نشریه بشریت شماره۲۸۴

آرشیو نشریه بشریت

روی جلد  پشت جلد

فهرست مطالب نشریه بشریت شماره ۲۸۴

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
میلاد ترغیبی
4
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، آذر ماه ۱۴۰۲
پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، رضا شایگان
5
گزارش آماری قتل‌های قانونی، آذر ماه 1402
فرشاد اعرابی
5
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، بهمن ‌ماه ۱۴۰2
بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، احسان احمدی‌خواه، مهسا یاحق
5
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، بهمن ماه 1402
پویا حسابی، امیررضا ولی‌زاده، مرجان شعبان‌نژاد
6
گزارش آماری نقض حقوق زنان، بهمن ماه ۱۴۰۲
مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری، شراره هادی‌زاده رئیسی
6
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، بهمن ماه 1402
کوثر ولی‌زاده، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، سونیا سوارکوب
6
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، بهمن ماه ۱۴۰۲
مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی
7
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، بهمن ماه 1402
کریم ناصری، علی فروتن، سعید بهشتی متین، صدرا مجیب یزدانی
7
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۴ ژانویه ۲۰۲۴
سونیا سوارکوب
7
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۴
مینا آقابیگی
10
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان، ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴
کوثر ولی‌زاده
11
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۲۲ ژانویه 2024
امیررضا ولی‌زاده
12
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، ۲۷ ژانویه ۲۰۲۴
سارا آسیابان
14
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان، ۲۷ ژانویه 2024
نرگس مباشری‌فر
17
گزارش جلسه عمومی ‌کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴
کریم ناصری
20
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق محیط زیست، ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴
سونیا سوارکوب
22
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان، ۳۰ ژانویه ۲۰۲۴
کریم ناصری
25
اعتراضات دی‌ماه ۹۶ سرفصل عبور مردم از حاکمیت (قسمت دوم)
پریسا نیکونام نظامی
26
آزادی بیان
سپیده عشقی
27
زندانی سیاسی یوسف احمدی کیست؟
نوید احمدی
27
تبعیض دینی، مذهبی و نژادی در ایران (بخش دوم)
امیر پالوانه
28
خشونت علیه زنان در خانواده از منظر روانشناختی
شیما یاحق
28
مجازات بدحجابی و بی‌حجابی در قالب لایحه عفاف و حجاب
لیلا باستانی نوشهر
29
کولبری برای تأمین معیشت
کریم ناصری
30
چهار دهه تجاوز و آزار جنسی در زندان‌های ایران
پانیذ تراب‌نژاد
31
پسرم رفتار و آرایش زنانه داشت او را کشتم/ در تبریز بی‌آبرویمان کرده بود
سیدآرین میرزاده
31
حق آزادی دین و عقیده
شیوا کردفروشانی
32
انقلاب استوار
علی مسیبی
32
افزایش اعدام‌های جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۳
سپهر رضایی شایان
33
۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ ـ تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر(قسمت دوم)
فرشاد اعرابی
33
شمشاد
بهاره مسگری
34
اطلاعیه 1572
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
35

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند

سردبیر: مینا  آقابیگی

صفحه آرا: نرگس مباشری‌فر, سپیده عشقی

طرح روی جلدوپشت جلد: پانیذ تراب‌نژاد

امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند

ویراستارها: نرگس مباشری‌فر، رضا شایگان، پوریا طالب‌زاده

چاپ و توزیع:

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

عکس جلد کتاب‌ها

در صفحه ۲ نشریه آمده ‌است.

۱- قدرت فکر

نویسنده: جوزف مورفی، مترجم: اصغر شجاعی. اگر خواهان غلبه بر یک عادت بد، موفقیت بیشتر، سازگاری در خانواده خود و یا رسیدن به اهدافی باشید که تاکنون غیرقابل تحقق بوده‌اند، این کتاب به شما راهنمایی می‌دهد که آیا شما در راه درست هستید یا خیر. انسان از دیرباز سعی کرده است ذات خود را بشناسد. خودشناسی پدیده‌ای نوظهور نیست، بلکه آنقدر قدمت تاریخ بشریت، فرهنگ و تمدن است که گام نهادن در مسیر کمال و رسیدن به سعادت را به منزله کشف قلمرو درونی می‌دانند. اگرچه معیارهای فردی و اجتماعی تفاوتهای قابل ملاحظه‌ای دارند، اما با نگرشی عمیق متوجه خواهیم شد که فرمانروای بلامنازع قلمرو لایتناهی ذهن درون، نیروی فکر و عقل است که هم جهان عینی و هم زندگی بیرونی ما را شکل می‌دهد؛ و همچنین در قالب قدرت. قاهر به ما فرمان می‌دهد و سرنوشت ما را رقم می‌زند و معجزه می‌آفریند، گاه در باطن می‌شکافد و شروع به جوشیدن می‌کند و گاه مانند کودکی آرام و آرام می‌ماند و نمی‌جوشد و می‌جوشد. در گوشه عزلت و انزوا به سکوت فرو می‌رود.

۲- قدرت خودباوری

نویسنده: دکتر ناتانیل براندن، مترجم: دکتر بهاره دادرس. کتاب قدرت خودباوری به کشف شیوه‌هایی می‌پردازد که شما را راهنمایی کند تا خود را بیشتر باور کنید و به سمت موفقیت پیش روید. این کتاب به شما راهکارهایی در حیطه‌ی خودباوری ارائه می‌دهد. از زمانی که به مدرسه رفتم، چیزی احساس کردم از وجودم رفت. وقتی به دانشگاه رسیدم چیزی از آن باقی نمانده بود. اعتماد به نفس. با خواندن اولین کتاب براندن در مورد اعتماد به نفس زنان، متوجه شدم که چیزی به نام (اعتماد به نفس) عزت نفس را از دست داده‌ام: متأسفانه، نه تنها در مدارس ما به این موضوع توجه کافی نمی‌شود، بلکه بسیاری از معلمان نیز خودخواهی کودکان را سرکوب می‌کنند.

۳- عشق نافرجام

نویسنده: دانیل استیل، مترجم: قدیر گلکاریان. این کتاب سرگذشت دختری به نام الیزابت است که با سرخوردگی و سرگشتگی در جستجوی آینده خود است. کتاب به زندگی پناهندگان و شرایط اجتماعی آن‌ها می‌پردارد. خانم دانیل استیل نویسنده مشهور، و معاصر آمریکایی که از سال 1981 با انتشار آثار خود در ایالات متحده آمریکا به شهرت رسید و به ایده‌پردازی و ابداع مضامین مؤثر و فریبنده درباره مشکلات جوانان و مشکلات مردم شهرت دارد. خانواده و نظام اجتماعی او لقب (مؤثرترین نویسنده) را پذیرفت و در جامعه مطبوعاتی آمریکا محبوبیت بیشتری پیدا کرد و پس از نوشتن داستان جذاب خود به نام (زمان عشق) جامعه مطبوعات آمریکا را شوکه کرد و جهشی در دنیای رمان‌های کلاسیک و قدیمی ایجاد کرد. شایان ذکر است که (دانیل) در این کتاب اثر انگشت خود را در موضوعات جامعه‌شناسی به جا گذاشته و با بیان حقیقت زندگی دختری سرخورده و رنج کشیده مانند (الیزابت) به اساس اجتماعی و نقش اجتماعی خانواده‌اش اشاره می‌کند.

۴- ۵۰ دلیلی که مردم برای اعتقاد به خدا ارائه می‌کنند

نویسنده: گای پی هریسون. بسیاری از کتاب‌هایی که اعتقاد دینی را از منظری شک‌آمیز به چالش می‌کشند، لحن تندی دارند که مطمئناً مؤمنان را از شنیدن باز می‌دارد یا استدلال‌های پیچیده فلسفی یا علمی ارائه می‌کنند که از درک خواننده عادی خارج است. این بدون شک روشی ناکارآمد برای تشویق مردم به توسعه تفکر انتقادی درباره دین می‌باشد. این رویکرد منحصر به ‌فرد به شک‌گرایی، کتاب پنجاه دلیل رایج شنیده ‌شده را ارائه می‌کند که مردم اغلب برای اعتقاد به خدا استفاده می‌کنند و سپس سؤالات مهمی را در مورد این دلایل مطرح می‌کند، و در هر مورد نشان می‌دهد که جای شک و تردید زیادی وجود دارد. چه مؤمن باشید، چه یک شکاک کامل، یا جایی در این بین، این مرور برهان های قدیمی و جدید برای وجود خدا را قابل فهم‌تر و روشن‌تر خواهید یافت. از دین به عنوان پایه اخلاق تا مرجعیت. هریسون از کتاب‌های مقدس، شهادت متقاعدکننده مذهبی افراد تأثیرگذار، تجربیات نزدیک به مرگ، استدلال‌های طراحی هوشمند، و خیلی چیزهای دیگر، هریسون با احترام هر یک از دلایل اعتقادی را توصیف می‌کند و سپس مؤدبانه کاستی‌هایی را نشان می‌دهد که هر بدبین خوب به آن اشاره می‌کند. نویسنده به‌عنوان روزنامه‌نگاری که سفرهای گسترده‌ای داشته و با بسیاری از افراد بسیار موفق، که تعداد زیادی از آنها متدیّن هستند، مصاحبه کرده است، از تنوع باورها و روش‌هایی که مردم در صدد آن هستند که دین را با اندیشه علمی سازگار کنند، استفاده می‌کند. با این وجود، او نشان می‌دهد که علیرغم رواج اعتقاد به خدا یا اعتقاد دینی در افراد باهوش، در نهایت هیچ دلیل قابل قبولی برای ایمان به خدا وجود ندارد، فقط دلایلی وجود دارد که هنوز مورد سؤال قرار نگرفته‌اند.

۵- رجال آذرباییجان در عصر مشروطیت

نویسنده: مهدی مجتهدی. کتاب حاضر شرح مختصری است از احوال و اقدامات یکصد و یازده نفر از شخصیت‌های ادبی، سیاسی و دینی آذربایجان، به ویژه نقش‌آفرینی‌های سیاسی آنها در عصر مشروطیت تا اواسط دوران پهلوی که مؤلف در طول هفتاد سال زندگی خویش با اکثر آنان محشور و مانوس بوده است. از جمله چهره‌های معرفی شده عبارتند از :آصف الدوله، دکتر ارانی، پرنس ارفع‌الدوله دانش، اسکندری، امام جمعه خوئی، ایرانشهر، ایرج میرزا جلال‌الملک، باقرخان سالارملی، کلنل محمد تقی خان پسیان، سید جعفر پیشه‌وری، تربیت، تقی‌زاده، ثقه‌الاسلام، شیخ محمد خیابانی، حاج میرزا حسن رشدیه، ستار خان سردار ملی، شهریار، کسروی، نوبری، حاج زین‌العابدین مراغه‌ای و طالبوف. کتاب با بخش خاتمه، توضیحات نویسنده، فهرست راهنما و عکس‌هایی از شخصیت‌های معرفی شده به پایان می‌رسد.

۶- تداوم فرهنگ و هنر هخامنشی در زمان ساسانیان

نویسنده: فرخ ملک‌زاده. پادشاهان هخامنشی در کتیبه‌های تاریخی خود مانند بیستون، نقش رستم، تخت جمشید، شوش، مصر و… بدون کمترین تعصبی گفتار و مطالب خود را به غیر از فارسی باستان به ایلامی و بابلی و حتی خط مصری تکرار کرده‌اند. در زمان ساسانیان نیز تقریباً همین وضع دیده می‌شود. یعنی ساسانیان نیز مانند هخامنشیان فشار و تحمیلی بر اقوام تابعه جهت پذیرش زبان و خط ایرانی وارد نمی‌کردند و هر کسی آزاد و مختار بود که به زبان مادری و اصلی خود تکلم کند. این کتابچه به بررسی تداوم فرهنگ و هنر هخامنشیان در زمان ساسانیان اختصاص دارد.

۷-سطل شما چقدر پر است؟

نویسنده: تام راث، مترجم: منیژه جلالی. سطل شما چقدر پر است؟ به شما یاد می‌دهد که چگونه نیروی اندیشه را تحت کنترل در‌ بیاورید، افکار منفی خود را به افکار مثبت تبدیل کنید و به آرامش درونی برسید. این اثر جزو یکی از بهترین کتاب‌های دنیا است و روی زندگی و روابط نزدیک افراد زیادی در سراسر دنیا تأثیرات ماندگار و فوق‌العاده‌ای ایجاد کرده است. این کتاب با یک زبان ساده و گویا، بیشتر از هر چیزی به اهمیت مثبت‌گرایی و تأثیرات شگفت‌انگیز آن در زندگی ما اشاره دارد. تام راث (Tom Rath) را پدر علم روانشناسی مثبت می‌نامند؛ او با ارائه آمارهای مستند، مرگ‌ومیرهای زیادی، ناشی از منفی‌نگری را در این اثر ذکر می‌کند که شما را عمیقا به فکر فرو می‌برد. به طوری که که موجب می‌شود با تمام وجود درک کنید که افکار منفی تا چه اندازه می‌توانند خطرناک و کشنده باشند، از این رو راهکارهای کتاب مبنی بر حرکت بر روی مدارهای مثبت را با جان و دل پذیرا خواهید شد.

۸- در رویای بابل

اثر: ریچارد براتیگان، ترجمه: پیام یزدانجو. داستان رویای بابل، در مورد یک کارآگاه خصوصی فقیر و ناموفق است که بعد از مدت‌ها دوباره یک مشتری پیدا کرده است. این کارآگاه در رویاهای خود در شهر بابل قدیم به همراه دختری به نام نعنا-دیرت ماجراهای مختلفی را پشت سر می‌گذارد.

۹- زنان کوچک

نویسنده: لوییزا می الکوت، ترجمه: امیر محمود فخر داعی. زنان کوچک داستان معروف چهار خواهر می‌باشد. این دخترها در غیاب پدرشان آقای مارچ، که به عنوان کشیش به جنگ رفته است با انواع و اقسام ناملایمات زندگی و فقر روبه‌رو هستند. ولی به یاری عشق و راهنمایی مادرانه خانم مارچ، نه تنها به این ناملایمات فائق می‌آیند، بلکه از تفریحات و سرگرمی‌های ساده و کوچک خود نهایت لذت را می‌برند.

۱۰- ابله

نویسنده: فیودور داستایوسکی، ترجمه: سروش حبیبی. شاهکار (داستایوسکی) درباره‌ی (مویخکین)- آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته است- که پس از اقامتی طولانی در سوییس برای معالجه‌ی بیماری، به میهن خود باز می‌گردد. او که نجیب‌زاده‌ای خوش‌قیافه و تحصیل‌کرده است، به افسردگی و بی‌ارادگی مبتلاست و نه آرمانی دارد و نه هدف و احساس خاصی. او شاید بیش از حد نیکوسیرت و خوش‌قلب است، آن‌گونه که همگان (ابله) می‌پندارندش و جدی نمی‌گیرند. چرا که دنیا دیگر جایی برای خوبی و بخشندگی ندارد.

۱۱- سفر به دل ادیان

نویسنده: ن. فخر. کتاب (سفر به دل ادیان) یک نمونه پیشنهادی آموزش دین است که در آن یک کودک دوازده سال ایرانی در طول سفرهایی که همراه پدرش به نقاط مختلف دنیا انجام می‌دهد با عقاید مردم جهان و ادیان بزرگ دنیا بجز اسلام آشنا می‌شود و در این مدت هرگز دست از پرسش و کنجکاوی درباره علت باورهای آنها برنمی‌دارد. آشنایی با ادیان هندو، جِین، سیک، شینتو، بودایی، یهود، مسیحیت و بهایی. سینا، قهرمان داستان در برخورد با هر دین و عقیده جدید پرسشگری را آغاز می‌کند تا با ریشه‌های آن باور آشنا شود. اگرچه سعی شده این کتاب چنان ساده نوشته شود که برای کودکان و نوجوانان ۱۱ سال و بالاتر مفهوم و گویا باشد اما می‌تواند نکاتی جالب و خواندنی برای تمام سنین داشته باشد.

۱۲- محکم در آغوشم بگیر

نویسنده: سو جانسن، مترجم: سمانه پرهیزکار. برای داشتن یک رابطه‌ی واقعاً قوی و مهرآمیز، نهذ‌تنها باید بتوانید الگوهای منفی‌ای را که ناامنی دلبستگی ایجاد می‌کنند، کاهش دهید و اعتراضات دلبستگی یکدیگر را درک کرده و بپذیرید، بلکه باید گفت‌وگوهای مثبت قدرتمندی ایجاد کنید که به در ‌دسترس ‌بودن، پذیرا بودن و متعهد بودن پروبال بدهند.

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، بهمن ماه ۱۴۰۲

پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، رضا شایگان

بهمن دی عنوان ردیف
۱۲۶ ۹۷ اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بین‌المللی، بیانیه‌های بین‌المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان ۱
۹۷ ۹۸ بازداشت‌ها ۲
۹ ۱۷ احضار ۳
۶۳ ۶۵ احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه ۴
۴۵ ۴۴ زندان و زندانی شامل: ضرب‌وشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری ۵
۳۴ ۴۳ کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت ۶
۳۳ ۴۶ تیراندازی به مردم ۷
۲۵ ۱۶ موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی و انفجار مین ۸
۴۳۲ ۴۲۶ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۶۸ خبر که در طول ماه بهمن ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، هه‌نگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیده‌بان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانه‌ها، ایران وایر، رسانک و جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی بهمن ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزاله‌السادات ابطحی، فرشاد اعرابی، حسن حمزه‌زاده عباس منفرد، نرگس مباشری‌فر، مرضیه علی‌کرمی، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، کریم ناصری، محمد اسدی، علیرضا قادربیگی، رضا شایگان می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری قتل‌های قانونی، بهمن ماه ۱۴۰2

فرشاد اعرابی

ردیف موضوع و نوع جرم کودک زنان مردان جمع
1 صدور حکم اعدام قتل 0 0 ۲۲ ۲۲
محاربه 0 0 ۲ ۲
بغی 0 0 ۶ ۶
محاربه ۰ ۰ ۲ ۲
تجاوز ۰ ۰ ۵ ۵
2 اجرای حکم اعدام قتل ۰ ۱ ۱۱ ۱۲
مواد مخدر 0 ۱ ۲۳ ۲۴
محاربه 0 ۰ ۶ ۶
3 مرگ در اثر شکنجه 0 0 1 1
4 مرگ در زندان 0 0 ۱ ۱
خودکشی در زندان ۰ ۰ ۲ ۲
5 رهایی از اعدام قتل ۰ ۰ ۵۴ ۵۴
جمع ۰ ۲ ۱۳۵ ۱۳۷

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۷۷ خبر که در طول بهمن ماه 1402 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانه‌ها، هه‌نگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در بهمن ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: : صادق فرخی قصرعاصمی، غزاله‌السادات ابطحی، فرشاد اعرابی، حسن حمزه‌زاده عباس منفرد، نرگس مباشری‌فر، مرضیه علی‌کرمی، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، کریم ناصری، محمد اسدی، علیرضا قادربیگی، رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، بهمن ‌ماه ۱۴۰2

بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، احسان احمدی‌خواه، مهسا یاحق

بهمن دی موضوع ردیف
34 30 اخبار عمومی ۱
43 47 تجمعات ۲
24 35 حوادث ۳
24 11 بازداشت و زندانیان ۴
25 21 کولبری و سوختبری 6
17 17 معوقات مزدی 7
5 3 اخراج و تعدیل نیرو 8
172 164 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 172 خبر در طول بهمن ماه ۱۴۰2 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملا نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر بهمن ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: احسان احمدی‌خواه، عبدالمجید بازداران، بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، سیاوش نوروزی، رضا حاتمی، عباس منفرد، محسن شاهسوند می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://kar-kargar.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، بهمن ماه 1402

پویا حسابی، امیررضا ولی‌زاده، مرجان شعبان‌نژاد

بهمن دی موضوع ردیف
4 11 احضار، صدور و اجرای احکام 1
13 12 بازداشت 2
2 2 هنرمندان زندانی 3
4 6 رسانه و مطبوعات 4
1 0 لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم 5
16 31 انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع الکاری 6
57 68 آثار باستانی و گردشگری ۷
97 131 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 97 خبر در طول بهمن ماه 1402 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری‌آنلاین و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در بهمن ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: فرشته خیام‌الحسینی، مونا احمدی‌پور، رزا جهان‌بین، مرجان شعبان‌نژاد، سرور سامانی قلی‌پور، امیررضا ولی‌زاده، پویا حسابی می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://honar.bashariyat.org

 

 

گزارش نقض حقوق زنان، بهمن ماه ۱۴۰۲

مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری، شراره هادی‌زاده رئیسی

ردیف موضوع دی بهمن
۱ اخبار عمومی ۵۰ ۱۹
۲ احضار به دادگاه ۴ ۵
۳ احکام صادره ۱۲ ۳۰
۴ بازداشت ۷ ۷
۵ اعدام ۱ ۳
۶ زندان و زندانی ۱۳ ۱۱
۷ اعتصابات ۰ ۳
۸ خشونت علیه زنان ۱۱ ۹
۹ قتل‌های ناموسی ۱ ۶
۱۰ آسیب‌های اجتماعی ۱ ۹
جمع ۱۰۰ ۱۰۲

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۰۲ خبر که در طول بهمن ‌ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هه نگاو، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، ایران وایر،رادیو زمانه ، اینترنشنال، کلمه، رادیو فردا، صدای آمریکا جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

مکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در بهمن ماه همکاری کردند: شراره هادی‌زاده رئیسی، پروین محمدی افقا، مهرناز جلالوند، لیلا رمضان، سونیا سوارکوب، سارا آسیابان، پوراندخت اسلامی، رویا قهرمانی، فهیمه تیموری، آیلین علی ویردیلویی، مهناز ترابی، نسرین جهانی گل شیخ، فاطمه فیلی، کیمیا قزلباش، امیر پالوانه، محمد گلستان‌جو می‌باشند.

جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، بهمن ماه۱۴۰۲

کوثر ولی‌زاده، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، سونیا سوارکوب

بهمن دی موضوع ردیف
۱۰ ۱۲ اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای ‌بین‌المللی‌، بیانیه‌ها، نامه‌ها، حمایت ‌از کودکان ۱
۰ ۱ احکام صادر شده ۲
۱۲ ۱۴ خشونت‌ علیه ‌کودکان ‌و‌ نوجوانان: کودک‌آزاری،‌ کودک‌همسری ۳
۳ ۳ خدمات درمانی وبهداشتی ۴
۵۲ ۳۴ آسیب‌های اجتماعی: کودکان فقر، آموزش‌ و پرورش، ‌اعتیاد‌ کودکان،‌ کودکان بی‌هویت، سقط جنین و نوزادان ۵
۷ ۳ کودکان و نوجوانان بازداشت شده ۶
۳ ۰ زندان وزندانی ۷
۲ ۳ اعدام ۸
۶ ۴ کودکان و نوجوانان کشته شده ۹
۸ ۱۰ خودکشی کودکان ۱۰
۱۰۳ ۸۴ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۱۴۰خبر که در طول بهمن ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان در بهمن ماه همکاری کردند: کوثر ولی‌زاده، سونیا سوارکوب، مهناز ترابی، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، نسرین جهانی گلشیخ، پریا ترابی، امیررضا ولی‌زاده، فهیمه امینیون، پروین محمدی افقا، لیلا باستانی، امیرپالوانه می‌باشند. جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://koodak.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، بهمن ماه ۱۴۰۲

 مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی

بهمن دی موضوع ردیف
۲۱ ۳۹ آلودگی هوا ۱
۲۱ ۱۸ آلاینده‌های زیست‌محیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانه‌ای) ۲
۱ ۴ جنگل و اراضی ملی (آتش‌سوزی و از بین رفتن مراتع) ۳
۱۸ ۱۰ بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه ۴
۴ ۳ طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروش‌های غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راه‌سازی و…) ۵
۱ ۰ ضرب‌وشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیط‌بانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست ۶
۱۱ ۵ گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) ۷
۲۸ ۳۸ صید و شکار، حیوان‌آزاری (بازداشت و احکام صادره) ۸
۳ ۰ کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی ۹
۴ ۹ قاچاق چوب، خاک و حیوانات ۱۰
۲ ۰ گونه های گیاهی و جانوری در حال انقرض ۱۱
۱۱۴ ۱۲۶ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۱۴ خبر که در طول بهمن ماه 1۴02 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع ازمحیط زیست تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیده‌بان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست در بهمن ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهان‌بین، رزا جهان‌بین، علی برومند، کاوه قزلباش، ندا فروغی، مجید رئوفی، فرشته خیام‌الحسینی، صمد جعفری، سپهر رضائی شایان، محمودرضا صالحی، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، قندیل دادخواه، مرضیه علی‌کرمی، بهاره مسگری، سونیا سوارکوب، شیما یاحق، امیرولی‌زاده، امید علی باقری می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است.

https://mohitzist.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، بهمن ‌ماه 1402

کریم ناصری، علی فروتن، سعید بهشتی متین، صدرا مجیب یزدانی

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان بهمن‌ماه ۱۴۰2
موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان سایر ادیان
احضار و بازجویی 4 21 3 2
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان 25 26 3 3
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی 25 25 4 3
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 1 4 0 0
حبس 27 24 4 4
آزادی و مرخصی زندانی 4 0 0 2
تفتیش و ضبط و مصادره 3 7 2 0
جمع کل 90 107 16 14

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 96 خبر که در طول بهمن‌ ماه 1402 تهیه شده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، آباننیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، هه‌نگاو، بی‌بی‌سی فارسی، جمع‌آوری گردیده، تهیه شده است.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در بهمن‌ماه همکاری کردند خانم‌ها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، صدرا مجیب یزدانی، قندیل دادخواه، سینا اشجعی، امیر پالوانه، شیوا کردفروشانی، سعید بهشتی متین، اسفندیار سنگری، داود لطفی، محمدمهدی خسروپناه، عباس رهبری، مریم حبیبی، کوثر ولی‌زاده، شراره هادی‌زاده رئیسی، می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://adian.bashariyat.org/

 

 

گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۴ ژانویه ۲۰۲۴

سونیا سوارکوب

گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در ۱۴ژانویه ۲۰۲۴ برابر ۲۴دی ماه ۱۴۰۲در ساعت ۱۵:۰۰ به ‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور اعضای ‌کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای رضا شایگان ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: آقای اصغر خدابنده سامانی سخنرانی خود را با موضوع بررسی کنوانسیون‌ مدیریت‌ زیست‌محیطی آلاینده‌های‌ آلی‌ پایدار (استکهلم‌) و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: در ابتدا تعریف مختصری از آلاینده آلی پایدار را توضیح می‌دهم. خصوصیات ترکیبات آلی: ترکیبات آلی، ترکیباتی با خواص شیمیایی و فیزیکی بی‌نظیر هستند و در محیط همواره پایدارند حلالیت این ترکیبات در آب کم ولی در چربی بسیار بالا می‌باشد. خصوصیات این ترکیبات: انتشار آن به ‌صورت منطقه‌ای و حتی جهانی توسط هوا، آب، حیات وحش و دوره تماس طولانی با انسان و حیوانات. در اندام‌ها به ‌صورت بیولوژیکی ذخیره می‌شوند. تأثیرات مزمن و موقت بر انسان و حیوان. آلاینده‌های پایدار دارای چهار خصوصیت ذاتی، سمی، تجمع‌پذیری، پایداری و توانایی انتقال به مسافت‌های دور را دارند. موادی مانند: ددت، دیلدرین، هپتا کلر، آلدرین، کلردان، هگزا کرو بنزن، میرکس، روغن‌های آسکارل و توکسافن، گروه بی فنیل بی کلرینه، دیوکسین و فوران مواد مشمول این کنوانسیون هستند (جمعاً ۱۴ آفت‌کش و ۷ ماده شیمیایی) هدف از این پیمان: حذف و یا کاهش آلوده‌کننده‌های آلی پایدار. ممنوع کردن تولید، مصرف، صادرات و واردات و فروش، مساعدت و ترغیب کشورها به انجام اقدامات ملی و منطقه‌ای برای کاهش خطرات مواد مزبور، مساعدت به کشورها برای ایجاد صنایع پاکیزه به ‌منظور جلوگیری و یا کاهش انتشار مواد مذکور، استفاده از جایگزین‌های مناسب، ترغیب کشورها به شناسایی منابع و نابود کردن. این کنوانسیون جهت ارتقاء سطح کیفی زیست محیطی و برای حفاظت از سلامت انسان و محیط زیست. جهت مقابله با آثار سوء برخی مواد آلی پایدار. در تاریخ ۲۳ مه سال ۲۰۰۱ میلادی در استکهلم سوئد برای امضاء افتتاح شد. در دوم ماه مه سال ۲۰۰۲ آن را امضاء نمودند. ۱۲۶ کشور در این قرارداد شرکت کردند. کشور ایران در سال ۱۳۸۴ متن را تصویب کرد و در سال ۱۳۸۵ رسماً به استکهلم پیوست و دفتر بررسی آلودگی آب و خاک، سازمان مرجع ملی این کنوانسیون شد. خلاصه‌ای از مواد این کنوانسیون ارائه می‌شود و در ادامه سه ماده آلاینده که هنوز در ایران مصرف می‌گردد را مورد بررسی قرار می‌دهیم. ماده۱: هدف‌. ماده۲: تعاریف‌. ماده۳: تدابیر لازم‌ برای‌ کاهش‌ یا حذف‌ انتشار از تولید و استفاده‌ عمدی‌. ماده۴: ثبت‌ معافیت‌ ویژه‌. ماده۵: تدابیر لازم‌ برای‌ کاهش‌ یا حذف‌ انتشار از طریق‌ تولید غیرعمدی‌. ماده۶: اقدامات‌ لازم‌ برای‌ کاهش‌ یا جلوگیری‌ انتشار آلودگی‌ از وسایل‌ از کار افتاده‌ و پسماندها. ماده۷: طرح‌های‌ استقرار (اجرایی‌). ماده۸: فهرست‌بندی‌ مواد شیمیایی‌ در ضمائم‌ الف‌، ب‌، ج‌. ماده۹: تبادل‌ اطلاعات‌. ماده۱۰: اطلاعات‌ عمومی‌، آگاهی‌ و آموزش‌. ماده۱۱: تحقیق‌، توسعه‌ و نظارت‌. ماده۱۲: کمک‌های‌ فنی‌. ماده۱۳: رویه‌ و منابع‌ مالی‌. ماده۱۴: موافقت‌نامه‌های‌ مالی‌ در دوران‌ واسط‌. ماده۱۵: گزارش‌‌دهی‌. ماده۱۶: برآورد میزان‌ تأثیرگذاری‌. ماده۱۷: ناهمخوانی. ‌ماده۱۸: سامان‌ دادن‌ مشاجرات‌. ماده۱۹: مجمع‌ اعضاء. ماده۲۰: دبیرخانه‌. ماده۲۱: اصلاًحیه‌ کنوانسیون‌. ماده۲۲: تصویب‌ و اصلاًحیه‌ ضمایم‌. ماده۲۳: حق‌ رأی‌. ماده۲۴: امضاء. ماده۲۵: تصویب‌، قبول‌، تأیید یا الحاق. ماده۲۶: اجرایی‌ شدن. ‌ماده۲۷: تحفظ‌ها. ماده۲۸: بازپس‌گیری‌. ماده۲۹: امانت‌. ماده۳۰: سندیت‌ متن‌. بر این اساس قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون استکهلم در خصوص آلاینده‌های آلی پایدار در تاریخ ۱۰/۳/۱۳۸۴ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و توسط شورای نگهبان تأیید شد. همچنین هیأت وزیران، طی ابلاغیه شماره ۷۸۶۱1/ت۲۴۶۱۶ ه ـ مورخ ۲۶/۲/۱۳۸۰، سازمان حفاظت محیط زیست را به عنوان مرجع ملی کنوانسیون استکهلم تعیین نمود. روغن‌های آسکارل و آلوده به PCBs ترانسفورماتور پلی کلریدهای بی فنیل (PCBs) خانواده‌ای از هیدروکربن‌های آروماتیک کلردار مصنوعی هستند که مشخصات حرارتی و الکتریکی مناسبی دارند. این مشخصات خوب به همراه پایداری شیمیائی عالی، کاربردهای تجاری بسیاری برای این مواد به همراه داشته است (مانند روغن آسکارل). روغن آسکارل یک روغن سنتزی (ساخته شده در آزمایشگاه است که برخلاف روغن معدنی از نفت خام گرفته نشده است. این روغن به علت نسوز بودن و پایداری شیمیائی بالا از ابتدای دهه ۳۰ میلادی در خازن‌ها و ترانسفورماتورهای ضد انفجار (بخصوص ترانس‌های توزیع ویژه صنایع و ترانس‌هایی که در مناطق مسکونی، برج‌ها، ساختمان‌های اداری، مترو و… نصب می‌شوند) استفاده شد. در دهه ۷۰ میلادی فهمیدند PCB تجزیه‌ناپذیر بوده و برای سلامتی انسان نیز به شدت مضر است به طوری‌که تماس با آن یا استنشاق بخارات آن می‌تواند باعث ایجاد سرطان‌های مختلف شود. همچنین در چند حادثه آتش‌سوزی مربوط به ساختمان‌های تجاری و مسکونی در آمریکا مشخص شد روغن آسکارل در درجه حرارت‌های بالای ۸۰۰ درجه سانتیگراد دو گاز سمی و کشنده دای اکسین و فوران را تولید می‌کند که موجب مرگ آنی افرادی می‌شود که آن را استنشاق کرده‌اند. از اواسط دهه ۸۰ میلادی تولید این روغن و استفاده از آن در ترانسفورماتور ممنوع اعلام شد. در ایران (و همچنین سایر کشورها) ترانسفورماتورهایی که با روغن آسکارل پر شده‌اند زیاد نیست. منتها به علت استفاده مشترک از تجهیزات سرویس و نگهداری (مانند دستگاه سیرکوله و…) تعداد بسیار زیادی از ترانس‌های حاوی روغن معدنی نیز به PCB آلوده شدند. پس دو نوع آلودگی ترانس وجود دارد: روغن آسکارل. روغن معدنی آلوده به PCB. طبق برآورد شرکت توانیر در حال حاضر حدود ۲۰۰ هزار لیتر روغن آسکارل و سه میلیون لیتر روغن آلوده به PCB در ایران وجود دارد که در سال‌های گذشته ۴۰۰ هزار لیتر از این روغن‌های آلوده پاکسازی شده‌اند. امحاء روغن‌های آسکارل و آلوده به PCB: دو روش برای امحاء روغن‌های آسکارل و آلوده به PCB در ایران مورد استفاده قرار گرفته است: روغن‌های معدنی آلوده به PCB کمتر از ۷۰۰۰ppm روش شیمیائی (پایه سدیم): در این روش از ترکیب PCB با سدیم، مولکول بای فنیل و نمک تولید می‌شود که ترکیبی کاملا بی‌خطر و واکنشی غیر قابل برگشت است. روغن نیز در این حالت بازپالایش شده و مجدد وارد ترانسفورماتور می‌شود. (روغن دورریز نمی‌شود). روغن‌های معدنی آلوده به PCB بیشتر از ۷۰۰۰ppm یا روغن‌های آسکارل امحاء با روش سوزاندن (Incineration) در کوره‌های مخصوص: در این روش ترانسفورماتور و کلیه تجهیزات و متعلقات آن (از جمله روغن) و حتی خاک آلوده اطراف ترانس بسته‌بندی شده و به خارج از کشور ارسال می‌شود. سپس در کوره‌های مخصوص در دمای بالای ۱۰۰۰ درجه سانتیگراد سوزانده می‌شود. مقدمه‌ای بر DDT: دی کلرودی فنیل تری کلرو اتان، که معمولاً با نام DDT شناخته می‌شود، یک ترکیب شیمیایی کریستالی بی‌رنگ، بی‌مزه و تقریباً بدون بو و یک ارگانوکلر است. این ماده در اصل به عنوان یک حشره‌کش تولید می‌شد، دی کلرودی فنیل تری کلرو اتان در نیمه دوم جنگ جهانی دوم برای محدود کردن شیوع بیماری‌های منتقله از حشرات مانند مالاریا و یا تیفوس در میان غیرنظامیان و سربازان مورد استفاده قرار گرفت. مولر در سال ۱۹۴۸ جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی را به دلیل کشف کارایی بالای DDT به عنوان یک سم تماسی در برابر چندین گونه از بندپایان دریافت کرد. موارد استفاده از DDT: بین دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۸۰، DDT به طور گسترده در صنعت کشاورزی به عنوان حشره‌کش مورد استفاده قرار گرفت. استفاده از DDT برای کنترل بیماری‌هایی مانند تیفوس و مالاریا در اوایل دهه ۱۹۴۰ مرسوم بود. می‌توان اشاره کرد که این ماده به عنوان یک آلاینده آلی پایدار طبقه‌بندی می‌شود. این ترکیب می‌تواند در خاک نفوذ کرده و تا ۳۰ سال در آن باقی بماند. دی‌اکسین‌ها: دی‌اکسین یک واژه با فرمول کلی C12H4Cl4O2 برای خانواده‌ای از ترکییات آلی کلرینه است. منابع اصلی دی‌اکسین‌ها می‌توان به سوزاندن زباله‌های شهری به ویژه پلاستیک در زباله‌سوزها، سوزاندن لجن فاضلاب و مواد زائد عفونی. فاکتورهای متعددی در میزان تأثیر آن‌ها بر جانداران مؤثر است که از آن جمله می‌توان به سطح تماس، زمان تماس و چگونگی تماس اشاره نمود. ناراحتی کبدی و عارضه پوستی از عمده‌ترین عوارض این ترکیب هستند. قوانین جمهوری اسلامی ایران علاوه بر قبول این کنوانسیون در این مورد به شرح زیر می‌باشد: اصل۵۰ قانون اساسی، ماده۶۸۸ قانون مجازات اسلامی و قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست مصوب سال ۵۳ و آیین‌نامه اجرایی آن، قانون هوای پاک مصوب سال ۹۶ و تبصره ۳۱ قانون برنامه ششم توسعه به آن توجه و محافظت از آن تأکید برای تضمین این حقوق و آزادی‌ها، استفاده از ابزار کیفری با جرم‌انگاری رفتارهای تهدید کننده آن‌ها و مجازات ناقضان این حقوق به رسمیت شناخته شده است. جرم محیط زیستی به طور صریح در قوانین موضوعه ایران تعریف نشده است، اما مطابق ماده۶۸۸ قانون مجازات اسلامی، هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی شناخته شود از قبیل آلوده کردن آب آشامیدنی یا توزیع آب آشامیدنی آلوده، دفع غیربهداشتی فضولات انسانی و دامی و مواد زاید، ریختن مواد مسموم‌کننده در رودخانه‌ها، زباله در خیابان‌ها و کشتار غیرمجاز دام، استفاده غیرمجاز فاضلاب خام یا پساب تصفیه‌خانه‌های فاضلاب برای مصارف کشاورزی ممنوع می‌باشد و مرتکبین چنانچه طبق قوانین خاص مشمول مجاز شدیدتری نباشند به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد. ولی متأسفانه به دلیل عدم توجه مسئولین و بی‌کفایت بودن دولت‌ها در جمهوری اسلامی ایران و نبود اولویت برای محیط زیست تأثیر در روند بهبود در مشکلات زیست محیطی در ایران دیده نمی‌شود.

بخش ۲: خانم بهاره مسگری سخنرانی خود را با موضوع معضل سگ‌های ولگرد ایراد کردند: سگ‌های ولگرد یکی از مشکلات شناخته شده در بحث مدیریت شهری در جهان است. سگ‌ها اولین حیوان اهلی شده توسط بشر محسوب می‌شوند که بیش از۲۰ هزار سال از اهلی شدن آن می‌گذرد. حیوانات اهلی جانورانی هستند که طی پرورش انتخابی توسط انسان‌ها دستخوش تغییرات ژنتیکی، رفتاری و فیزیولوژیکی چشمگیری شده‌اند. این حیوانات دست‌ساز بشر برای تغذیه، محل و در برخی موارد برای زایمان به انسان‌ها وابسته هستند. بدین لحاظ تمام حیوانات اهلی می‌باید به طور مستمر تحت مدیریت، سرپرستی و نگهداری انسان‌ها باشند. بدیهی است به واسطه تغییراتی که در ژن و ریخت حیوانات اهلی بوجود آمده است زندگی آزادانه و بدون سرپرستی دایمی آن‌ها چه در داخل و در خارج از فضای شهری در درجه اول برای خود حیوان و در درجه دوم برای اکوسیستم می‌تواند مشکلات زیادی به وجود آورد. هر اکوسیستم حیوانات وحشی خاص خود را داشته که طی میلیون‌ها سال تکامل در آن پیدایش و با محیط فیزیکی، شرایط اقلیمی، بیماری‌ها و سایر فاکتورهای زیستی آن زیستگاه سازگاری پیدا کرده‌اند. پراکنش هر حیوان وحشی محدود به زیستگاه‌های مشخصی است که به آن قلمرو و محدوده پراکنش آن‌گونه در یک جغرافیای زیستی گفته می‌شود. از این رو حیوانات وحشی یک منطقه بومی آن زیستگاه بوده و در صورت انتقال به زیستگاه‌های دیگر به عنوان گونه غیربومی در زیستگاه میزبان شناخته شده و تبدیل به آفت می‌شوند. ضرورت‌های کنترل جمعیت سگ‌های ولگرد: سگ‌ها دارای قابلیت و پتانسیل تولید مثلی بالایی بوده و به همین علت در صورت اجرا نشدن برنامه‌های کنترل، سریعا افزایش یافته و مخاطرات فراوانی به دنبال خواهند داشت. شیوع بیماری‌های قابل انتقال بین سگ و انسان. افزایش سگ گزیدگی و تلفات انسانی ناشی از حمله سگ ولگرد به انسان به ویژه در کودکان. سلب آسایش عمومی و آرامش روانی شهروندان. تهدید بهداشت عمومی و آلودگی محیط و منظر پارک‌ها و تفرجگاه‌ها ناشی از مدفوع و پسماند غذای سگ‌ها. افزایش تصادفات جاده ای. خطر شکار و تغذیه از حیات وحش بومی در خطر انقراض. وضع موجود در ایران: روزانه ۱۷ مورد حیوان گزیدگی (۱۳. ۶ سگ گزیدگی) در تهران اتفاق می‌افتد. روند سالانه حیوان گزیدگی در ایران روبه افزایش است. به طوری‌که در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، این میزان از ۳۵ مورد در سال ۱۳۶۶ به ۳۰۶ مورد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. که از این میان ۸۰ درصد گزیدگی‌ها توسط سگ‌ها انجام شده. همچنین آمار مربوط به تلفات بیماری هاری هم طبق افزایش آمار سگ گزیدگی ناشی از جمعیت رو با افزایش سگ‌ها در حال بالا رفتن است. مهمترین تأثیرات سگ‌های ولگرد بر حیات وحش: اثر شکار مستقیم حیات وحش. اثر رقابت غذایی با حیات وحش. اثر بیماری‌زایی برای حیات وحش. اثر بر ناامنی زیستگاه. در مقاله‌ای که در ژورنال علمی اوریکس دانشگاه کمبریج در سال ۲۰۲۱ منتشر شده ثبت حمله سگ‌های ولگرد به حداقل ۱۷ گونه پستاندار در ایران گزارش شده و برخی گونه‌های مورد حمله واقع شده جزء گونه‌های نیازمند حفاظت و در خطر انقراض از جمله یوزپلنگ آسیایی بوده است. همچنین به گونه‌هایی مثل کاراکال، گربه جنگلی، سیاه گوش… حمله شده که از این میان تلفات آهو با ۴۴ فرد و یوزپلنگ آسیایی با ۱۷ فرد قابل توجه است. شناخت تأثیرات سگ‌های ولگرد بر سلامت شهروندان: شیوع بیماری‌های قابل انتقال بین سگ و انسان. سگ گزیدگی و تلفات انسانی به ویژه کودکان. سلب آسایش عمومی و آرامش روانی شهروندان. تهدید بهداشت عمومی و آلودگی محیطی و منظر پارک‌ها و تفرجگاه‌ها. افزایش احتمال تصادفات جاده‌ای. تلفات بیماری هاری در ایران در سال ۱۴۰۰، ۱۶نفر ثبت شده که بالاترین میزان مرگ‌ومیر هاری در کشور طی۳۰ سال گذشته بوده است. قابل توجه است کشور ایران از نظر تعداد مرگ‌ومیر هاری ناشی از سگ گزیدگی بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۲ با ۳۷ مورد مرگ در رتبه سوم جهان قرار دارد. بررسی نحوه اجرای دستورالعمل‌های کنترل جمعیت سگ‌های ولگرد: در بند ز ماده۷ دستورالعمل بیان شده سگ‌های اصیل و مفید پس از طی دوران قرنطینه، نصب قلاده و صدور شناسنامه با اخذ تعهد در خصوص نگهداری مناسب از حیوان و تعهد به عدم رهاسازی به مراکز یا افراد متقاضی تحویل داده می‌شوند. بر این اساس هرگونه رهاسازی سگ‌های ولگرد مردود بوده و برخلاف دستورالعمل است. با این وجود مسوولین شهرداری تهران صراحتا بر رهاسازی سگ‌های زنده‌گیری شده پس از پلاک‌کوبی و عقیم‌سازی در بوستان‌های حاشیه تهران اظهار می‌کنند. همچنین در سال ۱۴۰۰ تعداد ۱۷۲۶ قلاده سگ تحت عنوان واگذاری در اختیار گروه‌های متقاضی قرار گرفته که شبانه رهاسازی آن‌ها توسط حامیان وجود دارد. در بند ز ماده۷ دستورالعمل به صراحت بیان شده سگ‌هایی که به عنوان سگ گله به افراد واگذار می‌شوند قبل از واگذاری توسط دامپزشک عقیم‌سازی خواهد شد. بر این اساس هر گونه عقیم‌سازی سگ‌های بلاصاحب موجود در مراکز نگهداری مردود بوده و برخلاف دستورالعمل است. این در حالی است که شهرداری تهران تعداد سگ‌های عقیم شده در مراکز نگهداری را به عنوان عملکرد مثبت مجموعه ارائه کرده. استان تهران با اشباع تعداد سگ گله از سوی دامداران مواجه بوده و به نظر نمی‌رسد هزاران متقاضی دریافت سگ گله بلاصاحب در تهران وجود داشته باشد. از طرفی تصور غلطی در رابطه با عقیم‌سازی وجود داشته که عقیم‌سازی می‌تواند در بلند مدت بر کاهش جمعیت سگ‌های ولگرد موثر واقع شود. این در حالی است که عقیم‌سازی تنها زمانی بر کاهش جمعیت تأثیرگذار است که جمعیت بسته باشد و یا بیش از۷۰ درصد از جمعیت در یک بازه زمانی ۳ ماهه عقیم شوند. بنابراین روش‌های جاری هرگز تأثیری بر کاهش جمعیت سگ‌های ولگرد نخواهد داشت. چرا که تنها ۱۰ درصد از جمعیت سگ‌های ولگرد غیرعقیم آزاد می‌توانند در کمتر از یکسال به اندازه چند برابر تعداد سگ‌های عقیم شده تولید مثل کرده و جمعیت را جایگزین کنند و عقیم‌سازی تنها اتلاف منابع مالی شهرداری است. بند ح ماده۷ دستورالعمل بر معدوم سازی سگ‌های بلااستفاده، آلوده و غیرمفید با تزریق دارو یا مرگ با ترحم. بر این اساس می‌باید کلیه سگ‌های آلوده و بلااستفاده با تزریق دارو معدوم و به طور بهداشتی دفن شوند و خلاف این دستورالعمل و تیمار سگ‌های آلوده به جای معدوم خلاف دستورالعمل است. خلاف این دستورالعمل باعث شده تا مراکز کنترل را به کمپ نگهداری، پرواربندی و تیمار سگ‌های ولگرد تبدیل کرده است. افزایش ظرفیت مرکز باعث شده هزینه تغذیه سگ‌های ولگرد تنها در مرکز آرادکوه از ۲۵۰ میلیون تومان در سال به ۲ میلیارد ۳۰۰ میلیون تومان در سال افزایش یابد که فاقد هرگونه توجیح فنی و علمی است. این در حالی است که بودجه سالانه تیمار حیات وحش در خطر انقراض کشور در سال۱۴۰۱ تنها ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان تعیین شده است. تجربه سه کشور در مدیریت سگ‌های ولگرد: کشور ایالات متحده: در سال ۲۰۱۹ میلادی حیوان ولگرد با روش مرگ با ترحم کشته می‌شوند. درهر سال ۱. ۴ میلیون حیوان ولگرد از پناهگاه‌ها به سرپرستی پذیرفته می‌شوند. قوانین اداره مرکز دولتی سگ‌های ولگرد در ایالات متحده بیش از ۳۰ ایالت قوانینی دارند که قوانین دوره نگهداری گفته می‌شود. این قوانین حداقل مدت زمانی را که یک حیوان ولگرد پس از زنده‌گیری به پناهگاه دولتی حیوانات باید قبل از فروخته شده به فرزند خواندگی واگذار یا یوتانایز شود در یک پناهگاه را مشخص می‌کند. دوره نگهداری از ۵ تا ۷ روز یا از ۴۸ تا ۷۲ ساعت است. همچنین اگر یک افسر کنترل حیوانات یک سگ ولگرد یا حیوان خانگی را ببیند این اختیار را دارد که حیوان را ضبط و توقیف کند. اگر سگی بیمار باشد و تهدیدی برای سلامت یا ایمنی عمومی شناخته شود معدوم‌سازی سریع حیوان جایگزین قانون دوره نگهداری می‌شود. هر سگ بدون قلاده و بند در خیابان باشد سگ ولگرد شناخته شده و توقیف و به پناهگاه منتقل می‌شود. کشور آلمان. آلمانی‌ها با حیوانات خانگی خود مانند خانواده رفتار می‌کنند و این حیوانات از وضعیت قانونی مشابهی با کودکان برخوردارند. تحت این وضعیت هر سگ باید یک صاحب مسئولیت‌پذیر داشته باشد و حضور سگ ولگرد بالاصاحب در این کشور غیرقابل پذیرش است. کشتن حیوانات در صورت سالم بودن آن‌ها بدون دلیل معقول ممنوع است. مدیریت صحیح صنعت حیوانات خانگی، قوانین مدون، شفاف و دقیق در خصوص رعایت حقوق حیوانات، فرهنگ‌سازی و وضع مقررات سختگیرانه در قبال نگهداری از سگ‌های ولگرد و اعمال شدید آن باعث شده که در آلمان هیچ سگ ولگرد و بلاصاحبی وجود نداشته باشد و آلمان را به کشوری تبدیل کرده که هیچ سگ ولگرد بلاصاحبی دیده نمی‌شود. همچنین جرائم به این صورت است که افرادی که سگ‌های خود را رها می‌کنند تا ۹۰ هزار یورو جریمه می‌شوند و هزینه ترک و آزار سگ‌ها به قدری بالاست که خود تا حد زیادی از رها شدن سگ‌ها جلوگیری می‌کند. آلمان قوانین سختگیرانه برای نگهداری و سرپرستی سگ‌ها و فرهنگ‌سازی در ارتباط با حیوانات خانگی دارد. همچنین در دوره بررسی یک فرد اختصاصی برای بازرسی از متقاضی بازدید خواهد کرد. کشور ترکیه: ترکیه یکی از کشورهای در حال توسعه‌ای است که با مشکل جدی جمعیت بالای سگ‌های ولگرد مواجه است. کنوانسیون اروپایی برای حمایت از حیوانات اقدامات قانونی و اداری برای کاهش تعداد سگ‌های ولگرد بلاصاحب توصیه می‌کند که یکی از آن‌ها روش زنده‌گیری و حذف از محیط است. به طوری‌که سگ ولگرد بدون صاحب از محیط صید شده و در پناهگاه تحت ساماندهی قرار می‌گیرد تا سرپرست پیدا کند. علی‌رغم توصیه کنوانسیون اروپایی، کشور ترکیه دارای افراط و تفریط است. در سال ۱۹۰۹ ترکیه اقدام کرده بود به انتقال سگ‌ها به یک جزیره غیرمسکونی و مرگ تدریجی سگ‌ها به دلیل گرسنگی اما این اقدام باعث تحریک احساسات عمومی شد و عدم موفقیت دولت ترکیه و ترکیه را تبدیل کرد به یکی از تنها کشورهای اروپایی که در آن قانون بدون کشتن و بدون دستگیری در مورد همه حیوانات ولگرد اعمال می‌شود و کشتن فقط در صورتی است که حیوان بیماری لاعلاج داشته باشد. راهکارهای جمعیت کنترل سگ‌های بلاصاحب: توقف کلیه طرح‌های عقیم‌سازی سگ‌های ولگرد بلاصاحب در مراکز کنترل و ساماندهی و منوط کردن عقیم‌سازی تنها به سگ‌های بلاصاحب دارای متقاضی سرپرستی دائمی. اجرای اخلاقی اتونازی سگ‌های بلاصاحب غیر مفید جمع‌آوری شده و سگ‌های ولگرد بلاصاحب مفید فاقد متقاضی سرپرستی دائم و موقت. اعلام ممنوعیت و جرم‌انگاری غذارسانی به انواع حیوانات ولگرد و شهری. نصب تابلوهای اطلاع‌رسانی هشداردهنده و اعلام ممنوعیت غذارسانی. تدوین مقررات و قوانین. تولیدمحتوا و اجرای طرح آموزشی چهره‌به‌چهره با هدف جلوگیری از توله‌کشی سگ‌ها. بازبینی شیوه‌نامه اجرایی نظارت بر نحوه نگهداری سگ‌های گله و نگهبان.

بخش ۳: بحث آزاد با موضوع حق تجمع و اعتراض آغاز گردید: در ابتدا آقای رضا شایگان توضیح دادند که بر اساس اصل۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برگزاری تجمع و اعتراض بدون حمل سلاح در ایران بلامانع است اما از ابتدای استقرار این نظام اجازه برگزاری هیچ تجمع و اعتراضی چه مدنی، چه سیاسی، چه صنفی یا دانشجویی داده نشده است. ایشان اشاره کردند به سال‌های ۷۸ و ۸۸ که مردم و دانشجویان شروع به اعتراض و تجمعات کردند اما متأسفانه هیچ‌کدام به نتیجه مطلوب نرسید، آقای شایگان سؤالی مطرح کردند بدین شکل که آیا نبود لیدر و رهبر باعث عدم پیروزی شده یا خیر؟ سؤال دیگر ایشان این بود که چرا در سال ۸۸ با وجود رهبر و لیدر که آقای موسوی بود بازهم اعتراضات به نتیجه نرسید؟ خانم پروین محمدی گفتند: وجود قشر خاکستری یکی از دلایل عدم موفقیت بوده در اعتراضات خصوصا اعتراضات ۱۴۰۱ جوانان و نوجوانان در خیابان تنها ماندند و مسن‌تر‌ها کمتر بودند و این یکی از علت‌های عدم موفقیت اعتراضات گذشته بوده است. خانم سمانه بیرجندی در ادامه گفتند: ما در اعتراضات سال ۸۸ لیدر داشتم اما لیدر خود یکی از مهره‌های نظام بوده و مصلحت نظام را ارجع می‌دانست، اما در اعتراضات بعدی که مردمی‌تر بود بدون لیدر و خودجوش بود، ایشان اشاره کردند که بعضی گروه‌ها و اپوزیسیون‌ها برنامه مشخصی یا اساس‌نامه مشخصی ارائه ندادند و برای نمونه به آقای پهلوی اشاره کردند که ایشان در ابتدا موافق این شخص بودند به خاطر پیشینه‌ای که داشتند اما به دلیل عدم شفافیت و ارائه یک اساس‌نامه از ایشان ناامید شدند. همچنین گفتند: در اپوزیسیون‌هایی که در اعتراضات ۱۴۰۱ فعال بودند شعاری شنیده می‌شد که می‌گفتند: مردم خودشان راهشان را درست می‌روند و به رهبر نیاز ندارند و همین مسایل باعث گمراهی مردم و افکار عمومی شد. خانم بیرجندی اشاره کردند بعضی از این افراد دست نشانده خود جمهوری اسلامی بودند و هدفشان به بیراهه بردن افکار عمومی و تغییر مسیر اعتراضات بود، همچنین یادآوری کردند سطح آگاهی مردم هنوز کم است و ما نیاز به گروه‌ها و احزاب داریم حتی به صورت کوچک در محله‌ها و منطقه‌ها تا با دادن اطلاعات و نشان دادن راه، مردم را کمک کنند، در نهایت به این نکته اشاره کردند که در اعتراضات سال گذشته بخشی از فراخوان‌ها با اطلاعات ناقص پخش می‌شد مثل این‌که ساعت یا مکان تجمع مشخص نبود و باعث گمراهی مردم شد. آقای شایگان اضافه کردند دو مسئله وجود دارد یک این‌که یا مردم نمی‌دانند چه می‌خواهند یا این‌که نمی‌دانند بعد از تغییر رژیم چه خواهد شد. در ادامه آقای امیر پالوانه در این بحث شرکت کردند و گفتند: در اعتراضات با دو عنصر روبه‌رو هستیم. عنصر اول درخواست آزادی و که حق طبیعی ملت است. عنصر دوم قدرت است، قدرت عامل استقرار دولت‌ها است و تقابل این دو عنصر با هم باعث به وجود آمدن مشکلاتی می‌شود و این خود دلیلی است که ما دنبال رهبر هستیم، رهبری که قدرت هم داشته باشد تا بتواند مردم را در رسیدن به خواسته‌شان کمک کند، همچنین ایشان اشاره کردند به اعتراضات کشاورزان اصفهانی که برای حق‌آبه خودشان اعتراض کردند که دولت با عناصر خودش این اعتراض آرام را به آشوب کشانید و در نهایت آن را سرکوب کرد و همین به آشوب کشاندن اعتراضات، از حربه‌هایی است که دولت از آن برای سرکوب قانونی از آن استفاده می‌کنند چرا که در قانون اشاره شده تجمعات و اعتراضات نباید مخل نظام و آرامش جامعه باشد. آقای منفرد اضافه کردند ۵ مورد هست که باید به آن توجه کرد یک عدم هم‌صدایی مردم چه صنفی چه مردم عمومی، دو شناخت کامل ملت توسط دولت، سه انگیزه‌های قومی قبیله‌ای و انتظار منجی بودن مردم واین‌که جمهوری اسلامی از تاریخ درس بزرگی گرفته و حکومت قبلی را دیده و به این نتیجه رسیده هر چه سختی و خشونت بیشتر باشد اعتراضات کمتر خواهد شد، پنجمین دلیل هم انگیزه‌های مذهبی برای سرکوبی اعتراضات است. برای نمونه عاشورای سال ۸۸ را نام بردند. عدم شناخت مردم از آینده بعد انقلاب را نیز از دلیل‌های عدم موفقیت اعتراضات خواندند. آقای صمد جعفری نیز این‌گونه اظهار نظر کردند و گفتند: به طور کلی دو طیف وجود دارد. یک طیف مردم و یک طیف حکومت، حکومت کارهای خود را با برنامه‌ریزی بر اساس این‌که می‌دانند که در ایران نمی‌توانند بمانند انجام می‌دهند اما با این وجود حکومت منسجمی هستند که با رهبری که دارند و حرف آخر را آن شخص می‌زند تمام اختلافات داخلی و حزبی را مرتفع می‌سازند. همچنین ایشان به تفاوت اعتراض و انقلاب‌ اشاره کردند و گفتند: مردم در سال ۸۸ به دنبال یک خواسته بودند که آن‌هم رأی بود. در تهران یک و نیم میلیون نفر به خیابان آمدند اما با دخالت افراد نفوذی دولت به خشونت کشانده شد اما در سال۱۴۰۱مردم به یک بلوغ نسبی رسیده بودند که بحث براندازی پیش آمد. از نظر ایشان براندازی یک دولت به رهبری نیازمند است. ایشان اشاره‌ای داشتند به لیدرهایی مثل گاندی که بعد از موفقیت سمت خاصی برای خود انتخاب نکرد فقط مردم را در رسیدن به پیروزی کمک کرد اما در ایران همچنین شخصی وجود ندارد. آقای اصغر خدابنده سامانی نیز گفتند: الان دو بحث وجود دارد یک بحث تجمعات است که مثل تجمعات بازنشستگان یا معلمین که صنفی است قبلا بوده الان هم هست. تعداد کمی هستند مطالبات شخصی یا صنفی دارند و مصلحت خودشان را می‌خواهند و عموم مردم از آن‌ها حمایت نمی‌کنند اما بحث براندازی یک حکومت خصوصاً در خاورمیانه فقط یک موضوع داخلی نیست و تمام ابرقدرت‌های آمریکایی و اروپایی که منافعی در خاورمیانه دارند خود را دخیل می‌کنند در این امور، به طور مثال در اعتراضات ۱۴۰۱ وقتی اعتراضات داشت شدت می‌گرفت رسانه‌های خارجی با بزرگ‌نمایی و نشان دادن اخبار هر روزه اعتراضات جوری وانمود کردند که گویی قبل از بیست و دو بهمن حکومت تغییر خواهد کرد و همین باعث شد انسجام وشدت تظاهرات کم شود و به بیراهه رود. همین بزرگ‌نمایی‌ها نتیجه عکس داد. آقای سامانی معتقد است ایران به خاطر موقعیتی که در خاورمیانه دارد و منابع انرژی دارد به شدت برای قدرت‌های برتر دنیا مهم است و تا آن‌ها نخواهند چیزی در نظام حکومتی ایران تغییر نمی‌کند. آقای پالوانه هم اضافه کردند باید نظر بگیریم که همه مردم ایران یک مخالف دولت نیستند و دو آن دسته که مخالف هم هستند همه موافق براندازی نیستند و هنوز امیدوارند به اصلاًحات یا دست یافتن به یک سری حقوق اولیه مثل اقتصاد خوب. خانم گل‌شیخ در انتها از لحن نا‌امیدانه آقای سامانی انتقاد کردند و یادآور شدند که بعنوان فعالین حقوق بشر باید تلاش برای آگاه کردن مردم کرد و باید امیدوارانه به تلاشمان ادامه دهیم. ایشان اشاره کردند بعضی از کشور‌هایی که حامی جمهوری اسلامی ایران بودند حمایتشان را کمتر کرده‌اند. آقای شایگان در یک جمع‌بندی نهایی گفتند: که اکثریت جمع با وجود لیدر و رهبر موافق هستند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم سونیا سوارکوب، ضبط صدا و تصویر: آقایان محمودرضا صالحی و پویا حسابی و ادمین‌ها: آقای سینا اشجعی و خانم مرجان شعبان‌نژاد و همکاران دیگری که در جلسه حضور داشتند: خانم‌ها و آقایان اسفندیار سنگری، منوچهر شفایی، فرشاد اعرابی، عباس منفرد، امیر پالوانه، صمد جعفری، سمانه بیرجندی، نسرین گل‌شیخ و پروین محمدی افقا، جلسه در ساعت ۱۷:۲۰ به وقت اروپایی مرکزی به پایان رسید.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۴

مینا آقابیگی

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست در روز دوشنبه ۱۵ ژانویه ۲۰۲۴ میلادی، برابر ۲۵ دی ماه ۱۴۰۲ شمسی در ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای جلسه آقای اصغر خدابنده سامانی مسئول جلسه ضمن خوش‌آمدگویی به حاضرین در جلسه، میهمان جلسه خانم مرضیه علی‌کرمی، فعال حقوق بشر را معرفی کردند و در ادامه همراه مهمان برنامه جلسه در رابطه با آلودگی هوای شهر اصفهان به بحث و گفتگو پرداختند.

خانم مرضیه علی‌کرمی گفتند: این روزها نوک پیکان آلودگی هوا گاهی به سمت حمل و نقل، گاهی اقلیم و شرایط جغرافیایی اصفهان و البته گاهی هم به سمت صنعت نشانه می‌رود، اما این فشار آلودگی هوا بر گلوی اصفهان از کدام جانب وارد می‌شود و ریشه این بحران که روز و شب اصفهان را سیاه کرده، کدام است؟ به گزارش ایرنا آلودگی هوا یک ضلع مثلث بحران اصفهان است. فرونشست و خشکی زاینده‌رود دو ضلع دیگر این مثلث هستند اما این روزها این وجه از مثلث بحران محیط زیستی اصفهان برجسته‌تر شده است. هر سال آلودگی هوا از ابتدای آذر نفس‌های اصفهان را به شماره می‌انداخت اما امسال فشار آلودگی هوا از آبان گلوی شهر را می‌فشارد، این درحالی ست که هنوز سرمای دی و زمستان فرا نرسیده و با کمبود سوخت گاز و تبعات پس از آن روبرو نشده‌ایم. امسال آلودگی هوای اصفهان زودتر از هر سال و از اوایل آبان شروع شد و در آذر شدت گرفت. آمارهای اعلام شده از سوی اداره کل حفاظت محیط زیست نشان می‌دهد امسال شرایط آلودگی هوا در تابستان نسبت به تابستان سال گذشته کمتر بوده اما در پاییز، آلودگی هوا نسبت به پاییز گذشته افزایش بیشتری داشته است. اصفهان آبان امسال، ۱۰ روز قابل قبول، ۱۳ روز ناسالم برای گروه‌های حساس و هفت روز ناسالم برای عموم و در آذر تا تاریخ نگارش گزارش (۲۸ آذر)، چهار روز قابل قبول، ۱۰ روز ناسالم برای گروه‌های حساس و ۱۴ روز آلوده برای عموم داشته و این در حالی ست که آبان پارسال، یک روز پاک، هفت روز قابل قبول، ۲۱ روز ناسالم برای گروه‌های حساس و ۱ روز ناسالم برای عموم و در آذر هم در مدت زمان مشابه، ۶ روز قابل قبول، ۱۹ روز ناسالم برای گروه‌های حساس و ۳ روز ناسالم برای عموم داشته است. آن‌طور که کارشناسان محیط زیست می‌گویند، بارگزاری‌های خارج از توان اصفهان در سال‌های گذشته در حوزه صنعت، جمعیت و حمل‌و‌نقل موجب شده این کلانشهر قدرت خودپالایی‌اش را از دست بدهد. نادیده گرفته شدن شرایط اقلیمی و جغرافیایی در بارگزاری‌های صورت گرفته طی سال‌های گذشته سهم عمده‌ای در شرایط امروز آلودگی هوای اصفهان دارد، شرایطی که اصفهان را در بن بستی گرفتار کرده که فرار از آن سخت و دشوار است. بن‌بست از این جهت که اصفهان از مرکز میدان امام تا شعاع ۵۰ کیلومتری اشباع از صنایع کوچک و بزرگ است و این در حالی ست که در این خطه با افت سرعت باد مواجه‌ایم. شرایطی که به تعبیر کارشناسان با این حجم اشباع و چه بسا فوق اشباع تا شعاع ۵۰ کیلومتری اصفهان از صنایع گوناگون و البته نداشتن قدرت تخلیه انباشت‌های آلاینده هوا در اثر سرعت پایین باد، کلاف سردرگم آلودگی هوای اصفهان را پیچیده‌تر کرده است. آن‌طور که مقامات حفاظت محیط زیست استان اصفهان گفته‌اند اشتباهی که در سال‌های متمادی گذشته در اصفهان انجام گرفته این است که صنایع در محدوده‌ای قرار گرفته‌اند که در ۸۰ درصد ایام سال، سرعت باد زیر سه متر بر ثانیه است، شرایطی که مطابق یک اصل علمی نباید در این منطقه، چنین میزانی از بارگزاری بالقوه صنایع انجام می‌شد. صنعت و حمل‌و‌نقل ۲ بازوی پیشروان آلودگی هوای اصفهان محسوب می‌شوند و مقامات حفاظت محیط زیست استان اصفهان با استناد به مطالعات سهم‌بندی انجام شده توسط دانشگاه‌های صنعتی و اصفهان و مدل سازی آلودگی هوا بر این باورند که در مناطق ۱۵ گانه شهرداری اصفهان سهم حمل‌و‌نقل از آلودگی هوا، حدود ۷۶ درصد و سهم همین شهر از ذوب‌آهن با فاصله قریب به ۴۰ کیلومتر، حدود ۶ درصد است. در مقابل اما برخی کارشناسان معتقدند این مطالعات نیاز به بروزرسانی دارد و سهم صنعت در آلودگی هوای اصفهان بیش از درصدهای اعلام شده است و برای یافتن راه فرار اصفهان از آلودگی هوا باید این نکته را مدنظر داشت. در همین پیوند دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه اصفهان در گفت‌و‌گو با ایرنا ضمن مقایسه وضعیت آلودگی هوا، صنایع و حمل و نقل اصفهان با تهران گفت: شهر تهران حمل‌و‌نقل چندین برابری دارد و اما اولین شهر آلوده ایران نیست. بزرگترین صنعت آلاینده تهران مجموعه پالایشگاهی در جنوب آن است و بقیه صنایع غذایی هستند. همچنین ایران خودرو در تهران، جزو صنایع آلاینده سنگین نیست. در جنوب کرج هم یک نیروگاه وجود دارد اما در اصفهان نیروگاه، پالایشگاه، صنایع بزرگ فولادی همه با هم وجود دارد. حسین مرادی افزود: از طرفی کوره‌های آجرپزی در شرق اصفهان به‌عنوان مرکز آجرپزی ایران هستند که تولیدات آن‌ها در مقیاس صادراتی است. کارخانه سیمان از سوی دیگر و ۲ نیروگاه بزرگ ایران در اصفهان و خیل بیشمار کارگاه‌های کوچک و بزرگ فلزکاری که در مجموعه شهری اصفهان قرار دارند. هیچ کدام از این‌ها با این وسعت در تهران وجود ندارند اما وضعیت شهر اصفهان یک وضعیت کاملا صنعتی است. وقتی سیستم‌های صنعتی بیشتر می‌شود در نتیجه گازهای تولید شده گوگردی مثل دی‌اکسید گوگرد هم بسیار بالا می‌رود. این دانشیار دانشگاه اصفهان گفت: در شهرهایی که تمرکز بالای حمل‌و‌نقل دارند و آلودگی هوا ناشی از این منابع است، ترکیبات نیتروژنی Nox بالاتری دارند و رنگ آلودگی به سمت قهوه‌ای است. در شهر اصفهان اما رنگ آلودگی معمولاً سفید و به سمت خاکستری می‌رود، این نشان از غلظت بالای گازهای گوگردی در شهر است. وی اظهار داشت: علاوه بر این می‌بایستی در جریان باشیم که آلایندگی صنایع صرفا از مصرف سوخت نیست. صنایعی که در مجموعه اصفهان قرار دارند از کوره‌های آجرپزی تا سیمان و کارخانه‌های فلزی آلودگی فرایندی و ذرات معلق بالایی دارند. نکته دیگر این‌که بخش زیادی از ترکیبات آلی فرار VOCs که بر اساس پروژه سهم‌بندی ذرات معلق، ۱۰ درصد اعلام شد)، سهم صنایع هستند. مرادی افزود: مدیر امور آزمایشگاه‌های حفاظت محیط زیست استان اصفهان در یکی از گفت‌و‌گوهای رسانه‌ای اعلام کرد ۷۰ درصد مصرف گاز اصفهان به صنایع تعلق دارد، در نتیجه می‌بینید که سهم مصرف گاز هم برای صنایع بالاست. وی ادامه داد: مصرف گاز، تولید  NOxیا ترکیبات نیتروژنی بالایی دارد. ترکیبات نیتروژنی در آلودگی هوای اصفهان بالاست اما نمی‌توان تاثیرات ترکیبات گوگردی و ذرات معلق  PM۲. ۵ (ذرات ریزی که اندازه آن‌ها کمتر از ۲. ۵ میکرومتر و یکی از عوامل اصلی آلودگی هوا ناشی از سوخت‌های فسیلی و ذوب و پردازش فلزات هستند) را نادیده گرفت و این موضوع احتیاج به بررسی‌های بیشتری دارد. مرادی گفت: اصفهان یک شهر صنعتی ست که سهم زیادی از مصرف گاز دارد و به‌همین دلیل ( NOxبا ترکیبات نیتروژنی بالایی هم دارد) اما نظر ما این است که ترکیبات گوگردی هم بالا هستند. این دانشیار دانشگاه اصفهان یادآورشد: وضعیت اقلیمی و توپوگرافی شهر اصفهان چیز جدیدی نیست و از زمانی که این منطقه در طول دروه زمین‌شناسی به‌وجود آمده، همین وضعیت را داشته است. این موضوع ناشناخته‌ای نبوده و اگر ما در این منطقه بارگزاری‌هایی انجام داده‌ایم که بسیار فراتر از ظرفیت خودپالایی اصفهان بوده است، این تقصیر اقلیم نیست بلکه تقصیر ماست که چنین برنامه‌ریزی‌هایی انجام داده‌ایم. وی افزود: اصفهان نسبت به یک یا ۲ دهه گذشته بیش از چهار برابر تولید صنعت و فازهای جدید پالایشگاهی ایجاد کرده است. در نتیجه این دیگر مشکل از اقلیم نیست و حتی صحبت از برنامه‌ریزی برای شهرک‌های صنعتی جدید است. در همین ارتباط رئیس اداره پایش و امور آزمایشگاه‌های اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان به ایرنا گفت: ۷۰ درصد صنعت و جمعیت استان در هشت درصد مساحت آن در شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان متمرکز شده است و این در حالی ست که شهر اصفهان به لحاظ اقلیمی و توپوگرافی شرایط خاصی دارد. بابک صادقیان افزود: با توجه به اطلاعات و آمار علمی که وجود دارد اگر در منطقه‌ای بیش از ۵۰ درصد از ایام سال میزان بادهای آرام زیر سه متر بر ثانیه باشد به هیچ وجه پیشنهاد بارگذاری صنایع بالقوه در آن منطقه داده نمی‌شود در حالی‌که در شهر اصفهان بیش از ۸۰ درصد از ایام سال سرعت وزش باد کمتر از سه متر ثانیه است. صادقیان با تأکید بر این‌که بخش عمده آلودگی هوا در اصفهان به وضعیت اقلیمی و هواشناسی بر می‌گردد، گفت: سال ۱۳۹۶، ۲ مطالعه توسط دانشگاه‌های اصفهان و صنعتی اصفهان درخصوص سیاهه انتشار آلودگی هوا انجام شد و ما به دنبال میزان جرم آلودگی منابع مختلف بودیم که سهم منابع آلاینده با توجه به شرایط هوا، سرعت و جهت وزش باد، رطوبت و تابش نور خورشید را مشخص کند. صادقیان افزود: بر همین اساس در سال ۱۳۹۹ نیز با همکاری اداره کل هواشناسی استان اصفهان مطالعه درخصوص سهم انتشار منابع آلاینده و تأثیر آن بر مناطق پانزده‌گانه شهر اصفهان و شعاع ۵۰ کیلومتر آن انجام شد که نتایج قابل توجهی داشت. وی اضافه کرد: بر اساس این مطالعه صورت گرفته سهم حمل‌و‌نقل در آلودگی هوا در مناطق پانزده‌گانه شهر اصفهان ۷۶ درصد و سهم کارخانه ذوب آهن ۶ درصد است در حالی که در شهر لنجان عکس این آمار وجود دارد به‌طوری که بیش از ۸۰ درصد آلودگی این شهر متأثر از فعالیت کارخانه ذوب آهن بوده و سهم سایر منابع از جمله حمل‌و‌نقل ۲۰ درصد است. رئیس اداره امور آزمایشگاه‌های اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان یادآور شد: باید توجه داشت زمانی ‌که در یک نامعادله واحد صنعتی در منطقه‌ای مستقر می‌شود مهاجرت، تمرکز جمعیت، توسعه معابر و حمل‌و‌نقل را به‌همراه دارد و باید گفت بخشی از این ۷۶ درصد سهم حمل‌و‌نقل در آلودگی هوای مناطق پانزده‌گانه شهر اصفهان مربوط به صنعت است زیرا جابه‌جایی روزانه پرسنل، تأمین مواد اولیه و توزیع محصولات توسط وسایل نقلیه صورت می‌گیرد. به گزارش ایرنا، بر اساس گزارش مرکز ملی تغییر هوا و اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست، اصفهان در بین هشت کلانشهر ایران شامل تهران، اصفهان، مشهد، تبریز، کرج، اهواز، شیراز و اراک؛ رتبه نخست آلودگی هوا را دارد. آلودگی هوا یکی از چالش‌های اساسی کلانشهر اصفهان و شهرهای صنعتی اطراف آن است که کارشناسان تأکید دارند برای برون رفت از وضع موجود بایدظ تدابیر اصولی اندیشید و برنامه‌های عملیاتی و راهکارهایی بر اساس تحقیقات علمی و دقیق در پیش گرفت. ۷۰ درصد صنایع اصفهان در شعاع ۵۰ کیلومتری شهر اصفهان متمرکزند که به‌ دنبال آن موضوع مهاجرت، تمرکز جمعیت و توسعه حمل‌و‌نقل درون‌شهری و برون‌شهری با میانگین سنی بالا و فرسوده، استقرار واحدهای کارگاهی و صنفی بالقوه آلاینده در بافت شهری و سایر عوامل در کنار شرایط خاص اقلیمی و هواشناسی از علل اصلی آلودگی هوای کلانشهر اصفهان است. همه این‌ها در شرایطی است که تمام قوانین وضع شده در حوزه محیط زیست، تعدی به حقوق مردم و آلوده ساختن محیط زیست را جرم تعیین کرده‌اند اما ‏آلودگی وحشتناک هوا روزها و ماه‌ها است در کلانشهر اصفهان ثبت می‌شود و دست روی دست گذاشتن ده‌ها نماینده این استان جای تأمل دارد. هر ساله در یک روند تکراری، از ابتدای پاییز تا آخرین روزهای زمستان، کارگروه اضطرار آلودگی هوا در اصفهان، با حضور جمعی از مسئولان، صرف چایی و میوه و شیرینی، می‌شود و نهایتا نتیجه این است که، مدارس و ادارات تعطیل و طرح زوج و فرد از درب منازل اجرا و ده‌ها مصوبه و وظیفه برای ادارات مختلف شرط می‌شود اما بازهم آلودگی ادامه دارد. دست روی دست گذاشتن مسئولان و مصوباتی که اجرایی نمی‌شود. وظیفه مسئولان در زمان آلودگی هوای شهر بسیار مهم است و شامل عملکرد در چندین حوزه می‌شود از آگاهی‌ بخشی‌ و ارائه اطلاعات به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم، گرفته تا برنامه‌ریزی و مدیریت بحران از جهات مختلف از تدابیر اضطراری مانند تعلیق فعالیت‌ منابع آلاینده مانند صنایع بزرگ در سرتاسر استان و صنایع کوچک‌تر در شهرک‌های صنعتی، تأمین نیروی اضافی در سیستم بهداشت عمومی و تأمین منابع بهداشتی مورد نیاز جمعیت اما در این روزهای اورژانسی هوای اصفهان دست روی دست گذاشتن مسئولان قابل تامل است. به گفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان، در روز ۲۹ دی ماه ۱۴۰۱ در روز هوای پاک، کارگروه کاهش آلودگی هوای اصفهان با حضور رئیس محیط زیست کشور برگزار و مصوباتی برای استان مصوب شد، در حالی که حدود یکسال از آن مصوبات می‌گذرد، هنوز اجرایی نشده است که درخواست کردیم محیط زیست کشور این مصوبات را به‌شکل جدی پیگیری و حمایت کند. وی با بیان این‌که بر اساس مصوبات کارگروه ملی کاهش آلودگی هوا، هر شهرستان واقع در شعاع ۵۰ کیلومتری اصفهان، سهمیه‌هایی برای بهبود ناوگان تاکسیرانی، اتوبوسرانی و موتورسیکلت برقی دارد، بیان گرد: نوسازی ناوگان تاکسیرانی شهر اصفهان از اولویت‌های ذکر شده رد این جلسه بوده است که عملیاتی نشد. قرار بود وزارت صمت نیز زمینه لازم برای تولید و تحویل هزار دستگاه اتوبوس درون شهری پایه گازسوز و برقی از محل تولید داخل و یا واردات برای شهر اصفهان و شهرستان‌ها فراهم کند که منتظر اجرای کامل و تسریع در این امر هستیم. مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان با اشاره به این‌که در آن جلسه مقرر شد وزارت صمت با همکاری سازمان برنامه و بودجه و وزارت نفت نسبت به جمع‌آوری ۵۰ هزار دستگاه موتورسیکلت فرسوده و جایگزینی آن با موتورسیکلت برقی اقدام کنند، گفت: مقرر شد از صندوق توسعه ملی اعتباراتی را برای تسریع در خط ۲ قطار شهری اصفهان تخصیص داده شود، همچنین تأکید شد که وزارت نفت و نیرو تأمین گاز برای نیروگاه‌های مجاور اصفهان را داشته باشند و نیروگاه شهید محمد منتظری هم تبدیل به نیروگاه سیکل ترکیبی شود. وی با اشاره به این‌که استان اصفهان به ۱۵ ایستگاه دیگر هواشناسی نیاز دارد، تأکید کرد: در سال گذشته مصوب شد سازمان محیط زیست کشور برای توسعه ایستگاه‌های سنجش آلودگی هوا در شهر اصفهان و شهرستان‌های دیگر، اعتبارات ویژه‌ای را به استان اختصاص دهد که نیازمند تخصیص برای ساخت این ایستگاه‌ها هستیم. توسعه‌ نیروگاه‌های خورشیدی تا ظرفیت ۵ هزار مگاوات در اصفهان. وی با بیان اینکه توسعه نیروگاه‌های خورشیدی تا ظرفیت ۵ هزار مگاوات در برنامه تا سال ۱۴۰۴ مورد تأکید قرار گرفت، عنوان کرد: مقرر شد از محل صندوق توسعه کشور و صندوق ملی محیط زیست برای نصب تجهیزات کاهش آلودگی صنایع به استان کمک شود. واحدهای تولید آجر در اطراف اصفهان تا شعاع ۵۰ کیلومتری باید هر چه زودتر تعیین تکلیف شوند که سال‌هاست این امر انجام نشده است. شیشه‌فروش با تأکید بر این‌که واحدهای تولید آجر در اطراف اصفهان تا شعاع ۵۰ کیلومتری باید هر چه زودتر تعیین تکلیف شوند که سال‌هاست این امر انجام نشده است. وی با بیان این‌که وزارت نفت باید گازوئیل یورو ۵ را در تمام جایگاه‌های استان اصفهان توزیع کند که در حال حاضر شاهد اجرای آنی مصوبه به شکل کامل نیستیم، گفت: سازمان محیط زیست کشور و وزارت نیرو مکلف شدند حقابه تالاب گاوخونی را تأمین کنند که کوچکترین اقدامی در این رستا انجام نشده است؛ محیط زیست کشور و کارگروه ملی کاهش آلودگی هوا در راستای اجرای مفاد قانون هوای پاک در استان باید تسهیلات ویژه‌ای در نظر بگیرند. متأسفانه باید گفت که در روزهایی که باید تدابیر مهمی برای سرنوشت هوای اصفهان اندیشیده شود از نظارت و بررسی بر رعایت استانداردها توسط صنایع و کسب و کارها پیگیری تخلفات و اعمال جریمه‌های لازم در این حوزه همچنین اقدامات پیشگیرانه از جمله ارتقاء نقل و‌انتقالات عمومی، تشویق به استفاده از خودروهای کم آلوده، ارائه تسهیلات و تخفیفات برای نصب سیستم‌های تمیزسازی هوا در خانه‌ها و کسب‌وکارها و ترویج استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر برخی نمایندگان شهر مشغول تلاش برای حفظ کرسی خود در مجلس هستند. اما آن‌چه مشهود است و می‌تواند صلاحیت واقعی آنان را به عموم مردم نشان دهد سرو سامان دادن وضعیت بحرانی آب‌و‌هوای اصفهان است که با هیچ عنوان و مدرک تحصیلی قابل حل نیست و نیازمند همفکری جمعی دغدغه‌‌مند است که اولویت اول آن‌ها سرپا نگه داشتن شهر و مردمشان باشد. از رصد ماهواره‌ای و هوایی تا دیگر راه حل‌های دست و پا شکسته مسئولان! و اما یکی از نمایندگان اصفهان در مجلس شورای اسلامی در خصوص اقدامات کاهنده آلودگی هوا در گفت‌و‌گو با رسانه‌ها اظهار کرد: برای کاهش حجم آلاینده و شناسایی دقیق و مستند و به‌منظور برخورد با واحدهای آلاینده پیشنهاد داده شد تا بلافاصله در صورت تخلف به صورت مستند با واحد مذکور برخورد قضائی صورت گیرد. مهدی طغیانی ادامه داد: با توجه به این‌که منابع مالی پیش‌بینی شده برای تهیه ابزارهای ماهواره‌ای و هوایی از شرکت‌های دانش‌بنیان تاکنون اقدامی صورت نگرفته است. ۲۵ شهرک صنعتی با تولیدات اغلب آلاینده در اطراف اصفهان مشغول به فعالیت هستند، تراکم این مراکز در اصفهان موجب شده هوای اصفهان اغلب روزهای سال ناسالم باشد و اما آثار این پدیده در فصول سرد سال بیشتر نمایان است. سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان این‌که آلودگی هوای اصفهان تا وضعیت بنفش و بسیار ناسالم پیش رفته است گفت: مراکز صنعتی بدون این‌که قبل تاسیس بر روی آن‌ها مطالعات زیست محیطی صورت گرفته باشد و مجوز زیست محیطی داشته در شعاع کمتر از ۷۰ کیلومتری شهر اصفهان گسترش پیدا کرده است. وی افزود: این صنایع برای تولید و فروش محصولات خود نیازمند تردد خودروهای سنگین هستند که این موضوع هم آلودگی هوا را تشدید می‌کند. فعالیت ۲۵ شهرک صنعتی با تولیدات آلاینده در اطراف اصفهان طغیانی با اشاره به اینکه ۲۵ شهرک صنعتی با تولیدات اغلب آلاینده در اطراف اصفهان مشغول به فعالیت هستند گفت: تراکم این مراکز در اصفهان موجب شده هوای اصفهان اغلب روزهای سال ناسالم باشد و اما آثار این پدیده در فصول سرد سال بیشتر نمایان است و اما سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا پیش از استفاده از ماهواره و لیزر برای شناسایی واحدهای صنعتی متخلف با واحدهای صنعتی متخلفی که سهم بزرگی در آلودگی هوا دارند و خلاف آن‌ها پیش‌تر محرز شده برخورد نمی‌شود؟ در روزهای اورژانسی هوای اصفهان همچنین شایعه رد صلاحیت برخی نمایندگان کشور و استان نیز به گوش رسید. جدای از حقیقت داشتن این اخبار هنوز جای این امیدواری برای مردم وجود دارد که شاید شاخص‌های قرمز آلودگی هوا، محیط زیست و عدم اجرای قول‌های انتخاباتی نمایندگان در دوره قبلی مانند احیای زاینده‌رود، معیار سنجش عملکرد نمایندگان شهر شود شاید که هوای شهر قدری نفس تازه کند. در حقیقت تایید صلاحیت نمایندگان هر شهر باید منوط به ارائه برنامه مدون و اصولی در حل مشکلات و بحران‌های شهر و نه تایید یا عدم تایید مدارکی باشد که گرچه مهم است اما باز هم دردی از دردهای شهر را درمان نخواهد کرد. مشکل آلودگی هوای اصفهان نیازمند کمک گرفتن از محققان و دانشگاه‌ رفته‌هایی است که با بررسی تأثیرات آلودگی هوا بر سلامت و همکاری با صنعت برای توسعه فناوری‌های تمیز با همکاری با سازمان‌های بین‌المللی در جهت کاهش آلودگی تلاش کنند و حفظ سلامت عمومی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان در مواجهه با آلودگی هوا را الویت قرار دهند و با برنامه‌ریزی و هماهنگی مؤثر، در راستای بهبود شرایط زیست‌محیطی و کاهش آلودگی هوا قدم بردارند.

در پایان، مسئول جلسه، ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم مینا آقا بیگی و میهمان و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند در ساعت 19:00 به‌وقت اروپای مرکزی به پایان رسید.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان، ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴

کوثر ولی‌زاده

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴ برابر با ۲۹ دی ماه ۱۴۰۲ در ساعت 19:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای جلسه خانم پانیذ تراب‌نژاد، مسئول جلسه ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین در جلسه، میهمان جلسه آقای سعید بهشتی‌متین، فعال حقوق بشر را معرفی و در ادامه همراه با مهمان جلسه در رابطه با روز جهانی مذهب به بحث و گفتگو پرداختند.

آقای سعید بهشتی‌متین گفتند: روز جهانی مذهب مصادف است با سومین یکشنبه ماه ژانویه که در برخی از کشورها با حضور مردمی از ادیان گوناگون در کنار یکدیگر برگزار می‌شود. روز جهانی مذهب اولین‌ بار در سال ۱۹۵۰ میلادی توسط جامعه بهائیان آمریکا جشن گرفته و به رسمیت شناخته شد و هدف اصلی آن جلب توجه جهانیان به یگانگی و وحدت تمام ادیان بوده، هدفی که نشانگر قدرت فعال دیانت و مذهب در راه وحدت بشر و جهان پیرامون می‌باشد. مذهب یک سیستم اجتماعی فرهنگی از رفتارها، تمرینات، سیرت، دیدگاه جهانی، متون، عبادتگاه‌ها، رسالت، اخلاق، یا سازمان‌ها است که بشریت را به عناصر ماوراء الطبیعه، متعالی یا روحی مرتبط می‌کند. مذهب در حقیقت تفاوت‌ها و یا شکل خاصی است در فهم مسائل اعتقادی. مذهب در گذشته به مکتب‌های فکری درون یک دین (مانند مذاهب چندگانه فقه اسلامی) گفته می‌شد. در زبان انگلیسی و کشورهای غربی، واژه Religion به معنای مکتب‌های درون یک دین و به معنای خود دین به کار می‌رود. حدود نیم قرن است که در ایران تحت تأثیر این موضوع، کلمه مذهب را به هر دو معنا استعمال می‌کنند. این اصطلاح در زبان عربی و فارسی به دو مفهوم به کار رفته ‌‌است. بر این اساس مذهب را می‌توان هر یک از شاخه‌های دینی معنی کرد. موضوعی که جالب است دانستن این آمار است که تخمین زده می‌شود ۱۰۰۰۰ دین متمایز در سراسر جهان وجود دارد. حدود ۸۴ درصد از جمعیت جهان به مسیحیت، اسلام، یهودیت، بودیسم یا هندوئیسم، و… نوعی از دین عامیانه وابسته هستند. جمعیتی که از نظر مذهبی وابستگی ندارند شامل کسانی می‌شود که با هیچ دین خاصی، ملحدان و عدم دینی همسانی ندارند. در حالی‌که غیرمذهبی‌ها در سطح جهانی رشد کرده‌اند، بسیاری از غیرمذهبی‌ها هنوز عقاید مذهبی مختلفی دارند. دین مجموعه‌ای از نظام‌های فرهنگی، اعتقادی و جهان بینی‌هایی است که با ایجاد نمادهایی، انسان را به ارزش‌های روحانی و گاه به ارزش‌های معنوی ارتباط می‌دهد. بیشتر ادیان با شرح روایات، الگوها، سنن و تاریخ‌های مقدسشان قصد دارند که به زندگی معنا دهند یا به هستی‌شناسی بپردازند. آن‌ها مایلند تا اصولی اخلاقی، دینی یا یک سبک زندگی بهتری از ایده‌هایشان را درباره ماهیت انسان و جهان هستی ارائه دهند. دین می‌تواند بخش مرکزی هویت فرد باشد. فرهنگ لغت‌های مدرن دین را یک سیستم سازمان یافته از اعتقادات و مناسک با محوریت یک موجود یا موجودات ماوراء طبیعی تعریف می‌کنند. تعلق به یک مذهب اغلب بیش از به اشتراک گذاشتن اعتقادات آن و شرکت در مراسم آن است. همچنین به معنای بخشی از یک اجتماع و گاهی فرهنگ است. برای آشنایی با دین باید ابتدا با مفهوم اسطوره آشنا شد زیرا بسیاری از داستان‌هایی که در دین عنوان می‌شوند مانند آفرینش اولین انسان، مرگ و … ریشه در تاریخ و اساطیر یک قوم دارند. شخصیت‌های اسطوره را موجودات مافوق طبیعی (خدایان) تشکیل می‌دهند و همواره هاله‌ای از تقدس، قهرمانان مثبت آن را فراگرفته‌ است. اسطوره نماد دوران پیش از دانش و نماد و نشان مشخص روزگاران باستان است. تحول اساطیر هر قوم و ملتی، معرف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش است. در واقع اسطوره نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالارونده ذهن بشر است. اساطیر روایتی است که از طبیعت و ذهن انسان‌های نخستین ریشه می‌گیرد و برآمده رابطه دوسویه این دوست. اسطوره ریشه تاریخی دارد، یعنی اگر از دید ساختاری به اسطوره‌های جوامع مختلف نگاه کنیم یک چیزهایی از آن جوامع را در روزگاران دور منعکس می‌کند. در آیین‌هایی انسان از گیاه خلق می‌شود، مثلاً در اوستا، انسان‌های اولیه دو گیاه بودند به نام‌های مشی و مشیانه، این اسطوره مخصوص زمانی است که انسان کشاورزی را می‌شناخته و در واقع رویش گیاه را می‌فهمد که تخم می‌رود زیر خاک، در می‌آید و رویش پیدا می‌شود و گیاهان ایجاد می‌شوند، بنابراین فکر می‌کند تشکیل انسان هم در آغاز مثل گیاه بوده‌است. در آیین‌هایی انسان از گل ساخته می‌شود مثلاً در اساطیر مصر باستان حتی یکی از خدایان، آدم را از گل درست می‌کند و می‌برد در کوره خورشید می‌پزد و آدم را به وجود می‌آورد، یعنی در واقع سفال‌گری، یعنی این اسطوره مخصوص دوره سفالگری است. پس یک اسطوره برای دوره کشاورزی است و یکی برای سفالگری. این معنای تاریخی دارد. دیگر این‌که اسطوره روی هوا پیدا نمی‌شود، اسطوره در جامعه پیدا می‌شود، مردمی هستند که اسطوره را خلق می‌کنند، بنابراین اسطوره با آن مردم ارتباط دارد. وقتی با مردم ارتباط دارد یعنی با تاریخ ارتباط دارد، با جامعه ارتباط دارد بنابراین می‌توان به اسطوره معنای تاریخی داد به شرطی که لوازم آن کار در اختیار باشد مثلاً نباید اسطوره را با تاریخ امروز تصویر کرد. یک اسطوره کهن باید جای تاریخی خودش را پیدا کند. اسطوره نشانه‌ای از عدم آگاهی بشر است. در گذشته انسان به پیروی از تخیل و کنجکاوی خود برای رویدادها علت و انگیزه می‌تراشید و به این ترتیب، تخیل را با واقعیت‌ها پیوند می‌داد در واقع تمامی اساطیر، افسانه‌ها و ادیان بر پایه همین تخیلات زاده شدند. در یک‌کلام اسطوره تلاشی برای بیان واقعیت‌های پیرامونی با امور فراطبیعی است. بسیاری از جامعه‌شناسان و فلاسفه به کارکردهای دین در امور سیاسی و روزمره جهان اشاره دارند که موضوعی است بسیار جذاب و مورد بحث، مثلاً معنا بخشیدن و هدف دادن به مسیر زندگی، درک بسیاری از مسائل در زندگی دشوار است. حتی در عصر بسیار علمی امروز، بسیاری از جنبه‌های مرگ و زندگی یک راز باقی مانده ‌است و ایمان و اعتقادات مذهبی به بسیاری از مردم کمک می‌کند تا چیزهایی که علم نمی‌تواند پاسخ‌گو باشد را درک کنند و یا در مورد دیگری، تقویت وحدت و ثبات در جامعه می‌باشد، این یکی از مهم‌ترین بینش‌ها است. دین ثبات اجتماعی را حداقل از دو جهت تقویت می‌کند. اول، باورهای مشترکی را به مردم ارائه می‌دهد و بنابراین عامل مهمی در اجتماعی شدن است. دوم، عمل مشترک به دین، مانند عبادتگاه‌ها، افراد را از نظر جسمی دور هم جمع می‌کند، ارتباطات و سایر تعاملات اجتماعی آن‌ها را تسهیل می‌کند و در نتیجه پیوندهای اجتماعی آن‌ها را تقویت می‌کند. مورد دیگری هم که دین برای جهان و جامعه به ارمغان دارد موضوع کنترل اجتماعی است، دین رفتارهای اخلاقی را به مردم می‌آموزد و بنابراین به آن‌ها کمک می‌کند که چگونه اعضای خوب جامعه باشند در نتیجه نظم اجتماعی را تقویت می‌کند. در سنت یهودی-مسیحی، ده فرمان شاید معروف‌ترین مجموعه قوانین برای رفتارهای اخلاقی باشد. مورد جالب دیگر می‌تواند موضوع نابرابری باشد دین می‌تواند نابرابری اجتماعی و تعارض اجتماعی را نیز تقویت و ارتقا دهد. این دیدگاه تا حدی از کارل مارکس الهام گرفته شده ‌است، او می‌گوید که دین افیون توده‌ها است منظور او این بود که دین مانند مواد مخدر، مردم را از شرایط موجود خوشحال می‌کند. بسیاری از مردم بر این باورند که اگر رنج خود را تحمل کنند، در آخرت پاداش خواهند گرفت. دیدگاه‌های مذهبی آن‌ها باعث می‌شود طبقه سرمایه‌دار را در فقر خود سرزنش نکنند و در نتیجه قیام نکنند. مارکس گفته‌ است، به این دلایل، دین فقرا را به پذیرش سرنوشت خود سوق می‌دهد و به حفظ سیستم موجود نابرابری اجتماعی کمک می‌کند. موضوع دیگری که امروزه و در عصر معاصر به طور واضح می‌توانیم آن را ببینیم و درک کنیم موضوع درگیری اجتماعی و قومی است، دین می‌تواند درگیری اجتماعی را ترویج دهد، و تاریخ جهان نشان می‌دهد که افراد و تمام جوامع و ملت‌ها کاملاً آماده تعقیب، کشتن و جنگ بر سر اختلافات مذهبی هستند. تمام این گفته‌ها برای به چالش کشیدن ذهن خودمان است تا تفکر و تعقل بیشتری نسبت به ادیان و مذاهب داشته باشیم و در نهایت بحث انسانیت و باور و ایمان را متمایز بدانیم با اعتقادات دینی و مذهبی.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم کوثر ولی‌زاده و همچنین تشکر از تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت 20:00 به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، ۲۲ ژانویه 2024

امیررضا ولی‌زاده

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک ونوجوان در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۲۴ برابر با ۲ بهمن ۱۴۰۲، در ساعت 19:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه خانم سونیا سوارکوب، ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین در جلسه، مهمانان جلسه معرفی و در ادامه به بحث و گفتگو پرداختند.

بخش۱: آقای امیر پالوانه سخنرانی خود را با موضوع کودکان مهاجر ایراد کردند: مردم به دو دلیل مهاجرت می‌کنند: عوامل نامساعد محل سکونت یا عوامل مساعد جذب‌کننده مقصد. به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دورکننده‌ای مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت می‌کنند. دلیل دوم می‌تواند شرایط و عوامل مساعد جذب‌کننده مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر و آزادی‌های سیاسی بهتر باشد.موانع مهاجرت وجود دارد که فقط مسائل قانونی نیستند بلکه موارد طبیعی هم خیلی نیرومند هستند.مهاجران هنگام ترک کشورشان باید خیلی چیزهای مورد علاقه را از قبیل: خانواده، دوستان، شبکه حمایتی، و فرهنگ خود را هم ترک گویند.آن‌ها هم‌چنین باید دارایی‌های خود را به مقدار زیاد به پول نقد تبدیل کنند که خرج مسافرت و مهاجرت خود را تأمین کنند.وقتی که آن‌ها به کشور جدید می‌رسند با خیلی چیزهای غیرمطمئن و پیش‌بینی نشده مانند پیدا کردن کار، محلی برای زندگی کردن، قوانین جدید، الگوهای فرهنگی جدید، زبان جدید یا مسائل مربوط به لهجه زبانی، احتمالاً فاشیسم و نژادگرایی و سایر رفتارهای مخالف خود و خانواده خود مواجه می‌شوند. اینها مشکلاتی هستند که یک مهاجر در ابتدای مسیر با آن روبرو میشود که تمام این موانع فشار زیادی زا به شخص یا یک خانواده وارد می‌کند. گزارش آماری مهاجرت: تعداد مهاجران بین‌المللی در ۵۰ سال گذشته با افزایش مواجه شده ‌است. این رقم از ۷۹ میلیون در سال ۱۹۶۰ به ۲۵۰ میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ رسید. بر اساس گزارش آماری سازمان مهاجرت جهانی در سال ۲۰۱۹ تعداد مهاجران به ۲۷۲ میلیون نفر رسیده‌ است.مهاجران بین‌المللی ۳٫۳ درصد کل جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. در سال ۲۰۱۵، ۶۵٫۳ میلیون نفر به اجبار تن به جابجایی و مهاجرت دادند.از هر ۱۱۳ نفر در جهان یک نفر پناهجو یا مهاجر (درون مرزی و برون مرزی) است. بیش از ۴۷۰۰ مهاجر در سال جاری میلادی در حین مهاجرت غیرقانونی به اروپا در دریا غرق شدند. در بین کشورهای اروپایی، ایتالیا با ورود بیش از ۱۷۹ هزار مهاجر در راس مقاصد پناهجویان قرار دارد.آمریکا بیشترین مهاجر بین‌المللی را در خود جای داده‌است. بسیاری از این افراد به کارهای سیاه و غیرقانونی واداشته می‌شوند، و مورد استثمار و بدرفتاری قرار می‌گیرند. خانواده‌های مهاجر دچار چه مشکلاتی می شوند؟ نیازهای اصلی و مشکل محل سکونت – اشکال در سازگاری با زندگی شهری، تغییر آب و هوا و زبان جدید – مشکلات جسمی و نگرانی برای سلامت روان کودکان و تمام اعضای خانواده – وجود کلیشه‌های مرتبط با پناهندگان و برخوردهای تبعیض آمیز – تغییر نقش اعضای خانواده (کودکان به عنوان مترجم یا زن به عنوان سرپرست خانواده) – دلتنگی برای اعضای خانواده در وطن – انزوا و تنهایی – از دست رفتن هویت و عزت نفس – پاسخ‌های متفاوت به سوگواری، مرگ و… مهاجرت بسیار استرس آور است، به خصوص برای کودکان رفتن به شهر، محیط و مدرسه جدید کار راحتی برای کودک مهاجر نیست. او مجبور شده از تمام دلبستگی‌ها و آشنایان قبلی خود دل بکند و به محیط جدیدی وارد شود که شما برایش انتخاب کرده‌اید. عذاب وجدان در کودکان مهاجر: بسیاری از والدین با هزاران امید و آرزو زندگی خود را در کشورشان رها می‌کنند و به کشوری می‌روند که فرهنگی تازه، شرایط کاری متفاوت و زندگی دیگری را برای آنها رقم می‌زند. آنها آرزوهای خود را قربانی می‌کنند تا فرزندانشان به زندگی بهتری دست پیدا کنند. یکی از تأثیرات مهاجرت بر کودکان این است که کودکان مهاجر نسبت به این فداکاری آگاه هستند. در نتیجه خیلی از اوقات آنها تمام تلاش خود را می‌کنند که ثابت کنند رنجی که پدر و مادرشان برده‌اند بیهوده نبوده است.این موضوع باعث می‌شود که بعد از مهاجرت خانوادگی بار فشار و اضطراب زیادی بر روی دوش کودکان باشد. آنها در مدرسه به‌عنوان دانش‌آموز هم باید با محیط جدیدی روبه‌رو شوند و هم باید تلاش بسیاری بکنند تا موفق باشند. اگر کودکان به موفقیت مطلوب نرسند یا در مدرسه دچار مشکل شوند ممکن است عذاب وجدان بیشتری را تحمل کنند. شاید به دلیل همین عذاب وجدان تمایل نداشته باشند درباره چالش‌های جدی که در مدرسه دارند با والدین خود صحبت کنند. اختلاف فرهنگی بین والدین و دانش‌آموزان مهاجر: از دیگر تأثیرات مهاجرت بر کودکان بزرگ شدن در دنیایی با فرهنگ متفاوت است. والدین کودکان حتی اگر خیلی سریع خود را با فرهنگ جدید تطبیق دهند باز هم در یک بستر فرهنگی متفاوت رشد کرده‌اند. اما دانش‌آموزان مهاجر در مدارسی با فرهنگ و شیوه تحصیلی کشور تازه خود بزرگ می‌شوند. پس ممکن است در طی چند سال و با رسیدن به سنین نوجوانی تفاوت‌های فرهنگی آشکارتر شوند. همچنین گاهی اوقات فرزندان خیلی زودتر زبان و فرهنگ کشور جدید را یاد می‌گیرند و مجبور می‌شوند این فرهنگ و زبان تازه را برای والدین خود ترجمه کنند. از جمله آسیب‌های مهاجرت بر نوجوانان این است که آنها مجبورند زودتر از زمان لازم مسئولیت بپذیرند. اضطراب ناشی از مهاجرت در کودکان: به طور قطع زندگی در یک کشور تازه با استرس‌های فراوانی همراه خواهد بود. تحمل این استرس از تأثیرات مهاجرت بر کودکان خواهد بود. همانطور که والدین نگران مسائل مالی، گرفتن ویزا، تهیه خانه و مسائل دیگر هستند کودکان هم اضطراب‌های بسیاری را تجربه می‌کنند. به‌ویژه اگر مهاجرت از طریق تحصیل فرزند باشد، کودک ممکن است احساس کند آینده زندگی خانوادگی آنها به عملکرد او بستگی دارد. چالش‌های یادگیری زبان دوم: یادگیری در کشوری با زبان متفاوت تغییر بزرگی در زندگی کودکان مهاجر است. پس می‌توان یکی از تأثیرات مهاجرت بر کودکان را مواجه با چالش‌های یادگیری زبان دوم دانست. مانع زبان، چالش بسیار بزرگی است. زیرا بر توانایی برقراری ارتباط با دیگران تأثیر می‌گذارد. همچنین ممکن است تحصیل کودکان یا دوست پیدا کردن آنها به دلیل ضعف زبان دچار مشکل شود. دوست‌یابی کودک مهاجر: بسیاری از اوقات کودکان در فرآیند مهاجرت از والدین و اعضای خانواده خود جدا می‌شوند. از تأثیرات مهاجرت بر کودکان این است که آنها نوعی غم و اندوه ناشی از جدایی را تجربه می‌کنند که با سوگ ناشی از مرگ متفاوت است. در بسیاری از اوقات بعضی از اعضای خانواده مجبور به بازگشت به کشور خود می‌شوند و گاهی برخی از اعضای خانواده از ابتدا همراه دیگران به کشور دوم مهاجرت نمی‌کنند. اندوه که به دلیل از دست دادن حاصل می‌شود در کنار تجربه شرایط جدید برای کودکان دشوار خواهد بود. یادگیری در کشوری با زبان متفاوت تغییر بزرگی در زندگی کودکان مهاجر است. پس می‌توان یکی از تأثیرات مهاجرت بر کودکان را مواجه با چالش‌های یادگیری زبان دوم دانست. مانع زبان، چالش بسیار بزرگی است. زیرا بر توانایی برقراری ارتباط با دیگران تأثیر می‌گذارد. همچنین ممکن است تحصیل کودکان یا دوست پیدا کردن آنها به دلیل ضعف زبان دچار مشکل شود. علاوه بر آن ندانستن زبان می‌تواند اثرات سایر منابع آسیب را تقویت کند. در برخی کشورها، مهاجران از مراقبت‌های بهداشتی غیراستاندارد برخوردار می‌شوند زیرا نمی‌توانند به زبان دوم به خوبی زبان مادری خود صحبت کنند. همچنین تفاوت زبان‌های نسل اول و نسل دوم مهاجران می‌تواند به آنها آسیب برساند. در نتیجه اهمیت یادگیری زبان دوم در کودکان مهاجر و والدین آنها بسیار بالا خواهد بود. ناپدیدشدن ۱۸ هزار کودک مهاجر در اروپا: یش از ۳۰۰ کودک از ژانویه/ دی ۲۰۲۲ از مراکز پذیرش مهاجران ناپدید شده‌اند. پیش از این نیز در گزارشی تحقیقی مشخص شد بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ بیش از ۱۸ هزار کودک مهاجر بی‌سرپرست در اروپا گم شده‌اند و از سرنوشت آن‌ها خبری در دست نیست. این گزارش ثمره کار چندین روزنامه‌نگار تحقیقی بوده و در مقاله‌ای مفصل به نام گمشده در اروپا منتشر شده‌است. اغلب این کودکان ملیت افغان داشته‌اند و در رده‌های بعدی کودکانی با اصلیت مراکشی و الجزایری قرار می‌گیرند. در میان این کودکان ناپدید شده، پرونده ۷۲۰ کودک بدون هیچ‌گونه تعقیب و تحقیقات قضایی بسته شده‌است. کلام آخر: مهاجرت برای کودکان می‌تواند تأثیرات مختلفی داشته باشد که به عوامل مختلفی مانند سن کودک، میزان حمایت و پشتیبانی از سوی خانواده، و میزان تغییرات فرهنگی و زبانی مرتبط با مهاجرت بستگی دارد. برای کاهش تأثیرات منفی مهاجرت بر کودکان، می‌توان از راهکارهایی مانند حمایت و پشتیبانی از سوی خانواده، ارائه خدمات روانشناختی و پزشکی، آموزش و یادگیری زبان، و ارائه فرصت‌های اجتماعی و فرهنگی برای کودکان استفاده کرد. همچنین، همکاری با مدارس و مؤسسات مربوطه نیز می‌تواند بهبود وضعیت تحصیلی و اجتماعی کودکان را به دنبال داشته باشد. برای مثال، مدارس ممکن است برنامه‌های خاصی برای یادگیری زبان و تحصیلات کودکان مهاجر را ارائه کنند و همچنین فرصت‌های اجتماعی مانند برگزاری رویدادهای فرهنگی و اجتماعی را برای کودکان مهاجر فراهم کنند.

بخش۲: خانم پروین محمدی افقا سخنرانی خود را با موضوع خشونت علیه کودکان ایران را آغاز کردند: حقوق کودکان در جمهوری اسلامی ایران با مسائلی مانند کار کودکان، مجازات و اعدام کودکان، پایین بودن سن مسئولیت کیفری در قوانین ایران، ازدواج قانونی و غیر رسمی کودکان، استفاده از کودکان در نظامی‌گری درگیر است. تنها نکته مثبت حقوق کودکان در ایران این است که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آموزش و پرورش برای همه کودکان و نوجوانان ایرانی تا دوره متوسطه رایگان است و دولت وظیفه دارد امکان تحصیل را برای همگان از طریق وزارت آموزش و پرورش فراهم سازد. اما متأسفانه همین قانون هم به درستی انجام نمی‌شود. چرا که بسیاری از موانع باعث می‌شود همه کودکان در ایران به طور مساوی از این حق برخودار نشوند. به طور مثال کودکانی که پدر یا مادر خارجی دارند و فاقد شناسنامه هستند. یا بالعکس پدر و مادر ایرانی هستند اما در حاشیه‌های کشور زندگی می‌کنند که امکانات تحصیل وجود ندارد. حتی ما شهرهایی را داریم که با وجودی که کودکان، پدر و مادر ایرانی دارند اما به دلیل ناعدالتی‌های موجود در ایران شناسنامه ندارند، مانند سیستان بلوچستان. البته این بی‌عدالتی‌ها نصیب عزیزان زیادی که از دیگر باورمندان هستند هم شده است. مانند عیاران و بهائیان عزیز کشورمان. کم نیست بی‌عدالتی‌هایی که در حق این عزیزان و کودکان و آینده‌سازان کشورمان شده است. در برنامه لایو قبلی من به طور کلی درباره نقص حقوق کودکان در ایران و مقایسه آن با کنوانسیون حقوق کودکان صحبت کردم. اما امروز می‌خواهم بیشتر در مورد سه مسئله که زندگی خیلی از کودکان را تحت شعاع قرار داده و باعث شده جان خیلی از کودکان را در خطر مرگ قرار دهد صحبت می‌کنم. از آنجایی که حق حیات از مهمترین حقوق کودکان بشمار می‌آید. اولین مورد خشونت‌های خانوادگی این است که متأسفانه زندگی خیلی از این کودکان را درگیر خشونت‌هایی از جمله روانی و فیزیکی کرده است. در خانوادهایی که درگیری‌ها و دعواهای خانوادگی در آن زیاد است کودکان اولین کسانی هستند که مورد خشونت قرار میگیرند. این خشونت‌ها از تماشای این درگیری شروع تا کتک خوردن به دست پدر و مادر ادامه پیدا می‌کند. خانواده‌ای که روابط سالمی ما بین اعضا ندارند به طبع نمی‌توانند کودک را به درستی پرورش دهند. و کودکی که با خشونت بزرگ شده متأسفانه در لحظه‌های ضعف و ناتوانی به خشونت رجوع می‌کند. چون این را از پدر و مادر یاد گرفته. چه بسا که خیلی از این کودکان در خشونتهای خانوادگی بیشتر به دست پدر و در بعضی موارد هم به دست مادر کشته شدند. دومین خشونتی که هر لحظه و هر ساله آمارش در ایران بالا می‌رود ازدواج دختران در سنین پایین است. کودک همسری مسئله‌ای است که بسیار مهم برای جامعه و از طرفی متأسفانه بسیار بی‌اهمیت برای حکومت و دولت ایران است. چون حکومت به فکر مردم ایران نیست و فقط به فکر بقای خودش است. به همین دلیل تمامی تلاشش را انجام میدهد تا بتوانند مردم را بیشتر درگیر مشکلات زندگی قرار دهند. به این روش جلوی توسعه آگاهی هم گرفته می‌شود. چون این کودکان فرصتی برای آگاهی پیدا نمی‌کنند. اما چه اتفاقی بر سر این کودکان می‌افتد در ابتدای ورود کودکان به زندگی مشترک و زناشویی، از آنجایی که این کودکان آگاهی از همسر بودن ندارند و عشق و حتی دوست داشت در ذهنشان تشکیل نشده و اعمال زناشویی به نوعی اجبار خواهد بود. من اسم این روابط جنسی را تجاوز خاموش میگذارم. اما آیا این نوع تجاوز که زیر لغای اسلام و روحانیت انجام می‌شود تفاوت با تجاوز معمول دارد. خیر صدمات آن به مراتب بالاتر است. چون فردی که یک بار مورد تجاوز قرار میگیرد حتی میتوانند شکایت کنند. اما این کودک حتی اجازه صحبت در موارد جنسی را هم ندارد. چه برای خانواده خود چه برای همسر خود چه در دادگاههای ایران. و این اتفاق نه یک بار بلکه تا آخر عمر ادامه دارد. این نوع ازدواج متأسفانه دو سر آن هم باخت است. یک زن زمانی که بزرگتر می‌شود اگر طلاق بگیرد طبق قوانین اسلامی در ایران، کودک از مادر گرفته شده و به پدر داده می‌شود. چه بسا که این زنان یا بهتر است بگویم مادران کوچک مشکلات زیاد دیگری نیز دارند. از جمله نبود تحصیل و کار مناسب. نبود خانواده سالم و حامی. چون اگر این بود راضی به ازدواج دخترشان در کودکی نمی‌شدند. و نبود سرمایه کافی برای زندگی. بخصوص در این شرایط اقتصادی بد در ایران. گاهی این زنان در این شرایط دست به خودکشی می‌زنند. که این موضوع از بالارفتن آمار خودکشی کاملا پیداست. از طرفی در بعضی موارد این کودکان یا حتی زنانی که در کودکی ازدواج کردند، شوهران خود را به قتل می‌رسانند. چه کسی مقصر است آن کسی که قاتل است یا آن کسی که زمینه قتل را فراهم کرده است؟ اما آن زنی که خود و فرزندان در خشونت فیزیکی و روانی هستند به بعد از ارتکاب قتل فکر نمیکند. حتی بعضا به خاطر فرزندان دست به قتل می‌زنند. اما بدون اینکه به این فکر کنند فرزندانی که پدر کشته و مادر اعدام شده چه بلایی سرشان می‌ آید. با قوانینی در ایران جاری است یک دختر در سن ۹ سالکی مجازات کیفری به او تعلق میگیرد.و یک پسر در ۱۵ سالگی. پس در نتیجه این کودکان به اعدام محکوم می‌شوند. جالب است بدانید خیلی از این کودکان یا کودک همسران برای دفاع از خود همسرشان را به قتل رسانده‌اند. یک مرد در مشاجرات خانوادگی نیاز به صلاح سرد یا گرم ندارد. چون در مشاجره زن و شوهر قدرت همیشه در دستان مرد است مگر اینکه یک زن از سلاح سرد استفاده کند که متأسفانه تبعات استفاده از صلاح سرد بسیار سنگین است. حال میرسم به موضوع بعدی. اعدام کودکان. همانطور که در مسئله قبل به آن اشاره کردم احکام کیفری طبق قوانین اساسی جمهوری اسلامی احکام کیفری در سنین ۹ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران صادر می‌شود حتی اگر این حکم‌ها اعدام باشد. متأسفانه اعدام کودکان از بدو ورود خمینی به ایران شروع و تا به امروز ادامه دارد. اعدام کودکان مطابق ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک ممنوع است. بر اساس این حکم قانونی هیچ کودکی نباید تحت شکنجه یا سایر رفتارهای بیرحمانه و غیرانسانی یا مغایر شئون انسانی قرار گیرد. مجازات اعدام و یا حبس ابد بدون امکان بخشودگی را نمی‌توان در مورد کودکان زیر هجده سال اعمال کرد. از طرفی از نظر کنوانسیون بین‌المللی مجازات کودکان در ایران از جمله صدور حکم اعدام برای آنان در موارد درگیری و قتل قاچاق مواد مخدر و… همواره یکی از چالش‌های مهم نقض حقوق بشر در ایران بوده است و همین طور بعضی حقوقدانان و پژوهشگران حوزه دین و شریعت در گفتگو با مرکز عدالت برای کودکان، صدور حکم اعدام زیر ۱۸ سال را فاقد مبنای قانونی و شرعی می‌دانند. آقای عمادالدین باقی پژوهشگر حوزه دین نه تنها اعدام کودکان را مجازاتی قانونی نمی‌داند بلکه معتقد است اعدام کودکان در حکم قتل و مسئولیت آن با حکومت است. خانم شیرین عبادی متخصص حقوق کودکان و برنده نوبل صلح اعدام کودکان تحت عنوان قصاص را غیرانسانی و ظالمانه می‌خواند و معتقد است به هر شکل باید به این حکم اعتراض کرد تا حکومت مجبور شود بساط حکم اعدام کودکان را برچیند. اما متأسفانه تا به امروز نتوانسته‌اند قانون اعدام را از میان بردارند. در قانون مدنی اگر کودکی قبل از ۱۸ سالگی مرتکب جنایت شود تا ۱۸ سالگی از انتظار اعدام می‌نشیند و بعد از آن اعدام می شود. که این موضوع بسیار اسفبار است. مسئله بعدی کار کودکان در سنین پایین و در محیط ناسالم است. از این کودکان انتظار کار زیاد را دارند در صورتی که‌این کودکان حقوق کم دریافت می‌کنند. از طرفی محیط ناسالم کار برای این کودکان مشکلات فراوانی را ایجاد می‌کند. متأسفانه ما شاهد آن هستیم که در این محیط به این کودکان حتی تجاوز جنسی صورت می‌گیرند. و از آنجایی که ۷۰ درست این کودکان خانواده دارند و این کودکان جزء کودکان بدسرپرست هستند پس خانواده نیز در اینگونه مشکلات حامی کودکان خود نیست. پس نمی توانند به صورت قانونی حمایت شوند. بخصوص اگر این کودک کار دختر باشد آمار تجاوزات بالا نیز میرود‌. مسئله آخر که می‌خواهم به آن اشاره کنم کودکانی هستند که به خاطر بی‌برنامگی دولت و نبود یک کار مناسب و تحصیل برای درآمدزایی دست به روسپیگری می‌زنند. این کودکان هم صدمات روحی زیادی را تحمل می‌کنند هم جسمی صدماتی که هیچ وقت قابل جبران نیست.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از تمامی دست‌اندرکاران منشی جلسه: آقای امیررضا ولی‌زاده و همچنین تشکر از مهمانان برنامه و شرکت کنندگان، ختم جلسه را در ساعت 20:00 به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، ۲۷ ژانویه ۲۰۲۴

سارا آسیابان

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان در تاریخ ۲۷ ژانویه ۲۰۲۴ برابر با ۷ بهمن ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۱۹:۰۰ به ‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اسپیس ایکس (توئیتر) برگزار گردید. در ابتدای نشست خانم پروین محمدی افقا مسئول جلسه ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین با معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: خانم مهرناز جلالوند سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در دی‌ماه آغاز کردند: خبر: قتل یک زن جوان در کنگاور توسط همسرش. اخیراً یک مرد اهل کنگاور همسر جوان خود را در این شهر به قتل رسانده و چند روز پس از متواری شدن توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده است. روزنامه آفتاب، بدون ارائه هرگونه جزئیات دقیقی، همچون بسیاری از پایگاه‌های خبری داخلی، از عبارت درگیری خانوادگی برای اشاره به انگیزه و دلایل قتل این زن اشاره کرده است. این عبارت می‌تواند شامل مواردی همچون قتل‌های ناموسی نیز باشد. خبر: مرد ٣٨ ساله بر سر مهریه همسر سابقش را به قتل رساند روز سه‌شنبه ٢١ آذر ماه ١۴٠٢ فاطمه زارع، زن جوان اهل روستای علی‌آباد ملک شهرستان ارسنجان توسط همسر سابق خود به قتل رسید. مرد متهم پس از درگیری لفظی بر سر پرداخت مهریه، با ورود به منزل والدین همسر سابقش در روستای محل سکونتشان، با سلاح سرد به آن‌ها حمله‌ور شده بود. در نتیجه این حمله فاطمه زارع به قتل رسید و خواهر ٣٨ ساله، پدر ۶۵ ساله و مادر ۶٢ ساله‌ وی نیز، به شدت زخمی شدند. خبر: یک زن در کرج توسط همسرش به قتل رسید یک زن میانسال در کرج توسط همسرش به قتل رسید. متهم پس از بازداشت انگیزه خود از این اقدام را اختلافات خانوادگی عنوان کرد. رییس پلیس آگاهی البرز ضمن تایید این خبر در این رابطه اظهار داشت: در پی کشف جسد یک زن میانسال در بیابان‌های اطراف شهر کرج، تحقیقات در این رابطه آغاز شد. حکمت‌اله شجاعی اظهار کرد: پس از انجام تحقیقات، مشخص شد که مقتول توسط همسرش به‌وسیله طناب خفه و سپس از ارتفاع به پایین پرتاب شده است. وی افزود: متهم به قتل دستگیر و پس از اقرار به ارتکاب قتل با تشکیل پرونده به مراجع قضائی معرفی شد. خبر: یک زن قربانی کودک‌همسری توسط همسرش به قتل رسید. یک زن جوان ٢٧ ساله قربانی کودک‌همسری در شهر خرم‌آباد به نام رضوان پاپی توسط همسر خود از طریق خوراندن قرص برنج به قتل رسیده است. فرد قاتل با رضایت پدر مقتول آزاد شده است. این زن که هویتش رضوان پاپی احراز شده، پس از چند ساعت بستری در نهایت در بیمارستان گلدشت شهر خرم‌آباد جان خود را از دست داده است. رضوان پاپی در سن ۱۶ سالگی وادار به ازدواج شده و قربانی کودک همسری بود.

بخش ۲: آقای محمد گلستان‌جو سخنرانی خود را با موضوع کنوانسیون استانبول ارائه نمودند: ابتدای سخن خود را با یکی از مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر آغاز می‌کنم که رعایت آن منجر به رعایت کلیه حقوق بشر می‌شود و آن ماده۲۸: حق دنیای زیبا و آزاد برای همه است. هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین‌المللی، حقوق و آزادی‌هایی را که در اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده، تأمین کند و آن‌ها را به مورد عمل بگذارد. چقدر دنیا زیبا می‌شود اگر دولت‌ها به این ماده عمل کنند؛ و اما کنوانسیون استانبول، در واقع اسم این کنوانسیون، کنوانسیون شورای اروپا برای جلوگیری از وقوع خشونت علیه زنان و خشونت خانگی و مبارزه با آن است. اما از آن‌جا که این نام طولانی و مفصل است، بیشتر تحت عنوان کنوانسیون استانبول شناخته می‌شود. این نام به مکانی اشاره دارد که این کنوانسیون برای اولین‌بار در ۱۱ مه ۲۰۱۱ میلادی به امضای کشورها رسید و چون وزرای امور خارجه ۴۷ کشور اروپایی در استانبول این کنوانسیونی بین‌المللی را تصویب کردند نامش را کنوانسیون استانبول گذاشتند و البته لازم است که بدانید فعالیت‌هایی که در نهایت به اجرایی شدن این کنواسیون شد برمی‌گردد به دهه ۹۰ میلادی که شورای اروپا، ترویج فعالیت‌هایی را برای حمایت از زنان در برابر خشونت آغاز کرد و بر حسب نتایج به دست آمده پس از سال‌ها تلاش، دولت‌ها متوجه شدند که داشتن مجموعه‌ای از قوانین برای اطمینان از این‌که قربانیان این دست خشونت‌ها هرجا که باشند بتوانند از یک سطح مشخص از حمایت‌ها برخوردار شوند، بسیار ضروریست. بر این اساس بود که در سال ۲۰۰۸ میلادی کمیتۀ وزیران دادگستری شورای اروپا، گروهی از کارشناسان را مسئول تدوین کنوانسیونی کرد که حاوی معیارهایی برای جلوگیری از وقوع خشونت علیه زنان همچنین مبارزه با خشونت علیه زنان و خشونت‌های خانگی باشد. پیش‌نویس نهایی این کنوانسیون در ۲۰۱۰ میلادی آماده شد و جای تاسف دارد که اعلام کنم وجود داشتند دولت‌هایی که خیلی تلاش کردند تا بعضی از پاراگراف‌های آن را تغییر دهند یا زبان آن را نرم‌تر کنند، اقدامی که انتقاد برخی از سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر از جمله عفو بین‌الملل را در پی داشت ولی تاسف‌بارتر این‌که با وجود اهمیت و ضرورت وجود چنین کنواسیونی، البته چنان‌چه رعایت بشود ولی استقبال چندانی از آن نشد. برمبنای این کنوانسیون، کشورهای عضو موظف می‌شوند که هرگونه خشونت، از خشونت کلامی تا خشونت فیزیکی، تجاوز، قتل ناموسی، سقط جنین اجباری و ازدواج اجباری را در قانون کشورجرم نامیده و مجازات‌های لازم را برای مجرم پیش‌بینی و تصویب کنند. در بین تمام کشورها ۱۲ کشور این کنوانسیون را صرفاً امضا کرده‌اند و ۳۴ کشور نیز علاوه بر امضا، آن را در پارلمان‌های ملی خود به تصویب رسانده و اجرای آن را آغاز کرده‌اند که متأسفانه دولت ایران هم جز کشورهایی است که این کنوانسیون را نپذیرفته است هر چند هم که اگر می‌پذیرفت در عمل فرق چندانی ایجاد نمی‌شد. چرا؟ چون به اعتقاد من اساس دولت جمهوری اسلامی بر مبنای عدم رعایت حقوق بشر است. چرا این را می‌گویم؟ چون با وجود این‌که دولت جمهوری اسلامی خود را یک دولت اسلامی می‌داند ولی حتی به اصولی که در کتاب قرآن و احادیثی که در اسلام آمده هم توجهی ندارد. حد اقل آیات قرآن به‌عنوان مثال در سوره روم آیه ۲۱ آمده است که از نشانه‌هاى خداست که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا بدان‌ها آرامش گیرید. (همسران به معنای همسر شامل زن ومرد می‌باشد. زن و شوهر هر دو مایه آرامش دیگری است. زن ومرد از یک گوهر وجودی خلق شده‌اند و گوهر وجودی مشترک دارند و در کرامت انسانی وارزش در نزد پروردگار یکسانند.) یا در سوره اعراف آیه هفت: اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و از (نوع) او نیز جفتش را مقرر داشت تا به او انس و آرام گیرد. با وجود چنین آیه‌ای چطور می‌شود خشونت علیه زنان را توجیه کرد. البته تنها جمهوری اسلامی نیست که به این نحو عمل می‌کند در همسایگی ایران کشور ترکیه یکی دیگر از کشورهایی است که این‌گونه خشونت در آن وجود دارد و عملا به‌دلیل وجود بیش از حد خشونت علیه زنان در این کشور بود که با فعالیت فعلان حقوق زن موجب شد که این کنوانسیون شکل بگیرد و تاسف‌بارتر این‌که است بدانید که با وجود این‌که تهیه و تنظیم و تصویب این کنوانسیون در استانبول انجام شد ولی کشور ترکیه از عضویت این کنواسیون انصراف داد. این کنواسیون در ۱۲ فصل و ۸۱ ماده تنظیم شده است. کنوانسیون استانبول اولین سند الزام‌آور قانونی است که یک چارچوب قانونی و رویکرد جامع برای مبارزه با خشونت علیه زنان ایجاد می‌کند و بر پیشگیری از خشونت خانگی، حمایت از قربانیان و تعقیب متهمان متخلف تمرکز دارد. این کنوانسیون خشونت علیه زنان را به‌عنوان نقض حقوق بشر و نوعی تبعیض توصیف می‌کند. کشورها باید هنگام جلوگیری از خشونت، حمایت از قربانیان و محاکمه مرتکبین، ارزیابی بایسته به کار گیرند. ساختار سند مبتنی بر چهار موضوع است: پیشگیری، حفاظت و حمایت از قربانیان، تعقیب مجرمان و سیاست‌های یکپارچه. هر بخش از این کنوانسیون یک سری اقدامات خاص را پیش‌بینی می‌کند. در مقدمه این کنوانسیون، اشاره شده به منشور اجتماعی اروپا و کنوانسیون اقدام علیه قاچاق انسان و همچنین قانون بین‌المللی حقوق بشر توسط سازمان ملل متحد و دیوان کیفری بین‌المللی بر مبنای اساسنامه رم و بسیاری از معاهدات دیگر که همگی در رابطه محکوم کردن هرگونه شکلی از خشونت علیه زنان و خشونت خانگی است. در مقدمه این کنوانسیون عنوان شده که بر مبنای یک یکسری اعترافات مفاد قانونی به نگارش درآمده است و این اعترافات چی هستند: اعتراف به این‌که تحقق برابری حقوقی و واقعی بین زنان و مردان عنصر کلیدی در پیشگیری از خشونت علیه زنان است،اعتراف به این‌که خشونت علیه زنان نمایانگر روابط قدرت تاریخی نابرابر بین زنان و مردان است که به ستم و تبعیض علیه زنان توسط مردان و جلوگیری از پیشرفت کامل زنان منجر شده است، اعتراف به خصوصیت ساختاری خشونت علیه زنان به‌عنوان یک نوع از خشونت مبتنی بر جنسیت، و این‌که خشونت علیه زنان یکی از مکانیسم‌های اجتماعی حیاتی است که زنان را به موقعیتی ارتباطی پایین‌تر نسبت به مردان می‌اندازد، اعتراف با نگرانی جدی به این‌که زنان و دختران اغلب به اشکال جدی از خشونت مانند خشونت خانگی، تعرض جنسی، تجاوز، ازدواج اجباری، جرایم انجام‌شده به نام شرافت و ختنه اعضای تناسلی درمعرض خشونت قرار می‌گیرند که تخلف جدی از حقوق بشر زنان و دختران و مانع اصلی در راستای دستیابی به برابری میان زنان و مردان است؛ اعتراف به این‌که زنان و دختران به خطرات بالاتری از خشونت مبتنی بر جنسیت نسبت به مردان قرار دارند، اعتراف به این‌که خشونت خانگی به‌طور نسبی بیشتر زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، و مردان نیز ممکن است قربانی خشونت خانگی شوند؛ اعتراف به این‌که کودکان قربانی خشونت خانگی هستند، از جمله به‌عنوان شاهدان خشونت در خانواده، بر پایه این موارد و با آرزوی ایجاد یک دنیای بی‌خشونت علیه زنان و خشونت خانگی، این کنوانسیون به نگارش در آمد. در ابتدا اهداف کنوانسیون مطرح شده که: هدف، حفاظت از زنان در برابر تمام اشکال خشونت و جلوگیری، تعقیب و از بین بردن خشونت علیه زنان و خشونت خانگی. هدف این بود که، به حذف همه اشکال تبعیض علیه زنان کمک کرده وبا ایجاد برابری بین زنان و مردان، از جمله توانمندسازی زنان، را ترویج بشود، یک چارچوب جامع، سیاست‌ها و تدابیر برای حفاظت و کمک به همه قربانیان خشونت علیه زنان و خشونت خانگی طراحی کند، همکاری بین‌المللی را جهت حذف خشونت علیه زنان و خشونت خانگی ترویج دهد، حمایت و کمک به سازمان‌ها و نهادهای قانونی برای همکاری مؤثر جهت اتخاذ رویکرد یکپارچه به حذف خشونت علیه زنان و خشونت خانگی فراهم کند. به‌منظور اطمینان از اجرای مؤثر مفاد آن توسط طرفین، این کنوانسیون یک مکانیزم نظارتی خاص را تأسیس می‌کند. ماده۲- دامنه کنوانسیون: این کنوانسیون به‌تمام اشکال خشونت علیه زنان، از جمله خشونت خانگی که بیشتر زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اعمال خواهد شد. دولت‌ها تشویق می‌شوند که این کنوانسیون را به‌تمام قربانیان خشونت خانگی اعمال کنند. دولت‌ها باید در اجرای مفاد این کنوانسیون به‌ویژه به قربانیان زن خشونت مبتنی بر جنسیت توجه خاصی داشته باشند. این کنوانسیون در زمان‌های صلح و در شرایط منازعه نیز اعمال می‌شود. ماده۳- تعاریف در جهت اجرای این کنوانسیون: زنان شامل دختران زیر۱۸سال است. ماده۴- دولت‌ها باید تدابیر قانونی و سایر تدابیر لازم را اتخاذ کنند تا حق هرکس، به‌ویژه زنان، برای زندگی بدون خشونت در هر دو حوزه عمومی و خصوصی ترویج و حفظ شود. دولت‌ها همه اشکال تبعیض علیه زنان را محکوم کرده و بدون تأخیر، تدابیر قانونی و سایر تدابیر لازم را برای جلوگیری از آن اتخاذ خواهند کرد؛ به‌ویژه با: جسارت اصل برابری زنان و مردان را در قوانین ملی یا سایر قوانین مناسب تضمین و اجرای عملی این اصل را اطمینان دهند، تحریم تبعیض علیه زنان، شامل استفاده از تحریم‌ها، در صورت لزوم، لغو قوانین و روش‌هایی که به تبعیض علیه زنان منجر می‌شوند. اجرای مفاد این کنوانسیون توسط دولت‌ها، به‌ویژه تدابیر حفاظت حقوق قربانیان، بدون تبعیض بر اساس هر گرایشی نظیر جنس، جنسیت، نژاد، رنگ، زبان، دین، نظر سیاسی یا دیگر نظرات، اصلی یا اجتماعی، اصلی با یک اقلیت ملی، اموال، تولد، جهت‌گیری جنسی، هویت جنسی، سن، وضعیت سلامتی، ناتوانی، وضعیت تأهل، وضعیت مهاجر یا پناهندگی یا دیگر وضعیت‌ها، باید بدون تبعیض انجام شود. تدابیر ویژه که برای جلوگیری و حفاظت از زنان در برابر خشونت مبتنی بر جنسیت ضروری است، تحت شرایط این کنوانسیون به عنوان تبعیض در نظر گرفته نخواهند شد. ماده۵- دولت‌ها باید از هرگونه عمل خشونت علیه زنان خودداری کرده و اطمینان حاصل کنند که مقامات، افسران، نمایندگان، نهادها و سایر عواملی که به نمایندگی از دولت عمل می‌کنند، به انطباق با این تعهد عمل کنند. دولت‌ها باید تدابیر قانونی و سایر تدابیر لازم را اتخاذ کنند تا دقت کاری را به کار گیرند به‌منظور جلوگیری، تحقیق، مجازات و تعویض برای اعمال خشونتی که توسط فردی خصوصی انجام می‌شود و تحت دامنه این کنوانسیون قرار دارد. این موارد بخشی از این کنواسیون بود که خدمتتان ارائه کردم و همان‌طور که در ابندای صحبتم گفتم این کنوانسیون هشتاد و یک ماده دارد که قطعا با اجرایی شدن این مفاد دیگر حشونتی علیه زنان در هیچ جای دنیا دیده نخواهد شد چرا که حقوق‌دانانی که این مفاد را به نگارش در آوردند بسیار دقیق عمل کردند و خود این دقت‌عمل است که می‌بینیم دولت‌ها زیر بار اجرایی شدن آن نمی‌روند. قصد از ارائه این مطب در واقع این بود که توجه عزیزان را به یکی از اسناد بین‌المللی که بسیار هم حائز اهمیت است و متأسفانه رعایت نمی‌شود جلب کنم که با آگاهی از مفاد حقوقی مندج در آن بتوانیم گامی موثر در زیبا تر کردن دنیای حاضر داشته باشیم. این ما هستیم که تنها با کسب آگاهی و عمل به آن می‌توانیم آینده خود و عزیزانمان را بسازیم. چرا که هر آن‌چه که درطی این ۴۵ بر سر مردم ایران آمده حاصل نداشتن آگاهی لازم چه نسل قدیم و چه نسل جدید بوده که خوشبختانه با وجود فضای اینترنتی و توان یکپارچگی بین‌اللمللی کسب و انتشار اطلاعات بسیار ساده و سریع شده پس دیگر این وظیفه ماست که با آشنا شدن به حقوق خود مانع سوءاستفاده افراد یا گروه‌ها و دولت‌ها بشویم. به امید برقراری همه جانبه حقوق انسانی در سراسر دنیا.

بخش ۳: آقای امیر پالوانه سخنرانی خود را در رابطه با تبعیض دینی و قومیتی آغاز کردند: موضوع تبعیض بر اساس نژاد و تبعیض بر اساس مذهب، بعد از انقلاب اسلامی در ایران. توجه داشته باشید که کشور ایران عضو کنوانسیون ضد تبعیض نژادی است که بعداً در تفسیرهایی که کمیته‌ی ناظر بر اجرای این کنوانسیون در سال‌های اخیر کرده، تبعیض‌های مذهبی هم نوعی تبعیض نژادی شناخته شده است و عضویت ایران هم مربوط به سال‌های پیش از انقلاب است و ایران ناگزیر است حداقل هر سه سال یکبار گزارشی به کمیته‌ی ناظر بر اجرای این کنوانسیون دهد. آخرین گزارش ایران مربوط به سال ۲۰۰۳ بود که منجر به محکومیت جمهوری اسلامی شد. آیا پیروان دینی-مذهبی در نظام جمهوری اسلامی از حقوق‌بشر عالی برخوردارند؟ آیا اقلیت‌ها در انجام مناسک مذهبی آزادند؟ آیا حقوق عامه در نظام جمهوری اسلامی شامل حال پیروان دینی-مذهبی هم می‌شود؟ در این گزارش، به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد. مطابق اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی،‌ کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این‌ها، باید براساس موازین اسلامی باشد محوریت اسلام در اصل۱۲ مورد تأکید مجدد قرار گرفته و آمده دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنی‏‌عشری است و این اصل، الی‏‌الابد غیرقابل تغییر است در همین اصل، سایر مذاهب اسلامی شامل حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی، به رسمیت شناخته شده و تأکید شده پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏‌ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏‌ای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شورا‏ها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب. قانون اساسی در اصل۱۳، ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی را به‌عنوان تنها پیروان دینی شناخته شده مورد حمایت قرار داده و آورده ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی،‌ تنها پیروان دینی شناخته می‌‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌‏کنند. با‌این‌وجود، در قانون اساسی جمهوری اسلامی تأکید نشده که غیرمسلمانان از حقوق مساوی و برابر با مسلمانان برخوردارند. در اصل۱۹ آمده مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این‌ها، سبب امتیاز نخواهد بود. در این اصل، اشاره‌ای به برابری دینی و مذهبی نشده، هرچند کلمه مانند این‌ها می‌تواند در برگیرنده دین و مذهب هم باشد، ولی نگاهی به سایر اصول تبعیض‌آمیز قانون اساسی نشان می‌دهد که آن‌ها دین و مذهب را مشمول این اصل نمی‌دانند در اصل۲۰ هم که از کلمه همه افراد ملت نام برده، ولی حقوق انسانی را با رعایت موازین اسلامی برای همه افراد مشروع دانسته است. اصل۲۰می گوید: همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. در واقع در نظام جمهوری اسلامی، دین اسلام و مذهب شیعه، برتر از سایر ادیان و مذاهب شناخته شده است. جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران و فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر هم گزارش مبسوطی داده‌اند از وضعیت پیروان قومی در ایران، مانند کردها، آذری‌ها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و پیروان مذهبی از مسلمان سنی گرفته تا مسلمان شیعه‌ی غیرمعتقد به جمهوری اسلامی، پیروان اهل حق، دراویش و صوفی‌ها و بالاخره پیروان مذهبی غیرمسلمان و در صدر آن‌ها جامعه بهایی‌ها و نوکیشان مسیحی و محدود شدن یهودیان که می‌دانید حقوق رسمی آن‌ها با رسمی اعلام کردن یکی از مذاهب به عنوان مذهب رسمی کشور، حقوق جوامع غیر از مذهب مذبور مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران واقع نشده و به‌صورت قانونی نقض شده است و دست حکومت اسلامی ایران را به‌صورت قانونی در اعمال مجازات و خشونت علیه سایر ادیان و مذاهب باز گذاشته است و در کل شاهد هستیم در حکومت ایران با دید امنیتی به فعالیت سایر مذاهب و آئین‌ها نگاه می‌کند. آیت‌الله‌ها که با ایجاد اتحاد بین اقوام به پیروزی رسیدند و ۸ سال جنگ را مدیریت کردند حالا زمان آن رسیده بود که با سیاست ساختن لطیفه‌های قومیتی بین اقوام ایرانی فاصله ایجاد کنند که تا قبل از خیزش سال ۹۸هم موفق بودند تا ابن‌که مردم به مرور زمان آگاه شدند و با شعار ما همه با هم هستیم به این اتحاد دامن زدند تا به جایی‌که دیگر خبری از لطیفه‌های قومیتی نیست. یکی ازقشرهای اجتماعی که بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ مورد تبعیض و تعرض واقع شدند از لحاظ قومی و ملیتی کُردها و از لحاظ دینی و مذهبی یهودیان و بهائیان بودند. سرکوب مطالبات دمکراتیک کُردها در ایران با اتکا به آیه قرآن، از اقوام و ملل ایران که مورد تهاجم حکومت اسلامی در ایران قرار گرفته شدند کُردها بودند که با اصل ولایت فقیه مخالفت کردند و خواستار حکومت بر مبنای دمکراسی فراگیر و خودمختاری اداری در کردستان شدند که طی هفت ماده و با برگزاری جلسات مکرر در تهران انرا به عرض حاکمیت نظام اسلامی ایران رساندند که از طرف روح‌الله خمینی رهبر انقلاب مورد تایید واقع نشد و با مقاومت کُردها در برابر اصل حاکمیت ولایت فقیه کار به صدور فرمان جهاد و جنگ علیه ملت کُرد در سه استان اذربایجان غربی،کردستان و کرمانشاه منجر شد. بخشی از فرمان جهاد آیت‌الله خمینی در تاریخ ۲۸ مرداد ۵۸ که با سخنرانی و ذکر ایه ٢٩ از سوره الفتح قران ایراد کرد. کُردها را کفار نامید. ایت‌الله خمینی طی یک سخنرای حماسی فرمان داد و گفت: أَشدَّاءُ عَلَى الْکُفَّار رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ، این توطئه گرها در صف کفار واقع هستند، این توطئه گرها در کردستان در صف کفار هستند، با آن‌ها باید با شدت رفتار کرد، دولت با شدت رفتار کند، ژاندارمری با شدت رفتار کند، ارتش با شدت رفتار کند، مصالح مسلمین را نمی گذارم به این و آن از بین برود. به این ترتیب فرمان جهاد خمینی که یک رهبر مذهبی بود علیه یک ملت برای اولین‌بار در تاریخ انقلاب ایران صادر شد. این در حالی است که مطالبات کُردها مذهبی نبود بلکه خواهان لغو ولایت فقیه و برقراری سیستم دمکراسی در ایران بودند تا همه ملت ایران را در بر بگیرد نه فقط یک قشر و یک مذهب، چه بسا که بسیاری از ایرانیان شیعه مذهب نیز توسط نیروهای نظامی آیت‌الله خمینی در خیابان‌ها کشتار شدند یا در زندان‌ها زیر شکنجه جان دادند و هزارن نفر از شیعیان نیز اعدام شدند. بعد از این فرمان جهادی، حمله ارتش و سپاه پاسداران به سه استان کُرد ایران شروع شد که در سنندج و پاوه سپاهیان مذهبی، حمام خون به پا کردند و حتی در شهریور ۵۹ با هواپیماهای جنگنده فانتوم اف ۴ که از پایگاه شکاری تبریز به پرواز در می‌آمدند شهر مهاباد را به کرات بمباران کردند، توپخانه‌ها از دور شهرها را مورد هدف قرار دادند، هلیکوپترهای جنگی کبرا مرتب بر روی شهرها گشت‌زنی می‌کردند و هر جنبده‌ای را مورد هدف قرار می‌دادند واین کشتار و تبعیض نژادی بر پایه دین و مذهب در ایران هرگز به‌صورت بی‌طرفانه رسانه‌ای نشد و مردم کردستان تا سال ١٣٧٢ در محاصره کامل نظامی بودند و در حال حاضر هم از طرف حکومت جمهوری اسلامی در تمام سطوح زندگی اقتصادی و اجتماعی تحت فشار هستند و قوانین حقوق بشر در خصوص این اقوام کاملا نقض می‌شود و هر روز شاهد ظلم و ستم وارده به این اقوام اصیل ایرانی هستیم. ابوبکرالبغدای خلیفه داعش نیز در مهرماه سال ١٣٩۴ مانند روح‌الله خمینی در ایران، کُردها را در عراق و سوریه کفار خواند و خون آن‌ها را حلال اعلام کرد و این وجه اشتراک بین آیت‌الله خمینی و ابوبکر البغدادی و در حال حاضر سپاه پاسداران ایران به رهبری سید علی خامنه‌ای و رئیس‌جمهوری ترکیه اردوغان، نشان از وجود تبعیض بر اساس رادیکالیزم مذهبی است که بر مبنای مذهب، چه شیعه تندرو و چه سنی تندرو ملتی را کافر و جان و مال آنان را طی یک فتوا یا فرمان حلال می‌کنند و این مصداق تبعیض نژادی مذهبی است. تبعیض و سرکوب یهودیان در ایران: همه شاهد هستند که یهودیان مورد تعرض واقع می‌شوند، خانه‌ها و کسب کارشان را مصادره و از اداره‌جات دولتی اخراج شدند، بسیاری از یهودیان را در خانه‌هایشان و خیابان‌ها به قتل رساندند و اموالشان را به غارت بردند یا در زندان‌ها اعدام کردند که هیچ دلیل موجه و قانونی برای این کشتار وجود نداشت و فقط ناشی از توجیهات مقامات مذهبی ایران در جهت پاکسازی قومی و مذهبی بود. با مراجعه به اسناد و مدارک یهودیان ایرانی خارج از کشور که مجبور به فرار از ایران شدند همه این موارد قابل اثبات است. هم‌اکنون یهودیان اندکی توانسته‌اند با همه محدودیت‌ها در ایران خود را از تعرض حفظ کنند و در زیر سایه قانون اساسی تبعیض‌آمیز جمهوری اسلامی ایران جان سالم بدر ببرند. تبعیض مذهبی گسترده علیه پیروان آئین بهائیت در ایران: بهائیان ایران مستقیما با فتوای مذهبی از ابتدای انقلاب تا کنون مورد تبعیض واقع می‌شوند، پیروان این آئین از جانب رهبران مذهبی ایران کافر و فرقه ضاله نامیده می‌شوند. در میان اقلیت‌های مذهبی ایران به جرأت می‌توان گفت که پس از انقلاب ۵۷ بهائیان ایران بیش از همه مورد آزار و اذیت حکومت اسلامی قرار گرفته‌اند و سران مذهبی تا کنون صدها تن از آنان را با اتهامات واهی ارتداد به زندان و شکنجه‌گاه کشانده و یا تسلیم جوخه‌های اعدام کرده‌اند. حکومت ایران آیین بهاییت را به‌عنوان انحراف از اسلام و ارتداد می‌داند و آن را به رسمیت نمی‌شناسد. هم‌اکنون هم می‌بینیم بهائیان با عناوین مختلف از ادامه تحصیل و کسب‌وکار محروم می‌شوند و این اعمال در برابر چشمان بشریت و خصوصا ایرانیان صورت می‌گیرد، آیا این نشانه بارز تبعیض در ایران کنونی نیست؟ مسیحیان نوکیش در خطر ارتداد از دین: کشور ایران دارای جمعیت بومی مسیحی ارمنی و آشوری‌ است که در اثر تبعیض مذهبی جمعیت آن‌ها با کاهش روبرو است. این مسیحیان مجاز به پیروی از دین خود به زبان خود و انتخاب نماینده‌ای در مجلس هستند، اما استفاده‌ی زبان فارسی در کلیساها و تبلیغ مسیحیت ممنوع است. این در حالی است که از نظر قانونی نوکیشان مسیحی در ایران به رسمیت شناخته نمی‌شوند و امکان دارد که به عنوان مرتد از اسلام، شناخته شوند. در کشوری که ماده‌ی ۱۸ اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر مربوط به آزادی مذهب و عقیده که آن را امضا کرده است، مرتباً نقض می‌شود، این نوکیشان مسیحی در معرض آزار و اذیت توسط نظام دینی ایران هستند. برای مسیحیان، گرد هم آمدن برای دعا گفتن، انجیل خواندن، جزو اساس دینشان است. اما از آن‌جا که در سال ۹۱ دولت ایران درب کلیساها را به روی فارسی زبانان بست، نوکیشان ناچارند که در گروه‌های غیر رسمی به نام کلیساهای خانگی گرد هم آیند. این گروه‌ها به ویژه آسیب‌پذیر هستند و اغلب مورد هجوم نیروهای انتظامی قرار می‌گیرند. این در حالی است که بعد از انقلاب ۵٧ تعداد زیادی از کشیشان نوکیش مسیحی در ایران اعدام شده‌اند که اسامی آن‌ها در فضای مجازی موجود است. این نوع رفتار با پیروان نوکیش مسیحی به‌صورت واضح نقض آشکار حقوق انسان در انتخاب دین در ایران است که مورد تبعیض واقع می‌شوند. پیروان اهل حق و دراویش: موارد دیگری که از سرکوب و تبعیض علیه حقوق مذاهب در ایران صورت می‌گیرد، جلوگیری از برگزاری مراسمات آئینی دراویش گنابادی و پیروان اهل حق در ایران است که نیروهای انتظامی با حکم قضائی و فرمان مراجع تقلید، خانقاه و اماکن مذهبی آن‌ها را تخریب می‌کند، از تجمعات آئینی آن‌ها جلوگیری به‌عمل می‌آید و عده بسیار از آن‌ها فقط به‌دلایل مذهبی در زندان به سر می‌برند که شواهد و مدارک ان نیز موجود می‌‌باشد. از طرفی دیگر هیچ‌گاه به سنی‌مذهب‌های مقیم شهر تهران اجازه ساخت یا داشتن یک مسجد برای انجام مراسمات و فرایض دینی داده نشده است و حتی در خرداد ماه ۹۴ نمازخانه آن‌ها که یک اپارتمان مسکونی بود و در آن‌جا نماز جمعه را اقامه می‌کردند با دستور شهرداری تخریب و بعد از آن در هیچ مکانی دیگری اجازه تجمع و اقامه نماز جمعه به آن‌ها داده نشده است. آیا می‌توان نتیجه گرفت که قانون اساسی جمهوری اسلامی، متضمن حقوق‌بشر عالی در ایران برای پیروان دینی است؟خیر؛ هم در قانون اساسی و هم در قوانین موضوعه مصوب در سال‌های پس از شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی و هم در عمل، پیروان دینی و مذهبی از بسیاری از حقوق محروم شده و شهروند درجه دو به حساب می‌آیند. برخی از موارد نقض حقوق پیروان دینی-مذهبی را این‌گونه می‌توان بر‌شمرد: ۱- قانون اساسی تنها پیروان ادیان زرتشت، یهود و مسیحیت را به‌عنوان اقلیت دینی به رسمیت شناخته (اصل۱۳) و سایر پیروان دینی همچون بهاییان و نوکیشان مسیحی کسانی که بعدتر به دین مسیحیت گرویده‌اند را به رسمیت نمی‌شناسد. جمهوری اسلامی نه‌تنها حقوق و آزادی‌های دینی سایر پیروان دینی را محترم نمی‌شمارد، بلکه به طرق مختلف موجبات آزار‌ و اذیت آن‌ها را فراهم کرده و می‌کند. ۲- قانون اساسی در اصول متعدد، کسب مناصب مهم حکومتی را از آن مسلمانان شیعه پیرو ولایت فقیه دانسته و پیروان سایر ادیان و غیرشیعیان، از تکیه بر این مناصب محروم شده‌اند. مناصبی همچون: رهبر شدن (اصل۱۰۹) – عضویت در شورای نگهبان (اصل۹۱) – زرتشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده، و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعا یک نماینده، و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هرکدام یک نماینده انتخاب می‏کنند. سایر پیروان دینی نمی‌توانند در مجلس نماینده داشته باشند. ضمن این‌که پیروان ادیان شناخته شده در قانون اساسی نیز تنها می‌توانند هم‌کیشان خود را در مجلس نمایندگی کنند. (اصل۶۴) – ریاست جمهوری (اصل۱۱۵)، حتی مسلمانان غیرشیعه نمی‌توانند رییس‌جمهور شوند. – ریاست قوه‌قضاییه (اصل۱۵۷) – رییس دیوان عالی کشور (اصل۱۶۲) ۳- فعالیت حزبی برای غیرمسلمانان ممنوع شده است. اصل۲۶ قانون اساسی می‌گوید: احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا پیروان دینی شناخته‌‏شده آزادند، مشروط به این‌که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت، ولی مطابق ‌قانون فعالیت احزاب، جمعیت‌‌ها و انجمن‌‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده، پیروان دینی شناخته شده در قانون اساسی حق فعالیت حزبی ندارند و تنها می‌توانند در انجمن‌های دینی و در حیطه امور دینی خود فعالیت کنند. سایر پیروان دینی مثل بهاییان، اساسا حق هیچ‌گونه فعالیت جمعی ندارند. ۴- برخلاف اصل۲۸ قانون اساسی که همه در انتخاب شغل آزادند، ولی بند الف ماده۲۹ قانون ارتش، استخدام در ارتش جمهوری اسلامی را به متدینین به دین اسلام محدود کرده و پیروان سایر ادیان از عضویت در ارتش محروم هستند. ۵- مطابق ماده۸۸۱ مکرر قانون مدنی، کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد، وراث کافر ارث نمی‌برند، اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند. پیش‌تر روبرت بگلریان نماینده مسیحیان ارمنی اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی خبر داده بود که با پیگیری‌های پانزده ساله و مداوم و با استناد به اسناد حقوقی در نامه-‌نگاری‌ها و برگزاری نشست‌های تخصصی متعدد با مسوولین در رده¬‌های مختلف، سرانجام موفق به تفاهم با قوه‌قضاییه شدند که منجر به صدور بخشنامه شماره ۱۰۰۰/۲۳۷۶۷/۹۰۰۰ مورخ ۱۲/۰۹/۱۴۰۱ معاون اول قوه‌قضاییه به دادگستری‌های کل کشور گردید. براساس این بخشنامه، پیروان پیروان دینی شناخته شده در قانون اساسی، مشمول این ماده نمی‌شوند و آن‌ها مطابق دین خود ارث می‌برند. با ‌این ‌وجود، هنوز این قانون مشمول بهاییان و سایر پیروان دینی می‌شود. ۶- محروم شدن پیروان پیروان دینی از عضویت در شوراهای شهر و روستا، دیگر تبعیضی است که علیه اقلیت‌ها با نظر تفسیری شورای نگهبان اعمال می‌شود. فکت‌نامه، پیش‌تر در گزارشی با عنوان استناد شورای نگهبان به سخنرانی آیت‌الله خمینی برای حذف پیروان دینی از شوراها، به تفصیل به اعمال محدودیت در ورود پیروان دینی به شوراهای شهر و روستا در مناطقی که اکثریت آن مسلمان‌نشین هستند پرداخته است. شورای نگهبان با ارجاع به نظر آیت‌الله خمینی، معتقد است غیرمسلمانان نمی‌توانند بر مسلمانان ریاست کنند. از این حیث، عضویت آن‌ها در شوراها را خلاف مبانی شرعی می‌دانند. محدودیت و فشار علیه پیروان دینی در نظام جمهوری اسلامی محدود به تبعیض‌های مندرج در قوانین نیست، بلکه در عمل نیز فشار و تبعیض علیه پیروان دینی بسیار است. از محروم کردن سنی‌ها از داشتن مسجد و برپایی نماز جمعه در تهران، تا تبلیغ دین توسط پیروان مسیحی و یهودی و نابرابری در استخدام و حقوق و دستمزد و محدودیت‌های کسب‌و‌کار و ورود به دانشگاه. رتبه ایران از منظر آزادی مذهبی در دنیا: آخرین گزارش سالانه ایندکس دموکراسی که توسط اکونومیست منتشر شده، نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، ایران در میان ۱۶۷ کشور دنیا که شاخص‌های دموکراسی در آن‌ها مورد ارزیابی قرار گرفته، در رتبه ۱۵۴ قرار دارد. یعنی ایران تنها وضعیتی بهتر از یمن، چین، تاجیکستان، گینه، لائوس، چاد، ترکمنستان، کنگو، سوریه، آفریقای مرکزی، کره شمالی، میانمار و افغانستان دارد. نتیجه نهایی: آرا شاوردیان، نماینده ارامنه و مسیحیان تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی، مدعی است: پیروان دینی از حقوق‌بشر عالی در ایران برخوردارند. بررسی‌های ایران‌وایر نشان می‌دهد که این ادعا، فاصله بسیار با واقعیت دارد. قانون اساسی و قوانین عادی در نظام جمهوری اسلامی در بسیاری از حوزه‌ها تبعیض‌آمیز، و پیروان پیروان دینی، حتی پیروان دینی شناخته شده در قانون اساسی را از بسیاری از حقوق و امتیازات برابر با مسلمانان محروم کرده است. مطابق قانون اساسی و قوانین عادی پیروان پیروان دینی شناخته شده: از بسیاری از مناصب حکومتی همچون رهبری، ریاست‌جمهوری، ریاست قوه‌قضاییه، عضویت در شورای نگهبان، ریاست دیوان عالی کشور، محروم شده‌اند. از فعالیت حزبی محروم و تنها در انجمن‌های دینی که به احوال شخصیه می‌پردازد امکان فعالیت دارند و از حق اشتغال در ارتش جمهوری اسلامی هم محروم هستند. براساس قوانین نانوشته، پیروان پیروان دینی سهمی از مدیریت کشور ندارند، آن‌ها نه‌تنها نمی‌توانند وزیر و استاندار و فرماندار شوند، بلکه حتی در مدیریت مدارس دینی هم با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند. پیروان دینی رسمیت نیافته در قانون اساسی مثل بهاییان، از هیچ حقی برخوردار نیستند و اصلاًحات اعمال شده در حق دیه و ارث پیروان دینی شناخته شده نیز شامل آن‌ها نشده و مورد آزار‌و‌اذیت نهادهای امنیتی و قضایی قرار دارند.

بخش ۴: بحث آزاد با موضوع قتل‌های ناموسی و عوامل آن آغاز شد: خانم محمدی گفتند: خشونت علیه زنان یک مشکل جهانی است و قتل ناموسی به‌عنوان شدیدترین شکل این خشونت بخشی از یک پدیده بزرگتر به نام زن کشی است که به معنا و مفهوم قتل یک زن به دلایلی مرتبط با جنسیت او اتفاق می‌افتد. قتل ناموسی را می‌توان این‌گونه توصیف کرد که جرمی به‌وسیله اعضای مرد خانواده علیه اعضای زن خانواده به تصور این‌که زن هنجارها و انتظارات جامعه را زیر پا گذاشته و خانواده را بی‌آبرو کرده است رخ می‌دهد. این هنجارشکنی ممکن است،عرفی، شرعی، اخلاقی یا قانونی باشد. در این نوع قتل، زن فرصت دفاع ندارد و مرد در جایگاه قاضی و مجری اتهام را تشخیص می‌دهد ثابت می‌کند حکم را صادر و در نهایت به نام ناموس و شرف اجرا می‌کند. مثل قتل مونا حیدری. صندوق جمعیت سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ اعلام کرد سالانه ۵ هزار زن در سراسر جهان در جریان قتل ناموسی کشته می‌شوند. آمار غیررسمی این رقم را تا ۲۰ هزار نفر افزایش می‌دهد. در ایران نیز آمار دقیقی از قتل ناموسی وجود ندارد بسیاری از دختران و زنان در گمنامی و به دلایل واهی و انگ قبیله کشته می‌شوند و جایی ثبت نمی‌شوند اما در کل گفته می‌شود ۲۰ درصد از کل قتل‌های آشکار و ثبت شده کشور در حیطه قتل‌های ناموسی قرار می‌گیرد و استان‌های خوزستان، ایلام، سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، لرستان، فارس، آذربایجان شرقی و اردبیل با بیشترین میزان درگیری در موضوع قتل‌های ناموسی شناخته می‌شوند. در ادامه آقای محمد گلستان‌جو در رابطه با عوامل موثر در قتل‌های ناموسی گفتند: به‌دلیل این‌که در کتب آسمانی بیان شده که ابتدا مرد به‌وجود آمده و بعد زن، این می‌تواند این فرض را به مرد القا کند که مردان بر زنان ارجح هستند دلیل دوم ساختار بدنی آن‌هاست که مردان ساختار خشن دارند برعکس زنان که ساختاری لطیف دارند که باز هم باعث تصور ارجح بودن را به مردان می‌دهد با این توصیفات مردان این‌گونه برداشت کرده‌اند که می‌توانند بر زنان مالکیت داشته باشند و زمانی‌که شما احساس مالکیت دارید پس جس مراقبت هم نسبت به آن فرد پیدا می‌کنید که در این موقع انتظار می‌رود که زن از مرد اطاعت کند و وقتی به هر ترتیبی زن از اطاعت ان مرد سر باز زند مرد به‌عنوان مالک به حود این اجازه را می‌دهد که او را تنبیه نماید و زمانی که مواردی همچون زنا پیش می‌آید مرد خود را موظف به مجازات زن می‌کند که از آن به قتل ناموسی تعبیر می‌شود و از آن‌جایی‌که دولت ایران خود در اجکام جزایی این اجازه را به مردان داده ناخودآگاه این روند رو به افزایش پیدا می‌کند. در ادامه آقای امیر پالوانه در رابطه با برداشت مردان از غیرت صحبت نمودند که مربوط به عوامل خانوادگی و درونی هستند در واقع به تربیت خانوادگی اشخاص برمی گردد. در ادامه بانو پروین محمدی در رابطه با ازدواج‌هایی که تحت عنوان کودک‌همسری انجام می‌شود صحبت کردند که با وجود جنین ازدواج‌هایی آمار قتل‌های ناموسی بیشتر می‌شود.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم سارا آسیابان، ادمین‌ها: آقای محمد گلستان‌جو و خانم مهرناز جلاوند، مسئولین ضبط صدا و تصویر: خانم‌ها لیلا رمضان و فهیمه تیموری و تمامی میهمانان: امیر پالوانه، هاجر میاحی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۴۳ اعلام نمودند.

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان، ۲۷ ژانویه 2024

نرگس مباشری‌فر

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان مورخ 27 ژانویه ۲۰۲۴ برابر 7 بهمن ماه ۱۴۰۲در ساعت ۱4:۰۰ به ‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور اعضای ‌نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای تورج تفکری اردبیلی ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش1: خانم مرضیه علی‌کرمی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران در دی ماه 1402 را ایراد کردند: خبر: زینب جلالیان، زندانی سیاسی،۱۶ سال از حکم حبس ابد خود را بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان یزد سپری می‌کند. او با وجود مشکلات جسمانی متعدد از رسیدگی پزشکی مناسب محروم مانده است. خانم جلالیان به بیماری ناخنک چشم مبتلاست و به دلیل پیشرفت این بیماری، بینایی‌اش به شدت کاهش یافته و علاوه بر این، با وجود داشتن مشکلات پزشکی متعدد دیگر از جمله بیماری‌های کلیوی و گوارشی، از رسیدگی مناسب پزشکی محروم مانده است، خانم جلالیان به دستور مسئولین مربوطه از اعزام به بیمارستان و دریافت رسیدگی‌های تخصصی پزشکی محروم شده و با خطر کوری مواجه است . این خبرمغایر است با قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی امنیت زندگی، اصل۲۹- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه، اصل۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹- عدم توقیف، حبس و تبعید غیرقانونی، ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی، ماده۲۵- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه. خبر: روز چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ منصور سلامت اهل روستای پسان از توابع منطقه ترگور ارومیه زیر شکنجه در  بازداشتگاه حکومتی نه‌پله دچار حمله قلبی شده و جان خود را از دست داده بود. منصور سلامت به اتهام آن‌چه نگهداری سلاح شکاری عنوان شده توسط نیروهای حکومتی بازداشت شده بود. این خبر مغایر است با قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی امنیت زندگی، اصل۳۲- عدم توقیف، حبس و تبعیدغیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده۳- حق حیات برای همه، ماده۵- شکنجه ممنوع، ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده۲۲- امنیت اجتماعی فرهنگی مالی. خبر: محمد حصاری، ۵٠ ساله و شهروند کُرد اهل کنگاور از توابع استان کرمانشاه، کە حکم اعدامش بامداد چهارشنبه ۶ دی  ١۴٠٢  به همراه دو زندانی بلوچ در زندان مرکزی بیرجند به اجرا درآمد. این خبر مغایر است با قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۳- حق حیات برای همه، ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: روز دوم دی ماه ۱۴۰۲، یک زندانی بنام صفررحیمی بیمار در زندان قزلحصار کرج که برای مداوا به بهداری زندان مراجعه کرده و برای او آمپول تجویز کردند. اما پس از تزریق آمپول جان سپرد، جواد روحی از بازداشت شدگان تظاهرات سراسری ۱۴۰۱،  به همین دلایل مشکوک جان سپرد. این خبر مغایر است با قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی امنیت زندگی، اصل۲۹- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه، اصل۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۸-  رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹-عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی، ماده۲۵- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه.

بخش2: خانم شیما یاحق سخنرانی خود را با موضوع کودک کار و خیابان ایراد کردند: کودکی از دوران پر اهمیت زندگی آدمی است که بی‌شک زیر بنای سایر مراحل زندگی نیز می‌باشد با توجه به رشد شهرنشینی و تغییر ساخت زندگی خانوادگی، افزایش روزافزون طلاق، مهاجرت، زاغه‌نشینی، بیکاری و اضمحلال ارزش‌ها و اخلاقیات، عدم سیاستگذاری درست در مورد جمعیت و… شاهد بروز پدیده کودکان کار و خیابانی می‌باشیم. این کودکان بیشترین آسیب‌پذیری را در برابر همه نوع سوء استفاده‌های عاطفی و جنسی را دارند. در حقیقت پدیده کودکان خیابانی یکی از مشکلات آسیب‌زای اجتماعی است که از دیر باز در سراسر جهان وجود داشته و در سال‌های اخیر به دلایل گوناگون افزایش یافته است. در کشور ما نیز این پدیده با ویژگی‌های خاص خود ضرورت توجه به آن را مطرح می‌سازد. آخرین تخمین‌ها حاکی از آن است که 350 میلیون کودک 5 الی 14 ساله در کشورهای در حال توسعه جزء کودکان کار و خیابانی هستند، حضور این کودکان در خیابان پیامدهایی را دارد، این کودکان بستر مناسبی برای تولید جرم و بزهکاری می‌باشند که نهایتاً منجر به تهدید امنیت اجتماعی می‌گردد. بنابراین شناسایی ابعاد و زوایای پیدا و پنهان این پدیده و ارائه راهکار در زمینه کاهش تبعات اجتماعی آن این تحقیق در قالب یک مقاله علمی صورت گرفته است. کودکی از دوران پر اهمیت زندگی آدمی است که بی‌شک زیر بنای سایر مراحل زندگی نیز می‌باشد ونحوه سپری شدن آن نقش مهمی در زندگی فرد ایفا می‌کند با رشد زندگی شهرنشینی و تغییر ساخت زندگی خانوادگی، افزایش روزافزون آمار طلاق و ناهنجاری‌های ناشی از آن و همچنین فوت یا از کار افتادگی خانواده، بیش از همه کودکان بی‌پناه تحت تأثیر قرار می‌گیرند. عموماً این کودکان در کارهای سخت و زیان‌آور و یا در خیابان مشغول می‌باشند. کودکانی که شأن و حرمت آنها نادیده گرفته شده و محروم از دنیای شیرین کودکی ناگزیر از مواجهه با چهره خشن فقر، جهل، گرسنگی، تعدی و تجاوز می‌باشند. کودکانی که به دلیل فقر مالی خانواده ناچار به کار در خیابان یا کارگاه‌ها یا منازل می‌باشند این در حالی است که کلیه قوانین و کنوانسیون‌های جهانی به طور مداوم بر ضرورت کار توسط کودکان تأکید می‌کنند. در کشور مانیز حضور کودکان در محیط کار به اشکال مختلف همواره وجود داشته است در سال‌های اخیر نیز این وضعیت با واکنش افکار عمومی و پدیده‌های مثل کودکان خیابانی قابل پیگیری است. بیان مسئله: پدیده کودکان خیابانی که از آن تحت عنوان تراژدی شهری یاد می‌شود معضل اجتماعی شایعه در اکثر کلان‌شهرهای جوامع معاصر به ویژه جوامع در حال توسعه است. با این تفاوت که میزان بروز این پدیده زمینه‌های گسترش و نحوه مقابله با آن در جوامع مختلف بر حسب ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی متفاوت است. مطالعات سازمان‌های مختلف در باب این پدیده حاکی از آن است که بیش از 200 میلیون کودک در خیابان‌ها به کار و زندگی مشغول هستند و تخمین زده می‌شود نیمی از این کودکان درآمریکای لاتین و بقیه در سایر کشورهای جهان پراکنده‌اند. کشور ایران نیز از بروز این پدیده و پیامدهای آن مصون نیست با وجود این که آمار و اطلاعات دقیقی در مورد این مسئله در شهرهای بزرگایران در دست نیست اما مطالعاتی که به طور پراکنده در این باره صورت گرفته حاکی از روند رو به گسترش این مسئله در شهرهای بزرگ ایران است. شرایط خاص کودکان خیابانی به گونه‌ای است که بی‌توجهی و غفلت نسبت به این مسئله میزان معضلات و آسیبهای اجتماعی را در آینده افزایش می‌دهد زیرا با این که کودکان خیابانی به خودی خود مجرم و بزهکار نیستند اما شرایط زندگی آنها از جمله دوری از نهادهای اجتماعی، آموزش و حمایتی به گونه‌ای است که آنها را به مستعدترین و در دسترس‌ترین افراد برای انواع انحرافات اجتماعی تبدیل می‌کند. به عبارت دیگر غفلت از مسئله کودکان درخیابان و عدم مداخله در شرایط زندگی نخواهد کرد. در خرده فرهنگ خیابانی و فقدان حمایت و مراقبت نهادهای جامعه‌پذیر کننده به گونه‌ای است که آنها در خلال جست‌وجوی غذا، سر پناه، امنیت، محبت در دام بزهکارانی کهنه‌کار گرفتار می‌سازد. شرایط زندگی ناگوار آنها به گونه‌ای است که هر گونه تعلق و تهدید نسبت به هنجارها و ارزش‌های قالب جامعه را در آنها تضعیف کرده مسئله بیزاری آنها نسبت به بزرگسالان و نهادهای اجتماعی شرایطی را برای آنها خلق می‌کند که نه تنها به خود آسیب می‌رسانند بلکه با فراهم کردن زمینه‌های لازم برای باندهای جنایت کاری که این کودکان را در فعالیت مجرمانه و ناهنجار (تکدی‌گری، خرید و فروش مواد مخدر، سوء استفاده‌های جنسی و…) به کار می‌گیرد و سلامت و امنیت جامعه را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد. در واقع کودکان خیابانی قربانیانی هستند که در صورت عدم مداخله درشرایط زندگی ناگوارشان کارآموزان و ارتش ذخیره اقتصاد جنایی را فراهم می‌سازند. بنابراین مسئولیتها و تعهدات نهادهای اجتماعی و بزرگسالان را در رابطه با فراهم کردن بستر مناسب برای رشد و تکامل بهنجار آنها یعنی لزوم رعایت حقوق کودکان مذکور و مداخله مؤثر در شرایط دشوار زندگی غیر قابل چشم‌پوشی می‌نماید. کشور ایران نیز پس از پیوستن به کنوانسیون حقوق کودک درسال 1373 پیوسته بار اصلی مسئولیت تحقق نهاد پیمان را برعهده دارد. کلمات کلیدی: کودک کار، کودک خیابانی، کار کودک، تعریف کودک کار و کودک خیابانی: کودکان کار و خیابانی چه کسانی هستند؟ کودکان خیابانی طیف گسترده‌ای را با شرایط متفاوت تشکیل می‌دهند که تعریف مشخص آنها اولین چالش در برابر ماست. بر اساس تعاریف سازمان‌های بین‌المللی (سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، آژانس بین‌المللی) کودکان خیابانی را می‌توان بر اساس وضعیت زندگی آنها به چهار گروه تقسیم‌بندی کرد: کودکان بی‌خانمان که خانه و خانواده ندارند و در خیابان زندگی می‌کنند این کودکان را اصلاً کارتن‌خواب هم می‌گویند. کودکانی که دارای خانه و خانواده هستند و به دلایل مختلفی از خانواده خود جدا شده‌اند و تنها به صورت گروه‌های کوچک و گاه زیر پوشش باندهای مربوط زندگی می‌کنند. کودکانی که قبلاً بی‌خانمان بوده‌اند اما در حال حاضر در سر پناه‌ها و مراکز حمایتی نگهداری می‌شوند. کودکانی که دارای خانه و خانواده هستند و با خانواده خود زندگی می‌کنند اما به دلایل مختلف و عمدتاً فقر بیشتر وقت خود را در خیابان می‌گذرانند. این گروه از کودکان به دو گروه تقسیم می‌شوند: الف) گروهی از آنان در خیابان به کارهای مختلف می‌پردازند ( فروش گل، روزنامه، آدامس، زباله‌گردی، واکس‌زنی و…) این گروه کودکان کار و خیابان را تشکیل می‌دهند. ب) گروه دیگر به تنهایی یا همراه پدر و مادر خود به گدایی مشغول هستند و برخی از آنها در سنین بسیار کم، به عنوان ابزاری برای تکدی‌گری مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند. بهنجار آنها آسیبها و انحرافات اجتماعی را باز تولید کار کودک چیست؟ کار کودک به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که: الف) به لحاظ روانی، جسمی و اجتماعی یا اخلاقی خطرناک و آسیب‌رسان باشد. ب) مزاحم تحصیل کودک باشد مثلاً باعث محروم ساختن وی از رفتن به مدرسه یا مجبور کردن وی به ترک تحصیل یا ملتزم کردن او به گذراندن مدرسه ضمن کار سنگین و طولانی شود. دسته‌بندی کودکان کار و خیابان، بر اساس نوع فعالیت: الف) کودکان شاغل: کودکان دارای مشاغل کاذب: گل فروشی، نان فروشی، دعا فروشی کودکان دارای مشاغل واقعی: کار در کارگاه‌های تولیدی. ب) ولگردان: 1- متکدی‌گیران، 2-  باج‌گیران، ج) متکدیان، د) بزهکاران؛ که خود به چند دسته تقسیم می‌شوند: 1- سرقت، 2- مواد مخدر، 3- تخلفات جنسی و اخلاقی. تصور اصلی که مردم از کودکان خیابانی در ذهن دارند این است که این‌ها افراد صغیری هستند که در خیابان‌ها بدون نظارت و پشتیبانی بزرگسالان زندگی می‌کنند. کودکان خیابانی وجدان مردمان مرفه را می‌آزارند با اینکه در عین حال منافع تثبیت شده را مورد تهدید قرار می‌دهند اینها هم مورد ترحم هستند و هم خوار شمرده می‌شوند. البته تعداد بسیار کمی از کودکان خیابانی چنین شرایطی دارند تعداد بسیار زیادی از کودکان دارای خانواده می‌باشند و در خانواده‌های فقیر کودکان می‌بایست بخشی از بار تأمین معاش خانواده را به عهده بگیرند. در حالی که برخی از آنها به عنوان کارگر در کارخانه‌ها و مزارع کار می‌کنند و برخی ( معمولاً دخترها) در خانه‌ها مستخدم می‌شوند. بسیاری از کودکان به کار در خیابان می‌پردازند فروش خرده‌ریز و حمل بسته‌ها، جمع‌آوری قوطی خالی و تکه پارچه، واکس زدن کفش، جیب‌بری، دزدی و خودفروشی جنسی. این کودکان به دلیل اندام ضعیفشان بیش از بزرگسالان در مقابل آسیبها و بیماری‌های ناشی از کار آسیب‌پذیرند، تصور عمومی از کودکان کار اساساً متفاوت با واقعیت زندگی اغلب کودکان و نوجوانانیاست که بیشتر روزهای خود را در خیابان می‌گذرانند. علل و عوامل پیدایش کودکان کار و خیابان: در بررسی علل بروز این پدیده دیدگاه‌های مکار را از زاویه عرضه و تقاضا بررسی می‌کند. به عبارت دیگر اگر چه عوامل اساسی چون فقر، منجر به عرضه کودکان به بازار کار می‌شود اما از نقش متقاضیان کار کودک که، خانواده خود کودکان، یکی ازآنهاست نباید غافل شد. از دیگر عوامل مربوط به عرضه، فقر مهمترین عاملی است که کودکان را به محیط کار می‌کشاند زیرا درآمد حاصل از کار کودک برای زندگی او و خانواده‌اش ضروری است. از طرفی امروزه بیماری‌های نظیر ایدز و اعتیاد والدین خصوصاً در کشورهای آفریقایی تعداد کودکان یتیم افزایش یافته و باعث حضور کودکان در صحنه کارهای اجتماعی شده است. اکثراً عمده‌ترین علت بروز آن را نزاع و درگیری خانوادگی، تلاش برای اشتغال، اعتیاد والدین از هم‌گسیختگی خانوادگی به واسطه طلاق یا فوت یکی از والدین و حضور نامادری یا ناپدری، ضعف درگیری، ترس از تنبیه را ذکر کرده‌اند وعوامل دیگری نظیر شکاف طبقاتی در بین جوامع شهری و شکل‌گیری مناطق شمالی جنوب، وجود شکاف طبقاتی بین محیطها و زیستگاه‌های شهری و روستایی، افزایش بیکاری، نبود وقت کافی در آموزش و پرورش و سطح پایین آشنایی با مهارتهای زندگی از جمله شرایطی هستند که باعث بروز آسیبهای اجتماعی می‌شوند که یکی از آنها ظهور پدیده کودکان کار و خیابانی است. اگر بخواهیم علل ایجاد شدن پدیده کودکان کار و خیابانی را در یک دسته‌بندی جا بدهیم باید به موارد زیر اشاره کنیم: الف) عوامل اقتصادی: مانند فقر، بی‌عدالتی، بیکاری، فاصله طبقاتی، توزیع ناعادلانه ثروت. ب) عوامل فرهنگ و اجتماعی از جمله: ساختار و ازدیاد جمعیت، مهاجرت، جنگ، تغییر ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی، فاصله بین نسل‌ها و تضادهای اجتماعی، نارسایی و کمبود قوانین حمایتی از کودکان، نبود سازمان‌های حمایت از کودکان و وجود نگرش‌ها و باورهای نادرست و تبعیض‌آمیز از جمله نگرش به کودک به عنوان منع درآمد. ج) عوامل خانوادگی: مانند خانواده‌های پرجمعیت، سابقه بزهکاری و اعتیاد در خانواده، وجود بیماری‌های روانی در خانواده، ناآگاهی والدین از نیازهای کودکان و رفتارهای مناسب با آنها. د) عوامل فردی یا زیستی-روانی: مانند ویژگی‌های شخصیتی کودکان، ظرفیت روانی و توانمندی کودکان در برخورد با مشکلات زندگی، بحران بلوغ و تأثیرات آن. در مورد میزان تأثیرگذاری این عوامل در ایجاد پدیده کودکان کار و خیابانی در درجه اول عوامل اقتصادی و سپس عوامل خانوادگی نقش مؤثری در ایجاد این پدیده دارند. نتیجه‌گیری و ارائه راهکار: وقتی وارد عرصه‌های مختلف بزه و آسیب می‌شویم ردپای کار کودک و عدم حمایت خانواده و سایر نهادهای مسئول را می‌بینیم و این عدم حمایت و رسیدگی از کودک باعث بروز بزه در کودک می‌شود. در سالهای اخیر در کشور ما نیز کار کودکان به صورت یک معضل درآمده و این در حالی است که عده‌ای کار کودکان را به دلیل اینکه یک پوشش اقتصادی برای خانواده ایجاد می‌کند و مانع از حضور مادر یا خواهر کودک در بازار کار می‌شود یک فرصت تلقی می‌کنند و خیلی از افراد بیان می‌کنند که خود تفاوتی است. سازمان بین‌المللی کار دلایل ورود به عرصه کودک کار بوده‌اند و آسیبی به آنها وارد نشده است اما ذکر یک نکته این جا قابل ذکر است، که آسیبهای اجتماعی امروزه خیلی بیشتر و فراگیرتر شده است اگر کودک دیروز کار می‌کرد در کنار نهاد خانواده بود و یا این که در شهر و روستای خود به فعالیت اقتصادی می‌پرداخت که البته آنهم آسیبهای خاص خود را به دنبال داشت. اما امروزه کودکان مجبور به مهاجرت به شهری‌های بزرگ با فرهنگ متفاوت و روی آوردن به مشاغل پست، سخت و کاذب هستند که این خود آسیبی بزرگ است. اولین نکته در خصوص ارائه راهکار در این زمینه کودکان کار ذکر این مسئله لازم است که؛ با توجه به شرایط موجود در جامعه ما پدیده کودکان کار و خیابان را نمی‌توان کاملاً از بین برد بلکه می‌توان آنرا کاهش داد و کاهش آن نیز به صورت ضربتی و با اجرای چند طرح به شکل یک جریان و فرآیند در قالب راهکارهای بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت عملی خواهد بود. با توجه به این نکات بر اساس پژوهش انجام شده راهکارهای زیر در سطح (کلان میانی و خرد) ارائه می‌شود: راهکارهای بلندمدت در سطح کلان شامل فقرزدایی، تأمین رفاه و عدالت اجتماعی، کاهش تبعیض طبقاتی با توجه به نقش مؤثر عامل فقر در ایجاد پدیده کودکان خیابانی. توجه به آموزش همگانی به ویژه والدین به منظور تغییر نگرش‌های نا مطلوب نسبت به کودکان و بازسازی فرهنگ جامعه، کاهش آسیبهای اجتماعی به ویژه اعتیاد و بزهکاری، تأکید بر کاهش مشکلات اجتماعی از جمله افزایش جمعیت مهاجرت و… راهکاره‌های میان‌مدت، کوتاه‌مدت در سطح سازمان‌های دولتی و غیر دولتی مرتبط با کودکان شام موارد زیر: تدوین قوانین حمایتی و بازنگری در برخی از آنها در ارتباط با کودکان کار و خیابانی. نظارت بر اجرای دقیق قوانین موجود در مورد کودکان از جمله قانون کار، پیمان‌نامه حقوق کودک، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان ساماندهی مناسب کودکان کار و خیابان. شناسایی کودکان خیابانی و انواع آن از نظر نحوه زندگی برای پاسخگویی به نیازهای مشخص آنان. ارتباط با خانواده‌های این کودکان انجام حمایتهای مالی، قانونی، آموزشی، درمانی، مشاوره‌ای و مددکاری از طریق ارائه خدمات لازم. ایجاد مراکز حمایتی مناسب به صورت باز و آزاد، هدفمند و با برنامه جامعه آموزشی به منظور حمایت و ارائه خدمات لازم و داوطلبانه به کودکان. جلوگیری از بدترین اشکال کار کودک در خیابان و سایر اماکن با توجه به قوانین بین‌المللی کار و نیز قانون کار ایران، ساعت طولانی کار در خیابان انواع سوء استفاده از کودکان، کارهایی مانند زباله‌گردی ومقایر قوانین مربوط به کار کودکان است. با این امید که با انجام این اقدامات بتوانیم در کاهش پدیده کودکان کار و خیابان گام‌های مؤثری برداریم.

بخش3: خانم مهسا یاحق سخنرانی خود را با موضوع آزادی اندیشه و عقیده ایراد کردند: آزادی تفکر و اندیشه از طبیعی‌ترین و اصیل‌ترین حقوق هر فرد از افراد جامعه‌ی بشری است و زیر بنای بسیاری ازتحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به شمار می‌رود. بر این اساس هر فردی می‌تواند درباره هر موضوعی که بخواهد فکر کند بدون آنکه کسی حق داشته باشد افکار وعقاید او را کنترل یا محدود نماید آزادی چیست؟ آزادی یکی از زیباترین کلمات موجود در هر زبانیست، و یکی از حقوق مهم طبیعی و نخستین آدمی است که از ابتدای خلقت انسان به وی اعطاء شده است، آزادی کلمه‌ایست که همه آنرا ستایش می‌کنند و می‌پسندند لزوم وجود آزادی آنقدر واضح است که کسی جرأت نمی‌کند بگوید من با آزادی مخالف هستم، هر چند واقعاً چنین باوری داشته باشد. آزادی را می‌توان به نوعی اجازه ارتعاش در میان حوزه‌ای تعریف شده از امکانات تعریف کرد. آزادی مطلق در هیچ جامعه بشری‌ای وجود ندارد، زیرا وجود جامعه آزاد به ضرر دولتمردان است. تعریف آزادی خود محدود کردن آزادی است اما این آزادی در محدودیت است که ما بدان در حوزه سیاست و حقوق نیازمندیم. یعنی در واقع محدودیت درون کلمه آزادی تعریف می‌شود و اختلاف بر سر تعریف کلمه آزادی در واقع اختلاف بر سر تعریف این محدودیت‌هاست. انسانها آزاد هستند و بدون تردید ثبات و پایداری یک جامعه در گرو آزادی است. آزادی‌های بشری به وسیله قانون محدود شده است، بنابراین می‌توان به سادگی دریافت که آزادی، ارتباطی تنگاتنگ با قانون دارد و آزادی افراد معمولاً محدود به قوانینی است که برای آنها وضع می‌شود. قوانین و حقوق نیز معمولاً به موقعیت جغرافیایی و زمانی و سنی و جنسی و سایر ابعاد انسانها مربوط می‌شود. صرف نظر از موقعیت زمانی و مکانی، همه انسانها در هر کجا و هر زمان و هر دین و آیینی که زندگی می‌کنند دارای حقوقی می‌باشند که کسی حق ندارد این حقوق را از آنها بگیرد، بنابر این همه انسانها اصولاً آزاد هستند که از حقوق خود که والاترین و مهمترین آنها حقوق بشر است برخوردار شوند. معمولاً افرادی که در انجماد فکری به سر می‌برند از آزادیخواهان درخواست تعریفی برای آزادی می‌کنند. آزادی که آزادیخواهان در واقع به دنبال آن هستند، را می‌توان محدود شدن آزادی‌ها به قوانین حقوق بشر و وضع قوانینی که پاسدار حقوق جهان شمول بشر باشد تعریف کرد البته آزادی واقعی بدین معنا نیست که انسان هر چه را که بخواهد انجام دهد و حتی به سوی خلاف اخلاق حرکت کند، این اصل بدین معنی است که اگر انسانی با عقایدی و اهدافی خلاف این قوانین حقوق بشر با سوء استفاده از این قوانین (از جمله آزادی بیان) بخواهد حقوق بقیه انسانها را از بین ببرد، نمی‌توان به بهانه محق بودن- در زمینه حقوق بشر به وی حق آزادی بیان داد. بنابراین در آزادی‌ای که یک آزادیخواه معتقد به قوانین حقوق بشر بدنبال آن است، جایی برای گروه‌هایی که اندیشه‌های مخالف با حقوق بشر مثل اعدام، ارتداد، دست و پا بریدن و… را دارند و همچنین اندیشه‌های مخالف پیش‌نویس قوانین اساسی کشور و یا برهم زدن نظم عمومی و یا آتش زدن پرچم کشورهای دیگر و سایر بیابانگرایی‌هایی که این دسته افراد می‌کنند ندارد و این تنها راه برخورداری از یک جامعه سالم و آزاد و سازنده است. مؤسسه‌ای شناخته شده به نام خانه آزادی: (http //www. freedomhouse. org/) . هر ساله آماری را با متدهای علمی نظرسنجی در کشورهای مختلف انجام می‌دهد که نتایج آن را به صورت یک کتاب منتشر می‌کند. اندازه‌گیری‌ها در نهایت توسط دو فاکتور آزادی‌های مدنی و آزادی‌های سیاسی ارائه می‌شوند. با نگاهی به گزارش این سازمان در سال 2003 می‌توان به سادگی دریافت که وضعیت آزادی در خاورمیانه بسیار وخیم است و مردم از آزادی بسیار کمتری نسبت به کشورهای غربی برخوردارند. بدترین وضعیت از لحاظ آزادی‌های مدنی و سیاسی در کشورهای کمونیستی مثل چین و کوبا و کشورهایی با جمعیت مسلمان مثل عراق، سودان، عربستان سعودی، افغانستان، مصر، امارات، یمن، قطر، پاکستان تشکیل می‌دهند. از آنجا که شعور هر ملتی را از دولتی که بر آن حکومت می‌کند می‌توان فهمید و اصولاً دولت‌ها و ملت‌ها هر چند دولت‌های دیکتاتوری چندان از ملت‌ها جدا نیستند، می‌توان درک کرد که تا زمانی که استبداد در این کشورها وجود دارد، نمی‌توان در آنها به آزادی امید داشت و همانطور که استبداد دشمن بزرگ آزادی حساب می‌شود، آزادی نیز دشمن بزرگ استبداد است و بهترین راه برای مبارزه با استبداد، تلاش برای ایجاد شرایط آزاد و برابر است، زیرا در چنین شرایطی خودکامگی جان سالم به در نخواهد برد همانطور که عنوان شد آزادی عبارتست از حقی که به موجب آن افراد بتوانند استعدادها و توانایی‌های طبیعی و خدادادی خود را بکار اندازند، مشروط بر آنکه آسیب یا زیانی به دیگران وارد نسازند. آزادی در جوهره وجود آدمی است و فلاسفه نوعاً معتقد هستند که انسان آزاد متولد می‌شود. بدین ترتیب طبع اولیه افراد مبتنی بر آزادی است. آزادی افراد انسانی در ابعاد اخلاقی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفته است. صاحبنظران آزادی را در 3 مقوله جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهند که شامل: آزادی‌های عمومی: یعنی آزادی که متداول بین همگان باشد به ترتیبی که افراد بتوانند در کنار یکدیگر به تساوی از آن برخوردار باشند. آزادی‌های خصوصی: این نوع از آزادی حکایت از آزادی روابط فرد با فرد دارد بدون انکه پای جامعه در میان باشد مثل روابط خانوادگی و مالکیت وغیره. آزادی‌های سیاسی: این نوع آزادی نیز به نوبه خود به آزادی مشارکت و آزادی استقلال تقسیم می‌شوند و مربوط به رابطه بین اداره‌کنندگان و اداره‌شوندگان است. الف) زمینه‌های تضمین اصل آزادی: آزادی به عنوان آرمان بشری نوعاٌ قربانی غلبه و استیلای یکه‌تازی‌های حکومتی متداول در بسیاری از جوامع سیاسی می‌شود. عامل اصلی این بحران نیز در عدم توسعه سیاسی و ستم‌پذیری مردم که به تبع، ستمگری حکومتها را نیز بدنبال دارد می‌توان دانست. برای تحقق عملی و حفظ اصل آزادی وجود دو اصل التزام عملی دولت در تضمین آزادی و اعتقاد عمومی به اصل آزادی نیاز است. التزام عملی دولت درتضمین آزادی: قدرت و آزادی به عنوان عناصر متلازم و متضاد، در همه نظامهای سیاسی قابل درک است. اقتدارطلبی حکومت در فضای بسته سیاسی بحران در آزادی را شکل می‌دهد و در نتیجه حکومتهای استبدادی شکل می‌گیرند. التزام دولت در حفظ آزادی‌های مشروع لازمه یک حکومت مردم‌سالار است و بدون وجود این تعهد، مردم دچار نارضایتی از دولت می‌شوند. اعتقاد عمومی به اصل آزادی: وجود دوران طولانی استبداد و اختناق، ملتها را از درک منزلت ذاتی خود دور می‌کند و ایمان و اعتقاد خود را نسبت به آزادی از دست می‌دهند و در نتیجه فرهنگ آزادیخواهی از میان می‌رود و مردم نیز رشد فکری را از دست می‌دهند. بدین ترتیب می‌توان اذعان داشت آزادی با رشد فکری مردم رابطه مستقیم دارد. ب) منابع حقوقی اصل آزادی به عنوان یکی از اصول محوری در حقوق بشر هم در موازین بین‌المللی و هم در حقوق داخلی مورد توجه قرار گرفته شده است. این اصل همواره در این منابع به عنوان اصلی محوری مورد توجه قرار گرفته است. منابع بین‌المللی: بند 4 ماده1 منشور سازمان ملل متحد، ماده1 و 2 و بند 2 ماده29 اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده5 کنوانسیون اروپایی حقوق بشرمنابع داخلی: در ایران طی مواد 2 و6 و7 و 9 قانون اساسی به اصل آزادی به عنوان حق خدادادی و غیر قابل واگذاری به غیر عنوان نموده و وظیفه اداره کنندگان کشور است که انچنان رفتار کنند که به آزادی‌های مردم کمترین لطمه‌ای وارد نشود. پس از بررسی مفهوم آزادی حال به مصادیق اصل آزادی و نحوه تقارب عقیده و تفکر را به یکدیگر می‌پردازد. پ) آزادی تفکریکی از آزادی‌ها که از نوع آزادی اجتماعی شمرده می‌شود، به اصطلاح امروزی آزادی عقیده و تفکر است. انسان در جمیع شئون حیاتی خود باید آزاد باشد یعنی هیچ گونه مانع و سدی برای پیشروی و جولان و پرورش هیچ یک از استعدادهای او وجود نداشته باشد. گل بنفشه (بنفشه فرنگی) از دیرباز نماد اندیشه آزاد بوده است. دلیل این انتخاب به خاطر نام و ظاهر این گل است. نام این گل در زبان فرانسه به معنی اندیشه است. همچنین ظاهر این گل شبیه صورت انسان است و در ماه اوت سرخم می‌کند، طوری که انگار مشغول اندیشه عمیق است بر پایه اندیشه آزاد، افراد نباید چیزی را بدون استفاده از خرد و دانش به عنوان حقیقت، رد یا قبول کنند. بنابراین آزاداندیشان تلاش می‌کنند تا باورهای خود را بر پایه واقعیتها، روش علمی و اصول منطق بنا نهند؛ و از مغالطات منطقی، یا تأثیر محدودکننده مرجعیت، فرهنگ غالب، پیش‌داوری، بنیادگرایی، سنت دوری کنند، بر این اساس وقتی فلسفه اندیشه آزاد در مورد دین به کار برده می‌شود، با توجه به داده‌های علمی، نظریه‌های علمی رسمی و اصول منطقی، شواهد ناکافی برای باور به پدیده‌های فراطبیعی وجود دارد. با گذر از برهه تاریخی این مفهوم، تفکر واندیشه را می‌توان از جمله مقدس‌ترین استعدادهایی که در بشر وجود داشته و شدیداً نیازمند به آزادی است، دانست. می‌توان گفت مهمترین قسمتی که از انسان لازم است پرورش پیدا کند تفکر است و قهراً این پرورش نیازمند به آزادی یعنی نبودن سد و مانع در برابر آن می‌باشد. لذا انسان نیازمند به آزادی در تفکر می‌باشد. امروزه نیز می‌بینیم موضوع بسیار مهمی که در جهان بشریت مطرح است مسأله آزادی عقیده می‌باشد. خصوصاً بعد از انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر که چنین آمده است. بالاترین آرمان بشری عبارت است از ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشد. البته در اینجا عقیده اعم است از عقیده اجتماعی، سیاسی و مذهبی. بنابراین بزرگترین آرزوی بشر این است که جهانی آزاد ایجاد گردد تا در آن بیان عقیده از ناحیه هر کس آزاد و انتخاب عقیده برای همگان نیز آزاد باشد. بی‌گمان حق آزادی اندیشه و بیان، از حقوق طبیعی و نخستین آدمی است. از آیات قرآنی برمی‌آید که اندیشه و بیان از جایگاه بسیار بلند و ارزشی والا برخوردار می‌باشد و خداوند در آیاتی از نعمت بیان و تفکر به عنوان دو نعمت بزرگ الهی یاد کرده تا این گونه به اهمیت و ارزش آن دو توجه داده باشد. در بسیاری از کاربردها و شعار توجهی به تفکیک و جداسازی دو نعمت آزادی اندیشه و بیان نمی‌شود و حتی در بسیاری از موارد میان این دو واژه و کاربردهای آن خلط می‌شود و تمایزی صورت نمی‌گیرد. اندیشه نیز به معنای فرایندی است که در ادبیات تازی و عربی از آن به تفکر یاد می‌شود. تفکر و فکر کردن به فرآیندی پیچیده اطلاق می‌شود که با بهره‌گیری از ابزار عقل وخرد انجام می‌شود. انسان متفکر و اندیشمند کسی است که با بهره‌گیری از داشته‌ها و آگاهی‌های پیشین خود می‌کوشد تا امر مجهول و ناشناخته‌ای را دریابد و آن را به امر معلوم تبدیل کند. بنابراین اندیشه امری است که ارتباط تنگاتنگی با امر باطنی و شخصی دارد. تفکر قوه‌ای است که ناشی از عقل داشتن انسان می‌باشد، چون انسان یک موجود عاقلی است، موجود متفکری است. قدرت دارد در مسائل تفکر کند به واسطه تفکری که در مسائل می‌کند حقایق را تا حدودی که برایش مقدور است کشف می‌کند، حال هر نوع تفکری باشد، تفکر به اصطلاح استدلالی و استنتاجی و عقلی باشد یا تفکرتجربی بنابراین به طور خلاصه در تفاوت آزادی تفکر و آزادی عقیده باید گفت: آزادی تفکر ناشی از استعداد انسانی بشر است که می‌تواند در مسائل بیندیشد این استعداد بشری حتما باید آزاد باشد، پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است اما آزادی عقیده، خصوصیت دیگری دارد، می‌دانید که هر عقیده‌ای ناشی از تفکر صحیح و درست نیست منشاء بسیاری از عقاید، یک سلسله عادتها و تقلیدها و تعصبها است عقیده به این معنا نه تنها راه‌گشا نیست که به عکس نوعی انعقاد اندیشه بحساب می‌آید یعنی فکر انسان در چنین حالتی، به عوض اینکه باز و فعال باشد بسته و منعقد شده است و در اینجا است که آن قوه مقدس تفکر، به دلیل این انعقاد و وابستگی، در درون انسان اسیر و زندانی می‌شود، که در این معنا نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبارترین اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد. پیامدهای حصاربندی و تحدید آزادی اندیشه آسیب‌پذیری جامعه و رکود استعدادها: مکتب و مسلک و عقیده‌ای کامل و جامع و بدون نقص است که قدرت برخورد با همه‌ی مکاتب را داشته باشد و در عرصه‌ی اندیشه میدان دار مبارزه باشد. اما هنگامی که اندیشه‌ی انسان در جامعه‌ای دستخوش محدودیت و حصاربندی شود دیگر آن جامعه که افکارش در دیوارهای محدودیت نابهنجار زندانی شده نمی‌تواند از اندیشه‌های ژرف و جهان‌بینی جامع و کاملی برخوردار باشد. از این رو در برابر سؤالهای بسیاری که در مورد مسائل مختلف اعتقادی می‌شود به بن‌بست می‌رسد و حتی دستخوش تضاد می‌شود چرا که اندیشه در تضارب آراء و مواجه شدن با دیگر اندیشه‌ها در فضای آزاد است که به کمال خود نائل می‌شود. همچنین نیروی تفکر در بسیاری از زمینه‌ها مسدود شده و استعدادها و خلاقیت‌های افراد در مسیر غیراصولی وحتی غیرانسانی به کار می‌افتند و نیروهای زیادی به تباهی کشانده شده و جامعه‌ی بشریت از آثار و برکات آن محروم می‌شود و یا اینکه کسی جرأت اظهار اندیشه و اعلام نظر را به خود نمی‌دهد و آثار جدیدی را نیز که تحقیق کرده پنهان نموده و انتشار نمی‌دهد. در نتیجه یأس و ناامیدی به تدریج بر روحیه‌ها حاکم شده و روحیه‌ی تحقیق در افراد از بین می‌رود از بین رفتن روحیه‌ی مستقل‌اندیشی و ایجاد عقده در افراد: هنگامی که آزادی اندیشه از انسانی گرفته می‌شود. او یک سونگر می‌شود و به تدریج حالت رکود و جمود در افکارش حاکم می‌شود. در صورت استمرار این حالت اسارت اندیشه و عدم مستقل‌اندیشی به صورت یک سنت اجتماعی در می‌آید و به دنبال آن بعضی خصایص منفی جامعه مثل تملق و چاپلوسی، رام شدن افراد و چشم بسته قبول کردن مسائل و نظرهای دیگران به صورت ارزش در آمده و اندک غفلت و گرایش در یک جامعه مبتنی بر محدودسازی اندیشه و حصاربندی آن ممکن است سبب شود که همه‌ی اختلاف نظرهای طبیعی وگوناگونی دیدگاه‌ها در امور فرهنگی سیاسی حتی امور عرفی و روزمره جامعه رنگ اسلام و غیر اسلام ایمان و کفر و… به خود بگیرد و سبب پیدایش محیط و فضایی شود که همه‌ی صاحبان اندیشه و فکر از جامعه طرد شوند و زمینه برای به قدرت رسیدن ظاهربینان و کسانی که همچنین ممکن است عقده‌ای را در درون فرد به وجود می‌آورد که پس از تراکم آن در صورت عدم کنترل و خویشتنداری ممکن است به حالت انفجار درآید و طغیان و شورش صاحب اندیشه را به دنبال داشته باشد و فرد و جامعه‌ای را به ورطه‌ی خطرناکی بکشاند و آنها را به مخالفت و گناه در سایر موارد حتی مقدسات دینی ترغیب کند. افزایش ابهام‌ها و گم شدن راه حقیقت: در جامعه‌ای که محیطی سالم برای ارائه اندیشه‌ها وجود نداشته باشد و آفتی آزادی اندیشه را تهدید کند طرح مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی به جای این که با جدال احسن و بحث‌های علمی و متین بحث و بررسی شود رنگ سیاسی به خود می‌گیرد و دستاویز حربه‌های سیاسی و تهمت‌های این و آن می‌شود و با اشکال مختلف در راه اندیشه‌ی اندیشمندان جامعه مانع ایجاد می‌شود. لذا در چنین وضعیت و محیطی خشونت گفتار و قلم به اوج خود می‌رسد و بیشتر مغزها و فکرها و قلم‌ها صرف دفاع و یا حمله به یکدیگر می‌شود و همه‌ی صاحب‌نظران برای پیدا کردن نقطه ضعف‌ها و کوبیدن طرف مقابل تلاش خواهند کرد. در این صورت نه تنها ابهام و غبار از چهره‌ی آن مسئله زدوده نمی‌شود بلکه افزایش نیز می‌یابد گونه‌ای که اصل حقیقت آن پاک می‌شود و از نظرها پنهان می‌شود و مردم نیز در جامعه دچار سردرگمی و ابهام می‌شوند آزادی تفکر در قالب اعلامیه جهانی حقوق بشرطبق ماده18 اعلامیه جهانی حقوق بشر هر کس حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهره‌مند گردد، این حق شامل آزادی تغییر مذهب یا باور و نیز آزادی اظهار مذهب یا باور به شکل آموزش، عمل به شعائر، نیایش و به جای آوردن آیین‌ها چه به تنهایی و چه به ‌صورت جمعی نیز می‌گردد. در همین رابطه در ماده19 اعلامیه حقوق جهانی بشر چنین آمده است: هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد. در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. تفکر، با همه اهمیتی که دارا می‌باشد، در صورتی ثمربخش خواهد بود که انسان، به اصالت و ارزشمندی آن باور داشته و جامعه نیز، از سلامتی برخوردار باشد، تا انسان بتواند از این نیروی خدادادی در طریق سعادت و کمال خود استفاده نماید و هیچ گونه مانعی از برون و یا آفتی از درون، اندیشه او را تهدید ننموده و فکر او را به بند نکشد. بر این اساس، آن انسانی می‌تواند از آزادی تفکر به معنای حقیقی آن برخوردار باشد که ابتدا به اصالت نیرویی به نام تفکر و اندیشه در وجود خویش اعتراف نموده و آنگاه خود را از تمام موانع پیدا و ناپیدا که بر فکر و اندیشه او سایه می‌افکند و ناخودآگاه تفکر او را به سوئی می‌کشانند، برهاند. اندیشه‌ی خود را وحی منزل می‌پندارند فراهم آید.

بخش4: بحث آزاد با موضوع حق پوشش آغاز گردید: آقای تورج تفکری گفتند: همان طور که دوستان می‌دانند ما انسانها دو حقوق داریم. حقوق ذاتی و حقوق شهروندی؛ حقوق شهروندی به مجموعه‏‌ای از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‏ گفته می‌شود که فرد به عنوان تبعیت یک کشور از آن برخوردار است و محور تضمین این حقوق، قانون است که در هر جامعه‌‏ای دولت موظف است به نمایندگی از اتباع خود آن‏ را (به عنوان حقوق ملت یا آزادی‏‌های عمومی) در چهارچوب اعلامیه‏ جهانی حقوق بشر تصویب کند و به موقع اجرا گذارد در مقابل، حقوق ذاتی به حقوقی گفته می‌شود که به صورت ذاتی و بدون نیاز به تصویب قانون، برای هر فردی وجود دارد. حالا به نظر شما حجاب جزو کدام حقوق قرار می‌گیرد… شهروندی و یا ذاتی؟ در روز 17 دی‌ماه 1314، قانون منع حجاب در ایران اجرا شد. این قانون به معنای برداشتن اختیاری حجاب توسط زنان است که کم و بیش اما پیش‌تر اتفاق افتاده بود. از جمله اهداف اصلی رضاخان از کشف حجاب، مبارزه با افکار افراطی روحانیت بود چرا که در افکار افراطی حجاب به عنوان پرده و عفاف زن شناخته می‌شود. از بین بردن این پرده، یکی از راه‌های مبارزه با این ایدئولوژی در نظر رضاخان بود و همچنین بها دادن به مقام زن در کشور. زیرا تا قبل از آن حتی تعداد زنان کشور، در سرشماری هم آورده نمی‌شد و کلاً بجز زنان دربار بقیه خانم‌های کشور هیچ نقشی در کل کشور نداشتند. سال‌ها گذشت و زنان کشور به شکوفایی‌های زیادی دست پیدا کردند، تا اینکه رسیدیم به انقلاب سال 1357. در همان ابتدا هم مسئله حجاب عنوان شد و خمینی گفته بود که در مورد حجاب اجباری در کار نیست که با اختلاف میان علمای قم مواجه شد. اما با کش‌وقوس‌های فراوان بالاخره در18 مرداد 1362 توسط مجلس شورای اسلامی حجاب اجباری شد و در معابر عمومی برای بی‌حجابی مجازات‌های قرون وستایی تعیین شد. کمی به عقب برمی‌گردیم. عربستان سعودی و ایران دو کشوری بودند که قانون حجاب در آنها اجباری بود، اما پس از اینکه در تاریخ دوم مهرماه سال 1398، عربستان سعودی قانون حجاب اجباری را لغو و آزادی عمل زنان در پوشش را به رسمیت شناخت، جمهوری اسلامی ایران به تنها حکومتی رسمی بدل شد که در کنار گروه‌های بنیادگرای غیررسمی همچون طالبان، داعش و بوکوحرام، به حجاب اجباری معتقد است و آن را مانند قانون اجرا می‌کند و مجازات تخطی از آن نیز تا 72 ضربه شلاق و حبس می‌باشد و اولین به قول خودشان قانون کاملی که در خصوص پوشش زنان به تصویب رسید، ماده۱۰۲ قانون تعزیرات بود که بعدها به صورت تبصره‌ای به ماده۱۴۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ الحاق شد. از همان روزهای ابتدایی اعلام حجاب اجباری در ایران، مخالفت‌ها و تلاش‌های زیادی از طرف گروه‌های مختلف سیاسی شکل گرفت؛ اما از طرف دیگر علاوه بر برخی از گروه‌های مذهبی، حجاب اجباری، با هدف مبارزه با امپریالیسم، مورد تأیید و همراهی بسیاری از احزاب و گروه‌های چپ‌گرا مانند حزب توده و سازمان چریک‌های فدائیان خلق نیز بود. در نتیجه با تثبیت جمهوری اسلامی، طرح مسئله‌ی حجاب اجباری در حوزه عمومی کمرنگ شد و حتی به سال 1385 در کمپین یک میلیون امضا توسط زنان کنشگر، مسئله‌ی حجاب مطرح نگردید. نخستین کارزار عمومی با شعار مشخص نه به حجاب اجباری، در سال 1392 با مشارکت برخی کنشگران سیاسی و مدنی، به‌ ویژه کنشگران حقوق زنان، شروع به فعالیت کرد که توانست در زمان کمی مورد استقبال و مشارکت عمومی قرار بگیرد. در این کارزار، برخی از زنان اقدام به کشف حجاب و به اشتراک‌ گذاشتن تصاویر خود کردند. پس از دوره‌ای از کارزارها، حرکت دختران خیابان انقلاب در سال 1396 پدیدار شد. در سال 1401 نیز مبارزه و مقابله با حجاب اجباری وارد مرحله‌ای کاملاً جدید و عمومی‌تری شد. حال این سؤال پیش می‌آید که حجاب جزو حقوق ذاتی است یا شهروندی؟ خانم پروین محمدی افقا گفتند: به نظر من این یک حق شهروندی هست. حق تحصیل، حق آموزش، حق محیط زیست سالم هر کدام به نوبه خود یکی از حقوق شهروندی ما محسوب می‌شوند. دختران از 9 سالگی باید در زیر یک نقابی به نام حجاب خود را باید مخفی کنند و از کودکی در ذهن کودکان این را آموزش داده‌اند که اگر تو حجاب نداشته باشی مورد تجاوز قرار می‌گیری و این تجاوز ممکن است به صورت تجاوز جنسی، یا رفتاری و یا به صورت فیزیکی باشد این باعث می‌شود کودک را در یک زندان افکار قرار می‌دهیم. خانم نسرین جهانی گلشیخ گفتند: نظر من برعکس خانم محمدی هست و می‌گویم حجاب یک حق ذاتی است و اینکه حجاب با پوشش دو معنای مختلف دارد و اگر به نوع پوشش در تمام کشورهای اسلامی دقت کنید می‌بینید که تنها دولت جمهوری اسلامی ایران حجاب را برای مردم خود اجباری کرده است. آقای امیر پالوانه گفتند: در ابتدا اینکه بحث پوشش و حجاب دو مقوله مختلف است و در مورد حقوق ذاتی و حقوق شهروندی اگر بخواهیم صحبت کنیم به طور کلی هر انسان از ابتدای خلقت به دنبال پوشش خود بوده و هست و حجاب مختص پوشش نیست بلکه پوشش بخشی از حجاب است. اولین چیزی که خداوند حتی در کتابهای دینی عنوان کرده است حجاب دیده‌گان است یعنی شما باید چشمتان حجاب داشته باشد. در کتابهای دینی حالا چه در قرآن و چه در کتب مقدس ادیان دیگر چیزی که در مورد حجاب نوشته‌اند آن هم به دلیل نداشتن حجاب دیده این است که زنان حجابی داشته باشند که زیور آلات آنها دیده نشود ولیکن دولتمردان جمهوری اسلامی ایران و دولتمردان دیکتاتور اسلامی از این مطلب به نفع خودشان استفاده کردند و می‌دانید که کشورهای اسلامی دیگری مانند مالزی یا آذربایجان قانونی دارند که هر کس مایل است حجاب دارد و آن کس هم که نمی‌خواهد حجابی ندارد و هر دو در کنار هم بر سر یک سفره نشسته‌اند. به نظر من پوشش حقی است ذاتی و هر شخص می‌تواند پوشش خود را انتخاب کند، ولی حجاب حق شهروندی است که در ایران این حق از مردم گرفته شده است. آقای تفکری ار ادامه صحبت این سؤال را مطرح کردند که: واقعاً حرف مردم ایران حجاب بود… یا اقتصاد… یا به قولی کلیه مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر؟ خانم مباشری‌فر گفتند: ما وقتی که حرف از حقی می‌زنیم باید روی حرف خود بمانیم و از همان حق دفاع کنیم. به تازگی اخبارهای زیادی شنیده‌ایم خصوصاً در مورد خانم رویا حشمتی که به خاطر نداشتن حجاب به هفتادوچهار ضربه شلاق محکوم شدند. این بانوی آزاد ایران در زمانی که برای اجرای احکام حضور پیدا می‌کند با وجودی که به ایشان اصرار می‌کنند که حجابش را رعایت کند فقط یک پاسخ می‌دهد و می‌گوید من به خاطر نداشتن حجاب محاکمه شده‌ام و الان برای اجرای همان حکم به اینجا آمده‌ام پس حکمتان را اجرا کنید و زمانی که حکم اجرا می‌شده است شعار به نام زن، زندگی، آزادی را می‌خوانده این است رسیدن به حق و رسیدن به هدف. خانم مرضیه علی‌کرمی گفتند: در ایران حق انتخاب پوشش را گرفته‌اند چراکه زنان بخش قدرتمند جامعه هستند. زنان را سانسور می‌کنند به این دلیل که زنان چه در ایران چه در سراسر دنیا طلایه‌دار قدرت هستند چون بنیاد خانواده هستند و نسل آینده را تربیت می‌کنند. ما مهسا امینی را به دلیل حجاب از دست داده‌ایم. دولتمردان ایران حجاب را در سرلوحه کار اصلی خود قرار دادند و می‌دانند که اگر این حق را به زنان بدهند باید حقوق دیگر مردم را هم بدهند پس از مقام خودش پایین نمی‌آید. آقای اعرابی گفتند: از نظر من انقلاب 1401 جرقه‌ای برای مبارزه با حجاب اجباری بود و بعد این جنبش به برداشتن کل نظام ادامه پیدا کرد و دولت فشار مضاعفی بر مردم گذاشت که مردم را حتی در خودروهایشان عکس افراد بی‌حجاب را می‌گرفتند و آنها را جریمه‌های نقدی می‌کردند و یک محل کسب درآمد برای خود درست کرده بود.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم نرگس مباشری‌فر، مسئولین ضبط صدا و ادمین: آقایان میلاد ترغیبی، اصغر خدابنده سامانی و همکاران دیگری که در جلسه حضور داشتند: خانم‌ها و آقایان منوچهر شفایی، فرشاد اعرابی، عباس منفرد، حمید حسینی، رامین احمدزاده، حسینی، سمانه بیرجندی، رویا قهرمانی، طیبه نجاتیان، لیلا باستانی، محمدمهدی خسروپناه، جلسه در ساعت ۱6:4۰ دقیقه به ‌وقت اروپایی مرکزی به پایان رسید.

 

 

گزارش جلسه عمومی ‌کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴

کریم ناصری

گزارش جلسه سخنرانی ‌کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴ برابر با ۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ در ساعت 15:00 به‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور مسئول و اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق ‌بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای سعید بهشتی‌متین ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: خانم شراره هادی‌زاده رئیسی سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر ایران در دی‌ماه ایراد کردند: خبر: جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات منوچهربختیاری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزوین از بابت پرونده‌ای که اخیرا علیه او گشوده شده، یکشنبه سوم دی‌ماه، به‌ صورت ویدیو کنفرانس توسط شعبه اول دادگاه انقلاب استان البرز برگزار شد. در جریان این جلسه به ریاست قاضی سید موسی آصف‌الحسینی با حضور مصطفی نیلی، وکیل مدافع آقای بختیاری برگزار شده، وی از بابت اتهاماتی همچون تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت نظام، تشکیل گروه بر قصد برهم زدن نظام، نشر اکاذیب و عضویت در گروه‌های مخالف نظام، به دفاع از خود پرداخت. وی در نهایت به۱۸ سال حبس و۷۴ ضربه شلاق محکوم شد و زمانی که در مورد ۱۸ سال حبس خود با خانواده‌اش در حال مکالمه بود تلفن قطع شد و توسط شورای انضباطی زندان به مدت سه ماه از دسترسی به تلفن زندان وتماس با خانواده محروم شد. این خبر مغایرت دارد با قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل۳۲- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، اصل۳۸- منع شکنجه؛ همچنین مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۵- شکنجه ممنوع، ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹-عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، ماده۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی و مالی. خبر: پس از آن‌که دادگاه تجدیدنظر سوئد حکم حبس ابد حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت کرج را به اتهام مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷ تایید کرد، نگرانی‌ها پیرامون امکان اجرای حکم اعدام تلافی‌جویانه احمدرضا جلالی، شهروند دوتابعیتی ایرانی سوئدی زندانی در ایران، شدت گرفته است. این خبر مغایرت دارد با قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل۳۲- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ همچنین مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۳- حق حیات برای همه، ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، ماده۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی ومالی. خبر: روز پنجشنبه چهاردهم دی ۱۴۰۲، خسرو علیکردی، وکیل مدافع خانم فاطمه سپهری با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضاییه، وضعیت موکل خود را حاد توصیف کرده و نوشته است: هم‌اکنون بر اثر مصرف داروهای تنظیم ضربان بالای قلب، مشکلات متعدد روانی و جسمانی از جمله خواب‌های طولانی ناخواسته، افسردگی و… برای موکل ایجاد شده است. او در بخشی از این نامه خواستار توقف اجرای حکم زندان و دستور فوری مبنی بر آزادی خانم سپهری جهت مداوای بیماری‌های متعدد شده است. در خبری دیگر آقای علیکردی وکیل خانم سپهری توسط شعبه ۴ دادگاه انتظامی کانون وکلای دادگستری خراسان به دو سال محرومیت از اشتغال در حرفه وکالت محکوم شد. آقای علیکردی وکیل دادگستری ضمن انتشار این خبر اعلام کرد: توسط شعبه چهارم دادگاه انتظامی کانون وکلای دادگستری خراسان از بابت اتهام انتشار اخبار دادرسی موکلینم فاطمه سپهری وخانواده ابوالفضل آدینه‌زاده ودیگر زندانیان سیاسی به دوسال ممنوعیت از شغل وکالت محکوم شدم. این خبر مغایرت دارد با قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل۲۸- حق امنیت کار، اصل۲۹- حق خوراک و مسکن و مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه، اصل۳۲- عدم توقیف، حبس یا تبعیدغیرقانونی، اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ همچنین مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹- عدم توقیف، حبس یا تبعیدغیرقانونی، ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی و مالی، ماده۲۳- حق امنیت کار، ماده۲۵- حق خوراک و مسکن و مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه. خبر: معلم‌های زبان کردی در زندان هستند ولی جمهوری اسلامی ادعا می‌کند، خواندن و نوشتن به زبان مادری در ایران ممنوع نیست! سخنی با والدین و خصوصاً مادران گرامی: کودکی که به زبان مادری خودش حرف نزند استعدادهایش به خوبی رشد نمی‌کند و در دوران بلوغ به انواع گره‌های روانی دچار می‌شود زیرا که مجبور است هویت اصلی که خداوند و طبیعت به او بخشیده را سرکوب کند و همین سرکوب خود، سرآغاز فاجعه‌ی روحی و روانی را برای کودکتان رقم می‌زنند. اگر باورش برایتان سخته بهتره در این زمینه با متخصصین پرورش کودکان حرف بزنید. این خبر مغایرت دارد با قانون اساسی: اصل۱۹- برابری قومی، اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل۳۴-رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ همچنین مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۲۲-حق امنیت اجتماعی، فرهنگی و مالی.

بخش۲: خانم پروین محمدی‌افقا سخنرانی خود را با موضوع کنوانسیون کودک ۱۹۸۹ و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: دو جنگ جهانی که در قرن بیستم اتفاق افتاد پیامدهای زیانبار انسانی زیادی داشت. به‌ ویژه در مورد کودکان که صدمات زیادی متحمل شدند از جمله از خانواده‌ها جدا شدند. این کودکان مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفتند و از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به کشورهای در حال جنگ صدمات فراوانی وارد شد. اما از نظر حقوق بین‌الملل دستاوردهای بزرگی به همراه داشت. زیرا تدوین بیشتر اعلامیه‌ها و پیمان‌نامه‌های بین‌المللی به خصوص پیمان‌نامه‌های کودکان مانند اعلامیه حقوق کودک بعد از وقوع این دو جنگ انجام شده است. مدت زیادی از جنگ نگذشته بود که اعلامیه حقوق کودک پایه‌ریزی شد. اولین اعلامیه حقوق کودک در سال ۱۹۲۴ یعنی شش سال پس از پایان جنگ جهانی اول در ژنو تنظیم شد. مضمون این اعلامیه پیش از همه بر امور تغذیه،‌ بهداشت و مسکن برای کودکان جنگ‌زده و آواره پس از جنگ جهانی اول تأکید داشت. به‌خاطر این‌که بتوانند شرایط کودکان جنگ‌زده را سر سامان ببخشند. اما در دوره‌های طولانی این اقدام به ثمر نشست. چنان‌چه بعد از ۲۲ سال که یک سال پس از جنگ جهانی دوم بود صندوق بین‌المللی کودکان، یونیسف را درسازمان ملل با هدف توجه ویژه به حقوق کودکان تاسیس کرد. پس از تشکیل یونیسف، در سال ۱۹۵۹ اعلامیه‌ای برای حقوق کودک به تصویب رسید. پس از آن در سال‌های ۱۹۶۵، ۱۹۶۹ و ۱۹۷۳ اعلامیه‌های دیگری نیز در این باره تصویب شد. اما کنوانسیون حقوق کودک در ۲۰ نوامبر سال ۱۹۸۹ در مجمع عمومی سازمان ملل به اتفاق آرا تصویب شد و از دوم سپتامبر ۱۹۹۰ یک ماه پس ازآن‌که بیست کشور آن را مورد تصویب قرار داده وبه آن ملحق شدند؛ لازم‌الاجرا شد. در حال حاضر تمامی کشورهای عضو سازمان ملل به غیر از دو کشور ایالات متحده آمریکا و سومالی این سند بین‌المللی را امضا کرده‌اند و در ۱۴۰ کشور جهان اجرا می‌شود. بر اساس این پیمان به هر انسان کمتر از ۱۸ سال کودک گفته می‌شود. مگر آن که قانون قابل اعمال در مورد کودک، سن قانونی کمتری را تعیین کرده باشد. این کنوانسیون شامل ۵۴ ماده و دو پروتکل اختیاری است و چهار اصول پایه‌ای آن را مشخص کرده است: در ادامه سعی می‌کنم بعد از بیان مفاد کنوانسیون شرایط اجرای این مفاد در ایران را نیز بیان کنم. هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد، زمانی‌که در رابطه با کودکان تصمیم‌گیری می‌شود، باید منافع عالیه کودکان در راس قرار گیرد، در صورتی‌که در ایران نه در قوانین جاری به نفع کودک رای داده می‌شود نه در زندگی معمول کودکان و نمونه این بی‌فکری‌ها و بی‌توجهی به حقوق کودک را می‌توان در اجبار برای ازدواج و اجبار کودکان زیادی برای کار و تحصیل که منافع کودک کاملا نادیده گرفته می‌شود. کودکان حق حیات داشته و باید رشد کنند. در این مورد هم آمار اعدام کودکان گواه واضحی است بر رعایت نکردن به این ماده در کنوانسیون کودک، کودکان حق دارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و این نظرات در تمامی اموری که به آن‌ها مربوط می‌شود، باید مورد توجه قرار گیرد. در ایران نه تنها یک کودک بلکه یک فرد بالغ هم نمی‌تواند عقاید مذهبی خود را با علاقه خود انتخاب کند و اگر کودکی این کار را انجام دهند حکم ارتداد به او داده می‌شود. دو پروتکل الحاقی کنوانسیون حقوق کودک یکی ممنوعیت به‌کارگیری کودکان در درگیری‌های مسلحانه و دیگری ممنوعیت فروش، فحشا و بهره‌برداری جنسی از کودکان است. متأسفانه این دو مفاد هم در ایران رعایت نمی‌شود. متأسفانه در ایران دختران را زیر لغای حکومت آخوندی و اسلامی حتی در سن ۷ سالگی هم به ازدواج مجبور می‌کنند. ما نام این نوع روابط جنسی را ازدواج نمی‌گذاریم بلکه این نوع روابط جنسی نوعی تجاوز خاموش است. تجاوزی که حتی قانون هم از کودک حمایت نمی‌کند. از طرفی حکومت اسلامی در ایران از بدو ورود از کودکان در نظامی‌گری استفاده کرده است. نمونه‌اش جنگ ایران و عراق بود و همین‌طور اعتراضات سال ۱۴۰۱ که کودکان به اجبار حکومت سلاح به سمت مردم می‌گرفتند و چه بسا که مردم را با گلوله‌های ساجمه‌ای زخمی می‌کردند. از طرفی سربازی رفتن پسران قبل از ۱۸ سال هم به نوعی رعایت نکردن این پروتکل است. با تمام این بی‌عدالتی‌ها دولت جمهوری اسلامی ایران در اسفند ۱۳۷۲ با قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک و با تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان رسماً این کنوانسیون را پذیرفت مشروط بر آن‌که مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد یا قرار گیرد از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران لازم‌الاجرا نباشد. اما باید این را خاطر نشان کنم کم صحبت از یک ماده یا دو ماده نیست. ایران هیچ‌کدام از این مفاد را عملی نمی‌کند. از سال ۷۲ تا ۸۸ وزارت امور خارجه به نمایندگی از دولت امور مربوط به اجرای مفاد کنوانسیون و وظیفه نظارت و تنظیم و ارسال گزارش ادواری آن را بر عهده داشت و از دی ماه ۱۳۸۸ با مصوبه دولت مسئولیت این کنوانسیون به وزارت دادگستری واگذار شد. از آن‌ جایی ‌که ایران این پیمان‌نامه حقوق کودک رابا حق تحفظ امضا کرد؛ این بدان معناست که هریک از بندهای این کنوانسیون که مغایر با قوانین داخلی ایران باشد، در این کشور لازم‌الاجرا نیست. به‌همین دلیل است که بر خلاف تعریف کنوانسیون حقوق کودک که تمامی افراد زیر ۱۸ سال را کودک می‌داند، در قوانین ایران هنوز تعریف واحدی برای کوک وجود ندارد و سن بزرگسالی متغیر است. به‌عنوان مثال سن مسئولیت کیفری در ایران طبق قانون جدید مجازات اسلامی ۱۵ سال تعریف شده اما سن ازدواج برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال است و البته ولی قهری می‌تواند با تایید دادگاه فرزندش را کمتر از این سن نیز به عقد ازدواج درآورد. همچنین سن رأی دادن در آخرین انتخابات ۱۸ سال تمام اعلام شد. امضای این کنوانسیون از سوی ایران بالاخره ایران را وادار کرد تا در قانون اعدام کودکان زیر ۱۸ سال تجدید نظر کند. مطابق آخرین قانون مجازات اسلامی، مجازات حد و اعدام برای کودکان زیر ۱۸ سال اجرا نمی‌شود، اما قصاص همچنان درباره کودکان پابرجاست. کودکی که مرتکب قتل عمد شود تا پایان ۱۸ سالگی‌اش در زندان مانده و سپس اعدام می‌شود. در کنوانسیون حقوق کودک و دو پروتکل آن بسیاری از حقوق کودک مشخص گردیده است از این حقوق می‌توان به حق ثبت ولادت ثبت نام و ثبت تابعیت. آیا همه کودکان از این حف برخوردار هستند. مسلماً خیر. اگر کمی تحقیق درباره مردم شهر سیستان و بلوچستان کنید به‌راحتی خواهید فهمید که بسیاری از مردم و کودکان این شهر فاقد شناسنامه و هویت هستند و مردمی که از دیگر باورمندان ما هستند نیز به نوعی از این حق برخوردار نیستند. ۱۰: حق بر آموزش. خیلی ازکودکان متأسفانه نمی‌توانند تحصیل کنند. یا اجازه ندارند یا شرایط اسفناک زندگیشان فرصت تحصیل را به آن‌ها نمی‌دهد. پس نتیجه می‌گیریم حکومت جمهوری اسلامی در ایران هیچ‌کدام از این مفاد را عملی نمی‌کند. آیا همه این مفاد با موازین اسلام مغایرت دارد. اگر چنین است دلیل امضای ایران به‌عنوان حمایت از کودکان چه بود. حالا سؤال این‌جاست که این اعلامیه حقوق کودک چه کمکی به مشکلات کودکان داشته؟ آیا دنیا جای بهتری برای کودکان شده است؟ بله به‌طورمثال در بخش سلامتی و تربیت پیشرفت قابل توجهی داشته‌ایم اما در بحث آموزش هنوز به یک هدف اصلی دست پیدا نکرده‌ایم. بنا بر اعلام رسمی یونیسف، فقر و کمبود مواد غذایی دو عامل اصلی مرگ کودکان هستند در نتیجه مبارزه با فقر یکی از وظایف اصلی یونیسف تعریف شده است. در این بخش بهبودهایی نسبت به ۲۵ سال گذشته حاصل شده است. تعداد انسان‌هایی که در کشورهای در حال توسعه‌در فقر شدید به سر می‌برند نسبت به ۲۵ سال قبل نصف شده است. در سال ۱۹۹۰ از هر دو نفر یکی در کشورهای در حال توسعه‌در فقر شدید به سر می‌برد ولی این رقم در سال ۲۰۱۰ به یک نفر در هر پنج نفر کاهش پیدا کرده است. نیکولته مودی یکی از متخصصان یونیسف می‌گوید: در مورد خشونت علیه کودکان، کار کودکان و ازدواج کودکان تنها پیشرفت‌های کمی به دست آمده است. زیرا برای مقابله با کار کودکان نمی‌توانیم یک واکسن تجویز کنیم، رعایت این قوانین در کشورهای دیگر نیز پرتلاطم است اما مسئولین کشورهای دیگر تلاش خود را در این زمینه می‌کنند. اما افسوس که در ایران نه تنها تلاشی برای بهبود شرایت کودکان نمی‌شود. بلکه از کودکان به عنوان سلاحی برای ایجاد ترس می‌شود. مانند داستان حملات شیمیایی مدارس و یا اعتراضات ۱۴۰۱. امیدوارم روزی رسد که عدالت برای همه مردم به خصوص کودکان اعمال شود و ما ایرانیان دنیایی برابر و باعدالتی را داشته باشیم.

بخش۳: آقای محمد گلستان‌جو سخنرانی خود را با موضوع اعتراضات مردمی و برخورد دولت ایراد کردند: ابتدا چند تا از حقوق اساسی هر انسان که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن اشاره شده و مرتبط با موضوع اعتراضات است را بیان کنم و آن ماده۱۹: حق آزادی بیان. هرکس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد. ماده۲۰- حق آزادی تجمع و تظاهرات الف) هر کس حق دارد آزادانه در احزاب و جمعیت‌های مسالمت‌آمیز شرکت جوید. ب) هیچ‌کس را نمی‌توان وادار ساخت به حزبی بپیوندد. ماده۲۱- حق دموکراسی الف) هرکس حق دارد مستقیما یا به وسیله نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند در اداره امور عمومی کشور خود شرکت جوید. ب) اراده ملت اساس قدرت اختیارات ملی است. این اراده به وسیله انتخابات شرافتمندانه صورت می‌گیرد که دوره‌به‌دوره از طریق انتخابات عمومی یکسان با رأی مخفی یا بنا به روشی مشابه با آن که آزادی رأی را تامین می‌کند انجام می‌یابد. ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی هرکس از حیث این‌که عضو جامعه محسوب است حق دارد از تامین اجتماعی برخوردار گردد و می‌تواند به کمک کوشش ملی و یاری بین‌المللی با توجه به سازمان و امکانات هر کشور از حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که با حیثیت و تکامل آزاد شخصیت انسانی ملازمه داشته باشد بهره‌مند گردد. ماده۲۳- حق امنیت کار الف) هرکس حق کار و حق برگزیدن آزادانه کار با شرایط عادلانه و ارضاءکننده دارد و نیز حق دارد که در مقابل بیکاری حمایت شود. ب) هر کس در مقابل کار مساوی بدون هیچ‌گونه رعایت امتیاز حق دستمزد مساوی دارد. ج) هر کس در مقابل کار حق دارد دستمزدی منصفانه و ارضاءکننده دریافت کند که برای او و خانواده‌اش وجه معیشتی فراهم آورد که شایسته حیثیت کمال یافته انسانی باشد و در صورت مقتضی حق دارد از کلیه وسایل حمایت اجتماعی استفاده نماید. د) هرکس حق دارد برای پشتیبانی از منافع خود، با دیگران تشکیل سندیکا بدهد و عضو سندیکایی شود. ماده۲۴- حق استراحت و فراغت و ماده۲۵- حق خوراک و مسکن و مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه. پس از آگاهی از این مفاد حقوقی ابتدا تعریف سپس علت اعتراض و روش‌های اعتراض را بیان می‌کنم و در ادامه به برخوردها می‌پردازم. اعتراض، مخالفت نسبت به یک ایده یا عمل است و اعتراضات می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد. اما چرا اعتراض بوجود می‌آید؟ اعتراض اصولا به‌دلیل عدم آگاهی و ناکارآمدی در هر امری می‌تواند به‌وجود بیاید و از آن‌ جایی ‌که صحبت ما در رابطه با دولت ایران هست می‌پردازم به علل آن در ایران. دولت ایران همان‌طور که از نامش معلوم است خودش را یک دولت اسلامی معرفی کرده است پس نتیجه می‌گیریم که عملا حاکمان چنین دولتی اساس کارشان احکام دینی است. چون مسئولین جمهوری اسلامی بنابه همان اعتقادات دینی خود را بالاتر می‌دانند و مصر به این هستند که سایرین باید با ایشان هماهنگ باشند. ولی کار وقتی به بن‌بست می‌رسد که به‌دلیل عدم کارآمدی دولتمردان مردم کشور آسیب ببینند این‌جاست که بنای اعتراض گذاشته می‌شود. همان‌طور که بنای انقلاب در سال ۵۷ گذاشته شد. در حال حاضر هم ۴۵ سال از حکمرانی جمهوری اسلامی می‌گذرد و به همان دلیل عدم کارآمدی و بی‌کفایتی مسئولین در بخش‌های مختلف مردم از هر قشر به عملکرد دولت معترض شده‌اند همان‌طور که همه شاهد هستیم از دانش‌آموز گرفته تا دانشجو، معلم و استاد دانشکاه، همه نوع کارمند و کارگر، پزشک وهنرمند، کشاورز و حتی بازنشستگان همه‌و‌همه زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان، با این وجود نمی‌توان گفت که افراد اعتراض نابه‌جا دارند چرا که یک بخش یا چند بخش نیست بلکه همه بخش‌ها را در برگرفته پس برمی‌گردیم به این‌که آب از سرچشمه گل‌آلود است. پس علت اعتراض مشخص شد. حالا برویم سراغ عملکرد معترضین: اعتراض‌کنندگان ممکن است اعتراض را به‌عنوان روشی برای اثرگذاری بر افکار عمومی یا سیاست‌های یک دولت ترتیب دهند، یا ممکن است اقدام مستقیمی در تلاش برای ایجاد تغییرات باشد. در جایی که اعتراضات به شکل مسالمت‌آمیز برای دستیابی به یک هدف خاص، باشد، آن‌ها فراتر از اعتراض هستند و ممکن است به‌عنوان موارد مقاومت مدنی یا مقاومت بدون خشونت توصیف شوند یعنی چه؟ یعنی دیگر نامش اعتراض نیست بلکه مقاومت مدنی است و یک اعتراض می‌تواند به روش‌های مختلفی بیان بشود تا به نتیجه برسد این روش‌ها چه چیزی می‌توانند باشند را من خدمتتان عرض می‌کنم: ابتدا با بیانیه‌های رسمی توان این مقاومت را بیان کرد. صحبت از اعتراضات مسالمت‌آمیز است به‌عنوان مثال: سخنرانی‌های عمومی، نامه‌های پشتیبانی از اعتراض و مخالفت با نیروی مقابل، بیانیه از طرف سازمان‌ها یا نهادها، بیانیه‌های عمومی امضا شده توسط عموم مردم، صدور کیفرخواست دادخواست‌های گروهی یا دسته‌جمعی این یکی از روش‌هاست. ارتباط با مخاطبان گسترده‌تر: در این روش شعارها، کاریکاتورها و نمادها اعتراض، را بیان می‌کنند: مانند شعارهای اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران. یا استفاده از بنرها، پوسترها و مطبوعات تصویری: شامل وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی و صفحات باز اینترنتی: مانند نصب بنرها و پارچه‌نوشته‌های مخالفت با جمهوری اسلامی در پل‌ها و مکان‌های مختلف. جزوه، بروشور و کتاب: می‌تواند در اینترنت و مطبوعات دیگر نیز منتشر شده باشد. برای مثال پخش کردن نوشته‌های فراخوان و دعوت به اعتراض و اعتصاب توسط افراد و گروه‌های مختلف مردم. روزنامه‌ها و مجلات صداهای ضبط شده، رادیو و تلویزیون: استفاده از اینترنت به‌عنوان یک ابزار ارتباط جمعی گاهی زیرمجموعه این دسته شناخته می‌شود. آسمان‌نویسی و زمین‌نویسی: مثال ارسال بنر و پلاکارد با بادکنک به آسمان یا اگر یادتان باشد نوشتن شعار زن، زندگی، آزادی روی کوه در اعتراض به جمهوری اسلامی یا رها کردن بادکنک‌های سیاه در اعتراض به کشتار مردم در جمعه خونین زاهدان نمایندگی‌های گروهی نمایندگان: به این صورت است که یک هیئت نمایندگی تشکیل می‌شود و شکایات یا پیشنهاد یک خط مشی جدید را ارائه می‌دهد و می‌تواند با اعتصابات شروع بشود. کارهای عمومی نمادین: نمایش پرچم‌ها و رنگ‌های نمادین، پوشیدن نمادها خلع لباس‌های اعتراضی: مانند پلیسی که به‌منظور اعتراض، لباس فرم خود را در معرض دید دیگران درمی‌آورد و با درآوردن لباس فرم، مخالفت و اعتراض خود را نشان می‌دهد. نمایش عکس صورت، نقاشی یا تصویرهای نمادین، نقاشی و رنگ‌آمیزی اعتراضی: شامل نقاشی روی علائم و نشانه‌های سرکوبگر(حتی اعداد) مانند نقاشی روی لوگوها، و هنر اعتراضی. مورد بعد: فشار بر افراد، مثل طعنه زدن به مقامات یا دست انداختن و سرزنش کردن مقامات. مورد دیگر نمایش و موسیقی اعتراضی است. یک مورد حرکت دسته‌جمعی است و همین‌طور تجمع و حرکت‌های گروهی با موتورسیکلت یا خودرو و یا به‌صورت پیاده. مورد یگر اجتماعات و جلسات عمومی همچنین ترک محل و کناره‌گیری از کار. روش بسیار مهم و مفید دیگر عدم همکاری اجتماعی و تحریم و طرد کردن افراد است. مورد دیگر: عدم همکاری با رویدادهای اجتماعی، آداب و رسوم و نهادها: مثل اعتصاب دانشجویی و دانش‌آموزی نافرمانی مدنی کناره‌گیری از نهادهای اجتماعی و یک مورد بسیار کارساز: خروج از نظام اجتماعی یعنی: در خانه ماندن، اعتصاب و ترک خدمت کارگران، تحصن، ترک گروهی محل زندگی: معمولاً توسط ساکنان یک منطقه انجام می‌شود تا اعتراض خود را نشان دهند. مهاجرت اعتراضی (تبعید داوطلبانه): در این روش، افراد به‌عنوان اعتراض به حوزه قضایی سیاسی دیگری مهاجرت می‌کنند. این‌ها موارد بسیار موثری در رابطه با نوع یک اعتراض به‌حساب می‌آیند که مردم ایران بسیاری از آن‌ها را انجام دادند ولی متأسفانه هنوز هماهنگی کلی در بین اقشار مختلف به‌وجود نیامده در واقع هنوز همگان به این فکر نیافتادند که امروز که نوبت دیگری است فردا نوبت من خواهد شد. به تعبیری هنوز خود را تن واحده نمی‌دانند. با این توصیف‌ها می‌رسیم به‌عمل کرد دولت نسبت به مقاومت مدنی مردم. از آن‌حایی‌که قدرت بسیار جذاب است اساسا افرادی که در رأس هستند نمی‌توانند این اجازه را به خودشان بدهند که از قدرت کناره‌گیری کنند پس با سیاست‌های مختلف سعی به آرام کردن معترضان می‌کنند ولی این نحوه برخورد برای یک مقطع کوتاه امکان‌پذیر است در واقع وقتی این برخورد قابل بهره‌برداری است که اعتراض کننده تنها در یک بخش و آن هم به‌طور محدود باشد ولی زمانی‌که اعتراضات گسترده می‌شود مثل حال حاضر ایران دیگر رفتار سیاستمدارانه جواب‌گو نیست و باید اصلاًحات اساسی اعمال شود و از آن‌جایی‌که دولت دیکتاتور ما جمهوری اسلامی اصلاًح‌پذیر نیست پس دست به سرکوب معترضان می‌زند به هر نحو ممکن که متأسفانه در طی مدت حکمرانی جمهوری اسلامی کم جنایت در ایران و خارج از ایران اتفاق نیافتاده که بیان تک تک آن‌ها از وقت این جلسه خارج است فقط این را درپایان عرایضم بگویم که البته روی سخنم بیشتر با مسلمان‌های هموطن است که در قرآن خداوند گفته من سرنوشت هیچ قومی را تغیر نخواهم داد مگر خودشان سرنوشت خود را تغییر دهند سوره رعد آیه ۱۱. پس باید که با هم‌دلی و اتحاد سرنوشت خودمان را بسازیم.

بخش۴: بحث آزاد با موضوع حق حیات آغاز گردید: آقای سعید بهشتی‌متین در ابتدا گفتند ماده۳ حق حیات که هر انسانی مستحق داشتن این حق است متأسفانه به‌شدت در جمهوری اسلامی ایران در حال نقض شدن است آخرین موردی که می‌توان به آن اشاره کرد متأسفانه اعدام آقای قبادلو است. متأسفانه این حکم اعدام در حالی اجرا شد که پیشتر توسط دیوان عالی کشور نقض شده بود. این اتفاق در حالی رقم خورد که حتی به خانواده او اجازه ملاقات داده نشد و حکم آن یک‌شبه و بدون اطلاع قبلی اجرا شد. قطعاً حکومتی که به این شکل وحشیانه انسان‌ها را به چوبه دار می‌سپارد بویی از انسانیت نبرده است. خانم لیلا باستانی گفتند انسان در طول زندگی خود حق زندگی، حق نفس کشیدن، حق رفاه اجتماعی و خیلی حقوق دیگر دارد که دولت‌ها موظف هستند که آن را در اختیار شهروندان خود قرار دهند. طبق ماده۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر این حق مطلق است و این به این معنی است که که هیچ‌کس حتی اگر بدترین جرم را مرتکب شده باشد مستحق گرفته شدن حق حیات او نیست اما متأسفانه در جمهوری اسلامی ایران حکم اعدام کماکان اجرا می‌شود و قدمی برای لغو حکم اعدام برداشته نمی‌شود این به این دلیل است که جمهوری اسلامی ایران با استفاده از این حکم اعدام می‌تواند تمامی مخالفان خود را از سر راه بردارد، خانم بیرجندی گفتند متأسفانه ما در سیستم آموزشی غلط جمهوری اسلامی ایران رشد کردیم و همیشه این ترویج خشونت بوده که در سیستم آموزشی به ما آموزش داده شد. متأسفانه رسانه ملی کشور ما هم در ترویج این خشونت به دولت کمک می‌کرد با ساخت مستندهایی از افرادی که جرمی مرتکب شده بودند آن‌ها را به‌عنوان درس عبرت در تلویزیون جلوی چشم بیننده قرار می‌دادند، خانم محمدی گفتند یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی ایران به این شکل دست به خشونت و اعدام می‌زند ترس از گسترده شدن اعتراضات مردمی است همین‌طور که در سال‌های اخیر دیدیم تعداد اعتراضات و راهپیمایی‌ها روز‌به‌روز بیشتر اتفاق افتاده و همین‌طور اصناف بیشتری وارد این اعتراضات شدند، آقای گلستان‌جو گفتند حکومت‌های دینی همیشه خود را نماینده خدا می‌دانند و می‌خواهند دستورهای الهی را در دنیای امروزی اجرا کنند دلیل عمده مشکلات ما در کشور جدا نبودن دین از سیاست است و همین امر باعث اجرای احکامی مثل اعدام و سنگسار در دنیای امروز است، خانم رضاوند گفتند یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی ایران به این شکل دست به خشونت می‌زند ترس از اتحاد مردم است جمهوری اسلامی برای بقای خودش حاضر است دست به هر کاری بزند، آقای شفایی گفتند در حکومت‌های دیکتاتوری این حق حیات از مردم و شهروندان سلب می‌شود بحث اجرای حکم اعدام از منظر اجتماعی و شرعی قابل بحث است از منظر شرعی در خیلی از ادیان اجرای حکم اعدام سالیان سال و به روش‌های مختلفی اتفاق افتاده است اما متأسفانه در دنیای امروز و در سایه این حکومت هنوز این حکم ظالمانه اجرا می‌شود. این در حالی است که می‌توان به جای حکم اعدام احکام دیگری مثل حبس ابد یا حبس‌های طولانی‌مدت جایگزین کرد که اگر در این مدت مجرم اصلاًح شد، بتواند به جامعه برگردد ولی با وجود حکم اعدام این اتفاق هرگز نخواهد افتاد.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: آقای کریم ناصری، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان پویا حسابی و اسفندیار سنگری، ادمین‌ها: خانم‌ها مریم حبیبی و مرجان شعبان‌نژاد و میهمانان حاضر در جلسه: خانم‌ها و آقایان پانیذ تراب‌نژاد، منوچهر شفایی، داوود لطفی، سینا اشجعی، صدرا مجیب‌یزدانی، فهیمه تیموری، بهاره مسگری، فرشاد اعرابی، مازیار پرویزی، محمد‌مهدی خسرو‌پناه، مرضیه علی‌کرمی، پروین محمدی، سمانه بیرجندی، حمیدرضا تقی‌زاده، سونیا سوارکوب، مهناز ترابی، صادق فرخی قصرعاصمی، ختم جلسه را در ساعت ۱۷:۳۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق محیط زیست، ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴

سونیا سوارکوب

گزارش جلسه سخنرانی ویژه کمیته دفاع از حقوق محیط زیست در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴ برابر با ۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۱۸:۰۰ به‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کاوه قزلباش ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش1: خانم شیما یاحق سخنرانی خود را با موضوع پروژه‌ هارپ در ایران، آغاز کردند: هارپ یک پروژه تحقیقاتی است که برای تحقیق درباره لایه‌ی یونوسفر و مطالعات معادن زیرزمینی (با استفاده از امواج رادیویی) تأسیس شده. یونوسفر چیست و کجاست؟ لایه‌ی یونوسفر در بالاترین لایه‌ی اتمسفر قرار دارد. این لایه تشعشات خطرناک ماورای بنفش و اشعه‌ی ایکس خورشید را جذب کرده و مثل سقفی از ورود آن‌ها به زمین جلوگیری می‌کند تا زندگی بر روی کره زمین امکان‌پذیر بشود. همچنین به ‌دلیل محیط الکتریکی موجود در یونوسفر از این لایه برای انعکاس امواج رادیوئی به اطراف زمین استفاده می‌شود. اگر این لایه به هر دلیلی دچار اختلال بشود تأثیرات بسیار زیادی بر روی زمین می‌گذارد و زندگی را غیرممکن می‌کند. لایه‌ یونوسفر چه ارتباطی به‌ هارپ (HAARP) دارد؟ سیستم‌ هارپ طوری طراحی شده که بر روی یونوسفر تأثیر مستقیم داشته باشد. از نمونه‌های این تأثیرات، قرمز و گداخته شدن و یا ذره بینی کردن لایه‌ یا به زبان ساده‌تر‌ هارپ، ذرات لایه‌ی یونوسفر را دچار تغییرات بسیار سریع می‌کند. این سیستم در حال حاظر از یک مجموعه آنتن‌های مخصوص شامل١٨٠ برج آنتن آلومنیومی به ارتفاع ۵٠/٢٣متر تشکیل و رای زمین وسیعی به مساحت ٢٣٠٠٠ متر مربع در آلاسکا نصب شده است. آنتن‌های‌ هارپ در آلاسکا اصولا امواج آنتن‌ها بعد از برخورد با یونوسفر و بازگشت به زمین می‌توانند نه تنها به عمق دریا برود بلکه بیشتر رفته و به اعماق زمین نیز وارد می‌شود و عملکرد آن مثل رادیو ترموگرافیه (Radio Thermography) که امروزه زمین‌شناسان برای کشف مخازن مختلف شامل نفت و گاز استفاده می‌کنند. وقتی یک موج کوتاه رادیو ترموگرافی به داخل زمین فرستاده می‌شود به لایه‌های مختلف برخورد کرده و آن لایه‌ها را به لرزه می‌آورد و از لرزش صدایی با فرکانسی مخصوص تولید و به سطح زمین باز می‌گرداند و زمین‌شناسان از صدای بازگشتی قادرند مخازن زیرزمین را شناسایی کنند. با این تفاوت که رادیو ترموگرافی سیستمی است که با قدرتی به کوچکی ٣٠ وات لایه‌های زیرزمینی را به لرزه در می‌آورد و حالا که‌ هارپ سیستم فوق‌العاده پیشرفته‌تری است که همان لایه‌های زمین را می‌تواند با استفاده از قدرتی برابر با یک میلیارد تا ده میلیارد وات بلرزاند. بدیهی است که هرچقدر قدرت امواج بیشتر شود، تأثیر آتش بر روی یونوسفر و اثرات ذره‌بینی آن بالاتر می‌رود. برای درک چگونگی ایجاد زمین‌لرزه یک مثال می‌آورم: وقتی شخصی صحبت می‌کند، اول تارهای صوتی‌اش می‌لرزد مثل لرزش‌های ایجاد شده در یونوسفر، از این لرزش فرکانس صوتی تولید می‌شود و بعد از اصابت به پرده گوش شنونده، پرده گوشش را می‌لرزاند مثل به لرزه در آوردن لایه‌های زیرزمین به سبب اصابت فرکانس‌های تولید شده از یونوسفر و سپس در گوش صدا تولید می‌شود و شنونده آن را می‌شنود. با کمی فکر کردن می‌شود متوجه این شد که تکنولوژی‌ هارپ برای پیدا کردن مخزن‌های گازی و نفتی ساخته نشده‌اند. چون برای پیدا کردن مخزن‌ها نیاز به یک میلیارد وات نیست و یک ترموگراف برای این کار کافی است. با توجه به تأثیرات‌ هارپ بر رای یونوسفر و نهایتا تأثیرات آن بر زمین و وضعیت آب و هوا، باید در مورد این تکنولوژی کمی جدی‌تر فکر کنیم. این تغییرات شامل خشکسالی در مناطقی که تا به حال بی‌سابقه بوده، بارندگی‌های سیل آسا در جاهایی که به خشک بودن معروف هستند، طوفان‌ها و سونامی‌ها و ساده‌تر از همه ایجاد زلزله را می‌شود برای‌ هارپ به‌شمار آورد. در ابتدا نگاهی می‌کنیم به تعداد زمین لرزه‌هایی که در بیست سال اخیر در ایران رخ داده است. این اطلاعات را از وب‌سایت پژوهشگاه زلزله‌شناسی ایران به‌دست آوردم. این نمودار با توجه به تعداد زمین لرزه‌های بالای ۳ ریشتر تهیه شده‌است. نکته‌ی مورد توجه این‌جاست که سیستم‌ هارپ در سال ١٩٩٨ (١٣٧٧) تکمیل شده و این مصادف با سالی‌ است که از آن به بعد به تعداد زمین لرزه‌ها در ایران اضافه شده است. همان‌طوری که می‌دانیم تعداد زمین‌لرزه‌هایی که در ایران در بیست سال اخیر آمده رو به بالا بوده، چرا درصد زلزله‌ها در عمق ١۴ کیلومتر در ایران این‌گونه بالا رفته؟ در حین جستجو‌ها به یک عدد ویژه‌ای برخورد کردم که به‌نظرم غیرواقعی رسید. سئوالی برایم پیش آمده که چگونه اغلب زمین‌لرزه‌ها در چند سال اخیر در ایران در عمق ١۴ کیلومتر اتفاق افتاده؟ و وقتی نگاهی به دهه قبل انداختم متوجه شدم که عملا درصد زمین لرزه‌ها در این عمق یا صفر بودند و یا حد اکثر تا دو درصد. ارگ بم چه شد؟ بم بعد از ٢٠٠٠سال ایستایی. در سایتی به مطلبی که شخصی به نام عادل کهن در مورد وقوع زلزله‌های پی‌درپی بندر لنگه نوشته بود برخورد کردم که مواردی از آن را ذکر می‌کنم: من ساکن بندرلنگه هستم، شهری کوچک در کنار خلیج فارس، دو هفته قبل، زلزله زیاد می‌آمد که کمتر از ۳ ریشتر بود. این زلزله‌ها تا دو هفته ادامه داشتند. در موقع زلزله بعضی از قسمت‌های دریا برای چند لحظه بعد چنان بوی بد (مثل بوی فاضلاب) از طرف دریا به سمت شهر آمد. در اخبار استان گفته بود که این به‌خاطر جلبک‌های سمی در دریا است (که من در این ٢٧ سالی که در بندرلنگه بودم جلبک سمی نشنیده بودم). بعد از این اعلام کرد که ماهی‌های بعضی مناطق استان را کسی مصرف نکند. من خودم وقتی یک هفته زلزله پشت سر هم رخ داد گفتم حتما کوه آتشفشان است اما بعد آن یک سوال در ذهنم به‌وجود آمد که دلفین‌ها چه شدند؟ در سال ١٣٨۶، ١۵٢ دلفین در خلیج‌فارس به‌طور غیرمنتظره در دو نوبت به فاصله یک ماه مرده و به ساحل دریا کشیده شدند. دسته اول شامل ٧٩ دلفین و دسته دوم هم ٧٣ دلفین بود. دلیل‌های مختلفی برای مرگ این دلفین‌ها آوردند ولی اگر از من بخواهند جواب بدهم، هیچ کدام قانع کننده نیستند. این دلفین‌ها کاملا مشخص است که سوختند. این‌که خودکشی کردند، یا این‌که به‌خاطر فعالیت‌های صیادی مردند جواب سوختگی بدن‌های آن‌ها را نمی‌دهد. به گزارش خبرگزاری آفتاب علت مرگ ٧٣ دلفین دیگر که یک ماه بعد از حادثه اول رخ داد را این کارشناسان بین‌الملللی در گزارش خود، عوامل طبیعی اعلام کردند که در این گزارش هنوز عوامل طبیعی ناشناخته است و می‌تواند شوک یا استرس باشد که در نتیجه آن یکی از دلفین‌ها به سمت ساحل آمده و مابقی نیز به دنبال آن آمدند یا یکی از آن‌ها برای شکار ماهی به سمت ساحل آمده و باقی هم دنبال آن آمدند و در ساحل که شیب ملایمی دارد، گیر کردند. آیا پاسخ به سوال مرگ دلفین‌ها در خیلج فارس‌ هارپ نیست؟‌ هارپ (HAARP) یک پروژه است که مسئولین اعلام کردند برای بررسی و تحقیق درباره لایه‌ی آیونوسفیر بر پا شده است. ولی در واقع این یک سلاح پیشرفته‌ی جنگی جدید است که کلیه‌ی اسلحه‌های سده‌ی قرن بیستم را فلج می‌کند. دکل‌های‌ هارپ در زمین: آلاسکا، گرین‌لند، روسیه، چین، نروژ (اتحادیه اراپا) و… است. هزینه‌های این پروژه مشترک از طرف نیروی هوایی آمریکا، نیروی دریایی آمریکا، آژانس تحقیقاتی پروژه‌های دفاعی پیشرفته آمریکا و دانشگاه آلاسکاست. لازم به یادآوری است که سیستم هارپ در بعضی از ماهواره‌ها هم برای فلج کردن سیستم رادیویی هواپیماها و نهایتا سقوط آن‌ها استفاده می‌شود. حالا سوال بسیار بزرگ ما این است که‌ چرا مسئولین جمهوری اسلامی این موضوع‌ را مخفی می‌کنند و چرا سوختگی دلفین‌های خلیج فارس را پنهان می‌کنند و چرا سوختگی‌های ماهی‌های دریای خزر را پنهان و علتش را جلبک‌های سمی و بوی عفونت را به‌ جلبک‌های سمی که‌ تا به‌ حال وجود نداشته‌‌اند مربوط می‌کنند؟ مبلغان ایرانی‌ هارپ معتقدند که زلزله‌های اخیر در ایران مرتبط با آزمایش‌ها و فعالیت‌های این سلاح است. آن‌ها دیده شدن اشیا نورانی در آسمان ایران و شنیده شدن صداهای عجیب از آسمان و زمین که در سال‌های اخیر گزارش‌هایی در این‌باره در ایران منتشر شده را به‌عنوان مستندات خود مطرح می‌کنند. مدعیان غیرطبیعی بودن زلزله‌ها در ایران خشکسالی و گرمای پاییز امسال را هم غیرطبیعی می‌دانند و این وضعیت را مرتبط با زلزله‌های اخیر و سلاح هارپ تحلیل می‌کنند. اما تحلیلگران زمین‌شناسی و زلزله‌شناسان ادعاها درباره غیرطبیعی بودن زلزله‌های اخیر را رد می‌کنند.

بخش۲: خانم مرضیه علی‌کرمی سخنرانی خود را با موضوع مازوت‌سوزی در نیروگاه‌های ایران را آغاز کردند: مازوت نوعی نفت کوره به شمار می‌آید که کیفیت پایین و ویسکوزیته بالایی دارد و در نیروگاه‌های حرارتی و موارد مشابه از آن استفاده می‌شود در اروپا و ایالات متحده، ترکیب مازوت شکسته و به گازوئیل تبدیل می‌شود در گذشته، مازوت برای گرم کردن خانه‌ها در شوروری سابق و شرق دور مورد استفاده قرار می‌گرفت چراکه آن‌ها تجهیزات لازم برای تبدیل مازوت به سایر محصولات پتروشیمی را نداشتند. در کشورهای غربی به کوره‌هایی که از مازوت استفاده می‌کنند، کوره‌های ضایعات‌سوز نیز می‌گویند مدت‌هاست که گزارش‌ها و تحلیل‌های زیادی در واکاوی علل الودگی هوای تهران منتشر شده است. احمد وحیدی، وزیر کشور در حاشیه جلسه روز چهارشنبه هیئت دولت به خبرنگاران گفته است که ۶۰ درصد آلودگی هوا مربوط به منابع متحرک و ۴۰ درصد منابع ثابت مثل نیروگاه‌ها است. خودروهای بی‌کیفیت و غیراستانداردی که تولیدکنندگان انحصاری به بازار خودرو کشور تحمیل می‌کنند، نقش بسیاری در آلودگی هوای شهرها دارند اما تعداد منابع متحرک پایتخت از جمله خودروها و موتورسیکلت‌ها، با در نظر گرفتن تعدادی که در طول سال به آن اضافه می‌شود، از تابستان تا زمستان هر سال تقریبا ثابت بوده و تغییر چندانی نمی‌کند. بنابراین، علت هجوم آلودگی زمستانی به آسمان پایتخت را باید در منابع غیرمتحرک جست‌وجو کرد. مازوت فراورده‌ای که نامش را در مکالمه‌های این روزها در رابطه با آلودگی کم‌نظیر پایتخت، بسیار می‌شنویم. مازوت یا نفت‌ کوره، یکی از فراورده‌های نفتی است که در مراحل پالایش، پس از نفت سفید به‌دست می‌آید. فرآورده‌ای ارزان‌قیمت، با درجه آلایندگی بالا که در کوره‌ها، موتورهای دیزلی دریایی و نیروگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. نیروگاه‌های کشور، در سال‌های اخیر استفاده از مازوت را برای تامین برق افزایش داده‌اند. این نیروگاه‌ها به‌منظور تأمین برق مورد نیاز شبکه سراسری برق کشور از سوخت مایع استفاده می کنند. نیروگاه‌های ایران در سال ۱۴۰۱، به‌طور متوسط روزانه ۱۷۸ میلیون متر مکعب گاز، ۱۶. ۴ میلیون لیتر مازوت و ۳۰ میلیون لیتر گازوئیل مصرف کردند. محسن طرزطلب، مدیرعامل شرکت تولید نیروی برق حرارتی ایران روز ۱۹ آذرماه ۱۴۰۰، در گفت‌وگو با ایسنا اعلام کرد که روزانه حدود ۳۲ میلیون لیتر مازوت و ۳۰ تا ۳۵ میلیون لیتر گازوئیل در نیروگاه‌های کشور مصرف می‌شود. سهم تولید مازوت در پالایشگاه‌های کشور حدود ۶۴ میلیون لیتر در روز است که با توجه به افزایش مصرف گاز در بخش خانگی، به‌ویژه در روزهای سرد سال، بخش عمده‌ای از آن در نیروگاه‌ها مصرف می‌شود. ارقام اعلامی توسط مدیرعامل شرکت تولید نیروی برق حرارتی ایران در سال گذشته، با توجه به افزایش سالانه مصرف گاز خانگی و همچنین تشدید تحریم‌ها، به‌طور طبیعی افزایش یافته است. مصرف گاز خانگی در نیمه دوم آبان‌ماه سال گذشته، ۹۰ میلیون متر مکعب بیشتر از مدت مشابه در سال ۱۳۹۹ بود. از طرفی، سوء مدیریت در بهینه‌سازی مصرف گاز در کشور نیز باعث هدررفت سالانه ۲۳ میلیون لیتر گاز طبیعی در ایران شده که به افزایش مصرف مازوت، به عنوان سوخت جایگزین در نیروگاه‌ها منتهی می‌شود. گاز و گازوئیل کم است، مازوت بیاورید. نیروگاه‌های برقی ایران در حالت طبیعی، روزانه به ۲۴۰ میلیون متر مکعب گاز نیاز دارند اما آمار تحویل روزانه گاز به نیروگاه‌ها، از روزانه ۹۴ میلیون متر مکعب تا ۱۷۵ میلیون متر مکعب گاز متفاوت است. این یعنی نیروگاه‌های برق کشور، روزانه بین حدود ۷۰ تا ۱۵۰ میلیون متر مکعب گاز کمتری دریافت می‌کنند. این کمبود سوخت، برای جلوگیری از اختلال در شبکه برق‌رسانی کشور، با گازوئیل یا مازوت جبران می‌شود. میزان آلایندگی گازوئیل کمتر از مازوت است اما، بحران در تولید گازوئیل نیز، کشور را بعد از سال‌ها ناچار به واردات گازوئیل کرده است و همین، دلیل دیگری است بر افزایش جایگزینی مازوت و افزایش بیش‌از‌ پیش آلودگی هوا. به گزارش ایرنا، بر اساس آمارهای بانک مرکزی، واردات فرآورده‌های نفت و گاز به کشور در سال ۹۹ در حالی به صفر رسید که این رقم در سال ۹۶، بیش از ۲. ۷ میلیارد دلار در سال بود. با گذشت حدود ۸ ماه از زمان اعلام این خبر، خبرگزاری مهر در اسفندماه ۱۴۰۰ در گزارشی نوشت که دولت، دوباره واردات گازوئیل را از سر گرفته و محموله گازوئیل از مسیرهای شمالی و حاشیه دریای خزر وارد ایران شدند. واردات گازوئیل در شرایط تحریم، دشوار و پرهزینه است و ۶۴ میلیون لیتر مازوت تولیدی در روز، دوباره به‌عنوان جایگزین ناگزیر گازوئیل در نیروگاه‌ها مطرح می‌شود. مازوت، عامل اصلی آلودگی هوای تهران است به‌صورت خلاصه می‌توان گفت مصرف گاز طبیعی، که در تابستان برای تولید برق و در زمستان در خانه‌ها سوزانده می‌شود، هر سال با افزایش چشم‌گیر روبه‌رو است. با سرد شدن هوا در فصل زمستان، نیاز بخش خانگی به گاز طبیعی افزایش یافته و گاز موجود در شبکه کشوری، از نیروگاه‌ها به خانه‌ها منتقل می‌شود. نیروگاه‌های برق نیز برای پیشگیری از کمبود برق در زمستان، کسری گاز به‌‌وجود آمده را با گازوئیل و مازوت جبران می‌کنند. کاهش میزان گازوئیل تولیدی و وابستگی کشور به واردات این فراورده نفتی، نیروگاه‌ها را ناچار به سوزاندن مازوت می‌کند. آن‌قدر که مصرف داخلی مازوت، اجازه استفاده از ظرفیت صادرات ۲ میلیون لیتر در روز را نیز از بین می‌برد. درجه آلایندگی مازوت بسیار بالا است و شرایط توپوگرافی و معماری در تهران، آلودگی را در شهر محبوس می‌کند. سوزاندن مازوت در نیروگاه‌ها، علی‌رغم اظهار مستقیم چند مسئول، بارها توسط دیگر مسئولان تکذیب شده‌است. از طرفی، دلایل عنوان‌شده برای سوزاندن مازوت نیز همواره متناقض بوده‌اند. از افزایش صادرات گاز و بدمصرفی مردم، تا تولید مازوت بیش از حد در پالایشگاه‌های ایران و ناتوانی در صادرات، معمای آلودگی هوای تهران اما با چند جست‌وجوی ساده در مورد نحوه عملکرد نیروگاه‌ها و مقایسه میزان گاز مورد نیاز با گاز تحویل‌شده به نیروگاه‌های برقی کشور روشن خواهد شد: تحریم‌ها در رتبه‌ اول و بی‌کفایتی و بی‌کیفیتی خودروسازان، کاهش سرعت ساخت پالایشگاه در کشور، افزایش مصرف گاز و برق وسوءمدیریت در بهینه‌سازی مصرف گاز طبیعی در رتبه‌های بعدی عوامل اصلی آلودگی هوای پایتخت قرار دارند. طبیعت و محیط زیست. معضل مازوت و آلودگی هوا در ایران. انتشار گزارش‌ها از بحران آلودگی هوا در ایران در حالی است که بنا بر برآورد پروژه جهانی کربن ایران ششمین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای بعد از چین، آمریکا، هند، روسیه و ژاپن در سال ۲۰۱۹ بوده است آلودگی هوا در تهران با مقایسه حجم اقتصاد چین، آمریکا، هند، روسیه و ژاپن با اقتصاد کوچک ایران که بنا بر ارزیابی صندوق بین‌المللی پول تنها ۵۸۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ بود قرار گرفتن ایران در رده ششم بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای ناشی از مصرف سوخت‌های فسیلی در جهان نگران‌کننده است خصوصا این‌که کشوری مانند آلمان که اقتصادش شش برابر اقتصاد ایران هست، گازهای گلخانه‌ای کمتری تولید می‌کند. گازهای گلخانه‌ای که بخش اعظم آن دی‌اکسیدکربن است نقش اساسی در گرمایش زمین و همچنین آلودگی هوای شهرها دارد طی روزهای گذشته اخبار زیادی از آلودگی هوای کلانشهرهای ایران منتشر شده و طی سال جاری خورشیدی بر اساس آمارهای رسمی تهران تنها ۱۲ روز پاک داشته است در گزارش‌های منتشر شده، همچنین اظهارات برخی مقامات ایران استفاده از مازوت نفت کوره در بخش صنایع مهمترین علت آلودگی هوای شهرها عنوان شده است اگرچه شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی مدعی است که موضوع آلودگی هوا مربوط به کامیون‌ها و موتورسیکلت‌های غیراستاندارد است اما آمارهایی که شرکت ملی گاز ایران طی دو هفته گذشته منتشر کرده نشان می‌دهد مصرف گاز نیروگاه‌های برقی به حدود یک ‌پنجم فصول گرم سقوط کرده و به ۵۵ میلیون متر مکعب در روز رسیده است لذا سوخت‌های مایع شامل مازوت و گازوئیل جایگزین آن شده است مازوت یکی ازآلاینده‌ترین سوخت‌های فسیلی است معضل مازوت ایران ایران سالانه بیش از ۲۰ میلیارد لیتر مازوت تولید می‌کند که تا آغاز سال ۲۰۲۰ حدود ۱۵ میلیارد لیتر آن صادر می‌شد و بقیه در داخل کشور خصوصا در نیروگاه‌های برقی استفاده می‌شد اما در سال گذشته میلادی فروش مازوت ایران دچار اختلال شد و مقامات ایران می‌گویند که به واسطه تحریم‌های بین‌المللی کسی خریدار مازوت ایران نیست و باید این مازوت‌ها را در شهرها بسوزانند البته برخلاف گفته‌های مقامات ایران تحریم‌ها علت اصلی عدم فروش مازوت تولیدی ایران نیست چرا که صادرات دیگر محصولات نفتی ایران مانند بنزین گازوئیل گاز مایع نفتا و غیره کماکان نه تنها کاهشی نداشته بلکه افزایش نیز یافته است تحریم‌های آمریکا صادرات نفت خام ایران را هدف قرار داده نه محصولات نفتی.

بخش ۳: آقای صمد جعفری سخنرانی خود را با موضوع آثار تخریب جنگل‌ها بر محیط زیست آغاز کردند: روز ششم نوامبر، روز جهانی جلوگیری از تخریب محیط زیست است. اغلب پرسیده می‌شود که جنگ چگونه به محیط زیست آسیب می‌رساند، به‌طور مثال یکی از مهمترین دلایل کوچ ملیون‌ها انسان در جهان می‌تواند جنگ و درگیری باشد، همان اتفاقی که در حال حاضر در جنگ اسرائیل با حماس که باعث کوچ هزاران انسان ازشمال به جنوب غزه یا کوچ ملیون‌ها انسان از خاورمیانه به سمت اروپا خصوصا آلمان وانگلستان، در اثر جنگ در سوریه و لبنان و فلسطین و عراق. آسیب‌های وارده به محیط زیست پیامدهای بحرانی برای مردم وهمچنین اکوسیستم‌ها دارد، این بدان معنی است که حفاظت از غیرنظامیان ابتدا مستلزم حفاظت از محیط ‌زیست است. آسیب‌های وارده به محیط زیست قبل از جنگ، حین جنگ وبعد از جنگ است، ما به اشتباه فکر می‌کنیم فقط سلاح‌های هسته‌ای و شیمیایی هستند که چرخه حیات را دچار مشکل می‌کنند در صورتی که همین سلاح‌های متعارف و یا مواردی مثل آتش زدن مزارع وانفجارها نیز سبب تخریب محیط زیست می‌شوند، ویک نکته که تا به‌حال کسی به آن نپرداخته، از نظر تاریخی مقادیر زیادی از مهمات مازاد یا در دریاها ریخته می‌شوند یا به‌صورت معمول آتش زده می‌شوند که این هم اثرات مخربی بر محیط ‌زیست هوایی ودریایی دارند. سابقه نظارت ضعیف برمحیط زیست بسیاری از کشورها از جمله کشورعزیز ما ایران را با معظلات وآلودگی‌های نظامی با تأثیر بر سلامت عمومی و هزینه‌های هنگفتی برای اصلاًح محیط زیست مواجه کرده است، به‌طور مثال ساخت موشک‌ها وایجاد تونل‌های زیرزمینی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی برای مخفی نگه داشتن ادوات و سلاح‌های نظامی نمونه کوچکی از تخریب محیط زیست است، یا به‌طور غیرمستقیم صرف بالای هزینه‌های نظامی ومنابع مالی که در جمهوری اسلامی چندین برابر هزینه برای بازسازی محیط زیست تخریب شده بر اثر جنگ می‌باشد. متاسفانه تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و امنیتی کشور جمهوری اسلامی ایران در دست افراد سپاه پاسداران، بسیجیان و روحانیون قرار گرفته است که بویی از مسائل سیاسی نبرده‌اند و به‌طور روزافزون بر سیاست‌های جنگ‌طلبانه خود می‌افزایند که هم مردم وهم محیط زیست آن‌ها را دچار مشکل کرده است، به‌طور مثال بعضی اوقات یک استاد دانشگاه که باید در مورد مسائل علمی روز محیط زیستی صحبت کند یا مطلبی بنویسد از ترس انگ جاسوسی برای دیگر کشورها مجبور می‌شود از گفتن برخی از حقایق صرف نظر کند مثل دکتر محسن اسلامی (استاد دانشگاه) که به‌طور مشکوکی کشته شد که برچسب خودکشی به او زدند، متاسفانه در این چند سال گذشته تعداد زیادی از فعالان محیط ‌زیست را به‌دلیل افشای بعضی از مشکلات زیست‌محیطی مثل خشکاندن تالاب‌ها یا سدسازی‌های بدون مطالعه را زندانی (مراد طاهبازو نیلوفر بیانی) یا فراری دادند ( دکتر کاوه مدنی)، تأثیرات زیست‌محیطی: تأثیرات زیست‌محیطی قبل از جنگ‌ها خیلی پیش از وقوع آن‌ها آغاز می‌شود. ساختن و حفظ نیروهای نظامی مقادیر زیادی از منابع را مصرف می‌کند. این منابع می‌تواند شامل فلزات معمولی یا عناصر خاکی کمیاب، آب یا هیدروکربن‌ها باشند. حفظ آمادگی نظامی به معنای آموزش است و آموزش نیز مصرف منابع را در پی دارد. وسایل نقلیه نظامی، هواپیماها، کشتی‌ها، ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها همگی به انرژی نیاز دارند و بیشتر اوقات این انرژی حاصل از نفت است و بازده انرژی پایینی دارد. انتشار گاز CO2 توسط ارتش‌های بزرگ بیشتر از مجموع بسیاری از کشورهای جهان است. تخمین زده می‌شود که ارتش‌ها مسئول ۵. ۵٪ از کل انتشار گازهای گلخانه‌ای و آسیب به محیط زیست در جهان هستند، با این حال انتشار گازهای گلخانه‌ای نظامی گزارش شده به کنوانسیون چارچوب سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوا بسیار ضعیف است. ارتش‌ها همچنین به مناطق وسیعی از خشکی و دریا، چه برای ایجاد پایگاه‌ها و امکانات و چه برای آزمایش و آموزش، نیاز مبرم دارند. اعتقاد بر این است که زمین‌های نظامی بین ۱ تا ۶ درصد از سطح زمین را دربر می‌گیرند. در بسیاری از موارد این مناطق از نظر اکولوژیکی مهم ارزیابی می‌شوند. در حالی که کنارگذاشتن این مناطق از مبحث توسعه عمومی می‌تواند به نفع تنوع زیستی باشد، اما این موضوع که می‌توان آن‌ها را به‌عنوان مناطق حفاظت شده مدنی بهتر مدیریت کرد عموما پاسخ نداده باقی می‌ماند. آموزش نظامی باعث ایجاد گازهای گلخانه‌ای، اختلال در مناظر و زیستگاه‌های زمینی و دریایی می‌شود و آلودگی شیمیایی و صوتی ناشی از استفاده از سلاح، هواپیما و وسایل نقلیه ایجاد می‌کند. حفظ و تجدید تجهیزات و مواد نظامی به معنای دفع مداوم است که پیامدهایی برای محیط زیست دارد. این فقط سلاح‌های هسته‌ای و شیمیایی نیستند که در طول چرخه زندگی‌شان مشکلات زیست‌محیطی ایجاد می‌کنند. همین امر در مورد سلاح‌های متعارف نیز صادق است، به‌ویژه در مواردی که از طریق آتش زدن یا انفجار باز دفع می‌شوند. از نظر تاریخی، مقادیر زیادی مهمات مازاد نیز در دریا ریخته شده است. سابقه نظارت ضعیف بر محیط زیست، بسیاری از کشورها را با معضلات تاریخی زیست‌‌محیطی جدی مرتبط با آلودگی‌های نظامی، با تأثیرات بر سلامت عمومی و هزینه‌های هنگفت برای اصلاًح زیست‌‌محیطی مواجه کرده است. با شناسایی آلاینده‌های نوظهوری مانند PFAS. همچنین مهم است که در نظر گرفته شود که چگونه سیاست‌های امنیتی و نظامی‌گری برای تضمین دسترسی و کنترل منابع طبیعی مانند نفت، گاز، آب و فلزات طراحی شده است. سابقه نظارت ضعیف بر محیط زیست، بسیاری از کشورها را با معضلات تاریخی زیست‌‌محیطی جدی مرتبط با آلودگی‌های نظامی، با تأثیرات بر سلامت عمومی و هزینه‌های هنگفت برای اصلاًح زیست‌محیطی مواجه کرده است. با شناسایی آلاینده‌های نوظهوری مانند، این آلاینده‌ها همچنان به رشد خود ادامه می‌دهند. این میراث همچنین مشکلی در اطراف پایگاه‌های خارج از کشور ایجاد می‌کند که دراین موارد توافقات یک ‌طرفه با کشورهای میزبان می‌تواند امکان نظارت بر محیط زیست را کاهش دهد به‌طور غیرمستقیم، سطوح بالای هزینه‌های نظامی، منابع مالی و غیرمالی را از حل مشکلات زیست‌محیطی و از توسعه پایدار دور می‌سازد. تنش‌های بین‌المللی ناشی از سطوح بالای هزینه‌های نظامی نیز فرصت‌های همکاری بین‌المللی را در مورد تهدیدات جهانی محیط زیست، مانند وضعیت اضطراری آب‌وهوایی کاهش می‌دهد. همچنین مهم است که در نظر گرفته شود که چگونه سیاست‌های امنیتی و نظامی‌گری برای تضمین دسترسی و کنترل منابع طبیعی مانند نفت، گاز، آب و فلزات طراحی شده است: آسیب‌های وارده به محیط زیست حین جنگ، جنگ می‌تواند اثرات مخربی بر محیط زیست داشته و خسارات قابل‌ توجهی را به بار آورد که جبران آن اگر نه دهه‌ها اما سال‌ها، به‌طول می‌انجامد. اثرات زیست‌محیطی جنگ چند وجهی است و می‌تواند اکوسیستم‌های مختلف، منابع طبیعی و سلامت انسان را تحت تأثیر قرار دهد. بیایید برخی از از این خسارات زیست‌محیطی ناشی از جنگ را مرور کنیم: تخریب زیرساخت‌ها: در زمان جنگ، زیرساخت‌هایی مانند ساختمان‌ها، جاده‌ها، پل‌ها و نیروگاه‌ها اغلب به هدف تبدیل می‌شوند. تخریب عمدی زیرساخت‌ها نه تنها خدمات ضروری را جهت ارائه به جمعیت غیرنظامی مختل می کند، بلکه منجر به آسیب زیست‌محیطی قابل توجهی نیز می‌شود. به‌عنوان مثال، تخریب نیروگاه‌ها می‌تواند منجر به انتشار مواد خطرناک در هوا، آب و خاک شود که خطراتی را هم برای سلامت انسان و هم برای محیط زیست به‌وجود می‌آورد. آلودگی خاک و آب: جنگ می‌تواند منجر به انتشار مواد شیمیایی سمی و مواد خطرناک در محیط شود. تأسیسات صنعتی، پایگاه‌های نظامی و مکان‌های ذخیره‌سازی ممکن است مورد هدف قرار گیرند یا به‌طور غیرعمدی آسیب ببینند و باعث انتشار آلاینده‌هایی مانند فلزات سنگین، فرآورده‌های نفتی و آفت‌کش‌ها شوند. این آلاینده‌ها می‌توانند به خاک و آب نفوذ کنند و منابع حیاتی را آلوده ساخته و خطرات بلندمدتی برای اکوسیستم‌ها و سلامت انسان در پی داشته باشند. جنگل‌زدایی و تخریب زیستگاه: درگیری‌های مسلحانه اغلب منجر به تخریب گسترده جنگل‌ها و تخریب زیستگاه‌های طبیعی می‌شود. عملیات نظامی ممکن است شامل پاکسازی جنگل‌ها برای اهداف تاکتیکی یا استفاده از مواد منفجره باشد که می‌تواند آسیب گسترده‌ای به پوشش گیاهی و زیستگاه‌های حیات وحش وارد آورده و تخریب محیط زیست را شامل شود. از بین رفتن جنگل‌ها نه تنها اکوسیستم‌ها را مختل می‌کند، بلکه با کاهش ترکیب کربن و افزایش انتشار گازهای گلخانه ای به تغییرات آب و هوایی نیز کمک می‌کند. اختلال در اکوسیستم‌ها: جنگ می‌تواند منجر به جابه‌جایی یا انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری شود. تخریب زیستگاه‌ها، آلودگی و اختلال در فرآیندهای طبیعی می‌تواند عواقب شدیدی برای تنوع زیستی داشته باشد. از دست دادن تنوع زیستی نه تنها ارزش ذاتی اکوسیستم‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه عملکردهای حیاتی اکولوژیکی مانند گرده افشانی، چرخه مواد مغذی و کنترل آفات را مختل و موجب آسیب به محیط زیست می‌شود. آسیب به منابع آب: منابع آب از جمله رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و آب‌های زیرزمینی می‌توانند به‌شدت تحت تأثیر جنگ قرار گیرند. آلودگی ناشی از انتشار مواد خطرناک و تخریب زیرساخت‌های آبی می‌تواند منابع آب را هم برای مصارف انسانی و هم برای مصارف کشاورزی ناامن کند. این آسیب می‌تواند منجر به تخریب محیط زیست و کمبود آب، ناامنی غذایی و گسترش بیماری‌های قابل انتقال از طریق آب شود. مهمات منفجرنشده، مانند مین‌های زمینی و مهمات خوشه‌ای، مدت‌ها پس از پایان درگیری‌ها، تهدید قابل توجهی برای محیط زیست و ایمنی انسان به شمار می‌روند. این بقایای جنگ می‌تواند خاک و آب را آلوده کرده، دسترسی به زمین برای کشاورزی یا توسعه را محدود کند و در صورت ایجاد برخورد منجر به صدمات یا تلفات و تخریب محیط زیست شود. کوچ جوامع: جنگ اغلب منجر به کوچ جوامع می‌شود و مردم را مجبور می‌کند خانه‌های خود را ترک کرده و به جای دیگری پناه ببرند. این حرکت انبوه مردم می‌تواند اکوسیستم‌های شکننده و منابع طبیعی جوامع میزبان را تحت فشار قرار داده و منجر به استفاده بیش از حد و تخریب منابع زمین و آب و تخریب محیط زیست شود، آسیب‌های وارده به محیط زیست پس از جنگ، این روزها به ندرت اتفاق می‌افتد که درگیری‌ها با توافق صلح و آتش‌بس به پایان برسد. درگیری و ناامنی سطح پایین می‌تواند برای دوره‌ای طولانی ادامه یابد. از این حیث، بسیاری از اشکال آسیبی که در جریان درگیری رخ می‌دهد، در این مرحله، به‌ویژه در مراحل اولیه آن، نیز قابل بروز است. گذار به صلح با کنترل ضعیف دولت رخ می‌دهد، این بدان معنی است که حاکمیت محیطی و ظرفیت تأمین آن اغلب وجود ندارد. توجه به مسائل محیط زیست در مواجهه با بسیاری از اولویت‌های اجتماعی و اقتصادی رقیب معمولاً محدود است.

بخش۴: بحث آزاد با موضوع ضایعات محصولات کشاورزی آغاز گردید: آقای کاوه قزلباش با اشاره به این‌که به این موضوع کمتر پرداخته شده بحث را آغاز کردند و گفتند: ضایعات محصولات کشاورزی شامل بقایای محصولات کشاورزی و باقی مواد فرآوری شده و ضایعات آن است که به شکل اصولی و درست به چرخه محیط زیست برنمی‌گردد و باعث بروز بسیاری از مشکلات می‌شود. همچنین شیرآبه این ضایعات و آشغال‌ها که به آب‌های زیرزمینی و محیط زیست آسیب می‌رساند یکی از معضلات این ضایعات است. آقای علی برومند ادامه دادند و گفتند: اتلاف محصولات غذایی یک مشکل و معضل جهانی است و می‌توان گفت با افزایش جمعیت نیاز به تغذیه بیشتر شد و بعضی کشورها با توجه به تغییرات جمعیتی و صنایع نتوانستند خود را هماهنگ کنند، ایشان بیان کردند که کشاورزی ما مکانیزه نیست سیستم حمل و نقل و نگهداری مواد خوراکی در ایران نیز مشکلات متعدد دارد در طی حمل و نقل مواد غذایی کیفیت بعضی مواد پایین می‌آید یا تاریخ انقضاء آن نزدیک می‌شود یا به‌طور کل تاریخ مصرف می‌گذرد. مسئله بعدی مسئله فرهنگ جامعه ما هست که طی سال‌های اخیر با تغییر اقتصاد تا حدودی فرهنگ تجمل‌گرایی و اصراف هم تغییر کرده ایشان به خریدن میوه‌ها به‌صورت کیلویی که جز فرهنگ خانوار ایرانی هست اشاره کردند. خانم علی‌کرمی نیزبا اشاره با آمارهایی در بحث شرکت کردند و گفتند: در جدیدترین برآورد ضایعات مواد غذایی بیشتر از ضایعات مواد کشاورزی بوده است و به این نتیجه رسیدند که نیمی از محصولات کشاورزی به ضایعات تبدیل می‌شود در ایران، در آمار جهانی طبق برآورد سازمان غذا و کشاورزی (فائو) اگرچه دور ریز غذا رو کاهش است در جهان اما هنوز در سال حدود۵۴۰ میلیون تن غذا توسط خانوارها به ضایعات تبدیل می‌شود در واقع این عدد ۶۰ درصد مواد غذایی در جهان است. طبق آمارهای موجود بین ۱۷تا ۲۵ درصد غذای جهان حدود ۹۰ میلیون تن غذا در سال دچار ضایعات می‌شوند. میانگین تلفات و ضایعات مواد غذایی سالانه جهان۲/۱ غذای دنیا است که حدود یک میلیون ودویست هزار تن معادل ارزش دلاری آن یک هزار میلیارد دلار است. روزنامه دنیای اقتصاد در یکی از شماره اخیر خود نوشته بود این ضایعات در قسمت‌های مختلف شامل ۴۵ درصد از کل میوه‌ها و سبزیجات، ۳۵ درصد از کل ماهی و غذاهای دریایی و ۳۰ درصد از تمام قلات و ۲۰ درصد از کل محصولات صیفی و ۲۰ درصد از گوشت از گوشت و مرغ است متاسفانه آمار و ارقام بسیار بالا است. آقای صمد جعفری آماری از بهمن ۱۴۰۱ ارائه دادند و گفتند: بالای ۵۰ درصد محصولات کشاورزی تبدیل به ضایعات می‌شود، ضایعات سبزیجات حدود هفتاد درصد، صیفی‌جات حدود چهل درصد ما بقی محصولات بین بیشت تا بیست و پنج درصد است. سالانه حدود ۱۲۵میلیون تن محصولات کشاورزی و غذایی در کشور خودمان تولید می‌شود که حدود ۵ میلیون تن آن صادر می‌شود و حدود ۲۲ میلیون هم واردات داریم همچنین اقای جعفری به سیستم توزیع مواد غذایی که تاریخ مصرفشان نزدیک است بین افراد کم درآمد در جامعه آلمان اشاره داشتند.

در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم سونیا سوارکوب، ادمین‌ها: آقای محمودرضا صالحی و خانم مینا آقابیگی، ضبط صدا و تصویر: آقایان علی برومند و محمودرضا صالحی و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند خانم‌ها و آقایان علیرضا جهان‌بین، نسرین جهانی، لیلا باستانی، ایراندخت کیا پایان جلسه را در ساعت ۱۹:۲۸ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان، ۳۰ ژانویه ۲۰۲۴

کریم ناصری

گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه جنوب آلمان در تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۴ میلادی و برابر با ۱۰ بهمن‌ماه سال ۱۴۰۲ در ساعت 18:00 به‌وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای جلسه خانم مونا احمدی‌پور، مسئول جلسه ضمن خوش‌‌آمدگویی به حاضرین در جلسه، میهمان جلسه آقای امیر پالوانه، فعال حقوق بشر را معرفی کردند و در ادامه همراه با مهمان جلسه در رابطه با اعدام‌ها در ایران به بحث و گفتگو پرداختند.

آقای امیر پالوانه گفتند: کلمه اعدام متأسفانه واژه‌ای است که ما این روزها هر روزه آن را می‌شنویم، متأسفانه امروز در خبرها مطلع شدیم که دیوان عالی کشور هم حکم اعدام آقای رسایی را تایید کرد، در این لحظه نمی‌دانیم که ما باید برای داشتن چنین جوانان شجاعی خوشحالی کنیم و یا اینکه به ‌خاطر از دست دادن آن‌ها ناراحت شویم، واقعا متأسفیم برای خودمان که سال‌ها به این حکومت دیکتاتور اجازه دادیم که جوان‌های ما را به چوبه دار بسپارد و با وقاحت تمام از کرده خودش هم در کشور و هم در خارج از کشور دفاع کند. هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران از این احکام سنگین و اعدام در واقع ایجاد رعب و وحشت در جامعه می‌باشد همه این‌ها به این دلیل است که مردم همیشه ترس از دست دادن جان خود را داشته باشند و به این ترتیب در مقابل این حکومت دیکتاتور اعتراض خود را ابراز نکنند. جنبش زن، زندگی، آزادی یکی از بزرگترین جنبش‌هایی است که هم در کشور و هم در خارج از کشور همیشه در یادها می‌ماند و دلیل آن این است که پیشرو این جنبش، زنان کشور ما بودند و همین‌طور نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله و به‌همین دلیل است که این جنبش نسبت به جنبش‌های گذشته متمایز بوده است. در رابطه با اعدام اگر بخواهیم صحبت‌های خودمان را ادامه دهیم باید در رابطه با اعدام کودکان هم صحبت کنیم کودکانی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال بودند و از نظر قوانین بین‌المللی نباید مجرم شمرده شوند ولی جمهوری اسلامی ایران کودکان را تا رسیدن به سن ۱۸ سالگی در کانون‌های اصلاح و تربیت نگه می‌دارد بعد از آن، آن‌ها را به چوبه دار می‌سپارد. این بسیار دردناک است که آن کودکان آن سال‌هایی که در کانون‌های اصلاح و تربیت سپری می‌کند تنها به این موضوع فکر می‌کنند که ای کاش هیچ وقت ۱۸ ساله نشوم. متأسفانه دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران نه فقط در زندان‌ها بلکه در کف خیابان‌ها هم به اعدام مردم می‌پردازد. وقتی‌که هر جنبشی آن را به خشونت می‌کشد و مردم را در خیابان‌ها به رگبار می‌بندد. در جنبش‌های گذشته به وضوح دیدیم که چه تعداد از هموطنان کشورمان در خیابان‌ها و توسط جمهوری اسلامی ایران جانشان را از دست دادند. بعد از جنبش ۱۴۰۱ احکام اعدامی که صادر شد غالباً بر اساس حکم محاربه صادر شده است و این محاربه یعنی جنگ با خدا جنگ با اسلام، حالا سؤال من این است کدام یک از معترضینی که برای حق‌طلبی به خیابان آمده بودند به جنگ خدا رفته بودند و آیا این خدا کیست، خامنه‌ای یا جمهوری اسلامی، چطور به خود این اجازه را می‌دهند که کسی که با آن‌ها مخالفت کند به جرم محاربه اعدامش کنند. خانم احمدی پرسیدند که آیا با وجود این همه خشونت از سوی حکومت و این همه اعدام، آن‌ها توانسته‌اند به هدف خود که ترساندن مردم باشد برسند؟ آیا الان مردم از ترس جانشان اعتراض نمی‌کنند و آقای پالوانه به این‌گونه پاسخ دادند: قطعاً به این شکل نبوده و تلاشی که کردند تا مردم از حکومت بترسند موفقیت‌آمیز نبوده هرکسی که اعدام می‌شود و یا کشته می‌شود عزیزانی دارد و این عزیزان برای حق‌طلبی به خیابان‌ها می‌آیند و این دلیل آن است که بعد از هر کشتاری، جمعیتی که به خیابان‌ها می‌آیند بیشتر از گذشته است و این نمایانگر این است که این کشتار نه تنها مردم ایران را مضطرب نمی‌کند بلکه به آن‌ها انگیزه‌ای می‌دهد برای ادامه راه عزیزان از دست رفته‌‌خود. مثالی اگر بیاوریم، قتل کیان پیرفلک است، آیا بعد از کشته شدن این کودک، خانواده و بستگان او برای اعتراض به خیابان‌ها نیامدند؟ بعد از این اعتراض پسر‌عموی او نیز کشته شد ولی دوباره قوی‌تر از گذشته برای حق‌طلبی به خیابان‌ها آمدند، در سالگرد کیان پیر فلک مادر او بازداشت شد، مجاهد کورکور بازداشت و به اعدام مجکوم شد و خیلی اتفاقات تلخ دیگری افتاد ولی آیا مردم ترسیدند. قطعاً نه قوی‌تر از گذشته و با انگیزه‌تر از گذشته به خیابان‌ها آمدند. اگر از منظر اسلام و قوانین اسلامی هم به حکم اعدام نگاهی بیندازیم می‌بینیم که صدور این حکم اعدام باید در چهارچوب خاصی انجام گیرد، از دیدگاه اسلام اغلب احکام اعدام صادره در قبال قتل نفس بوده است که آن هم اگر خانواده قاتل بتوانند دیه مقتول را پرداخت کنند آن شخص اعدام و قصاص نمی‌شود، ولی این امر در قبال اعدام‌های سیاسی اتفاق نمی‌افتد و یک شخص فقط و فقط به خاطر بیان نظرش به اعدام محکوم می‌شود. ترویج خشونت متأسفانه ریشه در کودکی خیلی از ما و مردم ایران دارد و این امر همه و همه به‌دلیل آموزش‌های غلطی بود که ما در گذشته می‌دیدیم، اما الان و به لطف وجود شبکه‌های اجتماعی و اینترنت آزاد و اطلاعات آزاد اغلب مردم ایران آگاه شدند و این مسئله را متوجه می‌شوند که اعدام، راه چاره نیست و مسیری اشتباه است چون اگر که قرار بود این حکم بازدارنده باشد در حال حاضر ما هیچ جرم و جنایتی در کشور نداشتیم، اما الان مردم کشور ما به آن آگاهی رسیده‌اند که به جای حکم اعدام احکام جایگزین بسیاری وجود دارد که می‌توان در راستای اصلاًح مجرم اجرایی شود. به‌عنوان حسن‌ختام جلسه می‌خواهم بگویم که من به آینده بسیار امیدوار هستم، با توجه به جنبش‌های اخیری که اتفاق افتاده و اعتراضات و حق‌طلبی‌هایی که مردم ایران به دنبال آن هستند این امید هست که به سرانجام برسد. همان‌طور که به‌وضوح می‌توان دید فاصله اعتراض‌ها بسیار کمتر و همین‌طور گستردگی اعتراض‌ها به مراتب بسیار بیشتر از گذشته شده است و دلیل دیگری که من بسیار امیدوارهستم این است که در حال حاضر جوانان و نوجوانان کشور در صف اول این اعتراضات هستند، نوجوانان و جوانانی که آینده‌ساز این کشور هستند و قطعاً هر قدمی که برمی‌دارند در راه درست و برای رسیدن به یک هدف بالاتر است. به امید آن روزی که تمامی این تلاش‌هایی که اتفاق افتاد، جوانانی که جانشان را از دست دادند به ثمر بنشیند. مجازات اعدام که در تاریخ حقوق کیفری سنگین‌ترین مجازات بشری محسوب می‌شود، در حال حاضر در بیش از ۱۷۰ کشور دنیا یا به کلی لغو شده یا دست‌کم اجرای آن به موارد بسیار استثنایی محدود شده است. ایران اما جزو معدود کشورهایی است که همچنان مجازات اعدام را برای دایره وسیعی از جرایم یا رفتارهای جرم‌انگاری ‌شده نظیر قتل عمد، آدم‌ربایی، تجاوز به عنف، روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج، هم‌جنسگرایی یا اتهامات مبهمی همچون محاربه و افساد فی الارض به کار می‌گیرد. اعتراضات زن زندگی آزادی در ایران الهام‌بخش همه دنیا بود که موجب شد جنبشی بین‌المللی در حمایت از حقوق زنان و مخالفت با اعدام در ایران شکل بگیرد. موضوع اعدام در ایران تازه نیست و ما همواره درباره این اعدام‌ها ابراز نگرانی کرده‌ایم؛ اعدام کودک مجرمان، مجرمان مرتبط با مواد مخدر، افرادی که به نظر می‌آید به دلایل سیاسی اعدام شده‌اند و همچنین نگرانی بابت برخی گروه‌های اجتماعی که به نظر می‌آید بیشتر از دیگران در معرض دریافت حکم اعدام هستند. اما حالا تعداد اعدام‌ها در این ‌سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است. از صدها اعدام صحبت می‌کنیم بنابرگزارشات که پنج‌شنبه، ۲۴ فروردین (۱۳ آوریل) منتشر شد در سال ۲۰۲۲ دست‌کم ۵۸۲ نفر در ایران اعدام شده‌اند و دستگاه‌ها و مقام‌های جمهوری اسلامی ۸۸ درصد این اعدام‌ها را به طور رسمی اعلام نکرده‌اند. طبق گزارشات نهادهای حقوق بشری نزدیک به نیمی از اعدام‌ها به اتهام ارتکاب قتل و ۴۴ درصد آنها با اتهام‌های مختلف مرتبط با موارد مخدر انجام شده است و بر پایه گزارش سالانه اعدام در سال ۲۰۲۲ دست‌کم ۱۵ نفر در ایران به اتهام‌های امنیتی نظیر محاربه و افساد فی‌الارض اعدام شده‌اند. حکومت جمهوری اسلامی در سال گذشته اعدام چهار معترض را تأیید و برخی از آنها را به ارتکاب قتل متهم کرد. گزارش سالانه اعدام که از ۱۵ سال پیش به این سو منتشر می‌شود حاکی است بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ به طور میانگین حدود یک چهارم اعدام‌ها از سوی منابع رسمی اعلام می‌شدند و این میزان در سال گذشته کمتر از نصف شده و به ۱۲ درصد رسیده است. در حال حاضر اجرای حکم اعدام در ۱۴۷ کشور جهان لغو یا متوقف شده است. این میزان در میان ۵۷ کشور عضو سازمان همکاری اسلامی به ۳۴ کشور می‌رسد. جمهوری اسلامی گرچه تمام احکام اعدام اجرا شده در ایران را اعلام و تأیید نمی‌کند، با آمار رسمی خود نیز در میان کشورهای با بالاترین میزان اعدام به نسبت جمعیت قرار دارد. با بیان اینکه بیشتر اعدام‌ها در ایران مرتبط با اتهامات غیر سیاسی مانند قتل، قاچاق مواد مخدر و تجاوز صادر و اجرا می‌شود، درباره دلایل افزایش شمار اعدام‌ها در کشور در طی یک سال اخیر و ارتباط آن با اعتراضات سراسری در ایران می‌گوید: رابطه معناداری میان رویدادهای سیاسی و افزایش تعداد اعدام‌ها در ایران وجود دارد. هر چند بیشتر اعدام‌ها در کشور با اتهامات غیر سیاسی اجرا می‌شود، اما بررسی‌های آماری سازمان حقوق بشر ایران نشان می‌دهد، در دوره‌هایی که حکومت ایران از اوج‌گیری اعتراضات مردمی هراس دارد یا بلافاصله پس از آغاز اعتراضات، به اجرای گسترده احکام اعدام در زندان‌ها روی می‌آورد‌. جمهوری اسلامی با کشتن (اعدام) هر فرد زندانی یک پیام بسیار قوی به شهروندان می‌دهد، مبنی بر اینکه این حکومت هم قدرت و هم این اراده را دارد که جان انسان‌ها را بگیرد و در کشوری که دادرسی عادلانه وجود ندارد، سران حکومت ایران در صدد رساندن این پیام به مردم هستند که اگر کسی مخالفت یا اعتراضی کند، این حکومت می‌تواند در بدترین شکل ممکن او را اعدام کند. وارد نقض حقوق بشر در ایران به ویژه پس از آغاز خیزش سراسری مردم علیه حکومت جمهوری اسلامی، از افزایش بی‌سابقه شمار اعدام‌ها در کشور حکایت دارند. سازمان حقوق بشر ایران از معدود سازمان‌های حقوق بشری است که به طور مشخص در زمینه مستندسازی و ثبت آمار اعدام‌ها در ایران فعالیت دارد. مستندسازی و ارائه گزارش‌های آماری مرتبط با اعدام‌ها در ایران به نهادهای بین‌المللی از سوی این سازمان در حالی است که حکومت جمهوری اسلامی در یک روند سیستماتیک سعی دارد سالانه حدود ۹۰ درصد از احکام اعدام اجراشده در کشور را پنهان کند و به همین دلیل بخش اعظم این اعدام‌ها از سوی مقامات رسمی یا رسانه‌های داخلی در ایران اعلام نمی‌شود. از سوی دیگر، حکومت ایران اطلاع‌رسانی درباره آمار اعدام‌ها در کشور را امنیتی و محرمانه تلقی می‌کند و در سال‌های اخیر برخی از خانواده‌های قربانیان یا فعالان جنبش علیه اعدام در کشور را به دلیل انتشار اخبار مرتبط با اعدام‌ها بازداشت و زندانی کرده است. ده‌ها هزار بازداشت، ۱۰۰ نفر در معرض صدور حکم اعدام: شمار معترضان بازداشت شده در ماه‌های گذشته چند ده هزار نفر برآورد می‌شود. غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه اواخر اسفند ماه تعداد معترضان بازداشتی عفو شده را دست‌کم ۲۲ هزار نفر اعلام کرد که ابعاد بازداشت‌ها را نشان می‌دهد. برای برخی از بازداشت‌شدگان بر اساس اعتراف‌های اجباری تحت شکنجه‌های شدید جسمی و روحی حکم اعدام صادر شده که واکنش‌های اعتراضی بین‌المللی وسیعی را در پی داشته است. در حال حاضر خطر صدور و اجرای حکم اعدام حدود ۱۰۰ معترض بازداشتی را تهدید می‌کند و دست‌کم ۲۰ نفر آنها در دادگاه‌های بدوی به اعدام محکوم شده‌اند. کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد با توجه به بازداشت خودسرانه معترضان و محاکمه شتابزده آنها بدون حق داشتن وکیل انتخابی، اعدام معترضان را مترادف قتل حکومتی ارزیابی کرده است. هزاران نفر از معترضان در نتیجه خیزش ۱۴۰۱ ایران بازداشت و ده‌ها نفر به جرایم سنگین از جمله محاربه جنگ علیه خدا و مفسد فی الارض متهم شده‌اند که این دلیلی برای صدور حکم اعدام در جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. سازمان‌های حقوق‌بشری استفاده از محاکمات ساختگی که برای ارعاب معترضان طراحی شده‌اند و استفاده وحشتناک از مجازات اعدام در محاکمات عجولانه را محکوم کرده‌اند. کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل متحد نسبت به صدور احکام اعدام که به دنبال محاکمه‌های ناعادلانه که منجر به محرومیت خودسرانه از زندگی در مورد معترضان بازداشت شده می‌شود، هشدار داده و آن را محکوم کرده‌اند. به گفته عفو بین‌الملل، چند متهم شکنجه شدند و اعترافات اجباری آنها به عنوان مدرک مورد استفاده قرار گرفت. رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی اعترافات حداقل ۹ متهم را قبل از محاکمه پخش کردند. در ۱۷ آذر ۱۴۰۱، جمهوری اسلامی محسن شکاری را اعدام کرد. در زمان اعدام شکاری، بیش از ۴۷۰ معترض توسط نیروی‌های پلیس کشته شده بودند، اما که اولین اعدام شناخته شده قضایی در نتیجه مستقیم اعتراضات به کشته‌شدن مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ بود. جمهوری اسلامی در ۲۱ آذر مجیدرضا رهنورد را اعدام کرد که این دومین اعدام شناخته شده است که مستقیماً با اعتراضات مهسا امینی ارتباط دارد و در ۱۷ دی ۱۴۰۱ محمدمهدی کرمی به دار آویخته شد. این درحالی بود که دادگاه به ریاست موسی آصف‌الحسینی ار پذیرش وکیل انتخابی مورد نظر خانواده او برای او خودداری کرده بود و وکیل تسخیری نیز از او دفاعی نکرده بود. این وکیل انتخابی دادگاه به تماس‌های خانواده کرمی پاسخی نداده‌است. مدمهدی کرمی در اعتراض به عدم پذیرش وکیلش توسط دادگاه پیش از اعدام شدن اعتصاب غذا کرده بود. سید محمد حسینی نیز در همان روز به دار آویخته شد. به گفته علی شریف‌زاده، وکیل دادگستری که وکالت او در مرحله فرجام‌خواهی پذیرفته شده بود. اعتراف‌های او تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد. او همچنین گفت سیدمحمد حسینی تحت شکنجه بوده و در طول مدت بازداشت انواع مختلف شکنجه روی او انجام شده است. این شکنجه‌ها شامل ضرب و شتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن است. محمد قبادلو: اعدام محمد قبادلو که ۲۳ سال داشت و این‌که گفته شده از بیماری روانی رنج می‌برده، بسیار نگران‌کننده است. اعدام پژمان فاتحی، محسن مظلوم، محمد فرامرزی و وفا آذربار، چهار زندانی سیاسی کرد در سحرگاه دوشنبه ۹ بهمن در زندان قزلحصار کرج با واکنش‌های گسترده روبرو شد. اتهام آنها قصد انجام عملیات بمب‌گذاری در کارخانه‌ تولید تجهیزات وابسته به وزارت دفاع اصفهان و عضویت در یک تیم عملیاتی مرتبط با موساد عنوان شد. مسعود شمس‌نژاد، وکیل این چهار فرد اعدام ‌شده است. این اعدام را مصداق قصاص قبل از جنایت دانسته و در پلاتفرم X نوشت که در هردو دادنامه بدوی وفرجامی صادره تصریح شده بود که متهمین قبل از اجرای عملیات دستگیر شده‌اند. قتل‌های حکومتی و اعدام‌ها: در جریان سرکوب خشونت‌بار خونین معترضان تعداد زیادی نیز به دست مأموران حکومتی به قتل رسیده‌اند که برخی منابع شمار آنها را تا ۵۵۰ نفر برآورد می‌کنند. با توجه به این آمار که شواهد زیادی درستی آن را تأیید می‌کند، موارد سر به نیست کردن و قتل مخالفان و معترضان در سال گذشته میلادی تقریبا با موارد اعدام‌های اعلام شده و نشده برابر است. حساب توئیتری تصویر۱۵۰۰ گواهی فوت شماری از کشته شدگان در جریان جنبش اعتراضی را منتشر کرده که در مواردی علت مرگ آنها برخورد اجسام سنگین یا تیر عنوان شده است.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه: آقای کریم ناصری و تمامی شرکت‌کنندگان و مهمان برنامه، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۳۰ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

اعتراضات دی‌ماه ۹۶ سرفصل عبور مردم از حاکمیت (قسمت دوم)

پریسا نیکونام نظامی

قیام ۹۶ تجارب و دستآوردهای زیادی برای مردم و جوانان آزادی‌خواه داشت: 1. نشان داد که مشکلات اقتصادی، بحران‌های معیشتی، وضعیت نابسامان صنفی و… در شرایط فعلی ایران مطلقا راه حل اقتصادی ندارد. زیرا همه درآمدهای کشور یا خرج هزینه‌های سرکوب و صدور تروریسم برای حفظ نظام شده، یا توسط سران حکومت و آقازاده‌ها و… به غارت و یغما برده می‌شود. پاسخ این بحران‌ها یک راه حل سیاسی است یعنی در درجه اول مشکلات اقتصادی به راه حل‌های سیاسی نیاز دارد تا بستر مناسب برای حل بحران‌های اقتصادی فراهم شود. 2. نشان داد که تنها یک راه حل حقیقی و واقعی برای همه مشکلات ایران وجود دارد و آن براندازی کل نظام ولایت فقیه می‌باشد. 3. نشان داد تنها مکانیزمی که می‌تواند بطور موثر رسیدن به هدف براندازی را محقق سازد، حضور در کف خیابان است. هر قدر این حضور وسیع تر و هر قدر استمرار آن بیشتر باشد، به همان اندازه موثرتر و تعیین کننده‌تر خواهد بود. در اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ هزاران تن از معترضین و شهروندان دستگیر و بیش از ۳۰ تن جان باختند. شماری از جانباختگان در زندان و زیر شکنجه جان خود را از دست دادند، اما مقامات رسمی علت مرگ آنها را خودکشی در زندان اعلام کردند. محسنی اژه‌ای سخنگویی وقت قوه قضائیه آمار جانباختگان قیام را ۲۵ تن اعلام نمود و دلیل مرگ ۲ نفر، در زندان‌های اوین و اراک را خودکشی ذکر کرد. اما جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در یک سخنرانی تعداد جانباختان قیام ۹۶ را ۵۴ نفر اعلام کرد. آمارهای دیگری نیز از طرف برخی رسانه‌های داخلی و خارجی و از طرف وزارت کشور و ناجا و… اعلام شد که تقریبا موید آمار اعلام شده از طرف کریمی قدوسی بودند. نام شماری از جانباختگان راه آزادی در قیام سراسری دی ماه ۱۳۹۶ از این قرار بود: مهدی صالحی، محمد چوباک، سیدشهاب ابطحی، حسن ترکاشوند، محمد نصیری، آرام معاذی، کیانوش زندی، علیرضا پولادی، سارو قهرمانی، امین رمضانی، آرش خدری، علیرضا گمار، اصغر هارون رشیدی، سینا قنبری، وحید حیدری، نعمت‌الله صالحی، محسن عادلی، احمد حیدری، عباس کریمی، عبدالرسول کریمی، نعمت‌الله شفیعی، شهاب حسینی، حسین شفیع‌زاده، محمد ابراهیمی، رضا قلخانباز نانکلی، مسعود کیانی دهکیانی، احسان خیری، حسین رشنو، محسن ویرایشی، مهدی کهزادی، حمزه لشنی زند، مصطفی صالحی (او بعداً به اتهام شرکت در قیام دی ۹۶ در سال ۹۹ اعدام شد)، امین کرکی (وی به اتهام شرکت در قیام دی ۹۶ دستگیر شده بود پس از آزادی، وی را ربودند و در فروردین سال ۹۷ زیر شکنجه به قتل رسید).

 

 

آزادی بیان

سپیده عشقی

در طول تاریخ، همواره مردمی بوده‌اند که به آنچه ظلم یا عمل ناروای حکومت‌گران می‌خواندند، اعتراض کرده‌اند. این اعتراض همیشه و در همه ‌جا به یک شکل صورت نمی‌گرفت، اما پیش از دوران مدرن و آغاز پیدایش جوامع مبتنی بر قوانین مدنی، عمدتاً با سرکوبی خونین مواجه می‌شد. در حکومت‌های سلطنت مطلقه، شخص پادشاه عمدتاً سایه‌ای از خدا و مالک جان و مال مردم محسوب می‌شد. کسی را نه یارای اعتراض به سیاست‌های او بود و نه اصولاً حقی برای مملوکان در این زمینه وجود داشت. بردگان به کنار، نه تنها فرودستان اساساً رعیت بودند و حق اعتراض به ظلم احتمالی را نداشتند، بلکه در اغلب نظام‌های فئودالی، شکستن سوگند وفاداری از سوی واسال‌ها نیز امکان نداشت و این حق تنها در اختیار شخص فئودال بود. نخستین گام‌ها در مسیر به ‌رسمیت شمرده شدن حق اعتراض به گونه‌ای که امروزه می‌شناسیم‌، محصول عصر روشنگری و زیر مجموعه‌ای از تئوری قراردادهای اجتماعی است که اندیشمندانی چون توماس هابز، جان لاک، ژان ژاک روسو و ایمانوئل کانت ستون‌های آن ‌را ترسیم کردند. در این اندیشه، نوعی قرارداد میان مردم و حکومت‌گران وجود دارد؛ بدین معنا که مردم از برخی امکان‌ها که زندگی آزاد در طبیعت به آن‌ها ارزانی می‌دارد، چشم می‌پوشند و آن‌ را به حکومت تفویض می‌کند تا حکومت، امنیت و حقوق دیگر آن‌ها را پاسداری کنند. به زبان ساده، انسان‌ها زندگی آزاد خود را در طبیعت، مقید به قوانینی می‌کنند که به زندگی اجتماعی‌ آن‌ها نظم می‌دهد و مجری آن‌ها، حکومت است. حال، سؤال اینجا است که چه می‌شود اگر حکومت مستقر به ظلم و ضایع‌ کردن حقوق شهروندانش دست بزند و در واقع، چنین قرارداد فرضی را نقض کند؟ جان لاک، فیلسوف قرن هفدهم انگلیسی و یکی از بسط‌‌‌دهندگان تئوری قرار داد اجتماعی که بسیاری او را پدر لیبرالسیم کلاسیک می‌دانند، در اثری به نام دو رساله درباره‌ی حکومت، به این سؤال پاسخ داده و مبحث حق انقلاب را پیش می‌کشد. لاک انقلاب را حق مردم علیه حکومتی می‌داند که علیه منافع ملتش عمل کند و در برخی موارد حتی آن‌ را وظیفه یا تعهد شهروندان می‌داد. حق انقلاب در اندیشه‌ی لاک، حافظ حق شهروندان برای مقابله با حکومتی است که به استبداد زورگویانه آن را ادامه دهد. اندیشه‌های لاک نفوذ قابل توجهی بر تحولات جاری در دنیای غرب گذاشت. از جمله، اعلامیه‌ی استقلال ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر آثار او نوشته شد. برخی، یکی از اهداف متمم دوم قانون اساسی آمریکا را که بر حق حمل اسلحه از جانب شهروندان تاکید دارد، حق مقاومت در برابر سرکوب می‌دانند. این متمم از جهت حق حمل سلاح، با اعلامیه‌ی حقوق ۱۶۸۹ انگلیس مشابهاتی دارد. در حقیقت اعتراض عکس‌العمل شهروندان به نقض قرارداد اجتماعی از سوی حاکمیت است که در صورت نقض قرارداد اجتماعی مفروض از جانب حاکمیت، طبیعتاً حق اعتراض و بازخواست برای شهروندان برقرار می‌شود. طور کلی، حقوق و آزادی‌های دموکراتیک که آزادی اعتراض و برگزاری تجمع علیه دولت هم یکی از آن‌ها به شمار می‌رود، در قانون اساسی فعلی غایب است؛‌‌ همان طور که حق اعتصاب هم به رسمیت شناخته نشده‌اند. در نگاه کلی، این قانون اساسی، یک قانون اساسی دموکراتیک نیست و باید تمام قوانین با اعلامیه و میثاقین انطباق داده شده و تناقض قوانین با این اعلامیه رفع شود. در واقع هیچ استثنائی جز تهدید مشخص شهروندان به خشونت، نباید حق آزادی بیان افراد را محدود کند. اگر‌‌چه در برخی از اصول این میثاق حقوقی، ظاهراً بخشی از حق آزادی بیان به رسمیت شناخته شده ولی مشروط شدن این حقوق به مبانی اسلام، اجرای آنها را با چالش رو به رو ساخته است.در بسیاری از شعب دادگاهی که به اتهامات رسیدگی می‌کند، قاضی علناً بی‌طرفی را زیر پا گذاشته و اعلام می‌کند ما برای خدمت به نظام حتی شمشیر هم می کشیم. یکی از مباحثی که در مجلس خبرگان قانون اساسی به شدت داغ شد، همین قانون مربوط به حق اجتماعات شهروندان بود. شاید تجربه معترضان رژیم سابق، در تصویب اصل ۲۷ قانون اساسی مؤثر بوده است؛ ولی به هر حال در این اصل حق اجتماعات مسالمت‌آمیز تنها به شرط مخل نبودن به مبانی اسلام و حمل نکردن اسلحه جنبه قانونی یافته است. اعمال این حق در قانون اساسی به هیچ وجه منوط به کسب مجوز از هیچ نهادی نیست. اتفاقاً ما شواهدی در دست داریم که تصویب‌ کنندگان این میثاق ملی تعمداً موضوع صدور مجوز را از این اصل حذف کردند. این کار به هیچ وجه از روی غفلت یا سهل‌انگاری صورت نگرفته است. اصل مهمی در حقوق داریم که می‌گوید ماده قانونی در هر موردی دچار ابهام است باید به نیّت تصویب‌ کنندگان آن توجه کنیم. مذاکرات مربوط به تصویب اصل ۲۷ قانون اساسی در مجلس خبرگان دقیقاً هدف از آن را روشن می‌کند. در تصویب این ماده، یک بار پیشنهاد منوط کردن اجتماعات به مجوز وزارت کشور و یک بار هم به اجازه مراجع ذیربط مطرح شده که هر دو بار با مخالفت نمایندگان رو به رو شده است. بنابراین شرح این حق هم در قانون اساسی و هم در نیت تصویب‌ کنندگان آن به اندازه کافی شفاف است. مسئله اساسی این است که تفسیر قانون اساسی تنها بر عهده شورای نگهبان است. یعنی حتی اگر به فرض قوه قضائیه به نتیجه برسد، ماده‌ای از قانون مجازات اسلامی با قانون اساسی در تناقض است، تفسیر این مسئله بر عهده نهادی جز شورای نگهبان منتخب ولی فقیه نیست. رهبر جمهوری اسلامی به طور قانونی این اجازه را دارد که بر اساس منافع خود، شورای نگهبان را برای تأیید و رد قوانین اساسی و عادی تحت فشار بگذارد. پس حتی اگر قوه قضائیه مستقلی داشتیم، باز کار خاصی از دست این نهاد برای احترام به حقوق مردم بر نمی‌آمد. به این صورت قانون اساسی نهادی بی معنی است که شورای نگهبان می‌تواند به دلخواه هر تفسیری را بر آن بار کند؛ همین الان هم همین طور است. در اصول بیست و چهارم تا بیست و هفتم نیز پیوسته با قید  مگر به حکم قانون و  مشروط به اینکه چنین و چنان نباشد مقید و راه را برای نقض آن‌ها باز کرده است. در عمل هم شاهد هستیم که هم آزادی نشریات و مطبوعات سلب می‌شود، هم استراق سمع و شنود انجام می‌شود و هم از تشکیل احزاب و جمعیت‌های مستقل و تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها جلوگیری می‌شود و در عمل تمامی تصمیمات به عهده رهبری است و بقیه نهاد ها به اجازه و دستور وی عمل می‌کنند. در واقع نه تنها در اسلام، بلکه از آموزه‌های هیچ یک از ادیان به خصوص ادیان ابراهیمی، نمی‌توان به طور کامل و مطلق حق آزادی بیان یا حق اعتراض را تعریف کرد. از نظر فقه اسلامی نمی‌توان حق اعتراض، حق بیان، حق آزادی تجمع و حق ابراز مخالفت را آن‌ گونه که امروز در حقوق نوین و اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن تصریح شده برداشت کرد؛ مگر اینکه در مبانی استنباطی آن تجدیدنظر و بازنگری انجام شود تا تبعیضات جنسیتی، دینی و مذهبی که در آن نهادینه شده را رفع کرد. حق اعتراض در جوامع مختلف از دهه‌های قبل بر اساس اصول حاکم بر اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز میثاق حقوق مدنی و سیاسی که ایران هم به آن پیوسته و بعد از انقلاب هم هیچ‌ کدام رد نشدند، بر حق اجتماعات شهروندان صرف ‌نظر از عقاید و مطالبات آن‌ها تاکید کرده است. کشورهای عضو این اعلامیه‌ برای اجرای دقیق آن مسئولیت دارند. اعلامیه جهانی حقوق بشر در عرف بین‌المللی به حدی مهم است که حتی اگر کشوری این میثاق بین‌المللی را به رسمیت نشناخته باشد، مجوز زیر پا گذاشتن مفاد آن را ندارد چرا که حقوق ذکر شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر، کف و پایه حقوق فرد در جامعه بین‌المللی است. یک دولت برای ادامه حیات همراه با صلح و آرامش باید دست‌کم حقوق مندرج در این اعلامیه را رعایت کند، و گرنه مورد مواخذه جامعه بین‌الملل قرار می‌گیرد. نظارت جامعه بین‌الملل بر رعایت حقوق بشر در جوامع، ناشی از تکلیف جامعه جهانی در پاسداری از صلح و امنیت است. از این منظر هیچ دولتی نمی‌تواند به هیچ بهانه‌ای حق آزادی بیان را به طور سیستماتیک نقض کند. در کشورهای قانونمند نیز حکومت موظف به حفظ امنیت اجتماع‌ کنندگان است و باید از آن‌ها در برابر حمله دیگران حمایت کند، نه این که خود در حمله به آنها پیشقدم شود. تمام دولت‌ها برای حفظ امنیت کشور قوانینی را تصویب کنند اما در کشور ما در برخی دادگاه‌ها این اتهامات در چارچوب دادرسی عادلانه مورد بررسی قرار نمی‌گیرند. ماده ۵۰۰ سابق قانون مجازات اسلامی اشاره می‌کند اقدام علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی ممنوع است و همچنین به موجب ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی اجتماع دو نفر یا بیشتر که جرایمی علیه امنیت کشور منع شده است. این به معنای آن نیست که هر کس از حق اجتماع خود استفاده کرد به دلیل مشابهت اسمی با مفهوم  اجتماع علیه امنیت با برخورد قضایی روبه‌رو شود. این اشکال به دلیل نقص در دادرسی عادلانه و رعایت تشریفات آن روی می‌دهد. در بسیاری از شعب دادگاهی که به اتهامات رسیدگی می‌کند، قاضی علناً بی‌طرفی را زیر پا گذاشته و اعلام می‌کند ما برای خدمت به نظام حتی شمشیر هم می‌کشیم. در بسیاری از اوقات، آنها با اعمال فشار بر متهمان در انتخاب و کلاً دخالت می‌کنند و از مشارکت برخی و کلاً در پرونده‌ها جلوگیری می‌کنند. حتی به متهم اجازه دفاع قانونی هم داده نمی‌شود و در چنین شرایطی عجیب نیست که استفاده ‌کنندگان از حق قانونی اجتماعات، با شدیدترین برخوردها رو به رو شوند. وقتی روند دادرسی عادلانه در دادگاه محترم شمرده نمی‌شود، طبیعتاً حکمی هم که چنین دادگاه‌هایی صادر می‌کنند عادلانه نیست. مثلا در نظر گرفتن مجازات حبس برای تبلیغ علیه نظام می‌تواند حق آزادی بیان را به چالش بکشد.

 

زندانی سیاسی یوسف احمدی کیست؟

نوید احمدی

یوسف احمدی در بازداشتگاه امنیتی وزارت اطلاعات تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار داشت. مأموران تلاش می‌کردند که با اخذ اعترافات اجباری وی را مجبور به تایید اتهامات کنند. زندانی سیاسی یوسف احمدی ۳۸ ساله، متاهل و دارای ۳ فرزند، در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ در شروع یک موج دستگیری در شهرهای کردستان بازداشت شد. این بازداشت بدون ارائه حکم قضایی بوده و یک بازداشت خودسرانه محسوب می‌شود. مأموران امنیتی اتهام یوسف احمدی را همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزسیون اعلام کرده است. وی در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج و در آخرین جلسه ۵ شهریور ۱۴۰۱ به اتهام بغی از طریق عضویت در احزاب اپوزسیون کُرد و مشارکت در قتل ۲عضو سپاه پاسداران به اعدام محکوم شده است و در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ حکم اعدام وی به او تحویل شده است. ۳ متهم دیگر این پرونده به نام‌های محمد و باسط کریمی و محمد فیضی به حبس‌های طولانی مدت محکوم شده‌اند. محمد کریمی به ۲۵سال زندان، باسط کریمی به ۲۰سال زندان و محمد فیضی به ۲۰سال زندان محکوم شده‌‌اند. یوسف احمدی در بازداشتگاه امنیتی وزارت اطلاعات تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار داشت. مأموران تلاش کردند که با اخذ اعترافات اجباری وی را مجبور به تایید اتهامات کنند. این در حالی است که پرونده قضایی یوسف احمدی خالی از مدارک اثبات کننده جرم بوده است. یوسف احمدی و ۳تن دیگر در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ توسط نیروهای اداره اطلاعات در بانه بازداشت و سریعاً به سنندج منتقل شدند. این افراد در زمان بازداشت تحت شدید‌ترین شکنجه‌های جسمی و روحی قرار داشتند و تا ماه‌ها از حق تماس و ملاقات با خانواده محروم بودند. آنها در کلیه مراحل دادگاه نیز از کمترین حقوق دفاعی برخوردار نبوده و حق انتخاب وکیل نیز نداشتند. احکام صادره از دادگاه نیز پیش از آن توسط وزارت اطلاعات و سایر نهادهای امنیتی صادر شده بود. در حال حاضر آقای احمدی در زندان سنندج حبس است و شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور حکم اعدام وی راتأیید کرده است و به نقل از منابع آگاه این حکم ششم بهمن‌ ماه 1402، به این زندانی سیاسی ابلاغ شده است.

 

 

تبعیض دینی، مذهبی و نژادی در ایران (بخش دوم)

امیر پالوانه

سرکوب پیروان ادیان: تبعیض و سرکوب یهودیان در ایران: در مورد قتل و غارت یهودیان ما ندیدیم که فتوا صادر شود و آنها را جزو کفار بنامند ولی همه شاهد هستند که آنها مورد تعرض واقع شدند، خانه‌ها و کسب‌وکارشان را مصادره و از اداره‌جات دولتی اخراج شدند، بسیاری از یهودیان را در خانه‌هایشان و خیابان‌ها به قتل رساندند و اموالشان را به غارت بردند یا در زندان‌ها اعدام کردند که هیچ دلیل موجه و قانونی برای این کشتار وجود نداشت و فقط ناشی از توجیهات مقامات مذهبی ایران در جهت پاکسازی قومی و مذهبی بود. با مراجعه به اسناد و مدارک یهودیان ایرانی خارج از کشور که مجبور به فرار از ایران شدند همه این موارد قابل اثبات است. هم‌اکنون یهودیان اندکی توانسته‌اند با همه محدودیتها در ایران خود را از تعرض حفظ کنند و در زیر سایه قانون اساسی تبعیض‌آمیز جمهوری اسلامی ایران جان سالم بدر ببرند. تبعیض مذهبی گسترده علیه پیروان آئین بهائیت در ایران: بهائیان ایران مستقیماً با فتوای مذهبی ازابتدای انقلاب تاکنون مورد تبعیض واقع می‌شوند، پیروان این آئین از جانب رهبران مذهبی ایران کافر و فرقه ضاله نامیده می‌شوند. اکنون هم می‌بینیم بهائیان با عناوین مختلف از ادامه تحصیل و کسب و کار محروم می‌شوند و این اعمال در برابر چشمان بشریت و خصوصاً ایرانیان صورت می‌گیرد. مسیحیان نوکیش در خطر ارتداد از دین: کشور ایران دارای جمعیت بومی مسیحی ارمنی و آشوری‌ است که در اثر تبعیض مذهبی جمعیت آنها با کاهش روبرواست. این مسیحیان مجاز به پیروی ازدین خود به زبان خودو انتخاب نماینده‌ای در مجلس هستند، اما استفاده‌ی زبان فارسی در کلیساها و تبلیغ مسیحیت ممنوع است، با این حال در سال‌های اخیر، بسیاری از ایرانی‌ها به مسیحیت گرایش پیدا کرده‌اند. این افراد با مسیحیت و انجیل آشنا شده‌اند، بخشش گناهان از طریق عیسی مسیح و زندگی جدید از طریق راهنمایی او را برای خود بر گزیده‌اند که اگر هویت مذهبی آنها آشکار شوند با خطر مجازات مواجه می‌شوند. این درحالیست که از نظر قانونی نوکیشان مسیحی در ایران به رسمیت شناخته نمی‌شوند و امکان دارد که به عنوان مرتد از اسلام، شناخته شوند. در کشوری که ماده‌ی ۱۸ اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر مربوط به آزادی مذهب وعقیده که آنرا امضا کرده است، مرتباً نقض می‌شود، این نوکیشان مسیحی در معرض آزارواذیت توسط نظام دینی ایران هستند. این در حالی است که بعد از انقلاب ۵٧ تعداد زیادی از کشیشان نوکیش مسیحی در ایران اعدام شده‌اند که اسامی آنها در فضای مجازی موجود است. این نوع رفتار با پیروان نوکیش مسیحی بصورت واضح نقض آشکار حقوق انسان در انتخاب دین در ایران است که مورد تبعیض واقع می‌شوند. پیروان اهل حق و دراویش: موارد دیگری که از سرکوب و تبعیض علیه حقوق مذاهب در ایران صورت می‌گیرد، جلوگیری از برگزاری مراسمات آئینی دراویش گنابادی و پیروان اهل حق در ایران است که نیروهای انتظامی با حکم قضائی و فرمان مراجع تقلید، خانقاه و اماکن مذهبی آنها را تخریب می‌کند، از تجمعات آئینی آنها جلوگیری بعمل می‌آید و عده بسیار از انها فقط بدلایل مذهبی در زندان بسر می‌برند. از طرفی دیگر هیچگاه به سنی مذهب‌های مقیم شهر تهران اجازه ساخت یا داشتن یک مسجد برای انجام مراسمات و فرایض دینی داده نشده است. حال وظیفه ماست با تلاش و کوشش و فعالیت در جهت احقاق حقوق بشر، چهره پشت پرده نظام اسلامی ایران را نمایان کنیم و در جهت بهبود حقوق بشر در ایران گامهای موثر برداریم. آیا می‌توان نتیجه گرفت که قانون اساسی جمهوری اسلامی، متضمن حقوق ‌بشر عالی در ایران برای اقلیت‌های دینی است؟ خیر؛ هم در قانون اساسی و هم در قوانین موضوعه مصوب در سال‌های پس از شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی و هم درعمل، اقلیت‌های دینی ومذهبی از بسیاری از حقوق محروم شده و شهروند درجه دو به حساب می‌آیند. برخی از موارد نقض حقوق اقلیت‌های دینی-مذهبی را این‌گونه می‌توان بر‌شمرد: 1- قانون اساسی تنها پیروان ادیان زرتشت، یهود و مسیحیت را به‌عنوان اقلیت دینی به رسمیت شناخته (اصل۱۳) و سایر اقلیت‌های دینی همچون بهاییان و نوکیشان مسیحی (کسانی که بعدتر به دین مسیحیت گرویده‌اند) را به رسمیت نمی‌شناسد. 2- قانون اساسی در اصول متعدد، کسب مناصب مهم حکومتی را از آن مسلمانان شیعه پیرو ولایت فقیه دانسته و پیروان سایر ادیان و غیرشیعیان، از تکیه بر این مناصب محروم شده‌اند، مناصبی همچون: الف-رهبر شدن (اصل۱۰۹) ب-عضویت در شورای نگهبان (اصل۹۱) ج-زرتشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده، و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعا یک نماینده، و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هرکدام یک نماینده انتخاب می‏کنند. سایر اقلیت‌های دینی نمی‌توانند در مجلس نماینده داشته باشند. ضمن اینکه پیروان ادیان شناخته شده در قانون اساسی نیز تنها می‌توانند هم‌کیشان خود را درمجلس نمایندگی کنند. (اصل۶۴) چ-ریاست جمهوری (اصل۱۱۵)، حتی مسلمانان غیر شیعه نمی‌توانند رییس‌جمهور شوند. ح-ریاست قوه‌قضاییه (اصل۱۵۷) خ-رییس دیوان عالی کشور (اصل۱۶۲) 3- فعالیت حزبی برای غیر مسلمانان ممنوع شده است. اصل۲۶ قانون اساسی می‌گوید: احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته‌‏شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت، ولی مطابق ‌قانون فعالیت احزاب، جمعیت‌‌ها و انجمن‌‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده، پیروان اقلیت‌های دینی شناخته شده در قانون اساسی حق فعالیت حزبی ندارند و تنها می‌توانند در انجمن‌های دینی و در حیطه امور دینی خود فعالیت کنند. سایر اقلیت‌های دینی مثل بهاییان، اساسا حق هیچ‌گونه فعالیت جمعی ندارند. 4- برخلاف اصل۲۸ قانون اساسی که همه در انتخاب شغل آزادند، ولی بند الف ماده۲۹ قانون ارتش، استخدام در ارتش جمهوری اسلامی را به متدینین به دین اسلام محدود کرده و پیروان سایر ادیان از عضویت در ارتش محروم هستند. 5- مطابق ماده۸۸۱ مکرر قانون مدنی، کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد، وراث کافر ارث نمی‌برند، اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند. پیش‌تر روبرت بگلریان نماینده مسیحیان ارمنی اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی خبر داده بود که با پیگیری‌های پانزده ساله و مداوم و با استناد به اسناد حقوقی در نامه‌نگاری‌ها و برگزاری نشست‌های تخصصی متعدد با مسئولین در رده‌های مختلف، سرانجام موفق به تفاهم با قوه‌قضاییه شدند که منجر به صدور بخشنامه شماره ۱۰۰۰/۲۳۷۶۷/۹۰۰۰ مورخ ۱۲/۰۹/۱۴۰۱ معاون اول قوه‌قضاییه به دادگستری‌های کل کشور گردید. بر اساس این بخشنامه، پیروان اقلیت‌های دینی شناخته شده در قانون اساسی، مشمول این ماده نمی‌شوند و آن‌ها مطابق دین خود ارث می‌برند. با ‌این‌ وجود، هنوز این قانون مشمول بهاییان و سایر اقلیت‌های دینی می‌شود. ۶- محروم شدن پیروان اقلیت‌های دینی از عضویت در شوراهای شهر و روستا، دیگر تبعیضی است که علیه اقلیت‌ها با نظر تفسیری شورای نگهبان اعمال می‌شود. رتبه ایران از منظر آزادی مذهبی در دنیا: آخرین گزارش سالانه ایندکس دموکراسی که توسط اکونومیست منتشر شده، نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، ایران در میان ۱۶۷ کشور دنیا که شاخص‌های دموکراسی در آن‌ها مورد ارزیابی قرار گرفته، در رتبه ۱۵۴ قرار دارد. یعنی ایران تنها وضعیتی بهتر از یمن، چین، تاجیکستان، گینه، لائوس، چاد، ترکمنستان، کنگو، سوریه، آفریقای مرکزی، کره شمالی، میانمار و افغانستان دارد. نتیجه نهایی: بررسی‌های نشان می‌دهد که قانون اساسی و قوانین عادی در نظام جمهوری اسلامی در بسیاری از حوزه‌ها تبعیض‌آمیز، و پیروان اقلیت‌های دینی، حتی اقلیت‌های دینی شناخته شده در قانون اساسی را از بسیاری ازحقوق و امتیازات برابر با مسلمانان محروم کرده است. از فعالیت حزبی محروم و تنها در انجمن‌های دینی که به احوال شخصیه می‌پردازد امکان فعالیت دارند و از حق اشتغال در ارتش جمهوری اسلامی هم محروم هستند. براساس قوانین نانوشته، پیروان اقلیت‌های دینی سهمی از مدیریت کشور ندارند، آن‌ها نه‌تنها نمی‌توانند وزیر و استاندار و فرماندار و … شوند، بلکه حتی در مدیریت مدارس دینی هم با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند. اقلیت‌های دینی رسمیت نیافته در قانون اساسی مثل بهاییان، ازهیچ حقی برخوردارنیستند و اصلاحات اعمال شده درحق دیه و ارث اقلیت‌های دینی شناخته شده نیز شامل آن‌ها نشده و مورد آزار‌و‌اذیت نهادهای امنیتی و قضایی قرار دارند.

 

 

خشونت علیه زنان در خانواده از منظر روانشناختی

شیما یاحق

خشونت علیه زنان در خانواده از منظر روان‌شناختی زنان در خانواده‌ها به چند شکل اصلی مورد خشونت واقع می‌شوند: ترجیح فرزند پسر‌: برتر دانستن فرزند پسر سنتی است با ریشه در نابرابری جنسیتی که در بسیاری از کشورها رایج است و بین مذاهب و طبقات مختلف نیز یافت می‌شود. انتقال این ذهنیت به فرزند دختر که تو جنس درجه دو هستی و اولویت و ارجحیت با جنس مذکر از جمله برادر توست. در جامعه ایران نمونه‌های بارزی از این ارجحیت قایل شدن را شاهد هستیم از جمله این‌که به مادرانی که صاحب فرزند پسر نمی‌شوند در برخی اقوام گفته می‌شود اجاق کور و چه بسیار جنین‌های دختر که با این ذهنیت هرگز فرصت دیده گشودن به زندگی را به دست نمی‌آورند. اِعمال تربیت جنسیت‌زده در مورد فرزند دختر: این که مادران فرزند دختر خود را به گونه‌ای تربیت می‌کنند که اعتماد به نفس کافی برای رشد در تمام ابعاد وجودی خود را نداشته باشد با القای افکاری از این دست که تو دختری و نباید دنبال خیلی از کارها بروی چون این کارها مردانه هستند (‌ازجمله دوچرخه‌سواری، موتورسواری و تماشای فوتبال یا کار در معدن و بیرون از خانه) و القای این تصور به فرزند دختر خود که نهایت آمال تو باید ازدواج با یک مرد باشد و فقط او می‌تواند تو را خوش‌بخت کند. همچنین محدود کردن فرزند دختر و فضا ندادن به او برای شکوفایی استعدادها و توان‌مندی‌هایش صرفاً به دلیل جنسیت. اِعمال تربیت جنسیت‌زده در مورد فرزند پسر: پسران و مردانی که فکر می‌کنند دختران و زنان جنس درجه دوم و حتی درجه چندم هستند و هدف از خلقت‌شان خدمت‌کردن به آن‌ها و برآوردن امیال و نیازهای آن‌هاست و خود را محق می‌دانند در صورت تمرد این خدمت‌گزاران حق حیات را هم از آنان بگیرند حاصل تربیت مادرانی است که از کودکی درگوش‌شان خوانده‌اند تو جنس برتری و دختران و زنان کنیزان تو هستند. پسران همیشه در حال استراحت و دستور دادن‌اند و زنان و دختران در حال کار و خانه‌داری و بچه‌داری. مرد اگر کار خانه انجام دهد و بچه‌داری کند باید حس سرشکستگی کند و اجازه دارد همسرش را تحت سلطه بگیرد. اوست که باید اجازه دهد مادر، خواهر و همسرش نفس بکشند یا نه. (درخواست گواهی بکارت برای ازدواج در برخی جوامع در راستای همین مدل تربیتی است؛ کاری که در جوامع دیگر توهین و بی‌اعتمادی به زنان تلقی می‌شود). افتادن مادران در چرخه معیوب خشونت‌: از آن جا‌که مردان حاصل تربیت در گزینه سوم همسران خود را به اشکال مختلف مورد خشونت قرار می‌دهند و زنان حاصل تربیت گزینه دوم این خشونت را حق مسلم آنان می‌دانند و اگر ندانند هم توان رویارویی با آنان را ندارند این خشونت را به فرزندان دختر خود منتقل می‌کنند. نظر به نگاه سنتی، مادران توقع دارند تا دختران‌شان در رتق‌و‌فتق امور و تدبیر منزل مهارت حاصل کنند. گاه تشویق برای اجرای این امور به خشونت مبدل می‌گردد و مادر خانواده با خشونت با فرزند دختر خود یا عروس خود رفتار می‌کند. به عبارت دیگر، زنان نیز در همین جامعه‌ای زندگی می‌کنند که خشونت را به عنوان یک روش پذیرفته و راه‌ها و روش‌های سالم‌تر دیگر را به حد کافی پیشنهاد نمی‌کند تا مردم از آن‌ها استفاده کنند و از روش‌های خشن و زیان‌بار دست بردارند. خشونت زنان علیه زنان در جامعه به اشکال زیر خود را نشان می‌دهد: ناپشتیبانی زنان از رشد و پیشرفت هم‌جنسان خود: نمونه بارز این ناپشتیبانی رامی‌توان در اقبال نداشتن به استفاده از کمک تخصصی زنان در زمینه‌های مختلف مشاهده کرد و یا در رأی ندادن زنان در سطوح مختلف انتخابات محلی و کشوری به هم‌جنسان خود به ویژه در کشورهای جهان سوم مثل کشور ما ایران (‌تعداد 17 نماینده زن درمجلس شورای اسلامی ایران در برابر 273 نفر نماینده مرد در حالی که حدود نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می‌دهند). بی‌توجهی زنان به مطالبات هم‌جنسان خود از جامعه‌: بارها شاهد بوده‌ایم که زنان‌، هم‌جنسان خود را که دنبال احقاق حقوق مدنی خود بوده‌اند گستاخ و خودرأی خوانده‌اند. نمونه این بی‌توجهی را می‌توان در مقصر دانستن هم‌جنسان خود که توسط مردان مورد تجاوز قرار گرفته‌اند دانست با بیان جملاتی از این قبیل‌: “حتما پوشش و رفتار خودش مشکل داشته” و اشاره به ضرب المثل “کرم از خود درخت است. “قربانی کردن هم‌جنسان خود برای جلب توجه مردان: صحنه تلخی از فیلم مالنا را به خاطر دارم که زنان روستا، مالنا (با ایفای نقش مونیکا بلوچی) را به پیاتزا می‌برند، کتکش می‌زنند، موهایش را می‌تراشند و تبعیدش می‌کنند چون او توجه مردان روستا را به خود معطوف کرده بود. نمونه‌ای از این مورد را می‌توان در اقدام به همسر دوم شدن زنان مشاهده کرد. البته نباید از نظر دور داشت که مردان به این مسأله واقف‌اند و به آن دامن می‌زنند چون منافع‌شان در این کش‌مکش بین زنان است. علل روان‌شناختی‌ نبود یا کمبود مهارت جرأت‌مندی در زنان و علی الخصوص مادران: وقتی زنان و مادران در یک جامعه مردسالار تربیت شوند و با فقدان مهارت جرأت‌مندی بار بیایند بدیهی است نتوانند این مهارت را به فرزندان خود انتقال دهند. در اینجا منظورم بیشتر دختران هستند. دخترانی که در دامن مادران غیر جرأت‌مند (پرخاش‌گر فعال یا منفعل) تربیت می‌شوند به احتمال بسیار زیاد سبک ارتباطی پرخاش‌گرانه در تعاملات خود خواهند داشت حسادت و خصومت نسبت به هم‌جنسان خود: مادرها در ریشه دواندن این حسادت در قلب دخترها نقش اساسی بازی می‌کنند بسیارند مادرانی که مرتبا به دخترهایشان می‌گویند: شوهرت را برای خودت نگه‌دار و دوستانت را به همراه خودت در گردش‌هایتان نبر… یا بسیاری از زن‌ها از بدو ازدواج تحت تاثیر سخنان مادرشان سعی می‌کنند از رفت‌و آمد با همکاران زن شوهرشان پرهیز کنند و بدین ترتیب، این قرار دوستی و اتحاد فقط بین مردها دیده می‌شود و آنها اتحادیه مردانه خود را مثل یک قلعه حفاظت می‌کنند در حالی که زن‌ها از ترس مردها بین خودشان نفاق و جدایی ایجاد می‌کنند. در بسیاری از فرهنگ‌ها از همان ابتدای دوران کودکی، خانواده، محیط مدرسه و… دختران را به رقابت با دختران فامیل، هم‌کلاسی‌ها و… تشویق می‌کنند. دختران در دوران کودکی به یاد دارند مادرشان برای اینکه آنها را راضی کنند که موهایشان را شانهبزنند به آنها می‌گفتند، تو باید از همه بچه‌ها خوشگل‌تر باشی. در مدرسه خانم معلم یا خانم مدیر وقتی با یکی از دختر بچه‌های مدرسه صحبت می‌کند از او قول می‌گیرد که شاگرد اول شود و از لحاظ درس و مشق باید از باقی هم‌کلاسی‌های خود جلوترباشد، بنابراین به طور ناخودآگاه دختران در محیطی رشد می‌کنند که آنها را تشویق به رقابت می‌کنند و این تشویق باعث می‌شود دختران سعی کنند از همه بهتر باشند و در غیر این صورت حسادت‌های زنانه سراغ آنها خواهد آمد و به دنبال آن رفتارهایی همچون غیبت و تخریب وجهه هم‌جنسان خود در نزد دیگران. استفاده از خشونت به عنوان یک روش در حل مسائل: عامل دیگر استفاده از خشونت به صورت کل در حل مشکلات است. متأسفانه میزان زیاد خشم فروخورده و انباشته در جامعه ایران، خشونت را بعنوان یک روش حل مشکل تقریباً نهادینه ساخته است. در بسیاری از مناطق کشور نیز فرهنگ بومی، استفاده از رفتار خشن در مقابل کوچک‌تر‌ها را اجازه می‌دهد. این سبب شده تا برای حل مشکلات کوچک و بزرگ، جامعه به طور عام و خانواده به طور خاص دست به رفتار خشن بزند. زن‌ها نیز از این مورد مستثنا نیستند. ترس: یکی از تجربه‌های عاطفی که سبب خشم می‌شود، ترس است؛ ترس از دست دادن موقعیت، ترس از دست دادن کنترل، ترس از دست رفتن احترام، و… همین ترس‌ها سبب می‌شود تا شخص عصبانی شود و عصبانیت منجر به آزار رساندن، گذشتن از مرزهای مشخص یک رابطه، بی‌احترامی، خشونت عاطفی و حتی خشونت جسمی گردد. شایان ذکر است که زنان از وجود انواع مختلفی از این ترس‌ها در سراسر عمر خود رنج می‌برند. تهدید‌شدن رابطه (در مورد با رفتار مادر خانواده با عروس): اگر خانواده را یک سیستم در نظر بگیریم نقش اعضای خانواده در آن اهمیت زیادی خواهد داشت. مادر خانواده، اداره امور منزل را به دست دارد. مادر، طبیعتاً از فرزندان انتظار احترام و توجه دارد، بالاخص از فرزندان پسر (با در نظرداشت آزادی‌های بیشتر اجتماعی برای مردان در جامعه ما، قدرت بیشتر اقتصادی‌شان، و اهمیتی که جامعه در کل – هم زنان و هم مردان – به فرزندان پسر می‌دهد). با آمدن عضو جدید (عروس) اما این نقش مادر در معرض تغییر قرار می‌گیرد. تعدادی از مادران این تغییر را تهدید تصور می‌کنند و احساس می‌کنند نقش شان مورد حمله قرار گرفته است و دیگر توجه‌ مورد نیاز را از طرف فرزندان‌شان دریافت نخواهند کرد. در نتیجه عامل تهدید را مورد انواع آزار و اذیت‌ها قرار می‌دهد. راهکارها: جرأت‌مند شدن زنان: برای تربیت دختران جرأت‌مند تنها یک راه وجود دارد و آن تغییر سبک ارتباطی مادران از پرخاش‌گری (فعال و منفعل) به جرأت‌مندی است. مادران باید این مهارت را بیاموزند و در این حالت به صورت خودکار دختران جرأت‌مند تربیت خواهند کرد. خودباوری و اطمینان به جایگاه خود: خانم‌ها باید سعی کنند به جایگاهی که در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی خود دارند مطمئن باشند. این اطمینان تنها به کمک خود شخص ایجاد می‌شود و در صورتی که فرد به جایگاه خود اطمینان حاصل کند نیمی از مشکلات حسادت او رفع خواهد شد. اینکه خانم‌ها نگران جایگاه‌شان در چه شرایطی هستند مهم نیست اگر سعی کنند وظایف‌شان را به خوبی انجام دهند دیگر لزومی ندارد نگران این قضیه باشند. آموختن مهارت‌های مدیریت خشم و حل مسأله‌: اگر زنان و دختران جامعه مهارت‌های مدیریت خشم و حل مسأله را بیاموزند خود به خود میزان آزار و اذیت به دیگران به ویژه هم‌جنسان کاهش پیدا خواهد کرد. یافتن ریشه‌های ترس و غلبه بر آن‌ها: زنان و دختران باید ریشه‌های ترس‌های خود را بیابند و بر آن‌ها غلبه کنند. ترس یکی از هیجان‌های اصلی ما انسان‌هاست و اگر وجود نداشته باشد کیان وجودی ما تهدید می‌‌شود ولی اگر این هیجان از حد مناسب خود عبور کند به عنوان اختلال شناخته می‌شود. پس قدم اول، شناخت میزان ترس‌ها و ریشه ترس‌هاست تا بتوانیم این هیجان مهم را مدیریت کنیم. مدیریت رابطه زوجین با خانواده‌های خود‌: توصیه کردن زوجین جوان و خانواده‌هایشان برای جداشدن زوجین از والدین و رعایت میزان فاصله مکانی نسبی از خانواه طرفین. از جمله مهم‌ترین چالش‌هایی که زوجین پس از ازدواج باید به آنها فائق آیند عبارت است از: رعایت حریم خصوصی بین خودشان و خانواده‌ها، غلبه بر سلطه‌گری والدین طرفین و همچنین غلبه بر وابستگی متقابل والدین و زوجین به هم. در انتها باید خاطر نشان کنم به خاطر جامعه مردسالار ما زن‌ها احتیاج به اعتماد به نفس بیشتری دارند و نیاز به فضایی برای دیده شدن توانایی‌هایشان تا بتوانند خود واقعی‌شان را بشناسند و در نهایت پذیرفته شوند. گام اول را نیز خود زنان و دختران باید بردارند تا زمانی که زنان، خود و توان‌مندی‌هایشان را باور ندارند و از هم‌دیگر حمایت نمی کنند دنباله‌رو افکار رایج خواهند بود. باید این چرخهمعیوب در جایی متوقف شود تا زنان بیشتری را قربانی خود نسازد.

 

 

مجازات بدحجابی و بی‌حجابی در قالب لایحه عفاف و حجاب

لیلا باستانی نوشهر

سرانجام بعد از ماه‌ها بحث در محافل حکومتی، قوه قضائیه نظام جدید مجازات بدحجابی و بی‌حجابی در قالب لایحه عفاف و حجاب را به دولت جمهوری اسلامی ارائه کرد و دولت نیز ضمن موافقت آن را به مجلس شورای اسلامی فرستاد. یکی از حوزه‌های چالش مهم نظام در مواجهه با جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، اقدام زنان ایرانی در کنار گذاشتن حجاب اجباری و به آتش‌انداختن روسری‌های تحمیلی بود. دستاورد ماندگار جنبش تا این لحظه افزایش چشمگیر شمار زنانی است که بدون حجاب در اماکن عمومی و بیرون از منازل خود ظاهر می‌شوند. نظام در مهار این چالش در وضعیت دشواری قرار گرفته است. اگرچه عملاً عقب‌نشینی‌هایی در این حوزه داشته اما در عین حال نمی‌تواند پذیرای رسمی حق پوشش آزاد زنان شود. ویژگی‌های ایدئولوژیک، هراس از ریزش پایگاه اجتماعی باورمند به بنیادگرایی دینی و ملاحظات امنیتی و سیاسی باعث شده تا در پی چاره‌اندیشی برای کنترل اوضاع باشد. در واقع دغدغه اصلی هسته سخت قدرت بیرون‌افتادن کامل موهای زنان غیرمعتقد به حجاب اجباری نیست بلکه اندام‎‌نمایی، پوشیدن لباس‌های باز و سبک تفریحات غیرمذهبی و غربی است که آن‌ها را بیشتر هراسان کرده است. علنی‌شدن سیمای واقعی جامعه ایران نه آن‌چه در زیر پوشش اجبار و تدابیر آشکار و پنهان نمایان است که فقدان مشروعیت، بحران اقتدار و پایه اجتماعی متزلزل نظام سیاسی متکی به نظریه ولایت فقیه را به‌صراحت بر آفتاب می‌افکند تصویری از حضور زنان بدون حجاب اجباری در نمایشگاه کتاب تهران دولت با ارسال لایحه حجاب و عفاف به مجلس موافقت کردعلاوه بر آن، بزرگ‌ترین بحران موجودیتی نظام با قتل مهسا امینی به‌دلیل برخورد فیزیکی و امنیتی گشت ارشاد شروع شد. اکنون نیز اگرچه ابعاد و دامنه اعتراضات سراسری کاهش پیدا کرده اما همچون آتش زیر خاکستر هر لحظه مترصد شعله‌ور شدن دوباره است. در واقع زنان و خواست عینی و مادی آن‌ها در انتخاب آزاد نحوه پوشش و سبک زندگی نیروی پیشران انقلاب سیاسی در ایران است. از این رو خامنه‌ای با تأکید بر این‌که کشف حجاب حرام شرعی است، برای حفظ مقابله و تمهید طرح‌های جدید بازدارنده با عبور از موازین عدالت و راستی چراغ سبز داد. این لایحه که به نظر می‌رسد محصول توافق اتاق‌های فکری نهاد ولایت‌فقیه و مشاوره با سازمان‌های اطلاعاتی باشد، تا حدی با الگوی رفتاری متعارف جمهوری اسلامی متفاوت است. در واقع محصول شرایط جدید جامعه است که هم سردرگمی و تزلزل جمهوری‌ اسلامی در برابر اراده محکم مردم برای تغییرات ساختاری و بزرگ را بازتاب می‌دهد و هم سرسختی و اصلاح‌ناپذیری ساختار قدرت را نمایان می‌کند. این طرح (آن‌گونه که ادعا شده) با استفاده از فناوری‌های نوین اطلاعاتی به‌صورت هوشمند تمرکز را ابتدا بر جنبه نرم‌افزاری مجازات قرار داده و در نهایت برخورد سخت را پیش‌بینی کرده است. علاوه بر این، دامنه مجازات برای جرائم جدید را گسترش داده و برای نخستین بار مسئولان واحدهای خدماتی، تفریحی و رفاهی چون رستوران، مراکز خرید، پاساژها، سینماها، سالن‌های ورزشی، گالری‌های هنری، مغازه‌ها را در تحمل کیفر بی‌جحابی ویا بدحجابی مشتری‌ها و دریافت‌کنندگان خدمات شریک کرده است. در واقع با مخدوش‌کردن مرز نهادهای حاکمیتی و بخش خصوصی عملاً مسئولان اداره‌کننده واحدهای یادشده را برای حفظ کسب‌وکار خود مجبور به مداخله در امر خصوصی زنان و نامربوط با حوزه کاری آن‌ها می‌کند. این امر سوء‌استفاده آشکار از موقعیت در قدرت و برخلاف آموزه‌های حقوقی مدرن و حتی احکام سنتی شرعی است. بدین ترتیب، قوه قضائیه خلأهای قانونی برای تعطیل موقت و یا دائم واحدهای تفریحی، ورزشی، هنری و تجاری به‌دلیل ارائه خدمات به زنان بدحجاب و بی‌حجاب را در این لایحه پر کرده است که در واقع فقط سطح روبنایی را پوشش می‌دهد، اما فاقد منطق و جانمایه حقوقی قابل دفاع است. نهادهای عمومی و اداری نیز از دادن خدمات به زنان کشف‌حجاب‌کرده منع شده‌اند. خودروهای زنان بی‌حجاب نیز بعد از بی‌اعتنایی به تذکرات برای مدت محدودی توقیف می‌شود. ادامه موج پلمب از مشهد تا آبادان؛ رئیس دادگستری تهران بار دیگر زنان را به برخورد تهدید کرد دیگر ویژگی این طرح که تازگی دارد، سرکوب ترکیبی است که ابتدا از نوع نرم شروع می‌کند و سپس به بخش سخت می‌رسد. برخلاف برخی اظهارنظرهای اولیه ازجمله از سوی مسئول ستاد امر به معروف و نهی از منکر از موضوع حجاب جرم‌زدایی نشد بلکه مجازات تعبیه‌شده ترکیبی از جنبه‌های کیفری و مدنی است. در این لایحه کسانی که حجاب موردنظر حکومت را رد کنند، پس از شناسایی از طریق سامانه‌های هوشمند تا سه بار تذکر می‌گیرند و جریمه نقدی می‌شوند. آن‌ها در صورت تکرار عمل خود برای بار چهارم به مرجع قضایی معرفی خواهند شد. معلوم نیست که مرجع قضایی چه مجازات‌هایی را در چه ابعادی برای آن‌ها در نظر می‌گیرد. آیا حبس و تبعید در کار است و یا قرار است باز جریمه مالی و محرومیت‌های اجتماعی شدیدتری اعمال شود. در این لایجه مجازات برای سلبریتی‌ها و افراد مشهور شدیدتر است. آن‌ها در صورت نادیده‌گرفتن تذکرات از سه ماه تا یک سال از فعالیت حرفه‌ای خود محروم می‌شوند. تبلیغ در فضای مجازی برای بی‌حجابی نیز جرم تلقی شده است به‌گونه‌ای که بار اول به آن‌ها توسط پلیس تذکر داده می‌شود و اگر به فعالیت‌شان ادامه دهند، بار دوم صفحه‌شان حذف می‌شود و سه تا شش ماه از دریافت خدمات اینترنتی محروم و جریمه نقدی می‌شوند و بار سوم به دادگاه معرفی می‌شوند. واحدهای خدماتی و تجاری نیز بعد از نادیده‌گرفتن تذکر ابتدا دو هفته و در صورت تکرار سه هفته تعطیل می‌شوند. در این لایحه افراد متعصب مذهبی و نیروهای حکومتی از برخورد فیزیکی با بدحجاب‌ها و بی‌حجاب‌ها منع شده‌اند. این اقدام نه بر اساس دفاع از کرامت انسانی بی‌حجاب‌ها بلکه ناشی از نگرانی از تبعات امنیتی برخوردهاست. اما تردید وجود دارد که نیروهای تندرو حکومت همه پذیرای این ممنوعیت بشوند. سوابق گذشته نیز این احتمال را قوت می‌بخشد که این منع صوری است و برخوردکنندگان احتمالی در عمل مصونیت قضایی خواهند داشت. به نظر می‌رسد که نظام راهکار غیرتهاجمی و غیرتعجیلی را برای مهار چالش کشف حجاب انتخاب کرده است. همچنین با آگاهی از پیامدهای منفی تعطیلی زیاد واحدهای خدماتی و تجاری در وضعیت فلاکت‌بار اقتصادی و رکود فضای کسب‌وکار، دوره تعطیلی‌ها را کوتاه تعیین کرده است. اما موفقیت این سیاست برای بازگرداندن شرایط جامعه به قبل از قتل دولتی مهسا امینی زیر سؤال است و همچنان چالش‌های جدیدی برای حکومت خلق می‌کند. میزان انزجار و خشم از اصرار حکومت بر نگاه واپس‌گرایانه، تبعیض‌آمیز و ستیز با کرامت انسانی و حقوق شهروندی را نیز افزایش می‌دهد. آیا جمهوری اسلامی توان بسیج هوادارانش برای مقابله با کشف حجاب را دارد؟ تعطیلی واحدهای تجاری و خدماتی خصوصی این ظرفیت را دارد که تمایل آن‌ها به حمایت از کنش‌های اعتراضی و تغییرات سیاسی را افزایش دهد و موقعیت حکومت در معادلات اقتصاد سیاسی را آسیب‌پذیرتر کند. اثرگذاری جریمه نقدی نیز تابعی از مبلغ و تصمیم افراد در امتناع از پرداخت است. در این لایحه مشخص نیست که عدم پرداخت جریمه چه پیامدی دارد؟ آیا منجر به بازداشت می‌شود و یا مشمول افزایش مبلغ می‌شود؟ خطا در تشخیص دوربین‌های هوشمند و مشکلات اجرایی دیگر چالش جدی برای اجرای این طرح جدید است. از آن‌جا که شمار افرادی که در کشف حجاب جدی هستند بسیار است، جمهوری‌ اسلامی ظرفیت استفاده زیاد از ابزار حبس را ندارد و از این رو تکیه اصلی را بر جریمه نقدی و اثر بازدارنده آن قرار داده است. ولی در سیاسی‌ترین فصل حجاب در ایران بعد از انقلاب بهمن ۵۷ موفقیت این طرح‌های معارض با عدالت، کرامت انسانی و حقوق شهروندی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و خود می‌تواند انگیزه‌ها و اراده‌ها برای پیشبرد گذار انقلابی را گسترش دهد.

 

 

کولبری برای تأمین معیشت

کریم ناصری

بخش بزرگی از مناطق مرزنشین در ایران از روی اجبار روی به کاری آوردند، به نام کولبری. به کولبری نه تنها به عنوان یک شغل نمی‌توان نگاه کرد، بلکه وجود این نوع از اجبار به کار نقض فاحش قوانین حقوق بشری شمرده می‌شود. مجموع مرزهای ایران ۱۱۲۴۰ کیلومتر است، که ۶۳ درصد مرز خشکی و ۳۷ درصد مرز آبی است و یکی از طولانی‌ترین و مهم‌ترین مرزهای ایران با کشور عراق است، که از استان خوزستان شروع می‌شود و استان‌های ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی را شامل می‌شود. ایران در بین همسایگانش با داشتن مسافتی حدود ۱۴۵۸ کیلومتر که بخشی از آن را رودخانه اروند تشکیل می‌دهد طولانی‌ترین مرز را با کشور عراق دارد. اغلب کولبران در استان‌های غربی ایران در شهرهای مرزی ساکن هستند. از نظر خود کولبران، آنان کولبری را یک شغل نمی‌دانند و تنها از روی فقر، بیکاری و تنها برای تأمین معیشت خود و خانواده‌شان دست به این کار می‌زنند. فراگیر شدن فقر و بیکاری و نبود ثبات اقتصادی و تقسیم ناعادلانه ثروت و امکانات در جهت توسعه یافتن شهرها از دلایل مهم به وجود آمدن و بیشتر شدن کولبری شده است. بر اساس آمارهای مرکزی ایران نرخ شاخص بیکاری در سال ۱۴۰۱ در استان کرمانشاه 12.۹ درصد، کردستان13.8، ایلام 6.4درصد و آذربایجان غربی نیز 8.4 بوده است. اغلب بیکاران در این استان‌ها جوانان هستند. جوانانی که به امید داشتن شغل و درآمد به تحصیل پرداختند، اما بعد از پایان تحصیلات و یا حتی در حین تحصیل برای تأمین نیازهای اولیه خودشان مجبور به کولبری شده‌اند. محدوده سنی کولبران از ۱۳ سالگی تا 70 سالگی است. یعنی کودکان از کودکی و کهنسالان در سنین پیری مجبور به کولبری هستند. در این بین زنان هم سهم چشمگیری دارند. در این سال‌های اخیر فعالان حقوق بشری خبر از روی آوردن زنان به ناچار و از روی فقر به کولبری داده‌اند. با این حال برخی منابع از وجود ۲۵ هزار تا ۴۰ هزار کولبر در سراسر مرزهای کشور اعلام کردند. آمار مرگ در بین کولبران هم بسیار حائز اهمیت است و می‌توانیم به عواملی همچون سقوط از کوه و ارتفاعات، غرق شدن در رودخانه‌های مرزی، ایست قلبی، تصادف و واژگون شدن ماشین در مسیر یا حین کولبری، ضرب و شتم، شکنجه، تعقیب و گریز توسط مأموران مرزبانی، انفجار مین، ریزش بهمن و سرمازدگی اشاره کنیم. اما عمده‌ترین و بارزترین عامل مرگ کولبران شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و مأموران دولتی به کولبران است. روند رو به افزایش قربانیان کولبری نشان می‌دهد که مأموران نظامی در مرزها آتش به اختیار هستند. به این معنی که مأمور شخصاً تصمیم می‌گیرد که جان یک انسان را سلب کند و یا فرصتی برای زندگی به او بدهند. بسیاری از کولبران دارای کارت کولبری و تردد از مرزها به صورت قانونی هستند، اما موارد بسیاری ثبت شده است، که کولبران با وجود داشتن کارت کولبری هدف شلیک نیروهای نظامی قرار گرفته‌اند. به گفته کولبران بسیاری از آنها بعد از نشان دادن کارت کولبری‌شان با ترس بسیاری به راه خود ادامه می‌دهند و یا حتی عده‌ای با وجود داشتن مجوز تردد مجوز خود را به مأموران دولتی از ترس کشته شدن نشان نمی‌دهند، چرا که در اغلب موارد پس از نشان دادن کارت تردد از فاصله چند متری به آنها شلیک می‌شود. آن دسته از کولبرانی هم که کشته نمی‌شوند، با انواع و اشکال مختلف خشونت از سوی مأموران نظامی مواجه می‌شوند. بسیاری از آنها مورد توهین، اهانت و فحاشی، آزار و اذیت روحی و جسمی قرار می گیرند و حتی در بسیاری از موارد مأموران با تهدید جان کولبران آنها را وادار به کار در پایگاه‌های نظامیشان می‌کنند. همچنین در اغلب موارد کالا و بارهای کولبران و یا اسب و قاطرهای آنان را ضبط و یا می‌کشند. بر اساس آمارهای نهادهای حقوق بشری تنها در ۵۰ روز اول پاییز امسال فقط در مرزهای بانه با شلیک مستقیم نیروهای مرزی دست کم ۳ کولبر کشته و ۲۸ کولبر زخمی شده‌اند. جمهوری اسلامی ایران به کولبری یک نگاه اقتصادی ندارد، بلکه به آن یک نگاه سیاسی دارد. در طول چهار دهه گذشته استراتژی برخورد با کردها، کشتار و عادی‌سازی خشونت روزمره در مناطق مرزی در دستور کار جمهوری اسلامی ایران بوده است. به همین دلیل حکومت به بهانه حفظ امنیت در مرزها دست به کشتار وسیع در مناطق مرزی کشور می‌زنند و بنابراین سیاست آتش به اختیار بودن نیروهای نظامی برای کشتار سیستماتیک کولبران عملاً از حمایت‌های قانونی، سیاسی و امنیتی برخوردار هستند. اما مقام‌های جمهوری اسلامی ایران به دلایل اینکه کولبری را نوعی قاچاق می‌دانند، هیچگونه بیمه‌ای چه در زمینه درمان و چه در زمینه نقص عضو و بازنشستگی برای کولبران و خانواده‌هایشان در نظر نمی‌گیرند. به هیچ کدام از زنان حق بیمه بی‌سرپرستی تعلق نمی‌گیرد و هیچ نهادی مسئولیت زندگی و آینده این زنان و فرزندانشان را در تأمین نیازهای اولیه بر عهده نمی‌گیرد و عملاً این زنان به ناچار به ادامه راه همسرانشان به عنوان زنان کولبر دیده می‌شوند. زندگی کولبران همیشه تحت فشار شدید اقتصادی و روانی بوده است. اعضای خانواده همیشه در انتظار بازگشت عضوی از خانواده‌شان به سلامت هستند و این خانواده‌ها در قبال این استرس طاقت فرسا و کار پرمخاطره و سخت درآمدی بسیار ناچیز را به دست می‌آورند تا بتوانند فقط مایحتاج زندگی یک روز خانواده خود را تأمین کنند،آن هم به شرط سالم ماندن خودشان و بارشان و حتی شکایت و پیگیری خانواده‌ها برای احقاق حقوق زخمی‌ها و جانباخته‌هایشان در دادگاه‌ها به جایی نمی‌رسد و مسئولان به عمد با مسکوت گذاشتن پرونده‌های کولبران کاری می‌کنند، که خانواده‌ها از پیگیری خسته شوند و خودشان از ادامه دادن پروسه رسیدگی به پرونده‌ هایشان در دادگاه‌ها منصرف شوند. هر منطقه‌ای از کشور که سهمش از توسعه یافتگی ناچیز باشد، نرخ بیکاری در آن بالاتر است و به همین دلیل آسیب‌های اجتماعی هم بیشتر خواهد بود. بنابراین این یک حق طبیعی برای مردم این مناطق است، که از موقعیت‌های منطقه‌ای خود در جهت امرار معاش خود استفاده کنند. اما گسترش روزافزون خشونت آن هم در مقیاس کلان نشانگر نقض فاحش حقوق بشر و همچنین نقض قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در برابر گروهی از مردم در منطقه‌ای خاص در کشور است. نقض حقوقی مثل حق حیات، ارزش انسانی برابر در برابر قانون اساسی و کار،حق امنیت اجتماعی و قوانین داخلی مثل اصل ۳، ۲۰، ۲۱، ۲۹ و ۳۰ را در بر می‌گیرد. این‌ها قوانینی هستند، که برای حکومتی همچون جمهوری اسلامی ایران فقط بر روی کاغذها حائز اهمیت قانونی هستند. اما ما به عنوان شهروندان یک کشور با آگاهی از حقوق خود طبق همین قوانین می‌توانیم حقوق از دست رفته خودمان را مطالبه کنیم و در راستای احقاق حقوق از دست رفته خود تلاش کنیم.

 

 

چهار دهه تجاوز و آزار جنسی در زندان‌های ایران

پانیذ تراب‌نژاد

تجاوز، شکنجه و آزارهای جنسی متهمان و زندانیان زن، سابقه‌ای به درازای عمر جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر دارد. تهدید و عمل به تجاوز، استفاده از الفاظ رکیک جنسی، لمس بدن و دیگر آزارهای مبتنی بر جنسیت زنان زندانی در ایران معمولاً از لحظه دستگیری آنان آغاز می‌شود و در تمامی مراحل از بازجویی و دادگاه گرفته تا زندان ادامه می‌یابد. آزارگران نیز طیف وسیعی از مردان وابسته به نظام سلطه‌اند که با اتکا به حاشیه امنی که حکومت به آنان اعطا کرده؛ زنان را آزار و شکنجه می‌دهند و به هیچ نهادی هم پاسخگو نیستند. در این میان آن دسته از زنان زندانی که صدای رسایی دارند از داخل زندان یا پس از آزادی دست به افشاگری می‌زنند و روایتگری می‌کنند اما گروه خاموشی که صدای رسایی ندارند، رنج آزارهای جنسی را تا پایان عمر بر دل می‌کشند. در طول چهار دهه گذشته بارها روایت‌هایی از تجاوز و آزار جنسی زنان در زندان‌های حکومت ایران منتشر شد؛ آخرین آن‌ها نیز اتفاقی بود که در زندان ارومیه برای سعدا خدیرزاده افتاد. او در یک فایل صوتی از داخل زندان از آزارهای کلامی جنسی و فشارهای امنیتی که برای اعتراف‌گیری در زندان متحمل شده‌ است، پرده برداشت. پس از آن هم ۱۶ زندانی سیاسی زن از داخل زندان اوین در بیانیه‌ای افشا کردند که زنان زندانی همواره در معرض آزارهای مبتنی بر جنسیت قرار دارند. در نامه زندانیان سیاسی زن آمده بود که حتی اتهام بسیاری از زندانیان زن جرائم عمومی نیز ریشه در نابرابری‌های جنسی دارد زیرا بسیاری از آنان قربانیان کودک‌همسری، خشونت خانگی و خلأهای قانونی بوده‌اند و به جرم‌های انتسابی دست زده‌اند. دخترها به بهشت نمی‌رونددر سال‌های پس از وقوع انقلاب اسلامی، شمار زیادی از زنان و مردان با اتهام‌های سیاسی دستگیر و زندانی شدند. مقام‌های حکومتی نیز با چراغ سبز خمینی، کشتار زندانیان را در اولویت کارهای خود قرار دادند. در میان خیل بی‌شمار زندانیان سیاسی، گروهی از آنان دختران باکره بودند. نتایج یک کار تحقیقی به نام جنایت بی‌عقوبت آشکار می‌کند که این دختران قبل از اعدام مورد تجاوز قرار می‌گرفتند تا مبادا به بهشت بروند؛ زیرا براساس حدیثی از پیامبر دین اسلام، دختران باکره در صورت مرگ به بهشت می‌روند. تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام دلیل دیگری نیز داشت و آن دستوری از آیت‌الله منتظری مبنی بر عدم اعدام دختران بود. اگرچه او در خاطرات خود از این اقدام اعلام برائت کرد و گفت که از دستورش سوءبرداشت شده است. آیت‌الله منتظری سال ۱۳۶۵ در نامه‌ای خطاب به خمینی به اعدام دختران و تعرض جنسی به زنان زندانی اعتراض کرد و نوشت: آیا می‌دانید در بعضی زندان‌های جمهوری اسلامی دختران جوان را به‌زور تصرف کردند؟ آیا می‌دانید هنگام بازجوئی دختران استعمال الفاظ رکیک ناموسی رایج است؟ تجاوز و تعرض به زنان زندانی تنها به دختران باکره محدود نبود و دیگر زندانیان سیاسی زن را نیز شامل می‌شد. تعدادی از آنان که از کشتار دهه‌ ۶۰ نجات یافتند و آزاد شدند پس از رهایی از زندان روایت‌ها و مشاهده‌های خود را از تجاوز و تعرض به زندانیان زن بیان کردند. یکی از تکان‌دهنده‌ترین روایت‌ها نیز اتفاقی بود که برای آذر آل‌کنعان، کنشگر اهل کردستان رخ داد که سال ۱۳۶۱ در سن ۱۸ سالگی با فرزند ۹ ماهه‌اش دستگیر شد و عوامل حکومت در زندان سنندج به او تجاوز کردند. قربانی دیگر نیز سعیده سیابی بود که سال ۱۳۶۰ به همراه کودک چهارماهه‌اش بازداشت شد و در زندان به او تجاوز کردند. پروانه عارف، از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ که در ۱۷ سالگی دستگیر شد نیز در خاطرات خود درباره شبی صحبت کرده است که اسدالله لاجوردی، رئیس وقت زندان‌ها در حسینیه زندان اوین به دختران زندانی گفت که ما شما را باکره اعدام نمی‌کنیم. مقام‌های زندان برای اینکه تجاوز آنان توجیه شرعی هم داشته باشد، دختران باکره را قبل از اعدام صیغه می‌کردند و حتی در مواردی پس از اعدام برای خانواده آنان شیرینی هم برده و گفته بودند که به مناسبت عقد دخترتان است. براساس تحقیق جنایت بدون عقوبت، همچنین شهادت‌های متعددی از زندانیان زن در دست است که بازجویان یا مقام‌های زندان، برای توجیه ایدئولوژیک تجاوز به زنان زندانی، از احکام مربوط به اسیر جنگی استفاده می‌کردند. ترانه موسوی؛ قربانی انکار شده تجاوزروایت‌های متعدد شاهدان و قربانیان در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران اثبات می‌کند که تجاوز و آزار جنسی زندانیان زن در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ نیز ادامه یافت. در این سال‌ها عمل به تجاوز بیشتر جای خود را به مواردی مانند تهدید به تجاوز، آزارهای کلامی جنسی، تعرض جنسی و مواردی از این دست قرار داد. بااین‌حال نامه مهدی کروبی به اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۸ آشکار می‌کند که روند تجاوز به زندانیان به عنوان فرایندی سیستماتیک در زندان‌های حکومت ایران ادامه یافته است. مهدی کروبی، پس از اعلام نتایج انتخابات سال ۱۳۸۸ و شروع اعتراض‌های مردمی در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: برخی افراد با دختران بازداشتی به شدتی تجاوز نموده‌‌اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. او همچنین در پاسخ به سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران که ادعای بی‌پایه بودن این اظهارات را مطرح کرده بود، گفت: مستندات من کسانی بودند که نزد من آمدند که یا خود مورد آزار قرار گرفته بودند، یا اینکه شاهد بودند یا کسانی نزد آنان اقرار کرده بودند. پس از انتشار سخنان کروبی، هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضاییه قول پیگیری این موضوع را داد اما مدتی بعد سخنان کروبی را تکذیب کرد. نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی، واکنش‌های زیادی در پی داشت زیرا اثبات می‌کرد که تجاوز به زندانیان در زندان‌ها و بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی ایران به روال سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ ادامه دارد.

 

 

پسرم رفتار و آرایش زنانه داشت او را کشتم/ در تبریز بی‌آبرویمان کرده بود

سیدآرین میرزاده

یک شب وقتی خوابیده بود و پای شلوارش بالا رفته بود؛ متوجه شدم وی تمام موهای پایش را زده است؛ دیدن این صحنه برایم خیلی تعجب‌آور بود. یک پسر موهای پایش را بزند. رفتار پارسا و ظاهرش به گونه‌ای بوده است که نمی‌توانستیم در میان فامیل و دوست و آشنا سر خود را بالا بگیریم و همه با انگشت نشانمان می‌دادند. پارسا که از خانه کرده بود را پیدا کردم و به بهانه اینکه به بیمارستان (روان پزشکی) می‌برم و بستری می‌کنم از خانه بیرون بردم اما به جای بیمارستان او را به یکی از مناطق اطراف تبریز برده و به قتل رساندم. اینها جملات پدری است که فرزند ۱۷ ساله خود را در ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ به قتل رسانده است. حیرت‌انگیز نیست که چگونه یک پدر می‌تواند پسر خود را به قتل برساند؟ سؤال مهمتر این است چه می‌شود که در جمهوری اسلامی کسی به خاطر گرایش جنسی‌اش کشته می‌شود؟ از کسی که در جامعه‌ای زندگی کرده که سالها تحت تعلیمات اسلامی و سنتی مانند حرام، گناه، آبرو، ناموس، غیرت و … بوده است چه انتظاری دارید؟ مگر او تعریف دیگری غیر از آنچه رژیم جمهوری اسلامی از انسان به او داده است را می‌فهمد؟ ایضاً این را هم اضافه کنید که به لطف قوانین اسلامی، پدر صاحب خون فرزند است. این آش شور را آنقدر هم بزنید که همجنس‌گرایی در قانون مجازات اسلامی حکم مرگ دارد و همجنس‌گرا مهدورالدم است یعنی اگر کسی او را بکشد نه تنها مجازات نمی‌شود بلکه ممکن است از سوی رژیم اسلامی به علت گرفتن جان یک عنصر نامطلوب جامعه اسلامی نیز تشویق هم بشود. باور کردنی نیست که موجودی که خود را آدمی نام می‌نهد از دیدن پای بدون موی فرزندش به وحشت بیافتد، از گرایشات جنسی او آگاه شده و او را بیمار روانی خطاب کند و ای کاش ماجرا به همین جا ختم می‌شد. مگر جان آدمی در رژیم جمهوری اسلامی برای کسی اهمیت دارد؟ مگر کسی موی پای خود را می‌زند یا مردی که آرایش می‌کند یا به همجنس خود گرایش دارد اصلاً انسان است ؟ واقعیت این است که جمهوری اسلامی حامی اصلی قتل‌های ناموسی در ایران است. این حاکم اسلامی است که از سن کودکی در مدرسه و محله و مجلس و محافل عمومی و خصوصی، به نام غیرت و ناموس‌پرستی، داس و تبر و چاقو را به دست مردان فامیل می‌دهد تا سر از تن زنان، افراد ترنس و همجنس‌گرایان جدا کنند. این قانون ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی است که از فرهنگ غلط حمایت می‌کند و به جای فرهنگ‌سازی، فرهنگ‌سوزی و آدم‌کشی را ترویج و تسهیل می‌کند. با همه این توصیفات اگر نگاهی ساده به ماده۳ و ماده۵ منشور حقوق بشر بیاندازیم (هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است و هیچ‌ کس نباید مورد شکنجه یا بی‌رحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد) به خوبی درمیابیم که جان آدمی ارزش دارد، هر کس فارغ از گرایش جنسی‌اش حق زندگی دارد، زیست کند و نفس بکشد. هیچ کسی حق ندارد یک همجنس‌گرا را آزار و شکنجه دهد چه برسد که جانش را بستاند. اما چه حیف .اینجا جمهوری اسلامی است و هیچ بشری وجود ندارد که حقوقش نقض شود بشر همان کسی است که جمهوری اسلامی می‌گوید. به قول رئیس جمهور سابق رژیم آقای محمود احمدی‌نژاد: ما در این همجنس‌گرا نداریم. معنی این حرف این است وقتی انسانهایی را به خاطر تفاوت سلیقه تخت خوابی‌شان به رسمیت نمی‌شناسیم برایشان حقوقی در نظر نمی‌گیریم و جانشان را به راحتی یک لیوان آب سرد خوردن می‌گیریم. نقض حقوق بشر چیست؟ چنین بشری در جمهوری اسلامی نداریم. ای کاش مشکلات همجنس‌گرایان ایرانی فقط مشکلات روحی و روانی ناشی از تنهایی و عدم پذیرش از سوی خانواده و جامعه و اینها می‌بود. اما دلخوش به این مقدار نباشید که به لطف جمهوری اسلامی و قوانین ضد بشری‌اش، مبارزه اصلی برای حفظ جان و تلاش برای بقا و زنده ماندن است. به امید آزادی ایران عزیزمان و جشن افتخار همجنس‌گرایان در خیابانهای کشورمان.

 

 

حق آزادی دین و عقیده

شیوا کردفروشانی

دین واژه‌ای است که در لغت به معانی زیادی تعبیر شده است، همانند اطاعت، پاداش و جزا، عزت و سرافرازی و چند معنی دیگر و اصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده‌ای برای جهان و انسان، و دستورات عملی متناسب با این عقاید می باشد. در نهان این کلمه چیزی نهفته است، که برای همگان در دنیای گذشته و حال از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دین به مجموعه‌ای از قوانین، باورها و رفتارها گفته می‌شود، که بر یک محوریت برتر تعریف می‌شود وبسیاری بر این باورند، که مذهب به معنی راه است و به هر کدام از مسیرهایی که افراد در یک دین پیش می‌گیرند مذهب گفته می‌شود. دین به نوعی رابطه انسان با خالق خودش را تعریف می‌کند. دین راه و روشی است برای ارتباط با خداوند است. اما با وجود اینکه راه تمامی ادیان به یگانگی خداوند ختم می‌شود، راه و روش‌های رسیدن به یگانگی خداوند در ادیان مختلف به شکل‌های متفاوتی است و همین تفاوت‌هاست که تعصب و تبعیض‌ها را در افراد به واسطه ادیانی که برای خود برمی‌‌گزینند به وجود می‌آورند، زیرا که اکثریت پیروان ادیان مختلف بر این باورند، که آن راه و روشی که خود برای ارتباط با خداوند دارند، جز درست‌ترین و بهترین راه‌ها می‌باشد و در همین نقطه است، که تبعیضات در مواجهه با ادیان و باورهای مختلف به اشکال گوناگون شکل می‌گیرد. طبق تعاریف سازمان ملل متحد، تبعیض دینی عبارت است از، تبعیضی که به دلیل دین فرد بر یک فرد دیگر تحمیل می‌شود. این تبعیض‌ها در اشکال مختلفی وجود دارند که شامل، جلوگیری از تحصیل رایگان، گرفتن پست‌های دولتی، جلوگیری از گرفتن خدمات اجتماعی یکسان با سایر افراد جامعه و یا حتی در بسیاری از این تبعیضات، جان افراد گرفته می‌شود. به همین دلیل است، که امروزه شاهد آن هستیم افراد علاقه ومیل کمتری برای داشتن یک دین مشخص و میل و رغبت کمتری برای انجام فرایز دینی خود دارند و یا به عبارتی ایمانشان کم‌رنگ و کم‌نور شده و یا افراد بسیاری هستند که برای مدتی طولانی یا کوتاه از دین یا ایمانشان فاصله گرفتن و افرادی هم هستند که برای همیشه دینشان را ترک گفته‌اند و انتخابشان بی‌دینی بوده است. باورها و رفتارهای انسانهای کنونی جوامع مختلف در سراسر دنیا تغییر کرده است و نسبت به ادیان نگاه متفاوتی دارند. موارد بسیاری وجود دارد که در سست شدن ایمان ودین گریزی انسانها دخیل هستند. عواملی همچون فقر، محیط زندگی انسان، آموزش‌های دینی، شک و تردید در آموزه‌های دینی، ناسازگار شدن دین با عقل انسان ویا حتی علم و موارد بسیار دیگری هستند که در سست شدن ایمان ودین‌گریزی انسانها دخیل هستند. اما این اتفاق بیشتر درکشورهایی در حال رخ دادن است،که دین ابزاری برای حکومت بر شهروندان آن کشور استفاده می‌گردد. عموما در این دسته از کشورها دین تبدیل به یک نشان عدالتی می‌شود که در بطن آن هیچ عدالتی برای مردم آن جامعه به همراه ندارد و در واقع حکومت‌ها برای پیشبرد اهداف خودشان در کشور از دین و مذهب مردم سواستفاده می‌کنند. جمهوری اسلامی از جمله کشورهایی است که با وجود این که عضو سازمان ملل متحد است اما همیشه عملکردش در زمینه رعایت حقوق ‌بشر با اعلامیه جهانی حقوق‌بشر در تناقض بوده است و یکی از آن تناقضات، نقض فاحش حقوق پیروان سایر ادیان است. پیروان سایر ادیان در ایران و تحت حکومت جمهوری اسلامی، همیشه در یک فضای تهدیدآمیز سرکوب‌گر و لبریز از تبعیض در حال زندگی هستند. طبق قانون اساسی ایران دین رسمی کشور اسلام و مذهب دوازده امامی می‌باشد واین اصل الی الابد غیرقابل تغییر است. همچنین در اصل 13 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تنها بخشی از ادیان از جمله زرتشتیان، کلیمیان، مسیحیان، تنها ادیانی هستند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزاد هستند. اما با وجود این قوانین همچنان همه پیروان سایر ادیان چه آن دسته که فقط در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده‌اند و چه آن دسته که جمهوری اسلامی به شکل واضحی آنان را به رسمیت نمی‌شناسد در ایران با یک فضای تهدیدآمیز روبرو هستند. عده‌ی بسیاری از این افراد از این آزارها و سرکوب‌های حکومتی در امان نبوده‌اند و بسیاری از آنان چاره‌ای جز ترک وطن و مهاجرت به کشورهای دیگر را نداشته‌اند. جمهوری اسلامی ایران افرادی را، که به جامعه مسیحیان پیوسته‌اند را خودسرانه بازداشت و آنها را به حبس‌های طولانی مدت می‌فرستد و حتی عده زیادی از آنها با خطر اعدام روبرو هستند. همچنین بهائیان را از دانشگاه‌ها اخراج می‌کند و یا اصلاً اجازه تحصیل به آنها داده نمی‌شود. کودکانی که در خانواده‌های بهایی متولد می‌شوند، برای اینکه بتوانند به یکی از حقوق اولیه خودشان که حق آموزش است دست پیدا بکنند، مجبور می‌شوند در مدارس دین و مذهب خود و خانوادهایشان را پنهان کنند. همچنین از دیرباز تاکنون جمهوری اسلامی ایران همیشه در صدد مصادره کردن اموال بهائیان برای تحت فشار گذاشتن این افراد بوده است. مسلمانان سنی هم در ایران، از دیرباز تا کنون با وجود اینکه،این آیین شاخه‌ای بسیار شناخته شده از اسلام است، از وجود شرایط تبعیض‌آمیز در ایران، و از رفتار ناعادلانه مسئولان با آنها بسیار شکایت دارند. در اکثر اوقات مساجد آنها را به بهانه‌های مختلف تخریب می‌‌کنند و هیچگاه اجازه داشتن پست و مقام دولتی در رده‌های بالا را نداشته‌اند. دراویش گنابادی در ایران هم مثل بقیه پیروان سایر ادیان دیگر در ایران در خفقان کامل به‌سرمی‌برند و همیشه با خطراتی همچون تهدید، مرگ و اعدام روبرو هستند. چنانکه در این سالهای اخیر شاهد فشار حداکثری بر پیروان این آیین بوده‌ایم بسیاری از آنان به دلیل اتهامات ساختگی حکومت اعدام شده‌اند و بسیاری از آنان احکام بلند مدت حبس دریافت کردند و اکنون در زندان به‌سر می‌برند. در واقع در جمهوری اسلامی هر نوع تفکر و هر نوع عقیده و هر باور مذهبی که در راستای اسلام مورد پسند حکومت نباشد، مورد ستم و تبعیض در کشور قرار می‌گیرد. بر اساس بیانیه‌های منتشر شده ایران جزء کشورهایی است، که به صورت فاحش حقوق سایر ادیان را نقض می‌کند و رفته رفته اقدامات خود را در جهت ساکت کردن دیگر پیروان ادیان تشدید کرده است. جرم‌انگاری تغییر مذهب و تهدید به اعدام کردن سایر دیگر پیروان ادیان در جمهوری اسلامی به یک روش برای ایجاد ترس و وحشت به پیروان دیگر آیین تبدیل شده است. مذهب یک باور درونی و شخصی برای هر فرد و هر انسانی می‌باشد که پرسش و ورود به آن توسط افراد دیگر به منظور مداخله و تفتیش عقاید افراد تلقی می‌شود. همانطور که در ماده‌های ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق‌ بشر آمده است، هرکس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند باشد، و این حق شامل آن است، که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشند و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی آزاد باشند. همچنین این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می‌باشد. آزادی دین و عقیده یک حق جهانی است و این حق باید به طور یکسان و شامل همه انسانها در جهان باشد و همچنین در راستای این آگاهی‌رسانی در کشورمان باید کوشا باشیم، چرا که با دادن اطلاعات صحیح و قانونی به یکدیگر می‌توانیم بدون آسیب‌رساندن به دیگر پیروان ادیان دین را در کنار عدالت و قانون محوری در کشور داشته باشیم.

 

 

انقلاب استوار

علی مسیبی

توماج صالحی خواننده رپ اهل اصفهان است. آهنگ‌های او عمدتاً درباره جامعه ایران است؛ از جمله آهنگ‌های ترکمنچای و سوراخ موش و نرمال که نام او با آن‌ها شنیده شد. توماج صالحی یک بار دیگر هم در تاریخ یک شنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ در اصفهان به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت شده بود. توماج خواننده زیرزمینی رپ است که امروز خبر بازداشت و دستگیری او در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. توماج صالحی، خواننده رپ زیرزمینی در دهه هفتاد ۷۰ در اصفهان متولد شد. خواننده رپ ایرانی است و در کارگاه فلزکاری کار می‌کند. او به خواندن ترانه‌ها و آهنگ‌های سیاسی معروف است و با قطعه سوراخ موش با متن شعر جنجالی سر و صدای زیادی در شبکه‌های مجازی راه انداخت که همین موضوع منجر به بازداشت او در شهریور سال 1400 شد. توماج صالحی که روز یکشنبه، ۲۱ شهریورماه ساعت ۹ شب، بازداشت شده بود، در ابتدای بازداشتش اطلاعی از اتهامات او در دسترس نبود. تنها امیر رئیسیان از قول پدرش گفته بود که گویا تبلیغ علیه نظام یکی از اتهامات او است. اگرچه اتهامات او بیش از این بود. به هر حال اطلاعات اولیه نشان می‌داد پرونده توماج صالحی در دادسرای شاهینشهر اصفهان در حال پیگیری بوده است. چندی بعد مشخص شد توماج صالحی به افساد فی‌الارض از طریق نشر اکاذیب به‌ صورت گسترده به‌ نحوی که موجب خسارات عمده شده است، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تشکیل و اداره دسته‌جات غیرقانونی به ‌قصد برهم زدن امنیت کشور، همکاری با دولت متخاصم علیه جمهوری اسلامی و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی از طریق فضای مجازی و تحریک و ترغیب افراد به اعمال خشونت‌آمیز متهم است. 28 آبان ماه 1402 وکیل توماج صالحی، خواننده بازداشتی در جریان اعتراضات ایران خبر از پذیرش درخواست فرجام‌خواهی و نقض حکم او در دیوان عالی کشور و متعاقبا آزادی این خواننده با قرار وثیقه داد. توماج صالحی که در پی آزادی از زندان یک ویدئوی چند دقیقه‌ای درباره وضعیتش در زندان منتشر شده بود، چندی بعد مجدداً بازداشت شد. در پی این بازداشت سخنگوی قوه قضاییه توضیحاتی درباره پرونده وی داد: توماج صالحی بعد از آزادی با قرار وثیقه در یکی از شهرستان‌های شمالی نکاتی را اظهار داشت و پرونده قبلی که هنوز در حال رسیدگی است. در حال حاضر با قرار بازداشت موقت در بازداشت به سر می‌برد. متاسفیم کسانی که اینگونه مورد رافت اسلامی قرار می‌گیرند، باز هم متنبه نمی شوند. امیر رئیسیان وکیل توماج صالحی نیز اعلام کرد، بابت بازداشت دوم توماج صالحی به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال زندان، دو سال ابطال گذرنامه و شرکت در دوره مدیریت رفتار محکوم شده است. یک تفاوت مهم محاربه با جرایم سیاسی، طبق تعریف جرم سیاسی در قانون جرایم سیاسی مصوب ۱۳۹۵، انگیزه جرم است.توماج صالحی درباره‌ اعتراضات مردم ایران، اعتصابات کارگری، اعدام‌ و زندان، فساد اقتصادی و سیاسی، مواضع اصلاح‌طلبان، قرارداد ۲۵ ساله با چین، خودکشی کودکان، بی‌اعتنایی هنرمندان به وضعیت جامعه‌ و سکوت‌شان و در حمایت از دادخواهان ترانه‌های خوش قافیه‌ و خوش ساختی در سبک موسیقی رپ اعتراضی ساخته و خوانده است. فال، آخرین اثری که از پیش از بازداشت منتشر شده، از مهمترین آثار صالحی‌ست. ویدئوی اعترافی از توماج چند ثانیه‌ای پخش شده است که نشان از هیچ چیزی نمی دهد ما بارها دیدهایم شخصی از مواضع خودش دفاع می‌کند و چند جمله که مثلاً در فلان جا اشتباه کردم یا در فلان جا تحلیلم درست بود را با تفسیر پخش کننده به گونه‌ای نشان می‌دهند که طرف اعتراف کرده است البته توماج حتی اگر اعترافی هم کرده باشد از ارزشهایش کاسته نمی شود زیرا صحبت‌های مردم آزاد است که بیان نظرات آنهاست نه افرادی که تحت شکنجه قرار دارند. لذا هیچ اعتنائی به چنین اعترافاتی نداشته و همچنان خواهان آزادی توماج و تمام دستگیرشدگان و توقف پرونده‌سازی از مردم هستیم. زندانی سیاسی آزاد باید گردد همچنین مردم توجهی به خود خانواده‌ها که تحت فشار قرار دارند نداده و مراسم تشیع و 40 ام جانباختگان را خودشان راسا برگزار می‌کنند و این سبب شده است که فشارها بر خانواده‌ها هم دیگر مؤثر نیفتد و بزودی این بساط هم جمع خواهد شد. انقلاب همچنان استوار به راهش ادامه می‌دهد پیروزی قطعی‌ست.

 

 

افزایش اعدام‌های جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۳

سپهر رضایی شایان

هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ششم دی‌ گزارش سالانه وضعیت حقوق بشر در ایران طی سال ۲۰۲۳ را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، اجرای احکام اعدام نسبت به سال ۲۰۲۲، با ۳۲ درصد افزایش و صدور احکام اعدام با ۶۸ درصد افزایش همراه بوده است. هرانا در سال ۲۰۲۳ محکومیت ۱۵۵ نفر به اعدام و اجرای احکام اعدام ۷۴۶ نفر را ثبت کرده است. از این تعداد، شش حکم اعدام در ملاء عام صورت گرفته و دو فرد که در زمان ارتکاب جرم انتسابی کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند و در اصطلاح حقوقی آن‌ها را کودک-مجرم می‌خوانند، در میان اعدام‌شدگان امسال بودند. از میان جنسیت‌های مشخص شده اعدام‌شدگان، ۵۹۷ نفر مرد و ۲۰ تن زن بوده‌اند. بر اساس این گزارش، اتهام ۵۶/۴۳ درصد اعدام‌شدگان مواد مخدر، ۳۴/۷۲ درصد قتل، ۲/۵۵ درصد جرایم جنسی، ۲/۵۵ درصد نامعلوم، ۱/۰۷ درصد محاربه، بغی (سیاسی-امنیتی)، ۱/۰۷ درصد محاربه (غیر سیاسی)، ۰/۹۴ درصد فساد فی‌ الارض، ۰/۴ درصد عقیدتی-سیاسی-دینی، ۰/۱۳ درصد امنیتی (جاسوسی-ترور-بمب‌گذاری) و ۰/۱۳ درصد اتهام زنا-انواع روابط جنسی با رضایت در ایران بوده است. این گزارش نشان می‌دهد اجرای حکم اعدام شهروندان نسبت به سال ۲۰۲۲ افزایشی ۳۲ درصدی داشته و صدور احکام اعدام با ۶۸ درصد افزایش همراه بوده است. آنتونیو گوترش، دبیر‌‌کل سازمان ملل متحد، در گزارش ماه آبان خود به مجمع عمومی این سازمان درباره نقض حقوق بشر در ایران، درباره سرعت و میزان رشد اجرای احکام اعدام هشدار داد. در سال ۲۰۲۳ میلادی ۶۴ نفر در حوزه حقوق کارگری در ایران بازداشت شدند و ۲۹ فعال کارگری یا مدافع حقوق کارگران به ۶۵۴ ماه حبس محکوم شدند. علاوه بر این ۱۷ نفر به هزار و ۲۵۸ ضربه شلاق و ۴۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و دو نفر به ۴۸ ماه تبعید محکوم شدند. طی این مدت گزارش‌های تعویق یا عدم پرداخت حقوق کارگران برای دست‌کم ۹۴۳ ماه، دو هزار و ۸۹۱ اخراج یا تعدیل، سه هزار و ۴۰۹ مورد بیکاری، ۱۱۹ ماه فقدان بیمه کار برای یک میلیون و ۷۶۴ هزار و ۱۶ کارگر، پنج مورد تعطیلی کارخانه و دو هزار و ۶۲۱ کارگر بلاتکلیف در حوزه کار گزارش شده است. در این مدت دست‌کم هزار و ۲۵۲ تن در سوانج کاری کشته و چهار هزار و ۱۸ مورد صدمات جسمی به کارگران در حین کار گزارش شده است.  در سال ۲۰۲۳ حداقل ۳۲۰ تجمع کارگری، یک مورد ممانعت از تجمع و ۱۱۱ اعتصاب کارگری به وقوع پیوست که بیشتر این تجمعات در ارتباط با مطالبات مزدی بودند. بر اساس این گزارش، بازداشت کارگران ۲۰ درصد و صدور احکام حبس برای کارگران ۴۵۸ درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. بر اساس گزارش هرانا، در سال ۲۰۲۳ میلادی در حوزه حقوق زنان دست‌کم ۲۶ مورد تجاوز و آزار جنسی، ۸۲ مورد قتل زنان، ۲۸ مورد قتل ناموسی به شمول قتل چهار مرد، یک مورد خودسوزی، شش مورد خودکشی، هفت مورد اسیدپاشی و ۲۴ مورد احضار به مراجع قضایی-امنیتی، سه هزار و ۱۷۶ مورد بدحجابی، سه مورد ممنوع الخروجی، هشت مورد محاکمه در مراجع قضایی، یک مورد تفتیش منزل، هشت مورد تجمع مربوط به این حوزه و ۹ مورد تبعیض در محیط‌های اجتماعی گزارش شده است. بر اساس این گزارش ۴۴ تن از زنان به دلایل مربوط به فعالیت در حوزه حقوق زنان بازداشت شده و دست‌کم ۲۰ تن از فعالان به ۱۸۲ ماه حبس و ۱۷ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان جزای نقدی محکوم شده‌اند. برای دو نفر نیز حکم ۲۲۲ ضربه شلاق صادر شده است. بر اساس این گزارش در یک سال گذشته ۲۷ مورد ضرب و جرح زندانیان، هزار و ۳۹۰ مورد عدم رسیدگی یا محرومیت از خدمات پزشکی زندانیان، ۳۴۲ مورد انتقال غیرقانونی زندانی به سلول انفرادی، ۱۱۴ مورد اقدام به اعتصاب غذای زندانیان، ۴۱۵ مورد انتقال اجباری یا تبعید زندانیان، چهارهزار و ۱۰ مورد تهدید و اعمال فشار به زندانی، ۶۶ مورد جلوگیری از ملاقات با زندانی و ۳۴ مورد شکنجه روحی و فیزیکی گزارش شده است. هفت مورد مرگ زندانی بر اثر بیماری، ۱۲ مورد خودکشی، یک مورد خودسوزی، چهار مورد قتل زندانی، ۲۰۸ مورد عدم دسترسی به وکیل، چهار هزار و ۱۹۷ مورد نگهداری زندانی در محیط نامناسب، ۸۰ مورد اعتراف‌گیری، ۲۹۰ مورد عدم تفکیک جرایم زندانی، ۷۸ مورد محرومیت از مرخصی استعلاجی و ۱۰۱ مورد محرومیت از حق تماس از دیگر موارد نقض حقوق زندانیان طی این بازه زمانی بوده است. در یک سال گذشته مراجع قضایی جمهوری اسلامی اقدام به صدور ۳۳ هزار و ۳۳۵ ماه حبس برای شهروندان در حوزه‌های مختلف به دلیل فعالیت‌های مدنی، عقیدتی یا سیاسی کرده‌اند که از این میزان ۲۵ هزار ۱۲۴ ماه حبس مربوط به حوزه اندیشه و بیان بوده است. این شهروندان علاوه بر این به شش هزار و ۵۵۱ ضربه شلاق محکوم شدند. محکومیت فعالان و شهروندان در سال ۲۰۲۳ نسبت به سال قبل ۸۶ درصد افزایش داشته است. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با ۶۸۵ مورد گزارش نقض حقوق بشر به عنوان مهم‌ترین نهاد ناقض حقوق بشر در ایران طی سال ۲۰۲۳ نام برده است.  بر اساس این گزارش سازمان اطلاعات فراجا با ۴۴۴ مورد گزارش، سپاه پاسداران با ۳۹۲ مورد گزارش، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران با ۱۹۳ مورد گزارش، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران با ۱۰۵ مورد گزارش، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران با ۱۰۱ مورد گزارش، پلیس فتا با ۸۱ مورد گزارش، شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تهران با ۸۰ مورد گزارش، دادسرای اوین با ۷۵ مورد گزارش و شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران با ۵۷ مورد گزارش در رتبه‌های بعدی ناقضان حقوق بشر در ایران طی این بازه زمانی بوده‌اند. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از قاضی‌ها ایمان افشاری، ابوالقاسم صلواتی، محمدرضا عموزاد، محمد مقیسه، سید احمد زرگر، حسین سعیدی، سید محمود ساداتی، علی شیخ‌لو و امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی به عنوان کسانی که بیشترین میزان نقض حقوق بشر را طی سال ۲۰۲۳ در ایران داشته‌اند نام برده است.

 

 

۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ ـ تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر(قسمت دوم)

فرشاد اعرابی

در ایران، شورای نگهبان حق تعیین نمایندگان را برای انتخاب شدن دارا است. بند۲. هر کسی حق دسترسیِ یکسان به خدمات عمومی در کشورش را دارد. بند۳. اراده مردم باید اساس قدرت حکومت باشد؛ این اراده باید از طریق انتخابات ادواری و سالمی ابراز شود که با حق رأی همگانی و یکسان و با استفاده از رأی مخفی یا روش‌های رای‌گیری آزاد برگزار شود. در نظام حاکم اراده ولی فقیه بالای همه اراده‌ها است. خمینی پیش از این گفته بود که اگر همه مردم یک رای بدهند و من یک رای دیگر داشته باشم اصالت با رای من به عنوان ولی فقیه است. ماده ۲۲) هر کس به‌عنوان عضوی از جامعه حق برخورداری از امنیت اجتماعی را دارد و مجاز است تا از طریق تلاش‌های ملی و همکاری‌های بین‌المللی مطابق با تشکیلات و منابع هر کشور حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را که لازمه منزلت و رشد آزادانه شخصیت اوست را عملی کند. در ایران تنها وابستگان به حکومت با دادن رشوه‌ و رانت می‌تواند از بخشی از حقوق اقتصادی خود استفاده کنند. کلیه حقوق اجتماعی و فرهنگی در کشور منوط به داشتن التزام به ولایت فقیه و نظام حاکم است. ماده ۲۳. بند۱. هر کس حق کارکردن، انتخاب آزادانه شغل، برخورداری از شرایط منصفانه و رضایت‌بخش برای کار و برخورداری از حمایت دولت در برابر بیکاری را دارد. بند۲. هرکس بدون هیچ‌گونه تبعیض حق بهره‌مندی از دستمزدی یکسان در برابر کار یکسان را دارد. بند۳. هرکس که کار می‌کند حق دارد تا از دستمزدی منصفانه و رضایت‌بخش برخوردار گردد آن‌گونه که تأمین کننده زندگی خود و خانواده وی به طریقی شایسته منزلت اجتماعی باشد و درصورت لزوم با دیگر شیوه‌های حمایت اجتماعی تکمیل شود. نگاه کنید به دستمزد میلیون‌ها کارگر، معلم، پرستار و… که کفاف نان بخور و نمیر آنها را هم نمی‌دهد و همین دستمزدهای اندک هم بیشتر اوقات با ماه‌ها و سال‌ها تأخیر پرداخت می‌شود. هر کس هم که مطالبه حقوق پرداخت نشده خود را بکند به زندان و اخراج از کار محکوم می‌شود. بند۴. هر کس حق دارد اتحادیه‌ای برای حمایت از منافع خود تشکیل دهد و یا در چنین اتحادیه‌هایی عضو شود. حق تشکیل هر اتحادیه صنفی در ایران مشروط به پیروی از نظام ولایت فقیه است. ماده ۲۴) هر کس حق استراحت کردن و فراغت و نیز تحدید ساعات کار در حد معقول و برخورداری از تعطیلات ادواری با دریافت دستمزد را دارد. مقایسه شود با وضعیت مشقت بار کارگران و کارمندان محروم. ماده ۲۵: بند۱. هر کس حق دارد از سطح معیشتی کافی برای سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری بهره‌مند گردد و حق دارد به هنگام بیکاری، بیماری، از کارافتاده‌گی، بیو‌گی و سالخورد‌گی یا فقدان وسیله امرار معاش و گذران زندگی که خارج از اختیار وی است تأمین گردد. نیاز به بیان هیچ توضیحی برای مقایسه با وضعیت شهروندان ایرانی تحت حاکمیت سران این حکومت نیست. بند۲. مادران و کودکان حق دارند از مراقبت‌ها و کمک‌های ویژه برخوردار شوند. همه کودکان خواه ثمره ازدواج باشند و خواه ثمره روابط خارج از ازدواج باشند باید از حمایت‌های اجتماعی یکسان بهره‌مند شوند. ماده ۲۶: بند۱. هر کس حق تحصیل دارد. تحصیل لااقل در مراحل ابتدایی و پایه باید رایگان باشد. تحصیلات ابتدایی باید اجباری باشد. آموزش‌های فنی و حرفه‌ای باید در دسترس عموم قرار گیرد و آموزش عالی باید برای همه و براساس شایستگی در دسترس باشد. در ایران طی کمتر از یک دهه بیش از ۵ میلیون دانش‌آموز به دلیل فقر مجبور به ترک تحصیل شدند. بند۲. آموزش باید در جهت رشد کامل شخصیت انسانی و تقویت احترام به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی باشد. باید تفاهم، مدارا و مودت میان تمامی ملل، گروه‌های نژادی و مذهبی را ارتقای داده و فعالیت‌های سازمان ملل متحد در جهت پاس‌داری از صلح را تسریع بخشد. بند۳. والدین در گزینش نوع آموزش فرزندان‌شان حق تقدم دارند. ماده ۲۷: بند ۱. هر کس حق دارد در حیات فرهنگی جامعه مشارکت کند و از هنر و پیشرفت‌های علمی و فواید آن بهره‌مند شود. بند۲. هر کس حق دارد از منافع معنوی و مادی هر محصول علمی، ادبی یا هنری که خود پدید آورنده آن است استفاده کند. ماده ۲۸) هر کس حق برخورداری از نظمی اجتماعی یا بین‌المللی را دارد که در آن حقوق و آزادی‌های مورد اشاره در این اعلامیه به‌طور کامل قابل اجرا باشد. ماده ۲۹: بند۱. هر کس در قبال جامعه‌ای که در آن رشد آزادانه و کامل شخصیت وی ممکن باشد وظیفه‌ای دارد. بند۲. برای اجرای این حقوق، هر کس فقط باید در برابر محدودیت‌هایی قرار گیرد که توسط قانون صرفاً به هدف تأمین شناسایی و احترام به حقوق و آزادی‌های دیگران و برآوردن مقتضیات منصفانه اخلاق، نظم عمومی و رفاه همگانی دریک جامعه دمکراتیک تعیین می‌شود. بند۳. این حقوق و آزادی‌ها در هیچ موردی نباید خلاف اهداف و اصول سازمان ملل متحد باشد. ماده ۳۰) هیچ‌یک از مفاد این اعلامیه نباید به گونه‌ای تفسیر شود که برای دولت، گروه یا شخصی حقی قائل شود که به‌موجب آن بتواند به اقدامی در جهت پایمال کردن هریک از حقوق و آزادی‌های مورد اشاره در این اعلامیه دست یازد. با مرور مواد ۳۰ گانه اعلامیه جهانی حقوق بشر نگاهی می‌اندازیم به برخی از حقوق مسلم و پایمال شده مردم ایران توسط سران حکومت. اعدام اصلی‌ترین روش مجازات و مغایرت با اصل حق حیات انسان‌ها: در سال ۱۴۰۲ دستگاه قضایی علیرغم تمامی فعالیت‌های معترضین و اعتراض سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشری بین‌المللی، همچنان به اعدام‌های گسترده خود به عنوان اصلی‌ترین روش مجازات، ادامه داده است. سران نظام در ۸ ماه اولیه سال ۱۴۰۲ بیش از ۸ ماه اول سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ حکم اعدام زندانیان را اجرا کرده است: در ۸ ماهه نخست ۱۴۰۲ تاکنون دستکم ۵۴۹ زندانی اعدام شده‌اند. این آمار در ۸ ماه نخست ۱۴۰۱ دستکم ۴۳۸ زندانی و در ۸ ماهه نخست سال ۱۴۰۰ حداقل ۲۲۲ تن بوده است. افزایش آمار اعدام زندانیان نشان از نیاز این حکومت به اعدام به منظور ایجاد فضای ترس و وحشت در جامعه دارد تا بتواند مانع اوج‌گیری دوباره اعتراضات سراسری مردم شود. سران حکومت با استفاده از دخالت امور سایر کشورهای خاورمیانه اقدام به اعدام زندانیان سیاسی کرده‌اند. عملی که در هراس از واکنش‌های جهانی پیش از این مخفیانه و در آمار کم انجام می‌شد در حالیکه این مدت اقدام به اعدام حداقل ۷ زندانی سیاسی کرده است. اسامی برخی زندانیان سیاسی اعدام شده در نیمه دوم ۱۴۰۱ عبارتند از: علی‌صابرمطلق،میلاد زهره‌وند،محمد کریم‌ بارکزاهی اکسون،محمد براهویی انجمن،ادریس بیلرانی،میثم چندانی،قاسم آبسته،صالح میرهاشمی،مجید کاظمی،سعید یعقوبی،هانی آلبوشهبازی،کامران رضایی. گرفتن جان تعدادی از شهروندان ایرانی تنها و تنها به منظور مقابله با اعتراضات مردمی است. این اقدامات مغایر اصل حق حیات انسان‌ها است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تصریح شده است. اجرای احکام غیر انسانی مانند سنگسار و قطع اعضای بدن: طبق ماده۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچ کس نباید مورد شکنجه و بی‌رحمی و آزار و تحت مجازات‌های غیر انسانی قرار گیرد. این در حالی است که قوانین غیر انسانی سنگسار و قطع عضو و درآوردن چشم در قوانین قوه قضاییه تصویب و اجرایی شده است. در سال ۱۴۰۱ دستکم ۴ مورد اجرای حکم نقض عضو توسط قوه قضاییه گزارش شده است. قتل و بازداشت‌های خودسرانه و نقض مواد ۸ تا ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر: بازداشت‌های خودسرانه که مصداق بارز نقض حقوق ذاتی و انسانی است، در ایران کاملا رایج است. در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ مأموران امنیتی و بسیجی‌های لباس شخصی با هجوم به منازل مردم و یا در معابر عمومی با ایراد ضرب و جرح شهروندان را بدون داشتن حکم قضایی بازداشت می‌کردند. از سرنوشت برخی از بازداشت‌ شدگان با گذشت یک سال هنوز اطلاع دقیقی در دست نیست. این اقدامات با مواد ۸ ، ۹، ۱۰ و ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر در تعارض است. طبق آمار منتشره در سال ۱۴۰۱ حداقل ۵۶۵ و در سال ۸ ماه ابتدای سال ۱۴۰۲ حداقل ۷۲۲ نفر توسط نیروهای امنیتی و لباس‌شخصی به صورت خودسرانه بازداشت شده‌اند. قتل شهروندان توسط مأموران امنیتی، هنگام یا در زمان بازداشت، امری رایج است بسیاری از بازداشت‌شدگان در اعتراضات سراسری در هنگام یا در زمان بازداشت به قتل رسیده‌اند اما سران حکومت و ایادی آنها با صحنه‌سازی قتل آنها را خودکشی اعلام نمودند. نقض آزادی‌های مذهبی و سرکوب آنها: بر اساس ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر داشتن هر عقیده، مرام و دینی برای عموم مردم آزاد است. هیچ کس حق اهانت و تعرض به فرد دیگر به‌دلیل داشتن عقیده‌ای دیگری را ندارد. هر کس در انجام مراسم و مناسک آیین خود آزاد است. سران حکومت در ۴ دهه گذشته پیروان هیچ دین و آیینی را به رسمیت نشناخته و علاوه بر فشار به اقلیت‌های دینی حتی به اهل تسنن و سایر نگرش‌های تشییع نیز اجازه فعالیت و ابراز عقیده نمی‌دهند. باید به یاد داشت که در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ بیش از ۹۰ درصد آنها شیعه بودند. در یک سال گذشته سران حکومت بیشترین تعرض به نمازگذاران اهل سنت د زاهدان و سایر شهرهای استان سیستان و بلوچستان و کردستان را داشته‌اند. گورستان‌های بهاییان در ایران مستمرا مورد تهاجم پاسداران و مأموران لباس شخصی واقع شده و آنها در دفن فوت‌شدگان خود با محدودیت‌های فراوانی مواجه هستند. دراویش گنابادی و دراویش یارسانی همچنان تحت سرکوب قرار دارند و اجازه بیان آزاد عقاید خود را ندارند. حقوق پایمال شده زنان در ایران: مسائل مربوط به حوزه زنان یکی از چالش برانگیز‌ترین مسایل جامعه ایران است. سران زن‌ستیز تمام تلاش خود را انجام می‌دهند تا هر چه بیشتر زنان این کشور را سرکوب کرده و حقوق آنها را پایمال کنند. در این راستا نهادهای حکومتی، از قوه قضاییه تا نیروی انتظامی و… روزانه و سیستماتیک در راستای سرکوب هرچه بیشتر زنان حرکت می‌کنند. ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه‌ها، تحمیل حجاب اجباری، نداشتن حق طلاق و حضانت از کودکان و… از موضوعاتی است که زنان روزانه در معرض آن قرار دارند. بازداشت گسترده زنان در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و اعمال خشن‌ترین رفتار با زندانیان زن و توهین و تحقیر آنها در همین راستا است. سرکوب سیستماتیک زنان به بهانه حجاب همچنان ادامه دارد. حضور زنان و مردان بسیجی به عنوان حجاب‌بان در معابر عمومی، هتاکی و برخوردهای غیر‌ انسانی‌آنها موجب واکنش مردم و زنان آزاده شده است. مرگ آرمیتا گراوند یک نمونه از برخورد این افراد با زنان و دختران آزاده کشور است. سرنگونی حکومت تنها راه برقراری حاکمیت آزادی و حقوق بشر: با گذشت بیش از ۴ دهه حقوق بشر در ایران پایمال کسانی است که هیچ اعتقادی به حقوق انسان‌ها نداشته و خود را صاحب جان و مال همه آحاد بشر می‌دانند. آنها در این سال‌ها به هیچ یک از مواد ۳۰ گانه اعلامیه حقوق بشر ملتزم نبوده و هیچ منعی را رعایت نکرده‌‌‌اند. سران حکومت در یک توهین به جامعه جهانی با راه اندازی قوانین ضد انسانی، تحت عنوان حقوق بشر اسلامی رودرروی آن ایستاده‌اند. به همین دلیل، این حکومت تا کنون بیش از ۷۰ بار توسط مجمع عمومی و سایر کمیسیون‌های سازمان ملل بدلیل نقض حقوق بشر محکوم شده است. باید به یاد داشت که اساسا تمامی مشکل مردم ایران در بیش از ۴ دهه گذشته زیرپا گذاشتن حقوق اولیه انسانی و مدنی آنها توسط سران حکومت بوده است. مردم ایران در ۴۵ سال گذشته از هیچ تلاشی در افشای جنایات حاکمان جنایتکار فروگذار نبوده‌اند. آنها تلاش می‌کنند با سرنگون کردن این حاکمیت آزادی و حقوق پایمال شده انسان‌ها را به میهن خود هدیه دهند. بی‌گمان روزی سران این حکومت بایستی در یک محکمه جهانی پاسخگوی جنایات خود باشند.

 

 

شمشاد

بهاره مسگری

ضرورت حفاظت از ذخیره‌گاه ژنتیک جنگلی شمشاد. مقدمه: شناسایی منابعی که به عنوان ظرفیتهای اکوتوریسم و نسبت به سایر گونه‌ها در خطر هستند و بحث انقراض آنها را تهدید می‌کند و از حساسیت بیشتری برخوردار هستند مسئله مهمی است. ذخیره‌گاه‌های جنگلی گلستان که بخشی از جنگل‌های هیرکانی و با ارزش خزری را تشکیل می دهند از گونه‌های نادر و در معرض حمایت تشکیل شده که می‌تواند در توسعه و حفاظت از جنگل‌های رو به نابودی شمال نقش ارزنده‌ای را ایفا کند. همچنین این منطقه به عنوان یک ظرفیت اکوتوریسم مطرح می‌باشند و می‌توانند علاوه بر بازدید عموم، مکانی برای پژوهش دانشجویان، مربیان و دوستداران محیط زیست قرار گیرند. شهرستان بندر گز یکی از پهنه‌هایی است که به سبب دارا بودن شرایط خاص جغرافیایی، قابلیت ویژه‌ای در زمینه الگوهای نوین و جدید توسعه بر مبنای توسعه پایدار مبتنی بر پتانسیل‌های طبیعی دارد. از این رو تلاش برای حفظ این ظرفیت‌ها باید در دستورالعمل محیط زیست قرار گیرد. یکی از ظرفیت‌های اکوتوریسم منطقه تحت عنوان ذخیره‌گاه شمشاد کشور در منطقه چشمه بلبل دهستان لیوان مورد تحقیق قرار گرفته است. مبانی تحقیق: شمشاد هیرکانی Buxus hyrcana Pojark تنها گونه از جنس شمشاد در جنگل‌های هیرکانی است که به صورت لکه‌های کوچک و بزرگ پراکنده در بسیاری از مناطق جلگه‌ای و در میان بند بیشتر در عمق دره‌های مرطوب و دامنه کوه‌ها انتشار دارد. شمشاد با نام علمی بوکسوس هیرکانا Buxus hyrcana از جمله گونه‌های جنگلی همیشه سبز و سایه دوست است که معمولاً در زیر آشکوب‌های درختانی مانند ممر، انجیلو و افرا دیده می‌شود. سطح زیر پوشش شمشاد در جنگل‌های هیرکانی نزدیک به 45 هزار هکتار و سهم گلستان از این مجموعه عظیم تنها 450 هکتار است که در حوزه جنگل‌های غرب گلستان در محدوده حفاظتی سرجنگلبانی چشمه بلبل لیوان واقع شده است. شمشاد هیرکانی به عنوان یک ظرفیت اکوتوریسم مکانی قابل توجه برای دانشجویان، پژوهشگران داخلی و خارجی و مربیان محیط زیست است. مهم ترین تهدید شمشاد در سال‌های اخیر، آفتی به نام شب‌پره است که از مرزهای شمالی استان گیلان وارد کشور شده و پس از نابودی جنگل‌های شمشاد گیلان و مازندران به جان شمشادهای گلستان افتاده است. اهمیت ویژه جنگل شمشاد گلستان به این دلیل است که این مجموعه 450 هکتاری به عنوان ذخیره گاه شمشاد در کشور محسوب می‌شود. ضرورت و راهکارها: حفظ ذخیره‌گاه‌های ژنتیکی مسئله‌ای است که در بعد جهانی دارای اهمیت بوده و این مسئله را باید به عنوان مسئله‌ای فراملی در نظر گرفت. این ذخیره‌گاه‌ها بازمانده دوران چند هزار ساله بوده که از نظر ژنتیک قابل اهمیت بوده و در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. آشنایی و آگاهی مردم، با ارزش گونه گیاهی نادر و کمیاب شمشاد و ایجاد این تفکر در مسئولین که با اولویت‌بندی در برنامه‌ریزی ضمن انجام وظیفه حفاظت و نگهداری از جنگل‌های موجود، از نابودی ذخایر و مناطق ویژه در خطر انقراض جلوگیری کنند. نجات محیط زیست ایران بیش از هر چیز به دیده‌بانی، اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی نیازمند است. هر چه آگاهی و اطلاعات جامعه در این زمینه افزایش یابد تخریب، آلودگی و نابودی محیط زیست کاهش می‌یابد. توجه رسانه ملی و خصوصاً رسانه استانی به مقوله محیط زیست استان گلستان. حفظ طبیعت به ویژه حیات پوشش گیاهی برای استفاده نسل‌های فعلی و آینده با اقدامات پیشگیرانه و به صدا درآوردن زنگ خطر. اطلاع‌رسانی و ارائه راه حل‌های جلوگیری از کاهش تنوع زیستی و به ویژه حفاظت گونه‌های مورد تهدید و در حال انقراض. شناخت ارزش گونه گیاهی شمشاد به لحاظ یک ظرفیت اکوتوریسم. شناخت ارزش گونه گیاهی شمشاد از این منظر که یک گونه همیشه سبز است. بررسی ارزش گونه گیاهی شمشاد از نظر اینکه زیستگاه مهم وحوش به ویژه گونه در حال انقراض پلنگ است. بررسی ارزش گونه گیاهی شمشاد از نظر علمی، پژوهشی و آموزشی. شناخت ارزش گونه گیاهی شمشاد از این نظر که به عنوان آخرین ذخیره گاه ژنتیکی شمشاد در کشور محسوب می‌شود. بررسی تهدید گونه گیاهی شمشاد توسط آفتی به نام شب‌پره که در سال‌های اخیر به جان شمشادهای گلستان افتاده است. بررسی چگونگی حفظ و پیشگیری و راهکارهای پیشنهادی ادارات مربوطه از این گونه گیاهی در حال انقراض. نتیجه‌گیری: ذخیره‌گاه‌های ژنتیک جنگلی از اهمیت بالایی برخوردارند. از بین این گونه‌های جنگلی، گونه در معرض تهدید شمشاد از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به وجود آفت شب‌پره نیازمند است که سم‌پاشی و حصارکشی در طولانی مدت انجام شده تا از ورود هر گونه مهاجم دیگر پیشگیری شود.

 

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram