نشریه بشریت شماره ۲۷۹

آرشیو نشریه بشریت

 

فهرست مطالب نشریه بشریت شماره 279

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
4
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، شهریور ماه ۱۴۰۲
پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، رضا شایگان
5
گزارش آماری قتل‌های قانونی، شهریور ماه ۱۴۰۲
فرشاد اعرابی
5
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، شهریور ماه ۱۴۰۲
مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی
5
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، شهریور ‌ماه ۱۴۰2
بهنام شیرمحمدی، عبدالمجید بازداران ، سعید بهشتی متین
6
گزارش آماری نقض حقوق زنان، شهریور ماه ۱۴۰۲
مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری، شراره هادی‌زاده رئیسی
6
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، شهریور ماه ۱۴۰۲
کوثر ولی‌زاده، سونیا سوارکوب، محمودرضا صالحی، 
فهیمه تیموری
6
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، شهریور ماه 1402
امیررضا ولی‌زاده، سعید پورمند، مرجان شعبان‌نژاد، پویا حسابی
7
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، شهریور ماه 1402
کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید بهشتی متین،
 صدرا مجیب یزدانی
7
گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۷ آگوست ۲۰۲۳
فهیمه تیموری
7
گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، 10 سپتامبر ۲۰۲۳
مهناز ترابی
10
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان، 15 سپتامبر 2023
کوثر ولی‌زاده
12
گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ١7 سپتامبر ٢٠٢٣
عبدالمجید بازداران
13
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، 21 سپتامبر 2023
آیلار اسماعیلی
17
حجاب اجباری ریشه در ایدوئولوژی جمهوری اسلامی، قسمت2
اسفندیار سنگری
21
اقتصاد مردم‌کش
علی مسیبی
21
قیام سراسری ۱۴۰۱- لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران
فرشاد اعرابی
22
زن‌ستیزی
صادق نوری
22
جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند اعدام را کنار بگذارد
صادق فرخی قصرعاصمی
23
نه به اعدام و نه به جمهوری اسلامی
مهناز ترابی
23
حکومتی که کودک می‌کشد
محمودرضا صالحی
24
سالگرد قتل مهسا امینی و تولد یک سالگی قیام زن، زندگی، آزادی
پریا ترابی
24
یک سال از خیزش انقلابی که گذشت
فهیمه تیموری
25
حجاب در ایران اختیاری یا اجباری؟!
عباس منفرد
25
ایران از نگاه تصویر: زن، زندگی، آزادی
مینا کرمیان
26
ایران از نگاه تصویر: چشم‌هایی که دیگر نیستند
مینا کرمیان
26
ایران از نگاه تصویر: ایران من
بارین شاهسوند 12 ساله
26
اطلاعیه 1554
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
27

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند

سردبیر: مینا  آقابیگی

صفحه آرا: نرگس مباشری‌فر, سپیده عشقی

طرح روی جلدوپشت جلد: مازیار پرویزی

امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند

ویراستارها: نرگس مباشری‌فر، رضا شایگان، پوریا طالب‌زاده، لیلا ابوطالبی

چاپ و توزیع: مصطفی حاجی‌ قادر مرحومی

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

 

 

 

 

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

عکس جلد کتاب‌ها

۱-اخلاق محمد و روح به فقری

نویسنده: اشکال سال، در این مقاله به بررسی  روح به‌فقری در جستار اسلامی پرداخته شده. اگر سرتاسر قرآن و زندگانی پیامبر اسلام را ورق بزنیم تا با نکته سنجی به یک تصور کلی از آن برسیم ،به این نتیجه دست خواهیم یافت که در تفکرات محمد مصیبت خود به ارزش تبدیل گشته، به راستی دنیا مکان حقیریست که صرفا باید آن را تحمل کرد تا زمانی فرارسد تن فانی زیر خاک رود و راه برای برون رفت روح ازلی باز شود.

۲- تصویر بزرگ

نویسنده: شان کرول، مترجم دکتر تقی کیمیایی‌اسدی. درباره خاستگاه‌های حیات، معنی داشتن و خود جهان. شان کارول (SeanM Carroll) فیزیکدان آمریکایی در کالتک و عضو هیئت علمی دانشگاه شیکاگو است. زمینه کاری او نسبیت عام و ماده تاریک است. کارول یک آتئیست برجسته می‌باشد. کتاب (چیزی عمیقاً پنهان، جهان‌های کوانتومی و پیدایش فضا-زمان) به قلم او و ترجمه تورج حوری (به فارسی) از انتشارات مازیار به چاپ رسیده‌ است.

۳- سنگ صبور

نویسنده: صادق چوبک، رمانی از صادق چوبک است که در سال ۱۳۴۵ خورشیدی منتشر شده ‌است. اصطلاح سنگ صبور در فرهنگ عامه ایرانی برای کسی یا چیزی به کار می‌رود که شنونده همه دردها و رنجهای آدمی است. سنگ صبور درد دل‌ها را می‌شنود و غم‌خواری می‌ورزد. ساختار این رمان بر اساس تک گویی یا مونولوگ است.

۴- جهان از چه ساخته شده است

آیزاک آسیموف، مترجم: محمود بهزاد، در این کتاب تاریخ 2600 ساله کوشش آدمی برای شناخت ماهیت جهان، از تالس دانشمند یونانی، طراح پرسش جهان از چه ساخته شده است گرفته تا سی بورگ آمریکایی و همکارانش کاشف آخرین عناصر، از کیمیاگری گرفته تا اختراع اتم شکن، از جستجوی راز تبدیل سرب به طلا گرفته تا ساختن عنصرهای مصنوعی، در قالب داستانی شیرین، ضمن شناساساندن چهره‌های درخشان علم شیمی چون مندلیف و مادام کوری به شما عرضه می‌شود. یکی از مسائلی که همواره خاطر متفکران جهان را از روزگاران قدیم به خود مشغول داشته، شناخت ماهیت جهان و آنچه در آن وجود دارد بوده است. آیزاک آسیموف شیمیدان آمریکایی، تاریخ چند هزار ساله پژوهش درباره عنصرها را به بهترین صورت ممکن در چنین مجموعه مختصری گرد آورده و از رازهای ماهیت مواد جهان پرده‌برداری کرده است. به طوری که خواننده پس از پایان کتاب با چهره‌ای خشنود و راضی از آنچه که کسب کرده است به خواندن هرچه بیشتر مطالب علمی راغبتر می‌شود…

۵- خطابه (تاریخ اوایل انقلاب مشروطیت)

نویسنده: سیدحسن تقی‌زاده، در میان رجال سیاسی ایران در زمان معاصر، سیدحسن تقی‌زاده (1348-1257) از موقعیت ویژه‌ای برخوردار است. نقش او در برپایی قیام مشروطه؛ هواداری از از مردم سالاری و مخالفت با سلطنت رضاخان پهلوی؛ پیوستن او به نظام حکومتی، رضاشاه و ماجرای تجدید قرارداد نفت ایران و انگلیس در سال 1933 (1312ش) و ادامه فعالیت‌های دیپلماتیک و سیاسی او در دوره ی سلطنت محمدرضا شاه پهلوی. نگاهی گذرا به سیر تحول زندگانی و افکار تقی‌زاده، نشان می‌دهد که وی یک شخصیت خاکستری است. به زبان ساده، دارای جنبه‌های مثبت و منفی و ضد و نقیض است. او مردی ادیب و سخنور بود و اطلاعات وسیعی درباره‌ی تاریخ اسلام، و سایر ادیان، داشت؛ مقالات متعدد او گواهی است بر این مدعا. ضمناً چون سالیان درازی را در اروپا به سر برده بود، با فرهنگ و تمدن غرب کاملاً آشنا و شیفته‌ی آن بود، به طوری که یکی از هواداران سرسخت تجدد (مدرنیته) در ایران به شمار می‌رفت. الگوی فکری او در این زمینه، نظام حکومتی بریتانیا بود. این کتاب محدود به سه سخنرانی تقی‌زاده است. این سخنرانی‌ها در باشگاه مهرگان پیرامون مشاهدات وی از مشروطیت (تا پایان استبداد صغیر) است.  این سخنرانی‌ها در واقع مشاهدات شخصی تقی‌زاده از جریان انقلاب مشروطه است؛ از این رو درخور توجه و تأمل است خاصه آنکه مشروطیت بخش مهمی از تاریخ ایران است و نیز تقی‌زاده هیچ اثر مکتوبی درباره انقلاب مشروطه‌ی ایران ننگاشته است.

۶- خانه کج

نویسنده: آگاتا کریستی، ترجمه: صدیقه ابراهیمی. این کتاب یکی از بهترین کارهای آگاتا کریستی (آگاتا کریستی، جنایی‌نویس نامدار انگلیسی شیفته جهان بی‌گناه است. او در مصاحبه‌ای که در آخرین سفرش به ایران در سن هفتادوپنج سالگی و ده سال پیش از مرگش با او شده است می‌گوید شش بار به ایران سفر کرده است. از او می‌پرسند چند سال است که کتاب می‌نویسد و تاکنون چند کتاب پلیسی نوشته‌اید؟ کریستی: جواب این سؤال برای من مشکل است. چون من همیشه در کار نوشتن بوده‌ام الان متجاوز از ۵۰ سال است که کتابهای پلیسی می‌نویسم. داستان کوتاه و نمایشنامه هم زیاد نوشته‌ام. می‌توانم بگویم مجموع آثار من از هفتاد بیشتر است.) است. خانه کج واقعاً اثری دلپذیر است. خواننده وقتی کتاب را می‌خواند اصولاً پی می‌برد که این کتاب با تمام آثار دیگر آگاتا کریستی فرق می‌کند.

۷- پرواز شبانه

نویسنده: آنتوان دوسنت آگزوپری، مترجم: پرویز شهدی. به عنوان سرمشق می‌توانم هندی را از کتاب کنتون ((Cuinton که با قید احتیاط آنرا توصیه میکنم براین نامه منقول بیفزایم آدمی شجاعت خود را همچون عشق خود نهان می‌دارد یا از این هم بهتر شجاع مردان دلاوری‌های خود را نهان میدارند همچنان که بزرگواران صدقه‌ای را که می‌دهند پوشیده می‌دارند. کارهای خود را به صورت دیگری جلوه می‌دهند یا برایشان بهانه می‌تراشند. سنت اگزوپری در تمام آنچه نقل می‌کند همچون کسی سخن می‌گوید که خود همه آن مراحل را گذرانده است. تماس شخص او با خطر مداوم کتاب او را با چاشنی اصالت و تقلیدناپذیری خوشمزه می‌کند. داستانهای بسیار درباره جنگ با سرگذشتهای تصوری داشته‌ایم که اگر نویسنده آنها مردی شوخ طبع و بینا بوده است بر چهره سربازان و ماجراجویان واقعی که آن داستانها را می‌خوانده‌اند لبخندی می‌آورده است. من این کتاب را تنها بخاطر شایستگی ادبی آن نمی‌ستایم بلکه ارزش آنرا به عنوان صفحه ضبط واقعیات نیز در نظر دارم و همین ترکیب دور از معمول این دو خصیصه است که این اهمیت استثنایی را به پرواز شبانه ارزانی داشته است. پرواز شبانه دومین رمان نویسنده فرانسوی، آنتوان دو سنت‌اگزوپری است. این اثر اولین بار در ۱۹۳۱ منتشر و تبدیل به یک کتاب پرفروش در سطح جهانی شد.

۸- چطور با هر آدمی ارتباط برقرار کنیم؟

نویسنده: لیل لوندز، مترجم: فرخ بافنده. این کتاب، ۹۲ ترفند ساده را به شما معرفی می‌کند تا با استفاده از آن بتوانید هم در زندگی، هم کار و هم در عشق یک گفتگو کننده‌ی برتر شوید و به خواسته‌هایتان برسید. تا حالا شده آدمهای موفقی را تحسین کنی که به نظر می‌رسد همه چی دارند؟ تو آنها را می‌بینی که با اعتماد به نفس در جلسه‌های کاری کنند و یا با خیال راحت در مهمانی‌ها صحبت می گپ می‌زنند آنها کسانی هستند که بهترین شغل‌ها مهربان‌ترین همسران وفادارترین دوستان کلان‌ترین حساب‌های بانکی و یا شیک‌ترین ویلاها را دارند. ولی یک لحظه صبر کن! بسیاری از آنها از تو باهوش‌تر یا باسوادتر ،نیستند، حتی خوشگل‌تر هم نیستند پس قضیه چیست؟ (بعضی از آدمها فکر می‌کنند آنها این ویلاها را به ارث می‌برند؛ برخی دیگر می‌گویند آنها با این همسران ازدواج می‌کنند و یا اینکه صرفاً آدمهای خوش شانسی هستند به گمانم این افراد باید در دیدگاهشان تجدید نظر کنند تمام مواردی که در بالا نام ۱۸ چطور با هر جور آدمی ارتباط برقرار کنیم؟ بردیم، حاصل یک چیز است مهارت این آدم‌های موفق در برخورد با همنوعان انسانی خود.

۹- هنر درک زمانه

کتاب نایاب هنر درک زمانه یک مجموعه کوچک اما بسیار دلچسب و جذاب از آثار آنتون چخوف، نویسنده، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس مشهور روس؛ به گردآوری و تألیف دکتر مرتضی حقیقت، می‌باشد.

۱۰- مرگ یزدگرد

نویسنده: بهرام بیضایی. این شوخی نامردان است که امید می‌دهند و سپس بازپس می‌گیرند و برنومیدشدگان از تهِ دل می‌خندند.

۱۱- همسران خوب

نویسنده: لوئیزا می الکوت، مترجم: شهید دخت رئیس‌زاده. رمان همسران خوب اثر لوئیزا می الکوت رمان‌نویس آمریکایی است که دنباله زنان کوچک دیگر اثر اوست. این رمان داستان زندگی چهار خواهر است که هر یک وظایف اجتماعی و خانوادگی خود را در غیاب پدر و مادر که درگیر جنگ‌های داخلی آمریکا هستند به نحو شایسته‌ای انجام می‌دهند آنان با اراده‌ای مصمم وظایف زندگی را به دوش می‌کشند و در این راه با تمام توان به پیش می‌روند.

۱۲- دیکتاتوری مذهبی وحشی‌ترین نوع دیکتاتوری است

نویسنده: صادق نوری. دیکتاتوری مذهبی بدترین شکل دیکتاتوری است. اعمال قدرت با تکیه بر مذهب و اجرای قانون به نمایندگی از طرف خدا. چپاول، دزدی، غارت ثروت مردمی و استثمار کارگران و مزدبگیران به نام حکومت نمایندگان خدا… وحشی‌ترین نوع دیکتاتوری است. جمهوری اسلامی از چنین نوع دیکتاتوری و ولی فقیه سمبل آن است.

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، شهریور ماه ۱۴۰۲

پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، رضا شایگان

شهریور مرداد عنوان ردیف
۶۷ ۷۲ اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بین‌المللی، بیانیه‌های بین‌المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان ۱
۲۶۴۷ ۱۷۱ بازداشت‌ها ۲
۱۰۳ ۳۸ احضار ۳
۸۸ ۴۷ احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه ۴
۶۰ ۱۰۱ زندان و زندانی شامل: ضرب‌وشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری ۵
۱۳ ۳۲ کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت ۶
۳۵ ۴۹ تیراندازی به مردم ۷
۱۷ ۶ موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی و انفجار مین ۸
۳۰۵۷ ۵۱۶ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۹۵ خبر که در طول ماه شهریور ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، هه‌نگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیده‌بان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانه‌ها، ایران وایر، رسانک و جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی درشهریور ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: غزاله‌السادات ابطحی، رضا شایگان، فرشاد اعرابی، صادق فرخی قصرعاصمی، حسن حمزه‌زاده ، لیلا ابوطالبی، پریسا نیکونام نظامی، مرضیه علی‌کرمی، نرگس مباشری‌فر، نوید احمدی، پریا ترابی و محمد اسدی می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

 

گزارش آماری قتل‌های قانونی، شهریور ماه ۱۴۰۲

فرشاد اعرابی

ردیف موضوع و نوع جرم کودک زنان مردان جمع
۱ صدور حکم اعدام قتل ۰ ۱ ۵ ۶
محاربه ۰ ۰ ۱ ۱
بغی ۰ ۰ ۱ ۱
۲ اجرای حکم اعدام قتل ۰ ۲ ۱۲ ۱۴
مواد مخدر ۰ ۰ ۱۰ ۱۰
۳ خودکشی در زندان ۰ ۰ ۱ ۱
۴ رهایی از اعدام قتل ۰ ۰ ۴۷ ۴۷
۵ اخبار معترضین در خطر اعدام ۰ ۰ ۱ ۱
جمع 0 ۳ ۷۸ ۸۱

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 56 خبر که در طول شهریور ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانه‌ها، هه‌نگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در شهریور ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: غزاله‌السادات ابطحی، رضا شایگان، فرشاد اعرابی، صادق فرخی قصرعاصمی، حسن حمزه‌زاده ، لیلا ابوطالبی، پریسا نیکونام نظامی، مرضیه علی‌کرمی، نرگس مباشری‌فر، نوید احمدی، پریا ترابی و محمد اسدی می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، شهریور ماه ۱۴۰۲

مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی

شهریور مرداد موضوع ردیف
۳۷ ۴۲ آلودگی هوا ۱
۲۲ ۱۳ آلاینده‌های زیست‌محیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانه‌ای) ۲
۵ ۲۰ جنگل و اراضی ملی (آتش‌سوزی و از بین رفتن مراتع) ۳
۱۸ ۲۱ بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه ۴
۵ ۶ طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروش‌های غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راه‌سازی و…) ۵
۲ ۷ ضرب‌وشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیط‌بانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست ۶
۹ ۱۱ گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) ۷
۲۰ ۱۲ صید و شکار، حیوان‌آزاری (بازداشت و احکام صادره) ۸
۱ ۰ کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی ۹
۳ ۱ قاچاق چوب، خاک و حیوانات ۱۰
۱ ۲ گونه‌های گیاهی و درختان در حال انقراض ۱۱
۱۲۳ ۱۳۵ جمع  

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۱۲۳خبر که در طول ماه شهریور تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع ازمحیط زیست تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیده‌بان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست در شهریور ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهان‌بین، رزا جهان‌بین، حمیدرضا امینی، علی برومند، کاوه قزلباش، ندا فروغی، مجید رئوفی، فرشته خیام‌الحسینی، صمد جعفری، سپهر رضائی شایان، سعید طائف، محمودرضا صالحی، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، قندیل دادخواه، مرضیه علی‌کرمی، بهاره مسگری، سونیا سوارکوب، شیما یاحق، امیر ولی‌زاده می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://mohitzist.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، شهریور ‌ماه ۱۴۰۲

بهنام شیرمحمدی، عبدالمجید بازداران، سعید بهشتی متین، احسان احمدی‌خواه

شهریور مرداد موضوع ردیف
۲۰ ۲۱ اخبار عمومی ۱
۲۷ ۲۴ تجمعات ۲
۱۹ ۲۱ حوادث ۳
۳۸ ۳۴ بازداشت و زندانیان ۴
۱۰ ۱۸ کولبری و سوختبری ۵
۸ ۹ معوقات مزدی ۶
۲۱ ۴ اخراج و تعدیل نیرو ۷
۱ ۰ بیانیه‌ها و نامه‌ها ۸
۱۴۴ ۱۳۱ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۴۴ خبر در شهریور ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری گردیده می شود. آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملا نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر در شهریور ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: احسان احمدی‌خواه، عبدالمجید بازداران، بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین،  سیاوش نوروزی، رضا حاتمی، محمد گلستان‌جو، می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://kar-kargar.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق زنان، شهریور ماه ۱۴۰۲

مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری، شراره هادی‌زاده رئیسی

ردیف موضوع تیر شهریور
۱ اخبار عمومی ۱۸ ۱۲
۲ احضار به دادگاه ۱۱ ۸
۳ احکام صادره ۱۴ ۱۶
۴ بازداشت ۲۴ ۳۵
۵ اعدام ۱ ۶
۶ زندان و زندانی ۴۷ ۳۵
۷ اعتصابات ۰ ۲
۸ اعتراضات ۰ ۰
۹ خشونت علیه زنان ۱۲ ۷
۱۰ خودکشی ۲ ۱
۱۱ قتل های ناموسی ۴ ۶
12 آسیب های اجتماعی ۶ ۲
جمع ۱۴۱ ۱۳۰

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۷۴ خبر که در طول شهریورماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در شهریور‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان : شراره هادی‌زاده رئیسی، پروین محمدی افقا، کیمیا قزلباش، لیلا رمضان، سونیا سوارکوب، سارا آسیابان می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، شهریور ماه 1402

پویا حسابی، امیررضا ولیزاده، مرجان شعبان‌نژاد

شهریور مرداد موضوع ردیف
15 12 احضار، صدور و اجرای احکام 1
6 6 بازداشت 2
3 4 هنرمندان زندانی 3
12 20 رسانه و مطبوعات 4
1 2 لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم 5
23 19 انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع‌الکاری 6
36 29 آثار باستانی و گردشگری ۷
96 92 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 96 خبر در طول شهریور ماه 1402 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری‌آنلاین و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در شهریور ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: آیلار اسماعیلی، مهین ایدر، سرور سامانی قلی‌پور،رزا جهان‌بین، منا احمدی‌پور، کوثر ولی‌زاده، مرجان شعبان‌نژاد، امیررضا ولی‌زاده، پویا حسابی، دریا باجلان می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://honar.bashariyat.org

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، شهریور ماه ۱۴۰۲

کوثر ولی‌زاده، سونیا سوارکوب، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری

شهریور مرداد موضوع ردیف
۱۷ ۱۳ اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای ‌بین‌المللی‌، بیانیه‌ها، نامه‌ها، حمایت ‌از کودکان ۱
۰ ۲ احکام صادر شده ۲
۲ ۰ زندان و زندانی: ضرب‌وشتم، بهداشت ‌زندان، درمان ۳
۱۱ ۱۱ خشونت‌ علیه ‌کودکان ‌و‌ نوجوانان: کودک‌آزاری،‌ کودک‌همسری ۴
۱۷ ۳۰ آسیب‌های اجتماعی: کودکان فقر، آموزش‌ و پرورش، ‌اعتیاد‌ کودکان،‌ کودکان بی‌هویت، سقط جنین و نوزادان ۵
۱۳ ۹ کودکان و نوجوانان بازداشت شده ۶
۱۰ ۸ کودکان و نوجوانان کشته شده ۷
۱ ۳ خودکشی کودکان ۸
۰ ۱ اعدام ۹
۰ ۱ خدمات درمانی وبهداشتی ۱۰
۷۱ ۷۸ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۸۱خبر که در طول شهریورماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکاش، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان در شهریور ماه همکاری کردند: کوثر ولی‌زاده، پاردیک سپنتا، سونیا سوارکوب، مهناز ترابی، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، پروین محمدی افقا می‌باشند. جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://koodak.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، شهریور ماه 1402

کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید بهشتی متین، صدرا مجیب یزدانی

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان شهریور ماه ۱۴۰2
موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان سایر ادیان
احضار و بازجویی 1 0 0 0
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان 30 16 0 0
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی 14 13 1 0
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 2 0 0 0
حبس 9 13 1 0
آزادی و مرخصی زندانی 1 8 1 1
تفتیش و ضبط و مصادره 1 2 0 0
جمع کل 58 52 3 1

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 114 خبر که در طول شهریور ماه 1402 تهیه شده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، هه‌نگاو، بی‌بی‌سی فارسی، جمع‌آوری گردیده، تهیه شده است.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در شهریور ماه همکاری کردند خانم‌ها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی، قندیل دادخواه، پوریا فرجی، کیمیا قزلباش، سینا اشجعی، سعید بهشتی متین، اسفندیار سنگری، داود لطفی، محمدمهدی خسروپناه ، عباس رهبری، مریم حبیبی، لیلا ابوطالبی، کوثر ولی‌زاده، شراره هادی‌زاده رئیسی، می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://adian.bashariyat.org/

 

 

 

گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۷ آگوست ۲۰۲۳

فهیمه تیموری

جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۲۷ آگوست ۲۰۲۳ برابر با ۵ شهریور ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۰۰:۱۵ به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کریم ناصری ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش۱: خام شراره هادی‌زاده رئیسی گزارش تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران مرداد ماه ۱۴۰۲ را ایراد کردند: خبر: روز یکشنبه اول مردادماه ۱۴۰۲، سامان یاسین از بازداشت شدگان تظاهرات سراسری که در زندان گوهردشت محبوس بود، به دستور قاضی صلواتی به بیمارستان روانپزشکی رازی (امین‌آباد) واقع در شهر ری منتقل شده است. او در این بیمارستان از بدو ورود به شدت مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته و او را مجبور به خوردن قرص‌های قوی اعصاب کرده‌اند. به گفته منبع موثق، او توسط سربازان و پاسیار زندان به شدت ضرب‌وشتم شده و با پوتین به سر و روی او ضربه وارد کرده‌اند. او هم ‌اکنون تحت نظر دو مأمور در داخل بخش و دو پاسیار زندان قرار دارد. امین‌آباد بیمارستان یا تیمارستان نیست، شکنجه‌گاهی برای زندانیان سیاسی است، جایی که بهنام محجوبی افول و باطل شدن انسانیت را دید، سامان یاسین به دنبال تزریق داروی ناشناخته در مرکز روانپزشکی امین‌آباد، در وضعیت ناپایدار جسمی و روانی قرار گرفته است. وی در یک پیام از داخل زندان آخرین وضعیت خود را در دهمین ماه بازداشت در زندان رجایی‌شهر کرج، نگران‌کننده توصیف کرد. خوراندن اجباری قرص‌های ناشناخته و ویرانگر، قرارگرفتن تحت شوک‌های برقی با ولتاژ بالا، اجبار به استفاده از پابند و دستبند در محیطی که فرار از آن ممکن نیست، صلیبی بستن به تخت در طول شب و عریان‌سازی گروهی در حمام اجباری، تنها گوشه‌ای کوچک از شکنجه‌ای است که بر سر زندانیان پس از انتقالشان به بیمارستان اعصاب و روان امین‌آباد اعمال می‌شود. قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)؛ اصل۲۷- حق آزادی تجمع و تظاهرات؛ اصل۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی؛ اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ اصل۳۸- منع شکنجه. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۵- شکنجه ممنوع؛ ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ ماده۹-عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی؛ ماده۲۰-حق آزادی تجمع و تظاهرات؛ ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: حکومت اسلامی نه تنها در ایجاد شغل برای کولبران تلاشی نکرده بلکه با کشتار آن‌ها، مرتکب جنایات و گسترش فقر و گرسنگی و محرومیت در جامعه می‌شود و این داستان هر روز کولبران است. مریم دختری که آرزو داشت پسر می‌بود با چهره‌ای رنج کشیده در لباس پسرانه برای تأمین مخارج خانواده‌اش کولبری می‌کند. او می‌گوید هر بار که برای کولبری می‌رود معلوم نیست که بر می‌گردد یا نه؟! این‌جا انتخاب بین مرگ و زندگی نیست بین مرگ و گرسنگی است. عوامل سپاه پاسداران در شهر بانه با قمه و سلاح سرد کولبران را تهدید می‌کنند تا مانع تردد آن‌ها به نوار مرزی شوند. این کولبران کسانی هستند که برای امرار معاش و تهیه قوت لایموت برای فرزندانشان جان خود را به کف دست گرفته و هر روز با تهدیدات جانی روبرو هستند. روز چهارشنبه چهارم مردادماه ۱۴۰۲، مأموران نظامی حسن توفیق‌زاده، ۶۴ ساله، متأهل و دارای دو فرزند را با شلیک مستقیم گلوله کشتند. روز پنج‌شنبه ١٢ مرداد ماه ١۴٠٢ (٣ آگوست ٢٠٢٣)، هوشیار امینی دوسینه، کولبر اهل روستای دوسینه از توابع شهرستان بانه با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی به ناحیه سر کشته شد. به گفته منابع مطلع، هوشیار امینی دوسینه در حین بازگشت به خانه از مرز هنگه‌ژال و در ایست بازرسی خوری‌آباد با تیراندازی نیروهای حکومتی به ناحیه سر به قتل رسیده است. جسد این کولبر اهل بانه در روز جمعه ١٣ مرداد ماه در بیمارستان صلاح‌الدین ایوبی این شهرستان به خانواده تحویل داده شد. کشته و زخمی شدن تعدادی از کولبران در پانزدهم مرداد۱۴۰۲: جسد یک کولبر ۳۹ ساله به نام آسو کریمی در منطقه مرزی شوشمی شهر نوسود استان کرمانشاه پیدا شده. گفته می‌شود او یکی از چند کولبری بود که پیش‌تر با تیراندازی مستقیم مأموران مسلح جمهوری اسلامی مجروح شده بودند. زخمی شدن هشت کولبر توسط مأموران مسلح جمهوری اسلامی. اسامی زخمی شدگان سلام ویسی‌، امید ویسی، میلاد بازانی، نیما اعظمی، هوشیار بازانی، اهل جوانرود و یک کولبر با نام کوچک فرشاد، اهل ثلاث باباجانی و احسان رسولی هنرمند جوان اهل پاوه یکی از ۸ کولبری است که در حین کولبری در مرز نوسود با شلیک مستقیم نیروهای هنگ‌مرزی مجروح و وضعیت جسمانیش وخیم است. روز یک‌شنبه ٢٢ مرداد نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی به یک کولبر ٢٩ ساله به اسم ارسلان رسولی شلیک کردەاند و او جان باختە است. بر اساس ویدئویی مأمور اسلحە بە دست بر جنازه این کولبر کشتە شدە ایستادە است. قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)؛ اصل۲۸- حق امنیت کار؛ اصل۲۹- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه؛ اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی؛ ماده۲۳- حق امنیت کار؛ ماده۲۵- حق خوراک و مسکن و مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه؛ ماده ۲۹- حق مسئولیت نسبت به جامعه. خبر: تخریب و آتش‌زدن مزار کشته‌شدگان اعتراضات سراسری توسط نیروهای حکومتی کارمند شهرداری از وظایف جدیدش برای مبارزه با تصاویر و سردیس زنان اهل قبور گفته و این مبارزه جدیدی علیه زنان است. دزدیدن سنگ قبر شهید مختاراحمدی در شهر مریوان توسط جاش ومأموران حکومتی علت برداشتن سنگ قبر: نوشتن کلمه‌ی‌ شهید بر روی سنگ قبر و نوشتن شعار زن، زندگی، آزادی بود. مهرداد آقافضلی، پدر یلدا آقافضلی، معترضی که پس از آزادی از بازداشت درگذشت، با انتشار پستی در اینستاگرام خبر داده که چهره دخترش را روی سنگ مزار او مخدوش کرده‌اند. او نوشته: یلدا بابا شما چقدر بزرگ بودید که اینا حتی از سنگ قبر شما هم وحشت دارن. بهت افتخار می‌کنم افرادی روی سنگ مزار نسیم رحمانی‌فر، از کشته‌شدگان هواپیمای اوکراینی، در بهشت زهرا رنگ پاشیده‌اند. پس از آنکه سنگ آرامگاه نسیم رحمانی‌فر، از جان‌باختگان پرواز پی‌اس‌۷۵۲، به دست افراد ناشناس تخریب شد،۲۳ مرداد۱۴۰۲ شماری از اعضاء خانواده‌های پرواز اوکراینی در بهشت زهرای تهران تجمعی اعتراضی برگزار کردند. پیشتر سنگ‌‌های آرامگاه‌های شماری دیگر از مسافران پرواز پی‌اس۷۵۲ هم تخریب شده بود. سیاوش غفوری‌آذر، سارا ممانی، ارشیا اربا‌ب ‌بهرامی از جمله این جان‌باختگان بودند.انجمن خانواده‌های جان‌باختگان پرواز پی‌اس‌۷۵۲، در توئیتی عوامل جمهوری اسلامی را به دست داشتن در این تخریب‌ها متهم کرد. در بخشی از این توئیت آمده است جمهوری اسلامی با دستگیری دادخواهان و با بی‌احترامی به مزار قربانیان جنایاتش می‌خواهد بر جنایتی که مرتکب شده است گرد فراموشی بپاشد. قانون اساسی: اصل۲۱- حقوق زنان؛ اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی؛ اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۲- عدم تبعیض؛ ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ ماده۲۲-حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: روز ۱۳ مرداد اعلام شد که نرگس محمدی به دلیل انتشار بیانیه اعتراضی به آزار واذیت جنسی زندانیان زن از داخل زندان به جاوید رحمان (گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل) به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شده و مجموع دوره زندان او به ده سال و ۹ ماه همراه با ۱۵۴ ضربه شلاق افزایش یافت. خانم نرگس محمدی در بخشی از این نامه ضمن اشاره به نمونه‌هایی از ضرب‌وشتم‌های صورت گرفته در خصوص زنان زندانی اظهار داشت: طی سه ماه گذشته شاهد مواردی از ضرب‌وشتم و جرح شدید بوده‌ایم. بازداشتی‌های بی‌نام و نشان که به‌ دلیل تحت تعقیب، محاکمه و تهدید بودن، برخوردهای خشونت‌بار و فیزیکی را رسانه‌ای نمی‌کنند و خانواده‌های آنان نیز از بازگو کردن آن اجتناب می‌کنند، در معرض تهاجم فیزیکی خشونت‌بار نیروهای امنیتی هستند و در پایان از سازمان‌های حقوق بشری و مدافعین حقوق زنان خواست تا مانع تشدید و تداوم خشونت‌های مرگبار حکومت علیه زنان معترض ایران شوند. قانون اساسی: اصل۲۱- حقوق زنان؛ اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی؛ اصل۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی؛ اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ اصل۳۸- منع شکنجه. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۵- شکنجه ممنوع؛ ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی؛ ماده۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه؛ ماده۱۹- حق آزادی بیان؛ ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: صبح روز ۱۷ مرداد، انتقال تانکرهای سوخت قاچاق متعلق به سپاه در مرز پیرکور به مقصد پاکستان در حالی‌ که سوختبران بلوچ برای چند لیتر سوخت به رگبار بسته می‌شوند. مأموران حکومتی در‌ مرز کله‌گان با گرفتن موتورسیکلت‌های سوختبران و گالن‌های سوخت آن‌ها را به نام قاچاق مصادره کرده اما همان اموال را در بازار با قیمت نازل‌تری از طریق دلالان وابسته به خود به فروش می‌رسانند. تعدادی از سوختبران گفتند که اغلب این اموال شخصی هیچگاه به صاحب بر نمی‌گردند و به محض مصادره با نوشتن جریمه‌های سنگین و باز کردن پرونده آن‌ها را می‌ترسانند که دنبال موتورسیکلت‌های خود نروند. این سوختبران تأیید کردند که این چرخه ادامه پیدا می‌کند و هر بار تعداد زیادی از همین موتورسیکلت‌ها و گالن‌ها و سوخت‌ها پس از مصادره در مدت زمان کمی دوباره در بازار توسط افرادی وابسته به این مأموران به سوختبران فروخته می‌شوند و از این راه پول زیادی عاید نیروهای مرزی می‌شود. قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)؛ اصل۲۸- حق امنیت کار, اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی؛ ماده۲۳- حق امنیت کار؛ ماد ۲۹- حق مسئولیت نسبت به جامعه. خبر: بامداد پنج‌شنبه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۲، یک مسجد تازه‌ساخت اهل سنت در روستای احمد‌آباد صولت از توابع بخش بوژگان شهرستان تربت جام در استان خراسان رضوی توسط نیروهای سپاه و انتظامی به همراه و نظارت رئیس دادگستری تربت جام تخریب شده است. به گفته منابع: ساعت ۴ بامداد با هجوم ۶ خودرو نظامی و دادگستری و یک خودرو آمبولانس به روستای احمد‌آباد صولت، تربت جام، رفته و یک مسجد نوساخت اهل سنت که توسط اهالی این روستا که حداقل ۳ هزار نفر از شهروندان اهل سنت و بلوچ هستند با تأمین هزینه شخصی در حال ساخت بوده را به کلی تخریب کرده‌اند. در سال‌های گذشته تخریب اماکن مذهبی اهل سنت از سوی دستگاه‌های حکومتی مسبوق به سابقه بوده است. قانون اساسی: اصل۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی؛ اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ ماده۱۷- حق مالکیت شخصی؛ ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: روز شنبه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۲، زندانی عقیدتی سیاسی حمزه درویش پس از صدور حکم ۱۴ سال زندان برای پرونده جدید در زندان، اقدام به خودکشی کرد. وی در روز پنجشنبه ۲۰ مردادماه ۱۴۰۲، با خوردن ۱۴ قرص اقدام به خودکشی کرد و هم‌اکنون در بیمارستان رازی رشت بستری است. قانون اساسی: اصل۲۳- منع تفتیش عقاید؛ اصل۳۲- عدم حبس، توقیف یا تبعید غیرقانونی؛ اصل۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ اصل۳۹- ارزش انسانی در همه جا. اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده۹- عدم حبس، توقیف یا تبعید غیرقانونی؛ ماده۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه؛ ماده۱۸- حق آزادی عقیده؛ ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی.

بخش2: خانم سمانه بیرجندی سخنرانی خود را با موضوع ترور و تروریسم ایراد کردند: واژه ترور از ریشه لاتین ترس (Ters) به معنای ترساندن و وحشت است. واژه‌های تروریسم (Terrorism) و تروریست نسبتاً نوپا هستند. فرهنگستان علوم فرانسه تروریسم را چنین معنا کرده است: نظام یا رژیم وحشت. تروریسم در زبان فارسی نیز وحشت‌افکنی و هراس‌افکنی و ارعاب‌گری ترجمه شده است.ترور را یا قتل سیاسی هم می‌دانند و در زبان فارسی غالباً به این معنا به کار می‌رود. بر این اساس، تروریسم به معنای قتل سیاسی سیستماتیک قلمداد می‌شود؛ اما واژه تروریسم به چیزی بیش از قتل سیاسی یا پیگیری اهداف سیاسی با قتل دلالت دارد و آن چیزی نیست جز ایجاد رعب و هراس و وحشت با هدف یا اهداف سیاسی. وحشت‌آفرینی با هدف سیاسی یا مذهبی یا ایدئولوژیک، مستلزم خشونت یا تهدید به خشونت است. چنین خشونتی می‌تواند از طریق قتل محقق شود یا چیزی کمتر از قتل. بنابراین تروریسم عبارت است از ایجاد هراس و وحشت برای دست‌یابی به اهداف سیاسی یا مذهبی یا ایدئولوژیک، با توسل به خشونت یا تهدید به خشونت. در مجمع ملی انقلابیون فرانسه ترور به عنوان یک قانون به تصویب رسید و در دوره تقریباً یک‌ساله، حکومت وحشت حدود 20 هزار نفر در سراسر فرانسه کشته شدند. ارعاب سیاسی سیستماتیک را غالباً پدیده نوظهوری می‌دانند که پس از انقلاب فرانسه پا به عرصه تاریخ نهاده است اگرچه در گذشته‌های دور نیز قتل سیستماتیک وجود داشته، با همه این توضیحات، تعریف تروریسم دشوار است زیرا تروریسم، چه با احتساب تاریخ قدیم چه با نظر به دو قرن اخیر، گونه‌های مختلفی پیدا کرده است ولی اگر قرار باشد وجه مشترکی بین همه این گونه‌ها مشخص شود، همان ارعاب سیستماتیک است. همچنین مفهوم ارعاب سیستماتیک قابلیت بسط یافتن دارد و می‌تواند شامل خشونت کلامی هم بشود. مثلاً اگر طرفداران یک عقیده سیاسی یا مذهبی یا غیرمذهبی خاص، به هر فردی که منتقد آن عقیده است، با خشونت کلامی حمله کنند و هزینه نقد آن عقیده را چنان بالا ببرند که کسی جرأت نقدش را نداشته باشد، آیا به نوعی وارد وادی تروریسم شده‌اند؟ با این حال این تفکیک می‌خواهد بر این نکته تأکید کند که اقدامات خشونت‌بار با انگیزه‌های سیاسی، وقتی که گروهی از افراد را هدف می‌گیرد (مثل اعدام‌های حکومت روبسپیر یا استالین)، قطعاً جامعه را دچار وحشت می‌کند، ولی اقدام خشونت‌بار علیه یک فرد خاص، ممکن است وحشت اجتماعی ایجاد نکند. مثلاً بنیادگرایان اسلامی در جهان اهل سنت، گاهی یک فرد خاص را به عنوان حاکمی ستمگر یا فاسد یا خائن ترور می‌کردند و اقدامشان لزوما جامعه را دچار رعب و وحشت نمی‌کرد. اما بنیادگرایانی مثل القاعده و داعش، گروهی از افراد را ترور می‌کردند چراکه هدفشان دقیقاً ایجاد وحشت بود نه از بین بردن یک ستمگر. هدف چنین وحشتی، فی‌المثل تغییر سیاست‌های جهان غرب در قبال منطقه خاورمیانه بود نه لزوماً از بین بردن یک فرد خاص.برخی از صاحب‌نظران اما تروریسم فله‌ای القاعده و داعش را صرفاً نوعی تحول در تروریسم می‌دانند که به جای فرد، متوجه گروهی از افراد، شده است.  تروریسم به عنوان شیوه‌ای در حکمرانی، معمولاً در رژیم‌های توتالیتر کاربرد دارد. وحشت‌آفرینی این روش سیاسی، مایه سرکوب جامعه مدنی است. مثلاً در رژیم‌های توتالیتر هیتلر و استالین، فعالان سیاسی و مدنی و حتی شهروندان عادی بارها ترور شدند و وحشت ناشی از این شیوه حکمرانی، استیلایی چشمگیر برای دستگاه حکومت این دو دیکتاتور بزرگ پدید آورد و آن‌ها توانستند اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خودشان و احزاب تحت رهبری‌شان را برای مدتی، کوتاه یا بلند، در آلمان و شوروی محقق سازند. تروریسم انواع گوناگونی دارد. مثلاً برخی تروریسم دولتی و غیردولتی را از یکدیگر تفکیک کرده‌اند و تروریسم دولتی را به معنای ترور نماینده یک دولت از سوی دولتی دیگر دانسته‌اند. اما برخی از صاحب‌نظران نیز تروریسم دولتی را صرفاً به معنای اقدام تروریستی‌یی دولت دانسته‌اند؛ فارغ از اینکه فرد ترور شده، نماینده یک دولت دیگر باشد یا شهروند همان دولتی که مرتکب ترور شده است و یا شهروند یک دولت دیگر. بیوتروریسم نیز نوع دیگری از تروریسم است که پدیده‌ای متأخر است اگرچه می‌توان گفت ریشه‌ها یا زمینه شکل‌گیری‌اش به جنگ جهانی اول بازمی‌گردد. بیوتروریسم یا زیست‌تروریسم، شامل انتشار عمدی عوامل بیولوژیک است. این عوامل باکتری‌ها، ویروس‌ها یا سموم‌اند که ممکن است به شکل طبیعی‌شان یا به فرم دستکاری شده توسط انسان باشند. این روش بیشتر در جنگ‌ها استفاده می‌شود. غالباً در جنگ با دشمن خارجی. بیوتروریسم در واقع آزادی عمدی ویروس‌ها، باکتری‌ها، سموم یا سایر عوامل مضر برای ایجاد بیماری یا مرگ در افراد، حیوانات و گیاهان است. سابقه این نوع تروریسم به جنگ جهانی اول می‌رسد و پس از واقعه یازده سپتامبر نیز موارد متعددی از این نحوه ترور، با استفاده از سیاه‌زخم، در آمریکا مشاهده شد. بیوتروریسم با استفاده از عوامل گوناگونی انجام می‌شود. برخی از این عوامل مرگ‌زا نیستند ولی ایجاد وحشت گسترده و عمیق، یکی از ویژگی‌های بیوتروریسم است. سم جمهوری اسلامی ایران یکی از موضوعات مورد مناقشه‌ی جدی جهان است که هر روز ابعاد بیشتری به‌خود می‌گیرد. تروریسم به قتل و آسیب‌رسانی به فرد یا گروهی از افراد با اهداف سیاسی اطلاق می‌شود. ویژگی قتل سیاسی این است که شخص قاتل با قربانی مسئله شخصی ندارد بلکه قاتل اجراکننده خطی است که از طرف تصمیم گیرندگان سیاسی به او داده شده ‌است. رژیم ایران در طی ۴ دهه صدها نفر از مخالفان خود را در داخل و خارج ایران به شیوه‌ی ترور به قتل رسانده است. از جمله ترور‌های خارج کشوری این رژیم می‌توان از ترور شاپور بختیار آخرین نخست‌وزیر ایران پیش از انقلاب، فریدون فرخزاد خواننده و شومن، دکتر صادق شرفکندی دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، عبدالرحمن قاسلمو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، پرفسور کاظم رجوی فعال سیاسی و برادر مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران، علی مرادی و زهرا رجبی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران، عبدالرحمن برومند (هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران،محمد حسین نقدی (کاردار سابق سفارت ایران در رم و عضو شورای ملی مقاومت) و صدها ترور دیگر نام برد. پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی همواره بحث تروریسم و نقش این نظام در آن موضوع روی میز کشورها و سازمانهای بین‌المللی بوده‌است. نظام جمهوری اسلامی اگر چه در موضع‌گیری‌های رسمی و علنی صراحتاً از این امر حمایت نکرده ‌است اما در موقعیتهای مختلف و با زبان دیپلماتیک یا دوپهلو ابایی از حمایت از آن نداشته است. حمایت مالی و مادی از شبه نظامیان در عراق، لبنان، یمن، سوریه و … را نیز می‌توان از جمله فعالیت‌های تروریستی رژیم ایران در سطح منطقه‌ای دانست. صدور تروریسم یا صدور بحران که در رژیم ایران از آن با عنوان صدور انقلاب نام برده می‌شود، استراتژی بقاء نظام جمهوری اسلامی است. همچنین جنگ خارجی به این رژیم امکان سرکوب در داخل را داده و برای آن پوشش دستاویزفراهم می‌کند. بطور معمول هنگامی که یک حکومت از حل مشکلات داخلی خود ناتوان است و همچنین با مخالفت‌ و نارضایتی عمومی مواجه است، با ایجاد بحران در خارج از مرز‌های خود، مشکلات داخلی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ برخی کشورها، سازمان‌ها و دادگاه‌ها جمهوری اسلامی ایران را به دست داشتن در اقدامات تروریستی یا حمایت از گروه‌های تروریستی متهم یا محکوم کرده‌اند. از جمله این کشورها اسرائیل، آلمان، آرژانتین و انگلیس هستند. دولت آمریکا نیز ایران را متهم به حمایت از چندین گروه تروریستی در جهان همچون گروه حزب‌الله لبنان، گروه حماس فلسطین و چند گروه فلسطینی که در فهرست گروه‌های تروریستی دولت این کشور قرار دارند کرده است. همچنین دولت آمریکا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت دفاع ایران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده است. وزارت خارجه ایالات متحده در روز پنجشنبه ۲ ژوئن ۲۰۱۶ در گزارش سالانه خود درباره تروریسم جهانی اعلام داشت، حکومت ایران با وجود رسیدن به توافق جامع با قدرتهای جهانی بر سر برنامه هسته‌ای خود، همچنان اصلی‌ترین کشور حامی تروریسم در جهان است. در سال ۲۰۱۶ میلادی تنها کشور حامی تروریست و تروریسم جهانی در سطح بین‌الملل دولت جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شد. دولت آلمان چند تن از مقامت بلندپایه حکومت ایران را که در دادگاه میکونوس به دخالت در عملیات تروریستی محکوم شده بودند را تحت پیگرد قضایی قرار داده است. در گزارش آمریکا درباره تروریسم در سال ۲۰۱۶ که توسط وزارت امور خارجه این کشور در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۷ در هفت فصل منتشر گردید گزارش شده است که ایران همچنان در رأس کشورهای حامی تروریسم است و تهدیدهای ایران علیه منافع آمریکا و متحدان آن باقی است. نیروی قدس سپاه پاسداران به همراه شرکا، متحدین و عوامل ایران به نقش بی‌ثبات کننده در درگیری‌های عراق، سوریه و یمن ادامه دادند. همچنین این کشور به تأمین سلاح و منابع اقتصادی گروه‌های شبه نظامی شیعی در بحرین نیز ادامه داده است. کلی کرفت سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل متحد ایران را دولت، حامی شماره یک تروریسم در جهان نامید. حکومت جمهوری اسلامی به ترور مخالفان خود در بیرون از کشور می‌پردازد. شاپور بختیار آخرین نخست‌وزیر دوره پهلوی در ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ در منزل خود در پاریس با ضربات چاقو کشته شد. وی دو بار هدف ترور قرار گرفت و طبق اظهارات انیس نقاش، هر دو بار به دستور مقامات جمهوری اسلامی ایران و با استخدام تروریست‌هایی حرفه‌ای طرح‌ریزی شده بود. شهریار شفیق پسر اشرف پهلوی در ۱۶ آذر ماه ۱۳۵۸ هنگام خروج از اقامتگاه مادرش در پاریس، به ضرب گلوله به قتل رسید. ارتشبد غلامعلی اویسی در ۱۸ بهمن ۱۳۶۲ در پاریس به همراه برادرش غلامحسین اویسی با شلیک گلوله به سر ترور شدند. عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران و عبدالله قادری آذر در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ (۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹) در حالی که با نمایندگان جمهوری اسلامی درباره حل مسالمت‌آمیز مسئله کردستان و کردها بر سر میز گفتگو نشسته بودند در وین، اتریش کشته شدند. یکی از عاملان اصلی این ترور، محمد جعفری صحرارودی عنوان شده است. ترور رهبران کرد در سال ۱۹۸۹، یکی از جنجالی‌ترین ترورهای مخالفان رژیم ایران در دهه‌های اخیر بوده است. فریدون فرخزاد، خواننده و شاعر در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ در محل سکونتش در شهر بن آلمان بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید. عبدالرحمان برومند رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ در مقابل منزل خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید. کاظم رجوی عضو شورای ملی مقاومت ایران در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰در نزدیکی خانه‌اش در سوئیس به ضرب گلوله ترور شد. رضا مظلومان از اعضای سازمان درفش کاویانی بود که در ۷ خرداد ۱۳۷۵ توسط عوامل جمهوری اسلامی در منزل خود در پاریس به ضرب گلوله کشته شد. بیژن فاضلی فرزند رضا فاضلی بازیگر منتقد جمهوری اسلامی بود که در اثر بمبگذاری توسط عوامل جمهوری اسلامی در ۲۸ مرداد ۱۳۶۵ در فروشگاه خود واقع در لندن کشته شد. علی‌اکبر طباطبایی سخنگوی سفارت ایران در آمریکا در دوران حکومت پهلوی بود که در ۳۱ تیرماه ۱۳۵۹ توسط عوامل جمهوری اسلامی در در خانه خود در مریلند آمریکا به ضرب گلوله کشته شد. ارسلان رضایی؛ یکی از مدیران کانال‌های نقد اسلام و حکومت جمهوری اسلامی که در سال ۱۳۹۹ خورشیدی در ترکیه ترور شد؛ ولی زنده ماند. بطور کلی سه هدف در این رابطه برآورد می‌شود. تروریسم ابزار توسعه‌طلبی: خمینی به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیام خود به مناسبت مراسم حج در ۱۰مرداد۶۶ گفت: با صدور انقلابمان به سیطره و ظلم جهان‌خوران خاتمه می‌دهیم و خمینی یک‌سال بعد در ۲۹تیر سال۶۷ دو روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ (آتش‌بس در جنگ ایران و عراق) و در سالگرد حادثه مکه گفت: جنگ ما، جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد… ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین‌المللی اسلامی‌مان بارها اعلام نموده‌ایم که در صدد گسترش اسلام در جهان و کم‌کردن سلطه‌ی جهان‌خواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه‌طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنی. دکتر کلیم صدیقی، مدیر مؤسسه‌ی اسلامی لندن، گفت جهان‌بینی خاص امام خمینی که تعداد بسیاری مسلمانان به ‌ویژه جوانان را در خارج از ایران شدیداً تحت تأثیر خود قرار داده همان تأکید مکرر امام به این است که: مهم نیست که ایران نابود شود، مهم این است که اسلام پیروز شود. خمینی معتقد بوده‌است که این نظریه فعلاً امکان عملی شدن ندارد و برای هدف مرحله‌ای جمهوری اسلامی ایجاد یک اتحاد جماهیر کشورهای اسلامی را مد نظر قرار داد که ایران، ام‌القرا و کانون اصلی آن باشد. در همین راستا خمینی در پیامش به حجاج تأکید کرد: اقتدار و اعتبار جمهوری اسلامی ایران متعلق به همه‌ی ملت‌های اسلامی است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ایران در حقیقت دفاع از همه‌ی ملتهای تحت ستم است… به ‌یاری خداوند از قطرات پراکنده‌ی پیروان اسلام… و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد. خمینی در عمل هم برای این کار عراق را بعنوان اولین کشور برای همین اقدام انتخاب کرد. او شعار فتح قدس از طریق کربلا را برای این هدفش برگزید. منتظری جانشین وقت خمینی در ۲۴ فروردین ۵۹ در ملاقات با خمینی از وی درخواست کرد که رهبری انقلاب عراق را به‌عهده بگیرد. وی در این ملاقات به خمینی گفت: این روزها برادران عراقی ما مرتبا‌ی مراجعه می‌کنند و می‌گویند همان‌طور که حضرت امام خمینی انقلاب ایران را رهبری کردند تا به ثمر رسید، انتظار داریم که انقلاب عراق را هم رهبری کنند. خمینی دعایی (آخوند) را که در تمام طول اقامتش در نجف با او همراه بود، به سفارت بغداد منصوب کرد و وظیفه‌ی اصلی او را صدور انقلاب به این کشور قرار داد. موضع‌گیری‌های بعدی او در باره عراق و دخالت‌های گسترده جمهوری اسلامی در عراق در سال‌های ۵۸ و ۵۹ زمینه جنگ را فراهم کرد. قانون اساسی نظام که مرجع قانونی عملکرد این نظام است بر استفاده از تروریسم منعی نداشته و بلکه تصریح دارد و به موارد ذکر شده استناد می‌کنند. در کتاب اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی هدف شماره یک سیاست خارجی، تلاش در جهت برقراری حکومت جهان اسلام ذکر شده و در توضیح این هدف آمده‌ است: از نظر مکتب اسلام دنیا به‌ طور کلی به دو منطقه تقسیم می‌شود، یکی دارالسلام که در آن احکام الهی اسلام اعمال می‌شود و حاکمیت با مکتب اسلام است و دیگر دارالکفر که در آن سرزمین نظام حاکم در چارچوب احکام اسلام عمل نمی‌کند. بر این اساس تنها مرزی که اسلام می‌شناسد مرز عقیدتی است و سایر مرزها (از جمله مرز جغرافیایی) مطرود و محکوم است. در همین کتاب در رابطه با وظیفه‌ی وزارت خارجه‌ی نظام آمده‌است: مخصوصاً با توجه به اهداف بسیار وسیع و گسترده‌ای که جمهوری اسلامی در ارتباط با صدور انقلاب و نهضت‌های آزادی‌بخش و گروه‌های اجتماعی و حتی آحاد ملتها دارد، وزارتخارجه باید با شیوه‌های ارشادی، هماهنگی لازم را میان ارگان‌های مختلف در زمینه‌ی سیاست خارجی به عمل آورد. محمود الزهار عضو ارشد کادر رهبری حماس در واپسین روزهای سال 2020 در مصاحبه با شبکه المنار وابسته به رژیم جمهوری اسلامی اذعان کرد که از قاسم سلیمانی تروریست عضو نیروی قدس سپاه در سال 2006 مبلغ 20 میلیون دلار به صورت چمدانی دریافت کرده است. اظهارات این عضو گروه تروریستی حماس، مهر تأییدی بود بر آنچه که مردم ایران بارها گفته بودند و حکومت ملایان آن را شایعه بی‌اساس می‌نامید؛ یعنی غارت اموال و سرمایه‌های مردم ایران به نفع گروه‌های تروریستی و ستیزه‌جو. واقعیت امر این است؛ در حالیکه مردم ایران هر روز فقیرتر از روز قبل می‌شوند، رژیم جمهوری اسلامی همچنان در حال تغذیه مالی گروه‌های تروریستی است و ترجیح می‌دهد همان مقدار پول باقی مانده در خزانه کشور را به جای توسعه و رفاه ایران، صرف ستیزه‌جویی و کشتار بی‌گناهان کند. اظهارات اخیر این مقام عضو گروه حماس درباره چمدان‌های پر از دلار که قاسم سلیمانی تروریست درجه یک جهان در سال 2006 به هئیتی از این گروه داده بود، بار دیگر نشان داد که آنچه ناظران آگاه منطقه و همچنین مردم ایران در اعتراضات خیابانی ده سال گذشته تا به امروز درباره ارسال پول به لبنان و فلسطلن بیان می‌کنند، نه تنها بی‌راه نیست بلکه فراتر از حقیقت است. مردم ایران در تظاهرات یازده سال قبل که با سرکوبی خونین همراه بود، در اعتراض به هدر رفتن سرمایه‌های کشور که صرف تغذیه مالی گروه‌های تروریستی می‌شد، شعار می‌دادند: نه غزه، نه لبنان. رهبر رژیم جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای، بعدها در اظهاراتی در واکنش به این شعار مردم ایران گفته بود: کسانی که این شعار را می‌دادند عده‌ای نادان و غافل بوده‌اند. او در ادامه در تقابل با خواست معترضان ایرانی گفت: اتفاقاً هم غزه و هم لبنان. رهبر حکومت اسلامی با این اظهارات، هم تأیید کرد که ارسال پول برای گروه‌های ستیزه‌جو واقعیت دارد و هم از عزم جمهوری اسلامی برای این حمایت‌ها و تداوم آن خبر داد. فقط یک نمونه افشا شده از، پول‌پاشی رژیم ایران برای گروه‌های تروریست فلسطینی در سال 2006 نشان می دهد مبالغ بسیار هنگفتی از خزانه ایران به جای آنکه صرف عمران و آبادانی و رفع فقر در کشور شود، به گروه حماس داده شده است، این در حالی است که همین الان بسیاری از روستاهای ایران به آب آشامیدنی و مدرسه برای تحصیل دسترسی ندارند و خیلی از شهرهای کوچک ایران نیز حتی یک بیمارستان مجهز برای درمان و بستری بیماران ندارند و در بیشتر مواقع بیماران پس از طی مسافت طول‌ودراز به موقع برای درمان نمی‌رسند و در بین راه می‌میرند. ماجرا دردناک‌تر از اینهاست و در واقع به یک غارت و چپاول سازمان‌یافته شبیه است. محمود الزهار مقام فلسطینی که با المنار (رسانه رسمی وابسته به رژیم ایران) گفتگو کرده گفته: به قاسم سلیمانی در سال 2006 گفتیم که در پرداخت حقوق کارمندان در غزه و انجام خدمات اجتماعی مشکل داریم، سلیمانی روز بعد در فرودگاه موقع رفتن ما از ایران 20 میلیون دلار شامل چمدان‌های دلار را برای ما آورد، این در صورتی است که بسیاری استان‌های محروم ایران حال و روز مناسبی ندارند و در حالیکه رژیم جمهوری اسلامی پیشتر و قبل از تحریم‌های فزاینده دو سال اخیر، هر سال میلیاردها دلار نفت به فروش می‌رساند، با این حال طی 4 دهه حکومت بر ایران، خیلی از شهرها و روستاهای ایران به خاطر نبود امکانات شبیه به ویرانه شده است. در سیستان و بلوچستان در مجاورت مرز پاکستان مردم همچنان آب را از رودخانه می‌آورند و در چند مورد دخترکان کوچکی که برای آوردن آب به رودخانه رفته بودند، با حمله تمساح‌ها دستشان قطع شده است. در جنوب ایران و سه استان خوزستان، بوشهر و هرمزگان مردم زندگی مشقت‌باری را سپری می‌کنند. در خوزستان که بر روی نفت و گاز خوابیده پس از یک بارندگی ساده چند ساعته، فاضلاب شهرها بالا می‌زند و مردم عملاً بر روی دریایی از فضولات انسانی شناور می‌شوند. بانک جهانی نزدیک به 20 سال قبل بودجه‌ای چند میلیون دلاری برای تعبیه فاضلاب خوزستان به جمهوری اسلامی پرداخت کرده بود که این پول ناپدید شده و هیچ مسئولی در این رژیم حاضر نیست درباره سرنوشت پول دریافتی از بانک جهانی توضیح قانع کننده‌ای بدهد. با وجود این مصائب بزرگ، رژیم جمهوری اسلامی سعی کرده با تبلیغات گمراه کننده، از قاسم سلیمانی یک قهرمان افسانه‌ای دروغین بسازد، این در حالی است که در تمام مدتی که مردم ایران در رنج و فقر به سر می‌بردند، سلیمانی به جای آنکه با دلارهای بادآورده نفتی که رهبر جمهوری اسلامی در اختیار او قرار می‌داد، به عمران و آبادانی ایران بپردازد، میلیاردها دلار پول را به گروه‌های تروریست خارجی می‌داد تا دست به آدمکشی بزنند و به این ترتیب او مسیر انتقال سرمایه‌های ملت ایران به تروریست‌ها را هموار می‌کرد.

بخش3: بحث آزاد با موضوع حق آگاهی و مطالبه‌گری (حق اعتراض) آغاز گردید: آقای کریم ناصری توضیحاتی ارائه دادند در خصوص حق آگاهی ومطالبه‌گری که ازجمله حقوق شهروندی است که در گرو همدیگر است. به این معنی که شهروندان جامعه در ابتدا باید به وسیله حق جستجو به اطلاعات حقوقی خودشان دست پیدا کنند ودر قدم بعدی با توجه به کمبودهای جامعه و پایمال شدن حقوق انسانی، دست به اعتراض بزنند وحقوق قانونی خودرا در چهارچوب قوانین جامعه و باتوجه به حقوق بین‌المللی‌شان از حکومت‌ها و دولت‌ها مطالبه کنند واشاره کردند به اعتراضی که از سال گذشته شاهد آن هستیم. خانم سمانه بیرجندی به دستاورهای اعتراض یک سال گذشته اشاره نمودند و این‌که بسیاری از مردم چشم‌شان به ماهیت جمهوری اسلامی باز شده و مهمتر از همه آن خرد جمعی است که شکل گرفته و در حال رشد است. خانم فیروزه ده‌بزرگی از نسل جوان ونسل قدیمی‌تر صحبت کردند که بیشتر از گذشته ‌‌آگاه‌تر شدند و حتی دنیا ‌گاه شد که مردم یک طرف هستند و جمهوری اسلامی طرف دیگر و این حکومت ودولت از جنس مردم نیست. ‌آقای رضا شایگان دستاورد این جنبش زن، زندگی، آزادی را تغییر رژیم دانستند که هنوز محقق نشده و به زمان و سازماندهی بهتر و بیشتری نیاز دا رد. خانم رژین سراجی در خصوص مطالبه‌گری و این‌که اگر حق یکی گرفته می‌شود باید این حق را مطالبه کرد وهرکس باید به دنبال حقش از روی آگاهی باشد صحبت کردند. آقای منوچهر شفائی در خصوص آگاهی صحبت کردند .اگر آگاهی وجود داشته باشد هر اتفاقی که بخواهیم به عنوان کسانی که مطالبه‌گر هستند به نتیجه می‌رسد و هر چقدر منش آگاهی و مطالبه‌گری بالاتر رود طبیعتاً نتیجه بهتری می‌گیرد و مهمترین اصل در اعتراضات آگاهی هست.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم فهیمه تیموری و ادمین‌ها: خانم‌ها لیلا رمضان، رژین سراجی، صدابرداران: آقایان فرشاد اعرابی، پویاحسابی و دیگرهمکاران خانم‌ها و آقایان سمانه بیرجندی، فیروزه ده‌بزرگی، مازیار پرویزی، رضا شایگان، محمودرضا صالحی، منوچهر شفائی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت ۱۷:۲۵ به‌وقت اروپای مرکزی اعلام نمودند.

 

 

 

گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، 10 سپتامبر ۲۰۲۳

مهناز ترابی

جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۱۰ سپتامبر۲۰۲۳ برابر با ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۲ در ساعت ۱۵:00 به‌‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای اصغر خدابنده سامانی ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین ومعرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: خانم مرضیه علی‌کرمی سخنرانی خود را با موضوع بررسی واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ جمعه سیاه ایراد کردند: تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ شناخته شده با نام جمعه سیاه که در برخی منابع از آن با عنوان کشتار ۱۷ شهریور نیز یاد می‌شود رویدادی در جریان اعتراضاتی بود که در نهایت به وقوع انقلاب ۱۳۵۷ انجامید. در ۱۷ شهریور۱۳۵۷ تظاهرات مخالفین وانقلابیون در محلات جنوبی تهران خیابان ژاله پیشین خیابان مجاهدین اسلام کنونی ومیدان ژاله میدان شهدا کنونی منجر به کشته شدن ۸۷ نفر از تظاهرکنندگان توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی شد. اگرچه مخالفان حکومت پهلوی و افرادی چون میشل فوکو ازکشته شدن چند هزار نفر صحبت می‌کردند اما بعدها مشخص شد که آمار رسمی و آن‌چه در اطلاعیه فرمانداری نظامی تهران درباره تعداد کشته‌ها ذکر شده بود یعنی حدود ۸۷ نفر درست بوده است. سال‌ها بعد نیز عماد الدین باقی با دسترسی به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگردرپژوهشی تعداد کشته‌شدگان را ۸۸ نفر عنوان کرد که ۶۴ نفر آن‌ها در میدان ژاله کشته شدند. در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب روز ١٧ شهریور در تقویم جزو تعطیلات رسمی ایران محسوب می‌شد اما پس از چند سال این تعطیلی برداشته شد. پیش زمینه‌های این رویداد تنها چند روز پس از رویداد آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده بود مجبور به استعفا شد و در روز ۴ شهریور محمدرضا پهلوی از جعفر شریف‌امامی که فرزند یک روحانی و رئیس مجلس سنای ایران بود و به برخی مخالفت‌ها با دولت امیرعباس هویدا شناخته می‌شد دستور داد تا دولتی با شعار دولت آشتی ملی تشکیل دهد. ۱۳ شهریور اندکی بعد و در روز ۱۳ شهریور که راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد. راهپیمایی ۱۳ شهریور از قیطریه ونک خیابان پهلوی خیابان ولی‌عصر امروزی خیابان ژاله و جنوب تهران آغاز شد و ساعت شش‌وسی دقیقه بعدازظهر در میدان شهیاد تهران میدان آزادی امروزی به پایان رسید. گزارش ساواک تعداد شرکت‌کنندگان را شصت هزار نفر از قشر مذهبی و سرمقاله روزنامه اطلاعات در روز چهاردهم شهریور شرکت‌کنندگان را سه میلیون نفر در سراسر کشور عنوان کرد. موفقیت روحانیان در برگزاری این راهپیمایی آنان را به فکر ادامه آن در روزهای پس از آن انداخت. به دنبال این تظاهرات ناآرامی‌های دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور رخ دادند. ۱۵شهریورهیئت دولت در بیانیه شدیداللحنی برگزاری هرگونه تجمعی را ممنوع اعلام کرد. این بیانیه که به معنای حکومت نظامی نبود از سوی مخالفان جدی گرفته نشد. ۱۶ شهریوراز نخستین ساعات بامداد مأموران گارد و شهربانی و ساواک در میدان‌های مختلف و نقاط حساس شهر مستقر شدند. بر پایه گزارش ساواک ۹۵ درصد مغازه‌های خیابان‌ها و بازار تهران و شمیران و شهر ری تعطیل شدند. تظاهرات ۱۶ شهریور در تهران با حضور بیش از نیم میلیون نفر انجام گرفت که بزرگ‌ترین گردهمایی انجام‌گرفته در ایران تا آن هنگام بود. در این تظاهرات برخی رهبران جبهه ملی ایران نیز شرکت کردند. تظاهرکنندگان شعارهای شدیداللحنی مانند مرگ بر سلطنت پهلوی، شاه حرامزاده است، سر می‌دادند و برای نخستین بار نیز خواستار تشکیل حکومت جمهوری شدند. همان شب شاه برای آن‌که کنترل امور را از دست ندهد دولت را مجبور کرد تا در تهران و یازده شهر دیگر مانند کرج، قم، تبریز، کازرون، اصفهان، مشهد، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و شیراز حکومت نظامی اعلام کرد و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به غلامعلی اویسی که در جریان تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به قصاب ایران مشهور شده بود سپرد و در نهایت نیز دستور بازداشت کریم سنجابی، مهدی بازرگان، داریوش فروهر، نصرت‌الله معینیان، عبدالکریم لاهیجی، محمود اعتمادزاده، هدایت‌الله متین‌دفتری و رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای را صادر کرد. روز ۱۷ شهریوردعوت‌کننده اصلی راهپیمایی یک روحانی‌ای به نام یحیی نوری بود. این فرد از مبارزین بر ضد نظام شاهنشاهی بود که به‌صورت انفرادی عمل می‌نمود و ساکن اطراف میدان ژاله بود. از نخستین ساعات صبح روز جمعه مردم برای شرکت در راهپیمایی راهی میدان ژاله شدند. غافل از آن‌که از ساعت ۶ صبح حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و در حال اجرا و اجتماع بیش از سه نفر ممنوع بود. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی ساعت ۶ صبح همان روز از دلایل شلوغی این تظاهرات بود. حدود ساعت ۸:۱۵ فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که پراکنده شوند و وقتی با بی‌تفاوتی مردم روبه‌رو شدند یکی از فرماندهان می‌گوید: ما را مجبور به تیراندازی نکنید. حدود ساعت ۸:۳۰ یک روحانی وارد محوطه میدان ژاله می‌شود و با یکی از افسران گفتگو می‌کند. در مقابل از مردم می‌خواهد به زمین بنشینند. بین ساعت ۹:۱۵ تا ۱۰ صبح گلوله‌باران توسط نظامیان آغاز می‌شود که برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید. به‌گونه‌ای که خبرنگارانی که ساعتی بعد از حادثه به محل رسیدند تنها با ماشین‌های آب‌پاش روبه‌رو شدند که مشغول شست‌وشوی خیابان‌ها بودند. پس از شلیک ارتش درگیری‌های خیابانی گسترده‌ای درگرفت و در طول روز به دیگر نقاط پایتخت کشیده شد. در مناطق جنوبی تهران برای پراکنده کردن جمعیت از بالگردهای نظامی استفاده شد. یک روزنامه اروپایی در این رابطه نوشت این بالگردها کوهی از اجساد متلاشی شده را بر جای گذاردند. در میدان ژاله تانک‌ها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند شروع به شلیک به سمت مردم کردند. بنا بر نوشته یک خبرنگار اروپایی این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بی‌حرکت شلیک می‌کردند. ازاوایل بعدازظهر بازداشت‌های گسترده مخالفین حکومت در شهرهای مختلف آغاز می‌شود. بیشتر آنان ظرف چند روز آزاد می‌شوند. نافرمانی سربازان گزارش‌هایی از نافرمانی سربازان و فرماندهان در تیراندازی به مردم وجود دارد. یک سرباز وظیفه که به او دستور داده بودند به سوی مردم شلیک کند ابتدا به فرمانده خود شلیک کرد و سپس خودش را کشت. در نافرمانی دیگری سه نفر از سربازان وظیفه لشکر گارد شاهنشاهی به نام‌های قاسم دهقان، علی غفوری و محمد محمدی متواری شدند. فردای آن روز محل اختفای این سه سرباز کشف و مهدی محمدی کشته شد. روز ۱۷ شهریور مراجع ثلاثه سید محمدرضا گلپایگانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی و سید محمدکاظم شریعتمداری و سید روح‌الله خمینی بیانیه‌های تندی صادر کردند. با جریحه‌دار شدن احساسات عمومی از خشونت اعمال شده مردم و بازاریان در شهرهای دیگر دست به اعتراض و اعتصاب زدند‌. جیمی کارتر در تماسی تلفنی از کمپ دیوید برای شاه آرزوی موفقیت کرد. این تماس و سکوت نسبی ایالات متحده آمریکا نسبت به رویداد ۱۷ شهریور توجیهی در اختیار روحانیان گذاشت تا به احساس غرب‌ستیزی و امپریالیسم‌ستیزی مردم دامن بزنند. اهمیت این روز و این رویداد در میان رویدادهای سال آخر حکومت پهلوی اهمیت بسیاری داشت. در حقیقت با این کشتار راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد و امکان هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب شد. احساسات مردمی نسبت به ضدیت با شاه بیش از پیش تحریک شد و موقعیت میانه‌روهایی که به دنبال نوعی مصالحه و سازش بین انقلابیون و سلطنت‌طلبان بودند تضعیف شد به گونه‌ای که عملاً مردم به دو گروه انقلابی بنیادی یا ضدانقلاب نظام تقسیم شدند. از سوی دیگر حمایت‌های بعدی ایالات متحده آمریکا از شاه سیاست دوگانه آمریکا در قبال ایران را که با تبلیغات سیاسی فشار آمریکا بر شاه برای گسترش فضای باز سیاسی به کلی منافات داشت نشان داد. مشاور امنیت ملی آمریکا زبیگنیف برژینسکی درباره این رویداد گفت رویداد میدان ژاله چنان خونین و مرگ‌بار بود که کشمکش‌های گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این رویداد پایان شورش‌های پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود. تعداد کشته شده گان فرمانداری نظامی تهران آمار ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت اعلان داشتند که در این روز بیش از ۴.۰۰۰ نفر کشته شده‌اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باخته‌اند ۵۰۰ نفر است. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی و طرفدار انقلاب ایران که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴.۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفته‌اند. اما سال‌ها بعد عماد الدین باقی با دسترسی به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگردر پژوهشی تعداد کشته‌شدگان ۱۷ شهریور را ۸۸نفر ذکر می‌کند که ۶۴ نفر آن‌ها در میدان ژاله کشته شدند. محمد باهری که در آن هنگام عهده‌دار سمت وزارت دادگستری بود می‌گوید بنابر گزارش سازمان پزشکی قانونی و سازمان بهشت زهرا مجموع کشته‌شدگان روز هفدهم شهریور و زخمی‌هایی که تا روز بیست و ششم شهریور درگذشتند ۱۲۶ نفر بوده است. همچنین در سال ۱۳۹۶ عبدالله نوری کنشگر سیاسی اصلاح طلب و وزیر کشور دولت خاتمی در مطلبی که در روزنامه شرق به چاپ رسید از قول سید محمد بهشتی گفت که تعداد کشته‌شدگان روز ۱۷ شهریور در میدان ژاله حدوداً ۳۹۵۰کمتر از آن چیزی بود که توسط جامعه روحانیت مبارز در بیانیه پس از این رویداد گفته شده بود. نام‌ها هفده شهریور با نام‌های جمعه سیاه و جمعه خونین نیز در ادبیات انقلاب اسلامی شناخته شده‌است. سران جمهوری اسلامی ایران این روز را یوم‌الله به معنی روز خدا نام‌گذاری کرده‌اند. واکنش‌ها به کشتار یک روز پس از کشتار صدها نفر از کارگران پالایشگاه نفت تهران اعتصاب کردند. در این اعتصاب کارگران نه تنها خواستار افزایش حقوق و بهبود شرایط کارکنان که خواهان پایان دادن به حکومت نظامی به عنوان یک خواست سیاسی مشخص بودند. میرحسین موسوی در واکنش به سرکوب معترضین در آبان ۱۳۹۸ این کشتار را با کشتار میدان ژاله مقایسه کرد که آن‌جا شاه فرمانده کل قوا بود و امروز ولی فقیه. تئوری توطئه در نظریه‌های توطئه در ایران، درباره کشتار ۱۷ شهریورتئوری‌های گوناگونی وجود دارند. عبدالله شهبازی باور دارد که سربازانی که هزاران نفرمردم بی‌گناه را در جمعه سیاه کشتند از اسرائیل بودند. در برابر آن شجاع‌الدین شفا معتقد بود که تیراندازان از فلسطین بودند. دادگاه با وقوع انقلاب و برپایی دادگاه‌های انقلاب دست‌کم شش افسر و سرباز ارتش به اتهام شرکت مستقیم در رویدادهای ۱۷ شهریور در ساعت ۲:۵۰ دقیقه سحرگاه ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ اعدام شدند.

بخش۲: آقای سعید بهشتی متین سخنرانی خود را با موضوع اعدام یا قتل حکومتی زندانیان سیاسی ایراد کردند: موضوع اعدام‌ها و قتل‌های حکومتی در جمهوری اسلامی ایران خوب ابتدا بیایید بدانیم اصطلاح قتل حکومتی چیست و چه تفاوتی با مجازات اعدام دارد؟ حکومت‌ها و دولت‌های مستقر تنها دارندگان قدرت و زور مشروع هستند که برای کنترل و اداره جامعه از این قدرت مطابق قوانین داخلی و بین‌المللی استفاده می‌کنند. اما زمانی که استفاده از این قدرت و زور توسط حکومت و دولت مستقر از حالت قانونی آن خارج شود، مشروعیت استفاده از آن به سرعت از بین می‌رود و مجازاتی که می‌توانست قانونی باشد، به یک عملکرد غیرقانونی و غیرمشروع تبدیل می‌شود. قتل حکومتی از مصادیق استفاده غیرمشروع حکومت‌ها از زور است. اصطلاح قتل حکومتی یک عبارت حقوقی است و به زبان ساده، یعنی قتل مورد تأیید حکومت که خارج از چارچوب و دایره قوانین جاری کشور انجام می‌شود و صورت می‌گیرد. از قتل حکومتی برای اشاره به مواردی استفاده می‌شود که در آن نظام حکومتی یا بازیگرانش، کشتن افراد را سفارش، تأیید یا امکان‌پذیر می‌کنند. در قتل حکومتی، افرادی از سوی حکومت خارج از دایره دادگستری و قوه قضاییه با مجازات مرگ روبه‌رو می‌شوند یا اگر دادگستری و قوه قضاییه در آن دخیل باشند، بدون رعایت اصول دادرسی بی‌طرفانه و خارج از حاکمیت قانون محاکمه شده‌اند. حاکمیت قانون هم در این‌جا یعنی متهم از همه حقوق خود از جمله دسترسی به وکیل انتخابی برخوردار باشد، تحت شکنجه و فشار روانی و داروهای روان‌گردان و مخدر از او اعتراف گرفته نشده باشد، دادگاه با بی‌طرفی کامل و رعایت تمامی تشریفات حیاتی آیین دادرسی محاکمه را انجام دهد و اصل قانونی بودن جرم در نظر گرفته شود؛ یعنی اقدامی که فرد به آن متهم است، در قانون جرم شناخته شده و قابل انتساب به فرد باشد و در نهایت متهم بتواند به اندازه کافی از خود دفاع کند و هیئت منصفه او را گناه‌کار بشناسد یا تبرئه کند. اگر هم هیئت منصفه متهم را گناه‌کار شناخت، قاضی با رعایت همه اصول، مجازات پیش‌بینی شده قانونی را در حکمی شفاف صادر کند و متهم باز هم فرصت داشته باشد تا در برابر رای صادره به دادگاه تجدیدنظر مراجعه کند و در صورت تأیید حکم، آن را در دیوان عالی یا بالاترین دادگاه تصمیم‌گیر ارجاع دهد. حال در جمهوری اسلامی ایران، معترضان ابتدا از سوی مأموران امنیتی یا قضایی بازداشت می‌شوند و سپس تحت فشار روانی، شکنجه‌های سفید یا حتی ضرب‌وشتم و بعضا داروهای روان‌گردان، مجبور می‌شوند به اقدامی که مورد توجه بازجویان است، اعتراف کنند. همین اقرارهای زیر شکنجه گرفته شده، در دادگاه‌هایی بدون حضور وکیل انتخابی و هیئت منصفه، مبنای صدور احکام سنگین مثل اعدام قرار می‌گیرند و حتی اجازه تجدیدنظرخواهی در دادگاه هم به آن‌ها داده نمی‌شود و احکام یک‌راست برای تأیید، به دیوان عالی کشور و سپس اجرای حکم می‌روند. در این سیستم، حکومتی که به معنی رهبران ارشد آن هستند و بازیگران آن مثل رییس قوه قضاییه و قاضی‌ها، کشتن افراد را مطابق تعریف قتل حکومتی، سفارش، تأیید یا امکان‌پذیر می‌کنند. اعدام جوانانی مانند محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمدمهدی کرمی، سید محمد حسینی و یا جوانانی که در موضوع پرونده‌ای بنام خانه اصفهان به اعدام محکوم شدند و یا جواد روحی جوان ۳۵ ساله آملی محکوم به اعدام دقیقاً در این تعریف می‌گنجد و به منزله محروم کردن خودسرانه این افراد از زندگی توسط زور حکومتی بوده است. در واقع، رهبران حکومت جمهوری اسلامی و در رأس آن علی خامنه‌ای با سوء استفاده از پوششی به نام قوه قضاییه و دادگاه، در حالی‌که دستگیرشدگان از حداقل یک محاکمه عادلانه که دسترسی به وکیل و امکان تجدید نظرخواهی است، محروم بودند، زمینه سلب حیات و محروم کردن آن‌ها از حق حیات را با گفتار، دستور و زمینه چینی‌های خود فراهم کرده‌اند. اگر مجازات یک عمل مجرمانه مطابق قانون سلب حیات باشد و این حکم با رعایت اصول دادرسی منصفانه صادر و اجرا شود، اگرچه هنوز مجازاتی غیرانسانی است اما از آن‌جا که بر اساس اصول حاکمیت قانون و دادرسی بی‌طرفانه انجام شده است، اعدام نام دارد. اما وقتی حکومت از زوری که در اختیار دارد، مانند آن‌چه جمهوری اسلامی ایران به طور نامشروع استفاده کرده و معترضان را به مجازات مرگ می‌رساند، نام عمل آن قتل حکومتی است. قتل حکومتی می‌تواند همانند قتل‌های زنجیره‌ای روشن‌فکران ایران در دهه ۷۰ خورشیدی، توسط مأموران دولتی انجام شود یا با سوءاستفاده از نام دادگستری و قوه قضاییه، توسط مأموران قضایی رخ دهد؛ مثل قتل‌های تابستان ۱۳۶۷ یا قتل‌های حکومتی پاییز و زمستان ۱۴۰۱. مثالی بزنیم فقط از یک نمونه از قتل‌های حکومتی که در پاییز و زمستان ۱۴۰۱ گریبانگیر جوانان کشورمان شد جایی که اولین حکم اعدام با سرعت و عجله‌ای عجیب از سوی حکومت و دولت وقت با شتابی دو چندان رخ داد، حکم اعدام جوانی ۲۳ ساله که بعید است بتوانیم تصور کنیم که یک جوان ۲۳ ساله بتواند تهدیدی برای یک حکومت و دولت محسوب شود اما حکومت برای نشان دادن و نمایش قدرت در چشم معترضان نیاز به کشتار و اعدام داشت تا بتواند حال‌وهوای انقلابی شکل گرفته در دل مردم و جوانان را هر چه زودتر خاموش کند. مجیدرضا رهنورد به اتهام قتل دو بسیجی دستگیر و متهم شد. اتهامی که هیچ‌گونه سند و مدرکی برای اثبات آن وجود نداشت زیرا که فیلم‌های موجود از صحنه قتل دو بسیجی به هیچ عنوان تصویری از صورت مجیدرضا رهنورد را در خود نداشت و به گواه خیلی از وکلا فیلم آن صحنه‌ها از لحاظ بررسی فیزیکی و بدنی نشان دهنده‌ی مجیدرضا رهنورد نبودند و حال فقط باید مجیدرضا رهنورد خودش اقرار می‌کرد. ‌نیروهای آگاهی برای گرفتن اعترافات از مجیدرضا رهنورد از هیچ اقدامی کوتاهی نکردند از شکستن دست مجیدرضا تا جایی که اعترافات اجباری مجیدرضا را بقدری با عجله در تلویزیون نمایش دادند که حتی فرصت نداشتند که چهره درهم و ظاهر خسته و شکنجه شده مجیدرضا رهنورد بهتر شود و با دست شکسته و ظاهر شکنجه شده جلوی دوربین ظاهرش کردند، برای درک بهتر این اعترافات اجباری فقط کافیست مستند کلوپ ترور مربوط به ترور دانشمندان هسته‌ای ایران را سرچ کرده و مشاهده کنید و یا فایل‌های صوتی پخش شده از دادگاه نوید افکاری که به قاضی التماس می‌کند که فقط یک بار فیلمی که ادعا می‌کنند صحنه قتل در آن موجود هست را نشان دهند که با تمسخر قاضی روبرو می‌شود، در نهایت مجیدرضا رهنورد در ظرف ۹ روز بازجویی می‌شود، دفاعیاتش گرفته می‌شود و لایحه آماده‌ می‌شود و پرونده به دادگاه ارسال می‌شود و جالب این جاست که دادگاه هم فقط در ۱۳ روز به جمع‌بندی می‌رسد که مجیدرضا رهنورد گناهکار و قاتل است، دادگاهی که باید موضوع دو قتل را بررسی و مطالعه کند فقط در یک جلسه چند دقیقه‌ای تمام می‌شود و پرونده بسته می‌شود و جالب‌تر این‌که حکم به دیوان عالی کشور می‌رود و فقط یک روز بعد حکم اعدام تأیید می‌شود، آیا بنظر شما این منطقی است و آیا بررسی و مطالعه‌ای صورت گرفته؟ به هیچ عنوان نیاز به تحلیل این موضوع و این دادگاه نیست زیرا فقط مرور همین روند به ما نشان می‌دهد که چه شرایط اسفناکی در پشت پوششی بنام قوه قضائیه و دادگاه‌های به‌ظاهر قانونی در حال رخ دادن می‌باشد. حال چرا بنده می‌گویم که امثال مجیدرضا رهنورد بی‌گناه سلب حیات شده‌اند، ما می‌گوییم اصل بر برائت است، برای این‌که قبول کنیم امثال مجیدرضا رهنورد خطایی مرتکب شده باید در یک دادگاه منصفانه و با رعایت قواعد آیین دادرسی منصفانه و با حضور هیئت منصفه و با داشتن وکیل تعیینی محاکمه صورت بگیرد و آن زمان می‌توان گفت که آن شخص متهم است یا خیر و تا زمانی که این چنین دادگاه‌هایی تشکیل نمی‌شود و با دانستن اصل بر برائت قاعدتاً نمی‌توان گفت امثال مجیدرضا رهنورد متهم بوده است این یک قاعده حقوقی بسیار ساده و بدیهی است و درس اول تمام دانشگاه‌های حقوقی می‌باشد اما واقعاً این عملکرد را در جمهوری اسلامی ایران می‌بینم، البته فراموش نکنیم این موضوع دادرسی منصفانه برای روند سالم در رسیدگی به اتهامات است و حتی با وجود دادرسی منصفانه هم اعدام را محکوم می‌کنیم و سلب حیات از یک انسان در هر شرایطی غیرانسانی و محکوم است. حال جمهوری اسلامی ایران علاوه بر دادرسی‌های غیرمنصفانه، حق حیات را نیز به‌سادگی از مردم سلب می‌کند.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق آزادی بیان رسانه‌ها آغاز شد: در ابتدا آقای خدابنده سامانی در مورد انواع آزادی بیان و رسانه‌ها صحبت کردند. رسانه‌های گروهی و اجتماعی، روزنامه‌ها و رادیو، تلویزیون و اینترنت. تلویزیون و رادیو در اختیار دولت است و آزادی بیان در آن وجود ندارد و روزنامه‌ها هم باید مجوز فعالیت از دولت بگیرند و از حالت خصوصی و آزادی بیان خارج می‌شود. بر طبق قانون اساسی، مطبوعات تا جایی آزادی بیان دارند که مخالف مبانی و قوانین اسلامی نباشد. آقای سعید بهشتی متین بزرگترین نقص را در نگاه جمهوری اسلامی می‌داند که همه چیز را محدود به قوانین اسلامی خودشان کرده‌اند و به سادگی مردم را متهم به مخالفت با این قوانین می‌کنند. خانم سونیا سوارکوب گفته‌های آقای سعید بهشتی متین را تأیید کرده و افزودند که در قانون اساسی تفسیر به نفع مردم ممنوع است ولی جمهوری اسلامی قوانین را تماماً تفسیر به نفع خود کرده است و ناخواسته و یا خواسته شهروندان رامجرم می‌کند. در رسانه‌های ایران سانسور زیاد می‌باشد و آزادی بیان در مدرسه و دانشگاه و رسانه و اجتماع در مسجد و مسائل مربوط به دین و هیچ جای دیگر وجود ندارد و فیلم‌ها خیلی سانسور می‌شوند و موضوع فیلم عوض می‌شود. در ادامه خانم بهاره مسگری چنین عنوان کردند که آزادی بیان دموکراسی و آزادی و پوشش بانوان وجود ندارد و بازیگران زن در فیلم‌ها مانند خانم سوسن تسلیمی بدلیل محدودیت‌های حجاب و پوشش و اکران نشدن فیلم‌هایشان مجبور به ترک وطن شدند و آزادی بیان تحت کنترل حکومت و جهت‌گیرانه می‌باشد و آمار و اخبار در ایران واقعی نبوده و در جهت بسیج افکار عمومی می‌باشد و از دیدگاه بزرگانی چون والتر مطبوعات رکن چهارم دموکراسی هستند و روزنامه کتاب مقدس دموکراسی می‌باشد و ایران در رده‌بندی فعالان رسانه‌ای از بین ١٨٠ کشور جهان ایران در رده ١٧۴ قرار داشت و یکی از پنج کشور از نظر زندانی کردن فعالان سیاسی می‌باشد. خانم مهناز ترابی گفتند که یک جنبه دیگر بجز رسانه و سلبریتی‌های تلویزیون موارد دیگری چون قهرمانان ورزشی و اساتید دانشگاه‌ها و دانشجویان معترض که از دانشگاه‌ها اخراج شدند می‌باشند‌، که بسیاری از آن‌ها زندانی و یا اعدام شدند و حکومت اخراج کردن اساتید را انکار کرده ‌است. در صورتی‌که خود اساتید اخراجشان از دانشگاه‌ها را ابراز کرده بودند. همین‌طور حکومت سلبریتی‌ها و قهرمانان ورزشی را زندانی وبرخی را اعدام کردند. خوانندگانی چون سامان یاسین را تا چوبه دار بارها بردند و یک بار هم او را به بیمارستان روانی امین‌آباد بردند و داروهای مختلف روانگردان به او داده‌اند و همه این‌ها نشان می‌دهد که آزادی بیان در کشور ایران صفر هست و آزادی بیان از نظر جمهوری اسلامی باید خوش‌آیند رهبر یعنی خامنه‌ای باشد. یعنی در مدح نظام جمهوری اسلامی و مدح خامنه‌ای شعر و داستان گفته شود. به جز این موارد آزادی بیان در جمهوری اسلامی ممنوع هست. در ادامه خانم سمانه بیرجندی عنوان کردند که دلیل عدم آگاهی جامعه ایرانی و عقب‌ماندگی‌های موجود را نبودن رسانه آزاد در کشور ایران می‌داند. در یکی دو سال اخیر آگاهی مردم بدلیل رسانه‌ها در اینترنت افزایش یافته است و اخیراً اتفاقاتی که در کشور افتاد از جمله دستگیری‌ها و اعدام‌ها و سرکوب‌ها هیچ رسانه‌ی داخلی وجود نداشت تا اصل قضیه را برای مردم نشان دهد. مثلاً در مورد آقای رهنورد مردم هیچ اطلاعی از اصل ماجرا ندارند و جمهوری اسلامی فقط خواسته خود را از طریق مطبوعات و رادیو و تلویزیون و غیره به گوش مردم رسانده و به آن‌ها نشان می‌دهد و علت عمده عقب‌ماندگی افکار مردم شستشوی مغزی کودکان و نوجوانان در مدارس توسط رژیم فاسد جمهوری اسلامی می‌باشد. تنها کسب اطلاعات و به مرور زمان می‌تواند این عقب‌افتادگی‌ها را جبران کند. در ادامه آقای مهران انصاری‌نژاد عنوان کردند که استارت اعتراضات رسمی کشور ما اعتراضات کوی دانشگاه در سال ١٣٧٨ بود و علت آن اعتراض دانشجویان به توقیف روزنامه سلام بوده است و بحث اصلاحات هم از همان موقع شکل گرفت. هر چند که با شکست مواجه شد ولی آغاز مبارزه سازمان‌یافته علیه دولت جمهوری اسلامی بود و در فاصله سال‌های ٧٨ تا ٨٨ ما اعتراضات به انتخابات را داشتیم و بعد از آن به مدت شش سال تا سال ٩۶ اعتراضات اقتصادی که از مشهد شروع شد و بعد سال ٩۸ بود و بعد سال ١۴٠١و استارت تمام این اعتراضات، توقیف مطبوعات بوده است و این مسئله مهمی بوده است. ایشان در ادامه گفتند. آزادی مطبوعات یکی از اصول شش‌گانه دموکراسی می‌باشد و حکومت همیشه ترس از آگاهی عمومی داشته است. به همین دلیل مانع سوشیال مدیا شده‌اند و آگاهی‌رسانی به شکل امروزی وجود نداشته است و کشور ما را به جهنم روزنامه‌نگاران بدل کرده بودند. تنها رسانه ایران رسانه ملی بود. در کشور همسایه ترکیه هشتاد رسانه خصوصی وجود دارد ولی در ایران یکی هم وجود ندارد. دولت جمهوری اسلامی ترس از آگاهی مردم دارد ولی امروزه عملاً نمی‌تواند جلوی انفجار اطلاعات را بگیرد. در ادامه آقای سامانی گفتند که آزادی عقیده و بیان در اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده نوزده هم وجود دارد. حتی مطابق دین اسلام هم در سوره علق خداوند به قلم سوگند خورده است و این بیانگر آزادی بیان است ولی متاسفانه وقتی سیستم دیکتاتوری می‌شود، به نفع خود همه چیز را استفاده می‌کند. آزادی اندیشه دموکراسی باید وجود داشته باشد که یک شبه انجام نخواهد شد و راه درازی در پیش است و امیدواریم با آگاهی مردم و اینترنت و رسانه‌های خارجی امید بیشتری برای رسیدن به این آزادی وجود دارد.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم مهناز ترابی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان فرشاد اعرابی، علی صالحی، و ادمین‌ها: خانم فهیمه تیموری و روژین سراجی صالحی و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند منوچهر شفاهی، بهاره مسگری، مهران انصاری‌نژاد، ناصر نوروزی، سونیا سوارکوب، پروین محمدی افقا در ساعت ١٧: ۱۸ به‌وقت اروپای مرکزی ختم جلسه را اعلام کردند.

 

 

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان

کوثر ولی‌زاده

جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳ مصادف با ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۲ در ساعت 18:00 به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کمیته، سخنران و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم کوثر ولی‌زاده ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنران و موضوع سخنرانی ایشان جلسه را آغاز نمودند.

آقای منو‌چهر شفایی سخنرانی خود را با موضوع مشکلات و معضلات کودکان در جمهوری اسلامی ایران آغازکردند: ایشان درباره حقوق ‌بشر توضیح دادند و گفتند: درست ‌است حقوق ‌بشر از سال ۴۸ امضا شده است اما عمر حقوق بشر به وجود انسان‌ها برمی‌گردد. چرا؟ زیرا که یک دسته حقوق را داریم حقوق ذاتی ما است هنگامی که انسان‌ها متولد می‌شوند همراه آنها است باید یک حقوق شهروندی نیز وجود داشته باشند که این‌ها برمی‌گردد به جامعه‌ها که چگونه با آن‌ها برخورد می‌کنند که البته جوامع به دلیل نوع برداشت‌های آنها به منافعی که دارند برای برخی از افراد تلاش نمی‌کنند که حقوق ذاتی را رشد بدهند که درواقع حقوق ‌شهروندی را رعایت نمی‌کنند که متأسفانه درجامعه ما چنین است اما از این قضایا بالاتر بخواهیم نگاه کنیم، می‌بینیم که اساس حقوق بشر باید برمبنای کودک و کودکی شروع شوند. چرا؟ به دلیل آنکه کودکان آینده‌سازان جوامع هستند. در رابطه با این قضایا گفتند: چه اندازه ارزش دارند کودکان و کودکی برای دیگر جوامع به همین دلیل است جوامع جهانی قراردادهای مختلفی نزدیک به ۲۱ قرارداد بین‌المللی در راجب موضوع کودکان و کودکی نوشته شده است و ایشان به مواردی اشاره کردند و گفتند: به همین خاطر احترام و اعتبار را به کودکان داده‌اند. علاوه ‌بر کنوانسیون‌ها وهمچنین‌ روزهای، جهانی متفاوت برای کودکان وجود دارند با همین اعتبارجوامع جهان به آن‌ها نگاه می‌کنند وهمچنین ایشان به موادهایی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و اهداف ۲۰۳۰ یونسکو و همچنین قوانین اساسی جمهوری اسلامی ایران صحبت کردند که درآنها یک حقوق کودکان و نوجوانان پرداخته شده است صحبت کردند و ایشان به سن بلوغ درایران پرداختند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست اندرکاران منشی جلسه: خانم کوثر ولی‌زاده و مهمانانی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت 20:00 اعلام نمودند.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ١7 سپتامبر ٢٠٢٣

عبدالمجید بازداران

جلسه سخنرانی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز یکشنبه به تاریخ ١7 سپتامبر ٢٠٢٣ مصادف با 26 شهریور ماه ۱۴۰2 رأس ساعت 00: 15 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و پخش مستقیم از تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کریم ناصری ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: خانم سونیا سوارکوب با موضوع اعلامیه حذف خشونت علیه زنان و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سخنرانی خود را ایراد کردند: اعلامیه حذف خشونت علیه زنان ۱۹۹۳ نخستین سازوکار بین‌المللی‌ای بود که به خشونت علیه زنان می‌پرداخت و چارچوبی برای اقدام ملی و بین‌المللی ارائه می‌داد. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان با وجود آنکه یکی از ویژگی‌های مهم نظام حقوق بشری مدرن، حمایت از کرامت بشر و حقوق انسان‌ها بدون هیچ گونه تمایزی از حیث نژاد، رنگ، جنسیت و… است و بر این اساس تمامی انسان‌ها، چه زن یا مرد، کودک یا بزرگسال و… را بطور یکسان مورد حمایت قرار می‌دهد، اما برخی از اقشار آسیب‌پذیر نظیر زنان و کودکان به جهت ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌های فراوانی که در طول تاریخ بر آنها روا داشته شد و وضعیت و شرایط خاص جسمانی، روحی، اجتماعی، فرهنگی و… که دارا می‌باشند، نیازمند حمایت ویژه‌اند. از این رو سازمان ملل متحد در طول مدتی که از شکل‌گیری آن می‌گذرد اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها، و کنوانسیون‌ متعددی در موضوعات مختلف حقوق بشری صادر کرده که در این میان توجه به حقوق زنان جایگاه ویژه‌ای دارد. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان یکی از این دست اسناد محسوب می‌شود که در جهت مبارزه با موج افزایش خشونت‌ها علیه زنان در سطح جامعه بین‌المللی طی قطعنامه شماره ۱۰۴/۴۸ مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳ طی یک مقدمه و شش ماده به تصویب رسید. مقدمه کنوانسیون: با آگاهی به نیاز فوری به اینکه حقوق و اصول مربوط به برابری، امنیت، آزادی، تمامیت، و وقار همه انسانها به طور جهان‌شمول در باره زنان اعمال شود. با توجه به اینکه این حقوق و اصول در اسناد بین‌المللی محترم شمرده شده، از جمله در اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، و کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیرانسانی یا تحقیرکننده، با آگاهی به اینکه اجرای مؤثر کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان به حذف خشونت علیه زنان کمک می‌کند و اعلامیه حذف خشونت علیه زنان، چنانچه در قطعنامه حاضر ارائه می‌شود، این روند را تقویت و تکمیل خواهد نمود، با نگرانی از اینکه خشونت علیه زنان مانعی در راه دستیابی به برابری، پیشرفت و صلح است، چنانچه در استراتژی‌های آینده‌نگر کنفرانس نایروبی برای پیشرفت زنان مشخص شده، که در آن لوایحی برای مقابله با خشونت علیه زنان پیشنهاد شده بود و به منظور اجرای کامل کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، با تأکید بر اینکه خشونت علیه زنان، مبنایی بر نقض حقوق بشر و آزادی‌های اساسی زنان است و برخورداری زنان را از این حقوق و آزادی‌ها بطور ناقص یا کامل نفی می‌کند و با نگرانی درباره عدم موفقیت درازمدت در حمایت و ارتقاء این حقوق و آزادی‌ها در موارد خشونت علیه زنان، با آگاهی بر اینکه خشونت علیه زنان نمایشی از نابرابری تاریخی روابط قدرت میان زنان و مردان است، که به تحت سلطه کشیدن و تبعیض علیه زنان توسط مردان و پیشگیری از پیشرفت کامل زنان انجامیده و اینکه خشونت علیه زنان یکی از مکانیزم‌های مهم اجتماعی است که زنان را به موقعیت‌های فرودست در مقایسه با مردان مجبور می‌کند، با نگرانی از اینکه برخی گروه‌های زنان، از جمله زنان متعلق به گروه‌های اقلیت، زنان بومی، زنان پناهنده، زنان مهاجر، زنانی که در مناطق روستایی یا دورافتاده زندگی می‌کنند، زنان بینوا، زنانی زندانی یا در حبس، دختربچه‌ها، زنان معلول و ناتوان، زنان کهنسال و زنان در مناطق جنگی، بطور ویژه در مقابل خشونت آسیب‌پذیر هستند، با یادآوری نتیجه پاراگراف ۲۳ پیوست قطعنامه شورای اجتماعی ۱۵/۱۹۹۰ به تاریخ ۲۴ مه ۱۹۹۰ و تشخیص این که خشونت علیه زنان در خانواده و جامعه فراگیر بوده و از مرزهای درآمد، طبقه و فرهنگ می‌گذرد، باید با اقدامات فوری و مؤثر برای محو این واقعه همراه باشد، همچنین با یادآوری قطعنامه شورای اقتصادی و اجتماعی ۱۸/۱۹۹۱ به تاریخ ۳۰ مه ۱۹۹۱، که در آن شورا پیشنهاد پیشبرد امر تدوین یک سند بین‌المللی را که بطور صریح مسئله خشونت علیه زنان را مورد توجه قرار دهد، با اسقبال از نقشی که جنبش‌های زنان در جلب توجه روزافزون به ماهیت، جدی بودن، و ابعاد مسئله خشونت علیه زنان ایفا می‌کنند، با احساس مخاطره از این که فرصت‌های زنان برای دستیابی به برابری حقوقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه، به دلایلی از جمله خشونت فراگیر و مداوم، محدود هستند، با اعتقاد به اینکه با توجه به نکات ذکر شده در بالا نیاز برای تعریف جامع و روشن خشونت علیه زنان، یک بیانیه روشن از حقوقی که باید اعمال شوند که حذف خشونت علیه زنان در همه اشکال آن تضمین شود، یک تعهد توسط دولت‌ها در احترام به مسئولیت‌های آنان، و یک تعهد توسط تمامی جامعه بین‌المللی به حذف خشونت علیه زنان، رسماً اعلامیه حذف خشونت علیه زنان را در زیر اعلان می‌دارد و اصرار دارد که هر گونه تلاشی برای شناختن و محترم شمردن آن توسط عموم، به عمل آید. قوانین داخلی ایران مملو از قوانینی است که نه تنها خشونت علیه زنان را منع نمی‌کند بلکه با حمایت از فرد خشونت‌گر به‌ صورت سیستماتیک این خشونت را در بسیاری از موارد ترویج هم می‌کند. ماده1: تعریف و مصادیق خشونت علیه زنان برای مقاصد این اعلامیه، عبارت خشونت علیه زنان یعنی هر اقدام خشن متکی برجنسیت است که منجر به آسیب یا رنج جسمی، جنسی یا روانی نسبت به زنان، از جمله تهدید انجام چنین اعمالی، محرومیت اجباری یا خودسرانه از آزادی، چه در زندگی عمومی یا خصوصی شود یا احتمال دارد منجر شود. با توجه به اینکه بر طبق قوانین ایران تعریف حقوقی مشخصی برای خشونت علیه زنان در دست نداریم، ناچار هستیم تعریف حقوقی کشورهای دیگر را به عنوان نمونه ذکر کنیم. وزارت دادگستری آمریکا برای رفتار خشونت‌آمیز دو عنصر را در نظر گرفته است: رفتاری که از حیث جسمی یا روحی الف) آسیب‌رسان و اجباری باشد ب) به قصد کنترل و تسلط بر قربانی باشد. با این حساب به عنوان مثال نمی‌توان رفتاری را که یک بار صورت گرفته، به لحاظ حقوقی خشونت نامید. دپارتمان حقوقی دولت انگلستان نیز دو عنصر الف) اجبار و ب) قصد کنترل و تسلط را عناصر اصلی خشونت عنوان کرده است. با این حساب نمی‌توان رفتاری را که آسیب‌رسان است و به قصد کنترل انجام شده ولی به همراه رضایت فرد قربانی است، خشونت نامید. از آنجا که قوانین ایران بر گرفته از اسلام است نگاهی به تعریف و نگاه اسلام به خشونت علیه زنان باید بندازیم. رابطه بین اسلام و خشونت خانگی محل مناقشه و مباحثه است. حتی در میان مسلمانان، استفاده و تفسیر احکام اسلام و همچنین عرف اخلاقی و قوانین دینی اسلام، از اجماع در فقه اسلامی برخوردار می‌باشد. زدن و تنبیه در اسلام هیچ ممانعتی ندارد چرا که قران سوره نساء آیه ۳۴ مرحله به مرحله شدت مجازات را افزایش می‌دهد. بدین صورت: اول بحث و گفت‌وگو، دوم دوری جستن و ترک همسران، سوم که شدت مجازات بیشتر می‌شود تنبیه به معنی تنبیه بدنی زیرا تنبیه لفظی در مرحله دوم انجام شده و کارساز نبوده. قرآن می‌گوید خدا، مردان را بر زنان برتری داده، به همین سبب مردان اختیار تنبیه زنان خود را دارند. این در حالی است که در هر حال، کتک زدن زن یا مرد حتی اگر صرفاً منجر به سرخی شود، در اسلام دیه دارد بسیاری از پژوهشگران معتقدند، در شرایطی که شوهر به نافرمانی و عدم انجام وظایف همسرش مشکوک شود، قوانین شریعت خشونت خانگی علیه زنان را ترویج می‌دهند. کشورهایی که با قوانین اسلام اداره می‌شوند با اشاره به همین آیه، خشونت خانگی را مورد پیگرد قرار نمی‌دهند. ماده ٢ هم در ادامه تبیین تعریف مندرج در ماده یک، به بیان مصادیقی از خشونت علیه زنان پرداخته: باید بدانیم خشونت علیه زنان شامل اعمال زیر است اما محدود به آنها نیست: الف) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در خانواده انجام شود، از جلمه کتک زدن، سوء استفاده جنسی از کودکان مؤنث در خانواده، خشونت مربوط به جهیزیه، برقراری رابطه جنسی اجباری در زندگی زناشویی، ختنه زنان و سایر روش‌های سنتی زیانبار برای زنان، خشونت در خارج از چارچوب ازدواج و خشونت ناشی از بهره‌کشی. ب) خشونت جسمی، جنسی و روانی که در جامعه رخ می‌دهد، از جمله تجاوز، سوء استفاده جنسی، آزار و ارعاب جنسی در محل کار، در مؤسسات آموزشی و هر جای دیگر، قاچاق زنان و فحشای اجباری. ج) خشونت جسمی، جنسی و روانی به وسیله دولت یا ناشی از اغماض دولت و در هر جا که رخ دهد. در ایران نیز این موارد به چشم می‌خورد و همین دسته‌بندی در عرف جامعه به وضوح دیده می‌شود البته به سه دسته بالا باید خشونت اقتصادی هم اضاف کرد. منظور از خشونت اقتصادی چیست؟! یکی از زیرشاخه‌های خشونت خانگی زنان در محرومیت‌های اقتصادی جلوه پیدا می‌کند. این نوع خشونت خانگی علیه زنان ایران هم در بسیاری از خانواده‌ها دیده می‌شود. منظور زمانی است که مرد با دور نگه‌داشتن زن از حق کارکردن و تحصیل دسترسی او به درآمد را از بین می‌برد. این شکل از خشونت دامنه و طیف گسترده‌تری هم دارد. برای مثال، زمانی که زنان از حق دسترسی به منابع مالی در زندگی دور می‌مانند، تحت خشونت اقتصادی قرار می‌گیرند. در بسیاری از جوامع و خانواده‌ها، مردان و سرپرستان به بهانه کنترل اوضاع مالی، هیچ حقی برای دسترسی زنان به پول و منابع مالی قائل نمی‌شوند. این خشونتی عریان است که زیر لفافه سنت و فرهنگ در بسیاری از مواقع پوشانده می‌شود. ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی به صراحت ریاست خانواده را از خصایص مرد می‌داند. استفاده از کلمه ریاست در قوانین و به خصوص در ارتباط با روابط خانوادگی تنها یک چیز را به ذهن متبادر می‌کند و آن اطاعت وتبعیت مرئوس از رئیس است. ماده ٣ تعهد دولت‌ها در قبال اعلامیه، پس از تعریف و بیان مصادیقی از خشونت علیه زنان، اعلامیه مشابه بسیاری از اسناد حقوق بشری در ماده سوم به ذیحق بودن زنان در بهره‌مندی از تمامی حقوق بشر و آزادی‌های اساسی به شرح زیر پرداخته است: زنان استحقاق برخورداری برابر از کلیه حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی یا هر زمینه دیگری و قرار گرفتن تحت حمایت این حقوق را دارند. این حقوق عبارت از، از جمله، موارد زیر است. الف) حق زیستن؛ حق حیات. ب) حق برابری. برابری در قانون اساسی ایران: در فصل سوم قانون اساسی که به موضوع حقوق ملت اختصاص دارد، اولین اصل یعنی اصل نوزدهم قانون اساسی چنین بیان می‌کند: مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند این‌ها سبب امتیاز نخواهد بود. همچنین در بند نهم از اصل سوم قانون اساسی بیان شده است: دولت جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به اهداف اصل دوم مکلف به رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه‌های مادی و معنوی می‌باشد. اشاره‌ای به جنسیت نشده در این ماده. ج) حق آزادی و امنیت انسان. د) حق برخورداری برابر از حمایت قانون. ه) حق آزاد بودن از کلیه اشکال تبعیض؛ حق قرار نداشتن در معرض هیچ نوع تبعیض. و) حق برخوردار بودن از عالی‌ترین معیارهای قابل حصول سلامت و بهداشت جسمی و روانی. ز) حق برخورداری از شرایط عادلانه و مساعد کار. ح) حق قرار نگرفتن در معرض شکنجه، یا سایر رفتار یا مجازات بی‌رحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز. قانون اساسی: همچنین به موجب اصل بیستم تمامی افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت از قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. زنان در جمهوری اسلامی ایران از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند. از جمله این نابرابری‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: پوشش اجباری سر و بدن. برابری دو زن با یک مرد در موارد نیاز به شاهد در دادگاه‌ها. نداشتن اجازه خروج از کشور بدون اجازه شوهر. نصف بودن دیه زن نسبت به مرد. نصف بودن سهم‌الارث زن نسبت به مرد. اجازه نداشتن ورود به ورزشگاه‌ها. ممنوعیت سقط جنین و توبکتومی و هیسترکتومی، ممنوعیت وسایل جلوگیری از بارداری. ممنوع بودن آواز خواندن زنان. تبعیض جنسیتی در تحصیل و اشتغال و گذاشتن سهمیه کنکور و اشتغال برای مردان. ماده ۴ تعهد دولت‌ها در قبال اعلامیه حاضر پرداخته شده و چنین مقرر گردیده است: کشورها باید خشونت علیه زنان را محکوم کنند و نباید به هیچ دست‌آویز مربوط به رسم، سنت یا دین برای اجتناب از تعهدات خود در زمینه حذف خشونت متوسل شوند. کشورها باید با استفاده از کلیه امکانات مقتضی و بدون تأخیر سیاست حذف خشونت علیه زنان را دنبال کنند و به این منظور باید: الف) تأیید و تصدیق یا پیوستن به کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان یا حذف هر قید و شرطی برای این کنوانسیون را، هر جا که چنین نکرده‌اند، مورد بررسی قرار دهند. ب) از شرکت در خشونت علیه زنان خودداری کنند. ج) برای جلوگیری از ارتکاب به اعمال خشونت‌آمیز علیه زنان، تحقیق درباره آن و مجازات عاملان آن، اعم از دولت‌ها یا اشخاص عادی، براساس قوانین ملی تلاش لازم به عمل آورند. ج) برای مجازات و جبران و اصلاح بی‌عدالتی‌های تحمیل شده به زنانی که در معرض خشونت قرار دارند، مجازاتهای کیفری، مدنی، کاری و اداری در قوانین ملی در نظر بگیرند؛ برای زنانی که در معرض خشونت قرار دارند باید سازوکارهای اجرای عدالت و همان گونه که در قوانین ملی پیش‌بینی شده، امکان دادخواهی عادلانه و مؤثر برای آسیب و رنجی که برده‌اند، فراهم کنند؛ کشورها به علاوه باید حقوق زنان را برای تقاضای خسارت از طریق چنین سازوکارهایی به آنان اطلاع دهند. ه) امکان تهیه و تدوین برنامه‌های اقدام ملی برای افزایش حمایت از زنان در برابر هر شکل از خشونت، یا گنجاندن مفادی برای این منظور را در برنامه‌های اقدام موجود و هر جا مناسب باشد، با در نظر گرفتن همکاری‌هایی که سازمان‌های غیردولتی می‌توانند انجام دهند، به‌ ویژه سازمان‌هایی که با موضوع خشونت علیه زنان ارتباط دارند، مورد بررسی قرار دهند. و) شیوه‌های پیشگیرانه و کلیه تدابیر با ماهیت حقوقی، سیاسی، اداری و فرهنگی را که حمایت از زنان را در برابر هر شکل از خشونت افزایش می‌دهد به روشی فراگیر ایجاد و اطمینان حاصل کنند به علت عدم حساسیت قوانین نسبت به ملاحظات جنسیتی، و روش‌های اجرا یا مداخلات دیگر، قربانی شدن زنان تکرار نشود. ز) برای تضمین این که زنانی که در معرض خشونت قرار دارند و هر جا مناسب باشد، فرزندان آنان از کمک‌های تخصصی مانند توانبخشی و بازپروری، یاری در زمینه مراقبت و نگهداری از کودکان، مداوا، مشاوره، و خدمات بهداشتی و اجتماعی، تسهیلات و برنامه‌ها، و همچنین ساختار حمایتی، تا حداکثر میزان ممکن با توجه به منابع موجود خود و هر جا لازم باشد، براساس معیارهای همکاری بین‌المللی، برخوردار شوند فعالیت کنند و کلیه اقدامات مناسب دیگر را برای حمایت و افزایش ایمنی و بازپروری و توانبخشی جسمی و روانی آنان انجام دهند. ح) در بودجه دولت منابع کافی را برای انجام فعالیت‌ها در زمینه حذف خشونت علیه زنان بگنجانند. ت) اقداماتی برای تضمین این امر انجام دهند که مأموران اجرای قانون و مقامات دولتی مسئول اجرای سیاست‌ها در زمینه پیشگیری، تحقیق و مجازات عاملان خشونت علیه زنان تحت آموزش‌هایی قرار گیرند که آنان را نسبت به نیازهای زنان حساس‌اند. س) کلیه تدابیر لازم را، به ویژه در زمینه آموزش، به عمل آورند تا الگوهای اجتماعی و آموزشی رفتار مردان و زنان را تغییر دهند و اصلاح کنند تا پیشداوری‌ها، رویه‌ها و عادات عرفی و کلیه رویه‌ها و عادات دیگر مبتنی بر اندیشه بدتر یا بهتر بودن هر یک از دو جنسیت و مبتنی بر نقش‌های کلیشه‌ای و قالبی برای مردان و زنان حذف شود. ک) از انجام تحقیقات حمایت کنند، اطلاعات و آمار، به ‌ویژه در ارتباط با خشونت داخلی و خانوادگی، مربوط به رواج اشکال متفاوت خشونت علیه زنان جمع‌آوری و تدوین کنند و تحقیق درباره دلایل، ماهیت، اهمیت و حساسیت و عواقب خشونت علیه زنان و درباره تأثیر تدابیر اجرا شده در پیشگیری و جبران خسارت خشونت علیه زنان راتشویق کنند؛ این آمار و یافته‌های تحقیق برای اطلاع همگان منتشر خواهد شد. ل) تدابیری در جهت حذف خشونت علیه زنانی که در مقابل خشونت آسیب‌پذتر هستند، به عمل آورند. م) در ارائه گزارش‌هایی که بر اساس اسناد و مصوبه‌های مربوط به حقوق بشر سازمان ملل ملزم به ارائه آنها هستند، اطلاعات مربوط به خشونت علی زنان و تدابیر به عمل آمده برای اجرای اعلامیه حاضر را بگنجانند. ن) ایجاد و تدوین رهنمودهای مناسب برای یاری به اجرای اصول تعیین شده در اعلامیه حاضر را تشویق کنند‌. س) نقش مهم جنبش‌های زنان و سازمان‌های غیردولتی سراسر جهان را در افزایش آگاهی نسبت به مشکل خشونت علیه زنان و کاهش این مشکل به رسمیت بشناسند. ع) کار جنبش‌های زنان و سازمان‌های غیردولتی را تسهیل و تقویت کرده و با آنها در سطوح محلی، ملی و منطقه‌ای همکاری کنند. ف) سازمان‌های بین دولتی منطقه‌ای را که عضو آن هستند تشویق کنند تا مسئله حذف خشونت علیه زنان را تا آنجا که مناسب است در برنامه‌های خود بگنجانند. ماده ۵ تعهدات نمایندگی‌های سازمان ملل متحد پس از ذکر اقدامات ضروری که باید توسط دولت‌ها در راستای تحقق اعلامیه صورت پذیرد. (ماده۴)، در ماده ۵ به اقداماتی که باید توسط ارگان‌ها و نمایندگی‌های ویژه سازمان ملل متحد در راستای رفع خشونت علیه زنان صورت پذیرد، اشاره کرده و چنین مقرر نموده است: ارگان‌ها و کارگزاری‌های تخصصی نظام ملل متحد، در محدوه حوزه‌های صلاحیت مربوط به خود، باید به شناسایی و تحقق حقوق و اصول تعیین شده در اعلامیه حاضر مساعدت کنند و به این منظور باید از جمله اقدامات زیر را انجام دهند: الف) همکاری منطقه‌ای و بین‌المللی را باتوجه به تعریف برنامه‌های منطقه‌ای به منظور مبارزه با خشونت، تبادل تجربه‌ها و تأمین مالی برنامه‌ریزان مربوط به حذف خشونت علیه زنان تقویت کنند. ب) نشست‌ها و گردهمایی‌ها برای ایجاد و افزایش آگاهی بین همه اشخاص نسبت به موضوع حذف خشونت علیه زنان را ترویج و از آنها حمایت کنند. ج) هماهنگی و مبادله در داخل نظام ملل متحد بین نهادهای معاهده حقوق بشر را برای رسیدگی مؤثر به مسئله خشونت علیه زنان تقویت کنند. د) در تجزیه و تحلیل‌هایی که به وسیله سازمان‌ها و نهادهای نظام ملل متحد درباره روندها و مشکلات اجتماعی تهیه شده، مانند گزارش‌های ادواری درباره اوضاع اجتماعی جهان، بررسی گزارش‌ها در زمینه خشونت علیه زنان را بگنجانند. ه) هماهنگی بین سازمان‌ها ونهادهای نظام ملل متحد را به منظور گنجاندن موضوع خشونت علیه زنان در برنامه‌های جاری، به ویژه با اشاره به گروه‌های زنان که به خصوص در برابر خشونت آسیب‌پذیر هستند، تشویق کنند. و) تنظیم و تدوین رهنمودها یا دستورالعمل‌هایی در ارتباط با خشونت علیه زنان را، با توجه به تدابیری که در اعلامیه حاضر به آنها اشاره شده، ترویج و از آنها حمایت کنند. ز) در اجرای مأموریت‌های خود در زمینه تحقق اسناد و مصوبه‌های مربوط به حقوق بشر، هر جا مناسب بود مسئله حذف خشونت علیه زنان را مورد توجه قرار دهند. ح) در رسیدگی به موضوع خشونت علیه زنان، با سازمان‌های غیردولتی همکاری کنند. در نهایت اعلامیه حاضر در ماده ۶ به نحوه تفسیر و چگونگی اجرای مقررات اعلامیه در مواجهه با دیگر مقررات مربوطه اشاره کرده و مقرر نموده. هیچ چیز در اعلامیه حاضر نباید بر هیچ مقررات مناسب‌تری اثر بگذارد که در زمینه حذف خشونت علیه زنان ممکن است در مجموعه قوانین کشور مربوطه یا در هر کنوانسیون، معاهده بین‌المللی یا هر سند و مصوبه دیگری در کشوری در حال اجرا است. اما با وجود این این نکات مثبت، گرچه نفس تصویب چنین اعلامیه‌ای در جهت مبارزه با خشونت علیه زنان، گام مثبتی برای جامعه بین‌المللی به شمار می‌آید، ولی عدم تصویب سندی الزام‌آور در این ارتباط و عدم همکاری مؤثر دولت‌ها در جهت تدوین معاهده‌ای الزام‌آور، جای ملامت دارد. حداقل پس از تصویب کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان ۱۹۷۹، و با گذشت سالیان متمادی از تصویب ان و تحولات مختلف در عرصه بین‌المللی، انتظار تصویب سندی الزام‌آور جهت مبارزه با خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳، انتظار معقولی به نظر می‌رسد. با وجود آنکه دولت ایران تاکنون تعدادی از اسناد بین‌المللی در حمایت از حقوق زنان را امضاء نموده یا به تصویب رسانده یا به آنها ملحق شده ولی با این حال اعلامیه حاضر را تصویب نکرده است. لایحه تأمین امنیت زنان علیه خشونت: لایحه تأمین امنیت زنان علیه خشونت به‌ وسیله معاونت زنان ‌و‌ خانواده ریاست‌ جمهوری تدوین و از ‌طرف کمیسیون لوایح دولت به قوه قضاییه ارجاع شد. این لایحه نهایتاً بعد از طی مراحلی در اواخر شهریور ماه ۱۳۹۸ از طرف قوه قضائیه به دولت عودت شد و لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت نام گرفت. فرایند تدوین لایحه از دولت دهم شروع شد ولی پیش‌زمینه اصلی آن به اوائل دهه ۸۰ در دولت اصلاحات برمی‌گردد. پرونده خشونت علیه زنان در مرکز امور مشارکت زنان دولت اصلاحات تشکیل شد. این مرکز با همکاری برخی دیگر از نهادهای دولتی، مجموعه پیمایش‌های اجتماعی با موضوع خشونت علیه زنان در ۲۸ استان‌ کشور انجام داد و نتیجه گرفت که ۶۶ درصد زنان دو سوم زنان در معرض خشونت خانگی هستند. فرایند تدوین لایحه در مواجه با این مشکل در دولت‌های بعدی استمرار یافت. سرگذشت اجمالی این لایحه به قرار ذیل است: ۱۳۹۰: طرح اولیه پیش‌نویس لایحه تحت عنوان تأمین امنیت زنان در برابر خشونت، به وسیله مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری دولت دهم. این لایحه حدود ۹۳ ماده داشت. ۱۳۹۱: ارسال لایحه از معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری دولت دهم و ارجاع آن به کمیسیون لوایح. کمیسیون لوایح به دلیل ماهیت قضایی بخش‌هایی از این لایحه، آن را مسترد می‌نماید. مرداد ماه ۱۳۹۲: بازگشت لایحه به معاونت زنان و خانواده دولت یازدهم. معاونت مذکور بعد از بازگشت، تغییرات عمده در لایحه ایجاد کرد که دلائل این تغییرات اجمالاً به شرح ذیل است: تغییر قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲؛ تغییر آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲؛ رویکرد دولت یازدهم در تطبیق با شاخص‌های توسعه و کنوانسیون‌های بین‌المللی. اسفند ماه ۱۳۹۵: نهایی‌شدن متن لایحه در معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در دولت یازدهم با ۹۲ ماده. اردیبهشت ‌ماه ۱۳۹۶: ارسال از معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری به دولت و ارسال دولت به کمیسیون لوایح. ارسال کمیسیون لوایح به قوه قضاییه تحت ریاست آیت‌الله آملی لاریجانی) به دلیل ماهیت قضایی بخش‌هایی از لایحه. بررسی لایحه با حدود ۵۸ جلسه کارشناسی با نمایندگان دولت و قوه قضائیه تحت ریاست آیت‌الله آملی لاریجانی. در نتیجه این بررسی ۵۳ ماده تأیید و مابقی به دلیل هم‌پوشانی با قوانین موضوعه حذف و برای دریافت آرای نخبگان منتشر گردید. شهریور ماه ۱۳۹۸: با روی کار آمدن ریاست جدید قوه قضاییه حجت‌الاسلام‌ و‌ المسلمین رئیسی)، ضمن جلب نظرات کارشناسی معاونت‌های مربوطه، لایحه مذکور در قالب ۵ فصل و ۷۷ ماده نهایی شد و در اواخر شهریور ۱۳۹۸ به تأیید قوه قضائیه رسید و به دولت ارجاع شد. این لایحه که قبلاً لایحه تأمین امنیت زنان علیه خشونت نام گرفته بود، تحت‌ عنوان لایحه صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت ارائه گردید. لایحه پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوء رفتار، پس از حدود ۱۲ سال، در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ به تصویب رسید. این لایحه با تمرکز بر بازدارندگی و پیشگیری، ارتقای امنیت روانی و جسمانی زنان در محیط خانه، کار و اجتماع سعی در تأمین امنیت آنان دارد. با وجود اینکه لایحه فوق بیش از یک دهه است که در دست بررسی قرار دارد و حاوی قوانین حمایتی از حقوق زنان جامعه است، اما هنوز چندان نتیجه‌ای در برنداشته است. حمایت از حریم خصوصی بانوان در مقابل ضابطان قانونی، امکان استفاده از اذن قاضی برای خروج زنان از کشور در موارد ضروری، مجازات شوهری که همسر خود را از خانه اخراج کرده یا مانع ورودش به خانه شود، جرم تلقی‌شدن اجبار زن به ازدواج یا طلاق توسط هر کسی از جمله ولی، قیم و… از دیگر اهداف این لایحه است. روند اجرایی لایحه ارتقای امنیت زنان به کجا رسید؟ به نظر می‌رسد لایحه فوق بعد از حدود یک دهه فرازونشیب و نقد و اصلاح، امروزه به یک نقطه قابل‌ قبول رسیده و قرار است باری از دوش جامعه زنان بردارد. معصومه ابتکار، معاون پیشین امور زنان و خانواده در دولت دوازدهم، می‌گوید: دولت دوازدهم تلاش کرد تا لایحه تأمین امنیت زنان در مقابل خشونت سریع‌تر به مجلس برسد. هر چند در همان ابتدا مجلس کمی تعلل کرد، اما الآن انتظار است که به این لایحه رسیدگی شود؛ چرا که این بحث‌ها، بحث‌های سیاسی نیست و مطالبه عموم زنان جامعه است و بی‌توجهی به بحث حقوق زنان و جایگاه زنان و مطالبات آن‌ها کمکی به تحکیم خانواده نمی‌کند. انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهوری، نیز اخیراً در گفت‌وگو با ایسنا، از نزدیک شدن این لایحه به مراحل نهایی، تبدیل شدن به قانون و قرار داشتن این لایحه در نوبت صحن مجلس خبر داد. خزعلی می‌گوید: اینگونه نیست که این لایحه فقط جنبه قضایی و جرم‌انگاری داشته باشد، بلکه می‌خواهد در ابتدا پیشگیری و درمان انجام داده و مانع آسیب شود و سپس اگر به مرحله درمان رسید و درمان جواب نداد، به صورت قضایی و کیفری با مسائل برخورد کند. کنشگری و اعتراضات صورت گرفته در رفع خشونت علیه زنان در ایران #حجاب اجباری: دختران خیابان انقلاب نام پویشی بود که در آن دختران و زنان به نشانه اعتراض به حجاب اجباری در ایران با حرکتی نمادین روسری خود را در خیابان از سر برمی‌داشتند. بعضی از دختران در نقاطی از شهر روی سکو رفته و روسری خود را به نشانه اعتراض بر سر چوب زدند. مردان نیز گاه با تکان دادن روسری یا حمل پلاکارد از این حرکت حمایت کرده‌اند. این حرکت توسط ویدا موحد بنیانگذاری و آغاز شد. اعتراض به خشونت جنسی در سینما در فروردین ۱۴۰۱ بیانیه‌ایی توسط جمع قابل توجهی ۳۰۰ نفر از زنان سینماگر سرشناس در اعتراض به خشونت علیه زنان در سینما منتشر شد. در بخش‌هایی از این بیانیه آمده: در ماه‌های گذشته، زنان در بستری که با همت خود در طی جنبشی علیه خشونت جنسی فراهم کردند، روایت‌هایی حاکی از آزارگری و اعمال قدرت بر زنان در محیط سینما را منتشر کردند. گزارشاتی که نشان می‌دهد هر فرد صاحبت قدرت و شهرت در سازوکار سینمای ایران از موقعیت خود برای قلدری، تهدید، توهین، تحقیر و تعرض به زنان بهره‌برداری می‌کند. بی‌آنکه نهادهای قانونی، خانه سینما، سینماگران و منتقدان آنها را وادار به پاسخگویی و پذیرش مسئولیت کارشان کنند. کارزار توقف قتل‌های ناموسی جمعی از زنان پس از قتل رومینا اشرفی در اردیبهشت ۱۳۹۸، تصمیم گرفتند با ایجاد حلقه‌ای از فعالان حقوق زنان در داخل و خارج ایران برای تغییر قوانین به نفع زنان و آموزش و فرهنگ‌سازی عمومی در این زمینه تلاش کنند. در حال حاضر زنان بسیاری عضو این کارزارند؛ از استادان دانشگاه در کشورهای اروپایی گرفته تا زنان خانه‌دار و روستایی که برای جلوگیری از قتل‌های ناموسی فعالیت می‌کنند. آزار جنسی: از تابستان ۱۳۹۹ در شبکه‌های اجتماعی به ‌ویژه توئیتر جنبش من هم ایران آغاز شد؛ این جنبش روایت قربانیان ایرانی از آزارهای جنسی است. این رخداد شبیه به جنبش من هم بود که در سال ۲۰۱۷ جنجال‌های زیادی را آفرید.

بخش۲: آقای مهران انصاری‌نژاد با موضوع روز جهانی صلح سخنرانی خود را ایراد کردند: روز جهانی صلح همه ساله در 21 سپتامبر گرامی داشته می‌شود و آن به طور ویژه به نبود جنگ و خشونت می‌پردازد و گاهی ممکن است منجر به یک آتش بس موقت در مناطق جنگی برای دسترسی به کمک‌های انسان دوستانه شود. این روز اولین بار در ساله 1982برپا شد و سپس توسط بسیاری از کشورها، گروه‌های سیاسی و گردهمایی نظامی ادامه یافت. در این روز زنگ صلح در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک به صدا درمی‌آید. اما مفهوم صلح چیست؟ آرامش، آشتی، سازش و یا متضاد جنگ و کشمکش. در واقع مفهوم صلح را نباید با آتش‌بس اشتباه گرفت. آتش‌بس به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن طرفین درگیر دریک مناقشه ترک مخاصمه می‌کند. یعنی همانطور که آزادی فقط در زندان نبودن نیست صلح هم فقط به معنای نجنگیدن نیست. انتخاب یک روز به نام روز جهانی صلح باعث زایش واژگان جدید سیاسی جهان شد. واژگان صلح کوشی، صلح آفرینی و صلح پژوهی. اقدامات دیپلماتیک هماهنگ و جدی در موردی خاص با هدف دست‌یابی به صلح را صلح کوشی گویند. اقداماتی را که برای ایجاد تفاهم و توافق میان طرف‌های درگیر انجام می‌شود را صلح‌آفرینی و شاخه‌ای از پژوهش‌های علوم انسانی که هدف آن شناخت و فراهم کردن زمینه‌های برقراری صلح است را صلح پژوهی می‌نامند. اما در جهان امروز موانع زیادی در سر راه استقرار صلح جهانی وجود دارد. توسعه‌طلبی، انحصارطلبی، ناسیونالیسم مذهبی، انحصارطلبی اقتصادی و تفکر ماکیاولیستی از آن جمله هستند. در ادامه موانعی مانند خرافه‌پرستی، اختلافات قومی و قبیله‌ای، نژادپرستی، فقر و عوامل اقتصادی نیز از این دسته موانع به شمار می‌روند. اما تمامی عوامل فوق را می‌توان در دو دسته کلی طبقه‌بندی کرد. توسعه‌طلبی ائدیولوژیکی یا صدور و دیکته کردن تفکرات دینی و مذهبی و توسعه‌طلبی اقتصادی. متأسفانه بعد از انقلاب صنعتی و همچنین بعد از اکتشاف نفت ژئوپلتیک یا جغرافیای سیاسی جهان دچار تغییرات شد. نیاز کشورهای صنعتی به مواد خام و سوء استفاده برخی از سیاستمداران و افراد ذی نفوذ با استفاده از جهل مذهبی و خرافی برخی از کشورها موانع بسیاری بر سر راه استقرار صلح جهانی به وجود آمد و مصداق بارز این ادعا جنگی بی‌شماری در خاورمیانه و آفریقا می‌باشد. سودجویی کارتل‌های بزرگ اسلحه‌سازی باعث بروز جنگ‌های متعددی از مناطق یاد شده گردید. به طوری که اکنون برخی از کشورهای منادی حقوق بشر هر ساله بسیاری از درآمد ارزی خود را از راه صادرات اسلحه به کشورهای دیگر انجام می‌دهند. بزرگترین صادرکنندگان اسلحه در جهان کشورهای آمریکا، روسیه، فرانسه، چین و آلمان هستند. این کشورها معمولاً هفتادوپنج درصد صادرات اسلحه جهان را در اختیار دارند و از آن سو 9 کشور عربی در خاورمیانه در رأس واردکنندگان اسلحه. نتیجه‌گیری بسیار ساده است وقتی اسلحه‌ای تولید می‌شود نیاز به خریدار دارد. مصرف اسلحه در گرو بروز جنگ است و جنگ حاصل ناآگاهی خودکامگی تفکرات پوسیده ائدیولوژیکی صدور تفکر شخصی. البته بعضی اوقات بروز جنگ به دلایلی غیر از دلایل فوق اجتناب‌ناپذیر است ولی با سیری در تاریخ جنگ‌های سده اخیر درمی‌یابیم بسیاری از جنگ‌ها حاصل عوامل ذکر شده بودند. در قاره آفریقا سال‌هاست که شاهد جنگ‌های داخلی هستیم. بیش از نیمی از حدود 53 کشور قاره آفریقا دهه‌ها مشغول نبرد هستند. برخی از این جنگ‌ها ابتدا حاصل تفکرات استقلال‌طلبانه بوده. ولی بسیاری از آنها دیگر جنگ بین گروه‌های نظامی نیست و بیشتر غارت، کشتار و تجاوز مردم عادی و غیرنظامی توسط نظامیان و شبه نظامیان است. بطوری که از سال 2008 تاکنون فقط در کشور کنگو 5 میلیون نفر کشته شده‌اند. طبق ماده 24 منشور سازمان ملل حفظ صلح و امنیت بین‌المللی به عهده شورای امنیت سازمان ملل متحد است. این نهاد موظف است تمام توان خود را برای استقرار صلح جهانی به کار گیرد. اما سازمان‌های بین‌المللی دیگری همچون سازمان یونسکو، سازمان دیده‌بان حقوق بشر و حتی سازمان‌های چندملیتی در این زمینه فعالیت دارند اما مشخص است این نهادها تاکنون موفق به استقرار یک صلح پایدار جهانی نشده‌اند و این وظیفه انسان‌های جهان را در خصوص استقرار صلح سنگین‌تر می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد بهترین راه استقرار صلح در جهان امروز آگاهی نوع بشر نسبت به حقوق یکدیگر و توسعه تفکر آزاداندیشی و احترام به عقاید یکدیگر می‌باشد.

بخش۳: خانم پروین محمدی افقا با موضوع تابستان خونین ۱۳۶۷ (کشتار زندانیان سیاسی و عقیدتی) سخنرانی خود را ایراد کردند: در دهه ۱۳۴۰ شمسی جو مبارزه و ضد استعماری در دنیا حاکم بود. مثل آمریکای لاتین که مبارزه مسلحانه داشتند مثل آفریقا و الجزایر که تفکرات چپ بود. اما شرایت ایران رو به بهبود بود و دیگر حجاب اختیاری در ایران حاکم بود. او اقتصاد کشور رو به بهبود بود و هر لحظه هم بهتر می‌شد. محمدرضا شاه پهلوی در هر لحظه تلاش می‌کردند که امکانات کارگران را بهتر کنند. اگه بخواهم کمی بیشتر در مورد اقتصاد ایران در زمان‌های محمدرضا شاه پهلوی بگویم اقتصاد ایران در دوره حکومت سلسله پهلوی پیشرفت‌های شایان توجهی داشت که در قیاس با تجربه کشورهایی چون ترکیه و مصر پس از جنگ جهانی اول از نظر توسعه وضع بهتری داشتند که مطلوب‌تر است. شروع این پیشرفت‌ها در زمان رضا شاه پهلوی اول آغاز شد. مشخصه حکومت رضاشاه سیاست‌های اقتصادی ملی‌گرایانه و خودپسنده جایگزینی نظام اقتصادی کمیسیون‌های خارجی فراگیر در دوره قاجار با انحصارات دولتی و درگیری مستقیم دولت در سرمایه‌گذاری‌های تولیدی و زیرساختی بزرگ بود. مدل سیاست‌های او اصلاحی و مدرنیزاسیون کمال آتاترک در ترکیه بود. رضاشاه بر تجارت خارجی انحصار حکومتی برقرار کرد بر مبادلات خارجی کنترل شدید اعمال کرد. نخستین بانک ملی ایران را بنیان نهاد سعی کرد کار چاپ اسکناس را از بانک شاهی در مالکیت بریتانیا بگیرد اصلاحات مهمی در نظام حقوقی آغاز کرد و قوانینی گذاشت که اثراتی در حوزه‌های آموزش، بهداشت عمومی بوروکراسی دولتی و سربازگیری اجباری نظامی بر جای نهاد گرچه محرک برنامه اقتصادی رضاشاه بیشتر شوق ملی‌گرایانه بود تا یک استراتژی توسعه همه‌جانبه شکی وجود ندارد که اصلاحات اقتصادی و اجتماعی او در نجات دادن ایران از آنارشی اقتصادی و سیاسی که کشور را در پی جنگ جهانی اول دچار کرده بود نقش کلیدی داشت. از طرفی این پیشرفت‌ها در زمان محمد‌رضا شاه پهلوی بیشتر وبیشتر شد تا جایی که این تغییرات مورد حسادت یا ترس بعضی کشورها شد چنانچه زمینه‌های تلاش برای از بین بردن حکومت شاه را آرام‌آرام فراهم می‌کردند. به وجودی که ایران در بهترین شرایت سپری می‌کردند بعضی از افراد اسلام‌گرا که مخالف آزادی‌های دین در ایران بودند و می‌خواستند ایران یک دین واحد داشته باشد چرا که آن زمان مردم اختیار انتخاب دین داشتند و هیچ کسی به خاطر دین مشکلی با دولت ایران نداشت و این موضوع به نفع اسلام‌گرایان نبود و این دشمنی داخلی بهانه‌ایی شد که کشورهای دیگر شرایط ایران را آرام‌آرام دگرگون کنند. در ایران هم بعد از ۲۸ مرداد سه جوان با حکومت پهلوی عزیز مخالفت آغاز کنند. سه دانشجوی دانشگاه تهران که خودشان از امکاناتی که شاه فراهم کرده بود استفاده کردند و به نوعی نمک خوردند و نمکدان شکستند. نام این سه نفر محمد حنیف‌نژاد مهندس کشاورز و ۲۶ ساله به عنوان بنیانگذار سازمان، سعید محسن مهندس راه و ساختمان و ۲۶ ساله و ابدالرضا نیک‌بین رشته تحصیلی فیزیک که دانشگاه را نیمه تمام رها کرد. آنها در جلسات مذهبی شرکت می‌کرند و در آنجا تفصیر قرآن و مباحث فکری از جمله مکاتب مادی غرب و به ویژه مارکسیسم را مورد نقد و بررسی قرار می‌داد آنها در جلسات مسجد هدایت و جلسات مشابه که محل تردد روشنفکران بود شرکت می‌کرد. حنیف‌نژاد در جلسات با روحانیونی همچون محمود طالقانی، مرتضی مطهری و محمد بهشتی و همچنین با افرادی نظیر مهدی بازرگان یدالله سحابی و بقیه سران و گردانندگان نهضت آزادی ایران هم رابطه داشت در اوایل بهمن ۱۳۴۱ حنیف‌نژاد زندانی شد. همین باعث مبارزه بیشتر او شد. اندیشه سیاسی و منش رفتاری حنیف‌نژاد دوشاخه اصلی داشت. ۱. عملگرایی و تقدس مبارزه، ۲. بد‌بینی به روحانیت متعارف و دین مرسوم و تلاش برای جایگزین روحانیت با سازمان سیاسی و دین رایج با دین انقلابی. در سال ۱۳۴۵ اصغر بدیع‌زاده و افراد دیگری وارد گروه شدند. آنها به مرور زمان جوانان زیادی در تهران وشهرستان‌ها که اکثریت جوان را جمع‌آوری کردند‌. آنها می‌خواستند راهی برای تغییر یا به قول خودشان راهی برای نجات ایران پیدا کنند که البته به نظر من شرایط ایران در زمان پهلوی بسیار عالی پیش می‌رفت. آنها ۶ سال در زمینه‌هایی مختلف سیاسی، استراتژیک، ایدولوژی پرداختند در این دوره ایدئولوژی سازمان مبتنی بر اسلام بود و به مارکسیسم هم به عنوان علم مبارزه نگاه می‌کرد و معتقد بودند که می‌شود مابین اسلام و مارکسیست یک پل بکشند. سازمان مرکزی که پنج نفر بودند در پنج گروه مجزای مطالعات و ارتباطات پیشرفته خود را آغاز کردند. گروه ایدئولوژی و و روحانیت، گروه سیاسی، گروه اطلاعات، گروه کارگری، گروه روستایی، گروه روحانیت وظیفه ارتباط با روحانیون را داشتند که هدف از نفوذ اجتماعی روحانیت در اهداف سازمان استفاده شود تا بتوانند پشتیبانی مردمی و مالی سازمان تعیین شود آنها برای جلب رضایت روحانیون حتی نماینده‌ای در سال ۱۳۵۴ به نجف که در آن زمان خمینی در آنجا بود فرستادند که بی‌نتیجه بود. تا سال ۱۳۴۸ سازمان مخالف ورود زن سازمان و دلبستگی افراد بود اما بعد فهمید که می‌تواند از زنان برای پوششی سازمان استفاده کند در نتیجه خواهر بعضی از سران سازمان وارد سازمان شدند و در سازمان ازدواج‌های تشکیلاتی انجام دادند. در سال ۱۳۴۸ سازمان مجاهدین از ساز متن فتح فلسطین تقاضای دوره آموزش چریکی و مسلحانه و لوزم و تدارکات نظامی کردند و سازمان فتح پذیرفت در زمانی که سازمان در دبی بود پلیس دبی به سازمان شک کرد و به مکان سازمان آمدند و خیلی‌های را دستگیر و صلاح‌ها را هم توقیف کردند. دبی تصمیم داشت که آنها را با ایران تحویل بدهد که سازمان مجاهدین خلق با زیرکی هواپیمای آنها ربوده و به بغداد برده شد. در سال ۱۳۵۰ در جشن ۲۵۰۰ ساله شاهان برای اجرای عملیلات مسلحانه وارد ایران شدند. قافل از اینکه ساواک از قبل آنها را زیر نظر داشت و فردی که قرار بود صلاح سازمان را تهیه کند جاسوس ساواک بود که همین باعث شد افرادرا دستگیر کنند. محمد حنیف‌‌نژاد و خیلی‌های دیگر دستگیر شدند و سازمان برای نجات افراد خود دست به گروگان فرزند اشرف پهلوی زد و خوشبختانه موفقیت‌آمیز نبود و علی‌اصغر بدیعی‌نژاد هم به دست ساواک افتاد. بهرام آرام از زندان گریخت و با تقی شهرام و رضا رضایی به هسته سازمان دست یافتند و ریاست سازمان را به دست گرفتند عملیاتی ترور چند مستشار آمریکایی و چند انفجار در آمدن نلسون رئیس جمهور آمریکا انجام دادند اما این کشمکش‌ها سازمان به نتیجه رسید که اندیشه‌های مذهبی روحانیت با سازمان تناقض با به وجود آمدن یک جامعه بی‌طبقه و توحیدی دارد و آنها اعتقاد داشتند که باید عملکرد مارکسیستی باشد اما در نهایت ما یک جامعه مذهبی داریم. اما سازمان که متشکل از اسلام‌گرایان بود با مارکسیستی‌ها اختلاف ایجاد کردند که باعث جدال‌های مسلحانه هم شد که در این میان مجید شریفی واقفی کشته و مرتضی احمدی لباف به دست ساواک افتاد و سازمان دچار درهم‌ریختگی شد. با ورود خمینی اسلام‌گرایان سازمان، جان دوباره گرفتند و سعی کردند سازمان مجاهدین را دوباره در دست بگیرند که مسعود رجوی که خود را مستحق ریاست اولیه می‌دانست رئیس مجاهدین خلق شد ولی مارکسیسم‌ها از سازمان بیرون آمدند و در پیکاردر راه آزادی طبقه کارگر فعالیت خود را شروع کردند. در آن زمان که مسعود رجوی فکر می‌کرد در میان روحانیون حامی و طرفدارانی دارد به عنوان نماینده سازمان در کاندیدای رئیس جمهوری شرکت کرد که خمینی نپزیرفت و از آن پس دشمنی او با خمینی علنی شد و به مخالفت به رأی مخالف خمینی پرداخت و خمینی هم روزنامه مجاهدین را توقیف و مجاهدین را ممنوع‌الکار کرد. از طرفی مسعود رجوی که توانسته بود حمایت ابوالحسنی صدر را بدست بیاورد به وسیله او حملاتی را آغاز کرد که در نتیجه بنی صدر از رئیس جمهوری برکنار شد از آن زمان دشمنی علنی شد. آنها در خفا زندگی می‌کردند و عملیاتی بمبگذاری هم از جمله عملیات ۷ تیر ۱۳۶۰ که در دفتر حزب جمهوری اسلامی بود که منجر به کشته شدن دست کم ۷۰ نفر از سران اصلی جمهوری اسلامی را انجام دادند و بعد از آن با خلبان مخصوص شاه بهزاد معض از کشور به پاریس رفتند و آنجا اعلام مبارزه کردند بعد از آن به دست گروه دیگر از سازمان در ایران در ۸ شهریور ۱۳۶۰ محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنررئیس جمهور و نخست وزیر بودند ترور شدند و جمهوری اسلامی هم با سپاهیانش عملیاتی برای کشتن سران سازمان در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ انجام داد که در این عملیات ۲۳ نفر از جمله مریم رجوی، همسر مسعود رجوی و موسی خیابانی و همسرش کشته شدند که فقط فرزند حدوداً یک ساله مسعود رجوی نجات پیدا کرد. بعد از مدتی رجوی که می‌ترسید فرانسه با مبادله زندانیان فرانسوی در ایران با افراد سازمان موافقت کند همکاری خود با صدام حسین را علنی کردند و به بغداد رفتند و در شهر دیانه سازمان اشرف را پایه‌ریزی کردند در سال ۱۳۶۳ مریم قجرازودانلو به عنوان فرمانده نظامی عملیات انتخاب شد و از همسرش جدا و با مسعود رجوی ازدواج کرد. در سال ۱۳۶۷ با پایان جنگ مسعود رجوی می‌دانست دیگر جایی در عراق ندارد و تمام گروه‌های خود را جمع و وارد حمله با ایران شد که آن حمله را فروغ جاویدان نامگذاری کرد اما جمهوری اسلامی درعملیات مرصاد در تنگه چهار زیر ۲۵۰۰ تن از نیروهای مجاهدین را کشتند و ۵۰۰ نفر را زندانی کردند. مسعود بعد از شکست به گروه خود گفت شما نه در تنگه چهار زبر بلکه در هوای نفص خود شکست خوردید و از آن پس تعقیر ایدولوژیک آغاز شد جدایی اجباری متهلین فرستادن اجباری فرزندان به اروپا و جلسات اعترافات اجباری در حضور جمع. به نوعی شروع یک فرقه مذهبی؛ و اما اعدام‌های دسته‌جمعی ۱۳۶۷ که یکی از وحشتناک‌ترین اعدام‌ها بود. اعدام زندانیان عقیدتی سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ یا کشتار ۶۷ یک رخداد بود که در آن به فرمان سید روح‌الله خمینی، چند هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران و در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به گونه مخفیانه اعدام شده و در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند بیشتر کسانی که اعدام شدند از اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند و گرچه اعضای دیگر گروه‌های چپگرا مانند سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و حزب توده نیز در میان آنها وجود داشت. البته همان طور که می‌دانند زنان در بعد از ورود خمینی به ایران در تظاهرات زیادی شرکت می‌کردند و این شرکت کننده‌گان عمدتاً در سنین ۱۲ تا ۲۰ ساله بودند و البته زندانیان عقیدتی هم کم نبودند. بله کم نبودند افرادی که به ادیان‌های دیگری اعتقاد و باور داشتند از طرفی تمامی روزنامه‌نگاران زندانی و چاپ و روزنامه و نشریه‌ها توقیف شد. به نوعی دستگیرشدگان از هر قشری بودند کودک و نوجوان زن و مرد و سازمان‌های مدافع حقوق بشر جرم زندانیان را همکاری با سازمان‌های مخالف نظام به ویژه سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین طیف‌های گوناگونی از گروههای چپ کمونیست و مارکسیست ذکر کرده‌اند. مقامات جمهوری اسلامی اعدام آنها را به دلایلی همچون کشف تشکیلات مرتبط با سازمان مجاهدین خلق در زندان نتیجه ادامه محاکمه به علت ترور مقامات جمهوری توسط آنها ذکر کرده‌اند. تعداد قربانیان این واقعه نزد مراجع گوناگون متفاوت و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد تا ۳۰۰۰ یا ۴۴۸۲ نفر تخمین زده شده است. مقامات بلندپایه نظام جمهوری اسلامی ایران انجام اعدام‌ها را انکار نمی‌کنند بلکه در قریب به اتفاق موارد از آن دفاع کرده‌اند و آن اعدام‌ها را برای حفظ نظام لازم و ضروری شمرده‌اند. به گفته خانواده برخی از اعدام شدگان و افرادی که از اعدام‌ها جان سالم به در برده‌اند بسیاری از بازداشت شدگان در دهه ۶۰ جوانانی در دهه ۲۰ زندگی خود بودند که به گفته خود زندانیان عمدتاً به دلیل داشتن اعلامیه و نه فعالیت مسلحانه بازداشت شده بودند و در تابستان ۶۷ در حال گذراندن محکومیت خود بودند یا حتی محکومیتشان تمام شده بود. فرایند اعدام‌ها در بی‌خبری مطلق زندانیان صورت می‌گرفت و هیئت اعدام در تهران به زندانیان اطمینان می‌دادند که چند سؤال برای اعطای عفو عمومی می‌پرسند. در صورت عدم رضایت از پاسخ‌ها هیئت اعدام فوراً دستور انتقال به اتاقی برای نوشتن وصیتنامه می‌دادند و سپس زندانیان در دسته‌های شش نفری و با چشمان بسته به دار آویخته می‌شدند. در نهایت، اعدام شدگان بدون اطلاع به خانواده‌ها در گورهای دسته‌جمعی به خاک سپرده می‌شدند بیشتر خانواده‌ها نیز پس از چند ماه خبردار شدند که فرزندانشان اعدام شده‌اند. حسینعلی منتظری بلندپایه‌ترین مخالف اعدام‌ها بود که پس از اعتراض‌های کتبی در یک جلسه حضوری به تاریخ مرداد ۱۳۶۷ با حضور هیئت اعدام‌ها یعنی حسینعلی نیری حاکم شرع وقت مرتضی اشراقی دادستان وقت، ابراهیم رئیسی معاون وقت دادستان و مصطفی‌پورمحمدی نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان، اوین به آنها می‌گوید که شما را در آینده جزء جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند این موضع و اعتراض‌های منتظری و برکناری‌اش از جانشینی سید روح‌الله در کلیپ‌بورد کپی شد خمینی برای رهبری آتی مدت وی انجامید. چگونگی فرایند حکم کشتار. عملیات فروغ جاویدان روز ۳ مرداد آغاز شد و ۷ مرداد پایان یافت اعدام‌ها نیز پس از صدور فرمان خمینی در شش مرداد شروع شدند. به گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران حکومت جمهوری اسلامی می‌دانست که اعدام زندانیان با قوانین بین‌المللی سازگار نیست؛ به همین دلیل بسیار تلاش کرد که اطلاعاتی درباره اعدام‌ها به بیرون نرود. اکثر مراجع روزهای پنجم تا هفتم مرداد را هنگام آغاز اعدام‌ها می‌دانند. عملیات فروغ جاویدان سوم مرداد آغاز شد به هر حال در این روز در سراسر ایران اقدامات خاصی در زندان‌ها صورت گرفت و تلویزیون‌ها و روزنامه‌ها جمع شد و زندانیان محدود شدند. در نخستین ساعات روز جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۶۷یا (۱۹ ژوئیه ۱۹۸۸) حصارهای آهنینی بر گرد زندان‌های اصلی در سرتاسر ایران کشیده شد. دروازه‌ها بسته و تلفن‌ها قطع شد. تلویزیون‌ها را از برق کشیدند و از توزیع نامه‌ها روزنامه‌ها و بسته‌های دارویی در زندان‌ها خودداری ورزیدند. ساعات ملاقات منحل شد و بستگان زندانیان را از حول‌وحوش زندان‌ها پراکنده ساختند به زندانیان دستور داده شد که در سلول‌های خود باقی بمانند و از صحبت با نگهبانان و کارگران افغانی خودداری کنند رفت‌وآمد به مکان‌های عمومی مانند درمانگاه‌ها، کارگاه‌ها، قرائت خانه‌ها تالارهای تدریس و حیاط‌ها ممنوع شد. در میان مسئولان و پاسدارهای زندان‌ها عبارت (اینها را ببر به بند) رمزی بود برای بردن زندانیان برای اجرای حکم اعدام در جریان قتل عام سال ۱۳۶۷، موج دوم اعدام‌ها یعنی اعدام زندانیان اسلام‌ناباور نیز انجام شد. موج دوم کشتار زندانیان یعنی چپ کشی از شهریور ۱۳۶۷ آغاز شد. به گواهی یکی از جان به در بردگان قتل عام ۱۳۶۷، یکی از زندانیان عقیدتی سیاسی به نام حسین طالقانی به دلیل اینکه به پرسش آیا مسلمان هستی؟ پاسخ منفی داد اعدام شد. بنابر کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی دو ماه پس از آغاز اعدام‌ها در روز ۵ مهر ۱۳۶۷، روح‌الله خمینی بررسی وضعیت باقی مانده زندانیان سیاسی را به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار نمود با تأکید بر اینکه این رسیدگی مطابق روال معمول و قبل از حوادث اخیر انجام شود وزارت اطلاعات از این امر استقبال کرد ولی برخی قضات اوین مخالفت کردند و نظر تندتری داشتند. پرسش‌هایی که از دید اعضای هیئت مرگ اگر پاسخ نامناسب به آنها داده می‌شد باعث اعدام زندانیان می‌شد. ۱. آیا زندانی حاضر است که با حکومت جمهوری اسلامی همکاری کند؟ ۲. آیا زندانی حاضر است که سازمان مجاهدین و رهبرش را محکوم کند؟ 3. آیا زندانی به آرمان‌های سازمان مجاهدین، وفادار است؟ به گفته آبراهامیان هیئت اعدام در تهران به زندانیان اطمینان می‌دادند که چند سؤال برای اعطای عفو عمومی می‌پرسند از نظر او این سؤالات هیئت، اعدام همچون معرفی دوستان در جلوی دوربین به گونه‌ای طراحی شده بودند که بتوانند شرافت، احترام و عزت نفس زندانیان را به چالش بکشند و از این رو افراد کمی می‌توانستند جان سالم به در ببرند به عنوان مثال در مورد مجاهدین سؤال مشخص آیا حاضر به معرفی یاران سابق خود در برابر دوربین هستید؟ آیا حاضر هستید به خط مقدم رفته و از روی مین‌های دشمن عبور کنید؟ و در مورد چپ گرایان آیا به قرآن معتقد هستید؟ آیا حاضرید علنى ماتریالیسم تاریخی را نفی کنید؟ آیا حاضر به نفی اعتقاد گذشته‌تان در مقابل دوربین هستید؟ و آیا در دوران کودکی پدر شما نماز می‌خوانده قرآن می‌خوانده و روزه می‌گرفته است؟ اساس تحقیقات، آبراهامیان نظر شخصی هیئت مرگ گاهی متفاوت بوده است و در حالی که نیری تلاش می‌کرده که عده بیشتری را اعدام کند اشراقی به دنبال کاهش تعداد اعدامیان بوده است. تجاوز دختران باکره زندانی اعدامی طبق گفته زندانیان زن آزاد شده و خانواده بعضی از اعدام شدگان، خمینی رسماً به بازجوهای زندان با حکم شرعی اجازه تجاوز به دختران زندانی قبل از اعدام داده بود و این امر بیانگر آن است که حتی زندانی محکوم به اعدام هم قادر به دفاع از هویت انسانی خود نیست. زندانیان معتقدند در جمهوری اسلامی برای در هم شکستن زنان زندانی و بطور خاص زنان مجاهد و مبارز تهدید به تعرض و اعمال روش‌های غیراخلاقی در بازجویی رواج داشته است و با فتوای خمینی تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام در همه زندان‌ها اجرا می‌شده است. در گزارشی از یک زندانی با عنوان (راز سر به مهر) مینا از زندان گلوگاه جریان دختری به نام مینا عسکری را شرح می‌دهد که بعد از تجاوز او را اعدام کرده و پاسداری با یک جعبه شیرینی به پدرش مراجعه کرده و خودش را داماد او معرفی می‌کند و این پدر دیگر کمر راست نکرد. خمینی همچنین مجاز کرده بود که خون زندانیان را قبل از اعدام بکشند. از جمله دیگر موارد ثبت شده تجاوز به دختران باکره نسرین شجاعی است که در ۱۳ سالگی به جرم هواداری از مجاهدین دستگیر و در هنگام اعدام ۱۹ ساله بود پیش از اعدام توسط یکی از قضات شرع به وی تجاوز شد. موارد بسیار زیادی ثبت شده است که پاسداران پس از اعدام دختران با یک جعبه شیرینی و مبلغی تحت عنوان مهریه به خانه‌ی آنها مراجعه کرده و خبر اعدام را اینگونه به خانواده قربانی اعلام می‌کردند که دختر شما پیش از اعدام به عقد من درآمده بود و من شیرینی و مهریه وی را برای شما آورده‌ام.

بخش4: بحث آزاد با موضوع حق اعتراض (سالروز انقلاب زن، زندگی، آزادی) آغاز گردید: آقای کریم ناصری در ابتدا به طور خلاصه اتفاقات سال گذشته که باعث شکل گرفتن انقلاب زن، زندگی، آزادی شد را مرور کرد و گفتند: در این یک سال گذشته خانواده‌های کشته شدگان و آسیب‌دیدگان این انقلاب ساکت ننشستند و صدای خود را از طریق فضای مجازی به دنیا با هدف بیدار کردن و جلب توجه مردم دنیا به این انقلاب، رساندند و انقلاب را زنده نگه داشتند. حکومت نیز از حدود دو ماه پیش از سالروز شروع این انقلاب دست به بازداشت خانواده‌های کشته شدگان بدون دلیل زده است که همچنان این افراد در بازداشت هستند تا حکومت شاید بتواند از این طریق باعث کنترل کردن اوضاع به نفع خود شود. خانم سمانه بیرجندی گفتند: همانطور که این حکومت در اتفاقات دیگر مثل حادثه کشتی سانچی، ساختمان پلاسکو و هزاران مورد دیگر به مردم دروغ گفته است، در حادثه کشته شدن مهسا امینی نیز با دروغ‌گویی سعی در پنهان کردن حقیقت دارند و نکته دیگر اینکه با وجود این جو امنیتی شدید که حکومت ایجاد کرده مردم ایران باز هم شعله انقلاب را زنده نگه داشته‌اند و ما به آینده این انقلاب بسیار امیدوار هستیم. آقای عبدالمجید بازداران گفتند: این حکومت از ابتدای کار با دروغ بنا گذاشته شده و این روند را طی تمام این چهل و چند سال تکرار کرده است. از طرفی هم ما مردم ایران نمی‌توانیم از حکومت‌های قدرتمند جهان انتظار داشته باشیم که سیاست‌های خود را تغییر دهند تا ما به آزادی برسیم بلکه ما باید تنها به دانایی و قدرت خود ملت ایران متکی باشیم تا انقلاب به پیروزی برسد. خانم پروین محمدی گفتند: کشورهای سرمایه‌دار و قدرتمند در به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی کمک زیادی کردند و در نابودی کشور ما دست دارند و همچنین از طرفی حکومت با درگیر کردن ملت در فقر، فساد و بیکاری سعی در کنترل مردم و حکومت بر آنها را دارد. آقای مهران انصاری‌نژاد گفتند: فاصله زمانی بین اعتراضات در ایران هر دفعه کمتر شده به طوری که بین سال‌های ۷۸ تا ۸۸ فاصله زمانی ده ساله بود، اما بعد در سال‌های ۹۶، ۹۸ و همچنین در سال ۱۴۰۱ که هنوز هم ادامه دارد اعتراضات مردمی شکل گرفتند. من امید دارم که این اعتراضات خاموش نخواهند شد تا به سرانجام رسیده و ما روزی شاهد گسترش صلح و آزادی در کشورمان خواهیم بود.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: آقای عبدالمجید بازداران، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان صدرا مجیب یزدانی، محمودرضا صالحی و ادمین‌ها: آقای سینا اشجعی، خانم مریم حبیبی و سایر مهمانان حاضر خانم‌ها و آقایان: طیبه نجاتیان، فرشاد اعرابی، اسفندیار سنگری، سمانه بیرجندی، مینا آقابیگی، منوچهر شفائی، باربد شاهسوند، بهاره مسگری، مازیار پرویزی، فهیمه تیموری، سعید بهشتی، سپیده عشقی، صادق فرخی قصرعاصمی، شراره هادی‌زاده رئیسی، مرضیه علی‌کرمی، علی برومند، ناصر خواجوی، کیمیا قزلباش ختم جلسه را در ساعت 40: ۱7 به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان، 21 سپتامبر 2023

آیلار اسماعیلی

جلسه سخنرانی ویژه کمیته دفاع از حقوق زنان در تاریخ ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳ مصادف با ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ در ساعت ۱۹: ۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کمیته زنان، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم کوثر ولی‌زاده ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش۱: خانم سارا آسیابان سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در شهریور ماه ۱۴۰۲ ایراد کردند: خبر: کبری احمد‌زاده، مادر فروغ سمیعی‌ نیا می‌گوید خانواده او بیش از یک هفته است که از وی بی‌خبرند و هیچ تماسی با او نداشته‌اند. کبری احمد‌زاده به روزنامه شرق گفته: از روز ۲۵ مرداد که فروغ را بازداشت کردند، تا امروز او فقط یکبار با ما تماس گرفت. این تماس به دقیقه نکشید و او فقط گفت که خوبم و در زندان هستم. او به ما نگفت در کدام زندان است. فروغ سمیع‌نیا همراه با ۱۱نفر دیگر از فعالان مدنی در استان گیلان روز ۲۵ مرداد از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده است. این خبر مغایرت دارد با: ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ ماده۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی؛ ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی و مالی از اعلامیه جهانی حقوق بشر. خبر: بهاره هدایت، فعال سیاسی زندانی، در اعتراض به آنچه سرکوب مضاعف در جمهوری اسلامی خواند، دست به اعتصاب غذا زد. او روز جمعه ۱۰ شهریور با ارسال پیامی از زندان اوین گفت در آستانه سالگرد قتل دختر ایران مهسا امینی، قاتلانش دست به سرکوب مضاعف زده‌اند تا نام اویی را که اسم رمز ما شد، از خاطرمان و از وجدانمان بزداید. خانم هدایت که پیش از این هفت سال را در زندان گذرانده بود، اکنون برای تحمل چهار سال حکم زندان به ‌دلیل اعتراض به سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران، در زندان اوین محبوس است. این خبر مغایرت دارد با: ماده۵- شکنجه ممنوع؛ ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ ماده۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی؛ ماده۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه؛ ماده۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی و مالی از اعلامیه جهانی حقوق بشر. خبر: نیوشا بدیعی ثابت، شهروند بهائی علیرغم گذشت هجده روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان بابل به سر می‌برد. امکان برقراری تماس تلفنی و ملاقات با خانواده از ده روز گذشته تاکنون از خانم بدیعی ثابت سلب شده است. بی‌خبری از وضعیت خانم بدیعی ثابت، افزایش نگرانی‌های خانواده وی را در پی داشته است. این خبر مغایرت دارد با ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون ماده ۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه ماده ۱۸- حق آزادی عقیده از اعلامیه جهانی حقوق بشر. خبر: معصومه آکار اهل مشهد همزمان با چهلم مهسا امینی در جریان قیام سراسری که به خیابان رفت دیگر باز نگشت و قربانی پدید سازی قهری توسط نیروهای حکومتی شد. رضا عباسی اهل رباط کریم روز ۲۱آبان۱۴۰۱ در جریان قیام سراسری که به خیابان رفت و مثل بسیاری از جوانانی دیگر باز نگشت. ماشا کرمی از روز بازداشت در ۳۱ مردادماه ۱۴۰۲، تاکنون فقط یک تماس تلفنی با خانواده داشته است. تداوم بازداشت او جهت افزایش فشار بر خانواده‌های شهدای راه آزادی در آستانه سالگرد قیام سراسری ایران در سال ۱۴۰۱است. ۳۱ مرداد نیروهای حکومتی با شلیک گلوله مهدی الماسی را کشتند و بابک بهمنی که در حال عبور از محل بوده از ناحیه‌ی پا مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد. نیروهای حکومتی او را بازداشت کردند و به مکان نامعلومی انتقال داده‌اند. این خبر مغایرت دارد با: ماده۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون؛ ماده۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی از اعلامیه جهانی حقوق بشر.

بخش۲: خانم کیمیا قزلباش سخنرانی خود را با موضوع زنان آسیب دیده معترض در سال ۱۴۰۲ ایراد کردند: سرکوب، بازداشت، تهدید و ارعاب، شلیک با گلوله ساچمه‌ای و جنگی به چشم و پا و سر و دست و سینه معترضان و بخشی از سرکوب سیستماتیک و هدفمندی بود که نیروهای امنیتی در پاسخ به اعتراضات شهروندان در پاییز ۱۴۰۱ از آن استفاده کردند. پس از مرگ مشکوک مهسا امینی، دختر ۲۱ ساله ایرانی زمانی که در بازداشت گشت امنیت اخلاقی پلیس معروف به گشت ارشاد بود، یکی از گسترده‌ترین اعتراضات شهروندان در یک دهه اخیر رقم خورد. اعتراضاتی که همچنان در لایه‌های زیرین جامعه جریان دارد و به نظر می‌رسد چنان آتش زیر خاکستر آماده برخاستن دوباره باشد. اعتراضات پس از مرگ مشکوک مهسا امینی (ژینا) که به خیزش یا جنبش زن، زندگی، آزادی معروف شد در حالی بیش از ۱۰۰ روز ایران را درگیر خود کرد که بیش از ۵۰۰ کشته از شهروندان معترض و بیش از ۲۰ هزار زندانی با خود به همراه داشت اما این جنبش و سرکوب آن ابعاد بسیار فجیع‌تری نیز داشت. گزارش‌هایی درباره آزار و اذیت زنان و مردان جوان، ربودن معترضان و شکنجه آنان و بازداشت‌های غیرقانونی بخشی از این ابعاد ناخوانده است. اما یکی از تلخ‌ترین بخش‌های سرکوب معترضان، شلیک مستقیم با گلوله‌های ساچمه‌ای و پلاستیکی و پینت‌بال به صورت و سر و به طور مشخص چشم‌های معترضان بوده است. چشم‌هایی که حالا روی صورت برخی از شهروندان نشان از شقاوت و سرکوب گسترده نیروهای امنیتی داشته است. تعداد و گستردگی شلیک هدفمند به سوی چشم معترضان آن قدر شدید و گسترده بود که در نهایت روز ۱۴ بهمن ماه سازمان حقوق بشر ایران در گزارشی با اشاره به موارد متعدد شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به صورت و چشم معترضان چنین ارزیابی کرده که اقدام مأموران حکومت، سیستماتیک و هدفمند بوده است. ارزیابی این نهاد مستقر در اسلو نروژ بر مبنای روایت‌هایی است که مجروحان و آسیب‌دیدگان اعتراضات اخیر بازگو کرده و گفته‌اند که مأموران امنیتی به شکل هدفمند صورت و چشم‌های آن‌ها را نشانه گرفتند. سازمان حقوق بشر ایران همچنین یادآوری کرده که شلیک به صورت و چشم افراد شرکت کننده در تجمعات اعتراضی ماه‌های اخیر در بیشتر شهرهای ایران گزارش شده است و مجموع این موارد احتمال سیستماتیک بودن اقدام مأموران امنیتی را تقویت می‌کند. گزارش این نهاد مدافع حقوق بشر به فاصله سه روز پس از اظهارات حسن کرمی، فرمانده یگان‌های ویژه فراجا، منتشر شده که ادعا کرده رفتار نیروهای یگان ویژه با معترضان حرفه‌ای و بدون هزینه بوده است. سازمان حقوق بشر ایران در انتهای این گزارش مشخصات ۲۲ نفر از معترضان را منتشر کرده است که بر اثر شلیک نیروهای امنیتی بینایی یک چشم یا هر دو چشم خود را از دست داده‌ند. پیش از آن نیز گزارش‌های دیگری هم از هدف قرار دادن چشم معترضان در جریان اعتراض‌های قبلی منتشر شده بود، از آن جمله می‌توان شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای به چشمان کشاورزان معترض اصفهانی در یادآوری کرد. در این اعتراضات حکایت از ۱۵ مورد نابینایی یک چشم یا هر دو چشم اشاره دارد ر این موارد متعدد نشان می‌دهد که نیروهای حکومت ایران از هدف قرار دادن چشمان معترضان به‌ عنوان یکی از الگوهای هدفمند سرکوب استفاده می‌کنند. بیانیه جامعه چشم پزشکان در ادامه این روند نیز اوایل آذر ماه سال جاری نیز ۱۴۰ چشم‌ پزشک با امضای بیانیه‌ای شهادت دادند که از شروع اعتراضات در اواخر شهریور امسال تا آن زمان، شمار قابل توجهی از معترضان به خاطر اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای و پینت‌بال به چشمشان به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند. به گفته این پزشکان، تعداد زیادی از مجروحان اعتراضات اخیر بینایی یک یا دو چشم خود را از دست داده‌اند. در بخشی از این نامه نوشته شده بود که: همانطور که مستحضرید در طول مدت رویدادهای اعتراضی اخیر تعداد زیادی از بیماران با صدمات چشمی در اثر اصابت ساچمه و پینت‌بال و امثال آن به مراکز درمانی مراجعه نموده‌اند که متأسفانه در بسیاری از موارد ضربه وارده منجر به از بین رفتن بینایی یک و یا هر دو چشم شده است. بنابراین لازم است مراتب به مقامات مربوطه منعکس گردد و در مورد تبعات جبران‌ناپذیر اینگونه آسیب‌های شدید چشمی هشدارهای ضروری داده شود. به این ترتیب در زمانی کمتر از ۶ روز حداقل سه نامه از سوی جمع بزرگی از متخصصان چشم پزشکی ایرانی درباره صدمات جبران‌ناپذیر شلیک به چشم معترضان هشدار دادند و این حداقل نشان از این مسئله دارد که تعداد مجروحان در این ماجرا بسیار بیشتر از تعداد شناخته شده در کشور دارد. در عین حال اما هنوز آمار دقیق معترضانی که از ناحیه چشم هدف شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند مشخص نیست، اما روزنامه نیویورک تایمز نیز در گزارشی از آسیب دیدن چشم دست کم ۵۸۰ نفر معترضان خبر داده بود. نیویورک ‌تایمز در این گزارش تأکید کرد که صدها معترض در ایران از فاصله نزدیک هدف قرار گرفته‌اند و چشمان آنها آسیب‌ دیده یا نابینا شده است. طبق این گزارش، چشم پزشکان سه بیمارستان بزرگ تهران (فارابی، رسول‌ اکرم و لبافی‌نژاد) روی هم بیش از ۵۰۰ بیمار با آسیب چشمی را در جریان اعتراضات پذیرش کردند. پزشکان در استان کردستان نیز از دست کم ۸۰ مورد پذیرش مجروحان چشم خبر داده بودند. این در حالی است که حسن کرمی، فرمانده یگان‌های ویژه فراجا، شلیک عمدی به نقاط حساس بدن معترضان همچون چشم را انکار کرده و عملکرد این یگان سرکوبگر را حرفه‌ای خوانده است. متلاشی شدن شبکیه چشم، قطع اعصاب بینایی و سوراخ شدن عنبیه از جمله آسیب‌هایی وارده به چشمان معترضان است. برخی از پزشکان نیز برآورد کرده‌اند که دست کم ۱۰۰۰ نفر در اعتراضات ماههای گذشته از ناحیه چشم آسیب دیده باشند. دکتر محمد جعفر قائم پناهی فوق تخصص قرنیه طی ویدیویی با تأکید بر اینکه بسیاری از این آسیب دیدگان در رده‌ی سنی جوانان می‌باشند که شدت صدمات وارده به چشم آنان باعث تخلیه یک یا هر دو چشمشان شده است اشاره می‌کند که این جوانان سندهای زنده‌ی اعتراضات سال ۱۴۰۱ در جامعه هستند شاهدانی که سالیان سال در جامعه زندگی می‌کنند و همه می‌دانند که این نابینایی نتیجه‌ی اعتراض این جوانان بوده است در سال ۱۴۰۱. هم چنین به نظر می‌رسد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با شلیک گلوله‌های لاستیکی، ساچمه‌ای، صدها شهروند معترض را دچار ترومای وخیم چشم کرده‌اند. گروهی از پزشکان هم شکسته شدن رکورد تخلیه چشم در بیمارستان فارابی را تایید کرده و افزوده‌اند که شنبه نوزدهم نوامبر، ۲۲ مورد مجروح فقط از مهاباد، ملکان، و سایر شهرهای کردستان به بیمارستان علوی تبریز فرستاده شدند. شبکه حقوق بشر کردستان در تاریخ یازده نوامبر ۲۰۲۲ نیز گزارشی از شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای در مراسم خاکسپاری ژینا امینی در سقز کردستان به هفت نفر منتشر کرده بود این مستندات نشان می‌دهند که این موارد فقط حوادث منفرد یا پراکنده نبوده‌اند. روشن است که این یک الگوی جنایت سیستماتیک از حمله به اجتماعات مسالمت‌آمیز به قصد وارد کردن جراحت شدید به چشمان شهروندان است. این جنایت نیز باید همچون تیراندازی با گلوله به قلب و سر معترضان، و نیز حکم‌های وحشیانه مجازات اسلامی مثل بریدن انگشتان دست و اعدام‌ها محکوم شود. یکی از مواردی که بسیار مشهور شد، حمله به دختر دانشجویی از بندرعباس بود که از ناحیه چشم راستش هدف گلوله قرار گرفت. غزل رنجکش این تجربه تلخ را در صفحه اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت. او در راه بازگشت از محل کار مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او در پستی نوشت: آخرین تصویری که چشم راستم دید، لبخند فردی بود که به سمت من شلیک کرد. این جمله غزل رنجکش است. دختری که از جمله نخستین آسیب‌دیدگان از ناحیه چشم بود و پرده از رنج خود برداشت. چشم غزل به خاطر این شلیک، تخلیه شد. جدای از لبخندی که او دیده بود، تصویر منتشر شده از صورتش هم گواه بر هدفگیری مستقیم است. تصویر او نشان‌دهنده جای ده‌ها گلوله ساچمه‌ای از نوع شاتگان پرنده زن است. در تصویری دیگر از فریده صلواتی پور که طبق اخبار منتشر شده هر دو چشم خود را از دست داده است، در محل برخورد، دست کم هجده ساچمه از همین نوع به چشم می‌خورد. همچنین، در بررسی مدارک پزشکی بنیتا، دختر خردسالی که در اصفهان مورد اصابت گلوله ساچمه‌ای قرار گرفته نیز، با اصابت تعداد بسیار زیادی گلوله ساچمه‌ای به صورت و سر مواجه می‌شوید. اما در این میان غزل رنجکش تبدیل به یکی از شناخته ‌‌شده‌ترین قربانیان شلیک هدفمند نیروهای سرکوب به سر، صورت و چشم‌های معترضان طی اعتراضات اخیر است؛ زنی که با چند جمله، پرده از هدفمند بودن این جریان در رابطه با خود برداشت: چرا من را زدی؟ چرا لبخند روی لب‌هایت بود؟ او نه تنها سکوت نکرد بلکه دست به اطلاع‌رسانی گسترده در این باره زد و توانست بخشی از سکوت درباره شلیک وحشیانه مأموران به سر و صورت و چشمان معترضان را در هم بشکند و صفحه اینستاگرام او در مدت زمان کوتاهی تبدیل به مرجعی برای اطلاعرسانی در این باره شد. راحله امیری، دیگر زن جوانی که چشمش با شلیک مستقیم آسیب دیده است، می‌گوید یک بسیجی به او شلیک کرد. خانم امیری، تصویری از نقطه‌ای که در آن گلوله به چشمش اصابت کرده را منتشر کرده و با بیان این که پس از گذشت روزها تمام توان و جان خود را جمع کرده تا بتواند دوباره در آن نقطه بایستد، نوشته است: یک ماه و ۲۰ روز پیش دقیقا همین جا ایستاده بودم که یک بچه بسیجی تصمیم گرفت با تیر بزند توی چشمم و نور چشمم را بگیرد. ساچمه‌ها؛ گلوله‌های اسلحه شاتگان دارای سه نوع اصلی است: پرنده زن، ساچمه درشت یا باکشات، تک ساچمه یا اسلاگ. طبق اسناد منتشر شده که یورو نیوز آن را منتشر کرده بود، گلوله‌هایی که در شلیک به چشم معترضان مورد استفاده قرارگرفته است، در بیشتر موارد گلوله‌های ساچمه ریز پرنده زن در ابعاد مختلف است. گلوله‌های پرنده زن از ساچمه‌های ریز تشکیل شده‌اند که دایره تأثیر گسترده‌تر، اما شدت تأثیر کمتری دارند. تعداد این ساچمه‌ها و ابعاد آن‌ها متفاوت و معمولاً از ۱. ۷۵ میلیمتر تا ۵. ۸ میلیمتر متغیر است. برد مؤثر گلوله‌های پرنده زن معمولاً حدود ۴۵ متر است. پینت‌بال؛ تفنگ‌های پینت‌بال نوعی از سلاح‌های بادی هستند و از یک مخزن گلوله و پمپ هوای فشرده تشکیل شده‌اند که گلوله‌ها را با فشار شلیک می‌کنند. این سلاح به شکل گسترده در سرکوب اعتراضات اخیر مورد استفاده قرار گرفته و گزارشاتی ثبت شده است که نشان می‌دهد مأموران امنیتی از ساچمه‌های فلزی یا پلاستیکی سخت که مخصوص سلاح شاتگان است به جای گلوله معمولی پینت‌بال استفاده می‌کنند. تصاویری از استفاده از تفنگ‌های پینت‌بال ساخت شرکت آمریکایی Tipp Mann در سرکوب اعتراضات منتشر شده است. همچنین بر اساس قانون بکارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح، آنها تنها در صورتی مجازند از سلاح استفاده نمایند که اولاً چاره‌ای جز بکارگیری سلاح ‌نداشته باشند، ثانیاً در صورت امکان مراتبی از جمله تیر هوایی و تیراندازی کمر به پائین را رعایت کنند اما در جریان اعتراضات سراسری در ایران، هیچکدام از این موارد رعایت نشده است. تعداد از اسامی شهروندانی که نابینا شده‌اند یا چشمشان به دلیل شلیک نیروهای سرکوب آسیب دیده نیز به شرح زیر است: بنیتا کیانی، نیلوفر آقایی، الهه توکلیان، کوثر افتخاری، کوثر خشنودی‌نیا، غزل رنجکش، کیمیا زند، راحله امیری.

بخش3: خانم پانیز تراب‌نژاد سخنرانی خود را با موضوع حجاب و سیاست ایراد کردند: از همان ابتدای انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷ سیاست و دین و به خصوص حجاب باهم در آمیخته شدند. اولین جرقه‌های حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب زده شد. یک روز پیش از هشتم مارس روز جهانی زن روزنامه کیهان با تیتر زنان باید با حجاب به ادارات بروند منتشر شد و در صفحه اول آن به نقل از آیت‌الله خمینی نوشته شده بود در وزارت خانه اسلامی زنان نباید لخت بیایند زنات بروند اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند ولی با حجاب شرعی. همینطور شب قبلش شبکه تلویزیون که ریاست آن را صادق قطب زاده بر عهده داشت اعلام کرده بود که روز ۸ مارس یک سنت غربی است و به زودی روز زن اسلامی اعلام می‌شود. اینگونه شد که اولین تظاهرات زنان در برابر حجاب اجباری در ۸ مارس شکل گرفت. گروه‌های مختلف دختران و زنان دانش‌آموز، دانشجو، کارمند و فعال سیاسی و اجتماعی در این تظاهرات شرکت کردند، روزنامه کیهان هم توی بخشی از گزارشش راجب همین تظاهرات می‌نویسد که ۱۵هزار زن که در دانشکده فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رأی‌گیری تصمیم گرفتند دست به راه‌پیمایی بزنند و با گروهی از مردان به طرف نخست وزیری حرکت کردند و شعار می‌دادند که ما با استبداد مخالفیم و چادر اجباری نمی‌خواهیم. مردان و زنان بسیاری در خیابان انقلاب که هنوز در آن زمان خیابان رضا شاه بود دست به تظاهرات زدند و غیر از تهران در شهرهای دیگر از جمله سنندج، اصفهان، ارومیه، کرمانشاه، بندرعباس نیز گزارشاتی از تظاهرات زنان به حجاب اجباری منتشر شد. پس از کش‌مکش‌های فراوان در ۲۱ اسفند گروهی از زنان با عنوان زنان حقوقدان بیانیه‌ای صادر کردند در آن اعلام کردند مسئله حجاب را منتفی می‌دانند و به همین دلیل اعتراضات را پایان می‌دهند. اما موضوع حجاب باز هم تمام نشد و در تیر ماه سال ۱۳۵۹ طی یک سخنرانی خمینی از دولت انتقاد کرد که چرا نشانه‌های شاهنشاهی از بین نرفته و ۱۰ روز به دولت بنی صدر فرصت داد که ادارات اسلامی شود و اینگونه بود که صبح شنبه ۱۴ تیر ماه ۱۳۵۹ ورود زنان بی‌حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. اما این دفعه اعتراضات شدیدی صورت نگرفت که دلایل آن فضای سیاسی و ناآرامی‌های کردستان و ترکمن صحرا و درگیری بین نیروهای چپ و حزب‌اللهی‌ها بود. این روند اجباری شدن تا سال ۱۳۶۰ ادامه داشت که در آن ورود زنان بی‌حجاب به مکان‌های عمومی هم ممنوع شد ولی هیچ قانونی تا سال ۱۳۶۳ در زمینه حجاب به تصویب نرسید. رژیم در قدم بعدی در سال ۱۳۶۲ قانون حجاب را به ‌تصویب رساند. بر طبق این مصوبه حضور زنان بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی جرم محسوب می‌شد. زن‌ستیزان بالاخره به سرکوبگری‌های‌‌شان در مورد زنانی که از نظارت‌ها بر پوشش‌شان تخطی می‌کردند جنبه قانونی دادند. بازوهای به‌ اصطلاح فرهنگی اما بیشتراجرایی و توهین‌آمیز این سرکوبگری‌ها از گشت‌های ثارالله و جُندالله (که برخی‌ از مردم آن‌ها را گشتاپو می‌نامیدند) در دوره‌های مختلف گرفته تا گشت امنیت اخلاقی یا گشت ارشاد به ‌کمک انواع مصوبه‌های ریز و درشت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مثل راهبردهای گسترش فرهنگ عفاف و طرح‌هایی همچون طرح صیانت از عفاف و حجاب هرساله هزاران زن را در بازداشتگاه‌های رژیم ولایی همراه با تحقیر و اهانت و کتک به ‌دادن تعهد برای تن در دادن به حجاب مجبور می‌کردند. طبق گزارش‌های منتشر شده در طی سال‌های ۱۳۸۲- ۱۳۹۲، بیش از ۳۰ هزار زن در شهرهای مختلف ایران به ‌جرم تخطی از حجاب بازداشت شده بودند. اما با تمام این سرکوب‌ها و صرف هزینه‌هایی میلیاردی از جیب مردم، مقاومت زنان در دولت‌های مختلف به ‌شکل‌ها و شیوه‌هایی گوناگون ادامه داشت. کار تخطی از حجاب به ‌جایی رسید که مرکز حکومتی پژوهش‌های مجلس ولایی در مرداد ماه ۱۳۹۷ اعلام کرد با بررسی تحقیقاتی‌ای که در سال‌های اخیر درباره حجاب و بدحجابی در کشور انجام داده است به‌ این نتیجه رسیده است که ۷۰ درصد جامعه، دارای بدحجابی شرعی هستند! اما با این وصف، دلواپسان حجاب زنان و دختران میهن ما یا همان غارتگران اموال ملت، در پی اجرای اوامر ولی فقیه، روزبه‌روز طرح‌هایی جدیدتر به ‌منظور تسکین دلواپسی‌های‌شان ازجمله تیم‌هایی مانند ارزیابان عفاف و حجاب یا قرارگاه‌های عفاف و حجاب را راه‌اندازی کردند و بر شدت سرکوب‌ها افزودند. حتی مرگ دلخراش کارگری ۲۱ ساله‌ به‌ نام مرضیه طاهریان که به ‌گزارش خبرگزاری رکنا ۱۹ آبان‌ماه ۱۴۰۰ در کارخانه نساجی کویر سمنان به ‌دلیل گیر کردن مقنعه‌اش‌ به چرخ دستگاه ریسندگی و کشیده شدن سر او به‌ داخل دستگاه جان گرامی‌اش را از دست داد نیز از شدت سرکوب و اعمال زور کارگزاران ولایی برای حفظ اکید حجاب اسلامی نکاست. مرگ دلخراش کارگر جوان مرضیه طاهریان درعین ‌حال نمادی تراژدیک از تحمیل حجاب اجباری به زنان کارگر بود و نشان داد که چگونه حجاب اجباری حتی با آیین‌نامه‌های علمی ایمنی کارگاه‌ها و کارخانه‌ها نیز متضاد است و می‌تواند به فاجعه و گرفتن حق حیات از کارگری زحمتکش منجر شود. برای اسلام سیاسی و روحانیت ارتجاعی، مفهوم آزادی و برابری نه با تعریف رایج آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر مبتنی بر: هر کس حق زندگی، آزادی، و امنیت شخصی دارد (ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر)، بلکه رهایی زنان بزعم این مرتجعان از قیدوبند غربی به‌ منظور تن دادن زنان و جامعه ایران به قوانین قرون‌وسطایی مدنظر بود و هست. به‌ همین دلیل تلاش‌ها در این سمت از یک سو و مقاومت زنان در مقابل این تلاش‌های سرکوبگرانه در سوی دیگر از همان ابتدای انقلاب آغاز گردید و تاکنون ادامه دارد. در سپری شدن کم‌تر از یک سال از مرگ مرضیه، این بار با اوج‌گیری جنبش پرتوان مردمی پس از فاجعه کشتن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد به‌ دست مزدوران ولایی و اعتراض‌های گسترده به حجاب اجباری یا درواقع این نماد بارز سرکوب سیستماتیک جنسیتی و جان باختن نزدیک به پانصد تن زن و مرد جوان و نوجوان و کودک در حرکت رهایی‌بخشی عظیم جنبش توده‌ای مردم میهن ما همراه با شعار زن، زندگی، آزادی به ‌چنان مرحله‌ای رسیده است که این بار نه فقط حجاب اجباری و انواع بازوهای اجرایی سرکوبگر آن، بلکه کل حاکمیت ضد مردمی اسلام سیاسی را هدف مبارزه برای پایان دادن به ‌آن قرار داده است. سخنان کارگزاران رژیم ولایی ازجمله دادستان کل انقلاب و دیگر ذوب شدگان در ولایت راجع به حجاب اجباری و ترفندهایی تازه برای سرکوب زنان که از هراس عمیق‌شان ناشی می‌شود، مبارزه متحد همه نیروهای مردمی به ‌ویژه زنان با شعارهای مرگ بر دیکتاتور و هدف کل نظامه، پایه‌های پوسیده اسلام سیاسی را به ‌لرزه درآورده است و می‌رود تا در آینده‌ای شاید نه‌چندان دور رژیم زن‌ستیز و کودک‌کش را به‌ زباله‌دان تاریخ بیندازد. در روز ده دسامبر۱۹ آذرماه، روز جهانی حقوق بشر، تبلور شعار پرمحتوای زن، زندگی، آزادی را در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر، این دستاورد بزرگ بشریت در قرن بیستم، می‌توان به ‌وضوحی بیشتر دید که به‌ صراحت می‌گوید: هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. در اوضاع‌واحوال فعلی مردم شجاع و مبارز میهن ما در مبارزه همگانی‌شان برای حق حیات آزاد به اعدام نه می‌گویند، زیرا زندگی یکی از رکن‌های سه‌گانه شعار زن، زندگی، آزادی، بر حق حیات آزاد و برابر تمامی انسان‌ها تأکید می‌کند. رژیم ولایی برای ادامه عمر ننگینش و از فرط زبونی برای مرعوب ساختن مبارزات مردم اکنون با اعدام محسن شکاری همچون همیشه به‌ اعدام روی آورده است. باید با مبارزه‌ای متحد دست رژیم ضد مردمی ولایی را در کشتار آزادی‌خواهان ایران کوتاه کرد. در واقع خمینی به محض ورود به ایران به جای به فکر درست کردن کشور و بهبود دادن به بخش‌های ناقص کشور باشد فقط و فقط پایه‌ی حکومت جمهوری اسلامی ایران را بر روی حجاب اجباری گذاشت. در واقع حکومت جمهوری اسلامی ایران بدون حجاب اجباری وجود نخواهد داشت زیرا پایه‌های حکومت فقط و فقط بر روی حجاب اجباری است و با این سیاست در ابتدا نصف جمعیت ایران که زنان تشکیل می‌دادند را تحت کنترل گرفت و به مرور زمان نصف دیگر جامعه که خانواده آنها بودند تحت سلطه خود در آوردند زیرا فشارهای روانی و اجتماعی حجاب اجباری نه تنها روی زنان است بلکه روی خانواده آنها نیز است. حکومت جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه رسیدگی به وضع وحشتناک اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی محیط زیست ایران نمی‌کند اما هر ساله نزدیک به ۴۰ الی ۴۵ هزار میلیارد تومان خرج رواج حجاب اجباری می‌کند و مسئله‌ی حجاب را واجب‌ترین مسئله حکومت جلوه می‌دهد تا ذهن مردم درگیر مشکلات واقعی و ناکار آمدی دولت جمهوری اسلامی ایران نشوند این سیاست کثیف دولت جمهوری اسلامی ایران است که یکی از همین سیاست‌های کثیف گشت ارشاد است که باعث فوت مهسا امینی ژینای عزیزمان شد و شروع انقلاب زن، زندگی، آزادی شد. خیلی از دختران و زنان سرزمینمون به خاطر سیاست کثیف رژیم آخوندی ایران یا بسیار سختی کشیدند مانند ویدا موحد که دختر خیابان انقلاب و شروع کننده انقلاب ضد حجابی زنان در سال ۱۳۹۶ بود یا مانند نیکا شاهکرمی، حدیث نجفی، حنانه کیا و هزاران هزار نفر دیگر جان خود را از دست دادند اما چشم مردم ایران و جهان خیلی بیش از پیش رو به جنایت‌های جمهوری اسلامی ایران باز شده و این انقلاب آنقدری ادامه خواهد داشت تا جمهوری اسلامی ایران سرکوب شود. به امید ایرانی آزاد.

بخش۴: خانم پروین محمدی افقا سخنرانی خود را با موضوع زنان مبارز برای آزادی در گذر زمان ایراد کردند: زنان ایران در مبارزات انقلابی تاریخ معاصر نقشی فراموش نشدنی را رغم زدند و این را نه در انقلاب نوین زنان در ۱۴۰۱ بلکه سالهاست که این مبارزات را پیوسته انجام می‌دهند. جایگاه زن در جامعه ایران برخلاف باورهای غلط و پوسیده آخوندی جایگاهی بسیار والایی داشتند چه زمان ساسانیان که پوراندخت را به عنوان پادشاهی بزرگترین امپراتوری زمانه انتخاب کردند و چه زمانی که نظامی گنجوی توی مدینه فاضله خودش شهری را توصیف می‌کند که تمامی سیاستمداران و حاکمان آن زنان بودند و در رأس همه آنها شیر دخترایرانی به نام نوشابه فرمانروای آن شهر بی‌طبقه و آزاد را به عهده داشته. یا بانوی سربدار سبزواری که علیه مغولان وحشی قیام می‌کند یا در انقلاب مشروطه که زنان با شرکت فعال در تحریم تنباکو زمینه‌ساز آن انقلاب مردمی می‌شوند. پس تاریخ مبارزات زنان ایران زمینه‌ای بسیار دور و درازتر از زنان سایر کشورها دارند ولی افسوس که بلای بزرگ ارتجاع بر خاک پرتمدن ایران ما چنبره زده و آنچه امروز سهم دختران و زنان ما در ایران اشغال شده به دست ضحاک روزگار گَشته سرکوب است و تحقیر ولی این فقط یک روی سکه است. آنروی دیگر سکه تاریخ مبارزان زن ایرانی است و ما باید سرزمین پوراندختها نوشابه‌ها و بانوی سربدارها را از نو شکوفا کنیم. اما برای اینکه بهتر از قدرت مبارزه زنان ایران آگاهی پیدا کنیم دوست دارم بپردازم به بازگویی زنانی که در گذر زمان مبارزه‌های زیادی برای آزادی زنان ایران کردند. مبارزات زنان سالهای بسیار طول و درازی دارد سالهایی با فراز و نشیب‌های زیاد که اعدام و سرکوبهای زیادی هم به‌ همراه داشت. چرا که مبارزه آنها زمانی آغاز شد که زنان اجازه بیرون آمدن از خانه را هم نداشتند. فاطمه برقانی در ۱۲۳۰ هجری در قزوین متولد شد او دختر فعال و با استعداد بود قران را در کودکی از حفظ بود و علاقه زیادی به حل مسائل فقحی داشت. او ادبیات و شعر فارسی را از مادرش آموخت. او از اولین مردیدان سیدعلی محمد باب و از رهبران بابیه بود بانوی شهید اصل قاچار، برترین شخص زن در آیین بیانی و سومین و شناخته ‌شده‌ترین زن در آئین بهایی بود. در مدت اقامت ۱۰ساله در عراق با فرقه شیخیه آشنا شد و به این فرقه گرایش پیدا کرد اما با همسرش که یک روحانی بود دچار دعواهای زیادی می‌شد. اوبه قزوین برگشت و به تبلیق شیخیه پرداخت اما اختلافات او با همسرش بالا گرفت و در نهایت از هم جدا شدند. او دوباره بعد از ۳سال در سال۱۸۴۴ میلادی به کربلا برمی‌گردد و در آنجا به ضُرب حروف حَی قرار گرفت یعنی جز ۱۸ نفر اول از حامیان سید علی محمد باب که باب ارتباط با امام زمان می‌دانستند. از طرفی منابع تاریخی تأکید دارند که طاهره به دلیل بدعت‌هایی که در تعالیم باب در کربلا پدید آورد سبب اختلاف و انشغاق در طرفداران باب شد. آنهایی که طرفداران طاهره بودند را به قرطبه شهرت پیدا کردند و طرف مخالفان مریدان ملا احمدخراسانی به شمار آمدند. یکی از مهمترین عمل او در کربلا که باعث دشمنی پیش از بیش او با علما در کربلا ایجاد کرد حرکت غیرمتعارف او در ایام سوگواری امام حسین در محرم بود او مراسم عزاداری که بَصبَع و همزمان با تولد باب بود تعطیل کرد و مراسم حنا بندان به راه انداخت و لباس رنگی پوشید که باعث خشم عمومی و حبس خانگی او توسط حکومت عثمانی شد. بعد از اینکه از عراق اخراج شد راهی قزوین شد و ۳ سال طول ‌کشید تا به قزوین رسید اما دیگر قزوین حال و هوای قبل را نداشت. در خانواده او بلوا بپا شده بود و درگیری‌های عمومی ایجاد شده بود و حیدری‌ها و نعمتی‌ها با هم درگیر بودند از طرفی عموی طاهره به دست یکی از گروه‌های شیخیه کشته شده بود و مردم از جمله پسر عموی همسر سابق طاهره او را متهم به قتل عمویش کردند. طاهره زندانی شد اما به دست هم‌کیشان از زندان گریخت. در سال ۱۲۶۴محمدعلی باب در آذربایجان دستگیر می‌شود و حامیان او از جمله طاهره برای آزادی محمد علی باب کنفرانس بَدَشت درشاه‌رود که در تقاتع تهران مشهد و مازندران قرار داشت را برپا کرد و در کنفرانس بسیاری از بابیان سرشناس را به گرد‌هم‌آورد این کنفراس حدود سه هفته به طول انجامید. اما ماریان وودمن هدف نشست را اعلام جدایی و استقلال آئین باب از اسلام ادعا کرد. منگُل هدف گرد‌همایی را اعلام قیام مسلحانه توسط سران بابیه اعلام کرد. یکی از همین سران هم طاهره بود که طی یک سخنرانی قرار جدایی کامل باب از اسلام و آغاز اقدام نظامی برای دفاع از جامعه بابی را خواستار شد. حضور او بدون روبند حاضران را شکه کرد. او حین صحبت خودش بر نَسخ احکام و سنن قدیم و متداول تأکید کرد و شیوه حضور و صراحت کلام اودر جمع، ول وله‌ایی بر پا کرد بعد از داستان بَدَشت طاهره یک سال و نیمه مخفیانه زندگی کرد تا اینکه دستگیر شد او سه سال در بالاخانه محمد خان کلانتر حبس خانگی شد و بعد از نقشه ترور ناصردین شاه در سال ۱۲۶۸ به دست افرادی از شیخیه در شکارگاه سلطنتی دستگیر می‌شود و حکم مرگ آنها صادر می‌شود. اما بعضی از مورخین گفتن که (در خواستار ملاقات طاهره با شاه، ناصردین شاه از او خواستگاری می‌کند و او جواب رد میدهد. و امیرکبیر از ترس اینکه مبادا ناصردین شاه دلباخته این زن آزاده شود حکم اعدام او را جلوتر انداخت و او را در سال ۱۸۵۲ خفه شد. ) این مبارز پارسی شجاعانه تما عمر خود را به دفاع از آزادی زنان و رفع محدودیت‌های سنتی و متداول ایران پرداخت و نهایتا در این را جان خود را فدا کرد. بی‌بی فاطمه استر آبادی و مادرش خانم ملاباجی معلم مدرسه یا مکتب قدیم خونه دختران دربارقاجار بود. آنها شاید از اولین مبارزان باشد که مبارزه‌اش با قلم بود. چند سال بعد از آنکه رساله تأدیب نسوان چاپ شد. او رساله معایب الرجال را در پاسخ به مقاله تأدیب نسوان نوشت که حالت ‌طنزی داشت. او در این کتاب درباره روابط زنان با شوهرانشان در خانه توصیه‌هایی را مطرح می‌کند‌. در بخش دوم معایب‌الرجال نوشته است (زخم زبان بدتر از زخم سنان است. حق است این سخن، حق نشاید نهفت، آنچه زخم زبان کند با مرد هیچ شمشیر جان‌ستان نکند. اما از روی انصاف در هیچ عهد و زمانی و در هیچ زمین و مکانی به کسی مثلاً شده است که گفته باشد قربانت بگردم او در جواب بگوید زهرمار؟ تا مرد خود صد مرتبه زخم زبان به زن چندان نزند و زن را ملجا نکند، زن یک مرتبه جواب زشت ندهد جواب هر جَفَنگی یک جَفَنگ است، کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است.) خانم استرآبادی اولین مدرسه دخترانه در ایران را با نام مدرسه دوشیزگان در سال ۱۲۸۵ شمسی همزمان با انقلاب مشروطه در تهران تأسیس کرد. این مدرسه در خانه شخصی بی‌بی خانم برپا شد با کودتا علیه مشروطه و به دنبال فضای بسته سیاسی برخی از افراد که مخالف تحصیل زنان بودند. مدرسه را مرکز فساد خواندند و به آن حمله کردند. از خاطرات افضل وزیری دختر بی‌بی‌خانم نقل شده است که یکی از روحانیان در حرم شاهزاده عبدالعظیم بر سر منبر گفته بود بر این مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز شده است. در ادامه فشارها برای بسته شدن مدرسه دوشیزگان خانم استرآبادی نزد وزیر معارف میرود وزیر معارف به او میگوید نام مدرسه را از دوشیزگان تغییر بدهد و فقط به دختران ۴ تا ۶ ساله آموزش بدهد به ناچار بی‌بی خانم برای باز نگه داشتن مدرسه این شرط را اجرا می‌کند. او در تمام عمر به دنبال تربیت آموزش و تعلیم حقوق زنان ایران بود. دیگر زن مبارز زینب پاشا که گفته می‌شود که در خانواده‌ای روستایی و تهی‌دست در یکی از محله‌های قدیمی تبریز به دنیا آمد. نام زینب معروف به دهباشی زینب یا زینب پاشا با شورش نان در تبریز و قیام علیه واگذاری امتیاز فروش تنباکو گره خورده است. تابستان ۱۲۷۰ زینب‌پاشا در ناآرامی‌های تبریز نقش مهمی به عهده داشت در جریان نهضت تنباکو بعد از بسته شدن بازار تبریز مأموران با ارعاب و فشار دوباره دکانها را باز میکنند. گفته میشود زینب‌پاشا که عادت داشت دو گوشه چادر را به کمر ببندند همراه عده‌ای دیگر از زنان با چوب و چماق وارد بازار می‌شوند و دکانها را می‌بندند. نوشین احمدی خراسانی در مغاله نشریه بایا درباره زینب پاشا اینگونه نوشت روزی در جمع تبریزیها که از شرایط ناراضی بودند حاضر میشود و خطاب به جمع میگوید: اگر شما مردان جرأت ندارید جزای ستم پیشگان را کف دستشان بگذارید اگر می‌ترسید که دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید ما جای شما با ستمکاران می‌جنگیم. اواخر دوره ناصرالدین شاه همزمان با شورش نان در تهران و اعتراض‌زنان به ناصرالدین شاه، شماری از زنان تبریز هم به سرکردگی زینب‌پاشا اعتراض خیابانی کردند. در منابع مختلف گفته شده که در جریان درگیری‌ها چند زن کشته شدند. زینب پاشا علاوه بر ساماندهی اعتراض‌خیابانی به انبارهای غله از جمله انبار والی آذربایجان حمله کرد. او گندم و آرد انبارها را بین گرسنگان توزیع می‌کرد در هر دو ماجرای نهضت تنباکو و شورش‌نان در زمان ناصرالدین شاه زنان زیادی نقش آفرین و فرمانده اعتراض‌ها بودند از جمله انیس الدوله در دربار ناصرالدین شاه و زنی دیگر به نام رستمه در زنجان. اما هنوز هم در تبریز وقتی میخواهند زنی با اقتدار را مثال بزنند میگوید مثل دهباشی زینب یا زینب پاشا هستش. دیگر مبارز زن در ایران بی‌بی مریم بختیاری. سردار بختیاری و حامی جنبش مشروطه او از زنان تحصیل کرده زمان مشروطه بود که به حمایت از آزادی خواهان برخاست و حتی به تهران لشکرکشی کرد. به واسطه زندگی در ایل بختیاری و پدرش که خان ایل بود تیراندازی و سوارکاری می‌دانست. بعد از این ماجرا در ایل بختیاری به بی‌بی مریم لقب سردار دادند. او در خاطراتش درباره دلایل اینکه زنان در جامعه عقب مانده‌اند نوشته تمام بدبختی‌های ما از خودمان می‌باشد زیرا که نه علم داریم و نه حقوق خود را می‌دانیم. اگر ما هم می‌دانستیم که برای چه خلقت شدیم، البته در اطراف حقوق خود جان فشانی‌ها می‌کردیم. متأسفانه شما فکر می‌کنیم فقط برای رفع شهوت مردها خلق شده‌اید یا برای اسارت و کنیزی خلق شده‌ایم. ما می‌توانستیم برای حقوق انسانی خود به تمام ملل عالم تظلم بکنیم و حقوق خود را برقرار بکنیم… اما ما زنهای ایرانی ابدا از عالم انسانیت خارجیم. سردار بی‌بی مریم بختیاری سال ۱۲۸۸ خورشیدی در جنگ آزادسازی اصفهان به همراه خواهرش بی‌بی لیلی فرماندهی یک ستون سواره‌نظام را به عهده داشته است. سال ۱۲۹۵ هم که یک افسر آلمانی با سربازانش در کنار عشایر جنوب ایران علیه انگلیسی‌ها مبارزه می‌کرد سردار‌مریم بهترین نیروهای خود را برای همراهی با او به تنگستان فرستاد. صدیقه دولت‌آبادی از فعالان حقوق زنان و پیشگامان روزنامه‌نگاری در ایران بود. در خانواده‌ای تحصیل کرده در اصفهان به دنیا آمد. زبان عربی و فارسی را از شیخ محمد رفیع طاری فرا گرفت و درس‌های دیگر را تا سطح دیپلم با معلمان خصوصی ادامه داد در بیست سالگی با اعتضاد الحکما ازدواج کرد و چند سال بعد از او جدا شد. او تقریباً تمام طول عمر خود را صرف تعلیم و تربیت دختران و حقوق اجتماعی زنان گذراند. او در سال ۱۲۹۷ مجور نشریه زبان زنان را گرفت اما متأسفانه چندی بعد بدلیل انتقاداتی تند در قرارنامه ۱۹۱۹وثوق الدوله نشریه زبان زنان توقیف شد. مهرانگیز دولتشاهی اولین زن ایرانی بود که به عنوان سفیر ایران در کشوری دیگر منصوب شد. او سال ۱۲۹۶ خورشیدی در خانواده‌ای تحصیل کرده به دنیا آمد. مادرش از اقوام صادق هدایت بود و پدرش از مشاوران رضاشاه برای تحصیل به آلمان رفت و با دکترای علوم اجتماعی به ایران بازگشت. سال ۱۳۲۵ در سازمان خدمات اجتماعی و انجمن حمایت‌از زندانیان مشغول به کار شد و در همین ایام جمعیت راه نو را تاسیس کرد. این گروه اولین نمایشگاه‌بین‌المللی فعالیت زن را با شرکت ۳۰ کشور آسیایی و اروپایی در ایران برگزار سه دوره به عنوان نماینده کرمانشاه در مجلس شورای ملی حضور داشت در دوران نمایندگی از طراحان قانون حمایت خانواده بود که قانون حق طلاق را برای زنان به رسمیت شناخت و همچنین قانون داشتن همسر دوم را مشروط به اجازه زن اول برپاکرد. مهرانگیز دولتشاهی بخش عمده‌ای از عمر خود را صرف بهبود زندگی زنان ایرانی کرد. از جمله فعالیت‌هایش تلاش برای آموختن سواد به زنان جنوب شهر تهران بود. خانم دولتشاهی سال ۱۳۵۴ به عنوان اولین سفیر زن، عازم سفارت ایران در دانمارک شد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به این مأموریت ادامه داد. رضا قاسمی از سفیران ایران پیش از انقلاب اسلامی می‌گوید که این انتصاب از تبعات انقلاب سفید محمد رضا شاه بود که در جریان آن از برابری حقوق زن و مرد نیز سخن می‌گفت به گفته آقای قاسمی در دوره مأموریت خانم دولتشاهی در دانمارک بسیاری از رسانه‌های اروپایی به آن واکنش‌مثبت نشان میدادند. قمرالملوک وزیری با اسم اصلی قمرخانم سید حسین خان یک سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۴ خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. او اولین خواننده زن ایران در دوران معاصر بود که بدون حجاب کنسرت اجرا کرد. قمرالملوک وزیری از طریق مادربزرگش خیرالنسا با موسیقی آشنا شد. خیرالنسا که سرپرستی قمرالملوک یتیم را به عهده داشت روضه خوان سفرههای مذهبی زنانه بود. قمرخانم در نوجوانی در یکی از محافل خصوصی به درخواست مهمانان آوازی خواند که توجه مرتضی خان نی داوود نوازنده برجسته تار را جلب کرد او در کلاسهای آقای نی داوود شرکت کرد و گوشه‌های موسیقی ایرانی را فرا گرفت. فضای مردانه موسیقی آن دوران با قمرالملوک وزیری دگرگون شد. او که حدود ۲۰ سال بیشتر نداشت در اولین کنسرت خود در گراند هتل خیابان لاله‌زار تهران، قاعده سنتی را بر هم زد و سال ۱۳۰۳ در فضای مردانه موسیقی بدون حجاب در کنسرت خواند. خودش می‌گوید در زمانهای بدون حجاب کنسرت داد که هر کس بدون چادر بود به کلانتری جلب می‌شد. فروغ فرخزاد زن دیگر تعثیر گذار بود که سعی می‌کرد با قلمش اعتراض کنه البته در آن زمان خواننده‌های زیادی در ایران ترانه می‌سرودن امافروغ فرخزاد تأثیرگذاری بی‌مانندی در ادبیات و نگاه زنان در جامعه گذاشت. فاصله ۱۷ تا ۲۳ سالگی سه کتاب شعر چاپ کرد؛ اسیر در دیوار و عصیان نام مجموعه اشعار نیمه اول زندگی شاعرانه‌اش نشان می‌دهد که یکی از محورهای مهم شعرهایش بی‌تابی، خشم از محدودیت و اسارت، نارضایتی و تقلا برای رهایی بوده است. صداقت او در بیان ظرافت‌های زنانه و جسارتش او را متمایز می‌کرد. جسارتی که حتی سال‌ها بعد هم پذیرش آن برای جامعه محافظه کار ایران دشوار بود. فرخ رو پارسا یکی دیگر از دلیران‌زن ایران‌زمین، فرخ‌رو در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. فخر آفاق پارسا مادر فرخ رو پارسا مدیر مجله جهان زنان و از فعالان حقوق زنان بود او چهار شماره نشریه را یک سال بعد از به دنیا آمدن فرخ رو پارسا منتشر کرد. در شماره آخر انتشار دو مقاله درباره ضرورت تحصیل دختران، آلام روحی زنان و ضرورت بازنگری در قانون ازدواج برای او و خانواده دردسرساز شد نتیجه خشم روحانیان تبعید خانواده آنها به اراک بود به خاطر شرایط آن روز اراک و ترس از حمله آنها به قم رفتند. تا بعد که با میانجیگری نخست وزیر وقت به تهران بازگشتند. فرخ رو پارسا سال ۱۳۲۹ در رشته پزشکی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. اما به جای پزشکی ترجیح داد به فعالیت فرهنگی و آموزشی ادامه دهد. او سال ۱۳۳۳ انجمن بانوان فرهنگی را برای دبیرستانهای دخترانه تأسیس کرد. او که سالها در دبیرستانهای تهران درس داده و مدتی مدیر دبیرخانه دانشگاه ملی ایران بود. سال ۱۳۴۷ اولین وزیر آموزش و پرورش ایران در کابینه هویدا شد. عباس میلانی مورخ ایرانی در دانشگاه استنفورد آمریکا در کتاب (ایرانیان نامدار) نوشته است او نه تنها بعد از انقلاب اعدام شد بلکه قبل از انقلاب هم هدف حمله مخالفانی بود که به دنبال ترور شخصیت او بودند. به گفته آقای میلانی بارها به او درباره فساد مالی فساد جنسی و اخلاقی و مقام‌پرستی تهمت زدند و این شایعه را رواج دادند که بهایی شده است. خانم پارسا بعد از انقلاب از ایران خارج نشد. بعد از آن که مأموران برای دستگیری به خانه‌اش رفتند و او خانه نبود. دوره کوتاه زندگی نیمه مخفیانه او در خانه اقوام و دوستان آغاز شد. بر‌اساس گفته‌های فرخ رو پارسا در دادگاه محمدجواد باهنر نخست وزیر بعد از انقلاب از مشاوران او در تهیه کتابهای درسی وزارت فرهنگ بودند. او پیش از بازداشت از محمدجواد باهنر که از معتمدان سران انقلاب بود درخواست کمک کرد. در خاطراتش نوشته که آقای باهنر به او گفته بهتر است از کشور خارج شود. در تدارک خروج قاچاقی از ایران بود که مأموران دستگیرش کردند محاکمه او ۹ جلسه طول کشید و در نهایت به جرم افساد فی الارض، همکاری با ساواک برای بازداشت فرهنگیان و غارت بیت‌المال به اعدام محکوم شد. او در آخرین سخنانش در دادگاه بیان کرد امیدوار است در آینده زنان، دادگاه زنان که نشانه تبعیضی است که میان زنان و مردان روا داشته شده دیگر بدون تبعیض اجرا شود و امیدوار است که آیندهای بهتر از امروز در انتظار زنان باشد. فرخ رو پارسا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ تیرباران شد.

بخش۵: بحث آزاد با موضوع حق اعتراض (خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی) آغاز گردید: در ابتدای جلسه مسئول جلسه خانم کوثر ولی‌زاده در ارتباط با جنبش زن، زندگی، آزادی و نحوه‌ی شکل‌گیری این جنبش توضیح دادند. در ادامه خانم آیلار اسماعیلی بیان کردند: هدف زنان ایران تنها دستیابی به آزادی پوشش نیست بلکه آزادی در تمامی زمینه‌هاست. دستیابی به آزادی‌هایی که در تمام طول این زمان از زنان سرزمین‌مان گرفته شده و متأسفانه در تمام دوران دولت جمهوری اسلامی ایران زنان ایران از حمایت قانون برخوردار نبوده‌اند، اما مایه‌ی خوشحالی است که در این انقلاب زن و مرد با هم برای حقوق برابر تلاش می‌کنند، با امید به آینده ایرانی برابر و آزاد. در ادامه خانم پروین محمدی افقا بیان کردند: با قوانین فعلی دولت جمهوری اسلامی ایران متأسفانه شرایط بر علیه زنان است و طبق تجربه‌ی شخصی بنده فرزندان طلاق که طبق قوانین نابرابر به آینده‌ای نامشخص محکوم می‌شوند از قربانیان دولت جمهوری اسلامی ایران هستند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم آیلار اسماعیلی، مسئول ضبط صدا و تصویر: خانم لیلا رمضان، ادمین: خانم فهیمه تیموری و دیگر همکاران خانم‌ها و آقایان سمانه بیرجندی، مازیار پرویزی، رضا شایگان، منوچهر شفائی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت ۲۰:57 به وقت اروپای مرکزی اعلام نمودند.

 

 

 

حجاب اجباری ریشه در ایدوئولوژی جمهوری اسلامی، قسمت 2

اسفندیار سنگری

برای قانون رستگاری خدای متعال (منظور دنیای بسته، راکد و حجاب اندر حجاب مذهبی) تبلیغ کن تا خودت وامت من رستگار شوند. خداگونه فرافکنی کن، با احادیث نبوی دیگران را توجیه کن، دیگران را فریب بده، تقیه در راه اسلام و خدا واجب است. از قرآن دفاع کن! با هر ترفندی جلوی عقل فضول افراد عاقل را بگیر! باید به این فضولها گفت. توی فضول احمق غلط می‌کنی که به احکام الهی شک می‌کنی! تو کافر شده‌ای و پیروی از عقل کرده‌ای و اگر توبه نکنی کافر هستی و ریختن خون تو واجب است. این آخوند که خودش نیز بی عقل و به احساسکور مذهبی (خدای ذهنی خود) و جفنگیات حجاب اندر حجاب مذهبی آن گرفتار و به آنها عادت کرده بود، حسابی ترسید که مبادا خودش کافر و مفسد فی الارض شود. فوراً به فرمان احساسکور (خدا) در ذهن و روح خودشان به فرد سؤال کننده گفت؛ استغفرالله ربی و اتوب الیه، این سؤالاتی که توی بنده گناهکار می‌کنی کُفر هستند! در کار خدا دخالت نکن! تو به درگاه خدای متعال گناه کاری! توبه کن! من فکر می‌کنم که شیاطین و جنها‌ تو را فریب داده‌اند. بیا تا برایت سر کتاب باز کنم و دعایی بنویسم تا شیاطین و جن‌ها وجودت را رها کنند و بی اختیار شروع کرد به دعا نوشتن برای طرف و مهم نبود که چه می‌نویسد، اما هر چه می‌نوشت خودش قانع می‌شد که درست می‌نویسد و بی اختیار می‌گفت؛ قرآن کلام خدا و برای رستگاری و هدایت شما امت آمده‌اند و اینها وحی و الهام الهی هستند که به پیغمبر اسلام نازل شده‌اند و معانی درست زیادی دارند. اگر شما مردم آنها را درست بفهمید و اگر درست به آنها عمل کنید آن وقت هم در دنیا و هم در آخرت رستگار می‌شوید، یعنی نه فقط از روی جاه طلبی، نادانی و کمبودهای خودش باورمندانه مذهب را درست جلوه می‌داد، بلکه می‌گفت که اگر حجاب و بن بستی هم هست در شما آدمهای بسته و گناه کار است نه در قرآن کلام خدا. یکی دیگرازشاهکارهای احساسکور حجاب اجباری زنانه: احساسکور مذهبی که خیلی ترسیده بود که مبادا مردم به این حجاب اندر حجاب مذهب پی ببرند و حکومت الهیش بر ذهن و روح مردم بر باد رود. فریادش به آسمان بلند، من خدای مذهبی به شما امر می‌کنم که شما امت من مسائل و موضوعات مذهبی را بسته وحجاب زده ندانید! دین برای رستگاری شما امت نمک نشناس آمده. در مذهب فقط یک حجاب بیشتر وجود ندارد و آن هم حجاب زنانه است. تمام بدبختی‌ها و گناهان شما از رعایت نکردن حجاب زنانه می‌آید. احساسکور مذهبی در ذهن و روح یک آخوند ارتجاعی از کوره در رفت و ‌گفت؛ آهای تو فلان فلان شده زن! یک تار موی زنانه‌ات را با حجاب اجباری بپوشان تا دنیا و آخرت همه را به باد ندهی، یعنی مردم که ذهن و روحشان همه جوره حجاب اندر حجاب و مسخ مذهب شده بود از نو فریب بخورند و بر این باور بشوند که حجاب زنانه عامل تمام این بدبختی‌ها و محدودیتها و محرومیتهای مردم در جامعه است و نه مذهب. باید با حجاب اجباری زنانه که بانی تمام این گناهان و بدبختی‌ها می‌باشد حسابی درگیر شد که تا این حجاب زنانه دنیا و آخرت همه را به باد ندهد. احساسکور مذهبی باید حجاب زنانه را می‌آفرید برای اینکه مردم به این بن بست حجاب اندر حجاب جفنگیات مذهبی شک نکنند و آنها را معجزه الهی برای رستگاری بشر بدانند. از طرفی دیگر تمام کمبود‌ها و تقصیرها و محدودیتهای حجاب اندر حجاب خودش را به گردن مردم فریب خورده، بخصوص زنها و حجاب اجباری آنها می‌انداخت که تو فلان فلان شده زن را باید حجاب اندر حجاب کرد، چون تمام تقصیرها، گناهان، ندانم کاری و کمبودهای ما مذهبی‌ها برمی‌گردد به گناهکاری‌ تو، تو یک تارمویت را بیرون می‌اندازی، خدا رویش را از بندگان گناه کارش بر می‌گرداند و گناه، بدبختی، نداری و فقرتمام جامعه را می‌گیرد، پس بنابراین برای توی زندحجاب اجباری واجب می‌شود. احساسکور آخوند به زن دیگری در خیابان نگاه کرد و گفت؛‌ای فلان فلان شده تو هم گناه دیگری کردی! بسیار خوب! مثل اینکه فقط یک حجاب اجباری برای شما زنها کافی نیست، محدودیت و حجابهای دیگری برایتان رقم می‌زنیم! مدام باید حقوقت نصف مرد باشد، در دادگاه یک زن به تنهایی حق شهادت ندارد، چون همیشه زنها دروغ می‌گویند. ارث تو نصف مرد، بدون اجازه شوهر هیچ کاری نکن! حق اولاد به پدر می‌رسد، حق طلاق هم نداری!، یعنی کمبودهای احساسکور مطلقگرا زیاد و احساسکور مذهبی در ذهن و روح فرد مذهبی (آخوند) سعی می‌کند که این کمبودها را سر امت سر شکن کند، بخصوص زنها که ظریف تر و حساس تر هستند که‌ای فلان فلان شده‌ها من احساسکور خدای زمین و آسمانها‌ هستم. این من نیستم که مظهر کمبود هستم. شما امت من قبول بکنید که خودتان عبد و گناه کار و از من طلب بخشش کنید تا زمینه ذهنی و روحی برای شما فراهم شود که تا من احساسکور خدای مطلقگرای مذهبی بتوانم تمام کمبود‌ها و نارسایی‌ها و تمام تقصیرهایم را به گردن شما بیندازم، بخصوص شما زنها و من خدای انحصارگرای مطلق احساس کمبود نکنم. احساسکور در ذهن و روح آخوندی باز دوباره گیر داد به زن دیگری. آهای مردم این زن مرتکب زناء محسنه‌ شده است اگراو را سنگسار نکنید تمام گناه او شما را می‌گیرد. در جایی دیگر که مردم هزاران مشکل دارند و نمی‌دانند که چه کار باید بکنند، احساسکور در ذهن و روح این مردم می‌گوید باید دخترانتان زنده به گور کنید تا شیاطین دست از سر شما بردارند و خدا شما را ببخشد و شما رستگار شوید اگر این کار را نکنید بلای آسمانی می‌آید و همه شما نابود می‌شوید. احساسکور مذهبی با این ترفندها، کشت و کشتار، جنگها ارضاء و قانع نمی‌شد. احساسکور مذهبی انحصارگرا، مطلقگرا و خودخواه و ارزشی برای احساس زنانه قائل نبوده و نیست. احساسکور مذهبی هیچ نوع رقیبی را تحمل نمی‌کند و احساس زنانه را رقیب خود می‌داند. زمانی احساس زنانه را تا حدودی تحمل می‌کند که احساس زنانه زیر سلطه‌اش باشد. به همین خاطر به زنها تلقین می‌کند که زن را خدا (احساسکور مذهبی) آفریده برای ارضاء همه جانبه مرد، بخصوص مرد مذهبی. اما احساسکور مذهبی مردان مذهبی به خاطر خشن بودن نمی‌تواند ارتباط عاطفی با احساس ظریف زنانه برقرار کند و احساس زنانه در این رابطه نا برابر ارضاء نمی‌شود. در این رابطه نابرابر زن فقط در خدمت ارضاء کمبودهای احساسکور مرد مذهبی (آخوند) قرار می‌گیرد و زن در این رابطه نا سالم یک طرفه از نظر ذهنی، روحی و عاطفی ارضاء نمی‌شود و کم می‌آورد و کم کم آنطور که احساسکور مرد مذهبی می‌خواست جواب گو نبود. کمبود‌های احساسکور مرد مذهبی، مثلا یک آخوند زیاد و این احساسکور مذهبی در ذهن و روح این آخوند امر می‌کند که برای تو هر زنی حلال است و در قرآن نوشته مرد می‌تواند چهار زن رسمی بگیرد. من احساسکور مذهبی در ذهن و روح توی آخوند با احساس یک زن ارضاء نمی‌شوم، ‌سراغ زنهای دیگری برو، بخصوص خوشگل ترها و جوان تر‌ها و احتیاجی نیست که زن اولی راضی باشد و یا نباشد، ‌ مهم این است که من احساسکور مذهبی مطلقگرا در ذهن و روح توی آخوند راضی بشوم. به توی آخوند حالی کرده‌ام که از دید مذهبی خدا (منظور خود احساسکور) زن را آفریده برای ارضاء شوهر، بخصوص شوهر مذهبی تا همه جوره به شوهر، به مذهب و به خدا خدمت کند. به این ترتیب زن‌های بعدی یکی پس از دیگری برای ارضاء احساسکور مذهبی حاکم بر ذهن و روح آخوند با این آخوند رابطه بر قرار و بعد از زن‌های رسمی نوبت زن‌های صیغه‌ای و چون زنها بطور کامل احساسکور مذهبی مرد مذهبی را ارضاء نمی‌کنند، زیرا کمبودهای احساسکور مذهبی فرد مذهبی (آخوند) خیلی زیاد است بعد از این زنها و یا همزمان با این زنهای رسمی و صیغه‌ای این مردان مذهبی، مثل آخوند جماعت سراغ دختر نُه ساله، بچه پسرها، نوجوانان و جوانان پسر و حتی مردان می‌روند که تا بتوانند احساسکور مذهبی در ذهن و روح خودشان را تا حدودی هم که شده با شهوترانی ارضاء کنند. این ارث شوم به بعضی از مردان دیگر، حتی اگر مذهبی نباشند هم رسیده است. این جریانهای فاسد در مذاهب مختلف وجود دارند، چون آنها هم احساسکور مذهبی کمبود دار دارند، ولی در مسلمانان بیشتر است، ‌چون بی عقل تر، افراطی تر و اکثر کشورهای مسلمان فقیر، هر کی به هر کی، بی حساب و کتاب تر و کمبود زیاد دارند و از هر چیز نهایت سوء استفاده می‌کنند، البته در ایدئولوژی‌های ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی و سرمایه داری در اندازه‌های مختلف از این سوء استفاده‌های مختلف جنسی و غیر جنسی وجود دارد. آنها هم از این قاعده نادرست مستثناء نیستند. اما قانون و امکانات مالی و رفاهی در کشوری پشرفته بیشتر و سوء استفاده‌ها کمتر است. لازم به تذکر است که افرادی که از نظر ذهنی، روحی و ارگانیسمی خودشان را همجنسگرا می‌دانند که ممکن است با کمک پزشک نارسایی‌های همجنسگرایی ذهنی، روحی و جسمی آنها با معالجه و دارو بر طرف شود، ولی اگر هم‌ تغییری در ساختار همجنسگرایی آنها بوجود نیامد طبیعی است که آنها همجنسگرا باقی بمانند وفرق نمی‌کند که زن همجنسگرا و یا مرد همجنسگرا باشند، البته به اینها هم کسی نباید خودش را تحمیل کند و یا اینها نباید خودشان را به دیگران تحمیل کنند. دو همجنسگرا اگر می‌خواهند با هم باشند باید رضایت همدیگر را بر آورده کنند و طبق قانون هیچ فرد مذهبی و غیرمذهبی هم نباید مزاحم آنها شود. درباره اختلافات زن و مرد باید گفت که اگرزن و مرد رابطه‌های سالمی با هم داشته باشند همدیگر را کامل می‌کنند و تا حدود زیادی نواقص همدیگر را برطرف می‌کنند. اما نباید جای مرد و زن عوض شود. زن نمی‌تواند مرد باشد و رُل مردانه بازی کند و مرد هم همینطور و این قانون طبیعت است. اما با جمهوری اسلامی فاسد این مهم شدنی نیست وباید از جنبش انقلابی مهسا حمایت و پشتیبانی کرد تا این رژیم منفور به دست مردم ایران نابود شود و یک حکومت مردمی به همت خود مردم سر کار بیاید. در بخش دوم به حجاب اختیاری جنبش انقلابی مهسا می‌پردازم و اهمیت آن را با هم مورد بررسی قرار می‌دهیم.

 

 

اقتصاد مردم‌کش

علی مسیبی

خودرو گران ‌شد، نان گران ‌شد، لبنیات گران ‌شد، ماکارونی گران ‌شد، روغن گران‌ شد، مسکن گران‌ شد؛ و این گوش‌مان به شنیدن خبرهایی از این جنس عادت کرده است، خبرهایی که در چند ماه عمر دولت ناشایسته رئیسی هر روز و هر روز شنیده می‌شود و جالبتر واکنش رئیس دولت و دولتمردانش است؛ یارانه می‌دهیم، تقصیر دولت روحانی است، دستور می‌دهم که… و … وضعیت اقتصادی کشورمان آنقدر بد است که اکنون و با گرانی نان باید گفت که بخش زیادی از مردم نیازمند یک نان شده‌اند. دلایل سقوط ارزش ریال در برابر دلار بیش از هر چیز ناشی از اقتصاد ورشکسته و نیز نظام به‌هم‌ ریخته ولایی است. در این نوشته می‌آوریم که چرا افزایش بهای دلار به ریال را سر باز ایستادن نیست و چرا پیامدهای آن برای اقتصاد و مردم ایران زیان‌بار است. شهروند ایرانی، چه مسئول اقتصادی و چه خانه‌دار معمولی، پی ‌برده است که بهای کالاهای مورد نیازش همواره افزایش می‌یابد و در نتیجه با پولی که در اختیار دارد، همواره کمتر از پیش می‌تواند خرید کند. از همین رو، به جای نگهداری پول، کالایی را نگه می‌دارد که ارزش آن در پی ‌تورم از بین نرود و شاید بیش از آن افزایش یابد؛ همچون ارز و به‌ ویژه دلار گرانی دلار برای اقتصاد ملی و مردم ایران پیامدهای زیان‌باری خواهد داشت. دلار که گران شود، رشد تورمی قیمت‌ها با شتاب بیشتری ادامه خواهد یافت و مردمی که درآمدشان به همان نسبت افزایش نمی‌یابد، فقیرتر می‌شوند. دلار که گران شود، سرمایه‌گذاری نمی‌شود و تولید ملی فرو می‌پاشد. تولید تنها راه ثروت‌زایی و فقرزدایی است. برای این می‌باید سرمایه‌گذاری کنند و سرمایه انباشته شود. اما در دهه ۱۳۹۰، نه ‌تنها در ایران سرمایه‌گذاری نشد، بلکه سرمایه‌ای هم که وجود داشت، مستهلک شد و بدین ترتیب دستگاه تولید و اشتغال آسیب دید و مردم ناچار فقیرتر شدند. یکی از راهکارهای جلوگیری از گرانی دلار آزادی کارآفرینی برای همه مردم ایرانی در تولید است. برای این کار می‌باید دست رانت‌خواران سپاه و بنیادهای مذهبی و آقازادگان را از اقتصاد ملی کوتاه کرد و از تنش با جهانیان دست برداشت. کجا نظام ناشایست رئیسی خواست و توان این کارها دارد؟ نظام دیکتاتوری نالایق جمهوری اسلامی که نه می‌خواهد و نه می‌تواند با سازوکارهای ملی و علمی مشکل‌گرانی دلار و پیامدهای آن را حل کند، آیا می‌تواند با بگیروببند بهای ارز را کنترل کند؟ روشن است که نه.

 

 

 

قیام سراسری ۱۴۰۱- لرزه سنگین بر بنای پوسیده دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران

فرشاد اعرابی

در سالگرد قیام سراسری ۱۴۰۱ که با قتل مهسا امینی توسط گشت سرکوبگر ارشاد، کلید خورد، به بررسی ویژگی‌های برجسته این قیام و همچنین به تجارب و درس‌های آن خواهیم پرداخت. مهسا امینی دختر کرد جوان ۲۲ ساله‌ای بود که روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ از سوی گشت ارشاد در تهران دستگیر و در اثر ضربات مأموران گشت از ناحیه سر دچار شکستگی جمجمه و سپس مرگ مغزی شد. او را از روز ۲۲ شهریور در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان کسری بستری کردند ولی سرانجام روز ۲۵ شهریور بر اثر شدت جراحات جان باخت. بدنبال انتشار خبر در شبکه‌های اجتماعی مردم به خیابان آمدند و دست به اعتراض زدند که سپس تبدیل به قیامی بزرگ و گسترده شد. قیامی که از روز ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ پس از شهادت مظلومانه مهسا امینی، بدست مأمورین گشت سرکوبگر ارشاد به بهانه بدحجابی در تهران آغاز شد و با حضور گسترده و چندین ماهه مردم استمرار یافت. قیامی که با اعتراض به سرکوب گشت ارشاد علیه زنان ایران، شروع شد اما به سرعت کل نظام را نشانه گرفت و سرنگونی خامنه‌ای را در هر شهر و خیابان فریاد کرد. قیامی که از همه اقشار و صنوف و ملیت‌های مردم ایران در آن شرکت داشتند و نشان دادند در پی براندازی این نظام و برپایی ایرانی آزاد و حاکمیتی مردم‌سالار هستند. قیامی که بیش از ۶ ماه هر روز و هر شب در کوچه و خیابان و پشت بام‌ها شعله‌ور بود و بی‌گمان طولانی‌ترین و گسترده‌ترین قیام علیه حاکمیت دیکتاتوری ولایت فقیه در ۴۵ سال گذشته بود. فصل اول: ویژگی‌های برجسته قیام ۱۴۰۱: ۱- گستردگی: گستردگی از هر لحاظ یکی از ویژگی‌های اصلی قیام ۱۴۰۱ است شاید بتوان آن را اصلی‌ترین ویژگی این قیام به حساب آورد که در زیر به برخی از جنبه‌های آن می‌پردازیم. یکم گستردگی جغرافیایی: روز ۲۵ شهریور در تهران مردم و جوانان معترض به قتل مهسا امینی توسط مأمورین گشت ارشاد، در مقابل بیمارستان کسری و میدان آرژانتین تجمع کرده و با شعار می‌کشم، می‌کشم، هر آنکه خواهرم کشت به اعتراض پرداختند و به این ترتیب قیام ۱۴۰۱ در تهران کلید خورد و روز بعد مراسم خاکسپاری مهسا امینی در گورستان آیچی سقز با شعارهای مردم، شعله‌ور شد. روز سوم در ۲۷ شهریور آتش قیام به بیشتر شهرهای کردی از جمله سنندج و مهاباد و… سرایت کرد. روز چهارم مردم در شهرهای تهران، مشهد، رشت، اهواز، اصفهان، نیشابور، اراک، کرمانشاه و خرم‌آباد با شعارهای مرگ بر خامنه‌ای؛ خامنه‌ای قاتله، حکومتش باطله؛ به خیابان آمدند و از روز پنجم قیام همه شهرهای ایران را از جمله مشهد،‌ سبزوار، اراک، ایلام، مریوان، گرگان، بیرجند، اصفهان، ساری، تبریز، کرج، فردیس کرج، کرمانشاه، قزوین، شیراز، بندرعباس، کیش، کرمان، رفسنجان، سنندج، قم، خرم آباد، زنجان، رشت، اهواز، ارومیه، بوکان، مهاباد، اردبیل و همدان را با شعار محوری امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه؛ در برگرفت. این قیام در بیش از ۲۸۰ شهر از ۳۱ استان ایران گسترش یافت و خصلت سراسری به خود گرفت. خامنه‌ای برای خاموش کردن قیام، دستور برخورد خشونت‌آمیز و سرکوب مردم و شلیک به سوی آنان را داد. به دنبال آن، دستکم در ۱۳۴ شهر از ۳۰ استان، صدها تن از مردم و معترضین توسط مأموران خامنه‌ای بر اثر شلیک مستقیم یا ضربات باتوم به سر و نقاط حساس بدن و یا در زیر شکنجه، جان باختند. آمار جانباختگان براساس استان براساس خبرهایی که به کانون حقوق بشر ایران رسیده و یا توسط همکاران ما گردآوری شده، به این قرار است: آذربایجان غربی ۶۸ نفر، آذربایجان شرقی ۵ نفر، اردبیل ۱ نفر، اصفهان ۲۳ نفر، البرز ۴۵ نفر، ایلام ۷ نفر، بوشهر ۴ نفر، تهران ۱۲۲ نفر، چهارمحال و بختیاری ۲ نفر، خراسان رضوی ۱۸ نفر، خراسان شمالی ۱ نفر، خوزستان ۳۱ نفر، زنجان ۴ نفر، سمنان ۱ نفر، سیستان و بلوچستان ۱۶۰ نفر، فارس ۲۲ نفر، قزوین ۴ نفر، قم ۱ نفر، کردستان ۶۴ نفر، کرمان ۵ نفر، کرمانشاه ۳۱ نفر، کهگیلویه و بویراحمد ۶ نفر، گلستان ۲ نفر، گیلان ۳۴ نفر، لرستان ۴ نفر، مازندران ۳۰ نفر، مرکزی ۵ نفر، هرمزگان ۹ نفر، همدان ۳ نفر، یزد ۱ نفر. آمار جانباختگان قیام سراسری ۱۴۰۱، بر اساس استان: این آمار نشانگر ابعاد و گستردگی بی‌سابقه قیام ۱۴۰۱ است و به جرأت می‌توان گفت سراسر مناطق ایران را در برگرفت و همگانی شد. همچنین این آمار نشان‌دهنده شدت سرکوب در استان‌های کردنشین، تهران و سیستان و بلوچستان می‌باشد. نقش تهران بدلیل پایتخت بودن و مرکزیت آن روشن است و جای بحث ندارد اما دلیل وحشت نظام از استان‌های کردنشین و سیستان و بلوچستان به ظرفیت آنها در آزادسازی مناطق و ایجاد سکوی پرش برای برچیدن این نظام حاکم ارتباط پیدا می‌کند. دوم گستردگی مکانی: به برخی از آنها به صورت اجمالی اشاره می‌کنیم: قیام در کوچه و خیابان، در مدارس، در دانشگاه‌ها، در پشت بام‌ها، در بازارها، در استادیوم‌ها و بسیاری دیگر از مناطق و اماکن، جریان داشت. اگر چه اساساً کف خیابان‌ها در سراسر شهرها صحنه رویارویی قیام‌کنندگان با نیروهای سرکوبگر بود اما قیام در اماکن دیگری که امکان تجمع در آن فراهم می‌شد، به سرعت شکل گرفته و ادامه پیدا می‌کرد. ۱) دانشگاه‌ها: دانشگاه‌ها یکی از مراکز عمده و اصلی ادامه و استمرار قیام بودند. در بیش از ۱۲۴ دانشگاه و دانشکده و مراکز آموزش عالی در شهرهای مختلف کشور حرکت‌های اعتراضی، اعتصاب و تظاهرات با شعارهای دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد، دانشجوی زندانی، آزاد باید گردد، می‌کشم، می‌کشم هر آنکه خواهرم کشت، مرگ بر خامنه‌ای؛ و مرگ بر رئیسی؛ شکل گرفت. فقط در تهران ۴۲ دانشگاه تبدیل به محل اعتراض و تظاهرات دانشجویان علیه دیکتاتوری بود. در سایر شهرهای ایران نیز دانشجویان در دانشگاه‌ها و دانشکده‌های مختلف از جمله مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، کرج، سنندج، گرگان، رشت، بیرجند، کرمان، اهواز و… از هر فرصتی استفاده کرده و دست به اعتراض می‌زدند. دانشگاه صنعتی شریف در تهران، برجسته‌ترین دانشگاهی بود که در این قیام نقش ایفا کرد. به همین دلیل مأمورین امنیتی همراه با شمار بسیاری از نیروهای لباس‌ شخصی در شامگاه یکشنبه ۱۰ مهر با محاصره دانشگاه صنعتی شریف و حمله به دانشجویان، ضمن ضرب‌وشتم و تیراندازی، شمار نامعلومی از دانشجویان را زخمی یا بازداشت و به مکان‌های نامعلومی منتقل کردند. به ابعاد مشارکت دانشگاه‌ها و دانشجویان در قیام و نقش آنها در شعله‌ورتر کردن این قیام در جای دیگر بطور مفصل خواهیم پرداخت. 2) مدارس: با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی مدارس؛ دانش‌آموزان در سنین مختلف، از دختر و پسر به قیام پیوستند. آنان کلاس‌های درس را تعطیل کرده و به خیابان می‌آمدند و هنگامی که با ممانعت مدیر مدرسه روبرو می‌شدند، در همانجا (چه کلاس‌های درس و چه حیاط مدرسه) شعار می‌دادند. آنان شعار می‌دادند: امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه؛ مرگ بر خامنه‌ای؛ مرگ بر دیکتاتور؛ مرگ بر رئیسی؛ توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه؛ دانش‌آموزان عموماً با حمله و هجوم آدمکشان خامنه‌ای روبرو می‌شدند که از جمله می‌توان به حمله به دبیرستان شاهد در اردبیل در ۲۰ مهر ماه اشاره نمود. در این هجوم وحشیانه، اسرا پناهی جان باخت شمار دیگری از دانش‌آموزان مجروح شدند. در نمونه‌ای دیگر در رودبار دانش‌آموزان با سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور؛ به خیابان آمدند که مورد حمله‌ی لباس شخصی‌ها قرار گرفتند. مأموران لباس شخصی شماری از دانش‌آموزان را دستگیر کردند، اما مردم یورش بردند و دانش‌آموزان را از دست لباس شخصی‌ها آزاد کردند. 3) پشت بام و پنجره خانه‌ها: یکی از محل‌هایی که بصورت گسترده توسط مردم در قیام، مورد استفاده قرار گرفت تا بتوانند صدای خود را علیه حاکمیت دیکتاتوری بلند کنند، پشت بام و پنجره خانه‌ها بود. با تاریک شدن هوا، مردم در شهرهای مختلف به پشت بام‌ها رفته و از پنجره منازل خود، شعارهای ضدحکومتی می‌دادند. تهران تقریباً هر شب شاهد چنین صحنه‌های زیبایی از استمرار قیام بود. 4) اعتصاب در بازار شهرها: بر اساس آنچه در دوران قیام ثبت شده است، ۱۳۱ بازار در شهرهای مختلف ایران، در همبستگی با قیام مردم ایران یا صحنه تظاهرات و درگیری با مأمورین بود و یا بازاریان دست به اعتصاب زده و از باز کردن مغازه‌ها و فروشگاه‌های خود، امتناع می‌کردند. بازارهای مختلف تهران (از جمله بازارهای خیابان شوش، جمهوری، لاله‌زار، سرای ملی، بین‌الحرمین، نوروزخان، بازار کامپیوتر، بازار مسگرها، بازار نازی‌آباد، بازار آهن، بازار سپهسالار)، کردستان، آذربایجان غربی، اصفهان و خراسان رضوی، شاهد گسترده‌ترین اعتراضات بازاریان در دوران قیام بود.

 

 

 

زن‌ستیزی

صادق نوری

قوانین ایران زن‌ستیزی وتبعیض جنسیتی در ایران: جمهوری کثیف اسلامی ایران در قوانین ایران زن ستیزی و تبعیض جنسیتی نهادینه ‌شده و محدویت‌های فراوان برای زنان ایرانی وهمچنین موانع متعدد دراستخدام و فعالیت اجتماعی، قوانین ازدواج فقر روزافزون موجب سرخوردگی و افسردگی و نا‌امیدی در میان زنان‌ شده واین باعث ‌شده که ایران بالاترین خودکشی زنان درخاورمیانه را از آن خودشان کند و همچنین حجاب اجباری یکی از شناخته ‌شده‌ترین موارد نقض حقوق زنان است که در سال ۱۳۶۲ تصویب شد طبق این قانون زنان باید حجاب داشته باشند حتی اگر مایل به داشتن حجاب نباشند درایران هم در قانون و هم در عمل زنانی که مخالفت خود را با  قوانین حجاب اجباری نشان دهند مجازات می‌شوند یکی دیگر نقض حقوق زنان قتل‌های ‌ناموسی است که ضعف قوانین در رعایت‌ نکردن حقوق زنان و نقض آشکار حقوق زنان در جمهوری اسلامی ایران است یکی ازقانون‌های علیه زنان در قانون مجازات و ماده ۶۳۰ مجوزی برای قتل‌های ‌ناموسی است طبق این ماده هر گاه مرد، همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علنی به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند که ناقض حقوق بشر می‌باشد یکی دیگر از نقض حقوق زنان ازسوی جمهوری اسلامی ایران اجازه زنان به شوهر داده می‌شود طبق قانون مدنی ۱۱۱۴ زنان نمی‌توانند بدون اجازه شوهر خانه را ترک کنند و اگر شوهر اجازه ندهد. می‌تواند برود دادگاه و حکم برای ازدواج مجدد بگیرد و زن ناشیزه می‌شود و طبق عقیده جمهوری اسلامی زن هرگاه نافرمانی از شوهر خودش کند مرد اجازه ضرب شتم را دارد وقتی مرد مخالف اشتغال زن باشد طبق عقیده جمهوری اسلامی زن اجازه کار را ندارد و حتی اگه اجازه نداشته باشد نمی‌تواند از کشور خارج شود. ازدواج‌های اجباری زنان که جمهوری اسلامی ایران قدرت را به سرپرست داده نمونه‌های ذکر شده ناقض مواد زیر از سازمان حقوق بشر می‌باشد: ماده۱: همه آزاد و برابر به دنیا آمده‌اند. تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و ازلحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برابری رفتار کنند. ماده۵: شکنجه ممنوع. احدی را نمی‌توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد. ماده۲: عدم تبعیض. هر کس می‌تواند بدون هیچ‌ گونه تمایز، خصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادی‌هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره‌مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی، اداری و قضایی یا بین‌المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد. گواه این کشور مستقل، تحت قیمومیت یا غیر خودمختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد. ماده۳: حق حیات برای همه. هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. ماده۷: همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و برعلیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید به طور تساوی از حمایت قانون بهره‌مند شوند.

 

 

 

جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند اعدام را کنار بگذارد

صادق فرخی قصرعاصمی

شاید انتقام‌جویی بهترین کلمه‌ای باشد که بتواند جمهوری اسلامی در مجازات اعدام علیه معترضان را در خود خلاصه کند. جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند اعدام را کنار بگذارد،‌ چرا که دستور، او را بکش، یکی از پایه‌های حکومت‌داری‌اش برای حفظ مناسبات قدرت و طبقه است. طبقه نخبه سیاسی و اقتصادی طبقه‌ روحانیت است و مجازات مرگ را به عنوان یکی از ابزارهای تثبیت این اقتصاد سیاسی به کار بسته و به کار می‌بندد. اراده این طبقه هرجا که خدشه‌دار شود، کینه‌توزی‌اش را عیان خواهد کرد؛ درست مثل نمونه اعدام بهمن ورمزیار که حاکمیت می‌خواست اقتدارش را در برابر صداهای پرشمار مخالفان این مجازات دوباره تثبیت کند و بگوید به حکم قانون مبتنی بر کینه‌توزی تحت هر شرایطی عمل می‌کند. مجازات اعدام بیش از هر مجازات دیگری نشانه کینه‌توزی است. این مجازات تنها مرگ می‌سازد و نه زندگی، و او که اعدام می‌شود، قربانی یک مغلطه فلسفی است. اینکه هر فردی اراده‌ای آزاد و خودآیین دارد، اراده‌ای که مستقل از شرایط تحقق آن (طبقه، جنسیت،…) آزاد است. به این ترتیب، وقتی فعل را نمی‌توان مجازات کرد، و آن فعل نشانه تخطی بزرگی از قانون حاکم است، فاعل به مرگ محکوم می‌شود. اما این تخطی تنها تخطی از صورت قانون نوشته‌شده است. این مجازات تنها مرگ می‌سازد و نه زندگی، و او که اعدام می‌شود، رژیم اسلامی ایران که زیر فشار اعتراضات خیابانی و کارگری فراوانی در چند ماه گذشته بوده و هراس هر لحظه سقوط و محاکمه‌اش توسط مردم تمامی وجودش را فرا گرفته است می‌خواهد دوباره دهه شصت دیگری را با اعدام مخالفانش در زندانها به راه بیندازد و خفقان و وحشت را در جامعه نهادینه کنید. این رژیم آدمکش می‌داند که نسل جوان امروز قصد دارد تا با هر قیمتی که شده است جمهوری اسلامی را برای رسیدن به یک دنیای بهتر و انسانی کنار بزند و سرنگون کند. از این‌رو با سرعت هر چه بیشتری دست به حذف فیزیکی مخالفانش با استفاده از ماشین مخوف اعدامش که ۴۴ سال است خاموش نشده زده است. این جانیان بیش از چهار دهه است که چوبه‌های دار را برای مخالفین برپا کرده‌اند و جواب هر مخالفتی را با اعدام، شکنجه و زندان می‌دهند و قصد دارند که با قیچی اعدام سر یک نسل انقلابی را از تنشان جدا کنند ومانع وقوع یک انقلاب ضد اسلامی شوند. مطمئناً این اعدام‌ها بدون جواب نمی‌ماند و مردم جواب خشونت را با قهرانقلابی پاسخ خواهند داد و اجازه نمی‌دهند که دهه شصت دیگری در ایران رقم بخورد و با نام دین و قوانین اسلامی جان عزیزانشان را بگیرند و آزادی بیان و حقوق شهروندی‌شان قربانی مشتی مهملات پوچ و بی‌ارزش هزاروچهارصد سال پیش شود. انقلاب زن، زندگی، آزادی با قتل مهسا امینی توسط پلیس امنیت اخلاقی کلید خورد و به دنبال آن مردم معترض به حکومت اسلامی ایران به خیابان‌ها آمدند و با دست خالی در مقابل سگ‌های حکومتی و تیم‌های آدمکشی تا دندان مسلحی ایستادند که جواب اعتراض را با گلوله می‌داند و کسانی را که دستگیر می‌کردند زیر شکنجه و تهدید وادار به اعتراف اجباری عیله خود می‌کردند و آنها را در دادگاه‌های نمایشی به جرم نخواستن اسلام و حکومت اسلامی به اعدام محکوم می‌کردند و برای ارعاب در جامعه دست به اعدام زندانیان زدند. رژیم کودک‌کش و ضد زن اسلامی ایران با حمله شیمیایی سازمان‌یافته به مدارس آموزشی دخترانه در شهرهای ایران و مسموم کردن دختران دانش‌آموز دست به انتقام گرفتن ازآنان که بدنه اصلی اعتراضات بودند زده است و از هر روش و وسیله‌ای که در دست داشته باشد برای ضربه زدن به جنبش انقلابی استفاده می‌کنند. آمار اعدام‌های ایران در چند مدت گذشته بطور قابل توجهی روند صعودی پیدا کرده است بطوری که در عرض تنها ۱۱ روز بیش از ۵۷ نفر در شکنجه‌گاه‌های ایران به دست قاتلان اسلامی اعدام شده‌اند و همچنان این ارقام رو به افزایش است.

 

 

نه به اعدام و نه به جمهوری اسلامی

مهناز ترابی

سازمان حقوق بشر ایران می‌گوید پس از اعتراضات سراسری ایرانیان و جنبش زن، زندگی، آزادی، جمهوری اسلامی به طرز کم‌سابقه‌ای از مجازات اعدام برای به هراس‌افکنی در جامعه استفاده می‌کند. طبق این گزارش، در یک سال اخیر دست‌کم ۶۹۷ تن در ایران اعدام شدند. این سازمان حقوق بشری گفته این رقم نشان می‌دهد که آمار اعدام در در بازه زمانی مشابه سال قبل ۳۶ درصد افزایش یافته است. سازمان حقوق بشر ایران گزارش آمار اعدام‌شدگان را روز چهارشنبه، ۲۲ سنبله منتشر کرده است. در این گزارش آمده که ده معترض دیگر محکوم به اعدام‌اند و ۸۲ تن در معرض صدورحکم اعدام قرار دارند. بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران، دست‌کم ۳۹۳ تن در مدت مذکور با اتهام‌های مربوط به مواد مخدر اعدام شده‌اند؛ این رقم نسبت به مدت مشابه در یک سال پیش از آن، افزایش ۹۴ درصدی را نشان می‌دهد. سازمان حقوق بشر ایران از جامعه جهانی خواست در برابر استفاده گسترده حکومت جمهوری اسلامی ایران از مجازات اعدام، اقدام کند. محمود امیری‌مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این‌باره گفت: یک سال پس از اعتراضات سراسری، جمهوری اسلامی در متزلزل‌ترین نقطه‌ چهل ساله گذشته‌اش قرار دارد. این حکومت، رژیمی سرکوبگر با رهبرانی ناکارآمد و فاسد است که اعدام را دستاویزی برای ادامه بقا می‌داند. مدیر سازمان حقوق بشر ایران افزود: آن‌چه ما امروز در ایران می‌بینیم، نه مجازات اعدام بلکه قتل‌های گسترده فراقضایی است که با هدف جلوگیری از موج جدید اعتراضات انجام می‌شود. این جنایت عمدتاً در حق مردمی روا داشته می‌شود که به‌ حاشیه رانده شده‌اند و قربانیان کم‌هزینه‌ای محسوب می‌شوند. رژیم سرکوبگر و فاسد علی خامنه‌ای ملت ایران را به گروگان گرفته و از راه ارعاب و ترساندن مردم برای بقای خود و خاندانش دست و پا می‌زند. این افعی هزارسر یعنی علی خامنه‌ای مستبد و فریبکار با خشونت و بی‌رحمی تمام، جوانان و کودکان و مردم معترض کف خیابان را با گلوله‌های جنگی و ساچمه‌ای می‌کشد و اجساد قربانیان را دزدیده و خانواده‌های آنها را نیز با ارعاب و ترساندن از آینده افراد دیگر خانواده، وادار به سکوت کرده و جنازه عزیز کشته شده آن خانواده را با قیمتی‌گزاف شاید به اندازه پول فروش دو تا سه خانه به آنها پس داده و اجازه برگزاری هیچ نوع مراسم تدفین و بزرگداشتی به آنها نمی‌دهند. به طوری که جنازه باید در محاصره مأموران حکومتی مسلح و بدون حضور اعضای فامیل انجام شود و خانواده اجازه مصاحبه با هیچ خبرگزاری و رسانه‌های داخلی و خارجی را ندارد. مهر سکوت بر لبهای همه زده و دیگر افراد خانواده را از محل‌های کارشان اخراج کرده و زندگی را بر آنها تنگ و تنگتر می‌کند. رژیم فاسد و دیکتاتوری شیعه اسلامی و ولایت فقیه یعنی عین فساد و نشانگر نهایت ظلم بر انسان و انسانیت و تمدن بشری است. ملایان فاسدی که در مجلس شورا برای جوانان ایران توطئه‌ چینی کرده و آزادی زنان و دانش‌آموزان و دانشجویان دختر و حتی پسر را به صفر مطلق می‌رسانند.حکومت فاسدی که مردم ایران را بردگان خود بداند و مخالفان خود را بدون محاکمه عادلانه، احکام سنگینی از جزای نقدی تا زندان و تبعید و اعدام بدهد و با زور گلوله و اسلحه بر مردم حکومت کند، ماندگار نخواهد بود. حکومت ستمگر خامنه‌ای دجال با اخراج و زندانی کردن افراد نخبه و دانشمند و بیرون‌کردن دانشجویان واساتید معترض از دانشگاه‌های سراسر کشور، مهر تأییدی بر بی لیاقتی و بی‌سوادی مسئولان نظام خود می‌زند. مسئولانی که هیچ مسئولیتی جز پرکردن جیب خود و اقوام و بستگان خود ندارند و ارزها و سرمایه‌های مختلف ملی ایران را برای خود تصاحب می‌کنند. با ستمگری بی‌نمایان را از خانه‌هایشان بیرون ‌کرده و خانه و اموال آنها را تصاحب می‌کنند و اگر آن فرد اعتراض کند آتش به اختیار عمل‌ کرده و او را با گلوله می‌کشند. زمانی ما این توحش و ستمگری را به مغول و تاتار و هیتلر نسبت می‌دادیم. اما اکنون علی خامنه‌ای و حکومتیان فاسدش هزاران برابر وحشیانه‌تر و تروریستی‌تر عمل می‌کنند.من مهناز ترابی نویسنده و تهیه کننده این مقاله مخالفت خود را با این مزدوران و جلادان جمهوری اسلامی اعلام کرده و تا پایان این حکومت فاسد به افشاگری ظلم و ستم این رژیم جنایتکار و آگاه‌سازی مرم ایران زمینم که جان و روح من است ادامه می‌دهم. زنده باد زن، زندگی، آزادی؛ پایان حکومت اسلامی دیکتاتوری فرارسیده است. وعده ما در خیابان‌ها در روز ۲۵ شهریور سالروز مهسای دلاور ایران زمین.

 

 

حکومتی که کودک می‌کشد

محمودرضا صالحی

حکومت حاکم بر ایران که نقض حقوق شهروندان پیر از جوان نمی‌شناسد در این بین نقض حقوق کودکان و نوجوانان نیز دیده می‌شود به طوری که می‌توان مشاهده کرد کودکان و نوجوانان را با شلیک گلوله به قتل می‌رسند به وحشیانه‌ترین شکل شکنجه می‌شوند زندانی می‌شوند سؤال این است کجای دنیا به کودکانی معصوم گلوله شلیک می‌کنند کودک‌هایی که از لحظه تولد به دلیل اینکه تنها داخل ایران به دنیا آمده که حکومتی حکومت می‌کند که درش دمکراسی آزادی عقیده و بیان و حتی درش حقوق اولیه مانند حق حیات هم به آنها تعلق نمی‌گیرد. بی‌گناه متولد می‌شوند و به دلخراش‌ترین و درناک‌ترین روش توسط مأموران حکومتی مورد هدف شلیک گلوله قرار می‌گیرند و خانواده‌های آنها تهدید می‌شوند و تحت فشار شدید فشارهای حکومت قرار می‌گیرند. حتی بعد مرگ هم به اجساد آنها هم رحم نمی‌کنند اقدام به ربودن اجساد آنها از خانواده‌های داغدار می‌کنند و داغ بیشتری را بر دل خانواده‌ها می‌گذارند و قتل و اتفاقات ناخوشایند نوجوانان و جوانان در کشور ما صورت می‌گیرد در حالی که در کشورهای دیگر آنها را آینده و سرمایه هر کشور می‌نامند به آنها بها می‌دهند. زیرا ویژگی فعال مهمترین این گروه‌ها محسوب می‌شوند و سرمایه‌های بنیادی و ارزشمند هر جامعه هستند که به عنوان هدف و عامل برنامه‌های رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مورد توجه قرار می‌گیرند  در کشور ما همواره این دیدگاه اینکه که جوانان آینده‌سازان جامعه هستند و به لحاظ برنامه‌ریزی‌ها و ساختارهای اجرایی دارای باید اولویت اساسی باشد وجود ندارد و به و کشتن آینده‌سازان ایران می‌پردازند. می‌توان مشاهده کرد در اعتراضات اخیر نوجوانان زیادی به سطح شهر برای اعتراض آمده‌اند تا آزادی که از بدو تولد از آنها گرفته شده را مطالبه کنند به خیابان‌ها آمدن نوجوانان از جمله دلایل مشترک نوجوانان این است که به دنبال زندگی نرمال و عادی هستن بدون فقر بدون حکومت اسلامی این نوجوانان آزادی‌های مختلف از جمله آزادی عقده و بیان را می‌خواهند حقوق انسانی‌شان را می‌خواهند و از وضعیت که از حکومت ظالم مشاهده کردن ناکارآمدی حکومت این نسل را خسته‌کرده با توجه به اینکه هر انسانی میل به زندگی‌کردن و زنده‌بودن دارد نوجوانان را به سطحی از ناامیدی رسانده است به طوری که عقیده دارند که اعتراض می‌کنند تعداد زیادی از هم نسل‌شان کشته می‌شوند بهتر از این است که به دلیل‌های مختلف که مردم رو شکنجه می‌کنند مانند وضعیت بداقتصادی خفه‌کردن مردم عادی در خفا کشته بشوند بدون هیچ اعتراضی به ظلمی که در حق‌شان شده مرگ دردناک را تجربه کنند و از صفحه دنیا محو شوند و حکومت به کشتار خودش بی‌شرمانه ادامه دهد بدون اینکه آب از آب تکان بخورد پس نوجوانان و کودکان که شاهده قتل‌های سریالی حکومت‌بودن و هم چنین مشکلات اقتصادی در ایران و نبودن هیچگونه آزادی در ایران زجرکشیدن والدین‌شان از سوی حکومت بودند برای اتمام تمامی ظلم‌ها دانش‌آموزان در کنار دانشجویان و دیگر اقشار جامعه ایستادند و کشته شدند کودکان و نوجوانان کشته ‌شده در خیزش ۱۴۰۱ ایران افراد زیر ۱۸ سالی بودند که در خیزش ۱۴۰۱ ایران کشته‌ شدند و طبق آمار تعداد آنها تا یازدهم آذر ۷۰ کودک به ‌دست نیروهای حکومتی نظام جمهوری اسلامی در ایران کشته‌ شدند. تمامی این کودکان توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی یا با شلیک سلاح گرم یا در اثر ضرب‌وشتم، جان خود را از دست داده‌اند. تاکنون هیچ پرونده قضایی برای قتل کودکان تشکیل نشده ‌است و تحقیقات مستقل و معتبری درباره قتل این کودکان انجام نگرفته ‌است. ولی سؤال این است چند کودک بی‌گناه دیگر باید کشته شوند یا به بیان دیگر چند کودک باید کشته شوند که حاکمان ظالم کودک‌کش فقط حکومت کنند؟ جواب این است تنها کشتار معترضان برای حکومت کردن و ادامه این جمهوری ننگین اسلامی در ایران کفایت می‌کند با کشته شدن کودکان و نوجوانان پاک ایرانی تنها یک چیز را این حکومت بیان می‌کند، که حکومت‌های ظالم مثل حکومت حال حاضر ایران برای بقای خودش حاضر هست هر کاری را انجام دهند ولی با توجه به خرد جمعی تکثیر شده در اقشار و سنین مختلف و تفاوت اعتراضات اخیر نسبتاً به گذشته می‌توان امیدوار بود که ظلم حاکم بر ایران ادامه نخواهد داشت. کودک‌ستیزی و کودک‌کشی رژیم جمهوری اسلامی نه تنها بخشی از سرکوب یک نظام تمام‌گراست، بلکه همچنین ریشه در ماهیت دین سالارانه‌ی این رژیم دارد. قوانین اساسی، مدنی و کیفری جمهوری اسلامی بر شریعت اسلامی استوار است که در آن کودک به عنوان یک شخصیت مستقل جای ندارد و درنتیجه از حقوق ویژه خویش برخوردار نیست. کودک‌کشی در نظام جمهوری اسلامی نمودی است بارز از این واقعیت که نظام جمهوری اسلامی به هیچ اصل انسانی پای بند نیست و از درنده‌ترین جانوران روی زمین نیز بی‌رحم‌تر است.

 

 

 

سالگردقتل مهسا امینی و تولد یک سالگی قیام زن، زندگی، آزادی

پریا ترابی

بیست‌وپنج شهریور سالروز کشته ‌شدن مهسا امینی دختر ۲۲ ساله‌ای که به دلیل پوششی که مورد تأیید ملایان نبود بدست جلادان خامنه‌‌‌‌ای ضحاک و دیکتاتور کشته‌ شد. در پی ‌قتل مهسا ژینا امینی در زندان پلیس امنیت اخلاقی آغازگر جنبش زن زندگی آزادی بود. زنان و دختران شجاع ایران یکی پس از دیگری با برداشتن روسری و آتش‌زدن آن و بریدن گیسوان خود به این حجاب اجباری که چهل‌وپنج سال توسط حکومت ملایان و دیکتاتوران بزرگ خمینی و خامنه‌ای بزور بر سر زنان گذاشتند، اعتراض کردند. حکومت منفور جمهوری اسلامی با دروغ و فریب مردم ایجاد گردید و بانگ هشت ساله ایران و عراق موجب کشته ‌شدن بسیاری از جوانانی شد که باتری و شستشوی مغزی به میادین جنگ برده شدند. خانواده‌های آن عزیزان اکنون همه فهمیدند که فریب این حکومت مستبد و دروغگو را خورده‌اند و اکنون هم صدا با ملت عزیز ایران به خیابان‌ها آمده و شعار مرگ بر خامنه‌ای دیکتاتور سرمی‌دهند. بیست‌ویک شهریور ۱۴۰۱پیکر مهسا امینی با حضور هزاران نفر در آرامستان آیچی سقز به خاک سپرده‌شد. زنان  در آن روز با چرخاندن روسری‌های خود در هوا، شعار زن، زندگی، آزادی را سرمی‌دادند. بر سر مزار مهسا امینی نوشته‌ شده بود: مهسا جان تو نمردی، نامت رمز می‌شود. در سه روز پایانی شهریور ۱۴۰۱ هزاران نفر به خیابان‌ها ریختند و حکومت فاسد ولایت فقیه با تمام قوا و با اسلحه و تیراندازی به سوی مردم با آنها مقابله کرد. ۳۱ شهریور نیلوفر حامدی و یک هفته بعد الهه محمدی دو خبرنگار زن، در پوشش خبری قتل مهسا امینی بازداشت شدند و نهادهای اطلاعاتی نیلوفر حامدی و الهه محمدی را در بیانیه‌ای به ارتباط با دولت‌های خارجی اعلام کردند. در یک سال گذشته بیش از صد روزنامه‌نگار بازداشت و زندانی شده‌اند. نوجوانانی چون نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیل‌زاده و زنان جوانی چون حدیث نجفی  در اعتراضات روزهای آخر شهریور توسط جلادان حکومت فاسد خامنه‌ای به طرز فجیعی به قتل رسیدند. دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی سعی کردند با اغتشاشگر خواندن معترضین و انتشار مطالبی همچون بیماری‌های پیش زمینه‌ای و خودکشی روایتی دیگر از کشتار معترضین ارائه کنند. در مدارس و دانشگاه‌ها، دانشجویان و دانش‌آموزان به جنبش زن، زندگی، آزادی پیوستند و با تجمع و درآوردن روسری‌هایشان و سردادن شعار زن زندگی آزادی و پاره‌ کردن عکس‌های خمینی و خامنه‌ای از کتاب‌ها و تابلوهای روی دیوارها و آتش‌زدن عکس‌ها، اعتراض خود را اعلام کردند. در شهر اردبیل با یورش نیروهای وحشی خامنه‌ای جلاد به مدرسه دخترانه اسرا پناهی دانش‌آموز دختر بر اثر ضربات باتوم این نیروها جان باخت. شروین حاجی‌پور با سرودن ترانه، برای، که شعری از درخواست‌های مردم در اینستاگرام بود و این ترانه به سرود زن، زندگی، آزادی تبدیل شد و در صفحه شخصی اینستاگرام شروین ۴۰ میلیون بازدیدکننده داشت و با جایزه بین‌المللی و معتبر (گرمی) تقدیر جهانی شد.نیروهای سرکوبگر حکومت فاسد، شروین حاجی‌پور را بعد از دو روز از انتشار سرودش دستگیر و زندانی کردند.  در جمعه خونین زاهدان در ۸ مهر ۱۴۰۱ در پی ‌تجاوز یک فرمانده نیروی انتظامی به یک دختر ۱۵ ساله در چابهار، شهروندان بلوچ دست به اعتراض زدند و نیروهای سرکوبگر ولایت فقیه و جنایتکار خامنه‌ای در آن روز ۱۰۸ شهروند زن و مرد و کودک را با تیربار به قتل رساندند  سپاه در ابتدا مدعی شد که نیروهای جیش‌العدل این کشتار را کردند ولی مردم همه شاهد بودند که مسلسل از پشت‌بام کلانتری شماره ۱۶ زاهدان مردم را به گلوله بسته است. قتلها و اعدام‌ها‌ی زیادی در یک سال گذشته توسط جمهوری اسلامی انجام شده است .جمهوری اسلامی با سیاست تهدید مردم و سرکوب اعتراضات از طرق مختلف جنایات زیادی را انجام داده و همچنان ادامه می‌دهد. حقوق بشر ایران مستقر در نروژ ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ اعلام کرد که توانسته هویت ۵۳۷ تن از کشته‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ از جمله دست‌کم ۶۸ کودک، را ثبت کند. اگرچه با نگاهی به تاریخ اعتراض‌ها در ایران و باقی حکومت‌های استبدادی در قرن ۲۰ و ۲۱، کشتن معترضان، رخدادی تکراری به نظر برسد، اما کشتن کودکان در چنین ابعادی، نه فقط در ایران بلکه در جهان نیز رخدادی کم‌سابقه است. اعتراضات مردم ایران به کشورهای دیگر هم سرایت کرد از جمله تجمع اعتراضی ایرانیان در ۳۰ مهر در برلین که همبستگی خود را با مردم معترض ایران اعلام کردند. در مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان با مداخله مأموران امنیتی به خون کشیده شد. ده‌ها نفر از جمله محمود کشوری، مهرشاد شهیدی، مهسا موگویی، غزاله چلایی، حسینعلی کیاکجوری و بهنام لایق‌پور با تیراندازی مستقیم مأموران به قتل رسیدند. یک بسیجی به نام روح‌الله عجمیان نیز در این درگیری‌ها کشته شد که در رابطه با این پرونده چندین حکم اعدام صادر شد و احکام اعدام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی در روز ۱۷ دی اجرا شد. در روزهای ۲۴و ۲۵ و ۲۶ آبان مراسم یادبود کشته‌شدگان آبان ۱۳۹۸ در شهرهای مهاباد، بوکان، سقز، سنندج و دیواندره با حمله نیروهای امنیتی و کشته‌شدن ده‌ها شهروند همراه شد در روزهای ۲۸ ۲۹ و ۳۰ آبان نیز نیروهای سپاه به شهرهای مهاباد، جوانرود و بوکان حمله بردند شاهدان از مقاومت مردم با دست خالی خبر دادند. این حکومت فاسد و جنایتکار همچنان با تمام قوا با اخراج دانشجویان و اساتید دانشگاه‌ها و زندانی‌کردن دانشجویان و نخبگان و اساتید دانشگاه‌ها و وکلا و روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی و کارگری و اجتماعی و محیط زیستی و چپاول و غارت سرمایه‌های مردم ایران و گسترش فقر و بی‌سوادی، بزرگترین ظلم را به مردم در تاریخ ایران کرده‌اند.

 

 

یک سال از خیزش انقلابی که گذشت

فهیمه تیموری

۲۲ شهریور ماه بود. دختر جوانی پر از شور و شوق زندگی توسط گشت ارشاد در تهران بازداشت شد و بعد از سه روز، در اثر شدت جراحات به قتل رسید. مهسا امینی همان ژینای کردستان که نامش بر بلندای ایران و جهان فریاد زده شد و در این روزهای تاریخی ایران تبدیل به رمز مقاومت و انقلابی نوین گردید. اما اکنون از اعتراض فراتر رفته و تبدیل به انقلابی شده که مردم ایران پا در راهی گذاشته‌اند که نه تنها خودشان از همیشه امیدوارترند که به ثمر بنشیند، بلکه جهان را نیز وادار کرده‌اند که صدایشان را بشنوند. بیش از یک سال است که زنان و مردان شجاعی در ایران برای ابتدایی‌ترین حقوق اولیه خود، قهرمانانه مبارزه می‌کنند. امروز مردم در کف خیابان‌ها، دانشگاهها، مدارس، کسبه و بازاریان از هر گوشه و نقاط کشور، مردم با اعلام انزجار خشم و نفرت خود را نسبت به عملکرد حکومت حاکم ابراز می‌دارند. جمهوری اسلامی ژینای نازنین را کشت و دختر یک خانواده را بی‌گناه به قتل رساند و اما شعله اعتراض ایران از قلب کردستان برخاست و مردم در اکثر شهرهای کردستان اعتصاب کردند و نسبت به این جنایت حکومت اعتراض خود را نشان دادند و همین اعتراضات از شهرهای کردستان فراتر رفت و ۱۱۴ شهر را در ایران درنوردید و مردم متحدانه و قهرمانانه در کنار هم به مبارزه علیه این حکومت ضد بشریت پرداختند. مرگ مهسا یا همان ژینا ما و دختری که با آرزوهایش پر کشید، درد این جنایت تا مغز استخوان همه را سوزاند و یکی از خطرناک‌ترین موارد برخورد خشونت علیه زنان را در این پرونده می‌توان یافت. مهسا بر اساس سیاست ضد ملی جمهوری اسلامی حتی از نام اصلی خود ژینا نیز محروم بود و این مصداق دو نوع تراژدی تلخ است که امروز مردم ایران، زن‌کشی در سایه اسلام، را نیز تجربه کردند. جرقه آغاز دوره تازه اعتراضات و به دنبال خاکسپاری مهسا امینی زده شد. معترضان علیه نظام شعار دادند و زنان معترض روسری از سر برداشتند. پس از حمله و شلیک مستقیم نیروهای امنیتی به مردمی که در ادامه مراسم تشییع مهسا امینی مقابل فرمانداری سقز تجمع کردند، موج گسترده‌ای از اعتراض‌های خیابانی در ایران شکل گرفت و شعله‌های آتش مردم بیشتر و بیشتر شد و پا به عرصه میدان مبارزه گذاشتند. اعتراض‌های مردمی اخیر که سراسر شهرهای ایران را فرا گرفته است، نشان می‌دهد آنچه هم‌ اکنون در خیابان‌های ایران جریان دارد، پر‌قدرت‌ترین خیزش مردمی است که حکومت را به لرزه در آورده است. با این حال رویکرد حکومت همیشه خشونت بوده است اما واقعیت امر این است که حکومت تهران در حال فرسایش درونی است؛ حتی اگر در نتیجه اعتراض‌های کنونی سقوط نکند. در گذشته گفته می‌شد: کسی که باد می‌کارد، طوفان درو می‌کند. در واقع آشفتگی که هم ‌اکنون ایران را فرا گرفته، ناشی از همان هرج‌‌ومرجی است که حکومت ایران در منطقه ایجاد کرد. از زمانی که روحانیون در ایران به قدرت رسیدند، می‌خواهند سرنوشت ۸۰ میلیون انسان را خودسرانه و آن ‌گونه خود در نظر دارند، رقم بزنند که دیگر نمی‌توانند مثل گذشته هر آنچه می‌خواهند علیه مردم اعمال کنند. بیش از یک سال است از آغاز این اعتراضات که یکی از بزرگترین تظاهرات ضد حکومتی در سال‌های اخیر ایران است می‌گذرد. اگرچه حجم این اعتراضات را نمی‌توان با انقلاب (انقلاب ۱۳۵۷) و زمانی که میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها آمدند مقایسه کرد، اما همبستگی و یکپارچگی و اتحاد معترضان در این اعتراضات که خواهان سقوط جمهوری اسلامی هستند، به همان اندازه قوی است. حتی اگر جمعیت مردم کم باشد به مرور زمان و با ادامه دادن مخالفت با این حکومت به تظاهرات میلیونی تبدیل خواهد شد و جمهوری اسلامی این را خواهد دید. خوشبختانه چیزی که امروز دیده می‌شود نشانه‌گرفتن ریشه اصل نظام است و همین مساله باعث عصبانیت خامنه‌ای شده و مثل گذشته مردم ایران را اغتشاشگر، ارازل و دشمن خوانده است و باز به دشمن گفتن پناه برد به همین دلیل است که در طول این مدت بارها دیده‌ایم که معترضان با پاره‌ کردن تصاویر علی خامنه‌ای یا سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش کشیده‌اند و البته در مقابل نیز نیروهای سرکوبگر با گاز اشک‌آور، قمه‌کشی، با باتوم و حتی استفاده از گلوله‌های جنگی در صدد خاموش کردن صدای مردم بوده‌اند و آنها مقابل مردم توان سبعیت و خشونت حکومت آدم‌کش را به نمایش گذاشتند. در تاریخ معاصر در هیچ کشوری چنین اتفاقی نیافتاده است که نیروهای نظامی یک حکومت، با سلاح جنگی و به قصد کشتن بر روی معترضین غیرمسلح، آتش گشوده باشند و حاضر به هیچ پاسخ‌گویی به آمار کشته‌شدگان هم نباشد و بلکه کشته‌شدگان را به دشمن نسبت داده که در واقع خودش دشمن مردم است. وقتی که حکومت در ایران اینترنت را به روی مردمانش قطع می‌کند و خواهان شنیدن صدای معترضان نیست یعنی در حال کشتار همنوعان ما هستند. استفاده از سلاح جنگی علیه معترضان یک جنایت بین‌الملل است افرادی که در این جنایت مشارکت می‌کنند تا آخر عمر می‌توانند محاکمه شوند. جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته، معلم، کارگر، دانشجو، فعالان سیاسی و مخالفین و نخبگان را اعدام و شکنجه کرده و به قتل رسانده، مردم را به خروج از کشور هل داده تا بحران مشروعیت را از خود دور کند؛ اما این سیاست چون بومرنگی اکنون به سمت خودش برگشته است. چون به‌رغم همه تلاش‌ها برای توجیه سرکوب خونین اعتراض کنندگان و به‌رغم اختلاف‌هایی که میان جناح‌های حکومتی بوده و هست، معترضان با گذار از مجموعه نظام جمهوری اسلامی و جناح‌های آن، مهر پایان تاریخ مصرف را بر پیشانی علی خامنه‌ای و مجموعه نظامش کوبیدند. خشونت بی‌پروای حکومت که حتی کودکان و زندانیان را نیز هدف قرار می‌دهد، همراه با روایت دروغین مقامات جمهوری اسلامی، نیاز فوری به ورود جامعه جهانی و تشکیل مکانیزم پاسخگویی آمران و عاملان جنایت‌ها و تحقیق مستقل تحت نظارت سازمان ملل را بیش از پیش کرده است. مسئولیت قتل این معترضان به اعتراضات جاری، برعهده علی خامنه‌ای و نیروهای تحت امر اوست و آن روز خواهد رسید که در دادگاههای مردمی به جنایت علیه بشریت محاکمه شودند. زندگی و آزادی مال ماست و افق روشنی در پیش روی مردم است.

 

 

 

 

حجاب در ایران اختیاری یا اجباری؟!

عباس منفرد

حجاب اجباری یکی از موضوعات بسیار داغ سیاسی و اجتماعی در ایران است. برخی آن را خط قرمز اسلام می‌دانند و هر گونه مسامحه و اغماض در عدم رعایت حجاب را مساله‌ای نابخشودنی تلقی می‌کنند، برخی دیگر بر این باورند که در ابتدای انقلاب 1357  نیز مسئله اجباری کردن حجاب محل اختلاف میان علما بود و حجاب اجباری وجه شرعی ندارد و در قرآن هم اشاره روشنی به آن نشده ‌است. با تصویب قانون مجازات اسلامی به تاریخ 18 مرداد 1362 توسط مجلس شورای اسلامی، حجاب در ایران اجباری شد و برای عدم رعایت حجاب در معابر عمومی مجازات تعیین گردید. عربستان سعودی و ایران دو کشوری بودند که قانون حجاب در آنها اجباری بود، اما پس از اینکه در تاریخ دوم مهرماه سال 1398، عربستان سعودی قانون حجاب اجباری را لغو و آزادی عمل زنان در پوشش را به رسمیت شناخت، جمهوری اسلامی ایران به تنها حکومتی رسمی بدل شد که در کنار گروه‌های بنیادگرای غیررسمی همچون طالبان، داعش و بوکوحرام، به حجاب اجباری معتقد است و آن را مانند قانون اجرا می‌کند و مجازات تخطی از آن نیز تا 72 ضربه شلاق و حبس می‌باشد. از همان روزهای ابتدایی اعلام حجاب اجباری در ایران، مخالفت‌ها و تلاش‌های زیادی از طرف گروه‌های مختلف سیاسی شکل گرفت؛ اما از طرف دیگر علاوه بر برخی از گروه‌های مذهبی، حجاب اجباری، با هدف مبارزه با امپریالیسم، مورد تأیید و همراهی بسیاری از احزاب و گروه‌های چپ‌گرا مانند حزب توده و سازمان چریک‌های فدائیان خلق نیز بود. در نتیجه با تثبیت جمهوری اسلامی، طرح مسئله حجاب اجباری در حوزه عمومی کمرنگ شد و حتی به سال 1385 در کمپین یک میلیون امضا توسط زنان کنشگر، مسئله حجاب مطرح نگردید. نخستین کارزار عمومی با شعار مشخص نه به حجاب اجباری در سال 1392 با مشارکت برخی کنشگران سیاسی و مدنی، به‌ویژه کنشگران حقوق زنان، شروع به فعالیت کرد که توانست در زمان کمی مورد استقبال و مشارکت عمومی قرار بگیرد. در این کارزار، برخی از زنان اقدام به کشف حجاب و به اشتراک‌گذاشتن تصاویر خود کردند. پس از دوره‌ای از کارزارها، حرکت دختران خیابان انقلاب در سال 1396 پدیدار شد. در سال 1401 نیز مبارزه و مقابله با حجاب اجباری وارد مرحله‌ای کاملا جدید و عمومی‌تری شد. امروز پس از حادثه مهسا امینی که با شعار زن، زندگی، آزادی طرفداران زیادی را در داخل و خارج از ایران جلب کرد، حجاب همچنان یکی از موضوعات بسیار مهم و داغ در محافل سیاسی و اجتماعی ایران است. بسیاری از زنان و دختران ایرانی در مخالفت با حجاب اجباری اقدام به کشف حجاب می‌نمایند، اما حکومت نیز در این مساله به هیچ وجه گام پس نمی‌گذارد. از یک سو علیه برخی از چهره‌های سرشناس و بازیگرانی که اقدام به کشف حجاب کرده‌اند، پرونده‌های قضایی تشکیل می‌شود و از سوی دیگر اماکن و رستوران‌ها به دلیل ارائه خدمات به افراد بی‌حجاب پلمپ می‌شوند. محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در خصوص حضور بدون حجاب اجباری برخی زنان بازیگر در مراکز عمومی گفت: از لحاظ قانونی به کسانی که کشف حجاب کرده‌اند نمی‌توانیم اجازه حضور در برنامه‌های هنری را بدهیم. اعلام کردیم که در این زمینه قانون محور برنامه‌های ما خواهد بود و کسی که خارج از قانون برخورد کند بنا بر مقررات با او برخورد می‌شود. در همین راستا، علی صالحی دادستان عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد که کتایون ریاحی، پانته‌آ بهرام، افسانه بایگان، فاطمه معتمدآریا و رضا کیانیان به دادگاه احضار شده‌اند. اعلام گردید که از بین این افراد برای فاطمه معتمدآریا و افسانه بایگان به علت کشف حجاب در مراسم نکوداشت آتیلا پسیانی، هنرپیشه سینمای ایران پرونده قضایی تشکیل و به دادسرای ارشاد ارسال شده است. همچنین در روزهای گذشته پلیس ایران در راستای طرح مقابله با بی‌حجابی اقدام به پلمب واحدهای صنفی و مراکز تجاری کرده است. در این راستا 45 واحد در استان هرمزگان پلمب شد. فرمانده انتظامی استان کرمانشاه نیز اعلام کرد که در راستای طرح عفاف و حجاب 45 واحد صنفی پلمب شده است. جواد محمدی فشارکی، مدیر بازرسی و نظارت اصناف شهرستان اصفهان نیز اعلام کرد که 69 واحد صنفی در اصفهان پلمب شده است. همچنین 11 واحد صنفی در شهرستان رودسر گیلان، 7 واحد در آذربایجان شرقی، 3 باب داروخانه در تهران و چندین مغازه در ایران‌مال پلمب شدند. مجتمع تجاری اپال نیز با 450 واحد صنفی و هزار پرسنل و همچنین چند رستوران متعلق به چهرهای مشهور ورزشی و هنری ایران در تهران پلمب شد. بدین‌ترتیب طی چند ماه اخیر هزاران واحد صنفی؛ شامل فروشگاه، رستوران، داروخانه، کلینیک و مرکز گردشگری و تفریحی در سراسر ایران به علت کشف حجاب پلمب شده‌اند. در واکنش به این اقدام، دکتر نعمت احمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری در تهران گفته است: پلمب این واحدهای صنفی، قانونی نیست، چون قانونگذار هنوز جرمی را تعریف نکرده است که بر مبنای آن مجازات شوند.

 

ایران از نگاه تصویر: زن، زندگی، آزادی

مینا کرمیان

ایران از نگاه تصویر: چشم‌هایی که دیگر نیستند

مینا کرمیان

ایران از نگاه تصویر: ایران من

بارین شاهسوند 12 ساله

 

 

 

اطلاعیه 1554

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram