نشریه بشریت شماره۲۸۹

آرشیو نشریه بشریت

 

فهرست مطالب نشریه بشریت شماره289

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
میلاد ترغیبی
4
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، تیر ماه ۱۴۰۳
رضا شایگان
5
گزارش آماری قتل‌های قانونی، تیر ماه ۱۴۰۳
فرشاد اعرابی، نسرین جهانی گلشیخ
5
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، تیر ماه ۱۴۰۳
بهنام شیرمحمدی، عبدالمجید بازداران، سعید بهشتی متین، احسان احمدی‌خواه
5
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، تیر ماه ۱۴۰۳
مجتبی درودی، امیررضا ولی‌زاده، پویا حسابی، مرجان شعبان‌نژاد
6
گزارش آماری نقض حقوق زنان، تیر ماه ۱۴۰۳
مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری، شراره هادی‌زاده رئیسی، محمد گلستانجو
6
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، تیر ماه ۱۴۰۳
سونیا سوارکوب، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، پروین محمدی افقا
6
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، تیر ماه ۱۴۰۳
مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی
7
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، تیر ماه ۱۴۰۳
کریم ناصری، علی فروتن، سعید بهشتی متین، صدرا مجیب یزدانی
7
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست، ۱۷ ژوئن ۲۰۲۴
سونیا سوارکوب
۷
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۲۲ژوئن ۲۰۲۴
امیررضا ولی‌زاده
۸
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه آسیا و شرق اروپا، 24 ژوئن 2024
ایراندخت کیا
۱۰
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، ۲۷ ژوئن ۲۰۲۴
مهرناز جلالوند
۱۲
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان، ۲۸ ژوئن ۲۰۲۴
سپیده عشقی
۱۳
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان، ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴
ساره استوار
۱۵
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، ۶ جولای ۲۰۲۴
رضا شایگان
۱۶
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان، ۹ جولای ۲۰۲۴
یوسف یوسفی
۱۷
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۱۲جولای ۲۰۲۴
امیررضا ولی‌زاده
۱۸
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۴ جولای ۲۰۲۴
رضا شایگان
۱۹
معضل مدیریت پسماند در ایران
بهاره مسگری
۲۱
مدل ذهنی تاریخ، از مدل ذهنی تاریخ تا پیش‌بینی وقایع آینده
امیر پالوانه
۲۲
اوتیسم چیست؟
نسرین جهانی گلشیخ
۲۲
رهبری فاسد
علی مسیبی
۲۳
جلاد و قاتلی که در آتش خشم مردم سوخت
صادق فرخی قصر عاصمی
۲۴
خشونت علیه زنان در جهان و چهره‌‌ی عریان و گستاخ آن در ایران (قسمت ۱)
محمد گلستانجو
۲۵
پیام تسلیت به جناب آقای منوچهر شفایی
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۶
پیام تسلیت به خانواده آقای منوچهر شفایی
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۶
اطلاعیه 1593
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۷

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند

سردبیر: مینا  آقابیگی

صفحه آرا: نرگس مباشری‌فر, سپیده عشقی, فرشاد اعرابی

طرح روی جلدوپشت جلد: پانیذ تراب‌نژاد

امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند

ویراستارها: رضا شایگان، پوریا طالب‌زاده، نادیا مشرف قهفرخی، نرگس مباشری‌فر، نسرین جهانی گلشیخ

چاپ و توزیع:

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

میلاد ترغیبی

عکس جلد کتاب‌ها

در صفحه ۲ نشریه آمده ‌است.

۱– سفرنامه گالیور

نویسنده: جاناتان سویف، مترجم: هومن قشقایی. در کتاب سفرنامه گالیور، یکی از داستانها به نامه سفر به لی لی پوت، مربوط به سفری با کشتی می باشد. گالیور در این کشتی دچار توفان شده و کشی او می شکند. او در حالیکه در آب بیهوش می شود، امواج او را به ساحل می رساند. وقتی گالیور به هوش می آید خود را در دست مردمی کوچک اسیر می بیند که ساکن لی لی پوت هستند. ساکنان لی لی پوت با متوسط قامتی حدود ۱۵ سانتی‌متر بودند! او مدتی در سرزمین لی‌لی‌پوت می‌مانَد. لی‌لی‌پوتی ها سال‌ها بود که بر سرِ شکستن تخم‌ مرغ از سر یا ته با یکی از کشورهای همسایه اختلاف و جنگ دارند. پادشاه لی‌لی‌پوتی ها تصمیم می‌گیرد در جنگی با کمک گالیور مملکت همسایه را شکست بدهد و چون گالیور مخالفت می‌کند، پادشاه دستور کور کردن او را می‌دهد.گالیور می‌گریزد و خود را به مملکت همسایه می‌رسانَد و با کمک این مردم کشتی‌ای می‌سازد و از راه دریا فرار می‌کند.

۲اتاق مزاح

استاد معین با گچ چندبار روی تخته زد و سپس گفت: شاگردهای گرامی! امروز کمی جا باز کنید تا چند شاگرد تازه به کلاس بپیوندند. روح  دهخدا همانطور که کنار پنجره روی صندلی چرخدارش نشسته بود با کلافگی زیر لب گفت: باز هم شاگردهای تازه… استاد معین نگاهی به روح دهخدا انداخت و گفت: این شاگردهای تازه کمی بی ادب و بی جنبه هستند، خواهش می کنم سخنی نگویید تا بهشان بربخورد و کلاس را روی سرمان خراب کنند. سپس رو کرد به شاگردها و ادامه داد: از شما هم خواهش می کنم هنگام دیدن شاگردهای تازه خونسردی خود را نگه دارید. در همین هنگام در کلاس باز شد و چند شاگرد قد و نیم قد با چهره هایی خشمگین و پر از جای زخم، پا درون کلاس گذاشتند. استاد معین همانطور که تلاش می کرد بر ترسش چیره شود، به سختی لبخند زد و رو به شاگردها گفت:این شما و این هم شاگردهای تازه که نام کوچک همگی شان گسل است!…

۳جایگاه ما در جهان هستی

نویسنده: استیفن هاوکینگ،مترجم: صالح خواجه دلویی. در زندگینامه استیون هاوکینگ، می بینیم که یکی از محبوب‌ترین و درخشان‌ترین دانشمندان جهان است. او اعتقاد دارد پیشرفت‌ها در علوم نظری باید برای تعداد زیادی از مردم قابل درک باشد، نه فقط برای عده کمی از دانشمندان. در کتاب جایگاه ما در جهان هستی، او سفری برای کشف کیهان دارد. این کتاب مناسب برای هرکسی ست که در شب به ستارگان خیره شده و اندیشیده که در ورای آسمان چه چیزی نهفته است. او در واقع اعتقاد دارد نجوم برای همه انسانهاست .استیفن هاوکینگ در کتاب نظریه همه چیز (Theory of Everything) همه نظریات فیزیکی از کوانتوم تا ماکرو را به هم ارتباط می دهد (از مهبانگ و سیاه چاله‌ها تا نظریه ریسمان). و این نشانگر هوش و ذهن توانمند او است.

۴کهن دیار

کتاب کهن دیارا نوشته فرح پهلوی ( فرح دیبا) آخرین همسر محمدرضا شاه پهلوی است. فرح پهلوی بعد از سال ها سکوت، خاطرات خود را در سال ۱۳۸۳ به زبان فرانسته منتشر کرد. البته ترجمه فارسی این کتاب نیز بدون مشخص شدن نام مترجم، مقدمه از روند انتشار به فارسی، اندکی بعد از خود کتاب منتشر شد.کتاب کهن دیارا، یکی از بهترین کتاب های تاریخی است که به دلیل اینکه فرح پهلوی،این کتاب را از خاطرات خود نوشته است به آن کتاب خاطرات فرح دیبا نیز می نامند. این کتاب یکی از معدود کتاب های تاریخی است که در بین تمامی افراد مورد قبول است و افراد زیادی به آن علاقه دارند و آن را مطالعه می کنند.

۵صد ویژگی شخصیت سالم

آدم فعال و پویا آدمى سالم است. یعنى شما وقتى با این آدم روبرو میشوید، مجبور بدوید. شما دیده اید به بعضى از آدمها میرسید، مثل ترمز شما را هم نگه میدارند. دستتان میحواهد حرکت کند، نمیتواند.پایتان، زبانتان بعد مینشینید روبروى هم و بنابراین، حتى بعدا پلک هم نمیزنید علتشٍ هم این است که بسیارى از مردم، مرده زندگى می کنند. درحالى که شما با یک آدم سالم که روبرو میشوید، با یک آدم active روبرو هستید، شما را هل میدهد و قلقلک تان میکند و در عین حال، حالت فعال بودن دارد و آن به اصطلاح پویا بودن یا dynamic بودنش با مفهوم static اش، متفاوت است که ساکت و آرام گرفته نشسته. آن اسمش آرامش نیست، یک آدمى است که وحشت از تعییر و حتى تکامل دارد.

۶پاسخ به تاریخ

کتاب پاسخ به تاریخ خاطرات محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران است که در اصل به زبان فرانسه و پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نگاشته شده‌. این کتاب بعداً به زبان انگلیسی و زبان فارسی برگردانده شد. در بخش آغازین با عنوان «از ایران دیروز تا ایران امروز» سعی شده، خلاصه‌ای از تاریخ شاهنشاهی ایران ذکر شود. بخش دوم  «سلسله‌ی پهلوی، نجات و وحدت ایران» اطلاعاتی درباره‌ی سلسله پهلوی و نقش رضاشاه در شکل‌گیری این سلسله را ارائه می‌کند و در آن به جنگ جهانی دوم و عواقب آن اشاره شده و همچنین برنامه‌ی هفت ساله‌ی مصدق و عواقب کار او تشریح شده است.

۷تربیت آزاد اندیشان(راهنمای کاربردی برای پرورش کودکان فارغ از اصول مذهبی)

نویسنده: دیل مک گاون، مترجم: بهمنیار. تربیت دینی و غیر دینی براستی همانند هم نیست. تفاوت های ژرفی در این دو زمینه وجود دارد، منظور فضایی است که تربیت دینی و تربیت غیر دینی در آن رخ میدهد. هم پدر و مادران سکولار و هم والدین مذهبی میتوانند کودکانی تربیت کنند که برای پرسشگری بدون ترس و واهمه، اندیشیدن انتقادی، زیر پرسش کشیدن مرجعیت، رد اندیشه گناه و همچنین رد بد شمردن شک ارزش قائل باشند. ولی بنیادهای اصلی آزاد اندیشی مشوق این ارزشها بوده و از آنها پشتیبانی میکند در حالیکه ریشه اصلی دین چنین ارزشهایی را نفی می نماید. یکی خودش را بر آن استوار میداند؛ دیگری با ابروهای در هم کشیده مخالف آن است. یکی از نقاط قوت تربیت غیر دینی این هست که میتواند بدون نیاز به پوزش خواهی چندین ارزش انسانی کلیدی را به کار بست، ارزشهایی که دین به طور سنتی از آنها در هراس بوده و آنها را سرکوب کرده است.

۸سرآغازهای پزشکی مدرن در ایران

نویسنده: ویلم فلور، مترجم: دکتر ایرج نبی پور. در گستره تاریخ پزشکی ایران بیشتر درباره نظام پزشکی سنتی نوشته شده تا درباره معرفی و انتشار پزشکی مدرن در نتیجه عمدۀ نخستین سرآغازهای پزشکی مدرن ایران هنوز ناشناخته مانده اند، همچنین آنچه که پیرامون آن دوره نوشته شده است مدعی میباشد که طب و پزشکان فرانسوی نفوذ عمده ای بر گسترۀ طبی ایران داشته اند. بنابراین، هدف این کتاب اصلاح این حفره دانشی و نیز برجسته نمودن اهمیت و نقش نفوذ گذار پزشکان آمریکایی و البته پزشکان بریتانیایی در توسعۀ مراقبتهای پزشکی ایران است.

۹همه چیز درباره مهندسی مکانیک

نویسنده: دون هروک، مترجم: احسان کوثری نیا. کتاب همه چیز درباره مهندسی مکانیک نوشته دون هروک به بررسی حرکت و علت‌های حرکت می‌پردازد. مهندسی عبارت است از کاربرد علم و ریاضیات برای طراحی، ساخت و راه اندازی سازه‌ها، دستگاه‌ها و سامانه‌ها. مبانی مکانیک و مهندسی را می‌توان در سه قانون حرکت نیوتون یافت. نیوتون صدها سال پیش می‌زیست. برای قرن‌ها کارهای او در زمینه‌های گوناگون علمی نقش کلیدی داشته است. فکر کنید که در یک شهربازی هستید. می‌توانید صداها و بوهایی که احساس می‌کنید را تجسم کنید. آنجا وسایلی همچون قطارهای هوایی، چرخ و فلک‌ها، کشتی‌های پرنده، و غیره را خواهید دید. پارک‌های بازی را بدون استفاده از قوانین مهندسی مکانیک نمی‌توان ایجاد کرد.

۱۰نوروز، سوابق تاریخی تا امروز

نویسنده: هاشم رضی. این کتاب بخشی است از مجموعه «گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان» که به شکل جداگانه نیز چاپ و در دسترس خوانندگان قرار گرفته است. اما این بخش درباره نوروز است. نوروز بزرگ‌ترین جشن ایرانیان از روزگار کهن تا به امروز است و همچنین نمایان‌ترین جشن‌های بهاری جهان به شمار می‌رود. نوروز و مهرگان دو جشن بزرگ طبیعی هستند که اولی آغاز بهار و دومی آغاز پاییز است. ایرانیان در دورانی از تاریخ، مهرگان را آغاز سال می‌دانستند و در دو فصل اول و دوم این کتاب در این زمینه مطالبی بیان شده است.

۱۱توتم و تابو

نویسنده: زیگموند فروید، مترجم: محمدعلی خنجی. به نظر فروید، انسان ابتدایی، در قبیله آغازین زندگی می‌کرد. این قبیله تشکیل می‌شد از نری مسلط که پدر بود و تعدادی از ماده‌ها را در انحصار خود داشت. این پدر نیرومند،پسران خود را از ماده‌ها دور نگه می‌داشت. روزی این پسران متحد شده، پدر مسلط را کشتند و سپس آن را خوردند. دلیل این آدم‌خواری به نظر فروید این بود که آنها اعتقاد داشتند با خوردن قربانی، نیرو و قدرت او را به دست می آورند.

۱۲هوش هیجانی خود را بسنجید

نویسنده: فیلیپ کارتر، مترجم: محمود امیری نیا و پریسا آقازاده. هوش هیجانی که از طریق ضریب هوش هیجانی سنجیده می‌شود، توانایی شناخت عواطف و هیجانات خود و دیگران است. دو بعد اصلی هوش هیجانی عبارتند از: اول: شناخت خود، اهداف،تمایلات، واکنش‌ها و رفتار‌های خود؛ دوم: شناخت دیگران و درک عواطف آنها. بنابراین مفهوم هوش هیجانی یعنی مجهز بودن به نوعی از خودآگاهی که شما را قادر می‌سازد احساساتان را شناسایی کنید و عواطف خود را مدیریت کنید. کسی که هوش هیجانی بالایی دارد، همچنین قادر به درک احساسات دیگران است و روابط را بهتر مدیریت می‌کند.

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، تیر ماه ۱۴۰۳

رضا شایگان

تیر خرداد عنوان ردیف
۱۲۴ ۱۰۸ اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بین‌المللی، بیانیه‌های بین‌المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان ۱
۱۶۸ ۷۸ بازداشت‌ها ۲
۱۲۳ ۲۰ احضار ۳
۳۲ ۳۴ احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه ۴
۳۰ ۵۰ زندان و زندانی شامل: ضرب‌وشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری ۵
۲۹ ۳۰ کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت ۶
۳۵ ۳۲ تیراندازی به مردم ۷
۱۷ ۲۰ موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی و انفجار مین ۸
۵۲۸ ۳۷۲ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۰۹ خبر که در طول ماه تیر ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، هه‌نگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیده‌بان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانه‌ها، ایران وایر، رسانک و جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی تیر ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزاله‌السادات ابطحی، فرشاد اعرابی، مرضیه علی‌کرمی، محمود گلستانی، ساره استوار، پانیذ تراب‌نژاد، نسرین جهانی گلشیخ ،حسن حمزه زاده و رضا شایگان می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

گزارش آماری قتل‌های قانونی، تیر ماه ۱۴۰۳

فرشاد اعرابی، نسرین جهانی گلشیخ

ردیف موضوع و نوع جرم کودک زنان مردان جمع
1 صدور حکم اعدام قتل 0 ۰ ۸ ۸
جاسوسی ۰ ۰ ۱ ۱
تجاوز ۰ ۰ ۳ ۳
قاچاق مواد مخدر ۰ ۰ ۱ ۱
محاربه ۰ ۰ ۲ ۲
تبلیغ علیه نظام ۰ ۱ ۰ ۱
2 اجرای حکم اعدام قتل ۰ ۱ ۱۲ ۱۳
مواد مخدر 0 ۰ ۱۷ ۱۷
۳ مرگ در زندان 0 0 ۴ ۴
۴ رهایی از اعدام قتل ۰ ۰ ۳۰ ۳۰
جمع ۰ ۲ 78 80

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۵۱ خبر که در طول تیر ماه 140۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانه‌ها، هه‌نگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در تیر ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزاله‌السادات ابطحی، فرشاد اعرابی، مرضیه علی‌کرمی، محمود گلستانی، ساره استوار، پانیذ تراب‌نژاد، نسرین جهانی گلشیخ، حسن حمزه زاده و رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، تیر ۱۴۰۳

بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، احسان احمدی‌خواه، مهسا یاحق

تیر خرداد موضوع ردیف
19 ۲۵ اخبار عمومی ۱
31 ۳۶ تجمعات ۲
28 ۴۵ حوادث ۳
19 ۲۰ بازداشت و زندانیان ۴
15  ۱۲ کولبری و سوختبری ۵
16 ۲۲ معوقات مزدی ۶
2 ۱ اخراج و تعدیل نیرو ۷
130 ۱۶۱ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۳۰ خبر در طول تیر ماه ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملا نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر تیر ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: احسان احمدی‌خواه، عبدالمجید بازداران، بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، سیاوش نوروزی، رضا حاتمی، عباس منفرد، محسن شاهسوند می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://kar-kargar.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان،  تیر ۱۴۰۳

مجتبی درودی، امیررضا ولی‌زاده، پویا حسابی، مرجان شعبان‌نژاد

تیر خرداد موضوع ردیف
21 17 احضار، صدور و اجرای احکام 1
7 23 بازداشت 2
6 20 هنرمندان زندانی 3
15 11 رسانه و مطبوعات 4
1 0 لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم 5
20 22 انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع الکاری 6
58 69 آثار باستانی و گردشگری ۷
128 162 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۲۸ خبر در طول تیر ماه 1403 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری‌آنلاین و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در تیر ماه همکاری کردند، خانم‌ها : مونا احمدی‌پور، مرجان شعبان‌نژاد، رزا جهان بین، فرشته خیام الحسینی و آقایان پویا حسابی، یوسف یوسفی، رامین احمدزاده و مجتبی درودی می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://honar.bashariyat.org

 

 

گزارش نقض حقوق زنان، تیر ماه ۱۴۰۳

مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری، شراره هادی‌زاده رئیسی، محمد گلستانجو

ردیف موضوع خرداد تیر
۱ اخبار عمومی ۲۸ ٢٩
۲ احضار به دادگاه ۰ ٢
۳ احکام صادره ۸ ۵
۴ بازداشت ۱۲ ١٠
۵ اعدام ۰ ۰
۶ زندان و زندانی ۱۸ ٢٧
۷ اعتصابات ۰ ٣
۸ خشونت علیه زنان ۵ ١٣
۹ قتل‌های ناموسی ۰ ٣
۱۰ آسیب‌های اجتماعی ۱ ٣
جمع ۷٣ ٩۵

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ٩۵خبر که در طول تیر ‌ماه ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هه نگاو، هرانا، ایرنا، ایران وایر ، ایران وایر،رادیو زمانه ، اینترنشنال، کلمه، رادیو فردا، صدای آمریکا و کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در تیر ماه همکاری کردند: شراره هادی‌زاده رئیسی، پروین محمدی افقا، مهرناز جلالوند، سونیا سوارکوب، سارا آسیابان، هاجر میاحی، کوثر ولی‌زاده، علیرضا قربانی، آیلین علی ویردیلویی، مهناز ترابی، نسرین جهانی گلشیخ، نغمه ظریفی مقدم، نیکی قنبری، امیر پالوانه، محمد گلستان‌جو، میلاد طاهرآبادی ،می‌باشند. جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان تیر ماه ۱۴۰۳

کوثر ولی‌زاده، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، سونیا سوارکوب

تیر خرداد موضوع ردیف
۱۸ 33 اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای ‌بین‌المللی‌، بیانیه‌ها، نامه‌ها، حمایت ‌از کودکان ۱
۰ 2 احکام صادر شده ۲
۱۸ 13 خشونت‌ علیه ‌کودکان ‌و‌ نوجوانان: کودک‌آزاری،‌ کودک‌همسری ۳
۲۶ ۲۵ آسیب‌های اجتماعی: کودکان فقر، آموزش‌ و پرورش، ‌اعتیاد‌ کودکان،‌ کودکان بی‌هویت، سقط جنین و نوزادان ۴
۱ ۰ خدمات درمانی وبهداشتی ۵
۴ ۰ کودکان و نوجوانان بازداشت شده ۶
۱ ۱ اعدام ۷
۸ ۶ کودکان و نوجوانان کشته شده ۸
۲ ۵ خودکشی کودکان ۹
۰ ۴ زندان وزندانی ۱۰
۷۸ ۸۹ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۱۲۰خبر که در طول تیر ماه  ۱۴۰۳ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان درتیر ماه همکاری کردند: کوثر ولی‌زاده، مهناز ترابی، پریا ترابی، پروین محمدی‌افقا، لیلا باستانی‌نوشهر، امیر پالوانه، میثم انصاری، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، آیلین علیوردیلوئی، سید‌سعید نوروزی‌زاده، نسرین جهانی گلشیخ می‌باشند. جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

 https://koodak.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، تیر ماه ۱۴۰۳

مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی

تیر خرداد موضوع ردیف
۲۴ ۱۸ آلودگی هوا ۱
۲۳ ۱۷ آلاینده‌های زیست‌محیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانه‌ای) ۲
۹ ۱۴ جنگل و اراضی ملی (آتش‌سوزی و از بین رفتن مراتع) ۳
۳ ۵ بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه ۴
۱ ۳ طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروش‌های غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راه‌سازی و…) ۵
۰ ۴ ضرب‌وشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیط‌بانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست ۶
۹ ۱۷ گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) ۷
۱۴ ۲۶ صید و شکار، حیوان‌آزاری (بازداشت و احکام صادره) ۸
۰ ۴ کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی ۹
۲ ۲ قاچاق چوب، خاک و حیوانات ۱۰
۸۵ ۱۱۰ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۸۵ خبر که در طول تیر ماه تهیه شده است.

این گزارشات ازسایت کمیته دفاع ازمحیط زیست تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیده‌بان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست تیرماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهان‌بین، رزا جهان‌بین، علی برومند، ندا فروغی، صمد جعفری، سپهر رضائی شایان، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، مرضیه علی‌کرمی، بهاره مسگری، سونیا سوارکوب، یوسف یوسفی، رامین احمدزاده می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است.

https://mohitzist.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، تیرماه 1403

کریم ناصری، علی فروتن، سعید بهشتی متین، صدرا مجیب یزدانی

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان تیرماه 1403
موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان سایر ادیان
احضار و بازجویی 3 5 0 0
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان 11 12 2 3
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی 24 18 6 5
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 6 4 3 1
حبس 8 11 2 3
آزادی و مرخصی زندانی 5 5 0 0
تفتیش و ضبط و مصادره 6 2 0 0
جمع کل 63 57 13 12

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 74 خبر که در طول تیرماه 1403 تهیه شده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، آباننیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، هه‌نگاو، بی‌بی‌سی فارسی، جمع‌آوری گردیده، تهیه شده است.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در تیرماه همکاری کردند خانم‌ها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، صدرا مجیب یزدانی، سینا اشجعی، امیر پالوانه، سعید بهشتی متین، اسفندیار سنگری، نغمه ظریفی‌مقدم ، عباس رهبری، مریم حبیبی، آیلین علی‌وردی‌لوییی، کوثر ولی‌زاده، پروین محمدی افقا، شراره هادی‌زاده رئیسی، می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://adian.bashariyat.org/

گزارش جلسه ویژ کمیته دفاع از محیط زیست، ۱۷ ژوئن ۲۰۲۴

سونیا سوارکوب

جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست روز سه شنبه۱۷ ژوئن ۲۰۲۴ میلادی، برابر ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ شمسی در ساعت ۱۸:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، خانم مرضیه علیکرمی مسئول جلسه ضمن خوش‌آمدگویی به حاضرین در جلسه، میهمان جلسه آقای علیرضا حبیبی‌کلهرودی فعال حقوق بشر را معرفی کردند و در ادامه همراه با مهمان به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

آقای علیرضا حبیبی‌کلهرودی گفتند: یکی از مهمترین و نادیده گرفته شده‌ترین تخلفات در مورد محیط زیست کشورمان، قاچاق انواع خاک به دلایل مختلف است. قاچاق خاک در کشور ما شامل انواع خاک، حتی خاک رس می‌شود، تا مشتری چه بخواهد و چه بپسندد، اما از آن‌جا که اسم آن‌چه قاچاق می‌شود، خاک است، کسی یا مسئولی توجه جدی به آن نمی‌کند. خاک، نه تنها یکی از پرارزش‌ترین دارایی‌های زیست‌محیطی یک کشوراست که تولید هر سانتی‌مترمکعب آن در طبیعت یک قرن طول می‌کشد و از سوی دیگر کشور ما در زمره کشورهایی است که بیشترین فرسایش خاک را متحمل می‌شود. طبق برآوردها سالانه به‌طور میانگین ۲ میلیارد تن فرسایش خاک در کشور ما اتفاق می‌افتد. با این‌حال و با چنین وضعیتی، قاچاق خاک از سواحل جزایر هرمزگان و نیز جنگل‌های کشور به‌طور گسترده‌ای ادامه دارد. بنابر گزارش‌ها، خاک جنگل بعد از چوب بیشترین ارزش را برای قاچاقچیان دارد، این سرمایه ملی را فرغون فرغون به بیرون از جنگل‌ها می‌برند. اهالی مناطق شمالی می‌گویند قاچاق خاک جنگل‌ها بسیار آسان‌تر و راحت‌تر از قاچاق چوب یا حیات وحش به خارج از جنگل است، چرا که جنگل‌بانان و نگهبانان جنگل‌ها توجه‌شان بیشتر به حمل چوب و الوار است تا خاک جنگل، به‌همین دلیل جنگل‌های شمالی کشور روز‌به‌روز به‌دلیل قاچاق خاک، تهی‌تر می‌شوند. به گفته جنگل‌بانان، خاک پای درختان جنگل به دلیل نزدیکی به ریشه، دارای مواد مغذی بسیاری است که برای رشد گیاهان بسیار مناسب است. گران‌قیمت بودن خاک جنگل، انگیزه قاچاقچی را برای برداشت هر چه بیشتر خاک افزایش می‌دهد و به گفته اهالی مناطق شمالی کشور این کار بیشتر در فصول بهار و تابستان صورت می‌گیرد. به قاچاق خاک جنگل، بیفزائید قاچاق و فروش خاک‌های رنگین جزایر هرمزگان را، که حتی در سایتی مانند سایت علی بابا، خاک‌های رنگین این جزایر به‌صورت الکترونیک و با قیمیتی در حدود ۶۵۰ دلار فروخته می‌شود! این در حالیست که کشورهای دیگر به‌شدت مراقب خاک و هر آن‌چه به محیط زیست‌شان مربوط می‌شود، حساس‌اند. برای نمونه اخیرا یک فرانسوی دو کیلو شن و ماسه از جزیره ساردینیای ایتالیا همراه خود داشت که در فرودگاه بازداشت و ۱۰۰۰ یورو جریمه شد! خاک جزیره هرمز، بشکه‌ای فقط 7 میلیون تومان فروخته می‌شود، خاکی که از خاک جزایر ساردینیا هم زیباتر است و هم ارزش بیشتری دارد! و در سال ۱۴۰۱ قیمت هر تن خاک فقط ۱۰دلار بوده است، و این واقعا فاجعه است. چرا عرب‌ها طالب خاک ایران هستند؟ اولین سؤال که به ذهن می‌رسد این است که مقصد خاک‌های ایرانی کجاست؟ آمارها و نظرهای کارشناسی این نشانی را به ما می‌دهد که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، مقصد نهایی خاک‌های ایران است. عرب‌ها حاضر هستند که برای دست‌یافتن به خاک ایران به هر میزان هزینه کنند تا بتوانند این خاک ذی‌قیمت را به‌دست آورند. بنا به گفته کارشناسان جنس خاک کشورهای عربی به‌ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس ماسه‌ای و آهکی است که امکان رویش هیچ گیاه و حتی فضای سبز در آن وجود ندارد. بنابراین، آن‌ها همواره به‌دنبال راهی برای ایجاد فضای سبز و تولید محصولات کشاورزی هستند و به این دلیل خواهان و خریدار خاک از سایر کشورها به‌ویژه ایران که دارای خاک بسیار غنی ازنظر مواد آلی و حاصلخیز برای کشت و زرع است، هستند. روش قاچاق نیز بسیار ساده است، از مبادی غیرقانونی و البته در قالب صادرات گل و گیاه به کشورهای حاشیه خلیج فارس. درخصوص صادرات خاک نیز باید گفت که خاک‌های معدنی که برای تولید فولاد، آهن و مس استفاده می‌شود و ارزش اقتصادی بالایی دارد، در قالب صادرات و از مبادی رسمی از کشور خارج می‌شوند که با توجه به ارزش بالای این نوع خاک، صادرات آن‌ هم به محیط زیست و هم به اقتصاد کشور ضربه می‌زند. خاک عنصر ارزشمندی است و باید برای صادراتش مبلغ واقعی آن گرفته شود. خاک معدنی ارزش اقتصادی بالایی دارد و در کشور باید به فولاد و مس تبدیل شود تا محصول و کالای تولید شده از کشور صادر شود و ارزش ‌افزوده و فرصت‌های اشتغال آن برای کشور ایران باشد و به‌عبارت ساده از خام‌فروشی خودداری شود. چه باید کرد؟ محدوده منابع طبیعی یک محدوده مشخص و معین است که اگر نظارت نشود شاهد قاچاق منابع طبیعی خواهیم بود. هر کالا چه به کشور قاچاق شود و چه از کشور به قاچاق خارج شود، اثرات خاص خود را بر اقتصاد و اجتماع و حتی فرهنگ دارد و هرچقدر این اثرات بزرگ باشد، می‌توان با اتخاذ سیاست‌هایی از اثرات مخرب ناشی از آن جلوگیری کرد. اما شاید قاچاق خاک از کشور تنها نوعی از قاچاق باشد که آینده نسلی از یک ملت را به نابودی بکشاند، چراکه امنیت غذایی یک کشور در گرو کشاورزی و کشاورزی بدون خاک غیرممکن است. براساس اصل 50 قانون اساسی، حفاظت محیط زیست وظیفه عمومی است و هر فعالیت اقتصادی و غیر آن با آلودگی محیط زیست با تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است. بنابراین قاچاق و تخریب هم چون تخریب منابع غیرقابل جبران را شامل می‌شود و باید مورد توجه قرار گرفته و ممنوع اعلام شود و در واقع با استناد به این اصل می‌توان با مخاطبان برخورد کرد. همچنین سازمان حفاظت محیط زیست باید مراقبت کند تا کسی اقدام تخریبی در قبال خاک انجام ندهد که برای این امر به همکاری دستگا‌هایی چون دستگاه قضا برای اعمال قانون و مقابله نیاز دارد.آقای امیر پالوانه پرسیدند: قاچاق خاک چه آسیبی به کشتاورزی و اقتصاد می‌زند؟ و همچنین گفتند قاچاق خاک توسط افراد عادی صورت نمی‌گیرد و توسط باندها و گروه‌های خاص انجام می‌شود و اشاره کردند به گزارشاتی که توسط آقای احمدزاده (روزنامه‌نگار) منتشر شده بود که نتیجه به آن گزارشات توبیخ آقای احمدزاده بود دولت سال‌ها قاچاق خاک را منکر می‌شد اما چند سال پیش تصویب کرد که بله در ایران قاچاق خاک انجام می‌شود. خانم مرضیه علیکرمی در پاسخ گفتند وقتی خاک حاصلخیز کم شود کیفیت محصولات غذایی و کشاورزی هم کم می‌شود علاوه بر آن اکوسیستم منطقه بهم می‌ریزد و آسیب به محیط زیست وارد می‌شود علاوه بر آن با کم شدن خاک‌های سطحی مقاومت زمین هم کم می‌شود و این خودش یکی از دلایل سیل‌های ویرانگر سال‌های اخیر است به‌علاوه این‌که یکی از علل فرونشست زمین هم هست و علاوه بر آن امنیت غذایی منطقه را به خطر می‌اندازد. آقای علیرضا حبیبی گفتند: قاچاق خاک از سوی نهادهای ذی‌صلاح تایید نمی‌شود اما مشاهدات عینی این موضوع را تایید می‌کند. خام‌فروشی در ایران بسیار شایع شده است، بسیاری از معدن‌کاران بعد از استحصال به‌جای آن‌که مواد را در کارخانه‌های فرآوری تبدیل به کالای نهایی کنند، آن را به‌صورت خام به فروش می‌رسانند. در فرآیند خام‌فروش نیز امکان قاچاق خاک بسیار وجود دارد. معادن شن و ماسه یک محدوده چند کیلومتر مربعی به آن‌ها واگذار می‌شود آن‌ها در زمان برداشت از معادن مقداری از خاک آن منطقه را با خود قاچاق می‌کنند.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم سونیا سوارکوب، ادمین جلسه: آقای امیر پالوانه و همچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۸:۵۷ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۲۲ژوئن ۲۰۲۴

امیررضا ولی‌زاده

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان‌ در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۴ از ساعت۱۸.۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اسپیس ایکس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه، خانم نسرین جهانی گلشیخ، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، مهمانان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با مهمانان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

بخش۱: خانم پریا ترابی در مورد کودکان بی هویت صحبت کردند: ماده 6 اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌گوید که هر کس حق دارد هویت قانونی داشته باشد. با این حال، صدها میلیون نفر بدون شناسایی مناسب می‌روند و حدود نیمی از کشورهای جهان فاقد سیستم ثبت جهانی تولد و مرگ هستند. افرادی که هویت قانونی ندارند، نمی‌توانند ثابت کنند که چه کسی هستند، احتمالاً بدون فرصت و در جامعه بسیار آسیب‌پذیر خواهند بود. شانس گرفتن شغل در اقتصاد رسمی بسیار کم خواهد بود. احتمال ورود به سیستم حمایت اجتماعی کشور و بهره‌مندی از سیستم‌های مراقبت بهداشتی اولیه در طول همه‌گیری‌هایی مانند COVID-19 یا در زمان درگیری یا شرایط اضطراری آب و هوایی، ناچیز خواهد بود. فقدان هویت قانونی احتمالاً بر بیمه، بازنشستگی یا حتی خدمات اولیه آب و برق مانند اتصال آب، تلفن و گاز تأثیر می‌گذارد . تا سال ۲۰۲۵، گروه ویژه دستور کار هویت حقوقی سازمان ملل متحد، به ریاست مشترک UNDESA، UNDP و یونیسف، قصد دارد به کشورهای عضو کمک کند تا بیش از ۳۰۰ میلیون نفر را برای کسب هویت قانونی توانمند کنند .صحبت در باره کودکان بی هویت و بی‌شناسنامه در کشور جمهوری اسلامی ایران است. کودکانی که به جرم تولد از مادر ایرانی و پدر عراقی و یا افغانستانی به دنیا آمده‌اند. برابر مقررات چون فرزند به پدر تعلق دارد و او تابعیت غیرایرانی دارد، این کودکان، ایرانی محسوب نمی‌شوند، تابعیت کشور پدر، به فرزند منتقل می‌شود. عدم تابعیت ایرانی یعنی عدم حقوق شهروندی. به‌همین سادگی، نداشتن شناسنامه ایرانی یعنی بی‌هویت! زنان ایرانی از طریق ازدواج موقت با مردانی با تابعیت نامشخص صاحب فرزندانی می‌شوند که بی‌هویت می‌مانند. این ازدواج‌ها شرعی است و سند ازدواجی هم وجود ندارد. به گفته خبرها بسیاری از این کودکان پدرانشان در افغانستان زندگی می‌کنند و اغلب امکانی برای کمک به خانواده باقیمانده در ایران ندارند. برای این کودکان به‌جز مخرومیت و فقری که با خانواده همره است، حادثه فاجعه‌آمیز و سرنوشت‌ساز در زندگی آن‌ها محرومیت تحصیلی است که موجب پیامدهای بعدی یعنی بیسوادی، بیکاری و بی‌حقوقی در اجتماع می‌شود. اگر شغلی برای آن‌ها مثل کارگری و دستفروشی وجود نداشته باشد، بزهکاری و کارهای خلاف و فقر و اعتیاد و آوارگی در خیابان‌ها از سنین پایین در انتظار آن‌هاست. این کودکان وجود دارند در حالی‌که از همه چیز محرومند و حتی مرگ آن‌ها هم در جایی ثبت نمی‌شود. دولت همچنان از جوابگویی صریح به این مسئله با توجه به این نکته که این ازدواج‌ها با کسب اجازه از دولت نبوده است، سر باز می‌زند. از دست انجمن‌ها و سازمان‌های حامی حقوق کودکان حتی با استناد به کنوانسیون حقوق کودک هم، کاری بر نیامده ست. به‌طور وضوح این وظیفه دولت است که در مجلس طرحی را برای جلوگیری از گسترش این فاجعه تصویب کند و مسئولیت‌هایی را از جمله به اداره ثبت احوال جهت رسیدگی ویژه به این وضع بدهد. این نکته هم وجود دارد که سازمان ثبت احوال در موادری برای صدور شناسنامه، آزمایش دی ان ای را شرط گذاشته است که معمولا این خانواده‌ها از عهده هزینه این آزمایش بر نمی‌آیند. این کودکان بهترین دوران رشد و زندگی خود را که باید تحت آموزش‌های مختلف باشند و مدرسه بروند را از دست می‌دهند و در حالی‌که اکثرا از وجود پدر و کانون گرم خانواده محرومند، در خیابان‌ها رها می‌شوند و طبیعتا از آزار و اذیت جنسی و کمبود بهداشت و فقر و گرسنگی مصون نخواهند ماند. این وضعیت به اجتماع و جامعه صدمات بسیاری را وارد می‌کند و به هر حال با وجود تمام موانع قانونی و خلاء‌های قانونی و بی‌توجهی عمدی دولت ایران و افغانستان، باید صدای این کودکان باشیم و با اعتراضات و پیگیری‌های فعالین حقوق کودکان به این شرایط اسفبار آن‌ها پایان دهیم. یک‌ میلیون بی‌شناسنامه؛ آخرین آمار از بی‌هویت‌ها در کشور. آمارهایی که از وجود ۴۰۰هزار کودک در میانه بی‌شناسنامه‌ها خبر می‌دهند. در تقسیم‌بندی این آمارها سهم سیستان‌وبلوچستان چیزی حدود ۴هزار و ۵۰۰ نفر است. سهمی که در میان آمارهای سال‌های گذشته به چشم می‌خورد احتمال افزایش و کاهش آن دور از ذهن نیست. زاهدان، چابهار، دشتیاری، سراوان و هیرمند در این میان 65درصد پرونده‌های ثبت‌شده بدون شناسنامه‌‌ها را به خود اختصاص داده. ۳۰۰ پرونده ثبت‌شده هم مربوط به ۱۴ شهرستان در سیستان‌وبلوچستان‌اند. اگرچه آمارها از تشکیل 8هزار پرونده در کشور خبر داده‌اند؛ پرونده در باب افراد بی‌شناسنامه. بیشترین بی‌شناسنامه‌ها مربوط است به بخش سیستان، البته شهرستان هیرمند بالاترین آمار را به خود اختصاص داده است. به باور مدیرکل ثبت‌احوال استان سیستان‌وبلوچستان هم‌مرز بودن با افغانستان باعث شده هیرمند آمار بالایی از بی‌شناسنامه‌ها را داشته باشد. به گفته «راحت‌دهمرده» گروهی هم در این استان وجود دارند که هیچ‌گونه مدرک سببی یا نسبی ندارند: این نشان می‌دهد این‌ها به‌دلیل اقامت طولانی ادعای ایرانی‌بودن دارند. یکی از وظایف و ماموریت‌های ثبت احوال ثبت وقایع حیاتی است؛ ولادت و فوت است. ماموریتی که موجبات تشکیل سازمان ثبت احوال را در سال ۱۲۹۷ تشکیل داد. به گفته مدیرکل ثبت احوال استان سیستان‌وبلوچستان اولین شناسنامه صادره در این استان متعلق به حوزه سیستان است به سال ۱۳۰۷. یعنی چیزی بیش از ۹۰ و اندی سال . رضا راحت‌دهمرده با اشاره به این‌که بحث بی‌شناسنامه‌ها موضوع تازه‌ای نیست به شهروند می‌گوید: هرکجا مسأله مهاجرت پررنگ باشد –مهاجرت از کشوری به کشور دیگر یا از منطقه‌ای به منطقه دیگر- ادعای تابعیت هم وجود دارد. راحت‌دهمرده مشکل اساسی استان را حضور اتباع بیگانه عنوان می‌کند. آمار مدعیان فاقدین شناسنامه در استان، بیشترین آمار فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با اتباع است. راحت‌دهمرده معتقد است این افراد بی‌هویت نیستند. این آمار عدد قابل توجهی است، البته آمار دقیق این جمعیت در اداره اتباع ثبت شده است. به گفته مدیرکل ثبت‌احوال استان سیستان‌وبلوچستان، اداره اتباع روزانه ۳۰ تا۴۰ مورد استعلام از ثبت احوال دارد. این افراد هویت دارند، اما تقاضای شناسنامه دارند، بنابر اجرای ماده لایحه‌ای که در مجلس قرار بر اجرایش شد؛ اعطای تابعیت به فرزندانی که از مادر ایرانی زاده شده‌اند. دهه ۷۰ حدود۵.۷ درصد رد تابعیت شده‌اند. دهه ۸۰ این آمار به ۱۱.۹درصد رسیده است. دهه ۹۰ رد تابعیت‌ها 23درصد را به خود اختصاص داده‌اند. آماری که در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ به ۵۶درصد رسیده است. به گفته مدیرکل ثبت‌احوال استان سیستان‌وبلوچستان هر چه جلوتر آمده‌ایم به آمار اتباع بیگانه در استان افزوده شده است: در گذشته برای اغلب ایرانی‌ها شناسنامه صادر شده و تعداد محدودی از ایرانی‌ها هنوز شناسنامه ندارند. اغلب بی‌شناسنامه‌های استان را اتباع تشکیل می‌دهند. راحت‌دهمرده از۲هزار و ۴۱۳پرونده در دست اقدام در سطح استان می‌گوید: این تعداد پرونده مربوط به ۲۶ شهرستان استان است که اغلب منتظر اعلام وصول از طرف مراجع هستیم برای صدور شناسنامه. به گفته او در حال حاضر بیش از ۵۰ اداره و نمایندگی در سطح استان فعالیت می‌کنند: ما در یک‌دهه گذشته حدود ۲۹ اداره و نمایندگی را در استان راه‌اندازی کردیم با هدف تسهیل دسترسی اهالی به ثبت احوال . اگر باز برگردیم به کودکان ، این کودکان بدون هیچ مدرک مرتبطی با سن و هویت، فاقد حمایت‌های اساسی علیه سوءاستفاده و استعمار هستند. کودک ثبت نشده کالایی جذاب‌تر برای یک قاچاقچی کودک خواهد بود و حتی این افراد از حداقل حمایتی که یک شناسنامه علیه ازدواج زودهنگام، کار کودک، سربازگیری در نیروهای ارتش ایجاد می‌کند برخوردار نیستند. علاوه بر آن احتمال این‌که همچون یک بزرگسال مورد تعقیب و مجازات قانونی قرار گیرند وجود دارد. ثبت قانونی ازدواج در صورتی‌که تبعه خارجی به‌صورت قاچاق وارد ایران شده باشد، و یا ثبت قانونی رابطه‌ای که یک‌سوی این رابطه مرد مسئولیت این رابطه را به عهده نگرفته و کودک و مادر را رها می‌کند در مواردی امکان‌پذیر نیست، بنابراین قوانین نیاز هست که به حل مشکلات عینی موجود پرداخته و بدون شروط محرومیت‌زا، برای کودکان حاصل از این ازدواج‌ها شناسنامه‌هایی با تابعیت مادر صادر شود. از این‌رو پیشنهاد می‌شود در قانون مَذکور مفاد دست‌وپا گیر برداشته شود. مسئله دیگری که موجب شده همچنان کودکان بدون شناسنامه وجود داشته باشند، قراردادن شرط سنی ۱۸ سال است که عملاً این قانون را از کارایی انداخته است و هدف اصلی این قانون را که همانا صدور شناسنامه برای کودکان بوده است، دور زده و امکان دریافت شناسنامه را حتی اگر کودک سایر شرایط سخت و دست‌وپا گیر این قوانین را داشته باشد، عملاً برای کودکان منتفی می‌کند و تنها پس از رسیدن به ۱۸ سالگی امکان صدور مدارک هویتی برای آن‌ها وجود دارد که این خود برخلاف هدف اصلی قانون‌های مذکور است. از این جهت برای حل معضلات موجود باید شرط سنی حذف شود تا کودکان از دریافت شناسنامه و به طبع آن دریافت امکانات آموزشی و بهداشتی و درمانی و… محروم نشوند. بشنویم درد‌های یک کودک بدون شناسنامه و فقیر ساکن سیستان و بلوچستان . این‌جا تا خود اکبرآباد ۱۲کیلومتر است. پای پیاده می‌روم هر روز. زمستان باشد، تابستان باشد، سرما باشد، گرما باشد. باید پیاده بروم. به ما یک سرویسی برای تردد نمی‌دهند. نگاه کنید چقدر بچه هستند؟ بله دو ساعت طول می‌کشد. آن هم باید بدوم، بدوم. هر روز می‌دوم که به مدرسه شاید نرسم. معلم سرکلاس می‌گوید، من اصلا نصف درس را داده بعد من رسیدم. می‌گوید چرا اینجوری هست؟ می‌گویم راهم دور است. الان همه اداره‌جاتی که در دوست‌محمد (دوست‌مُحمد شهری است در بخش میان کنگی شهرستان زابل، استان سیستان و بلوچستان. این شهر مرکز بخش دوست محمد است و در ۵/۳۰کیلومتری شمال شرقی شهر زابل و۱کیلومتری مرز افغانستان و رودخانه سیخ سر قرار دارد. شهر دوست محمد در دشت واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا تقریباً۴۷۰ متر و آب و هوای آن گرم و خشک است. جمعیت این شهر بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۷۴۳۰ نفر بوده‌است. این شهر در اوایل سال ۱۳۸۷از مرکزیت بخش به شهرستان ارتقاء یافت و هم‌اکنون دارای فرمانداری و همه امکانات مشابه سایر شهرستان‌ها می‌باشد) هست ما رفتیم به ما جواب نمی‌دهند. بله خودم رفتم. نامه هم فرستادیم به زاهدان، هنوز جواب برای ما نیامده است. این هشت ماه هست که ما دنبالش هستیم. (شناسنامه) هیچی نیست. مجبورهستیم که ما صدایمان را بلند کنیم که ما شناسنامه نداریم. چکار کنیم؟ من که این‌جا هستم یک یارانه هم نمی‌توانم بگیرم. من که الان درس می‌خوانم یک نامه به ما دادند از دادگاه گفتند می‌توانید درس بخوانید. من که دارم درس می‌خوانم . من نمی‌دانم فردا آینده‌ام چیست؟ این کودک ستمدیده بلوچ در ادامه می‌گوید: من نمی‌دانم فردا آینده‌ام چیست؟ فردا به من می‌گویند برو بیرون. پس‌فردا که به من گفتند برو بیرون، من نمی‌دانم الان که این درس خواندن که من می‌کنم، فردا می‌خواهم چکاره بشوم؟ باید من بدانم شناسنامه داشته باشم که بخوانم، بفهمم که فردا روز می‌خواهم چکاره بشوم. من که درس می‌خوانم نتوانم کاری برای این کشور خودم بکنم. شناسنامه که ندارم چه کاری می‌توانم برای کشورم بکنم بدون شناسنامه؟ کجا را می‌توانم آباد کنم؟ کمیته امداد نهادی پوشال درحکومت ولایت فقیه این کودک بلوچ در مقابل این سوال قرار می‌گیرد که آیا کمیته امداد کمکی کرده است؟. او این‌گونه جواب می‌دهد: کمیته امداد کمکی نکرده نه، آن‌ها می‌گونید پدر شما شناسنامه ندارد. خودت شناسنامه نداری. فقط مادرت شناسنامه دارد، آن هم نمی‌تواند. فرستادیم زاهدان می‌گویند هیچی! نمی‌دهیم. پدرم عمل شده. من نمی‌توانم خرجم را بدهم. الان می‌گویم مدرسه را ول کنم باز می‌گویم ضرر می‌کنم. نمی‌دانم بروم دنبال این‌که کار کنم، خرجمان را کی می‌دهد؟ کی به من خرجم را می‌دهد؟ کسی را ندارم . الان خرجی‌تان را از کجا می‌آورید؟ خرجی زندگی‌ام را این کمک می‌کند، آن کمک می‌کند. دیگر نمی‌توانیم خرجی‌مان را دربیاوریم. کاری هم اگر من بتوانم بکنم نمی‌توانم. کاری امسال، جایی بوده کاری بود، به زور می‌توانستم کار کنم. کار سخت بود. به زور کار می‌کردم. الان ببینید دست‌هایم از این‌جا تاول زده، نمی‌توانستم کار کنم. ولی گفتم پدرم پیر هست. چند تا برادر دارم برایشان کار می‌کردم. من اصلا دیگر جوری بودم که دیگر از خودم بیزار می‌شدم. این‌جور کار برایم سخت بود. ولی کار می‌کردم. دیگر چکار کنم؟.سرنوشت این کودک و برادرانش که شناسنامه ندارند چه خواهد شد؟ طوفان سرنوشت در بی‌پناهی چگونه زندگی‌شان را در هم خواهد شکست؟ وقتی حکومت ستمگری هم‌چون حکومت ولایت فقیه این‌گونه زندگی این کودکان را تباه کرده است، نتیجه دربه‌دری و بی‌سامانی و فقر و در نهایت مرگی خاموش و سرانجام فراموش می‌شوند و از این دنیایی که حکومت خامنه‌ای برای آن‌ها ساخته فقط تلخی‌ها را در کامشان حس می‌کنند و با چشمانی باز و قطره‌هایی اشک سر بر زمین می‌گذارند. این سهم کودکان سرزمین درد و رنج سیستان و بلوچستان است که استخوان‌هایشان در آتش فقر می‌سوزد. باید به این فکر کرد که چگونه این کودکان را نجات داد. حاکمیت پلید آخوندی تنها مرگ را نصیب این مردم کرده است. پس باید برای حیاتی مجدد همه تلاش‌ها را کرد تا هیولای ویرانی که نماد زشتی آن حکومت خامنه‌ای است از بین برود.

بخش ۲: خانم لیلا باستانی در مورد تحصیل کودکان در ایران صحبت کردند: برخورداری از آموزش مناسب و حرفه‌ای حق هر انسانی است که باید به‌صورت طبیعی در دسترس همه باشد. با این حال شاهد آن هستیم که تعداد زیادی از کودکان امکان برخورداری از تحصیلات مناسب را ندارند. وقتی زمینه تحصیل برای کودکان فراهم نباشد، مسلماً آینده‌ آن‌ها نیز در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد. کودک بازمانده از تحصیل به چه کودکی گفته می‌شود؟ داشتن امکانات و فرصت‌های مناسب برای تحصیل از اهمیت بالایی برخوردار است که باید شرایط عالی برای همه افراد فراهم شود. هر ساله تعداد زیادی از کودکان به‌دلایل مختلف قادر به ادامه دادن تحصیلات خود نیستند. کودک بازمانده از تحصیل به کسی گفته می‌شود که به‌دلیل یک عامل خارجی از ادامه تحصیل محروم می‌شود. ذکر این نکته ضروری است که کودکان بازمانده از تحصیل فرصت‌های اجتماعی بسیار زیادی را در آینده از دست می‌دهند. متاسفانه بسیاری از این کودکان با همان سن پایین خود وارد پروسه کار می‌شوند که چالش‌های خاص خود را به‌دنبال دارد. کودک بازمانده از تحصیل بسیاری از مشاغل و استفاده از فرصت‌های زندگی را که در گرو داشتن مدارک آموزشی است، از دست می‌دهد. همچنین هر چقدر سواد و آگاهی افراد بیشتر باشد، بهتر می‌توانند زندگی خود را مدیریت کنند. بی‌سوادی آن هم در قرن بیست‌ویکم برای یک کودک ایرانی بسیار غم‌انگیز است. متاسفانه در بین کودکانی که از تحصیل بازمانده‌اند نخبگان زیادی وجود دارند که هیچ‌وقت توانایی‌های آن‌ها شناخته نمی‌شود. کودک زباله‌گردی که می‌توانست یک نخبه ریاضی باشد، اکنون برای به‌دست آوردن لقمه‌ای نان جان می‌کند. این دردها دل هر انسان شریفی را به‌درد می‌آورد. مهمترین عوامل ترک تحصیل کودکان ترک تحصیل کردن کودکان به عوامل مختلفی بستگی دارد که هر کدام از آن‌ها باید به‌صورت مجزا بررسی شود. یکی از این دلایل نبود امکانات آموزشی در مناطق محروم است. در بسیاری از مناطق، مدارس مناسب برای تحصیل وجود ندارد و یا این‌که مدارس پایه‌های بالاتر ایجاد نشده است. به‌همین علت در مناطق محروم شاهد بیشترین ترک تحصیل کودکان هستیم که بسیار ناراحت‌کننده است. عامل بعدی ترک تحصیل کودکان، فقر است. بزرگترین مصیبتی که می‌توان برای یک خانواده متصور شد فقر است. با این‌که مدارس دولتی در اکثر نقاط ایران آموزش رایگان ارائه می‌دهند ولی با این حال هنوز هم هستند کودکانی که به‌خاطر نداری ترک تحصیل می‌کنند. هزینه‌های مدرسه شامل لباس، کیف، کتاب و کفش جزو ضروریات هستند که برخی از خانواده‌ها همین موارد اولیه را نیز نمی‌توانند تامین ‌کنند. تبعیض جنسیتی نیز در موضوع ترک تحصیل دختران در برخی از مناطق دیده می‌شود. متاسفانه هنوز برخی از خانواده‌ها فکر می‌کنند که دختر نباید از حد مشخصی بیشتر بداند و به بهانه‌های مختلف مانع ادامه تحصیل دختران می‌شوند. در بین عوامل ترک تحصیل کودکان باید به بی‌سرپرستی یا بدسرپرست بودن نیز اشاره کرد. نداشتن یک حامی همچون پدر خوب می‌تواند زمینه را برای ترک تحصیل فرزند مهیا کند.اقدامات یونیسف برای این کودکان سازمان ملل یکی از رکن‌های مهم حقوق‌بشری در جهان است که شرایط کلی جهان را رصد می‌کند. صندوق کودکان ملل متحد United Nations Children’s Fund یکی از مهمترین بخش‌های سازمان ملل است. UNISCEF خوانده می‌شود. این سازمان در راستای کمک به کودکان اقدامات مختلفی را انجام می‌دهد. قسمتی از این فعالیت‌ها مربوط به پیشگیری از ترک تحصیل کودکان است. یونیسف در ایران نیز برنامه‌های ویژه خود را دنبال می‌کند تا مسئله کودکان بازمانده از تحصیل به کمترین حد خود برسد برآوردهای یونیسف در ایران نشان می‌دهد که بخش زیادی از بازماندگان از تحصیل را مهاجران افغانستانی تشکیل می‌دهند. یونیسف همکاری نزدیکی را با دولت ایران آغاز کرده است و پیگیر مسائل این کودکان است. در راستای همین پیگیری‌ها، از سال ۹۴ امکان تحصیل کودکان پناهجو نیز در ایران فراهم شد. همچنین این صندوق برای بهبود شرایط تحصیل در مناطق مرزی یا دورافتاده اعتباراتی را در نظر می‌گیرد. البته نباید فراموش کرد که اقدامات یونیسف به هیچ وجه پاسخگوی همه نیازها نیست و باید خیرین عزیز نیز در این مورد دست به‌کار شوند. بررسی آسیب اجتماعی زندگی برای همه انسان‌ها به یک شکل آغاز نمی‌شود. هیچ‌یک از ما انتخاب نکرده‌ایم که در چه خانواده‌ای به دنیا بیاییم. همه ما روزی چشمان خود را باز کردیم و پدر و مادرمان را شناختیم. در این بین هزاران کودک معصوم و بی‌گناه در خانواده‌هایی با جیب خالی در نقاط دورافتاده ایران به دنیا می‌آیند. به‌راستی گناه این کودکان چیست که در چنین شرایطی به دنیا آمده‌آند؟ بسیاری از این بچه‌ها باید برای بقا و زنده ماندن خود تلاش کنند. حتی وقتی بزرگ‌تر می‌شوند به‌خاطر مشکلات، از تحصیل بازمی‌مانند و فرصت‌های زندگی را از دست می‌دهند.معضلات اجتماعی ترک تحصیل به‌قدری زیاد است که نمی‌توان همه آن‌ها را شمرد. بالا رفتن آمار کودکان کار به بازماندگی از تحصیل ارتباط دارد. همچنین ممکن است نبود آموزش، کودک قصه ما را به راه‌های خطرناک‌تری همچون اعتیاد و بزهکاری بکشاند. هیچ چیزی غمبارتر از دیدن چهره معصوم کودک کار نیست. او کسی است که برای زنده ماندن خود چاره‌ای جز کار کردن ندارد. بازماندگی از تحصیل می‌تواند آمار فقر، جرم و جنایت و فحشا را بالا ببرد. هر کدام از این مشکلات، این پتانسیل را دارد که یک جامعه را به ورطه نابودی بکشاند پس حتماً لازم است که به این موضوع توجه ویژه‌ای داشته باشیم.کودک بازمانده از تحصیل مقایسه آمار دختران و پسران بازمانده از تحصیل در حال حاضر آمار دقیقی از تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در دسترس نیست و منابع مختلف عددهای متفاوتی را ذکر می‌کنند. با این حال از آن‌جایی که یونیسف یک سازمان معتبر است، بر داده‌های آن استناد می‌کنیم. برای مثال، یونیسف اعلام کرده است که در سال تحصیلی ۱۳۹۵ شمسی، ۷۷۰ هزار کودک در ایران از تحصیل بازمانده‌اند. این آمار بسیار تکان‌دهنده و سوزناک است، زیرا از شرایط وخیم بازماندگان از تحصیل گزارش می‌دهد. یک گزارش دیگر از خانم ابتکار که مشاور رئیس‌جمهور وقت در امور زنان بودند تعجب همه را برانگیخت! تعداد دختران بازمانده از تحصیل، ۳ برابر بیشتر از پسرها است. اصلی‌ترین دلیل این‌که دختران بیشتر ترک تحصیل کرده‌اند به مسائل فرهنگی برمی‌گردد.در بسیاری از مناطق، خانواده‌ها اهمیت زیادی به تحصیل دختران نمی‌دهند. در این بین نقش کودک‌همسری نیز بسیار پررنگ است. برخی از دختران به‌دلیل ازدواج در سنین پایین، ترک تحصیل می‌کنند. البته مسائلی همچون فقر و نبود امکانات آموزشی مناسب برای دختران نیز از دیگر عواملی است که باید به آن دقت کنید. امیدواریم که با فرهنگ‌سازی درست و تامین نیازها، هیچ دختری به جرم دختر بودن از تحصیل محروم نشود. جنسیت نیز همچون محل تولد، انتخاب شخصی ما نبوده است. پس هر کس باید بدون توجه به جنسیت از برترین امکانات آموزشی برخوردار شود.نقش جامعه و خیریه‌ها در کاهش تعداد کودکان باز مانده از تحصیل هر ساله هزاران کودک به‌دلایل مختلف قادر به ادامه تحصیل نیستند و به‌همین راحتی آرزوهای آن‌ها بر باد می‌رود. هر یک کودک بازمانده از تحصیل، انسانی است که دوست دارد یک زندگی خوب را در آینده تجربه کند. خیلی از آن‌ها دوست دارند درس‌شان را ادامه دهند و فرصت‌های شغلی خوبی به‌دست آوردند. تعداد زیادی از این کودکان در شرایط اسفباری زندگی می‌کنند که امیدوارند تحصیل، روزنه امیدی برای آینده روشن آن‌ها باشد. حال تصور کنید که همین کورسوی امید نیز خاموش شود.کاهش تعداد کودکان باز مانده از تحصیل اگر پسر باشد باید بلافاصله وارد دنیای بی‌رحم کار شود چون یا پدر نیست یا این‌که بود و نبودش فرقی نمی‌کند. خیلی از دختران نیز باید آرزوهای شغلی‌شان را فراموش کنند و به حجله بروند. این سرنوشت غمبار هزاران کودک در ایران است. به‌طور قطع هیچ کار خیری به اندازه کمک به این کودکان اهمیت ندارد. اگر جامعه و خیرین، خود را در برابر این کودکان مسئول بدانند، مسلماً زندگی بسیاری از آنان از نابودی نجات پیدا می‌کند. اگر شما هم به‌عنوان یک انسان شریف توان نجات زندگی این کودکان بی‌گناه را دارید، حتماً این عمل پسندیده را انجام دهید.چرا کودکان از تحصیل باز می مانند؟ هر انسانی در نوع خود دارای حق‌وحقوق طبیعی است که باید به‌صورت ویژه از آن برخوردار شود. حق تحصیل، یک اصل بسیار ساده است که باید همه افراد از آن برخوردار باشند. این در حالی است که تعداد زیادی از کودکان از تحصیل محروم می‌شوند. بسیاری از کودکان با معضلی به نام بدسرپرستی روبه‌رو هستند. این موضوع سبب شده است که حتی برخی از والدین، خود مانع تحصیل فرزندشان شوند. از طرفی نیز نداشتن شناسنامه و هویت یکی دیگر از دلایل بازماندن از تحصیل است. این معضل بیشتر در میان کودکان مهاجر دیده می‌شود.با این وجود کودکان ایرانی زیادی نیز در مناطق محروم هستند که حتی یک شناسنامه ساده هم ندارند. صدای این کودکان مظلوم و بینوا به هیچ جایی نمی‌رسد. در این بین نقش فقر نیز در ترک تحصیل کودکان بسیار پررنگ است. باورکردنی نیست که بعضی از والدین به‌دلیل فقر حتی حاضر به فروش بچه خود هستند! پس قطعاً چنین والدینی هیچ ابایی از ترک تحصیل فرزندان خود نیز ندارد. بازماندن از تحصیل با هر دلیلی قابل قبول نیست و به هر نحوی که شده باید از آن جلوگیری کرد.سخن پایانی هر ساله بسیاری از کودکان به‌دلیل مشکلات مختلف قادر به ادامه تحصیل نیستند. متاسفانه برخی از آن‌ها هیچوقت تحصیل را شروع هم نمی‌کنند که تا در ادامه از آن باز بمانند. در این شرایط مسلماً کمک‌های خیرین می‌تواند نجات‌بخش آینده این کودکان بی‌گناه باشد.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق امنیت اجتماعی (معضلات و مشکلات کودکان در ایران) آغاز گردید: خانم جهانی گلشیخ به موادی از حقوق بشر که در رابطه با امنیت اجتماعی است اشاره کردند وهمچنین نقض امنیت اجتماعی کودکان و نوجوانان در جامعه پرداختند. آقای امیر پالوانه در این رابطه گفتند: لازمه امنیت اجتماعی، امنیت فردی است. جامعه باید این امنیت را بپذیرد در هر ابعادی که باشد برای مثال هر انسانی بزرگ یا کوچک باید امنیت اجتماعی داشته باشد. خانم پروین محمدی افقا با نظرات آقای امیر پالوانه موافق بودند و افزودند: حق هر یک از افراد جامعه امنیت فردی است. خانم کوثر ولی‌زاده به معضلات کودکان و نوجوان اشاره کردند همچنین به مسمومیت‌های زنجیره‌ای، دستگیری، شکنجه و تجاوز به کودکان و نوجوانان معترض که برای دادخواهی در خیابان‌ها حضور داشتند و تحت فشار بودن خانواده کودکان و نوجوانان معترض صحبت کردند. همچنان به کنشگر نوجوان ۱۴ ساله فعال حقوق محیط زیست اشاره کردند ابوالفضل جغتایی که با اعتراض به وضعیت محیط زیست ایشان نه تنها شنیده نشد بلکه از ورود به مناطق محافظت شده ممنوع شدند. در حالی‌که کنشگر نوجوان دیگر در کشور سوئد به نام خانم گرتا تونبرگ کنشگر محیط زیست که از اعتراض ایشان در جهان شنیده شد. آقای فرشاد اعرابی گفتند کودکان ما چوب سیاست حکومت جمهوری اسلامی ایران را از آن‌جا که می‌توان مشاهده کرد شهرهای غربی ایران و همچنین شهروندان بلوچ تحت فشار بیشتری قرار دارند و به‌همین دلیل کودکان و نوجوانان در این مناطق هم محدودتر نسبت به سایر نقاط کشور هستند. ایشان افزودند کودکان درست است که کم سن و سال هستند اما به آگاهی‌های رسیدند که توانستند در خیابان‌ها حضور پیدا کنند و اعتراض کنند.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: آقای امیررضا ولی‌زاده وهمچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۲۰.۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه آسیا و شرق اروپا، 24 ژوئن 2024

ایراندخت کیا

جلسه ویژه نمایندگی منطقه آسیا و شرق اروپا در تاریخ ۲۴ ژوئن ۲۰۲۴ برابر با 4 تیر ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱4:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضاء نمایندگی، وجمعی از فعالان حقوق بشر در فضای مجازی اسپیس ایکس (تویتر) کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست آقای سعید بهشتی متین مسئول جلسه ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین با معرفی مهمان جلسه را آغاز کردند.

خانم فروغ آزادی درباره خبرنگار زن در ایران صحبت کردند: خبرنگار شخصی است که با استفاده از منبع‌های خبری موثق، گزارش‌های تصویری، مکتوب و صوتی تهیه می‌کند و در اختیار مردم قرار می‌دهد. لازمه شغل خبرنگاری داشتن سرعت، دقت و صحت به‌عنوان سه اصل مهم کار خبری است. برخی در تعریف خبرنگار خوب به ‌پایبند بودن خبرنگار به قانون نیز اشاره می‌کنند و معتقدند خبرنگار خوب کسی است که با توجه به ‌قوانین کشورش فعالیت می‌کند. شغل خبرنگاری، از مشاغل مرتبط با حوزه ارتباطات و رسانه است، در واقع یک خبرنگار در تهیه خبر، گزارش، نوشتن اخبار، مقالات، تحلیل خبر و تهیه انواع مصاحبه در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کار می‌کند. خبرنگار باید مهارت بسیار بالایی در نوشتن و صحبت کردن به‌عبارت دیگر فن بیان خیلی خوبی داشته باشد، ذهن تحلیلگر وجست‌وجوگری داشته باشد، به تحقیق و بررسی علاقه داشته باشد، راستگو و امانت‌دار باشد و بدون تحریف اخبار را به مخاطب منتقل کند، روحیه کار تیمی داشته باشد و توانایی کار با دوربین فیلمبرداری و عکاسی و اینترنت را داشته باشد. صبور و خونسرد باشد و در شرایط سختی مانند جنگ و زلزله با خونسردی به منطقه خطر وارد شود و گزارش را تهیه کند و البته مهم است خارج از سوگیری و جانبداری اخبار را به گوش جامعه برساند. علاوه بر ذوق و استعداد، از روحیه حق‌طلبی و حق‌محوری هم برخوردار باشد. بدیهی است که یک خبرنگار باید تحصیلات لازم را نیز کسب نماید.تفاوت خبرنگار و گزارشگر: برخی در معرفی شغل خبرنگاری، آن را با گزارشگری یکسان می‌دانند. اما میان این دو شغل تفاوت‌هایی وجود دارد از جمله آن‌که گزارشگری زیرمجموعه خبرنگاری می‌باشد. در این شغل فرد با تحقیق و پژوهش، گزارشی را در قالب یک متن، مقاله، فایل صوتی و یا هر چیز دیگری تهیه می‌کند. از طرفی ممکن است منابع خبری گزارشگر توسط خود او تهیه نشود و او تنها بخش تهیه گزارش نهایی را به‌عهده بگیرد؛ اما خبرنگار خود خبر را تهیه و تنظیم می‌کند و آن را در قالب خبر به‌سازمان‌ها و نهادهای مختلف می‌دهد. در اغلب کشورهای جهان بر اساس تقویمی که سازمان ملل تعیین کرده، سوم ماه می هر سال روز آزادی رسانه‌ها و مطبوعات نامگذاری شده است. بر همین اساس هم همه ساله فهرستی را منتشر و میزان آزادی رسانه‌ها در هر کشور را اعلام می‌کنند. اما در تقویم ایران، ۱۷ مرداد روز خبرنگار نامگذاری شده است. نامگذاری این روز به‌عنوان روز خبرنگار توسط شورای فرهنگ عمومی انجام شد. زیرا در ۱۷ مرداد سال 1377، یک خبرنگاربه نام محمد صارمی همراه هشت دیپلمات ایرانی در سفارت ایران در کابل، به دست طالبان کشته شدند و از آن زمان، این روز به‌عنوان روز خبرنگار در جمهوری اسلامی ایران نامگذاری شد .اما اعضای هیئت خبرنگاران پیشکسوت و مشاورین مرکز خبرنگاران افغانستان به‌خاطر حفظ احترام به همه شخصیت‌هایی که در زمینه ایجاد مطبوعات و رسانه‌ها و بهبود آن در کشور تلاش کردند و همچنان حفظ وحدت و جلوگیری از اختلاف در جامعه رسانه‌ای کشور، باید تاریخی به‌عنوان روز خبرنگار در نظر گرفته شود که ارتباطی با مناسبت‌های زندگی هیچ‌یک از شخصیت‌های رسانه‌ای و خبرنگاران داخل وخارج از کشور نداشته باشد. با در نظرداشت ملاحظات بیان شده، روز ۲۷ حوت را به‌عنوان تاریخی که در آخر سال است و ارتباطی با مناسبت‌های زندگی هیچ‌یک از خبرنگاران گذشته و کنونی کشور و دیگر کشورها ندارد، به‌عنوان روز خبرنگاردر افغانستان انتخاب شد. خبرنگاری در رده دهم پراسترس‌ترین شغل‌های جهان قرار دارد. نگاهی به آمار خبرنگاران دستگیر شده تاحدودی این امر را روشن می‌کند؛ در سال ۱۴۰۱ ، ده‌ها روزنامه‌نگار در ایران در جریان اعتراضات زن زندگی آزادی بازداشت شدند که تعدادی از آن‌ها بعدا به قید وثیقه آزاد شدند. بنابراعلام سازمان گزارشگران بدون مرز، جمهوری اسلامی ایران در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، دست کم ۷۹ روزنامه‌نگار را بازداشت کرده که ۳۱ نفر از آن‌ها نیزخبرنگاران زن بودند. گزارش این نهاد بین‌المللی نشان می‌دهد بیشترین روزنامه‌نگاران زندانی، با ۳۲ درصد، در حوزه سیاسی فعال بوده و پس از آن‌ها خبرنگاران حوزه حقوق بشر با ۲۳ درصد هستند. کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران اعلام کرد در پایان سال ۲۰۲۳ میلادی حدود ۳۲۰ روزنامه‌نگار در سراسر جهان به‌دلایل کاری محکوم و زندانی شده‌اند . ایران و اسرائیل هر کدام با ۱۷ روزنامه‌نگار زندانی به‌طور مشترک در رده ششم قرار دارند. بر اساس گزارش فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران، در سال ۱۴۰۲ در ایران حدود ۲۷ روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای بازداشت شده‌اند. بر اساس احکام صادره از سوی دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران، بیش از ۲۱ روزنامه‌نگار با اتهامات انتسابی عمدتا تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور به زندان محکوم شده‌اند. (ماده 19:حق آزادی بیان ) در قوانین جمهوری اسلامی ایران به صراحت از عبارت آزادی بیان و اندیشه سخنی به میان نیامده و تنها اصل ۲۳ قانون اساسی؛ تفتیش عقاید را ممنوع دانسته است. و تاکید کرده که نمی‌توان انسانی را به صرف داشتن عقیده ای مورد مواخذه قرار داد. و در اصل ۲۴ نیز به یکی از مصادیق برجسته و بارز آزادی بیان یعنی آزادی مطبوعات و نشریات اشاره شده است اما در حقیقت قوانینی محدودکننده دراین خصوص وجود دارند که به عدم آزادی بیان در ایران منجر شده است.هفت ماه پس از بلاتکلیفی دو روزنامه‌نگار در بازداشت موقت، دستگاه قضایی سرانجام اتهام نیلوفر حامدی (خبرنگار روزنامه شرق) و الهه محمدی (خبرنگار روزنامه هم‌میهن ) را اقدام علیه امنیت ملی کشور، تبلیغ علیه نظام و همکاری با آمریکا اعلام کرد.این دو خبرنگار زن، در پی پوشش اخبار مربوط به مرگ مهسا امینی، دستگیر و زندانی شدند. در طول این هفت ماه، مدیران روزنامه‌های شرق و هم‌میهن بارها با تاکید بر بی‌گناهی این دو خبرنگار اعلام کرده‌‌اند که آن‌ها صرفا به وظیفه حرفه‌ای و رسانه‌ای خود عمل کرده‌اند. روزنامه‌نگار دیگری نیز اخیرا پس از سه سال زندان بار دیگر بازداشت شده است. کیوان صمیمی فعال سیاسی و روزنامه‌نگار، رئیس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، تنها سه ماه پس از آزادی از زندان، برای چندمین بار بازداشت شد. مرور تاریخ حرفه خبرنگاری در ایران نشان می‌دهد که خبرنگاران از آغاز فعالیت حرفه‌ای این صنف در ایران، همواره مورد سرکوب حکومت‌ها قرار گرفته‌اند و تقریبا نمی‌توان دوره‌ای را نام برد که اطلاع رسانی آزاد از سوی رسانه‌ها صورت گرفته باشد. فشار به روزنامه‌نگاران و آزار آنان تنها پس از گذشت چند ماه از انقلاب اسلامی در ایران، به‌صورت سیستماتیک و هدفمند، تصفیه آنان از محل کار و بازداشت این قشر در دستور کار جمهوری اسلامی ایران بوده است. پس از کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸، روزنامه‌نگارانی هم چون ژیلا بنی‌یعقوب، احمد زیدآبادی، بهمن احمدی امویی، مسعود باستانی، نازنین خسروانی، مهدی محمودیان، عیسی سحرخیز و … بسیاری دیگر از جمله روزنامه‌نگارانی بودند که هر کدام از یک تا 6 سال به زندان محکوم شدند و ده‌ها روزنامه‌نگار دیگر نیز در همین سال ناچار به مهاجرت اجباری شدند.در زمستان سال ۱۳۹۱، بیش از ۱۶روزنامه‌نگار در حملات گسترده نیروهای امنیتی به دفاتر روزنامه‌هایی هم چون شرق، اعتماد، قانون، ایران و … طی تنها چند ساعت بازداشت شدند و در روزهای پس از آن نیز بیش از ۵۰ روزنامه‌نگار به دفاتر پیگیری اطلاعات و سپاه احضار و مورد پیگرد قرار گرفتند.این اما پایان ماجرا نبود! این‌بار سازمان اطلاعات سپاه بود که در آذر سال ۱۳۹۴ با رمز نفوذ‌یابی در میان مطبوعات به سراغ روزنامه‌نگاران رفت و روزنامه‌نگارانی همچون اکبر منتجبی، سامان صفرزایی، میرا قربانی‌فر، آفرین عبیسی و … این بار هدف آزار و تعقیب قضایی قرار گرفتند. در سال ۱۳۹۸و پس از آبان خونینی که جمهوری اسلامی ایران به بهانه افزایش قیمت بنزین رقم زد، بار دیگر احضارروزنامه‌نگاران در ایران شدت گرفت. شاید یکی از عجیب ترین انواع سرکوب های روزنامه‌نگاران، پس از ماجراهای انتخابات سال ۱۳۸۸ ، را باید مربوط به سرکوب و بازداشت گسترده روزنامه‌نگاران در پاییز سال ۱۴۰۱ و پس از مرگ مهسا امینی دانست. همزمان با شدت گرفتن اعتراضات در ایران و فراگیری جنبش زن، زندگی، آزادی بود که ده‌ها روزنامه‌نگار در ایران بازداشت و احضار شدند و مورد آزار و اذیت نیروهای امنیتی و دستگاه سرکوب قرار گرفتند. آمار بازداشت‌ها به اندازه‌ای در پاییز و زمستان سال ۱۴۰۱افزایش یافت که کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران در گزارش سالانه‌اش، ایران را به‌عنوان بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان معرفی کرد. تعدادی از این روزنامه‌نگاران پس از روزها بازداشت و در حال بلاتکلیفی قرار گرفتن، با وثیقه‌های سنگین آزاد شدند و در نهایت نیز تکلیف تشکیل یا عدم تشکیل پرونده برای آنان روشن نشده است و با قرار دادن این روزنامه‌نگاران در تعلیق هم‌چنان شرایطی آزاردهنده به زندگی آنان تحمیل می‌شود. در مواردی همچون نیلوفر حامدی و الهه محمدی نیز بازداشت آنان بیش از ۷ ماه ادامه یافته است و همچنان منتظر تشکیل زمان دادگاه هستند. در مواردی دیگر نیز همچون پرونده مریم وحیدیان ، خبرنگار سابق شرق و اعتماد و رویداد ۲۴ ، بعد از تشکیل جلسه دادگاه همچنان در انتظار اعلام حکم خود هستند. علاوه بر استرس‌های اینچنینی در حرفه خبرنگاری، زنان خبرنگار، در جمهوری اسلامی ایران، بنا به دلایل مختلفی از جمله سیاست‌گذاری‌های تبعیض‌آمیز، محدودیت‌ها و اعمال‌نظرهای سلیقه‌ایی برخی نهادها در خصوص ورود بانوان خبرنگار و عکاس به برنامه‌های مختلف، تبعیض‌های جنسیتی درمورد پرداخت حقوق و بیمه، با مشکلات بیشتری مواجه هستند. هرچند زنان خبرنگار در سراسر جهان نسبت به مردان خبرنگار با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم می‌کنند. به‌عنوان نمونه یک روزنامه‌نگار مراکشی محجبه که در پاریس اقامت دارد می‌گوید یک بار به او پیشنهاد کار در بخش خبرنگاری تلویزیون داده شده است اما مشروط به این‌که حجاب نداشته باشد. (ماده18:حق آزادی عقیده) اما درخصوص زنان خبرنگار، یکی از پررنگ‌ترین موضوعات این بوده همواره در پوشش‌های خبری، که سیاسی و کلان نیستند، تعداد بیشتری از زنان خبرنگاراجازه حضور پیدا می‌کنند، اما در برنامه‌های سیاسی، کلان و خاص؛ مثل سفر وزرا و رؤسای قوا، به شکل چشمگیری تبعیض جنسیتی وجود دارد و زنان به حاشیه رانده می‌شوند. ارگان‌هایی که از خبرنگاران دعوت می‌کنند به شکل واضحی به جنسیت توجه می‌کنند. در برنامه‌های مهم و سیاسیی مسئولان رده بالای کشوری، حضور و سؤالات خانم‌ها جدی گرفته نمی‌شود. برخی روابط‌ عمومی‌ها در نهادها شدیداً بین خبرنگار خانم و آقا تبعیض قائل می‌شوند و سلیقه‌ای عمل می‌کنند. با توجه به این‌که در بند ۱۴ از اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به تامین حقوق همه‌جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون، تاکید شده است. علی‌رغم این موضوع زنان از حقوق مساوی با مردان برخوردار نیستند و ارزش‌های حقوقی وانسانی آنان پایمال می‌شود. (ماده1:همه آزاد و برابر بدنیا آمده اند)، (ماده2:عدم تبعیض). امنیت شغلی در فعالیت‌های رسانه‌ای برای زنان بسیار پایین است. خانه مطبوعات، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای مرتبط با خبرنگاران، سیاست‌گذاری‌ درستی در حوزه رسانه‌ها ندارند، اگر مثلا مشکلی برای یکی از بانوان به وجود بیاید و او به خانه مطبوعات اعلام شکایت کند، خانه مطبوعات یا توان و قدرت رسیدگی ندارد و یا این‌که علاقه‌ای به پیگیری ندارد، یا مثلاً با تغییر مدیران مجموعه‌ها، خبرنگاران آن مجموعه به ویژه خبرنگاران زن نیز ممکن است مجبور به خداحافظی از آن رسانه شوند. یکی دیگر از مسائل خبرنگاران زن درجمهوری اسلامی ایران، مسائل مالی است. حقوق و پرداختی‌های بانوان در حیطه خبرنگاری معمولاً کمتر از مردان است. این تبعیض، هم در میزان واریزی‌ها به چشم می‌خورد و هم در به تعویق افتادن واریزی‌ها دیده می‌شود. حقوق مردان هر ماه به موقع پرداخت می‌شود، اما در مورد زنان چنین نیست و به‌گونه‌ای رفتار می‌شود که گویا این موضوع طبیعی است. اغلب رسانه‌ها زیر بار بیمه کارکنان نمی‌روند. حتی تعهدهای متعددی از خبرنگاران می‌گیرند که از رسانه بابت حق‌ وحقوقشان شکایتی نکنند. در زمینهٔ ارتقای شغلی نیز، ترفیع گرفتن زنان در رسانه‌ها، وابسته به سیاست‌گذاری‌های کلان و یا سلیقه شخصی مدیران بالادستی رسانه‌ها ست. گاهی مدیران بالادستی، مسئولیت گرفتن زنان را، برنمی‌تابند. این مسئله به سیاست‌گذاری‌های نهادهای بالادستی وابسته است. با وجود این‌که در اصل ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی ایران, به برخورداری از حقوق مساوی و حمایت یکسان زن و مرد در برابر قانون و برخورداری از همه حقوق با رعایت موازین اسلامی اشاره شده است، اما در عمل این قوانین تساوی مورد نظر در بند یک اعلامیه جهانی را تامین نکرده (اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.)(ماده1:همه آزاد و برابر بدنیا آمده‌اند؛ تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برابری رفتار کنند.)، (ماده2:عدم تبعیض: هر کس می‌تواند بدون هیچ‌گونه تمایز، خصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هرعقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادی‌هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره‌مند گردد. به‌علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی، اداری و قضایی یا بین‌المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد. گواه این کشور مستقل، تحت قیمومیت یا غیرخودمختار بوده یا حاکمیت آن به‌شکل محدودی شده باشد.) زنان عکاس رسانه‌ای در کار آزادانۀ عکاسی هم مشکل دارند. در پروژه‌های آزاد، به زنان به ‌اندازه مردان حقوق پرداخت نمی‌شود. درخصوص خبرنگاران ورزشی نکته‌ این است که به همان نسبتی که ورزش‌های بانوان کمتر دیده می‌شود، خبر منتشر شده از ورزش بانوان نیزکمتر بازدید می‌خورد. در مورد ورود خبرنگاران زن به ورزشگاه در رشته‌هایی غیر از فوتبال، مثل والیبال و هندبال تقریباً مسئله تا حدودی پذیرفته شده است، ولی این حضور هنوز فرهنگ‌سازی نشده است. ضمن این‌که تماشاچیی خانم در ورزشگاه اجازه حضور ندارد و فقط خبرنگار خانم اجازه ورود دارد. البته بعضی ‌اوقات خبرنگاران زن اجازه حضور سر تمرینات تیم را هم ندارند این در حالی است که این موضوع برای تهیه خبر الزامی است. مشکل حمل‌ونقل خبرنگاران زن برای پوشش برنامه‌های ورزشی و شب‌هنگام بودن مسابقات ورزشی، یکی دیگر از مصائب زنان در خبرنگاری در ایران است. ورزشگاه‌ها عمدتاً در خارج از شهر بنا شده‌اند و زمان بازی تقریباً دیروقت است. اغلب بازی‌ها از ساعت ۵ یا ۶ عصر، فوتبال در ساعت 9 شب آغاز می‌شود. این مسئله یعنی که یک زن خبرنگار ممکن است نیمه‌شب به خانه‌اش برسد و این مسئله در جامعه ما قابل پذیرش نیست. زنان علی‌رغم توانمندی بیشتر نسبت به مردان، کمتر دیده و مطرح شده و یا کمتر برای جلسات دعوت می‌شوند،علت این اتفاق ممکن است این باشد که کاری خوب زنان به اسم مدیرانشان که مردان هستند، ثبت می‌شود و ترفیع و امتیازش را آنان می‌گیرند.دقت به جزئیات، یکی از روحیات طبیعی زنانه است. این مسئله از سوی برخی مسئولان مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. مسئولان دوست دارند که هر مسئله‌ای را به‌طورکلی مطرح کنند و وقتی با پرسش‌های جزئی خانم‌های خبرنگار مواجه می‌شوند، در برخی مواقع با برچسب‌هایی مثل این‌که خانم‌ها خیلی حساس هستند، به مسائل پاسخ نمی‌دهند. محدودیت‌هایی هم در حوزه‌های دفاعی امنیتی در ایران هست که عنوان می‌شود حتماً خبرنگاران خانم اعزام نشوند. این مسائل منجر به محدودیت‌های حضور برای خانم‌ها در برخی حوزه‌ها می‌شود. زنان خبرنگاری که پاره‌وقت کار می‌کنند یا رابط خبر هستند، حقوق و مزایای کمتری نسبت به نیروهای تمام‌وقت دارند و خیلی از مواقع زنان به جهت مسائل مالی یا علاقه به فعالیت خبری، به حداقل حقوق بدون مزایای بیمه مشغول به کار می‌شوند. طبیعی است که این زنان از مزایای دیگری چون مرخصی‌های زایمان و غیره بهره‌مند نمی‌شوند.یکی از زنان خبرنگار در ایران بیان کرد: من در یکی از رسانه‌های کشور فعالیت می‌کردم، ولی حتی با وجود استفاده از چادر به‌عنوان پوشش، برخی از نهادهای رسمی به من متعرض می‌شدند که اصلاً چرا شما را به‌عنوان یک زن برای پوشش خبری فرستادند و بر زن نبودن خبرنگار تأکید داشتند. واکنش‌های مختلف فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران؛فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران با صدور بیانیه‌‌های متعدد از مقامات ایرانی خواست تا به فشار و سرکوب و بازداشت و زندان روزنامه‌نگاران پایان داده و روزنامه‌نگاران زندانی را سریعا آزاد کنند. دبیرکل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در این رابطه گفت: ما از مقامات ایرانی می‌خواهیم که از پوشش اعتراضات ملی به عنوان بهانه‌ای برای سرکوب رسانه‌ها استفاده نکنند. هر شهروند در ایران حق دارد بداند چه خبر است. همکاران ما باید فورا آزاد شوند و اجازه گزارش آزادانه وقایع را داشته باشند. ایشان با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت روزنامه‌نگاران ایرانی در زندان گفت: ما یک‌بار دیگر خواستار آزادی فوری همه خبرنگاران و کارکنان رسانه‌ای هستیم که به‌طور ناعادلانه در ایران به‌دلیل انجام کارشان بازداشت شده‌اند.آزادی بیان حق بنیادین همه شهروندان ایرانی از جمله روزنامه‌نگاران است. همچنین رئیس فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران گفت: حبس روزنامه‌نگاران علامت هشدار دهنده‌ای در سطح بین‌المللی است. ما بار دیگر اتهامات بی‌اساس علیه همکاران خود را محکوم می‌کنیم و از مقامات ایران می‌خواهیم که از همه اتهامات علیه آن‌ها صرف نظر کنند. روزنامه‌نگاری جرم نیست و جمهوری اسلامی ایران باید همه خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای کشور را آزاد کنند. هر چند که مقامات ایران با تاکید بر عدم زندانی کردن خبرنگاران و تغییر عناوین اتهامی، آمار را به تعبیر خود اصلاح می‌کنند، اما با این وجود نقض آزادی بیان و سرکوب رسانه‌ها همواره یکی از معضلات فعالیت خبرنگاران و روزنامه‌نگاران درجمهوری اسلامی ایران است.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم ایراندخت کیا، صدابردار جلسه: آقای محمد گلستانجو وهمچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۵:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، ۲۷ ژوئن ۲۰۲۴

مهرناز جلالوند

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان در۲۷ ژوئن ۲۰۲۴ برابر۷ تیر ماه ۱۴۰۲در ساعت ۱۷:۰۰ به ‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور اعضای ‌کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی کلاب‌هاوس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه ،خانم پروین محمدی افقا ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش ۱: خانم شراره هادی‌زاده رئیسی در مورد گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در خرداد ‌ماه گفتند: خبر: احضار شقایق محمدی همسر بازیکن استقلال به‌دلیل استوری برای مرگ رئیسی. شقایق محمدی، همسر محمدحسین مرادمند، بازیکن تیم فوتبال استقلال، پس از انتشار بخشی از شعر حافظ در صفحه اینستاگرام خود از سوی نهادهای امنتیتی، تهدید به بازداشت شده است. خانم محمدی پس از مرگ ابراهیم رئیسی براثر سقوط بالگرد، مصرعی از شعر حافظ که در آن گفته است: خوش باش که ظالم نَبَرد راه به منزل، را بازخوانی و در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. پیش‌از این ابراهیم رئیسی، در دیدار با رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه، این شعر را برای همتای خود خوانده بود. خبر: افزایش موارد بیمارسازی زندانیان سیاسی؛ بهار خنیاب‌پور: من هم به بیماری خودایمنی مبتلا شده‌ام، با ادامه انتشار گزارش‌هایی درباره بیمار شدن زندانیان سیاسی در زندان‌های جمهوری اسلامی، بهار خنیاب‌پور، زندانی سیاسی پیشین، اعلام کرد که او نیز پس از آزادی به بیماری خودایمنی پسوریازیس مبتلا شده است. ابتلای این زندانی سیاسی به عارضه پوستی ناشی از بیماری خودایمنی پس از آن افشا می‌شود که صدای آمریکا در روزهای گذشته گزارشی پژوهشی درباره بیمارسازی سیستماتیک زندانیان سیاسی توسط جمهوری اسلامی، روایت‌های شخصی از سال‌های مختلف را منتشر کرد. خبر: کیفرخواست پرونده آیدا شاکرمی صادر شد. پرونده آیدا شاکرمی، خواهر نیکا شاکرمی از جانباختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۰۳۰ دادگاه کیفری دو تهران ارجاع شد. رضا شفاخواه، وکیل‌مدافع خانم شاکرمی در این خصوص اعلام کرد: پرونده موکلم با صدور کیفرخواست تحت عناوین، تشویق به فساد و فحشا و تمرد نسبت به مامورین به شعبه ۱۰۳۰ دادگاه کیفری دو تهران ارجاع شد و در تاریخ چهارم تیرماه سال جاری مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. این موارد نقض می‌کند: قانون اساسی: اصل ۲۱- حقوق زنان، اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۲۵- عدم دخالت در احوال شخصی، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده۱۲-عدم دخالت در احوال شخصی، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی. خبر: بازداشت نسرین روشن شهروند ایرانی- بریتانیایی به‌دلیل دیدار با شهبانو فرح پهلوی. نسرین روشن شهروند دوتابعیتی ایرانی-بریتانیایی به اتهام دیدار با شهبانو فرح پهلوی و همچنین شرکت در تجمعات مخالفان حکومت در اعتراض علیه قتل حکومتی مهسا امینی که در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی گشت ارشاد اسلامی جان باخت، در ایران بازداشت شده است. آرش آسیابی همسر نسرین روشن می‌گوید که وی در بریتانیا زندگی می‌کند و ۲۵ سال پیش، بعد از مهاجرت از ایران، تابعیت بریتانیا را گرفت. او برای دیدار با یکی از بستگانش که حالش خوب نبود به ایران رفت و وقتی قصد خروج از کشور داشت در فرودگاه بازداشت شد. این شهروند دوتابعیتی از حدود ۲۰۰ روز پیش در ایران زندانی شده و دوران سه سال حبس خود را در زندان اوین می‌گذراند. روزنامه تلگراف می‌نویسد، نسرین روشن به همراه یکی از آشنایان خود به نام سارا تبریزی (۲۱ ساله)، در نوامبر گذشته در فرودگاه امام خمینی تهران بازداشت شد. سارا تبریزی با قرار وثیقه آزاد شده بود اما چند روز بعد از آزادی به دلیلی نامعلوم درگذشت.

بخش ۲: بانو فاطمه فیلی سخنرانی خود را با موضوع انتخابات درایران آغاز کردند: رهبر ایران تاکید دارد که او درخواستی برای یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب ندارد. رهبر معتقد است که نظام جمهوری اسلامی باید تحت رهبری اصول‌گرایان قرار گیرد و این اصول و ارزش‌ها باید در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های کشور تأثیرگذار باشند. به عبارت دیگر، رهبری که معتقد به اصول و ارزش‌های اسلامی است و این اصول را به‌عنوان راهنمایی برای سیاست‌گذاری و حکومت می‌پذیرد. بنابراین، رهبر ایران به‌دنبال یک رئیس‌جمهور اصول‌گرا است که با ارزش‌ها و اصول اسلامی همخوانی داشته باشد و بتواند این اصول را در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های کشور به خوبی پاسخ دهد. فرض کنید که رئیس‌جمهور ایران اصول‌گرا باشد، این موضوع می‌تواند فواید و زیان‌های زیادی برای کشور، مردم و دنیا داشته باشد. فواید: ۱. استحکام امنیت و پایداری: یک رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است به تقویت نظام امنیتی کشور و حفظ پایداری و امنیت عمومی اهمیت بدهد. ۲. حفظ ارزش‌ها و فرهنگ: اصول‌گرایان معمولاً به حفظ ارزش‌ها، فرهنگ و میراث ملی اهمیت می‌دهند و ممکن است تلاش کنند تا این ارزش‌ها را تقویت کنند. ۳. استقلال ملی: یک رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است به حفظ استقلال ملی و مبارزه با تبعیض و تجاوزات خارجی اهمیت بدهد. زیان‌ها ۱. محدودیت‌های آزادی: گروه‌های مختلف جامعه، به خصوص فعالان حقوق بشر و گروه‌های اقلیت ممکن است با محدودیت‌های آزادی عملکرد مواجه شوند. ۲. نقض حقوق بشر: برخی از اصول‌گرایان ممکن است به نقض حقوق بشر، به‌خصوص در زمینه‌های مذهبی یا جنسیتی، دست بزنند.۳. تحریم‌ها و اعتراضات بین‌المللی: سیاست‌های یک رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است با تحریم‌ها و اعتراضات بین‌المللی همراه شود که ممکن است به عزل و تعلیق عضویت در سازمان‌های بین‌المللی منجر شود. به‌طور کلی، برای ایران و دنیا، داشتن یک رئیس‌جمهور اصول‌گرا فرصت‌ها و چالش‌های زیادی را به همراه خواهد داشت. رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است برای اقتصاد و مردم ایران و کشورهای دیگر زیان‌هایی به همراه داشته باشد. برخی از این زیان‌ها ممکن است شامل موارد زیر باشند :۱. تحریم و اقتصاد: رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است سیاست‌های خارجی تنش‌آمیزی را پیگیری کند که منجر به تشدید تحریم‌ها و کاهش همکاری‌های بین‌المللی می‌شود. این موضوع می‌تواند به کاهش رشد اقتصادی، افزایش نابرابری درآمدی و بالا رفتن نرخ بیکاری منجر شود.۲. حقوق بشر: رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است سیاست‌های سختگیرانه‌ای نسبت به حقوق بشر و آزادی‌های شهروندان داشته باشد که می‌تواند به سرکوب مخالفان سیاسی و محدودیت‌های زیاد در حقوق شهروندان منجر شود.۳. روابط بین‌المللی: رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است سیاست‌های تنش‌آمیز و مغلطه‌آمیز را پیگیری کند که باعث تضعیف روابط بین‌المللی و افزایش تنش‌ها در منطقه و جهان شود.۴. توسعه اقتصادی: رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است تمایل داشته باشد به تحریم و محدودیت در تجارت بین‌المللی و سرمایه‌گذاری خارجی که ممکن است به کند شدن روند توسعه اقتصادی و کاهش فرصت‌های اقتصادی برای مردم منجر شود. بنابراین، رئیس‌جمهور اصول‌گرا ممکن است برای اقتصاد و مردم ایران و کشورهای دنیا زیان‌هایی به همراه داشته باشد. فرض کنید که رئیس‌جمهور ایران اصلاح‌طلب باشد، این موضوع می‌تواند فواید و زیان‌های زیادی برای کشور، مردم و دنیا داشته باشد. فواید:۱. اقتصاد پایدار: یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب ممکن است اقداماتی را برای توسعه اقتصاد کشور انجام دهد و به حل مشکلات اقتصادی کمک کند.۲. رعایت حقوق بشر: اصلاح‌طلبان معمولاً به حقوق بشر و آزادی‌های شهروندان اهمیت می‌دهند و ممکن است تلاش کنند تا این حقوق را تضمین کنند.۳. روابط بین‌الملل: یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب ممکن است به‌دنبال بهبود روابط بین‌المللی با سایر کشورها باشد و این می‌تواند به تسهیل تبادلات تجاری و همکاری‌های بین‌المللی کمک کند. زیان‌ها:۱. مخالفت دولت هارد لاین: اصلاحات ممکن است با مخالفت دولت‌های هارد لاین و گروه‌های قدرتمند داخلی و خارجی مواجه شود.۲. نارضایتی بخش‌های جامعه: برخی از بخش‌های جامعه ممکن است ناراضی با اصلاحات باشند و این موضوع می‌تواند منجر به ناپایداری و نارضایتی شود.۳. تغییرات سیاسی: اصلاحات ممکن است منجر به تغییرات سیاسی و اجتماعی داخلی شود که ممکن است با مقاومت و مخالفت مواجه شود.۴. تغییرات در سیاست خارجی: یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب ممکن است سیاست خارجی کشور را تغییر دهد که ممکن است با واکنش‌های منفی دولت‌ها و گروه‌های سیاسی دیگر همراه باشد. به‌طور کلی، برای ایران و دنیا، داشتن به یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب فرصت‌ها و چالش‌های زیادی را به همراه خواهد داشت.

بخش ۳: بحث آزاد با موضوع حق اعتراض دانشجویی و زنان آغاز گردید: خانم پروین محمدی افقا گفتند:جنبش دانشجویی ۱۴۰۱ ایران بخشی از جنبش دانشجویی ایران است که در جریان خیزش ۱۴۰۱ شروع و در راستای جنبش زن، زندگی، آزادی ادامه پیدا کرد. جنبش دانشجویی ایران در پی کشته ‌شدن مهسا امینی و شروع اعتراضات سراسری، از ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ احیا شد. روش‌های این اعتراضات، راهپیمایی، تجمع، تحصن، خودداری از حضور در کلاس‌های درس و سر دادن شعارهای اعتراضی بود. در این اعتراضات به‌صورت گسترده تعداد زیادی از دانشجویان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند. برای جلوگیری از گسترش اعتراضات، تعدادی زیادی از دانشجویان نیز ممنوع‌الورود شده و از ورود آن‌ها به دانشگاه جلوگیری شد. علی‌رغم بازداشت و ممنوع‌الورودی دانشجویان، این اعتراضات به‌صورت روزانه و بدون وقفه تاکنون ادامه دارد.در ادامه آقای محمد گلستانجو گفتند: مسئله مهم اطلاع‌رسانی است همه وظیفه دارند که از حقوق خود آگاه شوند و به دیگران هم انتقال دهند و جامعه‌ای که با حقوق انسانی خو آشنا هستند راه سوءاستفاده را برای هر فرد و یا سازمان و حکومتی می‌بندند. بسیاری در ایران حتی از مفاد قانون اساسی هم اطلاع ندارند همین باعث عواملی شده است که سالیان است با آن درگیر هستیم و این وضعیت حال حاضر مردم ایران شده است. در ادامه آثای مازیار پرویزی گفتند: بخشی از مردم ناخواسته به عملکرد نادرست حکومت دامن می‌زنند به‌طور مثال بعد از واقعه کوی دانشگاه دولت چند دستگی ایجاد کرد و در بین همین دانشجویان افرادی بودند که با استفاده از دستبند‌های سبز و آبی عملا مردم را تشویق به شرکت در انتخاباتی می‌کردند که از پایه نادرست بود.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم مهرناز جلالوند، ضبط صدا و تصویر: خانم فروغ آزادی و ادمین‌ جلسه: خانم مهرناز جلالوند و همکاران دیگری که در جلسه حضور داشتند: آقایان محمد گلستانجو، میلاد طاهرآبادی و مازیار پرویزی و خانم‌ها پری صباحت، سارا آسیابان، منا احمدی‌پور، سمانه بیرجندی، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۲۴ به‌وقت اروپایی مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان، ۲۸ ژوئن ۲۰۲۴

سپیده عشقی

جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان در تاریخ ۲۸ ژوئن ۲۰۲۴ برابر با ۸ تیر ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۸:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضاء نمایندگی، وجمعی از فعالان حقوق بشر در فضای مجازی اسپیس ایکس (تویتر) کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، خانم پروین محمدی افقا مسئول جلسه، ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی‌حاضرین با معرفی مهمانان جلسه را آغاز کردند.

بخش ۱: آقای عباس منفرد گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در خرداد ماه ۱۴۰۳ را ایراد کردند: خبر: ممانعت از ورود ۷ دا‌نش‌آموز مدرسه فرهیختگان به‌دلیل نداشتن حجاب به جلسه امتحانات، ویدئویی در رسانه‌های اجتماعی در حال پخش است که فرستنده ویدیو عنوان می‌کند: مدیر دبیرستان دخترانه فرهیختگان در منطقه ۱۸ تهران، به بهانه حجاب اجباری از ورود ۷ دانش‌‌آموز برای شرکت در آزمون ورودی این دبیرستان نمونه‌ دولتی جلوگیری کرد و درب مدرسه را بسته است. اعتراض والدین و حضور ماموران پلیس هم نتیجه نداشت و زحمات یک‌ سال دانش‌‌آموزان بر باد رفت. این خبر نقض ماده ٢- عدم تبعیض، ماده ۱۸- حق آزادی عقیده. خبر: آرش نبوی، شهروند بهائی ساکن اصفهان توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی‌ایران در مجموع به تحمل ده سال حبس و مجازات‌های تکمیلی محکوم شد. بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، آرش نبوی، شهروند بهائی ٣٨ ساله و ساکن اصفهان، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به ریاست محمدرضا توکلی به اتهام عضویت در دسته‌ها و گروه‌ها با هدف برهم زدن امنیت به ۵ سال حبس و پرداخت ۵٠ میلیون تومان جزای نقدی و بابت اتهام فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام به ٢٢ سال حبس محکوم شده است که پنج سال آن قابل اجرا می‌باشد. آرش نبوی همچنین به‌عنوان مجازات تکمیلی، به ٢ سال ممنوعیت فعالیت در فضاى مجازى و خروج از کشور و مصادره اموال محکوم شده است. بر اساس دادنامه تلفن همراه، فلش مموری، تبلت، سیمکارت و شماری کتاب و آثار مرتبط با آیین بهائی، بخشی از اموال آرش نبوی است که ضبط و مصادر خواهند شد. این خبر نقض ماده ۹- عدم توقیف حبس یا تبعید غیر قانونی ، ماده ۱۸- حق آزادی عقیده. خبر: نسیم غلامی‌سیمیاری، فعال مدنی و زن زندانی، در حالی که بیش از ۱۳ ماه از بازداشت او می‌گذرد، همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برد. به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، خانم غلامی‌در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. از آن زمان تاکنون، هیچ دادگاهی برای رسیدگی به اتهامات او برگزار نشده و او در بلاتکلیفی مطلق به سر می‌برد. تاکنون به‌طور دقیق مشخص نشده که خانم غلامی‌به چه اتهاماتی بازداشت شده است. با این حال، گزارش‌هایی از شکنجه و اخذ اعتراف اجباری از او در دوران بازداشت منتشر شده است. علاوه بر این، خانم غلامی‌از ملاقات با خانواده و دسترسی به وکیل نیز محروم بوده است. بلاتکلیفی طولانی‌مدت نسیم غلامی‌سیمیاری و محرومیت او از حقوق اولیه‌اش، نگرانی‌های جدی را در مورد وضعیت او ایجاد کرده است. فعالان حقوق بشر و خانواده خانم غلامی‌خواستار برگزاری هرچه سریع‌تر دادگاه برای او و دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده هستند. این خبر نقض ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون ماده ۹- عدم توقیف حبس یا تبعید غیر قانونی ماده ۱۹- حق آزادی بیان. خبر: ادریس آلی، کولبر اهل سردشت که نزدیک به سه ماه گذشته را در بازداشت سپری کرده، توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی‌ایران به اعدام محکوم شده است این حکم بر مبنای اعتراف اجباری تحت فشار اطلاعات سپاه پاسداران علیه وی صادر شده است بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه‌نگاو، ادریس آلی، ٣١ ساله و پدر دو فرزند توسط شعبه ٣ دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام جاسوسی برای اسرائیل به اعدام محکوم شده است ادریس آلی نزدیک به سه ماه پیش توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در سردشت بازداشت و در نهایت به بند سیاسی زندان ارومیه منتقل شده است. پرونده ادریس آلی پس از اعتراض به حکم اعدام به دیوان عالی کشور ارسال شده است. وی تاکنون از حقوق ابتدایی خود از جمله دسترسی به داشتن وکیل محروم بوده است. این خبر نقض ماده ٣- حق حیات برای همه ماده ٢٢- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی و مالی ماده ٣۰- عدم تفسیر مواد به نفع دولت‌ها.

بخش ۲: خانم آیلین علی‌وردی‌لویی در مورد کودکان کار این‌گونه صحبت کردند: کودکی از دوران پراهمیت زندگی آدمی‌است که بی‌شک زیر بنا و ستون سایر مراحل زندگی نیز می‌باشد و نحوه سپری شدن آن نقش مهمی‌در زندگی فرد ایفا می‌کند. با رشد زندگی شهرنشینی و تغییر ساخت زندگی خانوادگی، افزایش روزافزون آمار طلاق و ناهنجاری‌های ناشی از آن و همچنین فوت یا از کار افتادگی خانواده، بیش از همه کودکان بی‌پناه تحت تاثیر قرار می‌گیرند. عموماً این کودکان در کارهای سخت و زیان‌آور و یا در خیابان مشغول می‌باشند. کودکانی که شان و حرمت آن‌ها نادیده گرفته شده و محروم از دنیای شیرین کودکی ناگزیر از مواجهه با چهره خشن فقر، جهل، گرسنگی، تعدی و تجاوز می‌باشند. کودکانی که به‌دلیل فقر مالی خانواده ناچار به کار در خیابان یا کارگاه‌ها یا منازل می‌باشند این در حالی است که کلیه قوانین و کنوانسیون‌های جهانی به‌طور مداوم بر ضرورت کار توسط کودکان تاکید می‌کنند. در کشور مانیز حضور کودکان در محیط کار به اشکال مختلف همواره وجود داشته است. در سال‌های اخیر نیز این وضعیت با واکنش افکار عمومی‌و پدیده‌های مثل کودکان خیابانی قابل پیگیری است. پدیده کودکان خیابانی که از آن تحت عنوان تراژدی شهری یاد می‌شود معضل اجتماعی شایع در اکثر کلانشهرهای جوامع معاصر به‌ویژه جوامع در حال توسعه است. با این تفاوت که میزان بروز این پدیده زمینه‌های گسترش و نحوه مقابله با آن در جوامع مختلف بر حسب ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت است . مطالعات سازمآن‌های مختلف در باب این پدیده حاکی از آن است که بیش از 200 میلیون کودک در خیابآن‌ها به کار و زندگی مشغول هستند و تخمین زده می‌شود نیمی‌از این کودکان در آمریکای لاتین و بقیه در سایر کشورهای جهان پراکنده‌اند . کشور ایران نیز از بروز این پدیده و پیامدهای آن مصون نیست با وجود این‌که آمار و اطلاعات دقیقی در مورد این مسئله در شهر های بزرگ ایران در دست نیست اما مطالعاتی که به طور پراکنده در این باره صورت گرفته حاکی از روند رو به گسترش این مسئله در شهرهای بزرگ ایران است. شرایط خاص کودکان خیابانی به گونه‌ای است که بی‌توجهی و غفلت نسبت به‌این مسئله میزان معضلات و آسیب های اجتماعی را در آینده افزایش می‌دهد زیرا با این که کودکان خیابانی به خودی خود مجرم و بزهکار نیستند اما شرایط زندگی آن‌ها از جمله دوری از نهادهای اجتماعی، آموزش و حمایتی به‌گونه‌ای است که آن‌ها را به مستعدترین و در دسترس‌ترین افراد برای انواع انحرافات اجتماعی تبدیل می‌کند. به‌عبارت دیگر غفلت از مسئله کودکان در خیابان و عدم مداخله در شرایط زندگی نابهنجار آن‌ها آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی را باز تولیدخواهد کرد. در خرده فرهنگ خیابانی و فقدان حمایت و مراقبت نهادهای جامعه پذیر کننده به گونه‌ای است که آن‌ها در خلال جست‌وجوی غذا، سر پناه، امنیت، محبت در دام بزهکارانی کهنه‌کار گرفتار می‌سازد. شرایط زندگی ناگوار آن‌ها به‌گونه‌ای است که هرگونه تعلق و تهدید نسبت به هنجارها و ارزش‌های قالب جامعه را در آن‌ها تضعیف کرده مسئله بیزاری آن‌ها نسبت به بزرگ‌سالان و نهادهای اجتماعی شرایطی را برای آن‌ها خلق می‌کند که نه تنها به خود آسیب می‌رسانند بلکه با فراهم کردن زمینه‌های لازم برای باندهای جنایت‌کاری که‌این کودکان را در فعالیت مجرمانه و ناهنجارتکدی‌گری، خرید و فروش مواد مخدر، سوءاستفاده‌های جنسی و … به کار می‌گیرد و سلامت و امنیت جامعه را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد. در واقع کودکان خیابانی قربانیانی هستند که در صورت عدم مداخله در شرایط زندگی ناگوارشان کارآموزان و ارتش ذخیره اقتصاد جنایی را فراهم می‌سازند. بنابراین مسئولیت‌ها و تعهدات نهادهای اجتماعی و بزرگسالان را در رابطه با فراهم کردن بستر مناسب برای رشد و تکامل بهنجار آن‌ها یعنی لزوم رعایت حقوق کودکان مذکور و مداخله موثر در شرایط دشوار زندگی غیرقابل چشم‌پوشی می‌نماید. در سال‌های اخیر، ایران با چالش‌های اقتصادی قابل توجهی مواجه شده که منجر به افزایش نگران‌کننده کار کودکان در سراسر کشور شده است. شرایط اقتصادی وخیم، بسیاری از خانواده‌ها را در وضعیت مالی دشواری قرار داده است که کار فرزندانشان به وسیله‌ای برای بقایشان تبدیل شده است. این پیامد تراژیک سختی‌های اقتصادی نه تنها بر وضعیت امروز این کودکان تأثیر می‌گذارد، بلکه تأثیرات بلندمدتی بر آینده آن‌ها و توسعه کشور دارد.اقتصاد ایران به‌دلیل ترکیبی از عوامل، از جمله سوءمدیریت، مسائل سیاسی داخلی و تحریم‌های خارجی، تحت فشار بوده است. این مشکلات اقتصادی منجر به تورم بالا، بیکاری و فقر گسترده شده است. در حالی که خانواده‌ها برای گذران زندگی تلاش می‌کنند، بسیاری از آن‌ها هیچ گزینه‌ای جز فرستادن فرزندانشان به کار نمی‌بینند. این کودکان اغلب در شرایط خطرناک و استثماری قرار می‌گیرند و ساعت‌های طولانی برای دستمزدهای کم کار می‌کنند. کودکان کار و خیابانی چه کسانی هستند؟ کودکان خیابانی طیف گسترده‌ای را با شرایط متفاوت تشکیل می‌دهند که کودکان خیابانی را می‌توان بر اساس وضعیت زندگی آن‌ها به چهار گروه تقسیم‌بندی کرد: ۱- کودکان بی‌خانمان که خانه و خانواده ندارند و در خیابان زندگی می‌کنند این کودکان را اصلاً کارتن‌خواب هم می‌گویند. ۲- کودکانی که دارای خانه وخانواده هستند و به‌دلایل مختلفی از خانواده خود جدا شده‌اند و تنها به‌صورت گروه‌های کوچک و گاه زیر پوشش باندهای مربوط زندگی می‌کنند ۳- کودکانی که قبلاً بی‌خانمان بوده‌اند‌ اما در حال حاضر در سر پناه‌ها و مراکز حمایتی نگهداری می‌شوند. ۴- کودکانی که دارای خانه و خانواده هستند و با خانواده خود زندگی می‌کنند اما به‌دلایل مختلف و عمدتاً فقر بیشتر وقت خود را در خیابان می‌گذرانند . این گروه از کودکان به دو گروه تقسیم می‌شوند: الف) گروهی از آنان در خیابان به کارهای مختلف می‌پردازند ( فروش گل، روزنامه، آدامس، زباله‌گردی، واکس‌زنی و…) این گروه کودکان کار و خیابان را تشکیل می‌دهند . ب) گروه دیگر به تنهایی یا همراه پدر و مادر خود به گدایی مشغول هستند و برخی از آن‌ها در سنین بسیار کم، به‌عنوان ابزاری برای تکدی‌گری مورد سوء‌استفاده قرار می‌گیرند . کار کودک چیست؟ کار کودک به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که : الف) به لحاظ روانی، جسمی‌و اجتماعی یا اخلاقی خطر ناک و آسیب‌رسان باشد . ب) مزاحم تحصیل کودک باشد مثلاً باعث محروم ساختن وی از رفتن به مدرسه یا مجبور کردن وی به ترک تحصیل یا ملتزم کردن او به گذراندن مدرسه ضمن کار سنگین و طولانی شود . دسته‌بندی کودکان کار و خیابان، بر اساس نوع فعالیت : الف) کودکان شاغل: ۱- کودکان دارای مشاغل کاذب: گل‌فروشی، نان‌فروشی، دعا فروشی ۲- کودکان دارای مشاغل واقعی: کار در کارگاه‌های تولیدی ب) ولگردان: ۱- متکدی‌گیران ۲- باج‌گیران ج) متکدیان د) بزهکاران که خود به چند دسته تقسیم می‌شوند: ۱- سرقت ۲- مواد مخدر ۳- تخلفات جنسی و اخلاقی . تصور اصلی که مردم از کودکان خیابانی در ذهن دارند این است که ‌این‌ها افراد صغیری هستند که در خیابان‌ها بدون نظارت و پشتیبانی بزرگسالان زندگی می‌کنند. کودکان خیابانی وجدان مردمان مرفه را می‌آزارند با این‌که در عین حال منافع تثبیت شده را مورد تهدید قرار می‌دهند این‌ها هم مورد ترحم هستند و هم خوار شمرده می‌شوند . البته تعداد بسیار کمی‌از کودکان خیابانی چنین شرایطی دارند تعداد بسیار زیادی از کودکان دارای خانواده می‌باشند و در خانواده‌های فقیر کودکان می‌بایست بخشی از بار تامین معاش خانواده را به عهده بگیرند . در حالی‌که برخی از آن‌ها به‌عنوان کارگر در کارخانه‌ها و مزارع کار می‌کنند و برخی (معمولاً دخترها) در خانه‌ها مستخدم می‌شوند . بسیاری از کودکان به کار در خیابان می‌پردازند فروش خرده‌ریز و حمل بسته‌ها، جمع‌آوری قوطی خالی و تکه پارچه، واکس زدن کفش، جیب‌بری، دزدی و خودفروشی جنسی. این کودکان به‌دلیل اندام ضعیفشان بیش از بزرگسالان در مقابل آسیب‌ها و بیماری‌های ناشی از کار آسیب‌پذیرند‌، تصور عمومی‌از کودکان کار اساساً متفاوت با واقعیت زندگی اغلب کودکان و نوجوانانی است که بیشتر روزهای خود را در خیابان می‌گذرانند . در بررسی علل بروز این پدیده دیدگاه‌های متفاوتی است . سازمان بین‌المللی کار دلایل ورود به عرصه کار را از زاویه عرضه و تقاضا بررسی می‌کند . به‌عبارت دیگر اگر چه عوامل اساسی چون فقر، منجر به عرضه کودکان به بازار کار می‌شود اما از نقش متقاضیان کار کودک که خانواده خود کودکان یکی از آن‌هاست نباید غافل شد . از دیگر عوامل مربوط به عرضه، فقر مهمترین عاملی است که کودکان را به محیط کار می‌کشاند زیرا در آمد حاصل از کار کودک برای زندگی او و خانواده‌اش ضروری است . از طرفی امروزه بیماری‌های نظیر ایدز و اعتیاد والدین خصوصاً در کشورهای آفریقایی تعداد کودکان یتیم افزایش یافته و باعث حضور کودکان در صحنه کارهای اجتماعی شده است . اکثراً عمده‌ترین علت بروز آن را نزاع و درگیری خانوادگی، تلاش برای اشتغال، اعتیاد والدین از هم گسیختگی خانوادگی به واسطه طلاق یا فوت یکی از والدین و حضور نامادری یا ناپدری، ضعف درگیری، ترس از تنبیه را ذکر کرده‌اند‌ و عوامل دیگری نظیر شکاف طبقاتی در بین جوامع شهری و شکل‌گیری مناطق شمالی جنوب، وجود شکاف طبقاتی بین محیط‌ها و زیستگاه‌های شهری و روستایی، افزایش بیکاری، نبود وقت کافی در آموزش و پرورش و سطح پایین آشنایی با مهارت‌های زندگی از جمله شرایطی هستند که باعث بروز آسیب‌های اجتماعی می‌شوند که یکی از آن‌ها ظهور پدیده کودکان کار و خیابانی است. اگر بخواهیم علل ایجاد شدن پدیده کودکان کار و خیابانی را در یک دسته‌بندی جا بدهیم باید به موارد زیر اشاره کنیم .الف) عوامل اقتصادی: مانند فقر، بی‌عدالتی، بیکاری، فاصله طبقاتی، توزیع ناعادلانه ثروت. ب) عوامل فرهنگ و اجتماعی از جمله: ساختار و ازدیاد جمعیت، مهاجرت، جنگ، تغییر ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی، فاصله بین نسل‌ها و تضادهای اجتماعی، نارسایی و کمبود قوانین حمایتی از کودکان، نبود سازمآن‌های حمایت از کودکان، و وجود نگرش‌ها و باورهای نا درست و تبعیض‌آمیز از جمله نگرش به کودک به‌عنوان منبع درآمد. ج) عوامل خانوادگی: مانند خانواده‌های پرجمعیت، سابقه بزهکاری و اعتیاد در خانواده، وجود بیماری‌های روانی در خانواده، ناآگاهی والدین از نیازهای کودکان و رفتارهای مناسب با آن‌ها .د) عوامل فردی یا زیستی- روانی: مانند ویژگی‌های شخصیتی کودکان، ظرفیت روانی و توانمندی کودکان در برخورد با مشکلات زندگی، بحران بلوغ و تاثیرات آن. در مورد میزان تاثیرگذاری این عوامل در ایجاد پدیده کودکان کار و خیابانی در درجه اول عوامل اقتصادی و سپس عوامل خانوادگی نقش موثری در ایجاد این پدیده دارند . مقابله با مشکل کار کودکان در ایران نیازمند رویکردی چند وجهی است. برای کاهش نیاز به کار کودکان، ضروری است اصلاحات اقتصادی انجام شود تا ثبات برقرار گردد و فرصت‌های شغلی برای بزرگسالان ایجاد شود.. علاوه بر این، تقویت برنامه‌های حمایت اجتماعی می‌تواند به خانواده‌های کم‌برخوردار کمک کند تا کودکان مجبور به کار نشوند.آموزش نیز یک عامل حیاتی است. با بهبود دسترسی به آموزش با کیفیت و اجرای قوانین آموزش اجباری، کودکان می‌توانند از چرخه کار خارج شده و از فرصت ساختن آینده‌ای روشن‌تر بهره‌مند شوند. سازمان‌های غیردولتی و سازمان‌های بین‌المللی نقش حیاتی در دفاع از این تغییرات و ارائه حمایت به کودکان و خانواده‌های متاثر ایفا می‌کنند.افزایش کار کودکان در ایران یادآوری تلخی از هزینه انسانی سختی‌های اقتصادی است. مسئله‌ای پیچیده که نیازمند تلاش‌های مشترک دولت، جامعه مدنی و جامعه بین‌المللی است. با پرداختن به علل ریشه‌ای و اجرای اقدامات موثر، می‌توانیم به سوی آینده‌ای حرکت کنیم که در آن همه کودکان ایران آزاد باشند تا کودکی کنند و آرزوهایشان را دنبال کنند.

بخش ۳ : بحث آزاد با موضوع حقمان را فراموش نکنیم (انتخابات در ایران) آغاز گردید: در ابتدا خانم پروین محمدی افقا در مورد حق مردم گفتند که اولین حق مردم این است که حق رای دادن یا ندادن داشته باشند و برای رای دادن هیچ اجباری نباشد. در ایران شاید به ظاهر رای دادن اختیاری باشد اما در عمل افرادی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند جایی به مشگل برمی‌خورند. همچنین ایشان گفتند که در ایران شمارش آرا به‌خاطر تقلب، آمار دقیقی نیست و در این انتخابات حق مردم ضایع می‌شود و گفتند که در انتخابات کاندیداهای نمایشی وجود دارد که در مناظره‌ها فقط به فکر زیر سوال بردن همدیگر هستند و اصلا به فکر مشکلات مردم نیستند و انتخاب مردم هم هیچ اهمیتی ندارد. در نهایت حکومت تعیین می‌کند چه کسی رئیس‌جمهور شود و در جهت رفاه مردم هیچ‌گونه تغییری ایجاد نمی‌شود و شخص منتخب در جهت منافع خودش گام برمی‌دارد. دولت به‌خاطر این‌که مردم را پای صندوق‌های رای بکشاند جبهه أصول‌گرا را مقابل اصلاح‌طلب قرار داد تا مردم را تحریک کند که در انتخابات شرکت کنند ودولت جناح اصلاح‌طلب و أصول‌گرا فقط به‌خاطر این‌که شرایط را به نفع خودش تمام کند به‌وجود آورد و با این روش بین مردم تفرقه‌ ایجاد کند و عدم آگاهی در ایران باعث این مشکلات می‌شود. رئیس‌جمهور چه اصلاح‌طلب و چه أصول‌گرا در همان ابتدا سوگند نامه‌ای و باید امضا کنند که در آن قید شده که باید در راستای اسلام قدم بردارند ودر نهایت هر دو یک راه را در پیش دارند و هر دو مطیع اوامر رهبری هستند. خانم نسرین جهانی گفتند که انتخابات در ایران به‌طور نامحسوس اجباری است ومردم در قبال تغییر سیستم إحساس ناتوانی می‌کنند رای می‌دهند و عده‌ای هم به امید شرایط بهتر در انتخابات شرکت می‌کنند و عده‌ای هم رای می‌دهند چون نمی‌خواهند که کشورشان مثل أفغانستان و سوریه و عراق دست آمریکا بیفتد. دولت ایران می‌خواهد به جوامع بین‌الملل القاء کند که در ایران دموکراسی وجود دارد. آقای فرشاد اعرابی گفتند که در زندان زاهدان برگه‌های پر شده را به زندانیان دادند و از آن‌ها خواستد که آن برگه‌ها را انگشت بزنند و هیچ‌گونه حق انتخابی به آن‌ها نداده‌اند‌ و به اجبار حکومت تلاش می‌کند که رای جمع کند. خنم هاجر میاحی گفتند که هیچ‌گونه بحث اجباری و اختیاری وجود ندارد مهم واکنش دولت نسبت به آن اقدام است و ربطی به دولتی یا شخصی بودن کار افراد ندارد هرکس که در انتخابات شرکت نکند جایی باید برای رای ندادن توضیح دهد و عواقب رای ندادنش را بپذیرد.

در پایان، مسئول جلسه ازهمه دست‌اندرکاران اجرایی، منشی جلسه: خانم سپیده عشقی و مسئول ضبط صدا و تدوین: آقای صدرا مجیب‌یزدانی و سایرحاضرین که در این نشست همراه بودند تشکر و قدردانی کردند و ختم جلسه را در ساعت ۲۰:۰۹ به‌‌وقت اروپای‌‌ مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان، ۲۹ ژوئن ۲۰۲۴

ساره استوار

جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان در تاریخ ۲۹ژوئن سال ۲۰۲۴ و از ساعت ۱۹:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی و جمعی از فعالان حقوق بشر و میهمانان دیگر در فضای اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای جلسه، آقای کریم ناصری، مسئول جلسه، ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به حاضرین، با معرفی میهمان، جلسه را آغاز کردند.

خانم آیلین علی‌وردی‌لویی در مورد روز جهانی پناهنده این‌گونه صحبت کردند: سازمان ملل متحد بیستم ژوئن هر سال را روز جهانی پناهندگان اعلام کرده است. این روز به یاد انسان‌هایی نام‌گذاری شده که پیگرد، جنگ، ترور یا فاجعه‌های طبیعی آنان را از خانه و کاشانه رانده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱ با قطعنامه ۷۶/۵۵، بیستم ژوئن هر سال را روز جهانی پناهندگان اعلام کرد. سازمان ملل با این اقدام می‌خواست در وهله نخست پنجاهمین سالگرد امضای توافقنامه موسوم به کنوانسیون ژنو را گرامی دارد که سندی راهنما برای فعالیت کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان (UNHCR) است. کنوانسیون ژنو در ادامه سنت اعلامیه جهانی حقوق بشر تصویب شد که پس از جنگ جهانی دوم حفاظت از فرد و وظایف جهان در این زمینه را توضیح می‌دهد. این کنوانسیون در سال ۱۹۵۱ در یک کنفرانس ویژه سازمان ملل متحد به تصویب رسید و دربرگیرنده تعریف مفهوم پناهنده و اصل‌هایی است که اخراج یا بازگرداندن چنین انسانی را ممنوع می‌کند. برای نمونه ماده ۳۳ این کنوانسیون تصریح می‌کند که هیچ پناهنده‌ای را نمی‌توان به منطقه‌ای بازگرداند که زندگی یا آزادی او را تهدید می‌کند. این سند به‌طور هم‌زمان حقوق پناهندگان را تعریف می‌کند، برای نمونه حق برخورداری از شغل را. اما این سند همچنین اشخاص و گروه‌های معینی را از دایره شمول مفهوم پناهنده بیرون می‌داند، برای نمونه جنایتکاران جنگی را. کنوانسیون ژنو در اصل برای حفاظت از پناهندگان و آوارگان اروپایی پس از جنگ جهانی دوم تنظیم شده بود و از این‌رو در سال ۱۹۶۷ پروتکلی به آن اضافه شد که محافظت و پشتیبانی از پناهندگان در سراسر جهان را تصریح می‌کند. کشورهایی که این سند را امضا کرده‌اند، موظف‌اند برای پناهندگان، مکان امن و امکانات بهداشتی، آموزشی و اجتماعی فراهم کنند. میلیون‌ها نفر در سراسر جهان مجبورند کشور خود را ترک کنند. آنان از ترس پیگرد سیاسی یا خطرات ناشی از جنگ و خشونت به این اقدام دست می‌زنند. مهاجر کسی است که به‌دلایل سیاسی، اقتصادی یا شخصی از کشوری به کشور دیگر نقل مکان می‌کنند. پس مهاجرت می‌تواند اختیاری یا اجباری باشد. کسی که برای شغل و موقعیتی بهتر از کشوری امن به کشوری دیگر نقل مکان می‌کند، به مهاجرتی اختیاری دست زده است. اما شهروند کشوری که به‌دلایل سیاسی تحت پیگرد قرار می‌گیرد، ناگزیر است از میهن خود کوچ کند و مهاجرت او اجباری است. هر کشوری مطابق قوانین مهاجرتی خود مختار است مهاجران اختیاری را بپذیرد یا نپذیرد، اما توافقنامه‌های بین‌المللی کشورها را موظف می‌کنند که به یاری پناهندگان برخیزند. واژه پناهنده را از نظر حقوق بین‌الملل، کنوانسیون ژنو تعریف کرده است. این کنوانسیون پناهندگان را با سه ویژگی تعریف می‌کند: ۱ـ در بیرون از مرزهای کشوری به سر می‌برند که تابعیت آن را دارند یا دائم در آن‌جا ساکن هستند. ۲ـ به‌دلایل نژادی، دینی، ملیتی، وابستگی به یک گروه معین اجتماعی، یا به‌خاطر اعتقادات سیاسی بیم موجهی دارند که تحت پیگرد قرار گیرند. ۳ـ نمی‌توانند از حق محافظت کشور خود برخوردار شوند یا از بیم پیگرد نمی‌توانند به آن‌جا بازگردند.اگر چه پیگرد سیاسی و نقض حقوق بشر عامل مهمی برای فرار و آوارگی انسان‌هاست، اما آوارگی می‌تواند علل دیگری نیز داشته باشد. هنگامی که جنگی آغاز می‌شود یا فاجعه‌ای زیست‌محیطی روی می‌دهد، برای بسیاری از انسان‌ها هیچ چاره‌ای جز فرار به جایی امن باقی نمی‌ماند. همچنین فقر و نداشتن چشم‌انداز روشن برخی انسان‌ها را برمی‌انگیزد که به امید یک زندگی بهتر خطرات بزرگی را به جان بخرند و مهاجرت کنند.بی‌دلیل نیست که امروزه واژه پناهنده یا پناهجو برای کسانی نیز به کار برده می‌شود که به سبب فاجعه‌های زیست‌محیطی و اقلیمی یا مشکلات اقتصادی به مهاجرت دست زده‌اند، یا حتی در کشور خود آواره‌اند. خشکسالی، آتش‌سوزی جنگل‌ها، طغیان آب و طوفان‌های سهمگین پیامدهای تغییرات اقلیمی‌اند و انسان‌های زیادی را ناگزیر به ترک خانه و کاشانه می‌کنند. به کسانی که در معرض فاجعه‌های طبیعی یا زیست‌محیطی مانند زمین‌لرزه و آتشفشان قرار می‌گیرند، آوارگان زیست‌محیطی می‌گویند. اما آوارگان اقلیمی کسانی هستند که مستقیما در معرض تاثیرات ویرانگر تغییرات اقلیمی قرار می‌گیرند؛ برای نمونه هنگامی‌که بالا آمدن سطح آب دریا روستاهای زیادی را با خطر نابودی روبه‌رو می‌کند. طبق ارزیابی سازمان بین‌المللی مهاجرت تا سال ۲۰۵۰ بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون انسان در نتیجه تغییرات اقلیمی آواره خواهند شد. خشکسالی، آتش‌سوزی جنگل‌ها، گردبادها و سیل‌ها نتیجه مستقیم تغییرات اقلیمی‌اند و در کشورهای در حال توسعه بیش از همه گریبانگیر کسانی می‌شوند که کمتر از همه در ایجاد بحران اقلیمی نقش داشته‌اند. مهاجرت روستاییان به شهرها در نتیجه خشکسالی و نابودی کشاورزی، یکی از جلوه‌های آشکار تغییرات اقلیمی است که ما در ایران نیز شاهد آن هستیم. تغییرات اقلیمی بیش از دیگر عوامل به آوارگی درون‌مرزی می‌انجامند. آوارگان درون‌مرزی کسانی هستند که در جریان فرار مرزهای میهن خود را درنمی‌نوردند، بلکه در کشور خود در پی جای امن‌تری می‌گردند. افزون بر مشکلات اقلیمی، عواملی چون درگیری‌های خشونت‌آمیز و منازعات مسلحانه در این نوع مهاجرت نقش دارند. از آن‌جا که آوارگان درون‌مرزی از مرزهای کشور خود بیرون نمی‌روند، کنوانسیون ژنو شامل حال آنان نمی‌شود و دولت مربوطه مسئول تامین امنیت آنان است. اما دولت‌های مربوطه در موارد زیادی یا توانایی این کار را ندارند یا اساسا تمایلی به این کار ندارند. مهاجرت به‌دلایل اقتصادی و در جست‌وجوی یک زندگی بهتر همیشه وجود داشته است. فقر، بیکاری، تغذیه نامناسب و عدم دسترسی به یک نظام بهداشتی باعث می‌شود که انسان‌ها برای یافتن شغل به کشور‌های دیگر کوچ کنند. هم‌اکنون در کشورهای اتحادیه اروپا در مورد این افراد اصطلاح پناهجویان یا مهاجران اقتصادی رایج شده است که غالبا دارای باری منفی‌ست و به‌ویژه از سوی نیروهای راست و مخالفان سیاست‌های منعطف مهاجرتی در اروپا، به خود جنبه سیاسی گرفته است. این نیروها سعی در القای این مساله دارند که متقاضیان پناهندگی در میهن خود تحت پیگرد سیاسی نیستند، بلکه صرفا برای فرار از فقر و تنگدستی به کشورهای صنعتی می‌آیند. این را نیز باید گفت که پناهجویان اقتصادی بر خلاف پناهندگان سیاسی به معنایی که کنوانسیون ژنو مقرر کرده است، از حق پناهندگی یا اجازه اقامت برخوردار نیستند و این کشورهای میزبان هستند که می‌توانند تصمیم بگیرند آنان را بپذیرند یا نپذیرند. طبق گزارش سازمان ملل در حال حاضر همچنین میلیون‌ها زن و مرد و کودک در جهان فاقد تابعیت‌اند. آنان گذرنامه و مدرک تابعیت ندارند و بسیاری از حقوق اساسی خود را از دست می‌دهند. در نتیجه جنگ داخلی سوریه هزاران تن از شهروندان این کشور به کشورهای همسایه گریختند. آنان فاقد گذرنامه یا کارت شناسایی‌اند و در کشورهای همسایه با دشواری‌های زیادی روبه‌رو هستند.برخی از کشورهای میزبان حتی امکان آموزش برای کودکان این آوارگان را فراهم نمی‌کنند. آزادی بیان در این روزگار یک حق شمرده می‌شود و جزء نسل‌های اولیه حقوق بنیادین و بشری محسوب می‌شود. در مورد آزادی علمی روشن است که باید آزادی بین افراد وجود داشته باشد. اما در مورد آزادی سیاسی و نقد حکومت مرزهای آزادی بیان متفاوت است و هیچ حکومتی اجازه نمی‌دهد که مخالفانش تا مرز براندازی پیش بروند. آزادی بیان یکی از بحث‌انگیزترین موضوعات حقوق بشری در دنیای معاصر است زیرا این مقوله به‌دلیل ماهیت خاصی که دارد، از طرفی جزء مهمترین حقوق اساسی افراد در جوامع بوده و از سوی دیگر همواره با منافع ارباب قدرت و دیدگاه‌های اقتدارگرایانه به نحوی در تعارض بوده است. آزادی بیان حق طبیعی است که همه افراد آدمی به مقتضای انسان بودن خود، به‌طور یکسانی از آن برخوردار است. به‌موجب آن در بیان اندیشه و فکر خود تا جایی که موجب نقض حقوق دیگران و اصول ارزشی مورد احترام جامعه نشود مجازند. حق آزادی دین و عقیده از بنیادی ترین حقوق بشر است و حتی می‌توان گفت ایده کلی حقوق بشر درتاریخچه حمایت از اقلیت‌های دینی قرار دارد. این حق که در اولین قوانین حقوق بشری داخلی همچون اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی کنواسیون اروپایی حقوق بشر و … بر آن تأکید شده است. آزادی مذهبی نیز یکی از حقوقی است که برای پناهندگان شناخته شده است. از زمان پیدایش بشر تا کنون، حفظ جان یکی از غرایض بشر بوده است. این خطر در ابتدا ناشی از حیوانات درنده و سپس ناشی از هم نوعان انسان بوده است. و برای این خطر، انسان به غارها و مکان های صعب العبور پناه برده است. پس از تشکیل اجتماعات، ترس از هم نوعان جایگزین ترس از حیوانات درنده گردیده و مالک زمین، ابزار و غذا و در نتیجه گریختن طرف ضعیف بود. مهاجرت اولین مهاجران به سرزمین تازه کشف شده آمریکا و همچنین جنگ‌های داخلی آمریکا را می‌توان در همین راستا دانست. در قرن 20 هم وقایع جنگ جهانی اول موج عظیمی از پناهندگان را به‌وجود آورده و موجب انتقاد معاهداتی در زمینه حمایت از این پناهندگان گردید. البته این معاهدات دارای جامعیت نبوده و پاسخگوی مسائل جدید پناهندگی و همچنین تعداد زیاد پناهندگان گستردگی آن‌ها نبوده، لذا مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1950 قطعنامه ای مبنی بر لزوم روشن شدن وضعیت پناهندگان تصویب کرد که منجر به‌وجود آمدن کنواسیون پناهندگان در سال 1951 گردید اما این کنوانسیون موجب از بین رفتن مفهوم پناهندگی شد و این پدیده همچنان به قوت خود باقی است. امروزه در قرن 21 همچنان شاهد جنگ‌ها و درگیری‌ها و اعمال خشونت علیه بشریت هستیم که امواج پناهندگان را در پی دارد. شمار انسان‌هایی که در سراسر جهان از بیم پیگرد، جنگ و منازعات نظامی آواره شده‌اند هرگز چنین زیاد نبوده است. به گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان در حال حاضر بیش از ۸۰ میلیون آواره در جهان وجود دارد، یعنی یک درصد مردم جهان فراری و آواره‌اند. این رقم از سال ۲۰۱۰ تا کنون تقریبا دو برابر شده است. از آن میان حدود ۴۲ میلیون تن در میهن خود آواره‌اند، ۲۶ میلیون تن ناچار به ترک میهن خود شده‌اند و سه و نیم میلیون تن از کشورهای دیگر درخواست پناهندگی کرده‌اند.حدود ۴۰ درصد آوارگان را کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال تشکیل می‌دهند. تقریبا ۸۰ درصد آوارگان تلاش می‌کنند به یکی از کشورهای همسایه پناه ببرند. بنابراین بخش اعظم این جا به جایی در کشورهای فقیر و در حال رشد انجام می‌گیرد و سهم کشورهای صنعتی اندک است. کانون‌های بحران در این میان نقش پررنگی دارند. در حال حاضر حدود ۶۸ درصد آوارگان متعلق به پنج کشور سوریه، ونزوئلا، افغانستان، سودان جنوبی و میانمار هستند. تنها جنگ داخلی در سوریه بیش از ۱۳ میلیون تن را آواره کرده است. همچنین گرسنگی در شرق آفریقا، جنگ در یمن و درگیری‌های نظامی به آوارگی میلیون‌ها تن انجامیده است. ترکیه بیشترین شمار آوارگان یعنی حدود سه و نیم میلیون تن را در خود پذیرا شده که بخش بزرگی از آنان آوارگان و پناهجویان سوری هستند. در سال‌های گذشته پس از ترکیه کشورهای کلمبیا، بنگلادش، اوگاندا و لبنان بیشترین آوارگان را در خود جای داده‌اند. بیش از نیمی از آوارگان در مناطق شهری زندگی می‌کنند و این رقم در حال افزایش است. بحران‌های تازه به امواج آوارگی تازه‌ای نیز می‌انجامند که ونزوئلا نمونه آن است. اخیرا سه و نیم میلیون ونزوئلایی کشور خود را ترک کرده‌اند و در وضعیتی مشابه آوارگان زندگی می‌کنند. یک نمونه اندوهبار دیگر تلاش برای مهاجرت از کشورهای خاورمیانه و نزدیک و شمال آفریقا از طریق آب‌های مدیترانه به کشورهای اتحادیه اروپاست. دلایل اصلی این مهاجرت جنگ ‌و منازعات نظامی داخلی، همراه با فروپاشی ساختارهای دولتی (در نمونه‌های لیبی، سوریه، یمن و افغانستان) و شرایط دشوار زندگی در این کشورهاست. آب‌های مدیترانه یکی از خطرناک‌ترین راه‌ها‌ برای رسیدن به سواحل اتحادیه اروپاست و این دریا را به گورستان آوارگان و پناهجویان تبدیل کرده است. از سال ۲۰۱۴ تا کنون بیش از ۲۰ هزار پناهجو در آب‌های مدیترانه غرق شده‌اند. سیاست‌های اتحادیه اروپا در رابطه با این معضل بارها از سوی نهادهای حقوق بشری مورد انتقاد قرار گرفته است. تا زمانی‌که با علل فرار و مهاجرت در کشورهای مبدا مبارزه نشود، هیچ چیز مانع امواج بعدی مهاجرت و تداوم این تراژدی نخواهد بود و هیچ دیوار بلند مرزی این مشکل را حل نخواهد کرد.اگر امنیت و آسایش و رفاه چیزهای خوبی هستند، که مسلماً چنین است، پس باید پذیرفت که آن‌ها برای همه‌ و عموم مردم خوب و ضروری است. در نتیجه یک راهکاری جدید و قابل قبول برای حل این پدیده از جانب هیج کشوری ارئه نگردیده است که تا مرهمی بر این درد میلیون‌ها انسان رنج‌دیده باشد.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم ساره استوار، صدابردار جلسه: آقای سینا اشجعی وهمچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۲۰:۱۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، ۶ جولای ۲۰۲۴

رضا شایگان

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در تاریخ ۶ جولای ۲۰۲۴ برابر با ۱۶ تیر ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۹:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، وجمعی از فعالان حقوق بشر در فضای مجازی اسپیس ایکس کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست خانم مرضیه علی‌کرمی، مسئول جلسه، ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین با معرفی مهمان، جلسه را آغاز کردند.

آقای عباس منفرد در مورد اعدام در ایران این‌گونه سخن گفتند: اعدام که در تاریخ حقوق کیفری سنگین‌ترین مجازات بشری به‌شمار می‌رود از دیرباز در جوامع و ملت‌ها جهت برخورد با ناقضان قانون وجود داشته‌است. نخستین سند تدوین‌شده رسمی به‌جامانده به قرن ۱۸ پیش از میلاد مسیح و حکومت حمورابی، شاه بابل، بازمی‌گردد که در آن مجازات ۲۵ جنایت، اعدام پیش‌بینی شده‌است. در یونان باستان نیز از مجازات اعدام جهت مجازات جرائمی چون آدمکشی، خیانت و تجاوز و تحت قوانین دراکو به‌طور گسترده استفاده می‌شد. اگر چه افلاطون معتقد بود اعدام تنها باید در مواردی اعمال شود که مجرم اصلاح‌ناپذیر است. از آن زمان تا کنون انواع روش‌های مجازات اعدام در سراسر جهان شامل مصلوب کردن، غرق کردن، ضرب‌ وجرحی منجر به مرگ، سنگسار، سوزاندن در آتش، چهارمیل کردن، دار زدن، تیرباران، صندلی الکتریکی و تزریق کشنده و اتاق گاز جهت مجازات مجرمان به کار می‌رود. قصاص: این اعدام در قبال قتل عمد اجرا می‌شود و دارای شرایط خاصی است. حضور شاکی خصوصی و اجازه ولی فقیه و دیگر عوامل در آن مؤثر است. حد: با توجه به تعاریف فقها از حد، اعدام حدی مجازات مرگی است که از طرف شارع معین شده و نمی‌توان آن را به کمتر از مرگ تقلیل داد. اعدام حدی دارای انواع مختلفی از جمله زنا (زنای محصنه یا با محارم یا به عنف یا غیرمسلمان با زن مسلمان) و لواط و جرایم علیه دین و امنیت اجتماعی شامل محاربه و ارتداد است. در قوانین اسلامی تکرار برخی جرائم همچون تکرار سه بار زنا یا تکرار شرب خمر می‌تواند باعث صدور حکم اعدام شود. تعزیر: اعدامی است که حدود و اختیارات آن در دست قاضی است و از حیث مقدار مشخص نیست و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعی یا نقض مقررات حکومتی تعیین و اعمال می شود.اعدام در ایران مطابق قانون مجازات اسلامی یکی از مجازات‌های است که اجرا می‌شود. اتهاماتی که حکم اعدام برای آن‌ها در نظر گرفته شده‌ است شامل قتل، تجاوز جنسی، سوءاستفاده جنسی از کودکان، قاچاق مواد مخدر، دزدی مسلحانه،هواپیماربایی، آدم‌ربایی، تروریسم، رابطه جنسی با محارم، زنای محصنه، رابطهٔ جنسی نامشروع، لواط، مساحقه، همجنس‌گرایی، سوءرفتار جنسی، تن‌فروشی، تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، نافرمانی مدنی، آتش‌افروزی، شورش، ارتداد، کفر گویی، اخاذی، جعل، قاچاق، احتکار، ایجاد اخلال در تولید، تکرار در مصرف الکل، تهیه یا توزیع خوراک، نوشیدنی، لوازم آرایشی یا بهداشتی که مصرف یا استفاده از آن‌ها منجر به مرگ شود، تولید و پخش آثار پورنوگرافی، استفاده از پورن برای وسوسه جنسی، تکرار در متهم کردن دیگران به‌صورت دروغین به انجام زنا به‌صورتی که منجر به اعدام فرد بی‌گناه شود، تکرار در انجام دزدی، برخی جرائم نظامی (مانند فرار از صحنه جنگ، یا همکاری با دشمن و غیره)، سب‌النبی، محاربه (جنگ با خدا، فرستاده خدا و حکومت اسلامی)، افساد فی‌الارض، جاسوسی و خیانت است. اغلب اعدام‌ها مابین اذان صبح و طلوع آفتاب انجام می‌شود. بیش از ۷۵ درصد اعدام‌ها به‌صورت مخفیانه اجرا می‌شود و توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع‌رسانی نمی‌شوند و یا اعدام با اتهاماتی واهی و یا بدون وجود مدرک و یا دلایل کافی که با استناد به حکم قَسامه در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران وجود دارد، که این خود نقض ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر حق محاکمه قانونی برای همه می باشد. قَسامه: براساس عدم اطمینان قاضی نسبت به مجرم بودن متهم و فقط بر اساس حداکثر ۵۰ سوگند از جانب وابستگان شاکی انجام و صادر می‌گردد و برای تسهیل در قتل ۱۰ نفر نیز می‌توانند هریک ۵ مرتبه سوگند یاد کنند. برای نمونه در اکتبر ۲۰۱۷ حکم اعدام مجتبی غیاثوند بر اساس قَسامه در کرج اجرا شد و در فوریه ۲۰۱۸ نیز با استناد به این بند از فقه اسلامی حکم مرگ دولتی برای صالح شریعتی ۱۶ ساله صادر شده است. احکام اعدام معمولا در ماه‌های رمضان و محرم اجرا نمی‌شود.اغلب روزهای چهارشنبه انجام می‌شود. معمولا ۲۴ یا ۴۸ ساعت قبل از صبح چهارشنبه، اعدامی‌ها را از بند به قرنطینه منتقل می‌کنند. خانواده برای دیدار آخر و خداحافظی به زندان می‌آیند. متاسفانه در این مورد حتی ما شاهد اعدام نوید افکاری و محمد مهدی کرمی بودیم که بدون اطلاع به خانواده و غریبانه، حکم گرفتن جان‌شان به اجرا درآمد. در شب آخر، افسر نگهبان یا روحانی زندان برای گرفتن وصیتنامه می‌روند. دم صبح، زندانی را برای اجرای حکم به محوطه اعدام می‌برند. معمولا زندانیان محکوم به قصاص در لحظات آخر هنوز امید به بخشش دارند. قاضی اجرای احکام هم مثل دیگران تمام تلاش خود را می‌کند تا اگر قاتل، سریالی و متجاوز نیست، بخشیده شود. علاوه بر قاضی اجرای حکم، قاضی صادرکننده حکم یا نماینده او، رئیس زندان یا نماینده او، نماینده نیروی انتظامی، پزشک قانونی، وکیل محکوم و در موارد قصاص، اولیای دم در صحنه اجرای حکم حضور دارند. آخرین کسی که طبق آیین‌نامه اجرای احکام می‌تواند جلوی اجرا شدن اعدام را بگیرد، پزشک قانونی حاضر در صحنه است. حضور در صحنه اجرای حکم آنقدر ناخوشایند است که اغلب پزشکان قانونی از آن فرار می‌کنند؛ یکی از وظایف پزشک قانونی، بررسی هوشیاری محکوم است؛ قبل از اعدام به کسی آرامبخش یا داروی دیگری داده نمی‌شود. معمولا زندان‌ها تیری شبیه تیردروازه دارند که طناب‌های اعدام به آن متصل است. اغلب حکم چند نفر را همزمان اجرا می‌کنند. پزشک قانونی که در محوطه است، زندانی را معاینه می‌کند و بعد هم طناب را می‌اندازد دور گردن زندانی، گاهی خود خانواده مقتول اهرم را می‌کشند و زیر پای زندانی را خالی می‌کنند و گاهی هم کسی به نمایندگی از آن‌ها این کار را می‌کند. اگر هیچ‌کس نباشد، مامورهای زندان باید این کار را انجام دهند. خیلی وقت‌ها ماموران هم از زیر این کار در می‌روند و سربازی که از نظر رتبه از همه پایین‌تر است اهرم را می‌کشد. بعد یکی دو روز مرخصی برایش در نظر می‌گیرند. از میان کسانی که نمی‌توانند روی پایشان بایستند، برخی پیش از اجرای حکم به‌دلیل سکته از دنیا می‌روند. دیگرانی که به دار آویخته می‌شوند هم مدت زیادی با مرگ دست و پنجه نرم نمی‌کنند. حلق‌آویز کردن، در ۷۰ درصد موارد موجب مرگ آنی می‌شود، در ۳۰ درصد موارد مرگ به‌دلیل انسداد راه‌های هوایی و عروق اتفاق می‌افتد و در این موارد هم نهایتا دو تا سه دقیقه طول می‌کشد تا مرگ رخ دهد. در هر حال، در زمان اجرای حکم، هوشیاری فردی که به دار آویخته می‌شود بیش از ۲۰ تا ۳۰ ثانیه طول نمی‌کشد، مگر این‌که خون‌رسانی یک‌طرفه بشود. طبق آیین‌نامه اجرای احکام، پیکر محکوم باید تا ۴۵ دقیقه روی دار باقی بماند. بعد از آن ماموران اجرا پیکر را از دار پایین می‌آورند، پزشک قانونی مرگ را تایید می‌کند و جسد به سردخانه منتقل می‌شود تا خانواده برای تحویل گرفتن و دفن او مراجعه کنند. اعدام‌ها در جمهوری اسلامی به‌صورت بی‌شمار و همچون یک ماشین کشتار، بدون اندکی وقفه در حال ستاندن جان‌هایی است که با رفتنشان، امید از زندگی خیلی دیگر رخت بر می‌بندد. سه موج بزرگ اعدام سیاسی در تاریخ جمهوری‌اسلامی شکل گرفته ‌است. موج اول با وقوع انقلاب صورت گرفت که حدود بیش از ۸۰۰ نفر که اکثرا از نیروهای نزدیک به شاهنشاهی پهلوی، همچون برخی سیاستمداران و نظامیان و کارمندان، در دادگاه‌های انقلابی که اکثراً به‌صورت کوتاه برگزار شده‌اند، به جرم فساد فی الارض و برای پاکسازی جامعه از بقایای نظام شاهنشاهی، توسط انقلابیون به مرگ محکوم و کشته می‌شوند. موج گسترده دیگر اعدام‌ها در ۱۳۶۰ رخ می‌دهد که اطلاعات بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ نفر از اعدام شدگان ثبت شده ‌است. بر خلاف موج اول، این‌بار اکثریت اعدام‌شدگان از نیروهای انقلابی‌ای هستند که توسط دیگر انقلابیون به قدرت رسیده اعدام می‌شوند. گروه‌های کوچکی نیز در این موج اعدام به‌عنوان پادشاهی‌خواهان یا حامیان حکومت پهلوی وجود داشتند. در نهایت موج اعدام‌های سیاسی تابستان ۶۷ بزرگترین موج اعدامی بود که تقریبا تمامی آن‌ها میان گروه‌های انقلابی حاضر در انقلاب ۱۳۵۷ شکل گرفت. در جریان قتل‌های زنجیره‌ای ایران بیش از ۸۰ نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروند عادی به طرز فجیع به قتل رسیدند. تنها از تاریخ ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ م) تا مرداد ۱۳۸۴ (۲۰۰۵)، بیش از ۲۲۰ بهائی توسط نظام جمهوری اسلامی ایران کشته شده‌اند. شمار قابل توجهی از زندانیان در زندان‌های حکومت جمهوری اسلامی ایران، زیر شکنجه، کشته شده‌اند. نام‌های برخی از آنان عبارت است از: کاووس سیدامامی (۱۳۹۶)، وحید حیدری (۱۳۹۶)، سینا قنبری (۱۳۹۶)، سارو قهرمانی (۱۳۹۶)، زهرا بنی‌یعقوب (۱۳۸۶)، ابراهیم لطف‌اللهی (۱۳۸۶) و زهرا کاظمی. جمهوری اسلامی دارای بالاترین آمار اعدام در جهان است و حدود ۷۵ درصد از کل اعدام‌های ثبت شده در جهان در سال ۲۰۲۳ توسط جمهوری اسلامی انجام شده است که پس از آن چین قرار دارد. در سال ۲۰۲۳ امار اعدام در ایران به بالای ۷۰۰ نفر رسید. در روز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ دو سازمان حقوق بشری ایرانی و فرانسوی از افزایش صد درصدی اجرای حکم اعدام در ایران پس از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی به‌‌عنوان رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی خبر دادند که حاکی از اعدام ۳۳۳ تن در سال ۲۰۲۱ و افزایش ۲۵ درصدی نسبت به سال قبل می‌باشد. خرداد ۱۴۰۱ معاون حقوق بشر دبیرکل سازمان ملل در پنجاهمین جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل، موارد بسیاری از نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی را گزارش کرد و اعلام کرد که حکومت ایران در سه‌ماهه اول سال ۲۰۲۲ میلادی دست‌کم ۱۰۵ نفر را اعدام کرده ‌است.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: آقای رضا شایگان، صدابردار جلسه: آقای سینا اشجعی وهمچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۲۰:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان، ۹ جولای ۲۰۲۴

یوسف یوسفی

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان در تاریخ ۹ جولای ۲۰۲۴ و برابر با ۱۹ تیر ماه ۱۴۰۳در ساعت 18:00 به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه، خانم نسرین جهانی گل‌شیخ، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، میهمان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با مهمان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خانم رژین سراجی در رابطه با حق آزادی در انتخاب لباس ( به مناسبت ۹ جولای روز جهانی مد و طراحی لباس) گفتند: روز جهانی مد و طراحی لباس هر ساله در تاریخ ۹ جولای جشن گرفته می‌شود. این روز برای اولین بار در سال ۲۰۰۰ توسط گروهی از روزنامه‌نگاران فرانسوی به رهبری جان پی دوان پیشنهاد شد و به تدریج توسط سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای صنعت مد جهانی پذیرفته شد. اهمیت توجه به روز جهانی مد و طراحی لباس: ۱. ترویج آزادی انتخاب لباس: این روز به ترویج آزادی در انتخاب لباس و ابراز هویت فردی می‌پردازد، یادآور می‌شود که انتخاب لباس حق طبیعی هر فرد است و نباید محدود شود. ۲. تحولات در صنعت مد: فرصتی برای بررسی تحولات جدید، از جمله فناوری‌های نوین، مدل‌های پایدار، و تأثیرات اجتماعی و زیست‌محیطی در صنعت مد فراهم می‌آورد. ۳. مسئولیت اجتماعی: به حمایت از حقوق بشر، تنوع فرهنگی، و ترویج ایده‌های پایدار و شرایط کاری مناسب در صنعت مد تاکید دارد. کشورهای برجسته و فعالیت‌های آن‌ها در روز جهانی مد: فرانسه: پاریس به‌عنوان پایتخت جهانی مد، با برگزاری هفته مد پاریس نقش مهمی در این روز دارد. ایتالیا: میلان با هفته مد میلان و طراحی‌های برجسته خود، نقشی کلیدی ایفا می‌کند. آمریکا: نیویورک و لس‌آنجلس با برگزاری هفته مد نیویورک و دیگر رویدادهای مد، نقش بزرگی در ترویج این روز دارند. جمع‌بندی: روز جهانی مد و طراحی لباس فرصتی است تا به اهمیت این صنعت در زندگی روزمره و فرهنگ‌های مختلف توجه کنیم. این روز به ترویج آزادی در انتخاب لباس، ارتقای آگاهی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی، و حرکت به سمت صنعتی پایدارتر اختصاص دارد. ایران به‌دلیل محدودیت‌های فرهنگی و مذهبی خاص خود، روز جهانی مد و طراحی لباس را به رسمیت نمی‌شناسد و به‌صورت رسمی آن را یادآوری نمی‌کند. قوانین سخت‌گیرانه‌ای که بر پوشش افراد به‌ویژه زنان اعمال می‌شود، مانع از گسترش آزادانه مد و طراحی لباس در ایران شده و این موضوع باعث شده تا این مناسبت در کشور ما مورد توجه کمتری قرار گیرد. با این حال، ایران نیز در زمینه طراحی لباس و پوشاک فعال است و جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های مختلفی در این حوزه برگزار می‌شود که ماهیت بیشتر اسلامی و ملی دارند. به‌طور مثال: ۱. جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های اسلامی: در ایران، جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های متعددی با محوریت طراحی لباس اسلامی و پوشش‌های مذهبی برگزار می‌شود. این رویدادها بیشتر بر ترویج پوشش اسلامی و حفظ ارزش‌های فرهنگی و مذهبی تمرکز دارند. ۲. توجه کم به لباس‌های سنتی: یکی از مسائل مطرح در ایران، کم‌توجهی به لباس‌های سنتی ایرانی است. ایران دارای تنوع فرهنگی و قومی زیادی است و هر کدام از این اقوام دارای لباس‌های سنتی خاص خود هستند، از جمله لباس‌های بلوچی، کردی، عربی و ترکمنی. متأسفانه نمایشگاه‌ها و جشنواره‌هایی که به این لباس‌های سنتی بپردازند کمتر برگزار می‌شود و این موضوع باعث کم‌توجهی به این بخش مهم از فرهنگ ایرانی شده است. ۳ . روز جهانی لباس کردی: اخیراً لباس کردی به‌عنوان یک نماد فرهنگی در سطح جهانی شناخته شده و روز جهانی لباس کردی نیز به رسمیت شناخته شده است. در ایران نیز کردها تلاش می‌کنند تا پوشاک سنتی خود را زنده نگه دارند و این مناسبت را گرامی بدارند. این تلاش‌ها بیشتر از سوی خود مردم کرد صورت می‌گیرد و تا حدودی در سطح کشور نیز به رسمیت شناخته شده است. ۴ . نبود روز ملی برای لباس‌های سنتی: متأسفانه در ایران برای بسیاری از این مسائل روز ملی نیز تعیین نشده است، چه برسد به این‌که روز جهانی داشته باشند. این کمبود باعث شده تا بسیاری از جنبه‌های غنی فرهنگی ایران در زمینه لباس‌های سنتی کمتر شناخته شوند و کمتر مورد توجه قرار گیرند. جمع‌بندی: در نتیجه، ایران روز جهانی مد و طراحی لباس را به رسمیت نمی‌شناسد و به‌صورت رسمی یادآوری نمی‌کند. اما این به معنای عدم فعالیت در زمینه طراحی لباس نیست. جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های متعددی با تمرکز بر طراحی لباس اسلامی و ملی برگزار می‌شود. با این حال، توجه به لباس‌های سنتی ایرانی کمتر است و نیاز به تلاش بیشتر در این زمینه احساس می‌شود. برای مثال، روز جهانی لباس کردی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته، اما برای دیگر لباس‌های سنتی چنین توجهی وجود ندارد. این نشان می‌دهد که ایران در زمینه توجه به تنوع فرهنگی و لباس‌های سنتی خود نیاز به پیشرفت دارد. در ایران، که یک کشور اسلامی است به‌دلیل محدودیت‌های فرهنگی و مذهبی، طراحی لباس و پوشاک بانوان تحت تأثیر قوانین حجاب اجباری قرار دارد. این مسئله فضا را برای طراحی لباس و شکوفایی استعداد کسانی که در این زمینه کار می‌کنند، محدود می‌کند. ما نه تنها در سطح شهر با محدودیت پوشاک مواجه هستیم، به‌طوری‌که هر کسی نمی‌تواند هر چیزی که دلش می‌خواهد بپوشد، بلکه در بخش آموزشی نیز همین‌گونه است. در هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها، کسانی که طراحی لباس و مد می‌خوانند، نمی‌توانند آزادانه ایده‌ها و طرح‌های خود را پیاده کنند و محدودیت دارند. طرح‌های آن‌ها باید حتماً حالت اسلامی داشته باشد. اگر فضا کمی بازتر باشد، می‌توانند از رنگبندی یا الگوهای ایرانی استفاده کنند، اما معمولاً باید حجاب رعایت شود. حتی جشنواره‌ها و نمایشگاه‌هایی که در سطح شهر برگزار می‌شود، بیشتر در مورد پوشش‌های اسلامی است و لباس‌های شب یا مهمانی دیده نمی‌شود. اکثراً نمایشگاه‌های مانتو، چادر، مقنعه و روبند برگزار می‌شود. مزون‌هایی که در فضای داخلی خود نمایشگاه‌های کوچک برگزار می‌کنند یا شو لباس اجرا می‌کنند، اغلب با مشکلات قانونی مواجه می‌شوند مگر این‌که مجوزهای لازم را بگیرند که گرفتن همین مجوزها مشکلات خاص خود را دارد. مغازه‌های زیادی پلمب شده‌اند به‌خاطر این‌که محصولاتشان با پوشاک اسلامی که مورد تأیید است، فاصله داشته است. برخی صفحات اینستاگرام نیز به‌خاطر تبلیغ لباس‌های شب یا مجلسی مسدود شده‌اند، چرا که به‌دلیل ماهیت بازتر این لباس‌ها، با برخورد قانونی مواجه شده‌اند. مرگ مهسا امینی که توسط گشت ارشاد به‌دلیل عدم رعایت حجاب مناسب بازداشت و ضرب و شتم شد، توجه گسترده‌ای را به نقش و عملکرد گشت ارشاد جلب کرد. این حادثه باعث بروز موجی از اعتراضات و انتقادات در جامعه ایران و جلب توجه بین‌المللی شد. مردم با برگزاری تجمعات، نارضایتی خود را نسبت به قوانین سخت‌گیرانه حجاب و عملکرد گشت ارشاد ابراز کردند. این اعتراضات نشان‌دهنده خواست عمومی برای آزادی انتخاب پوشش و احترام به حقوق فردی بود. حادثه مهسا امینی نقطه عطفی در مبارزات مدنی شد و فشارهای داخلی و خارجی برای انجام اصلاحات را افزایش داد، تا جایی‌که گشت ارشاد موقتا متوقف شد. جدیداً طرح نور آمده است که باز هم با افرادی که حجاب را رعایت نمی‌کنند، برخورد می‌شود. روش‌های اجرایی این طرح شامل استفاده از دوربین‌های مدار بسته، سیستم‌های تشخیص چهره، نظارت بر محتوای منتشر شده در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای شناسایی تخلفات، و گشت‌های میدانی است. افراد بی‌حجاب در ماشین‌ها شناسایی شده و ماشینشان توقیف و جریمه نقدی می‌شود. همچنین، بسیاری از فضاها مانند کتابخانه‌ها، موزه‌ها، فرهنگسراها و جاهای عمومی که زیر نظر دولت هستند، به افرادی که در سیستم ثبت شده که حجابشان را رعایت نکرده‌اند، اجازه ورود نمی‌دهند. اجرای طرح نور با واکنش‌های مختلفی از سوی جامعه مواجه شده است. بسیاری از افراد و گروه‌های حقوق بشری این طرح را نقض حقوق شهروندی و آزادی‌های فردی می‌دانند و با آن مخالفت می‌کنند. اعتراضات و انتقادات گسترده‌ای نسبت به این طرح و روش‌های اجرایی آن وجود دارد. منتقدان بر این باورند که استفاده از تکنولوژی‌های نظارتی به مسائل حریم خصوصی و حقوق شهروندی دامن می‌زند و می‌تواند به ایجاد فضای ترس و ناامنی روانی در جامعه منجر شود. تأثیرات طرح نور بر جامعه شامل افزایش کنترل اجتماعی، افزایش نارضایتی عمومی، مسائل حریم خصوصی و پیامدهای روانی است. این قوانین محدودیت‌های پوششی برای توریست‌ها نیز ایجاد کرده است و ممکن است برخی گردشگران را از سفر به ایران منصرف کند، زیرا عدم آشنایی با این قوانین و نگرانی از برخوردهای احتمالی می‌تواند برای آن‌ها استرس‌زا باشد. به‌عنوان مثال در جامعه ایران اکنون می‌توانیم تفاوت‌های سلیقه‌ای در انتخاب پوشاک را پذیرا باشیم، در گذشته بعضی افراد برای بانوان ایجاد مزاحمت می‌کردند، اما با تغییرات آموزشی و فرهنگی، به‌ویژه با افزایش دسترسی به فضای مجازی و آسان‌تر شدن ورود به دانشگاه نسبت به دهه‌های گذشته، سطح نگرش مردم به زنان به‌طور قابل توجهی تغییر کرده است. اما هنوز هم سطح آموزش عمومی کافی نیست و بسیاری از افراد به دنبال سیاست نیستند، اما شرایط تغییر کرده و نگرش آن‌ها نسبت به زنان تحولی کرده است. بعد از حادثه مهسا امینی، دیده شد که مردان جامعه در حمایت از زنان به قوت خود دفاع کردند، در برابر کسانی که امر به معروف می‌نمودند ایستادند. این نشان دهنده است که جامعه در حال تغییر است و به سمت پذیرش تفاوت‌ها در نگرش به جنس مخالف پیش می‌رود. با این حال، لزوم اصلاحات ضروری است تا این تحولات به‌طور کامل و پایدار در جامعه جا بیفتد و همه افراد بتوانند برابر با حقوق و آزادی‌های شخصی خود احترام و پذیرش دریافت کنن. برای پذیرش تفاوت‌های سلیقه‌ای در پوشاک و احترام به انتخاب‌های دیگران، نیاز به اصلاحات اساسی در قوانین حجاب، آموزش و تربیت نیروها، ایجاد سازوکارهای نظارتی و گفتگو و مشارکت اجتماعی داریم. با توجه به ماهیت اسلامی کشورمان، این تغییرات که بسیار بزرگ و بنیادین هستند، نیاز به آموزش و فرهنگ‌سازی دارند. هر تغییری در ابتدا سخت است، اما به مرور زمان جا می‌افتد. بحث انتخاب پوشاک باید اختیاری باشد به این معنا که هر فرد بر اساس سلیقه و صلاح‌دید خود لباس بپوشد. به‌ویژه در مورد پوشاک زنان، هر کسی باید آزادی انتخاب داشته باشد، مثلاً یک نفر ممکن است با روسری، دیگری با چادر و حتی برخی بدون حجاب باشند. این آموزش‌ها باید از کودکی آغاز شود و در مدارس، فرهنگسراها و خانواده‌ها فرهنگ‌سازی شود. همچنین، در تدوین قوانین نیز باید تغییراتی صورت گیرد تا حجاب و پوشاک کاملاً اختیاری شود و هر فرد بتواند به تنهایی برای خود تصمیم بگیرد، نه این‌که شوهر، برادر یا پدرش برای او تصمیم بگیرند. قانون باید حمایت‌کننده باشد و از حقوق فردی دفاع کند، به‌ویژه در مواردی که خشونت به‌دلیل انتخاب پوشاک اعمال می‌شود. برای جلوگیری از خشونت‌هایی مانند قتل‌های ناموسی که برخی از آن‌ها به‌دلیل بحث پوشاک و لباس رخ می‌دهد، قانون باید بتواند از آن خانم دفاع کند و به‌گونه‌ای عامل بازدارنده باشد که هیچ‌کس دیگر نتواند این خشونت را اعمال کند.این تغییرات شاید در ابتدا چند سالی سخت باشد، اما در نهایت شدنی است، همان‌طور که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز اتفاق افتاده است. این حق شهروندی یک حق بنیادی است و چیزی نیست که دست‌نیافتنی باشد. برای رعایت حق آزادی در انتخاب لباس، راهکارهایی که پیشنهاد می‌شود به شرح زیر است : برای دولت و قوانین کشوری : ۱. تدوین و اصلاح قوانین : دولت باید قوانین مرتبط با انتخاب لباس را بررسی و اصلاح کند تا به حقوق انسانی و آزادی فردی احترام بیشتری بگذارد، از جمله لغو قوانین حجاب اجباری و سایر محدودیت‌ها .۲ . آموزش و ترویج آگاهی عمومی: برگزاری برنامه‌های آموزشی و تبلیغاتی توسط دولت برای افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق انسانی و آزادی انتخاب لباس، از جمله رویدادهای مثل روز جهانی حقوق بشر . ۳ . حمایت از افراد آزاده : ایجاد مکانیسم‌های حقوقی و مراکز پشتیبانی توسط دولت برای حمایت از افرادی که انتخاب آزادانه لباس می‌کنند و مقابله با هرگونه خشونت و تبعیض بر پایه پوشش.برای خود افراد و خانواده‌ها : ۱ .آموزش در خانواده : آموزش احترام به تفاوت‌ها و ارزش آزادی انتخاب لباس به کودکان توسط والدین. ۲ . پذیرش تفاوت‌های سلیقه‌ای: اجازه دادن به افراد برای انتخاب لباس بر اساس سلیقه شخصی خودشان در خانواده. ۳ . حمایت از یکدیگر: حمایت و مقاومت در برابر انتقادات و نقدهای منفی در مورد پوشش آزاد بین افراد .این راهکارها، اگر به‌صورت هماهنگ و در دو سطح اجتماعی و قانونی پیاده‌سازی شوند، می‌توانند به حفظ و تقویت حق آزادی در انتخاب لباس کمک کنند و به جامعه کمک نمایند تا به سمت پذیرش تفاوت‌های فرهنگی و سلیقه‌ای هدایت شود. مد و طراحی لباس به‌عنوان یکی از ارکان مهم فرهنگی و اقتصادی در جهان، تأثیر زیادی بر زندگی روزمره و جامعه دارد. در حالی‌که در بسیاری از کشورها، افراد از آزادی عمل در انتخاب پوشش برخوردار هستند، در ایران قوانین سخت‌گیرانه و محدودیت‌های زیادی در این زمینه وجود دارد. روز جهانی مد و طراحی لباس فرصتی است تا علاوه بر جشن گرفتن دستاوردها و پیشرفت‌ها، به بررسی مشکلات و چالش‌های موجود در کشورهایی مانند ایران پرداخته و به دنبال راهکارهایی برای بهبود وضعیت و افزایش آزادی‌های فردی و اجتماعی باشیم.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران٬ منشی جلسه: آقای یوسف یوسفی٬ مسئول ضبط و تدوین جلسه: آقای پویا حسابی همچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت 18:46 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۱۲جولای ۲۰۲۴

امیررضا ولی‌زاده

جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان‌ در تاریخ ۱۲جولای ۲۰۲۴ ساعت۱۷.۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه، خانم پروین محمدی افقا، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین، مهمان جلسه را معرفی و در ادامه همراه با مهمانان جلسه به بحث و گفت‌وگو پرداختند.

خانم نسرین جهانی گلشیخ درمورد قاچاق کودکان این گونه گفتند: قاچاق، گرفتن افراد، حمل و انتقال و رساندن به جایی و تهدید، زور، اعمال فشار و حیله و دروغ تعریف می‌شود. حجم عظیم قاچاق انسان به‌صورت یک موج از ابتدای دهه ۱۹۹۰ شدت گرفت و نیز مشابهتی با برده‌داری و خرید و فروش برده داشته است که سابقه در دوران قدیم دارد. از مهمترین و گسترده‌ترین انواع قاچاق، قاچاق انسان به‌ویژه زنان و کودکان است، از زمره سودآورترین قاچاق، قاچاق اشخاص می‌باشد. قاچاق اشخاص یک جرم سازمان‌یافته فرا ملی است از آن‌رو که اولا ارتکاب آن معمولا از سوی باندهای تبهکار که دارای تشکیلات و مرکزیتی می‌باشند انجام می‌گیرد و ثانیا این باندها با استفاده از تشکیلاتی که در کشورهای مختلف از آن برخوردارند مرزهای کشورها را در می‌نوردند و جرایم خود را به فراسوی مرزهای یک کشور می‌کشانند. کودکان را برای مقاصد متعددی از جمله بهره‌کشی جنسی یا استفاده از نیروی ارزان کار آنان یا مقاصد تجاری قاچاق می‌کنند. هرچند که آمار دقیقی از قاچاق کودکان در دست نیست ولی un تخمین می‌زند که نیمی از قربانیان، کودکان هستند. طبق برآورد سازمان جهانی کار هرساله 1.2 میلیون کودک قاچاق می‌شوند . با جهانی‌سازی و افزایش تقاضا برای خدمات جنسی کارگر ارزان، انتظار می‌رود این رقم افزایش معناداری یابد. چرا کودکان در برابر قاچاق آسیب‌پذیرند؟ کودکانی که قربانی قاچاق هستند غالبا از خانواده‌های فقیر و بی‌چیز و بدون امکانات تحصیلی هستند، کودکانی که از خانواده خود جدا شده‌اند یا حداقل تحصیل، بدون مهارت و یا شغل‌های حاشیه‌ای و… در معرض بیشترین خطر هستند. این عوامل هنگامی که با جنسیت، نژاد، قوم و یا دلایل ناامنی مانند مناقشات نظامی یا بلایای طبیعی و… همراه باشد شرایط ایده‌آل برای رشد شبکه قاچاق فراهم می‌کند. تا زمانی‌که دلایل و شرایط فوق ادامه دارد اقدام قاطع برای پایان دادن به قاچاق کودکان موفقیت کمی به‌دنبال دارد. قاچاق، حقوق کودک را نقض می‌کند. قاچاق، کودکی و سلامت و خلاقیت و شادابی او را به شدت نقض می‌کند. کودکانی که قربانی قاچاق هستند غالبا مورد آزار و اذیت‌های جسمی و روانی قاچاق کننده‌ی خود قرار می‌گیرند. آنان احساس شرم و گناه می‌کنند. اگر قاچاقچی کسی بوده که کودک به او اعتماد کرده، حس می‌کند به او خیانت شده است. کودکی که چنین تجربه‌ای دارد به افسردگی دچار می‌شود و یا دست به خودکشی می‌زند و این ننگ را همیشه با خود دارد. قاچاق دوباره و چندباره سبب می‌شود که کودکان نتوانند به خانواده و یا جامعه خود بازگردند. کودکان کار، دیگر تنها قربانیان فقر نیستند، آن‌ها بخشی از قربانیان قاچاق انسان‌اند که برای تکدی‌گری به مقصد ایران، از مرزهای شرقی کشور، وارد می‌شوند. سازمان ملی مبارزه با جرایم سازمان‌یافته پاکستان در گزارشی در سال ۲۰۱۹ به بررسی قاچاق انسان در پاکستان پرداخته و از ایران به‌عنوان یکی از کشورهای عبوری کودکان و زنان قاچاق‌شده، یاد کرده است. نقشه منتشره در این گزارش نشان می‌دهد که عمده قاچاق انسان از کشور پاکستان از مسیر ایران می‌گذرد، و احیانا بخشی از آن‌ها در ایران به کار اجباری مشغول می‌شوند. قاچاق جنسی گونه‌ای از قاچاق انسان به‌منظور استثمار جنسی فرد است. استثمار جنسی شامل بردگی جنسی است که نوعی برده‌داری نو به‌حساب می‌آید. در این فعالیت، معمولاً فرد قربانی از راه‌های مختلف به قاچاقچی یا قاچاقچی‌های خود وابسته می‌شود و سپس قاچاقچیان نیز وی را مجبور به ارائه خدمات جنسی به مشتریان خود می‌کنند.جرم قاچاق جنسی می‌تواند شامل آدم‌ربایی، قاچاق و بهره‌کشی جنسی از فرد قربانی باشد. تن‌فروشی کودکان گونه‌ای از تن‌فروشی است که در آن فرد تن‌فروش پایین‌تر از سن قانونی یا سن بلوغ باشد. در واقع تن‌فروشی کودکان، کاری است به قصد بهره‌کشی تجاری از جنسیت کودکان. تن‌فروشی کودکان گاهی به شکل قاچاق جنسی، که در آن یک کودک ربوده شده یا برای ورود به تجارت سکس فریب خورده یا به جهت تأمین نیازهای اولیه خود و خانواده‌اش همچون خوراک و پناه‌گاه، مجبور به انجام آمیزش جنسی برای بقا می‌گردد. تن‌فروشی بچه‌ها عموماً با پورنوگرافی کودکان مربوط بوده. برخی افراد به کشورهای دیگر سفر می‌کنند تنها به سبب یافتن کودکان برای آمیزش جنسی که آن را زیر عنوان گردشگری جنسی کودکان می‌شناسیم. پژوهش‌ها می‌نمایانند که بیش از ۱۰ میلیون کودک از سراسر جهان در چرخه تن‌فروشی هستند. این مشکل بیشتر در آمریکای جنوبی و آسیا فراوانی دارد و تنها ویژه کشورهای در حال توسعه نیست. در سال ۲۰۱۲، سازمان بین‌المللی کار گزارش کرد ۲۰٫۹ میلیون تن مجبور به کار اجباری شده که از میان آن‌ها ۲۲٪ یعنی ۴٫۵ میلیون تن قربانی استثمار اجباری جنسی هستند.این سازمان همچنین در سال ۲۰۱۶ گزارش داده‌است که از ۲۵ میلیون تَن کارگر اجباری، ۵ میلیون قربانی استثمار جنسی بوده‌اند. با این حال، به‌دلیل پنهان بودن قاچاق جنسی، به‌دست آوردن آمار دقیق و قابل اعتماد برای محققان دشوار است. سود جهانی تجارت بردگی جنسی طبق گفته سازمان بین‌المللی کار ۹۹ میلیارد دلار آمریکا تخمین زده شده ‌است. در سال ۲۰۰۵، این رقم ۹ میلیارد دلار برای کل قاچاق انسان در نظر گرفته شده بود. بیشتر قربانیان در موقعیت‌های اجباری یا توهین‌آمیز قرار می‌گیرند که فرار از آن دشوار و خطرناک است. از آن‌جایی‌که یک شبکه پیچیده میان‌کشوری در قاچاق جنسی فعال است، یافتن راه حل‌های مناسب برای این مشکل مرتبط با حقوق بشر بسیار دشوار است. چند صباحی است که مسئولان و مدیران اجرایی و انتظامی کشور به سادگی با بیان این‌که کودکان کار اکثرا غیرایرانی هستند، بار مسئولیت خود را کم می‌کنند، غافل از این‌که اعتراف‌شان به غیرایرانی بودن کودکان آواره در کوچه و خیابان‌های شهر، حاوی خبر مهمتری است و آن پرده برداشتن از گسترش یافتن پدیده قاچاق انسان در ایران است. طبیعتا همه کودکان غیرایرانی متکدی، قربانی قاچاق انسان نیستند، بلکه بسیاری از آن‌ها با خانواده‌های خود در ایران و زیر خط فقر زندگی می‌کنند، ولی کم نیستند در میان آن‌ها کودکانی که برای کار اجباری به ایران آورده شده و عواید فعالیت‌شان به جیب مافیای قاچاق انسان می‌رود. مدیرکل بهزیستی استان تهران ابراز خوشحالی کرده که از میان کودکان کار شناسایی شده تنها ۴-۵ نفر آن‌ها مجدد به خیابان‌ها بازگشته‌اند چرا که از خانواده‌های آن‌ها تعهد گرفته‌ایم که اگر دوباره شناسایی شوند زندان و اخراج از ایران آن‌ها را تهدید می‌کند. او اما توضیح نمی‌دهد که کودکانی که سرپرست ندارند و احیانا قاچاقی وارد ایران شده اند، چه سرنوشتی پیدا کرده‌اند و برای مسدود کردن راه ورود قاچاقی کودکان به ایران چه تدابیری اندیشیده‌اند.80 درصد کودکان کار،غیر ایرانی هستند. این ادعاها در واقع اعتراف به کم‌کاری دولت جمهوری اسلامی در مقابله با مسئله قاچاق انسان است که سبب شده ایران به کشور مقصد قاچاق انسان از جمله کودکان تبدیل شود. برای حل این مشکل، دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۸، لایحه جدیدی تحت عنوان لایحه مبارزه با قاچاق انسان و اعضای بدن و مجازات عبوردهندگان غیرمجاز افراد از مرزهای کشور را به مجلس داد. این لایحه در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ توسط مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شده ولی هنوز اقدامی روی آن انجام نشده است. حال آن‌که به‌نظر می‌رسد پدیده قاچاق انسان در ایران، هر روز ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند و ضروری است تا هرچه زودتر اقدامی همه جانبه برای پیشگیری از این پدیده غیرانسانی صورت گیرد. در چند سال اخیر به‌خصوص موضوع قاچاق و خریدوفروش نوزادان جزء یکی از مناقشه‌برانگیزترین معضلات اجتماعی در کشور بوده است. به‌نظر می‌آید سهولت خریدوفروش نوزادان نتیجه فقر، سوءاستفاده از کودکان و پنهان‌کاری دستگاه‌های انتظامی و قضایی در حکومت جمهوری اسلامی ایران است. شاید بتوان ادعا کرد فقر در ایران، نوزادان و کودکان را مقابل قاچاق و خریدوفروش آن‌ها بی‌پناه کرده است. برخی از مادران فروشنده نوزاد کسانی هستند که ناخواسته باردار شده‌اند و نمی‌خواهند یا نمی‌توانند نوزاد خود را نگه دارند. نوزادان بیشتر در بیمارستان محل تولد از مادر جدا شده و مادران اغلب نوزادان متولدشده را نمی‌بینند. بر اساس اطلاعات غیررسمی و میدانی، نوزاد دختر گران‌تر از نوزاد پسر معامله می‌شود. احتمال داده می‌شود بسیاری از این کودکان برای تکدی‌گری خریداری شده‌ باشند. سازمان بهزیستی در ایران می‌گوید تعدادی از این کودکان هم برای سوءاستفاده‌های جنسی و قاچاق اعضای بدن فروخته می‌شوند. فروش اینترنتی این کودکان و نوزادان واکنش‌های گسترده‌ای در ماه‌های اخیر در پی داشته است. در سال ۹۷ نیز دو نفر از اعضای یک باند ۲۶ نفره خریدوفروش نوزاد در مشهد دستگیر شدند. این باند، کارکنان ثبت‌احوال بودند. این افراد نوزادان را بین ۲۸ تا ۴۰ میلیون تومان به فروش می‌رساندند. گفته شد نوزادان فروخته شده به دست این باند، عمدتا فرزندان خانواده‌های طلاق یا دچار اعتیاد بوده‌اند. اواخر اردیبهشت‌ماه سال 99 هم پلیس ایران اعلام کرد یک باند فروش نوزادان را در استان گرگان در شمال شرقی ایران، بازداشت کرده است. به گزارش پلیس متهمان یک مرد و ۴ زن بودند. آن‌ها با شناسایی مادران فقیر از آغاز بارداری تا تولد فرزند هزینه آنان را پرداخت کرده و پس از تولد، نوزادان را از مادران می‌گرفتند.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: آقای امیررضا ولی‌زاده وهمچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۸.۳۰به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۴ جولای ۲۰۲۴

رضا شایگان

جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز یکشنبه ١۴ جولای ٢٠٢۴ مصادف با ۲۴ خرداد ١۴٠۳ در ساعت ٠٠: ١۵ به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه، خانم مونا احمدی‌پور ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را آغاز کردند.

بخش ۱: خانم ساره استوار در مورد بررسی هدف ۵ از اهداف ۱۷ گانه سند ۲۰۳۰ یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این‌گونه گفتند: در ابتدا هدف پنجم از سند ۲۰۳۰ یونسکو را با هم مرور می‌کنیم (دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمندسازی تمام زنان و دختران) پایان بخشیدن به همه اشکال تبعیض علیه تمامی زنان و دختران در همه جا. از بین بردن تمامی اشکال خشونت علیه همه زنان و دختران در فضاهای عمومی و خصوصی از جمله قاچاق انسان، بهره‌کشی جنسی و سایر اشکال استثمار. از میان برداشتن تمام رفتارهای زیانبار مانند ازدواج‌ کودکان، ازدواج زودهنگام و اجباری و ختنه زنانه. به رسمیت شناختن و ارزش نهادن به مراقبت‌های بدون دستمزد و کارهای خانگی از راه تصویب خدمات عمومی، ایجاد زیرساخت‌ها، سیاست‌های حمایتی اجتماعی و ترویج مسئولیت‌های مشترک در خانه و خانواده متناسب با شرایط ملی. تضمین مشارکت کامل و مؤثر و فرصت‌های برابر برای زنان جهت رهبری در تمام سطوح تصمیم‌گیری در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و زندگی اجتماعی. تضمین دسترسی جهانی به بهداشت جنسی و باروری و حقوق باروری در راستای توافقات برنامه اقدام کنفرانس بین‌المللی جمعیت و توسعه و برنامه اقدام پکن برمبنای اسناد نهایی به‌دست آمده از کنفرانس‌های بازنگری برگزارشده در این ارتباط . انجام اصلاحاتی برای برقراری تساوی حقوق زنان و مردان به‌منظور دسترسی زنان به منابع اقتصادی و امکان مالکیت و کنترل دارایی‌ها از قبیل زمین و سایر اشکال دارایی، خدمات مالی، ارث، و منابع طبیعی بر اساس قوانین ملی. تقویت استفاده از فناوری‌های توانمندساز، به‌ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات به‌منظور ارتقای توانمندسازی زنان. اتخاذ و تقویت سیاست‌های مناسب و قوانین قابل اجرا برای ترویج تساوی جنسیتی و توانمندسازی همه زنان و دختران در کلیه سطوح. همان‌طور که مشاهده می‌کنید طبق این سند بدون هیچ قید و شرطی، جلو تبعیض علیه زنان را می‌گیرد. برای مثال ذکر شده که ممانعت از کودک‌همسری، ازدواج زودهنگام دختران و بهره‌کشی جنسی، توانایی زنان در رهبری یک جامعه را در تمامی سطوح مختلف. کارهایی که زنان در خانه و همچنین برای مراقبت از فرزندان انجام می‌دهند با حمایت‌های اجتماعی مانند بیمه درمانی و غیره ارج داده شود. تضمین بهداشت باروری و جنسی و مانند آن. حال به مواردی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درباره زنان آمده است توجه فرمائید. در مقدمه این قانون آمده: رژیم استبداد که سرکوبی نهضت اسلامی را با حمله دژخیمانه به فیضیه و دانشگاه و همه کانون‌های پر خروش انقلاب آغاز نموده بود به واسطه خون صدها زن و مرد جوان و با ایمان که سحرگاهان در میدان تیر فریاد الله اکبر سر می‌دادند یا در میان کوچه و بازار هدف گلوله‌های دشمن قرار می‌گرفتند انقلاب اسلامی ایران را تداوم بخشید، و غیره. خب همان‌طور که مشاهده می‌کنید این‌جا اول از زنان نامبرده شده است و بر تصریح نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی تاکید می‌کند که علنا ارزش قانونی ندارد و فقط یکسری شعار است که به خورد مردم داده می‌شود .در جای دیگر اشاره می‌کند : همبستگی گسترده مردان و زنان از همه قشرها و جناح‌های مذهبی و سیاسی در این مبارزه به طرز چشمگیری تعیین‌کننده بود، و مخصوصاً زنان به‌شکل بارزی در تمامی صحنه‌ها حضور فعال داشتند، صحنه‌هایی که به‌عنوان مثال مادری را با کودکی در آغوش، شتابان به سوی میدان نبرد نشان می‌دهد بیانگر سهم عمده و تعیین‌کننده این قشر بزرگ جامعه در مبارزه بود… در قسمت مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که با تیتر (زن در قانون اساسی) آمده است که: در ایجاد بنیادهای اجتماعی اسلامی، نیروهای انسانی که تاکنون در خدمت استثمار همه جانبه خارجی بودند هویت اصلی و حقوق انسانی خود را بازمی‌یابند و در این بازیابی اصلی، طبیعی است که زنان به‌دلیل ستم بیشتری که تا کنون از نظام طاغوتی متحمل شده‌اند، استیفای حقوق آنان بیشتر خواهد بود. خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینه‌ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است، اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است، زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت (شیئی بودن) و یا (ابزار کار بودن) در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار، خارج شده و ضمن باز یافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری، در پرورش انسان‌های مکتبی، پیش‌آهنگ و خود هم‌رزم مردان در میدان‌های فعالِ حیات می‌باشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود (پایان). در واقع به زبان ساده می‌توانیم بگوییم، راهبرد جمهوری اسلامی ایران طبق این قانون اساسی، اخراج زنان از بازار کار (گفته شده دیگر ابزار کار نیستند) برای بر عهده گرفتن نقش مادری به‌منظور (پرورش انسان‌های مکتبی) در خانواده است. احتمالاً این‌جا منظورش از لفظ (پرورش انسان‌های مکتبی) هم پرورش (مردان) مکتبی بوده و کاملا بارز است که با سیاست عدم تبعیض زنان در مشارکت اقتصادی که در هدف 2030 یونسکو آمده مغایرت دارد. حال به قسمت حقوقی قانون اساسی می‌رسیم. در بند 14 اصل سوم قانون اساسی آمده: تأمین حقوق همه‌جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون از وظایف دولت است . این‌جا آمده که زن و مرد باید در برابر قانون مساوی باشند. حال آنکه در واقعیت، در اینگونه نیست به عنوان مثال ، پوشش اجباری سر و بدن، برابری دو زن با یک مرد در موارد نیاز به شاهد در دادگاه‌ها، نداشتن اجازه خروج از کشور بدون اجازه شوهر، نصف بودن دیه زن نسبت به مرد،نصف بودن سهم‌الارث زن نسبت به مرد،اجازه نداشتن ورود به ورزشگاه‌هاممنوع بودن آواز خواندن زنان،تبعیض جنسیتی در تحصیل و اشتغال و گذاشتن سهمیه کنکور و اشتغال برای مردان، درآمد کاری کمتر و نابرابر با مردان، ممنوع بودن موتورسواری برای زنان ، دیه مرد و زن برابر نیست و همچنین در طلاق مرد و زن حقوق مساوی ندارند. و شاهد هستیم که در قانون مجازات اسلامی، نه تنها افراد به‌عنوان انسان‌های برابرشناخته نمی‌شوند، بلکه انسان‌ها را به تفکیک جنسی گروه‌های زن، مرد، پسر و دختر زیر سن معین تقسیم‌بندی کرده است. همچنین با قید قوانین اسلامی افراد را به مسلمان یا نامسلمان تقسیم نموده که متعاقبا تفاوت و تبعیض‌های قانونی را بر شهروندان اعمال می‌کند که خود نشانی از تبعیض است در غیر این‌صورت چه نیازی بود که هر گروه قوانین مخصوص به خود را داشته باشند. در ادامه، طبق اصل بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی: همه افراد ملت اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. خب همان‌طور که مشاهده می‌فرمائید این قانون مشروط شده به (رعایت موازین اسلام) و مشخصا قوانین مشروط ارزش حقوقی ندارند.( برای مثال اگر شما خودرویی بخرید و در قرارداد فروش بنویسید: این فروش به شرط رضایت مالک خودرو می‌باشد و یا بنویسید به شرط عدم تغییر شرایط اقتصادی کشور است، عملاً این قرارداد فروش باطل است و ارزش حقوقی ندارد) همچنین لازم به ذکر است که این اصل (اصل بیستم) بعد از اصل سوم آمده و در واقع توضیح تکمیلی برای اصل سوم قانون اساسی است. حال مشخص است که چرا برابری زنان و مردان در برابر قانون، که در اصل سوم قانون اساسی آمده، در عمل نادید گرفته شده است. چون‌که طبق اصل بیستم همین قانون، این قانون مشروط، و در نتیجه بی‌اثر شده است. در اصل بیست و یکم قانون اساسی همین موارد ادامه پیدا کرده و آمده: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات (با رعایت موازین اسلامی) تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: ایجاد زمینه‏‌های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او. حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بی‌سرپرست. ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده. ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی‌سرپرست. اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آن‌ها در صورت نبودن ولی شرعی. همان‌طور که مشاهده فرمودید این قانون نیز مشروط به (با رعایت موازین اسلامی) شده و در عمل ارزش قانونی ندارد. همچنین در اصل یکصد و پانزدهم، ریاست جمهوری را فقط در اختیار مردان قرار داده (رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد) و در این‌جا هم با هدف ۵ سند 2030 یونسکو که خواستار مشارکت و فرصت برابر زنان جهت رهبری جامعه شده، در تضاد می‌باشد. در پایان نیز از بانوان مبارز حقوق زنان و فعالین مدنی که هم به‌دلیل عقیده‌هایشان و هم به‌دلیل جنسیتشان مورد آزار و اذیت واقع شده‌اند و در زندان‌های جمهوری اسلامی محبوس هستند دلیل محکمی بر اثبات این تبعیض است.

بخش ۲: خانم روژین سراجی در مورد تحولات حقوق بشر در ایران از گذشته تا امروز صحبت کردند: حقوق بشر، به‌عنوان مجموعه‌ای از حقوق اساسی که همه‌ی افراد باید از آن برخوردار باشند، نقش مهمی در زندگی روزمره و توسعه اجتماعی و سیاسی ایفا می‌کند. هدف از این سخنرانی بررسی تحولات حقوق بشر در ایران از گذشته تا امروز و تحلیل دغدغه‌های حال حاضر است. تاریخچه حقوق بشر در ایران: ایران با تاریخ کهن و فرهنگ غنی خود، همواره شاهد تغییرات و تحولات بسیاری در زمینه‌های مختلف بوده است. حقوق بشر نیز به شکلی متفاوت در دوره‌های مختلف تاریخی ایران وجود داشته و تحولاتی را از سر گذرانده است. در این بخش، به بررسی مختصری از این تحولات می‌پردازیم. دوران باستان: یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های احترام به حقوق بشر در دوران باستان ایران، منشور کوروش بزرگ است. این منشور که به استوانه کوروش نیز معروف است، در حدود سال ۵۳۹ قبل از میلاد توسط کوروش بزرگ، بنیان‌گذار امپراتوری هخامنشی، تدوین شد. این سند که در بابل یافت شده است، به حقوق اساسی افراد و آزادی‌هایشان اشاره دارد. در این منشور، کوروش به آزادی مذهب، لغو برده‌داری، و بازگشت آوارگان به خانه‌هایشان تأکید کرده است. به‌همین دلیل، بسیاری از مورخان و حقوق‌دانان آن را یکی از نخستین اسناد حقوق بشر در تاریخ می‌دانند. دوران ساسانی: در دوران ساسانی (۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی)، جامعه ایرانی با سیستم طبقاتی پیچیده‌ای اداره می‌شد. در این دوره، مذهب زرتشتی به‌عنوان دین رسمی شناخته می‌شد و قوانین مذهبی تأثیر زیادی بر زندگی روزمره مردم داشتند. با این حال، برخی از اصلاحات حقوقی و اجتماعی مانند حمایت از کشاورزان و تأمین اجتماعی برای اقشار ضعیف‌تر جامعه انجام شد. به‌عنوان مثال، دادگستری خسرو انوشیروان یکی از اقدامات معروف این دوره برای ایجاد عدالت اجتماعی بود. دوران اسلامی: با ورود اسلام به ایران در قرن هفتم میلادی، نظام حقوقی و اجتماعی کشور دچار تغییرات عمده‌ای شد. حقوق بشر در این دوره بر اساس اصول و تعالیم اسلامی تعریف می‌شد. اصولی مانند عدالت، برابری و حقوق اقلیت‌ها در تعالیم اسلامی مورد تأکید قرار گرفت. به‌عنوان مثال، در دوران خلافت علی بن ابی‌طالب، توجه ویژه‌ای به حقوق اقلیت‌ها و عدالت اجتماعی می‌شد. دوران صفوی: در دوران صفوی (۱۵۰۱-۱۷۳۶ میلادی)، تشیع به‌عنوان مذهب رسمی ایران شناخته شد. این تغییر مذهبی تأثیرات زیادی بر ساختار اجتماعی و حقوقی ایران داشت. هرچند در این دوره نیز تلاش‌هایی برای تأمین حقوق اساسی و عدالت اجتماعی صورت گرفت، اما در عمل محدودیت‌هایی برای اقلیت‌های مذهبی و قومی وجود داشت. با این حال، قوانین حمایتی مانند قانون عهدنامه توسط شاه عباس بزرگ برای حمایت از بازرگانان و ایجاد امنیت در راه‌ها وضع شد. دوران قاجار: در دوران قاجار (۱۷۹۴-۱۹۲۵ میلادی)، ایران با مشکلات داخلی و خارجی بسیاری مواجه بود. تلاش‌های اولیه برای مدرنیزاسیون و بهبود وضعیت حقوق بشر در این دوره آغاز شد. انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۶ میلادی (۱۲۸۵ خورشیدی) یکی از نقاط عطف مهم در تاریخ حقوق بشر ایران به شمار می‌آید. این انقلاب منجر به تصویب قانون اساسی مشروطه و تأسیس مجلس شورای ملی شد که گامی مهم در جهت تأمین حقوق و آزادی‌های اساسی مردم بود. این قانون اساسی بر اصل تفکیک قوا، آزادی بیان و مطبوعات، و حقوق شهروندی تأکید داشت. دوران پهلوی: دوران پهلوی (۱۹۲۵-۱۹۷۹ میلادی) با تلاش‌های گسترده‌ای برای مدرنیزاسیون و غربی‌سازی جامعه ایرانی همراه بود. رضاشاه پهلوی و محمدرضا شاه پهلوی تلاش‌هایی برای اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام دادند که به بهبود برخی از حقوق اساسی و آزادی‌ها مانند حق تحصیل برای زنان، آزادی پوشش و اصلاحات ارضی منجر شد. با این حال، در این دوره محدودیت‌های شدیدی بر آزادی‌های سیاسی و حقوق بشر اعمال شد. سازمان امنیت و اطلاعات کشور(ساواک) به‌عنوان یکی از نهادهای سرکوبگر شناخته می‌شد که به سرکوب مخالفان سیاسی و نقض حقوق بشر می‌پرداخت. بنابراین، اگرچه دوران پهلوی شاهد برخی پیشرفت‌ها در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی بود، اما همزمان با محدودیت‌ها و سرکوب‌های شدید سیاسی همراه بود که نشان‌دهنده عدم تحقق کامل حقوق بشر در این دوره است. دوران جمهوری اسلامی: با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، ساختار سیاسی و اجتماعی ایران دستخوش تغییرات عمده‌ای شد. در دهه اول پس از انقلاب، جنگ ایران و عراق و شرایط جنگی منجر به محدودیت‌های گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف حقوق بشر شد. در این دوره، سرکوب مخالفان سیاسی و وضعیت دشوار زندانیان سیاسی از جمله مسائل مهم بود. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۸ تدوین شد، به حقوق و آزادی‌های اساسی مردم توجه ویژه‌ای داشت. اصل ۲۷ این قانون به آزادی تجمعات و تشکیل اجتماعات اشاره دارد و اصل ۲۴ به آزادی مطبوعات پرداخته است. با این حال، در عمل محدودیت‌های زیادی بر آزادی بیان و تجمعات اعمال شده است و در دهه‌های اخیر، نقض حقوق بشر همچنان یکی از مسائل چالش‌برانگیز در ایران بوده است. در سال‌های اخیر، اعتراضات مردمی در ایران به‌دلیل مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی افزایش یافته است. این اعتراضات، که با سرکوب شدید دولت مواجه شده‌اند، نگرانی‌های جدی در زمینه حقوق بشر به وجود آورده‌اند. وضعیت زندانیان سیاسی و برخوردهای خشونت‌آمیز با معترضان از جمله این نگرانی‌هاست. به‌عنوان نمونه، در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، بسیاری از معترضان کشته و هزاران نفر دستگیر شدند. این وقایع نشان‌دهنده شدت سرکوب و نقض حقوق بشر در کشور است. در سپتامبر ۲۰۲۲، مهسا امینی توسط پلیس امنیت اخلاقی ایران (گشت ارشاد) بازداشت شد و پس از بازداشت به شدت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و چند روز بعد در بیمارستان جان باخت. مرگ مهسا امینی واکنش‌های گسترده‌ای در داخل و خارج از ایران به دنبال داشت و موجی از اعتراضات علیه قوانین حجاب اجباری و نقض حقوق بشر در ایران را به راه انداخت. نقض حقوق بشر در مورد مهسا امینی را می‌توان به چندین جنبه اصلی تقسیم کرد: ۱. نقض حق حیات و امنیت شخصی: مهسا امینی به دست نیروهای امنیتی بازداشت و به شکلی خشن مورد برخورد قرار گرفت که منجر به مرگ او شد. این مسئله نشان‌دهنده نقض آشکار حق حیات و امنیت شخصی او بود. ۲. نقض حق برخورداری از دادرسی عادلانه: مهسا امینی بدون هیچ گونه دادرسی یا فرصتی برای دفاع از خود بازداشت و مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت. این امر نشان‌دهنده نبود هرگونه روند قانونی عادلانه برای بررسی اتهامات و دفاع از خود بود. ۳. نقض حقوق زنان: این حادثه نمادی از سرکوب و کنترل اجتماعی زنان در ایران است. قوانین حجاب اجباری و نحوه اجرای آن‌ها توسط گشت ارشاد به وضوح حقوق زنان را نقض می‌کند و منجر به محدودیت‌های گسترده‌ای در آزادی‌های شخصی و اجتماعی آنان می‌شود. ۴. نقض حق آزادی بیان و تجمعات: پس از مرگ مهسا امینی، اعتراضات گسترده‌ای در سراسر ایران شکل گرفت. اما نیروهای امنیتی با سرکوب شدید این اعتراضات پاسخ دادند که منجر به بازداشت‌ها و خشونت‌های بیشتری شد. این واکنش‌ها نشان‌دهنده نقض حق آزادی بیان و تجمعات مسالمت‌آمیز است. مرگ مهسا امینی و پیامدهای آن، وضعیت حقوق بشر در ایران را بار دیگر در مرکز توجه بین‌المللی قرار داد و منجر به محکومیت‌های گسترده از سوی سازمان‌های حقوق بشری و دولت‌های مختلف شد. این حادثه نشان‌دهنده نیاز فوری به اصلاحات قانونی و ساختاری در زمینه حقوق بشر در ایران است. در مجموع، تاریخچه حقوق بشر در ایران نشان‌دهنده تلاش‌ها و چالش‌های فراوانی است که مردم این کشور در راه دستیابی به حقوق و آزادی‌های اساسی با آن مواجه بوده‌اند. از دوران باستان تا دوران معاصر، هرچند گام‌های مهمی برداشته شده است، اما همچنان راه درازی برای تأمین کامل حقوق بشر در پیش است. دغدغه‌های حال حاضر حقوق بشر در ایران: در سال‌های اخیر، وضعیت حقوق بشر در ایران با چالش‌ها و دغدغه‌های فراوانی روبرو بوده است. این دغدغه‌ها در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نمود یافته‌اند. در ادامه به بررسی برخی از مهم‌ترین این دغدغه‌ها می‌پردازیم. اعتراضات مردمی و سرکوب‌ها: یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های حقوق بشر در ایران، نحوه برخورد با اعتراضات مردمی است. در سال‌های اخیر، ایران شاهد موجی از اعتراضات به دلیل مشکلات اقتصادی، فساد، بیکاری و نقض حقوق سیاسی و اجتماعی بوده است. به‌عنوان مثال، در دی‌ماه ۱۳۹۶ و آبان‌ماه ۱۳۹۸، مهر ماه ۱۴۰۱مهسا امینی اعتراضات گسترده‌ای در سراسر کشور رخ داد که با سرکوب شدید نیروهای امنیتی مواجه شد. در این اعتراضات، صدها نفر کشته و هزاران نفر دستگیر شدند. این برخوردهای خشونت‌آمیز با معترضان و زندانیان سیاسی نگرانی‌های جدی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران به وجود آورده است. محدودیت‌های آزادی بیان و مطبوعات: آزادی بیان و مطبوعات یکی از اصول بنیادین حقوق بشر است که در ایران با محدودیت‌های زیادی مواجه است. روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نویسان و فعالان رسانه‌ای همواره تحت فشار و تهدید قرار دارند. بسیاری از رسانه‌های مستقل تعطیل شده‌اند و روزنامه‌نگاران به دلیل انتشار مطالب انتقادی دستگیر و محاکمه می‌شوند. به‌عنوان مثال، در سال ۲۰۲۰، روح‌الله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز به دلیل فعالیت‌های رسانه‌ای خود دستگیر و اعدام شد. این اقدامات نشان‌دهنده محدودیت شدید آزادی بیان در ایران است. حقوق زنان: حقوق زنان در ایران یکی از موضوعات مهم و چالش‌برانگیز است. قوانین و مقرراتی که زنان را از بسیاری از حقوق اساسی محروم می‌کنند، همچنان پابرجاست. برای مثال، زنان در ایران از حق طلاق برابر با مردان برخوردار نیستند و در بسیاری از موارد نیاز به رضایت شوهر برای سفر یا اشتغال دارند. با این حال، تلاش‌های بسیاری از سوی فعالان حقوق زن برای تغییر این قوانین انجام شده است. کمپین‌هایی مانند یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز نمونه‌ای از این تلاش‌هاست. همچنین در سال‌های اخیر، زنان موفق به کسب کرسی‌هایی در مجلس شورای اسلامی شده‌اند و تلاش‌هایی برای اصلاح قوانین مربوط به حقوق زنان انجام داده‌اند. حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی: اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران با تبعیض‌های فراوانی مواجه هستند. بهاییان، کردها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و دیگر اقلیت‌ها همواره با محدودیت‌ها و فشارهای مختلفی روبرو بوده‌اند. به‌عنوان مثال، بهاییان از حق تحصیل در دانشگاه‌ها و اشتغال در بسیاری از مشاغل دولتی محروم هستند و همواره با آزار و اذیت‌های مختلفی مواجه‌اند. اقلیت‌های قومی نیز به دلیل تبعیض‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با چالش‌های جدی روبرو هستند. به‌عنوان مثال، مناطق کردستان و بلوچستان از نظر توسعه اقتصادی و دسترسی به خدمات پایه‌ای نسبت به دیگر مناطق کشور در وضعیت نامناسب‌تری قرار دارند. نقش شبکه‌های اجتماعی و تکنولوژی: نقش شبکه‌های اجتماعی و تکنولوژی در اطلاع‌رسانی و دفاع از حقوق بشر به‌طور فزاینده‌ای مهم شده است. اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به ابزاری قدرتمند برای سازماندهی اعتراضات و اطلاع‌رسانی درباره نقض حقوق بشر تبدیل شده‌اند. با این حال، دولت ایران همواره تلاش کرده است تا دسترسی به اینترنت را محدود و کنترل کند. به‌عنوان مثال، در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، دولت اینترنت را به‌طور کامل قطع کرد تا از سازماندهی اعتراضات جلوگیری کند. این محدودیت‌ها نگرانی‌های زیادی درباره حق دسترسی به اطلاعات و آزادی ارتباطات به وجود آورده است. تحریم‌های اقتصادی: تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی نیز تأثیرات گسترده‌ای بر وضعیت معیشتی مردم و حقوق بشر در ایران داشته‌اند. اگرچه این تحریم‌ها به‌عنوان ابزاری برای فشار بر دولت ایران به کار گرفته می‌شوند، اما بیشترین تأثیر را بر زندگی روزمره مردم عادی داشته‌اند. افزایش بیکاری، کاهش سطح زندگی و کمبود کالاهای اساسی از جمله نتایج این تحریم‌هاست. به‌عنوان نمونه، کاهش واردات داروهای حیاتی و افزایش قیمت آن‌ها، زندگی بسیاری از بیماران را به خطر انداخته است. تحریم‌ها همچنین به محدودیت‌های اقتصادی و اجتماعی گسترده‌تری منجر شده‌اند که خود می‌تواند به نارضایتی عمومی و اعتراضات اجتماعی دامن بزند. وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی: وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران یکی از نگرانی‌های اصلی حقوق بشر است. بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، وکلا و مدافعان حقوق بشر به دلیل فعالیت‌های مسالمت‌آمیز خود دستگیر و زندانی می‌شوند. شرایط نگهداری این زندانیان نیز غالباً نامناسب و همراه با نقض حقوق اولیه آنان است. به‌عنوان مثال، نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر، به دلیل دفاع از حقوق زنان و فعالیت‌های حقوق بشری خود بارها دستگیر و زندانی شده است. وضعیت سلامتی او در زندان نیز بارها مورد نگرانی سازمان‌های حقوق بشری قرار گرفته است. تبعیض در دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی: تبعیض در دسترسی به خدمات بهداشتی و آموزشی نیز یکی از مسائل مهم حقوق بشر در ایران است. اقشار ضعیف‌تر جامعه، اقلیت‌های قومی و مذهبی و زنان در بسیاری از موارد از دسترسی برابر به خدمات بهداشتی و آموزشی محروم هستند. به‌عنوان مثال، در مناطق محروم کشور، بسیاری از کودکان از تحصیل محروم می‌شوند و زنان باردار به دلیل نبود امکانات بهداشتی مناسب، با خطرات جدی روبرو هستند. همچنین در بحران‌های بهداشتی مانند همه‌گیری کووید-۱۹، نابرابری در دسترسی به خدمات بهداشتی به وضوح دیده شد. راه‌های پیش رو و پیشنهادها: برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران، آگاهی‌بخشی و آموزش حقوق بشر به مردم از اهمیت بالایی برخوردار است. مردم باید با حقوق اساسی خود آشنا باشند و بدانند که چگونه می‌توانند از این حقوق دفاع کنند. برگزاری کارگاه‌ها، سمینارها و انتشار مطالب آموزشی در این زمینه می‌تواند مؤثر باشد. به‌عنوان مثال، ایجاد پلتفرم‌های آموزشی آنلاین می‌تواند به گسترش آگاهی و افزایش دانش عمومی در زمینه حقوق بشر کمک کند. همبستگی و همکاری میان فعالان حقوق بشر نیز نقش مهمی در تقویت جنبش حقوق بشر دارد. فعالان می‌توانند با تشکیل شبکه‌های حمایتی و همکاری با سازمان‌های بین‌المللی، صدای خود را به گوش جهانیان برسانند و حمایت‌های لازم را جلب کنند. به‌عنوان مثال، همکاری با سازمان‌هایی مانند عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر می‌تواند به تقویت تلاش‌ها و افزایش تأثیرگذاری کمک کند. تأکید بر راه‌های مسالمت‌آمیز و قانونی برای مطالبه حقوق نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. استفاده از روش‌های غیرخشونت‌آمیز و تلاش برای تغییر قوانین از طریق نهادهای قانونی و مدنی می‌تواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. به‌عنوان مثال، تشکیل گروه‌های مدنی و غیرانتفاعی که به‌صورت قانونی فعالیت می‌کنند، می‌تواند به پیشبرد اهداف حقوق بشر کمک کند. در مجموع، مسائل حقوق بشر در ایران شامل موضوعاتی از سرکوب اعتراضات و محدودیت آزادی بیان تا تبعیض‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. این مسائل نشان‌دهنده نیاز به تلاش بیشتر برای تأمین و حمایت از حقوق اساسی همه افراد جامعه است. هر یک از ما می‌توانیم با آگاهی‌بخشی و حمایت از حقوق بشر، نقشی مؤثر در بهبود وضعیت حقوق بشر در کشورمان ایفا کنیم.

بخش ۳: بحث آزاد با موضوع حقمان را فراموش نکنیم (محیط زیست) آغاز گردید: خانم مونا احمدی‌پور بحث را این‌گونه آغاز کردند: تخریب محیط زیست یا دگرگونی محیط زیست به رو به وخامت گذاشتن شرایط محیط زیست از طریق کاستن منابع مانند هوا، آب، خاک؛ نابودی اکوسیستم‌ها، تخریب زیستگاه‌ها، انقراض حیات وحش و آلودگی گفته می‌شود. در میان چالش‌های زیست‌محیطی ایران، آلودگی هوا ملموس‌ترین و مشهودترین تهدید است. آلودگی هوا از خطرات عمده محیط زیست است که در بروز و پیشرفت بعضی بیماری‌ها در انسان نقش مهمی ایفا می‌کند. این عوارض عبارتند از: آسم، سرطان ریه، هیپرتروفی بطن قلب، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات روانی ، اتیسم، رشد جنین و کم وزنی نوزاد. در دنیا علت مرگ‌های زودرس را ناشی از سوزاندن زغال‌سنگ – گازولین و مازوت می‌دانند. مطالعات جدید معلوم کرده است که سوزاندن فسیل برای ایجاد انرژی، مسئول مرگ است که از هر ۵ مرگ یک مرگ مربوط به آن است. مواردی از عوامل اصلی آلودگی هوا: سوزاندن سوخت‌های فسیلی، آلودگی‌های ناشی از فعالیت‌های صنعتی، آلودگی هوا در محیط داخلی، آتش‌سوزی و انفجار، فرایند پوسیدگی میکروبی، حمل و نقل و خودروهای فرسوده، تاثیر ساخت و ساز بیش از حد بر آلودگی هوا، فعالیت‌های کشاورزی و تاثیر آن بر آلودگی هوا. در همین راستا رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در ۲۴ اردیبهشت‌ماه در کرمان اعلام کرد که میزان آلایندگی هوا در ایران شش برابر استاندارهای جهانی است که این امر موجب شده که سالانه ۲۶ هزار نفر به‌همین علت جان خود را از دست می‌دهند. همچنین خسارت ناشی از آلودگی هوا در ایران را ۳/۱۱ میلیارد دلار برآورد کرده‌اند و همچنین میزان ذرات معلق در هوا را حدود ۳۰ میکروگرم در هر سانتی‌متر مکعب است که این آمار حدود دو‌ونیم برابر استاندارد جهانی است. خانم مرضیه علی‌کرمی در این خصوص گفتند: حجم اخبار فجایع زیست‌محیطی که ار ایران مخابره می‌شود بسیار زیاد است اما در حال حاضر بحث روز در مورد محیط زیست ایران، قطع و یا خشکاندن بیش از ۱۶ هزار درخت توسط شهرداری به قصد درآمدزایی در تهران است که درآمد شهرداری تهران از مرداد ۱۴۰۰ تا بهمن ۱۴۰۲ رقمی حدود ۱۶۰۳ میلیارد تومان بوده است. همچنین از زمان تاسیس جمهوری اسلامی تا کنون بیش از یک میلیون هکتار از جنگل‌های زاگرس نابود شده است. آقای امیر پالوانه نیز در این زمینه گفتند: یکی از معظلات کشور، عدم تعامل‌پذیری حکومت با کشورهای پیشرفته است که منجر به این شده تا به‌جای سوخت‌های باکیفیت، از سوخت‌هایی مانند مازوت که برای محیط زیست بسیار زیان‌بار است استفاده کند. همچنین در شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان، تبریز و سایر شهرهای بزرگ، به‌دلیل گسترده‌تر شدن شهرها نسبت به سابق، کارخانه‌جاتی که قبلا در حاشیه این شهرها بودند، اکنون در داخل شهرها هستند و عزمی هم برای تغییر یا جابه‌جایی آن‌ها وجود ندارد. خانم سمانه بیرجندی گفتند: جنگل‌های زاگرس، زیستگاه گونه‌های گیاهی و جانوری بسیاری است که وقتی با آتش‌سوزی‌های پیاپی این جنگل‌ها مواجه هستیم، عملا گونه‌های گیاهی و جانوری بسیاری هم با این حریق‌ها از بین می‌روند و همچنین این امر باعث فرسایش خاک و در نتیجه از تاثیر اقلیمی در این مناطق و در مجموع، در کل کشور تاثیر می‌گذارد. علاوه بر این می‌توان به موردی اشاره کرد که هرچند حکومت در امر محیط زیست مسئول است اما مردم هم به‌دلیل ناآگاهی، بخشی از معظلات زیست‌محیطی را رقم می‌زنند. آقای رامین احمدزاده در این‌باره گفتند: نحوه مواجهه و مدیریت بحران در مواردی همچون آتش‌سوزی جنگل‌ها توسط دولت صورت می‌گیرد و همواره از نبود تجهیزات و دخالت نیروهای مردمی و غیره صحبت می‌کند اما در این سال‌ها هیچ گام مثبتی برای بهبود وضعیت و یا کاهش تلفات و هتش‌سوزی‌ها بر نداشته است. خانم روژین سراجی گفتند: ما به‌عنوان مردم هم در محیط زیست سهم داریم و می‌توانیم با کارهای کوچک مانند تفکیک زباله و غیره، محیط زیستمان را در حد توان خود پاکیزه نگه داریم. آقای اشکان غفوری ضمن تایید صحبت‌های آقای پالوانه، گفتند: سیاست‌های غلط جکومت باعث شده که همه چیز در ایران ازجمله محیط زیست در معرض نابودی قرار گیرد. آقای فرشاد اعرابی گفتند: حکومت همیشه برای رسیدن به اهداف خود سعی می‌کند که با کمترین هزینه به مقصود خود برسد و همچنین در مناطقی که کارخانه و نیروگاه و غیره وجود دارد، نباید شهرک‌سازی شود و این کارخانه‌ها میبایست از محیط شهری و زندگی دور باشند. آقای علیرضا جهان‌بین نیز گفتند: معظلات زیست‌محیطی هر روز در کشور گسترده‌تر می‌شود، مثلا چند سال پیش تعداد شهرهای کمیتری درگیر آلودگی هوا بودند اما امروزه تقریبا تمام کشور دچار این معظل شده‌اند. همچنین مسئله آب که فاضلاب خانگی به رودخانه‌ها ریخته می‌شوند. آگاهی‌رسانی و آگاه‌سازی مردم می‌تواند بخش کوچکی از مسئله محیط زیست کشور را حل کرد. آقای عباس منفرد گفتند: طبق ماده ۲۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، مق مسئولیت نسبت به جامعه باید هم توسط مردم و هم توسط دولت رعایت شود این‌طور نیست که فقط یک سمت مقصر باشد.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران اجرایی: منشی جلسه: آقای رضا شایگان، مسئولین ضبط صدا و تدوین: خانم مرجان شعبان‌نژاد و آقای پویا حسابی، ادمین‌ها: آقایان فرشاد اعرابی و محمودرضا صالحی و همچنین میهمانان و حاضرین در جلسه، خانم‌ها و آقایان: سمانه بیرجندی، اسفندیار سنگری، نسرین جهانی گلشیخ، صادق فرخی قصر عاصمی، مرضیه علی‌کرمی، رامین احمدزاده، آرزو رمضان‌پور، منوچهر شفایی، علیرضا حبیبی، عباس رهبری، مریم حبیبی، فاطمه شدید، حامدمحمدیار، مازیار پرویزی، مرضیه معظمی، طیبه نجاتیان، حامد نوری، هاجر میاحی، شراره هادی‌زاده رئیسی، امیرپالوانه، اشکان غفوری، علیرضا جهان‌بین، یوسف یوسفی، کوثر ولی‌زاده و عباس منفرد که در این جلسه همراه بودند، ختم جلسه را در ساعت ۱۷:۱۵ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

معضل مدیریت پسماند در ایران

بهاره مسگری

پسماند یا زباله ،به انگلیسی Waste به مواد جامد، مایع و گاز غیراز فاضلاب گفته می‌شود که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم حاصل از فعالیت انسان بوده و از نظر تولیدکننده زائد تلقی می‌شود. مدیریت پسماند شامل برنامه‌ریزی،ساماندهی،مراقبت و عملیات اجرایی مربوط به تولید،جمع‌آوری،ذخیره‌سازی،جداسازی، حمل و نقل، بازیافت،پردازش و دفع پسماندها و همچنین آموزش و اطلاع‌رسانی در این زمینه است. وضعیت پسماند در ایران به این‌گونه است که زباله‌ها عمدتا یا در خاک دفن شده یا سوزانده می‌شوند و حتی گاه در طبیعت رها می‌شوند. همه این راه‌ها برای محیط زیست بسیار خطرناک هستند و باعث فرسایش خاک، آلودگی هوا،زشت شدن مناظر طبیعی و همین‌طور نامناسب کردن محیط برای حیات وحش می‌شوند. درصد بالایی از زباله‌ها در ایران و اغلب کشورهای جهان را مواد پلاستیکی تشکیل می‌دهند که مواد تجزیه‌ناپذیر محسوب می‌شوند و نقشی بسیار موثر در تخریب محیط زیست دارند. بر اساس آمار جهانی،ایران جزو ۲۰ کشور اول دنیا در تولید زباله پلاستیکی است. سالانه ۴ میلیون تن زباله پلاستیکی در ایران تولید می‌شود که نیم میلیون تن از آن مربوط به کیسه‌های پلاستیکی است. هر ایرانی روزانه به‌‌طور میانگین سه کیسه پلاستیکی مصرف می‌کند که متوسط عمر استفاده از هر کیسه تنها ١٢ دقیقه است، در حالی‌که برای حذف هر کدام از این کیسه‌ها از طبیعت زمان قابل توجهی نیاز است. علاوه بر این ظروف یک‌بار مصرف پلاستیکی،سفره‌های پلاستیکی، بسته‌بندی‌های پلاستیکی و غیره در کشور به مقادیر زیاد تولید شده‌اند که به دلیل تغییر سبک زندگی مردم در دهه‌های اخیر بسیار مورد استفاده قرار گرفته و فشاری دوچندان بر محیط‌ زیست وارد کرده است. باتوجه به آمار بالای تولید پسماند در کشور و اثرات مخرب آن بر سلامت انسان و محیط زیست به نظر می‌رسد بازنگری در موضوع مدیریت پسماند دارای اهمیت بسیاری باشداما شواهد حاکی از آن است که این کشور با معضل مدیریت پسماند روبروست. ۶ سال پیش مدیرکل دفتر آب و خاک سازمان حفاظت از محیط زیست ایران عنوان کرده بود که ۹۳ درصد از زباله‌های ایران با همه مواد آلاینده، خطرناک و عفونی دفن می‌شوند و تنها ۴۰ درصد زباله‌ها به صورت مکانیزه جمع‌آوری می‌شوند می توان گفت مسئله اصلی نحوه برخورد با زباله است که ایران در زمینه برنامه‌ریزی صحیح برای بهره‌برداری از زباله موفق نبوده است. بیشترین تولید سرانه زباله مربوط به پایتخت کشور تهران می‌شود؛ در این شهر به ازای هر نفر تا ۴۵۰ کیلوگرم زباله شهری در سال تولید می‌شود. در خصوص زباله‌های صنعتی، تولید زباله در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی هم به‌طور خاص چالشی کلیدی است. بعضا این زباله‌ها در رده زباله‌های خطرناک قرار می‌گیرند و لازم است فرآیندهای خاص تصفیه و بازیافت در مورد آنها انجام شود. همچنین در تهران طی ده سال از حدود ۳ هزار و دویست مرکز دفن زباله به ۶۶۰ مرکز رسیده‌ است. طبق برآورد سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، حدود ۳۸ درصد زباله‌های این شهر،خشک و شامل مقوا، پلاستیک،شیشه،فلزات، نان خشک و غیره هستند که جزو مواد قابل بازیافت و ارزشمند به شمار می‌روند اما عدم مدیریت صحیح باعث از دست رفتن فرصت های پیش رو در بهره روی از زباله شده است. از طرفی گزارش‌های فراوانی درباره تخلیه زباله در کناره‌های دریاچه کاسپین منتشر شده است که یکی از عوامل آلودگی شدید آب‌های این دریا محسوب می‌شود. در استان‌های شمالی ایران به دلیل بالا بودن سطح آب‌های زیرزمینی در بسیاری از مناطق امکان دفن زباله با رعایت اصول بهداشتی و زیست محیطی وجود ندارد. در استان مازندران روزانه ۳ هزار تن زباله تولید می‌شود که با امکانات موجود در استان تنها هفت درصد آن به صورت بهداشتی دفن می‌شود. دستگاه‌ها و نهادهای دولتی و حکومتی جمهوری اسلامی هم در تخریب محیط زیست نقش زیادی دارند و در آگاهی‌رسانی و آموزش شهروندان برای حفاظت از محیط زیست اهمال می‌کنند. از آنجاییکه مشکل در زمینه بازیافت زباله از مرحله تفکیک آن شروع می‌شود و به این ترتیب در این زمینه تا حدود زیادی هم دولت و هم فرهنگ عمومی که آن‌هم به میزان زیادی ناشی از دولت است، دارای خلاهای قانونی و فرهنگی هستند.

مدل ذهنی تاریخ، از مدل ذهنی تاریخ تا پیش‌بینی وقایع آینده

امیرپالوانه

کلیه مطالب این نوشته در همه بخش‌های آن صرفا بیانگر نظرات، اندیشه‌ها و آموخته‌های شخصی نویسنده‌اش می‌باشد و ممکن است در همه بخش‌های آن حاوی کژتابی، کج فهمی و مملو از اشتباه باشد ولی نویسنده ضمن پذیرش حق نقد خواننده، مسئولیت این نوشته را می‌پذیرد ولی نقش پیشگویی در آینده را نمی‌پذیرد، قدیم‌ها خیلی بهتر بود، مردان قدیم این‌طور، زنان قدیم این‌طور و ……. نقل قول‌هایی از این دست را بارها وبارها شنیده‌ایم و بارها و بارها به جوان‌تر از خودمان گفته‌ایم. زمان ما– نسل ما همیشه بهتر از زمان شما– نسل شما است. گاها از یاد برده‌ایم که قدیم‌های ما زمان حال نسل گذشته است که خیلی هم از روزگارش راضی نبوده است و همیشه از زمان قدیم برای مان می‌گفته است و زمان قدیم نسل‌های آینده هم همین روزگار پر از غرولند و نارضایتی ما است. به واقع آن قدیم‌ها تصوری کودک مآبانه از دنیاست: رنگارنگ، زیبا، هماهنگ و پر از مفهوم و مبنای دقیقی برای محاسبه میزان رضایت‌مندی ما از امروز و ایضا درک و فهم ما برای تفسیر آینده ای که نیامده است. چنانچه با ادبیات نسیم طالب بگویم، قدیم‌ها برای بیشتر ما قوی سفید است. اما سؤال اصلی اینجاست که از مدل ذهنی تاریخ چه می‌توان آموخت؟ اساسا این نکته را در نظر بگیریم که قدیم‌ها همیشه بهتر و روشن‌تر بوده است. حال بیایید در نظر بگیریم که از زمان نسل ما و روزگار امروزی ما هیچ مدرکی جز برگ اول یک روزنامه دولتی باقی نمانده باشد؛ نه هیچ فایل چند رسانه‌ای، نه هیچ نوشته‌ای و نه هیچ چیز دیگری جز همان برگ روزنامه. غیر از آن برگ روزنامه سایر مدارک در آتش سوزی یا هر حادثه دیگری از بین رفته‌اند. هیچ سند و مدرکی از روزگار امروز ما غیر از آن برگ روزنامه در دسترس نیست. دویست سال بعد، یک نفر محقق و تاریخ‌شناس تصمیم به نوشتن از عصر ما می‌گیرد و احتمالا چنین متنی می‌نویسد: سال های 80 و 90 قرن چهاردهم شمسی یکی از طلایی‌ترین دوران‌های شکوفایی اقتصادی و رشد علمی کشور بوده است. نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان و تورم در پایین‌ترین میزان خود و سهم ایران در تولید علمی در منطقه و جهان در بالاترین میزان خود بوده است. ایران جزو مهم‌ترین و تعیین کننده‌ترین کشورهای دنیا در زمینه توسعه پایدار و توسعه زیست محیطی بوده است. احتمالا این نوشته با مقداری آمار و ارقام هم همراه باشد .اگر با این شیوه از روایت تاریخ معاصرتان به عنوان اشخاصی که در این دوره زندگی کرده و آن را به صورت همه جانبه درک کرده‌اید، مشکل دارید، باید نکته مهمی را به اطلاعتان برسانم: شما وجود ندارید که اعتراض کنید. در واقع شما در Silent Evident نسیم طالب‌گیر افتاده‌اید و هیچ صدایی از شما در دست نیست که حتی به آمار و ارقام هم اعتراض کند یا از روایت‌های متفاوت اقتصادی و اجتماعی بگوید. شما شنیده نمی‌شوید و مردم دویست سال بعد، ممکن است بر مبنای همین نوشته به روزگار شما حسرت هم بخورند.با توجه به این نکته‌ها، بر مبنای یک منشور گلی با خط ناشناخته و یا کمتر شناخته شده. از یک زبان منقرض شده که دوست داریم به زور به فرهنگ امروزی پیوندش بزنیم حتی اگر هیچ پیوندی هم بینشان وجود ندارد و منشورهای مشابه بین‌النهرینی همزمان با آن، چگونه می‌توانیم از حقوق بشر و تمدن تا عادات روزمره زندگی و جزییات کامل زندگی مردمان دو هزار و پانصد سال پیش این چنین قاطعانه سخن بگوییم، برمبنای آن سیاست ورزی کنیم، برای زبان رسمی تصمیم بگیریم، پایه‌های اعتقادات اجتماعی را بنا کنیم و روابط بین‌الملل و منطقه‌ای‌مان را تعریف کنیم؟ دو هزار و پانصد سال تمدن و پیشینه تمدنی درخشان چرا نمی‌تواند به تولید اخلاق و فرهنگ و شایستگی منجر شود؟ اگر با اندکی تخفیف به تاریخ بنگریم، به قول کار باید اذعان کنیم تاریخ در خوش بینانه‌ترین حالت ثبت وقایعی است که پیش چشم اکثریت روی داده‌اند و نه لزوما همه وقایع . حال برای مثال یکی از وقایعی را در نظر بگیرید که پیش چشم اکثریت روی داده‌اند.از حادثه تأسف بار پلاسکو می‌توان به بیش از بیست نوع روایت مختلف دست یافت که لزوما همه آن ها نه صحیح هستند و نه غلط و نه صحیح نیستند و نه غلط. در واقع آن ها فقط بیست نوع مختلف روایت از یک حادثه با دیدگاه‌ها، مدل‌های ذهنی، تجربیات و آموخته‌های متفاوت هستند و نه تمام بخش‌های پازل یک واقعه و ممکن است برای این واقعه بتوان بیش از بیست نوع روایت هم یافت که لزوما نه همه صحیح و نه همه غلط باشند. مقایسه کنید با فهم ما از چین کمونیست دهه 40 بر مبنای گزارش‌های رسانه‌ای سرمایه‌داری غربی و سربرآوردن اژدهای اقتصاد زرد از دل آن سیستم به اصطلاح فاسد و عقب مانده و محکوم به شکست از روایت این رسانه‌ها و فتح بازارهای اقتصادی و حتی عرصه‌های سیاسی – اجتماعی جهانی توسط همان چین. کدام یک از این روایت‌ها صحیح و کدام یک غلط بوده‌اند؟ شاید در قرن بعدی از خمینی به عنوان ناجی و پیغمبر یاد کنند و از رئیسی به عنوان سید شهیدان مظلومان و محرومان که در یک پرواز با خداوند مشاوره کرد و پذیرفت شهید شود .در فرهنگ عمومی مغولستان امروز چنگیزخان یک قدیس به حساب می‌آید و دیدن مکان‌هایی نظیر فرودگاه بین‌المللی چنگیزخان یا تصویر وی روی پول ملی این کشور عجیب نیست. اهانت لفظی به وی یا تلاش برای یافتن مقبره وی نزد مغول‌ها گناهی نابخشودنی محسوب می‌شود. روایت مغول‌ها از چنگیزخان به عنوان متحد کننده اعظم و سردار و استراتژیست بزرگ عصر با روایت کشورهای تحت حمله مغول متفاوت است و نه صحیح و نه غلط، به واقع درک ما از نگارش تاریخ و وقایع تاریخی به صورت ماهوی به شدت نسبیت گراست و از همین روست که مورخ تفکر خویش را به تاریخ غالب کند و همزمان از تفکر تاریخ تأثیر می‌پذیرد. وقایع نگار امروزی دنباله روی آراء، اندیشه‌ها و تجربیاتی است که در طی زمان جریان فکری مرده ریگ تاریخ را شاید دقیقا از زمانی که قصد دارد از آن بنویسد نسل به نسل تکامل یافته‌تر و پیچیده‌تر به ارث برده است: آرنت در دوره رشد عقاید افراط گرایانه از توتالیتریسم نوشته است و هابز و روسو خیلی پیش‌تر از آزادی‌های فردی و اجتماعی. تعاریفی که در دوره آرنت رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است و در نهایت همه این آراء در نوشته‌های هابرماس پیچیده‌تر و پخته‌تر و دگرگون‌تر شده‌اند. با این حال آیا امیدوار هستیم که آینده را بتوانیم بر مبنای مدل ذهنی تاریخ امروز پیش گویی کنیم؟ شخصا فکر نمی کنم چنین رویکردی اساس صحیحی داشته باشد. آنچه ما برای سنجش آن تقریبا ابزاری نداریم یا ابزارهای ضعیفی در دست داریم جریان تفکر از اعماق تاریخ تا به امروز است تا حداقل بدانیم در هر دوره ای باید با چه دیدگاهی و چه مدل ذهنی حداقلی برای فهم یک واقعه تاریخی روبرو هستیم. در واقع اساسا چنین پدیده‌ای شاید امکان‌پذیر هم نباشد. از آنجایی که جریان فکری غالب، جریان فکری عامه است و نه بهترین، پیشرفته‌ترین و صحیح‌ترین آن‌ها. تفکر گالیله و بیکن و کوپرنیکوس در زمان خود پیشرفته بوده‌اند اما لزوما همه پسند‌ترین و فراگیرترین آن‌ها نبوده‌اند. باید اعتراف کرد که ما تقریبا حتی برای سنجش دقیق میزان پیچیدگی افکار افراد معاصرمان در دست نداریم چه برسد به گذشتگانمان. ما تنها می‌توانیم با ساده‌اندیشی امیدوار باشیم که نویسندگان همواره همه افکارخود را با خوانندگان در میان گذاشته‌اند و نه لزوما بهترین افکارشان را.می‌توانیم ساده‌لوحانه امیدوار باشیم که آن چه در این وبلاگ نوشته می‌شود، با مدل ذهنی و تعریف یک، دیوانه نوشته شده است: احساس خالص و ناب و نوشته‌های بدون ویرایش که نوشته شده‌اند،باید بگویم اشتباه می‌کنید،این نوشته حاصل ساعت‌های متمادی فکر، ساعت‌های متمادی‌تر مطالعه در زمینه ذهن تاریخ از درآمدی بر فلسفه تاریخ، تاریخ چیست تا جهانی شدن و آینده دموکراسی و هرمنوتیک مدرن تا حیات ذهن آرنت، است. از یک خبرنگار مجنون، با دلی پر درد و با درک و فهم و تفسیر من از آن جریانات فکری و بعدها هضم آن، کاغذنویسی، ویرایش و در نهایت دیجیتال نویسی آن افکار در مقالات و وبلاگ است. شناخت شما از من با خواندن این مقاله در واقع شناخت شما از من است و نه لزوما آن کسی که من دقیقا هستم یا تعریفی که من از خودم دارم شاید به همین دلیل است که مولای مجنونین چنین ابیاتی را سروده است: پیر منم جوان منم تیر منم کمان منم -یار مگو که من منم، من نه منم،نه من منم/ گر تو توئی و من منم، من نه منم، نه من منم- عاشق زار او منم، بی‌دل و یار او منم یار و نگار او منم، غنچه و خار او منم- لاله عذار او منم، چاره‌ی کار او منم/ بر سر دار او منم، من نه منم، نه من منم- باغ شدم ز ورد او، داغ شدم ز پیش او لاف زدم ز جام او، گام زدم ز گام او- عشق چه گفت نام او من نه منم، نه من منم/ دولت شید او منم، باز سپید او منم- راه امید او منم، من نه منم، نه من منم گفت برو تو شمس حق، هیچ مگو ز آن و این- تا شودت گمان یقین، من نه منم، نه من منم.

اوتیسم چیست؟

نسرین جهانی گلشیخ

اختلال طیف اوتیسم (ASD) یک اختلال عصبی و تکاملی است که بر نحوه تعامل فرد با دیگران، برقراری ارتباط، یادگیری و رفتار او تأثیر می‌گذارد. اگرچه اوتیسم در هرسنی قابل تشخیص است، اما به عنوان یک اختلال تکاملی توصیف می‌شود، زیرا علائم معمولا در دو سال اول زندگی ظاهر می‌شوند. اغلب افراد مبتلا به اوتیسم علائم زیر را بروز می‌دهند مشکل در برقراری ارتباط و تعامل با دیگران،داشتن علایق محدود و رفتارهای تکراری،علائمی که بر عملکرد فرد در مدرسه، کار وسایر زمینه‌های زندگی تأثیر می‌گذارد،اوتیسم به عنوان طیفی از اختلالات شناخته می‌شود، زیرا تنوع گسترده‌ای در نوع و شدت علائمی که افراد تجربه می‌کنند وجود دارد. افراد از هرجنسیت، نژاد، قومیت و وضعیت اقتصادی ممکن است به ASD مبتلا شوند.اگرچه بیماری اوتیسم معمولا یک اختلال مادام‌العمر است، اما درمان‌ها و مداخلات مناسب می‌توانند علائم و عملکرد روزانه فرد را بهبود بخشند. علائم و نشانه‌های اوتیسم مبتلایان به ASD، علایق محدود و رفتارهای تکراری دارند و معمولا در ارتباطات و تعاملات اجتماعی به مشکل برمی‌خورند. در ادامه به نمونه‌هایی از رفتارهای رایج در مبتلایان به اوتیسم اشاره می‌کنیم. هرچند همه مبتلایان همه این رفتارها را ندارند، اما بیشتر آن‌ها چندین مورد از رفتارهای گفته شده را خواهند داشت:علائم در ارتباطات و تعاملات اجتماعی ممکن است شامل موارد زیر باشد:برقراری تماس چشمی کم،در زمان ارتباط با دیگران به نظر می‌رسد که به فردی که صحبت می‌کند، نگاه نمی‌کند یا به او گوش نمی‌دهد،عدم به اشتراک گذاشتن علایق، احساسات، یا لذت بردن از اشیا یا فعالیت‌ها،پاسخ ندادن یا کندی در واکنش به نام خود یا سایر درخواست‌های شفاهی دیگران برای جلب توجه او،مشکل در ادامه دادن مکالمه با دیگران،ادامه دادن به صحبت در مورد موضوع مورد علاقه خود بدون توجه به بی‌علاقگی دیگران یا بدون دادن فرصتی برای پاسخگویی،عدم تناسب حالات چهره و حرکات بدن با مکالمه،داشتن لحن غیرمعمول یا صدایی که ممکن است شبیه آواز خواندن یا روبات به نظر برسد مشکل در درک دیدگاه دیگران یا ناتوانی در پیش‌بینی یا درک رفتارهای آن‌ها مشکل در تطبیق رفتارها با موقعیت‌های اجتماعی مشکل در دوست‌یابی یا به اشتراک گذاشتن وسایل و اسباب‌بازی‌ها رفتارهای محدود یا تکراری ممکن است شامل موارد زیر باشد:تکرار برخی رفتارها یا داشتن رفتارهای غیرعادی، مانند تکرار کلمات یا عبارات داشتن علاقه شدید دائمی به موضوعات خاص، مانند اعداد، بعضی جزئیات یا حقایق نشان دادن علاقه بیش از حد به بعضی وسایل، مانند بعضی اشیاء متحرک یا قسمت‌هایی از اشیاء ناراحت شدن از تغییرات جزئی در یک روال و مشکل در تطابق یافتن با تغییرحساسیت بیشتر یا کمتر به محرک‌های حسی، مانند نور، صدا، لمس یا دما، در مقایسه با سایر افراد، مبتلایان به ASD ممکن است اختلال خواب داشته یا تحریک‌پذیر باشند.افراد در طیف اوتیسم ممکن است نقاط قوت زیادی داشته باشند، از جمله:توانایی یادگیری مطالب باجزئیات دقیق و به خاطر سپردن اطلاعات برای مدت طولانی توانایی یادگیری بالا از طریق دیداری و شنیداری، توانایی کسب مهارت عالی در ریاضیات، علوم، موسیقی یا هنر.علت ابتلا به اوتیسم:محققان علل اولیه اوتیسم را نمی‌دانند، اما مطالعات نشان می‌دهند که ژن‌ها همراه با عوامل محیطی می‌توانند به گونه‌ای بر تکامل تأثیر بگذارند که منجر به ASD شوند.برخی از عواملی که با افزایش احتمال ابتلا به ASD مرتبط هستند عبارتند از: داشتن یک خواهر یا برادر مبتلا به اوتیسم، سن بالای والدین، اختلالات ژنتیکی خاص (مانند سندرم  داون)، وزن بسیار کم هنگام تولد.تشخیص اوتیسم در کودکان خردسال:تشخیص در کودکان خردسال اغلب یک فرآیند دو مرحله‌ای است مرحله ۱: ارزیابی روند تکامل در طول معاینات روتین کودک هر کودک باید توسط یک متخصص اطفال یا یک ارائه دهنده مراقبت‌های بهداشتی در دوران کودکی معاینه شود. توصیه می‌شود که همه کودکان در ویزیت‌های ۹، ۱۸، و ۲۴ یا ۳۰ ماهگی از نظر تاخیر تکاملی، و در ۱۸ و ۲۴ ماهگی از نظر اختلال طیف اوتیسم مورد ارزیابی قرار گیرند.اگر کودک در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اوتیسم یا اختلالات تکاملی باشد، ممکن است تعداد این ارزیابی‌ها بیشتر باشد. کودکان در معرض خطر شامل افرادی هستند که شرایط زیر را دارند:ابتلای یکی از اعضای خانواده به ASD، نشان دادن برخی از علائم ASD، سن بالای والدین، داشتن شرایط ژنتیکی خاصی، وزن بسیار کم زمان تولد.توجه به تجربیات و نگرانی‌های والدین بخش مهمی از فرآیند ارزیابی کودکان خردسال است. ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی ممکن است از ما سؤالاتی درباره رفتارهای کودک بپرسد و بر اساس پاسخ‌های ما و نیز اطلاعات فرم غربالگری اوتیسم و مشاهدات بالینی، کودک را ارزیابی کند. اگر کودک در ارزیابی‌ها، تفاوت‌های تکاملی در رفتار یا عملکرد خود نشان دهد، ممکن است ارائه دهنده مراقبت‌های بهداشتی کودک را برای ارزیابی بیشتر به پزشک ارجاع دهد. مرحله ۲: اقدامات تشخیصی تکمیلی: معمولا یک تیم پزشکی باتجربه در تشخیص اوتیسم، ارزیابی‌های لازم را انجام خواهد داد. این تیم ممکن است شامل متخصص مغز و اعصاب کودک، متخصص تکامل کودک، روانشناس و روانپزشک کودکان و کاردرمانگر باشد. ارزیابی تشخیصی ممکن است شامل موارد زیر باشد: معاینات پزشکی و عصبی، ارزیابی توانایی‌های شناختی کودک، ارزیابی توانایی‌های زبانی کودک.مشاهده رفتار کودک: گفتگو با والدین در مورد رفتار و تکامل کودک : ارزیابی مهارت‌های متناسب با سن کودک برای انجام فعالیت‌های روزانه به‌طور مستقل، مانند غذا خوردن و لباس پوشیدن:از آنجایی که ASD یک اختلال پیچیده است که گاهی با سایر بیماری‌ها یا اختلالات یادگیری همراهی دارد، از همین رو ارزیابی کامل کودک ممکن است شامل موارد زیر باشد: آزمایش خون، تست شنوایی، نتیجه این ارزیابی‌ها ممکن است منجر به تشخیص قطعی و توصیه‌هایی برای درمان شود. تشخیص اوتیسم در کودکان بزرگ‌تر و نوجوانان:والدین و معلمان اغلب اولین کسانی هستند که علائم ASD را در کودکان بزرگتر و نوجوانانی که به مدرسه می‌روند تشخیص می‌دهند. ممکن است اولیای مدرسه به والدین توصیه کنند که ارزیابی تخصصی کودک توسط پزشک انجام شود.ممکن است والدین با پزشک در مورد مشکلات اجتماعی فرزند خود، از جمله مشکلات ظریف ارتباطی صحبت کنند. این مشکلات ظریف ارتباطی ممکن است شامل مشکل در درک لحن صدا، حالات چهره یا زبان بدن دیگران باشد. کودکان و نوجوانان بزرگتر ممکن است در درک استعاره، طنز یا طعنه مشکل داشته باشند. همچنین ممکن است آن‌ها در برقراری روابط دوستانه با همسالان خود مشکل داشته باشند.به گزارش ایسنا آمار اوتیسم در ایران یک تولد به ازای هر ۱۵۰ تولد است و اوتیسم پیچیده‌ترین اختلال دوران رشدی_تکاملی است و درمان و توانبخشی آن هزینه‌های زیادی به خانواده‌ها تحمیل می‌کند و در بزرگسالی این فشار‌ها افزایش بیشتری هم می‌یابند. سعیده صالح غفاری می‌گوید: در حال حاضر هزینه ماهانه نگهداری از یک فرد اوتیسم ۱۵ میلیون تومان برآورد شده است. این در حالی است که برخی خانواده‌ها حتی حقوق دریافتی‌شان به این رقم نمی‌رسد. در واقع یکی از مشکلاتی که در جامعه ما نادیده گرفته شده است و البته وزارت بهداشت و درمان نیز تاکنون چاره‌ای برای آن نیاندیشیده، ترک کردن چرخه درمان از سوی بیمارانی است که دیگر توان پرداخت هزینه‌های درمانی خود را ندارد. آنها درمان را ترک می‌کنند و در گوشه‌ای به انتظار مرگ می‌نشینند. اما در این بین هستند خانواده‌هایی که حاضرند تمامی دارایی خود را بدهند تا از عضو بیمار خانواده‌شان مراقبت کنند. یکی از بیماری‌هایی که نگهداری از مبتلایان به آن هزینه بالایی دارد، اوتیسم است. در حال حاضر بر اساس آخرین آمارهای اعلام شده از سوی نهادهای مرتبط بین ۸۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار فرد مبتلا به اوتیسم در کشور زندگی می‌کنند. روزنامه شرق در مطلبی تحلیلی در واکنش به کشته شدن یک کودک مبتلا به اوتیسم به دست مادرش در اصفهان، نوشت به جای گرفتن انگشت اتهام به سوی یک فرد یا یک خانواده، باید ریشه‌های خشونت ساختاری این جنایت، از جمله کوتاهی نظام سلامت در ارائه خدمات به این گروه از کودکان را بررسی کرد .رسانه‌ها در ایران روز ۹ اردیبهشت گزارش دادند مادری در اصفهان دختر ۱۱ ساله خود به نام دایانا آزادمنش را که به اوتیسم متبلا بوده، با ضربات چاقو به قتل رسانده و سپس پیکر او را به آتش کشیده است .شرق در مطلب خود که روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت منتشر شد، به تحلیل‌های ارائه شده در خصوص این جنایت پرداخت و هشدار داد: پنهان‌ شدن پشت عبارت‌هایی همچون مادر بی‌رحم، محله پر‌آسیب، اعتیاد والدین یا مسائلی از این دست، تنها تحلیل اشتباه از ماجرا و بی‌توجهی به سیستم و عواملی است که زمینه این اتفاق را پدید آورده‌اند .این روزنامه خواستار در نظر گرفتن عنصر خشونت ساختاری در تحلیل این رویداد شد و از قوانین موجود در کشور به عنوان یکی از نمونه‌های خشونت ساختاری علیه کودکان مبتلا به اوتیسم نام برد.اختلالات طیف اوتیسم آن دسته از اختلالات هستند که موجب تاخیر یا انحراف در رشد مهارت‌های اجتماعی افراد، نظیر ارتباط‌‌‌‌گیری یا به‌کارگیری زبان می‌شوند. پیش‌تر و در بهمن‌ ماه ۱۴۰۲، یک کودک اوتیستیک دیگر به نام شهراد چراغی به دست پدرش به قتل رسید. شهراد در زمان مرگ ۹ سال داشت. پدر او تنها چند روز پس از بازداشت، به قید وثیقه آزاد شد. در ادامه گزارش شرق آمده است سیستم درمانی کشور می‌تواند در مسیر توان ‌بخشی و امید بخشی به کودکان مبتلا به اوتیسم گام بردارد و آن‌ها را جامعه‌پذیر کند اما آن‌چه در عمل رخ می‌دهد، به حس طرد شدگی در میان این گروه دامن می‌زند: همین طرد‌شدن و خشونت برآمده از دل ساختار قوانین و مقررات است که برای برخی، اعمال یا سایر خشونت‌های مستقیم در حق این کودکان را طبیعی جلوه می‌دهد.رسانه‌ها در ایران گزارش دادند در زمستان ۱۴۰۲، هر ماه یک کودک دارای معلولیت به دست اعضای خانواده خود کشته شدند در یک مورد از این جنایات، زنی در اسفند ماه سال گذشته، کودک ۱۰ ساله خود را که دارای معلولیت جسمی و ذهنی بود، در خرم‌آباد لرستان به قتل رساند .این زن درباره انگیزه خود از ارتکاب این جنایت گفت: پسرم به علت معلولیت جسمی و ذهنی دائم اذیتم می‌کرد. من در این سال‌‌ها صبوری کردم اما این روزها آزارها به حدی زیاد شده بود که خودم از نظر روحی به هم ریخته و افسرده شده بودم. برای همین تصمیم به حذف پسرم گرفتم. برخی رسانه‌ها افزایش شدید نرخ تورم و اجرایی نشدن قانون حمایت از معلولان را از عوامل زمینه‌ای در وقوع این قتل‌ها برشمردند. یک مادر دارای کودک اوتیستیک در خصوص فشارهای وارده به خانواده‌ها گفت دولت یا نهاد دیگری به حمایت از این کودکان نمی‌پردازد و هزینه معیشت آن‎ان را پرداخت نمی‌کند. روزنامه شرق با انتقاد از سیاست‌های بیمه‌ای دولت در خصوص کودکان مبتلا به اوتیسم نوشت: دولت به‌جای اینکه خدمات لازم به این کودکان را در دسته خدمات اصلی و پایه‌ای و سطح اول به صورت رایگان و غیرمشارکتی به این افراد ارائه کند، آن را بر عهده بیمه‌های مشارکتی و صندوق‌های بیمه‌ای خاص یا خصوصی می‌گذارد … به این ترتیب، دولت وظیفه ذاتی ارائه خدمات به آنان را از دوش خود بر‌می‌دارد و از حیطه خود خارج می‌کند. تا کنون چندین مورد پژوهش‌ در خصوص چالش‌های پیش‌روی والدین دارای کودکان اوتیستیک و فشار وارده بر آنان منتشر شده است. بر اساس نتایج یک مطالعه که در سال ۱۳۹۸ در فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی منتشر شد، والدین کودکان طیف اوتیسم تقریبا در تمامی زمینه‌های زندگی خود با مشکلات و سختی‌های زیادی مواجه هستند. جنبش حقوق اوتیسم یک جنبش اجتماعی در چهارچوب جنبش حقوق معلولین است. طرفداران این جنبش بر تنوع عصبی انسان‌ها تأکید می‌کنند و طیف اوتیسم را نه به شکل یک یا محتاج به درمان، بلکه به عنوان نتیجهٔ تفاوت‌های طبیعی در مغز انسان می‌بینند. از جمله اهداف این جنبش افزایش پذیرش رفتارهای اوتیستیک، به وجود آمدن خدماتی با هدف بهبود کیفیت زندگی افراد اوتیستیک و به رسمیت شناخته شدن جامعهٔ اوتیستیک به عنوان یک گروه اقلیت است. جنبش حقوق معلولین یک حرکت اجتماعی جهانی بوده که به دنبال تضمین فرصت‌ها و حقوق مساوی برای تمام افراد دارای معلولیت می‌باشد. این جنبش از مؤسسات فعال در زمینه معلولیت، که از آنان به مدافعین معلولیت نیز یاد می‌شود ساخته شده که با هم برای اهداف و خواسته‌های مشابه مانند این موارد کار می‌کنند: دسترس‌ پذیری وایمنی در معماری، حمل‌ونقل و محیط فیزیکی؛ فرصت‌های یکسان در زندگی مستقل، مساوات در اشتغال، تحصیل و مسکن؛ و رهایی از تبعیض، آزار و اذیت، نادیده گرفتن و موارد دیگر نقض حقوق در سراسر جهان فعالان معلولیت به هدف شکستن موانع سازمانی، فیزیکی و اجتماعی که مانع معلولین برای زندگی عادی مانند سایر شهروندان می‌شود، فعالیت می‌نماید. حقوق معلولین پیچیده‌است زیرا این حقوق در بسترهای مختلف اجتماعی-سیاسی، فرهنگی و حقوقی از راه‌های متعددی می‌تواند نقض شود. به‌طور مثال، در زمان‌های مدرن، مانع مشترکی که افراد دارای معلولیت با آن مواجه اند، استخدام است. به‌صورت خاص کارفرماها اغلب نمی‌خواهند یا نمی‌توانند محل استراحت مورد نیاز را برای افراد دارای معلولیت طوری فراهم کنند که آن‌ها به صورت مؤثر فعالیت‌های کاری شان را انجام دهند. فعالان معلولیت، هنگام بحث کردن در مورد نیازهای معلولین، اذعان می‌کنند که راه حل‌ها شامل اشتراک فعال افراد دارای معلولیت، لااقل تا حدی می‌شود. سیستم‌های فعلی وجود دارند که شامل دخیل شدن طرف ثالث مانند بازسازی ذهنی و مدافعه حقوقی می‌شوند، اما تعداد اندک این میتودها، توانمندسازی این گروه را دربر می‌گیرند تا به خودکفایی برسند. روز جهانی اوتیسم یا روز آگاهی جهانی اوتیسم روزدوم آوریل است. این روز توسط مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۷ ایجاد شد. در ۲ آوریل ۲۰۰۹ فعالان این جنبش ۱۵۰ کالسکه را در نزدیکی پارک مرکزی نیویورک رها کردند که به شکل نمادین نشان دهنده این نکته است که برآورد می‌شود از هر ۱۵۰ کودک یک نفر در طیف اوتیسم قرار دارد.

رهبری فاسد

علی مسیبی

‎عواقب وحشیانه تروریسم دولتی که توسط دیکتاتوری اسلامی ایران انجام می‌شود در سراسر جهان شناخته شده است. رهبری فاسد و فرصت‌طلب جمهوری اسلامی ایران که بر بستر شبه‌ مذهبی که حقوق اساسی بشر را نادیده می‌گیرد، با ۴۴ سال شکست قابل توجه به ویران کردن کشوری که دوستش دارم ادامه داده است. این دیکتاتوری، اقتصاد یک کشور زمانی ثروتمند را، نابود کرده و دو سوم جمعیت را در فقر فرو برده و همچنان به هدر دادن میلیاردها دلار برای برنامه هسته‌ای ادامه می‌دهد که رفاه اقتصادی مردم را بیشتر از بین می‌برد و در عین حال تهدیدی قابل توجه برای صلح جهانی است. در یک کلام، زنان امروز ایران، در حالی که هنوز در تمام جنبه‌های زندگی خود با محدودیت‌هایی روبرو هستند، با این حال باسوادتر و بیش از هر زمان دیگری با جهان ارتباط بیشتری دارند. و با وجود تلاش‌های حکومت برای محدود کردن آنها به این امر دست یافته‌اند. اعتراضات کنونی با حمایت و هدایت زنان در هر سنی، حتی دختران دانش‌آموزی که حجاب‌های خود را در سرپیچی از پلیس اخلاق و با به خطر انداختن جان خود برداشته‌اند واقعا بی‌سابقه است. در حالی‌که به‌طور گسترده گزارش شده است که این (انقلاب) فاقد یک رهبر قابل شناسایی و سازماندهیِ روشن است، اما این عوامل ممکن است درواقع دلایلی برای خوش‌بینی باشد. وقتی نمی‌توانید سر مار را تشخیص دهید راهی برای بریدن سر مار وجود ندارد! به همین ترتیب، صرف این واقعیت که این قیام نه ماهه فاقد سازماندهی و رهبری شناخته شده است، نشان می‌دهد که ماهیتی درونی بر مبنای احساسات قلبی و انسانی بزرگترین نقطه قوت این انقلاب است. فریاد (زن، زندگی، آزادی) در سراسر جهان طنین‌انداز شده و جرقه تظاهراتی را در حمایت از زنان ایرانی در سراسر جهان برانگیخته است. شهروندان ایرانی خارج کشور نیز حمایت خود را برای راه حلی که شامل برکناری حکومت اسلامی است، افزایش داده‌اند. ایرانیان مقیم خارج کشور فشار زیادی بر دولت ایالات متحده و اتحادیه اروپا وارد کرده‌اند و خواستار حمایت مستقیم و یا تحریم‌های سختگیرانه نسبت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان‌ تروریستی شده‌اند. حذف جمهوری اسلامی ایران از کمیسیون سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان، با کمک ایالات متحده و اتحادیه اروپا، یک گام مثبت هرچندکوچک بود. با این حال، انتصاب اخیر سفیر جمهوری اسلامی ایران به عنوان رئیس مجمع دو روزه حقوق بشر سازمان ملل متحد در آبان ۱۴۰۲  بسیار مسخره و توهین‌آمیز نسبت به شهروندان ایرانی است. بدیهی است که حرکات نمادین مانند تحریم سپاه پاسداران و سایر مقامات دولتی صرفا یک عمل نمایشی و بی‌تاثیر است همچنین نشان می‌دهد که ایالات متحده و اتحادیه اروپا بدون توجه به هزینه‌ای که برای سایر کشورها داشته باشد، بر منافع خود تمرکز می‌کنند. این واقعیت نیز ظاهرا در بسیاری از شهروندان ایرانی در داخل و خارج کشور مورد توجه قرار نگرفته که رفتار غیرانسانی با پناهندگان ایرانی در مقایسه با رفتار انسانی نسبت به پناهندگان اوکراینی در آلمان، اتریش، فرانسه یا هلند نمونه‌های بارز این موضوع است. به‌طور مشابه، برخورد با مهاجران ایرانی به ایالات متحده، کانادا یا اتحادیه اروپا و همچنین دانشجویانی که ویزای ساده دریافت می‌کنند نیز پیچیده و اغلب با نتایج منفی است. علی خامنه‌ای خود را بی مسئولیت از هرچیزی بیان می‌کند اما بخش عمده‌ای از فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی توسط نهاد‌هایی صورت می‌گیرد که مستقیما زیر نظر او هستند. نهادهای زیر مجموعه علی خامنه‌ای به سه دسته ارگان‌های حاکمیتی، ارگانهای غیر حاکمیتی ارگان‌های مستقل از دولت تقسیم می‌شوند.

 

 

 

جلاد و قاتلی که در آتش خشم مردم سوخت

صادق فرخی قصرعاصمی

صبح دوشنبه ۳۱ اردیبهشت خبر مرگ شاگرد و همکار(ایت الله خامنه‌ای) رژیم دیکتاتوری اسلامی ایران و جلادو قصاب مردم ایران در میان موجی از شعف و شادی مردم منتشر شد. خانواده‌های اعدام شدگان و شهیدان قیام‌های 45 ساله در برابر رژیم دیکتاتور زمانه با پخش شیرینی، مرگ وحشتناک رییس جمهور ابراهیم رییسی قاتل فرزندانشان را به هم تبریک گفتند. قربانیان این رژیم دیکتاتوری و تروریستی از فرصت برای محاکمه این جنایتکار محروم شده‌اند، اما نام این قصاب بیرحم در تاریخ در کفن تاریک جنایت حک خواهد شد. این رییس جمهور کثیف و خائن سزاوار بود در دادگاهی عادلانه به جرم ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه شود، مردم ایران قربانی جنایت علیه بشریت هستند و شایسته دیدن عدالت بودند و هستند. مرگ مرگ این دیکتاتور زمانه و قصاب ایران نباید آسیب‌دیدگان میراث شوم حقوق بشری او را از حق دستیابی به پاسخگویی محروم کند. این جنایتکار کثیف با دست داشتن در کشتار زندانیان در سال 1367، دست داشتن در سرکوب مرگبار اعتراضات،دست داشتن در افزایش وحشتناک شمار اعدام‌ها،دست داشتن در حملات خشونت‌آمیز به حقوق زنان،بزرگترین قاتل تاریخ بوده است.ابراهیم رئیسی (این قاتل 63 ساله)، یکی از مهم‌ترین حامیان تروریسم در جهان، همدست و گوش به فرمان یک رژیم دیکتاتور بود. این قاتل دست نشانده رژیم دیکتاتوری که در سال ۲۰۱۷ در انتخابات ساختگی و به دستور و خواسته دیکتاتور همیشه در صحنه علی خامنه‌ای رهبر ایران به قدرت رسید و از آن زمان به‌عنوان سرسپرده اصلی دیکاتور زمانه علی خامنه‌ای خدمت می‌کرد. ابراهیم رئیسی در اپوزیسیون ایران با نام دیگری معروف بود با نام جلاد تهران.این قاتل جانی در داخل سیستم این رژیم دیکتاتوری نیز از تندروها محسوب می‌شد. او مانند همه مقامات ارشد رژیم دیکتاتوری، دستانش به خون آغشته بود. در سال ۱۹۸۸ به عنوان معاون دادستان کل کشور در اعدام‌های دسته جمعی شرکت داشت که در آن تعداد چهار رقمی از زندانیان سیاسی به قتل رسیدند. از آنجایی که او با کشتن مردم جای خود را از دیدگاه رژیم دیکتاتوری برجسته کرده بود، به سرعت در سیستم قضایی ایران ارتقاء پیدا کرد. او در سال ۲۰۱۹ رئیس قوه قضاییه رژیم شد. او از سرسپردگان این رژیم دیکتاتوری به حساب می‌آمد و بر اساس گمانه‌زنی‌ها می‌توانست جانشین خامنه‌ای شود. از زمان روی کار آمدن این جلاد ، قیام‌ها در کشور افزایش یافته است: مردم ایران روز به روز به اندازه کافی از حاکمیت مذهبی این رژیم دیکتاتوری رنج می‌برند و خواهان آزادی خود هستند. حتی با به خطر انداختن جانشان. تظاهرات بارها و بارها شعله ور می‌شود، برای مثال زمانی که زنان دستگیر و شکنجه می‌شوند. سر انجام این جنایتکار و خیانت به مردم ایران درجهنمی سوخت که هرگز فکر آن را نمی‌کرد. هنوز جنایتکاران دیگری هستند که در صف اینگونه مرگها قرار دارند. آنانی که به فرمان خمینی و خامنه‌ای جنایتکار و دیکتاتور زمانه خون هزاران جوان را در زندان‌ها و قیام‌های آزادی‌خواهان مردم بر زمین ریختند. جوانان را دستگیر کردند و در زیر شکنجه به شهادت رساندند. از هیچ تعدی و ستمی بر حق زنان قهرمان ایران فروگذار نکردند.بی‌دلیل نیست هر وقت یکی از این جنایتکاران به هلاکت می‌رسد موجی از خوشحالی سراسر ایران و حتی خاورمیانه را فرا می‌گیرد. هم‌چنان که بعداز خبر مرگ رئیس جمهور خامنه‌ای مردم داغدار سوریه اقدام به برگزاری جشن و پخش شیرینی کردند. طبعا هر کدام از این دژخیمان به هلاکت می‌رسد به نقطه امیدی برای مردم ایران تبدیل می‌شود. امید به این که شب سیاه ظلمت و ستم در حال پایان یافتن است و امید در سوسوی آن در حال دمیدن است. تا صبح آزادی زمان اندکی مانده است.تحت رهبری ابراهیم رئیسی جلاد ایران،نیروهای تروریستی سپاه پاسداران، ارتش شبه‌نظامی ایران نیز با کمک پرداخت‌های غرب در ازای تضمین نساختن بمب هسته‌ای به گسترش قدرت خود در سراسر خاورمیانه ادامه داد. حکومت ضد بشری خامنه‌ای این دیکتاتور زمانه شبه نظامیان در عراق، یمن، لبنان، سوریه و سرزمین‌های فلسطین را کنترل می‌کند. اما مرگ رییسی یک ضربه کمر شکن برای استراتژی خامنه‌ای دیکتاتور بود. چرا که در واقع خامنه‌ای مرگ خودش را در مرگ رئیسی می‌بیند. خامنه‌ای دیکتاتور در پایان سال 2022 انتخاب رئیسی را به عنوان شیرینی سال اعلام کرد. معنای این حرف آن بود که خامنه‌ای هیچ راه چاره دیگری برای برون رفت از بن‌بست نداشت جز روی کار آوردن این جلاد و قاتل (ابراهیم رئیسی). بنابراین خامنه‌ای تمام اعتماد و اعتبارهای خود را متکی به این جلاد و قاتل(ابراهیم رئیسی) بود. خامنه‌ای در مواجهه با ابر بحران‌ها و قیامها نیاز به یک مهره گوش بفرمان و مطیع داشت تا بتواند در بحران‌ها او را مدیریت کند. ابراهیم رئیسی تنها کسی بود که چنین ویژگی داشت. این رژیم دیکتاتوری با نبود این جلاد و قاتل(ابراهیم رئیسی) در بحران بود و نبود بیشتری فرو خواهد رفت. این جلاد و قاتل(ابراهیم رئیسی) یک برگ نبود بلکه مهمترین برگ و آخرین برگ برای خامنه‌ای دیکتاتور بود. او تنها مهره‌ای بود که خامنه‌ای دیکتاتور برای یکدست کردن حکومتش می‌توانست روی او حساب کند. با مرگ این جلاد و قاتل (ابراهیم رئیسی) شکاف درون حکومت بیشتر رشد خواهد کرد. حتی بحث جایگزین برای این جلاد و قاتل(ابراهیم رئیسی) در مقام رییس جمهوری یک بحران لاعلاج برای خامنه‌ای خواهد بود. خامنه‌ای الان بیش از آنکه عزای رفتن رییسی را گرفته باشد عزا برای خودش گرفته است. بنابراین این رژیم دیکتاتور از چند جهت دچار ضربه شده است؛ هم در بحث یک دست کردن حکومت و شکاف و اختلاف درونی، هم در بحث سرکوب و زبان جلاد و هم در موضوع جانشینی. پس به معنای واقعی این رژیم دیکتاتوری آسیب‌پذیر شده است و دچار ضربه کمرشکن شده است. تحریم کامل از سوی مردم و وارفتگی حکومت! انتخابات در این رژیم همواره یک سرفصل و چالش بوده و هست چرا که ماهیت این رژیم که با دیکتاتوری تنیده شده با موضوعی به اسم انتخابات مردمی همخوانی ندارد. اما پس از مرگ این جلاد و قاتل (ابراهیم رئیسی) و بحران‌های بی‌شماری که گریبان این رژیم دیکتاتوری را گرفته این انتخابات بسیار فراتر از گذشته برایش دردناک شد. خامنه‌ای از قبل و از نتایج دور قبلی انتخابات به خوبی می‌دانست که شرکت مردمی نخواهد بود ولی علیرغم این از تخت مقدس خود به زیر آمد و برای اینکه حداقل نیروها و ریزشی‌های خودش را به پای صندوق‌های رأی بکشد شخصا خواهش و التماس کرد. او در شروع انتخابات به صحنه آمد و مجددا خواهش و تمنا کرد که این آبروی نظام است و بقای نظام است و همه شرکت کنند. او گفت: (دوام جمهوری اسلامی و قوام جمهوری اسلامی و عزت جمهوری اسلامی و آبروی جمهوری اسلامی در دنیا متوقف به حضور مردم است این‌که شما می‌گویید بعضی‌ها مردد هستند من وجهی برای تردید پیدا نمی‌کنم.چرا انسان برای انجام کاری که خرج ندارد زحمتی ندارد مایه‌ای ندارد وقت‌گیری نداره فشاری ندارد باید تردید داشته باشد). بعد از گذشت تقریبا نیمی از زمان انتخابات به‌طور قطع و یقین می‌توان گفت که این انتخابات مانند آواری سنگین بر سر خامنه‌ای خراب شده و از الان باید به فکر پیامدهای این شکست سنگین باشد! نتخابات با وجود دیکتاتوری مانند خامنه‌ای اصلا معنی نداشته و ندارد. اما هر بار خامنه‌ای برای اینکه لااقل در ظاهر برای خودش مشروعیتی کسب کنه مجبور است تن به این بازی بدهد! آمار نهایی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ اعلام شد. رأی‌گیری انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری که از ساعت ۸ صبح دیروز در بیش از ۵۸ هزار شعبه داخل کشور و هم‌چنین ۳۴۴ شعبه در بیش از ۱۰۰ کشور جهان آغاز شد، حاکی است اکثریت قابل توجه مردم در این انتخابات شرکت نکرده‌اند. این مشارکت زیر ۴۰ درصد؛ پاسخ (نه) اکثریت مردم ایران به این رژیم دیکتاتوری بود.

خشونت علیه زنان در جهان و چهره‌‌ی عریان و گستاخ آن در ایران (قسمت ۱)

محمد گلستانجو

۲۵ نوامبر مصادف با ۴ آذر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان است. خشونت علیه زنان، علت و معلول نابرابری‌های جنسیتی و گسترده‌ترین و فراگیرترین نماد نقض حقوق انسانی در جهان است.علی‌رغم آن‌که شصت‌وسه سال پس از کشته شدن خواهران میرابال در دوران دیکتاتوری رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن –که برجسته شدن خشونت‌های سیاسی بر زنان را کلید زد و متعاقب آن در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ این روز جهانی تصویب شد— خشونت علیه زنان و دختران از حاشیه به مرکز مباحث جهانی آمده و گام‌های مثبتی نیز برای منع آن در بعد جهانی برداشته شده، اما هنوز حجم عظیم خشونت‌های جنسی-جنسیتی یکی از چالش‌بارترین موانع برای تحقق برابری انسان‌ها، احترام به حقوق و کرامت انسانی با سایه روشن‌های گوناگون در بسیاری از کشورهای جهان است.اشکال گوناگون خشونت‌های جنسی-جنسیتی امروزه زنان خشونت را در فضای خصوصی، عمومی، اجتماعی و هم‌چنین فضای مجازی –به عنوان عرصه‌ای نسبتاً جدید تجربه می‌کنند. بر اساس گزارشات منتشر شده پیرامون دسترسی به اینترنت در سال‌های ۲۰۱۹ الی ۲۰۲۲، ۶۳ درصد از زنان در جهان به اینترنت دسترسی دارند و بسیاری از آنان اشکالی از خشونت‌های جنسی-جنسیتی را در این فضا تجربه می‌کنند. همین مسئله، خود، عامل بازدارنده‌ی کلانی برای توانمندسازی و مشارکت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان محسوب می‌شود. واحد اطلاعات اکونومیست طی پژوهشی که اخیراً نتایج آن در دسترس قرار گرفته تأکید کرده که ۳۸ درصد از زنان و دخترانی که در فضای مجازی حضور دارند شکلی از خشونت‌های جنسیتی را تجربه کرده‌اند و ۸۵ درصد از زنان شاهد و ناظر اذیت و آزار زنان دیگر در فضای مجازی بوده‌اند. هم‌چنین بر اساس گزارش سازمان ملل، در جهان کنونی علی‌رغم آن‌که ۱۶۲ کشور قوانینی در زمینه‌ی خشونت خانوادگی در حمایت از خشونت دیده‌گان دارند، اما بسیاری از این قوانین هنوز سازوکارهای کامل اجرا و پاسخ‌گویی را ندارند. هم‌چنین قریب به یک میلیارد از زنان جهان در کشورهایی زندگی می‌کنند که حمایت قانونی در زمینه‌ی خشونت‌هایی که زنان تجربه می‌کنند، ندارند و مجازاتی برای اعمال خشونت در حوزه‌ی خصوصی در نظر نگرفته‌اند. بیش‌تر کشورهایی که قوانینی در زمینه‌ی خشونت علیه زنان ندارند در آسیای غربی، خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارند؛ از جمله سوریه، یمن، عراق، ایران، سودان، لیبی و ارمنستان. به طور کلی در جهان امروز قریب به ۷۳۶ میلیون زن (تقریباً از هر سه زن یک نفر) در طول عمر خود خشونت فیزیکی، جنسی، احساسی و روانی را از سوی شریک زندگی خود تجربه کرده است. سازمان ملل برآورد نموده که در سطح جهان تنها ۴۰ درصد از زنان آسیب دیده، تقاضای دریافت کمک می‌کنند و این به معنای آن است که بسیاری از خشونت‌ها هرگز علنی نمی‌شوند. حضور اقتصادی و اجتماعی زنان و فضای شغلی نیز فارغ از خشونت و اذیت و آزارهای جنسی نیست. این امر به ویژه در مشاغلی که حضور زنان در آنان نسبتاً جدیدتر است، بیش‌تر برجسته می‌شود (اگرچه گفتمان غالب جنسیتی مشاغل نیز همواره در حال تغییر است). طبق پژوهشی که در مورد زنان شاغل در بخش تکنولوژی صورت گرفته، ۴۴ درصد از زنانی که در این عرصه مشغول به کار هستند، نوعی از اذیت و آزار بر مبنای جنسیت را تجربه کرده‌اند. حتی در کشورهای غربی که اذیت و آزار جنسی-جنسیتی در محیط‌های کاری تعریف و قوانینی نیز در این زمینه تدوین شده، نارسایی‌های عدیده‌ای در زمینه‌ی پیاده کردن قوانین وجود دارد. سازمان زنان دانشگاهی آمریکا گزارش جامعی در زمینه‌ی فضای سرد برای تشویق دختران و دانشجویان زن در رشته‌های تکنولوژی، ریاضیات و علوم و هم‌چنین حضور زنان در مشاغل این رشته‌ها منتشر کرده است. بر اساس این گزارش، در آمریکا، زنان ۳۴ درصد از نیروی کار در این رشته‌ها را تشکیل می‌دهند. بدون شک اگر چنین بررسی جامعی در کشورهایی که نابرابری‌های جنسیتی در آن‌جا بیش‌تر است صورت بگیرد، چهره‌ی چالش‌بارتری از شکاف جنسیتی و اذیت و آزار زنان در این مشاغل را نشان خواهد داد. بحران‌های محیط زیستی و تقاطع آن با خشونت علیه زنان یکی از زمینه‌هایی است که در سال‌های اخیر بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته و آسیب‌های آن با نگاهی که از حساسیت جنسی-جنسیتی برخوردار است، تصویری روشن‌تر از اینترسکشنالیتی بحران‌های محیط زیست و تاثیرات آن بر نیمه‌ی فرودست جهان امروز به دست می‌دهند. بر اساس گزارش اخیر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) که در سپتامبر سال جاری میلادی منتشر شده است، زنان بیش‌تر از مردان در این بحران‌ها جان خود را از دست می‌دهند. به علاوه، زنان در این بحران‌ها با عدم امنیت اقتصادی بیش‌تری دست و پنجه نرم کرده و بیش‌تر از مردان مجبور به ترک محیط زندگی خود می‌شوند. اسکان گرفتن زنان به همراه خانواده و کودکان در فضا و محیط جدید، زندگی روزمره را چالش‌‌بارتر کرده و عدم امنیت غذایی و اقتصادی و عدم امنیت به مفهوم تجربه‌ی خشونت‌های جنسی-جنسیتی را برای بسیاری از زنان به همراه دارد. تجاوز و خشونت‌های جنسی-جنسیتی برای زنانی که در معرض آسیب‌های محیط زیست قرار دارند مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از این موارد، تجربه‌ی زنان بعد از طوفان کاترینا در آمریکا بود که زنانی که در کانکس اسکان داده شده بودند، ۵۳.۶ درصد بیش از میانگین موارد تجاوز جنسی در سال‌های قبل در می سی سی پی مورد تجاوز و خشونت قرار گرفته بودند. تأثیرات و آسیب‌های کلان بحران‌های محیط زیستی بر حجم خشونت علیه زنان و نقش‌های جنسیتی زنان در جوامع گوناگون، یکی از دلایل مهمی است که جامعه‌ی جهانی حضور گسترده‌ی زنان را برای رفع و مدیریت بحران‌های محیط زیست در سطح بالای تصمیم‌گیری امروزه کلید مقابله‌ی موثر با این بحران‌ها ارزیابی می‌کند. یکی دیگر از زمینه‌های خشونت علیه زنان، جنگ‌ها و تصادمات نظامی خرد و کلان است. تقاطع جنگ و خشونت با اشکال گوناگون خشونت‌های جنسی-جنسیتی فاجعه‌بار و آسیب‌های جبران ناپذیری برای زنان به همراه دارد. علاوه بر بار سنگین انسانی این جنگ‌ها به طور کلی، زنان لایه‌های فزون‌تری از خشونت‌های جنسی-جنسیتی را تجربه می‌کنند. به اسارت گرفتن زنان و نبود امکانات کافی برای قرار دادن سریع زنان و کودکان در فضای امن، علاوه بر عدم امنیت در زمینه‌ی آب، غذا و بهداشت سبب می‌شود تا آسیب‌های وارده بر زنان بسیار فزون‌تر باشد. بهداشت باروری و مراقبت‌های مورد نیاز زنان باردار که در شرایط جنگی به صورت محدود در دسترس است یا اساساً وجود ندارد، آسیب‌های زیادی برای زنان و نوزادان به همراه دارد. در گزارش سال ۲۰۲۲ سازمان ملل، برآورد شده که ۶۰۰ میلیون زن و دختر در مناطق جنگی و پر تنش نظامی زندگی می‌کنند. در آغاز جنگ حماس و اسرائیل نیز، ۵ هزار زن باردار در غزه سکونت داشتند. به علاوه شرایط جنگی و ناامنی سبب می‌شود که زنان مدافع حقوق بشر و فعالین جنبش زنان و فمنیست‌ها به طرز چشمگیری مورد آسیب، دستگیری، زندان، شکنجه و خشونت‌های سیاسی قرار گیرند. در خلال سال‌های ۲۰۲۲-۲۰۲۰، خشونت‌های سیاسی علیه زنان ۵۰ درصد افزایش داشته است. ۷۳ درصد از زنان خبرنگار خشونت در فضای مجازی را تجربه کرده که از این تعداد ۲۰ درصد هم خشونت‌هایی در فضای عمومی متعاقب خشونت و آزار در فضای مجازی تجربه کرده‌اند. هم‌چنین ۸۲ درصد از زنانی که در پارلمان‌های سراسر دنیا حضور داشته‌اند، گزارش داده‌اند که نوعی از خشونت روانی را در زمانی که در صدر کار بودند، تجربه کردند. این خشونت‌ها شامل دریافت تصاویر نامناسب و آزاردهند، تحقیر، توهین، هتک حرمت‌های جنسیتی، تهدید، حاشیه‌سازی برای حضور در سیاست و فعالیت‌های آنان بوده است. سرمایه‌گذاری فزون‌تر برای پایان دادن به خشونت سازمان ملل همواره برای مقابله با خشونت علیه زنان و برابری جنسیتی، رهنمودهایی را به جامعه‌ی جهانی ارائه می‌دهد. متأسفانه در اکثریت قریب به اتفاق، کشورهای جهان توجهی به این رهنمودها ندارند و خواست سیاسی برای زدودن خشونت علیه زنان حتی در کشورهایی که خشونت علیه زنان در حوزه‌ی خصوصی جرم‌انگاری شده، وجود ندارد. این در حالیست که خشونت علیه زنان همواره هزینه‌ی اقتصادی کلانی برای کشورهای جهان به بار می‌آورد. تم کنونی برای ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، سرمایه‌گذاری فزون‌تر برای پایان دادن به خشونت‌های جنسی-جنسیتی است. تشویق سرمایه‌گذاری بیش‌تر برای پیشگیری از اشکال مختلف خشونت علیه زنان به این دلیل است که جهان امروز، هر ساله قریب به ۱.۵ تریلیون دلار بار گران هزینه‌ی اقتصادی خشونت علیه زنان را پرداخت می‌کند. هزینه‌ی خشونت‌های جنسی-جنسیتی در کل اتحادیه‌ی اروپا ۳۶۶ میلیارد یورو برآورد شده که از این رقم ۷۹ درصد (بالغ بر ۲۸۹ میلیارد یورو)، هزینه‌ی خشونت علیه زنان است. به عنوان مثالی جهت نشان دادن هزینه‌ی کلان و میزان سرمایه‌گذاری دولتی (بخشی از بودجه) پیرامون حمایت از آسیب‌دیدگان و قربانیان خشونت و شکاف موجود، می‌توان اشاره کرد که ۰.۰۴ درصد بودجه اتحادیه اروپا به پناهگاه‌های زنان خشونت‌دیده اختصاص داده می‌شود. دعوت برای سرمایه‌گذاری با تمرکز پیشگیری از خشونت، علاوه بر دولت‌ها، بخش خصوصی را نیز که درصدی از هزینه‌های خشونت علیه زنان را می‌پردازند، مخاطب قرار می‌دهد (از جمله عدم حضور در ساعات کاری، هزینه‌های درمانی فیزیکی و روانی). هم‌چنین بنیادها و سازمان‌هایی که از نهادهای زنان، حقوق انسانی، ضد خشونت و غیره حمایت مالی می‌کنند، مخاطب این مسئله هستند. در یک پژوهش، دوازده کشوری که بودجه کلان‌تری را به پیشگیری از اشکال خشونت در حوزه‌ی خصوصی، عمومی و اجتماعی اختصاص دادند و اقداماتی در زمینه‌ی آموزش عمومی پیرامون آسیب‌های خشونت، تدوین قوانین، نظارت بر اجرای موثر قوانین و سیاست‌های جدید برای پاسخگویی در برابر خشونت علیه زنان و حمایت از سازمان‌های زنان، مدافعین حقوق زنان و انجام پژوهش در این رابطه انجام داده‌اند، هزینه‌ی اقتصادی کم‌تری پرداخته‌اند. تأثیرات مثبت سرمایه‌گذاری برای پیشگیری از خشونت علیه زنان نشان می‌دهد که چنان‌چه خواست سیاسی وجود داشته باشد و بودجه لازم در کنار ساز و کارهای آزادی بیان و مطبوعات در زمینه‌ی شفافیت و اطلاع‌رسانی در زمینه‌ی آسیب‌های خشونت علیه زنان –که نقش کلیدی در فرهنگ‌سازی دارد—، می‌توان گام‌های مثبتی در زمینه‌ی زدودن کلیه‌ی اشکال خشونت علیه زنان برداشت. لازم به یادآوری است که هدف شماره‌ی ۵ از ۱۷ اهداف توسعه پایدار بر برابری جنسیتی تکیه دارد که یکی از اهدافی است که بیش‌ترین شکاف را برای تحقق تا سال ۲۰۳۰ در جهان دارد. یکی دیگر از استراتژی‌های موفقیت‌آمیز در زمینه‌ی رفع خشونت علیه زنان، همبستگی و همراهی با سایر جنبش‌هایی است که برای رفع تبعیضات و شکاف‌های اجتماعی مبارزه می‌کنند. بدون شک مبارزه با خشونت علیه زنان در تقاطع با جنبش‌هایی نظیر رفع تبعیضات نژادی، طبقاتی، قومی، مذهبی قرار دارد. هم‌چنین هم‌پوشانی و تقاطع تلاش‌های ملی و جهانی برای مقابله با بحران‌های محیط زیست، جنگ، نابسامانی، اپیدمی‌های جهانی (چون کرونا) که همه‌ی شکاف‌های جنسی-جنسیتی را تعمیق بخشیده و خشونت علیه زنان را فراگیرتر می‌کند، فراخوانی است جهانی برای حضور فعال زنان که در ماه بعد ادامه مطلب را می‌خوانید…

پیام تسلیت به جناب آقای منوچهر شفایی

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

پیام تسلیت به خانواده آقای منوچهر شفایی

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

 

 

اطلاعیه 1593

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram