نشریه بشریت شماره ۲۷۱

آرشیو نشریه بشریت

 

روی جلد پشت جلد

 

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
۴
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، بهمن ماه ۱۴۰۱
مینا آقابیگی، ندا فروغی
۵
گزارش آماری قتل‌های قانونی، بهمن ماه ۱۴۰۱
فرشاد اعرابی
۵
گزارش آماری نقض حقوق زنان، بهمن ماه ۱۴۰۱
سپیده عشقی، سعید پورمند، فهیمه تیموری،کیمیا قزلباش
۶
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، بهمن ماه ۱۴۰۱
کریم ناصری، آرشا کچوئیان، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی
۶
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، بهمن ماه ۱۴۰۱
مهین ایدر، کوثر ولی‌زاده، سونیا سوارکوب، فهیمه تیموری
۶
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، بهمن ماه ۱۴۰۱
رضا شایگان
۷
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، بهمن ‌ماه ۱۴۰۱
بهنام شیرمحمدی، رضا شایگان، عبدالمجید بازداران
۷
گزارش آماری نقض حقوق ورزش و ورزشکاران، بهمن ماه ۱۴۰۱
احسان احمدی‌خواه، داوود لطفی، امیررضا ولی‌زاده
۷
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر ۴ فوریه ۲۰۲۳
سیاوش نوروزی
۸
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق محیط زیست ۱۰ فوریه ۲۰۲۳
مینا آقابیگی
۱۰
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران ۱۱ فوریه ۲۰۲۳
داوود لطفی
۱۳
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان ۱۲ فوریه ۲۰۲۳
مریم حبیبی
۱۶
در ایران تا بود ملا و مفتی، روزبه‌روز بدتر از این هم بیوفتی
سعید طائف
۱۹
نه دیگر اعتراض، نه هنوز انقلاب؛ دغدغه‌های دوره سرنوشت‌ساز گذار
مریم حبیبی
۲۰
شلیک عمدی به چشم و اندام جنسی زنان
مینا آقابیگی
۲۰
چه کسانی در خطر اعدامند؟
عباس رهبری
۲۱
وضعیت مسیحیان در ایران
فهیمه تیموری
۲۲
برنامه نوجوان‌کشی و خودکشی‌سازی جمهوری اسلامی برای معترضان در ایران
صادق نوری
۲۲
نگاهی به ادیان در جمهوری اسلامی ایران
علی صالحی
۲۳
کشور ممنوعه‌ها (قسمت اول)
مهدی کرباسیان
۲۴
ارتداد و فقدان مجازات مناسب قانونی برای کشتار فراقضایی (بخش ششم)
سعید پورمند
۲۴
حتی تهدید به تجاوز هم نوعی شکنجه است.
حسن حمزه‌زاده حیقی
۲۵
دختران فرهیخته
علی مسیبی
۲۶
گزارش سالیانه کمیته روابط عمومی ۲۰۲۲
ایراندخت کیا
۲۶
گزارش سالیانه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان ۲۰۲۲
سعید نوری‌زاده
۲۶
گزارش سالیانه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر ۲۰۲۲
محمد گلستانجو
۲۶
اطلاعیه ۱۵۲۸
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۷

 

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

هیئت تحریریه:

سردبیر: شبنم رضاوند

صفحه آرا: نرگس مباشری‌فر

طرح روی جلدوپشت جلد: مازیار پرویزی

امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند

ویراستارها: مینا آقابیگی، نرگس مباشری‌فر، رضا شایگان، پوریا طالب‌زاده، ندا غفاری،  نادیا مشرف، لیلا ابوطالبی آدرگانی، پریسا حبیبی

چاپ و توزیع: مصطفی حاجی‌ قادر مرحومی

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

 

 

 

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

عکس جلد کتاب‌ها

در صفحه ۲ نشریه آمده ‌است.

۱. روشنی‌یابی چیست؟

گردآوری و ترجمه: سیروس آرین‌پور، این اثری که با موضوع منطق و فلسفه نشر یافته، مجموعه نظریاتی است از افراد گوناگون، پیرامون روشن‌نگری، انسانیت، حقیقت، محدودیت‌های عقل انسان و حق مردم برای انقلاب؛ افرادی که هر یک جایگاهی والا و بلند مرتبه در جامعه خود کسب کرده‌اند و حرف‌هایی ناب و ارزشمند برای بیان کردن دارند.

۲. قرن زیاده‌روی‌ها: قرن بیستم (از سال ۱۸۷۰ تا زمان معاصر)

نوشته: پاتریس توشار، کریستین برموند- بوسکه، پاتریک کابانل، ماکسیم لوفور، ترجمه دکتر عباس صفریان، قرن بیستم را می‌توان یکی از پرحادثه و پرافت و خیزترین دوران تاریخ بشریت توصیف کرد و علت آن هم چیزی نبود جز پیشرفت بشر، به ویژه در زمینه فناوری تکنولوژیکی و دانش فنی که طبیعتاً چنین پیشرفتی تقاضای بشر را بالا برد. این قرن همچنین مصادف بود با افزایش توقعات بیشتر نسبت به امکانات موجود در جامعه جهانی، که این امر نیز به نوبه خود، برخورد بین قدرت‌های موجود در سطح خرد در درون جوامع چند فرهنگی تا سطح کلان در جامعه بین‌الملل را در پی داشت. کتاب قرن زیاده‌روی ها؛ قرن بیستم، در چهار قسمت و در مجموع در ۲۵ فصل به به مسائلی می‌پردازد که جامعه جهانی و دولت ملت‌ها با آن رو برو بودند. در قسمت اول به یک قرن بحران و تحولات اقتصادی جهانی از سال ۱۸۷۰ می‌پردازد و در ادامه این قسمت به تولد، اوج بحران تجدد (مدرنیته)، ابعاد فرهنگی در زمینه انقلاب‌های علمی، فرهنگ در عصر توده‌ها و جهانی شدن و فرهنگ و ایدئولوژی در دوره بین دو جنگ، بنیادگرایی و تجدد ادیان از سال ۱۸۵۰ به بعد اشاره می‌کند.

۳. مرده‌های بی کفن و دفن

نوشته ژان پل سارتر، ترجمه صدیق آذر، سارتر در سال ۱۹۴۶، نمایشنامه مرده‌های بی کفن و دفن را می‌نویسد، که برای اولین بار در تئاتر آنتوان به روی صحنه رفت. این نمایشنامه که یک سال بعد منتشر شد، به شکنجه نیروهای فرانسوی نهضت مقاومت در جریان جنگ جهانی دوم می‌پردازد؛ مسأله‌ای که درونمایه اثر بعدی وی یعنی گوشه‌نشینان آلتونا را نیز تشکیل می‌دهد. داستان این نمایشنامه دو پرده‌ای با چندین شخصیت در بستر جنگ اتفاق می‌افتد. سارتر در این اثر به نظام فکری و فلسفی‌اش در باب جبر و اختیار می‌پردازد، نظامی که در آن مفاهیمی مانند اختیار، دلهره، مسئولیت، تعهد، آزادی و جبر به صورت گسترده‌ای مطرح می‌شوند. او همچنین در این اثرش خشونت را به دو صورت خشونت سفید و لازم؛ و خشونت سیاه و ظالمانه به تصویر می‌کشد؛ این حقیقت را که برای مقابله با خشونت سیاه، لاجرم خشونتی سفید لازم است، و ازهمین رو شخصیتی را خلق می‌کند که راضی به قتل برادر می‌شود و یا همسنگری که همسنگرش را خفه می‌کند؛ اعمال خشونت انقلابی برای رسیدن به آزادی. نمایشنامه مرده‌های بی کفن و دفن، بی‌گمان قویترین نمایشنامه الهام گرفته شده از جنگ، شکنجه و موضوع مقاومت در اروپاست.

۴. مرگ چیست؟ – مرگ در دین‌های ابراهیمی و غیرابراهیمی

نوشته محمد قلی‌پور، انسان‌ از آغاز تولد خود با مفهوم مرگ‌ آشنا نیست، بلکه‌ به ‌تدریج‌ با مفهوم‌ مرگ‌ آشنا می‌شود. موجوداتی‌ که‌ مرگ‌ ندارند و نیز موجوداتی‌ که‌ از مرگ‌ خود آگاه‌ نیستند، از مرگ‌ دلهره‌ای نداشته،‌ نگران‌ هم‌ نیستند. اما انسان‌ با آگاه‌ شدن‌ از مرگ، به خصوص‌ با آگاه‌ شدن‌ از مرگ‌ خود، دچار اضطراب‌ و نگرانی‌ شده، چندین‌ پرسش‌ اساسی‌ درباره مرگ، بر ذهن‌ و اندیشه او مستولی‌ می‌شود: مرگ‌ چیست؟ چرا باید مرد؟ چگونه‌ می‌میریم؟ بعد از مرگ‌ چه‌ می‌شود؟ چه‌ کسی‌ یا کسانی‌ از راز مرگ‌ آگاهند؟ آیا می‌توان‌ برای مرگ‌ چاره‌ای‌ اندیشید؟ و… پرسش‌های‌ دیگری از این نوع. در این کتاب، مرگ از نگاه ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی، آئین‌ها و تعداد معدودی فیلسوفان آمده است.

۵. مغلطه‌های روحانیون

نوشته ن. فخر، نویسنده ناشناس این کتاب که از سبک نگارش و استدلالهایش پیداست یک متفکر و فیلسوف تواناست، تقریباً تمام سفسطه‌ها و مغلطه‌های روحانیون ادیان را گردآوری کرده و به بیانی بسیار ساده و روشن به آنها پاسخ داده است. او اگرچه گاهی بسراغ پیچیده‌ترین مباحث فلسفی هم رفته، اما آن مفاهیم را آنقدر ساده و به زبان شیوای فارسی تشریح کرده که یک نوجوان یا یک فرد نه چندان باسواد هم به راحتی مطلب را درک کرده و از آن لذت می‌برد. در این کتاب به تحلیل بسیاری از مغلطه‌های مشترک بین روحانیون ادیان گوناگون و بویژه مغلطه‌های رایج بین روحانیون مسلمان و همچنین تناقضات موجود در قرآن پرداخته شده است: اینکه چرا روحانیون ادیان گوناگون به مغلطه پناه می‌برند؟ مغلطه‌های رایج روحانیون کدامند؟ چرا معمولاً متوجه مغلطه‌های روحانیون نمی‌شویم و آنها را می‌پذیریم و اینکه چگونه می‌توان به مغلطه‌آمیز بودن سخنان روحانیون پی برد؟

۶. گیله مرد

نوشته بزرگ علوی، گیله مرد، روستایی گیلانی مبارزی است که پس از شهریور سال ۱۳۲۰، به جنبش دهقانی می‌پیوندد، و پس از هجوم مأموران و کشته شدن زنش به جنگل پناه می‌برد. مضمون داستان، وابستگی کشاورز به زمین در زمین‌های ضدفئودالی است… داستان حول محور سه قهرمان اصلی گیله مرد و دو مأمور می‌گردد؛ دو مأموری که مأموریت دارند گیله مرد را به پاسگاه ببرند و زندانی کنند. نوشتیم که این داستان، شرح ماجرای سه مرد است، #گیله-مرد و دو مأمور او، که وی را به فومن می‌برند و در حقیقت داستان در همین حرکت و اقامت در قهوه‌خانه نزدیک مقصد به تدریج باز می‌شود. دو مأمور تفنگ به دست در میان غرش باد و باران، گیله مرد را _ که یک دهقان شورشی است _ به فومن می‌برند تا تحویل پاسگاه دهند. گیله مرد در طول راه در فکر رهایی و فرار است. محمد ولی (مأمور اول) با توهین و رجزخوانی به دنبال گیله مرد حرکت می‌کند. مأمور دوم، بلوچ ساده‌ای است که پیشاپیش گیله مرد راه می‌رود و او هم در فکر فرار از این نوع زندگی است.

۷. قدرت

نوشته راندا برن، ترجمه مهدی قراچه داغی، این کتاب در دسته کتاب‌های روانشناسی و خودیاری قرار دارد و درباره انرژی و قدرت بی‌مانند درون انسان صحبت می‌کند. این اثر درباره‌ تأثیر انرژی مثبت، نیروی عشق و خودباوری سخن می‌گوید و نویسنده معتقد است می‌توان هر ناممکنی را با استفاده از قدرت درون ممکن ساخت. نویسنده، بر این باور است که همه‌ آدم‌ها، شایستگی داشتن یک زندگی خوب را دارند. هر فردی باید بتواند در زندگی به سلامتی، آرامش و آسایش دست یابد و احساس شور و شوق کند. سلامتی روح انسان و آسایش فکری از مسائل مهم است که با وجود آن می‌توان فراز و نشیب‌های زندگی را پشت سر گذاشت و به اهدافمان برسیم. راندا برن، در این کتاب نشان می‌دهد خودباوری و اعتماد به ‌نفس از قدرت درون نشأت می‌گیرد. همه‌‌ انسانها در وجودشان دارای یک نیروی خارق‌العاده هستند که به کمک آن می‌توان به‌ تمامی خواسته‌ها رسید. راندا برن، در این اثر به شما کمک می‌کند تا بتوانند به زندگی که در آرزویش هستید، دست یابید.

۸. طلای خدایان

نویسنده: اریک فن دانیکن ترجمه: داریوش شاهین، اریش آنتون پاول فون دنیکن (به آلمانیErich Anton Paul von Däniken) نویسنده سوئیسی کتاب‌های نظریات فضانوردی باستانی و زیست فرازمینی است. اولین اثر فون دنیکن ارابه خدایان بود که پرفروش‌ترین کتاب در آلمان و آمریکا بود و بعدها در ۳۸ کشور دیگر نیز چاپ این کتاب با استقبال فراوانی روبرو شد. نظریات وی در این کتاب باعث شد تا وی را پدر نظریات فضانوردی باستانی لقب بدهند. او ۲۶ کتاب مختلف نوشته ‌است که به ۲۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده‌ است و حدود ۶۰ میلیون جلد از آنها در سراسر جهان به فروش رفته‌ است. اریش فون دنیکن در ۱۴ آوریل ۱۹۳۵ در شهر زوفینگن سوئیس متولد شد. او فارغ‌التحصیل کالج اس تی مایکل در فریبورگ است. در سال ۱۹۶۰ با الیزابت اسکاجا ازدواج کرد و حاصل این ازدواج کورنلیا (زاده ۱۹۶۳) تنها فرزند این زوج میب‌اشد. او در نوجوانیش شاهد فرود اضطراری یک بمب‌افکن آمریکایی در طی جنگ جهانی دوم در نزدیکی منزل پدرش بود. سربازان یک‌یک بدون نقاب و با نقاب از لاشه آن پایین می‌آمدند و اینگونه جرقه فرود خدایان در ذهن پرکار او کلید خورد. او پس از نخستین و دومین کتابش «خدایان آن سوی فضا» مورد اعتراض و فشار شدید کلیساهای کاتولیکی قرار گرفت. او به ناگهان بسیاری از باورهای مسیحیان متعصب را کفر خواند و گفت خداوند بسیار برتر از آنست که پسری داشته باشد. او می‌گوید این اعتقاد احمقانه‌ترین فلسفه‌ای است که در حیطه خداشناسی مطرح شده است. وی تاوان سختی برای عدم پذیرش اعتقادات متعصبانه کاتولیکی پرداخت کرد؛ اما هرگز تسلیم نشد. فون دنیکن آنقدر به کشف اسرار فضا علاقه داشت که از همان نوجوانی همیشه درباره فضانوردی، بشقاب‌پرنده‌ها و موجودات هوشمند فرازمینی صحبت می‌نمود. همین علاقه شدید باعث شد مدیر یک اردوگاه کار جوانان که او در آنجا سرپرست یک گروه بود از وی شکایت کند و دادگاه نیز وی را به ۴ ماه حبس تعلیقی محکوم نمود. پس از آن پدرش او را از مدرسه بیرون آورد و برای کار به هتلی در سوئیس فرستاد. دنیکن با پول مختصری که پس‌انداز کرده بود به مصر سفر کرد تا بلکه برای هزاران پرسش بی‌پاسخش جوابی بیابد. او پس از مدتی به سوئیس بازگشت. بسیاری از دانشمندان از جمله کارل ساگان و یوسف سامویلوویچ نظریات فضانوردی باستانی را زیر سوال برده‌اند. اگرچه ساگان نظریه‌های دنیکن را کاملا رد نکرد. فون دنیکن ادعا داشت کتیبه باستانی فلزی ضد زنگ دهلی (iron pillar) یکی از شواهد حضور ماورا زمینی‌هاست. او در کتاب «طلای خدایان» مدعی شده که در یکسری تونل باستانی ساخته دست بشر در اکوادور (Cueva de los Tayos) به همراه راهنمایش یکسری مجسمه‌های عجیب و کتیبه‌های فلزی دیده که مطمئنا کار فرازمینی‌هاست. خیلی‌ها دشمنی حکومت‌ها و قدرت‌های پشت پرده را با وی مطرح می‌کنند.

۹. آداب دیکتاتوری

نویسنده: فرانک دیکوتر، این کتاب یک مطالعه گسترده و جامع درباره‌ی دیکتاتورهای قرن بیستم و رشد کیش شخصیت در این قرن است. هیچ دیکتاتوری نمی‌تواند فقط از طریق ترس و خشونت حکومت کند. قدرت برهنه را می‌توان به طور موقت گرفت و نگه داشت، اما این هرگز برای طولانی مدت کافی نیست. در قرن بیستم، همان طور که فن‌آوری‌های جدید به رهبران اجازه می‌داد تصویر و صدای خود را مستقیماً در خانه شهروندانشان قرار دهند، پدیده جدیدی ظاهر شد که دیکتاتورها از کیش شخصیت برای دستیابی به توهم تأیید مردم استفاده می‌کردند بدون اینکه هرگز به انتخابات متوسل شوند.

۱۰. چگونه دنیا را تغییر دهیم

نوشته؛ دیوید بورنستین، ترجمه؛ مجید محمدی و آرتمیز دانه‌کار، پیشگفتار کتاب با این جملات آغاز می‌شود: «آیا می‌توان فقر را به‌کلی از بین برد؟ آیا می‌توان درمان و بهداشت را به دورافتاده‌ترین گوشه‌های جهان رساند؟ آیا می‌توان اطمینان یافت که هر کودک در هر کشور از تحصیلات خوبی برخوردار می‌شود؟ شاید امروز پاسخ مثبت به این پرسش‌ها دست‌نیافتنی به نظر برسد، اما آنچه در این کتاب نقل می‌شود نشان می‌دهد که در واقع ما قادر هستیم تغییراتی باورنکردنی در جهان ایجاد کنیم». این کلمات دیوید برنشتاین به‌خوبی فضای کتاب و رویکرد اثرگذار و جریان ساز آن را نشان می‌دهد.

۱۱. دوبروفسکی

نویسنده: الکساندر پوشکین مترجم ضیاءالله فروشانی و علی بیات، دوبروفسکی سرگذشت دردناک جوانی است به نام ولادیمیر دوبروفسکی، که روح نجیب و بلندهمتی دارد و سرنوشت وادارش می‌کند که زندگی راهزنان را پیش گیرد. پوشکین نوشتن این رمان را در اکتبر سال۱۸۳۲ آغاز کرد و در فوریه سال۱۸۳۳ به پایان رساند اما در سال ۱۸۴۱ برای اولین بارمنتشر شد. بلینسکی منتقد مشهور روس درباره این اثر نوشت؛ این اثر یکی از بزرگ‌ترین آثار نبوغ پوشکین است.

۱۲. مردی که حرف می‌زند.

نوشته: ماریو بارگاس یوسا ترجمه قاسم صنعوی، زن‌ها وقتی رازی در دل دارند، زیاد حرف می‌زنند تا پنهانش کنند! مردها وقتی رازی در دل دارند، سکوت می‌کنند… روشنفکرانه، اخلاقی هنرمندانه در آن واحد و به گونه‌ای درخشان… جذاب‌ترین و روان‌ترین کتاب. قصه‌گو، اطمینان و تسلط داستان‌سرایی را نشان می‌دهد که هنرش را در کنترل کامل دارد.

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، بهمن ماه ۱۴۰۱

میناآقابیگی، ندا فروغی

بهمن دی موضوع ردیف
۳۲ ۴۹ آلودگی هوا ۱
۶ ۶ آلاینده‌های زیست‌محیطی ۲
۱ ۳ آتش‌سوزی و از بین رفتن مراتع، جنگل و اراضی ملی ۳
۲۵ ۱۸ بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه ۴
۱۰ ۱۰ ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت ۵
۱۲ ۲۸ صید و شکار غیرمجاز ۶
۱۵ ۱۹ طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی مخرب محیط زیست ۷
۳ ۱ ضرب‌وشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیط‌بانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست ۸
۱۰ ۱۵ گونه‌های جانوری در معرض خطر انقراض ۹
۱۳ ۱۲ بازداشت و احکام صادره شکارچیان ۱۰
۲ ۱ حیوان‌آزاری و احکام صادره ۱۱
۲ ۰ آبزیان بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات ۱۲
۱ ۲ پرندگان
۳ ۴ پستانداران، دوزیستان
۷ ۳ کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی ۱۳
۱ ۳ قاچاق چوب، خاک و حیوانات ۱۴
۱۴۳ ۱۷۴ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۶۲خبر که در طول ماه بهمن ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از محیط زیست تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیده‌بان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف، پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست دربهمن ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: سلمان یزدان‌پناه، مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهان‌بین، رزا جهان‌بین، ساناز تنهایی قلی بیگلو، حمیدرضا امینی، علی برومند، نادیا مشرف، کاوه قزلباش، ندا فروغی، مجید رئوفی، فرشته خیام‌الحسینی، فاطمه غلام‌الحسینی؛ سپهر رضائی شایان، سعید طائف، محمودرضا صالحی، اصغر خدابنده سامانی، ناصرخواجوی اورکی می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است.

https://mohitzist.bashariyat.org

 

 

گزارش آماری قتل‌های قانونی، بهمن ماه ۱۴۰۱

فرشاد اعرابی

ردیف موضوع و نوع جرم کودک زنان مردان جمع
۱ اخبار اعدامیان ۰ ۰ ۳ ۳
۲ صدور حکم اعدام قتل ۰ ۰ ۸ ۸
محاربه ۰ ۰ ۶ ۶
۳ اجرای حکم اعدام قتل ۰ ۰ ۱۸ ۱۸
مواد مخدر ۰ ۰ ۲۹ ۲۹
محاربه ۰ ۰ ۲ ۲
۴ رهایی از اعدام قتل ۰ ۰ ۳۷ ۳۷
۵ مرگ در زندان شامل خودکشی، بیماری، شکنجه ۰ ۰ ۱ ۱
۶ معترضین در خطر اعدام ۰ ۰ ۲ ۲
جمع ۰ ۰ ۱۰۶ ۱۰۶

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۶۲ خبر که در طول بهمن ماه ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانه‌ها، هه‌نگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در آبان ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: غزاله‌السادات ابطحی، فرشاد اعرابی، کریم ناصری، زهرا رهایی، آراس کرمی، رضا شایگان، لیلا ابوطالبی، ایرج دانای طوس، حسن حمزه‌زاده، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی و نرگس مباشری‌فر می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق زنان، بهمن ماه ۱۴۰۱

سپیده عشقی، سعید پورمند، فهیمه تیموری،کیمیا قزلباش

ردیف موضوع دی بهمن
۱ اخبار عمومی ۱۱۲ ۶۵
۲ احضار به دادگاه ۳۵ ۳
۳ احکام صادره ۳۲ ۳۱
۴ بازداشت ۴۹ ۱۹
۵ اعدام ۱ ۰
۶ زندان و زندانی ۲۷ ۶۱
۷ اعتصابات ۶ ۲
۸ خشونت علیه زنان ۱۰ ۱۷
۹ خودکشی ۳ ۳
۱۰ قتل‌های ناموسی ۵ ۲
۱۱ آسیب‌های اجتماعی ۱ ۲
جمع ۲۸۱ ۲۰۵

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۳۱ خبر که در طول بهمن ماه ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در بهمن ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان : شراره هادی‌زاده رئیسی، زینب ایزدی، پروین محمدی افقا، سارا آسیابان، کیمیا قزلباش، سونیا سوارکوب، پگاه ستایش، حامد غریب‌زاده، ارغوان فردی‌پور، کوثر ولی‌زاده، سپیده عشقی، مرضیه مهدیه، آیلار اسماعیلی، لیلا رمضان می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، بهمن ماه ۱۴۰۱

کریم ناصری، آرشا کچوئیان، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان بهمن ماه ۱۴۰۱
موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان سایر ادیان
احضار و بازجویی ۲ ۰ ۰ ۰
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان ۱۶ ۱۰ ۰ ۰
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی ۱۰ ۱۱ ۲ ۰
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی ۲ ۰ ۰ ۰
حبس ۱۴ ۲۲ ۱ ۳
آزادی و مرخصی زندانی ۳ ۱۶ ۳ ۷
تفتیش و ضبط و مصادره ۳ ۱ ۰ ۰
اعتصاب غذا ۱ ۰ ۰ ۰
جمع کل ۵۱‍ ۶۰ ۶ ۱۰

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۸۸ خبر که در طول بهمن ماه ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز، سازمان ماده ۱۸، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، هه‌نگاو، بی‌بی‌سی فارسی، جمع‌آوری گردیده، تهیه شده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در بهمن ماه همکاری کردند خانم‌ها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی، سمانه بیرجندی، رضا شایگان، لیلا رمضان، قندیل دادخواه، پوریا فرجی، سعید طائف، کیمیا قزلباش، آرمان توکلی، احمد کشاورز مؤیدی، مریم افتخار، اسفندیار سنگری، داود لطفی، محمدمهدی خسروپناه، عباس رهبری، مریم حبیبی، لیلا ابوطالبی، کوثر ولی‌زاده، شراره هادی‌زاده رئیسی، می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://adian.bashariyat.org/

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، بهمن ماه ۱۴۰۱

مهین ایدر، کوثر ولی‌زاده، سونیا سوارکوب، فهیمه تیموری

بهمن دی موضوع ردیف
۱۶ ۱۰ اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای‌بین‌المللی‌، بیانیه‌ها، نامه‌ها، حمایت ‌از کودکان ۱
۰ ۱ احضار و بازجویی ۲
۱ ۲ زندان و زندانی :ضرب‌و شتم، بهداشت‌زندان، درمان ۳
۰ ۲ اعدام کودکان ۴
۱ ۰ اعتراضات و تجمعات ۵
۷ ۰ خشونت علیه‌ کودکان ‌و ‌نوجوانان: کودک‌آزاری،‌ کودک‌همسری ۶
۹ ۱۰ آسیب‌های اجتماعی:کودکان فقر ، آموزش‌وپرورش، ‌اعتیاد‌ کودکان،‌ کودکان بی‌هویت، خودکشی کودکان، سقط جنین و نوزادان ۷
۲ ۷ احکام صادرشده ۸
۴ ۶ کودکان و نوجوانان کشته شده ۹
۱۱ ۱۶ کودکان و نوجوانان بازداشت شده ۱۰
۵۱ ۵۴ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۶۱ خبر که در طول ماه بهمن ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان  در دی ماه همکاری کردند: خانم‌ها و آقایان مهناز ترابی، منا احمدی‌پور، محمودرضا صالحی، سید سعید نوری‌زاده می‌باشد. جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://koodak.bashariyat.org

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، بهمن ۱۴۰۱

رضا شایگان

بهمن دی عنوان ردیف
۱۰۷ ۹۱ اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بین‌المللی، بیانیه‌های بین‌المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان ۱
۱۳۴ ۵۲۶ بازداشت‌ها ۲
۱۱ ۷ احضار ۳
۱۳۰ ۲۲۹ احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه ۴
۶۲ ۹۰ زندان و زندانی شامل: ضرب‌وشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری ۵
۱۶ ۱۰ کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت ۶
۲۹ ۲۵ تیراندازی به مردم ۷
۷ ۶ موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی و انفجار مین ۸
۴۹۶ ۹۸۳ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۹۶ خبر که در طول ماه بهمن ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، هه‌نگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیده‌بان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانه‌ها، ایران وایر، رسانک و جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در بهمن ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: غزاله‌السادات ابطحی، فرشاد اعرابی، کریم ناصری، زهرا رهایی، آراس کرمی، رضا شایگان، لیلا ابوطالبی، ایرج دانای طوس، حسن حمزه‌زاده، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی و نرگس مباشری‌فر می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://aghvam.bashariyat.org

 

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، بهمن ‌ماه ۱۴۰۱

بهنام شیرمحمدی، رضا شایگان، عبدالمجید بازداران

بهمن دی موضوع ردیف
۱۹ ۷ اخبار عمومی ۱
۲۷ ۱۴ تجمعات ۲
۵ ۹ حوادث ۳
۳۷ ۲۲ بازداشت و زندانیان ۴
۵ ۵ کولبری و سوختبری ۵
۹ ۱۰ معوقات مزدی ۶
۰ ۱ بیانیه و نامه‌ها ۷
۱۰۲ ۶۸ جمع

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۰۰ خبر در طول ماه بهمن ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق‌نیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بی‌بی‌سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمع‌آوری گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملا نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر در بهمن ماه همکاری کردند خانم‌ها و آقایان: صادق‌ نوری، احسان احمدی‌خواه، رضا شایگان، عبدالمجید بازداران، بهنام شیرمحمدی، غزاله‌السادات‌ ابطحی، فرشیده ‌پورآذران، مهدی افشارزاده، سیاوش نوروزی، رضا حاتمی، محمد گلستان‌جو، اسد اکبری می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://kar-kargar.bashariyat.org

 

 

 

گزارش آماری نقض حقوق ورزش و ورزشکاران، بهمن ماه ۱۴۰۱

احسان احمدی‌خواه، داوود لطفی، امیررضا ولی‌زاده

ردیف موضوع دی بهمن
۱ اخبار عمومی ۲۳ ۳۴
۲ اعتراضات ورزشکاران ۲۲ ۲۱
۳ تخلفات ورزشی ۴ ۱۱
۴ سوءمدیریت مسئولین ۱۲ ۲۰
۵ آسیب‌های اجتماعی ۱۰ ۲۱
۶ پناهندگی ورزشکاران ۱ ۹
۷ تبعیض جنسیتی و منطقه‌ای و… ۶ ۱۰
۸ نامه‌های بین‌المللی ۲ ۸
جمع ۹۰ ۱۳۴

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۳۴ خبر که در طول بهمن ماه ۱۴۰۱ تهیه شده است.

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند همشهری‌آنلاین، خبرگزاری فارس، خبرگزاری تسنیم، ورزش سه، ایلنا، ایرنا، ایسنا، گروه ورزش خبرنگاران جوان، شبکه اطلاع‌رسانی هرمز، شبکه اطلاع‌رسانی دنا، خبرگزاری دی، پایگاه خبری تحلیلی انتخاب و خبر ورزشی، ایران وایر، ایران اینترنشنال جمع‌آوری ‌گردیده است.

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ورزش و ورزشکاران در بهمن ‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان: رضا شایگان، امیررضا ولی‌زاده، احسان احمدی‌خواه، سینا اشجعی، زهرا رهایی، طیبه نجاتیان، فرشاد اعرابی، نگار سنمار می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://varzesh.bashariyat.org

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر ۴ فوریه ۲۰۲۳

سیاوش نوروزی

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۳ ساعت ۱۶:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه آقای بهنام شیرمحمدی ضمن خوش‌آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز و سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان را معرفی نمودند.

بخش۱: آقای عبدالمجید بازداران گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق کار و کارگر را در دی ماه ۱۴۰۱ ایراد کردند: خبر: در شرایطی که دستمزد کارگران یک سوم هزینه معیشت را هم پوشش نمی‌دهد دولت با طرح استاد شاگردی و مزد بر مبنای بهره‌وری می‌خواهد نیروی کار را ارزان‌تر و استثمار آن را سهل‌تر کند به گفته مرادی هزینه معیشت کارگران در فاصله ۱۳۵۸ تا ۱۴۰۰، ۴۲۰۰ برابر گران شده اما دستمزد کمی بیشتر از ۱۵۰۰ برابر افزایش یافته است. بر اساس قانون، شورای عالی کار موظف است حداقل دستمزد را بر مبنای نرخ تورم و سبد معیشت تعیین کند. فعالان کارگری ارزش سبد معیشت حداقلی کارگران را رقمی بالاتر از ۱۸ میلیون تومان برآورد می‌کنند. معنای این رقم این است که حداقل دستمزد کارگران در سال آینده باید حداقل سه برابر افزایش یابد تا هزینه کارگران را پوشش بدهد. دولت اما در صدد است در بهترین حالت افزایش ۲۰ درصدی دستمزد را بر کارگران تحمیل کند. خبر: ماموران شهرداری تهران تمامی دسترنج یک کارگر ضایعاتی را به سرقت بردند. مأموران شهرداری تهران با حمله به یک کارگر ضایعاتی پس از کتک زدن وحشیانه وی تمامی دسترنج وی را به سرقت بردند. این کارگر برای نگهداری دسترنج خود تمام تلاشش را کرد؛ اما ۳ مأمور شهرداری تهران با کتک زدن وحشیانه او در چندین نوبت یک گونی پر از کارتن او را به سرقت برده و هر بار هم او را به شدت کتک زدند. مأموران شهرداری تهران این‌کار را با پشتیبانی مأموران نیروی انتظامی انجام می‌دهند و به اعتراضات مردم نیز توجهی ندارند. خبر: روز دوشنبه ۲۶ دی‌ماه، شورای صنفی فرهنگیان ایران در گزارشس از احضار، بازجویی و تنزل رتبه اعظم‌السادات جلالی معلم یکی از مدارس ابتدایی شهر اراک به دلیل روایت داستان مرغ دانا و میمون از کتاب درسی و دوچرخه‌سواری در سطح شهر در تاریخ ۱۵ آبان‌ماه برای دانش‌آموزان کلاس پنجم خبر داده و نوشت: حراست اداره آموزش‌وپروش در روز ۱۶ آبان‌ماه وی را احضار کرده و پس از بازجویی وی را به حراست اداره کل آموزش‌وپرورش استان مرکزی معرفی کرده است، اما این معلم از حضور در این محل سر باز زده و به مدرسه بازگشته است. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در گزارش خود نوشته است که بعد از بازگشت اعظم‌السادات جلالی به مدرسه و حضور ایشان در کلاس برای ادامه تدریس، حراست اداره کل با تماسی تلفنی به مدرسه حضور او را در در کلاس ممنوع اعلام کرده است.

بخش۲: آقای رضا حاتمی سخنرانی خود را با موضوع بررسی ماده ۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بیان کردند: ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر، به مهمترین حق هر انسان، یعنی حق حیات اشاره می‌کند. حقی که از بدو تولد با انسان زاده می‌شود. در این بند، به سادگی بیان می‌شود که هر انسانی، باید از حقوق مشخصی مانند حق زندگی، آزادی و امنیت، برخوردار شود. به عبارت ساده، هیچ انسانی نباید کشته شود، امنیت او به خطر انداخته شود و آزادی او سلب گردد. حق زندگی اصلی است اخلاقی استوار بر این باور که انسان این حق را دارد که زندگی کند و هیچ انسان دیگری حق کشتن وی را ندارد. مفهوم حق زندگی در محور بسیاری مجادله‌ها همچون اعدام جنگ سقط جنین ومرگ و قتل قرار دارد. حق مردن در بیش‌تر طول تاریخ زندگی بشر، به عنوان حقی که فرد ذاتاً دارا بوده و نه این‌ که از سوی جامعه یا صاحبان قدرت به عنوان یک مزیت فرد تفویض شده باشد، وجود نداشته ‌است. با پیشرفت تمدن در جوامعی که کشتار جمعی یا برده‌داری به وفور در آن رواج داشته، به گونه‌ای که اربابان حق کشتن بردگان را دارا بوده‌اند، حق زندگی پدیدار شده و رشد کرده است. با پیشرفت و تکامل حقوق در نقاط گوناگون جهان، حق زندگی نیز که یکی از اساسی‌ترین حقوق نخستین بشر است، به آرامی رشد و نمو پیدا کرده است، به ویژه در هزاره اخیر بیش‌تر قوانین در کشورها این حق را به رسمیت شناخته‌اند که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در منشور ملاحظه کرد. در رابطه با تاریخچه این ماده: زمانی که درباره تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سازمان ملل بحث می‌شد، نماینده چین پیشنهاد کرد که سه بند اول این اعلامیه، به صورت کلی تمامی بندهای اعلامیه را در بر گیرد و لذا این بند اضافه گردد. حق حیات: حق حیات جزء حقوقی ست که از بدو تولد با انسان زاده می‌شود و هیچ‌کس حق ندارد آن را از شما سلب نماید. ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۶ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی تصریح می‌کنند که هر انسانی حق حیات دارد. میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی اِعمال مجازات اعدام را تحت شرایط خاصی مجاز می‌شمارد. در حال حاضر ۱۳۳ کشور مجازات مرگ و اعدام را در قوانین خود و یا درعمل لغو کرده‌اند و اگر حکومتی آن‌را اجرا کند از ناقضان حقوق بشر بشمار می‌آید. علی‌رغم این‌که حقوق بشر حق حیات را برای تمامی اعضائ جامعه حقی مسلّم دانسته و آن‌را جزو حق اولیه جامعه می‌داند، متأسفانه ایران جز معدود کشورهایی است که مجازات مرگ را هنوز لغو نکرده است. ایران جز معدود کشورهایی است که تاکنون، مجازات مرگ را لغو نکرده است در واقع جرم تلقی کردن آیین‌های مذهبی و مجازات نمودن شخص به دلیل تغییر مذهب، با معیارهای قانون بین‌المللی حقوق بشر مغایرت دارد. بنابراین تحمیل مجازات اعدام برای ارتداد و سب‌النبی، نقض آشکار حق حیات می‌باشد و اما حق آزادی در ایران که به‌موجب بند ۷ اصل سوم قانون اساسی، (تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون) از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران است. اما آن‌چه در ایران انعکاس یافته، آزادی‌های انسانی را با مفهوم موازین اسلامی محدود می‌سازد و عدم آزادی بیانِ عقاید مذهبی و سیاسی عدم آزادی برای انتخاب پوشش و عدم آزادی‌های جنسیتی را در پی دارد. شکنجه نیز نوعی قتل تدریجی محسوب می‌گردد و البته مجدداً از جانب حکومت لزوم اجرای پیدا می‌کند که در بسیاری از موارد مجازات مرگ از طریق همین شکنجه یا اعمال خشن، غیرانسانی و تحقیر کننده صورت می‌گیرد. از جمله مجازات سنگسار که در مورد زنای محصنه صورت می‌گیرد و طی آن شخص مورد سنگسار توسط ضربات سنگ با تحمل درد فراوان، به تدریج از بین می‌رود. با افزایش چشمگیر آمار اعدام و کشتار بر اثر شلیک شکنجه و مجازات‌های غیر انسانی، در جمهوری اسلامی ایران. طی چند سال اخیر، مدافعان حقوق بشر با چالش‌های مهمی روبرو شده‌اند. از شروع اعتراضات اخیر تا به امروز این اعدام‌ها- که مقامات قضایی ایران تلاش می‌کنند با آماری که از جانباختگان اعلام شده ۵۰۶ تا هست که امار اصلی بیشتر از این تعداد است. این اعدام‌ها و کشتارها- که مقامات قضایی ایران تلاش می‌کنند با توسل به استدلال‌های ناموجه مذهبی و فرهنگی، آن را موجه جلوه دهند – حاصل و دستمایه نظامی قضایی است که متهم را مجرم می‌داند مگر این‌که خلاف آن ثابت شود، نظامی که در آن عدم رعایت تشریفات قانونی و فقدان دادرسی عادلانه، معضلی فراگیر بوده و مصونیت خاطیان از مجازات نیز قاعده شده است. بحران نقض حق حیات حاصل این وضعیت است، بحرانی که بر زندگی ده‌ها هزار خانواده که اکثر آن‌ها از آسیب‌پذیرترین و ناتوان‌ترین اقشار جامعه‌اند تأثیراتی جبران‌ناپذیر می‌گذارد. پایان دادن به این بحران، مستلزم دامن زدن به بحث و بررسی‌های گسترده و مداوم در جامعه است. با توجه بیشتر چه در درون و در خارج از کشور به‌استفاده بی‌رویه و افراطی مقامات ایران از مجازات مرگ و قربانیان آن و نیز در تلاش برای پایان دادن به این بحران تأثیر بسیاری خواهد داشت. نزدیک به چهار دهه است که مسئولان جمهوری اسلامی، بسیاری از احکام اعدام را در مخفیانه اجراء می‌کنند و از هر نوع پاسخگویی در این مورد نیز سر باز می‌زنند. آن‌ها تلاش کرده‌اند که صدای افرادی را که به اِعمال قوانین کهنه و منسوخ (همچون لایحه قصاص مورخ سال ۱۳۵۹ که قاعده باستانی، چشم در مقابل چشم را احیاء نمود) اعتراض کرده‌اند، یا هم‌چون شیرین عبادی و عبدالفتاح سلطانی خواستار اصلاح قانون و احترام به قواعد دادرسی عادلان‌هاند و یا این که چون نرگس محمدی و آتنا دائمی خواستار لغو مجازات اعدام می‌شوند را در گلو خفه کرده‌اند. این مسئولان توسل مداوم و مکرر به مجازات اعدام را با استناد به دین و فرهنگ و با هدف (حفظ نظم و ارزش‌های) نظام توجیه می‌کنند و این در حالی است که مسلمانان جهان در مورد مجازات اعدام اتفاق‌نظر ندارند. بسیاری از کشورهایی که اکثریت جمعیتشان مسلمان است، همچون بسیاری از دیگر کشورهای منطقه، اعمال مجازات اعدام را متوقف کرده‌اند. واقعیت این است که هیچ فرهنگ و هیچ دینی نیست که نظام قضایی مبتنی بر اجرای عدالت را تأئید نکند. مواردی که اخیراً بسیار زیاد شاهدش بودیم، گرفتن جان انسان‌ها با استناد به اعترافات اجباری، محروم کردن متهمان از دسترسی به وکیل، صدور احکام خودسرانه و توسل به روش‌های اجحاف‌آمیز دیگر که هم قوانین و مقررات داخلی و هم تعهدات بین‌المللی کشور را نقض می‌کند، در واقع اِعمال زور و قدرت‌نمایی است و نه شیوه‌ای مؤثر برای مبارزه با جرم و جنایت. قربانیان، اعم از مجرم یا بی‌گناه، شامل زنان، کودکان، فعالان سیاسی و مذهبی، مهاجران و متهمان به جرائم مربوط به مواد مخدر (اغلب خرده‌فروشان مواد مخدر و معتادان که سالیانه صدها هزار نفرشان بازداشت می‌شوند) می‌گردد. جدا از این موارد جمهوری اسلامی ایران برای جان انسان‌ها ارزشی قائل نیست و این را می‌توان صریحاً، طی اتفاقاتی که افتاده شده است، ببینیم به طور مثال زلزله خوی، بعد از چندین روز از زمین‌لرزه خوی و مناطقی از آذربایجان غربی، مردم خوی به کمبود چادر و وسایل گرمایشی برای زلزله‌زدگان مقابل ساختمان فرمانداری تجمع اعتراضی برگزار کردند. بسیاری از مردم چند شب را در سرمای زیر صفر درجه این روزها با کمبود چادر می‌گذرانند. در این وضعیت هم با این‌که وضعیت زلزله‌زدگان بسیار وخیم است، بسیجی‌ها توی خیابون پرسه می‌زنند و زلزله‌زگان معترض را کتک می‌زنند و به آن‌ها فحاشی می‌کنند. بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اگر بخونید به این صورت نوشته شده که: یکی از راهکارهای اسلام برای تضمین حق حیات مجازات قاتل یک انسان دیگر است. یعنی در واقع این تفکر (حق داشتن نقض کردن حیات دیگران) از اینجا نشأت می‌گیرد و به راحتی با چندین دلیل کشتن انسان‌ها را، برای خود توجیح می‌کنند. اما در نتیجه حق بر این است که، در هر کجا کودکی که متولد می‌شود، حق مسلمی به نام حق حیات دارد و جامعه نیز باید در رشد و پیشرفتان تمامی تلاش خود را به‌کار گیرد و اختلافات فرهنگی و یا عقیدتی نبایستی زمینه ساز احکامی چون اعدام یا شکنجه در خصوص شخص شمرده شده و یا مجوز سلب حیات وی گردد.

بخش۳: اقای محمد گلستانجو سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی عدالت اجتماعی ایراد کردند: قبل از این‌که به روزجهانی عدالت اجتماعی اشاره کنم اجازه بدهید بحث را با معنای عدالت آغاز کنم: عدالت در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنم: قراردادن هر چیزی به جای خود، حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی، به تساوی تقسیم کردن، رعایت برابری در پاداش و کیفر دادن به دیگران این موارد بخشی از معانی بودند که در رابطه با عدالت بیان شده است و اما عدالت اجتماعی چیست؟ عدالت اجتماعی یعنی حقوق برابر برای همه مردم و پایداری بر این آرمان که همه افراد بشر باید بدون هیچ‌گونه تبعیضی از مزایای پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی بهره‌مند باشند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح عمومی را رعایت کنند به زبان ساده‌تر عدالت اجتماعی عبارت است از شناخت حقوق طبیعی و قراردادی که جامعه برای تمام افراد قائل است. رعایت عدالت اجتماعی از دیدگاه هر انسانی از ضروری‌ترین امور به شمار می‌آید به ‌طوری‌ که هیچ انسانی هر چند هم خودش عادل نباشد این موضوع را اِنکار نمی‌کند. تاریخ نشان داده است که عدالت به‌عنوان یک امر فطری، با خلقت انسان شکل گرفته و ضرورت عدالت اجتماعی با شکل‌گیری اجتماعات و درک انسان از همزیستی با دیگران معنا پیدا کرده است، ولی متأسفم که باید یادآور بشوم با این ‌که عدالت اجتماعی، آرزوی بشر بوده و هست، ولی هر چه بشر بر دانش و آگاهی‌اش افزوده ‌شده است نابرابری، تبعیض و فقر در جوامع بشری نیز بیشتر شده است. اما در هر حال بشر ساکت ننشسته است وبا توجه به اهمیت عدالت اجتماعی، از آن‌جایی‌که این موضوع یکی از موضوعات اساسی و پایه ایست و در تمام دنیا مورد بحث است، مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۷، ۲۰ فوریه را به‌عنوان روز جهانی عدالت اجتماعی معرفی و از کشورهای عضو دعوت کرد که با اختصاص یک روز به‌ عنوان روز عدالت اجتماعی برای ترویج فعالیت‌های ملی، مطابق با اهداف اجلاس جهانی توسعه اجتماعی گام بردارند و در ریشه‌کن کردن فقر، ارتقاء اشتغال کامل و کار مناسب، برابری جنسیتی و دسترسی به رفاه اجتماعی و عدالت تلاش کنند. در واقع نامگذاری روز جهانی عدالت اجتماعی، با هدف حمایت از کشورهای جامعه بین‌المللی در جهت ریشه‌کنی فقر، اشتغال همه افراد، کار شایسته، تساوی جنسیتی و دسترسی به رفاه اجتماعی و عدالت برای همه اعلام شده است. در نشست سازمان ملل گفته شده است: مهم‌ترین هدف نام‌گذاری این روزها آن است که توجه افکار عمومی، سازمان‌های غیردولتی و همین ‌طور دولت‌ها به موضوعی جلب شود که احتمالاً در فهرست اولویت‌هایشان قرار ندارد. این گفته نشان می‌دهد که عدالت به‌عنوان یک موضوع از اولویت‌های کشورها، اقوام و ملل نیست. به عنوان نمونه می‌توان به وضعیت معیشتی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مردم در کشور ایران اشاره کرد. مشکلات فراوانی که پس از گذشت سالها که از عمر انقلاب اسلامی می‌گذرد مردم را در رنج و عذاب انداخته است. ماده یکم اعلامیه جهانی حقوق بشر بخوبی عدالت اجتماعی را بیان کرده است. در این ماده بیان شده: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یک‌دیگر با روح برابری رفتار کنند و یا در ماده دو: هر کس می‌تواند بدون هیچ گونه تمایز، خصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هرعقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادی‌هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره‌مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی، اداری و قضایی یا بین‌المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد. خواه این کشور مستقل، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد. بیست فوریه قرار است انگیزه‌ای باشد تا دولت‌های جهان فعالیت‌های خود را برای پیشبرد امر عدالت اجتماعی افزایش بدهند. به تشخیص اجلاس عمومی سازمان ملل، تکامل و توسعه کشورهای گوناگون، به عدالت اجتماعی، همبستگی، هماهنگی و برابری میان آن‌ها وابسته است و ارزش‌هایی چون عدالت اجتماعی و برابری حقوق، ارزش‌هایی بنیادین به شمار می‌روند. ارائه سند ۲۰۳۰ نمونه بارز اجرایی شدن این عدالت است. دولت‌های جهان برای این‌که بتوانند در کشورهای خود به جامعه‌ای برای همگان دست‌یابند، متعهد شدند ساز و کارهایی ایجاد کنند که عدالت اجتماعی را چه در محدوده ملی و چه در پهنه جهانی پوشش بدهد. آن‌ها وعده دادند که ثروت را در کشورهای خود عادلانه‌تر تقسیم کرده و امکان دسترسی همگان به نعمت‌های مادی را فراهم کنند. در اجلاس عمومی اعلام شد که رشد و توسعه بیشتر، می‌بایست برابری و عدالت اجتماعی بیشتر را ممکن سازد و یک جامعه عادلانه، جامعه‌ای برای همگان است. چنین جامعه‌ای پیش از هر چیز می‌تواند بر شالوده حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین سیاسی استوار باشد و همانطور که قبلاً هم اشاره کردم روز جهانی عدالت اجتماعی می‌بایست انگیزه‌ای باشد برای افزایش تلاش‌های جامعه بین‌المللی، در راستای از بین بردن فقر، ایجاد فرصت شغلی برای همگان، شرایط کار انسانی و دستمزد عادلانه، برقراری عدالت جنسیتی، دستیابی به رفاه اجتماعی و نهایتاً آن‌چه در قاموس سیاسی عدالت اجتماعی خوانده می‌شود. با این حال هنوز مسائل اجتماعی زیادی وجود دارد که باید مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد و من امیدوارم با برگزاری روز جهانی عدالت اجتماعی این مشکلات کم‌کم برطرف شوند. به همین منظور لازم هست یادآور بشوم که چگونه می‌توان عدالت اجتماعی را در هر جامعه ایجاد کرد. باید توجه داشته باشیم که ایجاد عدالت اجتماعی در هر جامعه‌ای به تغییر نگرش حاکمان، برنامه ریزان، مدیران اقتصادی و تک‌تک افراد جامعه بستگی دارد و چنین شرایطی زمانی به دست می‌آید که افراد جامعه به‌دور از تعصب‌ها و تبعیض‌ها و بر پایه ملاحظه‌های انسانی و عقلانی، روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه را بر اساس عدالت شکل دهند. روز جهانی عدالت اجتماعی به ما یادآوری می‌کند که همه ما باید دست به دست هم دهیم تا با مسائل اجتماعی که جامعه ما را فلج می‌کند مبارزه کنیم، باید قول بدهیم که همیشه صدای خود را علیه بی عدالتی اجتماعی بلند خواهیم کرد. بستن چشم بر روی مسائل اجتماعی هرگز راه‌حلی برای آن‌ها نخواهد داشت. این روز، یادآوری است به تک تک افراد جامعه که این وظیفه جمعی ماست که علیه بی عدالتی اجتماعی اقدام کنیم. ما باید در برابر بی عدالتی اجتماعی بایستیم تا این دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی تبدیل کنیم. جایی که عدالت انکار می‌شود، فقر اجرا می‌شود، جایی که جهل حاکم است و هر طبقه‌ای احساس می‌کند که جامعه توطئه‌ای سازمان یافته برای سرکوب، غارت و تحقیر آن‌هاست، افراد در امان نخواهد بود. ممکن است مواقعی برای جلوگیری از بی عدالتی ناتوان باشیم، اما هرگز نباید زمانی باشد که در اعتراض کوتاهی کنیم. گاهی اوقات، تنها راه رسیدن به عدالت این است که آن را برای خودمان در نظر بگیریم. سازمان ملل هر سال میزبان رویدادی برای بزرگداشت این روز و افرادی است که در تبدیل آن به آن چیزی که هست کمک کردند و باید توجه داشته باشیم که معلمان و والدین نیز باید از این روز برای آموزش ایدئولوژی‌های عدالت اجتماعی و چرایی اهمیت آن به کودکان خردسال در این دنیا استفاده کنند تا در نتیجه این آموزش‌ها نسل بعدی همان اشتباه نسل قبلی را مرتکب نشوند و درنهایت همه بتوانیم بدون ترس زندگی شاد، ایمن و کاملی داشته باشیم. برای بیشتر نشان دادن حساسیت این روز جهانی هر ساله سازمان ملل شعاری را به عنوان الگو مطرح می‌کند، بطور مثال شعار سال ۲۰۱۹: اگر صلح و پیشرفت می‌خواهید برای عدالت اجتماعی تلاش کنید و شعار سال ۲۰۲۰: پایان بخشیدن به نابرابری‌ها برای دستیابی به عدالت اجتماعی بود. با توجه به مواردی که بیان کردم می‌خواهم گریزی بزنم به وضعیت ایران تا ببینیم ایران که یکی از اعضای مجمع سازمان ملل هست عدالت اجتماعی را چگونه رعایت کرده است: یکی از شعارهای مهم مسئولین جمهوری اسلامی پس از انقلاب تحقق عدالت اجتماعی بوده است، اما نیم نگاهی به موضوعاتی ساده در جامعه نشان می‌دهد که ما تا ایجاد فرصت برابر برای شهروندان فاصله زیادی داریم. آیا امکانات شهرهای بزرگ و متوسط ایران، هم رده و یا نزدیک به سایر نقاط کشور هست؟ پس از چهل و سه سال هنوز شاهد آن هستیم که بخاطر عدم مسولیئت پذیری و نگاه‌ها و تفکرات و تصمیمات غیر کارشناسی بیشتر مسؤلین در بخش‌ها و قسمت‌های مختلف و برخی سازمان‌های نه تنها برخی مشکلات مرتفع نشده‌اند بلکه به بهانه‌های مختلف و ایجاد پروژه‌هایی با برنامه ‌ریزی‌های نادرست باعث هدر رفتن و وارد کردن خسارات مالی فراوان به حقوق مادی و معنوی مردم یا به عبارتی بیت‌المال شده‌اند. این همان قرار نگرفتن هر چیزی یا کسی در جای خود است. ولی برای درک بیشتر و پی بردن به حقایق واقعی و این‌که تا چه اندازه درجامعه ایران به حقوق مردم وشهروندان احترام گذاشته شده و یا چقدر در حق مردم درزمینه‌های مختلف اجحاف شده است می‌بایست به تعریف وتوضیح برخی واژه‌ها بپردازم تا به راحتی بتوانیم معنی واقعی عدالت و عدالت اجتماعی را در ایران درک کنیم. البته این موارد تنها برای توضیح واضحات است چرا که حداقل در این چند ماه اخیر بخش وسیعی از بی‌عدالتی‌های اجتماعی و فردی به معرض تماشای عموم رسیده است اگر بخواهیم بصورت ساده به رعایت حقوق اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ملت یا همان عدالت اجتماعی بپردازم بطور مثال می‌توان به مشکلات مردم برای دریافت تسهیلات از مراجعه به ادارات دولتی و نهادهای دولتی و بیمارستان‌ها و بانک‌ها گرفته تا برخورداری از خدمات و تسهیلات آموزشی و حمل و نقل و داشتن امکانات اولیه زندگی در یک شهر و روستا اشاره کرد، در خبری متوجه شدم که مردمی که در اثر زلزله خانه‌هایشان خسارت وارد شده به بنیاد مسکن مراجعه کردند و درخواست تسهیلات مسکن داشته‌اند، تنها مبلغی معادل ۱۵ میلیون برای بازسازی به آن‌ها تعلق گرفته البته به‌خوبی می‌دانم که همین مبلغ هم با مراحلی خاص پرداخت می‌شود ولی در هر حال گره‌گشا نبوده و وقتی به استاندار مراجعه کردند و گلایه من شده‌اند جناب استاندار بیان کردند که خب نگیرید، کسی مجبورتان نکرده است، این پاسخ یک مرجع هست برای دادخواهی به مردم بی پناه حادثه دیده و یا مقایسه کنیم کیفیت خدمات ارائه شده در شهرها وروستاهای دوردست به یک هموطن با خدمات ارائه شده در شهرهای بزرگ و یا به افراد سرشناس و متصل به عوامل دولتی و سیاسی که در مواردی هم با سوءاستفاده از رانت در زمینه‌های مختلف ازجمله دریافت خدمات بانکی و وام‌ها و اختلاس‌های وحشتناک امور خودشان را پیش می‌برند. این عدالت نیست که کودکان این آب و خاک در اغلب شهرستان‌ها بخصوص در سیستان و بلوچستان و شهرهای جنوبی و غربی کشور از نعمت مدرسه و مراکز بهداشتی و درمانی و مراکز تفریحی محروم بمانند و در سرما و گرما با کمبود امکانات آموزشی درنهایت قادر به ادامه تحصیل نباشند و در مقابل فرزندان و نزدیکان آقازاده‌ها با پول‌هایی که از ناکجا آباد به‌دستشان می‌رسد هزینه‌های تحصیل و زندگی و رفاه خود را در کشورهایی هم‌چون آمریکا و انگلیس و کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی بپردازند و البته بسیاری موارد دیگر که همگی به‌خوبی از آن‌ها مطلع هستید. سرکشی به بیمارستان‌های دولتی بخصوص تأمین اجتماعی و مراکز خصوصی نیز میزان ایجاد فرصت درمانی مناسب برای همه اقشار جامعه را مشخص می‌سازد. نحوه برخورد کارکنان و پزشکان بخش دولتی، میزان نظافت و تمیزی افراد و بخش‌ها و همچنین کیفیت رسیدگی به افراد، همه ناظر این قضیه هستند که افراد دارای تمکن مادی، شایسته امکانات درمانی و شانس زنده ماندن بیشتری نسبت به سایر افراد جامعه خواهند داشت، به عنوان نمونه دوباره به همین زلزله‌ایی که در خوی ایجاد شد اشاره می‌کنم و نحوه برخورد مسئولین با مردم که به‌جای ایجاد تسهیلات برای زلزله زدگان با ماشین آب پاش در آن هوای سرد مردم را مورد تفضل قرار دادند. آموزش همگانی، بهداشت و خدمات اجتماعی، زمینه رشد و ارتقاء اجتماعی، بهداشت روانی و همچنین فرصت تحصیلات عالیه باید برای همه افراد جامعه آماده و میسر باشد. به عبارتی فرصتهای اجتماعی باید برای همه یکسان باشد، در چنین فضایی عدالت اجتماعی مفهوم خواهد داشت. در حالی‌که همه‌گان به خوبی می‌دانیم جوانان ایرانی حتی در انتخاب و یافتن شغل‌های حداقلی با تبعیض‌های آشکاری مواجه‌اند. در زمینه تحصیلات دانشگاهی هم با چنین مشکلات تبعیض‌آمیزی دسته و پنجه نرم می‌کنند که یکی از موارد ستاره دار شدن دانشجویان و یا حذف دانشجویان از جمله دانشجویان بهاییست که گویا این افراد جزعی از جامعه نیستند. عدالت اجتماعی که پیش نیاز توسعه همه جانبه است، با آموزش و تغییر بافت فرهنگی مردم، رشد نگاه برابر انسان‌ها به یک‌دیگر و پرهیز از بحث خودی و غیرخودی، قومیت‌گرایی، ایجاد سیستم‌های متمرکز و در نهایت ارائه مناسب خدمات اجتماعی مبتنی بر مالیات مردم، تحقق خواهد یافت. در سیستمی که عده‌ای خود را برتر و وارسته‌تر از دیگران بدانند و خاندان حاکمیتی ایجاد گردد، تحقق عدالت امکان پذیر نخواهد بود. در یک جامعه عدالت محور، همواره امکان رشد افراد و شرکت‌های نوپا وجود خواهد داشت و در این راه تنها استعداد و تلاش انسان‌ها حرف اول را خواهد زد. که متأسفانه ما تا ایجاد چنین جامعه‌ای، راهی طولانی در پیش داریم. چهره خیابان‌ها، کودکان کار، واحدهای آپارتمانی با متراژ کمتر از ۵۰ متر و زندگی سخت اقشار مختلف ایرانی و بسیاری از نمودهای اجتماعی دیگر، نشان از این دارد که عدالت در جامعه ایرانی در عمل هنوز واژه‌ای غریب و برای درصد بالایی از شهروندان ایرانی یک رؤیا است که هر از گاه و صرفاً در مقاطعی چون موسم انتخابات و یا سخنرانی‌ها، طرح می‌شود. به امید روزی که در آینده نزدیک با یک مدیریت عدالت محور و عدالت‌گستر به همت وطن‌پرستان و خدمت‌گذاران کارشناس و متخصص از همین سرزمین، ایرانی شاد و آباد و جامعه‌ای سرشار از عدل و عدالت را شاهد باشیم.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق اعتراض (بارداشت‌ها) آغاز گردید: در ابتدا آقای بهنام شیرمحمدی بیان کردند: امروز روز صدوسی‌ویکم از اعتراضات ایران است و با تمام این سرکوب‌ها این اعتراضات همچنان ادامه دارد. نمونه‌هایی دیدیم مانند جناب فرهاد میثمی که برای حقوق هزاران انسان خودش را در خطر انداخت و این آگاهی و شجاعت تکثیرشدنی‌ است. آگاهی زنجیره‌وار را در این جنبش به وضوح دیدیم. آقای گلستانجو بیان کردند: ما هنوز خانواده‌هایی داریم که بر اساس تفکراتی که دارند با جوانان این جنبش هم‌سو نیستند. این افراد نیز از کودکی جامعه آن را از آگاهی دور کرده و اعتراض را برای این افراد راهی اشتباه برشمردند. این جنبش نسبت به اعتراضات قبل از خود درصد بیشتری از همبستگی به خود دیده، اما هنوز که هنوز است جامعه یکدست نیست و این ریشه در جامعه‌ای دارد که درصدی از افراد میانسال کشور ما در همین جامعه بزرگ شده‌اند و از همبستگی بیم دارند. تمام این ترس‌ها با امیدواری ازبین می‌رود و از بین رفتن این دولت تنها با همبستگی مردم محقق می‌شود. آقای شفایی ادامه دادند: حق اعتراضات تا قبل از این جنبش دو حالت داشت. یکی حق اعتراضات صنفی، دیگری حق اعتراضات عمومی. حق اعتراض صنفی مانند اعتراضات معلمان، مال‌باختگان و کارگران. که حتی این اعتصابات هم با بازداشت و سرکوب مواجه می‌شوند. دلیل این جنبش حق‌خواهی است در همه زمینه‌ها. این جنبش یک حق‌خواهی عمومی ‌است. که باعث یک اتفاق بسیار خوب شده است و به دلیل ناآگاهی که هنوز وجود دارد گروه‌های صتفی وارد نشده‌اند. هستند صنف‌هایی که اعتصاب کرده‌اند اما برای وقوع تغییر، این اعتصابات هم‌گام نیستند. این تک‌صدایی باید یک صدای بلند باشد تا تغییر رخ دهد. آقای احمدی‌خواه بیان کردند: در این اعتراضات دو نگرش را شاهدیم. یکی نگرش حکومت که بر این اساس است که خود را نماینده خدا می‌بیند و نتیجه ان اعدام و سرکوب مخالفان است. نگرش مردم نیز نگرش صنفی است. اکثراً فقط گروه خود را می‌بینند در صورتی که این مشکل باید به‌طور کل دیده شود. بسیاری از گروه‌ها سکوت کردند در طی روزهای اخیر و در پس آن دوباره صدای جنبش به سوی خوابیدن می‌رود. مشکلات مردم بدون این تغییر بهبود پیدا نمی‌کند و دوباره با بازی‌های حکومتی سرگرم شده‌اند و مثل اوایل این جنبش، اعتراضی ندارند. آقای بازداران ادامه دادند: جوانانی که در این جنبش بپا خواستند حتی سنین کم، اگر صحبت‌هایشان را گوش کنیم متوجه می‌شویم این تفکر و روشن فکری این جوانان را ما نمی‌توانیم به طور کامل درک کنیم. این جامعه برای این جوانان قطعاً مانند زندان است و وقتی ذهنیتی که در ذهنشان است را بیان می‌کنند با این نوع از سرکوب مواجه می‌شوند و حتی کشته یا اعدام می‌شوند. شاهد بودیم که کودکان و جوانان کم سن و سال در این جنبش زندگی خود را باختند و شجاعت این جوانان برای ما نسل گذشته، تعجب‌آور است. با دیدن این شجاعت‌ها امید تغییر برای تمامی مردم زنده است.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه: آقای سیاوش نوروزی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان محمد گلستانجو، احسان احمدی‌خواه، ادمین‌ها: غزاله‌السادات ابطحیی و دیگر همکاران آقایان: صادق نوری، اسد اکبری و دیگر دوستانی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت ۱۸:۰۲ اعلام نمودند.

 

 

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق محیط زیست ۱۰ فوریه ۲۰۲۳

مینا آقابیگی

جلسه سخنرانی ‌کمیته دفاع از حقوق محیط زیست در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۲۳ مصادف با ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ در ساعت ۱۸:۳۰ به وقت اروپای مرکزی ‌با حضور مسئول و اعضای ‌کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای‌ کاوه قزلباش ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: آقای اصغر خدابنده سامانی کنوانسیون بین‌المللی حمایت از پرندگان مفید برای کشاورزی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ایراد کردند: خطر جدی کاهش یا نابودی تنوع زیستی وحیات وحش در قرون ۱۹ و۲۰ زمینه های توسعه‌ای فراوانی را در غالب عرف‌ها، رویه‌های قضایی واسناد بین‌المللی برای حقوق بین‌الملل محیط زیست فراهم نمود. بدین سان نیاز به توسعه همکاری‌های بین‌المللی، منطقه‌ای وجهانی بین دولت‌ها وتشویق به توسعه استفاده از تکنیک‌های حفاظتی وحمایتی ویژه برای حفاظت از حیات وحش مورد تأکید غالب این رویه‌ها واسناد بود. مقدمه. ۱- برخی تعاریف مفید اکولوژی مطالعه علمی عناصر زنده و روابط آنها با یکدیگر و محیط زیست است، بیولوژیست٬ها برای راحتی خود ارگانیسم‌ها را به گروه‌هایی طبقه‌بندی نموده‌اند. مانند پستانداران و… ۲- نام‌های حیوانات و حقوق اغلب توصیف بیولوژیکی از گونه‌های حیوانی با توصیف حقوقی آنها متفاوت است و از مجموعه‌ای از اصطلاحات حقوقی برای اشاره به محدوده‌ی وسیعی از گونه‌های بیولوژیکی استفاده می کنند که ممکن است منجر به برخی سردرگمی‌ها شود. برای مثال اصطلاح حیوانی در بیولوژی اشاره به همه گونه‌های حیوانی می نماید اما در حقوق اغلب شامل پرندگان می‌شود همچنین تعریف ماهی ممکن است منجر به برخی مشکلات شود برای نمونه در برخی قوانین اصطلاح ماهی دریا شامل سخت‌پوستان و نرم‌تنان می‌شود در حالی که از لحاظ جانورشناسی آنها متعلق به شاخه دیگری هستند. حقوق نام‌های علمی ارگانیسم‌ها را در جهت تعیین ویژگی‌های آنها مورد شناسایی قرار داده است و از لحاظ نظری این نام‌ها باید در هر کشوری از جهان یکسان باشند. ۳ مروری تاریخی بر توسعه حقوق مربوط به حمایت از حیات وحش بسیاری از تلاش‌های اخیر برای توسعه قواعد حقوق بین‌الملل محیط زیست در راستای حمایت از حیات وحش اغلب ماهی‌ها، پرندگان و فوک‌ها قرار دارد و توسعه‌های حقوق بین‌الملل در این حوزه در قرون هجده و نوزده بر مبنای یافته‌های تحقیقات علمی بوده است. نگرانی برای گیاهان و جانوران جانورانی که مربوط به ما می‌شد با رشد صنعتی شدن و استفاده از منابع معدنی مصادف گردید که منجر به تصویب قوانین ملی برای حمایت از محیط زیست گردید. همکاری بین‌المللی برای حمایت از گونه‌های پرندگان مهاجر مورد نیاز بود در سال ۱۸۷۲ سوئیس یک کمیسیون قاعده‌گذار بین‌المللی را برای حمایت از پرندگان پیشنهاد داد. در سال ۱۸۸۴ کمیته بین‌المللی پرنده‌شناسی برای امضاء معاهده تأسیس گردید و کنوانسیون حمایت از پرندگان مفید برای کشاورزی در سال ۱۹۰۲ به تصویب رسید، و در سال ۱۹۰۵ اجرایی شد. این کنوانسیون بر مبنای تکنیک‌هایی از قواعدی قرار دارد که هنوز امروزه مورد استفاده قرار می‌گیرد. تضمین حمایت کامل از گونه‌های پرندگان خاص. ممنوعیت کشتن آنها، تخریب یا گرفتن لانه‌ها، تخم‌ها یا مکان‌های زاد و ولد آنها. استفاده از روش‌های خاص شکار یا کشتن کنوانسیون ۱۹۰۲ برخی استثناءها مربوط به تحقیق علمی و زاد و ولد یا نمونه‌برداری را اجازه می‌دهد که این رویکرد در بسیاری از اسناد اخیر نظیر کنوانسیون ۱۹۷۹ برن و کنوانسیون ۱۹۹۲ تنوع زیستی CBD منعکس است. در سال ۱۹۲۲ کمیته بین‌المللی برای حمایت از پرندگان ICPB که بعداً شورا نامیده شد اقدام به تثبیت و برجسته نمودن شناسایی برای ترکیبات نهادی که لازم بود را در جهت پی‌ریزی قواعد معاهده‌ای نمود. این کمیته در راستای هدف توسعه مسائل بین گروه‌های حمایت از پرندگان در ایالات متحده و اروپا و با هدف تحقیق هماهنگی‌های فراملی بیش از هماهنگی‌های بین‌المللی اقداماتی را انجام داد. این امر به معنای اجتناب از تجاوز به حاکمیت دولت‌ها بود. اولین معاهده‌ای که برای حمایت از حیات وحش در منطقه خاصی طراحی شد مربوط به کنوانسیون منطقه‌ای آفریقا درسال ۱۹۰۰ بود که به دنبال حفاظت از حیات وحش در مستعمرات آفریقایی دولت‌های اروپایی بود. بخش دوم تنوع زیستی. مقدمه حقوق در حوزه حفاظت از تنوع زیستی، شامل گیاهان، جانوران و تنوع میان ارگانیسم‌های زنده و اجتماعات اکولوژیکی غیرمسکونی به عنوان اولین منطقه حفاظت شده جهان شروع به ایجاد پارک ملی یاسمیت در کالیفرنیا نمود. تنوع ژنتیکی به معنای تنوع ژن‌ها میان گونه‌ها. تنوع گونه‌ای به معنای تنوع گونه‌ها در یک منطقه تنوع اکوسیستمی به معنای تنوع اکوسیستم‌ها در یک منطقه تهدیدات تنوع زیستی از منابع مختلفی ناشی می‌شوند. جنگل‌زدایی مناطق گرمسیری اغلب به عنوان یکی از موضوعات اساسی به شمار می‌رود اما این امر تهدیدات جدی دیگری را نیز به دنبال دارد تخریب جنگلهای مناطق معتدل، تالاب‌ها و صخره‌های مرجانی، تخریب طبیعت و از دست رفتن تنوع زیستی از طریق فعالیت‌های مستقیم انسانی شکار، جمع‌آوری و تعقیب و فعالیت‌های غیرمستقیم انسانی تخریب زیستگاه، تغییر کاربری برای اهداف کشاروزی، صنعتی و سایر فعالیت‌هاعلاوه بر این تخریب و از دست رفتن سکونتگاه‌ها تنها آثار و عواقب اکولوژیکی ندارد. بلکه آثار اقتصادی، پزشکی و کشاورزی یکی از آنهاست که با مفاهیم عمیق اخلاقی و زیبایی شناسانه همراه است. دلایل مربوط به حفاظت از طبیعت و تنوع زیستی اساساً در سه حوزه مطرح هستند. ۱ -امکانات تنوع زیستی و منابع بالقوه و بالفعل تنوع زیستی غذا، مواد خام مربوط به داروسازی و دیگر مواد ارزشمند است که ماهی‌گیران را تحت حمایت قرار می‌دهد، شرایط خاک و غیره. ۲- مشارکت‌های مربوط به تنوع زیستی برای نگهداری بیوسفر در شرایطی که انسان و سایر زیست‌ها را حمایت کند. ۳- تنوع زیستی ارزشی است که برای دلایٔل غیرعلمی و امری که دارای ویژگی اخلاقی و زیبایی‌شناسانه است نگهداری می‌شود. در سال ۱۹۹۳ هفت نوع از زیستگاه‌های غنی از گونه، که به صورت ویژه در معرض تهدید بالایی قرار داشته‌اند شناسایی گردید. جنگل‌های مناطق معتدله، جنگل‌های مناطق گرمسیری، تپه‌های مرجانی، مناطق آب‌وهوای مدیترانه‌ای، جزایر، دریاچه‌های آب شیرین …، مناطق دارای تراکم بالای محصولات در گزارش مشابهی ریشه دلایل از دست رفتن تنوع زیستی در این مناطق موارد ذیل شناخته شد. رشد جمعیت و افزایش مصرف منابع، بی‌توجهی به گونه‌ها و اکوسیستم‌ها، اعمال سیاست‌های ضعیف، تأثیرات سیستم تجارت جهانی، عدم کفایت توزیع منابع، قصور در محاسبه کامل ارزش تنوع زیستی. این امر منطقی است که رویکردهای حقوقی برای جلوگیری از ورود آسیب به تنوع زیستی تنها متمرکز بر آسیب به زیستگاه‌ها و گونه‌ها نیست، حوزه مقدم برای عمل، البته در خصوص دلایل ریشه‌ای حقوق ممکن است برخی تأثیرات دیگر را داشته باشد. برعکس این امر، عدم سازماندهی و اتخاذ طریق خاصی برای ادامه آسیب به تنوع زیستی نادیده گرفته شده است و موفقیت‌های محدودی نیز بدست آمده است. به عنوان نتیجه وابستگی بین گونه‌ها، سکونتگاه‌ها و اکوسیستم‌ها هر کدام از ابزارها که آزمایش شود دارای عواقب و آثار بر هر کدام از سکونتگاه‌ها یا گونه‌ها تلقی خواهد شد، برای مثال اقداماتی که برای حمایت از جو یا جلوگیری از آلودگی دریایی اتخاذ می‌شد ممکن است منافع تنوع زیستی و سکونتگاه‌ها و گونه‌های خاص را به همراه نداشته باشد. به هر حال تلاش برای طبقه‌بندی حقوق بین‌الملل برای حفاظت از تنوع زیستی در سه حوزه ذیل مفید خواهد بود. ۱- آن دسته از معاهداتی که به صورت بالقوه قابل اعمال در خصوص همه گونه‌ها و سکونتگاه‌های روی زمین است که شامل کنوانسیون ۱۹۷۳ مربوط به تجارت بین‌المللی گونه‌های در معرض خطر انقراض سایتیس و کنوانسیون ۱۹۹۲ تنوع زیستی CBD می‌شود. ۲- تعهدات قابل اعمال در خصوص کلیه گونه ‌و سکونتگاه‌ها در یک منطقه خاص. ۳- معاهدات و سایر موافقتنامه‌های بین‌المللی قابل اعمال در سطح منطقه‌ای و جهانی که هدف آنها حفاظت از سکونتگاه‌ها یا گونه‌های ویژه است. این امر شامل تلاش‌های قاعده‌ساز بین‌المللی برای ظهور حفاظت از گونه‌ها وسکونتگاه‌های ذیل است تالاب‌ها، جنگل‌ها، گیاهان، خاک و زمین، منابع زنده دریایی. ۴- تکنیک‌های حقوقی تکنیک‌های حقوقی گوناگونی برای توسعه حفاظت از هر کدام ازسه دسته اشاره شده در فوق استفاده می‌شود، قواعد بین‌المللی حفاظت از این گونه‌ها شامل تکنیک‌ها و مکانیزم‌های ذیل می‌شود: ۱- تأسیس مناطق حفاظت شده، ۲- ممنوعیت‌ها یا مقررات مربوط به شکار گونه‌های خاص. ۳- معین نمودن فصول یا دیگرموقعیت‌های زمانی در مواردی که شکار گونه‌ها مجاز اعلام شده است. ۴- قاعده‌مند کردن شکار یا استفاده، مشروط بر رعایت محدودیت‌های استانداردهای کلی که معقول، بهینه یا قاعده‌منده است. اصل استفاده پایدار: ۵- ممنوعیت‌ها یا مقررات مربوط به تجارت بین‌المللی گونه‌ها مانند سایتیس. ۶- مشخص کردن سهمیه برای شکار گونه‌ها. ۷- مدیریت سکونتگاه‌ها. ۸- مدیریت اکوسیستم‌ها. ۹- ممنوعیت روش‌ها و ابزارهای خاص شکار. برای مثال ماهیگیری انبوه و کلی. ۱۰- ممنوعیت ابداع گونه‌های جدید یا بیگانه. از میان همه اینها اولین منطقه حفاظت شده تأسیسی و قدیمی‌ترین و گسترده‌ترین آنها که مورد استفاده واقع می‌شود از طریق حفاظت درمحل situex در باغ وحش‌ها، باغ‌های گیاه‌شناسی، بانک‌های ژن و آکواریوم‌های علمی است. تکامل تلاش‌های سنتی در مدیریت حفاظت چندان موفقیت‌آمیز نبوده است. به هر حال با یک سرعت متوسط انقراض گونه‌ها شروع به رشد نموده است. اهداف اخیر ملاحظات اقتصادی، اکولوژیکی، فرهنگی و مدیریتی را در سطح منطقه‌ای کامل می‌کنند مانند پارک بزرگ دریایی باریر ریف در استرالیا و پارک منطقه‌ای آدایرونداک در ایالت نیویورک. علی‌رغم این پیشرفت‌ها قواعد حقوق بین‌الملل پیش از اینکه این رویکردهای نو را بتوانند به صورت کافی در سیستم قانونگذاری بین‌المللی کامل نمایند، نیاز به تغییر دارند. خلاصه‌ای از ماده‌های قانون شکار و صید مصوب ۱۳۴۷/۰۳/۱۶ و اصلاح شده مصوب ۱۳۵۳/۱۰/۳۰ و ۱۳۷۵/۰۹/۲۵ در ۳۲ ماده. ماده۱- برای حفظ و حمایت و تکثیر جانوران وحشی سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل می‌شود، الف- تعیین محدودیت‌ها ممنوعیت‌های زمانی و مکانی شکار و صید و حدود پارک‌های ملی و مناطق حفاظت شده و قرق‌های اختصاصی، ب- تعیین انواع اسلحه و وسایل ممنوع شکار و صید، ت- تعیین انواع جانوران وحشی و حیوانات حمایت شده و حفاظت شده و در معرض خطر انقراض و جانوران زیانکار، پ- تعیین بهای جانوران وحشی از لحاظ مطالبه ضرر و زیان، ت- تنظیم و اجرای مقررات شکار و صید بر اساس هدف‌های مندرج در این قانون، ث- حفظ و نگهداری شکارگاه‌ها و فضای حیاتی جانوران وحشی و حمایت آنها در برابر گرسنگی و تشنگی و صید و شکار بی‌رویه و عوامل و حوادث نامساعد جوی و طبیعی مانند حریق جنگل و مراتع و سیل و طغیان رودخانه‌ها و بیماری‌های واگیر و مسمومیت نباتی و امثال آن، ج- فراهم آوردن موجبات و محیط مساعد جهت تکثیر و پرورش جانوران وحشی، ث کوشش در اصلاح نژاد جانوران وحشی، چ- بررسی و تحقیقات علمی درباره جانوران وحشی، ح- ایجاد پارک‌های ملی و مناطق حفاظت شده و موزه‌های حیوان‌شناسی، خ- تشویق اشخاص حقیقی و حقوقی به تأسیس باغات وحش و آبگیرها و حوضچه‌ها جهت پرورش ماهی و پرندگان شکاری از طریق راهنمایی‌های فنی، د- تنظیم و اجرای برنامه‌های آموزشی به منظور برانگیختن حس حیوان‌دوستی و حفاظت منابع طبیعی در کشور و تجهیز و تنویر افکار عمومی در این زمینه، ذ- همکاری با سازمان‌های مربوط به جنگل و مراتع و خاک و آب به منظور حفظ منابع طبیعی کشور، ر- همکاری با سازمانهای مشابه خارجی و بین‌المللی به منظور حفظ و حمایت جانوران وحشی و مهاجر در حدود تعهدات متقابل. ماده ۷ خرید و فروش، تکثیر و پرورش و صدور و ورود حیوانات وحشی و اجزای آنها که غیر بومی ایران بوده و از خارج به کشور وارد شده و یا از قبل در کشور تکثیر و پرورش یافتهاند با کسب پروانه و یا اجازه از سازمان مجاز می‌باشد. حبس از یک ماه تا سه سال برای جرایم به شرح زیر: ۱- شکار و صید در فصول و ساعات ممنوع مقرر، ۲- مبادرت به شکار و صید در مناطق ممنوع و یا خلاف محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی قانونی. ۳- شکار و صید با وسایل و از طرق غیرمجاز و یا شکار با استفاده از اسلحه دیگران. ۴- تخریب چشمه‌ها و آبشخور حیوانات در مناطق حفاظت شده و پناهگاه‌های حیات وحش. ۵- اقدام به صدور و ورود حیوانات وحشی این قانون به صورت غیرمجاز. ۶- شکار و صید جانوران وحشی حمایت شده بدون داشتن پروانه ویژه. ۷- شکار و صید در مناطق حفاظت شده و پناهگاه‌های حیات وحش بدون تحصیل پروانه ویژه و صید غیرمجاز در رودخانه‌های حفاظت شده. ۸- از بین بردن تعلیف و تخریب در پارک‌های ملی و آثار طبیعی ملی و هر گونه تجاوز و فعالیت غیرمجاز در این گونه مناطق، ۹- آلوده نمودن آب رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و تالاب‌های حفاظت شده، چشمه‌ها و آبشخورها به موادی که باعث آلودگی آب و از بین رفتن آبزیان شود. ۱۰- شکار جانوران وحشی کمیاب و در معرض خطرانقراض از قبیل جیبیر، گورخر، گوزن زرد ایرانی، یوزپلنگ، تمساح کروکودیل، هوبره و میش مرغ. ۱۱- شکار در پارک‌های ملی. ۱۲- شکار، صید و یا کشتار جانوران وحشی با استفاده از سموم و مواد منفجره و امثال آن و شکار به صورت تعقیب با استفاده از وسیله نقلیه موتوری و همچنین کشتار آنان به طریق جرگه و محاصره دسته‌جمعی. ۱۳- مبادرت به اقداماتی که موجبات آلودگی آب دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان با مواد غیرنفتی را فراهم آورده و باعث مرگ‌ومیر آبزیان یا به خطر افتادن محیط زیست آنان شود. ۱۴- ایجاد یا فراهم کردن مقدمات آتش‌سوزی در پارک‌های ملی و آثار طبیعی ملی و مناطق حفاظت شده یا پناهگاه‌های حیات وحش بر اثر بی‌مبالاتی یا عدم رعایت مقررات محیط زیست و یا تخلف از نظامات دولتی. تبصره ۲: هر کس مبارت به زنده‌گیری، شکار، خرید، فروش، حمل، نگهداری و صدور پرندگان شکاری از قبیل شاهین، بحری، بالابان و دلیجه کند علاوه بر محکومیت به حداکثر مجازات حبس مقرر در این ماده به جزای نقدی نیز محکوم می‌گردد. نقش مفید پرندگان در طبیعت و کشاورزی و زندگی انسان. در واقع، روز جهانی پرندگان به عنوان تعطیلات کودکان در سال ۱۸۹۴ در شهر کوچک آمریکای شهر نفتی پنسیلوانیا به ابتکار معلم محلی چارلز بابکوک شکل گرفت. با حمایت مطبوعات و مردم، این تعطیلات به زودی در سراسر ایالات متحده جشن گرفته شد. روز جهانی یا جهانی پرندگان در سال ۱۹۰۶ پس از امضای کنوانسیون حمایت از پرندگان در پاریس ایجاد شد و هر ساله با حمایت یونسکو برگزار می‌شود. در کل حدود ۸۵۰۰ گونه پرنده در کره زمین وجود دارد. که از این تعداد۵۳۴ گونه در ایران زندگی می‌کنند که از این تعداد حدود۳۲۰ گونه در ایران زاد و ولد می کنند. نقش مفید و مثبت پرندگان در امور کشاورزی با تغذیه از حشرات مضر که آفات مهم کشاورزی هستند، بسیار بیشتر و قابل توجه تر از نقش تخریبی آنان است. مثلاً افراد یک خانواده از پرنده چرخ ریسک سرآبی که در یک سال تولید می‌گردند، قادرند سالانه بیش از ۲۰ میلیون حشره مضر وآفت کشاورزی را نابود کنند و در جهان ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تن در سال. بومی نقش مهمی در کنترل طبیعی آفات ایفا می‌کنند. پرنده‌ها فقط دانه نمی‌خورند بلکه برای دریافت پروتیٔین از حشرات نیز تغذیه می‌کنند پرنده‌ها اکوسیستم ایجاد می‌کنند و حیوانات دیگر را نیز به زمین شما می‌کشانند. اکوسیستم طبیعی به حفظ کیفیت خاک کمک می‌کند. با کاشت گیاهان بومی هر منطقه در زمین‌تان، پرنده‌ها را به سمت گیاهان خود بکشید و منبع آبی برای آنها بگذارید چون پرنده‌ها به آب نیاز دارند. گیاهان بومی تخم، میوه و به طور کلی خوراک محبوب پرندگان را در اختیار آنها قرار می‌دهند. چرا که سالیان سال این پرندگان با گیاهان منطقه سازگاری داشته و با هم به تکامل رسیده‌اند. پاکسازی طبیعت از فضولات و حشراتی که باعث خرابی محصولات کشاورزی می‌شود را می‌توان از فواید مهم دیگر پرندگان در زندگی ما انسانها دانست. پرندگان از جنگل‌ها، مزارع، باغ‌ها و باغ‌های سبزیجات ما در برابر حشرات مضر محافظت می‌کنند، موش‌هایی که حدود یک چهارم محصول را می‌خورند، درختان میوه را در باغ می‌جوند و به حفظ ثمرات کار انسان کمک می‌کنند. اگر در منطقه‌ای شاهد حضور پرندگان و تحرک و نشاط آنها هستیم می‌توانیم امیدوار باشیم که آب و هوای آن منطقه سالم و مناسب است که توانسته میزبان پرندگان باشد و محل مناسبی برای عبور آنها به حساب آید. به عنوان مثال، پرندگان مهاجری که فصل به فصل مناطق خود را تغییر می‌دهند اگر در یک فصل کوچ کمتری به منطقه داشته باشند به عنوان یک هشدار برای محیط زیست تلقی می‌شود. چراکه ناسالم و نامناسب بودن محیط زیست علت اصلی عدم کوچ یا کمتر شدن آنها در فصل بوده است. همچنین کشاورزان نیز از این اطلاعات استفاده خواهند کرد که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم. عدم کوچ پرندگان فصلی به کشاورزان این هشدار را می‌دهد که زمین‌های آنها از نظر حاصلخیزی دچار مشکل شده یا منابع کافی برای رشد محصولات را ندارد. از طرفی تالاب‌ها و منابع آبی منطقه نیز در صورتی که سالم و پربار باشند پذیرای پرندگان مهاجر هستند و همین مهاجرت نشان از سلامتی منابع آبی و ذخایر آب کافی دارد. اگر در منطقه‌ای پرندگان حضور نداشته باشند یکی از مواردی که مشاهده خواهد شد حمله ملخ‌هاست. حتماً تاکنون اخبار زیادی را همه ساله شنیده‌اید که ملخ‌ها از یک منطقه‌ای وارد زمین‌ها می‌شوند و آسیب‌های زیادی به مزارع و محصولات کشاورزی وارد می‌کنند. این نشان دهنده این است که محیط زیست آن منطقه، ناسالم است و پرندگان کمتری در آنجا حضور دارند. متأسفانه چند سالی است در ایران نیز ملخ‌ها از مناطق جنوبی وارد کشور می‌شوند و تا مرکز ایران پیشروی می‌کنند. همه این اتفاقات هشداره‌یی هستند که نشان می دهند محیط زیست در حال تخریب شدن است. علاوه بر اینکه پرندگان آفت‌ها را از بین می‌برند، در گرده‌افشانی و بارورشدن محصولات کشاورزی نیز نقش بسیار مهمی دارند. پرندگان به منتشرشدن دانه گیاهان و میوه‌ها، گرده‌افشانی گیاهان. هنگامی که حرف از گرده‌افشان‌ها به میان می‌آید به یاد زنبورها و پروانه‌ها می‌افتیم، اما گرده‌افشان پرندگانی مانند مرغ مگس‌خوار و ماه عسل نیز سهم بزرگی در گرده‌افشانی دارند، به ویژه در ارتفاعات یا آب و هوای گرم. به عنوان مثال، در آفریقای جنوبی، تقریباً یک چهارم گونه‌های مریم گلی گرده‌افشانی می‌شوند. این گونه گل‌ها فاقد رایحه هستند، زیرا پرندگان از حس بینایی نسبت به بو بیشتر استفاده می‌کنند. نقش آنها به عنوان گرده‌افشان مستقیماً به نفع ماست. حدود ۵درصد گیاهانی که انسان برای غذا یا دارو استفاده می‌کند توسط پرندگان گرده‌افشانی می‌شود و وقتی این فرآیند انجام نشود، نتایج بزرگی در پی دارد. به نظر می‌رسد ۳۱ گونه گل زنگوله هاوایی همراه با پرندگانی که آنها را گرده‌افشانی کرده‌اند، منقرض شده‌اند. همچنین بعضی دانه میوه‌ها را برای خوراک زمستان در زمین پنهان می‌کنند از اینکه دوباره آنها نمی‌توانند پیدا کنند. این دانه در مناطق مختلف در بهار سبز می‌شوند و به این ترتیب پرندگان در گسترش، ساحه سبز و پاکسازی طبیعت و جلوگیری از انتشار بیماری‌ها و آلودگی‌ها در محیط زیست نیز نقش دارند. ممکن است دیدن کرکس‌هایی که بالای سر لاشه می‌چرخند منجر کننده باشد، اما هم سرعت رسیدن آنها به طور معمول در عرض یک ساعت پس از مرگ و هم دقت آنها در کارشان باعث ارزش آنها می‌شود. ممکن است چند روز طول بکشد تا سایر لاشخوران با کارایی کمتری مانند سگ‌های وحشی یا موش صحرایی، برای برداشتن بقایای حیوانات وارد شوند و به همین دلیل با ماندن اجساد روی زمین بیماری‌های کشنده مانند هاری و سل گسترش یابد. در طول عمر خود، یک کرکس خدمات دفع زباله با ارزش حدود ۱۱۶۰۰ دلار آمریکا را ارائه می‌دهد. به دنبال فروپاشی کرکس‌های آسیا، جمعیت سگ‌های وحشی. ۵.۵ میلیون نفر افزایش یافت، هاری گسترش یافت و منجر به مرگ ۴۷۳۰۰ انسان شد. هنگامی که پرندگان سفر می‌کنند، دانه‌هایی را که خورده‌اند با خود می‌برند و آنها را از طریق فضله پراکنده می‌کنند. آنها گیاهان را به اکوسیستم‌هایی که از بین رفته‌اند باز می‌گردانند و حتی گیاهان را از طریق دریا به توده‌های زمینی جدید منتقل می‌کنند. پرندگان به شکل‌گیری زندگی گیاهی که در اطراف خود و در سراسر جهان می‌بینیم کمک کرده‌اند. زیستگاه‌هایی مانند جنگل‌ها، باتلاق‌ها و علفزارها روی زندگی افراد کل کره زمین تأثیر می‌گذارند، حتی کسانی که صدها مایل دورتر از آنها زندگی می‌کنند. آنها کربن را ذخیره می‌کنند، آب و هوا را پایدار نگه می‌دارند، اکسیژن هوا را تأمین می‌کنند و آلاینده‌ها را به مواد مغذی تبدیل می‌کنند. اما بدون پرندگان، بسیاری از این اکوسیستم‌ها ممکن است وجود نداشته باشند. پرندگان تعادل لطیف بین گیاه و گیاه‌خوار، درنده و طعمه را حفظ می‌کنند. یک مثال عالی، شوره‌زارهای جنوب شرقی ایالات متحده آمریکا است، جایی که گیاه گنبد شکوفا می‌شود، آب محلی را تصویه می‌کند و از سواحل در برابر فرسایش دریا محافظت می‌کند. کرکس بوقلمون حس بویایی شگفت‌انگیزی دارد، مخصوصاً به بوی لاشه‌ای که از آن تغذیه می‌کند حساس است. این مهارت توسط تعمیرکاران خطوط لوله زیرزمینی استفاده می‌شود. سوخت فراری بوی لاشه می‌دهد، بنابراین کرکس‌ها به همین نقطه سرازیر می‌شوند و به مهندسان می‌گویند که کجا حفاری کنند. بنابراین پرندگان نقش بسیاری مفیدی هم در کشاورزی، در طبیعت، در آرامش زندگی انسان و حتی در صنعت دارند. ولی متأسفانه به دلیل سوء مدیریت در ایران پرندگان و در مجموع حیات وحش و تنوع زیستی و همچنین محیط زیست درمعرض خطر جدی می‌باشد. خطرات و نقص قانون در مورد پرندگان. شکارجهت فروش و به عنوان استفاده از گوشت آن. قاچاق به صورت زنده‌گیری به خصوص پرندگان شکاری مانند قرقی و قوش و تخریب محل زندگی جهت کشاوزی و توسعه شهری و… آسمان خراش‌ها، برج‌های تلویزیون و دیگر ساختمان‌های مرتفع موانعی مرگبار برای پرندگان مهاجر هستند. نشت نفت در دریا باعث مرگ بسیاری از پرندگان آبزی می‌شود. آلاینده‌های طبیعی موادی هستند که دائماً در طبیعت وجود دارند. مواد پلاستیکی بیشتر برای پرندگان آبزی. فرودگاه‌ها در هنگام نشست و برخاست هواپیما هم بر اثر صدا زیاد و هم احتمال برخورد با هواپیما. پرندگان توسط ماشین‌ها  کشاورزی مانند کمباین کوبیده و له می‌شوند. خشک شدن تالاب‌ها که زیستگاه اصلی پرندگان است. بر اساس عمل ضد محیط زیستی و غیرانسانی بودن کشتار جمعی پرندگان وحشی، تیراندازی‌های بسیار پرهزینه برای جلوگیری از بیماری‌های همه‌گیر بی‌فایده است. پرندگان متعدد و بسیار متحرک هستند، بنابراین تیراندازی به عنوان اقدامی برای مبارزه با انتقال عفونت می‌تواند تنها در یک مورد خوشبختانه غیرممکن مؤثر باشد. اگر همه پرندگان وحشی به طور کامل نابود شوند. اما این منجر به یک فاجعه زیست محیطی در مقیاس سیارهای می‌شود که عواقب آن بسیار جدیتر از همه‌گیری آنفولانزای پرندگان خواهد بود. تلاش برای کشتار جمعی پرندگان تنها می‌تواند منجر به گسترش بیشتر ویروس شود، زیرا اولاً، تیراندازی‌هایی که شروع شده است، پرندگان را می‌ترساند و آنها را مجبور می‌کند به دنبال مکان‌های دیگری برای استراحت و تغذیه باشند که منجر به پراکندگی پرندگان حامل در یک منطقه حتی بزرگتر و تماس آنها با بسیاری از پرندگان سالم. ثانیاً حیوانات زخمی باقی مانده طعمه حیوانات درنده و پرندگان و همچنین کلاغ‌ها می‌شوند که تعداد حیوانات آلوده را نیز افزایش می‌دهد. در صورت ابتلا می‌تواند به منبع بیماری در شهرها و شهرهای بزرگ تبدیل شود. علاوه بر این، عواقب چنین تیراندازی می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری به تنوع بیولوژیکی پرندگان وارد کند، زیرا ممکن است برخی از جمعیت‌ها و حتی گونه‌ها به طور کامل از بین بروند. راهکارهای پیشنهادی حفاظت. نظارت بر تنوع زیستی حیوانات. حفاظت از اهداف زیست محیطی به ویژه تنوع زیستی و حیات وحش. گرده‌مایی جهانی برای سیاستگذاری در زمینه پایداری محیط زیست. تشویق پژوهش راجع به تنوع زیستی. ارائه توصیه‌های علمی به دیگر فعالان محیط زیست. آشناسازی با شبکه‌های فعال زیست محیطی. اجرای پروژه‌های ارتقاء تنوع زیستی. ارائه رهنمود به نهادهای قانونگذاری کشورها برای تصویب. مستقل شدن محیط زیست. استفاده از ظرفیت دانشگاه‌ها. قانون کیفری در مورد متخلف رفع مسائل اقتصادی شکارچیان. آموزش کشاورزان.

بخش۲: آقای صمد جعفری سخنرانی با موضوع اثرات میکروپلاستیک‌ها بر محیط زیست را ایراد کردند: دورریز پلاستیک‌ها به خشکی‌ها، اقیانوس‌ها، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها، امروزه به یک معضل زیست محیطی جهانی تبدیل شده است. منابع تشکیل‌دهنده میکروپلاستیک‌ها درمحیط به دو نوع منابع اولیه مانند مواد آرایشی و بهداشتی و منابع ثانویه مانند کیسه‌های پلاستیکی که به مرور تجزیه می‌شوند، تقسیم‌بندی می شوند. در مطالعه حاضر به اهمیت موضوع پلاستیک‌ها درمحیط آبی و محیط زیست و اثرات آن می‌پردازیم. مقدار قابل توجهی از زباله‌ها در مقیاس جهانی توسط انسان تولید می‌شوند و به طور مداوم افزایش پیدا می‌کنند، گرچه تولید زباله بین کشورها متفاوت است، پلاستیک جزء اصلی زباله‌هاست و گاهی تا ۹۵درصد از زباله‌های تجمع یافته که در سواحل، سطح دریا و بستردریا وجود دارد را به خود اختصاص می‌دهند، تقاضا و تولید پلاستیک درسال ۲۰۱۳ به ۲۹۹ میلیون تن رسیده است که متأسفانه تقاضا در حال افزایش است. این در حالی است که تنها ۲۰درصد از آنها بازیافت می‌شوند و بیشترین موارد وارد هوا، زمین و دریا می‌شوند بر اساس آمارهای غیررسمی در کشور ایران سالیانه حدود ۱۸۰ هزار تن انواع پلاستیک تولید می‌شود. میکروپلاستیک‌ها معمولاً به صورت ریزتکه‌ها یا الیاف پلاستیکی یا پلیمری با قطر کمتر از ۵ میلیمترتعریف می‌شوند این مواد به اندازه‌ای کوچک هستند که توسط موجودات مورد استفاده قرار می‌گیرند و در زنجیره غذایی تجمع پیدا می‌کنند. با توجه به اهمیت ویژه موضوع در آخرین کارگاه اتحادیه جهانی تحقیقات آب در ماه ژوئن سال ۲۰۱۵ میکروپلاستیک‌ها به عنوان یکی از اولویت‌های مهم پژوهشی زیر نظر مرکز تحقیقات منابع آلمان، رتبه‌بندی شده است. منبع ورود میکروپلاستیک‌ها می‌تواند ازمنبع مستقیم مانند نشت در حوادث صنعتی و به صورت غیرمستقیم از ذرات موجود در مواد آرایشی و بهداشتی در فاضلاب باشد. میکروپالستیک‌ها را با توجه به نحوه تولیدشان به دو نوع اولیه و ثانویه تقسیم‌بندی می‌کنند. میکروپلاستیک‌های اولیه در ابعاد و اندازه میکرو ساخته و منتشر می‌شوند، به عنوان مثال می‌توان به الیه‌بردارها در لوازم آرایشی صورت یا مواد اولیه دانه‌های پالستیکی مورد استفاده در صنایع اشاره کرد. پلاستیک‌های ثانویه در محیط زیست از تجزیه قطعات پلاستیکی درشت‌تر تشکیل می‌شوند. میکروپلاستیک‌ها به دلیل خصوصیات فیزیکی دارای وزن کمی هستند که باعث شناورشدن آنها و انتقال به منابع آب از جمله، رودخانه‌ها، آب‌بندها، سدها، دریاها وحتی احتمال ورود به منابع آب شیرین و اقیانوس‌ها می‌شوند، که سلامتی انسان را دچار مخاطره می‌کنند. میکروپلاستیک‌ها در منابع آب و محیط زیست. تحقیقات نشان می‌دهد که تصفیه‌خانه‌های فاضلاب یکی از منابع قابل توجه در تخلیه میکروپلاستیک‌ها به محیط زیست و منابع آبی هستند. الیاف پلاستیکی مانند ریزتکه‌های پارچه‌های مصنوعی درخروجی تصفیه‌خانه‌های فاضلاب به طور فراوان یافت می‌شوند، که می‌توانند یکی از منابع میکروپلاستیک‌ها در منابع آب سطحی از جمله رودخانه‌ها باشند، علاوه بر منابع فوق برخی از محققین منابع مختلفی را برای میکروپلاستیک نام برده‌اند از جمله: مواد پلی‌اتیلن و پروپیلن و همچنین خروجی ماشین‌های لباسشویی، تکه‌های لباس، پارچه، فرش، مواد آرایشی و بهداشتی، ژل‌های شستشو، ضدتعریق‌ها و شامپوها. ورود و مشاهده میکروپلاستیک‌ها در منابع آب شرب از جمله رودخانه‌های سطحی، نگرانی‌های گسترده‌ای به همراه داشته است، و از طرفی دانش و تجارب کافی برای حذف کامل، یا کاهش مناسب میکروپلاستیک‌ها با استفاده از روش‌های تکنیکی و فرآیندی از منابع آب شرب وجود ندارد و حذف میکروپالستیک‌ها در روش‌های تصفیه‌ها ناکافی است. در بررسی‌های انجام شده در ایالت متحده آمریکا ۴۴درصد رودخانه‌ها و ۶۴درصد دریاچه‌های مورد بررسی دارای مشکلات بهداشتی ارزیابی شده‌اند، جهان در معضلات پلاستیک‌ها از طریق رودها، آبراه‌ها و اقیانوس‌ها و… پیوند خورده‌اند، برای درک بهتر موضوع، یک مثال می‌پردازم. کشتی تجاری چینی در سال ۱۹۹۲ دچار سانحه شد که در اثر این حادثه ۲۹۰۰۰ عروسک پلاستیکی در دریاها رها شدند. این عروسکها در سفری دریایی ۱۵ سال بعد ده هزار تا از عروسکها به سواحل بریتانیا با ۲۷ هزار کیلومتر دورتر رفتند. طبق مطالعه‌ای که اخیراً در انگلستان انجام شده است بیش از نیمی از مردم اعلام کردند که زباله‌ها و دورریزهای خود را به جای سطل آشغال داخل توالت می‌ریزند، گرچه تصفیه‌خانه‌ها سیستمی برای جمع‌آوری چنین زباله‌هایی دارند، اما وقوع سیلاب و افزایش ناگهانی بار ورودی تصفیه‌خانه‌ها، خطر ورود این مواد به دریا و رودخانه‌ها را افزایش می‌دهد. تخمین زده شده است تنها در کشور نروژ که دارای سیستم مدیریت پسماند و جمع‌آوری فاضلاب منسجمی است، سالیانه حدود ۴۶۰ تن پلاستیک از سیستم فاضلاب وارد دریا می‌شود و سالیانه حدود ۱۰۰۰ تن میکروپلاستیک از سیستم تصفیه‌خانه وارد محیط زیست می‌شود که ناشی از مصارف خانگی و شهری بوده است. این موضوع به این معناست که در سطوح خاکی بیش از ۱۰۰ تن از میکروپلاستیک‌ها انباشته شده‌اند. میکروپلاستیک‌ها در خاک و سواحل، مطالعه‌ای در ایران در سال ۲۰۱۷ به عنوان ارزیابی آلودگی میکروپلاستیک با منشاء انسانی در رسوبات سواحل غربی استان هرمزگان انجام گرفته است که میکروپلاستیک‌های یافت شده در رنگ‌های متنوعی از جمله سیاه، سفید، شفاف، قرمز، صورتی و سبز داشتند. مالچ پاشی، بقایای پلاستیک، ذرات و الیاف بسیار کوچک موجود در هوا، دفن زباله‌ها و دیگر رسوبات سطحی از منابعی هستند که باعث آلودگی خاک و تجمع قطعات پلاستیکی در خاک می‌شوند. میکروپلاستیک‌ها در مواد غذایی و نگرانی‌های مربوط به سلامتی، بر اساس یک تخمین محافظه‌کارانه، وجود میکروپلاستیک‌ها در غذاهای دریایی اثرات کمتری نسبت به مواد افزودنی و آلاینده‌ها دارد، تحقیقات در مورد سمیت، از جمله مطالعات در مورد اثرات موضعی در دستگاه گوارش، همچنین در مورد تخریب میکروپلاستیک و پتانسیل تشکیل نانوپلاستیک در دستگاه گوارش انسان ضروری است. در سیستم‌های دریایی مصرف قطعات پلاستیک توسط آبزیان ممکن است منجر به مسدود شدن سیستم گوارشی، زخمی شدن دستگاه گوارش، ایجاد سیری کاذب، کاهش ظرفیت غذایی، گرسنگی، ضعف، کاهش توان مقابله با شکارچیان و در نهایت مرگ آنها شود. گفته می‌شود میکروپلاستیک‌ها مواد شیمیایی را جذب می‌کنند، تحقیقات بر روی حیوانات وحشی نشان می‌دهند که آنها در بدن منتشر می‌شوند، به عقیده کارشناسان اگر انسان ذرات میکروپلاستیک‌ها را تنفس کنند احتمالاً به بخش‌های عمیق‌تر ریه‌ها وارد می‌شوند و به دلیل ترکیبات شیمیایی می‌توانند وارد جریان خون شوند، مصرف میکروپلاستیک‌ها توسط ماهیان سال‌ها پیش کشف شده است. مطالعات کمی توانسته‌اند کمیت و متوسط ذرات میکروپلاستیک موجود در ماهی‌ها را گزارش کنند، تعداد و اندازه ذرات پلاستیکی مصرف شده به طور متوسط با افزایش سایز ماهی‌ها افزایش پیدا می‌کند، مطالعات نشان داده است که ماهی‌های بالغ که ذرات پلاستیک کوچک‌تر از۵ میلیمتر را مصرف کرده‌اند وزن متوسط و میزان تغذیه کمتری دارند، نتایج آزمایشگاهی نشان می‌دهند که گروهی از میکروارگانیسم‌ها مانند زئوپالنکتون‌ها، قابلیت خوردن میکروپلاستیک‌ها را دارند. قسمت زیادی از مطالعات در مورد وجود میکروپلاستیک‌ها در شکم موجودات ثبت شده‌اند که معمولاً انسانها از آنها استفاده نمی‌کنند. البته برخی از آبزیان مانند میگو، ماهی و صدف‌ها که به طور کامل خورده می‌شوند هم آلوده هستند. از میان ۵۳۵ ماهی جمع‌آوری شده در خلیج مکزیک ۱۰درصد ماهی‌های آب‌های شیرین ۸درصد میکروپلاستیک در سیستم گوارش داشته‌اند. برخورد با معضلات زیست محیطی در کشورهای مختلف دنیا متفاوت است. این موضوع در مورد رویکرد مواجهه با میکروپلاستیک‌ها در منابع آب و محیطهای آبی هم صادق است، اما در بیشتر کشورها به طور صریح مقررات اختصاصی و ابزارهای قانونی برای برخورد با میکروپلاستیک‌ها در منابع آب شیرین تدوین نشده است. تاکنون بحث میکروپلاستیک‌ها و اثرات آنها بیشتر در اکوسیستم‌های دریایی و کنوانسیون‌های مرتبط مورد بررسی قرارگرفته است، اما امروزه با توجه به ورود و مشاهده میکروپلاستیک‌ها در آب شرب و تحقیقات و اتخاذ نظارت‌ها و تصمیمات اساسی بیش از همیشه ضروری است. نتیجه‌گیری: تأثیرگذاری کلیه میکرو پلاستیک‌ها بر انسان در سه دسته کلی قراردارد: ۱- تأثیر مستقیم بر سلامتی انسان با استفاده ازمصرف اولیه آب ومیکروپلاستیک‌ها، ۲- استفاده از موادی که به نوعی با آب‌های آلوده به میکروپلاستیک‌ها در تماس بودند، ۳- تغییرات دراکوسیستم‌ها. مطابق با نتایج حاصل ازتحقیقات سازمان‌های محیط زیست در کشورهای مختلف از جمله هلند، آلمان و آمریکا با استفاده از رویکردهای فرهنگی و آموزشی مردم، جهت آگاه‌سازی از ورود و خطرات این مواد در منابع آبی توانسته‌اند، ورود میکروپلاستیک‌های ناشی از محصولات مصرفی خانگی از جمله شامپوها و۶ مواد آرایشی و بهداشتی را کنترل و کاهش دهند، بر اساس تحقیق جدیدی که به تجزیه و تحلیل ماهی‌ها پرداخته است، بیش از یک چهارم ماهی‌های فروخته شده در بازار کالیفرنیا و اندونزی در بدن خود پلاستیک دارند که مصرف آنها مطمئناً، مواد غذایی دریایی معمولاً به صورت اثرات منفی بر سلامت انسانها خواهد گذاشت تمیز شده و بدون دستگاه گوارش توسط انسان مصرف می‌شوند، لذا به دلیل احتمال وجود میکروپلاستیک‌ها در سیستم گوارش موجودات، انسان کمتر در معرض خطر میکروپلاستیک‌ها قرار می‌گیرد ولی برای گونه‌های ریز ماهی و میگو این صادق نیست. با توجه به اینکه میکروپلاستیک‌ها به میزان فراوان درمحیط زیست آبی، خاکی و مواد غذایی بخصوص غذاهای دریایی مثل ماهی و میگو پراکنده شده‌اند نیاز به تحقیقات بیشتری درباره اثرات موضعی در دستگاه گوارش انسان، حیوانات و همچنین در مورد تخریب میکروپلاستیک‌ها و پتانسیل تشکیل نانوپلاستیک در دستگاه گوارش خصوصاً گوارش انسانها ضروری است. جالب است بدانیم که حدود ۴۰ کشور دنیا تولید و عرضه کیسه‌های پلاستیکی را ممنوع اعلام کرده‌اند واز اعلام جریمه تا تخفیف و جایزه برای خریداران در نظر گرفته شده است، به طور مثال بنگلادش از ۱۵ سال پیش، کنیا و رواندا از ۹ سال پیش، آفریقا پاکترین کشور قاره آفریقا تولید و عرضه کیسه‌های پلاستیکی را ممنوع اعلام کرده‌اند. حتی جریمه نقدی تا ۳۸ هزار دلار که اگر فردی قادر به پرداخت نبود تا ۴ سال زندان تعیین کرده‌اند. از شرکتها و افرادی که کیسه‌های کاغذی تولید می‌کنند حمایت می‌کنند، اما در ایران، متأسفانه هیچ قانون رسمی جهت محدود کردن تولید و عرضه پلاستیک وجود ندارد، فقط بعضی افراد به صورت خودجوش فعالیت‌هایی می‌کنند، ازجمله آقای علی نانوای خرم‌دره‌ای که به مشتریانش پیشنهاد می‌دهد، در صورتی که پلاستیک نبرند دو تا نان مجانی می‌دهد، لذا پیشنهاد می‌شود تولید وعرضه مواد آرایشی، پلاستیک‌ها و استفاده از کیسه‌های پلاستیکی تا حد امکان کاهش یابد و یا قوانین سختگیرانه‌ای تصویب شود که پلاستیک کمتری وارد بازار و زندگی مردم شود، به امید آن روز. موارد نقض موجود در این مطالب: نقض هدف نهم، به روزرسانی صنایع و سازگاری آنها با محیط زیست و گسترش پژوهش‌های علمی، نقض هدف دوازدهم: کاهش تولید زباله و افزایش بازیافت، مدیریت پایدار منابع طبیعی و حفظ محیط زیست در روند تولید ومصرف، نقض هدف چهاردهم: کاهش آلودگی دریاها و اقیانوس‌ها. از سند ۲۰۳۰ یونسکو و همچنین نقض اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که می‌گوید: در جمهوری اسلامی حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند وظیفه عمومی تلقی می‌گردد، از این رو فعالیت‌های اقتصادی و… آن که با آلودگی محیط زیست و یا تخریب غیرقابل جبران آن ملزم پیدا کند، ممنوع است.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع وضعیت تالاب‌های ایران آغاز گردید: در ابتدا خانم رزا جهان‌بین به اهمیت تالاب‌ها در تنوع زیستگاهی اشاره کردند و همچنین به کنوانسیون رامسر که تنها کنوانسیونی است که به پیشنهاد ایران ثبت گردیده و نام ۲۵ تالاب در ایران که در لیست تالاب‌ها ثبت شده که ۶ تالاب ایران در لیست مونتو در وب سایت کنوانسیون رامسر قرار گرفته که این نشان دهنده در خطر بودن این تالاب‌ها و به دنبال آن از بین رفتن زیستگاه و پرندگان و آبزیان این تالاب‌ها را دارد. آقای خدابنده سامانی به ۴۴ تالاب ایران اشاره کردند که ایشان یکی از دلایل خشک شدن تالاب‌ها را حفر چاه‌ها و سدکشی بر روی رودخانه‌ها و خشکسالی دانستند. خانم ایراندخت کیا با تأکید به اهمیت تالاب‌ها در تنوع زیست محیطی و همچنین از بین رفتن بازار کار محلیان و بومیان مناطق تالابی شدند که با از بین رفتن تالاب‌ها امرار و معاش بومیان نیز به خطر افتاده و همین طور گفتند تولید ریزگردها و آلودگی هوا و اثرات بد ریزگردها در محیط زیست و تولید بیماری‌های بدعلاج می‌شود و تالاب هورالعظیم که در دامپروری و کشاورزی نیز نقش مهمی داشته است. خشک شدن تالاب‌های بزرگ آلودگی‌هایی بوجود می‌آورد که برای دام‌ها و کشاورزی مضر می‌باشد. خانم مینا آقابیگی با اشاره به اینکه مسئولین دانش حفاظت از تالاب‌ها را ندارند و این یک اصل مهم در حفاظت از محیط زیست می‌باشد و همچنین با ورود پساب‌های کارخانجات، بیمارستان‌ها و مراکز صنعتی و آلودگی‌های نفتی باعث از بین رفتن تالاب‌ها می‌شود. آقای پوریا فرجی با تأیید نظرهای قبلی اشاره به خشک شدن رودخانه و سد زاینده‌رود، خشک شدن تالاب گاوخونی را یادآوری کردند و همچنین مدیریت غلط مسئولین را. خانم رزا جهان‌بین نظر حاضرین در جلسه را در مورد وظیفه شخصی انسانها در حفظ و نجات تالاب‌ها پرسیدند که آقای خدابنده سامانی اطلاع‌رسانی و آموزش را توصیه کردند و همچنین حذف حق برداشت آب بومیان و کشاورزان از آب‌های سدها و همچنین تالاب‌ها را مهم دانستند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: خانم مینا آقابیگی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان علی برومند، رضا صالحی و ادمین‌ها: خانم ایراندخت کیا، آقای سعید طائف و مهمانان حاضر در جلسه ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۵۴ اغلام کردند.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران ۱۱ فوریه ۲۰۲۳

داوود لطفی

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران در تاریخ ۱۱ فوریه ساعت ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضا کمیته و سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای زووم، یوتیوب، اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر درایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه آقای رضا شایگان ضمن خوش آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز و سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان را معرفی نمودند.

بخش۱: آقای امیررضا ولی‌زاده سخنرانی خود را با موضوع بررسی و تحلیل ماده ۱ از اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی انجام دادند: آیا برابری در قانون اساسی جمهوری اسلامی به آن اشاره شده یا نه؟ و اگر اشاره شده آیا رعایت و اجرا می‌شود یا خیر؟ طبق ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر همه افراد در سراسر جهان آزاد و برابر به دنیا می‌آیند و این نفی بردگی انسان و به معنی آزادی انسان هست همچنین آمده است که همه دارای عقل و وجدان هستند باید با یکدیگر با روح برابری رفتار کنند و حقوق برابری جز جدا ناشدنی حقوق انسان است هر کس مسئول است که رفتاری انسانی با دیگران داشته باشد. این بدان معنی هست که همه از حقوق یکسان برخوردار می‌باشند دین و تفکرات، نژاد و رنگ، پوست، ملیت فردی باعث برتری او نسبت به دیگری نیست و یک فرد مسلمان هیچ برتری نسبت به یک یهودی، مسیحی، بهایی و غیره ندارد یا یک فرد سفیدپوست هیچ برتری بر یک سیاهپوست ندارد و این عوامل نباید باعث رسیدن یک فرد به حقوق ذاتی و شهروندیش شود. اما باید دید در قانون اساسی جمهوری اسلامی تا چه حد به برابری اهمیت داده می‌شود و آیا برابری در جامعه توسط قانون و مجری آن اجرا می‌شود؟ در اصل نوزدهم و بیستم قانون اساسی به برابری اشاره شده است. در اصل نوزدهم آمده است که مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد شد. اما اینجا یک سؤال پیش می‌آید با این اوصاف آیا یک فرد غیرمسلمان می‌تواند نماینده یک قشر از جامعه باشد و در مجلس و شوراها حضور فعال داشته باشد؟ که متأسفانه باید بگوییم خیر و این خود نقض حقوق بشر است. یا آیا یک فرد از قوم بلوچ یا کورد یا عرب از امکانات رفاهی مشابه یا یک فرد در تهران یا سایر شهرهای مذهبی مثل مشهد و قم برخوردار است؟ که جواب این سؤال هم متأسفانه خیر است این در حالی است که مردم مناطق مرزی به دلیل فقر و عدم امکانات رفاهی، کاری،اجتماعی ناچار به قاچاق سوخت و کولبری می‌شوند و جان خود را با اشتغال به این کارها به خطر می‌اندازند و همچنین در اصل بیستم قانون اساسی آمده است که همه افراد جامعه اعم از زن و مرد یکسان تحت حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. همین جمله آخر تبصره‌ای است برای نقض کامل حقوق بشر و عمل نکردن به تمام موارد اشاره شده در این دو اصل از قانون اساسی همچنین در اصل چهارم قانون اساسی آمده است که کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلام باشد و این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این عمر بر عهده فقها شورای نگهبان می‌باشد. این در حالی است که همان طور که در اصل بیستم قانون اساسی گفته شده همه از حمایت یکسان قانون برخوردار هستند ولی در این طور نیست زنان در جامعه ایران طبق موازین اسلام نصف مرد به حساب می‌آید و از حقوق نصف نسبت به مرد برخوردار است مانند دیه که به زن تعلق میگیرد و سایر موارد مثل حق‌الارث و حقوق اجتماعی، زنان حتی حق ورود به ورزشگاه و گرفتن گواهینامه برای موتورسیکلت، اجازه خروج از کشور بدون اجازه همسر را ندارند. همچنین زنان را به لحاظ فکری و عقلی نصف مرد می‌دانند این در حالی است که طبق موازین اسلام تبعیض جنسیتی و نابرابری همچنان علیه زنان ادامه دارد و به لحاظ فرهنگی نیز در این مورد کار می‌شود وفرهنگ اینکه زن جز اموال مرد هست را در جامعه گسترش داده‌اند. با تمام این اوصاف برابری و آزادی به فجیع‌ترین و تلخ‌ترین شکل ممکن در ایران توسط رژیم دیکتاتور و فاشیست جمهوری اسلامی نقض می‌شود. اقشار و اقوام مختلف تحت ظلم و ستم قرار گرفته‌اند. به عنوان فعال حقوق بشر وظیفه این را دارم که این موارد نقض را به سازمان‌های حقوق بشری دنیا گزارش دهم و علیه نقض حقوق بشر در ایران همچنان ایستادگی کنم و هموطنان خود را نسبت به حقوق ذاتی و شهروندی خود آگاه کنم واز آنها بخواهم که حق خود را تمام و کمال در عین برابری بدست بیاورند به امید پایان دیکتاوری در ایران و صلح در تمام جهان.

بخش۲: آقای داوود لطفی سخنرانی خود را با موضوع از ورزش تا چوبه دار ایراد کردند: شاید از دیدگاه بعضی‌ها این دو کلمه، یعنی ورزش و چوبه دار، با هم ارتباطی نداشته باشند ولی اینجا ایران است و رژیم حاکم بر آن تمامی معادلات ذهنی را بر هم می‌زند و کلمات را متناسب با هم می‌کند و به نوعی همه چیز را به هم ربط می‌دهد و اینگونه می‌شود که ورزش با چوبه دار هم با یکدیگر انس می‌گیرند. دیر زمانی است حدود ۴۴ سال که این دو با هم مأنوس شده‌اند. در تمام کشورهای جهان، ورزشکاران به عنوان گنجینه ملی به حساب می‌آیند. اما رژیم جمهوری اسلامی رویه متفاوتی را در قبال ورزشکاران ایرانی در پیش گرفته است، از بدرفتاری و دستگیری تا شکنجه و اعدام. در پرونده سیاه حقوق بشر رژیم حاکم بر ایران، نام ورزشکاران ایرانی و قهرمانان ورزشی متعددی به چشم می‌خورد که توسط این رژیم اعدام شده‌اند. هیچ رژیمی در تاریخ بشر دست به چنین جنایت هولناکی علیه قهرمانان ملی و ورزشی خود نزده است. هوشنگ منتظرالظهور؛ عضو تیم ملی کشتی فرنگی ایران و از اعضای تیم ملی کشتی فرنگی ایران در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۶ بود. او در ۲۲ مرداد ۱۳۶۰ قهرمان کشور در وزن ۹۰ کیلوگرم شد ولی ۲ روز بعد توسط پاسداران آن زمان در اصفهان دستگیر و در ۱۱ مهر ۱۳۶۰ به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق اعدام شد. نازنین عظیم‌زاده؛ قهرمان تیم ملی ژیمناستیک زنان ایران، در سال ۱۳۶۰ در یکی از زندان‌های تهران به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق، اعدام شد. وی متولد ۱۳۴۱ در گرگان و جوان‌ترین ژیمناست عضو تیم ملی بود که در بازی‌های آسیایی تهران ۱۹۷۴ شرکت کرد. علاءالدین عترتی کوشالی؛ زاده سال ۱۳۳۱ بازیکن فوتبال سابق تیم‌های ملوان بندر انزلی، سپیدرود رشت، دارایی و پرسپولیس تهران بود و سابقه عضویت در تیم منتخب ایران را نیز داشت. وی در ۷ دی ۱۳۶۰ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق در لاهیجان پس از تحمل شکنجه‌های بسیار اعدام شد. حبیب خبیری؛ بازیکن و کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران بود و سابقه بازی در باشگاه فوتبال هما را داشت. ۱۸ بازی در تیم ملی و ۲ گل ملی نیز در کارنامه‌اش داشت. خبیری در سال ۱۳۶۰ دستگیر و پس از مدت کوتاهی آزاد شد و در سال ۱۳۶۲ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق، بار دیگر دستگیر و یک سال بعد اعدام شد. فروزان عبدی‌پور پیربازاری؛ کاپیتان تیم ملی والیبال زنان ایران در مرداد ۱۳۶۷ به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق به همراه هزاران زندانی عقیدتی و سیاسی اعدام شد. اصغر نحوی‌پور فریدنی؛ ورزشکاری که در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۹۶ در هنگام دفاع از یک بانو در برابر یک روحانی قاضی، به دست یکی از مأموران انتظامی، در حالی که فریاد «جانم فدای ایران» سر می‌داد، کشته شد. نوید افکاری سنگری، کشتی‌گیر ایرانی و از معترضان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ ایران بود که در صبح روز شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ به‌ طور ناگهانی و بدون اینکه آخرین دیدار را با خانواده خود داشته باشد، بر اساس گفته قوه قضائیه، در زندان عادل‌آباد شیراز اعدام شد. وی در هنگام اعدام ۲۷ سال داشت و در گذشته دارای چند عنوان قهرمانی کشتی کشوری بوده‌ است. نوید افکاری در نامه‌ای که منتشر کرد، نوشته بود که همه اعترافات وی تحت شکنجه روحی و جسمی بوده، از جمله اینکه، روی صورتش پلاستیک کشیده بودند و او تا مرز خفگی و مرگ پیش رفته و در این شرایط مجبور به اقرار به مطالب ساختگی شده‌ است. اعدام نوید افکاری موجی از بهت و خشم همگانی ایجاد کرد و در عین حال این خبر در جهان ورزش نیز انعکاسی گسترده داشت. کمیته بین‌المللی المپیک اعدام او را خبری بسیار تلخ توصیف و با خانواده و دوستان نوید افکاری ابراز همدردی کرد. این کمیته همچنین به نامه‌های رئیس کمیته ملی المپیک به رهبر و رئیس جمهور ایران برای بخشش نوید افکاری اشاره کرده و گفته بود عمیقاً ناراحت‌کننده است که درخواست ورزشکاران از سراسر دنیا و اعضای کمیته بین‌المللی المپیک برای جلوگیری از اعدام نوید افکاری به نتیجه نرسیده است. اتحادیه جهانی کشتی خبر اعدام آقای افکاری را ویرانگر خواند و ورزشکاران بسیاری هم از نقاط مختلف جهان، از اجرای این حکم ابراز تأسف کردند. فایل صوتی او این روزها بارها و بارها در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد تا یادمان باشد در جمهوری اسلامی، دقیقاً سر بی‌گناه هم پای دار می‌رود و هم بالای دار. علی مطیری؛ بوکسور ایرانی ۳۰ ساله، روز پنج‌شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹، در زندان شیبان اهواز، به اتهام‌های محاربه، افسادفی‌الارض و کشتن دو تن از اعضای بسیج این شهرستان، اعدام شد. در ۱۷ اردیبهشت ۹۷ علی مطیری در منزل پدری‌اش در شهر شیبان، توسط نیروهای امنیتی، بازداشت شده بود. وی چند ماه، زیر شدیدترین شکنجه‌ها در بازداشتگاه اداره اطلاعات بود و در سلول انفرادی، مورد آزار، قرار گرفته بود. از روز شنبه ۴ بهمن، وی با ۴ زندانی سیاسی دیگر، به‌ دلیل ممنوعیت ملاقات و بدرفتاری مسئولان زندان، با دوختن لب‌های خود، اعتصاب غذا کرده بودند. سید محمدجواد وفایی ثانی، ۲۶ ساله و در رشته بوکس در مشهد فعال بود و عناوین قهرمانی داشته است. وی به خاطر آنچه تحریق و تخریب عمدی اماکن خاص از جمله ساختمان تعزیرات حکومتی نامیده شد، در اسفند ماه سال ۱۳۹۸ بازداشت شد و در ۲۶ دی‌ ماه ۱۴۰۰ حکم اعدام او صادر شده است. برخی از این اعدام‌ها در روزهایی که ابراهیم رئیسی ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی را در دست داشت انجام شد و موجی از بهت و خشم همگانی را ایجاد کرد. البته نام ابراهیم رئیسی، با تیرباران و طناب دار، شکنجه، قتل و سرکوب و جنایت قرین است. او از ابتدای حاکمیت رژیم ملایان، دستی در بالاترین نهادهای قضایی کشور داشته و آخرین مقامش تا قبل از ریاست جمهوری، ریاست قوه قضاییه کشور بود و امروز نیز در مسند ریاست جمهوری چون گذشته رفتار می‌کند و این از انتصاب فرماندار و استاندار و دیگر انتصاباتش کاملاً مشخص است. امید است با این همه هوش و عقل نداشته و بی‌خردی‌هایی که در حال انجام دادن است، بزودی خط بطلانی هم بر رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی بکشد. از ابتدای اعتراضات اخیر یا دقیق‌تر بگوییم از ابتدای انقلاب ژینا مهسا امینی تا به امروز بیش از ۱۰۰ ورزشکار دستگیر شده‌اند که ۳ نفر از آنها متأسفانه اعدام شدند. مجیدرضا رهنورد کشتی‌گیر مشهدی، یکی از بازداشت‌شدگان بود که در ۲۱ آذر ۱۴۰۱ به فاصله ۲۳ روز از زمان بازداشت با حکم دادگاه انقلاب مشهد اعدام شد. او در جریان دادگاه بدون طی شدن تشریفات قانونی و درحالی که از فرصت دفاع و حق استفاده از وکیل محروم بود، به کشتن دو بسیجی و زخمی‌کردن ۴ بسیجی دیگر در جریان درگیری در مشهد متهم شده بود. نخستین تصویر منتشر شده از مجیدرضا چند روز پس از بازداشت او و در اتومبیل مأموران حکومتی در راه انتقال به دادگاه، نشان می‌دهد از بینی او خون جاری‌ست. تصویر دیگر در دادگاه نیز وی را با دست شکسته و گچ گرفته نشان می‌دهد. همچنین اعترافی اجباری از او در حالی که دستش شکسته و در گچ است از سوی رسانه‌های حکومتی ایران منتشر شد. بر روی این دست شکسته تصویر شیر و خورشید خالکوبی شده بود. در شبکه‌های اجتماعی تصاویری از منزل مسکونی خانواده مجیدرضا رهنورد در خیابان حر عاملی مشهد منتشر شد که نشان می‌داد پنجره‌های خانه او شکسته و روی دیوار و درب منزل او علامت‌گذاری و شعار‌هایی بر ضد او نوشته شده است. در شبکه‌های اجتماعی حتی تصاویر زنی با پوشش چادر در حال سلفی گرفتن با خانه آسیب دیده مجیدرضا رهنورد است، به اشتراک گذاشته شده بود. اعدام او و خاکسپاری‌اش در سحرگاه ۲۱ آذر به خودی خود تأسف‌بار و غم‌انگیز بود. مجیدرضا رهنورد در حالی اعدام شد که روز قبل از اعدام، او با مادرش دیدار کرده بود و مأموران هیچ صحبتی از اعدام نکردند و مادرش با لبخند و امید به اینکه پسرش آزاد می‌شود آنجا را ترک کرده‌ بود. همچنین گفته شده مادر او در صبح روز اعدام و زمانی که نیروهای جمهوری‌ اسلامی داشتند مجیدرضا را به خاک می‌سپردند توانسته خود را به پیکر او برساند و از اعدام بی‌اطلاع بوده است. در تصاویری که رسانه‌های جمهوری اسلامی منتشر کرده‌اند، مراسم اعدام او با حضور مأموران با صورت‌های پوشانده و در محوطه‌ای که با بلوک‌های سیمانی مسدود بود انجام شد و بعد از مراسم، غلامعلی صادقی رئیس کل دادگستری خراسان رضوی در جریان اجرای حکم مجیدرضا رهنورد و آویختن او به دار از کلیه عوامل انتظامی و امنیتی که در کوتاه‌ترین زمان ممکن نسبت به انجام وظایف قانونی خود اقدام کرده و همچنین مسئولان و هیئت رسیدگی کننده قضایی تشکر کرد. تصاویر تمرین کردنش و عکس‌های او و استوری‌هایش بعد از اعدامش بطور گسترده در صفحات اجتماعی دست به دست می‌گشت و همه را به شوک فرو برد. چند روز بعد از اعدام او ویدیویی از رسانه‌های وابسته به جمهوری ننگین اسلامی از مجیدرضا رهنورد منتشر شد. در این ویدیو در حالی که دست او شکسته‌ شده ‌بود، چشم‌بند داشت و تعدادی نیروی امنیتی او را احاطه کرده ‌بودند، بازجو خبرنگار سیمای ملی از او پرسید که در وصیت‌نامه خود چی نوشته‌ای و او گفت: کجا خاکم کنند و دوست ندارم گریه کنند سر مزارم، دوست ندارم برایم نماز و قرآن بخوانند، شادی کنند و آهنگ شاد پخش کنند. به این ترتیب حربه‌ای که رژیم می‌خواست بر علیه او براه انداخته و چهره او را خراب کند، شکست خورد و او تبدیل به اسطوره شد و اعدام او بازتاب گسترده‌ای در سطح جهان پیدا کرد و اکثر رهبران کشورها این حرکت رژیم را وقیهانه و دور از انسانیت خواندند، اما کو گوش شنوا. یادش گرامی و نامش تا ابد جاودان. چند روز از این اعدام نگذشته بود که دوباره نام دو ورزشکار دیگر برای حکم اعدام بر روی سایت‌های خبری رفت. محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی دو جوان ورزشکار کرجی که در روز چهلم حدیث نجفی در کرج به جرم قتل یک بسیجی به همراه چند نفر دیگر دستگیر شده بودند و همگی به اعدام محکوم شدند. دیوان عالی کشور اعلام کرد حکم اعدام قره‌حسنلو، حسین محمدی و رضا آریا نقض و حکم اعدام محمدمهدی کرمی و سید محمد حسینی در پرونده روح‌الله عجمیان تأیید شده است. روح‌الله عجمیان که رسانه‌های حکومتی او را بسیجی معرفی کرده‌اند، به دنبال به خشونت کشیده شدن مراسم چهلم حدیث نجفی توسط مأموران امنیتی، کشته شد. دادگاه انقلاب کرج پیشتر متهمان بازداشتی را به افسا فی‌الارض متهم و آن‌ها را به اعدام محکوم کرده بود. محمدمهدی کرمی، ۲۲ ساله و از قهرمانان کاراته ایران بود، او بیش از ده عنوان قهرمانی کشوری و استانی داشت. او طی سال ۱۳۹۶ نیز، به اردوی تیم‌های ملی کاراته ایران در تمامی رده‌های سنی دعوت شده بود. پدر محمدمهدی کرمی نیز در گفت‌وگویی که آذر سال جاری با روزنامه اعتماد داشت گفته بود: پسرم چندین قهرمانی کاراته دارد، از کودکی در رشته‌های مختلف به صورت حرفه‌ای فعالیت می‌کرد، من او را با نان کارگری بزرگ کردم. محمدمهدی کرمی تا پیش از اعدام، بارها ادعاهای مربوط به دست داشتن خود در قتل روح‌الله عجمیان را رد کرده و گفته بود زیر شکنجه‌های شدید، مجبور به اعتراف به قتل شده است. با این حال پدر و مادر روح‌الله عجمیان،‌خواستار اجرای حکم اعدام او شده بودند. آن‌ طور که پدرش هم روایت می‌کند، پسرش اتهامات خود را قبول نداشت و تنها بر اساس اعتراف تحت فشارهای جسمی و روحی این حکم برای او صادر شده بود. پیش از آن حساب کاربری ۱۵۰۰ تصویر خبر داده بود که محمدمهدی کرمی در ملاقات با خانواده خود از آزار جسمی و روانی شدید خود توسط مأموران حکومتی سخن گفته است. به گفته ماشاا.. کرمی، محمدمهدی را هنگام بازداشت طوری کتک زده‌ بودند که بیهوش شده بود و نیروهای حکومتی فکر کردند که او مرده و جنازه‌اش را اطراف دادگاه نظرآباد انداختند، اما موقع ترک آن‌جا متوجه شدند که هنوز زنده است. او در ادامه از آزارهای جنسی مأموران حکومتی در طول بازداشت خبر داده و گفته بود؛ که آن‌ها هر روز اندام‌ تناسلی‌اش را لمس و تهدید می‌کنند که به او تجاوز خواهند کرد. او رؤیای المپیک و قهرمانی در سر داشت و نشان المپیک را روی بازویش حک کرده بود. اما او حالا زیر خروارها خاک آرمیده و داغ بزرگی بر دل تمام ایرانیان گذاشت. پدرش در روز خاکسپاری پیراهن رنگی محمد را بر تن داشت و خاک بر سر می‌ریخت. در این بین و در این مدت بازداشت تا اعدام و حتی بعد از آن، محمد یک همراه داشت، یک برادر بزرگتر که ظاهراً با هم عهد بسته بودند تا انتها از هم جدا نشوند و نشدند. یک انسان ساده، یک ورزشکار دیگر، یک یتیم که از بچگی پدر و مادرش را از دست داده بود. سید محمد حسینی، متولد دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج بود. پدر و مادرش را سال‌ها پیش از دست داده بود. یک خواهر و یک برادر، و یک برادر ناتنی داشت که سال‌های زیادی بود که رابطه چندانی با آنها نداشت و در کمال شهر کرج در یک خانه استیجاری، تنها زندگی می‌کرد. او تا مقطع راهنمایی درس خوانده بود و در شرکت جوجه‌کشی مرغک قزوین با درآمد ماهانه حدوداً شش میلیون تومان کارگر بود. محمد حسینی در چند رشته رزمی، از جمله کونگ‌فو و ووشو، حکم قهرمانی داشت. آنچه که در دادگاه به عنوان مستندات جرم علیه او به نمایش درآمده بود، همگی از وسایل ورزش رزمی‌اش بود. تعدادی از افرادی که محمد حسینی را از نزدیک می‌شناختند گفته‌اند که او انسان خیری بوده و به کودکان فقیر، به صورت رایگان ورزش رزمی می‌آموخته ‌است. صفحات اینستاگرامی محمد حسینی، از او تصویر مردی عاشق ایران، ورزشکار و دوستدار خاندان پهلوی ارائه می‌دهند. خودش دوست داشت کیان صدایش کنند. عاشق ورزش و تعلیم ورزشی بود. از وقتی سرگذشت کیان رو شنیدیم و عکس او را مخصوصاً عکس دادگاه که دستان کارگری‌اش را روی صورتش گذاشته بود و احتمالاً به تنهایی و بی‌کسی و ظلمی که به او شده فکر می‌کرد، نگاه می‌کنیم ناخودآگاه اشک از چشمانمان جاری می‌شود. مگر مظلوم‌تر از کیان حسینی هم هست! اینقدر بی‌کس که هیچ کس نبود جنازه‌اش را تحویل بگیرد. او که در تمام زندگی‌اش تنها بود الان نیز تنها یک گوشه زیر خاک آرام خوابیده است. در محل دفن کیان ما هیچ همسایه‌ای نیست. او تنهای تنها در یک قطعه به خاک سپرده شد تا لااقل روحش در آرامش باشد. او در حالی شنبه اعدام شد که علی شریف‌زاده اردکانی، وکیلش از شکنجه، ضرب‌وشتم با چشم و دست‌وپای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمت‌های مختلف بدن او خبر داده بود. او که پدر و مادری یا کسی را نداشت تا پیگیر وضعیت او باشند، بهترین انتخاب برای اعدام بود تا ترس به جان مردم بیافتد، فارغ از اینکه ترس در درون مردم کشته شده است و در حال حاضر فقط خشم و نفرت و کینه است که روی هم در وجود تمام ایران انباشته شده و ما را هر روز مصمم‌تر می‌کند برای تمام کردن کار نیمه تمام کیان و تمام آن بیش از ۵۰۰ نفر کشته شده و بیش از ۱۸۰۰۰ نفر گرفتار در زندان که زیر شکنجه هستند و منتظر که آزادشان کنیم. شاید او الان در بین ما نباشد ولی نه تنها ایران بلکه تمام دنیا او را می‌ستایند. مردم برای ایشان مراسم گرفتند و نذری دادند، سنگ مزار آماده کردند و برای چهلم‌اش قرار است ایران قیام کند. حکایت تلخ زندگی او تا سالیان سال حکایت تلخ دوران ما خواهد بود. یاد و نامش تا ابد گرامی. جدا از این عزیزان، که یادشان کردیم، ورزشکاران دیگری هم هستند که خطر اعدام، آنها را تهدید می‌کند. امیر نصرآزادانی، بازیکن پیشین تیم فوتبال تراکتور که سابقه بازی در رقابت‌های لیگ برتر را طی سال‌های گذشته دارد، شاخص‌ترین ورزشکار در خطر اعدام توسط جمهوری اسلامی است. ۲۹ آبان، صداوسیما حکومتی با پخش ویدیویی از اعترافات اجباری سه متهم کشته شدن سرهنگ پاسدار اسماعیل چراغی، به نقل از نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، مدعی شد که متهمان کشتن اسماعیل چراغی و دو بسیجی دیگر، یعنی محمدحسین کریمی و محسن حمیدی، در شهر اصفهان دستگیر شده‌اند. منابع خبری ایران‌وایر گفته‌اند امیر نصرآزادانی در برخی از اعتراضات سراسری حضور داشت، اما هرگز در محدوده‌ای که نیروهای سپاه و بسیج کشته‌ شده‌اند حاضر نبوده است. ۲۰ آذر، اسدالله جعفری رئیس کل دادگستری استان اصفهان، در گفت‌وگویی با خبرگزاری میزان وابسته به قوه‌قضاییه، مدعی شد که امیر نصرآزادانی عضو یک گروه مسلح بوده است. فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا)، کمترین واکنشی را تا امروز در مورد احتمال اعدام امیر نصرآزادانی نشان نداده است. فیفا حتی به سؤالات ایران‌وایر در مورد این‌ که از موضوع بازداشت و شکنجه شدن و دادگاه امیر نصرآزادانی هم مطلع است یا نه، پاسخی نداد. پرهام پروری، قهرمان شنا ایران، در بازداشت، با اتهام محاربه تفهیم اتهام شده است. پرهام پروری ۲۶ ساله و متولد سقز، پس از اتمام تحصیلات و انجام خدمت سربازی، در تهران ساکن شده بود. پرهام چند ماه پیش از شروع اعتراضات سراسری، در شرکتی خصوصی استخدام و مشغول به کار شد. طبق اطلاع ایران‌وایر، در همان هفته نخست اعتراضات سراسری، یکی از روزهایی که پرهام از محل کارش به منزل خود بازمی‌گشت، سوار بر خودروی خود، به یکی از مراکز اعتراض‌ها می‌رسد و دستگیر می‌شود. سهند نورمحمدزاده روز ۱۲ مهر ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری در بزرگراه اشرفی اصفهانی، مقابل مرکز خرید تیراژه بازداشت شد و روز ۱۲ آذر ۱۴۰۱، وکیل تسخیری از ابلاغ حکم اعدام با اتهام محاربه برای او خبر داد. مبنای صدور این حکم، فیلمی بود که در آن هیچ‌ کدام از مصادیق اتهامات او، یعنی کندن گاردریل و آتش زدن سطل زباله مشاهده نمی‌شود. سهند نورمحمدزاده، از ورزشکاران پرورش اندام و زیبایی اندام است که سابقه مدال رقابت‌های استانی و کشوری را نیز دارد. او تاکنون به مقام سوم رقابت‌های کشوری در تبریز و مقام نخست مسابقات استانی در استان البرز دست یافته بود. او در یک فایل صوتی که در اختیار ایران‌وایر قرار گرفت، نحوه بازداشت و بازجویی خود را روایت کرده است. او در این فایل صوتی توضیح می‌دهد که حتی معنای محاربه را نمی‌دانسته و وقتی در این‌باره از بازپرس سؤال کرده است، به او گفته شده: به کارهایی که تو کرده‌ای، محاربه می‌گویند. سهند توضیح داد که او را به دیدار دادستان برده‌اند و وقتی دادستان او را دیده است، گفته‌اند: اعدامش کنید. او توضیح داده است که از لحظه اولی که بازداشت شده، به او گفته‌اند: اعدامت می‌کنیم. حسام موسوی، صخره‌نورد پیشین تیم ملی، مربی سنگ‌نوردی و هایلاین اهل شیراز، اشراق نجف‌آبادی کوهنورد، سنگ‌نورد و عضو تیم ملی دوچرخه‌سواری کوهستان ایران، داریوش (حسین) شهروی و ریحانه ارغوانی، از ورزشکاران رشته هایلاینر و سنگ‌نوردی نیز، با اتهاماتی غیر قابل اثبات، در خطر اعدام از سوی قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی هستند. انجمن بین‌المللی کوهنوردی نیز طی دو هفته گذشته، به سؤالات ایران‌وایر که در مورد واکنش این نهاد به مخاطره جانی ورزشکاران این رشته‌های ورزشی پرسیده بود، جوابی نداده است. در آخر باید خاطر نشان کرد هر چند که به قتل رساندن ورزشکاران توسط حکومت‌ها، در دهه‌های اخیر به صورت اخص فقط در جمهوری اسلامی رخ داده، اما به نظر می‌رسد مراودات این نظام سیاسی با نهادهای بین‌المللی ورزشی، به نقطه‌ای از اطمینان برای نظام مستقر در ایران رسیده است که خطری از بابت این نهادهای بین‌المللی تهدیدش نکند. باید صبر کرد و مشاهده کرد که در چند روز آینده و بعد از اتخاذ تصمیم مهم اتحادیه اروپا آیا همچنان این نهادهای بین‌المللی ورزشی همچنان بی‌خطر خواهند ماند؟!! کانون حقوق بشر ایران هر گونه صدور حکم اعدام برای ورزشکاران و چهره‌های برجسته ایران را مصداق بارز نقض حقوق بشر می‌داند و نسبت به اجرای چنین احکام ضدانسانی هشدار داده است ولی آیا این هشدارها تأثیری هم دارد؟؟ براستی که خیر. اگر این انقلاب هر چه زودتر به پایان نرسد بی‌شک تمامی احکام صادر شده به اجرا در خواهد آمد و جان باقی بازداشت شدگان نیز در خطر اعدام خواهد بود و البته شروع بازداشتی‌های بی‌شمار دیگر، که در حال حاضر امکان‌پذیر نیست چرا که خشم مردم خاکستر زیر آتش است که با کوچکترین بادی طوفان آتش به پا خواهد کرد و این باد در حال وزیدن است و بزودی اساس این دیکتاتوری خامنه‌ای و تمامی مزدورانش را خواهد سوزاند.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع حق پرورش آغاز گردید: آقای رضا شایگان بیان کردند: بسیاری از ورزشکاران مدال‌آور ایران یا در بازداشت و تحت شکنجه هستند و یا پناهنده شده‌اند که برای رشد و پرورش آن هزینه‌های زیادی پرداخت کرده‌اند. تا یک شخص بخواهد به آن سطح از رشد برسد و مدال‌آور شود. از دست دادن این ورزشکاران چه بصورت اعدام چه پناهندگی به همین سادگی قابل تأمل است. مانند تعدادی از شطرنج‌بازان ایرانی که در این اواخر پناهنده شده‌اند. آقای شفایی فرمودند: بحث پرورش نه تنها در ورزش بلکه در حالت کلی به معنی رشد است. آموزش و پرورش یعنی سالم و شاد پرورش پیدا کردن و رشد کردن در شرایط و محیط‌های مناسب با امکانات مناسب. در قانون اساسی اصل ۳ بند ۳ آمده که آموزش و پرورش و تربیت بدنی جزو وظایف دولت است که باید بصورت رایگان در اختیار مردم قرار گیرد. برای پرورش باید تغذیه سالم، فضای سالم و فعالیت‌های سالم را در اختیار داشته باشیم تا هم ذهنی و هم فیزیکی رشد کنیم. نبودن فضای مناسب برای رشد، نقض حقوق ذاتی هر انسان است و حقوق شهروندی که دولت‌ها باید در اختیار مردم قرار می‌دهند. خانم زهره حق باعلی فرمودند: آموزش و پرورش حلقه گمشده وضعیت نابسامان ایران است. نداشتن تخصص افرادی که بر امور اجرایی و آموزشی کشور باعث پس‌رفت می‌شوند. معلم‌ها از حوزه علمیه انتخاب می‌شوند و دبیران ورزش اغلب از مداح‌هان هستند. این آدم‌ها به اسم تهیه منابع و امکانات، پول‌ها را اختلاس می‌کنند و کسی پیگیری نمی‌کند. تقسیم عادلانه ثروت در کشور فقط بر اساس رابطه و ضوابط صورت می‌گیرد و در اختیار تعدادی خاص قرار می‌گیرد. سپاه یکی از دلایل این عدم توازن است و این نقض حقوق بشر است که در جامعه نهادینه شده است و با استفاده از رسانه ملی به گونه‌ای دیگر جلوه می‌دهند. آقای احسان احمدی‌خواه فرمودند: از دو دیدگاه می‌شود به این موضوع نگاه کرد یکی دولت و دیگری مردم. از نظر دولت چه ورزش چه فرهنگ چه مقوله‌های مختلفی برای پرورش که در حکومت تک‌صدایی جمهوری اسلامی که فقط آقای خامنه‌ای در آن تصمیم‌گیرنده است و صلاحدید مردم را او نظر دهد. از دید مردم که متفاوت است و باید هر فرد خود را مسئول بداند و بدنبال حق و حقوق خودش باشد و حق‌طلبی کند و آگاه باشد و آگاه کند. آقای داوود لطفی فرمودند: ۲ نکته مهم وجود دارد یکی سرانه اماکن ورزشی در ایران به ازا هر نفر ۷۰ سانتیمتر مربع است در صورتی که میانگین جهانی آن ۶ تا ۸ متر است و دوم فعالیت‌های ورزشی روزانه که برای هر ایرانی ۱۳ دقیقه است و میانگین جهانی ۲۰۰ تا ۳۰۰ دقیقه است و برای رسیدن به حداقل جهانی به منابع بسیاری نیاز است که عملاً غیرممکن است. یک نکته دیگر مغزشویی کودکان در مدارس و از طریق تلویزین است. آقای شایگان فرمودند: علاوه بر دولت که موظف به ایجاد فضای مناسب است، خانواده‌ها هم نقش مهمی در پرورش فرزندان خود دارند. خانم طیبه نجاتیان فرمودند: من بدلیل تجربه معلمی در آموزش و پرورش ایران و الان در آلمان وقتی قیاس می‌دهم، آموزش در اینجا با پرورش ترکیب است. استفاده از حرکات بدنی برای درس‌هایی مانند ریاضی و یا در وقت‌های استراحت استفاده از تمام وسایل بازی بدون محدودیت و شن‌بازی و همه و همه، کودک را از لحاظ ذهنی و بدنی همزمان رشد و پرورش می‌دهد. بچه‌ها در مدارس به دلیل استفاده از تمام امکانات عالی موجود بسیار پویاتر و فعال‌تر هستند نسبت به بچه‌های ایران. مسأله مهم دیگر نبودن امنیت اجتماعی در ایران است که باعث اتفاقت تلخ این چنینی می‌شود. جناب شفایی فرمودند: پرورش نه فقط قهرمان شدن است بلکه باید برای پرورش ارزش قائل باشیم. پرورش باید کامل باشد. آموزش، تغذیه سالم، فضای سالم و شادی همه مکمل‌های پرورش هستند. رشد و حق پرورش باید برای عموم باشد و در تمام شهرها از بزرگ و کوچک در اختیار تمام انسان‌ها باشد. ما زمانی می‌توانیم رشد کنیم که پرورش سالم داشته باشیم. خانم نگار فرمودند: آموزش و پرورش ایران در تمام مناطق و زمینه‌ها ضعف دارد. مسمومیت‌های پی‌درپی دانش‌آموزان بدلایل نامعلوم در مدارس یا آتش‌سوزی مدارس یا دستگیری دانش‌آموزان توسط سپاه در کردستان و یا در همدان دانش‌آموز دستگیر شده پس از آزادی خودکشی می‌کند، به چه دلیل؟! ایران ما با این همه تمدن و تاریخ و مشاهیر، مطالب درسی همه‌اش چرندیات و مزخرفات است. آموزشی که قرار بود رایگان باشد الان پولی است و تقبل این هزینه بسیار سخت است. دروسی مانند ورزش و هنر معمولاً برگزار نمی‌شود. همگی این موارد دلیلی بر نداشتن آموزش مناسب و پرورش مناسب فرزندان ایران است.

در پایان جلسه مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: آقای داود لطفی، مسئول ضبط صدا و تصویر و ادمین‌ها: آقایان احسان احمدی‌خواه، مصطفی گودرزی و میهمانان حاضر در جلسه خانم‌ها و آقایان: سمانه بیرجندی، امیرعلی ولی‌زاده، مصطفی گودرزی، زهرا رهایی، ختم جلسه را در ساعت ۲۰:۵۰ به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان ۱۲ فوریه ۲۰۲۳

مریم حبیبی

جلسه سخنرانی ‌کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ ۱۲ فوریه ۲۰۲۳ مصادف با ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ در ساعت ۱۷:۰۰ به وقت اروپای مرکزی ‌با حضور مسئول و اعضای ‌کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای‌ محمدمهدی خسروپناه ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: خانم لیلا رمضان گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق پیروان ادیان در دی ماه ۱۴۰۱ را ایراد کردند: خبر: المیرا رحمانی، شهروند بهائی ساکن اصفهان، حسن فتحی خضرلکی، روحانی اهل سنت و امام جمعه روستای قازلیان، محمدرضا صالح‌زاده، از هواداران جریان یمانی، متین گرجی، شهروند بهائی در قائمشهر و نکیسا حاجی‌پور، شهروند بهائی ساکن تهران بازداشت شدند. در ماهی که سپری شد، یونس نوخواه، روحانی اهل سنت ساکن پیرانشهر، توسط شعبه ۶ دادگاه ویژه روحانیت تبریز به ۵۸ ماه و ۱۵ روز حبس و خلع دائم لباس روحانیت محکوم شد. بیش از یک سال از عزل مولانا محمدحسین گرگیج از امامت جمعه آزادشهر گذشته است و هنوز حکومت اجازه بازگشت ایشان به آزاد شهر را نداده است. این در حالی است که حکم عزل امامت وی یک سال بوده است. بنابر اصل نوزدهم مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و همچنین اصل بیستم همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند و اصل ۲۳- منع تفتیش عقاید، اصل ۲۵- عدم دخالت در احوال شخصی، اصل ۲۶- حق آزادی عقیده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برابری تمام شهروندان ایرانی را بر اساس موازین اسلام مورد تأکید قرار می‌دهد. با این حال در کنار سایر پیروان ادیان در ایران این اصول اساسی نتوانسته برابری آنان را در بیش از ۴ دهه گذشته در برخورداری از حقوق شهروندی تضمین کند، پیروان اهل سنت در ایران علیرغم اینکه مسلمان هستند از تصاحب مسئولیت‌های کلان مدیریتی کشوری و لشگری و نیز بهره‌مندی برابر از فرصت‌ها و امکانات محروم هستند، همین‌طور با موانع و محدودیت‌های جدی برای تبلیغ باورهای خود و بجا آوردن مناسک مذهبی خود از سوی حکومت ایران روبه‌رو هستند وهمچنین موارد نقض شده اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۱۸- هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره‌مند شود. این حق متضمن آزادی تغییرمذهب یا عقیده و ایمان می‌باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. خبر: صدور دوباره حکم حبس ده‌ساله برای دو زن بهایی از اعضای سابق یاران ایران، معروف به هفت بهایی را محکوم کرد. ایمان افشاری، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران پس از یک جلسه محاکمه یک ساعته، مهوش ثابت (۶۹ ساله) و فریبا کمال آبادی (۷۰ ساله) را مجددا به تحمل ده‌سال حبس محکوم کرد. هر دو این افراد پیش از این و بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸، به همراه پنج بهایی دیگر در رابطه با فعالیت‌های اجتماعی و معنوی خود در جامعه بهایی ایران، یک دوره محکومیت ده ساله را سپری کرده‌اند، خبر: دو زن بهایی ساکن زاهدان توسط نیروهای اطلاعاتی سپاه بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. هویت این دو زن که خواهر بودند غزل پاکزاد طراح لباس و ریحانه پاکزاد مربی شنای بانوان عنوان شده است. پس از بازداشت ریحانه و غزل نیروهای اطلاعات سپاه صفحات اینستاگرام این دو شهروند را توقیف کرده و در صفحات عنوان کردند بخاطر عدم رعایت قوانین جمهوری اسلامی و انتشار محتوای مجرمانه این کار صورت گرفته و ادمین‌های آنها تحت تعقیب قضایی قرار گرفتند. این خبر نقض می‌کند قانون اساسی را در اصل ۲۳- منع تفتیش عقاید، اصل ۲۵- عدم دخالت در احوال شخصی، اصل ۲۶- حق آزادی عقیده، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی. خبر: رهبر کلیسای خانگی، در یک گردهمایی کریسمس، عبدالرضا (ماتیاس) علی حق‌نژاد، از رهبران کلیسای خانگی موسوم به کلیسای ایران، پنجم دی ماه ۱۴۰۱، در یک گردهمایی کریسمس در بندر انزلی، بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شد. این نوکیش، به دلیل فعالیت صلح‌آمیز دینی در حال تحمل شش سال حبس است ولی از اوایل تابستان سال گذشته به مرخصی فرستاده شد. همراه با این رهبر کلیسای خانگی، دو عضو کلیسا به نام‌های امیر و مسعود دستگیر و به زندان لاکان در حوالی رشت منتقل شدند. آناهیتا، همسر وی نیز یک هفته بعد، برای بازجویی به اداره اطلاغات بندر انزلی احضار و در آن مکان بازداشت، و به زندان لاکان منتقل شد. خبر: بازداشت ۹ تن از هواداران عرفان حلقه، معاون روابط عمومی و تبلیغات سپاه انصارالحسین در این خصوص گفت: ۹ نفر از فعالان فرقه عرفان حلقه در همدان و تویسرکان توسط سازمان اطلاعات سپاه دعوت، احضار و دستگیر شدند که پس از تفهیم اتهامات، پرونده قضایی آنها برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی ارسال شد. طبق اصل بیست و ششم قانون اساسی ایران شرکت در احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته ‌شده آزاد است، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت و همین طور اصل ۲۳- منع تفتیش عقاید و اصل ۲۵- عدم دخالت در احوال شخصی که در قانون اساسی نقض شده و همچنین موارد نقض شده اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده۱۸- حق ازادی عقیده و ماده۱۹- حق آزادی بیان، حاکمیت کنونی ایران و سران آن اعتقاد دارند که برخی از گروه‌های مذهبی دشمنان کشور هستند، زیرا ایدئولوژی و باورهای مذهبی آن‌ها ممکن است وفاداری به ‌نظام را دچار چالش کند و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیت‌های مذهبی را سرلوحه عناد با ادیان دیگر را قرار داده‌اند.

بخش۲: آقای قندیل دادخواه سخنرانی خود را با موضوع بررسی هدف سوم سند ۲۰۳۰ یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: سند ۲۰ ۳۰ مجموعه‌ای از اهداف هستند که به آینده مربوط می‌شوند. رؤسای دولت‌ها، نمایندگان بلند پایه نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی در سپتامبر ۲۰۱۵ گرد هم آمدند و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دستورکار توسعه پایا ۲۰۳۰ را تصویب کردند. این دستورکار که جایگزین اهداف توسعه هزاره شد، شامل ۱۷هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه است که نقشه راه جامعه بین‌المللی را در زمینه توسعه پایا برای پانزده سال آینده ترسیم می‌کند.این سند دستورکاری برای مردم، پایان بخشیدن به فقر در همه اشکال آن و برای کره زمین، خانه مشترک ماست.اهداف این دستورکار باید از اول ژانویه ۲۰۱۶ در کشورها عملیاتی شوند و راهنمای تصمیمات ما برای پانزده سال آینده قرار گیرند که در حال حاضر توسط ۱۹۳ کشور پذیرفته شده است . این سند مصوبه‌ای بود که دولت ایران به عنوان یک سند ضد نظام جمهوری اسلامی و دخالت کشورهای غربی در امور ایران از آن یاد کرده بود. هدف سوم از اهداف ۱۷گانه‌ی سند ۲۰۳۰ عبارت است از: تضمین یک زندگی توأم با سلامت و ترویج رفاه برای همه و در تمامی سنین. مهم‌ترین اقداماتی که دولت‌ها باید برای تحقق این هدف انجام دهند به‌ این شرح است: ۱- کاهش مرگ‌ومیر مادران در سراسر جهان به کمتر از هفتاد نفر به ازای هر یک‌صد هزار نفر تا سال ۲۰۳۰. ۲- پایان دادن به مرگ‌ومیرهای قابل پیشگیری در نوزادان و کودکان زیر پنج سال تا سال ۲۰۳۰. در این حرکت، هدف همه کشورها باید کاهش میزان مرگ‌‌ومیر نوزادان به کمتر از دوازده نفر به ازای هر هزار نوزاد زنده متولد شده و کاهش مرگ‌‌ومیر کودکان زیر پنج سال، به حداقل کمتر از بیست‌وپنج نفر به ازای هر هزار کودک باشد. ۳- پایان دادن به بیماری‌های همه‌گیر مانند ایدز، سل، مالاریا و بیماری‌های نادیده گرفته شده ویژه مناطق حاره و مبارزه با هپاتیت، بیماری‌های ناقل به وسیله آب و سایر بیماری‌های واگیردار تا سال ۲۰۳۰. ۴- کاهش تعداد مرگ‌ومیرهای زودهنگام ناشی از بیماری‌های غیر‌واگیر، از طریق پیش‌گیری و درمان و ترویج بهداشت روانی و رفاه تا سال ۲۰۳۰. ۵- تقویت پیش‌گیری از مصرف مواد مخدر و درمان سوء ‌مصرف آن و نیز پیش‌گیری از استفاده زیان‌بار مشروبات الکلی. ۶- به نصف رساندن تعداد مرگ‌ومیرها و مصدومیت‌های ناشی از ترافیک جاده‌ای در سطح جهان تا سال ۲۰۲۰. ۷- تضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی و درمانی در حوزه مسائل جنسی و باروری، از جمله: در راستای تنظیم خانواده، آموزش و اطلاع‌رسانی و ادغام بهداشت باروری در برنامه‎ها و راهبردهای ملی تا سال ۲۰۳۰. ۸- تحقق هدف دسترسی جهانی به بهداشت، از جمله دسترسی به کلیه خدمات کیفی بهداشتی مورد نیاز؛ بدون مواجه شدن فرد با مسائل و مشکلات مالی در این زمینه، دسترسی به خدمات بهداشتی کیفی ضروری و نیز دسترسی امن، مؤثر، کیفی و مقرون‌به‌صرفه به داروها و واکسن‌های ضروری برای همه. ۹- کاهش چشمگیر تعداد مرگ‌ومیرها و بیماری‌های ناشی از مواد شیمیایی خطرناک و آلودگی هوا، آب و خاک تا سال ۲۰۳۰. الف- تقویت اجرای کنوانسیون چارچوب سازمان بهداشت جهانی پیرامون کنترل تولید توتون و تنباکو در همه کشورها، به‌ طور مناسب ب – حمایت از پژوهش و تولید واکسن و دارو برای بیماری‌های واگیردار و بیماری‌های غیرواگیر که در ابتدا کشورهای در حال توسعه را تحت تأثیر قرار می‌دهند، فراهم آوردن امکان دسترسی به دارو‌ها و واکسن‌های مقرون‌به‌صرفه، در راستای اعلامیه دوحه در مورد حق مالکیت فکری و بهداشت عمومی، که این اعلامیه به موضوع حقِ کشورهای در حال توسعه برای بهره‌برداری کامل از مفاد موافقت‌نامه جنبه‌های تجاری حق مالکیت فکری مبنی بر انعطاف‌پذیری برای حفظ بهداشت عمومی و به خصوص فراهم آوردن امکان دسترسی به دارو برای همه تأکید دارد. ج – افزایش چشم‌گیر کمک‌های مالی در حوزه بهداشت، استخدام، توسعه، آموزش و نگهداری نیروی کار بهداشت و درمان در کشورهای در حال توسعه؛ به‌ویژه در کشورهای دارای پایین‌ترین سطح توسعه‌یافتگی و کشورهای جزیره‌ای کوچک در حال توسعه د- تقویت ظرفیت‌های همه کشورها، به‌ویژه کشورهای در حال توسعه، برای هشدار به‌هنگام، کاهش مخاطرات و مدیریت خطرهای بهداشتی در سطوح جهانی و ملی. سلامت یا تندرستی عبارت است از تأمین رفاه کامل جسمی و روانی و اجتماعی انسان. بنا‌بر تعریف سازمان بهداشت جهانی، تندرستی تنها فقدان بیماری یا نواقص دیگر در بدن نیست بلکه «نداشتن هیچ‌گونه مشکل روانی، اجتماعی، اقتصادی و سلامت جسمانی برای هر فرد جامعه است. حق بر سلامت که لازمه‌ حیات مدنی انسان‌ها است، در ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد تأکید قرار گرفته است: (هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تامین سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش، از جمله تامین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان‌های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوه‌گی، سالمندی و فقدان منابع تامین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تامین اجتماعی بهره‌مند گردد.) همچنین این حق طبق ماده ۱۲ میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی، ماده ۲۴ کنوانسیون حقوق کودک و ماده ۱۲ کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان در زمره‌ی حقوق اساسی بشر شناسایی شده است و دولت‌ها مکلفند که تمامی امکانات خود را برای بهره‌مندی انسان‌ها از این حق بدون هیچ‌گونه تبعیضی به‌کار گیرند. هدف شماره سوم از اهداف ۱۷گانه‌ی توسعه‌ی پایدار، بهبود چشم‌انداز جهانی در خصوص اطمینان از زندگی سالم و توسعه رفاه پایدار برای همگان در هر گروه سنی را در گرو کاهش مرگ‌‌ومیر مادران؛ پایان دادن به مرگ‌ومیر قابل پیشگیری کودکان؛ کاهش بیماری‌های مرتبط با ایدز؛ پوشش بهداشت جهانی، داروهای ضروری مقرون‌به‌صرفه، مراقبت از سلامت جنسی و باروری؛ تحقیقات واکسن و دسترسی به داروها و همچنین مبارزه با بیماری‌های غیرقابل پیشگیری مانند دیابت و جلوگیری از حوادث ترافیکی و سو‌‌استفاده از مواد مخدر می‌داند. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز در قانون اساسی خود حق بر سلامت را مورد توجه قرار داده است و خود را به نوعی مکلف به تحقق هدف شماره ۳ نموده است: اصل ۲۳ قانون اساسی، حق بر خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی را برای همگان به رسمیت می‌شناسد و مقرر می‌دارد: برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری و پیری، از کارافتادگی، بی‌سرپرستی، درراه‌ماندگی، حوادث و سوانح نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی به صورت بیمه و… حقی است همگانی. طبق این اصل، دولت باید از دو طریق خدمات فوق را برای آحاد مردم کشور فراهم سازد. این دو طریق عبارتند از: درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم. علاوه بر اصل ۲۳، اصول دیگری نیز با سلامت مرتبط هستند. طبق بند ۱۲ اصل سوم قانون اساسی، پی‌ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه از وظایف دولت است. به موجب این اصل، دولت مکلف است حقوق همه جانبه افراد، اعم از زن یا مرد و تساوی عموم در برابر قانون را تامین نماید و بر رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای زن و مرد در تمام زمینه‌های مادی و معنوی تأکید دارد. در اصل سوم به مشارکت زنان در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش اشاره شده است و آموزش‌وپرورش و تربیت‌بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی را از وظایف دولت شمرده است. همچنین اصل ۲۳، حمایت یکسان قانونی را برای همه افراد ملت اعم از زن و مرد و برخورداری از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را با رعایت موازین اسلامی بیان می‌دارد. اصل ۲۱، مربوط به حقوق زنان است و دولت را موظف به تضمین حقوق زنان در تمام ابعاد با رعایت موازین اسلامی نموده است. دولت باید برای رشد جایگاه و شخصیت زنان و احیای حقوق مادی و معنوی او زمینه‌های مساعد ایجاد کند و از مادران به خصوص در دوران بارداری حمایت کند. بند ۱ اصل ۳۳، تأمین نیازهای اساسی یعنی مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش‌ و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه را یکی از ضوابطی می‌داند که اقتصاد جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس آن استوار گردد. اما آمار و اخباری که از گوشه‌وکنار در خصوص وضعیت سلامتی ایرانیان و کم‌کاری‌های دولت جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحقق بخشیدن به این حق بشری و اساسی به گوش می‌رسد، نمایان‌گر عدم بهره‌مندی بخش عظیمی از ایرانیان از حق بر سلامت طبق استانداردهای حقوق بشری می‌باشد. گزارش تفصیلی بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام خمینی در سال ۱۳۹۶ درباره‌ی مناطق محروم در ایران نشان می‌دهد بیش از نیمی از مناطق مسکونی در ایران شامل استان‌ها، شهرها و روستاها (۵۶ درصد) مناطق کمتر توسعه‌یافته و محروم هستند و اما دست‌کم ۲۵ درصد از مناطق محروم کل ایران که خود نیمی از بخش‌های مسکونی کشور را تشکیل می‌دهد، از دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی حداقلی محرومند. بر این اساس یعنی با توجه به پراکندگی جمعیت در مناطق محروم چیزی نزدیک به ۱۰ میلیون نفر در ایران از دسترسی به خدمات حداقلی درمانی و بهداشتی محرومند یا دستکم برای دسترسی به آن با دشواری فراوان روبرو هستند. علاوه بر این، با وجود این حقیقت که ایران دارای یک اقتصاد وابسته به کشاورزی می‌باشد، درجات بالایی از سوء ‌تغذیه در کشور وجود دارد. حدوداً یک چهارم کودکان در ایران یا گرسنگی کشیده‌اند یا فاکتورهای کاهش رشد را به دلیل سطح پایین تغذیه تجربه کرده‌اند. با این وجود شاخص‌های قابلیت توزیع غذا در سطح پایینی است، درصد کودکانی که از سوء ‌تغذیه رنج می‌برند در روستاها بیشتر است. از سوی دیگر گسترش آسیب‌های اجتماعی در سال‌های اخیر باعث شده تا آمار زندانیان زن افزایش چشم‌گیری پیدا کند؛ مسئله‌ای که با توجه به نقش زنان در جامعه به ویژه در خانواده، پیامدهای منفی اجتماعی بسیاری را به دنبال دارد. زیرا مادرانی که در زندان به‌سر می‌برند کودکان آنها به ‌صورت ناخواسته با بسیاری از جرائم در زندان آشنا می‌شوند که این خود می‌تواند در آینده برای آنها مشکل‌‌ساز شود. کودکانی که زندان، تأثیر منفی و ویرانگری بر روی آن‌ها می‌گذارد و حیات عاطفی، فکری، اجتماعی و روانی آنان را با مشکل مواجه می‌سازد. در واقع زندان تنها به عنوان مجازات و اعمال کنترل بر فرد قانون‌شکن نیست. بلکه برچسب زندانی بودن علاوه بر فرد زندانی بر اعضای خانواده و نزدیکان وی نیز تأثیر روانی می‌گذارد و این بار روانی در ارتباط با کودکان بیشتر و پیچیده‌تر است. کودکانی که مادران آنها محکوم به زندان هستند مجبورند بهترین سال‌های عمر خود را در زندان به جرم‌های ناکرده سپری کنند تا رنج زندان را به بهای داشتن مهر مادری بپردازند؛ اتفاقی که زمینه‌ساز مشکلات بعدی می‌شود و این افراد را دچار سرخوردگی و انحراف می‌کند. در پایان امیدوارم تا سال ۲۰۳۰ به تمامی اهداف این سند جامه عمل پوشانده شود و همچنین امیدوارم ایران نیز با قبول و اجرای این سند قدم مهمی در راستای تحقق بخشیدن به تمامی موارد اهداف این سند بردارد.

بخش۳: آقای داوود لطفی سخنرانی خود را با موضوع تبعیض را ایراد کردند:عدالت اجتماعی یکی از دلالت‌های مفهوم عدالت است که منظور از آن تخصیص منصفانه‌ی منابع در یک جامعه است. عدالت اجتماعی یعنی حقوق برابر برای همه مردم و پایداری بر این آرمان که همه افراد بشر باید بدون هیچ‌گونه تبعیضی از مزایای پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی بهره‌مند باشند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح عمومی را رعایت کنند. به زبان ساده‌تر عدالت اجتماعی عبارت است از شناخت حقوق طبیعی و قراردادی که جامعه برای تمام افراد قائل است. رعایت عدالت اجتماعی از دیدگاه هر انسان پاک سرشتی از ضروری‌ترین امور به شمار می‌آید به‌ طوری‌که هیچ انسانی هر چند، خود، ستمکار باشد، این موضوع را انکار نمی‌کند. تاریخ نشان می‌دهد که عدالت به‌عنوان یک امر فطری، با خلقت انسان شکل گرفت و ضرورت عدالت اجتماعی با شکل‌گیری اجتماعات و درک انسان از همزیستی با دیگران معنا یافت و بااینکه عدالت اجتماعی، آرزوی بشریت بوده و هست ولی هر چه بشر بر دانش و آگاهی‌اش افزوده‌شده است نابرابری، تبعیض و فقر در جوامع بشری نیز بیشتر شده است. در حقیقت با توجه به اهمیت عدالت اجتماعی، این موضوع هم‌اکنون یکی از موضوعات کلیدی است که در تمام دنیا مورد بحث قرار گرفته، به ‌طوری ‌که از سوی مجامع و سازمان‌های بین‌المللی روزی با این نام، نام‌گذاری شده است. مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۷، بیستم فوریه را به‌ عنوان روز جهانی عدالت اجتماعی معرفی کرده و از کشورهای عضو دعوت نمود که برای ریشه‌کن کردن فقر، ارتقای اشتغال کامل و کار مناسب، برابری جنسیتی و دسترسی به رفاه اجتماعی و عدالت، تلاش کنند. توسعه و صلح با عدالت و امنیت رابطه تنگاتنگ و دوسویه دارند. توسعه اجتماعی و عدالت اجتماعی، برای دست‌یابی به صلح و حفظ امنیت در کشورها ضروری است و از سویی دیگر، توسعه و عدالت اجتماعی در غیاب صلح و امنیت، یا در شرایط عدم احترام به کلیه حقوق بشر و آزادی‌های اساسی، به درستی برقرار نخواهد شد. برگزاری روز جهانی عدالت اجتماعی، مردم را ترغیب می‌کند به این‌ که مشاهده‌ کنند که چگونه عدالت اجتماعی بر ریشه‌کن‌کردن فقر در تمامی زمینه‌ها، تأثیر می‌گذارد و ارزش و اهمیت ارتقای روابط عادلانه و منصفانه بین فرد و جامعه را درک کنند. مأموریت جهانی سازمان ملل‌متحد، گسترش احترام به کرامت انسانی، ارتقای توسعه پایدار و پی‌گیری عدالت اجتماعی برای همه است. در راستای انجام این مأموریت و به دنبال اجلاس‌های جهانی در زمینه عدالت اجتماعی، کشورها متعهد شدند که دو هدف: ۱،مقابله با فقر و تلاش برای اشتغال کامل و ۲،ایجاد و تداوم جوامع پایدار، ایمن و عادلانه را، در رأس اهداف خود قرار دهند. آنها همچنین به لزوم قراردادن مردم در مرکز برنامه‌های توسعه پایدار توجه دارند. دولت‌های جهان برای اینکه بتوانند در کشورهای خود به جامعه‌ای برای همگان دست‌ یابند، متعهد شدند سازوکارهایی ایجاد کنند که عدالت اجتماعی را چه در محدوده‌ی ملی و چه در پهنه‌ی جهانی گسترش دهند. آن‌ها وعده دادند که ثروت را در کشورهای خود عادلانه‌تر تقسیم و امکان دسترسی همگان به نعمت‌های مادی را فراهم کنند. از سوی اجلاس عمومی اعلام شد که رشد و توسعه‌ی بیشتر، می‌بایست برابری و عدالت اجتماعی بیشتر را ممکن سازد و یک جامعه‌ی عادلانه، جامعه‌ای برای همگان است. چنین جامعه‌ای پیش از هر چیز می‌تواند بر شالوده‌ی حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین سیاسی استوار باشد. روز جهانی عدالت اجتماعی می‌بایست انگیزه‌ای باشد برای افزایش تلاش‌های جامعه‌ی بین‌المللی، در راستای از بین بردن فقر، ایجاد فرصت شغلی برای همگان، شرایط کار مناسب برای همه و دستمزد عادلانه، برقراری عدالت جنسیتی و عقیدتی، دستیابی به رفاه اجتماعی و نهایتاً آنچه در قاموس سیاسی عدالت اجتماعی خوانده می‌شود. در روز جهانی عدالت اجتماعی، معمولا کمپین‌های رسانه‌یی برای آگاهی از نیاز به عدالت اجتماعی بهتر، هم در داخل کشورها و هم در بین ملت‌ها برگزار می‌شود. ارتقای حقوق بشر، از بین‌بردن موانع اجتماعی بر اساس نژاد، جنسیت یا مذهب، ایستادگی برای حقوق کارگران و زنان و مهاجران و معلولان و سال‌خوردگان از موضوعات مورد توجه در این روز است. هر ساله، سازمان ملل موضوعی را برای این روز تعیین می‌کند که با توجه به شرایط زمانه، نیاز است به طور ویژه به آن پرداخته شود و اقدامات لازم جهت سوق جامعه‌های ملی و جهانی به سمت عدالت اجتماعی برنامه‌ریزی و اجرا گردد. امروزه برای تحقق عدالت اجتماعی، ‌طرح‌های گوناگونی ارائه می‌شود که از آن میان می‌توان به دو طرح اصلی‌تر اشاره کرد: نخست طرحی که بیشتر خواستار دستیابی به عدالت اجتماعی از مسیر ایجاد شانس‌های برابر است و دوم طرحی که بیشتر می‌خواهد به این مهم، از مسیر بازتقسیم عادلانه نعمات برسد. طرح نخست در برنامه‌ی احزاب سیاسی، بیشتر از سوی نیروهای لیبرال دمکرات و طرح دوم از سوی طیف نیروهایی با گرایش هومانیستی و نیز سوسیال دمکرات ارائه می‌شود. در طرح نخست، نقش دولت بیشتر میانجیگرانه و کمک به افراد برای خودیاری است. در طرح دوم، نقش دولت فعال‌تر است و مستقیماً به یاری افراد ناتوان برمی‌خیزد. درک لیبرال دمکرات از عدالت اجتماعی، دارای این سمت گیری است که عمدتا برای انسان‌ها شانس و امکانات برابر ایجاد شود تا بتوانند در حیات اقتصادی و اجتماعی شرکت فعال داشته باشند و برنامه‌ی زندگی خود را محقق سازند. می‌توان گفت که جنبه‌ی سوسیال این طرح ضعیف‌تر و عمدتا معطوف به جلوگیری از گسترش بی‌عدالتی بیشتر در جامعه است و نه الغای بی‌عدالتی موجود. اینکه چگونه می‌توان عدالت اجتماعی را در هر جامعه ایجاد کرد، به تغییر نگرش حاکمان، برنامه ریزان، مدیران اقتصادی و تک‌تک افراد جامعه بستگی دارد و چنین شرایطی زمانی به دست می‌آید که افراد جامعه به ‌دور از تعصب‌ها و تبعیض‌ها و بر پایه ملاحظه‌های انسانی و عقلانی، روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه را بر اساس عدالت شکل دهند. اما این روزها جهان کمتر شاهد عدالتی که از آن یاد می‌کنند، است. گسترش فقر، گرسنگی، تبعیض و نقض آشکار حقوق بشر توسط دولتمردان با نام برقراری نظم، از جمله خبرهای تکان‌دهنده‌ای است که همواره در رسانه‌ها منتشر می‌شود، اما در برخی مواقع تنها واکنش نسبت به این فجایع، صدور اعلامیه‌یی از سوی کشورهای دیگر است. سازمان‌های حمایت‌کننده‌، مانند سازمان ملل متحد به دلیل بحران‌های اقتصادیِ جهانی، بودجه اختصاصی و مناسبی را برای رسیدگی به عدالت اجتماعی تعیین نمی‌کند. چنین شرایطی، زندگی را در عصر کنونی دشوار ساخته و از آن رو که برقراری عدالت اجتماعی همراه با حذف موانع جنسیتی، سن، نژاد، قومیت، مذهب، فرهنگ و… است، انسان‌های زیادی به دلیل رسیدن به زندگی عاری از تبعیضات به مهاجرت و ترک سرزمین‌ روی آورده‌ و می‌آورند. هر چند بسیاری از مهاجران، در وضعیت بسیار بدی به سر می‌برند، بسیاری به آنچه در سر داشته‌اند نرسیده‌اند و در کمپ‌ها، در بیابان‌ها و آب‌ها آواره و بی‌سرنوشت‌اند. برقراری عدالت اجتماعی در کشوری مانند ایران یا افغانستان که روزبه‌روز در حال رشد افزایش جمعیت بوده و از تنش‌های سیاسی در امان نیستند، بسیار دشوار است. زندگی زنان و کودکان بخصوص، چندان تعریفی ندارد. هر روز در زندگی روزمره‌شان با بی‌عدالتی اجتماعی روبرو هستند. ماجرای مهسا که در تهران اتفاق افتاد، به همه‌ ما و به‌خصوص زنان قربانیِ تبعیض و نگاه حکومت اسلامی به زن، یکبار دیگر این حقیقت هولناک را ثابت ساخت که اگر چه سازمان‌ها، موسسات خارجی و نهادهای دولتی شعار حمایت از حقوق زنان و کودکان و برقراری عدالت اجتماعی را همه روزه در جلسات و رسانه‌ها سرمی‌دهند اما واقعیت این است که نمی‌خواهند خارج از فعالیت‌های نمادین و نمایشی خود، اقدام حقیقی و جدی‌ برای حمایت از زن_زندگی_آزاری داشته باشند. علاوه بر آن زنان در محیط‌های کاری خود نیز همه روزه از بی‌عدالتی‌هایی مانند آزار جنسی، آزار کلامی، تبعیضات جنسیتی و نادیده گرفتن زحماتشان رنج می‌برند. در حکومت جمهوری اسلامی تصویر و صورت فقر را هر روز در کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌توان مشاهده نمود که چگونه و به اشکال مختلفی رو به گسترش است. زمانی جامعه ایران متشکل از قشر عظیمی از طبقه متوسط بود اما همه‌ساله شمار فقیران، بیکاران و معتادین افزایش پیدا کرده و می‌کند، به طوری که طبقه متوسط امروز تقریباً دیگر وجود ندارد. شکاف طبقاتی چنان زیاد است که دیگر آن قشر بزرگ متوسط بر اثر بی‌کاری و بی‌پولی در زیر خط فقر و در تنگدستی قرار گرفته‌اند و با این ادغام، جامعه امروزی دیگر چیزی به جز طبقه کوچکی از ثروتمندان و طبقه بزرگی از فقیران نیست. فساد همچنان عامل اصلی از بین برنده عدالت اجتماعی در ایران کنونی محسوب می‌گردد و در کوچکترین امورات روزانه افراد جامعه، فسادگری را می‌توان دید و یافت. فساد در قشر ثروتمند به نوعی و در قشر فقیر جامعه به نوعی دیگر خود را نمایان می‌کند. دو دستگی جامعه امروز ایران خود گویای عدم تعادل عدالت اجتماعی است. دسته‌ای که از یک رهبر حمایت می‌کنند و می‌توان آنان را مزدوران و یا جیره خواران حکومتی نامید که نانشان از دستبوسی و خوش خدمتی به علی خامنه‌ای، حاصل می‌شود. آنان که نگاهشان به رأس هرم دیکتاتوری ولایی است و هر چه نزدیکتر به رأس هرم باشند و پاچه‌خوارتر، نانشان بیشتر است و در لایه‌های انتهای هرم که سرکوبگرانی هستند در خیابان، که برای لقمه نانی با گلوله و باتوم و ساچمه از مردم ستم دیده و معترض به حق ازدست رفته‌شان، پذیرایی می‌کنند. تمام این هرم اما بر دوش همین مردم است که آنرا به جلو می‌برند. فقط کافی است ما مردم که کم هم نیستیم بر حقوق واقعی خود آگاه باشیم و بدانیم که عدالت اجتماعی مربوط به کل جامعه است نه وقت افراد داخل هرم، آنوقت است که بلند می‌شویم و هرم را سرنگون کرده و همه را به زیر می‌کشیم. عدالت اجتماعی‌ای که امروز در ایران ما برقرار است اسمش عدالت نیست. باید برای تحقق عدالت اجتماعی اقدام عملی انجام داد. برای رسیدن به جامعه‌یی عاری از بی‌عدالتی باید چشم بر روی ارزش‌های اجتماعی بگشاییم و حقیقت‌ها را ببینیم. مردم از بی‌عدالتی‌ها لطمه و آسیب‌های فراوان دیده‌اند و اگر این رویه ادامه پیدا کند اوضاع ایران و مردمان خارج از هرم بدتر و بدتر خواهد شد. در این میان در حکومت جمهوری اسلامی جدا از بحث فقر مالی و عدم عدالت اجتماعی در توزیع منابع مالی و خدادادی بطور یکسان برای همه، یک بی‌عدالتی بزرگ دیگری هم بوضوح انجام می‌شود و آن ناعدالتی و تبعیض در دین، نگرش و عقیده اشخاص است. اختلاف در باور وعقیده دینی زمینه‌ساز بسیاری از نزاع‌ها و کشمکش‌های خونبار در طول تاریخ بوده و قربانیان بیشماری را برجای گذاشته است. ازاینرو جامعه بین‌الملل به لزوم تهیه و تدوین چهارچوب قوانینی که تضمین‌کننده حقوق تمامی افراد، بطور یکسان باشد، پی برد. در اعلامیه حقوق بشر به افراد صرفه نظر از عقیده، دین، نژاد و سطح طبقاتی، صرفاً به عنوان یک انسان نگاه می‌شود . بسیاری از تراژدی‌های انسانی در طول تاریخ تنها به دلیل توجه برتری عقیدتی و یا نژادی روی داده است و از این رو الزام به قوانین حقوق بشر که تمام افراد رابه طور برابر و یکسان لحاظ می‌کند می‌تواند تضمین کننده صلح و امنیت جهان باشد. در بررسی میزان تعهد اجرایی به قوانین حقوق بشر می‌توان گفت؛ کشور ما و همچنین منطقه خاورمیانه همواره بسیار عقب‌تر از کشورهای غربی بوده است. اگر چه در کشورهای غربی نیز حقوق بشر به طور کامل رعایت نمی‌شود اما دست کم کشورهای آنها صحنه جنگ‌های عقیدتی و تبعیض‌ها و ناعدالتی‌های قومی و مذهبی نیست و کسی به لحاظ داشتن باور و عقیده، زندانی یا محکوم به مرگ نمی‌شود از این رو پیروان ادیان ومذاهب مختلف می‌توانند با صلح و ارامش در این کشورها در کنار هم زندگی کنند. چون، جامعه تحت قوانین حقوق بشری و دولتی سکولار اداره می‌شود که هیچگونه برتری قومی یا عقیدتی را به رسمیت نمی‌شناسد و همه انسانها بطور یکسان در پیشگاه قانون قرار می‌گیرند. در کشور ما که نظام دینی حاکم است، نا عدالتی و تبعیض بسیاری علیه پیروان سایر ادیان از سوی حکومت اعمال میگردد. حکومت جمهوری اسلامی با سختگیری مذهبی خاصی همواره سعی بر آن داشته است تا نظام عقیدتی شیعی را مبنای هویت افراد جامعه ایران قرار دهد. از این رو حقوق افراد با باورهایی غیر از نظام عقیدتی حاکم همواره نادیده گرفته می‌شود و در حق آنها بی‌عدالتی روا داشته می‌شود . در اصل هجدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: هر کس حق دارد از ازادی اندیشه، وجدان و مذهب بهره‌مند گردد. این حق شامل آزادی تغییر مذهب یا باور و نیز آزادی اظهار مذهب یا باور بشکل آموزش، نیایش و بجایی آوردن آیین‌ها چه به تنهایی و چه بصورت جمعی نیز میگردد. هم چنین اصل دوازده قانون اساسی ایران ذکر شده که دین رسمی ایران الی‌الابد مذهب شیعه جعفری اثنی‌عشری است و مذاهب دیگر اسلامی از قبیل حنفی، مالکی، شافعی و زیدی دارای احترام بوده و پیروان آن در انجام مراسم مذهبی و تعلیم و تربیت دینی آزادند .اما رفتار حکومت با پیروان ادیان، ناقض مفاد حقوق بشری بوده و موارد ذکر شده در قانون اساسی، همه پیروان ادیان و مذهب موجود در کشور را به رسمیت نمیشناسد و از حقوق ‌نها حمایت نمی‌کند. ضمن اینکه حتی قرائتی از مذهب شیعه که متفاوت با قرائت نظام حاکم باشد محکوم و در حکم الحاد تلقی می‌گردد یا به طور مثال در تهران با وجود تعداد قابل توجه سنی مذهبان آنها اجازه دایرکردن مسجدی را ندارند. همینطور هرگونه خروج از دین شیعه و گرویدن به باور دیگری با مجازات مرگ از طرف نظام حاکم روبه‌رو می‌گردد. پیروان آیین بهایی حتی از اجازه کار و تحصیل هم محروم هستند و اصلاً از طرف نظام، شهروند جامعه ایرانی به حساب نمی‌آیند. برخورد رژیم همواره نسبت به پیروان طریقت صوفیگری و دراویش نیز سرکوبگرانه بوده و اخبار دستگیری‌های دراویش گنابادی و سرکوب طرفداران آنها تا به امروز ادامه داشته است. اما از این میان افرادی که بیشترین آسیب را از نظر دین حاکم در جامعه ایران دیده‌اند بی‌خدایان و خردگرایان هستند. بزرگان خردمند و روشنفکر ایرانی مانند زکریای رازی، ابن راوندی، ابن سینا و خیام و تعدادی دیگر، همواره در آثار خود مردم را به خردگرایی و پیروی از اخلاق و دوری از تعصبات و خرافات فراخوانده‌اند. در طول تاریخ ایران همواره افرادی که دین و مسئله وجود خدا را به نقد کشیده‌اند، برایشان توسط طبقه حاکم که پشتیبان طبقه روحانیت بوده‌اند، مجازات‌هایی بوده است و دین به عنوان امری بدیهی و ارثی همواره از نسلی به نسل دیگر تحمیل شده است. در جامعه امروز ایران نیز که طبقه روحانیت حاکم مطلق است بیش از نیمی از بودجه کشور صرفه تقویت سازمان‌های دینی حاکم می‌گردد و روحانیت شیعی، تبدیل به شغلی بسیار پر درآمد شده است. نظام حاکم، آمار ایرانیان شیعه مذهب را بیش از ۹۵درصد ذکر می‌کند، ضمن این که در این آمارگیری‌ها تعداد دقیق پیروان سایر ادیان نامشخص و مخدوش است، به جمعیت کثیری از جامعه که خود را از تعلقات مذهبی عاری می‌دانند اشاره‌ای نمی‌گردد چون اصولاً در ایران بی‌دینی مطابق با الحاد است و حتی بیان بی‌اعتقادی به خدا مجازات مرگ را در پی دارد، از این رو در جامعه‌ی ایرانی افرادی که اعتقاد به خدا ندارند اصولاً به رسمیت شناخته نمی‌شوند و امکانی برای بیان اندیشه‌های خود ندارند. در یک جامعه با حاکمیت دینی مانند ایران، کودکان، بزرگترین قربانی، نگاه دین محورِ نظامِ حاکم هستند. در کشورهای پیشرفته دنیا از تحمیل هر دین و عقیده به کودک تا رسیدن به سن بلوغ خودداری می‌شود اما در ایران کودکان از سنین خردسالی تحت آموزش‌های سلیقه‌ای و هدف دار نظام آموزش‌وپرورش عقیدتی قرار می‌گیرند. ضمن این که تجاوز و سوء استفاده جنسی از کودکان در کلاس‌های درس دینی در جامعه امروز ایران مطرح هست اما نکته حائز اهمیت این است که القای عقیده و دین به یک کودک که هنوز به رشد عقلی و فکری و قدرت انتخاب دست نیافته است در حکم تجاوز ذهنی به آن کودک است و دست کمی از تجاوز جنسی ندارد. در ایران سیستم آموزش‌وپرورش که در خدمت ولایت است تمام سعی و همت خود را بر مغزشویی کودکان و القای حس ترس و عذاب وجدان و نهادینه کردن روحیه سرسپردگی و اطاعت بی‌چون و چرا نهاده است. اینها گوشه‌ای از بی‌عدالتی اجتماعی در نظام دینی است. به امید روزی که تمام مردم و اقوام ایرانی با هر باوروعقیده بطور یکسان و به عنوان یک انسان ازجانب یک نظام سکولار مورد حمایت قرار گیرند و عدالت اجتماعی در تمامی بخش‌ها در بین مردم به معنای واقعی، برقرار گردد.

بخش۴: بحث آزاد با موضوع حق برابری و عدم تبعیض آغاز گردید: در ابتدا آقای خسروپناه فرمودند: همان طور که تمام عزیزان می‌دانند بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسانی عضو خانواده بشری است فارغ از هر نوع جنسیت، عقیده، نژاد و محل تولد از حقوق جهان شمولی برخوردار است و جامعه وظیفه رعایت و تقویت حقوق شهروندی ما را دارد.لازم به ذکر است برای داشتن این حقوق نیاز به اجازه هیچ فرد، مقام و یا هیچ سازمانی نیستیم. حقوق ذاتی و شهروندی در یک اعلامیه بین‌المللی به نام اعلامیه جهانی حقوق بشر گنجانده شده است که در ماده ۱ و ۲ اعلامیه حقوق بشر ذکر شده است و همچنین چند هدف از اهداف ۱۷گانه سند ۲۰۳۰به عدم تبعیض تأکید می‌کند.عدم تبعیض هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم پیش‌بینی شده است. بند نهم از اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بند نوزدهم، بیستم و بیست‌ویکم تأکید به رعایت برابری و عدم تبعیض دارد اما وقتی این اصول را با سند ۲۰۳۰ یونسکو و اعلامیه جهانی حقوق بشر مقایسه می‌کنیم و به تاریخ ۴۴ ساله حکومت را نگاهی می‌اندازیم همیشه جمهوری اسلامی ایران ناقض حقوق بشر و کنوانسیون‌های بین‌المللی و حتی قانون اساسی خودش است. جمهوری اسلامی به دلیل محدود کردن تمام قوانین به موازین اسلامی عملاً شاهد عدم آزادی‌های فردی و اجتماعی هستیم. به طور مثال ۱. نابرابری بین زن و مرد، ۲. تبعیض وعدم حقوق برابر بین قشر روحانیت و سایر مردم در همه امور، ۳. عدم آزادی بیان (سرکوب، بازداشت، شکنجه، اعدام وغیره، ۴. عدم رعایت حقوق کودکان، ۵. تبعیض بین اقوام ایرانی، ۶. پایمال نمودن حقوق پیروان سایر ادیان مثل اهل سنت، مسیحیان، دراویش، بهائیان ودیگر باورمندان به ویژه عدم برابری آنها با شعیه ۱۲امامی. اصولی و بسیاری از موارد دیگر همه نقض حقوق بشر است. اما درتمام این ۴۴ سال تمام افرادی که در مقابل تبعیض اعتراض کردند چگونه با آنها برخورد ش. در این چند ماه اخیر همه ما حتی جهان شاهد این بودند که مردم برای رفع تمام این نابرابری‌ها و تبعیض‌ها در خیابان‌ها آمدند همچنان تلاش می‌کنند که مسئله بصورت ریشه‌ای حل شود و در مقابل این حضورشان در خیابان‌ها هزینه‌های زیادی هم پرداخت کردند. از کشته شدن جوانان، کودکان،نابینا شدن افراد و حتی نقص عضو و زندانی شدن تعداد زیادی از مردم و حتی افرادی در زندان تلاش کردند به هر وسیله‌ای از اعتصاب غذا و غیره که مقابل این نابرابری‌ها و تبعیض‌ها ایستادگی کنند که یکی از خواسته‌های آنها حق برابری و عدم تبعیض است. حال سؤال اینجاست که چرا جمهوری اسلامی مانع برابری و رفع تبعیض‌ها و آگاهی مردم است؟ مردم جامعه چه وظیفه‌ای در مقابل یکدیگر دارند که این نابرابری‌ها و تبعیض‌ها صورت نگیرد. آقای کریم ناصری فرمودند در این ۴۴ سال بحث برابری و عدم تبعیض با سیستم جمهوری اسلامی در تناقض است اگر قرار بود اینها را رعایت کنند که این همه کشتار پیش نمی‌آمد ولی جمهوری اسلامی یکسری اهدافی را دنبال می‌کند همانطور که هر اپوزیسیونی برای خودش اهدافی دارد که به این روش مخالفانش را سرکوب می‌کند و آن هم برای بقای خودش؛ چون اگر قرار بود برابری را در جامعه لحاظ کند پایه جمهوری اسلامی ماهیتش از بین می‌رود. بنابراین تمام تلاش خود را می‌کند تا این نابرابری باشد تا بتوانند خودشان را از یک قشر از جامعه جدا کند اگر مثل اروپا قرار بود باشد می‌بینید که اکثر سیاستمدار‌های اروپا تا زمانی که سمتی دارند، تفاوت‌هایی دارند وقتی مسئولیت‌شان تمام می‌شود با بقیه مردم برابر می‌شوند. اما جمهوری اسلامی نمی‌خواهد به اینصورت باشد و می‌خواهد هر شخصی که هر سمتی داشته باشد حتی اگر فقط یک سال نماینده مجلس بوده است این رانتی را که می‌برد در این یک سال تا آخر عمرش خودش را از مردم جدا می‌داند و چیزی که جمهوری اسلامی همیشه این را خواسته و فکر نمی‌کنم تا زمانی که باشد این برابری به وجود بیاید. در جامعه ما باید تمام تمرکزمان را بگذاریم برای فردای این انقلاب که چه کار کنیم که دیگر این نابرابری‌ها نباشد. آقای شایگان فرمودند من با آقای ناصری موافقم فقط با آن قسمتی که فرمودند تا جمهوری اسلامی از بین نرود این شرایط همچنان باقی می‌ماند مخالف هستم. هیچ فرقی نمی‌کند که جمهوری اسلامی از بین برود اما ما همچنان تا آگاهی نداشته باشیم باز هم دولت بعدی سوار ما خواهد شد اگر جامعه آگاه نباشد هر دولتی حتی دولتی مثل سوئیس و سوئد هم بر مسند کار بنشینند باز هم سوار ما خواهند شد. بنابراین آگاهی خودمان خیلی مهم است تا اینکه چه نوع دولتی داریم و با کمی به عقب برگشتن می‌بینیم که آخوند که بوده است و چه جیزی بوده است و الان کجا نشسته است؟ خیلی‌ها در مورد رژیم پهلوی خوب می‌گویند خیلی‌ها هم بد می‌گویند اما آخوند تا قبل رژیم پهلوی اول همه‌کاره بود، در اختلافات خانوادگی گرفته تا تمام امورات جامعه؛ در واقع یک دولت سایه بود اما با آمدن دولت پهلوی اول و استقرار دادگستری و ثبت احوال و غیره تقریباً آخوند خانه‌نشین شد و فقط روضه‌خوان شد. برای همین آخوندها از رضا شاه بسیار متنفر هستند چون آنها را بیکار کرد و روضه‌خوان کرد. رهبران دینی تا زمانی که کار دارند و شغل و درآمد دارند برای گمراه کردن مردم استفاده می‌کنند، چون از گمراه کردن مردم پول کسب می‌کنند. به هر حال باید این را در نظر داشته باشیم که آخوند با خرافات خودش زنده است. آقای داوود لطفی فرمودند: یکی از دلایلی که در این انقلاب رخ می‌دهد به دلیل آگاهی نسل جدید ماست به دلیل دسترسی به اینترنت و فضای مجازی. آنها ارتباط بهتری با دنیای بیرون دارند و به قول سارینا که کشته شده در انقلاب ۱۴۰۱ بود چرا ما باید این شرایطمان باشد و وقتی خودمان را مقایسه می‌کنیم با جوانان آمریکا چرا ما باید این استرس را داشته باشیم و آنها نداشته باشند آسایش آرامشی که آنها دارند چرا ما نداریم خوب این نشان می‌دهد جوان‌های ما به آگاهی رسیدند و دولت جمهوری اسلامی از این آگاهی می‌ترسد و این نسلی که آگاه شد است، دیگر حاضر نیست عقب بکشد و تا انتها پیش می‌رود و وظیفه‌ای که ما مردم به هم داریم مخصوصاً ما فعالان حقوق بشر چون یک سری اطلاعات را ما داریم نسبت به افرادی که دسترسی به این اطلاعات ندارند باید این اطلاعات را به مردم دیگر برسانیم و آنها را آگاه کنیم آگاهی اگر در سطح جامعه بیشتر شود در دولت بعدی هم ما با این آگاهی که داریم می‌توانیم انتخابی را سر کار بیاوریم که درست باشد و بتوانیم آن عدالت اجتماعی و این نقص‌ها و حقوق بشر را رعایت کنیم و حقوق شهروندی هر کسی رعایت شود و محرومیت از بین برود و این حاصل نمی‌شود به جز با آگاهی و کسی که این آگاهی را دارد در همه زمینه‌ها می‌تواند به دیگران این آگاهی را بدهد برای انتخابی بهتر. آقای صدرا مجیب یزدانی فرمودند: بخش بزرگی از جامعه آگاهی به دست آوردند اما همگانی نیست از قدیم گفتند یک میوه اگر کامل پخته نشود نمی‌تواند از آن ثمره ببرید و امروز با گذشت ۵ ماه نشان می‌دهیم به آگاهی رسیدیم اما هنوز بیشتر به آگاهی‌رسانی احتیاج داریم چون یک قشر از جامعه هنوز هستند که عدم آگاهی دارند و این نشان می‌دهد که خامنه‌ای طی این ۳۳ سال روش کار کرده و الان نتیجه‌اش را می‌بیند و من امیدوارم که این میوه رسیده پخته‌تر شود تا بتوانیم بیشتر آگاهی‌رسانی کنیم. آقای سعید طائف فرمودند: الان ما باید بدانیم برای فردای ایران آزاد چه کار باید کنیم در این ۴۴ سال به حد کافی جفاهای زیادی به ما مردم ایران از طرف جمهوری اسلامی شده است. ما باید آگاهی‌رسانی کنیم که برای فردا چه کار کنیم چون جمهوری اسلامی مطمئناً رفتنی است و از طرف دیگر مسئولیت‌پذیری افراد جامعه مهم است و درست است بخشی از جامعه به آگاهی رسیده است اما در واقع بخش بزرگی توهم این را دارند که آگاه هستند پس باید تک‌تک افراد جامعه مطالعه کنند تا به این مهم دست یابند چون اخبار آدمها را به سمت و سویی می‌برد که خودش می‌خواهد نه آن چیزی که واقعیت است. خانم کیمیا قزلباش فرمودند: در این دوره ما در نقطه‌ای هستیم که همه دانش‌آموزان، دانشجویان و قشر جوان ما کاملاً آگاهی دارند و می‌دانند خواسته‌هایشان چی هست و الان نوجوانان را می‌بینیم که چقدر شجاعانه پای حقشان ایستادند و کوتاه هم نمی‌آیند این را ما کامل می‌توانیم احساس کنیم وقتی که ما به عنوان فعال حقوق بشر این آگاهی را به دیگران بدهیم نه تنها کسانی که در ایران هستند بلکه آنهایی که در خارج از ایران هستند می‌دانند که ایران اولین کشوری بود که منشور حقوق بشر را نوشت پس باید این را آشکار کنیم و اعلام کنیم که خواسته‌های مردم ما این بوده و الان حکومت دارد کاری می‌کند که مردم از خواسته‌هایشان جدا شوند و این حقی را که باید داشته باشند برای زندگی و آزادی و حق اجتماعی ندارند. آقای پوریا فرجی فرمودند: مردم ما در جامعه اکثراً آگاهی دارند ولی متأسفانه خیلی از افراد مثل خود جمهوری اسلامی دارند آگاهانه در حق مردم دیگر ظلم می‌کنند و حق آنها را پایمال می‌کنند خود مردم در حق هم این کار را می‌کنند و البته این هم باز تقصیر خود جمهوری اسلامی است چون مردم را به این صورت شکل داده است تا به خواسته‌های خودش برسد به نظر من ما باید در ابتدا روی خودمان کار کنیم و از این حالت منفعت‌طلبی خارج شویم و چون اگر نتوانیم این کار را کنیم فردای آزادی باز هم با این نقض‌ها برمی‌خوریم و تمام اشخاصی که الان آمدند گروه تشکیل دادند من ترجیح می‌دهم به آنها رأی ندهم و به کسی که داخل ایران است و علم این کار را دارد و تلاش می‌کند به او رأی دهم، آقای قندیل دادخواه فرمودند: این سیستم تک‌محوری که قبلاً بود باید از این حالت خارج شود اشتباهی که جمهوری اسلامی مرتکب شد این بود که شهروند درجه یک و دو تشکیل داده بود و من امیدوارم این اپوزیسیونی که تشکیل شده این نشست‌هایی که تشکیل شد طوری شود که از همه رنگها و طرز فکرها درونش باشد چون اگر این طور نباشد این هم به نتیجه نخواهد رسید. آقای شفایی فرمودند: ما یک عنوان‌ داریم به عنوان فعال حقوق بشر که وقتی این را داریم یعنی دیگر حزبی نیستیم فعال حقوق بشر فعالیتش آگاهی‌رسانی به حق ذاتی و شهروندی افراد است و افشاگری نقض حقوق بشر که دومی بخشی از اولی است البته برای آینده ایران به آگاهی نیاز است به تشکیلات و احزاب و رفتارها و فکرهای متفاوت که با هم طرح بدهند تا بتوانند جامعه را رشد دهند که این هم حاصل تلاش فعالان حقوق بشر است که آدم‌ها بتوانند اندیشه کنند و بر اساس آن آگاهی که دارند یک اندیشه مشخص داشته باشند و برای اندیشه خودشان تلاش کنند و این را بدانیم من همان طور که برای خودم حق قائل هستم برای یک شخص دیگر با اندیشه و حزب متفاوت حق قائل هستم تا این احساس برابری حاصل شود و هر حزبی فکر نکند بر حزب دیگری برتری دارد و این بد است اما فعال حقوق بشر در این شرایط طرف هیچ حزبی نمی‌رود و می‌گوید در این شرایط سیستم رأی‌گیری در جامعه ما که الان دارد اتفاق می‌افتد با وجود یک رهبر و شورای نگهبان منطقی نیست به این دلایل چون شما نمی‌دانید به چه کسی و به چه اندیشه‌ای رأی می‌دهید و ما باید روی این کار کنیم آمار و اطلاعات دهیم و به رسانه‌ها این اطلاعات را برسانیم و من معتقد هستم هر کسی که می‌خواد برای فردا ایران تصمیم بگیرد یک کتاب مخصوص اندیشه‌هایش را بنویسید یا قانون اساسی مورد نظرش را بنویسد تا مردم آن را بخوانند و انتخاب کنند ببینند چه چیزی می‌خواهند و جامعه با ۳۰درصد افراد آگاه می‌تواند سیستمی درست کند و با آن سیستم جامعه‌اش را بگرداند برای فردای آزادی مبنا را بر این نگذارید که چه کسی بیاد، چه کسی برود، چه کسی بماند، چه کار کنیم، فردای آزادی الان است و فقط آگاهی، آگاهی، آگاهی باز هم است که ما با آن می‌توانیم جامعه سالم داشته باشیم و ما نیاز به یک آگاهی جمعی داریم از حقوق ذاتی و حقوق شهروندی که حاصلش افشاگری خواهد بود و این وظیفه فعالان حقوق بشر است. خانم سمانه بیرجندی فرمودند: من جمهوری اسلامی را بزرگترین سد برای رساندن آگاهی به مردم می‌دانم که این می‌تواند از طریق ما یا دیگر کانون‌های حقوق بشری صورت گیرد ولی جمهوری اسلامی هم از طریق صداوسیمای خود در گمراه کردن مردم تلاش فراوان می‌کند و این بزرگترین ناقض حقوق بشر در ایران حکومت می‌کند تا آنجا که بتواند از بالا رفتن آگاهی مردم جلوگیری می‌کند و خواهد کرد.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: خانم مریم حبیبی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان اسفندیار سنگری، صدرا مجیب یزدانی، ادمین‌ها: آقایان کریم ناصری، رضا شایگان، علی فروتن و مهمانان حاضر در جلسه: خانم‌ها و آقایان: نرگس مباشری فر، عباس رهبری، شراره هادی‌زاده رئیسی، فرشاد اعرابی، مجتبی شیخ‌علی، محمدعلی قدیمی ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۲۰ به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

در ایران تا بود ملا و مفتی، روزبه‌روز بدتر از این هم بیوفتی

سعید طایف

رژیم بدسگال و جنایتکار علی خامنه‌ای با همکاری سپاه پاسداران دزد و غارتگر در این ۴۴ سال گذشته تیشه به ریشه ایران و نسل ایرانی زدند. شکنجه، کشتارهای تروریستی اعدام‌های روزمره پشت‌پرده درون زندان‌های بیشمار در خیابان کوچه و ملاءعام در برابر چشمان از حدقه در آمده هزاران مردم بی‌گناه زنان و کودکان قبح جنایت و آدم‌کشی را در جامعه ما از بین برده و سنگ‌دلی بی‌رحمی بی‌پروایی و همه گونه جنایت را در جامعه رواج داده و همگانی نموده است .نسل جوان یا نسل سوخته که هیچ گونه امید و آینده‌ای ندارد کشوری که تالابها رودخانه‌ها و دریاچه‌های آن به لطف حکومت جهل و جور و فساد بی‌شرف و ضدایرانی و سپاه پاسداران بی‌وطن یکی پس از دیگری خشکیدند جنگل‌های وسیعی که در آب و هوای منطقه نقش بزرگی داشتند و با همت حکومت و سپاه پاسداران نیست و نابود شدند . کشاورزی ایران و سرانجام این که به لطف سپاه پاسداران با ورود کالاهای‌قلابی و بی‌رویه از چین روسیه ترکیه و کشورهای سوداگر و متجاوز دیگر به باد رفت و اقتصاد ایران به ورشکستگی کشیده شد وای بر ملتی که با سکوت و بی‌اعتنایی خود با حکومت جهل و جور و فساد و سپاه پاسداران یغما‌گر و دزد همکاری نموده نسل‌های کنونی و آینده را به تباهی می‌کشد و کشور را از چرخه پیشرفت و ترقی جهانی وا می‌دارد بنابراین تا دیر نشده ملت به خواب رفته و فراموشکار ایران باید از خواب طولانی بیدار شده و نسل این حکومت جهل و جور و فساد جنایتکار و ویرانگر را از کشور برداشته و آینده ایران و ایرانی را نجات دهد

 

 

 

نه دیگر اعتراض، نه هنوز انقلاب؛ دغدغه‌های دوره سرنوشت‌ساز گذار

مریم حبیبی

در اکثر رسانه‌ها صحبت از تداوم اعتراضات مردم است و به عمد یا از روی بی‌دقتی، جنبش جاری را هنوز هم اعتراضی می‌نامند. معنی اعتراض، انتقاد، ایراد، بازخواست، خرده‌گیری، مواخذه و واخواهی است. جنبش ۸۸ یک جنبش اعتراضی بود با شعار محوری «رأی من کو؟ از آن زمان تا قتل دولتی مهسا امینی، اقشار مختلف مردم به شکل‌های گوناگون گاه نارضائی‌ها، گاه اعتراض‌های خود را بروز داده و در دی ماه ۶۹ و آبان ۹۸ هم سر به شورش علیه کلیت رژیم برداشته‌اند. جنبش جاری که تداوم ماراتونی تازه نفسِ آن شورش‌هاست، در آغاز، خصلت اعتراضی داشت: اعتراض کردها و کردستان به قتل دولتی یک دختر کرد. اما اعتراض اتنیکی به قتل یک دختر کرد، به سرعت از محدوده کردستان و خشم اتنیکی عبور کرده، به اعتراض سراسری با جانمایه‌ی فمینیستی و دموکراتیک علیه گشت ارشاد و حجاب اجباری، و سپس بلافاصله، به قیامی سراسری علیه کل نظام سیاسی فرا روئید که به چیزی کمتر از سرِنظام، رضایت نمی‌دهد. مهسا امینی قربانی بی‌گناه و مظلومی بود که هیچ کاری نکرده بود و او را فقط به جرم «بدحجابی کشتند. اما در این که قتل دولتی او به جرقه‌ای برای حریق سراسری تبدیل و از او نمادی ساخته شد، هویت اتنیکی اش نقش کلیدی بازی کرد. اگر مهسا امینی تبار مثلاً بلوچ یا عرب یا ترک می‌داشت، موضوع در حد یک خبر تأسف بار میان بقیه اخبار جنایات رژیم برگزار و فراموش می‌‍شد ( و بی‌تردید، حریق با جرقه دیگری در زمان دیگری در می‌گرفت). سرمایه تحزب، تشکل، توان بسیج و سازماندهی احزاب کردستانی و شناخته شد گی کرد در جهان به عنوان یک ملت تحت ستم، و نیز دسترسی آنها به تریبون‌های بزرگ دنیا، لابی‌های پرنفوذ در پارلمان‌ها و مجامع بین‌المللی، و حمایت همیشه فعال و استثنائی چپ‌های ایران از کردها، سرمایه‌ای است که متأسفانه دیگر ملت‌های تحت ستم در ایران از آن بهره چندانی ندارند. اگر مهسا امینی نماد جنبش اعتراضی شد، حدیث نجفی بی‌تردید نمادگذار از جنبش اعتراضی به جنبش انقلابی است که نه معصومانه و انفعالی، بلکه در اعتراض فعال به قتل مهسا، به قصد شرکت در تظاهرات با شکم گرسنه (به گفته مادراش) بی‌تابانه از خانه بیرون زد، آنچنان که دیدیم، پهلوانانه به رو در روئی با لشگر سرکوبگران تا دندان مسلح و بی‌رحم شتافت و جان و تن جوان و پر آرزویش را در معرض رگبار مسلسل قرار داد و جان باخت. جای بسی ‌تأسف است که حدیث، دوبار قربانی شد: یکبار با گلوله‌های دژخیمان رژیم، بار دیگر جسد سوراخ سوراخ‌اش با تبعیض اتنیکی به خاطر تبار ترکی‌اش.می‌گویند این یک انقلاب است. چنین حکمی هنوز شتاب‌زده است. می‌شود بی‌هیچ تردیدی گفت که این یک عصیان انقلابی است، اما تا رسیدن به یک انقلاب، هنوز راه است. این جنبش، نه اعتراضی بلکه انقلابی است زیرا: از مراحل اصلاح‌طلبی و مطالبه‌گری و اعتراضی گذشته و به سطح تعرض و تهاجم و رودرروئی با ماشین سرکوب رژیم ارتقا یافته است؛ شعارهای رزمندگان و تظاهراتی‌ها مدام رادیکال‌تر و انقلابی‌تر می‌شوند؛ ترس، به تدریج در حال عوض کردن جبهه است؛ راهپیمائی‌ها در نقاطی به نبرد با نیروهای سرکوب و گوشمالی آنها ارتقا می‌یابند؛ پشتیبانی از خطر کنندگان میدانی، روزافزون است؛ پا به پا شدنها و عافیت طلبی‌های پادوهای رژیم در حال بروز است .برخی می‌گویند: این یک «انقلاب زنانه است. زنان، مهر خود را بر این جنبش انقلابی کوبیده‌اند و به واقع هم با پهلوانی اسطوره‌ای در نبرد مرگ و زندگی در کام اژدها و اعلان جنگ به شریعت زن‌ستیز، بشارت دهنده یک انقلاب جنیستی دوران سازاند، اما کلیت جنبش انقلابی جاری در سراسر ایران را انقلاب زنانه نامیدن، یک وجهی و تک بعدی کردن یک عصیان اجتماعی سیاسی مرکب و درهم تندیده طبقات، ملتها، اقشار، لایه‌ها و گروه‌های متعدد و گوناگون است و خطائی احساسی و نارواست که ارزیابی‌های واقعی و ابژکتیو از جنبش جاری را به خطا می‌برد. سازمان «راه کارگر پس از پیروزی قیام مسلحانه بهمن ۵۷ در سرنگونی نظام پادشاهی، انقلاب را بخاطر سربرآوردن یک نیروی قرون وسطائی ضد انقلابی از بطن آن، شکست خورده ارزیابی و با شعار «انقلاب مرد، زنده باد انقلاب! اعلام موجودیت کرد. امروز، شاهد زنده شدن یک انقلاب نوین هستیم. اما برای آن که این انقلاب هم شکست نخورد، جنبش انقلابی جاری کمبودها و ملزوماتی دارد: باید امکان تداوم خود را تضمین کند. این امر، بسیار دشوار و متأسفانه بسیار پرهزینه‌تر از انقلاب بهمن خواهد بود و به قربانی‌های بی‌شمار نیاز خواهد داشت. رفسنجانی، معمار و استراتژ برجسته رژیم، سالها پیش گفته بود: «ما خطای شاه را تکرار نخواهیم کرد و هرگز عقب نخواهیم نشست تصور این که خامنه ای یا جانشینان‌اش، از حکومت شیعه در ایران و شبه امپراطوری شیعه در منطقه بخاطر پرهیز از حمام خون و قربانی کردن صدها هزار نفر چشم خواهند پوشید، ساده‌لوحی محض است. اگر حتی امکان به کمک گرفتن نیروهایی چون حزب‌الله لبنان و حشدالشعبی عراق و شیعیان سوریه و امثال شان بخاطر دفاع از بقای خودشان را به حساب نیاوریم، این رژیم برای حفظ نظام، از خلق «صحرای کربلا در سراسر ایران ابائی نخواهد داشت. این رژیم تنها زمانی یک قدم به عقب خواهد گذاشت که با پیشروی‌های جنبش توده‌ای، پاشنه‌هایش از لبه پرتگاه گذشته باشد. باید تظاهرات پراکنده موضعی جوان‌های از جان گذشته، به یک جنبش واقعاً سراسری و عمومی تبدیل شود. اگر امواج انسانی پیاپی به امداد این پهلوان‌های جوان دهه هشتادی و نودی نرسند، اگر اعتصابات فلج‌کننده، شریان‌های اقتصادی و حیانی رژیم چون نفت و گاز و پتروشیمی و بنادر و سیستم حمل و نقل کالا از چین و ترکیه و روسیه و کارخانجات تولید سلاح و شبکه‌های انرژی و مخابرات دولتی و رسانه‌ها و دیگر نفس‌گاه‌های آن را قطع نکنند و تنها مثل دوران عقب مانده مشروطه به بست‌نشینی انفعالی و پائین کشیدن کرکره دکان‌ها بسنده شود، خطر آن که «بهار عربی سرنوشت شوم این جنبش شود حتمی است. نسل دومی که پدران و مادران شان را نفرین می‌کردند که چرا انقلاب کردید، حتی اگر هنوز منطق ناگزیری یک انقلاب را نفهمیده باشند و ندانند که انقلاب را نمی‌کنند، انقلاب می‌شود و با تحمیل حکومتی که تن به اصلاحات نمی‌دهد شکل می‌گیرد، دست‌کم برای نجات جان و امروز و فردای فرزندان‌شان که اینک برای به دست گرفتن سرنوشت خود، در برابر گلوله و حبس و شکنجه سینه می‌گشایند و اسطوره تاریخ نوین می‌نویسند، کم‌ترین کاری که می‌باید بکنند، پیوستن به این جنبش انقلاب و همدوشی و همگامی و همرزمی با فرزندانشان و برای فرزندانشان است. باید موازنه قوای جنبش و ماشین سرکوب رژیم وارونه شود و رژیم دچار سراسیمگی شده، از مهار اوضاع عاجز شود؛ بحران سیاسی شکاف‌های درون حکومت و هزیمت نیروهای سرکوبگر، کشور را غیر قابل حکومت کرده و بحران سیاسی اجتماعی را به نقطه غیرقابل بازگشت برساند؛ جنبش‌های خود به خودی پراکنده و با شعارهای موضعی، سلبی و هیجانی کنونی و گاه به شدت انحرافی، انفعالی، بزدلانه و اصلاح طلبانه چون «رفراندم، به سازمان‌یابی سراسری جهت‌دار، به یک قطب‌نمای واحد، به استراتژی کلان، به تکوین یک آلترناتیو حکومتی انقلابی و به شعارهائی اثباتی و رادیکال مجهز شود که بیانگر آگاهی‌اش بر آنچه می‌خواهد جایگزین وضع موجود کند باشند. گیریم که با اعتصابات و قیام مسلحانه، این رژیم ساقط شد. باید از خود بپرسیم: نتیجه چه خواهد بود؟ باز شیادان دیگر سوارمان نخواهند شد؟ بازهم کارگران انقلابی اعتصاب کرده را به حکومت راه نخواهند داد؟ باز هم ملت‌های تحت ستم و تبعیض را با ایدئولوژی ناسیونال فاشیستی پان فارس «یک ملت، یک زبان، با شمشیر خون چکان «تمامیت ارضی سرجایشان نخواهند نشاند؟ باید از همین ابتدای مسیر طولانی راهپیمائی دشوار و خونین، راه آلترناتیوسازی‌های امپریالیستی، رهبر تراشی‌های مشابه سناریوی رهبرسازی از خمینی، سوارشدن فرصت‌طلبان مرتجع و ضدانقلابی بر امواج خون مردم که با شعار «فعلا اتحاد، می‌خواهند همه را زیر پرچم خود جمع کنند و انقلاب سیاسی اجتماعی را همچون سال ۵۷ از محتوا تهی کنند، بسته شود. اما راه بر آلترناتیوهای ارتجاعی و ضدانقلابی تنها با افشاگری و طرد و نفی بسته نمی‌شود. نیروی‌مکش خلأ است که آنها را به درون جنبش راه می‌دهد؛ اگر جنبش انقلابی خلأ را با یک آلترناتیو انقلابی برخاسته از نیازها و مطالبات اساسی توده‌های پائین پر نکند، مرتجعین و ضدانقلابی‌ها آن را پر خواهند کرد و به این منظور سالهاست بسیار هشیارانه، با برنامه، سختکوش و سازمانیافته مشغول برنامه‌ریزی و اقدام برای نفوذ در جنبش و مصادره آنند و توان و امکانات زیادی هم دارند. جنبش انقلابی برای تضمین دوام و پیشروی و پیروزی، به اتحاد نیاز دارد، اتحادی که جنبش انقلابی ایران به آن نیاز حیاتی دارد، تفکیک صفوف خود از صفوف استثمارگران، غارتگران، زورگویان و سلطه‌گران، انگل‌ها و صاحبان امتیازهای موروثی و طبقاتی، و دشمنان حق حاکمیت مردم است. اتحادی که ما لازم داریم، اتحاد صفوف زحمتکشان، محرومان، ستمکشان، تبعیض دیدگان و سرکوب شدگان است حول منافع مشترک‌شان و در زیر پرچم آزادی و برابری. چنین اتحادی نه تنها دشمنان خرابکار را از صفوف انقلاب طرد و قدرت نبرد انقلاب را تأمین می‌کند، بلکه در عین حال، مطالبات و اهداف انقلابی مردم را نیز در متن جنبش و تا فردای پیروزی انقلاب با خود حمل می‌کند. امپریالیست‌های غربی، اسرائیل، روسیه و چین و مرتجعین منطقه، برحسب منافع اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیک و البته همه اینها برحسب طینت خود برای این جنبش حساب باز کرده و در تلاش برای بهره‌برداری از آن‌اند. روشن است که معادلات بین‌المللی هم نقش مهمی در سرنوشت انقلاب مردمان ایران خواهد داشت. چند و چون این اثرگذاری بیرونی، منوط است به چند و چون جنبش انقلابی. یا آنها مجبور می‌شوند خود را با انقلاب نیرومند مردمان آگاه و هدفمند و مصمم تنظیم کنند، یا جنبش انقلابی سردرگم و بی‌هدف و برنامه و رهبری انقلابی را با منافع خود جهت می‌دهند و راه می‌برند.

 

 

شلیک عمدی به چشم و اندام جنسی زنان

مینا آقابیگی

جمهوری اسلامی دشمن زن، زندگی، آزادی و زیبایی است. رژیمی در‌ گِل‌مانده و بی‌کفایت که برای رفع و رجوع کوچک‌ترین امور مملکت راه چاره بلد نیست اما در عوض در کشتار و ظلم چیره‌دست است.شلیک نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی به صورت، پستان و اندام جنسی معترضان زن نمونه‌ای بسیار تلخ و ناگوار از این زخم زدن‌هاست.اگرچه قطع اینترنت بخش زیادی از سرکوب معترضان در ایران را از چشم جهان پنهان کرده اما عکس‌ها حاکی از آن است که زخم‌های ناجوری بر سراسر بدن معترضان نشسته‌اند؛ به علت به کار گرفتن تفنگ ساچمه‌ای که در دست نیروهای سرکوب است و از فاصله نزدیک با آن به افراد شلیک می‌کنند. برخی تصاویر معترضان هم نشان می‌دهند ده‌ها گلوله ساچمه‌ای تا اعماق گوشت بدن آنها فرو رفته است. در مورد مردان، تیرهای ساچمه‌ای اغلب به پا، باسن و پشت آنها شلیک شده بود.هدف ازشلیک به نواحی خاصی از بدن زنان معترض این است که آنان می‌خواهند زیبایی و زنانگی این زنان را از بین ببرند عوامل ونیروهای سرکوب جمهوری اسلامی به‌دلیل داشتن عقده حقارت عمدا بخش‌های حساس اندام زنان ایرانی و چهره‌های آن‌ها را به گلوله‌های ساچمه‌ای هدف می‌گیرند. رژیم می‌داند که معترضان برای چنین جراحات جدی‌ای به درمان پزشکی نیازمندند پس نظارت در بیمارستان‌ها را هم افزایش داده است.  خشونتی این‌چنین بر پایه جنسیت، با توجه به قوانین زن‌ستیزانه آخوندهای جمهوری اسلامی جای تعجب ندارد. این‌ها همان ملاهایی‌اند که در سال ۱۳۵۷ به قدرت رسیدند و کنترل کشور را با ضرب‌ و زور وحشیانه، اغلب علیه زنان، به دست گرفتند.نیروهای سرکوب از سر عقده حقارت به صورت و اندام خصوصی زنان شلیک می‌کنند و با آسیب به این جوانان می‌خواهند از دست عقده‌های جنسی خودشان خلاص شوند همان طور که می دانیم چشم حساس‌ترین نقطه بدن انسان هستند و این که فکر می‌کنی این مجروحان همه جوان‌اند و باید یک عمر با این معلولیت و بینایی کم زندگی کنند، خیلی دردناک است.علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوبگر تحت فرمان او باید بدانند که از هیچ‌یک از جنایاتشان چشم‌پوشی نخواهد شد و باید در قبال تمام جنایاتشان پاسخگو باشند.

 

 

چه کسانی در خطر اعدامند؟

عباس رهبری

در پی‌اعتراضات گسترده ایران که با بازداشت بیش از هجده هزار نفر و مرگ حدود پانصد نفر همراه بوده است، دادگاه‌های ایران شماری از بازداشت‌شدگان را به محاربه و افساد‌فی‌الارض و بغی متهم کرده‌اند؛ اتهاماتی که پیامد آن می‌تواند حکم اعدام برای متهمان باشد. تا کنون حکم اعدام در مورد چهار نفر از بازداشت‌شدگان اعتراضات اجرا شده است. اعدام محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد و کیان محمدحسینی و محمدمهدی کرمی در یک روند قضایی غیرشفاف، فوری، بدون دسترسی به وکیل تعیینی‌شان انجام شد و در شرایطی که شواهد حاکی از فشار برای اعتراف اجباری تلویزیونی آنها بود. اجرای ناگهانی این چهار حکم اعدام موجی از خشم و انتقاد را در ایران و در جهان برانگیخته است. فعالان حقوق بشر چنین احکامی را قرون وسطایی می‌دانند و می‌گویند که حکومت اسلامی با برچسب زدن این اتهامات به دنبال سیاست‌ رساندن معترضان است. سازمان عفوبین‌الملل امروز هشدار داده که دستکم ۲۶ نفر از کسانی که در رابطه با اعتراضات اخیر در ایران بازداشت شدند، در معرض خطر اعدام قرار دارند. کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان نیز که مرکب از فعالان حقوق بشری ایران است فهرستی از کسانی تهیه کرده که به محاربه و افسادفی‌الارض یا قتل مأموران امنیتی متهم یا محکوم شده‌اند و بنا به آن مجازات اعدام حدود ۴۰ نفر از بازداشتی‌های اعتراضات را تهدید می‌کند. با توجه به محدودیت‌های خبرنگاران و رسانه‌ها و فقدان دسترسی به وکیل برای بسیاری از متهمان، اطلاع‌رسانی در این باره با ابهام و دشواری روبرو است. بازداشت‌شدگان چهلم حدیث نجفی حمید قره‌حسنلو: متهم به افساد‌فی‌الارض و محکوم به اعدام، به خاطر مجرم شناخته شدن برای اتهام قتل روح‌الله عجمیان بسیجی کشته شده در مراسم چهلم حدیث نجفی. حمید قره‌حسنلو متخصص رادیولوژی در کرج است. او به همراه همسرش فرزانه قره‌حسنلو بازداشت شد. گفته می‌شود مقام‌های ایران این زوج را شکنجه کردند تا از حمید قره‌حسنلو اعتراف بگیرند و فرزانه قره‌حسنلو را وادار کنند شوهرش را متهم کند. خانم قره‌حسنلو به حبس محکوم شده است. حسین محمدی: متهم به افساد‌فی‌الارض و محکوم به اعدام، به خاطر مجرم شناخته شدن برای اتهام قتل بسیجی کشته شده در مراسم چهلم حدیث نجفی. ژولیت بینوش ستاره مشهور فرانسوی سینما با انتشار ویدئویی درباره او نوشت: «نه به اعدام‌های خشن در ایران. حسین محمدی به مرگ محکوم شد. نه به مجازات مرگ در ایران نفر پنجمی هم در این پرونده محکوم به اعدام شده است و برای چندین نفر هم احکام زندان صادر شده است. رضا آریا: متهم به افساد‌فی‌الارض به اتهام قتل روح‌الله عجمیان بسیجی در مراسم چهلم حدیث نجفی. اتهام او لگد زدن به روح‌الله عجمیان است. برخی از فعالان حقوق بشر می‌گویند او پنجمین محکوم به اعدام در پرونده بازداشت‌شدگان چهلم حدیث نجفی است. رپرهایی که اعدام تهدیدشان می‌کند توماج صالحی‌: متهم به افساد‌فی‌الارض. توماج صالحی، مشهورترین رپر معترض داخل ایران است. او مهندس مکانیک و کارگر تراشکاری است. توماج صالحی در یک سال گذشته دو بار به زندان افتاده است. مدتی پس از بازداشت ویدئویی از او در بازداشت پخش شد که تدوینی مشابه کلیپ‌هایش داشت اما مضمونی خلاف مواضع مبارزه جویانه او علیه حکومت ایران سامان ( یاسین) صیدی: رپر اهل کرمانشاه. متهم به محاربه و محکوم به اعدام است. سروش هیچکس، رپر ایرانی، در توییتی نوشته است سامان صیدی (یاسین) را برای اعتراف‌گیری سه روز در سردخانه نگه داشته بودند. پدر و مادر این رپر محکوم اعدام از مردم ایران برای لغو حکم فرزندشان کمک خواسته‌اند. بهراد علی‌کناری: متهم به افساد‌فی‌الارض. او رپر اهل اهواز و ۲۸ ساله است و دو روز پس از اعتراضات چهلم حدیث نجفی در کرج بازداشت شد. موج احکام غیابی در اشنویه فرزاد و فرهاد طه‌زاده: دو برادر و شهروند کرد که در اشنویه دستگیر و در دادگاه انقلاب ارومیه محاکمه شده‌اند. در ویدئویی که از مادر فرهاد و فرزاد طه‌زاده منتشر شده، او برای نجات فرزندانش از مردم درخواست کمک کرده است. یک منبع نزدیک بە خانوادە در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی گفت کە حکم اعدام فرهاد و فرزاد طەزادە در دادگاە تایید شدە است. کاروان شاهی‌پروانه: شهروند کرد که در اشنویه دستگیر و در دادگاه انقلاب ارومیه محاکمه شده‌ است. رضا اسلام‌دوست: شهروند کرد که در اشنویه دستگیر و در دادگاه انقلاب ارومیه محاکمه شده‌ است. هژار حمیدی: شهروند کرد که در اشنویه دستگیر و در دادگاه انقلاب ارومیه محاکمه شده‌ است. شهرام معروف‌مولا: شهروند کرد که در اشنویه دستگیر و در دادگاه انقلاب ارومیه محاکمه شده‌است.منابع کردی پیش‌تر گفته‌اند که حکم این زندانیان، ۱۵ آذر و بدون حضور آنها در محکمه صادر شده است. شبکه حقوق بشر کردستان روز جمعه خبر داد این زندانیان از زندان ارومیه «به مکانی نامعلوم برده شدند. سیستان و بلوچستان ابراهیم ریگی: دانشجوی پزشکی ۲۴ ساله، ۲۱ مهر در زاهدان بازداشت شد. اتهام او محاربه و افساد‌فی‌الارض است. او هم‌ زمان با اعتراضات در مناطق مختلفی از استان سیستان‌ و بلوچستان در واکنش به تجاوز فرمانده پلیس چابهار به یک دختر ۱۵ ساله بلوچ و اعتراضات سراسری در واکنش به قتل مهسا امینی بازداشت شد. عبدالستار ذوالفقاری: متهم به محاربه و فسادفی‌الارض. اطلاعات بیشتری از او در دسترس نیست. فوتبالیست متهم به کشتن یک سرهنگ در اصفهان امیرنصر آزادانی: متهم به بغی برای قتل اسماعیل چراغی، سرهنگ نیروی انتظامی و دو بسیجی به نام‌های محمدحسین کریمی و محسن حمیدی. امیرنصر آزادنی فوتبالیستی است که پیش از این در تیم‌های تراکتور و سپاهان بازی می‌کرده است. پس از اعلام حکم او علی کریمی و مسعود شجاعی خواستار لغو حکم و آزادی‌اش شدند. سعید یعقوبی: متهم به محاربه برای قتل اسماعیل چراغی، سرهنگ نیروی انتظامی و دو بسیجی به نام‌های محمدحسین کریمی و محسن حمیدی. صالح میرهاشمی: متهم به محاربه برای قتل اسماعیل چراغی، سرهنگ نیروی انتظامی و دو بسیجی به نام‌های محمدحسین کریمی و محسن حمیدی. زنان در معرض اعدام مهسا محمدی: متهم به سب نبی. مطابق فهرست کمیته پیگیری بازداشت شدگان، خانم محمدی تنها زنی است که هنوز در معرض مجازات اعدام است. او دانشجوی میکروبیولوژی است. فهیمه کریمی: مربی والیبال بازداشت شده در پاکدشت. یک بلاگر ایتالیایی که همراه او در زندان بود پس از آزادی و خروج از ایران می‌گوید خانم کریمی با کوبیدن به در سلول فریاد می‌زد آزادی، آزادی . برخی منابع می‌گویند خانم کریمی با اتهام محاربه روبرو است، اما یک مقام محلی گفته همه گزارش‌ها درباره او را تکذیب می‌کند. فرزانه قره‌حسنلو: از کادر درمان که به همراه همسرش در مراسم چهلم حدیث نجفی بازداشت شد. خانم قره‌حسنلو به افساد‌فی‌الارض متهم شد که قابل مجازات با اعدام است، او با محکومیت به ۲۵ سال حبس و تبعید از اعدام نجات یافته است. او در بازداشت مجبور به اعتراف علیه شوهرش شده است. متهمان به قتل یک بسیجی در اکباتان شهرک اکباتان، در غرب تهران، صحنه اعتراضات شدید و پیاپی بوده است. در واکنش به این اعتراضات مأموران حکومتی و شبه‌نظامیان بسیجی بارها به ساکنان شهرک یورش برده و آنها را تهدید به قتل کرده‌اند. تصاویری هم از شلیک هدفمند به سوی خانه‌ها منتشر شده است. میلاد آرمون: متهم به قتل یک بسیجی به نام آرمان علی‌وردی در شهرک اکباتان است. تلویزیون ایران تصاویری از او با چشم‌بند پخش کرد و رئیس پلیس قصد داشت جلوی دوربین از او اتهام بگیرد، اما او آن را رد کرد. نستوه نیکخواه: متهم به قتل یک بسیجی به نام آرمان علی‌وردی در شهرک اکباتان. برخی فعالان حقوق بشری نام یک بازداشتی دیگر را نیز در کنار این دو عنوان کرده‌اند. دیگر متهمان در معرض اعدام سهند نور محمدزاده: متهم به محاربه و محکوم به اعدام. خبرگزاری میزان در زمان برگزاری دادگاه گزارش داده بود که قاضی به متهم گفته خودت در تصاویری که پخش شد دیدی که سطل زباله را آتش زدی . او در تماس تلفنی از زندان گفته‌ است که بارها با چشم بند اعدام نمایشی شده است. ماهان صدرات‌مرنی: متهم به محاربه و محکوم به اعدام. شاکی خصوصی او رضایت داده است .دیوان عالی، اجرای حکم او را که به دایره اجرای احکام رفته بود متوقف کرده است. منوچهر مهمان‌نواز: متهم به محاربه و محکوم به اعدام. اتهام او آتش زدن بخشداری شهرستان قرچک است. محمد بروغنی: متهم به محاربه و محکوم به اعدام. اتهام او حضور در تظاهرات‌های خیابانی پاکدشت است. مارتین دیدن‌هوفن، نماینده حزب سوسیال دموکرات اعلام کرده است که کفالت سیاسی او را به عهده می‌گیرد. محمد قبادلو: متهم به افساد‌فی‌الارض و محکوم به اعدام. اتهام او زیرگرفتن عمدی گروهی از مأموران نیروی انتظامی و قتل استوار فرید کرم‌پور است. او در دادگاه اعلام کرد که مبتلا به بیماری دو قطبی است و مدتی داروهایش را مصرف نمی‌کرده است. مادر محمد قبادلو در ویدئویی که منتشر کرد گفت برای او حکم اعدام صادر شده و خواستار کمک برای جلوگیری از اعدام فرزندش شد.ابوالفضل مهری حسین‌حاجی: متهم به مقابله با حکومت اسلامی. اتهام او ایجاد حریق در وسایل نقلیه عمومی است. محسن رضازاده‌قراقلو: متهم به محاربه. اطلاعات بیشتری از او در دسترس نیست. سعید شیرازی: متهم به افساد فی‌الارض. اطلاعات بیشتری از او در دسترس نیست. اکبر غفاری: متهم به محاربه. شهریار شمس، زندانی سیاسی درباره او نوشته‌ است: اکبر غفاری را اولین بار در بند عمومی ۲۴۱ دیدم. از قشر بسیار ضعیف جامعه بود، آنقدر ضعیف که حتی سواد هم نداشت. توی فلاح بازداشت شده بود و جرمش این بود که در خانه‌شان را باز کرده و چند نفر از معترضان را پناه داده بود . محاربه، بغی، سب نبی و فساد بر زمین چیست؟ محاربه با خدا، فساد بر روی زمین و بغی جزءی از احکام فقه اسلامی است که برای آن‌ها مجازات‌های سنگینی از تبعید و قطع دست و پا تا اعدام در نظر گرفته شده است. این عناوین از تکراری‌ترین ابزارهای جمهوری اسلامی برای صدور احکام قضایی سنگین بوده است. محاربه با خدا و افساد بر زمین در قانون مصوب سال ۱۳۶۱، وارد نظام حقوقی ایران شدند. در قانون مجازات اسلامی (مصوب ۱۳۷۰) نیز، این اتهام در دسته عناوین مجرمانه شناسایی شد. از جمله مصادیق محاربه با خدا در قانون مجازات اسلامی، اسلحه کشیدن برای ترساندن مردم، قیام مسلحانه علیه حکومت، برنامه‌ریزی برای براندازی حکومت، و سرقت مسلحانه عنوان شده است. قانون مجازات اسلامی برای مجازات محاربه احکام اعدام، دار زدن، قطع دست و پا یا تبعید را بنابر صلاح‌دید قاضی لازم می‌داند. ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی (مصوب ۱۳۹۲) فساد بر زمین را هم به عنوان ارتکاب گسترده جرم و جنایت را به ‌گونه‌ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه‌ فساد یا فحشا در حد وسیع گردد به عنوان افساد‌فی‌الارض با اعدام مجازات می‌کند. در این ماده قانونی جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک در کنار دایرکردن مراکز فساد و فحشا قرار گرفته است. بغی عنوانی است که به قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی داده شده است. در صورتی که گروهی علیه حکومت اسلامی قیام کنند و دست به اسلحه ببرند، اگر از سلاح خود استفاده کنند به اعدام محکوم می‌شوند، اما اگر از سلاح استفاده نکرده باشند می‌توان با محکومیت حبس آنها را مجازات کرد. بنا به مطابق ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی اگر کسی به پیامبر اسلام یا دیگر پیامبران بزرگ را دشنام دهد یا به آنها توهین کند سب‌النبی است و به اعدام محکوم می‌شود. اگر فرد مست باشد یا متوجه معنی آنچه گفته نباشد، مجازات اعدام مشمول او نخواهد شد.

 

 

وضعیت مسیحیان در ایران

فهیمه تیموری

کلیسای خانگی در واقع همان خانه‌های پیروان مسیحیت است که به سبب ناامنی‌هایی که برای نوکیشان مسیحی در کلیساها پدید آمد، این افراد مراسم نیایش و عبادت خود را به خانه‌ها انتقال دادند. در واقع نوعی کلیسای زیرزمینی برای گردآمدن مسیحیان ایران برای عبادت و خواندن و آموزش انجیل است. از آغاز انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون دگراندیشان دینی با فشار و تعرض و آزار حکومت اسلامی روبرو بوده‌اند. نه تنها ایرانیان بهایی و یهودی و مسیحی و زرتشتی که حتی اهل تسنن و دیگر فرقه‌های اسلامی چون اهل حق و درویشان گنابادی و حتی شیعیانی که به نام‌های ملی مذهبی یا روشنفکر دینی شناخته می‌شوند، از آزارها و سرکوب‌ها در امان نبوده‌اند. تا آنجا که عده زیادی از آنان، به ویژه یهودیان و مسیحیان و بهاییان، چاره را در جلای وطن یافته، راه مهاجرت در پیش گرفته‌اند. سازمان درهای باز (Open Doors) هر سال فهرستی با نام فهرست دیدبان جهانی از پنجاه کشور جفا کننده به مسیحیان را منتشر می‌کند. در فهرست ژانویه سال ۲۰۲۰ وضعیت ایران از جهت جفا بر مسیحیان در سال ۲۰۱۹ در رده هشتم و پس از، به ترتیب، کره شمالی، افغانستان، عربستان سعودی، سومالی قرار گرفته است. فهرست سال ۲۰۱۹ ایران را در مقام هشتم این فهرست قرار داده بود. دلیل ارتقای وضعیت ایران در این فهرست اجرا نشدن مجازات اعدام برای نوکیشان در سال ۲۰۱۹ است معیار رتبه بندی کشورها در این فهرست براساس سرکوب مسیحیان به خاطر ایمان مذهبی آنها است و ملاک‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قومی و غیره را دربرنمی‌گیرد. جفای مذهبی بر برخی از اقلیت‌ها مانند مسیحیان و بهائیان از سال ۲۰۱۹ افزایش یافته است. جمهوری اسلامی می‌گوید که تنها اقوام ارمنی و آشوری ایران می‌توانند مسیحی باشند و فارس‌ها به صورت فطری مسلمان به حساب می‌آیند. از این رو نوکیشان یا ایرانیان مسیحی که از لحاظ قومی فارس محسوب می‌شوند، مرتد فطری هستند. همین امر سبب شده که تقریباً همه فعالیت‌های مسیحیان، از بشارت تا تعلیم کتاب مقدس و انتشار آن و کتاب‌های مسیحی به فارسی زبان غیرقانونی اعلام شوند . این سازمان می‌نویسد: بدرفتاری‌های حکومت مذهبی جمهوری اسلامی با مسیحیان نتیجه معکوس داشته و سبب گسترش بیش از پیش کلیسا در این کشور شده است . ماده ۲۲۵ قانون جدید مجازات عمومی، مصوب سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، که به گفته مقامات قضایی ایران براساس حدود ۶ آیه صریح قرآن در ۶ سوره مختلف، روایات، احادیث و کردار پیامبر اسلام و امامان شیعه و فتوای اکثر قریب به اتفاق مجتهدان شیعه، تدوین شده است، ارتداد یا تغییر دین برای مسلمانان را به دو مقوله ارتداد فطری و ملی تقسیم کرده و برای مردان مرتد مجازات مرگ و برای زنان مرتد مجازات حبس دایم تعیین کرده است پس از انتشار این قانون، رئیس دوره‌ای اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای اعلام کرد: ماده ۲۲۵ این لایحه نقض آشکار تعهدات جمهوری اسلامی به کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق بشر است و از مقام‌های ایران در دولت و مجلس خواست برای احترام به تعهدات خود آن را تعدیل کنند به رغم تلاش‌های جمهوری اسلامی برای تبلیغ و تحمیل دین اسلام شیعه به عنوان دین رسمی و قانونی کشور، با وجود سخت گیری‌ها و فشارهایی که براقلیت‌های مذهبی اعمال می‌شود، و با آن که در حکومت جمهوری اسلامی مجازات تغییر دین برای مسلمانان در حکم ارتداد است و مجازات اعدام را درپی دارد، اما پدیده تغییر دین ایرانیان شیعه مذهب، به ویژه به مسیحیت، مدام گسترش یافته است. عده زیادی نیز به دین زرتشتی یا بهاییت تغییر دین داده‌اند تا جایی که لفظ نوکیشان برای مشخص کردن این تغییر دین‌دادگان در دوران حکومت اسلامی در ایران به کار می‌رود مسلمانان ایرانی با گرویدن به مسیحیت، بهایی گزاف و گران پرداخته و چه بسا جان خود را در این راه از دست داده‌اند. با شروع انقلاب، در کنار هجوم و حمله به بهائیان، قتل کشیشان نیز آغاز شد نخستین کشیش قربانی پس از انقلاب ارسطو سیاح بود که در سال ۱۳۵۷ پس از انقلاب در شیراز به قتل رسید اسقف حسن دهقانی در اصفهان در خواب هدف پنج گلوله قرار گرفت اما از این ترور جان در سال ۱۳۵۹ پسر اسقف، بهرام دهقانی، در تهران ربوده و به ضرب گلوله کشته شد منوچهر افغانی در سال ۱۳۶۷ در اصفهان از شورای کشیشان پروتستان به قتل رسید کشیش حسین سودمند در۱۹۹۲ (۱۳۷۱) در مشهد از کلیساهای جماعت ربانی به اتهام ارتداد به اعدام محکوم و حلق آویز شد. این اولین بار بود که کشیشی با محاکمه در دادگاه به مرگ محکوم می‌شد و قتل به صورت پنهانی و ترور صورت نمی‌گرفت. در سال ۱۹۹۳ کشیش مهدی دیباج در ساری به اتهام ارتداد فطری به اعدام محکوم شد. مهدی دیباج در سال ۱۹۹۳ (۱۳۷۲) در دادگاهی در ساری محکوم به مرگ شد. جامعه مسیحیان ایران به ویژه کشیش هایک هوسپیان مهر برای نجات او تلاش بسیار کرد و کشیش هوسپیان، رهبر کلیساهای جماعت ربانی با راه‌اندازی کمپین‌های بین‌المللی و جلب نظر مسیحیان و افکار عمومی جهان نقش مؤثری در آزادی کشیش دیباج برعهده گرفت. سرانجام کشیش دیباج پس از ده سال حبس در ۲۴ دی ماه ۱۳۷۳ آزاد شد. سه روز پس از آزادی دیباج، کشیش هایک هوسپیان در راه فرودگاه مهرآباد ناپدید شد. خانواده او پس از ۱۱ روز تلاش بی‌امان برای یافتن کشیش، سرانجام جسد مثله شده او را که با ۲۶ ضربه چاقو پاره شده بود، از سردخانه پزشکی قانونی تحویل گرفتند. قاتلان روی سینه او و درست بر قلبش حفره‌ای عمیق با آلتی برنده سوراخ کرده بودند. قتلی فجیع و سبعانه برای انتقام جویی و عبرت‌آموزی و ایجاد رعب. شش ماه پس از قتل کشیش هایک، کشیش طاطائوس میکائیلیان، رئیس شورای کشیشان پروتستان، پس از ترک خانه در تهران ناپدید شد و چند روز بعد پسرش برای شناسایی جسد او که با شلیک چند گلوله به سرش به قتل رسیده بود، احضار شد. قاتلان روی جنازه کشیش میکائیلیان بر تکه کاغذی نشانی جسد کشیش مهدی دیباج را قرار داده بودند. جسد مهدی دیباج، کشیش کلیساهای جماعت ربانی، که بر اثر ضربه‌های چاقو از پا درآمده بود، در جنگل‌های اطراف کرج پیدا شد مقام‌های امنیتی در آن زمان با ترتیب دادن نمایش امنیتی اعترافات، سه دختر جوان را به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق مسئول این قتل‌ها اعلام کردند کمتر از دو سال بعد در سال ۱۳۷۵ کشیش محمدباقر یوسفی اهل کلیساهای جماعت ربانی ملقب به روانبخش در جنگل حلق آویزش محمد جابری از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل رسید. محمدعلی جعفرزاده از گروه کلیساهای خانگی در خرداد ۱۳۸۶ به قتل عباس امیری در سال ۱۳۸۷ در ملک‌شهر اصفهان به دست نیروهای امنیتی به قتل رسید سه روز پس از مرگ او همسرش بر اثر جراحت‌های ناشی از شکنجه مأموران امنیتی درگذشت. عباس امیری پیش از گرویدن به مسیحیت مدتها در جنگ ایران و عراق به عنوان بسیجی شرکت کرده و مجروح شده بود و هم اکنون یوسف ندرخانی کشیش مسیحی کلیسای تبشیری به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شده و در زندان لاکان رشت در انتظار مرگ است کشیش یوسف ندرخانی از سال ۱۳۸۸ در بازداشت است و درخواست مسئولان برای توبه و نفی اعتقادش به مسیحیت را رد کرده است. طبق قانون مجازات اسلامی در صورت ابراز پشیمانی متهم به ارتداد از تغییر دین اسلام، حکم اعدام لغو می‌شود. در تاریخ سوم تا ششم مهرماه سال ۱۳۹۰ دادگاه رشت سه بار از آقای ندرخانی خواست توبه کند تا حکم ارتداد او لغو شود. اما کشیش ندرخانی که از ۱۹ سالگی آیین کلیسای تبشیری مسیحیت را برگزیده، از عقیده‌اش بازنگشته و به اتهام ارتداد به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او در اسفند ۱۳۹۰، به دایره اجرای احکام زندان لاکان رشت ابلاغ شد . در همان زمان، مجلس نمایندگان آمریکا در۱۲ اسفند ۱۳۹۰ با صدور قطعنامه ای «تداوم اعدام‌های اقلیت‌های مذهبی و حکم اعدام کشیشی را که با اتهام ارتداد در انتظار اعدام با دار به سرمی‌برد، محکوم کرد. اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح کرده است که: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد سیاستمداران و فعالان مدنی آلمان نیز از ابلاغ حکم کشیش ۳۵ ساله ایرانی به اجرای احکام زندان رشت ابراز نگرانی کردند. مارکوس لونینگ نماینده ویژه دولت آلمان در امور حقوق بشر، هرمان گروهه دبیر کل حزب دمکرات مسیحی آلمان، و نمایندگان مجلس آلمان از دولت ایران خواستار آزادی کشیش ندرخانی شدند. محمدعلی دادخواه وکیل آقای ندرخانی، که خود اکنون به ۹ سال زندان محکوم شده، گفته بود دادسرای گیلان صدور حکم نهایی برای این کشیش کلیسای خانگی را به دلیل جنبه تخصصی و مذهبی آن به نظر آیت‌الله خامنه‌ای موکول کرده است مرکز آمریکایی قانون و عدالت با ایجاد صفحه توییتر برای یوسف، کمپینی بین‌المللی برای آزادی ندرخانی به راه انداخته است در دوران حکومت جمهوری اسلامی صدها مسیحی و نوکیش تحت بازجویی قرار گرفتند و زندانی شدند. چاپ کتاب مقدس مسیحیان به زبان فارسی ممنوع شد، و بسیاری از نسخه‌های کتاب مقدس در کنار مواد مخدر و بطری‌های مشروب الکلی به آتش کشیده شد. خدمات کلیساها تعطیل و به خانه‌ها کشیده شد و مراسم عبادت نومسیحیان به اقدامی زیرزمینی و خطرناک تبدیل شد. در دی ماه ۱۳۹۰ هنگام یورش جمعی به کلیسای جماعت ربانی اهواز همه شرکت کنندگان، از بزرگ و کوچک بازداشت شدند. بازداشت بچه‌های خردسال توسط نیروهای امنیتی که در این یورش خشونت‌بار صورت خود را پوشانده بودند چنان وحشت در آنان تولید کرد که به آسیب‌های روانی در آنان منجر شد. نهاد همبستگی جهانی مسیحی در بریتانیا برای دلداری این کودکان که در مراسم کریسمس در اهواز بازداشت شدند، کمپینی برای ارسال کارت پستال‌هایی تحت عنوان کارت‌های دلداری راه‌اندازی کرد. به نظر می‌رسد همه سختگیری‌ها و خشونت‌ها و قساوت‌های زبانی و عملی مسئولان امنیتی در وزارت اطلاعات و سپاه، و همه حمله‌ها و تهدیدهای رهبران مذهبی شیعی جمهوری اسلامی تنها گرایش مسلمانان شیعه ایرانی را به مسیحیت افزایش داده و آنان را در کار خود سخت‌کوش‌تر و راسخ‌تر کرده است. گسترش روز افزون نوکیشان و کلیساهای خانگی به ویژه در شهرهای مذهبی قم و مشهد و نیز در شهرهایی چون تهران، اصفهان، شیراز، و شهرهای استان مازندران، که هدف بیشترین و فجیع‌ترین سختگیری‌های اطلاعاتی و امنیتی و قضایی بوده‌اند، حکایت از بی‌نتیجه بودن این گونه اقدام‌ها دارد.

 

 

برنامه نوجوان‌کشی و خودکشی‌سازی جمهوری اسلامی برای معترضان در ایران

صادق نوری

هیچکس در حکومت اسلامی گمان نمی‌کرد جنبش اعتراضی به قتل مهسا امینی به هفته سوم برسد؛ جنبشی که حالا با شعار «زن، زندگی، آزادی نام انقلاب به خود گرفته است و سر باز ایستادن ندارد. البته جمهوری اسلامی هم ماشین سرکوب را متوقف نمی‌‍کند و هر روز بر تعداد کودکان و نوجوانان کشته‌شده‌اش اضافه می‌شود؛ نوجوانانی که یا در خیابان زیر ضربات باتوم با جمجمه‌های خرد شده راهی بیمارستان می‌شوند یا مانند قربانیان جمعه خونین زاهدان با شلیک تیر جنگی کشته می‌شوند. کشته شدن چند ده جوان، نوجوان و کودک طی ۱۸ روز اعتراض‌های خیابانی، عددی است که حتی در کارنامه سراپا خونین جمهوری اسلامی نیز سابقه نداشته است. در خیابانهای زاهدان، مریوان، اسلام‌آباد غرب از کودکان دو تا ۱۲ ساله با شلیک مأموران رژیم کشته شده‌اند و شهرهای مختلف ایران، نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ سالهای یا در خیابان جان باخته‌اند یا پس از بازداشت، در زندانها جانشان را از دست داده‌اند. به این ترتیب، تعداد کشته‌ها آنقدر زیاد است که سناریونویسان کهنه‌کار جمهوری اسلامی حتی فرصت نکرده‌اند برای برداشتن سایه این تمام این جنایتها از سر خود قصه بسازند. فضای مجازی هر روز مملو از تصاویر و ویدیوهایی از نوجوانان کشته‌ شده است. دیگر تنها نام مهسا نماد اعتراض مردم ایران نیست؛ حالا نیکای ۱۷ساله هم که به روایت مادرش، در تاریخ ۲۹ شهریور با ضربات باتوم در بلوار کشاورز کشته شد و جنازه‌اش را پس از ۱۰ روز، در حالی به خانواده تحویل دادند که فرصت خاکسپاری دلخواه را نیز از آنها گرفتند، این روزها نمادی دیگر از سرکوب جمهوری اسلامی و تحریف حقیقت است. سناریونویسان نظام کوشیدند با گرفتن اعتراف اجباری از دایی و خاله نیکا و ساخت گزارش، مرگ نیکا را نه به دلیل شرکت در اعتراض‌ها که نوعی مرگی مشکوک به علت سقوط از پشت‌بام اعلام کنند؛ نقشهای که با انتشار ویدیو صحبتهای مادر نیکا به باد رفت. حالا ماجرای نیکا در مورد سارینای ۱۶ساله، دختر کرجی، در حال تکرار است. عوامل امنیتی جمهوری اسلامی و دستگاه رسانهای آنها روز اول اعلام کردند. سارینا با اسلحه جنگی گروههای به‌رقم آنها ماند کشته شده است، تا از او کشته‌های در نتیجه اعتراض‌ها بسازند. روایتی که همان زمان هم کسی باور نکرد؛ ولی پس از آن روایت جدیدی برای مرگ او ساخته شد، سقوط از بلندی! آنچه روایت خودکشی را از اساس زیر سوال می‌برد، تصاویر و ویدیوهای سارینا است که در کانال تلگرام و حسابهای کاربری‌هایش در رسانه‌های مجازی منتشر کرده است. جامعه صحبتهای دختری شاد و پرشور و مملو از آرزو را شاهد است که نمی‌توان باور کرد ناگهان در دل اعتراضهایی که در آنها حاضر است، فکر خودکشی به سرش زده است. همانطور که ویدیوهای منتشر شده از نیکا این سناریو را به سندی آشکار از تلاش برای فریب افکار عمومی تبدیل کرد. کمتر شهری در ایران است که در مدت خیزش مردمی اخیر، تجمعی خیابانی در آن شکل نگرفته و نوجوانی در آن کشته نشده باشد. کردستان، گیلان، سیستان و بلوچستان و استانهای آذربایجان شرقی و غربی بیشترین تعداد جوانان و نوجوان کشته شده را داشته‌اند. علی مظفری در قوچان، مینو مجیدی در کرمانشاه، مازیار سلمانیان در رشت، فرجاد درویشی در ارومیه، میلان حقیقی در اشنویه تنها چند نام از فهرست بلند جوانان، نوجوانان و کودکان ایرانی کشته‌ شده‌اند؛ فهرستی که تنها در عرض یک روز پس از جمعه خونین زاهدان افزایش قابلتوجه اسامی آن را شاهد بودیم. از مهمترین دلایل موج نوجوان‌کشی در اعتراض‌ها، اخیر حضور پررنگ این نسل در اعتراض‌ها است. امروز بیشترین تصاویر اعتراض‌ها از بچه‌هایی است که هر روز در مدارس ایران تجمع اعتراضی به راه می‌اندازند و شعار میدهند و جامعه را با حضور خود شگفت‌زده کرده‌اند. حکومت نیز در برابر این شرایط شوکه شده است. نسلی که بنا بود با سرودهایی همچون سلام فرمانده پشت سر رهبر نظام اسلامی حرکت کند، حالا صف اول شعاردهنده‌گانی است که شخص علی خامنه‌ای و اصل نظام را هدف گرفته‌اند. علی فدوی، جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران، میانگین سنی بسیاری از بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر را ۱۵ سال اعلام و اذعان کرد: غفلت از حوزههای تربیتی، معرفتی، تبیینی و تبلیغی باعث شد تا این عده در قربانگاه فضای مجازی و رسانه‌ای، به لقمه‌های چربی برای دشمن تبدیل شوند.

 

 

نگاهی به ادیان در جمهوری اسلامی ایران

علی صالحی

ایران متشکل از قومیتها و باورمندان مذهبی مختلفی است که اغلب تاریخی به بلندی تمدن این کشور دارند و هر یک از آداب و سنت‌های ویژه منحصر به خود برخوردارند و هر کدام در یک منطقه از ایران زندگی می‌کنند عدم قانون و یا عدم اجرای قانون در ایران یکی از اصلی‌ترین معضلات سایر باورمندان دینی ست که آنها را از سایر افراد جامعه متمایز می‌کند و با اقلیت خواندن آنها اغلب محدودیت و محرومیت‌هایی هم در جامعه و از لحاظ حقوق شهروندی و ذاتی شامل حال آنها می‌شود و بعضاً شاهد سرکوب و بازداشت و زندان و گاهی اعدام آنها هستیم .شاید این دیدگاه جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب باورمندان دینی از سر وحشت و خنثی کردن آنهاست که مبادا روزی در ایران به قدرت برسند و تبلیغی برای مذهب و عقیده خود باشند و یا اسلام را به خطر بی‌اندازند .ضرب و شتم و بازداشت دراویش گنابادی و اعدام آنها،جلوگیری از اجرای مناسبات و فرایض مذهبی اهل سنت، بستن کلیساها و جلوگیری از عبادت آنها، محرومیت از تحصیل، زندان، ضرب و شتم، پلمپ محل کسب و نجس خواندن بهاییان از این قبیل جنایاتی است که جمهوری اسلامی ایران در قبال سایر باورمندان دینی و مذهبی دارد . ایرانیان زرتشتی، کلیمی، مندائی، مسیحی، بهایی، اهل سنت و یارسانیان (اهل حق) بارها از سوی جمهوری اسلامی ایران سرکوب شده‌اند. آنها بدلیل باورهای خود قربانی مستقیم سیاست‌های تبعیض‌آمیز تعصبات اسلامی هستند. اما در اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزاداند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین‌نامه خود عمل کنند. در این مقاله به یکی از این ادیان که شاید در موردش کمتر شنیدید و یا خواندید توضیحاتی داده خواهد شد که شرایط آنها در ایران به چه صورت است. یارسان: این کلمه کردی است و از دو واژه یار و سان تشکیل شده است پسوند سان در آخر کلمه یارسان دلالت بر جمع و جامعه دارد، یارسان در متون دفتری و ادبیات یارسانی به معنی پیروان آیین یاری آمده است. ریشه دین یارسان(اهل حق) را بی‌شک می‌توان در ایران پیش از اسلام جستجو کرد چرا که اگر کسی تنها اندکی از این دین بداند پی‌خواهد برد که این دین مشترکات زیادی با ادیان ایرانی مثل میتراییسم، زرتشتی، مانوی و مزدکی دارد و به طور کل عده‌ای معتقدند که دین اهل حق ادامه دین زرتشت است آیین یارسان ازلی و ابدی است و در دورهای مختلف تاریخی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است اگر چه قدمت قدیمی‌ترین متون مذهبی یارسان تا سده دوم هجری است و قدمت برخی از نیایشگاه‌های آن به قبل از اسلام بر می‌گردد اما ساختار کنونی آن از سده هفتم هجری توسط سلطان سحاک (اسحاق) بنا شده است. بارگاه سلطان حقیقت در پردیور در مسیر رودخانه سیروان در شهرستان پاوه در استان کرمانشاه می‌باشد. و کتاب مقدس یارسانیان دیوان‌گوره یا کلام سرانجام نام دارد که تمام دستورات و فرامین خاص پیروان این دین که از سوی سلطان اسحاق ابلاغ و وضع شده توسط دفتر دار یا کلام نویس او پیرموسی در دفتری به نام دیوان گوره پردیوری ثبت و جمع‌آوری شده است.پیروان این دین عمدتا در نواحی کردنشین غرب ایران مخصوصا در کرمانشاه ساکن‌اند اما در بسیاری مناطق کشور ایران مثل تهران کلاردشت، شهریار، کرج، همدان، و آذربایجان و هم جمعیت قابل توجهی دارند در بیرون از ایران هم در عراق و هم در ترکیه و بعضی کشورهای اروپایی از جمله آلمان، سوئد مستقر هستند. دین یارسان بر اخلاق استوار است به نحوی اگر کسی اخلاق و ادب را رعایت نکند انجام فرایض دینی معنا ندارد که از آن به عنوان ادب و ارکان یاد می‌شود. چهار اصل اساسی این عبارت‌اند از راستی، پاکی، نیستی و ردایی که به ترتیب به معنای پاک بودن، صداقت، تواضع و نداشتن غرور، و جوانمردی است از دیگر دستورات این دین سر سپرده شدن به یکی از خاندان یاری است به این معنی که پیر و مرید هر فرد از میان خاندان او تعیین شود، پیر در آیین یارسان همان مفهوم و مدرس مذهبی و مسئول انجام مراسم مذهبی است نسب پیرها به هفت نفر از نزدیکان سلطان سحاک (اسحاق) موسوم به هفتوانه و هفتن می‌رسد ولی به دلیل عدم امکان ثبت پیر در شناسنامه از کلمه سید استفاده می‌کنند که هیچ ارتباطی به مفهوم سید در اسلام ندارد، و دیگر دستورات این دین یارسان برپا نمودن عبادت دسته جمعی موسوم به جم همراه با نذر و نیاز و خواندن سرودهای دینی با نوای تنبور به زبان کوردی به ویژه در مکانی در بنام «جمخانه و دیگر اینکه به جا آوردن روزه خاونکار(عید پادشاهی) برای مدت سه روز که در پاییز هر سال است و داشتن سبیل برای مردان و پاکدامنی و حفظ عفت و تربیت فرزندان صالح و پاک برای مادران و زنان یارسان است.پیروان یارسان مرگ انسان را جسمی می‌دانند یعنی این جسم فرد است که فنا شده است نه روح آن پس در مراسم بزرگداشت از دنیا رفتگانشان تنبور می‌نوازند و سرودهای دینی کوردی یا به زبان بومی خودشان و دسته جمع اجرا می‌کنند، در این دین ارزش زن و مرد در مسائلی مانند ارث، شهادت، و غیره… با هم برابر است و تعداد زوجین وجود ندارد هر مردی مجاز با ازدواج فقط با یک زن است. سیری از حق و حقوق مردم یارسان و ظلم به آنها یارسانیان در طول تاریخ خود بخصوص در مناطقی که به صورت اقلیت زندگی کرده‌اند دچار تبعیض از جانب مسلمانان متعصب و همچنین حکومتها بوده‌اند، تبعیض در حق پیروان یاری و آزار آنان پس از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی شدتی بی‌سابقه به خود دید اما هیچگاه حرکت اعتراض سازمان یافته‌ای از آنان سر نزد و همواره کوشیده‌اند تا رعایت قانون و آداب و رسوم خود را در خفا به جا بیاورند و برای احقاق حقوق خود دم نزنند. و در اصول دوازدهم و سیزدهم و همچنین چهاردهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که پیروان دین یارسان را جزء اقلیتهای رسمی بر نشمرده و برای آنان حقی قائل نشده است، بنابراین یارسانیها در صورت اظهار دین خود از حقوق طبیعی همچون ثبت ازدواج، ارث، دریافت خونبها و غیره… محروم می‌شوند در سازمانهای دولتی استخدام نمی‌شوند و حق ادامه تحصیل از آنان سلب می‌شود و همچنین بسیار حقوق دیگر به همین دلیل در جامعه، مدرسه، دانشگاه، پادگان سربازی، عقد، ازدواج و حتی هنگام معامله به ناچار و اجبار مجبورند خود را مسلمان شیعه معرفی کنند. و سالیان سال است که جامعه یارسان تحت این شرایط به دلیل ترس از جان و نابودی باورها مجبور به قبول و فقط سکوت و مخفی نگه داشتن اعتقادات و ایمان‌های درونی خود بوده و هست و یکی دیگر از بزرگترین ظلم‌ها در حق مردم یارسان این است که جعل هویت می‌شوند از همان دوران مهدکودک و ابتدایی سال تحصیلی در ایران که فرزندان یارسان کورد زبان به اجبار فراگیری قرآن که کتاب مقدس مسلمانان است را باید بپذیرند و آن را فراگرفت اگر فرانگیرند خود و خانواده‌اش را مرتد و کافر می‌نامند. و از ادامه تحصیل منع می‌گردد، هرچند که از ثبت نام آنها در مدارس و دانشگاه جلوگیری می‌شود. جلوگیری از مراسم و مناسک باورمندان مذهبی: شرکت کردن در مراسم‌های مسلمان به اجبار و یاد دادن نماز و خواندن آن به صورت اجباری ظلم و توهین است یا ساخت مسجد و حسینیه در مناطق صد در صد یارسان نشین که میتوان به روستای بان زرده از توابع سرپل ذهاب در استان کرمانشاه اشاره کرد، یا جلوگیری و یا ممنوع کردن «جم خانه یارسانی حتی با هزینه خود مردم یارسان، یا می‌توان اشاره کرد به تهمت‌ها و توهین‌های که توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران یا برخی از روحانیون و چهره‌های مسلمان مذهبی به عناوین نادرست خواندن یارسانیان به کافر و شیطان پرست گرفته تا علی الهی و شاخه‌ای از اسلام، در صورتی که این آیین پرستش را فقط مخصوص خداوند یکتا دانسته و جزء وجود بی‌چون او هیچ موجودی را درخور پرستش نمی‌داند. اما در طول سالهای اخیر در مواردی اعتراض‌های به این توهینها شد اما با سرکوب شدید روبرو شد و نتایج خونباری داشته است. در پاییز ۱۳۸۳ یکی از فرماندهان نیروی انتظامی استان آذربایجان غربی دستور داد که سبیل یکی از سربازان وظیفه پیروان یارسان که نماد کیش یارسان و نشان مسئله دینی بوده را کوتاه کنند، اما شماری از اهالی روستای اوج تپه میاندوآب که این سرباز اهل آنجا بوده در اعتراض به این اقدام شعارهایی را روی تابلو نوشتند و در روستا نصب کردند که به واکنش نیروی انتظامی برای از میان بردن این تابلوها انجامید و درپی آن باعث درگیری میان شماری از اهالی روستا با نیروی انتظامی شد که در این درگیری فرمانده نیروی انتظامی میاندوآب کشته شد و در این حادثه باعث شد شماری از یارسانیان روستا دستگیر و دو تن از آنها بنام مهدی قاسم زاده و یونس آقایان به اعدام و سهندعلی محمدی و بخشعلی محمدی به ۱۳سال حبس و تبعید به زندان یزد محکوم شدند. که مهدی قاسم زاده در دهم ۱۳۸۷بدون اطلاع دادن به خانواده و حتی وکیل تسخیری‌اش اعدام و جنازه او هیچگاه به خانواده‌اش تحویل داده نشد و خوهرزاده مهدی قاسم زاده یونس آقایان که هنگام بازداشت ۲۱ سال سن داشت نیز همچنان در انتظار اجرای حکم اعدام به سر میبرد، یا میتوان اشاره کرد به یک سرباز کورد یارسانی دیگر بنام حکمت صفری در یکشنبه فروردین ماه سال جاری در پادگان سپاه شهر بیجار استان کردستان که بدلیل فشار فرماندهان نظامی روی اعتقادش و اجبار برای کوتاه کردن سبیل و بجا آوردن نماز دست به خودکشی زد و درگذشت یا می‌توان اشاره کرد که در سال ۱۳۹۲ در اعتراض به و تحقیر و تراشیدن سبیل یک زندانی یارسانی در زندان همدان که ۳ جوان پیرو این آیین به نامهای محمد قنبری ۲۴ ساله از یارسانیان ترک زبان روستای اطراف قزوین و نیکمردطاهری یارسانی ساکن تهران و حسن رضوی در اعتراض و برای دفاع از این آیین و همبستگی دست به خودسوزی زده که هر سه آنها درگذشتند. اما با وجود این فشارها و تبعیض‌های قانون اجتماعی در داخل ایران زندگی را برای آنها روز به روز سخت‌تر کرده است، که نمونه‌های نقض حقوق شهروندی و تبعیض و آزاری که در حق آنها روا داشته می‌شود فراوانتر از آن است که حتی بخش کوچکی از آن در این مقاله گرد آید.

 

 

کشور ممنوعه‌ها (قسمت اول)

مهدی کرباسیان

شاید در کمتر کشوری ممنوعیت‌هایی این چنین وجود داشته باشد و شاید بهتر است بگویم تنها و تنها در کشور ایران و البته به تازگی هم در کشور افغانستان محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی در حال زاد و ولد و تولید است که جای تاسف دارد در این مقاله به ممنوعیت‌هایی می‌پردازیم که در ایران رایج است و از نظر حکومت مسائلی عادی و حتی منطقی است اما از نظر اکثریت مردم این ممنوعیت‌ها مضحک و حتی به صورت طنزهای تلخ و گریه‌آور است. به لطف حاکمان حاکم بر ایران می‌‍توان حتی موارد نقض حقوق بشر جدید را هم اختراع کرد در قرن بیست و یکم که ما در حال حاضر در آن زندگی می‌کنیم این حجم از فشار و ظلم بر مردمان یک کشور بی‌سابقه است با اینکه در جای دنیا می‌توان موارد نقض حقوق بشر را به وضوح دید اما در ایران، داستان به شکل دیگری است . قابل ذکر است که بسیاری از موارد نقض حقوق بشر در ایران را به بهانه‌های فقهی و فتوا آگاهانه اجرا می‌کنند و عدم اجرای آن را توهین مستقیم به دین و به خطر انداختن اسلام می‌دانند . در ادامه به ممنوعه‌های کشور ایران می‌پردازیم تا بیشتر با آنچه در ایران ممنوع آشنا شنویم. زنان: دست اندرکاران و رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی در بیان دیدگاه‌های خود در رابطه با خانه‌نشین کردن زنان پنهان‌ کاری نمی‌کنند و آشکارا بیان می‌کنند که زنان باید به تولید مثل و خدمات به مردان بپردازند. علی خامنه‌ای رهبر ایران در دیدگاهش به زن بیان می‌کند که «اگر می‌خواهیم نگاه ما نسبت به زن، سالم، منطقی و دقیق و راهگشا باشد باید از افکار غربی در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسیتی کاملاً فاصله بگیریم که این سیاست باعث شده از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ تعداد شاغلان زن ۸۱۶ هزار نفر کاهش پیدا کند. در سال ۱۳۸۴ نزدیک به ۳ میلیون و ۹۶۱ هزار نفر از شاغلان زن بوده‌اند اما این رقم در سال ۱۳۹۲ به ۳ میلیون و ۱۴۵ هزار نفر رسیده‌ است. پوشش: حجاب اجباری در ایران از ۱۸ مرداد ۱۳۶۲ و توسط مجلس شورای اسلامی با تصویب قانون مجازات اسلامی، برای عدم رعایت حجاب در معابر عمومی و تعیین مجازات عملی شد. برخی با ضرورت بحث حجاب مخالفند، زیرا، آن را مسئله‌ای فردی می‌دانند نه جمعی. آنان می‌گویند در ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ نیز مسئله اجباری کردن حجاب محل اختلاف میان علما گردید. از نظر بعضی از مخالفان، اجبار حجاب وجه شرعی ندارد و در قرآن هم اشاره روشنی به آن نشده ‌است. پست‌های مهم سیاسی: در تاریخ جمهوری اسلامی ایران هیچ کاندیدای زنی نتوانسته در دورنهایی انتخابات ریاست جمهوری حضور داشته باشد و صلاحیت همه ثبت‌نام‌کنندگان زن بدون اشاره به زن بودنشان توسط شورای نگهبان رد شده ‌است. حق طلاق: براساس قوانین ایران در اختیار مردان است. اما زنان در شرایط خاص همچون عسر و حرج که در قانون مدنی ماده ۱۱۳۳ می‌توانند از دادگاه بخواهند حکم به طلاق آن‌ها بدهد یا از شوهرشان وکالت برای طلاق خود دریافت کنند. تحقیقات بانک جهانی درباره تساوی حقوق زن و مرد در ۱۸۷ کشور جهان نشان می‌دهد تنها شش کشور در جهان تساوی حقوق زن و مرد در طلاق را تضمین کرده‌اند که ایران در رتبه‌های آخر این فهرست است. براساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی ایران مردان اجازه دارند «هر زمان که بخواهند با پرداخت حق و حقوق زن اعم از مهریه و نفقه و اجرت‌المثل همسر خود را طلاق دهند این در حالیست که درخواست طلاق از سوی زنان نیازمند تحقق شروطی از جمله عقیم بودن و اعتیاد مضر است که خود باید به تأیید دادگاه برسد. همچنین این قوانین حق کامل و یک جانبه طلاق را به مرد می‌دهد. از آنجا که نظام حقوقی در ایران حقوق برابر برای زن و مرد در نظر نگرفته ‌است زنان می‌توانند با قید کردن برخی شروط در ضمن عقد ازدواج امکان طلاق را برای خود فراهم کنند. حق خروج از کشور: در ایران زنان متأهل تنها با اجازه همسر می‌توانند از ایران خارج شوند. ممنوعیت انتخاب برخی رشته‌های دانشگاهی: در سال ۱۳۹۱ مسئولان ۳۶ دانشگاه اعلام کردند که در جریان کنکور از میان دختران کنکوری دانشجو نمی‌پذیرند و در دفترچه‌های انتخاب رشته از انتخاب رشته دختران در ۷۷ رشته دانشگاهی جلوگیری به عمل آمده بود. دوچرخه‌ سواری: در ایران قانون بازدارنده‌ای که دوچرخه‌سواری زنان را ممنوع کند وجود ندارد اما با مخالفت مراجع و رهبر جمهوری اسلامی بارها از دوچرخه‌سواری زنان جلوگیری شده ‌است.و از تحویل دوچرخه به زنان جلوگیری به عمل آمده ‌است. خوانندگی: طبق قوانین ایران، کنسرت زنان برای زنان به صورت تک‌خوانی مجاز و به صورت همخوانی برای مردان نیز مجاز محسوب می‌شود. باران رضایی عنوان کرده مسئولان هیچوقت به زنان خواننده مستقیماً نمی‌گویند مجوز نمی‌دهند: «اما قوانین نانوشته موازی وجود دارد که باعث شده مجوز کنسرت بانوان به غیر از تهران و سنندج در هیچ جای دیگر صادر نشود. در ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۷ برخورد حکومت ایران با خوانندگی زنان افزایش یافت که در ادامه برخوردها علی قمصری و حمید عسکری به دلیل تک‌خوانی خوانندگان زن دچار ممنوعیت از کار شدند و سهیلا گلستانی به دلیل انتشار صدایی از او در اینترنت به دادگاه احضار شد. اقلیت‌های جنسی و جنسیتی: جمهوری اسلامی ایران ناقض آشکار حقوق اقلیتهای جنسیتی یا دگرباشان جنسی است. از جمله اقدامات نقض این حقوق توسط جمهوری اسلامی ایران می‌توان به بیمار روانی دانستن همجنسگرایان و اعدام کردن آنها در صورت داشتن رابطه جنسی اشاره کرد. می‌توان گفت تنها از میان گروه‌های اقلیتهای جنسی، ترنسجندرها هستند که وضع بهتری نسبت به بقیه اقلیت‌های جنسی در ایران دارند و اجازه انجام عمل تطبیق جنسیت را دارند و این وضع بهتر به معنای خوب بودن اوضاع آنان نیست. در ایران وضعیت همه اقلیتهای جنسیتی بسیار دهشتناک است و به دلیل خودداری حکومت از آگاهی رسانی در مورد اقلیتهای جنسیتی از طریق رسانه‌ها، آموزش و پرورش و غیره این افراد نه تنها از حکومت آسیب می‌بینند بلکه توسط خانواده‌های خود نیز آسیب هم می‌بینند و دیوانه، بیمار روانی، گناهکار خوانده می‌شوند و با آنها رفتارهای بسیار خشنی مانند طرد شدن، کشته شدن، ازدواج‌های اجباری می‌شود نمونه‌ای از ین رفتارهای خشونت‌آمیز بریده‌شدن سر علیرضا فاضلی منفرد، جوان همجنس‌گرای اهوازی توسط چند تن از اعضای خانواده‌اش به دلیل همجنس‌گرا بودن در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰ است. بهائیان: جمهوری اسلامی به صورت نظامند اموال و دارایی‌های بهائیان را مصادره کرده و کارمندان، دانشجویان و استادان بهایی اخراج و کارمندان بازنشسته از دریافت حقوق بازنشستگی محروم شده‌اند. همچنین برای محافل محلی و ملی بهائیان ممنوعیت ایجاد شده ‌است. مجلس شورای اسلامی پدران و مادران بهائی را از آموزش بهائیت به فرزندانشان منع کرده ‌است و مدارس از ثبت نام کودکان بهائی امتناع کرده‌اند و تا به حال جلوی تحصیل دانشگاهی جوانان بهائی گرفته شده ‌است. براساس دستورالعمل محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی به تاریخ ۶ اسفند ۱۳۶۹ که امضای علی خامنه‌ای، رهبر وقت ایران رسیده‌ است بیان شده ‌است که در مدارس چنانچه اظهار نکردند بهائی‌اند ثبت‌نام شوند. در دانشگاه‌ها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائی‌اند از دانشگاه محروم شوند.

 

 

ارتداد و فقدان مجازات مناسب قانونی برای کشتار فراقضایی(بخش ششم)

سعید پورمند

کشتار فراقضایی افراد مرتد و یا افرادی که معلوم شده است به پیامبر اسلام اهانت نموده‏اند ‏‏‏یا آنکه فقط متهم به ارتکاب اهانت شده‏اند ‏‏‏توسط بسیاری از فقهای اسلامی قابل قبول است. برای مثال آیت‏الله‏‏ خمینی می‏گوید شخصی که بشنود شخص دیگری به پیامبر اهانت می‏کند، موظف است وی را بکشد آیت‏الله‏‏ محمد صادق روحانی هم اظهار داشته است که هر کسی حق دارد شخص مرتد را بکشد و نیاز به کسب اجازه از حاکم شرع ندارد قانون ایران کشتن فراقضایی مرتد یا سب‌النبی را مجاز نمی‏‏‏داند. با وجود این، قانون ایران از شخصی که یک مرتد یا ساب‌النبی را بکشد، در برابر اعدام محافظت می‏کند. ماده ۳۰۲ (الف) قانون مجازات اسلامی تصریح می‏کند اگر مقتول مرتکب جرم حدی مستوجب اعدام شده باشد، مرتکب شامل قصاص یا مجازات اعدام نمی‏‏‏گردد در عوض شخص مرتکب قتل براساس قانون تعزیرات مجازات می‏شود. ماده مربوطه در قانون تعزیرات می‏گوید: هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی ‌داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت ‌جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد دادگاه مرتکب را به‌ حبس از سه تا ده سال محکوم می‌نماید. در نتیجه فردی که شخص مرتد یا ساب‌النبی را بکشد، در صورت برقرار بودن شرایط فوق، ممکن است به مجازات سه تا ده سال حبس محکوم شود. موارد قابل توجه ارتداد و سب‌النبی در ایران: از زمان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بسیاری از افراد به ارتداد متهم شده‏اند.‏‏‏ اما در اکثر قریب به اتفاق این موارد متهمین به ارتداد به جرایم مربوط به امنیت ملی از قبیل محاربه با خدا و رسول نیز متهم گردیده بودند. از آنجا که این متهمین در طی محاکمات شتابزده مورد دادرسی قرار گرفته و به سرعت اعدام شدند، موضوع ارتداد در مراحل دادرسی این افراد به طور جدی مورد بحث و گفتگو قرار نگرفت. بلکه اتهام ارتداد هم در میان یک فهرست بلند و بالای اتهامات علیه این افراد ظاهر شده بود. در سال ۱۳۶۷ آیت‏الله‏‏ خمینی فتوایی صادر کرد که زمینه را برای قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی مهیا نمود. این فتوا ارتداد را به عنوان یکی از دلایل اعدام اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران عنوان ‏نمود. اعضاء گروه‏های ‏‏مارکسیستی مخالف نیز در طی کشتار ۱۳۶۷ اعدام شدند. از زندانیان چپگرا می‏پرسیدند آیا مسلمان هستند، آیا نماز می‏خوانند و آیا جمهوری اسلامی را قبول دارند هزاران زندانی که پاسخ منفی دادند اعدام شدند بر طبق خاطرات آیت‏الله‏‏ منتظری، که در آن زمان به جانشینی آیت‏الله‏‏ خمینی برگزیده شده بود، ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ عضو سازمان مجاهدین‌خلق ایران و در حدود ۵۰۰ زندانی سیاسی غیر مذهبی در طی این قتل‌عام جان خود را از دست دادند. قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ در دو گزارش پیشین مرکز اسناد حقوق بشر ایران به نام‏های فتوای مرگبار: قتل‌عام زندانیان ۱۳۶۷ ایران و به یاد جانباختگان: خاطرات بازماندگان قتل عام ۱۳۶۷ به طور مفصل مستند گردیده و مورد بحث قرار گرفته است. این گزارش‏ها ‏موارد جدی نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران نسبت به گروههای مخالف را تشریح می‏کند. ارتداد سال‏ها ‏قبل از کشتار ۱۳۶۷ به موضوعی سیاسی تبدیل شده بود. در سال ۱۳۶۰ هنگامی که رهبران جبهه ملی مخالفت خود را با اجرای قانون قصاص ابراز داشتند، آیت‏الله‏‏ خمینی جبهه ملی را به ارتداد متهم نمود. جبهه ملی علیه اجرای قصاص در قانون کیفری ایران اعتراض کرد و لایحه قصاص را لایحه‌ای غیرانسانی خواند. جبهه ملی مردم را به برگزاری تظاهراتی در روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ دعوت نمود در همان روز آیت‏الله‏‏ خمینی طی یک سخنرانی اعضاء جبهه ملی را مرتد اعلام کرد: جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. در موارد مذهبی انگیزه اصلی ممکن است سیاسی باشد، اما در این موارد وقایعی که منجر به طرح اتهام می‌شود با موارد سیاسی تفاوت زیادی دارد. ضمناً در موارد مذهبی در مقایسه با موارد سیاسی به کار گیری فقه اسلامی نقش بارزتری را ایفا می‏کند. این گزارش به بررسی چند پرونده ارتداد که انگیزه مذهبی داشته است می‏پردازد تا موارد نقض حقوق بشر که اختصاص به آنها دارد را روشن سازد. ۳.۱. اتهام ارتداد علیه مسلمانان۳.۱.۱. حسن یوسفی اشکوری: حسن یوسفی اشکوری، از نمایندگان سابق مجلس ایران، در سال ۱۳۷۹ به جرم ارتداد به اعدام محکوم گردید. مجازات اعدام وی سرانجام لغو شد و او پس از تحمل چهار سال و نیم حبس برای جرایم دیگر از زندان آزاد شد. حسن یوسفی اشکوری پس از شرکت در یک کنفرانس جنجال برانگیز در شهر برلین در سال ۱۳۷۹ به ارتداد متهم شد. پرونده اشکوری به دلیل موقعیت وی به عنوان یک روحانی و نیز پیامدهای سیاسی پس از کنفرانس برلین، یکی شناخته‌شده‌ترین موارد ارتداد در ایران می‏باشد. اشکوری به مدت ۱۵ سال در حوزه علمیه قم به تحصیل پرداخت و لباس روحانیت به تن کرد اشکوری هم از جهت سیاسی و هم از جهت مذهبی از پیروان آیت‏الله‏‏ خمینی بود و در جنبش انقلاب اسلامی شرکت داشت. پس از سرکوب خشونت‌آمیز گروه‏های ‏‏مخالف توسط حکومت در اوایل دهه ۱۳۶۰، وی از نظام سیاسی دلسرد و مأیوس شد. پس از یک دوره نمایندگی در مجلس ایران، او سیاست را ترک گفت و به تحقیق و نویسندگی روی آورد. او از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ در دانشگاه علامه طباطبائی به تدریس تاریخ اسلام و فقه اسلامی اشتغال داشت وی پس از ایراد سخنرانی در مجلس ترحیم دکتر کاظم سامی از تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی منع گردید. در سال ۱۳۷۸ اشکوری برای شرکت در یک کنفرانس درباره آینده ایران به برلین دعوت شد. این کنفرانس که ایران پس از انتخاب عمومی نامیده شد، توسط بنیاد هاینریش بل پشتیبانی شده و قرار بود در ماه فروردین ۱۳۷۹ و به دنبال انتخابات مجلس برگزار شود تعدادی از اندیشمندان و فعالان ایرانی از جمله عزت‌الله سحابی، مهرانگیز کار، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، اکبر گنجی، محمود دولت آبادی و علی افشاری، همراه با تعدادی از نویسندگان و خبرنگاران آلمانی در میان شرکت کنندگان در مباحث میزگرد بودند. اشکوری تنها فرد روحانی بود که به این کنفرانس دعوت شده بود. این کنفرانس به وسیله تعدادی از ایرانیان مقیم خارج که با جمهوری اسلامی مخالف بودند، دچار اختلال شد و برخی از میزگردها لغو گردید. به دنبال بازگشت شرکت کنندگان کنفرانس برلین، مقامات ایران چندین تن از ایشان را دستگیر نمودند. اشکوری پس از گذراندن چهار ماه در پاریس برای انجام درمان‏های ‏‏پزشکی، در روز ۱۵ مرداد ۱۳۷۹ به ایران بازگشت یک روز پس از بازگشت اشکوری، مأموران دادگاه ویژه روحانیت به محل اقامت اشکوری در تهران رفتند تا وی را دستگیر کنند.

 

 

حتی تهدید به تجاوز هم نوعی شکنجه است.

حسن حمزه‌زاده

صدایی از یکی از زندانیان زن داخل زندان ارومیه در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته است، که نشان می‌دهد زنی جوان به نام افسانه اهل یکی از روستاهای اطراف بوکان، که در اعتراضات دستگیر شده است، در بازجویی توسط نیروهای اطلاعات سپاه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و به دلیل وخامت حال روحی و جسمی در زندان، به تیمارستان رازی در نزدیکی تبریز منتقل شده است. این زن جوان که گفته می‌شود ۲۲ ساله است، چند روز در بیمارستان روانی بستری شده، مجدد به زندان ارومیه بازگردانده شده و پس از آزادی، خودکشی کرده است. افسانه، زمان ورود به زندان ارومیه با داد و فریاد به زندانیان زن می‌گوید حالش بسیار وخیم است و مورد تجاوز پی‌درپی قرار گرفته و می‌خواهد هرچه سریع‌تر خانواده خود را ببیند. فاطمه داوند، فعال سیاسی و زندانی سابق، از قول زندانیان زندان ارومیه می‌گوید:‌ از آغاز اعتراضات تاکنون حدود ۱۵۰ نفر زن که اکثر آن‌ها را دختران جوان تشکیل می‌دهند، از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی، شهرهایی مثل مهاباد و بوکان، به زندان ارومیه منتقل شده‌اند. دلیل این مساله نبود زندان در این شهرها عنوان شده است. این زنان ابتدا در بازداشتگاه‌های موقت اطلاعات سپاه بازجویی شده‌اند و بعد به زندان ارومیه، بند نسوان منتقل شده‌اند. زندانیان قدیمی به فاطمه داوند گفته‌اند از زنان معترض زندانی در زندان ارومیه به عنوان اغتشاشگر نام ‌می‌برند و از زمان انتقال به زندان، آن‌ها را به صورت ایزوله، دور از سایر زندانیان نگهداری کرده‌اند. یکی از زندانیان زندان ارومیه به فاطمه گفته که:‌ معترضان بازداشتی از حق هواخوری، تلفن و صحبت کردن با سایر زندانیان محروم هستند و در حالتی ایزوله شبیه قرنطینه نگهداری می‌شوند. درهای زندان را با ورود این زنان جوش داده‌اند، که زندانیان با شورش داخل زندان نتوانند این زنان را به داخل محوطه عمومی زندان ببرند. به گفته این زندانی قدیمی، بازداشتی‌های اعتراضات را از در پشتی زندان، و به صورت مخفیانه به داخل زندان برده‌اند. فاطمه که خود زمانی در همین زندان در بازداشت به‌سر برده است می‌گوید: تصور اینکه ۱۵۰ زن را در دو اتاق کوچک و یک راهرو جا داده‌اند، خیلی سخت است. احتمال دارد حیاط زندان را فرش کرده باشند و زندانی‌ها آنجا نگهداری می‌شوند. آن‌ها حتی به آشپزخانه راه داده نمی‌شوند و ظرف‌های غذا برای آن‌ها به پشت در محل نگهداری‌شان برده می‌شود تا کسی با آن‌ها برخورد و گفت‌وگو نداشته باشد. از زمان ورود زندانیان اعتراضات اخیر و از دو هفته پیش، هواخوری برای تمام زندانیان زن زندان ارومیه نیز ممنوع شده است. به گفته خانم داوند، این زنان که اغلب آن‌ها را دختران جوان تشکیل می‌دهند، بعد از حدود دو هفته بازجویی و قرنطینه توسط اطلاعات سپاه به زندان تحویل شده‌اند: البته زمان بازجویی‌ها، بسته به نوع اتهامی که به فرد معترض وارد کرده باشند، متفاوت است. ۸ مورد تجاوز و درخواست قرص ضدبارداری برای زنان زندانی تنها یکی از زنان معترض دستگیر شده، به مدت ۱۰ دقیقه یا حتی کمتر، در فاصله گرفتن چای از آشپزخانه زندان توانسته به سایر زندانیان خبر دهد که حداقل ۸ نفر از زنانی که در اعتراضات دستگیر شده‌اند، تحت شکنجه و بدترین تجاوزهای جنسی در خلال بازجویی‌ها قرار گرفته‌اند. سن این زنان بین ۱۷ تا ۲۳ سال عنوان شده است. یکی از زندانیان ارومیه نیز به فاطمه داوند گفته، در جریان بازجویی زن جوان ۱۸ ساله‌ای حضور داشته، که با لباس خواب به بازداشتگاه آورده شده است. یعنی شبانه به خانه آن‌ها حمله کرده و دختر خانواده را بازداشت کرده‌اند. فاطمه می‌گوید همه زنان را در خیابان و در جریان اعتراضات دستگیر نکرده‌اند،‌ برخی را شناسایی و انتخاب کرده و با حمله به خانه‌هایشان آن‌ها را بازداشت کرده‌اند. یک نفر نماینده از میان زنان معترض بازداشتی به یکی از زندانیان قدیمی، در یک تکه کاغذ بسیار کوچک لوله شده پیامی رسانده که حاوی این درخواست بوده است: برای زنان بازداشتی جدید یک بسته قرص ال دی، قرص ضدبارداری، تهیه کنید زندانیان قدیمی به فاطمه داوند گفته‌اند شماری از زنان دستگیر شده در اعتراضات، به خاطر تجاوز در خلال بازجویی‌ها به شدت نگران باردار شدن هستند. فاطمه داوند می‌گوید: متأسفانه به دلیل سختگیریی‌های زیاد، تاکنون هیچ زندانی موفق نشده‌ قرص ضدبارداری به دست زنان تازه وارد به زندان برساند. خانم داوند می‌گوید: یک دختر ۱۷ ساله هم شماره تلفن خانواده‌اش را به زندانی معتمدی داده است و گفته به خانواده‌اش خبر دهند که داخل زندان است، به آن‌ها تجاوز شده و گفته نمی‌تواند حرف بیشتری بزند. او گفته خیلی بد مورد شکنجه قرار گرفته است زنان زندانی به فاطمه گفته‌اند این دختر بچه خیلی ترسیده بود و مرتب سوال می‌کرد آیا امکانش هست باز هم مرا برگردانند بیرون زندان برای بازجویی؟ می‌ترسید از اینکه دوباره به آنجا (بازداشتگاه موقت اطلاعات سپاه که به او تجاوز شده) برده شود. خانم داوند می‌گوید، از تجاوز به عنوان سلاح جنگی علیه زنان جوان بازداشتی استفاده کرده‌اند. فاطمه این را هم اضافه می‌کند که خیلی از زنان از ترس آبرو و لکه ننگی که جامعه بر آن‌ها بزند و از ترس خانواده، حرفی از تجاوز نمی‌زنند، ولی نباید سکوت کرد، چون بازجوهای اطلاعات سپاه به راحتی به زنان معترض تجاوز می‌کنند. زنان معترض را چگونه در زندان ساکت می‌کنند؟ به گفته خانم داوند، هر شب ساعت ۸ به اجبار قرص خواب به زندانیان می‌دهند. به آن‌ها گفته‌اند به خاطر حفظ روحیه شما و به دلیل فشاری که این مدت بر شما وارد شده است، این قرص به شما داده می‌شود. فاطمه توضیح می‌دهد:‌ به اکثر بازداشت شده‌هایی که خیلی داد و بیداد می‌کنند و اعتراض می‌کنند، یک آمپول می‌زنند و بعد او را به تیمارستان رازی (روانپزشکی سابق) منتقل می‌کنند. نمی‌دانیم در بیمارستان رازی چه بر سر این افراد می‌آید که بعد از دو سه روز که به زندان برگردانده می‌شوند، حالت عادی قبلی را ندارند. به گفته فاطمه داوند، وقتی معترضان بازداشتی اعلام کردند به آن‌ها تجاوز شده، زندانیان قدیمی به حمایت از آن‌ها اعتراض می‌کنند، گارد ویژه اطلاعات وارد زندان می‌شود، حدود ۱۰ – ۱۲ نفر از زندانیان زن را به اجبار به وزارت اطلاعات برده و مورد ضرب‌وشتم وحشیانه قرار می‌دهند. برای هریک از آن‌ها، پرونده جدید در دادگاه انقلاب تشکیل شده است. کارکنان زندان چنان خشونتی اعمال کردند که دیگر کسی نتواند از آن‌ها حمایت کند. تجاوز به زنان در زندان‌ها؛ ۴ دهه اجبار به تن فروشی در ازای چند روز مرخصی‌ روز یک در آذر ۱۴۰۱، شبکه خبری سی‌ان‌ان با انتشار یک گزارش تحقیقی از تعرض جنسی و تجاوز به بعضی از بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر، در زندان‌های ایران خبر داد. گزارش سی‌ان‌ان با استناد به شهادت تعدادی از بازداشت‌شدگان آزاد شده، یا منابع بیمارستانی منتشر شد. این گزارش تایید کرد که زنان جوان و دختران و پسران نوجوان، در زندان‌ها مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. سی‌ان‌ان از ۱۱ مورد خشونت جنسی علیه معترضان در زندان‌های ایران مطلع شده و توانسته تقریبا نیمی از آن‌ها را تایید کند. اما این مساله در زندان‌های ایران تازگی ندارد. فاطمه داوند، زندانی سیاسی سابق، در دوران سپری کردن بازداشت خود در زندان ارومیه با زنی آشنا شده که ۱۵ سال حکم زندان داشته است. این زن به فاطمه گفته که بر اثر تجاوز بازجوها از هوش رفتم و زمانی که به هوش آمدم هیچکدام از لباس‌های‌زیرم تنم نبود، ۳ مأمور مردی که در اتاق بودند به من گفتند: خودتو جمع کن این زندانی زن به فاطمه گفته در مکانی شبیه یک سوییت آپارتمان بوده و نمی‌دانسته که توسط چه ارگانی بازداشت شده است؛ مأموران نه از اطلاعات سپاه بودند، نه وزارت اطلاعات. این زن به فاطمه گفته است چهره‌های این افراد لباس شخصی را دیده و کاملا به خاطر دارد. این زن زندانی مدعی شده است که هر سه مرد به او تجاوز کرده‌اند. به گفته فاطمه، تجاوز به زنان نوعی سلاح اعتراف گیری،‌ تهدید و ایجاد رعب و وحشت و تحقیر علیه زنان است. یکی از زندانیان زندان ارومیه هم پیش‌تر به فاطمه گفته بود، ابتدا جلوی چشمم بازجوی مرد یک بطری شیشه‌ نوشابه داخل واژن دوستم فرو کرد و مرا ترساندند و تهدید کردند. من با دیدن این صحنه داد زدم هر چیزی می‌خواهید انجام می‌دهم و هر اعترافی می‌خواهید می‌کنم. فاطمه می‌گوید مثل حیوان با زندانیان رفتار می‌کنند. نمی‌خواهند با بازداشتی‌ها رابطه جنسی داشته باشند، فقط می‌خواهند از این حربه برای ترساندن و رعب و وحشت بازداشتی‌ها استفاده کنند. می‌خواهند زنان را پست نشان دهند و بگویند شما کسی نیستید، چیزی نیستید و ما می‌توانیم هر کاری با شما انجام دهیم. فاطمه داوند شرایط یکی از زندانیان زن متهم به قتل که نام او نزد ایران‌وایر محفوظ است را چنین توصیف می‌کند:‌ در زندان از یکی از مأموران داخل زندان حامله شد و در نهایت زمانی که با رضایت شاکی آزاد شد، توانست جنین را سقط کند. این مأمور به تازگی برای من پیام فرستاده بود و سراغ این زن را که با هم در زندان دوست شده بودیم گرفته، و پرسید خبری از او داری؟ مرخصی و پابند الکترونیکی در ازای سکس گرفتن مرخصی ده روزه و یا پابند الکترونیک، از جمله مواردی است که در صورت درخواست زندانیان در مقابل سکس با مسوول مربوطه، مورد معامله قرار می‌گیرد. فاطمه می‌گوید بسیاری از زنان زندانی به این شرایط تن نمی‌دهند، ولی برخی از آن‌ها فریب خورده یا به خاطر شرایط بسیار سختی که با آن مواجه هستند، مجبور به در اختیار گذاشتن تن خود می‌شوند. فاطمه، از مأموری در زندان ارومیه به نام «آقای فرامرزی بازرس پرونده زندانیان و مسوول بخش اداری نام می‌برد. می‌گوید:‌ لیلا در زندان از دوستان من بود، برای دیدن فرزندان خود درخواست مرخصی یا دادن پابند الکترونیک برای خروج از زندان داشت که آقای فرامرزی گفت این تقاضا باید در یک هیات ۵ نفره بررسی شود و در نهایت خود فرامرزی است که باید موافقت کند و در قبال آن، از لیلا سکس می‌خواهد. لیلا قبول نکرد و نتوانست به دیدن فرزندان خود برود. آقای فرامرزی به فاطمه هم چنین پیشنهادی کرده تا در ازای دریافت مرخصی با پابند الکترونیکی، با او رابطه جنسی خارج از زندان برقرار کند. این در حالی است که این زن، سه فرزند و همسر دارد. فاطمه می‌گوید مأموران بسیاری در داخل زندان با زنان زندانی ارتباط جنسی برقرار می‌کنند. فاطمه داوند، از بازداشت‌شدگان آبان ۱۳۹۸ و از شاهدان دادگاه مردمی آبان است. خانم داوند در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ بازداشت، و از سوی دادگاه به ۳ سال و ۹ ماه حبس محکوم شد و دوران محکومیت خود را در زندان ارومیه سپری کرد. او آبان ۱۴۰۰، پس از سپری کردن یک‌ سوم دوران محکومیت خود، مشمول عفو مشروط شد و از زندان مرکزی ارومیه آزاد شد. خانم داوند که از شاهدان دادگاه بین‌المللی آبان نیز بوده، در زمستان ۱۴۰۰ به دلیل فشار مداوم نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، ایران را ترک کرد و به ترکیه رفت.

 

 

دختران فرهیخته

علی مسیبی

زن ایرانی از این همه ظلم و ستم و بی‌عدالتی که در حق او می‌شود، باید کجا پناه ببرد؟ آیا اصلا راه فراری هست؟ چه برای آنکه زیر فشار فقر خرد شده و چه برای آنکه قصد دارد از حقوق انسانی خود برخوردار باشد. آیا بانوی ایرانی می‌تواند خود آینده خود را رقم بزند ؟ یا باید همواره «آقایان» برای او تصمیم بگیرد؟ آیا چون او زن است و سرشار از محبت انسانی، به این معنی است که نمی‌تواند درست قضاوت کند؟ آیا چون چشمه‌‌زندگی و بالندگی است نمی‌تواند راس امور قرارگیرد؟ چجور ممکن است که یک دختر در سن ۹ سالگی می‌تواند ازدواج کند و مادر بشود و حتی مجازات شود ولی حق انتخاب لباس و پوشش خود را ندارد؟ حق خارج شدن از منزل خود به قصد خود را ندارد؟ حق انتخاب آینده خود را ندارد؟ حق قضاوت ندارد؟ آخوندهای حاکم بر ایران به این سوالات جواب خیر می‌دهند. اما واقعیت چیست؟ حق و حقیقت این است که آزادی و انتخاب حق مسلم هر زنی به عنوان یک وجود برابر انسانی است. برعکس تفسیر و برداشت مراجع، احساسات و عاطفه زن به او در تشخیص دادن بی‌عدالتی و ظلم کمک می‌کند تا او بتواند همه چیز را به صراحت تشخیص دهد. به همین دلیل نیز آخوندهای زن ستیز حاکم طی ۳۷سال هنوز موفق نشده‌اند به رغم انواع قوانین و لایحه‌ها و ایجاد ۲۶ ارگان سرکوبگر ظالم و گشت‌های ارشاد و غیره «حجاب اجباری»، این پدیده ضداسلامی و نقض‌کننده حق انتخاب آزاد زنان را به آنها تحمیل کند و امروز آن را تهدید امنیت ملی می‌داند. به همین دلیل بانوان ایران به رغم سهمیه‌بندی دانشگاهها و تفکیک جنیستی و انواع قوانین بازدارنده همواره بیش از نیمی از قبولی دانشگاهها را تشکیل می‌دهند. بله به همین دلیل زنان نیروی‌پیشرو تغییر در ایران هستند. آنها به درستی می‌دانند که تنها راه‌ گریز، راه مقاومت و دفاع، راه اعتراض و حق است. آنها به درستی فهمیده‌اند که از چه الگویی برای رسیدن به خواستهای بر حق خود باید پیروی کنند. الگوی زن مقاوم، پیشرو علیه همه قید و بندهای ساخته شده است که سکان و هدایت جنبش آزادی‌خواهی ایران را در دست دارد و در مسیر آزادی خلق و میهن هیچ ترسی به دل راه نمی‌دهد و از هیچ قدرتی نمی‌هراسد. زنانی که با فدای بیکران خانه و کاشانه و جگرگوشگان خود را به امان خدا سپردند، به وظیفه خود قیام کردند و آسمان میهن‌مان را بی‌آنکه نام و نشانی از آنها باشد در کنج سیاه‌چال‌های دژخیم با خون خود گلگون کردند تا بهار برای همه کودکان ایران‌زمین و همه زنان و مردان ایرانی فرا برسد. در گرامیداشت روز جهانی زن و بیان جایگاه رفیع زن بی‌باک و بیم ایرانی، هفته گذشته درج سلسله مقالاتی درباره حقوق زنان ایران را آغاز کردیم. ذیلاً به بررسی ماده دوم از طرح ده ماده‌ای زنان خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای ایران فردا و مقایسه آن با حقوق ضایع شده زنان در ایران امروز می‌پردازیم.

 

 

گزارش سالیانه کمیته روابط عمومی ۲۰۲۲

ایراندخت کیا

کمیته روابط عمومی مجموعه فعالیت‌های انجام شده خود در سال ۲۰۲۲ میلادی را که شامل انتشار موارد گوناگون دریافتی از طرف نمایندگی‌ها، کمیته‌ها و سایر بخش‌های کانون شامل: صداوتصویر، کتابخانه، رادیو و…؛ و ارسال به بخش‌های نامبرده و خارج از کانون است، به شرح ذیل ارائه می‌دهد: فراخوان‌ها: ۲۲۵ فراخوان، اطلاعیه‌ها: ۵۹ اطلاعیه، گزارش صوتی-تصویری جلسه‌ها: ۲۰۰ گزارش، گزارش آماری نقض حقوق بشر: ۶۰ گزارش، برنامه‌های رادیو اینترنتی: ۴۳ برنامه، کلیپ صوتی تصویری اطلاعیه‌ها: ۳۶ کلیپ، جدول برنامه‌ریزی جلسات ویژه: ۲ جدول، نشریه‌های انتشاریافته: ۲۲ جلد، بروزرسانی کتابخانه اینترنتی: ۲۱ نوبت شامل ۲۵۲ جلد کتاب، تعداد اعضا در پایان سال ۲۰۲۲: ۴ نفر، ورودی اعضا جدید در سال ۲۰۲۲: ۱ نفر، خروجی اعضا در سال ۲۰۲۲: ۱ نفر، با تشکر از اعضایی که در سال ۲۰۲۲ در کمیته فعالیت و خارج گردیدند؛ خانم شهلا شاهسونی.

 

 

گزارش سالیانه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان ۲۰۲۲

سعید نوری‌زاده

کمیته دفاع ازحقوق کودک و نوجوان جهت اطلاع‌رسانی فعالیت‌های انجام شده، گزارش یکساله خود را در سال ۲۰۲۲ به شرح زیر ارائه می‌دهد: تاریخ برگزاری جلسه ماهانه: آخرین جمعه هر ماه ساعت ۱۹:۰۰، تعداد فراخوان‌ها: ۱۰ فراخوان، اطلاعیه: ۷ اطلاعیه با موضوعات: ۱. شادی و آرامش، سهم گمشده کودکان ایران، ۲. حق شهروندی برای کودکان دارای معلولیت، ۳. اعدام کودک و نوجوان در ایران، ۴. کودک‌آزاری، واقعیتی تلخ در سایه روشن زندگی بانی خشونت در جامعه، گزارشات نقض: گزارش و نمودار مقایسه‌ای موارد نقض حقوق کودک و نوجوان دی، بهمن و اسفند ۱۴۰۰ و فروردین، اردیبهشت، مرداد، مهر و آذر ۱۴۰۱ تهیه و در سایت کمیته بارگذاری شده و جهت جهت چاپ در نشریه بشریت ارسال گردیده است. اپلیکیشن: به روز است. رادیو: فعالیت دارد. تعداد اعضا در پایان سال ۲۰۲۲: ۲۱ نفر، ورودی اعضا جدید در سال ۲۰۲۲: ۱۵ نفر، خروجی اعضا در سال ۲۰۲۲: ۵ نفر، با تشکر از اعضایی که در سال ۲۰۲۲ در کمیته فعالیت و خارج گردیدند؛ خانم‌ها و آقایان: آذر ارحمی، هانی رستم‌زاده، حمید رضایی آذریانی، تعداد اخبار قرار داده شده در سایت: ۱۳۹۵ خبر، همچنین در سالی که گذشت تغییرات قابل ملاحظه‌ای صورت گرفته که به شرح زیر است: ۱. به روزرسانی قسمت پیوند کمیته کودک و نوجوان، ۲. قراردادن تقویم مناسبت‌های تخصصی کمیته، ۳. به روزرسانی دسته‌بندی سایت کمیته.

 

 

گزارش سالیانه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر ۲۰۲۲

محمد گلستانجو

کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر جهت اطلاع‌رسانی فعالیت‌های انجام شده، گزارش یکساله خود را در سال ۲۰۲۲ به شرح زیر ارائه می‌دهد: تاریخ برگزاری جلسه ماهانه: اولین شنبه هر ماه ساعت ۱۶:۰۰، تعداد فراخوان‌ها: ۱۱  فراخوان، فراخوان‌های ویژه: یک  فراخوان ویژه با موضوع: حق اعتراض ( حق امنیت شغلی و اجتماعی)، اطلاعیه: یک اطلاعیه با موضوع: خودکشی، سرکوب و بازداشت کارگر ایرانی، گزارشات نقض: گزارش و نمودار مقایسه‌ای موارد نقض حقوق کار و کارگر دی ۱۴۰۰ تا آذر ۱۴۰۱ تهیه و در سایت کمیته بارگذاری شده و جهت انتشار به سایتهای فارسی و انگلیسی و آلمانی و جهت چاپ در نشریه بشریت مربوطه ارسال گرددیده است. اپلیکیشن: به روز است؛ رادیو: فعالیت دارد؛ تعداد اعضا در پایان سال ۲۰۲۲: ۱۸ نفر، ورودی اعضا جدید در سال ۲۰۲۲: ۵ نفر، خروجی اعضا در سال ۲۰۲۲: ۱۱ نفر، با تشکر از اعضایی که در سال ۲۰۲۲ در کمیته فعالیت و خارج گردیدند؛ خانم‌ها و آقایان : آذر ارحمی، محمدحسام فانی، مریم افتخار، آرین توسلی، احمد کشاورز مؤیدی، پریا ترابی، مهناز ترابی، صادق فرخی قصرعاصمی، رقیه فرزانه، ریحانه فکری، احمد مرادی، مهدیه مرادی، داود واحدی، مصطفی فرج‌پور، رسول عباسی زمان‌آبادی، تعداد اخبار قرار داده شده در سایت: ۱۶۹۸ خبر.

 

 

 

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram