نشریه بشریت شماره ۲۷۷

آرشیو نشریه بشریت

روی جلد  پشت جلد

فهرست مطالب نشریه بشریت شماره 277

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
4
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، تیر ماه ۱۴۰۲
مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی
5
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، تیر 1402
کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن،
 سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی
5
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، تیر ۱۴۰۲
پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، ابراهیم یوسفی
6
گزارش آماری قتل‌های قانونی، تیر ماه ۱۴۰۲
فرشاد اعرابی
6
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، تیر ماه 1402
پویا حسابی، مرجان شعبان‌نژاد، 
امیررضا ولی‌زاده، سعید پورمن
6
گزارش آماری نقض حقوق زنان، تیر ماه 1402
سعید پورمند، فهیمه تیموری، 
کیمیا قزلباش، مهرناز جلالوند
7
گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۵ ژوئن ۲۰۲۳
سونیا سوارکوب
7
گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۹ جولای ۲۰۲۳
مرضیه مهدیه
10
گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۶ جولای ۲۰۲۳
سپیده عشقی
14
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق محیط زیست، ۱۷ جولای ۲۰۲۳
سونیا سوارکوب
16
حقوق سلب شده از شهروندان در سال ۱۴۰۱
صادق نوری
20
در شکنجه‌گاه‌های زندان زنان چه می‌گذرد بخش دوم
پروین محمدی افقا
21
مجید کاظمی فریاد بی‌صدا
علی مسیبی
21
دیکتاتوری مذهبی
پریا ترابی
22
رژیم کودک‌کش
مینا آقابیگی
22
خامنه‌ای به نمایندگان مجلس: به دنبال رضایت مردم نباشید، رضایت نظام مهم است
کاوه قزلباش
23
سپاه پاسداران تروریسم بین‌المللی
مهناز ترابی
23
حکومت در مخمصه اجباری حجاب
اسفندیار سنگری
24
جمهوری اسلامی چقدر در سال صرف اعمال حجاب اجباری در ایران می‌کند؟
پریسا نیکونام نظامی
24
خیریه‌ای بنام جمعیت امام علی
کریم ناصری
25
قفس، (پیش‌بند) به یاد سپیده فرهان
نوید احمدی
25
سرکوب خیزش ۱۴۰۱ ایران
سپهر رضایی شایان
26
18 تیر ١٣٧٨ شبیخون حاکمیت به کوی دانشگاه
فرشاد اعرابی
26
اطلاعیه 1546
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
27

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند

سردبیر: مینا  آقابیگی

صفحه آرا: نرگس مباشری‌فر، سپیده عشقی

طرح روی جلدوپشت جلد: مازیار پرویزی

امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند

ویراستارها: نرگس مباشری‌فر، رضا شایگان، پوریا طالب‌زاده، لیلا ابوطالبی

چاپ و توزیع: مصطفی حاجی‌ قادر مرحومی

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

عکس جلد کتاب‌ها

در صفحه ۲ نشریه آمده ‌است.

  1. دوست بازیافته

نویسنده فرد اولمن، ترجمه مهدی سحابی، داستان کتاب «دوست بازیافته» در آلمانِ قبل از جنگ و پیش از شکل‌گیری فاشیسم می‌گذرد و زندگی دو نوجوان هم‌مدرسه‌ای را حکایت می‌کند. آنان فارغ از دنیای پیرامون، زندگی به ظاهر آرام و بی‌دغدغه‌ای را می‌گذرانند. از این دو، یکی یهودی و دیگری متعلق به یک خاندان اشرافی است.

۲. تفکرات تنهایی

نویسنده ژان‌ژاک روسو، ترجمه پزشکپور، یکی از آثار مشهور ادبی جهان کتاب تفکرات تنهایی است که توسط ژان‌ژاک روسو نوشته شده است.کتاب تفکرات تنهایی را می‌توان بعد از اعترافات خواند یعنی ادامه همان تفکرات است البته بی‌خیال‌تر و آرام‌تر.

۳. قلب زن

سامرست موام،ترجمه حسین بدل‌زاده، کتاب قلب زن یکی از بزرگترین شاهکارهای سامرست موام نویسنده چیره‌دست است. این اثر را موام هنگامی ‌که در بستر بیماری بود، نوشته است. وقایع این داستان پرورده خیال نیست بلکه از خاطرات و مشاهدات مؤلف در جزایر جنوب منبع یافته است.

۴. قانون جنگل

آیزاک آسیموف و نیکولاس تینبرگن، محمود بهزاد، این کتاب شامل چهار مقاله است که به سبب ارتباطی که با رفتار آینده نوع آدمی دارند، در یک مجموعه انتشار می‌یابند. مقاله اول، قانون جنگل نام دارد که نگارنده آن را به منظور رفع سوء تفاهمی جهانی، که تحت این عنوان در ذهن‌ها ایجاد شده، به رشته تحریر درآورده است. مقاله دوم، جنگ و صلح در آدمی و حیوانات، ترجمه فصلی است به قلم تینبرگن از کتاب آدمی و حیوانات درباره ریشه‌های رفتار پرخاشجویی گروهی انسان در حیوانات و چاره‌های احتمالی آن، مقاله سوم، رفتار آدمی و مقاله چهارم آینده آدمی، ترجمه دو فصل از کتاب راهنمای علم، تألیف آیزاک آسیموف است.

۵. تاریخ سامانیان: عصر طلایی ایران بعد از اسلام

نویسنده جواد هروی، این کتاب بر آن است تحقیقی از حیات سیاسی دودمان سامانی در قرن‌های سوم و چهارم هجری به دست دهد. مؤلف دوران حکمرانی سامانیان را از بدو شکل‌گیری تا سقوط آن به پنج مرحله تقسیم نموده است. بخش اول مربوط به چگونگی استقرار سامانیان در شرق است که از دو فصل تشکیل شده است. 1- بررسی جایگاه و موقعیت سامانیان، 2ـ پیشینه و خاستگاه آل سامان و چگونگی دست‌یابی آنها بر امارت ماوراءالنهر. بخش دوم درباره دوران اقتدار سیاسی نظامی سامانیان است که در آن ابتدا از قدرت‌گیری امیر اسماعیل و بنیانگذاری دولت سامانیان و گسترش قلمرو در ماوراءالنهر و طبرستان صحبت شده، سپس عصر امارت احمدبن اسماعیل (احمد دوم) بررسی می‌شود. بخش سوم دوران امارت نصر دوم و عصر طلایی سامانیان نام دارد. کشمکش‌های نصر دوم بر سر خراسان و طبرستان و گرگان، همچنین وزرای سامانی چون بلعمی، جیهانی، مصعبی، نیز مناسبات سامانیان با چین و روس مطالب اصلی این بخش را تشکیل می‌دهند. بخش چهارم که مربوط به دوران تنزل اقتدار سیاسی نظامی سامانیان است از سه فصل تشکیل شده است. 1ـ روزگار امارت نوح‌بن نصر (نوح دوم سامانی)، 2ـ روزگار امارت عبدالملک اول، 3ـ امارت منصوربن نوح (منصور اول). آخرین بخش کتاب به دوران ضعف اقتدار سیاسی نظامی و سقوط سامانیان اختصاص یافته مشتمل بر چهار فصل است. 1ـ امارت نوح‌بن منصور (نوح سوم)، 2ـ امارت منصوربن نوح (منصور دوم)، 3ـ عبدالملک دوم و سقوط سامانیان، 4ـ اسماعیل منتصر آخرین مدعی سیاسی نظامی سامانیان. کتاب همچنین از بخشی مقدماتی شامل نقد و معرفی منابع و مآخذ عمده این دوره، بررسی تحقیقات عمده، تبارنامه سامانیان و نقشه قلمرو آنها برخوردار است. صفحات پایانی نیز به فهرست منابع اختصاص یافته است.

۶. فلسفه سیاسی

دیو رابینسون، جودی گراوز، ابراهیم اسکافی فلسفه سیاسی کندوکاوی ذهنی است در باب بنیادی‌ترین سازوکارهای جوامع انسانی: اینکه جوامع بر چه اساسی شکل می‌گیرند و پایدار می‌مانند، ارتباط آنها با دولت‌ها از سویی و با اخلاقیات از سوی دیگر چیست، سلسله مراتب قدرت چگونه تعریف می‌شوند و کدام قدرت‌ها مشروعیت دارند و کدام یک نه. با بررسی مفاهیم و مقولاتی از این دست، کتاب حاضر به خواننده کمک می‌کند تا قدم اولی را در حوزه‌ای بردارد که هم بر واقعیت‌های روزمره اتکاء دارد و هم بر ذهنیت‌هایی که لزوما واقعی یا منطقی نیستند.

۷. به کجا می‌رویم؟

ایزاک آسیموف، مترجم هوشنگ غیاثی‌نژاد این مجموعه دو جلدی حاوی هفده داستان کوتاه علمی-تخیلی است که به انتخاب و با ویراستاری ایزاک آسیموف آماده شده. در میان نویسندگان داستان‌ها نام‌هایی همچون آرتور سی‌کلارک، جرومی بیکسبی، لاری نیون و… به چشم می‌خورند. آسیموف در انتهای هر داستان دو بخش کوتاه آورده. در بخش اول به تحلیل هر داستان پرداخته و در بخش دوم به جنبه‌های علمی داستان اشاره کرده است .اولین داستان کتاب با عنوان سوراخ‌های دور مریخ با این جملات آغاز می‌شوند: خدمه سفینه‌های فضایی بایستی بر مبنای شایستگی‌های عقلی و غیراحساسی فردی انتخاب شوند. بهانه‌گیرهای سمج، صاحبان استخوان‌های برآمده، وسواسی‌ها و به خصوص کسانی که سفارش شده بودند، به درد این کار نمی‌خوردند. من از تجربه تلخی سخن می‌گویم. زیرا در اولین هیئت اعزامی به مریخ، هاک آلنبی با مزخرفات و جناس‌هایی که می‌بافت ما را به مرز دیوانگی رساند. بالاخره به این نتیجه رسیدیم که حرف‌هایش را پشت گوش بیندازیم. لیکن هیچ ‌کس نمی‌توانست آخرین مطلب کلاسیک او را نادیده بگیرد. آن مطلب در تقویم سالیانه دانش ستاره‌شناسی نوشته شده و در آن‌جا باقی خواهد ماند. آل نبی به عنوان فرمانده هیئت اعزامی، اولین کسی بود که پایش را بر سطح مریخ گذاشت و از سفینه خارج شد. وقتی او از محفظه هوا بند سفینه مارس I بیرون رفت، همان پایش را بر روی یک صخره مناسب گذاشت، نوک پوتین سنگین‌اش را در یک حفره قرار داد، پایش سر خورد، قوزک آن در رفت و روی باسن‌هایش به زمین خورد…

۸. معجزه خداباوری: براهینی در تأیید و رد وجود خداوند

جی‌ال‌مکی کتاب معجزه خداباوری، اثر جی‌ال‌مکی، از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در سنت فلسفه تحلیلی، به بحث درباره وجود خداوند می‌پردازد. در این کتاب، مکی به بررسی استدلال‌هایی که در دفاع یا رد خدا طرح شده‌، می‌پردازد و با دقت و ظرافتی که مشخصه یک اثر برجسته در فلسفه تحلیلی است، بحث‌های متفاوتی را که درباره خدا مطرح شده بررسی می‌کند. دیگر ویژگی این کتاب که بر جذابیت آن افزوده، این است که مکی بحث‌های خود را به فیلسوفان دین در سنت تحلیلی مانند ریچارد سوئین‌برن و آلوین پلانتینگا محدود نمی‌کند و مواضع فیلسوفان غربی بسیاری را که درگیر بحث درباره وجود خداوند شده‌اند، طرح و بررسی می‌کند. مکی در این کتاب، آرا و نظرات پاسکال، لاک، هیوم، بارکلی، کانت، ویتگنشتاین، کیرکگارد، ویلیام جیمز و… نقد و بررسی می‌کند. گذشته از محتوای غنی کتاب، زمینه تاریخی شکل‌گیری آن نیز از دلایلی است که بر اهمیت آن می‌افزاید.

۹. آشنایی با فیلسوفان

پل استراترن، آشنایی با فیلسوفان مجموعه‌ای از زندگی‌نامه‌های فیلسوفان مشهور است که برای گشودن باب آشنایی با اندیشه‌ها و دیدگاه‌های آنان مدخل مناسب و مغتنمی به نظر می‌رسد. در هر کتاب گذشته از ارائه‌ی اطلاعات زندگی‌نامه‌ای، افکار هر فیلسوف در رابطه با تاریخ فلسفه به طور کلی و نیز در رابطه با جریان‌ها و تحولات فکری و اجتماعی و فرهنگی عصر او بازگو می‌شود و بدون ورود به جزئیات نظریات و عقاید او، مهمترین نکته‌های آنها با بیانی ساده و روشن و در عین حال موثق و سنجیده بیان می‌شود. اساس کار در این کتاب‌ها سادگی و اختصار بوده است تا جوانان و نیز همه‌ی خوانندگان علاقه‌مندی که از پیش مطالعات فلسفی زیادی نداشته‌اند بتوانند به آسانی از آنها بهره بگیرند و چه بسا همین صفحات اندک انگیزه‌ی پی‌جویی بیشتر و دنبال‌ کردن مطالعه و پژوهش در این زمینه می‌شود. این مجموعه شامل 5 جلد کتاب می‌باشد.

۱۰. شیعه‌گری و امام زمان

مسعود انصاری، این پژوهش به گونه آشکار تئوری شیعه‌گری، افسانه امام زمان سازی، رویدادهای راستین تاریخ اسلام را که بوسیله آخوندهای شیعه‌گری دگردیسی شده و خرافاتی را که در تاروپود نهاد شیعه‌گری و امام زمان سازی به کار رفته، بر پایه صدها بنمایه توانگری که بوسیله تاریخ‌نویسان نامدار عرب و غیرعرب نگارش شده، ژرف‌یابی کرده و نشان می‌دهد که چگونه ملایان و آخوندهای شیعه‌گری به منظور تأمین منافع فردی و طبقاتی خود، ملت را با مشتی تئوری‌های دروغین و نابخردانه افسون و آنها را به ژرفای واپسگرایی و فروافتادگی واژگون کرده‌اند.

۱۱. شیعی‌گری

احمد کسروی، شیعی‌گری با نام دیگر بخوانند و داوری کنند کتابی نوشته شده از احمد کسروی است که به خرده‌گیری‌هایی به کیش شیعه می‌پردازد. شیعی‌گری یکی از سه‌ کتاب کسروی (دو کتاب دیگر بهائی‌گری و صوفی‌گری) در خرده‌گیری بر آنچه که بددینی می‌خواند است. این کتاب در زمان زندگانی کسروی جنجال‌های فراوانی را برانگیخت و حتی کار به دادخواهی او در دادگاه کشید؛ ولی پیش از طی کامل مراتب قانونی و صدور حکم، چند تن از مراجع تقلید شیعه با فتاوا و حمایت‌های خویی، عبدالحسین امینی، حسین قمی بروجردی، صدر پدر امام موسی صدر و روح‌الله خمینی (از روحانیون شیعه) در ابتدا به ترور ناموفق نواب صفوی و سپس با اقدام دو عضو دیگر علی‌محمد امامی و حسین امامی کسروی را به همراه منشی‌اش در کاخ دادگستری به قتل رسانیدند. رسول جعفریان، ضمن ورق‌پاره خواندن شیعه‌گری، آن را یکی از تندترین و افراطی‌ترین نوشته‌ها ضدّ مذهب تشیع در ۵۰ سال پیش از دهه بیست شمسی می‌خواند. وی کسروی و سید علی‌محمد باب را شبیه به هم اما با تفاوت‌هایی در فضا و هوا و دارای برانگیختگی می‌داند. کتاب بخوانید و داوری کنید همان شیعه‌گری است که پس از ممنوعیت شیعه‌گری با افزودن تغییرات تحت نامی جدید به چاپ رسید.

۱۲. تاریخ عضدی

سلطان احمدمیرزا عضدالدوله، شرح حال زنان و دختران و پسران و متضمن سی‌وهشت سال سلطنت و نوادر احوال فتحعلی شاه قاجار.این کتاب، گزارش نامرتبی از تاریخ دوران سلطنت آقا محمدخان و فتحعلی شاه قاجار است. مؤلف کتاب، سلطان احمدمیرزا عضدالدوله، از فرزندان فتحعلی شاه است که در سال 1240 ه.ق متولد شد و در اواسط دوره مظفرالدین شاه قاجار درگذشت. بیشتر مندرجات کتاب، شرح حال زنان، دختران و پسران فتحعلی شاه و همچنین، جزئیات فراوان از وقایع داخل دربار است. عضدالدوله، در این کتاب، به شرح مبسوط و متوالی حوادث تاریخی نمی‌پردازد. وجهه نظر او تاریخ‌نویسی نیست بلکه بیشتر نقل خاطرات و گردآوری شنیده‌ها و مشهودات است. این ویژگی، کتاب را خواندنی و جالب کرده است. سلطان احمدمیرزا عضدالدوله، شاهزاده‌ای فاضل و باکمال بود. او اوقات خود را بیشتر به مطالعه و تحقیق می‌گذراند و کمتر به سیاست می‌پرداخت. عضدالدوله از دوران سلطنت پدرش، فتحعلی شاه و آقا محمدخان، خاطرات گرانبهایی داشت که آنها را در تاریخ عضدی ثبت و ضبط کرده است. کتاب حاضر که به نام مؤلفش شاهزاده عضدالدوله سلطان احمدمیرزا به تاریخ عضدی شهرت یافته کتاب ارزنده‌ای است در باب سه پادشاه نخستین سلسله قاجاریه یعنی آغا محمدخان بنیانگذار سلسله و بردارزاده‌اش باباخان که پس از جلوس بر تخت سلطنت به نام فتحعلی شاه خوانده شد و نوه فتحعلی شاه و ولیعد وی محمدمیرزا که پس از استقرار بر مسند پادشاهی ایران محمد شاه نامیده شد.

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، تیرماه ۱۴۰۲

مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی

تیر خرداد موضوع ردیف
۴۸ ۳۳ آلودگی هوا ۱
۱۰ ۱۰ آلاینده‌های زیست‌محیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانه‌ای) ۲
۱۰ ۱۰ جنگل و اراضی ملی (آتش‌سوزی و از بین رفتن مراتع) ۳
۳۴ ۲۱ بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه ۴
۱۶ ۳ طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروش‌های غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راه‌سازی و…) ۵
۲ ۴ ضرب‌وشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیط‌بانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست ۶
۳۱ ۸ گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) ۷
۰ ۹ صید و شکار، حیوان‌آزاری ( بازداشت و احکام صادره) ۸
۰ ۴ کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی ۹
۰ ۱ قاچاق چوب، خاک و حیوانات ۱۰
۰ ۱ گونه‌های گیاهی و درختان در حال انقراض ۱۱
۱۳۵ ۱۰۴ جمع 12

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از۱۳۵خبر که در طول ماه تیر تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع ازمحیط زیست تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیده‌بان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمع‌آوری ‌گردیده است.آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست در تیر ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهان‌بین، رزا جهان‌بین، حمیدرضا امینی، علی برومند، کاوه قزلباش، ندا فروغی، مجید رئوفی، فرشته خیام‌الحسینی، صمد جعفری، سپهر رضائی شایان، سعید طائف، محمودرضا صالحی، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، قندیل دادخواه، مرضیه علیکرمی، بهاره مسگری؛ سونیا سوارکوب می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است.

https://mohitzist.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، تیر 1402

کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان تیر ماه ۱۴۰2
موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان سایر ادیان
احضار و بازجویی 8 1 0 0
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان 15 7 60 4
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی 9 25 2 0
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 12 0 0 0
حبس 15 39 57 4
آزادی و مرخصی زندانی 6 4 0 0
تفتیش و ضبط و مصادره 2 6 0 0
جمع کل 67 82 119 8

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 180 خبر که در طول تیر ماه 1402 تهیه شده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، هه‌نگاو، بی‌بی‌سی فارسی، جمع‌آوری گردیده، تهیه شده است.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در تیر ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی، سعید بهشتی متین، قندیل دادخواه، پوریا فرجی، سعید طائف، کیمیا قزلباش، اسفندیار سنگری، داود لطفی، محمدمهدی خسروپناه، عباس رهبری، مریم حبیبی، لیلا ابوطالبی، کوثر ولی‌زاده، شراره هادی‌زاده رئیسی، می باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://adian.bashariyat.org/

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، تیر ماه ۱۴۰۲

پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، ابراهیم یوسفی

تیر خرداد عنوان ردیف
۷۱ ۴۵ اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بین‌المللی، بیانیه‌های بین‌المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان ۱
۱۰۶ ۱۱۳ بازداشت‌ها ۲
۱۰ ۱۶۷ احضار ۳
۳۵ ۵۶ احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه ۴
۱۸ ۳۷ زندان و زندانی شامل: ضرب‌وشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری ۵
۱۳ ۲۶ کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت ۶
۱۵ ۳۵ تیراندازی به مردم ۷
۱۰ ۱۶ موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی و انفجار مین ۸
۲۷۸ ۴۹۵ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۳۸خبر که در طول ماه تیر ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، هه‌نگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیده‌بان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانه‌ها، ایران وایر، رسانک و جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در تیر ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: غزاله‌السادات ابطحی، فرشاد اعرابی، کریم ناصری، صادق فرخی قصر عاصمی، حسن حمزه‌زاده، نرگس مباشری‌فر، رضا شایگان، لیلا ابوطالبی، علیرضا قادربیگی زاد، میلاد ترغیبی، ابراهیم یوسفی، پریسا نیکونام نظامی و نوید احمدی می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

گزارش آماری قتل‌های قانونی، تیر ماه ۱۴۰۲

فرشاد اعرابی

ردیف موضوع و نوع جرم کودک زنان مردان جمع
۱ اخبار اعدامیان ۰ ۰ ۲ ۲
۲ صدور حکم اعدام قتل ۰ ۰ ۳ ۳
محاربه ۰ ۰ ۲ ۲
تجاوز ۰ ۰ ۱ ۱
۳ اجرای حکم اعدام قتل ۰ ۴ ۱۹ ۲۳
مواد مخدر ۰ ۰ ۲۵ ۲۵
تجاوز ۰ ۰ ۵ ۵
محاربه ۰ ۰ ۲ ۲
۴ رهایی از اعدام و قصاص قتل ۰ ۰ ۳۱ ۳۱
۵ مرگ در زندان،مرگ زیر شکنجه ۰ ۰ ۴ ۴
۶ اخبار معترضین در خطر اعدام ۰ ۰ ۲ ۲
جمع   ۴ ۹۶ ۱۰۰

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۹۲ خبر که در طول تیر ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانه‌ها، هه‌نگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در تیر ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: غزاله السادات ابطحی، رضا شایگان، فرشاد اعرابی ، صادق فرخی قصر عاصمی، کریم ناصری ، حسن حمزه زاده ، نرگس مباشری فر ، لیلا ابوطالبی، میلاد ترغیبی، پریسا نیکونام نظامی، ابراهیم یوسفی، علیرضا قادر بیگی و نوید احمدی میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، تیر ماه 1402

پویا حسابی، مرجان شعبان‌نژاد، امیررضا ولی‌زاده، سعید پورمند

تیر خرداد موضوع ردیف
8 12 احضار، صدور و اجرای احکام 1
3 2 بازداشت 2
3 8 هنرمندان زندانی 3
13 8 رسانه و مطبوعات 4
2 8 لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم 5
12 6 انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع‌الکاری 6
11 12 آثار باستانی و گردشگری ۷
52 56 جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 65 خبر در طول تیر ماه 1402 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری‌آنلاین و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در تیر ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: آیلار اسماعیلی، مهین ایدر، سرور سامانی قلی‌پور، رژین سراجی، رزا جهان‌بین، منا احمدی‌پور، کوثر ولی‌زاده، مرجان شعبان‌نژاد، امیررضا ولی‌زاده می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://honar.bashariyat.org

گزارش آماری نقض حقوق زنان، تیر ماه 1402

سعید پورمند، فهیمه تیموری، کیمیا قزلباش، مهرناز جلالوند

ردیف موضوع خرداد تیر
۱ اخبار عمومی 53 18
۲ احضار به دادگاه 14 11
۳ احکام صادره 12 14
۴ بازداشت 23 24
۵ اعدام 3 1
۶ زندان و زندانی 45 47
۷ اعتصابات 0 0
۸ اعتراضات 2 0
۹ خشونت علیه زنان 19 12
۱۰ خودکشی 4 2
۱۱ قتل‌های ناموسی 3 4
12 آسیب‌های اجتماعی 8 6
جمع 186 141

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از 150 خبر که در طول تیر ماه ۱۴۰2 تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در تیر‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: شراره هادی‌زاده رئیسی، زینب ایزدی، پروین محمدی افقا، سارا آسیابان، کیمیا قزلباش، سونیا سوارکوب، پگاه ستایش، حامد غریب‌زاده، ارغوان فردی‌پور، سعید پورمند، کوثر ولی‌زاده، مرضیه مهدیه، آیلار اسماعیلی، لیلا رمضان می‌باشند می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۵ ژوئن ۲۰۲۳

سونیا سوارکوب

جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز یکشنبه ۲۵ ژوئن ۲۰۲۳ ساعت 15:00 به‌وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم منا احمدی‌پور ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند:

بخش1: خانم ایراندخت کیا سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران خرداد ماه ۱۴۰۲ ایراد کردند: خبر: دبیر پویش ملی نجات بافت تاریخی شیراز، ۱۵ خانه بافت تاریخی تخریب شده است. محمد مهدی کلانتری، دبیر پویش ملی نجات بافت تاریخی شیراز از تهدید به تخلیه و آغاز تخریب بخشی از خانه‌های تاریخی خبر داد، اما مدیر کل میراث فرهنگی این خبر را تکذیب کرد. به گزارش شرق، کلنگ تخریب بخشی از بافت تاریخی شیراز با هدف اجرای طرح توسعه حرم شاهچراغ از اردیبهشت ۱۳۹۰ و همزمان با اولین روز هفته میراث فرهنگی، بر گذر تاریخی خانقاه احمدی زده شد و ۴ خانه تاریخی را ویران کرد. خبر: سایه سنگین تخریب بر سر یادگار امیرکبیر: تصاویری به دست باشگاه خبرنگاران جوان رسیده که تخریب بخشی از مدرسه دارالفنون و بسته بودن درهای آن به روی مردم را نشان می‌دهد. دارالفنون، اولین بنیاد آموزش نوین ایران است که در سال ۱۲۳۰ هجری به همت وزیر نامی ناصرالدین‌شاه، میرزا محمدتقی خان امیرکبیر، تأسیس شد. این خبر مغایرت دارد با قانون الحاق ایران به کنوانسیون حمایت میراث فرهنگی و طبیعی جهان، با توجه به این‌که ویرانی یا انهدام هر قسمت از میراث فرهنگی و طبیعی موجب فقر شدید میراث همه ملل جهان می‌گردد حفظ این‌ اموال منحصر به فرد و جایگزین‌ناپذیر، به هر ملتی که متعلق باشد، برای کلیه ملل جهان اهمیت دارد. هدف ۱۱ سند ۲۰۳۰ یونسکو: حفظ میراث فرهنگی و هنری. خبر: محکومیت بهروز بهزادی، مدیر مسئول روزنامه اعتماد، روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای به حبس و پرداخت جزای نقدی: او پیش‌تر با شکایت سپاه پاسداران، از بابت دو پرونده قضایی به نشر اکاذیب متهم شده بود و به تحمل شش ماه حبس تعزیری یا پرداخت ۱۵ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. این خبر مغایرت دارد با: ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر: شکنجه ممنوع، ماده ۱۹ اعلامیه: حق آزادی بیان. ماده ۲۲ اعلامیه جهانی: حق امنیت اجتماعی فرهنگی مالی برای همه. ماده ۲۳ اعلامیه: حق امنیت شغلی. ماده ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق کپی رایت: بند ۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماعی سهیم و شریک گردد و از هنرها و به ویژه از پیشرفت علمی و فواید آن بهره‌مند شود. در بند ۲ اصل ۳ قانون اساسی، قانون اساسی بالا بردن سطح آگاهی‌های عمومی در همه زمینه‌ها و با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه‌های گروهی و وسایل دیگر را به عنوان یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی مشخص کرد. خبر: لقمان امینی، روحانی اهل سنت و امام جمعه مسجد جامع چهاریارنبی سنندج به دادگاه ویژه روحانیت همدان احضار شد که این اتفاق برای ابراهیم کریمی ننله، روحانی اهل سنت افتاد و ایشان هم به دادگاه ویژه روحانیت احضار شدند. خبر: تداوم بازداشت و بلاتکلیفی، گزارشی از آخرین وضعیت چهار شهروند بهائی در زندان اوین. شادی شهیدزاده، منصور امینی، ولی الله قدمیان و عطاءالله ظفر، شهروندان بهائی علی‌رغم گذشت بیش از یک‌ماه از زمان دستگیری کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین به‌سر می‌برند. علی‌رغم برگزاری جلسه دادگاه، این شهروندان کماکان تحت بازجویی قرار دارند. این خبر مغایرت دارد با: اصول ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۹ و ۲۰ از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بیانگر این است که تمامی شهروندان می‌بایست از حقوق برابر و قابل احترام برخوردار باشند. ماده ۲: اعلامیه جهانی حقوق بشر: عدم تبعیض. ماده ۶: ارزش انسانی در همه جا. ماده ۱۸: حق آزادی عقیده و ماده ۲۲: حق امنیت اجتماعی.

بخش۲: خانم زهرا باجلان سخنرانی خود را با موضوع بررسی کنوانسیون حفظ و ترویج مظاهر فرهنگی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ایراد کردند: این کنوانسیون در کنفرانس عمومی سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در سی‌وسومین اجلاس خود در ۲۰ اکتبر ۲۰۰۵ در پاریس تصویب شد که مشتمل بر ۲۱ مقدمه و ۳۴ ماده می‌باشد. اهداف کنوانسیون عبارت است از: ۱- برای حفظ و ترویج تنوع بیان‌های فرهنگی، به ویژه برای تقویت ظرفیت‌های کشورهای در حال توسعه. ماده ۲- اصول اساسی: ۱- اصل احترام به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی حفظ و ترویج تنوع فرهنگی فقط در پرتو تضمین حقوق بشر و آزادی‌های اساسی مانند آزادی بیان، اطلاعات و ارتباطات، همچنین آزادی افراد برای انتخاب بیان‌های فرهنگی، امکان‌پذیر است. هیچ‌کس نباید از مقررات این کنوانسیون برای تضییع یا محدود کردن حقوق بشر و آزادی‌های اساسی انسان مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر یا تضمین شده در حقوق بین‌المللی استفاده کند. ۲ -اصل حاکمیت: دولت‌ها طبق منشور سازمان ملل متحد و اصول حقوق بین‌الملل حق دارند اقدام‌ها و سیاست‌هایی برای حفاظت و ترویج تنوع بیان فرهنگی در قلمرو خویش اتخاذ کنند. ۳- اصل تساوی منزلت و احترام همه فرهنگ‌ها. ۴- اصل همبستگی و همکاری بین‌المللی. ۵- اصل مکمل ‌بودن جنبه‌های اقتصادی و فرهنگی توسعه. ۶- اصل توسعه پایدار تنوع فرهنگی سرمایه‌ای غنی برای افراد و جوامع است. حفظ، ترویج و نگهداری آن شرط اساسی تحقق توسعه پایدار به سود نسل حاضر و آینده است. ۷- اصلی دسترسی یکسان اصل سعه صدر و توازن: دولت‌ها به هنگام تدوین برنامه‌های حمایت از تنوع بیان‌های فرهنگی باید به روشی مناسب سعه صدر را در برابر سایر فرهنگ‌های جهان ترویج و سازگاری آن‌ها را با اهداف کنوانسیون حاضر تضمین کنند. این کنوانسیون درمورد سیاست‌ها و فعالیت‌هایی که کشورهای عضو برای حفظ و ترویج تنوع بیان فرهنگی خود در پیش می‌گیرند اجراء خواهد شد. ۱. تنوع فرهنگی به روش‌های گوناگون اطلاق می‌شود که گروه‌ها و جوامع برای بیان فرهنگ‌ها به ‌کار می‌گیرند. ۲. محتوای فرهنگی محتوای فرهنگی معنای نمادی بعد هنری و ارزش‌های فرهنگی، یا بیانگر هویت‌های فرهنگی است. ۳. بیان‌های فرهنگی حاصل خلاقیت افراد، گروه‌ها، جوامع و دارای محتوای فرهنگی است. ۴. فعالیت‌ها، کالاها و خدمات فرهنگی به فعالیت‌ها، کالاها و خدماتی اطلاق می‌شود که مستقل از ارزش تجارتی احتمالی و ویژگی، کاربرد و یا هدف خاصی که دارند، حاوی یا انتقال‌دهنده بیان‌های فرهنگی‌اند. فعالیت‌های فرهنگی می‌تواند هدف و یا در تولید کالاها و خدمات فرهنگی نقش داشته باشد. ۵. صنایع فرهنگی عبارت است از صنایع تولید و پخش کالاها و خدمات فرهنگی مندرج درمورد ۶. سیاست‌ها و اقدام‌های فرهنگی سیاست‌ها و اقدام‌های فرهنگی به سیاست‌ها و اقدام‌های مربوط به فرهنگ در سطح محلی، ملی، منطقه‌ای یا بین‌المللی اطلاق می‌شود که یا اساساً بر فرهنگ متمرکزند و یا به گونه‌ای طراحی شده‌اند که تأثیر مستقیم بر بیان‌های فرهنگی افراد، گروه‌ها یا جوامع از جمله در خلق، تولید، اشاعه، پخش و دسترسی به فعالیت‌ها، کالاها و خدمات فرهنگی دارند. ۷. حمایت پذیرش اقداماتی است به منظور حفظ، حراست و تقویت تنوع بیان‌های فرهنگی ۸. ارتباط بین فرهنگ‌ها: ارتباط فرهنگی وجود و تعامل برابر میان فرهنگ‌های متفاوت و امکان ایجاد بیان‌های فرهنگی مشترک از طریق گفت‌وگو و احترام متقابل است. چهار) حقوق و تعهدات دولت‌های عضو. ماده ۵. مقررات کلی مربوط به حقوق و تعهدات ۱. دولت‌های متعاهد طبق منشور سازمان ملل متحد، اصول حقوق بین‌الملل و اسناد به رسمیت شناخته شده جهانی در زمینه حقوق بشر، حق حاکمیت خود را برای تدوین و اجرای سیاست‌های فرهنگی و برنامه‌ریزی برای ترویج تنوع بیان‌های فرهنگی و تقویت همکاری بین‌المللی برای رسیدن به اهداف این کنوانسیون مورد تأیید مجدد قرار می‌دهند. ۲. اجرای سیاست‌ها و اتخاذ اقدام‌های مربوط به حمایت و ترویج تنوع بیان‌های فرهنگی از سوی دولت‌های متعاهد و در قلمروی آن‌ها باید منطبق با مقررات این کنوانسیون باشد. ماده ۶. حقوق دولت‌های عضو ۱. هر یک از دولت‌های عضو می‌تواند در چارچوب سیاست‌های فرهنگی و مقررات داخلی خود، طبق ماده ۶ و ۴ کنوانسیون و بر مبنای شرایط و نیازهای خاص، مقرراتی را با هدف حفظ و ترویج تنوع بیان‌های فرهنگی در قلمرو خویش بپذیرد. ۲. دولت‌های عضو تلاش خواهند کرد تا سهم مهم جامعه هنرمندان خلاق و اجتماعات فرهنگی و سازمان‌های حامی آن‌ها و همچنین نقش محوری آن‌ها را در تقویت تنوع بیان‌های فرهنگی به رسمیت بشناسند. در دهکده جهانی ما آزادی بیان حق سلب‌ناشدنی هر شهروند محسوب می‌شود و پیامدهای متعددی برای زندگی فردی وی در پی دارد. یکی از این پیامدها شامل آزادی عقیده است. همانگونه که از حق آزادی عقیده که در ماده ۱۸ بیان شده است برمی‌آید، این حق در محدوده حق آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات، آن‌چنان که در ماده ۱۹ تشریح شده است، قرار می‌گیرد. برای هر ذهن منطقی‌ای وجودِ رابطه همزیستانه میان دسترسی به اطلاعات و آزادی بهره‌مندی از، تغییر و یا اظهارِ علنی عقاید مذهبی یا دنیوی فرد، بدون نیاز به بررسی و کاوش عمیق قابل رؤیت است. در نتیجه ضمانت‌های قانونی و سیاست‌های دولتی در جهت محافظت و ترویجِ اصول تصریح شده در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر امکانِ برخورداری شهروندان از حق دسترسی به اطلاعات، آنچنان که در ماده ۱۸ آمده است را تسهیل خواهد کرد. با این وجود اصل ۱۲ دین رسمی ایران را اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری معرفی می‌کند و اصل ۱۳ تنها از ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی به عنوان تنها پیروان دینی برسمیت شناخته شده نام می‌برد. از معنای تلویحی این اصل این‌گونه بر می‌آید که جامعه اهل تسنن و بهایی، به عنوان بزرگترین جوامع مسلمان و غیرمسلمان و همینطور خداناباوران و بودایی‌ها، در میان پیروان سایر ادیان، به رسمیت شناخته نشده‌اند و از حقوق کامل شهروندی مطروحه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بهره‌مند نیستند. در واقعیت آنچه در کارنامه ۴۳ ساله حقوق بشری ایران به وفور یافت می‌شود موارد حمله، بازجویی، حبس و حتی اعدام شهروندانی است که عقیده‌ای غیر از آنچه در اصل ۱۲ تعیین شده است دارند. ایران نه تنها اعضای پیروان دینی اعم از آنان که به رسمیت می‌شناسد و آنان که عقایدشان به رسمیت شناخته نمی‌شود را به کام مرگ فرستاده است بلکه هزاران تن از مسلمانی که عقایدشان با مذهب جعفری اثنی‌عشری مغایرت دارد نیز با مجازات مرگ مواجه شده‌اند. شهادت بازماندگان بازجویی‌ها و زندانیان جمهوری اسلامی حاکی از این واقعیت است که در موارد بی‌شماری افراد به منظور برخورداری از حقوق شهروندیشان از جمله حق زندگی، حق آموزش یا کار، ناگزیر به انکار عقایدشان شده‌اند و یا به زور به اعتراف اجباری یا شهادت دروغ علیه خود تن در داده‌اند. آن‌چه گفته شد ناظر بر نقشِ محوری دسترسی به اطلاعات و حق آزادی بیان در توانمندسازی شهروندان در جهت بهره‌‌مندی از حق آزادی عقیده و سایر حقوق بود. یکی از شیوه‌های فراهم آوردن شرایط دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان پیگیری اطلاعات از طریق جراید و رسانه‌ها است. با این وجود، در خصوص مورد ایران، اصول ۲۴ و ۱۷۵ قانون اساسی آزادی بیان و اطلاعات در نشریات را در چارچوب مبانی و موازین اسلامی مقید می‌سازد. علاوه بر آن قانون مطبوعات ایران نیز شاخص‌های آزادی بیان و اطلاعات را بر اساس فرامین صاحب‌منصبان و سیاست‌هایی تعیین می‌کند که منحصراً و مطلقاً مذهب رسمی دولت را مدنظر قرار داده و در ملحوظ داشتن تنوع عقاید ناکام مانده‌اند. بنا بر قانون بین‌المللی حقوق بشر دولت‌ها حق استفاده از مذهب به عنوان توجیه اعمال محدودیت بر حقوق بنیادین شهروندان را ندارند. در حقیقت دولت‌ها موظف‌اند تا در راستای حمایت از تنوع عقاید و جهان‌بینی‌ها کوشا باشند. هنگامی که یک دولت حق آزادی بیان را محدود می‌سازد، هنگامی که سانسور گسترده و تبلیغات سیاسی پروپاگاند را بر جای دسترسی به اطلاعات می‌نشاند، در حقیقت چنین دولتی قابلیت شهروندانش را در وارسی، اختیار گزیدن و اتخاذ جهان‌بینی خود محدود می‌سازد. در زمانی که تعداد قابل ملاحظه‌ای از مسلمانان یا به دین زرتشت، مسیحیت، خداناباوری و یا سایر جهان‌بینی‌ها گرایش پیدا می‌کنند و یا هویت خویش را بر مبنای هر یک از این جهان‌بینی‌ها تعریف می‌کنند، اتخاذ سیاست‌هایی که از لحاظ کردن این دگرگونی‌ها باز می‌ماند به منزله نقض حقوق اکثریت جامعه از سوی یک دولت برآمده از اقلیت تلقی می‌شود. اشاره دیگرم به کم نشدن حدت مناقشه بر سر مطالبات قومی و چیستی هویت ملی‌هاست که شاهد وضعیتی هستیم که می‌توان آن را هویت ملی در بحران نامید. مناقشه‌ای که به آسانی و آزادی فکری کامل نمی‌توان وارد آن شد، آن‌چنان‌که بدون برچسب‌های سیاسی و هویتی‌ایی مانند خائن، ایران ستیز، ضد ایران یا تجزیه طلب بتوان گفتمان مسلط هویت ملی را به پرسش گرفت و از مطالبات قومی (اتنیکی) سخن گفت. سال‌هایی که تنش‌های سیاسی به همراه سرکوب وسیع، به شکل‌گیری صورت‌بندی سیاسی‌ایی انجامید که تا کنون تغییر مهمی از منظر حقوق اقوام در آن دیده نمی‌شود. سپس پاسخ برخی از روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی حقوق قومی درباره نگاهشان به هویت ملی را پیش روی شما می‌گذاریم تا ببینیم فعالان ترک، کرد، عرب، ترکمن و بلوچ چه نگاهی به مطالبات قومی و هویت ملی دارند. یک ترکمن می‌گوید ما یک ملت هستیم و در یک محدوده جغرافیایی هستیم اما هویت اصلی به نظر من هویت اتنیکی است. ترکمن‌ها نه از نظر زبانی و نه از نظر مذهبی هیچ نقطه مشترکی با دیگر ایرانیان ندارند و یک گروه منحصر به فرد هستند. من هیچ امیدی به جمهوری اسلامی ندارم که این وضعیت درست شود یا حتی بهبود پیدا کند. ۴۰ سال زمان کمی نیست و این‌ها می‌توانستند خیلی کارها بکنند. تا همین ۲۰ سال پیش به خاطر گزینش نمی‌توانستیم به دانشگاه برویم. خیلی از دوستان و آشنایان من هستند که تا سال‌ها رتبه‌های خوب در کنکور دانشگاه‌ها می‌آوردند اما اجازه نمی‌دادند وارد دانشگاه شوند که بعد این مسئله توسط نماینده ترکمن‌ها آقای غراوی در مجلس حل شد. آقای بابایانی درباره تبعیض مذهبی، مدیرتی و زبانی می‌گوید: به لحاظ مذهبی تعالیم اهل سنت از کتاب‌های درسی حذف شد. ما کتابی داشتیم به نام فقه حنفی که الان به ۸ صفحه کاهش یافته است. ما مجبوریم تعالیم دینی شیعیان را بخوانیم و باید آن ‌‌را در کنکور امتحان بدهیم. طی این ۴۰ سال یک استاندار ترکمن نداشتیم. معاون امور فرهنگی استانداری داشتیم اما استاندار نداشتیم در حالی که بیشتر جمعیت استان گلستان و خراسان شمالی ترکمن هستند. مشکل زبانی را بعد از چهار دهه می‌توانستند به راحتی حل کنند مانند تجربه شوروی سابق که زبان روسی برای همه تدریس می‌شد و هر اتنیکی هم زبانشان را داشتند. من دوستانی در دوره ابتدایی داشتم که فقط بخاطر مشکل زبان هر سال مردود می‌شدند. در حال حاضر کانون‌هایی هستند که زبان ترکمنی را الان آموزش می‌دهند اما چون زبان ترکمنی را نمی‌توان با الفبای فارسی به خوبی نوشت باید یا الفبای لاتین باشد یا سیریلیک بنویسیم و حکومت اجازه نمی‌دهد که از این الفبا استفاده کنند و دولت آن‌ها را مجبور کرده که باید با الفبای فارسی ترکمنی را تدریس کنند. یک معلم ترکمن می‌گوید که برای این‌ که دانش آموزان فارسی را خوب نمی‌فهمیدند ریاضیات را به زبان ترکمنی تدریس می‌کرد و با اخطار و تهدید آموزش و پرورش مواجه شده است.

بخش۳: خانم پروین محمدی افقا سخنرانی خود را با موضوع قیام مردم خرمشهر برای آب را ایراد کردند: نام خرمشهر پیش از هر چیز ما را به یاد ایستادگی و شجاعت مردمانی می‌اندازد، که طی سال‌های جنگ، بدون سلاح در مقابل دشمن ایستادند. جنگ خرمشهر در ۲۹ شهریور آغار و در ۳ آبان کاملاً تخلیه شد و خرمشهر به دست صدام افتاد اما همچنان مردم در این شهر می‌جنگند تا این شهر را پس بگیرند و ۵۷۵ روز جنگیدند تا بلاخره در روز ۳ خرداد ۱۳۶۱ خرمشهر آزاد شد اما حتی بعد از آن هم صدای توپ و تانک باز هم به گوش می‌رسید اما مردم از وطن دفاع کردند و یک متر از خاک خرمشهر را به بیگانگان ندادند خرمشهر شهیدان زیادی در راه ایستادگی‌اش فدای ایران کرد به امید آن‌که روزی خرمشهر شهر خون خرم شود اما بعد جنگ تحمیلی هم در خرمشهر، برحق این عزیران خون‌گرم خرمشهر کم‌لطفی شد و خرم شهر هیچ وقت خرم نشد و همیشه زندگی مردم با مشکلات زیادی همراه بود. اما در ابتدا می‌پردازم به موقعیت مکانی خرمشهر. خرمشهر درست در جایی قرار گرفت است که ایران به پایان می‌رسد و انتهای مرزخاکی و آغاز خلیج‌فارس قرار دارد. خرمشهر اولین و بزرگترین بندر ایران و خاورمیانه قبل از وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بوده و هم اکنون دومین بندر حمل کانتینری بعد از بندر شهید رجائی با ۱۳ اسکله حمل و تخلیه بار است اهمیت اقتصادی و موقعیت استراتژیکی این شهر با وجود ذخایر عظیم نفتی و داشتن دو رودخانه آب شیرین و دسترسی به خلیج‌فارس از طریق رودخانه اروندرود باعث شده این شهر به عروس‌جنوبی ایران تبدیل شود. حتی همین رود باعث جنگ صدام به ایران شد چون در سال ۱۹۷۵ به دلیل قدرت ایران در قرارنامه الجزایر خط مرزی ایران و عراق در حاکمیت بر اروندرود مشخص شد که از همان زمان صدام ناراضی بود اما چون قدرت ایران زیاد بود چیزی نتوانست بگوید و از همان زمان دوست داشت خرمشهر را بگیرد. قبل از وقوع جنگ خرمشهر بزرگترین صادرکننده انواع خرما به جهان نیز بوده است. بندر خرمشهر در حاشیه شمال‌غربی خلیج فارس و بین دو رودخانه کارون و اروندرود قرار دارد. آب و هوای خرمشهر گرم است و به دلیل نزدیکی به رودخانه و دریا همیشه مرطوب است. چند سال قبل از ۱۳۹۷ خشکسال‌ی‌ها در خرمشهر آغاز شده بود و هرساله مردم این شهر با شوری آب شرب مواجح می‌شدند. البته دلیل عمده بی‌آبی خشکسالی نبود بلکه آبی بود که از ایران به کشورهای عربی داده می‌شد تا این‌که با شکسته شدن لوله‌های غدیر مردم این راز را فهمیدند و اعتراض کردند و آب دوباره به ایران آوردند اما نه کاملاً تا این‌که در در ۲۸ خرداد. ۱۳۹۷ بی‌آبی به حدی شد که وقتی مردم شهرهای آبادان و خرمشهر شیر آب خانه‌های خود را باز کردند با آبی شورتر از آب دریا مواجه شدند آبی که نه می‌شد آن را نوشید و نه چیزی با آن شست و شو داشت این موضوع برای مردمی که زخم ۳۸ ساله جنگ بر قلب و پوست شهرشان جا خشک کرده، شبیه آژیر قرمزی بود که سال‌ها پیش به گوش شنیده بودند و باید بعد از گذشت این همه سال بازهم می‌شنیدند. آژیری که وضعیت قرمز را برای شوری آب به صدا در می‌آورد و داغ روی داغ آبادان و خرمشهر می‌گذاشت. رودخانه‌های بسیاری در خوزستان وجود دارد که به عنوان منابع عظیم آبی کشور و استان به حساب می‌آیند وسدهای بی‌شماری نیز بر روی آن‌ها ساخته شده است تا بتوانند این منابع عظیم آبی را کنترل کنند اما با وجود همه این منابع و به دلایل متعدد خوزستان در آن سالها با بحران خشکسالی مواجه بود بحرانی که رگهای حیاتبخش این استان که همان رودهای آن است را خشک کرده و خوزستان را تشنه‌تر و خشک‌تر از همیشه به حال خود رها کرده است. بحران آب مسئله‌ای بود که گریبان بیشتر شهرستان‌های خوزستان از جمله آبادان و خرمشهر را گرفته بود و مردم این شهرها با این بحران به طور جدی درگیر بودند. خشکسالی در چند سال قبل از ۱۳۹۷ شروع شد وبا کاهش بارش در استان‌های بالادست باعث شده تا صطح سدها کاهش پیدا کند و زنگ خطری جدی را در بحث تأمین آب مورد نیاز مردم به صدا درآورد. تأمین کاهش آورد آب رودخانه‌های اروندرود بهمن‌شیر و کارون باعث پیشروی آب دریا از سمت خلیج فارس به سمت اروندرود و از آن‌جا به سمت رودخانه کارون شد و این باعث شد مردم خرمشهر و آبادان در لوله کشی‌های منازل خود آبی شورتر از آب دریا را مشاهده کنند. در گذشته آب رهاسازی شده از پشت سدها مانع ورود آب دریا به رودخانه اروند و کارون می‌شد اما اکنون به دلیل کاهش ذخایر آبی این مسئله ممکن نیست و شرایطی را به وجود آورده تا آب شرب مردم در شهرهای خرمشهر و آبادان با کاهش کیفیت و شوری بسیار بالایی مواجه شوند برای آشنایی با عمق فاجعه می‌پردازم به سخنان مردم معترض شهر خرمشهر، شخصی ۳۵ ساله اهل خرم شهر با گلایه از شوری‌آب در خرمشهر گفت: آب درخرمشهر بسیار شور است و وقتی شیر آب را باز می‌کنید انگار آب دریا از لوله خارج می‌شود در کنار شوری آب در لوله کشی منازل خرمشهر بوی بسیار بدی هم دارد این باعث می‌شود نه بتوان آن را نوشید نه برای شستشوی لباس و بدن از آن استفاده کرد. آب لوله کشی که در منازل استفاده می‌کنیم آب فاضلاب است وی ادامه می‌دهد آب شرب در آبادان هم بوی فاضلاب می‌دهد و کاملاً شرایط خرمشهر را دارد. حتی نمی‌توانیم با این آب حمام برویم زیرا اثرات نمک روی بدنمان باقی می‌ماند و پوست و چشمهایمان به خارش می‌افتد از روزی که آب در آبادان و خرمشهر شور شده است، گاهاً قطعی آب نیز داریم و واقعاً مشخص نیست که این وضعیت تا کی قرار است ادامه پیدا کند. اگر مسئولان در آبادان زندگی کنند قطعاً می‌بینند که ما در آبادان و خرمشهر آب شیرین نداریم و باید برای این موضوع فکری کنند در این روزها آنقدر شور شده که حتی دستگاههای تصفیه آب خانگی ما را نیز خراب کرده است و این دستگاه‌ها دیگر توان تصفیه آب را ندارند شوری آب حتی دستگاه تصفیه مرکزی یکی از محلهایی که از آنجا آب تهیه می‌شد را نیز خراب کرده وضعیت آب در خرمشهر اصلاً خوب نیست. آن روزها وضعیت در خرمشهر به شکلی شده بود که مردم برای این که آب بخرند، مجبوربودند تا زمان زیادی را بایستند تا بتوانند یک بشکه آب تهیه کنند و حتی گاهاً برای یک بشکه آب با یکدیگر دعوا کنند چون به آب نیاز داشتند. شوری آب در خرمشهر نه تنها زندگی بسیاری از مردم این شهر را با اختلال رو به رو کرده است بلکه سایر بخشهای مهم این شهر از جمله کشاورزی صنعت و… نیز تحت تأثیر این موضوع قرار گرفته و با مشکلات فراوانی مواجه شده‌اند بالا رفتن EC آب رودخانه کارون و بهمن‌شیر در شهرستان خرمشهر باعث شد تا براساس اعلام شرکت پتروشیمی آبادان این شرکت به دلیل شوری بالای حد استاندارد مجاز و به جهت جلوگیری از آسیبهای فنی تجهیزات و کمک کردن بهتر به آب شرب مصرفی شهر به مدت ۴۸ ساعت با برنامه ریزی‌های فنی از مدار خارج شود. بخش کشاورزی و نخیلات آبادان و خرمشهر نیز به دلیل شوری آب دچار مشکلات فراوانی شده بودند و در خطر نابودی قرارگرفته بودند. شوری آب در خرمشهر علاوه بر زندگی کشاورزان، دامداران را نیز در خطر جدی مواجه کرده بود این مسئله به جایی رسیده که مردم در بسیاری از مناطق خرمشهر و آبادان با کمبود جدی آب برای آبیاری نخیلات و کشت‌های آب شرب حیوانات خانگی خود دچار مشکلات زیادی شوند شوری آب حیات ۲ میلیون نخل آبادان را تهدید می‌کرد به طوری اگر شوری آب ادامه داشت همه نخل‌های خرمشهر از بین می‌رفتند و این موضوع از اهمیت زیادی برخوردار بود چرا که مردم خرمشهر شغلی جز کشاوزی ندارند و بیشتر در نخلستان‌ها کار می‌کنند در نتیجه بحران آب در آن زمان به تمامی سطوح زندگی مردم و در مناطق مختلف ایران نفوذ کرده و زندگی میلیون‌ها تن در کشور و به خصوص خرمشهر و آبادان را فلج کرده بود تا این‌که مردم نتوانستند طاقت بیاورند و دست به اعتراض زدند. اولین اعتراض خرمشهر صبح جمعه ۸ تیر ۱۳۹۷ آغاز شد و مردم با بشکه‌های خالی در روبه‌روی مسجد شهر گرد هم جمع شدند و با شجاعت تمام علیه کارگزاران رژیم شعارهایی سردادند. مردم خرمشهر وقتی ندای خرمشهر شهر خون آزاد شد را شنیدند شاید پیش خود فکر می‌کردند که روزی می‌رسد که این شهر خرم شود، اما با گذشت ۳۸ سال از آن روزهای دردناک، خرمشهر هیچگاه خرم نشد و همیشه با واژه شهر بیگانه بود. مواجهه مردم خرمشهر با شوری آب در آن روزها زخمی دیگر بر پیکر همیشه خونین خرشهر بود. شهری که در محل تلاقی رودخانه‌های اروندرود و کارون و در ناحیه‌ای باتلاقی و پست در دلتای رودخانه اروندرود قرار گرفته و بر اساس آمار سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۱۷۱ هزار نفر جمعیت داشت. این روزها و پس ۳۸ سال کلنجار رفتن با دردهای جنگ، بیکاری و… درد جدیدی به نام شوری آب را در قلب خود احساس می‌کردند دردی که برای مردم خرمشهر تکراریست اما به تازگی و به شکلی جدید سر باز کرده بود. در زمان شوری آب وقتی دلیلش را از آقای صادق حقیقی پور پرسیدند در این زمینه صادق حقیقی پور مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب خوزستان گفت: علت شوری بیش از اندازه آب خوزستان و خرمشهر کاهش آب رودخانه کارون و بهمن‌شیر در اثر خشکسالی است. با توجه به این که ۴۰ درصد آب خوزستان و خرمشهر از کارون و بهمن‌شیر تأمین می‌شود خشک شدن این دو روخانه و همچنین خشک شدن رود دجله و فرات موجب شده تا آب دریا در آب شیرین رودخانه‌ها پیش روی کند و باعث شوری آب خرمشهر و آبادان شود. وی با تأکید بر این مسئله که در حال حاضر شاخص شوری آب در بهمن‌شیر و کارون تغییری پیدا نکرده و این مسئله بیانگر ازدیاد شوری در این دو منطقه است، ادامه داد: دو روز گذشته در بهمن‌شیر شاخص شوری آب ۱۸ هزار و ۲۰۰ ایسی و در کارون ۲۰ هزار ایسی بوده است این در شرایطی است که حداکثر شوری آب در شبکه توزیع باید ایسی ۲۰۰۰ باشد. حقیقی پور با اشاره به اقدامات انجام گرفته در خصوص حل مشکلات مردم در بحث شوری، آب گفت ۱۰ هزار بطری آب معدنی در بین مردم توزیع شده که می‌تواند این مسئله به صورت موقت حلال مشکلات، باشد اما لازم است که راهکار اساسی در نظر گرفته شود. در این زمینه با اجرای فاز دوم طرح غدیر پیش بینی می‌کنیم که این مشکل برطرف شود. وقتی با برخی نمایندگان خوزستان به گفت‌وگو می‌نشینید، از بی توجهی گسترده و این‌که لابی‌ای در دولت ندارند تا بتوانند برای خوزستان قدم‌های بیشتری بردارند به شدت گلایه می‌کردند از این‌که عمده بودجه دولت به سمت استان‌های سایر وزرا سرازیر می‌شود و حتی بودجه مبارزه با ریزگردها که قرار بود در سال ۱۳۹۷ به صورت اختصاصی برای خوزستان در نظر گرفته شود نیز به میزان بسیار کمی آن هم با رایزنی‌های گسترده نمایندگان مجلس برای آن‌ها اختصاص داده شد. غلامرضا شرفی نماینده آبادان در مجلس در گفت وگو با (جهان صنعت) عنوان کرده بود از ۱۶ ماه قبل با دولت و رئیس مجلس رایزنی کرده و به آن‌ها هشدار داده است که این اتفاقات فعلی آبادان و خرمشهر روزی رخ خواهد داد و تا شوری آب گسترده نشده است فکر به حال وضعیت آب کنید دولت همچون سایر معضلات خوزستان که آن‌ها را به پستو میراند و عملکردشان در این سال‌ها به گونه‌ای بوده که اساساً اهمیتی به وضعیت آنجا نداده بود و به هشدار نماینده توجه نکرده و سرانجام از ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ وضعیت شوری آب به حد غیرقابل استفاده رسید و اوضاع به حدی خطرناک شد که ممکن است نخلستان‌ها را خشک کرده و باقی زمین‌های خشک نشده از فرط خشکسالی و سوء مدیریت آب هم توسط آب شور تبدیل به شوره زار شود و مردم آبادان و خرمشهر از این هم بیکارتر شوند بهار ۹۴ در گزارشی از خرمشهر از خشک شدن نخلستان‌های این منطقه به دلیل نبود آب و بیکار شدن طیف عظیمی از مردم خبر دادیم، بحرانی که سال‌هاست آغاز شده حالا به انتهای خود رسیده و با یک جرقه اعتراضات گسترده مردمی را دامن زده است اعتراضاتی که از صبح روز شنبه جلوی مسجد جامع خرمشهر شروع شد و شب هنگام با افزایش تجمعات و تیراندازی بر آتش این خشم گسترده افزودند به طوری که فیلم‌ها نشان از شلیک‌های گسترده در سطح شهر می‌دهند که مشخص نیست از سوی چه کسی است و چند نفر مجروح شدهاند، آتش‌هایی که وسط خیابان روشن است خرمشهر از همان روزی که جنگ تمام شد تا همین حالا که ۳۰ سال از آن گذشته است، چندان رنگ آبادانی و ساخت و ساز و پیشرفت را به خود ندید شهری غم‌زده که هنوز رد گلوله‌های جنگ روی تن آن است ناگهان شامگاه ۱۰ تیرماه ۹۷ رد گلوله‌های دیگری نیز بر جسم و جان خود حس کرد این بار اما برای بدیهی‌ترین حق معیشتی این مردم شریف برای آب. شرفی نماینده آبادان در زمان شوری آب در سال ۱۳۹۷ در گفت وگو در خصوص شرح وضعیت آب در آبادان و خرمشهر عنوان کرد: وضعیت آب آبادان بسیار دلخراش و آزاردهنده است. ۱۳ تا ۱۴ سال است مشکل شوری آب وجود دارد و مسئله عادی نیست ما اگر بگوییم بیکاری فراگیر است و مردم با آن کنار آمده‌اند اگر بگوییم نان کمتر بخورید، اما با آب چه کنیم؟ با آبی که برای مصرف شرب و کشاورزی و صنعتی و بهداشت دائم مورد نیاز است چه کنیم؟ چندین سال است شوری آب این مناطق همه این موارد را مختل کرده است. همین حالا EC بالای آب لوله‌ها را در پتروشیمی پوسانده است پالایشگاه برای خنک کردن دستگاه‌ها آب رودخانه را پمپاژ می‌کند چون آب آنقدر متعفن و کدر و پر از املاح است که به دستگاه‌ها آسیب میزند پتروشیمی کلاً خوابیده او تأکید کرده بود برای استفاده از تصفیه کننده‌های خانگی نیز مردم باید دائم فیلتر تعویض کنند از پس گل و لای و املاح دارد. من خودم شخصاً به این مشکلات مبتلا هستم و میدانم مردم چه می‌کشند. شما ببینید با این وضعیت تکلیف سبد هزینه خانوارهای آبادانی چیست؟ بیماری‌های صعب العلاج همچون بیماری کلیوی و دیالیزی به صورت غیرطبیعی در سطح شهر گسترش یافته است در گرمای ۵۵ درجه مردم بدون آب چه کنند. با توجه به این اعتراضات گمان می‌رفت که وضعیت آب شرب مردم خرمشهر با گذر زمان بهتر شود از صحبت‌های نماینده خرمشهر که در سال ۱۴۰۲ در مجلس شورای اسلامی خطاب به آقای وحیدی وزیر کشورکه پیداست که با گذشت چند سال هم این مشکلات که در شهر خرمشهر است و همچنان به قوت خودش باقیست. می‌پردازم به بخش‌هایی از این صحبت‌ها، نماینده مردم خرمشهر در مجلس شورای اسلامی گفت: وقت آن رسیده که با عزمی جهادی و ملی برای رفع مشکلات زمان جنگ و عمرانی خرمشهر تلاش کنیم. بیایید امسال گرد هم آییم و مشکلات خرمشهر را حل کنیم خرمشهر امروز حماسه‌های دیگر برای آزادی می‌خواهد، حماسه‌ای نو برای عمران، اقتصاد، ورزش، کشاورزی و تجارت. او خطاب به وحیدی وزیر کشور اظهار کرد: ۳ سال است که مردم شریف خرمشهر و جزیره مینو به دیار خود بازگشته‌اند، ولی متأسفانه تا کنون بخش اعظم مناطق خرمشهر به حالت مخروبه‌های زمان جنگ است آیا وقت آن نرسیده که یک عزم جهادی و ملی برای رفع مشکلات زمان جنگ، عمرانی و آسفالت و مبلمان شهری صورت پذیرد؟ آیا تأسف برانگیز نیست که هموطن خرمشهری در مخروبه‌های جنگ زندگی را سپری کند؟ هموطنی که نه توان خرید خانه و نه توان اجاره و رهن را دارا است. وی خطاب به سجادی وزیر ورزش نیز گفت: از دیار خادم پیرها در حوزه ورزش و در رشته‌های مختلف خبر دارید؟ آیا از استعدادهای ورزشی جوانان خرمشهری و مینوشهری در رشته‌های مختلف ورزشی خبر دارید؟ آیا از نبود هیچ‌گونه امکانات ورزشی در خرمشهر خبر دارید؟ نماینده مردم خرمشهر خطاب به ضرغامی وزیر میراث فرهنگی و گردشگری عنوان کرد: خرمشهر آبادان و جزیره مینو موقعیت بسیار مناسب اقتصادی و سیاحتی دارد و آن را باید با نگاه فرصت نگریست نه تهدید در بسیاری از شهرها دریاچه‌های مصنوعی برای رونق گردشگری می‌سازند و کشور را متحمل هزینه‌های کلان می‌کنند. آیا حضرتعالی از ظرفیت رودهای بزرگ و مهم کارون، بهمن‌شیر، اروند خبر دارید که چه ظرفیت بزرگی برای ایجاد توسعه و رونق کسب و کار پایدار است؟ این رودها به صورت خدادادی در منطقه ایجاد شده، ولی متأسفانه وزارتخانه شما هیچ نگرش مثبتی برای استفاده از این موقعیت منحصر به فرد در حوزه گردشگری ندارد لذا عنایت کنید موقعیت استراتژیک جغرافیایی منطقه را به نفع جوانان احیا کنید. سیدمجتبی محفوظی نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی در جریان بازدید از سد مارد در گفت وگو با خبرنگار استانی ایسکانیوز اظهار کرد یک سال و ۲۸ روز پیش در همین موقعیت گفتم که آب رودخانه کارون که شامل میزان مناسب و خوبی از بارش‌های رحمت الهی در آبادان و خرمشهر است به دلیل مشکلات فنی و بسته بودن سد سلولی ابتدای رودخانه بهمن شیر وارد بهمن شیر نمی‌شود در حالی که این حجم آب می‌تواند بهمن‌شیر را لایروبی و احیا کند. عضو کمیسیون فرهنگی مجلس بیان کرد: سد مارد نیز دارای اشتباهات زیادی است که این نواقص مورد تأیید مشکلات کارشناسان ملی و منطقه‌ای قرار گرفته و دو سال است که در جلسات کارشناسی و فنی اشتباهات این سد را ثابت کردیم اما وزارت نیرو کماکان دنبال توجیه تراشی و اصرار برای ادامه طرح موجود است، این به ضرر منافع ملی است. رفع مشکلات فعلی این سد باعث رشد مزارع برای کشاورزان و شکوفایی اقتصاد برای اقشار آسیب‌پذیر بخصوص مردم آبادان و خرمشهر می‌شود. وی با انتقاد از مسئولین وزارت نیرو گفت: مدیران این وزارت خانه هرچه سریع‌تر پای کار دغدغه‌ها و مسائل مردم بیایند و فکری به حال سد سلولی کنند. تلف کردن بیش از اندازه پروژه‌هایی که نان مردم را تأمین می‌کند چیزی جز ضرر برای آنان نخواهد شد. محفوظی ادامه داد: از عمده مشکلاتی که این سد و اطراف آن ایجاد کرده قطع کردن جریان طبیعی کارون به بهمن شیر قطع جزر و مد بسته شدن مسیر تردد ماهی‌ها، تبدیل بهمن شیر به یک حوضچه، اختلال در آبیاری و زهکشی نخلستان‌های دوطرف بهمن‌شیر مشکلات زیست‌محیطی مشکلات پدافندی و از دست رفتن اکثر اراضی کشاورزی حد فاصل مارد تا سه راهی حفار است.

بخش۴: بحث آزاد با موضوع بررسی حق حیات در جنبش انقلابی مهسا زن، زندگی، آزادی آغازگردید: در ابتدا خانم احمدی‌پور بحث را با تعریفی از حق حیات باز کردند و گفتند حق حیات به معنای حق زندگی منشأ حقوق بشر است زیرا حقوق دیگر منوط به حیات و زنده بودن و بشر است و این بیانگر این است که حق حیات بر حقوق دیگر اولویت دارد و در زمره حقوق نسل اول یعنی حقوق مدنی سیاسی است. جنبش مهسا با شعار زن، زندگی، آزادی، بر پایه آرمان‌های انسانی به عاملیت زن به‌عنوان نیمی از جامعه اشاره دارد و بعد از آن به زندگی اشاره می‌کند که به معنای حیات و کرامت انسانی است و در نهایت آزادی را بیان می‌کند این شعار تبلور خواسته‌های تلنبار شده مردم است. این جنبش با سلب حق حیات یک زن ژینا امینی آغاز شد و ادامه پیدا کرد. در این جنبش اعتراضی دولت به مکرراً سلب حیات از معترضین کرد با عنوانینی مثل محاربه اغتشاش و… اعدام‌ها و خودکشی‌های زیادی در این بین اتفاق افتاد کمی بعد مسئله مسمومیت دانش‌آموزان پیش آمد و حمله به مدارس سؤالی که خانم احمدی‌پور مطرح کردند این بود کدام مورد برای شما تأثیرگذارتر بود؟ خانم بیرجندی در ادامه اشاره به ویدیو پخش شده از دختری که از شهدای انقلاب زن، زندگی، آزادی، بود، کردند در این کلیپ دختر جوان بعد از امتحانات خود با شوق و اشتیاق انتظارات و خواسته‌های خود را بیان می‌کند، چند ماه بعد از ضبط این کلیپ دختر جوان به دست حکومت کشته می‌شود و تمام جوانان نوجوانان در از عشق به زندگی بودند چقدر آگاه به مسائل روز و حق طلب بودند و به این دلیل که دنبال حق و حقوق خودشون بودند کشته شدند. آقای اعرابی در مورد حکم‌های اعدام که صادر می‌شود صحبت کردند و گفتند برخی به‌خاطر آتش زدن یک سطل زباله در خیابان متهم به محاربه و اعدام شدند و بیشترین نقض حقوق بشر را مربوط به اعدام‌هایی دانستند که در دادگاه‌های ناعادلانه حکم داده شد و به اجراء درآمد. خانم محمدی اشاره به صحبت‌های مادر یکی از محکومین به اعدام کردند که پسرش به مادر خود گفت این حکمی است که داده‌اند اما تو غصه نخور و از درد آن مادر گفتند قبول مرگ این بچه‌های جوان چقدر برای ما که هم‌وطن هستیم سخت است و اشاره کردند به درد پدر و مادری که در این راه شهید داده‌اند و گفتند همه ما داغدار این غم هستیم. خانم سوارکوب اشاره کردند به این‌که حق اعتراض چه قبل از انقلاب ۵۷ چه بعد از آن حق شناخته شده‌ای نبوده در قوانین ایران و این نقض قوانین ماست همچنین گفتند کشتار و اعدام راهی برای ایجاد رعب و وحشت و ساکت کردن مردم و معترضین است و گفتند بیشتر اوقات معترضین در بازداشت تهدید به مرگ می‌شوند. خانم کرمی به بایکوت خبری که از مادر کیان پیرفلک شد در داستان کشته شدن پسر عموی کیان در سالگرد تولد کیان گفتند و ادامه دادند که باید به بازماندگان این جنبش توجه بیشتری کرد ایشان اشاره‌ای داشتند به این‌که بازماندگان از ساده‌ترین حقوق خود که سوگواری برای عزیزانشان هست، محروم هستند یادی از پدر پویا بختیاری کردند که با وضعیت بد جسمی از دسترسی به پزشک محروم است. خانم احمدی‌پور ادامه دادند که بخشی از آمار اعدامیان و بازداشت‌ها مربوط به افراد زیر ۱۸ سال بوده است و حکومت با فشار آوردن بر روی زنان و کودکان سعی در خاموش کردن اعتراضات دارد. خانم باجلان گفتند: ما حکومت و ترفندهای آن‌را می‌شناسیم و نباید کاری که حکومت می‌خواهد یعنی سرگرم شدن با غم و اندوهی عزیزان و سوگواری هدفمان و مطالبه‌گری را فراموش کنیم. خانم بیرجندی گفتند جمهوری اسلامی با هدفمندی خبرهایی که به نفع خودش است را بزرگ می‌کند و مواردی که به منفعت عموم مردم است را تحریف می‌کند یا انکار می‌کند و برای مثال مورد آقای مجیدرضا رهنورد را بیان کردند و مورد هواپیمای اوکراینی را بیان کردند که در یک دادگاه نمایشی یک نفر را محکوم کردند و بعد آن شخص هم آزاد شد و همچنین اشاره به گفته‌های یک فعال محیط زیست کردند که وضعیت بحرانی ایرانی در حیطه زیست بوم را متذکر شدند که به گفته این شخص آینده محیط زیست ایران تا ۲ الی ۳ سال آینده به قدری بحرانی خواهد شد که مطالبه‌گری دیگر فقط حق زنان و آزادی و… نیست بلکه حق زیست است که معترضین برای حیات خود خواهند جنگید و مردم حقوق خود را فدا خواهند کرد که حق حیات را بدست بیاورند. خانم احمدی به این ‌نکته اشاره کردند که دولت در برخی از اعتراضات از جمله اعتراضات اخیر از سلاح گرم استفاده کرده است و حال با تغییر بعضی از قوانین به نفع خود سعی در قانونی نشان دادن رفتارهای سرکوبگرانه خود دارد همچنین به کشته شدن زندانیان بعد از آزادی اشاره‌ای کردند و یادی از وکیل جوان مریم آروین در استان کرمان، عرشیا امام‌قلی‌زاده نوجوانی که در جلفا بازداشت شد و همچنین یلدا آقافضلی کردند. خانم سوارکوب اشاره‌ای به قتل‌های حکومتی ایران داشتند و گفتند بعد از انقلاب ۵۷ موارد بسیاری بوده که شخص بعد از آزادی به‌صورت مشکوکی کشته شدند یا خودکشی کرده و به این نکته اشاره کردند که بعضی از زندانیان سیاسی گفته‌اند در دوران بازداشت به آن‌ها دارو خورانده شده و این داروها تأثیراتی بر روی حالات روحی روانی و جسمی آن‌ها داشته است و متذکر شدند کسانی که به هر طریقی از زندان و بازداشت بیرون می‌آیند حتماً چکاپ پزشکی شوند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه خانم سونیا سوارکوب و ادمین‌ها خانم‌ها مرجان شعبان‌نژاد و لیلا رمضان و صدابرداران آقایان اسفندیار سنگری و فرشاد اعرابی و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند، در ساعت 17:14 به وقت اروپای مرکزی پایان جلسه را اعلام کردند.

گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۹ جولای ۲۰۲۳

مرضیه مهدیه

جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۹ جولای۲۰۲۳ ساعت 15:00 به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول جلسه و اعضای کانون، سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه اقای کریم ناصری ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز و سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان را معرفی نمودند.

بخش۱: خانم سونیا سوارکوب سخنرانی خود را با موضوع کنوانسیون مربوط به رضایت با ازدواج، حداقل سن برای ازدواج و ثبت ازدواج‌ها و مقایسه‌ آن با قانون‌ اساسی جمهوری اسلامی ایران، ایراد کردند: معاهدات بین‌المللی زنان: که براساس قطعنامه (هفدهم) A ۱۷۶۳ مورخ ۷ نوامبر ۱۹۶۲ مجمع عمومی برای امضا و تایید گشوده شده است. این کنوانسیون از ۹ دسامبر ۱۹۶۴ براساس ماده ۶ به اجرا درآمده است. دولت‌های طرف قرارداد، با تمایل، برای ترویج و حمایت از احترام همگانی برای حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی و رعایت این حقوق و آزادی‌ها برای همه انسان‌ها، براساس منشور ملل متحد بدون تمایز از حیث نژاد، جنسیت، زبان یا دین، با یادآوری این‌که ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح می‌کند که: ۱ـ مردان و زنان در سن قانونی، بدون هیچ محدودیتی از نظر نژاد، ملیت یا دین، حق دارند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند. مردان و زنان دارای حقوق برابر برای ازدواج، در طول ازدواج و در فسخ آن هستند. ۲- ازدواج باید فقط با رضایت کامل و آزادانه زوجی که قصد ازدواج دارند، ثبت شود، با یادآوری مجدد این‌که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه (نهم) ۸۴۳ مورخ ۱۹۵۴ اعلام کرد بعضی رسوم، قوانین و روش‌های باستانی مربوط به ازدواج و خانواده با اصول تعیین شده در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارند، با یادآوری این امرکه کلیه کشورها، ازجمله آن‌هایی که مسئولیت اداره سرزمین‌های غیرحاکم بر خود و تحت قیمومت را تا دستیابی آن‌ها به استقلال بر عهده دارند یا بر عهده می‌گیرند، باید تمامی اقدامات مناسب را، با نظر به لغو چنین رسوم، قوانین و روش‌های باستانی، با تضمین ازجمله، آزادی کامل در انتخاب همسر، حذف کامل ازدواج‌های کودکان و نامزدکردن دختران جوان پیش از سن بلوغ، تعیین مجازات‌های مناسب، هر جا لازم باشد و تعیین دفتری دولتی یا دفتری دیگر که همه ازدواج‌ها در آن ثبت شود، به‌عمل آورند، بدین وسیله با اجرای مفاد پیش‌بینی شده در زیر موافقت می‌کنند: ماده۱: ۱- هیچ ازدواجی نباید بدون رضایت کامل و آزادانه دو طرف قانونا به ثبت برسد، چنین رضایتی پس از اطلاع‌رسانی مقتضی و در حضور مقام صالح برای اجرای مراسم ازدواج و شهود، به گونه‌ای که به وسیله قانون تجویز شده، باید شخصا به وسیله دو طرف ابراز شود. ۲- بدون توجه به هر نکته‌ای در پاراگراف یک فوق، برای یکی از طرفین نباید ضروری باشد هنگامی که مقام صالح راضی است که شرایط استثنایی است و این‌که آن طرف، در مقابل یک مقام صالح و به روشی که ممکن است به‌وسیله قانون تجویز شده باشد، ابراز رضایت کرده و رضایتش را پس نگرفته، حاضر باشد. بررس اثر رضایت، در ازدواج و طلاق در قوانین ایران: یکی از موضوعات مهم در خصوص صحت عقد ازدواج، قصد و رضای طرفین است. زن و مردی که می‌خواهند به عقد هم درآیند باید قصد انجام این کار را داشته باشند؛ یعنی نباید مست یا بیهوش باشند که در این صورت عقد باطل است. همچنین، باید به انجام این عقد رضایت داشته باشند. بنابراین، اگر هریک از آن‌ها تحت تأثیر دیگری مجبور به نکاح بشوند، عقد نافذ نیست. بر اساس ماده ۱۰۷۰ قانون مدنی رضایت زوجین شرط نافذ بودن عقد است. یعنی اگر یکی از زوجین به عقد رضایت نداشته باشند، عقد غیرنافذ است؛ لکن این شخص می‌تواند بعدا آن را تنفیذ نماید. اما در طلاق موضوع فرق دارد، رضایت زن، به‌عنوان زوجه، شرط طلاق نیست. یعنی اگر زن طلاق نخواهد ولی مرد دادخواست طلاق بدهد، دادگاه مجبور است که حکم طلاق را صادر کند. زیرا مطابق فقه اسلامی، طلاق صرفا به یک اراده واقع می‌شود و آن اراده، صرفا اراده مرد می‌باشد. به‌همین دلیل است که طلاق در زمره ایقاعات قرار می‌گیرد. خوب است بدانید که مطابق قوانین و مقررات کشور ایران، در اصل، طلاق در اختیار مرد است. ولی با توجه به مسائل مالی و غیرمالی در ارتباط با زوجه، احتمال دارد رأی صادر شده در مرجع نخستین و پایین‌تر، در دادگاه بالاتر نقض شود. این مورد یکی از مهمترین جنبه‌های حق اعتراض زن به حکم طلاق می‌باشد. زیرا ممکن است به هر دلیلی، حق و حقوق مالی زن در معرض تضییع باشد. یا زن به هر دلیلی، حکم صادره را خلاف حق و حقوق خویش بداند. مسائل مربوط به زوجه مثل مهریه، نفقه عقب افتاده، اجرت‌المثل و نصف دارایی در صورت استحقاق زوجه می‌باشد. ماده ۲: کشورهای طرف این کنوانسیون باید برای تعیین حداقل سن برای ازدواج اقدام قانونی انجام دهند. ازدواج هیچ فردی کمتر از این سن نباید به‌طور قانونی به‌وسیله هیچ فردی به ثبت برسد مگر در شرایطی که مقامی صالح با توجه به دلایل جدی و معتبر به نفع زوجی که قصد ازدواج دارند، با آن موافقت کند. سن قانونی و بررسی قوانین مربوط به حداقل سن ازدواج در ایران: طبق قانون جمهوری اسلامی، سن قانونی سنی است که بسیاری از محدودیت‌ها را برای فرد کنار گذاشته و فرد را مسئول بسیاری از امور زندگی خود می‌کند. هرچند ۱۸ سالگی به‌عنوان سن قانونی در ایران تعریف شده و بسیاری از امور، با رسیدن به این سن مجاز می‌شوند، اما باز هم استثنا وجود دارد. به موجب ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی: عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. بنا بر این سن ازدواج برای دختران ۱۳ و برای پسران ۱۵ سال تمام است. (ترویج کودک‌همسری) حتی طبق قانون جمهوری اسلامی ایران و شرع اسلام اگر کودک بخواهد زیر این سن ازدواج کنند اجازه ولی و قیم به‌ اضافه ‌رأی دادگاه صالح و تایید بلوغ کودک اجازه ازدواج دارد. ماده۳: همه ازدواج‌ها باید به‌وسیله مقامی صالح در یک دفتر اسناد رسمی مناسب به ثبت برسند. بررسی قوانین مربوط به ثبت ازدواج: لازم به ذکر است که در نظام حقوقی کشور ایران به تبعیت از فقه شیعه، دو نوع ازدواج به رسمیت شناخته شده و قانونی می‌باشد: ازدواج دائم و عقد موقت. بررسی ثبت ازدواج دائم: ثبت ازدواج به سبب آثار متعدد آن برای زوجین و فرزندان آن‌ها و برای اشخاص ثالت مورد توجه تمام کشورها می‌باشد، الزام ثبت نکاح در قانون ایران به سال ۱۳۱۰ برمی‌گردد. قانونگذار قبل از انقلاب اسلامی بدون تفکیک انواع نکاح، عدم ثبت آن را برای زوج و عاقد جرم‌انگاری کرده بود. در حال حاضر ماده ۶۴۵ قانون مدنی ایران عدم ثبت نکاح دائم را فقط برای زوج ( نه زوجه) جرم محسوب می‌کند. همچنین لایحه حمایت خانواده امکان ثبت ازدواج دوم مرد را منوط به پرداخت مهریه زن اول نموده. از جمله آثار ثبت ازدواج جلوگیری از اقامه دعاوی چون اثبات زوجیت یا اثبات نسب است. این اهداف ناشی از اثر سند رسمی و عدم امکان رد آن با امارات است. همچنین ثبت نکاح مانع ازدواج‌های بعدی و فریب در ازدواج به دلایل شایعی چون دوشیزه نبودن زوجه یا عدم تجرد زوج می‌شود؛ زیرا با ثبت نکاح، مراتب در شناسنامه‌های زوجین درج می‌شود. در این صورت علاوه بر امکان اطلاع از ازدواج سابق هر فرد، با ملاحظه شناسنامه، امکان استعلام از طریق سازمان ثبت نیز میسر است؛ در نتیجه ارتکاب جرایمی چون ازدواج با زن در عده یا شوهر‌دار (ماده ۶۴۴ ق. م. ا. ) در مواردی که شوهر دوم جاهل به موضوع است و فریب در ازدواج در مواردی که هر یک از زوجین جاهل به ازدواج سابق یا فعلی دیگری هستند، منتفی می‌گردد (ماده ۶۴۷ ق. م. ا از آثار ثبت ازدواج اقامه دعاوی چون اثبات زوجیت یا اثبات نسب پیشگیری می‌نماید. مقنن در سال ۱۳۷۵ در قانون مجازات اسلامی مجدداً به جرم‌انگاری نکاح بدون ثبت توجه نماید. ماده ۶۴۵ق. م. ا. مقرر می‌دارد: به منظور حفظ کیان خانواده، ثبت واقعه ازدواج دائم، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی است. چنان‌چه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی مبادرت به ازدواج دائم، طلاق و رجوع نماید، به مجازات حبس تعزیری تا یک سال محکوم می‌گردد. این ماده با قید هر مردی مجازات عدم ثبت را صرفاً متوجه زوج نمود و عاقد را از مجازات معاف کرد. البته مطابق نظر اقلیت قضات، عاقد که به وکالت از طـرف زوج اقدام به اجرای صیغه عقد دائم و غیررسمی می‌نماید، معاون در بزه محسوب می‌شود و طبق قانون قابل تعقیب و مجازات می‌باشد (مجموعه نشست‌های قضائی، ۱۳۸۲: ص۲۵). اما کمیسیون قضات معتقد است این ماده منحصراً زوج را قابل تعقیب دانسته و تصریح به جرم بودن عمل عاقد نکرده است. لذا به تبع اصل قانونی بودن جرایم و مجازات‌ها، عمل عاقد را نمی‌توان جرم و مستوجب مجازات دانست. ازدواج موقت: در مورد ثبت ازدواج موقت در ماده ی ۱۰۷۵ قانون مدنی، ازدواج موقت در قوانین ایران به رسمیت شناخته شده است. شرایط و ارکان اساسی نکاح منقطع (ازدواج موقت) عبارتند از شرایط صحت نکاح دائم به اضافه‌ی تعیین مدت مشخص و تعیین مهر معین برای زن. موانع ازدواج موقت نیز همان موانع نکاح دائم هستند. در خصوص عقد موقت، چنین الزامی را مقرر نداشته است. با این وجود در برخی موارد استثنایی مطابق قانون حمایت خانواده، ثبت ازدواج موقت نیز اجباری بوده و بنابراین حکم قانون در این موارد، الزام به ثبت ازدواج موقت می‌باشد. مطابق ماده ۲۱ قانون حمایت خانواده عبارتند از: ۱ در مواردی که در مدت ازدواج موقت، زوجه باردار شود. ۲ در صورتی که ثبت عقد موقت به صورت شرط ضمن ازدواج موقت قید شود. ۳ در صورتی که طرفین پس از ازدواج موقت در مورد ثبت عقد موقت توافق نمایند. ماده ۴: ۱- این کنوانسیون تا ۳۱ دسامبر ۱۹۶۳ برای امضا از جانب کلیه کشورهای عضو سازمان ملل متحد یا اعضای هر یک از کارگزاری‌های تخصصی و هر کشور دیگر که به وسیله مجمع عمومی سازمان ملل متحد دعوت شده تا طرف این کنوانسیون شود، مفتوح است. ۲- این کنوانسیون در معرض امضا و تصویب قرار دارد. اسناد تصویب نزد دبیرکل سازمان ملل متحد امانت گذاشته می‌شود. ماده۵: ۱ـ این کنوانسیون برای پیوستن همه کشورهایی که در ماده ۴، پاراگراف یک به آن‌ها اشاره شده بازخواهد بود. ۲ـ پیوستن با سپردن سند الحاق به دبیرکل سازمان ملل متحد انجام خواهد شد. ماده ۶ ۱ـ این کنوانسیون در نوزدهمین روز پس از تاریخ سپردن هشتمین سند تصویب یا پیوستن، نافذ و دارای قوت قانونی خواهد بود. ۲- این کنوانسیون برای هر کشوری که پس از سپردن هشتمین سند تصویب یا پیوستن آن را تصویب می‌کند یا به آن می‌پیوندد، در نوزدهمین روز پس از سپردن سند تصویب یا پیوستن آن کشور، قوت قانونی می‌یابد و نافذ می‌شود. ماده ۷-: ۱ هر کشور طرف قرارداد می‌تواند با اطلاع کتبی به دبیرکل سازمان ملل متحد این کنوانسیون را فسخ کند. فسخ کنوانسیون یک سال پس از تاریخ دریافت اطلاعیه کتبی به‌وسیله دبیرکل قطعیت می‌یابد. ۲ـ این کنوانسیون از تاریخی که تعداد طرف‌های آن به‌علت فسخ به کمتر از هشت کاهش یابد، قدرت واعتبار قانونی خود را از دست می‌دهد. ماده ۸: هر اختلافی که ممکن است بین هر دو کشور طرف قرارداد یا بیشتر در ارتباط با تعبیر یا اجرای این کنوانسیون به‌وجود آید که با مذاکره برطرف نشود، باید برای تصمیم به درخواست کلیه طرفین اختلاف به دیوان بین‌المللی دادگستری ارجاع شود، مگر این‌که طرفین با شیوه دیگری برای سازش موافقت کنند. ماده ۹: دبیرکل سازمان ملل متحد به کلیه کشورهای عضو سازمان ملل متحد و کشورهای غیرعضو که در ماده ۴، پاراگراف یک تصریح شده‌اند، اطلاعات مربوط به این کنوانسیون را به شرح زیر اطلاع می‌دهد: (الف) امضاءها و اسناد تایید دریافتی براساس ماده ۴؛ (ب) اسناد پیوستن دریافت شده براساس ماده ۵؛ (ج) تاریخی که این کنوانسیون براساس ماده ۶ قدرت قانونی و رسمیت می‌یابد؛ (د) اطلاعات مربوط به اعلام فسخ که براساس ماده ۷، پاراگراف یک دریافت شده؛ (هـ) فسخ براساس ماده ۷، پاراگراف ۲٫. ماده ۱۰: این کنوانسیون که متون چینی، انگلیسی، فرانسوی، روسی و اسپانیایی آن از اعتبار یکسان برخوردار است، به بایگانی سازمان ملل متحد سپرده می‌شود. ۲- دبیرکل سازمان ملل متحد یک نسخه تصدیق شده این کنوانسیون را برای کلیه کشورهای عضو سازمان ملل متحد و کشورهای غیرعضو تصریح شده در ماده ۴، پاراگراف یک ارسال می‌دارد. قطعنامه (بیستم) ۲۰۱۸ مورخ اول نوامبر ۱۹۶۵ مجمع عمومی سازمان ملل متحد: مجمع عمومی: با به رسمیت شناختن این امر که گروه خانواده باید تقویت شود، زیرا واحد اصلی هر جامعه است و مردان و زنان در سن قانونی حق دارند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند، سزاوار برخورداری از حقوق برابر برای ازدواج هستند و ازدواج باید فقط با رضایت آزادانه و کامل زوجی که قصد ازدواج دارند، مطابق با مفاد ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر به ثبت برسد، با یادآوری قطعنامه (نهم) ۸۴۳ مورخ ۱۷ دسامبر ۱۹۵۴ خود، با یادآوری بیشتر ماده ۲ کنوانسیون تکمیلی مربوط به حذف بردگی، تجارت برده و نهادها و روش‌های مشابه برده‌داری ۱۹۵۶ که مفادی خاص درباره سن ازدواج، رضایت با ازدواج و ثبت کردن ازدواج‌ها پیشبینی کرده، همچنین با یادآوری این نکته که پاراگراف ب ماده ۱۳ منشور ملل متحد پیشبینی می‌کند که مجمع عمومی باید به‌منظور یاری به تحقق حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی برای همه بدون تمایزاز نظر نژاد، جنس، زبان یا دین توصیه‌هایی ارائه دهد، همچنین با یادآوری این امرکه براساس ماده ۶۴ منشور، شورای اقتصادی واجتماعی می‌تواند با اعضای سازمان ملل متحد برای به دست آوردن گزارش‌هایی درباره اقدامات انجام شده در راستای ترتیب اثر دادن به توصیه‌های خود و به توصیه‌هایی درباره مسائلی که مجمع عمومی در چارچوب صلاحیت آن قرار داده، ترتیباتی به‌عمل آورد، ۱- توصیه می‌کند، در هر زمینه که درقوانین یا مقررات و تدابیر دیگر موجود، تاکنون پیش‌بینی‌هایی به‌عمل نیامده، هر کشور عضو باید، براساس رویه‌های قانونی و شیوه‌های سنتی و دینی خود، چنین قوانین یا تدابیر دیگر را که ممکن است برای اجرای اصول زیر مناسب باشد، تصویب کند: اصل اول (الف): هیچ ازدواجی نباید بدون رضایت کامل و آزادانه دوطرف به‌طور قانونی ثبت شود این رضایت را دوطرف باید شخصا، پس از گفتگو و دادن آگاهی‌های لازم و در حضور شخصی صالح برای اجرای مراسم ازدواج و حضور شهود، به‌گونه‌ای که به‌وسیله قانون تجویز شده، ابراز کنند. (ب) ازدواج وکالتی فقط موقعی باید مجاز باشد که مسئولان ذیصلاح مجاب شده باشند هر طرف در برابر مسئولی صالح و به روشی که ممکن است به‌وسیله قانون تجویز شده باشد، در مقابل شهود، کامل و آزادانه ابراز رضایت کرده است. وکالت در عقد نکاح در ایران: در نکاح در حقوق ایران به پیروی از فقه اسلامی مورد پذیرش قرار گرفته است و قانونگذار به‌جهت تسهیل نمودن امر ازدواج، امکان انجام وکالت در نکاح را ضمن ماده ۱۰۷۱ قانون مدنی به رسمیت شناخته است. بر اساس این ماده: هر یک از زن و مرد می‌تواند برای عقد نکاح وکالت به غیر دهد اصل دوم کشورهای عضو به منظور تعیین حداقل سن برای ازدواج، که در هر حال نباید کمتر از ۱۵ سال باشد، باید اقدام قانونی به‌عمل آورند؛ هیچ ازدواجی نباید به‌وسیله هیچ شخص کمتر از این سن به‌صورت قانونی به ثبت برسد مگر در شرایطی که مقامی صالح به دلایل جدی، به نفع زوجی که قصد ازدواج دارند با ازدواج آنان موافقت کرده باشد. قوانین ایران در مورد حداقل سن ازدواج: سن قانونی چیست؟ طبق قانون جمهوری اسلامی، سن قانونی سنی است که بسیاری از محدودیت‌ها را برای فرد کنار گذاشته و فرد را مسئول بسیاری از امور زندگی خود می‌کند. هرچند ۱۸ سالگی به‌عنوان سن قانونی در ایران تعریف شده و بسیاری از امور، با رسیدن به این سن مجاز می‌شوند، اما باز هم استثنا وجود دارد. به‌موجب ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی: عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. بنا براین سن ازدواج برای دختران ۱۳ و برای پسران ۱۵ سال تمام شمسی است. (ترویج کودک‌همسری) حتی طبق قانون جمهوری اسلامی ایران و شرع اسلام اگر کودک بخواهد زیر این سن ازدواج کنند اجازه ولی و قیم به‌اضافه ‌رأی دادگاه صالح و تایید بلوغ کودک اجازه ازدواج دارد. ازدواج کودکان یا کودک‌همسری متاسفانه نوعی ازدواج رسمی و قانونی در ایران است که در آن یک کودک (خصوصا در مورد دختران) پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی عموما به خاطر اجبار حاصل از سنت‌های مذهبی، فقدان دانش و تحصیلات یا مشکلات اقتصادی خانواده، ازدواج می‌کند. در سطح اتحادیه اروپا و سطح بین‌المللی، ازدواج کودکان یکی از اشکال ازدواج اجباری به‌شمار می‌رود و مصداق نقض حقوق بشر و نمونه‌ای از خشونت جنسی است. در سال ۱۳۵۳ بر اساس ماده ۲۳ قانون حمایت خانواده، ازدواج زنان قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام و ازدواج مردان قبل از اتمام ۲۰ سالگی شان ممنوع شد. بعد از وقوع انقلاب سال ۵۷ در ایران قوانین مربوط به ازدواج نیز تغییر پیدا کرد. با دستور روح‌الله خمینی قانون حمایت از خانواده لغو شده و موقتاً ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۳ مبنا قرار گرفت. مدتی بعد قانون جدیدی در سال ۱۳۶۱ وضع شد که به‌موجب آن سن اولیه ازدواج یا سن بلوغ برای دختران ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال در نظر گرفته شد که بر این اساس هرگونه اقدام به ازدواج در زیر این سن‌های اولیه غیرقانونی بود. نهایی‌ترین تغییر در قانون مدنی در سال ۱۳۸۱ تصویب شد که بر مبنای آن مشروعیت ازدواج بین دختران و پسران زیر سن تعریف شده بلوغ (۱۳ و ۱۵) با رضایت یک قاضی صالح به‌عنوان یک شرط تأیید شد. جالب توجه است که در دولت فعلی (دولت آقای رئیسی) با توجه به شرایط سنی جامعه دولت جامعه را بدون توجه به عواقب سن پایین ازدواج تشویق به ازدواج در سنین پایین تر می‌کند و طرح‌های تشویقی مثل وام‌های ازدواج بیشتر برای این امر قرار داده است یا در دروس دختران دبیرستانی به‌طور رسمی برای ازدواج در سن پایین را مطرح می‌کند. دختربچه‌ها قربانیان اصلی کودک همسری هستند. اصل سوم: ۱- کلیه ازدواج‌ها باید در دفترخانه رسمی مناسب به‌وسیله مسئولی صالح به ثبت برسند. ۲- توصیه می‌کند هر کشور عضو توصیه مربوط به رضایت با ازدواج، حداقل سن برای ازدواج و ثبت ازدواج‌های مورد اشاره در قطعنامه کنونی را نزد مسئولان صالح برای وضع و تصویب قانون مطرح کند یا در زودترین زمان عملی ممکن و، در صورت امکان، یا در زمانی که بیشتر از ۱۸ ماه پس از تصویب این توصیه‌ها نباشد اقدام دیگر انجام دهد؛۳- توصیه می‌کند کشورهای عضو، در سریع‌ترین زمان ممکن پس از اقدام اشاره شده در پاراگراف ۲ فوق، تدابیر انجام شده براساس توصیه حاضر برای طرح آن نزد مسئول یا مسئولان صالح، با جزئیات مربوط به مسئول یا مسئولانی را که صالح به شمار می‌آیند؛ به دبیرکل اطلاع دهند. ۴ـ مجددا توصیه می‌کند کشورهای عضو در پایان سه سال و پس از آن در فواصل پنج سال، درباره قانون و رسوم خود با توجه به مسائلی که در توصیه حاضر به آن رسیدگی شده به دبیرکل گزارش و نشان دهند تا چه حد به مفاد توصیه، عمل شده یا توصیه شده به آن عمل شود و چه تغییراتی که ممکن است برای تعدیل یا اجرای آن ضروری باشد ایجاد شده یا ممکن است ایجاد شود. ۵ درخواست می‌کند دبیرکل سندی مشتمل بر گزارش‌های دریافتی از دولت‌ها درباره روش‌های اجرای سه اصل این توصیه برای کمیسیون مقام زن تهیه کند. ۶- از کمیسیون مقام زن دعوت به‌عمل می‌آورد گزارش‌های دریافتی از کشورهای عضو را به‌موجب این توصیه بررسی و سپس با توصیه‌هایی که ممکن است مناسب باشد به شورای اقتصادی و اجتماعی گزارش کند. باید در اینجا یاد اوری کنم طبق بند یک ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر که تصریح می‌کند: مردان و زنان در سن قانونی، بدون هیچ محدودیتی از نظر نژاد، ملیت یا دین، حق دارند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند. مردان و زنان دارای حقوق برابر برای ازدواج، در طول ازدواج و در فسخ آن هستند اما در قوانین ایران همان طور که گفتیم علاوه بر اینکه عدم برابری در جنسیت وجود ندارد محدودیت‌های از نظر ملیت و مذهب نیز وجود دارد. محدودیت ازدواج از نظر ملیت مذهب و دین: طبق ماده ۱۰۵۹ قانون مدنى ایران نکاح زن مسلمان ایرانى با مرد غیرمسلمان جائز نیست. ازدواج مرد خارجی با زن ایرانی، طبق ماده ۹۸۷قانون مدنی، زنان ایرانی مجاز به ازدواج با اتباع خارجی هستند اما ازدواج به این ترتیب دارای آثار متعددی، از جمله تبدیل تابعیت آن‌ها به تابعیت دولت متبوع همسر، محدودیت در حق مالکیت آنان نسبت به اموال غیرمنقول، امکان تحصیل تابعیت همسرشان و به‌ طور کلی آثار متعددی از لحاظ حقوقی بر زن خواهد داشت. این را نیز به‌خاطر داشته باشید که طبق ماده ۱۰۵۹ قانون مدنی ازدواج مرد خارجی با زن ایرانی منوط به مسلمان شدن وی و سپس، کسب اجازه مخصوص از طرف دولت است. این ازدواج بدون اجازه دولت، به‌لحاظ شرعی صحیح است اما این اقدام برای طرفین مسئولیت ایجاد می‌کند و قابل پیگرد است. اگرچه، طبق ماده ۱۷ قانون ازدواج و ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی، ازدواج ایرانی با تبعه خارجی در مواردی هم که منع قانونی ندارد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است و بدون اجازه وزارت کشور ثبت آن ممکن نیست. با وجود این، کسی که بدون اجازه اقدام به ازدواج با زن ایرانی کند، به حبس تأدیبی از یک تا ۳ سال محکوم می‌شود. در مورد مردان: مرد ایرانی در ازدواج با زنان خارجی ممنوعیت ندارد و حتی نیاز به دریافت اجازه‌نامه مخصوص هم نیست مگر در یک مورد در خصوص ازدواج مامورین دولتی با زن خارجی که در ماده ۱۰۶۱ قانون مدنی ذکر شده است، طبق این ماده دولت می‌تواند ازدواج بعضی از مستخدمین و مامورین رسمی محصلین دولتی را با زنی که تبعه خارجه باشد موکول به اجازه مخصوص کند. در مورد برابری زنان و مردان در ازدواج و فسخ آن یکی از تلاش‌های طرفداران تساوی حقوق زن و مرد، تثبیت و قانونی کردن این امر است که زن و مرد هم در مورد ایجاد علقه زناشویی و عقد نکاح از وضعیت یکسانی برخوردارند یعنی قصد و اراده و رضای هر یک از آن دو شرط صحت نکاح است و هم درمورد انحلال نکاح، یعنی در زمینه بهم زدن نکاح، اعم از فسخ یا طلاق نیز از اختیار و وضعیت یکسانی برخوردار بوده و محدودیت‌های قانونی نیز اگر وجود دارد، یکسان، هر دو را در بر می‏گیرد، در این راستا، بند ۴ ماده ۲۳ میثاق بین‏المللی حقوق مدنی و سیاسی می‏گوید: دولت‌های طرف این میثاق تدابیر مقتضی به منظور تأمین تساوی حقوق و مسؤولیت‌های زوجین در مورد ازدواج در مدت زوجیت و هنگام انحلال آن اتخاذ خواهند کرد. ذیل بند ۱ ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز مقرر می‌دارد: در تمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر، در کلیه امور مربوط به ازدواج، دارای حقوق مساوی هستند ج بند ۱ ماده ۱۶ کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان نیز بر تساوی حقوق و مسؤولیت‌های مرد و زن در خلال ازدواج و در انحلال آن تأکید می‌کند.

بخش۲: خانم رژین سراجی سخنرانی خود را با موضوع اعتراضات دانشجویان ( کمپین نه)، بیان کردند: هیچ حرفی با شما نداریم الا یک کلمه نه ماجرای کمپین نه دانشگاه هنر چیست؟ دانشجویان دانشگاه هنر در انتقاد به فشارهای مدنی، کمپینی با عنوان نه اجرا کرده‌اند. دانشجویان ۱۵ دانشگاه دیگر هم در حمایت از این موضوع بیانیه‌هایی صادر کرده‌اند. در خرداد ماه ١۴٠٢ دانشجویان دانشگاه هنر سه‌شنبه شب پیامک‌هایی از طرف دانشگاه با مضمون: دانشجوى گرامى، از روز شنبه ٢٧ خرداد ماه ١۴٠٢ حضور در دانشگاه صرفا در چهارچوب ضوابط آداب حضور و براى خواهران با پوشش مقنعه امکان‌پذیر مى‌باشد، دریافت کردند. صبح روز چهارشنبه این دستور اعمال شد و حراست دانشگاه از ورود دانشجویان دختر بدون مقنعه ممانعت به‌عمل آورد. در نتیجه ۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه هنر، عصر روز چهارشنبه در پردیس باغ ملی این دانشگاه در اعتراض به اجبار پوشیدن مقنعه، دست به تحصن زدند. همان‌طور که در جریان هستید، دانشگاه هنر پوشش با مقنعه اجبارى نبوده است. بر اساس گزارشی که شورای صنفی دانشجویان کشور داده، در ساعات اولیه تحصن، حراست دانشگاه سعی در برخورد با آن‌ها داشته است. شورا‌های صنفی دانشجویان کشور مدعی شده در جریان تحصن آب دانشگاه قطع شد و به دیگر دانشجویان اجازه رساندن آب و غذا و حتی استفاده از سرویس بهداشتی به این دانشجویان داده نشد. البته برخی گفته‌اند قطعی آب ربطی به تصمیم دانشگاه نداشته و این مسئله مشکلی بوده که در هفته پایانی خرداد در تهران رخ داده است. در نهایت تحصن دانشجویان روز پنجشنبه به خشونت کشیده شد و با دانشجویان متحصن برخورد شد. روز شنبه شرایط دانشگاه کمی امنیتی‌تر شد و دانشجویان از حضور پرشمار گارد ویژه در فضای اطراف دانشگاه خبر دادند. طبق اعلام کانال‌های اطلاع‌رسانی دانشگاه هنر، صبح شنبه ۱۰ نفر از دانشجو‌یان مقابل دانشگاه بازداشت شدند. برخی منابع البته اطلاع دادند که همه آن‌ها بلافاصله آزاد شدند، اما تلفن‌های همراه آن‌ها ضبط شد. همچنین گزارش شده‌است که نیروهای یگان ویژه و انتظامی در محل حاضر بوده‌و صرفا نظاره‌گر این واقعه بوده‌اند. بعد از این حوادث، جمعی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه هنر درحمایت از اعتراضات دانشجویان بیانیه‌ای نوشتند و در آن اعلام کردند تمام قد پشت شما می‌ایستیم و دوشادوش‌تان نه می‌گوییم. دانشجویان پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران در بیانیه‌ای ضمن اعلام همبستگی با دانشجویان دانشگاه هنر، گفتند: اقدامات تندروانه و بی‌پروای حراست و هر ضربت بر بدنه دانشجویان هنر و دیگر اقشار دانشجویی، در مقیاسی بزرگ‌تر آسیبی بر پیکره جامعه است که خشم و واکنش مستقیم جامعه هنری و دانشگاهی را در پی خواهد داشت. آن‌ها اقدامات مدیران دانشگاه هنر در اجباری کردن مقنعه و برخورد خشونت‌آمیز با دانشجویان را سیاست را پیشاپیش شکست‌خورده خوانده و خطاب به مقامات حکومتی افزودند: تجربیات شکست‌خورده پیشین را به‌یادآورید و آیینه عبرت سازید چرا که ما دانشجویان دست در دست هم نهاده‌ایم و سکوت نخواهیم کرد. دانشجویان دانشکده فارابی دانشگاه تهران هم در بیانیه‌ای با تاکید بر این‌که دوران تمکین دانشجو در برابر سرکوب به سر رسیده‌است، به مدیران دانشگاه‌ها و دستگاه‌های امنیتی نوشتند: آنچه هر قدرت سرکوبگری از آن هراس دارد به سرتان آمده و دانشجو دیگر نمی‌تواند موجودی بله قربان گو باشد، چرا که ماهیتاً آزاداندیش و آزادی‌خواه است. این بیانیه با اشاره به این‌که تاریخ جنبش دانشجویی ثابت کرده که وحشت‌افکنی‌ها، تعلیق‌ها، تبعیدها، بازداشت‌ها و کشتارها، نه تنها وحدت و ایستادگی دانشجویان را سست نمی‌کند، هشدار دادند که ذره‌ای خراش بر تن دانشجویان دانشگاه هنر کافی است تا دانشجویان سراسر کشور از خشم و غیظ لبریز شده و به خیابان‌ها سرازیر شوند. دانشجویان دانشگاه هنر نیز با صدور بیانیه‌ای بر تداوم ایستادگی تاکید کردند. آن‌ها در بیانیه خود آورده‌اند: میان ما و شما دریایی خون فاصله است. ما، که حالا نزدیک یک سالی می‌شود که ما شده‌ایم، هیچ حرفی با شما نداریم الا یک کلمه: نه؛ پس از تاکید دوباره‌تان بر آپارتاید جنسیتی و الزام حضور در دانشگاه با مقنعه، پس از بستن آب و خشونت بر دوستانمان که تنها در جهت برابری در پردیس باغ ملی تحصن کرده بودند، ما هم دوباره تاکید می‌کنیم که چیزی به عقب برنمی‌گردد. اعتراضات دانشجویان در حالی ادامه دارد که بنابر اعلام کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان از آغاز اعتراضات زن، زندگی، آزادی تاکنون بیش از ۷۵۰ دانشجو توسط دستگاه‌های امنیتی بازداشت شده‌اند، هزاران دانشجو به کمیته‌های انضباطی احضار شده‌‌اند و صدها دانشجو با احکام ممنوع‌الوردی، تعلیق و محرومیت از تحصیل و خوابگاه مواجه شده‌اند. به این ترتیب کارزار نه در شبکه‌های اجتماعی با ارجاع به این بیانیه شکل گرفت. بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی توییتر و اینستاگرام تصاویری با محتوای نه را در صفحه‌های شخصی خود منتشر کردند. پس از این بیانیه، بخشی از دانشجویان دانشگاه‌های اصلی تهران و همچنین شهر‌های دیگر از دانشگاه هنر حمایت کرده بودند. دانشگاه هنر سوره، دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، علم و صنعت، خواجه‌نصیر، علامه طباطبایی، فردوسی مشهد، دانشگاه مازندران، دانشگاه صنعتی سهند تبریز، دانشجویان رشته‌هنر دانشگاه فنی و حرفه‌ای انقلاب اسلامی، دانشجویان دانشگاه اصفهان، دانشگاه علوم توان‌بخشی و سلامت اجتماعی، دانشجویان دانشگاه هنر و معماری پارس و دانشگاه تربیت مدرس در بیانیه‌هایی جداگانه به حمایت از دانشجویان هنر پرداختند. دانشجویان دانشگاه تهران هم در بیانیه‌ای اعلام کردند فشار‌های بیشتر مقدمه‌سازی برای پادگانی کردن دانشگاه‌هاست و ما مقاومت می‌کنیم. دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی هم با ادبیاتی مشابه حمایتشان از دانشگاه هنر را عبارت به راستی هنر رهایی‌بخش است، اعلام کردند. در بیانیه دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس هم آمده… هرم آزادی بدن‌هایمان را گرم کرده است. دانشگاه هنر در جریان اعتراضات پاییز سال گذشته که بعد از مرگ مهسا امینی آغاز شد، نقش زیادی ایفا کرد. بخش عمده ترانه‌های اعتراضی جنبش موسوم به جنبش زن، زندگی، آزادی از درون این دانشگاه و به‌صورت ناشناس منتشر می‌شد. این دانشگاه کانون اعتراضات دانشجویی جنبش هم به شمار می‌رفت و بار‌ها در طول ماه‌های اعتراضات سراسری شاهد تحصن دانشجویی بود. اسفند ماه سال گذشته، مسئولان دانشگاه هنر برای پایان دادن به اعتراضات و آرام کردن فضا، یک ورق آهنی را مقابل ورودی دانشکده کاربردی دانشگاه هنر جوش دادند. در زمانی که تصور می‌شد فضا آرام شده، برخی تصمیم‌های نابخردانه باعث متشنج شدن وضعیت شد؛ از جمله اوایل خرداد انجمن صنفی دانشجویان کشور اعلام کرد که ورود ۴۰ تن از دانشجویان دختر به دانشگاه ممنوع شده است و همین موضوع کافی بود تا بار دیگر شرایط کمی تغییر کند. اولین اقدام این بود که دانشجویان دانشگاه هنرنامه‌ای سرگشاده خطاب به محمد علی زلفی گل وزیر علوم نوشته و در آن به اقدامات حراست دانشگاه هنر اشاره کرده بودند. در فهرستی که در این نامه سرگشاده با عنوان اقدامات غیرقانونی حراست دانشگاه برشمرده شده، اجازه ورود لباس‌شخصی‌ها به دانشگاه در ۱۴ آبان، دادن اطلاعات دانشجویان به نهاد‌های امنیتی خارج از دانشگاه، ممانعت حراست از ورود دانشجویان در روز ۱۶ آذر توسط گارد ویژه در مقابل دانشگاه، عدم حضور نمایندگان دانشجویان در جلسه کمیته انضباطی، ممنوع‌الورود شدن دانشجویان وذکر شده است. در این نامه سرگشاده خطاب به وزیر گفته شده که می‌دانیم ارائه گزارش از بیداد‌هایی که در دانشگاه هنر می‌رود، در سیستم فاسد اداری ایران اگر موجب ارتقای درجه و تشویق ریاست دانشگاه نشود، قطعا به توبیخ یا برکناری ایران نمی‌انجامد. دی ماه سال گذشته بیانیه دیگری توسط دانشجویان دانشگاه هنر تهران در اعتراض به تعلیق چند دانشجوی مجسمه‌سازی، توبیخ مدیرگروه این رشته و ممنوع‌التدریس شدن هفت استاد به دلیل همراهی با دانشجویان منتشر شد. امیر مازیار عضو هیات علیمی دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر دانشگاه هنر تهران و کوروش گلناری عضو هیات علمی و مدیرگروه مجسمه‌سازی این دانشگاه از جمله استادانی بودند که از تعلیق فعالیت خود در نیم‌سال دوم ۱۴۰۱-۱۴۰۲ خبر دادند. در پی آن چندین دانشجوی این دانشگاه هم خبر ممنوع‌الورودیشان به دانشگاه و خوابگاه را اعلام کردند. دلیل این توبیخ و ممنوع‌التدریسی در واقع اقدام چند دانشجوی مجسمه‌سازی برای بیان اعتراض‌شان به شکل نمادین بود. دانشجویان مجسمه‌سازی این دانشگاه، سنگ قبر‌های نمادینی را در محوطه دانشگاه به یاد معترضانی که جان باختند، درست کرده بودند. با شروع سال و کاهش اعتراضات سراسری در کشور، برخورد با دانشجویان دانشگاه هنر رسمی‌تر شد. ۲۰ فروردین در روز‌های نخست بعد از تعطیلات نوروز، حراست دانشگاه هنر از ورود بسیاری از دانشجویان دختر و پسر به پردیس باغ ملی به دلیل حجاب ممانعت به‌عمل آورد. بر اساس گزارش کانال تلگرامی شورای صنفی دانشجویان کشور از صبح شنبه ۲۷ خرداد (۱۷ ژوئن) نیروهای حراست در خوابگاه‌های دخترانه مانع از خروج دانشجویان دختر بدون مقنعه شدند. حتی گفته می‌شود این افراد مانع از خروج دانشجویانی که نمی‌خواستند به دانشگاه بروند نیز شده‌اند. نهایتا و پس از گفت‌وگو با دانشجویان اجازه خروج به آنان داده شد اما حراست تهدید کرد که پس از بازگشت دانشجویان به این موضوع رسیدگی خواهد کرد. این گزارش می‌افزاید، صبح شنبه حراست دانشکده موسیقی کرج مانع از ورود قریب به ۲۰‌ نفر از دانشجویان شده بود که با مداخله دانشجویان، این افراد توانستند وارد دانشگاه شوند. حراست تهدید کرده‌است که از دوشنبه اقدامات جدی‌تری علیه دانشجویان خواهد کرد. روز شنبه ۲۷ خرداد حراست دانشکده سینما و تئاتر چند مامور زن را در ورودی مستقر کرد که به دانشجویانی که مقنعه نداشته‌اند، مقنعه داده ‌است. آن‌ها تهدید کردند از روز یکشنبه اگر دانشجوی دختری بدون مقنعه وارد دانشگاه شود، از امتحان محروم خواهد شد. همزمان شوراهای صنفی دانشجویان کشور بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه مازندران در حمایت از دانشجویان معترض دانشگاه هنر را منتشر کرد که دانشجویان در آن به تهدید مقام‌های دانشگاه هنر علیه مردم و دانشجویان، اشاره کرده و نوشتند: مقام‌های دانشگاه هنر تهدید کرده‌اند که در صورت ادامه اعتراضات، دانشجویان را با دوشکا می‌زنیم. دانشجویان دانشگاه مازندران این تهدید را برگ ننگینی دیگر در سرکوب دانشجویانی خواندند که به مسالمت‌آمیزترین شکل ممکن، برای نشان دادن اعتراضشان دست به تحصن زدند. آن‌ها افزودند که با وجود سرکوب حکومتی و پس از ریختن خون‌های بسیار، سرکوب، تهدید و بازداشت دانشجویان همچنان دانشگاه زنده و قلب تپنده‌ جنبش زن، زندگی، آزادی است. در بخشی از این بیانیه خطاب به دانشجویان معترض دانشگاه هنر آمده است: شما اعلام کرده‌اید چیزی به عقب برنمی‌گردد و ما تأکید می‌کنیم که دست‌هایمان در دست یکدیگر است. شما تنها نیستید. ما کنار هم پای آزادی ایستاده‌ایم. دانشجویان دانشگاه علامه نیز در بیانیه‌ای ضمن اعلام همبستگی با دانشجویان دانشگاه هنر، در هشداری به مقام‌های حکومتی گفتند: کوچک‌ترین خراشی بر چهره‌ دانشجو و دانشگاه را برنمی‌تابیم و تا آخرین لحظه در مقابل هر شکل از سرکوب مقاومت می‌کنیم. در این بیانیه همچنین خطاب به مقام‌های جمهوری اسلامی آمده است: ما همان کسانی هستیم که در یک سال گذشته، دست‌مان را بر زخم گلوی هم‌وطنانمان فشرده‌ایم و صدای دوستان دربندمان بوده‌ایم. خوانده‌ایم و نوشته‌ایم، سروده و نواخته‌ایم و با فریاد خود چنان لرزه‌ای بر پیکرتان انداخته‌ایم که با هر نشست و تحصن‌مان، زره پوشیده به میدان می‌آیید. دانشجویان دانشگاه علامه در بیانیه خود با اشاره به حمله نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به کوی دانشگاه در هجدهم تیر ۱۳۷۸ و بیست و پنجم خرداد سال ۱۳۸۸ و حمله دهم مهر ماه ۱۴۰۱ به دانشگاه صنعتی شریف و دیگر دانشگاه‌ها، افزودند: ما جلادان و مستبدان را خوب می‌شناسیم اما دیگر کسی از محاصره و تهدید و بی‌حرمتی شما نمی‌هراسد. دانشجویان همبسته‌تر از همیشه مقابل شما ایستاده‌اند، پا پس نکشیده و پیش‌تر خواهند آمد. جمعی از دانشجویان دانشگاه بهشتی نیز در بیانیه‌ای با اشاره به اینکه روزگار سختی برای مقاومت است، خطاب به دانشجویان دانشگاه هنر نوشتند: در این میان فریادهای شما بود که بر شعله امید دمید. چشم امید همه ما به شماست. به شما که مقاومت کردید و پرچم‌دارِ ترویج زن، زندگی، آزادی شدید. دانشجویان دانشگاه بهشتی در ادامه بیانیه خود با اشاره به اینکه مسیری طولانی و سخت در پیش است، نوشتند: ما هرگز تسلیم نخواهیم شد. دانشجویان دانشگاه تربیت ‌مدرس نیز در بیانیه‌ای گفتند: در جمهوری اسلامی که همواره هنر را خوار داشته است، دانشجویان هنر این تن‌های آزاد، همواره رخت سرکوب را دریده‌اند و با زیستی آزادانه تجسم زن، زندگی، آزادی بوده‌اند. آن‌ها اضافه کردند که حراست دانشگاه که حرص حاکم را حراست می‌کند با خشم و خشونت روز شنبه ده‌ها نفر از دانشجویان هنر را از مقابل دانشگاه ربودند. این بیانیه با تاکید براین‌که استبداد رفتنی است، افزود: ما خاموشی را روا نمی‌دانیم. دوشادوش دانشجویان هنر می‌ایستیم و نمی‌گذاریم شعلۀ مبارزه را در دانشگاه و جامعه خاموش کنند. دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد هم در بیانیه‌ای نوشتند، دانشگاه‌ها را سنگر آزادی و آزادی‌خواهی خوانده و نوشتند: ما حامی، هم‌رزم و دوشادوش شما دانشجویان دانشگاه هنر خواهیم بود. در این بیانیه، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد اعتراضات سراسری در ایران را انقلاب خواندند و ضمن توصیف شرایط فعلی به زندگی در قلب انقلاب، افزودند: تغییر با نسیمی که از سقز وزیدن گرفت، اکنون شُش‌هایمان را پر کرده‌است و شما دانشجویان دانشگاه هنر، شما روح این انقلابید. دانشجویان دانشگاه سوره در بیانیه‌ گفتند که تحصن دانشجویان دانشگاه هنر به صورت کاملا مسالمت‌آمیز بوده است اما جواب مسئولین طبق معمول چیزی جز خشونت و سرکوب نبوده است. در بیانیه دانشجوی سوره تاکید شده که قشر دانشجو هرگز از هم جدا نبوده و اکنون پس از پاسخ خشونت‌آمیز مسئولان به اعتراض مسالمت‌آمیز دانشجویان دانشگاه هنر و تهدید به خشونت‌ها و برخورد‌های دیگر با آن‌ها، ما دانشجویان دانشگاه سوره اعلام می‌کنیم کنار دوستان‌مان در دانشگاه هنر ایستاده‌ایم و سکوت نخواهیم کرد. دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی نیز بیانیه خود را با زن، ‌زندگی، ‌آزادی آغاز کرده و افزودند که اعتراض دانشجویان دانشگاه هنر به ساختارهای غلط، چیزی جز هنر زیبای شجاعت، عدم حمایت از ظلم و ظالم و ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی نیست. دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر افزودند: تا آخرین نفس کنار مردم و فریاد حق‌خواهی و دادخواهی‌شان می‌ایستیم و در نهایت ظالم را به نامِ عدالت دادگاهی می‌کنیم. دانشجویان هنر دانشگاه فنی و حرفه‌ای انقلاب اسلامی نیز در بیانیه‌ای گفتند: صدای مخالفت دانشجویان قطع شدنی نیست و در این راه ترسی به دل راه نمی‌دهیم. نه اخراج و نه محرومیت‌های تحصیلی و کمیته‌ی انضباطی ما را از حمایت از دوستا‌نمان منصرف نخواهد کرد. همچنین دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز در بیانیه‌ای با تاکید بر این‌که دانشجویان با شهامت دانشگاه هنر با ایستادگی هنرمندانه در برابر حکومت تاریکی و نابودی باعث ترس و لرز و وحشت در حکومت دیکتاتوری شده‌اند، افزودند که شجاعت و شهامت تکثیر شدنی‌ است. دانشجویان دانشگاه اصفهان ایل در بیانیه‌ای با اشاره به اینکه این روزها دانشگاه‌های سراسر ایران جولانگاه نیروهای سرکوب شده است، افزودند: ما به تمام کسانی که خیال می‌کنند با این آزار و اذیت‌ها دانشگاه و دانشجو را ساکت و منفعل و منزوی می‌کنند اعلام می‌کنیم تا وقتی شما در برابر خواسته‌های به حق نه تنها دانشجویان بلکه تمام مردم ایستاده‌اید ما هم تمام قد در برابر شما می‌ایستیم. آن‌ها با تاکید بر اینکه مسیر کنونی جنبش دانشجویی باعث ترس و وحشت کسانی شده است که دانشجو را مطیع و دانشگاه را پادگان می‌خواهند، افزودند: طی نه ماه اخیر، جنبش دانشجویی به خوبی نشان داد همچنان زنده و بالنده است و هر کجا نیاز باشد همراه و در برهه‌هایی پیشاپیش سایر اقشار جامعه پرچم دادخواهی و حق‌طلبی را به دست می‌گیرد. دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان نیز در بیانیه‌ای گفتند که با وجود سرکوب فراگیر و سهمگین، دانشجویان با فریاد خود، حکومت ضحاکان را به عقب می‌رانند. دانشجویان دانشگاه علوم توان‌بخشی و سلامت اجتماعی هم در بیانیه نوشتند: ما در کنار شما هستیم. در برابر ظلم ضحاک زمان می‌ایستیم. جمعی از دانشجویان دانشگاه هنر و معماری پارس نیز در بیانیه نوشتند: وضعیت موجود و تعرض به حقوق انسانی این دانشجویان، روحیه‌ مقاومت در برابر سرکوب را در هر انسان آزاده‌ای برمی‌انگیزد. دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در بیانیه‌ای نوشتند: دانشجویان دانشگاه هنر به دنبال گرفتن حق خودشان در برابر مزدورانی تا دندان مسلح، ایستادگی کردند و این نشان از قدرت و شهامت این هنرمندان مستعد است. دانشگاه سوره روز یک‌شنبه صحنه دیوارنویسی در حمایت و همبستگی با دانشجویان دانشگاه هنر بود و دانشجویان این دانشگاه با نوشتن شعارهای اعتراضی بار دیگر بر حمایت خود از دانشجویان معترض دانشگاه هنر تاکید کردند. دانشجویان هفت دانشگاه از جمله دانشگاه‌های تربیت مدرس، بهشتی، تهران، سوره، علامه، فردوسی مشهد و دانشگاه مازندران نیز پیشتر با انتشار بیانیه‌هایی ضمن حمایت از دانشجویان معترض دانشگاه هنر، اقدام دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی در بازداشت خشونت‌آمیز دانشجویان و تهدید مقام‌های دانشگاه هنر در سرکوب شدیدتر را محکوم کرده و تاکید کردند که استبداد رفتنی است.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق دموکراسی (عدم شکل‌گیری احزاب و گروه‌ها) آغاز گردید: در ابتدا آقای کریم ناصری گفتند:: یکی از مؤثرترین مسائل یک جامعه احزاب و گروهک‌ها هستند. در کشوری که نظم استانداردی دارد نظام سعی می‌کند از تمام افکار و احزاب کمک بگیرند و با همفکری یکدیگر برای موضوعی تصمیم‌گیری می‌کنند. این موضوع برای کشورهایی صدق می‌کند که نظامی دموکراتیک دارد و اما در ایران متاسفانه با گروهک‌ها و احزاب دیگر هم‌فکری نمی‌شود و مصداق بارز این مسئله را می‌توان در رأی‌گیری در نظام جمهوری اسلامی مشاهده کرد. بیش از ۹۰ درصد جامعه ی ایران نیز به این نتیجه رسیده‌اند که با افکار یکدیگر کنار بیایند و احترام را در مقابل افکار یکدیگر پیشه کنند. در ادامه آقای رضا شایگان گفتند: دلیل یکی‌نشدن احزاب با یکدیگر به این علت است که احزاب هیچ‌گاه با یک دیگر یکی نمی‌شوند زیرا همیشه با هم در رقابت هستند. در مواردی نیز چند حزب با یکدیگر ائتلاف می‌کنند و هدفی را به نتیجه می‌رسانند. خانم سمانه بیرجندی گفتند: متاسفانه گروه‌هایی که در انقلاب اخیر کنار یکدیگرجمع شدند ازهم فروپاشید و چه در ایران و چه در خارج ایران این تفاوت نظرها مشکل‌ساز می‌شود و به‌علت نداشتن اتفاق نظر به اهداف این گروه‌ها نتیجه‌ای نمی‌رسد. خانم پروین محمدی گفتند: نسل جوان کشور ما تمام تلاش خود را برای یکی شدن و مشارکت گروه‌ها می‌کنند و چه بر سر این جوان‌ها آمد و چقدر قربانی شدند. اما متاسفانه خانواده‌های همین جوانان تلاشی جهت بهبود وضعیت نمی‌کنند و متاسفانه مشکل اساسی در کشور ما این است که اکثر مردم در راهی قدم برمی‌دارند که خودشان ضرری نکنند و برای بهبود اوضاع درصد کمی از جامعه تلاش می‌کنند. این وضعیت در گروه‌ها و احزاب هم به‌همین صورت است. در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران، منشی جلسه: خانم مرضیه مهدیه، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقای فرشاد اعرابی، خانم رژین سراجی و ادمین‌ها: خانم فهیمه تیموری، آقایان پوریا حسابی و علی صالحی و دیگر همکاران خانم‌ها و آقایان عبدالمجید بازداران، سیاوش نوروزی، پروین محمدی، محمدمهدی خسروپناه و دیگر دوستانی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت 17:45ه‌وقت اروپای مرکزی اعلام نمودند.

گزارش جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۶ جولای ۲۰۲۳

سپیده عشقی

جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۱۶ جولای ۲۰۲۳ مصادف با ۲۴ تیر ۱۴۰۲ در ساعت 15:00 به‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زوم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای رضا شایگان ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش۱: خانم سونیا سوارکوب سخنرانی خود را با موضوع بررسی پروتکل الحاقی پیمان نامه حقوق کودک درباره خرید و فروش، خودفروشی و هرزه نگاری کودکان و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: نماینده دائم دولت کوبا در سازمان ملل متحد، در سال ۱۹۹۳ توجه مجمع عمومی را به شرایط نامساعد کودکان قربانی سوءاستفاده جنسی جلب کرد و ضرورت مبارزه جهانی علیه این نا‌بهنجاری را خواستار شد. وی پیشنهاد داد یک کارگروه ضمن بررسی‌های کارشناسانه، راه حل‌های مناسبی برای از بین بردن این پدیده ارائه کند. کمیسیون حقوق بشر در سال ۱۹۹۵ کمیته‌ای را مأمور پیگیری این موضوع کرد. ثمره کار این گروه پیشنویس سندی با عنوان (پروتکل الحاقی درباره فروش، فحشا و هرزهنگاری کودکان) بود که در چهل و هشتمین اجلاس مجمع عمومی می ۲۰۰۰ تصویب و از ۱۸ ژانویه ۲۰۰۲ لازم‌الاجرا شد. دولت جمهوری اسلامی ایران تا ۹/۵/۱۳۶۸ به این پروتکل نپیوسته بود. همچنان‌که گذشت کمیته حقوق کودک در نظرات منتشر شده به تاریخ ۳۱ مارس ۲۰۰۵ به دولت ایران توصیه کرده پروتکل مذکور را تصویب کند. برای بررسی نتایج اجرای این توصیه کمیته حقوق کودک توسط ایران و برای نیل به ارزیابی درست در این‌باره نخست باید نظری هرچند گذارا بر مفاد این پروتکل داشت. مروری بر مفاد مقدمه پروتکل این سند دارای مقدمه‌ای، حاوی ۱۱ بند کوتاه و گاه بلند و ۱۷ ماده است. در مواد ۱۳ تا ۱۷تشریفات مربوط به امضاء، زمان لازم‌الاجرا شدن، خروج از پروتکل، پیشنهاد متمم برای آن، سرانجام نسخ پروتکل آمده است که می‌توان آن‌ها را مواد تشریفاتی این سند دانست. فهرست نکته‌هایی که در مقدمه مطرح شده و در حقیقت خاستگاه و آرمان‌های بانیان این سند را بیان می‌کند، از این قرار است: ۱: یادآوری موادی از کنوانسیون حقوق کودک که اهداف حمایتی آن پیمان‌نامه را در خصوص مراقبت از کودکان در برابر فروش، فحشا و هرزه‌نگاری بیان کرده است. گفتنی است در نخستین جمله این پروتکل فقط از مواد ۱، ۱۱، ۲۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵ و ۳۶ یاد شده، در حالی‌که ماده ۱۹کنوانسیون نیز به‌طور مستقیم به‌همین موضوع پرداخته و در شمار مواد کلیدی است. از این رو غفلت از اشاره به آن روا نیست. بند ۱ ماده ۱۹ مقرّر داشته است: (کشورهای عضو کلیه اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی لازم را به‌عمل خواهند آورد تا از کودک در برابر کلیه اشکال خشونت جسمی یا روانی، صدمه یا آزار، بی‌توجهی یا رفتار توأم با سهل‌انگاری، سوءرفتار یا بهره. رفتار یا بهره‌کشی، از جمله سوءاستفاده جنسی در حین مراقبت توسط والدین یا سرپرست یا سرپرستان قانونی یا هر شخص دیگری که عهده‌دار مراقبت از کودک است، حمایت کنند. ۲: به رسمیت شناختن حق برخوداری کودکان از حمایت در برابر هرگونه استثمار اقتصادی و کارهای زیان‌آور برای آموزش، سلامتی، رشد جسمی، روانی، معنوی، اخلاقی یا اجتماعی. ۳: اعلام نگرانی از روند فزاینده قاچاق بین‌المللی کودکان برای فروش، فحشا و هرزه‌نگاری آنان. ۴: اظهار ناخرسندی از گسترش و تداوم گردشگری جنسی و آثار زیان‌بارتر آن برای کودکان کشورهای مقصد. ۵: توجه به گروه‌هایی از کودکان که آسیب پذیرترند، مانند دختران. ۶: اعلام نگرانی از افزایش دسترسی به پورنوگرافی کودکان در اینترنت و سایر فناوری‌های جدید. همچنین اعلام حمایت از تصمیم‌های کنفرانس بین‌المللی مبارزه با هرزه‌نگاری کودکان (وین۱۹۱۹) به‌ویژه جرم شمردن تولید، توزیع، صادرات، مخابره، واردات، تملک ارادی و تبلیغ هرزه‌نگاری کودکان. ۷: طرح این موضوع که ضمن مقابله با فروش، فحشا و هرزه‌نگاری کودکان، مستلزم مبارزه فراگیر علیه عوامل مؤثر در آن چون عقب‌افتادگی، فقر، تبعیض اقتصادی، ساختارهای ناموزون اجتماعی- اقتصادی، خانواده‌های از هم پاشیده، رفتارهای جنسی غیرمسولانه بزرگسالان و قاچاق کودکان است. ۸: توجه به این که کاهش تقاضا در این زمینه، مستلزم افزایش آگاهی عمومی است. ۹: یادآوری ضرورت تأمین ابزارهای حقوقی و بین‌المللی حمایت از کودکان و تقویت مسئولیت والدین و مقاوله‌نامه ۱۸۳ سازمان بین‌المللی کار. ۱۰: اعلام حمایت همه‌جانبه از مقررات حمایتی کنوانسیون حقوق کودک. ۱۱: اظهار حمایت از دستاوردها و مصوبه‌های پیشین برای پیش‌گیری از فروش، فحشا و هرزهنگاری کودکان و نیز تأکید بر نقش بنیادین سنت‌ها و ارزشهای فرهنگی همه اقوام و ملل در حمایت ازکودکان و رشد متوازن آن‌ها. به‌نظر می‌رسد نه تنها هیچ‌یک از نکته‌های مطرح شده در مقدمه پروتکل، با اصول و موازین پذیرفته شده در نظام حقوقی ایران ناهماهنگی ندارد، بلکه پاره‌ای از آن‌ها در متن قوانین ایران نیزآمده است. به‌عنوان نمونه منع هر عمل مخاطره‌آمیز علیه سلامتی، رشد جسمی، روانی، معنوی، اخلاقی یا اجتماعی کودکان (ماده۲: قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، مصوب ۲۵ آذر۱۳۸۳ و شماری از نکات آمده در مقدمه پروتکل نیز در زمره موضوع‌هایی است که بارها از سوی مقام‌های کشور مورد تأکید قرار گرفته است، از جمله: ضرورت مقابله با سوء استفاده از اینترنت و دیگر فناوری‌های جدید برای گسترش هرزه‌نگاری و لزوم ارتقای فرهنگ عمومی برای مواجهه با قاچاق و سوءاستفاده از کودکان. گذشته از موضوعات مطرح شده در مقدمه، موضوع‌های موجود در متن پروتکل نیز علی‌القاعده با اصول پذیرفته شده و سیاست قانونگذاری کشور ما تعارضی ندارد. مفاد مواد پروتکل و مقایسه آن با قوانین موضوعه ایران ماده ۱: تعهد کشورهای عضو را در خصوص منع فروش کودکان، فحشا و هرزه‌نگاری کودکان و ماده۳ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بر این ممنوعیت تصریح کرده است. ماده۲: اصطلاحات خرید و فروش کودکان، خودفروشی و هرزه‌نگاری کودکان را تعریف کرده است. الحاق به این پروتکل می‌تواند یکی از خلأهای قانونی ایران را مرتفع سازد, چرا که به رغم استفاده از اصطلاحات خرید و فروش کودکان در ماده۳: قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، تعریفی از آن‌ها وجود ندارد. با الحاق به پروتکل و با عنایت به ماده ۹ قانون مدنی که می‌گوید: (مقررات عهودی که بر طبق قانون اساسی بین دولت ایران و سایر دول منعقد شده باشد، در حکم قانون است) حقوق ایران دارای تعریف قانونی از این اصطلاحات خواهد شد. ماده: ۳ که پس ازماده ۸ مفصل‌ترین ماده این پروتکل و مشتمل بر ۲ بند است، در بند نخست با اشاره به ارکان مادی و روانی پاره‌ای افعال، آن‌ها را جرم تلقی کرده، دولت‌های عضو را متعهد می‌کند آن افعال را (چه درون کشور اتفاق افتاده باشد و چه بیرون آن، چه یک فرد مرتکب آن‌ها شده باشد، چه به طور سازمان یافته) مشمول قوانین جزایی خود کند. استثمار جنسی کودکان، انتقال اعضای بدن کودکان برای سودجویی و استفاده از کودکان برای کار اجباری، از جمله این رفتارهای سوء هستند. قوانین موضوعه ایران با این مقررات سازگار است؛ از جمله عموم بند ۱ ماده ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی شامل سوءاستفاده از کودکان نیز می‌شود. ماده فوق مقرر می‌دارد (هرکس نوشته یا طرح، گراور، نقاشی، تصاویر، مطبوعات، اعلانات، علایم، فیلم، نوارسینما و یا به‌طور کلی هر چیز که عفت واخلاق عمومی را جریحه‌دار نماید برای تجارت یا توزیع به نمایش و معرض انظارعمومی گذارد یا بسازد یا برای تجارت و توزیع نگاه دارد) مجرم است و مجازات وی در همان ماده تعیین شده است. ماده ۶۳۱همان قانون عمل (هر کس طفلی را که تازه متولد شده است بدزدد یا مخفی کند، یا او را به‌جای طفل دیگری یا متعلق به زن دیگری غیر از مادر طفل قلمداد نماید) جرم دانسته، مجازاتش را بیان کرده است. ماده ۶۳۲همان قانون نیز امتناع کسی که طفلی به او سپرده شده از باز پس دادن طفل به اشخاصی که از نظر قانون ذیحق هستند را جرم می‌داند. این مقررات در راستای پپش‌گیری از خرید و فروش و قاچاق کودکان قابل تفسیر است. ماده ۶۱۹ تعرض یا مزاحمت برای اطفال یا زنان، یا توهین به آنان با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت آنان را جرم می‌داند. ماده ۶۲۱نیز از این جهت که در بردارنده حمایت بیشتری از اشخاص زیر ۱۵ سال است، شایسته توجه می‌باشد: (هرکس به قصد مطالبه وجه یا مال یا به قصد انتقام یا به هر منظور دیگر به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر، شخصاً یا توسط دیگری، شخصی را برباید یا مخفی کند به حبس از پنج تا پانزده سال محکوم خواهد شد. در صورتی که سن مجنی علیه کمتراز پانزده سال تمام باشد یا ربودن توسط وسایل نقلیه انجام پذیرد یا به مجنی علیه آسیب جسمی یا حیثیتی وارد شود، مرتکب به حداکثر مجازات تعیین شده محکوم خواهد شد و در صورت ارتکاب جرایم دیگر به مجازات آن جرم نیز محکوم می‌گردد. ) قانونگذار ایران در قوانین مستقلی هم برای مقابله با سوء استفاده‌کنندگان از افراد، به‌ویژه کودکان، در هرزه‌نگاری تمهیداتی را اندیشیده است، به‌طور مثال قانون شیوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت‌های غیرمجاز دارند (مصوب ۲۴/۱۱/۱۳۷۲) برای آن افراد متناسب با میزان دخالتشان در فعالیت‌ غیرمجاز هنری مجازات‌هایی را مقرر کرده است. بند الف ماده۷ مجازات عوامل اصلی تولید، تکثیر و توزیع عمده آثار سمعی و بصری مستهجن را بیان کرده‌است. به‌موجب تبصره ۳ ماده ۳ استفاده از صغار برای نگهداری، نمایش، عرضه، فروش و تکثیر نوارهای غیرمجاز موضوع این قانون موجب اعمال حداکثرمجازات‌های مقرربرای عامل خواهد بود. بند ۲ ماده ۳ پروتکل مقرّر داشته (بنابر مفاد قوانین ملّی کشور عضو، با هرگونه اقدام برای ارتکاب اعمال فوق و تبانی و همدستی درهر یک از این اعمال نیز به همان صورت برخورد خواهد شد). قانون مجازات اسلامی نیز دست‌کم در برخی موارد شروع به این اقدامات را جرم می‌داند، مثلاً تبصره ماده ۶۲۱ چنین است: (مجازات شروع به ربودن، سه تا پنج سال حبس است). بند ۴ این ماده پروتکل برای مبارزه با جرایم سازمان یافته علیه کودکان، مجازات شخصیت حقوقی را پیشبینی کرده است. قانونگذار ایران نیز با این موضوع بیگانه نیست. به‌عنوان مثال، ماده ۲۱ قانون مجازات جرایم رایانه‌ای، با عنوان (مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی)، پیشبینی کرده چنان‌چه جرایم رایانه ای مندرج در این قانون، تحت نام شخص حقوقی و در راستای منافع آن ارتکاب یابد، شخص حقوقی دارای مسئولیت کیفری خواهد بود. تبصره ۲ نیزتصریح می‌دارد: مسئولیت کیفری شخص حقوقی مانع مجازات مرتکب نخواهد بود) ماده‌۴ تسری قوانین جزایی دولت‌های عضو به کشتی‌ها و هواپیماهای ثبت شده در آن کشورها را مطرح می‌کند که علی‌الاصول برای دولت ایران قاعده مشکل‌آفرینی نیست. ماده ۵: پروتکل از دولت‌های عضو مصرانه می‌خواهد جرایم مذکور در بند ۱ ماده ۳ را در فهرست جرایمی قرار دهند که مرتکبان آن‌ها مشمول مقررات استرداد مجرمان بشوند. ماده ۶: تعهد دولت‌های عضو به همکاری درباره تحقیق و پیگیرد جنایی یا استرداد مجرمان جرایم مذکور در پروتکل را مطرح می‌سازد. ماده ۷: انجام اقدامات لازم برای ضبط و مصادره اموال و ابزار به کار رفته در ارتکاب جرم، درآمدهای حاصله از جرم و تعطیلی اماکن وقوع جرم را ضروری دانسته است. ماده ۸: که طولانی‌ترین ماده این پروتکل است، لزوم انجام اقدام‌های ضروری برای تأمین حقوق کودک قربانی رفتارهای خلاف قانون ذکر شده در پروتکل را مطرح می‌کند و هفت مصداق مهم از آن اقدام‌های را بیان می‌کند، از جمله: آگاه ساختن کودک قربانی از حقوق، وظایف، برنامه و روند دادرسی؛ تأمین خدمات حمایتی از وی در طول دادرسی؛ پرهیز از تأخیرهای غیرضروری در رسیدگی قضایی و اجرای حکم؛ رعایت منافع عالیه کودک به‌عنوان اصلی که همیشه در کانون توجه است. ارائه آموزش‌های حقوقی و روانشناختی به افرادی که عهده‌دار امور کودکان قربانی هستند. ماده ۹: دولت‌ها را موظف می‌کند قوانین و مقرّرات اداری، سیاست‌های اجتماعی و برنامه‌های پیشگیری‌کننده از جرایم مطرح در پروتکل را طراحی، اجرا و تقویت کنند و نیز بازپروری جسمی و روانی کودکان قربانی و بازپروری اجتماعی آن‌ها را وجهه همت خود سازند. ماده۱۰: ضرورت همکاری‌های دو جانبه، منطقه‌ای و چندجانبه دولت‌های عضو برای مقابله با مرتکبین جرایم مذکور در این پروتکل، شناسایی، پیگرد، محاکمه و مجازات آن‌ها را مطرح می‌کند و تعامل دولت‌ها با سازمان‌های غیردولتی ملی و بین‌المللی و دیگر نهادهای بین‌المللی را لازم می‌داند. ماده ۱۱: تصریح می‌کند این پروتکل مانع اجرای قوانین ملی یا بین‌المللی، که جنبه حمایتی کارآمد قویتری برای کودکان قربانی دارند، نخواهد بود. ماده ۱۲: لزوم ارائه گزارش دولت‌ها درباره اقداماتشان برای اجرای مفاد پروتکل به کمیته حقوق کودک را مطرح کرده و همان ترتیبات نظارتی ماده ۴۴کنوانسیون حقوق کودک را پیش‌بینی می‌کند. یعنی ارائه نخستین گزارش جامع دو سال پس از تاریخ لازم‌الاجرا شدن پروتکل برای آن کشور و پس از آن هر پنج سال یک گزارش. این ترتیبات نیز با نظام حقوقی و رویه‌های پذیرفته شده در تعاملات بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران ناسازگار نیست. مثلاً نمی‌توان تعهد ارائه گزارش به کمیته حقوق کودک را، که در این پروتکل به آن تصریح شده است، با اصل استقلال کشور ناسازگار شمرد، زیرا ارائه گزارش دولت‌ها به مرجعی قانونی و انتشار عمومی آن (که در بند ۶ ماده ۴۴کنوانسیون حقوق کودک پیش‌بینی شده) لازمه همکاری ببین‌المللی برای تحقق آرمان‌های مشترک جهانی است. تصویب کنوانسیون حقوق کودک و ارائه دو گزارش ادواری به کمیته حقوق کودک، که برابر ماده ۴۴آن کنوانسیون مرجع دریافت گزارش کشورهای عضو می‌باشد، گواه روشنی است که پذیرش تعهد گزارش‌دهی درباره اقدامات دولت علیه خرید و فروش، فحشا و هرزه‌نگاری و هرگونه سوءاستفاده دیگر از کودکان (که یکی از نتایج تصویب این پروتکل الحاقی است) برای جمهوری اسلامی ایران امری پذیرفتنی خواهد بود. همان‌گونه که پیشتر نیز اشاره شد مواد ۱۳ تا ۱۷پروتکل، درباره تشریفات مربوط به امضا، زمان لازم‌الاجرا شدن، خروج از پروتکل، پیشنهاد متمم برای آن و سرانجام نسخ پروتکل است. آیا قوانین ایران در مورد خرید و فروش کودکان و هرزه‌نگاری کودکان مؤثر بوده است؟ عوامل درونی و بیرونی بسیاری در بهره‌کشـی جنسـی از کودکـان و نوجوانـان مـؤثر اسـت. عواملی مثل فقر، بی‌سوادی، اعتقادات سنتی غلـط، بـی‌سرپرسـت بـودن و شـرایط پـایین زندگی مانند سوءتغذیه و عدم کفایت تعلیم و تربیت، کودکان را آسیب‌پذیر کرده و آن‌هـا را در معرض بزه دیده شدن قرار می‌دهد. ازدواج اجباری، توریسم جنسی و قاچاق از اشکال هرزه‌نگاری کودکان هستند. هرزه‌نگاری کودکان شکل جدیدی از بردگی جنسی و یکی از آثار جهانی شدن نیز محسوب می‌شود. استفاده روزافزون از فناوری‌های پیشرفته مانند رایانه، دوربین‌های ویدیویی دستی، ویدیوهای ضابط، ادیت‌های خانگی، سیستم‌های گرافیکی کامپیوتری، اینترنـت… موجـب تسهیل ایجاد و توزیع هرزه‌نگاری کودکـان شـده و حتـی عرضـه ارزان‌تر و در بسیاری موارد کشف آن را غیرممکن نموده است. ازدواج کودکان یا خرید و فروش: لازم است در بررسی این مورد به ماده ١٠۴۶ قانون مدنی عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. این ماده بدان معناست که زیر ١٣‌سال تا هر سنی، مثلاً یک ساله هم می‌تواند ازدواج کند. شرایط در نظر گرفته شده نیز آن‌قدر کلی است که فاقد عینیت بوده و کسی نمی‌داند که چگونه چنین مصلحتی محقق می‌شود؟ چگونه ممکن است که یک کودک زیر ١٣‌سال و حتی بالای آن وارد فرآیند عقدی به نام ازدواج شود. ازدواجی که تبعات آن چه از حیث جنسی و چه از منظر فرزندآوری و کار در خانه بر همگان روشن است. چگونه یک کودک را می‌توان تا پایان عمرش وارد فرآیندی کرد که مهمترین فرآیند زندگی او است و هیچ نقش و اختیاری هم در این انتخاب ندارد؟ چگونه ممکن است در چنین جامعه‌ای از چنین وضع ناخرسند کننده‌ای برای دختران کودک دفاع شود، در حالی‌که می‌دانیم مدافعان نیز حاضر نیستند دختران خود را در این سنین به عقد دیگران درآورند، چراکه می‌دانند این کار بسیار زشت و ناپسند است و خودشان نیز با آن موافق نبوده و قطعاً حاضر نیستند کودکانی را به این صورت بخرند یا مثلاً به عقد خود درآورند، پس چرا با شدت تمام از این قانون دفاع می‌کنند و اجازه نمی‌دهند نمایندگان زن در مجلس قانون منع کودک‌همسری را تصویب کنند؟ ضمن این‌که بالا بردن سن ازدواج مطابق همین قانون موجود می‌تواند انجام شود و هیچ منع شرعی ندارد. در بهمن ماه سال ۱۳۹۸ شکایتی در استان ایلام مطرح شد در تحت عنوان ازدواج کودک ۱۱ساله با مردی ۵۰ساله که با پرداخت ۱۵میلیون صورت گرفت که دادستان وقت و مدیر کل بهزیستی به پرونده رسیدگی و خلأ قانونی را بار دیگر نشان دادند. برخی از آمارها در بهمن ماه ۱۴۰۰ نیز می‌گویند: روزانه ۵ ازدواج میان اتباع خارجی با ایرانی ثبت قانونی می‌شود. یکی از کارشناسان اجتماعی در رابطه با فقر فرهنگی و اقتصادی که منجر به رضایت خانواده‌ها در استان‌های مرزی کشور برای ازدواج دخترانشان می‌شود گفته است: برخی از خانواده‌های خراسانی و سیستان و بلوچستانی که فقیر هستند، گاهی برای گرفتن اندکی شیربها و یا به سبب کم کردن نان‌خور، سرپرستی دخترشان را به فرد دیگری می‌دهند که نه صلاحیت ازدواج دارد و نه قانون اجازه چنین ازدواجی می‌دهد. باید متذکر شویم در کنار فقر مالی و فرهنگی خلأ و کلی‌گویی قانون منجر به افزایش این دسته از پدیده‌ها شده است. فروش کودکان یا فروش اعضا بدن کودکان: در مورد فروش کودکان دو مورد را باید بررسی کرد فرزند خواندگی یا فروش و بدسرپرستی و فروش. باید گفت که قانون در مورد فرزندخواندگی و بدسرپرستی قوانین حمایتی از کودکان را پیش‌بینی و وضع کرده اما کافی نبوده است. شاید بتوان ادعا کرد فقر در ایران، نوزادان و کودکان را مقابل قاچاق و خریدوفروش آن‌ها بی‌پناه کرده است. سازمان بهزیستی ایران در فروردین سال ۱۴۰۰ با اشاره به عدم وجود آمار دقیق از فروش و قاچاق کودکان گفت تعدادی از این کودکان هم برای سوء استفاده‌های جنسی و قاچاق اعضای بدن فروخته می‌شوند. فروش اینترنتی این کودکان و نوزادان واکنش‌های گسترده‌ای در سال‌های اخیر در پی داشته است. سازمان بهزیستی می‌گوید فرزند گرفتن از طریق سیستم‌هایی غیر از سازمان بهزیستی مانند صفحات اینستاگرامی یکی از دلایل افزایش قاچاق اعضای بدن کودکان است. خریدوفروش اعضای بدن کودک جرم است و درست به‌همین دلیل آمار دقیقی از میزان آن در ایران وجود ندارد. حبیب‌الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور می‌گوید: هرچند قاچاق اعضای بدن کودکان جرم است اما مساله‌ای است که اتفاق می‌افتد و شاهد آن در کشور هستیم. قوه قضائیه، نهادهای انتظامی و امنیتی مسئول مستقیم رسیدگی به قاچاق اعضای بدن کودکان در ایران هستند و سازمان بهزیستی نیز مدعی است که این نهادها قطعا از لحاظ کمی اطلاعات دقیقی در اختیار دارند اما آماری در مورد تعداد قاچاق انسان در ایران وجود ندارد و هیچ سازمان دولتی تاکنون گزارشی در این مورد ارائه نکرده است ولی سازمان ملل در گزارش قاچاق انسان خود که در پایان سال گذشته میلادی منتشر شد عنوان کرد که سالانه تحقیق‌های گسترده‌ای در مورد قاچاق انسان و کودکان انجام می‌شود و دولت‌ها باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند. بر اساس گزارش سازمان ملل، بیشترین آمار قاچاق انسان مربوط به زنان و کودکان دختر است. قاچاقچی‌ها برای خروج این افراد از کشورها بیشتر از مبدا‌های رسمی و قانونی همچون فرودگاه‌ها استفاده می‌کنند. نایب رئیس کمیسیون قضایی وحقوقی مجلس معتقد است در ایران با ضعف قانون در حوزه برخورد با فروش اعضای بدن مواجه‌ایم، موضوعی که موجب شده تا جرائم متعددی شکل بگیرد و گاهی متخلفان برای رسیدن به مقاصد خود افرادی را گروگان می‌گیرند تا بتوانند برخی اعضای بدن وی را خارج کنند. بنا به تأکید کمالی‌پور، این تخلفات تا جایی پیش رفته که گاهی این قاچاقچیان، کودکان به‌ویژه کودکان خیابانی را شناسایی می‌کنند و بعد از گروگانگیری و خارج کردن اعضای بدن، آن را به صورت قاچاق می‌فروشند. در برابر این، دکتر سید محمد کاظمینی، رئیس مرکز مدیریت پیوند وزارت بهداشت تأکید می‌کندبرای هر عضوی که برداشته و پیوند می‌شود، تمام مشخصات اهداکننده و گیرنده آن روشن است و لذا تخلفی به اسم قاچاق وجود ندارد. سال ۹۳بود که رسانه‌ای شدن دو اتفاق نشان داد بحث خرید و فروش و قاچاق اعضای بدن انسان چندان هم خیالی نیست و واقعیت دارد. یکی از این اتفاقات دستگیری اعضای باند قاچاق اعضای انسان توسط وزارت اطلاعات بود که نشان داد بر خلاف برخی انکارها، قاچاق اعضای انسان در ایران هم اتفاق می‌افتد و این مسئله آنقدر جدی است که سازماندهی شده و دارای تشکیلات به اصلی‌ترین فروشندگان کودک و نوزاد مادران فقیر و کارتن خواب یا معتاد هست که ارقامی از ۲۰۰هزارتومان تا رقم‌های میلیونی جابجا می‌شود اما در این میان باندهای پیچیده و بزرگ نیز وجود دارد. در سال ۹۷ دو نفر از اعضای یک باند ۲۶ نفره خریدوفروش نوزاد در مشهد دستگیر شدند. این باند، کارکنان ثبت‌احوال بودند. این افراد نوزادان را بین ۲۸ تا ۴۰ میلیون تومان به فروش می‌رساندند. گفته شد نوزادان فروخته شده به دست این باند، عمدتا فرزندان خانواده‌های طلاق یا دچار اعتیاد بوده‌اند. آخرین خبر مربوط به فروش اعضای کودکان مربوط به دوم اسفند ماه ۱۴۰۱است که پلیس آگاهی استان البرز اعلام کرد یک پدر با خوراندن متادون به فرزند ۱۹ ماهه‌اش و بیهوش کردن و بردن او به بیمارستان قصد فروختن اعضای بدنش را داشت که این اقدام منجر به مرگ کودک شد. بر اساس اعلام پلیس، پدر این کودک بازداشت شده است. در پایان باید گفت دولت ایران مطابق با قانون اساسی و قوانین مدون کشور مسئول حفظ جان و مال ملت است و همچنین وظیفه ارتقا سطح کیفی آموزش و پرورش و تأمین محیطی سالم برای همه و رفع معظلات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را دارد که متاسفانه با شرایط موجود کشور و افزایش روزافزون فقر و کوچک‌تر شدن سفره‌های معیشتی مردم با افزایش روزانه بزه‌های مختلف مواجه هستیم و کودکان در این میان قربانیان اصلی هستند. به امید دنیای شاد و ایمن برای تمام کودکان دنیا.

بخش۲: آقای اصغر خدابنده سخنرانی خود را با موضوع فساد در دولت (اختلاس و دزدی‌ها) ایراد کردند: در ابتدا با تعریف و مفاهیم به شرح زیر آغاز می‌کنم: تعاریف: فساد اداری سوء استفاده از قدرت عمومی برای کسب منافع خصوصی است. اختلاس به معنای حصول برخلاف قانون از اموال دولتی و غیردولتی است که به‌وسیله کسانی که در دولت کار می‌کنند اعم از کارمندان و کارکنان دولت و یا وابسته به دولت صورت می‌گیرد. اختلاس از انواع کلاهبرداری محسوب می‌شود. این جرم به‌صورت برنامه‌ریزی شده، منظم و پنهان و بدون آگاهی دیگران صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر، اختلاس نوع خاصی از خیانت در امانت است که مأموران دولتی از طریق تصاحب وجوه و اموالی که بر حسب وظیفه به آن‌ها سپرده شده است، مرتکب می‌شوند. بسیاری از اموال و سایر سرمایه‌های که در کشور وجود دارند در اختیار دولت‌اند که به‌همین واسطه این اموال با خطر زیادی روبه رو هستند. این اموال که براساس وظایف تعیین شده در اختیار کارمندان قرار می‌گیرد، شاید به‌عبارت دیگر مورد استفاده شخص او یا دیگری قرار گیرد. برای ضمانت همه منافع دولت و کشور و برای پشتیبانی از آن‌ها، قانون برای این اموال و سرمایه‌‌ها قوانینی را تعیین کرده است و طبق این قوانین برداشت خلاف قانون و برنامه ‌ریزی‌ شده این اموال را با عنوان اختلاس شناخته می‌شود و شامل مجازات‌های کیفری خواهد شد. تعریف سرقت: از نگاه قانون سرقت در ماده ۲۶۷ قانون مجازات اسلامی چنین تعریف شده است: سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر و به استناد ماده ۲۶۸ و ۲۷۶ قانون مجازات، سرقت به سرقت حدی و تعزیری وغیرحدی تقسیم می‌شود. سرقت حدی دارای شرایطی می‌باشد و هر گاه یکی از آن شرایط در موردی محقق نشود، آن مورد از سرقت‌های تعزیری و غیرحدی شمرده می‌شود. حد سرقت در قانونطبق ماده ۲۷۸ قانون مجازات، حد سرقت عبارت است از: در مرتبه اول، قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن است، به‌طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند. در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است، به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند. در مرتبه سوم، حبس ابد است. در مرتبه چهارم، اعدام است هر چند سرقت در زندان باشد. شرایط سرقت حدی در قانون به استناد ماده ۲۶۸ قانون مجازات اسلامی، شرایط سرقت حدی عبارت‌اند از: ۱. شیء مسروق شرعاً مالیت داشته باشد. ۲. مال مسروق در حرز باشد. ۳. سارق هتک حرز کند. ۴. سارق مال را از حرز خارج کند. ۵. هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد. ۶. سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد. ۷. ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد. ۸. مال مسروق از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد. ۹. سرقت در زمان قحطی صورت نگیرد. ۱۰. صاحب مال از سارق نزد مرجع قضائی شکایت کند. ۱۱. صاحب مال قبل از اثبات سرقت سارق را نبخشد. ۱۲. مال مسروق قبل از اثبات سرقت تحت ید مالک قرار نگیرد. ۱۳. مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید. ۱۴. مال مسروق از اموال سرقت شده یا مغصوب نباشد. همان‌گونه که در بند ۸ این ماده آمده، سرقت از اموال دولتی یا عمومی که رانت خواری و اختلاس در بیت‌المال نیز از مصادیق بارز آن است، از مواردی است که مشمول سرقت حدی نمی‌شود، اما به استناد ماده ۲۷۶ قانون مجازات، که می‌گوید: سرقت در صورت فقدان هریک از شرایط موجب حد، حسب مورد مشمول یکی از سرقت‌های تعزیری است، رانت‌خواری و اختلاس از اموال عمومی و دولتی از سرقت‌های تعزیری و غیرحدی شمرده می‌شوند که بر حسب مورد و مقدار اختلاس و رانت‌خواری، دارای احکام متفاوت خواهند بود که به برخی از احکام و تبعات قانونی آن اشاره خواهیم کرد. کنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل متحد در دسامبر ۲۰۰۵ قوت اجرائی پیدا کرد و ۱۵۴ عضو، دو سوم اعضاء سازمان ملل متحد آن را تصویب نمودند. این کنوانسیون اعضاء را به پیشگیری و جرم‌انگاری فساد، ارتقاء سطح همکاری‌های بین‌المللی، استرداد دارائی‌های سرقت شده، ارتقاء کمک‌های فنی و تبادل اطلاعات میان هر دو بخش خصوصی و عمومی ملزم می‌نماید. قانون فوق مشتمل بر ماده واحده، منضم به متن کنوانسیون شامل مقدمه و هفتاد و یک ماده در جلسه علنی روز یکشنبه مورخ بیست و یکم خردادماه یکهزار و سیصد و هشتاد و پنج مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۲۰ /۷ /۱۳۸۷ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام موافق با مصلحت نظام تشخیص داده شد و در سال ۱۳۸۸ ایران به عضویت رسمی این کنوانسیون در آمد. دلایل شکل گرفتن فساد در دولت: وجود ثروت، به ویژه ثروت‌های سهل‌الوصول همچون استخراج منابع معدنی و طبیعی، کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خارجی و بازارهای پول‌شویی. وجود قدرت آمرانه، مشخصا نظام‌های دیکتاتوری، شبه‌دیکتاتوری یا دموکراسی‌های ضعیف. نبود شفافیت و آزادی‌های رسانه‌ای. ضعف دستگاه قضائی و نبود دستگاه کنترل کننده دولتی بر مبادلات مالی و اقتصادی و تنظیم بازار. سوءاستفاده از تحریم‌ها. عدم آگاهی و آموزش به موقع در سیستم‌ها. فرهنگ مردم ایران مانند انعام و پول چایی. عدم برخورد قاطع با اختلاسگر و مجرمین. اختلاسگران از فرزندان و یا خود مسئولین بلندپایه دولت هستند. حمایت کشورهای خارجی. عدم کنترل افراد چند تابعیتی. حمایت نیروهای نظامی خارجی در منطقه مانند حزب الله. همکاری مردم عادی در خیلی موارد به‌دلیل عدم آکاهی. انواع و محل عمده فساد در ایران: رشوه در امور مالیات و از زمان صفوی از طریق جهانگردان اعلام شده است. گمرکات ایران محل فساد اقتصادی. شرکت‌های خصولتی، خصوصی سازی، ورزش به خصوص فوتبال، قراردادهای مختلف داخلی و خارج، بورس و کالا، صنعت خودروسازی، ارز دولتی (ارز چند نرخی)، دارو و صادرات معکوس، وزارت نفت، آستان قدس رضوی و شرکت‌های تابعه، مناطق آزاد، شرکت‌های وابسته به بنیاد شهید و… شرکت‌های وابسته به نیروهای مسلح کشور، پروژه‌های بزرگ ساخت و ساز مانند پدیده شاندیز، انواع قاچاق، اثرات مخرب فساد و اختلاس: فساد سیاست‌های دولت را در تضاد با منافع اکثریت قرار می‌دهد و باعث هدر رفتن منابع ملی می‌شود، به کاهش اثربخشی دولت‌ها در هدایت امور می‌انجامد و از این طریق، اعتماد مردم را نسبت به دستگاه‌های دولتی و غیردولتی کاهش می‌دهد و بی‌تفاوتی، تنبلی و بی‌کفایتی را افزایش می‌دهد. فساد اعتقاد و ارزش‌های اخلاقی را متزلزل می‌کند. هزینه انجام کارها را افزایش می‌دهد. فساد همچنین موجب ناکام ماندن فقرزدایی می‌شود. زمینه تضعیف روحیه افراد درستکار را فراهم می‌آورد. فساد با گسترش خود در جامعه کم کم به یک فرهنگ و هنجار عادی تبدیل می‌شود که دیگر کسی به زشتی و نادرستی کارش نمی‌اندیشد. فرار مغزها و سرمایه‌ها از ایران. فروپاشی خانواده‌ها در مورد از بین رفتن سرمایه شخص مانند بورس و ساخت و سازهای بزرگ. عدم تولید و تعطیلی بخش تولید. بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ ایران: شش میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو: پرونده‌ کلاهبرداری ۶/۶میلیارد یورویی در پتروشیمی که ۱۴ متهم دارد و سه برابر بیشتر از بدهی بابک زنجانی است، بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ ایران لقب گرفته است. اولین اختلاس تاریخ ایران: سال ۷۱ اولین اختلاس در تاریخ ایران به‌نام فاضل خداداد و مرتضی رفیق‌دوست به ثبت رسید. به‌دلیل فساد سیتماتیک و سازمان‌دهی شده از طرف مسئولین دولت به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم این مسئله به راحتی در ایران قابل کنترل نبوده و همچنان ادامه خواهد داشت و فقط اموال مردم به تاراج رفته و خواهد رفت.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق طبیعت و محیط زیست (انرژی‌های طبیعی یا انرژی هسته‌ای) آغاز گردید: در ابتدای جلسه آقای رضا شایگان گفتند که محیط زیست برای کل جهان اهمیت دارد و در کنوانسیون‌های مختلف و سازمان ملل همیشه موضوع مهمی بوده است. کشورهایی که طرح یونیسکو را امضا کردند می‌بایست به سوخت‌های پاک روی بیاورند که جمهوری اسلامی این طرح را امضاء نکرد. آقای خلعتبری (وزیر امور خارجه در دوران پهلوی) که قرارداد نیروگاه اتمی بوشهر و در کل توسعه فعالیت هسته‌ای در زمان پهلوی را امضا کرده بود که به همین دلیل بعد از انقلاب اعدام شد. حمهوری اسلامی از دهه هفتاد به فناوری هسته‌ای روی آورد و ادعا می‌کرد که به‌دنبال انرژی پاک و صلح‌آمیز است کما این‌که علی مطهری از نمایندگان أصول‌گرا صراحتا اعلام کرد ما از ابتدا به‌دنبال بمب اتم و سلاح هسته‌ای بودیم. آقای شایگان بحث را با این سؤال مطرح کردند که وقتی در ایران منابع بیشماری از انرژی خورشیدی، بادی وآبی داریم چه لزومی به انرژی هسته‌ای است و اگر ضرورت است چرا دولت‌های جهان با آن مخالفت می‌کنند؟ آقای اصغر خدابنده گفتند که آلودگی انرژی خورشیدی یا بادی و اتمی بر روی محط زیست بستگی به دولت‌هایی دارد که از آن استفاده می‌کنند. انرژی خورشیدی بیشترین حجمش باطری دارد و باطری برای محیط زیست خیلی مضرر است و گفتند که انرژی خورشیدی در ایران هزینه‌ی بسیار بالایی دارد و کما این ‌که تکنولوژی مناسبی برای معدوم کردن باطری‌ها را ایران نداریم. آقای بهشتی متین گفتند که هر کشوری می‌تواند به انرژی هسته‌ای روی بیاورد و انرژی هسته‌ای در ایران را ضرورت دانستند، آقای ناصر نوروزی گفتند در ایران جوانان بسیار توانمندی برروی انرژی هسته‌ای فعالیت می‌کنند اما به‌دلیل کمبودها و تحریم‌ها نمی‌توانند که پروژه را به راحتی پیش ببرند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه: خانم سپیده عشقی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقای صدرا مجیب یزدانی و خانم فهیمه تیموری، ادمین‌ها: آقایان عباس رهبری و سینا اشجعی و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند: بانوان و آقایان: مهناز ترابی، مریم حبیبی، سارا محجوب یزدانی، مهسا یاحق، شیما یاحق، شراره هادی‌زاده رئیسی، حمیدرضا تقی‌زاده، سعید بهشتی متین، رضا میر، اصغر سمائی، صادق فرخی، امیر کوثری، محمد مهدی خسرو پناه، پروین محمدی، طیبه نجاتیان، فهیمه امینیون، ناصر نوروزی، امیر کوثری، جهانگیر گلزار، سمانه بیرجندی، مازیار پرویزی، منوچهرشفایی، اسفندیارسنگری، ختم جلسه را در ساعت ۲۷: ۱۷ اعلام نمودند.

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق محیط زیست، 17 جولای 2023

سونیا سوارکوب

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق محیط زیست در۱۷جولای ۲۰۲۳ مصادف ۲۶ تیرماه ۱۴۰۲در ساعت 19:00 به‌وقت اروپای مرکزی ‌با حضور اعضای ‌کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کاوه قزلباش ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش1: آقای اصغر خدابنده سامانی بررسی و تحلیل کنوانسیون جلوگیری از آلودگی دریایی ناشی از دفع مواد زائد و دیگر مواد خشکی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی را ارائه کردند: دریاهای منطقه‌ای در سراسر دنیا علاوه بر نقش قابل توجهی که در ایجاد تعادل آب و هوایی مناطق اطراف خود و کل اکوسیستم جهانی دارند. از منابع بیولوژیک آن‌ها میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا تغذیه می‌کنند. حدود ۴۰ کشور از جمله ایران از چنین موقعیتی بر خوردار هستند. دریا و اقیانوس یکی از مهمترین تنظیم کننده‌های دی اکسید کربن هستند ودریاها حدود ۳۰ برابر جنگل دی اکسید کربن جذب می‌کنند. بیش از ۵/۳ میلیون سال است که پلانگتون‌ها سالانه حدود ۴۰ میلیون تن کربن را به‌صورت دی اکسید کربن جذب نموده و اکسیژن تولید می‌کنند. و مهمترین منبع پروتین انسان‌های کره زمین در دریاست و همچنین نفت و گاز زیادی در دریا وجود دارد. گسترده بودن دریاها و فقدان قدرت‌های فرا ملی و آلاینده‌های دریا و پیچیدگی آن‌ها بسیار تاثیرگذار شده است. خلیج‌فارس به‌علت عمق کم، شوری آب، گرمی هوا، ارتباط محدود با آب‌های آزاد جهان و مسائل ناشی از بهره‌برداری منابع فراوان انرژی آن اکوسیستم ویژه‌ای دارد و آلودگی در آن باقی می‌ماند و اثرات بسیار مخربی خواهد داشت. چارچوب حقوقی کنوانسیون جلوگیری از دفع مواد زائد و دیگر مواد در دریا: کنوانسیون لندن: سابقه کنوانسیون لندن و تاریخچه آن: تا مدت‌ها تصور بر این بود آب دریاها محل مناسبی برای دفع مواد زائد ناشی از فعالیت‌های انسانی می‌باشند. به‌عنوان مثال از ماه سپتامبر ١٩۶٧ میلادی ۵ کشورهای اروپائی بلژیک، آلمان فدرال، فرانسه، فنلاند و انگلیس ١١٠٠٠ تن محفظه حاوی زباله‌ی رادیوآکتیو را در اقیانوس اطلس تخلیه کردند. در ماه اوت ١٩٧٠ ارتش ایالات متحده ۶۶ تن گاز خفه‌کننده بی‌مصرف را در فاصله ٢٨٠ مایلی ساحل فلوریدا در اقیانوس اطلس رها کرد. به‌تدریج با پدیدار شدن آثار سوء ناشی از این شیوه دفع مواد زائد نظیر مرگ ١۵٠ نفر در ژاپن در اثر تغدیه ماهی‌هایی که مواد سمی وارد بدنشان شده بود افکار عمومی جهانی متوجه یافتن راه‌هایی برای جلوگیری از دفع مواد و ایجاد این نوع از آلودگی دریایی شد. این کنوانسیون یکی از اولین کنوانسیون‌های بین‌المللی برای حفاظت از محیط زیست دریایی در برابر فعالیت‌های انسانی بود که از سال ۱۹۷۵ میلادی اجرایی شد. هدف کنوانسیون ترویج کنترل مؤثر تمامی منابع آلودگی دریایی و اتخاذ همه اقدامات لازم برای جلوگیری از آلودگی دریا توسط تخلیه ضایعات و مواد دیگر است. کنوانسیون مذکور در حال حاضر ۸۷ عضو دارد که قریب به ۶۰ درصد حجم کشتیرانی تجاری بین‌المللی را در بر می‌گیرد. این کنوانسیون در مواد اول و دوم خود به طرف‌های متعاهد متذکر می‌شود که به‌صورت فردی یا جمعی و بر اساس توانایی‌های علمی فنی و اقتصادی اقدامات لازم را در جهت کنترل و جلوگیری از آلودگی دریا توسط دفع ضایعات انجام دهند. در باب تعریف دفع ضایعات کنوانسیون حقوق دریاها در پاراگراف ۵ ماده یک به تعریف دفع ضایعات پرداخته است. طبق این ماده دفع ضایعات شامل موارد ذیل می‌شود: هر گونه تخلیه عمدی مواد زائد یا مواد دیگر از کشتی‌ها، هواپیما، سکوها و یا دیگر سازه ساخت دست انسان در دریا. تعریف کنوانسیون لندن از دفع ضایعات نیز بر همین این کنوانسیون همچنین به تقسیم بندی ۴ منوال است. ضایعات و مواد بر حسب توانایی بالقوه آن‌ها در صدمه زدن به محیط زیست دریایی و میزان خطرناک بودن پرداخته است. بر همین اساس این ضایعات و مواد را به سه دسته تقسیم نموده است. دسته اول ملقب به فهرست سیاه است و شامل ضایعات و موادی می‌شود که به‌خاطر سمی بودن، پایداری و تجمع دریافت موجودات زنده ممنوع شده است. دسته دوم ملقب به فهرست خاکستری است و شامل ضایعات و موادی می‌شود که دارای اثرات مشابه اما ویژه‌ا‌‌ی نسبت به مواد فهرست سیاه است و تنها با کسب مجوز خاص قبلی و اطمینان از مراقبت‌های ویژه قابل دفع هستند. صدور مجوز به این علت است که اطمینان حاصل گردد تا تماس مواد و ضایعات با محیط زیست دریایی اثرات مخربی بر جای نگذارد. و دسته سوم با مجور عام قابل دفع می‌باشد. خلاصه‌ای از بندهای قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون جلوگیری از آلودگی دریایی ناشی از دفع مواد زاید و دیگر مواد. کنوانسیون پیشگیری آلودگی دریا ‌تخلیه مواد زائد و پسماند در دریا با عنوان کنوانسیون لندن در سال ۱۹۷۲ مورد تأیید قرار گرفت و ایران ۲۴ سال بعد در سال ۱۹۹۶ میلادی، (۱۳۷۵ شمسی) به این کنوانسیون ملحق شد. تاریخ تصویب ۲۵/۶/۱۳۷۵. تاریخ تایید شورای نگهبان ۱/۷/۱۳۷۵. ماده ۱. اعضای متعاهد باید به‌صورت فردی و جمعی کنترل موثر همه منابع آلودگی محیط زیست دریایی را ترغیب نمایند و به‌ویژه خود متعهد شوند تا به‌منظور جلوگیری از آلودگی دریاها از طریق دفع مواد زاید و سایر موادی که برای سلامت بشر ایجاد خطر می‌کنند و منابع زیستی و حیات موجودات دریایی را مخاطره‌آمیز می‌نمایند و به امکانات رفاهی دریا آسیب می‌رسانند و یا با دیگر استفاده‌های قانونی از دریا تداخل پیدا می‌کنند همه روش‌های عملی را به‌کار بندند. ماده ۲. اعضای متعاهد همان‌گونه که در مواد بعدی خواهد آمد باید براساس توانایی‌های علمی فنی و اقتصادی به‌طور فردی اقدامات موثری را به‌عمل آورند و به‌صورت جمعی به‌منظور جلوگیری از آلودگی دریایی دراثر دفع مواد زاید خط مشی‌های خود را در این خصوص هماهنگ نمایند. ماده ۳: از نظر این کنوانسیون: الف: دفع یعنی: ۱. ریختن عمدی هرگونه زواید یا سایر مواد به دریا از کشتی‌ها، هواپیماها، سکوها یا دیگر سازه‌های ساخت دست بشر در دریا. ۲. دفع عمدی مواد کشتی‌ها، هواپیماها، سکوها یا دیگر سازه‌های ساخت دست بشر در دریا به دریا. ب: دفع شامل موارد ذیل نمی‌شود: ۱. ریختن مواد زاید یا سایر مواد در دریا به‌طور اتفاقی یا در پی عملیات عادی کشتی‌ها، هواپیماها، سکوها یا دیگر سازه‌های ساخت دست بشر در دریا و تجهیزات آن‌ها به‌غیر از مواد زاید یا دیگر موادی که به‌وسیله یا به کشتی‌ها، هواپیماها یا دیگر سازه‌های ساخته دست بشر در دریا که به قصد دفع مواد مزبور فعالیت می‌کنند حمل می‌شود یا از به‌عمل آوری چنین مواد زایدی یا سایر مواد در کشتی‌ها، هواپیماها، سکوها یا سازه‌های مزبور ناشی می‌شود. ۲. به جا نهادن مواد با هدفی غیر از دفع صرف چنین مواد زایدی مشروط بر این‌که ریختن چنین مواد زایدی با اهداف این کنوانسیون مغایرت نداشته باشد. ج: مفاد این کنوانسیون ۱. دفع مواد زاید یا دیگر موادی را که به‌طور مستقیم ناشی از اکتشاف بهره‌برداری و شرکت در انجام عملیات ساحلی منابع کانی بستر دریا بوده یا مربوط آن‌ها می‌باشد را در بر نمی‌گیرد. ۲. هواپیماها و کشتی‌ها به معنی حمل کننده‌های دریایی یا هوایی از هر نوعی که باشند تلقی می‌شوند. این اصطلاح هاورکرافت و دوبه‌ها را اعم از خودکششی یا کششی شامل می‌شود. ۳: دریا به معنی کلیه آب‌های دریایی بجز آب‌های داخلی کشورها است. ۴: مواد زاید و یا دیگر مواد به معنی ماده یا شیئی از هر نوع شکل یا جنس است. ۵: اجازه خاص اجازه‌ای است که به‌طور مشخص بنابر تقاضای قبلی و طبق ضمایم۲ و۳ اعطا می‌شود. ۶: اجازه عام به معنی اجازه قبلی و براساس ضمیمه ۳ است. ۷: سازمان به معنی سازمانی است که توسط اعضای متعاهد تعیین شده است. ماده ۴: اعضای متعاهد طبق مفاد این کنوانسیون باید از دفع مواد زاید یا دیگر مواد به هر شکل یا صورتی به استثنای موارد مشخصی که در ذیل می‌آید ممانعت به‌عمل آورند: الف: دفع مواد زاید یا مواد دیگری که در ضمیمه ۱ آمده ممنوع می‌باشد. ب: دفع مواد زائد یا مواد دیگری که در ضمیمه ۲ آمده منوط به اجازه خاص قبلی می‌باشد. ج: دفع کلیه مواد زاید یا مواد دیگر مستلزم اجازه عام قبلی می‌باشد. هر مجوزی تنها بعد از ملاحظه دقیق کلیه عوامل موضوع ضمیمه ۳ از جمله آگاهی قبلی از ویژگی‌های منطقه دفع مواد زاید همان‌گونه که در بخش ب و ج ضمیمه مزبور درج گردیده صادر خواهد شد. ۳: هیچ‌یک از مواد این کنوانسیون به گونه‌ای تفسیر نخواهد شد که یک عضو متعاهد را تا جایی که به آن عضو مربوط است از دفع مواد زاید یا سایر مواد ذکر نشده در ضمیمه ۱ منع نماید. عضو مزبور این‌گونه اقدامات را به اطلاع سازمان خواهد رساند. ماده ۵: در صورتی که حفظ ایمنی جان اشخاص یا کشتی‌ها، هواپیماها، سکوها و یا دیگر سازه‌های ساخت دست بشر در دریاها در موارد بسیار ضروری ناشی از شرایط نامطلوب آب و هوایی یا در موردی که جان انسان را به مخاطره افکند و یا تهدیدی جدی برای کشتی‌ها، هواپیماها، سکوها و دیگر سازه‌های ساخته دست بشر در دریا باشد ضرورت داشته باشد اگر دفع مواد زائد تنها راه جلوگیری رفع از تهدید باشد و اگر احتمال کمی وجود داشته باشد که درنتیجه دفع مواد زاید خسارت کمتر از زمانی بشود که در غیر از آن صورت اتفاق خواهد افتاد مفاد ماده ۴ اعمال نخواهد شد. دفع مزبور به‌منظور به حداقل رساندن احتمال آسیب و ضرر به انسان یا حیات آبزیان انجام خواهد شد و بدون فوت وقت به سازمان گزارش خواهد شد. ماده ۹: اعضای متعاهد با تشریک مساعی با سازمان و نهادهای بین‌المللی دیگر حمایت از آن دسته از اعضای متعاهدی که تقاضای موارد زیر را دارند ترجیحا در کشورهای مربوط به گونه‌ای که اهداف و مقاصد این کنوانسیون را به پیش برد ترغیب خواهند کرد. الف: آموزش فنی و علمی پرسنل. ب: تامین تجهیزات و ابزارهای مورد نیاز در امر تحقیق و کنترل. ج: دفع و تصفیه مواد زاید و اقدامات دیگر به‌منظور جلوگیری یا کاهش آلودگی براثر دفع. ماده ۱۲. اعضای متعاهد خود را ملزم می‌نمایند تا از طریق سازمان‌های تخصصی صلاحیت‌دار و نهادهای بین‌المللی دیگر اقدام‌هایی به‌منظور حفاظت از محیط زیست دریایی در مقابل آلودگی ناشی از مواد زیر را ترغیب نمایند: الف) هیدروکربن‌ها از جمله نفت و مواد زاید آن‌ها ب) سایر مواد مضر و خطرناکی که به‌وسیله کشتی‌ها با هدفی غیر از دفع حمل می‌شوند. ج) مواد زائد ایجاد شده در جریان عملیات کشتی‌ها، هواپیماها، سکوها و دیگر سازه‌های ساخته دست بشر در دریا د) آلودگی‌های رادیواکتیویته از همه منابع از جمله کشتی‌ها ه) عوامل جنگ شیمیایی و بیولوژیکی و مواد زاید و دیگر موادی که به‌طور مستقیم درنتیجه یا در ارتباط با اکتشاف بهره‌برداری پردازش ساحلی مربوط به منابع معدنی بستر دریا به‌وجود می‌آید. اعضای متعاهد همچنین از طریق سازمان صلاحیت‌دار بین‌المللی تدوین علائم مورد استفاده کشتی‌هایی را که در امر دفع مواد زاید شرکت دارند ترغیب خواهند کرد. ماده ۲۲. نسخه اصلی این کنوانسیون که به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، روسی و اسپانیولی است به یک اندازه معتبر می‌باشد و نزد دولت‌های مکزیک، اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، بریتانیای کبیر، ایرلند شمالی و ایالات متحده آمریکا تودیع خواهد شد و دولت‌های مذکور نسخه‌های مصدق آن را به کلیه کشورها ارسال خواهند نمود. بنا به مراتب فوق امضا کنندگان زیر که از طرف دولت‌های متبوع خود برای این منظور مجاز شناخته شده اند این کنوانسیون را امضا نمودند. این کنوانسیون در چهار نسخه در هشتم دیماه ۱۳۵۱ هجری شمسی برابر با بیست و نهم دسامبر ۱۹۷۲ میلادی در لندن، مکزیکو سیتی، مسکو و واشنگتن تنظیم گردید. ضمیمه ۱: ترکیبات ارگانو هالوژن‌ها. ۲. جیوه و ترکیبات آن. ۳: کادمیوم و ترکیبات آن. ۴: پلاستیک‌های پایدار و دیگر مواد ترکیبی پایا به‌طور نمونه تور ماهیگیری و طناب‌هایی که ممکن است به‌صورت شناور یا معلق در دریا باقی بمانند به‌طوری که با کشتیرانی و ماهیگیری و دیگر استفاده‌های قانونی در دریا تداخل پیدا کنند. ۵: نفت خام، نفت سیاه، نفت سنگین، دیزل و روغن‌های روان‌کننده مایعات هیدرولیکی و هرگونه مخلوطی که دارای چنین موادی بوده و با هدف دفع بارگیری شده باشند. ۶: مواد ئدارای رادیواکتیویته بسیار قوی یا سایر مواد رادیواکتیویته قوی که به‌وسیله نهاد بین‌المللی ذیصلاح در این زمینه – که در حال حاضر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌باشد. در زمینه‌های بهداشت عمومی زیست‌شناسی و دیگر زمینه‌ها به‌عنوان مواد نامناسب برای دفع در دریا تعریف شده‌اند. ۷: هرگونه مواد به هر شکل به‌عنوان مثال جامد، مایع، نیمه‌مایع، گازها یا در حالت زنده که برای جنگ‌های بیولوژیکی و شیمیایی تولید شده است. ۸: بندهای بالای این ضمیمه موادی را که به‌سرعت از طریق روش‌های فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی در دریا به مواد بی‌ضرر تبدیل می‌شوند را در بر نمی‌گیرد به شرط آن‌که: الف جانداران دریایی خوراکی را نامطبوع ننماید یا ب: موجبات تهدید سلامتی بشر یا حیوانات اهلی را فراهم ننمایند. اگر تردیدی در بی‌ضرر بودن مواد وجود داشته باشد روش مشورتی موضوع ماده ۱۴ توسط اعضای متعاهد رعایت خواهد شد. ۹: این ضمیمه آن دسته از مواد یا مواد دیگری نظیر لجن‌های فاضلاب و مواد حاصل از لایروبی را که دارای موادی باشند که در بندهای ۱ تا۵ فوق به‌عنوان آلوده‌کننده جزیی به آن‌ها اشاره شده است شامل نمی‌شود. چنین مواد زایدی در صورت اقتضا مشمول مفاد مندرج در ضمایم ۲ و۳ می‌شود. ضمیمه ۲: موادی که در زیر جهت اهداف جز الف بند ۱ ماده ۶ می‌آیند نیاز به مراقبت ویژه دارند. الف) زوائدی که دارای مقادیر مشخصی از موادی هستند که به‌صورت زیر فهرست شده‌اند: آرسنیک، سرب، مس و ترکیبات آن‌ها روی ترکیبات ارگانوسیلیکن‌ها سیانیدها فولورایدها و حشره‌کش‌ها و مشتقات آن‌ها که در ضمیمه ۱ آورده نشده‌اند. ب) در خصوص صدور مجوز جهت دفع مواد اسیدی و قلیایی به مقدار فراوان وجود احتمالی چنین موادی در بند الف بالا و مواد اضافه شده زیر مورد بررسی و توجه قرار خواهد گرفت: بریلیوم، کرومیوم، نیکل و ترکیبات آن‌ها وانادیوم. ج) کانتینرها تراشه‌های فلزات ودیگر زوائدی که به‌صورت انبوه قابلیت غرق شدن در دریا را دارند و می‌توانند به‌طور جدی مانعی برای ماهیگیری یا دریانوردی باشند. د) زوائد رادیواکتیو یا سایر مواد رادیواکتیو که در ضمیمه ۱ آورده نشده‌اند. اعضای متعاهد باید در صدور مجوزها برای دفع این مواد توصیه‌های نهادهای بین‌المللی ذیصلاح را در این زمینه که در حال حاضر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌باشد مد نظر قرار دهند. ضمیمه ۳: مقرراتی که در ایجاد معیارهای راجع به صدور مجوزها برای دفع مواد زائد در دریا مورد توجه قرار می‌گیرند با در نظر گرفتن بند۲ ماده ۴ شامل موارد ذیل می‌باشد: الف) مشخصات و ترکیبات مواد: ۱. مجموع مقادیر و میزان متوسط ترکیب مواد دفع شده به‌طور نمونه در هر سال. ۲. شکل مواد برای مثال مواد جامد، لجن، مایع یا گازی. ۳: خواص فیزیکی برای مثال حلال بودن و وزن مخصوص مواد. شیمیایی و بیوشیمیایی برای نمونه: اکسیژن‌خواهی مغذی‌ها واز نظر بیولوژیکی برای مثال وجود ویروس‌ها، باکتری‌ها، انگل‌ها و مخمرها. ۴: میزان سمی بودن. ۵: پایداری از نظر فیزیکی شیمیایی و بیولوژیکی. ۶: ذخیره و تغییر شکل زیستی در مواد بیولوژیکی یا رسوبات. ۷: حساسیت در مقابل تغییرات فیزیکی شیمیایی و بیوشیمیایی و واکنش در محیط آبی با دیگر مواد آلی و غیرآلی قابل حل. ۸: احتمال ایجاد آلودگی‌ها یا دیگر تغییراتی که باعث کاهش در قابلیت فروش منابع ماهی، صدف و غیره می‌شود. ب) ویژگی‌های محل دفع و روش ریختن مواد زائد: ۱. محل برای مثال هماهنگی منطقه دفع عمق و مقدار فاصله از ساحل محل آن در رابطه با دیگر محل‌ها برای مثال مطلوبیت محل‌ها، محل تخم‌ریزی و پرورش ماهی و محل‌های ماهیگیری و منابع قابل بهره‌برداری. ۲. شاخص ریختن مواد زائد در هر مرحله خاص برای مثال مقدار مواد در هر روز هفته و ماه ۳: روش‌های بسته‌بندی در صورت لزوم. ۴: رقیق‌سازی اولیه حاصل از روش پیشنهادی آزادسازی مواد. ۵: ویژگی‌های پراکنده‌سازی مواد مانند تاثیر جریانات آبی، جزر و مد، باد، بر جابجایی عمودی و ترکیب افقی مواد. ۶: ویژگی‌های آبی مانند درجه حرارت PH میزان شوری طبقه‌بندی شاخص‌های اکسیژن در آلودگی اکسیژن محلول اکسیژن‌خواهی شیمیایی. اکسیژن‌خواهی بیوشیمیایی. نیتروژن موجود به شکل آلی و معدنی از جمله آمونیاک. مواد معلق و دیگر مغذی‌ها و باروری. ۷: ویژگی‌های بستر و کف مانند نقشه‌برداری ویژگی‌های ژیولوژیکی و ژیوشیمیایی و باروری بیولوژیکی. ۸: وجود و اثرات دفع‌های دیگری که در منطقه دفع انجام شده است مانند مطالعات زمینه‌ای فلزات سنگین و عناصر محتوی کربن آلی. ۹: اعضای متعاهد باید در خصوص صدور مجوز دفع با درنظر گرفتن تنوع فصل‌ها وجود یک ماخذ علمی مناسب را جهت ارزیابی نتایج چنین دفعی همان‌طوری که در ضمیمه ۱ آمده است مورد بررسی قرار دهند. ج) ملاحظات و شرایط کلی: ۱. اثرات احتمالی بر مطلوبیت محیط مانند وجود ماده به هم تابیده یا شناور، تیرگی، بدبویی، بیرنگی و کف. ۲. اثرات احتمالی بر زندگی جانوران دریایی رشد ماهی‌ها و ماهی‌های صدف‌دار، خرچنگ و میگو، انبارهای ماهی و شیلات، کاشت و برداشت جلبک دریایی. ۳: اثرات احتمالی بر دیگر استفاده‌های از دریا آسیب وارد کردن بر کیفیت آب به‌دلیل استفاده‌های صنعتی، خوردگی سازه‌ها در زیر آب، اختلال در عملیات کشتی ناشی از مواد شناور در آب، اختلال در ماهیگیری و کشتیرانی از طریق ریختن زوائد یا مواد جامد در کف دریا و حفاظت از مناطق دارای اهمیت ویژه برای مقاصد علمی یا حفاظتی. ۴: فراهم بودن عملی روش‌های جایگزین ساحلی تصفیه دفع یا از میان بردن یا تصفیه به‌منظور کاهش خطر مواد برای دفع در دریا. معاهدات جهانی قابل توجهی در خصوص جلوگیری از آلودگی دریاها در سطح بین‌المللی وجود دارد که مهمترین آن‌ها عبارتند از: کنوانسیون بین‌المللی جلوگیری از آلودگی دریا توسط نفت ١٩۵۴ لندن کنوانسیون بین‌المللی مسئولیت مدنی خسارات آلودگی نفتی ١٩۶٩ بروکسل کنوانسیون بین‌المللی مداخله در دریای آزاد در صورت خسارت آلودگی نفتی ١٩۶٩ بروکسل و پروتکل‌های ١٩٩١ آن. کنوانسیون بین‌المللی تأسیس صندوق بین‌المللی جبران خسارت آلودگی ١٩٧١ بروکسل کنوانسیون بین‌المللی جلوگیری از آلودگی دریا از طریق دفع تخلیه مواد زائد و دیگر مواد ١٩٧٢ لندن کنوانسیون بین‌المللی جلوگیری از آلودگی ناشی از کشتی‌ها کنوانسیون مارپول ١٩٧٣ لندن کنوانسیون سازمان ملل در مورد حقوق دریاها ١٩٨٢ مونته گوبی در سطح قوانین داخلی نیز اصل ۴۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که بیان می‌دارد: انفال و ثروت‌های عمومی از قبیل زمین‌های موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و سایر آب‌های عمومی، کوه‌ها، دره‌ها و جنگل‌ها، نیزارها و بیشه‌های طبیعی و… در اختیار حکومت جمهوری اسلامی ایران است تا طبق مصالح عامه نسبت به آن‌ها عمل نماید. در این اصل به بخش عمده‌ای از محیط زیست و منابع طبیعی از جمله دریاها اشاره شده است که به لحاظ اهمیت آن‌ها در اختیار حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته تا براساس مصالح عمومی نسبت به آن‌ها عمل شود. همچنین قوانین و مقررات متعدد داخلی دیگری در این زمینه مانند: قانون شکار و صید مصوب ١۶/٣/١٣۴۶ و با اصلاحات مصوب ٣٠/١٠/١٣۵٣ و ٢۵/٩/١٣٧۵ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست مصوب ٢٨/ ٣/ ١٣۵٣ و اصلاحیه ٢۴/٨/١٣٧١ قانون حفاظت از دریا و رودخانه‌های مرزی از آلودگی با مواد نفتی مصوب ۴/١١/١٣۵۴ قانون تشکیل شورایعالی اقیانوس‌شناسی مصوب٢٠/۵/ ١٣٧٠ قانون مناطق دریایی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان مصوب ٣١/١ /١٣٧٢ قانون مجازات اسلامی تعزیرات مصوب ٢٠/ ٣/ ١٣٧۵ و اصلاحات ٨/ ۵/ ١٣٧۶ آیین‌نامه جلوگیری از آلودگی آب مصوب ٢۴/ ٩/ ١٣۶٣ و با اصلاحات ١۶ / ٣/ ١٣٧٣ قانون برنامه پنج ساله چهارم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران١٣٨۴ ١٣٨٨. مهمترین وظایف سیاست خارجی ایران درباره محیط زیست: پی‌ریزی قوانین زیست‌محیطی بر پایه اصول و مقررات. اجرای قوانین مبارزه با مفسدان زمین و تخریب‌گران طبیعت برای تأمین مصالح عمومی. توجه به مسائل محیط زیست و اخالق زیست‌محیطی در تعلیم و تربیت اسلامی وفرهنگ‌سازی زیست‌محیطی بر اساس تعالیم آسمانی. بهره‌گیری از افراد شایسته در هرم اداری محیط زیست که با قدرت تمام توانایی مقابله با مفسدان را داشته باشند. بهره‌گیری از شیوه‌های جدید زیست‌محیطی. بهره‌گیری از سیاست‌های کلان اقتصادی و فرهنگی برای توسعه پایدار توأم با حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست. ترسیم و ارائه راهکارهای انتقال از وضعیت موجود محیط زیست به وضعیت مطلوب آن. تلاش برای توانمندسازی محققان و تولید اطلاعات پژوهشی و توسعه مدیریت شبکه‌ای به‌منظور ارتقای کمی و کیفی علوم انسانی و صنعتی و پزشکی و توسعه دانش فناوری‌های نوین با محوریت محیط زیست. برگزاری سمینارها و نشست‌های علمی برای تعیین اهداف و منافع مشترک حفظ محیطزیست دریایی. شناخت منابع آلوده‌کننده‌ای که در خشکی و مناطق ساحلی وجود دارد و برنامه‌ریزی جهت مقابله با آن. برگزاری دوره‌های آموزشی علمی و تخصصی در سطح منطقه در ارتباط با ساخت جزایر مصنوعی. همکاری و مشارکت کشورهای پیرامون منطقه خلیج‌فارس برای بهسازی و پاکسازی این منطقه در جهت حفظ چشم‌اندازهای طبیعی آن. فرهنگ‌سازی بین اقشار مختلف مردم منطقه در جهت حفاظت از محیط زیست خلیج‌فارس. متاسفانه به‌دلیل مستقل نبودن سازمان محیط زیست و نداشتن قدرت کافی در ایران و با وجود تمام مقررات، هر روز محیط زیست آسیب بیشتری دیده و این امری بسیار خطرناک بوده که جبران آن به زمان زیادی نیاز دارد و در ضمن محیط زیست امانتی است نزد ما جهت استفاده درست و انتقال به‌طور کامل به نسل آینده.

بخش2: خانم مرضیه علی‌کرمی سخنرانی خود را با موضوع بحران دریاچه ارومیه ایراد کردند: چکیده: آب به‌عنوان منبعی کمیاب و حیاتی و یکی از عوامل پیدایش و ماندگاری محیط زیست پیوسته در هر زمان و مکان مورد نیاز انسان است. این منبع راهبردی در آمایش سرزمین توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها و نواحی و همچنین توسعه دیگر بخش‌ها کارکردی بنیادی داشته و یکی از مؤلفه‌های مهم در حفظ تعادل و پایداری بوم‌شناسی و محیط زیست به‌شمار می‌رود بر این اساس پاسداشت و نگاهداشت منابع آب و بهره‌برداری بهینه اقتصادی و عادلانه از آن مسئله‌ای جهانی است در این میان یکی از مهمترین منابع آبی که در طول تاریخ وابستگی زیادی با زندگی بشری داشته است تالاب‌ها هستند که یکی از ارزشمندترین اکوسیستم‌های زمین هستند. دریاچه ارومیه حوزه آبگیر یا پایاب حوزه آبریز ارومیه است که سطح آن نسبت به آب دریاهای آزاد ۱۳۰۰ متر بالاتر است این دریاچه بیستمین دریاچه از نظر وسعت و دومین دریاچه از نظر شوری پس از بحرالمیت در جهان است همچنین دریاچه ارومیه به‌عنوان دومین دریاچه شور جهان بزرگترین زیستگاه طبیعی آرتیمیا بیستمین دریاچه بزرگ جهان بزرگترین دریاچه داخلی ایران و بزرگترین آبگیر دائمی آسیای غربی با مساحت بیش از ۴۸۳ هزار هکتار در سال ۱۳۴۶ به‌عنوان منطقه حفاظت شده انتخاب و در سال ۱۳۴۹ به پارک ملی تبدیل شد و بعدها نیز به‌عنوان یکی از نادرترین ذخیره‌گاه‌های بیوسفوری ایران و جهان در نظر گرفته شد. یونسکو در سال ۱۳۵۴ در برنامه جهانی انسان و زیست کره ۹ منطقه را برای حفاظت انتخاب نمود که یکی از آن‌ها دریاچه ارومیه می‌باشد. جدا از این موارد این دریاچه دارای توانمندی‌های فراوان اقتصادی و زیست‌محیطی می‌باشد اما با این وجود در سال‌های اخیر به علل مختلف طبیعی و انسانی دچار مشکلات عدیده‌ای شده است که هم‌اکنون به‌خاطر تشدید آن این دریاچه به مرحله بحرانی رسیده است. مقدمه: طی چند دهه گذشته افزایش جمعیت و گسترش دامنه مداخلات بشر در طبیعت برای تامین نیازهای فزاینده از منابع طبیعی گسترش رویکرد سودانگاری در قالب طرح‌های توسعه‌ای بی‌پروایی نسبت به جستار پایداری محیط زیست در سخت سازه‌ها و زیرساخت‌ها و مانند آن پیامدهای ناگواری همانند گرمایش جهانی، ویرانی لایه اوزون، پدیده النینو، طوفان‌های سهمگین، بالا آمدن سطح آب دریاها، گسترش گازهای گلخانه‌ای، خشکسالی، سیل، فرونشست زمین، کاهش آب شیرین، بیابان‌زایی، کاهش خاک‌های مرغوب و آلودگی خاک، آلودگی هوا، باران‌های اسیدی، جنگل‌زدایی و نابودی تنوع زیستی نشانه‌هایی از جهانی شدن پیامدهای تخریب محیط زیست در سطح محلی، ملی و فراملی و جهانی است. تداوم وضعیت موجود، آینده زیست و تمدن فراروی بشر را مبهم و نامطمئن کرده است. نگرانی از این وضعیت به همراه شرایط نامطلوب کنونی در طرح رویکردهایی همانند زیست‌محیطی توسعه پایدار و برگزاری نشست‌های ملی و بین‌المللی امنیت زیست محیطی توسعه پایدار و برگزاری بسیار اثر گذاشت. این مسائل زیست محیطی در سال‌های اخیر به‌علت تشدید فعالیت‌های بشری در روی کره زمین فعالیت‌ها در راستای حفظ محیط زیست و کاهش اثرات تخریبی آن‌ها به حالت بحرانی درآمده است. تخریب‌های زیست محیطی در کشورهای پیشرفته به‌علت توجه این کشورها به حفظ محیط زیست و نیز وجود نهادهای دولتی و غیردولتی در آن‌ها محدودی انجام می‌گیرد این تخریب‌ها و آسیب‌های زیست‌محیطی در محیط‌های مختلف همچون دریاها و دریاچه‌ها جنگل‌ها شهرها و روستاها و دیگر مناطق به صور مختلف صورت می‌گیرد در این میان تخریب منابع آبی به‌علت وابستگی مستقیم آن به حیات انسانی و تامین نیازهای آبی بشر از اهمیت دوچدانی برخوردار است آب یکی از اساسی‌ترین چالش‌های فراگیر سده ۲۱ است تاکید جامعه جهانی این است که دولت و ملت‌ها به مقوله آب به سان کلید توسعه بنگرند اگرچه منابع آب تجدیدپذیر هستند اما حجم آن‌ها ثابت است و در مقابل سرانه آبی برای مردم جهان رو به کاهش است از طرفی آلاینده‌ها اعم از پساب‌های صنعتی و زه‌آب‌های کشاورزی و فاضلاب‌های شهری و روستایی منابع آبی را آلوده مصرف خارج می‌کنند از این رو استفاده بهینه از منابع آب از اهمیت بسیاری برخوردار است یکی از مهمترین منابع آبی که در طول تاریخ وابستگی زیادی با زندگی بشری داشته است تالاب‌ها است. تالاب‌ها یکی از ارزشمندترین اکوسیستم‌های زمین هستند. تالاب‌ها مناطقی هستند که آب عامل اصلی کنترل محیط زیست و حیات جانوری و گیاهی در آن‌ها است تالاب‌ها اکوسیستم‌های با ارزشی هستند که در بین انواع اکوسیستم‌های طبیعی از کارکردهای بسیار متنوعی برخوردارند و علاوه بر حفاظت از تنوع زیستی دارای ارزش‌های طبیعی اقتصادی و اجتماعی متعدد دیگری نیز می‌باشند. مطالعات اقتصادی حاکی از آن است که یک تالاب حدود ۱۰ برابر جنگل‌ها و ۲۰۰ برابر زمین‌های زراعی ارزش اقتصادی دارند و سیستم‌های غنی با مخاطرات زیادی مواجه هستند یکی از تهدیدات اصلی برای حیات تالاب‌ها فعالیت‌های بشری است. این‌گونه فعالیت‌ها عمدتاً در قالب پروژه‌های عمرانی توسعه‌ای و بدون توجه به ابعاد و آثار زیست‌محیطی آن‌ها صورت می‌گیرد. انجام چنین پروژه‌هایی علی‌رغم آثار مفید اقتصادی بدون توجه به تبعات زیست‌محیطی می‌تواند تهدیدی اساسی برای حفاظت از این اکوسیستم‌های با ارزش باشد. طی چند دهه گذشته بر اثر نوسانات اقلیمی در مقیاس کروی و ذهنیت توسعه‌گرا، کمیت‌گرا، شهرگرا، ضعف مبانی مدیریت یکپارچه منابع و بی‌توجهی به مباحث پایداری محیط زیست کشور به شدت دچار نابودی شده است. نتیجه این بی‌پروایی طی چند دهه گذشته در قالب خشکسالی‌های پیاپی، فرونشست‌های زمین، آلودگی هوای شهرها، خشکیدن تالاب‌ها و زیست بوم‌های پایین دست سدها، کوچ روستاییان به شهرها، اسکان غیررسمی و افزایش بزهکاری‌ها و مانند آن‌ها نمود یافته است. به رغم افزایش نگرانی‌ها از پیامدهای اجتماعی سیاسی امنیتی ناشی از این رویکردها و هشدار فرهیختگان اوضاع همچنان با شتاب مانند سابق به جلو می‌رود. اهمیت زیست‌محیطی و اقتصادی دریاچه ارومیه: دریاچه ارومیه با حجمی برابر ۳۲ میلیارد متر مکعب جدا از ویژگی‌های بوم‌شناسی و اقتصادی‌اش به‌عنوان میراث طبیعی واجد خصوصیاتی است که آن را در سطح منطقه‌ای بی‌همتا کرده است. این حوزه جزء تقسیم‌بندی‌های مرکز تنوع گیاهان IUCN و WWF است. در حوزه اکولوژیکی دریاچه ارومیه ۵۴۶ گونه گیاهی به ثبت رسیده است که از آن میان می‌توان به گیاهان شورپسند، گیاهان شن‌پسند، گیاهان خشکی‌زی و گیاهان آب‌پسند اشاره کرد همچنین دریاچه ارومیه شامل انبوهی از جلبک‌های سبز آبی است که تولید بالای آن‌ها اساس زنجیره غذایی دریاچه به شمار می‌رود. در حوزه اکولوژیکی دریاچه ارومیه ۲۷ گونه پستاندار و ۲۱۲ گونه پرنده ۴۱ گونه خزنده ۷ گونه دوزیست و ۲۶ گونه ماهی وجود دارد. دریاچه ارومیه زیستگاه زمستانه دسته جات بزرگی از مرغان آبزی به ویژه اردک‌ها و مرغان درازپا است. افزون بر این بزرگترین کلونی‌های زادآوری فلامینگو و پلیکان سفید در این پهنه قرار دارد. دو گونه از پستانداران در معرض نابودی یعنی گوزن زرد ایرانی و قوچ و میش ارمنی را به جزایر پارک ملی دریاچه ارومیه آوردند که آنجا بر جمعیتشان افزوده شد. مهمترین بی‌مهره آبزی دریاچه از رده سخت‌پوستان که یک نوع میگوی بومی آب شور است و تامین‌کننده غذای بسیاری از گونه‌های مهم پرندگان به شمار می‌رود در حوزه اکولوژیکی دریاچه ارومیه همچنین مجموعه‌ای از گونه‌های در معرض انقراض پرندگان همانند باکلان کوچک اردک بلوچی غاز پیشانی سفید کوچک خروس کولی دشتی عروس غاز میش مرغ اردک مرمری متای پاسرخ اردک سر سفید و دلیجه کوچک ثبت شده که زیست آن‌ها مستقیماً و غیرمستقیم به دریاچه ارومیه و سامانه زیست محیطی آن بستگی دارد. همچنین گل دریاچه ارومیه خمیری سیاه رنگ است که جزو گل‌های کلردار به شمار می‌رود و برای بیماری‌های پوستی مانند رمانتیسم و آرتروز خاصیت درمانی دارد. مطالعات اکتشافی انجام شده برای استحصال نمک از دریاچه نشان داده که مجموع ته نشست جامد آن بیش از ۵ میلیارد تن است. در این میان ۲۷ میلیون تن پتاسیم ۶۰ میلیون تن سولفات پتاسیم ۲۴۰ میلیون تن منیزیم و ۲۸ تن برومید و ۲۸ تن لیتیوم برآورد شده است. پس از مطالعات فراوری استحصال نمک‌های دریاچه با ساخت حوضچه‌های تبخیری خورشیدی و کارخانجات فراوری امکان‌پذیر است. پس روی و خشکیدن دریاچه ارومیه گسترش سدسازی بر روی رودخانه‌های ورودی دریاچه ارومیه به همراه تغییرات اقلیمی کاهش بارش خشکسالی‌های پیاپی استفاده بی‌رویه از منابع زیرزمینی و عدم استفاده طبیعی و عوامل انسانی تبیین کرد عوامل انسانی ساخت سازه‌های آبی در قالب سد و بند توسعه منابع آب بدون استفاده از سدها برداشت از آب‌های سطحی برای جبران اثرات خشکسالی در حدود ۳ میلیارد متر مکعب در طی دوره خشکسالی بزرگ و نیز برداشت از منابع آب زیرزمینی فراتر از توان تعادلی و در نتیجه کاهش ورودی آب به دریاچه و نیز برداشت از منابع آب زیرزمینی یه زیر سطحی گسترش کشاورزی استفاده غیراصولی از آب‌های زیرزمینی از دیگر عوامل انسانی پسروی و خشکیدن دریاچه ارومیه به شمار می‌آید.

بخش3: آقای ناصر خواجوی اورکی سخنرانی خود را با موضوع بحران فرونشست زمین وکمبود آب‌های زیرزمینی درایران ارائه کردند: به فرورفتگی‌هایی که معمولا به‌صورت ناگهانی وباعمق زیاد ایجاد می‌شوند فرونشست زمین می‌گویند. برداشت بی‌رویه ازچاه‌ها، آب‌های زیرزمینی، برداشت نادرست و زیاد نفت و گاز دریک منطقه، معدن کاری وحفر آن در محدوده‌ای که گنجایش کافی ندارد و عدم کنترل مناسب آب‌های سطحی وباران‌ها از عوامل اصلی فرونشست زمین هستند. فرونشست زمین یک بحران جهانی است و مهمترین عامل زمین، بحران آب است. طبق آمارها ۱۵۰ کشور و صدها شهر سالانه حدود ۱۰ سانتی‌متر فرونشست دارند و طبق تحقیقات انجام‌شده فرونشست یا غرق تدریجی زمین تا سال ۲۰۴۰ می‌تواند ۱۹درصد جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار دهد. به‌طور مثال ۴۵ ایالت آمریکا و بیش از ۹۵ شهر چین به ترتیب با پهنه‌ای بیش از۱۷هزار و۷۹ هزار کیلومتر مربع دچار مخاطره فرونشست هستند. خشک‌سالی و کمبود بارش و از سوی دیگر برداشت و استخراج بی‌رویه آب از سفره‌های زیرزمینی استحصال و استخراج معادن نفت‌ گاز زغال‌سنگ و کانسارها فروچاله‌ها و تنش ایجادشده به‌‌واسطه ایجاد و احداث سازه‌های بزرگ از جمله علل فرونشست زمین است. به‌طور کلی در دنیا حدود ۷۷ درصد فرونشست به‌علت عوامل انسانی است که ۶۰ درصد از این عوامل مربوط به برداشت آب‌های زیرزمینی برمی‌گردد. البته طبق گزارش‌های سازمان نقشه‌برداری این نسبت در ایران بالاتر است و حدود ۹۰ درصد پدیده‌های فرونشست به‌دلیل برداشت آب‌های زیرزمینی است. نخستین گزارش رسمی درباره فرونشست زمین در ایران سال ۸۳ از سوی سازمان نقشه‌برداری کشور منتشر شد و در اختیار مسئولان دولت و مدیریت بحران کشور قرار گرفت. البته تغییرات ارتفاعی در منطقه تهران اولین بار درشمال بزرگراه آزادگان در سال ۱۳۸۰ اتفاق افتاد که در مقایسه با سال ۱۳۷۱ فرونشستی معادل ۱,۲ متر در یک بازه ده ساله مشاهده شد. این پدیده در ایران از حدود سال ۱۳۴۷ در دشت رفسنجان دیده شده بود و سپس نشانه‌های سال ۶۶ در اصفهان خود را نشان داد. با این همه از آن تاریخ تا دهه هشتاد هر چند رفته‌ رفته منابع آبی و ذخیره آب‌های زیرزمینی کمتر شد اما توجه لازم به پدیده فرونشست و پیامدهای آتی آن در کشور نشد. حتی از دهه هشتاد و پس از آغاز مطالعات و انتشار گزارش‌های ابتدایی نیز اقدام‌های ملموسی برای مقابله با این بحران انجام نشد تا جایی که تا سال ۹۲ به گفته رییس سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری کشور فرونشست یک میلیون هکتار از دشت‌های کشور را در برگرفت. طبق گزارش‌های سازمان زمین‌شناسی ایران از ۶۰۹ دشت ایران حدود ۵۰۰ دشت دارای آب شیرین هستند که همه آن‌ها با پدیده فرونشست مواجه‌اند. علیرضا شهیدی رییس سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات این وضعیت را فاجعه و زلزله خاموش دانسته است. شهیدی تاکید کرده که در کل دنیا اجازه دسترسی به منابع آبی بین ۳ تا ۲۰ درصد است و وقتی به ۴۰ تا ۶۰ درصد برسد به‌عنوان تنش یاد می‌شود و بین ۶۰ تا ۸۰ درصد بحران است و این در حالی است که در ایران گاهی بالای ۸۰ درصد از منابع آبی را استفاده می‌کنیم. بر اساس آمارهای اعلام شده در هر دو کیلومتر مربع یک حلقه چاه در کشور یعنی بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار حلقه چاه در ایران وجود دارد که ۷۰۰ هزار حلقه آن مجاز و باقی غیرمجاز هستند. به گفته علی بیت‌اللهی مدیر بخش زلزله وخطرپذیری مرکز تحقیقات راه مسکن و شهرسازی تنها دراستان تهران ۵۰ هزار حلقه چاه وجود دارد که گفته می‌شود ۴۰ هزار حلقه آن غیرمجاز است. این استخراج بی‌رویه منجر به فرونشست زمین شده که تبدیل به فروریزش‌هایی در مناطق مختلف تهران شده است. تا جایی که موسسه تحقیقاتی اینتل‌لب که گروه بین‌المللی مشاوره اطلاعاتی است نیز تیرماه سال گذشته با انتشار چند تصویرماهواره‌ای فرونشست زمین در اطراف تهران را بمب ساعتی بی‌صدا دانست که تهدیدی برای ۱۳ میلیون نفر جمعیت ساکن در این مناطق محسوب می‌شود. بر اساس این گزارش سالانه ۲۵ سانی‌متر فرونشست زمین در برخی مناطق تهران رخ می‌دهد. این در حالی است که محسن طباطبایی مزدآبادی دبیر کل اقتصاد شهری ایران فرونشست زمین در تهران را روزانه ۱ میلی‌متر معادل سالانه ۳۶ متر دانسته است. بنابراین طبق این آمار تهران از منظر فرونشست زمین در دنیا رکورددار است. بیشترین خطر فرونشست نیز در مناطق غربی و جنوب غربی تهران است و به گفته دبیر کارگروه ملی مخاطرات طبیعی طبق برآوردها در شهر تهران حدود سه میلیون نفر در معرض مخاطرات ناشی از فرونشست و فروریزش زمین هستند. براساس آمارهای اعلام شده در اتحادیه اروپا نرخ فرونشست ۴ میلی‌متر در سال است به‌عنوان نرخ بحرانی شناخته می‌شود. این در حالی است که میانگین فرونشست در ایران ۶ سانتی‌متر در سال است. این فرونشست‌های فزاینده در سال‌های اخیر منجر به فروریزش‌هایی نیز شده که منجر به بالارفتن حساسیت و توجه افکارعمومی نسبت به این موضوع شده است. این پدیده در اصفهان تا حدی بحرانی است که کارشناسان درباره تخریب آثار تاریخی این شهر هشدار داده‌اند و به تازگی نیز آثار ناشی ازفرونشست در مسجد سید حمام علی قلی آقا مسجد قلی آقا مسجد قطبیه کاروانسرای ساروتقی و دیگر آثار تاریخی محدوده مرکزی شهر اصفهان مشاهده شده است. پس از آن از نظر تعداد جمعیت شهری نیز استان‌های تهران خراسان‌رضوی اصفهان البرز کرمان و قم هرکدام با جمعیتی بالای یک میلیون نفر در ردیف استان‌های با ریسک جمعیتی بالای در معرض خطر فرونشست زمین قرار دارند. همچنین براساس آمارها استان‌های فارس یزد همدان مرکزی چهارمحال و بختیاری آذربایجان شرقی زنجان قم اردبیل کردستان آذربایجان غربی خراسان شمالی و کرمانشاه در معرض خطر فرونشست قرار دارند. به گفته سید عبدالرضا سعادت مدیرکل زمین‌سنجی و نقشه‌برداری زمینی سازمان نقشه‌برداری نرخ سالانه فرونشست در مناطق جنوبی استان تهران در حدود ۲۱ سانتی‌متر در سال در استان البرز ۲۹ سانتی‌متر در سال در استان گلستان ۲۲ سانتی‌متر در سال در استان اصفهان ۱۳ سانتی‌متر در سال و در قزوین ۱۸ سانتی‌متر در سال و استان کرمان ۱۹ سانتی‌متر در سال است. هر چند بسیاری از خسارت‌های فرونشست زمین و به‌ویژه فروریزش‌ها به شکل ملموس در زندگی روزمره مردم قابل لمس است این پدیده پیامدهای غیرملموسی نیز دارد. از جمله خطرات فرونشست افزایش خطر سیلاب خسارت وباتلاقی کاهش تنوع زیستی و ارزش اکولوژیکی محسوب می‌شود. این پدیده در ایران در سال‌های اخیر رشد داشته و به گفته کارشناسان در صورت عدم توجه و سیاست‌گذاری‌های ضروری برای مقابله با آن می‌تواند تبدیل به بحران پردامنه‌ای در کشور شود. در ماده ۴ قانون مدیریت بحران کشور مسئله آسیب‌دیدگی مراکز شهری و سیستم‌های حمل و نقل گنجانده شده‌است. علاوه بر آن انجام مطالعات و ارائه راهکار در حیطه آسیب‌دیدگی از نظر ساختمان‌ها برعهده وزارت تحقیقات راه و شهرسازی است اما از دیدگاه عامل و منشأ فرونشست زمین که همان افت آب‌های زیرزمینی است دو وزارتخانه نیرو و جهاد کشاورزی که نقش اساسی در مدیریت منابع آب و مصرف آب را ایفا می‌کنند وظایفی را برعهده دارند و باید اقداماتی را در دستور کارشان قراردهند. وزارت نیرو در خصوص نظارت بر احداث چاه‌های غیرمجاز یا استفاده غیرمجاز از چاه‌های مجاز می‌تواند مانع از استخراج بی‌رویه منابع آب‌های زیرزمینی شود. علاوه بر آن این وزارتخانه وظایف دیگری مانند تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها یا سفره‌های آب زیرزمینی دارد. مثلاً زمستان گذشته که بارندگی‌های سیل‌آسا اتفاق افتاد می‌توانستند جریان آب را به صورت هدایت شده‌ای کنترل کنند و در داخل گودال‌ها یا چاه‌های جذبی بفرستند تا با نفوذ این آب در خاک‌ها وارد منابع آب‌های زیرزمینی شود. با اقدامات این‌چنینی افت سطح آب‌های زیرزمینی جبران خواهد شد اما متأسفانه تا امروز در این رابطه اقدامات ویژه و قابل‌توجهی وجود نداشته‌است. فقط در قسمت ورودی دشت ورامین به صورت موضعی این کار انجام شد. پدیده‌ای مثل زلزله دست انسان نیست و یکباره اتفاق می‌افتد و همه چیز را زیر و رو می‌کند اما فرونشست زمین مخاطره‌ای انسان‌ساز است که خود ما آن را ایجاد کرده‌ایم. این پدیده قابل ‌مدیریت کردن است و قبل از این‌که دیر شود باید اقداماتی را برای آن انجام دهیم. متأسفانه در حال حاضر هیچ شاکله‌ای وجود ندارد که برای پدیده‌ای به این مهمی گزارش کار بدهد و برنامه‌ها و کار‌ها را دنبال کند. به‌همین دلیل است که به این مسئله کمتر توجه شده‌است. اگر بی‌توجهی به مسئله فرونشست زمین ادامه پیدا کند. وضعیت کشورمان به کجا می‌رسد؟ خدا نکند این اتفاق بیفتد که حتی تصور آن وحشتناک است اما اگر بی‌توجهی‌ها به همین روال پیش برود تمام دشت‌های ما می‌میرند امنیت کشاورزی و غذایی‌مان به شدت به خطر می‌افتد. محصولات کشاورزی را که الان تولید می‌شود دیگر نمی‌توانیم تولید کنیم. زمین نفوذناپذیر خواهد شد و به قدری متراکم خواهد شد که دیگر آب‌های سطحی به آن نفوذ پیدا نمی‌کند و به صورت روان‌آب جاری می‌شود موادغذایی را از روی زمین می‌شورد و تمام دشت‌های کشور را به بیابان‌های بی‌حاصل تبدیل خواهد کرد. خانه‌ها خیابان‌ها و جاده‌ها با نشست دچار آسیب‌دیدگی جدی خواهد شد. آثار تاریخی گسیخته می‌شود و با یک زلزله خفیف فرو می‌ریزد. تصویر چنین آینده‌ای بسیار تاریک است و امیدوارم که خیلی زود به فکر مقابله با فرونشست زمین بیفتیم و اقداماتی را در دستور کار قرار دهیم. اگر عزمی جدی در این خصوص وجود داشته باشد طی دو الی سه سال آینده نتیجه خوبی خواهیم گرفت. این حرف شعار نیست طرح‌هایی وجود دارد که در سایر کشور‌ها آزمونش را پس داده ‌است. منتها اهمیت جدیت و پیگیری مسئولان را می‌طلبد. تجربه سایر کشور‌ها در خصوص مقابله با فرونشست زمین چه بوده‌ است؟ در سال ۱۹۶۵ میلادی در دشت توکیو فرونشست زمین حدود ۱۲ سانتی‌متر در سال بود. تمهیداتی که با گزارش فنی مثل تغذیه مصنوعی ممنوعیت حفر چاه اصلاح روش‌های کشاورزی و مواردی مثل این‌ها را که واقعاً هزینه آنچنانی نداشته ‌است در پیش گرفتند و در سال ۲۰۰۳ عدد فرونشست زمین را به یک سانتی رساندند که الان این عدد صفر شده‌ است. اگر واقعاً عزم جدی و مدیریت دلسوز با دید آینده‌نگر وجود داشته ‌باشد می‌شود این اقدامات را انجام داد. این‌طور نیست که تا ابد فرصت داشته باشیم و فکری برای فرونشست انجام دهیم. برای مقابله با این پدیده کمتر از ۱۰ سال فرصت شروع و کنترل بحران داریم. در غیر این‌صورت با افزایش فرونشست در سفره‌های آب زیرزمینی آبی نخواهد بود. این امر جدی است و باید این حرف‌ها به گوش مسئولان برسد تا بالاخره اقداماتی در این خصوص انجام شود.

بخش4: بحث آزاد با موضوع حق زیست گرمایش زمین و تاثیر آن بر ایران آغاز گردید: آقای کاوه قزلباش صحبت‌های خود را با توضیح ۹دلیل گرمایش زمین شروع کردند و گفتند ۱- نفت و گاز ۲- جنگل‌زدایی ۳- زباله و پلاستیک ۴- نیروگاه‌ها ۵- حفاری نفت ۶- حمل و نقل ۷- مصرف‌گرایی ۸- کشاورزی و دام‌پروری ۹- صید بی‌رویه از جمله موارد موثر هستند. در ادامه خانم باستانی گزارشی کوتاه را ایراد کردند با این مضمون: خطر گرمایش زمین بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌شود. گزارش نهاد اقلیمی سازمان ملل با هشدار و نگرانی همراه است و می‌گوید دنیا ۳ سال بیشتر زمان ندارد تا جلوگیری کند از فروپاشی اقلیمی و تحولی در تمام جوانب زندگی بشری ایجاد کند چرا که پیامد این اتفاق در تمام کره زمین قابل رویت است. گزارش‌های سازمان نشان می‌دهد که آسیب‌پذیری ایران در این مسله بیشتر از حد متوسط جهانی است. اقلیم بیش از هشتاد درصد مناطق ایران در مناطق خشک قرار دارد که میانگین بارش آن کمتر از ۲۵۰میلی لیتر است که کمتر از یک سوم میانگین جهان است و پدیده‌های بارش‌های کم یا بارش‌های ناگهانی افزایش دما خالی شدن زود هنگام سد‌ها، سیلاب‌ها، افزایش گرد و غبار را می‌توان اشاره کرد. ایران به‌دلیل قرار گرفتن در کمربند خشک زمین بیش از سایر کشورها آسیب می‌بیند. خشکسالی از بدیهی‌ترین عواقب گرم شدن زمین است. سال‌هاست که خشکسالی در ایران قابل رویت است. ساخت و ساز بی‌رویه سدها به روند خشکسالی سرعت داده است. تغییر آب و هوا عرضه آب را تحت تاثیر قرار داده و به‌طور کلی موجب کم‌آبی و تنش بر سر آب را افزایش داده است. کارشناسان معتقدند عمده‌ترین دلیل گرمایش زمین و افزایش دما تغییر اقلیم است که این تغییرات به‌دلیل سوزاندن نفت، گاز، زغال سنگ و افزایش شهرنشینی است که اتفاق خوبی برای زمین نیست چرا که باعث از بین رفتن گونه‌های گیاهی و جانوری می‌شود. باعث آب شدن یخ‌های قطبی می‌شود و نابودی بخش زیادی از دشت‌ها و جنگل‌ها و منابع طبیعی و آبی می‌شود که قطعاً حیات بشر را به خطر می‌اندازد و ایران به‌خاطر موقعیت جغرافیایی تاثیر بیشتری می‌گیرد. به‌طور مثال اگر در سایر کشورهای جهان تغییر محیط زیستی باعث افزایش ۲ درجه ای دما شود در خاورمیانه این افزایش دما ۴درجه است بنابراین بیشترین تاثیر را ایران و کشورهای خاورمیانه می‌گیرند. در ادامه آقای کاوه قزلباش گزارشی را ارائه دادند به این شرح: در حال حاضر جهان نسبت به قرن نوزده میلادی ۲/۱ گرم‌تر است چهارم جولای ۲۰۲۳ دمای کل جهان ۱۷درجه سانتیگراد بوده که عدد بی سابقه‌ای بوده است و پیش‌بینی کردند که اگر جلوی این روند گرمایی گرفته نشود زمین ۵/۱ درجه گرم‌تر خواهد‌شد. آقای شفایی اشاره داشتند که در سال ۲۰۱۳ کمیسیونی برای یک پروسه ۵ساله با ۲۲۰عضو از تمام کشورها تشکیل شد و موضوع این کمیسیون در مورد گرمایش بود که مقرر شد طرحی را اجرا کنند برای جلوگیری از گرمایش زمین که با مخالفت آمریکا روبه رو شد آقای شفایی بیان کردند جهان در یک مقطع زمانی نسبت به گرمایش زمین آگاه شد اما در عمل وقفه‌ای ایجاد شد. الان دوباره این مسئله مطرح شده‌است. نظر شخصی ایشان این‌گونه است که بحث نفت و گاز طبیعی است که باعث از بین بردن طبیعت شود به‌خاطر دی اکسید کربن که تولید می‌کنند و مواد شیمیایی که دارد اما راهکارهای خوبی الان وجود دارد مثل استفاده از نیروهای جایگزینی مثل استفاده از انرژی خورشیدی یا بادی و همچنین مسئله جنگل‌ها یکی از مواردی است که باعث افزایش عمر زمین و حفظ محیط زیست می‌شود. اشاره‌ای به کشور آلمان داشتند که در آن انرژی هسته‌ای هم جایگزین شده با انرژی خورشیدی یا بادی و همچنین در کشور سوئد برای گرمایش منازل، انرژی گرمایشی از اعماق زمین استخراج می‌کنند و اشاره داشتند که نیاز به فرهنگ‌سازی داریم در این مورد. آقای خدابنده سامانی نیز در این بحث این‌گونه شرکت کردند در مورد بحث گرمایش زمین در ایران و جهان موضوعی هست که کمتر به آن پرداخته می‌شود و آن بحث حشرات هست. عمر زیست حشرات به‌طور مثال پشه‌های ریز به دما بستگی دارد و در دمای پایین عمر کوتاه‌تری دارند و در همه نقاط هم نمی‌توانند زندگی کنند اما گرم‌تر شدن زمین و تغییرات اقلیمی این حشرات سازگار با محیط شدند و صدمات زیادی هم ایجاد کردند. یک مسئله دیگر مربوط به تغییر فصل شکوفه‌دهی درختان است که از اسفند به بهمن ماه آمده است که باعث تلفات و خسارات‌هایی هم به خود درخت و هم به باغداران شده است و این یکی دیگر از تبعات گرمایش و تغییرات اقلیمی است. آقای خدابنده سامانی معتقدند ایران به‌خاطر تحریم‌های موجود نمی‌تواند به خوبی از انرژی‌های نوین استفاده کند. آقای قزلباش در ادامه گفتند تحریم‌ها بی‌تاثیر نیست اما می‌شود از خودمان شروع کرد و فرهنگ‌ سازی کرد مثلاً در الگوی مصرف خودمان تغییراتی بدهیم و یا از پنجره‌های دو جداره استفاده کنیم و مواردی این‌گونه که باعث می‌شود از انرژی فسیلی کمتر استفاده کنیم و آلودگی کمتری هم استفاده کنیم. خانم مرضیه علی‌کرمی نیز این‌گونه گفتند: اصل موضوع گرمایش زمین جدا از مسائلی که در سطح کلان و بالاست نیاز به فرهنگ‌سازی جهانی دارد و این موضوعی است که تمام مردم جهان باید دست به دست هم دهند تا موضوع حل شود. راه‌حل‌های آسانی وجود دارد مثل این‌که ما اهمیت بدهیم به آن‌چه دور می‌ریزیم یعنی مراقب دور ریز‌هایمان باشیم و به بازیافت اهمیت دهیم و گفتند تولید زباله به مسئله گرمای زمین بسیار مرتبط است و گفتند ما باید از منابع طبیعی کربن مراقبت کنیم یکی از بهترین منابع طبیعی کربن در جهان باتلاق‌‌ها هستند باتلاق‌ها یک توده متراکم مرطوب از گیاهان و مواد آلی هستند که به‌طور ناقص تجزیه شده‌اند و می‌توانند کربن خیلی زیادی در خود نگهدارند و تاثیر زیادی در گرمای زمین دارند. به موضوع دست دوم خریدن اشاره کردند که در اروپا به نسبت جا افتاده است که جز مسئله‌ای فرهنگی است و مسئله بعدی این‌که از اتلاف انرژی در ساختمان جلوگیری کنیم فرهنگ‌سازی در مورد افزایش جمعیت و دور ریز مواد غذایی از مسایل مهم هستند به شیرآبه‌های زباله‌ها اشاره کردند که نقش مهمی در تغییر اقلیم دارد.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه: خانم سونیا سوارکوب و ادمین‌ها آقای سپهر رضایی شایان و خانم مینا آقابیگی صدابرداران آقایان علی برومند و محمدرضا صالحی و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند در ساعت 21:00 به‌وقت اروپای مرکزی جلسه به پایان رسید.

حقوق سلب شده از شهروندان در سال ۱۴۰۱

صادق نوری

از آن‌جا که خیزش سراسری سال ۱۴۰۱ مهم‌ترین رویداد برای ایرانیان داخل و خارج از ایران است قابل توجه است که بسیاری از حقوق اولیه بشر در این سال از شهروندان سلب شد. در این مجموعه مهم‌ترین حقوق سلب‌شده را مرور می‌کنیم.حق حیات حق حیات انسانی مهم‌ترین و اساسی‌ترین حقی است که در سال گذشته (۱۴۰۱) به‌ویژه در جریان خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی از شهروندان در ایران سلب شد. طبق آمارها دست‌کم ۵۳۰ نفر از شهروندان به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی در ایران در نتیجه تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی و انتظامی یا ضرب‌و‌شتم ماموران یا اعمال شکنجه در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها کشته شده‌اند.حق حیات از جمله اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق بشر است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی به عنوان نسل اول حقوق بشر به رسمیت شناخته‌شده و از این رو غیرقابل سلب و تجدید است. کشتار معترضان به واسطه شلیک مستقیم گلوله‌های جنگی یا قتل آن‌ها از طریق اعمال شکنجه در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها علاوه بر آنکه مصداق بارز نقض فاحش و گسترده حق حیات انسانی است، بنابر قوانین بین‌المللی حقوق بشری (اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون جهانی منع شکنجه، کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو و اساسنامه دیوان بین‌المللی کیفری) جنایت علیه بشریت محسوب شده و به عنوان یک جرم بین‌المللی کیفری قابل تعقیب در دادگاه کیفری بین‌المللی است حقوق زندانیان: سلب حقوق‌ابتدایی و انسانی زندانیان در ایران سابقه‌ای بیش از ۴۰ سال دارد و این روند در سال گذشته (۱۴۰۱) به‌ویژه علیه زندانیان و بازداشت‌شدگان خیزش سراسری زن، زندگی، آزادی نیز ادامه یافت. اعمال شکنجه و ضرب‌و‌شتم زندانیان، آزار و اذیت روحی و روانی آن‌ها به واسطه اعلام خبر دروغ مرگ بستگان‌شان یا اعلام صدور حکم دروغین اعدام علیه آن‌ها یا اعلام خبر دروغین بازداشت خواهر و برادر، برای اخذ اعترافات اجباری، جلوگیری از دسترسی زندانیان به خدمات درمانی با حال جسمانی وخیم، جلوگیری از تماس و ملاقات با خانواده و وکیل، خوراندن دارو و مواد روان‌گردان، داروهای شیمیایی و توهم‌زا به زندانیان و مخفی‌کردن بازداشت‌شدگان و عدم ارائه اطلاعات به خانواده آن‌ها، از جمله مواردی است که به واسطه آن حقوق انسانی زندانیان در سال گذشته در ایران به‌شدت نقض شده است. ارتکاب این اعمال و رفتارها علاوه بر آنکه صراحتا بر خلاف حقوق انسانی به رسمیت شناخته شده است، در اسناد بین‌المللی حقوق بشری (اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون بین المللی منع شکنجه و دیگر رفتارها و مجازات‌های بی‌رحمانه و غیرانسانی و سند مجموعه استانداردهای سازمان ملل برای زندانیان) قید شده است و مصداق بارز نقض فاحش و گسترده حقوق بشر محسوب می‌شود، با قوانین موضوعه داخلی در ایران از جمله قانون اساسی، قانون آیین دادرسی کیفری و آیین‌نامه سازمان زندان‌ها نیز تعارض کامل دارد و حتی در قانون مجازات اسلامی جرم‌انگاری شده است.

در شکنجه‌گاه‌های زندان زنان چه می‌گذرد بخش دوم

پروین محمدی افقا

سپیده قلیان فعال‌مدنی که ۲۸ مرداد ماه از زندان بوشهر به مرخصی اعزام شده با انتشار رشته‌توئیتی می‌گوید زنان زندانی در زندان بوشهر به جرم زن بودن و زندانی بودن تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌گیرند و در ضدانسانی‌ترین شرایط ممکن نگهداری می‌شوند هر طور که می‌توانستم و به هر جا که می‌شناختم از وحشت و توحش این زندان نوشتم و گفتم شبیه ایستادن در میان چهاردیوار از جنس سنگ و فریادزدن اما این بار می‌خواهم رو به کسانی از رنج‌های زنان زندانی در بوشهر حرف بزنم که گوشی برای شنیدن دارند و جانشان از ظلم به لب آمده و در مقابل خشونت بی‌تفاوت نیستند این گزارش اسامی مستعار صحنه‌هایی کوتاه از شرایطی است که زنان زندانی بوشهر در آن زیست می‌کنند. زهرا زن افغانستانی با فرزندش از دست طالبان و مرگ گریخته و حالا در مراسم تدفین نمادینی که زندانبانان ترتیب داده‌اند در هواخوری زندان مرکزی بوشهر ایستاده است. از دید زندان‌بانان احمد که در آغوش مادر راهی زندان شده حرام‌زاده است. کودک زهرا در هواخوری بند نسوان به دستور مسئول اندرزگاه کفن پیچ شده تنها برای اینکه احمد بترسد و شب زودتر بخوابد. زهرا بهت زده است و به محض درآوردن فرزندش از کفن به سویش حمله می‌کند پسر را کتک می‌زند و میگوید خودم ادبش می‌کنم. لطفا شما کاری با او نداشته باشید. سپیده قلیان در ادامه درباره کارهای‌اجباری دیگر مسئولان‌بند می‌گوید. مسئول‌بند تشخیص داده که پوشیدن لباس زیر باید اجباری باشد مائده امتناع می‌کند و نمی‌خواهد روز و شب سوتین تنش باشد. مددکار فعلی بند برای تنبیه او همه زنان زندانی را مجبور به تحویل لباس زیرشان می‌کند او زنان زندانی را فاحشه‌های شهر خطاب می‌کند و تهدید می‌کند که اگر لباس‌های زیرشان را تحویل ندهند. آنها را به زور از تنشان در‌می‌آورد در صف آمار و در مقابل چشمان وحشت زده‌ی سایر زنان‌زندانی لباسهای مائده را تنها به جرم در نیاوردن لباس زیر پاره کردند تاوان امتناع مائده همچنان ادامه داشت. در صف آمار همه را مجبور کردند لباس‌های زیر را در آورند و سوتین و شورت را در کیسه زباله‌ای که در دست مددکار بود بگذارند. بعد از آن روز هفته‌ها پوشیدن لباس زیر ممنوع شد حتی در زمان عادت ماهیانه، از طرفی حمام رفتن زندانیان در زندان بوشهر ساعت‌های مشخصی دارد. یک بار یکی از زندانیان به نام سحر خارج از ساعت مقرر حمام کرد و حالا به همین جرم باید در وسط هواخوری به دست مسئول‌بند پاک شود. مسئول‌بند سحر را در هواخوری لخت می‌کند با همکاری مددکار بند با شیر و آب معدنی غسل می‌دهد و بقیه‌ی زندانیان را وادار می‌کند که صحنه را تماشا کنند و او را هو کنند. اگر کسی نگاهش را بدزدد از حق تلفن محروم خواهد شد. ده‌ها چشم‌خشمگین و حیرت‌زده به تن عریان و لرزان زن خیره شده‌ایم هر کدام فکر می‌کردیم که چقدر تنها و بی‌پناهیم. قانون حجاب اجباری برای زنان زندانی بوشهر در سطحی فراتر از آنچه که در برخی زندان‌ها مرسوم است اجرا می‌شود. چادر و پوشش کامل در صف آمار و راهرو و هواخوری اجباری است. زن زندانی در هر جایی جز تخت‌خواب باید حجاب داشته باشد. آمنه از بازداشتگاه برمیگردد چندباری است با وجود تمام شدن مراحل تحقیق و بازجویی به مراکز تحقیق منتقل می‌شود اما نه برای سوال و جواب، او را با هماهنگی مسئول‌بند برای ارائه خدمات‌جنسی به ماموران تحویل میدهند. اینجا با هماهنگی مسئول بند خیلی کارها انجام میشود مثل فرستادن زنانی که از طرف خانواده حمایت مالی نمی‌شوند، نزد زندانی‌های مرد بند مالی و صیغه موقت آنها. این فقط پنج مورد از ۲۰ موردی است که تاکنون در رابطه با بند پاسخی جز سکوت‌گورستانی نگرفته‌ام. در نسوان زندان بوشهر کتبی و شفاهی به مسئولان اعلام کرده‌ام اما از هیچکس پاسخی نگرفتم. از طرفی هرکسی هم که اعتراض کند، تشدید شکنجه‌ها کمینش را می‌کشد تهدید به معاینه‌ی آلت تناسلی در برابر تمام پرنسل و زندانی‌ها ضرب و شتم زندانی، قرنطینه زندانی، آوردن گارد و شکنجه و تعرض، قطعی تلفن ملاقات و لغو مرخصی. در سیاه چال بوشهر هرگونه سرپیچی و سرکشی از اوامر‌خشن و غیرانسانی اداره‌کنندگان زندان برابر است با مچاله شدن بیشتر و بیشتر در این برزخ که نه صدایی به بیرون دارد و نه چهره‌ای. پس از انتشار موارد آزار و اذیت زندانیان در زندان مرکزی‌بوشهر توسط این فعال مدنی محمدمهدی حاج محمدی رییس سازمان زندانها در توئیتر خود به گفته‌های سپیده قلیان واکنش نشان داد و آنها را ادعاهای عجیب خواند و از اعزام مدیرکل بازرسی سازمان زندان‌ها به بوشهر خبر داد و نوشت: بی‌شک با احراز صحت یا کذب این ادعاها با متخلف برخورد خواهد شد. از سوی دیگر نرگس‌محمدی نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر نیز با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود از تعرض‌جنسی به یک زن بازداشتی در تجمع حمایتی از مردم افغانستان در روز چهارشنبه ۱۷ شهریور۱۴۰۱ خبر داد و نوشت نیروهای انتظامی جلادوار و تجاوزگرانه در این اعتراضات به زنى تعرض‌جنسی کرده‌اند. این فعال مدنی همچنین با اشاره به گفته‌های اخیر سپیده قلیان و بازداشت همراه با خشونت برخی معترضان و ضرب و شتم آنها توسط نیروهای انتظامی در این تجمعات این برخوردهای خشونت‌آمیز را گوشه‌ای از وحشیگری و بی‌رحمی و رفتار طالبانی یونیفرم پوشان نیروی‌انتظامی عنوان کرد. خانم محمدی در انتها افزود، دوباره می‌گویم تعرض جنسی نه فقط در سلو‌لها توسط بازجویان بی‌نام و نشان بلکه توسط ماموران نیروی انتظامی یونیفرم پوش در خیابان انجام می‌شود روی واقعیت خاک نپاشید. اولین واکنش از سوی محمد‌مهدی حاج محمدی، رئیس سازمان زندان‌ها انتشار فیلمی از گفتگوی خود با سپیده قلیان بود که تصویر سپیده قلیان کاملا شطرنجی بود. مصاحبه‌ای که شبیح اعتراف بود تا گزارش مصالمت‌آمیز. خانم سپیده قلیان در این بازجویی گزارش‌نما گفت کیفیت غذای زندان خوب است و به زندانیان اصلا فشار نمی‌آید اینجا اتاقکی برای تامین لباس زندانیان تدارک دیده شده است. البته کاملا واضح بود که یا این صحبت‌ها حرف‌های سپیده قلیان نبود ویا اگر هم بود، خانم سپیده قلیان به اجبار این صحبت‌ها را به زبان آورده بود. برای اینکه بیشتر از فاجعه شکنجه‌های زنان زندان‌ها در جمهوری‌اسلامی‌ایران آگاه شوید نگاهی می‌اندازم به روزنامه بریتانیایی گاردین روزنامه بریتانیایی گاردین، آذر ۱۴۰۱ در گزارشی با گفتگو با ده پزشک ‌متخصص در ایران مدعی شد نیروهای‌امنیتی در شکنجه‌هایشان به طورعمد به صورت، سینه و اندام جنسی زنان گلوله ساچمه ای شلیک می‌کنند. حسین کرمان پور مدیر اورژانس بیمارستان سینا تهران ۲۳ آذر ۱۴۰۱ در مصاحبه‌ای اعلام کرد آنطور که ما متوجه شده‌ایم بیشترین آسیب‌ها اول به چشم و بعد به عضلات بوده است. در برخی موارد اصابت ساچمه به ریه و اندامهای تناسلی هم بوده است. بنا به گزارش برخی منابع همزمان با بازداشت گسترده معترضان توسط حکومت‌جمهوری‌اسلامی‌ایران و سکوت رسانه‌ها‌ی داخلی میزان خشونت و حتى تجاوز جنسی سرکوبگران حکومتی به دختران و پسران حتى کمتر از سن ۱۳تا۱۴ ساله افزایش یافته است. به گفته یکی از دختران بازداشت‌شده در بازداشتگاه یک اتاق خصوصی بازجویی وجود دارد که افسر‌بازجو دختری زیبا را به تنهایی با خود به آن اتاق برده و به او تعرض‌جنسی می‌کند. یکی از کسانی که بارها مورد تجاوزجنسی و حتی پارگی اندام‌ها قرار گرفت آرمیتا عباسی است. بر‌اساس گزارش شوراهای صنفی دانشجویان کشور سها‌ مرتضایی فعال دانشجویی در هنگام دستگیری مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفته است. در این گزارش آمده است که به دلیل رعایت اصول اخلاقی اطلاع‌رسانی از افشای جزئیات این تعرض آزاردهنده معذور است. سها مرتضایی دبیر پیشین شورای صنفی کل دانشگاه تهران روز ۳۰ آبان ماه توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. سی ان ان به نقل از منابع مطلعی که با قربانیان گفت وگو کرده‌اند، گزارش داده که مأموران جمهوری‌اسلامی از صحنه‌های خشونت‌آمیز تعرض جنسی فیلم تهیه کرده‌اند و آن فیلم‌ها را به ابزاری برای باج‌گیری از معترضان یا وادار کردنشان به سکوت تبدیل کرده‌اند. بر‌اساس برخی تحقیقات راستی‌آزمایی شده. حکومت جمهوری اسلامی از تعرض و تجاوز جنسی به عنوان یکی از ابزارهای سرکوب و برای تحت فشار گذاشتن، ناامیدکردن، اخاذی و دریافت حق سکوت از معترضان قربانی شده استفاده می‌کند. آرمیتا عباسی زاده (۱۳۸۰ از بازداشت شدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران است. او در مهر ۱۴۰۱ بازداشت و پس از یک هفته شکنجه و تجاوز جنسی توسط نیروهای جمهوری‌اسلامی به بیمارستان امام علی کرج منتقل و با مراجعه والدینش مجدداً از سوی نیروهای امنیتی ربوده شده و به مکان نامعلومی منتقل شد عباسی در ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ از زندان آزاد شد. این فقط گوشه‌ای از شکنجه‌های زنان زندانی در حکومت جمهوری اسلامی ایران بود که بیان شد.

مجید کاظمی فریاد بی‌صدا

علی مسیبی

مجید کاظمی یکی از سه انقلابیون معترض در رابطه با پرونده خانه ‌اصفهان بود که متهم به تیراندازی و کشتن دو بسیجی و یک سرهنگ یگان ویژه در اصفهان به محاربه متهم و در ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ اعدام شد. اجرای حکم اعدام او در صورتی انجام گرفته‌است که در چند روز منتهی به اعدام چه در داخل و چه در خارج از کشور چهره‌های شناخته‌شده و نهادهای حقوق بشری خواستار توقف این اعدام‌ها شده بودند. از دوست خوبم امیر کاظمی، پسر عموی مجید کاظمی که ساکن المان است بابت تمام تلاش‌ها و اطلاع‌رسانی‌هایی که برای جلوگیری از این جنایت کرد قدردانی میکنم و همدرد این غم بی‌انتهای او هستم. مجید کاظمی، با دو متهم دیگر این پرونده روز ۳۰ آبان، چند ووز روز بعد از حادثه خانه اصفهان، در منزل برادر خود حسین به همراه او با زور مزدوران  و ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد.او در ۲۳ دی‌ ماه ۱۴۰۱ در یک تماس تلفنی از زندان، از بدرفتاری‌ها و شکنجه‌های صورت گرفته در مورد خود صحبت کرده و گفت او را تحت شکنجه مجبور کرده‌اند تا علیه خود شهادت دروغ بدهد. سعید یعقوبی و صالح میرهاشمی بلطاقی نیز در ارتباط با همین پرونده اعدام شده‌اند. .گروهی از حقوقدانان و وکلا در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ضمن اخطار جدی در مورد نقض گسترده قوانین موجود در روند رسیدگی به پرونده‌های شهروندان معترض، خواستار توقیف فوری اجرای مجازات اعدام در همه موارد به ویژه سه متهم پرونده خانه اصفهان پخشِ اعترافات تلویزیونی، روشی عادی در نظام جمهوری اسلامی ویرانگر است که معمولاً قبل از اعدام متهم صورت می‌گیرد تا اثر منفی اعدام او را در سطح افکار عمومی و در قبال مردم کاهش دهد. سعید یعقوبی نیز همچون دو متهم دیگر پرونده خانه‌اصفهان در مقابل دوربین اعتراف می‌کند.حکومت جمهوری اسلامی، سابقه‌ای طولانی در پخش اعترافات اجباری تحت شکنجه از متهمان دارد.وی در یک فایل صوتی که در ۲۳ دی ۱۴۰۱ از زندان دستگرد اصفهان به بیرون ارسال کرده، گفته‌است که از زمان بازداشت‌اش با هدف اخذ اعتراف اجباری تحت شکنجه و خشونت مکرر و ضرب‌وشتم بوده‌است.او در فایل صوتی می‌گوید: من هیچ‌کاره بودم، از زمان بازداشت، همه‌اش زیر شکنجه بوده‌ام. نه اسلحه‌ای داشتم، نه کاری کردم، و همه‌اش را زیر شکنجه گفتم. جمهوری اسلامی با دستای خونین خود جان یک جوان دیگر را تنها گرفت بلکه حتی اجازه‌ی عزاداری خانواده داغدار او را هم نداد. همچنین با جنایتکار نشان دادن این فرد بیگناه افکار عموم را فریب و به راحتی یک معترض را کشت.

دیکتاتوری مذهبی

پریا ترابی

نوعی دیکتاتوری آخوندی است که با تکیه بر مذهب و گفتن دروغ‌ها و گسترش خرافات مغز مردم بخصوص کودکان و انسان‌های بی‌سواد را شستشو می‌دهند. همان‌طور که پیامیر اکرم فرمود، همان‌طور که فاطمه کبری و حسن و حسین و امام فلان و امام زاده بهمان گفت و شروع می‌کنند به داستان‌سرایی کردن و اراجیف بافتن. تا جایی که خود نیز گاه دروغ‌های خود را باور کرده و به آن ایمان می‌آورند. گسترش مدارس پرورش ملأ و آخوند یعنی گسترش فساد فکری و فقر فرهنگی. آموزش ملایان در ایران با هزینه‌های هنگفتی انجام می‌شود و گاه برای جذب ملاهای بیشتر از بیت‌المال و سرمایه‌های مردم ایران در جهت جذب افراد از کشورهای جهان سوم افراد زیادی را تحت آموزش‌های جاهلانه و خرافی قرار می‌دهند و با حقوق کلانی که به این افراد می‌دهند هم دزد و راهزن‌ پروری می‌کنند و هم فقر و بی‌سوادی و ترور فکری را در جامعه توسعه می‌دهند. مثلاً از واقعه کربلا هزاران روایت ساختند. که هر کدام با دیگری در تناقض است. این‌که حسین سرش را به آسمان برد و آسمان تبدیل به خون شد و بر سر مردم بارید و هزاران اراجیف دیگر فقط زاده تخیلات انسان‌های شیاد و اما باهوش است. باهوش چون می‌توانند با فریب افکار عمومی ثروت اندوزی کنند و کاری که طی سالیان دراز با مردم ایران کردند و این فقر فرهنگی و جبر دینی و استثمار تفکر و تعقل، نتیجه‌ای هولناک را امروز ببار آورده است. قوانین هزار و چهار صد ساله کهنه و پوسیده اسلام را جایگزین قوانین مدرن و متمدنانه بشری کردند. گردن دختر می‌زنند با داس به نام ناموس و شرف. همان‌طور که زمان صدر اسلام دختر را زنده بگور می‌کردند. چه فرقی می‌کند حق حیات که یکی از اساسی‌ترین حقوق انسانی است را زیرپا می‌گذارند. اعدام‌های گسترده جمهوری اسلامی و دست گرفتن شمشیر دو لبه علی یعنی حکومت فاسد تروریستی اسلامی. یعنی هر چه خامنه‌ای گفت یعنی ولی فقیه گفته. و این بی‌مغز روانی حاکم است و امر می‌کند هر کسی که با ما مخالفت کند باید بمیرد. مانند رهبر کره شمالی می‌خواهد عمل کند غافل از این‌که دیگر دین و تشیع رنگ باخته و هیچ کس اراجیفی به نام مهدی و ولایت فقیه را قبول ندارد. دین اسلام یک روش حکومتی استبدادی بر تفکر انسان ایجاد کرده است. حتی در کشورهای دیگر مسلمان هم از هر یک بپرسی که آیا دینت را خودت انتخاب کردی، خواهد گفت دین پدر و پدران من است و در ایران دین به محض تولد شخص وارد شناسنامه و مشخصات اجباری فرد می‌شود. یعنی این شخص مجبور به پذیرش است و اگر نپذیرد باید بمیرد. این یعنی مالکیت جان و تن و عقل انسان‌های دیگر. از طرف دیگر ولایت فقیه یعنی ولایت مطلق یک آخوند بر ملیون‌ها  انسان. مگر چنین چیزی ممکن است که همه انسان‌ها بی‌مغز باشند و فقط یک نفر قدرت تفکر و تصمیم‌گیری داشته باشد و بزند و بکشد و مال و جان وسرزمین و املاک و جنگل و دریا و بیابان و معادن و منابع و آب آشامیدنی و انرژی هسته‌ای و همه را تصاحب کند ودر خدمت خود و یک مشت مفتخور و تن پرور خودفروش و آدم‌کش و فاسد قرار دهد. حکومت دیکتاتوری اسلامی از بنیان بر فساد و جنگ و خونریزی و حمله به قبایل دیگر و جمع‌کردن غنایم جنگی و تجاوز به زنان و دختران و برده‌داری وغیره بنا شده و تا به امروز هم بر همان اساس و بنیاد بر مردم حکومت می‌کند. امروز طبق اعلامیه حقوق بشر که بر اساس قوانین انسان‌دوستانه و مخالف جنگ و بی‌عدالتی و فقر و گرسنگی و بیکاری و جنایات و کشتار به هر شکل چه جنگی ما بین کشورها و چه در داخل کشورها محکوم و مردود است. امروز همه انسان‌ها حق مسلم حیات دارند و محمد و حسین وعلی و خمینی و خامنه‌ای حق ندارند جان کسی را به هر عنوانی بگیرند. امروز شکنجه ممنوع اعلام شده ولی هنوز و هر روز ما شاهد انواع شکنجه جسمی و روانی در زندان‌های ایران هستیم. امروز طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر همه انسان‌ها آزاد و برابر به دنیا آمده‌اند. اما دین سبب شده بین انسان‌ها تبعیض و نابرابری و بی‌عدالتی ایجاد شود. شیعه بر سنی و بالعکس و جنگ این دو. یهودی و مسیحی و مسلمان و زرتشتی و بهائی و هزاران دین و فرقه دیگر فقط باعث حس برتری و سلطه جویی و باعث جنگ‌های زیادی در تاریخ بشر بوده است. طبق قانون بشر برده داری ممنوع است و اما ولایت فقیه یعنی برده داری. زن‌کشی یعنی برده‌داری. تبعیض بین زن و مرد یعنی گسترش برده‌داری. عدم اشد مجازات با پدر و همسری که دختر و زنش را به نام شرف و ناموس می‌کشد، یعنی برده داری. حجاب اجباری بر سر زنان یعنی برده‌داری ‌. فروش نفت و سرمایه‌های ایران و خرج کردن آن در راه جنگ افروزی و حمایت از گروه‌های تروریستی، یعنی نادیده گرفتن مردم ایران و کوچک و حقیر شمردن آنان، یعنی برده داری. هم سفره شدن دزد و قاضی، نماینده مجلس و سپاهی و بسیجی و اختلاس‌های میلیاردی دلاری یعنی حق‌کشی. خوش‌گذرانی‌های آقازاده‌ها در اروپا و آمریکا و پست و مقام‌های بالا برای ملایان و وابستگانشان و فقر و تنگدستی مردم بلوچستان که حتی آب آشامیدنی و سرپناه ندارند یعنی نقض فاحش حقوق بشر. کشتن و اعدام مخالفان علی خامنه‌ای و کودک‌کشی و مسموم کردن کودکان یعنی نداشتن حق امنیت اجتماعی. کشتن و دستگیری معترضان آگاه به حقوق بشر و اعدام و گروگان‌گیری خانواده آنان، نداشتن حق وکیل انتخابی یعنی تضییع حق آزادی تجمع و تظاهرات و اعتراض و نداشتن کرامت انسانی و نداشتن حق دنیای زیبا و آزاد برای همه. زندانی کردن دانشجویان و روشنفکران و خبرنگاران، یعنی نداشتن حق آزادی قلم و بیان، باز هم یعنی برده‌داری ولایت فقیه. و تمام مشکلات و مصائبی که امروز مردم ایران را احاطه کرده و باعث تحریم ایران از ارتباط با دیگر کشورهای جهان شود همه فقرها و خودکشی‌ها و نوزادان رها شده در سطل‌های زباله بیکاری و گرانی و تورم و سفره‌های تهی و کودکان کار و زنان فاحشه و مردان دزد و جیب بر و بسیجیان قلدر و آدم کش که به راحتی کشتن یک گنجشک جوان و نوجوان وزنان و مردان را می‌کشند. و کولبری و قاچاق بنزین و و مواد مخدر همه و همه ریشه در ولایت مطلقه فقیه یعنی شخص خامنه‌ای دارد که خوددرمانی ارشد سپاه تروریسم بوده و حامی بزرگ تروریسم جهانی می‌باشد.

 

 

رژیم کودک کش

مینا آقابیگی

فاجعه قتل حکومتی در جریان اعتراضات مردم در ایران، که با مرگ مهسا امینی و نام جنبش زن، زندگی، آزادی آغاز شده بود؛ بیش ا۶۰  کودک توسط نیروهای سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی کشته و کودکان زیادی مصدوم و شمار زیادی هم بازدداشت شده‌اند.آنچه خیزش مردمی اخیر را به عرصه کودک‌کشی برای حکومت بدل کرده بیش از۶۵ کشته از میان کودکانی است که بنا بود آینده ایران را بسازند.از همان روزهای نخست خیزش مردمی، اخبار به میدان آمدن نوجوانان و حتی کودکان زیر ۱۸ سال خبر از تحولی تاریخی در عرصه اعتراض‌ها می‌داد.دختران و پسرانی بی‌باک و شجاع در سنگر اعتراض‌های خیابانی حضور داشتند و خواهان پس گرفتن سبک زندگی خود در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی بودند. شهروندانی که قربانی خشونت سرکوبگران نظام شدند.سازمان یونیسف مدعی است رسالتش حمایت از حقوق، جان و آینده کودکان است اما ظاهرا دفتر ایران این سازمان در برابر جان و حیات کودکان ایرانی بی‌طرف است.کودک‌کشی در جمهوری اسلامی پدیده‌ی تازه‌ای نیست. حکومت اسلامی از همان نخستین سال‌های تاسیس، از این حربه برای اثبات ماهیت خود، در نبود اینترنت و اطلاع‌رسانی جهانی بهره فراوان گرفته است.علاوه بر این، شیوه قتل کشته‌شدگان نیز نشان‌گر سه الگوی ثابت ثبت شده است: اول، تیراندازی مکرر با سلاح ساچمه‌ای از فاصله نزدیک و به ارگان‌های حیاتی بدن مانند سر و قفسه سینه، دوم تیراندازی با سلاح‌های دوربرد و دقیق‌زن (اسنایپر) به ارگان‌های حیاتی، سوم ضربات مکرر مرگ‌بار باتوم به سر که منجر به شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی شده است. این موضوع نشان می‌دهد که نیروهای امنیتی به قصد کشتن این کودکان آن‌ها را هدف گرفته‌اند. تاکنون حتی برای یک مامور امنیتی به جرم مشارکت در قتل کودکان پرونده قضایی تشکیل نشده است. جمهوری اسلامی حتی یک مورد تحقیقات مستقل و معتبر درباره قتل این کودکان انجام نداده است. بلکه از همان ابتدا و پیش از انجام هرگونه تحقیق معتبر و مستقلی از نیروهای خود در قبال این قتل‌های تکان‌دهنده سلب مسئولیت کرده است و حتی پا را فراتر گذاشته و با تهدید و فشار و بازداشت و شکنجه و گروگان گرفتن پیکر قربانیان تلاش کرده تا علت مرگ این کودکان را پنهان کند یا مسئولیت قتل‌شان را به گردن معترضان و افراد بی‌گناه بیاندازد.جمهوری اسلامی در سرکوب مردم معترض در ایران تفکیکی میان زن، مرد و کودک قائل نیست و مأموران مجهز به انواع سلاح سرد چون باتوم و سلاح گرم و جنگی، بی‌رحمانه به کشتار مردم معترض در خیابان می‌پردازند.جمهوری اسلامی یکی از هفت دولتی است که در جهان کودکان را اعدام می کنند. دول دیگر عبارتند از آمریکا، عربستان سعودی، یمن، نیچریه، پاکستان و کنگو. در بین این هفت کشور ایران در رده ی نخست قرار دارد. براساس ماده 1210 قانون مدنی جمهوری اسلامی دختران بالای 9 سال و پسران بالای 15 سال بالغ شناخته می شوند و برایشان مثل بزرگسالان حکم صادر می شود.یاد آوری این نکته ضروری است که کودک ستیزی و کودک کشی رژیم جمهوری اسلامی نه تنها بخشی از سرکوب یک نظام تمام گراست، بلکه همچنین ریشه در ماهیت دین سالارانه ی این رژیم دارد. قوانین اساسی، مدنی و کیفری جمهوری اسلامی بر شریعت اسلامی استوار است که در آن کودک به عنوان یک شحصیت مستقل جای ندارد و درنتیجه از حقوق ویژه خویش برخوردار نیست.کودک کشی در نظام جمهوری اسلامی نمودی است بارز از این واقعیت که نظام جمهوری اسلامی به هیچ اصل انسانی پای بند نیست و از درنده‌ترین جانوران روی زمین نیز بی رحم تر است.

 

 

خامنه‌ای به نمایندگان مجلس: به دنبال رضایت مردم نباشید، رضایت نظام مهم است

کاوه قزلباش

خامنه‌ای به مجلسی که تابع محض او است گفت که حرف‌هایش نصیحت است ولی حرف مجلس قانونی و الزام‌آور. او از مجلسی‌ها که قرار است نماینده مردم باشند. خواست که به دنبال جلب رضایت مردم نباشند و در راه نظام جهاد کنند.علی خامنه‌ای، رهبر نظام ولایی در آغاز آخرین سال مجلسی که خود آن را شکل داده و انقلابی می‌خواندش با آن‌ها دیدار کرد. خامنه‌ای صبح روز چهارشنبه سوم خرداد به نمایندگان مجلس گفت که آن‌ها گره‌های بزرگی را از کار نظام‌ولایی باز کرده‌اید که یکی از آن‌ها قانون راهبردی هسته‌ای است:برخی از این قوانینی که شما در مجلس تصویب کردید، قوانین راهبردی است برای کشور که واقعاً جای احترام و تمجید دارد. قانون اقدام راهبردی کشور را از سرگردانی در قضیه‌ی هسته‌ای نجات داد. این قانون کاملاً مشخص کرد که باید چه کار کنیم، الان هم داریم نشانه‌هایش را در دنیا مشاهده می‌کنیم.قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران در آذرماه سال ۱۳۹۹ در مجلس انقلابی تصویب شد که در آن آمده بود که اگر تا اسفند ماه همان سال تحریم‌های هسته‌ای ایران لغو نشوند، جمهوری اسلامی دسترسی بازرسان آژانس به تأسیساتش را قطع می‌کند. همچنین احیای برجام نیز مشروط به لغو تحریم‌ها و البته راستی‌آزمایی مجلس پیش از هر اقدام عملی جمهوری اسلامی برای محدود کردن برنامه‌هسته‌ای کرده بود. شروطی که عملاً شرایط احیای برجام را منتفی می‌کرد.حسن روحانی و دولت پیشین، تصویب این قانون را مانع‌تراشی رقبایشان بر سر مذاکرات احیای برجام می‌خواندند. موضع‌گیری علی خامنه‌ای سه سال پس از تصویب این قانون و در حالی که امکان احیای برجام تا حدود زیادی منتفی شده است نشان می‌دهد که مجلس کاملاً همسو با رهبر جمهوری اسلامی در آن زمان این قانون را با امر و دستور او تصویب کرده است.خامنه‌ای در بخش دیگری از صحبت‌هایش بار دیگر بر بی‌اهمیت بودن رأی و نظر مردم در نظام ولایی تاکید کرد و به نمایندگان مجلس هشدار داد که در امور تقنینی به دنبال رضایت مردم نباشند. او در سخنانش جلب نظر مردم را وجاهت‌طلبی خواند و گفت این موضوع را از ذهنشان بیرون کنند: نگذارید وجاه‌طلبی روی حرف‌ها و اقدامات شما اثر بگذارد و این را که فلان حرف یا فلان کار موجب علاقه‌مندی مردم و افزایش احتمال رأی‌آوری می‌شود، به‌کلی از ذهن خود خارج کنید که این کار از مجاهدت‌های مهم و لازم است خامنه‌ای سال گذشته هم به نمایندگان مجلس نهیب زده بود که مبادا به دنبال مقبولیت و محبوبیت میان مردم باشند و دست و دلشان برای اجرای اوامر او دیگر ارکان نظام بلرزد.من فقط نصیحت می‌کنم!‍ خامنه‌ای در این دیدار به موضوع بی‌اثر شدن مجلس شورای اسلامی و تشکیل شوراهای عالی مانند شورای هماهنگی سران‌قوا اشاره‌ای نکرد ولی به نمایندگان مجلسی که ناظران آن را بی‌اختیارترین مجلس دوران جمهوری اسلامی می‌خوانند، گفت که قدرت آن‌ها از قدرت خودش هم بیشتر است چرا که حرف‌های او نصیحت است و حرف مجلس قانون و الزام‌آور:قانون شما غیر از گفتن ماست، گفتن ما مثل حالت نصیحت پیدا می‌کند؛ قانون شما اجرایی و الزامی است.رهبر نظام ولایی در بخش دیگری از سخنانش بار دیگر از چنین مجلس و ترکیب کاملاً گوش‌به فرمان او و سپاه پاسداران حمایت کرد و گفت به رغم حواشی‌ بیرونی و متلک‌های رسانه‌ها او مجلس کنونی را همچنان انقلابی می‌داند: من از اول تشکیل این مجلس اعتقاد خودم و علاقه‌ی خودم به این مجلس را که از روی اطلاع بود، عرض کردم. گفتم مجلس، مجلس انقلابی است. الان هم من بعد از سه سال همین را تکرار می‌کنم. این مجلس بحمدالله مجلسی است انقلابی، باسواد، جوان، پرتحرک، پرکار. مجموعه را که نگاه می‌کند انسان، با نگاه مجموعی این مجلس انصافاً یک مجلس انقلابی است خامنه‌ای یک سال پیش از تشکیل این مجلس در دیدار با گروهی از نمایندگان بسیج در دانشگاه‌ها گفته بود که راه‌حل از بین رفتن غصه‌های آن‌ها و خودش را تشکیل مجلس و دولت انقلابی می‌داند. یک سال بعد و با ردصلاحیت گسترده و مهندسی انتخابات به دست نهادهای امنیتی و نظامی، مجلسی کاملاً همسو با علی خامنه‌ای شکل گرفت. یک سال بعد هم در بی‌رمق‌ترین انتخابات ریاست‌جمهوری در نظام‌ولایی، دولت ابراهیم رئیسی سر کار آمد.خامنه‌ای هم در دیدار با اعضای دولت رئیسی و هم مجلسی که قالیباف بر رأس آن نشسته است همواره رضایتش را اعلام کرده است.اما مهم‌ترین بخش از صحبت‌های خامنه‌ای دستور او به مجلس برای تبعیت بیشتر از او و دولتی است که خواسته‌های او را نمایندگی می‌کند. او از مجلسی‌ها خواست که سر راه دولت سنگ‌اندازی نکنند، با دولت کاملاً هماهنگ باشند و حتی رای ‌اعتماد به وزرا و استیضاح وزرا را هم خیلی جدی نگیرند:در مجلس نگاه، نگاه همکاری و هم‌افزایی باشد در نگاه تخریبی، مجلس هم در به‌کارگیری ابزارهای نظارتی مانند سؤال، تذکر و استیضاح افراط می‌کند و مثلاً وزیری که هنوز سه ماه از رأی اعتماد به آن نگذشته است، استیضاح می‌شود که این‌ها ناشی از همان نگاه رقیب‌پنداری است. رویکرد مجلس و دولت باید همکاری و هم‌افزایی باشد. در تشخیص صلاحیت‌ها دقت کافی و در حد معقول و منطقی سخت‌گیری کنید اما نه به شکلی که موجب شود وزارتخانه تا مدت‌ها بدون وزیر بماند که اکنون هم چند وزارتخانه وزیر ندارند و به مجلس معرفی خواهند شد

سپاه پاسداران تروریسم بین‌المللی

مهناز ترابی

حضور نظامیان سپاه در سیاست یعنی میلیتاریسم در سال ۱۳۷۶ شمسی (۱۹۹۷ میلادی) با حضور اصلاح‌طلبان در کاخ ریاست جمهوری آغاز شد. در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد که خود از سپاهیان بود حضور سپاه در اقتصاد و سیاست کشور بسیار پررنگ گردیده این سازمان از یک نیروی نظامی منتقد برخی سیاستمدران، به تشکیلاتی فعال در عرصه‌های غیرنظامی بدل شد. سردارانی که بر پایه گزارش‌هایی تأیید نشده، با رهبر جمهوری اسلامی ایران رابطه نزدیکی داشتند، در تمام مدت حضور اصلاح‌طلبان در قدرت ساکت ننشستند. آن‌ها هر از گاهی بیانیه‌هایی که تهدیدآمیز خوانده می‌شد صادر کردند، به رئیس جمهوری نامه سرگشاده نوشتند و حتی خود به میدان سرکوب منتقدان در مقاطعی چون شورش دانشجویان در سال ۷۸، وارد شدند. و با شروع ریاست جمهوری احمدی‌نژاد عملاً از گردانندگان محوری سیاسی و اقتصادی شدند. در زمینه فعالیت‌های اقتصادی اگر چه هنوز سپاه پاسداران گزارشی از مسائل مالی خود منتشر نمی‌کند و بودجه این تشکیلات نیز کماکان محرمانه مانده است، اما دولت از امضای قراردادهای کلان چند میلیون دلاری با سپاه در حضور خبرنگاران هیچ اِبایی ندارد. از مهم‌ترین قراردادهایی که به این شکل به امضاء رسید، قرارداد احدث خط لوله گاز عسلویه – ایرانشهر بود که ارزش آن یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار است. وزیر نفت، در زمان امضای این قرار داد با سردار رحیم صفوی، به خبرنگاران گفت که در این پروژه ترک تشریفات شده و سپاه در گرفتن این پروژه هیچ رقیبی نداشته است. امضای علنی این قرار داد از سوی برخی ناظران، اعلام عمومی ورود سپاه به عرصه نفت – حیاتی‌ترین بخش فعالیت اقتصادی در ایران، تفسیر شد. پیش از آن سپاه از انتشار روزنامه و تولید فیلم سینمایی تا انواع فعالیت‌های اقتصادی نقش داشت. چنین شرایطی برای وابستگان سپاه، اوج نفوذ و قدرت توصیف شده است. به گفته شماری کارشناسان مسائل ایران، رویارویی آمریکا با سپاه پاسداران که از ۱۲۵ هزار نیرو، قدرت سیاسی گسترده، حمایت مالی یک دولت نفتی، نفوذ جدی میان شیعیان عراق و لبنان و همچنین قدرت نظامی قابل ملاحظه‌ای برخوردار است، می‌تواند به مقابله‌ای طولانی مدت و حتی خونبار بدل شود. نام سپاه در سال‌های اخیر، بارها برخی فعالان جامعه مدنی، تشکیلات امنیتی، نظامی، سیاسی و اقتصادی سپاه پاسداران را پایه‌های مستحکم این نظام دینی توصیف کرده‌اند و کمتر نامی از روحانیون مذهبی به میان کشیده می‌شود. رشد اختاپوسی یک سازمان نظامی قدرتمند چون سپاه، در سال‌های اخیر چنان بی مرز و محدوده پیش می‌رود که اگر مقابله‌ای جدی با آن صورت نگیرد، خاتمه کار، چیزی جز خشونتی سخت نخواهد بود. و این خشونت امروز علیه مردم ایران به کار گرفته می‌شود. در انقلاب زن، زندگی، آزادی با سرکوبگری اعتراضات سراسری در کوچه و خیابان وبا دستگیری و تیراندازی به سمت مردم و کشتارهای دسته‌جمعی و دستگیری‌های گسترده معترضان زن و مرد و کودک و دانشجو وکشتار کودکان و دزدیدن کودکان و افراد معترض و سر به نیست کردن آنان مسمومیت‌های زنجیره‌ای مدارس و خوابگاه‌های دختران دانشجو و موج پیشرونده اعدام‌ها برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و ایجاد خفقان و ضرب و شتم و زندانی کردن زنان بدون حجاب اجباری و جریمه‌های مال سنگین آنان و نیز وثیقه‌های سنگین جهت آزاد سازی مردم معترض کوچه و خیابان، از جمله دیگر کارهای این نیروی فاسد و جنایتکار در ایران است. جنگ افروزی‌ها و حمایت تسلیحاتی سپاه در جنگ علیه مردم اوکراین که به دستور شخص خامنه‌ای که از جانب مردم ایران ضحاک خونخوار نام گرفته، و نیز جنگ افروزی‌های سپاه پاسداران در لبنان و سوریه و فلسطین و عراق و یمن و افغانستان، کل خاورمیانه و کل دنیا را به آشوب کشیده و ثروت عظیم ایران را در راه تروریسم هزینه کرده و می‌کند. به طوری که امروز ملت بزرگ و عظیم‌الشأن ایران در زمره فقیرترین مردم دنیا از لحاظ درآمد زندگی و اقتصادی و در نبود امکانات بهداشتی و درمانی و رشد تورم اقتصادی مهار نشدنی قرار گرفتند. اگر سپاه نبود مردم ایران اکنون در صلح و آرامش بودند و فشار تحریم‌های بین‌المللی را تحمل نمی‌کردند. سپاه و بسیج و خامنه‌ای از جمله سردمداران تروریسم جهانی می‌باشند و کشورهای اروپایی و آمریکا و انگلیس باید بر این چهره کثیف تاریخ مهر تأیید تروریسم بزنند و آن‌ها را تحریم کنند و نه مردم شریف ایران را.

حکومت در مخمصه اجباری حجاب

اسفندیار سنگری

بازگشت پرسروصدای گشت ارشاد به خیابان‌ها برای مقابله با جنبش نافرمانی مدنی زنان علیه حجاب اجباری این پرسش اساسی را پیش می‌کشد که جمهوری اسلامی ازاین اقدام چه هدفی را دنبال می‌کند؟ این پرسش از این رو مهم است که مسئولین از نگاه بسیار منفی جامعه به چنین رویکردهای ضد مدنی، سرکوب‌گرانه و نیز دشواری‌های عملی نظارت فراگیر بر حجاب و پوشش زنان خبر دارند. آن‌ها هم‌چنین بخوبی می‌دانند که روانه کردن گشت ارشاد، عامل قتل مهسا امینی و اذیت و آزار هزاران زن درعرصه عمومی، می‌تواند بستر یک بحران سیاسی و اجتماعی جدید بزرگ دیگری را فراهم آورد. سردرگمی و برخوردهای متناقض و ناهمگون هم درماه‌های گذشته نشان داد که مسئولان حکومتی بر سر سیاست مقابله با نافرمانی مدنی زنان در رابطه با حجاب اجباری همداستان نیستند و همین موضوع هم مانع ازتصویب سریع موارد قانونی شده است که ازهفته‌ها پیش دردستور کار مجلس قرار دارد. جنبش‌های اعتراضی درهمه دنیا فرصت‌هایی برای جامعه وحکومت هستند برای دیدن ودرک بهترآسیب‌ها ونارسایی‌های اجتماعی، شنیدن صدای شهروندان ناراضی و آن‌چه که در زیر پوست جامعه می‌گذرد. درست به همین دلیل هم بسیاری از اصلاحات و تغییرات اجتماعی مهم در حکومت‌های متعارف دمکراتیک در پی جنبش‌های اعتراضی و مطالباتی شکل می‌گیرند. در ماه‌های گذشته بسیاری از چهره‌های سیاسی و جامعه مدنی و نیز نهادهای آکادمیک و دانشگاهیان هم با ارجاع به جنبش زن، زندگی، آزادی تلاش کردند از طریق بررسی عینی وضعیت جامعه، تحلیل سنجش‌گرانه بحران‌های چند سویه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، فساد فراگیر در حکومت، شکاف فرهنگی و نسلی در حال گسترش، تبعیض‌ها و محرومیت‌ها، سقوط اعتماد به نظام سیاسی و بی‌اعتبار شدن ارزش‌ها و گفتمان حکومتی در میان شهروندان به نهادهای قدرت بفهمانند چرا و چگونه این اعتراضات ریشه در جامعه و بحران‌های آشکار و پنهان آن و سیاست‌های ویرانگر حکومتی دارد. چند و چون برخورد نهادهای اصلی قدرت با جنبش زن، زندگی، آزادی و یا نافرمانی مدنی کنونی زنان علیه حجاب اجباری حکایت از بازتولید سیاستی می‌کند که در آن هیچ نشانی از درک واقعیت‌ها و نیازهای جامعه امروزی دیده نمی‌شود. همه نیروی حکومت در خدمت سرکوب بی‌رحمانه، مهار جنبش اعتراضی و پیدا کردن راه‌های مقابله با نافرمانی مدنی زنان به کار گرفته شد و می‌شود. حکومت اقتدارگرا و دین‌سالار بر این باور بود که با خشونت، تهدید و زور جامعه را به سکوت وا خواهد داشت. ادامه جنبش و گسترش نافرمانی مدنی علیه حجاب اجباری و ناتوانی در حل ابر بحران‌های جامعه، نظام اسلامی-شیعه را در نوعی انزوای اجتماعی و بن‌بست سیاسی واقعی قرار داده است. همه شواهد نشان می‌دهند که حکومت اصلاح، عقب‌نشینی و تن دادن به خواست‌های مشروع جامعه، از جمله در حوزه حجاب اجباری را به معنای شکست و به خطر افتادن اقتدار، هویت و موجودیت خود می‌داند. برای بخش مهمی از حکومت پایان حجاب اجباری به معنای پایان نماد هویت اسلامی حکومت و بر باد رفتن تنها دستاورد دینی جمهوری اسلامی هم هست. حجاب اجباری زنان در جمهوری اسلامی چیزی بسیار فراتر از یک امر مذهبی و تکلیف شرعی است. دست‌اندرکاران حکومتی با امتناع از دیدن و برسمیت شناختن تحولات ژرف فرهنگی و ذهنیتی جامعه، حجاب زنان و کنترل بدن آنان را به نماد اقتدار دینی و سیاسی خود بدل کرده‌اند. آن‌چه در ماه‌های گذشته در کوچه و خیابان‌های ایران گذشته و می‌گذرد، آیینه تمام نمای جامعه سرخورده و خشمگین از سرکوب و زندگی در امپراطوری ممنوعیت‌هاست. مردم ایران مانند همه جای دنیا حق دارند علیه قوانینی مانند حجاب اجباری که از نظر آن‌ها غیر عادلانه و زورگویانه هستند اعتراض کنند. نافرمانی مدنی زنان ایران در رابطه با حجاب اجباری و مقاومت در برابر تهدیدها و فشارها، حکومت اسلامی را در برابر یک چالش بزرگ قرار داده است. روش‌های همیشگی حکومت در برخورد با زنان این‌بار کارایی خود را از دست داده و ماه‌هاست که دست‌اندرکاران به هر دری می‌زنند تا راه حلی برای پایان بخشیدن به مقاومت مدنی زنان و جامعه ایران بیابند. مسئولان حکومتی فکر می‌کردند که با سرکوب خشن جنبش زن، زندگی، آزادی و بازگشت ترس و نظارت همه چیز به حالت پیشین برمی‌گردد. آن‌ها نمی‌توانند بپذیرند که چیزهایی در ژرف‌ترین لایه‌های ذهنیتی و فرهنگی جامعه ایران دگرگون شده و بازگشتی به گذشته و نظم پیشین وجود نخواهد داشت. اصلی‌ترین دلیلی که می‌تواند برگرداندن گشت ارشاد را توضیح دهد شاید گسترش نافرمانی مدنی زنان، بحرانی بودن وضعیت جامعه و امکان شعله‌ور شدن دوباره آتش زیر خاکستر جامعه ناراضی و عاصی است. تجربه هفته‌های گذشته به نهادهای قدرت نشان داده است که زنان با هوش مصنوعی در خدمت سرکوب، ترساندن، تهدید و جریمه میدان مبارزه را ترک نمی‌کنند و بازگشت به نظم پیشین به امر ناممکن تبدیل شده است. ارزیابی نهادهای اصلی قدرت این است که ساختار نارضایتی در ایران و بی‌اعتمادی و تنفر از دولت بخاطر تدوام بحران‌ها و ناتوانی آن در حل مشکلات بسیار نیرومند است و هر نوع عقب‌نشینی سیاسی می‌تواند به معنای ضعف حکومت باشد و بر قدرت و اعتبار مخالفان بیفزاید. در رهیافت راهبردی جمهوری ایجاد ترس در جامعه و سیاست النصر بالرعب جایگاه مهمی دارد. جنبش زن، زندگی آزادی به روندهای ترس‌زدایی درجامعه شتاب بخشیده وافسانه شکست‌ناپذیری قدرت امنیتی حکومت دیگر از اعتبار پیشین برخوردار نیست. حکومت از طریق بازگرداندن گشت ارشاد و اشغال نظامی خیابان‌ها در آستانه سالگرد جنبش زن، زندگی آزادی لجوجانه در پی آن است که در جنگ حجاب، اقتدار و قدرت خود را به رخ زنان و بقیه جامعه بکشد. برگرداندن گشت ارشاد به خیابان‌ها را باید بربستررقابت‌های آشکار و پنهان درون حکومتی هم دید. همه شواهد نشان می‌دهند آمدن دوباره گشت ارشاد بد نام به خیابان‌ها گزینه اصلی همه جناح‌های حکومتی و روحانیون نیست. بحث‌های ماه‌های گذشته نشان می‌دهند که گرچه همگی بر سرکوتاه نیامدن در موضوع حجاب اجباری کم و بیش هم‌داستانند، اما نگاه‌ها در مورد نوع برخورد با کسانی که دست به نافرمانی مدنی و سرپیچی از قانون می‌زند همسان نیستند. در کنار هواداران سیاست مشت آهنین کسانی صف‌آرایی کرده‌اند که در برابر این تکلیف شرعی بیشتر عمل‌گرایند و خواهان به کار گیری روش‌های مقبول‌تر، جریمه نقدی و یا سخت‌گیری محدودند. مسئله مقبولیت رویکردها در جامعه، آن هم در آستانه انتخابات مجلس و نیز شتاب گرفتن روندهای مشروعیت‌زدایی از حکومت دینی، به دغدغه شمار روزافزونی از اسلام‌گرایان درون و نزدیک به حکومت تبدیل شده است. این‌که در میان نهادهای رسمی کمتر کسی حاضر است مسئولیت سیاسی برگرداندن گشت ارشاد را به گردن گیرد، نشانه روشن ترس مسئولان از جامعه و آگاهی از تنفر افکارعمومی از سیاست‌های حکومتی است.

جمهوری اسلامی چقدر در سال صرف اعمال حجاب اجباری در ایران می‌کند؟

پریسا نیکونام نظامی

برآوردهای داده‌های باز ایران نشان می‌دهد که هزینه تحمیل حجاب به جامعه ایران دست‌کم بین ۴۰ تا ۴۵ هزار میلیارد تومان در سال است. این مبلغ معادل مجموع حداقل دریافتی ماهانه ۶ تا ۷ میلیون کارگر در سال ۱۴۰۲ است؛ سالی که بر اساس مصوبه شورای عالی کار، حداقل حقوق پایه کارگران برای ۳۱ روز کار ۵ میلیون و ۴۸۵ هزار تومان و حداقل دریافتی کارگران بسته به تعداد فرزندان آنها نهایتا ۸ میلیون تومان تعیین شده است. هزینه مالی حجاب اجباری از دو طریق به خانواده‌های ایرانی تحمیل می‌شود. اول، هزینه‌های غیرمستقیم، به این ترتیب که دولت به نمایندگی از مردم، بخشی از منابع مالی ناشی از فروش نفت، درآمدهای مالیاتی و سایر منابع را برای حجاب هزینه می‌کند که برآوردهای پایگاه داده‌های باز ایران نشان می‌دهد در بودجه سال ۱۴۰۲ دامنه آن تا حد ۹ هزار میلیارد تومان گسترده است. دوم، هزینه‌های مستقیم، شامل هزینه‌هایی است که زنان و کودکان ایرانی باید برای تهیه لباس‌هایی نظیر مانتو، شال و روسری بپردازند که بر اساس برآوردهای متوسط این هزینه بالغ بر ۳۶ هزار میلیارد تومان در سال است. در اینجا این دو برآورد را به صورت جداگانه توضیح می‌دهم: بخش اول؛ برآورد هزینه‌ غیرمستقیم: در قانون بودجه سالانه اسمی از حجاب و عفاف نیامده است، اما آنچه مشخص است سالانه مبالغ زیادی از سوی نهادها و دستگاه‌های دولتی صرف تبلیغ، ترویج و اعمال حجاب اجباری می‌شود. در مصوبه جلسه شماره ۸۲۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی به تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، چهار وظیفه برای تمام دستگاه‌های اجرایی، نهادهای عمومی، نهادهای حکومتی و واحدهایی که به نوعی از بودجه دولتی استفاده می‌کنند، تعریف شده است: 1- نظارت بر رعایت حجاب و عفاف، 2- اصلاح و تهیه آئین‌نامه و دستورالعمل برای پیشگیری از بدحجابی، 3- آگاهی‌دهی درباره مزایا و پیامدهای عفاف و حجاب، 4- مناسب‌سازی محیط کار برای زنان. قاعدتا هزینه استخدام پرسنل برای نظارت و تذکر حجاب، تهیه دستورالعمل، تبلیغات و مناسب‌سازی محیط کار برای زنان، از محل بودجه و منابع مالی تامین می‌‌شود که دولت به نمایندگی از مردم در اختیار این نهادها قرار داده است. اگر فرض کنیم دستگاه‌های بودجه بگیر و بانک‌ها و موسسات انتفاعی وابسته به دولت، برای تامین نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک هزارم هزینه‌های‌شان را صرف حجاب کنند، در این صورت جمع کل بودجه‌ای که صرف حجاب می‌شود در سال ۱۴۰۲ بالغ بر ۵ هزار میلیارد تومان خواهد شد. اما این همه ماجرا نیست. در همین مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به طور مشخص برای ۲۷ دستگاه اجرایی وظایف ویژه‌ای تعریف شده، که اجرای آنها نیازمند صرف مبالغی بیش از این است. بخش دوم؛ برآورد هزینه تحمیل حجاب اجباری: در بخش دوم، تلاش کردیم با استفاده از الگوهای حداقلی پوشش اجباری، برآوردی از هزینه تحمیل حجاب به خانواده‌های ایرانی به دست آوریم. با توجه به شیوه‌های گوناگون حجاب اجباری در مدارس، فضاهای اداری، مکان‌های عمومی، فرضیات زیر با احتساب میانه قیمت‌های بازار در اردیبهشت ۱۴۰۲ و برآوردهای جمعیتی مرکز آمار ایران در نظر گرفته شده‌اند. تمام زنان بالای ۷ سال (۳۶ میلیون و ۷۱۴ هزار زن)، ناگزیر به خرید سالانه دو مانتو با قیمت فرضی متوسط ۲۵۰ هزار تومان و دو مقنعه با قیمت متوسط ۹۵ هزار تومان‌ هستند. با توجه به حجاب اجباری در فضاهای عمومی تمام زنان بالای ۱۵ سال (۳۱ میلیون و ۸۴۱ هزار زن) سالانه ۴ دست شال و روسری به قیمت فرضی متوسط ۷۰ هزار تومان خریداری می‌کنند. ۱۰ درصد زنان بالای ۱۵ سال (۳ میلیون و ۱۸۴ هزار زن) به اختیار یا اجبار پوشیدن چادر در بعضی فضاهای اداری و مکان‌های عمومی، سالانه دو قواره چادر به قیمت فرضی متوسط ۷۰۰ هزار تومان خریداری می‌کند.

 

 

خیریه‌ای بنام جمعیت امام علی

کریم ناصری

در سال ۱۳۷۸ یک سازمان خیریه غیردولتی بنا نهاده شد، که خیریه جمعیت امام علی نامیده شد و یک سال بعد با عضویت در شورای اموراقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد به یک نهاد فعال بین‌المللی تبدیل شد. این نهاد خیریه غیردولتی از همان آغاز تاسیس خود علاوه برتاکید فعالیت دانشجویی خود، کنش‌های گوناگونی را برای کاهش معضلات اجتماعی و همچنین نوآوری در استفاده از آیین‌ها و سنت‌های ملی و مذهبی موجود در جامعه و هماهنگ کردن آنها با نیازهای روز جامعه برای کاهش معضلات اجتماعی مد نظر داشته و در صدد تلاش برای اجرایی شدن هرچه بیشتر این اهداف در سطح جامعه بوده است. این نهاد در اساسنامه خود تاکید کرده، که با رعایت کامل قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند و اعضایش به قانون اساسی ایران اعتقاد دارند و همچنین به صراحت بیان شده است، که به حقوق بشر، برابری، صلح و آزادی ادیان احترام می‌گذارند و هیچکس حق ندارد از اعضا درباره مذهب آنان بپرسد و همه فارغ از دین و مذهب می‌توانند عضو شوند. در این سال‌ها جمعیت امام علی پروژه‌های خیریه بسیار زیادی را انجام داده است. از شناخته‌ترین کمک‌های این نهاد خیریه پروژه‌ای به نام کوچه‌گردان عاشقی است، که نام طرحی در ماه رمضان است، که به تقلید از امام اول شیعیان به خانه فقرا موادغذایی می‌رسانند. یا پروژه‌ای به نام تفلان مسلم است، که فرایند تامین وثیقه برای آزادی از زندان و کمک به نوجوانان زندانی و حمایت از آنها بعد آزادی است. جمعیت امام‌علی با کمک مردم و خیرین توانسته است ۳۳ خانه ایرانی در نقاط محروم در کل ایران تاسیس کند. این مراکز با هدف سرپناهی برای کودکان بی‌خانمان و همچنین جایی برای ارائه خدمات امدادی به کودکان و زنان هستند. در این خانه‌ها فعالیت‌هایی اعم از روانشناسی، آموزش‌های تحصیلی، فرهنگی، ورزشی و آموزش مهارت‌های خود اشتغالی برای زنان سرپرست خانوار و امور درمانی برای افراد تحت پوشش این خیریه انجام می‌شود. این خیریه همچنین در برگزاری سمینارهای مختلف با حضور افراد متخصص و آگاه در زمینه‌های مختلف از جمله کودکان کار و خیابان، وضعیت کودکان سرطانی، ازدواج کودکان، کودک‌آزاری و فقر و دیگر موارد بسیار فعال بوده، که این سمینارها با هدف بررسی علل مشکلات و پیدا کردن راه حل‌هایی برای عبور از مشکلات و همچنین تبادل اطلاعات و بالا بردن آگاهی برگزار شده است. اما موسس‌خیریه جمعیت امام علی با ۱۰ هزار عضو در سراسر کشور، که بیش از نیمی از اعضای آن از دانشجویان تشکیل شده است، شارمین میمندی نژاد است. او که خود فارغ التحصیل دانشکده هنر دانشگاه تهران بوده و در همین دانشگاه به تدریس مشغول بوده، که این خود یکی از علل جذب بالای دانشجویان به صورت داوطلب در این موسسه خیریه بوده است. شارمین میمندی‌نژاد بیش از ۲۰ سال پیش با هدف امدادرسانی و آگاهی‌رسانی در جامعه با کمک دانشجویان شروع به فعالیت کرده است. این نهاد خیریه توانسته است تاکنون به ۶۰۰۰ کودک، ۱۷۰۰ خانواده، ۷۰۰ زن سرپرست، ۵۰ کودک اعدامی کمک کند و همچنین ۲۰ مدرسه و تعدادی مراکز درمانی بسازند و به بهره‌برداری برسانند. این موسسه‌خیریه همیشه سعی کرده است، که از حاشیه‌های سیاسی فاصله بگیرد و مستقل عمل کند. اما در سال‌های‌اخیر همواره از سوی رسانه‌های نزدیک به سپاه و خود حکومت به فعالیت علیه نظام در پوشش کمک به نیازمندان متهم شده است. اتهاماتی که اعضای آن همواره آن را رد کرده‌اند. اما در سال ۱۳۹۹ شارمین میمندی‌نژاد، زهرا رحیمی همسر شارمین میمندی‌نژاد، مرتضی کی منش مسئول رسانه جمعیت امام علی و کتایون افرازه بازرس جمعیت امام علی بازداشت شدند و همچنین دفتر این سازمان خیریه پلمپ شد. مدتی بعد سه عضو دیگر با قیدوثیقه آزاد شدند. اما شارمین میمندی‌نژاد پس از گذاران شکنجه‌های روحی و جسمی و تحمل چهار ماه حبس انفرادی با سپردن وثیقه ۲ میلیارد تومنی آزاد شد. براساس حکم دادگاه شارمین میمندی‌نژاد به عنوان لیدر فکری جمعیت امام علی در اتهامات تشویش به فساد و فحشا، توهین به مقدسات و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور مجرم شناخته شد و به ۱۹ سال حبس محکوم شد و همچنین رای به انحلال جمعیت امام علی داده شد. جمعیت امام علی به دلیل دسترسی زیادی که به مناطق فقیرنشین دارد در طول این سال‌ها گزارش‌های زیادی از آزار جنسی، تجاوز، مرگ کودکان کار، اعتیاد در بین کودکان و بزرگسالان، ازدواج‌های اجباری منتشر کرده بود. همگی این‌ها از دید حکومت جمهوری اسلامی ایران سیاه‌نمایی و تبلیغ علیه نظام بوده است. اکنون شارمین میمندی‌نژاد در بیرون از ایران به سر می‌برد و جمهوری اسلامی ایران را به بهره‌کشی از کودکان آسیب دیده برای سرکوب معترضان در خیابان‌ها متهم کرده است. حکومت ایران با دادن چند کیسه آذوقه در استفاده از این کودکان گرفتار در فقر نهایت استفاده را می‌برد. همچنین از تجارت جنسی دختران آسیب دیده در مکان‌هایی مانند اطراف امامزاده‌ها در قالب صیغه صحبت کرده است. سرکوب، خشونت، تجاوز، قتل، مواد مخدر تمامی این موارد موضوعاتی هستند، که همیشه به حکومت جمهوری اسلامی ایران نه تنها نسبت داده شده است، بلکه این فساد سیستماتیک حکومتی به اثبات هم رسیده است. به گفته اعضای جمعیت امام علی بزرگترین اتهام این سازمان خیریه این است، که در کار خیر و اجتماعی موازی با نهادهای حکومتی فعالیت می‌کند و اغلب اعضای آن جوانان و دانشجویانی هستند، که عقاید سیاسی و اجتماعی متفاوت با تفکر حاکمیت را دارند. اما حکومت با تمام فشارهایی که بر تمام اعضای این سازمان وارد کرده است، این سازمان بدون نام قبلی خود و به صورت نامحسوس و به دور از چشم حکومت همچنان سعی در ادامه فعالیت خود دارند، تا بتواند ذره‌ای از درد مردم رنج کشیده را بهبود ببخشند. چیزی که هیچگاه حکومت جمهوری اسلامی ایران درصدد برطرف کردن آن نبوده است.

قفس، (پیش‌بند) به یاد سپیده فرهان

نوید احمدی

این سخنان خانم مژگان کاوسی متولد نوشهراست که در تاریخ ٢۴ خردادماه ١۴٠٢ خورشیدی این متن را نوشته است. تاکنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ هر دو بار هم با لباس خواب بودم که تیم شش نفره‌ای که از ساری به نوشهر آمده بودند تا طی مأموریتی مرا بازداشت کنند، دسته‌جمعی و با هیجان فراوان گویی قرار است تا تروریستی را دستگیر کنند. به خانه‌مان وارد شدند! هر دو بار هم پس از روال کار و از جمله بار زدن کلی وسیله‌ی شخصی‌ام، با لباس مرتب و مسواک و کرم مرطوب‌کننده و قرص‌هایم راهی شدیم؛ البته آنها را در کیف شیک و زیبایی می‌گذاشتم و قبل از آن هم از مسئول تیم عملیات! اجازه می‌گرفتم؛ می‌گفتند با خودت بیاور، حالا آنجا یا در اختیارت می‌گذارند و یا نه! منظورشان هم از آنجا، سلول انفرادی بازداشتگاه اطلاعات امنیت سپاه ساری در اطراف این شهر بود. باید نشان دهم که اگر زندان برای شکستن من است، من نمی‌شکنم! بودن را هم همیشه جزئی از مقاومت و مبارزه‌ام دانسته‌ام. راستی، گفتم شکستن به یاد اعتصاب غذای اولم در زندان اوین افتادم. من و نسرین در اعتصاب بودیم. البته نسرین بیشتر تا چهل‌وهشت روز و من کمتر تا بیست‌ودو روز در اعتصاب ماندیم. در این بین، دوستان دیگر هم از سه روز تا ده روز ما را همراهی می‌کردند. بعضی از همبندی‌ها با خنده و شوخی می‌آمدند و با بشکن ریتم‌دار و صدای بلند می‌خواندند: بشکن بشکنه، بشکن! ما هم با شکم‌های خالی و فشار خون هفت روی پنج و خنده‌ی غرورآمیز جواب می‌دادیم: من نمی‌شکنم! آنها هم دوباره: بشکن! یادش به‌خیر واقعاً؛ به قول بچه‌ها و همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد: خاطرات زندان محاله یادم بره! با همه‌ی سختی‌ها و دلتنگی‌ها و دعواها، همگی می‌دانستیم که دل‌مان برای خاطرات زندان تنگ خواهد شد! برگردم به اصل داستان، یعنی شیک بودن در سخت‌ترین شرایط زندان‌ها و حتی کثیف‌ترین بازداشتگاه‌ها! چراکه می‌بایست به بهترین شکل زندگی می‌کردم. بهترین و شیک‌ترین چادر را برای زندان دوختە بودم. چادر گلدار برای زندان اجباری است آخر. اسمش را هم در خانه گذاشته‌ایم چادر زندان! همین‌طور ملحفه‌ها، شیک‌ترین‌شان را به زندان برده بودم؛ آخر معتقدم که در آن محدودیت بی‌انتها، باید زیباترین‌ها جلوی چشم‌مان باشد تا کمی به حال خودمان و همبندی‌های‌مان کمک کند. در اوین با یکی از ملحفه‌ها و با نخ و سوزن و با دست، برای خودم پیش‌بند آشپزخانه دوختم. در اوین آشپزی داشتیم؛ همین‌طور کچویی. پیش‌بندم سبزآبی بود و بچه‌ها خیلی دوستش داشتند. سپیده فرهان که هنوز به قرچک تبعید نشده بود، مدام می‌گفت: مژگان! پیش‌بندت خیلی خوشگله! وقت آزادی‌ام بده با خودم ببرم! او زودتر از من می‌بایست آزاد شود. من هم می‌گفتم: حتماً! سپیده فرهان خانم خیلی خیلی جوانی بود؛ مودب و مهربان و از بازداشتی‌های دی‌ماه ٩۶ و از بچه‌های کارگری. خاطرات خوبی از او دارم. سپیده را مدام به ساختمان حفاظت اطلاعات اوین می‌بردند و او هم مدام مقاومت می‌کرد؛ خلاصه در پاییز که یادم نیست اواسطش بود یا اواخرش و در سلسه تبعیدهای آن دوره که خیلی از بچه‌ها را تبعید کردند، سه نفر را صدا زدند؛ یکی از آنها سپیده فرهان بود. بند به‌هم ریخت. باز هم مثل روزهای شبیه این روز، غوغا شد. باز هم تبعید! احساس عدم امنیت. احساس دور شدن از همبندی‌ها؛ که اگر این دور شدن با خبر آزادی بود، خوشحال می‌شدیم، اما تبعید، آن هم از بند سیاسی به زندان عمومی همه را پریشان می‌کرد. وقت اداری بود دیگر. من هم مثل بعضی دیگر از همبندی‌ها مشغول آشپزی برای نهار بودم. طبق معمول همیشه مرتب و شیک و پیش‌بند بسته! همان پیش‌بند مورد علاقه‌ی سپیده! وقتی خبر تبعید بچه‌ها آمد تا وقت بدرقه‌شان یکسره اشک ریختم؛ حتی بعد از رفتن‌شان! وقت کمی نبود این فاصله. شوک اولیه، جمع کردن وسایل، خداحافظی با تک تک دوستان در بند، بازرسی وسایل و بدرقه! همراه با سرودها، شعارها و اعتراض‌ها و اشک‌ها! خلاصه رفتند؛ سپیده رفت! دیگر ندیدمش و دیگر هم نخواهم دیدش؛ چون سه شب پیش خبر مرگ مشکوکش را شنیدم؛ در خانه‌اش؛ در کرج؛ هیچ چیز هنوز روشن نیست؛ فقط می‌دانیم که پیکر بی‌جانش در خانه‌اش پیدا شده و دیگر هیچ! سه شب پیش که این خبر را در استوری یکی از دوستانم دیدم، دقیقاً مثل همان روز شوک شدم! روزی که خبر تبعید سپیده را دادند! بلافاصله پیش‌بند سبزآبی جلوی چشمانم نقش بست! و اینکه آن پیش‌بند الان کجاست؟ سپیده دیگر نیست! این تکان‌دهنده است! آن روز و پیش‌بند! هنوز ظهر نشده بود. مشغول آشپزی بودم. سپیده وسایلش را جمع می‌کرد و من گریه می‌کردم. یک دفعه پیش‌بند را درآوردم و به دست سپیده دادم. گفتم: ببر! قرار بود وقت آزادی‌ات به تو هدیه کنم؛ الان ببر! گفت: نه! و من پیش‌بند را در نایلون سیاه بزرگی گذاشتم که این‌طور وقت‌ها وسایل‌مان را در آن می‌گذاشتیم. سپیده پیش‌بند را با خود به قرچک برد. وقتی خبر آزادی سپیده را شنیدم، باز هم اولین چیز پیش‌بند بود که آمد جلوی چشمم! سپیده را در خانه و با آن در حال آشپزی مجسم کردم! بعد رفتن سپیده به قرچک، در اوین با ملحفه‌ای عین قبلی اما به رنگ بنفش، برای خودم یک پیش‌بند دیگر دوختم. الان در خانه است؛ یک یادگاری مقدس که دلم نمی‌آید در آشپزخانه‌ی خانه‌ام از آن استفاده کنم. از این به بعد دیدن آن مرا بیش از پیش به یاد سپیده فرهان می‌اندازد. سپیده زیر خاک آرام گرفته و من باورم نمی‌شود! اما من آرام ندارم و نمی‌دانم که دفعه‌ی بعدی که قرار است به زندان بروم، چگونه با شیک‌پوشی‌ام به مبارزه حتی در زندان ادامه دهم، بدون آنکه دخترانم را به دردسر بیندازم!

 

 

سرکوب خیزش ۱۴۰۱ ایران

سپهررضایی شایان

نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی ایران بار دیگر به دستور مقامات جمهوری اسلامی در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران با وحشیگری دست به سرکوب خونین معترضان زدند. نیروهایی از فرماندهی انتظامی، سپاه پاسداران و نیروی‌زمینی ارتش که زیرمجموعه ستادکل نیروهای مسلح هستند در سرکوب معترضان نقش دارند. از فرماندهی انتظامی، پلیس پیشگیری، پلیس آگاهی، پلیس امنیت عمومی، فتا، یگان ویژه ناجا و نوپو در سرکوب معترضان دست دارند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جدای از نیروهای خودش از نیروهای بسیج هم استفاده می‌کند. همچنین از گروهی به نام نیروهای خودجوش سرزمین‌های اسلامی نیز استفاده شده‌است. سیدعلی خامنه‌ای در ۲۸ آبان ۱۴۰۱ در یک سخنرانی، دستور سرکوب معترضان را صادر کرد و درپی آن، سیدابراهیم رئیسی، رئیس دولت جمهوری اسلامی و عضو هیئت مرگ اعدام دسته‌جمعی زندانیان عقیدتی سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷، در روز سی‌ام، به دستگاه‌های مسئول، دستور داد که معترضان را فوری سرکوب کنند. بعد از صدور دستور سرکوب فوری، خامنه‌ای در دی ۱۴۰۱ نیز گفت: کار را به هنگام باید انجام داد. نباید غفلت کنیم باید بدون تأخیر وارد میدان بشویم؛ نباید تأخیر داشته باشیم و همین چراغ سبز وی باعث تسریع بیشتر صدور احکام‌کیفری، از جمله، اعدام بر ضد معترضان بازداشت‌شده گردید. همچنین غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه گفت: برای عناصر و مسببان اصلی اغتشاشات اخیر، هیچ جای ارفاق وجود ندارد. در ۱۵ آبان ۱۴۰۱، ۲۲۷ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بیانیه‌ای در خطاب به قوه قضاییه و با محارب خواندن معترضان در ایران، خواستار قصاص (اعدام) معترضان شدند. تعداد معترضان بازداشت‌شده تا ۲۷ آبان ۱۴۰۱ دست‌کم ۶۰٫۰۰۰ نفر است. در دی ۱۴۰۱، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن سپاس از اقدامات قوه قضاییه، با صدوربیانیه‌ای خواستار تداوم جدی‌تر اعدام بازداشت‌شدگان خیزش ۱۴۰۱ ایران، تحت عنوان محارب و مفسد باغی شد و نیز روحانیان مخالف با اعدام آنان را ورشکسته سیاسی نامید . یک مقام بلندپایه سپاه پاسداران تهدید کرد که برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی باید از دریای خون گذشت در این اعتراض‌ها جمهوری اسلامی از دو ابزار جدید لیزر و آمبولانس برای سرکوب استفاده کرده‌است؛ از لیزر برای نشانه‌گیری قبل از شلیک و از آمبولانس، ماشین‌های شرکت میهن، برای جابجایی نیرو و دستگیری معترضان و انتقال آنها به بازداشتگاه‌ها استفاده می‌شود. پلیس ضد شورش برای متفرق‌کردن معترضان به آنان تیراندازی کردند. و برای متفرق‌کردن معترضان از گاز اشک‌آور و ماشین‌های آب‌پاش استفاده کرد. جمهوری اسلامی در مواجهه با این اعتراضات تاکنون بیش از ۵۰۰ نفر از جمله (حداقل) ۷۰ کودک را به قتل رساند. در حین این اعتراضات، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به‌طور گسترده‌ای از دسترس خارج یا فیلتر شدند. همچنین فعالان سیاسی و اجتماعی در ایران دستگیر شدند. استفاده از خشونت بسیار در برخورد با معترضان مانند تیراندازی مستقیم به آن‌ها توسط نظامیان و شبه‌نظامیان در شهرهای مختلف با واکنش‌های بسیاری مواجه شد. در روزهای ابتدایی اتصال‌ها به اینترنت در ایران به ۶۷ درصد میزان معمول کاهش داده شد. در روزهای بعد اینترنت موبایل و خطوط تلفن همراه در بخش‌های گسترده‌ای از ایران قطع شد. سازمان حقوق بشری هه‌نگاو اسامی ۱۸۶ کودک و نوجوان (۱۵۴ پسر و ۳۲ دختر) را که در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ربوده شده‌اند منتشر کرد که برخی از آنان به چند سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و نیز جریمه مالی محکوم شدند. بنا به گزارش برخی منابع، هم‌زمان با بازداشت گسترده معترضان توسط حکومت جمهوری اسلامی، و سکوت رسانه‌ها (ی داخلی)، میزان خشونت و حتی تجاوز جنسی سرکوبگران حکومتی به دختران و پسران حتی کم‌سن (۱۴–۱۳ ساله) افزایش یافته‌است. شبکه سی‌ان‌ان، پس از یک بررسی دوماهه (مهر و آبان ۱۴۰۱) و در گزارشی تحقیقی، تأیید کرده‌است که پسران و دختران بازداشت‌شده در ایران، مورد خشونت جنسی قرار می‌گیرند و در برخی موارد در زندان به آن‌ها تجاوز می‌شود. ضرب و شتم و آزار جنسی زندانیان دخترِ به‌ویژه زیبا شدیدتر است.  به‌گفته یکی از دختران بازداشت‌شده، در بازداشتگاه، یک اتاق خصوصی بازجویی وجود دارد که افسر بازجو، دختری زیبا را به تنهایی با خود به آن اتاق برده و به او تعرض جنسی می‌کند. یکی از کسانی که بارها مورد تجاوز جنسی و حتی پارگی اندام‌ها قرار گرفت آرمیتا عباسی است. سی‌ان‌ان به نقل از منابع مطلعی که با قربانیان گفت‌وگو کرده‌اند، گزارش داده که مأموران جمهوری اسلامی از صحنه‌های خشونت‌آمیز تعرض جنسی فیلم تهیه کرده‌اند و آن فیلم‌ها را به ابزاری برای باج‌گیری از معترضان یا وادار کردنشان به سکوت تبدیل کرده‌اند. براساس برخی تحقیقات راستی‌آزمایی‌شده، حکومت جمهوری اسلامی از تعرض و تجاوزجنسی به‌عنوان یکی از ابزارهای سرکوب و برای تحت‌فشارگذاشتن، ناامیدکردن، اخاذی و دریافت حق‌سکوت از معترضان قربانی‌شده، استفاده می‌کند. سازمان حقوق بشر ایران در گزارشی شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به صورت و چشم تعداد قابل توجهی از معترضان مأموران را سیستماتیک و هدفمند اعلام کرد. آمار دقیقی از معترضانی که چشمانشان آسیب دیده، در دست نیست؛ ولی بنا به گزارشها دست‌کم ۵۰۰ نفر معترض از ناحیه چشم، آسیب دیده‌اند.در همین رابطه اوایل آذر ماه ۱۴۰ چشم‌پزشک طی امضای بیانیه‌ای گواهی دادند که از شروع اعتراضات ۱۴۰۱ در اواخر شهریور امسال تا آن زمان، شمار قابل توجهی از معترضان به خاطر اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای و پینت‌بال به چشم‌شان به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند. عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان نیز روز جمعه ۱۴ بهمن با اشاره به مجروح شدن ۳۰۰ شهروند سیستان و بلوچستان در جمعه خونین زاهدان، گفت ۱۵ نفر از آنان در جریان حمله مأموران از ناحیه یک یا هر دو چشم نابینا شده‌اند. نیویورک تایمز طی گزارشی اواخر آبان ماه ۱۴۰۱ از صدها معترضی خبر داد که در جریان سرکوب خیزش انقلابی مردم ایران از فاصله نزدیک هدف قرار گرفته‌اند و چشمان آن‌ها بر اثر اصابت گلوله‌های فلزی یا پلاستیکی نابینا شده‌است. همچنین گاردین از دریافت ده‌ها عکس خبر داد که در آن ساچمه به تخم چشم معترضان اصابت کرده و ۱۰ کارشناس پزشکی در مصاحبه با گاردین گفته‌اند که در جریان اعتراضات ضد حکومتی، شلیک مأموران جمهوری اسلامی به چشم زنان، مردان و کودکان بسیار رایج بود.

18 تیر ١٣٧٨ شبیخون حاکمیت به کوی دانشگاه

فرشاد اعرابی

18تیرماه، مصادف با یورش لباس شخصی‌ها، انصار حزب الله، عوامل امنیتی، یگان ویژه و سپاه و بسیج به کوی دانشگاه تهران است که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از دانشجویان شد. جرقه حادثه کوی دانشگاه تهران چند روز پس از واقعه ١٨ تیر مبنی بر اینکه نمایندگان حکومتی مجلس وقت در پایان عمر چهارساله خود که همزمان با دوران ریاست جمهوری خاتمی و دبیر کلی شورای عالی امنیت ملی توسط حسن روحانی بود، قصد اصلاح قانون مطبوعات با هدف بستن و تعطیلی نشریات منتقد از جمله روزنامه سلام را داشتند، زده شد که با شکل‌گیری تجمع اعتراضی دانشجویان در کوی دانشگاه تهران همراه بود. در جریان حمله به کوی دانشگاه که از سوی خود نظام برنامه‌ریزی شده بود، جمع کثیری از دانشجویان به شدت مورد ضرب‌وشتم و خشونت عریان قرار گرفتند و خابگاه‌های دانشجویی کاملا تخریب و نیروهای انتظامی و امنیتی دست کم ۳۰۰ دانشجو را دستگیر و تحت بازجویی و شکنجه قرار دادند و گفته می‌شود در این اقدام فراقانونی ٧ دانشجو جان خود ر از دست داده، اما تنها اسامی ٣ دانشجو از جمله (عزت‌الله ابراهیم زاده و فرشته علیزاده و دختر دانشجوی دیگری با نام تامی حامی‌فر) اعلام شد، که سعید زینالی نیز از دیگر دانشجویان جانباخته این حوادث بود. متعاقب چند روز حادثه مهندسی شده کوی دانشگاه تهران، دستگیری و بازداشت بیش از ١۴٠٠ نفر را در پی داشت و این اقدام زنگ مبارزات تودەای و دانشجویی را در دیگر شهرها و دانشگاه های ایران به صدا درآورد. حوادث کوی دانشگاه یکی از مبارزات و رویارویی دانشجویان در تقابل با حکومت از سال ۵٧ به بعد تلقی شده و حضور دانشجویان در اشکال مختلف و همراهی با دیگر اقشار جامعه که تا به حال نیز تداوم دارد، می‌تواند سرآغاز توده‌گیر شدن مبارزه آزادیخواهانه در ابعاد گوناگون باشد؛ که انقلاب زن، زندگی، آزادی یکی از نمونه‌های بارز و روشن حرکتهای گسترده و سراسری و پیوند دانشجویان و تودەهای مردمی محسوب می‌شود. حال با گذشت قریب به ٢۴ سال از واقعه کوی دانشگاه تهران که به دست سرکردەهای سپاه و عوامل امنیتی و سیاسی نظام اقتدارگرای ایران صورت گرفت، کماکان ناگفته‌های زیادی را به همراه دارد. در این میان عدم حمایت مسئولین و کارگزاران وقت از دانشجویان و شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیت و همچنین عدم محاکمه عوامل دست اندرکار این قتل عام حکومتی، موجب گسستن بیش از بیش دانشجویان با حاکمیت شد و در این مجال باید گفت که، پیشتر نیز دانشجویان همواره دوشادوش مردم حرکت کرده و هم اکنون نیز دانشگاه‌های ایران علیرغم ملیتاریزه و پادگانی شدن و اخراج و سرکوب و زندانی کردن اساتید و دانشجویان، این قشر روشنفکر و پیشقراول کماکان با مردم همراه بوده و هستند. در نهایت شاید از بارزترین نتایج این دست از وقایع و بحران ها که خود رژیم جمهوری اسلامی از بنیانگذاران بحران‌سازی در راستای بقا و ماندگاری خود است، از طرفی می‌تواند تشدید نگرانی‌ها از وضعیت اسفبار کنونی و آینده طیف‌های مختلف جامعەی ایران از جمله قشر دانشجو و دیگر تودەهای جامعه را در پی داشته باشد و از سوی دیگر هم خود این امر به شیوەای می‌تواند به فرصت مبدل شده و اتحاد بیشتر میان دانشجویان با دیگر اصناف و تشکل‌های مختلف و پیوند آن با بطن جامعه را تقویت کرده و در نهایت تغییر سیاسی نظام و ساقط کردن رژیم جمهوری اسلامی را به همراه داشته باشد.

اطلاعیه 1546

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram