نشریه بشریت شماره ۲۹۳

آرشیو نشریه بشریت

فهرست مطالب نشریه بشریت شماره ۲۹۳

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
میلاد ترغیبی
۴
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، آبان ماه ۱۴۰۳
رضا شایگان، علی مسیبی
۵
گزارش آماری قتل‌های قانونی، آبان ماه ۱۴۰۳
فرشاد اعرابی، نسرین جهانی گلشیخ
۵
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، ابان ماه ۱۴۰۳
امین حسینی آزاد، سعید بهشتی متین،احسان احمدی خواه
۵
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، آبان ماه ۱۴۰۳
حامد زیکساری، امیررضا ولی زاده، پویا حسابی،
 مرجان شعبان نژاد
۶
گزارش آماری نقض حقوق زنان، آبان ماه ۱۴۰۳
نغمه ظریف مقدم، پروین محمدی افقا، الینا کرم بیگی ، 
محمد گلستانجو
۶
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، آبان  ماه ۱۴۰۳
امیررضا ولی‌زاده ، فهیمه تیموری ،محمود رضا صالحی،
 نسرین جهانی گلشیخ
۶
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، آبان  ماه ۱۴۰۳
سمیه علیمرادی ،اصغر خدابنده سامانی
۷
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، آبان ماه ۱۴۰۳
کریم ناصری، سعید بهشتی متین، شراره هادی‌زاده‌ رئیسی، 
صدرا مجیب یزدانی
۷
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان، ۲۲ اکتبر ۲۰۲۴
سپیده عشقی
۷
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان، ۱۲ اکتبر 2024
پروین محمدی افقا
۹
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان، 25 اکتبر 2024
کریم ناصری
۱۰
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق دفاع از کودک و نوجوان، 26 اکتبر ۲۰۲۴
کوثر ولی‌زاده
۱۲
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کمیته کار و کارگر ، ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴
سیاوش نوروزی
۱۳
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع ازحقوق زنان، ۳۱ اکتبر ۲۰۲۴
نازی جلالی
۱۴
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان ، ۱ نوامبر ۲۰۲۴
محمدرضا باقری
۱۶
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، ۲ نوامبر ۲۰۲۴
عباس منفرد
۱۷
گزارش جلسه ویژ کمیته دفاع از محیط زیست، ۱۱ نوامبر ۲۰۲۴
سونیا سوارکوب
۱۸
آهو دریایی؛ نماد تازه‌ اعتراض زنان ایران علیه حجاب اجباری و سرکوب جنسیتی
فرجود تقی پور
۱۸
حجاب اجباری (نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر)
سپهررضایی شایان
۱۹
سرنوشت دختر علوم و تحقیقات
نوید احمدی
۱۹
دختری عریان
علی مسیبی
۲۰
کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام
طیبه نجاتیان
۲۰
دست‌آوردهای آزادی و دموکراسی و نقش آن‌ها در پرورش انسان مترقی
مرضیه علیکرمی
۲۱
زندانی سیاسی وریشه مرادی
پروین رحمانی آرتیانی
۲۱
گوشه ای از مشکل زن بودن در ایران
ملیکا نوری وفا
۲۲
پیام تسلیت برای جناب منفرد
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۲
اطلاعیه ۱۶۰۹
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۳

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند

سردبیر: مینا آقابیگی

صفحه آرا: فرشاد اعرابی، سپیده عشقی

طراحی و گرافیک: اسفندیار سنگری

ویراستارها: رضا شایگان، نادیا مشرف قهفرخی ، نسرین جهانی گلشیخ

امور فنی و اینترنت: حسین بیداروند

چاپ و توزیع: محمدرضا باقری

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

 

عکس جلد کتاب‌ها

در صفحه ۲ نشریه آمده ‌است.

کتابهای منتشر شده ماه نوامبر ۲۰۲۴

۱- جنایت در مجتمع مسکونی

 نویسنده: آگاتا(میلر) کریستی، مترجم: فرید جواهرکلام. غروب یکی از روزهای ماه نوامبر، رئیس اداره آگاهی انگلستان به اتفاق دوست کوچک اندام خود، “هرکول پوارو” در یکی از خیابان های دور افتاده لندن مشغول قدم زدن بودند. “هرکول پوارو” کاراگاه برجسته بلژیکی به علت اکتشافات زیرکانه جنائی خود، در انگلستان شهرتی به هم زده بود و این موضوع باعث ایجاد دوستی بین او و مقامات کارآگاهی انگلستان شده بود. در آن شب در لندن مراسم آتش بازی برپا بود، گلوله های منوّر رنگارنگ زیبائی خاصی به صحنه آسمان می دادند، صدای انفجار ترقه ها با منظره پراکنده شدن زنجیره های آتش، هماهنگی جالبی به وجود می آورند …

۲- وقتی نیچه گریست

نویسنده: اروین د یالوم، ترجمه: مهشید میر معزی. این کتاب یکی از مشهورترین کتاب‌های روان‌شناسی است که در آن برهه‌ای از زندگی فیلسوف نامی آلمانی، فردریش نیچه، به‌عنوان یکی از شخصیت‌های کتاب به ‌طور خاص مورد بررسی قرار گرفته است. این کتاب برنده جایزه انجمن روان‌پزشکی آمریکا شده و به‌عنوان یکی از مطرح‌ترین آثار اروین یالوم شناخته می‌شود.

۳- اقبال نامه

نویسنده : جمیع نویسندگان. اقبال شخصیتی بوده با ابعاد مختلف که هر بعد آن می‌تواند عنوان کتابی مستقل باشد. او فیلسوف، شاعر، اسلام‌شناس، عارف، سیاستمدار، حقوقدان، جامعه‌شناس، اصلاح‌طلب، روزنامه‌نگار، مترجم و نویسنده ای برجسته بوده که در این کتاب سعی می‌شود برخی از جنبه‌های برجسته‌تر شخصیت وی را به یاد محمد اقبال شاعر ملی پارسی گوی پاکستان به قلم چند نویسنده و گوینده معاصر شرح دهد.

۴- زندگی ما به چه موادی وابسته است

نویسنده : آیزاک آسیموف مترجم: دکتر محمود بهزاد. اگر بدن آدمی را از نزدیک مورد مطالعه قرار دهیم، تعداد زیادی از مواد شیمیایی گوناگون در آن خواهیم یافت. در وهله اول و بیش از همه آب خواهیم یافت. مقدار زیادی آب در بدن هست. قریب سه پنجم بدن آب است. آب بدن از همان آب معمولی است که در هر منبعی وجود دارد. در استخوانها و در دندانها، کانیهایی هست که کاملا شبیه کانیهای سازنده سنگهای معمولی است. در خون مقدار کمی قند هست ولی این قند همان قندی نیست که عموما با چای میخوریم بلکه منسوب بدان است. در جگر نوعی نشاسته هست که با نشاسته سیب زمینی و ذرت تفاوت بسیار دارد. در بسیاری از نقاط بدن بخصوص در زیر پوست و در اطراف کلیه ها، چربی هست.

۵- حکومت وحشت در تبریز

نویسنده : ادوارد براون، مترجم: آرش طهماسبی. در این میان، آنچه در دوران معروف به استبداد صغیر طی یازده ماه بر تبریز و مردم این شهر گذشت، از تلخ‌ترین دوره‌های تاریخی یک گوشه از ایران معاصر است که پیوند می‌خورد با ورود نیروهای روسیه به این شهر و اخراج رهبران مشروطه از تبریز و باقی رویدادهایی که مطالعه‌ روایات و جزئیات و اسناد آن‌ها هنوز که هنوز است تکان‌دهنده است و حیرت‌انگیز. دوران مشروطه همان‌قدر که ازمهم‌ترین نقاط عطف تاریخ معاصر ایران در عزیمت اجتماعی و سیاسی به سمت قانون محسوب می‌شود، گویی خود طلسمی درانداخته است بر حیات و دوام قانون در ایران که صد سال پس از آن روزگار نیز، همچنان همه مصائب بر سر حکومت قانون است.

۶- قانون اساسی ایالات متحده آمریکا

مترجمه شهرام ارشد نژاد. قانون اساسی ایالات متحده آمریکا که در تاریخ ۱۷۸۹ به تصویب رسید، یکی از قدیمی‌ترین قانون‌های اساسی موجود جهان است و در طول بیش از ۲۲۰ سال هنوز به قوت خود باقی است. در حقیقت هیچگاه قانون اساسی ایالات متحده تغییر نکرده و صرفاْ اصلاحیه‌هایی به آن افزوده شده‌است. به همین جهت، قانون اساسی این کشور از ثبات و انسجام فراوانی برخوردار است و به عنوان یک میراث ملی در میان مردم آمریکا شناخته می‌شود. اصول این قانون از ۷ فصل تشکیل شده که هر یک از فصول چندین بخش را در بر می‌گیرد. روح کلی حاکم بر قانون اساسی بر ۳ محور اصلی قرار دارد که به عنوان محورهای غیرقابل تغییر در نظر گرفته شده‌اند.

۷- حقایقی که باید گفت

نویسنده: کامالا هریس. کتاب «حقایقی که باید گفت» (The Truths We Hold) معرفی اجمالی اثر گیرای «کامالا هریس» (Kamala Harris)، سیاستمدار آمریکایی است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. هریس که در حال حاضر معاون رئیس جمهور آمریکاست، در این کتاب زندگینامه خود را به رشته تحریر درآورده است. او که متولد اوکلند کالیفرنیاست و از پدری جامائیکایی و مادری هندی متولد شده، اولین زن و اولین رنگین‌پوست در تاریخ آمریکاست که به مقام معاون رئیس جمهوری رسیده است.

۸- یادگیری عمیق

نویسنده: میلاد وزان. این کتاب بر درک اصول و مفاهیم یادگیری عمیق، با چشم‌اندازی بر رویکردهای مختلف یادگیری تاکید دارد. اما، این بدان معنا نیست که بتوان در یک جلد کتاب به تشریح همه جوانب و اکتشافات یادگیری پرداخت؛ ما نیز چنین قصدی را نداریم. در واقع هدف ما از تالیف و گردآوری مطالب این کتاب، بدست آوردن دانش کافی از یادگیری عمیق و رویکردهای مختلف آن با تاکید بر مباحث مهم و نوین و ارائه دیدگاه جامعی از یادگیری عمیق می‌باشد. هرچند که مطالب این کتاب قابل فهم بوده، اما این مطالب برمبنای اینکه خواننده دانش کافی از یادگیری ماشین را دارد، تالیف شده است. قطعا داشتن اطلاعات زمینه-ای از یادگیری ماشین فهم مطالب این کتاب را دو‌چندان خواهد کرد. با این همه، در طول بیان مطالب، تمام تلاش بر این بود تا این پیش‌نیاز‌ها از یادگیری ماشین حداقل شود.

۹- فرگشت انسان

نویسنده: شروین وکیلی. کتاب کنونی، روایتی است زیست‌شناختی از ظهور و دگردیسی گونه‌ی انسان، چنان که از زاویه‌ی نظریه‌ی سیستمهای پیچیده نمایان می‌گردد. مسیرِ تکامل نخستی‌ها و گونه‌های نیای انسان، نظریه‌ها درباره‌ی پیدایش انسان هوشمند کنونی، و طرح پرسشهایی درباره‌ی صفتها و ویژگیهای ریختی و رفتاری انسان –از شکل چشم و مو و چهره‌ی آدمیان گرفته، تا راه رفتن بر دو پا و پیدایش زبان- مسائلی هستند که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته‌اند. در این کتاب سیر تحول گونه‌ی انسان از نیاکان دوردستِ آن تا ظهور نخستین نشانه‌های زندگی کشاورزانه بررسی شده است.

۱۰- بیگانه

نویسنده: آلبر کامو، مترجم: جلال آل احمد. ‌این اثر جامعه پایان جنگ جهانی دوم را به شدت متاثر می‌کند. ‌این کتابنقدها و تحقیقات بسیاری را در مراکز دانشگاهی و خارج از آن به خود اختصاصداده است. بیگانه را می‌توان با نقد فلسفی، جامعه‌شناسی، تکوینی و دیگرنقدها حتی پسااستعماری بررسی و مطالعه کرد. اما در ‌این مقاله کوششمی‌شود‌ این اثر بزرگ، که‌ اینک جزو آثار کلاسیک محسوب می‌شود با روشترامتنیت که از روش‌های نوین است مورد بررسی قرار گیرد.

۱۱- صد بازی سنتی ایرانی

نویسنده: لیلا ولی زاده. بازیهای بومی و ملی کشورها نشانه هایی از حیات فرهنگی جوامع به شمار می رود و تنوع و تعدد آنها حاکی از فرهنگ غنی و عمیق آن کشور است. در همین راستا یکی از سیاستهای اصلی سازمان بهزیستی کشور به عنوان متولی مهدهای کودک، پرداختن به ظرفیتهای ملی کشور عزیزمان می باشد که در جهت بهره مندی از گنجینه فرهنگی به منظور آشنایی هر چه بیشتر فرزندان ایران زمین با شیوه زندگی اجداد و نیاکانمان است. لذا معرفی بازی های سنتی و بومی به کودکان ضمن ایجاد سلامت جسمی و روحی در ایشان موجب تعلق خاطر نسبت به گذشتگان و ارزشهای فرهنگی و ملی خواهد شد.

۱۲- قفقازیه و مجاهدین ایران

نویسنده : ابوالفضل وکیلی. این مجموعه شرح یکی از وقایعی است که به کشور عزیز ما گذشته و بیان جنایات مردمی است که در ادوار گذشته عامل اصلی بدبختی و عقب افتادگی ملت ایران بوده اند. بدین جهت شایسته است که این واقعه تاریخی در اختیار همگان قرار گیرد تا هموطنان گرامی، با هوش سرشار و موشکافی دقیق خود این این جنایات را بررسی نمایند. باشد که از آن عبرت گیرند و برای خوانندگان عزیز فایده در برداشته باشد. در این مجموعه سرگذشت رادمردان و جانبازان نامور ایران که با نثار خون خود آبرو و حیثیت کشور را خریده اند، از نظر شما می گذرد و حوادث تلخ و شیرین آن را به یاد شما می آورد…

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، آبان ماه ۱۴۰۳

رضا شایگان، علی مسیبی

آبان مهر عنوان ردیف
۶۸ ۷۲ اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بین‌المللی، بیانیه‌های بین‌المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان ۱
۵۳ ۳۰ بازداشت‌ها ۲
۶ ۱۲ احضار ۳
۵۷ ۳۲ احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه ۴
۲۶ ۲۷ زندان و زندانی شامل: ضرب‌وشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری ۵
۱۲ ۱۴ کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت ۶
۹ ۱۴ تیراندازی به مردم ۷
۱۶ ۱۰ موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی و انفجار مین ۸
۲۴۷ ۲۱۱ جمع

 

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۴۶ خبر که در طول آبان ماه ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، هه‌نگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیده‌بان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانه‌ها، ایران وایر، رسانک و جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی آبان ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزاله‌السادات ابطحی، مرضیه علی‌کرمی، عباس منفرد، محمود گلستانی، نسرین جهانی گلشیخ و رضا شایگان می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری قتل‌های قانونی، آبان ماه ۱۴۰۳

فرشاد اعرابی ، نسرین جهانی گلشیخ

ردیف موضوع و نوع جرم کودک زنان مردان جمع
1 صدور حکم اعدام قتل 0 ۷ ۷
تجاوز ۰ ۰ ۵ ۵
محاربه ۰ ۰ ۱ ۱
سیاسی ۰ ۰ ۲ ۲
بغی ۰ ۱ ۰ ۱
زنای محصنه ۰ ۱ ۱ ۲
۲ صدور حکم قطع دست ۰ ۰ ۲ ۲
۳ اجرای حکم اعدام قتل ۰ ۱ ۵۷ ۵۸
مواد مخدر 0 ۲ ۶۵ ۶۷
تجاوز ۰ ۰ ۴ ۴
محاربه ۰ ۰ ۳ ۳
زنا به عنف ۰ ۰ ۱ ۱
افساد فی الارض ۰ ۰ ۵ ۵
لواط ۰ ۰ ۲ ۲
اجرای حکم قطع انگشت ۰ ۰ ۲ ۲
۳ مرگ بر اثر شکنجه 0 0 ۱ ۱
۴ رهایی از اعدام قتل ۰ ۱ ۳۵ ۳۶
جمع ۰ ۶ ۱۹۳ ۱۹۹

 

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۲۷ خبر که در طول آبان ماه 140۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانه‌ها، هه‌نگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در آبان ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، فرشاد اعرابی، مرضیه علی‌کرمی، محمود گلستانی، غزاله السادات ابطحی، عباس منفرد، علی افتادگان، نسرین جهانی گلشیخ و رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، آبان ماه 1403

امین حسینی آزاد، سعید بهشتی متین،احسان احمدی خواه

آبان مهر موضوع ردیف
12 14 اخبار عمومی ۱
30 41 تجمعات ۲
49 66 حوادث ۳
21 13 بازداشت و زندانیان ۴
6  7 کولبری و سوختبری 5
13 14 معوقات مزدی 6
3 4 اخراج و تعدیل نیرو 7
3 4 احضار و بازجویی 8
137 163 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۳۷ خبر در طول آبان ماه 1403 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملا نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر آبان ماه همکاری کردند خانمها و آقایان احسان احمدی‌خواه، عبدالمجید بازداران، امین حسینی آزاد، سعید بهشتی متین، سیاوش نوروزی، علی محمد کشتکار، عباس منفرد، سید سعید نوری زاده می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://kar-kargar.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، آبان ماه 1403

حامد زیکساری، امیررضا ولی زاده، پویا حسابی، مرجان شعبان نژاد

آبان مهر موضوع ردیف
9 21 احضار، صدور و اجرای احکام 1
10 20 بازداشت 2
3 10 هنرمندان زندانی 3
5 4 رسانه و مطبوعات 4
3 2 لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم 5
49 23 انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع الکاری 6
85 97 آثار باستانی و گردشگری ۷
164 177 جمع

 

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۶۴ خبر در طول آبان ماه 1403 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری‌آنلاین و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در آبان ماه همکاری کردند، مونا احمدی‌پور، رزا جهان بین، مرجان شعبان‌نژاد و آقایان محمدرضا باقری، امیررضا ولی زاده، رامین احمدزاده، پویا حسابی و حامد زیکساری می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://honar.bashariyat.org

 

 

 

گزارش نقض حقوق زنان، آبان ماه ۱۴۰۳

نغمه ظریف مقدم، پروین محمدی افقا، الینا کرم بیگی ، محمد گلستانجو

ردیف موضوع مهر آبان
۱ اخبار عمومی ٢٣ ٢٠
۲ احضار به دادگاه ١ ٣
۳ احکام صادره ١۴ ٧
۴ بازداشت ۵ ۴
۵ اعدام ۵ ٣
۶ زندان و زندانی ٢٢ ٢۵
۷ اعتصابات ٣ ٠
۸ خشونت علیه زنان ٣ ٧
۹ قتل‌های ناموسی ٠ ١
۱۰ آسیب‌های اجتماعی ٣ ٢
جمع ۸۱ ٧٢

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ٧۲ خبر که در طول آبان ‌ماه ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هه نگاو، هرانا، ایرنا، ایران وایر ، ایران وایر،رادیو زمانه ، اینترنشنال، کانون حقوق بشر ایران، کلمه، رادیو فردا، صدای آمریکا و کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در آبان ماه همکاری کردند: شراره هادی‌زاده رئیسی، پروین محمدی افقا، نازی جلالی، سونیا سوارکوب، مریم رمضان پور، آیلین علی ویردیلویی، مهناز ترابی، نسرین جهانی گل شیخ ، نغمه ظریفی مقدم، معصومه کریمی،  سارا آسیابان، امیر پالوانه، محمد گلستان‌جو، فرجود تقی پور، افشین مهتاب، میلاد طاهر آبادی،می‌باشند.جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، آبان ماه ۱۴۰۳

امیررضا ولی‌زاده ، فهیمه تیموری ،محمود رضا صالحی، نسرین جهانی گلشیخ

ابان

1403

مهر

1403

موضوع ردیف
3 2 اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای ‌بین‌المللی‌، بیانیه‌ها، نامه‌ها، حمایت ‌از کودکان ۱
0 1 احکام صادر شده ۲
39 7 خشونت‌ علیه ‌کودکان ‌و‌ نوجوانان: کودک‌آزاری،‌ کودک‌همسری ۳
0 4 خدمات بهداشتی و درمانی ۴
31 18 آسیب‌های اجتماعی: کودکان فقر، آموزش‌ و پرورش، ‌اعتیاد‌ کودکان،‌ کودکان بی‌هویت، سقط جنین و نوزادان ۵
3 6 کودکان و نوجوانان بازداشت شده ۶
0 2 اعدام ۷
8 4 کودکان و نوجوانان کشته شده ۸
5 3 خودکشی کودکان و نوجوانان ۹
1 1 زندان و زندانی ۱۰
90 48 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۹۰ خبر که در طول آبان ماه  ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان درآبان ماه همکاری کردند مهناز ترابی، کوثر ولی زاده, ,پروین محمدی‌افقا، سونیا سوارکوب، فهیمه تیموری ،آیلین علیوردیلوئی، نسرین جهانی گلشیخ امیر پالوانه مریم رمضان پور, میثم انصاری می‌باشند.. جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://koodak.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، آبان ماه ۱۴۰۳

تهیه نمودار:سمیه علیمرادی

تهیه گزارش: اصغر خدابنده سامانی

آبان مهر موضوع ردیف
۶ ۷ آلودگی هوا ۱
۹ ۱۳ آلاینده‌های زیست‌محیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانه‌ای) ۲
۱ ۴ جنگل و اراضی ملی (آتش‌سوزی و از بین رفتن مراتع) ۳
۶ ۳ بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه ۴
۱ ۲ طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروش‌های غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راه‌سازی و…) ۵
۰ ۲ ضرب‌وشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیط‌بانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست ۶
۹ ۷ گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) ۷
۱۷ ۲۰ صید و شکار، حیوان‌آزاری (بازداشت و احکام صادره) ۸
۰ ۰ کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی ۹
۲ ۱ قاچاق چوب، خاک و حیوانات ۱۰
۵۱ ۵۹ جمع  

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۵۱ خبر که در طول آبان ماه تهیه شده است.

این گزارشات ازسایت کمیته دفاع ازمحیط زیست تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیده‌بان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست آبان ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: مینا آقابیگی، سمیه علیمرادی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهان‌بین، علی برومند، ندا فروغی، صمد جعفری، سپهر رضائی شایان، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، مرضیه علی‌کرمی، بهاره مسگری، سونیا سوارکوب، محمدرضا باقری، رامین احمدزاده، علیرضا حبیبی کلهرودی، امید علی باقری می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است.

https://mohitzist.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، آبان ماه 1403

کریم ناصری، سعید بهشتی متین، شراره هادی‌زاده‌ رئیسی، صدرا مجیب یزدانی

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان آبانماه 1403
موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان سایر ادیان
احضار و بازجویی 11 20 1 6
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان 14 26 1 6
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی 14 26 1 6
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 0 1 1 4
حبس 8 22 2 4
آزادی و مرخصی زندانی 4 10 0 2
تفتیش و ضبط و مصادره 1 9 2 0
جمع کل 52 114 8 28

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۶۹ خبر که در طول آبان ماه 1403 تهیه شده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، آباننیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، هه‌نگاو، بی‌بی‌سی فارسی، جمع‌آوری گردیده، تهیه شده است.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان خانم‌ها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، صدرا مجیب یزدانی، سینا اشجعی، امیر پالوانه، سعید بهشتی متین، اسفندیار سنگری، نغمه ظریفی‌مقدم، عباس رهبری، مریم حبیبی، آیلین علی‌وردی‌لوییی، کوثر ولی‌زاده، پروین محمدی افقا، شراره هادی‌زاده رئیسی، می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://adian.bashariyat.org/

 

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان، ۲۲ اکتبر ۲۰۲۴

سپیده عشقی

جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان  در تاریخ ۲۲ اکتبر ۲۰۲۴ و برابر با ۱ آبان ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۸:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه، خانم نسرین جهانی گل شیخ، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، میهمانان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با مهمانان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خانم نسرین جهانی گلشیخ جلسه را این‌گونه شروع کردند: که حق حیات بنیادین‌ترین حق انسانی است دیگر حقوق پیش‌بینی شده در اسناد بین‌المللی حقوق بشر متوقف بر حق حیات است. اهمیت این حق تا به آن‌جا است که حتی در شرایط اضطراری نیز نمی‌توان آن را نقض کرد در حقیقت به تصریح بخش دوم ماده 4 میثاق حقوق مدنی-سیاسی حتی در موارد اضطراری کشورها نمی‌توانند به بهانه این‌که حیات و بقا و ملت در معرض تهدید است حق حیات افراد را نقض کند. ماده 6 میثاق حقوق مدنی سیاسی به تفصیل از حق حیات سخن می‌گوید: حق حیات در حالت‌های مختلفی ممکن است مورد مخاطره قرار گیرد پیش‌بینی نکردن مقررات لازم در برخورد با کسانی که حق حیات دیگران را مورد تعرض قرار می‌دهند می‌تواند به نوعی نقض حیات قربانی باشد همچنین حمایت دولت از افراد و یا گروه‌های در معرض تهدید و یا باز گذاشتن دست گروه‌ها و افراد و یا گروه‌های در معرض تهدید و یا باز گذاشتن دست گروه‌ها و افراد خاصی در تعرض به حیات دیگران جلوه‌ای از نقض حق حیات است بنابراین به تصریح میثاق حقوق مدنی-سیاسی دولت‌ها مکلف هستند تمهیداتی را در جهت پاسداری از حق حیات تمام شهروندان فراهم کنند.

خانم مرضیه علی‌کرمی در رابطه با گزارش و تحلیل نقض حقوق بشر در شهریورماه ۱۴۰۳ گفتند: خبر: سه‌شنبه ۳مهرماه ۱۴۰۳، سپهرجعفری‌‌‌‌نعیمی شهروند بهایی ساکن یزد توسط شعبه اول دادگاه انقلاب یزد به ۲۴ماه زندان محکوم شده است. اتهامات وارده به سپهر جعفری نعیمی فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به خامنه‌ای و خمینی می‌باشد. شعبه اول دادگاه انقلاب یزد، به ریاست قاضی اکبر فالح‌زاده ابرقویی، به‌صورت غیابی، حکم ۲۴ماه زندان ‌سپهر جعفری نعیمی را صادر کرده است. وی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۸ ماه زندان و بابت اتهام توهین به خامنه‌ای و خمینی به ۱۶ماه حبس تعزیری محکوم شده است. به گفته نزدیکانش اتهام اصلی او انتشار مطالبی در خصوص جان‌باختن مهسا امینی و دیانت بهاییت در پیج اینستاگرامش بوده است. قانون اساسی: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی . اصل ۲۴- حق آزادی قلم و بیان . اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی. اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. ماده ۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیر قانونی . ماده ۱۸-حق آزادی عقیده. ماده ۱۹- حق آزادی بیان. ماده ۲۲-حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی. خبر: یک کارگر معدن که برادرش را در حادثه انفجار معدن زغال‌سنگ طبس از دست داده با انتشار ویدیویی گفت: یک روز پیش از حادثه، کارگران نشت گاز را به اطلاع مدیران رساندند، اما آن‌ها گفتند بروید و به کار خود ادامه دهید. شامگاه شنبه ۳۱ شهریورماه، به دنبال نشت گاز در یکی از کارگاه‌های شرکت زغال‌ سنگ معدنجو در طبس، انفجار در دو بلوک  B و C به‌وقوع پیوست و ده‌ها معدنچی کشته و زخمی شدند. به گفته کارشناسان، عدم رعایت استانداردهای ایمنی و وجود نقص‌های فنی در سیستم تهویه معدن، از دلایل اصلی وقوع این فاجعه بوده است. قانون اساسی: اصل ۱۹- برابری قومی. اصل ٢٢-رعایت حقوق ذاتی و شهروندی. اصل ٢٨- حق امنیت کار. اصل ٣۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳- حق حیات برای همه. ماده ٨-رعایت حقوق انسانی توسط قانون . ماده٢٢-حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی . ماده ٢٣-حق امنیت کار. خبر: غلام‌‌عباس ترکی، معاون دادستان کل کشور ضمن بیان این‌که هنوز تحقیقات قضائی در خصوص حادثه مرگبار در  معدن زغال‌‌سنگ طبس تکمیل نشده است، گفت: بنابر مشاهده برخی سوابق اداره کار، مشخص شد که برخی موارد عدم رعایت ایمنی مشهود بوده است. تذکرهایی داده شده، اما برخی از موارد عدم رعایت ایمنی اصلاح نشده است. قانون اساسی: اصل ۲۲-رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی) اصل ۲۸-حق امنیت کار. اصل ۲۹-حق خوراک و مسکن و مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه. اصل ۳۹-ارزش انسانی در همه جا. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳-حق حیات برای همه. ماده ۶-ارزش انسانی در همه جا. ماده ۲۲-حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی. ماده ۲۳-حق امنیت کار. ماده ۲۵- حق خوراک   مسکن مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی فرهنگی مالی. خبر: ایرج توبه‌ایها (نجف‌آبادی)، عضو کانون صنفی معلمان نجف‌آباد، توسط شعبه ۳۴ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به دو سال حبس و پرداخت جزای نقدی محکوم شد. وی پیشتر در خصوص بخش دیگری از پرونده خود نیز به شش سال حبس، دو سال تبعید و پرداخت جزای نقدی محکوم شده بود. در این گزارش آمده است، بر اساس حکمی که اخیرا توسط شعبه ۳۴ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان صادر و به آقای توبه‌ایها ابلاغ شده، حکم دو سال حبس و پرداخت جزای نقدی این فعال صنفی معلمان عینا تایید شده است. وی پیشتر توسط شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو نجف‌آباد از بابت اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق سامانه رایانه‌ای به دو سال حبس و پرداخت ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم شده بود. قانون اساسی: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی. اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی. اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر. ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. ماده ۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیر قانونی. ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه. ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی.

آقای رامین احمد‌زاده در رابطه با حوادث مرگباردرصنایع ایران گفتند: این‌جا ایران است، کارگران مشغول مرگ‌اند. در این خصوص قصد دارم این دلایل را به دو بخش سطحی و ریشه‌ای تقسیم کنم که البته بررسی هر دو سطح برای راه کارهای پیشگیرانه از وقوع حوادث مهم هستند. اما بیشتر به دلایل ریشه‌ای مربوط به حوادث و مرگ‌های ناشی از کار می‌پردازم. طبق یک آمار در ایران سالانه از حدود ۱۰ هزار مورد حوادث ناشی از کار ۸۰۰ مورد به فوت منجر می‌شود. در زیر به آماری در این خصوص که مربوط به سال ۱۳۹۳ (حدود ۱۰ سال پیش) و سال های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۲ اشاره می‌نمایم:در سال ۱۳۹۳تعداد ۱۹۹۴ نفر،در سال ۱۳۹۹ تعداد ۱۷۹۰نفر،در سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۶۸ نفر، در سال۱۴۰۱ تعداد ۱۹۰۰ نفر، در سال ۱۴۰۲ تعداد ۲۱۱۵ نفر.این آمار جدا از حوادث جاده‌ای (از محل کار به منزل و برعکس)، بیماری‌های شغلی و محیط زیستی در محل کار است. طبق یک بررسی در ایران، مرگ سالانه تقریباً ۱۵۰۰ کارگر بر اثر حوادث کار همه ماجرا نیست. حدود 6 برابر این رقم نیز بر اثر بیماری‌های شغلی فوت می‌کنند. در مورد مرگ‌های ناشی از حوادث کار آمارهای مختلفی وجود دارد که معمولا سه ارگان آن را اعلام می‌نماید.۱. پزشکی قانونی. ۲. وزارت کار . ۳.سازمان تامین اجتماعی. مثلا در سال ۱۳۸۲ در مورد مرگ‌های ناشی از حوادث کار آمارهای مختلفی وجود داشت. پزشکی قانونی این آمار را ۱۸۹۱ نفر، وزارت کار ۱۱۵۰ نفر و سازمان تامین اجتماعی آن را ۱۲۰ نفر در سال اعلام کرده‌اند. یکی از کنشگران کارگری آمار پزشکی قانونی را دقیق‌تر می‌داند و علت تفاوت فاحش بین آمارها را این‌گونه توضیح می‌دهد: ۹۰ درصد قربانیان این‌گونه حوادث تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی نیستند، به این دلیل آمار تامین اجتماعی بسیار اندک است. وزارت کار نیز آمار کارگرانی را اعلام می‌کند که در پیوند با وزارت کار بیمه هستند، مثل بیمه حوادث و غیره. یکی از توجیه‌های معمول مسئولین برای چنین حوادثی، گفتن این جمله است که:  علت بروز اکثر این حوادث، بی‌احتیاطی می‌باشد. متاسفانه مسئولین اکثر اوقات به مشکلات مدیریتی در رخ دادن حوادث ناگوار اشاره‌ای نمی‌کنند. در سال ۱۴۰۰ و براساس آمارهای سازمان تأمین‌اجتماعی، بیشترین حادثه شغلی مربوط به گروه سنی ۳۰ تا ۳۴ و ۳۵ تا ۳۹ سال  به ترتیب با ۲۳ و ۲۰ درصد. در خصوص اهمیت ایمنی در محیط کاری می‌توان گفت که هر ساله ۲۸ آوریل (۸ اردیبهشت) به مناسبت روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی شعاری توسط سازمان بین‌المللی کار (ILO) برای توسعه پایدار و الزامات کنوانسیون‌هایی مصوب برای کشورهای عضو، به‌شرح ذیل اعلام می‌گردد. در این شعارها می‌توان به اهمیت مسئله ایمنی، بهداشت و محیط زیست  از نگاه سازمان بین‌المللی کار پی برد.در سال ۲۰۲۴ شعار پیامد و آثار تغییرات اقلیمی بر مسائل ایمنی و سلامت کار .در سال ۲۰۲۳ شعار محیط کار ایمن و بهداشتی به عنوان حق اساسی نیروی کار .در سال ۲۰۲۲ شعار با همکاری همدیگر، فرهنگ ایمنی و سلامتی مثبتی را بسازیم. سال ۲۰۲۱ شعار پیش بینی، آمادگی و پاسخ به بحران ها.سال ۲۰۲۰ شعار سکوت را بشکن. توقف پاندمی کوئید 19 با رعایت ایمنی و بهداشت حرفه‌ای در محیط کار.در سال ۲۰۱۹ شعار آینده ایمن و سالم در مشاغل. در سال ۲۰۱۸ شعار ایجاد محیط‌های کاری سالم و ایمن برای جوانان و نسل آینده.HSE از حروف اول کلمات Health بهداشت، Safety ایمنی و Environment محیط زیست تشکیل شده است. تلفظ اصولی‌تر آن با توجه به اهمیت این موارد EHS   می‌باشد. چون خطرات و آسیب‌های محیط زیستی (مثل آلودگی آب؛ خاک و هوا) و بهداشتی (بیماری کرونا) در صورت وقوع جان افراد بیشتری را به خطر می‌اندازند و کنترل آن‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. HSE یک رشته میان رشته‌ای که از رشته‌های متفاوتی مثل ایمنی محیط کار، محیط زیست، ، بهداشت شغلی (حرفه ای)، آمار و اقتصاد روانشناسی، مهندسی شیمی، مهندسی صنایع، مدیریت صنعتی تشکیل شده است. در یک تعریف می‌توان گفت که، ایمنی مجموعه اتفاقاتی است که رخ نداده است. رشته HSE در ایران ابتدا در صنعت نفت استفاده گردید. و بعدها با ورود شرکت‌های خارجی به صنایع ایران کمک کم این رشته به‌صورت گشترده‌تر وارد دانشگاه‌های کشور به‌صورت محدود شد. در حال حاضر دانشگاه‌های متعددی از مقطع کاردانی تا دکتری در این رشته به‌صورت دو بخش مهندسی و مدریت فعالیت می‌نمایند. هزینه‌های ناشی از حوادث به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌شوند که هزینه‌های بخش غیر‌مستقیم بیشتر بوده و محاسبات آن نیاز به تیمی متخصص دارد. به‌عنوان مثال در خصوص هزینه‌های مستقیم می‌توان به هزینه بیمارستان و هزینه‌های غیرمستقیم روزهای از دست رفته نفر آسیب دیده اشاره کرد. در خصوص علل سطحی پائین بودن ایمنی در صنعت ایران می‌توان مواردی مانند: عدم استفاده، کمبود یا نقص در وسایل حاظت فردی، عدم استفاده صحیح از وسایل حاظت فردی، عدم اسفاده یا نقص یا کالیبره نبودن تجهیزات پیشگیرانه، کمبود آموزش‌های مناسب و ناآگاهی نفرات شاغل در صنایع در خصوص مسائل ایمنی، بی‌احتیاطی افراد، محیط و شرایط ناایمن، عدم وجود یا رعایت استانداردهای ایمنی توسط شرکت یا پرسنل و عدم نظارت لازم و صحیح بر اجرای قوانین و مقررات ایمنی را نام برد. اما در خصوص علل ریشه‌ای حوادث ناشی از کار موارد این موارد مهم می‌باشند: ۱. عدم آموزش به‌صورت علمی، اصولی و سیستماتیک: این بخش به دو دسته تقسیم می‌شود. ابتدا آموزش ضعیف کارشناسان HSE (تفاوت نفر آموزش کارشناسان دهنده HSE در برخی از دانشگاه‌ها که با توجه به علم روز دنیا و اصولی نمی‌باشد و دوم آموزش ایمنی به نفرات شاغل در صنعت که به‌صورت سیستماتیک و علم کاربدی و اجرایی صورت نمی‌پذیرد. ۲. عدم پیاده‌سازی HSE به‌صورت سیستماتیک در صنایع: به‌عنوان مثال آموزش‌های کاربردی مبانی HSE در بسیاری از صنایع برای هر سطح شعلی از بالاترین عنوان تا پائین‌ترین آن به‌صورت علمی و اصولی صورت نمی‌پذیرد. از تیم تخصصی‌های HSE در تمامی صنایع استفاده نشده و در برخی از آن‌ها اصلا کارشناس و فردی متخصص استخدام نمی‌شود. پائین بودن سطح دانش، مهارت و تجربه کارشناس HSE دستگاه نظارت نسبت به شرکت‌های اجرایی در برخی از پروژه‌ها. استفاده از نفرات با هر رشته تحصیلی و سطح سواد در تیم HSE، به حدی که برخی از آن‌ها با علم و اصول ایمنی آشنایی ندارند. ۳. فرهنگ پائین ایمنی: برای فرهنگ‌سازی در حوزه HSE نیاز به تخصیص بودجه به این بخش می‌باشد. در حال حاضر بسیاری از نفراتی که در صنایع ایران کار می‌کنند، برخلاف کشورهای پیشرفته تا پیش از ورود به صنعت با موضوعی به نام HSE در هیچ‌کدام از مقاطع تحصیلی خود آشنا نمی‌شوند. و از آن‌جایی که برای ایجاد فرهنگ ایمنی به‌صورت زیربنایی در ایران کار نشده، برای پیاده‌سازی آن نیاز به هزینه و زمان زیادی می‌باشد. زیرا در ابتدا باید نفرات به درک ایمنی برسند، بعد درک به نگرش تبدیل شده، بعد از نگرش به باور می‌رسند و سپس فرهنگ در رفتار افراد خود را نشان خواهد داد. همان‌گونه که می‌بنید این روند باید به‌صورت اصولی طی شود که قطعا نیاز به زمان و بودجه خواهد داشت. همین اصولی کار نشدن بر روی فرهنگ ایمنی خود را در برخورد برخی از مدیران رده بالا در خصوص حوادث رخ داده شاهد هستیم. متاسفانه برخلاف اصول ایمنی که همواره می‌گوید برای پیدا کردن دلایل اصلی حادثه، هیچ‌زمان به‌دنبال مقصر نباشید. اما آن‌ها همواره برخلاف این اصل بعد از بروز هر حادثه به‌دنبال مقصر یا مقصرین هستند تا بسیار ساده پاسخی بی‌ثمر را در خصوص حادثه عنوان نمایند. ۴. عدم ثبت دقیق رویدادها (شبه حوادث، حوادث جزئی و حوادث کلی). در سال ۱۹۳۱ (۹ سال پیش) آقای هاینریش با بررسی بیش از 100000 حادثه در صنایع مختلف نشان داده که به ازای هر ۳۰۰ شبه حادثه در محیط‌های کاری حدود ۲۹ حادثه جزئی و ۱ حادثه جدی و یا منجر به مرگ در سازمان رخ می‌دهد. هنوز این اصل در پیش‌بینی حوادث در صنایع پابرجاست و از آن استفاده می‌شود. استفاده از این اصل مهم نیاز به ثبت دقیق رویدادها دارد. متاسفانه در بسیاری از صنایع ایران رویدادها و مخصوصا شبه حوادث به‌دلایل گوناگون مثل عدم آموزش صحیح و فرهنگ‌سازی مناسب ثبت نمی‌شود. همچنین اهمیت در ثبت شاخص‌های کلیدی برای پیشگیری از حوادث، مثل رویدادها قبل از بروز حادثه مهم می‌باشد، نه ثبت شاخص‌های عملکردی سطحی و کوچک و آن هم بعد از وقوع حادثه (ری اکتیو یا واکنشی). ۵. به روز نبودن یا فرسودگی صنایع: در تعدادی از صنایع همین فرسودگی یا به روز نبودن تجهیزات و در برخی دیگر با خرید تکنولوژی‌های قدیمی و گاهی ضعیف شاهد بروز حوادثی بحرانی هستیم. ۶. عدم تزریق پول کافی در صنعت : که دلایل مختلفی را برای پائین آمدن سطح ایمنی در صنایع سبب می‌شود. مواردی مانند ایجاد مشکلات روحی و روانی کارکنان صنایع، عدم استفاده از تجهیزات فردی مناسب، عدم تهیه لوازم استاندارد برای پیاده‌سازی HSE، عدم جذب کارشناس ایمنی باتجربه و با دانش برای پروژه، عدم ایجاد فرهنگ اصولی و مناسب ایمنی و به طور کل حذف بودجه مناسب برای پیاده‌سازی سیستماتیک ایمنی سبب پائین آمدن سطح آن در صنعت خواهد شد و قطعا حوادث بحرانی را به‌دنبال خواهد داشت. ۷. عدم پیاده‌سازی جنبه‌های قانونی ایمنی: در بسیاری از صنایع قوانین وجود دارند، اما عدم اجرای آن‌ها توسط افراد در رده‌های شغلی متفاوت سبب می‌شود که شاهد حوادث شدید ناشی از کار باشیم. به‌طور مثال: یک قانون وجود دارد که در هر استان و شهر صنایع باید از اداره کار آن‌جا صلاحیت کارشناس ایمنی را به‌طور سالایانه دریافت کنند. این روند این‌گونه است که باید به‌غیر از بررسی مدارک کارشناس ایمنی، محیط زیست و بهداشت، دانش فرد نسبت به آن صنعت مورد سنجش قرار گرفته و بعد ازآن صنعت بازدید حضوری توسط طرف کارشناس ایمنی اداره کار انجام شده و در صورت صحیح بودن این موارد، گواهینامه مورد نظر صادر گردد. اما در حال حاضر در بسیاری از مناطق شاهد پیاده‌سازی اصولی این موضوع مهم نیستیم. ۸. عدم مسئولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی و تعهد: این موارد بسیار مهم بوده و اصولا در خط مشی تمامی سازمان‌ها وجود دارد. یک فرد مسئول در هر رده شغلی می‌تواند مسئولیت‌پذیری خود را واگذار کند، اما پاسخ‌گویی را هرگز. هم‌چنین پاسخ‌گویی مبتنی بر وظیفه است و باید منجر به نتیجه گردد. متاسفانه در بسیاری از صنایع ایران با شانه خالی کردن مدیران از پاسخ‌گویی نسبت به‌دلایل اصلی حوادث، آن تعهد لازم از بین رفته و نمی‌توان با این روش از کم شدن حوادث جلوگیری کرد. 9. نقص در مدیریت: کارشناسان کشورهای صنعتی هنگام تحلیل حوادث بسیار به‌دنبال خطاهای مدیریتی جهت پیشگیری از رویدادهای بحرانی هستند. قطعا در صنعت ایران عدم صلاحیت و شایستگی مدیران سطح بالا می‌تواند یکی از دلایل این تعداد حوادث شدید و مرگ ناشی از کار باشد. در خصوص یک فرد شایسته در صنعت، نبوش (مجری امتحان ملی در ایمنی و بهداشت شغلی) یک مدل به نام SKATE معرفی می‌کند. این مدل در سه سطح تعریف می‌شود که شایستگی در آخرین سطح آن که به‌عنوان سطح حرفه‌ای می‌باشد قرار دارد. یک فرد شایسته باید بعد از طی کردن دو سطح ابتدایی و میانی به سطح سوم و نهایی دست می‌آید. سطح ابتدایی = دانش . توانایی . تجربه و سطح میانی = مهارت. و سطح حرفه‌ای = شایستگی. قطعا چنین افراد شایسته‌ای در جایگاه‌های مهم در صنعت حضور ندارند (از رده‌هایی مثل وزارت خانه تا پائین) که شاهد این همه حادثه و مرگ‌های ناشی از کار هستیم. در پایان باید گفت برای کاهش حوادث و مرگ‌های ناشی از کار، نباید HSE به‌صورت جزیره‌ای در صنایع پیاده‌سازی شده و نگاهی بالا به پائین و برعکس به این مسئله داشت. همچنین نیاز نیست که یک فرد برای انجام مسائل ایمنی، بهداشت و محیط زیست، حتما دانش‌آموخته این رشته‌ها باشد. قطعا با آموزش‌های درست و اصولی می‌توان از افراد مختلف در پیاده‌سازی هر چه بهتر این دانش‌های مهم و زندگی‌بخش در صنعت بهره برد و تلاش کرد تا هر فرد خود را شخصی از تیم HSE بداند.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه: خانم سپیده عشقی، مسئول ضبط و تدوین: خانم فهیمه تیموری و همچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمانان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۱۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان، ۱۲ اکتبر 2024

پروین محمدی‌افقا

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ 1۲ اکتبر2024 میلادی و برابر با ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شمسی در ساعت 19:00 به‌وقت اروپای مرکزی در لایو اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا خانم آیلین علی‌وریلویی مسئول جلسه، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، میهمان جلسه و موضوع سخنرانی ایشان را معرفی و در ادامه همراه با ایشان به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

آقای امیر پالوانه صحبت‌های خود را در مورد آزادی بیان در فضای مجازی این‌گونه آغاز کردند: فضای مجازی چیست؟ شاید سوالات زیادی در ذهن همه ما در مورد فضای مجازی وجود داشته باشد، با فراگیر شدن اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها مانند تلگرام، اینستاگرام و… واژه فضای مجازی را زیاد می‌شنویم، برای آن‌که وقتی به این اصطلاح برخورد می‌کنیم بدانیم که دقیقا با چه چیزی روبه‌رو هستیم لازم است درک درستی از آن داشته باشیم.  فضای مجازی، یکی از پدیده‌های بارز دوران مدرن، به سرعت به‌عنوان یک جزء اساسی از زندگی روزمره ما تبدیل شده است واین فضا که از ابزارهای ارتباطی مبتنی بر اینترنت و فناوری اطلاعات بهره می‌برد، از تأثیر عمیقی بر فرهنگ، اقتصاد، و اجتماع ما دارد و آیا منظور از فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی هستند؟ شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام ، اینستاگرام ، فیسبوک ، توییتر و … فقط قسمتی از این فضا هستند در واقع شبکه‌های اجتماعی قسمتی از خدماتی هستند که می‌توان در این دنیای جدید پیدا کرد، این روزها ما بسیار بیش از گذشته اطلاعاتمان را از شبکه‌های اجتماعی دریافت می‌کنیم اما این فضا، بسیار بزرگ‌تر از آن است که فکر می‌کنید. فضای مجازی به‌سرعت به ابزار کلیدی استیفاء حق آزادی بیان تبدیل شده است و فضای مجازی هم حق دریافت و هم حق بیان و انتشار اطلاعات، ایده‌ها و عقاید، به‌صورت نوشتاری یا از طریق صدا یا ویدئو، را در یک رسانه با هم ترکیب می‌کند. فضای مجازی به موازات ایجاد دسترسی و امکان پخش حجم عظیمی از اطلاعات برای مخاطبان میلیونی تا گسترۀ همۀ افرادی که به رایانه و خط تلفن دسترسی دارند،چالش‌ها و موضوعات حقوقی جدیدی به همراه دارد که تنظیم‌گری صحیح و مطلوب آن‌ها را الزامی می‌گرداند. از این‌رو، تلاش شده است با توسل به رویکرد میان رشته‌های گوناگون، روش‌های تنظیم‌گری آزادی بیان در دو حوزه هرزه‌نگاری کودکان و نفرت‌پراکنی را در فضای مجازی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد و با گسترش رسانه‌ها و فناوری اطلاعات در دنیای امروز، مفهوم آزادی بیان به‌عنوان یکی از حقوق انسانی و ارزش‌های اجتماعی به مقوله‌ای اساسی تبدیل شده است و آزادی بیان به معنای اجازه دادن به هر فرد وهر گروه برای بیان نظرات، اندیشه‌ها، و احساسات خود بدون هیچ‌گونه محدودیت قانونی یا سیاسی است. آزادی، مفهومی پر مناقشه است که هر جامعه ای در سراسر جهان باتوجه به شرایط فرهنگ و مجموعه قوانین حاکم در سطح آن جامعه تعاریف مختلفی از آن را ارائه می‌دهد و تقریبا اکثر کشورها اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته‌اند و این اعلامیه از اهمیت خاصی برخوردار است. ماده۱۹این اعلامیه در خصوص آزادی بیان است که با این مضمون منتشر شده است: هرکس آزاد است هر عقیده‌ای را بپذیرد و آن را به زبان بیاورد و این حق شامل پذیرفتن هرگونه رأی بدون مداخله اشخاص است و می‌تواند به هر وسیله‌ای که بخواهد بدون قید و محدودیت به حدود جغرافیایی، اخبار و افکار را مورد تحقیق قرار داده و دریافت و انتشار دهد و به‌عبارتی فلسفه آزادی بیان در کشورها به‌منظور بیان تعهدات و انتقادات به‌صورت آزادانه است، بدون آن‌که ضمانت اجرا داشته باشد یا خطری تهدیدشان نماید. آزادی بیان اساسی‌ترین ابزار برای رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه به‌شمار می‌آید که نقش بسزایی در تحکیم دموکراسی و حفظ حقوق انسانی افراد ایفا می‌کند. آثار و اهمیت آزادی بیان در جامعه:۱- ترویج دموکراسی و شفافیت: آزادی بیان باعث ترویج دموکراسی و شفافیت در جامعه می‌شود، وقوع اطلاعات ونظرات مختلف به هرفرد این امکان را می‌دهد که با داشتن اطلاعات کافی، درفرایندهای تصمیم‌گیری جامعه شرکت کند و به ارتقای شفافیت موسسات وحکومت کمک کند.۲- حل اختلافات و اجتماعی: آزادی بیان باعث می‌شود که افراد بتوانند اختلافات خود را با انتقاد سازنده در جامعه حل کنند. این امر باعث ایجاد اجتماعی سالم‌تر و کاهش تنش‌ها و تعارضات اجتماعی می‌شود.۳- توسعه علم و فناوری: آزادی بیان افراد به اشتراک‌گذاری ایده‌ها و دانش به‌منظور توسعه علم و فناوری کمک می‌کند. در محیطی که افراد از آزادی بیان بهره‌مند هستند، امکان بررسی‌های علمی گسترده‌تر و توسعه نوآوری‌های جدید فراهم می‌شود.۴- حفظ حقوق انسانی: آزادی بیان یکی از حقوق اساسی انسانی است که احترام به آن باعث حفظ سایر حقوق انسانی می‌شود. وقوع این حق به افراد اجازه می‌دهد تا در مقابل نقض حقوق خود اعتراض کنند و به محافظت از حقوق خود بپردازند. آزادی بیان در ایران: اما در میهن عزیز ما ایران همیشه سرافراز، آزادی بیان مبحثی است که فارغ از استاندارد و تعریف جهانی، وابسته به عرف جوامع مختلف است، اما قانون اساسی ما که با الهام از دین اسلام تدوین شده است و همه باید آن را پذیرفته و تابع مقررات آن باشند، در اصل19اعلام نموده است که: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مواخذه قرارداد. همچنین در منشور حقوق شهروندی نیز بخشی به آزادی بیان اختصاص یافته است، ماده۲۶ این منشور اشعار می‌دارد: هر شهروندی از حق آزادی بیان برخوردار است و این حق باید در چهارچوب حدود مقرر در قانون اعمال شود و شهروندان حق دارند نظرات و اطلاعات راجع به موضوعات مختلف را با استفاده از وسایل ارتباطی، آزادانه، جست‌وجو، دریافت و منتشر نمایند. دولت باید آزادی بیان را به‌طور خاص در عرصه‌های ارتباط گروهی و اجتماعی و فضای مجازی از جمله روزنامه، مجله کتاب، سینما، رادیو، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی و مانند این‌ها طبق قوانین تضمین کند. اجبار شهروندان به پیروی از یک نوع عقیده خاص به مثابه سرکوب آزادی بیان و اندیشه و ناقض ماده۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشرو ماده ۱۹ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب۱۶دسامبر۱۹۶۶است و در این مفاد قانونی بر حق افراد بر انتشار افکار، عقاید، نظریات و دیدگاه‌های سیاسی و عقیدتی بدون محدودیت مرزی تاکید شده است و از سوی دیگر، در ماده۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر، به صراحت بر حق جملگی شهروندان در برخورداری از حقوق برابر و عدم تبعیض در جامعه به‌واسطه جنسیت افراد و یا تفکرات و نگرش‌های شخصی افراد تاکید شده است. آزادی بیان در فضای مجازی: امروزه اینترنت و فضای مجازی بسیاری از کارها را آسان‌تر کرده و موجب ایجاد و توسعه کسب وکارهای فراوانی شده است و بعد از طغیان اپیدمی کرونا و همه‌گیری آن، اهمیت این فناوری بیشتر از گذشته به چشم آمد و به‌گونه‌ای که بع جرأت می‌توان گفت امروزه جمع کثیری از کارها و ارتباطات بدون اینترنت امکان‌پذیر نیست. فضای مجازی به موازات ایجاد دسترسی و امکان پخش حجم عظیم و قابل توجهی از اطلاعات، مخاطبین خود را تا گستره تمامی افرادی که به تجهیزات مخابراتی، رایانه‌ای، تلفن همراه و سایر تجهیزات هوشمند دسترسی دارند، دچار چالش‌ها و تعقیبات قضایی می‌نماید. ماهیت قانون‌گریزی و خواص بسیار متغیر فناوری‌های فضای مجازی، امکان قانونمندکردن آن با روش‌های سنتی را تقریبا غیرممکن کرده است. طبق اسناد تاریخی از زمان‌های قدیم، مردم به‌منظور طرح مشکلات خود و نیز بحث و گفت‌وگو در مورد مسائل روز در آن زمان‌ها، در میدان شهر جمع می‌شدند و هرکس به بیان مسائلی می‌پرداخت و نیز نظراتی مطرح می‌نمودند و نکته جالب و قابل توجه این بود که نظرات و افکار عمومی برابر حاکمان آن زمان از اهمیت خاصی برخورد بود و ازاین رو جامعه امروزی ما این موهبت را از نیاکان خود به ارث برده‌اند و افکار عمومی برای مدیران زمان حال نیز اهمیت خاصی دارد. مردم با ارائه دیدگاه‌ها و نظرات خود در هر جامعه‌ای باید در اصلاح امور مختلف کشور کمک نمایند و حال با پیشرفت زمان و تکامل بشر در عصر ارتباطات دیجیتال، مطبوعات و نشریات نقش بسیار مهمی در انعکاس افکار عمومی ایفا می‌کنند و این موضوع با پدید آمدن فضای مجازی، عمومیت بیشتری یافته است و دسترسی مردم به آن آسان‌تر از پیش شده است. بدیهی است به‌منظور اجرای قانون آزادی بیان در فضای مجازی حتما باید تضمینات قانونی و قضایی آن روشن و صریح باشد. امروزه وبگاه‌ها، نشریات الکترونیک و خبرگزاری‌ها و غیره نیز جزء مطبوعات به‌شمار می‌آیند و اصل24 قانون اساسی مبنی بر این‌که نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد هستند، مگر این‌که مخل مبانی اسلام و یا حقوق عمومی باشد، برای آن‌ها صدق می‌کند. آزادی بیان وجود دارد، اما باید چهارچوب‌ها، عرف، قوانین و هنجارهای جامعه مورد توجه قرار گیرد. البته حق برخورداری از آزادی بیان، ابتدایی‌ترین و بنیادی‌ترین حق هر رسانه‌ای است. فضای مجازی با قابلیت‌های رسانه‌ای خود که هر روز با تحولات چشمگیر روبه‌رو است، تحولی اساسی در عرصه اطلاع‌رسانی بنیان نهاده و اقبال جهانی به سمت رسانه‌های الکترونیکی مخصوصا شبکه‌های اطلاع‌رسانی رایانه‌ای که نمونه بارز آن شبکه جهانی اینترنت است، به اندازه‌ای است که دیگر رسانه‌های ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون و غیره به حاشیه رانده شده‌اند و بدیهی است با افزایش روبه رشد جامعه و نیز سهولت در تهیه ابزارهای مخابراتی هرکس می‌تواند با کمترین هزینه و بدون محدودیت مکانی با بهره‌گیری از امکانات رایانه‌ای، ابزارهای موردنیاز به جهت تولید محتوا را تهیه و به‌طور مستقل به منزله یک رسانه فعالیت نماید. بنا بر توضیحات ارائه شده فضای مجازی هم بستر فعالیت و هم حق دریافت و بیان و نیز انتشار اطلاعات، ایده‌ها، افکار و عقاید را به‌صورت چندرسانه‌ای فراهم نموده است. درعین حال دولت می‌تواند با استفاده از ظرفیت‌های بالقوه قانون اساسی در جهت ایفای نقش مدیریتی، از شدت تهدیدها و آسیب‌ها بکاهد و سطح توانایی جامعه را به‌منظور مقاله با تهدیدها افزایش دهد. باتوجه به تحول در مفهوم حوزه‌های علم و فناوری دولت ناچار است ضمن پذیرش تحولات، تمهیدات ویژه‌ای را در حوزه مدیریت، نظارت و واپایش به فضاهای جدید عرصه فناوری مخصوصا شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی اتخاذ نماید و حال با در نظر گرفتن تمامی تعاریف و اوصاف و با نگاهی اجمالی در وضعیت فضای مجازی کشور، به این نتیجه می‌رسیم که قانون آزادی بیان در فضای مجازی به‌طور مشهود اجرا می‌شود و این در حالی است که دستگاه‌های نظارتی و امنیتی صرفا با عوامل معاند و مخل هنجارهای امنیتی، اجتماعی و غیره در فضای مجازی به‌طورجدی برخورد می‌نمایند و سایر کاربران که دیدگاه‌ها و انتقادات بعضا تند نسبت به عملکرد دولت، اشخاص و هر موضوع دیگری را منتشر می‌نمایند، زیر چتر اصول قانون اساسی فعالیت می‌نمایند. این نکته نیز شایان ذکر است که مردم باید توانایی استفاده از دانش و اطلاعات فضای مجازی را داشته باشند و دانستن در مفاد اصول قانون اساسی به‌عنوان حق مسلم مردم عنوان شده است. عطف به این‌که برخی از مسئولین توجه خود را به موضوع فضای مجازی داده‌اند، متاسفانه در فضای کنونی کشور فضای مجازی به‌گونه‌ای است که بیشتر به‌عنوان یک ابزار علیه مسائل مختلف به کار گرفته می‌شود. مشروط بر این‌که اگر محتوای لازم در آن وجود داشته باشد و به خوبی پالایش شده و از فرهنگ مناسب و کاربرپسند برخوردار باشد، می‌تواند ابزاری بسیار قدرتمند و مناسب به‌منظور رفع مشکلات و نقایص کشور به حساب آید. درصورتی‌که محتوای مناسبی در فضای مجازی ارائه شود، می‌تواند به جهت دانش‌افزایی و آموزش و یادگیری بهتر، تاثیرات شگفت‌انگیزی در جامعه داشته باشد. کسانی‌که نگهبان فرهنگ جامعه و نیز مراقب هویت دینی، مذهبی و ملی و تمامی خوبی‌های جامعه هستند، باید خود را متعهد به آن بدانند که مردم از ابزار و وسیله فضای مجازی به خوبی و درستی استفاده کنند و این موضوع در جایگاه خود از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و البته این فضا علی‌رغم تمام مزیت‌ها و ظرفیت‌هایی که ایجاد کرده است، به‌دلیل این‌که در کشور ما مدیریت صحیح و اصولی نداشته، مشکلاتی را هم ایجاد کرده است. مشکلاتی مانند کلاهبرداری هایی که در این فضا صورت می گیرد و همچنین آسیب های متعددی که به خصوص برای کودکان و نوجوانان به وقوع می‌پیوندد. بسیاری از ما بارها در فضای مجازی شاهد ناهنجاری‌ها و اتفاقات ناخوشایندی بوده‌ایم که موجب رخ‌دادن وقایع تلخی هم شده است. هیچ شک و تردیدی نیست که طرح و تعارض اندیشه‌های مختلف، از نظر علمی و سیاسی، موجب رشد علم و افکار جوامع بشری است و می‌تواند منافع زیادی را برای فرد و اجتماع در برداشته باشد. چنان‌چه سلب این آزادی موجب رکود افکار و علوم بشری بوده و حرکت تکاملی جامعه و افراد را مختل خواهد ساخت. ممنوع کردن انسان از این نعمت الهی بزرگ‌ترین تجاوز به طبیعی‌ترین و فطری‌ترین حق انسانی او است. از این منظر، شهید مطهری آزادی بیان را به‌عنوان تنها راه نجات اسلام در طول تاریخ و نظام جمهوری اسلامی در آینده می‌داند و دراین خصوص گفته است: هرکس می‌بایست اندیشه و بیان و قلمش آزاد باشد و تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی ما راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد. آن‌چه مسلم است تحقق آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی‌های سیاسی طبق قانون اساسی وظیفه دولت است وآزادی بیان در فضای حقیقی و فضای مجازی شرایط و مفهوم خاص خود را دارا هستند و مقید به قیودی مانند ممنوعیت توهین و اهانت، تهمت و افترا به اشخاص حقیقی و حقوقی، مقدسات و ادیان، ممنوعیت توطئه و براندازی، حفظ اصول و موازین اخلاقی و اسلامی، حفظ نظام جامعه و قانون است؛ بنابراین قانون آزادی بیان شامل متضاد موارد عنوان شده نمی‌گردد .آیت الله خامنه‌ای: مسئله مدیریت فضای مجازی جزو مسائل مهم ماست که این مسئله، مسئله بلندمدت هم نیست؛ مسئله کوتاه‌مدت و میان‌مدت و جزو مسائل نزدیک ماست که باید به آن توجه شود و امثال این‌ها مسائل کلیدی‌ای وجود دارد. افراد و نهادهای امنیتی در ایران از بازداشت شماری از فعالان در شبکه‌های اجتماعی در روزهای اخیر خبر می‌دهند. برپایی (چالش‌های هنجارشکنانه) و فعالیت‌های (برهم‌زننده امنیت) و (هتک حرمت به مبانی اعتقادی و دینی) و همچنین (تفرقه‌افکنی قومی و مذهبی) از جمله دلایل بازداشت این افراد عنوان شده است. خواهر محمود مهرابی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام با انتشار ویدیویی با اشاره به حکم اعدام برادرش می‌گوید: برادرم برای فعالیت در فضای مجازی که حتی خون هم از دماغ کسی نیامده، به اعدام محکوم شده است و او همچنین می‌گوید قاضی گفته چون در چهره برادرش آثار پشیمانی ندیده است، به او حکم اعدام داده است.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست ‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم پروین محمدی‌افقا، صدا بردار: آقای سینا اشجعی و همین‌طور میهمان و حاضرین در جلسه، ختم جلسه را در ساعت 19:۵۵ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان، 25 اکتبر 2024

کریم ناصری

جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان در تاریخ 25 اکتبر 2024 میلادی و برابر با 4 آبان‌ماه ۱۴۰۳ شمسی در ساعت 19:00 به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا خانم مرضیه معظمی، مسئول جلسه ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، میهمانان جلسه و در ادامه همراه با میهمانان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

بخش ۱: خانم ساره استوار سخنرانی خود را با موضوع مبارزه با خشونت علیه زنان ایراد کردند: از سال ۱۹۸۱، ۲۵ نوامبر هر سال (معادل چهارم آذر) ازطرف مجمع عمومی سازمان ملل متحد به‌عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان برگزیده شده‌است، سبقه  تاریخی آن بر می‌گردد به قتل وحشیانه سه خواهر میرابال، فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن، مخالفان دیکتاتور که در فعالیت‌ها و مبارازت مخفیانه علیه رژیم مشارکت داشتند. این قتل، آن‌ها را به نمادی از مبارزات مردمی و فمینستی تبدیل کرد.هدف از  این روز که به‌عنوان روز نارنجی نیز شناخته می‌شود، در واقع  مناسبتی برای بسیج تلاش‌های جهانی به‌منظور دستیابی به هدف پنجم سند ۲۰۳۰، ریشه‌کنی خشونت علیه زنان و دختران تا سال ۲۰۳۰ است. همان‌ظور که می‌دانیم خشونت علیه زنان و دختران یکی از گسترده‌ترین نقض حقوق بشر در دنیای امروز است که به‌دلیل مصونیت از مجازات، سکوت، انگ و شرم پیرامون آن تا حد زیادی گزارش نمی‌شود .ماهیت خشونت علیه زنان از منظر مجمع عمومی سازمان ملل متحد، هرگونه عمل خشونت‌آمیز بر پایه‌ جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی‌ (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود و متعاقبا اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانه آزادی‌ (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی) گردد.اشکال  خشونت علیه زنان: آزار جنسی: تجاوز، لمس، خشونت همسر، تهدید به تجاوز، ختنه زنان، استثمار جنسی، ازدواج کودکان و…  آزار فیزیکی و جسمی: خشونت، دعوا و ضرب و شتم، تعرض، قاچاق انسان، قتل‌های ناموسی و…،  آزار روانی و کلامی: نگاه خیره، فحاشی، متلک، شوخی نابه‌جا، بهره‌کشی جنسی، خشونت‌های عاطفی، رفتارها و پیشنهادها رکیک در محیط کار و جامعه؛ تبعیض در استخدام و عدم پرداخت حقوق برابر؛ عدم اصل برابری-حقوق. از جمله  نمونه‌های  بارز خشونت علیه زنان در اجتماع ایران می‌توان به اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای، آزار و اذیت جنسی دختران موتورسوار، سرکوب زنان ایران در استادیوم‌های ورزشی، خشونت زنان در اعتراضات و… نام برد . طبق آمار سازمان حقوق بشر در ایران در سال ۲۰۲۳، حکم اعدام ۲۲ زن در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران، بازداشت  ۳۲۵ فعال زن توسط نهادهای امنیتی، حبس  ۱۴۷ فعال زن نیز توسط دستگاه قضایی به حبس، شلاق و اعدام گزارش شده است.  همچنین دست‌کم ۱۲۲ مورد زن‌کشی در شهرهای مختلف ایران ثبت شده است. به‌طور میانگین از هر سه زن یک نفر در طول عمر خود مورد خشونت قرار گرفته است و هفتاد درصد خشونت‌های خانگی گزارش نمی‌شود، در ایران شصت  درصد زنان خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند با تصور این‌که خشونت خانگی موضوعی طبیعی است درحالی‌که ضرب و شتم و خشونت جسمی غیرقانونی و جرم است. زنان افغانستانی  از جمله بزرگ‌ترین قربانیان خشونت در جهان هستند. شدت و درصد این نوع خشونت و سایر انواع خشونت‌ها در کشورهای مختلف تابعی است از رواج و قدرت سنت‌ها، نگرش‌های آیینی زن‌ستیز و فرهنگ مردسالاری. هر جا که که از قدرت و نفوذ این پدیده‌ها کاسته شده و زنان در دستیابی به حقوق خود موفقیت‌هایی بیشتری داشته‌اند خشونت علیه آنان نیز به نسبت کاهش یافته است. کارشناسان ضمن تاکید بر روند افزایشی این پدیده، معتقدند قوانین فقهی و شرعی به مردان مجوز می‌دهند که زنان را به قتل برسانند. قتل یک زن میانسال توسط همسرش در تبریز. قتل یک زن جوان توسط همسرش در بندرعباس و به آتش کشیدن جسدش. قتل فجیع یک زن با انگیزه ناموسی در سنندج. یک مرد همسر و سه فرزند دخترش را به قتل رساند. قتل یک زن جوان در بجنورد با انگیزه ناموسی و …این‌ها تنها مواردی اندک از آمار عجیب قتل زنان به دست مردان در کشور ایران هستند، آن‌هم آمارهای رسمی. زیرا در بسیاری از مواقع این‌گونه قتل‌ها اصلا به ثبت نمی‌رسند. عاملان این قتل ها معمولا  همسر زن مقتول، پدر و یا برادراو می‌باشد. اسفند ماه سال گذشته نیز سازمان استاپ فمساید ایران مستقر در نیویورک آمریکا در گزارشی اعلام کرد در سال ۲۰۲۳ میلادی ۱۵۶ مورد زن‌کشی در ایران ثبت شد که به‌طور متوسط نشانگر ۱۳ قتل در هر ماه بوده است. اما سوال این‌جاست که چه اتفاقی می‌افتد که در یک جامعه در حال توسعه آمار زن‌کشی اینچنین افزایش می‌یابد؟ طبق  پژوهش‌های جامعه‌شناسی دوره گذار از سنت به مدرنیته، مرحله‌ای که اغلب مردان از آن جا مانده‌اند را از مشکلات اصلی افزایش آمار زن‌کشی در جامعه می‌داند، در دهه‌های قبل با جامعه‌ای سنتی روبه‌رو بودیم، جامعه‌ای که بخش عمده آن با مذهب و دین گره خورده بود ولی از دهه ۸۰ به بعد رفته‌رفته مرحله گذار شکل گرفت. ولی تنها بخشی از جامعه و به‌خصوص زنان توانستند با تغییرات این مرحله خود را همراه کنند و بخش دیگر به‌خصوص مردان در شهرهایی که بافت مذهبی‌تر و سنتی‌تری داشتند، از این موج این تحولات جا ماندند. به عقیده این پژوهشگران جامعه‌شناسی، این موج از چند طریق به جامعه تزریق شد. به‌عنوان مثال در دهه ۸۰ تعداد دانشگاه‌های آزاد افزایش یافت و زنان به شهرهای دیگر برای تحصیل مهاجرت می‌کردند. آن‌ها ارزش‌های در حال تغییر خود از جمله نوع پوشش و عقیده را با خود به شهرهای دیگر بردند. همین امر موجب شد زنان در شهرهای سنتی از این فرهنگ جدید به‌عنوان یک ارزش متعادلی الگو بگیرند.اما از اواخر دهه ۸۰ که شبکه‌های اجتماعی و مجازی پررنگ‌تر شدند، دیگر نیازی به تغییر جغرافیا برای انتقال فرهنگ مدرن‌تر نبود و در جوامع سنتی این امکان تغییر الگوها، با رصد رسانه‌ها از طریق تلفن همراه و اینترنت فراهم گردید. پدیده زن‌کشی، فرزندکشی و یا خواهرکشی تحت عنوان قتل‌های ناموسی از همین‌جا شروع شد، از جایی‌که مردان نتوانستند خود را با این تغییرات فرهنگی و گذار یک جامعه سنتی به یک جامعه سکولار تطابق دهند. علم روانشناسی همچنین به این نکته اشاره می‌کند که یک سری از بیماری‌های روانی از جمله اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلالات مرزی و اسکیزوفرنی می‌توانند به قتل اعضای خانواده منجر شوند، بیماری‌هایی که معمولا توسط خانواده‌های بافت سنتی و مذهبی یا اغلب پنهان می‌مانند و یا اصلا بیماری محسوب نمی‌شوند.  به گفته یک متخصص روانشناسی اجتماعی، در جامعه ایران هنوز از بسیاری از این بیماری‌ها در کنار وجود حس مالکانه مردان به زنان، تحت عنوان غیرت و تعصب یاد می‌شود. این روانشناس با تاکید بر این که مردان در ایران خود قربانیان اصلی پدیده زن‌کشی هستند، می‌افزاید: خانواده‌هایی که فرهنگ آن‌ها با مذهب و سنت گره خورده است، در واقع مردانگی را در استفاده از خشونت می‌بینند. در این میان زمانی‌که یک مرد شاهد تشویق اطرافیانش به اعمال خشونت است، به این باور می‌رسد که اگر این کار را انجام ندهد، تمام مردانگی و هویتش زیر سوال می‌رود. این امر خود عامل بروز اضطراب شدید شده و اعمال خشونت به شدیدترین شکل ممکن را رقم می‌زند. در واقع مردان با ابراز خشم به این شکل می‌خواهند از سوی اطرافیان خود شنیده و دیده شوند. به‌عنوان مثال مونا حیدری سال 1400 در اهواز، علت اقدام به قتل تحریک غیرت و مردانگی از سوی اطرافیان عنوان شد و با بخشش خانواده مقتول قرار موقوفی تعقیب دریافت کرد از منظر دیگر قوانین فقهی مردان را به قتل زنان سوق می‌دهد. ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی تاکید می‌کند: هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می‌تواند در همان حال هر دوی آنان را به قتل برساند. بر اساس این ماده، قتل زنان به‌هیچ وجه تحت تعقیب قانون قرار نمی‌گیرد و معمولا در رویه قضایی، قضات برای چنین قتل‌هایی اصطلاحی به‌نام وجود انگیزه شرافتمندانه حفاظت از ناموس به‌کار می‌برند. به گفته او، تحت چنین عنوانی قاتل یا از مجازات معاف می‌شود و یا مستحق تخفیف بسیار زیاد است در واقع بایستی  اشاره کرد که روند قانون‌گذاری در حکومت ایران تعصبات کورکورانه و سنتی را تشویق می‌کند، نقض فاحش اصل ۲۱قانون اساسی و ماده۳اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق حیات زنان ایرانی زیر سایه حکومت اسلامی، همیشه تحت خطر است و در واقع آلت قتاله اصلی را حکومت به دست مردان می‌دهد، حکومتی که قوانین موجود در آن به‌هیچ وجه از منافع عمومی تبعیت نمی‌کند، بلکه بر اساس منویات فقها تصمیم‌گیری می‌کند. وقتی طبق اصل ۴ قانون اساسی، همه قوانین باید در همه حوزه‌ها بر اساس موازین شرعی و فقهی باشد، نمی‌توان توقع داشت آمار زن‌کشی در چنین جامعه‌ای روند کاهشی به خود بگیرد.

بخش ۲: خانم نزهت رشید‌خانیسخنرانی خود را با موضوع روز جهانی صلح ایراد کردند: امروزه بر اثر جهانی‌شدن، همه انسان‌ها یک خانواده واحد شده‌اند. یک سری مسائل هم در سطح جهان مطرح است که مقدمات زندگی صلح‌آمیز انسان‌ها در دنیا با یکدیگر محسوب می‌شود. حقوق بشر، مسائل اقلیت‌ها و عدالت اجتماعی مسائلی هستند که اگر به آن‌ها توجه نشود ملت‌ها نمی‌توانند در صلح و مسالمت زندگی کنند. وقتی دنیا نمی‌تواند در صلح و مسالمت زندگی کند ما هم از نزاع‌هایی که در دنیا هست و پا به پا خواهد شد بهره منفی خود را خواهیم برد و می‌بریم. هروقت در کشور ما مسائلی مانند حقوق بشر، حقوق مساوی زنان و مردان، مسائل اقلیت‌ها، آزادی دین و بیان و دموکراسی مطرح می‌شود، معمولا زاویه دیدمان محدود می‌شود؛ با این مسائل یا برخورد فلسفی می‌کنیم یا برخورد فقهی و یا اخلاقی از این مساله غافل هستیم که این مسائل ابعادی دارد که اگر مهم‌تر از این‌ها نباشد، حداقل هم‌سطح‌شان است. گرفتاری در جامعه ایران بیشتر از پاره‌ای از کشورهای اسلامی دیگر است. کشورهای اسلامی دیگر به‌دلیل تبادلاتی که در آن‌ها است کمتر این نقص را دارند. وقتی نواندیشان دیگر کشورهای اسلامی درباره این مسائل مطلب می‌نویسند به بعد جهانی این موضوعات نیز توجه دارند. تاریخ نشان می‌دهد که جنگ‌ها مقدمه فتوحات و گسترش امپراتوری‌ها بوده است. هرقدر که می‌توانستند امپراتوری را گسترش می‌دادند و جایی هم که نمی‌توانستند، صلح می‌کردند. در برهه‌ای از زمان، به‌خصوص در مسیحیت مفهومی به نام جنگ عادلانه مطرح شد. بعدها این مفهوم در میان مسلمانان هم رایج شد، به‌‌گونه‌ای که برای توجیه مساله جهاد همین واژه‌ها را به کار می‌بردند. اما جنگ عادلانه چه بود و چه تعریفی داشت؟ جنگ عادلانه وسیله‌ای برای رسیدن به یک سری مقاصد سیاسی و ابزار تحقق آن‌ها بود. در قرن نوزدهم ملت‌های اروپایی شکل پیدا می‌کنند و در میان آن‌ها جنگ‌هایی صورت می‌گیرد که در این جنگ‌ها باز هم مفهوم جنگ عادلانه و همین‌طور صلح مطرح می‌شود. معنای صلح در این فرازها این است که یک جنگنده و حاکم با یک جنگنده دیگر صلح می‌کند. در این برهه کسی فکر نمی‌کند که چه علل و عواملی باعث جنگ و صلح می‌شود؛ نه جنگ به‌عنوان یک ابتلا و شر مطرح است و نه صلح به‌عنوان یک ضرورت. اما در قرن بیستم و با پیدایش جنگ جهانی اول و دوم آشکار می‌شود که جنگ شر است و زندگی انسانی را تهدید می‌کند، چون در این جنگ‌ها سلاح‌هایی پیدا شد که قابل مقایسه با سلاح‌های قرون گذشته نبود. با این وصف تقسیم جنگ عادلانه و غیرعادلانه معنای خود را از دست داد. صلح هم به این معنا که دو حاکم و فرمانده با هم صلح می‌کنند، معنای خود را از دست داد و سرنوشت همه انسان‌ها با صلح گره خورد. نکته دیگر این است که پیدایش سلاح‌های اتمی به‌طور کلی قضاوت‌ها درباره جنگ و صلح را عوض کرد. بعد این بحث شکل گرفت که ما باید به علل پیدایش سلاح‌ها توجه کنیم، نابود کردن سلاح‌ها کافی نیست. پیدایش سلاح‌های این‌چنینی معلول و نشانه یک بیماری و نابسامانی است و تنها با از بین بردن آن‌ها مساله حل نمی‌شود. متفکران دنیا به این نتیجه رسیدند که این سیاست‌های غلط است که باعث پیدایش این سلاح‌ها می‌شود. بنابراین تاملات بر روی این متمرکز شد که سیاست‌های انسانی و سیاست‌های غیرانسانی چیست. عاقبت به این نتیجه رسیدند که هرقدر همکاری میان ملت‌ها برای انجام وظایف مربوط به حل کردن مسائل و مشکلات زندگی بشر در دنیای امروز بیشتر شود به همان اندازه نیاز به سلاح کمتر می‌شود. این‌جا منظور دیدگاه‌های اخلاقی و یا احساسی نیست، بلکه این پرسش مطرح است که چگونه می‌توان با تحلیل‌های عقلانی انسان‌ها را قانع کرد که همکاری بین‌المللی برای تحقق صلح ضرورت دارد و اگر این توافق در عرصه بین‌المللی محقق نشود. مطمئنا مسابقه تسلیحاتی و تهدیدهای متقابل ره به جایی نمی‌برد و پندهای اخلاقی هم به جایی نخواهد رسید. هشت سال قبل جمعیتی متشکل از مسلمانان و مسیحیان به دعوت موسسه عالی سنت گابریل در اتریش (وین) دورهم گرد آمدند تا عمده‌ترین اصول برای نزدیک شدن انسان‌ها و کم شدن بغض انسان‌ها نسبت به یکدیگر را گردآوری کنند تا این‌که چند ماه پیش نشستی در اتریش برگزار و آخرین بیانیه این جمعیت به‌صورت رسمی منتشر شد. در این بیانیه که به امضای ۱۰ نفر رسید، ۱۰ اصل صلح تدوین شد و هر یک از امضاکنندگان متعهد شدند که این ۱۰ اصل را در کشور خود معرفی و ترویج کنند. اما این اصول چیست. اصل اول: صلح پایدار جهانی بدون عدالت و عدالت بدون صلح پایدار جهانی قابل تحقق نیست. این اصل ناظر به کسانی است که یا فقط از عدالت در دنیا حرف می‌زنند و یا فقط از صلح. درحالی‌که نمی‌شود خواهان عدالت بدون صلح بود و همین‌طور صلح بدون عدالت. به‌طور مثال، نمی‌توان از فلسطینی‌ها صلح خواست بدون توجه به عدالتی که باید در آن‌جا رعایت شود و نمی‌توان درجای دیگری از کسانی عدالت خواست بدون این‌که همراه با صلح باشد. عدالت بدون صلح به این معنا است که من می‌خواهم به زور شمشیر عدالت را اجرا کنم. صلح و عدالت از همدیگر غیرقابل انفکاک هستند. اصل دوم: صلح پایدار جهانی در جهانی که نابرابری‌های اجتماعی و فقر و گرسنگی در آن وجود دارد، محقق نمی‌شود. انسان‌ها زمانی به هم نزدیک می‌شوند که فاصله‌ها از میان آن‌ها برداشته شود، تا فقر و گرسنگی و نابرابری‌های اجتماعی و خودی و ناخودی و رانت است و کسانی می‌توانند همه کار کنند و کسانی نمی‌توانند هیچ کاری بکنند، انسان‌ها به هم نزدیک نمی‌شوند، چون کسی که در فقر شدید به سر می‌برد نسبت به کسی که در رفاه شدید به سر می‌برد بغض دارد. وقتی کسی مثلا یا ثروتی که در دست دارد سرنوشت دیگران را به دست گرفته و به آن‌ها اعتنا نمی‌کند، صلح قابل تحقق نیست. این موضوع ربطی به اتفافات داخلی کشور ندارد و در عرصه بین‌المللی تدوین شده است چرا که در عرصه جهانی نیز اگر کشوری مانند آمریکا بخواهد منویات خود را تحمیل کند صلح اتفاق نمی‌افتد. اصل سوم: صلح پایدار جهانی بدون رد مطلق خشونت قابل تحقق نیست. معنای خشونت اجرای قانون نیست، بلکه اجرای مقاصد سیاسی با تمسک به زور است. هیچ صلحی بدون رد قاطع و مطلق خشونت در دنیا امکان‌پذیر نیست و با اعمال خشونت انسان‌ها به هم نزدیک نمی‌شوند، مخصوصا اگر اعمال خشونت به نام دین انجام شود. این اعمال خشونت انسان‌ها را بیشتر از هم دور می‌کند. اصل چهارم: صلح پایدار جهانی بدون به رسمیت شناختن حرمت درونی و ذاتی همه اعضای خانواده بشری و بدون وجود یک سیستم حقوقی به‌عنوان تضمین‌کننده حقوق بشر تحقق پیدا نمی‌کند. اصل چهارم: صلح پایدار جهانی بدون به رسمیت شناختن حرمت درونی و ذاتی همه اعضای خانواده بشری و بدون وجود یک سیستم حقوقی به‌عنوان تضمین‌کننده حقوق بشر تحقق پیدا نمی‌کند. در این اصل از نزدیک شدن انسان به انسان سخن می‌رود نه از نزدیک شدن مسلمان به مسلمان و مومن به مومن. این دو مساله با هم فرق دارد. صلح جهانی به معنای نزدیکی انسان به انسان به ماهو انسان است. پیروان هیچ دینی نمی‌توانند پیروان ادیان دیگر را با زور به دین خود درآورند. باید انسان به‌واسطه انسان بودنش حرمت داشته باشد. حال اگر یک حقوق بشر متافیزیکی درست کنند و یا حقوق بشری که مسلمان‌ها بیشتر از آن بهره‌مند هستند، این به صلح منجر نمی‌شود. در یکی از کتاب‌هایم توضیح داده‌ام، حقوق بشری که برخی از آن سخن می‌گویند بین‌المومنین است اما صلحی که در جهان ‌باید رخ دهد بین ابنای بشر است. در این صورت نمی‌توان گفت ما مسلمانان بیشتر حق داریم. وقتی این‌گونه می‌گویند، انسان‌ها به هم نزدیک نمی‌شوند. اگر بپذیریم که این مقدمات درست است نمی‌توان از موازین آن تخلف کرد. اگر مراعات کامل اعلامیه حقوق بشر وسیله تحقق صلح در دنیا است که هست پس باید از آن حمایت کنیم. تحقق صلح نیاز به یک سیستم حقوقی در داخل کشورها دارد، نه پند اخلاقی. پند اخلاقی و تضمین حقوقی با یکدیگر تفاوت دارد. ما معمولا پند اخلاقی می‌دهیم، اما اگر این پندها بی‌فایده باشند، باید یک سیستم حقوقی وجود داشته باشد که این سیستم، حقوق افراد را در هر جامعه‌ای تضمین کند، سیستمی که برمبنای حقوق بشر تعیین شده باشد. اصل پنجم: صلح پایدار جهانی به‌وجود نمی‌آید مگر این‌که بنیادهای کثرت‌گرایی اجتماعی به رسمیت شناخته شود. کثرت‌گرایی در تفکر، کثرت‌گرایی در وجدان‌ها و آزادی دینی باید به رسمیت شناخته شود وگرنه، انسان‌ها به هم نزدیک نمی‌شوند. چارچوب‌های قانون اساسی کشورها باید در درجه اول مردم خود کشورها را به هم نزدیک کند. هر فردی به‌گونه‌ای فکر می‌کند. ممکن است من طرز تفکر دینی کسی را درست ندانم اما باید تفکر و عقیده او را به رسمیت بشناسم. معنی به رسمیت شناختن این است که فرد امکان بیان و انتشار عقیده خود را داشته و مخالفان نیز امکان نقد آن را داشته باشند. برخی در جامعه‌های مسلمان عوامل حکومت‌ها می‌نویسند یا می‌گویند که فردی را مجبور به تغییر دین نمی‌کنیم. درحالی‌که آزادی دین به این معناست که اگر کسی در دین با تو تقابل داشت در عرصه سیاسی نباید با شما تفاوت داشته باشد. این‌که ما شما را مجبور به تغییر دین نمی‌کنیم، به معنای آزادی دین نیست. آزادی دین به این معناست که دین هیچ‌کس باعث محرومیت او از مشارکت‌های سیاسی و اجتماعی نشود. اصل ششم: گفت‌وگو. در اینجا منظورمان از گفت‌وگو اهمیت می‌یابد. گفت‌وگو باید به این منظور اتفاق بیفتد که آگاهی همه طرف‌های گفت‌‌وگو درباره مسوولیت‌هایشان برای حل مشکلات بشریت، عمق پیدا کند، نه این‌که حقیقت مشخص شود. متاسفم از این‌که برخی گفت‌وگو را به معنای روشن شدن حقیقت به کار می‌برند. دیالوگی که امروز در دنیا مطرح است، برای حل مشکلات است نه این‌که معلوم شود که تو حقیقت را می‌گویی و یا من. گفت‌وگو برای ممکن ساختن نزدیک شدن انسان‌ها به یکدیگر است به‌منظور احساس مسئولیت بیشتر در حل مشکلات همه بشریت. اصل هفتم: هیچ صلح پایداری بدون آمادگی برای حل مسالمت‌آمیز نزاع‌ها و جلوگیری از نزاع‌های آتی محقق نمی‌شود. مقصود از حل نزاع این است، کسانی‌که در کنار هم برای حل مشکلات می‌نشینند آمادگی این را داشته باشند که به‌صورت صلح‌آمیز و به‌گونه‌ای که نفع همه در آن باشد، مشکل را حل کنند، نه آن‌که ببینند زور چه کسی بیشتر است. اصل هشتم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی‌آید مگر این‌که تعلیم و تربیت بر اساس ارزش‌های عالی انسانی و دینی شکل گرفته باشد، نه بر اساس تقلید و سنت. پدری و مادری که فرزند خود را تربیت می‌کنند و یا حکومتی که برنامه‌های آموزشی می‌نویسد چه نگاهی به مساله آموزش دارند؟ آن‌ها تلاش می‌کنند که اصول آموزش بر اساس سنت‌های خودشان باشد. حال آن‌که چیزی که انسان‌ها را از هم دور می‌کند اصرار بر سنت‌های گذشته است. این مصداق همان آیات قرآن است که در آن می‌گویند، چون پدران ما این‌گونه بوده‌اند، ما هم باید از آنان تبعیت کنیم. یک بار که در حسینیه ارشاد درباره نواندیشی دینی و مساله زن سخنرانی کردم، گفتم که فلسفه تربیت در عصر حاضر ساختن برای آینده است، نه تقلید از گذشته. امروز ما باید فرزندان خود را تربیت کنیم برای این‌که در آینده انسانی‌تر و با مشکلات کمتر زندگی کنند. معنای تربیت این نیست که ببینیم پدران ما در گذشته ما را براساس چه سنت‌هایی تربیت می‌کردند و حالا ما هم فرزندان خود را آن‌گونه تربیت کنیم. ما باید چشمان فرزندان خود را به آینده باز کنیم تا فرزندانمان نگاه مثبت به همه انسان‌های دنیا داشته باشند، نه این‌که بریده از انسان‌های دیگر و فقط در کنار هم‌کیشان خود باشند. متاسفانه ما فرزندان خود را برای زندگی در جهان تربیت نمی‌کنیم، بلکه برای زندگی در کشور خود تربیت می‌کنیم و آن هم در دایره محدودی از فرهنگ‌هایی که در کشور وجود دارد. باید فرزندان خود را به‌گونه‌ای تربیت کنیم که سعه صدر داشته باشند. این‌گونه دل‌های انسان‌ها به هم نزدیک می‌شود. ما باید فرزندان خود را به‌گونه‌ای تربیت کنیم که توانایی این را داشته باشند که در هر شرایطی و در هر جای جهان درست تصمیم بگیرند. اصل نهم: صلح پایدار جهانی تحقق پیدا نمی‌کند مگر این‌که زنان در همه ساحت‌های زندگی انسانی حقوق مساوی حضور داشته‌ باشند. تا زمانی‌که در زنان حس محرومیت وجود دارد، صلح پایه محکمی پیدا نخواهد کرد. اگر داخل یک خانواده‌ یک خانم احساس کند که تبعیض وجود دارد، اساس این زندگی خانوادگی نمی‌تواند بر عشق و علاقه باشد. در زندگی اجتماعی و سیاسی هم اگر زنان احساس کنند تبعیض هست و نمی‌توانند با همه توان به مشارکت اجتماعی و سیاسی بپردازند آن جامعه بر اساس صلح استوار نخواهد بود. این کافی نیست که ما فقط محاسبات فقهی داشته‌ باشیم وبگوییم در این محاسبات فقهی بانوان چه مقدار سهم دارند. یک چیز خیلی مهم هم مطرح است. نیمی از انسان‌ها بانوان هستند و در آن‌ها آگاهی‌های زیادی ایجاد شده است. برای حل مشکلات بشریت این دو جنس باید با هم به تعاون و تعامل برسند و این کار با تبعیض میسر نیست. در غیر این ‌صورت صلح در جوامع و جهان تحقق پیدا نمی‌کند. زن امروز به لحاظ خواسته‌ها و توانایی‌ها غیر از زن ۴۰۰ سال پیش است. من در حسینیه ارشاد که صحبت می‌کردم یکی از خانم‌ها گفت: مگر در دوران پیامبر گفته نمی‌شد که بهتر است زن از خانه بیرون نیاید؟ من گفتم، زن امروز، زن آن روز نیست. زن آن روز اگر از خانه بیرون می‌آمد چه کاری می‌توانست بکند؟ آیا پارلمان و وزارتخانه بود؟ مدرسه بود؟ باید دید این‌که گفته شده زنان بیرون نیایند در چه شرایط تاریخی گفته شده است. اصل دهم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی‌آید مگر این‌که به‌صورت مناسب و شایسته حقوق اقلیت‌ها به رسمیت شناخته شود. به رسمیت شناخته شدن حقوق اقلیت‌ها به این معناست که اقلیت‌ها بتوانند خود را تکامل ببخشند، یعنی بتوانند شکوفا شوند و فرهنگ خود را شکوفا کنند؛ به آن‌ها نگوییم که اگر فرهنگ خود را شکوفا کنی با فرهنگ من تعارض پیدا می‌کند چون ممکن است منطق تو قوی‌تر باشد و منطق من ضعیف‌تر و در نتیجه من مغلوب شوم. در انتها لازم هست یک جمله بسیار زیبا و تاثیر گذار از گوستاو لوبون اضافه کنم و سخنرانی خودم را به پایان می‌رسانم: تنها در فردای روز صلح است که جنگ‌های حقیقی ملل آغاز می‌گردد. این جنگ‌ها که به‌صورت جنگ‌های اقتصادی، صنعتی و اجتماعی خودنمایی می‌کنند، در تعیین سرنوشت ملل بسیار مؤثرتر از جنگ‌های نظامی است.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان، میهمانان برنامه و همچنین منشی جلسه آقای کریم ناصری، ضبط و تدوین صدا: آقای سینا اشجعی، ختم جلسه را در ساعت 20:10 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

  

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق دفاع از کودک و نوجوان، 26 اکتبر ۲۰۲۴

کوثر ولی‌زاده

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان‌ در تاریخ 26 اکتبر ۲۰۲۴ برابر با ۵ مهرماه ۱۴۰۳ و از ساعت 19:00به‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور اعضای ‌کمیته،سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اپیس‌ایکس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه، خانم پروین محمدی افقا ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، مهمان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با مهمانان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

بخش۱: خانم فاطمه شدید درمورد کودک‌کشی در ایران صحبت کردند: همان‌طور که می‎دانید سالانه تعداد بیشماری از کودکان در جهان به‌دلایل مختلف جان خود را از دست می‌دهند. بررسی علل مرگ کودکان و جلوگیری از موارد قابل پیشگیری نقش مهمی در وضعیت سلامت و بهره‌وری خانواده و جامعه دارد. زیرا با توجه به سن کودکان⸲ می‌تواند بار مالی و روانی بزرگی برای خانواده و جامعه در پی داشته باشد. با توجه به معدود مطالعات صورت گرفته در این زمینه در سطح کشور هدف از مطالعه حاضر بررسی علل مرگ کودکان زیر ۲ سال بر اساس یافته‌های کالبد شکافی است. پرونده ۵۷ کودک زیر ۲ سال ۲۶ پسر و ۳۱ دختر که طی سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به مرکز پزشکی قانونی اصفهان ارجاع شده‌اند⸲ مورد بررسی قرار گرفت و علل مرگ و ویژگی‌های دموگرافیک و بالینی آن‌ها استخراج شد. از نظر توزیع دلایل مرگ ۴۶ درصد مرگ طبیعی⸲ ۹ درصد آسفکسی⸲ ۹ درصد حوادث خانگی⸲ ۱۹ درصد سوانه ترافیکی⸲ ۷ درصد سندروم مرگ ناگهانی و ۱۰ درصد نیز به‌دلایل متفرقه اتفاق افتاده است. تفاوت معنادار آماری بین علت مرگ و گروه سنی⸲ محل فوت⸲ سابقه بیماری و نوع زایمان وجود دارد. اما بین علت مرگ و جنس⸲ ملیت⸲  سابقه بیماری مادر⸲  سن مادر و شغل مادر تفاوت معنادار آماری وجود ندارد. با توجه به قابلیت انجام اقدامات پیشگیرانه مرگ‌های غیرطبیعی و روند آن در کشور⸲ لازم است سیاست‎گذاری‎های آتی در راستای ارتقای بررسی‌های قانونی به‌منظور تامین سلامت و امنیت کودکان صورت گیرد. اما بسیاری از کودکان در اثر معلولیت جان خود را از دست می‌دهند. معاون امور توانبخشی بهزیستی با بیان این‌که میزان مرگ‌ومیر در میان کودکان دارای معلولیت شدید ذهنی و جسمی و نیز کودکان و دارای چند معلولیتی بالا است⸲ گفت: مرگ‌ومیر در میان این کودکان معلول به‌دلیل داشتن بیماری‌های شدید بالاتر از سایرین است. وی تاکید کرد⸲ افرادی که دارای معلولیت شدید و چندمعلولیتی هستند دارای مشکلات شدید کلیوی⸲ قلبی و تنفسی بوده و کمترین تحرک را با خود به همراه دارند که همین کمبود تحرک⸲ از مشکلات عمده آن‌ها است. حتی بسیاری از این معلولین دارای بیماری‌های خاص همچون هپاتیت بوده و نگهداری و توانبخشی آن‌ها با مشکلاتی مواجه است. بیشتر والدین برای نگهداری از این کودکان معلول در خانه دچار مشکلات زیادی هستند و نگهداری از این کودکان مستلزم داشتن خانه‎ای امن و پرمحبت و داشتن پول کافی است چون نگهداری آن‌ها به‌طور صحیح و درست هزینه زیادی را شامل می‌شود. در بسیاری از موارد این خانواده‌ها به‌دلیل مختلف مرتکب قتل فرزندان خود می‌شوند. قتل، فجیع‌ترین جرم در همه نظام‌های حقوقی دنیا است. فرزندکشی از مصادیق جرم یا قتل است که شدیدترین مصداق کودک‌آزاری نیز محسوب می‌شود تا جایی‌که حتی وقوع یک مورد از آن هم به شدت تکان‌دهنده است. جرم‌شناسان دلیل اصلی فرزندکشی را عواملی همچون واکنش‌های عصبی⸲ روانی⸲ فقر⸲ فرهنگی و اقتصادی و … می‌دانند. البته نباید فراموش شود که ارتکاب جرم و جنایت متأثر از عوامل نابهنجار و غیرمتعارف جامعه و تدابیر غیرمنطقی⸲ محیطی و جغرافیایی نیازمند بررسی و ریشه‌یابی کارشناسانه است. برخی رسوم قدیمی غلط در بعضی نقاط ایران سبب شده است که پدیده فجیع فرزندکشی از سوی بستگان نسبی و سببی شکل گیرد و با تعصب ناموسی و عرق خانوادگی توجیه شود. بررسی کارشناسان نشان می‌دهد که در ۸۰ درصد این‌گونه جنایات قربانی بی‌گناه بوده است. در سال‌های اخیر شاهد تعدادی از این نوع موارد کودک‌آزاری بوده‌ایم. نقطه مشترک همه این حوادث اعتیاد به مواد مخدر⸲ بیکاری و اختلالات خلقی والدین است. در برخی از موارد وقوع قتل‌ها⸲ ناشی از آزار جنسی پدر به فرزند خردسال خود بوده است. بر اساس ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی⸲ قصاص در صورتی‌که ثابت می‌شود که مرتکب پدر یا اجداد پدری نباشد. این بدان معناست که پدر در هر صورت از مجازات قصاص معاف است. مطابق ماده ۲۹۰ هر نوع رفتار کشنده‎ای با قصد و اراده از سوی قاتل موجب قصاص او و درخواست اولیای دم است که ماده ۳۰۱ استثنایی بر اصل ماده ۲۹۰ است و در ماده ۶۱۲ برای قتل‌هایی که دارای مانع برای قصاص هستند از جمله قتل فرزند توسط پدر مجازات در نظر گرفته است که هر کسی مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته باشد و یا شاکی داشته باشد اما از قصاص گذشت کرده باشد یا به هر علت قصاص نشود در صورتی‌که اقدام او موجب اخلال در نظم و امنیت جامعه مرتکب با دیگران شود دادگاه مرتکب را به حبس از ۳ تا ۱۰ سال محکوم می‌کند البته در این مورد معاونت در قتل عمد موجب حبس از ۱ تا ۵ سال خواهد شد. اما لازم به ذکر است که هم‌زمان با بالا گرفتن اعتراضات⸲ افراد دارای معلولیت نسبت به کمبود بودجه و امکانات دولتی⸲ گزارش‌ها از ایران حاکی از افزایش خشونت علیه این گروه از شهروندان آسیب پذیر است. یک رسانه در ایران گزارش داده که در زمستان سال جاری هر ماه یک کودک دارای معلولیت توسط اعضای خانواده به قتل رسیده است. در یک گزارش به نقل از یک مادر دارای فرزند اوتیستیک آمده است: هیچ نهادی امکانات مورد نیاز برای حمایت از این افراد را تامین نمی‌کند و حتی دولت هم که باید طبق قانون کمک هزینه معیشت را به آن‌ها پرداخت کند از وظیفه‌اش سر باز می‌زند. در ماه اسفند یک پسر خردسال اوتیستیک در خرم آباد مرکز استان لرستان توسط مادرش کشته شد. او انگیزه خود را از قتل فرزندش خسته شدن از وضعیت بیماری او اعلام کرده است. پیش از این هم خبر دیگری از قتل شهراد چراغی کودک ۹ ساله دارای اختلال اوتیسم توسط پدرش خبر داده بود و بنا به ماده ۲۲۰ قانون پدر یا جد پدری که فرزند خود را به قتل برساند قصاص نمی‌شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول محکوم خواهد شد. اما طبق ماده ۲۷ قانون حمایت از معلولان مسبب سال ۹۶ دولت جمهوری اسلامی مکلف است کمک‌هزینه معیشت افراد دارای معلولیت بسیار شدید یا شدید فاقد شغل و درآمد را به میزان حداقل دستمزد سالانه تعیین و اعتبارات لازم را در قوانین بود جه کشور اعلام کند. از مواردی دیگر در کشته شدن کودکان، تجاوز علیه کودکان است. این نوع قتل توسط پدر یا برادر مقتول و یا افراد غریبه و ناشناخته انجام می‎شود. در ایران آمارهای زیادی مبنی بر این قتل‌ها اعلام و گزارش شده است. نوزاد ۱۷ ماهه‌ای که پدرش او را مورد تجاوز قرار داده بود و در اثر خونریزی داخلی در بیمارستان درگذشت و ماجرای قتل دخترک ۶ ساله بعد از تجاوز توسط پدرش و موارد بسیار زیادی شبیه به این گزارش شده است. معضل آزار کودکان در همه کشورهای دنیا به اشکال مختلف بروز می‌کند و متاسفانه هر روز بر آمار وقوع این جرم‌ها افزوده می‌شود. در کشور ما تاکنون ستایش⸲ کیمیا⸲ آتنا⸲ اهورا و کودکان زیادی قربانی شده‎اند در هفتم فروردین نیز ندا در مشهد قربانی این معضل و آسیب اجتماعی شد. یکی را ناپدری معتاد کتک می‌زند و دیگری توسط مردی از نزدیکان خانواده خود به‌دلیل ناآگاهی و اعتماد بیجا مورد تعرض قرار می‌گیرد. حتی بسیاری از این قتل‌ها به خاطر وجود مقدار اندکی طلا⸲ گوشواره یا گردنبند در دست و گردن این اطفال بی‌گناه است⸲ افراد این کودکان بی‌گناه را دزدیده و بعد از گرفتن طلای آن‌ها این کودکان بی‌گناه را به قتل می‌رساند. اما به غیر از این مواردی که اشاره شد یک مورد دیگر که بسیار مهم است کشته شدن کودکان در خیزش‌های اعتراضی است. افراد زیر ۱۸ سال که در خیزش‌های سال ۱۴۰۱ ایران کشته شدند تا یازدهم آذر ۷۴ کودک به دست نیروهای حکومت نظام جمهوری اسلامی در ایران کشته شدند. تمامی این کودکان توسط نیروی امنیتی جمهوری اسلامی یا با شلیک سلاح گرم یا در اثر ضرب و شتم جان خود را از دست داده‎اند. تاکنون هیچ پرونده قضایی برای قتل کودکان تشکیل نشده است و تحقیقات مستقل و معتبری درباره‎ی قتل این کودکان انجام نگرفته است. در نظام حقوقی بین‌المللی کودکان⸲ به‌دلیل آسیب‌پذیری بیشتر صاحب حقوق و حفاظت‌های ویژه هستند. کشتن یا نقض عضو کودکان توسط شورای امنیت سازمان ملل به عنوان یکی از موارد شش‎گانه نقض فاحش حقوق بشر شناخته می‌شود. این موارد شش‎گانه نقض فاحش حقوق بشر بر اساس چهارچوب حقوق شورای امنیت برای نظارت⸲ بررسی و گزارش نقض حقوق کودکان تشکیل می‌شود. همچنین در قوانین عرضی حمله و آسیب رساندن به کودکان توسط نیروی نظامی و امنیتی از مصادیق حمله به غیرنظامیان است⸲ که در صورت گسترده و نظام‎مند بودن⸲ می‌تواند مصداق جنایت علیه بشریت محسوب شود. کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک⸲ کودکان را از افراد زیر ۱۸ سال تعریف می‌کند مگر این‌که طبق قانون قابل اجرا در مورد کودک سن بلوغ زودتر حاصل شود. ایران وایر تاکنون اسامی ۱۹۰ نفر از کشته شدن اعتراضات اخیر را منتشر کرده است که ۴۲ کودک در میان آن‌هاست. یعنی حدود ۲۰ درصد از کشته شدگان که احراز هویت شده‎اند، کودک هستند. برخی از اطلاعات کودکان هم که در این مدت از سوی ماموران مسلح جمهوری اسلامی کشته شده‎اند اما هویت آن‌ها به‌طور کامل احراز نشده در اختیار ایران‌وایر است ولی هنوز منتشر نشده. قتل کودکان در اعتراضات به دست ماموران حکومتی دست کم ۱۱ استان ۱۹ شهر ایران ثبت شده است. استان‌های چون سیستان و بلوچستان⸲ آذربایجان غربی⸲ زنجان⸲  کهگیلویه و بویراحمد⸲ تهران⸲ کردستان⸲ کرمانشاه⸲ گیلان⸲ البرز⸲ اردبیل⸲ خوزستان و شهرهای چون زنجان⸲ دهدشت⸲ زاهدان⸲ ارومیه⸲ شهرری⸲ سنندج⸲ پیرانشهر⸲ سراوان⸲ بندر انزلی⸲ اسلام آباد غرب⸲ کرج⸲ کرمانشاه⸲ اردبیل⸲ ایزه و سقز شاهد جان باختن کودکانشان بوده‎اند. این امر گستردگی این جنایات در سراسر کشور را امکان‌ناپذیر می‌کند. این‌که چه زمانی جامعه بین‌المللی تصمیم خواهد گرفت چشمانش را به این جنایات وحشیانه بگشاید و جمهوری اسلامی را برای قتل این کودکان معصوم پاسخگو و مجازات کند خود گویای وضعیت عمومی و ارزش واقعی حقوق بشر در زمانه ما خواهد بود. این شامل موارد اندکی بود از قتل و کشتن کودکان بی‌گناه. به امید روزی که تمامی انسان‌ها آزاد و شاد به حیات خود ادامه دهند و به امید خندیدن و شادی کودکانمان⸲ کودکان نور زندگی و امید به آینده برای ما هستند آن‌ها با حضورشان به خانه و خانواده گرما می‌بخشند و با خنده‌های بی‌ریایشان فضای خانواده را شاد می‌کنند اگر کودکان نبودند بسیاری از مفاهیم زندگی مانند عشق، امید و حتی مفهوم خانواده بی‌معنی می‌شد پس بیشتر مراقب فرزندان و کودکان خود باشیم.

بخش2: آقای امیر پالوانه درمورد بارداری کودکان صحبت کردند: حکومت ایران در یکی از جدیدترین اقدام‌ها در جهت نقض حقوق کودکان و مصادره بدن زنان، با هدف نجات از(بحران جمعیتی) نه‌تنها سن ازدواج که سن بارداری را نیز تا ۱۵ سالگی کاهش داد. مسئول دبیرخانه قرارگاه جوانی جمعیت وزارت بهداشت، اعلام کرد که محدودیت بارداری در سن زیر ۱۸ سال لغو شده است و چنین محدودیتی را به گزاره‌های غلط و نادرست در زمینه ازدواج، باروری و بارداری نسبت داد. جباری روز سه‌شنبه، ۱۷ مهر، گفت: گزاره‌های غلط و نادرستی در زمینه ازدواج، باروری و بارداری در شبکه بهداشت کشور از جمله رفع محدودیت بارداری در سن زیر ۱۸ و بالای ۳۵ سال و حرمت سقط جنین قبل از دمیده شدن روح، تبیین و اصلاح شده است. هم‌زمان علیرضا رییسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت، با تایید این‌که محدودیت سنی برای بارداری برداشته شده، گفت که سنین ۱۵ تا ۴۹ سال برای بارداری مناسب اعلام می‌شود و افزود: سن ازدواج در افراد تحصیلکرده افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته و تعداد فرزندان در افراد متاهل تحصیل‌کرده هم کاهش داشته است. بنابراین باید با سرمایه‌گذاری روی این افراد برای سایر افراد جامعه در بحث جوان‌سازی جمعیت، الگوسازی کنیم و این اظهارات در حالی مطرح شده است که پس از آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، به‌طور مستقیم به وزیر بهداشت دستور داد با انجام اقداماتی مانند نظارت بر شبکه بهداشت، موانع افزایش جمعیت را برطرف کند. در پی درخواست‌های مستمر فعالان حقوق کودکان برای بالا بردن حداقل سن مجاز برای ازدواج در ایران، سال ۱۳۹۷ گروهی از اعضای فراکسیون زنان مجلس، طرح اصلاح ماده ۱۰۴۱ را به مجلس ارائه کردند اما این طرح به دستور نهادهای بالادستی، در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس رأی نیاورد و پس از آن تبلیغ ازدواج کودکان در جمهوری اسلامی شکل علنی‌تری هم پیدا کرد و اکنون وزارت بهداشت در ادامه همین روند، مجوز بارداری کودکان ۱۵ ساله را صادر کرده است. متخصصان در سراسر جهان تاکید کرده‌اند که بارداری قبل از ۱۸ سالگی عوارض روحی و روانی متعددی دارد و در مواردی ممکن است به مرگ مادران منجر شود و علاوه بر خطر مرگ، احتمال بارداری پرخطر و زایمان زودرس، فشار خون بالا، کم‌خونی، مشکلات رشدی، انزوای اجتماعی و افسردگی از دیگر خطرات بارداری‌ در دوران کودکی‌ محسوب می‌شوند و به‌همین ترتیب، بارداری در سنین بالای ۴۰ سال نیز به دلیل تغییرات طبیعی ناشی از افزایش سن و کاهش توانایی‌های بدن، خطرهای قابل‌توجهی برای سلامتی زنان دارد و ممکن است به سلامت روان آنان آسیب وارد کند و بر اساس استانداردهای جهانی و توصیه‌های متخصصان، سن مناسب بارداری بین ۲۰ تا ۳۵ سالگی است و در این بازه سنی، خطرهای کمتری زنان را تهدید می‌کند و بدن آنان برای بارداری و زایمان بیشترین آمادگی را دارد. در این محدوده سنی، تخمک‌ها هم کیفیت بهتری دارند و خطرات ناشی از عوارض بارداری کمتر است. از پاییز۱۴۰۰ و اجرای قانون جوانی جمعیت با دستور خامنه‌ای، ارائه وسایل پیشگیری از بارداری و آموزش درباره آن، در مراکز بهداشت ممنوع شده است و خامنه‌ای روزشش شهریور با پزشکیان و کابینه او دیدار و۱۳ دستور و خواسته خود را از دولت در قالب توصیه مطرح کرد و خامنه‌ای خطاب به او گفت: از آقای ظفرقندی می‌خواهم شخصا موضوع جوانی جمعیت و برطرف کردن موانع آن را به‌طور جدی پیگیری کند و با اقدامات لازم از جمله نظارت بر شبکه بهداشت جلو موانع افزایش جمعیت را بگیرد؛ چرا که کشور به جمعیت جوان احتیاج دارد وخامنه‌ای خطاب به او گفت: از آقای ظفرقندی می‌خواهم شخصا موضوع جوانی جمعیت و برطرف کردن موانع آن‌را به‌طور جدی پیگیری کند و با اقدامات لازم از جمله نظارت بر شبکه بهداشت جلو موانع افزایش جمعیت را بگیرد؛ چرا که کشور به جمعیت جوان احتیاج دارد. قانون جوانی جمعیت با توصیه‌ها و تاکیدات خامنه‌ای روز ۲۴ مهر ۱۴۰۰ در مجلس یازدهم تصویب شد و آبان همان سال ابراهیم رئیسی، رییس دولت سیزدهم، آن را برای اجرا ابلاغ کرد، که در بندهای مختلف این قانون، هر اقدام مغایر با فرزندآوری، لغو و مشمول مجازات شد و در همین راستا، توزیع و فروش آزاد تمام اقلام پیشگیری از بارداری ممنوع شد، توزیع رایگان و یارانه‌ای اقلام پیشگیری از بارداری در خانه‌های بهداشت روستایی و مراکز درمان دانشگاهی متوقف شد، هرگونه توصیه به استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری، جرم و مشمول مجازات شد و عقیم‌سازی مردان و زنان ممنوع شد و همچنین غربالگری مادران باردار در تمام مراکز بهداشت ممنوع شد، تمام پزشکان و ماماها و بهورزها از توصیه و تشویق به غربالگری دوره بارداری منع شدند، انجام غربالگری مادر باردار به تمایل والدین یا تشخیص پزشک زنان آن هم به شرط ارائه اسناد متقن مبنی بر ضرورت غربالگری مشروط و محدود شد و بیمه و حمایت دولت از غربالگری مادران باردار حذف شد و با گذشت ۳۴ ماه از ابلاغ قانون و ممنوعیت غربالگری مادران باردار، وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی تاکنون هیچ آماری درباره معلول‌زایی ارائه نداده است با این‌حال این وزارت‌خانه مدعی است با وجود کاهش ۲۰۰ هزار غربالگری بارداری در سه سال اخیر، هیچ موردی از افزایش ناهنجاری جنین گزارش نشده است. روزنامه اعتماد اوایل مرداد امسال در گزارشی به بارداری اجباری در روستاهای محروم و فشار حکومت بر بهورزها در افزایش زاد و ولد زنان روستایی و تبعات قانون جوانی جمعیت پرداخت و تخمین زد با ممنوعیت‌های غربالگری در سه سال اخیر حدود ۱۸۰ هزار نوزاد معلول و دارای نقص ژنتیکی در ایران متولد شده باشند و اواخر تیر امسال نیز ایران‌اینترنشنال با استناد به گزارش‌ها و شواهد متعدد، از افزایش اختلالات شدید کروموزومی بعد از اعمال قانون جوانی جمعیت خبر داده بود و سازمان دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی قانون موسوم به جوانی جمعیت و حمایت از خانواده را که اخیرا در ایران به تصویب رسیده، ناقض حقوق جنسی و باروری زنان ایرانی خواند و‌خواهان لغو آن شد و این سازمان در گزارش روز چهارشنبه،۱۹ آبان‌ماه، خود تصریح کرد این قانون، سلامت و زندگی زنان ایرانی را به خطر می‌اندازد و مفادهایی از آن که حقوق بشر را محدود می‌کند باید لغو شود و تارا سپهری‌فر، پژوهشگر ارشد دیده‌بان حقوق بشر، می‌گوید قانون‌گذاران ایرانی به جای پرداختن به مشکلات جدی مردم از جمله بی‌کفایتی حکومت، فساد و سرکوب، به حقوق بنیادی زنان حمله می‌کنند و قانون موسوم به جوانی جمعیت ناقض حقوق  بشر و حقوق زنان، شان و سلامت نیمی از جمعیت ایران است و دسترسی آن‌ها را به اطلاعات و مراقبت‌های ضروری در زمینه باروری قطع می‌کند و در گزارش دیده‌بان حقوق بشر آمده است: در یک دهه اخیر، جمهوری اسلامی سیاست جمعیتی تشویق مردم به تنظیم خانواده و دسترسی آزادانه به روش‌های پیشگیری را تغییر داده و تلاش می‌کند با جلوگیری از دسترسی زنان به ابزارهای پیشگیری و سلامت جنسی، جمعیت کشور را افزایش دهد. این گزارش خاطرنشان کرد که در راستای همین سیاست، چندین قانون در مجلس شورای اسلامی وضع شده که نسبت به زنان تبعیض‌آمیز بوده و تلاش می‌کند این مفهوم را تقویت کند که نقش اصلی زنان مادری و بزرگ کردن فرزند است و قانون موسوم به جوانی جمعیت که روز۱۰ آبان از سوی شورای نگهبان تایید شد، طبق اصل ۸۵ در کمیسیون مشترک و بدون بررسی در صحن علنی مجلس تصویب شده است و این قانون برخی امتیازات مالی و شغلی به افراد صاحب فرزند اعطا می‌کند و در کنار این مشوق‌های مالی، امکان پیشگیری از بارداری و سقط جنین را محدود و ممنوع می‌کند و اعطای تسهیلاتی نظیر وام ۲۰۰ میلیونی به زوجین جوان با ضمانت‌های آسان، اختصاص وام ۵۰ میلیون ‌تومانی ودیعه، تامین۵۰ درصد ودیعه مسکن برای دانشجویان و طلاب، خرید یا ساخت مسکن برای زوجین بدون فرزند و فاقد مسکن با بازپرداخت ده ساله و افزایش یک‌ساله محدوده سنی در استخدام جدید به‌ازای تاهل از جمله مشوق‌هایی است که در قانون موسوم به جوانی جمعیت در نظر گرفته شده است و قانون جوانی جمعیت در مقابل امتیازات ویژه به ازای تاهل و فرزندآوری، عرضه داروها و اقلام پیشگیری از بارداری به شامل رایگان یا از طریق داروخانه‌ها را محدود و منع کرده است و علاوه براین موارد، انجام عمل‌های مرتبط با پیشگیری از بارداری و تشویق به استفاده از آن‌ها در شبکه بهداشتی و درمانی نیز در قانون جوانی جمعیت ممنوع شده است.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران: منشی جلسه: خانم کوثر ولی‌زاده وهمچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت 21:30 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کمیته کار و کارگر ، ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴

سیاوش نوروزی

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر در تاریخ ۳۰ اکتبر۲۰۲۴ برابر با ۹ آبان ۱۴۰۳ در ساعت ۱۹:۰۰  به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کمیته و میهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه آقای سعید بهشتی متین، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، میهمان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با مهمان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

آقای علی‌محمد کشتکار سخنرانی خود را در رابطه با اهمیت ایمنی کارگران در محیط کار در ایران ایراد کردند: ایمنی عبارت از علم و هنر پیشگیری از حادثه و  عوامل ایجاد حادثه است. فرهنگ ایمنی در کار (culture safety)فرهنگ ایمنی محصول ارزش‌ها، گرایش‌ها، ادراکات صلاحیت‌ها و الگوهای رفتاری فردی و گروهی کارکنان است که به‌وسیله آن میزان تبعیت کارکنان از مدیریت ایمنی و بهداشت سازمان مشخص می‌گردد. ایمنی در محل کار یعنی چه؟ بد نیست پیش از پرداختن به اصول ایمنی در کار با معنای دقیق آن آشنا باشیم. ایمنی در کار در واقع به مجموعه فرآیند‌ها، پروتکل‌ها و قوانینی گفته می‌شود که با هدف کاهش خطرات جانی و روانی و حفظ سلامتی کارکنان تعریف شده‌اند. ایمنی در محل کار صرفا مسئولیت کارفرما نیست و در جنبه دیگری، مسئولیت‌هایی برای کارکنان به همراه دارد. در واقع کارکنان نیز موظفند به همراه کارفرما در حفظ و ارتقای ایمنی محیط کار بسته به امکانات و شرایط موجود نقشی موثر ایفا کنند. همه کارکنان باید به اصول ایمنی متعهد باشند و اصول پایه‌ای را رعایت کنند. مهم‌ترین اصول ایمنی در کار: اصول ایمنی در کار شامل برخی از اقدامات است که عمدتا از طرف کارفرما و در مواردی با همکاری کارکنان جهت ایمن‌سازی محیط کار و افزایش ایمنی جانی و روانی کارکنان اجرایی می‌شود. روشنایی محل کار: یکی از اساسی‌ترین اصول ایمنی در کار مربوط به روشنایی محیط است. شاید این موضوع کمی ساده و پیش‌پا افتاده به‌نظر برسد اما باید به آن توجه ویژه‌ای داشت چراکه روشنایی کافی نه‌تنها به عملکرد، سرعت عمل و راندمان کلی نیروی کار تاثیر دارد، بلکه در زمان بروز حوادث نیز می‌تواند نقش مهمی ایفا کند. به‌طور کلی نور کافی باید در پله‌ها و راهروها و همه بخش‌های محیط کار وجود داشته باشد. تجهیزات نورپردازی البته باید به تناسب شرایط و محیط کار انتخاب شوند و مثلا با لامپ‌های عادی نمی‌توان سالن‌ها یا سوله‌های بزرگ کارگاهی را روشن کرد. نظافت: نظافت از مهم‌ترین اصول ایمنی در محیط کارگاهی به‌شمار می‌رود که می‌تواند نقش مهمی در حفظ سلامتی جسمی و روانی کارکنان داشته باشد. نظافت محل کار در مواردی مانند بیمارستان‌ها و مراکز درمانی اساسا ضروری است چراکه به جلوگیری از زنجیره انتشار بیماری‌های مختلف و عدم ابتلای کارکنان به این نوع بیماری‌ها کمک می‌کند. از سوی دیگر، نظافت و تمیزی محل کار از جمله اصول ایمنی در کار است که بر سلامت روانی فرد نیز تاثیر دارد. ریسک آتش‌پذیری: یکی از حوادثی که در بسیاری از محیط‌های کاری احتمال بروز آن وجود دارد و ضروری است با آن مقابله شود، آتش‌سوزی است. جلوگیری از بروز آتش‌سوزی، یکی از اصول ایمنی در کار است که برای نیل به آن باید به برخی نکات توجه داشته باشید: در صورتی‌که کار شما با مواد اشتعال‌زاست یا به آن‌ها در بخشی از کار نیاز دارید، سعی کنید همواره به تناسب نیاز از آن‌ها در محل کار استفاده کنید و مواد اضافی را از محیط کار کارگران دور کرده و در جایی مانند انبار در شرایط امن نگهدای کنید. در صورتی‌که لباس یا دیگر تجهیزات محل کار به مواد اشتعال‌زای خطرناک آلوده شدند، حتما به سرعت آن را تمیز یا حتی کاملا تعویض کنید. از انباشت وسایل و کالاها جلوی درب‌ها و راه‌های خروجی پرهیز کنید. هیچ مانعی در راه‌پله‌ها یا راهروها نیز قرار ندهید. این مسئله به خصوص در زمان بروز حریق بزرگ و ضرورت تخلیه سالن کار اهمیت دارد. بهتر است در سالن کار کارکنان، انواع تجهیزات مقابله با حریق از جمله آب‌پاش خودکار و کپسول آتش‌نشانی وجود داشته باشد. مواد شیمیایی و سمی: از دیگر اصول ایمنی در کار باید به ضرورت به کارگیری تجهیزات و تدابیر حفاظتی در مقابله با مواد شیمیایی خطرناک اشاره کرد. این مورد یکی از مهم‌ترین قواعد ایمنی در محیط کارگاهی است که برای بسیاری از مشاغل امروزی خصوصا فعالیت‌های تولیدی ضرورت دارد. ادوات برقی: از جمله دیگر اصول ایمنی در کار باید به اعمال تدابیر حفاظتی در ارتباط با وسایل برقی اشاره کرد. به‌طور کلی باید کلیه تجهیزات برقی موجود در محل کار از سیستم اتصال به زمین برخوردار باشند. شبکه برق محل کار شامل پریزها، کلیدها و دیگر موارد نیز باید به شکل حساب شده و با دقت خاصی اجرا شود. ماشین‌آلات و تجهیزات: در مورد ایمنی ماشین‌آلات و تجهیزات کار در محیط کارگاهی مقررات خاصی وجود دارد که در این بخش از بحث خود درباره اصول ایمنی در کار به آن می‌پردازیم. در مورد کلیه دستگاه‌های جابه‌جا کننده بار و دیگر ماشین‌آلات سنگین کارگاهی مانند بولدوزر، لودر، گریدر، غلتک، جرثقیل، میکسرها و غیره ضمن داشتن همه استانداردهای لازم باید به موارد زیر نیز توجه داشت: همه وسایل سرنشین‌دار و تجهیزاتی مانند ماشین‌ها باید از ابزارهای حفاظتی مانند سقف و سایبان، گارد و پنجره محافظ و موارد مشابه برخوردار باشند تا در برابر صورت سقوط احتمالی اشیا و اجسام گوناگون مقاومت کنند. همه دستگاه‌ها باید از کلید توقف اضطراری یا Force stop، جایی در نزدیکی اپراتور برخوردار باشند. دلایل استفاده از تجهیزات ایمنی با کیفیت: در بخش قبلی به ضرورت استفاده از تجهیزات ایمنی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اصول ایمنی در کار اشاره کردیم. در این بخش قصد داریم به دلایل اهمیت این موضوع بپردازیم. توجه داشته باشید که وجود تجهیزات ایمنی در محیط کار یکی از مهم‌ترین فاکتورهای ایمنی در محیط کارگاهی است و هر کارفرما موظف است برای نیروی کار خود انواع تجهیزات ایمنی مانند لباس کار، کلاه ایمنی، دستکش ایمنی، عینک ایمنی، گوشی ایمنی، ماسک ایمنی و کفش ایمنی را تهیه کند. دلیل اهمیت این تجهیزات این است که نقش مهمی در حفاظت از جان و سلامتی افراد ایفا می‌کنند و در واقع از پایه‌ای‌ترین ابزارهای حفظ سلامت افراد محسوب می‌شوند. نکات تکمیلی ایمنی در کار: مهم‌ترین اصول ایمنی در کار را در بخش‌های قبلی از نظر گذراندیم اما بار دیگر در این‌جا برخی از نکات تکمیلی ایمنی در محیط کارگاهی را به‌طور گذرا مرور می‌کنیم. به‌طور کلی توصیه می‌شود برای محیط‌های کارگاهی موارد زیر را در نظر داشته باشید: برای محیط کار از شیشه‌های نشکن استفاده کنید. بسته به نوع فعالیت، فضای مناسبی را به‌عنوان محیط کار تعیین کنید که افراد در آن آزادانه امکان فعالیت و جابه‌جایی را داشته باشند. برای کف ساختمان از کف پوش ایمن و عایق استفاده کنید. برای را‌ه‌پله‌ها، لبه‌های پنجره و موارد مشابه از حفاظ‌های فلزی مناسب استفاده کنید. شبکه برق ساختمان را هر چندوقت یک‌بار بررسی کرده و مشکلات را برطرف کنید. تجهیزات ایمنی محل کار مانند کپسول آتش‌نشانی را همیشه بررسی کرده و در دسترس قرار دهید. مقررات جهانی در جهت رعایت اصول ایمنی در محیط کارگاهی: یکی از مهم‌ترین استانداردهای ایمنی بین‌المللی در حوزه اصول ایمنی در کار، گواهینامه بین‌المللی HSE است که ترکیبی از مفاهیم گواهینامه‌های ایزو ۱۴۰۰۱ و ایزو ۴۵۰۰۱ محسوب می‌شود و شامل قواعدی متمرکز بر ایمنی کارگران و محیط زیست است. از جمله مهم‌ترین شاخصه‌ها و فاکتورهایی که این گواهینامه بین‌المللی در زمینه اصول ایمنی در کار بر آن‌ها تمرکز دارد می‌بایست به موارد زیر اشاره کرد: محیط کار باید از نور کافی و مناسب برخوردار باشد. تهویه محیط کار باید در شرایط مطلوب باشد. محیط کار باید از وسایل اطفای حریق برخوردار باشد. کارفرما باید آموزش استفاده درست از تمام ابزارها و تجهیزات ایمنی را به افراد ارائه کند. محیط کار از نظر امکانات بهداشتی باید در وضعیت مطلوبی باشد. ضایعات حاصل از فعالیت کاری باید به خوبی جمع‌آوری و از محیط کار دور شوند. مدیریت شرایط بحرانی در صورت عدم رعایت اصول ایمنی: مهم‌ترین اقدام جهت مدیریت شرایط بحرانی در محیط کار مربوط به آموزش افراد است. کارفرما باید همواره دوره‌هایی برای آگاه‌سازی کارمندانش نسبت به خطرات کار، نحوه استفاده از تجهیزات ایمنی و مواردی مانند راه‌های خروج از ساختمان در شرایط بحرانی تدارک ببیند. کارگران نیز موظفند در این جلسات آموزشی با دقت و هوشیاری کامل حاضر شوند و کار کردن با وسایلی مانند کپسول آتش‌نشانی یا دیگر دستگاه‌ها را یاد بگیرند تا بتوانند در شرایط بحرانی ضمن حفاظت از جان و سلامتی خود،‌ به دیگران نیز کمک کنند.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران: منشی جلسه: آقای سیاوش نوروزی و تمامی شرکت‌کنندگان و مهمانان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۵۵ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع ازحقوق زنان، ۳۱ اکتبر ۲۰۲۴

نازی جلالی

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان درتاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۴ برابر ۱۰ آبان ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۷:۰۰ به ‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور اعضای ‌کمیته،سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی کلاب هاوس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه خانم پروین محمدی افقا ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش ۱: خانم نسرین جهانی گلشیخ در مورد گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در مهر ‌ماه گفتند: خبر: ۷ زن در مهرماه ۱۴۰۳ اعدام شدند. یک زندانی زن قربانی کودک‌همسری در زندان اهر اعدام شد. هویت آن، اختر قربانلو گزارش شده است. خانم قربانلو در سن ۱۷ سالگی با اجبار خانواده به عقد مردی در آمد که ۱۸ سال بزرگتر از او بود. خانم قربانلو متهم بود که همسرش را از طریق خوراندن قرص به قتل رسانده است. خانم قربانلو روز سه شنبه ۱۰ مهر، در زندان اهر اعدام شد. این خبر نقض می‌کند، قانون اساسی: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳- حق حیات برای همه، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی. خبر: حوزه‌ی کودکان، اجبار به ازدواج با مرد متاهل، دختر ۱۵ ساله را به خودکشی کشاند، فاطمه مرادپور، دختر ۱۵ ساله ساکن رومشکان واقع در استان لرستان که توسط خانواده خود برای ازدواج با یک مرد متاهل تحت فشار بود، از طریق حلق‌آویز کردن، دست به خودکشی زد. خانواده این نوجوان در تلاش بودند که فرزندشان را به عقد یک مرد ۴۰ ساله متاهل درآورند. او که تنها ۱۵ سال داشت، بارها مخالفت خود را برای ازدواج اعلام کرده بود. وی پافشاری خانواده خود را تاب نیاورد و سرانجام روز سه شنبه ۱۰ مهرماه، خود را به دار آویخت و جان باخت. ازدواج کودکان زیر ۱۸ سال از جمله موارد جدی نقض حقوق بشر محسوب می‌شود که در برخی از جوامع همچون ایران، کماکان به اجبار خانواده‌ها صورت می‌گیرد. آسیب‌های جسمی و روانی ناشی از ازدواج در دوران کودکی، ضربات جبران‌‌ناپذیری را بر زندگی کودکان وارد می‌کند. بارداری ‌های زیر ۱۸ سال، مرگ‌‌ومیر مادران، افسردگی، اقدام به خودکشی، طلاق، بازماندن از تحصیل و پایداری چرخه فقر فرهنگی و اقتصادی، از جمله این آسیب‌هاست. خبر: سه‌شنبه سوم مهرماه هم خبری در خصوص خودسوزی دختر ۱۷ ساله ای در ایرانشهر داشتیم که ایشان متاسفانه به‌دلیل جراحات وارده جان خودش را از دست داد. این اخبار نقض می‌کند: قانون اساسی: اصل ۲۱ رعایت حقوق زنان، اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳- حق حیات برای همه، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۱۶- حق آزادی انتخاب همسر، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی. خبر: ۱۰ زن بهائی مجموعا به ۹۰ سال حبس و مجازات‌های تکمیلی محکوم شدند، نگین خادمی، یگانه آگاهی، یگانه روح‌بخش، ندا بدخش، مژگان شاهرضایی، شانا شوقی فر، آرزو سبحانیان، پرستو حکیم، بهاره لطفی و ندا عمادی، شهروندان بهائی ساکن اصفهان، توسط دادگاه انقلاب این شهر مجموعا به ۹۰ سال حبس، جزای نقدی و مجازات‌های تکمیلی محکوم شدند. بر اساس حکمی که اخیراً توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست قاضی توکلی صادر و از طریق وکیل به این شهروندان ابلاغ شده، خانم‌ها ندا بدخش، آرزو سبحانیان، یگانه روح‌بخش، مژگان شاهرضایی، پرستو حکیم، یگانه آگاهی، بهاره لطفی، شانا شوقی‌فر، نگین خادمی و ندا عمادی از بابت اتهامات تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و مشارکت در انجام فعالیت تبلیغی و آموزشی انحرافی مغایر با شرع مقدس اسلام، با مصادیقی نظیر برگزاری کلاس‌های آموزشی زبان انگلیسی، نقاشی، موسیقی، یوگا و اردوهای طبیعت‌‌گردی برای خردسالان، نونهالان و نوجوانان ایرانی و اتباع کشور افغانستان، مجموعاً به ۹۰ سال حبس، ۹۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی، ضبط اموال به نفع دولت، منع خروج از کشور و منع استفاده از فضای مجازی محکوم شدند.جزئیات رأی دادگاه در خصوص هر یک از این افراد در پی می‌آید. یگانه آگاهی، یگانه روح‌بخش و نگین خادمی هر کدام به ۱۰ سال حبس و ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم شدند؛ یک سوم از محکومیت حبس و جزای نقدی آنان به حالت تعلیق در آمده است. ندا بدخش، مژگان شاهرضایی، شانا شوقی‌فر، پرستو حکیم و آرزو سبحانیان هر کدام به ۱۰ سال حبس و ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم شدند. نیمی از محکومیت حبس و مجازات نقدی این افراد جنبه تعلیقی دارد. ندا عمادی و بهاره لطفی نیز هر یک به پنج سال حبس و ۵۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم شدند. مدت چهار سال از میزان حبس صادره و نیمی از جزای نقدی برای هر یک از این افراد نیز به حالت تعلیقی درآمده است. از باب مجازات‌های تکمیلی، هر یک از این شهروندان بهائی به ضبط اموال توقیفی شامل گوشی‌ها، لپ‌تاپ‌ها، وسایل دیجیتال، ارزهای خارجی، طلا‌ها و جواهرات به نفع دولت، دو سال منع خروج از کشور و دو سال منع استفاده از فضای مجازی محکوم شدند. این ۱۰ زن بهائی، در تاریخ ۱آبان ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و طی دو ماه در تاریخ‌های متفاوت با تودیع وثیقه از زندان دولت‌آباد اصفهان آزاد شدند. پس از صدور کیفرخواست این پرونده، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات انتسابی این شهروندان در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳ در شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان برگزار شد. یگانه آگاهی پیش از این نیز سابقه بازداشت داشته است. همچنین یگانه روح‌بخش که ۱۹ سال سن دارد، فرزند آرزو سبحانیان، دیگر شهروند متهم در این پرونده است. این خبر نقض می‌کند: قانون اساسی: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۲۶- حق آزادی عقیده، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل۳۴-رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۱۸- حق آزادی عقیده، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی.

بخش ۲: خانم سونیا سوارکوب سخنرانی خود را با موضوع نقش فرهنگ و سنت در نابرابری جنسیتی آغاز کردند: ابتدا با تعریف فرهنگ آغاز می‌کنم: فرهنگ مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، رسوم، زبان، هنر، علم، و آداب و رفتارهایی است که اعضای یک جامعه یا گروه اجتماعی به اشتراک می‌گذارند. فرهنگ شامل تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی، از روابط خانوادگی و اجتماعی تا مناسک دینی، نظام‌های آموزشی، و حتی نحوه لباس پوشیدن و غذا خوردن می‌شود. به بیان دیگر، فرهنگ به افراد کمک می‌کند تا بفهمند چگونه در محیط اجتماعی و جهانی که در آن زندگی می‌کنند، رفتار کنند و تعامل داشته باشند. باورهای فرهنگی: باورهای فرهنگی به مجموعه‌ای از عقاید، ارزش‌ها و اصولی گفته می‌شود که اعضای یک فرهنگ خاص آن‌ها را به‌عنوان حقیقت یا واقعیت می‌پذیرند. این باورها از طریق آموزش، خانواده، رسانه‌ها و سایر نهادهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند. باورهای فرهنگی می‌توانند در موضوعات مختلفی نظیر دین، اخلاق، نقش‌های جنسیتی، مفهوم موفقیت، و نحوه برخورد با مسائل زندگی تاثیرگذار باشند. به‌طور مثال، برخی فرهنگ‌ها به احترام به سالمندان تاکید دارند، در حالی‌که برخی دیگر روی فردگرایی و استقلال شخصی تمرکز دارند. این باورها نه تنها افراد را در تصمیم‌گیری‌های شخصی و اجتماعی هدایت می‌کنند، بلکه به ایجاد حس هویت و پیوند میان اعضای یک فرهنگ یا جامعه نیز کمک می‌کنند. کودکان از سنین پایین یاد‌ می‌گیرند که انتظارات متفاوتی از دختران و پسران وجود دارد. زمانی‌که کودکان با نقش جنسیتی مناسب با فرهنگ خود مطابقت نداشته باشند، ممکن است با تنبیه، سرزنش و یا تمسخر مورد انتقاد، آزار و اذیت قرار بگیرند و توسط همسالان به‌حاشیه‌رانده شده یا طرد شوند. در زمان بلوغ نقش جنسیتی ما به بخش ثابتی از شخصیت ما تبدیل شده و معمولاً تا زمان بلوغ، کلیشه‌های جنسیتی زیادی داریم که همه برگرفته از سنت‌ها و فرهنگ و آموزش مستقیم و غیرمستقیم ما است. هنجارهای اجتماعی نوعی حقیقت بی‌چون‌وچرا هستند که مردم با آن زندگی‌ می‌کنند و به وضوح روی انتخاب‌های فرد تأثیر می‌گذارند و به این ترتیب هیچ‌کس‌ نمی‌تواند استقلال کامل را تجربه کند. هنجارهای جنسیتی، نقش‌ها و کلیشه‌های ساخته شده و پذیرفته شده اجتماعی نسبت به جنسیت هستند که در رفتار مردم طبیعی‌ می‌شوند و به نوعی حقیقت بی‌چون‌وچرا که مردم با آن زندگی‌ می‌کنند تبدیل می‌شوند. مهم است که بدانیم که همه قوانین، فرهنگ‌ها و مذاهب خشونت علیه زنان را ترویج‌ نمی‌کنند. با وجود این‌ نمی‌توان نقش فرهنگ و سنت و مذهب را در تسهیل و یا ترویج نابرابری و حتی مهم‌تر ترویج خشونت علیه زنان در طی تاریخ نادیده گرفت. گاهی مدل تاویل و تفسیرهای شخصی به نام خدا موجب برتری مرد به زن می‌شود و اجازه خشونت بر علیه زنان به مردان داده می‌شود. از جمله مواردی که فرهنگ، قوانین متحجرانه و سنت‌های مذهبی در ایجاد خشونت و نابرابری جنسیتی و تقویت آن نقش دارند می‌توان به کنترل شدید زنان از نوع پوشش گرفته تا رفتار، کنترل احساس و افکار، محدودیت آموزش، اجازه ازدواج زودهنگام دختران یا کودک‌همسری و کثیف دانستن زنان در مواقع خاص مثلا پس از زایمان و یا عدم حمایت قانون از زنان اشاره کرد. موارد بیشتری که خشونت بر زنان و نابرابری جنسیتی را ممکن، تسهیل و حتی تشویق می‌کند را مرورمی‌کنیم: نیاز زن به اجازه مرد برای سفر، قانون ارث، حق طلاق و حضانت کودک، خون‌بها و دیه، صیغه و چند همسری، ممنوعیت صدای زن است. ترویج و تشویق نابرابری جنسیتی توسط فرهنگ، قوانین متحجرانه و سنت‌های مذهبی و عقب رفت جامعه تاثیر در رفتار کل جامعه نیز دارد مانند زیاد شدن زن‌کشی و عدم مجازات و تنبیه مردی که زنی را می‌کشد و نه تنها او را به‌عنوان قاتل که برای جامعه خطرناک است‌ نمی‌بینند بلکه آزاد هم می‌شود. استفاده ابزاری از زنان که موجب نابودی، پستی و پس‌رفت و انحطاط اخلاق در خانواده می‌شود. استفاده از اهرم فشار مانند حق طلاق و حضانت کودک که فشاری بر زنان است برای تحمل و سکوت در برابر خشونت و حتی تهدیدهایی برای سکوت که توسط قدرتمندان تایید می‌شود. وقتی فرهنگ، قوانین متحجرانه و سنت‌های مذهبی در جهت ایجاد خشونت و نابرابری جنسیتی کار می‌کنند موجب می‌شود که قوانینی برای حفظ امنیت و حمایت از زنانی که مورد خشونت قرار گرفته‌اند وجود نداشته باشد و مثلا در افغانستان زنانی که مورد خشونت هستند را زندانی می‌کنند یا در ایران خانه‌های امن که توسط متخصصین اداره می‌شود و برای حمایت از زنان خشونت‌دیده است دایما توسط خشونتگران مورد تهدید قرار می‌گیرند و نه تنها حمایت قانونی‌ نمی‌شوند بلکه گاهی توسط پلیس و یا سازمان‌های دیگر تهدید و کنترل نیز می‌شوند. درباره تاثیر آموزش و پرورش بیشتر صحبت خواهیم کرد. ۱ـ دسترسی برابر به تحصیل: یکی از ابتدایی‌ترین گام‌ها برای کاهش نابرابری جنسیتی، فراهم کردن دسترسی برابر به فرصت‌های آموزشی برای دختران و پسران است. این امر شامل ایجاد زیرساخت‌ها، برنامه‌ها و سیاست‌های حمایتی است تا همه‌ی کودکان بتوانند بدون تبعیض جنسیتی به مدرسه بروند. در بسیاری از مناطق ایران، به‌ویژه در شهرهای بزرگ، دسترسی به تحصیل برای دختران و پسران به‌طور کلی برابر است. اما در برخی مناطق محروم و روستایی، موانع فرهنگی و اقتصادی همچنان باعث می‌شود که دختران کمتر به مدرسه بروند یا زودتر از پسران ترک تحصیل کنند. عواملی مثل ازدواج زودهنگام، فشارهای خانوادگی و دوری مدارس از محل زندگی در این مناطق مؤثر هستند. ۲ـ محتوای درسی عادلانه: کتاب‌های درسی و محتوای آموزشی نباید شامل کلیشه‌های جنسیتی باشند. نقش‌ها و توانمندی‌های دختران و پسران باید به شکل متعادل و برابر در مطالب آموزشی ارائه شود. به این ترتیب، تصورات نادرست درباره نقش‌های سنتی زنانه و مردانه در جامعه کاهش می‌یابد. در ایران، کتاب‌های درسی و محتوای آموزشی هنوز به میزان زیادی شامل کلیشه‌های جنسیتی هستند. در برخی موارد، نقش‌های زنان و مردان به‌طور سنتی تعریف می‌شوند، مثلاً نقش‌های مدیریتی و علمی بیشتر به مردان نسبت داده می‌شود و زنان بیشتر در نقش‌های خانوادگی و حمایتی نشان داده می‌شوند. این موضوع یکی از عواملی است که می‌تواند نگرش‌ها به نابرابری جنسیتی را تقویت کند. ۳ـ ارتقاء آگاهی جنسیتی: آموزش و پرورش می‌تواند از طریق برنامه‌های آموزشی ویژه در مورد برابری جنسیتی، دانش‌آموزان را با مفاهیمی چون عدالت، احترام متقابل، و اهمیت برابری آشنا کند. این می‌تواند به تغییر نگرش‌ها و رفتارهای جنسیتی منفی در آینده کمک کند. برنامه‌های آموزشی رسمی در خصوص برابری جنسیتی و آگاهی‌بخشی در این زمینه در مدارس ایران بسیار محدود است. فرهنگ غالب و ساختارهای اجتماعی و سنتی معمولاً به گونه‌ای است که برابری جنسیتی به‌صورت مستقیم در برنامه‌های آموزشی مدارس ترویج نمی‌شود. ۴ـ آموزش معلمان: معلمان نیز نیازمند آموزش در زمینه برابری جنسیتی هستند تا بتوانند با رفتار و شیوه تدریس خود، نابرابری‌های جنسیتی را کاهش دهند و فضایی عادلانه‌تر و برابرتر برای همه دانش‌آموزان ایجاد کنند. تا بتوند در کلاس این مفهوم را بهتر انتقال بدهند هم در کلاس با این تفکر رفتار کنند. آموزش‌هایی که معلمان در ایران می‌بینند، معمولاً بر مسئله برابری جنسیتی تمرکز ندارند. بسیاری از معلمان خود تحت تأثیر نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی غالب در جامعه هستند که ممکن است این نگرش‌ها به‌صورت ناخواسته در کلاس درس منتقل شود. آموزش معلمان در زمینه برابری جنسیتی نیازمند برنامه‌ریزی و اجرای سیاست‌های جدید است. ۵ـ الگوهای زنانه موفق: تشویق و حمایت از زنان موفق در نقش‌های مختلف جامعه، به‌ویژه در زمینه‌های علمی، فناوری و مدیریتی، می‌تواند به دختران انگیزه بدهد و آن‌ها را به شکستن کلیشه‌های جنسیتی ترغیب کند. در برخی حوزه‌ها، زنان ایرانی موفقیت‌های چشمگیری کسب کرده‌اند، از جمله در زمینه‌های علمی و ورزشی. با این حال، تعداد زنانی که به‌عنوان الگوهای موفق در رسانه‌ها و نظام آموزشی معرفی می‌شوند، محدود است و تمرکز بیشتر بر نقش‌های سنتی زنان است. این مسئله می‌تواند به ایجاد سقف‌های شیشه‌ای در ذهن دختران منجر شود.القای تو نمی‌توانی یا عدم اعتماد به نفس ۶ـ رفع موانع فرهنگی و اجتماعی: در بسیاری از جوامع، نابرابری جنسیتی ریشه‌های عمیقی در فرهنگ و سنت‌های اجتماعی دارد. آموزش و پرورش می‌تواند با ایجاد تغییر در این باورها و نگرش‌ها، موانع فرهنگی و اجتماعی را که باعث محدودیت دختران می‌شوند، کاهش دهد. یکی از چالش‌های اصلی برای اجرای سیاست‌های برابری جنسیتی در آموزش و پرورش، موانع فرهنگی و اجتماعی است. در برخی جوامع سنتی در ایران، تصورات قدیمی درباره نقش زنان و مردان همچنان پابرجاست و خانواده‌ها ممکن است با تحصیل دختران در سطوح بالا یا ورود آن‌ها به برخی رشته‌های علمی مخالفت کنند. در مجموع، آموزش و پرورش با ایجاد یک محیط آموزشی برابر، ارائه آموزش‌های مناسب و اصلاح کلیشه‌های جنسیتی می‌تواند به کاهش نابرابری جنسیتی کمک شایانی کند. دلایل عدم اجرای کامل: ۱ـ فرهنگ و سنت‌های اجتماعی: فرهنگ سنتی در بسیاری از مناطق ایران هنوز نابرابری‌های جنسیتی را تقویت می‌کند. این باورها و نگرش‌ها تغییرات در سیستم آموزشی را کندتر کرده‌اند.۲ـ سیاست‌ها و قوانین: برخی سیاست‌ها و قوانین موجود به شکل غیرمستقیم مانع از ترویج برابری جنسیتی در آموزش و پرورش می‌شوند. برای مثال، تفکیک جنسیتی در مدارس و دانشگاه‌ها می‌تواند به تعمیق نابرابری کمک کند. ۳ـ نبود آگاهی کافی: بسیاری از سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران در حوزه آموزش هنوز اهمیت برابری جنسیتی را به‌خوبی درک نکرده‌اند یا در اولویت‌های دیگر مثل مسائل اقتصادی و امنیتی برابری جنسیتی را نادیده می‌گیرند. جمع‌بندی: این قوانین و مقررات به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم نابرابری‌های جنسیتی را در جامعه ایران تقویت می‌کنند و زنان را از بسیاری از حقوق اجتماعی، اقتصادی و قانونی محروم می‌سازند. برای دستیابی به برابری جنسیتی در ایران، نیاز به اصلاحات قانونی در این زمینه‌ها وجود دارد. این اصلاحات باید در راستای بهبود حقوق زنان و تضمین فرصت‌های برابر برای آن‌ها در تمامی حوزه‌های زندگی باشد. تغییرات قانونی به‌تنهایی کافی نیست؛ بلکه تغییر در نگرش‌های اجتماعی و فرهنگی نیز ضروری است تا بتوان نابرابری‌های جنسیتی را به‌طور پایدار کاهش داد.

بخش ۳: بحث آزاد با موضوع حق انتخاب پوشش آغاز گردید: خانم پروین محمدی افقا گفتند: حق پوشش بخشی از دو اصل اساسی مالکیت بر بدن و آزادی عقیده است که این دو بخش جزء بنیادی‌ترین حقوق فردی و حقوق انسانی هر شخص هست. که جمهوری اسلامی متاسفانه ۴۵ سال است که با ملاک قرار دادن پوشش اسلامی به‌عنوان پوشش اصلی این رول طبیعت انسانی را از زنان سلب کرده است. و همین‌طور که در بخش قبل عنوان کردم اکثر قوانین زن ستیزانه از جمله حجاب اسلامی چیزی است که از اسلام به زنان تحمیل شده است و جمهوری اسلامی حجاب اسلامی را به‌عنوان اصول شرع اسلام می‌داند. و به‌همین دلیل از قوانین زن‌ستیزانه دفاع می‌کند و مدام هم خشونت علیه زنان را افزایش می‌دهد به‌طوری‌که ماه پیش قانون محدودیت بارداری برای کودک‌همسران را لغو کرد. ساختار جمهوری اسلامی بر پایه فرودست‌سازی زنان و بهره‌کشی مضاعف از آن‌ها و از بین بردن حقوق اولیه زنان استوار شده است. اما اگر نگاهی به قوانین بین‌المللی بی‌اندازیم خواهیم دید که در این قوانین به اختیار پوشش زنان اشاره شده است. برای مثال حق پوشش یا حق پوشاک به‌عنوان یک حق انسانی در اسناد مختلف حقوق بشری بین‌الملل به رسمیت شناخته شده است و این حق همراه با حق غذا و مسکن بخشی از حقوق برخورداری از استاندارهای مناسب زندگی است که در ماده ۱۱میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی به رسمیت شناخته شده است و طبق ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز به رسمیت شناخته شده است.در ادامه آقای محمد گلستانجو گفتند: حق انتخاب پوشش یکی از جنبه‌های اساسی حقوق فردی و آزادی‌های شخصی است که به افراد اجازه می‌دهد درباره لباس، ظاهر و نحوه پوشش خود تصمیم‌گیری کنند. این حق نه تنها یک موضوع شخصی، بلکه جنبه‌هایی فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی دارد. در بسیاری از کشورها و جوامع، حق انتخاب پوشش به‌عنوان یکی از اصول آزادی‌های اساسی پذیرفته شده و مورد حمایت قرار گرفته است. در ایران، عدم رعایت حجاب، که پوشش اسلامی برای زنان تعریف شده است، پیامدهایی دارد که در حوزه‌های قانونی، اجتماعی، فرهنگی، و حتی شخصی احساس می‌شود. این پیامدها به دلیل دیدگاه‌های متفاوت و گاهی متناقض در جامعه نسبت به حجاب، تنوع زیادی دارند.  در ادامه خانم حدیث خوب‌رفتار گفتند: همه می‌دانیم که منشا همه این مسائل حاکمیت و دولت هست و از نظر من تنها راهکاری که برای حل این مسئله وجود دارد همبستگی همه مردم هست که به این باور برسند که ما می‌توانیم در کنار هم با هر عقیده و پوششی رندگی کنیم بدون این‌که همدیگر را الزام کنیم که نظر و عقیده من نوعی را بپذیرد. در ادامه خانم سونیا سوارکوب گفتند: پوشش علاوه بر این‌که حق مالکیت بر بدن را مطرح می‌کند به‌عنوان اعتقاد هم مطرح هست واین‌که در قانون اساسی هم این حق بیان شده با این تفاوت که هر جا دولت احساس کرده که این حق مخالف با شرع اسلام هست آن حق را نادیده گرفته است.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران: منشی و ادمین جلسه: خانم نازی جلالی، ضبط صدا و تصویر: خانم فروغ آزادی و همکاران دیگری که در جلسه حضور داشتند: آقایان محمد گلستانجو، میلاد طاهرآبادی و خانم‌ها حدیث خوب‌رفتار، سمانه بیرجندی، مریم رمضان‌پور، ختم جلسه را در ساعت ۱۸:۵۰ به‌وقت اروپایی مرکزی اعلام کردند.

  

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان ، ۱ نوامبر ۲۰۲۴

محمدرضا باقری

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان در تاریخ ۱ نوامبر ۲۰۲۴ و برابر با ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۳ در ساعت 14:00 به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کمیته و میهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه خانم مونا احمدی پور، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، میهمان را معرفی و در ادامه همراه با مهمان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

آقای رامین احمدزاده در رابطه با اهمیت کتاب و نویسندگی در جهان امروز گفتند : نویسندگی هنر ظریف تبدیل معانی ناملموس به کلمات ملموس است. از گذشته در خصوص رابطه نویسنده ونوشتن گفته‌اند که نوشتن شغلی تمام‌وقت برای نویسندگان محسوب می‌شود. اما واقعیت این است که نوشتن برای یک نویسنده حقیقی چیزی شبیه نفس کشیدن است و این یعنی این‌که زیستن برای او معنی جز نوشتن ندارد. بدون شک آن‌چه نویسنده را به نوشتن ترغیب می‌کند حقیقت است. حقیقت نویسنده را مجذوب و غرق خود می‌کند و نیروی محرکه‌ای می‌شود تا قلم در دست او به جنبش درآید و او را وادار می‌نماید تا همیق بنگرد، درک و تحلیل کند و دست به آفرینش‌های نو و ابتکاری بزند. ماه نوامبر در آمریکای شمالی ماه نوشتن رمان نامگذاری شده و برای همین اول نوامبر برابر با یازده آبان به‌عنوان روز جهانی نویسنده می‌باشد. در این روز کتابخوان‌ها برای حمایت از نویسنده محبوب خود کتابی از او را می‌خرند تا باز هم به نوشتن کتاب‌های خود ادامه دهد. به‌عنوان یک نویسنده آیا  تفاوتی در نوع نویسندگی نسل امروز با نسل گذشته در کتاب‌های ایرانی احساس می‌کنید؟ قطعا تفاوت‌هایی وجود دارد. نویسندگان نسل امروز به موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روز توجه بیشتری دارند. مسائلی مانند هویت، حقوق بشر، و چالش‌های نسل جوان بیشتر در آثار جدید مورد بررسی قرار می‌گیرند. در حالی‌که نویسندگان نسل گذشته غالباً به موضوعات تاریخی و سنتی یا عاشقانه توجه می‌کردند. سبک نگارش امروزی معمولاً آزادتر و متنوع‌تر است. نویسندگان جدید بیشتر به تکنیک‌های نوآورانه و تجربی روی می‌آورند و از فرم‌های غیرخطی و روایت‌های چندگانه استفاده می‌کنند. در مقابل، سبک نگارش نسل گذشته بیشتر سنتی و کلاسیک بود. در نوشته‌های معاصر اصولا شخصیت‌های عمیق‌تر و چندبعدی‌تر ساخته می‌شوند و نویسندگان به تجربه‌های درونی و درگیری‌های شخصی بیشتر می‌پردازند. در مقابل، در آثار گذشته شخصیت‌ها ممکن است کمتر توسعه یافته و بیشتر به نقش‌های نمادین محدود باشند. نسل امروز نویسندگان بیشتر از گذشتگان در کارهای خود تکنیک‌های نوین داستان‌نویسی، روایت‌های غیرخطی و چندصدایی را به کار برده و حقیقت‌نگاری بیشتری در نوشته‌های آن‌ها دیده می‌شود. همچنین در آثار نویسندگان معاصر به‌صورت کامل‌تری به مشکلات و چالش‌های روز جامعه ایران پرداخته می‌شود. باتوجه به این‌که شما یک نویسنده ایرانی مهاجر هستید، فکر می‌کنید نویسندگان ایرانی با چه چالش‌هایی مواجه هستند؟ (چه در داخل و چه خارج از ایران) در داخل ایران در حال حاضر مهم‌ترین چالش‌ها سانسور، قوانین و چارچوب‌های محدودکننده برای نویسندگان است. همچنین مشکلات بسیار در انتشار نوشته‌ها که یکی از آن‌ها حذف برخی از مطالب کتاب است. متاسفانه نگاه حکومت فعلی ایران به نویسندگان حمایت‌گرانه نیست. آن‌ها همچنین با مشکلاتی مانند عدم وجود حامیان مالی متعدد و سرقت ادبی هم مواجه می‌باشند. در خارج از ایران هم درست که مشکل سانسور آثار نیست، اما مشکلات دیگر کم و بیش وجود دارد. اگر نویسنده‌ای به فکر فروش کتاب خود است، قطعا تعداد زیادی از خریداران را از دست خواهد داد. سختی‌های بسیار در پیدا کردن حامی مالی جهت ویراستاری و انتشار کتاب نیز از دیگر مشکلات نویندگان خارج از ایران می‌باشد. در این خصوص همچنین می‌توان از ندیدن سوژه‌های متنوع برای نوشتن در خصوص مشکلات ایران و مردمانش نیز نام برد.  به زودی کتاب شما به مرحله چاپ خواهد رسید. ممنون می‌شوم در خصوص موضوع کتاب و این‌که چرا این موضوع را انتخاب کرده‌اید صحبت کنید؟ زندگی در مناطق جنوب ایران و دیدن مشکلات مردم این نواحی با توجه به ثروت زیادی که این مناطق دارند، باعث شد که نوشتن این کتاب در ذهنم نقش ببندد. اما  صحنه‌ای که جرقه نوشتن این رمان را در ذهنم روشن کرد، دیدن همزمان یک انسان، یک گربه و سگی بود در خرمشهر که همزمان روی زباله‌های سطلی خم شده و به‌دنبال احتیاج خود درون آن بودند. داستان این کتاب در دو شهر خرمشهر و آبادان می‌گذرد. بخشی‌هایی از داستان از زبان گربه‌ای ماده به نام خوشحال (خوشی) نقل می‌شود. خوشی در طول داستان نسبت به مسائل اجتماعی و مشکلات زندگی گربه‌های شهر آگاه می‌شود و این آگاهی شروعی است برای تغییر نگرش او به زندگی خود و دیگر گربه‌های شهرخرم. شهرخرم (خرمشهر) نمادی از ایران فعلی است که اسیر حکومتی تمامیت‌خواه و سرکوب‌گر می‌باشد. در این کتاب مشکلات اقتصادی، خیانت و فساد مسئولین و جامعه، مرزبندی‌ها بین مردم ایران و سایر کشورها، دوری از خشونت، عدم مبارزات هیجانی، کسب آگاهی، مسئولیت‌پذیری اندیشمندان، فداکاری آگاهانه و عاقلانه، عدم سر دادن شعار مرگ بر، آزادی عقاید و دوری از خرافه و بازگو کردن ایدوئولوژی‌های مذهبی، تقدس‌گرایی، افزایش تعداد اعدام و خودکشی در ایران و مشکلات محیط زیست بیان شده است. همچنین به رویدادهایی تاریخی مانند مانند ریزش ساختمان متروپل و انقلاب زن، زندگی، آزادی و بانو مهسا امینی نیز اشاره شده است. متاسفانه در فرهنگ و بایگانی ادبی ایران به‌خاطر معضل سانسور ما از دسترسی به انواع مختلف کتاب بی‌بهره مانده‌ایم مثلا موضوعات مربوط به زنان و ادیان و سیاست. شما تاثیر مسئله سانسور که به‌صورت تحمیلی از طرف دولت و یا خودسانسوری نویسندگان ایرانی به بهانه حجب و حیا است را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ و فکر می‌کنید اگر این مسئله سانسور برطرف شود تاثیری روی تغییر سطح آگاهی مردم و یا حتی افزایش سرانه مطالعه مردم که در ایران بسیار پایین است را خواهد داشت یا خیر؟ قطعا حذف سانسور تاثیر چشمگیری در سطح آگاهی مردم خواهد داشت. افزایش سرانه مطالعه مردم بحث مفصلی است که مواردی زیادی در ایران کنونی در کم شدن آن نقش داشته‌اند. مثل عدم حمایت حقیقی و مسئولین در خصوص نشر کتاب و کتاب‌خوانی. متاسفانه از مکان و سیستم‌های اصلی و مفیدی مانند صدا و سیما، مدارس (آموزش و پرورش) و داشگاه‌ها جهت گسترش و آموزش کتابحوانی به‌خوبی استفاده نمی‌شود. حکومت فعلی ایران به‌صورت سیستماتیک در حال کم کردن آمار کتابخوانی است که به عدم آگاهی منجر می‌شود. متاسفانه مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران با جلوگیری از انتشار کتاب‌هایی با موضوعات متنوع، جهت یکسان‌سازی افکار جامعه سبب کم شدن آمار مطالعاتی مردم شده‌اند. درست است که بیشتر خانواده‌ها برای کودکان خود کتاب‌های داستان تهیه می‌کنند، اما این کودکان زمانی‌که به سن نوجوانی و جوانی می‌رسند، کمتر شاهد در دست گرفتن کتاب از طرف ولدین خود می‌باشند. و این سیستم به‌صورت متوالی به نسل‌های بعد انتقال می‌یابد. و بیشتر این مشکلات ریشه در آموزش نادرست افراد جامعه دارند. آموزشی که بخش بیشتر آن متوجه دولت و مسئولین می‌باشد. چه پیشنهادی برای کسانی که می‌خواهند نویسندگی را به‌صورت حرفه‌ای شروع کنند دارید؟ به جز شرکت در کلاس‌های متنوع آموزش که قدم ابتدایی در این راه می‌باشد و سبب یادگیری فنون نویسندگی برای علاقه‌مندان این شاخه از هنر است، اولین پیشنهاد بنده مطالعه بسیار می‌باشد. و بعد از آن دیدن متفاوت و شنیدن عمیق مشکلات جامعه است. مثلا اگر می‌خواهند درباره خرافه‌های مذهبی بنویسید باید مطالب مربوط به آن را بخواند، از مکان‌های زیادی دیدن کند و با افرادی که این خرافه‌ها را بازگو می‌کنند به صحبت بنشیند. و در انتها نوشتن بسیار و ناامید نشوند. اگر بخواهید ۳ کتاب به بینندگان و شنوندگان معرفی کنید که حتما باید در زندگی حداقل یک بار مطالعه کرده باشیم، چه کتاب‌هایی را معرفی می‌کنید؟ در ابتدا رمان‌های ایرانی را نام می‌برم. به غیر از آثار آقای صادق هدایت که به‌نظر بنده باید خوانده و فهمیده شوند، رمان‌های چشم‌هایش اثر بزرگ علوی، کلیدراز آقای محمود دولت‌آبادی و سو و شون اثر بانو سیمین دانشور. و اگر انتخاب چهارمی داشتم سال بلوا از عباس معروفی را نام می‌بردم. در خصوص رمان‌های خارجی  قطعا اولین انتخابم ۱۹۸۴ جورج اورل است، بعد از آن رمان مرشد و مارگارتا از میخائیل بولگاکف و رمان جنایت و مکافات از داستایوفسکی. و باز هم اگر انتخاب چهارمی‌داشتم رمان صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز معرفی می‌کردم. و در خصوص نمایشنامه که بسیار خواندنی و متفاوت است، به‌غیر از آثار شکسپیر بزرگ، خرده جنایات زناشویی از اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامه کرگدن از اوژن یونسکو، و نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس از تنسی ویلیامز.

در پایان، مسئول جلسه خانم ضمن تشکر از دست‌اندرکاران: منشی جلسه: آقای محمدرضا باقری، مسئول ضبط و تدوین جلسه: آقای پویا حسابی، همچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت 14:50 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، ۲ نوامبر ۲۰۲۴

عباس منفرد

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در تاریخ ۲ اکتبر ۲۰۲۴ و برابر با ۲۱ مهرماه ۳۰۴۱ در ساعت ۰۰:۹۱  به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه خانم نسرین جهانی گلشیخ، ضمن خوش ‌‌آمد گویی به حاضرین، میهمان جلسه معرفی و در ادامه همراه با مهمان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خانم ساره استوار در خصوص خشونت در فضای مجازی سخنرانی خود را آغاز کردند: خشونت آنلاین پدیده‌ای فراگیر و جهانی است که با پیشروی تکنولوژی و توسعه پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی، فعالیت مدافعان حقوق بشر به‌ویژه زنان و اقلیت‌های جنسی و جنسیتی را در نقاط مختلف دنیا از جمله ایران تحت تاثیر قرار داده است. رفتارهای تهاجمی در اینترنت یک پدیده جهانی و نگران‌کننده است که رقم رو به رشدی نیز دارد. هر اندازه میزان استفاده از اینترنت بیشتر می‌شود، حجم این رفتارهای پرخاش‌جویانه نیز افزایش می‌یابد. در شرایطی که اینترنت از یک ابزار لوکس به یک نیاز روزمره و اولیه در جهان صنعتی تبدیل شده، خشونت سایبری نیز بیشتر شده و تاثیرات منفی خود را به جای می‌گذارد.  به‌رغم گستردگی این خشونت‌ها، آثار و عواقب آن هم‌چنان ناچیز انگاشته و محدود به دنیای غیرحقیقی تلقی می‌شود. در واقع مانع اصلی در برابر اتخاذ تصمیمات مهم و ایجاد راه‌کارهایی برای کاهش خشونت مجازی این باور عمومی است که این نوع از خشونت، خطر کمتری داشته و از خشونت خارج از دنیای مجازی حقیقت کمتری دارد. ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید سنگ و چوب می‌تواند استخوان من را بشکند؛ اما اسامی هیچ آسیبی به من نمی‌رسانند. ما عمدتا خشونت را ضرب و جرح هدفمند می‌دانیم.و از آن‌جایی که خشونت مجازی با تصور عمومی از خشونت سازگار نیست، به رسمیت شناختن آن و در نتیجه پیگرد و ممانعت از آن دشوار است. این در حالی است که خشونت آنلاین در امتداد دیگر اشکال خشونت علیه زنان قرار می‌گیرد و نیازمند توجه و راه‌کارهای برای مقابله است. این خشونت‌ها، برآمده از همان هنجارهای اجتماعی و تبعیض‌های ساختاری است که به فرودستی زنان منجر شده است. خشونت ارتباط مستقیم با جنسیت دارد. تحقیقات مختلف نشان داده که مردان به شکل نامتناسبی مرتکبان خشونت و زنان قربانیان آن در جهان مادی هستند. در جهان سایبری نیز این قاعده وجود دارد به‌طوری‌که زنان 84 درصد قربانی خشونت مجازی شده‌اند و مردان 64 درصد مرتکبان این خشونت بوده‌اند.از هر پنج زن کاربر اینترنت، یک نفر قربانی خشونت مجازی جنسی شده‌اند. کودکان دختر نیز در فضای اینترنت دو برابر پسران هدف خشونت قرار گرفته‌اند. مردان هم نیز قربانیان خشونت هستند، به‌خصوص خشونت از طرف دیگر مردان و در عین حال زنان نیز جزو مرتکبان خشونت در دنیای واقعی و مجازی هستند؛ ولی نباید این نکته را نادیده گرفت که تفاوت تناسب میان مردان و زنان در ارتکاب خشونت به این دلیل است که خشونت اساسا ابزاری برای سلطه و ترساندن است و مرتکب خشونت، تمایل دارد تا در هرم سلطه به پایین دستی‌ها تعرض کند و همین عامل باعث اختلالات اجتماعی بین جنسیت‌ها می‌شود. به شکل کلی خشونت مجازی را می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد: ۱- برقراری تماس در فضای مجازی که به خشونت در دنیای واقعی منجر می‌شود: اولین نوع از خشونت مجازی، ارایه اطلاعات نادرست است که منجر به خشونت در فضای غیرمجازی می‌شود. در این حالت، شخص معمولا به شکل هدفمند خود را بسیار بهتر از آن‌چه که هست نشان می‌دهد که نتیجه آن می‌تواند منجر به کلاه‌برداری مالی، سرقت، تجاوز یا ضرب و جرح شود. این رفتار در واقع فریب و خیانت به اعتماد است .2ـ  نظارت آنلاین و ردیابی: این نوع از خشونت مجازی معمولا به‌شکل نظارت آنلاین و هدف قرار دادن یک نفر به‌شکل غیرقانونی صورت می‌گیرد. قربانی در فضای مجازی زیر نظر گرفته شده و اطلاعات خصوصی او با اهداف مشخصی جمع‌آوری می‌گردد که در واقع تجاوز به حریم خصوصی افراد محسوب می‌شود و تحت عنوان نظارت بر اینترنت مورد بحث قرار می‌گیرد. این پیام‌ها شامل تهدید به مرگ، ارسال عکس‌های برهنه از قربانی و ارجاع‌هایی به فعالیت‌های عادی و روزمره وی می‌باشد. این نوع از خشونت گاه با علم و اطلاع قربانی صورت می‌گیرد و باعث ترس و نگرانی و آسیب روانی او می‌شود: من می‌دانم تو کی هستی یا من می‌دانم که تو و بچه‌هایت کجا زندگی می‌کنید که در واقع مفهومش این است که من از این اطلاعات برای آسیب زدن به تو استفاده می‌کنم. در بسیاری از موارد این قبیل تهدیدهای مجازی به خشونت فیزیکی و حتی تهدید به قتل یا خود قتل منجر شده است.3-  تجاوز مجازی: تجاوز در اینترنت به رفتارهایی گفته می‌شود که با هدف آزار و اذیت و توهین به فرد دیگر انجام می‌شود. یک مشخصه بارز این رفتار، تکرار مداوم آن است به‌طوری که قربانی به هر راهی که متوسل شود، باز هم پیام‌های حاوی آزار و اذیت دریافت می‌کند. ضرر و زیان ناشی از این قبیل رفتارها در فضای مجازی بسیار متنوع است و می‌تواند منجر به اضطراب، احساس مورد اهانت قرار گرفتن، اتلاف وقت و انرژی و حتی ارتکاب جرم شود این یک نمونه از تجاوز مجازی معمولا  تلافی‌جویانه است، چرا که ظاهرا در فضای مجازی حرفی زده یا حرکتی کرده بود که باعث خشم فرد دیگری شده بود. 4- رفتارهای تحقیرآمیز: آخرین دسته از موارد خشونت سایبری تحقیر کردن است، از طریق ترسیم تصویری تحقیرآمیز از زنان با کلمه‌ یا عکس‌هایی که تشویق‌کننده تحقیر یا رفتار ناپسند با آنان است،.. این شکل از تحقیر علاوه بر زنان، ممکن است درباره هر گروه دیگری هم رخ دهد. این نوع از تحقیر شاید موجب آسیب به یک هدف مشخص نشود؛ علاوه بر این ممکن است به‌شکل غیرمستقیم رخ دهد. چنین مواردی اغلب به‌عنوان یکی از اشکال آزادی بیان و حمله لفظی مورد بحث قرار می‌گیرند. این مسایل شامل شکل‌هایی از خشونت سایبری است که می‌تواند به توهین علیه زنان منجر شود، چه به شکل فردی و چه به شکل گروهی. مثال: در نوامبر ۱۹۹۵ ایمیلی از طریق چهار دانشجوی مرد دانشگاه کُرنل در سطح وسیعی منتشر شد. این پیغام حاوی لیستی با عنوان ۷۵ دلیل برای این‌که چرا زنان (حرام‌زاده‌ها/ کثافت‌ها) نباید از آزادی بیان برخوردار باشند، بود. این موارد ضد زن و خشونت‌آمیز شامل مواردی این‌چنینی بود: -احمقانه صحبت و رفتار می‌کنند-  وقتی در خیابان مردی برای آن‌ها سوت می‌زند، باید خفه شوند و از دستورات پیروی کنند- اگر نمی‌توانند صحبت کنند، نباید درباره تجاوز هم اعتراضی داشته باشند. البته عدم آشنایی با خشونت سایبری تنها دلیل برای عدم تشخیص و مقاومت مقابل آن نیست. اینترنت به خودی خود و به‌دلیل امکان ناشناس ماندن و ترس کمتر از مجازات، از دلایل تشویق به رفتارهای توهین‌آمیز در مقیاسی بیشتر نسبت به دنیای واقعی است. با این حال به‌نظر می‌رسد که عامل ناشناس ماندن، فاکتور تاثیرگذاری است که باعث می‌شود افراد رفتارهایی انجام دهند و دست به اعمالی بزنند که در حالت عادی شاید از آن پرهیز کنند. خشونت، به‌خصوص وقتی به مسایل جنسی مربوط می‌شود، به‌دلیل احساس گناه یا شرم مورد انکار قرار می‌گیرد. زنان به شکل خاص آموزش دیده‌اند که باور کنند اگر مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، خودشان هم مقصر هستند. این شرایط اجتماعی موجب می‌شود که آن‌ها کمتر علاقه‌ای به گزارش کردن آزار و اذیت‌ّ جنسی داشته باشند. مشکل مهم‌تر آن است که خشونت علیه زنان به شکل گسترده‌ای در جوامع مختلف وجود دارد و به همین دلیل بسیاری از زنان و مردان تصور می‌کنند که این اتفاق طبیعی است. طبق یافته‌های گزارشی از سازمان ملل زنان ۲۷ برابر مردان مورد آزار و اذیت آنلاین قرار می‌گیرند و ۷۳ درصد از زنان خشونت مجازی را تجربه کرده‌اند. به‌علاوه خشونت علیه زنان می‌تواند از فضای مجازی آغاز و در نهایت به خشونت حقیقی و فیزیکی منجر شود و یا بالعکس. سازمان‌های حقوق زنان گزارش می‌دهد که میان خشونت آنلاین و آفلاین رابطه‌ای آشکار و معنادار وجود دارد سازمان ملل آسیب‌ها و خسارات خشونت مجازی را به رسمیت می‌شناسد و تاکید دارد که مقابله و جلوگیری از آن باید درجه اهمیتی برابر با خشونت غیرمجازی داشته باشد.خشونت مجازی، ابزاری برای سرکوب و ارعاب مدافعان حقوق بشرنیز عنوان شده است، هرچه حضور و فعالیت سیاسی زنان در عرصه مجازی افزایش پیدا می‌کند، خشونت جنسی/جنسیتی آنلاین نیز بیش‌ازپیش به مثابه ابزار فشار و ارعاب علیه آنان به کار گرفته می‌شود. کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در سال ۲۰۱۸ در بیانیه‌ای اعلام کرد: خشونت و سرکوبی که در فضای آنلاین به کنشگران و مدافعان حقوق بشر اعمال می‌شود، به‌طور غیرقابل باوری شایع است. این اشکال نوین آزار و اذیت، مرعوب‌سازی و هتک حیثیت حیرت‌آورند و به فضای حقیقی تسری پیدا می‌کنند. تهدید مرگ، تهدید خشونت جنسی و جنسیتی و بی‌اعتبارسازی و نشر اکاذیب که عموما ماهیتی جنسی دارند، زنانی را که صدای خود را بلند کرده‌اند مورد هدف قرار می‌دهد. ارتباط فراملی و گسترده اینترنت، گردش اکاذیب و افتراهای اینترنتی را سرعت می‌بخشد و سیل عظیمی از نفرت و دشمنی علیه کنشگران روانه می‌کند. بسیاری از این حملات توسط کاربرانی با هویت‌های ناشناس صورت می‌گیرد. از‌این‌رو حذف محتواهای کذب و خشونت‌آمیز به موضوعی بسیار چالش‌برانگیز تبدیل شده است به عنوان مثال: کنشگران مکزیکی که در زمینه حقوق جنسی و حقوق باروری فعالیت می‌کنند بارها و بارها تهدید به مرگ شده‌اند و مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. حتی در مواردی فرزندان آن‌ها نیز هدف خشونت قرار گرفته‌اند. در ویتنام، به‌دنبال مجموعه‌ای از حملات آنلاین علیه یک فعال محیط زیست موجب شد او مورد تهاجم فیزیکی قرار بگیرد. در هند یک روزنامه‌نگار ی که علیه افراط‌گرایی هندو انتقاداتی منتشر کرده بود، در فضای مجازی مورد حملات گسترده قرار گرفت و عده زیادی خواهان اعمال خشونت بر او شده بودند. این روزنامه‌نگار در نهایت به قتل رسید. همکار او رعنا ایوب نیز هزاران پیام تهدیدآمیز دریافت کرد از جمله تهدید به تجاوز گروهی و مرگ. حتی شماره تلفن و آدرس منزل او نیز در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شد. در عراق، تعدادی از زنان کاندیدای انتخابات پارلمانی با کارزارهای هتک حیثیت در فضای مجازی مواجه شدند و تعداد زیادی عکس‌های جعلی از آن‌ها در جهت خدشه‌دار کردن اعتبار آن‌ها منتشر شد. آثار و عواقب خشونت مجازی جنسی و جنسیتی از طرفی دیگر این حملات، آثار روانی متعددی را بر قربانیان اعمال و سلامت روان آن‌ها را خدشه‌دار می‌کند، احساس اضطراب، ترس و … و هم‌چنین تهدید آسیب جسمانی را افزایش می‌دهند. حملات خشونت‌آمیز مجازی ممکن است زیست و امور روزمره فرد مورد هدف از جمله خواب و خوراک را مختل کند. انتشار تصاویر خصوصی جنسی افراد در جوامع محافظه‌کار و مردسالار نیز ممکن است آن‌ها را دچار تروماها و آسیب‌های بلندمدت‌تری قرار دهد، از جمله طرد و انزوای اجتماعی.در یک نظرسنجی‌ که سازمان عفو بین‌الملل بر روی هشت کشور انجام داده مشخص شده که ۴۱ درصد از زنانی که مورد آزار و اذیت آنلاین قرار گرفته‌اند دچار ترس از آسیب و تهدید جانی و جسمانی شده‌اند، ۲۴ درصد هراس مورد آسیب قرار گرفتن خانواده خود را داشتند، چرا که در حملات جمعی مجازی علیه زنان، نام فرزندان و اعضای خانواده‌شان نیز به‌همراه تصویر نیز ذکر و مورد تهدید واقع شده بودند. نقض حق حریم خصوصی قربانی و نقض حق آزادی بیان و نقض حق مشارکت در امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در این حملات و آزارهای مجازی مشهود است. این شکل از ارعاب و خشونت می‌تواند فعالیت شبکه‌های زنان را مختل کند، چرا که بسیاری از کنشگران فمینیست و مدافعان حقوق بشر به‌ویژه در کشورهایی که فضاهای حقیقی کنشگری به‌شدت سرکوب می‌شود، برای تداوم فعالیت‌های خود به شبکه‌های اجتماعی مجازی وابسته‌اند و فعالیت در فضای مجازی برای جنبش زنان در این کشورها حیاتی است. با این حال این حملات تقریبا در مصونیت مطلق برای مرتکبان ادامه یافته‌ است و هم‌دست با قدرت‌ها و حکومت‌ها به سرکوب زنان کنشگر و مدافع حقوق بشر دامن می‌زند. آمارها در ایران  نشان می‌دهد در همین چند ماه گذشته جرایم و انحرافات در فضای مجازی ۲۰ درصد فزونی یافته است. به‌طور مجزا طی این مدت شاهد هتک حیثیت و نشر اکاذیب با رشد ۲۶ درصدی، افزایش ۴۳ درصدی جرایم علیه اخلاق عمومی در فضای مجازی، رشد ۱۹ درصدی سرقت و کلاهبرداری مرتبط با رایانه و نیز بالارفتن ۲۸ درصدی جرایم علیه محرمانگی داده‌ها نسبت به مدت مشابه خودشان در سال گذشته بودیم. انتشار بیش از ۲۲ میلیون محتوای مرتبط با خشونت و جرایم خشن در فضای مجازی از ابتدای سال تاکنون، بی‌شک بیشترین آسیب در این فضا متوجه کودکان و نوجوانان است؛ هر چند که برای کودکان مدرن، به سبب امکانات آموزشی، ارتباطی، تفریحی، سرگرمی، اینترنت یک محیط آشنا و امن به‌نظر می‌رسد و استفاده از آن اجتناب‌ناپذیر است اما مطالعات مختلف جهانی، شیوع پرخاشگری سایبری در بین نوجوانان را بین ۱۰ تا ۵۳ درصد تخمین زده که به عواقب منفی جدی و روانی در نوجوانان مثل خودکشی در قربانیان و تقویت الگوی عمومی تری از یک رفتار ضداجتماعی در متجاوزان منجر می‌شود.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از  دست اندرکاران، منشی جلسه: آقای عباس منفرد، مسئول ضبط و تدوین: آقای سینا اشجعی و تمامی شرکت کنندگان و میهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۰:۱۲ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

 

 

گزارش جلسه ویژ کمیته دفاع از محیط زیست، ۱۱ نوامبر ۲۰۲۴

سونیا سوارکوب

جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست روز دو شنبه ۱۱نوامبر ۲۰۲۴، برابر ۲۱ آبان ۱۴۰۳ در ساعت ۱۸:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، آقای اصغر خدابنده سامانی مسئول جلسه ضمن خوش‌آمدگویی به حاضرین در جلسه، میهمان جلسه را معرفی کردند و در ادامه همراه با مهمان به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خانم نزهت رشید‌خانی در مورد بحران فرونشست‌ها در ایران این‌گونه گفتند: فرونشست زمین در ایران از بحران‌های زیست ‌محیطی مهم چندسال اخیر ایران است که مهم‌ترین علل آن در حال حاضر بحران آب است. ایران جزو کشورهایی با بیشترین فرونشست زمین است، به حدی که میزان فرونشست زمین در ایران ۹۰ برابر میانگین کشورهای توسعه یافته است. درحال حاضر ۳۰۰ دشت ایران دچار این بحران هستند، در برخی از دشت‌های ایران شرایط از فرونشست عبور کرده و زمین وارد مرحله بحرانی ایجاد فروچاله‌ها قرار گرفته است، از مناطق با شرایط بحرانی می‌توان به دشت کاشمر، دشت کبودرآهنگ همدان، دشت ورامین، دشت نظرآباد، دشت تهران، دشت مشهد و نیشابور، دشت‌های استان کرمان، اصفهان و قزوین اشاره کرد. کاشمر با میزان فرونشست تجمعی بیش از ۳۰ سانتی‌متر رکورددار فرونشست زمین در ایران است. استان اصفهان از دو منظر به خطرناک‌‌‌‌‌‌ترین استان کشور در (فرونشست) تبدیل شده است. مطالعات زمین‌شناسی نشان می‌دهد، اگرچه استان خراسان‌رضوی به لحاظ بیشترین پهنه درگیر فرونشست، اول است، اما بیشترین شهرهای در معرض فرونشست، در استان اصفهان است. ضمن آن‌که باتوجه به تراکم جمعیت در شهرهای اصفهان، این استان در این زمینه حادترین استان کشور در مسئله فرونشست به حساب می‌آید. اصفهان در دوراهی مهار فرونشست یا بروز تبعات ۴گانه این پدیده قرار دارد. مهار فرونشست از طریق کنترل کشاورزی‌های آب‌بر و پایان دعوای استانی برسر زاینده‌رود امکان‌پذیر است. درغیر این‌صورت افت ارزش ملک یکی از ۴ پیامد منفی فرونشست خواهد بود. بحران آب اصلی‌ترین و مهم‌ترین عامل فرونشست زمین است. باتوجه به کمبود بارندگی‌ها در چندسال اخیر ایران و کم شدن آب پشت سدها، برای تأمین آب باید از آبخوان‌های زیر زمینی برداشت می‌شد که نتیجه این عمل از بین رفتن سفره آب‌های زیرزمینی و سست شدن خاک و فرونشست شد. دلیل فرونشست این است که، در حالت تعادل طبیعی، فشار هیدرولیکی آب زیرزمینی، در منافذ آبخوان، مقداری از وزن زمین را تحمل می‌کند. هنگامی که آب‌های زیرزمینی توسط انسان بیش از حد برداشته شود، فشارهای منافذ در آبخوان افت می‌کند و فشرده‌سازی و تراکم آبخوان رخ می‌دهد. هنگامی‌که آبخوان فشرده شود، باعث فرونشست زمین، پایین رفتن یا افت سطح زمین می‌شود. از عوامل تشدیدکننده کمبود آب که عامل اصلی فرونشست زمین است نیز می‌توان به مصرف بالای آب در شهروندان ایرانی که میانگین مصرف آب در ایران در اوج مصرف ۳۰۰ لیتر در شبانه‌روز است که دو برابر میانگین جهانی است، عدم اصلاح الگوی مصرف در صنعت کشاورزی ایران، تغییرات اقلیمی و عدم مدیریت آب اشاره کرد. مهم‌ترین پیامد فرونشست زمین از بین رفتن دشت‌های حاصلخیز و نابودی خاک قابل کشت است زمانی که زمین نشست کند خاک متراکم و خشک می‌شود و مواد مغذی خاک از بین می‌رود و به این ترتیب زمین آن منطقه به کویری غیرقابل کشت تبدیل می‌شود. علاوه بر این‌ها آثار تاریخی و دیگر بناهایی که در دشت‌ها ساخته شده و ارزش قابل توجهی دارند با فرونشست دشت‌ها از بین می‌روند. برای مثال تخت جمشید و نقش رستم در معرض فرونشست هستند. کاهش کیفیت آب‌وهوا از دیگر تبعات فرونشست زمین در ایران است، در استان‌های آذربایجان شرقی و غربی، فرونشست باعث بیابان‌زایی و شوری خاک و آب شده است. همچنین در دشت شهرکرد فرونشست باعث ایجاد بیابان و هجوم ریزگردها و آلودگی هوا شده است. فرونشست زمین باعث در خطر قرار گرفتن خطوط ریلی ایران شده است، خط راه‌آهن شیراز-اصفهان در سال‌های اخیر در معرض نشست قرار گرفته است که در صورت تشدید این اتفاق منجر به از بین رفتن این خط ریلی می‌شود. در دشت‌های جنوب ورامین، فرونشست باعث سست شدن خاک و ایجاد مشکل در پایداری دکل‌های انتقال برق شده است. همچنین این اتفاق باعث در خطر قرار گرفتن لوله‌های انتقال آب و گاز و نفت در دشت‌ها شده است. مناطق با بیشترین میزان فرونشست به ترتیب شامل استانهای اصفهان، تهران، کرمان، خراسان رضوی، البرز، فارس، یزد، همدان، مرکزی، چهارمحال و بختیاری، آذربایجان شرقی، زنجان، قم، اردبیل، کردستان، آذربایجان‌غربی، خراسان شمالی، و کرمانشاه است. از نظر تعداد جمعیت شهری نیز استان‌های تهران، خراسان‌رضوی، اصفهان، البرز، کرمان و قم، هرکدام با جمعیتی بالای یک میلیون نفر در ردیف استان‌های با ریسک جمعیتی بالای در معرض خطر فرونشست زمین، قرار دارند. استان‌های دربردارنده پهنه‌های با خطر بالای فرونشست زمین به ترتیب گسترش شامل اصفهان، تهران، کرمان، خراسان رضوی، البرز، فارس، یزد، همدان، مرکزی، چهارمحال و بختیاری، آذربایجان‌شرقی، زنجان، قم، اردبیل، کردستان، آذربایجان‌غربی، خراسان شمالی و کرمانشاه است. بر اساس مطالعات انجام شده، استان اصفهان با ۳۱ شهر واقع بر پهنه‌های باخطر بالای فرونشست زمین در ردیف اول از نظر سکونت‌گاه‌های شهری است که بیشترین زون فرونشست را دارد و بعد از آن استان‌های تهران با ۳۰ شهر، کرمان با ۲۵ و خراسان‌رضوی با ۲۴ شهر رتبه‌های بعدی را از منظر این مخاطره به خود اختصاص داده‌اند. در میان محدوده‌های واقع بر پهنه‌های با خطر بالای فرونشست زمین، شهرهای استان خراسان‌رضوی وضعیت نامطلوب‌تری نسبت به دیگر شهرها دارند. بعد از آن استان‌های تهران، اصفهان، یزد، کرمان، و قم دارای تعداد واحدهای مسکونی فاقد اسکلت بیشتری واقع بر پهنه‌های فرونشستی با خطر بالا هستند.در ادامه برخی از راهکارهای موثر برای جلوگیری از فرونشست زمین را برسی می‌کنیم. کنترل و مدیریت مصرف آب: تغییر الگوی مصرف آب به سمت روش‌های بهینه می‌تواند به حفظ آب زیرزمینی و جلوگیری از فرونشست زمین کمک کند. این شامل بهبود کارآیی سیستم‌های آبیاری، استفاده از روش‌های صرفه‌جویی در استفاده از آب و ایجاد آب‌های جایگزین مانند بازیافت آب است. حفظ منابع طبیعی: حفظ منابع طبیعی نظیر جنگل‌ها، باتلاق‌ها و سایر زیستگاه‌ها می‌تواند به جلوگیری از فرونشست زمین کمک کند. احداث مناطق حفاظت شده و اجرای قوانین سختگیرانه در مورد تخریب محیط زیست می‌تواند از نابودی و آسیب دیدن منابع طبیعی جلوگیری کند. استفاده از تکنولوژی‌های مدرن: استفاده از تکنولوژی‌های مدرن در احداث ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها می‌تواند به جلوگیری از فرونشست زمین کمک کند. مثلاً استفاده از سیستم‌های ارتفاع‌سنجی GPS در ساخت‌وسازها می‌تواند دقت بیشتری در تسطیح و اجرای آن‌ها ایجاد کند. آموزش و اطلاع‌رسانی: آموزش عمومی مردم و اطلاع‌رسانی درباره اثرات نامطلوب فرونشست زمین می‌تواند در ایجاد آگاهی و پایبندی به اقدامات جلوگیری موثر باشد. این شامل آموزش در مورد روش‌های صرفه‌جوی در مصرف آب، حفظ منابع طبیعی و مدیریت منابع استان ارزیابی و نظارت مداوم ارزیابی و نظارت مداوم بر فعالیت‌های مختلف می‌تواند به تشخیص مشکلات زمین‌شناسی و زمین‌شناسی فرونشستی کمک کند. این شامل انجام مطالعات کامل زمین‌شناسی، نظارت بر نقاط مستعد فرونشست زمین و ارایه راهکارهای مناسب برای جلوگیری از آن است. هرچند که جلوگیری کامل از فرونشست زمین ممکن نیست، اما با بهره‌گیری از راهکارهای مناسب و پیروی از اصول بهینه‌‌‌سازی، می‌توان از حداقل سوءتاثیر فرونشست زمین بر محیط زیست و جامعه جلوگیری کرد. برای اجرای این راهکارها، همکاری بین دولت، سازمان‌های مردم‌نهاد و جامعه بسیار حائز اهمیت است.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم سونیا سوارکوب و سایر همکاران و میهمانانی که در جلسه حاضر بودند، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۲۰به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

آهو دریایی؛ نماد تازه‌ اعتراض زنان ایران علیه حجاب اجباری و سرکوب جنسیتی

فرجود تقیپور

آهو دریایی روز شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳، برابر با ۳ نوامبر ۲۰۲۴، در دانشگاه علوم و تحقیقات با اعتراضی نمادین، به یکی از نمادهای مقاومت زنان ایران در برابر قوانین تحمیلی جمهوری اسلامی تبدیل شد. این اعتراض در واکنش به برخورد خشونت‌آمیز حراست دانشگاه به‌دلیل عدم رعایت حجاب اجباری و سرکوب‌های جنسیتی صورت گرفت. آهو دریایی در اقدامی جسورانه و برای اعتراض به محدودیت‌هایی که بر زندگی و هویت زنان تحمیل می‌شود، حجاب خود را کنار گذاشت و به‌طور نمادین نیمه‌برهنه شد. پیام او روشن بود: من تسلیم این تحمیل نمی‌شوم و آزادی زنان ایران شرط آزادی کل ملت ایران است. این اقدام جسورانه او به سرعت در رسانه‌ها و فضای مجازی بازتاب یافت. حکومت ایران، به‌ویژه نیروهای امنیتی، که همواره در تلاش‌اند با محدودیت‌های شدید کنترل کاملی بر بدن و هویت زنان داشته باشند، واکنش تندی نشان دادند. آهو دریایی پس از این اعتراض، بدون ارائه هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی یا شفافیت، توسط مقامات بازداشت و برخلاف روال معمول به بیمارستان روانی منتقل شد. این انتقال بدون دلایل قانع‌کننده و اعلام وضعیت مشخص، نگرانی‌های بسیاری را درباره سلامتی و وضعیت او برانگیخت. سیاست‌های جمهوری اسلامی، به‌ویژه حجاب اجباری و سازمان‌هایی مانند گشت ارشاد و حراست در دانشگاه‌ها، ابزارهایی برای سرکوب جنسیتی به شمار می‌روند. گشت ارشاد که به‌طور خاص برای نظارت بر پوشش زنان و اطمینان از رعایت قوانین حجاب اجباری تأسیس شده، با تفتیش و بازجویی از زنان در اماکن عمومی، به کنترل و اعمال قدرت بر آنان می‌پردازد. همچنین، حراست دانشگاه‌ها نیز از سیاست‌های مشابهی پیروی کرده و فضای دانشگاه‌ها را که باید محلی برای تبادل آزادانه افکار باشد، به محیطی بسته و کنترل‌شده تبدیل کرده است. قوانین اجباری و محدودکننده‌ای که به‌ویژه زنان را هدف قرار داده‌اند، با آزادی فردی آنان در تضاد بوده و حجاب اجباری در ایران به ابزاری برای کنترل بدن و هویت زنان تبدیل شده است. بیش از چهار دهه است که زنان ایران با سیاست‌های تبعیض‌آمیز و ضدزن جمهوری اسلامی مواجه‌اند، قوانینی که آزادی و هویت آنان را محدود می‌کنند و در برابر هرگونه اعتراض، برخوردهای شدید را در پی دارند. اقدام آهو دریایی اما به‌عنوان نقطه‌عطفی در این مبارزه شناخته شد. این اعتراض نشان داد که حجاب اجباری و سرکوب جنسیتی در ایران نه تنها مسئله‌ای مربوط به پوشش، بلکه ابزاری برای کنترل جامعه از طریق محدودیت و اجبار است. اعتراض آهو و بازداشت او همچنین نشان داد که حکومت ایران در مواجهه با صدای مخالف به سخت‌ترین روش‌ها و برخوردهای خشن متوسل می‌شود. این اعتراض و پیام‌های آن، بخشی از خیزش زن، زندگی، آزادی است که خواهان پایان سرکوب و محدودیت‌های نظام‌مند بر زندگی و هویت زنان است. حمایت‌های گسترده از آهو دریایی، نشانه همبستگی و همراهی جامعه با خواست آزادی زنان و رهایی از قوانین تبعیض‌آمیز است. اعتراضات علیه حجاب اجباری و گشت ارشاد در ایران نشان داده‌اند که جامعه، به‌ویژه نسل جوان، خواهان آینده‌ای است که در آن آزادی‌های فردی و اجتماعی، فارغ از جنسیت، به رسمیت شناخته شود. آهو دریایی و دیگر معترضان پیامی به جهانیان فرستاده‌اند: آزادی زنان نه تنها یک حق، بلکه شرط آزادی و پیشرفت کل جامعه است.

 

 

 

حجاب اجباری (نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر)

 سپهر رضایی‌شایان

برای اسلام سیاسی و روحانیت ارتجاعی، مفهوم آزادی و برابری نه با تعریف رایج آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر مبتنی بر: هر کس حق زندگی، آزادی، و امنیت شخصی دارد (مادهٔ ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر)، بلکه رهایی زنان بزعم این مرتجعان از قیدوبند غربی به‌منظور تن دادن زنان و جامعهٔ ایران به قوانین قرون‌وسطایی مدنظر بود و هست. به‌همین دلیل تلاش‌ها در این سمت از یک سو و مقاومت زنان در مقابل این تلاش‌های سرکوبگرانه در سوی دیگر از همان ابتدای انقلاب آغاز گردید و تا کنون ادامه دارد.نخستین اعتراض‌های زنان در مخالفت با حجاب اجباری بدون برنامه‌ریزی قبلی و یک روز بعد از دستور خمینی برای حجاب شرعی، در روز ۱۷ اسفندماه، یعنی روز جهانی زن (۸ مارس) شکل گرفت. زنان طبقه متوسط شهری ازجمله زنان شاغل در سازمان‌های مختلف دولتی و آموزگاران زن در این تظاهرات بزرگ ۱۵ هزار نفری از دانشگاه به‌طرف دفتر نخست‌وزیری در واکنش اعتراضی به حجاب اجباری نقشی پر رنگ داشتند. حق طبیعی زنان یعنی داشتن اختیار برای انتخاب پوشش خود در کشاکش‌های سیاسی پس از پیروزی انقلاب مردمی از نظر دور داشته شد. بسیاری از زنان تنها به‌خاطر حفظ شغل‌شان مجبور شدند به حجاب گردن نهند. می توان گفت که نخستین تن دهندگان به حجاب اجباری زنان شاغل بودند. نخستین برخوردهای خشونت‌آمیز و سازمان‌دهی شده با پوشش اختیاری زنان در سال ۱۳۵۸ از سوی دایرهٔ مبارزات با منکرات (که در سال ۵۹ جایش را به سازمان امر به‌معروف و نهی از منکر داد) راه‌اندازی و آغاز شد. در سال ۱۳۶۰ قانونی برای وضعیت کارمندان وزارتخانه‌ها و مؤسسه‌های دولتی به‌تصویب رسید که بر طبق یکی از مواد آن هر زنی در محل کار حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کرد با مجازات‌هایی از قبیل توبیخ کتبی گرفته تا بازخرید و اخراج روبرو می‌شد. در این دوره است که پاکسازی‌های وسیع زنان در مشاغل دولتی و آموزش‌وپرورش به‌علت مقاومت آنان در برابر حجاب یا به‌بهانه داشتن افکار چپ آغاز گردید و هزاران زن در همان سال‌های اول انقلاب خانه‌نشین شدند. رژیم در قدم بعدی در سال ۱۳۶۲ قانون حجاب را به‌تصویب رساند. بر طبق این مصوبه حضور زنان بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی جرم محسوب می‌شد. زن‌ستیزان بالاخره به سرکوبگری‌های‌‌شان در مورد زنانی که از نظارت‌ها بر پوشش‌شان تخطی می‌کردند جنبه قانونی دادند. بازوهای به‌اصطلاح فرهنگی اما بیشتراجرایی و توهین‌آمیز این سرکوبگری‌ها از گشتهای ثارالله و جندالله (که برخی‌ از مردم آن‌ها را گشتاپو می‌نامیدند) در دوره‌های مختلف گرفته تا گشت امنیت اخلاقی یا گشت ارشاد به‌کمک انواع مصوبه‌های ریز و درشت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مثل راهبردهای گسترش فرهنگِ عفاف و طرح‌هایی همچون طرح صیانت از عفاف و حجاب هرساله هزاران زن را در بازداشتگاه‌های رژیم ولایی همراه با تحقیر و اهانت و کتک به‌دادن تعهد برای تن در دادن به حجاب مجبور می‌کردند. طبق گزارش‌های منتشر شده در طی سال‌های ۱۳۸۲- ۱۳۹۲، بیش از ۳۰ هزار زن در شهرهای مختلف ایران به‌جرم تخطی از حجاب بازداشت شده بودند. اما با تمام این سرکوب‌ها و صرف هزینه‌هایی میلیاردی از جیب مردم، مقاومت زنان در دولت‌های مختلف به‌شکل‌ها و شیوه‌هایی گوناگون ادامه داشت. کار تخطی از حجاب به‌جایی رسید که مرکز حکومتی پژوهش‌های مجلس ولایی در مردادماه ۱۳۹۷ اعلام کرد با بررسی تحقیقاتی‌ای که در سال‌های اخیر دربارهٔ حجاب و بدحجابی در کشور انجام داده است به‌این نتیجه رسیده است که ۷۰ درصد جامعه، دارای بدحجابی شرعی هستند!. اما با این وصف، دلواپسان حجاب زنان و دختران میهن ما یا همان غارتگران اموال ملت، در پی اجرای اوامر ولی فقیه، روز به‌روز طرح‌هایی جدیدتر به‌منظور تسکین دلواپسی‌های‌شان ازجمله تیم‌هایی مانند ارزیابان عفاف و حجاب یا قرارگاه های عفاف و حجاب را راه‌اندازی کردند و بر شدت سرکوب‌ها افزودند. در روز ده دسامبر ۱۹ آذرماه، روز جهانی حقوق بشر، تبلور شعار پرمحتوای زن زندگی آزادی را در مادهٔ سوم اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر، این دستاورد بزرگ بشریت در قرن بیستم، می‌توان به‌وضوحی بیشتر دید که به‌صراحت می‌گوید: هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. در اوضاع‌واحوال فعلی مردم شجاع و مبارز میهن ما در مبارزهٔ همگانی‌شان برای حق حیات آزاد به اعدام نه می‌گویند، زیرا زندگی- یکی از رکن‌های سه‌گانهٔ شعار زن زندگی آزادی- بر حق حیات آزاد و برابر تمامی انسان‌ها تأکید می‌کند. رژیم ولایی برای ادامه عمر ننگینش و از فرط زبونی برای مرعوب ساختن مبارزات مردم اکنون با اعدام محسن شکاری همچون همیشه به‌ اعدام روی آورده است. باید با مبارزه‌ای متحد دست رژیم ضد مردمی ولایی را در کشتار آزادی‌خواهان ایران کوتاه کرد.

 

 

سرنوشت دختر علوم و تحقیقات

نوید احمدی

دختر علوم تحقیقات با نام احتمالی آهو دریایی دانشجوی دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران است. موضوع دخالت مأموران حراست دانشگاه در نحوه پوشش فردیِ وی و اعتراضِ وی به این موضوع، موجب واکنش مردم به این رخداد و موضوع حجاب اجباری در سطح جامعه شد. در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۳ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، مأموران حراست و بسیج دانشگاه با زور قصد داشتند این دختر دانشجو را به بهانه حجاب و نداشتن مقنعه به داخل اتاقک حراست ببرند اما با مقاومت و اعتراض او، لباسش (هودی مانند) از تنش کنده شد و زیر هودی چیزی جز لباس زیر بر تن او نبود؛ به همین علت مأموران حراست شوکه شده و رهایش کردند. پس از این ماجرا و نیمه برهنه شدنِ بالاتنه‌اش در طی درگیری، دختر از فرط عصبانیت شلوارش را هم درآورد و به سمت مأموران پرتاب کرد و نیمه برهنه شد و همین موضوع باعث دستگیری خشونت‌آمیز وی شد. مسئولان دانشگاه با تکذیب برخورد فیزیکی با این دانشجو، مدعی اختلال روانی وی شدند. اما روایت رسمی حکومت می‌کوشد این زن را «بیمار» و «دیوانه» بخواند تا وجه اعتراض را از رفتار او بگیرد و سرکوبش کند. سخنگوی دولت ادعا می‌کند موضوع دختر علوم و تحقیقات، امنیتی نیست. این در حالی است که شمار زیادی از کاربران فضای مجازی، اقدام این زن را به مثابه «یک حرکت اعتراضی شجاعانه» ارزیابی کرده‌اند. دستگیری وی با یک خودرو پراید با پلاک شخصی و توسط سه نفر مأمور لباس شخصی صورت گرفت. وی پس از دستگیری توسط پلیس به دستور اطلاعات سپاه به بیمارستان روان‌پزشکی ایران واقع در جاده مخصوص منتقل شده و تحت نظر پزشک و روان‌پزشک قرار گرفت. امیر محجوب، مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد در شبکه ایکس (توییتر) بدون ذکر دلیل تنش بین این دانشجو و حراست دانشگاه آزاد و برخورد حراست با او بیان کرد که «انگیزه عمل و دلایل اقدام این دانشجو در دست بررسی است» اما در همان مطلب ادعا کرد که «در کلانتری و با بررسی تیم‌های پزشکی مشخص شد که وی تحت فشار روحی شدید و دارای اختلالات روان بوده است.» در روند مبارزه برای آزادی پوشش در ایران، «دختر دانشگاه علوم تحقیقات» با درآوردن لباس‌هایش به یک نماد بدل شد. گزارش‌ها حاکی از آن است که ماموران حراست با ضرب و جرح شدید، این دانشجو را بازداشت کردند و تحویل نیروهای انتظامی دادند تا به «بیمارستان روانی» منتقل شود. شکل اجرای حرکت دختر علوم تحقیقات جنبه اجتماعی دارد. جمهوری اسلامی ید طولایی در سوءاستفاده از روان‌پزشکی و بیمارانگاری معترضان و مخالفان خود دارد. با در نظر گرفتن این فرض احتمالی که دختر دانشگاه علوم و تحقیقات ممکن است مبتلا به نوعی بیماری‌ اعصاب و روان باشد، به بررسی این مساله پرداخته که شکل بروز رفتار این دانشجو، با دغدغه‌های اجتماعی تشدید شده چند سال اخیر ایرانیان مانند حجاب اجباری، آزادی پوشش و حق زن بر بدن خود، هم‌پوشانی دارد. حسین قاضیان در پاسخ به این پرسش که آیا با پیش‌فرض احتمالی‌ وجود مشکلات عصبی، کماکان می‌توان رفتار دختر علوم تحقیقات را امر و پدیده‌ای اجتماعی نامید، گفت برای این که پدیده‌ای امر اجتماعی دانسته شود باید دست‌کم دو جنبه در آن حضور داشته باشد: «جنبه نخست دربرگیری آن است. یعنی آن کار با تکرار زیاد در جامعه رخ دهد و مثلا تعداد زیادی از زنان در زمان‌های مختلف لخت شوند که چون در سال‌های اخیر تعداد موارد اعتراضی برهنه شدن اندک بوده، این وجه را نمی‌توانیم در نظر بگیریم.» به گفته این جامعه‌شناس، جنبه‌ای دیگر در این مورد صادق است: «این برهنگی، اگرچه ممکن است ناشی از ویژگی‌های فردی شخص باشد اما تحت تاثیر اوضاع و احوال اجتماعی رخ داده است و شکل اجرای آن جنبه اجتماعی دارد.» قاضیان در ادامه گفت: «اصلا بیاید فرض کنیم بنا به گفته عده‌ای، دختر علوم و تحقیقات دچار مشکلات شخصیتی یا رفتاری بوده باشد. با در نظر گرفتن این فرض، باید در نظر داشت که دیگرانی هم در گذشته با مشکلاتی مشابه مواجه بوده‌اند اما آن دیگران در موارد پیشین، به شیوه‌ها و فرم‌های دیگری عمل می‌کردند. چرا این‌جا اتفاق در این شکل و فرم رخ داده و اجرا شده؟» به گفته او، این رفتار تحت تاثیر فشاری است که جامعه بر بدن زن وارد می‌کند. این جامعه‌شناس تاکید کرد این فشارها آن‌چنان در سال‌های اخیر بیشتر شده و جنبه نمادین، بیانی و اظهاری پیدا کرده که توانسته است به فرم یا قالب واکنشی که حتی ممکن است از سر اختلال شخصیتی یا رفتاری باشد، شکل و فرم دهد: «از این منظر، می‌توان تاثیر جامعه را در عمل فردی این دختر دید و گفت که با یک پدیده اجتماعی روبه‌رو هستیم.» در روزهای گذشته شماری از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری به استفاده جمهوری اسلامی از «تکنیک نخ‌نمای مجنون‌انگاری معترضان» در مواجهه با ماجرای دختر علوم تحقیقات اشاره کرده‌اند. صدیقه وسمقی، نویسنده و اسلام‌پژوه، روز ۱۵ آبان با اشاره به این رخداد تاکید کرد رفتارهای خشونت‌بار با زنان بر سر مساله حجاب همچنان فاجعه می‌آفریند و افزود که فرستادن این زن به بیمارستان روانی، اقدامی «مجرمانه و غیرانسانی» است. شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، بیمار‌‌‌انگاری معترضان را روش دیرینه حکومت برای سرکوب مخالفان خواند و در اینستاگرام خود نوشت: «اگر دانشجوی معترض علوم تحقیقات بیمار بود، چرا بازداشتش کردید؟ آیا دستگاه امنیتی مسئول رسیدگی به وضعیت پزشکی شهروندان است؟» زهرا باقری‌شاد از زاویه دیگری به مجنون‌انگاری معترضان از سوی حکومت نگاه می‌کند. به گفته او، هر بار که زنان تلاش کرده‌اند مقاومت مستمرشان را علیه نظام دیکتاتوری در ایران یا کشورهای دیگر و به‌طور ویژه از طریق بدن‌های ستیزه‌جوی عصیان‌گر خود نشان دهند، برچسب‌هایی مانند «فاحشه» و «دیوانه» خورده‌اند چون جامعه مردسالار و نظامی که آپارتاید جنسیتی را پیاده می‌کند، به هیچ‌وجه پذیرای چنین عصیان‌گری‌هایی از سوی زنان، در این اندازه نیست. این پژوهشگر مطالعات جنسیت با تاکید بر سابقه طولانی جمهوری اسلامی در سرکوب مبارزان سیاسی با برچسب «اختلال روان»، گفت: «پیش از هر چیز باید از برچسب‌زنی به افراد دارای مشکلات اعصاب و روان و همراهی با گفتمان حکومت در این زمینه خودداری کرد.» به گفته او، این برچسب‌ها برآمده از نگاهی است که بیمار اعصاب و روان را فردی ناقص می‌داند که شایسته برخورداری از زندگی عادی نیست و بنابراین گمان می‌کند چنین انسانی، لیاقت این را ندارد که حتی در یک جنبش اجتماعی و سیاسی سهیم باشد. باقری‌شاد یادآوری کرد که این نگاه حتی در میان اپوزیسیون و مخالفان نظام نیز ریشه دوانده و آن‌ها نیز اغلب می‌کوشند فرد مبارزی را که حکومت به او برچسب مشکل اعصاب و روان زده از این بیماری‌ها بری کنند و بگویند او «سالم» است: «گویی فرد دارای هر شکلی از مشکلات اعصاب و روان، شایسته عناوین فعال سیاسی، فمنیست و مبارز اجتماعی نیست.» او تاکید کرد این «نگاه خطرناکی است» که جمهوری اسلامی از آن بهره می‌برد. بیماری‌های روان از جمله افسردگی و اضطراب بر اثر مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران افزایش یافته‌اند و به گفته باقری‌شاد، بر همین اساس، نمی‌توان مبارزان سیاسی و اجتماعی یا کسانی که مقاومت روزمره علیه ساختارهای سیاسی سرکوبگر را شکل می‌دهند از چنین مشکلاتی بری دانست: «باید باور داشت ابتلا به هر شکلی از بیماری اعصاب و روان نه از اعتبار جنبش سیاسی و اجتماعی می‌کاهد و نه موضوعی نامتعارف به شمار می‌رود.» کنش دختر علوم تحقیقات حتی اگر خود نداند، یک اعتراض سیاسی بود. مساله حجاب اجباری و نافرمانی مدنی گسترده زنان در مقابل آن، در سال‌های اخیر به جریانی مهم در جامعه ایران تبدیل شده‌ است. این دغدغه‌ها پس از اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در اواخر شهریور ۱۴۰۱ که با قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، شدت بیشتری گرفت. در دو سال گذشته هزاران زن در ایران به دلیل بر سر نداشتن روسری یا انتخاب پوششی که مطابق خواست حکومت نیست، بازداشت، احضار یا جریمه شدند و تحت پیگرد قرار گرفتند. اما در اعتراض به بازداشت دختر دانشجوی واحد علوم و تحقیقات، صدها تن از ایرانیان و فرانسویان ۱۵ آبان ۱۴۰۳ در مرکز پاریس، مقابل عمارت معروف پانتئون در نزدیکی دانشگاه سوربن گرد هم آمدند و با سر دادن شعار و ایراد سخنرانی از این زن و به‌طور کلی از مقاومت زنان ایرانی در برابر فشار و سرکوب حمایت کردند. این تجمع در پی فراخوان چندین انجمن سیاسی و مدنی فرانسوی و ایرانی-فرانسوی، کنشگران حقوق زنان، انجمن «فمن»، سندیکاهای معروف همچون «س‌ژت» و برخی دیگر از سازمان‌های مردم‌نهاد فرانسه برگزار شد. سازمان عفو بین‌الملل در شبکه اجتماعی «ایکس» از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواست که «فوراً و بدون قید و شرط» این دانشجوی دانشگاهی را آزاد کنند. مهدیه گلرو در این مورد نوشت: «دختر علوم و تحقیقات اسم ندارد، نامش زن‌بودن در ایران است، نامش نیکا، سارینا و حدیث است. نامش زن، زندگی، آزادی ست.» گزارشگر ویژه سازمان ملل (مای ساتو) در مورد وضعیت حقوق بشر ایران اعلام کرد که موضوع دختری که در اعتراض به حجاب اجباری در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران لباس از تن درآورد را به دقت زیر نظر دارد. او همچنین با بازنشر ویدئویی که حضور اعتراضی این زن با لباس زیر در محوطه دانشگاه را نشان می‌دهد، شامگاه شنبه ۱۲ آبان در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «من این حادثه، و همچنین پاسخ مقام‌های ایران، را به دقت رصد خواهم کرد.» کتایون ریاحی -بازیگر سینمای ایران- که خود در دوران زمان خیزش «زن، زندگی، آزادی» با برداشتن حجاب اجباری از معترضان حمایت کرده و با فشار نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی مواجه شده بود، در حساب اینستاگرام خود با انتشار عکس برهنه این دختر در این اقدام اعتراضی نوشت: یکدیگر را تنها نمی‌گذاریم. اما نکته اینجاست با وجود تمام تاکیدات بر حمایت دختر علوم و تحقیقات، تاکنون هیچ کس اطلاع دقیقی از سرنوشت و محل نگهداری دختر شجاع ایران زمین ندارد!

 

 

 

دختری عریان

علی مسیبی

دختری که با عریان شدن در دانشگاه ایران در برابر مأموران مقاومت کرددر میان قوانین سختگیرانه و نظارت همیشگی مقامات در ایران، همواره افرادی شجاع وجود دارند که با وجود خطراتی که متوجه امنیتشان می‌شود، در برابر سرکوب ایستادگی می‌کنند. نمونه‌ای از این شجاعت در یکی از دانشگاه‌های ایران رخ داد، جایی که دختری جوان با اقدامی جسورانه اعتراض خود را به نمایش گذاشت: او در ملأعام لباس‌هایش را از تن درآورد تا مخالفت خود را با محدودیت‌های روزمره و نظارت مأموران به نمایش بگذارد. این عملِ عریان شدن نه فقط یک عمل ساده‌ی نافرمانی، بلکه نمادی شجاعانه و صریح از اعتراض به محدودیت‌هایی بود که به ویژه بر زنان در ایران اعمال می‌شود.در جمهوری اسلامی، قوانین پوشش برای زنان از زمان انقلاب ۱۳۵۷ به شدت اجرا می‌شود. زنان مجبور به استفاده از حجاب و پوشیدن لباس‌های بلند و گشاد هستند که بدن آن‌ها را می‌پوشاند. تخطی از این قوانین معمولاً با مجازات یا حتی حبس همراه است. اما این اعتراض، این عمل آگاهانه‌ی کنار گذاشتن پوشش در برابر مأموران، معنای عمیق‌تری داشت: این نماد استقلال و مقاومت است، پیامی به مقامات و جامعه که زنان ایران دیگر حاضر نیستند تحت یوغ کنترل و سرکوب باشند.این حرکت شجاعانه به سرعت در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های بین‌المللی پخش شد. حامیان و فعالان حقوق بشری در سراسر جهان این دختر جوان را به خاطر شجاعتش تحسین کردند و همزمان به وضعیت دشوار بسیاری از زنان ایرانی که هر روز برای حقوق ابتدایی خود مبارزه می‌کنند، اشاره کردند. این اقدام باعث شد انتقادها به دولت ایران شدت یابد، چرا که بار دیگر یادآوری شد که در یک جامعه‌ی مدرن، آزادی و حق تعیین سرنوشت نباید نادیده گرفته شود.برای بسیاری از زنان و مردان ایرانی که در آرزوی زندگی آزاد هستند، این حرکت نوری از امید بود، نمادی از اینکه هنوز افرادی هستند که آماده‌اند تا برای مقابله با بی‌عدالتی و سرکوب، هر بهایی بپردازند. در کشوری که سرکوب و کنترل در همه‌ی جنبه‌های زندگی روزمره به وضوح دیده می‌شود، چنین اقداماتی تبدیل به نمادهایی قوی برای مردم عادی و مبارزان اجتماعی شده است.این حرکت همچنین به دیگر دانشجویان و جوانان ایرانی الهام بخشید تا به روش‌های خلاقانه و شجاعانه به سرکوب اعتراض کنند. آن‌ها به دنبال روش‌های جدیدی برای ابراز نارضایتی هستند، از کمپین‌های آنلاین و تجمعات مخفیانه گرفته تا اعتراض‌های نمادین. در واقع، این اقدام یادآور این حقیقت است که قدرت سرکوب نمی‌تواند صدای اعتراض را خاموش کند.بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند که این نوع اعتراضات نقطه عطفی در جنبش حقوق زنان ایران است و نشان می‌دهد که زنان دیگر نمی‌خواهند به قوانین و محدودیت‌هایی که آن‌ها را محدود می‌کند، تن دهند. آن‌ها به جای پنهان کردن خواسته‌هایشان، در حال یافتن صدا و قدرتی برای ابراز هویت و استقلال خود هستند. این دختر شجاع به نماد مبارزه‌ای تبدیل شده که در آن زنان ایران خواستار برخورداری از آزادی‌های اساسی هستند.

 

 

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

طیبه نجاتیان

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در روز سه‌شنبه هر هفته است که در اعتراض نسبت به گسترش و استمرار اعدام‌ها در ایران، از بهمن ماه ۱۴۰۲ در زندان‌های ایران شروع شده و تا کنون ادامه یافته است. این زندانیان در اعتراض به مجازات اعدام و مخالفت با آن به عنوان مجازاتی غیرانسانی و جبران‌ناپذیر، بدون توجه به نوع اتهام یا انگیزه‌ها و اعتقادات محکومین به اعدام، خواستار لغو این مجازات می‌باشند. زندان‌هایی که جمعی از زندانیان در آنها سی‌ویکمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را برگزار کردند، عبارتند از: زندان اوین (بندزنان، بند۴،۶،۸)، زندان قزلحصار (واحد۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم‌آباد، زندان نظام شیراز، زندان مشهد، زندان قائم‌شهر، زندان لاکان رشت (بندزنان و بند مردان)، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان خوی، زندان نقده، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان تهران بزرگ. زندانیان اعتصابی از دیگر زندانیان در زندان‌های مختلف ایران خواسته‌اند به این کارزار بپیوندند. همچنین از مردم و وجدان‌های بیدار در سراسر جهان خواستند تا برای لغو حکم اعدام و مقابله با آن از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» حمایت کنند. در سی‌ودومین هفته، کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام با پیوستن زندان اسد‌آباد اصفهان و زندان بم کرمان به ۲۱ زندان گسترش یافت. همچنین این کارزار قتل فجیع و غیر انسانی محمد‌میر موسوی و کمیل ابوالحسنی را که توسط حکومت جمهوری اسلامی صورت گرفت، محکوم کرد. در سی‌وششمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام زندان اراک به این کارزار پیوست. سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ همزمان با روز جهانی علیه اعدام و اعدام دست‌کم ۳۰ نفر در ۱۰ و ۱۱ مهر، ۱۹ نفر در ۱۸ مهر، این کارزار وارد سی و هشتمین هفته خود در ۲۲ زندان کشور شد. این کارزار در ۲۹ آبان ۱۴۰۳ چهل‌وسومین هفته اعتصاب در سه‌شنبه‌های نه به اعدام را پشت سر گذاشت که طی یک ماه اخیر زندان‌های شیبان اهواز، کهنوج کرمان و دستگرد اصفهان به این کارزار پیوستند، از آغاز روی کار آمدن دولت پزشکیان ۴۵۰ زندانی، تنها در تاریخ ۱۶ آبان ۱۸ نفر اعدام شدند. امیرحسین مرادی و علی یونسی دو نخبه زندانی برای پیوستن دانشجویان به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام فراخوان دادند. هدف این کارزار، که اکنون صدها زندانی در ۱۹ زندان در سراسر کشور به آن پیوسته‌اند، اعتراض به مجازات اعدام و مخالفت با آن به عنوان مجازاتی غیرانسانی و جبران‌ناپذیر، بدون توجه به نوع اتهام یا انگیزه‌ها و اعتقادات محکومین به اعدام و همچنین درخواست لغو این مجازات می‌باشد. این زندانیان همراه با اعتصاب خود در روز سه‌شنبه هر هفته از همه هموطنان، به‌ویژه زندانیان در سراسر ایران خواستار پیوستن به این کارزار و حمایت از آن شده‌اند. زندانیان اعتصابی از گزارشگر ویژه حقوق‌بشر مای ساتو، خواستار توجه ویژه به اقدامات ضدانسانی به‌ویژه اعدام در ایران و تلاش در راستای توقف اعدام‌ها و پایان دادن به این وضعیت غیرانسانی در ایران شده‌اند. در ۶ شهریور ۱۴۰۳ همزمان با سی و یکمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» و پیوستن جمعی از زندانیان زندان تهران بزرگ و همچنین دو نماینده مجلس ایتالیا به این کارزار، بیانیه‌ای از سوی این کارزار منتشر شده که از حمایت زندانیان ۱۹ زندان در کل ایران برخوردار بود. در این بیانیه ضمن اعلام آمار اعدام در ایران طی مرداد ماه گذشته از کابینه دولت مسعود پزشکیان با عنوان «سرکوب و اعدام» نام برده شده و آن را مقدمه‌ای برای سرکوب بیشتر جامعه دانستند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «در دولت تازه منصوب شده، در مرداد ماه دست کم ۱۲۶ نفر به پای چوبه‌های دار برده شده و حق حیات از آنها سلب گردید و هزاران زندانی در زندانهای سراسر کشور که همگی قربانی سیستماتیک بی‌کفایتی این حکومت هستند نیز در انتظار اعدام قرار گرفته‌اند… دستگاه سرکوب، زندانیانی که در این کارزار به هر شکل به این عمل غیرانسانی اعتراض کرده‌اند را تحت فشار قرار داده و آنها را از حقوق اولیه‌اشان محروم کرده و می‌کند». بیانیه این کارزار با اشاره به این که «در جهان هم وجدان‌های بیداری صدای مقاومت کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را شنیده‌اند» از حمایت «برخی از نمایندگان برجسته ایتالیایی» از این حرکت اعتراضی برای لغو مجازات اعدام خبر داد و خواستار پیوستن «تمامی وجدان‌های بیدار در سراسر جهان» به حمایت از لغو اعدام به این کارزار شد و از همه زندانیان زندان‌های ایران خواست به این کارزار بپیوندند. جمعی از زندانیان زندان تهران بزرگ و همچنین دو نماینده مجلس ایتالیا روز سه شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۳ در سی و یکمین هفته به این کارزار پیوستند. سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ بیست و ششمین هفته اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام برگزار شد. در این هفته ۱۶ زندان در شهرهای مختلف به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام و اعتصاب غذا پیوستند. در بیانیه زندانیان اعتصابی از مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، خواسته شده است تا با رفتارهای غیرانسانی و استفاده گسترده از حکم اعدام در ایران مقابله کند و برای پایان دادن آن تلاش کند. سه‌شنبه ۶ شهریور۱۴۰۳ کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در سی و یکمین هفته با حمایت و پیوستن جمعی از زندانیان زندان تهران بزرگ و همچنین دو نماینده مجلس ایتالیا به این کارزار، ادامه یافت. این زندانیان طی بیانیه‌ای که از حمایت زندانیان ۱۹ زندان در کل ایران برخوردار بود، کابینه پزشکیان را «کابینه سرکوب و اعدام» خواندند و اعلام کردند «باتوجه به شدت گرفتن سرکوب و همچنین سابقه اعضای کابینه (پزشکیان)، می‌توان آن را کابینه سرکوب و اعدام نامید.» جمعی از زنان زندانی در بند نسوان زندان لاکان رشت که از چند هفته پیش به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام پیوسته‌اند، اعلام کرده‌اند که اعتصاب غذا و همراهی با «سه‌شنبه‌های اعتراضی» را تا زمان رسیدن به تمامی خواسته‌هایشان ادامه خواهند داد و از اعتراض و اعتصاب تا تحقق مطالباتشان دست نخواهند کشید. سه‌شنبه ۳ مهر ۱۴۰۳ کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام وارد سی و پنجمین هفته خود شد و همزمان با حضور مسعود پزشکیان و دیگر مقامات جمهوری اسلامی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیانیه‌ای منتشر کردند. در این بیانیه زندانیان اعتصابی از نمایندگان دولت‌ها در سازمان ملل و نهادی‌های حقوق بشری خواستند که رئیس دولت حکومت اعدام را در ارتباط با موج گسترده اعدام زندانیان مورد باز خواست قرار دهند. آنها با توجه به تحریم گسترده انتخابات اخیر مشروعیت نمایندگی پزشکیان را در ایران به زیر علامت سوال بردند. آنها حکم اعدام مهدی حسنی، بهروز احسانی، محمدجواد وفایی‌ثانی و حاتم اوزدمیر را محکوم کردند و همچنین همبستگی خود را با قربانیان حادثه انفجار معدن در طبس را اعلام کردند، در ادامه بیانیه آنها نگرانی خود را از وضعیت میلیون‌ها کودک که به دلیل فقر تحصیل را ترک کرده و به کودکان کار تبدیل شده‌اند، ابراز کردند و در نهایت سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ چهل و سومین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام همراه بود با فراخوان امیرحسین مرادی و علی یونسی دو نخبه زندانی برای پیوستن دانشجویان سراسر کشور به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام و صدور بیانیه‌ای از طرف زندانیان اعتصابی که در آن به اعدام ۲۸ نفر در طول یک هفته گذشته اشاره شده است. روز ۶ شهریور۱۴۰۳ همزمان با سی و یکمین هفته اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در زندان‌های ایران، ۶۸ گروه، سازمان و نهاد ایرانی و بین‌المللی مدافع حقوق بشر، طی بیانیه مشترکی به ابراز همبستگی و حمایت از این کارزار پرداخته و خواهان حمایت و اقدام جامعه بین‌المللی از جنبش علیه اعدام و توقف اعدام‌ها در ایران شدند. امضاکنندگان بیانیه اعلام کرده‌اند که جمهوری اسلامی از مجازات اعدام به‌عنوان ابزاری برای «سرکوب سیاسی» استفاده می‌کند و احکام اعدام پس از «محاکمات ناعادلانه و بدون رعایت حداقل استانداردهای دادرسی عادلانه» صادر می‌شود.

 

 

 

دست‌آوردهای آزادی و دموکراسی و نقش آن‌ها در پرورش انسان مترقی

مرضیه علیکرمی

آزادی و دموکراسی، دو مفهوم اساسی و جدایی‌ناپذیر، از مهم‌ترین عوامل پیشرفت فردی و اجتماعی در طول تاریخ بشر بوده‌اند. آزادی، به انسان قدرت انتخاب و تحقق خواسته‌ها را می‌دهد، درحالی‌که دموکراسی با فراهم کردن بستری برای مشارکت، عدالت، و پاسخ‌گویی، زمینه رشد اجتماعی و فردی را تقویت می‌کند. این دو مفهوم نه ‌تنها به بهبود شرایط زندگی کمک کرده‌اند، بلکه تأثیر عمیقی بر پرورش انسان مترقی و ارتقاء جامعه داشته‌اند. این مقاله به بررسی دست‌آوردهای آزادی و دموکراسی و نقش آن‌ها در پرورش انسان مترقی می‌پردازد. مقدمه : آزادی، مفهومی بنیادین است که به افراد اجازه می‌دهد در تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشند. این مفهوم، اساس خلاقیت، نوآوری، و رشد فردی را تشکیل می‌دهد. از سوی دیگر، دموکراسی، نظامی سیاسی است که بر مشارکت عمومی و برابری بنا شده است. این ترکیب، بستری را فراهم می‌آورد که افراد بتوانند در محیطی آزاد و منصفانه زندگی کرده و جامعه‌ای مترقی و پایدار بسازند. اما چگونه آزادی و دموکراسی، انسان و جامعه را ارتقا می‌دهند و چه نقشی در پرورش انسان مترقی دارند؟ ۱. آزادی: زمینه‌ساز رشد فردی و اجتماعی الف) شکوفایی فردی: آزادی فردی به افراد این امکان را می‌دهد که استعدادها و علایق خود را شناسایی و دنبال کنند. برای مثال، آزادی در انتخاب مسیر تحصیلی یا شغلی، به انسان‌ها اجازه می‌دهد که زندگی‌ای مطابق با توانایی‌ها و اهداف شخصی خود بسازند. این شکوفایی فردی، زیربنای پیشرفت جامعه نیز محسوب می‌شود.ب) رشد فکری و خلاقیت: آزادی بیان و اندیشه، به افراد امکان می‌دهد که بدون ترس از سرکوب، ایده‌های خود را بیان کنند. این آزادی، زمینه‌ساز نوآوری و خلاقیت در علوم، هنر، و فناوری است. بسیاری از بزرگ‌ترین دست‌آوردهای بشری در جوامعی رخ داده است که آزادی اندیشه و بیان به رسمیت شناخته شده است.ج) عدالت و برابری اجتماعی: آزادی از تبعیض و نابرابری، به ارتقای عدالت اجتماعی کمک می‌کند. وقتی آزادی به‌عنوان یک حق همگانی در نظر گرفته شود، افراد بدون توجه به جنسیت، نژاد، مذهب، یا وضعیت اقتصادی، فرصت برابر برای مشارکت در جامعه خواهند داشت.۲.دموکراسی: راهی به‌سوی جامعه عادلانه و پایدار: الف) حاکمیت مردم: دموکراسی به شهروندان این امکان را می‌دهد که از طریق انتخابات و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی، در تعیین سرنوشت جامعه خود نقش داشته باشند. این مشارکت فعال، به ایجاد حس مسئولیت‌پذیری در افراد کمک می‌کند و جامعه را به‌سوی پیشرفت هدایت می‌کند. ب) ثبات و شفافیت سیاسی: یکی از بزرگ‌ترین دست‌آوردهای دموکراسی، ایجاد ثبات و شفافیت در نظام حکومتی است. در جوامع دموکراتیک، سازوکارهای قانونی برای نظارت بر قدرت و کاهش فساد وجود دارد. این شفافیت، اعتماد مردم به حکومت را افزایش داده و زمینه‌ساز صلح اجتماعی می‌شود.ج) دسترسی به حقوق بشر: دموکراسی، به‌طور مستقیم با گسترش حقوق بشر مرتبط است. در جوامع دموکراتیک، حقوق اساسی افراد، مانند آزادی بیان، آزادی تجمع، و حق دسترسی به اطلاعات، تضمین می‌شود. این حقوق، پایه‌های یک جامعه انسانی و مترقی را می‌سازند.۳. نقش آزادی و دموکراسی در پرورش انسان مترقی: الف) توسعه اخلاقی و مسئولیت‌پذیری : آزادی و دموکراسی، انسان‌ها را تشویق می‌کنند تا به حقوق دیگران احترام بگذارند و برای تحقق عدالت تلاش کنند. در محیطی دموکراتیک، افراد یاد می‌گیرند که مسئولیت‌پذیر باشند و در قبال جامعه و نسل‌های آینده احساس وظیفه کنند.ب) تقویت تفکر انتقادی: آزادی اندیشه و بیان، به افراد امکان می‌دهد که مسائل را از زوایای مختلف بررسی کنند و دیدگاه‌های خود را به چالش بکشند. این تفکر انتقادی، یکی از ویژگی‌های اساسی انسان مترقی است که او را قادر می‌سازد راه‌حل‌های خلاقانه و مؤثر برای مشکلات ارائه دهد.ج) مشارکت فعال در جامعه: انسان مترقی، فردی است که در ساختن جامعه خود نقش دارد. آزادی و دموکراسی، بسترهایی را برای مشارکت فعال افراد در امور اجتماعی و سیاسی فراهم می‌کنند. این مشارکت، نه‌تنها به توسعه جامعه کمک می‌کند، بلکه به فرد نیز احساس ارزشمندی و تعلق می‌دهد. د) تربیت نسل‌های آگاه: در جوامعی که آزادی و دموکراسی حاکم است، نظام‌های آموزشی آزاد و فراگیر وجود دارد. این نظام‌ها به تربیت نسل‌هایی کمک می‌کنند که آگاه، خلاق، و آماده برای پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی باشند. چنین نسلی، پایه‌گذار جامعه‌ای مترقی و پایدار است.۴. دست‌آوردهای مشترک آزادی و دموکراسی الف) گسترش آگاهی و دانش در جوامعی که آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات وجود دارد، افراد به منابع دانش دسترسی دارند و می‌توانند آگاهی خود را افزایش دهند. این امر، به رشد فرهنگی و علمی جامعه منجر می‌شود. ب) کاهش نابرابری‌ها:آزادی و دموکراسی، ابزارهایی قدرتمند برای کاهش نابرابری‌های اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی هستند. در این جوامع، فرصت‌های برابر برای همه افراد فراهم است و سیاست‌ها به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که رفاه عمومی را افزایش دهند.ج) تقویت انسجام اجتماعی: آزادی و دموکراسی، حس همبستگی و انسجام را در جامعه تقویت می‌کنند. این ارزش‌ها، افراد را تشویق می‌کنند تا به‌جای رقابت ناسالم، برای بهبود شرایط زندگی جمعی تلاش کنند.نتیجه‌گیری: آزادی و دموکراسی، به‌عنوان دو اصل اساسی، تأثیرات عمیقی بر زندگی انسان دارند. این دو مفهوم، نه‌تنها زمینه‌ساز رشد فردی و اجتماعی هستند، بلکه نقشی کلیدی در پرورش انسان مترقی ایفا می‌کنند. آزادی، با فراهم کردن فضای شکوفایی خلاقیت و اندیشه، انسان‌ها را به مسیر پیشرفت هدایت می‌کند. دموکراسی نیز، با ایجاد عدالت و فرصت‌های برابر، جامعه‌ای عادلانه و پایدار می‌سازد. در نهایت، ترکیب این دو ارزش، به ساختن جهانی بهتر، آگاه‌تر، و انسانی‌تر منجر می‌شود.

 

 

زندانی سیاسی وریشه مرادی

پروین رحمانی آرتیانی

زندانی سیاسی وریشه مرادی، تحصن و شعار زنان زندانی سیاسی اوین همزمان با کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام. ۲۳آبان‌ماه ۱۴۰۳، زنان زندانی سیاسی اوین همزمان با شرکت در کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، برای دومین بار اقدام به تحصن و دادن شعارهای ضدحکومتی بر علیه اعدام و صدور حکم اعدام وریشه مرادی کردند. عصر روز سه شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، تعدادی زنان زندانی سیاسی اوین در حالیکه در چهل و دومین هفته از سه‌شنبه‌های نه به اعدام در اعتصاب غذا بودند، پس از حضور در حیاط زندان، در اعتراض به صدور حکم اعدام به وریشه مرادی و دیگر زندانیان سیاسی شعار می دادند. آنها شعار می دادند: شعارها مرگ بر دیکتاتور؛ مرگ بر خامنه‌ای؛ طناب دار جلاد بر گردن دماوند؛ بند زنان اوین هم صدا و هم پیمان تا لغو حکم اعدام ایستاده‌ایم تا پایان؛ قسم به خون یاران ایستاده ایم تا پایان؛ زندانی سیاسی آزاد باید گردد؛ حکومت اعدامی نابود باید گردد؛ آبان ادامه دارد حتی اگر شب و روز بر ما گلوله بارد؛ کشته ندادیم که سازش کنیم رهبر قاتل رو ستایش کنیم؛ وریشه مرادی آزاد باید گردد. زنان زندانی سیاسی با صدای بلند به طوری که در بندهای دیگر زندان اوین شنیده می شد، اسامی زندانیان سیاسی محکوم به اعدام را فریاد کرده و خواهان آزادی آنها شدند. لازم به ذکر است روز ۲۰ آبان ۱۴۰۳، پس از ابلاغ حکم اعدام به زندانی سیاسی وریشه مرادی زنان زندانی سیاسی اوین در اعتراض اقدام به تجمع در هواخوری زندان و سر دادن شعارهای ضدحکومتی از جمله مرگ بر خامنه ای و مرگ بر دیکتاتور کردند. وریشه مرادی به بغی متهم شده است. در اینجا به بخشی از دفاعیه زندانی سیاسی وریشه مرادی می‌پردازیم: در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در پلیس راه سنندج- کامیاران توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شدم، تیراندازی، شکستن شیشه‌‌های ماشین، شکنجه و تعرض فیزیکی در لحظه‌ی دستگیری، جنگ روانی، بازجویی در سلول انفرادی (شکنجه‌ی سفید) به دور از چشم دوربین‌ها به منظور عدم ثبت برخوردها و تعرض غیراخلاقی‌شان، مواخذه در برابر دوربین برای تحقیر اراده و فشارهایی که در طول ۱۳ روز حضور در اطلاعات سنندج متحمل شدم،‌ بخشی از فشارهای تحمیل شده بر من است. آنان وحشی‌ام خواندند و گفتند زنانگی‌ات را از دست داده‌ای! چرا گریه نمی‌کنی؟ آخرین بار که گریستی ‌چه زمانی بود؟ آخرین بار کِی گُلی را بوییده‌ای؟ سپس مرا به بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین منتقل کردند، در آنجا به مدت چهار ماه و نیم در بازجویی‌ها، تحت فشارهای بسیار، از جمله شکنجه‌های سفید، سناریوسازی‌های متناقض و فریبنده و تهدید به ترور شخصیت، گرفتن اعتراف اجباری و … نگه داشته شدم. سردردهای شدید و خون‌ریزی‌های مداوم (از ناحیه‌ی بینی)، ‌شدیدتر شدن دردهای گردن و کمر،‌ ارمغان روزهای حضورم در سلول انفرادی بود. در تاریخ ۵ دی ماه ۱۴۰۲ به بند زنان اوین منتقل شدم. در نهایت در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام «عضویت در گروه‌های معارض» و «بغی» تفهیم اتهام شد. اما سوال اساسی این است که «چرا مبارزه با نیرویی تروریستی هم‌چون داعش هم‌تراز و هم‌ردیف جنگ علیه جمهوری اسلامی قلمداد می‌شود؟!» پس ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر مبارزه‌اش با داعش در کجای تاریخ قرار می‌گیرد؟! داعش سرمان را می‌برید و جمهوری اسلامی، سرمان را به دار می‌کشد. ‌هیچ دانش سیاسی- حقوقی توان حل این پارادوکس را ندارد. پس بیدار باشیم. در طول یک سال بازداشت موقت، تنها به مدت سه ماه و نیم حق ملاقات با خانواده را داشتم. مابقی را نیز یا در سلول انفرادی به سر بردم یا همانند اکنون در بند زنان، اما با شرایط انفرادی. پس از گذشت ده ماه از بازداشت، در فاصله‌ی روزهای ۲۵ تا۲۷ اردیبهشت در بند اوین، بدون در نظر گرفتن و توجه به سوابق و کارنامه‌ام، مرا هم‌ردیف با داعش خواندند و تروریستم نامیدند و گفتند لازم بود از سوی دولت و با عنوان مدافع حرم به سوریه می‌رفتی. با توجه به این تعاریف، پس همه‌ی کسانی که بر مبنای وظایف انسانی علیه داعش مبارزه نمودند، باید تروریست باشند! در طول سه ماه گذشته نیز سعی در انتساب اتهامات جدیدی به من داشتند،‌ علاوه بر شنیدن ادعاهای پوچ و واهی، بازجویی‌های تلقینی،‌ تحقیر، تهدید به اعدام، تحریک و فشار به منظور اعتراف اجباری‌ از دیگر مسائل و مشکلات این مدت بود. اکنون قریب به سه ماه از بازجویی‌های اخیر می‌گذرد، نه وکلا حق مطالعه‌ی مجدد پرونده را داشته‌اند و نه من نیز حق ملاقات با وکیل را! هم‌اکنون نیز دوران ممنوعیت تماس و ملاقات را سپری می‌کنم. حال با نگاهی به گذشته و مسیری که پیموده‌ام، از عملکردم دفاع می‌کنم، زیرا در هیچ زمان و مکانی به جان و مال کسی کوچک‌ترین تعرضی ننموده و یگانه جرم من مسئولیت‌پذیری در قبال جامعه می‌باشد…» منشور جهانی حقوق بشر به عنوان یک سند بین‌المللی مهم، حقوق اساسی و بنیادین تمامی انسان‌ها را بدون در نظر گرفتن نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر نظر دیگر، اصل و نسب ملی یا اجتماعی، دارایی، تولد یا هر وضعیت دیگری، تضمین می‌کند. ماده سوم این منشور صراحتاً بیان می‌کند: هر فرد حق حیات دارد. این حق مشمول هیچگونه محرومیتی نمی‌شود مگر به موجب حکم صادره از دادگاهی صالح در اثر ارتکاب جرمی که مطابق قانون، جرم محسوب شود. حکم اعـدام به عنوان بالاترین مجازات، به طور مستقیم با این ماده از منشور جهانی حقوق بشر در تضاد است. چرا که: حق حیات: حق حیات به عنوان یک حق بنیادین و غیر قابل سلب مطرح می‌شود. حکم اعـدام این حق را سلب می‌کند. عدم برگشت‌پذیری: در صورت اجرای حکم اعـدام، امکان جبران اشتباه قضایی وجود ندارد. شکنجه و رفتار غیرانسانی: برخی از روش‌های اجرای حکم اعـدام به عنوان شکنجه و رفتار غیرانسانی تلقی می‌شوند که این خود مغایر با مفاد منشور جهانی حقوق بشر است.

 

 

 

گوشه ای از مشکل زن بودن در ایران

ملیکا نوری وفا

شاخص ترین حقی که بیش از 40 سال است از زنان گرفته شده حق انتخاب ظاهر و پوشش آنهاست. بنا به قانون حجاب اجباری که از سال 62 به تصویب رسید دختران از سن 7  سالگی یعنی زمانی که قرار است مدرسه را خانه دوم خود بنامند با حجاب اجباری روبرو می شوند و جدا از آن این پوشش ناخواسته در هر جایی که مکان عمومی محسوب می شود همراه آنهاست،  همراهی ناخواسته که زنان دخالتی در آن ندارند.در این سالها تعاریف دیگری از سوی جمهوری اسلامی ساخته شده که اگر زنان بر اساس آن پوشش خود  را رعایت نکنند متهم به بدحجابی می شوند. گشت های ارشاد و برخوردهای خشونت آمیز آنها، توقیف خودروهایی که به گفته آنها سرنشینان بدحجاب دارندو غیره…از جمله اقدامات این حکومت است. با این حال دختران خیابان انقلاب با در دست گرفتن شالهای سفید اعتراض خود را به حجاب اجباری از دی ماه 96 آغاز کردند. در این سال ها مقامات جمهوری اسلامی برخوردهای شدید امنیتی با دختران خیابان انقلاب داشتند. احکام سنگین برای مژگان کشاورز، منیره عربشاهی و یاسمن آریانی از جمله این نمونه هاست.پست های مهم سیاسی  و وزارتخانه ها ی خالی از زنان : در تاریخ جمهوری اسلامی هیچ کاندیدای زنی نتوانسته است در انتخابات ریاست جمهوری حضور داشته باشد و صلاحیت همه ثبت نام کنندگان زن بدون اشاره به زن بودنشان توسط شورای نگهبان رد می شود. در  بندهای مختلف قانون اساسی جمهوری اسلامی  نظیر اصل 115 آمده است که ریاست جمهوری را تنها مختص رجال مذهبی و سیاسی می داند.ممنوعیت انتخاب برخی رشته های دانشگاهی و نرخ بیکاری زنان:تحصیلات دانشگاهی هم فراز و نشیب های زیادی برای زنان داشته و آنها هر سال به بهانه های مختلف از جمله سهمیه بندی، حذف رشته های دانشگاهی، بومی گزینی یا نبود فرصت اشتتغال برای انتخاب رشته با مشکلات جدیدی مواجه هستند.محدودیت های تحصیلی دختران البته همواره به ممنوعیت شغلی برای آنها گره خورده و دلیل های مختلفی از قبیل عدم توانایی زنان تا مناسب نبودن شغل مورد نظر برای آنها مطرح است.مرزهای عقب گردی که جمهوری اسلامی به زنان تحمیل کرده .حتی از درهای ورزشگاه ها هم گذشته و ممنوعیتی نانوشته در قانون که نه اجازه حضور تماشاگران مرد را در رقابت های زنان میدهد و پس از سالها مبارزه اینک با فشار فدراسیون جهانی فوتبال به مقار محدود و گزینشی زنان اجازه پیدا می کنند تا از حق خود برای نشستن در سکوهای ورزشی مانند استادیوم ها استفاده کنند. گاه به بهانه های اختلاط زن و مرد، به کار بردن لفظ های زشت و زننده از سوی مردان یا برهنگی بدن مردان.در کنار همه این ها در چند سالی که امکان حضور زنان در بازیهای بین المللی فراهم شده مشکل دیگری همپای تلاش آن ها شکل گرفته به نام اجازه همسر برای شرکت در مسابقات جهانی و خروج از کشور.ناکامی زنان در موسیقی: موضوعاتی مانند ممنوعیت صدای زنان در موسیقی ایران، محدودیت برای روی صحنه رفتن نوازندگان زن، جرم بودن رقصیدن زنان و بسیاری دیگر که تا پیش از انقلاب 57 وجود نداشت. اما حالا مشکل بزرگی برای زنان است و نمونه هایی از حقوق پایمال شده آنهاست. هیچ آمار دقیقی وجود ندارد که در طی این سالها حکومت جمهوری اسلامی صدای چندین زن را به اجبار خاموش کرده است و چندین خواننده زن زیرزمینی با تمام این محدودیتها به فعالیت خودشان ادامه می دهند.در مورد نوازندگان زن هم قوانین نانوشته  نقش زیادی دارند. هم اکنون بسیاری از دختران همپای پسران در هنرستان و دانشکده موسیقی سال ها زمان صرف می کنند تا بتوانند تجربه نوازندگی در یک گروه کنسرت را داشته باشند اما اغلب در زمان اجرا حادثه برای زنان خبر نمی کند آن ها درست در روز اجرا یا از سن پایین کشیده می شوند یا با وجود تمام هماهنگی ها از حضورشان جلوگیری می شود.ممنوعیت رقصیدن زنان هم جای خود دارد. بارها دخترانی که رقص خودشان را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند با احکام قضایی روبرو شدند. یکی از مهمترین عواقب محرومیت ها و محدودیتها برای زنان تمایل آنها به مهاجرت و خروج از کشور است. نگاهی به آمارهای گذشته نشان می دهد که در ده سال گذشته تمایل زنان و دختران برای مهاجرت بیشتر شده است. آنها بیشتراز طریق ویزا، اقامت تحصیلی یا ازدواج با مردهای خارجی اقدام می کنند.از محدودیت های  فرهنگی هم در جامعه نباید غافل شویم، از قبیل فردی، خانوادگی، اجتماعی گوش دختران و زنان ایرانی از کودکی با شعار دختر از خانه بیرون نمی رود یا زنان ضعیف هستند یا زن جنس حساس است و ده ها عبارات دیگر پر شده است که شنیدن این کلمات بر میزان باورمندی زنان از توانایی و استعدادشان تاثیر می گذارد، برخی الگوهای رفتاری و کلیشه های فرهنگی نادرست درباره دختران و زنان میان خانواده های ایرانی باعث ایجاد محدودیت در فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایشان شده است.

 

 

 

 

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram