نشریه بشریت شماره ۲۶۸

آرشیو نشریه بشریت

 

روی جلد پشت جلد

 

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
۴
گزارش آماری نقض حقوق زنان آذر ماه ۱۴۰۱
سپیده عشقی، سعید پورمند، فهیمه تیموری
۵
گزارش سخنرانی نمایندگی منطقه اروپا ۱۱ دسامبر ۲۰۲۲
نادیا مشرف قهفرخی
۵
گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲
مرضیه مهدیه
۷
گزارش سخنرانی نمایندگی منطقه شمال آلمان ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲
لیلا ابوطالبی
۸
گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲
سیاوش نوروزی
۱۱
گزارش سخنرانی نمایندگی منطقه آسیا و شرق اروپا ۲۲ دسامبر۲۰۲۲
محمد گلستان‌جو
۱۳
گزارش جلسه ویژه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی ۱۹ دسامبر ۲۰۲۲
غزاله‌السادات ابطحی
۱۶
گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان ۲۳ دسامبر ۲۰۲۲
کوثر ولی‌زاده
۱۷
تجاوز شرعی و قانونی
منا احمدی‌پور
۱۹
شرح قسمتی از شکنجه‌های جسمی و روحی در زندانهای جمهوری ...
حسن حمزه‌زاده حیقی
۲۰
اعترافات اجباری؛ ابزار ثابت ۴۳ سال سرکوب در جمهوری اسلامی
سپهر رضایی شایان
۲۱
تبعیضات ناروا علیه اقلیتهای قومی و مذهبی در قانون اساسی ایران
بهروز عزیزی
۲۱
ارتداد و جرایم مذهبی دیگر از دیدگاه قوانین فعلی ایران – بخش پنجم
سعید پورمند
۲۲
کشتار معترضان؛ استراتژی جمهوری اسلامی برای بقا
صادق نوری
۲۲
اطلاعیه: اطلاعیه ۱۵۲۱: اعتراضات سراسری  ۲۶ شهریور-۹ دی ماه ۱۴۰۱
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
۲۳

 

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

هیئت تحریریه:

سردبیر: شبنم رضاوند

صفحه آرا: نرگس مباشری‌فر

طرح روی جلدوپشت جلد امیررضا شاداب

امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند

ویراستارها: مینا آقابیگی، نرگس مباشری‌فر، رضا شایگان، پوریا طالب‌زاده، ندا غفاری، نادیا مشرف، لیلا ابوطالبی آدرگانی، پریسا حبیبی

چاپ و توزیع: مصطفی حاجی‌ قادر مرحومی

chap@bashariyat. org

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +49163 2611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه‌ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی‌ به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،

ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های آن، با اعتقاد راسخ به:

۱- آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

۲- برابری حقوق زنان و مردان

۳-جدایی دین از دولت

۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.

۱- آگاهی‌رسانی ‌با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه‌ها

۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی ‌به منظور آگاهی‌رسانی و افشاگری

۳-همکاری و همیاری ‌با دیگر نهادهای حقوق بشر

۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می‌نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه‌ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

 

 

 

لیست تازه‌های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

۱. شور ذهن :نویسنده: ایروینگ استون ترجمه اکبر تبریزی و فرخ تمیمی، ایروینگ استون، دراین کتاب، خواننده را با فراز و نشیب و زیر و بم زندگی زیگموند فروید، عصب‌شناس اتریشی و پایه‌گذار رشته روان‌کاوی آشنا می‌سازد.

۲. زرتشت و زرتشتیان آن چهار سوار _گفتگویی که تحولی خداناباورانه را رقم زد

نوشته: کریستوفر هیچنز؛ ریچارد داوکینز؛ سم هریس؛ دنیل دنت، ترجمه: امیر منیعی، در سپیده‌دم جنبش خداناباوری نوین، اندیشمندانی ملقب به «آن چهار سوار» _ کریستوفر هیچنز، ریچارد داوکینز، سم هریس و دنیل دنت _ در ردای قاصدان واکاوی مذهب، در بزمی دوستانه کنار هم گرد آمدند. گپ و گفتی موشکافانه، دوران ساز و مسحورکننده بود. این گپ و گفت، تجلی پرسشگری به بهترین شکل آن است: شورانگیز، نشاط‌آور، غیرقابل پیش‌بینی، راستین و ریزبینانه، بطوریکه به ما یادآوری می‌کند که تا چه اندازه وجوه خداناباوری نوین متنوع است.

۳. آسیا در برابر غرب:نوشته دکتر داریوش شایگان، همراه با مشروطه و از زمانی که ملتی از خواب چند صد ساله بیدار شد و غول زیبای غرب مدرن را در برابر خود دید، کوشش روشنفکری ایران برای شناختن آن که دیگر است و شناساندن آن که خود است، آغاز شده. از آن هنگام تا به حال هر روشنفکری از هر نسل بنا به زمانه‌ و زمینه و توان فکری خود در پی چرایی تقابل مای شرقی با آنهای غربی در کشاکش میان سنت و مدرنیته بوده. داریوش شایگان فیلسوف و هندشناس از زمره‌ روشنفکرهای نامدار تاریخ معاصر ایران است که به این دغدغه به جد پرداخته است. شایگان روشنفکر در پی یافتن پاسخی به پرسش بالا در کتاب آسیا در برابر غرب از تقدیر تاریخی تمدن‌های آسیایی در رویارویی با سیر تطور یا تقدیر تاریخی تفکر غربی می‌‌گوید. از زمان چاپ نخست کتاب در سال ۱۳۵۶ تا آخرین چاپ آن در ۱۳۹۱، شایگان در نوشتار و گفتار پی‌جوی این پرسش و پاسخ‌‌های ممکن به آن بوده. او در گفتگویی با روزنامه‌ شرق می‌گوید: من دائم در تحولم، فکرم ایستا نیست… اما از آسیا در برابر غرب هم گذشته‌ام و هم نگذشته‌ام. آخرین تحول افسون‌‌زدگی و هویت چهل تکه بود. در همین حال در گفتگویی دیگر (با علی اصغر سیدآبادی/منبع: کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت) درباره‌ این کتاب می‌گوید: از کتاب‌ آسیا در برابر غرب‌، انواع‌ و اقسام‌ قرائت ‌های‌ مختلف‌ شد، هرکس‌ هر وقت‌ گرفتاری‌ فکری‌ پیدا می‌کند می‌رود سراغ‌ این‌ کتاب‌، شاید هم‌ سرگرمی‌‌ خوبی‌ برای‌ نقادان‌ فاضل‌ باشد، لااقل‌ این‌ حسن‌ را دارد، اما وقتی‌ خودم‌ این ‌کتاب‌ را پس‌ از سال‌ها می‌خوانم‌، می‌‌بینم‌ که‌ با خیلی‌ از حرف‌هایش‌ هنوز موافق‌ هستم‌. شاید بنده‌ به‌ حد کافی‌ متحول‌ نشده‌ام‌.

۴. مرزبان نامه :تحریر سعدالدین وراوینی تصحیح: محمد روشن، مرزبان‌نامه؛ کتابی است شامل داستان‌ها و حکایت‌هایی به زبان وحوش و طیور و حاوی حکمت و پند بسیار، تألیف مرزبان بن رستم بن شروین از شاهان طبرستان است، که آن را در اواخر قرن چهارم هجری به زبان قدیم طبرستان تألیف کرده است. خلاصه داستان برزگر و مار از کتاب مرزبان نامه: کشاورزی در دامن کوهی با ماری آشنایی داشت. به این اعتبار، در دامن صحبت او آویخت که می‌پنداشت مردم روزگار، همه اهل نفاق و دورنگی و ناتمام همانند مارماهی هستند. به قول سنایی: به مار ماهی مانی، نه این تمام نه آن، منافقی چه کنی، مار باش یا ماهی/ به این جهت، دل به مار بست و دست از مصاحبت آدمیان کشید. القصه، هرگاه مار، کشاورز را می‌دید، از سوراخ بیرون می‌آمد و گستاخ‌وار از تکه غذای او می‌خورد. روزی کشاورز به عادت گذشته، آنجا رفت و مار را دید که از فرط سرما، بر هم پیچیده و ضعیف و بیهوش افتاده. سوابق آشنایی، کشاورز را بر آن داشت که به او کمک کند. مار را گرفت و در کیسه کرده و بر سر خر آویخت تا با نفس کشیدن خر، بدن مار گرم شود و حالش بهتر گردد. خر را به درختی بست و برای جمع‌آوری هیزم رفت. مار که با گرمای نفس خر، گرم شده بود، به نفس پلید خود بازگشت و نیشی مرگبار بر لب خر زده و از توبره خارج شد و به سوراخ خود بازگشت. هر کس با بدها آشنایی کند، گرچه خود خوب باشد، بدی نصیب او خواهد شد: من ندیدم سلامتی ز خسان/ گر تو دیدی، سلام من برسان

۵. ایران و تمدن ایرانی :نوشته کلمان هوار ترجمه حسن انوشه، این کتاب پژوهشی است درباره تاریخ ایران قبل از اسلام که توسط کلمان هوار، خاورشناس فرانسوی به رشته تحریر درآمده است. کتاب از دو فصل مقدماتی و سه بخش اصلی تشکیل شده است. نخستین فصل مقدماتی درباره ساختار و ویژگی‌های طبیعی ایران مانند پوشش گیاهی و جانوری، محصولات کشاورزی و راه‌های تجاری است. دومین فصل مقدماتی نیز به معرفی خطوط ایران پیش از اسلام، کشف رموز اوستا، خطوط آسیای میانه و زبان‌های ایرانی می‌پردازد. بخش اول طی هفت فصل به بررسی دوران مادها و هخامنشیان اختصاص یافته است: ۱. ایرانیان فلات ماد، لشکرکشی‌های آشوریان؛ ۲. امپراتوری ماد؛ ۳. پارسیان کوروش؛ ۴. هخامنشیان: ۵. سازمان امپراتوری هخامنشی؛ ۶. ادیان ملت‌های ایران در عصر هخامنشیان؛ ۷. هند در عصر هخامنشیان.

۶. مشروطه ناکام _ تاملی در رویارویی ایرانیان با چهره ژانوسی تجدد:نوشته مهدی رهبری بررسی ماهیت مشروطه‌خواهی در ایران، بدون تحلیل ماهیت ساختارهای سیاسی، فکری، اجتماعی و اقتصادی عصر قدیم یا سنت و ماهیت مدرنیته غیرممکن است. با قائل شدن به اینکه میان سنت و مدرنیته تعارض ماهوی وجود دارد، می‌بایست مدرنیته را مفهومی چندوجهی دانست، که با دو چهره متعارض ولی به‌هم پیوسته، سبب رویارویی‌های بزرگ حتی در جوامع غربی گشته است. در حالی که چهره نخست مدرنیته بر بنیان‌های دموکراسی، آزادی، تساهل، نسبی‌گرایی، فردگرایی و کثرت‌گرایی قرار دارد، چهره دوم آن بر پیشرفت، برابری، عدالت، نظم، بوروکراسی، رفاه، قانون، امنیت، جمع‌گرایی، تکنولوژی، وحدت، ناسیونالیسم و دولت‌محوری تأکید می‌نماید. در جریان مشروطه‌خواهی ایرانیان نیز برداشت‌های متفاوتی از مدرنیته با توجه به دو وجه یاد شده صورت پذیرفت که آشکارکننده ماهیت آن می‌باشد. این جریان در دوره‌های مختلف و در چهار گفتمان اصلاحات، ترقی، توسعه و انقلابی به ‌منظور توسعه‌یافتگی و رفع عقب‌ماندگی پی‌گیری شد که همگی ناکام ماندند. ماهیت مشروطه‌خواهی در ایران، در هر یک از گفتمان‌های فوق، و علل ناکامی آنها مسائلی است که با بهره‌گیری از دو روش هرمنوتیکی و گفتمانی در این اثر بررسی شده‌اند.

۷. بنیان‌های جامعه آزاد :نوشته ایمون باتلر ترجمه بردیا گرشاسبی، کتاب حاضر ضمن ارائه طرحی کلی از اصول تعریف کننده یک جامعه آزاد، با زبانی روشن و استدلالی نیرومند به تشریح برکات اجتماعی و مزایای اقتصادی پرشماری می‌پردازد که آزادی برای جوامع انسانی به ارمغان می‌آورد. نویسنده همچنین نشان می‌دهد که سیاست‌های سلطه‌طلبانه و دولت‌گرایانه کشورهای مدعی آزادی در غرب تا چه اندازه بنیان‌ آزادی‌های فردی مردم این کشورها را فرسوده و به ایجاد جنگ و آشوب در بسیاری از کشورهای محروم دنیا انجامیده است.

۸. در برابر استبداد :نوشته تیموتی اسنایدر ترجمه بابک واحدی، این کتاب با عنوان فرعی بیست درس قرن بیستم، اثر تیموتی اسنایدر، استاد دانشگاه ییل (Yale) آمریکا، متخصص در تاریخ اروپای شرقی، جنگ جهانی دوم و هولوکاست است. وی علاوه بر تدریس و تألیف، در حوزه‌های عمومی هم فعالیت دارد. ماجرای کتاب در برابر استبداد، از یک پست فیس‌بوک شروع شد. اسنایدر پس از انتخاب شدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور، در فیس‌بوک پستی منتشر می‌کند که به هموطنان آمریکایی هشدار می‌دهد که: آمریکایی‌های امروز هیچ باهوش‌تر و خردمند‌تر از اروپاییانی نیستند که در قرن بیستم شاهد غلتیدن دموکراسی‌هایشان در دام فاشیسم، نازیسم یا کمونیسم بودند. مزیت ما این است که شاید بتوانیم از تجربه آنان درس‌هایی بگیریم و حالا وقت خوبی برای این کار است. این پست بیش از ١٨ هزار بار به‌ اشتراک گذاشته می‌شود و به ‌سرعت در همه رسانه‌ها پخش می‌شود. به همین دلیل نویسنده تصمیم می‌گیرد کتابی با عنوان در برابر استبداد منتشر کند و بیست درس با عناوینی چون اخلاقیات حرفه‌ای را فراموش نکنید، ایستادگی کنید، حقیقت را باور داشته باشید و… را برمی‌شمرد که شامل توضیحات و مثال‌هایی تاریخی از حکومت نازی و شوروی سابق است.

۹. کوروش رهایی‌بخش _ شرحی بر تاریخ تأسیس کشور ایران :نوشته دکتر شروین وکیلی، کوروش‌ بزرگ، شاهنشاه ایرانی و بنیادگذار‌ دولت ایران، شخصیتی است که در زمانه‌ ما، هم در میان ایرانیان و هم در میان دیگران از محبوبیتی بی‌مانند برخوردار است. این کتاب با نگاهی تحلیلی به زندگی و دستاوردهای وی می‌پردازد و می‌کوشد با مرور منابع اصلی و اسناد تاریخی عمده‌ای که به او ارجاع می‌دهند، تصویری‌ دقیق‌تر و روشن‌تر از وی را ترسیم کند و فهمی نقادانه و چندسویه از تاریخ فراز آمدن کوروش بزرگ را بازخوانی کند. همچنین در این کتاب ترجمه‌ متنهای باستانی مربوط به دوران کوروش هخامنشی نیز موجود است.

۱۰. زندگی و جهانداری کوروش کبیر :نوشته شاهپور شهبازی، کتاب زندگی و جهانداری کوروش کبیر، نوشته شاهپور شهبازی است که در آبان ماه سال ۱۳۴۹ خورشیدی توسط انتشارات دانشگاه پهلوی چاپ شد. این کتاب جایزه بهترین کتاب سال در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ میلادی) را به خود اختصاص داد. در کتاب حاضر، سرگذشت کوروش و اقدامات وی را بر اساس منابعی چون سالنامه نبونید، استوانه کوروش، مطالب تورات، سخنان هرودت و … به نگارش درآورده است. نویسنده خود در مقدمه کتاب می‌آورد که سعی کرده بدون دخل و تصرف کتاب را بنویسد.

۱۱. سیاست‌نامه یا سیرالملوک :نوشته خواجه نظام الملک، به اهتمام هیوبرت دارک، سیاست‌نامه، شرح مجموعه دانش‌ها و تجارب خواجه که وی آنرا کتاب سیر یا کتاب سیاست نامیده و به سیاست‌نامه و سیرالملوک معروف است، که وی از زمان صدور فرمان ملکشاه مبنی بر نگارش کتاب یعنی از سال ۴۷۹ تا ۴۸۴ هجری، به مدت پنج سال در حال نگارش آن بوده. این کتاب ابتدا در ۳۹ فصل تنظیم گردید و سپس در اواخر عمر خواجه، یازده فصل به آن اضافه شد و در مجموع در پنجاه فصل به آخر رسید. خود خواجه در مقدمه‌ کتاب درباره‌ سبب نوشتن سیرالملوک این گونه نوشته است: «بنده، حسین التوسی، چنین گوید که چون تاریخ سال چهارصد و نه آمد، پروانه‌ اعلی سلطانی شاهنشاهی … به بنده و دیگر بندگان برسید، که هر یک در معنی ملک اندیشه کنید و بنگرید تا چیست که در عهد و روزگار ما نه نیک است و بر درگاه و در دیوان و مجلس ما شرط آن به جای نمی آرند، یا بر ما پوشیده است و کدام شغل است که، پیش از این، شرایط آن به جای می‌آورده‌اند و ما تدارک آن نمی‌کنیم، و نیز هر چه آز آیین و رسم ملوک است و در روزگار گذشته بوده است، از ملوک سلجوق بیندیشید و روشن بنویسید و بر رأی ما عرضه کنید تا در آن تأمل کنیم و بفرماییم تا پس از این کارهای دینی و دنیاوی بر آیین خویش رود …»

۱۲. دیکتاتوری مذهبی : نوشته موسیو آوانگارد، این کتاب راهنمایی برای مردم ایران است تا در این مقطع حساس و سرنوشت‌ساز، دوباره به خطا نرفته و بار دیگر قربانی منافع عده‌ای خاص نشوند. در این بحبوبه سرنوشت‌سازی که ظلم و استبداد ملاشاهان، جان مردم رابه لب‌شان رسانده و از طرفی هم رؤیای اتمی رژیم فاشیست ایران، دنیا را علیه‌شان متحد کرده؛ حرکتی نهایی و کارساز لازم است، تا این خیمه شب‌بازی قرون وسطایی را برای همیشه در ایران تمام کند. نمایشنامه‌هایی که پشت پرده توسط قدرت‌ها نوشته می‌شود؛ اجرایش همیشه به عهده‌ توده‌های دردمندی است که مدام انقلاب می‌کنند، جان می‌دهند و در نهایت از چاله به چاه می‌افتند. روزی اما دور به همان نتیجه‌ای خواهیم رسید که دیگران رسیدند، (دموکراسی). روزی که شاید دیر شده باشد و شاید از ایران خسته و زخمی از انتخاب‌های غلط دیگر رمقی باقی نمانده باشد. واقعیت این است که استبداد سلطنتی و دینی دو روی یک سکه‌اند و هرگونه تلاشی جهت اصلاح و احیای آن دو به مثابه هرس کردن شاخه‌های درختی است که از ریشه خراب است. مزیت عمده این کتاب این است که مراحل تطور و تکامل دین را به مخاطب می‌شناساند و همچنین به وی امکان می‌دهد تا بامقایسه تطبیقی ادیان به درک درستی از دین برسد. همچنین به مخاطب کمک می‌کند تا به جمع‌بندی درستی از دین رسیده و راه خود را به درستی انتخاب کند. این کتاب، اثری تمام و کامل از نویسنده‌ای کاردان و مجرب و نامه‌ای است صادقانه خطاب به عامه مردم ستمدیده ایران. عامه‌ای که سنگ زیرین آسیابند؛ در چرخش حکومت‌ها نقش تعیین‌کننده دارند و از محصول حاکمان بی‌بهره‌اند. و نیز شاید؛ نامه‌ای به زبانی ساده‌تر و عامیانه‌تر، همچنین لقمه‌ای آماده‌تر برای مردمی غافل که سال‌هاست در ظلمت مداوم استبداد آرمیده و با نور کتاب و دانش بیگانه‌اند.

 

 

گزارش آماری نقض حقوق زنان، آذر ماه ۱۴۰۱

سپیده عشقی، سعید پورمند، فهیمه تیموری

 

آگاهی بیشتر:

این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۲۵ خبر که در طول آذر ماه ۱۴۰۱ تهیه شده است.

 

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانه‌های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری و مهرنیوز جمع‌آوری ‌گردیده است.

 

آمار فوق از گزارشات رسانه‌های داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع‌آوری شده و عملاً نمی‌تواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیت‌های جامعه باشد.

 

همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در آذر‌ماه همکاری کردند، خانم‌ها و آقایان : شراره هادی زاده رئیسی، فریده فراعی، زهرا یزدی هاشمی، سارا آسیابان، شهین تاج فتح زاده، کوثر ولی زاده، سپیده عشقی، مونا احمدی پور شراره مهبودی و آقای حامد غریب زاده و سعید پورمند می‌باشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

https://zanan.bashariyat.org

 

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه اروپا ۱۱ دسامبر ۲۰۲۲

نادیا مشرف قهفرخی

جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه اروپا در تاریخ ۱۱ دسامبر ۲۰۲۲ مصادف با ۲۰ آذر ۱۴۰۱ در ساعت ۱۳:۰۰ به ‌وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن کانون و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه آقای مهرداد یگانه ضمن خوش‌آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین در جلسه، با معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: آقای سپهر رضایی شایان سخنرانی خود را با موضوع بحران اقتصادی ایران ایراد کردند: بحران اقتصادی ایران ادامه بحران جهش نرخ ارز در ایران از سال ۱۳۹۷ می‌باشد. بانک جهانی در ماه آوریل (سال ۲۰۱۸) چشم‌انداز اقتصاد ایران را مثبت توصیف کرده‌ بود و نرخ رشد بیش از ۴ درصد در سال ۲۰۱۸ را نوید داد. صندوق بین‌المللی پول نیز همچنین در ماه مارس رشد ۴ درصدی را پیش‌بینی کرده بود، اما با تغییر برآوردش در ماه سپتامبر، رشد منفی ۱. ۵ درصدی را برآورد کرد و همچنین طبق این، برآورد کرد نرخ بیکاری به ۱۲. ۸ درصد و نرخ تورم نیز به ۲۹. ۶ درصد افزایش می‌یابد که بیانگر رکود تورمی است. رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۹ به منفی ۹. ۵ درصد رسید. در حالی که اقتصاد ایران در حال خروج از رکود بود، اجرای سیاست فاصله‌گذاری اجتماعی در پی وقوع دنیاگیری کرونا ویروس در ایران از اسفند ۱۳۹۸ تا اردیبهشت ۱۳۹۹ همراه با تبعات جهانی رکود اقتصاد جهانی در اثر کرونا و افت قیمت نفت سبب تحمیل رکود منفی ۶ درصدی در سال ۲۰۲۰ بنابر پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول شد. در فروردین ۱۳۹۹، ۵۰ اقتصاددان ایرانی در نامه‌ای به حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، پیش‌بینی کردند که پیامدهای بحران اقتصادی ناشی از کرونا، امکان شکل‌گیری هسته‌های ناآرام و ناخشنود در حاشیه شهرها در نیمه دوم سال ۹۹ را بیشتر می‌کند و سال ۱۴۰۰ را به دوره‌ای پربحران تبدیل خواهد کرد. بر پایه گزارشی در سال ۲۰۱۹، ناصر موسوی لارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که بر اساس شاخص خط فقر که ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بوده ‌است، خانوارهای ایرانی زیر این خط، ۵۵ درصد هستند. حسین راغفر، اقتصاددان نیز خط فقر مطلق را برای یک خانواده چهار نفره شهری، نزدیک به چهار میلیون تومان دانست و نتیجه گرفت که ۳۳ درصد از مردم ایران دچار فقر مطلق هستند و شش درصد از آنان نیز در زیر خط گرسنگی به سر می‌برند. این در حالی است که پیش از این، شهاب نادری، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در اسفند ۱۳۹۶ اعلام کرد که ۸۰ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر به ‌سر می‌برند. افزایش مداوم نرخ ارز در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران آغاز شد و در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد و و پس از هدفمندسازی یارانه‌ها در ایران بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ شتاب گرفت. این بحران ارزی در دوره اول ریاست جمهوری حسن روحانی مدتی آرام گرفته بود که ناگهان از اواخر سال ۱۳۹۶ مجدد سیر صعودی خود را آغاز کرد و در ۱۸ اردیبهشت سال ۹۷ و پس از اعلام دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا مبنی بر خروج این کشور از برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام، شدت گرفت. به موجب بندهایی از برجام قرار بود که تحریم‌ها علیه ایران به موازات اعتمادسازی و پایبندی ایران به برجام از طرف اتحادیه اروپا و همچنین ایالات متحده برداشته شود و بخش‌هایی از آن نیز اجرا و در حال پیشرفت بود، ولی پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، بار دیگر بخشی از تحریم‌های آمریکا علیه ایران که در دولت باراک اوباما برداشته شده بود با دستور دونالد ترامپ و تصویب سنای آمریکا مجدداً بازگشت و بحث تحریم نفت ایران بار دیگر از سوی ایالات متحده مطرح شد. ارزش ریال ایران در برابر دلار آمریکا و دیگر ارزها طی ماه‌های گذشته به شدت سقوط کرد و در اوایل مهر ماه ۱۳۹۷ از مرز یک دلار در برابر ۱۶۰۰۰۰ ریال (۱۶ هزار تومان) گذشت. بنا به آمار ارائه شده توسط شرکت کپلر، فروش نفت ایران پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای برجام، به میزان ۴۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافته است که این رقم از حجم فروش نفت ایران در دوران جنگ ایران و عراق هم پایین‌تر است. این درحالی است که فروش نفت ایران پس از توافق برجام چیزی حدود ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز بوده است. از دیگر سو هند به عنوان عمده‌ترین خریدار نفتی ایران، پس از عدم تمدید معافیت خرید نفت ایران توسط آمریکا، خرید نفت از ایران را متوقف کرد. حتی در مقاطعی از سال ۲۰۱۹ میلادی، ایران فروش نفت زیر ۱۰۰ هزار بشکه در روز را نیز تجربه کرده است. بر همین اساس مطابق با برآوردهای برخی کارشناسان، کسری بودجه دولت در سال ۱۳۹۹ حداقل ۲۰۰ هزار میلیارد تومان تخمین زده شده که به ‌نظر می‌رسد این موضوع علت اصلی استقراض ۱۰ هزار میلیارد تومانی دولت از بانک مرکزی است. در ۲۳ آبان ۱۳۹۸ حسن روحانی به کسری بودجه ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت اذعان کرد و گفت: بالاترین درآمد مالیاتی که برای سال آینده پیش‌بینی شده، ۱۵۰ هزار میلیارد تومان است، اما برای اداره کشور به ۴۵۰ هزار میلیارد تومان نیاز است و حال باید پرسید ۳۰۰ هزار میلیارد تومان باقیمانده را باید از کجا آورد. مقام‌های دولت آمریکا تحریم‌های اعمال شده علیه ایران را سخت‌ترین و فلج‌ کننده‌ترین تحریم‌ها در طول تاریخ تمدن انسان نامیده‌اند. تحقیقات دادستان ویژه آمریکا درباره کمپین انتخاباتی ترامپ برگزاری جلسات متعدد بین نمایندگان عربستان سعودی (نظیر ژنرال احمد عسیری) با دولت ترامپ برای تضعیف و در نهایت براندازی دولت جمهوری اسلامی از مسیر اقتصادی، اطلاعاتی و نظامی را آشکار کرده است. ژنرال عسیری در جلسه‌ای در ریاض در مارس ۲۰۱۷، برای برنامه‌ریزی انجام عملیات‌های اطلاعاتی با هدف تخریب اقتصاد ایران، با سرمایه‌گذاری ۲ میلیارد دلاری دولت سعودی با چند شرکت خصوصی فعال در این زمینه حضور داشته‌ است. در شهریور ۱۳۹۹، مرکز آمار ایران با انتشار گزارشی گفت اقتصاد کشور طی بهار سال ۱۳۹۹، نسبت به بهار پارسال ۳. ۵ درصد کوچکتر شده ‌است. گروه خدمات که نیمی از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل می‌دهد با رشد منفی ۳. ۵ درصدی مواجه بوده، گروه صنایع و معادن رشد منفی ۴. ۴ درصدی و گروه کشاورزی نیز رشدی منفی ۰. ۱ درصدی داشته ‌است. در زیرگروه بخش صنعت و معدن، بخش استخراج نفت و گاز در بهار سال جاری رشد منفی ۱۴. ۳ درصدی داشته‌ است. بهار پارسال نیز این بخش نسبت به بهار سال ۹۷ رشد منفی ۳۵ درصدی داشت. تولید نفت ایران بنابر آمارهای اوپک طی دو سال گذشته نصف شده و به ۱. ۹ میلیون بشکه در روز رسیده‌ است. روز ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، شرکت اطلاعات کالا، کپلر، طی اطلاعاتی که به رادیو فردا داد، می‌گوید متوسط صادرات نفت ایران در هشت ماه ابتدایی سال جاری میلادی روزانه ۲۸۷ هزار بشکه بوده‌ است. صادرات نفت ایران در دوران قبل از تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه بود که تقریباً ۹ برابر حجم کنونی صادرات نفت ایران است. صادرات نفت ایران بنابر گزارش کپلر در ماه اوت به ۴۳۶ هزار بشکه در روز رسیده که بالاترین میزان از ژوئیه پارسال است. چین و سوریه تنها مشتریان علنی نفت ایران هستند، اما شرکت‌های ردیابی نفتکش‌ها می‌گویند ایران نفت خود را به‌ صورت پنهانی و تحت نام نفت دیگر کشورها از جمله مالزی و اندونزی نیز می‌فروشد. در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، مرکز آمار ایران، نرخ تورم گروه عمده خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات در سال ۱۳۹۸ را ۴۲. ۶ درصد اعلام کرد که نسبت به سال گذشته ۳۴. ۸ درصد افزایش داشته ‌است. بیشترین افزایش قیمت در سال ۹۸ نسبت به ۹۷ در گروه: چای، قهوه و انواع نوشیدنی‌ها، سبزیجات (سیب‌زمینی، پیاز)، قند، شکر و شیرینی بوده است. در گروه غیرخوراکی بیشترین افزایش قیمت در سال ۹۸ مربوط به مبلمان و لوازم خانگی (ظروف آشپزخانه، انواع شوینده) حمل و نقل (انواع خودرو و قطعات یدکی) تفریح و فرهنگ (تجهیزات رایانه و لوازم تحریر) بوده ‌است. در شهریور ۱۳۹۹، آمارهای جدید شرکای اصلی تجاری ایران نشان از افت چشمگیر صادرات ایران به این کشورها دارد و در کل صادرات آن‌ها به ایران نیز کاهش یافته ‌است. این آمار افت کل صادرات ایران به ۱۴۰ میلیون دلار در هفت ‌ماهه ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که علاوه بر قطع صادرات نفت، فروش کالاهای غیرنفتی ایران به هند نیز به شدت سقوط کرده ‌است. گمرک ایران از ابتدای فروردین ۹۸ انتشار آمارهای تفصیلی تجارت خارجی غیرنفتی ایران را متوقف کرده، اما آمارهای سال ۹۷ نشان می‌دهد که صادرات غیرنفتی ایران به هند در کل این سال بیش از دو میلیارد دلار بوده ‌است. در اسفند ۱۳۹۹، خبرگزاری رویترز در یک گزارش اختصاصی به نقل از چند مقام تجارت خارجی هند نوشت که به خاطر کاهش اندوخته روپیه ایران، شرکت‌ها و بازرگانان هندی حاضر نیستند برای صادرات مواد غذایی مثل شکر، برنج و چای با ایران قراردادهای جدید امضا کنند و بازرگانان هندی به دلیل تأخیر چند ماهه در پرداخت‌ها، از معامله با ایران امتناع می‌کنند و صادرکنندگان هندی اطمینان ندارند که مبلغ قراردادهای جدید به موقع پرداخت شود. آمارهای جدید وزارت دارایی هند از افت ۲۳ برابری واردات این کشور از ایران طی هفت‌ماهه سال ۲۰۲۰ خبر می‌دهد. هند در هفت‌ماهه پارسال سه میلیارد و ۲۳۲ میلیون دلار واردات از ایران داشت، اما در دور مشابه امسال این رقم به ۱۴۰ میلیون دلار سقوط کرده ‌است. وزارت دارایی هند روز ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ گزارش داد که صادرات هند به ایران نیز در این مدت با افتی ۴۵ درصدی به یک میلیارد و ۵۷۵ میلیون دلار رسیده‌ است. (این برای نخستین بار است که تراز تجاری دو کشور به ضرر ایران شده و صادرات هند به ایران ۱۱ برابر وارداتش بوده است) هند بعد از چین، بزرگترین مشتری نفتی ایران بود، اما از نیمه دوم سال ۱۳۹۸ نفتی از ایران نخریده ‌است. همچنین کل واردات هند از کشورهای خارجی در هفت‌ماهه سال جاری تقریباً نصف شده و به ۸۸ میلیارد دلار رسیده ‌است، موضوعی که نشان می‌دهد واردات کالاهای غیرنفتی این کشور از ایران نیز احتمالاً به شدت کاهش یافته‌ است. چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری، هنوز هم حجم بالایی از تجارت با ایران را دارد، اما صادرات هفت‌ ماهه ایران به چین نیز با افتی ۶۱ درصدی به ۳. ۵ میلیارد دلار رسیده ‌است. واردات ایران از چین نیز در همین دوره شش درصد کاهش یافته و به ۵. ۱۲ میلیارد دلار رسیده ‌است صادرات ایران به ترکیه از سه میلیارد دلار به ۵۸۰ میلیون دلار افت کرده ‌است. واردات ایران از این کشور نیز با افتی ۳۱ درصدی به ۱. ۱۲ میلیارد دلار رسیده‌است. بدین ترتیب صادرات ترکیه به ایران دو برابر وارداتش از آن بوده است. در سال ۲۰۱۸ صادرات کره جنوبی به ایران ۲. ۳ میلیارد دلار و صادرات ژاپن به ایران ۷۲۵ میلیون دلار بود. صادرات ایران به کره جنوبی از ۲. ۱ میلیارد دلار به زیر هفت میلیون دلار سقوط کرده و وارداتش از ۲۸۲ میلیون دلار به ۱۰۵ میلیون دلار کاهش یافته ‌است. بدین ترتیب صادرات ایران به کره جنوبی تقریباً قطع شده ‌است. (قبل از تحریم‌های آمریکا، صادرات ژاپن و کره جنوبی به ایران چشمگیر بود). صادرات ایران به ژاپن از حدود ۱. ۲ میلیارد دلار به ۲۲ میلیون دلار کاهش یافته ‌است، اما واردات هفت‌ ماهه ایران از ژاپن نیز ۳۲ درصد افزایش یافته و به ۴۵ میلیون دلار رسیده‌است. روسیه نیز از شرکای عمده ایران است، اما در ماه مه گمرک روسیه تنها به آمارهای تجاری چهارماهه با ایران اشاره کرد و در این گزارش در مورد ایران و کوبا، بر خلاف دیگر کشورها اشاره‌ای به میزان تغییرات سالانه تجارت نشده بود. این گزارش از صادرات ۵۴۲ میلیون دلاری و واردات ۲۰۵ میلیون دلاری از ایران طی چهار سال خبر داده بود، اما از آن زمان، گمرک روسیه کلا نام ایران را از لیست تجارت خارجی خود خارج کرد و در گزارش‌های جدید هیچ آماری درباره ایران منتشر نمی‌کند. اتحادیه اروپا تاکنون آمارهای شش ‌ماهه درباره تجارت با ایران را منتشر کرده که تغییر چندانی نسبت به نیمه اول سال ۲۰۱۹ نشان نمی‌دهد، اما نسبت به دور مشابه سال ۲۰۱۸ به شدت سقوط کرده ‌است. در تاریخ ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ اعلام شد تجارت ایران و چین افت چشمگیری در سال ۲۰۱۹ داشته ‌است، به طوری که صادرات ایران به چین بیش از ۳۶ درصد کاهش داشته و به ۱۳ میلیارد و ۴۳۴ میلیون دلار افت کرد و صادرات چین به ایران نیز با کاهش حدود ۳۱ درصدی به ۹ میلیارد و ۵۹۰ میلیون دلار رسید. مرکز آمار ترکیه، صادرات این کشور به ایران در ۱۱ ماهه ۲۰۱۹ به ۲. ۱ میلیارد دلار رسید که نسبت به دور مشابه سال ۲۰۱۸ حدود ۲۰۰ میلیون دلار کاهش نشان می‌دهد. همین مرکز اعلام کرد واردات ۱۱ ماهه این کشور از ایران در سال ۲۰۱۹ را نزدیک ۳. ۲ میلیارد دلار عنوان کرده ‌است. این رقم در دور مشابه سال ۲۰۱۸ حدود ۶. ۵ میلیارد دلار بود. روز یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹، وزارت اقتصاد هند گزارش ۹ ماهه تجارت خارجی را منتشر کرد که نشان می‌دهد صادراتش به ایران ۱۰ برابر وارداتش از کشور بوده ‌است. واردات هند از ایران طی این دوره به ۱۸۹ میلیون دلار رسیده‌ است، در حالی که در دور مشابه پارسال، این رقم سه میلیارد و ۳۲۳ میلیون دلار بود. بدین ترتیب صادرات ایران به هند تقریباً ۱۸ برابر افت کرده ‌است. صادرات هند به ایران نیز در ۹ ماهه سال جاری میلادی به یک میلیارد و ۸۱۹ میلیون دلار رسیده ‌است که نسبت به دور مشابه پارسال ۴۳ درصد کاهش نشان می‌دهد. بدین ترتیب، صادرات هند به ایران ۱۰ برابر وارداتش از کشور بوده ‌است. این در حالی است که در سال ۲۰۱۸ و قبل از تحریم‌های آمریکا، صادرات ایران به هند پنج برابر وارداتش از این کشور بود.

بخش۲: بحث آزاد با موضوع حق حیات آغاز گردید: آقای یگانه با اشاره به سومین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر که حق حیات برای همه است گفت: که این حق اصلی‌ترین حق هر انسان است و در صورتی که فرد زنده نباشد هیچ کدام از مواد دیگر اعلامیه حقوق بشر و حقوق انسانی برایش قابل اجرا نخواهد بود. هیچ کس در هیچ جای دنیا اجازه گرفتن حق حیات را از کسی ندارد مخصوصاً بر مبنای دین و متأسفانه در کشورمان ایران هشتاد درصد قانون اساسی بر اساس قرآن و بقیه بر اساس قوانین شیعه است و هیچ قانونی مبنی بر حق حیات وجود ندارد. خانم مشرف گفت: در کشور ما بر اساس اینکه گفته‌ها و رفتار شخص چقدر با باورهای نظام و عقاید شخص دیگر مطابقت و هم‌خوانی دارد، به او حق داده می‌شود و حتی اگر این اختلاف نظر یا اختلاف عقیده جرم هم نباشد دستور به گرفتن حق حیات او می‌دهند. آقای رضایی شایان با مثالی از کنکورگفت: که هم دوره‌ای در کنکور داشتند که به واسطه اینکه پدرش در جنگ ایران و عراق بوده حق و ارجعیتی به بقیه داشته است و اشاره به این کردند که حق در همه زمینه در کشور ایران زیر پا گذاشته می‌شود. خانم ده‌بزرگی نیز گفت: همه کشورها هر چند سال یکبار قوانین کشورشان را آپدیت می‌کنند و حتی آن موارد را به رای می‌گذارند تا مردم هم نظر بدهند و با این‌ کار باعث پیشرفت افتصاد و اجتماع شده‌اند کاری که دولت ایران به هیچ وجه انجام نداده است و قوانین هم‌چنان کهنه و پوسیده و غیرقابل اجرا هستند مثل قتل‌های ناموسی که هنوز در کشورمان رواج دارد و برگرفته از عقاید پوچ و بیمار و پوسیده است که در قالب دین از این افکار حمایت شده و آن پدر یا همسر یا برادر خودش را صاحب دختر خواهر یا همسر خود می‌داند تا جایی که حتی می‌تواند جان او را بنا به صلاحدید خودش بگیرد و دولت قانون محکم و عادلانه‌ای برای برخورد با این گونه قتل‌ها ندارد‌. این مشکل نه فقط در کشور ایران بلکه در اکثر کشورهای مسلمان مثل مصر و بقیه نیز وجود دارد. باور کردنی نیست که در مصر هنوز زن‌ها را ختنه می‌کنند. آقای یگانه در پایان گفت: راه‌ کار حل این مشکلات می‌تواند انتقال حس تعلق به مردم جامعه باشد که مردم خودشان را صاحب مملکت بدانند و کشور را از خودشان بدانند در این صورت از کنار هر اقدام غیرعادلانه‌ای ساده نمی‌گذرند و سعی می‌کنند با هم‌یاری هم آن ایراد را یا رفع، یا آن طرز فکر اشتباه را تغییر بدهند و آن‌ها را برای رعایت قوانین به روز و مناسب با انگیزه‌تر می‌کند. دیگر اینکه دین باید از سیاست جدا باشد در این صورت قوانین بر اساس حقوق انسانی نوشته می‌شود و بسیار موفق‌آمیزتر خواهد بود.

در پایان مسئول جلسه از همه دست‌اندرکاران اجرایی، منشی جلسه: خانم نادیا مشرف ‌قهفرخی و مسئولین ضبط صدا: خانم‌ها لیلا رمضان، نادیا مشرف‌ قهفرخی، ادمین‌: آقای سپهر رضایی شایان ومهمانانی که در این نشست همراه بودند تشکر و قدردانی کردند و جلسه در ساعت ۱۴:۵۳ به وقت اروپای مرکزی به پایان رسید.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲

مرضیه مهدیه

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان در تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲ در ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن کانون و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه خانم ستاره دژم ضمن خوشامدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز و سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان را معرفی نمودند.

بخش١: خانم رزا جهان‌بین گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق هنر و هنرمندان در آبان ماه ۱۴۰۱ را ایراد کردند: خبر: روزنامه جهان صنعت در نشست فوق‌العاده امروز هیأت نظارت بر مطبوعات به سبب تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی و حدود مطبوعات، توقیف و پرونده آن به مرجع قضایی ارجاع شد. آقای زیباکلام در مقاله روز شنبه خود به موضوع کشته شدن کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله ایرانی ساکن ایذه در خوزستان، اشاره کرده و نوشته بود: موضوعی که در این میان عجیب است، سخنان قاطع حاکمیت و مسئولانی مانند استاندار، فرماندار و محمد مخبر معاون اول رئیس ‌جمهوری درباره تروریستی بودن وقایع ایذه است. خبر: قوه قضائیه اعلام کرد برخی از چهره‌ها از جمله محمود صادقی، پروانه سلحشور، یحیی گل‌محمدی برای توضیح در خصوص انتشار مطالب غیرمستند یا توهین‌آمیز به دادسرا احضار شده‌اند. در پی برخی اظهار نظرهای بدون استناد در مورد وقایع اخیر، همچنین انتشار مطالب تحریک‌آمیز در جهت حمایت از اغتشاشات خیابانی، از سوی برخی چهره‌های سیاسی و همچنین تعدادی از سلبریتی‌ها این افراد امروز جهت پاسخگویی به مقام قضایی به دادستانی تهران احضار شدند.

بخش۲: خانم زهرا باجلان سخنرانی خود را با موضوع خبرنگاران ایرانی، راویان مقاومت، بیان کردند: شهروند خبرنگاری در دنیای امروز پدیده مدرنی است که با پیشرفت علم و تکنولوژی، و به صورت مشخص تولید انبوه و در دسترس عموم قرار گرفتن وسایل ارتباط جمعی، پا به عرصه ظهور و گردش اطلاعات گذاشت. از این‌رو بسیاری شهروند خبرنگاری را محصول مستقیم در دسترس قرار گرفتن ابزارهایی چون دوربین‌های کوچک همراه فیلم‌برداری، عکاسی و صدا ضبط‌کن‌ها و اندکی جلوتر که می‌آیم آن را محصول تلفن‌های هوشمند که همه این قابلیت‌ها را یکجا در خود دارد و گسترش شبکه‌های اجتماعی با مخاطب‌های میلیونی می‌دانند. اما آنچه این روزها در ایران شاهد هستیم، شهروند خبرنگاران در جایگاهی فراتر از این تعریف ساده و محصول خنثای پیشرفت تکنولوژی قرار می‌گیرند، آن‌ها را نمی‌توان صرفاً شهروندانی دانست که به واسطه پیشرفت علم و تکنولوژی، و نیز در دسترس بودن تلفن‌های هوشمند، به ثبت وقایع می‌پردارند. بلکه آن‌ها از نوعی خودآگاهی و دانش نسبت به کاری که انجام می‌دهند، برخوردارند و شهروند خبرنگاری بخشی از مبارزه آن‌ها برای رسیدن به آزادی است. شهروند خبرنگاران ایرانی نه تنها روای مقاومت هستند، بلکه آن‌ها در مقابل روایت یک‌ طرفه، تحریف‌ شده و مخدوش حاکمیت نیز که از آن‌ها انسان‌زدایی کرده و کرامت انسانی‌شان را لگدمال می‌کند، قد علم نموده و روایتی به مراتب زمینی‌تر و واقعی‌تر، بدون سانسور و دست‌کاری شده از وقایع جاری در کشور ارائه می‌دهند. آن‌ها اهمیت روایت‌گری و گزارش‌گری را به درستی درک کرده و جدا از مبارزه علیه استبداد و سرکوب حاکم بر جامعه و ثبت تاریخ مبارزات خود، از ذات روایت‌گری به واسطه گزارشگری نیز به مثابه بخشی جدانشدنی از مبارزه خود استفاده می‌کنند، مبارزه با روایتی که آن‌ها را عامل بیگانه، اغتشاشگر، خس و خاشاک، ارازل و اوباش و امثالهم تعریف می‌کند. شهروند خبرنگاران ایرانی با روایتگری هویت دیگری‌سازی و ناشهروندی‌‌سازی خود را رفته ‌رفته از حکومت پس می‌گیرند و نشان دادند امروز دیگر واقعیت تنها در دستان حکومت، یک‌جانبه و به عنوان مطلق لامتغیر نیست. آن‌ها خود راوی مبارزه‌شان هستند و روایت‌گری و گزارش‌گری‌شان به بخشی از مبارزه تبدیل شده است. جنگ روایت‌ها امروز جبهه جدیدی در آزادی‌خواهی و دیکتاتوری ‌ستیزی باز کرده، به گونه‌ای که اکنون جهان برای شنیدن این صداها از خیابان‌های سراسر ایران سراپا گوش شده و روایت تحریف ‌شده حکومت دیگر رنگ باخته است. اگرچه حکومت با آگاهی کامل از بی‌اعتباری روایت‌هایش، هم‌چنان سعی دارد از روایت خود نه برای بیان واقعیت و کسب مشروعیت، بلکه برای ایجاد رعب و وحشت استفاده کند و اصرار بر پخش اعتراف‌های اجباری از معترضان و خانواده کشته‌شدگان اعتراض‌های اخیر مثال گویایی از این دست تلاش است. سپیده رشنو، مثال واضحی از این دست است. سپیده رشنو که در اتوبوس بی‌آرتی موبایل به دست علیه زنی که به حریم خصوصی او (نحوه پوشش) تعرض کرده و او را مورد حمله قرار داده بود، واقعیت را در کنار مطالبه‌اش یعنی آزادی پوشش و حق انتخاب فردی به تصویر کشید، اما با این وجود حکومت و دستگاه‌‎های امنیتی سرکوب‌گرش او را با چهره‌ای تکیده و چشمانی کبود جلوی دوربین نشاند و از صداوسیمای ملی اعترافات اجباری‌اش را برای بیش از هشتاد و پنج میلیون ایرانی پخش کردند تا این پیام را به زنان برسانند که در صورت مخالفت با حقی که چهار دهه از آن‌ها ستانده شده، چه سناریو و عواقبی در پیش‌رو دارند. شهروند خبرنگاران ایرانی به یک آگاهی و دانش جمعی خاص برگرفته از تجربه زیسته و کاملاً با خودآیینی شخصی دست یافته‌اند که آن‌ها را فراتر از تعریف ابتدایی شهروند خبرنگار قرار می‌دهد و می‌توان با صراحت اعلام کرد که آن‌ها بدون تکنولوژی هم به شهروند خبرنگارانی تبدیل شده‌اند که با شیوه‌های بدیع مبارزه، روایت‌گری و گزارش‌گری بخشی از مقاومت و مبارزه آن‌ها شده است. آن‌ها لحظه به لحظه به شیوه‌های مختلف مشغول ثبت، روایت و گزارش‌گری از مبارزه خود هستند. اغلب افراد، شهروند خبرنگارانی که فیلم می‌گیرند، روی ویدیوها صحبت می‌کنند، تاریخ، زمان، مکان و در موراد متعددی نیز شرح واقعه‌ای که به تصویر می‌کشند را نیز توضیح می‌دهند، این نشان می‌دهد آن‌ها از اهمیت اطلاعات تصاویری که به ثبت می‌رسانند و چگونگی کاربرد آن‌ها آگاه هستند. توضیحاتی که شهروند خبرنگاران ایرانی بر روی ویدیوهای مختلف می‌دهند، نشان می‌دهد آن‌ها مخاطب خود آشنایی دارند و می‌کوشند اطلاعات صحیح و دسته‌بندی شده‌ای در اختیار این مخاطب قرار دهند. مخاطب آن‌ها از مردم کوچه و خیابان گرفته که توسط رسانه‌های حکومتی در معرض بمباران اخبار خلاف واقع قرار دارند را در بر می‌گیرد تا مردم و رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران سراسر جهان. شهروند خبرنگاران ایرانی اغلب خود بخشی از معترضان هستند، نه صرفاً روایت‌ کننده یا ثبت‌ کننده وقایع. طیف گسترده و متنوعی از شهروند خبرنگاران وجود دارند، کسانی که فیلم می‌گیرند، کسانی که عکاسی می‌کنند، کسانی که اطلاع‌رسانی متنی به روش‌های مختلف انجام می‌دهند، کسانی که با فایل‌های صوتی اطلاع‌رسانی می‎کنند، کسانی که دیوارنویسی می‌کنند و کسانی که اطلاعات‌شان را ناشناس به دست افراد مطمئن می‌رسانند تا آن‌ها منتشر کنند. طیف نوظهور دیگری در میان شهروند خبرنگاران، کاربران ناشناس شبکه‌های اجتماعی هستند که هیچ گاه جدی گرفته نمی‌شوند، اما آن‌ها نیز سهم بزرگی در گزارش‌گری داشتند به همین دلیل نمی‌توان سهم آن‌ها را نادید گرفت و شاید بتوان نام‌شان را شهروند خبرنگاران مجازی گذاشت. هزاران کاربر اغلب ناشناس ایرانی در شبکه‌های اجتماعی با قراردادی نانوشته تصمیم گرفتند هشتگ مهسا امینی را به ترند جهانی تبدیل کنند. آن‌ها حتی این هشتگ را بیشترین هشتگی که در تاریخ توییتر مورد استفاده قرار گرفته تبدیل کردند و بدون شک آن‌ها بخشی جدانشدنی از شهروند خبرنگارانی هستند که پای کار ایستادند و صدای انقلاب‌شان را به مردم جهان رساندند. با چرخ کوتاهی در توییتر همچنان می‌توان پیام‌ها و کامنت‌های این کاربران ناشناس را دید که از هم‌دیگر می‌خواهند پیوسته از هشتگ استفاده کنند و نگذارند از ترند خارج شود. جهان بالاخره صدای این هشتگ‌ها را شنید و کار به جایی رسید که اکنون کاربران غیرایرانی هم از هشتگ فارسی مهسا امینی استفاده می‌کنند، بلکه آن‌ها تنها با دیدن حروف م هـ س ا می‌فهمیدند نوشته شده: مهسا امینی؛ و اسم رمز مهسا امینی به زبان مشترک همه تبدبل شده و این مهم را کاربر خبرنگاران مجازی ناشناس انجام دادند. برخی از عکس و فیلم‌ها چنان حرفه‌ای کادربندی و گرفته شده که در نگاه اول مخاطب احساس می‌کند یک عکاس حرفه‌ای آن‌ها را به ثبت رسانده است. شهروند خبرنگارها با دوربین‌های ساده موبایل زمانی که عکس می‌گیرند سوژه را دقیق می‌شناسند، کادر را می‌شناسد، المان‌های مهم مانند جمعیت و نمادها را می‌شناسند و در تصویر می‌گنجانند. لحظه ‌شناسی در گزارش‌های شهروند خبرنگاران ایرانی کاملاً پیداست. آن‌ها معمولاً ویدیوهای کوتاه زیر یک دقیقه می‌گیرند و منتشر می‌کنند. این کار علت دارد، تا به دلیل سرعت پایین اینترنت بتوانند آن را به راحتی ارسال کنند، اما در همین ویدیوهای چند ثانیه‌ای، لحظه درست یک واقعه را به تصویر می‌کشند و همین چند ثانیه برای اطلاع از وقایع جاری در جریان اعتراض‌ها کافی است. حکومت جمهوری اسلامی ایران کنترل کامل رسانه‌ها اعم صداوسیما تا روزنامه‌ها و سایت‌ها را در اختیار دارد، برای محدود کردن گردش اطلاعات هم در سال‌های گذشته به ایجاد اختلال و قطع کردن اینترنت روی آورده است، اما این همه ماجرا نیست، شهروند خبرنگاران ایرانی با مجموعه‌ای از اپلیکیشن‌های ناامن و بدافزارها هم روبه‌رو هستند که خطر شناسنایی یا هک شدن دستگاه‌های آن‌ها را به همراه دارد. به همین جهت شهروند خبرنگاران در ایران از هر فرصتی استفاده می‌کنند و با روش‌هایی چون ضبط صدا، نوشتن آنچه که رخ داده و آن‌ها رویت کرده‌اند یا از طریق شخص سوم آنچه که باید گزارش شود را به اطلاع عموم و رسانه‌ها می‌رسانند. در بسیاری از موارد اما آن‌ها در دل حادثه خطر می‌کنند و به گزارش دادن می‌پردازند، زیرا از اهمیت کاری که انجام می‌دهد و خطری که آن‌ها را تهدید می‌کنند، کاملاً آگاهند و به همان اندازه از اهمیت اطلاع‌رسانی درباره آن، از این‌رو دست از گزارشگری بر نمی‌دارند. بیراه و غلو نیست اگر در مواردی شهروند خبرنگاران ایرانی را با خبرنگاران جنگی مقایسه کنیم. خبرنگاران جنگی به واسطه حضور و نزدیکی به میادین جنگی با خطر مرگ به وسیله برخورد گلوله، خشونت نیروهای نظامی و انفجار روبه‌رو هستند، در عین حال شهروند خبرنگاران ایرانی هم در چنین شرایطی به سر می‌برد، نیروهای امنیتی سرکوب‌گر با سلاح‌های کشنده و جنگی به مقابله آن‌ها می‌پردازند و هر لحظه امکان مورد هدف قرار گرفته شدن آن‌ها وجود دارد. در موراد متعددی اغلب در کشورهای غربی، شهروند خبرنگاران از امنیتی نسبی هنگام ثبت یک واقعه برخوردارند و تهدید جانی مستقیم متوجه آن‌ها نیست. این سخن به معنی بی‌ارزش شمردن کار آن‌ها نیست، اما شهروند خبرنگاران با وجود این‌که کشته شدن و به خون کشیدن هم‌قطاران خود را به چشم می‌بینند، آتش گلوله نیروهای امنیتی را مشاهده می‌کنند، صحنه ربودن زنان معترضان در روز روشن و انداختن معترضان پشت صندوق عقب خودروها را دیده‌اند، باز به این کار اهتمام می‌ورزند و این جای شگفتی دارد. شهروند خبرنگاران ایرانی حتی در داخل حریم خصوصی خانه‌های خود نیز از امنیت برخوردار نیستند. در یکی از ویدیوها که مربوط به اعتراض‌ها در شهر کردنشین بوکان است، نیروهای امنیتی به شهروندی که همراه کودک خردسالش در پشت پنجره مشغول فیلم‌برداری بود تیراندازی کردند. با وجود آگاهی از چنین خطراتی شهروند خبرنگاران ایرانی هم‌چنان به گزارش‌گری از داخل خانه تا این لحظه ادامه دادند. در مثال دیگری شهروند خبرنگاران نقش بسیار برجسته و مهمی در حمله به دانشگاه شریف و اطلاع‌رسانی درباره آن داشتند. ۱۱ مهر ۱۴۰۱ دانشگاه صنعتی شریف توسط نیروهای بسیجی و یگان ویژه محاصره و دانشجویان مورد حمله قرار گرفتند. زمانی که نیروهای امنیتی با موتور دنبال دانشجویان بودند و آن‌ها به پارکینگ دانشگاه فرار می‌کردند، با این حال یکی از دانشجویان در قامت شهروند خبرنگار مشغول ثبت این وقایع بود و یکی دیگر از حاضران صدایش شنیده می‌شود که می‌گوید فیلم بگیر؛ و این نشان می‌دهد همه آن‌ها در چنین موقعیت پرمخاطره‌ای از اهمیت گزارش‌گری و ثبت وقایعی که در پشت درهای بسته دانشگاه جریان داشت، آگاه بودند. در ویدیوی دیگری از اعتراض‌های دانشگاه شریف، یک زن شهروند خبرنگار، در حالی که مقابل چشمانش نیروهای امنیتی در حال بازداشت یک دانشجو به شکل بسیار خشونت‌آمیزی هستند و در حالی که لباس او را روی سرش کشیده و به صورت برهنه قصد دارند او را به بازداشتگاه منتقل کنند، این شهروند از آن‌ها فیلم می‌گیرد و توضیح می‌دهد تا این‌که نیروی امنیتی متوجه می‌شود و با گلوله ساچمه‌ای سربی تفنگ پینت‌بال به سمت او تیراندازی می‌کند که در نتیجه شیشه خودروی‌اش می‌شکند و بعد تصویر قطع می‌شود. این نشان می‌دهند که شهروند خبرنگاران تا چه اندازه با آگاهی از خطراتی که آن‌ها را تهدید می‌کند، سعی در ثبت وقایع دارند. این مثال‌ها به عنوان مشتی نمونه خروار، نشان می‌دهد این شهروند خبرنگاران به هر روشی که شده می‌خواهند صدای‌شان را برسانند. یکی از ویژگی‌های شهروند خبرنگاران ایرانی و شیوه روایت‌گری آنها، فلسفه مداخله‌گری در روایت است، اما نه به این منظور که قصد تغییر یا تحریف روایت را داشته باشد، که بر عکس، قصد دارند روایت زندگی، مقاومت، دادخواهی و مبارزه خود را از سه زاویه مهم روایت‌گری یعنی زوایه دید، چگونگی روایت و زمان روایت ارائه و تعریف کنند. راوی گزارش‌گرهای ایرانی در بطن ماجرا حضور فیزیکی دارند و به راحتی می‌توان رد حضور، نگاه، احساس و هیجان‌های آن‌ها را دید و لمس کرد. گزارش‌گر علاوه بر بازتاب دادن وقایع بیرونی، با اشراف کامل به بازنمایی واقعه از زبان خودش نیز می‌پردازد. اگرچه خود را در مقام دانای کل قرار نمی‌دهد، بلکه به عنوان بخشی جدانشدنی از بدن کل مردم گزارش می‌دهند و خود را جدا از واقعه، مبارزه اعتراض روایت تعریف نمی‌کنند و با سوژه‌ای که در حال ثبت گزارش از آن هستند، همراهی، هم‌صدایی و هم‌دلی تام دارند. شهروند خبرنگاران ایرانی مداخله‌گرانی حق‌طلب در روایت هستند، روایت و گزارش‌گری آن‌ها بخشی از مطالبه‌گری و دادخواهی‌شان نیز به شمار می‌آید. دادخواهی برای همه سرکوب‌ها و جنایت‌هایی که صورت گرفت و جدا از حال حاضر، در آینده نیز به عنوان مستندات جنبش روشنگری و دادخواهی ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت. به بیان ساده‌تر، آن‌ها در روایت حاکم مداخله می‌کنند، تا مطالبه به حق خود را پیش ببرند و تاریخ مقاومت و آزادی‌خواهی را از زبان و نگاه خودشان ثبت کنند. در نهایت باید گفت شهروند خبرنگاران در ایران شامل گروه‌ها و طیف‌های مختلفی هستند که هر کدام گوشه‌ای از مسئولیت اجتماعی خود را در این برهه تاریخی ویژه به عهده گرفته و سعی دارند به بهترین نحو ممکن آن را انجام دهند، شهروند خبرنگاران ناشناسی که ممکن است ما هیچ وقت اسم آن‌ها را ندانیم، اما در حال ثبت وقایع یکی از مهم‌ترین جنبش‌های اعتراضی و پیش‌روی جهان هستند.

بخش۳ : بحث آزاد با موضوع حق اعتراض (هنرمندان در کنار یا مقابل مردم) آغاز گردید: درابتدا خانم دژم با اشاره به ارتباط حق اعتراض و حق انتخاب گفت: بسیاری از هنرمندان در این مدت نقشی ایفا نکردند و این مسئله از طرف مردم بازخورد بالایی داشته است. آیا واکنش مردم پس از دیدن هنرمندانی که یک عمر طرفداران آن‌ها بودند و الان مقابل آن‌ها قرار دارند، چیست؟ در ادامه خانم جهان‌بین گفت: مهم این است که هنرمند را مردم، هنرمند کردند. کسانی که توسط مردم محبوب شدند به این معنی است که در این مواقع حق بر این است که در کنار مردم باشند نه مقابل مردم. دسته‌ای دیگر نیز هستند که می‌گویند هرشخص حق انتخاب دارد. اما به نظر من در جامعه‌ای که حقوق عادی انسان‌ها رعایت نمی‌شود، در ابتدا باید مردم همه و همه، با کمک یکدیگر این مسئله را از ریشه حل کنند و این راه صحیح‌تری است که برای رسیدن به بهتر شدن انتخاب خود را در جریان انتخابات عوام جامعه سوق دهیم. در ادامه خانم زهرا باجلان گفت: اگر هنرمند را جدا از شهرتش و یک انسان نرمال ببینیم و این را در نظر بگیریم که انسان‌ها ضعف‌هایی دارند، کمی می‌توانیم درک کنیم که این ترس برای هریک از افراد این جامعه چه هنرمند و چه غیرهنرمند، وجود دارد. هرکس جرئت استفاده از این تریبون‌ها را در جهت اهداف مردم ندارد. خانم رضاوند گفت: می‌توان گفت هنرمند الگوی یک جامعه است. هنرمند واقعی در جایگاهی است که طرفدارانش انتظار دارند و پاسخگوی میلیون‌ها انسان هستند. حکومت از بسیاری از روش‌ها برای تحت فشار گذاشتن هنرمندان استفاده می‌کند. بعضاً از بعضی هنرمندان آتویی می‌گیرند و جهت ترساندن هنرمند از افشا کردن این موضوع، وی را تحت فشار می‌گذارند. ما می‌توانیم در مقابل هنرمندانی که مقابل مردم هستند یا گوشه‌ای سکوت کرده‌اند، حمایت نکردن را انتخاب کنیم. این بزرگترین جرقه برای یک هنرمند است. خانم بیرجندی در ادامه می‌گویند: چرا هنرمندانی که از فشارهای حکومت ضربه خورده‌اند، سکوت کردند؟ آن‌ها می‌توانند از حق خود استفاده کنند و به احترام هنری که دارند، اعتراض کنند. خانم پروین محمدی ادامه می‌دهد: بهترین راه برای یک جرقه در ذهن هنرمندان، آنفالو کردن آن‌ها در فضای مجازی است. ما نمی‌توانیم با استفاده از کلام و الفاظ هنرمند را سمت خود سوق بدهیم. طرفداری نکردن از آن‌ها بهترین حالت هدایت آن‌ها به سمت مردم است. در نهایت خانم دژم نکته‌ای را بیان داشتند: ما نباید از سوپاپ‌های اطمینان، غافل بشویم. بسیاری هستند که خود را در کنار مردم نشان می‌دهند و مردم ما آن‌ها را حمایت می‌کنند. ولی در نهایت دست این افراد در دست حکومت جمهوری اسلامی است و این تشخیص این افراد بسیار مشکل است.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران جلسه منشی جلسه: خانم مرضیه مهدیه، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان سعید پورمند و پویا حسابی، ادمین‌ها: مرجان شعبان‌نژاد و مصطفی منیری و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت ۱۹:۳۸ اعلام نمودند.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه شمال آلمان ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲

لیلا ابوطالبی

جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه شمال در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲ مصادف با ۲۷ آذر ۱۴۰۱ در ساعت ۱۲:۰۰ به وقت اروپای مرکزی ‌با حضور مسئول و اعضای ‌کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم نرگس مباشری‌فر ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: خانم زهرا رهایی سخنرانی خود را با موضوع بررسی کنوانسیون منع و مجازات کشتار دسته جمعی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ایراد کردند: شکنجه واژه‌ای است که همواره در تاریخ مدون بشریت از آن یاد شده است و به همراه تکامل تکنولوژی، در هر عصر و نسلی، به شیوه‌های گوناگون به کار برده شده است. شکنجه دغدغه مهم فکری جامعه بشری امروز است. با وجود قوانین و مقرراتی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق‌های بین‌المللی و قوانین مدنی که شکنجه را در هر شرایطی ممنوع اعلام کرده‌اند، اما همچنان داغ و درفش و آزار و اذیت در بسیاری از رژیم‌ها از جمله رژیم جمهوری اسلامی برقرار است. امروز براستی سخن از نبود و یا کمبود قانون و مقررات در میان نیست، بلکه آنچه که ضرورت دارد و نیاز مبرم جامعه بشری است، همکاری و همیاری در این زمینه است تا بدین وسیله نه تنها از هر نوع اعمال شکنجه ممانعت به عمل آید بلکه آمران و عاملان آن تحت پیگردهای قانونی و بین‌المللی قرار گیرند. بر این اساس کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیرانسانی یا تحقیرکننده در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۴ و طی قطعنامه شماره ۴۶/۳۹ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شده است. این کنوانسیون در ۲۰ ژوئن ۱۹۸۷ یعنی پس از اینکه بیست دولت مفاد آن را در مراجع قانون‌گذاری خود به تصویب رساندند، قابلیت اجرائی پیدا کرد. این کنوانسیون شامل یک مقدمه و ۳۳ ماده در ۳ بخش تدوین شده است. این کنوانسیون بعد از آنکه شکنجه را تعریف نموده است، آثار حقوقی، صلاحیت و مسئولیت‌های دولتها، نحوه حل اختلاف، انصراف و تشکیل کمیته منع شکنجه و وظایف آنها را توضیح داده است. بنابر آماری که سازمان ملل در تاریخ ۸ فوریه ۲۰۰۲ در مورد کلیه کشورهای عضو که ۱۲ سند مهم بین‌المللی این نهاد را امضاء کرده‌اند، آمده است که از مجموعه ۱۸۹ کشور عضو، ۱۲۸ کشور کنوانسیون ضدشکنجه و رفتاری از مجازات خشن، غیرانسانی و تحقیر کننده را امضاء کرده‌اند. اما متأسفانه رژیم جمهوری اسلامی کنوانسیون منع شکنجه را امضاء نکرده است و همانطور که به صورت علنی مشاهده می‌کنیم روزانه شاهد انواع شکنجه، سرکوب و رفتارهای خشن با کودکان، نوجوانان، زنان و مردان آزادی‌خواه ایران زمین هستیم. البته لازم به ذکر است که در اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز قانون منع شکنجه وجود دارد که گفته است هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می‌شود و همچنین در اصل ۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است که متأسفانه بر هیچکس پوشیده نیست که این رژیم غاصب و فاسد و سرکوبگر تنها حربه‌ای که در طول چهل و چهار سال حکومت خود بر علیه کسانی که زبان گشوده و حقایق را گفته‌اند استفاده کرده بر خلاف این دو اصل بوده و فقط از کشتار، قتل‌عام و شکنجه و سرکوب استفاده کرده و چه جان‌های عزیزی را که نگرفته و خانواده‌ها را داغدار و به قول خود ساکت کرده است. همانطور که همه شاهد هستیم از بعد از سال ۵۷ و یورش حکومت آخوندها به سرزمین ایران هر زمان که مردم به صورت اعتراضی بلند شدند رژیم به شیوه‌های وحشیانه دست به قتل‌عام و سرکوب علیه مردم ایران زده است. از جنبش‌های اعتراضی و اقتصادی برای آب و گران شدن بنزین گرفته تا جنبش‌های دانشجویی و مدنی برای آزادی‌ها و حقوق‌های اولیه و اساسی هر جامعه. الان که در ماه آذر هستیم جا دارد به طور خلاصه یادی هم از آبان ۹۸ و کشتار گسترده مردم توسط رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی کنیم. اعتراضاتی که نتیجه افزایش ناگهانی ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین بر اساس مصوبه فراقانونی سران قوا بود، از این جهت فراقانونی محسوب می‌شود که خود شخص علی خامنه‌ای در این قانون مداخله کرد تا شاید به خیال خام خودش مردم را آرام کند ولی مردم از خیلی قبل پشیزی ارزش برای او و حرف‌هایش قائل نبودند و برای سرکوب مردم جلسه فوق‌العاده شورای عالی امنیت ملی به ریاست حسن روحانی برای تصمیم‌گیری درباره نحوه مدیریت و سرکوب اعتراضات برگزار شد. قیام و سرکوب خونینی که ابعاد سرکوب کشتار با اینکه به طور تقریبی ۱۵۰۰ نفر خوانده می‌شود اما به گفته سازمان‌های حقوق بشری و غیررسمی تعدادی بسا بیش‌تر و فراتر از حد تصور دارد و تنها اظهار نظر ضحاک قرن علی خامنه‌ای در ارتباط با این قتل‌عام انسانی فجیع تنها معترضان را با دشمنی اشغالگر یکسان دانست و اعلام پیروزی کرد. اکنون با نگاهی اجمالی به وقایع اخیر سه ماه گذشته و انقلاب حال حاضر مردم ایران بر علیه جمهوری اسلامی و اتفاقات و کشتار و سرکوب‌های وحشیانه و غیرانسانی رژیم وحشی و تمامیت‌خواه حاکم بر مردم، که از قتل حکومتی مهسا امینی توسط گشت ارشاد با تجمعات و اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم آغاز شد. با وجود گذشت بیش از نود روز از سرکوب گسترده شهروندان معترض در ایران، هنوز اعلام رسمی دقیقی در مورد آمار بازداشت‌شدگان در دسترس نیست و سازمان‌های حقوق بشری البته بنابر آمار غیررسمی از دستگیری بیش از سی هزار نفر و مرگ بیش از ۴۸۶ نفر خبر داده‌اند. فعالان و سازمان‌های حقوق بشری در روزهای اخیر همچنین از قطع ارتباط بسیاری از بازداشت‌شدگان در سراسر ایران با دنیای خارج از زندان و همین طور عدم دسترسی بسیاری از آنان به وکیل خبر داده‌اند و نکته جالب و حائز اهمیت این است که وکیلانی که به حمایت از موکلان خود اقدام کرده‌اند نیز به جرم‌های واهی بازداشت و روانه زندان شده‌اند، با توجه به روند پیوسته نقض حقوق بشر در زندان‌های ایران و ممانعت نهادهای قضایی و امنیتی از دسترسی بازداشت‌شدگان به بسیاری از حقوق قانونی خود، نگرانی‌ها در زمینه خطر شکنجه، بدرفتاری و قتل‌عام و اعدام مخفیانه هزاران معترض زندانی در ایران افزایش یافته است. چند روز قبل نیز ۲۲۷ نفر از به اصطلاح نمایندگان مردم و جیره‌خواران حکومت دستور اعدام معترضان و بازداشت‌شدگان را تصویب کردند. همه ما به طور روزانه شاهد شوک‌آورترین اخبارهایی هستیم که هر شنونده و خواننده‌ای را میخ‌کوب می‌کند از شیوه‌های بازداشت، سن بازداشت‌شدگان، اتهامات وارده به آنها و شیوه‌های قتل‌عام و شکنجه و سرکوب در زندان‌ها و خیابان‌های ایران به دست رژیم توتالیتر و فاسد جمهوری اسلامی. از کدام بگوییم حمله‌های وحشیانه به مدارس ابتدایی، راهنمایی و یا دبیرستان‌ها و دانشگاه‌های کشور برای سرکوب مردم به پاخواسته برای حقوق اولیه انسانیشان، از جمعه خونین زاهدان و قتل‌عام قوم عزیز بلوچ و خدانورش و یا مردم شجاع و شریف خطه کردستان؟ از نیکا بگوییم که چگونه با تجاوز و ضربات متعدد باتوم به سر و سلاخی بدنش به دست نیروهای وحشی نظام به شهادت رسید یا از حدیث و سارینا؟ شاید هم باید به گفتن داستان غزاله چلاوی کفایت کنیم و یا از ظلم و شکنجه‌ای که به خدانور قبل از کشتن روا داشته‌اند، شاید هم داستان قتل عرفان زمانی که با زدن تیر جنگی به او بالای سرش ایستادند تا کسی نتواند به کمکش بیاید و شهید شود و یا حتی عرفان نظری، یا تمام کودکان و دانش‌آموزان و جوانانی که در این سه ماه به شیوه‌های وحشیانه شهید، دستگیر و در زندان‌ها مورد شکنجه‌های روحی و روانی و جسمی قرار گرفتند. البته به نظر من فقط داستان خود ژینا دختری که به خاطر پیدا بودن کمی از موهای زیبایش بدست مأموران جهنمی گشت ارشاد به قتل رسید کفایت می‌کند تا کل دنیا به پلید و نامشروع بودن این رژیم کثیف و ملعون پی‌ ببرد. افزایش نگرانی‌ها در خصوص وضعیت زندانیان انقلابی در سراسر کشور در حالی است که بنابر اعلام برخی منابع، بسیاری از بازداشت‌شدگان زیر سن قانونی و کودک هستند و همچنین گزارشات و اخبارها حاکی از بازداشت گسترده فعالان مدنی و حقوق بشری، روزنامه‌نگاران، فعالان دانشجویی، فعالان کارگری و دیگر شهروندان معترض می‌باشد که این خود شدیداً موجب نگرانی شده است و صد البته این بازداشت‌ها مصداق بارز «بازداشت خودسرانه» می‌باشد که به دلیل ترس رژیم از سرنگونی در ابعاد گسترده در حال انجام است. بله متأسفانه هم اکنون و در حال حاضر که مادر حال برگزاری این جلسه هستیم رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی در ایران در حال سرکوب، شکنجه، بازداشت، قتل‌عام به شدت هر چه تمام‌تر و با سلاحهای جنگی در خیابان‌ها و زندان‌های ایران و علیه مردم ایران است و بر همگان پر واضح است که نه تنها این کنوانسیون بلکه تمام کنوانسیون‌ها و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قانون اساسی مصوب خودشان را دارند به صورت علنی نقض و زیر پا می‌گذارند که بتوانند همچنان در رأس حکومت کشور ایران مانده و به غارت و دزدی کشور عزیزمان ایران و نسل‌کشی ایرانیان ادامه دهند اما ما چه به عنوان فعال حقوق بشر و یا مردم خارج از ایران وظیفه داریم که صدای مردم عزیز داخل را هر چه بلندتر به گوش تمام مردم جهان، دولت‌ها و سازمان‌ها وارگان‌های حقوق بشری برسانیم و جنایت‌های چهل و چهار سال این رژیم علی‌الخصوص اتفاقات حال حاضر ایران را واضح و بدون سانسور به گوش جهانیان و روزنامه‌های پرتیراژ رسانده و مردم دنیا را با ایرانیان همراه کنیم و تا براندازی این رژیم ملعون و تمامیت‌خواه فاسد از پا ننشسته و در کنار مردم عزیز کشورمان برای رسیدن به کشوری آزاد بجنگیم و تک‌تک سران فاسد رژیم از جمله ضحاک بزرگ علی خامنه‌ای را به محاکمه کشانده و حق تمام خون‌های بی‌گناه ریخته شده را از آنها بگیریم.

بخش۲: آقای فرشاد اعرابی سخنرانی خود را با موضوع اعتراض مردم و سپاه را ایراد کردند: اعتراضات به جان‌باختن مهسا امینی (ژینا) در بازداشت گشت ارشاد، سومین ماه خود به سر می‌برد. جمهوری اسلامی به رغم سرکوب شدید تا کنون نتوانسته در سراسر کشور خیابان‌ها را از معترضان باز پس بگیرد. دو قشر روحانیت و سپاه پاسداران طی ده‌های اخیر از طریق انحصارهای اقتصادی و سیاسی خود به ثروت‌های هنگفتی دست یافته‌اند و این دو قشر به راحتی از این منافع دست نخواهند کشید. اعتراضات اخیر در ایران نسبت به موارد مشابه پس از سال ۱۳۵۷ بی‌سابقه ارزیابی شده است. چرا که توانسته و این توان را داشته است که برای بیش از ۹۰ روز تداوم داشته باشد. جنبشی که در ایران به وجود آمده است که بعد از یک سری اعتراضات در ایران شکل گرفته است. بعد از اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر سال ۱۳۷۷ و همچنین جنبش سبز که ابتدا به عنوان اعتراض نتیجه انتخابات شکل گرفته است. در جریان اعتراضات سال ۱۳۷۷، دانشجویان شعار می‌دادند «ملت گدایی می‌کند، آخوند خدایی می‌کند. جنبش سبز نیز ابتدا شعارهای اصلاح‌طلبان را داشت اما بعد از یک هفته که رهبر جمهوری اسلام بر عدم تغییر نتیجه انتخابات تأکید کرد،‌ شعارهایش رادیکال شد. بعد هم اعتراضات دی ‌ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ است. این جنبشی که در جریان است، یک جنبش انقلابی است به این معنی که می‌خواهد روحانیت را از قدرت سیاسی اخراج کند، دست سپاه را از حکومت کوتاه کند. حتی فحش‌هایی را که در شعارها می‌بینم حکایت از این وضعیت انقلابی دارد. شعار اصلی آزادی است. در حالی که در سال ۱۳۵۷ شعار «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» بود. اما بعد از جنبش سبز، دیگر شعار «جمهوری اسلامی» تمام شد و «جمهوری ایرانی» جایگزین آن شد. برخی از شعارها علیه رهبر و سپاه از همان سال ۱۳۷۷ در خیابان‌ها بودند و جدید نیستند. اما شعار جدید که تبلور اعتراضات اخیر است و به گونه خارق‌العاده‌ای هم فراگیر شده، شعار «زن، زندگی و آزادی» است. تداوم در اعتراض‌ها علیه دو قشر «روحانیت و سپاه» را می‌بینم، اما چرا یک دفعه این شعار («زن، زندگی و آزادی») این‌گونه فراگیر می‌شود. شعار «زن، زندگی و آزادی» یا «ژن، ژیان، آزادی» در جنبش سبز نبود. زنان همواره نقش اساسی در اعتراضات در بیش از چهار دهه اخیر داشته‌اند حتی در سال ۱۳۵۷ هم همینطور بود و نقش ویژه‌ای داشتند، هر چند جامعه مردسالار ایران جایگاهی در خور به زنان در این مبارزات نداده است. اما چرا «زن، زندگی و آزادی» این‌گونه فراگیر می‌شود. زنان از همان اولین تظاهرات علیه جمهوری اسلامی حضور داشتند. حتی درست کمتر از یک ماه پس از انقلاب در «هشتم مارس» (۱۷ اسفندماه ۱۳۵۷) در روز جهانی زن تظاهراتی علیه حجاب اجباری انجام دادند. رژیم در مقابل زنان به رغم جامعه مردسالار آن روز عقب‌نشینی کرد. چرا که سپاه و روحانیت قدرت نداشتند. زنان مبارزه‌شان را کردند، اما متأسفانه آن روز نیروهای سیاسی با زنان همراهی نکردند و به تدریج محدودیت علیه زنان ابتدا از محل کار سپس به سایر مکان‌ها توسعه داد. درباره شعار «زن، زندگی، آزادی»، وقتی مبارزه‌ای شروع می‌شود منافع گروه یا طبقه‌ای که درگیر آن است مهم خواهد بود. در جامعه‌شناسی ما به سه عامل نگاه می‌کنیم: فرصت، منافع و تهدید. این جنبش به دلیلی تهدید شکل گرفت. وقتی ژینا (مهسا) امینی دستگیر و در بازداشت گشت ارشاد کشته شد. این تهدیدی بود علیه همه زنان. حتی زنان با روسری نیز در اعتراضات شرکت کردند و شعار دادند. این تهدید بود که جرقه قیام زنان را زد و این شعار مهم شد. جمهوری اسلامی ایران از سر آغاز حیاتش دچار مهم‌ترین اشتباه خود شد و دست به مبارزه علیه زنان زد. ایده جمهوری اسلامی این بوده که اگر زنان را مطیع کند خواهد توانست کنترل جامعه را به دست بگیرد. یعنی با کنترل زنان، نسل بعدی را و بچه‌های آنها را نیز کنترل کند، یعنی ارزش‌ها و مفاهیم که برای جمهوری اسلامی مهم هستند از طریق خانواده و به ویژه زنان به نسل بعد منتقل شود. جامعه ایران نبست به سال ۱۳۵۷ تغییراتی اجتماعی بسیاری داشته است. میزان شهرنشینی از کمتر از ۵۰ درصد به بیش از ۷۰ درصد رسیده است، میزان سواد زنان، تعداد دانشجویان تغییر کرده است. در حال حاضر بیش از سه میلیون دانشجو در کشور وجود دارد که ۶۰ درصد آنها دختر هستند. این تحولات باعث شده است که پسران نیز به دلیل این که جمهوری اسلامی می‌خواهد زنان در درجه پایین نگهدار دارد، با این رژیم مخالف هستند. جمهوری اسلامی حاوی تضادهای بسیاری است. تضادهایی که در دوران شاه وجود نداشتند. جمهوری اسلامی ایران تضادهای مختلفی را در هر لحظه به وجود می‌آورد و نمی‌تواند آنها را حل کند. چرا که این تضاد از قوانینی از بالا و توسط خدا آمده شکل گرفته‌اند. این حاکمیت دینی، دین‌سالاری است. قرآنی که خدا فرستاده قابل تغییر نیست. در جامعه امروز ایران، این رژیم نمی‌تواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند. بنابر این، تنها راهی که جمهوری اسلامی دارد سرکوب بی‌پایان است. جمهوری اسلامی می‌خواهد همه عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را کنترل کند. شاید نسل قبلی مبارزه خود را انجام داده باشد و صدمات خود را دیده است. اما این نسل اصلاً حاضر به پذیرش این وضع نیست. به هر حال زنان و دختران جوان ایرانی دست به مبارزه‌ای زده‌اند که همه جهانیان را به تعجب وادار کرده‌اند. جمهوری اسلامی ایران در موارد متعددی اشاره کرده که مرزهای ایران را امن کرده است و نقش سپاه نیز به طور مستقیم، گسترش نفوذ ایران در منطقه بوده است. چیزی که جمهوری اسلامی آن را نفوذ یا ثبات می‌نامد، مردم آن را دخالت، هرج‌ و مرج، درگیری، از دست دادن عزیزان و تراژدی می‌نامید. با وجود همه تهدیدهای رهبران سپاه و جمهوری اسلامی، خشم مردم رو به افزایش است و هیچ نشانه‌ای از کاهش اعتراض‌ها وجود ندارد. از نقض حقوق اساسی زنان، نقض حق مالکیت بر بدن و انتخاب یا انتخاب نکردن دین گرفته تا سوء مدیریت سیستم‌های سیاسی و اقتصادی، تقریباً هر قشری از جامعه ایران در حال حاضر، تحت تأثیر بی‌کفایتی حکومت قرار گرفته است. فساد، دزدی و اختلاس از منابع مالی که باید برای بهره‌برداری مردم و توسعه اقتصادی استفاده شود، بسیار است و این منابع به اسم گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران، صرف حمایت از تروریسم و گروه‌های نیابتی می‌شود. اگر شما به‌ عنوان یک شهروند هر گونه اعتراضی به این سیاست و روش حکومت دارید، از نظر جمهوری اسلامی ایران شما «دشمن خدا» هستید و مجازات آزادی بیان، می‌تواند مرگ باشد. سایه سیاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران بر زندگی ایرانیان، منبع باروتی بود که مرگ مهسا امینی آن را شعله‌ور کرد. مثل همیشه، جمهوری اسلامی به جای پرداختن به نیازها و خواسته‌های مردم، به آن‌ها برچسب اغتشاش‌گر، تجزیه‌طلب و عوامل بی‌گانه می‌زند. این واکنش حکومت هم ساده‌سازی مسئله بود و هم تلاشی برای منحرف کردن اصل اعتراض‌ها. آن‌ها در واقع انگیزه زیادی برای تحریف این اعتراض‌های مردمی و داخلی به‌ عنوان دخالت خارجی دارند. نیروی قدس سپاه متخصص جنگ‌های نامتعارف و عملیات اطلاعاتی نظامی به ‌عنوان نیرویی تبلیغ می‌شد که منافع ایران را در خارج از مرزها حفظ می‌کرد. اما فعالیت‌های سپاه پاسداران در خارج از کشور نه تنها ایران را از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه و جهان منزوی کرده، بلکه هم ‌اکنون، سپاه و زیر مجموعه‌های تحت کنترل آن در بسیج و نیروی انتظامی خود تهدیدی علیه مردم ایران‌اند که برای پی‌گیری خواسته‌های خود بپا خواسته‌اند. از زمان انقلاب تا به حال، حکومت جمهوری اسلامی بخش عمده‌ای از منابع خود را به سپاه اختصاص داده است تا به اسم حفاظت از ایران در برابر اسرائیل و آمریکا زیرساخت‌های سرکوب را در داخل ایران ایجاد کند و گسترش دهد. هم ‌اکنون، سپاه پاسداران ایران را به ۱۰ منطقه تقسیم کرده است و آن‌ها را با قرارگاه‌های منطقه‌ای خود کنترل می‌کند. اعتراض پس از اعتراض و دخالت این قرارگاه‌ها برای سرکوب مردم معترض ثابت کرده است که این پایگاه‌ها که قرار بود برای نبرد با دشمنان خارجی استفاده شوند، به‌عنوان پایگاه سپاه برای سرکوب معترضان مورد استفاده قرار می‌گیرند. سپاه در اعتراض‌های سال‌های ۸۸، ۹۶ و ۹۸ با استفاده از نیروهای داخلی به سرکوب اعتراض‌های ضدحکومتی پرداخت و برای نخستین بار در اعتراض‌های سال ۹۸، با کمبود نیروی سرکوب مواجه شد. حالا با قیام گسترده مردم این کمبود نیروی سرکوب بیشتر به چشم می‌خورد و حتی مواردی از استفاده کودکان به ‌عنوان نیروی سرکوب دیده شده است. گسترش اعتراض‌ها در بسیاری از نقاط کشور و ادامه قیام در سه ماه گذشته، نیروهای سرکوبگر از جمله سپاه پاسداران و یگان‌ویژه را خسته کرده است. سپاه برای ادامه بقاء خود و جمهوری اسلامی چهره واقعی‌اش را نشان داده است. آن‌ها نشان داده‌اند که به چه کسی وفادارند و از تحمیل هزینه سنگین بر ایران و شهروندان ایرانی برای حفظ قدرت خودداری نمی‌کنند. به همین دلیل، گزارش شده است که آن‌ها از شبه‌نظامیان خارجی وابسته به خود، علیه معترضان در شهرهای مختلف استفاده می‌کنند. تصاویر منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی، پنج اتوبوس را با پلاک عراقی در ۱۶ آبان نشان می‌دهد که از مرز مهران وارد استان ایلام شده‌اند. سازمان حقوق بشری هه‌نگاو با انتشار این ویدیو گفته است نیروهای حشدشعبی با لباس کرمی پلنگی مسافران این اتوبوس‌ها بوده‌اند و سه سمند سفید کە آن‌ها را اسکورت کردەاند، به کسانی که تلاش کرده‌اند از آن‌ها فیلم‌برداری کنند اخطار داد کە فیلم نگیرند. در زمان وقوع اعتراض‌های سال ۸۸ هم، شاهدان عینی گزارش داده بودند که بعضی از نیروهای سرکوب‌گر با زبان عربی صحبت می‌کردند. اورشلیم پست گزارش داد که جمهوری اسلامی رهبری حشدشعبی در عراق را برعهده دارد که شامل ده‌ها تیپ رزمی و حدود ۱۰۰ هزار مرد مسلح است. برخی می‌گویند جمهوری اسلامی ممکن است برای سرکوب اعتراض‌هایی که رو به گسترش است به‌ دلیل کمبود نیروی سرکوب، از شبه‌نظامیان وابسته به خود در حشدشعبی و بقیه گروه‌های نیابتی به‌ عنوان نیروی سرکوب استفاده کند، اما برخی دیگر معتقدند که اگر مردم ایران از دخالت گروه‌های نیابتی مطلع شوند و آن‌ها را در خیابان‌ها ببینند، خشم مردم بیش‌تر شده و این باعث گسترش اعتراض‌ها می‌شود. واقعیت این است که نقش سپاه پاسداران، حفاظت از انقلاب اسلامی است نه مردم ایران. این واقعیت هر سال آشکارتر می‌شود. در پی‌اعتراض‌ها و قیام کنونی مردم ایران، شاید بیش از هر زمان دیگری انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به ‌عنوان نتیجه آن در خطرند. بنابر این، به طور طبیعی سپاه از تمام منابع خود از جمله نیروهای خارجی برای باقی ماندن در قدرت و حفظ جمهوری اسلامی استفاده می‌کند. سپاه برای حفاظت از مردم ایران ایجاد نشده بود، بلکه برای حفاظت از (دین‌سالاری) و حکومت روحانیت در برابر مردم ساخته شده بود. به همین دلیل است که اسمی از ایران در عنوان رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیده نمی‌شود. نیروهای حشدشعبی با حمایت و تحت پوشش سپاه پاسداران که وظیفه سرکوب معترضان را دارد وارد مرزهای ایران شده‌اند. با وجود اینکه حفظ و نگهداری مرزهای ایران وظیفه و بر دوش ارتش است، اما به‌ دلیل نفوذ بالای سپاه در روند تصمیم‌گیری‌های حکومت، ارتش در مورد ورود این نیروها تصمیم‌گیر نیست. ارتش ایران ابتدای انقلاب با اعدام و اخراج گسترده نیروهایش روبرو شد که به پاکسازی معروف بود. در ۴۴ سال گذشته هم فرماندهان ارتش با گزینش سختی انتخاب شده‌اند و وفاداری آن‌ها به جمهوری اسلامی همیشه از طرف نهادهایی مانند عقیدتی- سیاسی و حفاظت اطلاعات تحت کنترل بوده است. رژیمی که پایه و اساس خود را بر اساس استقلال و مخالفت با دخالت خارجی گذاشته بود، خیلی سریع در امور کشورهای دیگر دخالت کرد و حالا از مشکلات موجود در منطقه به نفع خود سوءاستفاده می‌کند و در داخل کشور نیز، مردم خود را با استفاده از نیروهای خارجی سرکوب می‌کند و همه این اقدام‌ها را به نام امنیت ملی و دین انجام می‌دهد. سپاه که با گسترش اعتراض‌های مردم و شعارهای تند معترضان علیه جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه روبرو شده، حتی ممکن است برای منحرف کردن توجهات از اعتراض‌ها و خرید زمان، جنگ با کشورهای همسایه ایران را آغاز کند و امنیت ملی ایران را به خطر بیندازد. در روزهای اخیر، رسانه‌های بین‌المللی از آمادگی سپاه برای حمله احتمالی به عربستان سعودی گزارش داده بودند. فرماندهی مرکزی آمریکا، هم تایید کرده که پرواز بمب‌افکن‌های راهبردی آمریکا در منطقه پاسخی به این تهدید بوده است. فرمانده سپاه پاسداران نیز بدون ذکر نام عربستان، این تهدید را تکرار کرده است. برخی معتقدند سپاه پاسداران برای منحرف کردن توجهات از اعتراض‌ها ممکن است به هر کاری دست بزند، حتی اگر امنیت ملی ایران را به خطر بیندازد و کشور را وارد جنگ کند. تداوم و گسترش اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها می‌تواند به نابودی ساختار سرکوب سپاه و فروپاشی جمهوری اسلامی منجر شود. در چنین شرایطی، منبع کمک‌های مالی و تسلیحاتی گروه‌های نیابتی قطع می‌شود و حیات این گروه‌ها به طور جدی به چالش کشیده می‌شود. سپاه پاسداران منافع اقتصادی در کشور دارد که هیچ کدام از ارتش‌های جهان و حتی ارتش قبل از انقلاب در ایران ندارند. ارتش نقشی اقتصادی در زمان شاه نداشت. ارتش بیشتر کشورهای دنیا به چنین فعالیت‌هایی کاری ندارند. فعالیت اقتصادی به این وسعت سپاه نداشته و ندارد. الان بین ۲۰ تا ۲۵ درصد اقتصاد ایران در دست سپاه و انحصارهای آنها است، که چنین چیزی سابقه نداشته است. سپاه نه تنها تعهد ایدئولوژیک به ولی فقیه، روحانیت و نظام دارد، بلکه منافع بسیار گسترده اقتصادی دارد که بعد از دولت محمود احمدی‌نژاد این نقش گسترش بیشتری پیدا کرد. وقتی دولت محمدخاتمی به پایان رسید، روحانیت متوجه شد که یک بخش بزرگی از جامعه قصد اصلاح این نظام را دارند. بعد از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، هرچه بیشتر و بیشتر پروژه‌های اقتصادی را به سپاه واگذار کردند. سپاه نیز یا خود این پروژه‌ها را انجام می‌داد یا به نهادهای دیگر واگذار می‌کرد و از این طریق منافعی کسب می‌کرد. یک مؤلفه دیگری هم وجود دارد و آن هم قدرت سیاسی آنها است. قدرت زیادی هم به این‌ها داده‌اند. در دولت حسن روحانی، سپاه اکثر پروژه‌های مهم را می‌گرفت یا پروژه‌هایی را که می‌خواست، می‌رفت و می‌گرفت. سپاه یک پروژه ۹۶۰ میلیون یورویی خلیج فارس را از دولت حسن روحانی گرفت که در جزیره قشم انجام شود. سپاه پول زیادی از دولت گرفت اما تنها سه درصد از پروژه را انجام داد و بعد به دولت اعلام کرد که بقیه پروژه را انجام نخواهد داد. دولت خود در برابر این اقدام واماند. خود اکبرترکان در دولت حسن روحانی اعلام کرد که زور ما به اینها نمی‌رسد. بنابراین می‌شود گفت که سپاه پاسداران به سه پایه اساسی تعهد ایدئولوژیک، انحصار اقتصادی و قدرت سیاسی متکی است. الان سپاه برای خودش اطلاعات دارد، زندان دارد در داخل و خارج از ایران دست به اقداماتی می‌زند که همه اینها از قدرت سیاسی‌اش برمی‌آید. کدام ارتش در جهان از چنین توانایی‌های برخوردار است. کجای دنیا شمای نیروی نظامی دارید که برای خودش بگیرد، ببندد، به زندان بیاندازند، عرصه اقتصاد، سیاست و ایدئولوژی را در کنترل داشته باشد. ما یک نیروی نظامی مشابه به سپاه در جهان نداریم. تنها چیزی که به نظر می‌آید گارد ملی در نیکاراگوئه قبل از سال ۱۹۷۹ است. ولی گارد ملی به این اندازه قدرت سیاسی نداشت. در مقایسه قدرت اقتصادی نیز باید گفت قدرت اقتصادی گارد ملی بسیار محدود بود. منافع اقتصادی سپاه به طور تنگاتنگی با روحانیت و جمهوری اسلامی گره خورده است. اگر در حالتی که یک انقلاب در حال وقوع باشد آنها در یک نظام دموکراتیک چنین منافعی را نمی‌توانند داشته باشند. بنابر این اینها تا به آخر می‌جنگند. آیت‌الله مصباح یزدی پیش از این گفته بود که کار روحانیت در آن سال‌های پیش از نظام جمهوری اسلامی، یک کار گدایی محترمانه بود. اینها الان به ثروت بسیار رسیده‌اند. نه تنها ثروت پهلوی و همه آنهایی اموالشان را به دنبال انقلاب رها کردند،‌ را بردند، الان هم ثروت هر کسی را که دوست داشته باشند می‌برند. ثروت قاچاقاچی می‌رود برای بیت رهبری، اموال مردم دیگر مذاهب آن هم برای بیت رهبری می‌رود. مؤفقیت یک انقلاب سکولار دموکراتیک در ایران و حذف جمهوری اسلامی و قطع حمایت‌های آن از گروه‌های تروریستی می‌تواند هم به نفع مردم ایران باشد و هم به ایجاد ثبات در ایران و خاورمیانه منجر ‌شود. به امید پیروزی هر چه سریعتر مردم کشورمان ایران.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع برده داری ممنوع (روز جهانی لغو برده داری) آغاز گردید: خانم نرگس مباشری‌فر گفتند: روز جهانی لغو برده‌داری دوم دسامبر است. در ابتدای سخن اگر بخواهیم در مورد برده‌داری صحبت کنیم این موضوع به نظر می‌رسد که برده‌داری یعنی فردی را از کرامت انسانی جدا کرده‌اند و در بندگی بودن اختیاری یا غیراختیاری یک شخص در دست شخص دیگر است یا به عبارتی یک انسان آزاده را خرید و فروش کنیم و یا او را ملزم به کارهای سخت نماییم. بگذارید استناد کنم به ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر که برده‌داری ممنوع است: بردگی یا داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است و اما بردگی مدرن، شکل‌های متفاوتی دارد، که خوب در حکومت جمهوری اسلامی ایران زیاد دیده می‌شود. ۱. محرومیت کودکان از حق تحصیل هست به چه دلیل؟ به دلیل کار اجباری و یا ازدواج زودهنگام آنها یا همون کودک همسری؛ ۲. مردانی که به دلیل بدهی به بنگاه‌های کاریابی نمی‌توانند شغل خود را رها کنند؛ ۳. زنان و دخترانی که بدون دریافت دستمزد به عنوان کارگران خانگی از آنها بهره‌کشی می‌شود و یا به عنوان کالای جنسی، مورد تجارت قرار می‌گیرند؛ ۴. زنانی که به حکم قوانین در ایران، آزادی‌های آنها سلب شده و به خاطر محدودیت‌هایی که دارند آنها به عنوان ناموس و ملک مرد، توجیه می‌شود. اما به نظر من زنان و کودکان در ایران برده نیستند بلکه تمام اقشار ایران برده بی‌چون و چرای این حکومت مستبد هستند. چرا چنین چیزی را می‌گویم چون از نظر من وقتی شما حق انتخاب ندارید؛ وقتی حق آزادی بیان ندارید؛ وقتی حق یک اعتراض مسالمت‌آمیز ندارید و حتی حق انتخاب پوشش را هم ندارید این حرف فقط در مورد حجاب خانم‌ها نیست این در مورد آقایان هم صدق می‌کند شما نمی‌توانید با هر لباسی در محل کارت حضور داشته باشید خصوصاً در مدارس و ادارات دولتی. این دقیقاً خود بردگی است. در ایران شما نمی‌توانید حتی به عنوان یک انسان حالا مرد یا زن شغل مورد علاقه‌ات را انتخاب کنید. نمی‌توانید در رشته‌ای که دوست دارید تحصیل کنید. نمی‌توانید برای همسر و فرزندانت یک زندگی معمولی، نه حتی ایده‌آل فراهم کنید. خوب این خودش نهایت بردگی هست. دوستان این که می‌گوییم ما باید آزاد باشم این نیست که بخواهم قوانین را رعایت نکنیم نه؛ این که در جامعه‌ای زندگی کنیم که با رعایت قوانین خصوصا اعمال قوانین اعلامیه جهانی حقوق بشر آزادی عقیده و اندیشه و بیان داشته باشیم. حق اعتراض به روند سلب حقوق شهروندی داشته باشم. اما چه کنیم چگونه می‌توانیم بردگی را از گردن خود و هم‌میهنانمان آزاد کنیم؟ نمی‌گوییم به عنوان یک فعال حقوق بشر من به عنوان یک انسان که از بدو تولد حق زندگی کردن و نفس کشیدن را به صورت خدادادی دارم، حق دارم آزاد زندگی کنم، چطور می‌توانم حقم را بگیرم و خودم را از بردگی نجات بدهم. خانم زهرا رهایی چنین بیان کردند: ما برای اینکه از زیر یوق بردگی این حکومت جمهوری اسلامی بخواهیم آزاد شویم فقط این است که آگاه‌تر و بیدار بشویم همه با هم با اتحاد و همبستگی. آقای آراس کرمی چنین بیام کردند: ما بیدار شده‌ایم و تا کی از برده‌داری نجات پیدا خواهیم کرد تا زمانی که جمهوری اسلامی بر مردم حکومت ‌کند ما برده خواهیم ماند تنها راه نجات از برده‌داری فقط و فقط با رفتن جمهوری اسلامی امکان‌پذیر است. خانم منصوره صادقی چنین بیان کردند: آگاهی‌های خیلی خوبی تا به الان صورت گرفته است احساس می‌کنم بیشتر مردم ایران اطلاع کافی پیدا کرده‌اند که چه اتفاقاتی دارد صورت می‌گیرد و مهم‌تر از هر چیزی باید بین مردم اتحاد باشد و در پشت این اتحاد ترسی که بین مردم است از بین برود. آقای اصغر خدابنده چنین بیان کردند: در بحث برده‌داری به هر شکل و مقداری دلایل آن این است که دین را با سیاست را با هم آمیختند چه جمهوری اسلامی چه یهودی چه مسیحی شیعه سنی تا وقتی که دین و سیاست را با هم قاطی کنند این برده‌داری ادامه خواهد داشت. آقای منوچهر شفائی چنین بیان کردند: وقتی که آگاهی وجود نداشته باشد بردگی وجود خواهد داشت چون که وقتی بنده آگاهی داشته باشم زیر یوق نمی‌روم وقتی آگاهی داشته باشم معترض هستم وقتی که معترض باشم حق خود را می‌خواهم اینها چیزهایی است که در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و آن آگاهی است که می‌تواند به کمک جامعه ما برسد. خانم پروین محمدی چنین بیان کردند: مردم باید آن چیزی که دارند را بشناسند ما به درستی دین را نمی‌شناسیم و با این کار دین را سلاحی قرار داده‌اند برای اینکه به راحتی بتوانند مردم را به هر سویی که می‌خواهند بکشانند. آقای پوریا فرجی چنین بیان کردند: یکی از اهداف جمهوری اسلامی گسترش برده‌داری بوده است و بعد از ۴۳ سال با اینکه آگاهی‌رسانی هم شده است نمی‌توان گفت تمام اقشار جامعه به آن آگاهی رسیده‌اند و مهم‌ترین آن آگاهی است و در کنار آگاهی از خود گذشتگی است. در نهایت به این راهکار رسیدیم که: آگاهی دادن و آگاهی رساندن از اولین و مهم‌ترین راه برای رسیدن به لغو برده‌داری است و با اتحاد و همبستگی می‌توان جلو برده‌داری را گرفت و جامعه‌ای حق‌طلبی به وجود آورد.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: خانم لیلا ابوطالبی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقای صدرا مجیب یزدانی، خانم منصوره صادقی ادمین‌ها: خانم ارغوان فردی‌پور، آقایان علی صالحی، فرشاد اعرابی و میهمانان حاضر در جلسه: خانم‌ها و آقایان سوگند حیدرکندری، صادق فروخی قصرعاصمی، مهدی محمدپور، شبنم رضاوند، محمودیوسف احمدی، فهیمه تیموری، محمدرسول پورتندرست، منصوره صادقی، مریم حبیبی، ندا فروغی، محمدمهدی خسروپناه، محمدحسن حسن‌زاده، مجید رئوفی، زهره حق باعلی، پدرام مادی، پگاه ستایش و ناصر خواجوی ختم جلسه را در ساعت ۱۳:۳۲به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲

سیاوش نوروزی

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۲ ساعت ۱۶:۰۰ به وقت اروپای مرکزی ‌با حضور مسئول و اعضای ‌کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه سرکار خانم سمانه بیرجندی ضمن خوشامدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز و سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان را معرفی نمودند.

بخش۱: آقای اسد اکبری گزارش و تحلیل موارد نقض جوان و دانشجو را در آذر ماه ۱۴۰۱ را بیان کردند: خبر: هفت تن از جوانان دیگر از جمله یک نوجوان به نام‌های: محمدمهدی محمدی، ١٧ ساله، پارسا خاتمی، دانشجوی ساکن بجنورد، مصطفی موسوی و ابوالفضل بیدوکی، دانشجویان دانشگاه یزد، محمد رضوانی، زینب باتوته و طاهره ذکاوت نسب در شهرهای گچساران، بجنورد، یزد، شیراز، آبدانان و پیرانشهر، در جریان اعتراضات سراسری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. خبر: مجیدرضا رهنورد پایین‌ ده، پیشتر توسط دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی سیدهادی منصوری از بابت اتهام محاربه به اعدام محکوم و حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شد. مجیدرضا رهنورد امکان اخذ وکیل تعیینی نداشته و در دادگاه همه چیز را از قبل برای محکوم کردنش محیا کرده بودند. حتی به او حق دفاع از خودش را هم ندادند. حکم اعدام مجیدرضا رهنورد، یکی از بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری اخیر، سحرگاه امروز دوشنبه ۲۱ آذر، در ملاء عام در مشهد به اجرا درآمد.

بخش۲: آقای رضا حاتمی سخنرانی خود را با موضوع بررسی هدف ۴ از اهدف ۲۰۳۰ یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بیان کردند: مطابق با دستور کار هدف نخست از اهداف ۱۷ گانه‌ی توسعه پایدار هدف چهارم عبارت است از: تضمین آموزش با کیفیت، برابر و فراگیر و ترویج فرصت‌های یادگیری مادام‌العمر برای همه. مهم‌ترین اقداماتی که دولت‌ها باید برای تحقق این هدف انجام دهند به این شرح است: ۱- تضمین اینکه همه دختران و پسران تا سال ۲۰۳۰، دوره‌های آموزش ابتدایی و متوسطه را به صورت کیفی، منصفانه و بدون پرداخت هیچ‌ گونه شهریه به طور کامل و با دستیابی به نتایج مؤثر در حوزه یادگیری به پایان برسانند. ۲- تضمین دسترسی همه دختران و پسران به آموزش پیش‌ دبستانی و مراقبت و رشد کیفی در اوان کودکی، به منظور آماده‌سازی آن‌ها برای آموزش ابتدایی تا سال ۲۰۳۰. ۳- تضمین دسترسی برابر همه زنان و مردان به آموزش عالی و دانشگاهی و آموزش فنی و حرفه‌ای مقرون ‌به صرفه و کیفی تا سال ۲۰۳۰. ۴- افزایش چشمگیر تعداد جوانان و بزرگسالان دارای مهارت‌های مرتبط، از جمله مهارت‌های فنی و حرفه‌ای لازم برای اشتغال، یافتن شغل شرافتمندانه و نیز کارآفرینی تا سال ۲۰۳۰. ۵- ریشه‌ کنی نابرابری‌های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه‌ای برای قشرهای آسیب‌پذیر، از جمله معلولان، افراد بومی و کودکانی که در شرایط آسیب‌پذیر زندگی می‌کنند و یا خود آسیب‌پذیر هستند، تا سال ۲۰۳۰. ۶- تضمین اینکه همه جوانان و تعداد قابل ملاحظه‌ای از جوانان و بزرگسالان، اعم از زن و مرد، به سواد خواندن، نوشتن وحساب کردن دست یابند، تا سال ۲۰۳۰. ۷- ایجاد و به ‌روزرسانی امکانات آموزشی مناسب برای کودکان، معلولان و زنان و مردان و تأمین فضاهای یادگیری مؤثر، فراگیر، به ‌دور از خشونت و امن برای همه. ۸ – افزایش قابل ملاحظه تأمین معلمان واجد شرایط، از جمله از طریق: همکاری‌های بین‌المللی برای تربیت معلم در کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهای دارای پایین‌ترین سطح توسعه ‌یافتگی و کشورهای جزیره‌ای کوچک در حال توسعه تا سال ۲۰۳۰. آموزش و پرورش از مسائل بسیار مهم در همه جوامع و به خصوص ایران است. ما اینک با احترام به اهداف ۱۷ گانه به چهارمین هدف همان آموزش با کیفیت و بدون تبعیض برای همه توجه می‌کنیم. حق بر آموزش به این معناست که اعضای یک جامعه حق دارند از امکانات آموزشی برخوردار شوند. این حق طبق ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای ویژگی‌هایی است: ۱) اجباری بودن: به این معنا که حق آموزش و پرورش ایجاب می‌کند که اولیا اطفال الزاماً نوباوگان خود را از سنین معین و برای مدت مشخص به مدرسه بسپارند. ۲) رایگان بودن: معمولاً آموزش و پرورش تا سطوح مشخصی باید رایگان باشد. رایگان بودن آموزش و حق اعضای جامعه در برخورداری از امکانات آموزشی این تکلیف را برای دولت به همراه دارد که آموزشی مناسب، با کیفیت و رایگان برای اعضای جامعه ارائه دهد. ۳) آزادی آموزش: به این معناست که افراد در انتخاب مؤسسه آموزشی، محتوای آموزش و تأسیس مؤسسات آموزشی آزاد باشند. این نوع از آزادی از زیرشاخه‌های آزادی اندیشه به شمار می‌رود. مفهوم آزادی آموزش در منشور ملل متحد و قوانین اساسی کشورها مورد توجه قرار گرفته است. جامعه بین‌المللی اهمیت آموزش و پرورش و آموزش عالی با کیفیت در بهبود شرایط زندگی افراد و جوامع مختلف را در اعلامیه‌ها و کنوانسیون‌های جهانی حقوق بشر مورد توجه قرار داده است. آموزش و پرورش یکی از عوامل مؤثر در ایجاد جهان امن، پایدار و وابسته به یکدیگر می‌باشد. چشم‌انداز هدف شماره ۴، فراتر از آموزش ابتدایی کودکان است و به ویژه ارتباط بین آموزش پایه و آموزش حرفه‌ای از نقش برجسته‌ای برخوردار است. همچنین این هدف بهبود مهارت‌های حرفه‌‌ای در جهت یافتن کار و اشتغال پایدار را، مورد تأکید قرار می‌دهد. بررسی این هدف با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تعلیم و تربیت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد تأکید قرار گرفته است و بر اساس بند ۲ اصل سوم، دولت موظف است همه امکانات خود را در مورد آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی به کار برد. همچنین، به موجب اصل سی‌ام: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای هم ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازند و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. طبق اصل نوزدهم قانون اساسی: مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند این‌ها سبب امتیاز نخواهد بود و مطابق با اصل بیستم قانون اساسی: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردارند. این اصول فراگیر، تمام محدودیت‌ها و تضییقات نامعقول را از پیش پای ملت، در برخورداری از حقوق و آزادی‌ها، برداشته و راه را برای هر گونه توجیه تبعیض‌آمیزی بسته است. پس، هیچ محدودیت قانونی برای آموزش و پرورش از نظر سن، جنس و مرام و مسلک و یا عقاید دینی و مذهبی پذیرفته نیست. نظام آموزشی ما به دلیل عدم انطباق ساختار با واقعیت‌های موجود، نه تنها از کارآیی لازم برخوردار نیست بلکه اگر یکی از کارکردهای دین را در جامعه تهذیب نفس، پاکی، پرهیزکاری و روشی برای جلوگیری افراد در انجام کارهای غیراخلاقی وناهنجاری‌های اجتماعی بدانیم، با توجه به اینکه چهل و سه سال است که در مدارس ایران علوم دینی در سطح گسترده و با حساسیت ویژه‌ای تدریس می‌شود نه تنها بزهکاری، دروغگویی، کلاهبرداری و انواع رفتارهای خلاف اخلاق در جامعه کاهش نیافته بلکه ده‌ها برابر نیز افزایش داشته است. اعدام‌ها، زندان‌ها و قطع عضو نیز نتوانسته است جلوی افزایش بزهکاری‌ها را بگیرد. شکاف جنسیتی در زمینه آموزش در ایران نزدیک به یک، و به معنی برابری کامل است. بیش از ۶۰ درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها زنان هستند. با این وجود نابرابری جنسیتی در زمینه آموزش در مؤلفه‌هایی مثل ایجاد سهمیه‌بندی جنسیتی، منع و محدودسازی زنان برای شرکت در برخی از رشته‌های دانشگاهی خودنمایی می‌کند. مبنای نظام آموزشی دولت جمهوری اسلامی ایران، ترویج و تحکیم نابرابری‌های جنسیتی است که همراه با فرهنگ سنتی جامعه، دست در دست هم تبعیضات گوناگونی را بردختران و زنان روا می‌دارند. نهادهای آموزشی، برای دختران و پسران غالبا جداگانه و به طور تبعیض‌آمیز برنامه‌ریزی می‌کنند، دروس و رشته‌های درسی کنترل می‌شوند تا خواسته‌های ایدئولوژیک و مردسالارانه این نهادها تأمین شوند وبه هیچ وجه دروسی که دیدگاه‌ها و تجربه‌های زنان را دربرداشته باشند، وجود ندارند. اصل سی قانون اساسی هر گونه خصوصی‌سازی آموزش و پرورش را ممنوع دانسته است اما مجلس جمهوری اسلامی ایران قانون بر خلاف قانون تصویب می‌کند و این نشانه بزرگی بر ملی و مردمی نبودن مجلس است. همگان می‌دانند که بسیاری از دانش‌آموزان به خاطر نداشتن شهریه در مدارس خصوصی و حتی مدارس به اصطلاح دولتی، تحقیر می‌شوند ترک تحصیل می‌کنند یا عقده‌ای می‌شوند. پرسش این است که چه کسی یا چه کسانی باید پاسخگوی انحرافاتی باشند که ریشه در این تحقیر‌ها توهین‌ها و عقده‌های دوران کودکی نوجوانی و جوانی دارد. آیا آموزش و پرورش به استاندارد بودن میز، کلاس، تخته سیاه، نور، فضای ورزشی، آزمایشگاه، کتابخانه و سایر امور آموزشی و پرورشی در مدارس آزاد و غیردولتی توجه می‌کند یا مردم را در این باره آگاه می‌نماید؟ مدرسه، خانه دوم است. این جمله کوتاه به روشنی مؤید جایگاه نهادی است که وظیفه دارد در فضایی آرام و صمیمی، مهارت‌های آموزشی و پرورشی را در چارچوب برنامه‌هایی مدون، به کودکان و نوجوانان بیاموزد تا با آموخته‌ها و اندوخته‌های کافی، نقش مفید و ثمربخشی در جامعه خود ایفا کنند. معلمان ایران همواره دغدغه تعلیم و تربیت کشور را به دوش داشته‌اند. بر کسی پوشیده نیست در کشور ما این قشر زحمتکش با معضلات شغلی و معیشتی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند. تهدید، تحقیر، ارعاب، آزار، سرکوب، چماق، بازداشت انفرادی و عمومی، زندان‌های طولانی مدت، اخراج، انفصال از خدمت به طور گسترده در شهر‌ها و حتی روستا‌های دور افتاده و حتی اعدام از جمله رفتارهایی بوده است که تا کنون حکومت جمهوری اسلامی در حق این قشر تأثیرگذار، آگاه، فرهیخته و شریف روا داشته است. کشاندن دانش‌آموزان به پای سخنرانی‌های افراد حکومت، استفاده از معلمان به عنوان برگزار کنندگان انتخابات فرمایشی، تعطیلی مدارس به خاطر انتخابات فرمایشی، تأمین کسری بودجه حکومت از جیب خانواده دانش‌آموزان و کشاندن کودکان معصوم به خیابان‌ها برای نمایش قدرت سیاسی حکومت، انتخاب وزیران نالایق و گوش به فرمان برای آموزش و پرورش تنها بخشی از خیانت دولتمردان به تعلیم و تربیت این آب و خاک است.

بخش۳ : آقای سیاوش نوروزی سخنرانی خود را با موضوع سرنوشت جوانان و دانشجویان در انقلاب فرهنگی ۱۴۰۱، ایراد کردند: بر اساس تحقیقات کمپین حقوق بشر ایران، از آغاز اعتراضات ضدحکومتی در ماه شهریور در ایران دست‌کم ۵۷۴ دانشجو توسط نیروهای پلیس و امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شده‌اند. این نهاد حقوق بشری می‌گوید رقم واقعی بسیار بیش از این است. به‌رغم تلاش‌های مداوم مقامات ایران برای مسدود کردن و ممانعت از دسترسی رسانه‌ها و محققان مستقل به کشور و تماس با منابع مطلع، شواهد حاکی از شمار بسیار بالای بازداشت‌شدگان است. سوقصد به جان زندانیان، تجاوز جنسی به زندانیان، این مورد یکی از بارزترین و دردناک‌ترین نوع شکنجه برای جوانانی هست که بازداشت شده‌اند. دختر و پسر فرقی ندارد اما آمار تجاوزشدگان دختر در زندان‌ها پس از بازداشت بیشتر است. بسیاری پس از این شکنجه‌ها کشته شدند و توسط نیروهای جمهوری اسلامی، رحم آن‌ها از بدن خارج شده و جنازه را تحویل خانواده دادند. در خیلی از کشته‌شدگان دختر شاهد بودیم که از شدت تجاوز شدید به آن‌ها باعث مشکلات داخلی شدند و در نهایت جان خودشان را از دست دادند. حتی ازدواج با همسر زندانیان با قول آزادی همسر وی: برخی از بازجوها و شکنجه‌گران حکومت جمهوری اسلامی، با تهدید و در همان زندان، همسر این جوانان بازداشت شده را از آنان جدا می‌کردند و بعدها به عقد خود درمی‌آوردند. شلاق و تحقیر: برخی از بازجوها مانند هادی غفاری، روی پشت دختران حتی ۱۴ – ۱۵ ساله می‌نشینند و آن‌ها را مجبور می‌کنند که راهش ببرند و صدای حیوان درآوردند. در زندان قرچک ورامین یا حتی زندان اوین، و بعد از مجبور کردن دختران به این حرکت، آن‌ها را شلاق می‌زنند. کشته شدن در زیر شکنجه شدید: مواردی را دیدیم که از شدت شکنجه، بدن آن‌ها کاملاً کبود و سیاه بوده و در نهایت دلیلی که نیروهای شکنجه گربرای مرگ این زندانی ارائه دادند، خود زنی و خودکشی بوده است. اعترافات اجباری: شمار چشمگیری از زندانیان اخیر هم، با تهدید و شکنجه، به اعترافات در صداوسیمای رژیم جمهوری اسلامی ناگزیر شده‌اند. نهادهای امنیتی و اطلاعاتی با کمک صداوسیما به ضبط و پخش اعترافات اجباری مبادرت می‌کنند. منتقدین می‌گویند که از این اعتراف‌ها اغلب در دادگاه‌ها به عنوان مدرک بهره برده می‌شود. شیوه قتل کشته‌شدگان این اعتراضات اخیر که ۹۵ درصد را جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله، شامل می‌شود به طریق‌های زیر است. ۱- تیراندازی مکرر با سلاح ساچمه‌ای از فاصله نزدیک و به ارگان‌های حیاتی بدن مانند سر و قفسه سینه ۲-تیراندازی با سلاح‌های دوربرد و دقیق‌زن مانند اسنایپر به ارگان‌های حیاتی ۳- ضرب‌وشتم یا شکنجه در زندان که شامل ضربات مرگ‌بار باتوم به سر که منجر به شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی می‌شود یا شکنجه‌های غیرانسانی برای زندانیان. دانشجویان ایرانی نماد امید و آینده کشور هستند و جمهوری اسلامی در تلاش است تا آن‌ها را وادار به تسلیم کند. اما می‌بینیم که جوانان کشور ما، شجاعانه در میدان‌ها از آینده و حق خودشون دفاع می‌کنند و به هر قیمتی می‌جنگند. دانشجویان شجاع علی‌رغم ضرب‌وشتم، دستگیری و آزارهای خشونت‌آمیز در زمان بازداشت، مشعل قیام ایران را در دست حفظ کرده‌اند. دولت‌ها و مجامع دانشگاهی در سراسر جهان باید با صدای بلند جنایات جمهوری اسلامی علیه دانشجویان را محکوم کنند. دانشجویان پس از بازداشت با اتفاقات ضدحقوق انسانی روبه‌رو‌ می‌شوند از جمله شکنجه‌های سخت و سنگین، شکنجه‌های روانی بسیار وحشتناک، ناخن‌کشی، تعرض جنسی شدید به طوری که فرد مورد تجاوز، در نهایت باید به بیمارستان منتقل شود. امتناع از درمان پزشکی، خوراندن داروهای مضر با دوزهای بالا برای بازداشت‌شدگان و بارزترین و بدترین نوع شکنجه که در این روزها شاهد هستیم، تعرض جنسی و ناپدیدی دانشجویان هست. داستان تلخ نیکا و در پی آن بسیاری دیگر از ‌دختران، شبیه نیکا، به سرنوشت بسیار تلخی دچار شدند. یک زن کرد ایرانی پس از آزادی گفته است: که در حین بازداشت هم شاهد خشونت جنسی بوده و هم خود متحمل خشونت جنسی شده است: در بازداشتگاه افرادی می‌آمدند و دخترهای خوش چهره‌تر را با خود به اتاقی می‌بردند. ما‌همه می‌دانستیم به انگیزه تجاوز این افراد را با خود می‌برند و بعد از آن اتفاق به شهرهای دیگر منتقل می‌کردند. او می‌افزاید: کاری با آن‌ها می‌کنند که آن‌ها از صحبت کردن در مورد این چیزها وحشت می‌کنند و این زخم همیشه بر تن این دختران می‌ماند. مواردی دیدیم که حتی خودکشی کرده‌اند. خانم سها مرتضایی هم بودند، که در حین انتقال به زندان اوین، مورد ضرب‌وشتم و تعرض جنسی وخیمی قرار گرفت. شورای انجمن‌های دانشجویان دانشگاه‌ها در ۶ آذرماه گزارش داد: مأموران انتظامی دست راست سها را به بالای یک صندلی و پای راست او را به بالای صندلی دیگر بستند و در حالی که معلق بود، توسط یک زن نیروی انتظامی مورد ضرب‌وشتم و آزار جنسی قرار گرفت. این گزارش می‌افزاید: وقتی او شکایت کرد، با مشت به پا و شکم او کوبیدند. سها از زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شده است، اما مسئولان قرچک در ابتدا به دلیل کبودی‌های مشهود بر بدنش در اثر ضرب‌وشتم در حین دستگیری حاضر به پذیرش او نشدند. زندان زنان قرچک واقع در شهرستان قرچک در استان تهران به دلیل شرایط غیرانسانی نگهداری زندانیان شهرت دارد. این اتفاق برای هر کدام از دانشجویان و جوانان شجاع کشورمون، پس از بازداشت، به گونه‌های مختلفی رخ می‌دهد. در مورد افراد ربوده شده هم بر اساس گزارشاتی که به دست آمده، افراد بعد از ربوده شدن و بازداشت شدن، در مدت زمانی که به خانواده آن‌ها خبری نمی‌دهند و خانواده در نگرانی، همه جا دنبال فرزندانشون هستند، در همان فاصله زمانی، بدترین نوع شکنجه را تحمل می‌کنند. به طوری که بسیاری از آن‌ها بعد از سپری کردن این دوران، جنازه این جوان‌ها را به خانواده‌هاشون تحویل می‌دهند. بر اساس گزارشاتی که منتشر شده بعضی از جوانان بازداشت شده مخصوصاً دختران، پس از ربوده شدن و بی‌خبری خانواده وی، هیچ اطلاعی از آن‌ها به دست نمی‌آید تا مدت زمان طولانی، که جسد آن‌ها از رودخانه‌ها و سدها بیرون کشیده می‌شود. در چند روز گذشته اجساد پنج نفر در سد قشلاق یا همان وحدت در سنندج کشف شده است. گفته می‌شود که این افراد از زمان اعتراضات اواخر آبان ماه مفقود بوده‌اند. همچنین گزارش‌ها حاکیست که دریاچه زریبار مریوان جسد یک نفر پیدا شده است. مقام‌های ایرانی هنوز درباره این گزارش‌ها اظهار نظر نکرده‌اند. گفته می‌شود پس از پیدا کردن جسد این جوانان با آثار شکنجه و کبودی روبه‌رو شدند. دنیا فرهادی هم که در روزهای اخیر خبرش را شنیدیم، دانشجوی معماری دانشگاه آزاد اهواز، از شامگاه ۱۶ آذر ناپدید یا بهتره بگوییم ربوده شده بود. بنا بر اعلام نزدیکان دنیا فرهادی، دانشجوی اهوازی، جسد او یک هفته پس از ناپدید شدن، در رودخانه کارون پیدا شده است. یک دسته از جوانان بازداشت شده نیز هستند که در زندان به اتهامات ناحق محکوم به اعدام و محاربه می‌شوند. مجیدرضا رهنورد بود که به هم‌بندی خود در زندان گفته بود، این حکم را به خاطر ترساندن، به من داده‌اند وگرنه من کاری نکردم و تا لحظات آخر که برای اعدام قدم می‌گذاشت باور نمی‌کرد. پرونده‌سازی در بازداشت شامل اتهاماتی از جمله محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد و جرح عمدی شاکی با چاقو، همچنین اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، آتش زدن موتورسیکلت، کشتن بسیجی‌ها و بر هم زدن نظم عمومی، افساد فی الارض و اتهامات ساختگی دیگری می‌باشد که بر اساس این اتهامات جوانان بازداشت شده، احکام و حکم اعدام می‌گیرند. دراین رابطه، سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای که در روز ۱۱ آذر قبل از اعدام مجیدرضا رهنورد، منتشر کرد، نام ۲۸ نفر از بازداشت‌شدگان در خطر اعدام را آورد. این افراد عبارتند از: سهند نورمحمدزاده، ماهان صدارت مدنی، منوچهر مهمان‌نواز، محمد روغنی، محمد قبادلو، ابوالفضل مهری، حسین حاجیلو، محسن رضازاده قراقلو، سامان سیدی (یاسین)، فرزانه قره‌حسنلو، حمید قره‌حسنلو، امین محمد (مهدی) شکراللهی، امیرمحمد (مهدی) جعفری، آرین فرزام‌نیا، محمدمهدی کرمی، سید محمد حسینی، رضا آریا، مهدی محمدی، شایان چرانی، محمدامین اخلاقی، رضا شاکرزواردهی، جواد زرگران، بهراد علی‌کناری، علی معظمی گودرزی، اکبر غفاری، مجیدرضا رهنورد، توماج صالحی و ابراهیم ریگی. نکته تامل برانگیز این است که نام محسن شکاری، اولین بازداشت ‌شده اعتراضات جاری که اعدام شد، در این لیست وجود ندارد و اگرچه نام مجیدرضا رهنورد در لیست فوق آمده اما در روزهای منتهی به اعدام وی، معترضان دیگری همچون سهند نورمحمدی، ماهان صدرات و علی معظمی گودرزی به عنوان گزینه‌های بعدی اعدام به دست جمهوری اسلامی توسط کنشگران و نهادهای حقوق بشری مطرح می‌شدند.

بخش۴: بحث آزاد با موضوع حق محاکمه ( احکام اعدام برای معترضین ) آغاز گردید: درابتدا خانم سمانه بیرجندی گفت: چرا احکام محاربه مرتبط با رخدادهای اخیر با این سرعت اجرا می‌شوند؟ این پرسش مهم‌ترین ابهامی است که پس از اعدام روز چهارشنبه محسن شکاری جوان ۲۳ ساله ایرانی در فضای عمومی و شبکه‌های اجتماعی مطرح شده است. بسیاری از کاربران شامل مردم عادی، قضات، وکلا، تحلیلگران و… با طرح این پرسش که این همه عجله برای اجرای احکام محاربه چیست؟ پای پرونده‌های قدیمی مانند ترور سعید حجاریان (سال ۷۸)، اسیدپاشی اصفهان (سال ۹۳)، قتل‌های محفلی کرمان (سال ۸۱)، حمله مسلحانه یکی از مداحان معروف با اسلحه به یک زوج جوان (سال ۹۲)، بابک زنجانی و… را به میانه این منازعه باز کرده‌اند. با توجه به اینکه فاصله بین دستگیری محسن شکاری (۳ مهرماه ۱۴۰۱) تا اعدام او (۱۶ آذر ۱۴۰۱) کمتر از ۷۶ روز است، برخی این پرسش را مطرح می‌کنند چرا روند بررسی بسیاری از پرونده‌های قضایی که اثراتی به مراتب عمیق‌تر از پرونده شکاری داشتند، دهه‌ها و سال‌ها به طول انجامیده است؟ اعتماد در این گزارش تاریخی، این موارد را دوباره مورد بررسی قرار داده است. یکی از مهم‌ترین پرونده‌های ترور مسلحانه سیاسی ایران طی دهه‌های اخیر، ماجرای ترور سعید حجاریان توسط سعید عسگر در ۲۲ اسفندماه ۷۸ است. سعید عسگر که در زمان ترور حجاریان ۱۹ سال داشت، فردی است که عضو سابق شورای شهر تهران را با اسلحه ماکاروف و از ناحیه صورت مورد شلیک مستقیم گلوله قرار داد. اما دادگاه نه تنها حکم محاربه برای سعید عسگر صادر نکرد، بلکه کمتر از یک‌سال حکم ۱۵ ساله زندان او هم شکست و با عفو از زندان خارج شد. ماجرای این ترور هر چند کمتر از یک‌ سال برای عسگر به پایان رسید، اما سعید حجاریان به عنوان قربانی این حرکت خشونت‌بار، بیش از ۲۳ سال است که بار سنگین معلولیت ناشی از این ترور کور را به دوش می‌کشد. آقای سعید پورمند در ادامه گفت: ما قشر خاکستری نداریم. این قشر منفعت‌طلب هستند و منتظرند همه چیز تغییر کند و به آن سمت سوق پیدا کنند. هرشخص در این مدت تکلیف خودش را مشخص کرده و یا با مردم است یا در دسته منفعت‌طلب‌ها. در ادامه جناب سامانی گفت: ما تنها می‌توانیم آگاهی‌رسانی کنیم. ما نمی‌توانیم به این راحتی بیرون بیاییم و از دور نمی‌توانیم قشر خاکستری را قضاوت کنیم. بسیاری از جوانانی که به خیابان می‌آیند بدون اطلاع خانواده بیرون می‌آیند. این انقلاب تلفات زیادی خواهد داشت چون مسئولین هیچ کدام کنار نمی‌کشند. آقای اسد اکبری همچنان ادامه داد: قشر خاکستری منتظر مرگ تک تک جوانان ما هستند و اگر بگوییم این‌ها می‌ترسند، هر روز بسیاری از نیکاها در خیابان کشته می‌شوند. منشور حقوق بشر را کوروش ایرانی به دنیا تقدیم کرد و الان تمام دنیا پیرو منشور کوروش هستند غیر از ایران. این قشر خاکستری به تک تک خون جوانان ما که به ناحق ریخته می‌شود مدیون هستند.

در پایان جلسه مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران منشی جلسه: آقای سیاوش نوروزی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان سعید پورمند، احسان احمدی‌خواه، ادمین‌ها: ستاره دژم و احسان احمدی‌خواه و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند، ختم جلسه را در ساعت ۱۷:۴۱ اعلام نمودند.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه آسیا و شرق اروپا ۲۲ دسامبر۲۰۲۲

محمد گلستان‌جو

جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه آسیا و شرق اروپا در روز پنج شنبه به تاریخ ۲۲دسامبر۲۰۲۲ مصادف با یکم دی ماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۸ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و پخش مستقیم از تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای امیررضا ولی‌زاده ضمن خوش آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: آقای اصغر خدابنده سخنرانی خود با موضوع بررسی هدف ۶ از سند ۲۰۳۰ یونسکو: (احیاء تالاب‌ها و رودخانه‌ها و منابع آبی) ارائه نمودند: این سند مقدمه‌ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان موظف هستند که تا سال ۲۰۳۰، به فقر، گرسنگی، خشونت، فساد، قاچاق و … پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، مدیریت پایدار منابع طبیعی، گسترش بهداشت، تأمین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی، حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، مردم‌سالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی، توسعه آموزش‌های عمومی و فنی و حرفه‌ای، ترویج تفاهم، اشتغال‌زایی، و نظایر این‌ها حرکت کنند. سپس بر لزوم تلاش همه دولت‌ها برای رسیدن به اهداف توسعه‌ای ۲۰۳۰ تأکید شده است. بعد از آن ۱۷ هدف اصلی سند ۲۰۳۰، بیان شده‌اند که عبارتند از: ۱. پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا؛ ۲. پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار؛ ۳. تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین؛ ۴. تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت‌های یادگیری مادام‌العمر برای همه؛ ۵. دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمندسازی تمام زنان و دختران؛ ۶. تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه؛ ۷. تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه؛ ۸. ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه؛ ۹. ایجاد زیرساخت انعطاف‌پذیر، ترویج صنعتی‌سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری؛ ۱۰. کاهش نابرابری در درون و میان کشورها؛ ۱۱. تبدیل شهرها و سکونتگاه‌های انسانی به مکان‌های همه شمول، مقاوم و پایدار؛ ۱۲. تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار؛ ۱۳. اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن؛ ۱۴. حفظ و استفاده پایدار از اقیانوس‌ها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار؛ ۱۵. حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم‌های زمینی، مدیریت پایدار جنگل‌ها، مبارزه با بیابان‌زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی؛۱۶. ترویج جوامع صلح‌طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای مؤثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح؛ ۱۷. تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار. هدف ششم: تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه: ۱. دسترسی همگانی به آب آشامیدنی؛ ۲. دستیابی به بهداشت کافی و پایان دادن به انجام قضای حاجت در ملاء عام و بذل توجه خاص به نیازهای زنان و دختران و افراد آسیب‌پذیر؛ ۳. ریشه‌کنی تخلیه زباله در منابع آبی؛ ۴. احیاء تالاب‌ها و رودخانه‌ها و منابع آبی؛ ۵. همکاری‌های بین‌المللی در حوزه آب مانند تصفیه و شوری زدایی. اصل چهل و پنجم قانون اساسی: انفال و ثروت‌های عمومی از قبیل زمین‌های موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و سایر آب‌های عمومی، کوه‌ها، دره‌ها‏، جنگل‌ها، نیزارها، بیشه‌های طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‌المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد می‌شود در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید. تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین می‌کند. اصل پنجاهم قانون اساسی: جمهوری اسلامی حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیات رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌گردد. از این رو فعالیت‌های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند ممنوع است. ماده ۴ قانون حفاظت، احیاء و مدیریت تالاب‌های کشور مصوب سال۱۳۹۷. ماده۴: وزارت نیرو به منظور تأمین نیاز آبی محیط زیستی تالاب‌ها که توسط ستاد اعلام می‌شود، میزان سهم تالاب از ظرفیت آبی حوضه آبریز را با کمیت و کیفیت مناسب و متناسب با شرایط اقلیمی مختلف، با توزیع زمانی معین و در اولویت دوم پس از تأمین آب شرب تخصیص می‌دهد که با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط و نظارت سازمان تأمین می‌شود. ماده‌های مربوط به موضوع سخنرانی قانون حفاظت و به‌سازی محیط زیست مصوبه ۲۸/۳/۱۳۵۳و اصلاحیه ۲۴/۸/۱۳۷۱. ماده ۱: حفاظت‌ و بهبود و بهسازی‌ محیط ‌زیست‌ و پیش‌گیری‌ و ممانعت‌ از هر نوع‌ آلودگی‌ و هر اقدام‌ مخربی‌ که‌ موجب‌ برهم‌ خوردن‌ تعادل‌ و تناسب‌ محیط ‌زیست‌ می‌شود، همچنین‌ کلیه‌ امور مربوط‌ به‌ جانوران‌ وحشی‌ و آبزیان‌ آب‌های‌ داخلی‌ از وظایف‌ سازمان‌ حفاظت‌ محیط زیست‌ است. سازمان‌ حفاظت‌ محیط ‌زیست‌ که‌ در این‌ قانون‌ سازمان‌ نامیده‌ می‌شود وابسته‌ به‌ ریاست‌ جمهوری‌ و دارای‌ شخصیت‌ حقوقی‌ و استقلال‌ مالی‌ است‌ و زیر نظر شورای عالی‌ حفاظت‌ محیط زیست‌ انجام‌ وظیفه‌ می‌کند. تبصره‌: شرکت‌ سهامی‌ شیلات‌ ایران‌ و شرکت‌ سهامی‌ شیلات‌ جنوب‌ به‌ موجب‌ قوانین‌ و مقررات‌ مربوط‌ به‌ خود عمل‌ خواهند کرد. ماده۲: ریاست‌ شورای عالی‌ حفاظت‌ محیط ‌زیست‌ با رئیس‌ جمهور است‌ و اعضای‌ آن‌ عبارتند از: وزرای‌ کشاورزی‌، کشور، صنایع‌، مسکن‌ و شهرسازی‌، جهاد سازندگی‌، بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشکی‌، رئیس‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌ رئیس‌ سازمان‌ حفاظت‌ محیط ‌زیست‌ و چهار نفر از اشخاص‌ یا مقامات‌ ذی‌صلاح‌ که‌ بنا به‌ پیشنهاد رئیس‌ سازمان‌ حفاظت‌ محیط ‌زیست‌ و تصویب‌ رئیس جمهور برای‌ مدت‌ سه‌ سال‌ منصوب‌ می‌شوند. تبصره‌: در موارد لزوم‌ بر حسب‌ مورد به‌ پیشنهاد رئیس‌ سازمان‌ حفاظت‌ محیط زیست‌ و تصویب‌ رئیس‌ جمهور از سایر وزرا برای‌ حضور در جلسات‌ شورای عالی‌ دعوت‌ به عمل‌ می‌آید. وزرایی‌ که‌ بدین‌ نحو به‌ جلسات‌ دعوت‌ می‌شوند در تصمیم‌گیری شورا حق‌ رأی‌ دارند. ماده‌ ۵: رئیس‌ سازمان‌ حفاظت‌ محیط زیست‌ توسط‌ رئیس‌ جمهور انتخاب‌ و سمت‌ دبیر شورای عالی‌ حفاظت‌ محیط زیست‌ را نیز بر عهده‌ دارد. ماده‌۷: هر گاه‌ اجرای‌ هر یک‌ از طرح‌های‌ عمرانی‌ و یا بهره‌برداری‌ از آنها به‌ تشخیص‌ سازمان‌ با قانون‌ و مقررات‌ مربوط‌ به‌ حفاظت‌ محیط زیست‌ مغایرت‌ داشته‌ باشد سازمان‌، مورد را به‌ وزارتخانه‌ یا مؤسسه‌ مربوط‌ اعلام‌ خواهد نمود تا با همکاری‌ سازمان‌های‌ ذی‌ربط‌ به‌ منظور رفع‌ مشکل‌ در طرح‌ مزبور تجدید نظر به عمل‌ آید. در صورت‌ وجود اختلاف‌ نظر طبق‌ تصمیم‌ رئیس‌ جمهور عمل‌ خواهد شد. ماده‌ ۹: اقدام‌ به‌ هر عملی‌ که‌ موجبات‌ آلودگی‌ محیط ‌زیست‌ را فراهم‌ نماید ممنوع‌ است‌. منظور از آلوده‌ ساختن‌ محیط ‌زیست‌ عبارتست‌ از پخش‌ یا آمیختن‌ مواد خارجی‌ به‌ آب‌ یا هوا یا خاک یا زمین‌ به‌ میزانی‌ که‌ کیفیت‌ فیزیکی‌ یا شیمیایی‌ یا بیولوژیک‌ آن‌ را به‌ طوری‌که‌ زیان‌ آور به‌ حال‌ انسان‌ یا سایر موجودات‌ زنده‌ و یا گیاهان‌ و یا آثار و ابنیه‌ باشد تغییر دهد. تبصره‌: استعمال‌ سموم‌ به‌ منظور مبارزه‌ با آفات‌ نباتی‌ و جانوران‌ و حشرات‌ موذی‌ با رعایت‌ قوانین‌ و مقررات‌ وزارت‌ کشاورزی‌ و منابع طبیعی مشمول‌ این‌ ماده‌ نخواهد بود ولی‌ در صورتی‌که‌ استفاده‌ از سموم‌ برای‌ مقاصد بالا مغایر با بهسازی‌ محیط زیست‌ باشد سازمان‌ ضرورت‌ تجدید نظر در مقررات‌ مربوط‌ و جایگزینی‌ مواد و طرق‌ دیگری‌ را برای‌ دفع‌ آفات‌ توصیه‌ خواهد نمود. ماده‌ ۱۱: سازمان‌ با توجه‌ به‌ مقررات‌ و ضوابط‌ مندرج‌ در آیین‌نامه‌های‌ مذکور در ماده‌ ۱۰ کارخانجات‌ و کارگاه‌هایی‌ که‌ موجبات‌ آلودگی‌ محیط‌ زیست‌ را فراهم‌ می‌نمایند مشخص‌ و مراتب‌ را کتبا با ذکر دلایل‌ بر حسب‌ مورد به‌ صاحبان‌ یا مسئولان‌ آن‌ها اخطار می‌نماید که‌ ظرف‌ مدت‌ معینی‌ نسبت‌ به‌ رفع‌ موجبات‌ آلودگی‌ مبادرت‌ یا از کار و فعالیت‌ خوداری‌ کنند. در صورتی‌که‌ در مهلت‌ مقرر اقدام‌ ننماید به‌ دستور سازمان‌ از کار و فعالیت آن‌ها ممانعت‌ به‌ عمل‌ خواهد آمد. تبصره‌: رئیس‌ سازمان‌ می‌تواند در مورد منابع‌ و عواملی‌ که‌ خطرات‌ فوری‌ در برداشته‌ باشند بدون‌ اخطار قبلی‌ دستور ممانعت‌ از ادامه‌ کار و فعالیت‌ آن‌ها را بدهد. تالاب و ارزش‌های آن تالاب محیطی است که آب عامل اصلی تشکیل دهنده محیط زیست جانوری و گیاهی آن باشد. تالاب‌های معمولاً زمانی شکل می‌گیرند که پهنه آب درسطح زمین یا در نزدیکی سطح باشد. به عبارت دیگر آب کم عمقی پهنه‌ای از زمین را پوشانده باشد. تعاریف و تعابیر مختلفی از اصطلاح تالاب در جهان رایج شده است، متداول‌ترین آن‌ها تعریفی است که کنوانسیون جهانی حفاظت از تالاب‌های به شرح زیر عنوان نموده است مناطقی پوشیده از مرداب، باتلاق، لجن‌زار یا آبگیرهای طبیعی و مصنوعی اعم از دائمی یا موقت که در آن آب‌های شور یا شیرین به صورت راکد یا جاری یافت می‌شود، از جمله شامل آبگیرهای دریایی که عمق آنها در پائین‌ترین حد جزر از شش متر تجاوز نکند. در سال ۱۹۷۱ کنواسیون رامسر در ایران تشکیل و تالاب‌های با اهمیت در دنیا به ثبت رسید تا جهت حفاظت مشمول این کنواسیون گردد که در همان سال از ایران از ۸۴ تالاب ایران ۳۳ تالاب در قالب ۲۲ عنوان به ثبت رسید. در حال حاضر طبق آخرین تغییرات این کنواسیون در ۷ نوامبر ۱۷/۲/۲۰۲۲ کشور عضو و ۲۴۷۱ تالاب به مساحت ۲۵۶۱۹۲۳۵۶ هکتار در این میان کشور کانادا با ۳۷ عنوان تالاب به مساحت ۱۳۰۸۶۷۶۷ هکتار و انگلستان با ۱۷۵ عنوان تالاب به مساحت ۱۲۸۳۰۴۰ هکتار از نظر تعداد و مساحت بیشترین هستند و کشور ایران از ۱۰۵ تالاب ۲۵ عنوان و ۴۵ تالاب به مساحت ۱۴۸۸۷۸۱ هکتار به ثبت رسیده است. ۱. تالاب هامون ‌پوزک در استان سیستان و بلوچستان، ۲. هامون صابری و هیرمند در استان سیستان و بلوچستان، ۳. خلیج گواتر و هور باهو در استان سیستان و بلوچستان، ۴. جزیره شیدور در هرمزگان، ۵. تالاب خورخوران در هرمزگان، ۶. دلتای رود گز و رود حرا در هرمزگان، ۷. دلتای رود شور و شیرین میناب در هرمزگان، ۸. تالاب‌های نیریز و کمجان در فارس، ۹. تالاب ‌پریشان و دشت ارژن در فارس، ۱۱. تالاب شادگان، خورالامیه و خور موسی در خوزستان، ۱۲. تالاب چغاخور در چهارمحال بختیاری، ۱۳. تالاب گاوخونی و تالاب‌های ‌پایین دست زاینده‌رود در اصفهان، ۱۴. تالاب زریوار در کردستان، ۱۵. تالاب گمیشان در گلستان، ۱۶. مجموعه آلاگل، آلماگل و آجی‌گل در گلستان، ۱۷. آبندان‌های فریدون کنار، ازباران و سرخه‌رود در مازندران، ۱۸. شبه جزیره میان‌کاله، خلیج گرگان و آبندان لپوزاغمرز ‌در گلستان، ۱۹. پارک ملی بوجاق در گیلان، ۲۰. تالاب انزلی در گیلان، ۲۱. تالاب امیرکلایه در گیلان، ۲۲. دریاچه قوریگل در آذربایجان شرقی، ۲۳. تالاب کانی برازان در آذربایجان غربی، ۲۴. دریاچه قوپی در آذربایجان غربی، ۲۵. تالاب‌های شورگل، یادگارلو و درگه‌سنگی در آذربایجان غربی، ۲۶. دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی، ۲۷. تالاب‌های بزرگ و حائز اهمیت کشور جزو کنوانسیون رامسر و سایت‌های ایران به شمار می‌روند. در حال حاضر پهنه‌ای به وسعت ۶۸۰ هزار هکتار از مجموع تالاب‌های مهم (هامون صابری و هیرمند، هامون پوزک، شادگان، گاوخونی، بختگان: طشک، دریاچه ارومیه، مجموعه آلاگل گلستان، ارژن فارس، مجموعه یادگارلو آذربایجان غربی و تالاب گاوخونی) گرد و غبار تولید می‌کنند. این کارشناس ارشد منابع آب اضافه می‌کند: علاوه بر موارد ذکر شده تالاب‌های دیگری هم در حال حاضر در کشور از مرحله بحرانی عبور کردند، که شامل: تالاب جازموریان با وسعت ۸۷ هزار و ۲۰۰ هکتار به عنوان بزرگترین عرصه تالابی تولید گردوغبار کشور است، تالاب هورالعظیم، میقان در استان مرکزی، صالحیه استان قزوین و مهارلو و پریشان در استان فارس شرایط تولید گرد و غبار را دارند و در کنوانسیون رامسر هم سایت‌های بحرانی شادگان، بختگان، طشک، هامون‌ها، انزلی، مجموعه یادگارلو آذربایجان غربی در لیست سیاه تحت عنوان لیست مونترو قرار گرفتند. (سایت ایرنا) رودخانه‌ها: در ایران حدود ۸۵ رودخانه مهم وجود دارد. رودهای ایران که به حوضه آبریز دریای کاسپین می‌ریزند. رودهایی که در خط ساحلی ایران به دریای کاسپین می‌ریزند، از ارتفاعات شمال البرز مانند ارس، سفیدرود، چالوس، هراز، سه هزار، بابل، تلار، تجن، گرگان، اترک، قره‌سو و نکا سرچشمه می‌گیرند. رود ارس ۹۵۰ کیلومتر را در ایران طی می‌کند و سپس به دریای کاسپین می‌ریزد. این رود همچنین بسیاری از مناطق ایران مانند دشت مغان در شمال غربی ایران را آبیاری می‌کند. سفیدرود ۶۰۰ تا ۷۸۰ کیلومتر از سرچشمه خود یعنی کوه‌های کردستان را می‌پیماید. دشت گیلان به دلیل وجود سفید روز منطقه‌ای حاصل‌خیز به حساب می‌آید. در این رودخانه ماهی پرورش داده می‌شود. رودخانه چالوس یکی دیگر رودخانه‌های مهم در شمال ایران برای پرورش ماهی است. هراز رودی ۱۵۰ کیلومتری است که دشتی بزرگ در استان مازندران را آبیاری می‌کند و سپس به دریای کاسپین می‌ریزد. ماهی قزل‌آلا مهم‌ترین ماهی در این رودخانه است. رود سه هزار دشت تنکابن را آبیاری می‌کند. رود بابل یکی از رودهای ایران است که برای تخم‌ریزی و پرورش ماهی بسیار مناسب می‌باشد. رود تلار ۱۵۰ کیلومتر طول دارد و دشتی به نام شیرگاه در استان مازندران را آبیاری می‌کند. تجن رودی ۱۲۰ کیلومتری است که از ساری، مرکز استان مازندران، می‌گذرد و ضمن فرو ریختن به دریا، سواحل آن‌ را حیات می‌بخشد. گرگان تقریباً ۳۰۰ کیلومتر طول دارد و دشت گرگان را آبیاری می‌کند و سپس به حوضه آب‌گیر خود می‌ریزد. رود اترک ۵۰۰ کیلومتر طول دارد و همیشه به خلیج حسین قلی در استان مازندران نمی‌ریزد زیرا گاهی آب کافی را از رودخانه‌های دیگر دریافت نمی‌کند. رود قره‌سو ۸۰ کیلومتر طول دارد و از شرق گرگان سرچشمه می‌گیرد. رود نکا حدود ۱۰۰ کیلومتر طول دارد که از سوادکوه در گرگان سرچشمه می‌گیرد. رودهای ایران که به حوضه‌های آبریز خلیج فارس و دریای عمان می‌ریزند: زاگرس منبع و سرچشمه اصلی رودهایی است که به حوضه‌‌های آبریز خلیج فارس و دریای عمان می‌ریزند. در میان تمامی این رودخانه‌ها، مهم‌ترین رود‌ها اروندرود، گاماسب، کارون، جراحی، زهره، دالکی، مند، شور، میناب، مهران و نابند می‌باشند. اروندرود از به هم پیوستن دو رودخانه دجله و فرات در عراق شکل گرفته است. عرض این رودخانه ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متر است و بیش‌ترین مقدار آب را نسبت به سایر رودخانه‌ها به خلیج فارس می‌ریزد. رود گاماسب از کوه‌های همدان سرچشمه می‌گیرد و به رود دیگری به نام سیمره در لرستان می‌پیوندد. در نهایت، نام آن به کرخه در خوزستان تغییر می‌کند و سپس به خلیج فارس می‌ریزد. کارون رودی ۸۵۰ کیلومتری است و بسیاری از مناطق غرب ایران را آبیاری می‌کند. این رود قابل کشتیرانی است و بهترین زمان برای کشتیرانی در آن از ماه آذر تا تیر می‌باشد. زاینده‌رود از انشعابات کارون است و به سمت مرکز ایران جریان می‌یابد. رود دز نیز به کارون می‌پیوندد. رودهای زال و مارون به هم می‌پیوندند و رود جراحی را شکل می‌دهند که در نهایت به کارون می‌ریزد. رود زهره از کهگیلویه در شمال استان خوزستان جریان پیدا می‌کند. رود دالکی از دشت ارژن در استان فارس سرچشمه می‌گیرد و به سمت خلیج فارس نزدیک بندرعباس جریان پیدا می‌کند. رود مند از شمال غربی شیراز جریان پیدا می‌کند و به خلیج فارس در نزدیکی بندرعباس فرو می‌ریزد. رود شور بعد از عبور از زمین‌های باتلاقی و شنی تنگه هرمز، به خلیج فارس می‌ریزد. رودان و جغین رودی به نام میناب را شکل می‌کند که به خلیج فارس در شمال تنگه هرمز فرو می‌ریزند. رودهای مهران و نابند از کوه‌های لرستان در جنوب استان فارس سرچشمه می‌گیرند و به خلیج فارس در نزدیکی بند خمیر می‌ریزند. رودهای ایران که به حوضه‌های آبریز مرکزی و جانبی می‌ریزند. ارومیه حوضه آبریز این رودها می‌باشد: زرینه‌‌رود (۲۴۰ کیلومتر طول)، تلخه‌رود (۱۶۰ کیلومتر طول)، سیمینه‌رود، صافی‌رود و چند رود کوچک دیگر، مسیله در شرق قم حوضه آبریز برای این رودها می‌باشد: جاجرود، کرج، شور و مسیله وحوض سلطان وحوض مره در شمال غربی مسیله حوضه‌های آبریز برای این رودها می‌باشند: مسیله، شور و حبله‌رود حوضه. آبریز باتلاق گاوخونی و رودخانه‌های آن: باتلاق گاوخونی در جنوب شرقی اصفهان باتلاقی ۷۰۰ کیلومتری است که با آب زاینده‌رود پر شده است. حوضه‌های آبریز مرکز فارس و رودخانه‌های آن: سه حوضه آبریز در این منطقه وجود دارد: ۱. نیریز (که با آب سرچشمه گرفته از رود کر پر شده است). ۲. مهارلو (که با آب سرچشمه گرفته از رود قره‌باغ پر شده است). ۳. پریشان (که با آب دو سرچشمه فامور و آبگینه پر شده است). حوضه آبریز هامون جازموریان و رودخانه‌های آن: هلیل‌رود و بمپور دو رودی هستند که به این دریاچه می‌ریزند. این دریاچه در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است. حوضه آبریز کویر لوت و رودخانه‌هایش:این کویر حوضه آبریزی است که بعضی رودها به درون آن می‌ریزند و بعضی از آن‌ها در آن فرونشست پیدا می‌کنند و در زمین ناپدید می‌شوند. این رودها عبارتند از:شور (رود دائمی)، شور گز، تهرود، رود پشت، نسا، ریگان، درختنگان (رود دائمی)، سیرچ، اندوجرد، جفتان، کهنوج، کشیت، پاشویه، نخل آب، آب خزان و چاه نلی. حوضه آبریز دشت کویر و رودخانه‌هایش: بسیاری از رودهای ایران که به درون این کویر (در واقع حوضه آبریز) می‌ریزند، رودهای فصلی هستند و قبل از خالی شدن در گودال به درون زمین فرو می‌روند. این رودها عبارتند از: کالیمور (به طول ۵۰۰ کیلومتر)، کالشور (به طول ۲۵۰ کیلومتر)، حبله‌رود، دامغان و موجین. حوضه آبریز سیستان و رودخانه‌های آن: فقط ۴۰ درصد از این حوضه آبریز بزرگ در ایران قرار دارد و مابقی آن در افغانستان واقع شده است. حوضه آبریز سیستان از چند دریاچه آب شیرین تشکیل شده است که دریاچاله‌هایی با مرز نامشخص می‌باشند. معروف‌ترین دریاچه‌ها در این منطقه هامون سیستان، هامون صابری و هامون پوزک می‌باشند. زمانی که باران به مقدار مناسب می‌بارد، این دریاچه‌ها حجم اصلی آب خود را از رودی به نام هیرمند می‌گیرند که از افغانستان سرچشمه می‌گیرد. این رود مسیر ۱۲۰۰ کیلومتری کوه‌ها و زمین‌های پست عبور می‌کند. دیگر رودهای کوچک در این منطقه فراه‌رود، هر رود و خاش از افغانستان و بندان و شور از ایران به هیرمند می‌ریزند. حوضه آبریز نمک‌زار و رودخانه‌های آن:این حوضه، گودالی است که در شمال هامون سیستان قرار گرفته است. نمک‌زار دریاچه‌ای کوچک است که از همه رودهایی که از غرب آن جریان دارد آب می‌گیرد. حوضه آبریز مشاکل و رودخانه‌های آن: این حوضه که در شمال هامون سیستان قرار دارد، آب خود را از رودخانه‌های مشاکل، سیمش و روتاک دریافت می‌کند. حوضه آب‌خیز قره‌ قوم و رودخانه‌های آن:این حوضه آب‌خیز در شمال شرقی ایران در کشور ترکمنستان قرار گرفته است و آب خود را از رودخانه‌های زیر دریافت می‌کند. هریرود: (که از افغانستان سرچشمه می‌گیرد، واحه سرخس را آبیاری می‌کنند و به سمت زمین شنی قره‌ قوم می‌رود) و دیگر رودها مانند کشف‌رود، جم و باخرز که از ایران سرچشمه می‌گیرند، به آن می‌پیوندند. در نتیجه، اگر چه بسیاری از رودهای ایران در این مطلب معرفی شد اما آب همیشه در ایران مسئله‌ای حیاتی بوده است. بسیاری از رودهای ایران حاوی آب شور هستند. بسیاری از آن‌ها نیز فصلی هستند. این امر موجب شده که آب شیرین قابل شرب ارزش بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر رودخانه کشکان لرستان، رودخانه پرآب چالوس که از رشته‌کوه‌های البرز جاری می‌شد، رود ارس و هیرمند که به رود وحشی معروف بود، همه و همه خشکیده‌اند و حالا تعداد استان‌های بیابانی ایران بنا به اعلام سازمان منابع طبیعی از ۱۴ استان به ۲۱ استان رسیده و حالا بسیاری از مردمان روستا‌های غرب ایران بر اثر کمبود ذخایر آب پشت سدها، آب لوله‌کشی‌شان هم قطع شده است. وضعیت مهمترین رودخانه‌های ورودی به کشور: رودخانه هیرمند با آورد تقریبی سالانه حدود ۵/۸ میلیارد مترمکعب از کوه‌های غرب کابل سرچشمه گرفته و پس از طی ۱۰۵۰کیلومتر وارد ایران می‌شود. در حال حاضر سهم ایران از آب رودخانه هیرمند حدود ۲۶مکعب در ثانیه با حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب در سال است. با توجه به اقدامات سالهای اخیر در کشور افغانستان و احداث سد بر روی این رودخانه، حجم آب ورودی از این رودخانه به داخل ایران در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است. رودخانه هریرود: هریرود رودخانه مشترک سه کشور افغانستان، ایران و ترکمنستان است. این رودخانه بین‌المللی، از ارتفاعات هندوکش در افغانستان سرچشمه می‌گیرد و پس از طی ۶۵۰ کیلومتر در نزدیکی شهرستان تایباد به مرزهای افغانستان و ایران می‌رسد. در ایران پس از پیوستن چند رودخانه فصلی به آن تا تنگه ذوالفقار که محل تلاقی مرزهای ایران، افغانستان و ترکمنستان است خط مرزی ایران و افغانستان به طول ۱۰۷ کیلومتر را تشکیل می‌دهد. هریرود در پل خاتون با کشف‌رود تلاقی و از آن به بعد تجن نامیده می‌شود. تجن که ۱۱۷کیلومتر مرز مشترک ایران و ترکمنستان را تشکیل می‌دهد پس از خرو از مرز در دشت قره قوم پخش و در حوالی شهر تجن محو می‌شود. رودخانه‌های ساری سو و قره سو:این رودخانه‌ها در غرب کشور و در مرز کشور ایران و ترکیه قرار دارند. پروتکل‌ها یی در خصوص بهره‌برداری از آب آنها بین کشور ایران و ترکیه وجود دارد، ولی همواره بر سر اجرای آن‌ها اختلافاتی با کشورهای مقابل وجود داشته است. رودخانه ارس: این رودخانه از کشور ترکیه سرچشمه گرفته و پس از طی ۱۰۷۰کیلومتر به دریای خزر می‌ریزد که ۴۷۵کیلومتر از آن مرز بین کشور ایران با ارمنستان و آذربایجان را تشکیل می‌دهد. حجم آورد سالیانه ارس در قسمت‌های مختلف رودخانه به دلیل اضافه شدن سرشاخه‌ها به آن متفاوت است. این مقدار در محل سد ارس طبق گزارشات موجود حدود ۴/۸ میلیارد مترمکعب در سال می‌باشد. بهره‌برداری از آب رودخانه ارس به نسبت مساوی بین ایران و کشورهای همسایه تقسیم شده است. بیش‌ترین آب ورودی به کشور از طریق این رودخانه مرزی است. منابع آبی: طبق مطالعات موجود، میزان آب در کره زمین حدود ۳۶/۱ میلیارد کیلومترمکعب برآورد شده است که این میزان آب حدود ۷۱ درصد سطح زمین را پوشانده است. با این وجود، حدود ۵/۹۷ درصد کل آب موجود در جهان مربوط به آب شور اقیانوس‌ها و تنها ۵/۲ درصد آن شیرین است که از این میزان نیز حدود ۷۰ درصد به صورت منجمد در مناطق سردسیر و قطبی قرار گرفته‌اند. همچنین بخش دیگری از آب شیرین در اعماق زمین و یا به صورت بخارآب در اتمسفر بوده و تنها ۱ درصد آن قابل استفاده برای انسان‌ها محسوب می‌شود. کشور ایران در بخش نیمه خشک کره زمین قرار دارد و با دارا بودن ۱ درصد از مساحت کره زمین تنها ۳۶/۰ درصد از کل منابع آب تجدید شونده جهان را دریافت می‌کند (سیمای منابع و مصارف آب ایران نگارش نادر عباسی و فریبرز عباسی سال ۱۳۹۹)وضعیت اقلیمی کشور: تقسیم‌بندی اقلیمی بسته به اهداف و مناطق مورد بررسی می‌تواند متفاوت باشد. در مورد ایران نیز این موضوع صادق بوده و روش‌های مختلفی برای این کار وجود دارد. متداول‌ترین روش تقسیم‌بندی اقلیمی ایران روش دومارتن است که بر اساس آن هفت اقلیم اصلی در ایران شناسایی شده است. موقعیت و ویژگی‌های مهم اقلیم‌های اصلی به شرح زیراست:۱. اقلیم معتدل و مرطوب ۲. اقلیم سرد و کوهستانی کوهستان‌های غربی۳. اقلیم گرم و خشک ۴. اقلیم گرم و مرطوب سواحل جنوبی. با توجه به نقشه اقلیمی، قسمت اعظم مناطق کشور را اقلیم خشک و فراخشک حدود ۶۵ درصد در برگرفته و اقلیم نیمه مرطوب و مرطوب نیز بخشهای اندکی حدود ۱۰ درصد از کشور را پوشش داده است. (سیمای منابع و مصارف آب ایران نگارش نادر عباسی و فریبرز عباسی سال ۱۳۹۹) نزولات جوی: مقدار متوسط دراز مدت نزوالت جوی شامل باران و برف سالانه در ایران ۲۵۲ میلیمتر است که نزدیک به ۷۰ درصد آن به صورت باران و مابقی به صورت برف صورت می‌گیرد. بدین ترتیب با درنظر گرفتن مساحت کل ایران در حدود ۱۶۵ میلیون هکتار، حجم نزوالت جوی معادل ۴۹۹ میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود. با توجه به اینکه حدود ۷۰ درصد از کل مقدار بارش یعنی ۲۹۰ میلیارد مترمکعب به صورت تبخیر و تعریق از دسترس خارج می‌شود و حدود ۱۳ میلیارد مترمکعب از طریق رودخانه‌های مرزی به ایران وارد می‌شود، کل حجم آب تجدیدپذیر در صورت تحقق۲۵۰ میلیمتر بارندگی در حدود ۱۳۰ میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود با توجه به مراتب بالا و جمعبت بالای ایران سرانه آب تجدیدپذیر حدود ۱۰۰۰ الی ۱۳۰۰ مترمکعب خواهد بود که با شاخص جهانی وضعیت تنش آبی برای ایران حتمی است. هم اکنون آبخوان‌های کشور، سالانه با میانگین کسری حجم مخزن معادل ۵ میلیارد مترمکعب مواجه هستند. (سیمای منابع و مصارف آب ایران نگارش نادر عباسی و فریبرز عباسی سال ۱۳۹۹) با نگاهی گذرا به سدهای ایران می‌توان دریافت که اغلب سدهایی که در دو دهه اخیر ساخته شده‌اند دارای چنین مشکلاتی‌اند. ایران در کمربند خشک زمین قرار دارد و ساخت سد با توجه به «کاهش ۱۰ درصدی میزان بارش‌ها در ایران»، «افزایش حدود ۱. ۵ درجه‌ای دمای هوا»، «تبخیر حدود ۲۵ میلیارد متر مکعب از منابع آب کشور»، «کاهش حدود ۲۰ درصدی روان‌آب‌ها و آب‌های سطحی»، «کاهش ۱۵ درصدی تغذیه آب‌های زیرزمینی»، «کاهش بارش برف و ناپایداری منابع آب» و «افزایش بارش‌های ناگهانی و ملحق‌نشدن این منابع آبی به آب‌های زیرزمینی و جریان آب‌های سطحی» ساخت سد در ایران را نیازمند تحقیق و بررسی‌های بسیار بیشتر کرده است. انتقال آب کارون: شهروندان خوزستانی و برخی کارشناسان معتقدند تصمیماتی مثل اجرای طرح‌های انتقال آب برای صنایع به استان‌های کویری سبب کم شدن آب کارون و نرسیدن آن به پایین دست و هورالعظیم می‌شود. دبیر انجمن دوست‌داران طبیعت و محیط زیست خوزستان چندی پیش به ایسنا گفته بود که در خوزستان چند طرح انتقال آب در جریان است: «هم اکنون طرح کوهرنگ ۳ در حال اجراست. تونل یک و ۲ بهشت آباد نیز سال‌هاست که در حال انتقال آب به رودخانه زاینده‌رود و اصفهان هستند. طرح خراسان به مقصد یزد و کرمان نیز در دستور کار دولت بوده است که امیدواریم اجرا نشود.» یوسفی نماینده اهواز هم به خراسان گفت: «وقتی مجوزهای انتقال آب از سرشاخه‌های منابع آبی استان را صادر و ۲۵ شرکت فولادی در فلات مرکزی و مناطق کویری کشور افتتاح می‌کنند، رسیدن به وضعیت امروز چندان عجیب نیست.» متأسفانه به جای این که صنایع آب بر در کنار شهرهای ساحلی احداث شود در شهرهای کویری احداث شده که نیاز به انتقال آب دارند. نقش تخریبی نفت: یکی دیگر از متهمانی که گفته می‌شود باعث مشکلات کنونی خوزستان شده نفت در تالاب هورالعظیم است. از سال ۸۷ روند تخریب شدت گرفت به طوری که در این سال وزیران عضو کمیسیون اقتصاد در مقابل دیدگان سازمان حفاظت محیط زیست بیش از هفت هزار هکتار از اراضی تالاب را برای ۳۰ سال به وزارت نفت واگذار کردند تا عملیات اکتشاف و بهره‌برداری انجام دهد و از آن زمان هر روز خبر جدیدی از تخریب‌ هور به گوش می‌رسد. سال ۹۴ معاون اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان به ایرنا گفته: «پیمانکاران شرکت نفت ۷۰ درصد تالاب را تخریب کرده‌اند، برای این که به تاسیسات نفتی آسیب نرسد، مخازن ۳، ۴ و ۵ تالاب برای فعالیت میدان‌های نفتی خشک نگه داشته شد. » سیدعادل مولا همان سال گفته بود: «شرکت‌های نفتی تالاب را قطعه‌قطعه کرده‌اند و در هر نقطه‌ای از تالاب بدون رعایت ضوابط و اصول، جاده‌سازی می‌کنند. » در ماجرای سیل فروردین سال ۹۸ هم ویدئوهایی منتشر و در آنها ادعا شد وزارت نفت اجازه نمی‌دهد بخشی از تالاب که تاسیسات نفتی در آنها وجود دارد، آب‌گیری شود و میلیاردها مترمکعب آب که اگر در تالاب حفظ می‌شد و با وجود واریز نشدن حقابه به آن همچنان آب داشت، به سمت عراق رها شد. رهاسازی آب به سمت عراق با توجه به شیب زمین، باعث ورود سریع آب از بخش ایرانی به سمت بخش عراقی تالاب شد. البته همان‌طور که در گزارش ۲۸ تیر چاپ کردیم روابط عمومی شرکت مهندسی توسعه نفت معتقد است که شرکت نفت هیچ سهمی در خشکی تالاب هورالعظیم نداشته است. مسائل و چالش‌هایی نیز وجود دارند که نیازمند نگاه خردمندانه و مدیریت هوشمندانه است. عمده‌ترین چالش‌های بنیادی در رابطه با منابع آب در ایران را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد: ۱. محدودیت ذاتی آب؛ ۲. توزیع نامناسب مکانی و زمانی بارش‌ها؛ ۳. افزایش جمعیت و تقاضا در بخشهای مختلف مصرف آب؛ ۴. کاهش کیفیت آب؛ ۵. تغییر اقلیم و خشکسالی؛ ۶. نبود دادههای آماری پایه دقیق و قابل اعتماد؛ ۷. حکمرانی غیراصولی و مدیریت غیریکپارچه منابع آب؛ ۸. مسائل سیاسی و اجتماعی؛ ۹. عدم اجرای سیاست‌ها و قوانین مربوط به آب در کشور؛ ۱۰. عدم و ضعف نظارت بر اجرای سیاست‌ها و قوانین در حوزه آب؛ ۱۱. تعداد زیاد بهره‌برداران، سن بالا و کم سوادی آنها؛ ۱۲. تعداد زیاد چاه‌های غیرمجاز تا سال ۵۷ تعداد ۶۰۰۰۰ چاه بوده و الان ۹۰۰۰۰۰ چاه ۴۰ درصد غیرمجاز؛ ۱۳. احداث سد بی‌رویه و غیرکارشناسی تا سال ۵۷ تعداد ۱۹سد بوده الان ۱۷۲سد بلند در حال بهره‌برداری؛ ۱۴. احداث سدهای مخاطره‌آمیز برای محیط زیست مانند سدهای گتوند علیا، سد سیمره، سد بختیاری در حال احداث، سد چم شیر آماده آبگیری و …؛ ۱۵. عدم رعایت حقابه تالاب که توسط وزارت نیرو رعایت نمی‌شود. با توجه به قوانین و آیین‌نامه موجود در قانون اساسی در مورد محیط زیست و عضویت ایران در جوامع بین‌اللملی محیط زیست، متأسفانه دولت‌مردان ایران با ضعف مدیریت و عدم توجه به محیط زیست در همه بخش‌ها باعث از بین رفتن منابع آبی و تالاب شده است و هیچ‌گونه اقدامی مؤثر برای جبران آن نیز انجام نمی‌دهند که خود نقض فاحش حقوق محیط زیست در ایران می‌باشد.

بخش۲: آقای محمد گلستان‌جو سخنرانی خود با موضوع روز جهانی همبستگی بشر را ایراد نمودند: قبل از اینکه توضیح در رابطه با موضوع سخنرانی خود بدهم باید از احساسم در رابطه با نام‌گذاری چنین روزی صحبت کنم. می‌توانید تصور کنید روزی را که همه ابنای بشر با هم دور از هر گونه اختلاف عقیده و نظر در صلح و امنیت زندگی می‌کنند دیگر شاهد هیچ‌گونه نقض حقوق انسانی نباشیم چرا که همه با هم و برای هم هستیم واقعاً روزگار زیبایی خواهد بود و من امیدوارم بتوانم شاهد چنین روزی باشم. اما روز جهانی همبستگی بشر، از سال ۱۹۷۰ کشورها سعی در اجرایی کردن همبستگی جهانی داشته‌‌اند وبا ایجاد مباحث مختلف همچون توسعه پایدار زمینه این همبستگی را فراهم نمودند. بله یکی از مواردی که می‌تواند به همبستگی جهانی کمک نماید اجرایی کردن طرح توسعهٔ پایدار است که فرآیندی را پیش می‌آورد که آینده‌ای مطلوب را برای جوامع بشری رقم بزن، که در آن شرایط زندگی و استفاده از منابع، بدون آسیب رساندن به یکپارچگی، زیبایی و ثبات نظام‌های حیاتی، نیازهای انسان را برطرف کند و درمجموع به ایجاد همبستگی جهانی کمک نماید. در سال ۲۰۰۵ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، روز بیستم دسامبر را به عنوان «روز جهانی همبستگی بشر» تعیین کرد. این مجمع با قطعنامه‌ی ۲۰۹/۶۰ همبستگی را به عنوان یکی از ارزش‌های اصلی و جهانی اعلام کرد که باید زمینه‌ روابط بین افراد در قرن بیست و یکم باشد. در این قطعنامه آمده: «سران کشورها و دولتها، همبستگی را به عنوان یکی از ارزش‌های جهانی و بنیادین که روابط بین‌الملل را در قرن بیست‌ویکم در بر می‌گیرد، به رسمیت می‌شناسند و با این نگاه تصمیم می‌گیرند تا بیستم دسامبر هر سال را روز بین‌المللی همبستگی اعلام کنند». یکی از اهداف مهم این نامگذاری، ارتقای فرهنگ همبستگی و روح مشارکت برای مبارزه با فقر و تشویق دولت‌ها برای اجرای طرح‌های جدید ریشه‌کنی بحران فقر است. قاعدتا رکن مهم همبستگی، احترام به تنوع فرهنگ، تمدن، رنگ و نژاد، دین و جنسیت آحاد بشر است. چرا که تا زمانی که گروه‌های مختلف اجتماع، نسبت به یکدیگر احساس بیگانگی کنند و به دلیل پیش فرض‌ها و کلیشه‌های ذهنی از تعامل با یکدیگر خودداری کنند، موضوع همبستگی در حد شعار باقی خواهد ماند و در نتیجه، مسائلی که بشریت به آن مبتلا هست از جمله فقر هیچ گاه از بین نخواهند رفت. در همین رابطه شاهد ارائه سند ۲۰۳۰ هستیم که بطور مشخص با اهدافی که ارائه شده می‌بینیم که چقدر در ایجاد یک همبستگی جهانی کارساز می‌تواند باشد. اما چه همبستگی اجتماعی، چه عدم آن، از سطوح کلان جامعه شروع می‌شود و در نهایت تمام مردم را به سمت و سویی مشخص سوق می‌دهد. در این میان، اولین مانع، خودحق‌پنداری برخی گروه‌های اجتماعی است. خودحق‌پنداری، سد نفوذناپذیری ا‌ست که جلوی درک صحیح از شرایط دیگر اقشار را خواهد‌گرفت و اگر این نوع دیدگاه، در سطوح کلان وجود داشته باشد، باعث سلب حقوق طبیعی و انسانی سایرین شده و رفته‌رفته این نگرش مذموم به لایه‌های درونی اجتماع تسری می‌یابد و مردم را از هم دور و نسبت به هم نامهربان می‌سازد. در چنین شرایطی چگونه می‌توان انتظار داشت که در مواقع ضروری مردم به کمک هم آمده و پشتوانه‌ یکدیگر باشند؟ در کشور ما نیز همچنان‌که شاهد هستیم متأسفانه بسیاری از تصمیمات در مراتب بالای مدیریتی، بدون توجه به اهمیت برابری و رفاه عمومی و به خصوص با چشم‌پوشی بر مصالح و منافع حاشیه‌نشینان اتخاذ می‌شود. برای مثال برخی از نقاط کشور در حالی از امکانات اولیه‌ نظیر گاز و آب لوله‌کشی بی‌بهره‌اند که در شهرهای همجوارشان از همین امکانات برخوردارند. این مسأله، یعنی عدم توزیع عادلانه امکانات و ثروت، در نهایت توده‌های مردم را تحت تأثیر و گاهی حتی آنها را در مقابل هم قرار‌ می‌دهد. به نحوی که فردی که در منطقه‌ای دورافتاده از استان محروم زندگی می‌کند، به بقیه به چشم افرادی نگاه می‌کند که حق او را پایمال کرده‌اند. طبیعتا نتیجه این تضاد آشکار شرایط زندگی، هر چه باشد، همبستگی نیست. از سوی دیگرهمان‌طور که عملکرد جکومت تا کنون نشان داده است در جامعه‌ی ایرانی تنوع قومی و مذهبی در عمل چندان به رسمیت شناخته نمی‌شود. هر چند این مسأله همواره تکذیب می‌شود، اما الگوی رشد مناطق خاصی از کشور از یکسو و برخی مواضع رسمی که از تریبون‌های عمومی اعلام می‌گردد، باعث ایجاد خشم در بین اقلیت‌ها می‌شود. همین تبعیض‌ها و رفتارها زمینه‌ای می‌شود برای گسیختگی اجتماعی، دور شدن مردم از هم و گسترش بیش از پیش فقر و این چرخه همچنان ادامه می‌یابد تا جایی که همنوع دوستی جای خود را به یک خودخواهی دسته جمعی می‌دهد. به طوری که هر کس در صدد است تنها گلیم خود و گروه خود را از آب بیرون بکشد. در چنین شرایطی، هر نوع مطالبه‌گری نیز در سطوح مختلف اجتماع، شکل بگیرد – البته اگر شکل بگیرد – تنها متمرکز بر منافع خاص یک جمع محدود خواهد بود. این موضوع همچنین در برخورد با مهاجرین خارجی ساکن کشور نمایان است. خانواده‌هایی که بعد از دهه‌ها اقامت در ایران به دلیل تنگناهای قانونی موجود و بعضی کارشکنی‌های غیر‌قانونی سازمان‌ها و ادارات ذیربط همچنان در تأمین نیازهای اولیه‌شان دچار مشکل هستند. مهاجران هنوز برای دسترسی فرزندانشان به امکانات آموزشی و بهداشتی، ناچارند هفت خان رستم را زیر پا بگذارند و برای خرید سیم کارت، داشتن حساب بانکی، اجاره‌ خانه، خرید خودرو و… نیز باید به دنبال واسطه‌ای ایرانی باشند. در جامعه هم شاهدیم که سنت و ادب کهن این سرزمین، یعنی مهمان‌نوازی تبدیل می‌شود به دیدگاه» چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است«. موانع ایجاد همبستگی تا آنجا که به قانون و تصمیمات کلان مربوط است متولیان خود را دارد و انتظار می‌رود که مسئولان مربوط با تغییر نگرش و رویه‌ حاکم در زمینه‌ ایجاد همبستگی میان اقوام، مذاهب و فرهنگ‌های گوناگون تلاش مؤثری انجام دهند، از سوی دیگر نباید نقش مردم و وظایف اجتماعی فرد فرد اعضای جامعه را فراموش‌کرد. حتی اگر متولیان امر تصمیمات تأثیرگذاری در بالاترین سطوح بگیرند، تا تأثیرات و نتایج آن به پایین‌ترین لایه‌های اجتماع برسد، بسیاری از زندگی‌ها بر اثر گسستگی‌ها و تضادهای موجود در عرف و خلق عمومی در عصر حاضر، نابود شده است. اینجاست که ضرورت امدادرسانی احساس می‌شود؛ به این معنا که شهروندان آگاه یک جامعه بکوشند با حضور مستمر و مسئولانه در حاشیه‌های فراموش‌شده و کمک به کسانی که نابرابری‌ها ناتوانشان ساخته و رمق حیاتشان را گرفته است، به سهم خود، نقشی در دمیدن روح همبستگی و یگانگی در جامعه بر عهده گیرند. اگر همبستگی بشر به آرمانی اساسی در زندگی ما تبدیل شود، شاید وقتی از خیابانهای شهرمان می‌گذریم و کودکانی را می‌بینیم که زیر فشار کار اجباری، هر روز پژمرده می‌شوند، نخستین گام را بر‌داریم: به سمتشان رویم، با آن‌ها گفتگویی دوستانه کنیم، از دلیل روزهای سختشان باخبر شویم و حتی اگر شده برای پایان دادن به رنج یکی از این کودکان و خانواده‌اش، هر چه در توان داریم انجام دهیم. همان‌گونه که نفرت و جدایی، خانه به خانه دنیای ما را فتح کرده، عشق و همبستگی را نیز خانه به خانه باید به دست آورد. کافی است سهم خود را انجام دهیم تا همبستگی گم‌شده میان فرزندان انسان را بازیابیم. اینها مطالبی بود کلی در رابطه با همبستگی ابنای بشر و بسیار خوشحالم که فرزندان ایران زمین همچنان که از دیرباز نقش پررنگی را در همبستگی در جامعه داشته‌اند هم اکنون نیز با همان روحیه گذشته اتحاد خودشون را به معرض نمایش جهانی گذاشته‌اند و به دنیا معنای همبستگی را نشان دادند.

بخش۳: بحث آزاد با موضوع عدم تبعیض (خشونت علیه زنان) آغاز گردید: امیررضا ولی‌زاده گفت: در سال ۱۹۹۹ سازمان ملل روز ۲۵ نوامبر را به عنوان روز خشونت علیه زنان نامگذاری کرده است به این امید که خشونت علیه زنان در دنیا پایان پیدا کند و دیگر شاهد خشونت و تبعیض علیه زنان نباشیم. ولی متأسفانه ما در کشور ایران در سال ۲۰۲۲ شاهد این هستیم که تنها به خاطر حجاب آن هم حجاب اجبار دختر ایرانی توسط نیروهای حکومت جمهوری اسلامی دستگیر شکنجه و به قتل میرسد و در حمایت از این واقعه مردم کشور عزیزمان معترض شدند و به نشانه اعتراض عدم آزادی بیان، عدم آزادی عقیده و عدم رعایت حقوق انسانی به خیابان‌ها آمدند تا صدای عدالت‌خواهی خود را به گوش دنیا برسانند. آقای راعی گفت: در مورد اعتراضات و اعتصابات کارگران باید کمیته‌هایی تشکیل شود تا از اعتصاب کننده‌ها حمایت مالی شود و آنها مجبور نباشند به علت فقر و مشکلات مالی اعتصاب خود را بشکنند. اعتراضات و اعتصابات باید هدفمند باشند تا به نتیجه مورد نظر برسند. آقای گلستان‌جو گفت: تا قبل از این وقایعی که در این چند ماه اخیر در ایران شاهد آن هستیم که با اعتراض به قتل بانو مهسا امینی آغاز شد قطعا اگر در دنیا مطرح می‌شد که در ایران به خاطر ساده‌ترین حق که می‌تواند حق پوشش یک فرد باشد مردم توسط حکومت جمهوری اسلامی مورد بازداشت، شکنجه و حتی کشته می‌شوند هیچ کس قادر به باور کردن آن نبود ولی حالا که در این مدت به وضوح کشته شدن کودکان و افرادی که به صورت مسالمت‌آمیز دست به اعتراض زده‌اند را دنیا مشاهده کرده دیگر هویت جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت ضد بشری به وضوح مشخص شده است. بانو رزا جهان‌بین گفتند: با توجه به این‌که تمام قوانین در ایران بر اساس اسلام نوشته شده است از ابتدا تبعیض علیه زنان مشخص شده است چرا که در احکام اسلام در همه موارد حقوق زنان نصف حقوق مردان است چه در امور ارث، شهادت و در امور ازدواج، کار، حضانت فرزند، تحصیل، خروج از کشور و بسیاری موارد دیگر تبعیض به گونه‌ایی بر علیه زنان اجرا می‌شود که گویی زن یک انسان کامل نیست و از هموطنان در سراسر دنیا درخواست کردند که در هر کشوری که هستند بحث تبعیض علیه زنان را به طور مفصل به سایرین توضیح بدهند چرا که اکثریت فکر می‌کنند که تنها مشکل زنان در ایران همین حجاب اجباری است و نه سایر حقوقی که از زنان در ایران توسط حکومت جمهوری اسلامی نقض می‌شود در ادامه بانو کوثر ولی‌زاده گفتند: خشونت علیه زنان بر اساس تعریفی که سازمان ملل ارائه داده است عبارتند از: هر گونه عمل خشونت‌آمیز برپایه جنس و جنسیت که بتواند منجر به آسیب‌های فیزیکی و بدنی و روانی و جنسی زنان شود را خشونت می‌گویند و ما در ایران شاهد انواع خشونت علیه زنان هستیم. همچنین در رابطه با محدودیت‌هایی که در ایران برای زنان ایرانی وجود دارد صحبت نمودند. در ادامه بانو اشجعی در رابطه با حمایت قانون در هر کشوری سخنانی ارائه نمودند و اینکه متأسفانه در ایران قانون حمایتی را در رابطه با بانوان نمی‌کند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: آقای محمد گلستان‌جو، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقای محمد گلستان‌جو، بانو سرور قلی‌پور همچنین ادمین‌ها: بانوان رویا اسکندری، سوسن شرقی و فرشیده پورآذران و سایر مهمانان حاضر از جمله خانم‌ها ایراندخت کیا، شراره مهبودی و آقایان علی‌رضا حجتی، آبتین آرین، علی‌رضا جهان‌بین ختم جلسه را در ساعت ۴۱ : ۱۹ به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.

 

 

گزارش جلسه سخنرانی ویژه هم‌اندیشی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی ۱۹ دسامبر ۲۰۲۲

غزاله‌السادات ابطحی

زمان جلسه: دوشنبه ۱۹ دسامبر ۲۰۲۲ در ساعت ۱۶:۰۰ بوقت اروپای مرکزی.

موضوع جلسه: صدور حکم اعدام برای معترضان با حضور جمعی از فعالان حقوق بشر و دیگر میهمانان در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. میهمان جلسه: آقای جهانگیر گلزار. همکاران برگزار کننده جلسه عبارتند از: مسئول جلسه: خانم نرگس مباشری‌فر، مسئولین ضبط صدا و ادمین‌ها: آقایان رضا شایگان، محمدرسول پورتندرست و خانم لیلاابوطالبی. منشی جلسه: خانم غزاله‌السادات ابطحی. مهمانان حاضر در جلسه خانم‌ها و آقایان: محمدرسول پورتندرست، رضا شایگان، اسفندیار سنگری، صادق فرخی قصرعاصمی، سمانه بیرجندی، سونیا سوارکوب، محمد گلستانجو، لیلا ابوطالبی، سوسن شرقی، آرمان توکلی، شراره محبودی، لیدا اشجعی، اصغر خدابنده، شبنم رضاوند، مازیار پرویزی، روزبه. علاقمندان می‌توانند گزارش‌های صوتی و تصویری جلسه فوق را از طریق فایل‌های صوتی زیر شنوا باشند. همچنین گزارش تصویری جلسه را از طریق لینک یوتیوب تماشاگر باشند:

https://www.youtube.com/watch?v=bktvef8bCfM

 

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان ۲۳ دسامبر ۲۰۲۲

کوثر ولی‌زاده

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک ونوجوان در ساعت ۱۹:۰۰ به‌ وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن کانون و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای مسئول جلسه خانم کوثر ولی‌زاده ضمن خوش‌ آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین در جلسه، با معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.

بخش۱: خانم فهیمه تیموری خبرگزارش و تحلیل موارد نقض حقوق کودک ونوجوان در آذرماه ۱۴۰۱ را ایراد کردند: خبر:عرشیا امام‌قلی‌زاده نیز پیش از خودکشی، در زندان شکنجه شده بود. عرشیا امام‌قلی‌زاده علمداری، نوجوان ۱۶ ساله، چند روز پس از آزادی از زندان به قید وثیقه، خودکشی کرد. عرشیا در جریان اعتراضات اخیر به دلیل عمامه ‌پرانی در هادی‌شهر آذربایجان شرقی بازداشت و پس از ۱۰ روز، با تلاش پدرش به قید وثیقه آزاد شده بود. او روز۶ آذر به خاک سپرده شد. خبر: سه باراعدام مصنوعی سهند نورمحمدزاده برای اعتراف اجباری سهند نورمحمدزاده، از بازداشتی‌های اعتراضات اخیر، در دوران بازداشت و بازجویی سه بار توسط بازجوها اعدام مصنوعی شده است. حامد احمدی، وکیل تسخیری سهند نورمحمدزاده، ۱۲ آذر ۱۴۰۱ از ابلاغ حکم محاربه و مجازات اعدام برای او خبر داده بود. بی‌بی‌سی فارسی به نقل از یک منبع مطلع نوشت: سهند را با چشم بسته سه بار روی صندلی برده‌اند و به او گفته‌اند می‌خواهند اعدامش کنند. این منبع همچنین گفته یک بار به دروغ به سهند نورمحمدزاده گفته‌اند که مادرش سکته کرده و احتمال مرگش هست و اگر می‌خواهد با مادرش تلفنی صحبت کند باید بنویسد بابت اقداماتی که کرده پشیمان است و طلب بخشش کند.

بخش۲: خانم سونیا سوارکوب بررسی و تحلیل کنوانسیون مربوط به پیمان‌نامه شماره ۱۳۸ حداقل سن کار در قوانین بین‌الملل و مقایسه آن با قوانین جمهوری اسلامی ایران را ایراد کردند: امروزه میلیون‌ها کودک در سراسر جهان به خاطر بی‌سرپرستی، آوار‌گی‌های ناشی از جنگ و بلاهای طبیعی، تغذیه نامناسب، آلودگی به انواع بیماری‌های خطرناک، اعتیاد والدین و مشکلات ناشی از طلاق، یا در شرایط دشواری به سر می‌برند یا درچنگال افراد پلید به انواع سواستفاده‌های انسانی مانند توزیع مواد مخدر، خود فروشی و کار اجباری تن می‌دهند و به تعبیری بهتر، حقوق آن‌ها نقض می‌شود. البته چگونگی نقض حقوق کودکان، در نقاط مختلف جهان متفاوت است. در کشورهای در حال توسعه، کودکان، بیشتر با فقر و پیامدهای ناشی از آن مانند سوتغذیه، کمبود امکانات بهداشتی، درمانی و تحصیلی درگیرند. در حالی که در کشورهای توسعه یافته، مشکلات اخلاقی و ضعف بنیاد خانواده گریبان‌گیر کودکان است. بر گرفته ازکتاب ردپای استثمار در جهان کودکی تعریف کودک در قوانین جمهوری اسلامی ایران: در قوانین جمهوری اسلامی ایران، کودک به فردی اطلاق می‌شود که به سن بلوغ نرسیده باشد. قانون مدنی در تبصره یک ماده ۱۲۱۰ اعلام کرده است: سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام قمری و برای دختران ۹ سال تمام قمری است، اما لازم ذکر به است که استثناهایی وجود دارد. استثناهایی برای سن کودکی و کار کودکان در برخی امور پایان کودکی، سن بلوغ نیست. به موارد زیر دقت کنید:۱- افراد زیر ۱۸ سال نمی‌توانند وارد مبادلات مالی و خرید و فروش شوند. ۲- قادر به شرکت در انتخابات و تعیین سرنوشت خود نیستند. ۳- دریافت گذرنامه برای زیر ۱۸ ساله‌ها مقدور نیست. ۴- استخدام در اداره‌های دولتی و اخذ گواهینامه برای وسایل نقلیه موتوری برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است. تعریف کودک در سازمان‌های بین‌المللی: پیمان‌نامه حقوق کودک مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در (۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ آبان ماه ۱۳۶۸) از نظر پیمان‌نامه حاضر، منظور از کودک هر انسان دارای کمتر از ۱۸ سال سن است، مگر این که طبق قانون قابل اعمال در مورد کودک، سن قانونی کمتر تعیین شده باشد. تعریف کودک کار در جمهوری اسلامی ایران و شرایط سنی کودک کار و دلایل کار کودک دلایل کار کودک: اگرچه تقریباً تمام مطالعات انجام‌ شده در حوزه کار کودک فقر را عامل اصلی دلایل کار کودک معرفی کرده‌اند، اما به ‌نظر می‌رسد این مشکل اجتماعی در جوامع مرفه نیز (هرچقدر هم کم و ناچیز) وجود دارد. به رغم فقدان تعریف مشخص در قوانین داخلی ایران برای پدیده کودک کار، می‌توان با استنباط از مواد ۸۰،۷۹ و ۸۴ قانون کار، می‌توان آن را به کار گماردن اشخاص کمتر از ۱۵ سال به صورت مطلق و اشخاص بیشتر از ۱۵ تا ۱۸ سال بدون لحاظ شرایط قانونی تعریف نمود. از این رو، باید این گونه گفت که به کارگیری هر شخص زیر ۱۵ سال تمام شمسی، فارغ از جنسیت او، ممنوع بوده شخص به کارگرفته شده مشمول عنوان کودک کار است. از منظر معیار نوع کار، با توجه به تصریح مواد ۸۰ و ۸۴ قانون کار، به کارگیری اشخاص بین ۱۵ تا ۱۸ سال تمام شسمی در صورتی مجاز است که آزمایش‌های پزشکی توسط سازمان تأمین اجتماعی انجام شود و شغل مذکور برای سلامتی یا اخلاق شخص، زیان آور تشخیص داده نشود. البته ذکر این نکته در این‌جا ضروری است که به موجب ماده ۸۰ قانون کار، کارگری که سنش بین ۱۵ تا ۱۸ سال تمام باشد، کارگرنوجوان نامیده می‌شود. بنابر این ظاهرا مقنن ایران، مطابق قانون مذکور، بر این عقیده است که بین دو پدیده کارگر کودک و کارگر نوجوان تفکیک قائل شود و به کارگیری کودکان را ذیل عنوان کارگر کودک مطلقاً ممنوع دانسته و در مقابل، به کارگیری اشخاص بین ۱۵ تا ۱۸ سال را ذیل عنوان کارگر نوجوان با حصول برخی از شرایط، مجاز دانسته است. با وجود این، در نوشتار حاضر چنین تفکیکی صورت نگرفته و به کارگیری اشخاص زیر ۱۸ سال (بدون رعایت شرایط قانونی) ذیل عنوان کودک کار مورد توجه قرار گرفته است. کار کودک در قوانین بین تعریف کار و شرایط سنی کودک الملل بر اساس تعریف دیگری که توسط برنامه اطلاعات آماری و نظارت بر کودک کار در سازمان بین‌المللی کار ارائه شده‌است، فردی کودک کار نامیده می‌شود که: مشغول به یک فعالیت اقتصادی باشد، و سنش کمتر از ۱۲ سال باشد و یک ساعت در هفته یا بیشتر کار کند، یا سنش ۱۴ سال یا کمتر باشد و حداقل ۱۴ ساعت در هفته کار کند، یا سنش ۱۴ سال یا کمتر باشد و حداقل یک ساعت در هفته در یکی از مشاغل پرخطر مشغول به کار باشد، یا سنش ۱۷ سال یا کمتر باشد و در مشاغل بدترین شکل‌های کار کودکان مشغول به کار باشد. سازمان بین‌المللی کار بیشترین معیارهای مربوط به کار کودکان را به مسئله حداقل سن استخدام و شروع به کار اختصاص داده است بدین معنی که تاکنون ۱۱ پیمان‌نامه بین‌المللی و ۵ توصیه‌نامه اختصاصی در این باره تصویب نموده است. اما پیمان‌نامه حداقل سن برای استخدام (شماره ۱۳۸) جامع‌ترین سند مربوط به حداقل سن اشتغال می‌باشد و موضوع آن عام است. این پیمان‌نامه در واقع تجدید نظر شده پیمان‌نامه شماره ۵۹ می‌باشد. بنابر ماده ۱ پیمان‌نامه تجدید نظر شده، دولت‌های عضو متعهد می‌شوند از آن چنان سیاست ملی پیروی نمایند که هدف الغا مؤثر کار اطفال و بالا بردن تدریجی حداقل سن اشتغال یا پذیرش به کار در سطحی باشد که به نوجوانان امکان دهد به کامل‌ترین حد از رشد جسمی و فکری دست یابند. در این پیمان‌نامه در ماده ۳ آمده است که: ۱- حداقل سن برای آغاز به کار در هر شغلی که به اقتضای طیبعتش، یا به دلیل شرایط و فضای انجام کار، ممکن است به تندرستی، ایمنی یا اخلاق نوجوانان آسیب رساند از ۱۸ سال کمتر نخواهد بود. ۲- نوع کار یا اشتغالی که در پاراگراف ۱ تصریح شده در قوانین یا مقررات دولتی با از سوی مقامات رسمی، پس از رایزنی با انجمن کارفرمایان و اتحادیه کارگران ذینفع، چنآنچه تشکیل شده باشند، تعیین خواهد شد. ۳- علی‌رغم مطالب قید شده در پاراگراف ۱ این ماده، قوانین و مقررات دولتی، یا مقامات رسمی، می‌توانند، پس از مشورت با صنف کارفرمایان و اتحادیه کارفرمایان ذینفع، چنآنچه تشکیل شده باشند، اشتغال به کار از سن ۱۶سال را مجاز اعلام کنند. مشروط بر آن که تندرستی، ایمنی و اخلاق نوجوانانی که استخدام می‌شوند آسیبی، پس از مشورت با انجمن کارفرمایان و اتحادیه کارگران ذینفع، چنانچه تشکیل شده باشند، می‌توانند برخی از انواع اشتغال را، که در صورت رعایت این مقاوله‌نامه منشا مشکلات خاص و عمده می‌شوند، از حیطه شمول آن مستثنی کنند. ۲- هر دولت عضو، که این مقاوله‌نامه را به تصویب رسانده است، در نخستین گزارش خود که طبق ماده ۲۲ اساسنامه سازمان بین نبیند و به آنان تعلیمات کافی و ضروری و آموزش مناسب با نوع کار داده شود. ماده ۴-۱در صورت لزوم، مقام‌های صالحیت‌دار بین‌المللی کار درباره اجرای این مقاوله‌نامه ارائه می‌دهد، موظف است فهرستی از مواردی را که طبق پاراگراف این ماده از حوزه شمول این مقاوله‌نامه مستثنی کرده است، همراه با دلائل این استثنا، ارائه کند. دولت عضو موظف است در گزارش‌های بعدی خود ارتباط بین موارد مستثنی شده و قوانین موجود و نیز حدود رعایت بالفعل و بالقوه مقررات این مقاوله‌نامه را در این موارد روشن کند. ۳- رعایت این ماده نوع اشتغال و کاری را که در مادە ۱ این مقاوله‌نامه قید شده است از حوزه‌ شمول این مقاوله‌نامه مستثنی نخواهد کرد. به طور کلی قرارداد شماره ۱۳۸ سازمان بین‌المللی کار برای مشاغل مختلف یک حداقل سن را تعیین کرده که اگر کودکی که سنش پایین‌تر از این سن است مشغول به فعالیت در آن شغل باشد، آن کودک، یک کودک کار در نظر گرفته می‌شود. این سنین عبارتند از: ۱۸ سال برای مشاغل پرخطر (مشاغلی که سلامت جسمی، روانی یا اخلاقی کودک را به خطر می‌اندازند)، ۱۳-۱۵ سال برای مشاغل سبک (مشاغلی که سلامت و امنیت کودک را تهدید نمی‌کنند و کودک را از تحصیل بازنمی‌دارند)، البته سن ۱۲-۱۴ سال ممکن است که تحت شرایط خاصی در کشوهای فقیر پذیرفتنی باشد. بر اساس تعریف دیگری که توسط برنامه اطلاعات آماری و نظارت بر کودک کار در سازمان بین‌المللی کار ارائه شده ‌است. جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۳/۰۹/۱۳۹۹لایحه تصویب پیمان‌نامه حداقل سن کار ۱۹۷۳(۱۳۵۲) شماره ۱۳۸ که به پیشنهاد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به تصویب هئیت وزیران رسیده و برای مراحل تشریفات قانونی تقدیم آقای قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی کرد در این لایحه ۳ تبصره وجود دارد. ۱- وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی به‌ عنوان مقام صلاحیت دار این کنواسیون تعیین می‌شود. ۲- آیین‌نامه اجرایی این قانون ظرف ۶ ماه پس از تصویب این قانون توسط شورای عالی کار تهیه می‌شود و با پیشنهاد وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی به تصویب هئیت وزیران خواهد رسید. اسناد مربوط به ممنوعیت کارهای خطرناک چیست؟ همچنین سازمان بین‌المللی کار اسنادی را مربوط به کارهای خطرناک و زیان‌آور به تصویب رسانده است. به عنوان مثال، پیمان‌نامه شماره ۱۳ و توصیه‌نامه شماره ۴ که طی آن به دولت‌ها توصیه شده به کار گماردن اطفال کمتر از ۱۸ سال را در تمام صنایعی که خطر مسمومیت‌های ناشی از سرب وجود دارد را ممنوع سازند. اسناد دیگری هم در زمینه ممنوعیت کار در شب به تصویب سازمان بین‌المللی کار رسیده‌اند از جمله پیمان‌نامه‌های شماره ۶. ۹۰ و ۲۰، بر اساس پیمان‌نامه شماره ۶ مصوب سال ۱۹۱۹. به کار گماردن کودکان و نوجوانان کمتر از ۱۸ سال در مدت شب در مؤسسات صنعتی اعم از خصوصی یا عمومی ممنوع می‌گردد. کمیته کار کودک پیمان‌نامه جدید کار کودک تحت عنوان پیمان‌نامه شماره ۱۸۲ مربوط به ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک را به تصویب رسانده است. طبق ماده ۲ این پیمان‌نامه منظور از کودک کسی است که به سن ۱۸ سال نرسیده باشد و طبق ماده ۱ این پیمان‌نامه دولت‌های عضو ملزم هستند اقدامات فوری و مؤثر برای تأمین و تضمین منع و محو بدترین اشکال کار کودک به عمل آورند. جرم شناسی کار کردن کودکان و مجازات عامرین و مقام قضایی مسئول مجازات متخلفان: طبق ماده ۱۷۶ قانون کار، متخلفان از هر یک از مواردی که برای کار کودک گفته شد، برای هر مورد تخلف بر حسب مورد علاوه بر رفع تخلف یا تأدیه حقوق کارگر یا هر دو در مهلتی که دادگاه با کسب نظر نماینده وزارت کار و امور اجتماعی تعیین خواهد کرد، به ازای هر کارگر به ترتیب ذیل محکوم خواهند شد: برای تا ۱۰نفر، ۲۰۰ تا ۵۰۰ برابر حداقل مزد روزانه یک کارگر. برای تا ۱۰۰ نفر نسبت به مازاد ۱۰ نفر، ۲۰ تا ۵۰ برابر حداقل مزد روزانه یک کارگر. برای بالاتر از ۱۰۰ نفر نسبت به مازاد ۱۰۰ نفر، ۱۰ تا ۲۰ برابر حداقل مزد روزانه یک کارگرو در صورت تکرار تخلف، متخلفان مذکور به حبس از ۹۱ روز تا ۱۸۰ روز محکوم خواهند شد. مقام مسئول و قضایی در مورد حقوق کودکان کیست؟ اگر کودکی به هر دلیلی مشغول فعالیت اقتصادی بود و از این جهت متضرر زیان شد از سه طریق می‌توان حقوق کودک را مطالبه کرد. ۱- از طریق اداره کل بازرسی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وارد شوید و مورد تخلف را به آنان اعلام کنید. ۲- می‌توانید از طریق هیئت‌های تشخیص اختلاف بین کارگر و کارفرما مشکل خود را مطرح کنید. ۳- یا اگر جرمی علیه کودک شما اتفاق افتاده باشد، می‌توانید آن را از طریق اطلاع‌رسانی به مراجع قضایی پیگیری کنید. اگر در این مورد، آیین‌نامه‌های حفاظتی وزارت کار رعایت نشده باشد کارفرما به جز دیه‌ای که باید بپردازد، مجازات هم می‌شود. نقص حقوق کودکان: بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان محروم از کودکی می‌شوند. طبق این آمار ۱۲۰ میلیون نفر از آن‌ها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام‌وقت هستند. ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲ درصد در آفریقا و ۷ درصد در آمریکای لاتین زندگی می‌کنند. قاچاق انسان از راه‌های عمده وارد کردن این کودکان به بازار است. به جز کارگری برده‌وار، روسپی‌گری و فروش اعضای بدن کودکان، از دیگر سرنوشت‌های کودکان قاچاق است. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی فعالیتی استثماری تلقی می‌شود. ایران در سال ۱۹۹۴میلادی (۱۳۷۳شمسی) به جمع امضا کنندگان پیمان‌نامه حقوق کودک پیوست، ولی برخی از قانون‌های موجود ایران، هنوز با این کنوانسیون، ناسازگاری دارد. حقوق کودکان در جمهوری اسلامی ایران با مسائلی مانند کار کودکان، مجازات و اعدام کودکان (پایین بودن سن مسئولیت کیفری در قوانین ایران)، ازدواج قانونی کودکان و استفاده از کودکان در نظامی‌گری درگیر است. نقص قوانین جمهوری اسلامی ایران بر اساس مواد ۸۲ تا ۸۴ قانون کار، اضافه کاری، انجام کارهای زیان‌بار و شبانه برای کودکان ممنوع است. اما بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶، کار آن‌ها در کارگاه‌های کوچک زیر ۱۰ نفر ممنوع نیست. سامان دهی کودکان کار و خیابان عنوان آیین‌نامه‌ای بود که سال ۱۳۸۴ شمسی دولت وقت آن را تصویب کرد. طرحی که هدف کلی آن توانمندسازی کودکان کار و حمایت از آن‌ها عنوان شد و قرار بود کودکان را از چرخه مشقت‌زای کار دور کند، اما در مدت پانزده سال به طرح ضربتی دستگیری کودکان کار در خیابان تبدیل شد. متولی اصلی این طرح سازمان بهزیستی بود و یازده ارگان مثل نیروی انتظامی خدمات درمانی قوه قضائیه سازمان بیمه درمانی سازمان تأمین اجتماعی سازمان هلال احمر و… آیین‌نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان در چارچوب طرحی که مکتوب شده است مدافع حقوق کودکان و منافع آن‌هاست، اما دستورالعملی که در صورت اجرای اصولی می‌توانست از رنج کودکان کار و یا حتی از شمار آن‌ها بکاهد، در مراحل اجرایی به طرحی ضربتی و شتاب‌زده بدون پشتوانه اجرایی تبدیل شد که نه ‌تنها از کودکان کار حمایت نکرد، بلکه با خشونت، بدرفتاری، ایجاد ترس و اضطراب درمیان کودکان کار به آن‌ها آسیب‌های فراوانی زد. آنچه در خیابان اتفاق می‌افتاد شناسایی و جذب کودکان کار ازسوی مددکاران اجتماعی ازطریق جلب اعتماد نبود، بلکه دستگیری کودکان بود. ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هرانا، در گزارشی جامع، موارد نقض حقوق بشر در ایران طی سال ۱۴۰۰ را منتشر کرد. در این گزارش آمده است که آمارهای ارائه ‌شده دراین گزارش نمی‌تواند آیینه تمام‌نمای وضعیت حقوق بشر در ایران محسوب شود، زیرا جمهوری اسلامی به سازمان‌های مستقل حقوق بشری اجازه فعالیت آزادانه نمی‌دهد. طی سال ۱۴۰۰ خورشیدی: ازدواج بیش از ٢٠ هزار کودک ثبت شد، دست‌کم ۷۷۸۰ مورد کودک‌آزاری، تجاوز، و آزار جنسی کودکان به وقوع پیوست، ٩٢ کودک دست به خودکشی و سه کودک دست به خودسوزی زدند، بیش از سه میلیون کودک از تحصیل محروم بودند، و بیش از هفت میلیون کودک کار در ایران وجود داشت. منابع: قانون کار- قوانین مجازات اسلامی- قانون حمایت از کودکان- مقاوله‌نامه شماره ۱۳۸ و ۱۸۲- مقاله نقص حقوق کودک و راه کارهای آن نوشته آقای کامیل احمدی. کتاب رد پای استثمار در جهان کودکی- پیمانه حقوق کودک.

بخش۳: آقای سپهررضایی شایان سخنرانی خود را با موضوع کودکان کار در ایران را ایراد کردند: کودک کار به کودکی اطلاق می‌شود که به واسطه فقر، مشکلات اقتصادی، فرهنگی یا توسط باند و مافیا به مدت طولانی ومستمر به کار گرفته می‌شود. کودکان کار معمولاً در معرض آسیب‌های جسمی، روحی، روانی و اجتماعی قرار دارند. از تحصیل محروم هستند و به نیازهای کودکی آنان توجهی نمی‌شود. همچنین خطرات زیادی آن‌ها را تهدید می‌کند. دنیایی که می‌توانست تنها به کمک‌های ساده‌ی کودکانه کودکان کار، در محیط امن خانواده محدود شود، از کودک کار، کارهای سختی طلب می‌کند که هرگز در تاب و توان دست‌های کودکانه‌شان نیست. کارهایی دشوار، با پرداخت‌هایی ناچیز، که در مقابل، کودکی‌شان را از آن‌ها می‌دزدد و به رشد جسمی و ذهنی آن‌ها، آسیب می‌رساند. سازمان بین‌المللی کودکان کار اولین بار در سال ۲۰۰۲ روز جهانی مقابله با کار کودکان را راه‌اندازی کرد و عبارت اکنون اقدام شود: کار کودکان پایان یابد شعاری است که در سال جاری برای این مناسبت جهانی انتخاب شده است. اساس آخرین گزارش سازمان بین‌المللی کار و یونیسف، تعداد کودکان کار در سراسر جهان به ۱۶۰ میلیون نفر رسیده که این اولین افزایش در ۲۰ سال گذشته است. همچنین با افزایش قابل توجهی در تعداد کودکان کار پنج تا ۱۱ ساله مواجه هستیم که مجبور به کار کردن هستند. کودکان در این گروه سنی بیش از نیمی از رقم جهانی کودکان کار را تشکیل می‌دهند. بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۱ میلادی، ۲۵۹. ۶۴ میلیون کودک در گروه سنی پنج تا ۱۴ سال بوده‌اند که ۱۰. ۱ میلیون نفر آنان کودک کار بوده‌اند. کشورهای در حال توسعه مانند هند بیشترین سهم را در معضل کودکان کار داشته‌اند. محل کار این کودکان، لزوما در خیابان‌ نیست، آن‌ها در باربری‌ها، خیاطی‌ها، آجرپزی‌ها، خانه‌ها، کارهای زیرزمینی و مواردی از این دست، هم مجبور به کارند. بر خلاف تصور عموم، که بیشتر کودکان کار و خیابان را فاقد خانواده و سرپناه و زیر نظر افرادی خاص می‌دانند، خانواده‌هایی که درگیر آسیب‌های گوناگون اجتماعی، همچون حاشیه‌نشینی، فقر، بیکاری، مشکلات حاد معیشتی، اعتیاد، خشونت و تجاوز هستند. خانواده‌هایی که عمدتا ناآگاه و ناتوان در انجام مسئولیت‌های سنگین پدری و مادری هستند. خانواده‌هایی با فرهنگ‌هایی بیمار که گاه، دختران را در کودکی، مجبور به ازدواج با افرادی فاقد هر گونه صلاحیت می‌کند. این قربانیان کودک‌همسری، جدا از تحمل تلخی‌ها و مشکلات بی‌شمار، هیچ مهارتی برای ایفای نقش همسری و مادری ندارند. میراث خانواده‌هایی با جایگاه و شأن اجتماعی پایین و فاقد عزت نفس و احترام، که اغلب با تحقیر و توهین مواجه بوده‌اند، اغلب، انحراف و انزوا یا خشونت و طغیان خواهد بود. کودکان رشد ‌یافته در چنین فضایی، در آینده، برداشته‌هایشان را با جامعه تقسیم خواهند کرد. سوتغذیه به عنوان رایج‌ترین مشکل بچه کار، جدی‌ترین عامل مخرب رشد ذهنی و جسمی اوست. آرتروز، دیسک کمر و اختلالات رشد، آسیب‌هایی است که از همان کودکی گریبانگیر کودکانی می‌شود که بارکشی می‌کنند. عفونت‌های ریوی و مشکلات پوستی نیز خیلی زود به سراغ کودکان زباله‌گرد می‌آید. گذر از دوره کودکی و نوجوانی و ورود به دنیای بزرگسالی، سرآغاز دور جدیدی از مشکلات این کودکان است، آن‌ها که هیچ آموزشی برای کسب درآمد، مدیریت زندگی و حضور اجتماعی ندیده‌اند، با انبوهی از مشکلات جدید روبرو خواهند بود. مطالعات جرم‌شناسی نشان می‌دهد اغلب مجرمان و بزه‌کاران، کودکی پرآسیبی را پشت سر گذاشته‌اند. کار کودکان ارزان است. کودکان از نظر جسمی و ذهنی مطیع هستند. کودکان کار اتحادیه ندارند و نمی‌توانند به دادگاهی شکایت برند. نبود یک اراده سیاسی در جهان برای پایان دادن به کار کودکان یکی از مهم‌ترین دلایل ادامه حضور کودکان در بازار کار است. در ایران نیز با وجود قوانین متعدد و امضای پیمان‌نامه حقوق کودک، مقاوله‌نامه ۱۸۲ مبنی بر محو بدترین اشکال کار کودک و وجود قوانینی چون قانون اساسی (اصل۳۰)، قانون کار (مواد۸۰، ۸۱، ۸۳)، قانون مجازات اسلامی (ماده ۹۳۱)، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، کودکان زیادی برای تأمین مایحتاج زندگی مجبور به کار هستند، این قوانین نتوانسته است بستر مناسبی برای حمایت از آنان فراهم کند. در برنامه ششم توسعه، دولت متعهد شد که ۲۵درصد از جمعیت کودکان کار را کاهش دهد. برای اولین بار نام کودکان کار در برنامه توسعه کشوری برده شد ولی در اینجا هم هیچ آماری از تعداد کودکان کار ارائه نشد که بتوان در پایان برنامه ششم ارزیابی روشنی از این برنامه ارائه داد. اقدامات انجام شده بیش از هر چیز برعملیات قهرآمیز حذف فیزیکی کودکان از سطح خیابان‌ها متمرکز شد. این اقدامات کودکان را به کارهای خطرناکتر و دشوارتر مثل زباله گردی و غیره سوق داد و تأثیر چندانی در بهبود شرایط کودکان کار نداشت. برخی مداخله‌های دولتی از جمله دادن یارانه، اجازه تحصیل به کودکان افغانستانی در مدارس ایران (که هم اکنون برای کلاس اولیها با مشکلات جدی مواجه شده است)، طرح کودک و خانواده سازمان بهزیستی و فعالیت‌های سازمان‌های غیردولتی تا حدودی در بهبود شرایط زندگی کودکان کار مؤثر بوده است. بر اساس ماده ۷۹ قانون کار به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است و همچنین بر اساس ماده ۸۰ قانون مذکور، کارگری که سنش بین ۱۵ تا ۱۸ سال تمام باشد، کارگر نوجوان نامیده می‌شود و در بدو استخدام باید توسط سازمان تأمین اجتماعی مورد آزمایش‌های پزشکی قرار گیرد. بر اساس اعلام مدیرعامل سابق انجمن حمایت از حقوق کودکان ۱۴ هزار زباله گرد در تهران وجود دارد که ۴۷۰۰ نفر از این افراد یعنی معادل یک سوم آن‌ها کودک هستند. موضوع کودکان کار و خیابان به فقر بستگی دارد. همچنین به این موضوع بستگی دارد که بازار کار چقدر تمایل به استفاده از این کودکان دارد؟ زیرا کار کودک بازار ارزانی است و حتی اگر کودک به اندازه فرد بزرگسال کار کند، حقوق او به اندازه فرد بزرگسال نیست. همچنین به این بستگی دارد که چقدر سیاست‌های مهاجرتی ما درست است و اجازه می‌دهیم که کودکی از کشور دیگری به عنوان کودک وارد کشور ما شود و به کار گرفته شود. معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با بیان اینکه سازمان بهزیستی در این زمینه طی چندین سال گذشته، ۳۷ مرکز شبانه ‌روزی برای نگهداری کودکان داشته که سالانه ۶۰۰۰ کودک کار در خیابان در این مراکز مورد پذیرش قرار می‌گرفتند، اظهار کرد: در آن زمان بررسی‌ها نشان داد که حدود ۹۵ درصد از این کودکان با خانواده خود زندگی می‌کنند. وی با بیان اینکه طبق اعلام وزارت کار و اشتغال حدود هفت میلیون شغل غیررسمی در کشور داریم، گفت: ۷ میلیون شغل غیررسمی یعنی افرادی که هیچ بیمه‌ای ندارند و زمانی که بحران کرونا وارد می‌شود این افراد بیشتر آسیب می‌بینند، زیرا نه بیمه بیکاری به آن‌ها تعلق می‌گیرد و نه وابسته به سازمانی هستند که کمک‌های معیشتی و رفاهی.

بخش۴: بحث آزاد با موضوع حق اعترضات کودک و نوجوان آغاز گردید: مسئول جلسه خانم کوثر ولی‌زاده گفت: هر انسانی می‌تواند حقوق خودش را مطالبه کند و فریاد بزند، این حقوق از لحظه تولد به ما داده می‌شود حتی در جوامع غرب این حقوق را از زمانی که کودک داخل رحم مادر است دریافت می‌کنند و دارند ولی در کشور ما به دلیل روی کار بودن یک حکومت ناکارآمد وحکومتی کودک‌کش که کودکان زیادی از جمله نیکا کرمی و سارینا ساعدی و کیان پیرفک و خیلی از کودکان دیگرکشته شدن می‌شود اشاره کرد که به وضوح با توجه به اعتراض کودکان و نوجوانان و آمدن آن‌ها به خیابان‌ها برای اعتراض می‌توان در سطح شهر خشونت علیه کودکان را مشاهده کرد وایشان تعریفی از خشونت کردند از نظر سازمان بین‌الملل و سؤالی با توجه به وضع خشونت‌آمیز مأموران حکومتی پرسیدند. آیا ما می‌توانیم حق اعتراض را به کودکان بدیم که بر سطح شهر بیایند و اعتراض کنند یا خیر، این درست نیست و این‌ که این کودکانی که شاهد خشونت‌ها در سطح جامعه هستند آیا در آینده برای کشور ما شهروندان مفیدی خواهند بود یا خیر. آقای حمید رفیعی با خانم ولی‌زاده موافق بودند و به نظر ایشان باید در اعترضات باید به کودکان آموزش داد فرق خشونت‌طلبی با عدالت‌طلبی را تا تفاوت این دو را متوجه بشوند و درباره شرکت در اعتراضات کودکان و نوجوانان افزودند، این بستگی به عمل و فکر آن‌ها دارد. آقای سپهر رضایی شایان با نظرات آقای حمید رفیعی موافق بودند. آقای سید سعید نوری‌زاده با اشاره به داشتن حق اعتراض درجوامع دیگر، از نحوه آموزش اعتراض کودکان در جوامع دیگر گفتند، ولی به دلیل گوش شنوا نداشتن می‌توان خشونت را علیه مردم ایران در خیابان‌ها دید که کودکان از این قضیه جدا نیستند. خانم ولی‌زاده درباره چهارچوب فرهنگی اعتراض پرسیدند. خانم سونیا سوارکوب گفتند که با اعتراض به حق کودکان در خانواده موافق هستند و گفتند چرا که بهتر است کودکان در خانه و خانواده این موارد را یاد بگیرند که به حقوق خود آگاه باشند. آقای حمید رفعی با گفته خانم سونیا سوارکوب موافق بودند.

در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دست‌اندرکاران جلسه، منشی جلسه: خانم کوثر ولی‌زاده و مسئولین ضبط صدا و ادمین‌ها: آقایان‌ سید سعید نوری‌زاده و سپهر رضایی شایان، و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند: ختم جلسه را در ساعت ساعت ۲۰:۳۰ به وقت اروپای مرکزی را اعلام کردند.

 

 

تجاوز شرعی و قانونی

منا احمدی‌پور

تجاوز، شکنجه و آزارهای جنسی متهمان و زندانیان زن، سابقه‌ای به درازای عمر جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر دارد. تهدید و عمل به تجاوز، استفاده از الفاظ رکیک جنسی، لمس بدن و دیگر آزارهای مبتنی بر جنسیت زنان زندانی در ایران معمولا از لحظه دستگیری آنان آغاز می‌شود و در تمامی مراحل از بازجویی و دادگاه گرفته تا زندان ادامه می‌یابد. آزارگران نیز طیف وسیعی از مردان وابسته به نظام سلطه‌اند که با اتکا به حاشیه امنی که حکومت به آنان اعطا کرده، زنان را آزار و شکنجه می‌دهند و به هیچ نهادی هم پاسخگو نیستند. در این میان آن دسته از زنان زندانی که صدای رسایی دارند از داخل زندان یا پس از آزادی دست به افشاگری می‌زنند و روایتگری می‌کنند. اما گروه خاموشی که صدای رسایی ندارند، رنج آزارهای جنسی را تا پایان عمر بر دل می‌کشند. در طول چهار دهه گذشته بارها روایت‌هایی از تجاوز و آزار جنسی زنان در زندان‌های حکومت ایران منتشر شد. براساس گزارشات منتشر شده در روزهای اخیر نیز «پسران و دختران بازداشت‌ شده در ایران، مورد «خشونت جنسی» قرار می‌گیرند و در زندان به آن‌ها «تجاوز» می‌شود. براساس گزارش نیویورک تایمز برگرفتە از آخرین گزارش سی ان ان و براساس شهادت شاهدان و شواهد پزشکی، بسیاری از زندانیان در زندان‌های رژیم آخوندی مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. روزنامه نیویورک تایمز از شکنجه و تجاوز به زنان زندانی در زندان‌های رژیم خبر داد. روزنامەی نیویورک تایمز در گزارشی تحت عنوان رژیم آخوندی از تعرض جنسی برای تحمیل عفاف بە زنان استفاده می‌کند، بە تجاوز و آزار جنسی بە زنان در زندان‌های رژیم آخوندی اشاره کرد. در این گزارش آمدە کە معیارهای دورویی رژیم آخوندی این است کە رژیم زنان و دختران را به بهانه بی‌حجابی دستگیر می‌کند و سپس از طریق مزدوران و زندانبانان در زندان به آنها تجاوز می‌کند. این روزنامه از تجاوز به دختر ۱۴ ساله‌ای خبر می‌دهد که روسری خود را در مدرسه برداشت و دور انداخت. نیویورک تایمز به نقل از کمپین حقوق بشر ایران گزارش داد که معصومه، ساکن یکی از محله‌های فقیرنشین تهران، پس از دستگیری به دلیل تجاوز جنسی، دچار پارگی اندام جنسی شده و درگذشت. براساس این گزارش، مادر وی پس از تصمیم به افشای این جنایت توسط مزدوران رژیم آخوندی ناپدید شد. به گزارش نیویورک تایمز، برخی از قربانیان گفتند که مزدوران رژیم آنها را با فیلم و عکس تهدید کرده و به آنها گفته‌اند که سکوت کنند و اگر سکوت نکردند، عکس و فیلم‌هایشان را منتشر می‌کنند. سی‌ان‌ان توانسته است تجاوز جنسی به آرمیتا عباسی ۲۰ ساله را که یک ماه پس از شروع قیام دستگیر شده بود، با مدارک شخصی کە در اختیار روزنامه قرار داده بود تأیید کند. همچنین در این گزارش آمده است که نیکا شاکرمی دختر ۱۶ ساله در مقابل چشمان مردم روسری خود را آتش زد و پس از دستگیری توسط مزدوران به شهادت رسید و آنان به خانواده وی اعلام کردند که وی خودکشی کرده است. این روزنامه نوشت: قیام سراسری در ایران برای برداشتن حجاب نیست، بلکه برای سرنگونی یک رژیم فاسد، ضعیف، سرکوبگر و بی‌رحم است. لازم بە ذکر است دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل چندین گزارش از خشونت و تجاوز جنسی مزدوران رژیم را با مدرک تأیید کرده‌اند. این گزارشات گوشه کوچکی از ظلم و ستمی است که جمهوری اسلامی در مقابل مردم مرتکب شده است و همه این‌ها تنها در سایه قرآن و اسلام طی چهل ساله گذشته امکان‌پذیر شده است. آنان به قدری جسارت گرفته‌اند که محمد تقی مصباح یزدی عضو مجلس خبرگان رهبری و رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی از مدافعان سرسخت سرکوب‌های خونین دهه60 فتوای قانونی و شرعی درمورد تجاوز داده است. سخنرانی‌ها و فتواهای وی در مورد تجاوز به زندانیان زن در زندان‌ها قبل از اعدام، گوشه‌ای از شقاوت و بربریت جمهوری اسلامی است. او در پاسخ به سوالی گفته بود: «تجاوز به دختران باکره در زندان شرعی و به اندازه حج تمتع ثواب دارد! تجاوز به زنان و مردان زندانی نیز برای گرفتن اعتراف شرعی و بلامانع است». و در سخنرانی‌های خود بارها صراحتاً از صدور و اجرای حکم اعدام برای مخالفان حکومت و ولایت فقیه به اتهام «ارتداد» دفاع کرده و برای تجاوز به زندانیان فتوا صادر کرده است. در پاسخ به سوالی در مورد تجاوز به دختران و مردان زندانی می گوید: «اگر قرار است دختری اعدام شود، تجاوز به وی از سوی بازجو به اندازه حج تمتع صواب دارد ولی اگر قرار نیست اعدام شود، به اندازه زیارت کربلا صواب دارد». و در جای دیگری با وقاحتی که فقط از آیت‌الله‌ها برمی‌آید چگونگی تجاوز را در جزییات برای بازجویان تشریح میکند! شهادت‌های متعددی از زندانیان زن در دست است که بازجویان یا مقامات زندان در دهه ۶۰، برای توجیه ایدئولوژیک تجاوز به زنان زندانی، از احکام مربوط به «اسیر حربی» یا «اسیر جنگی» استفاده کرده‌اند که عمدتاً در آیه ۲۴ سوره نساء ریشه دارد. ترجمه فارسی این آیه که در ادامه آیه ۲۳ سوره نساء در مورد زنانی که رابطه جنسی با آنها برای مردان مسلمان حرام یا حلال شده آمده، چنین است: «و نکاح زنان شوهردار نیز (برای شما حرام شد) مگر آن زنانی که (در جنگ‌های با کفار، به حکم خدا) متصرف شده‌اید» براساس تفاسیر و احکام منتج از این آیه و سایر آیات مربوط به کنیزان، مالک کنیز یعنی کسی که او را خریداری کرده و یا اینکه در جنگ او را به اسارت گرفته و از این طریق مالک او شده برای برقراری هر نوع رابطه جنسی با او نیاز به خواندن عقد نکاح ندارد. به علاوه هرگاه در جنگ بین مسلمانان با رهبری امام معصوم و یا حاکم شرعی و کفار و مشرکین، مسلمانان غلبه یابند، زنان و مردان و فرزندان مشرکین که به اسارت رزمندگان اسلام در می‌آیند در اختیار حاکم مسلمانان قرار می‌گیرند و حتی زنان شوهردار پس از به اسارت گرفته شدن از سوی مسلمین به طور خود به خودی مطلقه محسوب و جزو مایملک مسلمین محسوب می‌شوند. شهادت‌های متعدد و متنوع زندانیان نشان می‌دهد که کارگزاران زندان، برخورد با زندانیان سیاسی هوادار یا عضو گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی را مشابه جنگ با کفار حربی، و احکام مربوط به آن را قابل اعمال در روابط میان خود و زندانیان می‌دانسته‌اند. صنم احمدی که به اتهام هواداری از سازمان پیکار، ده ماه اول حبس خود را در بازداشتگاه سیدعلی‌خان اصفهان گذرانده و در آن زمان ۱۶ ساله و دانش آموز بوده می‌گوید:«یکی از پاسدارها به نام حمید، که بعدها فهمیدم نام فامیلی واقعی‌اش قربانی بوده و در جبهه کشته شده، یک جوان ۲۵-۲۴ ساله بود با یک چونه باریک و صورتی شبیه روباه، همان‌‍قدری که می‌توانستم از زیر چشم‌بند نگاه کنم گفت: ببین در این اتاق هیچکس به جز من و تو نیست. هر بلایی بخواهم به راحتی می‌توانم سر تو بیاورم. به هیچ احدی هم مجبور نیستم جواب بدهم چون تو جزو غنائم جنگ اسلام با محاربین اسلام هستی».

 

 

شرح قسمتی از شکنجه‌های جسمی و روحی در زندانهای جمهوری اسلامی

حسن حمزه‌زاده حیقی

از ادرار کردن بازجویان روی سر و صورتش گرفته تا ضرب و شتم، شلاق بر کف پا، بارها استفاده از شوکر برقی در بازجویی‌ها ، ضربات متوالی به بیضه تا حدبیهوشی ، بی‌خوابی دادن‌های طولانی، استفاده از انبردست برای نیشگون گرفتن از جاهای مختلف بدن گرفته تا استفاده از او به عنوان توپ زیر دست و پای سه بازجو به طوری که به گواهی‌پزشکی قانونی که بخشی از شکنجه‌ها را مورد تأیید قرار داده است جمجمه سر و بینی‌اش شکسته است .اینها بخشی از دست نوشته‌های سعید پورحیدر از جمله روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی ایران است که در جریان انتخابات ریاست جمهوری گذشته همواره مورد تعقیب و یا در بازداشت نیروهای امنیتی ایران بوده است. وی که تا کنون مطالب زیادی را در مورد دیگر زندانیان که اغلب آنها از هم‌بندیان و یا هم سلولی‌هایش بوده است با قلمی ساده و خواندنی نوشته است. متن این یادداشت تکان دهنده به شرح زیر می‌باشد: نامه مهدی محمودیان به سیدعلی خامنه‌ای درباره وضعیت زندانهای اوین و رجایی‌شهر و آنچه که بر زندانیان سیاسی گذشته است عین واقعیتی است که به چشم خود دیده و لمس کرده‌ام و یا از هم بندیانم در زندان شرح آنچه که بر آنها گذشته است را شنیده‌ام .در طول مدت دوبار بازداشت شده بودم که پس از کودتای انتخابات که بار اولش در سلول انفرادی و سوییت پنج نفره بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات و بار دوم در بند ۳۵۰ اوین گذشت فرصتی بود تا از نزدیک با نوزده نفر از هم بندیانم در بند ۳۵۰ که انواع شکنجه‌های جسمی و روحی را توسط بازجویان و شکنجه‌گران تجربه کرده بودند، ساعتها گفتگو کنم. فقط به بخش کوچکی از آنچه در زندان اوین به ویژه بندهای دو الف سپاه، ۲۰۹ و ۲۴۰ وابسته به وزارت اطلاعات بر خودم و دیگر زندانیان سیاسی گذشته است را تیتروار اشاره میکنم .گرچه یادآوری آنها نیز بسیار دردناک و تلخ است اما چون معتقدم نباید جزء آن دسته «فاتحانی» باشیم که «تاریخ» را پس از «فتح» می‌نگارند، تمام این خاطرات تلخ را در ذهنم بارها و بارها مرور و تحریر می‌کنم تا همگان بدانند بر شریف‌ترین فرزندان آزاده ایران که به جرم درست اندیشیدن در چنگال استبداد اسیر هستند چه گذشته است .شکنجه‌های جسمی در اتاق سه بند ۳۵۰ با دوستی هم اتاق بودم که شنیدن شرح شکنجه‌های روحی و جسمی‌اش هر روح آزاده‌ای را به درد می‌آورد. جوانی ۲۵ ساله که در فرودگاه امام خمینی توسط نیروهای اطلاعات سپاه ربوده و به بند دو الف سپاه منتقل و بیش از شش ماه در سلول انفرادی این بند تحت بدترین شکنجه‌های روحی و جسمی برای پذیرش اتهاماتی واهی و بی‌اساس قرار گرفته است .از ادرار کردن بازجویان روی سر و صورتش گرفته تا ضرب و شتم ، شلاق بر کف پا، بارها استفاده از شوکربرقی در بازجویی‌ها، ضربات متوالی به بیضه تا حدبیهوشی، بی‌خوابی دادنهای طولانی، استفاده از انبردست برای نیشگون گرفتن از جاهای مختلف بدن گرفته تا استفاده از او به عنوان توپ زیردست و پای سه بازجو به طوری که به گواهی پزشکی قانونی که بخشی از شکنجه‌ها را مورد تأیید قرار داده است جمجمه سر و بینی‌اش شکسته است .بدترین شکنجه‌ای که این دوست مقاوم و نازنین متحمل شده است تجاوز بازجویان سپاه با چسب P.V.C مورد استفاده در آکواریوم و در و پنجره بوده است . به طوری که چسب را پس از فروکردن به داخل مقعد وی و ریختن مایع چسب به داخل بدن ، پس از کمی خشک‌شدن چسب به یک‌باره آن را از مقعد وی بیرون کشیدند .او همچنان در زندان به سر می‌برد اما تمام این شکنجه‌های طاقت‌فرسا و وحشیانه باعث نشد او به خواسته بازجویانش برای اعترافات دروغین تن نداد. انداختن در بشکه آب سرد، ده روز نگه‌داری در سلولی که ارتفاعش یک متر و بیست سانتی متر بود، ساعتها ایستادن در هوای سرد زمستان به صورت عریان، فروکردن سر در کاسه توالت و کشیدن سیفون، ضرب و شتم ، درآوردن تمام لباسها در جلسه بازجویی و اذیت و آزار و تحقیر جنسی بخشی از این شکنجه‌ها بود که در طول دو ماه و نیم اسارتش در سلولهای انفرادی بند وابسته به سپاه بر وی گذشته است. مجبورکردن زندانی به عریان شدن و نشستن روی زمین و سپس نشستن بازجو بر پشت او و با کابل یا باتوم به پشتش زدن، ساعتها نگه داشتن به صورت ایستاده به طوری که در دو مورد به بیهوشی منجر شده است، خوراندن قرصهای روانگردان که برای خودم نیز یک بار اتفاق افتاد، آویزان کردن از کتف یا پا، کوبیدن سر و صورت به دسته صندلی در جلسات بازجویی، خواباندن روی شکم و سپس ایستادن دو سه نفری روی کمر زندانی، مجبورکردن به حرکت سینه‌خیز یا کلاغ‌پر رفتن‌های طولانی، چندین مورد پارگی پرده گوش بر اثر ضربات محکم به سر و صورت و گوش در حالی که زندانی با چشم بند است و بی‌آنکه ببیند یا بتواند عکس‌العملی از خود نشان دهد ناگهان ضرباتی محکم به صورتش وارد می‌شود و دهها شکنجه دیگر تنها بخشی از مواردی است که تعدادی زندانیان سیاسی بندهای ۲۰۹، ۲۴۰ و بند دو الف سپاه که هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین یا به صورت بلاتکلیف و در انتظار صدور حکم به سر میبرند و یا دوران محکومیت‌شان را سپری می‌کنند، تجربه کرده‌اند .شکنجه‌های روحی و روانی شاید درد و عوارض شکنجه‌های جسمی به مرور از بین رود اما قطعاً آثار شکنجه‌های روحی و روانی تا سالهای سال باقی می‌ماند. قبل از اولین بازداشتم در ۱۶ بهمن سال ۸۸ بخاطر مشکل قلبی‌ام روزانه یک قرص پرانول ده مصرف می‌کردم اما اکنون تنها سوغات انفرادی و شکنجه‌های روحی و روانی وحشتناک برایم شده است مصرف روزانه دو تا سه قرص پرانول ۴۰ و تا ماهها استفاده از قرص‌های آرام‌بخش و بدون‌شک تأثیرات منفی روی اعصاب و روان به طوری که زندگی روزمره را نیز دچار مشکل کرده است .تقریباً تمام زندانیان سیاسی تجربیات تلخ شکنجه‌های روحی و روانی را از سر گذرانده‌اند. حتی به فرض محال اگر موردی از شکنجه روحی و روانی برای کسی اتفاق نیفتاده باشد، حضور در سلول انفرادی خود بدترین و مخرب‌ترین شکنجه روحی و روانی محسوب می‌شود و تا کسی تجربه حتی یک ساعت محبوس شدن در سلول انفرادی را نداشته باشد قادر به درک و لمس آن نخواهد بود .اعدام مصنوعی شکنجه روانی وحشتناکی است که عمدتاً در بند دو الف وابسته به سپاه انجام می‌گیرد. این اتفاق برای سه نفر از دوستانی که در بند ۳۵۰ با آنها صحبت کرده‌ام افتاده است. دوستی در بند ۳۵۰ تعریف می‌کرد که دو بار اعدام مصنوعی روی او انجام شده است. روالش اینگونه است که قبل از طلوع آفتاب به سلول انفرادی زندانی مراجعه می‌کنند و با ابراز تأسف از اینکه حکم اعدامش صادر شده او را با چشم بند و پابند به حیاط بند دو الف می‌برند. چهارپایه زیرپایش می‌گذارند ، طناب به گردنش می‌اندازند و از او می‌خواهند آخرین حرفش را و یا اگر وصیتی دارد را بگوید .این دوست تعریف می‌‍کرد که بار اول مدت سی دقیقه طناب‌دار به گردن با چشم بند روی چهارپایه ایستاده بود، بازجویش می‌گفت منتظریم که رییس زندان و ناظر دادگاه و پزشک پزشکی قانونی هم بیاید که حکم را اجرا کنیم. بعد از نیم ساعت به او اعلام می‌کنند که چون رییس زندان نتوانست خودش را برساند و حکم باید حتما قبل از طلوع آفتاب انجام شود اجرای حکمت به چند روز بعد موکول می‎‌شود. قطعاً هیچکس نمی‌تواند حال و روز روحی و روانی این زندانی سیاسی را در آن سی دقیقه که طناب‌دار به گردن با چشم بند روی چهارپایه ایستاده بود را درک کند و همچنین چهار روز بعدی تا اجرای دوباره این نمایش را .چهار روز بعد دوباره او را صبح از خواب بیدار می‌کنند، به محوطه بند دو الف می‌برند ، طناب به گردنش می‌اندازند و می‌ایستد روی چهار پایه مرگ. حکم اعدامش قرائت می‌شود، آخرین حرف و وصیتش را می‌گوید، چهارپایه از زیرپایش می‌کشند اما طناب‌دار آنقدر بلند است که به زمین می‌خورد و بازجویانش خنده‌کنان از ته دل قهقه می‌زنند بالای سرش و می‌گویند شانس آوردی طناب پاره شد. باید برگردی سلولت تا ببینیم چه روزی باید اعدام شوی. چگونگی برگزاری آن دادگاهها خود داستانی مفصل است که در یادداشتی دیگر به آن خواهم پرداخت از آماده‌کردن زندانیان و تمرین‌های چندین و چند روزه قبل از روز دادگاه گرفته تا مجبور کردن برخی از زندانیان به گذاشتن سبیل برای روز دادگاه ! حتما برایتان جالب است بدانید چگونه شد که برخی چهره‌های سرشناس حاضر شدند علیه خود و جنبش سبز اعترافاتی کنند. یکی از این چهره‌های شاخص که نزدیک دو ماه در برابر خواسته‌های بازجویانش مقاومت کرده بود در نهایت مجبور شد تا تن به خواسته آنان دهد اما چگونه ؟ روزی به سراغ همسر و دختر یکی از این چهره شاخص می‌روند و به این بهانه که شما را به ملاقات همسرتان می‌بریم آنها را با خود به زندان می‌برند. از آنها خواسته می‌شود که در یک اتاق منتظر بمانند تا همسرش را بیاورند. اتاقی شیشه‌ای که فقط از یک سوی شیشه می‌توان دید و پشتش معلوم نیست. سپس زندانی را از دری دیگر به آن سوی شیشه می‌برند و به او می‌گویند: ببین همسر و دخترت را آوردیم اینجا، حالا میل خودت است میخواهی صحبت کنی در دادگاه یا نه؟ آن زندانی اما بازهم ایستادگی می‌کند . بازجو تلفنی با همکارش صحبت می‌کند: حاجی ظاهرا هنوز فکر می‌کند شوخی باهاش داریم تلفن را قطع میکند . در اتاقی که همسر و دختر این زندانی هستند باز میشود و دو مرد درشت هیکل که از زندانیان خطرناک و محکوم به قتل هستند وارد اتاق میشوند .بازجو رو به زندانی کرده و میگوید: ببین برادر من این دو نفر که میبینی پیش زن و بچت ایستاده‌اند اتهامشان قتله و حکمشان هم اعدام، چند ساله که در زندانن و در این چند سال با هیچ زنی هم رابطه نداشتن تو این چند سال! یک دقیقه وقت دارید فکر کنید که میروید دادگاه و بشینید پشت دوربین یا همین الان بگوییم مشغول به کار شوند جلوی چشم خودت؟ و اینگونه بود که این چهره سرشناس ناچار به اعتراف علیه خود و دیگران میشود .اینها فقط سه نمونه از شکنجه‌های روحی و روانی زندانیان سیاسی سه بازداشتگاه دو الف سپاه، و بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ وابسته به وزارت اطلاعات بود و مهم‌تر از آن خاطرات فقط ۱۹ نفر از ۱۶۰ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین در زمان حضورم در این بند بود که با هر کدام از آنها ساعتها گفتگو داشتم .ناگفته پیداست که به این تعداد باید صدها نفر از دیگر دوستان که قبل و بعد از حضورم در بند ۳۵۰ اوین و همچنین زندانیان محبوس در سلولهای انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ وزارت اطلاعات و بند دو الف سپاه، زندان رجایی‌شهر و دیگر زندانهای کشور را نیز که همگی تجربه شکنجه‌های روحی و روانی و بعضاً جسمی را تجربه کرده‌اند اضافه کرد تا عمق فاجعه و نقض آشکار و صریح حداقل حقوق زندانیان بر همگان که آشکار است اما آشکار و روشن‌تر شود به امید روزی که عدالت در سراسر جهان پدیدار و آشکار شود و هیچ انسانی شاهد این اتفاقات ناگوار نباشد. به امید آزادی ایران از دست ظالمان زمانه.

 

 

اعترافات اجباری؛ ابزار ثابت ۴۳ سال سرکوب در جمهوری اسلامی

سپهر رضایی شایان

اعترافات اجباری همزاد جمهوری اسلامی بوده است. اعترافاتی که از مقامات حکومت سابق آغاز شد، با نزدیکان اولین رئیس جمهور ایران و گروه‌های مخالف ادامه یافت، نصیب یک مرجع تقلید هم شد و در سال‌های اخیر به رقصنده‌های اینستاگرامی نیز رسیده است. این گزارش نگاهی دارد به پدیده‌ای که با انقلاب بهمن ۵۷ ابداع شد و هنوز هم یکی از ابزار جمهوری اسلامی است. در سال‌های اخیر برخی از اعترافات اجباری از جمله بازداشت شدگان سال ۸۸، «سپیده رشنو» و «نوید افکاری» «علی یونسی» و «امیرحسین مرادی» و فعالان کارگری با واکنش جدی‌تری نسبت به گذشته مواجه شده، اما حکومت همچنان راه خود را می‌رود. اخیرا نیز علاوه بر پخش گسترده اعترافات اجباری بازداشت‌شدگان اعترافات اجباری دو شهروند فرانسوی زندانی در ایران پخش شده است. اعترافات اجباری نیز مانند بسیاری از دیگر اقدامات جمهوری اسلامی از همان روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب شروع شد و یکی از اولین اتفاقات برگزاری جلسه شبیه بازجویی «نعمت‌الله نصیری» (رییس پیشین ساواک) و سپهبد «مهدی رحیمی» (فرماندار نظامی تهران) توسط «ابراهیم یزدی» و با حضور تعدادی از خبرنگاران بود. پس از حذف «ابوالحسن بنی‌صدر»، تعدادی از نزدیکان او از جمله «سودابه سدیفى»، مشاور او و «احمد غضنفرپور»، نماینده مجلس و از افراد نزدیک به او بازداشت شدند و اعترافات غضنفرپور روز دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ از سیماى جمهورى اسلامى پخش شد. پس از آن نیز به مناسبت‌های مختلف اعترافات اجباری اعضای سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های سیاسی یا مسلح دیگر از تلویزیون پخش می‌شد و گرفتن اعترافات و تواب‌سازی به یکی از روندها علیه زندانیان بدل شد. آیت‌الله «کاظم شریعتمداری» جزو مراجع تقلیدی بود که با مرجع تقلید خواندن آیت‌الله خمینی از محاکمه او جلوگیری کرد و پس از انقلاب به نوعی رقیب آیت‌الله خمینی محسوب می‌شد. در ۲۷ فروردین ۶۱ این مرجع تقلید به اتهام نقش داشتن در کودتای «صادق قطب‌زاده» حصر شد. آیت‌الله منتظری در خاطرات خود نوشت: «روزی آقای حاج احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سیدهادی نیز حضور داشت به نحو تهدیدآمیز گفت: «امشب قطب‌زاده در تلویزیون مطالبی را راجع به آقای شریعتمداری می‎گوید، شما مواظب باشید حرفی نزنید و چیزی نگویید!» بعد شب مصاحبه آقای قطب‌زاده از تلویزیون پخش شد و در این راستا بود که به سراغ آقای شریعتمداری رفتند و من از صحت و سقم قضایا بی‌اطلاع بوده و هستم.» انتشار اعترافات صادق قطب‌زاده از تلویزیون، زمینه برخورد با آیت‌الله شریعتمداری را فراهم کرد و خود او نیز حصر و به اعترافات اجباری مجبور شد. این مرجع تقلید از روی کاغذی که در دست داشت، نسبت به «قصور و یا تقصیر» خود به درگاه خداوند استغفار می‌کرد و همچنین ملتزم می شد که «در آینده امثال این امور تکرار نشود.» دهم اردیبهشت ۶۲ اعترافات حزب توده از تلویزیون جمهوری‌اسلامی پخش شد. در این اعترافات «نورالدین کیانوری» به عنوان دبیر اول حزب و دیگر اعضای رده بالای حزب شرکت کردند و به جاسوسی خود برای شوروی و خیانت به مردم و جمهوری‌اسلامی اعتراف و از گذشته خود ابراز پشیمانی کردند. یکی از پروژه‌های اصلی برای حذف آیت‌الله منتظری از سمت قائم مقام رهبری بازداشت «مهدی هاشمی»، برادر داماد او بود. پس از بازداشت مهدی هاشمی، اعترافات اجباری او نیز پخش شد که در آن اتهاماتی را نیز متوجه آیت‌الله منتظری می‌کرد. بعدها نزدیکان آیت‌الله منتظری اعلام کردند که «محمد محمدی ری‌شهری»، وزیر اطلاعات او را فریفته و گفته که این فیلم تنها قرار است برای خود آیت‌الله خمینی پخش شود. سال ۶۹ تعدادی از نویسندگان نامه ۹۰ امضایی به «اکبر هاشمی رفسنجانی»، رئیس جمهور وقت در سال ۶۹ بازداشت شدند و تعدادی از آن‌ها از جمله «فرهاد بهبهانی»، از مؤسسان «جمعیت آزادی»، مجبور به اعترافات اجباری مبنی بر ارتباط با آمریکا شدند. برخی دیگر از جمله «عزت‌الله سحابی» نیز مجبور به اعتراف شدند و بخشی از این اعتراف‌ها بعدها در برنامه هویت استفاده شد. «علی‌اکبر سعید سیرجانی»، نویسنده و پژوهشگر برجسته در تاریخ و ادبیات، پس از نامه‌هایش به خامنه‌ای و در ۲۴اسفند ۷۲ هنگامی که در چاپ‌خانه مشغول وارسی فرم چاپی یکی از کتاب‌هایش بود، بازداشت و به خانه امن منتقل شد. در طول بازداشت سعیدی سیرجانی اعترافات اجباری او منتشر شد که از جمله آن‌ها نامه خطاب به بازجو در روزنامه اطلاعات در ۱۲خرداد۱۳۷۳ نامه به «کیهانی‌های‌ عزیز» در ۵تیر۱۳۷۳ و گزارش بازدید از مناطق جنگی در روزنامه اطلاعات در ۱۲آبان۱۳۷۳ بود و سعیدی سیرجانی‌ علیه نوشته‌های سابق خود سخن گفت و از جمله اعلام کرد: «صحبتی که با من شد و یک تلنگر سفتی به روح من می‌خورد و آن مسئله نوشته‌ها و کتاب‌های من بعد از انقلاب است.»

 

 

تبعیضات ناروا علیه اقلیتهای قومی و مذهبی در قانون اساسی ایران

بهروز عزیزی

براساس ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی، هر کسی که به ارزش‌های مقدس دین اسلام، پیامبر اسلام یا شخصیت‌های مقدس شیعه توهین کند، در صورتی که عمل او مصداق سب‌النبی باشد، اعدام می‌گردد. در غیر این صورت، این فرد به یک تا پنج سال حبس محکوم می شود جرم توهین به ارزش‌های مقدس اسلام اما در قانون مجازات اسلامی به روشنی تعریف نشده است ادله اثبات این جرم همانند سایر جرائم است: اعتراف متهم، شهادت دو شاهد مرد یا علم قاضی تعدادی از نوکیشان مسیحی به اتهام مبهم توهین به ارزش‌های مقدس اسلام به حبس محکوم شده اند. مشارکت آنها در فعالیت‌های کلیسایی اغلب به عنوان مبنای این اتهام ذکر شده است. امین افشارنادری نوکیش مسیحی به اتهام «توهین به مقدسات اسلام» و «تأسیس و اداره یک سازمان غیرقانونی» در سال ۲۰۱۷ محاکمه شد. دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی ماشاالله احمدزاده، وی را به پانزده سال حبس محکوم کرد که پنج سال آن به اتهام «توهین به مقدسات اسلام» بود از آنجا که قانون اساسی ایران براساس باورمندی و یا غیرباورمندی به مذهب شیعه دوازده امامی در دین اسلام به عنوان آیین اکثریت مردم ایران تدوین شده است، و به نحوی که در مقدمه ،اصول اول، دوم و دوازدهم آن می‌بینیم، این قانون نه تنها حاوی مهمترین و شدیترین تبعیضات ناروا نسبت به اقلیتهای مذهبی است، بلکه برای برخورداری از همه حقوق و آزادیهای مشروع الزامٱ باید از مذهب رسمی تبعیت محض داشته باشد. اصل13 قانون اساسی، برخی اقلیتها مانند مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان و مسلمانان پیرو سایر مذاهب اسلامی صرفا در حد رعایت قواعد مذهب و یا دین خود منحصرا در باره احوال شخصیه آزاد دانسته است، بدین‌سان همه باورمندان به شیعه دوازده امامی را در جایگاه برتری از سایرین قرار داده هرچند برای آنها نیز تبعیت از اصل ولایت مطلقه فقیه مقرر ساخته که همه آنها را نیز با تبعیض روبرو می سازد. همچنین فضیلت دادن و حقوق برتر ایجاد کردن برای یک باور و نادیده گرفتن سایر باورهای مذهبی بخصوص ناباوران به اسلام و ادیان شناخته شده در اصل دوازده، از یک طرف و تأکید اصل چهارم قانون اساسی به ضرورت همه قانون‌گذاری‌ها براساس باور مذهبی شیعی و تدوین قوانین و مقررات مختلف بر همین اساس در سالهای گذشته و هم اکنون هر نوع فعالیت مذهبی و عدم پیروی از مذهب شیعه را غیر ممکن ساخته است، و تبعیض بخشی از سیستم حاکمیتی را تشکیل داده است. تجربه شخصی حاصل از این موارد تبعیض آشکار نسبت به این افراد است، به طور نمونه دفاع داستانهای ایران و قضات دادگاههای انقلاب از آراء خود علیه اقلیتهای مذهبی در جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام و به نفع گروههای مخالف نظام که طبق ماده 500 قانون مجازات اسلامی ایران جرم محسوب می‌گردد، چنین است. «از آنجایی که کلیت نظام سیاسی ایران براساس باور مذهبی شیعه می‌باشد، هر نوع فعالیت تبلیغی سایر ادیان و مذاهب به منزله نفی مذهبی تشیع است، بنابراین فعالیت تبلیغی علیه نظام و جرم محسوب میگردد» این موضوع در تمام پرونده‌های زندانیان عقیدتی نظیر بهاییان، دراویش؛ نوکیشان مسیحی، یارسان و اهل تسنن دیده می‌شود برای نشان دادن سامان یافتگی و هدف‌دار بودن خشونت علیه سایر آئین‌ها و اندیشه‌ها، کافی است به ماده 513 قانون مجازات اسلامی به عنوان نمونه توجه کنید. این قانون مقرر داشته است: «هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیای عظام یا ائمه‌ی طاهرین یا حضرت صدیقه‌ی طاهره اهانت نماید اگرمشمول حکم ساب‌النبی باشد اعدام می‌شود. جمهوری اسلامی هر مذهب، آیین و مکتبی را از بیم آنکه به رقیبی برای مذهب شیعه تبدیل شود مورد بیشترین محدودیت‌ها و فشارها قرار می‌دهد.

 

 

ارتداد و جرایم مذهبی دیگر از دیدگاه قوانین فعلی ایران – بخش پنجم

سعید پورمند

علیرغم آنکه دادگاه‏های ‏‏ایران بسیاری از افراد را به جرم ارتداد گناهکار تشخیص داده‏اند،‏‏‏ هیچ ماده‌ای در قانون مجازات اسلامی ایران وجود ندارد که این عمل را جرم تلقی کند. اما چند اصل قانونی وجود دارد که به قضات این اختیار را می‏دهد که متهمین را به جرم ارتداد محکوم کنند. اصل ۱۶۷ قانون اساسی ایران می‏گوید: قاضی‏ موظف‏ است‏ کوشش‏ کند حکم‏ هر دعوا را در قوانین‏ مدونه‏ بیابد و اگر نیابد با استناد به‏ منابع معتبر اسلامی‏ یا فتاوی‏ معتبر، حکم‏ قضیه‏ را صادر نماید و نمی‏‏‏تواند به‏ بهانه‏ سکوت‏ یا نقص‏ یا اجمال‏ یا تعارض‏ قوانین‏ مدونه‏ از رسیدگی‏ به‏ دعوا و صدور حکم‏ امتناع‏ ورزد. بر همین اساس، ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی می‏گوید: در مورد حدودی که در این قانون ذکر نشده است طبق اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عمل می‏شود. حدود جمع کلمه «حد» می‏باشد. ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامی حد را مجازاتی تعریف می‏کند که موجب، نوع، میزان و کیفیت اجرای آن در شرع تعیین شده باشد. در نتیجه ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی عملاً اظهار می‏کند که جرایمی که بر طبق قوانین ایران قابل مجازات هستند فقط به آنهایی که در قانون مجازات اسلامی تعیین شده محدود نمی‏‏‏گردند. این ماده، راه را برای دادستان‏ها ‏و قضات باز می‏کند تا افراد را برپایه جرایمی که صراحتاً در هیچ یک از قوانین ایران تعیین و یا حتی ذکر نشده‏اند،‏‏‏ متهم و محکوم کنند. ماده ۸ قانون تشکیل دادگاه‏های ‏‏عمومی و انقلاب همچنین می‏گوید قضات مکلفند به دعاوی و شکایات و اعلامات موافق قوانین موضوعه و اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی رسیدگی کنند و حکم قضیه مطروحه را صادر نمایند. این اصل که در صورت فقدان قانون مدون، باید قانون شرع اجرا گردد، در مورد مسایل مدنی نیز صادق است. ۲.۲.سب‌النبی:بر خلاف ارتداد، جرم سب‌النبی در قانون مجازات اسلامی قید شده است. مواد ۲۶۲ و ۲۶۳ این جرم را به شرح زیر تعریف می‌کنند: ماده ۲۶۲ هر کس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و یا هر یک از انبیاء عظام الهی را دشنام دهد یا قذف کند ساب‌النبی است و به اعدام محکوم می‏شود. تبصره قذف هر یک از ائمه معصومین علیهم السلام و یا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها یا دشنام به ایشان در حکم سب ‌النبی است. ماده ۲۶۳ هر گاه متهم به سب، ادعا نماید که اظهارات وی از روی اکراه، غفلت، سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده است ساب‌النبی محسوب نمی‏‏‏شود. تبصره هرگاه سب در حالت مستی یا غضب یا به نقل از دیگری باشد و صدق اهانت کند موجب تعزیر تا هفتاد و چهار ضربه شلاق است. دقیقاً مشخص نیست که چه مواردی، اهانت به پیامبر اسلام محسوب می‏شود و به احتمال قوی بسیاری از عبارات را می‏توان اهانت‌آمیز تلقی کرد. ۲.۳.توهین به مقدسات: کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی به تشریح جرایم مشمول تعزیر می‏پردازد. تعزیر به گروهی از مجازات‏ها ‏گفته می‏شود که نمی‏‏‏توان آنها را در هیچ یک از گروه‏های ‏‏حدود، قصاص یا دیه طبقه‌بندی نمود و در مواقعی که برخی تخلفات مذهبی یا موارد دیگر نقض قانون اتفاق می‏افتد، مجازات آنها بر طبق قانون مدون اعمال می‏گردد. در موارد تخلفات مذهبی، تعزیر مجازات فعلی است که از جهت مذهبی ممنوع می‏باشد اما در متون مذهبی برای آن هیچ مجازات مشخصی تعیین نگردیده است. بر طبق کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی، توهین به مقدسات جرمی است که مشمول تعزیر می‏گردد. ماده ۵۱۳ می‏گوید: هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیای عظام یا ائمه‌ طاهرین (ع‌) یا حضرت صدیقه‌ طاهره (س‌) اهانت نماید اگر مشمول حکم ساب‌النبی باشد اعدام می‌شود و در غیر این صورت‌ به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد. باید توجه داشت که ماده‏ای ‏‏که بلافاصله پس از ماد فوق آمده به افرادی اشاره می‏کند که به آیت‏الله‏‏ خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و آیت‏الله‏‏ خامنه‏ای، رهبر فعلی اهانت ‏کنند. ماده ۵۱۴ می‏گوید: هر کس به حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی رضوان الله علیه و یا مقام معظم رهبری به نحوی از انحاء اهانت‌ نماید به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد. باز هم متن این دو ماده مشخص نمی‏‏‏کند که چه مطالبی اهانت محسوب می‏شوند. مجلس ایران در یک استفساریه سعی کرد این موضوع را مشخص نماید. مجلس در این یادداشت اظهار داشت: از نظر مقررات کیفری اهانت و توهین عبارت است از بکار بردن الفاظی که صریح یا ظاهر باشد و یا ارتکاب اعمال و انجام‌ حرکاتی که با لحاظ عرفیات جامعه و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت اشخاص موجب تخفیف و تحقیر آنان شود و با عدم ظهور الفاظ ‌توهین تلقی نمی‌گردد. توضیح فوق به طور کافی مشکل را حل نمی‏‏‏کند. مثلاً مرز میان توهین و انتقاد معلوم نیست. ضمناً به نظر می‏رسد که جمله دوم در این استفساریه با جمله نخست تناقض دارد. در حالی که جمله نخست می‏گوید که بعضی اعمال به خودی خود توهین تلقی می‏شوند، جمله دوم اظهار می‏دارد که تا کلمات صریحی گفته نشود، توهین تحقق نیافته است. ۲.۴.معیارهای اثبات جرایم مذهبی: بر طبق قانون مجازات اسلامی، اثبات وقوع جرم برای جرایم مستوجب حدود به چند طریق صورت می‌گیرد. این بخش، روشهای رایج اثبات جرایم مذهبی که در بالا ذکر شد را مورد بررسی قرار می‏دهد. ۲.۴.۱.ارتداد:از آنجا که قانون مجازات اسلامی در باره جرم ارتداد سکوت کرده است هیچ قانون صریحی وجود ندارد که طریقه اثبات اتهام ارتداد را شرح دهد. معهذا ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی روش‏های ‏‏متفاوت اثبات جرم را به طور کلی ذکر می‏کند. براساس این ماده اقرار، شهادت دو شاهد مرد، یا «علم قاضی» هر یک می‏تواند دلیل محکومیت باشد. ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی مفهوم علم قاضی را به شرح زیر توضیح می‏دهد: علم قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بین در امری است که نزد وی مطرح می‏شود. در مواردی که مستند حکم، علم قاضی است، وی موظف است قرائن و امارات بین مستند علم خود را به طور صریح در حکم قید کند. فقهای اسلام در باره اینکه آیا علم قاضی به وقوع جرم در مباحث حقوقی، کافی است یا خیر، دیدگاه‏های ‏‏متفاوتی دارند. اکثریت علما از جمله آیت‏الله‏‏ خمینی تصریح کرده‏اند ‏‏‏که علم قاضی در تمام شرایط قابل اعمال است. برخی از فقها معتقدند که علم قاضی فقط هنگامی قابل اعمال است که «حقوق خداوند» مطرح باشد. در حالی که دیدگاه دیگر این است که اعمال «علم قاضی» باید به مواردی محدود شود که حقوق مردم مطرح می‏باشد. ۲.۴.۲.سب‌النبی:شروط اثبات محکومیت در باره سب‌النبی همان شروط اثبات جرایم دیگر است: اقرار متهم، شهادت دو شاهد مرد، یا علم قاضی. ۲.۴.۳.توهین به مقدسات: معیار اثبات جرم اهانت به مقدسات مذهبی همان معیاری است که برای اثبات جرایم دیگر وجود دارد: اقرار متهم، شهادت دو شاهد مرد، یا علم قاضی.

 

 

کشتار معترضان؛ استراتژی جمهوری اسلامی برای بقا

صادق نوری

جمهوری اسلامی که گزینه دیگری روی میز ندارد، به «سیم آخر» زده و اقدام به کشتار گسترده معترضان کرده است. آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی برای همگی عیان شده و از این جهت، رژیم از روی درماندگی و ناچاری دست به هر اقدامی میزند. حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران معترضین را به کشتار دسته‌جمعی تهدید کرده است. آیا سلامی در میدان میتواند به چنین تهدیدی جامه عمل بپوشاند؟ مقامات جمهوری اسلامی با به‌کارگیری زندانیان، در تلاش بوده‌اند تا با شلیک گلوله به دختران مدرسه‌ای و زنان جوان، در دل معترضان هراس ایجاد کنند. «سیم آخر» اصطلاحی است که در انگلیسی به آن «گزینه هسته‌ای» یا Nuclear Option می‌گویند. این اصطلاح هنگامی استفاده می‌شود که عواقب یک اقدام از کنترل خارج شده و می‌تواند خود مهاجم را نیز از بین ببرد. سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از دیرباز و برای سال‌ها رقیب یک‌دیگر بوده‌اند. با این وجود آن‌ها با انتشار بیانیه‌ای مشترک، معترضین را به سرکوب کامل تهدید کردند. این دو نهاد اطلاعاتی در بیانیه‌ای ۳۰ صفحه‌ای، آمریکا و قدرت‌های منطقه‌ای را به تحریک این اعتراضات متهم کرده‌اند، اما نامی از مردم ایران نبرده‌اند. این حقیقت که این اعتراضات برخواسته از جنبش مردم ایران است، توسط جمهوری اسلامی تکذیب می‌شود. تهیه‌کنندگان این بیانیه هیچ توضیحی درباره جزئیات این سرکوب کامل و چگونگی اجرای آن ارائه نداده‌اند. مقامات جمهوری اسلامی تاکنون شمار قربانیان احتمالی این سرکوب را اعلام نکرده و هیچ توضیحی نداده‌اند که چگونه یک سرکوب کامل می‌تواند مشکل مردم را حل کند. جمهوری اسلامی هیچ‌گاه گمان نمی‌برد که اعتراضات اینگونه درازمدت و گسترده باشد. به بیان دیگر، مقامات تهران به سادگی خشم مردم را دست کم گرفته بودند. با توجه به فقر گسترده، فساد و فقدان آزادی، جمهوری اسلامی ضعیف بوده و از محبوبیت مردمی برخوردار نیست. هرگاه علی خامنه‌ای، رهبر این رژیم اقدام به سخنرانی می‌کند، اعتراضات در ایران گسترده‌تر می‌شود. در چنین شرایطی، بیانیه حسن روحانی، رئیس‌جمهوری پیشین برای فروکش کردن این اعتراضات نادیده گرفته شد و نیروهای خسته امنیتی جمهوری اسلامی، دیگر برای سرکوب این خیزش متعهد نیستند. از سوی دیگر، درگیری‌های داخلی زیادی برای به ‌دست گرفتن قدرت و جانشینی علی خامنه‌ای بین مقامات این کشور وجود دارد. همانگونه که اسلام‌گراها در سال ۵۷ انقلاب را ربودند، جمهوری اسلامی اکنون نیز در نظر دارد این سناریو را با انجام یک کودتای داخلی تکرار کند. رژیم در نظر دارد در این کودتای داخلی، صدها نفر از مقامات این کشور را بازداشت کرده و پس از آن این جنبش را برباید.

 

 

 

 

 

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram