نشریه بشریت شماره ۲۹۶

آرشیو نشریه بشریت

روی جلد پشت جلد

فهرست مطالب نشریه بشریت شماره ۲۹۶

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
میلاد ترغیبی
۴
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، دیماه ۱۴۰۳
رضا شایگان
۵
گزارش آماری قتل‌های قانونی، بهمن ماه ۱۴۰۳
نسرین جهانی گلشیخ
۵
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، بهمن ماه 1403
امین حسینی آزاد، سلمان قربانی، احسان احمدی خواه
۵
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، بهمن ماه ۱۴۰۳
حامد زیکساری، امیررضا ولی زاده، پویا حسابی، مرجان شعبان نژاد
۶
گزارش نقض حقوق زنان، بهمن ماه ۱۴۰۳
نغمه ظریف مقدم، حدیث خوب رفتار، محمد گلستانجو
۶
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، بهمن ماه ۱۴۰۳
پروین محمدی افقا، سلمان قربانی، نغمه ظریفی مقدم
۶
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، بهمن ماه ۱۴۰۳
سمیه علیمرادی، اصغر خدابنده سامانی
۷
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، بهمن ماه ماه 1403
کریم ناصری، سعید بهشتی متین، شراره هادی‌زاده‌ رئیسی، صدرا مجیب یزدانی
۷
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 26 ژانویه 2025
نادیا مشرف قهفرخی
۷
گزارش جلسه ویژه کمیته پژوهش ،29 ژانویه ۲۰۲۵
سرور قلی پور سامانی
۹
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۳۰ژانویه 2025
پروین محمدی افقا
۱۰
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، 31 ژانویه 2025
معصومه کریمی
۱۰
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، 1 فوریه ۲۰۲۵
رضا شایگان
۱۲
گزارش جلسه ویژه کمیته کار و کارگر ۰۸ فوریه ۲۰۲۵
سیاوش نوروزی
۱۳
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان 11 فوریه 2025
پروین محمدی افقا
۱۵
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه اروپا 16 فوریه 2025
نادیا مشرف قهفرخی
۱۶
روز جهانی عدالت اجتماعی
فرجود تقی پور
۱۷
بررسی پیامدهای ترک تحصیل کودکان
پروین محمدی افقا
۱۸
حمایت از وکلای در معرض خطر در ایران(قسمت دوم)
ملیکا نوری وفا
۱۸
روز جهانی مبارزه با به‌کارگیری کودکان سرباز
فرجود تقی پور
۱۹
وضعیت نابسامان معیشت مردم
کریم ناصری
۱۹
فرار از دست رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران برای زندگی
صادق فرخی قصرعاصمی
۱۹
تبعیض علیه پیروان دین بهاییت
فاطمه معتقدی
۲۰
مافیای فیلترینگ یا فیلترشکن در ایران
اسفندیار سنگری
۲۰
بحران بزرگ قطع برق در ایران و دلایل و پیامدها
سلمان قربانی
۲۱
آتش به اختیار در جمهوری اسلامی ایران ابزاری برای سرکوب و هرج‌ومرج
مرضیه معظمی
۲۲
اطلاعیه ۱۶۱۸
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۳

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند

سردبیر: مرضیه علیکرمی

صفحه آرا: فرشاد اعرابی، سپیده عشقی

طراحی و گرافیک: اسفندیار سنگری، مازیار پرویزی

ویراستارها: نادیا مشرف قهفرخی ، نسرین جهانی گلشیخ

امور فنی و اینترنت: حسین بیداروند

چاپ و توزیعمحمدرضا باقری

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

عکس جلد کتاب‌ها

در صفحه ۲ نشریه آمده ‌است.

لیست کتابهای منتشر شده ماه فوریه ۲۰۲۵

۱- سودای مکالمه خنده آزادی

نویسنده: میخائیل باختین، ترجمه: محمد جعفر پوینده. کتاب “میخاییل باختین” شامل ترجمه‌هایی است که درباره نویسنده و اندیشمند روس باختین تدوین شده است. این کتاب به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول شامل مقالاتی از چند نویسنده برجسته جهان درباره باختین است. دو مقاله اول از کتاب “منطق مکالمه” نوشته “تودروف” انتخاب شده است که درباره اندیشه و زندگی باختین می‌باشد. مقاله بعدی مقدمه‌ای است که “رومان یاکوبسون” بر کتاب “مارکسیسم و فلسفه زبان” نگاشته است. در این نوشتار، یاکوبسون به اهمیت اندیشه‌های باختین در زمینه نظریه و نقد ادبی، و پیشگامی او در دو حوزه “زبان شناسی اجتماعی” و “نشانه شناسی” تاکید می‌کند. در مقاله چهارم، “ژولیا کریستوا” منتقد و اندیشمندی که باختین را در فرانسه معرفی کرده است، او را به درستی بنیانگذار پسا فرمالیسم معرفی نموده و جایگاه برجسته باختین در تحول نظریه و نقد ادبی را مشخص می‌کند.

۲- شهر خرم

نویسنده: رامین احمدزاده. شَهرِخُرم نمادی است از سرزمینی ثروتمند که روزگاری آباد بود و اکنون به دست زمامدارانی دست‌نشانده و تحت سلطه‌ی ابرقدرت‌ها، اداره و غارت شده است. حاکمان آن با سرکوب و ستم به مردم این سرزمین و به‌ویژه با ترویج خرافه، بر آنان حکمرانی می‌کنند. در این دیار، روزبه‌روز خیانت‌های مسئولین آشکارتر می‌شود و هرکس که بخواهد علیه این ظلم‌ها اعتراض کند، با مرگ، زندان و شکنجه مواجه خواهد شد. این حکومت فاسد در نگاه مردم، قدرتی شکست‌ناپذیر دارد و آنان با ناامیدی تمام چاره‌ای جز تسلیم در برابر خواسته های آن نمی‌بینند. اما تاریخ به ما آموخته است که گاهی میتوان با اتحاد، شجاعت و ازخودگذشتگی آگاهانه، بر هر حکومت ستمگر و حاکم دیکتاتوری پیروز شد. در این داستان، “شهرخرم” نمادی از سرزمین فعلی ایران بوده که تنها گوشه ای از زوال تدریجی آن به تصویر کشیده شده است. داستان این رمان در دو شهر خرمشهر و آبادان جریان دارد. ای شهرخرم ما؛ از چهارم خرداد امسال تا دوم خرداد سال بعد،/ سال‌هاست که همه تو را فراموش می‌کنند…

۳- هنر زن بودن

نویسنده: مارابل مورگان، مترجم: محسن صدوق. این جمله بر اهمیت نقش‌های چندگانه زنان در زندگی تأکید دارد و آن‌ها را تشویق می‌کند تا جایگاه واقعی خود را پیدا کنند. این دیدگاه بر این باور است که زنان می‌توانند هم در مسیر موفقیت شخصی و شغلی گام بردارند و هم در نقش‌های خانوادگی مانند همسر و مادر حضوری مؤثر و مهربان داشته باشند. با این حال، تعریف موفقیت برای هر زن ممکن است متفاوت باشد و بستگی به ارزش‌ها، خواسته‌ها و اهداف فردی او دارد.

۴- سرزمین گوجه های سبز

نویسنده: هرتا مولر، مترجم: محمدرضا صامتی. این کتاب رمانی تأثیرگذار درباره‌ی سرکوب و استبداد در رومانی کمونیستی است. این کتاب داستان گروهی از دانشجویان را روایت می‌کند که تحت فشار حکومت دیکتاتوری چائوشسکو، به دنبال راهی برای فرار به آلمان هستند. مولر با زبانی شاعرانه و روایتی تلخ، فضای خفقان، ترس و ناامیدی را به تصویر می‌کشد. این اثر به دلیل سبک منحصربه‌فرد و محتوای عمیقش، تحسین جهانیان را برانگیخته و جوایز ادبی متعددی را برای نویسنده به ارمغان آورده است. سرزمین گوجه‌های سبز یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات معاصر آلمان محسوب می‌شود.

۵- نام کتاب: در تکاپوی تمدن جهانی

اثر:  دایساکو ایکدا و مجید تهرانیان، ترجمه: شفق سعد. این کتاب حاصل گفت و گوی دو دانشمند ایرانی و ژاپنی “دایساکوایکدا” و “مجید تهرانیان” است. در این گفت و شنود، تمدن‌های اسلامی و بودایی از سده‌ی هفتم میلادی به بعد بررسی می‌شود، نیز از امکانات ایجاد یک تمدن جهانی که از همه‌ی تمدن‌های بزرگ دنیا بهره گیرد سخن به میان می‌آید. رقابت‌های تسلیحاتی، مسئولیت‌ها و حقوق بشر، و نقش سازمان ملل و ادیان در ایجاد یک نظام جهانی عادلانه و متمدن بخشی از محورهای گفت و گو‌ست که افزون بر آن، رهنمود اخلاقی و فرهنگی برای دوران سرگشتگی کنونی جهان، جنگ ادیان و تمدن‌ها بازگو شده است.

۶- فارنهایت ۴۵۱

نویسنده: ری داگلاس مترجم: علی اصغر شیعه علی. بردبری، پدربزرگم می‌گفت: هر کسی باید وقت مُردن یه چیزی پشت سرش باقی بذاره. یه بچه یا یه کتاب یا یه نقاشی یا یه خونه یا یه دیوار یا یه جفت کفش یا یه باغ سرسبز. یه چیزی که دستات یه جوری لمسش کرده باشه. این‌جوری وقتی مُردی روحت یه جایی برای رفتن داره و وقتی مردم به اون درخت یا گلی که کاشتی نگاه می‌کنن، تو رو می‌بینن. می‌گفت، مهم نیست که چی کار کردی، تا وقتی که یه چیزی رو نسبت به قبلش تغییر بدی و به شکلی که خودت دوست داری، دربیاری. می‌گفت، فرق بین مردی که فقط چمنا رو کوتاه می‌کنه و یه باغبون واقعی تو شیوه لمس کردن درختا و گُلاس. کسی که چمنا رو کوتاه می‌کنه احتمالاً قبل از کارش هیچ‌وقت کنار چمنا نبوده و اما باغبون عمری رو پای درختا و گلا گذاشته.

۷- کریم شیره ای (دلقک مشهور  دربار ناصرالدین شاه)

کریم شیره ای (دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه قاجار بود) از رعایت ادب به شاه و مقربان درگاه و شاهزادگان معاف بود و اجازه داشت هر موقع، در هر کجا، نسبت به هر کس، هرچه دلش می‌خواهد بگوید. در زمان خفقان سیاسی ناصرالدین شاه، کریم شیره‌ای با ایهام و کنایه و با شدیدترین عبارات و الفاظ طنزآمیز از سفر های شاه قاجار که در آن زمان هزینه‌های زیادی را درپی داشت انتقاد می‌کرد و باعث شادی شاهزادگان و درباریان و شخص شاه می‌شد. محبوبیتش نزد شاه باعث شد که زمانی که وی درگذشت سه روز عزای عمومی اعلام شود. یکی از متن‌های به جای مانده از بقال‌بازی، تئاتر کریم شیره‌ای است که نسخه‌ای از آن در کتابخانه ملی تبریز موجوداست. کریم شیره‌ای انتقادهای بسیار تندی از شاه و درباریان می‌کرد از جمله، لقب‌های درباریان را به‌شدت و با کلمات زشت مسخره می‌کرد.

۸- آرزوهای بزرگ

نویسنده: چارلز دیکنز، مترجم: ابراهیم یونسی. آرزوهای بزرگ یا انتظارات بزرگ، رمانی است از چارلز دیکنز، نویسنده شهیر انگلیسی، که ابتدا به صورت داستان دنباله‌دار از دسامبر ۱۸۶۰ تا اوت ۱۸۶۱ میلادی در هفته‌نامه «سراسر سال» به چاپ رسید. وقایع این کتاب که به صورت خودزندگی‌نامه از قول شخصیت اصلی داستان، کودکی یتیم موسوم به «پیپ»نگاشته شده‌ است، از سال ۱۸۱۲، هنگامی که او هفت سال دارد، تا زمستان ۱۸۴۰ اتفاق می‌افتد. آرزوهای بزرگ را می‌توان به نوعی زندگی‌نامهٔ خودنوشت شخص دیکنز نیز دانست که همچون آثار دیگرش تجربیات تلخ و شیرین او از زندگی و مردم را نمایان می‌سازد.

۹- انواع مردان

نویسنده: جین شینودا بولن، مترجم: فرشید قهرمانی. مردان در بیان احساساتشان سکوتی دارند که این کتاب سکوت آن‌ها را می‌شکند و احساساتشان را روانکاوی می‌کند. این کتاب با زبانی ساده، روان و قابل فهم به زنان نیز کمک می‌کند تا ضمن عدم وابستگی ناسالم به مردان، با درک مردانگی به هویتی مستقل دست یابند و به مردان کمک می‌کند تا بدانند چه نوع مردی هستند.

۱۰- وقتی همه چیز فرو می‌پاشد

نویسنده: پما چودرون، مترجم: مرجان میری لواسانی. کتابی در زمینه موفقیت و روان‌شناسی و درباره موقعیت‌های بحرانی در زندگی. وقتی همه چیز فرومی‌پاشد ما می‌توانیم برنجیم، آسیب‌پذیر شویم یا پرخاشگری کنیم اما چودرون در این کتاب به ما یاد می‌دهد که در این مواقع کار بهتری هم می‌توان کرد. این که آرام بگیریم و روی خودمان و قوای ذهنی و روحی‌مان تمرکز کنیم. این که چگونه می‌توان با وجود بحران برخود مسلط شد را در این کتاب به خوبی فراخواهید گرفت.

۱۱-زیست شناسی کوانتومی

نویسندگان: جوانجو مک فادن و جیم الخلیلی، مترجم: دکتر ایرج نبی پور. زیست شناسی کوانتومی عرصه ای نوظهور در دنیای علم است. عرصه ای که هنوز بر اساس حدس است ولی بسیار هیجان انگیز، و بدون شک شاخه ای است که به سرعت در حال رشد است. زیست شناسی کوانتومی یک سوال ساده می‎پرسد: آیا مکانیک کوانتومی- این تئوری عجیب و فوق العاده و قدرتمندِ دنیای زیراتمیِ اتمها و مولکول‎ها که شالوده فیزیک و شیمی نوین است- نقشی در درون یک سلول زنده ایفا میکند؟ به بیان دیگر: آیا فرایندها، سازوکارها و پدیده هایی در ترکیبات زنده وجود دارند که تنها توسط دست یاری رسان مکانیک کوانتومی قابل توضیح باشند؟ زیست شناسی کوانتومی شاخه ای تازه نیست: از اوایل دهه ۱۹۳۰ وجود داشته است. ولی تنها دردهه اخیر یا همین حدود بوده که آزمایشهای دقیقی- در آزمایشگاه های بیوشیمی بوسیله طیف سنجی- شواهد شفاف و قاطعی نشان داده‎اند که سازوکارهای مشخصی وجود دارند که به مکانیک کوانتومی برای توضیح دادن آنها احتیاج است.

۱۲- اختر فیزیک برای همه

نویسنده: رضا علی خواه. این کتاب سعی بر آن دارد که آخرین کشفیات علم فیزیک نوین را به زبانی ساده و قابل فهم برای همه ی مخاطبان در هر رده ی سنی که باشند توضیح دهد. مطالب این کتاب؛ خلاصه ی ساده شده ای از برخی نظریه های عجیب و خارق العاده ی اثبات شده توسط مشهورترین دانشمندان حوزه ی اختر فیزیک می باشد. از این میان میتوان به قانون نسبیت آلبرت آینیشتین، نظریه بیگ بنگ و چگونگی پدید آمدن جهان هستی، چیستی و چگونگی تشکیل سیاهچاله ها ، راز عجیب زمان و همچنین جهان های موازی و شبیه سازی شده اشاره کرد.

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، بهمن ماه ۱۴۰۳

رضا شایگان

بهمن دی عنوان ردیف
۹۶ ۸۸ اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بین‌المللی، بیانیه‌های بین‌المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان ۱
۱۰۲ ۱۲۱ بازداشت‌ها ۲
۱۷ ۱۲ احضار ۳
۵۵ ۲۵ احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه ۴
۳۸ ۴۸ زندان و زندانی شامل: ضرب‌وشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری ۵
۸ ۵ کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت ۶
۱۰ ۱۸ تیراندازی به مردم ۷
۱۶ ۲۶ موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی و انفجار مین ۸
۳۴۲ ۳۴۳ جمع

 

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۰۰ خبر که در طول ماه بهمن ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، هه‌نگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیده‌بان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانه‌ها، ایران وایر، رسانک و جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی بهمن‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزاله‌السادات ابطحی، مرضیه علی‌کرمی، محمود گلستانی، عباس منفرد، ساره استوار، نسرین جهانی گلشیخ و رضا شایگان می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری قتل‌های قانونی، بهمن ماه۱۴۰۳

نسرین جهانی گلشیخ

ردیف موضوع و نوع جرم کودک زنان مردان جمع
1 صدور حکم اعدام قتل 0 ۱ ۱۴ ۱۵
تجاوز ۰ ۰ ۳ ۳
محاربه ۰ ۰ ۴ ۴
۳ اجرای حکم اعدام قتل ۰ ۳ ۲۷ ۳۰
مواد مخدر 0 0 ۳۸ ۳۸
تجاوز ۰ ۰ ۲ ۲
محاربه ۰ ۰ ۱ ۱
۳ خودکشی در زندان 0 0 ۱ ۱
۴ رهایی از اعدام قتل ۰ ۱ ۳۹ ۴۰
جمع ۰ ۲ ۱۵۶ ۱۵۸

 

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۷۵ خبر که در طول بهمن ماه 140۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانه‌ها، هه‌نگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در بهمن ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزاله‌السادات ابطحی، مرضیه علی‌کرمی، محمود گلستانی، کریم ناصری، عباس منفرد، فرشاد اعرابی، نسرین جهانی گلشیخ و رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، بهمن 1403

امین حسینی آزاد، سلمان قربانی، احسان احمدی خواه

بهمن دی موضوع ردیف
19 32 اخبار عمومی ۱
58 37 تجمعات ۲
38 45 حوادث ۳
10 12 بازداشت و زندانیان ۴
3 2 کولبری و سوختبری 5
15 16 معوقات مزدی 6
3 1 اخراج و تعدیل نیرو 7
14 7 احضار و بازجویی 8
160 152 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 160 خبر در طول بهمن ماه 1403 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملا نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر بهمن ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: احسان احمدی‌خواه،سیاوش نوروزی، امین حسینی آزاد ، سعید بهشتی متین، سلمان قربانی، علی محمد کشتکار، عباس منفرد، منصور خانی می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://kar-kargar.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، بهمن ماه ۱۴۰۳

حامد زیکساری، امیررضا ولی زاده، پویا حسابی، مرجان شعبان نژاد

بهمن دی موضوع ردیف
18 7 احضار، صدور و اجرای احکام 1
14 6 بازداشت 2
8 2 هنرمندان زندانی 3
2 2 رسانه و مطبوعات 4
1 0 لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم 5
50 10 انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع الکاری 6
62 82 آثار باستانی و گردشگری ۷
155 109 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از155 خبر در طول بهمن ماه 1403 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری‌آنلاین و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در بهمن ماه همکاری کردند، خانم‌ها : ملینا نوری وفا ، مرجان شعبان‌نژاد و آقایان رامین احمدزاده، محمدرضا باقری، امیررضا ولی زاده، پویا حسابی و حامد زیکساری می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://honar.bashariyat.org

 

 

 

گزارش نقض حقوق زنان، بهمن ماه ۱۴۰۳

نغمه ظریف مقدم، حدیث خوب رفتار، محمد گلستانجو

ردیف موضوع دی بهمن
۱ اخبار عمومی ۴٠ ۲۷
۲ احضار به دادگاه ۴ ۸
۳ احکام صادره ۱۰ ۳
۴ بازداشت ۴ ۱١
۵ اعدام ١ ۳
۶ زندان و زندانی ۱۶ ۱۶
۷ اعتصابات ١ ۴
۸ خشونت علیه زنان ۵ ۵
۹ قتل‌های ناموسی ١ ۳
۱۰ آسیب‌های اجتماعی ۲ ۰
جمع ۸۴ ۸۰

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۸۰ خبر که در طول بهمن ‌ماه ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هه نگاو، هرانا، ایرنا، ایران وایر، ایران وایر،رادیو زمانه ، اینترنشنال، کانون حقوق بشر ایران، کلمه، رادیو فردا، صدای آمریکا و کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در بهمن ماه همکاری کردند: شراره هادی‌زاده رئیسی، پروین محمدی افقا، نازی جلالی، سونیا سوارکوب، مریم رمضان پور، آیلین علی ویردیلویی، مهناز ترابی، متینه عطاالهی، مری جانبخش اصل، فاطمه شدید، نسرین جهانی گل شیخ ، نغمه ظریفی مقدم، معصومه کریمی، سارا آسیابان، امیر پالوانه، محمد گلستان‌جو، فرجود تقی پور، افشین مهتاب، میلاد طاهر آبادی ،می‌باشند.

جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، بهمن ماه ۱۴۰۳

پروین محمدی افقا، سلمان قربانی، نغمه ظریفی مقدم

بهمن

1403

دی

1403

موضوع ردیف
۱۳    ۲ اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای ‌بین‌المللی‌، بیانیه‌ها، نامه‌ها، حمایت ‌از کودکان ۱
۱۵ ۱۲ خشونت‌ علیه ‌کودکان ‌و‌ نوجوانان: کودک‌آزاری،‌ کودک‌همسری ۲
۳۱   ۵۳ آسیب‌های اجتماعی: کودکان فقر، آموزش‌ و پرورش، ‌اعتیاد‌ کودکان،‌ کودکان بی‌هویت، سقط جنین و نوزادان    ۳
    ۶      ۳ کودکان و نوجوانان بازداشت شده ۴
۱۸ ۱۷ کودکان و نوجوانان کشته شده ۵
۳ ۷ خودکشی کودکان و نوجوانان    ۶
۸۶ ۹۴ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۹۰ خبر که در طول بهمن ماه ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات ازسایت کمیته دفاع ازحقوق کودک ونوجوان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان دربهمن ماه همکاری کردند عبارتند از: پروین محمدی افقا، سلمان قربانی، نسرین جهانی گلشیخ، فاطمه‌معتقدی، مهناز ترابی، ملیکا نوری‌وفا، سونیا سوارکوب، میلاد طاهر آبادی، آیلین علیوردیلوئی، طاهره جان‌بخش اصل، امیر پالوانه، فرجود تقی پور، می‌باشند.

جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://koodak.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، بهمن ماه ۱۴۰۳

تهیه نمودار:سمیه علیمرادی، اصغر خدابنده سامانی

بهمن دی موضوع ردیف
۲۳ ۴۳ آلودگی هوا ۱
۱۵ ۲۵ آلاینده‌های زیست‌محیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانه‌ای) ۲
۴ ۲ جنگل و اراضی ملی (آتش‌سوزی و از بین رفتن مراتع) ۳
۱۲ ۳ بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه ۴
۲ ۲ طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروش‌های غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راه‌سازی و…) ۵
۱ ۰ ضرب‌وشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیط‌بانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست ۶
۶ ۹ گونه‌های جانوری و گیاهی در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) ۷
۲۴ ۳۲ صید و شکار، حیوان‌آزاری (بازداشت و احکام صادره) ۸
۱ ۳ کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی ۹
۱ ۲ قاچاق چوب، خاک و حیوانات ۱۰
۸۹ ۱۲۱ جمع  

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۸۹ خبر که در طول بهمن ماه تهیه شده است.

این گزارشات ازسایت کمیته دفاع ازمحیط زیست تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیده‌بان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست بهمن ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: مینا آقابیگی، سمیه علیمرادی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهان‌بین، علی برومند،  ندا فروغی ، محمودرضا باقری، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، مرضیه علی‌کرمی، بهاره مسگری، رامین احمدزاده، محمدعلی محمودزاده، امیر ولی‌زاده می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است .

https://mohitzist.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، بهمن‌ماه ماه 1403

کریم ناصری، سعید بهشتی متین، شراره هادی‌زاده‌ رئیسی، صدرا مجیب یزدانی

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان بهمن‌ماه 1403
موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان سایر ادیان
احضار و بازجویی 24 54 8 13
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان 23 54 8 13
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی 24 54 8 13
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 0 0 8 0
حبس 20 53 0 12
آزادی و مرخصی زندانی 0 0 0 0
تفتیش و ضبط و مصادره 0 49 5 3
جمع کل 91 264 37 54

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 68 خبر که در طول بهمن‌ماه 1403 تهیه شده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، آباننیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، هه‌نگاو، بی‌بی‌سی فارسی، جمع‌آوری گردیده، تهیه شده است.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در بهمن‌ماه همکاری کردند خانم‌ها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، صدرا مجیب یزدانی، سینا اشجعی، امیر پالوانه، سعید بهشتی متین، اسفندیار سنگری، محمود گلستانی، پروین رحمانی آرتیانی، نغمه ظریفی‌مقدم، عباس رهبری، مریم حبیبی، آیلین علی‌وردی‌لوییی، کوثر ولی‌زاده، پروین محمدی افقا، شراره هادی‌زاده رئیسی، می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://adian.bashariyat.org/

 

 

 

 

 

گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 26 ژانویه 2025

نادیا مشرف قهفرخی

جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ 26 ژانویه ۲۰۲5 مصادف با 7 بهمن ۱۴۰3 در ساعت 00: 15 به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن کانون و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه خانم پروین محمدی‌آفقا ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین در جلسه، با معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش ۱: خانم پروین آرتیانی گزارش وتحلیل موارد نقض حقوق بشر را در دی ماه ۱۴۰3ایراد کردند: خبر: دو شهروند به صورت جداگانه توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت شدند.هویت این دو شهروند آیدا عمویی، فعال مدنی و اسعد غفوری، استاد دانشگاه آزاد سنندج گزارش شده است. در این گزارش آمده است؛ آقای غفوری که یکی از مسئولین کمپین جلوگیری از اعدام پخشان عزیزی است، توسط نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به یکی از بازداشتگاه‌های امنیتی سنندج منتقل شده است و همچنین، بازداشت خانم عمویی، توسط نیروهای امنیتی در محل کارش و بدون ارائه حکم قضایی صورت گرفته است. در این گزارش همچنین آمده است، خانم عمویی طی روزهای اخیر از سوی نهادهای امنیتی مورد تهدید و احضار قرار گرفته و از شرکت او در تجمع اعتراضی به حکم اعدام پخشان عزیزی در سنندج نیز جلوگیری شده بود.این خبر نقض می‌کند از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده 20:حق آزادی تجمع و تظاهرات، ماده 18:حق آزادی عقیده، ماده 19:حق آزادی بیان و ماده 22: حق امنیت اجتماعی. خبر: نقض حقوق کودک و نوجوان با موضوع:شناسایی ۳۶۰۰ کودک کار در تهران. بنا به گزارش برگزاری هرانا مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرد که از دی ماه سال گذشته تاکنون، ۳۶۰۰ کودک کار در این شهر شناسایی شده‌اند. وی در این خصوص اظهار داشت برای ساماندهی و آموزش به این کودکان کار، مراکزی تحت عنوان پویاشهر راه‌اندازی شده است. این خبر نیز مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر:ماده 28: حق دنیای زیبا و آزاد برای همه، ماده 25: حق خوراک و مسکن و مراقبت‌ های طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه را نقض می‌کند. خبر: شماری از کارگران کارخانه صنایع چوب و کاغذ ایران(چوکا) واقع در رضوانشهر و گروهی از کارگران شرکتی بهره‌‌برداری از شبکه‌های آبیاری و زهکشی کارون بزرگ با برگزاری تجمعاتی اعتراضی خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند. براساس این گزارش، کارگران مذکور در این تجمع خواهان دریافت مطالبات مزدی خود شدند. روز پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳، گروهی از کارگران شرکت پانیا پرتو کهربا در شهرستان اندیمشک نیز دست به تجمع اعتراضی زدند. بر اساس این گزارش، کارگران شرکت پانیا پرتو کهربا در شهرک صنعتی اندیمشک، در اعتراض به عدم پرداخت حقوق سه ماهه خود،دست به تجمع اعتراضی زده و خواستار رسیدگی به مطالباتشان شدند. در این گزارش همچنین آمده است، در پی تجمع اعتراضی کارکنان،شب گذشته کارفرمایان این شرکت به بهانه تعطیلی، مانع ورود کارگران شیفت شب به کارخانه شده‌اند. این کارگران معترض از بیمه تکمیلی و مزایای سختی کار نیز محروم هستند. علیرغم اعتراضات چندباره این کارگران نسبت وضعیت خود، مدیران این شرکت و مسئولان ذی‌ربط تاکنون پاسخگوی خواسته‌های آنان نبوده‌اند.همچنین شاهد تجمع کارگران شرکتی بهره‌برداری از شبکه‌های آبیاری و زهکشی کارون بزرگ بوده‌ایم، گروهی از کارگران شرکتی بهره‌برداری از شبکه‌های آبیاری و زهکشی کارون بزرگ برای پیگیری وضعیت شغلی خود در محوطه داخلی شرکت تجمع اعتراضی کردند. این اخبار که اعلام شد مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده 23: حق امنیت کار، ماده 25: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه ماده 24: حق استراحت و فراغت را نقض می‌کند. خبر: احکام اعدام‌ها در ایران و حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی. خبر: در دی ماه 1403 در اعتراض به این احکام، شش حزب کردستان ایران فراخوانی برای اعتصاب عمومی پیش‌گیرانه صادر کرده‌اند. بر اساس آمار ثبت شدە در مرکز اسناد و آمار هه ‌نگاو، تنها در سال ۲۰۲۴ بیش از ۹۰۰ زندانی در ایران اعدام شده‌اند که ۱۸۳ نفر از آنان کرد بوده‌اند و همچنین ۳۰ نفر از اعدام‌ شدگان زنان بوده‌اند، که آمار زنان اعدام‌ شده در ایران، به ‌ویژه در میان اقلیتهای ملی، اتنیکی نشان‌دهنده یک بحران جدی است. این خبر مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده 10:حق محاکمه قانونی برای همه، ماده 22:حق امنیت اجتماعی،ماده 9:عدم توقیف، حبس یا تبعیدغیر قانونی، ماده 3: حق حیات برای همه را نقض می‌کند.

بخش ۲: خانم معصومه کریمی سخنرانی خود را با موضوع بررسی هدف 16 از اهداف 17 گانه سند 2030 یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند:

کاهش خشونت نیازمند ترویج فرهنگ صلح در جامعه است و این کار از طریق آموزش مفاهیم احترام، مدارا و همزیستی مسالمت‌آمیز آغاز می‌شود. 1- ترویج صلح و امنیت: وقتی مردم بیاموزند که اختلافات را با گفت‌وگو حل کنند، درک متقابل میان گروه‌های مختلف اجتماعی تقویت می‌شود و از تنش‌ها کاسته خواهد شد. بر اساس اصل 156 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قوه قضائیه مسئولیت مهمی در احقاق حقوق عمومی و پیشگیری از وقوع جرم دارد. این یعنی وظیفه دارد از حقوق مردم در برابر تخلفات و بی‌عدالتی‌ها دفاع کند و همچنین با برنامه‌ریزی و اقدامات پیشگیرانه، زمینه‌های بروز جرم را کاهش دهد. قوه قضائیه با اجرای صحیح قوانین، نظارت بر عدالت، و برخورد قاطع با فساد و تخلف، می‌تواند نقشی کلیدی در ایجاد امنیت و اعتماد در جامعه ایفا کند و از وقوع مشکلات و ناهنجاری‌های اجتماعی جلوگیری کند. در صورتی که در حال حاضر دولت جمهوری اسلامی ایران در عمل این قانون را نقض می‌کند. محدودیت‌های موجود در آزادی بیان، برخوردهای خشونت‌آمیز با اعتراضات مسالمت‌آمیز، ضعف در استقلال قوه قضائیه، به نقض اصول عدالت و حقوق عمومی منجر شده است. همچنین، نظارت ناکافی بر فساد و عدم اجرای کامل قوانین پیشگیرانه از جرم، مانع از تحقق امنیت و اعتماد عمومی می‌شود. 2- پایان دادن به سوء استفاده و استثمار کودکان: کودک توانمند و سالم آینده خود را به دست می‌گیرد و می تواند در آینده کشور خود نقش موثر داشته باشد کودکانی که با آگاهی از حق کودکی در جامعه و خانواده پرورش می‌یابند طبیعتا نسبت به حفظ کرامت انسانی خود و مقابله با هرگونه سوء‌استفاده روحی وجمسی آشنایی دارد. شرکت در جنگ و مناقشات مسلحانه، ازدواج و یا کار اجباری، عدم بهره‌مندی از آموزش و پرورش، خشونت خانگی، تجاوز و خودکشی تنها نمونه‌هایی از سوء‌استفاده است که ممکن است کودک در معرض آن قرار گیرد. بنابراین سیستم آموزشی کشو‌رهای پیشرفته جزء ارکان اصلی یک کشور محسوب می‌شود. در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از کرامت و ارزش والای انسانی صحبت شده و در اصل چهارم قانون اساسی این اساسنامه کلیه قوانین مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، فرهنگی و غیره براساس موازین اسلامی استوار شده است یعنی تربیت کودک بر اساس موازین اسلامی تعیین می‌شود نه اصول و روش تربیتی براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی که در کشور‌های پیشرفته به کار گرفته می‌شود و همین امر یعنی تربیت کودک براساس دین و مذهب و دور از پایه و اساس علم است.به میزان زیادی بر معضلات کودکان می‌افزاید و مقابله کردن با آنان را دشوار می‌کند. خانواده‌ها نقش پررنگی را در تربیت کودکان ایفا می‌کنند.اگر خانواده‌ها به حقوق ذاتی و شهروندی خود و کودکان آگاه باشند می‌توانند برای اصلاح قوانین کشور که همسو با مصلحت کودکان است تلاش کنند. 3- ایجاد حاکمیت قانون و تضمین دسترسی برابر به عدالت: برای بهبود وضعیت عدالت در جامعه، نیاز به اصلاح نظام قضایی است. اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تضمین عدالت و حفاظت از حقوق شهروندان است. در صورتیکه در دولت جمهوری اسلامی ایران متاسفانه این اصل نقض می‌شود و افراد را پیش از اثبات جرم در دادگاه، مورد اتهام و مجازات قرار می‌دهند که موجب ضایع شدن حقوق آنها و کاهش اعتماد عمومی به نظام قضائی می‌شود. همچنین، فرآیندهای قضایی کند و پیچیده و دارای ابهام بوده است و حمایت کافی از قربانیان جرم نمی‌شود، متاسفانه هیچ تضمین عدالتی در ایران وجود ندارد و من در اینجا به یک مثال اشاره می کنم که نمونه ای کامل از یک بی عدالتی در این بوده است، حادثه سقوط هواپیمای اوکراین که مسئولین جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه به طور شفاف پاسخگوی این حادثه نبودند و متهم ردیف اول این حادثه را به راحتی با قرار وثیقه آزاد کردند بدون اینکه قربانیان این حادثه برای آنها اهمیتی داشته باشد. 4- مبارزه با فساد، رشوه‌خواری و سوءاستفاده از قدرت: برای مقابله با فساد، یکی از راهکارهای اصلی، ایجاد شفافیت مالی در نهادهای دولتی است. این کار باعث می‌شود که به راحتی بتوانیم تخلفات مالی را شناسایی کنیم و همچنین برای شفاف سازی ما باید نهادهای مستقل ضد فساد، بدون وابستگی به ارگان‌های دولتی داشته باشیم. طبق اصل 49 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دولت موظف است با فساد مالی مبارزه کند و از ثروت‌اندوزی غیرقانونی جلوگیری کند. این اصل به‌ صراحت تأکید دارد که هیچ‌کس نباید از راه‌های غیرقانونی به ثروت‌های نامشروع دست یابد. در صورتیکه در حال حاضر در جمهوری اسلامی ایران کاملا این اصل نقض می‌شود و هیچ نظارت دقیق و شفافیت مالی در نهادهای دولتی وجود ندارد و فساد مالی به‌ویژه در برخی ارگان‌ها به‌طور گسترده‌ای است و متاسفانه هنوز بسیاری از افراد از منابع عمومی کشور، بهره‌برداری غیرمنصفانه می‌کنند. 5- ایجاد نهادهای شفاف و پاسخگو: یکی از راه‌هایی که ما می‌توانیم در ادارات دولتی شفافیت ایجاد کنیم استفاده از سیستم‌های دیجیتال و آنلاین است، این سیستم به مردم، این امکان را می‌دهد که از تصمیمات و فعالیت‌های دولتی مطلع شوند و نظارت بیشتری بر کارکرد دولت داشته باشند. و همچنین برای شفاف سازی نهاد‌ها، تقویت رسانه‌ها برای انتشار اخبارهای شفاف بسیار مهم است. طبق اصل 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مردم حق دارند از فعالیت‌های دولتی و تصمیمات گرفته‌‌شده آگاه شوند، در صورتیکه در حال حاضر در جمهوری اسلامی ایران محدودیت‌های بسیاری برای رسانه‌ها وجود دارد که مانع از شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات می‌شود. رسانه‌ها بسیار تحت فشار هستند تا گزارش‌های خاصی را ارائه ندهند، و مردم از دسترسی به اطلاعات مهم و شفاف محروم هستند. این محدودیت‌ها نه‌ تنها این حق را کاملا نقض می‌کند بلکه موجب کاهش اعتماد عمومی به دولت می‌شود. 6- تقویت مشارکت مردمی در تصمیم‌گیری‌ها: برای تقویت اتحاد میان مردم، نیاز داریم ساختارهای مشارکتی ایجاد کنیم تا افراد در تصمیم‌گیری‌ها و حل مسائل اجتماعی نقش فعال داشته باشند. این کار می‌تواند از طریق برگزاری نشست‌ها، کمیته‌ها و نهادهای مشورتی انجام شود. اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تأکید دارد که مردم باید آزادانه بتوانند گروه‌ها و احزاب خود را برای مشارکت در مسائل عمومی و نظارت بر دولت تشکیل دهند. اما در جمهوری اسلامی ایران، محدودیت‌هایی بر آزادی تشکیل احزاب وجود دارد به ‌ویژه برای گروه‌ها و احزابی که با سیاست‌های حاکمیت، هم‌راستا نیستند. این امر از یک سو آزادی‌های سیاسی را محدود می‌کند و از سوی دیگر، مانع از رشد جامعه مدنی می‌شود. 7-پایان دادن به سوءاستفاده، استثمار و قاچاق انسان: برای مقابله با جرائم، لازم است قوانین سخت‌گیرانه‌تری تدوین شود تا مجازات‌ها به حداقل برسد. علاوه بر این، نظارت دقیق‌تر بر مرزها ضروری است تا از ورود و خروج غیرقانونی کالاها یا افراد جلوگیری شود. همچنین، آگاه‌سازی مردم درباره این جرایم و پیامدهای آن می‌تواند نقشی مؤثر در کاهش این مشکلات داشته باشد، بر اساس اصل 22 قانون اساسی، جان، مال و حیثیت افراد باید مورد احترام و حمایت کامل قرار گیرد. این اصل تأکید می‌کند که هیچ‌کس حق ندارد به این حقوق اساسی تعرض کند. اما در جمهوری اسلامی ایران متاسفانه با ضعف در اجرای این اصل روبه‌رو است، به‌ویژه در زمینه مقابله با قاچاق انسان و سوءاستفاده از حقوق افراد و همین امر باعث شده جرائم زیاد بشه و از افراد آسیب‌پذیر سوء استفاده کنند. در آخر لازم به ذکر است، هدف 16 یونسکو استوار بر صلح، عدالت و نهادهای شفاف می‌باشد در صورتی‌که در ایران، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متاسفانه این اصول را فقط در حد یک شعار وضع کرده است و به هیچکدام از این قوانین پایبند نبوده و تحقق این هدف نیازمند همکاری نزدیک دولت، نهادهای مدنی و اتحاد مردم است.

بخش 3: بحث ازاد با موضوع زندگی زیر سایه سرکوب آغاز گردید: در ابتدا خانم محمدی آفقا گفتند: سرکوب در ایران مجموعه‌ای از محدود و محروم کردن مردم است و یکی از آ نها جلوگیری از اعتراضات مردمی است که این محدودیت می‌تواند از طریق نیروهای امنیتی یا قوانین سرکوب کننده صورت بگیرد که یکی از نمونه‌های بارز ان اعدام است که مردم ساکت بشوند و اعتراض نکنند. بسیاری از فعالان مدنی سیاسی و فعال حقوق بشری درگیر این سرکوب‌ها شده‌اند و سال‌هاست که در زندان بسر می‌برند و دلیل دولت از این سرکوب‌ها این است که بتواند نظام جمهوری اسلامی ایران را ادامه بدهند. آقای گلستانجو در ادامه گفتند: سرکوب‌ها پیامدهای روانی و پیامدهای اجتماعی دارد؛ به‌عنوان مثال مردم حتی برای یه مهمانی ساده هم حس آزادی ندارند و حس می‌کنند که دائم در حال کنترل هستند و این باعث می‌شود که فکر کنند ارزش انسانی ندارند و باعث افسردگی می‌شود و دیگر تلاشی برای زندگی نمی‌کنند. پیامد اجتماعی سرکوب هم کاهش روابط اجتماعی و عدم اطمینان به افراد نزدیک در محیط زندگی و دوستان و همکاران و خانواده و فامیل می‌شود. پایین آمدن رکود فرهنگی و فکری از دیگر پیامدهای سرکوب است که دلیل آن این است که آزادی فکر و بیان که اساس و بنیان فرهنگ و هنر است محدود شده است. تا آگاه نشویم زیر سلطه ظلم و ستم می‌مانیم. تا متحد نشویم از این سرکوب‌ها رها نخواهیم شد. ارتباط نگرفتن با جوامع جهانی باعث می‌شود که بازتاب کارهای دولت جمهوری اسلامی به گوش جهانیان نرسد و شاهدیم که با فیلتر کردن و قطع راه‌های ارتباطی اینترنی مانع این اطلاع‌رسانی می‌شوند و به سرکوبشان ادامه می‌دهند. خانم معظمی گفتند: سرکوب را حتی در قشر درمانی و پزشکان هم شاهدیم که پزشکان را سرکوب و زندانی کردند و یا مفقودشان کردند و یا آنها را کشتند با این عنوان که به معترضین خدمات پزشکی رساندند. از نمونه دیگر سرکوب گشت ارشاد است. آقای قربانی نیز گفتند: در مورد نوکیشان مذهبی و زنان هم این سرکوب وجود دارد و در مورد دگر ادیان آنها را مجرم می‌دانند و آنها را به جرم، اقدام اترداد، توهین به مقدسات اسلام، اقدام علیه ملی سرکوب می‌کنند. خانم معصومه کریمی گفتند: اعتراضات اجتماعی و عمومی علیه فساد و محدودیتهای سیاسی با واکنش خشن و گسترده دولت جمهوری اسلامی ایران رو‌به‌رو می‌شوند. آقای تقی‌زاده گفتند: جمهوری اسلامی ایران در هر بخش مثل ورزش هنر سیاست حتی در بین سران نظام و حتی در بین روحانیت سرکوب را داشته است. ما در این جلسه درباره انهدام و برکناری صحبت نمی‌کنیم ولی برگزاری چنین جلسه‌ای که فقط برای بررسی مشکلات باشد در ایران محال است. خانم آرتیانی گفتند: همه مردم در انواع بخش‌ها تحت فشار دولت جمهوری اسلامی ایران هستند و آزادی فردی و جمعی ندارند. آقای شفائی گفتند: باید ببینیم چرا اصلا باید سرکوب وجود داشته باشد؟ اگر جامعه‌ای یا دولتی دچار سرکوب می‌شود فقط با آگاهی از آن سرکوب رها می‌شود و این آگاهی به واسطه یادگیری و بررسی و یافتن راه‌کار است؛ که در جامعه ما متاسفانه خودباوری وجود ندارد و همیشه به دنبال رهبر یا قهرمان یا کسی برای نجات هستیم و وقتی بتوانیم به این باور برسیم که من خودم هم ناجی می‌توانم باشم از سرکوب رها می‌شویم و جامعه روشن و آگاه می‌شود.

در پایان مسئول جلسه از همه دست‌اندرکاران اجرایی، منشی جلسه: خانم نادیا مشرف‌قهفرخی و مسئولین ضبط صدا و تدوین:سلمان قربانی، ادمین‌‌ها: آقایان محمود گلستانی ومحمد گلستانجو و سایر حضار ومهمانانی که در این نشست همراه بودند تشکر و قدردانی کردند و ختم جلسه را در ساعت 29: 17به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته پژوهش ،29 ژانویه ۲۰۲۵

سرور قلی پور سامانی

جلسه ویژه کمیته پژوهش 29 ژانویه ۲۰۲۵ برابر با 10 بهمن 1403 در ساعت 17:30 به وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه آقای امیرپالوانه ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، مهمانان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با ایشان به‌بحث و گفتگو پرداختند.

آقای جهانگیر گلزار در رابطه با قربانیان هالوکاست، هالوکاست را تکرار می‌کنند. گفتند: هولوکاست این واژه از ریشه یونانی (holókaustos( گرفته شده است که به معنای (سوزاندن کامل( است و اشاره به یکی از روش‌های قتل (اتاق‌های گاز و سپس سوزاندن اجساد) آلمانها بر علیه مخالفین خود دارد.آلمان نازی به رهبری هیتلر حدود 6 میلیون یهودی را به بدترین شکل به قتل رساند. این جنایات در کشورهای تحت اشغال آلمان نازی، مخصوصا در اروپای مرکزی و شرقی، رخ داد. کشورهای اصلی که در آنها هولوکاست به وقوع پیوست عبارتند از: آلمان، لهستان، اتریش، فرانسه، هلند، مجارستان، بلژیک، رومانی، ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی. در این کشورها یهودیان و همجنس‌گراها و آنها که دارای معلولیت بودند و کولی‌ها و مخالفین سیاسی و کمونیستها را کشته و اکثر این افراد را در مراکز آدم‌سوزی، اجساد آنها را سوزاندند. در جنوب آلمان و در لهستان مراکز کشتار و آدم سوزی که معروفترین آنها تحت نامهای داخو و آشویتس هنوز برای بازدید انسانها وجود دارد تا این جنایت فراموش نگردد. هولوکاست به عنوان یکی از بزرگترین جنایات تاریخ بشریت در 100 سال گذشته شناخته می‌شود و کوشش جامعه مدافعین از حقوق انسان بر این بوده است که دیگر چنین جنایاتی تکرار نگردد. هولوکاست و جنایت آلمان نازی در اینکه اعلامیه حقوق انسان به نوشته درآید محرک اصلی بود. یکی از اهداف این اعلامیه متقید نمودن مردم و قدرتها به این اعلامیه بود تا دیگر جنایتی این چنین انجام نگیرد. یاد آور می‌شوم ،بعد از انتشار اصول 30 گانه حقوق بشر، جهت تصویب به جامعه جهانی معرفی گردید. اعلامیه جهانی حقوق بشر بعد از اتمام برای مراکز دینی و فرهنگی 5 دین بزرگ و رسمی در جهان فرستاده شد تا آنها عنوان نمایند که آن اصول را قبول دارند یا خیر و همه مراکز دینی این پنج دین یهودیت ، مسیحیت ، اسلام ، یودیسم و هنویسم گفتند که در اصول با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر هم نظر هستند. در ادامه کشورهای مختلف با عقاید مختلف متناسب با نظر حکام آنها با اصولی در اعلامیه مخالفت کردند. تعداد کشته شدگان جنگ دوم جهانی: تعداد کشته‌شدگان جنگ جهانی دوم بین 70تا 85 میلیون نفر تخمین زده می شود. این آمار شامل موارد زیر است: 1: نظامیان کشته شده: حدود 21 تا 25 میلیون نفر. 2: غیرنظامیان کشته شده: حدود 50 تا 55 میلیون نفر، شامل افرادی که در نتیجه بمباران‌ها، گرسنگی، بیماری‌ها و کشتارهای جمعی مانند هولوکاست جان باختند. 3: قربانیان هولوکاست: حدود 6 میلیون یهودی. 4: مرگ ناشی از قحطی و بیماری: بخش زیادی از تلفات غیرنظامی به دلیل قحطی و بیماری‌های مرتبط با جنگ در زمان جنگ و بعد از آن بوده است.قابل توجه اینکه این تنها آلمان نازی نبوده که در 100 سال گذشته دست به جنایتهای بزرگ بر ضد انسانها زده است. چند جنایت بزرگ در سطح جهان که در 100 سال گذشته با عقاید مختلف دست به جنایتها زده‌اند را توضیح می‌دهم. در اتحاد جماهیر شوری سابق در دوران استالین به عنوان دفاع از طبقه کارگر و بر اساس نظریه ماکسیسم، میلیون‌ها نفر در طی پاکسازی‌ها که از دهه 1930 آغاز شد (1924-1953)، به اتهام خیانت به دولت، جاسوسی یا فعالیت‌های ضدانقلاب به اعدام، گرسنگی، کار اجباری در اردوگاه‌های گولاگ و مرگ در شرایط وحشتناک دچار شدند. پاکسازی بزرگ مخالفین در دوره استالین حدود 700 هزار نفر را شامل شد و تعداد زیادی را حدود 1 تا 2 میلیون نفر را به اردوگاههای اجباری فرستاد که در شرایط سخت آنها جان دادند. استالین اقلیت‌های قومی را به مناطق دورافتاده تبعید کرد که بسیاری از آن‌ها در مسیر یا به دلیل شرایط سخت این مناطق جان باختند. این آمار به صدها هزار نفر می‌رسد. کشته‌های دوره استالین را تاریخ دانان حدود 20 میلیون نفر تخمین می‌زنند. جنگ جهانی دوم به استالین امکانی داد که در ارتش مخالفین خود را به اتهام خیانت و دسیسه از بین ببرد.از دیگر جنایات در سده گذشته تحت نام انقلاب فرهنگی در چین بوده است. چین در سالهای (1966-1976) تحت نام انقلاب فرهنگی که توسط مائو تسه‌تونگ برای تقویت ایدئولوژی کمونیستی و حذف سرمایه‌داری وعقاید ارتجاعی در جامعه چین آغاز شد، به یکی از خشن‌ترین دوره‌های تاریخ 100 ساله تاریخ بشتریت تبدیل شد. منابع مختلف تعداد کشته‌شدگان را بین 500 هزار تا 2 میلیون نفر اعلام نموده‌اندو منابع دیگر، تعداد کشته‌ها را 4 میلیون نفر تخمین زده‌اند. این قربانیان شامل روشنفکران، مقامات دولتی، و کسانی بود که به عنوان دشمنان انقلاب معرفی شدند. کامبوج (خمرهای سرخ): در دوران حکومت خمرهای سرخ به رهبری پل پوت در کامبوج (۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹)، بین ۱٫۵ تا ۳ میلیون نفر جان خود را از دست دادند. این تعداد تقریبا یک‌چهارم جمعیت آن زمان کامبوج را تشکیل می‌داد. این تلفات ناشی از اعدام‌های دسته‌جمعی، کار اجباری، سوءتغذیه و بیماری‌های گسترده بود. نظریه خمرهای سرخ که توسط حزب کمونیست کامبوج، به رهبری پل پوت، توسعه داده شد، یک ایدئولوژی مبتنی بر نوعی کمونیسم افراطی و ضد غربی بود. این نظریه با هدف ایجاد یک جامعه کاملا بی‌طبقه، کشاورزی خودکفا، و حذف تمام مظاهر مدرنیته و سرمایه‌داری تدوین شد. یوگسلاوی (جنگ‌های بالکان و نسل‌کشی‌ها): در دهه 1990 و در جریان جنگ‌های یوگسلاوی حدود 100هزار نفر کشته شدند، به ویژه در سربرنیتسا، نسل‌کشی‌ها و کشتارهای گروهی به وقوع پیوست. سربرنیتسا یکی از وحشیانه‌ترین موارد این کشتارها بود که طی آن بیش از 8000 مسلمان بوسنیایی توسط نیروهای صرب کشته شدند. رواندا (نسل‌کشی رواندا): در سال 1994، در عرض فقط 100 روز، حدود 800،000 نفر از اقلیت توتسی و میانه‌روهای هوتو توسط گروه‌های افراطی هوتو کشته شدند. این نسل‌کشی یکی از هولناک‌ترین و سریع‌ترین کشتارهای جمعی در تاریخ مدرن است. آرژانتین (دیکتاتوری نظامی): در دهه 1970 و 1980، در دوران دیکتاتوری نظامی در آرژانتین، ناوگان مرگ یا جنگ کثیف به قتل، شکنجه و ناپدید کردن حدود 30000 از مخالفان سیاسی پرداخته و بسیاری از آنها هرگز پیدا نشدند. در ایران بعد از انقلاب و دوره استبداد خمینی و خامنه‌ای:در وطن ما جنایت علیه مخالفین با دستورهای خمینی و بر خلاف تعهداتش در پاریس به ملت ایران شروع شد. خاطرات خلخالی آمده است که وی حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب به دستور خمینی گردید. خاطرات او حکایت از جنایت علیه انسانهایی دارد که حتی از داشتن وکیل مدافع و دادگاه محروم بوده‌اند. کشتاری که خمینی و حزب جمهوری اسلامی بعد از کودتا علیه بنی صدر در سراسر کشور انجام دادند هنوز اطلاع اماری دقیقی از آنها در دست نیست ولی قبرهای بدون نام، قبرهای بدون تاریخ تولد ، قبرستانهای بدون سنگ و اسم، قبرهای بدون نشان بیانگر کشتار استبداد فقیه در ایران می‌باشند. در خاطرات منتظری به حقیقتی اشاره می‌شود که در سال 1367 در مدت 3 روز 3700 نفر به فرمان خمینی به عنوان دگراندیش اعدام شده‌اند. کشتارها و ترورهای دگر اندیشان تحت نام قتلهای زنجیره‌ای و دگر باوران هنوز ادامه دارد. به اینها اضافه می‌شود اعدام تحت هر نامی و به اینها اضافه می‌شود شکنجه و زندان بخاطر داشتن عقیده و به اینها باید افزود خیانت به امید مردم در فردای انقلاب و تعهد نسپردن به عهدی که خمینی به مردم بسته بود و انقلاب را بدست ضد انقلاب داد که هنوز حاکمند. در جهان شاهدیم که انسانها بخاطر داشتن عقیده و مرام و بخاطر وابستگی به قوم و منطقه ای و بخاطر مخالفت با استبدادهای مرکزی قتل عام شده‌اند. در جهان شاهدیم که استبدادها با عقاید مختلف ناسیونالیستی، دفاع از طبقه کارگر، دفاع از مارکسیسم افراطی، دفاع از انقلاب فرهنگی مائوو نوع دید او از کمونیسم، بخاطر دستیابی به قدرت نظامیان در کشورهای مختلف و اعتقاد به اسلام در اشکال مختلف دست به جنایت زده و می‌زنند. در سه دهه گذشته شاهد جنایت‌های مختلف در افغانستان، عراق، لیبی و تحت نام مبارزه با تروریسم نیز می‌باشیم. فصل مشترک استبدادها و جنایت‌ها اعتقاد نداشتن به حقوق انسانهاست. اعتقاد نداشتن و مخالف بودن حقوق ذاتی انسانها که فصل مشترک آنها است، می‌باشد. چرا قدرتهای سرکوبگر نیاز به دین و مرام دارند. قدرتها برای حاکم شدن بر جامعه و انسانها با توصل جستن به یک مرام و یا یک دین و یا یک نظریه فقهی جنایتهای خود را توجیه می‌کنند. در این توجیه‌گرایی همیشه افرادی و یا فردی اسطوره می‌شود تا حول محور او و نظر او بر مردم سلطه و یا سلطه مطلقه ممکن بگردد. قدرت پرستان و مستبدین اول دین و مرام را از خود بیگانه می‌کنند و بعد آن را ابزار سلطه خود می‌گردانند. در این از خود بیگانه کردن دین و مرام نیاز به توجیه اخلاقی، ایجاد هویت، و سرکوب وجدان فردی، کشتار سیاسی را ممکن و حتی در نظر برخی ضروری جلوه دادن روش مرسوم در طول تاریخ بوده است.کشتار انسانها تحت نام دفاع و مبارزه با تروریسم! بخشهایی از تحقیقات عفو بین الملل که اسرائیل در حال نسل‌کشی علیه فلسطینیان در غزه است را جهت اطلاع می‌آورم. عفو بین‌الملل 5 دسامبر 2024 گزارش مفصلی را ارائه داد. در بخشهایی از این گزارش آمده است: گزارش عفو بین‌الملل نشان می‌دهد که اسرائیل اقداماتی را انجام داده است که بر اساس کنوانسیون نسل‌کشی ممنوع شده‌اند و قصد دارند فلسطینیان در غزه را نابود کنند. این اقدامات شامل قتل، وارد کردن صدمات جدی جسمی یا روحی و تحمیل عمدی شرایط زندگی فلسطینیان در غزه است که برای تخریب فیزیکی آنها محاسبه شده است. اگنس کالامار، دبیرکل عفو بین‌الملل گفت: اسرائیل ماه به ماه با فلسطینی‌ها در غزه به‌عنوان گروهی مافوق بشری رفتار می‌کند که شایسته حقوق بشر و کرامت نیستند و قصد خود را برای نابودی فیزیکی آنها نشان می‌دهد. (یافته های نفرین آمیز ما باید به عنوان زنگ خطری برای جامعه بین‌المللی باشد: این نسل کشی است. اکنون باید متوقف شود. دولت‌هایی که در حال حاضر به انتقال سلاح به اسرائیل ادامه می‌دهند باید بدانند که تعهدات خود برای جلوگیری از نسل‌کشی را نقض می‌کنند و در خطر شریک شدن در نسل‌کشی قرار دارند. همه کشورهایی که بر اسرائیل نفوذ دارند، به ‌ویژه تامین‌کنندگان کلیدی تسلیحات مانند ایالات متحده آمریکا و آلمان، بلکه سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا، انگلیس و دیگران، باید از هم‌اکنون برای پایان دادن فوری به جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان در غزه اقدام کنند. در خشی دیگر نوشته شده است: مقیاس و بزرگی بی سابقه اقدامات اسرائیل پس از حملات مرگبار حماس در 7 اکتبر 2023، جمعیت غزه را در آستانه فروپاشی قرار داده است. حمله نظامی وحشیانه آن تا 7 اکتبر 2024 بیش از 42000 فلسطینی از جمله بیش از 13300 کودک را کشته و بیش از 97000 نفر دیگر را مجروح کرد که بسیاری از آنها در حملات مستقیم یا عمدا بدون تبعیض، اغلب کل خانواده‌های چند نسلی را نابود کردند. اسرائیل شرایط زندگی را در غزه تحمیل کرد که ترکیبی مرگبار از سوء تغذیه، گرسنگی و بیماری ها ایجاد کرد و فلسطینیان را در معرض مرگی آهسته و حساب شده قرار داد. (مقیاس و بزرگی بی سابقه اقدامات اسرائیل پس از حملات مرگبار حماس در 7 اکتبر 2023، جمعیت غزه را در آستانه فروپاشی قرار داده است. حمله نظامی وحشیانه آن تا 7 اکتبر 2024 بیش از 42000 فلسطینی از جمله بیش از 13300 کودک را کشته و بیش از 97000 نفر دیگر را مجروح کرد که بسیاری از آنها در حملات مستقیم یا عمدا بدون تبعیض، اغلب کل خانواده های چند نسلی را نابود کردند.این تخریب بی‌سابقه‌ای را ایجاد کرده است که به گفته کارشناسان در سطح و سرعتی رخ داده که در هیچ درگیری دیگری در قرن بیست و یکم دیده نشده است، کل شهرها را با خاک یکسان کرده و زیرساخت‌های حیاتی، زمین‌های کشاورزی و اماکن فرهنگی و مذهبی را تخریب کرده است. به این ترتیب بخش های وسیعی از غزه غیرقابل سکونت شد. تصور انسانهای حق طلب بر این بود که وجدان جهانی با کشتارها و تخریب‌ها در اشکال مختلف تحت هر مرام و دینی مخالفت می‌کند تا جنایت‌ها تکرار نگردد. متاسفانه در کشتارهای اسرائیل قدرتها به دفاع از دولت و سیاست‌های اسرائیل یا سکوت کردند و یا پشتیبانی نمودند و در دوران هیتلر هم جامعه آلمانی سکوت کرده بود و بسیاری کشورها از سیاستهای هیتلر و جنایتهای او پشتیبانی می‌کردند. وجدان جهانی در دفاع از حقوق ملتها امکان تحول در سطح جهان را می‌تواند ممکن نماید. در مخالفت با کشتار نتانیاهو و کابینه‌اش و طرفدارانش علیه مردم بی‌پناه غزه، بخشی از جامعه جهانی سکوت نکرد. متاسفانه قدرتها و بسیاری از دولتها که رای از مردم می‌گیرند ، برای قدرت عمل می‌کنند. عقاید و نظرهایی که از حقوق در ابعاد مختلف دفاع نمی‌کنند حکم زور هستند. آنچه فصل مشترک انسانها ومی‌باشد حقوق آنهاست. این اشتراک در حقوق هر فرد را در مقابل خود و دیگری مسئول می‌کند. حقوق فردی و حقوق شهروندی و حقوق طبیعت و حقوق ملی و حقوق وطن به عنوان عضو جامعه جهانی فصل مشترک همه انسانها با هر عقیده و مرام می‌باشد. به میزانی که انسانها خود را آزاد و مستقل بیابند واز خشونت و سلطه دوری کنند و با حقوق خود آشتی نمایند امکان بوجود آمدن مستبدین را کمتر و کمتر می‌کنند و در صورت بوجود آمدن سلطه گری در یک کشور مردم جهان به عنوان وجدان جهانی در دفاع از مظلومین بر ضد مستبدد فعال می‌شوند. شاهد زمان ما کشتار اسرائیل از مردم فلسطین با رهبری نتانیاهو و مخالفت جمعی بسیاری از مردم جهان از عملکرد و جنایات او و کابینه‌اش بوده است. تا رسیدن به استقلال و آزادی و کرامت انسانی بایستی کوشش بسیار نمود و هر نوع جنایتی را محکوم کرد تا انسانها با هر عقیده و مرام در کنار هم در امنیت تمام زندگی کنند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم سرورقلی پور سامانی، مسئول ضبط و تدوین جلسه: آقای سلمان قربانی، همچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه ختم جلسه را در ساعت 18:30 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۳۰ژانویه 2025

پروین محمدی افقا

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵ و برابر با ۱۱ بهمن 14۰۳ در ساعت 1۷:00 به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای مسئول جلسه، خانم نسرین جهانی گلشیخ ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، مهمان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با ایشان به‌بحث و گفت‌‌وگو پرداختند.

آقای امیر پالوانه در رابطه با کودکان معلول گفتند: معلولان در ایران حدود ۴ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند تقریبا ۱.۸ میلیون نفرمی‌شوند. بند نهم اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در کلیه زمینه‌های مادی و معنوی تأکید می‌کند. قانون حمایت از حقوق معلولان دولت را مکلف نموده ‌است که زمینه‌های لازم را برای تأمین حقوق معلولان فراهم و حمایت‌های لازم را از آنان به عمل آورد. سالانه 29 تا 35 هزار کودک معلول در کشور متولد می‌شوند که نیمی از آنها حاصل اختلالات ژنتیکی هستند. تمام بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که می‌توان با علت یابی ژنتیکی، معلول‌زایی را کاهش داد. گاهی معلولیت‌ها ناشی از سوانح است و گاهی نیز بعد از سنین 60 سال به بالا در اثر بیماری‌هایی مانند دیابت و نارسایی کلیوی دچار معلولیت می‌شوند. سالانه 16 هزار نفر در تصادفات و سوانح جان خود را از دست می‌دهند و چهار برابر این میزان نیز دچار معلولیت می‌شوند. بر‌اساس آمار سازمان جهانی بهداشت،10 تا 15 درصد جمعیت هر کشوری به نوعی دچار معلولیت هستند و به تناسب سیاست گذاری‌ها و اقدامات پیشگیرانه و تخصصی می‌توان شدت و تعداد معلولیت‌ها را در جامعه کنترل کرد و در سال ۱۳۸۳ هجری شمسی مجلس شورای اسلامی، قانونی را تحت عنوان قانون جامع حمایت از معلولان و در ۱۶ ماده قانونی به تصویب رساند. 4 سال بعد و در سال ۱۳۸۷، مجلس شورای اسلامی کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت را تصویب کرد تا ایران نیز به این کنوانسیون بین‌المللی بپیوندد. در دولت حسن‌روحانی لایحه حمایت از حقوق معلولان مطرح شد. این لایحه در اسفند ۱۳۹۶ تحت عنوان قانون حمایت از حقوق معلولان به تصویب مجلس رسید و در اردیبهشت ۱۳۹۷ از سوی رئیس‌جمهور برای اجرا ابلاغ شد با این وجود مشکلات زیادی در مسیر اجرای این قوانین وجود دارد که باعث شده بخش بزرگی از آن‌ها اجرایی نشود. قانون حمایت از حقوق معلولان مصوب اسفند ۱۳۹۶ است. این قانون ارگان‌ها و ادارات را موظف نموده ‌است که ۳ درصد از سهمیه استخدامی خود را به اشتغال معلولان اختصاص دهند. معلولان در بسیاری از شهرهای ایران با مشکلات مختلف روبرو هستند و این مشکلات عبارتند از، عرض کم پیاده‌رو و استفاده از مصالح نامناسب در پیاده‌رو و شیب و لغزندگی، فقدان رمپ مناسب، وجود مانع بین پیاده‌‌رو و سواره‌‌رو و عدم وجود پل، نامناسب بودن پل، عدم وجود خط‌کشی عابرپیاده، پیوستگی جدول به پیاده‌‌رو و جوی آب، نداشتن مشخصه حسی برای نابینایان. به گفته رئیس سازمان بهزیستی کشور: سالیانه 29 تا 35 هزار کودک معلول در کشور متولد می‌شوند که نیمی از آنها حاصل اختلالات ژنتیکی هستند؛ در حالی که بررسی‌های علمی نشان می‌دهند می‌توان با علت‌یابی ژنتیکی، معلول‌زایی را کاهش داد. یک میلیون و500 هزار فرد دارای معلولیت در بهزیستی شناسایی و ثبت شده‌اند که240 هزار نفر آنان کودک هستند و150 هزار نفر این کودکان در مدارس استثنایی تحصیل می‌کنند. سازمان بهزیستی کشور به عنوان تخصصی‌ترین نهاد پیشگیری از معلولیت، راهبردهای خوبی در این زمینه دارد که اوج آن در ماده 75 قانون برنامه ششم توسعه و قانون الزام غربالگری ژنتیک دیده شده و آیین‌نامه‌هایی در دستورکار هیات دولت قرار گرفته است.۳۰ هزار کودک معلول بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد و معاون وزیر آموزش و پرورش می‌گوید، حدود ۳۰هزار نفر از کودکانی که از تحصیل در دوره ابتدایی بازمانده‌اند کودکانی هستند که به دلیل معلولیت شدید و محدودیت، امکان رفتن به مدرسه را ندارند و نمی‌توانند به درس خواندن ادامه دهند. آموزش در ایران، افزایش ۱۷درصدی بازماندگان از تحصیل طی شش سال، رئیس سازمان نوسازی مدارس از ساماندهی۱۵۰۰ مدرسه کانکسی تا پایان سال ۱۴۰۲ خبر داده و گفته که نباید توقع حذف مدارس کانکسی را داشت. آمار بازماندگان تحصیلی در میان دانش‌آموزان در شش سال گذشته ۱۷ درصد افزایش یافته است. مثل بقیه کودکان: از هر ۱۰ کودک معلول تنها یکی به مدرسه می‌رود، مثل بقیه کودکان عنوان گزارشی است مشترک از دیده‌بان حقوق بشر و کمپین حقوق بشر در ایران که روزچهارشنبه منتشر شد. گزارشی که به وضعیت آموزش کودکان دارای معلولیت در ایران می‌پردازد و از کمبود امکانات در این زمینه انتقاد می‌کند. در این گزارش آمده است: مدرسه رفتن، برای بسیاری از کودکان دارای معلولیت در ایران رویایی دور از دسترس است، رویایی که باید زندگی روزمره آنان باشد. این گزارش درباره نبود امکانات کافی در مدارس ایران برای تحصیل کودکان دارای معلولیت مثل راه‌های دسترسی فیزیکی در ساختمان‌ها، وجود کتاب‌های به روز به خط بریل، کمک برای سمعک و بقیه امکانات است و نیز به کمبود منابع و کمبود آموزش کافی برای معلمان جهت کمک موثر به دانش‌آموزان دارای معلولیت در ایران اشاره می‌کند.

 در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از تمامی دست‌اندرکاران: منشی جلسه، خانم پروین محمدی افقا و تمامی شرکت‌کنندگان و مهمانان برنامه، ختم جلسه را در ساعت۱۹:00 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، 31 ژانویه 2025

معصومه کریمی

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان کانون دفاع از حقوق بشرایران در تاریخ 31 ژانویه 2025 برابر با 12 بهمن 1403 در روز جمعه، ساعت 15:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور خانم‌ها نغمه ظریف مقدم و سونیا سوارکوب در فضای مجازی کلاب هاوس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه آقای محمد گلستان‌جو ضمن خوش آمد گویی به حاضرین، مهمان را معرفی و در ادامه به بحث و گفتگو پرداختند.

خانم نغمه ظریف مقدم گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان درایران در دیماه ۱۴۰۳را مورد بحث و بررسی قرار دادند: خبر:روز دوشنبه ۱۰ دی پریدخت شجاعی باغین، برای تحمل دوره محکومیت ٢۵ ماهه حبس بازداشت و به زندان مرکزی کرمان منتقل شده است. این شهروند بهمن‌ماه ١۴٠٢، در پرونده‌ای مشترک با چهار شهروند بهایی دیگر توسط شعبه ١ دادگاه انقلاب کرمان به اتهام فعالیت آموزشی و یا تبلیغی انحرافی مغایر اسلام به پرداخت جزای نقدی و محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد. این حکم پریدخت شجاعی باغینی، در نهایت نقض و وی در دادگاهی غیابی به تحمل دو سال یک ماه حبس و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد و این حکم در دادگاه تجدیدنظر عینا تایید شد. خبر: روز دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، سروه شیری بازداشت و جهت اجرای حکم حبس به زندان ارومیه منتقل شد، همزمان آقای شیری نیز برای تحمل دوران محکومیت حبس خود راهی زندان بوکان شد. آنها در آبان ماه سال جاری، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهرستان بوکان به ترتیب به هشت ماه و شش ماه حبس محکوم شده بودند. خبر: سپیده قلیان، فعال مدنی محبوس در بند زنان زندان اوین، در نامه‌ای به تایید حکم اعدام پخشان عزیزی واکنش نشان داده است. به گفته وکیل خانم‌عزیزی این حکم بدون در نظر گرفتن ایرادات متعدد شکلی و ماهوی در پرونده صادر شده است. سپیده قلیان از مردم خواست تا با همبستگی و اتحاد، صدای قربانیان باشند و زنجیره‌ای از امید و مقاومت در برابر مرگ و کینه بسازند. خبر: شامگاه شنبه ۲۲ دی‌ماه فرزانه بیژنی‌پور، زندانی جرائم عمومی محبوس در بند شش زندان زنان قرچک به دلیل عدم درمان و عدم انتقال به مراکز درمانی خارج از زندان جانش را از دست داد. وی پس از وخامت حالش به بهداری زندان مراجعه کرده بود اما کادر پزشکی بهداری زندان به او گفته‌اند که تمارض می‌کند و چند ساعت بعد و در حالی که وضعیت سلامتیش نامناسب بود، پس از مراجعه به وی تنها یک قرص مسکن دادند. این زندانی در نهایت اواخر وقت شامگاه همان روز بیهوش شد و پس از انتقال به بهداری زندان در همان حال جانش را از دست داده است. خبر: فاطمه سپهری با وجود نیاز به مراقبت‌های پزشکی تخصصی در زندان وکیل‌آباد مشهد با شرایط نامساعدی مواجه است. اودر تاریخ ۵ دی‌ماه توسط جراح قلب معاینه شده است. ونیازمند معاینه دوره ای قلب است. او پیشتر به اتهام همکاری با دول متخاصم به ده سال حبس، اجتماع و تبانی به پنج سال حبس، توهین به رهبری به دو سال حبس و تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شده بود. همچنین در بهمن ۱۴۰۱، دادگاه کیفری مشهد او را به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به یک سال حبس تعزیری و پرداخت ۲۰ میلیون تومان جزای نقدی محکوم کرد. او در ۳۰ شهریور همان سال نیز توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت و به زندان وکیل آباد منتقل شد. خانم سپهری یکی از امضاکنندگان نامه درخواست استعفای آیت‌الله علی خامنه‌ای است. خبر: قتل خانم بیان امیری زن باردار و مادر یک کودک دو ساله به دست همسرش در پاوه که همسر بیان امیری پیش‌از این مدعی شده بود که همسر باردار و فرزند دو ساله خود را در یک سانحه رانندگی از دست داده است اما چهارماه پس از این صحنه‌سازی به قتل آن‌ها اعتراف کرد. بر اساس گزارش‌ها او عامدانه همسر باردار و فرزند دو ساله‌اش را در‌حالی‌ که داخل یک خودرو سواری بودند از یک سرازیری به داخل آب سد داریان شهرستان پاوه رها کرد و آن‌ها را به قتل رساند. منابع نزدیک به خانواده امیری گفته‌اند که مادر بیان امیری پس از اعترافات دامادش دچار حمله قلبی شده و جان خود را از دست داده است. خبر: زنی حدودا ۲۳ ساله به نام فاطمه داوری در روستایی در اطراف بردسکن از شهرهای استان خراسان رضوی توسط همسرش پس از ضربه به سر با طناب خفه شده و جان خود را از دست داده است. او نیز زنی در ماه‌های آخر بارداری بوده است. وی یک‌ بار ازدواج کرده و از همسر قبل خود دختر خردسالی داشت در ازدواج دوم خود به‌شدت مورد آزار‌واذیت فیزیکی و خشونت شدید قرار داشت. همسرش با او مشکل داشت و بارها او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود. روز آخر پس از اینکه فاطمه را به قتل رساند در مغازه‌اش چاهی کند و فاطمه را در آن دفن کرد در‌حالی‌که هر روز بر روی جسد مدفون فاطمه راه می‌رفت بدون هیچ عذاب وجدانی به کار‌و‌کاسبی می‌پرداخت همسر او بعد از اقدام به قتل و پنهان کردن پیکر فاطمه از تلفن او به خودش پیام‌هایی فرستاده بود با این مضمون که بیا از ایران برویم اگر نیایی هم خودم تنها می‌روم تا مفقود شدن فاطمه را بدین‌وسیله توجیه کند. خانواده فاطمه به‌دلیل اینکه گمان می‌کردند دخترشان با مرد دیگری به ترکیه گریخته سکوت کرده و پیگیر فقدان او نشدند اما مدتی بعد که از او هیچ خبری نشد به‌ دلیل اینکه او هیچ تلاشی برای یافتن همسر باردارش نمی‌کرد،به او مشکوک شدند و با مداخله پلیس موفق شدند محل اختفای پیکر فرزندشان را بیابند و همسر او نیز در نهایت مجبور شد به قتل او اعتراف کند. فاطمه داوری سومین زن بارداری است که در سال ۱۴۰۳ به دست همسرش به قتل رسیده است. خبرهای گفته شده همگی مغایر هستند با قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل۲۲- حقوق زنان ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی ۳۲- عدم توقیف، حبس و تبعید غیر قانونی ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، همچنین مغایر هستند با اعلامیه جهانی حقوق بشر مفاد۳- حق حیات برای همه ۸-رعایت حقوق انسانی توسط قانون ۱۸- حق آزادی عقیده ۲۲- حق امنیت اجتماعی و فرهنگی و مالی.

خانم سونیا سوارکوب سخنرانی خود را با موضوع ویروس HPV و موضع دولت ایران ارائه دادند:ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) این ویروس یکی از شایع‌ترین ویروس‌های عفونی منتقله از راه تماس جنسی است که علاوه بر مشکلات پوستی می‌تواند منجر به سرطان‌های خطرناک مانند سرطان دهانه رحم شود. در حالی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته برنامه‌های گسترده‌ای برای آگاه‌سازی پیشگیری و درمان این ویروس وجود دارد. در ایران به دلیل عوامل اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی، نه‌ تنها آگاهی عمومی در این زمینه پایین است بلکه آمار شفافی از مبتلایان نیز منتشر نمی‌شود. در این مقاله به جنبه‌های مختلف این ویروس از جمله ضعف دولت در اطلاع‌رسانی و پیشگیری می‌پردازیم. ویروس HPV خانواده‌ای از ویروس‌هاست که بیش از نوع شناخته‌شده دارد و از طریق تماس مستقیم با پوست یا مخاط منتقل می‌شود. این ویروس یکی از عوامل اصلی بیماری‌های جنسی در سراسر جهان است. برخی از انواع این ویروس کم‌خطر هستند و تنها زگیل‌های تناسلی ایجاد می‌کنند اما برخی دیگر پرخطر بوده و می‌توانند منجر به سرطان شوند. بطور کلی چیزی نزدیک به ۲۰۰ نوع از این ویروس شناسایی شده است. انواع ویروس HPV: تا به امروز بیش از ۴۰ نوع از این ویروس که دستگاه تناسلی و نواحی مخاطی بدن را آلوده می‌کنند، شناخته شده‌اند. ویروس HPV به دو گروه اصلی تقسیم می‌شود: ۱_ انواع کم‌خطر (Low-Risk HPV): این گروه از ویروس‌ها معمولا زگیل‌های تناسلی یا پوستی ایجاد می‌کنند و به ندرت با سرطان مرتبط هستند. نمونه‌ها: HPV نوع ۶ و ۱۱ (عامل ۹۰% زگیل‌های تناسلی). ۲_ انواع پرخطر (High-Risk HPV): این نوع از ویروس‌ها می‌توانند باعث تغییرات پیش‌سرطانی و سرطانی شوند. نمونه‌ها: HPV نوع ۱۶ و ۱۸ (عامل حدود ۷۰% سرطان‌های دهانه رحم). ویروس‌های پرخطر به دلیل قابلیت ایجاد تغییرات سلولی در نواحی تناسلی دهانه رحم، مقعد، گلو و زبان، به‌عنوان عامل اصلی سرطان شناخته می‌شوند. مشکلاتی که ممکن است بوجود بیاد. سرطان دهانه رحم (رایج‌ترین نوع سرطان ناشی از HPV). سرطان مقعد، آلت تناسلی، واژن، فرج، گلو و زبان. زگیل‌های تناسلی: انواع کم‌خطر باعث ایجاد زگیل‌های کوچک و غیرسرطانی می‌شوند که ممکن است از نظر روانی برای فرد استرس‌زا باشد. نحوه ابتلای زنان و مردان به HPV زنان: زنان بیشتر در معرض خطر سرطان دهانه رحم قرار دارند. این سرطان معمولا به دلیل عفونت مداوم با انواع پرخطر HPV ایجاد می‌شود. مردان: مردان ممکن است به زگیل‌های تناسلی، سرطان مقعد، آلت تناسلی و حلق مبتلا شوند. اگرچه مردان کمتر از زنان تحت تأثیر مشکلات جدی ناشی از HPV قرار می‌گیرند، اما نقش مهمی در انتقال ویروس دارند. نحوه ابتلا: ویروس از طریق تماس مستقیم پوستی یا مخاطی منتقل می‌شود. این انتقال معمولا در طول رابطه جنسی واژینال، آنال یا دهانی رخ می‌دهد. همچنین انتقال از مادر به نوزاد در هنگام زایمان طبیعی نیز امکان‌پذیر است. روش‌های شیوع ویروسHPV: ۱ـتماس مستقیم پوستی (حتی بدون دخول). ۲ـ رابطه جنسی محافظت‌نشده (واژینال، آنال یا دهانی). ۳ـ استفاده مشترک از وسایل شخصی آلوده (به ندرت). ۴ـ انتقال مادر به نوزاد در حین زایمان. راه‌های انتقال از مادر به نوزاد: در حین زایمان طبیعی (انتقال عمودی): اگر مادر آلوده باشد نوزاد هنگام عبور از کانال زایمان ممکن است در معرض ویروس قرار گیرد. قبل از تولد (انتقال داخل رحمی): احتمال انتقال ویروس از جفت به جنین بسیار کم است اما در برخی موارد گزارش شده است. از طریق تماس پس از تولد: مانند تماس مستقیم پوست با پوست یا لمس نواحی آلوده. به طور کلی، حدود ۱ تا ۵ درصد از نوزادانی که از مادر مبتلا به HPV متولد می‌شوند، ویروس را دریافت می‌کنند. بسیاری از نوزادان آلوده سیستم ایمنی قوی دارند و در عرض چند ماه تا چند سال ویروس را از بدن خود پاک می‌کنند. در موارد نادر نوزاد ممکن است دچار پاپیلوماتوز تنفسی مکرر (RRP) شود که باعث ایجاد زگیل در مجاری تنفسی می‌شود. بسیاری از عفونت‌های HPV بدون علامت هستند و خودبه‌خود از بین می‌روند. خطر اصلی در افرادی است که به انواع پرخطر مبتلا می‌شوند و عفونت مداوم در آنها منجر به سرطان می‌شود. میزان خطر به عوامل زیر بستگی دارد: ۱ـ نوع ویروس. ۲ـ سیستم ایمنی فرد. ۳ـ تعداد شرکای جنسی. روش‌های درمان ویروس HPV: در حال حاضر هیچ درمانی برای از بین بردن ویروس وجود ندارد اما علائم و عوارض ناشی از آن قابل درمان هستند. ۱ـ درمان زگیل‌های تناسلی: کرایوتراپی (انجماد و حذف زگیل‌ها). ۲ـ استفاده از داروهای موضعی مانند پودوفیلین. ۳ـ جراحی یا لیزر برای حذف زگیل‌ها. درمان تغییرات پیش‌سرطانی:۱ـ جراحی برای حذف بافت‌های آسیب‌دیده (روش LEEP). ۲ـ کرایوتراپی یا لیزر برای از بین بردن سلول‌های غیرطبیعی. درمان سرطان: جراحی، شیمی‌درمانی یا پرتودرمانی بسته به مرحله بیماری. نقش آموزش در پیشگیری: آموزش و آگاهی به عنوان یکی از مؤثرترین راه‌ها برای پیشگیری از HPV شناخته می‌شود. یکی از مشکلات اساسی در ایران، نبود آمار شفاف و آموزش عمومی در زمینه بیماری‌های جنسی، از جمله HPV است. چرا دولت آمار شفافی ارائه نمی‌دهد؟ ۱ـ تابوهای فرهنگی و اجتماعی: صحبت درباره مسائل جنسی در ایران همچنان تابو محسوب می‌شود و سیاست‌گذاران از واکنش‌های منفی جامعه بیم دارند. ۲ـ ترس از انگ اجتماعی: ارائه آمار ممکن است باعث انگ زدن به مبتلایان شود. ۳ـ کمبود زیرساخت‌های تحقیقاتی: نبود برنامه‌های جامع برای غربالگری و پایش مبتلایان، مانع از جمع‌آوری داده‌های دقیق می‌شود. ۴ـ نگرش محافظه‌کارانه (بسیاری از تصمیم‌گیران معتقدند آگاه‌سازی در مورد بیماری‌های جنسی ممکن است به گسترش رفتارهای پرخطر منجر شود. ) پیامد این سیاست‌های غلط باعث پایین بودن سطح آگاهی عمومی، عدم انجام غربالگری منظم برای زنان و مردان نبود دسترسی آسان به واکسن HPV اطلاع‌رسانی درباره موارد زیر اهمیت دارد. اهمیت واکسیناسیون HPV استفاده از کاندوم برای کاهش خطر انتقال انجام تست‌های منظم مانند تست پاپ اسمیر و HPV برای زنان. واکسن‌هایHPV می‌تواند به طور قابل‌توجهی خطر ابتلا به انواع پرخطر ویروس را کاهش دهد. در حال حاضر چند نوع واکسن وجود دارد. گارداسیل: حفاظت در برابر HPV ۶، ۱۱، ۱۶ و ۱۸. گارداسیل ۹: حفاظت در برابر ۹ نوع مختلف. سرواریکس: حفاظت در برابرHPV ۱۶ و ۱۸. آموزش جنسی یکی از مؤثرترین راه‌ها برای پیشگیری از HPV است. در کشورهای پیشرفته آموزش جنسی از سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی آغاز می‌شود و به کودکان نحوه پیشگیری از بیماری‌های جنسی آموزش داده می‌شود. آموزش جنسی رسمی در مدارس وجود ندارد. اطلاعات محدود و غیرعلمی از منابع غیررسمی (اینترنت یا دوستان) به دست می‌آید. خانواده‌ها معمولا به دلیل ناآگاهی، از گفتگو در این زمینه اجتناب می‌کنند. چگونه دولت می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد؟ دولت می‌تواند در توسعه برنامه‌های آموزشی نقش ارزشمندی داشته باشد که شامل آموزش عمومی در مدارس، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها. از بین بردن تابوهای فرهنگی از طریق اطلاع‌رسانی دقیق و علمی نیز می‌تواند یکی از دستاوردهای دولت باشد که در آینده جامعه و رشد سلامت آن ارزنده است. دسترسی به واکسن نیز جز وطایف نظام سلامت و بهداشت دولت‌ها است با تأمین واکسن HPV به‌عنوان بخشی از برنامه ملی واکسیناسیون می‌توان از خطرات آن کاست و همچنین کاهش هزینه واکسن برای اقشار کم‌درآمد. راه‌اندازی برنامه‌های غربالگری اجباری برای زنان هم می‌توان کار دولت و نظام سلامت دانست، ایجاد مراکز بهداشتی برای انجام آزمایش‌های HPV می‌تواند مردم را برای برخورداری از سلامت خود یاری کند. ارائه داده‌های واقعی برای آگاهی عموم و برنامه‌ریزی بهتر هم جز وظایف دولت است. واکسن معمولا برای دختران و پسران ۹ تا ۱۴ سال توصیه می‌شود. آموزش جنسی باید از سن ۱۰ تا ۱۲ سالگی آغاز شود، زمانی که کودکان توانایی درک مفاهیم پایه‌ای را پیدا کرده‌اند. در ایران، آموزش جنسی به دلیل موانع فرهنگی و اجتماعی به‌طور گسترده اجرا نمی‌شود، اما نیاز به برنامه‌های جامع در این زمینه احساس می‌شود. توصیه به مبتلایان HPV: مراجعه منظم به پزشک و انجام آزمایش‌های لازم. استفاده از روش‌های پیشگیری برای جلوگیری از انتقال به دیگران. حفظ سلامت عمومی بدن و تقویت سیستم ایمنی. عدم خوددرمانی و پرهیز از استرس. در نهایت، اختلاف نظرهایی در مورد شیوع ویروس HPV در ایران وجود دارد. برخی کارشناسان معتقدند که میزان ابتلا به این ویروس در ایران افزایش یافته است، در حالی که مقامات وزارت بهداشت این موضوع را تکذیب می‌کنند. ویروس HPV یکی از چالش‌های بزرگ بهداشتی است که با آگاهی‌رسانی، واکسیناسیون و مراقبت‌های منظم می‌توان از بسیاری از عوارض آن پیشگیری کرد. دولت‌ها، نظام‌های بهداشتی و خانواده‌ها نقش مهمی در کاهش شیوع این ویروس دارند. اقدام به‌موقع و آموزش مناسب، کلید کنترل این بیماری است.

بحث آزاد با موضوع حق حیات (خودکشی) آغاز شد: ابتدا آقای محمد گلستانجو گفتند خودکشی را می‌توان از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، دینی و روان‌شناختی مورد بررسی قرار داد. در همین راستا، به ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده است که بر حق هر فرد برای برخورداری از زندگی، آزادی و امنیت شخصی تأکید دارد. همچنین، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی در ماده ۶، بند اول، تصریح می‌کند که حق زندگی از حقوق ذاتی انسان است و این حق باید از سوی قانون مورد حمایت قرار گیرد. آمار رسمی خودکشی در ایران رو به افزایش است، اما متأسفانه دولت ایران اطلاعات دقیقی در این زمینه منتشر نمی‌کند. علاوه بر این، بسیاری از افرادی که در حوزه حقوق بشر فعالیت دارند یا به این موضوع انتقاد دارند، سرکوب می‌شوند. موارد خودکشی بیشتر در میان جوانان، زنان و اقشاری که تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارند، رخ می‌دهد، که این امر نشان‌دهنده ضرورت اقدامات جدی برای کاهش این بحران است. خانم نسرین جهانی گلشیخ در ادامه گفتند: در گذشته، باورهای دینی در میان مردم نقش بازدارنده‌ای در جلوگیری از خودکشی داشت. اما امروزه به دلیل عملکرد جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از مردم اعتقادات خود را از دست داده‌اند. در حال حاضر خودکشی‌ها در ایران به گروه‌های مختلفی مانند پرستاران، دانش‌آموزان، پزشکان، معلمان و دانشجویان تقسیم شده‌اند که این مسئله بسیار نگران‌کننده است و باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین تحقیقات روان‌شناسی نشان داده است که فردی که یک بار اقدام به خودکشی کرده و زنده مانده باشد احتمال اقدام مجدد او به مراتب بیشتر از فردی است که هرگز اقدام به خودکشی نکرده است. آقای گلستانجو گفتند: همه دولت‌ها به‌ویژه دولت جمهوری اسلامی ایران وظیفه دارند شرایطی را فراهم کنند که افراد جامعه از یک زندگی شایسته برخوردار باشند و در برابر تهدیدهایی مانند فقر، تبعیض و هرگونه سرکوب در امان بمانند. بااین‌حال متأسفانه دولت جمهوری اسلامی ایران نه‌ تنها در این زمینه اقدامی نکرده بلکه با سرکوب، محدود کردن آزادی‌های فردی و اجتماعی، افزایش بیکاری و ایجاد بحران‌های اقتصادی چندین‌ساله فضایی را رقم زده است که مردم حتی در تأمین نیازهای اولیه خود نیز دچار مشکل شده‌اند. این شرایط فشار روانی شدیدی بر جامعه تحمیل کرده است. یکی از دلایل مهم خودکشی در میان زنان ازدواج‌های اجباری یا زودهنگام است که مسئله‌ای بسیار جدی و قابل‌توجه محسوب می‌شود. دولت موظف است با افزایش آگاهی عمومی و ایجاد بسترهای مناسب از سلامت روانی جامعه حفاظت کند تا از بروز چنین معضلاتی جلوگیری شود. بر اساس بند 12 اصل 3 قانون اساسی ایران دولت موظف است با پی‌ریزی یک نظام اقتصادی صحیح و عادلانه در جهت ایجاد رفاه، رفع فقر و برطرف کردن هرگونه محرومیت در زمینه‌های تغذیه، مسکن، اشتغال، بهداشت و تامین بیمه اقدام کند. اما این اصل در ایران رعایت نمی‌شود. همچنین بند 14 همین اصل بر تأمین حقوق همه‌جانبه افراد اعم از زن و مرد ایجاد امنیت غذایی عادلانه و برابری همگان در برابر قانون تأکید دارد. بااین‌حال آنچه در عمل مشاهده می‌شود این است که دولت جمهوری اسلامی نه‌تنها به قوانین خود پایبند نیست بلکه در بسیاری از موارد به نقض آن‌ها می‌پردازد و به‌طور مستقیم و غیرمستقیم عامل بروز آسیب‌های اجتماعی فاجعه‌باری ازجمله خودکشی می‌شود. خانم سوارکوب گفتند: رفاه اجتماعی ارتباط مستقیمی با امید به آینده، کاهش استرس و رفع مشکلات اقتصادی دارد که فشار زیادی بر خانواده‌ها وارد می‌کند. علاوه بر این عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و سنتی نیز در این زمینه تأثیرگذار هستند. یک جامعه سالم جامعه‌ای است که سطح رفاه در آن بالا باشد، زیرا در چنین شرایطی امید به زندگی نیز به‌طور ناخودآگاه افزایش می‌یابد. این دو عامل یعنی رفاه اجتماعی و امید به زندگی به‌عنوان مکمل یکدیگر عمل می‌کنند. در ادامه آقای سعید بهشتی متین گفتند: بحث فرهنگ در اینجا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. تا زمانی که مردم ایران ساختار فرهنگی و اجتماعی خود را تغییر ندهند به نظر می‌رسد که نرخ خودکشی در کشور همچنان بالا باقی بماند. سرخوردگی‌هایی که جوانان به دلیل مسائل فرهنگی تجربه می‌کنند انتظارات نادرست اجتماعی و فشاری که بر آن‌ها تحمیل می‌شود همگی منجر به افزایش اضطراب و افسردگی می‌شوند. این عوامل ریشه در مسائل فرهنگی و اجتماعی دارند. به نظر من راهکار اساسی برای کاهش این مشکلات ایجاد تغییرات بنیادین در فرهنگ جامعه ایران است. خانم سوارکوب گفتند: سلامت روانی انسان‌ها ازجمله استرس و اضطراب را نمی‌توان بر اساس یک روز یا یک هفته مشخص کرد و یا صرفا از روی رفتار ظاهری یک فرد سنجید. به‌عنوان‌مثال فردی که شاد به نظر می‌رسد و حالش خوب است لزوما دارای سلامت روانی کامل نیست. تشخیص این مسائل نیاز به تخصص دارد و نمی‌توان صرفا بر اساس ظاهر افراد قضاوت کرد. در مورد تغییر فرهنگ نیز باید گفت که این امر با تغییر دولت‌ها محقق نمی‌شود بلکه به یک فرآیند طولانی‌مدت نیاز دارد که مستلزم آگاهی کار هدفمند و رویکردی سیستماتیک است. به‌عنوان‌مثال: مردسالاری سالیان سال در جامعه وجود داشته و با تغییر دولت‌های مختلف همچنان پابرجا مانده است. همچنین نکته مهمی که باید درباره مردان مطرح کرد این است که شما مسئول تمام مسائل زندگی نیستید. این باری است که جامعه بر دوش شما گذاشته و این نگرش نادرست است. مسئولیت‌ها باید به‌طور عادلانه بین زن و مرد تقسیم شود. بخشی از خودکشی‌های مردان ناشی از فشارهای اقتصادی و انتظارات سنگینی است که جامعه از آن‌ها دارد، درحالی‌که این فشارها نباید صرفا بر دوش مردان قرار گیرد. خانم محمدی گفتند: در شرایط بحرانی کنونی ایران و افزایش نرخ خودکشی لازم است راهکارهای جدی و مؤثری برای پیشگیری از این معضل اتخاذ شود. متاسفانه هر ماه تعداد زیادی از کودکان اقدام به خودکشی می‌کنند و در این میان خانواده‌ها نقش بسیار مهمی بر عهده دارند. آن‌ها باید مسئولیت بیشتری بپذیرند و توجه ویژه‌ای به وضعیت روحی و رفتاری فرزندان خود داشته باشند. والدین باید کودکان را زیر نظر بگیرند تغییرات خلق‌ و خو و احساسات آن‌ها را بسنجند و نسبت به هرگونه تغییر ناگهانی در رفتارشان هوشیار باشند. در صورت مشاهده علائم نگران‌کننده ضروری است که بدون تأخیر از یک روانشناس متخصص کمک بگیرند. این مسئله در مورد زنان نیز صادق است. متأسفانه در جامعه بسیاری از افراد مراجعه به روانشناس را امری منفی تلقی می‌کنند و تصور می‌کنند که فقط افراد دارای مشکلات جدی روانی به روانشناس نیاز دارند. این باور غلط باید اصلاح شود، زیرا سلامت روان به‌اندازه سلامت جسمی اهمیت دارد و مراجعه به روانشناس یک اقدام پیشگیرانه و ضروری برای بهبود کیفیت زندگی است. در آخر آقای محمد گلستانجو گفتند: آینده در دستان ماست و هیچ دولتی نمی‌تواند برای همیشه سرکوبگر باقی بماند. افرادی که در زمینه حقوق بشر فعالیت می‌کنند یا کسانی که برای آگاه‌سازی جامعه خود و جامعه جهانی که یک بستر بزرگ‌تر است تلاش می‌کنند می‌توانند با آگاهی‌بخشی و اعمال فشار بر نهادهای بین‌المللی، امید به بهبود شرایط را زنده نگه دارند. ما نیز در کانون دفاع از حقوق بشر همین مسیر را دنبال می‌کنیم. جلساتی که برگزار می‌کنیم همگی در راستای افزایش آگاهی و حمایت از یکدیگر است. باید از همدیگر پشتیبانی کنیم و شبکه‌های مقاومت را که مهم‌ترین ابزار مقابله با بی‌عدالتی هستند تقویت کنیم تا بتوانیم به موفقیت دست یابیم. باید بدانیم که امید همیشه زنده است و خود ابزاری برای مبارزه محسوب می‌شود. هیچ شبی ابدی نیست و در نهایت، سپیده‌دم فرا خواهد رسید.

در پایان مسئول جلسه آقای محمد گلستان‌جو ضمن تشکر از منشی جلسه: خانم معصومه کریمی و ادمین‌ جلسه خانم نازی جلالی و مسئول ضبط صدا و تدوین: حدیث خوب‌رفتار و تمامی شرکت کنندگان، ختم جلسه را در ساعت 17:38 به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، 1 فوریه ۲۰۲۵

رضا شایگان

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در تاریخ 1 فوریه 202۵ و برابر با ۱۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در ساعت 1۸:00 به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا خانم ساره استوار، مسئول جلسه ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین و مهمان، موضوع برنامه را معرفی و در ادامه همراه با ایشان به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خانم مرضیه علی‌کرمی در مورد روز جهانی زبان مادری گفتند: پاسداری از زبان مادری، حفاظت از هویت فرهنگی است. ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری فرصتی است تا اهمیت زبان‌های بومی را یادآوری کنیم و بر نقش آن‌ها در حفظ فرهنگ و هویت ملت‌ها تأکید داشته باشیم. زبان مادری چیزی فراتر از یک وسیله ارتباطی است؛ این زبان، حامل تاریخ، سنت‌ها، جهان‌بینی و روح یک ملت است. در دنیای امروز که جهانی‌سازی بسیاری از فرهنگ‌ها را تحت تأثیر خود قرار داده است، وظیفه ماست که زبان‌های مادری را زنده نگه داریم و از میراث فرهنگی‌مان محافظت کنیم. تاریخچه روز جهانی زبان مادری: انتخاب روز ۲۱ فوریه به‌عنوان روز جهانی زبان مادری، به یک رویداد تاریخی در کشور بنگلادش بازمی‌گردد. پس از استقلال هند در سال ۱۹۴۷، کشور پاکستان از دو بخش شرقی و غربی تشکیل شد. باوجود این‌که اکثریت مردم پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) به زبان بنگالی سخن می‌گفتند، دولت مرکزی پاکستان در سال ۱۹۴۸ زبان اردو را به‌عنوان تنها زبان رسمی کشور اعلام کرد. این تصمیم موجب اعتراض گسترده مردم بنگالی‌زبان شد که خواستار به‌رسمیت شناخته‌شدن زبان خود بودند. در ۲۱ فوریه ۱۹۵۲، دانشجویان دانشگاه داکا برای دفاع از زبان بنگالی تظاهرات کردند. این اعتراضات با سرکوب شدید پلیس مواجه شد و چندین دانشجو جان خود را از دست دادند. مبارزه برای حقوق زبانی درنهایت در سال ۱۹۷۱ به استقلال بنگلادش منجر شد. در سال ۱۹۹۹، سازمان یونسکو به پاسداشت این جنبش، ۲۱ فوریه را به‌عنوان روز جهانی زبان مادری نام‌گذاری کرد تا اهمیت تنوع زبانی و فرهنگی در سراسر جهان را گرامی بدارد.چرا زبان مادری مهم است؟ ۱. حفظ هویت فرهنگی: زبان مادری بخشی از شخصیت و هویت فردی و جمعی است.۲. تقویت یادگیری و آموزش: آموزش به زبان مادری موجب درک بهتر مفاهیم و افزایش کیفیت یادگیری می‌شود.۳. حفظ تنوع فرهنگی: زبان‌ها حامل میراث فرهنگی و دانش بومی هستند.۴. تقویت ارتباطات خانوادگی و اجتماعی: افرادی که زبان مادری خود را حفظ می‌کنند، ارتباط عمیق‌تری با فرهنگ و خانواده خود دارند.۵. جلوگیری از انقراض زبان‌ها: با مرگ یک زبان، بخشی از تاریخ بشری برای همیشه از بین می‌رود.چند زبان در جهان وجود دارد؟ طبق آمار اتنولوگ، بیش از ۷۱۰۰ زبان زنده در جهان وجود دارد، اما روند سریع جهانی‌شدن و سلطه زبان‌های بین‌المللی مانند انگلیسی و چینی بسیاری از زبان‌ها را به حاشیه رانده است. در حال حاضر، حدود ۲۴۰۰ زبان در معرض خطر انقراض هستند. تنها چند صد زبان در نظام‌های آموزشی تدریس می‌شوند و کمتر از ۱۰۰ زبان در دنیای دیجیتال مورداستفاده قرار می‌گیرند. زبان‌های مردم ایران و آمار گویشوران: ایران یکی از متنوع‌ترین کشورهای جهان ازنظر زبانی است و حدود ۷۶ زبان زنده دارد که برخی از آن‌ها در معرض خطر نابودی هستند.فارسی: ۵۳٪ (زبان رسمی کشور) ترکی آذربایجانی: ۱۶٪ کردی: ۱۰٪ لری و بختیاری: ۷٪ بلوچی: ۳٪ عربی: ۲٪ گیلکی و مازندرانی: ۷٪ تالشی، ترکمنی، تاتی و سایر زبان‌های بومی: ۲٪. اصل ۱۵ قانون اساسی ایران و میزان اجرایی بودن آن: بر اساس اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد، مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، اما استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.این اصل نشان می‌دهد که قانون اساسی ایران تدریس زبان‌های محلی را مجاز دانسته است، اما در عمل اجرای این اصل با چالش‌های متعددی مواجه بوده است: ۱. عدم اجرای آموزش زبان‌های محلی در مدارس: تاکنون برنامه‌ای رسمی برای تدریس زبان‌های محلی در مدارس ابتدایی و متوسطه اجرا نشده است.۲. محدودیت در رسانه‌ها: رسانه‌های صوتی و تصویری به زبان‌های محلی با محدودیت‌های نظارتی مواجه هستند.۳. عدم تولید محتوای آموزشی: کتاب‌های درسی و محتوای آموزشی به زبان‌های محلی بسیار محدود هستند.۴. عدم سیاست‌گذاری مشخص: تاکنون برنامه‌ای جامع برای احیای زبان‌های محلی تدوین نشده است.زبان‌های در حال انقراض در ایران – بسیاری از زبان‌های محلی ایران به‌دلیل مهاجرت، سیاست‌های زبانی و تغییرات اجتماعی در معرض خطر نابودی قرار دارند. برخی از این زبان‌ها عبارت‌اند از: تاتی و تالشی: در مناطق شمالی ایران با کاهش شدید گویشوران مواجه‌اند. لکی: در معرض خطر فراموشی در میان نسل‌های جوان قرار دارد. مینابی و بشاگردی: در جنوب ایران با کاهش تعداد گویشوران روبه‌رو هستند. راهکارهایی برای حفظ زبان‌های مادری در ایران۱. اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و ایجاد برنامه‌های رسمی برای آموزش زبان‌های محلی در مدارس.۲. حمایت از رسانه‌های محلی و تولید برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی به زبان‌های بومی.۳. برگزاری جشنواره‌های فرهنگی برای تقویت هویت زبانی و آگاهی‌بخشی.۴. تشویق خانواده‌ها به استفاده از زبان مادری در خانه و انتقال آن به فرزندان. ۵. مستندسازی زبان‌های در حال انقراض و ایجاد دایرهالمعارف‌های زبانی.حقایق جالب درباره زبان‌های جهان: پاپوآ گینه‌نو با ۸۴۰ زبان، بیشترین تنوع زبانی را در جهان دارد. زبان انگلیسی با بیش از ۲۵۰ هزار کلمه، یکی از غنی‌ترین زبان‌های دنیا است. ۵۰٪ زبان‌های جهان در معرض نابودی هستند. حفظ زبان‌های مادری نه‌تنها یک مسئولیت فرهنگی بلکه یک ضرورت اجتماعی است. هر زبان، حامل خاطرات، اندیشه‌ها و جهان‌بینی یک ملت است. اگر می‌خواهیم هویت خود را حفظ کنیم، باید برای زنده نگه‌داشتن زبان مادری خود تلاش کنیم. روز جهانی زبان مادری فرصتی برای آگاهی‌بخشی و اقدام عملی در جهت حفظ این میراث ارزشمند است. در کردستان ایران، تعدادی از فعالان حوزه زبان مادری به‌دلیل فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی خود تحت فشار و تعقیب نهادهای امنیتی قرار گرفته‌اند. از جمله این افراد، کیومرث لطیفی، فعال مدنی و مدرس زبان و ادبیات کُردی در سنندج است که در بهمن‌ماه ۱۴۰۰ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد، در حالی‌که خانواده‌اش از وضعیت او بی‌اطلاع بودند.همچنین، سوسن حسن‌زاده، مدرس زبان مادری و فعال مدنی در بوکان، در آذرماه ۱۴۰۳ بازداشت شد.علاوه بر این، مجوز فعالیت مؤسسه روزنوبار زانست کُردستان، که در زمینه آموزش زبان کردی در قروه و دهگلان فعالیت داشت، لغو شده است.این فشارها، نشان‌دهنده محدودیت‌های فزاینده بر فعالان فرهنگی و آموزشی در حوزه زبان مادری در کردستان است. در دنیای امروز، مهاجرت پدیده‌ای رایج شده و بسیاری از خانواده‌ها در کشورهایی زندگی می‌کنند که زبان اصلی آن با زبان مادری‌شان متفاوت است. یکی از دغدغه‌های مهم این خانواده‌ها، انتخاب زبان مناسب برای تربیت فرزندانشان است. آیا باید به زبان کشور میزبان تمرکز کرد؟ آیا یادگیری زبان مادری ضروری است؟ پاسخ این است که هر دو زبان اهمیت دارند، اما حفظ زبان مادری در خانه نقشی کلیدی در شکل‌گیری هویت و رشد ذهنی کودک دارد.چرا زبان مادری در خانه اهمیت دارد؟۱. حفظ هویت فرهنگی:زبان مادری فقط یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه حامل فرهنگ، سنت‌ها و ارزش‌های یک ملت است. کودکانی که به زبان مادری خود صحبت می‌کنند، ارتباط عمیق‌تری با ریشه‌های فرهنگی خود دارند و دچار بحران هویت نمی‌شوند.۲. پیوند عاطفی قوی‌تر: والدین معمولا در زبان مادری خود بهتر می‌توانند احساسات وعواطف خود را بیان کنند. صحبت کردن با کودک به زبان مادری باعث ایجاد ارتباط عاطفی قوی‌تر و درک بهتر احساسات او می‌شود.۳. تقویت توانایی شناختی و چندزبانه بودن: تحقیقات نشان داده‌اند که کودکانی که دو یا چند زبان را یاد می‌گیرند، مهارت‌های شناختی قوی‌تری دارند، در حل مسئله بهتر عمل می‌کنند و خلاقیت بالاتری از خود نشان می‌دهند.۴. ارتباط با خانواده بزرگ‌تر بسیاری از اعضای خانواده، از جمله پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، ممکن است زبان کشور میزبان را بلد نباشند. حفظ زبان مادری به کودک کمک می‌کند تا بتواند با خانواده بزرگ‌تر ارتباط برقرار کند. چرا یادگیری زبان کشور میزبان مهم است؟ ۱. یکپارچگی اجتماعی و ارتباط مؤثر: زندگی در یک کشور جدید نیازمند تعامل با جامعه است. کودک باید بتواند در مدرسه، محیط‌های اجتماعی و بعدا در محیط کار، با دیگران ارتباط برقرار کند.۲. فرصت‌های آموزشی و شغلی بهتر: تحصیل و کار در کشور میزبان مستلزم تسلط به زبان آن کشور است. مهارت در این زبان مسیر موفقیت تحصیلی و شغلی را هموار می‌کند.۳. اعتمادبه‌نفس در جامعه:کودکانی که نمی‌توانند به زبان کشور میزبان صحبت کنند، ممکن است دچار کمرویی یا احساس ناتوانی شوند. تسلط بر زبان محیط، به آن‌ها اعتمادبه‌نفس بیشتری می‌دهد. روش‌های پیشنهادی برای یادگیری همزمان زبان مادری و زبان کشور میزبان۱. روش یک فرد، یک زبان (One Parent، One Language) در این روش، یکی از والدین فقط به زبان مادری و دیگری فقط به زبان کشور میزبان با کودک صحبت می‌کند. این روش به کودک کمک می‌کند هر دو زبان را به‌صورت طبیعی یاد بگیرد. ۲. استفاده از زبان مادری در خانه: اگر والدین در خانه فقط به زبان مادری صحبت کنند، کودک به‌طور طبیعی در محیط مدرسه و اجتماع، زبان دوم را یاد خواهد گرفت.۳. آگاهی از سنین حساس یادگیری زبان: سنین ۰ تا ۶ سالگی دوره طلایی یادگیری زبان است. در این دوران، مغز کودک قابلیت بالایی برای یادگیری همزمان چند زبان دارد.۴. تقویت هر دو زبان از طریق منابع مختلف: کتاب خواندن و قصه‌گویی به هر دو زبان تماشای برنامه‌های آموزشی در هر دو زبان،بازی‌های زبانی و گفت‌وگوهای روزمره. چالش‌های رایج و راه‌حل‌ها: ۱. ترکیب زبان‌ها در مکالمات (Code-Switching) گاهی کودکان جملاتی را با ترکیب دو زبان بیان می‌کنند. این موضوع طبیعی است و با گذشت زمان و تمرین بیشتر، زبان‌ها در ذهن کودک تفکیک خواهند شد.۲. کمبود منابع آموزشی به زبان مادری – برخی زبان‌های محلی منابع آموزشی کمی دارند. در این موارد، خانواده‌ها می‌توانند از داستان‌سرایی، موسیقی و فیلم‌های فرهنگی استفاده کنند.۳. تمایل کودک به استفاده از زبان قوی‌تر: اگر کودک تمایل دارد بیشتر از زبان محیط استفاده کند، والدین باید با تشویق و ایجاد فرصت‌های جذاب، او را به استفاده از زبان مادری ترغیب کنند. نتیجه‌گیری: بهترین رویکرد برای خانواده‌های مهاجر، حفظ زبان مادری به‌عنوان زبان اصلی در خانه و یادگیری زبان کشور میزبان در محیط اجتماعی است. این روش نه‌تنها به کودک کمک می‌کند که چندزبانه شود، بلکه هویت فرهنگی او را حفظ کرده و زمینه‌های موفقیت اجتماعی و تحصیلی را فراهم می‌آورد. تربیت کودک چندزبانه یک فرصت ارزشمند است که آینده‌ای روشن‌تر را برای او رقم خواهد زد.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران: منشی جلسه، آقای رضا شایگان و ضبط و تدوین، آقای سینا اشجعی و هم‌چنین تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۸:۵۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند. 

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته کار و کارگر ۰۸ فوریه ۲۰۲۵

سیاوش نوروزی

گزارش جلسه ویژه کمیته کار و کارگر در تاریخ ۰۸ فوریه ۲۰۲۵ در ساعت ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه آقای سعید بهشتی متین ، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، مهمان جلسه آقای سلمان قربانی ، فعال حقوق بشر را معرفی و در ادامه همراه با مهمان جلسه به بحث و گفتگو پرداختند.

آقای سلمان قربانی سخنرانی خود را در رابطه با انقلاب ۵۷ و سوء استفاده روحانیت از مردم، ایراد کردند: وجه مشترک پیدایش همه انقلاب‌ها، کم و بیش یکسان است. همگی ریشه طبقاتی و اجتماعی دارند، هنگامی که ظلم و فساد و بی کفایتی نظام حاکم تحمل ناپذیر شد، توده‌ها به حرکت در می‌آیند، طغیان می‌کنند، نمایندگان سنتی خود را کنار می‌زنند و موانعی را که بر سر راهشان قرار دارد، از بین می‌برند تا رژیم حاکم را براندازند و به جای آن نظام جدیدی که امیال و خواستهای آنها را تامین کند، بر پا سازند. انقلاب، بالفعل یک رویداد غیر مترقبه است. در یک انقلاب، همه قشرهای جامعه شرکت دارند، هدف‌های انقلاب، در برگیرنده خواستهای اکثریت جامعه است، در آغاز، توده ها با یک برنامه مدون و از پیش تهیه شده، برای ساختار نظام و جامعه جدید، به عرصه انقلاب نمی‌روند. انگیزه توده ها، در آغاز، براندازی نظامی است که دیگر قادر به تحمل آن نیستند. رهبران و پیشتازان انقلاب، برنامه بازسازی جامعه را، در نظام آینده تهیه می‌کنند و پس از تایید مردم آن را به اجرا می‌گذارند. ملت ایران طی یک قرن گذشته، دو انقلاب، یک جنبش و دو کودتا را تجربه کرده است، انقلاب مشروطیت سال ۱۲۸۵ (۱۹۰۶ میلادی)، جنبش ملی شدن صنعت نفت ۳۲- ۱۳۲۹ (۵۳- ۱۹۵۰ میلادی) و انقلاب سال ۱۳۵۷، کودتاها، یکی ۳ اسفند ۱۲۹۹ به رهبری سید ضیاء الدین طباطبائی و رضاخان میرپنج، دیگری، کودتای انگلیسی آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. نیروهایی که آتش انقلاب را روشن کردند در سالهای آخر دهه ۱۳۴۰، همه گروههای سیاسی مخالف رژیم، سرکوب شده بودند. تنها کانون مقاومتی که در فضای ایران آن زمان باقی مانده بود، حملات خمینی در نجف به شاه و رژیم او، سخنرانیهای دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد و صفیر گلوله چریک‌ها، در مبارزه مسلحانه‌شان بود. هر یک از این سه کانون، در برگیرنده خواسته و تمایلات بخشی از قشرهای جامعه بود. شریعتی، به عنوان یک اندیشمند برجسته سیاسی مذهبی، اسلام شناس مترقی و معلم رادیکالیسم اسلامی، در سخنرانیها و نوشته های خود، تعریف تازه‌ای از اسلام شیعه و شهادت عنوان کرد و هزاران پسر و دختر جوان دانشجو را با فلسفه سیاسی‌اش، که ترکیبی از سنتهای اسلامی، با افکار انقلابی بود، آشنا ساخت. چریکها، با مبارزه مسلحانه خود، فضای سیاسی تازه ای ایجاد کردند. آقای خمینی، عملیات این سه پایگاه را هماهنگ ساخت و در مبارزه علیه رژیم شاه، از آن بهره برد. طبقه متوسط جامعه، بازرگانان سطح پایین، کسبه، و بازاریان، آقای خمینی را دشمن آشتی ناپذیر رژیم پهلوی، حامی ارزشهای اسلامی و سنتی می‌دانستند. روشنفکران، تحصیل کردگان و دانشجویان، او را رهبری روحانی می‌شناختند که قصد دارد مملکت را از وابستگی به انحصارات غرب، و نیز ظلم و ستم و فساد برهاند و عدالت و آزادی را به کشور بازگرداند. کارکنان دولت و کارگران کارخانه ها، خمینی را روحانی می‌دانستند که از میان ملت برخاسته و قصد دارد با پیروی از تعالیم اسلام، قدرت را از اغنیا و زورمندان گرفته و به ملت بازگرداند و عدالت اجتماعی را در سراسر ایران برقرار کند. از دیدگاه کشاورزان، آ خمینی شخصیت روحانی مبارز و سختکوشی است، که پیوسته از منافع قشر زحمتکش دفاع می‌کند و برای آنها، زمین، آب، مدرسه، جاده و مراکز بهداشت فراهم می‌سازد. بدین سان قشرهای وسیعی از مردم ایران، آ خمینی را، منادی حق و عدالت، مدافع محرومان و الهامبخش امیدها و آرزوهای خود و احیا کننده آزادی و برابری می‌دانستند. خوب تا اینجای کار می‌بینیم که هر توده و هر قشری رو بر حسب گرایششون به سمت روحانیت هدایت کردند. ستون فقرات جنبشی که رهبری آن را، آ خمینی به عهده داشت، روحانیون جوان در نهادهای مذهبی، بازاریان و بخشی از قشرهای محروم و متوسط جامعه بودند. اینان در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با درخواست آقای خمینی اعتراض را شروع کردند. به نظر آنها، خمینی تجسمی از جرئت، جسارت و مقاومت امام علی شیعیان در مبارزه علیه معاویه بود. پس از کشتار ۱۵ خرداد، مخالفان میانه‌رو مذهبی رژیم، و شماری از علما که موافق مداخله روحانیون در امور سیاسی نبودند، به تدریج به سوی او روی آوردند. بازاریان نیز با دادن کمکهای مالی به یاریش شتافتند و با توسعه شبکه های مخفی، و از طریق مساجد، پیامها و دستورهایش را دریافت و اجرا می کردند. (از این زمان به بعد بود که مساجد شکل دیگری به خود گرفت و از حالت مذهبی خارج شد) هرچند بازار و بخشی از روحانیون و نهادهای مذهبی در قم، مشهد، اصفهان و شیراز، به عنوان یک سازمان مخالف رژیم، سالها فعالیت داشتند، اما، طبقه روشنفکر دانشگاهی، در سالهای اول دهه پنجاه، مبارزه را از سر گرفتند. نخست نویسندگان، هنرمندان، حقوق‌دانان، قضات، با انتشار نامه‌های سرگشاده و اعلامیه‌هایی، در اعتراض به نبودن آزادی و دموکراسی، خواستار فضای باز سیاسی و اجرای قانون اساسی شدند و جمعیت طرفدار حقوق بشر را سازمان دادند. دانشجویان را به تظاهرات دانشگاهی وا داشتند و بدین سان فریاد اعتراض خود را نسبت به شاه، بلند کردند. (لازم به ذکره که بگم یکی از دلایلی که خمینی و جمهوری اسلامی ایران از قشر روشنفکر و دانشجو هراس داشت قدرت این قشره که از این دوران شروع می‌شه که نمونه بارزش هم اتفاق کوی دانشگاه تهران بود) در زمستان۱۳۵۶ انتشار نامه اهانت آمیز در روزنامه اطلاعات نسبت به خمینی، اعتراض شدید مردم و مقتول و مجروح شدن گروهی در شهرستان قم به وسیله نیروهای انتظامی، سپس گسترش دامنه اعتراضها، در شهرهای دیگر و برخورد مسلحانه نیروهای امنیتی با مردم، جنبش مخالفت مردمی را وسعت و تداوم بخشید. کارمندان دولت، کارکنان بانکها، گمرکات، سپس کارگران کارخانه‌ها و صنعت نفت، با اعتراض و اعتصاب خود، اقتصاد کشور را فلج کردند. آنگاه، دانشجویان، دانش‌آموزان، و نیز مردان و زنان از قشرهای مختلف جامعه با برپایی تظاهرات در شهرها و برخوردهای خیابانی با نظامیان، آتش انقلاب را برافروختند و طی مدت کوتاهی به چنان موفقیت‌هایی رسیدند که همه را شگفت زده کرد. اگر طبقات متوسط مذهبی، بازاری و تحصیل کرده، دیوار انقلاب بودند، طبقه کارگر و دهها هزار تن کشاورزان بدون زمین و بیکار، که در حومه شهرها، با محرومیت زندگی می‌کردند، نقش نیروی ضربت را به عهده داشتند. اینان، همراه با جوانان و نوجوانان ساکنان محلات فقیرنشین جنوب تهران، اکثریت تظاهرکنندگان خیابانی را تشکیل می‌دادند. بسیاری از کسانی که در زد و خورد با نظامیان، شهید یا زخمی شدند، همین جوان‌ها بودند. در آغاز بحران، خواسته و هدف تظاهرکنندگان براندازی رژیم سلطنت و استقرار نظام جمهوری اسلامی نبود، معترضین خواستار مهار کردن قدرت مطلقه شاه و اجرای قانون اساسی سال ۱۲۸۸ بودند. در آن دوران تظاهر کنندگان علیه شخص محمد رضا شاه شعار نمی‌دادند، حتی شرکت‌کنندگان در راهپیمایی بزرگ بعد از نماز عید فطر (۱۳ شهریور ۱۳۵۷) در قیطریه، در شعارهای خود، به شاه حمله نکردند. حادثه روز ۱۷ شهریور میدان ژاله و کشتار صدها تن تظاهر کنندگانی که بی‌خبر، یا باخبر از اعلام حکومت نظامی در آن محل و خیابانهای اطراف، در اعتراض به منع تظاهرات از سوی دولت، اجتماع کرده بودند، خشم مردم را علیه شاه، که او را مسئول و آمر قتل عام آن روز می‌دانستند، برانگیخت. از آن پس، در تظاهرات و راهپیمایی‌های خیابانی، شعارهای ضد شاه، به عنوان شعار اصلی به کار گرفته شد. در سال ۵۰- ۱۳۴۹ درآمد نفت ۱۲۰۰ میلیون دلار بود. این درآمد در سالهای۱۳۵۳-۵۶ ناگهان افزایش یافت و به ۳۸ میلیارد دلار بالغ گردید که تنها ۲۰ میلیارد دلار از این درآمد مربوط به سال ۵۵ – ۱۳۵۴ می‌باشد و با مقایسه درآمد ده ساله ۱۳۴۳تا ۱۳۵۳ که جمعا ۱۳ میلیارد دلار بود این افزایش چشمگیر، مشخص می‌شود. به بیان دیگر طی ۱۳ سال درآمد نفت صادراتی دولت ایران ۵۱ میلیارد دلار بوده که 38 میلیارد آن طی سه سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ بوده است. بخش عمده این درآمد، صرف اجرای برنامه‌های رفورم (اصطلاح (اصلاح یا رفرم به فرایند تغییر یا بهبود سیستم‌ها، سازمان‌ها، یا قوانین در جامعه به منظور ارتقاء عملکرد، افزایش کارآمدی یا رفع نواقص موجود اشاره دارد. این مفهوم می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند: سیاست اقتصاد انقلاب شاه و مردم گردید. محمد رضا شاه، با ابداع طرحهایی، قصد داشت ظرف مدت کوتاهی ایران را به یک قدرت صنعتی مدرن تبدیل کند، بی آنکه در صحنه سیاسی و آزادسازی قدم بردارد. آمریکا و انقلاب ایران گری سیک می‌گوید: هیچ‌کس آماده مواجه شدن با انقلاب ایران نبود. دولت کارتر نیز در برابر اوجگیری انقلاب و فروپاشی سریع رژیم شاهنشاهی ایران غافلگیر شد. شاه و اطرافیانش نیز از آنچه در ماههای آخر سال ۱۹۸۷ ۱۳۵۷( شمسی) در ایران روی داد، تصور درستی نداشتند، حتی تا چند هفته پس از انقلاب، نتوانستند درباره علل سقوط رژیم، تحلیل منطقی به عمل آورند. برای ما، قبول این نکته، که در برابر انقلاب غافلگیر شدیم، محتملا دشوار است. تعارض عمیق، بین واقعیت و انتظارات ما، بر پایه گزارشات، برآورد و تحلیلهایی بود که معمولا بدان متکی بودیم. آمریکایی‌ها، عدم موفقیت سازمانهای سیا ، موساد را در بر آورد صحیح از اوضاع ایران یکی از عوامل غافلگیر ماندن خود می‌دانند. همچنین ناتوانی آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده، در برقراری تماس با اپوزیسیون، بی‌خبر ماندن از فعالیتهای مدارس مذهبی و مساجد و ضبط و مطالعه سخنرانیهای آ خمینی در دوران تبعید، از عوامل مهم دیگر این غافلگیری به حساب آمده است. حتی پس از آنکه معلوم شد سازماندهی جنبش، در مساجد به نام [آیت‌الله] خمینی صورت می‌گیرد و انقلاب توده ها را در بر گرفته است، ناظران پیش بینی می‌کردند که هدف نیروهای مذهبی، برکناری شاه است و پس از آن فعالیت آنها در قلمرو سیاسی بسیار محدود خواهد شد و اهمیت نقش مسجد که به منزله تسمه انقلاب بود، کاهش خواهد یافت. در پیام سولیوان در نوامبر ۱۹۷۸ (آذر ۱۳۵۷) به واشینگتن، تحت عنوان فکر کردن به آنچه فکر نکردنی است گفته شده بود که آ خمینی پس از بازگشت به ایران، نقشی نظیر گاندی را خواهد داشت و توجه چندانی به امور سیاسی و اینکه چه کسی قدرت را به دست گیرد، نخواهد نمود. جمیز بیل، نویسنده و محقق آمریکایی در آذر ۱۳۵۷ (دسامبر ۱۹۸۷) در مقاله ای تاکید کرده بود که روحانیون مستقیما در ساختار دولت، مشارکت نخواهند کرد وی در تحلیل 20 صفحه ای خود پیرامون انقلاب ایران و روند آن، تنها یک بار، از آ خمینی آن هم در مورد تبعید وی در سال ۱۳۴۳، نام برده بود و اشاره‌ای به جمهوری اسلامی نکرده بود. ریچارد فالک، استاد سرشناس دانشگاه آمریکایی پرینستون، یکی از فعالان سازمان حقوق بشر، که در اوایل ژانویه 1979 به ایران سفر کرده بود و سپس در پاریس با خمینی ملاقات نمود در مقاله ای که در نیویورک تایمز انتشار یافت آ خمینی و جنبش او را مورد ستایش قرار داد و بر این نکته تاکید کرد که خمینی و اطرافیانش افراد میانه رو و مترقی هستند. بخصوص در زمینه اصول و حقوق بشر و پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی ایران علاقه و توجه خاص دارند. فالک در پایان گفته بود انتظار می‌رود ایران به صورت یک رژیم نمونه مردمی در میان کشورهای جهان سوم درآید. (یادآوری این نکته لازم هست که بگم تا این زمان آمریکا از حقوق بشری که در ایران وجود ندارد صحبت می‌کرد و با معرفی انقلاب خمینی او را توجیه‌پذیر می‌دانست)سه سال بعد، ریچارد فالک در یک گفت و شنود دانشگاهی، رژیم جمهوری اسلامی ایران را، بدترین رژیم تروریستی بعد از دوران هیتلر دانست. واکنش واشینگتن در برابر بحران ایران ناچیز نبود، حفظ و دفاع از منافع امنیتی در خلیج فارس، از مسائل مهم و مورد توجه پرزیدنت کارتر و مشاوران سیاسی او به شمار می‌رفت، ولی آنها به تدریج وسعت و عمق خطر را درک کردند و هنگامی که به اهمیت آن پی بردند، روش تصمیم گیری آنها، هماهنگی و نظم و ترتیب نداشت. کارگران قبل و بعد از انقلاب اسلامی اگر به تحولات انقلاب اسلامی بنگریم، متناسب با رشد اقتصادی بالا در نیمه دوم دهه ۴۰ و از سویی افزایش درآمدهای نفتی در نیمه اول دهه ۵۰، شاه کمتر مخالفانی در میان طبقه کارمندان دولت و کارگران داشته است. چرا که دستگاه عریض و طویل بروکراسی پهلوی و همچنین کارخانه‌های مدرن ایرانی همچنان در پرداخت مطالبات زیردستان خود توانگر بودند، بنابراین تا پیش از آغاز بحران‌های اقتصادی سال‌های ۵۵ تا ۵۷، مخالفان رژیم پهلوی تنها محدود به گروه‌هایی با مطالبات سیاسی مشخص نظیر نهضت‌های اسلامی و گروه‌های چپ بودند. اما با آغاز بحران‌های اقتصادی اواخر دوران رژیم شاه و سیطره یافتن بیماری هلندی بر اقتصاد ایران، در کنار دیگر خواسته‌ها، مطالبات اقتصادی کارگران و کارمندان بالا گرفت. تورم بالای اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی رژیم پهلوی سبب شد که در پرداخت برخی مطالبات ناتوان شود. از این سو، گروه‌های سیاسی اسلامی به میان کارگران آمده و از آنان درخواست اعتصاب کردند. اعتصاب کارگران شرکت نفت ایران به عنوان بزرگترین بنگاه درآمدی دولت وقت، سبب شد که رژیم پهلوی نسبت به آنکه بتواند با تغییرات سیاسی و کاستن از قدرت مطلقه خود همچنان به حیات سیاسی خویش ادامه دهد، ناتوان شود. کارگران به عنوان آخرین قشر جامعه که در ابتدا مطالبات غیر سیاسی داشتند به انقلاب پیوستند. بدون شک نقش این گروه در سرنگونی رژیم پهلوی و شروع انقلاب اسلامی ایران بسیار تأثیرگذار بوده است. در همین رابطه مهدی نجف‌زاده عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در گفت‌وگو با ایسنا اظهارکرد: طبقه متوسط جدید که از جمله کارگران بودند در دوران پهلوی ایجاد شدند و طبقه‌ای به نام طبقه کارگر به شکل امروزی و مدرن در حقیقت ساخته و پرورده پهلوی است. ایشان خاطرنشان کرد: قبل از دوران پهلوی ما چنین طبقه‌ای نداشتیم و یک نکته‌ای وجود دارد این است که حکومت محمدرضا شاه به عنوان بانی طبقه کارگر تقریبا مواهب خوبی را برای طبقه کارگر مهیا می‌کرد و طبقه کارگر از لحاظ اقتصادی مشکلی نداشتند؛ به واسطه اینکه هم جمعیت کم بود و هم شغل زیاد بود و کسی به عنوان بیکار تلقی نمی‌شد. مواهب اقتصادی که کارگران از رژیم شاه برخوردار بودند آنقدر بود که برای گذاران زندگی کافی باشد؛ ولی یک مسئله‌ای در دوران پهلوی وجود داشت، این بود که حکومت شاه به مطالبات سیاسی کارگران پاسخ نمی‌داد. طبقه کارگر جزو آخرین اقشاری بودند که به انقلاب پیوستند و در اواخر که جنبش همگانی شد و همه طبقات به انقلاب پیوستند طبقه کارگر هم به انقلاب پیوست. تفاوت مطالبات کارگران قبل و بعد از انقلاب اسلامی اما بعد از انقلاب طبقات کارگری مطالبات اقتصادی داشتند و مطالبات اقتصادی بر مطالبات سیاسی چربیده است. تا اینجای کار برای همه روشن است که در رژیم پهلوی برنامه‌ریزی بر پایه رشد جامعه بوده است و هر کسی در جایگاه خود قرار داشته است. به این معنی که شاه با برنامه‌ریزی برای پیشرفت نیاز به قشر کارگر داشته که جامعه رو به سمت پیشرفت هدایت بکنه و برای همین دلیل آن را ایجاد کرد. البته رژیم شاه بر سندیکا و سازوکار و ساختارهای تشکیلاتی کارگران بها نمی‌داد و البته بعد از انقلاب هم به این موضوع چندان اهمیتی داده نشده است. اما آنچه که باعث شده امروزه مطالبات اقتصادی کارگران افزایش یابد پدیده خصوصی‌سازی در ایران است. بعد از انقلاب اکثر کارخانه‌ها ملی شدند، اما پس از مدتی به بخش خصوصی واگذار شد. قبل از خصوصی‌سازی، دولت برای حمایت از کارگران کمک می‌کرد اما بعد از خصوصی‌سازی بیشتر سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی اکثرا طی زد و بندی به افرادی واگذار شد و این افراد توانایی مدیریت کارخانه را نداشتند و شروع به ورشکستگی و زیان‌آوری کردند. البته بحث مافیا در جمهوری اسلامی ایران جای صحبت بسیاری دارد نکته دوم این است که در حقیقت دولت به واسطه اینکه جمعیت زیاد شد و به مسئله سروسامان دادن به افراد پرداخت، خیلی به مسئله تولید اهمیت نداد و بخش اعظم دولت به سمت همان گذران روزگار و زندگی روزانه رفته است، بنابراین توجهی به مسئله تولید نشده و بازارهای ایران تقریبا پر از کالاهای خارجی و وارداتی شد. چنین مسائلی به اینکه طبقه کارگر مطالبات اقتصادی‌‌اش بیشتر شود دامن زده زیرا بسیاری از کارخانه‌ها به طور غیرمستقیم تحت حمایت دولت هستند و اگر دولت دستش را از پشت این‌ها بردارد تقریبا ورشکسته به شمار می‌آیند و توان رقابت در عرصه اقتصاد جهانی را ندارند. بنابراین عدم توان حمایت دولت از آنها هم به ورشکستگی بسیاری از کارخانه‌ها منجر می‌شود و هم به مطالبات کارگران این گونه دامن می‌زند که این‌ها در واقع بتوانند گذران زندگی کنند، همه اینها در این راستا قابل شناسایی است. چیزی که واضح هست این است که اکنون شاهد این اتفاقات هستیم. عدم پرداخت حقوق کارگران، داشتن معوقات تجمعات و اعتراضات همه و همه نتیجه این سیاست‌های رژیم جمهوری اسلامی ایران است.با پاسخ به یک سوال بحث را جمع‌بندی می‌کنم در پاسخ به این سوال که چقدر تقویت احزاب و سندیکاهای کارگری می‌تواند در حل مشکلات مؤثر باشد، باید گفت: ما قبل از انقلاب یک حزبی به نام حزب توده داشتیم و حزب توده تشکیلات قدرتمندی داشت و جالب است بدانیم اغلب اعضایی که به این حزب می‌پیوستند اغلب کارگر نبودند، بنابراین تجربه تلخ حزب توده درگذشته نشان داده که حزب کارگری عملا ناموفق بوده و نتوانسته نماینده طبقه کارگر باشد. مسئله دوم این است که حزب در ایران قدرتمند نیست و نه تنها در عرصه کارگران بلکه هیچ صنفی و هیچ طبقه‌ای نمی‌تواند حزب خود را در جامعه ایجاد کند و مناسبات سیاسی به‌گونه‌ای است که حزب نمی‌تواند پا بگیرد. نکته سوم این است که قبل از تشکیل حزب، باید سندیکاها و تشکلات صنفی در چارچوب نظام سیاسی فعالیت کنند و اگر نظام سیاسی بخواهد این‌ها را از طریق فشارهای سیاسی کنترل کند، متأسفانه همه چیز به هم گره می‌خورد و هم برای حکومت سخت است که این‌ها را جدا کند و هم برای طبقه کارگر. بیماری هلندی اقتصاد ایران (۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶) هنگامی که پول یک کشور با افزایش قابل توجه ارزش روبرو شود، صادرات این کشور به پول کشورهای دیگر گران‌تر شده، ولی واردات به آن کشور به نسبت ارزان‌تر می‌شود. به‌طور کلی، این وضعیت را بیماری هلندی می‌نامند. بیماری هلندی اقتصاد ایران از ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶یک عارضه دراقتصاد کلان ایران بود که در میانه دهه پنجاه شمسی و در پی افزایش قیمت جهانی نفت در اثرجنگ اعراب و اسرائیل و اجرای برنامه عمرانی پنجم بروز کرد و منجر به تورم شد. نقطه آغاز این عارضه از کنفرانس رامسر دانسته می‌شود که در مرداد ۱۳۵۳ه‍.ش به ریاست. برگزار شد و منجر به دو برابر شدن حجم اعتبارات برنامه‌های عمرانی در ایران شد. پایان این عارضه نیز در زمان اتخاذ سیاست ریاضت اقتصادی توسط جمشید آموزگار، نخست‌وزیر وقت، در سال ۱۳۵۶ در نظر گرفته می‌شود که نقش مهمی در ایجاد نارضایتی عمومی و به وقوع پیوستن انقلاب سال ۱۳۵۷ داش. در فاصله ده ساله ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ طی برنامه‌های عمرانی سوم و چهارم، نرخ رشد اقتصادی ایران به طور میانگین ۱۱٫۵٪ در سال بود و نرخ تورم نیز میانگین سالانه ۲٫۶٪ داشت. در این دوره ایران دارای یکی از بیشترین رشدهای اقتصادی در میان کشورهای جهان بود چنانکه حجم اقتصاد ایران ظرف ده سال چهار برابر شد. این امر موجب تمایل به افزایش پروژه‌های عمرانی در دولت امیرعباس هویدا در دهه پنجاه شمسی گردید، در حالی که سازمان برنامه مخالف این رویکرد بود. نهایتا، پس از افزایش شدید درآمدهای نفتی در سال‌های ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳،شاه به روایتی به اصلاح برنامه عمرانی پنجم برای گسترش پروژه‌های عمرانی تن در داد و به روایت دیگر خود آن را تشویق کرد. نتیجه آن شد که حجم سرمایه‌گذاری‌های برنامه پنجم نسبت به برنامه چهارم ۶ برابر شد و حجم هزینه‌های بخش عمومی نیز افزایش یافت. این موضوع فراتر از توان اقتصاد ایران بود و سبب شد که هم نرخ رشد در برنامه پنجم به نصف برنامه چهارم کاهش یابد و هم تورم از ۲٫۶٪ به ۲۴٫۹٪ برسد و شاخص هزینه‌های زندگی طبقه متوسط و پایین شهری دو برابر شود. همچنین دولت بزرگی ایجاد شد که برای تأمین هزینه‌های خود به‌شدت دچار وابستگی به درآمدهای نفتی گردید. برای کنترل این وضعیت دولت جمشید آموزگار در سال ۱۳۵۶ سیاست ریاضت اقتصادی را اتخاذ کرد که نارضایتی عمومی را دامن زد و در گرایش مردم به سوی انقلاب ۱۳۵۷ مؤثر بود.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه: آقای سیاوش نوروزی ،ضبط صدا و تدوین: آقای احسان احمدی خواه و تمامی شرکت‌کنندگان و مهمانان برنامه ختم جلسه را در ساعت۱۹:۴۷ به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان 11 فوریه 2025

پروین محمدی افقا

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۲۵ میلادی و برابر با ۲۳ بهمن 14۰۳ شمسی در ساعت ۱۸:00 به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای مسئول جلسه، خانم سونیا سوارکوب ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، مهمان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با ایشان به‌بحث و گفت‌‌وگو پرداختند.

خانم زهرا رشیدی در رابطه با کوک‌همسری گفتند: کودک‌همسری یک ازدواج رسمی یا غیررسمی است که درآن یک یا هر دو طرف کودک زیر۱۸سال باشند. متاسفانه اغلب‌اوقات یک دختر ‌کوچکتر با یک پسر بزرگتر ازدواج می‌کند این ازدواج نوعی خشونت مبتنی برجنسیت است. کودکی را از کودکان می‌رباید وآسیب‌پذیری را در برابر خشونت، تبعیض، سواستفاده‌ شدت می‌بخشد. عوامل زیادی می‌تواند منجر به ازدواج اجباری کودکان شوند. از ناامنی مالی یا غذایی گرفته تا نا‌هنجارهای فرهنگی و اجتماعی. علت این موضوع هرچه باشد، کودک‌همسری رشد کودک را به خطر می‌اندازد و فرصتهای او را در زندگی به شدت محدود می‌کند. متاسفانه در ایران درصورتی که کودک زیر سن‌بلوغ نیز باشد با اجازه پدرش ورأی‌ دادگاه می‌تواند ازدواج کند و این موضوع راه را برای ازداج اجباری بازتر می‌کند. به‌طور کلی دختران زیر۱۳ سال و پسران زیرسن ۱۵سال برای ازدواج باید اجازه پدرویا جد پدری خود به همراه رأی دادگاه را داشته باشند. هرچند بسیاری معتقدند که کودک‌همسری‌ درقرآن ریشه عمیقی دارد، اما امر کاملا غیرمنطقی است و به این نکته توجه نشده است که کودکی که برای ازدواج و طلاق در حکم دادگاه اسلامی نیاز به اجازه والد خود دارد از لحاظ عقلی وجسمی توانایی بزرگسالان را ندارد وبه نوعی برده‌داری نیز محسوب می‌شود و ازدواج برای او تماما آسیب خواهد بود. تاریخچه شکل‌گیری کنوانسیون حقوق کودک: در اوایل قرن بیستم و پیش ازجنگ‌جهانی ‌اول‌ هیچ توجهی ‌به حقوق ‌کودک نمی‌‌شد و کودکان در شرایط‌‌ سخت کارمی‌کردند تا سال ۱۹۲۴اعلامیه حقوق کودک ژنوبرای نخستین بارحقوق کودک را رسمیت شناخت اما اشاره ای به کودک‌همسری نشد. درسال ۱۹۴۸اعلامیه حقوق‌بشر ماده ۱۶برآزادی‌ و رضایت‌ در ازدواج‌ تاکید کرد، اما حداقل‌ سن ازدواج مشخصی نشد. درسال ۱۹۷۹ کنوانسیون ‌رفع‌تبعیض‌ علیه زنان براساس ماده ۱۶ ملزم به تعیین حدقل‌ سن ازدواج کرد. درسال۱۹۸۸بالاخره‌ پیمان‌نامه‌ حقوق‌کودک درمجمع‌عمومی سازمان ملل، مطرح و مورد پذیرش قرارگرفت و دوسال بعد لازم‌الاجرا شد. این کنوانسیون یک مقدمه و۵۴ماده دارد که۱۹۳ کشور آن را پذیرفته و امضا کرده‌اند. دولت جمهوری اسلامی ایران نیزدرسال ۱۳۷۲این کنوانسیون را مشروط پذیرفته است. ایران مشروط کرده است اگر هر کدام از ماده‌ها در هر‌زمان و دوره‌ای با موازین اسلامی ‌و قوانین جمهوری‌اسلامی‌ایران مغایرت داشته باشد قابل اجرا نمی‌باشد. کنوانسیون حقوق ‌کودک بر چهار اصل استواراست:۱-عدم تبعیض۲-منافع عالی کودک یعنی درتمام تصمیمات مربوط به کودک باید منافع کودک دراولویت باشد۳- حق حیات ورشد، هرکودک حق دارد در شرایط سالم رشد کند. ۴- حق شنیده شدن: کودک باید‌‌‌‌‌‌ درموردمسائل مربوط‌ به خود حق ابرازنظر داشته‌ باشد. دلایل تاثیرگذار بر کودک همسری: در ایران اولین وعمده ترین‌‌‌‌‌علت تبعیض جنسیتی را می‌توان عنوان ‌کرد. جداسازی و تبعیض جنسیتی درایران سابقه طولانی وپیچیده‌ای دارد و پس ازانقلاب ۱۳۵۷جمهوری‌اسلامی‌ایران پررنگ‌تر شد. در قرآن و تعالیم اسلامی‌ احادیث و شواهدی مبتنی برتبعیض جنسیتی مشاهده می‌شود: الف: عوامل فرهنگی سنتی‌ که شامل۱-جایگاه زنان در فرهنگ‌‌‌سنتی در بسیاری ازخانواده‌های سنتی نقش ‌زنان بیشتر به همسر و مادر بودن محدود می‌شود. در این‌ فرهنگ‌ها ازدواج زودهنگام به عنوان یک مسیر طبیعی و حتی الزامی برای ورود به بزرگسالی و ایفای نقش‌اجتماعی آنها در نظر گرفته می‌شود.۲- حفظ ناموس و کنترل بر بدن‌زنان در برخی از خانواده‌ها ارزش زن به پاکدامنی و باکره بودن او قبل‌ از ازدواج‌ گره‌‌ خورده است. از این‌ رو برخی‌ از خانواده‌ها برای جلوگیری از روابط نامشروع یا تجاوزدختران را در سنین پایین مجبور به ازدواج می‌کنند.۳-فشارهای‌اجتماعی و آبرو: در برخی خانواده‌ها مجرد ‌ماندن دختران تا سنین بالاتر به‌عنوان یک ضعف خانوادگی یا ننگ اجتماعی تلقی می‌شود این فشاراجتماعی می‌تواند خانواده‌ها را مجبور کند تا دختران را زودترشوهردهند.۴- رواج ازدواج‌های قبیله‌ای وخانوادگی نیز از دلایل کودک‌همسری است. دربرخی‌ازفرهنگ‌ها ازدواج‌خویشاوندی وقبیله‌ای برای حفظ ثروت کودک همسری را منجر می‌شود. ب:عوامل‌دینی از دیگر دلایل کودک‌همسری است.۱- تفاسیر سنتی از دین و آموزه‌های‌دینی ازدواج درسنین پایین را مجاز و واجب می‌دانند و ازدواج شخصیت‌های تاریخی و مذهبی در سنین پایین را الگو برای خانواده قرارمی‌دهند.۲-مفهوم تمکن و اطاعت از شوهر: برخی دیدگاه‌های مذهبی سنتی ازدواج را وظیفه‌ای دینی برای دختران می‌دانند وتمکن ازشوهربه عنوان یک تکلیف‌شرعی معرفی می‌کند این تفکر باعث ‌می‌شود خانوادها‌ دختران‌‌ را زودتر شوهر دهند تا به این تکلیف‌شرعی عمل کنند. ۳-روابط دین وفرهنگ محلی وترکیب باورهای‌مذهبی‌ با‌‌ سنتی ‌محلی نیزمنجربه کودک‌همسری‌ نیز می‌شود. ج:عوامل‌اقتصادی:۱-کاهش هزینه های خانوار۲-دریافت مهریه یا جهیزیه کمتر همچنین تسهیلات دولت ازجمله وام‌های ازدواج و تسهیلات فرزند‌آوری برای افزایش جمعیت ۳-وابستگی‌اقتصادی‌زنان به مردان جوامعی که فرصت‌های اقتصادی برای زنان محدود است خانوادها ازدواج را راهی برای تأمین آینده دختران شان می‌بینند چون دختران امکان استقلال‌مالی ندارند آنها را مجبور می‌کنند که زود ازدواج کنند تا از حمایت مالی برخوردار شوند. در شهرها بخصوص در شهرهای کوچک و دورافتاده ‌و روستاها به دلیل نبودن فرصت‌های اقتصادی برای زنان و نبود موقعیتهای‌ شغلی ‌‌برای زنان و نبود شرایط‌ تحصیل و ادامه‌تحصیل وهزینه‌های بالای تحصیل ‌دخترها نمی‌توانند استقلال مالی داشته باشند و وابسته به جیب همسر خود هستند و خانواده‌ها دخترانشان را برای داشتن حمایت‌مالی در سنین پایین شوهر می‌دهند. تضاد طبقاتی موجود در خانواده‌ها و ازدواج‌های خویشاوندی و قبیله‌ای برای استحکام روابط خانوادگی وحفظ‌ ثروت، ازدیگرعوامل کودک‌همسری است. همچنین در خانواده‌های روستایی از زنان به‌عنوان نیروی‌کار در مزارع و دامداری استفاده می‌شود و این عامل نیز در کودک‌همسری تاثیر دارد درچند سال اخیر با توجه به گزارش دنیای‌اقتصاد برخلاف باور عمومی نگاه مذهبی ‌رایج در کشور تاثیر قابل توجهی نسبت به شرایط اقتصادی بر ازدواج نداشته است. عواملی مانند تحریم‌های اقتصادی ، عدم تأمین معیشت اولیه توسط خانواده‌ها، نبود شغل و منبع درآمد برای خانواده‌ها وکوچک شدن طبقه‌ی ‌متوسط وافزایش فقر نقش بسیار و پررنگ‌تری درکودک‌همسری داشته است. براساس آخرین آماررسمی منتشرشده از مرکز آمار در سال ۱۴۰۰ تا آخرپاییز۱۴۰۱ دست کم ۲۷هزار و ۴۴۸ مورد ازدواج دختران زیر۱۵سال در نقاط مختلف ایران صورت گرفته است. همچنین این آمار برای ازدواج‌های ثبت شده است وآمار دقیقی از ازدواج های غیررسمی دردست نداریم. عوامل خلاهای قانونی نیز ازجمله مسائل مهم می‌باشد:۱- نبود حداقل‌ سن مشخص و الزام‌آور برای ازدواج ۲- تعین حداقل سن ازدواج با استثناهای زیاد مثل رضایت پدرو جد‌پدری و مجوزدادگاه این امر در ایران غیرقانونی محسوب نمی‌شود۳-عدم تطابق قوانین موجود در ایران با کنوانسیون بین‌الملی کودک۴- ضعف دراجرای قوانین و نظارت بر ازدواج‌های ‌قانونی و غیررسمی وعدم ثبت ازدواج‌های‌غیررسمی ۵-تداخل قوانین مدنی و شرعی بر باورهای تفکرخانواده‌ها واولویت قراردادن مصلحت خانواده بر حقوق‌کودک.6-نبود قوانین مربوط به ثبت تولد، ازدواج، تحصیل، ومدرسه ضروری و الزامی است.7- نبود برابری‌جنسیتی و ارزشمندی دختر و برابری حقوق زن و مرد در مبانی ‌اسلامی و عدم‌ رعایت برابری زن و مرد در همه ‌زمینه‌ها. پیامدهای‌ کودک‌همسری :الف)خطرات‌جسمی:۱-عوارض ‌بارداری ‌و زایمان،دردختران ‌زیر ۱۸ سال ۴تا ۵ برابر در معرض مرگ‌ومیر و مشکلات زایمان هستند.۲- افزایش سقط‌ جنین و زایمان‌زودرس به دلیل عدم‌آمادگی جسمانی.۳-احتمال بالای بیماری‌های مقاربتی مثل HPVوHIV به دلیل نااگاهی جنسی وهمچنین دستگاه تناسلی نابالغ و حساس بودن بیشتر در معرض پارگی قرار گرفته و در برابر بیماری ویروس مستعد می‌باشد، همچنین به دلیل عدم تکامل و رشدجسمی کودکان و سیستم دفاع پایین بدن مستعد زگیل های تناسلی و ‌بیماری‌های مقاربتی وسرطان دهانه رحم فشار‌خون بالا، عفونت‌های خونی درهنگام بارداری و خون‌ریزی می‌شود. علاوه‌ براین احتمال نوزادان‌نارس، دارای‌ اختلال‌های کروموزمی ومرگ ومیر نوزاد بیشتراست. همچنین مادران کم سن و پایین‌تر از ۱۸ سال ‌به دلیل ‌عدم ‌بلوغ ‌فکری ‌و جسمی و نااگاهی و تغذیه نامناسب و عدم دسترسی به خدمات باروری و اجتماعی به دلیل بیماری‌های عفونی و سوءتغذیه خود و نوزادانشان بیشتر در معرض خطر مرگ و میر قرار دارند. آسیب‌های روانی بر کوک‌همسری: ابتدا باید بدانیم ازدواج در سن پایین چه حقوقی از کودک را می‌گیرد. گرفتن حق مساوی با عقده‌ها و ضعف‌های روحی و روانی‌ اول از همه حق تحصیل ازکودک گرفته می شود و از گروه همسالان خود جدا می شود. مهارتهای‌اجتماعی او کاهش یافته و اعتماد به نفس ،عزت نفس اومورد آسیب جدی قرارگرفته می‌شود. به اجبار از آرزوها و اهداف خود فاصله گرفته می‌شود. ورود به دنیای بزرگسالی در سن‌پایین که نیازمند مراقبت و آموزش است، تبعات روحی و روانی جبران ناپذیری دارد. بیماری‌های روانی می‌توان به افسردگی، اضطراب ‌تنی وروان‌تنی ونداشتن اعتماد به نفس معمولا دختران کم‌سن مورد سواستفاده قرار می‌گیرند و دچار اختلال‌های پس از سانحه نیزمشاهده شده که متاسفانه تاثیرات‌منفی زنجیرواری دراجتماع خود را نشان‌ می‌دهد. مثل طلاق، خودکشی، اعتیاد، فرار از خانه، خشونت‌های خانگی ،کودک‌ازاری ، قتل‌ همسر، خیانت از دیگر موضوعات مهم کودک مادری است. مادری که کودک است کسی که خود نیاز با مراقبت دارد باید مسئولیت تربیت یک فرزند را به عهده بگیرد. متاسفانه مادران کودک‌همسربه دلیل نداشتن بلوغ روانی وجسمی درتربیت فرزندان‌ خود دچار چالش‌های‌ زیادی ‌خواهند ‌‌‌شد و فرهنگ ‌مردسالاری و تحکم بر زن ناخواسته مردسالاری را به فرزندان آموزش می‌دهد و به دلیل نداشتن حق‌انتخاب و تصمیم‌گیری‌ در خانواده و نمی‌توانند بر کودک خود تسلط داشته باشند. فرزندان این مادران با ضعف‌های بسیار بزرگ خواهند شد و تحت‌تاثیر فرهنگ وسنت خانواده به فقرفرهنگی چه بسا به مراتب ضعیف‌تر از مادران خواهند کرد ترک تحصیل کودک از دیگر موضوعات مهم برای ادامه چرخه فقر فرهنگی در اجتماع بوده و دخترانی که زود ازدواج می‌کنند دیگر نمی توانند ادامه‌تحصیل بدهند. از آموزش‌فاصله می‌گیرند درنتیجه ازموقعیت‌های شغلی مناسب برخوردار نخواهند بود و در اجتماع حضور نخواند داشت و وابستگی‌اقتصادی به همسر بوده وجنس مذکر در خانواده تصمیم‌گیرنده و حکمران خواهد بود. همچنین در کودک‌همسری به دلیل سن پایین زن حتی‌ اعضای‌ خانواده شوهر مثل پدر و مادر همسر در تصمیمات اولیه زن دخالت خواهند کرد، که فرزندان این خانواده‌ها نیز به نسبت تحت‌تاثیر چنین فرهنگی ‌بوده و دچار فقرفرهنگی و اقتصادی مطلق خواهند بود و این تسلسل ادامه خواهد داشت و نسل به نسل ادامه خواهد داشت. پیامدهای عاطفی و روانی برای پسران کم سن نیز وجود دارد پسران کم سن که در دوران کودکی هستند شغل و درآمد مشخصی ندارند و علاوه‌براین قدرت تصمیم‌گیری و مسئولیت‌پذیری و مدیریت هزینه‌ها را ندارد و تحت‌تاثیر فشارهای‌اقتصادی به اعتیاد و فرار از خانه روی آورده وهمچنین خشونت‌های خانگی به تبع افزایش خواهد داشت. پراکنش کودک‌همسری درایران :کودک همسری‌ معمولا در شهرهای حاشیه‌‌نشین بشتر است. اولین شهرخراسان رضوی‌است، که نرخ تورم و نرخ ‌بیکاری و نرخ فقردراین استان از تمامی استانها بیشتراست. دومین شهر سیستان و بلوچستان است، که تحت تاثیر باورهای سنتی و نرخ بالای فقر، بیکاری وتورم،‌ کودک‌همسری درآن آمار بالایی دارد. سومین استان، آذربایجان‌شرقی و ایلام و سمنان بالاترین آمار کودک‌همسری را نسبت به دیگر شهرهای ایران به خود اختصاص داده‌اند. بالا بردن سطح آگاهی خانواده‌ها از پیامدهای کودک‌همسری ‌همچنین آشنایی خانواده‌های ازحقوق کودک وآشنایی با اسیب‌های وارده بر خانواده و اجتماع می‌تواند امار کودک‌همسری را تا اندازه‌ای کاهش ‌دهد. همچنینن اشنایی با پیمان نامه حقوق کودک و هماهنگ کردن با قوانین موجود درایران، نظارت بر ازدواج‌های‌ قانونی و غیررسمی، ایجاد قوانین سختگیرانه و نظارتی و همچنین ایجاد قوانین‌حمایتی برای کودک‌همسران، آگاهی‌رسانی خانواده‌ها، کمک از مددکاراجتماعی راههای پیشگیری از کودک‌همسری می‌باشد.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از تمامی دست‌اندرکاران: منشی جلسه، خانم پروین محمدی افقا و تمامی شرکت‌کنندگان و مهمانان برنامه، ختم جلسه را در ساعت۱۸:۴۹ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه اروپا 16 فوریه 2025

نادیا مشرف قهفرخی

جلسه ویژه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ 16 فوریه 2025 مصادف با 27 بهمن 1403 در ساعت 00: 18 به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی کلاب هاوس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه خانم سونیا سوارکوب ضمن خوش‌آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین در جلسه, با معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

خانم فروغ فیلی در رابطه با موضوع اعدام در ایران گفتند:کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در روز سه‌شنبه هر هفته است که در اعتراض نسبت به گسترش و استمرار اعدام‌ها در ایران، از بهمن ماه ۱۴۰۲ در زندان‌های ایران شروع شده و تا کنون ادامه یافته است. این زندانیان در اعتراض به مجازات اعدام و مخالفت با آن به عنوان مجازاتی غیرانسانی و جبران‌ناپذیر، بدون توجه به نوع اتهام یا انگیزه‌ها و اعتقادات محکومین به اعدام، خواستار لغو این مجازات می‌باشند. به طور کلی 35 زندان در 22 بهمن 1403 پنجاه و پنجمین ته اعتصاب در سه شنبه های نه به اعدام را پشت سر گذاشت. زندانیان اعتصابی از دیگر زندانیان در زندان‌های مختلف ایران خواسته‌اند به این کارزار بپیوندند. همچنین از مردم و وجدان‌های بیدار در سراسر جهان خواستند تا برای لغو حکم اعدام و مقابله با آن از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام حمایت کنند. همچنین این کارزار قتل فجیع و غیر انسانی محمد ‌میرموسوی و کمیل ابوالحسنی را که توسط حکومت جمهوری اسلامی صورت گرفت، محکوم کرد. امیرحسین مرادی و علی یونسی دو نخبه زندانی برای پیوستن دانشجویان به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام فراخوان دادند. در بیانیه زندانیان اعتصابی آمده است: زندانی سیاسی کرد پژمان سلطانی به اتهام کشتن یک بسیجی محکوم به اعدام شده است، پخشان عزیزی حکم اعدامش تایید شده است، که موجی از نگرانی را درباره هر دو زندانی ایجاد کرده، همچنین تعدادی از زندانیان سیاسی در بند زنان و بند ۸ زندان اوین، که به انتقال اجباری دو زندانی سیاسی، بهروز احسانی و مهدی حسنی اعتراض کرده و شعار داده بودند، با ممنوعیت ملاقات مواجه شده‌اند. یکی از مهم‌ترین حرکت‌های مدنی در ایران، یعنی سه‌شنبه‌های نه به اعدام، از دردی عمیق در جامعه ایران نشأت گرفته است. این حرکت، یک مطالبه جمعی است که در آن مردم، هر هفته با هشتگ‌ها، اعتراضات خیابانی، بیانیه‌ها، و تلاش برای آگاهی‌بخشی، نشان می‌دهند که دیگر نمی‌خواهند شاهد این جنایات باشند. حرکتی که در دل آن، فریادی برای زندگی نهفته است. فریادی علیه یکی از خشن‌ترین و بازدارنده‌ترین اشکال مجازات، که نه‌تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان، مورد اعتراض بسیاری از وجدان‌های بیدار قرار گرفته است. این کارزار، که در فضای مجازی و خیابان‌های ایران و حتی خارج از ایران  گسترش یافته، صدای اعتراض مردمی است که خواهان پایان دادن به مجازات اعدام در ایران هستند؛ مجازاتی که جان‌های بسیاری را گرفته و سایه‌ای از ترس و ناعدالتی را بر جامعه گسترانیده است. حرکتی که از دل رنج، از دل بی‌عدالتی، و از دل فریادهای خاموش‌شده بسیاری از هموطنانمان برخاسته است. حرکتی که هر سه‌شنبه، با صدایی رسا، اعلام می‌کند که جان انسان‌ها نباید بازیچه حکومت باشد. اعدام در ایران صرفاً یک ابزار قضایی برای مجازات نیست. بلکه در بسیاری از موارد به‌عنوان یک ابزار تنبیهی، وسیله‌ای برای سرکوب، برای خاموش کردن صداهای مخالف و برای تحمیل وحشت بر جامعه است. بسیاری از احکام اعدام که در کشور اجرا می‌شوند، نه نتیجه یک دادرسی عادلانه، که نتیجه پرونده‌سازی‌های سیاسی، اعترافات اجباری و شکنجه‌های سیستماتیک هستند. بسیاری از اعدام‌شدگان، به‌ویژه در سال‌های اخیر، قربانی محاکمات ناعادلانه، اعترافات اجباری، و روندهای قضایی غیرشفاف بوده‌اند. کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام از دل یک واقعیت تلخ سر برآورده است: واقعیتی که نشان می‌دهد ایران، یکی از بالاترین نرخ‌های اعدام در جهان را دارد. این یعنی در کشور ما، جان انسان‌ها به‌راحتی گرفته می‌شود، گاهی بدون هیچ‌گونه امکان دفاع، بدون دسترسی به وکیل مستقل، و بدون رعایت ابتدایی‌ترین موازین حقوق بشری. حکومت ایران، از مجازات اعدام نه برای اجرای عدالت، بلکه برای ایجاد رعب و وحشت استفاده می‌کند. پرونده‌های بسیاری هستند که نشان می‌دهند افراد، بدون داشتن وکیل، تنها بر اساس اعترافات اجباری، و تحت شکنجه، به اعدام محکوم شده‌اند. در بسیاری از موارد، حتی خانواده زندانیان، تنها پس از اجرای حکم از سرنوشت عزیزانشان باخبر شده‌اند. متأسفانه، آمارها نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر، بسیاری از اعدام‌شدگان، نه جنایتکاران خطرناک، بلکه معترضان، فعالان مدنی، زندانیان عقیدتی، و حتی نوجوانانی بوده‌اند که در سنین کم، بدون درک کافی از شرایط، درگیر پرونده‌های پیچیده شده‌اند. بسیاری از کسانی که امروز در زندان‌های ایران در انتظار اعدام هستند، شایسته چنین سرنوشتی نیستند. برخی از آن‌ها قربانی قضاوت‌های ناعادلانه‌اند. برخی دیگر، قربانی یک اشتباه، که اگر فرصتی برای جبران داشتند، می‌توانستند راهی نو در پیش بگیرند. اما در ایران، فرصتی برای اصلاح وجود ندارد. تنها طناب دار است که بر سر محکومان سایه افکنده. بسیاری از مردم در سلول‌های سرد زندان، در انتظار لحظه‌ای هستند که زندگی‌شان به پایان برسد. برخی از آن‌ها جوانانی هستند که هنوز فرصت زندگی کردن را نداشته‌اند. برخی دیگر معترضان، فعالان مدنی، و زندانیان عقیدتی‌اند که تنها جرمشان، بیان حقیقت بوده است. چرا باید در کشوری که داعیه اخلاق و دین دارد، چنین بی‌محابا جان انسان‌ها گرفته شود؟ چرا در ایران، هر هفته شاهد خبر اعدام‌های دسته‌جمعی، اعدام نوجوانان، اعدام زنان و مردانی هستیم که بدون محاکمه عادلانه، قربانی سیاست‌های سرکوبگرانه می‌شوند؟ مدافعان اعدام، همواره این ادعا را مطرح می‌کنند که این مجازات، باعث کاهش جرم و جنایت می‌شود. اما آیا این واقعیت دارد؟ تجربه‌ کشورهای مختلف نشان داده است که هیچ رابطه‌ مستقیمی میان افزایش اعدام‌ها و کاهش جرم وجود ندارد. در کشورهایی که مجازات اعدام لغو شده است، میزان جرایم خشونت‌آمیز، نه‌تنها افزایش نیافته، بلکه در بسیاری از موارد، کاهش پیدا کرده است. دلیل این امر روشن است: مشکل جامعه، با حذف فیزیکی افراد حل نمی‌شود. اگر هدف از مجازات، اصلاح و بازپروری باشد، اعدام هیچ نقشی در آن ندارد. اعدام، صرفاً یک انتقام دولتی است که نه باعث اصلاح مجرمان می‌شود، و نه امنیت را در جامعه افزایش می‌دهد. یکی از دلایل اصلی اجرای اعدام در ایران، تأکید بر قصاص است. بسیاری از افراد، به‌ویژه در پرونده‌های قتل، تنها بر اساس تقاضای اولیای دم، به چوبه دار سپرده می‌شوند. اما آیا قصاص، واقعاً عدالت را برقرار می‌کند؟ بسیاری از خانواده‌هایی که عزیزانشان را از دست داده‌اند، وقتی فرصت فکر کردن و بررسی راه‌های جایگزین را پیدا می‌کنند، به این نتیجه می‌رسند که گرفتن جان یک نفر دیگر، دردی از آن‌ها دوا نمی‌کند. بلکه تنها چرخه خشونت را ادامه می‌دهد. در جوامعی که عدالت ترمیمی جایگزین اعدام شده است، خانواده‌های قربانیان، به جای گرفتن جان فردی دیگر، در روندی قرار می‌گیرند که هدف آن، التیام زخم‌ها، اصلاح مجرمان، و بازگرداندن تعادل به جامعه است. این روش، بسیار انسانی‌تر و کارآمدتر از اعدام است. مسئله‌ اعدام، تنها یک مسئله قضایی نیست. این موضوع، به آگاهی جامعه، به مطالبه‌گری مردم، و به تغییر نگرش‌ها بستگی دارد. برای پایان دادن به اعدام در ایران، چند اقدام مهم باید صورت گیرد: 1: آگاهی‌بخشی عمومی: بسیاری از مردم، هنوز از جزئیات ناعادلانه روند دادرسی در ایران خبر ندارند. باید اطلاع‌رسانی کنیم، مستندات را منتشر کنیم، و نشان دهیم که چگونه بی‌گناهانی به اعدام محکوم شده‌اند. 2: فشار بین‌المللی: سازمان‌های حقوق بشری، نهادهای بین‌المللی، و دولت‌های دیگر، باید بیش از پیش، حکومت ایران را تحت فشار بگذارند تا به این روند ظالمانه پایان دهد. 3: ایجاد حمایت عمومی: باید کاری کنیم که مردم، به‌ویژه خانواده‌های قربانیان قتل، با روش‌های جایگزین مانند عدالت ترمیمی آشنا شوند و از قصاص دست بکشند. 4: افزایش مشارکت در کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام: هر سه‌شنبه، باید صدای خود را بلندتر کنیم. باید به یاد داشته باشیم که حکومت‌ها، وقتی عقب‌نشینی می‌کنند که مردم، متحد و مصمم باشند. کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام تلاشی است برای آگاه‌سازی عمومی و اعمال فشار بر حاکمیت برای متوقف کردن این مجازات غیر انسانی. این حرکت به ما یادآوری می‌کند که جان انسان‌ها نباید ابزار قدرت‌نمایی باشد، که عدالت واقعی با ریختن خون برقرار نمی‌شود، و که مجازات اعدام راه‌حلی برای مشکلات اجتماعی نیست. اما این جنبش تنها یک اعتراض نیست. این حرکت، یک پیام روشن دارد: اینکه زندگی ارزشمند است. اینکه می‌توان به جای کشتن، به دنبال اصلاح و عدالت ترمیمی بود. اینکه هیچ حکومتی حق ندارد جان انسان‌ها را چنین بی‌پروا بستاند. کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام یادآوری می‌کند که ما به عنوان یک ملت، حق داریم درباره سرنوشت خود حرف بزنیم. این کمپین، صدای خانواده‌هایی است که عزیزانشان را در تاریکی شب، بی‌آنکه حتی فرصت وداعی داشته باشند، از دست داده‌اند. این صدا، متعلق به مادرانی است که سال‌ها پشت در زندان‌ها، برای لحظه‌ای دیدار، برای لحظه‌ای امید، انتظار کشیده‌اند و در نهایت، فرزندشان را با طناب دار تحویل گرفته‌اند. تاریخ به ما نشان داده که جوامع پیشرفته، یکی پس از دیگری، اعدام را کنار گذاشته‌اند. ما نیز در ایران، در برابر این مجازات ظالمانه سکوت نخواهیم کرد. ما امروز در نقطه‌ای از تاریخ ایستاده‌ایم که باید تصمیم بگیریم. آیا می‌خواهیم در برابر بی‌عدالتی سکوت کنیم؟ آیا می‌خواهیم نظاره‌گر مرگ هزاران انسان بی‌گناه باشیم؟ یا می‌خواهیم برخیزیم، اعتراض کنیم، و برای زندگی، برای عدالت، برای آزادی بجنگیم؟ سه‌شنبه‌های نه به اعدام، فقط یک هشتگ نیست. این کارزار، صدای همه کسانی است که در تاریکی زندان‌ها، در آستانه مرگ، در انتظار عدالت واقعی هستند. این حرکت، نماد امید است. امید به ایرانی که در آن، مجازات اعدام جایی نداشته باشد. امید به آینده‌ای که در آن، زندگی بر مرگ پیروز شود. هر سه‌شنبه، یک فرصت است. فرصتی برای آگاهی‌بخشی، برای گفت‌وگو، برای رساندن این پیام به مردم، که جان انسان، ارزشمندتر از آن است که قربانی تصمیم‌های ناعادلانه شود. بیایید همه ما، نه فقط در سه‌شنبه‌ها، بلکه در هر روز هفته، علیه این مجازات وحشیانه فریاد بزنیم. بیایید صدای بی‌صدایان باشیم. بیایید نگذاریم که این جنایات در سکوت اجرا شوند. امروز، فردا، و هر سه‌شنبه، فریاد بزنیم: نه به اعدام، نه به بی‌عدالتی، نه به خشونت دولتی. زنده ‌باد آزادی، زنده ‌باد زندگی.

در ادامه خانم سوارکوب گفتند: بیشترین اتهاماتی که منجر به اعدام می‌شود بجز قصاص مربوط به زندانیان عقیدتی سیاسی است که متهم به فساد فی‌الارض هستند و اگر بررسی کنیم طبق قانون جمهوری اسلامی ایران محاربه یکی از اتهام‌هایی است که حکم اعدام برایش صادر می‌شود ولی سطل آشغال آتش زدن نمی‌تواند شامل این حکم شود و حکمی است که اگر اجرا شد راه برگشتی برای جبران آن وجود ندارد ولی متاسفانه این افراد مانند خلخالی معتقدند که اگر ما در مورد حکم اعدام اشتباه هم کرده باشیم آن فرد به بهشت می‌رود و متاسفانه این احکام شخصی‌سازی شده و فردی مانند نوید افکاری و محسن شکاری اعدام شدند و افرادی مانند بابک زنجانی که جرم آنها کاملا آشکار بوده و ضرر به عموم مردم وارد کردند از این حکم تبرئه شدند. و از سال ۶۷ تا کنون اعدام‌های بسیاری وجود داشته ولی مهم این است که در هیچکدام از آنها اعدام راه‌کار نبوده که آن جرم‌ها کمتر بشوند. و دیگر این‌که جرم و مجازات متناسب نیست ولی شخصی که قاچاق کرده به اقتصاد کشور آسیب‌زده و مجازاتی کمتر از افراد با جرمهای کوچک گرفته است و همه اینها از قصاص برگرفته شده که از اسلام است. خانم گل‌شیخ گفتند: نقض حکم اعدام و صادر کردن حکم مجدد آن شخص یکی دیگر از بازی‌های روانی است که در آوردند و روحیه افراد معترض رو بدین‌گونه تضعیف می‌کنند. خانم رشیدی گفتند: در جریان قتل‌های ناموسی جرم و مجازات تطابق ندارد و با حکم مختصری شخص را آزاد می‌کنند و حکم صادره مانع اتفاق‌های این‌چنین نمی‌شود. خانم مشرف گفتند: در بسیاری از کشورها اصلا اعدامی وجود ندارد و آنها توانستند بدون اعدام جرم و جنایات را کنترل کنند ولی متاسفانه پایه حکم دادن در جمهوری اسلامی ایرام بر پایه علم قاضی و قوانین اسلام ۱۴۰۰ سال پیش است و همه ما فعالین حقوق بشر خواستار برداشته شدن حکم اعدام به‌ طور کامل هستیم.

در پایان مسئول جلسه از همه دست‌اندرکاران اجرایی و منشی جلسه: خانم نادیا مشرف‌قهفرخی و سایر حضار که در این نشست همراه بودند تشکر و قدردانی کردند و ختم جلسه را در ساعت 53: 18 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

روز جهانی عدالت اجتماعی

فرجود تقی‌پور

روز جهانی عدالت اجتماعی که در تاریخ ۲۰ فوریه هر سال برگزار می‌شود، فرصتی است برای تأکید بر اهمیت برابری، حقوق انسانی و حذف فقر درسطح جهانی. این روز که توسط سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۷ معرفی شد، به ‌منظور افزایش آگاهی عمومی و ترویج اقداماتی در راستای تحقق عدالت اجتماعی در جوامع مختلف، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، برگزار می‌شود. مفهوم عدالت اجتماعی به معنای ایجاد شرایطی است که در آن هر فرد فارغ از نژاد، جنسیت، مذهب، موقعیت اجتماعی و اقتصادی، به حقوق و فرصت‌های برابر دست یابد. این مفهوم شامل مسائلی چون توزیع عادلانه منابع، حقوق بشر، مبارزه با تبعیض و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی می‌شود. در دنیای امروز، چالش‌هایی نظیر فقر، بی‌عدالتی‌های اقتصادی، نابرابری‌های آموزشی و بهداشتی و عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی برای گروه‌های خاص، از جمله مسائل کلیدی هستند که نیازمند توجه ویژه به عدالت اجتماعی می‌باشند. اهداف روز جهانی عدالت اجتماعی: هدف اصلی از برگزاری این روز، تشویق کشورهای عضو سازمان ملل به ارتقای عدالت اجتماعی و انجام اقدامات مؤثر برای رفع نابرابری‌ها و مشکلات اجتماعی است. این روز همچنین فرصتی است تا دولت‌ها و سازمان‌های غیردولتی به تجزیه و تحلیل سیاست‌ها و استراتژی‌های موجود پرداخته و راه‌حل‌هایی برای کاهش نابرابری‌ها ارائه دهند. برخی از اهداف مهم روز جهانی عدالت اجتماعی عبارتند از: 1 ترویج حقوق بشر: تلاش برای ارتقای حقوق انسانی و برابری در دسترسی به فرصت‌ها و منابع. 2 . کاهش فقر و نابرابری: حمایت از سیاست‌هایی که به کاهش فقر و افزایش فرصت‌های شغلی برای اقشار کم‌درآمد کمک کنند. 3. آموزش و آگاهی‌رسانی: افزایش آگاهی عمومی در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی و تشویق به انجام اقداماتی که منجر به کاهش نابرابری‌ها شود. 4 . حمایت از اقلیت‌ها: ایجاد شرایطی که از حقوق اقلیت‌ها، مهاجران، زنان و کودکان محافظت کند. شرایط عدالت اجتماعی در ایران: در جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم تأکیدات موجود در قانون اساسی و اصول مربوط به عدالت اجتماعی، چالش‌های فراوانی در تحقق عدالت اجتماعی وجود دارد. قانون اساسی ایران در اصول مختلف خود از جمله اصل ۳، اصل ۲۹ و اصل ۴۳، به ضرورت اجرای عدالت اجتماعی و ایجاد شرایط برابر برای تمامی اقشار جامعه اشاره دارد. اما در عمل، مشکلات عمده‌ای در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و حقوقی وجود دارد که مانع تحقق کامل این اهداف می‌شود. مشکلات کلیدی در ایران: 1: نابرابری اقتصادی و فقر: یکی از چالش‌های بزرگ در ایران، گسترش فقر و نابرابری اقتصادی است. علی‌رغم تلاش‌ها در زمینه توسعه اقتصادی، شکاف‌های طبقاتی هنوز هم در جامعه گسترده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که درصد بالایی از جمعیت ایران تحت فشارهای اقتصادی قرار دارند و دسترسی به فرصت‌های شغلی و درآمدی برای بسیاری از افراد به‌ویژه در مناطق روستایی و کم‌درآمد، محدود است. 2: عدم دسترسی به آموزش و بهداشت برابر: علی‌رغم تلاش‌ها در جهت بهبود سیستم آموزشی و بهداشتی، هنوز هم تفاوت‌های معناداری در دسترسی به این خدمات بین مناطق مختلف کشور وجود دارد. در برخی مناطق، به‌ویژه در مناطق محروم و دورافتاده، امکانات آموزشی و بهداشتی محدود است و این خود موجب نابرابری‌های بیشتر در جامعه می‌شود. 3: حقوق زنان و مذاهب دیگر: حقوق زنان و اقلیت‌ها به‌ویژه در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی، هنوز به‌طور کامل تضمین نشده است. زنان با محدودیت‌هایی در برخی حقوق قانونی، شغلی و اجتماعی مواجه‌اند. همچنین اقلیت‌های قومی و مذاهب دیگر در برخی موارد با تبعیض‌های اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو هستند که این نیز از اصول عدالت اجتماعی فاصله دارد. 4: محدودیت‌های سیاسی و آزادی‌های فردی: با وجود اینکه قانون اساسی ایران بر حقوق و آزادی‌های فردی تأکید دارد، در عمل محدودیت‌هایی در این زمینه وجود دارد. آزادی بیان، آزادی تجمع و حقوق بشر در برخی موارد با چالش‌های جدی مواجه هستند که موجب نارضایتی و بی‌اعتمادی در بخش‌هایی از جامعه می‌شود. مقایسه با اعلامیه جهانی حقوق بشر: اعلامیه جهانی حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ توسط سازمان ملل متحد تصویب شد، شامل اصول و حقوقی است که برای حفظ کرامت انسانی و تأمین عدالت اجتماعی در سطح جهانی طراحی شده است. این اعلامیه بر برابری، آزادی‌های فردی، حق آموزش، بهداشت وعدالت تأکید دارد. در مقایسه با این اصول جهانی، برخی مشکلات در ایران مشاهده می‌شود: 1 : حق برابری و عدم تبعیض: اعلامیه جهانی حقوق بشر بر برابری حقوق همه انسان‌ها تأکید دارد اما در ایران، نابرابری‌هایی از جمله تبعیض‌های جنسیتی و قومی وجود دارد که در تضاد با این اصول قرار دارد. 2: حق کار و تأمین معیشت: در حالی که اعلامیه جهانی حقوق بشر به حق کار و تأمین معیشت اشاره دارد، در ایران مشکلات زیادی در زمینه اشتغال و توزیع عادلانه فرصت‌های شغلی وجود دارد. نرخ بیکاری بالا و عدم تأمین معیشت برای اقشار کم‌درآمد از جمله این مشکلات است. 3: حق آموزش و بهداشت: در حالی که ایران در زمینه آموزش و بهداشت پیشرفت‌هایی داشته، هنوز هم در برخی مناطق به‌ویژه در روستاها و مناطق کم‌برخوردار، دسترسی به این خدمات برابر نیست که مغایر با اهداف اعلامیه جهانی حقوق بشر است. راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت عدالت اجتماعی در ایران: 1. اصلاحات اقتصادی و توزیع عادلانه منابع: برای کاهش نابرابری‌ها، ایران نیازمند سیاست‌های اقتصادی جامع و توسعه‌ای است که توزیع عادلانه منابع را در اولویت قرار دهد. این شامل بهبود شرایط اشتغال، افزایش حمایت از اقشار کم‌درآمد و توسعه بخش‌های مولد اقتصادی است. 2: تقویت حقوق زنان و مذاهب دیگر: نیاز است که قوانین و سیاست‌ها به‌طور ویژه برای حمایت از حقوق زنان و پیروان مذاهب دیگر اصلاح شوند. این شامل ایجاد فرصت‌های برابر برای کار، آموزش و دسترسی به خدمات اجتماعی است. 3: افزایش دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی: دولت باید سرمایه‌گذاری بیشتری در زیرساخت‌های آموزشی و بهداشتی مناطق محروم انجام دهد تا برابری در دسترسی به این خدمات برای همه افراد جامعه فراهم شود. 4: حفظ و تقویت حقوق بشر و آزادی‌های فردی: برای تحقق عدالت اجتماعی، ضروری است که حقوق بشر و آزادی‌های فردی به‌طور کامل و بدون هیچ‌گونه محدودیتی رعایت شود. ایجاد فضایی برای آزادی بیان و تجمع و احترام به حقوق شهروندان می‌تواند در کاهش نارضایتی‌ها و ایجاد همبستگی اجتماعی مؤثر باشد. نتیجه‌ این است که روز جهانی عدالت اجتماعی به ما یادآوری می‌کند که برای ساختن جهانی عادلانه‌تر، نیاز به همکاری، همبستگی و تلاش مداوم داریم. در ایران علی‌رغم تأکیدات قانون اساسی و اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر، چالش‌های بسیاری در مسیر تحقق عدالت اجتماعی وجود دارد. برای رسیدن به اهداف عدالت اجتماعی، نیاز است که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و حقوقی موجود مورد توجه قرار گرفته و اصلاحات اساسی در سیاست‌ها و قوانین کشور صورت گیرد. تنها از این طریق می‌توان به برابری و عدالت اجتماعی واقعی دست یافت و دنیای بهتری برای آینده ساخت.

 

 

 

 

بررسی پیامدهای ترک تحصیل کودکان

پروین محمدی افقا

ترک تحصیل کودکان یکی ازبزرگترین معضلات کودکان در ایران است و در ایران پیامدهای ناگوار زیادی را برای کودکان و حتی والدین بوجود می‌آورد. به نظر من بهتر است پیامدهای ترک تحصیل را در ابعاد مختلف بررسی کرد. از آنجایی که خود آن کودک که از تحصیل بازمانده بزرگترین صدمات را متحمل می‌شود، بهتر است در ابتدا بپردازم به پیامدهای فردی. اولین پیامدهای فردی، مشکلات اقتصادی است. کودکان کم سواد و یا کودکانی که مدرک فارق تحصیلی ندارند معمولا درصد قابل توجهی از آنها در بزرگسالی با مشاغلی با حقوق پایین روبه‌رو می‌شوند، چرا‌که این کودکان با فرصت‌های شغلی محدودی روبه‌رو می‌شوند و درآمد آن‌ها معمولا کمتر از افرادی است که تحصیلات خود را کامل کرده‌اند. از طرفی این مشاغل عمدتا غیر رسمی و بی‌ثبات هستند. این نوع شغل‌ها یا بیمه تامین اجتماعی ندارند و یا اگر این کودکان بیمه می‌شوند، خدمات این بیمه‌ها باهم متفاوت است. متاسفانه درآمد این نوع کارها بسیار پایین است، در نتیجه بسیاری از کودکان ترک‌تحصیل‌کرده در آینده به کمک‌های دولتی و خیریه‌ها نیاز پیدا می‌کنند، چرا که این افراد توانایی تأمین نیازهای خود را نخواهند داشت. از طرفی شغل‌های غیر رسمی حقوق بازنشستگی پایینی نیز دارند. همه این دلایل باعث می‌شود که کیفیت زندگی این افراد به صورت قابل توجهی پایین می‌آید. از آنجایی آگاهی افراد از طریق تحقیق و بررسی بیشتر امکان‌پذیر است در نتیجه کسانی که ترک تحصیل کرده‌اند متاسفانه از حقوق فردی و اجتماعی خود نیز به خوبی آگاه نیستند. مثلا کودکانی که ترک‌تحصیل‌کرده‌اند در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی مثل ازدواج، سلامت و فرزندپروری، آگاهی کمتری دارند. این شرایط سخت زندگی زمینه آسیب‌های روانی را فراهم می‌سازد. درصد بالایی از این افراد احساسات ناخوشایند ناکافی بودن، سرخودگی نشات گرفته از ترک تحصیل در کودکی، ضعف در گذرانی مخارج زندگی، ضعف در درمان بیمارها، کاهش اعتماد‌به‌نفس، احساس طرد شدن از جامعه و بی‌اعتمادی به آینده نامعلوم را دارند. همه اینها دلایل بسیار مهمی در بروز مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب می‌شود. احساس انزوا و کنار گذاشته شدن از جامعه در این افراد از همان کودکی بیشتر دیده می‌شود. بسیاری از این کودکان برای جبران سرخوردگی‌های خود، رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می‌دهند. دومین پیامدهای ترک تحصیل کودکان، پیامدهای اجتماعی هستند. کودکانی که از تحصیل بازمی‌مانند، بیشتر در معرض استثمارجنسی در مکان‌هایی می‌شوند، که کودکان در آن مکان‌ها کار می‌کنند. بیشتر این کودکان برای مخارج زندگی خانواده در سنین کودکی مجبور به‌کار می‌شوند. مکان‌هایی که کودکان کار می‌کنند به‌دلیل نبود کنترل مسئولین کشوربسیار ناامن است. از آنجایی که این کودکان مجبور به کار در شرایط نامناسب هستند، از این‌رو در برابر استثمار جنسی سکوت می‌کنند. و به‌ناچار به کار در آن مکان‌ها ادامه می‌دهند. بعضا این استثمارها به‌کرات تکرار می‌شود. یکی دیگر از صدمات وارده به این کودکان، بخصوص کودکان دختر، ازدواج زودهنگام است. بعضی خانواده‌ها دلیل ازدواج نکردن کودکشان را تحصیل کودکان می‌دانند. چه بسا خیلی از این کودکان دختر زمانی که ترک تحصیل می‌کنند، از طرف خانواده به ازدواج در سنین پایین مجبور می‌شوند. اگر نگاهی به آمار دردناک کودک همسری بیندازید، خواهید فهمید که چقدر این آمار هر‌ساله رو‌به افزایش است. حتی بعضی از خانواده‌ها کودکان دختر خود را از تحصیل باز‌می‌دارند تا بتوانند این کودکان را به ازدواج در سنین کودکی مجبور کنند. اتفاقات احتمالی دیگر، ورود این کودکان به چرخه اعتیاد و یا فروش مواد مختر است. گردانندگان باندهای خلافکاری شکارچیان کودکان کار هستند. کودکانی که از مراقبت‌های ویژه برخوردار نیستند و خانواده‌ای نگران وضعیت این کودکان نیستند بیشتر به سمت مصرف مواد مخدر و دیگر رفتارهای پرخطر کشیده می‌شوند. تمامی این اتفاقات و شرایط این کودکان در واقع باعث می‌شود در آیند‌ای نه‌چندان دور شاهد کمبود توسعه اجتماعی و فرهنگی شویم، چرا که جوامعی که نرخ بالای ترک تحصیل دارد در بلندمدت با کاهش نیروی انسانی متخصص مواجه می‌شود. سواد کم در جامعه، میزان آگاهی شهروندان آن را از مسائل اجتماعی و حقوقی کاهش می‌دهد. در نتیجه ترک تحصیل کودکان می‌تواند بار مالی بیشتری بر دوش دولت‌ها بگذارد چراکه هزینه‌های مربوط به فقرزدایی و مقابله با آسیب‌های اجتماعی بیشتر می‌شود. کاهش نیروی کار تحصیل‌کرده، باعث کاهش رشد اقتصادی می‌شود. از طرفی ادامه این وضعیت می‌تواند تأثیرات منفی بر نسل‌های آینده بگذارد. والدینی که تحصیلات کافی ندارند، معمولا کمتر می‌توانند از آموزش و تربیت مناسب فرزندانشان حمایت کنند، درنتیجه چرخه فقر و بی‌سوادی در خانواده‌ها تداوم می‌یابد و باعث افزایش فاصله طبقاتی می‌شود و این فاصله طبقاتی در نسل‌های بعدی نیز ادامه می‌یابد. پس نتیجه ‌می‌گیریم، مشکلات اجتماعی و رفتاری ناشی از ترک تحصیل می‌تواند تأثیرات بلندمدتی بر زندگی فرد و جامعه داشته باشد. برای جلوگیری از این آسیب‌ها، باید سیاست‌های حمایتی برای بازگرداندن کودکان به مدرسه و ایجاد فرصت‌های برابر آموزشی تدوین شود. خوب است برای بهبود این معضل بزرگ راهکارهایی را نیز بگویم. در ایران تا مقطع متوسط تحصیل رایگان است اما متاسفانه این قانون به‌درستی اجرایی نمی‌شود و از راه‌های مختلف از والدین کودکان وجع پول دریافت می‌کنند. درواقع مسئولین می‌باید این قانون را به‌درستی اجرایی کنند. باید با معلمان و مدیرانی که با بهانه‌های کمک به مدرسه پول دریافت می‌کنند برخورد کنند. از طرفی راهکار بهبود این معضل، حمایت اقتصادی از خانواده‌های نیازمند است. اگر مسئولان کشور به این باور برسند که ترک تحصیل فقط مشکل فردی نیست، بلکه بحرانی اجتماعی است که نیاز به سیاست‌گذاری‌های دقیق و حمایت‌های همه‌جانبه دارد، براحتی می‌توان برای بهبود این معضل تدبیری اندیشید‌. در نتیجه فقط کافیست مسئولان کشور این موضوع را بپذیرند و برای بهبود شرایط کودکان تلاش کنند.

 

 

 

حمایت از وکلای در معرض خطر در ایران(قسمت دوم)

ملیکا نوری وفا

پس از انقلاب ۱۳۵۷، وکلای مردمی در حکومت خمینی نیز تحت فشار، تهدید و خطر قرار گرفتند. هر یک از این وکلا داستان‌های تلخ و ماندگاری در تاریخ دفاع از حقوق بشر در ایران دارند. امنیت فردی و حرفه‌ای وکلا در این دوره نیز مورد تعرض عوامل حکومتی قرار گرفت. در اوایل دهه ۱۳۶۰، سازمان‌های سیاسی مترقی، گروه‌های جامعه مدنی و وکلای مردمی نسبت به قانون قصاص اعتراض کردند. وکلای شریفی که به این قانون ارتجاعی اعتراض داشتند، هزینه‌های سنگینی پرداختند. بسیاری از اعضای جمعیت حقوق‌دانان، همچون جمعیت حقوق بشر، بازداشت شدند. برخی از اعضای کانون وکلا مانند محمدتقی دامغانی، علی شاهنده، صارم‌الدین صادق وزیری، هدایت‌الله متین‌دفتری، حسن نزیه، هادی اسماعیل‌زاده و جاوید تاش، یا دستگیر و یا مجبور به ترک کشور شدند. فعالیت جمعیت حقوق‌دانان نیز متوقف شد. در این دوره، پرونده‌های بسیاری از وکلای متعهد به حقوق مردم، توسط دستگاه‌های سرکوب نظام باز شد و بسیاری از آنها با سرکوب یا قتل مواجه شدند: داریوش فروهر: وکیل، دانش‌آموخته علوم سیاسی، از رهبران پیشین جبهه ملی ایران و دبیرکل حزب ملت ایران، که به همراه همسرش پروانه اسکندری در جریان قتل‌های زنجیره‌ای توسط مأموران اطلاعاتی سلاخی شد. کاظم رجوی: دانش‌آموخته رشته حقوق و عضو هیئت علمی انستیتوی عالی حقوق بین‌الملل دانشگاه ژنو، که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای برون‌مرزی به دست گروههای ترور که توسط وزارت اطلاعات هدایت می شدند، ترور شد. عبدالفتاح سلطانی: یکی از بنیان‌گذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، که بارها بازداشت، زندانی و تحت شکنجه قرار گرفت. او که وکیل بسیاری از دانشجویان، روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی بود، به دلیل شجاعت و پایداری در دفاع از حقوق زندانیان، جوایز متعددی دریافت کرده است. سلطانی در دهه ۱۳۷۰ با قبول پرونده‌های حقوق بشری شناخته شد. در سال ۱۳۸۱ به همراه چند حقوقدان دیگر، کانون مدافعان حقوق بشر را در تهران تأسیس کرد. این کانون در زمینه دفاع از زندانیان سیاسی، حمایت از خانواده‌های آنان و موضع‌گیری در قبال نقض حقوق بشر فعالیت داشت. او در سال ۱۳۸۱ به اتهام افترا و نشر اکاذیب بازداشت و به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از وکالت محکوم شد. با اعتراض به این حکم، محرومیت از وکالت لغو شد، اما او چهار ماه را در زندان گذراند. پس از آزادی، سلطانی به فعالیت خود ادامه داد و وکالت چندین دانشجوی سیاسی را برعهده گرفت. در سال ۱۳۸۴، سلطانی به دلیل اعتراض به اقدامات مأموران حکومتی، دوباره بازداشت شد و ابتدا به جاسوسی متهم شد، اما از این اتهام تبرئه شد. در تیرماه سال ۱۳۸۵ دادگاه او را به اتهام افشای اسناد محرمانه و تبلیغ علیه نظام، به پنج سال حبس و پنج سال محرومیت از تمام حقوق اجتماعی محکوم کرد. سلطانی بازداشت و روانه‌ی زندان شد. وکلای او تجدیدنظرخواهی کردند اما تا دادگاه برگزار شود و حکم تبرئه‌ی او از تمام اتهاماتش را صادر کند، سلطانی ۲۱۹ روز را در زندان گذراند. او خرداد ۸۸ بعد از اعلام نتایج دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری، به اتهام تشکیک در انتخابات دوباره بازداشت و راهی زندان شد که بعد از دو ماه با تودیع وثیقه‌ی ۱۰۰ میلیونی آزاد شد. اما شهریور سال ۹۰ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این بار اتهامات او تبلیغ علیه نظام، تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر، اجتماع و تبانی علیه نظام و تحصیل مال از طریق نامشروع اعلام شد. دادگاه انقلاب این‌بار او را به ۱۸ سال حبس، تبعید به برازجان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم کرد. این رأی سال ۹۱ در دادگاه تجدیدنظر نقض شد و حکم این وکیل شریف، جمعا، به ۱۳ سال حبس کاهش پیدا کرد که ۱۰ سال حبس تعزیری در مورد او اجرایی شد. ۱۳ مرداد۱۳۹۷، عبدالفتاح سلطانی از زندان مرخص شد تا در مراسم ختم دختر جوانش- هما – که به علت ایست قلبی درگذشت، شرکت کند. او سال ۹۵ هم برای عیادت از مادر بیمارش درخواست مرخصی کرده بود که با طولانی شدن روند کار، مادرش از دنیا رفت و مرخصی او با مراسم ختم مصادف شد. شرایط سلامت عبدالفتاح سلطانی در سال‌های زندان رو به وخامت گذاشته است؛ او در این سالها دچار بیماری‌هایی نظیر کم‌خونی، نوسان فشار خون و بیماری حاد کولیت عصبی شده است. سلطانی پس از هفت سال تحمل حبس، در آبان ۱۳۹۷ از زندان آزاد شد. وکلای مردمی ایران در دهه‌های گذشته تحت فشارهای شدید حکومتی قرار داشتند. برخی از آنها به خاک و خون کشیده شدند، برخی مجبور به مهاجرت شدند و بسیاری دیگر سال‌ها زندان و محرومیت را تحمل کردند. داستان این وکلا، نمادی از مبارزه برای عدالت و حقوق بشر در ایران است.

 

 

 

روز جهانی مبارزه با به‌کارگیری کودکان سرباز

فرجود تقی‌پور

. کودک سرباز؛ تعریف بین‌المللی کودک سرباز به هر فرد زیر ۱۸ سال اطلاق می‌شود که به هر نحوی در فعالیت‌های نظامی مشارکت کند؛ این فعالیت‌ها شامل جنگیدن، جاسوسی، تأمین لجستیک، حمل مهمات و حتی کارهای خدماتی در اردوگاه‌ها می‌شود. بر اساس اعلام سازمان ملل، کودکان در بیش از ۱۴ کشور جهان همچنان در جنگ‌ها و درگیری‌های مسلحانه به کار گرفته می‌شوند. مشکلات و چالش‌های کودک سربازی کودک سربازی آثار مخربی بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی این کودکان دارد: آسیب‌های جسمی: بسیاری از کودکان در جریان درگیری‌ها زخمی یا کشته می‌شوند و در برخی موارد با معلولیت‌های دائمی مواجه می‌گردند. آسیب‌های روانی: این کودکان به دلیل مواجهه با خشونت شدید و شرایط سخت دچار اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و PTSD می‌شوند. از دست دادن آموزش: محرومیت از تحصیل و مهارت‌آموزی، آینده این کودکان را در معرض نابودی قرار می‌دهد. طرد اجتماعی: بازگشت این کودکان به جامعه با چالش‌های بسیاری همراه است، زیرا در مواردی به دلیل مشارکت در خشونت، از سوی جامعه طرد می‌شوند. کودک سربازی در ایران بر اساس روز جهانی مبارزه با به‌کارگیری کودکان سرباز که هر سال در تاریخ ۱۲ فوریه برگزار می‌شود، با نام روز دست‌های سرخ نیز شناخته می‌شود. این روز فرصتی جهانی برای افزایش آگاهی درباره یکی از جدی‌ترین نقض‌های حقوق کودکان است: استفاده از آن‌ها در جنگ و درگیری‌های مسلحانه. به‌کارگیری کودکان به عنوان سرباز از مصادیق آشکار کودک‌آزاری و نقض حقوق بشر است که تأثیرات جبران‌ناپذیری بر آینده این کودکان بر جای می‌گذاردگزارش‌های رسمی، ایران درگیر پدیده کودک سربازی در شکل کلاسیک آن نیست؛ اما مواردی از نقض حقوق کودک در حوزه نظامی‌گری مشاهده می‌شود. در برخی از پایگاه‌های بسیج، کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال با آموزش‌های نظامی و کار با سلاح‌های جنگی آشنا می‌شوند. این آموزش‌ها شامل تیراندازی، مانورهای نظامی و آشنایی با تجهیزات جنگی است که برای سنین پایین نامناسب و خطرناک به شمار می‌آید. همچنین، سفرهای موسوم به راهیان نور که کودکان و نوجوانان را به مناطق جنگی سابق در جنوب و غرب کشور می‌برد، به نوعی ذهنیت نظامی‌گری و ترویج فرهنگ جنگ را در میان آن‌ها گسترش می‌دهد. این اقدامات مغایر با اصول تربیتی کودک محور و ناقض تعهدات ایران در زمینه حقوق کودکان است. نقض حقوق کودکان در چارچوب قوانین ایران و اسناد بین‌المللی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی ایران، بر حمایت از حقوق کودکان تأکید شده است: اصل ۲۱: دولت موظف به حمایت از مادران و کودکان و تأمین حقوق آن‌هاست. اصل ۳۰: دولت موظف به فراهم کردن آموزش رایگان برای همه کودکان است. با توجه به این اصول، هرگونه استفاده از کودکان در فعالیت‌های نظامی مغایر با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تلقی می‌شود. اعلامیه جهانی حقوق بشر بر اساس ماده ۳ و ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق حیات، آزادی و امنیت شخصی دارد. آموزش حق همه کودکان است و باید در شرایطی امن و به دور از خشونت فراهم شود. کودک سربازی به‌وضوح نقض این حقوق به‌شمار می‌رود. کنوانسیون حقوق کودک (مصوب سازمان ملل متحد) ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است و موظف به اجرای مفاد آن است. ماده ۳۸ این کنوانسیون تصریح می‌کند: دولت‌ها باید از مشارکت کودکان زیر ۱۸ سال در درگیری‌های مسلحانه جلوگیری کنند. حمایت و بازتوانی روانی و اجتماعی کودکانی که تحت تأثیر جنگ قرار گرفته‌اند ضروری است. اقدامات آموزشی نظامی و ترویج فرهنگ جنگ در میان کودکان ایران به‌وضوح نقض این کنوانسیون محسوب می‌شود. اقدامات پیشنهادی برای مقابله با کودک سربازی و نظامی‌گری کودکان در ایران و جهان تقویت آموزش و آگاهی‌بخشی: برنامه‌های آموزشی برای آگاهی خانواده‌ها و کودکان در خصوص مخاطرات کودک سربازی و آموزش نظامی‌گری. حمایت از کودکان آسیب‌دیده: ارائه خدمات روان‌شناسی و بازپروری به کودکانی که تحت تأثیر این آموزش‌ها یا خشونت نظامی قرار گرفته‌اند. تقویت قوانین داخلی: تدوین و اجرای قوانین سخت‌گیرانه‌تر برای منع هرگونه بهره‌کشی نظامی از کودکان. جلوگیری از برگزاری سفرهای نظامی مانند راهیان نور برای کودکان. همکاری بین‌المللی: تعامل فعال با نهادهای بین‌المللی برای تبادل تجربه و اجرای برنامه‌های حمایتی. جمع‌بندی روز جهانی مبارزه با به‌کارگیری کودکان سرباز یادآور ضرورت حفاظت از کودکی و آینده نسل جوان است. ایران با وجود چالش‌های موجود باید همسو با قوانین ملی و تعهدات بین‌المللی خود، اقدامات مؤثری در جهت جلوگیری از هرگونه بهره‌کشی نظامی از کودکان انجام دهد. پایان دادن به پدیده کودک سربازی و توقف آموزش‌های نظامی به کودکان نیازمند همکاری همه‌جانبه بین دولت‌ها، نهادهای بین‌المللی و جامعه مدنی است.

 

 

 

وضعیت نابسامان معیشت مردم

کریم ناصری

در سال‌های اخیر، وضعیت معیشتی مردم ایران به یکی از بحرانی‌ترین مراحل خود رسیده است. تورم افسارگسیخته، کاهش قدرت خرید، بیکاری گسترده، و فساد اقتصادی ساختاری از جمله عواملی هستند که بسیاری از خانوارهای ایرانی را به زیر خط فقر سوق داده‌اند. جمهوری اسلامی نه‌تنها در حل این مشکلات ناکام بوده، بلکه سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی آن، شرایط را برای اقشار ضعیف و متوسط جامعه دشوارتر کرده است. در این مقاله، ابتدا به بررسی وضعیت فقر در ایران پرداخته و سپس به نقض حقوق اولیه مردم در این زمینه اشاره خواهیم کرد. بر اساس آمارهای رسمی و گزارش‌های منتشرشده توسط نهادهای مستقل، خط فقر در ایران به‌شدت افزایش یافته است. در حالی که حداقل دستمزد کارگران در سال‌های اخیر رشد ناچیزی داشته، هزینه‌های زندگی چندین برابر شده است. در سال‌های اخیر، گزارش‌ها نشان می‌دهند که بیش از نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق یا نسبی زندگی می‌کنند. این بدان معناست که بخش زیادی از مردم ایران قادر به تأمین نیازهای اساسی مانند مسکن، غذا، بهداشت و آموزش نیستند. یکی از اصلی‌ترین دلایل افزایش فقر، نرخ بالای تورم است که به‌شدت ارزش پول ملی را کاهش داده است. در نتیجه، قدرت خرید مردم سقوط کرده و کالاهای اساسی برای بسیاری از خانوارها دست‌نیافتنی شده‌اند. قیمت مسکن، اجاره‌بها، مواد غذایی، دارو و سایر نیازهای ضروری در یک دهه گذشته چندین برابر شده است. برای مثال، هزینه خرید مسکن در کلان‌شهرهایی مانند تهران و مشهد به حدی افزایش یافته که حتی افراد با درآمد متوسط نیز توانایی خرید خانه را ندارند. بسیاری از خانوارهای کم‌درآمد مجبور به زندگی در حاشیه شهرها یا حتی در سکونت‌گاه‌های غیررسمی شده‌اند. بیکاری نیز یکی دیگر از بحران‌های جدی اقتصادی در ایران است. نرخ بیکاری به‌ویژه در میان جوانان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بسیار بالا است. بسیاری از مشاغل موجود نیز ناپایدار بوده و فاقد بیمه و مزایای مناسب هستند. در چنین شرایطی، کارگران و کارمندان با حداقل دستمزد زندگی دشواری را سپری می‌کنند و امکان پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری برای آینده را ندارند. یکی از دلایل اصلی تشدید بحران اقتصادی، فساد گسترده و ساختاری در نهادهای حکومتی است. منابع ملی و درآمدهای کشور به‌جای آنکه صرف بهبود معیشت مردم شود، در اختیار گروه‌های خاص، نهادهای وابسته به حکومت و پروژه‌های غیرضروری قرار می‌گیرد. سوءمدیریت در تخصیص منابع، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند صنعت، بانکداری و بازار ارز، موجب شده است که طبقه حاکم ثروتمندتر شود، در حالی که مردم عادی روزبه‌روز فقیرتر می‌شوند. بر اساس استانداردهای بین‌المللی، تأمین نیازهای اساسی زندگی مانند خوراک، مسکن، بهداشت و آموزش، یکی از ابتدایی‌ترین حقوق بشر است. با این حال، جمهوری اسلامی نه‌تنها در تأمین این حقوق کوتاهی کرده، بلکه هرگونه اعتراض به این وضعیت را نیز سرکوب می‌کند. در سال‌های اخیر، مردم ایران بارها به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی دست به اعتراض زده‌اند. کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر اقشار جامعه که به وضعیت حقوق و معیشت خود معترض بوده‌اند، با سرکوب گسترده نیروهای امنیتی روبه‌رو شده‌اند. بسیاری از این معترضان به دلایلی چون شرکت در تجمعات مسالمت‌آمیز بازداشت شده و با احکام سنگین روبه‌رو شده‌اند. این سرکوب‌ها نشان‌دهنده نقض آشکار آزادی بیان و حق اعتراض در ایران است. سیاست‌های ناکارآمد دولت و فساد گسترده باعث شده است که دسترسی به خدمات عمومی مانند بهداشت و درمان، آموزش و رفاه اجتماعی برای بسیاری از مردم سخت‌تر شود. بیمارستان‌های دولتی با کمبود تجهیزات و نیروی انسانی مواجه‌اند، در حالی که درمان در مراکز خصوصی هزینه‌های سرسام‌آوری دارد. علاوه بر این، شهریه مدارس و دانشگاه‌های غیرانتفاعی آن‌چنان افزایش یافته که بسیاری از خانواده‌ها توان پرداخت هزینه‌های تحصیل فرزندان خود را ندارند. نظام جمهوری اسلامی نه‌تنها در برابر مشکلات معیشتی مردم مسئولیتی احساس نمی‌کند، بلکه با تبعیض و اولویت دادن به گروه‌های خاص، نابرابری اجتماعی را افزایش داده است. بسیاری از فرصت‌های شغلی و امتیازات اقتصادی تنها در اختیار وابستگان حکومت و نهادهای خاص قرار می‌گیرد. این در حالی است که قشر عظیمی از مردم، به‌رغم شایستگی، امکان پیشرفت و بهبود وضعیت اقتصادی خود را ندارند. وضعیت کنونی معیشتی مردم ایران نتیجه سال‌ها سیاست‌گذاری نادرست، فساد اقتصادی و سرکوب سیاسی است. مردم ایران نه‌تنها از حداقل‌های یک زندگی شرافتمندانه محروم شده‌اند، بلکه حتی اجازه اعتراض به این شرایط را نیز ندارند. در حالی که بسیاری از کشورها به دنبال رفاه و توسعه اقتصادی برای شهروندان خود هستند، جمهوری اسلامی ایران با اولویت دادن به سیاست‌های ایدئولوژیک و نظامی، زندگی میلیون‌ها نفر را به چالش کشیده است. اگر این روند ادامه یابد، بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در ایران تشدید شده و نارضایتی عمومی بیش از پیش افزایش خواهد یافت. راه‌حل این بحران، تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی و سیاسی کشور است، تغییری که بدون خواست و اراده مردم امکان‌پذیر نخواهد بود.

 

 

 

 

فرار از دست رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران برای زندگی

صادق فرخی قصرعاصمی

حالا که این متن را می‌نویسم، در کشوری هستم که به آن تعلق ندارم. هنوز هم نمی‌توانم نام واقعی‌ام را بنویسم، چون می‌ترسم که رژیم دیکتاتوری ایران به من برسد. من زنده‌ام، اما در تبعید. خانواده‌ام را نمی‌توانم ببینم، فرهنگ و زبانی که با آن بزرگ شدم از من دور شده است. اما یک چیز را می‌دانم: آزادی ارزشش را دارد. من کشورم را ترک کردم، اما صدایم را نه. هر روز امید دارم که روزی ایران آزاد شود و بتوانم بدون ترس، به خانه بازگردم. تا آن روز، داستانم را برای دنیا بازگو می‌کنم تا همه بدانند که در ایران چه می‌گذرد. زندگی در ایران تحت حاکمیت رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی برای بسیاری از مردم، به‌ویژه منتقدان حکومت، فعالان سیاسی و اجتماعی، زنان، اقلیت‌های مذهبی و جوانان، به کابوسی تبدیل شده است. سرکوب گسترده، نقض حقوق بشر، بحران اقتصادی و اجتماعی، و محدودیت‌های شدید بر آزادی‌های فردی توسط این رژیم دیکتاتوری، بسیاری را وادار کرده تا به فکر ترک کشور بیفتند. اما فرار از دست این رژیم دیکتاتوری و قاتل اغلب همراه با سختی‌ها و خطرات زیادی است؛ از عبور غیرقانونی از مرزها گرفته تا مشکلات پناهندگی و زندگی در تبعید. در این مقاله، به دلایل اصلی فرار از ایران، روش‌های خروج، خطرات و چالش‌های آن، و در نهایت زندگی در تبعید می‌پردازم. در ایران، هرگونه مخالفت با خامنه‌ای دیکتاتور با برخورد شدید مواجه می‌شود. فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، نویسندگان، و حتی شهروندان عادی که در اعتراضات شرکت می‌کنند، اغلب با اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، و توهین به رهبری بازداشت می‌شوند. بسیاری از این افراد بدون محاکمه عادلانه، در زندان‌های اوین، فشافویه و رجایی‌شهر نگهداری می‌شوند و تحت شکنجه‌های جسمی و روانی قرار می‌گیرند. رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران یکی از بالاترین آمارهای اعدام در جهان را دارد. بسیاری از مخالفان سیاسی و حتی معترضان خیابانی با احکام اعدام یا حبس‌های طولانی ‌مدت روبه‌رو می‌شوند. اعتراضات مردمی، مانند اعتراضات آبان ۱۳۹۸، با خشونت سرکوب شدند و هزاران نفر کشته، زخمی یا بازداشت شدند. در رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران، رسانه‌های مستقل سرکوب می‌شوند و روزنامه‌نگاران تحت تعقیب قرار می‌گیرند. اینترنت به‌طور گسترده سانسور شده و بسیاری از شبکه‌های اجتماعی فیلتر هستند. حتی کاربران فضای مجازی که انتقاد کنند، دستگیر، شکنجه و اعدام می‌شوند. فساد گسترده توسط رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران که منابع مالی کشور را در اختیار نهادهای حکومتی مانند سپاه پاسداران قرار داده و مردم عادی از آن بهره‌ای ندارند. در رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران زنان حق انتخاب پوشش ندارند و معترضان به این قوانین با خشونت سرکوب می‌شوند. در رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران بهاییان، مسیحیان، و دراویش از حقوق شهروندی محروم هستند. در رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران فیلم، موسیقی و سایر اشکال هنر تحت سانسور شدید قرار دارند. خروج از دست رژیم دیکتاتوری راه‌های مختلفی دارد که هرکدام چالش‌ها و خطرات خاص خود را دارند. بسیاری از ایرانیان که امکان دریافت ویزا ندارند، مجبور می‌شوند از طریق مرزهای ترکیه، عراق، پاکستان یا افغانستان از کشور فرار کنند. این مسیرها بسیار خطرناک هستند و افراد ممکن است توسط نیروهای امنیتی رژیم دیکتاتوری ایران دستگیر شده یا در مسیر جان خود را از دست بدهند. برخی افراد در کوهستان‌ها یا بیابان‌ها جان خود را از دست می‌دهند. قاچاقچیان انسان گاهی مهاجران را مورد سوءاستفاده قرار می‌دهند. برخی کشورها سخت‌گیری‌های زیادی برای پذیرش پناهندگان دارند. روند پناهندگی می‌تواند سال‌ها طول بکشد. مشکلات روحی و روانی ناشی از دوری از خانواده. مشکلات اقتصادی و شغلی در کشورهای مقصد. سختی‌های سازگاری با فرهنگ جدید. فرار از رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران برای بسیاری از افراد تنها راه نجات از سرکوب، فقر و نبود آزادی است. اما این مسیر پر از سختی‌ها و چالش‌هاست. جامعه بین‌المللی باید از پناهجویان ایرانی حمایت کند و رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران را برای نقض حقوق بشر تحت فشار قرار دهد. در نهایت، تنها تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی ایران می‌تواند مانع از مهاجرت گسترده ایرانیان شود.

 

 

 

تبعیض علیه پیروان دین بهاییت

فاطمه معتقدی

بهائیان بزرگ‌ترین دگر پیروان دینی به رسمیت شناخته ‌نشده در ایران هستند. آنها از زمان آغاز دینشان در قرن نوزدهم هدف سرکوبی خشن و تحت حمایت دولت بوده‌اند. پس از انقلاب ۱۹۷۹، مقامات ایران صدها بهائی، از جمله رهبران جامعه، را اعدام یا دچار ناپدیدسازی قهری کردند. هزاران نفر دیگر شغل و مستمری خود را از دست دادند و وادار به ترک خانه یا کشورشان شدند. طی چهار دهه گذشته نقض‌های ‌زنجیره‌ای حقوق بهائیان تحت هدایت ارشدترین مقامات حکومت و ایدئولوژی جمهوری‌ اسلامی، که تخاصم شدیدی با پیروان آیین‌بهائی دارد، ادامه یافته است. اگر چه شدت نقض‌ها علیه بهائیان در طول زمان بالا و پایین داشته است، آزار و اذیت اعضای جامعه این آیین ثابت مانده است، و در عمل تمامی جنبه‌های زندگی خصوصی و عمومی بهائیان را تحت‌تاثیر قرار داده است. در سال‌های اخیر، همزمان با سرکوب بی‌رحمانه اعتراضات سراسری خواهان تحولات بنیادین‌ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور مقامات بهائیان را نیز مورد هدف قرار دادند. مأموران به منازل بهائیان یورش بردند، ده‌ها شهروند و رهبر جامعه ‌بهائی را دستگیر کردند، اموال تحت مالکیت بهائیان را مصادره کردند. مقامات ایران به عمد و به شدت بهائیان را از حقوق اساسی خود محروم کرده‌اند. آنها حق آزادی‌دین و نمایندگی سیاسی را زیر پا گذاشته‌اند. آنها اعضا جامعه‌ بهائی را به خاطر دین‌شان تحت دستگیری خودسرانه و پیگرد قرار داده‌اند. مقامات به طور مرتب حق تحصیل، اشتغال، مالکیت، و تدفین آبرومندانه بهائیان را پایمال می‌کنند. سرکوب بهائیان به دست جمهوری‌اسلامی، به ویژه بعد از ۱۹۷۹، در قانون ایران تصریح شده و سیاست رسمی حکومتی است. سیاست‌ها و قوانین سرکوبگرانه کشور به شکلی متعصبانه توسط نیروهای‌امنیتی و مقامات‌ قضایی اجرا می‌شوند. برای مثال، مقامات قضایی، قوانین مبهم امنیت ملی ایران را به نحوی تفسیر می‌کنند که بهائیان را در قالب یک جامعه اقلیت دینی غیرقانونی، گروهی غیرقانونی در پی اخلال در امنیت کشور، طبقه‌بندی کنند. دیده‌بان حقوق بشر باور دارد که اثر انباشته‌شده چندین دهه سرکوب نظام‌مند از سوی مقامات، محرومیت تعمدی و شدید بهائیان از حقوق بنیادین خود است و در حیطه جنایت علیه بشریت آزار و اذیت قرار می‌گیرد. اساسنامه رم، معاهده بنیان‌گذاری دیوان بین‌المللی‌ کیفری، آزار و اذیت را به عنوان محرومیت تعمدی و شدید حقوق‌اساسی بر خلاف حقوق بین‌الملل به دلیل (هویت گروه یا جمعیت) از جمله بر پایه‌های ملی، دینی، و قومی تعریف می‌کند. طبق حقوق بین‌الملل جنایت علیه بشریت بعضی از جدی‌ترین جنایات هستند که (به عنوان بخشی از یک حمله گسترده یا نظام‌مند، با اطلاع از حمله، علیه جمعیت غیرنظامی هدایت شده است). در این گزارش، دیده‌بان حقوق نقض‌های عمده حقوق بنیادین بهائیان از سوی مقامات ایران را تحلیل کرد و آنها را رویه‌های نظام‌مند و گسترده‌ای یافت که به عنوان یک سیاست دولتی اجرا می‌شوند. مقامات ایران غالبا ادعا می‌کنند که بهائیان وقتی مورد پیگرد قرار می‌گیرند که مرتکب جرایم امنیت ملی مثل (تبلیغ علیه نظام) شوند و در غیر این صورت بهائیان آزاد هستند تا به عنوان شهروند، از حقوق خود بهره‌مند شوند. اما دیده‌بان حقوق بشر به این نتیجه رسید که پیگرد بهائیان از سوی حکومت ایران، از جمله در سال‌های اخیر، مرتبا بهائیان را به صرف تعلق به جامعه دینی بهائی یا اعلام باورهایشان هدف گرفته است. اسناد دادگاه‌های ایران نشان می‌دهند که در پیگرد دولتی اعضای بهائیت، مقامات قضایی به طور مرتب با عنوان (فرقه ضاله) به دین بهائی و با عنوان (گروهک غیرقانونی) به این جامعه دینی اشاره می‌کنند. علاوه بر این، تبعیض علیه اعضای جامعه بهائی، یک سیاست‌رسمی حکومتی است. چندین سند ‌دولتی و دستورالعمل سیاست حکومتی که از سوی دیده‌بان حقوق بشر مورد بررسی قرار گرفتند، که تقریبا همگی همچنان پابرجا هستند، مقرر می‌کنند که عضویت در دین بهائی پایه محرومیت از فرصت‌های شغلی و تحصیلی در ایران، و همچنین توجیهی برای محرومیت از دریافت مستمری دولتی و مصادره اموال است. دستورالعمل محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، صادره ۲۵ فوریه ۱۹۹۱، سند سیاستی بنیادین نقض‌های نظام‌مند و گسترده مقامات دولتی علیه بهائیان است و همچنین نشانگر قصد آشکارا تبعیض‌آمیز حکومت در اقداماتش علیه بهائیان است. این دستورالعمل، که از زمان انتشار بارها در اسناد دادگاه‌های ایران مورد ارجاع قرار گرفته است، اهداف مشخص سیاست حکومتی برای اخراج بهائیان از مشاغل مؤثر و (مسدود کردن راه ترقی و توسعه آنان) به عنوان یک گروه از طریق محدود ساختن فرصت‌های تحصیلی و اقتصادی آنها وضع می‌کند. این سند همچنین به دفعات در مکاتبات بعدی دولت و قوه قضاییه برای توجیه محرومیت بهائیان از ثبت نام در دانشگاه‌ها در ایران مورد ارجاع قرار گرفته است.

 

 

 

مافیای فیلترینگ یا فیلترشکن در ایران

اسفندیار سنگری

حکومت برای مقابله با اینترنت آزاد به کدام گوش می‌دهد. نمایندگان تندروی مجلس، سخنگوی دولت پزشکیان، محمود احمدی‌نژاد، اعضای شورای عالی فضای مجازی، محمدجواد آذری جهرمی و نام‌های بسیار دیگر. این‌ها شاید از لحاظ مشی سیاسی و شیوه‌ی نگاه به مدیریت اینترنت در ایران تفاوت‌های برجسته‌ای داشته باشند اما در یک چیز مشترک‌اند: کوبیدن بر طبل مافیای فیلترشکن. وقتی صحبت از مافیای فیلترشکن می‌شود، احتمالا، منظور گروهی از افراد پرنفوذ در نهادهای تصمیم‌گیر است که به ‌دلیل منفعت مالی‌شان از فروش فیلترشکن، به‌ دنبال تداوم فیلترینگ هستند. در این یاداشت، بررسی خواهیم کرد که آیا این مافیا، به ‌معنایی که گفته شد وجود دارد؟ و به فرض وجود داشتن، آیا فیلترشکن‌ فروش‌ها عامل تداوم فیلترینگ هستند یا خیر. با این باور وجود مافیای فیلترشکن در ساختار اقتصاد رانت‌محور کشوری مانند ایران، به ‌هیچ ‌وجه تعجب‌برانگیر و دور از انتظار نیست، اما برجسته‌سازی نقش این مافیای بی‌نام و نشان، به‌‌نوعی آدرس غلط دادن برای شناسایی ریشه‌های امنیتی فیلترینگ در ایران است. چنان‌که در بسیاری از موارد، مدافعان فیلترینگ، سردمدار این آدرس‌دهی غلط هستند. این مافیا آن مافیا نیست. حمید رسایی، نماینده‌ی تهران در مجلس شورای اسلامی و از اعضای ارشد جبهه‌ی پایداری که احتمالا، یکی از دشمنان اینترنت و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران است، در جلسه‌ی بررسی صلاحیت وزرای دولت چهاردهم، با حالتی هشدارگونه از وزیر پیشنهادی پزشکیان برای تصدی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پرسید: شما وزیر اصلی هستید یا کسانی که نمی‌خواهم نام ببرم؟ منظور رسایی از کسانی که نمی‌خواست نام ببرد احتمالا، آذری جهرمی بود که حتی پیش از شروع به‌‌کار رسمی دولت، نگران حضور در سایه‌ی او در وزارت ارتباطات بود. رسایی در نطقش گفت: باید یقه‌ی فیلترشکن‌ فروش‌ها را بگیریم. با این شکل فیلترینگ فقط فحشش را می‌خوریم. او سیاست فیلترینگ در ایران را شترمرغی توصیف کرد و اضافه کرد: اگر نمی‌توانید کامل فیلتر کنید، فیلترینگ را بردارید. این نماینده‌ی مجلس، با این‌که در همان قدم اول پیش‌دستی کرد تا اثری از آذری جهرمی در وزارت ارتباطات باقی نماند، اما در برخورد با فیلترشکن‌ فروش‌ها با او اشتراک نظر دارد. به این سخنان محمد جواد آذری جهرمی که شهریورماه ۱۳۹۸ در مجلس گفته بود، توجه کنید: هیچ برخوردی با تجارت فیلترشکن که پشتش هم معلوم است، ‌نمی‌شود. مگر می‌شود نفهمید چه کسی در کشور تجارت فیلترشکن می‌کند؟ پاسخ به منِ وزیر ارتباطات این است که قانونی برای برخورد با فیلترشکن‌فروشی نداریم. می‌گویند وزارت ارتباطات تو فیلترشکن‌ها را ببندد، زندگی مردم هم مختل شد خودت جواب بده. او در روزهایی این حرف‌ها را می‌زد که گستردگی فیلترینگ در ایران قابل مقایسه با امروز نبود، اما با وجود این، باور جدی به وجود مافیایی احتمالا، خودی در این حوزه داشت. از سویی، حمید رسایی از جناح مقابل آذری جهرمی، به‌ ظاهر هم‌صدا با اوست و می‌گوید باید یقه‌ی فیلترشکن ‌فروش‌ها را بگیریم. دلیل ذکر این دو نمونه این بود که صداهای بلندی که در داخل کشور در مورد فروش فیلترشکن یا مافیای آن شنیده می‌شوند، از انگیزه‌هایی بسیار متفاوت ناشی شده‌اند. مقصود رسایی و امثال او از برخورد با فروش فیلترشکن، تحقق اهداف فیلترینگ یعنی بستن مسیر دسترسی آزاد اطلاعات به مردم ایران است و در سمت دیگر، آذری جهرمی نگران این است که اگر تجربه‌ی کاربران اینترنت، پس از برخورد با فیلترشکن‌ها مختل شد، باید پاسخگو باشد. انگیزه‌هایی که هیچ ‌کدام نسبتی با اینترنت آزاد ندارند، اما همگی در قالب یک صدای کلی یعنی: مافیای فیلترشکن شنیده می‌شوند. مافیا چقدر پول در می‌آورد؟ تاکید دوباره بر این نکته ضروری است که وجود مافیای فیلترشکن، امری بسیار محتمل است، اما بسیاری از مسئولان نظام و حتی نهادهای خصوصی، درکی واقعی از ماهیت آن ندارند. در همین رابطه می‌توان ادعاهای مختلف در مورد اندازه‌ این بازار را بسیار کرد که از زمین تا آسمان با یکدیگر و احتمالا، واقعیت این بازار فاصله دارند. عزت‌الله ضرغامی، عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی، چندی پیش ادعا کرده بود گردش مالی بازار فیلترشکن به ۲۰ هزار میلیارد تومان می‌رسد. ابتدای تابستان امسال، انجمن تجارت الکترونیک تهران نیز تخمین زده بود که گردش مالی بازار خرید و فروش فیلتر شکن ۵ هزار میلیارد تومان است، که ۱۵ هزار میلیارد تومان با ادعای ضرغامی فاصله دارد. نازیلا دانشوران نیز، چهره‌ی کم‌تر شناخته‌شده‌ای است که در حوزه‌ی کسب‌ و کارهای دیجیتال فعالیت می‌کند. با وجود شهرت نسبتا، کم او، تخمینش از حجم این بازار در تابستان ۱۴۰۳، بازتاب نسبتا، گسترده‌ای داشت. او در آن زمان گردش مالی این بازار را به شکل سرانگشتی ۲۵ هزار میلیارد تومان برآورد کرده بود. این پایان ماجرا نیست، حدود یک سال پیش از آن یعنی تیرماه ۱۴۰۲، که هزینه‌های ریالی و دلاری فیلترشکن به اندازه‌ی یک سال کم‌تر بود، رسانه‌ی فرارو ادعا کرده بود کاربران ماهانه ۱۸۰۰ میلیارد تومان برای خرید وی. پی. ان هزینه می‌کنند، معادل سالی حدود ۲۲ هزار میلیارد تومان. یک نماینده‌ی دیگر به نام حسن آصفری، خردادماه همان سال درآمد و گردش مالی کاسبان فیلترینگ را ۵۰ هزار میلیارد تومان در سال دانسته و البته از مالیات ندادن این افراد هم ابراز نگرانی کرده بود. کسب‌ وکارهای خصوصی هم از بازار داغ تخمین‌ها عقب نماندند. یکتانت در گزارشی گردش مالی بازار فیلترشکن را ۲۵ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان در سال اعلام کرده بود. ستار هاشمی، وزیر ارتباطات دولت چهاردهم نیز صاحب ادعایی عجیب ‌تر است. او مهرماه امسال درآمد فروش فیلترشکن را بین ۳ تا بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده بود. بازه‌ی تخمین ۱۷ هزار میلیارد تومانی و اختلاف‌های فاحش در تخمین افراد و نهادهای مختلف، گواهی بر این مسئله است که حداقل تعداد زیادی از مدعیان، حتی از اندازه‌ی این بازار درک دقیقی ندارند و اعداد بزرگ را تنها برای نور تاباندن به مافیایی که اتفاقا، از آن هم درکی ندارند مطرح می‌کنند. امنیت مهم‌تر است یا پول؟ ایراد دیگر برجسته‌سازی بیش از حد انگیزه‌های اقتصادی فیلترینگ، غفلت از مقاصد امنیتی نظام جمهوری اسلامی در مسدود کردن جریان دسترسی آزاد به اطلاعات است؛مسئله‌ای که سران نظام بارها و به صراحت، نگرانی‌ خود از آن را بیان کرده‌اند. تنها در یک نمونه، سیدعلی خامنه‌ای، آبان‌ماه ۱۴۰۱ در اوج اعتراضات پس از قتل مهسا امینی، نسبت به این مسئله هشدار داد: مسئولین باید احساس مسئولیت کنند، بدانند که چرا دشمن روی فلان کلمه، روی فلان اسم حساس است و می‌بندد آن ‌را و چرا این ‌همه حجم دروغ را در فضای مجازی منتشر می‌کند و علاج کنند، مقابله کنند، این وظیفه‌ی‌ مسئولین است. یک چیزهایی را به حجم زیاد، با تکرار زیاد، می‌خواهند در ذهن‌ها فرو کنند، اما می‌شود فهمید که این خلافِ واقع است. نظام در اکثر بزنگاه‌های حساس، میان اقتصاد در یک سو و بقا و نگرانی‌های امنیتی در سوی دیگر، از زاویه‌ی دید دوم تصمیم‌گیری کرده و حتی در صورت لزوم، منافع اقتصادی الیگارشی وابسته را لااقل در کوتاه‌ مدت قربانی کرده است. برای اثبات این ادعا به ذکر چند نمونه می‌پردازیم: سال ۱۳۹۱ اپراتور رایتل، متعلق به شرکت سرمایه‌گذاری تامین اجتماعی(شستا) قصد داشت سرویس مکالمه‌ی تصویری خود را راه‌اندازی کند. این فناوری در آن‌ دوره، احتمالا، می‌توانست منابع مالی قابل توجهی را به این اپراتور سرازیر کند، اما مراجع تقلید، مکارم شیرازی، نوری همدانی وعلوی گرگانی، با توجیه فروپاشی نهاد خانواده و تضاد با عفت عمومی، با آن مخالفت کردند. رایتل که برآمده از بدنه‌ی نظام یعنی هلدینگ قدرتمند شستا است، هیچ‌گاه نتوانست منطق سودآوری ناشی از این سرویس را به منطق ایدئولوژیک نهادهای مذهبی و افراطی چیره کند، در نتیجه از این بازار عقب ماند. اینترنت در آن زمان هنوز به اندازه‌ی امروز وجه امنیتی پیدا نکرده بود و مقابله با تماس تصویری با هدف جلب نظر مراجع و مذهبیان تندرو صورت گرفت اما اوضاع این‌طور نماند. موارد مهم دیگر مربوط به تصمیم‌هایی است که حاکمیت با گرفتن آن‌ها، باعث صدمه به اپراتورهای خصولتی شده است. یکی از این موارد، قطعی ده‌ روزه‌ی اینترنت در جریان اعتراضات آبان‌ ۱۳۹۸ است. با گذشت ۷ سال از ممنوعیت تماس تصویری، اینترنت هم رنگ عوض کرده بود. گستردگی اعتراضات آبان ۱۳۹۸ تا جایی بود که حاکمیت مانند دی ۱۳۹۶ به فیلتر کردن یک یا دو پلتفرم اعتنا نکرد. حالا اینترنت، بقای نظام را در خطر قرار داده بود و ضرر ناشی از قطع اینترنت در مقابل آن ارزشی نداشت. سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در آن زمان، خسارت واردشده به اپراتورها را ۱۰۸۰ میلیارد تومان اعلام کرد و گفت بیش‌ترین خسارت به ایرانسل وارد شده است. اپراتوری که ۴۹ درصد از سهام آن متعلق به شرکت ام. تی. ان و مابقی متعلق به شرکت گسترش الکترونیک ایران با سهامداری بنیاد مستضعفان و صاایران، زیرمجموعه‌ی وزارت دفاع است. قطعی و اختلال اینترنت در دوران اعتراضات ۱۴۰۱ با خسارت‌های بیش‌تری همراه بود. کار به‌جایی رسید که اپراتورهای اینترنتی اعتراض خود را در قالب نامه‌هایی اعلام کردند. ایرانسل ۲۹ آبان ماه آن‌سال در نامه‌ای به معاون وقت وزیر ارتباطات و رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، اعلام کرد از ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ تا ۷ آبان ۱۴۰۱، حدود ۸۰۰ میلیارد تومان از درآمدهایش از دست رفته است. این اپراتور خصولتی به یک نامه اکتفا نکرد و مدیرعامل آن، دوم آذرماه ۱۴۰۱ در نامه‌ی دیگری اعلام کرد فیلترینگ و قطعی اینترنت باعث شده نیمی از ظرفیت شبکه کاسته شود. او در آن نامه پیشنهاد دریافت خسارت را هم مطرح کرد. (اپراتور شاتل با مالکیت شجاع‌الدین میرطاووسی، از مدیران ارشد وزارت ارشاد در دهه‌ی ۶۰ هم به این وضعیت اعتراض کرد و محدودیت‌های گسترده در دسترسی کاربران به اینترنت را باعث تاثیری جدی بر مصرف پهنای باند و درآمد این شرکت دانست. مدیرعامل وقت رایتل نیز در همان دوره، نامه‌ای به وزیر وقت ارتباطات، عیسی زارع‌پور نوشت و هشدار داد آن وضعیت منجر به خروج این اپراتور از صنعت ارتباطات خواهد شد. در میان اپراتورهای معترض، نام مبین‌نت نیز دیده می‌شود. سهامداران اصلی این اپراتور، شرکت‌های وابسته به مخابرات هستند. در واقع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با چند واسطه، مالک این اپراتور است، اما حتی این اپراتور هم در نامه‌ای به معاون وزیر ارتباطات، به محدودیت‌های اینترنتی اعتراض کرد. همان‌طور که مشخص است، نظام در آن مقطع به‌ راحتی سود نهادهای رانتی وابسته به خود را نادیده گرفت و گزینه‌ی قطعی اینترنت را با هدف سرکوب اعتراضات و حفظ بقای خود انتخاب کرد. اعتراض فرزندان نظام در صنعت ارتباطات، حتی پس از فروکش کردن موج اعتراضات هم بی‌نتیجه ماند. از آن ‌زمان، اختلال‌های عمدی در اینترنت ایران هم‌چنان به‌قوت خود باقی هستند و جمهوری اسلامی در میان حکومت‌های سرکوبگر اینترنت باقی مانده است. نشانه‌ی استمرار این وضعیت، گفته‌های مدیرعامل ایرانسل در آبان‌ماه امسال بود که خسارت فیلترینگ به این اپراتور در سه سال اخیر را ۲۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرد. همتای او در اپراتور همراه اول، مهدی اخوان بهابادی نیز، آذرماه امسال گفت: زمانی که شرایط امنیتی به‌وجود آمد فیلترینگ اثرگذاری متفاوتی نسبت‌ به الان داشت. تا پنج شش ماه فیلترینگ قابل درک بود چون هنوز اثرات جانبی آن فراگیر نشده بود. به غلط گفته می‌شود که استفاده از فیلترشکن‌ها باعث افزایش درآمد اپراتورها می‌شود. فیلترینگ برای ما جز هزینه هیچ چیزی ندارد و به‌‌شدت مخالف آن هستیم. حال این سوال مطرح می‌شود که مافیای فیلترشکن باید چه میزان بیش‌تر از اپراتورهای وابسته به سپاه و بنیاد مستضعفان و شستا به نظام نزدیک باشد تا خواسته‌ی خود را به آن تحمیل کند؟ آیا گروهی در نظام هستند که منافع اقتصادی‌شان به منافع اقتصادی سپاه پاسداران و مانند آن می‌چربد یا اساسا مدیریت اینترنت برای جمهوری اسلامی ایران ، مسئله‌ای فراتر از این‌هاست؟ تاریخ می‌گوید بقا و امنیت برای نظام مهم‌تر از پول است. مافیای فیلترشکن وجود دارد: با وجود همه‌ی این‌ها، تکرار مکرر این نکته ضروری است که مافیای فیلترشکن نه به معنی تنها دلیل تداوم فیلترینگ وجود دارد. اسناد قابل اتکایی از فعالیت‌های شرکت‌های مجری فیلترینگ، مانند یافتار، دوران و امن‌افزار گستر شریف و منافع مالی عظیم آن‌ها در دست است که پرداختن به آن‌ها در این نوشته ممکن نیست. با وجود این، این مافیا اگر هم نقشی اساسی در تداوم فیلترینگ داشته باشد، دغدغه‌های امنیتی و بقا، عاملی اساسی‌تر برای نظام جهت مقابله با اینترنت آزاد است.

 

 

بحران بزرگ قطع برق در ایران و دلایل و پیامدها

سلمان قربانی

دسترسی پایدار و قابل‌اعتماد به انرژی الکتریکی در ایران، به‌عنوان یکی از دلایل کلیدی رشد اقتصادی و اجتماعی اهمیت دارد. برق به‌ویژه در صنایع تولیدی، کشاورزی، خدمات، و فناوری اطلاعات، نقشی اساسی دارد. به‌همین دلیل اختلال در شبکه‌ تولید و انتقال برق و مصرف دارای پیامدهای مختلفی بر متغیرهای کلان اقتصادی نظیر رشد اقتصادی، بهره‌وری، اشتغال، سرمایه گذاری، تورم خواهد بود. در همین راستا قطعی برق در ایران علاوه بر مختل‌کردن تولید صنعتی و افزایش هزینه‌ها، تنگناهای اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی قابل توجهی به همراه دارد. از تنگناهای ساختاری مانند فساد و سومدیریت در این‌عرصه نیز نباید غافل بود، این‌دست از عوامل بحران قطعی برق را تشدید می‌کنند . بحران قطعی برق از منظر حکمرانی خوب از منظر جوزف استیگلیتز اقتصاددان برجسته و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، شفافیت و پاسخ‌گویی از ارکان اصلی حکمرانی خوب به‌شمار می‌روند. وی معتقد است که در یک سیستم حکومتی شفاف و پاسخ‌گو، اطلاعات مربوط به وضعیت اقتصادی، تصمیم‌گیری‌ها و عملکرد نهادها، باید برای عموم مردم قابل دسترسی باشد تا از سواستفاده و فساد جلوگیری شود. علاوه بر این، اصل شفافیت، به بهبود تخصیص منابع و ارتقای کارآیی کمک می‌کند و اصل پاسخ‌گویی، به مسئولان دولتی این‌امکان را می‌دهد که در برابر تصمیمات و اقدامات خود پاسخ‌گو باشند. این امر موجب بهبود کیفیت حکمرانی و کاهش بحران‌های اقتصادی و اجتماعی می‌شود. نبود شفافیت و پاسخ‌گویی در ایران، بستر مناسبی برای فساد ساختاری ایجاد می‌کند. به‌طور خاص، در عرصه‌ انرژی، فساد ساختاری می‌تواند منجر به سواستفاده از منابع، سومدیریت، عدم توسعه‌ زیرساخت‌ها و ناتوانی در مدیریت بحران‌ها شود. برای مثال، مدیران و نهادهای مسئول ممکن است به‌جای تخصیص منابع برای بهبود زیرساخت‌ها، از آن‌ها درجهت منافع شخصی استفاده کنند. بنا به نظریه‌ حکمرانی خوب، استیگلیتز بر لزوم ایجاد شفافیت در فرآیندهای تخصیص منابع و پاسخ‌گویی به تصمیمات تاکید می‌کند تا از بروز فساد ساختاری جلوگیری شود. این اقدام، به کاهش بحران‌های انرژی و بهبود کارآمدی مدیریت و سیستم کمک می‌کند. دلایل: بحران قطع برق در ایران، ریشه در مجموعه‌ای از دلایل کوتاه‌مدت و بلندمدت دارد که شامل دلایل مدیریتی، فنی، اقتصادی، زیست‌محیطی، اجتماعی و سیاسی است . در کوتاه‌مدت، سومدیریت و فساد گسترده، نقشی کلیدی در تخصیص ناکارآمد منابع ایفا کرده‌اند. اختصاص سوخت نیروگاه‌ها به بازارهای غیررسمی و اولویت‌دهی به بخش‌های رانتی، فشار زیادی بر شبکه‌ برق وارد کرده است. همچنین، ضعف در آمادگی برای پیک مصرف و عدم اجرای سیاست‌های مدیریت تقاضا، خاموشی‌های بی‌برنامه را افزایش داده است. مصرف رایگان برق توسط موسسات رانتی مذهبی که ناپاسخ‌گو و غیرشفاف هستند، هم‌چنین استخراج غیرمجاز ارزهای دیجیتال، توسط اشخاص و نهادهای رانتی، فشار مضاعفی بر شبکه‌ی برق ایجاد کرده است. در بلندمدت، سرمایه‌گذاری ناکافی و تخصیص منابع به پروژه‌های ناکارآمد، کیفیت زیرساخت‌های برق در زمینه‌ی تولید، توزیع و مصرف را به‌شدت فرسوده کرده است. بخشی از بودجه‌های تخصیص‌یافته، به‌دلیل فساد مالی هدر رفته و تجهیزات بی‌کیفیت و فرسوده به شبکه وارد شده‌اند. نبود سیاست‌های تنوع سبد تولید، توزیع و مصرف انرژی تجدیدپذیر و پاک و پایدار، همچنین وابستگی به سوخت‌های فسیلی، تعادل میان عرضه و تقاضا را مختل کرده است. تاخیر در پروژه‌های توسعه‌ای، عدم شفافیت در نظارت بر تعمیرات و وابستگی بیش ‌از حد به واردات تجهیزات، ظرفیت تولید برق را محدود کرده و هزینه‌های اقتصادی را افزایش داده است. همچنین اولویت ندادن به تنوع سبد انرژی‌های تجدیدپذیر و پایدار از دیگر دلایل بلند مدت ابر بحران قطع برق در ایران است . دلایل زیست‌محیطی این بحران نیز قابل‌توجه است. پروژه‌های سدسازی غیرعلمی و تخریب محیط ‌زیست، باعث کاهش منابع آبی شده و سهم انرژی تجدیدپذیر را کاهش داده است. این بحران علاوه بر تاثیرات زیست‌محیطی، به نارضایتی اجتماعی و افزایش شکاف طبقاتی منجر شده است. قطع برق در مناطق محروم، اعتراضات مردمی را تشدید کرده و بی‌اعتمادی عمومی نسبت به دولت را افزایش داده است. در کنار این، سیاست‌های کلان تحت تاثیر منافع رانتی و وابستگی به واردات برق، قدرت دیپلماسی انرژی ایران را تضعیف کرده و چالش‌های سیاسی و اقتصادی گسترده‌تری ایجاد نموده و در نهایت، سومدیریت ساختاری و نبود شفافیت در سیاست‌گذاری انرژی، زمینه را برای افزایش فساد و ناکارآمدی فراهم کرده است. انتصاب مدیران بی‌تجربه و رانتی، ضعف نظارت بر عملکرد نهادهای برق و عدم پاسخ‌گویی به بحران‌ها، از جمله عوامل دیگری است که اعتماد عمومی و توانایی مدیریت بحران را کاهش داده‌اند. این دلایل، پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدتی همچون کاهش شدید سرمایه‌ اعتماد اجتماعی به حاکمیت، فرار سرمایه مالی، فرار سرمایه‌ انسانی در قالب نیروی کار متخصص و ماهر و نخبگان و بی‌ثباتی اجتماعی را به همراه داشته است . پیامدهای اقتصادی قطعی برق یکی از پیامدهای اصلی قطعی برق در ایران، کاهش بهره‌وری صنایع و واحدهای تولیدی و خدماتی است. صنایع بزرگ مانند فولاد و سیمان به‌شدت از این بحران آسیب می‌بینند و هزینه‌های زیادی را در پی قطعی‌های برق متحمل می‌شوند. هم‌چنین کسب‌وکارهای کوچک نیز با ازکارافتادن تجهیزات و افزایش هزینه‌های تعمیر مواجه می‌شوند. این تنگناها موجب کاهش صادرات صنعتی و زیان‌های مالی برای کشور می‌شود. از دیگر پیامدهای اقتصادی قطعی برق می‌توان به خسارت‌های ناشی از نوسانات برق اشاره کرد که به خرابی تجهیزات برقی و هزینه‌های اضافی برای جایگزینی آن‌ها منجر می‌شود. همچنین استفاده از منابع جایگزین مانند ژنراتورها به افزایش هزینه‌ها برای خانوارها و کسب‌ و کارها می‌انجامد. پیامدهای اجتماعی، سیاسی و زیست‌محیطی در سطح اجتماعی، قطعی برق می‌تواند اختلالات زیادی در خدمات عمومی مانند آب‌رسانی، حمل‌ونقل شهری و بیمارستان‌ها ایجاد کند. این تنگناها به‌ویژه در تابستان‌ها که نیاز به برق بیش‌تر است، موجب نارضایتی و اعتراضات مردمی می‌شود. هم‌چنین، در شرایطی که قطعی برق بر عملکرد دستگاه‌های پزشکی در بیمارستان‌ها تاثیر می‌گذارد، روند بهبود بیماران نیز را تحت الشعاع قرار می‌دهد. علاوه بر این، زندگی در شرایط بی‌ثبات انرژی، موجب افزایش استرس و نگرانی در جامعه می‌شود . در سطح سیاسی، قطعی برق موجب انتقادها و اعتراضات گسترده‌ای نسبت به حاکمیت شده است. افزون بر این، مناطقی که زیرساخت‌های ضعیف‌تری دارند، بیش‌تر از سایر مناطق در معرض قطعی برق قرار دارند، در چنین شرایطی، دولت با کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی مواجه شده است. از نظر زیست‌محیطی، استفاده از ژنراتورهای دیزلی و سوخت‌های فسیلی برای جبران قطعی برق، موجب افزایش آلودگی هوا و تشدید بحران‌های زیست‌محیطی می‌شود. این وضعیت نه‌تنها به آلودگی هوا می‌افزاید، بلکه پیامدهای منفی بر تغییرات اقلیمی و بحران انرژی در کشور خواهد داشت. نظریه‌های اقتصادی و ابر بحران قطع برق ایران برای توضیح ابر بحران قطع برق در ایران، بجز نظریه‌ حکمرانی خوب، می‌توان از دیگر نظریه‌ها نیز استمداد جست. نظریه‌ دولت رانتیر، سیستم‌های ناکارآمد و بلاخره اقتصاد سیاسی الیگارشیک هرکدام جنبه‌هایی از اقتصاد سیاسی ابر بحران قطع در ایران را توضیح می‌دهند که به کوتاهی تشریح می شوند. 1 نظریه‌ دولت رانتیر: طبق این نظریه، دولت‌هایی که به درآمدهای رانت نفتی متکی هستند، معمولا، به بخش‌های زیرساختی و تولیدی، از جمله انرژی، توجه کافی نمی‌کنند. درآمدهای نفتی به‌جای سرمایه‌گذاری بلندمدت در زیرساخت‌ها، صرف پرداخت‌های جاری و منافع گروه‌های که قدرت را قبضه نموده‌اند، می‌شود که منجر به سوئمدیریت منابع انرژی و تنگناهایی مانند بحران برق می‌شود. 2 نظریه‌ سیستم‌های ناکارآمد: این نظریه بر این موضوع تمرکز دارد که سیستم‌های ناکارآمد اقتصادی و نهادی، به‌دلیل نبود شفافیت، فساد و ضعف در نظارت، نمی‌توانند منابع را به‌طور کارآمد تخصیص دهند. در بحران برق، نبود سرمایه‌گذاری موثر در زیرساخت‌ها و ضعف در مدیریت تقاضا، می‌تواند مصداق این نظریه باشد. 3 نظریه‌ی اقتصاد سیاسی الیگارشیک: در این چارچوب، کنترل اقتصاد توسط گروه‌های خاص (الیگارشی) و وابستگی به منافع کوتاه‌مدت، باعث اولویت‌بندی نامناسب در سیاست‌های اقتصادی می‌شود. تخصیص منابع انرژی به گروه‌های رانتی و باندهای فاسد یا تاسیسات کم‌بازده، می‌تواند توضیح‌دهنده‌ی بخش‌هایی از بحران برق باشد . فساد ساختاری، نبود شفافیت، ناپاسخگویی و سومدیریت، تنگناهای ساختاری عمیقی هستند که نه‌تنها قطع برق در کوتاه‌مدت را تشدید می‌کنند، بلکه زیرساخت‌های برق را در بلندمدت به چالش می‌کشند و بحران ناترازی عرضه و تقاضا را افزایش می‌دهند . فساد ساختاری در ایران، تمام ابعاد مدیریت، اقتصاد، فنی، زیست‌محیطی، اجتماعی و سیاسی را درگیر کرده است. این فساد نه‌تنها موجب ناکارآمدی در مدیریت بحران برق شده، بلکه پیامدهایی همچون کاهش رشد اقتصادی، گسترش بی‌اعتمادی عمومی، تشدید نارضایتی‌های اجتماعی و وابستگی‌های سیاسی-اقتصادی به کشورهای خارجی را نیز به همراه داشته است. رفع این بحران نیازمند اصلاحات اساسی در ساختارهای مدیریتی، شفافیت در فرآیندهای تصمیم‌گیری و کاهش نفوذ گروه‌های رانتی است. سرمایه‌گذاری بلند مدت برروی تنوع سبد تولید و مصرف انرژی و به‌خصوص انرژی تجدیدپذیر و پاک که راهکار اساسی برون‌رفت از ابر بحران قطع برق تلقی می‌شود هیچ‌گاه در اولویت حاکمیت جمهوری اسلامی نبوده است، زیرا اولویت نخست حاکمیت فعلی، بقا و صدور گفتمان ایدئولوژیک، به‌خصوص دخالت در سایر کشورها و تامین مالی جنگ‌های نیابتی و تجدد ستیزی است.

 

 

 

آتش به اختیار در جمهوری اسلامی ایران ابزاری برای سرکوب و هرج‌ومرج

مرضیه معظمی

مفهوم آتش به اختیار یکی از بحث‌برانگیزترین اصطلاحاتی است که در سال‌های اخیر در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است این اصطلاح در خطبه نماز عید فطر که در خرداد ۱۳۹۶ از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران علی خامنه‌ای بکار گرفته شد در ظاهر به فعالیت‌های خودجوش و مستقل نیروهای انقلابی در مواجهه با ضعف یا ناکارآمدی دستگاه‌های فرهنگی و اجرایی کشور اشاره داشت اما در عمل این دستور به افراطی‌ترین نیروهای حکومتی اختیار تام برای سرکوب اعمال خشونت و بی‌قانونی داده است به گفته او موضوع آتش به اختیار کار فرهنگی و تمیزی است و به این منظور است که جوان‌ها و مردم فعال در حفظ دولت کارهای این ‌چنین را پیش ببرند بعد از سخنرانی در همان سال برای فعالین بسیج که راه او را درپیش می‌گیرند پرسش‌هایی مطرح شد که در همان سال در دیدار جمعی از دانشجویان منتخب با خامنه‌ایی در این رابطه گفت منظور من افرادی هستند که معتقد به انقلاب به دین ومعتقد به نظام اسلامی و معتقد به این مبارزه عظیم هستند و تحت هر نامی که هستند فرقی نمی‌کند. دقیقا در این سخنرانی بر همه قشر و ارگان‌های فعال و غیر فعال روشن شد که به نام اسلام و مسلمان می‌توان نظریه خود را به دیگران تحمیل کنند و کسی حق اظهار نظر و یا عملکردی به غیر از آنچه آقایان می‌گویند را نباید داشته باشند در غیر این صورت ابتدا با فداییان خامنه‌ایی رو‌به‌رو می‌شوند مفهوم آتش به اختیار و ریشه‌های آن در ادبیات نظامی، آتش به اختیار به معنای آن است که نیروهای نظامی می‌توانند بدون نیاز به فرمان مستقیم از مافوق، اقدام به تیراندازی کنند اما در فضای سیاسی جمهوری اسلامی ایران این اصطلاح به نوعی چراغ سبز برای اقدامات خودسرانه نیروهای ارزشی و تندروهای حکومتی تبدیل شده است رهبر جمهوری اسلامی این دستور را با هدف مقابله با آنچه جنگ نرم دشمن می‌خواند صادر کرد و به نیروهای بسیج، حزب‌اللهی‌ها و گروه‌های فشار مذهبی اجازه داد تا بدون نیاز به هماهنگی با نهادهای رسمی مستقیماً وارد عمل شوند.پیامدهای آتش به اختیار در جامعه ایران این سیاست تبعات گسترده‌ای در ابعاد سیاسی اجتماعی و فرهنگی داشته است الف گسترش خشونت‌های خودسرانه و سرکوب بیشتر آتش به اختیار در عمل به مجوزی برای اقدامات خشونت‌آمیز و غیرقانونی گروه‌های تندرو تبدیل شده است حملات به تجمعات و اعتراضات مردمی بسیاری از سرکوب‌های خیابانی به‌ویژه در اعتراضات سال‌های اخیر توسط نیروهای لباس‌شخصی و بسیج انجام شده که تحت عنوان آتش به اختیار به سرکوب وحشیانه معترضان پرداخته‌اند حمله به زنان و مخالفان حجاب اجباری گروه‌های فشار با استناد به این دستور در خیابان‌ها به زنان معترض حمله کرده و آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار داده‌اند سرکوب دانشجویان و فعالان فرهنگی دانشگاه‌ها و محافل علمی نیز از این سیاست آسیب دیده‌اند نیروهای تندرو به دفاتر نشریات دانشجویی حمله کرده نمایشگاه‌های هنری را تخریب کرده و حتی اساتید مستقل را تحت فشار قرار داده‌اند.ب تضعیف حاکمیت قانون و افزایش هرج‌ومرج اعمال آتش به اختیار عملاً نهادهای قانونی و اجرایی کشور را بی‌اعتبار کرده و به نیروهای غیررسمی اجازه داده که خارج از چارچوب‌های قانونی عمل کنند. این وضعیت باعث شده که گروه‌های فشار مذهبی و بسیج به ابزار اصلی اعمال خشونت بدل شوند نیروهای نظامی و انتظامی نیز در برخی موارد تحت فشار قرار گیرند تا اقدامات فراتر از قانون انجام دهند جامعه با نوعی بی‌ثباتی و عدم اطمینان مواجه شود زیرا مردم نمی‌دانند که در چه مواردی ممکن است مورد حمله یا سرکوب خودسرانه قرار گیرند ج سوءاستفاده از آتش به اختیار برای حذف مخالفان داخلی این سیاست نه‌تنها علیه منتقدان و مخالفان نظام بلکه علیه نیروهای داخلی حکومت نیز مورد استفاده قرار گرفته است در برخی موارد گروه‌های تندرو از این دستور برای حذف جناح‌های اصلاح‌طلب اعتدال‌گرایان و حتی منتقدان درون نظام استفاده کرده‌اند بسیاری از سیاستمداران و مقامات دولتی که تلاش کرده‌اند رویکردی متفاوت از تندروهای حکومتی اتخاذ کنند مورد حملات لفظی و حتی فیزیکی قرار گرفته‌اند آتش به اختیار و تأثیر آن بر جامعه مدنی و آزادی بیان یکی از مهم‌ترین پیامدهای این سیاست سرکوب گسترده جامعه مدنی رسانه‌ها و آزادی بیان بوده است روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای که در نقد سیاست‌های حکومت فعالیت داشته‌اند توسط گروه‌های تندرو مورد تهدید بازداشت و حتی ضرب و شتم قرار گرفته‌اند بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران مجبور شده‌اند که یا به خودسانسوری روی آورند یا کشور را ترک کنند فضای دانشگاهی که یکی از پایگاه‌های مهم تفکر انتقادی و آزادی بیان است بیش از پیش محدود شده و بسیاری از دانشجویان معترض با احکام سنگین انضباطی و حتی بازداشت روبه‌رو شده‌اند نتیجه‌گیری آتش به اختیار ابزاری برای استبداد و سرکوب بیشتر در نهایت سیاست آتش به اختیار نه‌تنها کمکی به بهبود وضعیت کشور نکرده بلکه به افزایش خشونت سرکوب هرج‌ومرج و بی‌ثباتی اجتماعی منجر شده است این سیاست به گروه‌های تندرو و نیروهای خودسر حکومتی اجازه داده که فراتر از قانون عمل کنند و هرگونه صدای مخالف را سرکوب کنند در حالی که جمهوری اسلامی این سیاست را ابزاری برای مقابله با جنگ نرم دشمن معرفی کرده در عمل جامعه را به سمت نوعی آنارشیسم دولتی سوق داده که در آن گروه‌های فشار و نیروهای لباس‌شخصی کنترل بیشتری بر زندگی روزمره مردم پیدا کرده‌اند با تمامی این موارد ذکر شده می‌توان فهمید که خامنه‌ایی مجوز را برای هرگونه اقدامی علیه خاموش کردن مردم ایران مردمی که با کوچکترین مخالفتی مورد حمله و آسیب کسانی قرار می‌گیرند که گوش به فرمان و رهرو او هستند اگر این روند ادامه یابد جامعه ایران بیش از پیش به سمت فضای بسته‌تر امنیتی‌تر و سرکوبگرانه‌تر حرکت خواهد کرد در چنین شرایطی نه‌تنها آزادی‌های فردی و اجتماعی از بین می‌رود بلکه بی‌ثباتی و خشم عمومی در برابر حکومت افزایش یافته و احتمال بروز بحران‌های جدی‌تر در آینده بیشتر خواهد شد همان ‌طور که تا به این تاریخ چندین اعتراض بزرگ در طول رهبری خامنه‌ایی شکل گرفته است ممکن است دوباره حتی نسبت به دفعات قبل شدیدتر شکل بگیرد.

 

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram