آرشیو نشریه بشریت
روی جلد | پشت جلد |
مدیر مسئول: منوچهر شفائی
هیئت تحریریه:
سردبیر: شبنم رضاوند
صفحه آرا:مصطفی منیری و نرگس مباشریفر
طرح روی جلدوپشت جلد: محسن سبزیان، امیررضا شاداب
امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند
ویراستارها: مینا آقابیگی، نرگس مباشریفر، رضا شایگان، ساناز تنهائی، پوریا طالبزاده، ندا غفاری گوندغدویی، نادیا مشرف، لیلا ابوطالبی آدرگانی،
پریسا حبیبی
چاپ و توزیع: مصطفی حاجی قادر مرحومی
آدرس:
VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V. Postfach: 52 42 30052 Hannover – Germany Tel.: +49163 2611257 Email: mahnameh@bashariyat.org Website:www.bashariyat.org توضیحات 1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود. 2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد. 3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد. 4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمیباشد. ماهنامه بشریت |
منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
با توجه به نقض مستمر و برنامهریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،
ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن، با اعتقاد راسخ به:
۱- آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
۲- برابری حقوق زنان و مردان
۳-جدایی دین از دولت
۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی
و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.
۱- آگاهیرسانی با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینهها
۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی به منظور آگاهیرسانی و افشاگری
۳-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر
۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )
۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی
ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت مینماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامهریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام میگردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
- سکوت برهها
نوشتهی توماس هریس ترجمه اصغر اندرودی و مجتبی مینائی یکی از پرفروشترین رمانها در سراسر اروپا و آمریکا محسوب میشود، ماجرای روانپزشک آدمخوار و باهوشی به نام هانیبال لکتر را به تصویر میکشد. این مرد دیوانه و خطرناک از پشت میلههای تیمارستان به مامور جوان اف.بی.آی برای یافتن قاتلی سریالی کمک میکند و نقشههای شومی برای فرار میکشد. دکتر هانیبال لکتر در کتاب اژدهای سرخ تنها یک شخصیت فرعی بود اما توماس هریس (Thomas Harris) در رمان سکوت برهها (The Silence of the Lambs) او را به مهرهی اصلی داستان تبدیل کرد. در سال 1988، سکوت برهها به صورت مداوم در صدر کتابهای پرفروش آمریکا قرار داشت و در سایر کشورهای اروپایی نیز با استقبال و تحسین بسیاری مواجه شد.سه سال بعد نیز جاناتان دمی فیلمی از روی این رمان به همین نام ساخت و نقش دکتر لکتر را به آنتونی هاپکنیز داد. نتیجه خارقالعاده بود، تماشاگران و منتقدان به اتفاق از فیلم استقبال کردند و کارگردان نیز موفق به دریافت جایزهی اسکار شد. کلاریس استرلینگ دختر جوانی است که در رشتهی روانشناسی تحصیل کرده است و در دایرهی رسیدگی به جرایم دورهی آموزشی خود را میگذراند. او از سوی اف.بی.آی مسئولیت رسیدگی به پروندهی یک قاتل زنجیرهای به نام بوفالو بیل را بر عهده میگیرد. این قاتل پوست قربانیان خود را که همگی زن هستند میکَند و برای خود لباس میدوزد. در این میان فقط یک نفر میتواند به آنها کمک کند و آن کسی نیست جز روانپزشک آدمخواری به نام هانیبال لِکتر که قبلاً با بوفالو سر و کار داشته است!
۲. آدمک حصیری
نویسنده: آناتول فرانس ترجمه ناصح ناطق، جزئی از مجموعه ایست که آناتول فرانس به نام تاریخ معاصر در چهار جلد تألیف نموده است که در عقاید خود را درباره مسائلی که در پایان سده نوزدهم و آغاز سده بیستم، اذهان فرانسویان را به خود مشغول داشته بود، بیان میکند. با اینکه این مجموعه تاریخ معاصر نامیده شده است، نباید تصور کرد که این کتابها جنبه تاریخی به معنای متعارف دارند. عنوان کتاب آدمک حصیری ترجمه یک عبارت فرانسوی میباشد و منظور از آن مدل خیاطی است که قبلا از نی ساخته میشد و روی آن بانوان خانه دار لباس میبریدند و میدوختند. در این داستان با زندگی خانوادگی برژره و ناکامیهای خصوصی او آشنا می شویم. آناتول فرانس از نویسندگان برجسته فرانسوی بود. او در پاریس به دنیا آمد، پدرش کتاب فروش بود و زندگی آناتول نیز بیشتر با کتاب گذشت. در سال ۱۸۹۶ به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد و در ۱۹۲۱ جایزه نوبل ادبیات را گرفت.
۳. مادر
نویسنده: ماکسیم گورکی ترجمه علی اصغر سروش، یکى از بهترین نمونههاى ادبیات کارگرى و راه و رسم مبارزه است که دیگر به اثرى کلاسیک بدل شده است. این کتاب در مورد روایت عشق یک مادر به فرزندش است و بازگو کننده تلاش مادری برای رسیدن به خوشبختی برای خود، فرزند و مردمش است. نیلوونا (مادر)، زنی است که خواندن و نوشتن نمیداند، از شوهرش کتک میخورد، هم همسر یک کارگر است و هم مادر یک کارگر دیگر، که خود آنها قربانیان هیولای آهنین (کارخانه) هستند. میخوارگیهای تمامنشدنی پس از آنکه منجر به کتک زدن زنها و بچهها میشود، تنها دلخوشی و تفریح چنین انسانهایی است که زندگی نابسامان و ابلهانهای را به دنبال خود میکشند و سرانجام نیز به مرگی زودرس میمیرند. ولاسف، شوهر نیلوونا نیز از همین دسته است. شخصی که تلاشی برای گریز از این سرنوشت نمیکند. ماکسیم گورکى (1936-1868) با نام واقعى آلکسى ماکسیموویچ پشکوف نویسنده رمان، نمایشنامه و مقالات ادبى، زاده نیژنى نووگورود شهرى در روسیه است. شهرى که از سال 1932 در ارج نهادن به مقام ادبى او گورکى نام گرفت و تا زمان فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى در 31 دسامبر 1991 به همین نام خوانده مىشد. ماکسیم گورکى (Maksim Gorkii) نویسندهاى مردمى و سختکوش بود و اینکه بسیارى از منتقدین ادبى، آثار او را به گونهاى سرچشمه رئالیسم سوسیالیستى دانستند لیکن گورکى هرگز به این قبیل تقسیمبندىها در عرصه ادبیات اعتنایى نمىکرد و سبک و شیوه خود را داشت، روش داستانگویى او حتى بهصورت شفاهى نیز مورد علاقه بسیارى از معاصران او بود. این جمله لئون تولستوى بسیار معروف است که خطاب به گورکى گفته بود: بیا و قصهاى برایم بگو، تو بسیار خوب و ماهرانه داستان مىگویى، قصهاى از دوران کودکىات بگو، هرگز باور ندارم که تو روزى کودک بودهاى. چنان داستانگو هستى انگار که عاقل و بالغ از مادر زادهاى. آدم نباید از اهانت دیگران نسبت به خویش گذشت کند. مادر آهسته پاسخ داد بله! با این وجود به ما زنها در تمام عمرمان اهانت میشود.
۴. یادداشتهای پنج ساله
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز ترجمه: بهمن فرزانه، این کتاب رمان نیست، مجموعه داستان هم نیست بلکه مجموعه ای است خواندنی از نوشته ها و یادداشتهای مارکز درباره موضوعات مختلف. از جایزه نوبل، که شبحش در مواقعی از سال روی سر نویسنده ها می افتد، بگیرید تا بدیمنی نوبل گرفتن و عقاید مارکز درباره نوشتن و سیاست و البته جامعه پیرامونش. کتاب اگرچه عنوان یادداشت ها را دارد اما از هر قصه و داستانی خواندی تر روایت شده است. مارکز در داستانش به مخاطبین خود نشان می دهد که هر چیزی می تواند ممکن باشد. این کتاب مجموعه یادداشتهای پراکنده گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی برنده جایزه نوبل ادبیات در طول بازه سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ است. بخشی از داستان: کمی به ظهر مانده بود که به شهر آرتزو رسیدیم. دو ساعت تمام دنبال قصری گشتیم که میگل اوترو سیلوا، نویسنده اهل ونزوئلا، در آن گوشه زیبای منطقه توسکانا خریده بود. قصری که در واقع قلعهای بود متعلق به قرون وسطی. یکشنبه ای بود در اوایل ماه اوت، داغ و پرسر و صدا، و پیدا کردن کسی در خیابانها برای پرسیدن آدرس کار آسانی نبود. خیابانها فقط مملو بود از توریستهای خارجی.بعد از مدتی تلاش بی نتیجه بار دیگر سوار ماشین شدیم، از شهر خارج شدیم و به جادهای رسیدیم که هیچ تابلویی برای راهنمایی نداشت. اما یک پیرزن غازچران به دقت برای ما توضیح داد آن قصر در کجاست. قبل از آنکه از او خداحافظی کنیم از ما پرسید خیال داریم شب را در آنجا بگذرانیم؟
۵. ظهور و سقوط رایش سوم
نوشته ویلیام شایرر ترجمه ابوطالب صارمی، این کتاب تاکنون برنده جوایز متعددی شده، مطالعهای است پژوهشی که موضوعات مختلفی نظیر هولوکاست، جنگ جهانی دوم، آدولف هیتلر، و ظهور و سقوط رایش سوم را مورد بررسی قرار میدهد. هیچ حکومت قدرتمند دیگری به اندازه رایش سوم این چنین کوهی از مدارک و شواهد را درباره تولد و ویرانی خود بر جای نگذاشته است. وقتی جنگ تلخ به پایان رسید و قبل از اینکه نازیها بتوانند پروندههایشان را از بین ببرند، تقاضای متفقین برای تسلیم بیقید و شرط، مدارکی را به دست داد که تقریبا ساعت به ساعت از امپراتوری کابوسوار و وحشت برانگیزی را که آدولف هیتلر ساخته بود، ثبت و ضبط نموده بود. این موارد ثبت شده، شامل شهادت رهبران نازی و زندانیان در اردوگاه های کار اجباری، دفتر خاطرات مقامات، متن کنفرانسهای مخفی، دستورات ارتش، نامههای خصوصی و عمده کاغذبازیهایی بود که پشت طمع جنونآمیز هیتلر برای تسخیر جهان قرار داشت. مورخ و خبرنگار مشهور جنگی، ویلیام شایرر، که از سال ۱۹۲۵، عملکرد نازیها را مشاهده کرده و گزارش داده بود. پنج سال و نیم را صرف الک کردن این اسناد مهم کرد. نتیجه این مطالعه عظیم، کتاب ظهور و سقوط رایش سوم است که به عنوان مدرکی قطعی یکی از ترسناکترین فصلهای تاریخ بشر مورد تحسین گسترده قرار گرفته است. درظهور و سقوط رایش سوم داستان کامل امپراتوری هیتلر، یکی از مهمترین داستانهایی که تاکنون گفته شده است، توسط یکی از بهترین افراد برای نوشتن آن یعنی ویلیام شایرر به رشته تحریر در آمده است. این کتاب پرفروش جهانی به عنوان اثری کلاسیک در این زمینه شناخته میشود.
۶. آلنده، روایت یک زندگی
نوشته فرناندو آلگریا ترجمه محسن اشرفی، در این کتاب زندگى آلنده به صورت یک رمان عرضه میشود و فرجام تکاندهنده انقلاب صلحآمیز شیلى را بخوبی به تصویر کشیده شده است. فرناندو آلگریا، نویسنده شیلیایی خطه آمریکای لاتین، از دوستان نزدیک سالوادور آلنده به شمار میرفت. او که تمام توجهاش به گذر رویدادها و وقایع رخ داده در تاریخ معاصر شیلی معطوف گشته بود در واپسین روزهای حیات آلنده با پذیرش درخواست او مبنی بر تالیف زندگینامهاش، توانست نگارنده وقایعی باشد که تاکنون در هیچ نوشته و گزارش مشابهی دیده نشدهاند. او روایتگر روزهای زندگی مردی بود که همگان وی را با سرسختی و مبارزات پایانناپذیر و علاقه بیوصفش به توده مردم میشناختند. آلگریا به گواه خودش، آلنده را همان طور که بوده معرفی کرده است و کتاب را بیوگرافی مستدل و غیرقابل تردیدی از مرد انقلابی شیلی میداند. ۶۵ سال زندگی سالوادور آلنده مصادف با چند ده سال خونریزی و وحشت بود که بستر غمباری برای روایت رمان آلگریا فراهم آورده است. در این کتاب میخوانیم که چگونه آلنده به یاری طبقات متوسط و کارگر شیلی شتافت و به آنها کمک کرد تا به درجاتی از قدرت سیاسی و مالی دست یابند.
۷. پرواز پرستوها؛ در آسمان سیاست حکومت اسلامی ایران
نوشته بهرام رحمانی، تله جنسی یا دام شیرین (انگلییس: Honey trap – هانی ترپ) یا پرستو عملیاتی است که در آن یک سازمان مخفی تلاش دارد تا با تهدید به بر ملا کردن روابط نامشروع جنسی یا عاطفی و رسواسازی هدف تله، او را به عنوان عامل به خدمت خود درآورد. تله جنسی هم چنین برای جمع آوری اطلاعات است، به این صورت که سازمان های اطلاعاتی و امنیتی تن فروشانی را آموزش می دهد تا از مشتریان خود جاسوسی کنند.
۸. دو سرنوشت
نوشته ویلیام ویلکی کالینز ترجمه ایرج پزشکزاد ،ویلیام ویلکی کالینز رماننویس، نمایشنامهنویس و نویسنده داستانهای کوتاه انگلیسی بهسال ۱۸۲۴ در لندن به گیتی آمد. در رشته حقوق آموزه خواند و با نام دادگوی، دانشگاه را به پایان رساند. اگرچه در زندگی نان این پیشه را نخورد با این باز از دانشی که در دانش حقوق اندوخته بود در نوشتن آثارش بهره برد. خوانندگان عصر ویکتوریا که کم کم از ادبیات سیاسی و اجتماعی دل زده و رویگردان میشدند از نوشتههای این نویسنده بسیار پیشباز کردند. نخستین رمان انتشاریافته کالینز، آنتونینا رمانی تاریخی که زمان و جای رویدادش روم باستان بود، در ۱۸۵۰ از چاپ درآمد. کالینز پس از آن رمانهای دیگری نوشت که از میان آنها دو رمان زن سپیدپوش (۱۸۶۰) و سنگ ماه (۱۸۶۸) برای او نام آوری بسیار آوردند و خوانندههای فراوان یافتند. نقادان، کالینز را نوآورنده داستانهای پلیسی نو میدانند. از نظر آنها سنگ ماه برجسته ترین نمونه این ژانر و گروهبان کاف (یکی از شخصیتهای همین نوشته) نخستین کاراگاه حرفهای است که در ادبیات چهره نمودهاست. بااین باز در نوشتههای کالینز حالت آویختگی بر دلهره و ترس چیرگی دارد. کالینز صحنههای دلهرهآور و رازآمیز را با ظرافتی بیش از نویسندگان هم زمان خود در داستان میگنجاند. سنگ ماه دارای پیرنگی شنگ وبُندک (کامل) بااین باز روشن و منشنماست و نویسنده، این داستان رازآمیز را با شیوایی با آهنگی شاعرانه بیان میکند. در سال ۱۸۵۱ ویلکی کالینز با چارلز دیکنز، توسط دوستی مشترک، آشنا شد. از آن پس آنها دوستان صمیمی یکدیگر شدند. چنانکه نخستین رمان پراهمیت کالینز در هفتهنامهای که دیکنز آنرا میگرداند به چاپ رسید. این هردو در کار داستان نویسی از یکدیگر نکتههای فراوان آموختهاند. کالینز در شخصیت پردازی و پنگاشتن (ترسیم) باریک بین چهره قهرمانهایش وامدار دیکنز است. دیکنز نیز درباره ساختار پیچیده پیرنگ داستانها از کالینز بسیار آموختهاست. ویلکی کالینز بسال ۱۸۸۹ در شصتوپنج سالگی درگذشت.
۹. در بطن هیولا (نامههایی از زندان)
نوشته جک هنری ابات ترجمه علی اصغر راشدان در این نوشتار نامههایی است از جک هنری ابات، که سالهای مدیدی را در زندانهای آمریکا به سر برده است. ابات به همراه جیملور مجرمینی بودند که دوره جوانی خود را در موسسههای تحت حمایت ایالتی گذراندند. ابات در سن دوازده سالگی به زندان افتاد، نه ماه آزاد بود و دوباره در سن هیجده سالگی به جرم کشیدن چک بیمحل به زندان افتاد و به اشد مجازات، یعنی پنج سال حبس، محکوم شد. در زندان یک هم قطار محکوم را میکشد و طی حکمی نامشخص، حداکثر تا نوزده سال محکوم میشود. یک هفتهای را از زندان فوق امنیتی ایالت یوتا فرار میکند و در مزارع امریکا و کانادا، در حال گریز، زندگی میکند. او مابقی مدت را در زندان به سر برده است. تنها مردی بوده که موفق به فرار از زندان فوق امنیتی ماکس شده است. ابات در این نامهها، علاوه بر وضعیت حاکم در زندانهای آمریکا، از چگونگی کسب دانش خود حرف میزند. او کتابهایی را که خواهرش از دوستی کتابفروش میگیرد برایش میآورد، میخواند، به تدریج خود را بارور میکند. او سخت تحت تاثیر اندیشههای مارکس قرار میگیرد. ابات، شبیه مارکس، سعی میکند به مشاهده جهان ذهنیات خود بپردازد و با دیدی جامع از جامعه، به عقب باز میگردد. شجاعت جوان بزهکار رشد میکند و بدل به بیپروایی و خودسازی میشود.
۱۰. شیعیگری
نوشته احمد کسروی کتاب شیعیگری همچنین معروف به شیعیگری؛ بخوانند و داوری کنند، کتابی از احمد کسروی در انتقاد از مذهب شیعه است. وی در این کتاب پیدایش مذهب شیعه را از زمان بنیامیه میداند. همچنین نخستین آلودگی مذهب شیعه را در بجا دانستن خلافت علی بر ابوبکر و عمر و عثمان میداند. به عقیده کسروی جعفر، امام ششم شیعیان نخستین کسی بود که لفظ امام را ساخت و برای گرفتن خمس و مال امام گفت که باید خلیفه از طرف خدا باشد و از ترس نام خلیفه را به امام تغییر داد. وی اشاره میکند که امامان شیعه در مورد اینکه معنی قرآن را جز ما نداند و هرکس نداند باید از ما بپرسد و هرکس امام زمان خود را نشناسد، بیدین از دنیا رفته است را جز لاف زدن و گزافه گفتن نشمرده است و گویندهاش را بیدین و خداناشناس میداند. به اعتقاد کسروی در شیعیگری دلیل خواستن و چیزی را به داوری خرد سپردن از نخست نبوده و اکنون هم نخواهد بود. بنیاد شیعیگری بر آنست که خلیفه بایستی از سوی خدا برگزیده شود، نه از سوی مردم. ما میپرسیم: دلیل این سخن چه بوده؟ کتاب اسلام قرآن میبود، آیا در کجای قرآن چنین گفتهای هست؟ چگونه تواند بود که چنین چیزی باشد و در قرآن یادی از آن نباشد؟
۱۱. عجیبترین دروغ تاریخ: قرائتی از شخصیت امام مهدی؛ و محمدبن حسن عسکری از دیدگاه شیعه دوازده امامی
نوشته عثمان بن محمد الخمیس نقد و بررسی دیدگاه تاریخی شیعه درباره امام زمان و اثبات انحرافات و دروغهای آن است. نویسنده در آغاز، نظریه مهدویت از دیدگاه شیعه را به تفصیل بیان کرده و نامهای مهدی موعود را بیان و وجه تسمیه آنها را تشریح میکند. منابع مورد استفاده وی در تالیف این اثر، کتب مهم حدیثی شیعه و اقوال مجتهدین و محدثین شیعی است. وی بحث را با چگونگی ازدواج امام عسگری، بارداری همسرش و نحوه تولد غیر عادی فرزندشان پی میگیرد. داستان عجیب رشد ناگهانی مهدی، جا و مکان زندگی او و نحوه غیبتش، موضوعاتی است که در ادامه آمده است، وی سپس دلایل عقلی و نقلی شیعیان را برای وجود مهدی برشمرده و تحلیل میکند و در ادامه،علل قاطعی را ذکر میکند که ثابت میکنند روایات مبنی بر مهدویت امام دوازدهم، جعلی و باطل است. نحوه زندگی مهدی در حال حاضر، وضعیت شخصی و خانوادگی وی، واقعیاتی درباره مسجد جمکران و اقدامات مهدی پس از ظهورش، از جمله دیگر بخشهای کتاب است.
۱۲. دموکراسی و هویت ایرانی
نوشته پیروز مجتهدزاده مبحث هویت ایرانی در ارتباط با دموکراسی، که از مباحث جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است، موضوع اصلی کتاب حاضر محسوب میشود. نویسنده میکوشد تا مباحث جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک به سوی ادبیات عرفانی ایرانی کشیده شود و از مفاهیم ادبی و عرفانی در پروراندن مباحث جغرافیای سیاسی یاری گرفته شود. بر این اساس در فصل اول کتاب، به عنوان مقدمه، اهمیت بازنگری تاریخ در راه خودشناسی ملی بررسی شده است. در این فصل نویسنده به برخی مفاهیم جدید در جغرافیای سیاسی ژئوپلیتیک، از جمله ژئوپلیتیک شیعه، شکلگیری ژئوپلیتیک جدید ایالات متحده و مساله محیط زیست میپردازد. فصل دوم به تعریف دموکراسی در دنیای مدرن و ایران و رابطهی آن با روشنفکری پویا اختصاص دارد. چیستی هویت، بحثی در اهمیت شناخت هویت ایرانی و نیروهای ناسیونالیسم و جهتگیریهای نوین آن از مباحث فصل سوم به شمار میرود. نویسنده، پیدایش ایران و قوام یافتن نام این کشور و مفهوم سرزمینی ایران را در فصل چهارم بررسی میکند و از هویت و فرهنگ ایرانی در عصر باستان و تقابل آن با اعراب و ترکان سخن میگوید. در فصل بعد، نویسنده دادگری را فلسفه حکومت ایرانی و میراث فرهنگی ایران باستان میداند و به مفهوم مرز و نخستین شکلگیریهای آن در تاریخ ایران اشاره دارد. در فصل پایانی نیز نسبت ملت، حکومت و سرزمین با یکدیگر در ایران نو (عصر مشروطیت) بررسی میشود. نویسنده در این فصول سعی میکند به این پرسش پاسخ گوید که آیا ایرانیان دشمن دموکراسی بودهاند؟ یا این که ایدهی دادگری در ایران باستان به منزله یکی از اصول پنجگانه دینی در ایران شیعی زیربنایی برای ایجاد دموکراسی فراهم میآورد.
گزارش آماری نقض حقوق زنان، آبان ماه ۱۴۰۱
سپیده عشقی، سعید پورمند، فهیمه تیموری
ردیف | موضوع | مهر | آبان |
۱ | اخبار عمومی | ۵۰ | 22 |
۲ | احضار به دادگاه | 1 | 2 |
۳ | احکام صادره | 2 | 8 |
۴ | بازداشت | 108 | 72 |
۵ | زندان و زندانی | 14 | 13 |
۶ | اعتصابات | 3 | 1 |
۷ | اعتراضات | 4 | 0 |
۸ | خشونت علیه زنان | 23 | 19 |
۹ | خودکشی | 0 | 2 |
۱۰ | قتل های ناموسی | 22 | 0 |
۱۱ | آسیب های اجتماعی | ۷ | ۱ |
جمع | 234 | 140 |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 140 خبر که در طول آبان ماه ۱۴۰۱ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری و مهرنیوز جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در آبان ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: شراره هادیزاده رئیسی، فریده فراعی، زهرا یزدی هاشمی، سارا آسیابان، شهینتاج فتحزاده، کوثر ولیزاده، سپیده عشقی، مونا احمدیپور، شراره مهبودی، حامد غریبزاده میباشند.
اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://zanan.bashariyat.org
گزارش آماری قتلهای قانونی، آبان ماه ۱۴۰۱
فرشاد اعرابی
ردیف | موضوع و نوع جرم | کودک | زنان | مردان | جمع | |
۱ | اخبار اعدامیان | 4 | 4 | |||
۲ | صدور حکم اعدام | قتل | 4 | 4 | ||
محاربه | 6 | 6 | ||||
تجاوز | 1 | 1 | ||||
۳ | اجرای حکم اعدام | قتل | 14 | 14 | ||
مواد مخدر | 36 | 36 | ||||
محاربه | 2 | 2 | ||||
۴ | رهایی از اعدام | قتل | 13 | 13 | ||
۵ | مرگ در زندان شامل خودکشی، بیماری، شکنجه | 2 | 2 | |||
جمع | 82 | 82 |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 45 خبر که در طول آبان ماه ۱۴۰1 تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانهها، ههنگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در آبان ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: زهرا رهایی، کریم ناصری، مهدی محمدپور، لیلا ابوطالبی آدرگانی، ایرج دانای طوس، رضا شایگان، امین بلوردی بهمن، نوید بهداد، نرگس مباشریفر، پریسا نیکونام نظامی، حسن حمزهزاده، آراس کرمی، مصطفی حاج قادرمرحومی، فرشاد اعرابی، محمدحسام فانی، صادق فرخی قصرعاصمی، غزالهالسادات ابطحی، مهدی افشارزاده میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، آبان ماه ۱۴۰۱
سمانه بیرجندی، زهرا باجلان، سعید پورمند
مهر | آبان | موضوع | ردیف |
2 | 80 | بازداشتها | 1 |
2 | 1 | صدور اجرای حکم | 2 |
2 | 11 | علمی فرهنگی | 3 |
۰ | 1 | کمبودها و محرومیتها | 4 |
3 | 2 | لغو کنسرتها و نمایش فیلمها | 5 |
24 | 31 | اجتماعی | 6 |
1 | 1 | هنرمندان زندانی | ۷ |
34 | 125 | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 125خبر که در طول ماه آبان ۱۴۰1 تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهریآنلاین و مهرنیوز جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در آبان ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: رزا جهانبین، سمانه بیرجندی، مرضیه مهدیه، پویا حسابی، زهرا باجلان، محمدحسام فانی، مهدی کرباسیان، وحید چرخانداز یگانه، پدرام معادی، سعید پورمند، امیررضا ولیزاده، آیلار اسماعیلی میباشند.
اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://honar.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، مهر و آبان ۱۴۰۱
رضا شایگان
آبان | مهر | عنوان | ردیف |
۱۵۶ | ۴۵ | اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بینالمللی، بیانیههای بینالمللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان | ۱ |
۱۳۶۳ | ۱۰۲۱ | بازداشتها | ۲ |
۱۲ | ۱۳ | احضار | ۳ |
۳۰۴۹ | ۱۶ | احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه | ۴ |
۹۵ | ۳۸ | زندان و زندانی شامل: ضربوشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری | ۵ |
۳ | ۵ | کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت | ۶ |
۲۱۶ | ۹۵۹ | تیراندازی به مردم | ۷ |
۶ | ۴ | موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتلهای ناموسی و انفجار مین | ۸ |
۴۹۰۰ | ۲۱۰۱ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۳۸۷ خبر که در طول ماه آبان ۱۴۰۱ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، ههنگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیدهبان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانهها، ایران وایر، رسانک و جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در آبان ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: زهرا رهایی، کریم ناصری، مهدی محمدپور، لیلا ابوطالبی آدرگانی، ایرج دانای طوس، رضا شایگان، امین بلوردی بهمن، نوید بهداد، نرگس مباشریفر، پریسا نیکونام نظامی، آراس کرمی، فرشاد اعرابی، حسن حمزهزاده، محمدحسام فانی، مصطفی حاج قادر مرحومی، صادق فرخی قصرعاصمی، مهدی افشارزاده میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، آبان ماه ۱۴۰۱
کریم ناصری، آرشا کچوئیان، سعید پورمند، صدرا مجیب یزدانی
جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان آبان ماه ۱۴۰۱ | ||||
موارد نقض حقوق ادیان | اهل سنت | بهاییان | مسیحیان | سایر ادیان |
احضار و بازجویی | 4 | 31 | ||
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان | 12 | 12 | 1 | |
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی | 15 | 2 | 1 | |
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی | 1 | |||
حبس | 7 | 13 | 1 | |
اعدام و مرگ | 1 | 1 | ||
آزادی و مرخصی زندانی | 2 | 5 | ||
تفتیش و ضبط و مصادره | 10 | |||
اعتصاب غذا | 2 | |||
جمع کل | 44 | 42 | 1 | 34 |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 62 خبر که در طول آبان ماه 1401 تهیه شده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، ههنگاو، بیبیسی فارسی، جمعآوری گردیده، تهیه شده است.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در آبان ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، سعید پورمند، وحید چرخانداز یگانه، صدرا مجیب یزدانی، سمانه بیرجندی، مریم افتخار، امین بلوردی بهمن، اسفندیار سنگری، داود لطفی، سعید طائف، محمدمهدی خسروپناه، ندا غفاری گوندوغدویی، حسین اریس، عباس رهبری، مریم حبیبی، لیلا ابوطالبی، کوثر ولیزاده، شراره هادیزاده رئیسی، لیلا رمضان، قندیل دادخواه، رضا شایگان، میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، آبان ماه ۱۴۰۱
بهنام شیرمحمدی، رضا شایگان، عبدالمجید بازداران
آبان | مهر | موضوع | ردیف |
۱۴ | ۲۷ | اخبار عمومی | ۱ |
۱ | ۴ | تعدیل نیرو | ۲ |
۱۰ | ۹ | تجمعات | ۳ |
۳ | ۱ | حوادث | ۴ |
۲۰ | ۳۱ | بازداشت و زندانیان | ۵ |
۱ | ۷ | کولبری و سوختبری | ۶ |
۳ | ۳ | معوقات مزدی | ۷ |
۵۲ | ۸۲ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۵۰ خبر در طول ماه آبان ۱۴۰۱ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرقنیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بیبیسی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملا نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر در آبان ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: مهناز ترابی، پریا ترابی، مریم افتخار، صادق نوری، احسان احمدیخواه، احمد کشاورز مؤیدی، رضا شایگان، عبدالمجید بازداران، بهنام شیرمحمدی، محمدحسام فانی، غزالهالسادات ابطحی، فرشیده پورآذران، رقیه فرزانه، مهد ی افشارزاده، سیاوش نوروزی، رضا حاتمی، محمد گلستانجو، صادق فرخی قصرعاصمی میباشند.
اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://kar-kargar.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو، آبان ماه ۱۴۰۱
پوریا طالبزاده، مجید قادرینژاد، احسان احمدیخواه
ردیف | موضوع | عنوان خبر | مهر | آبان |
1 | اخبار عمومی دانشگاه | اخبار دانشگاهها (کمبود امکانات و تجهیزات دانشگاه و …) | ۱۱ | 6 |
2 | اخبار دانشگاهیان | بازداشت دانشگاهیان | ۱۹ | 118 |
3 | احکام صادره دانشگاهیان | ۱۳ | ۱ | |
4 | تجمعات و اعتراضات | ۲ | ۳ | |
5 | اخبار جوانان | اخبار جوانان (عدم تفکیک جرایم؛قتلهای ناموسی، انفجار مین، خودسوزی، خودکشی و …) | ۰ | ۱ |
6 | احضار و بازجویی جوانان | ۱ | ۰ | |
7 | احکام صادره جوانان | ۳ | ۴ | |
8 | زندان و زندانی (شکنجه، ضربوشتم، بهداشت زندان، درمان و بیخبری از بازداشتی یا زندانی و …) | ۱ | ۰ | |
9 | شلیک نیروهای نظامی به مردم) سوختبر ، کولبر و …) | ۱ | ۰ | |
10 | بازداشتشدگان اعتراضات سراسری 1401 | 67 | 61 | |
11 | کشتهشدگان اعتراضات سراسری 1401 | 77 | ۷ | |
جمع | ۱۹۵ | 259 |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 253 خبر که در طول ماه آبان ۱۴۰1 تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، ههنگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوانآنلاین و دانشجوآنلاین جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق جوان و دانشجو در آبان ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: احسان احمدیخواه، مهدی افشارزاده، عباس منفرد، سمانه بیرجندی، پریسا سخایی، رسول بلغار، مهناز ترابی، داوود واحدیپور میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://daneshjoo.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، آبان ماه ۱۴۰۱
مینا آقابیگی، سلمان یزدانپناه، ندا فروغی
آبان | مهر | موضوع | ردیف | |
۴۳ | ۲۸ | آلودگی هوا | ۱ | |
۶ | ۸ | آلایندههای زیستمحیطی | ۲ | |
۷ | ۶ | آتشسوزی و از بین رفتن مراتع، جنگل و اراضی ملی | ۳ | |
۳۰ | ۱۹ | بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه | ۴ | |
۱۳ | ۱۴ | ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت | ۵ | |
۲۰ | ۲۰ | صید و شکار غیرمجاز | ۶ | |
۱۱ | ۱۲ | طرحها و پروژههای عمرانی مخرب محیط زیست | ۷ | |
۵ | ۴ | ضربوشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیطبانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست | ۸ | |
۱۹ | ۷ | گونههای جانوری در معرض خطر انقراض | ۹ | |
۱۸ | ۱۹ | بازداشت و احکام صادره شکارچیان | ۱۰ | |
۱ | ۱ | حیوانآزاری و احکام صادره | ۱۱ | |
۳ | ۰ | آبزیان | بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات | ۱۲ |
۱ | ۰ | پرندگان | ||
۱ | ۱ | پستانداران، دوزیستان | ||
۷ | ۳ | کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی | ۱۳ | |
۵ | ۳ | قاچاق چوب، خاک و حیوانات | ۱۴ | |
۱۹۰ | ۱۲۴ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۹۰ خبر که در طول ماه آبان تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از محیط زیست تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیدهبان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست در آبان ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: سلمان یزدانپناه، مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهانبین، رزا جهانبین، ساناز تنهایی قلی بیگلو، حمیدرضا امینی، علی برومند، نادیا مشرف، کاوه قزلباش، ندا فروغی، مجید رئوفی، رسول بلغار، فرشته خیامالحسینی، سپهر رضائی شایان، حمیدرضا سیاهمرد، محمدرضا صالحی میباشند.
اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://mohitzist.bashariyat.org
گزارش سخنرانی نمایندگی آسیا و شرق اروپا 27 اکتبر۲۰۲۲
کوثر ولیزاده
جلسه سخنرانی نمایندگی آسیا وشرق اروپا در ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن کانون و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه آقای کریم ناصری ضمن خوش آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین در جلسه، با معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.
بخش۱: خانم لیدا اشجعی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در مهر ماه ۱۴۰۱ را ایراد کردند: خبر: بازداشت چهار دانشآموز در بناب و بوشهر. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه ۲۸ مهر ماه ۱۴۰۱، سه دانشآموز توسط نیروهای امنیتی در شهر بناب بازداشت شدند. هویت این دانشآموزان، آراز بدیعی، اشکان جاویدفر و علی ولی محمدی، محصل در مدارس تیزهوشان علامه طباطبایی و صدرا در شهر بناب احراز شده است. یک منبع مطلع گفت: بازداشت این دانشآموزان به علت سر دادن شعار در مدارس آنها توسط نیروهای امنیتی همراه با ضرب و شتم صورت گرفته و آنها را به کانون اصلاح و تربیت تبریز منتقل کردند و اجازه ملاقات به خانواده آنها داده نمیشود. این امر موجب نگرانی خانواده این دانشآموزان شده است به گفته این منبع مطلع، پدر اشکان جاویدفر در پی درگیری با مأموران اطلاعات، در بازداشتگاه این نهاد نگهداری میشود از سوی دیگر، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، از بازداشت یک دانشآموز در روز جمعه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۱ در بوشهر خبر داد. هویت این دانشآموز صادق زنده بودی عنوان شده است که توسط نیروهای امنیتی جلو درب منزل پدری خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. تاکنون از اتهامات مطروحه علیه این دانشآموزان اطلاعی در دست نیست. خبر: حمله نیروهای حکومتی به دانشآموزان یک هنرستان صدر تهران. بنا بر ویدیوهای شهروندی منتشر شده، روز دوشنبه نیروهای امنیتی به هنرستان دخترانه صدر در خیابان کارون تهران حمله کردند و شماری از مردم در حمایت از دانشآموزان این خیابان را مسدود کردهاند. گزارشهای شهروندی از مقابل هنرستان دخترانه صدر در تهران حاکی از آن است که یکی از دختران داخل دبیرستان پس از حمله نیروهای حکومتی به مدرسه دچار تشنج شد و یک دانشآموز دیگر نیز به دلیل ضربه به سرش با آمبولانس به بیمارستان انتقال یافت. برخی گزارشها حاکی از این است که مسئولان مدرسه دانشآموزان را کتک زدهاند و آنها را برای تفتیش بدنی لخت کردهاند تا مطمئن شوند موبایل همراه ندارند. یک ویدیوی منتشر شده حضور پرشمار نیروهای یگان ویژه را در مقابل این مدرسه نشان میدهد و فردی که به نظر میرسد فرمانده میدان است، میگوید: اینا رو بزن. همه رو بزن پیش از این انتقال بازداشتشدگان از جمله دانشآموزان به وسیله آمبولانس در جریان اعتراضات سراسری جاری، گزارش شده است. برخی گزارشهای شهروندی، به نام ثنا سلیمانی به عنوان یک دانشآموز زخمی شده در هنرستان صدر اشاره کرده و اعلام کردهاند که او به بیمارستان لقمان در تهران انتقال یافته است، از روز ۲۶ شهریور تا ۲۷ مهر ۲۴۴ نفر از جمله ۳۲ کودک جان خود را از دست دادهاند و همچنین بیش از ۱۲ هزار و ۵۰۰ نفر نیز بازداشت شدهاند. تا زمان تنظیم این خبر هنوز آمار موثق تازهای در این رابطه منتشر نشده است.
بخش۲:آقای مهدی افشارزاده بررسی و تحلیل کنوانسیون مربوط به امور پناهندگان 28 جولای 1951 ژنو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ایراد کردند: کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان سازمان ملل متحد، کنوانسیون بینالمللی است که تعریف میکند پناهنده چه کسی است و حقوق افراد پناهنده و مسئولیت کشورهای عضو را نسبت به پناهجویان مشخص میکند. طبق این کنوانسیون تمامی افراد از حق پناهندگی برخوردار نیستند، مثل جنایتکاران جنگی یا افراد نقض کننده حقوق بشر که از این حق محروم هستند. این کنوانسیون در جلسه ویژه سازمان ملل متحد در تاریخ ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۱ به تصویب رسید و در تاریخ ۲۲ آوریل ۱۹۵۴ به اجرا درآمد. این کنوانسیون در ابتدا به پناهندگان اروپایی پس از جنگ جهانی دوم محدود میشد که با به تصویب رسیدن معاهده ۱۹۶۷ محدودیتهای جغرافیایی و زمانی آن برداشته شد و محدوده فعالیتهای کنوانسیون توسعه یافت. دانمارک اولین کشوری بود که این معاهده را در تاریخ ۴ دسامبر ۱۹۵۲ به تصویب رساند. نظر به اینکه منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر که در 10 دسامبر 1948 به تصویب مجمع عمومی رسیده است این اصل را مورد تأکید قرار دادهاند که کلیه افراد بشر باید بدون تبعیض از حقوق بشری و آزادیهای اساسی برخوردار گردند. نظر به اینکه سازمان ملل متحد در مواقع مختلف نسبت به وضع پناهندگان علاقمندی بسیار نشان داده و کوشیده است تا برخورداری از حقوق بشری و آزادیهای اساسی را به وسیعترین شکل ممکن برای پناهندگان تضمین کند. نظر به اینکه مطلوب است موافقتنامههای بینالمللی قبلی مربوط به وضع پناهندگان مورد تجدید نظر قرار گرفته و تدوین گردد و حدود شمول این اسناد و میزان حمایتی که طبق آنها از پناهندگان بعمل میآید بوسیله موافقتنامه جدیدی بسط و توسعه یابد. نظر به اینکه ممکن است در نتیجه اعطاء حق پناهندگی تعهدات فوقالعاده سنگینی برای بعضی از کشورها ایجاد گردد و لهذا حل رضایت بخش مسائلی که ملل متحد خصوصیت و وسعت بینالمللی آن را به رسمیت شناخته است نخواهد توانست بدون همکاری بینالمللی تحقق یابد با ابراز امیدواری به اینکه کلیه دول با شناسایی جنبه اجتماعی و بشر دوستانه مسئله پناهندگان تا آنجایی که در امکان دارند بکوشند تا این مسئله موجب تشنج بین دولتها نشود. با توجه به اینکه کمیسر عالی ملل متحد برای پناهندگان عهده دار نظارت بر اجرای کنوانسیونهای بینالمللی مربوط به حمایت از پناهندگان میباشد و با علم به اینکه هماهنگی مؤثر اقداماتی که برای حل این مسئله بعمل میآید بستگی به همکاری دولتها با کمیسرعالی دارد. بشرح زیر موافقت نمودهاند: از لحاظ کنوانسیون حاضر اصطلاح پناهنده به شخصی اطلاق میگردد که:به موجب ترتیبات مورخ 12 مه 1926 و 30 ژوئن 1928 یا به موجب کنوانسیونهای مورخ 28 اکتبر 1933و 10 فوریه 1938 یا پروتکل مورخ 14 سپتامبر 1939 یا اساسنامه سازمان بینالمللی پناهندگان، پناهنده تلقی شده است. تصمیمات مربوط به عدم قابلیت انتخاب شدن که از طرف سازمان بینالمللی پناهندگان در مدت فعالیت سازمان اتخاذ گردیده است مانع آن نیست که اشخاص واجد شرایط مقرر در بند 2 این قسمت پناهنده شناخته شوند. در نتیجه حوادث قبل از یکم ژانویه 1951 و به علت ترس موجه از اینکه به علل مربوط به نژاد یا مذهب یا ملیت یا عضویت در بعضی گروههای اجتماعی یا داشتن عقاید سیاسی تحت شکنجه قرار گیرد در خارج از کشور محل سکونت عادی خود به سر میبرد و نمیتواند و یا بعلت ترس مذکور نمیخواهد خود را تحت حمایت آن کشور قرار دهد یا در صورتی که فاقد تابعیت است و پس از چنین حوادثی در خارج از کشور محل سکونت دائمی خود بسر میبرد نمیتواند یا بعلت ترس مذکور نمیخواهد به آن کشور باز گردد. در مورد شخصی که بیش از یک تابعیت دارد اصطلاح کشور محل تابعیت او عبارت خواهد بود از هر یک از کشورهایی که شخص مزبور تابعیت آن را دارد. شخصی را که بدون دلیل معتبر و مبتنی بر ترس موجه خود را تحت حمایت یکی از کشورهایی که تابعیت آن را دارد قرار نداده باشد نمیتوان از حمایت کشور محل تابعیت خود محروم تلقی کرد. از لحاظ کنوانسیون حاضر عبارت وقایعی که قبل از اول ژانویه 1951 اتفاق افتاده است مذکور در قسمت الف ماده 1 عبارت است از: وقایعی که قبل از اول ژانویه 1951 در اروپا روی داده است یا وقایعی که قبل از اول ژانویه 1951 در اروپا یا جای دیگر روی داده است هر یک از دول متعاهد باید موقع امضاء یا تصویب یا الحاق اعلامیههای صادر و در آن تصریح نماید که بر تعهدات خود نسبت به کنوانسیون حاضر برای اصطلاح مذکور چه شعاع عملی را منظور میدارد. دولت متعاهدی که الف را پذیرفته است در هر موقع میتواند با ارسال یادداشتی خطاب به دبیر کل ملل متحد تعهدات خود را شامل ب نیز بنماید. این کنوانسیون در موارد ذیل درباره اشخاص مذکور در قسمت الف این ماده اجرا نخواهد گردید: شخصی که داوطلبانه خود را مجددا تحت حمایت کشور متبوع خویش قرار دهد یا در صورتی که تابعیت خود را از دست داده باشد آن را مجددا تحصیل نماید یا تابعیت جدیدی کسب کرده و از حمایت کشور متبوعه جدید برخوردار باشد بدیهی است مقررات این بند شامل پناهندههایی که مشمول مقررات بند 1 قسمت الف ماده حاضر است و میتواند برای امتناع از بازگشت به کشور محل سکونت عادی قبلی خود دلایل قاطعی دال بر شکنجه قبلی ارائه نماید نخواهد گردید. این کنوانسیون در مورد اشخاصی که در حال حاضر تحت حمایت مؤسسات یا ارکان سازمان ملل متحد غیر از کمیسر عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان قرار ندارند یا از مؤسسات یا ارکان مزبور کمک دریافت میدارند مجری نخواهد بود. در صورتی که حمایت یا کمک مزبور به علتی قطع شود و سرنوشت این اشخاص به موجب قطعنامههای مربوطه مجمع عمومی ملل متحد تعیین نگردد اشخاص مزبور کاملا حق خواهند داشت از مقررات این کنوانسیون بهرهمند گردند. این کنوانسیون در مورد شخصی که از طرف مقامات صلاحیتدار کشور محل سکونت دائم خود حائز حقوق و تکالیفی ناشی از تحصیل تابعیت آن کشور شناخته شده باشد مجری نخواهد بود. مقررات این کنوانسیون در مورد اشخاصی که علیه آنها دلایل محکمی دال بر مراتب زیر وجود داشته باشد مجری نخواهد بود مرتکب جنایتی علیه صلح یا بشریت یا جنایات جنگی شده باشد طبق تعاریف مندرج در اسناد بینالمللی که برای پشتیبانی مقررات مربوط به این جنایات تنظیم گردیده است قبل از آنکه در کشور پناهنده بعنوان پناهنده پذیرفته شود در خارج از آن کشور مرتکب جنایات عمدی که مشمول مجازات عمومی میباشد شده باشند. مرتکب اعمالی که مغایر با مقاصد و اصول ملل متحد است شده باشند. هر پناهنده در کشوری که بسر میبرد دارای وظایفی است که به موجب آن مخصوصاً ملزم میباشد خود را با قوانین ومقررات آن کشور و اقداماتی که برای حفظ نظم عمومی بعمل میآید تطبیق دهد. دول متعاهد مقررات این کنوانسیون را بدون تبعیض از لحاظ نژاد یا مذهب یا سرزمین اصلی درباره پناهندگان اجرا خواهند نمود. دول متعاهد در سرزمین خود نسبت به آزادی پناهنده در اجرای امور دینی و دادن تعلیمات مذهبی به کودکان خود رفتاری حداقل در حد رفتاری که نسبت به اتباع خود دارند، اتخاذ خواهند نمود. حقوقی که خارج از حدود این کنوانسیون اعطاء میشود هیچ یک از مقررات کنوانسیون حاضر به حقوق و مزایایی که خارج از حدود این کنوانسیون به پناهندگان داده شده است لطمههایی وارد نخواهد ساخت. از لحاظ این کنوانسیون منظور از اصطلاح در شرایط یکسان این است که تمام شرایطی بخصوص شرایط مربوط به مدت و نحوه اقامت موقت یا دائم که فرد اگر پناهنده نباشد باید برای برخورداری از حق مورد نظر دارا باشد مراعات گردد به استثنای شرایطی که طبیعتا پناهنده نمیتواند واجد آن باشد. هر یک از دول متعاهد در مورد پناهندگان همان رژیمی را معمول خواهد داشت که با بیگانگان به طور کلی به عمل میآورد جز در مواردی که به موجب این کنوانسیون رژیم بهتری مقرر گردیده است. کلیه پناهندگان پس از سه سال سکونت در سرزمین دول متعاهد از شرط بعمل متقابل که قانونا مقرر شده باشد معاف خواهند بود. هر یک از دول متعاهد باید حقوق و مزایایی را که پناهندگان تا تاریخ زمان اجرا شدن این کنوانسیون در صورتی که اصل عمل متقابل وجود نداشته باشد از آن برخوردار بودهاند کماکان به آنها اعطاء نماید. دول متعاهد در صورتی که اصل عمل متقابل وجود نداشته باشد امکان اعطای حقوق و مزایایی را به پناهندگان علاوه بر آنچه به موجب بند 2 و 3 اعطاء گردیده است و همچنین امکان اعطای معافیت از عمل متقابل را به پناهندگانی که واجد شرایط مقرر در بند 2 و 3 نبوده اند با نظر مساعد مورد بررسی قرار خواهند داد.
بخش۳: آقای محمد گلستانجو سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی بدون خشونت را ایراد کردند: دوستان و همراهان گرامی زمانی که من این موضوع را برای سخنرانی خود انتخاب کردم هنوز این وقایع که در ایران به وقوع پیوسته اتفاق نیفتاده بود و دلیل انتخاب من این بود که سالهاست به ایجاد چنین روزی در سراسر دنیا فکر میکنم و خواهان روزی هستم که در هیچ کجای دنیا نه اینکه خشونتی وجود نداشته باشد بلکه اساساً کسی به این موضوع فکر نکند. و این روز به تحقق نمیرسد مگر انسانها از خود عبور کنند. منظورم از خود تکبر و منیت هر انسان هست و پس از آن از حقوق خود آگاه باشند و به رعایت آن پایبند باشند. حتما شنیدهاید که گفتهاند: هر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند . این سخن هم دقیقا همین را میگوید که به حقوق همدیگر احترام بگذاریم. قبل از اینکه به صحبت درباره روز جهانی بدون خشونت بپردازم لازم میدانم که ابتدا درباره خود خشونت کمی صحبت کنم چرا که خشونت بسیار گسترده است و در بعضی موارد خشونت به حدی عادی شده که اصولا دیگر به آن به چشم خشونت نگاه نمیکنیم. خشونت از نظر لغوی به معنای خشکی، تندی و سختی است. هر گونه رفتاری که با هدف وارد نمودن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد رفتار خشونتآمیز نام میگیرد. رفتار خشونتآمیز میتواند در سطح آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد. همانطور که گفتم کلمه خشونت طیف گستردهای را پوشش میدهد. خشونت میتواند از درگیری فیزیکی بین دو انسان تا جنگ و نسلکشی که کشته شدن میلیونها نفر از نتایج آن است، را شامل شود. خشونت ممکن است در اثر خشم اتفاق افتد. در واقع خشونت استفاده از زور فیزیکی به منظور قرار دادن دیگران در وضعیتی بر خلاف خواستشان است. در تمامی جهان خشونت به عنوان ابزاری برای کنترل استفاده میشود و نوعی تلاش برای سرکوب و متوقف کردن است انواع خشونت در تمام جهان و در میان تمامی انسانها امکان بروز دارد و کودکان و زنان بیشتر در معرض خشونت قرار میگیرند. انواع خشونت به صورتهای مختلف طبقه بندی میشوند؛ خشونت را میتوان به صورت کلامی و غیر کلامی، خشونت علیه کودکان، زنان، علیه مردم یک کشور، افراد عضو یک گروه یا باورمند به یک عقیده دسته بندی کرد. برخی دیگر از انواع خشونت عبارتند از: خشونت جنسی، خشونت اقتصادی، خشونت فیزیکی و خشونت روانی معمولا در میان انواع خشونت، توسل به زور فیزیکی یا استفاده از سلاحهای سرد و گرم برای اعمال فشار بر یک فرد، گروه یا جمعیت کشور بیش از همه مورد توجه قرار میگیرد که هدف آن آسیب رساندن به تمامیت جسمانی افراد انسانی است. جنگ، تجاوز، شکنجه، زندان، نقض آزادیهای فردی و یا اعمال فشار فیزیکی و روانی بر یک فرد یا گروه همه از جمله مصادیق متعدد آن است. در میان دسته بندیهای خشونت اما خشونت اقتصادی کمتر مورد توجه قرار میگیرد در حالی که تأثیر بسیار عمیقی بر رشد و استقلال فردی به خصوص در زنان، کودکان و گروههای به حاشیه رانده شده دارد. خشونت اقتصادی شامل واداشتن افراد به کار اجباری، کار بدون دستمزد یا با دستمزد بسیار کم و همچنین محدود کردن دسترسی فرد به منابع مالی و اقتصادی است. در سطح کلان استفاده و اعمال زور بر کارگران مهاجر و بدون مدرک شناسایی را در بر میگیرد که نمونههای آن مانند اجبار به کار با ساعات طولانی یا بدون مرخصی، عدم دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی یا برخورداری از بیمه بیکاری است. بعضی اوقات اما سوء استفاده از هر نوع ابزار فرهنگی و قانونی برای کنترل اقتصادی و مالی زنان در چارچوب خانواده و یا در ساختار کلی یک جامعه را شامل میشود. اعمال زور برای ممنوعیت آموزش و اشتغال، محدود کردن حق زنان بر ارث، مالکیت زمین و یا عدم برخورداری تساوی با مردان از مصادیق متعدد خشونت اقتصادی بر زنان است. قوانین و مقررات، عرفها و هنجارهای فرهنگی همه میتوانند مشوقهای اعمال این نوع خشونت بر زنان باشند. خشونت اقتصادی اگر چه اغلب اوقات علایم ملموس فیزیکی و جسمی ندارد، اما به شدت در فقر مالی و به تدریج بهداشت روانی تأثیر دارد و میتواند تهدید کننده سلامت روحی، اعتماد و عزت نفس افراد باشد به نوعی که آنها را در یک چرخه آسیبپذیری در مقابل سایر خشونتها قرار میدهد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد به منظور ترویج فرهنگ صلح، تساوی و تفاهم و رفتار عاری از خشونت روز دوم اکتبر 2007 که مصادف است با سالروز تولد گاندی رهبر استقلال هند به عنوان روز بینالمللی نفی خشونت انتخاب کرده است و از دولتها و نهادهای تحت پوشش این سازمان، سازمانهای منطقه ای و سازمانهای غیردولتی و نیز افراد دعوت کرد روز دوم اکتبر را به عنوان روز نفی خشونت گرامی بدارند و به ترویج فرهنگ نفی خشونت از طریق آموزش و ارتقای آگاهی عمومی کمک کنند. با گرامیداشت این روز جامعه بینالمللی تلاش دارد تا با آموزش، آگاهسازی و جلب توجه افکار عمومی به شیوههای مسالمتآمیز حل اختلاف چه در سطح فردی یا گروهی به تدریج همه افراد را به ترویج فرهنگ صلح، بردباری، نفی خشونت و درک متقابل دعوت کند. نفی خشونت در واقع یک موضع اخلاقی است که بایستی ما را به مرحله بالاتری از تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی برساند. البته بزرگداشت چنین روزی خیلی عالیه ولی باید دید که عملکردها برای رسیدن به چنین رویکردی چگونه است وقتی که بسیاری از دولتهایی که در سازمان ملل متحد حضور دارند خودشان عاملان خشونت هستند حتما شنیدید که رطب خورده را منع رطب نتوان کرد کسی که خودش باعث ایجاد خشونت هست نمیتواند سخن از منع آن بگوید ولی در هر حال این تکتک افراد هستند که باید دنیای زیبا را بسازند. همانطور که میدانید پس از سالها تلاش فعالان مدنی و فعالان حقوق بشر در ایران بالاخره مردم ایران به این نتیجه رسیده اند که باید سرنوشت خود را تغییر بدهند باید که به ناسامانیها پایان بدهند باید زیباییها را بسازند و میبینیم که هر روز عشق و دوستی و همدلی در بین مردم بیشتر و بیشتر میشود. تفرقه و دوگانگی در بین مردم روز به روز کمتر و کمتر میشود. ویدیوهایی را میبینم که در آن افراد به نشانه یگانگی همدیگر را در آغوش میگیرند و این صحنهها در تاریخ ثبت میشود و تاریخی زیبا را میسازد. این موارد الگو میشوند تا در دنیا اجرا شود و دیگر شاهد خشونت نباشیم وقتی که عشق و دوستی میتواند انسانها را چنین به هم نزدیک کند .در پایان سخنم را با سخنان گوهر بار شاعر و نویسنده پارسی سعدی شیرازی به پایان میرسانم ابیاتی که بسیار کامل است البته همه با این بزرگوار آشنا هستید و این ابیات را شنیدهاید ولی لازم میدانم آن را بخوانم تا توجه شما را بیشتر جلب کنم: درویش و غنی بنده این خاک درند/ و آنان که غنیترند محتاجترند/ به بازوان توانا و قوت سر دست/ خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست/ نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید/ که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست/ هر آن که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت/ دماغ بیهوده پخت و خیال باطل بست/ ز گوش، پنبه برون آر و داد خلق بده/ وگر تو می ندهی داد، روز دادی هست/ بنیآدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار/ تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی
بخش۴: خانم فرشیده پورآذران سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی مبارزه برای لغو حکم اعدام را ایراد کردند: روز جهانی مبارزه در راه لغو حکم اعدام دهم اکتبر برابر با ۱۸ مهر ماه، روز جهانی مبارزه با اعدام است. در واقع اعدام نوعی کیفر و مجازات و به عبارتی دیگر، اشد مجازات برای محکوم است. این کیفر، یکی از موارد پیشبینی شده در قانون برخی کشورهاست که در آن به حکم قانون و بر اساس حکم دادگاه عمومی جنایی نظامی و زندگی یک انسان سلب میشود. اعدام در تاریخ حقوق کیفری سنگینترین مجازات بشری به شمار میرود. اولین سند تدوین شده رسمی به جا مانده به ۱۸ قرن قبل از میلاد مسیح و حکومت حمورابی شاه بابل باز میگردد که در آن مجازات ۲۵ جنایات اعدام پی بینی شده است. در یونان باستان نیز از مجازات اعدام جهت مجازات جرائمی چون قتل، خیانت، تجاوز، تحت قوانین در اکو به طور گسترده استفاده میشود. اگر چه افلاطون معتقد اعدام تنها باید در مواردی اعمال شود که مجرم اصلاح ناپذیر است. انواع روشهای مجازات اعدام در سراسر جهان شامل مصلوب کردن، غرق کردن، ضرب و شتم منجر به مرگ، سنگسار، سوزاندن در آتش، چهار میخ کردن، دار زدن، تیر باران، صندلی الکتریکی و تزریق کشنده جهت مجازات مجرمان به کار میرود. سازمان ملل و لغو مجازات اعدام: قطعنامههای سازمان ملل متحد برای توقف مجازات اعدام به عنوان اولین قدم برای لغو کامل آن، اولین بار در سال ۲۰۰۷ و دومین بار در سال ۲۰۰۸ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید. دبیر کل سازمان ملل نیز در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ طی گزارشی آخرین تحولات مربوط به توقف و لغو اعدام در کشورهای مختلف را به مجمع عمومی ارائه کرد. در این قطعنامهها ضمن تاکید بر توقف مجازات اعدام گفته شده مجرم به اعتبار انسان بودن، دارای حق حیات و بسیاری حقوق دیگر است و قانونگذار و سیستم قانونگذاری حق سلب این حقوق را از فرد به صرف مجرم بودن و ارتکاب جرم ندارد. دومین پروتکل الحاقی به میثاق بینالمللی حقوق سیاسی اجتماعی درباره لغو مجازات اعدام نیز سال۱۹۸۹به تصویب مجمع عمومی رسید. سازمانهای فعال در این زمینه درباره جنبههای غیر انسانی میگویند وقتی متهمی محکوم به اعدام میشود ،تمام لحظههای عمر او در انتظار اجرای حکم و مرگ میگذرد. فرد نه تنها به مجازات جسمی ناعادلانه و رفتاری غیر انسانی محکوم میشود ،بلکه گذراندن دوران انتظار اجرای حکم بزرگترین فرسایش و شکنجه روحی و روانی است. اغلب این محکومان در شرایط به مراتب بدتر و ناگوارتر از سایر زندانیان نگهداری میشود. سیاستگذاری اعدام ایران :ادامه روند اعدام در ایران در میانه دهه ۹۰شمسی مجلس ایران با افزودن یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر سال۱۳۶۷ مجازات اعدام برخی از محکومان جرائم مربوط با مواد مخدر را حذف و حبس و جریمه نقدی را جایگزین کرد. این موضوع با استقبال نهادهای بینالمللی و کنشگری ایران همراه شد. در ابتدا به کاهش اعدام در این کشور انجامید. اما اکنون اجرای مجازات اعدام مجددا ۱۰ درصد رشد داشته است. این در حالی است که بازنگری در قوانین اعدام در ایران برای سالها از جمله مطالبات گروهها و سازمانهای حقوق بشری است و آنها انتقاد میکنند که متهمان از دسترسی به یک روند عادلانه دادرسی محرومند. شیوههای اجرایی اعدام در سیستم قانونگذاری هر یک از کشورهای مجری اعدام بنا به پیشینه سنتها، مبانی قانونی روشی برای اجرای حکم پیشبینی شده است. قطع سر عربستان سعودی صندلی الکتریکی ایالات متحده دار ایران، عراق، مصر، ژاپن، اردن، پاکستان، سنگاپور تزریق، سم چین، ایالات متحده، تایلند جوخه اعدام بلاروس، سومالی، چین، ویتنام سنگسار ایران، افغانستان،. امسال روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام به تحمل در ارتباط بین استفاده از مجازات اعدام و شکنجه و یا سایر رفتارهای ظالمانه غیر انسانی، تحقیرآمیز اختصاص خواهند یافت. در بسیاری از موارد در حین بازجویی برای اعتراف اجباری به جرائم اعدام، شکنجههای جسمی یا روانی اعمال شده است. پدیده محکومیت مرگ منجر به کاهش سلامت روانی فرد در طولانی مدت میشود . رنجی که اعضای خانواده و کسانی که با فرد اعدام شده رابطه نزدیک دارد، تبعیض بر اساس جنسیت، فقر، سن، گرایش جنسی، اقلیت، مذهبی میتواند رفتار ظالمانه غیر انسانی و تحقیرآمیز با افراد محکوم به اعدام را تشدید کند. آمار سازمان عفو بینالملل :۱۱۰ کشور مجازات اعدام را برای همه جرائم لغو کردند، ۷۰ کشور مجازات اعدام را برای جرائم حقوق عرفی لغو کردند، ۲۷ کشور مجازات اعدام را در عمل لغو کردهاند، ۵۵ کشور به انجام مجازات اعدام ادامه میدهند. کشوری که در سال ۲۰۲۱ بیشترین اعدام را داشته است: چین، ایران، مصر، عربستان سعودی، سوریه بودند. در ایران آمار دقیق اعدامیها به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات حکومتی راه راحتی نیست، با این حال میتوان گفت که اعدامهای سیاسی در سال گذشته با رشد مواجه شدهاند. به عنوان نمونه چهار اعدام به اتهام عضویت یا همکاری با گروههای مخالف انجام شده است. همچنین یک مورد اعدام به دلیل شرب خمر را داشته این که اعدام یک نفر به دلیل مصرف مشروبات الکلی موردی نادر است. بیشترین مورد اعدامیها هم مثل گذشته درباره محکومان به قتل است. یعنی نزدیک به ۷۰ درصد آنهایی که به دلیل رضایت ندادن خانواده مقتول، به چوبه دار آویخته شدند. ایران بزرگترین کشور مجری اعدام کودک مجرمان در سالهای اخیر بوده است. تنها سازمان عفو بینالمللی از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۸، ۱۳۸ مورد اعدام کودک مجرمان را در سراسر جهان ثبت کرده است که نکته قابل توجه این است که از این ۱۳۸ مورد ۹۳ حکم اعدام کودک مجرمان در ایران اجرا شده است. هدف جمهوری اسلامی ایران از اعدام، مبارزه با جرم نیست بلکه هدف اصلی ایجاد رعب و وحشت در جامعه است. این در حالی است که همه افراد آزاد و با حقوق یکسان و باید با یکدیگر با روحیه برادری رفتار کنند و همچنین حق آزادی و امنیت شخصی و حق زندگی برای همه باید رعایت شود.
بخش۵: بحث آزاد با موضوع حق اعتراضات دانشآموزان و بازداشت آنها آغاز گردید: خانم شراره مهبودی با اشاره به اتفاقات اخیر تجاوزها به دانشآموزان و دستگیری و کشته و زندانی شدن دانشآموزان اشاره کردند و افزودند که دانشآموزان رسانههای ملی را رها کردند و در رسانههای آزاد شروع به مطالعه کردند و این دانشآموزان دارای افکار پرسشگر و انتقادگر هستند از جامعهشان و فلسفه آنها یک زندگی نرمال است و به دنبال رهایی هستند و سؤال این است آیا آنها باید در خیابان باشند. آیا ما این مسئولیت اجتماعی را به آنها بدهیم یا خیر خانم رزا جهانبین پرسیدند: به نظر دوستان حضور دانشآموزان در اعتراضات برای فردای ایران میتوانند مفید باشند یک شخص هستند با حقطلبی آشنا شدند و میتوانند کارآمد باشند یا به دلیل تجربیات منفی دیدن شکنجهها و سرکوبها شاید از نظر روحی خیلی سلامت نباشند. خانم کوثر ولیزاده درباره رها کردن رسانههای ملی توسط جوانان اشاره کردند و افزودند: رسانههای ملی ما چیزی بجز فریب و دروغ در آنها وجود نداشته و در تمامی شبکهها آخوند در آنها بودند و چیزی در رسانه ملی وجود نداشته جوانان از آن یاد بگیرند به همین دلیل مردم رسانههای ملی را رها کردند. در زمان ما دانشآموزان را مجبور به رفتن به راهپیمایی 22 بهمن و آتش زدن پرچم کشورهای دیگر و به گفتن مرگ بر آمریکا میکردند. این در صورتی بود که ما دانشآموزان مشکلی با افراد خارج از کشور نداشتیم. ایشان به قتل رسیدن مردم در اعتراضات ۸۸ و هواپیمای اکراینی که توسط حکومت اشاره کردند و افزودند دانشآموزان که به دنبال خشونت نیستند وبه دنبال زندگی نرمال و عدالت هستند پس نمیتوان آنها را ناکارآمد برای جامعه خواند. آقای مهران گفتند: نباید فراموش کرد این نسل پرورش یافته پدران و مادرانی هستند که ۴۳ سال آگاهانه یا ناآگاهانه قربانی سیاستهای نسلهای گذشته شده بودند و مجبور بودند که قبول کنند که فرزندانشان در چنین سیستم آموزشی رشد کنند که این سیستم به هیچ وجه اعتقادی به تاریخ و فرهنگ ایران نداشته است. ایشان با اشاره به اینکه حقوق انسانی در جهان در دوره جنینی شروع میشود افزودند بله این دانشآموزان میتوانند در اعتراضات شرکت کنند. آقای محمدرضا راعی گفتند: دانشآموزان قابل کنترل نیستند و خانواده نمیتواند آنها را کنترل کند و کنترل کار صحیحی نیست و امروزه تصمیمگیریها در شبکههای مجازی و جمعی گرفته میشود، دانشآموزان به شرکت در اعتراضات میروند و اگر روزی این جنبش پیروز شود این پیروزی در ذهنشان میماند و برایشان خاطره بسیار خوبی است. اما آلودگیهایی هم پیش میآید. انتقامگیری را ممکن است بعد تکرار کند و افزودند که نگاه تحصین ما به جوانان داریم هم سالم است هم ناسالم در آن قسمت سالم است که دارند اقدام آزادی ساز است و اینکه ما جوانان را فرشته نجات خود بدانیم و جوانان خودشان را به خطر بیندازند کار درستی نیست. و افزودند این دانشآموزان خواهر و برادر بزرگهایشان را که دانشجویان هستند را نگاه میکنند که آنها چه کسانی هستند آنها پیشتازان جامعه هستند. خانم رضاوند با نظر آقای محمدرضا راعی موافقت کردند و درباره آموزش جسارت دولت آلمان به جوانان برای مطالبه حقوقشان اشاره کردند گفتند این در صورتی است ما این آموزشها را ندیدیم زیرا همیشه به فرزندانمان همیشه گفتیم سکوت کنید. ولی شجاعت بچههای امروز ما چه طور به وجود آمد شاید درد ما بزرگترهای خودشان را شنیدند و آخر به نقطه از جوش رسیدند خود ما یک کاری باید انجام دهیم. این کودکان همین طوری به خیابانها نمیروند مطمئناً از یک جایی شنیدهاند که به این رشد رسیده و این امر در یک شب اتفاق نمیافتد. آقای مهران با نظرات آقای راعی و سایر دوستان موافق بودند وبه اعتراضات سال ۵۷ اشاره کردند و گفتند این اعتراضات اخیر تنها اعتراضات زنان علیه حجاب اجباری نبوده است. ما بیش از صد سال است به دنبال دموکراسی هستیم ما و سایر ارکان جامعه فعالان مدنی نباید تمامی دخترانی که در زندان به آنها تجاوز شد به این بهانه که نباید باکره از دنیا برند و دیگر کسانی که در طی 43 اعدام شدند را فراموش نکنیم.
در پایان مسئول جلسه از همه دستاندرکاران اجرایی، منشی جلسه: خانم کوثر ولیزاده و مسئولین ضبط صدا و ادمینها: آقایان: محمد گلستانجو و مهدی افشارزاده و خانمها: کوثر ولیزاده و رزا جهانبین و مهمانانی که در این نشست همراه بودند: خانمها: نرگس مباشری، کیا، فرشیده پورآذران، شبنم رضاوند و آقایان: امیررضا ولیزاده، محمدحسن حسنزاده، علیرضا جهانبین، منوچهر شفایی، محمدرضا راعی، و مازیار پرویزی قدردانی کردند و جلسه در ساعت ۲۱:۳۰ به وقت اروپای مرکزی به پایان رسید.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲
نادیا مشرف قهفرخی
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ در ساعت ۱۸:۳۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، سخنرانان، جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم کمیته دفاع از محیط زیست برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه سرکار خانم رزا جهانبین ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین، جلسه را به صورت رسمی آغاز و سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان را معرفی نمودند.
بخش١: خانم نادیا مشرف قهفرخی گزارش و تحلیل موارد نقض محیط زیست در ایران در مهر ماه ۱۴۰۱ را ایراد کردند: خبر: نابودی حدود ۱.۵ میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس در شرایطی است که همچنان امکانات حداقلی برای محافظت از این سرمایه کشور وجود ندارد. استانهای کرمانشاه و کردستان که جنگلهای کوهستانی بسیار زیاد و صعبالعبوری دارند تنها یک بالگرد آبپاش دارند. بسیاری از کارشناسان محیط زیست معتقدند که جنگلهای بلوط زاگرس به عنوان ریههای کشور محسوب میشوند و نقش به سزایی در جلوگیری از خطرات بحرانهای زیستمحیطی همچون سیل، زلزله و طوفانهای مهیب ایفا میکنند. داستان غمانگیز نابودی جنگلهای زاگرس در سکوت و بیتوجهی مسئولان همچنان ادامه دارد. دو سوم کشور ما را کویر تشکیل داده و تنها یک سوم آن مراتع جنگلی و کوهستانی زاگرس و البرز است. با این وجود همین یک سوم نیز با مشکل مواجه است. جنگلهای زاگرس با گستردگی در ۱۱ استان کشور، ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند که حدود ۷۰ درصد تیپ گونههای جنگلی زاگرس را بلوطها تشکیل دادهاند و لرستان با داشتن یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار اراضی جنگلی پس از استان فارس بیشترین سطح جنگلهای کشور را به خود اختصاص داده است. قطع درختان و قاچاق چوب و همچنین آتشسوزیهای پیاپی، عوامل مهمی هستند که جنگلهای زاگرس را تهدید میکنند. شیوا قاسمیپور، عضو فراکسیون محیط زیست مجلس در این زمینه گفت: تا امروز حدود ۱.۵ میلیون هکتار یعنی یک چهارم جنگلهای زاگرس از بین رفته است. این گزارش نقض کننده هدف پانزدهم سند ۲۰۳۰ یونسکو: حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی میباشد. خبر: در سال ۱۴۰۰ میزان مرگهای منتسب به ذرات معلق در کشور، ۲۰ هزار و ۸۰۰ نفر بوده است.» این آمار هولناک از قربانیان آلودگی هوا را رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت، اعلام کرد. مرگومیر به علت آلودگی هوا یکی از چالشهای نظام سلامت کشور است که همواره آمارهای هولناکی از آن توسط مقامات بهداشتی کشور اعلام میشود. پیشتر نیز عباس شاهسونی، رییس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت در مورد نقش آلودگی هوا در مرگهای زودرس گفت: «آلودگی هوا سبب مرگ زودرس سالانه ۴۱ هزار نفر در کشور است». در حالی آلودگی هوا سال به سال به قربانیان خود در کشور اضافه میکند که به تازگی محققان ناسا از ابری از گاز متان به طول ۵ کیلومتر، در آسمان جنوب تهران و بر بالای یک مجتمع دپوی زباله خبر دادند. طبق تصاویر به دست آمده، این ابر ۵ کیلومتری در هر ساعت حدود ۸۵۰۰ کیلوگرم متان به هوا میفرستد. مرگ ناشی از آلودگی موضوع جدیدی نیست. آلودگی هوا و تأثیر آن در نرخ مرگ و میر زمانی تلختر میشود که بدانیم برای تغییر این روند هیچ اقدامی صورت نمیگیرد و حتی قانون هوای پاک که میتواند در این زمینه تأثیرگذار باشد، عملا به دست فراموشی سپرده شده است. این در حالی است که بسیاری از کشورهای دنیا که برخی از آنان وضعیت بدتری هم نسبت به ایران دارند، اما روند کاهشی غلظت آلایندههای هوا در آنها بسیار مشهود و معنادار است. برای مثال چین طی تقریبا پنج تا هفت سال گذشته، رکورد کاهش آلودگی هوا را در دنیا زده است. این گزارش نقض کننده ماده ۳ سند۲۰۳۰ یونسکو: تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین. ماده۱۱: تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار. ماده ۱۳: اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن.
بخش ٢: آقای سپهر رضایی شایان سخنرانی خود را با موضوع بررسی و تحلیل کنوانسیون تغییرات اقلیمی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: اعضاء این کنوانسیون: با تصدیق این امر که تغییرات در آب و هوای کره زمین و اثرات سوء آن نگرانی مشترک بشر میباشد با ابراز نگرانی در مورد اینکه فعالیتهای بشری باعث افزایش قابل توجه تراکم گازهای گلخانهای در جو شده و اینکه این افزایش باعث تشدید اثر طبیعی گلخانهای می شود که این خود به طور متوسط باعث تشدید افزایش گرمای سطح زمین و جو شده و میتواند اثرات سوء بر اکوسیستمهای طبیعی و نوع بشر داشته باشد. با توجه به اینکه سهم عمدهای از گازهای قبلی و فعلی گلخانه ای در کشورهای پیشرفته تولید شده و میزان گازهای سرانه در کشورهای پایین قرار دارد و سهم جهانی گازهای احاطه در کشورهای در حال توسعه هنوز در سطح نسبتاً این کشورها جهت جوابگویی به نیازهای اجتماعی و توسعه آنها روبه افزایش خواهد بود و با آگاهی از نقش و اهمیت منابع گازهای گلخانهای در اکوسیستمهای زمینی و دریایی و با توجه به اینکه در مورد پیشبینی تغییرات آب میزان الگوهای منطقهای عدم قاطعیت زیادی وجود دارد و با علم به اینکه این، در ارتباط با زمان و هوایی مخصوصاً تغییرات جهانی آب و هوایی نیاز به گستردهترین نوع همکاری توسط تمامی کشورها و شرکت آنها در یک واکنش مناسب و مؤثر بینالمللی دارد که بر مبنای مسئولیتها و تواناییهای مشترک ولی متفاوت و شرایط اجتماعی و اقتصادی آنها تعیین می گردد و با یادآوری موارد مذکور در اعلامیه کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محیط ۱۳۵۱/۳/۱۶ زیست بشر که در استکهلم در تاریخ ب ۱۹۷۲ هجری شمسی مطابق با ژوئن میلادی به تصویب رسیده است و همچنین با یادآوری اینکه کشورها بر مبنای منشور ملل متحد و اصول حقوق بینالملل دارای حق حاکمیت بهرهبرداری از منابع خود بر اساس سیاستهای داخلی محیط زیستی و توسعهای خود میباشند و دارای این مسئولیت میباشند که اطمینان حاصل نمایند که این فعالیتها در حیطه صلاحیت و کنترل آنها باعث بروز آسیب و خسارات به محیط زیست سایر کشورها یا نواحی ماورای حیطه حقوق ملی آنها نگردد و با تأکید مجدد بر اصول حاکمیت ملی کشورها در همکاری بینالمللی جهت بررسی تغییرات آب و هوایی و با قبول این امر که کشورها میبایست اقدام به قانونگذاری مؤثر برای محیط زیست نمایند و اینکه استانداردهای زیست محیطی و اهداف و الویتهای مدیریتی میبایست بیانگر موارد زیست محیطی و توسعهای باشند و اینکه استانداردهای بکار گرفته شده توسط کشورهای در برخی از کشورها میتواند برای سایر کشورها، مخصوصاً نامناسب بوده یا بار اقتصادی یا حال توسعه اجتماعی سنگینی را در برداشته باشد، ۴۴/۲۲۸ و با یادآوری مفاد قطعنامه شماره ۲۲، ۱۳۶۸/۱۰/۱ مورخ (۱۹۸۹ دسامبر مجمع عمومی در مورد ۴۳/۵۳ کنفرانس سازمان ملل متحد برای محیط زیست و توسعه و قطعنامههای شماره ۶ ) ۱۳۶۷/۹/۱۵ مورخ (۱۹۸۸ دسامبر ۴۴/۲۰۷ و ۲۲ ) ۱۳۶۸/۱۰/۱ مورخ (۱۹۸۹ دسامبر ۴۵/۲۱۲ و ۲۱) ۱۳۶۹/۹/۳۰ مورخ دسامبر ۱۹۹۰ (۴۶/۱۶۹و ۱۹) ۱۳۷۰/۹/۲۸ مورخ (۱۹۹۱دسامبر در مورد حفاظت از آب و هوای جهانی برای نسلهای فعلی و آتی بشر، مورخ ۴۴/۲۰۶ و همچنین با یادآوری بندهای قطعنامه شماره ۲۲) ۱۳۶۸/۱۰/۱ مورخ (۱۹۸۹ دسامبر مجمع عمومی در مورد اثرات سوء محتمل ناشی از افزایش سطح دریاها بر جزیرهها و نواحی ساحلی، نواحی پست ساحلی و مخصوصاً ۴۴/۱۷۲ موارد مربوطه قطعنامه شماره ۱۹) ۱۳۶۸/۹/۲۸ مورخ ۱۹۸۹دسامبر مجمع عمومی در مورد اجرای برنامه عملیاتی مبارزهزدایی، با پیشروی صحراها و بیابان (مورد ۱۹۸۵) ۱۳۶۴ و همچنین با یادآوری کنوانسیون وین در (۱۹۸۷) ۱۳۶۶ حمایت از لایه اوزون و پروتکل ۲۹) ۱۳۶۹/۴/۸ مونترال در مورد موادی که باعث کاهش لایه اوزون می گردند که در تاریخ (۱۹۹۰ ژوئن مورد اصلاح قرار گرفت و با توجه به ۷ ) ۱۳۶۹/۸/۱۶ اعلامیه وزرای شرکت کننده در دومین کنفرانس جهانی آب و هوا در (۱۹۹۰نوامبر و با آگاهی از کارهای تحلیلی ارزشمندی که توسط بسیاری از کشورها در مورد تغیرات آب و هوایی در جریان میباشند و کمکهای شایان سازمان هواشناسی جهانی، برنامه زیست محیطی سازمان ملل متحد و سایر ارگانها و سازمانهای سیستم سازمان ملل متحد و همچنین مؤسسات بینالمللی و بینالدولی برای تبادل نتایج تحقیقات علمی و هماهنگی تحقیقات، و با شناخت این امر که اقداماتی که برای درک مقابله با تغییرات آب و هوایی مورد نیاز می باشند در صورتی حداکثر تأثیر زیست محیطی و اجتماعی و اقتصادی را خواهند داشت که بر مبنای ملاحظات مربوطه علمی، فنی و اقتصادی استوار باشند و با دستیابی به یافتههای جدید در این زمینه مورد ارزیابی مجدد و مکرر قرار گیرند و با تصدیق اینکه فعالیتهای مختلف برای مقابله با تغییرات آب و هوایی را میتوان بصورت اقتصادی توجیه و برای، حل سایر مشکلات زیست محیطی نیز به کار برد. همچنین با تصدیق نیاز کشورهای پیشرفته به انجام واکنش فوری بصورت انعطافپذیر و بر مبنای اولویتهای کاملاً معین به عنوان اولین گام به سوی استراتژیهای جامعه جهانی و ملی و در که تمامی، صورت توافق منطقهای گازهای گلخانهای را در نظر گیرند و میزان افزایش اثر گلخانهای را نیز مورد نظر قرار دهند، و با تصدیق اینکه کشورهایی که در زمینهای پست قرار دارند و کشورهای جزیرهای کوچک و آنهایی که دارای سواحل پست میباشند یا دارای نواحی خشک خشکسالی یا نیمه خشک یا مناطقی باشند که احتمال بروز سیل پیشروی صحرا و بیابانزدایی در آنها وجود دارد و کشورهای در حال توسعه با اکوسیستمهای طبیعی کوهستانی احتمال آسیبپذیری زیادی را در مورد اثرات سوء تغییرات آب و هوایی دارند و با تصدیق دشواریهای خاص اینگونه کشورهای در حال توسعه که اقتصاد آنها به ویژه مبتنی بر کشورها، مخصوصاً تولید، استفاده و صادرات سوختهای فسیلی میباشد در نتیجه اقدامات معموله به منظور محدود نمودن گازهای گلخانهای و با تأیید اینکه واکنش نسبت به تغییرات آب و هوایی میبایست هماهنگ با توسعه اقتصادی و اجتماعی به صورت جامع باشد تا از بروز حوادث سوء بر توسعه اقتصادی و اجتماعی به صورت جامع باشد تا از بروز حوادث سوء بر توسعه اقتصادی و اجتماعی آنها جلوگیری نماید و نیازهای مشروع اولویت دار کشورهای در حال توسعه برای م گیرد، حصول به رشد اقتصادی و فقرزدایی کاملاً مورد نظر قرار کشورهای در حال توسعه برای حصول به رشد اقتصادی و فقرزدایی و با تصدیق اینکه تمامی کشورها مخصوصا کاملا مورد نظر قرار گیرد، کشورهای در حال توسعه نیاز به دسترسی به منابعی دارند که برای و با تصدیق اینکه تمامی کشورها مخصوصاً حصول به توسعه پای دار اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز میباشند و اینکه پیشرفت کشورهای در حال توسعه برای مصرف سوخت آنها افزایش خواهد یافت و با در نظر گرفتن امکان حصول بازدهی بیشتر انرژی، نیل به هدف مذکور و برای کنترل گازهای گلخانهای با استفاده از تکنولوژیهای جدید بر مبنای شرایطی که کاربرد اقتصادی و اجتماعی آنها را سودمند سازد، موارد زیر را مورد موافقت قرار دادند و با عزم حفاظت از سیستم آب و هوا برای نسل حاضر و نسلهای آتی: تعاریف ۱. ماده در این کنوانسیون: اثرات سوء تغییرات آب و هوا به معنی تغییرات در محیط فیزیکی یا زندگی گیاهی و جانوری ناشی از تغییرات آب و هواست که دارای اثرات زیانآور بر ترکیب جهندگی یا بهرهوری اکوسیستمهای طبیعی یا اجتماعی یا سلامت و رفاه بشر میباشد، تحت کنترل یا بر عملکرد سیستمهای اقتصادی ۲. تغییر آب و هوا به معنی تغییری در آب و هواست که بصورت مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از فعالیتهای بشری است که باعث متغیر نمودن ترکیب جو جهان شده و جدا از تغییرات طبیعی آب و هواست که در دوره های زمانی مختلف پدید می آید. ۳. سیستم آب و هوا شود. هیدروسفر، بیوسفر و ژئوسفر و تداخل آنها اطلاق میشود. ۴. به مجموعه اتمسفر گازهای منتشره به معنی آزاد نمودن گازهای گلخانهای یا مواد متشکله آنها به اتمسفر در یک ناحیه معین و دوره زمانی خاص می باشد. ۵. گازهای گلخانهای به معنی آن قسمت از اجزاء گازی اتمسفری است که طبیعی و ناشی از فعالیت بشر بوده و تشعشع مادون قرمز را جذب نموده و دوباره نمایند منتشر مینمایند. ۶. سازمان منطقهای همبستگی اقتصادی به معنی سازمانی است که توسط کشورهای حاکم بر یک منطقه تأسیس شده و دارای حق تصمیمگیری در مورد مواد این کنوانسیون یا پروتکلهای آن بوده و تأیید باشد، پذیرش، بر مبنای اساسنامه خود دارای مجوز امضاء تصویب الحاق به اسناد مربوطه مینمایند. ۷. مخزن به معنی قسمت یا قسمتهایی از سیستم آب و هوایی است که گاز گلخانهای یا مواد متشکله آن را انبار مینماید. ۸. حفره یا مایع گاز شده یا مواد متشکله گاز، به معنی هر روند یا فعالیتی است که یک گاز گلخانهای را از اتمسفر بیرون میبرد. ۹. منبع مایع گاز شده یا مواد متشکله گاز، به معنی هر روند یا فعالیتی است که یک گاز گلخانهای را وارد اتمسفر می نماید. هدف۲: هدف نهایی این کنوانسیون و هر گونه اسناد حقوقی مربوطه که ممکن است توسط کنفرانس اعضاء تصویب مورد قرارگیرد، دستیابی به ثبات در تراکم گاز گلخانهای در اتمسفر مطابق مفاد مربوطه کنوانسیون در سطحی است که از تداخل خطرناک فعالیتهای بشر با سیستم آب و هوایی جلوگیری نماید. این سطح میبایست در آنچنان چهارچوب زمانی حاصل گردد که اکوسیستمها بتوانند بصورت طبیعی با تغییرات آب و هوا تطابق یابند و اطمینان حاصل شود که تولید مواد غذایی با تهدید روبرو نبوده و توسعه اقتصادی بتواند به صورتی پایدار ادامه یابد. اصول ماده۳: اعضاء کنوانسیون در فعالیتهای خود برای دستیابی به اهداف کنوانسیون و اجرای مفاد آن از جمله توسط موارد زیر مورد راهنمایی قرار خواهند گرفت: ۱. اعضاء میبایست سیستم آب و هوا را به نفع نسلهای فعلی و آتی بشر بر مبنای تساوی و بر طبق مسئولیتهای مشترک ولی متفاوت و قابلیتهای خود مورد حمایت قرار دهند. بنابراین کشورهای پیشرفته میبایست پیشرو مبارزه با تغییرات آب و هوا و باشند اثرات سوء آن. ۲. نیازهای خاص و شرایط ویژه کشورهای در حال توسعه بویژه آنهایی که در مقابل اثرات سوء تغییرات آب و کشورهای در حال توسعهای که توسط این کنوانسیون تحت بار هوا آسیبپذیر میباشند و مخصوصاً مسئولیت غیرعادی یا نامتناسب قرار میگیرند میبایست مورد توجه کامل قرار گیرند. ۳. جلوگیری یا به حداقل رساندن، اعضاء کنوانسیون میبایست اقدامات پیشگیرانهای جهت پیشبینی دلایل تغییرات آب و هوا و کاهش اثرات سوء آن به کار گیرند. در مواردی که احتمال بروز آسیبهای جدی یا برگشتناپذیر وجود داشته باشد نمیبایست از فقدان قطعیت علمی به عنوان دلیلی برای به تعویق انداختن اینگونه اقدامات استفاده نمود و این نکته را باید در نظر داشت که سیاستها و اقداماتی که در رابطه با تغییرات آب و هوا وجود دارند میبایست از لحاظ مالی قابل توجیه باشند تا منافع جهانی را با حداقل هزینه ممکن تضمین نمایند. اینگونه سیاستها و اقدامات میبایست، برای دستیابی به این امر. زمینههای مختلف اقتصادی اجتماعی را در نظر گرفته و به صورت جامع بوده و تمامی منابع و حفرهها و مخازن مربوطه گازهای گلخانهای و تنظیم آنها را پوشش داده و تمامی بخشهای اقتصادی را در برگیرند. تلاشها جهت رویارویی با تغییرات آب و هوایی میتوانند به صورت همکاری بین اعضاء ذینفع انجام پذیرند. ۴ اعضاء محق بوده و باید توسعه مداوم را تشویق نمایند. سیاستها و اقدامات بمنظور حفاظت از سیستم آب و هوا در مقابل تغییرات ناشی از فعالیتهای بشر میبایست متناسب با شرایط خاص هر عضو بوده و هماهنگ با برنامههای توسعه ملی باشند و این نکته را در نظر گیرند که توسعه اقتصادی برای بکارگیری سیاستهای مقابله با تغییرات آب و هوا امری ضروری می باشد. ۵. اعضاء میبایست برای ایجاد یک سیستم باز اقتصاد بینالمللی که منجر به رشد اقتصادی پایدار و توسعه کشورهای در حال توسعه گردیده و بتواند با مشکلات تغییرات آب و هوا بهتر در تمامی اعضاء مخصوصاً روبرو شود همکاری نمایند. منجمله، اقداماتی که برای مبارزه با تغییرات آب و هوا معمول میگردد اقدامات یکجانبه نباید در تجارت بینالمللی باعث ایجاد ابزار تعیین غیرقابل توجیه یا عمدی یا محدودیتهای پنهان گردد. ۴. ماده تعهدات: ۱. تمامی اعضاء با در نظر گرفتن مسئولیتهای مشترک ولی متمایز خود و الویتهای خاص ملی و منطقهای برای توسعه و شرایط خود باید: الف: آمار ملی گازهای حاصله از فعالیتهای بشری بوسیله منابع و نحوه حذف آنها بوسیله حفرههای کلیه منتشر و مورد بازنگری دورهای، گازهای گلخانهای که تحت کنترل پروتکل مونترال نمیباشند را توسعه در دسترس کنفرانس اعضاء قرار دهند. (۱۲) این امر طبق ماده و با استفاده از روشهایی انجام خواهد گرفت که توسط کنفرانس اعضاء مورد توافق قرار میگیرد. ب. برنامههای ملی و در صورت نیاز برنامههای منطقهای که شامل اقداماتی برای تعدیل تغییرات آب و هوایی در اثر گازهای ناشی از فعالیتهای بشری بوسیله منابع و رفع آنها توسط حفرههای کلیه گازهای گلخانهای که تحت کنترل پروتکل مونترال نیستند و اقدامات لازم برای تسهیل انطباق آنها با تغییرات آب و هوا منتشر و مورد بازنگری منظم قرار میدهند. اجرا باشند را تدوین پ. اجراء و انتشار و انتقال تکنولوژیها، عملیات تجربی و روندهایی که گازهای گلخانهای ناشی از، توسعه فعالیتهای بشری که تحت کنترل پروتکل مونترال نمیباشند را کنترل نموده یا کاهش داده یا از ایجاد آنها جلوگیری نماید را ترویج و در موارد مزبور همکاری نمایند. این امر در کلیه بخشها شامل بخش انرژی. جنگلداری و دفع زباله صادق میباشد، صنعت کشاورزی، حمل و نقل. ت. مدیریت مستمر را ترویج داده و در صورت اقتضاء حفظ و افزایش حفرهها و منابعی از گازهای گلخانهای جنگلها و اقیانوسها و سایر، که تحت کنترل پروتکل مونترال نمیباشند از جمله موجودات زنده. ساحلی یا زمینی را تشویق و در موارد مزبور همکاری نمایند، اکوسیستمهای دریایی اثرات. ث. برای آمادگی جهت تطابق با ایجاد و بسط برنامههای جامع برای مدیریت نواحی، تغییرات آب و هوا در آفریقا که تحت تأثیر خشکسالی و مخصوصاً، منابع آب و کشاورزی و حمایت و بازسازی مناطق، ساحلی پیشروی صحرا یا سیل قرار گرفتهاند همکاری نمایند. ج ملاحظات تغییرات آب و هوا را تا حد امکان در اقتصادی و زیست محیطی، سیاستها و اعمال اجتماعی خود در نظر گرفته و روشهای مناسبی نظیر ارزیابی اثرات تنظیم و تعیین شده در سطح ملی را از نظر کاهش، اثرات سوء پروژهها یا اقدامات انجام شده برای کاهش تغییرات آب و هوا یا تطابق با آن بر اقتصاد و بهداشت عمومی و کیفیت بگیرند محیط زیست در نظر. چ. تحقیقات علمی – اقتصادی، تکنولوژیکی،فنی اجتماعی و غیره و نظارت منظم و ایجاد آرشیوهای اطلاعاتی مربوط به سیستم آب و هوا به منظور درک بیشتر و کاهش یا حذف عدم قطعیتهای موجود در مورد اثرات میزان و زمانبندی تغییرات آب و هوا، دلایل و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی استراتژیهای واکنشی را تشویق و در موارد مزبور همکاری نمایند. ح. کامل، تبادل: اقتصادی، فنی، تکنولوژیکی، آزاد و فوری اطلاعات مربوطه علمی اجتماعی و حقوقی مربوط تغییرات آب و هوا و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی، به سیستم آب و هوا استراتژیهای واکنشی مختلف را تشویق و در موارد مزبور همکاری نمایند. خ. تربیت و افزایش آگاهیهای عمومی در مورد تغییرات آب و هوا را تشویق و نسبت به آن همکاری، آموزش. از جمله شرکت سازمانهای غیردولتی را ترغیب نمایند، نموده و شرکت گسترده در این امر مطابق ماده ۱۲ اطلاعات مربوط به اجرا را به کنفرانس اعضاء انتقال دهند. ۲ کشورهای عضو که در زمره کشورهای پیشرفته میباشند و سایر اعضاء مذکور در ضمیمه تعهد مینمایند مشخصاً که موارد زیر را به انجام رسانند: تغییرات آب و هوا: الف. هر یک از این اعضاء برای کند کردن روال با محدود نمودن گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای بشری خود و حفاظت و ارتقاء حفرهها و مخازن گازهای گلخانهای سیاستهای ملی را اتخاذ و اقداماتی را به کار خواهند گرفت این سیاستها و اقدامات نشان خواهند داد که کشورهای پیشرفته در اصلاح روندهای بلند مدت خود در مورد گازهای حاصله از فعالیتهای بشری به صورت هماهنگ با اهداف کنوانسیون عمل نموده و این نکته که در پایان این دهه بازگشت به سطوح قبلی گازهای ناشی از فعالیتهای بشری به صورت هماهنگ با اهداف کنوانسیون عمل نموده و این نکته که در پایان این دهه بازگشت به سطوح قبلی گازهای ناشی از فعالیتهای بشری شامل دی اکسید کربن و سایر گازهای گلخانهای که تحت کنترل پروتکل مونترال نمیباشند به انجام اینگونه اصلاحات کمک خواهند نمود را تصدیق نموده و تفاوت موجود در دیدگاهها و نقطه آغاز عملیات و ساختارهای اقتصادی و منابع کشورهای عضو و نیاز به حفظ رشد اقتصادی قوی و پایدار تکنولوژیهای موجود و سایر شرایط فردی و نیز لزوم سهیم شدن منصفانه و مقتضی هر یک از این اعضاء در، تلاش جهانی در خصوص هدف مذکور را مد نظر قرار میدهند. این اعضاء میتوانند اقدام به اجرای اینگونه سیاستها و اقدامات به صورت مشترک با اعضاء دیگر نموده یا دیگر اعضاء را در رسیدن به اهداف کنوانسیون. موارد مذکور در این جزء یاری نمایند مخصوصاً. ب (۶) برای رسیدن به این هدف هریک از این اعضاء طی ماه از لازمالاجرا شدن کنوانسیون در مورد عضو مزبور و پس از آن به صورت دورهای و (۱۲) طبق ماده اطلاعات دقیقی در مورد سیاستها و اقدامات خود در ارتباط با جزء الف فوق و همچنین نتایج حاصله از عملیات مربوط به گازهای ناشی از فعالیت بشری بوسیله منابع و حذف آنها توسط حفرههای گازهای گلخانهای که تحت کنترل پروتکل مونترال نمیباشند را برای دوره مذکور در جزء الف را با هدف رساندن سطوح گاز دی اکسید کربن و سایر گازهای گلخانهای که تحت نمود ۱۹۹۰ کنترل پروتکل مونترال نمیباشند به سطوح سال مبادله خواهند. این اطلاعات توسط کنفرانس (۷) اعضاء در اولین نشست و سپس به صورت دورهای طبق ماده مورد بررسی قرار خواهند گرفت. پ. محاسبه میزان تولید گازهای گلخانهای بوسیله منابع و حذف آنها بوسیله حفرهها برای اهداف جزء ب حفرهها و اثرات فوق میبایست با استفاده از بهترین آگاهیهای علمی انجام پذیرد که شامل ظرفیت مؤثر اینگونه گازها بر تغییرات آب و هوا باشد.کنفرانس اعضاء روشهای انجام این محاسبات را در اولین نشست خود مورد بررسی و توافق و سپس به صورت دورهای مورد بازنگری قرار خواهد داد. ت. کنفرانس اعضاء در اولین نشست خود تناسب جزء های الف و ب فوق را بررسی خواهند نمود. این بازنگری در پرتو بهترین اطلاعات موجود علمی و ارزیابی تغییرات آب و هوا و اثرات آن و نیز اطلاعات مربوط. اقتصادی و اجتماعی انجام خواهد پذیرفت، فنی کنفرانس اعضاء بر مبنای بازنگری اقدام به انجام واکنش مناسب خواهد نمود که ممکن است شامل تصویب اصلاحات تعهدات موضوع جزءهای الف و ب فوق باشد. اعضاء کنفرانس در اولین نشست خود همچنین اقدام به تصمیمگیری در مورد ضوابط اجرای مشترک کار بر مبنای جزء نمود الف فوق خواهد. دومین بازنگری جزءهای الف و ب (۳۱) ۱۳۷۷/۱۰/۱۰ حداکثر تا ۱۹۹۸ دسامبر و سپس به صورت دورهای انجام خواهد گرفت که طول این اعضاء دوره توسط کنفرانس تا زمان دستیابی به اهداف کنوانسیون تعیین خواهد گردید. نمود. ث. هر یک از اعضاء اقدام به موارد زیر خواهند: ۱. هماهنگی اسناد تهیه شده اقتصادی و سازمانی برای رسیدن به اهداف کنوانسیون با سایر اعضاء در صورت اقتضا سیاستها. ۲. تعیین و بازنگری دورهای و تجارب خود که مشوق عملیاتی است که منجر به سطوح بالاتری از گازهای گلخانهای ناشی از فعالیت بشر میگردد که تحت کنترل پروتکل مونترال نبوده و در غیر اینصورت پدید خواهد آمد. ج. (۳۱) ۱۳۷۷/۱۰/۱۰ کنفرانس اعضاء در صورت انقضاء حداکثر تا ۱۹۹۸ دسامبر اقدام به بازنگری اطلاعات (۱) موجود از نظر اخذ تصمیماتی در مورد اصلاحیههای لیستهای ضمیمههای (۲) و با تصویب عضو مربوطه خواهد نمود. چ. (۱) هریک از اعضایی که در ضمیمه شماره تصویب یا الحاق و یا هر پذیرش، قید نشده باشد در سند تأیید زمان بعد از آن میتواند قصد خود برای متعهد شدن به جزءهای) الف و ب اعلام را به امین اسناد کتباً نماید. رسید این امر توسط امین اسناد به اطلاع سایر اعضاء و امضاء کنندگان خواهد. ۳. (۲) کشورهای پیشرفته عضو و سایر کشورهای پیشرفته مذکور در ضمیمه مین منابع جدید و اقدام به تا مضاعف مالی برای پرداخت هزینههایی خواهند نمود که کشورهای در حال توسعه عضو کنوانسیون بر (۱) مبنای تعهدات خود به موجب بند (۱۲) ماده صرف نموده. این کشورها همچنین برای پرداخت (۱) هزینههای افزوده کامل اجرای اقدامات موضوع بند این ماده که بین یک کشور در حال توسعه عضو و یک (۱۱) مؤسسه یا مؤسسات بینالمللی مذکور در ماده طبق ماده مذکور مورد توافق قرار گرفته اقدام به تأمین منابع مالی مورد نیاز کشورهای در حال توسعه منجمله برای انتقال تکنولوژی خواهند نمود. اجرای این تعهدات با در نظر گرفتن نیاز به کفایت و قابلیت پیشبینی در واریز اعتبارات و اهمیت مشارکت مناسب کشورهای پیشرفته در تحمل بار مالی مربوطه انجام می پذیرد. ۴. (۲) کشورهای پیشرفته عضو و سایر کشورهای پیشرفته مذکور در ضمیمه به کشورهای در حال توسعه که به ویژه در مقابل اثرات سوء تغییرات آب و هوا آسیبپذیر میباشند در پرداخت هزینههای انطباق با اثرات سوء مذکور کمک خواهند نمود. ۵. (۲) کشورهای پیشرفته عضو و سایر کشورهای پیشرفته مذکور در ضمیمه در صورت اقتضاء تمامی اعتبار انتقال یا دسترسی به آگاهیها و تکنولوژیهای کامل و ً سهیل و تأمین، اقدامات لازم برای ترغیب معقول زیست محیطی به سایر اعضاء به کشورهای در حال توسعه جهت قادر ساختن آنها به مخصوصاً، اجرای مفاد این کنوانسیون را انجام خواهند داد. کشورهای پیشرفته عضو از توسعه و ارتقاء، در این روند تکنولوژیها و قابلیتهای کشورهای در حال توسعه حمایت خواهند نمود. سایر اعضاء یا سازمانهایی که در موقعیت نمایند انجام چنین کاری میباشند نیز میتوانند اقدام به تسهیل انتقال اینگونه تکنولوژیها. ۶. (۲) در اجرای تعهدات موضوع بند فوق میبایست درجهای از انعطافپذیری توسط کنفرانس اعضاء برای (۱) اعضاء مذکور در ضمیمه که درحال گذر از مراحل انتقال به اقتصاد بازار میباشند در نظر گرفته شود تا اینگونه اعضاء بتوانند به تعهدات خود در مقابله با تغییرات آب و هوا از جمله در خصوص سطح تاریخی. عمل نمایند، گازهای گلخانهای ناشی از فعالیت بشری که تحت کنترل پروتکل مونترال نمیباشند. ۷. میزان انجام مؤثر تعهدات کشورهای در حال توسعه به موجب این کنوانسیون به اجرای مؤثر تعهدات مالی تعهدات مالی و انتقال و تکنولوژی کشورهای پیشرفته به موجب این کنوانسیون به اجرای مؤثر در نظر تکنولوژی کشورهای پیشرفته به موجب کنوانسیون بستگی خواهد داشت و این امر را کاملاً خواهند گرفت که توسعه اقتصادی و اجتماعی و فقرزدایی از اولویتهای مهم کشورهای در حال توسعه میباشند. ۸. اعضاء به نوع اقداماتی که به موجب این کنوانسیون مورد نیاز میباشد، در اجرای تعهدات موضوع این ماده اعتبار، بیمه و انتقال تکنولوژی برای جوابگویی به نیازهای از جمله اقدامات مربوط به تأمین، کشورهای عضو در حال توسعه که ناشی از اثرات سوء تغییرات آب و هوا و یا اثرات اجرای اقدامات واکنشی در موارد زیر می باشد، توجه کامل خواهند داشت مخصوصا باشند. الف. کشورهایی که جزیرهای و کوچک میباشند. ب. کشورهایی که دارای نواحی ساحلی پست. پ. کشورهای نواحی جنگلی و نواحی در معرض نابودی جنگلها، نیمه خشک، نواحی خشک دارند. ت. کشورهایی که دارای مناطقی میباشند که در معرض بلایای طبیعی قرار دارند. ث. کشورهایی با مناطقی که در معرض خشکسالی و پیشروی صحرا قرار دارد. ج. کشورهایی با نواحی شهری که از آلودگی جوی بالاتر برخوردارند چ. کشورهایی با مناطقی که دارای اکوسیستمهای شکننده میباشند، منجمله اکوسیستمهای کوهستانی. ح. به عملآوری صادرات و یا مصرف، کشورهایی که اقتصاد آنها وابستگی زیادی به درآمد ناشی از تولید سوختهای فسیلی و تولیدات کالاهای مربوطه انرژی زا دارد. خ. کشورهای ترانزیت و آنها که با خشکی احاطه شده. همچنین کنفرانس اعضاء میتواند در صورت اقتضاء در ارتباط با این بند اقداماتی به عمل آورد. ۹. اعضاء نیازهای خاص و شرایط ویژه کشورهایی که از کمترین میزان توسعه برخوردارند را در تأمین اقدامات خود در رابطه با اعتبار و انتقال تکنولوژی در نظر خواهند گرفت. ۱۰ ۱۰ اعضاء بر اساس ماده در اجرای تعهدات خود در این کنوانسیون وضعیت اعضای دیگر مخصوصاً کشورهای در حال توسعه که دارای اقتصادهای آسیبپذیر در مقابل اثرات سوء اجرای اقدامات مقابله با تغییرات آب و هوایی میباشند را در نظر خواهند گرفت. در مورد کشورهای عضوی که این امر مخصوصاً دارای اقتصادهای متکی به درآمد حاصله از تولید، به عملآوری و صادرات و یا مصرف سوختهای فسیلی و سایر تولیدات مربوطه انرژیزا و یا استفاده از سوختهای فسیلی هستند که تغییر آنها برای اعضاء مذکور دشواریها میگردد جدی در بردارد، اعمال منظم ۵ ماده تحقیقات و مشاهده: تحقیقات و مشاهده منظم: اعضاء در اجرای تعهدات خود به موجب جزء چ (۱) بند (نمود ۴) ماده اقدام به موارد زیر خواهند: بین الف حمایت و پیشبرد بیشتر برنامهها و شبکهها یا سازمانهای بینالمللی و هدایت، بینالدولی به منظور تعیین جمعآوری اطلاعات و مشاهده منظم با در نظر گرفتن نیاز برای به حداقل، تأمین هزینههای تحقیقاتی ارزیابی و رساندن دوباره کاری. ب. حمایت از تلاشهای بینالمللی و بینالدولی به منظور تقویت مشاهده منظم و ظرفیتها و تواناییهای تحقیقات در کشورهای در حال توسعه و ترغیب دسترسی و تبادل اطلاعات و تحلیلهای مربوطه که علمی و فنی ملی مخصوصاً از ماورای قلمرو صلاحیت ملی بدست آمدهاند. پ. در نظر گرفتن نیازها و امور ویژه کشورهای در حال توسعه و همکاری در پیشبرد ظرفیتها و قابلیتهای درونی آنها برای شرکت در امور مذکور در بندهای الف و ب فوق. ۶. ماده: آگاهیهای عمومی، تربیت، آموزش اعضاء در اجرای تعهدات خود به موجب جزء خ (۱) بند، (۴) ماده اقدام به موارد زیر خواهند نمود: منطقه الف: ترغیب و تسهیل موارد زیر در سطح ملی و درصورت اقتضاء در سطح یا ناحیهای طبق قوانین و مقررات ملی و در چارچوب ظرفیتهای مربوطه: ۱. توسعه و اجرای برنامههایی برای آموزش و آگاهی به عموم در مورد تغییرات آب و هوا و اثرات آن. ۲. دسترسی عمومی به اطلاعات در مورد تغییرات آب و هوا و اثرات آن. ۲. تغییرات شرکت عموم مردم در مقابله با آب و هوا و اثرات آن و توسعه واکنشهای مناسب. ۴. فنی و مدیریتی، آموزش پرسنل علمی ب. همکاری و ترویج در سطح بینالمللی و در صورت نیاز توسط هیأتهای موجود در مورد: توسعه و تبادل برنامه های تهیه شده برای آموزش و آگاهی عموم در مورد تغییرات آب و هوا و اثرات. ۲ – توسعه و اجرای برنامههای آموزشی و تربیتی شامل تقویت سازمانهای ملی و تبادل یا اعزام پرسنل برای. برای کشورهای در حال توسعه تربیت کارشناسان در این زمینه مخصوصاً اعضاء ۷ ماده کنفرانس: ۱. سپس بدینوسیله کنفرانس اعضاء تا –۲ کنفرانس اعضاء به عنوان بالاترین مقام این کنوانسیون بر اجرای کنوانسیون و هر نوع سند حقوقی مربوط که ممکن است کنفرانس اعضاء به تصویب برساند نظارت مستمر داشته و در حدود اختیارات خود تصمیمات لازم برای پیشبرد اجرای مؤثر کنوانسیون را اخذ خواهد نمود. موارد بدین منظور کنفرانس د زیر را به انجام خواهد رساند: الف تجارب، در راستای اهداف کنوانسیون، بررسی دورهای تعهدات اعضاء و ترتیبات سازمانی طبق کنوانسیون حاصله در اجرای آن و تکامل آگاهیهای علمی و تکنولوژیکی. ب. ارتقاء و تسهیل تبادل اطلاعات در مورد اقدامات انجام شده توسط اعضاء برای مقابله با تغییرات آب و هوا و اثرات آن با در نظر گرفتن شرایط و مسئولیتها و تواناییهای متفاوت اعضاء و تعهدات مربوطه آنها طبق کنوانسیون. پ. تسهیل هماهنگی اقدامات انجام شده توسط اعضاء در مقابله با تغییرات آب و هوا و اثرات آن بنا به تقاضای دو یا چند عضو کنوانسیون با در نظر گرفتن شرایط، مسئولیتها و تواناییهای متفاوت اعضاء و تعهدات مربوطه آنها طبق. ت. ارتقاء و هدایت توسعه و اصلاح دورهای روشهای مقایسهای طبق اهداف و مفاد کنوانسیون که در کنفرانس اعضاء مورد توافق قرار میگیرند و از جمله به منظور آمادهسازی فهرست منابع انتشار گازهای گلخانهای و حذف. تأثیر اقدامات جهت محدود نمودن میزان تولید گازها و افزایش روند حذف آنها به وسیله حفرهها و ارزیابی ث. اثرات زیست ارزیابی اجرای کنوانسیون توسط اعضاء اثرات کلی اقدامات انجام گرفته طبق کنوانسیون مخصوصاً محیطی اقتصادی و اجتماعی و نیز تأثیر مضاعف آنها و میزان پیشرفت برای دستیابی به اهداف کنوانسیون بر مبنای کلیه اطلاعاتی که طبق مفاد کنوانسیون در دسترس کنفرانس قرار می گیرد. ج. آنها بررسی و تصویب گزارشهای منظم در مورد اجرای کنوانسیون و اطمینان از انتشار. ارائه چ. توصیهها در مورد موضوعات لازم برای اجرای کنوانسیون. ح. (۳) تلاش برای بسیج منابع مالی طبق بندهای،۴ و ۵ ماده (۱۱) و ماده ۴ خ. رسند. سپس هیأتهای فرعی که برای اجرای کنوانسیون لازم به نظر میرسد بررسی گزارشهای دریافتی از این هیأتها و ارائه رهنمود به آنها. آراء موافقت با قواعد اجرایی و مالی برای خود و هر هیأت فرعی و تصویب آنها به اتفاق. ر. جستجو و استفاده از خدمات و همکاری و اطلاعات ارائه شده توسط سازمانهای بینالمللی و هیأتهای بینالدولی و غیردولتی ذیصلاح در صورت اقتضاء ز. اجرای وظایف دیگری که برای دستیابی به اهداف کنوانسیون مورد نیاز میباشند و نیز تمامی وظایفی که به موجب کنوانسیون به آن واگذار شده است. ۳. سپس شده به کنفرانس اعضاء در اولین نشست خود اقدام به تعیین آیین رسیدگی خود و هیأتهای فرعی تا موجب کنوانسیون خواهد نمود که شامل تشریفات تصمیمگیری برای امور است که در تشریفات تصمیمگیری در کنوانسیون تصریح نشده است. اینگونه تشریفات میتواند شامل اکثریت تعیین شده لازم برای اتخاذ تصمیمهای خاص باشد. ۴. (۲۱) اولین نشست کنفرانس اعضاء توسط دبیرخانه موقتی موضوع ماده برگزار میگردد و تاریخ برگزاری آن حداکثر تا یک سال پس از زمان لازمالاجراء شدن کنوانسیون خواهد بود. پس از آن نشستهای عادی کنفرانس اعضاء هر سال یک بار برگزار میگردد مگر اینکه کنفرانس اعضاء به نحو دیگری اتخاذ تصمیم نماید. ۵. نشستهای فوقالعاده کنفرانس اعضاء در مواقعی که توسط کنفرانس ضروری به نظر میرسد یا بنابر تقاضای کتبی هر یک از اعضاء به شرطی که در ظرف شش ماه پس از ارسال تقاضا به اعضاء توسط دبیرخانه حداقل یک سوم اعضاء گردد. برگزار مینمایند، از آن پشتیبانی نمایند ۶. آژانسهای تخصصی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز هر یک از کشورهای، سازمان ملل متحد عضو یا کشورهایی که عضو کنوانسیون نبوده و ناظر میباشند میتوانند به عنوان ناظر در نشستهای کنفرانس اعضاء شرکت نمایند که در امور، دولتی یا غیردولتی، هر هیأت یا آژانس اعم از ملی یا بینالمللی مربوط به این کنوانسیون واجد شرایط باشند و تمایل خود را مبنی بر شرکت در نشست کنفرانس اعضاء به عنوان ناظر به دبیرخانه اعلام نموده باشد میتواند مجوز مربوطه را دریافت نماید مگر اینکه حداقل یک سوم از اعضاء موجود به این امر اعتراض نمایند. پذیرش و شرکت ناظرین منوط به آیین رسیدگی است که توسط کنفرانس اعضاء به تصویب می رسد. ماده۸: دبیرخانه بدینوسیله دبیرخانه کنوانسیون ایجاد میگردد. ۲. وظایف دبیرخانه عبارتند از: الف. ترتیب دادن نشستهای کنفرانس اعضاء و هیأتهای فرعی آن به موجب کنوانسیون و ارائه خدمات لازم به آنها شوند. ب. گردآوری و انتقال گزارشهایی که به دبیرخانه تسلیم میشود. پ. کشورهای عضو در حال توسعه در صورت تقاضا برای گردآوری و تسهیل مساعدت به اعضاء مخصوصاً تبادل اطلاعات مورد نیاز براساس مفاد کنوانسیون. ت. اعضاء تهیه گزارشهایی در مورد فعالیتهای خود و ارائه آنها به کنفرانس سایر. ث. حصول اطمینان از هماهنگی لازم با دبیرخانههای هیأتهای بینالمللی مربوطه. ج. ورود به هر گونه ترتیب قراردادی یا سازمانی مورد نیاز برای انجام مؤثر وظایف دبیرخانه بر اساس راهنمایی کلی کنفرانس اعضاء. چ. انجام سایر وظایف دبیرخانهای که در کنوانسیون یا هریک از پروتکلهای آن مشخص شده و هر گونه وظایف دیگری گردد که ممکن است توسط کنفرانس اعضاء معین. ۳ – کنفرانس اعضاء در اولین نشست خود یک دبیرخانه دائم را تعیین نموده و ترتیبات و نحوه انجام وظیفه آن را مشخص خواهد نمود. ۹. ماده هیأت فرعی برای مشاوره علمی و تکنولوژیکی: ۱. بدینوسیله هیأت فرعی ارائه مشاوره علمی و تکنولوژیکی برای ارائه به موقع اطلاعات و مشاوره راجع به موضوعات علمی و تکنولوژیکی مربوط به کنوانسیون به کنفرانس اعضاء یا در صورت اقتضاء به سایر. سپس می گردد هیأتهای فرعی آن تا شرکت در این هیأت برای تمامی اعضاء آزاد بوده و به صورت چند نظامه اداره خواهد شد. این هیأت متشکل از نمایندگان دولتی است که از تخصصهای مربوطه برخوردار میباشند. اعضاء این هیأت در مورد تمامی جنبههای کار خود به صورت منظم به کنفرانس گزارش ارائه خواهد داد. ۲. این هیأت تحت هدایت کنفرانس اعضاء و با کمک هیأتهای ذیصلاح بینالمللی موجود اقدام به موارد زیر خواهد نمود: الف. ارزیابی وضیعت دانش علمی در مورد تغییرات آب و هوا و اثرات آن. ب. تهیه ارزیابی علمی در مورد اثرات اقدامات به عمل آمده در اجرای کنوانسیون. پ. تعیین تکنولوژیهای ابداعی مؤثر و پیشرفته و ارائه معلومات خاص و مشاوره در مورد روشها و ابزار ترویج توسعه و یا انتقال اینگونه تکنولوژیها. ت. همکاری بینالمللی در تحقیقات و توسعه مربوط به تغییرات آب و هوا، ارائه مشاوره در مورد برنامههای علمی و نیز در مورد روشها و ابزار پشتیبانی از افزایش ظرفیت بالقوه در کشورهای در حال توسعه. ث. جوابگویی به اعضاء تکنولوژیکی و اصولی که ممکن است از طرف کنفرانس، سؤالهای علمی یا هیأتهای فرعی به هیأت ارائه گردد. کنفرانس اعضاء میتواند شرح وظایف و حدود اختیارات این هیأت را مورد تشریح بیشتر قرار دهد. ۳. اجرا ۱۰ ماده هیأت فرعی برای: ۱. بدینوسیله هیأت فرعی برای اجراء به منظور کمک به کنفرانس اعضاء در ارزیابی و بررسی اجرای مؤثر. سپس می گردد کنوانسیون تا شرکت در این هیأت برای تمام اعضاء آزاد بوده و از نمایندگان دولتی که در امور مربوط به تغییرات آب و هوا تخصص دارند تشکیل می شود. این هیأت در مورد تمامی جنبههای کار خود به کنفرانس اعضاء گزارش ارائه خواهد نمود. ۲. این هیأت تحت هدایت کنفرانس اعضاء اقدام به موارد زیر خواهد نمود: الف (۱) بررسی اطلاعات مبادله شده بر اساس بند (۱۲) ماده جهت ارزیابی اثرات کلی اقدامات انجام شده توسط اعضاء در پرتو آخرین ارزیابیهای علمی در مورد تغییرات آب و هوا. ب (۲) بررسی اطلاعات مبادله شده براساس بند (۱۲) ماده جهت کمک به کنفرانس اعضاء در انجام بازنگریهای موضوع جزء ت. بند (۲). ماده پ. در صورت اقتضاء کمک به کنفرانس اعضاء در تهیه و اجرای تصمیمات خود. ۱۱ ماده ترتیبات مالی: –۱ بدینوسیله ترتیباتی برای تدارک منابع مالی به صورت اعطایی یا واگذاری منجمله برای انتقال تکنولوژی تعیین می گردد. این ترتیبات تحت راهنمایی کنفرانس اعضاء عمل کرده و در مقابل آن مسئول و پاسخگو خواهد بود. کنفرانس در مورد سیاستها، اولویتهای برنامه ای و معیارهای مطلوبیت کنوانسیون مربوط هستند تصمیم خواهد گرفت. عملیات این ترتیبات به یک یا چند موسسه موجود بینالمللی محول خواهد شد. ۲ – تمامی اعضاء به صورت یکسان و متعادل در این ترتیبات شرکت داشته و سیستم مدیریت آن به صورت باز خواهد بود. – ترتیب ۳ کنفرانس اعضاء و مؤسسه یا مؤسساتی که عملیات مالی را بر عهده دارند در مورد ترتیبات لازم جهت اجرای بندهای فوق به توافق خواهند رسید که این ترتیبات شامل موارد زیر می باشند: – الف شروطی برای تضمین اینکه پروژههای تأمین شده جهت مقابله با تغییرات آب و هوا با سیاستها، اولویتهای برنامهای و معیارهای مطلوبیت اعضاء تعیین شده توسط کنفرانس دارند هماهنگی ب. اولویتهای برنامهای اعتبار ویژه را بر مبنای این سیاستها شروطی که به وسیله آنها میتوان تصمیم تا معیارهای مطلوبیت مورد بازنگری قرار داد پ. ارائه گزارشهای منظم توسط مؤسسه یا مؤسسات به کنفرانس اعضاء تأمین اعتبار که هماهنگ در مورد عملیات تأمین (۱) با مسئولیت پاسخگویی مذکور در بند فوق باشد. ت. تعیین میزان اعتبار موجود و مورد نیاز برای اجرای کنوانسیون به صورت مشخص و قابل پیشبینی و شرایطی که میزان مذکور براساس آن به صورت دورهای مورد بازنگری قرار خواهد گرفت. ۴. (۳) کنفرانس اعضاء در اولین نشست خود با بازنگری و مدنظر قراردادن ترتیبات موقت مذکور در بند ماده )۲۱ ( ترتیبات لازم را برای اجرای موارد فوقالذکر اتخاذ نموده و در مورد ابقاء این ترتیبات موقت تصمیم گیری خواهد نمود. در طی چهار سال پس از آن کنفرانس اعضاء ترتیبات مالی را مورد بازنگری قرار داده و اقدامات لازم را به عمل خواهد آورد. ۵. کشورهای پیشرفته عضو همچنین میتوانند منابع مالی مربوط به کنوانسیون را فراهم و کشورهای در. منطقهای یا چند جانبه بهره جویند، حال توسعه از این منابع از طریق مجاری دو جانبه ۱۲ ماده تبادل اطلاعات مربوط به اجرای کنوانسیون: ۱. (۱) هر یک از اعضاء طبق بند (۴) ماده از طریق دبیرخانه کنوانسیون اطلاعات ذیل را به کنفرانس اعضاء ارائه خواهد نمود: منابع – الف آمار ملی کلیه گازهای گلخانهای خارج از کنترل پروتکل مونترال ناشی از فعالیت بشری با ذکر و حذف آنها توسط حفرهها در حدود امکانات خود و با استفاده از روشهایی که توسط کنفرانس اعضاء مورد توافق قرار میگیرند. کنوانسیون ب. شرح کلی از اقدامات انجام شده یا آتی آن عضو برای اجرای. پ. هرگونه اطلاعات دیگری که عضو مربوط آن را در ارتباط با حصول به اهداف کنوانسیون و قابل ذکر در تبادل اطلاعاتی بداند از جمله در صورت امکان مطالب مربوط به محاسبه روند گازهای منتشره در سطح جهان. ۲. (۱) هر یک از کشورهای پیشرفته عضو و هر عضو دیگر مذکور در ضمیمه عناصر اطلاعاتی ذیل را مشمول مبادله اطلاعاتی خود خواهد نمود: شر – الف ح دقیق سیاستها و اقداماتی که به منظور انجام تعهدات موضوع جزءهای الف و ب (۲) بند ماده ۴ اتخاذ نموده است. ب. برآورد دقیق در مورد اثر سیاستها و اقدامات مذکور در جزء الف فوقالذکر بر گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای بشری به وسیله منابع و حذف آنها از طریق حفرهها در طی دوره مذکور در جزء الف (۲) بند ماده ۴ ۳ (۲) همچنین هر یک از کشورهای پیشرفته عضو و هر کشور پیشرفته عضو مذکور در ضمیمه جزئیات ۳) اقدامات انجام شده براساس بندهای،۴ و ۵ ماده را در اطلاعات خود وارد خواهد ساخت..۴ تأمین اعتبار مالی با در عضو کشورهای در حال توسعه میتوانند به صورت داوطلبانه پروژههایی را برای فنون یا شیوههایی که برای اجرای آن پروژه ها مورد، تجهیزات، مواد، نظر گرفتن تکنولوژیهای خاص نیاز میباشند را پیشنهاد داده و در صورت امکان به همراه آن برآوردی از ا فزایش هزینهها و کاهش انتشار و افزایش میزان حذف گازهای گلخانهای نیز فواید حاصله را ارائه نمایند. ۵ – (۱) هریک از کشورهای پیشرفته عضو و هر عضو دیگر مذکور در ضمیمه اقدام به برقراری اولین تماس در (۶) طی ماه اول پس از لازمالاجراء گردیدن کنوانسیون برای آن عضو دام به اولین مبادله اطلاعاتی خود خواهد نمود. هر عضوی که نام آن در ضمیمه مذکور درج نگردیده می تواند اولین مبادله اطلاعاتی را ظرف ۳ (۳) سال پس از لازمالاجراء شدن کنوانسیون برای آن عضو یا فراهم شدن منابع مالی طبق بند ماده (۴) انجام دهد. کشورهای عضوی که از توسعه مالی بسیار کمی برخوردارند میتوانند اولین مبادله اطلاعاتی خود را بنابر صلاحدید خود انجام دهند. کنفرانس اعضاء با در نظر گرفتن جدول زمانبندی مذکور در این بند اقدام به تعیین جدول زمانی برای مبادله اطلاعاتی بعدی اعضاء خواهد نمود. ۶ اطلاعاتی که بر مبنای ین بند توسط اعضاء مبادله میشود میبایست در اولین فرصت توسط دبیرخانه کنوانسیون در اختیار کنفرانس اعضاء و هر هیأت فرعی دیگر قرار گیرد. کنفرانس اعضاء میتواند در صورت نیاز روال تبادل اطلاعات را مورد بررسی مجدد قرار دهد. ۷. اقدام کنفرانس اعضاء از اولین نشست خود به ارائه ترتیبات لازم برای پشتیبانی فنی و مالی از کشورهای در حال توسعه در صورت درخواست و همچنین گردآوری و تبادل اطلاعات بر مبنای این ماده نموده و ۴ نیازهای مالی و فنی لازم برای پروژههای پیشنهادی و اقدامات مقابلهای را طبق ماده تعیین خواهد کرد. چنین سازمانهای ذیصلاح بینالمللی و یا، حمایتی میتواند به شکل مناسب توسط سایر اعضاء دبیرخانه کنوانسیون انجام پذیرد. ۸. هر یک از گروههای اعضاء میتوانند بر مبنای ضوابط تعیین شده توسط کنفرانس اعضاء و با اعلام قبلی موضوع به کنفرانس اعضاء در زمینه انجام تعهدات خود بر طبق این ماده اقدام به تبادل اطلاعاتی مشترک نمایند مشروط بر این که این مبادلات شامل اطلاعاتی در مورد انجام تعهدات انفرادی هر یک از اعضاء مزبور در این کنوانسیون باشند. ۹. اعضاء اطلاعات واصله به دبیرخانه که توسط عضو مربوطه بر اساس ضوابط تعیین شده از سوی کنفرانس محرمانه تلقی میگردد قبل از اینکه در اختیار هیأتهای ذیربط مبادله و بازنگری اطلاعات قرار گیرد توسط دبیرخانه جمعآوری میگردد تا جنبه شود محرمانه بودن آن حفظ. ۱۰ (۹) طبق بند فوق و بدون اینکه خدشهای به توانایی هر یک از اعضاء برای افشاء مبادلات اطلاعاتی دبیرخانه کنوانسیون مبادلات اطلاعاتی اعضاء بر مبنای این ماده را در زمانی که به، در هر زمان وارد آید کنفرانس اعضاء ارائه میشوند در اختیار عمومی قرار خواهد داد. ۱۳. ماده حل مسائل مربوط به اجرای کنوانسیون: کنفرانس اعضاء در اولین نشست خود ایجاد یک روند چند جانبه و مشورتی برای حل مسائل مربوط به اجرای کنوانسیون را مورد بررسی قرار خواهد داد. گرفت این روند در صورت درخواست اعضاء در دسترس آنها قرار خواهد. ۱۴ ماده حل اختلافات: در صورت بروز اختلاف بین دو یا چند عضو در مورد تغییر یا اجرای کنوانسیون، اعضاء مذکور حل اختلاف، از طریق مذاکره یا هرگونه روش دوستانه دیگر اقدام خواهند نمود. ۲. هر عضوی که یک سازمان، یا الحاق به کنوانسیون یا هر زمان بعد از آن تا، پذیرش، هنگام تصویب منطقه ای همبستگی اقتصادی نباشد می تواند به صورت کتبی به امین اسناد اعلام نماید که در رابطه با بالفعل و بدون نیاز به توافق خاص، نسبت به هر عضو، اختلاف مربوط به تفسیر یا اجرای کنوانسیون: موارد ذیل را مورد قبول قرار میدهد عملاً، دیگری که تعهد یکسانی را پذیرفته باشد الف. ارجاع اختلاف به دیوان دادگستری بینالمللی و یا. ب. داوری بر اساس تشریفاتی که کنفرانس اعضاء در اولین فرصت به صورت یک ضمیمه در مورد داوری تدوین می کند. هر عضوی که یک سازمان همبستگی اقتصادی منطقهای باشد میتواند بیانیهای با اثر مشابه در ارتباط با داوری و طبق تشریفات مذکور در بند ب نماید فوق صادر. ۳ – (۲ ) بیانیه صادره طبق بند فوق تا زمانی که طبق شرایط خود منقضی گردد یا تا سه ماه پس از وصول بیانیه کتبی فسخ آن توسط امین اسناد معتبر خواهد بود. ۴ – تأثیری بر جریان رسیدگی مطروحه نزد بیانیه جدید، اعلامیه فسخ یا انقضاء یک بیانیه به هیچ عنوان تأمین دیوان دادگستری بینالمللی یا دادگاه داوری نخواهد داشت مگر اینکه طرفین اختلاف به نحو دیگری توافق نمایند. ۵ – (۲) با رعایت عملکرد بند (۱۲) فوق، اگر ظرف ماه پس از اعلام یکی از اعضاء به دیگری دال بر وجود (۱) اختلاف بین آنها، اعضاء ذیربط موفق به حل اختلاف از طریق مذکور در بند فوق نشده باشند، بنابر تقاضای شد هریک از طرفین، اختلاف به کمیسیون مصالحه ارجاع خواهد شد. ۶. کمیسیون مصالحه بر اساس تقاضای هر یک از طرفین اختلاف تشکیل خواهد. این کمیسیون شامل تعداد یکسانی از افراد منتخب هر طرف ذیربط و یک رئیس است که به صورت مشترک توسط اعضاء منتخب هر طرف تعیین میشود. این کمیسیون اقدام به صدور رأی توصیهای خواهد نمود که توسط طرفین با حسن نیت مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ۷. مراحل دیگر مربوط به مصالحه توسط کنفرانس اعضاء در اولین فرصت ممکن به صورت ضمیمهای برای مصالحه تصویب خواهد شد. اعضا ۸ مفاد این ماده برای هر سند حقوقی که کنفرانس در نظر میگیرد اطلاق خواهد داشت مگر اینکه سند مذکور به نحو دیگری پیشبینی نموده باشد. ۱۵ ماده اصلاحیههای کنوانسیون: ۱. هر یک از اعضاء میتوانند اصلاحیههایی را برای کنوانسیون پیشنهاد نمایند. ۲. اصلاحیههای کنوانسیون در نشست عادی کنفرانس اعضاء تصویب خواهند شد. متن پیشنهادی اصلاح کنوانسیون میبایست حداقل شش ماه قبل از نشستی که اصلاحیه برای تصویب ارائه می شود توسط دبیرخانه به اطلاع اعضاء برسد. دبیرخانه همچنین نسبت به ارسال اصلاحیههای پیشنهادی به امضاء کنندگان کنوانسیون و نیز به امین اسناد جهت اطلاع اقدام نمود خواهد. ۳. اعضاء تمامی تلاش خود را بکار خواهند گرفت تا به اتفاق آراء در مورد اصلاحیههای پیشنهادی کنوانسیون به توافق برسند. اگر اتفاق آراء حاصل نشود و توافقی بدست نیاید اصلاحیه با رأی اکثریت سه چهارم اعضای حاضر و رأی دهنده در جلسه به تصویب خواهد رسید. اصلاحیه مصوب توسط دبیرخانه به اطلاع امین اسناد خواهد رسید که وی آن را برای پذیرش به تمامی اعضاء اعلام خواهد نمود. ۴. اسناد پذیرش هر اصلاحیه نزد امین اسناد کنوانسیون سپرده خواهد شد. (۳) اصلاحیههایی که طبق بند فوق به تصویب میرسند در روز نودم پس از تاریخ دریافت سند اعلام پذیرش حداقل سه چهارم اعضاء کنوانسیون برای اعضایی که آن را پذیرفتهاند لازمالاجرا خواهد شد. ۵. اصلاحیه برای هر عضو دیگر در روز نودم پس از تاریخ تقدیم سند پذیرش اصلاحیه مذکور توسط آن عضو به امین اسناد لازمالاجرا خواهد شد. ۶. در این ماده را اعضاء حاضر و دهنده به معنی اعضایی است که حاضر بوده و رأی مثبت یا منفی میدهند. کنوانسیون ۱۶ ماده تصویب و اصلاح ضمائم: ۱. پیشبینی ضمائم کنوانسیون یکی از قسمتهای لاینفک آن می باشد، مگر اینکه به نحو دیگری صریحاً شده باشد. ارجاع به کنوانسیون به معنی ارجاع به هر یک از باشد ضمائم آن نیز میباشد. بدون خدشه به موارد مذکور در جزء ب (۲) بند (۷) و بند (۱۴) ماده این ضمائم محدود به لیستها و فرمها و هر نوع برگه تشریحی دیگر با ماهیت علمی، فنی، تشریفاتی یا سازمانی میباشند. ۲. (۲) ضمائم کنوانسیون میبایست طبق تشریفات مذکور در بندهای،۳ و ۴ و ۱۵ ماده پیشنهاد شده و به تصویب برسند. ۳ – (۲) ضمیمهای که طبق بند فوق تصویب شده شش ماه پس از اعلام تصویب آن به اعضاء توسط امین اسناد برای تمام اعضاء به جز اعضایی که در طی این دوره عدم پذیرش ضمیمه از سوی خود را به صورت کتبی به امین اعلام نموده باشند لازمالاجرا خواهد شد. این ضمیمه برای اعضایی که اعلامیه عدم پذیرش خود را پس میگیرند در روز نودم پس از تاریخ وصول اعلامیه پس گرفتن اعلامیه عدم پذیرش توسط امین اسناد لازمالاجرا خواهد شد. ت. ۴ پیشنهاد، تصویب و لازمالاجرا شدن اصلاحیههای ضمایم کنوانسیون مشمول همان شریفاتی است که (۲) برای پیشنهاد، تصویب و لازمالاجرا شدن ضمایم طبق بندهای (۳) و فوق بکار گرفته میشود. ۵. چنانچه تصویب یک ضمیمه یا اصلاحیه یک ضمیمه متضمن اصلاح کنوانسیون باشد آن ضمیمه یا اصلاحیه ضمیمه تا زمانی که اصلاحیه کنوانسیون لازمالاجرا نشده باشد معتبر بود نخواهد. ماده ۱۷ پروتکل: کنفرانس اعضاء میتواند در هر یک از نشستهای عادی خود پروتکلهایی را برای کنوانسیون تصویب. ۲. متن هر پروتکل پیشنهادی حداقل شش ماه قبل از برگزاری نشست مربوطه توسط دبیرخانه به اطلاع اعضاء خواهد رسید. ۳. شرایط لازمالاجرا شدن هر پروتکل در همان سند تعیین خواهند شد. ۴ .فقط اعضاء کنوانسیون میتوانند عضو پروتکلها گردند. ۵. تصمیمها طبق هر پروتکل فقط توسط اعضای پروتکل مربوطه اخذ میشوند. ۱۸ ماده حق: ۱. (۲) هر عضو کنوانسیون دارای یک رای می باشد مگر در مواردی که در بند زیر عنوان شده است. ۲. سازمانهای منطقهای همبستگی اقتصادی در امور مربوطه خود تعدادی رأی برابر با تعداد کشورهای عضو خود که عضو کنوانسیون نیز هستند خواهند داشت. چنین سازمانی در صورتی که هر یک از کشورهای عضو آن از حق رای خود استفاده نماید اقدام به استفاده از حق رأی خود نخواهد نمود، عکس این امر نیز صادق است. اسناد ۱۹ ماده: (۱۷) دبیر کل سازمان ملل متحد امین اسناد کنوانسیون و پروتکلهایی است که طبق ماده تصویب میشوند. ماده ۲۰: این کنوانسیون جهت امضاء کشورهای عضو سازمان ملل متحد یا هر یک از آژانسهای تخصصی آن یا کشورهای عضو اساسنامه دیوان دادگستری بینالمللی و سازمانهای منطقهای همبستگی اقتصادی در طول کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محیط زیست و توسعه که در ریودوژانیرو برگزار میگردد و سپس در مقر سازمان ملل متحد در ۱۳۷۱/۳/۳۰ نیویورک از ۲۰) ۱۳۷۲/۳/۲۹الی ۱۹۹۲ژوئن ۱۹الی بود ۱۹۹۳ژوئن فتوح خواهد. موقت ۲۱ ماده ترتیبات: ۱. (۸) وظایف دبیرخانه که در ماده عنوان گردیده است به صورت موقت توسط دبیرخانهای که طی قطعنامه ۴۵/۲۱۲ شماره ۲۱، ۱۳۶۹/۹/۳۰ مورخ ۱۹۹۰ دسامبر مجمع عمومی سازمان ملل متحد ایجاد شده است به اجرا در خواهند آمد که این امر تا پایان انجامید اولین نشست کنفرانس اعضاء به طول خواهد. ۲. (۱) ریاست دبیرخانه موقت مذکور در بند فوق همکاری نزدیکی با هیأت بینالدولی تغییرات آب و هوا خواهد داشت تا اطمینان حاصل شود که میتواند جوابگوی مشاورههای علمی و فنی مورد نظر باشد. مشاوره مذکور را میتوان از نمود سایر مؤسسات علمی مربوطه نیز دریافت. ۳. تشکیلات زیست محیطی جهانی برنامه توسعه سازمان ملل متحد، برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (۱۱) و بانک بینالمللی ترمیم و توسعه به صورت موقت انجام عملیات ترتیبات مالی مذکور در بند را بر عهده خواهند داشت. در این رابطه تشکیلات زیست محیطی جهانی باید مورد بازسازی ساختاری مناسب باشد. (۱۱) قرار گرفته و عضویت آن به صورت جهانی درآید تا بتواند پاسخگوی الزامات ماده الحاق ۲۲ ماده تصویب، پذیرش، تأیید یا هم ۱ کنوانسیون منوط به تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق کشورها و سازمانهای منطقهای بستگی اقتصادی خواهد بود. کنوانسیون از روز بعد از امضاء برای الحاق مفتوح خواهد بود. اسناد مربوط به تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق نزد امین اسناد کنوانسیون سپرده خواهند شد. ۲.هر سازمان منطقهای همبستگی اقتصادی که عضو کنوانسیون شود و هیچ یک از کشورهای آن عضو کنوانسیون نباشد متعهد به انجام کلیه تعهدات کنوانسیون خواهد بود. در صورتی که یک یا چند کشور عضو سازمان مذکور، عضو کنوانسیون نیز باشند، سازمان مربوطه و کشورهای عضو آن در مورد مسئولیتهای خود برای انجام تعهدات موضوع این کنوانسیون تصمیم خواهند گرفت. در چنین مواردی، سازمان مربوطه و کشورهای عضو آن نمیتوانند مشترکاً اقدام به استفاده از حقوق خود در این کنوانسیون نمایند. ۳. سازمانهای منطقهای همبستگی اقتصادی در اسناد مربوط به تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق خود اقدام به اعلام حدود صلاحیت خود در رابطه با امور تحت نظارت کنوانسیون خواهند نمود. این سازمانها همچنین هر گونه اصلاح قابل توجه در حدود صلاحیت خود را به امین اسناد کنوانسیون اطلاع خواهند داد که. توسط وی به اطلاع اعضاء خواهد رسید متعاقباً ۲۳ ماده لازمالاجرا شدن: ۱ کنوانسیون در روز نودم پس از دریافت پنجاهمین سند تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق لازمالاجرا خواهد شد. ۲. برای هر کشور یا سازمان منطقهای همکاری اقتصادی که پس از دریافت پنجاهمین سند تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق اقدام به تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق به کنوانسیون نماید. لازمالاجرا شدن کنوانسیون از س روز نودم پس از ارائه تصویب، پذیرش، تأیید و الحاق آن سازمان یا کشور آغاز خواهد شد. ۳. (۱) در بندهای (۲) و فوق، هر یک از اسنادی که توسط سازمانهای منطقهای همبستگی اقتصادی ارائه شود علاوه بر اسناد ارائه شده از سوی کشورهای عضو آن سازمان در نظر گرفته نخواهد شد. شرط ۲۴ ماده حق: چگونه حق شرطی را نمیتوان برای کنوانسیون قائل شد. شکلگیری ۲۵ ماده کناره: ۱. در هر زمان پس از سه سال از تاریخی که کنوانسیون برای یک عضو لازمالاجرا گردیده، آن عضو میتواند با اعلام کتبی به امین اسناد کنوانسیون از کنوانسیون کنارهگیری نماید. ۲ اینگونه کنارهگیری یک سال پس از دریافت اعلام کنارهگیری عضو توسط امین اسناد کنوانسیون یا هر زمان بعدی که در اعلامیه کنارهگیری عنوان شده باشد لازمالاجرا خواهد شد. ۳. هر عضوی که از کنوانسیون کناره گیری نماید، چنین تلقی خواهد شد از پروتکلهای کنوانسیون نیز که عضو آنها می باشد است کنارهگیری نموده. معتبر ۲۶ ماده متون: نسخههای اصلی این کنوانسیون به زبانهای عربی، چینی، انگلیسی، فرانسوی، روسی و اسپانیایی از اعتبار یکسان برخوردار بوده و نزد دبیر کل سازمان ملل متحد سپرده خواهند شد. ما امضاء کنندگان زیر که دارای اختیار مجاز می باشیم ایم با رویت موارد فوق اقدام به امضاء این کنوانسیون نموده. انجام شده در نیویورک، نوزدهم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و هفتاد و یک هجری شمسی مطابق با نهم ماه مه یکهزار و نهصد و نود و دو میلادی.
بخش۳: آقای قندیل دادخواه سخنرانی خود را با موضوع تأثیر عوامل انسانی بر خشکشدن دریاچه ارومیه ایراد کردند: دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه داخلی ایران است که در شمال غربی کشور واقع شده است مساحت این دریاچه در سال ۷۷ حدود شش هزار کیلومتر مربع بود که در ردیف بیست و پنجمین دریاچه بزرگ دنیا از نظر مساحت قرار میگرفت و همچنین بزرگترین دریاچه آب شور در خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ آب شور دنیاست. این دریاچه در دهه هفتاد خورشیدی به عنوان یکی از تالابهای مهم بینالمللی و زیستگاههای با اهمیت جهان در فهرست یونسکو ثبت شده است. اما متأسفانه اکنون دریاچه ارومیه حال و روز خوشی ندارد بسیاری پیشبینی میکنند که به سمت خشک شدن کامل دریاچه ارومیه پیش میرویم. خشک شدن دریاچه ارومیه فاجعهای هولناکی است که صدای پایش از ۲۰ سال پیش شنیده میشد، مطالعات نشان میدهد که علیرغم گذشت صدها سال از عمر آن و داشتن فراز و نشیبها هیچ وقت دریاچه ارومیه به حد خشکی نرسیده بود که اکنون رسیده است، اما متأسفانه در بیست و پنج سال اخیر کاری کردیم که حقیقتاً به خشک شدن رسیده است. اگر بخواهیم بحران بزرگ دریاچه ارومیه رو در قالب اعداد و ارقام بگوییم باید گفت که سطح تراز دریاچه ارومیه در شرایط نرمال باید ۱۲۷۷/۱ باشد که در سال ۱۴۰۱ به ۱۲۷۰/۲ متر رسیده یعنی ۸ متر سطح تراز آب کم شده است. سال ۷۶ میزان آب ورودی به دریاچه حدوداً پنج میلیارد مترمکعب بود. اما اکنون به کمتر از ۸۰۰ میلیون رسیده. کارشناسان میگویند که احتمالاً به زودی قسمت جنوبی دریاچه ارومیه کاملاً خشک شود و عرصه آبی آن به کمتر از ۱۰۰۰ کیلومتر مربع و حجم آب آن هم به کمتر از ۱ یک میلیارد مترمکعب برسد. شفافتر بگوییم که تقریباً در حدود سه دهه گذشته هر سال به طور متوسط ۴۰ سانتیمتر از ارتفاع دریاچه ارومیه کم شده و حالا ۹۵ درصد ار آب دریاچه خشک شده است. ترسناک است که بگوییم اگر دریاچه ارومیه خشک شود شش میلیون نفر به طور مستقیم و ۱۵ میلیون نفر به طور غیرمستقیم آسیب میبینند. طوفانهای نمکی، کشاورزی و حیات کل منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد و شاید هم کلاً از بین ببرد. البته هزینه و تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه بسیار بالاتر از چیزی است که بتوانیم در یک سخنرانی بیان کنیم و اما براساس مطالعات خود دولتمردان جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که بحران فوق فقط ۱۸ درصد مربوط به عوامل طبیعی مانند خشکسالی و کاهش باران و افزایش دما است و ۸۲ درصد عوامل انسانی در وقوع بحران دریاچه ارومیه مقصر بوده، دقت کنیم ۸۲ درصد عوامل انسانی. عوامل انسانی که ۱۰۰ درصد به ضعف مدیران و مسئولان نالایقی برمیگردد که انتخاب آنها صرفاً بر پایه منافع تیم خاصی بوده نه برپایه تخصص و تجربه، که نتیجهاش تصمیمات نادرستی بوده که در چند دهه اخیر گرفته شده که منجر به خشک شدن دریاچه شده، تصمیماتی همچون: ساخت غیرکارشناسی پل روی دریاچه برای بزرگراه ارومیه و تبریز که به گفته کارشناسان عملاً دریاچه را به دو تکه تقسیم کرد و باعث تبخیر بیش از اندازه آب شده و اصلیترین عامل خشکی دریاچه شد. کارشناسان، ساخت پل شهید کلانتری بر روی این دریاچه ارومیه را از عوامل اصلی آسیب دیدن آن میدانند: «چرخش آب دریاچه به صورت پادساعتگرد است، اما پل شهید کلانتری که از سمت غرب حدود ۱۲ کیلومتر و از سمت شرق حدود ۳/۲ کیلومتر خاکریزی شده مانع چرخش طبیعی آب است. این پل در یکی از کمترین فاصلههای گلوگاهی دریاچه ارومیه احداث شده و در واقع مانند یک طناب بر گردن این دریاچه چرخش آب را خفه کرده است. ساخت حدوداً ۷۰ سد غیرکارشناسی و بیرویه بر روی بستر رودخانههای مجاور که تأمین حقآبه بیشترین آب دریاچه را عهدهدار بودند، در اطراف دریاچه ارومیه و حوضه آبریز دریاچه در طی این سالها حدود ۴۸ هزار حلقه چاه غیرمجاز حفر شده است که این موضوع باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی و میزان آبهای زیرزمینی این منطقه شدهاست. در این منطقه حدود ۶۸۰ هزار هکتار سطح در زیر کشت قرار گرفته است. برای مقایسه بیشتر میزان بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در این منطقه را در بین سالهای گذشته مقایسه میکنیم. در سال های ۵۲ ـ ۱۳۵۱ این میزان معادل ۶۹۷.۷ میلیون مترمکعب بوده در حالی که در سالهای ۹۳ ـ ۱۳۹۲ مقدار بهرهبرداری به ۲۴۰۱.۶ میلیون مترمکعب یعنی چیزی در حدود ۳٫۵ برابر سال های قبل رسیده است، که البته این آمار برداشت آب مربوط به تقریباً یک دهه پیش است که مطمئناً الان چندین برابر اضافهتر شده است. خیلی دلایل دیگه که همش به ضعف سیستم مدیریتی دولتمردان این نظام برمیگردد و از همه مهمتر بیتدبیری فعلی مسئولان هنوز ادامه دارد و کار را به جایی رسانده که فقط باید دست به دعا باشیم که دریاچه ارومیه کاملاً خشک نشود. بحران دریاچه ارومیه و راهکارهای بیحاصلی که برای نجات آن ارائه شده، بیتفاوتی مسئولین و حتی جامعه ایران را اثبات کرده است؛ از یکسو، جامعه دچار بیتفاوتی سیاسی نسبت به اکوسیستم شده است و از سوی دیگر، نخبگان به جای ایجاد راه حل در قبال سیستم ناکارآمد دولتی به رفع تکلیف سیاسی روی میآورند و به انتشار چند عکس، آهنگ، دردنامه، مرثیه و سپس حواله این امر به مردم دچار بیتفاوتی سیاسی اکتفا میکنند. بیگانگی از دیدگاه کارل مارکس به وضعی اطلاق میشود که در آن انسانها تحت چیرگی نیروهای خودآفریده قرار میگیرند و این نیروها همچون قدرتهای بیگانه در برابرشان میایستند. در این وضعیت، نهادهای عمده جامعه سرمایهداری؛ از دین گرفته تا اقتصاد سیاسی همگی دچار ازخودبیگانگی میشوند. نتایج این بیگانگی، بیاهمیتی و بیاعتمادی و در نهایت انواع آسیبهای اجتماعی و ارتکاب جرمهای سنگین و جنایت است، که متأسفانه هم اکنون در مورد جامعه ایران و مخصوصاً دریاچه ارومیه به وقوع پیوسته است. متأسفانه علیرغم حیاتی بودن مسئله دریاچه ارومیه، با سیاسی شدن آن، دفاع ساختار حاکم از این وضعیت بغرنج، رفتهرفته جدیتر نیز میشود. عدم اصلاح ساختار کشاورزی، آبیاری، حقآبه اراضی و آب شرب از سوی حکومت و ادامه این روند توسط مردم به علت نبود آلترناتیو اقتصادی وضعیت را وخیمتر کرده است. شوهای سیاسی در مورد انتقال آب از زاب و ارس و یا روایات تصویری از فعالیتهای بوروکراتهای آبی و اکولوژی، جز ترویج همین بیتفاوتی سیاسی و رفع تکلیفها، حاصلی ندارد. مسئولین ایرانی به اصلاح روشها نمیپردازند و حتی به خاطر عدم لیاقت و ضعف مدیریت خودشون به مزارع و باغات و حفر چاههای عمیق کمک نیز میکنند. مردم نیز به اشتباه خود در مورد تصرف آبی و کاهش کاشت میوهها و جالیزات آب خور ادامه میدهند و زمینهای دولتی و شخصی به کارفرمایان خارج از استان آذربایجان غربی جهت کاهش فرازمین هندوانه و خربزه کرایه داده میشود. در چنین شرایطی، درخواست پاسخ از نمایندگان مجلس و شورای شهر ارومیه که با وعدههای حفظ دریاچه رأی آوردهاند، شاید بینتیجه باشد و اما فریب ۱۶ سالهای برای احیای دریاچه ارومیه: نگرانیها از وضعیت دریاچه ارومیه به سال ۷۹ بازمیگردد که برخی کارشناسان و حتی مقامات دولتی نسبت به تأثیرات خشکسالی بر دریاچه ارومیه هشدار دادند. در ادامه این نگرانیها، سال ۱۳۹۲ «کارگروه نجات دریاچه ارومیه» و سپس «ستاد احیای دریاچه» در دولت تشکیل شد تا در یک برنامه ۱۰ ساله دریاچه ارومیه احیا شود و مسئولیت ستاد دریاچه ارومیه نیز به عیسی کلانتری واگذار شد که سال ۱۳۹۸ ادعا کرد «تا سال ۱۴۰۶ شاهد احیای اکولوژیک دریاچه ارومیه خواهیم بود». در وبسایت این ستاد نمیتوان اطلاعات دقیقی از پروژههای انجام شده و روند نجات دریاچه پیدا کرد، اما از کانال تلگرامی آن میتوان دریافت که تا امروز ۱۵ هزار میلیارد تومان هزینه شده است بی آن که گزارش دقیقی درباره میزان موفقیت پروژهها و ریز هزینهها منتشر شود. این روند نهایتاً در ۲۹ تیرماه امسال منجر به برکناری عیسی کلانتری شد، ضمن آن که نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز تقاضای تحقیق و تفحص از عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه را تصویب کردند. به گفته رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی آذربایجان شرقی، انتقال آب ارس به تبریز، تکمیل تصفیه خانههای تبریز، آذرشهر و ملکان و انتقال پسابهای آنها به دریاچه و احداث تونل انتقال آب زاب به دریاچه از جمله پروژههایی هستند که برای نجات این دریاچه همچنان مدنظر هستند. انتقال آب از زاب بە دریاچە ارومیە درمانِ درد یا دردسرِ آینده؟ این در حالی است که برخی کارشناسان مستقل میگویند انتقال آب از حوضه زاب کوچک به دریاچه ارومیه علاوه بر این که میتواند در آینده به «مشکل امنیتی میان ایران و عراق» تبدیل شود، با توجه به این که وزارت نیرو حاضر به رهاسازی آب شیرین سدها به دریاچه در شرایط خشکسالی نیست، حتی در صورت تکمیل تونل، آنچه از زاب به دریاچه برسد تبخیر خواهد شد و از طرف دیگر وضعیت آب شیرین اون منطقه را این بار به حالت قرمز درمیآورد، به عبارتی و در واقع این کار به مانند همان مثل معروف شمشیر دولبه میمانند. در مجموع طرحهای دولتی برای احیای دریاچه ارومیه همچنان یا به صورت مکتوب باقی مانده و با وجود ۱۵ هزار میلیارد بودجهای که به نام مثلاً احیاء دریاچه ارومیه توسط مسئولان دولتهای جمهوری اسلامی ایران حیف و میل شد تا الان هیچ نتیجهای گرفته نشده، وضعیتی که اخیراً فعالان محیط زیست را نیز بار دیگر به اعتراض به بیعملی دولت در احیای این دریاچه رو به مرگ واداشت. راهکارهای احیای دریاچه ارومیه: اول از هر چیزی برگزاری مستمر فراخوان و اعتراضات مدنی مردمی برای وادار کردن مسئولان این نظام برای شروع احیاء واقعی احیاء دریاچه، چون واقعاً در هر زمینهای اگر اعتراض این مردم برای خواسته به حق خودشون نباشه این مسئولین هرگز داوطلبانه خودشون اصلاح و تغییری نخواهند کرد. اصلاح میانگذر خاکریز باعث چرخش آب دریاچه شده و آب دریاچه کمتر تبخیر میشود و از همه مهمتر باعث میشود چشمههای زیرزمینی دریاچه باز شوند و دریاچه ارومیه احیا شود. رهاسازی حقآبه دریاچه ارومیه از پشت سدها میتوان روند احیا را کاملتر کرد. انتقال آب ارس، تکمیل تصفیه خانههای تبریز، آذرشهر و ملکان و انتقال پسابهای آنها به دریاچه. اصلاح کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه با کاشت محصولات کم آب بر بجای محصولات پر آب بر، با این روش حفر چاه متوقف میشود و بجای چاه با زدن استخرهای آب و قطره ای کردن باغات کشاورزی هم آب های زیر زمینی آسیب نمیبینند و هم فرونشست زمین نخواهیم داشت. به امید احیای دریاچه ارومیه.
بخش۴: بحث آزاد با موضوع تأثیر جنگ بر محیط زیست آغاز گردید: خانم رزا جهانبین این گونه آغاز کردند که هر برخورد خشونتآمیزی که در آن از اسلحه استفاده شود جنگ نامیده میشود و تمام محیط زیست را تحت تأثیر قرار میدهد و پیامدهای آن به دو صورت کوتاه مدت و بلندمدت است و اجساد و لاشه جانوران روی زمین میماند و باعث افزایش حشرات و شیوع بیماریهای گوناگون میشود. هم چنین صداهای حاصل از درگیری و جنگ و نزاع و حتی بوق ممتد ماشینها تأثیر بر تخمگذاری برخی از پرندگان دارد و حتی ممکن است منجر به جابجایی آنها بشود. خانم کیا در ادامه بحث آزاد گفتند جنگ همیشه خانمانسوز است. تصور از جنگ همیشه همراه با روستاها و شهرهای خالی از سکنه و بقایای به جا مانده از انفجارات بمبها و تخریب اکوسیستم و مزارع کشاورزی و از بین رفتن گونههای جانوری و گیاهی است، به عنوان مثال در جنگ تحمیلی عراق که عراق تالاب را خشک کرد، یا دیگر این که تمام مهمات جنگی به صورت ذرات ریز در خانهها ریخته شد و بجز آلودگی صوتی، اثرات مخرب به وجود آورده بود. آقای رضایی شایان گفتند: بدیهی است که آثار مخرب از جنگ زیاد است در تحقیقی که در جنگ اوکراین و روسیه انجام شده آب رودخانه در اوکراین آلوده شده و باعث شده بیماریهای زیادی شیوع پیدا کند تا جایی که دانشمندان اعلام کردند آب این رودخانه قابل استفاده نیست و همچنین گونههای نادر جانوران منقرض شدند و گونههای حیوانی نیز از بین رفتند. خانم رضاوند فرمودند: وقتی جنگ میشود در ظاهر یک سری مصکلات است ولی در بعد دیگر که بعد از جنگ است مواد منفجره پنهان شده و مواد شیمیایی در محیط زیست باقی میماند و سالها بعد انواع بیماریها و سرطانها بروز میکند، در حقیقت دو طرف در جنگ، در مورد محیط زیست بازنده هستند. خانم جهانبین در ادامه بحث گفتند: کوچ اجباری انسانها در اثر جنگ باعث میشود زمینها رها شود و فضایی برای افزایش حشرات و شیوع بیماریها فراهم شود. همچنین باید یادآور شد که استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی یک نسلکشی چه برای انسان چه برای انواع گیاهان و جانوران را در بردارد. آقای دادخواه نیز فرمودند: در جنگ ایران و عراق اثرات مخرب را ما به چشم دیدیم و بمب شیمیایی که کشاورزی را مختل میکند و بسیاری از جنگلهای سردشت در این جنگ از بین رفتند به این دلیل که کسی نتواند از آنها برای استتار استفاده کند و آنها را قطع کردند. آقای جعفری نیز فرمودند: از نمونه اثرات مخرب جنگ بر محیط زیست به نخلهای بدون سر و آلودگی رودخانه کارون میتوان اشاره کرد.
در پایان مسئول جلسه از دستاندرکاران اجرایی جلسه منشی جلسه: خانم نادیا مشرف قهفرخی، مسئولین ضبط و تدوین صدا و ادمینها: آقای علیرضا جهانبین، خانمها ندا فروغی، ایراندخت کیا و مینا آقابیگی و حضار، تشکر و قدردانی کرده و ختم جلسه را در ساعت ۲۰:۰۰ به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی 12 نوامبر 2022
لیلا ابوطالبی
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در تاریخ 12 نوامبر مصادف با 21 آبان ۱۴۰1 در ساعت ۱۴:۰۰ بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کریم ناصری ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.
بخش۱: خانم زهرا رهایی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی مهر ماه ۱۴۰۱ را ایراد کردند: خبر: اعتراضات شهریور ماه ۱۴۰۱ به مجموعه اعتراضات سراسری گفته میشود که از روز ۲۶ شهریور ماه در پی جانباختن دختر ۲۲ سالهای به نام مهسا (ژینا) امینی بر اثر عملکرد گشت پلیس امنیت اخلاقی در تهران آغاز شد و تا تاریخ اول مهرماه ۱۴۰۱ در دستکم ۸۵ شهر و ۱۸ دانشگاه از ۲۹ استان کشور گسترش یافت. این اعتراضات که کماکان ادامه دارد تاکنون به بازداشت هزاران نفر و کشته و زخمی شدن صدها معترض از جمله کودکان منجر شده است. خبر: رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی با متهم کردن متهمان به اعمال خشونت، اعترافات اجباری تعدادی از بازداشتشدگان را منتشر کردند. همینطور حکومت جمهوری اسلامی در ایران اینترنت را در سطح کشور در بخش خانگی و تلفنهای همراه مختل کرده است.در پی اعتراضات سراسری شهریور ماه ۱۴۰۱،دادستان عمومی و انقلاب ساری، از بازداشت ۴۵۰ نفر شهروند معترض در روز یکشنبه سوم مهر ماه در مازندران خبر داد.محمد سیامکنیا، فیلمساز اهل تبریز، روز شنبه ۲ مهر، در ارتباط با اعتراضات سراسری توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. تاکنون در خصوص اتهامات مطروحه و نهاد بازداشتکننده این شهروند اطلاعی حاصل نشده است.
بخش۲:خانم غزالهالسادات ابطحی سخنرانی خود را با موضوع کنوانسیون بینالمللی رفع هر نوع تبعیض نژادی (مواد ۱۰،۱۱،۱۲) را ایراد کردند: دول عاقد این قرارداد: نظر به اینکه منشور ملل متحد مبتنی بر اصول حیثیت ذاتی و تساوی کلیه افراد انسانی و کلیه دول عضو ملل متحد متعهد شدهاند که منفرداً و مشترکاً با همکاری سازمان برای نیل به یکی از هدفهای ملل متحد یعنی توسعه و تشویق احترام جهانی و واقعی به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز نژاد یا جنس یا زبان و یا مذهب اقدام نمایند. نظر به اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام میدارد که کلیه افراد انسانی به طور آزاد و یکسان از لحاظ حیثیت و حقوق متولد میشوند و باید بتوانند از کلیه حقوق و آزادیهای مندرج در آن اعلامیه بدون تمایز به خصوص از حیثیت نژاد و رنگ و یا ملیت برخوردار شوند. نظر به اینکه کلیه افراد بشر در پیشگاه قانون برابر بوده و حق دارند علیه هر نوع تبعیض و هر نوع تحریک به تبعیض از حمایت یکسان قانون برخوردار شوند. نظر به اینکه ملل متحد استعمار و کلیه روشهای تفکیک و تبعیضی را که به همراه دارد به هر شکل و در هر محلی که موجود باشد محکوم نموده و اعلامیه مورخ چهاردهم دسامبر ۱۹۶۰ راجع به اعطای استقلال به کشورها و ملل مستعمره (قطعنامه ۱۵۱۴ دوره پانزدهم مجمع عمومی) لزوم ختم سریع و بیقید و شرط استعمار را تأیید و رسماً اعلام نموده. نظر به اینکه اعلامیه مورخ بیستم نوامبر ۱۹۶۳ ملل متحد (قطعنامه ۱۹۰۴ ـ دوره هجدهم مجمع عمومی) راجع به رفع هر نوع تبعیض نژادی رسماً لزوم رفع سریع کلیه اشکال و همه مظاهر تبعیضات نژادی را در سراسر گیتی و همچنین لزوم تأمین تفاهم و احترام به حیثیت شخص انسانی را مورد تأیید قرار داده. با اطمینان به اینکه فرضیه سیادت و تفوق مبتنی بر اختلاف بین نژادها عملاً مردود و اخلاقاً محکوم و از نظر اجتماعی غیرعادلانه و خطرناک بوده و تبعیض نژادی نه از لحاظ نظری و نه از لحاظ عملی قابل توجیه نمیباشد با تأیید مجدد اینکه تبعیض بین افراد بشر به جهات مبتنی بر نژاد و رنگ و یا ریشه قومی سدی در برابر وجود روابط دوستانه و مسالمتآمیز در میان ملل بوده و امکان دارد صلح و امنیت بین ملل و همچنین همزیستی همآهنگ اشخاص را در داخل یک دولت مختل سازد. با اطمینان به اینکه وجود موانع نژادی با آرمانهای جامعه بشری قابل جمع نیست. با احساس خطر از مظاهر تبعیض نژادی که هنوز در برخی از نواحی جهان مشهود است و نیز از سیاستهای حکومتی مبتنی بر برتری یا تنفر نژادی از قبیل آپارتاید ـ و تفکیک وجدانی مصمم به اتخاذ کلیه تدابیر لازم برای امحاء سریع کلیه اشکال و تمامی مظاهر تبعیض نژادی و مصمم به پیشگیری و مبارزه با فرضیهها و رویههای نژادی ـ به منظور تسهیل حسن تفاهم بین نژادها بر مبنای یک جامعه بینالمللی که از قید کلیه اشکال تبعیض و تفکیک نژادی آزاد باشد. با تذکر مفاد قرارداد مربوط به رفع تبعیض در مورد شغل و حرفه مصوب سازمان بینالمللی کار در سال ۱۹۵۸ و با توجه به قرارداد مربوط به مبارزه با تبعیض نژادی در زمینه تعلیم که از طرف سازمان فرهنگی و علمی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) در سال ۱۹۶۰ به تصویب رسیده. با تمایل به اجرای اصول مقرر در اعلامیه ملل متحد راجع به رفع کلیه انواع تبعیضات نژادی و حصول اطمینان از اتخاذ سریع تدابیر عملی در این راه به شرح زیر موافقت نمودند. با توجه به کمبود وقت و پرمحتوی بودن این قرادادنامه در این ماه فقط به مواد ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ میپردازم. در ابتدا مفهوم کمیته را برایتان ایراد میکنم. کمیتهای به منظور رفع تبعیضات نژادی (که از این پس «کمیته» نامیده میشود) مرکب از ۱۸ نفر کارشناس واجد صفات عالی اخلاقی و بیطرفی که من باب اهلیت و مقام شخصی انجام وظیفه خواهند نمود و از طرف دول عاقد با توجه به لزوم توزیع جغرافیایی عادلانه و در برگرفتن اشکال مختلفه تمدن و سیستمهای عمده قضائی انتخاب میشوند تشکیل خواهد شد. ماده ۱۰ کنوانسیون تبعیض نژادی کمیته آییننامه و مقررات داخلی خود را تعیین و تصویب خواهد کرد. کمیتهای به منظور رفع تبعیضات نژادی (که از این پس «کمیته» نامیده میشود) مرکب از هجده نفر کارشناس واجد صفات عالی اخلاقی و بیطرفی که من باب اهلیت و مقام شخصی انجام وظیفه خواهند نمود و از طرف دول عاقد با توجه به لزوم توزیع جغرافیایی عادلانه و در برگرفتن اشکال مختلفه تمدن و سیستمهای عمده قضائی انتخاب میشوند تشکیل خواهد شد. کمیته هیئت رئیسه خود را برای مدت دو سال انتخاب خواهد نمود. دبیرخانه کمیته به عهده دبیر کل ملل متحد خواهد بود. جلسات کمیته عادتاً در مقر سازمان ملل متحد منعقد خواهد گردید. ماده ۱۱ تبعیض نژادی بند ۱ هر گاه یکی از دول عضو، چنین تشخیص دهد که یکی از دول عضو مقررات قرارداد حاضر را مرعی و مجری نمیدارد، میتواند توجه کمیته را به موضوع جلب کند کمیته مراتب را به اطلاع دولت مربوطه میرساند. دولت مربوطه ظرف سه ماه توضیحات کتبی برای روشن شدن قضیه و عنداللزوم اقداماتی که ممکن بود به عمل آید تسلیم کمیته میکند. 2: هر گاه ظرف شش ماه پس از اطلاع اولیه به دولت دریافت کننده موضوع از طریق مذاکرات دو جانبه یا از هر طریق دیگری که برای دو دولت مقدور باشد به صورت مرضیالطرفین حل و فصل نشود هر یک از دو دولت مزبور حق خواهد داشت که موضوع را مجدداً به وسیله یادداشتی به کمیته مرجوع دارد و مراتب را به دولت دیگر نیز اطلاع دهد. 3: کمیته فقط در صورتی میتواند در مورد یک اختلاف طبق بند ۲ این ماده رسیدگی نماید که قبلاً اطمینان حاصل کرده باشد که کلیه طرق دادخواهی در حقوق داخلی که بر اساس اصول کلی مورد قبول حقوق بینالمللی استوار باشد، مورد استفاده و توسل قرار گرفته است این قاعده در مواردی که آیین دادخواهی متضمن مواعد طولانی غیرمعقولی باشد اعمال نمیگردد. 4. کمیته میتواند در مورد هر موضوعی که به آن ارجاع میشود اطلاعات تکمیلی دیگری که لازم بداند از دول مربوطه بخواهد. 5. در مواقعی که کمیته به موجب ماده حاضر مشغول بررسی موضوعی میباشد هر یک از دول ذینفع میتوانند نمایندهای تعیین کند که بدون داشتن حق رأی در تمام مدت رسیدگی در جلسات کمیته شرکت نماید. اما اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: اصل سوم بند ۸ میگوید: مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش؛ و بند ۹ چنین نوشته شده که: رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی اما آیا این واقعیت دارد؟ آیا واقعا به قوانینی که خود نوشتهاند عمل میکنند؟ نیازی به پرسش نیست ما هر روز در جامعه ایران این موضوع را به صورت واضح میبینیم. در سیستان و بلوچستان، کردستان، سنندج، مریوان و هزاران شهر ایران مردم حتی اجازه اعتراض نداشته و نخواهند داشت و پاسخ اعتراض و حقخواهی مردم و شرکت در سیاست و فرهنگ کشورشان فقط گلوله، ضربوشتم، شکنجه، زندان و اعدام است. ماده ۱۲ کنوانسیون تبعیض بند ۱ الف ـ پس از آنکه کمیته کلیه اطلاعاتی را که لازم تشخیص میدهد تحصیل نمود و مورد بررسی و مداقه قرارداد، رئیس کمیته کمیسیون سازش ویژهای (که منبعد «کمیسیون» نامیده میشود) مرکب از پنج تن که ممکن است عضو کمیته باشد و یا نباشند تعیین خواهد کرد، اعضای کمیسیون با رضایت کامل طرفین اختلاف انتخاب میشوند و کمیسیون مساعی جمیله خود را به منظور یافتن راه حل دوستانه موضوع، که مبتنی بر احترام و مراعات مفاد قرارداد حاضر باشد، برای دول ذینفع به کار خواهد برد. بند ۱ ب ـ هر گاه طرفین اختلاف ظرف سه ماه در خصوص ترکیب کمیسیون جزئاً یا کلاً به توافق نرسند آن عده از اعضاء کمیسیون که مورد توافق طرفین اختلاف قرار نگرفتهاند با رأی مخفی و به اکثریت دو سوم آراء اعضای کمیته از بین اعضای خود کمیته انتخاب خواهند شد. 2. اعضای کمیسیون من باب اهلیت و مقام شخصی خود خدمت میکنند و نباید از اتباع دول طرف اختلاف و یا از اتباع دول غیر عضو قرارداد حاضر باشند. 3. کمیسیون رئیس خود را انتخاب و روش کار و آیین نامه داخلی خود را تعیین و تصویب خواهد نمود. 4. جلسات کمیسیون عادتاً در مقر سازمان ملل متحد یا محل مناسب دیگری که کمیسیون تعیین کند منعقد خواهد گردید. 5. دبیر خانه مذکور در بند ۳ ماده ۱۰ قرارداد حاضر در صورتی که اختلاف بین دول موجب تشکیل کمیسیون شود خدمات خود را در اختیار کمیسیون میگذارد. 6. دول طرف اختلاف هزینه اعضای کمیسیون را بر اساس صورت برآوردی که به وسیله دبیر کل تسلیم میشود بالسویه پرداخت خواهند نمود. 7. دبیر کل اختیار دارد در صورت لزوم پیش از آنکه دول طرف اختلاف هزینههای متعلقه را طبق بند ۶ این ماده تأدیه نمایند ـ هزینه اعضای کمیسیون را پرداخت نماید. 8. اطلاعاتی که کمیته تحصیل و بررسی نموده است در اختیار کمیسیون قرار خواهد گرفت و کمیسیون میتواند از دول ذیربط تقاضای ارسال اطلاعات مربوطه دیگری را بنماید. در اینجا به اصل نوزدهم اشارهای داریم: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. اما آیا چنین است روزانه در اخبار و گزارشات میبینیم که حتی اقوام ایران اجازه داشتن نامی متناسب با فرهنگ خود برای فرزندانشان نیستند و فقط اسامی را باید از اسامی فارسی انتخاب کرد. این چه حقوق مساوی است و یا اگر از اشتغال و آموزش و امکانات رفاهی و هر آنچه که بخواهیم مقایسه کنیم میبینیم در گوشهگوشه این مرزوبوم هر کجا که اقوام کرد و ترک و بلوچ و… میبینیم از کلیه امکانات اولیه محروم هستند و اصل بیست و ششم احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. این اصل نشان آن دارد که کلیه احزاب حق داشتن کرسی در مجلس شورای اسلامی را دارند اما به واقع چنین است؟ خیر. ما هر روزه میبینیم و میشنویم که مدام احزاب کرد ایرانی را به عنوان تروریست میخوانند و مدام در اخبارها میشنویم که اشخاصی را به عنوان اینکه در یکی از احزاب عضو هستند مورد بازداشت و زندان و به طبع آنها را به اتهامات واهی جاسوسی محکوم کرده و سالها زیر بار شکنجه قرار داده و یا اعدام میکنند. با توجه به مطالبی که امروز به حضورتان خوانده و اعلام کردم برای همه محرز شده که دولتمردان جمهوری اسلامی ایران قوانین را فقط برای روی کاغذ نوشتهاند نه برای اجرایی کردن آن و در این میان نه تنها اقوام و ملل ایران بلکه کل جامعه ایران در خفقان وجود نداشتن قانونی عادلانه در زیر فشار اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هستند.
بخش۳: آقای مهدی افشارزاده سخنرانی خود را با موضوع قتلهای زنجیرهای ایراد کردند: قتلهای زنجیرهای، به کشتار برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دهه هفتاد خورشیدی، در داخل و خارج از ایران، گفته میشود که به گفته برخی از منابع، با فتوای برخی از روحانیون بلندپایه و به دست پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی) و قربانعلی دری نجفآبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی) انجام شد این قتلها از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۷ ادامه داشتند. وزارت اطلاعات، طی اطلاعیهای، عوامل قتلها را شماری از پرسنل وزارت اطلاعات یعنی همکاران کجاندیش و خودسر که آلت دست عوامل پنهان و مجامع بیگانگان شدهاند نامید. محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، تیمی خارج از وزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت را مسئول رسیدگی به پرونده کرد. این تیم پس از یک ماه تحقیق، دست داشتن مقامات بلند پایه وزارت اطلاعات در قتلها را اعلام و عوامل را دستگیر کرد. دری نجفآبادی وزیر وقت اطلاعات، بلافاصله توسط خاتمی برکنار و علی یونسی جایگزین وی شد. دادگاه قتلهای زنجیرهای پس از توقیف مطبوعات در بهار ۷۹، دستگیر و زندانی کردن روزنامهنگاران پیگیر موضوع (اکبر گنجی و عمادالدین باقی) بدون حضور هیئت منصفه و در حالی که خانواده مقتولان در اعتراض به نحوه رسیدگی در جلسات دادگاه، حضور نیافتند، با محکوم کردن عوامل وزارت اطلاعات به چند سال زندان، بسته شد. سعید امامی نیز که اعلام شده بود که متهم اصلی این پرونده است، به طرز مشکوکی در مدت بازداشت درگذشت. گرچه در مجموع قتلها در طول چندین سال، اتفاق افتاده، قربانیان این قتلها بیش از ۸۰ نفر از نویسندگان مترجمان، شاعران، کنشگرایان سیاسی و شهروندان عادی بودند که با روشهای گوناگونی مانند تصادف خودرو، ضربات چاقو، تیراندازی در سرقتهای مسلحانه و تزریق پتاسیم به منظور شبیهسازی حمله قلبی به قتل رسیدند. مجموعه این قتلها، در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸ میلادی) و هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر، پروانه اسکندری و سه نویسنده مخالف نظام، در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند. بسیاری بر این باورند که قتلها، به منظور ایجاد مانع برای تلاش محمدخاتمی و اصلاحطلبان و پشتیبانانش، برای ایجاد فضای باز سیاسی و فرهنگی و برقراری آزادی بیان در کشور صورت گرفتهاند و افرادی که در این زمینه مقصر شناخته شدهاند، خود قربانیانی بودند که از مقامات بالای نظام دستور میگرفتند و طی سالهای متمادی در داخل وزارت اطلاعات، ساز و کاری رسمی تثبیت شده بود که هدف آن قتل مخفیانه و فراقانونی افرادی بود که این وزارتخانه، وجودشان را برای امنیت کشور مضر تشخیص میداد. با این وجود، بنیادگرایان یا جناح حاکم در کشور، که مخالف جدی دگراندیشان و اصلاحطلبان محسوب میشوند، عاملان قتلها را «ابرقدرتهای خارجی» و به خصوص اسرائیل دانستند که از آن جمله میتوان به اولین واکنش سید علی خامنهای در نماز جمعه تهران، که قتلها را به دشمنان خارجی منسوب کرد، اشاره کرد. پس از این گفتهها، فیلمی از چند نفر از دستگیرشدگان قتلهای زنجیرهای برای مسئولان ارشد کشوری پخش شد که در آن حکایت از همکاری آنها با موساد، سیا و اف بی آی داشت، اما سپس با پخش شدن فیلم دیگری که نشان از شکنجه شدید این زندانیان برای اخذ اعترافات عجیب دارد، رسوایی دیگری برای دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی به وجود آمد. همچنین، روزنامه سلام در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ نامهای محرمانه از سعیدامامی را منتشر ساخت که با ذکر نام یکی از افرادی که بعدا کشته شد، خواستار اعمال محدودیت بیشتر برای وی شده بود. روزنامه سلام به دلیل انتشار این نامه تعطیل گشت که این نیز منجر به وقایع هجده تیر ۱۳۷۸ و بحران دیگری برای حاکمیت جمهوری اسلامی شد. مجموعه افشاگریها که در روند قتلهای زنجیرهای در دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی رخ داد، منجر به این امر شد که هسته مرکزی قدرت کوشید در فرآیندی چندساله، سازمان اطلاعات سپاه را که مصون از ورود و نظارت دستگاههای انتخابی بود، در بسیاری از موارد جایگزین وزارت اطلاعات کند. بیش از دو دهه پس از وقوع قتلهای پاییز ۱۳۷۷ این موضوع، دوباره تازه شد. در سال ۱۳۹۸ اظهارات تازه مصطفی پورمحمدی و پاسخ محمد نیازی به او، دوباره این ماجرا را به صدر خبرها برد. پورمحمدی، بیست سال بعد از آن زمان مطرح کرد که آن افراد، خودسر نبودهاند، و سخنان او با واکنش محمد نیازی-که در آن دوره رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح بود-روبهرو شد. به هر روی، به گفته مصطفی پورمحمدی، یکی از اعضای «هیئت مرگ (کمیته اعدام)» در قتلعام ۱۳۶۷، قتلهای زنجیرهای خودسرانه نبوده؛ بلکه از درون نظام جمهوری اسلامی، انجام شده است. همچنین همه متهمان، با وجود گرفتن حکم کیفری، آزاد میباشند. برپایه برخی منابع، قتلهای زنجیرهای، پروژه مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان درون نظام جمهوری اسلامی بود. داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) و همسرش پروانه اسکندری عصر ۱ آذر سال ۱۳۷۷ در منزل شخصیشان واقع در محله فخرآباد تهران با ضربات چاقو به قتل رسیدند و جسدشان به نحو فجیعی مثله شد. به گفته برخی روزنامهنگاران پستانهای پروانه اسکندری بریده شده بود. در روزهای ۱۲ و ۱۸ آذر، جسد دو نویسنده دیگر محمد مختاری و محمدجعفر پوینده پس از چند روز بیخبری در جادههای اطراف شهر و جسد معصومه مصدق (نوه مصدق که تازه به کشور بازگشته بود) در منزل شخصیاش پیدا شد. با توجه به باز بودن نسبی فضای مطبوعاتی و سیاسی ایران در آن دوره نسبت به سالهای قبل، افشای این قتلها بازتابهایی در داخل و خارج از کشور داشت و رسانههای بینالمللی آن را چالشی بزرگ در مسیر اصلاحات در ایران دانستند. تا پیش از روشن شدن نقش وزارت اطلاعات در قتلهای زنجیرهای و در کل دورهای که رسانههای منتقد و اصلاح طلب احتمال دست داشتن نیروهای حکومتی در قتلها را مورد اشاره قرار میدادند، هیچکدام از نشریات یا فعالان محافظهکار چنین احتمالی را مطرح نکرده بود. در طول همین مدت، گمانه زنیهایی گسترده در سطح نشریات و محافل محافظه کار ایران مطرح میشد که قتلها را به عاملانی غیر از وزارت اطلاعات ایران نسبت میدادند. جمعیت مؤتلفه اسلامی در روزنامه آریا در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۷۷ احتمال داد که قتلها نتیجه نوعی تصفیههای درون گروهی باشد. مسعود دهنمکی از چهرههای انصار حزبالله، در روزنامه ایران در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۷۷، به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی توصیه کرد که عاملان قتلها را از میان دگراندیشان پیدا کنند. جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در ۲۶ آذر همان سال با صدور بیانیهای باند سید مهدی هاشمی (سیاستمدار) را یکی از متهمان احتمالی قتلها دانست، و سه هفته بعد در ۱۷ دی ۱۳۷۷، روزنامه کیهان خبری در مورد ارتباط یکی از دستگیرشدگان در رابطه با قتلهای زنجیرهای با باند مهدی هاشمی منتشر کرد. روزنامه جمهوری اسلامی در ۲۳ آذر خبر داد که دستگاههای امنیتی ایران فهمیدهاند که قتلها توسط دستگاههای جاسوسی خارجی و با هدف خدشهدار کردن چهره نظام جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. محمدرضا باهنر، عضو هیئت رئیسه مجلس پنجم، اعلام کرد که عاملان قتلها یا به گروه مهدی هاشمی و جریانات قم ارتباط دارند یا به سازمان مجاهدین خلق ایران یا تحت تأثیر سرویسهای اطلاعاتی خارجی بودهاند. روزنامه قدس وابسته به آستان قدس رضوی و روزنامه جمهوری اسلامی نیز سازمان مجاهدین خلق را متهم اصلی پرونده معرفی کردند. حبیبالله عسگراولادی در تحلیلی متفاوت، قتلهای زنجیرهای را کار کردهای طرفدار ترکیه و مخالفان عبدالله اوجالان دانست. در ۲۱ دی همان سال، روحالله حسینیان در ادعایی خبرساز، عاملان قتلها را از طرفداران جناح اصلاحطلب و هواداران رئیسجمهور محمدخاتمی معرفی کرد.«۲۸» سعید امامی در اعترافاتش گفته بود قتلهای زنجیرهای کار سپاه بوده است. قتلهای زنجیرهای از زمان برملا شدن تا سالها بعد، فضای مطبوعاتی ایران را کاملاً تحت تأثیر خود قرار داد و نشریات زیادی از طیفهای سیاسی گوناگون به این قتلها پرداخته و همچنان میپردازند. در حالی که نگاه مطبوعات اصلاحطلب به عاملان داخلی و حکومتی قتلها بود، روزنامههای راستگرا کوشیدند تا عوامل این قتلها را غیر حکومتی یا بنابر تحلیل مورد نظر رهبر ایران، آنها را عامل بیگانگان و دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند. دو روزنامه خرداد و صبح امروز بیشترین تحلیلها و اخبار مربوط به ماجرای قتلهای زنجیرهای را منتشر کردند و در حالی که ابعاد گسترده این قتلها نمایان میشد، آن را به پروندهای ملی تبدیل نمودند. سعید حجاریان، مدیر مسئول روزنامه خرداد میگوید که ما تلاش کردیم تا هیچ شمارهای از روزنامه صبح امروز بدون مطلبی پیرامون قتلهای زنجیرهای منتشر نشود. انتشار پیاپی اخبار و سلسله مقالاتی از اکبر گنجی و عمادالدین باقی، در این میان بسیار اثرگذار بود. در ۸ آذر ۱۳۷۷، روزنامه رسالت خبر از دستگیری چند نفر در ارتباط با قتل فروهرها داد و آنها را از نزدیکان و افرادی که به خانه وی رفت و آمد داشتهاند، معرفی کرد. آذر ۱۳۷۷، حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت که عاملان این جنایت را در میان دوستان و آشنایان فروهر هستند که افراد وابسته به جریانهای مخالف نظام، عناصر ضدانقلاب، خبرنگاران رادیوها و رسانههای بیگانه بودهاند و رابطه قاتل یا قاتلان با سرویسهای جاسوسی آمریکا و دنبالههای داخلی آنها کشف خواهد شد. در ۲۴ آذر ۱۳۷۷، روزنامه کیهان به نقل از سیدعلی خامنهای نوشت که دخالت مستقیم یا غیرمستقیم دشمن در این حوادث آشکار خواهد شد؛ و از اینکه عدهای نظام جمهوری اسلامی را در این قتلها شریک میدانند انتقاد کرد. در ۱ دی ۱۳۷۷، روزنامه جمهوری اسلامی قتلها را با سازماندهی سازمانسیا دانست که هدف آن احیای کانون نویسندگان میباشد، تا بتوانند با گرفتن مجوز فعالیت مجدد، از این کانون به عنوان اهرم بزرگ فرهنگی غرب در این کشور استفاده کنند. در ۶ دی نیز همین روزنامه نوشت که این قتلها توطئهای است که نیروهای امنیتی نظام، در معرض حمله قرار گیرند و به سهلانگاری، سوءمدیریت، ناتوانی و بیکفایتی متهم شوند. تا ساختار امنیتی کشور از حالت فعال خارج شده و در موضع انفعالی قرار گیرد. در ۲ دی ماه ۱۳۷۷، روزنامه رسالت با انتشار یادداشتی از محمدکاظم انبارلوئی قتلهای زنجیرهای را کار عاملان سازمان سیا و پنتاگون دانست که در پوشش گروههای توریستی به تهران رفت و آمد دارند. در ۱۵ دی ماه ۱۳۷۷، پس از انتشار اطلاعیه گروه فدائیان اسلام ناب محمدی مصطفی نواب توسط روزنامه صبح امروز و درخواست روزنامه سلام برای شناسایی عوامل امنیتی داخلی دخیل در قتلها، وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد «معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت که بیشک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدهاند». به گفته محمد بلوری دبیر وقت بخش حوادث روزنامه ایران که برای اولین بار از اصطلاح «قتلهای زنجیرهای» استفاده کرد، تا پیش از مقاله او که با شواهد و قرائن قتلها را به مسئولان وزارت اطلاعات منتسب کرد در میان تحلیلگران و صاحبنظران سیاسی هیچکس گمان نمیکرد عامل قتلها عناصری از وزارت اطلاعات باشند اشتباه ساده»؛ نامی است که وزارت اطلاعات روی جنایت قتل حمید حاجیزاده و پسر خردسالش کارون میگذارد؛ جنایتی که به تعبیر آگاهی کرمان، انگیزهای به بزرگی چنار میخواست و چه انگیزهای بالاتر از قتل نویسنده سرکش و شاعر ناراضی، با اسم رمز «تهاجم فرهنگی»؟ نام حمید حاجیزاده در لیست اسامی کسانی بود که وزارت اطلاعات آنان را برای قتل نشان کرده بود. اگرچه جز چهار تن (داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده) هیچ گاه به صورت رسمی اتهام قتل دیگران را نپذیرفت. باورش سخت است که یک شاعر را صرفا برای سرایش شعر به قتل برسانند؛ آن هم به فجیعترین شکل ممکن. اما واقعیت این است که چنین اتفاقی در شب اول مهر ۱۳۷۷ در کرمان به وقوع پیوست. «حمید پورحاجیزاده» شاعر و نویسنده کرمانی که پیشه معلمی داشت و در اشعار خود متخلص به تخلص «سحر» بود، در سال ۱۳۲۹ در روستای «بزنجان» از توابع استان کرمان به دنیا آمد. جز سال آخر دبیرستانش که در شیراز بود، باقی سالهای تحصیل را در بزنجان و بافت و کرمان به مدرسه رفت و تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را گذراند و در همان کرمان از دانشسرای این شهر در رشته ادبیات فوق دیپلم خود را دریافت کرد. جدای از روند عادی زندگی تحصیلی او از شیفتگان ادبیات فارسی بود و از دوران نوجوانی شعر میسرود و جوایز زیادی نیز در این راه دریافت کرد. اشعار او با صدای خودش در پیش از انقلاب اسلامی در رادیو کرمان پخش میشد و او از جمله کسانی بود که انجمن ادبی کاخ جوانان در شیراز را تشکیل داد. پس از انقلاب اسلامی در رشته حقوق قضایی در دانشگاه «شهید بهشتی» تهران تحصیل کرد اما با انقلاب فرهنگی بود که دانشگاهها تعطیل شد. او که به گفته نزدیکانش از هواداران جبهه ملی بود، در پیش از انقلاب فرهنگی نیز یک ترم از تحصیل محروم شد. به گفته خواهرش: «در سالهای بیکاری پشت دکه ساندویچفروشی، ناشیانه ساندویچ پیچید»؛ اما پس از بازشدن دانشگاهها، به دانشگاه «شهید باهنر کرمان» رفت و از آن دانشگاه لیسانس ادبیات فارسی دریافت کرد و در نهایت به خدمت آموزش و پرورش کرمان در آمد و به شغل معلمی پرداخت. اما پس از مدتی از شغل معلمی تعلیق شد و پس از آنکه دوباره فراخوانده شد، به کهنوج تبعید شد. سالهای زندگی او به آرامی سپری میشد. در سال ۱۳۶۰ با خانم «روحانگیز سلطانینژاد» ازدواج کرده بود و از این ازدواج سه فرزند داشت؛ «اروند، ارس و کارون». نامهایی که خود نشان از علایق ایران گرایانهاش دارد. با آنکه شعر از مشغولیتهای جدی او بود اما هیچ گاه در طول حیات خود مجموعه شعری از خود به چاپ نرساند و تنها پس از مرگ دلخراش او بود که مجموعه شعر «کارون در من است» از او منتشر شد. او البته دستی در پژوهش هم داشت و آثاری چون «فرهنگ فولکلور بزنجان» و «تاریخچه افیون و مشاهیر تریاکی» در کنار یادگارهای ادبی او در زمره فعالیتهای تحقیقی او به حساب میآیند.
بخش4: بحث آزاد با موضوع نگاهی به فرهنگ و تمدن در ایران 2 (قوم عرب ایران) آغاز گردید: قدمت حضور عربها در ایران به پیش از اسلام برمیگردد و از زمان ساسانیان، اعراب در جنوب و مرکز عراق و بخشهایی از خوزستان امروزی زندگی میکردند. اما در ایران امروزی عربها اغلب ساکن استان خوزستان و اغلب در نواحی غربی و جنوب غربی استان خوزستان مثل شهرهای اهواز، آبادان، ماهشهر و بقیه شهرها زندگی میکنند. عربها در ایران مثل سایر اقوام در ایران دارای پوشش، زبان و فرهنگ خاص خود هستند. مردان عرب از پوششی به نام دشداشه استفاده میکنند، که یک لباس یکسره و بلند است و معمولاً به رنگ سفید و همیشه به همراه دشداشه از چفیه استفاده میکنند، که پارچهای سربندی است، که روی سر میگذارند، که این چفیهها برای افرادی که سادات هستند به رنگ سبز و سیاهه و بقیه عموم مردم از رنگهای سفید یا رنگهای دیگر استفاده میکنند. اما این نوع از پوشش تاریخچهای وابسته به محل زندگی اعراب در گذشته دارد، چرا که اغلب در مناطق گرم و همراه با باد و طوفانهای شنی زندگی میکردند. استفاده از دشداشه باعث خنک شدن افراد مخصوصاً در گرما میشود و چفیه باعث جلوگیری از وزیدن باد و طوفان به صورت میگردد. بانوان عرب هم از یک نوع چادری به نام عبا استفاده میکنند، که اغلب هم به رنگ تیره است. گویش عربها به زبان عربی است. گویش عربی که در خوزستان و آن نواحی رایج است، جز گویشهای عراقی خلیجی است و بسیار شبیه به عربی محاورهای که در عراق استفاده میشود و این نوع از زبان عربی با زبان عربی که در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس استفاده میشود تفاوت دارد، که یکی از دلایل این تحت تأثیر قرار گرفتن این زبان با زبان فارسی است. اما یکی از فرهنگهای زندگی در اعراب، اینکه زندگیشان از نظر روابط اجتماعی، ساختاری عشیرهای دارد و به قبایل مختلفی تقسیم میشوند، که در این ساختار دو لقب بسیار مهم دارند، یکی مولا، لقبی که به سیدی که بزرگ قوم خودش است گفته میشود و یکی دیگر شیخ است، که هر قبیله برای خود یک شیخ دارد، که وظیفه رسیدگی به امور و حل و فصل مشکلات را دارد، که خوب این عناوین و این نوع سبک زندگی تا حدودی اما نه به طور کامل به خاطر نوع زندگیهای امروزی از بین رفته است. اما یک فرهنگ خاص و یک مراسم مذهبی مهم همچنان در اقوام عرب پابرجاست، یکی از فرهنگهایی که هنوز پابرجاست، مراسم قهوهخوری عربها است و آن ظرفی که قهوه درون آماده میشود دله نام دارد و یکی از اشیای فرهنگی مردم عرب به حساب میآید و در تمام مراسمهای رسمی و غیررسمی برای پذیرایی و مهماننوازی از آن استفاده میکنند. اما مردم عرب در ایران اکثر شیعه هستند و یکی از مراسم مذهبی مهم برای آنها عید فطراست که یک هفته قبل از عید فطر خانه تکانی میکنند و خرید لباس و شیرینی و … را انجام میدهند و در واقع به استقبال عید فطر میروند و بعد از اعلام عید فطر به دید و بازدید اقوام و بزرگان خود میروند و در واقع عید فطر را یک مراسم مهم میدانند. اما خوب است که کمی هم راجع به نقض حقوق این افراد در جمهوری اسلامی ایران صحبت کنیم. نادیده گرفتن تنوع قومی موجود در ایران همیشه از طرف جمهوری اسلامی ایران یک رسم دیرینه بوده است، که خوب حکومت هیچ مستثنایی هم در قبال اقوام مختلف قائل نشده و من میتوانیم بگوییم که نقض حقوق تمام اقوام مختلف در ایران به یک شکل و به طور گسترده در حال اتفاق افتادن است. همیشه رویکرد حکومت نسبت به عربها در ایران هیچ وقت همدلی و برابری نبوده است، بلکه بدتر از آن با گفتن عربها و فارسها باعث شده که یک دو دستهگی بین مردم به وجود آید، که خوشبختانه فعالیتهای فعالان فرهنگی و بالا رفتن سطح آگاهی مردم این دو دستهگی را نه به طور کامل ولی تا حدودی کمتر کرده است. عربها در استانی زندگی میکنند، که از تمام ثروتهای نفتی، گازی، آب و زمینهای حاصلخیزی که به خاطر وجود بیکفایتی مسئولین از بین رفته است محروم ماندهاند و با کوچکترین اعتراض به وضعیتشان، چه از لحاظ محرومیتهای آموزشی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، دستگیر شکنجه و اعدام میشوند و تا به الان بسیاری از فعالان فرهنگی و سیاسی عرب را داشتیم که سرکوب و اعدام شدند. اما یک سؤالی که به نظره بنده خوب است که نظرات شما دوستان هم راجب آن شنوا باشیم، اینکه در چند مقطع تحصیلی در ایران کتابهایی تدریس میشود به عنوان زبان عربی و برای بنده جالب است که چرا آموزش زبان عربی در چند مقطع مجاز است؟ اما در جامعه عربها در ایران اجازه استفاده از زبان عربی را نه تنها در مدارس بلکه در ادارات هم ندارند و در واقع در مدارس همه باید فارسی حرف بزنند، در دانشگاهها باید فارسی حرف بزنند به نظر شما دوستان چه فرقی بین این دو موضوع هست که از یک طرف تکلم به زبان عربی ممنوع است ولی از طرفی در مدارس زبان عربی یاد میدهیم؟ خانم مباشریفر بیان کردند: در رابطه با فرهنگ اعراب که میبینیم که چه فرهنگ گستردهای در قسمتهای مختلفی دارند فرهنگ و پوشششان هم متفاوت است اما در قبال نقض حقوقشان اولین چیزی که همیشه در رابطه با خوزستان شنیده شده است در رابطه با آب و هوای بسیار آلوده است. آقای رضا شایگان بیان کردند: تنها چیزی که میتوان راجب اقوام مختلف گفت این است که بین تنگدستی و زندگی سختی که میگذرانند بینهایت مهربان و مهمان دوست و گشادهدست هستند. برایشان تفاوتی ندارد که شما از دوستانشان باشید یا که غریبه باشید. آقای آراس کرمی بیان کردند: تک به تک اقوام ایرانی مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند عرب به جای خود کرد و ترک هم به جای خود. هر کدام به شکلی مورد ظلم واقع شدند و باعث و بانی تمامی اینها جمهوری اسلامی است. آقای افشارزاده بیان کردند: ما سه زبان عربی داریم و گویش 54 تا؛ ولی این54 گویش زیر مجموعه 3 اصل میباشد یک عربی کلاسیک یا قرآنی داریم یک عربی استاندارد داریم یک عربی دارجه داریم. عربیای که در مدارس ایران تدریس میشود عربیای است برای فقط خواندن قرآن. خانم شبنم رضاوند بیان کردند: در ایران بیش از پنجاه درصد به زبان فارسی صحبت میشود حال به دلیل تدریس در مدارس است یا اینکه فارس هستند بعد آذری است بعد کرد حال گیلکی و بلوچ و عرب. قانون اساسی به فارسی نوشته شده و زبان رسمی فارسی است و اینکه همه با هم برابر هستیم. آقای امین بلوردی بیان کردند: همه کشورهای دنیا که ریشه دارند یعنی اینکه اصالت و قدمت دارند در کشورهای دیگر هم وجود دارد نه اینکه بگوییم فقط ایران کرد و لر دارد کشورهای دیگر هم به اسمهای دیگری دارند و ما با آنها آشناییت نداریم و در ادامه صحبتهایی که دوستان کردند به این نتیجه میرسیم که درست آن است که یاد بگیریم همه و همه با هم برابر هستند و هیچ کسی به فرد دیگری برتری ندارد اقوام سر جای خود، هر کسی متعلق به یک قومی است و یک زبانی را صحبت میکند و یک گویشی را دارد و متعلق به یک فرهنگ خاص است
در پایان مسئول جلسه از همه دستاندرکاران جلسه منشی جلسه: خانم لیلا ابوطالبی؛ مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقایان محمدرسول پورتندرست و امین بلوردی بهمن؛ ادمینها: آقایان حسن حمزهزاده و رضا شایگان و مهمانانی که شرکت کردند تشکر و قدردانی کردند و در ساعت ۱۶:00 جلسه به پایان رسید. عزیزانی که در این جلسه ما را همراهی کردند عبارتند از: خانمها و آقایان نرگس مباشریفر، سمانه بیرجندی، نوید بهداد، فرشاد اعرابی، حمیدرضا حسینی، پریسا نیکونام نظامی.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران ۱۲ نوامبر ۲۰۲۲
شهلا شاهسونی
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران در تاریخ 12 نوامبر 2022 مصادف با 21 آبان 1401 در ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولین و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب، اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدا جلسه مسئول جلسه آقای رضا شایگان ضمن خوش آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین در جلسه، با معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.
بخش1: آقای سپهر رضایی شایان گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران در مهر 1401 را ایراد کردند: خبر: اختصاصی ایران اینترنشنال تهدید ورزشکاران توسط وزارت ورزش از مهسا امینی حرفی نزنید منابع آگاه به ایران اینترنشنال از تهدید ورزشکاران ایرانی توسط وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی خبر دادهاند. بر اساس اطلاعاتی که در اختیار خبرنگار ایران اینترنشنال قرار گرفته، پیامکی به ورزشکاران مبنی بر اینکه از اظهارنظر در خصوص موضوع مهسا امینی خودداری کنند، ارسال شده است. این خبر مغایر است با ماده 18 و 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر حق آزادی عقیده و حق آزادی بیان. خبر: جورج فلوید یا مهسا امینی دوگانه سکوت و فریاد ورزشکاران- شاید در هر مقطع زمانی دیگری، پیروزی تیم ملی فوتبال ایران مقابل اروگوئه به خبر اول رسانهها تبدیل میشد. شاید روزها و حتی هفتهها در مورد آن در رسانههای اجتماعی بحث میکردند و از آن به عنوان یکی از مهمترین پیروزیهای تاریخ تیم ملی نام میبردند اما حالا همه چیز در گرو اعتراضات مردمی در ایران است.
بخش2: خانم زهرا رهایی سخنرانی خود را با موضوع بررسی کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیرانسانی یا تحقیرکننده و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: شکنجه واژهای است که همواره در تاریخ مدون بشریت از آن یاد شده است و به همراه تکامل تکنولوژی در هر عصر و نسلی، به شیوههای گوناگون بکار برده شده است. شکنجه دغدغه مهم فکری جامعه بشری امروز است. با وجود قوانین و مقرراتی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاقهای بینالمللی و قوانین مدنی که شکنجه را در هر شرایطی ممنوع اعلام کردهاند اما همچنان داغ و درفش و آزار و اذیت در بسیاری از رژیمها از جمله رژیم جمهوری اسلامی برقرار است. امروز به راستی سخن از نبود و یا کمبود قانون و مقررات در میان نیست، بلکه آنچه که ضرورت دارد و نیاز مبرم جامعه بشری است، همکاری و همیاری در این زمینه است تا بدین وسیله نه تنها از هر نوع اعمال شکنجه ممانعت بعمل آید بلکه آمران وعاملان آن تحت پیگردهای قانونی و بینالمللی قرار گیرند. بر این اساس کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیرانسانی یا تحقیرکننده در 10 دسامبر 1984 و طی قطعنامه شماره 39/46 از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شده است. این کنوانسیون در 20 ژوئن 1987 یعنی پس از اینکه بیست دولت مفاد آن را در مراجع قانونگذاری خود به تصویب رساندند، قابلیت اجرائی پیدا کرد. این کنوانسیون شامل یک مقدمه و 33 ماده در 3 بخش تدوین شده است. این کنوانسیون بعد از آنکه شکنجه را تعریف نموده است آثار حقوقی، صلاحیت و مسئولیتهای دولتها، نحوه حل اختلاف، انصراف و تشکیل کمیته منع شکنجه و وظایف آنها را توضیح داده است. بنابر آماری که سازمان ملل در تاریخ 8 فوریه 2002 در مورد کلیه کشورهای عضو که 12 سند مهم بینالمللی این نهاد را امضاء کردهاند، آمده است که از مجموعه 189 کشور عضو، 128 کشور کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیرانسانی و تحقیر کننده را امضاء کردهاند. اما متأسفانه رژیم جمهوری اسلامی کنوانسیون منع شکنجه را امضا نکرده است و همانطور که به صورت علنی مشاهده میکنیم روزانه شاهد انواع شکنجه، سرکوب و رفتارهای خشن با کودکان، نوجوانان، زنان ومردان آزادیخواه ایران زمین هستیم. البته لازم به ذکر است که در اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز قانون منع شکنجه وجود دارد که گفته است هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود و همچنین در اصل ۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است که متأسفانه بر هیچکس پوشیده نیست که این رژیم غاصب و فاسد و سرکوبگر تنها حربه ای که در طول چهل و چهار سال حکومت خود بر علیه کسانی که زبان گشوده و حقایق را گفته اند استفاده کرده بر خلاف این دو اصل بوده و فقط از کشتار، قتل عام و شکنجه و سرکوب استفاده کرده و چه جانهای عزیزی را که نگرفته و خانوادهها را داغدار و به قول خود ساکت کرده است. همانطور که همه شاهد هستیم از بعد از سال ۵۷ و یورش حکومت آخوندها به سرزمین ایران هر زمان که مردم بصورت اعتراضی بلند شدند رژیم به شیوههای وحشیانه دست به قتل عام و سرکوب علیه مردم ایران زده است. از جنبشهای اعتراضی و اقتصادی برای آب و گران شدن بنزین گرفته تا جنبشهای دانشجویی و مدنی برای آزادیها و حقوقهای اولیه و اساسی هر جامعه. الان که در ماه آبان هستیم جا دارد بطور خلاصه یادی هم از آبان ۹۸ و کشتار گسترده مردم توسط رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی کنیم. اعتراضاتی که نتیجه افزایش ناگهانی ۳۰۰ درصدی قیمت بنزین بر اساس مصوبه فراقانونی سران قوا بود، از این جهت فراقانونی محسوب میشود که خود شخص علی خامنهای در این قانون مداخله کرد تا شاید به خیال خام خودش مردم را آرام کند ولی مردم از خیلی قبل پشیزی ارزش برای او و حرفهایش قائل نبودند و برای سرکوب مردم جلسه فوقالعاده شورای عالی امنیت ملی به ریاست حسن روحانی برای تصمیمگیری درباره نحوه مدیریت و سرکوب اعتراضات برگزار شد. قیام و سرکوب خونینی که ابعاد سرکوب کشتار با اینکه بطور تقریبی ۱۵۰۰ نفر خوانده میشود اما به گفته سازمانهای حقوق بشری و غیررسمی تعدادی بسا بیشتر و فراتر از حد تصور دارد و تنها اظهار نظر ضحاک قرن علی خامنهای در ارتباط با این قتل عام انسانی فجیع تنها معترضان را با دشمنی اشغالگر یکسان دانست و اعلام پیروزی کرد. اکنون با نگاهی اجمالی به وقایع اخیر پنجاه و چند روز گذشته و انقلاب حال حاضر مردم ایران بر علیه جمهوری اسلامی و اتفاقات و کشتار و سرکوبهای وحشیانه و غیر انسانی رژیم وحشی و تمامیت خواه حاکم بر مردم، که از قتل حکومتی مهسا امینی توسط گشت ارشاد با تجمعات و اعتراضات مسالمتآمیز مردم آغاز شد. با وجود گذشت بیش از پنجاه و چند روز از سرکوب گسترده شهروندان معترض در ایران، هنوز اعلام رسمی دقیقی در مورد آمار بازداشت شدگان در دسترس نیست و سازمانهای حقوق بشری البته بنابر آمار غیر رسمی از دستگیری بیش از هجده هزار نفر و مرگ بیش از ۳۲۷ نفر خبر داده اند. فعالان و سازمانهای حقوق بشری در روزهای اخیر همچنین از قطع ارتباط بسیاری از بازداشت شدگان در سراسر ایران با دنیای خارج از زندان و همینطور عدم دسترسی بسیاری از آنان به وکیل خبر دادهاند و نکته جالب و حائز اهمیت این است که وکیلانی که به حمایت از موکلان خود اقدام کرده اند نیز به جرمهای واهی بازداشت و روانه زندان شده اند، با توجه به روند پیوسته نقض حقوق بشر در زندانهای ایران و ممانعت نهادهای قضایی و امنیتی از دسترسی بازداشت شدگان به بسیاری از حقوق قانونی خود، نگرانیها در زمینه خطر شکنجه، بد رفتاری و قتل عام و اعدام مخفیانه هزاران معترض زندانی در ایران افزایش یافته است. چند روز قبل نیز ۲۲۷ نفر از به اصطلاح نمایندگان مردم و جیرهخواران حکومت دستور اعدام معترضان و بازداشت شدگان را تصویب کردند. همه ما بطور روزانه شاهد شوکآورترین اخبارهایی هستیم که هر شنونده و خوانندهای را میخکوب میکند از شیوههای بازداشت، سن بازداشت شدگان، اتهامات وارده به آنها و شیوههای قتل عام و شکنجه و سرکوب در زندانها و خیابانهای ایران به دست رژیم توتالیتر و فاسد جمهوری اسلامی. از کدام بگوییم؟ حملههای وحشیانه به مدارس ابتدایی، راهنمایی و یا دبیرستانها و دانشگاههای کشور برای سرکوب مردم به پا خواسته برای حقوق اولیه انسانیشان، از جمعه خونین زاهدان و قتل عام قوم عزیز بلوچ و خدانورش و یا مردم شجاع و شریف خطه کردستان؟ از نیکا بگوییم که چگونه با تجاوز و ضربات متعدد باتوم به سر و سلاخی بدنش به دست نیروهای وحشی نظام به شهادت رسید یا از حدیث و سارینا؟ شاید هم باید به گفتن داستان غزاله چلاوی کفایت کنیم، و یا از ظلم و شکنجهای که به خدانور قبل از کشتن روا داشتهاند، شاید هم داستان قتل عرفان زمانی که با زدن تیر جنگی به او بالای سرش ایستادند تا کسی نتواند به کمکش بیاید و شهید شود و یا حتی عرفان نظری، یا تمام کودکان و دانشآموزان و جوانانی که در این دو ماه به شیوههای وحشیانه شهید، دستگیر و در زندانها مورد شکنجههای روحی و روانی و جسمی قرار گرفتند. البته به نظر من فقط داستان خود ژینا دختری که بخاطر پیدا بودن کمی از موهای زیبایش بدست مأموران جهنمی گشت ارشاد به قتل رسید کفایت میکند تا کل دنیا به پلید و نامشروع بودن این رژیم کثیف و ملعون پی ببرد. افزایش نگرانیها در خصوص وضعیت زندانیان انقلابی در سراسر کشور در حالی است که بنابر اعلام برخی منابع، بسیاری از بازداشتشدگان زیر سن قانونی و کودک هستند و همچنین گزارشات و اخبارها حاکی از بازداشت گسترده فعالان مدنی و حقوق بشری، روزنامهنگاران، فعالان دانشجویی، فعالان کارگری و دیگر شهروندان معترض میباشد که این خود شدیدا موجب نگرانی شده است و صد البته این بازداشتها مصداق بارز بازداشت خودسرانه میباشد که به دلیل ترس رژیم از سرنگونی در ابعاد گسترده در حال انجام است. بله متأسفانه هم اکنون و در حال حاضر که ما در حال برگزاری این جلسه هستیم رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی در ایران در حال سرکوب، شکنجه، بازداشت، قتل عام به شدت هر چه تمامتر و با سلاحهای جنگی در خیابانها و زندانهای ایران و علیه مردم ایران است و بر همگان پر واضح است که نه تنها این کنوانسیون بلکه تمام کنوانسیونها و مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قانون اساسی مصوب خودشان را دارن بصورت علنی نقض و زیر پا میگذارند که بتوانند همچنان در رأس حکومت کشور ایران مانده و به غارت و دزدی کشور عزیزمان ایران و نسلکشی ایرانیان ادامه دهند اما ما چه به عنوان فعال حقوق بشر و یا مردم خارج از ایران وظیفه داریم که صدای مردم عزیز داخل را هر چه بلندتر به گوش تمام مردم جهان، دولتها و سازمانها و ارگانهای حقوق بشری برسانیم و جنایتهای چهل و چهار سال این رژیم علیالخصوص اتفاقات حال حاضر ایران را واضح و بدون سانسور به گوش جهانیان و روزنامههای پرتیتراژ رسانده و مردم دنیا را با ایرانیان همراه کنیم و تا براندازی این رژیم ملعون و تمامیت خواه فاسد از پا ننشسته و در کنار مردم عزیز کشورمان برای رسیدن به کشوری آزاد بجنگیم و تکتک سران فاسد رژیم از جمله ضحاک بزرگ علی خامنهای را به محاکمه کشانده و حق تمام خونهای بیگناه ریخته شده را از آنها بگیریم.
بخش3: خانم ستاره دژم سخنرانی خود را با موضوع اعتراف اجباری در ایران ایراد کردند: اعترافات اجباری که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود پیشنه دور و درازی دارد. در واقع این یکی از حربههای ژریم ایران برای سرکوب مردم و تغییر افکار عمومی به نفع خودش است خیلی به گذشته نمیروم بلکه همین چند سال قبل و یادی کنیم از نوید افکاری در شهریور۱۴۰۰. خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، اقدام به پخش بخشهای تازهای از اعترافات اجباری نوید افکاری، کشتیگیر ۲۷ ساله که با وجود ابهامات فراوان پروندهاش اعدام شد، کرده است در این فیلم سه دقیقهای که بخش اول یک مجموعه است، آقای افکاری جلوی دوربین در زندان نشسته است و میگوید راه اشتباهی رفته است. رسانههای وابسته به حکومت ایران در طول سالهای گذشته، بارها اقدام به پخش اعترافات اجباری زندانیان کردهاند. خبرگزاری فارس در ادامه گزارشی مفصل درباره این پرونده منتشر کرده و بحث شکنجه و ابهام در پرونده نوید افکاری را رد کرده است. این ادعاها در حالی مطرح میشود که پیش از این نامهای با دستخط نوید افکاری درباره شکنجههای او در زندان منتشر شده است و او در این نامه صراحتاً نوشته بود که تحت فشار و شکنجه بیرحمانه و غیرانسانی وادار به نوشتن مطالب سراسر ساختگی و کذب و پذیرش اتهامات خود شده است نوید افکاری به همراه برادرانش وحید و حبیب افکاری در جریان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ در شیراز بازداشت و به محاربه و قتل کارمند یک نهاد امنیتی متهم شدند. در این پرونده علاوه بر اعدام نوید افکاری، حبیب و وحید افکاری به ۵۴ سال و ۲۷ سال زندان محکوم شدهاند سعید دهقان، وکیل خانواده افکاری، با انتقاد از این روند نوشته بود که رأی دادگاه ۲۴ تناقض و سه دروغ داشته و تنها با علم قاضی صادر شده است اما الناز رکابی روز یکشنبه بدون حجاب اجباری در فینال مسابقات قهرمانی آسیا شرکت کرد و این اقدام او به سرعت خبرساز شد در حالی که سفارت جمهوری اسلامی از بازگشت الناز رکابی پس از پایان مسابقات سنگ نوردی قهرمانی آسیا به ایران خبر میدهد و یک استوری اجباری هم در صفحه اینستاگرامی او منتشر شده، رسانههای جهان درباره وضعیت این ورزشکار که بدون حجاب اجباری در مسابقه حاضر شد، اظهار نگرانی کردند هم زمان با گزارشهای متعدد مبنی بر مفقود شدن الناز رکابی از عصر یکشنبه تاکنون، یک استوری در اینستاگرام این ورزشکار منتشر شده که بسیاری از آن با عنوان اعتراف اجباری یاد کردند. اعترافی که پیش از رسیدن او به خاک ایران، گمانه زنیها را درباره نگرانی برای امنیت این ورزشکار ایرانی افزایش میدهد رکابی در این استوری درباره حضور در مسابقات جهانی بدون حجاب اجباری نوشته است که به دلیل زمانبندی نامناسب و فراخوانی غیر قابل پیشبینی برای صعود دیواره، پوشش او سهوا دچار مشکل شد در این استوری همچنین آمده است: در حال حاضر اعترافات اجباری که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود پیشنه دور و درازی دارد. در واقع این یکی از حربههای ژریم ایران برای سرکوب مردم و تغییر افکار عمومی به نفع خودش است خیلی به گذشته نمیرم بلکه همین چند سال قبل و یادی بکنیم از نوید افکاری در شهریور۱۴۰۰ خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، اقدام به پخش بخشهای تازهای از اعترافات اجباری نوید افکاری، کشتیگیر ۲۷ ساله که با وجود ابهامات فراوان پروندهاش اعدام شد، کرده است در این فیلم سه دقیقهای که بخش اول یک مجموعه است، آقای افکاری جلوی دوربین در زندان نشسته است و میگوید راه اشتباهی رفته است. رسانههای وابسته به حکومت ایران در طول سالهای گذشته، بارها اقدام به پخش اعترافات اجباری زندانیان کردهاند. خبرگزاری فارس در ادامه گزارشی مفصل درباره این پرونده منتشر کرده و بحث شکنجه و ابهام در پرونده نوید افکاری را رد کرده است این ادعاها در حالی مطرح میشود که پیش از این نامهای با دستخط نوید افکاری درباره شکنجههای او در زندان منتشر شده است و او در این نامه صراحتاً نوشته بود که تحت فشار و شکنجه بیرحمانه و غیرانسانی وادار به نوشتن مطالب سراسر ساختگی و کذب و پذیرش اتهامات خود شده است نوید افکاری به همراه برادرانش وحید و حبیب افکاری در جریان اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ در شیراز بازداشت و به محاربه و قتل کارمند یک نهاد امنیتی متهم شدند. در این پرونده علاوه بر اعدام نوید افکاری، حبیب و وحید افکاری به ۵۴ سال و ۲۷ سال زندان محکوم شدهاند سعید دهقان، وکیل خانواده افکاری، با انتقاد از این روند نوشته بود که رأی دادگاه ۲۴ تناقض و سه دروغ داشته و تنها با علم قاضی صادر شده است اما الناز رکابی روز یکشنبه بدون حجاب اجباری در فینال مسابقات قهرمانی آسیا شرکت کرد و این اقدام او به سرعت خبرساز شد در حالی که سفارت جمهوری اسلامی از بازگشت الناز رکابی پس از پایان مسابقات سنگ نوردی قهرمانی آسیا به ایران خبر میدهد و یک استوری اجباری هم در صفحه اینستاگرامی او منتشر شده، رسانههای جهان درباره وضعیت این ورزشکار که بدون حجاب اجباری در مسابقه حاضر شد، اظهار نگرانی کردند همزمان با گزارشهای متعدد مبنی بر مفقود شدن الناز رکابی از عصر یکشنبه تاکنون، یک استوری در اینستاگرام این ورزشکار منتشر شده که بسیاری از آن با عنوان اعتراف اجباری یاد کردند. اعترافی که پیش از رسیدن او به خاک ایران، گمانه زنیها را درباره نگرانی برای امنیت این ورزشکار ایرانی افزایش میدهد رکابی در این استوری درباره حضور در مسابقات جهانی بدون حجاب اجباری نوشته است که به دلیل زمانبندی نامناسب و فراخوانی غیر قابل پیشبینی برای صعود دیواره، پوشش او سهوا دچار مشکل شد در این استوری همچنین آمده است: در حال حاضر طبق زمانبندی از قبل تعیین شده به همراه تیم، در حال بازگشت به ایران هستم این استوری که گمانه زنی درباره فشار به الناز رکابی و اعتراف اجباری را تقویت میکند در حالی است که در روزهای گذشته برخی رسانهها از بازداشت داود رکابی، برادر این صخرهنورد و همچنین خواهرش، به دست سپاه پاسداران خبر داده بودند از سوی دیگر و بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، گوشی تلفن همراه رکابی در اختیار خود او نیست روزنامه گاردین در گزارشی با تیتر نگرانی درباره وضعیت الناز رکابی، کوهنورد ایرانی پس از حضور بدون حجاب در مسابقات سئول نوشت: دوستان این ورزشکار میگویند از روز یکشنبه نتوانستهاند با او تماس بگیرند در حالی که سفارت ایران میگوید او با سایر اعضای تیم به خانه بازگشته است تلگراف نیز از مفقود شدن ورزشکار ایرانی به دلیل عدم رعایت حجاب در مسابقات سنگ نوردی خبر داد این روزنامه با اشاره به ناپدید شدن الناز رکابی ۳۳ ساله به دلیل امتناع از داشتن حجاب اجباری در مسابقات خارج از ایران، نوشت: رکابی و سایر ورزشکاران ایرانی صبح دوشنبه از هتل گاردن سئول خارج شدند پیش از این، ایرانایر، به نقل از یک منبع آگاه خبر داده بود رکابی روز سهشنبه -یک روز زودتر از موعد مقرر- برای جلوگیری از اعتراضات و تجمع احتمالی در فرودگاه بینالمللی خمینی، به تهران بازگردانده میشود نشریه اینسایدر هم با اشاره به این که الناز رکابی، صخرهنورد ایرانی، دو روز زودتر از زمان برنامهریزی شده از مسابقات بینالمللی کره جنوبی به تهران بازگشته، از افزایش نگرانیها درباره امنیت او خبر داده است این نشریه همچنین امتناع رکابی از بر سر گذاشتن حجاب اجباری را نمایش تاریخی همبستگی با تظاهراتی که با رهبری زنان در ایران شکل گرفته، توصیف کرد رسانه بریتانیایی که اخبار مربوط به کوهنوردی را پوشش میدهد نیز در گزارشی، اقدام این صخره نورد ایرانی را در مسابقات قهرمانی آسیا IFSC پیوستن به اعتراضات زنان علیه رژیم ایران توصیف کرد این رسانه همچنین به نقل از یک منبع آگاه درباره سرنوشت الناز رکابی نوشت: او به تهران میرسد، پاسپورتش ضبط میشود، تحت تعقیب قرار میگیرد و دولت او را به خاطر این اقدام به زندان میاندازد این واکنشهای جهانی در حالی است که سفارت جمهوری اسلامی در کره جنوبی، از بازگشت الناز رکابی به ایران در بامداد روز سهشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ خبر داده و در صفحه توییتر خود تمامی اخبار جعلی، کذب و اطلاعات نادرست در خصوص خانم الناز رکابی را تکذیب کرده است رکابی روز یکشنبه بدون حجاب اجباری در فینال مسابقات قهرمانی آسیا شرکت کرد و این اقدام او به سرعت خبرساز شد هواپیمای حامل الناز رکابی، قهرمان سنگ نوردی ایران، حوالی ساعت ۳ بامداد چهارشنبه، ۲۷ مهر، در تهران به زمین نشست. او در رقابتهای سنگ نوردی قهرمانی آسیا به میزبانی کره جنوبی چهارم شد اما بسیاری از مردم ایران الناز را یک قهرمان واقعی نامیدند؛ زیرا از ارتفاع سنگی جمهوری اسلامی صعود کرد و روز یکشنبه، ۲۴ مهر، بدون حجاب اجباری در فینال مسابقات حاضر شد این اقدام او بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی پیدا کرد و بسیاری از کاربران رسانههای اجتماعی او را به دلیل همراهی با جنبش آزادی خواهانه زنان ایران ستودند و هر چند برای همه روشن بود که ملی پوش سنگ نوردی در صورت بازگشت به ایران با تهدیدهای امنیتی مواجه خواهد شد، این اتفاق زودتر از موعد رخ داد. از زمانی که هواپیمای حامل الناز رکابی سئول، پایتخت کره جنوبی، را به مقصد تهران ترک کرد، نگرانیها از سرنوشت و امنیت او پس از ورود به ایران آغاز شد. مصاحبه تصویری او با صداوسیما و خبرگزاری دولتی برنا در بدو ورود که تکرار روند اعتراف گیری اجباری رسانههای حکومتی بود، آشکار کرد که نگرانیها بیدلیل هم نبودهاند. الناز رکابی در مصاحبه با این دو رسانه حکومتی، در حالی که چهرهاش نگران به نظر میرسید، باز هم گفت که به دلیل فراخوان پیشبینی نشده برای حضور در فینال مسابقات حجابش سهوا دچار مشکل شد و پیش از آن هم در قرنطینه زنان بود و به همین دلیل حجاب نداشت. از آنجا که حکومت ایران در گرفتن اعتراف اجباری از افراد و تحت فشار قرار دادن آنان ید طولایی دارد، تردیدها درباره اینکه استوری اینستاگرام الناز رکابی نیز از سر اجبار نوشته و منتشر شده است، افزایش یافت. اقدام الناز رکابی عبور از خطوط قرمز حکومت ایران بود؛ آن هم در روزهایی که زنان ایرانی برای دستیابی به حقوق بدیهی خود در خیابانها اعتراض میکنند و سرکوب میشوند. به همین دلیل این موضوع از چشم رسانههای بینالمللی، سازمانهای حقوق بشری و شخصیتهای برجسته پنهان نماند و نهادهای بینالمللی درباره برخورد قهری حکومت با الناز رکابی هشدار دادند. فدراسیون جهانی صعودهای ورزشی بر اهمیت امنیت ورزشکاران تاکید کرد و گفت که از هر تلاشی برای حفظ امنیت یک عضو ارزشمند جامعه خود در این شرایط حمایت خواهد کرد. راوینا شمدسانی، سخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، نیز در نشست خبری خود در ژنو، گفت که پرونده الناز رکابی را از نزدیک دنبال میکند و مراتب نگرانی خود را با مقامهای ایران مطرح کرده است. او همچنین تاکید کرد: زنان هرگز نباید به دلیل لباسی که میپوشند، تحت تعقیب قرار گیرند. سخنگوی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد از حکومت ایران خواست سرکوب معترضان را نیز هرچه سریعتر متوقف کند. حضور بدون حجاب الناز رکابی در مسابقات برخی هنرمندان ایرانی و جهانی را نیز به واکنش واداشت؛ بدایوسائو، کاریکاتوریست سرشناس چینی که مضمون بیشتر آثارش سیاسی است، الناز رکابی را در حال صعود از صخرهای که به صورت علی خامنهای شباهت دارد، به تصویر کشید. او اثر جدیدش را با هشتگ مهسا امینی منتشر کرد. جسیکا چستین، هنرپیشه هالیوود، نیز در یک استوری اینستاگرامی، اقدام الناز رکابی را شجاعانه توصیف کرد و کریس دیبرگ، خواننده سرشناس بریتانیایی، هم الناز را ستود. ترانه علیدوستی نیز برای او نوشت: در کنارت هستیم قهرمان شجاع گلشیفته فراهانی ضمن باز نشر استوری الناز رکابی، نوشت: دیروز برادرش را دستگیر کردند. روزنامه گاردین روز چهارشنبه عکس قهرمان سنگنوردی ایران را در صفحه اول خود منتشر کرد و در گزارشی با تیتر معمای خطای سهوی حجاب سنگنورد ایرانی نوشت: حکومت ایران به طور معمول فعالان داخلی و خارجی را تحت فشار قرار میدهد و آنچه را گروههای حقوق بشری اعتراف اجباری توصیف میکنند، از تلویزیون دولتی پخش میکند؛ بنابراین ادعای خطای سهوی حجاب از سوی الناز رکابی نیز ممکن است نشان دهد که رژیم در تلاش است از زندانی کردن او پس از انتشار ویدیو بدون حجاب، جلوگیری کند. مصاحبه اجباری صداوسیما و خبرگزاری برنا با الناز رکابی هنگام ورود به تهران و اصرار خبرنگاران این دو رسانه حکومتی برای اینکه قهرمان سنگنوردی بار دیگر به سهوی بودن مشکل حجاب اعتراف کند و از مخالفان حجاب اجباری برائت بجوید، نشان میدهد که حکومت میکوشد این مسئله را با هزینههای کمتری جمعآوری کند. با این حال سرنوشت ملیپوش سنگنوردی همچنان در هالهای از ابهام است؛ زیرا بعید نیست که حکومت بخواهد از او به دلیل عبور از خطوط قرمز انتقام بگیرد. واکنش احمد راستینه، سخنگوی کمیسیون فرهنگی و عضو فراکسیون ورزش مجلس، به موضوع الناز رکابی نیز همین مقصود را آشکار میکند. او مدعی شد: قهرمانان ورزشی باید به هویت ایرانی اسلامی خود افتخار کنند و فدراسیون مربوطه باید به این قضیه رسیدگی کند. علی خامنهای پیشتر از حضور زنان ورزشکار با حجاب اجباری در میدانهای ورزشی دفاع کرده و گفته بود: وقتی یک زن مسلمان ایرانی و دارای حجاب بر سکوی قهرمانی میایستد و همه را وادار به تکریم میکند، کار باعظمتی انجام شده است. یک منبع آگاه به بیبیسی فارسی گفته است که مصاحبه الناز رکابی در بازگشت از رقابتهای سنگنوردی آسیا تحت فشار و اعتراف اجباری بوده است. به گفته این منبع قبل از سفر به کره جنوبی یک چک یک میلیارد تومانی بدون تاریخ و وکالت تامالاختیار به فدراسیون کوهنوردی برای اجرای سند ملک از خانم رکابی گرفته شده است بر این مبنا خانم رکابی تهدید شده که در صورت عدم همکاری یک زمین خانوادگی آنها به ارزش حدود ۱۰ میلیارد مصادره میشود الناز رکابی بعد از رسیدن به فرودگاه، خانه نرفت. او در محلی در بسته در آکادمی ملی المپیک تحت نظر مأموران لباس شخصی بود تا زمانی که به دیدار وزیر رفت گفته شده که او به اسم مراقب الان در حبس خانگی است حوادث و اعتراضات اخیر و واکنش مسئولان به مسائل مختلف پیرامون آن ابهامات زیادی در ذهن مردم ایجاد کرده است. شایعه اعترافات اجباری، چه آنهایی که از صدا و سیما پخش میشوند و چه کسانی مثل شروین حاجیپور خواننده ترانه برای که در صفحات خود در شبکههای اجتماعی ویدیوهایی منتشر میکنند، شایعات مربوط به بازداشت گسترده چهرههای شناخته شده اعم از هنرمندان و ورزشکاران و آمار کشته شدگان درگیریهای اخیر در استانهایی نظیر سیستان و بلوچستان و کردستان، همه و همه موضوعاتی هستند که باعث شکل گیری شبهات و شایعات بسیاری شده است. سید مجید میراحمدی، دبیر شورای امنیت کشور، که پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد از سوی وزیر کشور مسئول بررسی کامل این پرونده شده است، روز گذشته در یک نشست خبری در وزارت کشور در مورد حوادث اخیر کشور صحبت کرد که در ادامه میخوانیم یاسمن محمدی، ملیپوش بسکتبال ایران با انتشار یک پست در حساب اینستاگرامش و در واکنش به خیزش انقلابی ایرانیان و سیاستهای اسرائیل ستیزانه جمهوری اسلامی نوشت: قلبا عرق ریختن و تلاش کردن برای این فدراسیون و پرچم جمهوری اسلامی را بیشتر از این درست نمیدانم عضو تیم ملی بسکتبال زنان ایران در بخشی از این پست اینستاگرامی نوشت: گلایهام به خاطر بیتأثیر بودن این ورزش در این روزهای تاریک است. ولی بزرگترین ناراحتیام برای تمام سختیهایی است که من و زنان ایرانی کشیدهایم، مثل پول نداشتن همیشگی فدراسیون، انصراف به خاطر حریف اسرائیلی، کنسلی اعزام دم پرواز و عدم پخش بازیهای با وجود پوشش مورد تأیید. خانم محمدی در بخش دیگری از این پست خداحافظی و با استفاده هشتگ #زن ـزندگی آزادی نوشت: امید دارم روزی در پایان مسابقهای کنار زمین پدرم را در آغوش بگیرم. به امید آزادی محمد تقوی، بازیکن اسبق استقلال با انتشار ویدئوی عدم شادی بازیکنان استقلال، در اینستاگرامش نوشت: بازیکنان و مدیریت استقلال جواب محکمی به حکومت کودککشی دادند که همواره به دنبال عادی سازی شرایط ایران است. بازیکن اسبق استقلال در ادامه این پست نوشت: بازیکنان استقلال با این حرکت و سکوت خود در شب قهرمانی در تاریخ فوتبال جاودانه شدند. درود به شرف شما که همه ما را سربلند کردی، عملکرد ملیپوشان فوتبال ساحلی در پی عدم برگزاری جشن قهرمانی مسابقات جام بین قارهای، با انتشار تصویری از حرکت نمایدن سعید پیرامون، ملیپوش فوتبال ساحلی ایران بعد از گلزنی مقابل برزیل، در استوری اینستاگرامش نوشت: تیم ملی ایران با شرف وزیر ورزش در واکنش به رفتارهای اخیر برخی ورزشکاران کشور گفت: ورزش عاری از سیاست است و منشور المپیک هم این را میگوید. ما اصلا آن رفتارها را نمیپسندیم وزیر ورزش همچنین درباره استقبال نشدن از خرید بلیطهای هواپیمایی برای جام جهانی بیان کرد: باید بررسی کنیم علت عدم وزیر ورزش همچنین درباره استقبال نشدن از خرید بلیطهای هواپیمایی برای جام جهانی بیان کرد: باید بررسی کنیم علت عدم استقبال چیست. سجادی درباره برخی رفتارهای اعتراضآمیز ورزشکاران در مسابقات اخیر، گفت: اصلا رفتار خوبی نیست. ورزش عاری از سیاست است و منشور المپیک هم این را میگوید. ما ورزشکاران خود را زیر پرچم کشورمان دوست داریم. اشتباهاتی صورت میگیرد و شاید اطلاعات غلطی به ورزشکاران میرسد که اصلاً آن رفتارها را نمیپسندیم و امیدوارم رفتارهای خوب همکارانم با ورزشکاران ادامه یابد و اگر رفتار اشتباهی رخ میدهد اصلاح شود.
بخش4: بحث آزاد با موضوع حق اعتراض و مسئولیت نسبت به جامعه آغاز گردید: در ابتدا آقای رضا شایگان چنین آغاز کردند: هر انسانی که حق حیات دارد، حق اعتراض هم دارد و میتواند نسبت به حقوقی که از او ضایع شده، اعتراض کند. از سال 1396 به بعد، مردم بصورت مکرر اعتراض کرده اند ولی همواره سرکوب شدهاند و با قتل مهسا امینی، اعتراضات فراگیر آغاز شد و کلیت نظام زیر سؤال رفت. در حال حاضر ورزشکاران در مراحل مختلف، اعتراضشان را نشان میدهند ولی نوع و روش اعتراض ورزشکاران چگونه میتواند باشد؟ خانم شهلا شاهسونی گفتند: تکتک افراد در ردههای مختلف نسبت به جامعه مسئولیت دارند. بعضی از مردم فراموش کردهاند که در چه جایگاهی بایستند، در کنار مردم یا مقابل مردم. مردم وقتی میبینند افراد سرشناس و سلبریتیها واکنش نشان میدهند، قوت قلبی برای آنان است. خانم رهایی گفتند: شیوههای نشان دادن اعتراضات در نقاط مختلف دنیا متفاوت است و شرکت همه مردم جهان در این واکنش ها، تأثیرگذار است. خانم ستاره دژم گفتند: ما بعنوان ایرانیان خارج کشور میتوانیم از هر پلتفرمی، اخبار و اتفاقات دنیا را برای ایرانیان منعکس کنیم و از طرف دیگر اخبار داخل ایران را به زبانهای گوناگون پخش کنیم تا سایر افراد در دنیا با خبر شوند که در ایران چه میگذرد. آقای سپهر رضایی شایان گفتند: ما میتوانیم با تجمعات خارج از کشور، صدای مردم را به جهانیان و دولتمردان سایر کشورها برسانیم و از حق اعتراض خودمان استفاده کنیم.
در پایان مسئول جلسه از همه دست اندرکاران اجرایی، منشی جلسه: خانم شهلا شاهسونی و مسئول ضبط صدا: آقای احسان احمدیخواه و ادمینها: خانم زهرا رهایی، آقایان سینا اشجعی و داوود لطفی تشکر و قدردانی کردند و جلسه در ساعت 19:31 به وقت اروپای مرکزی به پایان رسید. مهمانانی که در این نشست همراه بودند، عبارتند از: خانمها: شبنم رضاوند، طیبه نجاتیان، فهیمه تیموری و آقایان: منوچهر شفایی، مصطفی گودرزی مجد، مهدی کریمی.
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان 13 نوامبر ٢٠٢٢
لیلا ابوطالبی
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ 13 نوامبر ۲۰۲۲ مصادف با 22 آبان ۱۴۰1 در ساعت 17:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کریم ناصری ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.
بخش۱: آقای علی فروتن گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق پیروان ادیان در مهر ماه ۱۴۰۱ را ایراد کردند: خبر: بازداشت عالم اهل سنت اشنویه توسط نیروهای امنیتی نظام به دلیل انتقاد از برخورد نیروهای امنیتی با معترضان روز جمعه یکم مهرماه، یک روحانی اهل سنت کرد به نام ماموستا «ملا انور رستگار» امام جماعت روستای «شیخان» از توابع اشنویه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این روحانی اهل سنت در خطبه روز جمعه از سیاستهای حکومت ایران و برخورد نیروهای امنیتی با معترضان به قتل حکومتی مهسا امینی انتقاد که پس از این سخنرانی وی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است. نیروهای امنیتی بدون ارائه حکم قضایی ماموستا ملاانور رستگار را در جاده اشنویه پیرانشهر ربوده و او را بازداشت کردهاند. این خبر نقض ماده 9عدم توقیف حبس یا تبعید غیرقانونی و ماده 19 حق آزادی بیان میباشد. خبر: حصر خانگی دختر بلوچ و فشار بر پدر مولوی نقشبندی برای تکذیب بیانیه پسرش روز دوشنبه ۴ مهر ماه ۱۴۰۱، در پی انتشار بیانیه مولوی عبدالغفار نقشبندی در خصوص تأئید تجاوز صورت گرفته به دختر بچه ۱۵ ساله بلوچ، هر دو ارگان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات به دیدار مولوی فتحی محمد پدر حافظ عبدالغفار رفته و خواستار تکذیب بیانیه پسرش شدند. نیروهای امنیتی پس از چند ساعت بازجویی و فشار روانی تلاش کردند اظهاراتی از وی ضبط کرده و روی برگه نیز پیاده کنند. در همین حال گزارش شده که نیروهای امنیتی از مولوی فتحی محمد نقشبندی پدر حافظ عبدالغفار نقشبندی خواستند که صلاحیت اظهارنظر در رابطه با تجاوز به دختر ۱۵ ساله بلوچ توسط فرمانده انتظامی چابهار را بر عهده مسئولان قضایی بداند. این خبر نقض ماده 8 رعایت حقوق انسانی توسط قانون و ماده 5 شکنجه ممنوع.
بخش2: خانم سمانه بیرجندی سخنرانی خود را با موضوع ماده 2 اعلامیه حذف تمامی اشکال تعصب و تبعیض بر مبنای دین یا عقیده و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ایراد کردند: حقوق بینالملل عمومی، هیچ گونه تبعیضی را چه به دلیل تفاوت در جنسیت، سن، نژاد، رنگ، زبان و چه اختلاف در دین برنمیتابد و براساس اعلامیه حقوق بشر جهانی و میثاقهای بینالمللی، همه آحاد بشر صرفنظر از نوع تعلق دینی و مذهبی یا عدم تدین از حقوق مساوی برخوردارند. ماده ١٨ اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: «هر کس حق دارد از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و نیز متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. همین مضمون در بند دوم ماده ١٨ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی نیز تکرار شده است. حقوق داخلی همه نظامهای دموکراتیک نیز با قبول اصل جدایی دین از دولت به تساوی ادیان و منع تبعیض بین پیروان مختلف حکم میکند. به عکس، نظامهای دینی از جمله زرتشتیگری، مسیحیت و اسلام بهطور سنتی تنها تدین به دین خود را موجب نجات ابدی میدانند. بنابراین، اختلاف بین نظام حقوق بشر جهانی و حقوق بشر دینی (از جمله حقوق اسلامی) از حیث آزادی مذهبی، غیر قابل انکار است. نظام حقوق بشر جهانی، بر اساس اسناد بینالمللی حقوق بشر، بر آزاد بودن هر فرد در انتخاب هر عقیده دینی و انتساب به هر مذهبی یا تغییر مذهب یا عدم تدین تأکید دارد. چنان که «اعلامیه محو انواع نابرابری و تبعیض مذهبی» مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ٢۵ نوامبر ١٩٨١ با تأکید بر آزادی انتخاب مذهب و نفی اجبار و اکراه مذهبی، همه افراد بشر را به حیث تعلق دینی و مذهبی با هم مساوی اعلام میکند و با پذیرش اصل کثرتگرایی دینی بر عدم تبعیض مذهبی تأکید دارد. معنا این که، چون بین پیروان ادیان مختلف تبعیضی وجود ندارد، نظام حقوق بشر جهانی قائل به پلورالیزم و کثرتگرایی دینی است. مهمتر آن که بند سوم ماده ٢١ اساسنامه تأسیس دیوان کیفری بینالمللی مورخ ١٩٩٨ اعلام میدارد که، دولتهای امضاء کننده این معاهده باید در روابط درونمرزی و برونمرزی خود بدون هیچ گونه تبعیضی چه براساس تعلقات مذهبی و چه جنسیت، سن، نژاد، رنگ، زبان و غیره معیارهای حقوق بشر جهانی را رعایت کنند. بر این اساس حقوق بشر جهانی هیچ گونه تبعیض مذهبی را برنمیتابد. اگر یک نظام حقوقی با اعلام دینی معین به عنوان دین رسمی کشور و اعلام ادیان دیگر به عنوان ادیان غیررسمی یا غیرمجاز، قائل باشد که تمام حقیقت انحصاراً متعلق به دین رسمی است و دیگر ادیان فاقد کل یا بعض از آن حقیقتند، حصرگرایانه نه تنها هر گونه عقیده مخالفی را محکوم میکند، بل، ناگزیر برای شهروندان پیرو دین رسمی حقوق ممتاز قائل میشود. هنوز هم در بعضی نظامهای حقوقی، به ویژه در کشورهای اسلامی (مانند ایران) با کلینگری ، مطلقگرایی و حصرگرایی دینی، ادیان غیررسمی را بیاعتبار میشناسند. به بیان دیگر، در حقوق بشر جهانی، اصل بر تفاهم و حل اختلاف با قبول مواضع متفاوت است، اما در نظامهای دینی حصرگرا اصل بر تحمیل عقیده یا اجبار به اجماع است. رویکرد حکومت اسلامی با ولایت مطلقه متفاوت است. مذهب رسمی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، با توجه به این که حکومتی دینی و مبتنی بر تئوری ولایت فقیه است در تمام زمینهها به نحوی شدید اعمال و اجرا میشود و راه را بر تمام آزادیهای اجتماعی و قانونگذاری مدرن با اسلوب و متد غربی مسدود مینماید. اقلیتهای به رسمیت شناخته شده را آسیبپذیرتر میکند و امنیت اجتماعی و قضایی را از اقلیتهای به رسمیت شناخته نشده به طور کلی و یا به میزان زیادی سلب می نماید. زیرا دلیل ورود طبقهی روحانیون به رهبری انقلاب و سپس تشکیل حکومت، این بوده که آنچه را تصور میکنند که در تعارض و تضاد با مذهب رسمی است و پهلویها به آن رسمیت بخشیدهاند به کلی بیاعتبار کنند. متأسفانه علیرغم حمایت کامل نظام حقوقی بینالمللی، نظم حقوق کنونی ایران به هیچ وجه از آزادی مذاهب در ایران حمایت نمیکند بلکه به شدت با آن مبارزه میکند. برای نمونه، اصل اول قانون اساسی کنونی ایران را که اشعار میدارد: حکومت ایران جمهوری اسلامی است، میتوان سنگ بنای تمام تبعیضهای دینی در ایران دانست. پر واضح است که وقتی حکومتی دین رسمی حکومتی را اسلام میداند و تمام امکانات خود را در راستای ترویج آن بسیج میکند، بزرگترین تبعیض قانونی و سیستماتیک را در قبال سایر ادیان در کشور بنا نهاده است. همینطور، اصل پنجم قانون اساسی نیز منعکس کننده چنین تبعیض گستردهای است. بر اساس اصل پنجم، ملت ایران توسط یک ولی یا امام اداره و راهبری میشوند که این شخص ولی فقیه نام دارد. ولایت فقیه یک مفهوم وام گرفته از فقه شیعه است که در آن تمام ارکان مدیریتی جامعه باید زیر نظر این مقام دینی فقه شیعه باشد. بنابراین، اساساً پیروان سایر ادیان نه تنها مورد تبعیض واقع میشوند که در اداره امور کشور هم عملا از چرخه قدرت خارج میشوند. اما اصلیترین منبع تبعیض دینی و نیز محدودیت دینی در نظام جمهوری اسلامی نشات گرفته از اصل دوازدهم قانون اساسی است؛ آنجا که اعلام میدارد : «دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الیالابد غیر قابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل میباشند…» هرچند که در اصل سیزده و چهارده قانونگذار در قبال ادیان مسیحیت، یهود و زرتشت انعطاف به خرج داده و آنها را جزو ادیان رسمی و مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی میداند اما این انعطاف در عمل اجرا نمیشود و پیروان این ادیان رسمی عملا از محدودیتهای پرشماری رنج میبرند. علاوه بر آن، پیروان سایر ادیانی که از نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی رسمیت ندارند، مثل بهاییان، عملاً نه تنها محدود، که در حکم شهروند عادی ایران هم تلقی نمیشوند و دامنه اجحاف در حق آنها بسیار فراتر از حد تصور است. میتوان این حقیقت را تصدیق کرد که بنابر تبعیض رسمی و قانونی و حمایت حکومت از مذهب شیعه اثنیعشری (دوازده امامی)، عملا سایر ادیان و مذاهب جز تشیع که دین رسمی حکومتی است، در معرض تبعیض قرار گرفتهاند و حقوق پیروان این مذاهب هم در طول چهل سال حکومت جمهوری اسلامی در معرض تضییع قرار داشته است. از نقض حقوق بشر پیروان اهل تسنن گرفته تا دستگیری نوکیشان مسیحی و سرکوب و شکنجه گسترده بهاییان ایرانی، به نمونههای زیادی از این اجحاف در حقوق پیروان سایر ادیان و مذاهب میتوان اشاره کرد. هرچند که اقلیتهای دینی رسمی از جمله پیروان دین مسیح در مجلس شورای اسلامی نماینده دارند اما تبعیض های زیادی در جامعه در حق این شهروندان جاری است. بعد از انقلاب ۵۷، یعنی در حدود قریب چهل سال حتی یک بنای دینی مربوط به مسیحیان یا کلیسا در ایران ساخته نشده و هرآنچه که امروز هست مربوط به پیش از چهل سال قبل است. یعنی در چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی، نه تنها کلیسا، بلکه اجازه ساخت کنیسه و آتشکده نیز به پیروان این سه دین رسمی، یعنی مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان، داده نشده است. بهاییان ایران بعد از استقرار جمهوری اسلامی به دشمنان خانگی خودساخته نظام اسلامی در ایران بدل شدند. کتابهای بسیاری در باطل بودن آئین بهایی در ایران به چاپ رسیده است. تنها در یک وبسایت شمار آنها ۳۵۰ عنوان کتاب ذکر شده. اما مسئله این است که این تخریب فرهنگی صرفا به اینجا محدود نمانده بلکه به صورت عملی بهاییان ایران از بسیاری از حقوق شهروندی خود محروم شدهاند. در همین رابطه دانش آموزان بهایی به صورت رسمی و براساس سخن وزیر آموزش و پرورش حق تحصیل در مدارس ایران را ندارند. همچنین اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاههای کشور یا عدم اجازه ثبت نام آنها در دانشگاهها از دیگر موارد نقض حقوق اولیه پیروان این ادیان محسوب میشود. ممانعت از فعالیت اقتصادی این شهروندان، با توجه به این که حق بر کار جزو حقوق اولیه انسانهاست، تکان دهنده است. برای مثال تنها در یک مورد، ۲۸ شهروند بهایی به مدت ۸ سال به دلیل پلمپ مغازههای خود توسط قوه قضاییه جمهوری اسلامی از حق فعالیت اقتصادی و کار محروم بودهاند. از این مثالها به کرات میتوان یافت. در آخرین نمونه این تبعیضها، شهروندان بهایی از اخذ کارت ملی محروم شدهاند؛ بدین شکل که اداره ثبت احوال با حذف گزینه سایر ادیان عملا شهروندان متقاضی دریافت کارت ملی را مجبور کرده است تا از میان چهار دین رسمی اسلام، مسیحیت، یهود و زرتشت یکی را انتخاب کنند. بنابر گزارشها، احداث آخرین مسجد یا بنای مذهبی اهل سنت ایران بازمیگردد به دوران قبل از انقلاب ۵۷؛ یعنی حکومت پهلوی. این در حالی است که مساجد اهل تسنن بارها از سوی نیروهای امنیتی مورد تعرض قرار گرفته یا حتی تخریب شده است. همینطور اجازه ترمیم و مرمت هم به اهل تسنن داده نمیشود و بسیاری از مساجد و بناهای مذهبی آنها در حال تخریب و فروپاشی است. همچنین باید به توهینهایی که از تریبون های رسمی حکومتی به پیروان اهل تسنن میشود نیز اشاره کرد که بارها از جانب مداحانی که ارتباطات نزدیک با دستگاههای حکومتی دارند، صادر شده است. همچنین، از شبکههای مختلف تلویزیونی به پیروان سنی دین اسلام اهانت شده که حاکی از نبود ارادهای قوی برای حمایت از سایر ادیان جز تشیع (دین رسمی حکومتی) دارد. دراویش از دیگر گروههایی هستند که قانون اساسی جمهوری اسلامی آنها را به رسمیت نمیشناسد و به همین دلیل آنها را از بخشی از حقوق خود محروم میکند. تخریب حسینه دراویش گنابادی سابقه چندین ساله دارد و در موارد بسیاری تکرار شده است. تخریب حسینیه دراویش گنابادی در اصفهان، بروجرد و قم از جمله مصادیق پرشمار تضییع حقوق آنها بشمار میرود. اما مسئله به اینجا محدود نمیشود و در چند سال اخیر فشار جمهوری اسلامی بر دراویش گنابادی به اوج خود رسیده تا جایی که بعد از سرکوب خیابانی آنها قطب دراویش توسط مقامات امنیتی جمهوری اسلامی در حصر شد تا سرانجام در حصر هم فوت کرد. لائیسیته یا جدایی دین از سیاست مفهومی است که اولین بار در سال ۱۹۰۵ در فرانسه تبدیل به قانون شد. بعد از قرنها کشمکش قدرت بین کلیسا و نهاد قدرت که از قرن چهاردهم با سرپیچی فیلیپ چهارم از دستورات پاپ آغاز شد، در نهایت قانونگذاران فرانسوی به این نتیجه رسیدند که تحت مفهوم لائیسیته حکومت سیاسی باید به صورت کامل از دین جدا شود. به این مفهوم که دولت سکولار نه طرفدار هیچ دینی است و نه با دین خاصی ضدیت دارد. این دقیقا نقطه مقابل جمهوری اسلامی است که طرفدار شیعه اثنی عشری است و با بهاییت و بسیاری از اندیشهها غیر از قرائت رسمی شیعی، از جمله مکتب دراویش، ضدیت دارد. آنچه سکولاریسم مروج آن است خنثی بودن حکومت در قبال مسأله مذهب است. نه دولت دین خاصی را تبلیغ میکند و نه با طرفداران دین خاصی دشمنی میورزد و در عوض سعی میکند با حمایت از آزادی مذهب، به حقوق اولیه شهروندان خود احترام گذارد. براساس قرائن و شواهد و گزارشهای موجود، در ایران امروز جز آئین تشیع پیروان سایر ادیان عملا در سختی به سر میبرند و از بسیار از حقوق مذهبی و آزادیهای شخصی خود منع شدهاند. اما سؤال اینجا است که آیا به لحاظ حقوقی و در چارچوب هویت قانون اساسی شرایط میتواند به سمت بهبود و برابری حقوق پیروان ادیان و آزادی آنها پیش رود؟ متأسفانه راه حل حقوقی برای این کار، آن هم در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی، پیشبینی نشده است. چرا که براساس اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی مذهب رسمی کشور شیعه اثنی عشری است و این اصل الیالابد ثابت و غیر قابل تغییر است. بنابراین قانون اساسی عملا راه هرگونه رفراندوم و اصلاح قانون اساسی در این مورد را بسته است و در چارچوب این قانون تغییر این اصل امکانپذیر نخواهد بود. از آن مهمتر ذکر این نکته است که تمامیت قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان یک کل منسجم جوهرهای مذهبی دارد. برای مثال عنوان رژیم سیاسی فعلی حاکم بر ایران جمهوری اسلامی است که به وضوح حکایت از دینی بودن حکومت دارد. یا نهاد ولایت فقیه، همچنین شورای نگهبان و نیز مجلس شورای اسلامی، تمام این نهادهای سیاسی اساساً نهادهای مذهبی و وام گرفته از مذهب تشیع هستند که بر مبنای ولایت و ریاست روحانیون شیعه بر کل جامعه شکل گرفتهاند. لذا برای رسیدن به یک جامعه سکولار با حقوق مذهبی برابر برای تمام شهروندان و همچنین آزادی مذهب، نه تغییری بنیادین یا جزیی، بلکه نیازمند نوشتن قانون اساسی جدید بر مبنای ارزشهای جهانی حقوق بشر و مبتنی بر یک حکومت سکولار هستیم.
بخش3: آقای محمد مهدی خسروپناه سخنرانی خود را با موضوع وضعیت دراویش گنابادی در ایران را ایراد کردند: این گزارش سعی در بررسی سیاستهای سرکوبگرانه و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی ایران نسبت به دراویش گنابادی پرداخته و علل اصلی وضعیتی که دراویش با آن مواجه هستند را مختصر شرح دهد. به علاوه نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی ایران قوانین و الزامات قانون اساسی خود و همچنین تعهدات بینالمللی حقوق بشریاش نسبت به پیروان مذهبی دراویش گنابادی را نقض کرده است. تصوف تاریخی طولانی در ایران دارد و الهام بخش برخی از محبوبترین ادبیات جهان مانند اشعار مولانا بوده است. تصوف نوعی طریقت و آداب زهد و تقوی پیشه کردن است؛ طریقتی که سلوک درونی را مقدم بر رعایت شریعت میداند. دراویش گنابادی هر چند نسبت به مسائل اجتماعی بیتفاوت نیستند اما از سیاست پرهیز میکنند. اصل کلی را راهکار زندگی خود قرار دادهاند: جنبه اجتماعی زیست درویشانه است؛ بدین معنا که فرد درویش باید عضو سازنده اجتماع باشند که براساس «فتوت» باید به مردم کمک کنند؛ یعنی باید «دست به کار» باشد و در عین حال که چنین معیارهای عملیای را در نظر دارد، باید به صورتی همزمان «دلش با یار» باشد و به پرورش روحی خودش نیز برسد. دراویش سلسله گنابادی نیز یکی از همین سلسلههای تصوف در ایران است. علیرغم این موضوع حکومت جمهوری اسلامی الزاماً نظر مساعدی نسبت به تصوف نداشته است. حکومت جمهوری اسلامی عبادتگاههای دراویش را تخریب کرده، اموال آنها را مصادره نموده، اعتراضات مسالمتآمیز دراویش را سرکوب کرده و بسیاری از آنها را زندانی نموده است. حکومت ایران به صورت سیستماتیک حق دراویش گنابادی برای اجرای آزادانه مناسک مذهبی را محدود کرده و آنها را از ضمانتهای آیین دادرسی از قبیل دسترسی به وکیل و محاکمه عادلانه محروم نموده است. پس از تظاهرات دراویش در اسفند ماه ۱۳۹۶ در تهران بسیاری از آنها به تحمل حبسهای طویلالمدت، مجازات بدنی و تبعید در داخل کشور محکوم شدند. نقض حقوق دراویش گنابادی در برخورداری از ضمانتهای آیین دادرسی، امری ریشهدار و مستمر است. اگرچه قانون اساسی ایران صراحتاً تبعیض براساس مذهب افراد را ممنوع ننموده است، اما تفتیش عقاید را منع کرده و اعلام میدارد که هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از اعضای میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعهد است که به حقوق شهروندان خود صرف نظر از اعتقادات مذهبیشان احترام بگذارد. اما جمهوری اسلامی نه برای معیارهای قانون اساسی خود و برای حقوقبشر همچنین تعهدات بینالمللیاش را رعایت نمیکند. جمهوری اسلامی از سالهای نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷همواره سعی داشته که ابراز عقاید مذهبی را کنترل کند. حکومت ایران در سرکوب هر گونه مناسک و باور مذهبی که ماورای حدود قابل قبول ایدئولوژیکیاش باشد، درنگ نکرده است. در این میان، اصول اعتقادی دراویش گنابادی، باورهای شیعی محافظه کارانه و همچنین ولایتفقیه را که ایده بنیادین جمهوری اسلامی است به چالش میکشد. به دلیل خصومت تاریخیای که روحانیون شیعه نسبت به اهل تصوف دارند، تبلیغات جمهوری اسلامی دراویش گنابادی را فرقهای ضاله هم ردیف بهائیان و نوکیشان مسیحی تصویر میکند. از این روست که دراویش گنابادی که از منظر حکومت تهدیدی بالقوه محسوب میشوند، سرکوب شده و در معرض برخوردهای تبعیضآمیز بسیاری قرار میگیرند. در شب ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ درگیری خشونتباری میان نیروهای امنیتی و گروهی از دراویش گنابادی که در خیابانی در شمال تهران به نام گلستان هفتم تجمع کرده بودند، در گرفت. دراویش نگران رهبر معنوی خود نورعلی تابنده بودند. شایعاتی مبنی بر اینکه حکومت قصد دستگیری وی را دارد منتشر شده بود. دهها درویش گنابادی برای حفاظت از منزل نورعلی تابنده که دولتسرا هم نامیده میشد، به گلستان هفتم رفتند پس از آن که نیروهای امنیتی دراویش را از همه طرف محاصره کردند، گروهی از آنها، از جمله زنان و کودکان، بر روی پشتبام ساختمانی در خیابان گلستان هفتم پناه گرفتند. آنها مؤفق شدند که از نیروهای امنیتی که در حال ضرب و شتم دراویش در خیابان بودند فیلم بگیرند. گروهی که به پشتبام آن ساختمان پناه برده بودند، نمیتوانستند نفس بکشند. دود و ابری خفه کننده از گاز اشکآور همه جا را فرا گرفته بود با تنگتر شدن حلقه محاصره، گلولههای بیشتری به طرف آنها شلیک میشد. پس از مدتی نیروهای امنیتی به داخل ساختمان یورش بردند. در داخل ساختمان نیروهای امنیتی دراویش را با وحشیگری بیسابقهای دستگیر کردند. آنها دو ردیف در مقابل هم تشکیل دادند و دستگیر شدگان را مجبور کردند که از بین آنها عبور کنند و از همه طرف آنها را با باتوم و شوکر برقی میزدند .تندروهای حکومت و نیروهای امنیتی با خشونت به دهها درویش گنابادی که در اطراف خانه رهبر روحانیشان در تظاهرات مسالمتآمیزی شرکت کرده بودند، حمله کرده و آنها را دستگیر کردند. محمد ثلاث یکی از این دراویش بود وی پس از اعتراف به زیر گرفتن سه مأمور نیروی انتظامی با اتوبوس، اعدام شد، با وجود آن که شواهد صریحی وجود داشت که این اقرار تحت شکنجه از وی گرفته شده بود. یک درویش گنابادی دیگر به نام محمد راجی پس از دستگیری در طی دوران بازداشت در اداره پلیس درگذشت. بیش از دویست درویش گنابادی پس از محاکمات بسیار ناعادلانه به تحمل حبس، تبعید در داخل کشور، و مجازات بدنی محکوم شدند. چنین تجربهای یک واقعه منحصر به فرد نیست و به موج اخیر سرکوبهای خشونت بار دراویش گنابادی نیز محدود نمیشود. در طی دو دهه نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷ دراویش گنابادی تدریجاً حق آزادی مذهب خود را از دست دادند. تندروهای حکومتی عبادتگاهها و اماکن مقدس آنها را در شهرهای مختلف تخریب کردند. رهبران معنوی دراویش گنابادی در معرض فشارهای حکومت قرار گرفتند و حق آزادی تجمع و انجمن دراویش محدود گردید. هم زمان با آن، جمهوری اسلامی به تأسیس و تأمین مالی مؤسسات و گروههایی پرداخت که علیه دراویش گنابادی و دیگر پیروان مذهبی، نفرت پراکنی کرده و آنها را توطئهگر جلوه میدادند. از سال ۱۳۸۵ سرکوب دراویش گنابادی افزایش یافت. در قم حسینیه شریعت به دست تندروهای حکومت سوخت و ویران گردید و صدها درویش گنابادی که برای محافظت از آن گرد آمده بودند، دستگیر شده و طی محاکمات ناعادلانه محکوم گردیدند. اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در سالهای بعد نیز ادامه یافت. واقعه گلستان هفتم اوج این سرکوبها بود. این واقعه از جهت خشونت و ابعاد آن بیسابقه بود .علل بنیادین اختلاف میان دراویش گنابادی و جمهوری اسلامی ایران عبارتند از ۱ تفسیری روادارانه از دین ۲نپذیرفتن مفهوم تقلید در مواضع عقیدتی مذهب۳ احساس تعهد نسبت به رهبر روحانی و رابطۀ قوی میان دراویش۴ عدم توافق درباره اختصاص مالیات اسلامی۵ نپذیرفتن ولایت فقیه و چراغ سبز روحانیون برای سرکوب به دلیل «گرایش شیعی و همسازی مؤثر با تشکیلات سیاسی جدید» دراویش گنابادی در مقایسه با دیگر سلسلههای درویشی بهتر توانستند در دوران ناآرامیهای پس از انقلاب را تاب بیاورند. اما علیرغم این، شکاف میان آنها و جمهوری اسلامی به سرعت عمیقتر شد و مشاهیر و رهبران و بناهای مذهبی این گروه را در معرض خطر جدی قرار گرفت نخستین حمله به اماکن مذهبی دراویش مدت کوتاهی پس از به روی کار آمدن حکومت جدید در بهمن ۱۳۵۷ در کرمان روی داد. در آبان ۱۳۵۸حسینیۀ مشیرالسلطنه که به حسینیه امیر سلیمانی هم شهرت داشته و در خیابان بهشت تهران قرار دارد، غارت و آتش زده شده و تخریب گردید . در همان زمان گروههای مذهبی و انقلابی خشن، مقبره دست کم یک رهبر روحانی گنابادی نعمت اللهی را در ناحیه شاه عبدالعظیم شهر ری در جنوب تهران تخریب کردند. عاملان این حملات تحت نفوذ روحانیون شیعه بودند. آنها با وارد کردن اتهام «منحرف کردن جوانان و حزباللهیها» به دراویش، اعمال خود را توجیه میکردند. در سال ۱۳۶۲ تندرو ها در تبریز به حسینیه دراویش گنابادی حمله کرده و به ساختمان آن آسیب رساندند. پس از آن شهرداری تبریز حسینیه را تخریب کرده و آن را به پارک عمومی تبدیل نمود. در سال ۱۳۷۰ بخشی از حسینیه امیر سلیمانی به آتش کشیده شد. اندکی پس از آن دیواری در اطراف آن قسمت احداث گردید. این قطعه زمین بعداً به اشغال کمیته جستجوی مفقودین جنگ ایران و عراق تحت عنوان معراج شهدا درآمد. در سال ۱۳۷۶ سعید امامی، معاون وزیر اطلاعات، در یک سخنرانی در همدان دراویش گنابادی را به عنوان «یکی از گروهکهای چهارگانه خطرناک» برای جمهوری اسلامی توصیف کرد. حکومت ایران از آغاز دهه ۱۳۷۰ مؤسسات و گروه های گوناگونی، از قبیل دانشگاه ادیان و مذاهب و دانشگاه باقرالعلوم در قم را تأسیس و مورد حمایت مالی قرار داده است. وظیفه آنها این است که آن چه که آنها «فِرقِ ضاله» مینامند.و شامل دراویش گنابادی هم میشود، با دقت بررسی و رسوا نمایند. وضعیت دراویش با به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد بدتر شد. در سال ۱۳۸۴ محمود هاشمی شاهرودی که در آن زمان رئیس قوه قضائیه بود، بخشنامهای به دفاتر دادستانی استانها صادر نمود و به آنها فرمان داد که اماکن مذهبی دراویش گنابادی را با همکاری نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعطیل نمایند. در سالهای اخیر و در مناسبتهای مختلف، رهبر حکومت ایران علی خامنهای «عرفانهای کاذب» را محکوم نموده است، که در واقع چراغ سبزی به تندروها بوده تا به اقدامات خود بر علیه دراویش گنابادی شدت ببخشند. از نمونه های دیگر سرکوب دراویش گنابادی میتوان به مواردی اشاره کرد اقدامات سرکوبگرانه حکومت علیه دراویش گنابادی در بروجرد، در استان لرستان، پیش از تخریب حسینیه آغاز شده بود. در آبان ۱۳۸۶ حسینیه دراویش گنابادی در بروجرد به کلی سوزانده شده و نابود گردید. در سال ۱۳۸۷عبادتگاههای دراویش در اهواز و امیدیه که هر دو در استان خوزستان قرار دارند، با کوکتل مولوتوف مورد حمله قرار گرفت و در دی ماه همان سال نیروهای امنیتی به حسینیه دراویش گنابادی در جزیره کیش حمله کرده و چند درویش گنابادی که داخل حسینیه بودند را مورد ضرب و شتم قرار داده و دستگیر کردند. در دی ماه ۱۳۸۸ نیروهای امنیتی با گروهی از دراویش گنابادی که قصد تدفین جنازه یکی از دراویش متوفی را در آرامگاه مزار سلطانی در گناباد داشتند، درگیر شدند. نیروهای امنیتی بیست و چهار درویش را به اتهام اخلال در نظم عمومی و اقدام به دفن اموات در مکان ممنوعه دستگیر نمودند. حملات به حسینیه سیدالشهدا در کرج. اقدامات سرکوبگرانه در سال ۱۳۹۰ درگیری خو نباری میان گروهی از تندروهای حکومتی و دراویش گنابادی در شهر کوچک کوار در استان فارس روی داد که منجرب به دستگیری تعدادی از آنها شد و به اتهامات «تشکیل گروه غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری» متهم گردیدند و رویارویی در فولادشهر در دی ماه ۱۳۸۹ نیروهای امنیتی به طور خشونتآمیزی به مرتضی محجوبی و چهار درویش گنابادی دیگر در فولادشهر در استان اصفهان حمله کرده و آنها را دستگیر نمودند. اقدامات سرکوبگرانه در سال ۱۳۹۲ حمله به عبادتگاه در شهرکرد و رویارویی در بندرعباس و خرمشهر و معروفترین سرکوب خونین در حادثه گلستان هفتم در تهران را میتوان نام برد و آخرین دستگیری مربوط میشود به آقای محمد چگینی متولد شهر کرج محمد بعد از درگذشت بهنام محجوبی با خانم بتول حسینی مادر بهنام محجوبی زندگی میکرد که در روز چهارشنبه ۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ توسط ۱۵ نیروی امنیتی که ابتدا خود را نیروی انتظامی معرفی کرده بودند بدون ارائه حکم قضایی در منزل بازداشت شد و به زندان کرمان انتقال پیدا کرده است .موارد نقض قوانین بینالمللی که در مورد دراویش گنابادی صورت گرفته شامل حق حیات، شکنجه، مجازاتها یا رفتارهای ظالمانه یا غیرانسانی یا تحقیرآمیز، حق آزادی مذهب، حق برخورداری از محاکمه عادلانه و دسترسی به وکیل، حق تحصیل حق اشتغال شواهد و مدارک نشان میدهد، که جمهوری اسلامی در طی چهار دهه گذشته در ارتباط با پیروان سلسله دراویش گنابادی نعمت اللهی و دیگر ادیان نه تنها از قانون اساسی خود پیروی نکرده است بلکه به تعهدات بینالمللی خویش نیز پایبند نبوده است. در نتیجه در حالی که جمهوری اسلامی به نقض سیستماتیک آزادی مذهبی دراویش ادامه میدهد، تبعیض مذهبی نیز رواج بسیار دارد نتیجه میگیریم جمهوری اسلامی قابل اصلاح شدن نیست و برای پایان تمام نقضهای حق بشری در ایران راهی جز سرنگونی نظام حاکمه وجود ندارد
بخش4: خانم لیلا رمضان سخنرانی خود را با موضوع ادیان و مذاهب(بهاییت) را ایراد کردند: آیین بهائی ، دینی یکتاپرستانه، ابراهیمی و ایرانی است که حسینعلی نوری، ملقب به بهاءالله، در سده ۱۹ میلادی بنیان گذاشت. بهائیان معتقدند پیامبران از طریق فرایند «ظهور تدریجی وحی» به هم پیوند میخورند. طبق این فرایند خداوند آموزههای خود را به صورت پیاپی و تدریجی و با توجه به مقتضیات زمان و ظرفیت فهم بشر به او ارائه میکند؛ از همین رو، ادیان، سیری تکاملی میپیماند و ظهور ادیان را پایانی نیست. همچنین بهائیان معتقدند که بهاءالله جدیدترین فرستاده خدا در سلسله پیامبران پیشین است و هدف از ظهور او ایجاد وحدت و صلح بین نوع بشر است. بهائیان بهاءالله را موعود تمامی ادیان میدانند. از دیدگاه تاریخی، بهائیت ریشه در جنبشهای پیشین ولی بسیار متفاوت شیخیه و بابیه دارد. بهاءالله در سال ۱۸۴۴ دعوت سیدعلی محمد باب را قبول کرد و به تبلیغ آموزههای او پرداخت. علیمحمد باب پیش از تیرباران، برادر کوچکتر بهاءالله را، حداقل در ظاهر، به رهبری بابیها انتخاب کرد؛ گرچه بهاءالله در دوران تبعید در بغداد با نگارش رسالههای اعتقادی متعدد به بسط پیروان وفادار و روزافزون خود پرداخت. بهاءالله سال ۱۸۶۳ در ادرنه دعوتش به «مَن یُظهِرُهُ الله» و پیامبری خویش و شروع عصر جدید را آشکار و به این وسیله استقلال خود را از برادرش و بابیه اعلام کرد. وی در عکا، به درخواست پیروانش برای کتابی در مورد شریعت و مناسک مذهبی، کتاب اقدس را ارائه کرد و آن را وحی الهی و جایگزینی برای قرآن و کتاب بیان دانست. پس از بهاءالله، در سال ۱۸۹۲ پسر بزرگش عباس افندی ملقب به عبدالبهاء رهبری بهائیان را برعهده گرفت و بهائیت را به فراتر از مرزهای جغرافیایی پیشین گسترش داد و نظم اداری بهائیان را توسعه داد. پس از عبدالبهاء، نوهاش شوقی افندی به مدت ۳۶ سال رهبری بهائیان را برعهده داشت و به تکمیل نظم اداری بهائیت پرداخت. چون شوقی افندی فرزندی نداشت و همهٔ بستگان واجد شرایط او ناقض عهد و میثاق بودند، در سال ۱۹۶۳ شورای بیتالعدل اعظم تشکیل شده و از آن زمان رهبری بهائیان را برعهده گرفته است. به اعتقاد بهائی، احکام شامل دو بعد مکمل هستند: یک بعد، شامل احکام اخلاقی میشود که در گذر زمان تغییرناپذیرند و در ادیان مختلف مشترک هستند؛ مانند دعوت به صداقت و درستکاری. بعد دیگر شامل احکامی است که هدف نظمبخشی به زندگی اجتماعی را دارند و که بعضی از آنها در بستر زمان قابلیت تغییر دارد. در آئین بهائی احکام غالباً به شکل اصول کلی ارائه شده است که در بسیاری موارد فرد به شکلی که در زندگی خود و در هر موقعیت مناسب میبیند این اصول را به کار میگیرد. در آئین بهائی هیچ فردی مسئول نظارت بر رعایت احکام توسط دیگران نیست. در نظر بهائیان فرد فقط پاسخگوی خداست و هر شخص مسئولیت بهبود و به انضباط درآوردن رفتار و اعمال خود را دارد. اعتقادات.خدا یکتایی خداوند از آموزههای بنیادین دین بهائی است. بهائیان به خدایی معتقدند که یگانه، جاوید و خالق همه چیز است. خدایی که بهطور مستقیم در دسترس و قابل شناسایی نیست ولی از طریق پیامبران که در آئین بهائی «مظاهر ظهور» نامیده میشوند شناخته میشود. خداوند بنا به ظرفیت و نیازهای بشر اسماء و صفات خود را در فرآیندی تدریجی در پیامبران متجلی میسازد. خداوند در دین بهائی، غیرقابل ادراک، غیرقابل دسترس، منبع تمام وحی، ابدی، عالم کل، همه جا حاضر و قدیر توصیف شده است. جهان پس از مرگ. بهائیان به بقای روح اعتقاد داشته و هدف از زندگی را پرورش استعدادات روح میدانند. مانند جنینی که اعضا و جوارحش باید در رحم مادر رشد پیدا کند تا آماده تولد در این جهان شود، روح انسان نیز در این عالم باید قوا و خصائل معنوی خود را پرورش دهد تا آمادگی لازم برای حیات در جهان بعد را کسب نماید. از نظر بهائیان، حیات اصلی حیات روح است و جسم واسطه و ابزاری برای ترقی روح است. به اعتقاد بهائیان روح از جسم جدا است و پس از مرگ، در عوالم روحانی به ترقی خود ادامه میدهد. دین الهی واحد است .اعتقاد بهائیان این است که هیچ دینی نمیتواند ادعای آخرین دین بودن داشته باشد و بشر تا ابد هدایت الهی را از طریق پیامبران دریافت میکند. بهاءالله نیز بیان میکند که بعد از او نیز آمدن پیامبران ادامه خواهد داشت. .بهاءالله به پیروان خود تعلیم میدهد که منشأ تمام ادیان یکی است؛ اصول اساسی آنها با یکدیگر مشترک است، هدف آنها یکی است و تعالیم ادیان مختلف جنبههای مختلف یک حقیقت واحد را روشن میکند. به اعتقاد بهائیان، پیامبران در طی فرایندی مستمر، تدریجی و همیشگی، به تناسب ظرفیت درک و فهم بشر و نیازها و شرایط هر زمان، تعالیم و هدایت لازم را برای تکامل اجتماعی و معنوی انسان فراهم میکنند. یگانگی نوع انسان وحدت عالم انسانی تحقق اصل یگانگی نوع انسان، همزمان هم مقصد و هم اصل اجرایی ظهور حضرت بهاءالله را شکل میدهد. حضرت بهاءالله عالم انسانی را با بدن انسان مقایسه میفرمایند. در بدن، میلیونها سلول، در اشکال و علمکردهای متنوع، هر یک نقش خود را در حفظ نظامی سالم ایفا میکنند. به همین گونه، روابطِ هماهنگ بین افراد، جوامع و مؤسّسات در خدمت تداوم اجتماع است و پیشبرد مدنیت را امکانپذیر میسازد. بهاءالله بیان میکند که نوع بشر یکی است و انسانها همانند میوههای یک درخت و برگهای یک شاخه با هم برابر هستند. در منابع بهائی این که انسانها همه اعضای یک خانواده بشری هستند به عنوان یک اصل اساسی معرفی شده است .بهائیان معتقدند تعصبات و سوءتفاهمهایی که باعث میشود یک گروه از انسانها خود را برتر از دیگران تصور کنند موجب مشکلات فراوان میشود. در اعتقاد آنها هیچ گروه قومی یا فرهنگی برتر از دیگران نیست، همه انسانها شریف هستند و نزد خدا تفاوتی با هم ندارند براین اساس وحدت نوع بشر یکی از تعالیم بهائی است .تحری حقیقت. آثار بهائی جستجوی حقیقت بهطور مستقل را یکی از اساسیترین وظایف هر فرد میداند. بهاءالله تأکید میکند که فرد باید دنیا را با چشم خود ببیند و نه از نگاه دیگران. تعالیم بهائی بیان میکنند که فرد به جای تقلید کورکورانه از دیگران یا از سنتهای جامعه خود باید به جستجوی حقیقت بپردازد. آثار بهائی بیان میکنند که نوع بشر از توانایی تشخیص حقیقیت برخوردار است و فرد با استفاده از قوه عقل و خرد که خداوند به انسان داده میتواند مسائل را بررسی کند و به حقیقت دست یابد. این اصل در انتخاب دین توسط فرد نیز مصداق دارد و آثار بهائی بیان میکنند که هر فرد در نحوه تعیین اعتقاد خود باید آزاد باشد و هیچکس هرگز نباید برای قبول عقاید دینی تحت فشار یا اجبار قرار گیرد. کودکانی که در خانواده بهائی متولد یا بزرگ میشوند خود باید در هنگام بلوغ (حداقل سن ۱۵ سال برای دختر و پسر) در مورد اعتقاد دینی خود تصمیم بگیرند. لزوم ترک تعصب بهائیان معتقدند پذیرش اصل یگانگی انسان ایجاب میکند که هر نوع تعصبی از جمله تعصب نژادی، طبقاتی، قومی، زبانی، دینی، جنسیتی و غیره از میان برداشته شود. منابع بهائی بیان میکنند تعصب تصویری نادرست درباره دیگران است که به افراد اجازه نمیدهد که همه انسانها را برابر و شریف ببیند. در آثار بهائی انواع تعصب از جمله تعصبات سیاسی، نژادی، دینی و قومی مایه ویرانی جامعه انسان معرفی شده است و رفع تعصبات وسیله رسیدن به وحدت و پیشرفت جامعه بشری در نظر گرفته میشود. برابری زنان و مردان بهاءالله در آثار خود بیان میکند که نزد خدا زن و مرد برابر هستند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. آثار بهائی تعلیم میدهند که انسانیت جنسیت ندارد. زن و مرد هر دو انسانند و هیچ یک به دلیل جنسیت امتیاز یا برتری بر دیگری ندارند. آثار بهائی برابری میان زنان و مردان و مشارکت آنها در عرصههای مختلف را پیش نیازی برای دستیابی به وحدت و صلح جهانی و پیشرفت اجتماع میدانند. . عبدالبهاء در آثار خود زن و مرد را به دو بال پرنده تشبیه میکند و توضیح میدهد همانطور که تنها هنگامی که هر دو بال قوی باشند پرنده میتواند پرواز کند، به همین نسبت مؤفقیت و رفاه بشریت نیز تنها وقتی اتفاق میافتد که زنان همپای مردان پیشرفت کرده باشند. بهائیان معتقدند تغییر اساسیتر در ساختارهای اجتماع لازم است و زنان و مردان باید با همکاری یکدیگر برای ساختن نظم اجتماعی جدیدی تلاش کنند که در آن خصوصیاتی چون سلطهجویی، قدرتطلبی، رقابت خصومتآمیز جای خود را به عشق و خدمت بدهد .دین باید سبب الفت و محبت باشد. بهائیان معتقدند که پیغمبران اصولاً برای برطرف کردن اختلافات بشر و به وجود آوردن الفت بین مردم ظاهر شدهاند، لذا اگر دین هم که خود باید علاج اختلافات باشد سبب اختلاف و جنگ و جدائی شود، به گفته عبدالبهاء بیدینی بهتر از آن است. تطابق علم و دین هماهنگی علم و دین یکی از اصول اساسی آئین بهائی است. آثار بهائی علم و دین را در تضاد با یکدیگر نمیدانند بلکه بر هماهنگی بنیادین آن دو تأکید میکنند. آثار بهائی توضیح میدهد که حقیقت یکی است و علم و دین دو وسیله برای شناخت و درک حقیقت هستند. در دیدگاه بهائی برای درک واقعیت، هم باید به علم و هم به دین رجوع کرد. برای بهائیان، علم و دین دو نظام دانش هستند که نقش مکملی دارند و هر دو با هم پیشرفت تمدن را امکانپذیر میسازند. بهائیان معتقدند دین بدون علم عقلگرایی و خرد به خرافات و تعصبات فرو کاسته میشود و علم بدون دین و اخلاق به ابزاری در خدمت مادهگرایی خشک تبدیل میشود. دین، دولت، و سیاست. بهائیان معتقد به جدایی دین و سیاست نیستند. آنها معتقدند که در غیاب طبقه روحانی و مقدسات، ترکیب بهائی دین و حکومت خصوصیات متفاوتی با حاکمیتهای دینی سنتی خواهد داشت؛ بنابراین، بهائیان رسماً از عضویت در احزاب سیاسی یا انجمنهای مخفی منع شده و اطاعت از حاکمیت بر آنان واجب است .صلح عمومی.دستیابی به صلح جهانی یکی از اهداف آئینبهائی است. این آئین بشر را دعوت میکند تا یگانگی بنیادین نوع انسان را بپذیرد و برای دستیابی به صلح جهانی از طریق اقدامات مشترک و مبتنی بر پذیرش وحدت در عین تنوع، برابری، عدالت، رهبری اخلاقی، برابری جنسیتی و غیره در سطح محلی و بینالمللی تلاش کند. سایر اصولی که بهائیان با دستیابی به صلح عمومی مرتبط میبینند عبارتند از: عدالت اقتصادی و رفع درجات افراطی فقر و ثروت، رفع هر گونه تعصب، آموزش همگانی که جنبههای مادی، انسانی و معنوی زندگی انسان را دربرگیرد و بر هماهنگی علم و دین تأکید داشته باشد، گزینش یک زبان و خط واحد جهانی که افراد علاوه بر زبان مادری خود جهت تسهیل ارتباطات بینالمللی آن زبان را یاد بگیرند. از میان بردن فقر مفرط و ثروت بیاندازه تعالیم بهائی از میان بردن فقر مفرط و ثروت بیاندازه را برای وحدت خانواده بشری و بنای یک جامعه جهانی برپایه صلح و عدالت لازم میدانند. بهاءالله و عبدالبهاء برای از میان بردن فقر فاحش و ثروت مفرط هم تمهیدات ساختاری را لازم میدانند و هم تقویت حس مسئولیت و دغدغه اجتماعی میان افراد را. جمله احکامی که به فرد بهائی کمک میکند تا اولویتهای مادی و ضروریاش را متعادل کند حکم حقوق الله است که در آن فرد بهائی به صورت داوطلبانه نوزده درصد درآمد خود را بعد از خرجهای ضروری به تشکیلات بهائی اعطاء میکند تا در راه خیر عموم خرج شود. تعلیم و تربیت عمومی و اجباری در آئین بهائی تأکید شدیدی بر اهمیت تعلیم و تربیت وجود دارد و تعلیم و تربیت به عنوان یکی از عوامل اصلی پیشرفت معنوی و مادی فرد و اجتماع در نظر گرفته میشود. آثار بهائی یکی از وظایف اصلی والدین را تعلیم و تربیت فرزندان خود میداند و به خصوص تأکید ویژهای بر تعلیم و تربیت فرزندان دختر قرار میدهد زیرا در آینده به عنوان مادر نسل بعد را پرورش میدهند. تعالیم بهائی هم به لزوم تربیت معنوی و اخلاقی فرد و هم به تعلیم و آموزش انسانی از جمله کسب علم و یادگیری هنر و فن و حرفه تأکید دارند. این آموزه بر تعلیم علم و تربیت اخلاقی همگانی تأکید میکند و هدف از تعلیم و تربیت توانمندسازی افراد برای خدمت به جامعه است . بهائیان فعالیتهای گستردهای در ایجاد مدارس نوین دخترانه و پسرانه در ایران داشتند. آنان در اواخر قرن نوزدهم با تشویقها و راهنماییهای عبدالبهاء در بسیاری از نقاط ایران، از روستاهای کوچک گرفته تا شهرهای بزرگ مدارس نوینی برپا کردند که پذیرای همه افراد فارغ از دین و جنسیت بود. از دیگر نمونههای تلاشهای جامعه بهائی ایران برای امر آموزش تأسیس دانشگاه علمی آزاد است که در سال ۱۳۶۶ به منظور فراهم کردن امکان تحصیلات عالیه برای بهائیان محروم از تحصیل ایجاد شد. آنچه بهائیان باور دارند. عهد و میثاق حضرت بهاءالله. امر بهائی با تفویض رسالت از جانب خداوند به دو پیامآور الهی حضرت باب و حضرت بهاءالله آغاز شد. امروز وحدت بینظیر امری که این دو بزرگوار تأسیس نمودند از دستورالعملهای صریح و واضح حضرت بهاءالله درباره چگونگی تداوم جریان هدایت پس از درگذشتشان سرچشمه میگیرد. براساس سلسلهای که از آن با عنوان عهد و میثاق یاد میشود، مسئولیت هدایت و رهبری جامعه پس از حضرت بهاءالله به پسر ایشان حضرت عبدالبهاء، سپس به حضرت شوقی افندی (نوه حضرت عبدالبهاء) و در نهایت همانگونه که حضرت بهاءالله مقرر فرموده بودند به بیتالعدل اعظم رسید. یک فرد بهائی مرجعیت الهی حضرت باب، حضرت بهاءالله و جانشینان منتصب آنان را قبول دارد. حضرت باب (۱۲۲۹-۱۱۹۸ ه. ش).حضرت باب، مبشر دیانت بهائی، در میانه قرن ۱۹ میلادی اعلام فرمودند که حامل پیامی برای تقلیب زندگی روحانی بشر هستند. رسالت ایشان فراهم ساختن شرایط برای ظهور پیامآوری الهی با مقامی عظیمتر از خود ایشان بود؛ پیامآوری که ظهورش آغاز عصر صلح و عدالت را رقم میزد. حضرت بهاءالله (۱۲۷۱-۱۱۹۶ ه. ش).حضرت بهاءالله (به معنای شکوه خداوندی) همان مو عودی که حضرت باب و تمام پیامبران الهی گذشته به آمدن ایشان بشارت داده بودند، ظهور جدیدی را از جانب خداوند به بشریت عرضه نمودند. هزاران آیه، نامه و کتاب از قلم ایشان نازل شده و در آثارشان چارچوبی برای پیشبرد یک مدنیت جهانی طرحریزی فرمودهاند که به دو بعد مادی و روحانی زندگی میپردازد. حضرت بهاءالله، در این راه متحمل ۴۰سال زندان، شکنجه و تبعید شدند. که در جلسه آینده به موارد نقض حقوق و سرکوب و آزار و اذیت بهائیان و علل بهائیستیزی و نظریههای توطئه در ایران میپردازم. حضرت عبدالبهاء (۱۳۰۰-۱۲۲۳ ه. ش).حضرت بهاءالله، در وصیتنامه خود، پسر ارشدشان، حضرت عبدالبهاء، را به عنوان مبین منصوص (مفسر رسمی) تعالیم و مرکز امر خود اعلام فرمودند. حضرت عبدالبهاء در شرق و غرب عالم به عنوان سفیر صلح و دوستی، انسانی نمونه و ترویج دهنده اصلی آئینی جدید شناخته میشدند. حضرت شوقی افندی (۱۳۳۶-۱۲۷۶ ه. ش).حضرت شوقی افندی، نوه ارشد حضرت عبدالبهاء، که توسط ایشان به ولایت امر منصوب شدند، به مدت ۳۶ سال به شکلی سیستماتیک به توسعه، عمقبخشی به درک و فهم و همچنین تقویت وحدت جامعۀ بهائی که در آن زمان رشد فزایندهاش انعکاسی از تنوع نژاد انسانی را فراهم میساخت، پرداختند. بیتالعدل اعظم (تأسیس در سال ۱۳۴۲ ه. ش).امروز رشد و توسعه دیانت بهائی در سطح جهانی تحت هدایت بیتالعدل اعظم صورت میگیرد. حضرت بهاءالله در احکام خود تأسیس بیتالعدل اعظم را به جهت تأمین سعادت نوع بشر، ترویج تعلیم و تربیت، صلح و رفاه جهانی و پاسداری از شرافت انسان و مقام دین مقرر فرمودند. زندگی آمیخته به نیایش. در هر سه سطح فرد، جامعه یا مؤسسات، دعا جزء ضروری حیات بهائی است. بهائیان در طول روز قلوب خود را در دعا و نیایش به سوی خدا متوجه میکنند، از او یاری میجویند، برای عزیزانشان از او طلب حاجت مینمایند، شکر و سپاس به جا میآورند و هدایت و تأییدات الهی میطلبند. به علاوه، جلسات مشورتی و جمعهایی که در آنها دوستان برای انجام خدمات و یا پروژهای گرد هم میآیند نیز معمولاً با دعا شروع میشود و خاتمه مییابد. در آئین بهائی مفاهیم عبادت، کار و خدمت، در قالب مؤسسه مشرقالاذکار تلفیق میشوند و آثار بهائی مشرقالاذکار را نمادی از پیوند عبادت و خدمت میدانند. مجموعه مشرق الاذکار از یک ساختمان مرکزی به عنوان محل نیایش (معبد) تشکیل شده است و در اطراف آن مؤسسات عامالمنفعهای قرار دارد که هدفشان فراهم آوردن امکانات آموزشی، بهداشتی و سایر خدمات در راستای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی جامعه است. در حال حاضر هشت معبد بهائی قاره ای یا منطقهای بهائی در جهان وجود دارند که واقع در استرالیا، ساموآ، اوگاندا، شیلی، آلمان، هندوستان، پاناما و ایالات متحده آمریکا هستند. جلسات دعا= این جلسات عاری از هر گونه آداب و رسوم مخصوصی برگزار میشوند و هیچ فردی نقش ویژه و متفاوت از دیگران در آنها به عهده ندارد. قسمت بیشتر این جلسات به تلاوت دعا و مناجات و قسمتهایی از آثار مقدس بهائی اختصاص دارد. آثار بهائی= کتابها و نامههای بسیاری توسط بهاءالله، عبدالبهاء و شوقی افندی نوشته شده است که همگی جزو آثار بهائی دستهبندی میشوند. در آئین بهائی آثار باب و بهاءالله به عنوان وحی یا کلام الهی، متون و سخنرانیهای عبدالبهاء و آثار شوقی افندی به عنوان تفسیر رسمی و آثار بیتالعدل اعظم به عنوان تشریع و توضیحات رسمی در نظر گرفته میشود. از جمله این متون بهائی :کتاب اقدس، کتاب ایقان، کلمات مکنونه فارسی، کلمات مکنونه عربی، کتاب بدیع،اشراقات، اقتدارات، هفتوادی، چهاروادی، دریای دانش، جواهرالاسرار، آثار عبدالبهاء، رساله مدنیه، رساله سیاسیه، خطابات(سه جلد)، مکاتیب(نه جلد)، مفاوضات، مقاله شخصی سیاح، تذکره الوفاء، مجموعه الواح به افتخار بهائیان پارسی، الواح وصایا. تقویم بهائی= تقویم بهائی یک تقویم خورشیدی است که از نوزده ماه نوزده روزه به علاوه چهار روز (یا در سالهای کبیسه ۵ روز) که ایام «هاء» نامیده میشوند تشکیل شده است. دوران چهار (یا ۵ روزه) ایام «هاء» زمانی برای جشن و شادی، نیکوکاری و امور خیریه و مهمان نوازی است و دقیقاً قبل از شروع ماه آخر در تقویم بهائی که ماه روزه داری است قرار دارد. شروع سال نو در تقویم بهائی مطابق با نوروز و اعتدال بهاری در نیمکره شمالی است. در تقویم بهائی هر ماه نامی دارد که برگرفته از یکی از صفات الهی است. اماکن مقدس بهائیان زیارتگاههای بهائی= حیفا و عکا برای بهائیان شهرهایی مقدساند. آرامگاه بهاءالله در عکا و آرامگاه سیدعلیمحمد باب در حیفا واقع شده است. معابد بهائی= در آئین بهائی مفاهیم عبادت، کار و خدمت، در قالب مؤسسه مشرقالاذکار تلفیق میشوند و آثار بهائی مشرقالاذکار را نمادی از پیوند عبادت و خدمت میدانند. مجموعه مشرق الاذکار از یک ساختمان مرکزی به عنوان محل نیایش (معبد) تشکیل شده است و در اطراف آن موسسات عامالمنفعه ای قرار خواهند گرفت که هدفشان فراهم آوردن امکانات آموزشی، بهداشتی و سایر خدمات در راستای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی جامعه است. در حال حاضر هشت معبد بهائی قاره ای یا منطقهای بهائی در جهان وجود دارند که واقع در استرالیا، ساموآ، اوگاندا، شیلی، آلمان، هندوستان، پاناما و ایالات متحده آمریکا هستند. هر یک از این معابد معماری خاص خود را دارند که با تأثیر از فرهنگ محلی و در همخوانی با عناصر زیستمحیطی، اجتماعی و فرهنگی بومی هر منطقه طراحی شده است. از جمله خصوصیات مشترک در طراحی این معابد این است که همه طرحی دایرهوار، ۹ ضلع، ۹ در ورودی و گنبد دارند و پیرامون آنها را باغ و فضای سبز فرا گرفته است. در معابد بهائی موعظه یا آداب و آئین خاصی انجام نمیپذیرد. برنامه دعا و نیایش در این معابد شامل قرائت آثار بهائی و متون دینی سایر ادیان است که میتواند به زبانهای مختلف و به شکل قرائت ساده یا همراه با آواز صورت گیرد. معابد بهائی به روی همگان از هر دین، نژاد، ملیت، قوم و جنسیت باز هستند. نظم اداری و بیتالعدلاعظم= نحوه سازماندهی و اداره امور جامعه بهائی، نظم اداری نامیده میشود. طرح کلی این نظام توسط بهاءالله در کتاب اقدس و سایر آثارش مشخص شده است.در آئین بهائی طبقه روحانی و مجتهد دینی وجود ندارد و در ساختار جامعه بهائی اقتدار و مرجعیت به شوراهای انتخابی که در راس آنها بیتالعدلاعظم قرار دارد سپرده شده است نه به افراد. بیتالعدلاعظم شورای بینالمللی آئین بهائی و بالاترین مقام تصمیمگیری این آئین است. این مجمع ۹ عضو دارد که هر ۵ سال یک بار توسط اعضای محفلهای ملی بهائی شوراهای انتخابی بهائی کشورهای جهان انتخاب میشوند. نخستین انتخابات بیتالعدلاعظم در سال ۱۹۶۳ میلادی (۱۳۴۲ هجری شمسی) برگزار شد. بیتالعدلاعظم در سال ۱۹۷۲ میلادی اساسنامه خود را تنظیم کرد و در آن جنبههای مختلف نحوه عملکرد و اختیارات و وظایف را خود مشخص نمود. برمبنای این اساسنامه این وظایف و اختیارات را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: اداره امور جامعه بهائی در سطح جهانی، هدایت، سازمان دهی و هماهنگ سازی فعالیتهای بهائی در سطح جهانی، محافظت از متون بهائی، محافظت از جامعه بهائی در برابر آزار و اذیت و سرکوب؛ انتشار آئین بهائی، گسترش و تقویت نظم اداری بهائی؛ ترویج خصلتهای معنوی در جامعه بهائی و دوستی و صلح میان ملتها؛ پیادهسازی، لغو یا تغییر آن دسته دستورها و احکام که به وضوح در متون بهائی مطرح نشده است؛ تضمین حقوق، آزادی و اقدامات افراد؛ به کار بستن اصول و احکام بهائی؛ هدایت و هماهنگی فعالیتهای بهائیان در سراسر جهان. طبق احکام منصوص آئین بهائی، در انتخاب مؤسسات بهائی هرگونه تبلیغات، کاندیداتوری، نامزد شدن و نامزد کردن، حزبگرایی، و مبارزات و کمپینهای انتخاباتی مطلقاً ممنوع است. هر کدام از رأی دهندگان در حالت دعا و توجه و با در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی و معنوی مطرح در آثار بهائی، به حکم وجدان خود شایستهترین افراد را برای عضویت در مؤسسه مورد نظر انتخاب میکنند. در تمامی انتخابات بهائی، در سطح محلی، ملی و بینالمللی، رأی دهندگان نام افراد مورد نظر خود را روی برگه رأی مینویسند. رأیگیری در سطح محلی توسط محفل روحانی محلی اداره میشود. در هر شهر و روستایی که تعداد بهائیان ۲۱ سال به بالای آن حداقل ۹ نفر باشد هر سال انتخاباتی برگزار میگردد که در جریان آن ۹ فرد مستقیماً از جانب بهائیان آن محل با رعایت موازین انتخابات بهائی به عضویت محفل محلی در میآیند.
بخش5: آقای رضا شایگان سخنرانی خود را با موضوع نقض حقوق شهروندان اهل سنت را ایراد کردند: با روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی و تدوین قانون اساسی کشور که مبتنی بر احکام شرع اسلام بود، پیروان سایر ادیان با معظلات و مشکلات تازه و فراوانی رو به رو شدند. اگر چه در قانون اساسی حقوق شهروندان غیر مسلمان در اصل ۱۳ آن به رسمیت شناخته شده و پیروان این ادیان و مذاهب را محترم شمردهاند اما در عمل خلاف این موضوع ثابت شد و شهروندان با ادیان غیراسلامی عملا به شهروندان درجه دو تبدیل گشتند. این موضوع البته تنها شامل شهروندان غیرمسلمان نشد و مسلمانان اهل سنت که باز هم در اصل ۱۲ قانون اساسی حقوقشان به رسمیت شناخته شده است هم مورد تبعیض گسترده قرار گرفته و دچار مشکلات فراوانی شدند. از آنجا که حاکمان و قانونگذاران ایران خود را تنها افراد واجد صلاحیت در امور کشور میدانند، با خوانشی رادیکال از شریعت اسلام و آن هم از مذهب شیعه جعفری، عملا هر که با این تفکرات و عقاید مغایرت داشته باشد به شهروندان درجه دو تبدیل شده و در مناصبات سیاسی و کشوری نقشی نخواهند داشت. شهروندان پیرو اهل سنت که پس از شیعیان دومین ترکیب جمعیت مذهبی کشور را تشکیل میدهند، بیشتر در استانهای کردستان، کرمانشاه، آذربایجانغربی، سیستان و بلوچستان، خراسان زندگی میکنند اما پراکندگی این شهروندان در استانهای دیگر از جمله گلستان، اردبیل، هرمزگان و غیره هم است. اهل سنت ایران در طول بیش از چهار دهه حکمرانی رژیم جمهوری اسلامی، همواره مورد ظلم، تبعیض و تحقیر قرار گرفتهاند. این تبعیض از سوی حکومت گاه و به صورت آشکار صورت گرفته که میتوان عدم منصوب شدن حتی یک وزیر اهل سنت در کابینه دولت در ادوار مختلف اشاره کرد و گاه از سوی سرکردگان رژیم صورت گرفته که برای نمونه میتوان به مواردی اشاره کرد که در بسیاری از اوقات افراد نزدیک به حکومت با مورد خطاب قرار دادن شهروندان سنیمذهب و توهین مستقیم به مقدسات و خلفای اهل سنت، به نوعی سعی در تحقیر و به انزوا کشاندن این بخش از جامعه کردهاند که هر بار نه تنها از سوی مسئولان با این افراد و تفکراتشان برخوردی نشد بلکه با سکوتی عجیب نسبت به این اهانتها، اذهان عمومی را به سمتی برد که گویی این رفتار و گفتار که از دهان سرکردگان نزدیک به حلقه قدرت جمهوری اسلامی خارج میشود همان دیدگاه و تقکرات رهبران و مقامات رده بالای رژیم است. یکی از آخرین مواردی که موجب آزردگی بخش بزرگی از جامعه و به ویژه شهروندان سنیمذهب شد، اظهارات علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی بود که در مسابقات قهرمانی جهان، بردهای تیم ملی کشتی را باعث شادی «بچه شیعهها» دانست و گویی سایر شهروندان حق خوشحالی از این بردها را ندارند. یا در موارد دیگر سخنان افراد صاحب تریبون و نزدیک به قدرت در مراسم گوناگون که به تناوب خلفای اهل سنت را با عناوینی توهینآمیز خطاب قرار میهند و شگفتا که از سوی هیچ نهادی هرگز توبیخ و بازخواست نشدند. در بخش دیگری از تبعیض سیستماتیک بر علیه شهروندان سنیمذهب، عدم وجود مساجد و اماکن مذهبی ویژه اهل سنت در شهرهای بزرگ از جمله تهران است. بسیاری از شهروندان سنی در تهران و سایر شهرهای بزرگ و عمدتا شیعهنشین زندگی میکنند و از این رو برای برپایی مراسم آیینی و مذهبی خود همواره با مشکل رو به رو هستند زیرا در این شهرها مساجد یا اماکنی که شهروندان سنی مذهب بتوانند آزادانه و به دور از هرگونه آزار به فرائض دینی خود بپردازند، وجود ندارد. همچنین استفاده از المانهای شهری منصوب به شیعیان در بخشهای سنینشین و برگزاری آیینهای مخصوص شیعیان در این مناطق یکی دیگر از مواردی است که دستگاه حاکمیت سعی در تحقیر شهروندان اهل تسنن را دارد. برگزاری آیینهای عزاداری شیعی در مناطق سنینشین و یا استفاده از بیلبوردها و تبلیغات با مضامین شیعی در این مناطق، یکی دیگر از مواردی است که بزرگان اهل سنت همواره به آن اعتراض داشته و آن را در راستای القای سیاست حاکمان بر شهروندان سنیمذهب دانستهاند. از سوی دیگر در سال ۱۳۹۰ طرحی از سوی دولت تصویب شد که اعتراض شدید علمای اهل سنت و همچنین نماینده فراکسیون اهل سنت در مجلس را به همراه داشت. در این طرح، دولت ساماندهی مدارس دینی اهل سنت را به اجرا گذارد که هدف دولت از اجرای این طرح برنامهریزی و کنترل آموزش امور دینی مدارس اهل سنت عنوان شده است. این در صورتی است که علمای سرشناس اهل سنت به شدت با این طرح مخالفت کرده و آن را مغایر با اصل ۱۲ قانون اساسی میدانند. هر چند جمهوری اسلامی و رهبران آن همواره در مسائلی مثل وجود تبعیض و نگاه امنیتی به اقوام و اقلیتهای دینی سیاست انکار را در پیش میگیرند؛ ولی با این حال حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ با انتشار بیانیهای ۱۰ مادهای وعده داد که در صورت پیروزی در انتخابات اصول معطل مانده قانون اساسی کشور در راستای تامین تحت عنوان حقوق اقوام، ادیان و مذاهب را به طور کامل اجرا خواهد کرد. حسن روحانی که با ارائه «منشور حقوق بشر» پا به میدان گذاشته بود، پس از انتخابات متهم به عدم تامین حقوق ادیان، اقوام و مذاهب شد. خلف وعده، عدم تامین مشارکت عمومی اقوام و ادیان و ادامه تبعیض علیه پیروان آنها موجب شکایت رسمی اهل سنت از حسن روحانی در ماههای آخر ریاستجمهوری وی شد. پیشتر عدم دعوت از مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت سیستان و بلوچستان به مراسم تحلیف حسن روحانی نیز انتقادات فراوانی را به وجود آورده بود. مولوی عبدالحمید بارها از تبعیض علیه اهل سنت ایران انتقاد کرده و در نامههایی به علی خامنهای خواستار رفع تبعیض علیه اهل سنت در ایران شده بود. امام جمعه اهل سنت زاهدان میگوید بعد از نامهاش به خامنهای و جواب وی که «همه ارکان جمهوری اسلامی موظفند براساس معارف دینی و قانون اساسی هیچگونه تبعیض و نابرابری بین ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهبی روا ندارند»، هیچ نشانه عملی در راستای عمل به نامه علی خامنهای ندیده است. همچنین اهل سنت در ایران اجازه داشتن مدرسه دینی مستقل را ندارند و ائمه جمعه و روحانیون مساجد را نیز خودشان نمیتوانند انتخاب کنند. در کنار تمامی این مسائل، شمار اعدامها و قتلهای شهروندان اهل سنت به بهانههای واهی و صرفا به جهت باورهای مذهبی و قومی، از دیگر مواردی است که دولت جمهوری اسلامی در مدت حکمرانی خود به وفور حقوق این شهروندان را نقض کرده است. کافی است به شمار اعدامها در ایران نگاهی بیاندازیم و میببینیم که بیشترین تعداد اعدامها در مناطق کردنشین و بلوچستان بوده است. از دیگر موارد همچنین میتوان به عدم تخصیص امکانات از قبیل امکانات شغلی، آموزشی، بهداشتی و درمانی اشاره کرد که شهرهایی را که اغلب ساکنینش شهروندان اهل سنت هستند را دچار محرومت شدید و فقر و بیماری کرده است. کشتار کولبران در کردستان و سوختبران در بلوچستان، خود نوع دیگری از نقض حق حیات و حق شهروندی این قشر از جامعه است. در دو ماه گذشته و پس از قتل حکومتی مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی که موجی از اعتراضات در سراسر ایران و حتی بسیاری از شهرهای جهان به راه انداخت، شهروندان کردستان و بلوچستان، بیشترین آمار کشته شدگان را داراست زیرا نهادهای امنیتی در این شهرها از گلوله جنگی استفاده کردهاند. تنها در یک روز و در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۱ نهادهای امنیتی و نیروهای نظامی رژیم به سوی نمازگزاران بلوچ در مسجد «مکی» زاهدان آتش گشودند و دهها شهروند بیگناه بلوچ از جمله کودکان را به کام مرگ فرستادند. در همین راستا بود که مولوی عبدالحمید خواستار محاکمه عاملان و آمران این جنایت شد، اما پاسخ رژیم باز هم گلوله و آتش به سوی مردم بیدفاع بلوچ بود تا جایی که مولوی عبدالحمید از همه علمای اهل سنت خواست تا با مردم همراه شده و صف خود را از جنایتکاران و سران فاسد رژیم جدا سازند. تنها یکی ازدهها مورد شکنجه و کشتار بیرحمانه ماموران با مردم بلوچ، «خدانور لجعی» بود که با وجود جراحت، از درمان وی جلوگیری شد تا بر اثر خونریزی جان خود را از دست دهد. بازتاب رفتار وحشیانه سرکوبگران با مردم ایران و به ویژه با شهروندان بلوچ، موجی از همبستگی و همراهی در بین مردم ایران و حتی مردم سایر کشورها به راه انداخت. با وجود همه این تبعیضها و ناعدالتیها اما باز هم میبینیم که مردم در شعارهای اعتراضی خود، نام «ایران» را فریاد زده و خواهان سرنگونی رژیم خودکامه و آپارتاید دینی آن هستند. امید که به زودی شاهد سرنگونی رژیم فاشیستی و جنایتکار جمهوری اسلامی و همچنین آزادی میهن و هموطنانمان باشیم.
بخش۶: بحث آزاد با موضوع حق حیات (سالروز آبان 98) آغاز گردید: در اواخر آبان سال ۹۸ با بالا رفتن یکباره قیمت بنزین در ایران مردم دست به اعتراض زدند. در این اعتراضات به گفته نهادهای امنیتی در ایران ۲۹ استان دستخوش ناآرامیها قرار گرفت. این اعتراضات مثل تمامی اعتراضات مردمی که در ایران اتفاق افتاده بود مسالمتآمیز بود، اما در اعتراضات فقط قیمت بنزین دیگر مطرح نبود و مردم با دادن شعارهای ضدحکومتی اعتراض خودشان را نسبت به وضعیت کشور و نقض حقوقشان نشان دادند. روز اول فقط اینترنت بعضی از شهرها مختل شد، اما بعد به دستور شورای عالی امنیت ملی اینترنت به طور سراسری قطع شد و همزمان نهادهای امنیتی با ارسال پیامکهای تهدیدآمیز به تلفنهای همراه سعی در ایجاد ترس و به عقب راندن مردم داشتند. اما با قطع دسترسی سراسری مردم به اینترنت حکومت تمام معترضان را در خیابانها قتل عام کرد و آن تعدادی را هم که نکشت بازداشت و شکنجه کرد. تمام این اتفاقات در حالی رخ داد که رئیسجمهور وقت هیچ چیزی رو به گردن نگرفت، نه مسئله بالا رفتن قیمتها و نه مسئولیت کشتار مردم. اما صرف نظر از مسئولیت حسن روحانی طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران علی خامنهای فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است، بنابراین نیروهای مسلح کشور، سپاه، ارتش و بسیج هیچکدام بدون اجازه علی خامنهای حتی نمیتوانند یک تیر به سمت معترضان شلیک کنند. اما از سال 98 تا به الان 3 سال گذشته، اما همچنان حکومت از یادآوری آن روزها هم هراس دارد. خانوادههای کشته شدگان هنوز تحت تهدید و فشارهای امنیتی هستند و بسیاری از آنها حتی اجازه نداشتند برای عزیزانشان یادبودی بگیرند. اما با گذشت این همه سال صدای مردم خاموش نشده و در طی این سالها مردم برای برقراری عدالت و گرفتن حقوق انسانی خود کشته دادند. الان هم همینطور که میدانید مردم بیش از ۵۰ روز است که دست به اعتراض زدند. با وجود اینکه در همین ۵۰ روز طبق آماری که بیرون آمده بیش از ۳۰۰ نفر کشته شدند، که این آمار هر روز بالاتر میرود، بیش از ۱۶۰۰ نفر بازداشت شدند و تعداد خیلی زیادی از جوانان ناپدید شدند و هیچ خبری از آنها در دست نیست. اما من از شما دوستان عزیز میخواهم که در این بحث مشارکت داشته باشید یکی در مورد اینکه در طی مدت گذشت این 3 سال از آبان 98 تا به الان چقدر شما دوستان تغییر را در اعتراضات مردم میبینید؟ شعارها و مطالبات مردم و همینطور همبستگیشان به نظر شما چقدر تغییر کرده است؟ آقای داوود لطفی چنین بیان کردند: دلیل این اعتراضات و خیزش مردمی و این انقلابی که دارد صورت میگیرد نسبت به دفعات قبلی خیلی متفاوتتر است دفعات قبل شاید مبنا بر گران شدن بنزین بوده یا گم شدن آرا. ولی این بار به این دلیل انقلاب بیداری نامیده شده است که یک شعار خیلی خاص دارد به نام زن، زندگی، آزادی. آقای مهران انصارینژاد چنین بیان کردند: ما نمیتوانیم بگوییم که این اعتراضات متفاوتتر از اعتراضات دفعه گذشته است ما میتوانیم بگوییم این اعتراضات دنباله رو و تکمیل کننده اعتراضات گذشته است هر مردمی در هر کشوری هم آزادی اجتماعی و سیاسی میخواهند که مشمول مسائل مالی و حقوقی است. آقای رضا شایگان چنین بیان کردند: میتوانیم بگوییم از اعتراضات گذشته درس گرفتند و یکی از مهمترین دلایلی این است که ضعفهای خودشان را پوشش دادند و درگیر حواشی نشدند و دلیل دوم حضور پررنگ بانوان بوده است و دلیل سوم هم مشارکت ایرانیان خارج از کشور و اطلاع رسانی با مردم کشورهای دیگر بوده است. آقای محمدمهدی خسروپناه چنین بیان کردند: تفاوت دو نسل دهه 60 80را بخواهم بیان کنم در این است که دهه 60 ما آنقدر زود باور بودیم وقتی در مدرسه شعارهایی گفته میشد که انجام بدهیم ما از روی ناآگاهی انجام میدادیم ولی الان با یک نسلی طرف هستیم که دیگر دانشآموزان در مدرسه دیگری هیچ شعاری را قبول ندارند و الان همه به یک آگاهی کامل رسیدهاند. آقای سعید طائف چنین بیان کردند: این انقلاب مکمل اعتراضات قبلی است که ما همیشه رو به جلو هستیم وقتی یک بچهای یک ملتی یک جامعهای را میخواهد که به آن نمیرسد دفعه بعد صدایش بلندتر میشود و برای گرفتن آن چیز مصممتر و آگاهیمان بیشتر میشود. آقای محمدحسن حسنزاده مهرآبادی چنین بیان کردند: این که نسل قبلی هیچ تأثیری در این انقلاب سراسری نداشته این یک اشتباه است و اینکه الان سطح هوش بالاتر رفته و پدر و مادرها آگاهتر شدهاند و جنبهی دیگر در این انقلاب نقش پررنگ زنان ایرانی است. آقای قندیل دادخواه چنین بیان کردند: اگر ما بخواهیم نگاهی بیندازیم به اعتراضات قبلی و الان این دو اعتراضات مکمل یکدیگر بودهاند و قطعاً اعتراضات قبلی یک شروعی بوده برای اعتراضات الان ولی تفاوتهایی با هم دارند در اعتراضات قبلی اگر بلوچها اعتراضی داشتند گفته میشد تجزیهطلب هستند اما الان همهی ایران ترک، لر، بلوچ و غیره همه با هم همبستگی دارند. آقای منوچهر شفائی چنین بیان کردند: فرق این جنبش و انقلابی که دارد اتفاق میافتد با اتفاقات قبلی در این است که اگر نگاهی بیندازیم به سیر آن در دهه 60 که جمهوری اسلامی همه فرصتها را گرفت به بهانه جنگ و اعدامهایی که انجام داد تقریباً حرکت بزرگی که انجام شد سال 1378 جنبش دانشآموزی که در واقع نقطه عطفی بود برای حرکت. و در دهه 80 بحث انتخابات و جنبش سبز بود و در سال 90 هم یکسری جنبشهای کوچک برای اصناف مختلف بود و سال 96 و سال 98 و الان اگر نگاهی بیندازیم فرق این جنبش با آنها تاکنیک کاری است که اتفاق میافتد. در صحبتهای انجام شده در بحث آزاد این نتیجهگیری را میکنیم که همه افرادی که در این جمع هستند به این نتیجه رسیدهاند که به آگاهی کامل دست یافتهاند که هیچ دولت و حکومتی به فکر مردم ایران نمیباشد و همه فکر منافع کشور خودشان هستند که اگر منافعشان با مردم ایران در یک راستا باشد حمایت میکنند در غیر این صورت ما چنین چیزی را نمیبینیم.
در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: خانم لیلا ابوطالبی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: اسفندیار سنگری، صدرا مجیب یزدانی ادمینها: آرشا کچوئیان، داوود لطفی و میهمانان حاضر در جلسه: خانمها و آقایان مهدی محمدپور، داوود لطفی، سعید طایف،قندیل دادخواه، سعید پورمند، مخمد حسنزاده، شراره هادیزاده، مهدی کریمی، حسین اریست ختم جلسه را در ساعت 19:50 به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.
حکومت اسلامی یا دیکتاتوری اسلامی
داوود لطفی
بخش دوم: رهبر، بالاترین مقام رسمی در جمهوری اسلامی است که تصدی آن را ولایت مطلقه فقیه که از سوی مجلس خبرگان رهبری تعیین میشود ریشه طرح حکومت اسلامی بر مبنای ولایتفقیه به مجموعه نظرات خمینی در کتاب ولایتفقیه و نقش آقای منتظری، که از عوامل کلیدی در گنجاندن اصل ولایتفقیه در قانون اساسی بود بازمیگردد. پس از بازنگری در قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، لفظ «مطلقه» به ولایتفقیه اضافه شد که حسینعلی منتظری این عمل را از مصادیق بارز “شرک” عنوان میکند که حتی پیامبر مسلمین نیز از چنین حقی برخوردار نبودهاست. همچنین مهدی حائری یزدی از فقهای برجسته معاصر ایران از تناقض درونی نظریه ولایتفقیه و توالی فاسد غیراسلامی و غیرانسانی آن سخن به میان میآورد و همکاری با این حکومت را جور و حرام میداند. در دهه ابتدایی جمهوری اسلامی و در زمان حیات خمینی، نهادهای رسمی تا حدودی مستقلتر بودند و رهبر وقت، که اقتدارش را نه از جایگاه رسمی و قانونیاش پس از انقلاب که به واسطه رهبری آن انقلاب به دست آورده بود، به رغم دخالتهای گاه و بیگاهش در امور قوای سهگانه، تا حدودی به تفکیک ۳ قوه و کارکرد ذاتی قوا احترام میگذاشت. از دیگر از سوی دخالتهای وی در امور قوا به شکل مستقیم و بدون پردهپوشی انجام میشد و خمینی نیازی نمیدید که برای انجام این دخالتها متوسل به شکل دادن نهادهای غیررسمی و انتقال قدرت قوای رسمی به این نهادها شود. اما علی خامنهای در بیش از ۳ دهه گذشته به شیوهای متفاوت با خمینی عمل کرده است. در سال ۱۳۷۰ و با تصویب نظارت استصوابی شورای نگهبان، عملاً تعیین حدود انتخابات، کاندیداها و نوع رقابت در اختیار رهبری قرار گرفت. یعنی همه امور با صلاحدید او باید انجام شود. اینجاست که استفاده کلمه مطلقه در قانون، معنای واقعی خودش رو نشان میدهد و مشخص میشود که چرا این کلمه در قانون وارد شد! قانون مدنی جمهوری اسلامی رهبر را دارای اختیار امضای حکم و عزل رئیسجمهور میداند همچنین او با نصب فقهای شورای نگهبان بر قوه مقننه نیز اعمال نفوذ میکند او همچنین دارای اختیارات عزل و نصب رئیس قوه قضائیه است. در دیدگاه منتقدان، شورای نگهبان حلقهای بسته را شکل میدهد که باید قوانین را علیه خود تصویب کند که عملاً به عنوان ابزاری در دست گروهی خاص قرار گرفته است. انتخاب مدیران نهادهای حساس حکومتی را به معنای نظارت بر آنها دانسته و تأکید میکند که خود باید به برخی از آنها همانند صدا و سیما نظارت مستقیم داشته باشد و او را نقد هم میکند. شواهد نشان میدهد که نهادهای زیر نظر رهبری همگی به صورت کاملاً هماهنگ با نهاد رهبری، عمل میکنند و انتقاد شخص رهبر از این نهادها (همانطور که در دیدارهای گوناگونش گفته) بیشتر درباره عملکرد مسئولان سازمان صدا و سیما است و از نظر وی، دستگاههای دیگر به ویژه سپاه پاسداران، به درستی عمل میکنند. نقد رهبر ایران به صدا و سیما نیز در اصل و به گفته خودش به دلیل نبودن عناصر جوان و مؤمن و پرانگیزه و انقلابی در بدنه این دستگاهها است، که باعث میشود رسانه ملی در برخی از مواقع، خارج از مسیر اصلی انقلاب حرکت کند. رهبر جمهوری اسلامی در این انگشت شمار انتقاداتِ رودرروی دانشجویان در جواب به نقدهای آنها، معمولاً میگوید که از «نتقاد استقبال میکنم» و از «گلهها و شِکوههای مردم» اطلاع دارم؛ با این حال، برخی منتقدان و فعالان سیاسی معتقدند که در پی ابراز این انتقادها در حضور او، عملاً اتفاق خاصی نمیافتد و رهبر بنا ندارد که وضعیت بحرانی کشور در عرصههای گوناگون را بپذیرد. خامنهای حتی پس از این جلسات دانشجویی در پیانتقاد سحر مهرابی به عملکرد رهبری و نظام، گفت: آن جوانی که میگوید وضع خیلی بد است، من احساسش را تأیید میکنم؛ اما حرفش را مطلقاً نه. خامنهای از مخاطبان جوان خود میخواهد که از وضعیت کشور، ناامید نباشند و صبر و حوصله انقلابی توأم با خطمشی انقلابی در پیش گیرند؛ انقلابی دیگری که باید فقط در بستر نظام باشد و بدون زیر سؤال بردن ارزشها و بنیانهای نظام. بنابراین، رهبر جمهوری اسلامی همچنان به جامعه مدنی و خواستههای آن بیتوجهی نشان میدهد و در سوی مقابل، از بدنه اجتماعی حامی خود، همراهی انقلابی برای رو یا رو شدن با شرایط سخت، طلب میکند. به نوعی سادهتر سرمنتقدین رو زیر آب میکند و به جیره خورانش پاداش برای خونهایی که میریزند. نمونه این اقدامات وحشیانه را از آبان ۸۸ و کوی دانشگاه تا به امروز با تمام رگ و پوست و استخوانمان حس کردیم. فجایع کوی دانشگاه قتلعام ۱۵۰۰ نفر در ۳ روز هنوز از ذهنمان پاک نشده. خامنهای گاه تلویحاً و گاه صراحتاً مسئولان را در خصوص مشکلات سیاسی و اقتصادی، مورد نقد و سرزنش قرار میدهد؛ اما شاید مهمترین عاملی که به نظر میرسد شخص خامنهای از آن غفلت میکند، نقش خودش در بروز این مشکلات به ویژه در زمینه اقتصادی است. خامنهای در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی، روشهایی در پیش میگیرد که میتوان گفت آثار تخریبی غیرقابل انکاری بر اقتصاد داشته و دارد. در عرصه سیاست داخلی نیز خامنهای، نقش فراجناحی نداشته و بارها وارد جنگ قدرت بین جناحهای مختلف شده و در موارد متعدد، قاطعانه به نفع محافظهکاران و مذهبیهای تندرو موضع گرفته است. وی در موارد متعدد با رئیس جمهورهای وقت که بعضاً با انتخاب مستقیم مردم به قدرت رسیدهاند به مجادله پرداخته است. براساس شواهد موجود، اگر در برخی موارد انگشت شمار به پشتیبانی از رئیس جمهورهای وقت پرداخته، در عمل به دلیل محذوریتش در بیان مواضع بوده است. دخالتهای فراقانونی خامنهای در سیاستهای خارجی نیز همواره مورد بحث بوده است. صحبتهای انگشت شمار رهبر جمهوری اسلامی در باب مجاز بودن نقد از رهبری و نظام اکثراً در دهه ۹۰ و پس از عصر گسترش اینترنت همراه و آغاز دستیابی عموم مردم به اطلاعات و به وجود آمدن بحرانهای شدید داخلی و خارجی همانند: جنبش سبز، بحران مؤسسات مالی، اعتراضات دی ماه ۹۶ و همچنین آبان ۹۸، اتفاق افتاده است. او در یک سخنرانی گفت که «انتقاد مردم، فقط از دولت و مجلس و قوه قضائیه نیست» و ممکن است مردم از رهبر جمهوری اسلامی هم انتقاد داشته باشند، اما این انتقاد منافاتی با ایستادگی پای نظام ندارد. وی معتقد است مردم منتقد، اما از اصل نظام با همه وجود باید دفاع میکنند. مرتضی کاظمیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی مقیم پاریس، میگوید: هرچند، ظاهر سخن رهبر نظام در پذیرش وجود انتقاد از شخص وی، مهم و قابل تأمل است؛ اما متأسفانه رفتار سیاسی خامنهای به عنوان مقام شخص اول نظام (راس هرم قدرت)، نسبت چندانی با ادعای وی برقرار نمیکند. چنان که کم نبودهاند فعالان سیاسی مانند احمد زیدآبادی، که به خاطر نوشتن نامه سرگشاده به وی، هدف خشونت امنیتی و قضایی قرار گرفتهاند. حصر رهبران جنبش سبز نیز با کم تحملی و کینهجویی شخصی وی گره خورده است. افزون بر اینها، اگرچه رهبری نظام از شنیدن صدای انتقادها علیه خود میگوید، اما نشانهای از گشایش در فضای سیاسی و مطبوعاتی نشان نمیدهد و همچنان ایران را بینیاز از توسعه سیاسی میداند و تنها بر منافع اقتصادی خودش تأکید دارد. در بسیاری از موارد نقد از رهبر منجر به بازداشت یا محاکمه قضایی تحت عنوان «اجماع و تبانی علیه نظام یا تشویش اذهان عمومی و دروغ پراکنی و براندازی نظام» و صدور احکام سنگین قضایی شده است. یک نمونه اخیر از این نقدها، بیانیه ۱۴ فعال سیاسی است که در ۲۲ خرداد ۹۸ منتشر شد و در نهایت منجر به صدور احکام طویل زندان، تبعید و ممنوعیت از هرگونه فعالیت برای برخی از امضا کنندگان شد. در این روزها قتل مهسا امینی توسط گشت ارشاد، حال و هوای شهریور رو داغتر کرده و خون ایران رو به جوش آورد و سر ریز شد خشم و انزجار مردم از این رهبر و نظام خونخوارش. در این روزها به دستور فرمانده کل قوا بدون ترحم جوانان رو پرپر میکنند، دستگیر میکنند و میزنند. ولی به قولی یک بچه ۱۵، ۱۶ ساله که گفت: اگه بمیرم میشوم یک انگیزه برای بقیه و اگر دستگیر بشوم یک جا تو زندون رو میگیرم که زودتر پر بشه و بقیه رو نگیرند. تمام خونهایی که تا به امروز پای این انقلاب مردمی ریخته شده اون رو آبیاری کرده و این انقلاب پا گرفته و بزرگ شده و ریشه دونده تو این خاک و حالا سر کشیده و از خاک بیرون و تا این ننگ رو از ایران پاک نکنه نمینشیند امروز مهساها و حدیثها و نداها و نویدها و صدایشان و اعتراضشان یکی شده و به گوش کل دنیا رسیده. امروز همه میدانند رهبر خونخوار ایران با نوچههاش چه جنایاتی در این مدت ۴۳ سال کردند و چه بر سر مردم آوردند. امروز نفرت جهانی از او و مزدورانش به حدی بالا رفته که هیچ کس جرأت حمایت از آنها را ندارد. این رهبر که حاکم مطلق ایران بوده، این روزها حالش بده و معلوم نیست که مرده یا دارد نفسهای آخرش را میکشد که با مردنش نظامش هم عمرش تمام میشود و اینگونه داستان انقلاب ننگین خمینی به پایان خودش میرسد و در تاریخ به سیاهترین دوران حاکم در ایران مبدل شده و زبالهدان خواهد پیوست.
تبعیض در حق طلاق، از مصادیق نقض حقوقبشر
فهیمه تیموری
در ایران تحت حاکمیت آخوندها، تبعیض را میتوان در همه عرصههای اجتماعی به چشم دید. نابرابری در حق طلاق یکی از نمونههای بارز این واقعیت است. این نابرابری در حدی است که بسیاری از زنان ایرانی، وقتی در میان انبوه مشکلات معیشتی هدف تخلیه عقده مردان خانواده قرار میگیرند، ترجیح میدهند به قول معروف «بسوزند و بسازند» اما در پیچ و تاب دادگاههای زن ستیزی تحت عنوان «دادگاه خانواده» و قاضیان فاسد آن درگیر نشوند و یا حتی به خودکشی روی میآورند. در قانون مدنی ایران زن اساساً حق طلاق ندارد. ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی اشعار میدارد: «مرد میتواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد.» در نظام حقوقی ایران زن دارای حق طلاق نیست و این حق اختصاصاً به مرد اعطا شده است. یعنی طلاق به اراده و خواست مرد صورت میگیرد و تنها محدود به رعایت تشریفاتی قانونی یعنی داوری و دریافت گواهی عدم سازش و پرداخت مهریه و نفقه شده است. در حالی که زنان ایرانی در معرض خشونت و آزار بیشتری قرار دارند. همچنین به دلیل فرهنگ زن ستیزانه حاکم و افکار سنتی جامعه ایران تنها وقتی وادار میشوند به طلاق فکر کنند که همه تحقیرها و محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی بعد از طلاق را به جان خریده باشند. بنابراین استحقاق بیشتری برای برخورداری از حمایت قانون دارند. زن صرفاً در صورتی که از جانب مرد وکالت در اعمال حق طلاق داشته باشد، یا دچار عصر و حرج شود، از جانب دادگاه طلاق داده میشود. ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی در این زمینه میگوید: «در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج در محکمه ثابت شود، دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد، زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود. مصادیق این موضوع در قوانین رژیم شامل مواردی مانند ترک زندگی خانوادگی توسط مرد حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه، اعتیاد به یکی از انواع مواد مخدر یا مشروبات الکلی و امتناع از ترک آن، محکومیت بیش از پنج سال زندان، ضرب و شتم یا هرگونه سوءاستفاده مستمر و نامتعارف، ابتلای زوج به بیماریهای صعبالعلاج میشود. لازم به ذکر است، برای اینکه زن بتواند حق طلاق خود را بنا بر هر کدام از دلایل مذکور در این قانون به کرسی بنشاند، علاوه بر اینکه میبایست مشقت تحمیل شده از جانب شوهر را نزد دادگاه اثبات کند، میبایست وجود چنین مشقتی را در زمان طرح دادخواست و همچنین استمرار آن را اثبات کند. یعنی زن نمیتواند برای مثلا جراحتی که یک بار از طرف شوهر به او یا فرزندانش وارد شده از دادگاه تقاضای طلاق نماید مگر اینکه اثبات کند این اعمال ادامه دارد. یعنی مرد به راحتی میتواند برای ممانعت از طلاق زن به صورت موقت و فریبکارانه رفتار خود را تغییر دهد یا وانمود کند که تغییر کرده است. در قوانین رژیم حتی برای طلاق توافقی زوجین نیز موانعی در نظر گرفته شده است. از ابتدای آذر ماه سال 1397 و طبق بخشنامه شماره ۹۰۰۰/۱۳۱۰۴/۵۵ مورخ ۱۳۹۷/۰۹/۰۵ متقاضیان طلاق توافقی ابتدائی میبایست به سامانه نوبت دهی طلاق مراجعه تا به آنها وقت بدهد. پس از ثبت توافقات برای طرفین نوبت مشاوره گرفته میشود. طرفین در بازه زمانی ۴۵ روزه، باید پنج جلسه اجباری مشاوره را انجام دهند تا بتوانند گواهی عدم امکان سازش دریافت کنند. آنگاه تازه وکیل آنها می تواند. دادخواست طلاق توافقی را در دفتر قضائی ثبت میکند. در طلاق توافقی، زن باید اول با نظارت دادگاه تست حاملگی بدهد تا قضات براساس آن تصمیم بگیرند. طبعاً طبق این قوانین، در طلاق توافق زن نمیتواند درخواست مهریه کند. راهی که برای رسیدن به حق طلاق برای زنان میماند طلاق خلع است. براساس ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی رژیم، «طلاق خلع آن است که زن به دلیل کراهتی که از شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به وی میدهد طلاق بگیرد» میزان مال مزبور باید در توافق طرفین تعیین شود. یعنی زن باید به مردی که شدیداً او را مورد خشونت قرار میداده است میزان پول یا مالی که خود او هم قانع باشد بدهد تا بتواند از سلطه او خارج شود. حتی برای حضانت فرزند ماده ۱۱۶۹در قانون مدنی رژیم حضانت و نگهداری از فرزند تنها تا سن ۷ سالگی با مادر و پس از آن با پدر است. همچنین مطابق با ماده ۱۱۷۰، اگر مادر در زمانی که حضانت طفل با او است ازدواج نماید خواه فرزند دختر باشد یا پسر حضانت از او به تقاضای شوهر سلب میشود اما باید دید ریشه این قانون تبعیضآمیز کجاست؟ اغلب قوانین مربوط به حوزه خانواده در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، از فقه شیعه الهام گرفته است. فقهی که در طول زمان ثابت کرده بارزترین ویژگی آن تغییرناپذیری قواعد و اصول آن است. براساس فقه اسلام اساساً زن حقی در طلاق گرفتن از شوهر ندارد؛ بلکه این مرد است که میتواند او را طلاق دهد. در مواردی استثنایی که ادامه زندگی زوجین به زن آسیب برساند و اصطلاحا او دچار عصر و حرج شود، قاضی میتواند صیغه طلاق را جاری کند و باز در این حالت هم زن حقی در طلاق از شوهر ندارد و این دادگاه است که این حق را اجرا میکند. سازمانهای بینالمللی مستقل حقوق بشری نیز که وظیفه رصد و گزارش موارد نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف را دارند و از مراجع راستی آزمایی و مطابقت قوانین با قواعد حقوق بشر هستند، بارها از وجود تبعیض در اعطای حق طلاق بین زن و مرد در نظام حقوقی ایران انتقاد کردهاند. برای مثال دیدهبان حقوق بشر در گزارشی که در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران در سال ۲۰۱۸ تهیه کرده است، به وجود تبعیض در طلاق بین زن و مرد در قوانین اشاره و از آن انتقاد میکند. این رویکرد را در گزارش جدید سازمان عفو بینالملل نیز میبینیم. این سازمان در گزارش خود از عدم دسترسی قانونی زنان به حق طلاق در ایران انتقاد میکند. جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران، نیز در گزارش خود به تبعیض در ازدواج و طلاق و ارث در قوانین ایران اشاره میکند و خواهان رفع آن شده است متأسفانه پایبندی بیهوده قانونگذار در نظام سیاسی حقوقی جمهوری اسلامی به مبانی اسلام اصلیترین علل نقض حقوق زنان از جمله حق طلاق ایشان در ایران بوده است. اکنون جامعه ایرانی دارای هنجارهای جدیدی است که این هنجارها بدلیل ناسازگاری با احکام لایتغیر اسلامی، انعکاسی در قوانین جاری کشور که در واقع قراردادهای اجتماعی ملتها برای زندگی در کنار یک دیگرند ندارد. متأسفانه اصرار مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان قانون اساسی بر انطباق قوانین با احکام اسلامی (که اساساً یک اشکال عمده در ساختار قانون اساسی به شمار میرود) تبدیل به بزرگترین مشکل در راه تحقق حقوق بشر و از جمله حقوق زنان در ایران شده است. این انطباق قوانین با احکام اسلامی که بیشترین نمودش را در قوانین مربوط به احوال شخصیه مثل ازدواج و طلاق میتوان دید، به هیچ وجه با واقعیتهای جامعه ایران تناسب ندارد و همچنین با قواعد حقوق بشر بینالملل در تضاد است که لاجرم باید اصلاح شود.
حسین رونقی کیست؟
کریم ناصری
حسین رونقی ملکی نامی است، که سالیان است با شکنجه، زندان و اعتصاب به گوش میرسد. حسین رونقی دانشجویی بود، که در زمینه نرمافزار کامپیوتر تحصیل میکرد. او بعدها فعالیت خودش را با وبلاگنویسی آغاز کرد و مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران پروکسی بود، که این گروه فهرستی از وبسایتها را برای عبور از فیلترینگ از طریق ایمیل به افراد ارسال میکرد. او سالیان است، که در زمینه حقوقبشر و فعالیتهای سیاسی و مدنی فعالیت دارد. همیشه در مقابل مواضع جمهوری اسلامی ایران از خود واکنش نشان داده و گزارشهای انتقادی زیادی را منتشر کرده است و از منتقدان سرسخت در زمینه طرح صیانت فضای مجازی بوده و به همین دلیل است، که نام او با زندان و حبس گره خورده است. حسین رونقی در سال ۱۳۸۸ به همراه برادرش در منزل پدریشان بازداشت شدند. دلیل بازداشت برادر فقط به خاطر اعمال فشار بر حسین رونقی برای گرفتن اعترافات اجباری و قبول اتهامات بوده و بعد از گذشت یک ماه برادر او به قید وثیقه آزاد میشود. اما آنچه که در انتظار حسین رونقی بوده هنوز هم به پایان نرسیده است. او در آن سال به اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با سازمانهای خارج از کشور متهم شد. در این مسیر حسین رونقی چندین بار دست به اعتصاب غذا زد و در نهایت او با امضاء نکردن حکم ۱۵ سال حبس خود، تحت شکنجه شدیدی از سوی نیروهای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و مدتی بعد در نهایت به دلیل عدم انتقال او به بیمارستان و محروم کردن او از مرخصی استعلاجی یک کلیه خود را از دست داد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. این کنشگر مدنی بعد از سپری کردن سالهای زیادی در زندان برای مدتی کوتاه آزاد شد و بعد دوباره توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شد. اما پس از شروع اعتراضات جاری در ایران مأموران امنیتی جهت بازداشت به خانه او حمله کردند. در آن زمان او توانست از دست مأموران فرار کند. اما فرار او به معنی فرار کردن از کشور و یا پنهان کردن خود برای بازداشت شدن نبوده. او در ویدیویی اعلام کرد که این حرکت مأموران خفتگیری بوده و نه بازداشت و اعلام کرد که در ۲۲ مهرماه به همراه وکیل خود به دادسرا مراجعه میکند و در صورت بازداشت دست به اعتصاب غذا میزند. اما در روز بازداشت، اتفاقی آشنا و رسم همیشگی جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد. مأموران با ضرب و شتم او و متوسل شدن به زور او را بازداشت و به مکان نامعلومی بردند. بعد از چند روز بیخبری و در تماسی با خانواده خود عنوان کرد که در انفرادی نگه داشته میشود و هر دو پای او بر اثر شکنجه شکسته شده است و همچنان در اعتصاب غذا به سر میبرد. این فعال و کنشگر تا به امروز همچنان در اعتصاب غذا به سر میبرد و این تنها ابزاری است که میتواند در مقابل بی عدالتی و دیکتاتوری مطلق جمهوری اسلامی ایران مقابله کند. او از معدود فعالانی است، که در ایران مانده و در حال مبارزه برای برقراری عدالت است و طبق گفتههای خود او، هیچگاه قصد ترک ایران را نخواهد داشت. اما خانوادههای زندانیان سیاسی، کنشگران مدنی و فعالان حقوقبشر هم در ایران از خشونت، بازداشت و تهدیدهای جمهوری اسلامی هیچگاه در امان نبودهاند و خانواده حسین رونقی هم همیشه از طرف حکومت تحت فشار بودهاند. به گفته پدر حسین رونقی بازجوها و شکنجه گران فرزندش، او را تهدید کردند، که فرزندتان را خواهیم کشت. این تهدیدها به دلیل فشارهایی که از سمت خانواده بر قوهقضائیه برای پاسخگو بودن در مقابل وضعیت فرزندانشان بوده اتفاق افتاده. این خانواده با تحصن چندین هفتهایی خود در مقابل دادسرای اوین خواستار رسیدگی به وضعیت خطرناک فرزندشان بودند، که در نهایت به دلیل تحت فشار گرفتن پدر حسین رونقی او در بیمارستان به دلیل سکته قلبی بستری میشود. جمهوری اسلامی ایران از زمان به قدرت رسیدن، همیشه درصد خاموش کردن مخالفان خود بوده و نه درصدد برقراری عدالت در کشور و برای سرکوب معترضان و منتقدان خود از هیچ خشونتی دریغ نمیکند و با استفاده از شکنجه، بازداشت، زندان، اعدام، تجاوز و یا حتی به قتل رساندن مخالفان خود در خیابانها سعی در خاموش کردن صداهایی همچون صدای حسین رونقی دارد. اما آنچه که مسلم است حسین رونقی از منتقدان سرسخت حکومت با تمام اعمال این خشونتها در مقابل خواستههای جمهوری اسلامی ایران سر خم نکرده است و با وجود به خطر افتادن جان خود و خانوادهاش همچنان در حال مبارزه برای احقاق حقوق خود و تمام هموطنان خود در کشور است و این بهایی است، که تمامی فعالین حقوقبشر و فعالین سیاسی در دوران به قدرت رسیدن دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران پرداخت میکنند.
نقض حقوق دانشجو در جمهوری اسلامی ایران
علی صالحی
دانشجو به عنوان نسل جوان جامعه از روحیه و شور و نشاط و انگیزه و صراحت و شجاعت و خلاقیت برخوردار است و همچنین به عنوان فردی متمایز از سایر افراد جامعه که متصل به منابع علمی باشد میتواند نقش موثری را در راستای حل مسائل کشور داشته باشد.دانشجو بهعنوان بخشی از جامعه، شامل همان مواردی میشود که قانون اساسی بهعنوان حق و تکلیف برای او مشخص کرده است. اصل بنیادی حفظ کرامت انسانی و آزادی به عنوان مبنایی در جمهوری اسلامی ایران شناخته شده است. همه دانشجویان از حقوق برابر انسانی، فرهنگی و اجتماعی برخوردار هستند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را سلب کند. دادخواهی حق مسلم فرد است و هر کس حق برخورداری از دادرسی عادلانه را دارد. دانشجو آزاد است که در هرکدام از تشکلها و انجمنهای سیاسی، صنفی، اسلامی و علمی که مجوز دارند، شرکت کند و به عضویت آن درآید.او همچنین میتواند در اجتماعات و تظاهرات مسالمتآمیز، بدون حمل سلاح که مخل مبانی اسلام نباشد، شرکت کند.تفتیش عقاید و هرگونه تجسس در زندگی و حریم خصوصی ممنوع است. دانشجویان، از حق آزادی اندیشه و بیان و عقیده و آزادی ابراز و ترویج و انتشار آن به هر صورتی برخوردارند. هر کس با هر قومیت و دینی، در انجام مراسم فرهنگی و عبادی خود و تشکیل جمعیت و انجمن در چارچوب قانون آزاد است و قومیتها حقدارند از زبان محلی و قومی خود در مطبوعات و رسانههای گروهی استفاده کنند. و آنچه مهم و قابلذکر است اینکه هیچ عملی تخلف نیست، مگر بهصراحت در قوانین ذکر شده و مقررات لازمالاجرا باشد.با این حال در ایران، دانشجویان و اساتید دانشگاه به خاطرعقاید، جنسیت، مذهب و قومیت خود، کماکان با نقض روزمره و فراگیر حقوق خود مواجه هستند. فعالان دانشجویی در ایران را به خاطر انتقادات مسالمتآمیزشان از سیاستهای حکومت، مورد تهدید، تعلیق از تحصیل، بازداشت، تعقیب و پیگرد قانونی قرار میدهند و محکوم میکنند. این مقامات همچنین صدها گردهمایی، سازمان مستقل و نشریه دانشجویی را از ادامه فعالیت بازداشتهاند. در حال حاضر تعداد زیادی دانشجو تنها به خاطر استفاده از حق خود در آزادی بیان، تشکل و گردهمآیی، از طریق بیان نظرات خود، شرکت در تظاهرات، و یا عضویت در سازمانهای دانشجویی مستقل و منتقد دولت، در زندان ٬محکومیتهای طولانی حبس خود را میگذرانند؛ احکام زندان برخی از آنان به ۱۵ سال نیز میرسد..در زمینه نقض آزادی بیان، آزادی تشکل و گردهمآیی در محوطههای دانشگاهی، و نیز رویههای نهادینه شدهای که برای مقامات دولتی این امکان را فراهم آورده است تا به صورت خودسرانه دانشجویان را اخراج و یا از تحصیل محروم و مدرسین و اساتید آموزش عالی را به خاطرعقاید و یا فعالیتهای سیاسیشان از کار برکنار کنند.تا کنون تعداد زیادی دانشجو، و همچنین چندین استاد دانشگاه، بازداشت شده و متعاقبا بسیاری از آنان به زندان افتادهاند. علاوه براین، صدها تن به خاطر فعالیتهای سیاسی خود از تحصیل محروم شدهاند.حق تحصیل برای تمامی انسانها و بدون هر گونه تبعیضی به صراحت در پیمانهای بینالمللی، از جمله آن دسته از معاهدههایی که ایران امضاء کرده است، تضمین شده است؛ از جمله در اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کنوانسیون یونسکو علیه تبعیض تحصیلی. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آنرا تضمین کرده است. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون بینالمللی حذف تبعیض نژادی نیز به نوبهی خود حقوق افراد در آزادی عقیده، بیان، تشکل و گردهمآیی را مورد حمایت قرار میدهند و اعمال تبعیض علیه افراد به خاطر نژاد، جنسیت، مذهب یا اعتقاد، یا قومیت یا عقاید سیاسی یا عقاید دیگر را منع میکنند. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی همچنین از حقوق اقلیتها، در اشتراک با دیگران، حمایت میکند تا بتوانند از فرهنگ خود بهره مند شوند، به مذهب خود عمل کنند و زبان خود را به کار برند.با توجه به این استانداردها و معیارها، مؤسسات آموزش عالی میبایست از آزادی علمی و حقوق بشر اساسی پشتیبانی کنند، از رفتار منصفانه و عادلانه با دانشجویان اطمینان حاصل کنند، سیاستهایی اتخاذ کنند که متضمن برخورد یکسان و برابر با زنان و اقلیتها باشند و تضمین کنند که خشونت، ارعاب و آزارو اذیت مانع کار کادر آموزش عالی نشود. با این حال در ایران، دانشجویان و اساتید دانشگاه به خاطرعقاید، جنسیت، مذهب و قومیت خود، کماکان با نقض روزمره و فراگیر حقوق خود مواجه هستند مقامات ایرانی مرتبا فعالان دانشجویی در ایران را به خاطر انتقادات مسالمتآمیزشان از سیاست های حکومت، مورد تهدید، تعلیق از تحصیل، بازداشت، تعقیب و پیگرد قانونی قرار میدهند و محکوم میکنند. این مقامات همچنین صدها گردهمایی، سازمان مستقل و نشریه دانشجویی را از ادامه فعالیت بازداشته اند. دولت ایران دانشجویان متقاضی ورود به دوره های بالاتر از کارشناسی و نیز داوطلبین تدریس در دورههای آموزش عالی را براساس عقاید ایدئولوژیک آنها مورد گزینش قرار میدهد. به منظور ممانعت از بروز مخالفت سیاسی در مراکز دانشگاهی، شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دانشجویان داوطلب به ادامه تحصیل در مقطع آموزش عالی پیش نیازهای عقیدتی و سیاسی وضع کرده است. این مقررات دانشجویان را ملزم به اعتقاد به اسلام و یا یکی از ادیان دیگرمورد شناسایی حکومت میکند و احراز «عدم معاندت آنها با جمهوری اسلامی» و نداشتن «فساد اخلاقی» آنها را ضروری میداند. این مقررات توسط وزارت اطلاعات، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و کمیتههای انضباطی دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرند تا به صورت «خودسرانه» بر دانشجویان اعمال فشار کنند و آنها را به خاطر عقاید و نظراتشان مورد مجازات قرار دهند، و از جمله آنها را از پذیرش و ثبت نام در دانشگاهها محروم کنند. به این ترتیب، این مقررات ناقض مادهی ۳ قانون اساسی ایران هستند که به صراحت حق تحصیل را برای تمامی شهروندان تضمین کرده است. علاوه بر این، اقلیتهای ایران در دورههای تحصیلی آموزش عالی با محرومیت و تبعیض سیستماتیک مواجه هستند. مقامات ایران مشخصاً پیروان آیینبهایی را مورد هدف قرار داده و آنها را، تنها به خاطر عقاید مذهبیشان، از ادامه تحصیل در مقطع آموزش عالی محروم میکنند. اساس این کار مقررات مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اعتقاد به اسلام یا یکی از ادیان اقلیت مورد شناسایی رسمی حکومت را که شامل آیینبهایی نیست. به عنوان شرط تحصیل در دانشگاهها تعیین کرده واز ورود صدها تن از دانشجویان واجد شرایط بهایی به دانشگاههای دولتی و خصوصی و مراکز آموزش حرفهای جلوگیری به عمل آمده است.نهاد دانشگاه، یکی از مشروعترین مکانهایی است که حق اعتراض اجتماعی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دارد. صدای دانشجو در نهاد علم بلند میشود اما آن را سرکوب میکنند که بدترین نوع سرکوب اجتماعی برای مکانی است که نام علم را یدک میکشد. یک دانشجو به عنوان نسل جوان جامعه از روحیه و شور و نشاط و انگیزه و صراحت و شجاعت و خلاقیت برخوردار است و همچنین به عنوان فردی متمایز از سایر افراد جامعه که متصل به منابع علمی باشد میتواند نقش موثری را در راستای حل مسائل کشور داشته باشد نتیجه خوبی را خواهیم دید.از هر منظری که نگاه کنیم شاهد آن هستیم که قشر دانشجو جایگاه بسیار ارزشمندی دارد و در همین راستا نیاز است که تشکلهای دانشجویی در روزگار فعلی بیش از همیشه متوجه جایگاه و اهمیت راهبردی خودشان باشند و بدانند احیا و تداوم حیات واقعی تشکلهای دانشجویی تا چه اندازه مهم هستند.برچسب زدن به دانشجویان نباید به این راحتی صورت پذیرد چرا که آنها فیلتر شدهاند تا بتوانند به نهاد دانشگاه قدم بگذارند.دانشجویان چون در سنین خاص جوانی قرار دارند، دارای روحیه مطالبهگری و آزادیخواهی هستند، آنها پرسش را حق اساسی خود میدانند. نهادی که حق باشد، هیچ وقت نسبت به پرسشگری واهمهای ندارد. دانشگاه هرچه سرکوب بیشتری ببیند، زندهتر میشود. اعتراضات اجتماعی اخیر که میل به سمت اعتراضات سیاسی هم دارد؛ همچنان زنده است؛ چرا که مسئولان امر، حاضر به شنیدن صدای دانشجو نیستند و وقتی حاضر به شنیدن صدای دانشجویان نیستند، آیا صدای دیگر طبقات اجتماعی را میشنوند؟ کاش مسئولان کشور درک بیشتری از واقعیتهای تلخ اجتماعی و اقتصادی جامعه داشتند و انتقاد و اعتراض را به رسمیت میشناختند.
زنان در ایران
نوید احمدی
بسیار دیده و شنیدهایم که به زنان و دختران در کشور ما ظلم و ستم شده است. صحبت از آن میشود که در جامعه ما به عنوان یک کالا به زن نگاه میشود و هر روزه زنان و دختران ما خشمگینتر از گذشته نگران آینده خود هستند و نیز کاسهی صبرشان از این همه ظلمی که بر آنها روا می شود لبریزتر. اما متأسفانه نمیتوانند کاری از پیش برده و حقوق خود را از حکومت و جامعه اسلامی و فرهنگ غالباً اشتباه و غلط حاکم بر جامعه بگیرند. در جامعه اسلامی و مردسالارانه ایران برخی از این موارد ظلم و ستم بر زنان را شرعی، قانونی و عرفی و حتی حق بلاشک و بدون تردید و بدیهی مرد مینامند و میگویند طبق رسم و رسوم قدیمیان باید اینگونه با زنها رفتار کرد! غالباً در ایران چون شرع، قانون و عرف حاکم بر مردم، به مردها این اجازه را داده که به زن به چشم مال، دارایی و ملک نگاه کنند؛ واضح و آشکار است که زنان در چه موقعیتی زندگی میکنند و هر لحظهی آن، همانند کابوسی بر آیندهی تحصیلی، شغلی و تمام پایگاهها و موقعیتهای فردی و اجتماعی او تاثیر شگرف و ناگواری دارد.متاسفانه در ایران اعتماد به نفس زن را خدشه دار می کنند و زیر سؤال میبرند. در بعضی از خانوادهای سنتی ایرانی هنوز تعصبات قدیمی و کهنهپرستانه هنوز حاکم است و زنان را با این اعتقادات پوچ و بیهوده مورد سوء استفاده قرار میدهند.مردسالاری در ایران به صورت ریشهای و قومی وجود دارد ممکن است نقش مرد سالار را پدر خانواده به عهده داشته باشد یا در صورت نبود پدر خانواده این وظیفه به فرزند ارشد «پسر خانواده» واگذار شود و باز هم زنان مورد ظلم واقع میشوند. مردسالاری به معنای صحیح آن نیست، بلکه مردسالاری بدین مفهوم که یک نوع دیکتاتوری کوچک در قالب خانواده، در اکثر جوامعی که هنوز نهاد خانواده چارچوب خود را حفظ کرده است و به صورت پدرسالار یا مردسالاری اداره میشود. این مرد یا پدر است، که حرف اول و آخر را میزند و دیگران حتی در مقام مشورت هم قرار نمی گیرند و در این میان به دختران و زنان که از همه محرومترند، ظلم واقع می شوند.از عواملی که زن مورد ظلم قرار گرفته میشود عبارتند از:کارهای سخت و تکراری و طاقتفرسایی که در خانه باید به صورت روزانه انجام دهد و حتی این مورد در جامعه سنتی ما به عنوان شغل پنداشته نمیشود و بابت انجام آن نیز حقوقی دریافت نمی کند و این مصداق همان مثل کارگر بی اجر و مواجب است و به عنوان وظیفه شرعی و قانونی از آن نام برده می شود.به کارگیری زنان در کارگاهها و تولیدی های مختلف و اعتقاد به اینکه زنان نیروی کار ارزانی هستند و صاحبکارها در مقابل ساعات طولانی کار آنها دستمزد ناچیزی پرداخت میکند.در موضوعات مختلفی همچون، دیه و خونبها، ارث و میراث و… در ایران در برابر مردان حقوق مساوی ندارند.گاهاً پیش آمده خانوادهای سنتی زن را از ارث محروم کرده اند و می گویند بردن ارث فقط حق مرد است.حق طلاق فقط با مرد است.بعد از طلاق و متارکه زنان از مردان، فرزندان با شرایط خاصی به پدر سپرده میشود. نهایتاً به مادر اجازه داده میشود هفتهای ١ بار فرزند خود را ببیند.حق برای زنان جزء مکروهات و برخلاف شرع و عرف است.مرد اجازه دارد چندین زن را همزمان در عقد خود داشته باشد، خواه دائم خواه موقت و به صورت صیغهای.زن در ایران حق قضاوت در محاکم قضایی و دادگستری را ندارد. در بعضی مواقع حتی اجازه وکالت هم به زن داده نمیشود.از آنجا که ایران کشوری اسلامی است زن نمیتواند مرجع تقلید باشد.در جامعه ایرانی ما همیشه زنان را به عنوان ضعیفه و ضعیف خطاب کرده اند؛ به چشم حقارت به زنان نگاه میکنند، حقارتی که از فرهنگ، دین و مذهب، قانون و حاکمیت اسلامی سرچشمه میگیرد.ما زنانی داریم که به تنهای بار زندگی را به دوش میکشند.
سرکوب وحشیانه مردم توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران
مینا آقابیگی
اعتراضات مردمی در ایران که از ۲۵ شهریور با کشته شدن مهسا امینی، شهروند ایرانی ساکن سقز در اثر ضربوشتم مأموران گشت ارشاد آغاز شد و تاکنون ادامه دارد ؛ در اعتراضات جدید بار دیگر موضوع ساختار سرکوب جمهوری مطرح شده است. ساختاری که به مرور و در اعتراضات مختلف تکمیل شده و به اجزا و تجهیزات نیروهای آن افزوده است. در ایران وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه سازمان اطلاعات نیروی انتظامی، نیروی انتظامی (پلیس)، بسیج و سپاههای استانی و قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران مسئولیت سرکوب اعتراضات را دارند، هر چند لباس شخصیها نیز معمولاً جزو نیروهای بسیج تصور میشوند، اما وابسته به نهادهای مختلف هستند. برخی از لباس شخصیهای نیروهای رسمی وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات نیروی انتظامی هستند و برخی دیگر نیروهای لباس شخصی بسیجی هستند که در ضربوشتم معترضان و یا بازداشت آنان حضور فعال دارند. قرارگاه ثارالله تهران اصلیترین نهاد سرکوب در ایران خوانده میشود. فرمانده کل سپاه پاسداران خود فرمانده این قرارگاه است، اما معمولا یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران به عنوان جانشین او فعالیتهای مربوط به این قرارگاه را اداره میکند. مدیریت عملی صحنه سرکوب اعتراضات در ایران بر عهده قرارگاه ثارالله است؛ جمهوری اسلامی بیشتر از اینکه شبیه به یک حکومت باشد، شبیه به یک سازمان تروریستی است؛ در این اعتراض ها جمهوری اسلامی از دو ابزار جدید هم برای سرکوب استفاده کرده است که یکی از آنها لیزر است؛ معترضان میگویند که برای نشانهگیری قبل از شلیک است. ابزار غیرمتعارف دیگر برای سرکوب آمبولانس است که ظاهراً هم برای جابهجایی نیرو از ان استفاده میکنند و هم برای دستگیری معترضان و انتقال آنها به بازداشتگاهها؛ رژیم جمهوری اسلامی هر روز درصدد یک طرح جدید برای سرکوب مردم است. در زندانها و اعترافات اجباری و تجاوز جنسی صورت میگیرد. مرحله بعد از سرکوب در خیابان، شکنجه زندانیان در زندانها و پخش اعترافات اجباری آنان برای ترساندن دیگر معترضان، یا تأثیر بر افکار عمومی است. این اعترافات توسط نهادهای امنیتی تهیه شده و در اختیار صداوسیما و دیگر رسانهها گذاشته میشود تا پخش کنند. در وضعیتی که اعتراضات در جریان دارد، افرادی که به بازداشتگاه منتقل شده و با نظر نهادهای امنیتی ممکن است در بازداشت باقی بمانند یا با وثیقه سنگین آزاد شوند. حکم بازداشتشدگان نیز هر چند در ظاهر توسط قضات صادر میشود، اما معمولا حکم را در واقع نهادهای امنیتی صادر میکنند و اما در زندان چه بر سر زندانیان میآید؛ تجاوز، شکنجه و آزارهای جنسی متهمان و زندانیان زن، سابقهای به درازای عمر جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر دارد. تهدید و عمل به تجاوز، استفاده از الفاظ رکیک جنسی، لمس بدن و دیگر آزارهای مبتنی بر جنسیت زنان زندانی در ایران معمولاً از لحظه دستگیری آنان آغاز میشود و در تمامی مراحل از بازجویی و دادگاه گرفته تا زندان ادامه مییابد. جمهموری اسلامی یکی از مخوفترین و کثیفترین حکومتهایی هست که تنها برای درخواست حقوق اولیه که مردم خواهان آن هستند چنین جنایاتی را مرتکب میشود که شاید در تاریخ چنین حکومتی هرگز تکرار نشود. ما آزادیخواهان و فعالان حقوق بشر با همه مردم ایران هم صدا خواهیم شد تا کشورمان را از حکومت دیکتاتوری پس بگیریم. زن؛ زندگی؛ آزادی
ابراز تسلیت
اطلاعیه 1518 کانون دفاع از حقوق بشر در ایران