ماهنامه بشریت شماره ۲۲۸

روی جلد ماهنامه بشریت شماره ۲۲۸    رزا جهان بین پشت جلد ماهنامه بشریت شماره۲۲۸  رزا جهان بین

فهرست مطالب  ماهنامه  بشریت شماره  ۲۲۸

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون مهدی گلسفیدی 3
گزارش نقض حقوق پیروان ادیان-پاییز ۱۳۹۹ سید شایان حسینی برزی، رضا عباسی زمان آبادی 4
گزارش نقض حقوق هنر وهنرمندان پائیز ۱۳۹۹ ابراهیم فداکار 7
گزارش نقض حقوق زنان پاییز  ۱۳۹۹ لیدا اسدی فر 7
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست پائیز ۱۳۹۹ سمیه علیمرادی 8
گزارش آماری اعدام پاییز ۱۳۹۹ امیر ابطحی 9
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی پائیز ۱۳۹۹ محمد ابوطالبی 10
گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو پائیز ۱۳۹۹ هادی جعفرپور 10
گزارش ماهیانه نقض حقوق ورزش و ورزشکاران آذرماه ۱۳۹۹ میلاد پارسایی 11
گزارش نقض حقوق زنان آذر ۱۳۹۹ مینا فرشی، نوری شریفی، لیدا اسدی فر 12
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان آذر ۱۳۹۹ سید شایان حسینی برزی، رضا عباسی زمان آبادی 12
گزارش نقص حقوق هنروهنرمندان آذر۱۳۹۹ ابراهیم فداکار 14
گزارش آماری نقض حقوق کودک ونوجوان آذر۱۳۹۹ لیدااشجعی-رضاویسانیان 14
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست آذر ۱۳۹۹ سمیه علیمرادی 15
قتل و کشتار های قانونی در ایران، آذر ۱۳۹۹ امیر ابطحی 16
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، آذر ۱۳۹۹ محمد ابوطالبی 17
گزارش نقض حقوق کار وکارگر آذر۱۳۹۹ محمد ابوطالبی 17
گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو آذر ۱۳۹۹ هادی جعفرپور 18
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان پائیز۱۳۹۹ لیدا اشجعی ، فرهاد نصیری ، رضا ویسانیان 19
مجمع عمومی سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ۲۰۲۰ مهسا شفوی 20
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن دسامبر ۲۰۲۰ رضا ویسانیان 20
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوئیس دسامبر ۲۰۲۰ هادی جعفرپور 24
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی برمن نوامبر ۲۰۲۰ ندا فروغی 26
گزارش سخنرانی نمایندگی کشور های شرق آسیا نوامبر ٢٠۲۰ ملیکا احمدی سبزواری 29
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هسن نوامبر ۲۰۲۰ غزاله ناظمی 32
گزارش سخنرانی جلسه نمایندگی هامبورگ نوامبر۲۰۲۰ سید اسماعیل هاشمی 33
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق زنان نوامبر ۲۰۲۰ غزاله ناظمی 40
گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر و .. و نمایندگی ترکیه .. رزا جهان بین 42
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست دسامبر ۲۰۲۰ رزا جهان بین 46
گزارش سخنرانی کمیته دفاع ازحقوق کودک و نوجوان نوامبر۲۰۲۰  رضا ویسانیان 50
گزارش سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی دسامبر۲۰۲۰ رضا عباسی زمان آبادی 54
گزارش کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان دسامبر۲۰۲۰ سام جباری کرمانی 57
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران … میلاد پارسایی 60
گزارش مشترک کمیته دفاع از جوان و دانشجو و نمایندگی زاکسن آنهالت  آزاد بهرامی 63
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی …. ندا فروغی 65
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی بادن وورتمبرگ دسامبر ۲۰۲۰ شکوفه ده بزرگی 68
عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت زندانیان سیاسی سحر حاجی قادر مرحومی 70
عدالت در استخدام، قسمت سوم سید علیرضا امامی 70
مرزهای تسامح و تساهل تا کجاست؟ حمیدرضا سعیدی 71
زیر خط عدل زهره حق باعلی 71
خودکشی بجای کودکی علیرضا جهان‏بین 72
گذری کوتاه بر معضل فقر فرشید افشار 72
محسن فخری‌زاده از همراهی تا ترور مصطفی حاجی قادر مرحومی 73
ارتش یا سپاه، از دیدگاه مردم کدامیک اهمیت دارد ؟ محمد حسن حسن زاده مهرآبادی 73
منع خشونت علیه زنان پریچهر سهرابی 74
پیروان یارسان ایران؛ قرن‌ها زندگی در خفا و تبعیض آذر ارحمی 74
به بهانه برگزاری جشن سده؛ سهم پیروان دینی از ایران حمید رضایی آذریانی 75
سالگرد هواپیمای ۷۵۲ اوکراینی نوری شریفی 76
۱۷سال از زلزله بم گذشت.. . رزا جهان بین 77
دین مسیحیت سیدجواد سیدی سپهری 77
قتلهای زنجیره ای فرزاد مرشدی 78
پرهیز از تشنج و جنگ مصطفی ملازم 79
قتل دختر کرمانی توسط پدرش احمد حاجی قادر مرحومی 80
مقایسه سیستم آموزشی کشور آمریکا و ایران حلیمه حسن سوری 80
جدایی دین از سیاست مهسا شفوی 81
مسیحیان تبشیری از دیدگاه جمهوری اسلامی کریم ناصری 81
نقش جمع ما در تغییر ایران و جهان چیست ؟ جهانگیر گلزار 82
تصویر: نگاه فاطمه به ایران فاطمه غلام حسینی 83
خوشنویسی مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر پریسا سخایی 83

 

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر  و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ  به:

1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از دولت

4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را  در دستور کار خود قرار داده است .

1- آگاهی رسانی با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها

2- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میزاعتراضی به منظور آگاهی رسانی و افشاگری 

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر

4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

هیئت تحریریه:

 سردبیرشبنم رضاوند

امور فنی و اینترنت: رسول عباسی زمان آبادی

طرح روی جلد و پشت جلد:  رزا جهان بین

چاپ و توزیعمهدی عطریchap@bashariyat.org

همکاران در این شماره: شبنم رضاوند، مهسا شفوی،  هادی جعفرپور، پوریا طالب زاده، رسول پور آزاد،

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover – Germany

Tel.: +491632611257

Emailmahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:www.bashariyat.org

توضیحات

1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.

ماهنامه بشریت

 

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

ردیف                                   توضیح
۱ کتاب « «مردان بی زن»: ارنست همینگوی Ernest Hemingway نویسنده رئالیست و بزرگترین رمان نویس آمریکایی در ۲۱ جولای ۱۸۹۹ در «اوک پارک » (حومه شیکاگو ) از توابع ایالات « ایلی نویز » به دنیا آمد و در دوم جولای ۱۹۶۱ در «Ketchum » واقع در ایالت « آیداهو » هنگامی که تفنگ شکاری خود را پاک می کرد اشتباهاً هدف گلوله خود قرار گرفت و با مرگ او درخشان ترین چهره ی ادبیات قرن بیستم آمریکا ناپدید گردید.(البته در بعضی مقالات علت را خودکشی و در دوم ژوئیه سال ۱۹۶۱ میلادی با تفنگ مورد علاقه اش ذکر کرده اند)
 

۲

کتاب«حافظه ی شکسپیر»: اثر خورخه لوئیس بورخس با ترجمه بابک تبرایی است؛ خورخه لویس بورخس نویسنده و شاعر آرژانتینی که تمام آثارش در زمینه داستان کوتاه بوده و هیچ گاه رمانی منتشر نکرد. داستان های بورخس را می توان در ردیف داستان های پست مدرن قرار داد. نگاه ژرف و کاوشگرانه بورخس با درهم آمیختن افسانه ها و اسطوره ها و فسلفه را می توان به سبب مطالعات فروانش در آثار منظوم و منثور جهانی دانست. مطالعاتی که در مشرق زمین داشته و تلفیق قصه های آن سرزمین ها با تفکرات غرب که سبب به وجود آوردن داستان های مستقل شده. تسلط به سه زبان فرانسه و آلمانی و انگلیسی را نیز می توان یکی دیگر از ویژگی های این نویسنده آرژانتینی دانست. امروزه می توان سبک بورخس را به عنوان یک سبک مستقل در یکی از مهمترین جایگاه های ادبی دنیا قرار داد. حافظه ی شکسپیر که یکی از داستان های کوتاه او است، سرسپرده گی های راوی داستان را به شکسپیر به تصویر می کشد.
 

۳

کتاب«فراسوی نیک و بد»: اثری فلسفی نوشته ی فردریش نیچه است که نخستین بار در سال 1886 به انتشار رسید. این کتاب توانست جایگاه نیچه را به عنوان برجسته ترین فیلسوف اروپایی زمانه ی خود به تثبیت برساند. این اثر بسیار ارزشمند با ارائه ی بینش هایی پیشگامانه درباره ی حقیقت، خدا و به طور کلی مسئله ی نیک و بد، چارچوب های مرسوم و سنت های فکری جامعه ی غرب را شدیداً پس می زند. نیچه بیان می کند که جهان مسیحیت، اسیر پندارها و عملکردهایی اشتباه شده و تحت سلطه ی «اخلاقیات برده دارانه» قرار گرفته است. نیچه با هوشمندی و شور کم نظیر و همیشگی موجود در آثارش، پس از بیان این انتقادات، به سوی طرح فلسفه ای می رود که زمان حال را گرامی می دارد و نشان می دهد که هر فرد، چگونه ممکن است «اراده ی قدرت» خود را بر جهان پیرامون تحمیل کند.
 

۴

کتاب « دخمه »: آخرین و جدیدترین اثر ژوزه ساراماگو است. این کتاب، داستان پیرمردی 64 ساله‌ای به نام «سیپریانو الگور» را حکایت می‌کند که در دهکده‌ای زندگی می‌کند. زمانی که سیپریانوی کوزه‌گر متوجه می‌شود دیگر ظروفش برای مشتریانش مقبولیت ندارد و آنها به محصولات مدرن‌تری روی ‌آورده‌اند، شوک بزرگی به او وارد می‌شود.در فشار یأس و نومیدی ناگهان با همفکری دخترش به این نتیجه می‌رسد که خط تولید خود را به سمت تولید عروسک‌های سفالین تغییر دهد. به این ترتیب زندگی آنها با هدف جدیدی به تکاپو می‌افتد. اینجاست که داستان ساده زندگی روزمره و یکنواخت سیپریانوی سفال فروش به دغدغه‌های بیشمار پیرمردی تنها و نا امید تبدیل می‌شود که نمی‌داند جدال اصلی‌اش بیشتر با خودش و خاطرات گذشته‌اش است و یا با دختر و دامادش و زندگی آینده‌اش.
 

۵

کتاب« آخرین وسوسه مسیح » : اثر نیکوس کازانتزاکیس، این کتاب دارای دیدگاهی «انسانی» و «زمینی شده» به شخصیت عیسی است که پس از انتشار کتاب به شدت مورد اعتراض دستگاه کلیسا و همچنین مسیحیان قرار گرفت. دیدگاه زمینی کازانتزاکیس به مسیح به گونه‌ای است که برای وی احتمال فریب خوردن از شیطان و اسیر وسوسه‌های نفسانی شدن را قائل شده بود. این دیدگاه به فردی که تمامی مسیحیان وی را «خدایی که جسم پوشید» می‌دانند به شدت کفرآمیز تلقی شد. صالح حسینی این کتاب را به فارسی برگرداند و انتشارات نیلوفر برای اولین بار آن را در سال ۱۳۶۰ منتشر کرد. مارتین اسکورسیسی در ۱۹۸۸ فیلمی با همین عنوان از روی کتاب ساخت. در این فیلم ویلم دافو، در نقش عیسی نقش آفرینی می‌کند.
 

۶

کتاب« ابله »: فئودور داستایوفسکی سرنوشت جهان را از طریق سرنوشت مردمانش درک می‌کند. این دیدگاه رایج ملی‌گرایان بزرگ است که بر این باور بودند که انسانیت‌ تنها با میراث ملی می‌تواند پیشرفت کند. شکوه و عظمت این رمان از طریق وابستگی متقابل قوانین متافیزیکی‌ای که به طور کلی بر پیشرفت بشریت حاکم‌اند با آن دسته از قوانین حاکم بر ملت، نشان داده می‌شود. این قوانین، بدان معنا هستند که انگیزه‌های عمیق انسانی همه در روح روسی با استحکام و صلابت جای گرفته‌اند. توانایی نشان‌دادن این انگیزه‌ها و یا تجلی آن‌ها، که آزادانه در بافت اجتماعی توده معلق می‌شوند و در عین حال از آن جدایی ناپذیرند، شاید تنها کارکرد جوهر آزادی است که در هنر والای داستایوفسکی وجود دارد.
 

۷

کتاب « آیین زندگی » : اثر ماندگار دیل کارنگی از جمله کتاب هایی است که اکثر روانشناسان و حتی مردم عادی آن را می شناسند. و از کتابهایی می دانند که برای همه مردم قابل فهم و مهم تر از آن قابل عمل کردن است. ️تفاوتی که این کتاب با دیگر کتاب‌های مشابه اش دارد، در عملی بودن و سادگی کلام آن است. دیل کارنگی در نوشتن این کتاب نیامده است که اصول موفقیت را با استفاده از آخرین متدهای تئوریکال روانشناسی به شما معرفی کند. کتاب‌های او چکیده‌ای از تجریبیات عملی زندگی صدها نفر از بزرگ‌ترین و موفق‌ترین انسان‌های روی زمین است. او با معرفی جنبه های مختلف افراد مشهور و بزرگ و موفق، از شکسپیر گرفته تا حافظ شیرازی، از چارلز دیگنز تا تئودور روزولت، راهکارهایی عملی برای داشتن زندگی‌ای با حداقل نگرانی و مشکل ارائه کرده است.آری یا خیر.
 

۸

کتاب « تاریخ افشار » : مطالب کتاب تاریخ افشار در جایی خوانده نشده است و ۹۰ درصد مندرجات کتاب برای بار اول منتشر میشود, همانطور که خواننده ضمن مطالعۀ کتاب عنایت خواهد داشت , رزم اوران افشار ارومی در مدت چهار قرن که در ارومی ساکن بوده اند , در حقیقت مقدمه الجیش و پیشتازان کلیه نبردهایی بوده اند که در مدت چهارصد سال در قلمرو شاهنشاهی ایران چه به منظور مدافعه و چه به منظور کشورگشایی انجام شده است و به جرأت میتوان ادعا کرد که کلیۀ فتوحات شاهنشاهی ایران در این مدت , حتی فتح هندوستان به دست نادر مرهون فداکاریها و رشادت و جلادت امرا و افسران افشاری و رزم اوران دلیر و با شهامت افشاری بوه است قبول خواهند داشت که ضایعه ی جبران ناپذیری میبود.
 

۹

کتاب « پادشاه بینی دراز »: مشتمل بر دو داستان با عناوین: پادشاه بینی دراز اثر داینا مالک و پادشاه زرین دست اثر الکساندر چودسکو است. این اثر می‌تواند گوشه‌ای از دنیای پادشاهان و سلاطین را برای کودکان و نوجوانان فارسی زبان بازگو نماید و موجبات افزایش آگاهی و سرگرمی آن‌ها را فراهم سازد. پادشاهان و سلاطین از جمله مهم‌ترین شخصیت‌ها و موضوعاتی هستند که همواره در ساختار قصه‌ها، داستان‌ها و افسانه‌ها بکار گرفته می‌شوند. پادشاهان غالباً جزء جدایی ناپذیر تاریخ بشریت از ابتدا شکل‌گیری اجتماعات بزرگ تا اکنون بوده‌اند. بسیاری از مردمان کشورها پادشاهان را کانون همبستگی ملت‌هایشان می‌شناسند
 

۱۰

کتاب« خانه کج »: آگاتاکریستی، جنایی نویس نامدار انگلیسی شیفته جهان بی گناه است. او چندین بار به ایران سفر کرده و طی مصاحبه ای گفته من همیشه در کار نوشتن بودم و الان بیش از پنجاه سال است که کتاب های پلیسی می نویسم. این کتاب یکی از آثار ویژه و مورد علافه نویسنده است بطوری که همیشه نویسنده درباره خانه کج میگفت این کتاب یکی از بهترین کارهای من است. خانه کج واقعاً اثری دلپذیر است. خواننده وقتی کتاب را میخواند اصولاً پی می برد که این کتاب با تمام آثار دیگر آگاتاکریستی فرق می کند

 

گزارش سه ماهه کمیته های تخصصی سه ماهه سوم پاییز ۱۳۹۹

گزارش نقض حقوق پیروان ادیان-پاییز ۱۳۹۹

سید شایان حسینی برزی، رضا عباسی زمان آبادی

تنظیم نمودار: رضا عباسی زمان آبادی

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، پاییز 1399

مورد موضوع ردیف
2 محکومیت به حبس 1
10 احضار و بازجویی 2
8 آزادی موقت با قرار وثیقه 3
15 بی خبری از افراد بازداشت شده 4
8 انتقال زندانی (به زندان دیگر) 5
1 احضار تلفنی به ارگان های امنیتی و مراجع قضایی 6
1 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 7
3 آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 8
49 محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 9
1 ممنوع الخروج 10
1 تفتیش منزل 11
1 فرا فکنی و حاشیه سازی 12
1 یورش 13
3 صدور حکم اعدام 14
1 محرومیت از مرخصی یا سایر حقوق زندانیان 15
5 انتقال زندانی به سلول انفرادی 16
2 جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 17
9 اعتصاب غذا 18
1 ضبط وسائل 19
1 آزادی مشروط 20
123 جمع 21

 

پیروان یهودیان 

جدول گزارش نقص حقوق پیروان یهودیان، پاییز 1399

مورد موضوع ردیف
1 آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1
1 جمع 2

 بهائیان

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی، پاییز 1399

مورد موضوع ردیف
2 آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1
12 آغاز دوران محکومیت 2
3 تفتیش منزل 3
26 محاکمه 4
1 احضار و بازجویی 5
7 اجرای حکم حبس تعزیری 6
21 محرومیت از حقوق شهروندی 7
21 محرومیت از تحصیل 8
1 محکومیت به حبس 9
23 تفتیش منزل 10
23 ضبط وسائل 11
23 ممانعت از انجام تبلیغات مذهبی 12
23 ممانعت از اشتغال و سایر فعالیتهای اجتماعی 13
186 جمع کل 14

مسیحیان

جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان، پاییز 1399

مورد موضوع ردیف
1 آزادی موقت با قرار وثیقه 1
1 صدور حکم تبرئه 2
1 محرومیت از حقوق شهروندی 3
1 تهدید 4
2 صدور حکم شلاق 5
7 محکومیت به حبس 6
12 تفتیش منزل 7
12 ضبط وسایل شخصی 8
1 محرومیت از حق دادرسی عادلانه 9
2 منع خروج از کشور 10
2 ممانعت از اشتغال و سایر فعالیتهای اجتماعی 11
2 کار اجباری 12
44 جمع 13

دراویش

جدول گزارش نقص حقوق دراویش، پاییز 1399

مورد موضوع ردیف
1 محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 1
2 بی خبری از افراد بازداشت شده 2
1 پایان اعتصاب غذا 3
26 آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 4
30 جمع 5

پیروان سایر ادیان 

جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان، پاییز 1399

مورد موضوع ردیف
1 محکومیت به حبس 1
1 احضار و بازجویی 2
1 تهدید 3
1 تخریب اماکن 4
4 جمع کل 5

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان در پاییز 1399

موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان دراویش یهودیان سایر ادیان
اجرای حکم حبس 7
احضار تلفنی به ارگان های امنیتی و مراجع قضایی 1
احضار و بازجویی 10 1 1
آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 3 2 26 1
آزادی مشروط 1
آزادی موقت با قرار وثیقه 8 1
اعتصاب غذا 9 1
آغاز دوران محکومیت 12
انتقال زندانی (به زندان دیگر) 8
انتقال زندانی به سلول انفرادی 5
بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 1
بی خبری از افراد بازداشت شده 15 2
تخریب اماکن 1
تفتیش منزل 1 26 12
تهدید 1 1
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 2
صدور حکم اعدام 3
صدور حکم تبرئه 1
صدور حکم شلاق 2
ضبط وسائل 1 23 12
فرا فکنی و حاشیه سازی 1
کار اجباری 2
محاکمه 26
محرومیت از تحصیل 21
محرومیت از حقوق شهروندی 21 1
محرومیت از حق دادرسی عادلانه 1
محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 49 1
محرومیت از مرخصی یا سایر حقوق زندانیان 1
محکومیت به حبس 2 1 7 1
ممانعت از اشتغال و سایر فعالیتهای اجتماعی 23 2
ممانعت از انجام تبلیغات مذهبی 23
منع خروج از کشور 1 2
یورش 1
جمع کل 123 186 44 30 1 4

  برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا، هنر آنلاین؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز جمع آوری گردیده است: اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:   adian.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق هنر وهنرمندان پائیز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

ابراهیم فداکار

 

گزارش آماری نقض حقوق هنروهنرمندان پائیز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

تنظیم نمودار : ابراهیم فداکار

 

جدول آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان پاییز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

مورد موضوع ردیف
15 اجتماعی ۱
21 بازداشت ها ۲
13 صدور اجرای حکم ۳
19 علمی – فرهنگی ۴
16 کمبودها و محرومیت ها ۵
3 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۶
9 مطبوعات ۷
8 هنرمندان زندانی ۸
26 اعتراضات،  انتقادات و تجمعات 9
7 آزادی زندانیان مطبوعاتی 10

برای آگاهی بیشتر: آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا،  هرانا،  ایرنا،  ایلنا،  هنر آنلاین،  باشگاه خبرنگاران جوان،  خبرگزاری فارس،  کیهان،  همشهری آنلاین و مهرنیوز جمع آوری گردیده است. اطلاعات بیشتر http://honar.bashariyat.org

 

گزارش نقض حقوق زنان سه ماهه پاییز (مهر ، آبان و آذر )  ۱۳۹۹

لیدا اسدی فر

 گزارش آماری نقض حقوق زنان پاییز پاییز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹    

                

تنظیم نمودار:لیدااسدی فر

جدول آماری نقض حقوق زنان پاییز ( مهر، آبان و آذر) ۱۳۹۹

ردیف موضوع مورد
1 ·         اسیدپاشی 2
2 ·         بهداشت 28
3 ·         زنان سرپرست خانواده 4
4 ·         خشونت خانوادگی 28
5 اطلاعیه نهادهای بین المللی 4
6 ·         اخبارعمومی 118
7 ·         احضاروبازجویی 7
8 ·         بازداشت 43
9 ·         احضار به دادگاه 12
10 ·         محاکمه 2
11 ·         احکام صادرشده توسط دادگاه 16
12 ·         اعدام 4

 برای آگاهی بیشتر: آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمع آوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد.گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.http://zanan.bashariyat.org/

 

گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست سه ماهه سوم پائیز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

سمیه علیمرادی

تنظیم نمودار:سمیه علیمرادی

جدول آماری نقض کمیته محیط زیست سه ماهه سوم پائیز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

تعداد موضوع ردیف
5 دستگیری و ضرب و جرح و قتل فعالان محیط زیست 1
31 بیماری و مسمومیت و حوادث منجر به مرگ حیوانات 2
168 شکار غیر مجاز 3
35 حیوان آزاری 4
22 گسترش ریزگردهاو آلودگی هوا 5
18 آتش سوزی و از بین رفتن جنگل ها 6
11 نفوذ فاضلاب و پسماندهای صنعتی به چاه و رودخانه و دریاها 7
18 حیوانات در معرض خطر انقراض 8
121 آلاینده های زیست محیطی 9

 

برای آگاهی بیشتر : گزارش فوق از سایت کمیته دفاع از محیط زیست و برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا،  ایلنا،  ایرنا،  فارس، ایسنا،  مهر،  افکار نیوز می باشد. لازم به ذکر است که به دلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاریهای غیر وابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق محیط زیست و فعالان آن در ایران می باشد برای اطلاع بیشترhttp://mohitzist.bashariyat.org

گزارش اعدام پائیز( مهر، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

امیر ابطحی

جدول آماری اعدام سه ماهه سوم ۱۳۹۹

ردیف شهر صدور حکم اعدام اجرای حکم اعدام
1 تهران 12 مورد 14 نفر 1 مورد 1 نفر
2 رشت 1مورد 2 نفر 1 مورد 1 نفر
3 دلگان 1 مورد 3 نفر 0
4 اردبیل 1 مورد 1 نفر 2مورد 2 نفر
5 اهواز 1مورد 2 نفر 2مورد 2 نفر
6 کرج 0 8 مورد 18 نفر
7 گنبدکاووس 0 1 مورد 1 نفر
8 شیراز 1 مورد 1 نفر 1 مورد 1 نفر
9 اصفهان 0 2 مورد 3 نفر
10 لرستان 0 1 مورد 1 نفر
11 قزوین 0 1 مورد 1 نفر
12 مشهد 1 مورد 1 نفر 6 مورد 6 نفر
13 قائن 0 1 مورد 1 نفر
14 ساری 0 1 مورد 1 نفر
15 سنندج 0 1 مورد 1 نفر
16 گرگان 1 مورد 1 نفر 0
17 مشکین شهر 1 مورد 1 نفر 0
18 الیگودرز 0 1 مورد 1 نفر
19 ارومیه 1 مورد 1 نفر 1 مورد 4 نفر
20 یزد 0 2 مورد 2 نفر
21 بروجرد 0 2 مورد 2 نفر
22 تایباد 0 1 مورد 1 نفر
23 قم 0 3مورد 3 نفر
24 مهاباد 0 1 مورد 1 نفر
25 میاندوآب 0 1 مورد 1 نفر
26 اسفراین 0 1مورد 2 نفر
27 سقز 0 1 مورد 1 نفر
28 زاهدان 0 2 مورد 3 نفر
جمع 21 مورد 27 نفر 45 مورد 61 نفر
توضیح اخبار اعدامیان  19 مورد است در باره 79 نفر.رهائی یافتگان از اعدام نیز 84 مورد است که 213 نفر را شامل میشود.

منابع: سایت ها و خبرگزاری های هرانا، هه نگاو، حقوق بشر ایران، میزان، شبکه حقوق بشر کردستان، صدا و سیما، فارس، ایلنا، ایسنا، روزنامه خراسان، میزان، رکنا، ایلنا، جوان آنلاین، عصر ایران،  خبرگزاری مهر، تسنیم، جوانه ها، همشهری، نفس در قفس و اطلس زندانیان است.

 

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی سه ماهه سوم پائیز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

محمد ابوطالبی

نفرات موارد عنوان ردیف
0 84 اخبار عمومی شامل:اطلاعیه نهادهای بین المللی، بیانیه های بین المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان 1
168 95 بازداشت ها 2
40 20 احضار به دادگاه و بازجویی 3
96 75 احکام صادر شده و تودیع یا صدور وثیقه 4
105

 

76 زندان و زندانی شامل: ضرب وشتم، مرگ در زندان، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی، مرگ زیر شکنجه ، ناشی از مین 5
37 32 کولبران کشته و مجروح توسط نیروها: 6
63 40 تیر اندازی به مردم: 7
27 25

 

موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان  و خودکشی 8
536 447 منابع خبری:  ایرنا . جمعیت حقوق بشر کردستان . هرانا . کمپین فعالین بلوچ . جوانه ها . هه نگاو . کمپین دفاع از زندانیان سیاسی . توهرا . گوناز تی وی . کردپا . گاماج . ماف نیوز . مهر . رکنا . ایران وایر .صدا وسیما. روزنامه خراسان . باشگاه خبرنگاران جوان . ایلنا . عصر ایران . فرستندگان خبر خانمها و آقایان: محمد ابوطالبی، امیر ابطحی مهنازاحمدی، الناز اسدی صفا، فرشید  افشار، مهرداد پشنگیان، وحید حسن زاده ابراهیمی، محمودحوالات، حمید رضا چناری، ایرج دانای طوس، ندا فروغی، فرهنگ ولی و محمد علی محمود زاده رحیم آبادی. جمع کل

 

گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو سه ماهه سوم پائیز ( مهر ، آبان و آذر ) ۱۳۹۹

هادی جعفرپور

 

جدول آماری گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو در ۳ ماهه مهر، آبان، آذر ماه ۹۹

موضوع عنوان خبر

 

تعداد
  اطلاعیه نهاد بین المللی ۱
دانشگاه ۶
تجمع و اعتراض ۳۳
اخبار محاکمه احضار و بازجویی ۵
بازداشت بیش از ۱۸۳
محاکمه ۲۹

 برای آگاهی بیشتر:

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد. لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق جوان و دانشجو ۳ ماهه مهر، آبان، آذر ماه ۹۹ همکاری نموده اند عبارتند از: رسول پورآزاد، هادی جعفرپور و پوریا طالب زاده ، مصطفی ملازم،فاطمه خسروانی اردکانی، میلاد پارسایی ،احسان احمدی خواه، عباس منفرد، علی جاویدان ،پریسا نیکونام نظامی، برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.  http://daneshjoo.bashariyat.org

 

گزارش ماهیانه کمیته های تخصصی آذر۱۳۹۹

گزارش ماهیانه نقض حقوق ورزش و ورزشکاران آذر ماه ۱۳۹۹

میلادپارسایی

تنظیم نمودار: میلاد پارسایی

جدول گزارش نقض حقوق ورزش و ورزشکاران آذر ماه۱۳۹۹

ردیف موضوع مورد
۱ حق خدمات اجتماعی ۵۶
۲ حق حریم خصوصی ۹
۳ حق مسئولیت نسبت به جامعه ۴۷
۴ حق ارزش انسانی و حقوق انسانی ۱۴
۵ عدم تبعیض ۲۲
۶ حق دنیای زیبا و آزاد ۱۴
۷ حق امنیت اجتماعی و امنیت کار ۳۰
۸ حق تظاهرات برائت و محاکمه قانونی ۱
۹ حق آزادی عقیده و بیان ۵
۱۰ حق برابری ۱۸
۱۱ حق حیات ۲

برای آگاهی بیشتر:  آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران که از رسانه های داخلی و خارجی مانند  همشهری آنلاین، خبرگزاری فارس، خبر گزاری تسنیم، ورزش سه، ایلنا، ایرنا، ایسنا، گروه ورزش خبرنگاران جوان، شبکه اطلاع رسانی هرمز، شبکه اطلاع رسانی دنا، خبرگزاری مهر، پایگاه خبری تحلیلی انتخاب، خبر ورزشی، خبر آنلاین و تابناک جمع آوری گردیده است. اعضائی که درگردآوری اخبار نقض حقوق ورزش و ورزشکاران آذر ماه همکاری نموده اند عبارتند از: نگار سنمار، زهره حق با علی، محمد حسن حسن زاده مهر آبادی، مینا قنبری، مریم رمضانپور، پریچهر سهرابی، آذر ارحمی و نرگس مباشری فر  اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:  varzesh.bashariyat.org        

گزارش نقض حقوق زنان آذر ۱۳۹۹

مینا فرشی، نوری شریفی، لیدا اسدی فر

تنظیم  نمودار: لیدااسدی فر

 جدول آماری نقض حقوق زنان آذر ۱۳۹۹

ردیف موضوع مورد
1 ·         بهداشت 6
2 ·         زنان سرپرست خانواده 2
3 ·         خشونت خانوادگی 13
4 اطلاعیه نهادهای بین المللی 2
5 ·         اخبارعمومی 34
6 ·         احضاروبازجویی 1
7 ·         بازداشت 17
8 ·         احضار به دادگاه 3
9 ·         محاکمه 1
10 ·         احکام صادرشده توسط دادگاه 2

 برای آگاهی بیشتر: آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمع آوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد.گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.http://zanan.bashariyat.org/

 

گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان آذر ۱۳۹۹

سید شایان حسینی برزی، رضا عباسی زمان آبادی

تهیه و تنظیم نمودار: رضا عباسی زمان آبادی

پیروان یهودیان 

جدول گزارش نقص حقوق پیروان یهودیان، آذر 1399

مورد موضوع ردیف
1 آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1
1 جمع 2

 اهل سنت

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، آذر ۱۳۹۹

مورد موضوع ردیف
4 احضار و بازجویی 1
1 آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 2
1 آزادی موقت با قرار وثیقه 3
2 جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 4
1 انتقال زندانی (به زندان دیگر) 5
9 اعتصاب غذا 6
1 ضبط وسائل 7
1 آزادی مشروط 8
20 جمع 9

بهاییان

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائیان، آذر ۱۳۹۹

مورد موضوع ردیف
1 محکومیت به حبس 1
23 تفتیش منزل 2
23 ضبط وسائل 3
23 ممانعت از انجام تبلیغات مذهبی 4
23 ممانعت از اشتغال و سایر فعالیتهای اجتماعی 5
2 اجرای حکم حبس 6
95 جمع 7

مسیحیان

جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان، آذر 1399

مورد موضوع ردیف
6 محکومیت به حبس 1
2 منع خروج از کشور 2
2 ممانعت از اشتغال و سایر فعالیتهای اجتماعی 3
2 کار اجباری 4
12 جمع 5

پیروان سایر ادیان 

جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان، آذر 1399

مورد موضوع ردیف
1 احضار و بازجویی 1
1 تهدید 2
1 تخریب اماکن 3
3 جمع 4

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان در آذر 1399

موارد نقض حقوق ادیان اهل سنت بهاییان مسیحیان یهودیان سایر ادیان
اجرای حکم حبس 2
احضار و بازجویی 4 1
آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1 1
آزادی مشروط 1
آزادی موقت با قرار وثیقه 1
اعتصاب غذا 9
انتقال زندانی (به زندان دیگر) 1
تخریب اماکن 1
تفتیش منزل 23
تهدید 1
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 2
ضبط وسائل 1 23
کار اجباری 2
محکومیت به حبس 1 6
ممانعت از اشتغال و سایر فعالیتهای اجتماعی 23 2
ممانعت از انجام تبلیغات مذهبی 23
منع خروج از کشور 2
جمع کل 20 95 12 1 3

 برای آگاهی بیشتر: آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا، هنر آنلاین؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز جمع آوری گردیده است. اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق پیروان ادیان آذر ماه همکاری نموده اند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:   adian.bashariyat.org

گزارش نقص حقوق هنروهنرمندان آذر۱۳۹۹

ابراهیم فداکار

تنظیم نمودار:ابراهیم فداکار

 جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان در آذر ماه 1399

مورد موضوع ردیف
15 بازداشت ها 1
6 صدور اجرای حکم 2
5 علمی – فرهنگی 3
7 کمبودها و محرومیت ها 4
1 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها 5
5 مطبوعات 6
0 هنرمندان زندانی 7
7 اعتراضات،  انتقادات و تجمعات 8
3 آزادی زندانیان مطبوعاتی 9
3 اجتماعی 10

برای آگاهی بیشتر: آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا،  هرانا،  ایرنا،  ایلنا،  هنر آنلاین،  باشگاه خبرنگاران جوان،  خبرگزاری فارس،  کیهان،  همشهری آنلاین و مهرنیوز جمع آوری گردیده است. اطلاعات بیشتر http://honar.bashariyat.org  :

گزارش آماری نقض حقوق کودک ونوجوان آذر۱۳۹۹

لیدااشجعی-رضاویسانیان

هم چنان خودکشی کودکان و نوجوانان در ایران ادامه دارد؛ برای بررسی و بازدارندگی، دولت جمهوری اسلامی چه اقدامات و اجرائیاتی را پیش بینی کرده است ؟

جدول آماری گزارش نقض حقوق کودک ونوجوان آذر ۱۳۹۹

مورد موضوع ردیف
50 اخبار عمومی : بیماریهای کودکان ؛حمایت از کودکان ؛ خشونت علیه کودکان ؛ خودکشی کودکان ؛کودکان بیهویت ؛ سقط جنین؛ کودکان و نوجوانان در سیل و زلزله؛ کودکان فقر؛ اسیب های اجتماعی 1
5 کودکان کار 2
2 بازداشت کودکان و نوجوانان 3
1 اعیتاد کودکان و نوجوانان 4
1 اعدام کودکان و نوجوانان 5
23 اموزش و پرورش 6
3 کودک همسری 7
4 کودک ازاری 8

 

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است. https://koodak.bashariyat.org/?p=35448

 گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست آذر ۱۳۹۹

سمیه علیمرادی

تنظیم نمودار:سمیه علیمرادی 

جدول آماری گزارش نقض حقوق محیط زیست آذر ۱۳۹۹

تعداد موضوع ردیف
1 دستگیری و صدور حکم علیه فعالان محیط زیست 1
17 بیماری و حوادث منجر به مرگ حیوانات 2
96 شکار غیر مجاز 3
4 حیوان آزاری 4
9 گسترش ریزگردها و آلودگی هوا 5
4 آتش سوزی و از بین رفتن جنگلها و تالاب ها 6
4 نفوذ فاضلاب و پسماندهای صنعتی به چاه و رودخانه و دریاها 7
1 حیوانات در معرض خطر انقراض 8
43 آلاینده های زیست محیطی 9

برای آگاهی بیشتر : گزارش فوق از سایت کمیته دفاع از محیط زیست و برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا،  ایلنا،  ایرنا،  فارس، ایسنا،  مهر،  افکار نیوز می باشد. لازم به ذکر است که به دلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاریهای غیر وابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق محیط زیست و فعالان آن در ایران می باشد برای اطلاع بیشترhttp://mohitzist.bashariyat.org

قتل و کشتار های قانونی در ایران، آذر ۱۳۹۹

امیر ابطحی

 

ردیف شهر صدور حکم اعدام اجرای حکم اعدام
1 تهران 2 مورد 4 نفر 1 مورد یکنفر
2 ارومیه 1 مورد یکنفر
3 مشهد 1 مورد یکنفر
4 قم 2 مورد 2 نفر
5 یزد 1 مورد یکنفر
6 مهاباد 1 مورد یکنفر
7 میاندوآب 1 مورد یکنفر
8 اصفهان 1مورد 2 نفر
9 اسفراین 1مورد 2 نفر
10 سقز 1 مورد یکنفر
11 اهواز 1 مورد یکنفر
12 زاهدان 2 مورد 3 نفر
13 بروجرد 1 مورد یکنفر
14 کرج 1 مورد 3 نفر
جمع کل 4 مورد 6 نفر 14 مورد  19 نفر
توضیح اخباراعدامیان: 7 مورد که 63 نفر را شامل می شود. رهائی از اعدام : 23 مورد خبری و24 نفر را شامل میشود. منابع  برگرفته از سایت ها و خبرگزاری های: جوانه ها، هرانا ، حقوق بشر ایران، میزان، روزنامه خراسان، میزان، رکنا، ایلنا، جوان آنلاین، عصر ایران، خبرگزاری مهر، شبکه حقوق بشر کردستان، صدا و سیما، فارس، ایلنا، ایسنا و هه نگاو است.

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، آذر ۱۳۹۹

محمد ابوطالبی

تنظیم و نمودار: محمد ابوطالبی

 

نفرات موارد عنوان ردیف
0 42 اخبار عمومی شامل:اطلاعیه نهادهای بین المللی، بیانیه های بین المللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان 1
58 33 بازداشت ها 2
16 6 احضار به دادگاه و بازجویی 3
52 35 احکام صادر شده و تودیع یا صدور وثیقه 4
42 25 زندان و زندانی شامل: ضرب وشتم، مرگ در زندان، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی، مرگ زیر شکنجه ، ناشی از مین 5
13 10 کولبران کشته و مجروح توسط نیروها: 6
29 14 تیر اندازی به مردم: 7
15 15 موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان  و خودکشی 8
2215

 

180 منابع خبری:  کمپین فعالین بلوچ، صدا وسیما، ایران وایر ایرنا، مهر، کردپا، توهرا، شبکه حقوق بشر کردستان، هه نگاو، رکنا، هرانا، جوانه ها، ماف نیوز، گاماج ، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی، جمعیت حقوق بشر کوردستان . روزنامه خراسان. فرستندگان اخبار این ماه به ترتیب تعداد عبارتند از خانمها و خانم ها و آقایان به ترتیب ارسال خبر عبارتند از:  محمد ابوطالبی، فرهنگ ولی، ایرج دانای طوس، محمود حوالات، محمد علی محمودزاده رحیم آبادی و خانم ندا فروغی. جمع کل

 

گزارش نقض حقوق کار وکارگر آذر۱۳۹۹

داوود وحیدی  و روبا ملائی بیجارپسی

تنظیم نمودار: رسول عباسی زمان آبادی

جدول نقض حقوق کار وکارگر آذر۱۳۹۹

ردیف عنوان تعداد نفر مورد
1 اخبار عمومی 14
2 اخراج و تعدیل 27 4
3 تجمعات 15
 

4

حوادث 20
کشته 13
زخمی 15
5 بیانیه ها و نامه ها 3
6 بازداشت و زندان 3
7 کولبران، سوختبران 19
8 معوقات مزدی 17

منابع برگرفته از: هه نگاو، پیام، هرانا، اتحاد، رکنا، آسو نیوز، خبرگزاری مهر، رادیو زمانه، نه به زندان نه به اعدام، رادیو فردا، بولتون کارگری، کانال کارگران نیشکر هفت تپه، سازمان مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، حصارنیوز، دانشجو آنلاین، ایلنا، ایسنا، خبرگزاری فارس، کمپین فعالین بلوچ، ایرنا، مانیتور حقوق بشر، نگام، تسنیم، اعتماد، ایران کارگر، همچنین منتشر شده در سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران (کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر) برای بازدید بیشتر از وقایع کار و کارگران  به http://kar-kargar.bashariyat.org/مراجعه کنید

گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو آذر ۱۳۹۹

هادی جعفرپور

جدول آماری گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو آذر ۱۳۹۹

موضوع عنوان خبر تعداد
اخبار عمومی تجمع اعتراض ۶
اطلاعیه نهاد بین المللی ۱
اخبار محاکمه احضار و بازجویی ۳
بازداشت بیش از ۶۶
محاکمه ۱۵

 برای آگاهی بیشتر:

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد. لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق جوان و دانشجو آذر ماه ۹۹ همکاری نموده اند عبارتند از: هادی جعفرپور، پوریا طالب زاده، رسول پورآزاد،مصطفی ملازم،فاطمه خسروانی اردکانی، میلاد پارسایی، احسان احمدی خواه، عباس منفرد، علی جاویدان، پریسا نیکونام نظامی، برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.

http://daneshjoo.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان سه ماهه پائیز(مهر-آبان-آذر)۱۳۹۹

لیدا اشجعی ، فرهاد نصیری ، رضا ویسانیان

 جدول آماری سه ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان پائیز(مهر-آبان-آذر)۱۳۹۹

مورد موضوع ردیف
133 اخبار عمومی: بیماریهای کودکان ؛حمایت از کودکان؛ خشونت علیه کودکان؛ خودکشی کودکان؛ کودکان بیهویت؛ سقط جنین؛ کودکان و نوجوانان در سیل و زلزله؛  کودکان فقر؛ اسیب های اجتماعی 1
17 کودکان کار 2
3 بازداشت کودکان و نوجوانان 3
4 اعیتاد کودکان و نوجوانان 4
6 اعدام کودکان و نوجوانان 5
61 اموزش و پرورش 6
6 کودک همسری 7
9 کودک ازاری 8

 

آمار فوق گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا؛ مشرق نیوز؛ رکنا؛ رادیو زمانه؛ هرانا؛ ایرنا؛ ایلنا؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی؛ ایران؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری مهر؛ خبر گزاری خراسان؛ روزنامه قانون؛ تسنیم؛ کمپین فعالان بلوچ؛ جمع آوری گردیده است.

 اطلاعات بیشتر به لینک زیر قابل مشاهده است:   https://koodak.bashariyat.org/?p=35488  

مجمع عمومی سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ۲۰۲۰

مهسا شفوی

کنگره سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز یکشنبه ۶دسامبر ۲۰۲۰ مصادف با ۱۶آذر۱۳۹۹ با مرکزیت ایالت نیدرزاکسن در شهر هانوفر آلمان با شرکت جمع کثیری از فعالان و اعضا کانون، از نمایندگی های کانون در کشورهای ترکیه،کشورهای شرق آسیا، سوئیس، دانمارک و ایالت های مختلف آلمان با همراهی مهمانانی چون آقای گلزار، خانم دکتر میترا بابک، خانم دکتر سهیلا ستاری، آقای حمید حمیدی ازطریق رسانه های پالتاک، زووم، یوتیوب، تلویزیون اپلیکیشن کانون، رادیو به صورت زنده ازساعت۱۰صبح به وقت اروپا آغاز گردید.

درابتدا خانم شبنم رضاوند مسئول جلسه ضمن خوش آمد گویی خدمت شرکت کنندگان برنامه را آغازنمودند دراین برنامه خانم ها مهسا شفوی و رزا جهان بین ایشان را همراهی نمودند همچنین در سایر بخشهای دیگر همکاران زیر جلسه را مدیریت نمودند: منشی: مهسا شفوی، رزا جهان بین امور اینترنت و فنی: حسین بیداروند، حمید رضائی آذریانی، مهران فاضل زاده، رسول عباسی زمان آبادی، مازیار پرویزی ادمین ها: فرشاد قضائی، رضا عباسی زمان آبادی، علیرضا جهان بین، هادی درتومی، ایراندخت کیا، وحید حسن زاده ابراهیمی، امور صدا و تصویر: مهرشاد بایرامی یادکوری، علیرضا حجتی، فرشید افشار ، حمید رضائی آذریانی، ناصر نوروزی

کنگره سالیانه از سه بخش تشکیل گردید. دربخش اول متقاضیان مسئولیت های مختلف نظیر کمیته های تخصصی وهیات رئیسه پیامشان را اعلام نمودند. سپس  رای گیری از طریق پنل کانون دفاع ازحقوق بشر آغاز گردید و با گزارش مسئولین بخش های مختلف کانون و هم چنین پیام خانم دکترمیترا بابک و خانم دکترستاری و شعر خوانی خانم اندیشه آفرین و آقای میلاد پارسایی به پایان رسید.

بخش دوم با شعر خوانی خانم رویا بختیاری،  سخنرانی آقای حمید حمیدی با موضوع روز جهانی حقوق بشر شروع و با سخنرانی اقای جهانگیر گلزار با موضوع نقش جمع ما در تغییر ایران و جهان چیست ؟ ادامه یافت.

در بخش سوم:  مهلت رای گیری هم به اتمام رسید. در این میان هنرنمائی آقای فرشید افشاربا ساز محلی (جنوب) و شعر خوانی حال و هوای ویژه ای به برنامه دادند. در بخش پایانی، پس از شعر خوانی خانم رویا بختیاری، در انتها مراسم تقدیر و تشکر ازهمکاران و همیاران کانون درسال۲۰۲۰ توسط بنیانگزار کانون اقای منوچهر شفایی انجام گردید. به دلیل طولانی شدن جلسه ( حدود ۱۰ساعت) امکان تقدیر و صحبت راجع به فعالان (که ۳۱۸ تقدیر نامه صادر شده بود) نشدو مقرر شد که کلیه تقدیر نامه ها در سایت روابط عمومی کانون فرار گیرد. ختم این کنگره در ساعت ۱۹:۳۰ توسط خانم شبنم رضاوند مسئول جلسه اعلام گردید. شایان ذکر است که گزارش کامل و جامع مجمع عمومی سالیانه ۲۰۲۰دریک ویژه نامه بصورت جداگانه چاپ میشود.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن دسامبر ۲۰۲۰

رضا ویسانیان

در روز شنبه مورخ ۵ دسامبر ساعت 12:00 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک و برنامه زوم نمایندگی نیدرزاکسن برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه آقای مهران فاضل زاده ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش اول: آقای احمد حاجی قادر مرحومی با گزارش و (تحلیل) موارد نقض حقوق بشر در آبان ماه ۹۹ را ایراد کردند: خبر؛ ابان ماه با کمتر از 24مورد اعدام همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران است. از مهمترین رویداد ها در این باره میتوان به اجرای حکم 6 زندانی در زندان ارومیه اشاره کرد. همچنین حکم اعدام شهرام تخشا، به اتهام “جاسوسی و قتل” در دیوان عالی کشور تایید شد. خبر؛ همچنین تنبیه بدنی یک دانش آموز درخراسان، چندین دانش آموز در تبریز را نیز شاهد بودیم.. . سرپرست دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز گفت: در ایام بحرانی کرونایی حال حاضرو قرنطینه جامعه، خشونت خانگی افزایش پیدا کرده است. از مهمترین اخبار در این حوزه میتوان به یک متهم به تجاوز به دختر ۱۹ ساله داوطلب رانندگی در تهران، ۲ متهم به تجاوز به یک نوجوان 13 ساله اشاره کرد. خبر؛ خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان: هر شخصی حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه برگزیند، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در برابر بیکاری حمایت شود. طی ماه نوامبر دست‌کم ۲۰ کولبر و کاسبکار کُرد در مرزهای کُردستان کشتە و زخمی شدەاند. با استناد بە آمار بە ثبت رسیدە در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری، طی ماه ابان٢٠٢٠، دست‌کم ۲۰ کولبر و کاسبکار در مرزهای کُردستان کشتە و زخمی شدەاند کە ۸۰٪ این موارد با شلیک مستقیم نیروهای مسلح ایران کشتە و زخمی شدەاند.

بخش دوم: خانم ناهید عیوضی با موضوع بررسی ماده ۱۱اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرایی آن سخنرانی کردند. ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق واصل برائت الف) هرکس به بزه کاری متهم شده باشد. بی گناه محسوب خواهد شد. تاوقتی که در جریان یک دعوای عمومی که دران کلیه تضمین های لازم برای دفاع از او تامین شده باشد. تقصیر او قانونا محرز گردد. ب) هیچکس برای انجام یا عدم انجام عملی که دز موقع اردکای آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین اللملی جرم شناخته نمی شده است. محکوم نخواهد شد. به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از انچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق می گرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد. اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: اصل برائت است. وهیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر اینکه که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. در این ماده امده است: الف: اگر کسی به بزهکاری متهم شده باشد بی گناه شمرده می شود تا آن گاه که اتهام او در یک دادگاه علنی که وی به همه ی تضمین های ضروری برای دفاع از خود را وارد باشند و درنهایت طبق قانون مجرمیت به اثبات برسد. ب) هیچکس را نباید برای انجام دادن ویا ندادن کاری که در هنگام رخداد آن بنا به حقوق کشوری یا بین المللی جرم شناخته نمی شده محکوم کرد. همچنین نباید کیفری سنگین تر از ان چه که در زمان رخداد جرم معمول بوده بر وی تحمیل کرد. ماده ۱۱ تضمین یک دادرسی عادلانه می باشد. و چهار حق اساسی را در بر می‌گیرد. ۱) احتمال بیگناهی ۲) حق دفاع ۳)علنی بودن ۴) هماهنگی زمانی جرم وقانون در بند۱) به این معنی است که اگر کسی متهم به بزه یا جنایتی شد. می بایستی بی گناه محسوب شود وتا زمانی که جرم او در یک دادگاه بیطرف و عادلانه به اثبات برسد. در بند ۲)حق دفاع: یعنی هر متهمی باید بتواند یک وکیل مدافع داشته باشد. اگر متهم به لحاظ مالی نتواند وکیل بگیرد آنگاه دولت موظف است که یک وکیل مدافع در اختیار او قرار دهد. ۳)علنی بودن: دادرسی نه تنها برای متهم از اهمیت تعیین کننده ایی بر خوردار است. بلکه اعتماد عمومی شهروندان به دادگاهها ودر همین راستا به دولت را تقویت می کند. زیرا اگر دادرسی به گونه ایی پنهانی صورت بگیرد. انگاه احتمال پایمال کردن حقوق بشر بیشتر خواهد بود. ۴) هماهنگی زمانی جرم وقانون: بدان معنی است که قانون به گذشته بر نمی گردد. بعنوان مثال اگر طبق قانون کنونی رفتار با کنش یعنی جرم تلقی می شود.

بخش سوم: آقای رضا ویسانیان با موضوع روز جهانی مهاجرت سخنرانی کردند. مهاجرت عبارت‌ است از جابه‌جایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی. مردم معمولاً به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دورکننده‌ای مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت می‌کنند. دلیل دوم می‌تواند شرایط و عوامل مساعد جذب‌کنندهٔ مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر و آزادی‌های سیاسی بهتر باشد. نشست همگانی سازمان ملل متحد در سال۲۰۰۰، ۱۸ دسامبر را روز جهانی مهاجران نامید. بخاطر، افزایش تعداد مهاجران و رفتار اغلب بد و غیرانسانی جوامع میزبان با آن ها بود. و نباید با انسان‌ها مثل برده رفتار کرد. مهاجران، بزهکار نیستند، بلکه انسان‌هائی هستند که می‌خواهند با حرمت و کرامت انسانی درامنیت زندگی کنند. ماده ۱۳اعلامیه جهانی حقوق بشر. ۱. هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب کند. ۲. شهروندان نبایستی ممانعتی در ترک کشور خود داشته باشند. ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر. ۱. هر کس حق دارد در برابر تعقیب، شکنجه و آزار، پناهگاهی جستجو و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.

انواع مهاجرت‌مهاجرت داخلی: مهاجرت داخلی، جابه‌جایی بین نواحی داخلی یک کشور است. این گونه از مهاجرت به دو بخش زیر تقسیم می‌شود: مهاجرت روزانه: حرکت روزانه مردم از حومه‌ها و شهرک‌های اطراف به داخل شهرهای بزرگ برای رفتن به محل کار یا استفاده از خدمات داخل شهرها مهاجرت داخلی است که به آن مهاجرت روزانه گفته می‌شود. در این نوع مهاجرت مردم در شب به محل سکونت خود بازمی‌گردند. مهاجرت فصلی: حرکت کوچ‌نشینان و جابه‌جایی کارگران از شهرها به روستاها در فصل میوه‌چینی، نوع دیگری از مهاجرت داخلی است. مهاجرت خارجی: مهاجرت خارجی بین کشورها صورت می‌گیرد و مهاجران از کشوری به کشور دیگر مهاجرت می‌کنند. برخی مهاجرت‌های خارجی با هدف دستیابی به منابع طبیعی و ثروت و یا دستمزد و رفاه بیشتر انجام می‌پذیرد که به آن مهاجرت اختیاری گفته می‌شود. در این گونه مهاجرت‌ها کشور مبدا دچار مشکلات اقتصادی است. پناهندگی: پناهندگی نوعی ازمهاجرت خارجی است که عوامل فشار و خفقان در مبدا؛ مردم را مجبور به نقل مکان می‌کند. در حالی که در بیست سال اخیر بیش از۳۰۰ هزار ایرانی از کشورهای مختلف اروپای غربی درخواست پناهندگی کرده‌اند. امروزه ازهر۳۵ شهروند جهان، یکی مهاجر است. در آینده، کمتر انسانی در همانجائی خواهد زیست که به دنیا آمده است. نزدیک هفت تا شاید هشت میلیون ازجمعیت ایران به کشورهای دیگر مهاجرت کرده‌اند. این آماری است که دبیرکل شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور در سال ۱۳۹۷ اعلام کرده است. در سال ۲۰۱۸ در جریان کنفرانس سازمان ملل متحد در مراکش «سند بین المللی مهاجرت» به علت ازدحام مهاجرت به امضای نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل رسید. این سند که «مهاجرت امن، منظم » نام گرفته، تلاش دارد تا تحقق اهدافی همچون «مبارزه با مشکلات ساختاری کشورها که مردم را ناگزیر از ترک وطن می‌کند»، «سازماندهی عملیات دریایی نجات»، «تقویت اقدام فراملی علیه قاچاق مهاجران» و «دسترسی مهاجران به خدمات اساسی» را در چشم انداز سال۲۰۳۰ میلادی تضمین کند. نگاهی به تاریخچه و گذشته مهاجرت ایرانیان: اولین شروع مهاجرت ایرانیان در زمان حمله اعراب به ایران صورت پذیرفت که بسیاری از ایرانیان به چین و هند مهاجرت نمودند. تجار ثروتمندی که درقرن نوزدهم به استانبول و ازمیر مهاجرت کردند وروشنفکران، فعالان سیاسی، نویسندگان و ناشرانی که در سال ۱۹۰۵ و پس از انقلاب مشروطه به استانبول رفتند، پیش از آنها هم گروهی از ایرانیان، روسیه تزاری را به عنوان مقصد مهاجرت خود برگزیده بودند؛ اما بعد از این و همچنین قبل از انقلاب اسلامی آمار مهاجرت ایرانیان نزدیک به صفر درصد بود، همچنین تمامی افرادی که برای تحصیل و همچنین آموزش از ایران خارج می شدند بعد از تکمیل دوره آموزشی خود به کشور باز می گشتند. موج ۵۷ و اجبار به مهاجرت؛ در بهمن ۵۷ چند ماه پیش از آن و چند ماه پس از آن، فصل مهاجرت گروهی از ایرانیان بود که فهمیده بودند به دلیل سابقه سیاسی‌شان در حکومت پهلوی یا ارتباط خانوادگی و نسبت فامیلی با این خاندان، در فضای انقلابی ایران جایی ندارند. این گروه اغلب همراه خانواده‌هایشان از ایران رفتند تا از موج کشتار و انتقامی که پس از پیروزی انقلاب در ایران راه افتاد جان سالم به در ببرند. برخی از هنرمندان و مردم عادی هم در میان مهاجران بودند که دیگر جایی در ایران انقلابی برای خود نمی ‌دیدند و در صورت ماندن، با خطر زندان و اعدام مواجه می‌شدند. بسیاری از چهره‌های سیاسی که خود در انقلاب مشارکت داشتند، اما متعلق به جریان‌های سیاسی متفاوت بودند، از سوی حکومت به عنوان دشمن شناخته شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند. پرشدن زندان‌ها از جوانان متعلق به گروه‌های سیاسی واحزاب، زمینه‌های دیگری برای مهاجرت و گریز ایرانیان به خارج ایجاد کرد و خیلی زود اروپا وآمریکا به پناهگاه این گروه از ایرانیان تبدیل شد. حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و۹۶ و حتی آبان ۹۸پس ازاعتراضات و سرکوب باعث شد روند مهاجرت ایرانیان به دلایل مختلفی شدت بگیرد. پس ازاین رویدادها گروه نسبتا بزرگی از نیروهای فعال سیاسی و اجتماعی و روزنامه‌نگاران و نویسندگان و هنرمندان و حتی ورزشکاران از کشور خارج شدند تا مورد بازداشت و شکنجه و اعترافات تلویزیونی و سال‌ها زندان قرار نگیرند. تقریباً همه افراد حداقل یک‌بار در زندگی به فکر مهاجرت افتاده‌اند و وقتی از دشواری‌های زندگی روزمره خسته شده و به دنبال تغییر شرایط خود هستند؛ مهاجرت را به‌عنوان یکی از گزینه‌ها در نظر داشته‌اند؛ اما تصمیم به مهاجرت تصمیم ساده‌ای نیست و این امر با پیچیدگی‌ها و سختی‌هایی همراه خواهد بود؛ زیرا مهاجرت صرفاً محدود به تغییر مکان نیست، با این تصیم فرد از جامعه، فرهنگ، نزدیکان و خانواده و هرچیزی که در کشور خود دارد فاصله می گیرد. ‎رهایی از رنج و رسیدن به لذت از دلایل اصلی حرکت انسان‌ها هستند. معمولاً رهایی از دشواری و شرایط سخت از قوی‌ترین انگیزه‌ها برای انسان هستند. در کنار رهایی از سختی‌ها در نظر داشتن آسایش و راحتی، امکانات رفاهی خوب و شرایط مطلوب کاری می‌تواند انگیزه را برای رفتن دو برابر کند. شاید بتوان یکی از مهم‌ترین دلایل این امر را در کاهش امید مردم برای ساخت زندگی ایده آل در کشور خودشان جستجو کرد، زیرا امید برای هر انسانی از آب و هوا برای زندگی ضروری‌تر است، بدون امید انسان صرفاً موجودی است که راه می‌رود بدون اینکه انگیزه و حسی برای زندگی داشته باشد. دراین شرایط موجود بسته جمهوری اسلامی لذت زندگی کردن کاهش پیدا کرده است، یعنی این روزها با توجه به کاهش توان اقتصادی مردم ایران و افزایش دغدغه‌ها برای گذران زندگی، دسترسی به تفریحات و لذت‌های زندگی سخت‌ تر و برای برخی اقشار غیرممکن شده است. از آنجا که حتی قوی‌ترین آدم‌ها هم بدون لذت بردن از زندگی ممکن است دچار افسردگی و دل‌مردگی شوند، طبیعی است که مردم به دنبال راهی برای خروج از شرایط فعلی باشند. یعنی فرار از آن نگاه سنتی و تبعیض‌آمیزیو نابرابری‌های حقوقی و جنسیتی در ایران دلزده شده. چون به حق و حقوق خودمان آگاه نبودیم. طبق آمار۲۰ درصد مردم به فکر مهاجرت هستند که ۳ درصد آنها موفق به مهاجرت می شوند. آمریکا و ترکیه ( از لحاظ نزدیکی فرهنگ و رسوم و قوانین و زبان) امارات و کانادا آلمان و کشور هایی که بیشترین مهاجران ایرانی را به خود اختصاص داده اند. چرا با سیل مهاجرت از ایران مواجه شده ایم؟ گزارشگر روزنامه انتخاب؛ مصطفی اقلیما رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، گفت: این جای تاسف است که شهروندان ایرانی به هر قیمتی حاضر به مهاجرت می‌شوند و با اینکه می‌دانند امکان دارد جان خودشان را از دست بدهند باز هم مهاجرت می‌کنند. آنها تمام این خطرات را به جان می‌خرند تا شاید آینده خودشان یا فرزندان خودشان را تامین کنند. آنها مهاجرت می‌کنند چون ما راه دیگری برای آنان باقی نگذاشتیم. نمونه بارزآن غرق شدن خانواده ایران نژاد در کانال مانش و هم وطن هایی دیگری که شرایط مشابهی داشته اند. موج چهارم حضور این مهاجران به دلیل وفاداری ایدئولوژیک به رژیم، موجب تنش میان مهاجران ایرانی موج‌های قبل و این موج تازه شده است. موج پنجم به غارتگران منابع کشور تعلق دارد. ۳. اصل ۴۱ قانون اساسی اشعار می‌دارد: تابعیت کشور ایران حق مسلم هر فرد ایرانی است و دولت نمی‌تواند از هیچ ایرانی سلب تابعیت کند، مگر به درخواست خود او یا در صورتی که به تابعیت کشور دیگری درآید. طبق آمارهای بانک جهانی مهاجران تمامی کشورها در سال ۲۰۱۹ نشان می‌دهد به‌طور کلی یک‌ میلیون و ۳۰۲ هزار ایرانی مهاجرت کرده‌اند و در بین ۲۳۲ کشور جهان رتبه ۵۴ را به خود اختصاص داده است. برخی کشورها مسئله مهاجرت را تنها از حیث امنیت و منافع ملی در نظر گرفته و از بعد انسانی و وجدانی این مسئله چشم‌پوشی می‌کنند و با ایجاد جنگ و تنش و ناآرامی در منطقه از این موضوع سوء استفاده می کنند. درحال حاضر سه میلیون و ۲۰۰ هزار تبعه خارجی در ایران زندگی می‌کنند. هیأت دولت با تصویب یک آئین‌نامه شرایط اخذ اقامت ایران را ساده‌تر کرد. فقط ۲۵۰ هزار یورو نیاز است تا بتوانید اقامت ۵ ساله در ایران بگیرید. هیأت دولت به پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارایی و به منظور تشویق سرمایه‌گذاری و جذب منابع مالی (ارزی) خارجی و دور زدن تحریم ها، آئین‌نامه اعطای مجوز اقامت پنج‌ساله به اتباع خارجی را به تصویب رساند. اما مصوبه جدید، ضمن حذف پیش شرط اقامت قانونی که حداقل آن دو سال است، میزان سرمایه‌گذاری که در بند «ه» ماده ۵ «آئین نامه اجرایی قانون ورود و اقامت اتباع بیگانه» مصوب ۱۳۵۲ آمده را شفاف کرده است. طرح «ساماندهی اتباع خارجی غیرمجاز» بر اساس آنچه مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی منتشر کرده‌، با امضای ۲۴ نماینده در اواخر شهریور امسال به هیئت‌رئیسه مجلس ارسال شده‌ است. این طرح ۱۲ بند دارد که البته در کنار انتقادها به کلیت آن، سه بند هم حاشیه‌ساز شده ‌است؛ یک بند که می‌گوید مهاجران قانونی اگر جرمی مرتکب شدند علاوه ‌بر اخراج آنها از کشور، امکان اخراج همسر و فرزندانش هم وجود دارد و همچنین دو بندی که از نوع برخورد با مهاجران غیرقانونی سخن می‌گوید. خلاصه این دو بند می‌گوید که اگر خودروی حامل مهاجران به دستور ایست بی‌توجهی نشان دهد، پلیس حق تیراندازی دارد که اگر مهاجران مجروح یا کشته شوند، دیه‌ای به آنها تعلق نمی‌گیرد و حتی اگربراثر شلیک به خودروی حامل مهاجران غیرقانونی، خودرو واژگون شود یا تصادف کند، باز هم بیمه حق پرداخت دیه را ندارد. مهاجران افغان در ایران با دو سطح نژادپرستی مواجه اند: از بعد حکومتی که توسط قانون اعمال می‌شود و هیچگونه خدماتی ارایه نمی کنند وازبعد اجتماعی. شهروندان ایران مهاجران افغان را به صورت روزمره تحقیر می‌کنند و این برخورد اعتماد به نفس و امیدواری به آینده را در نزد افغان‌های مهاجر از بین برده و تاثیرات منفی بر روان آن‌ها به جا می‌گذارد. در نتیجه، نسل جوان افغان‌های مهاجر در ایران با ترس و تحقیر بزرگ می‌شوند. سازمان جهانی مهاجرت تاکید کرده که بیش از۹۷ هزار نفر در سال ۹۹ به صورت اجباری از ایران اخراج شده‌اند.

بخش چهارم: خانم مهسا شفوی با موضوع اسید پاشی بر روی زنان سخنرانی کردند. تعریف کلی اسید پاشی: اسیدپاشی یکی از شدیدترین نوع خشونت علیه دیگران است که بیشتر از سوی مردان و علیه زنان رخ می‌دهد و به واسطه خسارت‌های جسمانی شدیدی که به فرد اسید پاشی شده وارد می‌کند، حتی ممکن است منجر به مرگ وی شود. اسیدپاشی نه برای قتل طرف مقابل بلکه برای انتقام از او صورت می‌گیرد. معمولاً خسارت‌های وارد شده به دلیل اسیدپاشی مادام العمر در چهره فرد اسید پاشی شده باقی می‌ماند و عمل‌های جراحی فراوان نیز امکان بازگشت قربانی به شرایط عادی را نمی‌دهد. درواقع یکی از پدید‌ه‌های نوظهوری که حقوق و سلامت زن و در نتیجه حریم انسانیت و امنیت جامعه را خدشه‌دار نموده، عمل شنیع اسیدپاشی بر بدن و چهره­ی زنان و دختران جوان است. خشونت اسیدی به عنوان شکلی نوین از خشونت علیه زنان، بازتاب نابرابری جنسیتی و تبعیض در جامعه به شمار می­رود. این عمل، نه تنها خود قربانی، بلکه خانواده او و جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اسیدپاشی در فقه اسلامی از نظر نوع سلاح ذیل محاربه قرار می­گیرد و از لحاظ تکرار عمل، افساد فی­الارض محسوب می­شود. این عمل در نظام بین­المللی حقوق بشر نوعی تبعیض و خشونت مبتنی بر جنسیت علیه زنان و در نتیجه نقض حقوق بشری بنیادین آنان بوده و بی­گمان ممنوع است. بر این اساس، دولت­ها باید در پیشگیری، تحقیق و مجازات مرتکبین اسیدپاشی، مساعی مقتضی را به کار گیرند. مطالب که خدمتتان عرض میکنم، از رهگذر شیوه­ای توصیفی­، تحلیلی و با بکارگیری سبک تحلیل محتوا، بر آن است تا به تبیین اسیدپاشی از نظر حقوق اسلام و نظام بین­المللی حقوق بشر بپردازد. هیچ مجری خردمندی برای استقرار امنیت در جامعه تنها بر یک در نمی­کوبد و هر ابزار معقول، انسانی و کارسازی را برای مقابله با تجاسر به کرامت بشری و حفظ امنیت اجتماعی و عمومی کشور خویش به کار می­گیرد. در این راستا، می­توان برای پیشگیری و مبارزه با پدیده­ی شوم اسیدپاشی بر صورت زنان و دختران جوان، هم به موازین حقوق اسلام توسل جست و هم از قواعد نظام بین­المللی حقوق بشر بهره برد. در نظام حقوقی اسلام، راجع به ماهیت جرم اسیدپاشی در چارچوب فقه اسلامی، در اوضاع و احوال مختلف می‏توان برداشت­های مختلفی نمود. اگر اسیدپاشی به شکل سلاح باشد باید عمل فرد را حمل بر محاربه کرد و مجازات محارب را بر مرتکب بار نمود و اگر جرم اسیدپاشی به شکل سلاح نبوده بلکه تکرار عمل مد نظر باشد و فرد با تکرار عمل اسیدپاشی باعث ایجاد ناامنی و سلب آسایش شود، عمل وی حمل بر افساد فی­الارض می‏گردد و متناسب با مجازات مفسد فی الارض با وی برخورد خواهد شد. عمل اسیدپاشی در چارچوب نظام بین­المللی حقوق بشر نوعی خشونت و تبعیض مبتنی بر جنسیت بوده که هم علت و هم معلول نابرابری و تبعیض علیه زنان است و در حقوق بین­الملل ممنوع می­باشد. وفق موازین نظام بین­المللی حقوق بشر، خشونت علیه زنان، گونه­ای تبعیض علیه آن­ها و نقض حقوق بشر به شمار می­رود و دولت­ها موظفند برای پیشگیری از این قبیل اَعمال، پیگرد مرتکبین و حمایت از بزه­دیدگان، اقدامات مقتضی را به عمل آورند. یکی از مهم­ترین وظایف دولت­ها، حمایت و تضمین حقوق و آزادی­های اساسی بشر است که در اسناد بین­المللی حقوق بشر شناسایی و به رسمیت شناخته شده­اند. دولت­ها باید در راستای ایفای تعهدات خود بر اساس حقوق بین­الملل در قبال حقوق زنان و مقابله با اسیدپاشی، اقدامات حمایتی مقتضی همچون تصویب قوانینی که مرتکبین حملات اسیدی را مجازات و دسترسی آسان به اسید را محدود نماید، اجرا و ایفا کردن این قوانین و جبران خسارت بزه­دیدگان از جمله پرداخت هزینه­های درمان و.. . را اتخاذ نمایند. میان نگرش­های تبعیض­آمیز علیه زنان و نیز نابرابری­های ساختاری در جامعه با اسیدپاشی رابطه علت و معلولی وجود دارد. برای از میان برداشتن معلول این رابطه، یعنی خشونت اسیدی، می­بایست علت­ها را حذف نمود. اقدام واکنشی در قبال مقوله­ی اسیدپاشی هر چند از اهمیت شایانی برخوردار است، ولی اتخاذی رویکردی کنشی در قبال این پدیده و پیشگیری از وقوع آن امری مرجح و دارای اولویت می­باشد. در این راستا، ابزارهای حقوقی به تنهایی کارگشا نیستند و می­بایستی دیگر علوم همچون علم اخلاق، جامعه­شناسی و.. . را نیز برای شناسایی دقیقِ علل اسیدپاشی و زدودنِ حداکثریِ آن­ها به کار گرفت و با اتخاذ رویکردی چندجانبه و بین رشته­ای، در راستایِ حذف و کاهشِ میزانِ ارتکاب این عمل غیر انسانی گام برداشت. موارد صحبت شده در فوق، خلاف ماده5 اعلامیه ی حقوق بشر شکنجه ممنوع، خلاف ماده 22 حق امنیت اجتماعی و همچنین ماده 3 می گوید هر کسی حق زندگی و ازادی و امنیت شخصی دارد. کشورهایی که در آنها اسیدپاشی رخ می دهد: اسیدپاشی در کشور‌هایی که از نظر توسعه اجتماعی و اقتصادی در وضعیت خوبی نیستند و شکاف جنسیتی و خشونت علیه زنان و کودکان در آن‌ها زیاد است بیشتر دیده می‌شود. این پدیده در کشور‌های زیادی در دنیا دیده می‌شود و در کشور‌هایی که شایع‌تر است، یعنی کشور‌های جنوب آسیا، سابقه‌ای بیشتر از پنجاه سال ندارد. مثل افغانستان و بنگلادش و ایران. در ایران تقریباً در۹۰درصد موارد اسیدپاشی، قربانی زنان هستند. برخی از خواستگارانی که درروابط عاشقانه شکست می‌خورند با اسیدپاشی بر صورت زن موردنظرشان (به قصد تخریب زیبایی وی یا انتقام) انتقامگیری می‌کنند. اسیدپاشی های سریالی دراصفهان که بشدت خبرساز شد و درواقع شایع و رواج گردید. امار اسیدپاشی: به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ کمال فروتن، رییس هیات مدیره انجمن حمایت از قربانیان اسیدپاشی و فوق تخصص جراحی پلاستیک یکی از کسانی است که سال‌هاست درحوزه اسیدپاشی مشغول به فعالیت است. او با بیان اینکه بیشتر آمارما برای شهرهای تهران و اصفهان است، البته قربانیان از شهرهای دیگر هم برای مداوا به تهران می‌آیند. او می گوید تعداد قربانی‌های اسیدپاشی سال به سال افزایش پیدا می‌کند اما نمی‌توانیم به صورت دقیق بگوییم میزان اسیدپاشی در شهرهای مختلف کشور چه تعداد است. او ادامه می‌دهد: آماری که دو سال پیش گرفته شده نشان می‌دهد که ۵۷ درصد از قربانیان اسیدپاشی زن و ۴۳ درصد مرد هستند. سن متوسط این قربانیان هم ۳۵ سال است.

بخش پنجمآقای محمد علی محمود زاده رحیم آبادی با موضوع حریم خصوصی سخنرانی کردند. غربت حریم خصوصی در کتاب قانون ;تعاریف حریم خصوصی: حـریم خصوصـی، مفهـومی سیال است که امروزه از جمله آزادی وجدان و اندیشه، کنترل بر جسـم خـود، داشـتن خلـوت و تنهایی در منزل و مکان خصوصی، کنترل بر اطلاعات شخصی، رهـایی از نظارت هـای سـمعی و بصری دیگران، حمایت از حیثیت و اعتبـار خـود و حمایـت در برابـر تفتیش هـا، تجسس هـا را شامل میشود. حق خلوت آدمیان و حرمت حریم خصوصی یکی از مصادیق بارز حقوق اساسی بشر است. به اعتقاد حقوقدانان و کارشناسان شاید در یک تعریف کوتاه بتوان گفت حریم خصوصی به معنای ممنوع بودن تجاوز و تعرض به محدوده حفاظت شده‌ای است که دیگران حق ورود به آن را ندارند. مانند حق بر امنیت روانی، ممنوعیت تجسس و حق بر خلوت. اما این حریم تابع یک اصل مهم است به نام اصل مصونیت که حقوق و امتیازاتی دارد نظیر حق مصونیت مسکن، افکار و جسم و جان و تجسس در احوال شخصی و منع افشای اسرار حرفه‌ای و کنترل داده‌ها که در سایه همین اصل برای انسان پیش‌بینی شده است اما اغلب این حریم به بهانه‌های مختلف مورد تجاوز قرار می‌گیرد. بنابراین به نظر می‌رسد با پیشرفت علم و تکنولوژی این حریم نیاز به باز تعریف دوباره دارد. تعریف و معنای حریم خصوصی در کشور ما تا حدودی غلط‌ انداز است «وقتی می‌گوییم حریم خصوصی یک فضای خلوت است، این به ذهن خطور میکند که فقط در موارد تنهایی و بسته اشخاص باید حریم خصوصی در نظر گرفته شود. اما شاید تعبیر فرانسوی آن به معنای «زندگی شخصی» تعریف بهتری باشد چرا که وقتی ما از حریم خصوصی در فضای مجازی صحبت می‌کنیم دیگر نمی‌توان گفت یک فضای بسته و خلوت است بلکه ما در فضای مجازی می‌خواهیم از بحث‌های علنی حمایت کنیم چون در این فضا چیزی پنهان نیست. ». «در نظام حقوقی، ما با یک چالش مفهومی رو به رو هستیم. چرا که جز در قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات مصوب سال ۸۸ در هیچ قانون دیگری از حریم خصوصی تعریفی نمی‌بینیم. حتی در اصل ۲۵ قانون اساسی هم فقط مصادیقی از حریم خصوصی نام برده شده است. یا به‌ عنوان مثال در قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر گفته قسمت‌های مشاعی ساختمان حریم خصوصی محسوب نمی‌شوند پس بدون مجوز قضایی می‌توان وارد شد در حالی که برای تعرض به حق مالکیت، ما قوانین محکمی داریم و این کار نیاز به مجوز قضایی دارد. ». «گذشته از چالش مفهومی باید گفت حریم خصوصی در کشورهایی مهم است که حقوق شهروندی اهمیت دارد. به طور معمول کشورها بر اساس حقوق و قوانین اداره می‌شوند. تعیین این مرز را نمی‌توان به عهده اشخاص عادی گذاشت چون سلیقه‌ای نمی‌تواند باشد باید قانون این مرز را مشخص کند و ما در حال حاضر این قانون را در کشور نداریم. ما نهادهای حقوقی داریم که تأسیساتی نظیر حریم خصوصی و افترا و توهین و نشر اکاذیب را تعیین کرده و هدف این تأسیسات حقوقی این است که اطلاعاتی فاش نشود یا مطلبی محرمانه در رسانه‌ها منتشر نشود. در مقابل این نهادها ما حقوقی داریم که از آزادی بیان و اشاعه اطلاعات و دسترسی به آنها حمایت می‌کند. در کشورهایی که بر اساس حقوق اداره می‌شود بین این دو، مرز مشخصی وجود دارد. اما در ایران ما مرز مشخصی نداریم و در همه این موارد با چالش مواجه هستیم. اما در مورد فضای مجازی باید گفت این فضا بستری را فراهم می‌کند که هم می‌توان استفاده مثبت از آن داشت و هم زمینه بروز انواع آسیب و جرایم را فراهم کند. حریم خصوصی در فضای مجازی در حوزه آزادی بیان و اطلاعات تأثیر فراوانی دارد و به تشکیل انجمن‌های مجازی کمک می‌کند که سازمان ملل نیز از این انجمن‌های مجازی حمایت کرده است. اما در مقابل می‌تواند منجر به هتک حرمت اشخاص شود یا به اشاعه مطالب مستهجن یا نقض حق کپی رایت و آسیب‌های دیگر و تحریک برخی جرایم دامن بزند. هنر یک نظام حقوقی توسعه یافته این است که نکات مثبت و مزایا را جذب کند و بین معایب و مزایا توازن منطقی برقرار کند. اصل را بر این قرار دهد که فضای مجازی مثبت است. »حریم خصوصی دارای دو جلوه هنجاری وساختاری است. «در نگرش هنجاری لازمه زندگی فردی و اجتماع وجود معیارهایی است که افراد و جامعه را در کنار یکدیگر راهبری می‌کند. بنابراین استقلال فرد اقتضا می‌کند در مسائل شخصی وی دخالتی نکند. »تنهایی به نوعی حریم خصوصی افراد محسوب شده و ورود انسان‌ها به حریم خصوصی دیگری به مانند تجاوز به ناموس تلقی می‌شود. بر همین اساس ماده ۱۲اعلامیه حقوق بشر می‌گوید: هیچ‌کس نباید در معرض مداخله خودسرانه در زندگی شخصی، خانواده، خانه و مکاتبات خود قرار بگیرد. اینجا حریم خصوصی شرف و آبرو تلقی می‌شود که به هیچ عنوان نباید مورد تعرض قرار بگیرد. محکوم کردن متهم به مجازات، با توسل به هر شیوه و وسیله ای، با نام و عنوان «دلیل»، پذیرفته نیست؛ متهم، به عنوان جزئی از اجتماع، دارای حقوقی است که یکی از آن ها، بازجویی یا همان تحصیل دلیل علیه او به شیوه‌ای کاملاً انسانی و قانونی است؛ چرا که دادرسی، هدف نیست بلکه وسیله‌ای است که حق را از ناحق، تمیز می‌بخشد و در آن، از یک طرف، باید اراده آزاد افراد حفظ شود و کرامت و شان انسانی آن‌ها مصون از هر گونه تعرضی بماند و از سوی دیگر، شأن و اعتبار دستگاه قضا، با خدشه‌ای مواجه نشود؛ مطمئنا نیل به یک دادرسی عادلانه و منصفانه هنگامی رخ خواهد داد که تمامی اصول حقوقی از جمله اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» و یا «منع تحصیل دلیل از طرق نامشروع» به خوبی رعایت شود. در مورد امر کیفری یک اصل کلی وجود دارد که تحقیق و تعقیب متهم توسط مقامات دادسرا یا دادگاه نباید به واسطه هر اقدام و امری صورت بگیرد و آن‌ها نباید از هر روشی برای کسب دلیل استفاده کنند، مانند اعتراف گرفتن بر اثر شکنجه یا تطمیع متهم برای ارائه اطلاعات در قبال دریافت امتیازات واهی، اعتراف اجباری، گروکان کیری اعضای خانواده یا همسر و مسائل دیگر.. . . حریم خصوصی در اسناد بین المللی:۱، اعلامیه حقوق بشر؛ مطابق ماده ۱۲اعلامیه «احدی در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه، یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله‌های خودسرانه واقع شود و شرافت و اسم ورسمش نباید مورد حمله قرار گیرد. هر کس حق دارد که در مقابل اینگونه مداخلات و حملات مورد حمایت قانون قرار گیرد. »۱. میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی:بر اساس ماده ۱۷ «هیچکس نباید در زندگی خصوصی و خانواده و اقامتگاه یا مکاتبات مورد مداخله خودسرانه (بدون مجوز) یا خلاف قانون قرار گیرد و همچنین شرافت و حیثیت او نباید مورد تعرض غیر قانونی واقع شود و هر کسی حق دارد در مقابل اینگونه مداخلات یا تعرض‌ها از حمایت قانون برخوردار شود»؛ که دولت ایران نیز در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۴ به این میثاق پیوسته است و مواد آن در حکم قوانین داخلی و لازم الاتباع است. ۳، اعلامیه اسلامی حقوق بشر:برابر ماده ١٨ اعلامیه اســلامی حقوق بشــر هر انســانی حق دارد که نســبت به جان و دین و خانوده و ناموس و مال خویش در آســودگی زندگی کند و در امور زندگی خصوصی خود اســتقلال داشته باشد و جاسوسی یا نظارت بر او با مخدوش کردن حیثیت او جایز نیست و باید از او در مقابل هر گونه دخالت زور گویانه در این شــئون حمایت شــود مســکن هر فرد در حالی حرمت دارد و نباید بدون اجازه ســاکنین آن یا بصورت غیر مشــروع وارد آن شد و نباید آن را خراب یا مصادره کرد یا ساکنینش را آواره کرد. »۴، کنوانسیون‌های بین‌المللی:در کنار منابع فوق که شــناخته شده‌ترین مستندات حریم خصوصی در اسناد بین‌المللی هســتند میتوان به برخی از کنواســیون‌های بین‌المللی نیز اشاره نمود که به طور ضمنی به حمایت از حریم خصوصی پرداخته‌اند. ١، کنوانسیون بین‌المللی منـع مجازات کشتار دسته جمعی (ژنوساید) مصـوب ٩ دسامبر ١٩۴٨ مجمع عمومی ســازمان ملل متحد که در تاریخ ٣٠ آذرماه ســال ١٣٣۴ به تصویب مجلس شــورای ملی رسیده است. ٢، کنوانسیون تکمیلی لغو بردگی، تجارت برده و سازمان‌ها و اعمال مشابه بردگی، مصوب٧ سپتامبر١٩۵٧مجمع عمومـی سـازمـان مـلل متحـد که در تاریخ ٣ اسفند ١٣٣٧ به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است. ٣، کنوانسیون بین‌المللی رفع تبعیض نژادی مصوب ٢١ دسامبر ١٩۶۵ مجمع عمومی ســازمان ملل که در تاریخ ٣٠ تیرماه ١٣۴٧ به تصویب مجلس شورای ملی رســیده اســت. ۴، کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان مصوب ٢٨ ژوئیــه ١٩۵١ و پروتــکل مربوط به وضعیت پناهندگان مصوب ٣١ ژانویه ١٩۶٧ که در تاریخ ٢۵ خرداد ١٣۵۵ به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است. ۵، کنوانیسون بین‌المللــی لغو و مجازات جنایت آپارتاید مصوب ٣٠ نوامبر ١٩٧٣ مجمع عمومی ســازمان ملل که در تاریخ ۴ بهمن ماه ١٣۶٣ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.

حریم خصوصی در قانون اساسی ایران: اصل۲۲«حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند. اصل ٢٢ قانون اساســی جمهوری اســلامی ایران مهمترین سند در مورد حریم خصوصی اســت که در عین موجز و کلی بودن آن به ابعاد مختلفی از حریم خصوصی توجه شده است مانند حریم خصوصی معنوی (حیثیت)، حریم خصوصی جسمانی (جان)، حریم خصوصی مکانی (مسکن و شغل). در این ماده قید شده است. اصل ۲۵ «بازرسی و نرساندن نامه‌ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون: این اصل هرگونه تجسس را ممنوع اعلام کرده است. با اینکه این مفهوم خاص میباشد، ولی از طریق آن میتوان بسیاری از مصادیق حریم خصوصی را در زمره اطلاق کلمه تجســس قلمداد کرد. وقتی اسرار مردم را فاش می‌کنند این خلاف منطق انسانی، قوانین بین المللی و حریم خصوصی است. هرشخص برای خود دارای خلوتی است که دیگران را به آن راه نیست و این حریم و خلوت ممکن است در یک نامه خصوصی یا مکالمه تلفنی یا پیام کوتاه یا چت و گفتگو درفضای مجازی باشد و وقتی به بحث کنترل‌های الکترونیک می‌رسیم ماجرا جدی‌تر می‌شود. درکشورهای پیشرفته به اینترنت نگاه اطلاعاتی ندارند اما متأسفانه اینجا هدف وسیله را توجیه می‌کند واین با منطق انسانیت سازگاری ندارد. مخاطبین اصل٢۵قانون اساسی هم شهروندی وهم دولت می‌باشند مثًلا اســتراق ســمع وافشای آن میتواند توسط شهروندان نیز صورت گیرد، اما سایر موارد مذکور در اصل ٢۵ جزو اموری اســت که اصولا نقض آن‌ها فقط توســط دولت با امکاناتی که در اختیار دارد امکان پذیر است. اصل ٢۵ قانون اساسی یکی از اصول مهم جهت حفظ حریم خصوصی معنوی اشــخاص در جهت تثبیت امنیت اجتماعی است که هر آن ممکن است توسط دولت نقض شود. اصل ۳۹ «هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است. »قانون مجازات اسلامی:مــاده ۵٨٠: برابر ماده ۵۸۰ قانون مجازات اســلامی مصــوب ١٣٧۵، هر یک از مستخدمان و مأموران قضایی یا غیرقضایی بدون مجوز قانونی به منزل کسی و بدون اجازه و رضای صاحب منزل داخل شود به حبس از یک ماه تا یکسال محکوم خواهد شد. ماده ۵٨٢ تعزیرات: در خصوص حق حریم خصوصی ارتباطاتی ماده ۵٨٢ ضمانت اجرای کیفری مناسب پیش بینی کرده است. در ماده ۵۸۲ قانون مجازات اسلامی آمده است» هر یک از مســتخدمین و مأمورین دولتی، مراسلات یا مخابرات یا مکالمات تلفنی اشخاص را در غیر مواردی که قانون اجازه داده حســب مورد مفتوح یا توقیف یا معدوم یا بازرســی١ یا ضبط یا اســتراق ســمع نماید یا بدون اجازه صاحبان آن‌ها مطالب آن‌ها را افشاء نماید به حبس از یک سال تا سه سال و یا جزای نقدی از شش تا هجده میلیون ریال محکوم خواهد شد.

اشکال مختلف نقض حریم خصوصی: 1. ورود بدون اجازه و غیرقانونی به حریم خصوصی دیگری مانند بازرسی و تفتیش جیب و کیف افراد. 2. تصاحب و استفاده از اسم، القاب و عناوین و اعتبار دیگری. 3. انتشار اسرار و وقایع خصوصی افراد مانند روابط زناشویی، امور پزشکی، نامه‌های شخصی، خصوصیت و ویژگی‌ها و عادات شخصی. 4. انتشار و افشای اطلاعات نادرست و انتساب آنها به یک شخص مانند نشر اکاذیب و افترا.

قطعنامه کنگره بین‌المللی حقوق‌دانان مصادیق تعرض به حق خلوت را چنین بیان نموده است: 1. مداخله در زندگی داخلی و خانوادگی فرد. 2. تـعـرض بـه تـمـامـیـت جـسـمـانی و روانی و ایجاد محدودیت‌های اخلاقی و معنوی. 3. تعرض به حیثیت، شرافت و شهرت فرد. 4. تفسیر مضر و نابجا از گفته‌ها و اعمال شخص. 5. افـشــای امـور نـاراحـت‌کـنـنـده مـربـوط بـه زنـدگـی خصوصی فرد. 6. استفاده از اسم، هویت و عکس دیگری برای مقاصد تجاری و تبلیغاتی. 7. تـحــت نـظــر قـراردادن یـا تـوقـیـف شخص و یا جاسوسی کردن درباره او. 8.، بازرسی مکاتبات دیگری. 9. سوءاستفاده از مکاتبات کتبی یا شفاهی او. 10. افشای اطلاعاتی که از کسی در نتیجه ارتباط حرفه‌ای گرفته یا داده شده است؛ خلاف قاعده حفظ اسرار شغلی و حرفه‌ای. حق حریم خصوصی، حق زندگی کردن است با میـل و سـلیقه خـود و با حداقل مداخله و ورود دیگران. به دیگر سخن، حقی است که بر اساس آن، افـراد می‌توانند تعیین کنند که دیگران تا چه اندازه می‌توانند به لحـاظ کمیـت و کیفیـت، اطلاعـاتی دربـاره آنـان داشته باشند؛ در حریم خصوصی، انتظار این است که اطلاعـات شخصـی و محرمانـه، کـه از آن در محلـی خصوصی پرده برداشته می‌شود، برای شخص سومی آشکار و بـرملا نشـود زیـرا ایـن افشـاگری سبب ناراحتی یا اضطراب و تنش احساسی برای کسی می‌شود که نسبت به ایـن مسـئله حسـاس است در واقع حریم خصوصی به افرادی تعلق می‌گیرد که در محلی هسـتند کـه شـخص انتظـار دارد آن محل خصوصی بماند. بسیاری از نظریه پردازان بر این باورنـد کـه حـریم خصوصـی، مفهـومی مسـتقل و جـدا از سایر حقوق فردی است؛ بنابراین در نهایت گفت:

ـ حریم خصوصی یعنی دسترسی محدود دیگـران بـه انسـان و توانـایی ایجـاد مـانع در برابر دسترسی‌های ناخواسته و ناخوانده به انسان. ـ حریم خصوصی یعنی محرمانگی و پنهان ساختن برخی امور از دیگران ـ حریم خصوصی یعنی کنترل بر اطلاعات شخصی ـ حریم خصوصی یعنی حمایت از شخصیت و کرامت. اسـاس ایـن حـریم، مبتنـی بـر حمایـت از آزادی و استقلال فردی، حمایت از آبرو و حیثیت افـراد و حمایـت از نیازهـای فطـری انسـان بـه مسـائل شخصی و خصوصی است؛ توجه به حریم خصوصی یکی از اساسی تـرین مصـادیق حقـوق بشـر است که از توجه به شأن و منزلت انسانی و ارزش‌های مبتنـی بـر انـواع آزادی هـا نشـأت گرفتـه است. حریم خصوصی نـه تنهـا از آزادی و اسـتقلال افـراد در قبـال همنوعـان خـود و رسانه هـا حمایت میکند، بلکه وسیله‌ای است برای دفاع از آزادی و امنیت فردی در برابر دولت. همچنـین قلمرو حریم خصوصی به گونه‌ای است که افراد مایل نیستند دیگران بدون رضـایت آنهـا بـه آن وارد شوند بنابراین احترام گذاشـتن بـه حـریم خصوصـی افـراد بـه منزلـه یکـی از اصـول اولیـه شهروندی ضروری است. این حریم، خصوصی‌ترین بخش زنـدگی افـراد اسـت کـه بایـد توسـط سایرین نیز درک شده و مورد احتـرام قـرار گیـرد. هـیچکـس اجـازه ورود بـه حـریم خصوصـی دیگران را ندارد. زیـرا حـریم خصوصـی به عنوان یک حق واقعی اسـت کـه نخسـت، حـق افـراد بـه آزادبـودن از مداخلـه دیگـران را در فعالیت هایشان تا جایی که این فعالیت‌ها آسیبی به دیگران نزند نشان میدهـد. دوم؛ حـق افـراد در انتخاب داشتن مقداری اطلاعات در مورد خود، که غیرقابل دسترسی بـرای دیگـران اسـت.

بخش آخر: بحث آزاد با موضوعکرامت انسانی به مناسبت روز جهانی حقوق” آغاز گردید: که همکاران حاضر در جلسه در فضای پالتاک و زوم در بحث مذکور شرکت کردند. ودر ابتدا آقای فاضل زاده با بیان اینکه همه انسانها از لحاظ حقوق و کرامت انسانی آزاد و برابر متولد می شوند که پایه و اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز شکل گرفته از آن است همچنین حق و حقوقی که جامعه از ما گرفته باید با سعی و تلاش و آگاهی به خود ببخشیم چون در زندگی ما انسان ها تاثئر بسزایی دارد و آرامش در جامعه سرازیر می شود سپس آقای محمود زاده گفتند باید برای حقوق شهروندی ارزش قائل شد و دولت باید طبق قانون رفتار کند ودر زندگی مردم به صورت غیر قانونی مداخله نکند و اعدام هم یکی از بزرگترین نقض حقوق بشری و کرامت انسانی محسوب می شود و همچنین نبود حق انتخابات آزاد و غیره.. . درادامه خانم امیر احمدی در رابطه با تبعیض جنسیتی و حق و حقوق کرامت زنان ایرانی که مورد ظلم در جامعه قرار میگیرند صحبت کردند و بعد خانم خسروانی در رابطه با اینکه نماینده های یی که باید قانون گزار برای رفاه حال مردم باشند ولی همچنان خودشان کرامت انسانی را زیر سوال می برند و نقض آشکار می کنند. و سپس خانم شفویی فرمودند رعایت کرامت انسانی بسیار حائز اهمیت است طوری که کشور آلمان آن را در بند اول قانون اساسی خود قرار داده است. سپس خانم مباشری فرد نظر دادند که جمهوری اسلامی ایران طوری طراحی شده است که در هر مرحله از زندگی فردی حقوق شهروندی و کرامت انسانی آشکار و علنی نقض می شود و باعث مشکلاتی برای فرد می شود. سپس آقای منفرد کرامت انسانی را به دلیل اینکه زیر بنای خیلی از حقوق شهروندی است و باید دارای اهمیت فراوانی باشد و دولت یا شخصی نمی تواند این اصل را از انسانی سلب کند و از بدو تولد با انسان است و با رعایت این اصل جامعه پویایی خواهیم داشت در غیر اینصورت جامعه به سمت تشنج سوف پیدا خواهد کرد. سپس خانم بهمنی راد گفت؛ جمهوری اسلامی ایران در تمام مراحل زندگی ما دخالت دارند از تعیین اسم برای فرزندانمان تا حتی پس از مرگ. در پایان آقای فاضل زاده ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، منشی جلسه رضا ویسانیان و صدا برداران و ادمینها اقای فرشید افشار و خانم الناز اسدی صفا و محمود زاده و در نهایت آقای مهران فاضل زاده در ساعت ۱۵:۴۵ختم جلسه را اعلام کردند. در این جلسه علاوه برمهمانان ازکانون و سایر علاقمندان به حقوق بشر اعضای نمایندگی نیدرزاکسن آقایان و خانم ها: شفائی، جعفری، مهسا شفوی، پریسا نیکونام، مازیار پرویزی، رضا ویسانیان، وحید حسن زاده، وحید تیرانی، الناز اسدی صفا، فرشید افشار، محمدعلی محمودزاده، امیر احمدی، مصطفی فرجی پور، عباس منفرد، معصومه بهمنی راد، هادی درتومی، فرشاد قضایی، آزاده قریشی، حمید رضا تبریزی، شبنم رضاوند، وحید اردلان، احمد حاجی قادرمرحومی، غلامعلی نوروزپور، بهاره بلورچی، ندا مباشری، ناهید عیوضی، محمدعلی قدیمی، مهرداد پشنگیان، شرکت کردند.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوئیس دسامبر ۲۰۲۰

هادی جعفرپور

جلسه در روز ۱۳ دسامبر ۲۰۲۰ در ساعت ۱۳ به وقت اروپای مرکزی در کشور سویس، در فضای مجازی پالتالک و زوم با حضور مسئول نمایندگی، اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر برگزار شد مسئول جلسه، جناب آقای مهرداد یگانه، پس از خواندن فراخوان و خوش آمد گویی جلسه را آغاز نمودند.

بخش ۱: آقای جعفر فرد کریمی سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران در آبان ماه ۹۹ را ایراد کردند.

بخش ۲: خانم فیروزه دهبزرگی بررسی سخنرانی خود را با موضوع بررسی ماده ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ایراد کردند: ماده۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع خویش همکاری کند، از گونه های مختلف هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره‌مند شود هر شخصی به عنوان آفرینشگر حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست از آنجایی که خشونت علیه انسانها نقض حقوق بشر محسوب میشود و این اتفاق در همه جای دنیا تا به امروز دیده و شنیده میشود و بخصوص در کشوری به نام جمهوری اسلامی ایران هرلحظه و هر روز شاهد انواع خشونتها و نقض حقوق انسانی هستیم در همه موارد، هنر و موسیقی و سینماکه همه رسانه ملی در اختیارحکومت و سپاه است، بخش ورزش و ورزشکاران که اجازه رقابت سالم و عادلانه با رقیبان اسرائیلی در بین الملل را ندارند، بخش محیط زیست و فعالان آن که در زندانهای جمهوری اسلامی بازداشت هستند یا به اسم خودکشی به قتل میرسند، از فروش زمین های میلیاردی و زمین خواری توسط عاملان جمهوری اسلامی گرفته تا اجاره دریاها و متعلقات آن به کشور چین، دانشگاهها و مراکزعلمی تحقیقاتی، گمرک و تجارت و حمل و نقل هوایی و زمینی، نشریات و روزنامه نگاران و خبرگزاریها که آزاد نیستند و باید از فیلتر وزارت اطلاعات و ارشاد بگذرد و به مردم در ایران و حتی به دنیا برسد، بخش آموزش و پرورش که بخش مهمی در هر جامعه محسوب میشود و تالیف کتب درسی و آموزشی با شستشوی مغزی کودکان از کودکستان ها تا دانشگاهها و بازار کار و حضور در جامعه که همه و همه با انبوهی ازمطالب دینی و مذهبی و مقدس و قهرمان سازی از آنچه حکومت برای قدرت و حفظ بقای خود بدان نیازمند است در بخش آموزش مدارس و دانشگاهها گنجانده، از تبلیغ کودک همسری در رسانه ملی و کتب درسی و ازدواج قانونی دختران ۹ و پسران ۱۵ ساله و تشکیل خانواده بدون آنکه زیربنای اصل خانواده و بلوغ فکری و استقلال درک و شعور و انتخاب آزادانه به کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان بدون اینکه آموزش داده شود، بخش بهداشت و درمان و سلامت روان و پنهانکاری حکومت از مطلع کردن عموم مردم برای از بیماری ناشناخته کرونا قبل از انتخابات ۱۳۹۸ در بهمن ماه و عدم اتخاذ قوانین درمراقبت های لازم برای شیوع و پیشگیری بیماری کرونا، فساد اداری دردستگاه قضایی کشور و نبود دادگاههای عادل و مستقل و اعترافات اجباری و حکم اعدام و شکنجه زندانیان تا گروگانگیری اتباع دو تابعیتی و فریب آنان برای دعوت و شرکت در کنفرانسهای اسلامی و علمی در ایران و بازداشت تا اعدام آنان و بسیاری موارد دیگر، همه نمونه هایی از جنایات و نقض حقوق انسانی جمهوری اسلامی ایران است که نه تنها ایرانیان ساکن در داخل و خارج کشور حتی غیر ایرانیان هم از نقض حقوق انسانی از طرف جمهوری‌اسلامی در امان نیستند و به بهانه دعوت در کنفرانسهای اسلامی یا علمی به گروگان گرفته میشوند حال یا شهروند ایرانی با این همه جنایات آشکار از طرف جمهوری‌اسلامی ایران چگونه طبق ماده۲۷اعلامیه جهانی حقوق بشر میتواند به حقوق انسانی و شهروندی خود دست پیدا کند ؟ اعمال ظالمانه جمهوری اسلامی ایران محکوم است و ما فعالین حقوق بشر خواستار رسیدن به عدالت اجتماعی و حکومت مردمی و دموکراسی هستیم و از سازمانهای حقوق بشری و بین المللی میخواهیم تا دست از حمایت جمهوری اسلامی ایران جنایتکار، فاسد و قاتل بردارد.

بخش ۳: خانم پریچهر سهرابی سخنرانی خود را با موضوع ارزش تغذیه انسان ایراد کردند: بحث مزاج شناسی: طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده ۲۵ سند۲۰۳۰حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه لازمه یک جامعه سالم داشتن افراد سالم از لحاظ روحی و جسمی می‌باشد اما متاسفانه جمهوری اسلامی بزرگترین ناقض حقوق بشر می باشد واین حق را از مردم ایران گرفته مهمترین بحث دربحث تغذیه انسان، شناخت طبع و مزاج می باشد که یکی از راههای شناخت ویژگی جسمی روحی خودودیگران است همه خوراکی ها در۴ دسته گرم، سرد، خشک وتر دسته بندی می شوند افراد در۲ دسته کلی سردمزاج، گرم مزاج تقسیم می شوند مزاج افراد هم مانند اثرانگشت هرفرد، فرق می کند انواع مزاج شامل: صفرا، دم، بلغم، سودا است بدن انسان از ترکیب عناصر چهارگانه(اب، هوا، خاک، اتش)اداره می شود که همان رشد و نمو هست مجموعا ۹ مزاج دریدن آدمها یافت می شود ۴ مزاج مرکب مشهور داریم که شامل: الف) صفراوی، ب) دموی، پ) سوداوی، ت) بلغمی چگونه مزاج خود را تشخیص بدهیم؟ مزاج گرم و خشک، شامل: دهان و بینی شک، عطش زیاد، اشتها کم، لاغر، خواب کم وسبک، زود عصبانی ومضطرب مزاج گرم وتر (دموی): چهره قرمز، هیکل درشت، معمولا کسل، پوست، زبان، چشم، قرمز، نقاط مستعد مثل بینی ولثه، شایع درخونریزی هر نوع روغن موضعی ویا روغنی که گرم و مرطوب باشد، مثل: روغن کنجد، زیتون، بادام شیرین، شترمرغ، گل بنفشه، سیا دانه موثراست افرادی که نباید به مقدار زیاد لبنیات مصرف کنند مخصوصا ماست دوغ: درد مفصل، سنگ های مختلف، نفخ معده وروده، کیست تخمدان، دیرقاعده می شوند، صرع، تشنج، اسم، کم کاری تیروئید زیاد عرق می کنند.

بخش ۴: آقای فرهنگ ولی سخنرانی خود را با موضوع گرانی ارز و تاثیر آن بر معیشت مردم ایراد کردند: گرانی ارز و تاثیر آن بر معیشت مردم: قبل از اینکه به موضوع اصلی یعنی اثرات بالا رفتن قیمت ارز بر زندگی مردم بپردازند می خواهم خلاصه است نظریات مسئولان در این مورد که همه شان می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند را برایتان شرح دهم، پس از التهابات اخیر ارز اظهارنظرهای خارج از دایره اقتصاد و منطق اقتصادی افزایش یافته است و به سمت و سوءی رفته که عوام پسند باشد همه نشان دهنده آن است که هر کس از ظن خود یار و مشیت و رفاه اقتصادی مردم شده است و سعی می کند در این فضا یا از نظر منتقد سیاسی و یا از لحاظ محبوبیت اجتماعی به اظهار نظر بپردازد و رهبران و دست‌اندرکاران حکومتی هم که طبق معمول می خواهند تمام مشکلات را به گردن آمریکا و تحریم ها انداخته و نهایت سوء استفاده از موقعیت کرده و هم از نظر سیاسی و هم اقتصادی به نفع خودشان تمام کنند از نظر سیاسی که کاملا مشخص است که در اذهان عمومی جواب آماده است که ما تحریم هستیم نفت ما خریداری نمی شود مشکلات صادرات و واردات داریم و غیره که به ظاهر حق با خودشان است و تقصیر را از دوش خود برداشته اند و از نظر اقتصادی هم که نهایت سوء استفاده می کنند یعنی این که در واقع این حکومت مافیایی که ماداریم ۱۰۰% از طرق مختلف درآمدزایی می‌کند مثلاً همین تلاطم بازار بورس که قسمتی از بودجه سال آینده را تامین کرد جریمه های خودرو ها بعد از محدودیتهای کرونا که به گفته خودشان هزاران میلیارد تومان درآمد داشته است ولی متاسفانه این درآمدها چه از طریق قانونی و چه از طریق غیرقانونی هیچکدام در راه درست و برای کشور ایران استفاده نمی شود بلکه تقریباً تمام این درآمدها یا در مسیر ترویج تروریست یا کمک کردن به کشورهای هم پیمان تروریستی خودشان، و در ایران هم که تماما در اختیار سپاه پاسداران و حوزه علمیه و در راه سرکوب مخالفان خرج میشود حال می رسیم به این سوال که نوسانات بازار ارز تا چه حد در زندگی روزانه مردم تأثیرگذار است و قادر است رفاه نسبی آنان را خدشه دار کند در ادبیات علم اقتصاد مهمترین شاخص برای بررسی تحولات بازارهای مختلف بر سطح عمومی نرخ تورم است نرخ تورم هم به رفتار مالی و پولی دولت در سیاستگذاری ربط دارد و اینگونه نیست که مثلاً با افزایش قیمت بنزین یاچند کالا سطح معیشت مردم تحت تاثیر قرار بگیرد، آنچه در این میان اهمیت دارد تحولات نرخ تورم است این نرخ اگر بالا برود به معنی کوچک شدن سفره مردم و خالی‌شدن جیب آنها است و هرچند کاهش یابد حفظ سطح رفاه آنان را بهبود می دهد بنابراین بهتر است به این توجه داشت که نوسانات ارزی تا چه اندازه بر نرخ تورم تاثیر گذار بوده و می تواند آن را تحت تأثیر قرار دهد مهمترین اثر افزایش قیمت ارز در زندگی مردم عادی افزایش تورم است بالا رفتن نرخ ارز قیمت کالاهای وارداتی را بالا می برد از گندم و برنج گرفته تا گوشی موبایل و خودروهای وارداتی و داخلی ایران در سال گذشته بالغ بر ۴۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار کالا و خدمات وارد کرده که باعث تضعیف اقتصاد کشور می شود در نتیجه بین مردم به ویژه قشر کم درآمد تاثیر زیادی دارد و این تاثیر در بعضی از مواقع به حدی می رسد که قشر ضعیف جامعه برای سیر کردن شکم خانواده‌هایشان نیز به مشکل برخورده چه برسد به امکانات یا وسایل تفریحی برای بچه‌ها یا وسیله غیر ضروری دیگر در بحث درمان و دارو که مهمترین نیاز هر جامعه بعد از تغذیه می باشد تاثیر خیلی شدیدی دارد زیرا که هر وقتی قیمت ارز به صورت غیر عادی بالا برود طبیعی است که برای واردات دارو به مشکل برخورده و ارزی که تضعیف شده باشد نمیتواند به‌طور طبیعی نسبت به گذشته جوابگوی نیاز دارویی کشور شود و به طور کلی می توان گفت که تمام کشورها از نظر نیاز دارویی به کشورهای دیگر وابسته می باشد حالا چه کشور از نظر اقتصادی یا صنعتی کشور قوی باشد یا ضعیف و بعد از این صحبت ها که جامعه بعد از گرانی ارز برای نیازهای اولیه مثل غذا و دارو با مشکلات زیادی روبرو می شود مشکلات زیاد دیگری هم گریبانگیر آن جامعه خواهد شد مثل گرانی محصولات وارداتی از هرگونه که با درآمد افراد جامعه مطابقت نمی کند و غیره که بعد از شروع این مشکل مسلماً تاثیر آن در تمام مسائل دیگر جامعه خود را نشان می دهد د مثل دزدی، جنایت، احتکار برای سودآوری بیشتر، مهاجرت به خاطر کم درآمدی، و غیره که به طور کلی می توان گفت که اگر هر کشوری دچار این بحران گردد اثر مخرب آن بر تمام قشر جامعه و تمام ابعاد چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی و غیره می‌گردد و جبران خسارات آن بسیار دشوار می باشد در پایان هم نظر شخصی خودم این است که حکومت جمهوری اسلامی بنا به دلایلی که ذکر خواهم کرد خودش خواسته که این وضع موجود یعنی بی ارزش کردن پول ایران را رواج دهد و دلایلی که به نظر من رسیده عبارتند از : سو استفاده کردن از این موضوع و اینکه عامل این مشکلات به خاطر تحریم های آمریکا توجیه کنند و بگویند که ما بی کفایت نیستیم بلکه مشکلات از این تحریم ها می باشد ۲: که مهمترین عامل است اینکه این حکومت در حال حاضر تنها راه حلی که میتواند مردم را کنترل کند و نگذارد کار به شورش و براندازی نظام بکشد همین مسئله فقراست که مردم آن جامعه را چنان سرگرم مشکلات مالی خود کند چه کسی وقت سر خاراندن خود نداشته باشد چه برسد به این که بتواند قد علم کند ۳: گران کردن ارز در وضع اقتصادی کنونی ایران می تواند جبران کمبود بودجه سال آینده کشور نیز بکند به این صورت که دولت با در اختیار داشتن ارز می‌تواند با فروش به قیمت گران تر جبران کسری بودجه کشور کند و همچنین محصولات تولیدی خودش هم از خودرو و تولیدات صنعتی دیگر با قیمت بسیار بالاتر به فروش برساند و برای این حکومت مهم نیست که با این سیاست اقتصاد کشور به تباهی می رود بلکه تنها هدف آنها بقای رژیم می باشد با اینکه درآمد مردم از این روش کمتر و سفره آن ها کوچک تر شود.

بخش ۵: آقای ناصر دروخوار سخنرانی خود را با موضوع آزادی بیان اندیشه در ایران ایراد کردند: چندین سال است که از انقلاب جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد؛ انقلابی که یکی از مهم‌ترین شعارهایش «آزادی بیان» بود اما رهبران آن تنها در روزهای اولیه انقلاب بر آزادی افکار و اندیشه‌ها تأکید می‌کردند علی خامنه‌ای که امروز رهبر جمهوری اسلامی است، در سال ۱۳۵۸ در یک سخنرانی عمومی از آزادی افکار و اندیشه‌های مختلف سخن گفته بود: «اندیشه‌های مختلف می‌توانند سخن خود را و عقیده خود را ابراز کنند در مقابل حجت و دلیل قاطع هیچ اندیشه‌ای نمی‌تواند تاب مقاومت بیاورد به جنگ افکار رفتن فقط با بیان فکر و اندیشه ممکن است و لاغیر»اما به فاصله کوتاهی روح الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در جمع تعدادی از روحانیون نگاه دیگری از آزادی بیان و احزاب ارائه داد و گفت: «انقلاباتی که واقع می‌شود پشت سر انقلاب چند هزار از این فاسد کارها را در مراکز عام دار می‌زنند و آتش می‌زنند، تمام می‌شود قضیه نمی‌گذارند یک روزنامه‌ای حاکم شود جز روزنامه خودشان الان انقلاب اکتبر که این قدر از آن رفته است باز روزنامه مردم ندارند، باز حزبی در کار نیست، یک حزب بیشتر نیست اینها دارند برای آنها سینه می‌زنند، اگر در اینجا از یک حزب فاسد جلو بگیرند، می‌گویند شد یک حزبی و شد رستاخیز ما می‌خواهیم رستاخیز شود ما یک حزب را یا چند حزب را که صحیح عمل می‌کنند می‌گذاریم عمل کنند و مابقی همه را ممنوع اعلام می‌کنیم و همه نوشتجاتی که اینها کردند و برخلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است ما همه اینها را از بین خواهیم برد » سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای اعدام خبرنگار ایرانی روح‌الله زم را محکوم کرد و آن را “ضربه‌ای مهلک” به آزادی بیان ارزیابی کرد این بیانیه در سایت عفو بین‌الملل منتشر شده است دیانا، معاون دفتر خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان عفو بین الملل، در واکنش به خبر به اعدام روح‌الله زم، خبرنگار مخالف حکومت ایران، با طناب دار، با حکم قوه قضائیه جمهوری اسلامی، گفت: «ما از اینکه مقامات ایرانی روح‌الله زم، خبرنگار مخالف را سحرگاه امروز اعدام کردند، مبهوت و وحشت زده هستیم در روز۱۸ آذر، مقامات اعلام کردند که دیوان عالی کشور حکم اعدام روح الله زم را تأیید کرده است مقامات تنها چهار روز بعد حکم اعدام روح الله زم را به اجرا گذاشتند به باور ما این شتابزدگی با هدف قبیح جلوگیری از شکل‌گیری یک کارزار بین‌المللی برای نجات جان وی صورت گرفته است این بیانیه می‌افزاید: «استفاده از مجازات اعدام علیه روح‌الله زم طبق قوانین بین‌المللی مطلقا ممنوع بوده است، زیرا وی در ارتباط با اداره کانال خبری‌آمد نیوز، که مقامات آن را مسئول تشویق مردم به اعتراضات دی ۹۶ می‌دانستند، مورد پیگرد قرار گرفته بود »از نظر عفو بین‌الملل، اعدام روح‌الله زم یورشی مرگبار به آزادی بیان است و نشان می‌دهد تا چه حد مقام‌های ایرانی می‌توانند در کاربست شیوه‌های بیرحمانه برای ایجاد ترس و سرکوب صدای اعتراض پیش ‌روند این بیانیه خطاب به افکار عمومی بین‌المللی می‌افزاید در حالی که مقام‌های ایرانی حملات شدید قبلی خود به حق حیات و حق آزادی بیان را به سطوح بی‌سابقه‌ای می‌رسانند، جهان نباید در سکوت نظاره‌گر باشد: «ما از جامعه بین‌المللی، از جمله کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل و اتحادیه اروپا، می‌خواهیم که فوراً برای تحت فشار قرار دادن مقامات ایرانی برای متوقف کردن استفاده فزاینده از مجازات اعدام به عنوان سلاح سرکوب سیاسی، اقدام کنند »رضا معینی، مسئول بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز، در این رابطه از سه شاخص سخن می‌گوید: «یک انحصار کامل وسایل ارتباط جمعی و اطلاع‌رسانی و گردش اطلاعات در دست دولت است دوم اعمال سانسور گسترده در همین حیطه‌ای که در انحصار خودشان است و سوم سرکوب گسترده صداهای دیگر و صداهای مستقل در این رابطه جمهوری اسلامی دارای هر سه مشخصه است اضافه بر این سه مشخصه، رشد سرکوب‌ها از جمله زندانی کردن، دادگاه‌های ناعادلانه، محاکمات غیرقانونی و دستگیری‌ های غیرقانونی باعث شده که جمهوری اسلامی در سالیان گذشته یکی از کشورهای سرکوبگر آزادی بیان و مطبوعات معرفی شود و در یک کلام جمهوری اسلامی ایران در سالیان گذشته بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان است » در سال گذشته دست‌کم ۹ روزنامه‌نگار ایرانی به زندان افتادند: زینب کریمیان (خبرنگار سابق خبرگزاری‌های ایرنا و مهر) طاهره ریاحی (روزنامه‌نگار و دبیر اجتماعی خبرگزاری برنا) احسان مازندرانی، هنگامه شهیدی، آفرین چیت‌ساز (ستون‌نویس روزنامه ایران) محمد صادق کبودوند (دبیر سازمان حقوق بشر کردستان) مجید محمدی معین (خبرنگار روزنامه بیان وسلام) مراد ثقفی (روزنامه‌نگار ومدیرمسئول فصلنامه گفتگو) و صبری حسن‌پور (مجری شبکه تلویزیونی فارسی زبان «سیمای رهایی») گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است که تنها در سال گذشته بیش از۹۴ نفر از وب‌نگاران درایران بازداشت شده‌اند عسل اسماعیل‌زاده، محمد مهاجر، علیرضا توکلی و محمد مهدی زمان‌زاد از وب‌نگارانی بودند که در شبکه تلگرام فعالیت می‌کردند و در درگیری‌های جناحی بین دولت و مخالفانش بازداشت شدند در این بین محمدرضا یزدان‌پناه، روزنامه‌نگار ساکن پاریس، نگاه کلی‌تری به وضعیت آزادی می‌گوید: «سندیکاها و اتحادیه‌های صنفی با مشکلات زیادی مواجه شدند، با فعالان سیاسی، اجتماعی به جرم ابراز عقیده یا عمل بر پایه عقیده برخورد شد همچنین دستگیری و صدور احکام سنگین زندان و حتی اعدام برای آنها نیز مثل گذشته کماکان ادامه دارد»مرتضی کاظمیان، روزنامه‌نگار وعضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، هم آماری از وضعیت آزادی بیان و مطبوعات ارائه می‌دهد و آن را با برخی از کشورها مقایسه می‌کند: «متأسفانه ایران در جایگاه ۱۷۵ قرار داشت به جهت وضع آزادی بیان و مطبوعات و حتی در کشورهایی مانند برمه، سودان، رواندا، گینه، ویتنام، سومالی و لیبی وضع آزادی بهتر بود تعداد روزنامه‌نگاران و فعالان مطبوعاتی بازداشت شده درسال ۸۹ در ایران مساوی بود با تعداد روزنامه‌نگارانی که در چین بازداشت شده‌اند، درحالی که جمعیت چین ۱۵ برابر ایران است حتی کشورهایی چون اریتره و ازبکستان وضعی بهتر از ایران داشتند »مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار ساکن لندن، در این باره به رادیو فردا می‌گوید: «به گمان من شمشیر قلع و قمع آزادی بیان فقط برسرروزنامه‌نگاران و اصحاب مطبوعات نیست بلکه کسانی چون جعفر پناهی و نسرین ستوده به جرم وکالت و کارگردانی مجوزشان لغو شده و۲۰ سال از کار محروم شده‌اند بازیگرانی داریم مانند رامین پرچمی و فاطمه معتمدآریا که یا ممنوع ‌التصویرند یا دربندهستند شاعران و آهنگ‌سازان جوانی داریم مانند هیلا صدیقی و آریا آرام‌نژاد که تحت فشار و تعقیب هستند ناشرانی که مجوز نشرشان لغو شده و تحت پیگرد هستند اینها همه قربانیان سانسور جمهوری اسلامی ایران هستند، بنابراین آزادی بیان قربانیان زیادی میان همه اقشار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد» اما پرسش اینجا است که این روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشری چه چشم‌اندازی برای اینده دارند آیا امیدی به بازگشایی درهای آزادی در حوزه‌های مختلف در جمهوری اسلامی ایران دارند؟مرتضی کاظمیان هم هیچ چشم‌انداز روشنی از آزادی بیان در اینده نمی‌بیند:«با توجه به روندی که خیل گسترده روزنامه‌نگاران بازداشت شدند و مطبوعات که در سرکوب و تهدید قرار گرفته‌اند و با توجه به وضعیت گذشته احضار مجدد فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران، هیچ شاهدی وجود ندارد که بتوانیم حتی یک خوشبینی نسبی ابراز کنیم» در این بین مسیح علی‌نژاد به اندازه دیگر فعالان مدنی ناامید نیست و می‌گوید: «با یک نگاه کلی ابتدا احساس می‌ِشود وقتی در همه حوزه‌ها این قدر سانسور وجود دارد، امیدی به تغییر نیست اما کسانی مانند نسرین ستوده و یا روزنامه‌نگاران کماکان مقاومت و صبوری می‌کنند، پس می‌توان چشم‌انداز روشنی تصور کرد درواقع با شکستن قلم‌ها و بستن دهان‌ها نمی‌توان گفت خبر هم درایران زندانی می‌شود »اما با همه این محدودیت‌ها برای گشایش در زمینه آزادی بیان چه باید کرد؟مجید محمدی پاسخ می‌دهد: «فعالیتی که افراد در داخل کشور می‌توانند انجام دهند به شدت محدود است چون راه را حکومت بر احزاب سیاسی و تشکل‌ها و نهادهای مدنی بسته است اما از فضای مجازی افراد بیشتر و بیشتر استفاده می‌کنند و زیرساخت‌های آن دارد شکل می‌گیرد در کنار آن تجمع‌ها و تشکل‌های زیرزمینی که می‌توانند محصولات فرهنگی تولید کنند در جریان است ممکن است امروز نتایج و محصولات آن بیرون نیاید اما در آینده نزدیک به عرصه عمومی عرضه خواهد شد »چندین سال از انقلاب ایران می‌گذرد و شاخص‌های آزادی بیان در بسیاری از حوزه‌ها از آزادی در حوزه کتاب، موسیقی، سینما و تئاتر گرفته تا فعالیت احزاب، انجمن‌ها و پیروان‌ها هر سال در جمهوری اسلامی پایین‌تر می‌آید و دورنمایی شفاف از گشایش در زمینه آزادی‌ها در ایران دیده نمی‌شود، هر چند مقامات جمهوری اسلامی بر این نکته تأکید داشته باشند که جمهوری اسلامی ایران آزادترین کشور دنیا است.

بخش ۶: بحث آزاد با مدیریت آقای رسول پورآزاد با موضوع حق رفاه و امنیت زندگی (به بهانه تخریب خانه های مردم) آغاز شد: متاسفانه در این چند وقت اخیر شاهد خبر های بسیار دردناک از خراب کردن خانه های مردم به دست عوامل جمهوری اسلامی ایران بوده ایم که خانه های کوچک مردم که با درد و رنج بسیاری توانسته اند الونکی برای خود درست کنند را بر سر ان انها خراب کرده اند چندی پیش فیلم خراب کردن خانه پیر زنی کرمانشاهی در فضای مجازی پخش شد که این بانو با ماموران برای جلو گیری خراب نکردن خانه اش درگیر شد اما ماموران خانه این پیر زن را خراب کردند متاسفانه این بانو به دلیل فشار های عصبی ایست قلبی کردند و جان خود را از دست دادن یا فیلم خراب کردن خانه بانوی سرپرست خانوار بندرعباسی که خانه این بانو توسط شهر داری تخریب شد متاسفانه این بانو دست به خود سوزی زد و با سوختگی۱۷درصدی در بیمارستان بستری هستند یا خبری دیگر در ساوه ساختمانی در حال ساخت که موموران شهرداری دست به تخریب این ساختمان میزنند و باعث مجروح شدن یک کارگر میشوند این خبر ها همه فقط و فقط غیر قانونی و برنامه بودن جمهوری اسلامی را نشان میدهد متاسفانه انگار جان شهروندان برای این مسئولین اصلا اهمیتی ندارد حکومت که با وعده همه را صاحب خانه میکنیم بر روی کار امدند و نه به وعده خود عمل کردند وحتی دارند خانه های مردم را نیز بر سرشان خراب میکنند طبق ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر هرکس حق دارد از سطح یک زندگانی برخوردار باشد که سلامت رفاه او و خانواده اش منجمله خوراک و لباس و مسکن و رسیدگی های پزشکی آنان را تامین کند اما جمهوری اسلامی طی این ۴۰ سال کاری کرده که نیاز های اولیه هر انسان برای جوان ایرانی یک ارزو باشد سپس آقای مهرداد یگانه با تشکر از تمامی دوستان در ساعت ۱۶:۰۰ به وقت اروپای مرکزی جلسه را به پایان رساندند در این جلسه آقایان مهرداد یگانه مسئول جلسه، هادی جعفرپور منشی جلسه، صدابردار و ادمین، فردین ولی و حمید رشیدی دیگر ادمین های جلسه بودند. خانم ها فیروزه دهبزرگی و پریچهر سهرابی و آقایان پوریا طالب زاده، فرهنگ ولی، جعفر فرد کریمی، ناصر دروخوار، رسول پورآزاد، مهران آهنگر و احمد ملازاده در جلسه شرکت کردند.

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی برمن نوامبر 2020

ندا فروغی

جلسه در روز شنبه مورخ 21 نوامبر2020 ساعت 17:00 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی برمن برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای حامد پرنوش ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش ۱: آقای احمد رضا ایران نژاد کلوعلیا سخنرانی خود را با موضوع گزارش نقض حقوق بشر در ایران در آبانماه ۱۳۹۹را ایراد کردند: درهفته ای که گذشت ۷۱ شهروند بهبهانی به دادسرای عمومی بهبهان درخصوص اعتراضات ۲۶تیر ماه ۹۹ احضار شدند. در این روز مردم این شهر در اعتراض «وضعیت نابسامان اقتصادی کشور» و «صدور حکم اعدام در پاسخ به اعتراضات مردمی سال گذشته» اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند. درهفته ای که گذشت دیوان عالی کشور اعاده دادرسی صبا کرد افشاری را رد کرد. صبا کردافشاری که در حال تحمل ۹ سال حبس تعزیری خود در زندان اوین است، در صورت عدم اصلاح تخلف صورت گرفته قضائی با حکم ۲۴ سال حبس روبرو خواهد شد. فرشاد نیازی ۱۹ ساله که در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ بدون آن‌ که هیچ جرمی مرتکب شود و فقط به دلیل گرفتن عکس از معترضان دستگیر شد. روز۱۹ آبان ماه۹۹، ولید خسرجی۳۰ ساله و متاهل، در جریان برگزاری تجمع اعتراضی که با هدف اعتراض به وضعیت نامناسب آب و فاضلاب کوی گلدشت اهواز برگزار شده بود توسط ماموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. عباس سواعدی، شهروند اهل حمیدیه۲۱ آبان‌۹۹ توسط ماموران اداره اطلاعات در منزل خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. ماموران در زمان بازداشت آقای سواعدی تعدادی از وسایل شخصی او را ضبط کرده و با خود بردند. وی۳۰ ساله، و فارغ التحصیل رشته حقوق است. روز چهارشنبه ۲۱ آبان، سه شهروند در شهرستان سنقر واقع در استان کرمانشاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. طبق گفته شاهدین این افراد به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین خلق اپوزیسیون ایران، بازداشت شده اند. ازهویت این افراد اطلاعی در دست نیست.

بخش ۲: آقای جمال سلطانی سخنرانی خود را با موضوع مقایسه ماده قاون جهانی حقوق بشر را با قانون اساسی ایران انجام دادند: هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد. ماده 18 از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مستقیما به آزادی اندینشه و مذهب اشاره میکند میگوید:« هر انسانی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهره مند شود این حق به هر انسانی اجازه میدهد که بتواند دین یا باور خود را تغییر دهد و آن را اظهار کند و بتواند باور خود را به تنهایی یا به همراه دیگران، خصوصی یا جمعی در قالبِ آموزش و اجرای مراسم دینی نشان دهد. و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد. » بنا بر قانون بین‌المللی حقوق بشر، دولت‌ها حق استفاده از مذهب به عنوان توجیه اِعمال محدودیت بر حقوق بنیادین شهروندان را ندارند. درحقیقت دولت‌ها موظف‌اند تا در راستای حمایت از تنوع عقاید کوشا باشند. پیروان دانستن پیروان ادیان مختلف و بدنبال آن به رسمیت نشناختن حق و حقوق آنها به دلیل عدم پیروی از مذهب رسمی نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر است. درایران تحت حاکمیت دیکتاتوری آخوندی یک بار در تدوین قانون اساسی و یک بار در اجرای آن، حقوق انسانها نقض میشود. آزادی اندیشه و آزادی بیان و دگراندیشی سرکوب می شود و حکومت تحمل فکر و صدای مخالف را ندارد. دولت جمهوری اسلامی بنا بر اصل ۱۲قانون اساسی، دین رسمی را اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی میداند و در اصل ۱۳ قانون اساسی، تنها پیروانهای دینی برسمیت شناخته شده زرتشتی، کلیمی و مسیحی ها هستند و دیگر ادیان به رسمیت شناخته نمیشوند و تحت حمایت قانون قرار نمیگیرند. طبق این منطق اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، نقض فاحش حقوق بشر است، برای نمونه کدام حقوق اقلیت ها محترم شمرده شده است؟ درماده‏ی دوم اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشربه این نکته اشاره میکند که: هرکس بدون هیچ گونه تمایزی از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب و عقیده‏ی سیاسی یا هر عقیده‏ی دیگر، سزاوار تمامی حقوق وآزادیهای مطرح شده در این اعلامیه است. در اصل نوزده قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این‏ها سبب امتیار نخواهد شد. حتی اگر مفروض بگیریم که اصل نوزده در جمهوری اسلامی رعایت و اجرا میشود ولی باید در نظر داشت در همین اصل نامی از مذهب و تساوی دینها برده نشده و در عمل مذاهب پیروان‏های مذهبی که در قانون اساسی اظهار نشده‏اند، حق فعالیت‏های مذهبی و دینی خود را ندارند که این برخلاف قوانین حقوق بشری است. همینطور در اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی فقط احزاب، جمعیتها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا پیروان‌های دینی شناخته شده آزادند و حق فعالیت دارند، آن هم منوط به رعایت موازین اسلامی و پیروی از اساس جمهوری اسلامی. اما حقوق بشر، حقوق همه‏ی انسان‏ها است. نه فقط اشخاصی که خود را موحد و مومن می‏دانند. همه افراد جامعه فارق از اعتقاداتشان، از یک حقوق برابر برخوردار هستند و حقوق آنها باید رعایت شود. در بیانیه‏ی حقوق افراد متعلق به پیروان‏های ملی، نژادی، مذهبی و زبانی که درهیجدهم دسامبر ۱۹۹۲ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید دیگر بار تاکید شد که اهداف بیان شده در منشور سازمان ملل، پیشبرد و حمایت احترام به حقوق انسانی و آزادی‏های اساسی همه‏ی افراد بشر، بدون در نظر گرفتن تفاوت‏های نژادی، جنسی، زبانی و یا دینی آنان است. در ماده‏ی پنج همین بیانیه، صراحتاً گفته شده: سیاست‏ها و برنامه‏های ملی باید در جهت تحقق بخشیدن به منافع مشروع اشخاص متعلق به پیروان‏ها، برنامه‏ریزی و تهیه شود. در ایران پیروان‏های قومی، نژادی و زبانی به صرف این که تبعه‏ی ایران محسوب می‏شوند، طبق اصل ۴۱ قانون اساسی و ماده‏ی ۹۷۶ قانون مدنی، باید دارای تمام حقوق قانونی و مشروع ‏باشند. یعنی می‏بایست، حق آزادی شغل، انتخاب مسکن، ازدواج، داشتن نشریات و مطبوعات، حق ‏‏آزادی اجتماعات، راه‏پیمایی‏ها، آموزش و پرورش، دادخواهی در دادگاه بی طرف، برخورداری از وکیل، اصل برائت، منع شکنجه، ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت اشخاص و… را دارا باشند. اما در مورد پیروان‏های مذهبی، قوانین شروطی را عنوان کرده‏، که پیروان‏هایی که اظهار نشده‏اند، حق هیچ‏گونه فعالیت تبلیغی ندارند. در اصل چهارده قانون اساسی جمهوری اسلامی هم عنوان شده که دولت جمهوری اسلامی و مسلمانان موظف هستند، نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط وعدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. اما این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و ولی فقیه اقدام نکنند. در این قوانین تبعیضگر جامعه‌ی اهل تسنن و بهایی، ‌به عنوان بزرگترین جوامع مسلمان و غیر مسلمان و همینطور خداناباوران و بودایی‌ها، در میان پیروان سایر ادیان و از حقوق کامل شهروندی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بهره‌مند نیستند و به رسمیت شناخته نمیشوند. بهائی ها یک گورستان هم در ایران ندارند، یعنی یک بهایی نمیتواند پیکر عزیزش را مانند یک شهروند عادی و درشان یک انسان دفن کند.

بخش ۳: آقای رضا چهرازی سخنرانی خود را با موضوع روایتی از آبان ۹۸ ایراد کردند: اولین راوی آبان خیابان است. جان هایی است که گرفته شدند و خون هایی است که ریخته شدند. آمار و عددی که به گفته منابع داخلی دویست و سی تن و طبق گزارش عفو بین، الملل بیش از سیصد و چهار نفر و طبق گزارش خبرگزاری رویترز هزار پانصد نفر اعلام شد. این آمار تنها متعلق به پنج روز است. روایت معترضانی است که به بهانه اینکه اشرار در بینشان نفوذ کرده یا ممکن است نفوذ کند، کشته شدند. پیر و جوان و نوجوان و زن و مرد. روایت اجسادی است که به آب انداخته شدند و هر روز رودخانه های شهرها جسدی را تحویل میدادند، روایت ارشاد رحمانیانِ جوان بیست و پنج ساله ای که بعد از یک ماه، جسدش در حالیکه آثار شکنجه بوضوح برروی آن باقی مانده بود از آب بیرون کشیده شد. آبانی که گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران تاکید کرده است که گلوله ها به قصد کشتن معترضین شلیک شده است و کشتاری سراسری با وسعتی درحدود صد شهرجای شکی را باقی نمیگذارد که دستوراین قتل عام واضحاً باید از سوی مسئولین رده بالا و راس هرم قدرت صادر شده باشد. آبانی که پس از اشرار خواندن معترضین توسط رهبر ایران، نیروهای سرکوبگر با پشتوانه محکم حکومتی و بدون هیچ مرز و پاسخگویی، خشونتی بی سابقه را علیه معترضین به کار گرفتند. آبانی که آشکار شد فرقی میان اصلاح طلب و اصول گرا وجود ندارد و همگی در مقابل مردم صف آرایی کردند و ایستادند و حکومتی که تا دیروز مستبد خوانده میشد، امروز مستبد و خونریز است. دومین راوی آبان، قلب داغدار بازماندگان کشته شدگان بود و فریاد دادخواهی آنان است. خانواده هایی که هر کدام دقیقاً میدانند کی و کجا و چطور فهمیدند عزیزانشان کشته شده اند. خانواده هایی که تهدید شدند و از عزیزشان تنها پارچه ای سفیدی دیدند که در فضای رعب ووحشت امنیتی، بعضاً توسط قاتلینشان در شبی تاریک به خاک سپرده شدند. خانواده هایی که تحت فشارهای امنیتی مجبور به سکوت شدند وخانواده هایی که سکوت نکردند و از تهدیدات گذشتند و دادخواه خون عزیزانشان شدند و هر روز عذابی جدید بر سرشان آوار شد و بازداشت شدند و به پرونده سازی و تجاوز و حتی مرگ تهدید شدند. مثل خانواده پوریا بختیاری که مادر، پدر، عمو و حتی مهمانهای مراسم عزاداری را نیز بازداشت کردند و پدرو عموی او هنوز بازداشت هستند. یکی دیگر از راویان آبان زندان است. بازداشتی‌ها و محکومین. به گزارش سازمان عفو بین الملل بیش از هفت هزار نفر و به گزارش های سازمانهای حقوق بشری تقریباً ده هزار نفر بازداشت شدند که خیلی از آنها در یکسال گذشته محکوم شدند، خیلی ها از تونل‌های مخوف شکنجه رد شدند، خیلی ها مجبور به اعترافات اجباری علیه خودشون و دیگران شدند و خیلی ها در صف مرگ هستند و محکوم به اعدام شدند مثله سعید تمجیدی، محمد رجبی، امیرحسین مرادی که پدرش به خاطر رساندن فریاد دادخواهی و بیگناهی پسرش، خود را دار زد و رفت. گزارش ویژه سازمان عفو بین الملل در مورد آبان که با عنوان ویرانگر انسانیت منتشر شد ازنقض های بنیادی حقوق بشر مخصوصاً در مورد بازداشت شدگان آبان پرده برداشت، در این گزارش اَعمالی چون تجاوز جنسی، ناپدید سازی قهری، اعدامهای شبیه سازی شده و انواع شکنجه روحی و جسمی، تهدید خانواده ها، اعترافات اجباری، دادگاههای نمایشی و صدور حکم های بلند مدت حبس و اعدام نام برده شد. سرکوبی که معنای واقعی کلمه ویرانگر انسانیت است. آدمایی که یک به یک صف شدند تا بشکنند یا بسوزند و صدای شکستن و شعله های آتش بارها در زیر سقف زندانها شنیده و دیده شد و جسدهای برخی از این بازداشت شده ها در سردخانه ها و در رودخانه ها پیدا شد. راوی دیگر آبان، رنج ملت ایران است که نه توسط حکومتشان و نه جهانیان صدایشان شنیده نمیشود و انگار در هیچ معادله ای جایی ندارد. تحریم های آمریکا و سیاست خارجه این دولت در برابر ایران، تنها یک هدف را دنبال میکردند که آنقدر مردم ایران را تحت فشار تحریم ها قرار دهند که دست از جان شسته مقابل حکومتی بایستند که تا دندان مسلح است و هیچ مرزی در اعمال خشونت نمیشناسد و آبان ماهیت خودش را عیان تر ازهمیشه نشان داد. مردم ایران اسیرانی هستند که نه تنها حقوق اولیه شان توسط حکومت نقض میشود و آزادی و کرامتشان لگد مال شده است بلکه از سوی دولتهای چون دولت ترامپ آب و نان نیز از سفره شان حذف میشود تا یا از فقر و گرسنگی بمیرند یا شورش کنند و مثل آبان کف خیابانها کشته شوند. تحریم هایی که حاصل آن برای ملت ایران نه رهایی از حکومتی مستبد یا تغییر رفتار آن بود، بلکه نابود شدن اندک فرصت زندگی مردم بود. دیگر راوی آبان نیروهای تاریکی است که در تمام بخش های حکومت وجود دارند و نام شهید را نیز می‌فروشد البته به قیمت خون. تاریکی که محسن محمد پور هجده ساله با ضربات باتوم به طرز وحشیانه ای می‌کشد و اعضای بدنش تخلیه میکند و از نگاه مذهبی خانوادش سوء استفاده میشود که محسن را شهید اعلام کنند و خانواده ای که هیچ کس و هیچ جا، هیچ صدایی ازآنها شنیده نشد. پسری که لباس تنش، لباس هیئت محل بود و در تمام عکسهایش در حال کارگری است و داستان تاریکی ادامه خواهد داشت با شهید اعلام شدن محسن قاعدتاً باید کسی او را به شهادت رسانده باشد و به گفته نوید افکاری گردنی دیگر برای طناب دارشان پیدا خواهند کرد و باز داستان نویدهای بیگناه و بالای دار رفته، ادامه پیدا خواهد کرد. تاریکی که میکوشد جنایات خود را پنهان کند و آبان را تحریف کند و به بقای خود ادامه دهد. حقیقت این است که آبان علاوه بر تاثیرهای عمیق بر تمام جریانهای فکری جامعه مان، نقطه عطف عجیب در تمام نمودارها ست. جامعه مدافعان حقوق بشر ایرانی نیز دستخوش این آبان شد و تاریخچه فعالیت های حقوق بشری در ایران ورق خورد و بی شک یکی از رسالتهای فعالین حقوق بشر بازنگری جدی و متعهدانه به واقعیات آبان و ترسیم خط و مشی پسا آبانی است. جریان حقوق بشر اگر میخواهد شخصیت و رسالت خود را در نظر مردم ما که آبان را به چشم دیدند حفظ کند باید از پس دوران پسا آبانی برآید واین امر مستلزم این است که فعالین حقوق بشر در نگاهشان به دوران پسا آبانی، نگاهی مطلقاً واقع گرایانه باشد. مخصوصاً در تقابل ها و تعاملات با حکومت و با راهبردی مشخص سعی در به انزوا بردن عناصری در حکومت کند که جز دکمه سرکوب و کشتارهیچ گزینه دیگری در مقابل خود نمی بینند یا به گذار از حکومت بیاندیشد. عناصری که تقریباً در تمام بخش های حکومت وجود دارند و بشدت تاریکند و اگر درنگاه فعالان به حکومت تغییری صورت نگیرد نه حق آبان را ادا شده است و نه حق افکارعمومی جامعه که از فعالین حقوق بشر انتظار اثر و عکس العمل و امید دارند و نه الزامی برای حکومت بوجود می آید که برای بقای خودش هم که شده این نیروهای سرکوبگر را از مسند تصمیم گیری پایین بکشد. جهشی که بانو نرگس محمدی در سالگرد آبان بسیار زیبا آن را روشن تر شدن مرز میان مردم و حکومت توصیف کردند جهشی که نشانه های آن وفاداری مردم به آبانی است که حداقل یکسال گذشته تا به امروز ادامه داشته است و در فریاد بلند نه به اعدام معترضین و همچنین در سالگرد همدلانه و بینظیری که در فضای مجازی و قلم فرسایی و پرچم داری پدیدار شده است. جهشی که اگر فعالان حقوق بشر و نخبه های این جریان نتوانند آن را طی کنند تا به جامعه مدنی مخاطب خود، نزدیک تر شوند قطعاً جایگاه مردمی آنها آسیب میبیند، آسیبهایی که شاید فرصت ترمیم آن سالها طول بکشد. غیر از خشونت که برای تقریبا همه فعالین حقوق بشر امری بعید است. هر گزینه دیگری می‌توانست جایگزین باشد و فعالین حقوق بشر تاکنون گزینه ای مشخص برای میانجیگری بین خشونت و تحمل وضعیت فعلی ارائه نداده اند اگرچه موضع گیری هایی کرده اند و افعال حقوق بشرانه زیادی را دیدیم از تحصن ها، اعتصابات، نامه ها و دعاوی حقوقی وکلای حقوق بشر گرفته تا شناسایی جان باختگان و بازداشتیها که تحسین برانگیز است و هوشیار کننده و مقاوم کننده بودند اما سوالهایی به روشنی پاسخ داده نشده اند مثل اینکه اگر فعالین حقوق بشر با تمام تلاشهای مثبتی که دارند و سعی میکنند حکومت را پاسخگو کنند و از جامعه جهانی میخواهند از طریق فشار دیپلماتیک از گستاخی حکومت در نقض حقوق بشر بکاهند آیا بویژه بعد از حوادث آبان خود فعالین حقوق بشر در نگاهشان به حکومت و پس از آن مخاطب قرار دادن آن از زاویه پسا آبانی چقدر باورپذیر و مشخص عمل کردند ؟ در پیامی از زندان زنجان توسط خانم نرگس محمدی به این موضوع اشاره شد که پس از آبان نود و هشت من جای دیگری ایستادم، عهد ما اصلاح نبود، عهد ما چیز دیگری بود و ما به آن عهد پایبندیم. برداشت مستقیم از این حرف این است که اکثریت فعالین حقوق بشر موضع اصلاح خود را رها کرده اند و از اصلاح حکومت ناامید شده اند اما آلترناتیوی یا راه دیگری تا کنون معرفی یا اجماع نشده است. خیل عظیمی از فعالین حقوق بشر در یکسال گذشته در تلاش برای روایت نقض های آشکار حقوق بشر گذاشتند و با تمام وجود تلاش کردند که از رنج و خشونت کم کنند ولی نخبه گان این جریان حق محور به موازات این جریانات عملی باید بتوانند به این جایگاهی که نه معتقد به اصلاح است و نه معتقد به خشونت آلترناتیوی ارائه کند. فعالان هر چقدر که زودتر پاسخ دهند به این دست سوالها، به جامعه مدنی خود نزدیکتر میشوند و اگر بخواهیم در مورد این آلترناتیو گمانه زنی کرد، میتوان اتصدیق کرد که آبان مشروعیت نیم بند حکومت را نیز در نگاه فعالان حقوق بشری که به حاکمیت قانون و وجود قدرت مرکزی برای اجرای آن احترام میگذاشتند واز این دیدگاه مشروعیتی نیم بند برای حکومت قائل میشدند و به تغییر رفتار و اصلاح حکومت امید داشتند را از بین برد. در پیام های بانو نرگس محمدی در نزدیکی انتخابات مجلس کاملاً نمایان بود و که در آن خواستارتحریم انتخابات شد و برداشت مستقیم از این خواست چیزی جز تصدیق عدم مشروعیت حکومت نیست و در انتخاباتی که منجر به مشارکت بیست و پنج درصدی مردم در پایتخت شد این بحران مشروعیت حکومت را عیان تر شد. محمد مساعد روزنامه نگار در حصر درسالگرد آبان اینگونه نوشت: “کسانی که با حقیقت میجنگند، بیش از هر چیز از حافظه ما می‌ترسند. ما فراموش نمی‌کنیم.

بخش ۴: خانم عاطفه خواجه نصیری یزدی سخنرانی خود را با موضوع نوکیشان مسیحی در ایران ایراد کردند: دین در لغت به‌معنای جزا، عادت، طاعت، قهر و غلبه و هر چه که با آن قرب به خداوند حاصل می‌شود می‌آید و در اصطلاح، مجموعه احکام ودستورهایی است که خداوند برای رستگاری جامعه بشری بر رسولان و پیامبران نازل کرده و اطاعت از این دستورها را بر همگان لازم دانسته و برای آن پاداش اخروی منظور داشته است. آزادی عقیده حق ذاتی هر فرد است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده ۱۸ تأکید شده است. آزادی عقیده عبارت است از آزادی یک فرد یا گروه برای ابراز کردن، عمل، رعایت و پرستش دین و باورهای خود در خلوت یا در سطح اجتماع. همچنین این آزادی شامل قدرت تغییر دین خود و یا اختیار داشتن در پیروی نکردن از هیچ آیینی نیز هست که می توان آن را معرف حق تعیین سرنوشت دانست. آزادی ادیان توسط دولت‌هایی که دین پایه و اساس حکومت آن است و افراد به عنوان یکی از حقوق بشر بنیادی شناخته می‌شود. جمهوری اسلامی ادعا می‌کند بیش از ۹۰ درصد از مردم ایران مسلمان و شیعه هستند، اما تردیدی نیست که ایران کشوری متشکل از اقوام و پیروان ادیان مختلف است که این مذاهب به جز ادیان مسیحی، کلیمی و زرتشت از طرف حاکمیت فعلی نه تنها به رسمیت شناخته نشده، بلکه برای جلوگیری از توسعه آنها از هر شیوه‌ای برای سرکوب پیروان و مبلغانشان استفاده می‌شود. همچنین در حالی که بخش زیادی از جمعیت ایران را مذاهب و گروه های دیگر تشکیل داده اما نظام جمهوری اسلامی سعی در این دارد که تعداد پیروان دیگر ادیان را با آمار بسیار پایین نشان دهد که پیروان محض محسوب شوند. نظام حاکم فقهی و قضائی، اجازه ترک دین به شهروندان نمی‌دهد. هرکس که مرتکب این کار شود ممکن است با مجازات‌هایی سنگین از جمله اعدام روبه‌رو شود. در جمهوری اسلامی در سال‌های نخست بعد از انقلاب از میان پیروان‌های دینی تنها بهاییان مورد حمله قرار می‌گرفتند، اما در سال‌های بعد با زیاد شدن فشار نظام جمهوری اسلامی بر مردم و اعمال محدودیت‌های مدنی به تدریج گریز از دین حاکم هم شروع شد و رفته رفته توسعه پیدا کرد. این در حالی است که روح الله خمینی در سال ۱۳۵۷ طی مصاحبه‌ای با یک مجله‌ آلمانی اعلام کرده بود: ” دین اسلام بیش از هر دین و مسلکی به پیروان‌های مذهبی آزادی داده است. آنان باید در کشورهای اسلامی از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه‌ انسان‌ها قرار داده است بهره‌مند شوند. تمام پیروان ادیان مذهبی درحکومت‌ اسلامی می‌توانند به کلیه‌ فرائض مذهب خود آزادانه عمل کنند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان محافظت نماید. اما امروز به طور سیستماتیک مشاهده می کنیم پیروان‌های مذهبی‌ چه رسمی‌ و چه غیر رسمی‌ امکان تبلیغ و ترویج مذهب خود را نداشته و هرگونه فعالیت مذهبی جرم تلقی می گردد، علاوه برآن امکان تشکیل احزاب سیاسی، روزنامه و یا هفته نامه، کانال تلویزیونی و اجلاس رسمی‌ و عمومی را ندارند و در کتب درسی‌ مدارس نیز هیچگونه درس و یا مطلبی در ارتباط با شناساندن مذاهبی غیر از اسلام وجود ندارد و حتی در برخی ز فصل های درسی مدارس و دانشگاه ها به ادیان توهین می شود. حق داشتن اختیار برای انتخاب و اعتقاد به مذهب حداقل خواسته هر فرد می‌تواند باشد و پایه ترین اصل حقوق بشر است، اما جمهوری اسلامی از تمام توان و امکانات خود استفاده می‌کند تا با تغییر اعتقادات مردمی مقابله کند که نمونه بارز آن را در برخوردهای قهرآمیز با نوکیشان مسیحی می توان ذکر کرد. ممانعت از ساخت کلیسا، دستگیری و زندانی کردن نوکیشان مسیحی و تحت تعقیب قرار دادن متولیان کلیساهای خانگی، ممنوعیت کسب و کار بهائیان و چند نمونه از کلیمیان، جلوگیری از ادامه تحصیل آنان در مدارس و دانشگاه‌ها، اخراج اساتید و دانشجویان بهایی از دانشگاه‌ها، اخراج بسیاری از نوکیشان مسیحی از سازمان‌ها و ادارات دولتی، ویران شدن خانقاه‌های دراویش و زندانی شدن آنها تنها نمونه کوچکی از اقدامات جمهوری اسلامی در سرکوب پیروان ادیان و مذاهب دینی در ایران است. در اصل دوازده قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده است که «دین‏ رسمی‏ ایران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفری‏ اثنی‏ عشری‏ است‏ واین‏ اصل‏ الی‏ الابد غیر قابل‏ تغییر است. » در اصل سیزده قانون اساسی نیز چنین مطرح شده است که «ایرانیان‏ زرتشتی‏، کلیمی‏ و مسیحی‏ تنها پیروانهای‏ دینی‏ شناخته‏ می‏ شوند. » در عمل البته پیروان ادیان مسیحی، زرتشتی وکلیمی تحت فشارهای متعددی بوده اند حال که پیروان دیانت بهایی حتی از کوچکترین حقوق شهروندی نیز برخوردار نیستند و به عنوان فرقه ضاله معرفی می شوند. در رابطه با پیروان آیین بهایی که بزرگ‌ترین اجتماع غیرمسلمان در ایران را تشکیل می‌دهند، سرکوب آنان پس از انقلاب اسلامی شدت گرفت. بهاییان نه تنها از حقوق شهروندی محروم شدند بلکه تعدادی زیادی از آنان بازداشت و بیش از ۲۲۵ نفر آنان کشته شده است. پس از انقلاب اسلامی، بهاییان از طریق مصوبه ششم اسفند ۱۳۶۸ شورای عالی انقلاب فرهنگی از تحصیل محروم شدند. اموال بسیاری از بهاییان مصادره و تعدادی از آنان مجبور به مهاجرت شدند که ای نشانه برخورد سیستماتیک با بهاییان و دگر اندیشان داشته است. همچنین بنا بر آمار مراجع بیطرف صدها هزار بهایی در ایران بسر می برند و تا کنون صدها تن از آن ها اعدام شده یا به زیر شکنجه کشته شده اند و قبرستان های آنان نیز از تخریب بی نصیب نمانده اند. این گونه فشارها نسبت به شهروندان بهایی در خاورمیانه تنها در ایران صورت می گیرد. نقض حقوق بشر بهائیان در دوران جمهوری اسلامی بسیار گسترده تر از نقض حقوق بشر پیروان دیگر مذاهب غیر اسلامی بوده است. این تعرض گسترده به حریم زندگی و جان و مال بهائیان افکار عمومی جهان را از همان آغاز استقرار حکومت جمهوری اسلامی معطوف به وضع ناگوار حقوق بشر در ایران کرد. شاید بتوان گفت که توجه مخصوص کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد به ایران عمدتاً به خاطر نگرانی های دولت های عضو سازمان ملل نسبت به سرنوشت بهائیان و دگراندیشان بوده است. گزارش سالانه وزارت امورخارجه آمریکا درمورد آزادی‌های مذهبی درجهان، نقض حقوق پیروان‌های مذهبی در ایران را مورد انتقاد قرار داده است. دراین گزارش که همه ساله به کنگره آمریکا ارائه می‌شود، آمده است که رویکرد دولت ایران در برخورد با آزادی مذهبی در این کشور همچنان رو به وخامت می‌رود. گزارش وزارت خارجه آمریکا همچنان از«ایجاد فضای تهدید آمیز» برای پیروان‌های مذهبی غیر شیعه در ایران از جمله پیروان‌های مذهبی بهائیان، صوفیان، مسیحیان و یهودیان انتقاد کرده است. اگر بخواهیم قانون اساسی جمهوری اسلامی را با اعلامیه جهانی حقوق بشر قیاس کنیم، این امر با این اعلامیه در تناقض و تضاد فاحش است، چرا که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر صراحتا عنوان شده «هرکس حق دارد از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. » البته این حق متضمن آزادی در تغییر مذهب یا عقیده، متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان و همینطور شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است وهر کس می تواند از این حقوق به صورت انفرادی یا جمعی برخوردار شود. نداشتن آزادی در دین یکی از مشکلات اساسی در ایران امروز است و باید در نظر داشت که پیروان مذاهب مختلف نیز مانند مسلمانان شیعه، حق شهروندی دارند در نتیجه باید به عنوان یک شهروند ایرانی از حقوق خود بهره مند باشند. حق اعتقاد به ادیان مختلف، آزادی ابراز عقیده براساس دین خود، آزادی اجرای مناسک و حقِ داشتن معبد، از حقوق مسلم انسان است.

بخش ۵: بحث آزاد با موضوع حق برابری (زنان در ایران) آغاز گردید: درابتدا آقای حامد پرنوش با عنوان این مطلب بحث را آغاز کرد که زنان باید بطور برابر حق برخورداری و حفظ همه حقوق‌بشر و آزادی‌های اساسی را داشته باشند. زنان از هر قومیت، مذهب و طبقه اجتماعی، در هر سنی که هستند و در هر کجا سکونت دارند، شهر یا روستا باید از حقوق برابر با مردان در همه زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی برخوردار باشند. تبعیض نسبت به زنان در تمام اَشکال آن باید محو شود. زنان در انتخاب محل سکونت، نوع شغل و تحصیل آزادند و از حق انتخاب آزادانه همسر، حق انتخاب پوشش، حق مسافرت آزادانه، حق خروج از کشور، حق کسب تابعیت، حق تفویض تابعیت به فرزند، حق طلاق، حق حضانت و حق ولایت بر فرزند برخوردارند. اعتقاد به دین و مذهب و عقیده معینی نباید موجب تحقیر هیچ زنی یا منع آن‌ها از دسترسی به فرصت‌های شغلی، امکانات آموزشی یا دادخواهی شود. زنان در انتخاب پوشش خود آزادند. با عنایت‌ به‌ اینکه‌ اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر اصل‌ قابل‌ قبول‌ نبودن‌ تبعیض‌ را تأیید نموده‌، اعلام‌ می‌دارد که‌ کلیه‌ افراد بشر آزاد به‌ دنیا آمده‌ و از نظر منزلت‌ و حقوق‌ یکسان‌ بوده‌ و بدون‌ هیچگونه‌ تمایزی‌، از جمله‌ تمایزات‌ مبتنی‌ بر جنسیت‌، حق‌ دارند از کلیه‌ حقوق‌ و آزادیهای‌ مندرج‌ در این‌ اعلامیه‌ بهره‌مند شوند. و دیگر شرکت کننده گان در جلسه از قبیل آقای رضا چهرازی، مسعود ذوالفقاری، احمد رضا ایران نژاد کلوعلیا و خانم عاطفه خواجه نصیری یزدی و ندا فروغی در بحث آزاد با وی همکاری کردند. در پایان آقای حامد پرنوش ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالان و مهمانان، منشی و ادمین ها در ساعت 18:30 دقیقه ختم جلسه را اعلام کردند.

گزارش سخنرانی نمایندگی کشور های شرق آسیا نوامبر ٢٠۲۰

ملیکا احمدی سبزواری

در جمعه۲۰ نوامبر برابر با۳۰ آبان ماه۱۳۹۹ ساعت ۱۵ بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی شرق آسیا برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای محمد ابوطالبی ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را آغاز کردند.

بخش ۱:خانم لیدا اشجعی گزارش ماهیانه نقض حقوق بشر در ایران در آبان ماه سال ۹۹ را ایراد کردند: اخبار نقض حقوق بشر در آبان ماه ۹۹ شامل نقض حقوق زنان و اعدام و نقض حقوق کودک و نوجوان می باشد که در اکثر نقاط کشور مشاهده شده و اطلاعات گردآوری شده در این گزارش از صحت کامل برخوردار بوده اند. نقض حقوق زنان: ۵ مورد: همسر نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر زندانی در ایران، روز سه‌شنبه ۲۰ آبان‌ماه از مثبت شدن نتیجه تست کرونای نسرین ستوده خبر داد. همزمان انجمن قلم در آمریکا و آلمان خواستار آزادی دائمی این وکیل سرشناس ایرانی شدند. نقض حقوق کودک و نوجوان: ۴ مورد:‌ رییس پلیس فتای تهران، سرهنگ داود معظمی گودرزی از کشف حدود ۱۵ وب‌ سایت و حساب کاربری برای فروش‌ نوزادان در فضای مجازی خبر داد. اعدام ها: ۲ مورد: یک زن به همراه دختر ۱۷ ساله اش در اهواز از بابت اتهام مشارکت در قتل به اعدام محکوم شدند.

بخش۲:‌ آقای محمد یوسف اسماعیلی با موضوع بررسی ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی به شرح زیر صحبت نمودند: ماده 18 از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مستقیما به آزادی اندینشه و مذهب اشاره میکند میگوید:« هر انسانی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق به هر انسانی اجازه میدهد که بتواند دین یا باور خود را تغییر دهد و آن را اظهار کند و بتواند باور خود را به تنهایی یا به همراه دیگران، خصوصی یا جمعی در قالبِ آموزش و اجرای مراسم دینی نشان دهد. و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد. » بنا بر قانون بین‌المللی حقوق بشر، دولت‌ها حق استفاده از مذهب به عنوان توجیه اِعمال محدودیت بر حقوق بنیادین شهروندان را ندارند. در حقیقت دولت‌ها موظف‌اند تا در راستای حمایت از تنوع عقاید کوشا باشند. پیروان دانستن پیروان ادیان مختلف و بدنبال آن به رسمیت نشناختن حق و حقوق آنها به دلیل عدم پیروی از مذهب رسمی نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر است. دولت جمهوری اسلامی بنا بر اصل 12 قانون اساسی، دین رسمی را اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی میداند و در اصل ۱۳ قانون اساسی، تنها پیروانهای دینی برسمیت شناخته شده زرتشتی، کلیمی و مسیحی ها هستند و دیگر ادیان به رسمیت شناخته نمیشوند و تحت حمایت قانون قرار نمیگیرند. در ماده‏ی دوم اعلامیه‏ی جهانی حقوق بشربه این نکته اشاره میکند که: هرکس بدون هیچ گونه تمایزی از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب و عقیده‏ی سیاسی یا هر عقیده‏ی دیگر، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح شده در این اعلامیه است. در اصل نوزده قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این‏ها سبب امتیار نخواهد شد. همینطور در اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی فقط احزاب، جمعیتها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا پیروان‌های دینی شناخته شده آزادند و حق فعالیت دارند، آن هم منوط به رعایت موازین اسلامی و پیروی از اساس جمهوری اسلامی. در ایران پیروان‏های قومی، نژادی و زبانی به صرف این که تبعه‏ی ایران محسوب می‏شوند، طبق اصل 41 قانون اساسی و ماده‏ی ۹۷۶ قانون مدنی، باید دارای تمام حقوق قانونی و مشروع ‏باشند. یعنی می‏بایست، حق آزادی شغل، انتخاب مسکن، ازدواج، داشتن نشریات و مطبوعات، حق ‏‏آزادی اجتماعات، راه‏پیمایی‏ها، آموزش و پرورش، دادخواهی در دادگاه بی طرف، برخورداری از وکیل، اصل برائت، منع شکنجه، ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت اشخاص و… را دارا باشند. در اصل چهارده قانون اساسی جمهوری اسلامی هم عنوان شده که دولت جمهوری اسلامی ومسلمانان موظف هستند، نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. اما این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و ولی فقیه اقدام نکنند. در این قوانین تبعیضگر جامعه‌ی اهل تسنن و بهایی، ‌به عنوان بزرگترین جوامع مسلمان و غیر مسلمان و همینطور خداناباوران و بودایی‌ها، در میان پیروان سایر ادیان و از حقوق کامل شهروندی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بهره‌مند نیستند و به رسمیت شناخته نمیشوند. بهائی ها یک گورستان هم در ایران ندارند، یعنی یک بهایی نمیتواند پیکرعزیزش را مانند یک شهروند عادی و در شان یک انسان دفن کند. سازمان ثبت احوال کشور از ابتدای سال ۹۸اقدام به حذف گزینه “سایر ادیان” در فرم های مرتبط با صدور کارت ملی هوشمند کرده است این اقدام که در عمل انتخاب دین در فرم های مربوط به ثبت نام را محدود به ادیان رسمی کشور کرده است باعث شده پیروان آیین بهایی امکان ثبت نام و دریافت کارت ملی را از دست بدهند. حذف گزینه سایر ادیان به درخواست یکی از نمایندگان مجلس و به دستور مجلس و مشخصا جهت اعمال محدودیت و فشار بیشتر برشهروندان بهایی در ایران صورت گرفته است. با اینکه ایران پیش از این اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته است و به آن ملحق شده و به موجب قانون مدنی ایران، ‌این اعلامیه در حکم قوانین داخلی ایران به حساب می آید، اما به بهانه مغایرت آن با شریعت اسلام، در بسیاری از موارد، مفاد این اعلامیه اجرا نمیشود و آنچه در کارنامه‌ی حقوق بشری ایران یافت می‌شود به رسمیت نشناختن سایر ادیان و بازجویی، حبس، اعدام وگرفتن حق حیات از انسانها به جرم داشتن نگرش و عقیده ای متفاوت است. اعمالی که نقض قوانین بین المللی و اعلامیه هایی حقوق بشر میباشد. اصل 20 قانون اساسی عنوان شده که همه افراد ملت اعم از زن و مرد در حمایت قانون یکسان هستند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند اما در واقعیت در اجرای قوانین بین مرد و زن و بین مسلمان شیعه وغیر شیعه و بین انسانها با تفاوت اعتقادی در مقرارت و حقوق فرق گذاشته میشود. اگر کسی در ایران دین نداشته باشد او را مشرک یا کافر نامگذاری میکنند، همینطور مسلمانانی که قصد تغییر نگرش و مذهب خود را دارند از نظر قوانین اسلامی مرتد شناخته میشوند و حکمی که در این زمینه صادر میشود اعدام و زندانهای طولانی مدت است. جمهوری اسلامی همان نظامی است که دهها هزار زندانی سیاسی را به جرم ارتداد و مخالفت با جمهوری اسلای و ولی فقیه در زندانهای خود اعدام کرد. این حکومت نه تنها اعضای پیروان دینی که برسمیت نمی‌شناسد حتی مسلمانانی که عقایدشان برسمیت شناخته شده است را با مجازات و کام مرگ مواجه ساخته است. شهادت بازماندگان بازجویی‌ها و زندانیان جمهوری اسلامی حاکی از این است که در موارد بی‌شماری افراد به منظور برخورداری از حقوق شهروندیشان از جمله حق زندگی، حق آموزش یا کار، ناگزیر به انکار عقایدشان شده‌اند و یا به زور به اعتراف اجباری یا شهادت دروغ علیه خود تن در داده‌اند. اقداماتی اینچنین ازسوی حاکمیت همزمان ناقض حقوق آزادی بیان وعقیده‌ی شهروندان محسوب می‌گردد. از کشور گریختن و مهاجرت و کوچ و پناهنده شدن بسیاری از مسلمانان و مسیحیان و دیگر افراد از کشورشان به کشورهای دیگر به خاطر ترس از به خطر افتادن جان و سلامت وامنیت خودشان و خانوادهشان به خاطر عقایده و دین متفاوتشان است. برسمیت نشناختن دگراندیشان دینی در نظام‌هایی چون جمهوری اسلامی که هویت خود را بر مبنای یک مذهب واحد تعیین می‌کنند به محدودیت و ممنوعیت‌ و عدم امنیت پیروان ها ها می انجامد. این پیروان یا با محدودیت و پایمال شدن حقوقشان به سکوت فراخوانده میشوند یا سختی ها مهاجرت را به جان میخرند تا در کشورهایی پیشرفته ای که مردم با عقاید ودینهای متفاوت میتوانند در کنار هم زندگی کنند و سکنا میپذیرند تا زندگی آرامی را از صفر شروع کنند.

بخش ۳:‌ خانم زهرا محسنی، بحث آزاد را با موضوع نبود آرامش در جامعه ایرانی شروع کردند: آرامش در لغت به معنای حالتی نفسانی همراه با آسودگی و ثبات، آرمیدن، صلح، آشتی، امنیت و فراغت کامل میباشد. حال منشا آرامش کجاست؟ باید گفت اگر چه عوامل بیرونی و محیطی بسیار تاثیر گذار هستند اما منشا اصلی آرامش در درون انسان میباشد. سالهاست که عوامل بیرونی سلب آرامش درونی عموم مردم کشورمان را کرده اند. عواملی چون بیکاری، فقر و نداشتن کمترین امکانات رفاحی و امنیتی، نداشتن تفریح و شادی نداشتن اقتصاد درست، نداشتن سیاست صحیح و.. . این عوامل و آسیب ها بخشی از عوامل بیرونی هستند که به این موارد نداشتن آزادی بیان آزادی اعتقادی و مذهبی را نیز باید افزود. آرامش اقسام مختلف دارد که ( طبیعی، روانی و اعتقادی ) است که مولفه های سعادت است که به دو شکل آرامش روحی و امنیت اجتماعی ظاهر میگردد. درصد بالای افسردگی، اعتیاد درصد بالای، تعداد بالای طلاق، تعداد بالای بیکاری، تعداد بالای تن فروشی و فحشا، تعداد بالای کودکان کار، تعداد بالای مردم زیر خط فقر. همه و همه نشانگر جامعه ای بسیار اشفته و به دور از آرامش است. این جامعه در جایگاه کوچکتر که خانواده نامیده میشود نیز درونش هیچ گونه آرامشی وجود ندارد. کودکانی افسرده مردان و پدرانی معتاد و غرق در مشکلات مالی و شغلی مادر و پدر هر دو در ترسها و نگرانی ها و افسردگی ها.. . همه کاملا هویداست. خانواده های مرز طلاق خانواده های از هم پاشیده و جدا شده، خانواده های درگیر سیاست و محبوس زندان. خانواده های روستایی و ایل که بسیار درگیر مشکلات فرهنگی و فقر هستند. تعداد بیشمار خودکشی ها و بیماران روحی و روانی متاسفانه مشکلات بیرونی تمام محیط درونی را در بر گرفته است. مردم ایران در درد و رنج بیشماری هستند که بخشی از مشکلات بازگو شد.

بخش۴:‌ خانم نجمه تقی نژاد با موضوع روز جهانی کودک به شرح زیر صحبت نمودند: روز جهانی کودک روزی است که برای تجلیل کودکان و آگاهی بخشی درباره ی کودکان به تاریخ 20 نوامبر از سوی سازمان ملل متحد در نظر گرفته شده است. اگرچه که در بسیاری از کشورها اول ژوین جشن گرفته می شود در۲۰ نوامبر ۱۹۵۹، سازمان ملل متحد بیانیه حقوق کودک را تصویب کرد. سازمان ملل متحد پیمان‌نامه حقوق کودک را در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ این سازمان پیمان نامه حقوق کودک را تصویب می کند. کودکان در بعضی از کشورها بعنوان کارگر مورد استفاده قرار می‌گیرند، غوطه ور در درگیری‌های مسلحانه، زندگی در خیابان‌ها، اختلافات از جمله مذهب، مسائل پیروان یا معلولیت هستند. کودکان جنگ که به دلیل درگیری های مسلحانه آواره شده اند و ممکن است دچار آسیب‌های جسمی و روانی شود. در حال حاضر، حدود 154 میلیون کودک بین ۵ تا ۱۴ سال در جهان وجود دارند که مجبور به کار کودکان هستند. و قطعا ما آمار درستی از کودکان کار در ایران نداریم. سازمان بین‌المللی کار در سال ۱۹۹۹ ممنوعیت و از بین بردن بدترین اشکال کار کودکان از جمله برده داری، فحشا کودکان و پورنوگرافی کودکان را تصویب کرد و تاکید کرده که کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود. در ایران در سال 1372 جلسه‌ای با حضور نمایندگان وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و برخی دیگر از نهادها تشکیل شد که در نهایت منجر به انتخاب روز۸ اکتبر برابر با ۱۶ مهرماه به عنوان روز کودک در نظر گرفته می شود. در حقوق ایران قانونگذار به فراخور موضوع مورد حکم، سنین متفاوتی را برای احراز سن کودکی درنظر گرفته است در حقوق ایران رشد یک مفهومی نسبی دارد نه مطلق و از طرفی قانونگذار بین تکالیف شرعی و مسئولیت‌های مدنی و کیفری تفکیک قائل شده است. ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز در سال ۱۳۷۲ با حق شرط به آن ملحق شده است افراد انسانی زیر ۱۸ سال را کودک شناخته است. ‏واژه کودک کار به چه فردی اطلاق میشود؟ از منظر سازمان بین المللی کار، کار کودک فعالیتی است که برای کودک خطر داشته و بر حق تحصیل کودک تاثیر گذار باشد. این خطر می‌تواند ذهنی یا جسمی باشد. زیانهای اخلاقی و اجتماعی بر کودک نیز از دید این سازمان بین المللی مغفول نمانده است. ویژگی دیگر کار کودک مربوط به حق تحصیل کودک است. به نظر نمایندگان دولتها در سازمان بین المللی کار هر فعالیتی که بر روی حق تحصیل کودک تاثیرگذار باشد کار کودک محسوب می‌شود. اعم از اینکه موجب ترک تحصیل شود یا اینکه کودک همزمان با تحصیل به فعالیت بپردازد. به طور خلاصه معیار تشخیص کار کودک را می‌توان درسن نیروی کار، ساعت کار و نوع فعالیت وی دانست. ‏ در بیانیه شبکه یاری کودکان کار به مناسبت روز جهانی پیشگیری از کودک آزاری که در خبرگزاری هرانا منتشر شده ضمن هشدار نسبت به افزایش موارد آزارهای جسمی و جنسی کودکان کار در جامعه ایران، خواهان برخورداری از حداقل های رفاه و آسایش و آرامش برای همه کودکان ایران فارغ از جنسیت و ملیت شدند. در بخشی از این بیانیه آمده است “بررسی های ما نشان می دهد که این کودکان در گارگاههای زیر زمینی و مخوف به بدترین وجه استثمار شده و آزارهای جسمی و جنسی را متحمل می شوند و بسیاری از آنان توان بازگویی آزارها را ندارند. این درحالی است که در مجلس ششم، قانون ضد حقوق کودک به تصویب رسیده که بر اساس آن کارگاههای زیر۱۰ نفر از شمول قانون کار خارج شد و هیچ گونه نظارتی بر آنان نیست اما اغلب کودکان در کارگاههای زیر ده نفر به کار گمارده می‌شوند. بر اساس ماده۱۰۴۱ قانون مدنی؛ عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی، به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح بر همین اساس برای ازدواج زیر این سنین، شرایطی تعیین شده است که شامل سه شرط اذن ولی، تشخیص دادگاه و رعایت مصالح کودک می‌شود که تا این موارد تحقق نیابد، نباید ازدواج صورت پذیرد. با این سه شرط می‌توان طفل دو، سه ساله را نیز به عقد ازدواج درآورد، اگرچه هیچ دادگاهی چنین حکمی صادر نمی‌کند و اجازه ثبت چنین ازدواجی را نمی‌دهد ولی مشاهده شده که حکم ازدواج برای سنین ۱۱، ۱۲ ساله صادر شده است. این مشکل و معضل اجتماعی می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. از جمله مسایل قومیتی، فرهنگی و مذهبی. همچنین با اعطای وام قرض الحسنه ازدواج و شرایط وام گیرنده ما با افزایش چهاربرابری کودک همسری درایران روبه رو شده ایم. تسهیلات ازدواج گامی در جهت افزایش ازدواج در کشور نیست و نخواهد بود. این در حالی است که نهاد ارائه کننده تسهیلات ازدواج برای برخورداری از این وام، محدودیت سنی اعمال نکرده و راه را برای سواستفاده از کودکان باز گذاشته است. درواقع والدین تهی‌دست در مناطق محروم که بعضا از فقر فرهنگی نیز رنج می‌برند، در پی افزایش وام ازدواج فرزندان زیر سن خود را “معامله می‌کنند. همچنین از حقوق کودکان در ایران این است که بر اساس قانون اساسی ایران، آموزش و پرورش برای همهٔ کودکان و نوجوانان ایرانی، تا دورهٔ متوسطه رایگان است و دولت وظیفه دارد امکان تحصیل را برای همگان از طریق وزارت آموزش و پرورش، فراهم سازد. در پی شیوع کرونا و تعطیلی مدارس، حاکمیت اعلام کرد که اقدام به برگزاری کلاس‌های درس مجازی از طریق “یک اپلیکیشن مشخص به نام اپلیکیشن شاد” خواهد کرد. همچنین بیش از۲۰ میلیون جمعیت حاشیه‌نشین شهرها درکشور نه از امکانات زیرساختی اینترنت برخوردارهستند و نه توان مادی خرید حجم اینترنت را دارند. دانش آموزان مناطق محروم، ازاین شبکه ولاجرم ازآموزش محرومند. آنان موبایل ندارند و در کل این دانش آموزان به دلیل نداشتن اینترنت و یا سرعت کم آن قادربه استفاده از آموزش مجازی از طریق اپلیکیشن “شاد” نیستند. عناوینی مانند: ششمین خودکش بین دانش آموزان رامهرمز در یک ماه و یا پسری۱۱ساله در بوشهر به خاطر نداشتن موبایل و دسترسی به «شبکه شاد» خودکشی کرد، بر روی سایت های اینترنتی و جراید داخلی روبه رو هستیم. مادران و پدرانی که از ناتوانی مالی خانواده ها میگویند، و عدم همکاری مدرسه ها مدرسه هایی که تکذیب می‌کنند و ما را دوباره به چرخه معیوب قانون و قانونگذاری بر می گردانند.

بخش ۵: خانم مریم برزگر سخنرانی خود را با موضوع رفع خشونت علیه زنان آغاز کردند: در سال ۱۹۹۹ سازمان ملل به خاطر قتل وحشیانه ی سه خواهر میرابال فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن و به پاس احترام به فعالیتهایشان؛ ۲۵ نوامبررا به نام روزجهانی منع خشونت علیه زنان؛ نامگذاری کرد. بنابر تعریف سازمان ملل متحد هرگونه رفتاری است که می تواند منجر به آسیب بدنی؛ جنسی و یا روانی زنان شود. برپایه یکی از بررسی های این سازمان؛ یک سوم زنان جهان در طول حیات خود مجبور به تحمل خشونت و بدرفتاری می شوند. قطعا پراکندگی این آمار بسیار متفاوت است و در کشورهایی عمق این فاجعه بیشتر است حتی با تعریف متفاوتی که زنان هر جامعه ای از خشونت دارند. بسیاری از زنان در جوامع پدرسالار حتی نمی دانند مورد خشونت واقع شده اند. زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. درهر ذهن آزاده ای؛ دارای حقوقی برابر با مردان هستند درحالی که در طول قرن ها به دلایل مختلف؛ مورد تبعیض و خشونت قرار گرفته اند وهیچگاه درجایگاهی برابر با مردان نایستاده اند. گام نخست برای داشتن جهانی بهتر؛ تجزیه و تحلیل درست مسائل اجتماعی؛ عدم سانسور و جستجوی راهکار است. آگاهی رسانی و به روز رسانی اطلاعات می تواند در ریشه یابی این معضل بسیار تاثیرگذار باشد که متاسفانه ما در این بخش آمار درستی از ابعاد این فاجعه ی انسانی نداریم. درحال حاضر خشونت برعلیه زنان در همه ی کشورها وجود دارد. اما با شدت و ضعف متفاوت. اگر این معضل درکشورهای پیشرفته ی غربی به شکل: دستمزد نابرابر زنان و مردان و فرصت های مدیریتی کمتر برای زنان نمود پیدا می کند در کشورهای جهان سوم و درحال توسعه؛ بسیار شدیدتر و به شکل: عدم وجود فرصت های تحصیلی؛ عدم وجود فرصت های شغلی؛ قوانین مدنی تبعیض آمیز؛ ضرب و شتم؛ تجاوز در بستر زناشویی؛ آزار روحی؛ روانی و کلامی است. اما با همین آمار ناقصی که وجود دارد می بینیم در کشورهای محافظه کار تر و یا مذهبی تر آمار این خشونت بیشتر از دیگر کشورها است. درحالی که زنان کشورهای شمال اروپا از امنیتی نسبی برخوردارند؛ زنان درترکیه؛ افغانستان؛ ایران؛ عربستان؛ پاکستان؛ هند و بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در معرض بدترین نوع خشونت جسمی و روحی قرار می گیرند. درهمین یک ماه اخیر موارد متعدد خشونت علیه زنان را در رسانه ها دیدیم از به آتش کشیده شدن همسر یک قاضی دادگستری توسط همسر در سنندج؛ تجاوز به دختر آبادانی و تعرض علنی مامور امنیتی به او؛ محکومیت سنگین صباکردافشاری تنها برای اعتراض مدنی؛ کشته شدن زنانی در دزفول و کرج به دست همسرانشان؛ اسیدپاشی شوهر به همسرش و کلی موارد دیگر. که قطعا اینها تنها مشتی است نشانه ی خروار. هستند جنایات بی شماری که در اندرون خانه ها پنهان مانده اند. امسال آمار خشونت علیه زنان در ایران نسبت به سال گذشته 22% افزایش داشته است. زهرا بهرامی نژاد عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران در مصاحبه با اعتماد آنلاین گفته است: درایران ۲۶ میلیون خانواده داریم که نسبت زنانی که برای دفاع از حق خود در قبال خشونت به دادگاه مراجعه می کنند بسیار ناچیز است. او می گوید حتی پژوهش در این زمینه هم با موانع زیادی روبروست و تحقیق در مورد خشونت علیه زنان یک تابوی عمومی شده است. حتی او هم اذعان دارد: ما همچنان در الفبای تعریف انواع خشونت مانده ایم. در مقابل این مسئول که حداقل معضل را مطرح می کند. ما زنان مسئولی داریم که کاملا درمقابل زنان ایستاده اند. زنان در مقابل زنان نمایندگان زنی که در ذهن و باورشان برای زنان؛ حقوقی برابر با مردان را متصور نیستند مانند معصومه ابتکار. قوانین حمایت گرانه و برابر در سراسر جهان نه تنها نقشی تعیین کننده در کاهش خشونت علیه زنان دارند؛ بلکه در تغییر رفتارهای اجتماعی هم بسیار تاثیرگذارند. اصلاح رفتار اجتماعی بدون حمایت قوانین و اجرای آن هرگز به ثمر نمی رسد. حال چه باید کرد؟ باز هم مانند همیشه آموزش؛ آموزش؛ آموزش و اطلاع رسانی بطور گسترده که می تواند منجر به اعتراضات مدنی و مطالبات مدنی شود و درنهایت به تغییر قوانین بینجامد. در گام اول قطعا باید سند 2030 یونسکو را پذیرفت و براجرای ماده ی 5 این سند اصرار ورزید و فرصت های برابر آموزشی برای دختران بوجود آورد و همه ی حقوق اعلام شده دراعلامیه ی جهانی حقوق بشر را برای همه ی انسانها اعم از زن و مرد به رسمیت شناخت و اجرایی کرد. اینکارعزمی راسخ در جهت فرهنگ سازی گسترده در سطح دبستان ها؛ رسانه های جمعی و.. . را می طلبد و باید دست به تحقیقات گسترده ای زد و به ریشه یابی این معضل پرداخت. تقریبا همه ی ما زنان ایرانی حتی از روشنفکر ترین خانواده ها هم اگر کمی بیشتر بیندیشیم ردپای تبعیض را در زندگیمان خواهیم دید. نسبت به برادرانمان ما بیشتر تحت کنترل بودیم. مادرهای ایرانی پز دوست های دختر بیشمار پسرانشان را می دهند ودوستان پسر دخترانشان را پنهان می کنند. الگو همچنان زن پارسای فرمانبردار است. برای رسیدن به جهانی زیباتر؛ چه برای زنان و چه برای مردان باید این باورها را تغییر داد.

بخش ۶: آقای مصطفی مریمی با موضوع روز جهانی فرهنگ عمومی سخنرانی خود را بیان کردند.

بخش ۷: سپس بحث آزاد با مدیریت خانم معصومه علیجانی و با موضوع خودکشی و فقر انجام شد: در روزها و ماههای اخیر شاهد انواع خودکشی ها در رده های مختلف سنی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی هستیم. این نشان دهنده ی عمق وخیم ناآگاهی و فقر گسترده در در سطوح و طبقات مختلف جامعه است. در مذهب اسلام بیان شده که فقر ریشه ی تمام گناهان است و با کمی بررسی متوجه میشویم که این فقر شامل زمینه های فرهنگی، مادی، بینشی، معنوی نیز میشود. طبق آمار پزشکی قانونی ایران 7 درصد خوکشی ها مربوط به نوجوانان می باشد. نوجوانان دراین سن که اوج رشد و شکوفایی ست دست به چنین اقدامی میزنند. صحبت های مادر محمد نوجوانی که بخاطر نداشتن گوشی تلفن همراه و جاماندن از تحصیل را شنیدم که میگفت: قرآن میخواند، اذان گو بود، درس خوان بود.. . میگفت زندگی درستی نداشتیم، بچه معلول داریم و خانه اجاره ایست و.. . مادر میگفت که محمد به معلم گفته که گوشی موبایل ندارم. معلوم جواب داده که برو به بابات بگو. در بسیاری از جوامع جایگاه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی معلمین در بالاترین سطوح دیده میشود ولی گاها در ایران شاهد چنین ناآگاهی ها و ضعف های فاجعه انگیز در بین معلمین این سرزمین در سطوح مختلف می باشیم. دردآور است که معلمی که نقش بسزایی در آموز و پرورش کودکان و نوجوانان در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و غیره دارد اینچنین برخورد ناملایمی از خود بروز دهد. آنچنان که شاهد بودیم معلمانی نیز بخاطر نداشتن امکانات دانش آموز، در پارک و محل های عمومی وظیفه ی خطیر و شریف خود را با عشق هرچه تمامتر به هستی ارائه دادند. با ارزشترین داشته ی انسان در هستی جان شیرین اوست. انسان، آدم به امید زنده است و جایی که خود را در قهقرای ناامیدی و بیچارگی میبیند تصمیم میگیرد جان شیرین را از هستی ساقط کند. آقای ابوطالبی به بحث پیوستند و گفتند در سال ۲۰۱۱ سازمان بهداشت جهانی روزی را در راستای پیشگیری از خودکشی اختصاص داد. یکی از بزرگترین مشکلات سلامتی انسان در جامعه امروز خودکشی ست و بر اساس آمارها، سالیانه یک میلیون نفر درجهان خودکشی می کنند. خودکشی در ایران، دلایل متفاوتی با کشورهای غربی دارد. در این کشورها اگر بر اساس ناکامی در عشق یا ناملایمات کوچک اجتماعی دست به خودکشی می زنند در ایران مردم، رها شده توسط حاکمیت، باید با سخت ترین معضلات اجتماعی و اقتصادی دست و پنجه نرم کنند و در تامین نیازهای پایه ای زندگی ناتوان باشند، به خودکشی می رسند. ما روزانه با اخبار خودکشی و مخصوصا خودکشی کودکان مواجهیم و در مقابل مسئولینی که دستور منعکس نشدن این اخبار را می دهند. همه و همه به دلیل خلا فرهنگی و فقر. در مناطق دیشموک و ایلام بالاترین آمار خودکشی داده می شود. آقای تبریزی من باب بحث فرمودند با پخش شدن ویدیویی از تخریب منزل مسکونی خانمی به همراه کودکانش و دو زن بی بضاعت دیگر توسط شهرداری بندرعباس، پخش کننده این ویدیو خبرنگاری ست و حاضر در صحنه آن بوده که درباره ی قساوت قلب ماموران شهرداری می گوید: که این اولین مورد نبوده و از این موارد در بندرعباس بسیار رخ داده و رسانه ها از پوشش آن خودداری می کنند و مسئولین با گفتن دروغ های بسیار مثل گرفتن خانه ی رهنی برای این خانم سعی در پوشاندن بی عدالتی ها دارند. در آن منطقه این خانم آلونکی ساخته و با دو بچه زندگی می کرده و حتی به دو خانم سرپرست خانوار نیز پناه داده. بر اساس قانون، شهرداری حق تخریب هر مکان سقف داری، بدون دستور قضایی را ندارد و در این تخریب صورت گرفته هم سیستم قضایی صدور اجازه را تکذیب می کند. از طرفی شهردار از مصاحبه و شفاف سازی خودداری می کند. انسان های مستضعف و بی خانه که هیچ گونه حمایتی از سوی بهزیستی و سازمان مستضعفین دریافت نمی کنند بسیار زیادند. در این واقعه، با تهدید خانم نمی گذاشتند جلوی تخریب سقف بر روی سر فرزندش را بگیرد و با چوب به او حمله کردند. کودک زجه می زد و التماس می کرد و مامورین ادامه می دادند و زن در انتها خود را آتش زد و در بیمارستان به خبرنگاران عادی اجازه ی ورود داده نشد و تنها به خبرنگاران صدا و سیما که برای به نوعی اعتراف گیری به آنجا رفته بودند، اجازه داده شد. حال هم فردی اجازه ی دسترسی به او را ندارد. آقای آبوطالبی نیز اضافه کردند که هر روز اخبار خودکشی در ایران شنیده می شود و حجم اخبار آن بسیار بالاست. جمهوری اسلامی یا خود به تیر می بندد یا مردم را مجبور به خودکشی می کند. خانم شریفی نیز گفتند که انسان در مواقعی که از هر نظر به بن بست می رسد و فکر می کند که هیچ راه حلی برای از بین رفتن این فشار شدید وجود ندارد، به خودکشی می رسد. این افراد جوابی که درباره ی افکار خود دریافت می کنند، این است که همه در این شرایطند و تو تنها این فشار را تحمل نمیکنی. او سپس فکر میکند چه فایده ای دارد که در شرایطی زندگی کند که نمی تواند تغییر دهد. ناآگاهی انسان را به سمت فردیت گرایی می برد. در صورت وجود آگاهی، انسان متوجه می شود که همه در شرایطی هستند که باید همگی مردم در مقابل آن واکنش نشان دهند و کاری کرد. آگاهی، امیدی را به وجود می آورد که نیروی محرک بسیاری از تفییرات در سراسر دنیا بوده. سپس آقای نبوی نژاد فرمودند علت اصلی خودکشی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، فقر اقتصادی ست. وقتی که آن معلم به دانش آموز گفت که برو و از پدرت بگیر، حقیقی ترین حرف را زده است. چون دولت برای دانش آموزان تهیه نمی کند و بعضا معلمان خود نیز گوشی ندارند و با حقوق پایین توانایی تهیه آن برای دانش آموزان هم ندارند. فقر اقتصادی، مستقیم یا غیر مستقیم بر روی زندگی زناشویی، تحصیل، درمان و تفریح و وضعیت روانی و جسمانی افراد تاثیر ویرانگری می گذارد. و در پایان آقای محمد ابوطالبی ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالین و مهممانان، منشی جلسه، ادمین ها در ساعت ختم جلسه را در ساعت ۱۸:۱۰اعلام کردند. حاضرین درجلسه: نمایندگی مالزی، کمیته زنان، کمیته دانشجو، کمیته آموزش خانم ها نوری شریفی، لیدا اشجعی، ملیکا احمدی سبزواری، اندیشه آفرین، مریم برزگر، خانم جعفری، نجمه تقی نژاد، معصومه علیجانی، شبنم رضاوند، آقایان محمد یوسف اسماعیلی، مازیار پرویزی، فرزاد داربوئی، محمد ابوطالبی، حمید تبریزی، نیما آزاد، مصطفی مریمی، رحمان نبوی، مهران فاضل زاده، ناصر نوروزی، منوچهر شفائی، حمیدرضا آریانی.

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هسن نوامبر ۲۰۲۰

غزاله ناظمی

جلسه مذکور در روز یکشنبه مورخ ۲۹ نوامبر راس ساعت ۱۸به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک و زوم کمیته دفاع از حقوق بشر برگزار گردید.

بخش1: خانم معصومه نژاد محجوب گزارش و تحلیل موارد نفض حقوق بشر در آبان ماه ۹۹ را ارائه نمودند׃ خبر: ۱۷ شهروند بهایى شرکت کننده در کنکور سراسرى با ایرادات مختلفى مواجه شده و به دلیل بهایى بودن از تحصیل محروم شده اند. این خبر اصل ٣بند، ٣ قانون اساسى یعنى آموزش و پرورش رایگان براى همه و تسهیل و تعمیم آموزش عالى وهدف ۴سند٢٠٣٠یونسکو: تضمین آموزش با کیفیت و فراگیر و ترویج فرصتهاى یادگیرى مادام العمر براى همه وهمچنین ماده ١٨اعلامیه جهانى حقوق بشر: حق آزادى عقیده، یعنى هر شخصى حق دارد از آزادى دین و تغییردین و همچنین آزادى اظهار آن به طور فردى یا جمعى و به طور علنى یا در خفا برخوردار باشد و ماده ٢۶: حق تحصیل رایگان براى همه نقض شده است. خبر: حکم اعدام سه زندانى عقیدتى سیاسى درزندان وکیل آباد مشهد به نامهاى محمدعلى آرایش، کبیرسعادت جهانى و حمید راست بالا که در سال ٩٨ به اتهام عضویت در جبهه همبستگى ملى اهل سنت ایران محکوم شده بودند، در دیوان عالى کشور تأیید شد. این خبر نیز اصل ٣٧ قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران: دادرسى عادلانه و هدف ١۶ سند ٢٠٣٠ یونسکو: ترویج جوامع صلح جو و دسترسى به عدالت براى همه و ایجاد نهادهاى مؤثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح و ماده ٣ اعلامیه جهانى حقوق بشر: حق حیات براى همه را نقض میکند. خبر: در اخبار مربوط به زنان، فاطمه مثنى زندانى سیاسى که به اتهام محاربه از طریق هوادارى از سازمان مجاهدین خلق به ١۵سال حبس محکوم شده است، در۶ آبان ماه درپى خونریزى شدید روده به بیمارستان طالقانى منتقل شد و علیرغم مخالفت کادر درمانى و نگرانیهاى پزشکى، به دستور امین وزیرى، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسى به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. خبر: همچنین سکینه پروانه، زندانى سیاسى کرد در هشتمین روز اعتصاب غذاى خود، با دوختن لبهایش خواستار پیگیرى قضایى به شکایتهایش در خصوص شکنجه هایى که در بیمارستان روانپزشکى امین آباد متحمل شده بود، به دستورمسئولان زندان قوچان به سلول انفرادى منتقل شد و در روز ٣٠ آبان، پس از٢٠ روز به اعتصاب غذاى خود به طور موقت پایان داد. که این اخبارنقض هدف ١۶ سند ٢٠٣٠ یونسکو: ماده ٩ اعلامیه جهانى حقوق بشر: عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونى و ماده ١٠: حق محاکمه قانونى براى همه و ماده ٢۵: حق خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبتهاى طبى و خدمات اجتماعى براى همه را دربر دارد.

بخش2: آقای داوود وحیدی با موضوع روز جهانی خشونت علیه زنان “خشونت علیه زنان” بنا بر تعریف سازمان ملل متحد، هرگونه رفتاری است که می‌تواند منجر به آسیب بدنی، جنسی یا روانی زنان شود. ۲۵ نوامبر “روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان” است. سازمان ملل این روز را در گرامیداشت یاد خواهران میرابال انتخاب کرده است. آنها در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ پس از مدتها شکنجه توسط سازمان امنیت ارتش دومینیکن به قتل رسیدند. برپایه یکی از بررسی‌های سازمان ملل، یک سوم زنان جهان در طول حیات خود مجبور به تحمل خشونت و بدرفتاری می‌شوند. تقریباً نیمی از جمعیت کره‌ی زمین را زنان تشکیل می‌دهند. اما از دیرباز همواره شاهد آن بوده‌ایم که حقوق آنها به انحاء مختلف نقض شده است و پیوسته مورد کم‌لطفی و بی‌مهری قرار گرفته‌اند. ازآنجایی که زنان جایگاه مهمی در خانواده به خصوص در تربیت فرزندان دارند، خشونت علیه آنها می‌تواند باعث ایجاد استرس و آسیب روانی و اجتماعی جبران‌ناپذیری در سایر اعضای خانواده شود. دسته‌بندی‌های زیادی از انواع خشونت شده است اما به‌طور کلی می‌توان آنها را چنین برشمرد: 1: خشونت جسمی: این نوع خشونت شامل هرگونه رفتار غیراجتماعی همچون کتک‌خوردن، شکنجه و قتل می‌شود. 2: خشونت جنسی: خشونت جنسی از لمس بدن تا تجاوز را دربر می‌گیرد. 3: آزار جنسی: تعریف دقیق و روشنی از چنین خشونتی را نمی‌توان پیدا کرد اما به طور کلی هرگونه توجه نسبت به بدن زن که ماهیت جنسی داشته باشد بر خلاف رضایت صریح یا ضمنی وی، آزار جنسی محسوب می‌گردد. 4: خشونت روانی: این نوع خشونت را می‌توان هرگونه رفتاری دانست که به آبرو و اعتماد به نفس زن و همچنین شرافت وی لطمه وارد می‌کند. 5: خشونت مالی. مهمترین خشونت هایه زنان ایران که تحت حاکمیت دولت جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد عبارت است از! محرومیت زنان از سواد و آفرینش‏کاری و حرفه‏آموزی، عدم دسترسی به فرصت‏های برابر از حیث حرفه‏آموزی، موانع قانونی ناظر بر ارث‏بری که زن را از مالکیت موروثی بر زمین و عرصه محروم می‏دارد.، زن پس از طلاق (پس از سال‏های مدید زندگی با شوهرش) هیچ حقی بر سرمایه افزون شده زندگی مرد در دوران زندگی مشترکشان ندارد و در نظام حقوقی ایران شریک اموال همسرش نیست.، مجوز قانونی چند همسری، زندگی زنان را از نظر مالی متلاطم می‏سازد زیرا منابع مالی شوهر بین آنها تقسیم می‏شود. حتی ارث شوهر مشمول همین قاعده است.، امنیت شغلی در دوران بعد از مرخصی زایمان در خطر قرار می‏گیرد.، زنان در عمل، از دستمزد کمتری در محیط کار بهره می‏برند.، شوهر مجوز قانونی و سنتی در اختیار دارد و می‏تواند با استفاده از آن مانع اشتغال همسرش بشود.، زنان با وجود حقی که بر مهریه و اجرت‏المثل دارند، اما چون طلاق حق انحصاری و مطلق مرد است، اغلب همین حقوق مالی را به‏ ازای طلاق بذل می‏کنند و دست خالی رها می‏شوند.، زنان شاغل که تمام درآمد خود را طی سالیان به خانه می‏برند و خرج می‏کنند. چون در اموال خانوار شریک مرد محسوب نمی‏شوند، در صورت وقوع طلاق یا مرگ شوهر یا ازدواج مجدد شوهر به شدت گرفتار فقر و استیصال می‏شوند و در ایام پیری تنها می‏مانند. ”

بخش3: آقای هومن شعری طهرانی با موضوع محیط زیست و سواستفاده از آن سخنرانی خویش را ایراد کردند: محیط‌ زیست یک مقوله جهانی است و حد و مرز نمی‌شناسد بنابراین وقتی در گوشه‌ای از دنیا آسیبی به طبیعت وارد می‌شود آثارش تا کیلومترها دورتر دیده می‌‍شود، در این میان جنگ بیشترین ضربه را وارد می‌کند چون علاوه بر کشتن انسان‌های بی‌گناه موجب نابودی طبیعت، آلوده شدن منابع آب و خاک می‌شود و اثر آن تا سال‌های طولانی پابرجاست. وقتی صحبت از جنگ می‌شود، در نگاه اول آتش، تخریب منازل، آوارگی و خانمان‌سوزی به ذهن می‌رسد در حالی که اینها عوارض آنی جنگ است و اثرات مخرب آن در بلندمدت بهتر دیده می‌شود که یکی از آنها تخریب محیط زیست است، می‌دانیم که محیط زیست یک مقوله جهانی است و تبعات هرگونه بهره‌برداری از آن برای اهداف جنگی و خصمانه یا هر هدف دیگری، بخش‌های دیگری در سراسر جهان را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. بر اساس آمار فقط در اواخر قرن بیستم، ۱۱۸ درگیری مسلحانه در جهان رخ داد که ۶ میلیون نفر را آواره و مردم و محیط زیست را دچار عواقب سوء کرد. به اذعان کارشناسان و مسئولان، زمانی که حرکتی در یک گوشه دنیا صورت می‌گیرد محیط زیست تمام دنیا از آن متاثر می‌شود زیرا محیط زیست محدود به هیچ مرز جغرافیایی نیست بنابراین تاثیر جنگ و اقدامات خصمانه بر محیط زیست تمام دنیا دیده می‌شود و این تاثیر برای مدت‌های طولانی بعد از پایان جنگ نیز ادامه می‌یابد. به همین دلیل سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۱، روز ۶ نوامبر (۱۵ آبان) را به عنوان «روز جهانی پیشگیری از سوء استفاده ازمحیط زیست به هنگام جنگ و درگیری‌های مسلحانه» نامگذاری کرده است تا به افزایش آگاهی‌های عمومی نسبت به تأثیرات زیان‌بار جنگ بر محیط زیست و منابع طبیعی و همچنین سوء استفاده‌ها و بهره‌برداری‌های نابه‌جایی که از این منابع به هنگام جنگ‌ها صورت می‌گیرد، بیشتر تاکید شود. برداشت بی‌اندازه از جنگل‌ها، کم شدن منبع‌های آبی، انقراض حیوانات بر اثر شکارهای غیرقانونی، آلودگی هوا و دریا از اصلی‌ترین چالش‌های محیط زیست ایران به شمار می‌رود و به گفته محمد حیدری، کارشناس محیط زیست اکنون بهبود وضع محیط‌زیست مستلزم تغییر رویکردهای دولت، سازمان محیط زیست و اصلاح رفتار مردم است. حال محیط زیست ایران خوب نیست». این جمله‌ای است که می‌توان از زبان همه فعالان محیط زیست و حتی علاقه‌مندان به محیط‌زیست شنید. قضیه وقتی تلخ‌تر می‌شود که می‌دانیم اهمیت چندانی هم به این مساله داده نمی‌شود و در سالی که گذشت هم وضعیت محیط زیست کشور بدتر شد. سیاست‌های نادرست یا کم‌کاری‌های ده‌های اخیر در حوزه محیط زیست رفته‌رفته اثرات منفی خود را آشکار می‌کنند. خشک‌شدن تالاب‌ها، گسترش بیابان‌ها، افزایش ریزگردها و آلودگی هوای شهرهای بزرگ تنها بخشی از مشکلات هستند. منتقدان می‌گویند محیط زیست و حفاظت از آن هیچ‌ گاه درزمره سیاست‌های کلان در ایران نبوده‌اند. دولت حسن روحانی پس از روی کارآمدن، نجات دریاچه ارومیه را در رأس برنامه‌های خود قرار داد. هر چند خطر مرگ این دریاچه سر و صدای زیادی به پا کرد، اما مشکلات زیست ‌محیطی در ایران بسیار فراتر از خشک‌ شدن این دریاچه هستند. وضعیت محیط زیست ایران به رغم تاکید بر اهمیت آن در قانون اساسی کشور و برخی دیگر از قوانین از جمله قانون مجازات اسلامی (جرم انگاری اعمالی که منجر به تخریب محیط زیست می‌شود از جمله آتش زدن عمدی جنگل، کشتن حیواناتی که شکار آن‌ها توسط دولت ممنوع شده، ارتکاب اعمالی که تهدید علیه بهداشت عمومی محسوب می‌شود، آلوده کردن آب آشامیدنی و.. ) شرایط چندان مطلوبی ندارد خشک شدن بخش عمده‌ای از دریاچه ارومیه، خشک شدن تالاب‌ها، آتش‌سوزی جنگل‌ها، آتش زدن پوشش گیاهی زمین‌ها به منظور تغییر کاربری آن‌ها و.. . تنها چند نمونه از اخبار محیط زیستی و سواستفاده از محیط زیست در سال‌های اخیر در ایران است. فعالان محیط زیستی البته در مقابل این وضعیت ساکت نبوده‌ و به اشکال مختلف اعتراضات خود را به سیاست‌های غلط دولت و یا بی‌توجهی دولت به تخریب‌های محیط زیستی نشان داده‌اند. گاهی اوقات این اعتراضات به شکل برگزاری تجمعات و گاه به اشکال دیگر (هم چون ایجاد کمپین‌های مجازی) و یا نوشتن مقالات و یا ساختن فیلم‌های مستند از وضعیت موجود بوده است. هر چند در بسیاری از موارد این اعتراض‌ها با عواقبی هم چون تهدید، بازداشت و محاکمه افراد همراه بوده است. بازداشت و محاکمه فعالین محیط زیستی و شرکت‌کنندگان در تظاهرات محیط زیستی در اکثر موارد تحت عناوین امنیتی هم چون اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی و یا اخلال در نظم عمومی صورت می‌گیرد. موسی برزین خلیفه ‌لو، حقوقدان که وکالت برخی از فعالین محیط زیست ازجمله شرکت کنندگان در تجعات اعتراضی به خشک شدن دریاچه ارومیه را برعهده داشته است، اتهامات مطرح شده علیه فعالین میحط زیست را بی‌اساس می‌داند «تجع مسالمت آمیز چند نفر در اعتراض به تخریب محیط زیست، به هیچ وجه نمی‌تواند مساله‌ای بر ضد امنیت ملی تلقی شود. » علاوه بر آن بازداشت فعالین و شرکت‌کنندگان در تجمعات اعتراضی بر خلاف اصل ۲۷ قانون اساسی نیز است. مطابق این اصل، تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها مشروط بر این که مسلحانه نبوده و مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است. با این وجود فعالین محیط زیستی زیادی تنها به خاطر تجمعات اعتراضی بازداشت شده‌اند. فعالانی که در مناطق مرزی هم چون سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان فعالیت می‌کنند، علاوه بر اتهامات مذکور، درخطر متهم شدن به «تجزیه‌ طلبی» و «فعالیت‌های قومی غیرقانونی» نیز هستند. فعالانی که در مورد فعالیت‌های ضد محیط زیستی سپاه یا سایر ارگان‌های وابسته نظامی و یا سواستفاده مقامات از بودجه‌های تخصیص یافته به محیط زیست، تحقیق و اطلاع ‌رسانی می‌کنند، به ویژه در معرض بازداشت و اتهامات امنیتی هستند. با این وجود از آن جا که مطابق قانون اساسی وظیفه رئیس جمهوری اجرای قانون اساسی (ازجمله اصول مربوط به حفاظت از محیط زیست، آزاد بودن اجتماعات و مصون بودن افراد از تعرض) است، به نظر می‌رسد دولت تا تحقق کامل وظایفش راه درازی در پیش داشته باشد. گاهی زابل یا اهواز هم در در کنار تهران، اراک، مشهد و اصفهان که همواره آلودگی‌های شدید داشتند، در شمار آلوده‌ترین شهر‌های جهان قرار می‌گیرند. ۸ میلیارد دلار خسارت آلودگی هوا، نفس‌گیر است. درست است که رسما اعلام می‌شود ۳۵ هزار نفر در اثر آلودگی هوا کشته می‌شوند، ولی واقعیت این است که وقتی در اتحادیه اروپا اعلام می‌شود ۴۰۰ هزار نفر و در بریتانیا ۵۰ هزار نفر در اثر آلودگی هوا کشته شده اند باید شک کرد. درست است که طبیعت، خدمات زیست محیطی ارزشمندی را برای ما فراهم می کند که بدون آنها قادر به ادامه زندگی نیستیم اما همه ما به اقدامات یکدیگر و نحوه برخورد با منابع طبیعی وابسته هستیم.

بخش 4: بحث آزاد با موضوع حق خوراک، مسکن و مراقبت های بهداشتی با مدیریت آقای نصیری آغاز شد: خانم بویاغچی در رابطه با این موضوع گفتند: این موضوع در ارتباط با ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر است که به این موضوع اشاره می کند که هر انسانی سزاوار زندگی با استانداردهای قابل قبول است مثلا تامین سلامتی تامین رفاه برای خودش، برای خانواده، تامین خوراک، پوشاک و مسکن و به خصوص مراقبت های پزشکی که به نظر من تمامی این ها نیاز های اولیه هر انسان است که باید برای هر فرد فراهم باشد که بتواند درست و خوب زندگی کند و هر کسی که سرپناهی نداشته باشد نمی تواند درست فکر کند و برای زندگی اش تصمیم بگیرد. و همچنین نمیتواند کیفیت زندگی خوبی داشته باشد. همین طور کسی که دسترسی به خوراک درست و استاندارد نداشته باشد انرژی برای ادامه حیات ندارد وموردی که اولویت دارد وجود مراقبت های پزشکی هست یعنی آن بیمه ای که دولت ها برای انسان ها در نظر میگیرند تا در مواقع بیماری بتوانند از آن استفاده کنند. انسان باید جهت خدمات پزشکی و بهداشتی خیالش راحت باشد و نگرانی تامین دارو و پزشک را نداشته باشد. برای مثال در ایران افراد دیابتی با وجود اینکه این بیماری اصلا بیماری ناشناسی محسوب نمی شود اما دارو برای آن در ایران همچنان کم می باشد و متاسفانه افراد دیابتی نوع یک که ممکن هست شخص در کما برود و یکی از مسئولین گفته بودند که انسولین هایتان را کمتر بزنید ولی هر شخص به نسبت شرایط جسمی دوز مشخص از انسولین را باید دریافت کند. مسائل مسکن و خوراک در ایران همچنان بسیار دشوار است. در پایان آقای فرهاد نصیری مسئول جلسه ضمن تشکر از تمام فعالین؛ ادمین ها׃ جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی، فرهاد نصیری، حمیدرضا چناری صدابردار׃ جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی و حمیدرضا چناری راس ساعت۲۱ ختم جلسه را اعلام کردند. اعضای نمایندگی هسن که در جلسه مزبور حضور داشتند عبارتند از׃ خانم ها: مهدیه مراد، مهتاب محجوب، آناهیتا مرادی، غزاله ناظمی، رویا مرادی و سمیرا فیروزی بویاقچی جناب آقایان: مهران فاضل زاده، رسول عباسی زمان آبادی، منوچهر شفایی، ناصر نوروزی، علی رضا جهان بین، مهران فاضل زاده، حمید رضایی، فرهاد نصیری، هومن شعری طهرانی، داوود وحیدی.

 

گزارش سخنرانی جلسه نمایندگی هامبورگ نوامبر2020

سید اسماعیل هاشمی

در روز یکشنبه مورخ 29 نوامبر 2020 ساعت 12:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای نمایندگی، سخنرانان، جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی هامبورگ برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه آقای سیداسماعیل هاشمی ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش اول: سرکار خانم فایزه رضایی با اخبار نقض حقوق بشر در آبان ماه ۹۹ سخنرانی کردند که خلاصه متن سخنرانی به شرح ذیل است: اخبار نقض حقوق بشر در آبان ۹۹ با قریب به ۱۳ مورد اعدام، محکومیت‌های متعدد، احضارها، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، تجمعات کارگران بخصوص در زمینه معوقات مزدی و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد، همراه بود.

بخش دوم: سخنران بعدی آقای جلال پورصادقی با موضوع بررسی ماده 28 اعلامیه جهانی حقوق بشرو مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به شرح ذیل صحبت نمودند: هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظم در عرصه‌ی اجتماعی و بین المللی باشد که حقوق و آزادی‌های ذکرشده در این اعلامیه را، به تمامی تأمین و عملی سازد. شرح این اعلامیه بطور خلاصه بیانگر این مطلب مهم است که داشتن دنیایی آزاد و عادلانه حق همه است. ابتدا لازم است تا مروری بر آزادی های ذکر شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر داشته باشیم. به ‌استناد مفاد اول و دوم اعلامیه جهانی، همه انسان‌ها ازهر‌نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده دیگری بی‌هیچ تمایزی سزاوار تمامی حقوق و آزادی‌های مطرح در «اعلامیه» هستند. مفاد ۳ تا ۱۱اعلامیه درخصوص احترام به حقوق و آزادی‌های شخصی انسان است. مفاد ۱۲ تا ۱۷ اعلامیه، حقوق بنیادین فرد در رابطه با خانواده، سرزمین، اشیا و جهان خارج را تبیین کرده است. مفاد ۱۸ تا ۲۱ اعلامیه به داشتن حق و آزادی اندیشه، عقیده، مذهب، آزادی بیان، تشکیل اجتماعات، مشارکت در اداره عمومی کشور و اشتغال به مشاغل دولتی پرداخته شده است. مفاد ۲۲ تا ۲۷ اعلامیه که مربوط به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است به حقوقی همچون حق کار، آزادی سندیکایی، حق برخورداری از تأمین اجتماعی، حق تفریح، تعلیم و تربیت، حق شرکت در زندگی فرهنگی و پیشرفت علمی و حق حمایت از ابداعات علمی و ادبی اختصاص داده شده است. موضوعات بااهمیتی چون حق حیات، حق آزادی بیان و اندیشه، حق امنیت، منع شکنجه، منع بردگی و استبداد، حق برخورداری از بهداشت، آموزش و پرورش، خدمات اجتماعی، منع بازداشت غیرقانونی، آزادی انتخاب شغل و اقامتگاه، حق مالکیت معنوی، ممنوعیت بردگی، شناسایی حق مالکیت ادبی، موضوعاتی هستند که از منظر حقوق ذاتی و کرامت انسانی در اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد توجه خاص قرار گرفته اند. ماده 28 اعلامیه جهانی یکی از ایده آل ترین مفاد این عرصه میباشد که بطور کلی به داشتن دنیایی آزاد و عادلانه برای همه اشاره میکند. دنیای آزاد همواره یکی از برجسته ترین خواسته های انسان امروزی بوده است. در سایه آزادی و احساس امنیت، بسیاری از اتفاقات مثبت دیگر در جامعه رقم میخورد چراکه آزادی و عدالت از بنیادی ترین زیرساخت های یک جامعه سالم به حساب می آید. قاعدتا در کشوری که افراد از ابراز باورها و عقاید گوناگون هراسی ندارند، دروغ، ریا، تهمت و بسیاری از آسیب های شخصیتی دیگر، نقش کم رتگ تری در زندگی آنها خواهد داشت و بالطبع آرامش و خرسندی بیشتری برای آنها به ارمغان خواهد آورد. انسان تنها موجود متفکر کره زمین است، که با مسلح شدن به توانایی تفکر و شعور و قدرت کشف و تصمیم گیری، هیچ مانعی بر سر راه خود نمیبیند و همواره در پی دستیابی به زندگی بهتر و با کیفیت تر و آزادی بیشتر در سایه صلح است. درواقع ماده 28 اعلامیه جهانی تمامی مفاد دیگر را در بر گرفته است، و جامعه ایده آلی را به تصویر میکشد که عدالت، برابری، دوستی، آزادی و حمایت مدنی تمام جوانب زندگی افراد را در بر میگیرد و هرگونه پیشامدی که به نقض موارد گفته شده بیانجامد سریعا مورد بررسی و اصلاح قرار میگیرد. این ماده با تعریف” تلاش برای تحقق یک نظم بین‌المللی درخور کرامت انسانی ” نیز مطرح میشود که جنبه دیگری از باید ها و نبایدهای آن را توصیف میکند. بدین شکل که دولت ها باید از منابع ملی خود به گونه ای استفاده کنند که کرامت انسانی شهروندان و سطح رفاه و زندگی آنان در حد مطلوب باشد و منظور از نظم بین الملل، همبستگی و همکاری همه ملل ها در جهت به ثمر نشستن این هدف در همه جوامع میباشد. برای رسیدن به این مساله، کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک باید با تلاشی همه جانبه در جهت رشد و دموکراسی کشورهای فقیر، توسعه نیافته و یا در حال توسعه بکوشند تا این نظم و کرامت انسانی را در همه کشورهای دنیا نهادینه سازند. امروزه بسیاری از کشورهای اروپایی، بخش عمده آمریکا و کشورهای اقیانوسیه از دموکراسی قابل قبولی برخوردارند این مساله را میتوان به راحتی از شاخص مردم سالاری آن ها تشخیص داد. در جایی که کشورهای ذکر شده عموما در دسته مردم سالاری کامل یا ناقص قرار میکیرند، تقریبا عمده کشورهای خاورمیانه متاسفانه در دسته حکومت های ترکیبی و یا حکومت های اقتدارگر قرار میگیرند. میزان مشارکت افراد در تصمیم های مهم اجتماعی و ارزش نهادن به خواسته ها و نظر شهروندان درمورد تصمیمات فوق ازفاکتورهای مهمی ست که تنها توسط یک جامعه دموکرات میتواند به بار عمل نشیند. این در حالیست برخی از کشورها با نقاب دموکراسی دست به فعالیت هایی میزنند که علاوه بر اینکه ناقض کرامت و ارزش انسانی ست، بلکه با دروغ و شایعه پراکنی تمامی نارضایتی ها و مشکلات را بر گردن دیگر ملل ها انداخته و آن ها را به دخالت در امور کشور متهم میسازند. این عمومی ترین رفتار رژیم های فاسد و ظالم و دروغگوست. از آنجایی که رژیم جمهوری اسلامی ایران هیچ رنگ و بویی از دموکراسی ندارد، یکی از بهترین مثال ها برای توصیف نظامی ست که هیچ یک از ارکان ماده 28 اعلامیه جهانی حقوق بشر را رعایت نمیکند. در ادامه به این موارد نقض شده توسط جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلف دموکراسی، عدالت و آزادی میپردازیم. ابتدایی ترین شکل یک حکومت دموکرات و آزاد این هست که شهروندان بتوانند آزادانه سران کشور و تصمیم گیرندگان اساسی را انتخاب کنند. با نگاهی اجمالی به شکل و شیوه رای گیری متوجه تمایز بارز و فاصله قابل توجه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی با شکل و شیوه یک انتخابات آزاد خواهیم شد. اولا، تصمیم گیرنده ابتدایی و نهایی (علنی یا غیر علنی) رهبر است. رهبررا مستقیما شهروندان انتخاب نمیکنند، بلکه مجلس خبرگان درمورد آن تصمیم میگیرند و نهایتا با تصویب نهایی رهبر، رهبر بعدی انتخاب میشود، اگرچه این نظام ریاکارانه نام دموکراسی را بر سینه میزند اما با نگاهی جزیی تر متوجه میشویم که درواقع سیستم حکمفرمایی، بسیار مشابه سیستم سلطنتی ست، چرا که همچنان تصمیم گیرنده نهایی یک نفر مشخص است. هیچ قدرتی توانایی زیر سوال بردن رهبری را ندارد و در مقابل، این رهبری ست که توانایی و اختیار تام در اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی را داراست و دیگر دولتمردان که خود نیز با روشی غیر دموکراتیک برکرسی قدرت نشسته اند، همگی همچون عروسک های خیمه شب بازی میباشند که نخ در دست یک نفر دارند و آن جز شخص رهبر نیست. از طرفی کاندیدهای ریاست جمهوری توسط دولتمردان انتخاب میشوند و این مساله، بگونه ای تصمیم گیری برای شهروندان به حساب می آید. در سال های اخیر، شهروندان همواره انتخابی بین بد و بدتر داشته اند که خود از همین مساله نشات میگیرد. از تقلب ها و ریاکاری ها و بی عدالتی ها و تبعیضات انتخابات که بگذریم، به واکنش نظام نسبت به اعتراض های وارد شده به نتایج میرسیم. در جایی که بسیاری از کشورهای دموکراتیک آزاد از نیروی پلیس بمنظور حفظ جان و سلامتی شهروندان استفاده میکنند، درجمهوری اسلامی پلیس، بسیجی، لباس شخصی، یگان ویژه، نیروهای سپاه و ده ها به اصطلاح جان بر کف دیگر با باتوم و اسلحه و تانک و گلوله به استقبال مردم معترض میروند و با قصاوتی مثال زدنی به کشتار و زندانی کردن افراد بی گناه میپردازند. وقایع بسیار تلخ و شوکه کننده آبان 98، بازتابی از یک حکومت دیکتاتور و ظالم است که حتی به جوانان و کودکان رحم نکرده و برای حفظ قدرت دست به هر کاری میزند. متاسفانه حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، قوانین به گونه ای وضع شده اند که مفاد قابل قبول و دموکراتیک بنظر میرسد اما تبصره های هر ماده آن را به نفع حکومت برمیگرداند. از بحث انتخابات که بگذریم، به بحث آزادی های بسیار ابتدایی مدنی میرسیم. نحوه پوشش، رفتار، روابط و غیره همگی به شکل خفقان آوری محدود است. در جایی که در کشورهای مدرن دنیا، دختران و پسران در کنار یکدیگر بروی پروژه های علمی بزرگ کار میکنند، ما همچنان شاهد بحث های خنده داری پیرامون جدا کردن کلاس دختران از پسران در دانشگاه ها هستیم. جوانان ما دردانشگاه ها با پارادوکس های بی شماری مواجه میشوند که گاها تمام حواس و تمرکز آنها را به مسایل فرعی و غیر درسی سوق میدهد. رابطه دوستانه دختران و پسران در دانشگاه ها ممنوع است و از طرفی دیگر جشن ازدواج های دانشجویی در دانشگاه ها برگزار میشود. در بسیاری موارد، دختران باید پیش از ورود به محوطه دانشگاه ها از کابین های کنترل انتظامات بگذرند تا پوشش آنها مورد بررسی قرار گیرد. موارد زیادی اتفاق افتاده که دختری پانزده دقیقه امتحان را از دست داده چون مشغول پاک کردن لاک ناخنش در کابین انتظامات بوده. شخصا یک بار یکی از کلاس های دانشگاه را از دست دادم چرا که مامور انتظامات اصرار داشت من همواره با مانتوی بالای زانو به دانشگاه میروم و باید مانتوی من تا زیر زانو باشد و این مساله تا کمیته انضباطی دانشگاه کشیده شد. فرزندان ما در ایران از ابتدایی ترین سالهای کودکی به مدارسی میروند که جنس مخالف را ممنوع میکند و این ابتدایی ترین حق و مهم ترین مرحله برای پذیرفتن این حقیقت است که جنس مخالف، طعمه و یا دشمن نیست بلکه انسانی ست با حق و حقوقی یکسان و فرصت های برابر در آینده با باور به اینکه انسان ها آزادند که دوشادوش هم رشد کنند. دختران خردسال با پوشش اسلامی به مدرسه میروند، کلاس رقص و آواز ندارند، در سال های بالاتر، هیچ آموزشی برای ارتباط با جنس مخالف و گذر از بحران های بلوغ دریافت نمیکنند و این بدین معناست که حتی برای درخواست کمک از مسئولان آموزشی مدرسه احساس امنیت نمیکنند. مورد برجسته دیگری که این ماده را توسط جمهوری اسلامی نقض میکند، جایگاه عدالت در جای جای این سیستم معیوب است. عدالت یعنی کسی که سالیان درازی از زندگی خود را صرف تحصیل و مطالعه کرده، بتواند بعنوان یک فرد تحصیلکرده در جایگاه شغلی خود قرار بگیرد. عدالت یعنی، صندلی های دانشکده پزشکی 500 میلیون نباشد و همه بتوانند با شرایط یکسان برای آن تلاش کنند. عدالت یعنی پارتی بازی حرف اول و آخر استخدام، تحصیل، پیشرفت های شغلی، مزایده ها، واردات و صادرات، بیمارستان ها و همه جا و همه جا نباشد و همه شهروندان بتوانند زیر سایه قانون و عدالت اجتماعی از فرصت ها و امکانات موجود استفاده کنند، پیشرف کنند و به فردا امید داشته باشند. شهروندان در خانه خود نمیتوانند آنطور که دوست دارند جشن بگیرند، آنها اگر حیوان خانگی داشته باشند، نمیتوانند با آرامش آن را به بیرون از خانه ببرند. تلفن ها بررسی میشود، اینترنت جهانی با تصمیمی یک روزه، به مدت ده روز به کل قطع میشود، هزینه های اساسی زندگی یک شبه چند برابر میشود و اگر کسی اعتراض کند کشته یا زندانی میشود، همچنان بانوان با رفتن به استادیوم مشکل دارند، در ساحل، خانواده ها تمیتوانند کنار هم آب تنی کنند و درساحل بانوان، کیف ها برای گرفتن موبایل بررسی میشود. ما هنوز اماکن خنده داری به نام پارک بانوان داریم و جای سوال است چرا ؟ در اعتراضات آدم میکشند و اگر کشوری اعتراض کند، آن را به دخالت در امور داخلی کشور متهم میکنند. کشوری که بروی بستر نفت و گاز و منابع طبیعی خوابیده و از نقطه نظر توریستی پتانسیل تبدیل شدن به یک شاهکار گردشگری را دارد وما میدانیم استان های جنوبی کشور، آب ندارند، هوا ندارند، امکانات ندارند. دراستان های جنوب شرقی، آب آشامیدنی نیست، خیلی ها هنوز خانه ندارند و در چادر زندگی میکنند، آنها حتی بعضا شناسنامه هم ندارند که بشود آن ها را بیمه کرد. خاک این کشور از جنوب روزانه به طرز دردآوری فروخته و از کشور خارج میشود. این خاک کاربردهای بسیاری در صنایع مختلف دارد. در آب های جنوب صیادان ایرانی دیگر نمیتوانند ماهی پیدا کنند، چرا که دیگر کشورها مانند چین دست به صید انبوه در آبهای خلیج فارس میزنند و بسیاری از موارد دیگر که نشان دهنده نقض نه تنها ماده 28 بلکه کلیه مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران میباشد.

بخش سوم: آقای سیدشایان حسینی برزی باموضوع سرنوشت معترضان آبان 1398 سخنرانی خود را به شرح ذیل بیان نمودند: با گذشت یک سال از اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران، مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی از ارائه آمار رسمی و دقیق تعداد کشته‌شدگان این اعتراضات همچنان سر باز زدند و مسئولیت مرگ کشته‌شدگان را به ‌عهده نمیگیرند. خانواده‌های کشته‌شدگان آبان در مصاحبه های مختلف می‌گویند که نه ‌تنها شکایتمان برای معرفی قاتلان فرزندانمان بی‌نتیجه مانده که خانواده‌ها تحت فشار قرار گرفته‌اند تا سکوت کنند و از پی‌گیری پرونده‌های شکایت خود منصرف شوند. به گفته این خانواده‌ها، شکایت‌ها یا بی‌نتیجه مانده و از آن‌ها خواسته شده با دریافت دیه پرونده رو مختومه کنند و یا تحت فشار قرار گرفته‌اند تا جانباخته خود رو شهید اعلام کنند و مسئولیت قتل آن‌ها را بر گردن معترضان بیندازند. درآستانه سالگرد اعتراضات آبان، برخی خانواده‌های جانباختگان هم تحت فشار قرار گرفته‌اند تا از برگزاری مراسم سالگرد پرهیز کنند. اعتراضات آبان سال گذشته که در ابتدا واکنشی به گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بود، به‌سرعت تغییر جهت داد و حکومت جمهوری اسلامی رو نشونه گرفت. این اعتراضات اما با سرکوب شدید مواجه شد، به‌ طوری که صدها نفر کشته شدند. وزیر‌‌کشور ایران گفته است که بین ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر در این اعتراضات کشته شدند، اما سازمان عفو ‌بین‌الملل با اعلام مشخصات حداقل ۳۰۴ نفر از کشته‌شدگان، تأکید کرده است که شمار کشته‌شدگان ممکن است بسیار بیشتر از این عدد باشد. خبرگزاری رویترز اما ضمن اعلام کشته‌ شدن حداقل ۱۵۰۰ نفر در اعتراضات آبان ۹۸، از قول «سه منبع نزدیک به حلقه اطرافیان» خامنه‌ای «و یک مقام چهارم» نوشت که رهبر جمهوری اسلامی به مقام‌های ارشد کشور گفته است «هر کاری لازم است برای متوقف کردن» اعتراضات انجام دهند. افسر آگاهی گفت فرض کن من کشتم. بهزاد ابراهیمی، عموی آرشام ابراهیمی، جوان ۲۱ ساله‌ای که روز شنبه ۲۵ آبان بر اثر اصابت گلوله در اصفهان جان باخت و پیکرش شبانه به خاک سپرده شد، در مصاحبه با رادیو فردا می‌گوید: پاسخی به ما داده نشد، فقط از طرف دولت یک هیئتی برای عذرخواهی آمدند که برادرم آن‌ها را نپذیرفت. شکایت هم فکر نمی‌کنم معنایی داشته باشد، چنین شکایتی را گوش نمی‌کنند، خودشان می‌دانند آمر و مباشر این فجایع تلخ چه کسانی هستند. خودشان بلدند و می‌آیند خودشان را محاکمه کنند؟ که ما شکایت داروغه را به داروغه بکنیم؟ آقای ابراهیمی می‌گوید وقتی برادرش برای تحویل گرفتن وسایل آرشام به آگاهی اصفهان مراجعه کرده، «افسری که نشسته بود، گفته بود فرض کن من کشتم، می‌خواهی چه کار کنی؟ وقتی چنین ادبیاتی را به کار می‌برند، بی‌معناست شکایت کنیم. فایده و نتیجه‌ای ندارد. مبنای حقوقی هم ندارد. » عموی آرشام اضافه می‌کند: «خانواده برادر من متأسفانه آشیانه‌شان از هم پاشیده و داغون هستند. پدر و مادر و خواهران آرشام مشکلات روحی و روانی پیدا کرده‌اند. نمی‌توانند هنوز باور کنند که بچه بی‌گناه کشته شد و رفت. ما این‌همه برای این مملکت زحمت کشیده بودیم، برای این نظام هزینه داده بودیم، پدر من عملیات خرمشهر جنگیده بود. من در سن ۱۵ سالگی جبهه رفتم. برادرم، پدر آرشام، ۱۷ سالش بود که به اسارت درآمد و ۸ سال اسیر و جانباز بود. من جانباز هستم و برادران همسر من شهید شده‌اند. دیگر نمی‌دانم ما برای این مملکت چه باید می‌کردیم که این‌طور پاسخ دادند. سخت است واقعاً پذیرفتن این حرکات. » ده‌ها نفر در استان اصفهان بر اثر اصابت گلوله مستقیم در اعتراضات آبان ۹۸ کشته شدند و تاکنون حداقل اسامی ۳۰ نفر از کشته‌شدگان منتشر شده است. خانواده‌های بسیاری از آن‌ها تحت فشا‌رهای امنیتی سکوت کرده‌اند. محمد‌جواد عابدی، نوجوان ۱۶ ساله، یکی از کشته‌شدگان اصفهان است که به‌گفته خانواده‌اش شبانه و تحت تدابیر امنیتی در حالی به خاک سپرده شد که اجازه دیدن پیکرش را هم به پدر و مادرش ندادند. خانواده او هم شکایتی به دستگاه قضایی نکردند. محمد‌‌‌جواد عابدی کودک کار بود که به‌گفته پدرش برای رفتن به سر کار از خانه خارج شد و هرگز بازنگشت. گفتند همه‌چیز تمام شده، دیه بگیرید. محمد داستان‌خواه، ۱۵ ساله و دانش آموز سال اول دبیرستان در شیراز، از دیگر کودکانی بود که در جریان اعتراضات آبان ۹۸ بر اثر اصابت گلوله کشته شد. او به‌گفته خواهرش لباس فرم مدرسه بر تن داشت و هنگام بازگشت از مدرسه گلوله بر قلبش نشست و جانش رو گرفت و در گواهی فوتش نوشته شد مرگ بر اثر «اصابت جسم نفوذی گلوله». غزل داستان‌خواه، خواهر محمد داستان‌خواه، در مصاحبه می‌گوید: «هیچ‌کس پاسخگوی شکایت ما نبود. فقط گفتند به کسانی که بی‌گناه بودند دیه تعلق می گیرد و چیزی بوده که تمام شده، دنبال چی هستید؟ این تنها جوابی بود که به ما دادند و بعد گفتند بروید ستاد دیه، دیه بگیرید که ما نرفتیم. » خانم حشمدار می‌گوید: «از بالا وقتی دستور می‌آید که برادر من را تک‌تیرانداز بزند، چگونه از بالا دستور بیاید که قاتل برادر مرا معرفی کنند؟!» وزارت اطلاعات؛ مانع برگزاری مراسم سالگرد. خانواده ابراهیم کتابدار، شهروند ۳۰ ساله که روز شنبه ۲۵ آبان ماه بر اثر اصابت گلوله در مهدی‌آباد کیانمهر کرج کشته شد، در مصاحبه با رادیو فردا می‌گویند که قاتلان فرزندشان را شناسایی و به دستگاه قضایی معرفی کرده‌اند، اما آن‌ها هم نتیجه‌ای از شکایت تاکنون نگرفته‌اند. ابراهیم کتابدار، پدر دو بچه خردسال، در مقابل محل کارش در حالی که دست در جیب داشت مورد اصابت گلوله از ناحیه قلب قرار گرفت و در گواهی فوت او نوشته شد «اصابت گلوله به قلب، خارج از نزاع». مادر ابراهیم کتابدار می‌گوید: «آخرین بار که به دادسرای کرج رفتم، تهدید کردند و گفتند دیدی با پدر و مادر پویا بختیاری چه‌کار کردیم؟ با شما هم همین کار را می‌کنیم، اگر زیاد حرف بزنی. گفتم من آماده‌ام. نه پول می‌خواهم نه چیزی می‌خواهم؛ قاتل بچه‌ام را می‌خواهم. گفتند ما خودمان زدیم. گفتم چرا زدید؟ او که دست‌هاش توی جیبش بود و جلوی مغازه‌اش ایستاده بود! چرا زدید؟ با چه حقی و چه قانونی زدید؟ گفتند اگر بری مصاحبه کنی و عکس بدی، همان که سر مادر پویا بختیاری اوردیم سر تو هم میاریم. گفتم برای من مهم نیست. » پویا بختیاری که ۲۵ آبان ۹۸ در مهرشهر کرج بر اثر اصابت گلوله به سر کشته شد، به یکی از نمادهای اعتراضات آبان تبدیل شده است. او هنگام مرگ ۲۷ سال داشت. منوچهر بختیاری، پدر پویا، تیر ماه امسال در اعتراض به سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین و دادخواهی خون پسرش، راهی جزیره کیش شده بود که آن‌جا بازداشت و به زندان بند‌رعباس منتقل شد. کشته‌شدگان اعتراضات آبان از طیف‌های متفاوت و گوناگون بودند؛ معترض، رهگذر، کارمند، کارگر، دانشجو، سرباز، خانه‌دار و حداقل بیش از ۲۸ کودک زیر ۱۸ سال که در این اعتراضات کشته شدند. خانواده‌های بسیاری از آن‌ها به دلیل فشا‌رهای امنیتی ناچار به سکوت شدند و تنها نامی از فرزندان جانباخته‌شان به رسانه‌ها راه یافت. از بسیاری از کشته‌شدگان آبان هنوز حتی یک اسم ساده هم منتشر نشده است. این خبر که به ماده ی 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره دارد بیان کننده ی حق آزادی بیان است هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد. اصل3 قانون اساسی جمهوری اسلامی بند2 اشاره دارد به، بالا بردن سطح آگاهی عمومی در همه زمینه ها، با استفاده صحیح از رسانه های گروهی و وسایل دیگر.

بخش چهارم: خانم نرگس فتحی با موضوع روزگار پس از کرونا و آنچه در انتظارماست سخنرانی کردند: روزگار پس از کرونا چطور خواهد بود و چه چیزی در انتظار ماست؟ کرونا به کلیت زندگی ما حمله کرده و همه ابعاد آن را تحت تاثیر قرار داده اما کدام بخش بیشتر آسیب دیده! بخش اجتماعی انسان‌ها با مسئله غیبت از جامعه! یا فرهنگی که سال‌ها بشر برای ساختن آن تلاش کرد بود که شامل همه مراسم‌های ملی و مذهبی انسان‌های سراسر جهان است! یا اقتصاد جان را مورد حمله قرار داده اقتصادی که در دنیای مدرن بر همه شئونات بشر ارجحیت یافته و سایر ابعاد انسان را تحت تاثیر قرار داده است! خوب اگر این بخشی است که بیش‌ترین آسیب را دیده چه کسانی از این بحران بیشترین آسیب را می‌بینند! امروز اخبار جهان پر است از اعلام این بحران؛ کرونا و سونامی فقر در جهان؛ نیم میلیارد فقیر ره‌آورد کووید ۱۹! میان میزان مرگ و میر کرونا و فقر رابطه مستقیم وجود دارد! کرونا بدترین بحران اقتصادی جهان از زمان جنگ جهانی دوم است! نماینده مجلس: دوره پساکرونا در ایران وحشتناک خواهد بود! رکود اقتصاد جهان در ۹۰ سال گذشته بی‌سابقه است! گویی جنگی در پیش است و شیپور آن به صدا در آمده است! سربازان این جنگ چه کسانی هستند! جمعیت بیکارها و فقرای جهان که بیش از این هم از تبعیض و شکافت طبقاتی رنج می‌بردند چطور قرار است از این جنگ جان سالم به در ببرند؟ اخیرا (آوریل ۲۰۲۰) دانشگاه سازمان ملل نتیجه شوک‌آور مطالعه‌ای را منتشر کرده که طی آن برآورد شده است بر اثر تاثیرات گسترده اقتصادی کرونا، بیش از نیم میلیارد نفر فقیر یعنی ۸ درصد جمعیت جهان به جرگه‌ی فقرا خواهند پیوست و کرونا می‌تواند وضعیت فقر برخی کشورهای در حال توسعه را به سی سال قبل برگرداند. سازمان جهانی کار می‌گوید که زندگی حدود یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان از اپیدمی کرونا به خطر افتاده است. در جهان حدود ۳۰۵ میلیون موقعیت شغلی تمام‌وقت از دست رفته است. این بدین معناست که سونامی فقر ناشی از کرونا به نیروی کار هم رحم نخواهد کرد و به همین دلیل است که باید اذعان داشت و پیش‌بینی کرد که با یک فاجعه اقتصادی غیرعادی، دردناک و مصیبت‌بار مواجه شده‌ایم. این ویروس بیش‌تر فقرا و قشر ضعیف را تحت تاثیر قرار می‌دهد مگر آن که واکسن بیماری کشف شود، کسانی که به دلیل شرایطی که پیش از کرونا داشته‌اند از آمادگی بدنی خوبی برخوردار نیستند و این ضعف سیستم ایمنی به شدت روی میزان آسیب پذیری افراد اثر دارد همچنین این گروه همان کسانی هستند که اغلب مجبور به شکستن قرنطینه برای امرار معاش بوده‌اند. پس این گروه نه تنها بعد از کرونا گروه‌های آسیب پذیر خواهند بود بلکه در زمان کرونا هم بیش‌ترین قربانی را داده‌اند! حال با وجود چنین بحرانی چه می‌توان کرد؟! این نوع نگاه که ما در برابر فقرا مسئولیتی نداریم ناشی از نظریه‌های داروینیسم اجتماعی است. در جامعه و در جهان مردم و همه انسان‌ها به یکدیگر وابسته‌اند و باید متوجه آن باشند که هر خطری از یک نقطه می‌تواند به کل شبکه جهانی تسری پیدا کند خطری که پیش آمده و هم اکنون در حال افزایش و تداوم است و البته نتیجه این تفکر (داروینیسم اجتماعی) اقتصاد نئولیبرال و سرمایه‌داری نئولیبرال است. ترجیح منافع فردی به جمع و در نهایت منافع ملتی بر ملت دیگر. در کشورهایی مثل سوئد، آلمان و نیوزلند سیستم‌های بهداشتی مناسب و پوشش اجتماعی وجود دارد که به قدری غیر متمرکز است که دسترسی‌ها را به حداکثر می رساند و فقر رسانه‌ای و فرهنگی را به حداقل رسانده است. در برابر این کشورها کشورهای دیگری که در طول سال‌های اخیر سیاست‌های نئولیبرالی پیشه کرده و بهداشت عمومی را نادیده گرفته و نقش دولت را کم رنگ کرده بودند، وضعیت بسیار نامناسب‌تری دارند مثلا در ایتالیا، اسپانیا و ایالات متحده آمریکا صندوق بین‌المللی پول با پیش‌بینی رسیدن نرخ بیکاری اسپانیا به ۲۰. ۸ درصد نسبت به ثبت بدترین عملکرد اقتصادی این کشور در قرن بیست و یکم هشدار داده است. به گزارش رویترز رشد اقتصادی ایتالیا در سال جاری تحت تاثیر شیوع کرونا به منفی هشت درصد خواهد رسید. اما چه چیز درانتظار ایرانی‌ها خواهد بود! اقتصاد رانتی و فاسد ایران چگونه با چنین بحرانی مواجه خواهد شد و بار این رکود را چه کسانی بر دوش خواهد کشید! مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش خود به صراحت اعلام کرده کرونا ۲ تا ۶ میلیون نفر را بیکار می‌کند. این که این رقم چقدر قابل اعتماد است بحث ما نخواهد بود اما اگر همین رقم هم اتفاق بیفته چه چیز در انتظار اقتصاد ایران است! اقتصاد ایران چقدر از درآمدهای نفتی خود را پس انداز کرده است! در این یادداشت قرار نیست جیب‌های بزرگ مسئولین جمهوری اسلامی که پر نمی‌شود و جیب‌های دست نشانده‌هایش در لبنان و سوریه را بررسی کنیم. باید ببینیم با واقعیت موجود که یک اقتصاد شکننده فاسد در شرایط تحریم است چه کسانی بیشتر آسیب می‌بینند و برای کاهش این آسیب چه می‌توان کرد. هرچند که این بررسی و تلاش برای کاهش آسیب‌های معیشتی، انتظار نمی‌رود در دستور کار مسئولین جمهوری اسلامی قرار داشته باشد. بحران اقتصادی در شرایطی پیش روی ایرانیان است که در سال‌های ۹۷ و ۹۸ شاهد کاهش تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران بوده‌ایم. ظرفیت تولید بالقوه‌ی اقتصاد کاهش یافته و حتی دستیابی به سطح رفاه سالِ نُه سال پیش یعنی سال ۱۳۹۰ نیز دشوار است. بالا بودن نرخ تورم برای دو سال ذکر شده و پیش‌بینی تورم بالای ۲۵ درصد برای سال جاری نیز از نگرانی‌های مهم و چالش برانگیز است. صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین گزارش خود از تاثیر بحران کرونا در وضعیت اقتصادی جهان که هفته گذشته منتشر شد پیش بینی کرده که رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی برای سومین سال پیاپی منفی خواهد بود و تولید ناخالص ملی در سال ۲۰۲۰ شش درصد کاهش یابد. این نهاد بین‌المللی برآورد کرده امسال میزان تورم در ایران اندکی بیش از ۳۴ درصد باشد و رشد اقتصادی منفی و تورم شدید در سال آینده نیز ادامه یابد. از طرف دیگر بودجه سال ۱۳۹۹ کشور با نرخ ۵۰ دلاری فروش هر بشکه نفت تهیه شده است. در این بین، شاهد کاهش شدید قیمت نفت ایران و به طور کلی فرآورده‌های نفتی هستیم. دولت برای حمایت از معیشت کسانی که به اجبار در دوره‌ی شیوع کرونا کار خود را از دست داده‌اند، پنج هزار میلیارد تومان در نظر گرفته که با تزریق به صندوق بیکاری، صرف حمایت از کسانی خواهد شد که با تعطیلی مشاغل در اپیدمی کرونا از ادامه کار بازمانده‌اند امابا توجه به نبود تولید هر گونه حمایتی در شرایط فعلی، با احتمال زیاد از منابع تورم‌زا تأمین شده و در‌نتیجه به قیمت تحمیل تورم به اقتصاد خواهد بود. بنابراین اگر حمایت‌ها معطوف به نیروی کار رسمی باشد، بخش زیادی از نیروی کار که عمدتاً در دهک‌های پایین درآمدی قرار دارند، بی‌بهره خواهند بود. همچنین این شامل افرادی می‌شود که در استخدام هستند چه تعداد از افراد دهک‌های پایین بیمه بوده‌اند چرا که کار در کارگاه‌های کوچک و کارهای روزمزد اغلب در این دهک‌های کم بضاعت است و به دلیل بدتر بودن شرایط‌شان قبل از کرونا (بیکاری یا کارهای بدون بیمه) بعد از کرونا هم شامل کمک‌های دولتی نخواهند شد! در ایران کم نیستند افرادی که بدون بیمه، بدون برخورداری از حداقل ایمنی کار و با دستمزدی پایین‌تر از حداقل تعیین شده تن به کار می‌دهند. در سال گذشته افرادی با دستمزدی کمتر از حداقل حقوق و گاه تا نصف مبلغ تعیین شده سر کار رفته‌اند. در این بین زنان به دلایلی بیش از مردان تن به چنین کارهایی می‌دهند. آن‌ها ممکن است تحت پوشش بیمه شوهران خود باشند، بنابراین راحت‌تر با نداشتن بیمه کنار می‌آیند. ممکن است زن سرپرست خانوار باشند و به شدت به درآمدی ولو ناچیز احساس نیاز کنند. بر این اساس توافق با کارفرما برای دریافت کمتر حقوق را می‌پذیرند. این شاغلان غیررسمی جدای از آن دسته زنانی هستند که در خانه کار می‌کنند، اما مدیریتی بر فروش محصول و درآمد خود ندارند. چنین شرایطی در پساکرونا ممکن است وخیم‌تر شود. گستردگی فقر در میان شهروندان ایرانی در سال‌های گذشته چنان فزونی یافته است که تقریبا تمام شهرهای کشور از بحران‌های یکسانی مثل بیکاری و فقر رنج می‌برند. دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۹۸ نمونه‌های بارزی از فوران خشم عمومی علیه نظام، به دلیل وضعیت اسفناک اقتصادی بودند که البته هر بار با خشونت شدید نیروهای قهری حکومت سرکوب شده است. یکی از تصاویری که برای تهرانی‌های مترو سوار در این سال‌ها برای‌شان عادی شده، دست فروشی در مترو است چهره‌هایی که به مرور برای‌شان آشنا شده‌اند و در یک خط ثابت کار می‌کنند. هر روز آن‌ها را می‌بینیم و گویی وارد مغازه آن‌ها شده‌ایم. هیچ فکر کرده‌اید در این مدت که متروها تعطیل بوده و یا مسافران کمی داشته که آن مسافران هم با کسی حرف نمی‌زنند تا بیمار نشوند چه بلایی بر سر آن‌ها آمده!؟ کدام یک از این بسته‌های حمایتی شامل حال آن‌ها می‌شود! چطور می‌توانند ثابت کنند کسب و کارشان از بین رفته و چک‌هایی که برای خرید آن وسایل قابل فروش داده بودند برگشت خورده! یا آن کسی که هر فصل چیزی برای فروش روی چرخ دستی‌اش داشته از بهار با گوجه سبز تا زمستان با لبو در این چند ماه چطور امرار معاش کرده است؟! اسمش در کدام لیست بیمه و کار بوده که شامل بیمه بیکاری یا بسته‌های معیشتی شود!؟ همان‌هایی که در هفت آسمان ستاره‌ای نداشته‌اند حالا شرایط بدتری را تجربه خواهند کرد اما در آمار جمهوری اسلامی نیستند همان‌طور که آن آقازاده و اختلاس‌گری را نمی‌بیند که پول‌های باد آورده در حسابش دارد، این زنان و مردان را نیز نمی‌بیند. همان‌طور که نمی‌پرسد پول پورشه زیر پای فلان آقازاده از کجا آمده، توجه هم نمی‌کند که زندگی ساکنان دهک اول چطور می‌گذرد و تا زمانی که اقتصاد ایران از بیماری رانت و فساد که زاییده‌ی سیاست‌های جمهوری اسلامی است رنج می‌برد دو گروه فوق هرروز از هم فاصله بیشتری خواهند گرفت.

بخش پنجم: خانم مرضیه مهدیه با موضوع فقر و نبود امکانات زندگی درایران به شرح ذیل سخنرانی نمودند: سنجش سطح توسعه‌یافتگی واحدهای منطقه‌ای درهرکشور، امری مهم واساسی درزمینه برنامه‌ریزی منطقه‌ای وسیاست‌گذاری توسعه بشمار می رود که درعین‌حال عامل کلیدی برای تخصیص منابع مختلف نیز محسوب می شود، زیرا در نتیجه تحلیل فضایی توسعه نابرابری‌ها و میزان محرومیت نواحی مختلف مشخص می‌گردد واولویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی مردم را معلوم می‌دارد. نتایج مطالعه نشان می‌دهد که ایران با شکل‌گیری نابرابری‌های منطقه‌ای مواجه است. بطوری که میان حدود ۳۸۰ شهرستان ۸۰ شهرستان در گروه مناطق محروم قرار می‌گیرند که اغلب آن‌ها در قسمت جنوب شرقی ایران متمرکز شده‌اند. درهر کشور این مناطق نیازمند بذل توجه کافی و اتخاذ تصمیمات ویژه برای رفع محرومیت‌های موجود می باشد و به‌عنوان اولویت اول برنامه‌ریزی توسعه پیشنهاد می‌شود که متأسفانه مسئولین ما نه‌تنها در اولویت اول بلکه در هیچ اولویتی در نظر نمی‌گیرند. مناطق محروم یا مناطق کمتر توسعه‌یافته اصطلاحی است که در نظام سیاست‌گذاری ایران برای برخی مناطق بکار می رود. منطقه محروم دارای تعریف روشن و واضحی از نظر قانونی نیست. اما در مجموعه‌ای از قوانین ایران از این عنوان یا عنوان های شبیه به آن زیاد می شود. تعیین مناطق محروم در قوانین به‌عهده دولت گذاشته می‌شود چراکه دولت وظیفه رسیدگی به این مناطق و جبران عقب‌ماندگی‌ها در این مناطق را به‌عهده دارد. وظایفی ازجمله اشتغال‌زایی، نظارت بر آب شرب و وجود گاز، امکان تحصیل و نظارت بر آموزش‌وپرورش، بهداشت و درمان، بهسازی روستاها راه و زیرساخت های جاده ای و.. . براساس اطلاعات مرکزی ایران و طبق آخرین سرشماری در سال ۹۶ تعداد افراد شهرنشین حدود ۷۴ درصد به افراد روستانشین ۲۶ درصد از جمعیت کشور را شکل می‌دهد که قطعاً در دو سال اخیر این آمار بیشتر شده است و نشان می‌دهد حدود ۵۵ میلیون و ۹۴۶هزار و ۹۰۰ نفر ساکن شهرها و ۲۴ میلیون و ۷۳۰ هزار و۷۰۰ نفر ساکن مناطق محروم و روستایی هستند. معاون توسعه روستایی و مناطق محروم با بیان این‌که ۲۶ درصد جمعیت کشور در روستاها زندگی می‌کنند گفته از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۵ از جمعیت حدود ۱۳ هزار روستا کاسته شده و در سال ۹۶ تاکنون دوبار رشد جمعیت جوان چشمگیری را مشاهده کردیم. مناطق محروم در این مناطق وجود دارد: آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، اصفهان، ایلام، بوشهر، چهارمحال‌وبختیاری، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، خراسان شمالی، خوزستان، زنجان، سیستان و بلوچستان، فارس، کردستان، کرمان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، گلستان، لرستان، مازندران، مرکزی، هرمزگان و یزد. به‌طورکلی در مناطق روستانشین و عشایر اوضاع زندگی نسبت به شهرنشینان بسیار دشوار و تاسف‌بار است زیراکه وجود امکانات رفاهی، پزشکی، تحصیلی و خیلی از امکانات دیگر در کمترین حالت ممکن وجود دارد. ( نقض ماده ۲۲ و ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق امنیت اجتماعی حق خوراک و مسکن و مراقبت‌های طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه). نیروهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی حکومت اسلامی ایران در این سه دهه گذشته متأسفانه نسبت به زیست و زندگی زحمت‌کشان روستایی بی‌توجه بوده‌اند درحالی‌که کارگران و زحمت‌کشان روستایی متعهد واقعی و طبیعی طبقه کارگر ایران هستند. (نقض ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق امنیت کار). در این مناطق به دلیل فقر شدید و بعضاً مطلق و عدم دستیابی به کار و شغل مناسب مردم رشد فرهنگی پیدا نمی‌کنند و مشکلات فرهنگی نیز بیشتر است زیرا آن‌ها همگام با جامعه رشد پیدا نمی‌کند و این امر باعث به خطر افتادن نسل‌های بعدی در جامعه و رواج بسیاری از مشکلات می شود. فقر یکی از مهم‌ترین و بارزترین مشکلات مناطق محروم در حال حاضر است. در برخی مناطق مردم حتی آب آشامیدنی برای خوردن ندارند که این امر باعث به وجود آمدن خیلی از بیماری‌ها می‌شود. بیکاری، نبود راه ارتباطی مناسب، فقدان آب آشامیدنی، خط دهی نامناسب تلفن همراه و کمبود اینترنت، سوءتغذیه و بازهم فقر ویژگی غالب این مناطق را رقم زده است. کمبود پزشک و معلم نیز در این مناطق نیز دیده می‌شود و کمتر معلم یا پزشک پیدا می‌شود که شرایط دشوار این مناطق را تحمل کند و با پایین‌ترین دستمزد در آن نواحی کار کند و در پی این‌ها بیماری‌های زیاد و عدم درمان مردم و مرگ‌ومیر بیشتر کودکان و بزرگسالان افزایش چشمگیری نسبت به مناطق شهرنشین دارد. دانش‌آموزان و کودکان نیز با مشکلات تحصیلی دست‌وپنجه نرم می‌کند و خیلی از آن‌ها طعم مدرسه را نمی‌کشند. از همان کودکی در پی کار و دختران دچار ازدواج زودهنگام می شوند و به همین ترتیب فقر فرهنگی و اجتماعی و نگرانی برای نسل‌های آینده را در پی دارد. نگاهی می‌اندازیم به تالاب جازموریان که در منطقه جنوب شرقی ایران که در مرز استان‌های سیستان و بلوچستان قرار دارد: امروز جازموریان یکی از مناطق محروم در کشور به حساب می آید. مردم این‌جا با فقر محرومیت کمبود امکانات پزشکی، نبود آب آشامیدنی، سالم کم‌خونی و سوءتغذیه زندگی می‌گذرانند. جازموریان زمانی یکی از زیباترین دریاچه‌های ایران بود اما اکنون خشکی و فقر نماد این منطقه از کشور است. اگر کرمان را از سمت جنوب شرقی به سمت سیستان و بلوچستان ترک کنید در نقطه مرزی این دو استان روستاها و ده‌کوره های نمایان می‌شود که محرومیت، نداری و بی‌آبی ویژگی شاخص آن‌هاست زهکلات یکی از شهرهای منطقه جازموریان و شهرستان کهنوج است باوجود پنجاه هزار نفر جمعیت. این‌جا روستایی بسیار بزرگ است که تنها نامش شهره است. در این‌جا حتی اداراتی مانند ثبت احوال نیز وجود ندارد این شهر خود ۱۷ مجموعه روستا و آبادی دارد که مجموع روستاهای چهار چاهه ازجمله روستاها هستند. چهار چاهه که کودکانش از فرط بی‌آبی یا بهتر بگویم از کمبود آب آشامیدنی با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نوزادانی که در همان سال اول زندگی‌شان در اثر نوشیدن آب آلوده و در پی آن ورم رود حیاتشان به خطر می‌افتد و کسی نیست به داد آن‌ها برسد. مردمی که همچنان استوار قناعت پیشه می کنند. روستاهایی که حمام، ظرف‌شویی، آبشخور حیوانات و دستشویی آن‌ها یکی بوده و مرگ‌ومیر و بیماری یک جلوه عادی پیدا کرده است. کمی آن‌طرف‌تر کرمان به سمت استان جنوبی درنزدیکی شهرستان رودبار روستایی با سیصد و شصت خانوار به اسم پنگ وجود دارد که آن‌ها نیز با مشکلات نظافتی و آبی روبرو هستند. هر پنجاه نفر یک سرویس بهداشتی با آب غیربهداشتی، هر سه خانوار نیز یک موتور خریداری کرده‌اند که وقتی بیمار می‌شوند خود را به مراکز درمانی برسانند و غیر قابل تصور است که کسی که بیماری وخیمی داشته باشد بتواند در آن لحظه با موتور سالم خود را به مراکز درمانی برساند. آب شرب روستاهای این مناطق از چاه هایی تامین می شود که یک موتور گازوئیلی آن را بالای چاه پمپ می کند‌. که همراه این آب روغن موتور گازوئیلی وجود دارد که مصرف آن مرگ‌بار است. مشکلاتی در کنار این‌ها ازجمله طوفان شن، آتش‌سوزی درختان، در اثرسوانحی مانند تصادف ماشین‌های حامل سوخت قاچاق که مشکلات تنفس را برای اهالی به بار می آورد. جدا از این‌ها باید به سوءتغذیه کودکان و کم خونی دختران و زنان ناشی از نبودن غذای مقوی به دلیل فقر اهالی را هم به آن اضافه کرد غذای آن‌ها نان دوغ ماست و خرما است شاید تنها سالی یک یا دو بار با کمک مردم شهرنشین آن‌ها رنگ گوشت و پروتئین را به خود ببینند. گرچه برخی نهادها مثل کمیته امداد و هلال احمر به گفته خودشان به کمک مردم می‌شتابند ولی به قدری جمعیت و تعداد این مناطق زیاد است که آن‌ها از پس مشکلات برنمی‌آیند. در این روزها بزرگ‌ترین نگرانی آن‌ها به خاطر کرونا و نداشتن امکانات برای جلوگیری از آن است که چاره‌ای جز صبر کردن و تحمل کردن ندارند. فقر تقریباً بیش از نیمی از جمعیت ایران را گرفته شهرنشین‌ها فقیر و روستانشینان فقیر و فقیرتر می شوند. وضعیت مناطق محروم در جنوب شرقی ایران در استان سیستان و بلوچستان و کرمان به‌مراتب وخیم‌تر است. استان سیستان و بلوچستان براساس آمار رسمی فقیرترین استان ایران است. متوسط میزان پس‌انداز در سال نود و شش در ایران ۸ میلیون اما در سیستان و بلوچستان میزان متوسط پس‌انداز هر نفر ۳میلیون تومان در همین حال این متوسط در تهران ۵۸ میلیون تومان بوده است. یک هفتم کودکان بازمانده از تحصیل در این استان زندگی می‌کنند که اغلب به دلیل فقر و نبود امکانات آموزشی نمی‌توانند به مدرسه بروند متوسط فاصله مدرسه‌های روستایی درسیستان و بلوچستان سی کیلومتر است. شاید باورکردنی به نظر نرسد اما یکی از دلایل افت تحصیلی یا کلاً ترک تحصیل دانش‌آموزان این مناطق ضعیف بودن چشم و نداشتن توان خرید عینک است. (نقض ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر: تحصیل رایگان برای همه) حمیدرضا پشنگ نماینده سابق خاش در مجلس ایران گفته بود: ۷۰٪ از مردم این استان زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کند و۷۰٪ نیز دارای بیمه بازنشستگی نیستند. درآمد این استان کمتر از ۱ درصد تولید ناخالص ملی در ایران است دوسوم جمعیت این استان به آب آشامیدنی بهداشتی دسترسی ندارند. این استان یکی از پایین‌ترین سهم ها را در امور اقتصادی و سیاسی دارد ۷۵٪ درصد از مردم از امنیت غذایی برخوردار نیستند. نرخ بیکاری حدود۵۰ تا ۶۰ درصد است. خیلی از آن‌ها به قاچاق سوخت روی می‌آورند که کاری بسیار خطرناک و بازی با مرگ است. آن‌ها که صیادند به دلیل کاهش منابع دریا که احتمالاً به دلیل صید صنعتی ماهیگیران چینی و دیگران است باید به مناطق دورتر بروند و دزدان دریایی انتظارشان را می‌کشند. هنوز چهارده صیاد ایرانی از این استان بعد از گذشت ۴۵ سال اسیر دزدان دریایی سومالی اند و دولت حاضر نشده برای آزادی آن‌ها پولی پرداخت کند یا حتی وارد مذاکره بشود. پیش‌تر ۸ نفر از صیادان از بی‌آبی و گرسنگی جان دادند و معلوم نیست ۱۴ نفر دیگر در چه حالی هستند. حدود ۱۰۰ نفر هم در این استان بی‌هویت هستند و فاقد شناسنامه. این افراد از پایین‌ترین حقوق شهروندی خود نیز بی‌بهره‌اند. بزرگ‌ترین دستاورد دولت روحانی در این استان این بود که چهل سال پس از پیروزی انقلاب بالاخره گاز را به زاهدان رساند گازی که البته هنوز به همه جا نرسیده و چندی پیش چهار دانش‌آموز به دلیل آتش گرفتن بخاری نفتی جان خود را از دست دادند. قسمت عمده مدرسه‌های این استان و مناطق محروم دیگر خشتی و گلی است. دولت در همه موارد با بی‌مسئولیتی عمل می‌کند به طوری که هیچ چشم‌اندازی برای بهبود اوضاع در این مناطق دیده نمی‌شود و عمده ساکنان این مناطق با پول یارانه خود زندگی می گذرانند. سری هم بزنیم به مرزنشینان کردستان و کولبرانی که با نام قاچاقچی تعریف می‌شوند. سال‌هاست که نبود امکانات و زیرساخت‌های توسعه، فقر، محرومیت، بی‌توجهی مسئولان، و عدم بازتعریف و تمایز فعالیت کولبری با پدیده قاچاق، موجب بروز مشکلات اقتصادی، امنیتی، در مناطق مرزی شده است. کولبری شغلی است که در نتیجه بی‌عدالتی و تبعیض اقتصادی در مناطق و غرب به یک کشور به وجود آمده. شغل کمرشکن کولبری در مسیرهای پرخطر یکی از معدود آلترناتیوها برای فوج عظیم بیکاران در نواحی مرزی است. هرساله ده‌ها تن از زنان و مردان زحمت‌کش مورد حمله مزدوران رژیم قرار گرفته و کشته می شوند به دنبال این جنایات در سال ۹۶ مردم بانه تجمع عظیمی برپا کردند و چندین روز مغازه‌ها و بازار تعطیل شد. اعتصاب سراسری برگزار شد و آن‌ها خواستار پایان دادن به کشتارها شدند که درنهایت این اعتراض‌ها مثل همیشه از سوی جمهوری اسلامی تعدادی دستگیر و تعدادی زخمی شدند. (نقض ماده ۱۹، ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق حیات برای همه وحق آزادی بیان) سالانه تعداد زیادی از کاربران زحمت‌کش در مرزها به دست نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی کشته و زخمی می‌شوند و عامل تمام این جنایات بی‌عدالتی و بی‌قانونی، فقدان انسانیت، کمبود کارو نابسامانی در کشوراست. شهرهایی که به این مشکلات دچارند: بانه، سردشت، مریوان، مرز پاوه و جوانرود و پیرانشهر. سبک و سیاق سیاسی دولت‌ها و حامیانشان هم در این سال‌ها تفاوتی در مواجهه با مشکلات این استان ایجاد نکرده نه اصلاح‌طلبان در این مناطق کاری کردند و نه اصول‌گرایان. انگار فقر و نبود امکانات و دشواری دسترسی به تحصیل در این مناطق برای دولت‌ها موضوعی عادی شده و نیازی به تلاش برای بهبودی اوضاع وجود ندارد. به نظر می‌رسد با ادامه این شرایط تلاش می شود فقر در این مناطق موضوعی عادی جلوه شود. روزنامه‌نگاران بارها در گزارش‌هایشان نوشتند که مردم حتی توقع‌های بزرگی از حکومت ندارند و فراموش کرده‌اند حکومت مسئول تمام نیازهای ابتدایی آن‌هاست. این فقر و عادی‌سازی و آن‌ها حتی فرصت فکر و اعتراض را هم از مردم گرفته است. این مشکلات و مسائل که در شهرها وجود دارد به صورت چند برابر و غیر قابل تصور خود را در روستاها و مناطق محروم نشان می دهد و مردم در فقر و گرسنگی سپری می‌کنند و دولت در خوابی عمیق با چشمانی بسته.. . به امید روزی که ایرانمان آباد مردمانمان شاد و زندگی‌ها در رفاه باشد.

بحث آزاد: با مدیریت همکار گرامی آقای حسین سلمانیان در خصوص حق مدیریت در ایران صورت گرفت که به شرح ذیل است: نتیجه انتخابات اخیر آمریکا چه تاثیری بر زندگی مردم و حکومت ایران خواهد داشت. جو بایدن نامزد حزب دموکرات که اینک پیروز انتخابات آمریکا به شمار می رود در روز۲۳ شهریور حدوداً دو ماه پیش سیاست خود نسبت به ایران را اینگونه بیان کرد: اگر ایران کاملاً خود را با توافق هسته‌ای برجام انطباق دهد ایالات متحده هم به عنوان نقطه شروع مذاکرات دیگر به توافق باز خواهد گشت. این می تواند خبر خوبی برای دولت ایران باشد ولی حکومت ایران را در برابر دو پرسش قرار می‌دهد ۱، تا چه حد جو بایدن می تواند تحریم هایی را که دونالد ترامپ با صدور دستورات اجرایی علیه ایران وضع کرده، لغو کند؟ ۲، اگر همه تحریم‌ها برداشته شود، چه تضمینی است که۴ سال دیگر یک رئیس جمهور جمهوری خواه حتی به احتمالی خود ترامپ دوباره قدرت را به دست نگیرد و داستان خروج آمریکا از برجام دوباره تکرار نشود؟ این که علیرغم همه فشارهایی که دولت ترامپ به ایران آورد حکومت حاضر به خروج از برجام نشد، گروهی را به این نتیجه می‌رساند که ایران در انتظار گشایشی بوده و امیدوار به این که دموکرات ها انتخابات را ببرند و آمریکا دوباره به برجام بازگردد. برای همین بود که دولت ترامپ جدا از بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای بخش نفت و گاز ایران، بانک مرکزی و سیستم بانکی ایران را تحت مقوله تروریسم مورد تحریم قرار داد. از طرف دیگر در اقدامی بی‌سابقه سپاه پاسداران را که یک نیروی وابسته به حکومت است و سهم عمده ای در اقتصاد ایران دارد به لیست سازمانهای تروریستی اضافه کرد. به لحاظ تئوری اگر بایدن بتواند همه این تحریم‌ها را لغو کند اما در عمل باید فرضیه حمایت حکومت ایران از تروریسم را که یک پایگاه فکری چندین دهه ایی در نظام سیاسی آمریکا پیدا کرده را نفی و سیستم را نسبت به این اقدام قانع کند، چیزی که اگر غیرممکن نباشد چالشی بسیار بزرگ است. از طرف دیگر با توجه به تجربه ای که حکومت ایران در دوران ترامپ داشته و صحبت‌های جسته گریخته ای که در ایران مطرح شده منطقی است که حکومت ایران از آقای بایدن بخواهد که لغو تحریم‌های هسته‌ای را به تصویب کنگره برساند تا اگر در دوره بعد یک جمهوری خواه دیگر بر سر کار آمد دوباره سناریوی ترامپ تکرار نشود. همانطور که دوستان مستحضر هستند انتخابات سنای آمریکا تا این لحظه ۴۸ کرسی برای دموکرات‌ها و۵۰ کرسی برای جمهوری‌خواهان به همراه داشته و دو کرسی باقیمانده مربوط به ایالت جورجیا است که به دور دوم کشیده شده و انتخابات آن روز ششم ژانویه ۲۰۲۱ برگزار می‌شود. اگر دموکرات ها بتوانند هر دو کرسی باقیمانده را ببرند هر حزب ۵۰ نماینده در سنا خواهد داشت. در آن صورت کنترل سنا به دست دموکرات‌ها خواهد افتاد چون معاون رئیس جمهور در این مورد خانم کاملا حریص می تواند با دادن یک رای اضافی حالت ۵۰۵۰ را به نفع دموکراتها از نتیجه انتخابات اخیر آمریکا چه تاثیری بر زندگی مردم و حکومت ایران خواهد داشت جو بایدن نامزد حزب دموکرات که اینک پیروز انتخابات آمریکا به شمار می رود در روز۲۳ شهریور حدوداً دو ماه پیش سیاست خود نسبت به ایران را اینگونه بیان کرد: اگر ایران کاملاً خود را با توافق هسته‌ای برجام انتقال دهد ایالات متحده هم به عنوان نقطه شروع مذاکرات دیگر به توافق باز نخواهد گشت این می تواند خبر خوبی برای دولت ایران باشد ولی حکومت ایران را در برابر دو پرسش قرار می‌دهد یک تا چه حد جو بایدن می تواند تحریم هایی را که دونالد ترامپ با صدور دستورات اجرایی علیه ایران وضع کرده لغو کند دو اگر همه تحریم‌ها برداشته شود چه تضمینی است که ۴ سال دیگر یک رئیس جمهور جمهوری خواه به احتمالی خود ترامپ دوباره قدرت را به دست گیرد و داستان خروج آمریکا از برجام دوباره تکرار نشود این که علیرغم همه فشارهایی که دولت ترامپ به ایران آورد حکومت حاضر به خروج از برجام شد گروهی را به این نتیجه می‌رساند که ایران در انتظار گشایشی بوده و امیدوار به این که دموکرات ها انتخابات را ببرند و آمریکا دوباره به برجام بازگردد برای همین بود که دولت ترامپ جدا از بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای بخش نفت و گاز ایران بانک مرکزی و سیستم بانکی ایران را تحت مقوله تروریسم مورد تحریم قرار داد از طرف دیگر در اقدامی بی‌سابقه سپاه پاسداران را که یک نیروی وابسته به حکومت است و سهم عمده ای در اقتصاد ایران دارد به لیست سازمانهای تروریستی اضافه کرد تئوری اگر بایدن بتواند همه این تحریم‌ها را لغو کند اما در عمل باید فرضیه حمایت حکومت ایران از تروریسم را که یک پایگاه فکری شنیده حیدر نظامی به دور دوم کشیده شده و انتخابات آن روز ۶ ژانویه ۲۰۲۱ برگزار می‌شود اگر نمود را تا بتوانند هر دو کرسی باقیمانده را ببرند هر ۵۰ نماینده در سنا خواهد داشت در آن صورت کنترل ثنا به دست دموکرات‌ها خواهد افتاد چون معاون رئیس‌جمهور در این مورد خانم کاملا هریس می‌تواند با دادن یک رای اضافی حالت ۵۰۵۰ را به نفع دموکراتها از بن‌بست خارج کند اما تقریباً تمام برآوردها حاکی از آن است که جمهوریخواهان از شانس بیشتری برای به دست گرفتن اکثریت در سنا برخوردار هستند مهمترین دلیل این است که آنها تنها به یک کرسی برای کسب اکثریت نیازمند کرده مقابل اروپایی‌ها و چین و روسیه با آمریکا در شورای امنیت بر سر تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران که خواسته آمریکا بود و بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل که آمریکا بر آن مصر بود از نظر سیاسی برای ایران راضی کننده بود و این امیدواری را به وجود آورد که با تغییر وضعیت قدرت در واشنگتن تحریم ها برداشته شود تنها دولت آمریکا نیست که می تواند مدعی شرکت‌ها و بانک‌های شود که به ایران کار می کنند بلکه قوه قضاییه آمریکا که مستقل از دولت می تواند ناقضین تحریم ها را جریمه می‌کند به طور مثال در سال ۲۰۱۹ بانکی انگلیسی استاندارد چارتر یک میلیارد دلار به دلیل نقض تحریم‌های آمریکا و معاملاتی که بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ با ایران کرده بود توسط دادگستری آمریکا جریمه شد به همین خاطر بود که علیرغم تشویق باراک اوباما در خصوص بانک‌ها و موسسات اروپایی در جهت همکاری با ایران اروپایی‌ها حاضر به کار جدی با ایران نشدند زیرا این امکان وجود داشت که بدون برداشته شدن تحریم ها در تقویت چشم گیری در وضعیت ایجاد نشود که همان زمان خامنه‌ای با لحن شکایت آمیز برگشت گفت تحریم‌ها را حفظ می کنند و وزارت خزانه داری آمریکا با تو را به خود جوری عمل می‌کند که شرکت‌های بزرگ و بانک‌های بزرگ جرات نکنند با جمهوری اسلامی معامله کنند و این دشمنی محض است و از طرفی دیگر با توجه به بحران اقتصادی در آمریکا اغلب کارشناسان معتقدند که سیاست بایدن در رابطه با چین بر اساس رقابت و همکاری خواهد بود ولی نهایت هم که ترامپ بر سر تجارت با چین ایجاد کرده بود برداشته خواهد شد که اقتصاد آمریکا تحت شرایط موجود تحمل فشار مضاعف جنگ اقتصادی با چین را نخواهد داشت با نزدیک شدن چین به آمریکا بعید است که دولت باید ۹ آذر باشد به چین در ارتباط با ایران چراغ سبز بدهد فراموش نکنیم که باید در مقاله‌ای سی ان ان می‌نویسد که به دنبال توافق هسته‌ای محکم تر و طولانی تر است و می‌خواهد به صورت تهاجمی با ایران برای نقض حقوق بشر مقابله کنند و لیست بایدن به همین جا ختم نمی‌شود او می‌خواهد با اقدامات بی ثبات کننده ایران و حمایت از تروریسم در منطقه و برنامه موشک‌های ایران مقابله کند های روسیه می‌تواند دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل کند در سال ۱۹۷۹ در اوج دوران جنگ سرد بین کشورهای کمونیستی و آمریکا در حال پرواز تاریخی خود به آمریکا گفت من وقتی به عقب برمی گردد نمی‌بینم که کشورهایی که با آمریکا بوده‌اند ثروتمند و آنها که علیه آمریکا بودند تغییر باقی مانده اند ما باید با آمریکا باشیم ناگفته پیداست که نظر شیائوپینگ به عنوان یک کمونیست نسبت به سیستم آمریکایی چه بوده است اما آنچه که به نقش برجسته ای در تاریخ معاصر چین داده این بوده که منافع ملی کشورش را بر ایدئولوژی اش ترجیح داد اما با توجه به ایدئولوژی شکل گرفته در ایران که منظور همان ولایت مطلقه فقیه و حاکمیت جهان اسلام می‌باشد تا چه حد جمهوری اسلامی می تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد و منافع ملی کشورش را به ایدئولوژی ترجیح بدهد در کشور ما متاسفانه مافیا های زیادی وجود دارد که تنها چیزی که برایشان مهم نیست پیشرفت و منافع کشورمان ایران است و همین طور که آدم به عمق غذایی پی می برد که به گفته آقای بنی صدر ایران در چنگال بین الملل مافیها دولت مافیا ها و دولت بی اختیار به رئیس‌جمهور سپاهی اسیر شده است ریشه سرطان مافیها ولایت مطلقه فقیه باید این رژه خوش بشود و زمانی که ولایت مطلقه فقیه هستم مافیا بر دولت حاکم می‌کند سازماندهی ولایت فقیه همانند یک مافیا میباشد یعنی پدرخوانده مانند ولایت‌فقیه ولایت مطلق دارد و اعضا باید محیطی محسوب باشند کسی که از فرمان بیرون رود یا کاری در خانه انجام بدهد این می‌تواند کشته بشود و یا قدرت زور و فشار است مافیا هایی که بر دولت سوار می‌شوند یک موقعیت خیلی قوی پیدا می‌کنند و می‌توانند در دنیا شبکه های ایجاد کننده که با هم در ارتباط باشند که به این بین الملل مافیها گفته می‌شود مثلاً مواد مخدر در افغانستان تولید می‌شود در آمریکای لاتین هم تولید می‌شود و در آسیا جنوب شرقی هم تولید می‌شود به نظر شما تولید و پخش اینجا چه کسی تصدی می‌کند بدون بین الملل مافیا ها مواد مخدر در سطح جهان و توزیع آن را ممکن است منفی هایی که موضوع کارشان مشروبات الکلی چک کردن پول و ارز دارو های گرانقیمت اسلحه و غیره است. همین مافیای ها هستند که ۴۰ سال به جان ایران افتاده اند و از زمان استقرار در ولایت مطلقه فقیه وجود دارند اگر شما بخواهید این مافیها را از ایران بردارید ناشدنی است مگر اینکه ریشه که همان ولایت مطلقه فقیه است از بین برود و خشک بشود مافیا های ایران از طریق بانک‌ها پول‌ها را تبدیل به عرض می کنند و از کشور خارج کرده و آن را در شبکه بین المللی مافیا به کار می‌اندازند شما به راحتی می توانید ببینید که سرمایه‌های ایران در کانادا در شرق در اروپا چطور خودش را نشان می‌دهد نگاهی به آقازاده‌ها بیندازیم و ببینید که داشتن ژن و نژاد برتر از طریق ارتباط با همین مافیا چگونه می توان از زندگی انسان را زیرورو بکند تا زمانی که ولایت فقیه عامل اصلی مافیا ها است اقتصاد تولید محور شکل نمی‌گیرد دولت انجام هیچ کاری توان آن نیست چرا جز به انجام کارهایی که مافیا می‌خواهند تواناست به نظر شما چرا سیستم بانکی کشور ما ورشکسته است برای این اینکه پول های عظیمی که این مافیا گرفته اند و پس نمی دهند و باز روز شاهد وقایع و اتفاقات شنیع در زندگیشان هستند به امید ایرانی آزاد و به دور از استرس برای مردم خارج کند اما تقریباً تمام برآوردها حاکی از آن است که جمهوریخواهان از شانس بیشتری برای به دست گرفتن اکثریت در سنا برخوردارند نظامی به دور دوم کشیده شده و انتخابات آن روز ۶ ژانویه ۲۰۲۱ برگزار می‌شود اگر نمود را تا بتوانند هر دو کرسی باقیمانده را ببرند هر۵۰ نماینده در سنا خواهد داشت در آن صورت کنترل ثنا به دست دموکرات‌ها خواهد افتاد چون معاون رئیس‌جمهور در این مورد خانم کاملا هریس می‌تواند با دادن یک رای اضافی حالت ۵۰، ۵۰ را به نفع دموکراتها از بن‌بست خارج کند اما تقریباً تمام برآوردها حاکی از آن است که جمهوریخواهان از شانس بیشتری برای به دست گرفتن اکثریت در سنا برخوردار هستند. مهمترین دلیل این است که آنها تنها به یک کرسی برای کسب اکثریت نیاز دارند. گروهی از کارشناسان معتقدند که در آن صورت مرد قدرتمند واشنگتن سناتور ایالت کنتاکی میچ مک کانل و رهبر جمهوری خواهان در سنا خواهد بود و در نهایت با قطعیت می توان گفت که تصویب تعلیق تحریم ها توسط سنا غیرمحتمل است و لذا حکومت انشاالله ماشاالله ایران باید خطر بازگشت دوباره تحریم ها را بپذیرد. راه حل ها و نقاط امید حکومت ایران چیست؟ حمایت اروپا، چین و روسیه: در حالی که پس از خروج آمریکا از برجام حمایت اروپا، چین و روسیه از ایران به زبان محکم باقی ماند اما کمکی برای مقابله با تحریم‌های آمریکا به کشور ما نکرد. مقابله ی اروپایی‌ها و چین و روسیه با آمریکا در شورای امنیت بر سر تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران که خواسته آمریکا بود و بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل که آمریکا بر آن مصر بود از نظر سیاسی برای ایران راضی کننده بود و این امیدواری را به وجود آورد که با تغییر قدرت در واشنگتن تحریم ها برداشته شود. اما با توجه به امکان تغییر وضعیت در کاخ سفید در سال ۲۰۲۴ اگر همه تحریم ها برداشته شود تنها دولت آمریکا نیست که می تواند مدعی شرکت‌ها و بانک‌های شود که با ایران کار می کنند، بلکه قوه قضاییه آمریکا که مستقل از دولت می تواند ناقضین تحریم ها را جریمه کند. به طور مثال در سال ۲۰۱۹ بانک انگلیسی استاندارد چارترد یک میلیارد دلار به دلیل نقض تحریم‌های آمریکا و معاملاتی که بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ با ایران کرده بود توسط دادگستری آمریکا جریمه شد به همین خاطر بود که علیرغم تشویق باراک اوباما در خصوص بانک‌ها و موسسات اروپایی در جهت همکاری با ایران، اروپایی‌ها حاضر به کار جدی با ایران نشدند زیرا این امکان وجود داشت که بدون برداشته شدن تحریم ها تغییر چشم گیری در وضعیت ایجاد نشود. همان زمان خامنه‌ای با لحن شکایت آمیز گفت تحریم‌ها را حفظ می کنند و وزارت خزانه داری آمریکا با طرق خود جوری عمل می‌کند که شرکت‌های بزرگ و بانک‌های بزرگ جرات نکنند با جمهوری اسلامی معامله کنند و این دشمنی محض است و از طرفی دیگر با توجه به بحران اقتصادی در آمریکا اغلب کارشناسان معتقدند که سیاست بایدن در رابطه با چین بر اساس رقابت و همکاری خواهد بود ولی نهایتا موانعی که ترامپ بر سر تجارت با چین ایجاد کرده بود برداشته خواهد شد. اقتصاد آمریکا تحت شرایط موجود تحمل فشار مضاعف جنگ اقتصادی با چین را نخواهد داشت. با نزدیکتر شدن چین به آمریکا بعید است که دولت بایدن حاضر باشد به چین در ارتباط با ایران چراغ سبز بدهد. فراموش نکنیم که بایدن در مقاله‌ سی ان ان می‌نویسد که به دنبال توافق هسته‌ای محکم تر و طولانی تر است و می‌خواهد به صورت تهاجمی با ایران برای نقض حقوق بشر مقابله کنند و لیست بایدن به همین جا ختم نمی‌شود او می‌خواهد با اقدامات بی ثبات کننده ایران و حمایت از تروریسم در منطقه و برنامه موشک‌های بالستیک ایران مقابله کند. آیا روسیه می‌تواند در این زمینه به ایران کمک کند؟ این احتمال به دلیل اختلافات روسیه با آمریکا وجود دارد اما تا چه حد کمک‌های روسیه می‌تواند نیازهای ایران را برطرف کند؟ ثانیاً اگر روسیه مایل به همکاری اقتصادی با ایران بود چرا در دوران ترامپ دست به این اقدام نزد؟ نهایتاً به نظر می رسد که دو راه حل عملی بیشتر پیش پای حکومت ایران نیست. یکی اینکه با تحریم ها زندگی کند و دیگر اینکه از تاریخ ۱۰۰ ساله اخیر دنیا درس بگیرد که هیچ کشوری نتوانسته در حالی که در رابطه ی خصم آلود با آمریکاست به رشد اقتصادی پایدار دست پیدا کند و تغییر سیاست بدهد. دنگ شیائو پینگ رهبر و معمار چین مدرن که دیدگاهش توانسته چین را از کشوری عقب‌مانده به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل کند در سال ۱۹۷۹ در اوج دوران جنگ سرد بین کشورهای کمونیستی و آمریکا در حال پرواز تاریخی خود به آمریکا گفت من وقتی به عقب برمی گردم می بینم کشورهایی که با آمریکا بوده‌اند ثروتمندند و آنها که علیه آمریکا بوده‌اند فقیر باقی مانده اند، لذا ما باید با امریکا باشیم. ناگفته پیداست که نظر شیائوپینگ به عنوان یک کمونیست، نسبت به سیستم آمریکایی چه بوده است، اما آنچه که به نقش برجسته ای در تاریخ معاصر چین داده این بوده که منافع ملی کشورش را بر ایدئولوژی اش ترجیح داد. اما با توجه به ایدئولوژی شکل گرفته در ایران که منظورهمان ولایت مطلقه فقیه و حاکمیت جهان اسلام می‌باشد تا چه حد جمهوری اسلامی می تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد و منافع ملی کشورش را به ایدئولوژی اش ترجیح بدهد. در کشور ما متاسفانه مافیا های زیادی وجود دارد که تنها چیزی که برایشان مهم نیست پیشرفت منافع کشورمان ایران است و همین طور که آدم به عمق قضایا پی می برد که به گفته آقای بنی صدر ایران در چنگال بین الملل مافیها، دولت مافیا ها و دولت بی اختیار ورئیس‌جمهورسپاهی اسیر شده است.

ریشه سرطان مافیها، ولایت مطلقه فقیه است که باید این ریشه خشک بشود. و تا زمانی که ولایت مطلقه فقیه هست مافیا ها بر دولت حاکم هستند. سازماندهی ولایت فقیه همانند یک مافیا میباشد یعنی پدرخوانده مانند ولایت‌فقیه، ولایت مطلق دارد و اعضا باید مطیع محض او باشند.

کسی که از فرمان بیرون رود یا کاری بدون اطلاع این پدرخوانده انجام دهد می‌تواند کشته بشود و یا عزل گردد.

در همه دنیا مافیا ها بدین شکل سازماندهی می‌شوند مافیاها صاحب اختیاراند، اقتصاد در دستشان است، قدرت نظامی هم دارند همانطوری که روحانی یک زمان گفته بود که کسانی هستند که پول و تبلیغات در دستشان است، اسلحه هم دارند با چنین افرادی چگونه میتوان در افتاد؟ که اشاره به همین مافیای سپاه و مقام رهبری داشت.

از خصوصیات دیگر مافیا ها این است که حتی وقتی بر دولتی مسلط می‌شوند محتاج همین دولت هم هستند مافیا بدون رابطه با مرکز قدرت بدون معناست، در واقع بدون ولایت فقیه نه این مافیا ها می توانستند شکل بگیرند و نمی توانستند تا به این حد قدرتمند شوند و نه بر دولت مسلط شوند. قدرت عنصر اصلی اش زور و فساد میباشد. مافیا هایی که بر دولت سوار می‌شوند یک موقعیت خیلی قوی پیدا می‌کنند و می‌توانند در دنیا شبکه های ایجاد کننده که با هم در ارتباط باشند که به این بین الملل مافیها گفته می‌شود. مثلاً مواد مخدر در افغانستان تولید می‌شود در آمریکای لاتین هم تولید می‌شود و در آسیا جنوب شرقی هم تولید می‌شود به نظر شما تولید و پخش این مواد را چه کسی تصدی می‌کند. بدون بین الملل مافیا ها قاچاق مواد مخدر در سطح جهان و توزیع آن را ناممکن است. مافیاهایی که موضوع کارشان مشروبات الکل، سفید کردن پول و ارز، دارو های گرانقیمت، اسلحه و غیره است. همین مافیای ها هستند که ۴۰ سال به جان ایران افتاده اند و از زمان استقرار در ولایت مطلقه فقیه وجود دارند.

اگر شما بخواهید این مافیها را از ایران بردارید ناشدنی است مگر اینکه ریشه که همان ولایت مطلقه فقیه است از بین برود و خشک بشود، مافیا های ایران از طریق بانک‌ها پول‌ها را تبدیل به عرض می کنند و از کشور خارج کرده و آن را در شبکه بین المللی مافیا به کار می‌اندازند شما به راحتی می توانید ببینید که سرمایه‌های ایران در کانادا در شرق در اروپا چطورخودش را نشان می‌دهد نگاهی به آقازاده‌ها بیندازیم و ببینید که داشتن ژن و نژاد برتر از طریق ارتباط با همین مافیا چگونه می تواند زندگی انسان را زیر و رو بکند. تا زمانی که ولایت فقیه عامل اصلی مافیا ها است اقتصاد تولید محورشکل نمی‌گیرد.

دولت به انجام هیچ کاری توانا نیست جز به انجام کارهایی که مافیا می‌خواهند تواناست. شبه نظر شما چرا سیستم بانکی کشور ما ورشکسته است؟ برای این اینکه پول های عظیمی که این مافیا ها گرفته اند و پس نمی دهند و باز هم به بهانه ارزآوری و سود اقتصادی از بانک‌های دولتی برداشت می‌کنند. در چنین وضعیت و ساختاری که دولت پیدا کرده که در راس آن دستگاه مطلقه فقیه وجود دارد و در اطرافش هم مافیای نظامی، مالی و حزب سیاسی مسلح یعنی سپاه و بسیج امکان اصلاح وجود دارد؟ خیر به نظر بنده باید هر چه سریعتر این ساختار یعنی نظام مطلقه فقیه از میان برداشته بشود تا دیگر این مافیا ها به خودشان اجازه دست درازی به حق مردم حکومت ایران را ندهند که جو بایدن ها و ترامپ ها و یا چین روسیه و یا اروپا تاثیر گذار در روند زندگی روزانه مردمی باشند که با پوست و استخوان خود در مقابل تمام سختی ها تاب آورده و روزبه‌روز شاهد وقایع و اتفاقات شنیع تر در زندگیشان هستند به امید ایرانی آزاد و به دور از استرس برای مردم. در پایان آقای سیداسماعیل هاشمی ضمن تشکر از تمامی سخنرانان، فعالین و مهمانان حاضردرجلسه و اتاق پالتاک، منشی جلسه و ادمین ها در ساعت ۱۵ ختم جلسه را اعلام کردند.

دراین جلسه خانم ها:سرکار خانم دیانا بیگلری فرد، فائزه رضایی، سپیده کرامت بروجنی، زهره حق با علی، زهرا آرویشی، نرگس فتحی، مرضیه مهدیه، فاطمه خسروانی و آقایان: جلال پورصادقی، محمدحسن حسن زاده مهرآبادی، سیداسماعیل هاشمی، محمد فرشیدیان، حسین سلمانیان، ابراهیم فداکار، شایان برزی، جهانگیر گلزار حضور داشتند.

 

گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق زنان نوامبر 2020

غزاله ناظمی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق زنان، در تاریخ شنبه 28 نوامبر۲۰۲۰، راس ساعت ۱۹:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولان واعضای کمیته و سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق بشر و زوم برگزار گردید. مسئول جلسه خانم لیدا اسدی فرضمن خوش امدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی انان جلسه را آغاز نمودند.

بخش۱:‌ آقای سید علیرضا امامی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در ایران در آبان ماه ۹۹ را ایراد کردند: خلاصه ای ازگزارش و تحلیل اخبار موارد نقض حقوق زنان بدین شرح داده شد: یک دختر دانش‌آموز ۱۳ ساله به دلیل نداشتن توان مالی برای خرید موبایل یا تبلت خودکشی کرده است و در شهرستان رامهرمز یک دختر دانش آموز ۱۵ ساله از طریق حلق آویز کردن اقدام به خودکشی کرد و جان خود را از دست داد. بعد از تخریب اتاقک یک زن سرپرست خانوار در بندرعباس توسط ماموران شهرداری، خبرها حاکی از آن است که این زن از شدت ناراحتی ‌و فشار اقدام به خودسوزی کرده است. خانمی از سوی همسرش مورد اسید پاشی واقع شده. یک مرد در اراک در پی مشاجره ای همسر خود را از طریق خفه کردن به قتل رساند. فرمانده انتظامی دزفول از بازداشت مردی که با ضربات میله آهنی در یکی از مناطق حاشیه‌ این شهرستان همسرش را به قتل رساند خبر داد. همه موارد ذکر شده ناقض مواد قانونی زیر است: ماده یک اعلامه جهانی حقوق بشر که اعلام میکند تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. ماده ۲ از اعلامه جهانی حقوق بشر: عدم تبعیض، ماده ۳حق حیات. ماده ۲۲ حق امنیت اجتماعی می‌باشد، وهمچنین ماده ۲۸ از اعلامه جهانی حقوق بشر حق دنیای آزاد و زیبا برای همه می‌باشد. ناهید تقوی، شهروند دو تابعیتی ایرانی، آلمانی با گذشت چهار هفته از زمان دستگیری کماکان در یکی از بازداشتگاه‌های امنیتی در زندان اوین در سلول انفرادی نگهداری می‌شود. سکینه پروانه زندانی سیاسی کُرد، از بند زنان زندان اوین به مکانی نامعلوم منتقل شد. فریدە ویسی فعال مدنی، با انتشار ویدیویی در صفحەی اینستاگرام خود اعلام کردە است کە در زمان بازداشتش با شکنجەی روحی شدید مواجە بودە و بە دلیل اینکە در دادگاه سنندج حق دفاع بە او و همسرش دادە نمی‌شود، از حضور در جلسەی دادگاه خودداری خواهند کرد. اخبار مشروحه ناقض ماده ششم اعلامیه جهانی حقوق بشر: ارزش انسانی در همه جا. ماده۷: همه در برابر قانون مساوی هستند، و ماده۹: عدم توقیف، حبس یا تبعید غیر قانونی: ماده۱۰: حق محاکمه قانونی برای همه و ناقض ماده ۱۸ و ۱۹ از اعلامه جهانی حقوق بشر حق آزادی عقیده و بیان می‌باشد.

بخش۲:خانم سمیرا فیروزی بویاغچی با موضوع بررسی ماده ۱۲کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سخنرانی خود را ایراد کردند: 1، دولتهای‌ عضو باید اقدامات‌ لازم‌ را برای‌ محو تبعیض‌ علیه‌ زنان‌ در زمینه‌ مراقبت‌های‌ بهداشتی‌ به‌ عمل‌ آورند و براساس‌ تساوی‌ بین‌ 2، زن‌ و مرد دسترسی‌ به‌ خدمات‌ بهداشتی‌ از جمله‌ خدمات‌ بهداشتی‌ مربوط‌ به‌ تنظیم‌ خانواده‌ را تضمین‌ نمایند. 2. دولتهای‌ عضو، علاوه‌ بر مقررات‌ بند یک‌ ماده‌ خدمات‌ لازم‌ را برای‌ زنان‌ در دوران‌ بارداری‌، زایمان‌ و دوران‌ پس‌ از زایمان‌ تأمین‌ نموده‌ و در صورت‌ لزوم‌ خدمات‌ رایگان‌ در اختیار آنها قرار خواهند داد و همچنین‌ در دوران‌ بارداری‌ و شیردادن‌، تغذیه‌ کافی‌ به‌ آنها خواهند رساند. بیش از ۶۰ درصد فارغ التحصیلان دانشگاه ها زنان هستند. با این وجود نابرابری جنسیتی در زمینه آموزش در مولفه هایی مثل ایجاد سهمیه‌بندی جنسیتی، منع و محدودسازی زنان برای شرکت در برخی از رشته‌های دانشگاهی خودنمایی می کند. افزون برآن به گفته نسرین افضلی «ازدواج زودهنگام نیز ازعوامل اصلی ترک تحصیل دختران است که همچنان قانونی است و مقابله‌ای با آن نمیشود. » امروزه سلامت و رفاه اجتماعی زنان که نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می‌دهند، نه تنها به عنوان یک حق انسانی شناخته شده، بلکه تأثیر آن در سلامت خانواده و جامعه نیز اهمیت روزافزون یافته است. سلامت زنان در برگیرنده رفاه جسمی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، عاطفی ومعنوی آن‌هاست وتحت تأثیرعوامل فیزیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد. جدیدترین گزارش مجمع جهانی اقتصاد در خصوص شکاف جنسیتی در حالی منتشر شده است که ایران از میان ۱۵۳ کشور در رتبه ۱۴۸ قرار دارد، این در حالیست که در گزارش سال ۲۰۱۸ این مجمع، ایران رتبه ۱۴۲ را در زمینه رفع شکاف جنسیتی کسب کرده بود. لیلا فلاحتی، مدیرکل امور بین الملل معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری می‌گوید: کشورها در حوزه اقتصاد با استفاده از استراتژی‌هایی همچون ترغیب زنان به حضور در بخش­های مختلف اقتصادی مانند کارآفرینی و توسعه کسب و کارهای خرد، هدفمندسازی استخدام دانش آموختگان زن (مثل هند و مالزی)، کاهش نرخ­‌های مالیاتی برای کسب و کارهایی که زنان راه‌اندازی می کنند، در مسیر کاهش شکاف جنسیتی تلاش می‌کنند. لازم به ذکر است که در کشور ما شیوه‌های جمع آوری اطلاعات مربوط به مشارکت اقتصادی زنان نیازمند توجه جدی است و علاوه بر این سهم زنان در اقتصادی غیر رسمی بسیار بالاست و به همین دلیل علی رغم حضور آنان در اقتصاد، مشارکت آنان محاسبه نمی‌شود. درحوزه بهداشت، شکاف جنسیتی در ایران آمار جدول جهانی شکاف جنسیتی نشان می دهد که ایران در هر دو حوزه آموزش و بهداشت در ۹ سال اخیر تغییر محسوسی نکرده است. نسرین افضلی فعال حقوق زنان معتقد است حملات شدید جریان تندرو، حقوق جنسی و باروری زنان را تحت حملات خود قرار داده‌است. زنان به طور وسیع از حق انتخاب برای باروری یعنی زمان، تعداد و نوع زایمان و همچنین سقط جنین محروم شده‌اند. وی در گفتگو با یورونیوز ادامه می دهد: «سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی برای افزایش جمعیت بدون در نظر گرفتن پیامد‌های بارداری ناخواسته، به ویژه در سنین پایین، بر روی سلامت روحی و جسمی زنان تاثیرات منفی دارد. » افزون بر آن فرصت‌های ورزشی برای زنان تفاوت فاحشی با مردان دارد و حجاب اجباری تحرک زنان را محدود کرده‌است، به ویژه آنکه حجاب جلوی نور خورشید را که حامل ویتامین دی است می گیرد و بر سلامت آنان تاثیر می گذارد. رهبر جمهوری اسلامی دیدگاه غرب درباره زن را “کلیشه‌ای و متحجر” خواند و گفت باید از آن “در مسائلی نظیر اشتغال و برابری جنسی کاملاً فاصله بگیریم. ” او می‌گوید زن را نباید جدا از مسئله خانواده بررسی کرد. خامنه‌ای “برابری جنسی زن و مرد” را از جمله حرف‌های کاملاً غلط غرب توصیف کرد و پرسید: «با کدام منطق باید زنان، که خداوند آنان را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه‌ای از زندگی آفریده است در عرصه‌هایی وارد کنیم که آنها را دچار رنج و سختی می‌کند؟»خامنه‌ای در دیدار سی‌ام فروردین خود با جمعی از زنان گفت: «برخلاف برخی دیدگاه‌ها، اشتغال از مسائل اصلی مربوط به زنان نیست البته اشتغال و مدیریت مادام که با مسئله اصلی یعنی خانواده منافاتی پیدا نکند، ایرادی ندارد. » یکی از تازه‌ترین نمونه‌های تبعیض در مورد زنان، طرح تازه‌ی وزارت بهداشت برای اعمال سهمیه‌بندی جنسیتی برای رشته‌های پزشکی است. رهبر جمهوری اسلامی ضمن دفاع از محروم کردن زنان از تحصیل در برخی از رشته‌ها گفت: «اگر در این مسئله تفاوتی هم باشد ضدعدالت نیست چرا که نباید رشته‌های تحصیلی و مشاغلی که متناسب با طبیعت زنان نیست به آنان تحمیل شود. علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش روز شنبه، ۳۰ فروردین گفت: «اکنون در سطح کشور کمتر از ۵۰ درصد دختران تحت پوشش تحصیلی قرار دارند. » وزیر آموزش و پرورش این وضعیت را که در اغلب موارد به سیاست‌های حکومت و باورهای مذهبی مربوط است به “تعصبات قومی” نسبت داده و می‌افزاید: «در برخی مناطق کشور به دلیل تعصبات قومی دختران را به مدرسه نمی‌فرستند و این مساله در قسمت متوسطه اول و دوم بیشتر مشاهده می‌شود. » مطابق اصل سی‌ام قانون اساسی جمهوری اسلامی “دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. “صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه‌ی قضائیه ایران در اظهارات خود در مراسمی در آستانه‌ی روز مادر در ایران مدعی شد که در جمهوری اسلامی ایران هیچ اجحافی به زنان نشده است. این اظهارات صادق لاریجانی در حالی مطرح می‌شود که همزمان سازمان تامین اجتماعی کشور اعلام کرد که دست‌کم یک سوم زنان شاغل ایرانی به علت استفاده از حق مرخصی زایمان شش ماهه، کار خود را از دست داده و بیکار می‌شوند. محمد حسن زاده، معاون درآمد در سازمان تامین اجتماعی کشور با اعلام این خبر گفت که امنیت شغلی زنان ایرانی به دلیل مادر شدن در خطر است و خواستار آن شد تا وزارت کار تدابیر تازه‌ای بیاندیشد تا هیچ زنی به دلیل مرخصی زایمان کار خود را از دست ندهد. زنان ایرانی در قوانین خانواده و جزا در جمهوری اسلامی ایران با تبعیض‌های بسیاری مواجه‌اند. زن ایرانی جز در یکی از موارد نه‌گانه‌ی “عسر و حرج” اجازه‌ی تقاضای طلاق ندارد و حضانت فرزندان تنها تا سن ۷ سالگی با مادر است. دیه‌ی زنان در قوانین ایران نصف مردان و شهادت زن در دادگاه، نصف شهادت یک مرد محسوب می‌شود. سهم ارث زنان نیز نصف مردان است و زنان متاهل برای سفر خارج از کشور به اجازه‌ی همسر نیاز دارند و حق تعیین محل زندگی نیز با مردان است. بر اساس اطلاعات جدید مرکز آمار ایران، مشارکت اقتصادی زنان ایران در حال کاهش است. میزان بیکاری زنان نیز دو و نیم برابر مردان برآورد شده است. به نظر می‌رسد مشکلات اقتصادی ایران به فعالیت اقتصادی زنان ضربه زده است. این گزارش نشان می‌دهند که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در اقتصاد ایران، حتی در مقایسه با برخی کشورهای همسایه این کشور، پایین است. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، بر اساس آمارهای وزارت کار، رفاه و تامین‌اجتماعی در سال ۹۴، ۸۷‌درصد از زنان از نظر اقتصادی غیرفعال‌ بودند و حدود نیمی از زنان شاغل نیز در بخش غیررسمی فعالیت داشتند. در واقع تنها ۱۳‌درصد از زنان ایرانی در سال ۹۴ به صورت رسمی یا غیررسمی مشغول به کار و فعالیت بوده‌اند که تفاوت آشکار و معناداری با اشتغال مردان در جامعه دارد. هر چند وضعیت اشتغال زنان در سال‌های اخیر در بخش رسمی و دولتی اندکی بهبود یافته اما قطعا هنوز فاصله زیادی با وضعیت ایده‌آل داریم. اما وضعیت ارتقای‌شغلی زنان چگونه است؛ آیا زنان همپای مردان امکان ارتقای‌شغلی دارند یا مدیران مرد همواره دستاویزی دارند تا با توسل به آن فرصت ارتقای‌شغلی را از زنان بگیرند؟ تعداد اندکی از مدیران‌دولتی وغیردولتی تصور می‌کنند زنان حتی با داشتن فرزند، همسر و خانواده توانایی مدیریت کلان را در محیط‌کاری خود دارند و پیش فرض آنها آن است که زنان دارای فرزند دیگر توانایی قبلی را در زمینه مدیریت کاری خود ندارند و توجه آنها بیشتر معطوف به فرزندان و خانواده است. آیا صرف فرزندآوری دلیل کافی است تا یک زن را مدیری نالایق دانسته و امکان پیشرفت‌شغلی را برای او محال بدانیم؟ در نگاهی دیگر می‌توان مشکل را نه در تصمیم زنان برای فرزندآوری که در باور مدیران مردی دانست که مادران را مدیرانی لایق و کاردان در محیط کار نمی‌دانند. بخش دیگری از عامل عدم ارتقای‌کاری زنان را باید قوانین‌کاری دانست که تنها در موارد معدود مانند مرخصی زایمان، بارداری، حق شیردهی به فرزند و. . . به حقوق زنان توجه کافی دارد، اما مساله میزان توجه به این مسائل در قوانین‌ کار نیست بلکه میزان نظارت بر اجرای این حقوق حداقلی برای زنان است. در واقع کارفرمایان به ویژه در بخش‌خصوصی این حقوق زنان و مادران را نادیده گرفته و با مادران مانند سایر کارمندان برخورد می‌کنند. بر اساس ماده ۳۸ قانون کار مزد زنان و مردان برای انجام کار مساوی با شرایط مساوی باید به‌طور مساوی پرداخت شود، در حالی که در اکثر موارد زنان در محیط‌‌های‌کاری بخش‌خصوصی با حداقل میزان‌ حقوق تن به کارهای بسیار سخت می‌دهند. هر زن شش‌ماه مرخصی زایمان و بارداری دارد که سابقه خدمت او محسوب می‌شود و بعد از طی این مدت باید به محیط‌کار خود بازگشته و به کار قبلی خود مشغول شود، در حالی که در اکثر موارد زنان پس از دریافت مرخصی‌زایمان کار خود را از دست داده وخانه‌ نشین می‌شوند. کارفرماها معمولا فردی را جایگزین آنها می‌کنند و با او قرارداد کاری یکساله می‌بندند. البته نمی‌توان از کارفرما انتظار داشت که در مدت مرخصی‌زایمان دست نگه داشته و فرد دیگری را به کار نگمارد اما وزارت‌کار باید حمایت‌های حداکثری را از مادران باردار داشته باشد تا آنها بتوانند بدون هیچ‌گونه دغدغه از حق قانونی مرخصی زایمان و بارداری خود بهره‌مند شوند، زیرا در موارد معدود مادران به محض بازگشت به محیط‌کار در سمت‌هایی پایین‌تر از سمت قبلی خود به کار گرفته می‌شوند. در بخش دیگری از این ماده قانون کار مادران ‌شیرده  پس از شروع به کار مجدد و در صورت ادامه شیردهی می‌توانند حداکثر تا دو‌سالگی کودک، هر سه ساعت، نیم‌ساعت به بچه خود شیر دهند و این فرصت جزو ساعات کار آنان محسوب  می‌شود. این حق نیز به راحتی در محیط‌های‌ کاری زنان نادیده گرفته می‌شود و آنها برای نگهداری از فرزندان دست به دامان اطرافیان و مهدکودک‌ها می‌شوند. این در حالی است که بر اساس قانون کارفرما موظف به ایجاد شیرخوارگاه و مهد کودک برای فرزندان مادران‌ شیرده ودارای فرزند‌ خردسال است. عدم پایبندی به قوانین مربوط به زنان‌شاغل همواره محلی برای اعتراض‌زنان بوده است، اعتراضاتی که در طی سال‌ها یا نادیده گرفته شده یا قول رسیدگی به آنها داده شده است.

بخش ۳، خانم فاطمه غلام حسینی با موضوع زن کشی در ایران سخنرانی خود را ایراد کردند: شیوع زن کشی یک جرم ناشی از تنفر جنسیت گرایانه با هدف کشتن زنان به خاطر زن بودنشان است. در ایران از نتایج مستقیم باز مهندسی مرد سالارانه، ساختارهای اجتماعی و قدرت زدایی حقوقی و فرهنگی از زنان و دختران توسط حکومت است. کشتن زنان به نام ناموس و فرهنگ، مانند دیگر بی عدالتی ها و رفتارهای وحشیانه ی احیا شده در ایران، در حال بازادغام شدن در جامعه ای است که از تبلیغات به عنوان ابزاری ابتدایی برای تهدید و اجبار استفاده می کند. رژیم برای کسانی که در مسیر قرار نمی گیرند به اعدام، شکنجه و زندان متوسل می شود تا صدا ها را خاموش، آزادی را سرکوب و ظاهر اختلاف را حذف کند. زن کشی در سلسله مراتب اجتماعی ایران را، که طبق ان برخب افراد به اسم خدا، کشور، یا ناموس حتی به بی شرمانه ترین اداب و رسوم کنترل سرنوشت برخی دیگر را در دست دارند تقویت می کند. کسانی که خود را تعیین کننده سرنوشت مردم قرارداده اند معمولا مقامات حکومتی غیر منتخب هستند، پلیس امنیت اخلاقی که بازداشتهای اولیه را انجام می دهد، قضاتی که مجازات را تعیین می کنند و شکنجه گران و دژخیمانی که احکام را اجرا می کنند. قوانین پس از انقلاب حکم می کند که پدر ها، برادرها و شوهر ها مالک زنان در زمان حیات شان هستند. انها به عنوان کسانی که سرنوشت زنان در دست دارند. ظاهر شده اند. انها اجازه یافتند که سرنوشت زنان را با انحصار گرفتن پول و حق انتخاب ازدواج به دست بگیرند. شروع انقلاب۱۳۵۷، زنان ایران به طور تدریجی جایگاه برابر در نزد قانون و همچنین حق تعیین سرنوشت برای خود را از دست داده اند. در دادگاه ها زنان نصف همتایان مردشان ارزش دارند. در جامعه به طور عمده زنان به عنوان دارایی دیگران قلمداد میشوند. از حق انتخاب لباس، تحصیل و کار گرفته تا ازدواج و طلاق و گرفتن حضانت کودکان، زنان در موقعیت ضعیف تر به نسبت مردان هستند. در تمام مراحل زندگی، سرنوشت یک زن را مردان خانواده او تعیین می کند. در زندگی و مرگ، زنان همیشه کم ارزش ترین قلمدار می شوند. شهادت یک زن بی ارزش است و کمتر از شهادت یک مرد ارزش دارد. حق او برای ارث بردن از حق برادرانش کمتر است. پیش قدم شدنش برای طلاق ارزش کمی دارد. در مورد مرگ، حیات او چشم پوشیدنی است و به همین خاطر این موضوع مرگ های ناموسی را مخصوصا باتوجه به مجازات های ناچیز توجیه پذیر تر می کند. رفتار با زنان به عنوان موجوداتی کم ارزش تر، قدرت پویای خطرناک و حتی مرگبار را ترویج می کند که مردان را در موقعیت نهایت قدرت و کنترل زنان قرار می دهد. مردان شرطی می شوند که انتظار داشته باشند زنان مطیع و تسلیم باشند تا مردان سلطه خود بر انها را تایید کنند. قوانین فعلی در ابران به مردان اجازه می دهد که در خصوص درامد و معیشت زنان تصمیم بگیرند و زنان را بخشی از مایملاک خود می دانند و به همین خاطر حس می کنندکه حق دارند بر بدن انها هرگونه ای که خواستند ستم کنند وذرباره ی قابلیت تولید مثل انها تصمیم گیری کنند. از همه قابل توجه تر این که حس می کنند می نوانند بدون انکه تحت مجازات عمده ای قراربگیرند زندگی انها را بگیرند. حدودا 33 درصد قتل هایی که هر سال در ایران اتفاق می افتد، قتل های خانوادگی بوده که از این میان همسرکشی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است و البته ۶ درصد ان زنانی هستند کهشوهرانشان را به قتل رسانده اند علت این امر را خیانت شوهر و واکنش در برابر خشونت مرد یا حمله ناگهانی و تحدید از سوی او را دلیل اصلی قتل شوهر دانسته اندو تا زمانی که تغییرات اساسی اجتماعی و حقوقی روی ندهد جان های بیشتری از دست خواهد رفت.

بخش۴: خانم آیلار اسماعیلی سخنرانی خود را با موضوع مصیبتی بنام خون بس به شرح ذیل ارائه نمودند:

خون‌بس رسمی است که در گذشته مردم استان های خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان برای جلوگیری از ادامهٔ جنگ و دعوا و پایان‌دادن به قتل، کشتار واصلاح روابط خانواده‌ها به آن مبادرت می‌ورزند. در این رسم حضور ریش سفید اقوام اجبار است. شیوهٔ اجرای این رسم در میان طوایف و اقوام مختلف متفاوت است؛ در میان اعراب خوزستان، چهار زن به عنوان «دیه» به طایفه مقتول داده می‌شود؛ یک زن به خانوادهٔ مقتول و سه زن دیگر به بقیهٔ طایفه. درعشایر بختیاری و لر درازای هر مقتول یک زن، به‌علاوهٔ زمین و گاه مقداری پول پرداخت می‌شود. در میان اعراب زنی که به عنوان خون‌بس می‌رود«فصیله» نام دارد که حق وحقوق چندانی ندارد؛ حق طلاق و شیربها نداردوتنها ازطرف شوهربرای او مهریه‌ای تعیین می‌شود. در خون‌بس حتی ممکن است دختری که به خون‌بها می‌دهند حتی یک‌ساله باشد و متعهد می‌شوند که وقتی به سن بلوغ رسید، او را به عقد خانوادهٔ مقتول درآورند. درمراسم خون ‌بس، قرآنی توسط ریش‌ سفیدان وسط گذاشته و قاتل بخشیده می‌شد. خانواده قاتل نیزهدایایی برای خانواده مقتول می‌آوردند که با آیین خاصی این هدایا پذیرفته می‌شد. اجرای این رسم تنها مختص به جغرافیا و فرهنگ مردم ساکن در استان کهگیلویه و بویراحمد نبود، خون‌بس در میان همهٔ اقوام و طوایف ساکن در جغرافیای ایران ازمردم استان های لرستان، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری، ایلام، کردستان، کرمانشاه، تا بخش هایی از فارس، بوشهر و گلستان، خوزستان و کرمان رایج بوده است. خون بس همان ازدواج اجباری است که امروزه در بخش هایی از این استان ها اجرا می شود. جالب توجه است که برخی از «خون‌بس» به عنوان سنتی پسندیده یاد می‌کنند؛ به عنوان مثال، در«تارنمای موعظهٔ نقادانه حزب‌الله وابسته به ستاد مرکزی حزب‌الله» از خون‌بس به عنوان سنت اسلامی یادشده و این موارد به عنوان مزیت این رسم ذکر شده‌است: «رهیافت تربیت و اصلاح اسلامی به جای مجازات مجرم، اصلاح و تربیت مجرم به جای مجازات و نابودی مجرم، عفو مجرم توسط سنت خون ‌بس به مثابهٔ نماد همبستگی دینی و محیطی، تجدید سنت‌های حسنهٔ بومی، راهکار زیرکانهٔ شوراهای حل اختلاف منطقه، لیاقت ومدیریت روحانیت دستگاه قضایی منطقه و استفاده از مسجد به‌عنوان مرکز اجتماعی» البته تعجبی هم ندارد که این سخنان را از حکومت مرد سالار جمهوری اسلامی بشنویم وقتی رهبر جمهوری اسلامی ایران در رابطه با خون بس اعلام کرده است: ممانعتی برای اجرای آن وجود ندارد، دیگر توقعی نمی توان داشت. رئیس دادگستری شوش: خون بس را یک اثرفاخراجتماعی نامیده است. الهام آزاده نماینده دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی خون بس را (نماد صلح) دانست و ضد زن بودن آن را رد کرد. متاسفانه تا زمانی که ما بانوان پشت یکدیگر نباشیم و از یکدیگر حمایت نکنیم، نمی توانیم قوانین مردسالارانه جمهوری اسلامی را تغییر بدهیم، وقتی بانوان راه یافته به مجلس که صدای بانوان ایران هستند در میان مجلس مردانه ما، اینگونه حقوق زنان را پایمال می کنند و با مردان مردسالار یک صدا می شوند، دیگر نمی توان توقعی از مردان مردسالار داشت. وقتی بانوان به حقوق انسانی پایه خود بی اهمیت هستند و آن را ضد زن نمی دانند، دیگر اهمیتی برای مردان ندارد. یکی از تازه ترین اخبار مرتبط با خون بس در خصوص دختر ۱۱ ساله ی اهوازی است. یکی از بستگان این دختر درگفتگو با خبرگزاری ایرنا اینگونه توضیح داده است: «ماجرا از ازدواج برادر این دختر با زنی از طایفه دیگر آغاز شد، سه روز بعد از ازدواج، پسرعمو‌های عروس تحت عنوان«نهوه» نسبت به این وصلت اعتراض می‌کنند ومنزل خانواده داماد را به رگبار می‌بندند. بعد از آن، طایفه داماد واسطه‌هایی برای مذاکره با طایفه عروس می‌فرستد و بعد از مهلت ۱۶ روزه نشست‌هایی با حضور شیوخ و بزرگان برگزار می‌کنند. در این جلسات طایفه عروس مطالبه سه میلیارد ریال جریمه مالی و دادن دختری به عنوان فصلیه می‌کنند. درنشست های بعد، عموزاده‌های عروس ازگرفتن جریمه مالی صرفنظر کرده، اما برای گرفتن دختری به عنوان فصلیه اصرار می‌ورزند، طبق خواسته عموزاده‌ها، این دختر۱۱ساله قرار است بعد از اربعین حسینی به ازدواج مردی از طایفه مقابل درآید. این ماجرا نمونه بارز نقض حقوق انسانی و کودک همسری است، در ابتدا باید به این موضوع دقت کرد که چگونه می شود به جای یک کودک که چیزی از اختیار نمی داند تصمیم گیری کرد. ازدواج یک مساله شخصی است و حتی اگر هم قرار به عهده گرفتن تبعات یک ازدواج باشد، این دختر۱۱ساله نباید تاوان خطای دیگران را بدهد، حتی در قرآن هم آمده است که هیچکس نباید به جای دیگری مجازات شود. روایتی دیگر از زندگی زنان قربانی خون بس و اتفاقاتی که برای آن ها پیش آمده است، حاکی از آن است که اغلب این زنان دچار آزار و اذیت می شوند و تجربه های وحشتناکی از خشونت خانگی، تجاوز و هتاکی دارند و در آخر یا به خودکشی یا به خود سوزی می رسند. معمولا زن معامله شده پس ازعقد، دیگر نه عضو قبیله پدری است و نه قبیله ای که به آن وارد شده او را به عنوان عضوی از خودشان به رسمیت می شناسند. زیرا به هر حال او از قبیله ای آمده که باعث کشته شدن عزیزشان شده و وابسته ای از خانواده قاتل است، به همین دلیل است که در معرض آزار مداوم قرار می گیرد. عروس خون بس پس از مرگ شوهرش اجازه بازگشت به خانواده پدری را ندارد و تا پایان عمر باید به عنوان کلفت در خانواده همسر خدمت کند، هیچ گاه حق اعتراض نداشته و عملا جزوی از مایملک خانواده شوهر محسوب می شود. خون بس با ماده ۲ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر: عدم تبعیض، ماده ۴: برده داری ممنوع، ماده ۵: شکنجه ممنوع، ماده۶: ارزش انسانی در همه جا، ماده ۱۶: حق آزادی انتخاب همسر مغایرت دارد. با امید به اینکه دیگر شاهد هیچ نوعی از تبعیض نباشیم.

بخش ۵: خانم غزاله ناظمی سخنرانی خود را با موضوع حق آزادی عقیده برای زنان قرائت کردند: مقصود از آزادی عقیده به معنای رائج امروز آن عبارت است از آزادی انسان درانتخاب و داشتن هر نوع عقیده. سلیقه ها متفاوت است، نباید کسی رااجبار کرد که به مذهب خاصی معتقد باشد. انتخاب عقیده همانند رنگ لباس و نوع غذا یک امر شخصی است وداز آزادی عقیده به معنای رائج امروز آن عبارت است از آزادی انسان درانتخاب و داشتن هر نوع عقیده. وانسان هر عقیده ای را بخواهد می تواندانتخاب کند. این گونه طرز تفکر، عقیده و مذهب و لباس را نه به عنوان زیربنای حیات انسان و مهمترین مساله وجودی او بلکه همانند لباس پوشیدن وامثال آن از سنت های اجتماعی بشمار می آورد. آزادی کلمه‌ای زیبا است که تمام ملت‌ها، اقوام و افراد بشر، طبعاً خواستار تحقق آن بوده و برای به دست آوردن آن به معنای واقعی، همواره تلاش می‌کرده‌اند. از آزادی تعاریف مختلفی شده است، چنان که عده‌‌ای آن را عبارت از این دانسته‌اند که اشخاص بتوانند هر کاری را که صلاح و مقتضی می‌دانند، انجام دهند، مشروط بر این که اقدامات و عملیات آنها صدمه‌ای به حق دیگران وارد نساخته«هرلد لاسکی» در کتاب «آزادی در دولت امروز» می‌نویسد: «منظور از آزادی، نبودن مانع برای اوضاع و شرایط اجتماعی است که وجود آنها در تمدن امروز لازمه خوشبختی فرد است. »و در پایان می‌توان چنین جمع‌بندی کرد که آزادی عبارت از نبودن مانع؛ در سر راه اندیشه درست، و اعمال شایسته است. نقش قوانین در کشورها بسیار تأثیرگذار و تعیین کننده می‌باشد که اگر با توجه به مقتضیات زمان و مکان و شرایط جامعه وضع گردد، می‌تواند تا حدی موجب ارتقای کمی و کیفی کشور شود. آزادی حق عقیده زنان در مورد اشتغال و موارد محدودیت آن در ایران در میان قوانین مبیِّن حقوق و تکالیف زوجین نیز مواردی از ابهام، اجمال، نقص و سکوت دیده می­شود، از آن جمله مقررات مربوط به حق اشتغال زوجه و محدودیت­های آن است. سؤالی در این مورد مطرح مرد می­تواند به طور کلی از اشتغال همسرش جلوگیری نماید؟ ۱) حق اشتغال در قوانین عادی جمهوری اسلامی ایران نیز به مسأله اشتغال زنان اشاره شده است. در ماده ۱۱۷ قانون مدنی آمده: «شوهر می­تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند». ۲) محدودیت­های ناشی از جنسیت قانون برای اشتغال زن به طور خاص محدودیت­هایی پیش‌بینی نموده، در این خصوص می­توان به موارد ذیل اشاره نمود: ممنوعیت قضاوت، محدودیت اشتغال در نیروهای مسلح، محدودیتهای ناشی از زوجیت آزادی عقیده در مذهب. آزادی عقیده و مذهب یعنی حق انتخاب و پای بندی انسان به هر عقیده و مذهبی. حق اندیشیدن، اعتقاد و ایمان داشتن، ابراز دین و عقیده، بیان اعتقادات، انجام مناسک و اعمال مذهبی، تعلیم امور دینی به کودکان و متدینان، دعوت، تبلیغ و ترویج تعالیم دینی در جامعه، تأسیس معبد، ترک ایمان و خروج از دین (ارتداد)، ترک اعمال دینی و نقد تعالیم دینی، مادامی که عمل دینی او باعث سلب حقوق و آزادی های دیگران و اخلال در نظم و اخلاق عمومی نباشد. آزادی مذهب وعقیده زمانی تحقق می یابد که دین و عقیده فرد هر چه که باشد جرم محسوب نشود و منجر به سلب حقوق فردی و اجتماعی او در دنیا نشود. احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور آزادی عقیده و مذهب اعلام کرد که در ۲۱ کشور جهان آزادی عقیده و مذهب نقض می‌شود. ایران و چین در میان این کشورها قرار دارند. در مورد حق آزادی عقیده زنان در انتخاب مذهب و انجام مناسک اسلامی غیر از تحقیر هر روزه ناشی از سر کردن روسری یا چادر برای زنان و دخترانی که از سر اجبار حجاب دارند (حتی رنگ و طراحی و مدل آن هم در قلمروهایی اجباری است)، تذکرات گشت ارشاد و بسیجیان و لباس شخصی‌ها و روحانیون، توصیه‌های پدر و مادر یا شوهر برای درست کردن وضعیت حجاب جهت پرهیز از تذکر مامور بسیج یا نیروی انتظامی یا توقف اتومبیل برای این موضوع، حجاب پنج ضایعه بزرگ برای زنان ایرانی داشته است استفاده زیاد از لوازم آرایش شیمیایی و صنعتی (با نازل‌ترین کیفیت) وقتی زنان از نمایش بخش عمده‌ای از زییایی‌های خود محروم می‌شوند همه تمرکز را بر صورت می‌گذارند: بخشی از این تمرکز در استفاده بیش از حد از لوازم آرایش متجلی می‌شودعمل بینی زنان و دختران ایرانی تا میلیون‌ها تومان (حدود سه تا ۱۰ میلیون) برای عمل بینی می‌پردازند و خود را در مخاطره بی‌هوشی قرار می‌دهند. بینی پس از چشم (که انواع لنزهای رنگی آن را تزیین می‌کند) مهم‌ترین مولفه صورت از نگاه زنان و مردان ایرانی است و به همین دلیل برای تغییر آن تا این حد هزینه می‌شود بار مالی مانتو، چادر، روسری، مقنعه و دیگر پوشش‌های مربوط به حجاب لباس اضافی‌اند و اصولاً هیچ نوع کارکرد ویژه‌ای مثل گرمایش، زیبایی و پوشاندن ندارند. این لباس‌ها حتی در فصل زمستان کارکرد لباس زمستانی ندارند تا وجهی معقول را بتوان بر آن‌ها بار کرد. از این جهت همه هزینه‌هایی که زنان یا خانواده‌ها برای این امور پرداخت می‌کنند هزینه اضافی و تحمیلی است. حکومت جمهوری اسلامی حجاب را برای زنان اجباری ساخته اما هزینه این اجبار را زنان که درآمد کمتری از مردان دارند باید بپردازند مشکلات بهداشتی پوشش سرو بدن، مو و پوست زنان و دختران ایرانی را از دریافت آفتاب کافی محروم می‌سازد. بخش قابل توجهی از زنان ایرانی دچار کمبود ویتامین دی که ازطریق اشعه آفتاب دربدن ساخته می‌شود، هستند. حتی درمحیط‌ های تک جنسیتی مثل مدارس نمی‌گذارند دختران با لباس‌های معمولی آزاد وراحت باشند وازآفتاب استفاده کنند. اشتغال محدود‌ترمحرومیت زنان ازبرخی رشته‌های دانشگاهی یا برخی مشاغل بعضاً به تفاوت‌های طبیعی دختران و پسران نسبت داده شده اما ریشه در دست و پا گیر بودن حجاب و عدم تحرک لازم است. دربرخی ازمشاغل نیز حجاب مخاطره ایمنی به بارمی‌آورد(مثل کار با ابزارهای بسیار خطرناک مثل اره درخت بری) حکومت نیز این را می‌داند و زنان را از این گونه کار‌ها کنارمی‌گذارد. بدین ترتیب دست و پاگیر بودن حجاب بالاخص چادر نقش مؤثری در کاهش اشتغال زنان دارد اختیار یا اجبارزنان و دخترانی که حجاب را خود انتخاب کرده باشند واحساس تحمیل از سوی خانواده یا دولت نداشته باشند با آن کنارمی‌آیند، پیامدهای آن را می‌پذیرند و دیگر در پی جبران نیازهای برآورده ناشده به واسطه آن با آرایش بیش از حد یا جراحی زیبایی بر نمی‌آیند. اما آن‌ها که به اجبار حجاب دارند به هروسیله تلاش می‌کنند تا نشان دهند این اقدام آن‌ها اجباری بوده است: از لاک ناخن تا گذاشتن تارمویی بیرون از روسری، از روسری‌های رنگارنگ تا پرهیز تام و تمام از چادر (حجاب بر‌تر علی خامنه‌ای)، ازمانتوهای کوتاه تا شلوارهای چسبان، از سینه‌های کمی تا قسمتی باز تا آستین‌های کمی تا قسمتی کوتاه.

بخش۶: بحث آزاد با موضوع خشونت بر پایه جنسیت با مدیریت خانم لیدا اسدی فر آغاز شد: ابتدا خانم لیدا اسدی فر بحث را چنین آغاز کردند: ما باید به یک برابری فکری برسیم و خانم ها احترام به خود و احترام به دیگران را داشته باشند احترام به خود یعنی اجازه ندهیم شخصی چه به عنوان برادر، پدر یا هر شخص دیگری وارد حریم شخصی ما شود و یا همسر دوم شدن و یا چند همسری. احترام به دیگران نشئت گرفته از خشم هایی است که درون خود ریخته ایم و برای عنوان کردن احساسات ومسائل خود خانم ها از آزادی کامل برخوردار نبوده اند و باعث ایجاد حس قربانی شدن یا قربانی بودن میکنند، و یا باید این فرهنگ قضاوت در مورد نحوه زندگی دیگران کاملا حذف شود متاسفانه بسیاری از افراد همچنان با افکارو باورهای پوسیده و کهنه قدیمی خود زندگی می کنند که این خود ایجاد خشونت میکند. خشونت صرف اینکه جسم و بدن من آسیب ببیند نیست، وقتی که ما اجازه می دهیم دیگران وارد حریم ما شوند بسیار بدتر هست. حالا بیشتر صحبت کنیم راجع به آسیب هایی که به خودمان زدیم و خودمان را باور نداریم و اجازه می دهیم به ما بی احترامی شود و مورد خشونت های فکری، کلامی و.. . واقع شویم. سرکار خانم نوری شریفی در این مورد گفتند: اینکه زن به زن احترام نمی گذارد علت اش احترام نگذاشتن به خودش است یا تعیین نکردن مرز برای خودش، این به تنهایی نمی تواند علت باشد اینها همه معلول اند. هرکدام از این زن هایی که احترام نمی گذارند یا خودشان ظالم هستند یا مورد ظلم قرارگرفته اند، به نظر من ریشه در خانه دارد. حالا این دختر با بی باوری نسبت به خودش بزرگ می شود. اینکه هر کسی می تواند وارد حریم او شود و مرزی ندارد. مرز گذاشتن را زنانی یاد میگیرند که به آنها آموزش داده شده باشد. زمانی که این دختر بزرگ میشود یا در ادامه مثل مادرش ایفا ی نقش می کند یا شهامت این را پیدا میکند که متفاوت رفتار کند. خانم لیدا اسدی فر در ادامه اضافه کردند: گاهی والدین به دلیل بی آگاهی آموزش درست به فرزندان خود نمی دهند و این عدم آموزش تا الان نیز ادامه دارد و همچنان شاهد آن هستیم و اگر ما خودمان را درست نکنیم همچنان به نسل های بعدی انتقال می دهیم. سپس خانم فرانک مهروغی در ادامه گفتند: خانم ها به دلیل عدم اعتماد به نفس کافی و آموزش اشتباه گمان دارند که تمام زندگی آنها و ساختن آینده شان بستگی به وجود یک مرد دارد ولی باید استقلال داشته باشند. سرکار خانم سمیرا فیروزی بویاغچی نیز اینگونه نظر دادند: باید برابری بین زن و مرد نشان داده شود و مانند یک فرهنگ شود اما متاسفانه برعکس مدام از بدو ورود به مدرسه، این آموزش ها داده شده که زن با مرد فرق می کند. پس از آن جناب جهانگیر گلزار گفتند: ما از حقوق، بسیار حرف میزنیم ولی به عمل که میرسیم بسیاری از ما انجام نمیدهیم، و فراموش میکنیم که این حقوق ذات درونی ما است و بدون آنها انسان با کرامتی نیست. دو تا حق است که این دو حق همیشه با همدیگر هستند حق استقلال و حق آزادی انسان. ا گر زنی گفت من استقلال در تصمیم ندارم، استقلال مالی، استقلال در تربیت، استقلال در روابط با خانواده های دیگر ندارم. به مجردی که آن استقلال را نداشت آزادی خودش را نیز از دست می دهد. در خانواده به دختران باید آموزش داده شود به کسی اجازه نده حق تو را ضایع کند و یا آزادی تو را بگیرد. تو حق آزادی، دفاع وانتخاب داری. در حقیقت زنجیره خشونت روابط خانوادگی و تربیتی باید در یک جایی تمام شود و این خشونت به نسل های بعدی انتقال پیدا نکند. ما دو اصل را باید داشته باشیم، انسان های مستقلی در تصمیم گرفتن و در انتخاب نوع تصمیم نیز آزاد باشیم و اگر کسی مخالفت کرد از حق خودمان حتی اگر از نزدیکان ما باشد دفاع کنیم. ما باید به این باوربرسیم که همگی زیبا هستیم چه ظاهری و چه باطنی اما مشکل از جایی می آید که کسانی که در جامعه به دنبال قدرت و ثروت بوده اند و می خواستند جان و مال و افکار مردم را دراختیار داشته باشند دو ستون محکم را در بدن هر انسانی کوبیدند یکی احترام و یکی اطاعت، که بوسیله آن بتوانند بر ما حکومت کامل داشته باشند. خانم لیدا اسدی فردر ادامه گفتند: ما باید به خودمان احترام بگذاریم و با مردها در خیلی موارد برابر باشیم. آقای ناصر نوروزی ادامه دادند: نگاه جنسیتی بین زن و مرد باید از بین برود و تمامی زن ها ومردها برابر باشند. خانم آیلار اسماعیلی در نهایت یک خاطره شخصی از خودشان تعریف کردند: در مدرسه که محیط آموزشی بوده توصیه معلم بر ازدواج کردن و تشکیل خانواده بدلیل زن بودن بوده با این نگاه که زن فایده دیگری برای جامعه ندارد. به امید روزی که من فرزندم را با آگاهی پرورش دهم و باورهای کهنه و قدیمی را دور بریزم و جهان بینی و باورهای من به روز باشد. این انقلاب باید از سمت زنان اتفاق بیفتد زیرا زمانی که باور زنی تغییر پیدا کند باور نسلی عوض می شود. در پایان خانم لیدا اسدی فر مسئول جلسه ضمن تشکر از تمامی فعالین؛ منشی جلسه׃ خانم غزاله ناظمی. ادمین های پالتاک: فرشید افشار، مهسا شفوی، تورج تفکری ادمین های زوم: آذر ارحمی، سیما فیاض، مهران فاضل زاده. صدابردار׃ علیرضا حجتی و الناز اسدی صفا راس ساعت ۲۲:۰۰ ختم جلسه را اعلام کردند. اسامی اعضای حاضر در جلسه عبارتند از خانم ها: نوری شریفی، مهرنوش ایمانی چگینی، الناز اسدی صفا، معصومه نژاد محجوب، غزاله ناظمی، مهسا شفوی، آیلار اسماعیلی، آذر ارحمی، سیما فیاض، پریسا چوپقلو، آزاده قریشی، پریسا سخایی، فاطمه غلامحسینی، ترانه ذوالفقار، لیدا اسدی فر، ایراندخت کیا، بهاره بلورچی، سمیرا فیروزی بویاغچی و آقایان: منوچهر شفایی، مهران فاضل زاده، جهانگیر گلزار، علیرضا حجتی، فرشید افشار، سیدعلیرضا امامی، فرشاد قضایی، تورج تفکری، ناصر نوروزی.

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان و نمایندگی ترکیه نوامبر 2020

رزا جهان بین

در روز پنجشنبه مورخ 26 نوامبر ساعت 18 بوقت اروپای مرکزی، جلسه با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم لیدا اسدی فر ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش ۱: آقای علیرضا جهان بین گزارش و تحلیل نقض حقوق هنر و هنرمندان در آبان ماه ۱۳۹۹را ایراد کردند: خبر: مریم ابراهیم وند، نویسنده، کارگردان و تهیه‌ کننده سینما که از تیرماه ۹۷ در بند زنان زندان اوین در بازداشت بسر می‌برد، توسط شعبه ۱۰۵۹ دادگاه کارکنان دولت به ۱۰ سال و۶ماه حبس تعزیری محکوم شد. درصورت تایید این حکم درمرحله تجدیدنظر، با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۷ سال زندان به اتهام “ساخت فیلم مبتذل” برای وی قابل اجرا است. دادگاه در خصوص مصداق این اتهام به تهیه فیلم ‌”پانسیون دختران” (فیلمی با نگاه انتقادی به مسئله تجاوز به دختران در ایران) و تهیه فیلم ” ۲۴ سپتامبر” (روایتی از حادثه منا در عربستان) توسط این کارگردان سینما استناد کرده است. وی همچنین از بابت اتهام “توهین به رئیس جمهور” به ۱ سال حبس و بابت اتهام “نشر اکاذیب علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به قصد تشویش اذهان عمومی” به ۲ سال حبس محکوم شده است. خبر: بیش از۶۰۰ نویسنده، شاعر، روزنامه نگار، هنرمند و کنشگر مدنی و سیاسی با حمایت از بیانیه «کانون نویسندگان ایران در تبعید» و «انجمن قلم ایران در تبعید» خواستار آزادی نویسندگان در بند از جمله رضا خندان مهابادی، بکتاش آبتین و کیوان باژن، سه عضو کانون نویسندگان ایران شدند. خبر: ۲۴ نفر از اساتید دانشگاه و نویسندگان ایرانی در نامه‌ای به انجمن جهانی قلم، با انتقاد از زندانی شدن چهار نویسنده، خواستار اقدام برای آزادی فوری آنها شدند. خبر: مهرنوش طافیان، فعال رسانه‌ای پس ازحضوردرشعبه ۱۳بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز به دلیل عدم تامین وثیقه بازداشت و به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. منزل خانم طافیان حدود یک ماه پیش توسط ماموران اطلاعات سپاه مورد بازرسی قرار گرفت و تلفن همراه و برخی از وسایل شخصی وی ضبط شد. وی مدتی بعد به سازمان اطلاعات سپاه در اهواز احضار و بازجویی شد. داوود فتحعلی بیگی، بازیگر، نویسنده و کارگردان پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون درباره وضعیت معیشت بازیگران تئاتر گفت: اگر حقوق بازنشستگی ام نبود با بیش از ۴۰ سال سابقه کار، محتاج دیگران میشدم. بازیگری تئاتر علاوه بر نداشتن حقوق ثابت، بیمه هم ندارد. استانداری کرمانشاه بدلیل انتشار مطالب انتقادی در خصوص عملکرد استاندار، از مدیران سایت خبری قلم شکایت کرد.

بخش دوم: آقای محمدیوسف اسماعیلی با موضوع ” بررسی ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران” سخنرانی کردند: حمایت همه جانبه حاکمیت از حقوق آزادی های اساسی فردی، از آن جهت که متضمن تکریم شخصیت و حیثیت انسانی اشخاص محسوب می شود، متقابلاً موجب انگیزش، علاقه و جانبداری آنان از نظام حکومتی حاکم بر اجتماع در تثبیت نظم و آسایش داخلی و بسیج در برابر هجوم به ارزش های حاکم و مرزهای داخلی است. به لحاظ اهمیت موضوع از دیدگاه قانون اساسی به تبیین مبانی و تضمینات حقوق دادخواهی و دفاع میپردازیم. مبحث اول، مبانی حقوق دادخواهی و دفاع: تامین امنیت قضایی: امنیت به معنی مصونیت جان، ناموس، حیثیت، شرف وآزادی و مال افراد از هرگونه تعدی و تجاوز است.. . هدف غائی قوه قضاییه مستقل در هر کشور؛ ایجاد امنیت قضائی است. وجود امنیت قضائی، لازمه توسعه و رشد در شئون مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می باشد. به نحوی که به جرات می توان گفت بدون تامین امنیت، زمینه پیشرفت و اعتلای جامعه فراهم نیست. اصل ۳۶ قانون اساسی مبادرت به پیش بینی اصل قانونی بودن مجازاتها نموده و می گوید (حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد). در خصوص اصل قانونی بودن جرم، اصل ۱۶۹ قانون اساسی اذعان میدارد: ( هیچ فعلی، به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمی شود). اصل مذکور موجب تضمین حقوق دفاعی متهمین است. در حقوق اسلام، قاضی باید با توجه به لزوم اجرای عدالت سه اصل را رعایت کند: آگاهی بر دعوای مدعی و دفاع مدعی علیه. عدم جانبداری نسبت به طرفین دعوی. تسلط بر حکمی که خداوند در مورد حل و فصل خصومت مقرر کرده است. مبحث دوم، موقعیت حق دادخواهی و دفاع در قانون اساسی: حق دادخواهی: منظور از حق دادخواهی آن است که چنانچه حقوق و آزادی های اساسی فردیه شخص، در معرض تهدید قرار گرفته و یا به آنها تجاوز شود، می تواند از مراجع صلاحیتدار قانونی درخواست جبران خسارت وارده را نموده و مراجع مذکور بی غرضانه و در کمال استقلال در یک دادرسی عادلانه به ادعای وی رسیدگی کرده و در صورت اثبات، رای به جبران خسارت دهند. اصل ۳۴ قانون اساسی در خصوص پیش بینی حق مذکور می گوید: (دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هرکس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هیچکس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد). همچنین در بند ۱ اصل ۱۵۶ یکی از وظایف قوه قضاییه به عنوان مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی، رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدامات لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین می کند تلقی و پیش بینی شده است. حق دفاع: حق دفاع در مقابل حق دادخواهی است. حق دفاع در یک تعریف جامع عبارت است از، سلطه غیر قابل انفکاک یا شخصیت فرد که به وسیله نظام حقوقی کشور به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت قرار گرفته است و بموجب آن، شخص می تواند رفتار مجرمانه یا ادعای حقوقی علیه خود را که براساس شکایت اشخاص و یا مقام تعقیب از سوی مراجع انتظامی و قضایی به وی منتسب گردیده است، با همه امکانات و طرق قانونی رد و انکار نماید. هر چند حق دفاع، به صراحته حق دادخواهی در قانون اساسی مطرح نشده است لیکن از مفاد اصول ۳۲ و ۳۵ قانون اساسی می توان حمایت قانونگذار را از این طریق به خوبی درک کرد، زیرا طبق مفاد اصل ۳۲، فردی که به موجب اتهام دستگیر میشود بلافاصله باید موضوع اتهام با ذکر دلایل کتباً به وی ابلاغ و تفهیم شده و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد. مبحث سوم، تضمینات حقوق دادخواهی و دفاع: در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نه تنها دادخواهی و دفاع برای اشخاص پیش بینی شده و مورد حمایت قرار گرفته است بلکه تضمینات لازم نیز به منظور حسن اعمال حقوق مزبور در محاکم قضایی، مورد عنایت واقع گردیده است. اهم این تضمینات به صورت خلاصه عبارتند از: استقلال قوه قضاییه و قضات. سهولت دسترسی به دادگاه صلاحیتدار. علنی بودن محاکمات. مستدل و مستند بودن احکام دادگاهها. حق داشتن وکیل دعاوی. جبران خسارت طرفین دعوی در صورت تفسیر یا اشتباه قاضی. اصل عدم جواز تاثیر قاضی در رسیدگی به دادخواهی. اصل برائت. اصل قانونی بودن جرم و مجازات. حضور هیات منصفه در رسیدگی به جرائم مطبوعاتی وسیاسی. ممنوعیت هرگونه شکنجه برای کسب اقرار اطلاع و سوگند. دولت ها برای ایفای تعهد خود درمورد تضمین حق دادرسی باید به دو نیاز پاسخگو باشند: یک نهاد صالحه به عنوان محکمه مستقل و بی طرف، و دیگری نهاد نظارتی بر رویه قضایی، که اطمینان دهد فرآیند دستگیری و بازداشت و محاکمه به طور قانونی و عادلانه صورت پذیرفته است. شاید میتوان گفت محوری ترین مسائلی که سالهاست تبدیل به بحران حقوق بشر در ایران شده اند؛ نقض سیستماتیک دادرسی عادلانه، و ناکارآمدی این نظام در رسیدگی و نظارت بر آن است. در واقع نیازی فوری به اصلاحات بنیادین در نظام قضایی ایران وجود دارد که می تواند تاثیر چشمگیری در بهبود وضعیت حقوق بشر این کشور –که از نظر شدت وخامت، در موقعیت بحرانی است – داشته باشد. اجرای عدالت، بخصوص عدالت کیفری در ایران از دو جنبه با مشکل روبرو است: اول توسط قوانینی که واضحا تعهدات حقوقی بین المللی ایران را نقض می کنند و دوم به خاطر قصور مداوم در پایبندی به قوانین و اجرای کامل آنها. به علاوه استقلال و بی طرفی و صلاحیت دادگاه های ایران و قضاتی که بر مسند قضاوت می نشینند، در معرض این خطر جدی هستند که توسط قوه قضاییه ای که رابطه نزدیکی با منافع قدرتمند ترین فرد سیاسی کشور دارد دعوت به سازش شوند. با این حال قبل از تامل درباره قوه قضاییه بهتر است به یاد داشته باشید که عامل اولیه ای که باعث شد بعد از وقفه ای نه ساله، دوباره سازمان ملل، دیده بان حقوق بشر برای ایران بفرستد، نگرانی جدی جامعه بین المللی از نقض فاحش حقوق بشر توسط حکومت ایران در ارتباط با دستگیرشدگان سرکوب انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود. این سرکوب بخاطر کشته شدن ده ها نفر از تظاهرکنندگان توسط نیروهای امنیتی و دستگیری گسترده معترضان مسالمت آمیز به نتایج انتخابات، و دادگاه های فرمایشی صدها نفر از مخالفان از جمله اعضای اپوزیسیون سیاسی، توجه ها را بخود جلب کرد. در آن زمان، با سازوکارهای مختلف حقوق بشر در سازمان ملل، شکست های ایران در زمینه ایفای تعهدات خود درباره دادرسی عادلانه منطبق با قوانین بین المللی را بررسی کردند. شورای حقوق بشر سازمان ملل، در اولین دوره از روند بررسی جهانی (UPR) وضعیت ایران را مورد بررسی قرار داد. ایران با دریافت ۲۱۲ توصیه از دیگر اعضا، رتبه دوم بیشترین تعداد توصیه را داشت. پانزده توصیه درباره اجرای عدالت بود؛ از جمله هلند به ایران توصیه هایی درباره اقدامات لازم برای اطمینان از وجود یک سیستم قضایی کارآمد و بی طرف و مطابق با معیار های میثاق کرده بود. ایران تنها هشت توصیه را پذیرفت. کمیته حقوق بشر توصیه می کند که ایران باید: اطمینان حاصل نمایید که تمام اقدامات قانونی مطابق با ماده ۱۴ میثاق، صورت پذیرد، از جمله تضمین: حق معاضدت قانونی با انتخاب فرد، از جمله برای بازداشت شدگان پیش از محاکمه. حق تفهیم اتهام و اطلاع درباره علت دستگیری. حق حضور وکیل در کلیه مراحل، از جمله مرحله تحقیقات. رعایت اصل برائت. حق برگزاری جلسه علنی و عمومی و حق درخواست تجدید نظر درباره حکم. در سیستم دادگاه های ایران نیز مشکلات جدی وجود دارد. دادگاه های انقلاب در ایران که بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ به منظور رسیدگی به پرونده های سران رژیم پیشین تشکیل شدند، امروزه طیف وسیعی از جرائم مربوط به امنیت ملی رسیدگی می کند، که این امر فراتر از قانون اساسی است. سازمان های حقوق بشری بارها و بارها اشاره کرده اند که قضات دادگاه های انقلاب اغلب فراقانونی عمل می کنند و یا در رسیدگی به موارد معترضین سیاسی همکاری نزدیکی با سازمان های امنیتی و سرویس اطلاعات دارند. دادگاه انقلاب همچنین صلاحیت رسیدگی به جرایم مربوط به مواد مخدر را دارد که اکثریت قریب به اتفاقِ پرونده های اعدام کشور را تشکیل می دهند و بیشتر اوقات بی عدالتی و سوء استفاده از قانون را مجری می دارند. به جز عدم استقلال و بی طرفی، متهمانه تحت پیگرد در دادگاه های انقلاب و بعضی دادگاه های کیفری عمومی، از حقوق اساسی متهمان محروم بوده اند. در حال حاضرخلاء های بسیاری در قانون آیین دادرسی کیفری برای متهمانی پر که درگیر پرونده های جرایم امنیت ملی، فساد مالی و جرایم سیاسی یا مطبوعات هستند (و همه متهمانی که مجازاتشان حبس ابد است) و نمی توانند خودشان وکیل اختیار کنند یا وکیلشان نمیتواند دسترسی کامل به همه مدارکی که علیه متهم است داشته باشد وجود دارد. اینگونه استنباط میشود که اقدامات دولت، و مخصوصا قوه قضاییه در راستای کنترل سازمانی کانون وکلای ایران، استقلال و خودمختاری کانون را به مخاطره انداخته است. مجموعه ایرادات جدی در قوانین حمایت از دادرسی قانونی و عادلانه، ناتوانی حکومت در پایبندی بر نظارت و اجرای صحیح قوانینی است که مطابق با استانداردهای دادرسی عادلانه و دادگاه های منصف باشد. متاسفانه همچنان شاهد گزارش هایی مبنی بر دستگیری افراد بدون حکم، یا نگهداری آنها در مکان های نامعلوم بدون هر گونه خبری در باره شرایط فرد بازداشت شده و همچنین محل نگهداری شان هستیم. همچنین یادآور میشوم که علیرغم حمایت های موجود در قانون اساسی و اصلاحات اخیر قوانین، گزارش ها نشان می دهد که برای متهمان، دادگاه های فرمایشی چند دقیقه ای و بدون حضور وکیل برگزار شده یا متهم را پیش از دادگاه با چشم بند جابجا کرده اند، کتک زده اند، مورد بدرفتاری و شکنجه قرار داده، و اعترافات انجام شده در بازداشت و بازجویی همراه با اجبار فیزیکی و زور بوده است. در حالی که اغلب درباره چنین قانون شکنی هایی نسبت به متهمین پرونده های امنیت ملی بحث می شود، مستندات بسیاری وجود دارد که نشان می دهد رفتار مشابهی با متهمان جرائم عادی نیز صورت می گیرد؛ کسانی که جرایمی مانند قتل، تجاوز به عنف یا قاچاق موارد مخدر دارند نیز از حقوق اولیه خود در دادرسی عادلانه محرومند. این موارد نیز به همان اندازه نگران کننده هستند، هرچند که کمتر از سوی مقامات به آن رسیدگی شده و مجرمین بدون وکیل به دادگاه برده می شوند. خلاءها و قصوراتی که از جهات بسیار در نظام عدالت کیفری ایران وجود دارد باعث تسهیل سوءاستفاده از حقوق اساسی مانند آزادی بیان و تشکیل تجمعات مسالمت آمیز و آزادی اندیشه و عقیده و مذهب؛ و در پی آن سایر حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این سیستم می شود و همچنین موضوعاتی همچون مسئله تبعیض علیه زنان، جامعه دگرباشان جنسی و دیگر گروه های قومی و مذهبی، اعمال مجازات های اعدام برای جنایات غیر از قتل، محدودیت در اجازه به تشکیل اجتماعات مدنی مسالمت آمیز، نقض دادرسی عادلانه به طور مستقیم یا غیر مستقیم میباشد. بنابراین طبق آن چه که گفته شد، وضعیت حقوق بشر ایران بدون اصلاحات ساختاری و محتوایی در نظام قضایی و بخصوص مسائل کیفری نمی تواند تغییری جدی کند. بدون چنین اصلاحاتی، از جمله تغییرات ساختاری قوه قضاییه و نظام دادگاهی که اغلب استقلال و بی طرفی و صلاحیت را فدای مصلحت نظام و ثبات سیاسی می کنند، نمی توان به این نتیجه رسید که حکومت ایران نسبت به تحقق حقوق شهروندان خود متعهد است.

بخش سوم: خانم رزا جهان بین با موضوع “قسامه، سوگندی به بهای جان انسان” سخنرانی کردند: قَسامه در معنی کلمه یعنی قسم خوردن و یکی از راه‌های اثبات وقوع جنایت قتل و صدمات بدنی در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران است. این شیوه از سوگند تنها برای اثبات یا برائت اتهام جنایتی که منتهی به قصاص یا دیه است به‌کار گرفته می شود و برای اثبات هر نوع جرمی در صورت نبود دلیل و مدرک نمی‌توان از قسامه استفاده کرد. قسامه به عنوان آخرین راه، زمانی انجام می‌شود که قاضی، قتل یا جراحت وارده را نتواند بر اساس مستندات موجود تشخیص دهد. به ‌طور مثال جنازه‌ای در محلی پیدا می‌شود و شخصی با لباس خونین در بالای سر جنازه ایستاده است. در این حالت، هیچ دلیل معتبری مبنی بر قاتل بودن آن شخص وجود ندارد، اما مجموع اوضاع و احوال سبب مظنون شدن قاضی به وی می‌شود. در چنین حالتی، شاکی می‌تواند با اجرای قسامه وبدون نیاز به سایر دلایل، مجرمیت متهم را اثبات و مطالبه‌ی قصاص ودیه نماید. برای اقامه قسامه طبق ماده‌ی ۳۳۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، برای اثبات قتل عمد، سوگند پنجاه نفر مرد از خویشان و بستگان مدعی نیاز است؛ بنابراین هنگامی که نسبت به شخصی ظن ارتکاب جرم قتل عمد وجود دارد، برای اثبات آن باید پنجاه نفر از اقوام مذکر شاکی که نسبت خونی با وی دارند سوگند بخورند که متهم قاتل است و یا از قاتل بودن متهم اطلاع دارن و آنکه این افراد شاهد اتفاق بوده اند نیاز نیست. در این حالت سوگند خود شاکی، اعم از اینکه زن باشد یا مرد، جز این پنجاه نفر محسوب می‌شود و او نیز می‌تواند سوگند بر مجرمیت متهم بخورد. اگر اجرای قسامه درراستای اثبات قتل غیرعمد (که در قانون به دو دسته شبه‌عمد و خطای محض تقسیم می‌شود) باشد، در این حالت تعداد قسم‌های مورد نیاز بیست‌وپنج است. هنگامی‌که جرم رخ‌داده قتل نیست و تنها صدمه فیزیکی یا معلولیت چه به صورت عمدی چه به صورت شبه عمدی در پی داشته است، تعداد قسم‌هایی که باید خورده شود، مطابق ماده‌ی ۴۵۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ازاین قراراست؛ در جنایتی که موجب دیه‌ی کامل است: شش قسم؛ در جنایتی که موجب پنج‌ششم دیه‌ی کامل است: پنج قسم؛ در جنایتی که موجب دوسوم دیه‌ی کامل است: چهار قسم؛ در جنایتی که موجب یک‌دوم دیه‌ی کامل است: سه قسم؛ در جنایتی که موجب یک‌سوم دیه‌ی کامل است: دو قسم؛ درجنایتی که موجب یک‌ششم دیه‌ی کامل یا کمتر از آن است: یک قسم. تفاوتی که در جراحت و قتل وجود دارد آن است که هنگام اجرای این شیوه سوگند درمورد قتل، باید پنجاه شخص مختلف جهت اقامه‌ی قسامه حضور پیدا کنند و کسی نمی‌تواند با تکرار قسم‌ها تعداد آنها را به پنجاه عدد برساند، اما برای نقص عضو، درصورت نبود نفرات لازم، شاکی اعم از اینکه زن باشد یا مرد، خود می‌تواند به همان تعداد، قسم را تکرار و درنتیجه جرم را اثبات کند. مسئله مهمی که در اقامه قسامه وجود دارد این است که براساس ماده ۳۱۸ قانون مجازات اسلامی، اگر شاکی اقامه قسامه نکند و از مطالبه قسامه از متهم نیز خودداری کند، متهم در جنایات عمدی، با تأمین قرار وثیقه و در جنایات غیرعمدی، بدون تأمین وثیقه آزاد می شود اما حق اقامه قسامه یا مطالبه آن برای شاکی باقی میماند ولی این ماده یک تبصره دارد. در این تبصره می گوید که در مواردی که تأمین وثیقه گرفته می شود، حداکثر سه ماه به شاکی فرصت داده می شود تا اقامه قسامه نماید یا از متهم مطالبه قسامه کند تا به پرونده رسیدگی شود و اگر سه ماه گذشت و این روند را طی نکردن، پس از پایان مهلت (3ماه) از وثیقه أخذ شده رفع اثر می شود و براساس ماده 319 قانون مجازات اسلامی بحث دیه به میان می آید. بررسی چند پرونده جنائی در ایران که با حکم قسامه رسیدگی شده اند: یکی از پرونده‌هایی که ضعف صدور حکم براساس قسامه را به خوبی نشان می‌دهد، پرونده‌ مردی به نام رضاست. در سال ۱۳۷۸، بازرگانی در ایلام در یک سرقت مسلحانه به قتل رسید. از آنجا که قاتل صورتش را پوشانده بود و شاهدان، قاتل را فردی با قد بلند معرفی کرده بودند، رضا که یکی از رقبای اقتصادی مقتول بود دستگیر شد. رضا شاهدی برای توضیح اینکه در شب حادثه در جای دیگری بوده است، نداشت و بنابراین بعد از اجرای قسامه به اعدام محکوم شد اما در یک قدمی اعدام با دستگیری قاتل اصلی از اعدام رهایی یافت. مورد بعدی در سال 1384، قاضی بازنشسته‌ای به نام احمد، متهم به شلیک گلوله‌ای بود که منجر به مرگ همسرش شده بود. او پس از محکومیت اولیه توسط شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران، تبرئه شد، اما مجدداً با استناد به قانون قسامه توسط شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد. در فروردین ۱۳۹8، مراسم قسامه برای رسیدگی به پرونده‌ زنی در مازندران برگزار شد که درسال ۱۳۹۴، از پیدا کردن جسد بی‌جان همسر و فرزندش خبر داد. با بررسی تماس‌های تلفنی زن، ارتباط پنهانی او با چند فرد غریبه فاش شد. در نهایت با وجود عدم صراحت گزارش پزشکی قانونی درباره‌ علت فوت متوفیان، فقدان ادله‌ مستدل علیه موکل، عدم اعتراف یا اقرار از سوی متهم و با وجود تردید درباره‌ نسبت افراد حاضر در مراسم قسامه با اولیای دم، چهار جلسه‌ قسامه برای زن برگزار شد و پس از آنکه ۵۰نفر از بستگان مقتول دردادگاه حاضر شدند و طی مراسم قسامه وی راعامل قتل معرفی کردند، متهم به دوباراعدام محکوم شد. آذر ماه 1399، پرونده قتل یک مرد به دلیل عدم وجود ادله کافی برای اثبات ارتکاب جرم توسط هیئت قضایی دادگاه تهران، لوث تشخیص داده شد ودادگاه رای به اجرای حکم قسامه برای متهمین را داد. دو متهم این پرونده ازآنجایی که اولیای‌دم نتوانسته بودند۵۰‌ نفرازبستگان نسبی خود را به دادگاه احضار کنند، هر کدام ۵۰‌ بار سوگند بی گناهی یاد کردند و از اتهام مشارکت در قتل تبرئه شدند. و مورد آخر هم هم پرونده ای است که رسانه ای شد و بسیاری از شهروندان ایران، براساس این پرونده با قسامه آشنایی پیدا کردند. در سال 1391، کودکی 16 ساله بنام صالح شریعتی ساکن بوشهر، متهم به ارتکاب قتل یک کارگر و انداختن آن در چاه شد. آقای شریعتی در ابتدا به عنوان شاهد صحنه حاضر شده و ادعا کرد که کارگر فوت شده به علت ایمن نبودن چاه در آن سقوط کرده است. با این حال بعد از گذشت بیش از یک سال از حادثه، نقش ایشان از «شاهد حادثه» به «عامل حادثه» تغییر می‌کند و پرونده دچار پیچیدگی های بسیاری می شود، بخصوص چونکه متهم، کودک و زیر سن قانونی بود و ادعای شکنجه شدن در زمان اعتراف گیری داشت. نهایتا قسامه 2بار برای ایشان به اجرا درآمده و تا کنون که ایشان 24 ساله هستند همچنان بلاتکلیف در زندان به سر می برند.

بخش چهارم: آقای سیداسماعیل هاشمی با موضوع “تئاتر زیر سایه بی تدبیری” سخنرانی کردند: هنرهای گوناگون در سرزمین ما ازجمله هنر تآتر، قدمتی دیرینه‌ دارند وسیر تکاملی آن‌ها در خلال رویدادهای تاریخی میهن‌مان ادامه یافته است. در کشورما ازدیرزمانی دسته‌های دلقک‌ها، مطرب‌ها، و بندبازها، نوعی نمایش خنده‌دار اجرا و برای مردم ‌نمایش می‌دادند. این دسته‌ها در شهرها و روستاها گردش می‌کردند و صحنه‌هایی برای تماشای مردم ترتیب می‌دادند و قطعات کوتاهی از حرکت­های خنده‌دار، ساززن ضربی، و بازی‌هایی که برای مردم عجیب و جذاب بود، اجرا می‌کردند و در این حرکات و قطعات ضمن بازی و شوخی به‌کنایه و گاهی به‌ صراحت به طعن و تمسخر اولیای امور می‌پرداختند. با اشاره به اینکه تئاتر بیشترین آسیب را در میان کسب و کارهای ایرانی از شیوع کرونا دیده است، وقتی امرار معاش روز به روز سخت‌تر و همه چیز گران‌تر می‌شود، طبیعتا صحبت درباره تئاتر و حتی سینما و ورزش خیلی مورد توجه عامه مردم قرار نمی‌گیرد. نزدیک به یکسال از خاموشی پیاپی چراغ تئاتر در ایران می‌گذرد؛ یک سال بلاتکلیفی و ترس از بیماری که منجر به تعطیلی سالن‌های تئاتر شد وجامعه هنری را با بحرانی کم‌ سابقه روبه‌ رو کرد. از همان آغازین روزهای اسفند وتائید نخستین قربانیان کرونا در ایران، سالن‌های تئاتر و بعضا سینما بسته شد و بدون آنکه زمان و چگونگی فعالیت دوباره‌شان مشخص باشد، چهارماه در این تعطیلات ناخواسته گذشت. با اینکه از ابتدای تیر ماه آغاز دوباره فعالیت‌های فرهنگی و البته دیرتر از تمام مشاغل دیگر بود، اما از همان زمان تا امروز بارها و بارها و با هر اوج گرفتن کرونا، کرکره‌های تئاتر پایین کشیده شد. در کنار حفظ سلامتی هنرمند و مخاطب به عنوان اولویت اصلی، جامعه هنری می‌پرسد چه کسی قرار است خسارت شغل از دست رفته‌شان را به آنها برگرداند؟ و حتی سوال مهم‌ تر اینکه چرا کسی تئاتررا مثل یک «شغل» که منبع درآمد یک خانواده است، جدی نمی‌گیرد؟ باتوجه به تعطیلی‌های بلندمدت فعالیت‌های هنری از آغاز شیوع کرونا تا امروز، به نظر می‌رسد تئاتر و سینما مهم ‌ترین تاثیر را از لحاظ آسیب‌پذیری شغلی از بیماری گرفته‌اند. این مساله چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟ در سرتاسر جهان خیلی از مشاغل آسیب‌هایی جدی از کرونا دیدند، با کاهش درآمد مواجه شدند و همچنان با تبعاتش درگیرند. اما تئاتر و سینما و اساسا هنر، به خاطر اینکه هیچ‌وقت در اولویت دولت و مردم نبوده‌اند، معمولا در بحران‌ها آسیب‌های بیشتری می‌بینند. هم سیاست‌مداران، هم دولت‌ها و تمام کسانی که تصمیمات‌شان تاثیرگذار است، هنر برایشان در اولویت نیست واولویت‌های دیگری مانند معاش مردم و امنیت اجتماعی دارند. تئاتر و سینما در ایران در دوره کرونا دیوارشان کوتاه‌تر از سایر مشاغل بود و بیشترین آسیب را از این بحران دیدند. برای اینکه راحت‌ تر اوضاع را کنترل کنند، سالن‌ها را بستند. سینما به واسطه اینکه سال‌هاست پول‌ زیادی وارد چرخه تولیدش شده و سود آن تنها به دلیل تکیه به اکران نیست، توانسته به حیاتش در دوره کرونا ادامه دهد. اما در تئاتر این اتکای مالی وجود ندارد؛ هرچند در سال‌های اخیر شاهد تزریق پول‌های بادآورده به چند تئاتر هم بودیم اما این تغییر منابع مالی به شکل زیرساختی درهنر نمایش اتفاق نیفتاده است. تئاتری‌ها اغلب از فروش بلیت تئاترشان ایجاد درآمد می‌کنند و برایشان مهم است که آدم‌ها بلیت بخرند و به تماشای اثرشان بنشینند؛ بنابراین حیات اقتصادی و حیات معنوی‌ شان به این جریان وابسته است و با سینما فرق دارد که با وجود تعطیلی سینماها و اکران، همچنان ولع تولید دارند حتی به قیمت آسیب رسیدن به جان همکاران‌شان. تئاتر آنلاین هم برخلاف سینمای آنلاین، در این ماه‌ها خیلی با استقبال روبه‌ رو نشد ونمی‌شود چون یکی از ویژگی‌های این هنر، نفس به نفس مخاطب بودن است و چون نمی‌تواند جایگزین اجرای زنده تئاتر باشد منبع درآمدی هم برای فعالان تئاتری در دوره کرونا نبود. همین‌ها باعث شد تئاتری‌ها بیشترین آسیب مالی را ازمحدودیت‌های کرونا ببینند و حمایتی از آنها نشود. و ضمن اینکه اغلب‌شان سلبریتی هم نیستند که از منابع دیگری مانند تبلیغات بتوانند درآمد کسب کنند؛ بیشتر بدنه هنرمندان تئاتر را افرادی نجیب و کم‌ حاشیه تشکیل می‌دهند که در کنجی نشسته‌اند و با شرایط سخت‌شان می‌سوزند و می‌سازند. آنطور که از شواهد امر پیداست، متاسفانه معاونت هنری و اداره‌ کل هنرهای نمایشی هم اقدام موثری برای حمایت از تئاتری‌ها انجام نداده است و می‌ترسم اگر شرایط همین‌طور ادامه پیدا کند شاهد افول یا حتی انقراض تئاتر به‌عنوان هنری ریشه‌ای در ایران باشیم که اتفاقی بسیار تلخ است. یکی از اتفاقاتی که در این شرایط می‌تواند وضعیت را پیچیده‌تر کند و حتی سلامت روان هنرمندان را هم در بیکاری‌شان به خطر بیاندازد این است که این بخش از هنرمندان جامعه‌ای پیروانی هستند که حرفه ‌شان نه تنها از سوی دولت که از طرف مردم عادی هم به چشم یک شغل و منبع درآمد دیده نمی‌شود و برای همین دغدغه‌هایشان آنچنان که باید با همدلی عمومی همراه نیست. به‌ نظرم این نگاه ناشی از یک باور اشتباه تاریخی است. سال‌های سال است که می‌گویند هنر، کاری دلی است و هنرمند با تمام وجود و دلش کار می‌کند اما مردم از این گزاره‌ها به اشتباه چنین برداشت کرده‌اند که تئاتر کاری تفننی است و هنرمند لابد کار دیگری در کنار آن دارد و برای همین هم به تولید اثر هنری مثل تئاتر به‌عنوان یک شغل نگاه نمی‌کنند. ضمن اینکه دستکم در سال‌های اخیر بارها عنوان شده که تئاتر مخاطبان فرهیخته و نخبگانی دارد که در پیروان جامعه هستند و هنری پاپیولار مانند بسیاری از فیلم‌های بفروش سوای اثرات ضدفرهنگ آن فیلم‌ها نیست؛ تئاتر یکسری تماشاگر محدود و حتی انتخاب شده دارد که جزو بخش عامه مردم نیستند و در نتیجه آن هم‌ صدایی که در یک شرایط بحرانی مانند امروز انتظاردارید، برایش اتفاق نمی‌افتد. جالب است که اغلب افرادی که تئاتر می‌بینند هم مانند خود تئاتری‌ها بی‌حاشیه و دوراز سروصدا هستند. ضمن اینکه آنقدر شرایط مردم دراین روزگار به صورت همه‌جانبه سخت شده که اولویت‌ها تغییر کرده است. وقتی امرار معاش روز به روز سخت‌تر می‌شود، طبیعتا صحبت درباره تئاتر وحتی سینما و ورزش خیلی مورد توجه عامه مردم قرار نمی‌گیرد. چون مردم اکنون به کف حداقل‌ها رسیده‌اند؛ یکی از اساسی‌ترین خواست‌هایشان امروز زنده ماندن و نمردن به دلیل کروناست و دیگری، داشتن درآمدی بخور و نمیر که بتوانند به حیات‌شان ادامه دهند. برای جامعه‌ای که در کف نیازهای ابتدایی‌اش زندگی می‌کند، طبیعی است که خواسته‌هایی مانند تئاتر و سینما اولویتی نداشته باشد. این واقعیت تلخی است که ظاهرا نمی‌شود برایش کاری کرد. هنرمندان تئاتر در این شرایط بلاتکلیفی چطور باید از خودشان محافظت کنند؟ به نظر من الان بیش از هر زمانی، نیاز به بیمه بیکاری و صندوق حمایت ازهنرمندان احساس می‌شود. هنرمندان باید بتوانند با یک هم‌صدایی و تشکل صنفی، دولت را به سمت تبیین این دو عنصر مهم دست‌کم برای بحران‌های بعدی ببرند تا بتواند کمک‌شان کرده و شرایط بیکاری را تحمل‌ پذیرتر کند. فکر می‌کنم، از نظر روانی، تئاتر آنلاین می‌تواند کمک‌ کننده باشد. حتی اگر درآمدی نداشته باشد، کمک می‌کند تا بقای یک فرهنگ، یک عشق و یک هنر که اکنون زیر سایه ضرورت‌های دیگر در حال دفن شدن است، بیشتر ادامه پیدا کند. از طرفی تله ‌تئاترها هم می‌توانند جایگزینی در این روزگار باشند؛ خوب است صداوسیما محض زنده نگه داشتن تئاتر و کمک به امرار معاش هنرمندان آن هم که شده، تله ‌تئاترهایی را تولید یا آثار قبلی را ضبط و پخش کند. معتقدم کرونا مسائلی را در تئاتر و سینمای ما نشان داد که پیش از این توجهی بهشان نداشتیم؛ اینکه هم در برخی ابعاد چقدر بسیار آسیب‌ پذیریم و هم اینکه تا چه اندازه با حواشی اقتصادی خو گرفته‌ایم؛ این ولع تولیدی که الان درسینما وجود دارد، با وجود اینکه شرایط اکران نداریم نشان دهنده حواشی و ابهام اقتصادی در سینماست که باید دلایل آن ارزیابی و اصلاح شود. جالب است که برخی دوستان سینمایی، پشت پرده با لبخند می‌گویند باز دم پول‌های بادآورده گرم که ما را از این بحران نجات داده، اگر این پول‌ها نبود، ما هم الان بیکار بودیم. انگار برخی برای ادامه حیات به این راضی شده‌ا‌ند که برای شستن پول‌های کلان‌شان به سینما بیایند و فیلم تولید کنند. قبح پول‌شویی در سینما ریخته و برخی به واسطه اینکه الان به این پول نیاز دارند، حضورش را هم پذیرفته‌اند برای همین در این سینما، گاه بسته به سطح آدم‌ها و اعمال نفوذشان دستمزد می‌گیرند.

بخش پنجم: آقای مهدی افشار زاده با موضوع “فعالیت مدنی و حقوق شهروندی” سخنرانی کردند: جامعۀ مدنی عموماً از افرادی تشکیل شده که ارزش‌های عموماً پذیرفته‌شده توسط جامعه و روش‌های رسمی برای تحقق خواسته‌های جامعه را قبول ندارند و موفقیت یا عدم موفقیت در رسیدن به خواسته‌هایشان تأثیری در پذیرش اجتماعیشان ندارد. فعالیت مدنی در بیشتر موارد با پذیرش تمام هنجارها همراه است. فعالیت مدنی می‌تواند از طرف یک فرد یا یک گروه اجتماعی باشد. ترس از مجازات، احساس محرومیت یا درونی‌شدن ارزش‌ها از عواملی است که باعث افزایش میزان فعالیت مدنی در افراد یا گروه‌ها می‌شود. حقوق شهروندی به معنی مجموعه قوانین، آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هایی است که حقوق و منافع هر فرد را در جامعه سیاسی دولت، ملت مشخص و با پیش‌بینی ضمانت‌های اجرایی کارآمد از آن صیانت می‌کند. اگر بخواهیم تکالیف شهروندی را هم در این زمینه داخل کنیم، آنوقت به قوانینی با دامنه شمول زیاد نیاز داریم که پس از طبقه‌بندی آن‌ها به همان قوانین معمول مانند قانون مدنی یا قانون مجازات می‌رسیم؛ بنابراین حقوق شهروندی صرفا برای تعیین و صیانت از حقوق ملت تدوین می‌شود. قانون مبنای همه اقداماتی است که همه افراد در جامعه انجام می‌دهند. در حوزه فعالیت مدیران شهری نیز همین‌گونه است، اما چون حقوق شهروندی مبتنی بر قوانینی صرفا حمایتی شکل می‌گیرد، جزو اصولی‌ترین مبانی مدیریت شهری محسوب می‌شود. به عبارت دیگر همه اقدامات مدیران شهری اعم از عمرانی، خدماتی و فرهنگی باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی و اجرا شود که حقوق و منافع مردم و ساکنان شهر را تأمین کند. از دیدگاه تئوری و کلی حق آزادی، حق دسترسی آزاد به اطلاعات، حق برقراری ارتباط آسان با مدیران و مسئولان شهری، حق تشکیل انجمن‌ها و اتحادیه‌های صنفی، حق برگزاری اجتماعات حمایتی و اعتراضی، حق برخورداری از آب و هوای سالم و حق استفاده از امکانات و تآسیسات سالم و استاندارد، مهم‌ترین مبانی حقوق شهروندی شناخته شده درهمه جهان است. از دیدگاه تقنینی، حقوقی مانند ایجاد زمینه مناسب برای برگزاری انتخابات آزاد پارلمان شهری، شفاف‌سازی درعملکرد مدیریت شهری به طوری که برای همه شهروندان قابل دسترسی باشد، قابلیت توبیخ مدیران متخلف و مدیرانی که پاسخگوی عملکرد خود نیستند و شفاف‌سازی فرایند آن و ایجاد زمینه مناسب برای حمایت از شهروندان معترض یا حامی طرح‌های شهری از مهم‌ترین این حقوق است که در همه قوانین از جمله کُد ناپلئون، قانون مدنی فرانسه، منشور حقوق شهروندی ایران و قانون مدنی مصر مورد تأکید قرار گرفته است.

قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری و آیین دادرسی مدنی از بزه‌دیدگان حمایت می‌کند، اما حقوق شهروندی جنبه پیشگیرانه دارد تا اصلا به حقوق شهروندی تجاوز نشود. مهم ‌تر اینکه حقوق شهروندی از حقوق شهروندان در مقابل مدیران دفاع و به آنان یادآوری می‌کند، قدرت شهرداران، اعضای شوراهای اسلامی، مدیران مناطق و معاونان شهردار، برگرفته از رأی مردم است و باید در جهت احقاق حقوق آنان بکار گرفته نشود. بدترین آسیب حقوق شهروندی، سیاست‌زدگی مدیران و تفسیر سیاسی و حزبی از مفاد آن است. طبق ماده چهار آیین دادرسی کیفری اصل بربرائت است و طبق ماده دو منشور حقوق شهروندی شهروندان حق برخورداری از زندگی سالم را دارند، با برداشت سیاسی همه این امور مختل، آزادی شهروندان محدود و حقوق آنان ضایع می‌شود. آسیب دیگر ناآگاهی شهروندان به حقوق خود و شیوه معقول مطالبه‌گری در این زمینه است. استفاده از مدیران ناآگاه یا بی‌توجه به دانش حقوق به‌ویژه حقوق شهروندی، نگارش وابلاغ آیین‌ نامه‌های معارض یا مخالف با حقوق اساسی شهروندان یا آیین ‌نامه‌ های مجمل که امکان تفسیر موسع و خلاف اصول مسلم حقوقی را فراهم می‌کند از دیگر آسیب ‌های حقوق شهروندی است. ابلاغ منشور حقوق شهروندی که از جنبه عمومی حقوق ساکنان شهرها را نیز تأمین می‌کند، اقدامی درخور توجه بود، اما برای اجرای دقیق و کامل همه مفاد این منشور باید کنش‌های اجتماعی هم شکل بگیرد؛ باید فرهنگسراهای شهرداری‌ها به محلی برای تضارب آرا و تحلیل قوانین شهروندی تبدیل شود. برآیند نهایی اثرات اجرای حقوق شهروندی در بهبود خدمات شهری باید از سوی مدیران شهری اعلام و تحلیل شود، اما بر اساس یافته‌های حاصل از مطالعات اجتماعی و حقوق عمومی، اگر حقوق مکتسبه شهروندان به درستی احقاق شود، جامعه شهری عاری از آلودگی‌های زیستی، با نشاط، دارای رونق اقتصادی و مبتنی براصول دموراتیک و آزادی بیان شکل می‌گیرد. حقوق شهروندی، شهروندان را به عنوان صاحبان اصلی شهر در جایگاهی قرار می‌دهد که هم حقوق خود را مطالبه وهم ازدستاوردهای مدیریت صحیح شهری صیانت کنند. حقوق شهروندی در معنای عام حقوق فردی، اجتماعی و عمومی آحاد جامعه را در بر می گیرد. با این تعریف تمام ابعاد حقوق انسانها را اعم از شخصی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی شامل میشود. اما حقوق شهروندی درمعنای مضیق از رابطه شهروندان و حاکمیت درمقام اجرا و اداره ی امورمردم تجسم می یابد. حاکمیت به عنوان ناظم و مدیر اجتماع بشری و جامعه مسولئیت دارد حقوق آحاد مردم را به گونه ای تنظیم نماید تا حقوق و تکالیف به نحو احسن رعایت گردد. در این حالت ممکن است مدیریت جامعه بگونه ای شکل می گیرد که تضیع و تحدید سلبی از حقوق اجتماع صورت گیرد. در نظام دولت هایی که به بهترین نحو، حقوق فرهنگی یا شهروندی یا کیفری، مدنی، حقوق اساسی رعایت می شود. قطعا ارزشمند و موفق ترند. منظور از حقوق شهروندی عمده این است که حقوق افراد انسانی در بخش کلان جامعه که همانا بخش مدیریتی جامعه است حفظ شود. در لا به لای آن حقوق حقه آحاد جامعه از تعرض مصون گردد. این درحقیقت اعم از حقوق حاکمیت و افراد است. درست در همین نقطه حقوق شهروندی مورد توجه قرار می گیرد و نقش هر یک از قوای حاکمیت نمایان میشود. البته تضیع شدن این حقوق از علل متعدد ناشی میشود. گاهی مجریان تخلف می کنند یا ساختار های مطلوبی برای اجرایی شدن آن ایجاد نمی گردد. حقوقی که مد نظر قرار گرفته است، نیاز به ملزومات، قانون اجرایی، تشکیلات و سازکار هایی دارد تا متولی به اجرای آن توقیق یابد. با این توضیح ظریفت هایی در قانون اساسی هست که به دلیل فقدان زمینه تا به حال نهادینه نشده است.

یا برخی از این عدم اجراها به تشریفات اقدامی مربوط می شود. مانند روند دادرسی که تابع تشریفاتی است و موجب اطاله می گردد. چه بسا در نتیجه این اطاله حقوق افراد تضییع شود. از این رو چنانچه میخواهیم حقوق شهروندی را حفظ نمائیم، باید به این نکته توجه داشته باشند که چگونه می توان حقوق مسلم در متن قوانین مورد قبول را اجرایی کرد. سوال اینست: در نظام جمهوری اسلامی چگونه می توان حقوق یاد شده را درقوانین اساسی، عادی، رویه های عملکردی در سه قوا تنظیم واجرایی نمود تا حقوق شهروندان به بهترین شکل حفظ شود ؟ در همین رابطه امنیت، عدالت دو مقوله بسیار مهمی است. نمی توان به بهانه امنیت حقوق افراد را نادیده گرفت و یا به بهانه عدالت امنیت را قربانی نمود. ایجاد امنیت و نظم اجتماعی بایست بگونه ای باشد که برخلاف قانون مسلم نباشد. پایه نظام اسلامی مبتنی بر عدالت، کرامت و حفظ حقوق انسان ها و شهروندی است. اگر چه ممکن است به حسب بی نظمی و فقدان امکانات خلل و خدشه ای نیز وجود داشته باشد. با این مقدمه نتیجه می گیریم حاکمیت مبتنی بر استقلال و دارای سه قوه است. قانون اساسی، قوانین عادی و رویه های اداری که برای مدیریت جامعه ی مردم محور، حق مدار و تکلیف گراست. جامعه مدنی بازگو کننده ی اهمیت نقش شهروندان در یک جامعه است. اگر چه به دلیل پیچیدگی های سیاسی و فلسفی این مفهوم می توان گفت اندیشمندان هنوز نتوانسته اند به تعریفی جامع و یکدست از آن برسند، اما در بیانی ساده، جامعه ی مدنی را می توان به عنوان جمعی ازانسان ها دانست که با یکدیگردرارتباط معنادار هستند و میان آنها کنش متقابل وجود دارد. این ارتباط معنادار و کنش متقابل افراد می تواند در نهادهای مدنی و سازمان های غیر دولتی و مردم نهاد (NGO) نمود پیدا کند؛ سازمان هایی که افراد جامعه با عضویت داوطلبانه در آنها می کوشند گام های موثری در مسیر حل معضل های موجود در بستر جامعه بردارند. دورنمای این وضعیت روزی است که ما با انبوهی از فساد، سوء مدیریت و کارایی پایین نظام اداری رو به رو شویم. آن زمان است که جامعه دچار بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می شود؛ شرایطی که جامعه شناسان از آن به عنوان نشانه های فروپاشی اجتماعی یاد می کنند. در چنین شرایطی انسان ها هیچ احساسی به کشور، جامعه و همنوعان خود نخواهند داشت و فقط خانواده برایشان مهم است. اگر چه خانواده هم نمی تواند از این بحران به دور باشد؛ چرا که هم اکنون آثار این بحران در خانواده را نیز شاهدیم.

از آنجا که جامعه «انداموار» (ارگانیک) است، وقتی برخی از اعضایش به درستی کار نکنند، این ناکارآمدی به سایر اعضا از جمله خانواده نیز کشیده خواهد شد. بنابراین هر روز شاهد بیشتر شدن از هم گسیختگی خانواده ها و افزایش جرم و جنایت و خشونت در خانواده ها هستیم. در این شرایط و در فقدان نهادهای مدنی، نهادی هم نیست که بتواند به رفع معضل ها و مشکل های این خانواده ها کمک کند. تنها نهادهای دولتی باقی خواهند ماند که آنها نیز خودشان در برخی موارد فاقد کارایی و دچار سوء مدیریت هستند. پس چگونه می توانند به فریاد خانواده برسند؟ بدین ترتیب نوعی چرخه ی معیوب ایجاد خواهد شد که کل جامعه را از حرکت باز می ایستاند.

بخش ششم: بحث آزاد با موضوع “حق برابری جنسیتی” آغاز گردید: که در ابتدا خانم لیدا اسدی فر با عنوان این مطلب بحث را آغاز کرد که تفاوت جنسیتی از کجا و با چه هدفی آغاز شد؟ از ابتدا در خانواده ها هر زمان که فرزند پسری در خانه به دنیا می آید خوشحالیه بیشتری برای خانواده بهمراه داشته و این تفاوت گذاری ها لطمه به ارزش بانوان و نادیده گرفتن حق آنان بوده است. سپس آقای تفکری در ادامه گفتند که در خصوص خشونتی که بر خانم ها تحویل میشود ریشه در عدم آگاهی بانوان از حق و حقوق ذاتی دارد و اگر بانوان از حق خود آگاه باشند کمتر دچار نابرابری جنسیتی می شوند و اگر حتی گرفتار آن شوند میتوانند با آن مقابله و مبارزه کنند. سپس آقای مهران فاضل زاده با اشاره به وضعیت حقوق بشر در ایران ادامه دادند که خفقان موجود در کشور ایران و عدم توجه به رشد فرهنگی و آگاهی انسان ها باعث میشه که میزان تسلط قدرتمردان بر روی شهروندان بیشتر شود و دولتمردان به خوبی میدانند که هر آنچه که زن ها را که مسئول اصلی پرورش انسان ها هستند بیشتر کنترل کنند در نتیجه بهتر میتوانند جامعه را کنترل کنند چرا که مادرانی که از حقوق خود آگاه نباشند قطعا فرزندان آگاهی نیز نمیتوانند پرورش بدهند.

درپایان مسئول جلسه ضمن تشکر از تمامی سخنرانان، مهمانان، منشی، صدابردار وادمین های جلسه در ساعت 21 ختم جلسه را اعلام کردند.

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست دسامبر 2020

رزا جهان بین

در روز جمعه مورخ ۱۱ دسامبر ساعت 19:30 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی زوم و پالتاک کمیته دفاع از محیط زیست برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم رزا جهان بین ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش ۱: آقای سلمان یزدان پناه سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل نقض حقوق محیط زیست در ایران در آذر ماه 1399 را ایراد کردند: به گزارش خبرگزاری مهر، سالانه ۲۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی گلستان در آتش بی‌تدبیری خاکستر می‌شوند و کارشناسان معتقدند تا زمانی که مدیریت سنتی مناطق حفاظت‌شده ادامه دارد امیدی به پایان تخریب و آتش‌سوزی نیست. به گزارش همشهری آنلاین، شکارچیان متخلفی که یک محیط‌بان را در پارک ملی بمو در استان فارس به قتل تهدید کرده بودند، شناسایی و به مقام‌های قضایی معرفی شدند. رئیس اداره حفاظت محیط‌زیست شهرستان خوسف در استان خراسان جنوبی از بازداشت سه شکارچی متخلف در منطقه حفاظت‌شده آرک و گرنگ خبر داد. مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر گفت: فرد متخلفی که پرندگان شکاری را در این استان زنده‌گیری می‌کرد به سه سال حبس محکوم شد. به گزارش ایرنا، یکی از بزرگترین معضلات کنونی محیط‌زیست، پسماندهای عفونی و پزشکی است، در این شرایط استفاده از شوینده‌های بهداشتی بسیار زیاد شده که همه آنها وارد تالاب‌ها می‌شود و اکوسیستم رودخانه‌ها را به هم می‌ریزد. مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مرکزی گفت: یک تن لاشه پرندگان جمع‌آوری شده از تالاب میقان اراک با بالگرد به محل دفن منتقل شد که این امر تاثیر به سزابی در سرعت کار ایمن‌سازی منطقه دارد. به گزارش ایلنا، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: شکارچیان یک خرس را در دنا به گلوله بستند. به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز کرمانشاه، معاون نظارت و پایش اداره ی کل حفاظت محیط زیست استان از شناسایی ۴۱ واحد آلاینده ی زیست محیطی در نیمه ی نخست سال جاری خبر داد. به گزارش اداره کل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی، رییس حفاظت محیط زیست تربت‌جام از کشف و ضبط یک قبضه اسلحه غیر مجاز و لاشه ۲۲ قطعه باقرقره شکم سیاه و مرغابی از منزل یک شکارچی متخلف در این شهرستان خبر داد. ماموران حفاظت محیط زیست بابلسر لاشه ۱۲ قطعه باکلان را در سواحل بابلسر کشف کردند. به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز مازندران: مدیر کل حفاظت محیط زیست مازندران از تلف شدن ۱۲ قطعه باکلان در سواحل بابلسر خبر داد و گفت: لاشه این پرندگان به دلیل احتمال ابتلا به آنفلوآنزای پرندگان به اداره دامپزشکی تحویل داده شد. رییس اداره محیط زیست فریدونکنار از کشف لاشه ۱۶۶ قطعه پرنده چنگر در حوالی بازار پرندگان این شهرستان خبرداد. لاشه ۱۶۶ پرنده مهاجر در نزدیکی بازار فریدونکنار کشف شدیاسر سالار روز شنبه به خبرنگار ایرنا گفت: در ادامه گشت، کنترل و بازرسی از خودروهای مشکوک، ماموران یگان محیط زیست امروز تعداد ۱۶۶ لاشه پرنده مهاجر را از یک خودرو در نزدیکی بازار فریدونکنار کشف کردند. شکارچیان متخلف، حامیان محیط زیست را به قتل تهدید کردند. از دیگر نشانه های عدم مدیریت سلاح شکاری و فشنگ در سطح کشور این است که در سال جاری سازمان حفاظت محیط زیست هیچ پروانه شکاری صادر نکرده است با این حال سهمیه فشنگ در اختیار دارندگان سلاح قرار گرفته است. به گزارش مشرق، جنجال بر سر صدور مجوز شکار این روزها در فضای مجازی بالا گرفته و شکارچیان و دوستداران محیط زیست، شمشیرها را برای یکدیگر از رو بسته اند. آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمع آوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد. گزارشات از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرق نیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای امریکا، رادیو بی بی سی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبر گزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین میشوند.

بخش ۲: خانم سمیه حسین زاده ثانی سخنرانی خود را با موضوع کنوانسیون میراث فرهنگی و طبیعی در خشکی ایراد کردند: کنوانسیون میراث فرهنگی شامل یک مقدمه و ۳۸ماده مباشد تاریخ‌ انعقادـ 23 نوامبر 1972. تاریخ‌ لازم‌الاجرا شدن‌ـ 17 دسامبر 1975. تاریخ‌ عضویت‌ ایران‌ـ 26 فوریه‌ 1975. محل‌ انعقادـ پاریس‌، فرانسه‌. محل‌ دبیرخانه‌ـ پاریس‌. مرجع‌ نگهدارنده‌ اسنادـ یونسکو. زبانهای‌ رسمی‌ کنوانسیون‌ـ انگلیسی‌، فرانسه‌، اسپانیایی‌، روسی‌، عربی‌. مرجع‌ ملی‌ کنوانسیون‌ در ایران‌: الف‌ـ سازمان‌ میراث‌ فرهنگی‌ کشور در مورد میراث‌ فرهنگی‌. ب‌ـ سازمان‌ حفاظت‌ محیط‌زیست‌ در مورد میراث‌ طبیعی‌، معاونت محیطزیست طبیعی، میراث فرهنگی و میراث طبیعی، نه تنها بر اثر عوامل عادی، تخریب بلکه به علت تحول زندگی اجتماعی و اقتصادی که با پدیده‌های‌زیان بار و مخرب وخامت آن تشدید می‌گردد، بیشاز پیش در معرض تهدید قرار می‌گیرند. باید در نظر داشت که ویرانی یا انهدام هر قسمت از میراث فرهنگی و طبیعی موجب فقر شدید میراث همه ملل جهان میگردد. آثار: آثار معماری، مجسمه‌سازی یا نقاشی در بناها، عوامل و بناهایی که جنبه باستانی دارند، کتیبه‌ها، غارها و مجموع عواملی که از نظر تاریخی، ‌هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنایی هستند. مجموعه‌ها: مجموعه بناهای مجزا یا مجتمع که از نظر معماری، منحصر به فرد بودن، یا بستگی و موقع آنها در یک نظر منظره طبیعی، به لحاظ‌تاریخی هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنایی هستند. محوطه‌ها: آثار انسان یا آثاری که توأماً به وسیله انسان و طبیعت ایجاد شده است و نیز مناطق شامل محوطه‌های باستانی که به لحاظ تاریخی، ‌زیبایی‌شناسی، نژادشناسی یا مردم‌شناسی ایران دارای ارزش جهانی استثنایی هستند. و اما چه سرنوشتی در انتظار وضعیت اثار باستانی ما نوشته. وقتی صحبت از بلاهای طبیعی می‌شود، می‌دانیم که همه آن‌ها به هر چیزی که در مسیرشان باشد، آسیب می‌زنند و بلای طبیعی و گاه حتی بلای غیرطبیعی که محصول فعالیت‌های مخرب انسانی است، جاندار و بی‌جان، اثر باستانی و مدرن را از هم تفکیک نمی‌کند. شعور طبیعت، در جریان طبیعی‌اش نهفته است و این شعور گاه با خواسته‌ها و تمایلات انسانی تداخل دارد. بلاهای طبیعی می‌آیند و بسته به وسعت‌شان، داروندار ما، رویاهای ما، خاک و خانه ما و تاریخ ما را ویران می‌کنند. در این میان، یقه چه کسی را می‌توان گرفت؟ گاهی انسان چنان عمیق و مصیبت‌بار درگیر یک فاجعه طبیعی می‌شود که تا مدت‌ها به تنها چیزی که فکر نمی‌کند تاریخ و میراث فرهنگی و بناهای باستانی است که از سرزمینش محو شده‌اند. شوربختانه در اثر زلزله سال‎های گذشته و سیلاب اخیر، برخی آثار و بناهای تاریخی‌مان یا ویران‌شده‌اند یا به‌شدت آسیب‌دیده‌اند و در حال فروریختن هستند. وقتی پای مقایسه میزان ویرانگری سیل و زلزله میان می‌آید، برخی متخصصان، سیل را ویرانگرتر از زلزله می‌دانند. سیل در از میان بردن میراث فرهنگی هر منطقه‌ای که به آن وارد می‌شود؛ مؤثرتر و مهلک‌تر عمل می‌کند؛ درواقع سیلاب، با خاصیت روان و شوینده بودن آب، برخی سازه‌ها را می‌شوید و می‌برد و گاه دیگر هرگز امکان بازسازی و ترمیم آثار ازدست‌رفته وجود ندارد. به عنوان بارزترین مثال برای ویرانی سیل در سال‌های اخیر میتونیم به «آفرینه» در لرستان که دچار فرسایش شده و قسمت ساسانی پل شکسته استاشاره کنیم. «پل‌دختر» که واژگون شده و آسیب دیده‌ است. همچنین خاک‌های دستی تپه باستانی اطراف قلعه فلک‌الافلاک ریزش کرده و دیوارهای حفاظتی قلعه در برخی نقاط ترک خورده‌اند و هنوز نمی‌توان درباره ساختار برج و وضعیت احتمالاً نگران‌کننده‌ آن، اظهارنظر کرد. در استان سمنان آسیب‌‌های وارد شده در بخش آثار تاریخی استان شامل، بازار سمنان، امامزاده علویان، کاروانسرای سنگی و آجری آهوان، دیوار برج و باروی تاریخی بسطام، بازار دامغان، مقبره پیر علمدار، مسجد جامع، قلعه تپه جزن، بنای تاریخی کاخ ملاده، جاده سنگفرش قصر بهرام و کاروانسرای قصر بهرام، کاروانسرای جهان آباد، کاروانسرای لاسجرد و کارخانه پنبه گرمسار، یخچال پاده، آب انبار علی آباد، حمام پاده و پل تاریخی صدر آباد است. و با انتشار اخبار بیرون آمدن برخی آثار باستانی بر اثر سیل؛ حفاران و سارقان با سوءاستفاده از جو متشتت و سرگردانی مردم و نیز گاه غفلت مسئولان، به راحتی به این آثار دست پیدا کرده‌اند و با توجه به جو آشفته حاکم، مشکلی در انتقال و فروش این آثار ندارند اثار باستانی در کشور ما دو دسته هستند اثار ثبت شده و اثار ثبت نشده، اثاری که در فهرست آثار ملی هستند و هرگز هم به ثبت نرسیده‌اند، چرا ؟چون که قبل از آغاز ثبت این آثار ملی تخریب شدند، مانندکاخ عمادیه کرمانشاه، و یا بنای شمس العماره بندر انزلی که در سال ۱۳۰۶ تخریب شد و یا سالن تئاتر شیر و‌خورشید تبریز که در سال ۱۳۶۰تخریب شد و یا کاخ زیبای هفت دست که از اثار معروف در زمان قبل قاجار بوده که در سال ۱۲۷۰تخریب شد. و آثاری که بعد از ثبت تخریب شدند شامل کاخ سلطنت آباد که توسط ارتش تخریب شد، و یا بندر شاه عباسی که در سال ۱۳۶توسط وزارت نیرو تخریب شد که هدف از تخریب ساخت سد الغدیربوده، و یا خانه توران امیر سلیمانی در سال ۱۳۹۵ که توسط کمیته امداد خمینی تخریب شد. و عمارت متصل به غارهای طاق بستان وعمارت مسعودیه کرمانشاه که در سال ۱۳۴۲ تخریب شدند، در این میان هم کم نیستند اثار تخریب شده توسط مردم، مثل سرای دلگشا، که مالک شخصی اون رو تخریب کرد و یا عمارت نظامی که توسط بازاریان تخریب شد و یا تخریب اثار و بناهای تاریخی اصفهان که کابوسی بی پایان شده آثار تاریخی اصفهان در میان بی‌مهری مسئولان میراث فرهنگی، بی‌رغبتی بخش خصوصی و بی‌مسئولیتی برخی مالکان دچار آسیب‌های زیادی شده است و به‌رغم هشدارها، بیم نابودی محدوده تاریخی این شهر می‌رود. بسیاری از نقاط آن از «چهارباغ عباسی» گرفته تا «شاه دژ» و از «دردشت» گرفته تا «جوباره»، در حال فراموشی هویت تاریخی خود هستند. ازجمله بناهای تاریخی که طی سال‌های اخیر شاهد تخریب بوده‌اند می‌توان به «خانه تاریخی نائل» اشاره کرد که همچنان چشم‌انتظار بازسازی است، گمانه‌زنی‌های کارشناسان از عمدی بودن این تخریب‌ها توسط مالکان یا دیگر بخش‌ها برای منفعت بردن از زمین این بناها حکایت دارد، موضوعی که به دلیل سکوت مسئولان پس از گذشت مدت مدید از رخ دادن این حوادث و ادعای میراث در ارتباط با مشکلاتی که مالکان خصوصی در حفاظت از بناها ایجاد می‌کنند در ذهن مردم تقویت می‌شود. نمونه دیگه از اثار تاریخی و با قدمت که در حال تخریب است میبره تاریخی آقا نورالدین در اراک است که در سال تعداد بسیار زیادی از گردشگران و توریست ها برای دیدن آن به اراک سفر می‌کردند که دولت به اداره میراث فرهنگی گفته که هزینه و مرمت تاریخی این بنا بالا است و در شرایط اقتصادی کنونی اعتباری در دست راس نیست. آثار فرهنگی ایران بر اثر عوامل انسانی و محیطی در حال تخریب است به طور مثال: عدم استفاده بهینه از نیروهای موجود و آموزش آنان در راستای کاهش آثار مخرب طبیعی بر میراث فرهنگی، عدم دقت در تدوین قراردادهای بهسازی و بازسازی جهت ممانعت از هر گونه تخلف و سو استفاده‌های احتمالی و نظارت دقیق بر نحوه اجرای قراردادها، مشکلات مرتبط با وظایف سایر دستگاه‌ها و سازمانها و قوا در حوزه میراث فرهنگی، سرقت آثار و عدم اقدام قاطع در اجرای قانون مجازات سارقین میراث فرهنگی، عوامل محیطی هم که جای خودشون رو دارند مث سیل زلزله خشکسالی سرما مثلا همین شهر شیراز که به شهر گل و راز معروف است، دیر زمانیست مهد ادب، فرهنگ و هنر ایران زمین شمرده می‌شود. این شهر به دلیل داشتن بناهای تاریخی متعدد و باغ‌های بسیار زیبا، همواره به عنوان یکی از محبوب‌ترین مراکز گردشگری در ایران شناخته می‌شود سال ۲۰۰۷ زمانی که کارگران مشغول حفر زمین در جنوب غربی شهر شیراز بودند، با لوح‌های گلی مربوط به تمدن ایلام۲ روبرو شدند که به شهری به نام تیرازیس اشاره داشت. این کلمه احتمالاً از نام سیراجیس در فارسی قدیم گرفته شده است. این طور استنباط می‌شود که تلفظ این کلمه در طول زمان و بر اثر تغییر منظم صداها در فارسی مدرن به “شیراز” تبدیل شده است و حالا ماشین های شهرداری بلای جان آثار باستانی این اقیانوس تاریخی شدند. لودرها شبانه به جان خانه‌های تاریخی افتادند که قدمت برخی از آن‌ها به دوره‌ی ایلخانی برمی‌گردد. این خانه‌های تاریخی در محله‌ی اسکندری شهر شیراز، پشت شاه‌چراغ قرار دارند که قربانی طرح توسعه‌ی بین‌الحرمین شده‌اند در حال حاضر هم بیش از۱۰۰نوع گلسنگ در تخت جمشید شناسایی شده در حالی که در سال ۱۳۸۲ تعداد ۶۵ نمونه گلسنگ در این بنای تاریخی شناسایی شده بود. گلسنگ موجودی متشکل از قارچ و جلبک است که با سرعت بسیار کم رشد می‌کند. بسیاری از گونه‌های این گیاه روی سنگ‌ها می‌رویند و مواد معدنی آن‌ها را جذب می‌کنند که در نتیجه‌ فعل و انفعال گلسنگ، سنگ‌ها می‌شکنند و به خاک تبدیل می‌شوند. افزایش گلسنگ‌ها در تخت جمشید، نقوش این بنای جهانی را با خطر نابودی روبه‌رو کرده است. وجود گلسنگ در بین نقش برجسته‌ها «ترک خوردگی و فرسایش» را به همراه دارد. باران‌های اسیدی و شرایط اقلیمی منطقه در به وجود آمدن آن‌ها تأثیر بسزایی داشته زیرا رطوبت فضا را برای ایجاد گلسنگ فراهم می‌کند. ». تخت جمشید در سومین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو در سال ۱۹۷۹ میلادی به اتفاق آرای حاضران در جلسه به ثبت جهانی رسید. سرتا سر ایران ما دارای آثار تاریخی با ارزشی است که کامل ارزشی دیگه برای دولت و دولتیان ندارن مثلا شهر کاشان که امروز آثار ثبت شده ملی، وضعیت مناسبی در کاشان ندارند چه برسد به آن هایی که هنوز کاوش نشده و یا زیر خاک هستند. بارها شاهد بوده ایم که برخی شهروندان و یا شهرداری به این آثار تجاوز کرده اند و همواره در راستای ساخت و سازها، ، بخش هایی از آثار تاریخی تخریب شده است که غالبا نیز قدمت تاریخی زیادی داشته اند مثلا یک عمارت زیبا، از دوران صفوی و قاجار که قدمت آن به دوره ایلخانی مربوط میشه در کاشان توسط شهرداری تخریب شده. و یا یکی دیگر از زیباترین بنای ایلخانی در کاشان که ثبت ملی هم شده، اکنون به یک زباله دانی تبدیل شده است، این در حالی است که دو عدد از کاشی زرین‌فام این بنا در موزه سور پاریس نگهداری می‌شود. کاشان امروز یکی مهم‌ترین شهرهای تاریخی ایران است حتی از شهر یزد اهمیت بیشتری دارد، و اما آوار در حال نابودیه خطه یه سرسبز شمال، آثاری که رها شدند، اثار تاریخی با ارزش، در گیلان که روی گسل تخریب هستند. گیلان سراسر شگفتی است و شاید اکوموزه ای فراخ، بر بلندای ایران که بیش از همه به اقلیم خوش شناخته می شد، اما امروز میراث باستانی گیلان نیز گردشگران بسیاری را به خود می خواند و بارزترین جاذبه گردشگری رشت، بافت تاریخی این شهر است که در مرکز شهر بنا شده و امروز برای گردشگران جهان دیده، تداعی گر از شهرهای کهن اروپایی است. تخریب یک حمام قدیمی در تالش و از پی آن سرای میخچی رشت مربوط به دوره پهلوی که در تاریخ هفتم اسفندماه سال 1386 با شماره ثبت 21556 به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده اما بدلیل رای دیوان عدالت اداری در سال 1391، از فهرست آثار ملی خارج شد، یکی از کارشناسان میراث فرهنگی که خواست نامی از او در این گزارش درج نشود، بیان کرد: اعتبارات و بودجه مرمت استان، مثل قطره چکانی است و یارای مرمت همه بناهای تاریخی را ندارد. وی بیان کرد: برخی از این بناهای تاریخی در اختیار ارگان ها و سازمان های دولتی همچون شهرداری، دانشگاه و مالکان شخصی قرار دارد که اداره کل میراث فرهنگی نمی تواند نقش چندانی در مرمت آن ایفا کند و میراث فرهنگی مدارا می کند و از مالکان می خواهد بصورت مشارکتی درمرمت بنا همکاری کنند. که متاسفانه این همکاری صورت نمیکیرد و ما سرنوشت کاخ سلطنت آباد چه شد. این کاخ در سال ۱۲۶۵ هجری شمسی به فرمان ناصرالدین شاه، در جلگه شرقی قریه رستم‌آباد، ساخته شد. معماری، سبک ساختمان کاخ و تزیینات گچ‌بری آن معرف هنر دوره قاجار است و کوبی زرینی، که نشانه کاخ سلطنتی بود، برفراز بلندترین نقطه شیروانی بام جای داده شده بود. این کاخ توسط رضاشاه پهلوی تخریب شد و اکنون جز دو بنای مختصر چیزی از آن باقی نمانده است و پادگان‌های سپاه پاسداران در محل آن مستقر است و یا قلعه نهاوند یا دژ یزدگرد قلعه‌ای ساسانی در شهر نهاوند بود. در جنگ نهاوند سقوط این قلعه نقطه عطفی در جنگ میان اعراب و ایرانیان بود. در زمان ناصرالدین‌شاه، به هنگام حفر قنات دفینه بزرگی پیدا می‌شود. پس از آن به فرمان شاه ابتدا از اطراف قلعه عکس‌برداری شد و سپس این دژ عظیم که تا آن زمان به خوبی دوام آورده بود را به کلی ویران کرد. انگیزه او از این کار پیدا کردن دفینه‌های بیشتر عنوان شده، هر چند که به مردم محلی گفته شده بود دلیل آن اشراف داشتن قلعه به خانه‌های خصوصی مردم است. حفاری‌های غیر مجازات بیل مکانیکی فریاد تاریخ را ازاعماق دخمه های اثار باستانی به بیرون میکشاند شهرستان راور در استان کرمان یکی از قدیمی ترین شهرهای این استان به شمار می آید این منطقه چون آخرین شهر مسکونی در بخش جنوبی کویر لوت محسوب می شود مرکز کاروان هایی بوده که از هند و چین به سمت آسیای میانه می رفتند و راهی بوده که تمدنهای شمال ایران به بنادر جنوبی دسترسی داشته باشند. این قابلیت موجب شده راور به شهر کاروانسراهای استان کرمان شهرت یابد. کمبود نیرو و اعتبارات در میراث فرهنگی استان کرمان باعث شده است که سعی شود این محوطه ها کمتر معرفی شود تا چشم طمع حفاران غیر مجاز نیز به این مناطق دوخته نشود اما طی ماههای اخیر سوداگران تمدن و تاریخ کشور بازارشان داغ شده و کلنگشان را بر کمر بناهای تاریخی می کوبند. تمام نیروی میراث فرهنگی در راور به دو نفر نیروی انسانی و یک موتور فرسوده محدود می شود و با این امکانات نمی توان ۱۵ هزار کیلومتر مربع مساحت شهرستان را پوشش داد و در انتها هم شهر تاریخی حسن به زیر اب میرود. پروژه جنجالی ساخت سد «ایلیسو» روی رود دجله حیات ارگ ۱۲ هزار ساله «حسن کیف» را در این منطقه با چالش جدی رو به رو کرده، این سد سطح آب رود دجله را در منطقه حسن کیف تا ۶۰ متر بالا می‌آورد و این امر ۸۰ درصد از این شهر کهن و باستانی را همراه با تعداد زیادی از روستاهای اطراف و بیش از ۳۰۰ اثر تاریخی زیر آب تاریخ کهن سزمینمان در کوچه پس کوچه های قدیمی با بناها و معماری زیبا همراه با آجرهای به ظاهر شکسته اما مستحکم که تعداد کمی از آن ها باقی مانده، بازارها، رواق ها و کاروانسراهای زیبا و تاریخی نهفته است. حال فصل باران است و بارش ها به تخریب این آثار زیبا می انجامد و این آثار تاریخی برای ماندگاری بیشتر نیازمند دلسوزی از سوی مسئولان می باشد کشور عزیزمان ایران نقاط درخشانی از جمله آثار معماری متعلق به هخامنشیان، ساسانیان و دستاورد‌های بزرگ هنری و معماری دوره اسلامی را داراست. با این حال و در نگاه نخست، هنگامی که صحبت از «تخریب آثار تاریخی» به میان می‌آید، ذهن به سمت یادگاری‌ها و کنده‌کاری‌های نوشته شده روی آثار تاریخی می‌رود! اما جنایتی بزرگ‌تر از نوشتن بر در ودیواربنا‌های تاریخی نیز وجود دارد و آن «تخریب» ساختمان‌ها و آثار باستانی ازریشه است که برای آن دلایل متعددی ارائه می‌شود، اما بی شک هیچ‌کدام توجیه مناسبی برای از بین بردن هویت تاریخی و شهریِ انسان‌ها نیست! تصور کنید خانه پدربزرگ شما که در حیاطش روز‌های خوش کودکی را با نوه‌های دیگر گذرانده‌اید، خراب و با خاک یکسان شود و به جای آن ساختمان غول پیکری سبز شود. چه حالی به شما دست می‌دهد؟ حالا به جای خانه پدربزرگ، خانه یک شخصیت بزرگ تاریخی یا فرهنگی، علمی یا هنری را در نظر بگیرید یا ساختمانی که زمانی اداره و سازمان مهمی بوده است. مکانی که درآن اتفاقات بزرگ و سرنوشت‌سازی برای یک ملت رخ داده است. محیطی که جولانگاه معماران، هنرمندان و زحمت‌کشانی بوده تا بتوانند مصالح مختلف ساختمانی را به فضایی دلنشین و ارزشمند تبدیل کنند. می‌توانید تصور کنید که خراب کردن این ساختمان‌ها، چه لطمه‌هایی به تاریخ و هنر و فرهنگ یک سرزمین وارد می‌کند؟ چون پاسخ واضح است، نیازی به توضیح بیشتر نیست!

بخش ۳: خانم زهرا برومند سخنرانی خود را با موضوع آلودگی هوای شهرهای ایران ایراد کردند: بدن انسان در نهایت می‌تواند ۳ تا ۴ روز بی آبی را تحمل کند اما هوا چطور، انسان بدون هوا چقدر زنده می‌ماند؟ گفته می‌شود انسان بدون هوا فقط سه دقیقه می‌تواند زنده بماند، البته این عدد به نسبت توانایی افراد متفاوت است اما مسلم این که انسان بدون هوا چند دقیقه بیشتر داوم نمی‌آورد، حال سوال این است که ما با این هوایی که برای زنده ماندن به آن نیاز داریم چه کرده‌ایم؟ تردد بیش از حد خودروها و موتورسیکلت‌ها آن‌هم بدون استاندارد و با سوختی غیر استانداردتر در سطح شهرها، فعالیت صنایع سنگیو آلاینده در داخل واطراف شهرها به ویژه کلان‌شهرها، استاندارد نبودن خودروها و گاهی سوخت و فرسودگی ناوگان حمل و نقل عمومی کار را در شهرهای پرجمعیت به جایی رسانده است که با دو روز سکون هوا، آلودگی تا مرز هشدارپیش می‌رود براساس گزارش‌‌ها، از سوم تا هشتم آذر۱۲ هزار و ۸۳۸ نفر در سراسر ایران به علت بیماری‌های تنفسی و قلبی به مراکز درمانی مراجعه کرده‌اند انحصار بازار خودرو توسط حکومت و اجبار مردم به استفاده از خودروهای آلاینده و فرسوده و غیر استاندارد عامل اصلی آلودگی هوا درایران است. اکنون تعداد خودروهایی که در شهر تهران تردد می‌کنند تقریبا دو و نیم برابر توان اکولوژیک شهر است علت بوی نامطبوع در تهران، دی‌ اکسید گوگرد براثرسوخت مازوت در برخی کارخانه‌های مستقر در منطقه جنوب تهران و همچنین تجمع زباله‌ها در سایت پسماندهای آرادکوه است. روزانه بیش از۷ هزار تن زباله شهر تهران در سایت آرادکوه جمع‌آوری می‌شو. شهر اصفهان به عنوان یکی از بزرگترین شهرهای ایران با جمعیتی بیش ازیک میلیون و نهصد هزار نفر و دومین شهرپر خودرو و موتورسیکلت ایران، و دومین شهر صنعتی ایران بعنوان یکی از کلانشهرهای آلوده دنیا است که پس از تهران مقام دوم آلودگی هوای ایران را دارا می باشد. از مجموع کل آلاینده های وارد شده به شهر اصفهان 13 درصد متعلق به صنایع شهری، 11 درصد مربوط به منابع خانگی و76 درصد از کل آلاینده ها مربوط به منابع آلوده کننده ناشی از ترافیک در شهر اصفهان می باشد. در فصل گرم وزش بادهای شرقی، غربی کانون‌های گردوغبار را از شهرستانهای انارک و اردستان فعال کرده است. موقعیت جغرافیایی استان اصفهان در همجواری کویرهای مرکز ایران زمینه فعالیت کانون‌های گردوغبار را فراهم می‌کند. ۷۴درصد آلایندگی هوای تبریز مربوط به تردد خودروها، ۲۱درصد متعلق به صنایع و معادن و ۵ درصد سهم مصارف خانگی است. در خصوص آلودگی گزارش های متفاوت ارایه می شود و گزارش می شود که ۷۴ درصد آلودگی هوا متعلق به خودروهاست. این در حالی است که دکتر یگانی ازاساتید فرهیخته این دانشگاه که سخنگوی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز می باشد، گفت که حدود۶۰ الی۷۰ درصد آلودگی متعلق به دریاچه ارومیه است. سوخت مصرفی حتی یورو۲ هم نیست. شهردارتبریز با بیان اینکه همه می دانند که نیروگاه حرارتی تبریز و پتروشیمی عامل آلودگی شهر هستند وی با تکیه بر شرایط توپوگرافی خاص تبریز، گسترش وتنوع صنایع، توسعه شهری و جمعیتی در دو دهه اخیر، فرسودگی ناوگان حمل و نقل عمومی، عدم توزیع بنزین و گازوئیل یورو ۴ به شکل استانی، تردد بیش از۹۰۰ هزار دستگاه خودرو شخصی و عمومی، آن ها را از جمله عوامل آلودگی هوا بر شمرد در حالیکه بارش باران در تهران و بیشتر کلانشهرهای ایران، هوایی پاک و باطراوت را به همراه دارد، در اهواز اما بارش باران موجب بروز تنگی نفس و راهی شدن هزاران نفر از شهروندان به بیمارستان‌ها شده است. عملیات و اکتشافات نفتی و وجود صنایع گازی باعث افزایش ریزگردها درمنطقه شده وزندگی مردم را به شدت مختل کرده است. آتش زدن مزارع نیشکر نیز سهم عده ای در آلوده کردن هوای اهواز، شادگان و روستاهای اهواز ایفا می کند.

بخش ۴: خانم شبنم رضاوند سخنرانی خود را با موضوع وقف های ملی ایراد کردند: وقف چیست؟ وقف سنتی کهن و جهانی به معنی بخشش پول یا ملک به شخص یا موسسه غیر انتفاعی است که منافع مترتبه این بخشش را به مصرف خاصی برساند. جمع این واژه اوقاف است و به مال و زمین وقف شده، موقوفه گفته می‌شود. ماده ۵۵ قانون مدنی وقف را چنین تعریف می‌کند: « وقف این است که عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود. » به بیان ساده‌تر هنگامی که فرد یک مال یا منافع حاصل از آن را برای خدمات عمومی و اختصاصی در جهت خیر و رضای خداوند هدیه می کند به این عمل وقف می گویند. در واقع با این کارمانع انتقال آن به دیگری می شود و هرگونه معامله نسبت به آن مال مورد وقف را غیر ممکن می سازد. شرایط واقف: واقف باید اهلیت قانونی داشته باشد. اهلیت شرعی و قانونی عبارت است از بلوغ، عقل، اختیار و این ویژگی ها از شرایط انجام هرعمل حقوقی است. بنابراین کسی که می‌خواهد وقف کند باید این شرایط و اهلیت را دارا باشد. ماده ۵۷ قانون مدنی مقرر می دارد:« واقف باید مالک ملکی باشد که وقف می کند و به علاوه دارای اهلیت باشد که در معاملات معتبر است. »همانطور که می بینیم علاوه بر اهلیت واقف شرع و قانون مالک عین موقوفه بودن واقف را نیز به عنوان شرایط یاد کرده اند. لذا کسی که می‌خواهد مالی را وقف کند هم باید اهلیت قانونی برای انجام این عمل را داشته باشد و هم اینکه مالی که قصد وقف کردن آن را دارد متعلق به شخص دیگری نباشد و ملک خود او محسوب شود. دامنه آق مشهد: روستای آق‌مشهد یکی از روستاهای مازندران است که در۳۵ کیلومتری جنوب ساری واقع شده. بخش کلیجان ‌رستاق دهستان سلیمان تنگه این روستا از دو بخش کمرخیل و کلیج خیل تشکیل شده‌است. روستای با طبیعتی بسیارزیبا و چشم اندازهایی متنوع با وسعتی بالغ بر۵۰۰۰۰ هکتار یکی ازدیدنی ترین روستاهای بهشت ایران(مازندران) می باشد. این روستا از دو بخش کلیج خیل و کمرخیل تشکیل شده که نقطه اتصال این دو بخش آبگیری ۵ هکتاریست. وجود دو امامزاده به نام های امامزاده حارث در جنوب و امامزاده علی اکبر در شمال و یک مکان متبرک به نام پیر سیّد می‌باشد که زیبایی خاصی را به این روستا بخشیده است. روستای آقمشهد دارای جمعیتی حدود۱۵۰۰نفر درفصل بهار و تابستان، و حدود ۶۰۰ نفر در فصل پائیز و زمستان می باشد که در۲۵۰ خانه با بافت قدیمی و جدید زندگی می کنند. جنگل‌ هیرکانی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده‌ است. این جنگل مجموعه‌ای از گونه‌های گیاهی مربوط به چندین میلیون سال قبل دارد و از دست رفتن این پوشش به معنای آن است که بشریت بخشی از پوشش گیاهی مهم زمین را از دست داده است. حفظ جنگل هیرکانی اکنون نه یک مسئولیت ملی و منطقه‌ای که مسئولیت جهانی و وظیفه انسانی است. جنگل بکر هیرکانی کهن سرزمین آقمشهد، تاریخی بیش از 3 هزار ساله دارد، که طی هزاران سال مردمان فرهیخته و تمدن آن از جنگل های ارزشمند هیرکانی بخوبی محافظت کرده اند. مهم ترین تیپ های رویشی این جنگل های بکر شامل ممرزستان، بلوط ستان، ممرز بلوط ستان، انجیلی ستان، شمشادستان و راشستان است. بهترین اجتماع شمشاد( Buxus hyrcana) شمال ایران دردوبخش خیبوس و شارسر جنگل آقمشهد قراردارد. تمام گونه های درختی جنگلهای هیرکانی نظیر راش، بلوط، ممرز، درخت آزاد، نمدار، شیردار، انجیلی، افرا، سپیدار، لرگ و شمشاد برخی با سن بیش از۷۰۰ سال در این جنگل حضور دارند. بیش از۴۵۰ گونه گیاهی شامل تعدای گونه های انحصاری نظیرEpipactis reclingeri دراین جنگل می رویند. ۱۳ گونه ازارکیده های نادر ایران دراین جنگل رویش دارند. گونه Spiranthes spiralis بعد از حدود نیم قرن از آخرین گزارش آن در ایران در جنگل آقمشهد شناسایی شد. جنس جدید سرخ برای فلور ایران؛ Cyrtomuim fortunei برای اولین بار از بخش کرون جنگل هیرکانی آقمشهد به فلور ایران معرفی شد و تنها رویشگاه این گیاه در جنگل آقمشهد می باشد از مساحت حدود ۵۶۰۰ هکتار این جنگل ارزشمند صرفا محدوده ای کمترازحدود ۵۰۰ هکتار شامل اراضی زراعی و روستایی می باشد و محدوده ی بسیار کوچکی کمترازیک درصد با گیاهان بازدانه غیربومی این منطقه نظیر سرو و کاج و اقاقیا جنگل کاری شد. وقف نامه ای که گفته میشود متعلق به ۶ قرن پیش است حالا مناقشه ای بین متولی یک امامزاده و سازمان جتگل ها شده است در این وقفنامه ۵۶۰۰ هکتار از جنگل های آق مشهد ساری وقف امامزاده حارث شده و صدها سال اجاره املاک به متولی پرداخت می شد. سازمان جنگلها با توجه به قانون ملی شدن جنگلها و مراتع که در سال ۱۳۴۱ تصویب شده از کل پلاک آقمشهد بخشی وسیعی را به عنوان اراضی جنگلی و مرتعی ملی اعلام کرده است. از جمله این ۵۶۰۰ هکتار. اما در سال ۱۳۷۷ سازمان اوقاف به تشخیص منابع طبیعی اعتراض میکند و می گوید که این مناطق ملی نیست. در اولین موارد اعتراض پرونده در ماده واحده مربوطه مطرح میشود قاضی دادگستری اعتراض متولی را وارد نمی داند. رای صادر می کندکه این عرصه ملی است با این حال متولی دوباره به دادگاه بدوی اعتراض می کند کارشناس رسمی دادگستری عنوان میکند که این ۵۶۰۰ هکتار در دهه ۴۰ بکر و دست نخورده بوده و در حال حاضر ملی است اعتراض دوم سازمان اوقاف هم کارساز نشد و هیات سه نفره کارشناسی به نفع سازمان منابع طبیعی رای می دهد. با این حال بعد از دوبار اعتراض به دادگاه تجدید نظر و فرجام خواهی در نهایت دادگاه تجدید نظر که شعبه ۱۱ دادگاه مازندران است بدون تشکیل جلسه مجدد و بدون آنکه از سازمان جنگلها و منابع طبیعی توضیحی بخواهد رای قبلی خود را نقض و اعلام می کند که این۵۶۰۰ هکتار وقف است. این دادگاه با توجه به استنادات قانونی این رای را صادر کرده است. رضا افلاطونی معاون حقوقی سازمان جنگلها و منابع طبیعی طبق موقوقفه میرعبدالله ساروی این ادعا شده است. که متولی حجت‌الاسلام حسینعلی خادمی است که بخشی را واگذار کرده است به حاج آقا(متاسفانه نام ایشان را پیدا نکردم)که ایشان برای فروش و انتقال چوبها اقدام کنند. انتقادی که محیط زیست مطرح است این است که واقف بایست مالک باشد. جنگل قابل ملکیت نیست که وقف شود. حتی براساس سندی که صحت آن نیز جای سوال دارد مبنای حقوق و فقهی آن نیز جای اعتراض دارد. جنگل و مرتع ملک خصوصی نیست و هرگونه ادعایی باطل است. می گویند ما سند داریم صرف نظر از اینکه سند نداشتند ولی با اینجال ماده یک قانون ملی شدن: ولو اینکه قبل از تاریخ تصویب این قانون که در سال۴۱ تصویب شده است حتی افراد برای جنگل و مراتع سندی گرفته باشند آن اسناد نیز باطل است. یا در تبصره دو ماده واحده قانون ابطال اسناد و فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه هم می گوید آن دسته از اراضی و املاک و جنگل ها و مراتع و اراضی منابع ملی که مشمول ماده (۱) قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگلها و مراتع‌ مصوب۲۵/۵/۱۳۴۶ و اصلاحات بعدی آن و قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخائر جنگلی مصوب ۵ /۷ /۱۳۷۱ قرار گیرد مشمول ماده واحده‌ مذکور نبوده و موقوفه تلقی نمی‌شود مگر در مورد حریم موقوفات و اراضی‌ای که قبل از تاریخ ۱۶ /۱۲ /۱۳۶۵ احیاء شده باشد. براساس نه شرع و نه قانون انفال را نمی توان تملک شخصی کرد. باید به این نکته اشاره کرد که جنگلهای هیرکانی دارای درختان صنعتی ارزشمند و گو نه های نادر هستند. ۳۸۰هکتار جنگل کاری شده است که ۶۰۰ هکتار آن رویشگاه طبیعی تلقی میشود. با توجه به این رای متولی امامزاده حارث از سازمان جنگلها درخواست کرده است که درختان این جنگل را قطع کنند که هنوز منابع طبیعی تمکین نکرده است. سازمان منابع طبیعی فرجام در استان انجام دهند که درشعبه دیوان عالی کشور رد شد. مجدد درخواست ماده ۴۷۷ داده شد. ان نیز رد شد. مجدد قصد درخواست از ریاست قوه قضاییه دارند که طبق ماده ۴۷۷ (در اجرای مفاد ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری و با عنایت به اصل صحت احکام قضایی با پرهیز از تزلزل آراء، جلوگیری از اطاله دادرسی و لزوم نظارت قضایی رییس قوه قضاییه درعدم اجرای احکام خلاف شرع بین دستورالعمل اجرایی ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری به شرح مواد آتی ابلاغ‌‌‌ می‌گردد. ) یا ۲۹۳ اعاده دادرسی شود تا این جنگلها به قلب جنگلها برگردد. طبق گفته دبیر مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور تمام اسناد و مالکیت‌های قبلی از سال۱۳۴۱ و پس از ملی شدن منابع طبیعی ابطال شده‌اند و اگر غیر از این بود تمام خوانین و مالکانی که قبل از سال۱۳۴۱ اسناد مالکیت بخش‌هایی از کشور را داشتند، می‌توانستند با سندی به نام خود ادعای مالکیت کنند. وی درباره ادعای عجیب اداره اوقاف مازندران درخصوص دست‌کاشت بودن جنگل آق‌مشهد ساری نیز اعلام کرد: در بخش شمال کشور به‌کلی جنگل طبیعی داریم و شاید یک حاشیه‌ای درختکاری شده باشد که آن هم مربوط به محدوده‌ مورد بحث نمی‌شود. حتی اگر درمحدوده‌ای از۵۶۰۰هکتار جنگل‌های آق‌مشهد نیز درختکاری صورت گرفته باشد نیز باید گفت؛ این محدوده، دارای درختان کهنسال و گونه‌های گیاهی بومی جنگل‌های هیرکانی است. بنابراین مشخص است که هیچ‌کس در ماهیت و ایجاد این پوشش گیاهی نقش نداشته تا بخواهد بر این عرصه‌ها ادعای مالکیت داشته باشد و آن را وقف کند. این وقف از کجا آمده است؟ تمام ارکان وقف آقمشهد دستکاری و تحریف شده است. درروزهایی که پرونده عجیب‌ترین وقف تاریخ ایران در دیوان عالی کشور بررسی می‌شود، مدارک مهمی به‌دست همشهری رسیده که نشان می‌دهد در جریان بازنویسی وقف‌نامه که ۲۲۴سال پیش صورت گرفته، موارد متعدد دستکاری وجود دارد که با روح وقف در تضاد است. این موارد که موجب موقوفه اعلام شدن ۵۶۰۰ هکتار جنگل‌های هیرکانی شمال کشور شده، تا آن حد زیاد است که شرایط فعلی این وقف عجیب را از اساس باطل می‌کند. متولی موقوفه و اداره اوقاف و امور خیریه ساری دررأی سال۹۲، مستند دادخواست را وقف‌نامه ۱۲۱۸قمری قرار دادند. رأی دادگاه تجدیدنظر استان مازندران هم براساس همین وقف‌نامه بود و متولی و اداره اوقاف ساری طی لوایح متعدد خطاب به مرجع قضایی ومصاحبه‌های متعدد با رسانه‌های رسمی، وقف ۱۲۱۸را بازنویسی وقف۸۶۰قمری اعلام کردند. درعین حال در این سند ۸مورد دستکاری و تحریف نسبت به وقف ۸۶۰قمری وجود دارد: تقلب ۲۰۰ساله در وقف آقمشهد: در بازنویسی سند وقفی جنگل آقمشهد ۸مورد دستکاری و تحریف وجود دارد. در جریان وقف جنگل آقمشهد موارد تحریف شده بسیارواضح است.

و بی‌شک شامل تحریف‌های گسترده می‌شود. سند اصلی وقف، کتیبه‌ای روی قبر امامزاده حارث متعلق به سال۸۶۰قمری است که درسال ۱۲۱۸دستکاری شده و شامل موارد زیر است: ۱، درکتیبه هیچ نامی از واقف نیامده، اما دروقفنامه ۱۲۱۸قمری نام واقف «میرعبدالله ساروی الاصل و المسکن» فرزند میربزرگ قید شده است. ۲، در کتیبه نام آقمشهد نیامده اما در وقف‌نامه ۱۲۱۸نام قریه آقمشهد مشتمل بر محلات کلیج خیل و کمرخیل آمده. نام این دو روستا دربازنویسی ۱۲۱۸قید شده است. ۳، در کتیبه به حدود اربعه‌ای اشاره شده به نام‌های حد شرقی تیرکه دره، حد غربی بلور کوه، حد شمالی تابکوه وحد جنوبی کشته سنگ؛ اما در وقفنامه۱۲۱۸هیچ‌گونه اشاره‌ای به حدود موقوفه نشده و به‌ صورت کلی نوشته روستای آقمشهد مشتمل بر محلات کلیج خیل وکمرخیل. ۴، در کتیبه به املاکی اشاره شده که به امامزاده حارث تعلق دارد. اما در وقفنامه ۱۲۱۸به نام امامزاده حارث اشاره‌ای نشده و تنها به بقعه مبارک در روستا اشاره شده که با توجه به اینکه روستای آقمشهد ۲امامزاده دارد، این مورد هم تحریف محسوب می‌شود. ۵، در کتیبه اشاره به نام دو متولی به نام‌های حاجی درویش علی وحاجی حسن مسیب و فرزندان آنها شده درصورتی‌ که در وقفنامه۱۲۱۸ واقف خود و فرزندان خود را به‌عنوان متولی معرفی کرده و درصورت انقراض نسل خود و فرزندان خود تولیت را به اعلم علمای شهر ساری تفویض داده است.۶، در کتیبه نام و امضای واقف وجود ندارد اما در وقف‌نامه ۱۲۱۸نام واقف وجود دارد. امضای واقف هم وجود ندارد و تنها امضای گواهان موجود است.

۷، در کتیبه به املاکی اشاره شده که کاملا به امامزاده حارث بن امام موسی کاظم تعلق دارد درصورتی ‌که در وقفنامه۱۲۱۸واقف یک سوم آن را به‌خود و فرزندان خود نسبت داده است. در عین حال اگر املاک ششدانگ متعلق به امامزاده باشد چگونه می‌شود فرد دیگری یک‌ سوم منافع آن را به‌ خود و فرزندان خود تغییر دهد؟ نکته اساسی دیگر آنکه به‌رغم اینکه وقف۸۶۰به‌دلیل ‌نداشتن امضا و واقف که رکن اساسی هر وقف است، خود دارای ایراد شرعی و حقوقی است ولی باید گفت وقف ۸۶۰ وقف خاص است. ولی حالا، متولی فعلی موقوفه که طبق بازنویسی۱۲۱۸مدعی است وقف عام غیرمتصرفی است و وقف۸۶۰نیز وقف خاص بوده، اداره اوقاف ساری اساسا حق ورود دراین موضوع را نداشته است. پاسخ مرجع تقلید به یک استفتاء: در پی وجود ۸ دستکاری آشکاردرپرونده وقف آقمشهد، موضوع ازسوی محمد داسمه وکیل محیط‌ زیستی، از آیت‌ الله علوی‌گرگانی، مرجع تقلید استفتاء شده است و ایشان در پاسخ اعلام کرده‌اند: «دربازنویسی، تغییر درارکان و مفاد وقف حرام شرعی و در حکم تحریف است. » داسمه می‌گوید: بدین‌ترتیب کاملاً مشخص و مبرهن است که مبنا و مستند دعوی متولی موقوفه که سند عادی ۱۲۱۸قمری است، یک سند مجعول محسوب می‌شود که به اسم بازنویسی برخلاف قانون جعل، قلب حقیقت و تحریف صورت گرفته و از لحاظ حقوقی و شرعی فاقد اعتبار و وجاهت است. همچنین طبق مفاد کتیبه که گرداگرد امامزاده حارث وجود دارد، اداره اوقاف ساری و متولی فعلی هیچ‌گونه سمت و جایگاه حقوقی ندارند و باید وقف۱۲۱۸باطل اعلام شود. سندهای جدیدی به دست آمده است که هداف واقف را نشان میدهد و نقض هایی که رفتار کرده اند، موقوفه به عنوان ارث تقسیم شده و بخشی از آن در سال‌های گذشته به شخصی حقیقی اجاره داده شده است. یکی از این اسناد نشان می‌دهد.

حسینعلی خادمی متولی موقوفه و برادرانش در پلاک که ادعای موقوفه بودن۵۶۰۰ هکتار آن را دارد، تقسیم نام ارث داشته‌اند و دراتاق اصناف (سابق) هم این تقسیم‌نامه تایید شده است. این درست خلاف خلاف ادعای وقفیت این اراضی است. از سوی دیگر این متولی ۱۷هزارمترمربع در پلاک قریه آق‌مشهد را به عنوان ملک شخصی به فردی به نام اسماعیل علیزاده اجاره داده است. سند سوم، نامه شکایت متولی از مردم است. در حالی که ۵۱۰۰ هکتار از اراضی مورد نظر منابع طبیعی بوده و بیشتر از چهارصد هکتار آن مستثنیات مردم بوده، متولی درسال ۹۲، درخواست مالکیت همه ۵۶۰۰ هکتار را کرده و از سوی دیگر، از مردمی که خواستار تقسیم ارث بخش مورد نظر خود بوده‌اند، شکایت کرده است. محمد داسمه، وکیل محیط‌زیستی می‌گوید: «حسینعلی خادمی، متولی موقوفه درحالی که علیه اشخاص حقیقی و اهالی روستای آق مشهد در دادگستری به دلیل تقسیم ارث پدری درقسمت مستثنیات اراضی آق مشهد شکایت می‌کند و می‌گوید این اراضی موقوفه است و هرگونه تقسیم ارث را باطل می‌داند که شخص متولی و برادرانش درهمین پلاک تقسیم ارث داشته‌اندند. همچنین شکایت از مردم برای تقسیم ارث نیز عملکردی متناقض است. »او درباره سند سوم توضیح می‌دهد:‌ «آقای خادمی در دادگاه درمواجهه با سازمان جنگل‌ها یا در رسانه‌ها مدعی است کل اراضی آق‌مشهد برابر با۵۶۰۰ هکتاروقف بوده و معتقد است هیچ گونه اراضی ملی و مستثنیات این‌جا وجود ندارد. اما در عملکردی کاملا متناقض ادعای خودش مبنی بر وقف بودن اراضی روستای آق مشهد را نقض می‌کند و قطعاتی را در همین اراضی به عنوان ارث پدری بین خودش و برادرانش تقسیم می‌کند. یا درموردی دیگ ۱۷هزارمترمربع را به عنوان ملک شخصی‌اش به اجاره می‌دهد. » اسحاق جهانگیری، معاون اوّل رئیس جمهوری، می‌گوید که بیش از هزار پروندۀ اختلاف میان اوقاف از یک طرف و سازمان جنگل‌ها و محیط زیست وجود دارد و وقف دامنه‌های دماوند و هزاران هکتار از جنگل‌های “آق مشهد” تنها دو نمونه از این هزارپروندۀ اختلاف است. در تابستان گذشته عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست ایران، بدون هیچ توضیحی تصرف دامنه‌های دماوند و۵۶۰۰ هکتار از جنگل‌های هیرکانی “آق مشهد” در استان مازندران را به اسم وقف تأئید کرد. اکنون روشن شده است که مدعی وقف این جنگل‌ها و مراتع حجت‌الاسلام حسینعلی خادمی، متولی “امام‌زاده حارث”، است که شکایتی را علیه اهالی روستای “آق مشهد” تنظیم کرده است. به ادعای حجت الاسلام خادمی برخی از اهالی روستای “آق مشهد” زمین‌های موقوفه را به عنوان “ارث پدری” خود تقسیم کرده‌اند. متولی “امام‌زاده حارث” گفته است: “اراضی موقوفه را تحت نام ماترک و ارث پدری بین خودشان تقسیم کرده‌اند. “ایا قوه قضاییه نبایست برای تصویب و یا تایید یک حکم به دو قانون مرجع، قانون ملی شدن جنگلها و منابع طبیعی، و قانون حفاظت و بهره برداری از جنگها و منابع طبیعی رجوع کند و ایا نباید از نظر سازمان منابع طبیعی استفاده کند؟ طبق أصول ۴۵، ۴۷، ۴۹و۵۰ قانون اساسی کشور محافظت از منابع محیط زیست کشور برعهده دولت می باشد و بایست مانع تخریب و اختلاس در این حیطه گردد که متاسفانه أصلا توجهی به هیچ از قوانین مدنی و أصول قانون اساسی صورت نمی گیرد و ادعایی را که کاملا مشخص است جعل شده است و حتی اگر واقعی باشد مردود و باطل است را صرف روابط و منافع تایید کرده اند.

بخش ۵: بحث آزاد با موضوع بایدها و نبایدهای بشر درارتباط با محیط زیست آغاز گردید: در ابتدا خانم رزا جهان بین با عنوان این مطلب بحث را آغاز کرد که هر انسانی باید خود را یک فعال حقوق محیط زیست بداند و نسبت به محیط زیست اطراف خود احساس مسئولیت داشته باشد و بسیار مهم است که حفاظت و توجه به محیط زیست از طرف خانواده و دولت ها آموزش داده شود و بر نقش دولت ها در کنترل پاکیزگی محیط زیست تاکید کرده و در خصوص وضعیت کنونی محیط زیست ایران، گله ای نسبت به قرارداد 25ساله با چین، فروش خاک، آتشسوزی جنگل ها، صید بی رویه کشتی های ترال چینی در آب های خلیج فارس نمودند. سپس خانم شبنم رضاوند در ادامه ضمن تاکید بر اهمیت آموزش به اشخاص در خصوص حفاظت از زیستگاه و کره زمین، تاکید نمودند که همه ما وظایفی به عنوان شهروند در قبال محیط زیست خود داریم و سپس آقای علیرضا جهان بین در ادامه گفتند که همه ما نسبت به محیط زیست مسئول هستیم و بر نقش و وظیفه دولت ها در آموزش مسائل مرتبط با محیط زیست تاکید کردند سپس خانم سمیه علیمرادی در تاکید صحبت های آقای علیرضا جهان بین، اشاره ای به وضعیت آتش گرفتن جنگل ها توسط مردم و بی توجه افراد نسبت به محیط زیست داشتند و بر این موضوع که آموزش توسط دولت زمانی تاثیرگذار است که مردم استقبال نمایند، داشتند. سپس آقای محمدحسن حسن زاده مهرآبادی اشاره ای به تجربیات شخصی خودشان بر نحوه کنترل و مدیریت آلاینده های صنعتی در واحدهای صنعتی ایران داشتند و به معضلاتی همچون نبود امکانات پیشرفته در کنترل آلودگی ها که حتی جان کارمندان فعال در واحدهای صنعتی را نیز به خطر می اندازد اشاره داشتند. سپس آقای سلمان یزدان پناه اشاره ای به اینکه برای برخورداری از محیط زیست سالم باید از تکنولوژی روز دنیا استفاده نمود داشتند و گفتند که متاسفانه ایران از نظر استفاده از تکنولوژی های جدید بسیار عقب افتاده است و به همین علت وضعیت محیط زیست ایران شرایط مناسبی ندار. سپس آقای طاها آلبکرد در ادامه صحبت های همکاران، اشاره ای به آلودگی هوای شهرهای جنوبی ایران و عدم مدیریت صحیح دولت جمهوری اسلامی ایران در این خصوص داشتند. سپس آقای محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی اشاره ای به سیستم حمل و نقل داشتند و این موضوع که متاسفانه مردم تمایل کمتری نسبت به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی از خود نشان میدهند که همین امر و استفاده انسان ها از وسایل شخصی به میزان بالایی آلودگی هوای کره زمین را رقم میزند. در پایان جلسه خانم رزا جهان بین ضمن تشکر از تمامی سخنرانان، فعالان، مهمانان، منشی، ادمین ها در ساعت 22 ختم جلسه را اعلام کردند.

 

گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان نوامبر

رضا ویسانیان

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع ازحقوق کودک و نوجوان در روز جمعه تاریخ۲۷ نوامبر ‌۲۰۲۰ در ساعت ۱۷:۰۰ به وقت اروپا، جلسه ماهانه کمیته دفاع ازحقوق کودک و نوجوان با مسئولیت خانم سمانه محبی و با حضور اعضای کمیته کودک و همکاران کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، به همراه میهمانانی از سایر نقاط جهان در فضای مجازی پالتاک ( اتاق کانون دفاع از حقوق بشر کمیته کودک و نوجوان) برگزار و تا ساعت۱۹:۳۰ ادامه یافت. نخست مسئول جلسه ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را راس ساعت ۱۷آغاز نمودند.

بخش اول: خانم آذر ارحمی با موضوع گزارش و تحلیل اخبار نقض حقوق بشر در آبان ماه ۹۹ سخنان خود را آغاز نمودند: خبر؛ تهران؛ کشف ۱۵ و‌ب‌سایت و حساب کاربری خرید و فروش نوزاد. روز سه‌شنبه ۲۰ آبا‌ن‌ ماه ۹۹، سرهنگ داود معظمی گودرزی با اشاره به مبدل شدن خرید و فروش نوزاد در فضای مجازی به «جرائم تکامل یافته»، از کشف حدود ۱۵ وب‌ سایت و حساب کاربری برای فروش‌ نوزادان در فضای مجازی خبر داد. خبر؛ اعدام هفت زندانی طی دو روز؛ خودکشی قبل از اعدام. بر اساس گزارش مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در دوره یکساله (۱۰ اکتبر ۲۰۱۹ تا ۸ اکتبر۲۰۲۰) دستکم ۲۵۶ شهروند اعدام شدند و ۹۶ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله اعدام شدگان باید به اعدام ۲ کودک، مجرم اشاره کرد و همینطور به محل اجرای ۲ حکم اعدام که در ملا عام بوده است. خبر؛ مرگ دردناک 2 کودک در پاکدشت / مادر داغدار در بیمارستان بستری شد. حمید طزری گفت: عوامل اورژانس پاکدشت با اطلاع از وقوع گازگرفتگی در یکی از مناطق شهرستان، سریعا به محل اعزام و نسبت به عملیات نجات اقدام کردند. وی افزود: در این حادثه که به دلیل سهل انگاری و روشن ماندن پیک نیک و پخش شدن گاز سمی رخ داد، یک دختربچه ۹ ساله و یک پسربچه ۴ ساله جان خود را از دست دادند. قاتل خاموش جان 2 کودک پاکدشتی را گرفت. خبر؛ ۲۵۰ هزار دانش آموز اتباع، ابزار هوشمند برای ورود به شاد ندارند. غلامرضا کریمی رئیس مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور درباره ادامه تحصیل دانش‌آموزان اتباع خارجی از طریق شبکه شاد گفت: ۵۰۰ هزار اتباع خارجی در مدارس داریم که همه تحت پوشش آموزش هستند؛ اما از نظر دسترسی به سامانه شاد، ۲۵۰ هزار نفر ابزار هوشمند ندارند که از سازمان های بین المللی درخواست کردیم تا بخشی را تهیه کنند. تا کنون ۳۰ هزار ابزار با هماهنگی سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان فراهم شده است.

بخش دوم: نارگل غفوری موضوع ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشرو مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی و شرایط اجرایی آن پرداختند: بررسی ماده 3 کنوانسیون حقوق کودک (نفع کودک )و مقایسه ان با قانون اساسی در ایران (نارگل غفوری) در اصل ۲۱ قانون اساسی فقط در بند ۲ و ۵ به کودکان اشاره میشود و دیگر هیچ کجا اشاره نشده است در مورد اموزش آن ها سلامتوپرورش و تربیت و شادی کودکان و.. . اصل‏ بیست و یکم: دولت‏ موظف‏ است‏ حقوق‏ زن‏ را در تمام‏ جهات‏ با رعایت‏ موازین‏اسلامی‏ تضمین‏ نماید و امور زیر را انجام‏ دهد: ۱، ایجاد زمینه‏ های‏ مساعد برای‏ رشد شخصیت‏ زن‏ و احیاء حقوق‏ مادی‏ ومعنوی‏ او. 2، حمایت‏ مادران‏، بالخصوص‏ در دوران‏ بارداری‏ و حضانت‏ فرزند و حمایت‏از کودکان‏ بی‏ سرپرست‏. 3، ایجاد دادگاه‏ صالح‏ برای‏ حفظ کیان‏ و بقای‏ خانواده‏.، 4 ایجاد بیمه‏ خاص‏ بیوگان‏ و زنان‏ سالخورده‏ و بی‏ سرپرست‏. 5، اعطای‏ قیُمو مَت‏ فرزندان‏ به‏ مادران‏ شایسته‏ در جهت‏ غِبطه‏ آنها در‎صورت‏ نبودن‏ ولی‏ شرعی‏. از اهداف توسعه پایدار هدف شماره سه عبارت است از زمین یک زندگی توأم با سلامت و ترویج رفاه برای همه و در تمامی سنی مهمترین اقداماتی که دولت ها باید برای تحقق این هدف انجام دهند به این شرح است ۱، 3 کاهش مرگ و میر مادران در سراسر جهان به کمتر از ۷۰ درصد به ازای هر ۱۰ هزار نفر تا سال ۲۰۳۰. ۳، ۲بیماری های قابل پیشگیری در نوزادان و کودکان زیر پنج سال تا سال۲۰۳۰ باید میزان مرگ و میر نوزادان به کمتر از ۱۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نوزاد زنده متولد شده و کاهش مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال و حداقل کمتر از ۲۵ نفر به ازای هر هزار کودک باشد ۳، ۳ پایان دادن به بیماری مالاریا و بیماری‌های نادیده گرفته شده ویژه مناطق حاره و مبارزه با بیماری‌های ناقل به وسیله آب و سایر بیماری های واگیر دارد تا سال ۲۰۳۰، ۳، ۸ هدف دسترسی جهانی بهداشت از جمله دسترسی به کلیه خدمات کیفی بهداشتی مورد نیاز بدون مواجه شدن با مسائل و مشکلات مالی در این زمینه دسترسی به خدمات بهداشتی کیفیت ضروری نیز دسترسی ام موثر کیفی و موارد مصرف داروها و واکسن های ضروری برای همه ۳، ۹ کاهش چشمگیر تعداد مرگ و میر ها و بیماری های ناشی از مواد شیمیایی خطرناک و آلودگی هوا آب و خاک تا سال ۲۰۳۰ ‎سه الف: تقویت اجرای کنوانسیون چهارچوب سازمان بهداشت جهانی پیرامون کنترل تولید توپ تنباکو در همه کشورها به طور مناسب، ب؛ حمایت از پژوهش و تولید واکسن و دارو برای بیماری های واگیردار و بیماری‌های غیر واگیر در ابتدا کشورهای در حال توسعه را تحت تاثیر قرار می دهند و فراهم آوردن امکان دسترسی به داروها و واکسن های مقرون به صرفه در راستای اعلامی دولت در مورد تریپس و بهداشت عمومی که این اعلامیه به موضوع حق کشورهای در حال توسعه برای بهره برداری کامل از مفاد موافقتنامه جنبه های تجاری و مالکیت و انعطاف پذیری برای حفظ بهداشت عمومی و خصوصی فراهم آوردن امکان دسترسی به دارو برای همه تأکید دارد. ‎۳ ج؛ افزایش چشمگیر کمک های مالی در حوزه بهداشت استخدام توسعه آموزش و نگهداری نیروی کار بهداشت و درمان در کشورهای در حال توسعه به ویژه در کشورهای دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی و کشور های جزیره ای کوچک در حال توسعه3، دال: تقویت ظرفیت های همه کشورها به کشورهای در حال توسعه برای هشدار به هنگام کاهش مخاطرات و مدیریت خطر های بهداشتی l هر فرد جامعه است. حق بر سلامت: زندگی حیات انسان‌ها است در ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر گرفته است: هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تامین سلامتی و رفاه خود و خانواده‌اش از جمله تأمین خوراک پوشاک مسکن مراقبت‌های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان های بیکاری بیماری نقص عضو بیوگی سالمندی و فقدان منابع تامین معاش. تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است از تامین اجتماعی بهره مند گردد. همچنین ماده ۱۲ بین‌المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ماده ۲۴ کنوانسیون حقوق کودک و ماده ۱۲ کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان در زمره حقوق اساسی بشر شناسایی شده است و دولت‌ها مکلفند که تمامی امکانات خود را برای بهره‌مندی انسان از این هم بدون هیچگونه تبعیضی به کار گیرند شماره سوم از اهداف توسعه پایدار بهبود چشم انداز جهانی در خصوص اطمینان از زندگی سالم و توسعه پایدار برای همگان در هر گروه سنی را در گروی کاهش مرگ و میر مادران پایان دادن به مرگ‌ومیر قابل پیشگیری کودکان کاهش بیماری‌های مرتبط با عکس پوشش بهداشت جهانی داروهای ضروری مقام به صرفه مراقبت از سلامت جنسی و باروری تحقیقات واکسن و دسترسی به دارو ها و همچنین مبارزه با بیماری‌های غیرقابل پیشگیری مانند دیابت جلوگیری از حوادث ترافیکی و سوء استفاده از مواد مخدر می داند. اصل 2030 قانون اساسی بر خدمات بهداشتی و درمانی پزشکی را برای همگان به رسمیت می‌شناسد و مقرر می‌دارد برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی بیکاری و دیگری از کار افتادگی بی سرپرست این در راه بندگی حوادث و سوانح نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی هست همگانی. خدمات فوق برای آحاد مردم کشور فراهم سازند این دو تعریف عبارتند از درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردمی. بر اصل 2030 اصول دیگری نیز با سلامَت مرتبط‌ اند، طبق بند ۱۲ اصل سوم قانون اساسی پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق روابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هرنوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تامین بین از وظایف دولت است. این اصل دولت مکلف است حقوق همه جانبه افراد اعم از زن و مرد و تساوی عموم در برابر قانون را تحویل نمایند و بر رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای زن و مرد در تمام زمینه‌های مادی و معنوی تاکید دارد در اصل سوم به مشارکت زنان در تعیین سرنوشت سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خویش اشاره شده است و آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تامین آموزش عالی را از وظایف دولت شمرده است همچنین اصل ۲۰۳۰ حمایت یکسان قانونی را برای همه افراد ملت اعم زن و مرد از برخورداری از همه حقوق انسانی سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی را با رعایت موازین اسلامی بیان می‌دارد. اصل ۲۱ مربوط به حقوق زنان است و دولت را موظف به تضمین حقوق زنان در تمام ابعاد با رعایت موازین اسلامی نموده است دولت باید برای رشد جایگاه و شخصیت زنان و احیای حقوق مادی و معنوی زمینه های مساعد ایجاد کند و از مادران به خصوص در دوران بارداری حمایت کند بند یک اصل ۳۳ تامین نیازهای اساسی یعنی مسکن خوراک پوشاک بهداشت درمان آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه را یکی از ضوابط میدان که اختصاد جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس آن استوار گردد.

اما آمار و اخباری که از گوشه و کنار در وضعیت سلامتی ایرانیان و کم کاری های دولتی جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحقق بخشیدن به این حقوق بشری و اساسی به گوش می‌رسد نمایانگرعدم بهره‌مندی بخش عظیمی از ایرانیان از حق بر سلامت استانداردهای حقوق بشری می باشد. افزایش قیمت دلار بیماران خاص را به زحمت انداخته است بیمارانی که علاوه بر تحمل بیماری خود باید رنج و سختی کمبود دارو بر افزایش قیمت آن را هم به دوش بکشند این بیماران عموما به دلیل نوع بیماری که دارند باید داروهایشان را در زمان مشخص با کیفیت بالا مصرف کنند بسیاری از داروهای این بیماران یا تولید داخل ندارد یا اگر هم داشته باشد آنقدر بی کیفیت توسط تأثیرگذاری لازم را روی بدن بیماران ندارد و بعضاً بدن برخی از آنها به این داروها واکنش نشان می دهد. بر اساس گزارش مرکز بیماری های جهانی الودگی هوا هفتمین عامل مرگ در دنیا و خطر در ایران است. در بسیاری از شهر های بزرگ ایران از جمله تهران، اصفهان مشهد تبریز اراک.

غلظت بعضی از آلاینده های هوا از استاندارد های ملی بالا تر است و در نهایت باید به وضعیت قابل تحمل سلامت روانی ایرانیان اشاره کرد تحقیقات تازه نشان می دهد بین ۲۰ تا ۲۵ درصد ایرانیان دچار بیماری روانی هستند و بیش از ۵۰ درصد مراجعه کنندگان به پزشکان عمومی دارای انواعی از بیماران روانی هستند آمار افسردگی در شهرهای بزرگ دنیا حدود ۲۰ تا ۲۵ می باشد اما در تهران تحقیقات انجام شده حاکی است که نزدیک به ۳۴ درصد تهرانی‌ها دارای بیماری روانی بودند. راهکارها چیست کاهش مرگ و میر مادران پایان دادن مرگ و میر کودکان قابل پیشگیری ازپایان دادن یا کاهش بیماری‌های مثل ایدز پوشش بهداشت جهانی داروهای ضروری مقرون به صرفه مراقبت و باروری و دسترسی به داروها سلامت روانی و آلودگی هوا.

بخش سوم: خانم الهه گراوند علی زاده با موضوع روز جهانی کودک به سخنرانی پرداختند؛ روز جهانی کودک و پاس داشتن آن، یک انگیزه‌ جهانی برای توجه به حقوق کودکان در سر تا سر دنیاست. هر کشور مطابق آیین و فرهنگ خود، این روز را به گونه‌‌ ای خاص برگزار می ‌کند. در ایران نیز 16 مهرماه به عنوان روز ملی کودک به رسمیت شناخته شده و یک هفته به نام “هفته ملی کودک” اختصاص یافته است. اما اینکه روز جهانی کودک چگونه شکل گرفت و ایده آن از کجا آمده است، برمی‌گردد به “کنفرانس جهانی برای رفاه کودکان” که در آگوست سال 1925 در ژنو برگزار شد. در این کنفرانس، نمایندگان 54 کشور دنیا گرد هم آمده بودند تا منشوری برای دفاع از حقوق کودکان تصویب کنند. پیش از آن نیز در سال‌ های پس از جنگ جهانی دوم و در سال 1952، سازمان آمریکایی برای رفاه کودکان به سازمان ملل متحد پیشنهاد کرد تا روزی را به عنوان روز جهانی کودک در نظر بگیرد. سازمان ملل متحد نیز این درخواست را پذیرفت و در جریان نهمین مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 21 سپتامبر 1954 به صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) ماموریت داد تا یک روز را در سال به مناسبت روز جهانی کودک نامگذاری کند. برگزاری روز جهانی کودک با سه هدف عمده دنبال می شود: دفاع از حقوق کودکان؛ تشویق دوستی میان نوجوانان جهان؛ متعهد کردن دولت‌ های جهان برای پشتیبانی از فعالیت ‌های یونیسف پس از این مجمع بنا شد هر کشور یک روز را به عنوان روز کودک در نظر بگیرد. سازمان ملل متحد خود روز 20 نوامبر را برای این مناسبت در نظر گرفت و هر سال این روز را جشن می گیرد. 150 کشور جهان نیز به تبعیت از سازمان ملل 20نوامبر را با توجه به آیین های خود پاس می دارند. خبر خوب این است که از نخستین بار که روز جهانی کودکان برگزار شد، وضعیت کودکان در سراسر جهان بهبود یافته است. امروزه 80 درصد کودکان جهان در مقابل بیماری ‌هایی چون فلج اطفال، سل، سرخک، دیفتری و کزاز واکسینه می شوند و مرگ و میر کودکان درسی سال گذشته 50 درصد کاهش یافته است. همچنین تعداد کودکانی که امروز به مدرسه می‌روند هیچ گاه انقدر بالا نبوده است. با این حال اما هنوز راه زیادی در پیش است. بیش از دو میلیارد کودک درجهان زندگی می‌ کنند که تقریبا یک سوم آنها در فقر شدید رشد می ‌کنند و یک میلیون کودک پیش از آنکه به پنج سالگی برسند، بر اثر بیماری‌ های علاج‌ پذیری همچون سرخک و اسهال جان خود را از دست می دهند. هنوز حدود 250 میلیون کودک 5 تا 17 ساله در سراسر جهان برای گذران زندگی و تامین خانواده، در ازای دستمزدی ناچیز به کار سخت مشغولند. روز جهانی کودک قراراست این وظیفه را به دولت ‌های جهان یادآوری کند که لازم است برای کودکان مستقل از تبار آنها، یک زندگی درخور شان انسان فراهم شود. پس از تصویب پیمان‌ نامه‌ حقوق کودکان سازمان ملل در تاریخ 20 نوامبر 1989، حق تامین نیازهای اساسی کودکان در قوانین بین ‌الملل به صراحت ذکر شده است. مطابق این پیمان‌نامه، کودکان سراسر جهان از حق زندگی، رشد، آموزش و مشارکت در امور اجتماعی برخوردارند و این حقوق باید فارغ از تفاوت ‌های اجتماعی، فرهنگی، قومی و مذهبی کودکان در سراسر جهان رعایت شود. بنا بر اعلام یونیسف، تنها با تخصیص 5 دلار به هر کودک می ‌توان 90 درصد از کودکانی که در سال می‌ میرند را نجات داد. همچنین این مبلغ اگر در طول یک سال خرج کودکان جهان سوم شود، بهبود چشمگیری در زندگی آنها حاصل می شود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که این عدد معادل بودجه 6 هفته تسلیحاتی دنیاست. پیمان ‌نامه جهانی حقوق کودک:پیمان ‌نامه حقوق کودکان، کنوانسیونی بین ‌المللی است که شامل حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کودکان می شود. دولت ‌هایی که این پیمان نامه را امضا کرده باشند، می بایست تمامی مفاد آن را اجرا کنند و هرگونه شکایت‌ راجع به آن، به کمیته حقوق کودک ملل متحد تسلیم می ‌شود. این کنوانسیون در 20 نوامبر 1989 به تایید مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید و از 2 سپتامبر 1990 لازم ‌الاجرا شد. تاکنون 193 کشور این سند را امضا کرده‌ و 140 کشور آن را اجرا می کنند. به همین دلیل از این پیمان نامه به عنوان مورد قبول‌ ترین سند حقوق بشر در تاریخ یاد می شود. مفاد پیمان‌ نامه حقوق کودک:بر اساس ماده 1 پیمان ‌نامه حقوق کودک، به هر فرد کمتر از 18 سال کودک گفته می‌ شود. مگر آن که قانون قابل اعمال در مورد کودک، سنی کمتر از 18 سال را قانونی تعیین کرده باشد. این کنوانسیون 54 ماده و 2 پروتکل اختیاری دارد که اصول اولیه آن بر مبنای 4 اصل زیر است: اصل حق زندگی و پیشرفت: کودکان حق حیات دارند و باید رشد کنند. اصل حق رفتار عادلانه: هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد. اصل احترام به نظر کودکان: کودکان حق دارند آزادانه عقاید خود را بیان کنند و نظرات آنها باید در تمام اموری که به آنها مربوط می‌شود، مورد توجه قرار بگیرد. اصل اولویت رفاه کودکان: هنگام تصمیم گیری در ارتباط با کودکان، باید منافع آنها در الویت قرار بگیرد. پس از مدتی دو الحاقیه به این پیمان ‌نامه اضافه شد که حضور کودکان در درگیری ‌های مسلحانه، تجارت کودکان، استفاده‌ جنسی از کودکان و تصویربرداری جنسی از آنان (پورنوگرافی کودکان) را ممنوع اعلام کرد. این الحاقیه ‌ها ازسال 2002 ضمانت اجرایی یافت. اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ کودک‌؛ مصوب‌ 20 نوامبر 1959″ مجمع‌ عمومی‌ سازمان‌ ملل‌متحد(24)؛ نظر به‌ اینکه‌ اعضای‌ ملل‌متحد در منشور ملل‌، اعتقاد خود را به‌ حقوق‌ اساسی‌ و منزلت‌ و ارزش‌ افراد بشر مجدداً تأکید نموده‌ و جهت‌ پیشبرد رشد اجتماعی‌ بهبود شرایط‌ زندگی‌ در آزادی‌ گسترده‌تری‌ مصمم‌ گشته‌اند. نظر به‌ اینکه‌ ملل‌ متحد در اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر تأکید نموده‌اند که‌ همه‌ افراد بدون‌ در نظر گرفتن‌ نژاد، رنگ‌، جنس‌، زبان‌، مذهب‌، عقاید سیاسی‌ یا سایر عقاید، اصالت‌ اجتماعی‌ یا ملی‌، ثروت‌، تولد و یا ویژگیهای‌ دیگر، مشمول‌ حقوق‌ و آزادی‌ توصیه‌ شده‌ در اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر می‌باشد. نظر به‌ اینکه‌ کودک‌ به‌ علت‌ عدم‌ تکامل‌ رشد بدنی‌ و فکری‌، قبل‌ و بعد از تولد به‌ مراقبت‌ و توجه‌ خاص‌ که‌ شامل‌ حمایت‌ قانونی‌ مناسب‌ می‌باشد نیازمند است‌. نظر به‌ اینکه‌ نیاز به‌ چنین‌ مراقبت‌ و حمایت‌ خاص‌ در اعلامیه‌ ژنو حقوق‌ کودک‌ سال‌ 1924 آمده‌ است‌ ودراعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر و درمرامنامه‌های‌ بنیادهای‌ تخصصی‌ سازمانهای‌ بین‌المللی‌ مربوط‌ به‌ رفاه‌ کودکان‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شده‌ است‌. بنابراین‌ مجمع‌ عمومی‌ سازمان‌ ملل‌: این‌ اعلامیه‌ حقوق‌ کودک‌ را با این‌ هدف‌ که‌ ایام‌ کودکی‌ توأم‌ با خوشبختی‌ بوده‌ و از حقوق‌ و آزادیهایی‌ که‌ در پی‌ خواهد آمد به‌ خاطر خود و جامعه‌اش‌ بهره‌مند شود رسماً به‌ آگاهی‌ عموم‌ می‌رساند و از پدران‌ و مادران‌ و زنان‌، مردان‌ به‌ عنوان‌ افراد جامعه‌، سازمان‌های‌ داوطلب‌، مقامات‌ محلی‌ و دولتها خواستار است‌ تا این‌ حقوق‌ را به‌ رسمیت‌ شناخته‌ و درجهت‌ رعایت‌ این‌ حقوق‌ ازطریق‌ قوانین‌ و سایر تمهیداتی‌ که‌ به‌ تدریج‌ با توجه‌ به‌ اصول‌ زیر تدبیر می‌گردند اهتمام‌ ورزند: اصل‌ 1 کودک‌ باید از کلیه‌ حقوق‌ مندرج‌ در این‌ اعلامیه‌ برخوردار شود. همه‌ کودکان‌ بدون‌ استثناء و تبعیض‌ و بدون‌ در نظر گرفتن‌ نژاد، رنگ‌، زبان‌، دین‌، عقاید سیاسی‌ یا سایر عقاید، منشأ اجتماعی‌ یا ملی‌، ثروت‌، تولد و یا ویژگیهای‌ فردی‌ دیگر یا خانوادگی‌ مشمول‌ این‌ حقوق‌ می‌شوند. اصل‌ 2 کودک‌ باید از حمایت‌ ویژه‌ برخوردار شود وامکانات‌ ووسایل‌ ضروری‌ جهت‌ پرورش‌ بدنی‌، فکری‌، اخلاقی‌ و اجتماعی‌ وی‌ به‌ نحوی‌ سالم‌ و طبیعی‌ و در محیطی‌ آزاد و محترم‌ توسط‌ قانون‌ یا مراجع‌ ذیربط‌ در اختیار وی‌ قرار گیردو در وضع‌ قوانینی‌ بدین‌ منظور منافع‌ کودکان‌ باید بالاترین‌ اولویت‌ را داشته‌ باشد. اصل‌ ۳ کودک‌ باید از بدو تولد صاحب‌ اسم‌ و ملیت‌ گردد. اصل‌ 4 کودک‌ باید از امنیت‌ اجتماعی‌ بهره‌مند گردد، در محیطی‌ سالم‌ پرورش‌ یابد و بدین‌ منظور کودکان‌ و مادران‌ باید از مراقبت‌ و حمایت‌ خاص‌ که‌ شامل‌ توجه‌ کافی‌ پیش‌ و بعد از تولد می‌شود، بهره‌مند شود. کودک‌ باید امکان‌ برخورداری‌ از تغذیه‌، مسکن‌، تفریحات‌ و خدمات‌ پزشکی‌ مناسب‌ را داشته‌ باشد. اصل‌ 5کودکی‌ که‌ از لحاظ‌ بدنی‌، فکری‌ یا اجتماعی‌ معلول‌ است‌ باید تحت‌ توجه‌ خاص‌، آموزش‌ و مراقبت‌ لازم‌ متناسب‌ با وضع‌ خاص‌ وی‌، قرار گیرد. اصل‌ 6 کودک‌ جهت‌ پرورش‌ کامل‌ و متعادل‌ شخصیتش‌ نیاز به‌ محبت‌ و تفاهم‌ دارد و باید حتی‌الامکان‌ تحت‌ توجه‌ و سرپرستی‌ والدین‌ خود، و به‌ هر صورت‌ در فضائی‌ پرمحبت‌ در امنیت‌ اخلاقی‌، مادی‌، پرورش‌ یابد. کودک‌ خردسال‌ را بجز در موارد استثنایی‌، نباید از مادرجدا کرد. جامعه‌ ومقامات‌ اجتماعی‌ موظفند که‌ نسبت‌ به‌ کودکان‌ بدون‌ خانواده‌ و کودکان‌ بی‌ بضاعت‌ توجه‌ خاص‌ مبذول‌ دارند. کمکهای‌ نقدی‌ دولت‌ و دیگر تسهیلات‌ جهت‌ تأمین‌ و نگهداری‌ فرزندان‌ خانواده‌های‌ پرجمعیت‌ توصیه‌ می‌شود. اصل‌ 7کودک‌ باید از آموزش‌ رایگان‌ و اجباری‌، حداقل‌ درمدارج‌ ابتدائی‌ بهره‌مند گردد. کودک‌ باید از آموزشی‌ بهره‌مند شود که‌ در جهت‌ پیشبرد و ازدیاد فرهنگ‌ عمومی‌ او بوده‌ و چنان‌ سازنده‌ باشد که‌ در شرایط‌ مساوی‌ بتواند استعداد، قضاوت‌ فردی‌، درک‌ مسئولیت‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ خود را پرورش‌ داده‌ و فردی‌ مفید برای‌ جامعه‌ شود. درامرآموزش‌ ورهبری‌ کودک‌ مصالح‌ کودک‌ باید راهنمای‌ مسئولین‌ امر باشد. چنین‌ مسئولیتی‌ در درجه‌ اول‌ بعهده‌ والدین‌ می‌باشد. کودک‌ باید از امکانات‌ کامل‌ برای‌ بازی‌ و تفریح‌ با همان‌ اهدافی‌ که‌ در مورد آموزش‌ او آمد برخوردار گردد، جامعه‌ و مقامات‌ اجتماعی‌ باید کوشش‌ نمایند تا امکان‌ استفاده‌ از این‌ حقوق‌ را رایج‌ سازند. اصل‌ ۸کودک‌ باید درهر شرایطی‌ جزو اولین‌ کسانی‌ باشد که‌ از حمایت‌ و تسهیلات‌ بهره‌مند گردد. اصل‌ 9 کودک‌ باید در برابر هر گونه‌ غفلت‌، ظلم‌، شقاوت‌ و استثمار حمایت‌ شود. کودک‌ نباید به‌ هر شکلی‌ وسیله‌ مبادله‌ قرار گیرد. کودک‌ نباید قبل‌ از رسیدن‌ به‌ حداقل‌ سن‌ مناسب‌ به‌ استخدام‌ درآید و نباید به‌ هیچ‌ وجه‌ امکان‌ و یا اجازه‌ استخدام‌ کودک‌ در کارهایی‌ داده‌ شود که‌ به‌ سلامت‌ یا آموزش‌ وی‌ لطمه‌ زده‌ و یا باعث‌ اختلال‌ رشد بدنی‌، فکری‌ و یا اخلاقی‌ وی‌ گردد. اصل‌ ۱۰کودک‌ باید درمقابل‌ هر گونه‌ اعمال‌ و رفتاری‌ که‌ ترویج‌ تبعیضات‌ نژادی‌، مذهبی‌ و غیره‌ را ممکن‌ سازد، حمایت‌ شود. کودک‌ باید با روحیه‌ای‌ پر تفاهم‌، گذشت‌، معتقد به‌ دوستی‌ بین‌ مردم‌، صلح‌ و برادری‌ جهانی‌ و با آگاهی‌ کامل‌ بر اینکه‌ توانائی‌ و استعداد وی‌ باید وقف‌ خدمت‌ به‌ همنوعانش‌ شود، پرورش‌ یابد. توصیه‌ تبلیغات‌ در مورد اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ کودک‌ اجلاسیه‌ عمومی‌؛ با توجه‌ به‌ اعلامیه‌ حقوق‌ کودک‌ از والدین‌، مردان‌ و زنان‌ به‌ عنوان‌ افراد بشر وهمچنین‌ سازمانهای‌ داوطلب‌، مقامات‌ محلی‌ و دولتها خواستاراست‌ که‌ حقوقی‌ را که‌ گفته‌ شد به‌ رسمیت‌ شناخته‌ ودراجرای‌ آنان‌ اهتمام‌ ورزند: 1. توصیه‌ می‌کند که‌ دول‌ کشورهای‌ عضو، سازمانهای‌ مربوط‌ تخصصی‌ وسازمانهای‌غیردولتی‌ صالح‌ تا آنجا که‌ ممکن‌ است‌ در نشر این‌ اعلامیه‌ بکوشند. 2. تقاضا می‌کند که‌ دبیرکل‌ اعلامیه‌ را بصورت‌ گسترده‌ پخش‌ و توزیع‌ نموده‌ و به‌ این‌ منظور از کلیه‌ امکانات‌ موجود برای‌ انتشار و توزیع‌ متن‌ آن‌ اعلامیه‌ به‌ کلیه‌ زبانهای‌ ممکن‌ اقدام‌ کند. روز ملی کودک در ایران؛ ایران نیز در سال 1372 این پیمان نامه را با این شرط که هر گاه مفاد پیمان نامه با قوانین داخلی و موازین شرعی در تضاد باشد، دولت ایران مجبور به اجرای آن نباشد، پذیرفت. پس از آن طی جلسه ای که نمایندگان وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و برخی دیگر از نهادها حضور داشتند، 8 اکتبر برابر با 16 مهرماه به عنوان روز کودک درایران انتخاب شد. این تاریخ پس از اطلاع رسانی به دفتر یونیسف درایران، به تصویب شورای فرهنگ عمومی رسید و به تقویم رسمی کشور اضافه شد. مصوبه‌ی شورای فرهنگی عمومی نیز در تاریخ 30 تیر 1376 ودرجلسه‌ ۴۰۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب این شورا رسید. سپس ازسال 1393، مسئولیت دبیرخانه این ستاد به عهده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سپرده شد. بد نیست بدانیم: خشونت علیه کودکان پدیده ای است که گاهی مشاهده می شود و با پیمان ‌نامه‌ حقوق کودک مغایر است. علی رغم اینکه مطابق قانون، تنبیه بدنی درمدارس ممنوع است ولی مدرسه یکی از کانونهای بروز خشونت فیزیکی، روحی وکلامی علیه کودکان است. گزارش‌ های شفاهی، کتبی و تصویری بسیاری وجود دارد که نشان می دهد بعضی رفتارهایی که در مدارس با دانش‌آموزان می‌شود، با معیارهای جهانی حمایت از حقوق کودک سازگار نیست. یکی دیگر از حقوق اولیه کودکان که در پیمان ‌نامه‌ سازمان ملل متحد نیز درج شده، حق آموزش کودکان است. بنا بر آمارهای رسمی، ایران در حال حاضر دارای بیش از 24 میلیون دانش ‌آموز است که متاسفانه در برخی مناطق فضای آموزشی متناسب با این حجم دانش آموز فراهم نیست. معضل دیگری که کودکان در ایران با آن مواجه اند، پدیده “کودکان کار” است. کارشناسان امور آموزشی می گویند حدود چهار میلیون کودک در فضای آموزشی نیستند. این کودکان به دلیل فقر از امکان آموزش در مدارس محرومند و به جای نشستن پشت نیمکت های مدرسه، در خیابان تلاش می‌کنند با فروش کالا یا پاک کردن شیشه اتومبیل‌ ها درآمد کسب کنند. حتی از برخی از کودکان برای قاچاق مواد مخدر سوء ‌استفاده می ‌شود. همچنین پژوهش ها نشان می‌دهند که خشونت و آزار در میان کودکان خیابانی بسیار بیشتر است. امید است روزی کودکانی شاد و مشغول به تحصیل را در سرتا سر دنیا ببینیم که نه از تبعیض و خشونت رنج می برند و نه فقر و کمبود امکانات آموزشی. شادی، رویاپردازی و آرامش سهم همه کودکان دنیاست و آرزومندیم سهم هر کودک در دستان او باشد.

بخش چهارم: آقای هادی درتومی با موضوع ریشه های خشونت و تاثیر آن در ایران سخنرانی پرداختند: اگر به صورت دقیق تر به این موضوع توجه کنیم، میتوانیم بگوییم که خشونت در واقع جلوه ی ظاهریی هست از خشم. و خشم یکی از غریزه هایی هست مثل شادی یا غم و یا آرامش و غیره که انسان از بدو تولد دارای آن میباشد. خشم به تنهایی تا زمانی که به صورت خشونت ظاهر نشده است مشکل زا نیست البته درصورتی که فرد در رابطه با برطرف کردن این خشم به صورت درست و منطقی اقدامی کند و این حس را تلنبار نکرده و سرکوب نکند. بروز احساس خشم را میتوان بر اثر مسائل اجتماعی از جمله محرومیت های اجتماعی، بی عدالتی، آشفتگی های اجتماعی، تعاملات بی ضابطه درون اجتماعی، رویکرد های نادرست نظام آموزش و پرورش، عوامل خانوادگی، فقر و مخاطرات اقتصاد مشاهده کرد. در واقع خشونت را میتوان زور فیزیکی یا روانی و اجتماعی به منظور قراردادن دیگران در وضعیتی بر خلاف خواسته شان، تعریف کرد و آن را به انواعی نیز از جمله خشونت جسمی، روحی، جنسی و خشونت در زبان تقسیم بندی کرد. و مردم برحسب تجربه دریافته اند که هرجا دست به خشونت بزنند به هدفشان دست پیدا می کنند. و این تجربیات با توجه به نظام آموزشی و یا تربیت خانوادگی و یا رفتار اجتماعی درواقع برخورد نظام حکومتی با مردم کسب گردیده شده که به این مسائل هم رسیدگی خواهیم کرد. و کودکان نخستین قربانیان خشونت در جامعه هستند چون به سرعت آن را درونی می کنند و سپس در اشکال مختلف بروز می دهند. در واقع زمانی که کودکان خشونت را تجربه میکنند خواه یا ناخواه در آینده ان را بروز میدهند چه از لحاظ فیزیکی و یا لسانی و یا اخلاق و رفتاری. بگذارید بنده خشم و خشونت حاکم در ایران را از درجات بالا تا به پایین برایتان تشریح کنم و در انتها به صورت خلاصه تاثیراتش را در ایران خواهیم دید. برای مثال برای ترویج خشم و خشونت از سوی حاکمان ایران درواقع نظام جمهوری اسلامی ایران میتوان به اعدام ها و یا شلاق در ملاء عام و یا چرخاندن فرد متهم در شهر و تنبیه فرد در حضور انظار عموم که متاسفانه بخشی از این حضار کودکان هستند، اشاره کرد. در واقع این عمل تنبیه فرد خاطی را موجه نشان میدهد و این امر باعث میشود که والدین از این امر استفاده کرده برای تربیت کودک خود که در واقع انجام این عمل که هم از طرف شریعت و البته از طرف قانون اساسی مورد تایید میباشد نتیجه ی عکس دارد و باعث میشود که کودک سرخورده و خود را وقف بدهد با شرایط و همینطور این خشم و خشونت را در خود ذخیره کرده و آن را در آینده بروز بدهد. مورد بعدی که پیام آور خشونت میباشد در ایران دین اسلام و شریعت میباشد. به دلیل این که دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی در واقع شیعه اثنا عشری دین و آیین رسمی کشور هست میتوان این مورد را هم به عنوان یکی از ریشه های بروز خشم و خشونت دانست. به عنوان مثال مراسم قمه زنی که بسیار معروف هست بین مسلمین شیعه یکی از راه های آموزش خشم و خشونت میباشد، در واقع برخی از والدین نه تنها کودک را در چنین شرایطی قرار میدهند بلکه بعضی حتی کودکان را تشویق به زدن قمه میکنند. و یا قربانی کردن حیوانات در منظر عموم که باز هم کودکان در بیشتر مواقع بینندگان این عمل میباشند و در واقع دلیل دیگر بروز خشم و خشونت میباشد که این عمل بسیار وحشیانه هست و دیدن این موارد در روحیه و خلق و خوی شخص تاثیر مخربی میگذارد. امر به مروف و نهی از منکر هم گونه ای دیگر از ابزار بروز خشم میباشد زیرا اجازه ی دخالت در احوال شخصی دیگران را به فرد میدهد که همگی انسان ها طبق ماده ی 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر آزاد به دنیا می آیند و دارای عقل و وجدان میباشند ولیکن شریعت اسلامی اجازه ی تعرض در حریم شخصی دیگران را به فردی که میخواهد امر به معروف کند میدهد و این امر موجب خشم و آغشته به خشونت میشود. طریقه ی غلط آموزش و پرورش و همینطور تربیت کودکان مورد بعدی هست که خشم را پرورش میدهد و به درجه ی خشونت می رساند. به عنوان مثال در دوران مدرسه که دوره ی پی ریزی کودکان هست به خوبی میدانیم که تنبیه بدنی را یکی از ابزار تصحیح کردن ایرادات میدانند ولی برعکس این امر فرد را از درس و یادگیری دلزده کرده و عقده هایی برجای میگذارد که به سالها زمان برای درمان این عقده ها وقت نیاز هست. به دلیل با اهمیت بودن آموزش و پرورش صحیح ما میبینیم که در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر درماده ی 26 در رابطه با حق تحصیل رایگان صحبت شده است و درسند 2030 یونسکو در هدف 4 تاکیدات بسیاری دررابطه با آموزش و پرورش صحیح، برابری جنسیتی وغیره شده است. نابرابری جنسیتی درواقع نابرابری مرد و زن مشکلات زیادی از قبیل نبود موقعیت های شغلی برابر مردان برای خانم ها و یا همینطور در رشته های ورزشی هم دلایل دیگر بروز خشم میباشد. همانطور که عرض کردم قرار دادن افراد جامعه در شرایطی برخلاف خواسته هایشان میتواند زمینه ی خشم را محیا کند و طی 10 سال اخیر با توجه به شرایط بد اقتصادی و فشار های متعدد بر اقشار و اقوام و ملل ایرانی ما شاهد اعتراض هایی بودیم که متاسفانه جمهوری اسلامی ایران از نهایت قدرت و نیروی خود استفاده کرده برای سرکوب این اعتراضات که معترضین به دلیل رسیدگی به حقوق خود به نشانه ی اعتراض به خیابان ها آمده بودند، که جمهوری اسلامی با نهایت خشونت با معترضین برخورد کرده و در جریان سرکوب این معترضین باز هم کودکان بی نصیب نماندند و قربانی شدند. هر چند که طبق ماده ی 20 اعلامیه جهانی حقوق بشرحق آزادی تجمعات و تضاهرات را حق همگان دانسته است و همینطوردرقانون اساسی جمهوی اسلامی ایران در اصل 26 و 27 اشاره شده است ولیکن ما جز نقض حقوق انسان ها شاهد چیز دیگری نبودی و این عمل هم به صورت خودکار زمینه ی خشم را در جامعه، درواقع ایران فراهم میکند. و اما فقر:فقر به دو بخش تقسیم میشود 1 فقر مالی و اقتصادی و 2 فقر آگاهی و فرهنگی که این دو مورد بسیار اساسی هستند در جامعه که موجب بروز خشم و خشونت میشود. فقر، فرد را در شرایطی قرار میدهد که دست به کاری بزند که میلی در آن ندارد. بگذارید با ذکر مثالی برایتان توضیح بدهم تاثیر نمونه ی فقر مالی را در جامعه. فرض کنید جامعه ی ایران البته بغیر از ژن های خوب و یا آقا زاده ها و یا متصلین به سیستم، چون آنان فقط فقر آگاهی را تجربه میکنند نه فقر مالی، اگر جامعه ی ایران را به یک خانواده تشبیه کنیم که از والدین و دو فرزند خود تشکیل شده و این خانواده به دلایلی چون عدم دریافت حقوق ماهیانه یا نبود کار یا دلایلی از این قبیل دچار معضل فقر هستند، میتوانیم ببینیم که پدر فردی عصبی هست به دکیل نداشتن شرایط ساخت زندگی خوب برای همسر و فرزندانش به معنای دیگر قرار گرفتن در شرایطی که بر خلاف خواسته هایش هست احساس درماندگی کرده و احساس خشم بروز میکند و این احساس به درجه ی خشونت میرسد در زمانی که به عنوان مثال همسرش از او درخواست میکند که راه و چاره ای برای مدیریت این شرایط پیدا کند و در این چنین شرایط در اکثر اوقات مرد دست به خشونت لفظی یا به صورت شدید تری که خشونت جسمی یا عملی هست میزند. کودکان به صحنه ی دعوای والدین و در واقع کتک خوردن مادر نگاه میکنند و هیچ کاری ازشان بر نمیآید و در واقع در شرایطی برخلاف خواسته هایشان قرار گرفته اند که این موقعیت تحت هیچ شرایطی عواقب خوبی نخواهد داست. پدر و مادر مجبور به طلاق و کودکان مجبور به ترک تحصیل و بروز کار کودک و متاسفانه در برخی موارد، وارد کار های خلاف که نشات گرفته از فقر هست زیرا فرد دست به هر کاری میزند تا از این معضل بیرون بیاید. فراموش نکنیم که متاسفانه این شرایط سازنده ی زمینه ی اعتیاد و یا در مواقعی خود فروشی هست که برابر با نابودیست. تمامی افرادی که با افراد این خانواده سروکار دارند به نوعی درگیر خشونت میشوند چرا که اینان تماما قربانی خشونت هستند. فقر به قدری مخرب میباشد که در اولین اهداف سند 2030 یونسکو در این رابطه صحبت شد و به از بین بردن فقر و ایجاد نظام حمایتی از فقرا و سرمایه گزاری برای فقرزدایی اشاره دارد اما جمهوری اسلامی ایران در رسانه های خود به این موضوعات اشاره میکند که کمتر خوردن مفید هست و اگر بر فرض مثال مردم مرغ نخورند چه میشود مگر. در صورتی که هدف 2 سند 2030 یونسکو و ماده ی 25 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر اشاره به تضمین دسترسی همگان به ویژه نوزادان به غذای سالم دارد، زمانی که فردی نتواند برای کودکان خود چنین موقعیتی فراهم سازد مسلم است که زمینه ی خشونت را برای افراد جامعه فراهم میکند. فکر میکنم تا به اینجا دلیل خشم و خشونت در جامعه را حس کرده اید زیرا این خانواده ی چهار نفری مثالی از شرایط نیمی از افراد جامعه امروز هست که با این چنین مشکلات دست و پنجه نرم میکنند که دست آورد های جمهوری اسلامی ایران میباشد. به عقیده ی بنده خشم و خشونت همواره از سوی سیستم حکومتی در جامعه به مردم تزریغ میشود که نتیجه ی آن قتل های ناموسی، خودکشی ها، طلاق ها، ترک تحصیل، کوک کار، تجاوز ها و غیره می باشد. فقر آگاهی یا همان نبود اگاهی و اطلاعات هم دلیل دیگر از بروز خشونت میباشد زیرا اگر فرد با آگاهی کامل اقدامی در رابطه با خشم خود انجام دهد به مرحله ی خشونت نخواهد رسید که متاسفانه با توجه به نبود یک آموزش و پرورش صحیح در ایران اکثریت مردم درگیر فقر اگاهی هم هستند. فقر آگاهی باعث میشود که فرد از حق و حقوق ذاتی خود بیخبر باشد و این حقوق که در 30 ماده تشریح شده است در راستای برابری و ازادی و داشتن دنیای زیبا برنامه ریزی شده است. معتقدم با آگاهی رساندن به همگان از حق و حقوق ذاتی خود و آموزش صحیح میتوان درصد خشونت را کاهش داد. با استفاده از رسانه و تشویق عموم به خواندن و تفکر کردن میتوان جهت افکار عموم را تغییر داد.

بخش پنجم: خانم معصومه بهمنی راد به چرایی صدور اطلاعیه ۱۳۴۸ و ۱۳۵۲ کمیته دفاع از حقوق کودک ونوجوان با موضوع روز جهانی کودک و بازداشت؛ جرایم تعزیری وقوانین سرکوبگر و قهر آمیز پرداختند.

بخش ششم: ودر نهایت بحث آزاد جلسه با موضوع کودک و کودکی با مدیریت آقای شفائی دنبال شد. در ابتدای بحث آقای شفائی گفتند؛ حق و حقوق هر انسان در ابتدا با تولد هر شخص همراه است و دارای حقوق ذاتی و طبیعی است، مثل نفس کشیدن و دیدن و.. . و از طرف دیگر حقوقی که جامعه وظیفه دارد در اختیار فرد قرار دهد حقوق شهروندی فرد محسوب می شود مثل امنیت و محیط سالم برای رشد و فضای آموزشی و غیره.. . . کودکانی که متولد می شوند باید حقوقشان محترم شمرده شود چون آنها آینده سازان جامعه برای تصمیم گیری مسائل راهبردی جامعه هستند ودر ادامه با پرسش و طرح سوالی که کدام از ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر توجه و نگاه بیشتری به مسئله کودک پرداخته است؟ در جواب خانم اشجعی ماده ۳حق حیات و ماده ۲ عدم تبعیض، نژاد و رنگ، حق زندگی، و ماده ۷ همه در برابر قانون یکسان هستند و کودک نباید به زندان فرستاده شود باید اصلاح و تربیت شود تا به جامعه باز گردد. سپس در جواب خانم بهمنی راد اشاره به ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر کردند و گفتند عدم تعبیض از مهمترین آنها به حساب می آید و این دولت جمهوری اسلامی ایران است که در چهارچوب قوانین عمل نمی کند. سپس در جواب خانم محبی از ماده ۲۵ بخش دوم صحبت کردند همه کودکانی که اعم از ازدواج و بی ازدواج زاده شده باشند حق دارند از حمایت اجتماعی یکسان بهرمند گردند و ماده ۲۶ در رابطه با آموزش و پرورش اشاره داشتند. سپس آقای درتومی اشاره به ماده ۲۲ حق امنیت اجتماعی و ماده ۲۴ حق استراحت و فراغت و ماده ۲۵ حق خوراک و مسکن و حق تحصیل رایگان گفتند که اگر این ها رعایت شود کودک نیازی به کار کردن ندارد. در ادامه آقای شفائی بیان داشتند که همه انسان ها برابر هستند و مواد ۱و ۲ و ۳ و ۴و ۲۵ و ۲۶ توجه بیشتری به مسئله کودک داشته و دارد و همچنین از سند ۱۷ گانه ۲۰۳۰ اشاره و گفتند چه ماده هایی برای کودک ضروری بیان شده است؟ در جواب خانم محبی به بند های ابتدایی سند ۲۰۳۰ در رابطه با برابری جنسیتی، سلامتی، زندگی بدون فقر و گرسنگی اشاره داشتند و سپس خانم اشجعی مشکلات اقتصادی زمینه ساز فقر در جامعه است و بی توجهی در آموزش و پرورش و ازدواج های زیر سن و حمایت از خانواده توضیح دادند ودر ادامه آقای شفائی هدف ای ۱۱ و ۱۶ از سند ۲۰۳۰ را تشریح کردند و سپس خانم قنبری در رابطه با اینکه ترویج جامعه صلح طلب خیلی مسئله مهمی است و در ایران دیده نمی شود و در اعلامیه جهانی حقوق بشر برده داری ممنوع اعلام شده ولی در ایران همچنان از کودکان برای کار استفاده می شود و خرید و فروش کودک نیز انجام می شود. سپس خانم اشجعی در رابطه با اصل سوم بند ۱و۲ و۹دو ۱۲ز از قانون اساسی جمهوری اسلامی صحبت کردند ولی متاسفانه هیچگونه از این قوانین در جامعه اجرا نمی شود و مردم از نابرابری در جامعه در رنج و عذاب هستند. و آقای شفائی در ادامه از اصل ۳ بالا بردن سطح آگاهی و اصل۳۰ آموزش رایگان برای همه و اصل۳۱ داشتن مسکن مناسب برای زندگی، همچنین جمهوری اسلامی کنوانسیون حقوق کودک را پذیرفته ولی با شرط و شروط قوانین شرعی، این در حالی است که در دولت جمهوری اسلامی ایران سن مشخصی برای کودک تعریف نشده است و سن های مختلفی برای کودک براساس شرع و عرف و مذهب تعریف و مشخص شده است. سپس خانم اشجعی بیان داشتند که قانون حمایت از اضافه و نوجوانان تصویب شده و در ماده ۱ بند الف آماده است طفل کسی که به سن بلوغ شرعی نرسیده و نوجوان هر فرد زیر ۱۸ سال کامل شمسی که بلوغ شرعی رسیده باشد. در پایان خانم سمانه محبی ضمن تشکر از همه فعالین حقوق بشر و میهمانان و منشی جلسه آقای رضا ویسانیان و ادمینها خانم الهه گراوند علی زاده و آقای هادی درتومی و حمید رضایی آذریانی و آذر ارحمی و مسئول ضبط و تدوین صدا در جلسه اقای هومن شعری طهرانی و حمید رضایی آذریانی و در نهایت در ساعت ۱۹:۳۰ ختم جلسه را اعلام کردند.

 

گزارش سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی دسامبر۲۰۲۰

رضا عباسی زمان آبادی

در روز یکشنبه مورخ 20 دسامبر 2020 ساعت 18:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک اتاق کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نمایندگی اسکاندیناوی برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه جناب آقای هادی درتومی ضمن خوش آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

 بخش 1: آقای آزاد بهرامی سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشردر ایران در آذر ماه ١٣٩٩را ایراد کردند.

بخش 2: خانم ملیکا احمدی سبزواری سخنرانی خودرا با موضوع بررسی ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرایی آن ارائه نمودند: ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر به عدم تبعیض اشاره می کند و می گوید: هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز، خصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هرعقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد. گواه این کشور مستقل، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد. حال به مقایسه این ماده با اصل های مرتبط با قانون اساسی جمهوری اسلامی و حقیقت اجرایی شدن یا نشدن آنها می پردازیم. ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌ عشری است و این اصل الی‏الابد غیر قابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب. بجز محرومیت گسترده، دیر زمانی است که فشار ها و تبعیض های نانوشته و ناروا توسط دولتمردان ایران در زندگی اجتماعی و اقتصادی پیروان اهل سنت ایران اعمال می شود مثل: عدم به کارگیری نخبگان اهل سنت در سطوح بالای جامعه، حصرهای استانی، کنترل شدید شخصیت ها توسط نیروهای امنیتی، نداشتن جایگاه رسانه ای، عدم صدور مجوز برای تاسیس هرگونه نشریه ویژه از جمله نشریات حزبی و سیاسی، محرومیت زندانیان از هرگونه مرخصی علیرغم شیوع کرونا در زندان و یا ارتباط آنان با خانواده، نداشتن حق وکیل برای زندانیان؛ افزایش فشار و شکنجه؛ توهین به مقدسات و خانواده و مجرم خواندن آنها صرفا به دلیل سنی مذهب بودن. آنها حتی اجازه داشتن مدرسه دینی مستقل را ندارند و نمی توانند ائمه جمعه و روحانیون مساجد را خودشان انتخاب کنند. همچنین اجازه نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری را ندارند و تا کنون هیچ یک از شهروندان اهل سنت ایران به مقام وزارت و دیگر مناصب مهم دولتی و حکومتی منصوب نشده‌اند. اصل ۱۳، رسمیت پیروان ادیان: ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها پیروان دینی شناخته می‏شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند. برای پیروان ادیان رسمی و غیررسمی، واژه‌هایی مانند دشمن، غیرمسلمان، مناقق، فتنه‌گر، کافر، ضد انقلاب، غرب‌زده، مرتد، منحرف، فریب خورده، ضد ولایت فقیه، نجس، محارب که گاه حتی در نظام قضایی جمهوری اسلامی بار حقوقی پیدا می‌کنند چیزی نیستند جز حرف رمز نفی افراد متفاوت و دگراندیش. پیروان ادیان تاریخی غیراسلامی که شامل پیروان ادیان (مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان) می شود در مجلس تعداد محدودی کرسی در اختیار دارند، در انجام مناسک دینی خود از آزادی‌های کنترل‌شده و بسیار شکننده‌ای برخوردارند و تحت نظارت امنیتی قرار می گیرند، به خانه هایشان یورش برده می شود، در پیدا کردن کار و تحصیل دچار مشکل می شوند و حق تبلیغ دین خود را ندارند. و انسان هایی که از اسلام به این ادیان روی می آورند در خطر بازداشت و زندان و مرگ توسط جمهوری اسلامی قرار می گیرند. به نوعی جداسازی و ایزوله کردن این پیروان دائما در جامعه در حال رخ دادن است که نماد بارز تبعیض است. حال پیروان ادیان غیر رسمی مثل دین بهایی و یا گرایش‌های مذهبی شیعه دگراندیش هم مجبور می شوند برای فرار از مجازات ها و خشنونت گاه دین خود را هم پنهان کنند و مناسک دینی را در نهان به جا آورند. آنها توسط جمهوری اسلامی و در انظار عمومی تحقیر و توهین می شوند و سنگ قبرهایشان شکسته می شود، تنها به دلیل عقیده مذهبی شان، احضار، بازداشت و مجبور به تحمل حبس و مرگ می شوند، از تحصیل و اشتغال باز می مانند و حقوق انسانی شان تماما نادیده گرفته می شود. راه حل نهایی در راستای یافتن ذره ای آرامش و امنیت برای بسیاری از پیروان ادیان، مهاجرت و ترک خانه شان است. اصل ۱۹: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی ‌برخوردارند و رنگ‌، نژاد، زبان و مانند این ها سبب امتیاز نخواهد بود. سیاست‌های اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران بر بسط و ریشه دواندن تبعیض متمرکز است. ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده. ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی‌سرپرست. اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولیّ شرعی. پوشش و حجاب اجباری، کودک همسری و عدم حمایت از کودکان بی سرپرست و کودکان کار، محسوب شدن به عنوان نیم جنس مذکر در رابطه با موارد ارث، دیه و شهادت، عدم ایجاد شرایط برابر در راستای حضور در اجتماع تحت عنوان خانه داری و مادری، محروم بودن از حق طلاق و حق حضانت فرزند، قرار گرفتن در معرض قتل‌های ناموسی، اذیت و آزار جسمی و جنسی و یا شکنجه روحی توسط پدر و یا همسر، عدم دستمزد برابر با مردان، عدم حمایت قانون از زنان سرپرست خانوار، عدم حق ورود به ورزشگاه و ممنوعیت دوچرخه سواری، محرومیت در ورزش و فعالیت های اجتماعی و سانسور، انتخاب نشدن برای پست ریاست جمهوری و رهبری، همگی از موارد نقض حقوق انسانی زن است که با وجود اشاره به حمایت از زن و برابری او با مرد، نظام قانونی جمهوری اسلامی چنین تبعیضهایی را به صورت سیستماتیک علیه زنان به صورت روزانه اعمال می کند. نمونه دیگری از تبعیض، تبعبض جنسی علیه جامعه LGBTQ است. در قانون مجازات اسلامی مواد ۲۳۳ الی ۲۴۱ به مجازات همجنسگرایی مربوط می شود. هر گرایش جنسی ای خارج از حالت گرایش مرد به زن و بالعکس شامل مجازات شلاق یا اعدام است و یا فشار بر روی فرد همجنسگرا برای تغییر جنسیت. جامعه LGBTQ ایران با بیمار خوانده شدن، نادیده گرفته شدن و طرد شدن و عدم امنیت جانی مواجه هستند و تحت فشارهای روحی شدید و افسردگی قرار می گیرند. حتی مجبور به تن دادن به ازدواج با جنس مخالف برای مخفی ماندن حقیقت زیبایشان و در امان بودن هستند. با بررسی این موارد و دانستن اینکه تبعیض های بسیار دیگری نیز صورت می گیرد، متوجه می شویم که جمهوری اسلامی، ایران را تبدیل به سرزمین تبعیض ها کرده است. کشوری که روزانه و در تمامی جزئیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی اش، هیچ ردی از برابری دیده نمی شود و جداسازی و طبقه بندی و تفرقه پراکنی میان انسان ها در جامعه رخنه کرده است. ما اما به عنوان فعالین حقوق بشر، با آگاه سازی درباره ی حقوق ذاتی و شهروندی انسانها و افشاگری نقض حقوق و ارزش انسانی شان، با هرگونه تبعیض مبارزه می کنیم چرا که راهی بجز مبارزه تا پیروزی برای آزادی و عدالت و برابری وجود ندارد.

بخش 3: آقای محمود حوالات سخنرانی خود را با موضوع سیستم آموزشی در ایران ارائه نمودند. آموزش و پرورش رکن اصلی توسعه در کشور بوده و پرورش نیروی انسانی برای آینده کشور می باشد و بهترین و طلایی ترین سال های عمر دانش‌آموزان در آن طی می‌شود، ما 12 سال در آموزش و پرورش ایران درس می‌خوانیم، در روزی که دیپلم می‌گیریم، بلد نیستم دکمه کنده شده پیراهن ما را بدوزیم، یا حتی غذایی در حد نیازهای روزانه دست و پا کنیم و مسائل اقتصادی روزمره را بدانیم، حتی نمی‌توانیم یک بند به زبان انگلیسی بنویسیم، تقریباً هیچ مهارتی برای زندگی روزمره نداریم. اولین مشکلی که درآموزش و پرورش داریم، بالا بودن کتابهای درسی دانش آموزان در تمامی مقاطع میباشد. حجم زیاد مطالب و سنگین بودن محتوای کتاب علاوه بر این که موجب خستگی و دلزدگی دانش آموزان می‌شود، عملاً فرصتی برای آموزش عمیق مطالب باقی نمی‌گذارد، و در بعضی از دروس و پایه‌ها حجم کتاب آنقدر زیاد است که فرصت هر گونه عملکرداضافی را از معلم میگیرد و بسیار می بینم که بدون خلاقیت دانش آموزان و فعالیت رفتاری آنها، معلم فقط فرصت آن را دارد که بتواند در پایان سال کتاب را تدریس کند. البته در سال‌های اخیر گام‌هایی برای کاهش حجم مطالب کتاب درسی برداشته شده که به علت تعطیلی پنجشنبه ها و روزهای هوای آلوده مشکل کمبود زمان و فشردگی دروس وجود دارد. همچنین بر اساس تغییراتی که در محتوای کتاب شده برخی از مباحث پایه‌های بالا به پایین منتقل شده که برای دانش آموزان سنگین، و در مقایسه با کشورهای پیشرفته مطالب پیچیده تری در سن پایین آموزش می‌بینند. عملاً با این توضیحاتی که دادم وقتی برای پرورش دانش آموزان وجود ندارد. دومین مساله که در آموزش و پرورش داریم، عدم تدریس به زبان مادری علتی است که باعث فراری شدن دانش آموز از درس می‌شود، چون هیچ گونه انسی بین زبان مادری خود و فارسی وجود ندارد، نظر کارشناسان در مورد زبان مادری این است که هرکس به زبان مادری تدریس کند بهتر زبان دوم را یاد میگیرد، ولی در مدارس ایران معلم حق توضیح به زبان غیر از فارسی حتی در زنگ تفریح را ندارد و با مشاهده این موضوع به توبیخ، انتقالی و اخراج معلم منتهی میشود. یکی دیگر از مشکلات برخورد نامناسب معلمان است رابطه غیر صمیمی و خشک بین معلم و دانش آموز، الزام به انجام تکالیف سنگین و بی توجهی به احساسات دانش آموزان و.. . . . . از جمله مسائلی است که در مدارس بسیار به چشم میخورد. اما متاسفانه مسأله تنبیه بدنی هنوز هم در مدارس وجود دارد و هرز گاهی خبری از برخورد خشن معلم با دانش آموز شنیده می‌شود که گاهاً باعث نقض عضو می‌شود، فرد تنبیه شده خشونت و کینه اش به افراد و دانش آموزان دیگر انتقال می‌دهد که این باعث تولید چرخه ای از خشونت در جامعه پدیدار می شود، آموزش درفضای پراسترس یکی دیگر از دلایلی که بارزترین مسأله ای که موجب ایجاد استرس و اضطراب در بین دانش آموزان میشود، الزام به انجام تکالیف سنگین و سیستم امتحان نهایی در سنین پایین می باشد و در دوران دبیرستان با غول کنکور روبرو می‌شوند و به نوعی سیستم آموزشی ما در چنگ مافیای آموزش و پرورش و کنکور می‌باشد. یکی دیگر از مشکلات نبود آموزش های مهارت‌های زندگی می‌باشد با وجود حجم بالایی ازدرس های غیره کاربردی و نبود هیچ درسی برای آموزش های مهارتهای ارتباطی با همسالان و خانواده، کنترل خشم، تصمیم گیری، مقابله با مشکلات، آموزش جنسی، آموزش در برابر تجاوز های جنسی و.. . . تاثیرات بلند مدت روانشناسی و اجتماعی بر روی دانش آموزان، آنها را با مدرسه بیگانه میکند، وقتی که دانش آموز حس کند که مطالبی که در کتاب درسی وجود دارد هیچ کاربردی در زندگی او ندارد و به درد مشکلات روزمره اش نمی‌خورد به مدرسه به عنوان تکلیف نگاه می کند و از آن متنفر می‌شود. مشکل بعدی بی توجهی به تفاوت ها و استعداد های گوناگون دانش آموزان است بچه هایی که وارد مدرسه می‌شوند از طبقات اجتماعی متفاوت و با استعدادهای مختلف هستند، اما در مدارس کشور امکان پرورش بسیاری از توانایی های هنری و ورزشی و… برای دانش آموزان وجود ندارد و این مسئله باعث میشه که دانش آموز با درس های مشترکی که همه دانش آموزان وادار به یادگیری آنها هستند با بی میلی برخورد کنند و درصورت توانایی مالی علاقه خود را در مؤسسات خصوصی دنبال کنند. هدف 2030 یونسکو هدف چهارم: تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه. تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستان، توسعه آموزش های فنی و حرفه ای، دسترسی عمومی به تحصیلات دانشگاهی، ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه ای برای اقشار آسیب پذیر ازجمله معلولان، افراد بومی وکودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند.

بخش 4: آقای هادی درتومی با موضوع ۱۶ آذر روز دانشجو سخنرانی خود را آغاز نمودند: روز ۱۶ آذر۱۳۳۲چهار ماه پس از کودتای ۲٨ مرداد که در واقع این روز به یاد سه دانشجو به نام های (مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و آذر شریعت رضوی) که در اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور وقت ایالات متحدە آمریکا و از سرگیری روابط ایران با بریتانیا و بازداشت و محاکمه دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت ایران، دانشجویان دانشگاه تهران دست بە اعتراض زدند کە با سرکوب نیروهای حکومت پهلوی مواجه شدند. کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور۱۶ آذر را بعنوان روز دانشجو نامگزاری کردند. از آن روز بە بعد دانشجویان این روز را نماد پیشگامی و پیشروی خود را در عرصه مبارزه با خودکامگی و ستم حکومتها علیه مردم، روشنفکری، آزادی بیان، مطبوعات و آزادی عقیده و سیاسی میدانستە و بر آن نیز تاکید می ورزند. هرساله توسط دانشجویان این روز، روزی برای اعتراضات مسالمت آمیز به مشکلات خود و همچنین مشکلات اجتماعی کشور مانند حمایت از اعتراضات کارگری است، البته بیشتر این اعتراضات به دلیل حضور نیروهای امنیتی به خشونت کشیده می‌شود. دانشجویان تابحال جدا از روز دانشجو به نوبه خود برای دانشجویان بازداشتی در زندان، برای حمایت از اعتراضات سراسری، اعتراضاتی را داشته‌اند؛ اعتراضات دانشجویان بیشتر با تجمع‌‌ هایی در نزدیک دانشگاه‌ها آغاز می‌شود، درآغاز بیشتردانشجویان با پلاکارد و شعارهایی موضع‌های سیاسی خود را بیان می‌کنند، دراعتراضاتی در سال ۱۳۹۸ برای حمایت از اعتراضات سراسری کارگران دانشجویان در دانشگاه بهشتی اعتصاب‌غذا انجام دادند و ظرف غذاهای خود را در خیابان ردیفی قرار دادند، که به نوبه خود منحصر به فرد بود، برخی دیگر از اعتراضات مانند اعتراضات در جلو دانشگاه امیرکبیر در آغاز با شعارهای حمله به شخصیت‌های سیاسی مانند خامنه‌ایی و سلیمانی پیش‌رفته، و همچنین آتش زدن تصاویرشان، بیشتر اعتراضات که تابحال انجام شده ازجمله همین دانشگاه امیر کبیر به خشونت کشیده شد، و تابحال دانشجویانی بودند که در این اعتراضات کشته و یا زخمی شدند. سرکوب دانشجویان و اعتراضات آنان در حقیقت از سال 1332 شروع شد. در واقع بعد از اعلام از سرگیری روابط ایران و بریتانیا که در زمان نخست وزیری مصدق قطع شده بود و همچنین ورود ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران که این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۶ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. در ادامه این بیانیه‌ها و اعتراضات روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاحات در روزنامه سلام در ۱۵ تیرماه اقدام به انتشار سندی محرمانه از وزارت اطلاعات نمود با این تیتر که «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» که تعجب همگان را برانگیخت؛ و منجر به توقیف روزنامه سلام شد. انصار حزب‌الله در پی تظاهرات دانشجویان در اعتراض به توقیف روزنامه سلام و تصویب قانون جدید مطبوعات، به داخل کوی دانشگاه و خوابگاه‌های دانشجویی حمله بردند و ضمن تخریب اموال دانشجویان آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و صدها نفر را بازداشت کردند. حمله و ضرب و شتم دانشجویان تا صبح ادامه داشت. همانطور که میدانید پس از تظاهرات دانشجویان به سمت دفتر خامنه‌ای و همچنین گسترش اعتراضات به سایر شهرستانها و سایر نقاط تهران از جمله میدان سپه و بازار تهران، در شرایطی که تهران از روز جمعه (۱۸ تیر) شاهد بی‌سابقه‌ترین درگیری بین معترضین و سپاه، بسیج و هوادارن نظام بود، ۲۴ تن از فرماندهان بلندپایه سپاه در نامه‌ای به محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر در سرکوب اعتراضات قوی‌تر عمل نکند، خود دست بکار می‌شوند. نویسنده و امضا کنندگان این نامه افرادی هستند که از ابتدا دست های آلوده به خون مردم ایران دارند، افرادی چون محمدباقر قالیباف، غلامعلی رشید، محمدعلی جعفری، قاسم سلیمانی، جعفر اسدی، احمد کاظمی، محمداسماعیل کوثری، اسدالله ناصح، محمد حسین باقری، غلامرضا محرابی، عبدالحمید رئوفی‌نژاد، نورعلی شوشتری، علی احمدیان، احمد غلام‌پور، یعقوب زهدی، نبی‌الله رودکی، علی فدوی، غلامرضا جلالی، امین شریعتی، حسین همدانی، اسماعیل قاآنی، علی فضلی، علی زاهدی، مرتضی قربانی. بنده باور دارم که در طول چهار دهه گذشته اعتراضهای جنبش های دانشجوی در کنار دیگر نیروهای اجتماعی ترس بە اندام نظام ولایت فقیە انداختە و جمهوری اسلامی ایران را بسوی سقوط سوق دادە است. این نظام هرگاه با اعتراضات مدنی روبرو شده به مانند اتفاقات دهه شصت، وقایع کوی دانشگاه، جنبش ٨٨، اعتراضات دیماه ۹۶ و اعتراضات آبان ۹٨ اثبات کرده که در مقابله با مردم آسیب پذیر است و هرگونه اعتراض مسالمت آمیز بە دستگیری، کشتار و سرکوب مردم می انجامد. حال هرگاه این اعتراضات از سوی اصناف، علی الخصوص دانشجویان و قشر فرهیخته جامعه حامی و همراه عموم مردم شوند این سرکوب گسترده تر می شود؛ زیرا نظام های دیکتاتوری به خوبی می دانند که زمان نابودی آنان هنگام روشنگری و آگاە بودن مردم بە حق و حقوق خود بوقوع می پیوندد. ازینرو هرگاه جنبشی که دانشجویان در آن حضور یابند ترس سراسر حکومت را فرا می گیرد و باهرنوع ابزار تلاش برای جلوگیری از گسترش آن می کنند. که بنده زحمات و فریاد حق طلبانە و آزادیخواهانە دانشجویان و تمام آزادیخواهان مردم ایران را ارج نهادە و حرکت و پیشگامی جوانان، دانشجویان، فعالان و فرهیختگان یارسانی امروز پس از گذشت چهل سال از احاطه قدرت کشور در کنار دیگر فعالان و پیشروان جنبش های دانشجویی مدنی در ایران در راه مبارزه و تلاش برای رسیدن به آگاهی و آزادی کاملا محسوس است. از سوی بنده و تمامی فعالین حقوق بشر سانسور، سرکوب، دستگیری، بازداشت و کشتار جوانان و دانشجویان توسط جمهوری اسلامی ایران محکوم و از هرگونه اعتراض، اعتصاب و جنب و جوش مدنی، صنفی و دانشجویی حمایت میکنیم و خود را همسو و همراه دانشجویان برای گذار از جمهوری اسلامی برای رسیدن به یک سیستم دموکراتیک، غیرمتمرکز و سکولار می داند. در انتها بنده ضمن تبریک به تمامی دانشجویان و پاسداشت اینروز بعنوان سرمشق و نماد مقاومت و پیشگامی در هر دوره بخصوص بزنگاه کنونی، امید دارد که قشر آگاه و فرهیخته همواره پیشرو و دوشادوش اقشار عموم مردم در شرایط سخت بخصوص اوضاع اعتراضی و رخدادهای تحول ساز باقی بمانند و چه بسا با گامهایی محکم و ثابت قدم تر قدم بردارند. همچنین از تمامی نهادها و جوامع روشنفکری ایرانی، کوردسانی و نیز بین المللی می خواهد که برعلیه سرکوب و ستم های جمهوری اسلامی به مردم و دانشجویان به هر شکل ممکن حمایت خود را اعلام کنند.

بخش 5: خانم نوری شریفی با موضوع روز جهانی مهاجران سخنرانی خود را ارائه نمودند: در چهارم دسامبر ۲۰۰۰مجمع عمومی سازمان ملل متحد با در نظر گرفتن تعداد کثیر و رو به رشد مهاجران در جهان، و رفتار غیر انسانی جوامع میزبان با آنان، 18 دسامبر یا 27 آذر را روز بین المللی مهاجران نامید. این روز به احترام میلیون ها نفر که کشور خود را به امید یافتن زندگی بهتر ترک کرده اند، روز جهانی مهاجرت نام گرفته است. در این روزاین مجمع مقاوله نامه بین المللی حمایت از حقوق تمامی کارگران مهاجر و اعضای خانواده آنها را به تصویب رساند و از کشورهای عضو و سازمان های بین دولتی و غیر دولتی دعوت کرد این روز را از طریق اشاعه اطلاعات در مورد حقوق بشر و آزادی های بنیادین مهاجران و سهیم شدن در تجربیات و طراحی اقداماتی برای تضمین حمایت از آنها گرامی بدارند. اروپا مهماندار بیشترین شمار مهاجران، آمریکای شمالی پس از آن و سپس آسیا در ردیف سوم قرار دارد. مهاجرت عبارت‌ است از جابه‌جایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی. مردم معمولاً به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعدی مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت می‌کنند. دلیل دوم می‌تواند شرایط و عوامل مساعد جذب‌کنندهٔ مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر و آزادی‌های سیاسی بهتر باشد. اگرچه مهاجرت بشر برای مدت صدها هزار سال وجود داشته و دارد، «مهاجرت» در مفهوم مدرن به حرکت و کوچ افراد از کشوری به کشور دیگر، که در آنجا شهروند نیستند، محسوب می‌شود. آلمان و عربستان سعودی، هر کدام با ۱۳ میلیون نفر دررتبه های دوم و سوم میزبانی قرار دارند که پس از آنها روسیه با ۱۲ میلیون نفر، انگلستان با ۱۰ میلیون نفر، امارات متحده عربی با ۹ میلیون نفر، فرانسه، کانادا و استرالیا هر کدام با تقریبا ۸ میلیون نفر و ایتالیا با ۶ میلیون نفر در رتبه های بعدی کشورهای میزبان مهاجران قرار دارند. ازلحاظ ترکیب جنسیتی، زنان به طور نامحسوسی کمتر از نصف تمامی مهاجران بین‌المللی سال ۲۰۱۹ را تشکیل می‌دهند. سهم زنان و دختران در آمار جهانی مهاجران بین‌المللی کاهش کمی داشت و از ۴۹ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۴۸ درصد در سال ۲۰۱۹ رسید. انواع مهاجرت: خارجی و داخلی مهاجرت خارجی: مهاجرتی است که بین کشورها انجام می شو د و مهاجران از کشوری به کشور دیگر مهاجرت می‌کنند. برخی مهاجرت‌های خارجی باهدف دستیابی به منابع طبیعی و ثروت یا دستمزد و رفاه بیشتر صورت می‌گیرد که به آن مهاجرت اختیاری می‌گویند. در این‌گونه مهاجرت‌ها غالباً کشور مبدأ دچار مشکلات اقتصادی است. 1، مهاجرت اقتصادی: اصطلاح مهاجر اقتصادی به کسی اطلاق می‌شود که به‌منظور اشتغال و بهبود کیفیت زندگی و دسترسی به منابع از یک منطقه به منطقه دیگر سفرکرده است. یک مهاجر اقتصادی باکسی که پناهنده‌ای است که از تعقیب و گریز گریخته است متمایز است. بسیاری از کشورها محدودیت‌های مربوط به مهاجرت و ویزا را دارند که طبق آن ورود شخص به کشور را به‌منظور دستیابی به کار بدون ویزا کاری معتبر ممنوع می‌کند. به دلیل نقض قوانین مهاجرت یک کشور، می‌توان از ورود مهاجر اقتصادی به یک کشور خودداری کرد. 2، پناهندگی: پناهندگی نوعی از مهاجرت خارجی است که عوامل متعددی مانند عوامل سیاسی، امنیتی، فقر، خشک‌سالی، جنگ و … در مبدأ؛ مردم را مجبور به نقل‌مکان می‌کند. 3، انواع دیگری از مهاجرت خارجی فرار مغزها یا مهاجرت صاحبان تخصص و علم که درلیست مهاجران همیشگی قرار دارند، بیشترین مهاجران بین‌المللی مهاجران درجستجوی کار هستند. 4، مهاجران بازنشسته: ازکشورهای ثروتمند به کشورهای با هزینه‌های پایین با آب وهوای بهتر ومناسب تر، نیز نوع جدیدی از مهاجرت بین‌المللی است. 5، مبلغین مذهبی بین المللی و کارمندان شرکت‌های فراملی، سازمان‌های بین‌المللی غیردولتی و سرویس دیپلماتیک نیز طبق تعریف، مهاجر خوانده میشوند. مهاجرت داخلی: جابه‌جایی بین نواحی داخلی یک کشور است. این‌گونه از مهاجرت به دو بخش زیر تقسیم می‌شود: 1، مهاجرت فصلی: حرکت کوچ‌نشینان و جابه‌جایی کارگران از شهرها به روستاها در فصل میوه‌چینی، نوع دیگری از مهاجرت داخلی است. 2، مهاجرت روزانه: حرکت روزانه مردم از حومه‌ها و شهرک‌های اطراف به داخل شهرهای بزرگ برای رفتن به محل کار یا استفاده از خدمات داخل شهرها مهاجرت داخلی است که به آن مهاجرت روزانه گفته می‌شود. در این نوع مهاجرت مردم در شب به محل سکونت خود بازمی‌گردند. امواج مهاجرت ایرانیان: جامعه شناسی ده موج مهاجرتی را تاریخ مهاجرت معاصر ایرانیان برمی‌شمرد: “موج اول سیاسی بود، موج دوم اجتماعی و فرهنگی، موج سوم اقتصادی و موج چهارم به اقلیت‌های قومی مثل هموطنان کرد، بلوچ، آذری برمی‌گردد. موج پنجم پیروان ادیان است موج ششم مهاجرت برای کسب دانش است که روز به روز آمار و ارقام این موج بیشتر می شود، موج هفتم مهاجرت تجارت است که کسانی که در ایران نمی توانند آزادانه تجارت کنند و دست به مهاجرت می‌زنند، موج بعدی مربوط به مهاجرت هنرمندان است که اساسا حجم خیلی بالایی را تشکیل می‌دهد و موج بعدی هم مهاجرت مقامات رژیم است، لایه‌هایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ در حاکمیت مدیر بودند و در دهه ۹۰ حاکمیت آنها را تحمل نکرد و دست به مهاجرت زدند. وضعیت مهاجران خارجی در ایران: به گفته وزارت مهاجرین افغانستان، درباره روند حضور اتباع افغانستان در ایران و اخراج آنها، میان دو کشور توافقنامه رسمی وجود ندارد، ولی مقام‌های افغانستان می‌گویند که دو کشور تصویب کرده‌اند که بازگشت مهاجرین افغانستان از ایران اجباری نباشد. درماده ۳۲ کنوانسیون وضعیت پناهندگان درباره اخراج پناهندگان ازیک کشور آمده، کشورهای پناهنده‌پذیر، پناهندگانی را که به طور منظم در سرزمین آنان بسر می‌برند اخراج نخواهند کرد، مگر به دلایل حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی. در این ماده تاکید شده که اخراج چنین پناهنده‌هایی نیز درصورتی امکان‌پذیر است که موازین قانونی درباره آنان اتخاذ شده باشد. پناهنده‌ای که حکم به اخراج او داده شده، باید حق دفاع از خود را داشته باشد. کشور پناهنده‌ پذیر باید به پناهنده‌ای که در آستانه اخراج است، فرصت مناسب بدهد تا او بتواند به صورت قانونی مجوز ورود به کشور دیگری را به دست آورد. در این کنوانسیون به هیچ ‌یک از کشورها به هیچ نحوی اجازه داده نشده که پناهجویان را به کشورشان یا سرزمین‌هایی که امکان دارد به علل مسایل نژادی، مذهبی، ملیتی، عضویت در گروه‌های اجتماعی خاص و دارا بودن عقاید سیاسی؛ زندگی یا آزادی آنان در معرض تهدید است، باز گرداند. طرحی در مجلس ایران ارائه شده که در آن مجازات زندان و جریمه نقدی برای مهاجران غیرقانونی در نظر گرفته شده و ماموران امنیتی را مجاز به تیراندازی به سوی خودروهایی می‌کند که مشکوک به حمل این مهاجران باشند. مطابق این طرح اگر خودرویی از ایست بازرسی فرار کند و “ظن قوی به حمل اتباع باشد” ماموران در استفاده از سلاح گرم مجاز خواهند بود. این طرح می‌خواهد کشته یا زخمی کردن مهاجرانی که بدون مراحل قانونی وارد ایران می‌شوند شامل هیچ غرامتی به قربانیان نشود. پیشنهاددهندگان این طرح می‌خواهند برای مهاجران غیرقانونی مجازات حبس تا ۲۵ سال و جریمه نقدی تا ۱۰۰ میلیون تومان وضع کنند، امکان مصادره اموال و دارایی‌های مهاجران نیز به دستگاه قضایی داده می‌شود و کسانی که به اسکان، حمل و نقل و اشتغال این مهاجران کمک کنند هم مشمول مجازات خواهند شد. در بخشی که تیراندازی به چند ماه پیش تیراندازی ماموران به یک خودروی حامل مهاجران افغانستانی و پاکستانی به آتش گرفتن آن و کشته شدن دست کم سه نفر انجامید. سازمان جهانی مهاجرت اعلام کرده است: « مشاغلی که مهاجران دارند و درآمدی که به کشور خود می فرستند بخش مهمی از اقتصاد جهانی را تشکیل می دهد. این سازمان به همه کشورها هشدار داد بحران اقتصادی را بهانه ای برای اتخاذ تدابیری که مهاجرت را محدود می کند، قرار ندهند. به گفته این سازمان، مهاجران سهم بزرگی در رشد و بهبود اقتصادی دارند، به همین دلیل کشورهای ثروتمند نباید درهای خود را به روی آنها ببندند. به عقیده مقامات این سازمان، زمانی که بیکاری رو به افزایش است، احتمالاً به نظر منطقی می رسد مهاجرت را محدود کنند، اما عملاً آمار نشان می دهد این دو با هم رابطه مستقیمی ندارند. مهاجران عمدتاً مشاغلی دارند که شهروندان کشورهای صنعتی از انجام آن خودداری می کنند. همچنین به گفته این سازمان با کاهش تولید مثل و افزایش طول عمر در کشورهای ثروتمند، بسیاری از آنها تا ۵۰ سال آینده با کمبود نیروی کار مواجه خواهند شد. در عین حال مقدار پولی که مهاجران به کشورهایشان می فرستند برای اقتصاد کشورهای در حال توسعه بسیار مفید است زیرا طبق برآوردهای سازمان جهانی مهاجرت، مجموع این درآمد چندین برابر بیشتر از صندوق کمک های مالی است که برای کمک به توسعه آنها در نظر گرفته شده است. از همه مهم تر آن که سازمان جهانی مهاجرت هشدار داده است محدود کردن قوانین مهاجرت، آنها را از این کار باز نمی دارد بلکه آنها را طعمه قاچاقچیان انسان می کند. پیام آنتونیو گوترش: « در این زمان بحران جهانی، درخواست می کنم از مردم در همه جا تا حمایت کنند از مهاجرانی که در زمره موتورهای اقتصاد جهانی هستند و به رفاه در سراسر دنیا کمک حیاتی می کنند. از همه ذی نفعان می خواهم که برای کاهش هزینه های انتقال وجوه ارسالی، ارائه خدمات مالی برای مهاجران و خانواده های آنان به ویژه در مناطق روستایی اقدام به عمل آورند و شمول مالی را برای آینده ای امن تر و پایدار ارتقا دهند. توافق جهانی برای مهاجرت ایمن، منظم و قانونمند برنامه ای مهم برای اقدام ارائه می دهد. سازمان بین المللی مهاجرت در گزارشی که درروز بین المللی مهاجران منتشر شده است، اعلام کرد: بیش از ۴۴۷۶ نفر در سال ۲۰۱۸ میلادی در مسیرهای مهاجرتی در سراسر جهان، جان خود را از دست داده اند. این گزارش نشان می دهد که حدود ۲۲۱۷ نفر یعنی نیمی از قربانیان در سال ۲۰۱۸ میلادی در دریای مدیترانه جان خود را از دست دادند.

بحث آزاد: با موضوع روز جهانی حقوق بشر و هچنین شرکت کنندگان در بحث آقای گلزار، خانم شریفی آغاز گردید: اعلامیه جهانی حقوق بشر، شامل یک مقدمه و ۳۰ ماده است که در ماده نخست آن به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری درمیان آنها اشاره شده و آمده است: تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت، کرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه ای برادرانه رفتار کنند و به همین ترتیب تا ماده ۳۰ که در آن آمده است: هیچ یک از مقررات اعلامیه‌ حاضر نباید چنان تفسیر شود که برای هیچ دولت، جمعیت یا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از میان بردن حقوق و آزادی‌های مندرج در این اعلامیه فعالیتی انجام دهد یا به عملی دست بزند. البته باوجود تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر اما درعمل واقعیت به گونه‌ دیگری رقم خورد زیرا حوادثی پس از پایان جنگ دوم جهانی تا به امروز به وقوع پیوسته است که فاصله زیاد میان اهداف و عملکرد جامعه‌بین‌المللی در دفاع از حقوق بشر را نشان می دهد. در پایان جلسه آقای هادی درتومی از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، ادمین ها آقای محمود حوالات، خانم نوری شریفی، آقای رضا عباسی زمان آبادی، آقای سام جباری کرمانی و صدابردارآقای محمد حسن حسن زاده و منشی جلسه آقای رضا عباسی زمان آبادی که در این جلسه حضوری فعال داشتند تشکرکرده و در ساعت 20:00ختم جلسه را اعلام کردند.

 

گزارش کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان دسامبر۲۰۲۰

سام جباری کرمانی

در روز یکشنبه مورخ 13 دسامبر 2020 ساعت 17:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک اتاق کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه جناب آقای رضا عباسی زمان آبادی ضمن خوش آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش 1: خانم مهرنوش ایمانی چگنی سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق پیروان ادیان در آبان ماه۱۳۹۹ را ایراد کردند.

بخش 2: خانم آذر ارحمی سخنرانی خود را با موضوع بررسی ماده 12 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرایی آن به شرح زیر ارائه نمودند: ماده ۱۲: در زندگی خصوصی، خانوادگی، خانه یا مکاتبات هیچ کس نباید مداخله های خود سرانه صورت بگیرد، یا به ابرو و نام او آسیب رسانده شود. هر انسانی حق دارد که در برابر چنین مداخله ها و دست درازی هایی از پشتیبانی قانونی برخوردار باشد. توضیح:این ماده از حریم خصوصی افراد در حوزه های گوناگون حفاظت و پشتیبانی میکند. محدودیت های دولتی نباید خودسرانه باشند، یعنی آنها میبایستی بر اساس قوانینی باشند که خود عادلانه است. طبق درک امروزی ما، حریم خصوصی فرد از اجزاء متفاوت تشکیل میشود: الف: هویت فرد مانند نام، نوع پوشش، نوع آرایش مو، احساسات و اندیشه. ب: گزندناپذیری فرد یعنی هر انسانی باید به عنوان موجودی کامل و دارای عقل و اراده نگریسته شود، مثلا نمیتوان یک بیمار را بر خلاف اراده اش وا ار کرد که به بیمارستان یا پزشک مراجعه کند. ت: چهار چوب خشوصی فرد مانند آشکار نکردن رفتار یا صفات خصوصی یک فرد در عرصه ی عمومی، جلوگیر از انتشار عکس و تصاویر فرد در عرصه ی عمومی، انتقال ندادند یا پخش نکردن اطلاعات شخصی او. پ: ارتباط خواهی فرد ( مانند ازاد بودن فرد برای برقرار کردن یا نکردن ارتباط گیری با انسانهای دیگر. چ: مکاتبات تنها به نامه نگاری ها بر ننیگردد، بلکه تلفن، فکس، ایمیل و دیگر وسایل ارتباطی نیز مد نظر است. دولت تنها زمانی میتواند کسی را شنود کند، یا نامه ها و فرستاده های افراد را باز کند که یک سوءظن مستدل وجود داشته باشد و حکم قانونی وارسی یا شنود از سوی قوه ی قضایه صادر شده باشد. واژه مال به معنای اشیائی است که متعلق به انسان است. هرگونه تصرف در اموال دیگران ممنوع است مگر در مواردی که قانوناً مجاز دانسته شده است. البته مالکیت نامشروع مورد حمایت نیست. شغل همان عمل مستمری است که اشخاص انجام میدهند تا از آن طریق بتوانند امرار معاش کنند. محدودیتهای شغل در قانون مشخص میشود. مقصود از «مسکن» محل سکونت اشخاص است. هرگونه تصرف در مسکن اشخاص نیاز به مجوز قانونی دارد. لفظ حقوق تمام حقوق را شامل میشود. به طور کل اصل اولی بر این است که موارد مذکور در اصل ۲۲ قابل تعرض نیستند، لذا اگر در جایی هم تعرض مجاز دانسته شده، باید تفسیر مضیق شود. ومیتوانیم به اصل 25 قانون اساسی نیز اشاره کنیم اصل ۲۵ قانون اساسی مقرر می دارد: بازرسی و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس و سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون. اصل ۲۵ قانون اساسی به طور اختصاصی مدافع حریم خصوصی معنوی اشخاص می باشد. هر شخص برای خود دارای خلوتی است که دیگران را به آن راه نیست و این حریم و خلوت ممکن است در یک نامه خصوصی یا مکالمه تلفنی یا پیام کوتاه باشد. این حریم اگر ممکن است. برای دیگران هیچ ارزشی نداشته باشد با فاقد هر گونه جذابیتی باشد اما برای صاحب آن محترم و با ارزش است و چه بسا که این حریم حاصل تفکرات یا احساسات یا هر گونه تمایلات و روحیات اشخاص باشد اعمال شکنجه برای اعتراف به امری مصداق بارز نقض حریم حقوق معنوی اشخاص می باشد آنچه که اصل ۲۵ قانون اساسی به ان تصریح دارد. ضامن بخشی از امنیت اجتماعی شهروندان می باشد که در صورت نقض آنها موجبات از بین رفتن بخشی از امنیت اجتماعی نیز فراهم خواهد شد و کار به جایی خواهد رسید که هر شخص برای حراست از حریم معنوی خویش به هر وسیله ممکن متوسل خواهند شد.

بخش 3: آقای سام جباری کرمانی سخنرانی خود را با موضوع مسیحیان در ایران ارائه نمودند. نابودی مسیحیت توسط دولت مردان جمهوری اسلامی حقیقت تلخیست که این روزها بیشتر با آن روبه رو می شویم. مسیحیانی که فقط به دلیل دگراندیشی و تغییر دین، مورد اتهام و محکومیت قرار می‌گیرند. مگر می شود قانون اساسی کشوری برخلاف قوانین حقوق بشری باشد؟ حقوق فردی، آزادی های سیاسی، توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی، حقوق ذاتی و طبیعی هر فرد است که متاًسفانه در ایران هیچ یک از آنها وجود ندارد. باور در هر زمینه ای یک مساله شخصی است و یک جامعه دمکراتیک جامعه‌ای است که فرد خود را ملزم به افشا یا تبلیغ باور خود برای تحصیل و شناسنامه و شغل نمی‌داند. جای تاسف است که تبعیض دینی در ایران نهادینه شده و هر کس هر کاری که می‌خواهد بکند، با دیانت او گره خورده است. طبق ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشرهر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره‌مند شود. این حق متضمن آزادی تغییرمذهب یا عقیده و ایمان می‌باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس می‌تواند از این حقوق یا مجتمعاً به‌طور خصوصی یا به‌طور عمومی برخوردار باشد. ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشرهر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون از مداخله و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است اما متاسفانه از زمان حکومت جمهوری اسلامی ایران صدها مسیحی و نوکیش تحت بازجویی قرار گرفته و راهی زندان شدند. چاپ کتاب انجیل به زبان فارسی ممنوع شد و بسیاری از نسخه های این کتاب مقدس در کنار مواد مخدر و بطری های مشروبات الکلی به آتش کشیده شد. خدمات درکلیساها تعطیل و به خانه ها کشیده شد و نومسیحیان مجبورند مراسم عبادتشان را در کلیساهای زیرزمینی برگزار کنند. بازداشت‎ها و بازجویی‎های گسترده توسط نهادهای اطلاعاتی، حکم های سنگین چون حبس‎های طولانی و تبعید برای مسیحیان به ویژه نوکیشان، وثیقه‎های سنگین، فشار و تعطیلی کلیساهای خانگی و اتهامات امنیتی از جمله برهم زدن امنیت ملی و جاسوسی برای کشورهای بیگانه تنها قسمتی ازفشارهای دولتمردان جمهوری اسلامی ایران بر مسیحیان و نوکیشان مسیحی است. انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهوری ایران، کورسوی امید برای همه پیروان مذهبی و قومی بود. وی در نطق‌های انتخاباتی خود با تاکید بر حقوق شهروندی، همه ایرانیان را برابر دانست. همچنین در یک بیانیه ده ماده‌ای که به حقوق اقوام، ادیان و مذاهب اختصاص داشت به «رعایت حقوق پیروان همه ادیان و مذاهب بدون دخالت در امور مذهبیشان با تامین آزادی در عقاید مذهبی و ایجاد امکان اجرای آداب و رسوم دینی با شرایط یکسان» اشاره کرد ولی نه تنها گام موثری جز طرح وعده‌ها در تسهیل و بهبود شرایط پیروان مذهبی در ایران برداشته نشده، بلکه روند سرکوب پیروان مسیحیت و بهاییت رو به افزایش نیز نهاده است. اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح کرده است که: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. به رغم تلاش های جمهوری اسلامی برای تبلیغ و تحمیل دین اسلام شیعه به عنوان دین رسمی و قانونی کشور، با وجود سخت گیری ها و فشارهایی که برپیروان مذهبی اعمال می شود و به رغم تلاش های جمهوری اسلامی برای تبلیغ و تحمیل دین اسلام شیعه به عنوان دین رسمی و قانونی کشور و با آن که در دولت جمهوری اسلامی مجازات تغییر دین برای مسلمانان ارتداد است و مجازات اعدام را درپی دارد اما پدیده تغییر دین ایرانیان شیعه مذهب، بویژه به مسیحیت، مدام گسترش یافته است در واقع به رغم خطرها و فشارهایی که با تغییر دین درانتظار مسلمانان ایرانی است، به نظرمی رسد حتی خطر اعدام نیز نتوانسته از پیوستن مردم به ادیان دیگر و از جمله مسیحیت جلوگیری کند. اصول ۱۳ و ۱۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مسیحیت را به همراه ادیان زرتشتی و یهودی، به عنوان دین های رسمی کشورایران شناخته و پیروان این ادیان را در حدود قانون در اجرای احوال شخصی و مراسم مذهبی، آزاد گذاشته است. که بر طبق این اصول دولتمردان و مسلمانان موظف به رعایت حقوق انسانی و عدل اسلامی با پیروان ادیان مذکورهستند و همچنین شهروندان مسیحی در ایران به مانند سایر هموطنان باید ازحقوق اجتماعی برخوردارشوند و شهروند درجه یک شناخته می‌شوند، اما خروج تعداد زیادی از مسیحیان از کشور که از‌‌ همان سال‌های بدو انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده و تاکنون ادامه یافته نشان گر آن است که هیچ یک از این قوانین اجرا نشده و آنها مجبور به ترک وطن خود شده اند. ممانعت از پیشرفت و ارتقا به مناصب مهم، بسته و متروک شدن بسیاری از کلیساهای ایران، جلوگیری از پخش و انتشار کتاب انجیل به زبان فارسی، جلوگیری از تبلیغ آیین مسیحیت، بازداشت تعدادی از کشیشان و پیروان جدید دیانت مسیحی چند مورد ازمواردی هستند که موجب عدم امنیت و آسایش شهروندان آئین مسیحیت در ایران شده و آنها را مجبور به مهاجرت اجباری از کشور کرده است. در نگاه بخش بزرگی از مسئولان در ایران هر حکومتی حق دارد دین مورد نظر و اصول آن را به همه مردم تحمیل کند. دستگاه‌های تبلیغاتی حکومتی هم پیوسته این گزاره نادرست را تکرار می‌کنند که گویا در همه دنیا در به‌روی همین پاشنه می‌چرخد و نظام‌های سیاسی دیگر هم به این گونه با شهروندان خود رفتار می‌کنند. طبق بندهای ۱۸و ۱۹اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر شخص حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره‌مند شود. اما متأسفانه میبینیم که مسیحیان در ایران با مشکلات زیادی رو به رو هستند. طبق آمارهایی که هر روزه خبرگزاری و سازمان های حقوق بشری اعلام میکنند، کم نیستند شهروندان مسیحی که صرفاً به دلیل داشتن عقاید متفاوت مورد آزار و اذیت دولت قرار می گیرند. دست آویز قرار دادن ابزارهای گوناگون اعم از بازداشتهای بی دلیل، انتصاب جرایم غیر واقعی و حتی اعدام، تنها بخشی از تلاشهای متداول برای انزوای اجباری و سرکوب فعالان و بویژه نوکیشان مسیحی در دولت جمهوری اسلامی ایران است. اجرای حکم ۸۰ ضربه شلاق زمان (صاحب) فدایی، نوکیش مسیحی محبوس در زندان اوین به اتهام شرب خمر در مراسم عبادتی مسیحیان، در تاریخ 19 آبان 99 مرتضی جعفری نوکیش مسیحی که از طرف دولت ترکیه به ایران دیپورت شده بود، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب حکومت ایران در شهر سنه به ۱۵ سال زندان محکوم شده است، یورش ماموران امنیتی ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه ۲۱ آبان ماه، به خانه ۱۲ نوکیش مسیحی در فردیس دراستان البرز و ضبط بسیاری از وسایل شخصی این افراد را از جمله تلفن، رایانه، کتاب و مجلات مرتبط با مسیحیت، تخریب شبانه باقیمانده‌های کلیسای ادونتیست‌ها واقع در کوچه کمالی خیابان جمهوری تهران که پنج سال پیش، فضای داخلی ساختمان این کلیسا تخریب شده بود. از آنجائی که با توجه به اسناد بین المللی حقوق بشر از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر بر حق دگراندیشی و آزادی انجام مناسک مذهبی و انتشار عقاید مذهبی افراد نیز مورد تاکید قرار گرفته است، لذا اینگونه رفتارهای فراقانونی جایگاهی در منشور حقوق بشر که مبنی بر برابری و صلح وانسانیت است نداشته و در واقع این‌ گونه اقدامات زاده تعصبات مذهبی و اعمالی شرم‌ آور است و با استناد بر اعلامیه جهانی حقوق بشرو تمرکز بر: ماده1 (همه آزاد و برابر بدنیا آمده اند) ماده 2(عدم تبعیض) ماده 3 (حق حیات و امنیت زندگی) ماده 6 (ارزش انسانی در همه جا ) ماده 18( آزادی حق انتخاب و تغییر دین و ماده 19(آزادی انتشار عقیده بدون ترس و بدون محدودیت) اقدامات دولتمردان جمهوری اسلامی نقض حقوق بشر میباشد.

بخش 4: خانم شراره هادی زاده ریئسی با موضوع مهاجرت باورمندان مذهبی از ایران سخنرانی خود را آغاز نمودند: روز جهانی مهاجران یک رویداد سالانه است که در۱۸دسامبر، برگزار می‌شود. این روز توسط یونسکو نامگذاری شده است. مهاجرت چیست؟ مهاجرت عبارت‌ است از جابه‌جایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی. مردم معمولاً به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دورکننده‌ای مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت می‌کنند. دلیل دوم می‌تواند شرایط و عوامل مساعد جذب‌کننده مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر و آزادی‌های سیاسی بهتر باشد. مهاجران هنگام ترک کشورشان باید خیلی چیزهای مورد علاقه را از قبیل: خانواده، دوستان، شبکه حمایتی، و فرهنگ خود راهم ترک گویند. آنها هم‌چنین باید دارایی‌های خود را به مقدار زیاد به پول نقد تبدیل کنند که خرج مسافرت و مهاجرت خود را تامین کنند. وقتی که آنها به کشور جدید می‌رسند با خیلی چیزهای غیرمطمئن و پیش بینی نشده مانند پیدا کردن کار، محلی برای زندگی کردن، قوانین جدید، الگوهای فرهنگی جدید، زبان جدید یا مسائل مربوط به لهجه زبانی، احتمالاً فاشیسم و نژادگرایی و سایر رفتارهای مخالف خود و خانواده خود مواجه می‌شوند. طبق ماده ۱۳ اعلامیه بین‌المللی حقوق بشر شهروندان نبایستی ممانعتی در ترک کشور خود داشته باشند. دلیل اینکه رفته رفته خیل عظیمی از ایرانیان تمایل به راهی شدن به کشورهای خارجی دارند را می توان به موارد مختلفی دسته بندی نمود و دلایل مختلفی می توان به این مورد اختصاص داد. آیا مشکلات اخیر کشور می تواند دلیلی بر افزایش آمار افراد علاقه مند به مهاجرت دانست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: آری یکی از دلایل افزایش مسافرین خارجی به قصد اخذ اقامت کشور هدف نامساعد بودن شرایط زندگی می باشد. بی شک همگان سعی بر این دارند که زندگی بی عیب و نقص داشته و از تمامی امکانات کشورخود بتوانند به سادگی استفاده نمایند و برخی کمبود ها در ایران ممکن است سبب افزایش میزان مهاجرت به کشور های خارجی بوده باشد. نمی توان دلیل یکسانی برای مهاجرت به کشور های خارجی در نظر گرفت و هر یک از روش ها بی شک دلایل خاص خود را خواهند داشت. اما یکی از دلایلی که میتوان در مورد ان صحبت کرد این هست که چهل سال بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ سایر ادیان و مذاهب در ایران نسبت به تبعیض‌های قانونی و غیررسمی ازسوی حکومت اعتراض دارند. نماینده‌ها و چهره‌های شناخته شده سایر ادیان در مصاحبه با یورونیوز می‌گویند که در ایران شهروند درجه دو هم محسوب نمی شوند. جمهوری اسلامی ایران سایر ادیان را به دو دسته رسمی و غیررسمی تقسیم کرده است. اصل ۱۳ قانون اساسی ایرانیان زرتشتی، کلیمی ومسیحی را به‌عنوان تنها سایر ادیان در ایران به رسمیت می‌شناسد که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند. دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و براساس اصل ۱۲ قانون اساسی مذاهب‏ دیگر اسلامی‏ اعم‏ از حنفی‏، شافعی‏، مالکی‏، حنبلی‏ و زیدی‏ دارای‏ احترام‏ کامل‏ می‏ باشند و پیروان‏ این‏ مذاهب‏ درانجام‏ مراسم‏ مذهبی‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند و در تعلیم‏ و تربیت‏ دینی‏ واحوال‏ شخصیه‏ و دعاوی‏ مربوط به‏ آن‏ در دادگاه‏ ها رسمیت‏ دارند و در هر منطقه‏ ای‏ که‏ پیروان‏ هر یک‏ از این‏ مذاهب‏ اکثریت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلی‏ در حدود اختیارات‏ شوراها بر طبق‏ آن‏ مذهب‏ خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پیروان‏ سایر مذاهب‏. نماینده سابق مجلس ایران به تبعیض‌ها در زمینه اشتغال اشاره کرده و می گوید: مردم ما کار ندارند. از نظر استخدامی قبل از انقلاب بسیاری از رتبه های برجسته ارتش و شهربانی و معلمان و مدیران بسیاری از بخش ها را زرتشتی ها داشتند، آدم های خوشنامی هم بودند. بعد از انقلاب اما زرتشتیان را ارتش و رادیو و تلویزیون راه نمی دهند. آموزش و پرورش هم فقط سهمیه برای مدرسه های زرتشتی می دهند. پنج کرسی نمایندگی در مجلس شورای اسلامی به سایر ادیان که قانون اساسی به رسمیت شناخته اختصاص داده شده و براساس اصل ۶۴ قانون اساسی زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هرکدام یک نماینده انتخاب می‌کنند. » کوروش نیکنام که سابقه نمایندگی ایرانیان زرتشتی در این مجلس را دارد می گوید: اگر ما نماینده نداشته باشیم بهتر می توانیم حرفمان را بزنیم چون آنچه را که می خواهند به ما دیکته کنند از طریق نماینده می کنند. اهل سنت در پایتخت ایران یعنی تهران مسجد ندارند و آقای امینی می گوید: «در مناطق خودمان که همه اهل سنت هستند اجازه نمی دهند امام جمعه از خودمان باشد و در تهران اجازه نمی دهند مسجد داشته باشیم. از اول انقلاب، رهبران دینی اهل سنت، مرحوم علامه مفتی زاده از کردستان و مرحوم مولانا عبدالعزیز مولازاده که رهبر اهل سنت سیستان و بلوچستان بود و الان مولانا عبدالحمید جانشین اواست و خود مولانا عبدالحمید و نمایندگان مجلس مجلس ششم حتی، همه درخواست کردند که اهل سنت فقط یک مسجد در تهران داشته باشند که بیش از یک میلیون اهل سنت ساکن این شهر بتوانند در مراسم جمعه و عید آنجا جمع شوند ولی تا کنون اجازه نداده اند. اهل سنت در ایران همچون دیگر پیروان های دینی و مذهبی اجازه نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری را ندارد و تا کنون هیچ یک از شهروندان اهل سنت ایران به مقام وزارت و دیگر مناصب مهم دولتی و حکومتی منصوب نشده‌اند. ما را به رسمیت نمی شناسند. هرچند که براساس اصل ‏چهاردهم قانون اساسی دولت‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و مسلمانان‏ موظفند نسبت‏ به‏ افراد غیرمسلمان‏ با اخلاق‏ حسنه‏ و قسط و عدل‏ اسلامی‏ عمل‏ نمایند و حقوق‏ انسانی‏ آنان‏ را رعایت‏ کنند. اما آن دسته از ایرانیانی که دین و مذهب آنها از سوی قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده وضعیت به مراتب بدتری از نظر حقوق شهروندی در این کشور دارند. بهائیان، مندائیان، پیروان حضرت یحیی و همچنین یارسانی ها از جمله این ادیان و آیین هایی هستند که به رسمیت شناخته نشده و اکثرا از تحصیلات عالی محروم هستند و در زمینه اشتغال هم با محدودیت های بسیاری مواجه هستند. تمامی این مواردی که ذکر شد مغایرت دارد با: هدف شانزدهم ازسند ۲۰۳۰یونسکو: ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر درتمام سطوح بند ۹ ازاصل ۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید: رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی. ماده 2، هرکس می تواند از کلیه آزادی ها که در اعلامیه حاضر به آن تصریح شده، بی هیچگونه برتری، منجمله برتری از نظر نژاد و رنگ و جنس و زبان و دین یا هر عقیده دیگر، و از نظر زاد و بوم یا موقعیت اجتماعی، و از نظر توانگری یا نسب یا هر وضع دیگر بهره مند گردد. ونیز هیچ امتیازی براساس نظام سیاسی یا قانونی یا بین المللی مربوط به کشور یا سرزمینی که شخص ازتبعه آن محسوب است وجود نخواهد داشت، خواه سرزمین مزبور باشد یا زیر سرپرستی خواه فاقد خود مختاری باشد یا سرزمینی که حاکمیت آن به شرطی از شروط محدود شده باشند. ماده 3، هر کس حق دارد از زندگی و آزادی و امنیت شخصی خویش برخوردار باشد. ماده ۷همه افراد در پیشگاه قانون یکسان هستند و حق دارند که بی هیچ تفاوت از پشتیبانی قانون به طور برابر استفاده کنند. هر کس حق دارد در مقابل هرگونه تبعیض که ناقض این اعلامیه باشد ودر مقابل هرگونه عملی که چنین تبعیضی را تشویق کند، از حمایت یکسان قانون برخوردار گردد. ماده۱۴هرکس حق دارد برای گریز از هر گونه شکنجه و فشار به جایی پناهنده شود. نیز می تواند در سایر کشورها از پناهندگی استفاده کند. واین در حالی است که، طبق گزارش خبرگزاری هەنگاو: نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران فشارهای خود را بر خانواده یک نوکیش مسیحی ساکن تهران افزایش داده و با تهدید این خانواده مبنی بر مصادره منزل، خواهان بازگرداندن دخترشان ازخارج از ایران می باشند. برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری هه نگاو، طی روزهای گذشته، نهادهای امنیتی حکومت ایران از جمله اداره اطلاعات فشارهای خود را بر خانواده ابراهیم افشارپور شهروند ساکن تهران افزایش داداند. به گفته یک منبع نزدیک به خانواده افشارپور، نهادهای امنیتی طی روزهای اخیر چندین مرتبه آقای ابراهیم افشارپور را احضار و خواهان بازگرداندن دخترش با هویت حمیده افشارپور از کشور سوئد شده اند. این منبع در ادامه اعلام کرد که، اداره اطلاعات آقای افشارپور را تهدید کرده است که اگر دخترش را به ایران بازنگرداند، منزل وی که سندش به عنوان وثیقه نزد آنها می باشد، مصادره خواهد شد. حمیده افشار پور۴۴ ساله ازنوکیشان مسیحی می باشد که سال ١٣٩٧ ازسوی نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و پس از ۶ روز با وثیقه (سند منزل پدری) موقتاً از زندان آزاد شد. وی از سوی دادگاه انقلاب تهران به تبلیغ و گسترش مسیحیت تبشیری صهیونیستی متهم شدە است. این نوکیش مسیحی فروردین ماه سال ٩٨ و در پی فشار نهادهای امنیتی ناچار به ترک ایران شده و هم اکنون در کشور سوئد زندگی می‌کند. ماده 18، هرکس دارای حق آزادی فکر و ضمیر و دین است. لازمه این حق آن است که هر کس خواه به تنهایی یا با دیگران علنی یا خصوصی از راه تعلیم و پیگیری و ممارست، یا از طریق شعائر وانجام مراسم دینی، بتواند آزادانه، دین و یقینیات خود را ابراز کند.

بخش 5: آقای میلاد کیان آرا با موضوع مشکلات اجتماعی و باورمندان مذهبی را بررسی و ارائه نمودند: در این سال‌ها حلقه اعتقادات مذهبی در ایران بسیار محدودترازگذشته و برخورد با آنها نیز شدیدتر شده است. و جمهوری اسلامی قصد دارد با نفرت پراکنی نسبت به سایر ادیان و نسبت دادن دروغ هایی به آنان، پیروان این ادیان را منزوی کرده و افکار عمومی را نسبت به باورها و اعتقادات آنها منحرف کند. جمهوری اسلامی ادعا می‌کند بیش از ۹۰ درصد از مردم ایران مسلمان و شیعه هستند، اما تردیدی نیست که ایران کشوری متشکل از اقوام و پیروان ادیان مختلف است که این مذاهب به جز ادیان مسیحی، کلیمی و زرتشت از طرف دولت فعلی نه تنها به رسمیت شناخته نشده، بلکه برای جلوگیری از توسعه آنها از هر شیوه‌ای برای سرکوب پیروان و مبلغانشان و نفرت پراکنی نسبت به آنها استفاده می‌شود. در جمهوری اسلامی در سال‌های نخست بعد از انقلاب از میان پیروان ادیان دیگر تنها بهاییان مورد حمله قرار می‌گرفتند، اما در سال‌های بعد با زیاد شدن فشار نظام جمهوری اسلامی بر مردم و اعمال محدودیت‌های مدنی به تدریج گریز از دین حاکم هم شروع شد و رفته رفته توسعه پیدا کرد. این در حالی است که روح الله خمینی در سال ۱۳۵۷ طی مصاحبه‌ای با یک مجله‌ آلمانی اعلام کرده بود: دین اسلام بیش ازهردین و مسلکی به پیروان دیگر مذاهب آزادی داده است. آنان باید در کشورهای اسلامی از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه‌ انسان‌ها قرار داده است بهره‌مند شوند. تمام پیروان ادیان مذهبی در دولت اسلامی می‌توانند به کلیه‌ فرائض مذهب خود آزادانه عمل کنند و دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان محافظت نماید. اما امروز به طور سیستماتیک مشاهده می کنیم پیروان دیگر ادیان‌ چه رسمی‌ و چه غیر رسمی‌ امکان تبلیغ و ترویج مذهب خود را نداشته و هرگونه فعالیت مذهبی جرم تلقی می گردد، علاوه بر آن امکان تشکیل احزاب سیاسی، روزنامه و یا هفته نامه، کانال تلویزیونی و اجلاس رسمی‌ و عمومی را ندارند و در کتب درسی‌ مدارس نیز هیچگونه درس و یا مطلبی در ارتباط با شناساندن مذاهبی غیر از اسلام وجود ندارد وحتی در برخی ز فصل های درسی مدارس و دانشگاه ها به ادیان توهین می شود. حق داشتن اختیار برای انتخاب و اعتقاد به مذهب حداقل خواسته هر فرد می‌تواند باشد و پایه ای ترین اصل حقوق بشر است، اما جمهوری اسلامی از تمام توان و امکانات خود استفاده می‌کند تا با نفرت پراکنی نسبت به سایر ادیان وایجاد مشکلات فروان برای پیروان آنها با تغییر اعتقادات مردم مقابله کند. اگردولت ایران به همین روند ادامه بدهد ضمن اینکه به تعداد مخالفانش می‌افزاید شاید روزی فرا برسد که پیروان سایر ادیان که در حال حاضر پیروان‌ دینی خوانده می شوند با وجود تمام رانده شدگان از محور مرکزی حکومت اکثریت بشوند و باقی ماندگان در پیروان دینی جای بگیرند.

بخش 6: آقای سید شایان حسینی برزی سخنرانی خود را با موضوع تبلیغ اسلام وهزینه ی بی رویه دولت ارائه نمودند: حکومت ما حکومت جمهوری اسلامی است. اما جمهوری، برای اینکه به آراء اکثریت مردم متکی است و اما اسلام، برای اینکه قانون اساسی اش، عبارت است از قانون اسلام. اسلام در همه ابعاد قانون دارد و به همین جهت احتیاج به قوانین دیگر نداریم و قانون اساسی قبلی را تصفیه می کنیم. یعنی نظر می کنیم هر مقدارش موافق اسلام باشد حفظ می کنیم و هر مقدارش که مخالف قانون اسلام است آن را حذف می کنیم. مصاحبه آیت الله خمینی با بی بی سی در تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۵۷، صحیفه نور جلد چهارم صفحه ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نظام حاکم بر ایران را نظام اسلامی می‌شناسد که اساس آن «اصول و ضوابط اسلامی» است. این ویژگی سبب شده تا دستگاه‌ سیاسی ایران و مناسبات رسمی آن متفاوت از کشورهایی باشد که در آن نهاد سیاست و دین از هم تفکیک شده‌اند. اعتبارات و بودجه‌های دینی، در ۳ بخش ولایت فقیه، مدارس دینی و تبلیغات دینی و ایدئولوژیک دسته‌بندی شده‌اند. نزدیک ۵۴۳۲ میلیارد تومان از بودجه سالانه، به طور آشکار در اختیار نهاد دین و نهادهایی قرار دارد که یا فلسفه وجودی‌شان دینی بودن حکومت ایران است، یا حوزه فعالیت‌شان منحصر به تثبیت ایدئولوژی دینی نظام سیاسی ایران است. اعتبارات مرتبط با ولایت مطلقه فقیه: مهمترین نماد دینی بودن حکومت، بر راس امور نشستن، ولایت مطلقه فقیه است. در قانون بودجه سالیانه، ردیفی به نام ولایت فقیه یا رهبری وجود ندارد، بنابراین بودجه دقیق نهاد رهبری شفاف نیست و سندی برای شفاف سازی این بودجه وجود ندارد، اما بدون شک نهاد ولایت فقیه بدون بودجه اداره نمی‌شود. در قانون بودجه ردیف‌های مستقل یا با واسطه، در ارتباط با نهاد و سازمان های وابسته به نهاد رهبری وجود دارد که احتمالا این مبلغ بخشی از بودجه این نهاد است و بخش دیگر بودجه از محل سهم امام، بودجه سازمان ها و بنیادهای اقتصادی بزرگی همچون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و آستان قدس رضوی و بخش دیگر از سهم ناشفاف رهبری از مالیات‌هایی است که اخذ و به حساب دفتر ایشان واریز می شود. محاسبه و برآورد میزان بودجه بخش دوم و سوم به دلیل عدم شفافیت ممکن نیست، اما با جست‌وجو در بودجه می‌تواند برآوردی از بخش اول به دست آورد که نشان می‌دهد، بودجه‌ای که به طور شفاف به نهاد ولایت فقیه اختصاص دارد، نزدیک ۱۵۱۳ میلیارد تومان است. بودجه مرتبط با مدارس دینی: برخلاف ادعای استقلال حوزه های علمیه از دولت، حجمی عظیمی از بودجه این نهاد عریض و طویل دینی از بودجه عمومی کشور تامین می شود. حوزه های علمیه و دستگاههای تابعه در سال ۱۳۹۷ نزدیک۲۴۰۰میلیارد تومان از بودجه عمومی کشوررا به خود اختصاص داده اند.اعتبارات ایدئولوژیک:حکومت دینی برای تبلیغ ایدئولوژی خود، نهادها و فعالیت‌ هایی را برساخته که به طورمستقیم از بودجه عمومی تزریق می‌شوند. برآوردها نشان می‌دهد، سهم این نهادها و فعالیت‌ها در بودجه سال ۱۳۹۷حدود۱۵۲۰میلیارد تومان است. به دلیل عدم شفافیت کامل بودجه نهادهای عمومی، به خصوص نهادهای مرتبط با رهبری عملا امکان برآورد دقیق هزینه دینی شدن حکومت وجود ندارد، اما با استناد به داده‌های موجود می‌توان گفت که دین و نهاد دین در سال ۱۳۹۷، نزدیک ۵۵۰۰ میلیارد تومان برای دولت هزینه در بردارد. این کف بودجه حوزه دین است که به صراحت در لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ به نهادهای دینی اختصاص یافته است. در لایحه پیشنهادی دولت برای بودجه سال ۹۹، بودجه سازمان صدا و سیما ۱۷۴۵ میلیارد تومان تعیین شده است. درلایحه بودجه ۹۹، بودجه مرکز خدمات حوزه‌های علمیه ۷۹۹میلیارد تومان تعیین شده است. سازمان تبلیغات اسلامی نیز در جایگاه سوم دستگاه‌های مذهبی و فرهنگی با بیشترین بودجه قرار دارد و بودجه ان ۵۱۴ میلیارد تومان تعیین شده است. شورای عالی حوزه‌های علمیه نیز درسال ۹۹ همچنان بودجه چندصد میلیارد تومانی خواهد داشت. بودجه این نهاد در لایحه پیشنهادی دولت، ۳۴۵ میلیارد تومان تعیین شده است. برای جامعه المصطفی که در۶۰ کشور دنیا، شعبه‌های خود را دایر کرده است نیز در لایحه دولت، بودجه ۳۰۸ میلیارد تومانی تعیین شده است. در جایگاه ششم، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قرار دارد که بودجه آن۲۳۰میلیارد تومان تعیین شده است. شورای سیاست‌گذاری حوزه‌های علمیه خواهران نیز به پیشنهاد دولت درسال آینده بودجه ۱۹۲ میلیارد تومانی دریافت خواهد کرد. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در جایگاه هشتم قرار دارد و بودجه آن در سال آینده، ۱۵۰ میلیارد تومان خواهد بود. شورای برنامه‌ریزی مدیریت حوزه‌های علمیه خراسان نیز در سال آینده، بودجه ۸۵ میلیارد تومانی دریافت خواهد کرد. درجایگاه دهم نیز سازمان اوقاف و امور خیریه قرار دارد که بودجه حدوداً ۵۴ میلیارد تومانی برای آن تعیین شده است. موارد فوق، ده نهاد فرهنگی و مذهبی هستند که بنا به بررسی‌ها، بالاترین بودجه را در سال آینده خواهند داشت.

بحث آزاد: به مدیریت آقای جهانگیر گلزار با موضوع چگونه دین از خود بیگانه می شود: و هچنین شرکت کنندگان در بحث آقای یگانه، آقای درتومی، آقای شاهین زاده آغاز گردید. از خودبیگانگی، هم فردی و هم اجتماعی است، گاه جامعه‌ای از خودبیگانه می‌شود و جامعه‌ای دیگر را خود می‌پندارد؛ در اینجا نیز هویت جامعه دیگر را هویت خود می‌پندارد و جامعه دیگر را اصل قرار می‌دهد، افرادی که راه پیشرفت جامعه اسلامی را در غرب‌ زدگی می‌دانند درصدد از خود بیگانه کردن مسلمانانند. گروه معارف «شبکه خبر دانشجو»؛ از خود بیگانگی یکی از درون مایه‌های اومانیسم است که در قرون بعد از نظام کلیسا مورد توجه قرار گرفت. در میان موجودات جهان تنها انسان است که می‌تواند هویت واقعی خود را دگرگون سازد، تعالی بخشد و یا آن را به رکود و سقوط بکشاند و نیز تنها انسان است که می‌تواند هویت واقعی خویش؛ یعنی روح انسانی را با علم آگاهانه حضوری بیابد و یا از خود غافل شده، خود را فراموش کند و ازخود بیگانه شود. در پایان جلسه جناب آقای رضا عباسی زمان آبادی از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، ادمین ها خانم آذر ارحمی، هادی درتومی، رسول عباسی زمان آبادی و صدا برداران آقای علیرضا قدیری اسفرجانی، محمود غفوریان پیرنیا و منشی جلسه آقای سام جباری کرمانی که در این جلسه حضوری فعال داشتند تشکر کرده و در ساعت 20:00ختم جلسه را اعلام کردند.

 

گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران دسامبر ۲۰۲۰

میلاد پارسایی

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران در روز جمعه ۱۲ دسامبر ۲۰۲۰، مصادف با ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی از طریق فضای مجازی در اتاقِ های زووم و پالتاکِ مخصوصِ جلسات این کمیته با جمعی از فعالان حقوق بشر، ورزشکاران و مهمانان دیگر برگزار گردید. نخست آقای فرشید افشار مسئول جلسه ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را آغاز نمودند.

بخش ۱: از آقای محمد حسن حسن زاده مهرآبادی ایراد سخنرانی خود با گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق ورزش و ورزشکاران در آبان ماه ۱۳۹۹ دعوت بعمل آمد. خبر: واکنش تند محمد دادکان به وضعیت معیشتی مردم و تورمخبر: بی‌توجهی به وضعیت ورزشکاران زن آسیب‌زاست/ قهرمانانی که به سوی دست‌فروشی کشیده شده‌اند. خبر: روحانی: ملی پوشان کاراته جای مشخصی برای تمرین ندارند. خبر:نصیری: با بچه ۱۴ ساله و مرد ۴۰ ساله برای انتخابی تمرین کشتی کردم/ فاتحه کشتی زنجان را باید خواند

بخش ۲:خانم زهره حق باعلی با موضوع بررسی ماده ۴ اعلامیه حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به سخنرانی پرداختند: برده داری سنتی: فردی با پرداخت مبلغی انسانی را در اختیار بگیرد و به تمام شئون زندگی او مسلط بشود. برده ها خرید و فروش می شدند و حق انتخاب شغل و همسر نداشتند. برده داری نوین : ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است. روز برده‌داری به شکل سنتی خودش تغییر یافته برده های سنتی در ازای مبلغی خریداری می‌شدند و اربابان بر تمام شئون زندگی آنها مسلط می‌شدند و اجازه انتخاب شغل و همسر نداشتند پیشرفت جوامع بشری در زمینه‌های مختلف برده‌داری برچیده نشده و بلکه به نوعی پیشرفت کرده و مدرنیزه شده است و امروزه شاهد برده داری نوین هستیم یازده شاخص برده‌داری نوین که نشان می‌دهد در کدام جامعه هنوز برده داری وجود دارد. 1. شرکت در انتخابات: برده ها اجازه ندارند نمایندگان مورد نظر خود را انتخاب کنند بنابراین انتخابات را برگزار نمی‌شود و یا انتخابات به شکلی برگزار می‌شود که بعدها بتوانند فقط به کسانی رای بدهند که اربابان آنها برایشان انتخاب کردند و در واقع افراد دست چین شده اربابان رنگ می‌دهند و آزادی انتخاب و رای حقیقی از آنها سلب می‌شود. ( اصل بیستم ) ۲. برده های مدرن حق انتخاب ظاهر و پوشش خود را ندارند تحمیل نوع پوشش بر اساس موازین و قوانین مذهبی به ویژه برای خانمها این محدودیت‌ها نه تنها به نوع پوشش بلکه به رنگ پوشش مدل موی مرد ها و ظاهر و لباس آنها و حتی تاتو و امور کاملاً شخصی مردم در می گردد( اصل بیست و یکم ) ۳. بردهای مدرن اجازه ندارند در منزل شخصی خود و با افراد خانواده خود هر برنامه ای را که دوست دارند ببینند پارازیت‌ها بر روی شبکه ها انتخاب آنها را منحصر به شبکه‌های مدنظر اربابان می‌کند بیشتر پارازیت‌ها روی شبکه‌های خبری و اطلاع‌رسانی است تا برنامه‌هایی که محتوای اخلاقی خوبی ندارند و برنامه‌های رادیویی هم محدود می‌شوند و برد ها همان اخباری را باید گوش بدهند که اربابان سلام می دانند و اینکه پارازیت چقدر برای سلامتی افراد مضر است اصلاً اهمیتی ندارد چرا که برده اصولاً موجودی بی ارزش است. ( اصل 24 و 25 و175 ) ۴. برد ها حق اظهار نظر ندارند مگر اینکه در موافقت با نظر اربابان حرف بزنند و گر نه به زندان میرود و یا سر به نیست می شوند آزادی بیان و فکر به شدت محدود می‌شود و فقط نظرات اربابان در رسانه‌ها منتشر می‌شود داشتن نظری در مخالفت با اربابان به خصوص اگر در میان جمع و یا در رسانه ای باشد عواقب خطرناکی را به همراه دارد ( اصل 26 و 27) ۵. اربابان در مورد زندگی خصوصی برده ها تصمیم می گیرند حتی به تعداد فرزندان آنها هم کار دارند عمل پیشگیری از بارداری ممنوع است پزشکان تحت تعقیب قرار می‌گیرند و داروخانه‌ها اجازه ارائه دارو را ندارند چرا که اربابان می‌خواهند که تعداد برده ها بیشتر باشد و اینکه آیا امکاناتی مثل شغل و تحصیل و رفاه و یا زیرساخت های زندگی مثل آب یا جاده وجود دارد یا نه اصلاً اهمیتی ندارد بلکه فقط جمعیت برده ها باید زیاد باشد( اصل 28 و 29 و 31) ۶. در برده داری آموزش عالی کاملا کنترل می‌شود. اربابان مشخص می‌کند که برده ها چه رشته ای را به بخوانند و رشته‌هایی که به روشنگری می‌پردازند حذف و محدود می‌شوند کتابهای درسی هم در همین جهت تالیف می شوند. آموزش عالی به شدت تحت کنترل است و تاریخ معاصر جعل می شود و در همه جا در میان شاگردان جاسوس وجود دارد. (اصل 30 ) ۷. روابط بین برده ها به خصوص رابطه فرد با جنس مخالف و شرکت در مراسم مختلط ممنوع است حتی اگر با اجازه والدین باشد چرا که کودک بردگان پیش از اینکه والدینی داشته باشند اربابانی دارند و بنابراین ازدواج در چنین جوامعی در سنین پایین به شدت تبلیغ می‌شود. ( اصل 23 ) ۸. در برده داری نوین، ترس حرف اول را می‌زند بردگانی که شورش می‌کنند و تحمل ظلم را ندارند به شدت با آنها برخورد می‌شود تا عبرت دیگران می‌شوند بردگان شاکی از نظام برده داری که نان در سفره ندارند اشرار خوانده می‌شوند و با گلوله پاسخ داده می شوند حق برگزاری مراسم تشییع هم برای این افراد وجود ندارد و برده هایی که طغیان می کنند یا درخیابان کشته می‌شوند یا در زندان شکنجه می شوند و یا در جلسات اقرار به اشتباه و گناه شرکت میکنند تا مورد استفاده تبلیغاتی در تلویزیون های تحت حمایت و رهبری اربابان قرار بگیرند. ( اصل ۲۷و ۲۸ و۲۹ و ۳۱ و ۲۴ و ۳۴ و ۳۵ و ۳۶ و ۳۸و ۳۹ و۴۰) ۹. برخورد با نخبگان اربابان از به بند کشیدن نخبگان معکوس می شوند بنابراین شرایط به گونه‌ای چیده می‌شود که آنها از کشور بروند چرا که وجود آنها در کوچه و بازار و خیابان و دانشگاه به ضرر اربابان است چون به روشنگری می‌پردازند بنابراین در نظام هایی که با برده داری نوین اداره می شوند نرخ فرار مغزها بالاست (اصل 30 و 33 قانون اساسی و اصل 43 بند 7 و 8 و 9 ) ۱۰. استفاده موثر از اهرم تبلیغاتی و شستشوی مغزی عدم بهره‌مندی برده ها از جریان آزاد اطلاعات به وسیله فیلترینگ و سانسور و پارازیت دروغ پراکنی شاخصه اصلی رسانه های این گونه نظام هاست برده‌های شستشوی مغزی داده شده به راحتی هر دروغی را باور می‌کنند و با آنهایی که هر دروغی را باور نمی کنند خیلی راحت برخورد می‌شود بنابراین لازمه زندگی بی دردسر چشم فرو بستن به این دروغ ها و یا قبول کردن آنهاست ( اصل 24 و 25 و 56 و 175 قانون اساسی ) ۱۱. اگر اربابان از نردبان مذهب بالا رفته باشند تا به قدرت سیاسی برسند به شدت از مذهبی که با آن به قدرت رسیده اند جانبداری می کنند واز آن حفاظت می کنند بنابراین بر ده ها اجازه انتخاب دین دیگری را ندارند و مجازات تغییر کیش در چنین جوامعی مرگ است دوازده مرد ها باید در فقر و تنگدستی زندگی کنند اگر در رفاه باشند که دیگر برده نیستند می خواهند به سفر بروند و زیبایی های دنیا را ببینند و از زیبایی های زندگی بهره مند شوند و این وضعیت نظام برده‌داری را به هم می‌ریزد بنابراین برده ها عمداً در فقر و تنگدستی نگه داشته می‌شوند و بودجه ها به جای اینکه صرف عمران و آبادانی کشور قرار بگیرد و خرج توان نظامی و امنیتی می‌شود در این نوع حکومتها اربابان قوی ترین سیستم امنیتی را درست می کنند و شبانه روز در حال کنترل زندگی برده ها هستند. ( اصل 12 و 13 و 48 و 49 قانون اساسی ) اصل 173 :و اصل 155 و اصل 156

بخش ۳: خانم مینا قنبری، با موضوع ورزش مدارس به سخنرانی پرداختند: درست از همان روزهای اولی که هر کودکی پا به مدرسه می گذارد و شاید زودتر از آن با شعار عقل سالم در بدن سالم آشنا می شود. شعاری که سالهای سال است فقط تکرار میشود و در حد شعار باقی مانده است. تحقیقات نشان می دهد که برای رسیدن به اهداف تعلیم و تربیت توجه به سلامت روحی و جسمی دانش آموزان از ضروریات است و این در حالیست که آمار نگران کننده فقر حرکتی دانش آموزان خصوصا دختران هر روز رو به افزایش است اما مدارس فاقد متخصص ورزش هستند. در اصل زنگ ورزش یعنی زنگ هیجان و شادی، یعنی ساعتی که دانش آموزان بتوانند انرژی ذخیره شده روحی و جسمی خود را در آن تخلیه کنند اما مدارس چنین موقعیتی را فراهم نمیکنند. مدارس ما محیط های کوچکی دارند که در زنگ ورزش بیشتر از صدای سوت معلم، دانش آموزان صدای ساکت ساکت کلاس های دیگر درس دارند و یا موقع استراحت همسایه ها است را میشنوند. خصوصا در مدارس دخترانه امکانات بسیار محدود است و بچه ها به سختی با مانتو و مقنعه می توانند ورزش کنند و هیچ مکان سرپوشیده ای ندارند و تابستان و زمستان در حیاط ورزش میکنند و بعضی خانواده ها حتی توان خرید کتانی برای ورزش فرزندانشان را ندارند. از طرف دیگر عدم تخصص معلمان ورزش به سلامت جامعه لطمه میزند. علم تدریس ورزش هم مانند بقیه علوم در حال تغییر و تحول است و بسیاری از حرکات ورزشی پس از تحقیقات فراوان مضر اعلام شده اند و شاید این قبیل حرکات در سنین جوانی و نوجوانی تاثیر منفی روی دانش آموز نداشته باشند ولی در سنین بالا تاثیرات منفی حرکات ورزشی خودشان را نشان خواهند داد و به این صورت سلامت جسمی جامعه به خطر خواهد افتاد چرا که دانش آموزان امروز پدر و مادران فردا هستند. هر چند که گاهی اوقات برای معلمان کلاسهای ضمن خدمت برای به روز شدن اطلاعات و آموزش بهتر برگزار میکنند اما آموزش هایی که در این کلاسها ارائه میشود برای اجرایی شدن نیازمند امکاناتی است که در خیلی از مدارس وجود ندارد. وقتی امکانات معمولی توپ و طناب وجود ندارد چطور میشود از والیبال و فوتبال و غیره با بچه ها حرف زد. معلمین ورزش باید با اصول کمک های اولیه آشنایی داشته باشند تا در صورت بروز مشکلی برای دانش آموزان بتواند موثر واقع شود. هنوز فرهنگ ورزش کردن در جامعه ما جا نیفتاده و حتی به نظر مدیران مدارس هم زنگ ورزش یعنی زنگ بیکاری دانش آموزان که وقت شان به هدر میرود و برای ورزش به اندازه بقیه دروس ارزش قائل نیستند و گاها ساعت زنگ ورزش در اختیار معلمین دروس دیگر قرار میگیرد. دانش آموزان تمام ساعت آموزش را پشت نیمکتهای کلاس میگذرانند. نیمکت ها، فضای بسته، محدود، کسالت آور مدرسه، استرس هایی که معلمان و خانواده ها برای بالا بردن معدل نمرات کلاس به آنها وارد میکنند، ضوابط دست و پاگیر همه دست به دست هم میدهند تا از مدرسه محیطی نامناسب از نظر روحی و جسمی برای دانش آموزان بوجود آید. زنگ ورزش بهترین زمان برای فرار از کسالت های حاصل شده است. در این ساعت معلم نه تنها میتواند به دانش آموزان نزدیک تر شده و به مسائل و مشکلات روحی آنها بپردازد چه بسا میتواند به مشکلات جسمی که ناشی از نشستن های طولانی مدت پشت نیمکت هست هم رسیدگی کند. ۸۰درصد دانش آموزان کشور از فقر حرکتی رنج میبرند. معاون پرورشی و تربیتی آموزش و پرورش ضمن تاکید بر این آمار ۸۰درصدی میگوید : فقر حرکتی عوارض دراز مدتی را برای دانش آموزان در بردارد. عوارضی که سالیان سال با آنها خواهد بود. آپارتمان نشینی تحرک بسیاری از دانش آموزان را گرفته و در عین حال در مدارس کشور فضای مناسب برای تحرک طبق استانداردهای جهانی وجود ندارد. طبق استانداردهای جهانی فضای حرکتی هر دانش آموز۵/۲متر است که متاسفانه این رقم در کشور ما برای دختران ۱۷ و برای پسران ۲۶ سانتی متر است و هم چنین به گفته مدیر کل دفتر تحقیقات و توسعه معاونت تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش با کمبود۲۶هزارمعلم ورزش و هم چنین کمبود بودجه برای استخدام معلم ورزش روبرو هستیم. تشویق دانش آموزان به ورزش در دوران تحصیل میتواند عادت های مناسبی در آنها ایجاد و سلامتی آنها را در طول دوران زندگی تضمین کند و با توجه به مطالب ارائه شده و وضعیت نابسامان مدارس والدین نقش بسیار مهمی در آمادگی بدنی و تشویق بچه ها به فعالیت بدنی ایفا میکنند والدین باید الگوهای مناسبی برای فرزندشان باشند. و صحبت هایم را با ارائه چندین راهکار یا پیشنهاد به پایان میبرم:شرکت منظم در فعالیتهای بدنی، اختیار دادن به فرزندان برای انتخاب ورزشی که به آن علاقه مندند، کمک به درک تفاوت های فرم بدن و میزان توانایی افراد مختلف، تقویت فاکتورهای اجتماعی در کنار فاکتورهای جسمانی، درگیر کردن بچه ها در فعالیت های منزل مثل کار باغچه، شستن ماشین، تمیز کردن خانه، پیاده روی در مسافت های کوتاه به جای استفاده از ماشین و تشویق بچه ها برای پیاده روی منظم اطراف منزل، محدود کردن تماشای تلویزیون یا سایر کارهای بی تحرک مثل بازیهای کامپیوتری. هر زمان که مقدور است خواسته بچه ها را در ارتباط با فعالیت های جسمانی برآورده کنید به خصوص برای بازیهای توپی همراهی شان کنید و به بچه ها چگونگی انجام دادن مهارت های پایه ورزشی مثل پرتاب توپ، لی لی، پرش را آموزش دهید. تحقیقات نشان داده بچه هایی که در مهارت پایه ضعیف هستند از انجام فعالیتهای ورزشی سرباز میزنند. بچه ها را در معرض چندین رشته ورزشی قرار دهید تا استعداد آنها را کشف کنید و ممکن است در دو یا سه رشته علاقه و استعداد داشته باشند. خودتان هم در مسابقات آنها در حد توان شرکت کنید و از تلاش آنها چه برنده چه بازنده باشند قدردانی کنید. همینطور بچه ها را به تماشای مسابقات حرفه ای ببرید تا از قهرمانان رشته مورد علاقه شان الگو بگیرند. فعالیت های بدنی تفریحی را در قالب برنامه های خانوادگی بگنجانید از قبیل برف بازی، بادبادک هوا کردن، شنا، پینگ پنگ و بدمینتون در فضای پارکها. نگرش و برخورد مثبت به فعالیت و آمادگی بدنی باید در سالهای اولیه زندگی کودکان وجود داشته باشد و ضروری است از نظریات و دیدگاههای جدید در این زمینه استفاده شود. با ارتقا سطح آمادگی بدنی کودکان میتوانیم کمک به ایجاد نسلی از کودکان کنیم که میتوانند از فواید فعالیت و تمرین های بدنی منظم سود ببرند و به این ترتیب جامعه ای سالم، پویا و شادابتر خواهیم داشت.

بخش ۴: خانم نجمه فلاح با موضوع عدم رعایت ارگونومی در ورزش به سخنرانی پرداختند: عدم ارگونومی در ورزش:دانش ارگونومی یعنی به کار بردن علوم بشری در محیط کار. این محیط میتواند از حوزه های شغلی به زمینه های خانگی، تفریحی و ورزشی گشسترش یابد. اما هدف این ارگونومی چیه و چه اصولی رو داره:حذف این ارگونومی پیشگیر از اسیب و ایجاد محیط امن و ارام میباشد که این یه حق برای تمام موجودات هست که در محیطی امن به فعالیت خود بپردازند. اصول ارگونومی:یکی از مهمترین اصل ارگونومی ایمنی میباشد یعنی محیطی که فرد در ان به سر میبرد اسیبی به فرد ایجاد نکند. اصل بعدی خستگی است با خستگی کارایی فرد پایین میاید و به شخص اسیب وارد میشود خیلی مهم هست یه مربی که به اشگرد خود اموزش میدهد ارگونومی ان ورزش را بشناسد و تمرین و فعالیت بیش از حد از ورزشکار انتظار نداشته باشد و حتی ورزشکار را در این مورد اگاه کند و این متاسفانه در جامعه ما به ندرت دیده میشود که مربی از ارگونومی ورزش خود اگاه باشد. نداشتن یک فرهنگ سازی درست باعث بی اطلاعی مردم از خیلی موارد میشود. اصل دیگری استرس است و استرس به صورت رفتاری و فیزیولوژیکی در افراد نشان داده میشود یعنی فرد دچار لرزش دست، سفتی ماهیچه، ارتباطات غیرکلامی و.. . میشود و اما دلیل برزو این استرس چی میتونه باشه. اکثرا این استرس از یه محیط نامناسب بروز میکند به علت دمای نامناسب، سروصدا، تهویه نامناسب و خیلی موارد دیگر. متاسفانه باشگاهایی داریم که اصلا تهویه و دمای مطلوبی ندارند یا حتی وسایلی که استاندارد نیستن و اشخاص مجبوور به استفاده از ان محیط و وسایل هستند و استرسی در افراد به وجود میاورد که میتواند باعث صدمات روحی جسمی به افراد در مدت زمان شود. یک اصول دیگر آسایش است که فرد محیط پرتشنجی که در ان قرار دارد و فشار باری که که در ان محیط وجود دارد را میپذیرد و یه حس ختثی به آن محیط پیدا میکند. این اصل یکی از دلایل مهم میباشد که تیم ها روانشناس، بیومکانیسم، و دکتر ورزش و متخصص اسیب شناسی رو داشته باشند تا افراد ان تیم بدون ذهن ناراحت به فعالیت خود بپردازند متاسفانه اکثر تیم های کشور ما مجهز به تیم متخصص کارشناس ورزش در این زمینه ها نیستند و این باعث میشود که یک تیم بدون روانشناس تیم با ذهنی درگیر به فعالیت بپردازند کادر بیومکانیک که نباشد حرکات افراد ان تیم تحلیل نمیشود و راهکردی برای پیشرفت به افراد تیم جز تمرین بیشتر داده نمیشود و این باز باعث پریشانی میشود و اینکه شخص اسایش نداشته باشد. اینها مواردی هست که باید برای پیشرفت ورزش در یک کشور در نظر گرفته شود روی این موارد کار شود و فرهنگ سازی درست صورت بگیرد تا هم دانشجویان و متخصصان ورزش در این جامعه بیکار نباشند و فعالیت داشته باشند هم ورزشکاران بهترین پیشرفت را داشته باشند متاسفانه از افراد دانشجوی ورزشکار میشنویم که کار برای این رشته ورزشی مثلا بیومکانیک ورزشی اصلا توی کشور وجود ندارد و ما برای اینکه شغل داشته باشیم باید به کشور دیگری برویم چون در کشورهای دیگر افراد در این زمینه فعالیت دارند با امید به اینکه فرهنگ سازی درست صورت بگیرد و به ارگونومی اهمیت داده شود تا هم ورزشکاران پیشرفت خوبی را داشته باشند هم متخصصان ورزش بیکار نباشند.

بخش ۵: بحث آزاد جلسه با مدیریت آقای مهدی افشار زاده و موضوع حق امنیت اجتماعی(فشار امنیتی بر خانوداه پناهندگان) :در ابتدا آقای مهدی افشار زاده در مورد امنیت اجتماعی صحبت کردند و اذعان داشتند به نظر می‌رسد پس از اینکه امنیت فردی مورد شناسایی قرار گرفت، افراد برای تحقق و تحکیم امنیت و جایگاه خود ناگزیر از عضویت در اجتماعات یا گروههای مختلف اجتماعی هستند. این سطح از امنیت تحت عنوان امنیت اجتماعی مورد توجه و بحث قرار می‌گیرد. امنیت اجتماعی، نوع و سطحی از احساس اطمینان خاطر است که جامعه و گروه در آن نقش اساسی دارد. تفاوت امنیت اجتماعی و تامین اجتماعی:در مقابل مفهوم امنیت اجتماعی که ناظر بر تدارک سلامت افراد جامعه در مقابل اقدامات خشونت آمیز و رفع دغدغه‌های ذهنی (احساس عدم امنیت) شهروندان است، مفهوم تامین اجتماعی((Social Security فقط به نگرانی‌ها و معضلات جامعه در موارد و مواقع خاص می‌پردازد. بنابراین ناامنی اجتماعی موردنظر این پژوهش عبارت است از مجموعه حرکت های عمدی و تحولات عادی که اطمینان خاطر افراد و انسجام گروه های اجتماعی را مخدوش می‌سازند. براساس چهار مولفه مذکور می‌توان تصریح نمود که امنیت اجتماعی مفهومی کاملاً متمایز از تامین اجتماعی می‌باشد. مرجع تامین اجتماعی فقط بخشی از افراد جامعه است در حالیکه امنیت اجتماعی، کلیت جامعه را مد نظر دارد که در قالب گروههای مختلف اجتماعی خود نمایی می کنند. تفاوت امنیت انسانی و امنیت اجتماعی: در مفهوم امنیت انسانی بر مرجعیت فرد تاکید می‌شود و عنصر اساسی مورد نظر در این مفهوم، فرد است نه گروه و حتی جامعه. تفاوت امنیت اجتماعی و امنیت ملی:امنیت ملی و امنیت دولت لزوماً به معنای امنیت جامعه نیست. با وجود همپوشانی معنایی بین امنیت ملی، امنیت اجتماعی و امنیت فردی، باید توجه داشت که مرجع آن سه مفهوم متفاوتند؛ بدین مضمون که مرجع اصلی امنیت ملی، دولت و حاکمیت ملی است، مرجع امنیت اجتماعی، جامعه است و مرجع امنیت فردی عبارت است یکایک شهروندان. در امنیت اجتماعی بر احساس امنیت گروه های اجتماعی، معیار سنجش، سطح امنیت است. اگر جمعیت تشکیل‌دهنده یک کشور نسبت به ارزشهای حیاتی مانند تمامیت ارضی و رژیم سیاسی احساس تعلق کرده و در احیاء و ارتقای هویت ملی بکوشند، انسجام اجتماعی وجود دارد. اما اگر گروههای مختلف جامعه، اطمینان خاطر خود نسبت به سلامت جامعه را از دست بدهند و با تکیه بر وجوه تمایز مذهبی، دینی و قومی، در مشروعیت ارزش‌های حیاتی تردید کنند، آنگاه نظام اجتماعی جامعه از هم گسیخته می‌شود و زمینه برای جنگ داخلی، مداخله خارجی، بی اعتمادی و امنیتی شدن مسائل عادی مهیا می‌شود.. و بعد جناب آقای محمد حسن حسن زاده مهرآبادی در بحث شرکت کردند و گفتند : تامین امنیت اجتماعی وظیفه همه دولتها و کشورهاست و شهروندان این حق رو دارن که امنیت اجتماعیشون تامین باشه و خیلی از ورزشکاران بخاطر اینکه خانواده آنها در ایران امنیت ندارند یکسری اطلاعات رو نمیدن. و بعد جناب آقای علیرضا جهان بین در بحث شرکت کردند و گفتند :امنیت اجتماعی یکی از پایه ای ترین موضوعاتی است که یک فرد از جامعه مطالبه میکند و این در جامعه کنونی ما در خیلی از موارد نقض میشه برای مثال برای بانوان و ورزشکاران و.. . و بعد سرکار خانم نگار سنمار در بحث شرکت کردند و گفتند : بعد تشکیل کشورها و تشکیل جامعه بشری موضوع پایه ای امنیت اجتماعی میباشد و موضوع امنیت اجتماعی به وجود دموکراسی در هر کشور وابسته است و ایران یک کشور دیکتاتوری میباشد و آنها باور ندارن که مردم کشور با آنها همراه هستند و.. . نفر بعدی که در بحث شرکت کردند آقای جهانگیر گلزار بودند و اذعان داشتند و با تعریف خاطره ای این موضوع رو مورد بررسی قرار دادند و بحث حجاب و انجام طرح حجاب در ایران رو نقض امنیت خواندند و همچنین سرکار خانم رزا جهان بین و جناب آقای احمد ملازاده در بحث شرکت کردند و بعد با ادامه و تکمیل سخنان آقای مهدی افشار زاده بحث آزاد به پایان رسید. لازم به ذکر است که در پایان جلسه، مطابق روند هر ماه، سخنران ها و مسئولین اجرایی جلسه ماه ژانویه در سال ۲۰۲۱ مشخص و تعیین شدند.

 

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از جوان و دانشجو و نمایندگی زاکسن انهالت دسامبر ۲۰۲۰

 آزاد بهرامی

در روز یکشنبه مورخ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰ ساعت 15 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولان کمیته و نمایندگی و جمعی از فعالین کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در فضای مجازی پالتاک اتاق کمیته دفاع از جوان و دانشجو برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه آقای رضا چهرازی ضمن خوش آمد گویی خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمود.

بخش ۱: درآغاز جلسه بنیامین رجبیان گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران در آذر ماه ۱۳۹۹را تحلیل کردند: خبر: دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹، یک شهروند در شهرستان اسلام ‌آباد غرب از توابع کرمانشاه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. هویت این شهروند آنیسا جعفری‌مهر، ٢٧ ساله و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشتە زبان‌شناسی دانشگاه کردستان، عنوان شده است.

خبر: شنبه ۲۲ آذرماه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه از خودکشی کارگر اخراج شده این شرکت خبر داد. این کارگر به دلیل مشکلات معیشتی ناشی از اخراج و مخالفت مسئولین شرکت با بازگشت او به کار، دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. براساس همین خبرهای نقض شده مواردی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و سند۲۰۳۰ را بیان میکند که در آن در ماده ۳، ۵، ۹، ۱۰، ۱۹، ۲۲ و ۲۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده، که میگوید، ٭هرکس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد ٭ شکنجه ممنوع، ٭عدم توقیف حبس اجباری و تبعیدغیرقانونی ٭حق محاکمه و دادرسی عادلانه ٭حق آزادی بیان ٭حق برخورداری از امنیت اجتماعی و ٭حق امنیت کار، و در هدف ۳و ۱۶ از سند۲۰۳۰ یونسکو نیز آمده است که میگوید، ٭تضمین زندگی سالم توام با سلامت و ترویج رفاه ٭ترویج جوامع صلح طلب، دسترسی به عدالت و پاسداشت آزادی های بنیادین.

بخش۲: جناب علی مسیبی سخنرانی خود را با موضوع بررسی هدف سیزده سند ۲۰۳۰ یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ارائه دادند: صندوق بین المللی پول نیز بر اساس اطلاعات ارائه شده در پایگاه داده های رخدادها اضطراری ایران را جزو کشورهایی دسته بندی می کند که در فاصله سال های ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۵ حداقل یک فاجعه طبیعی به بزرگی بیش از ۵ درصد اقتصاد آن کشور را تجربه کرده اند. در کشور ما نیز مانند سایر کشورها بحث مسوولیت دولت از جمله مباحث نسبتا جدید است در گذشته عقیده بر این بود که دولت ها دارای مصونیت هستند و نمی توان آنها را بدلیل انجام اعمالی مورد مواخذه قرارداد؛ اما به تدریج با ظهور دولتهای مشروطه و اصول مربوط به آزادیخواهی و حقوق مردم، اصل مسوولیت دولت به عنوان مبنایی جهت پاسخگویی دولت در برابر زبان هایی در نظر گرفته شد که متوجه شهروندان می شد. البته توجه به این نکته لازم و ضروری است که هم مسئولیت دولت فقط مربوط به انجام نادرست وظایف نیست، بلکه عدم انجام وظایف مربوطه یعنی عمل منفی که در واقع دولت در انجام وظایف خود مرتکب قصور و کوتاهی شود و همچنین تاخیر در انجام وظایف محوله را نیز شامل می شود، بلایای طبیعی، حوادثی غیرمترقبه و ناگهان قلمداد می شوند که سبب بروز خسارات جبران ناپذیر، بر زندگی مردم می گردد. در این خصوص به دلیل بی اطلاعی و عدم آگاهی مردم، مسؤولیت و پاسخگویی دولت در رابطه با کوتاهی و سهل انگاری در انجام وظیفه محوله و بازخواست آنها چندان قابل تصور نیست. در حالی که بر اساس قوانین و مقررات داخلی و نیز اسناد بین المللی، دولتها موظف به تأمین حداقل استانداردهای زندگی و نیز حفظ حق حیات آنها به هنگام وقوع بلایای طبیعی هستند. ماده یا قانون مسئولیت مدنی و فرض تقصیر از اصلی ترین علل مسئولیت به شمار می رود که دولت را در حین وقوع خسارت مسؤول می کند و ملزم به جبران تجارت می شود متاسفانه دولت جمهوری اسلامی ایران در کنار حوادثی چون سیل، زلزله، خشکسالی، سرمازدگی که به دلیل جغرافیایی مکانی و شرایط آب و هوایی مواجه است در سال های اخیر از ابر بحران هایی مانند ریزگردها خشکسالی های پی در پی خشک شدن دریاچه ها و تالابها وکاهش حقابه های مرزی نیز رنج می برد. در دنیا هرجا دولت های محلی و جوامع توانمندتر بودند و مسئولیت در دست افراد کاردان بود حوادث در سطح محلی باقیمانده است و کشور از التهاب دور شده و هرجا که در برنامه ریزی های شهری، عوامل پیشگیری و آمادگی بیشتر مدنظر قرار گرفته اثرات بلایای طبیعی به طور قبال توجهی کاهش یافته، سازمان مدیریت بحران کشور یکی از سازمان های دولت ایرانی می باشد که زیر نظر وزارت کشور ایران فعالیت می کند و وظیفه آمادگی و پیشگیری از بحران ها، مدیریت آنها و ارائه کمک های اولیه به آسیب دیدگان و ساماندهی و بازسازی مناطق آسیب دیده را به عهده دارد. براساس قانون برنامه و بودجه کشور، ۵ درصد از بودجه کشور باید برای برنامه های پیشگیرانه و آمادگی و مقابله با بحران در اختیار سازمان مدیریت بحران کشور قرار بگیرد که از این میزان ۳ درصد مربوط به پیشگیری و ۲ درصد برای مقابله است. اما نگاهی به لایحه بودجه ۹۸ نشان میدهد سهم سازمان مدیریت بحران کمتر از ۱۳ میلیارد تومان، یعنی ۷ ده هزارم درصد بودجه کل کشور و کمتر از ۳ هزارم درصد کل بودجه عمومی دولت است که بخش عمده آن هم صرف هزینه های جاری مانند پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان می شود. سازماندهی نامناسب و بودجه ناکافی مدیریت بحران در ایران باعث شده است تا در حوادثی مانند زلزله کرمانشاه، که ابعاد آن از زلزله های سال های قبل به مراتب کوچک تر بود، یا سیل اخیر، در هر سه مرحله پیشگیری و آمادگی، مدیریت در حین وقوع و جبران خسارات و بازسازی کاستی های زیادی دیده شود. سیل در استان های مختلف ایران خسارات جانی و مالی فراوانی بر جای گذاشته است. مسئولان ستاد بحران ایران پس از بررسی های اولیه، خسارت سیل به بخش های کشاورزی، زیرساخت ها، املاک و کسب وکارها را حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان برآورد کرده اند. نحوه کمک رسانی و مدیریت بحران نیز با انتقادهای فراوانی روبه رو بوده است و تجربه بلایای طبیعی قبلی نیز نشان می دهد در بازسازی و جبران خسارات آسیب دیدگان نیز کاستی های فراوانی وجود دارد. نگاهی به تجربه جهانی و دانش اندوخته بشر در این حوزه نشان می دهد با وجود اجتناب ناپذیری بلایای طبیعی، می توان خسارات آنها را به حداقل رساند. در سال ۲۰۱۵ و در جریان برگزاری سومین کنفرانس جهانی کاهش بلایا اغلب کشورهای جهان توافق کردند در مواجهه با مساله بلایای طبیعی رویکرد مدیریت ریسک یا مدیریت کاهش خطرپذیری را جایگزین رویکردهای سنتی مدیریت بحران و فعالیت پس از وقوع حوادث نمایند. نمایندگان حدود ۲۰۰ کشور جهان یک روز پیش از روزی که برای نشست سازمان ملل پیش بینی شده بود، در شهر کاتویج لهستان جمع شده اند. قوانین مرتبط با هدف سیزدهم سند ٢٠٣٠ سازمان یونسکو در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قوانین بین المللی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل دوم فانون اساسی جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا، که از راه استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تامین می کند. اصل پنجاهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته اند، وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست با تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند ممنوع است.

بخش۲: خانم نیلوفر جلیلی سخنرانی خود را با موضوع بررسی سرانه مطالعه در میان جوانان ایرانی ارائه دادند:نگاهی به سرانه مطالعه جوانان ایرانی و بررسی و مقایسه ای چند کتاب، کتاب خواندن و مطالعه مستمر همیشه و همیشه به عنوان نردبان ترقی فکری و فرهنگی انسان ها و جوامع در نظر گرفته میشود. مطالعه به طرز شگفت آوری میتواند منجر به تحولات فکری و فرهنگی شگرفی درسطوح مختلف جامعه شود. عقب ماندگی فرهنگی و تربیتی، درمانی جز ارتقا ذهنی افراد از طریق مطالعه مستمر ندارد و محققان، نویسندگان، مترجمان، کتابداران از پیش غراولان این عرصه میباشند که از ارزشمند ترین اقشار یک جامعه بحساب می آیند. چرا مطالعه غیر درسی انقدر حائز اهمیت میباشد؟ درابتدا به این سوال پاسخ کوتاهی میدهیم و بعد با تعریفی از سرانه مطالعه و بررسی و مقایسه آن در ایران و دیگر کشورها به دیگر ابعاد مورد بحث میپردازیم. جامعه جهانی امروز، دستخوش تحولات و دگرگونی های بسیار سریع و مستمر در زمینه تکنولوژی، تعاریف و سطح سواد شده است و اگر کسی از این قافله عقب بماند دیگر فرصتی برای جبران نخواهد بود. چهل سال پیش بی سواد کسی بود که نمیتوانست بخواند یا بنویسد، با گذشت کمتر از پانزده سال تعریف جهانی به گونه ای بود که کسی که زبان انگلیسی نمیداند تا حدی جزو کم سوادان بحساب می آید و در ده سال گذشته این مساله به میزان آشنایی با کامپیوتر و تکنولوژی نیز تعمیم داده شده است. برای روشن شدن این مساله کافیست نگاهی به صفحه استخدام های محلی بیندازید و خواهید دید که برای مشاغل اداری و یا آنهایی که تخصص میطلبند، لیست بلندی از مهارت های پیش نیاز وجود دارد. چه خوب، چه بد، در دنیای امروز آدمی چاره ای جز تحصیل مداوم علم و دانش و معرفت ندارد. در این جا سیاست های جامعه و ارزش گزاری های آن وارد بازی میشود و با امکاناتی که در اختیار افراد بخصوص نسل جوان و یا نوجوان میگذارد و یا با سیستم های تشویقی مختلف آن ها را به سمت مطالعه بیشتر و بالطبع آگاهی بیشتر سوق میدهد حالا باید دید آیا همه کشورها از روشن شدن ذهن جوانان و خرافه زدایی خوشحال میشوند یا به آن به چشم یک تهدید مینگرند. به تعداد دقایقی که هر فرد در۲۴ ساعت به مطالعه می پردازد سرانه مطالعه گفته می شود. در ایران تصویر روشنی از وضعیت مطالعه در سال های اخیرارائه نشده. هر نهادی تعریفی نتفاوت از «مطالعه» داشته و آمارهای مختلفی از سرانه مطالعه در کشور ارائه کرده است. جوانان ایرانی بطرز فاجعه باری با کتاب و کتاب خوانی غریبه اند. این غریبگی دلایل متنوعی دارد، اولین و مهم ترین این عوامل خانواده است، چند درصد جوانان ایرانی در خانواده ای بزرگ شدند که شاهد مطالعه مستمر پدر و مادر باشند و برنامه ریزی مطالعاتی مشخص و مشوق برای آنها بعنوان فرزند خانواده وجود داشته باشد؟ و حالا بخش اعظمی از آنها بعنوان پدر و مادر جوان، رفتار مشابهی در خانه خود اعمال میکنند، عامل دیگر تعیین کننده عدم مطالعه کافی جوانان، فضای فکری جامعه است در یک جامعه منزوی که اجازه مراوده فکری و فرهنگی لازم با دیگر کشورهای توسعه یافته ندارد جوانان آنچنان نیازی به گسترش و تربیت فکری و فرهنگی خود نمی بینند. حتی با وجود مطالعه زیاد و روشن شدن ذهن و ایده آنها هرگز فرصتی برای بکارگیری ایده های خود در جامعه یا شغل خود نمیابند، چرا که مدیران و دولتمردان پیشاپیش پاسخ همه ابهامات و سوالات را داشته. همچنین متاسفانه بسیاری از قشر ایرانی اهل کنجکاوی نیستند، آنها تصور می کنند دانای کل هستند و پاسخ همه سوالات و ابهامات را با تکیه بر هوش مثال زدنی آریایی و فرهنگ هزارو چند ساله و بدون تحقیق و مطالعه می دانند، از طرفی شرایط کار و روحی برای جوانان به حدی سخت و طاقت فرسا هست که آن ها مطالعه و خواندن کتاب را خارج از حوصله و یا اولویت خود می دانند اما این درحالی است که ساعات بسیار زیادی در طول روز در فضای مجازی بدون هیچ نتیجه ای هدر میشود. بیش از ۲۴ میلیون ایرانی عضو اینستاگرام هستند و بطور متوسط روزانه یک ساعت از زمان خود را درآن سپری میکنند. چنین مساله ای به روشنی به غالب بودن فرهنگ شفاهی و تنبلی ذهنی قابل بسط است. آن چنان که شاملو اشاره می کند که اگر می خواهید در این سرزمین چیزی را پنهان کنید، لای کتاب بگذارید چرا که این مردم کتاب نمی خوانند. عده ای از جوانان به بهانه گران بودن کتاب از خرید آن صرفه نظر می کنند. در حالی که عضویت در کتابخانه بطور سالیانه، کمتر از بیست هزار تومان هزینه دارد و چند درصد جوانان کشور عضو کتابخانه هستند؟ با این که این ادعا تا حدی درست است و در شرایط تورم روزافزون درایران، قیمت کتاب جهش بسیار گسترده ای داشته اما همان جوانان برای حاضرند قیمت مشابهی را برای یک وعده پیتزا بپردازند و یا برای پوشیدن لباس های مارک دار هزینه های هنگفتی بپردازد. در این جا میتوان به وضوح مشاهده کرد که اولویت های نسل جدید ایران به سمت عواملی بسیار سطحی و ظاهری متمایل شده است و اگر راه حلی برای آن اندیشیده نشود، شاهد افول روزافزون فرهنگی در ایران خواهیم بود چرا که این آموزه های نادرست به فرزندان آنان هم منتقل میشود. سانسور و ممیزی کتاب ها، از دیگر عواملی هست که جوانان ایرانی را از خواندن کتاب دلسرد کرده اما به راستی اگر کسی واقعا به دنبال کتاب بخصوصی باشد نمیتواند آن را در بازار غیر رسمی کتاب پیدا کند؟ از طرفی سلیقه جوانان ایرانی در انتخاب کتاب بسیار کاهش یافته است و این بدان معناست که در بسیاری از موارد، کتابخوانی فاقد کیفیت میشود. ریشه این مساله این است که بسیاری از کتاب های درجه یک ممکن است امکان چاپ نداشته باشند وقتی کتاب‌های فلسفی، علمی، تاریخی که بار زیادی دارند و مورد علاقه خواص هستند فروش نمی‌رود ناشران ناخودآگاه برای اینکه بتوانند خود را سرپا نگه دارند به سمت چاپ کتاب‌های درجه دوم و سوم می‌روند که این امر منجر به پایین آمدن سطح سلایق مخاطبان می‌شود؛ به جرات می‌توان گفت افزایش زردخوانی در جامعه نتیجه پایین آمدن سلیقه مردم در انتخاب کتاب است. در ایران حتی مراسم رونمایی و فروش کتاب‌های جدید اغلب پررونق نیست و با استقبال کم مواجه می‌شود چون مردم ترجیح می‌دهند به جای شرکت در این مراسم در سفره خانه‌ها، دورهمی‌های دوستانه، پارک‌ها و.. . وقت گذرانی کنند. طبق پژوهشی که در سال ۲۰۱۵ انجام شد، هند کتاب خوان ترین کشور با میانگین ۱۱۲ دقیقه مطالعه در روز در صدر جدول قرار گرفت. البته باید اضافه کرد که جداول متفاوتی برای این مساله تهیه شده که همگی با هم متفاوت هستند. رتبه های بعدی ژاپن و چین بودند و انگلیس دررتبه چهارم با میانگین ۶۸ دقیقه مطالعه در روز بود. این رقم برای ایران ۱۳ دقیقه در روز بود. به گفته دنیای اقتصاد، آمار سرانه مطالعه ایران ۷۵ دقیقه و ۳۴ ثانیه محاسبه شده که ۱۵‌دقیقه و ۱۷ ثانیه به کتاب، ۲۱ دقیقه و ۳۱ ثانیه برای قرآن و ادعیه، ۳۲ دقیقه و ۳۶ ثانیه روزنامه و ۵ دقیقه و۴۲ ثانیه به نشریه‌خوانی اختصاص پیدا کرده است. این آمارها هردوفضای مجازی و فیزیکی را شامل می‌شد. راه حل های متفاوتی برای افزایش کتابخوانی در میان جوانان ایرانی پیشنهاد شده که به گوشه ای از آن ها اشاره میکنیم. برنامه ریزی برای اختصاص دادن بخشی از درآمد برای خرید کتاب و اضافه کردن کتاب به سبد خانوار بطور مرتب. ۲، اهدای کتاب و در نظر گرفتن آن به عنوان هدیه ای ارزنده برای ارتقا و تشویق افراد به کتابخوانی. ۳، برگزارکردن کلوب های کتابخوانی و ترویج مسابقات کتابخوانی ۴، ساخت و ترویج کتابخانه های سیار و قابل استفاده در نقاط مختلف ۵، ایجاد نسخه های مدرن کتابخوانی، به شکل کتاب های الکترونیک و یا به هر شکلی که راحت تر در دسترس جوانان قرار میگیرد. اما با وجود همه این راه حل ها و بررسی ها کتاب خوانی از والدین و از خانه شروع میشود همانقدر که شما امروز کتاب می خوانید فرزند شما در آینده کتاب خواهد خواند ما ایرانی ها نیاز داریم کمی کنجکاو باشیم و صرفا با تکیه بر”حس دانستن” چشم بر مطالعه و بررسی بیشتر نبندیم تلاش کنیم کتابخانه ای پر از کتاب های خوانده شده داشته باشیم تا کمدی پر از لباس های رنگارنگ.

بخش۳: خانم فاطمه خسروانی اردکانی موضوع سخنرانی خود را با بررسی حقوق بشر در ایران ۲۰۲۰ارائه دادند:هزاره سوم میلادی در شرایطی آغاز شده است که جامعه جهانی همچنان با چالش های جدی در زمینه دستیابی به صلح و امنیت بین المللی روبرو است. موارد متعدد نقض حقوق بشر، موجب شده است که دولت های جهان به فکر یافتن راه حلی به منظور جلوگیری از وقوع چنین پیشامدهایی باشند. ماده ۵۵ منشور سازمان ملل متحد، احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی را بنای تحقق صلح و امنیت جهان معرفی می کند. یکی از راه های ترویج حقوق بشر و احترام به آزادی های اساسی، درونی ساختن و نهادینه کردن ارزشها و اصول حقوق بشر است که به منظور تحقق یافتن ان اطلاع رسانی و آموزش حقوق بشر ضروری می باشد. و برای موثر ساختن این اطلاع رسانی و آموزشها نیازمند شناخت مشکلات و گرفتاری های جامعه ناشی از عدم رعایت حقوق بشر است. طبق ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ تامی ابنای بشر آزاد به دنیا می آیند. و از لحاظ منزلت و حقوق با هم برایرند. به آنها محبت عقل و وجدان عطا شده است و باید نسبت به یکدیگر روحیه برادری داشته باشند. منشور حقوق کوروش بزرگ بعنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته میشود. با تشکیل سازمان ملل متحد، آن سازمان نقش مهمی در زمینه حقوق بشر بین الملل ایفا کرده است. اعلامیه جهانی حقوق بشر تفکیک ناپذیر است و باید کلیت آن را محترم شمرد و مورد اجرا قرار داد و هر دو بخش حقوق اقتصادی اجتماعی فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی باید با هم اجرا شوند. زیرا حقوق بشر تنها در صورتی موفقیت حاصل خواهد نمود که تمامی بخشهای آن رعایت شود. اما حقوق بنیادینی که باید رعایت شوند چه مواردی هستند؛ مطابق ماده شش میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: ۱، حق زندگی از حقوق ذاتی شخص است این حق باید به موجب قانون حمایت شود و هیچ فردی را نمیتوان بطور خودسرانه از زندگی محروم کرد. به گفته بسیاری از فعالان حقوق بشر مجازات اعدام ناقض حیات است. سازمان ملل متحد از کشورها خواسته تا مجازات اعدام را لغو کنند. ۲، منع شکنجه، در طول تاریخ شکنجه بعنوان یکی از روشهای بازجویی، مجازات، اجبار و تحت فشار قرار دادن فرد استفاده شده است. شکنجه در قرن بیست و یکم توسط بسیاری از کشورها ممنوع شد. شکنجه بعنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر در نظر گرفته شده است. امضا کنندگان کنوانسیون سوم و چهارم ژنو رسما موافقت کردند با ممنوعیت شکنجه در مورد زندانیان و شکنجه توسط کنوانسیون ضد شکنجه سازمان ملل متحد با تصویب ۱۴۷کشور ممنوع شد. ۳، منع برده داری و آزادی برده ها از حقوق بین المللی به رسمیت شناخته شده در جهان است و در ماده ۴اعلامیه جهانی حقوق بشرذکر شده است هیچ کس را نباید در بیگاری بردگی نگاه داشت. ۴، حق برخورداری از یک محاکمه منصفانه، هر انسانی حق دارد که در شرایط مساوات کامل از امکان داوری منصفانه و علنی توسط یک محکمه مستقل و بی طرف جهت پیکیری حقوق و تعهدات خود یا برای دفاع ازهراتهام جزایی که به او وارد شده است بهره مند گردد. این حق یکی از گسترده ترین موضوعات حقوق بشر است. ۵، آزادی بیان به معنی صحبت آزادانه و بدون سانسور است ضمن اینکه آزادی بیان در معنای عام خود، شامل موارد گسترده تری از حرف زدن آزادانه همچون دریافت اطلاعات و ایده های مختلف، اظهار نظر وجستجوی اطلاعات بدون درنظرگرفتن معیارهای خاص برای آن می شود. مطابق ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی هیچ کس را نمی توان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت یا پیگرد قرار داد. هرکس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به عنوان خواه شفاها و یا بصورت نوشته یا چاپ و یا بصورت هنری و یا هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد. با احترام به حقوق و حیثیت دیگران و حفظ نظم عمومی و اخلاق ۵، آزادی فکر، عقیده و مذهب، هر انسانی حق دارد که از آزادی اندیشه و عقیده و مذهب بهره مند شود. این حق شامل مواردی چون آزادی تغییر مذهب یا عقیده و آزادی در داشتن دین به تنهایی یا در گروههای دیگر بصورت خصوصی یا عمومی و انجام عبادتهای خود می شود. ۶، گرایشهای جنسیتی و هویت جنسی، حقوق مربوط به گرایش جنسی در واقع احترام به زندگی خصوصی افراد ومصونیت آنها در مقابل بیان گرایشات جنسیشان تعریف شده است. در کنوانسیونهای حقوق بشر در مواد ۱۷ و ۲۶ و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده ۸ و ۱۴ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در سازمان ملل متحد آورده شده است. حق تجارت و کار، حق نسلهای آینده برای محافظت ازمحیط زیست، آموزش و پرورش، میراث فرهنگی، تغییرات آب و هوایی و موارد متعدد از موضوعات حقوق بشر است که لازم بود به بهانه روز جهانی حقوق بشر با هم تکرار کنیم. با نگاهی اجمالی به موضوعاتی که گفته شد و مقایسه آن با برخورد حکومت جمهوری اسلامی ایران با مردم در سال ۲۰۲۰ نیز، همچنان موضوعات حقوق بشری توسط این رژیم رعایت نمیگردد. حکومت جمهوری اسلامی ایران همچنان بصورت سختگیرانه ای آزادی های مدنی ازجمله آزادی سخنرانی، مطبوعات، تجمعات، انجمن ها و آزادیهای شخصی را زیر پا میگذارد و در مسیرآزادی های مذهبی مانع ایجاد می کند. نیروهای انتظامی در جریان مبارزه با بدحجابی تعداد کثیری از زنان و دختران را دستگیر و آنها را مجبور به نوشتن تعهد نامه میکند تا ضوابط پوشش را مطابق استانداردهای دولتی مراعات کنند.

پلیس امنیت فرودگاههای ایران تعداد زیادی را بدلیل پوشش متفاوتشان توقیف، بازخواست و مجبور به امضا تعهد نامه می کند. حقوق آموزگاران، دانشجویان، کنشگران محیط زیست و حقوق بشر کارگران و رانندگان همچنان نقض میشود. خداناباوران، دین ناباوران، سیک های ایران، دراویش گنابادی و همه مسلمانانی که به کیش دیگری روی آورده اند فاقد هرگونه حقوق شهروندی قانونی و بشری هستند و در سال ۲۰۲۰ نیز با شدت بیشتری سرکوب شدند. زنان در جمهوری اسلامی از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند و سال ۲۰۲۰ نیز تحول خاصی در این زمینه اتفاق نیفتاده و همچنان زنان در بند بد سلیقگی و نادانی حاکمان اسلامی هستند. حقوق کودکان از راه هایی همچون اعدام، کار، محرومیت از تحصیل، کودک همسری و کودک سربازی همچنان نقض میشود. متقاضیان شغلهای دولتی و حتی غیر دولتی با گزینشهای عقیدتی و سیاسی همچنان حذف میشوند. اجرای سند ۲۰۳۰ که با حکم حکومتی از دستور کار دولت خارج شد حتی اجازه بررسی و کنکاش آن هم غیر قانونی و مخالفت با اسلام تعبیر شده است. بدنبال سرکوب سالهای ۷۷، ۸۸، ۹۶، ۹۷ و آبان ماه ۹۸، این امر همچنان با جدیت و شدت بیشتری انجام می پذیرد. در نظام جمهوری اسلامی منتقدین عقیدتی، سیاسی و مدنی همچنان بازداشت، زندانی و شکنجه میشوند. شرایط زندانها در سال۲۰۲۰همچون گذشته از نظر کمبود امکانات، وسایل رفاهی و بهداشتی دروضعیت اسفناکی به سر میبرند. مقامات قوه قضاییه بیماری کرونا را بعنوان ایزار شکنجه بر ضد زندانیان سیاسی و عقیدتی بکار گرفته اند. بسیاری از معترضان آبان ۹۸ بصورت گروهی یا انفرادی اعدام شدند.

عفو بین الملل، ایران را مسئول بیش از یک سوم اعدام های ثبت شده در جهان معرفی کرد. دولت آ مریکا کشور ایران را همراه با سه کشور کره شمالی، چین و روسیه بدلیل نقض شدید حقوق بشر از جمله انجام یا اجازه خشونت بر ضد پیروانهای دینی و قومی محدود ساختن آزادی بیان و آزادی گردهمایی متهم کرد. روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه۹۹ مجمع عمومی سازمان ملل، قطعنامه پیشنهادی کانادا در محکومیت نقض شدید و فاحش حقوق بشر در ایران با ۸۲ رای موافق تصویب کرد. همچنین درروز پنج شنبه ۲۷ آذر ماه ۹۹ پارلمان اروپا قطعنامه نقض حقوق بشر در ایران را با ۶۱۴ رای موافق تصویب کرد و ازجمهوری اسلامی ایران خواست فورا به بازداشتهای خودسرانه، ارعاب، سرکوب منتقدان، اعترافات اجباری، اعدامها و فشار بر پیروان سایر ادیان در ایران پایان دهد. دوستان عزیز من سعى کردم در ارایه این مطلب از نام بردن اسامى اشخاص که به هر نوع و شیوه اى به آنها طى سال جارى از جانب حکومت سرکوبگر ایران اجحاف شده بود و امکان داشت نامشان از قلم بیفتد صرف نظر کنم و در همین جا از شما همکاران و بزرگواران تقاضا میکنم به احترام همه آزادی خواهان و کشته شدگان راه حقیقت در ایران عزیزمان مصمم تر از قبل به راهمان ادامه دهیم.

بخش۴: بحث آزاد با موضوع روز جهانی حقوق بشر چه معنایی دارد؟ (به مناسبت ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر) در این بحث همکاران گرامی خانم ها و آقایان لیدا اشجعی، رضا چهرازی، جهانگیر گلزار، محمدحسن حسن زاده، میلاد پارسایی و احمد ملازاده هر کدام به نحوی ارائه نظر داده و بحث آزاد را تکمیل و به پایان رساندند. در پایان آقای رضا چهرازی ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، منشی جلسه، ادمین ها در ساعت ۰۰: ۱۸ ختم جلسه را اعلام کردند. در این جلسه علاوه بر مهمانان سایر اعضای کانون و علاقمندان به حقوق بشر، اعضای خانم ها و آقایان نیلوفر جلیلی، فاطمه خسروانی اردکانی، پریسا نیکونام نظامی، احمد ملازاده، ابوالفضل پرویزی، بنیامین رجبیان، حسین سالاری، عباس منفرد، محمدحسن حسن زاده مهرآبادی، میلاد پارسایی، ایرج دانای طوس، هادی جعفرپور، علی جاویدان، مصطفی فرج پور، رضا چهرازی، فردین ولی و آزاد بهرامی نیز حضور فعال داشتند.

گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی دسامبر

ندا فروغی

خلاصه:  نشست یاد شده ساعت 15:00بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته فوق، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و تنی چند میهمانان، در فضای مجازی زوم و پالتاک کمیته دفاع از اقوام و ملل ایرانی برگزار گردید که مسئولیت آن را خانم ناهید عیوضی عهده دار بودند و در ابتدا ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، رسمیت جلسه را اعلام نمودند.

در بخش اول : خانم ناهید عیوضی به گزارش و بررسی موارد نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در آبان ماه سال جاری پرداختند که با توجه به گسترده گی خبرها علاقمندان میتوانند از طریق آدرسزیر به فایل صوتی تهیه شده از این گزارش خبری دسترسی کامل داشته باشند:

https://seda، tasvir. bashariyat. org/?p=13182#more، 13182

بخش دوم: آقای ایرج دانای طوس با تحلیل ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشروتطبیق آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده و فرمودند. در ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است عدم توقیف حبس یا تبعید غیر قانونی، یعنی احدی را نمیتوان خودسرانه حبس ویا تعبید نمود، ودر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ۳۲و۳۳به این موضوع اشاره شده است. اصل ۳۲: هیچ کس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم وترتیبی که قانون معین میکنند. در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود وحداکثرظرف مدت۲۴ ساعت پرونده ومقدمات به مراجعه صالحه قضایی ارسال ومقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد متخلف ازاین اصل طبق قانون مجازات میشود. اصل ۳۳: هیچ کس را نمیتوان از محل اقامت خود تعبید کرد و یا از اقامت درمحل مورد علاقه اش ممنوع یا به اقامت در محلی دیگر مجبورساخت مگر درمواردی که قانون مقرر کرده است. میتوان ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل ۳۲ و۳۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در دو بخش مورد تحلیل و بررسی قرار داد بخش اول عدم توقیف حبس وبخش دوم تعبید غیر قانونی. در ایران ما شاهد نقض آشکار اصل ۳۲و۳۳ قانون اساسی هستیم که توسط خود حکومت تدوین شده است اما به صورت سلیقه ای اجرا میشود و یا کلا این اصلها برای رسیدن به اهداف خود که همان رعب وحشت میان جامعه است نادیده میگیرند. همواره ماده۹اعلامیه جهانی حقوق بشر اصل ۳۲و۳۳قانون اساسی توسط نهادهای امنیتی موازی در قدرت به صورت جداگانه و سیستماتیک نقض میشود ازاطلاعات سپاه اداره اطلاعات و نیرو انتظامی گرفته تا بسیج وغیره.. . . روزی نیست خبر از بازداشت بدون حکم قضائی و انتقال افراد به محل های نامعلوم نداشته باشیم و نه تنها افراد بازداشتی در لحظه بازداشت تفهیم اتهام نمیشوند بلکه اگر از دلایل بازداشت خود سوال کنند مورد ضرب وشتم بی رحمانه قرار میگیرند. جالب اینجاست که اتهام افراد بعد از شکنجه و امضا اعتراف نامه اجباری مشخص میشود. در اصل ۳۲ آمده است که فرد هنگام بازداشت باید تفهیم اتهام شود و ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده او به مراجع قضایی ارجاع داده شود اما این فقط درون کتاب قانون است، نه در اجرا. افراد زیادی هستند که از یک ماه تا یک سال در بازداشت موقت بودند بدون اینکه تفهیم اتهام شوند ویا به وکیل دسترس داشته باشند و حتی افراد در این بازداشت موقت زیر شکنجه جان خود را از دست میدادند مثلا آقای ستار بهشتی سال۹۱آقای کاوس سید امامی سال ۹۶وآقای محمد راجی درویش گنابادی که بر اثرضربه بازجو کشته شد وافراد زیاد دیگری که به این شکل کشته شدند. و در روزهای گذشته ما شاهد نقض این اصل ها بودیم خانم مریم عامری اهل اهوازوصادق فتحی اهل سنندج که بدون حکم قضائیه بازداشت وبه مکان نامعلوم منتقل شدند بدون اینکه تفهیم اتهام شوند. نادیده گرفتن عمدی اصل ۳۲ قانون اساسی وماده ۹اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط دولت جمهوری اسلامی ایران است که کوچکترین ارزشی برای کنوانسیون جهانی وحقوق بشری و چه بسا برای قانون اساسی خود قائل نمیشود اما همیشه توهم رعایت حقوق بشر را دارند. بخش دوم تبعید غیر قانونی : تبعید گاه در تاریخ جهان داستان طولانی دارد داغی است بر چهره سرزمینهای که مردمانش نسل در نسل در آنجا زندگی میکنندوهمواره مورد تبعیض سیستماتیک قرار گرفته اند، اساسا در ایران ما دو نوع تبعید داریم نوع اول تبعید این است که افراد معمولا با جرائم سیاسی و عقیدتی را بعد از دوران حبس به مناطق محروم و بد آب هوا تبعید میکند تا در آنجا زیر نظر نهادهای امنیتی زندگی سختی داشته باشند و جزء مجازات فرد محسوب میشود در صورتی که تبعید نقض آشکار ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد. متأسفانه به سبب عملکرد دولت های بی کفایت ونا کارآمد جمهوری سلامی ایران ۳۶ شهر، در لیست تبعیدگاهای ایران قرار دارند هرچند که بعضی ازمسئولین و نمایندگان از تریبون های مختلف اعلام میکنند که در ایران شهری به عنوان تبعیدگاه وجود ندارد اما واقعیت زجر آور اینکه محرومیت ۳۶ شهر درجای جای کشورمان به قدری است که افراد را برای مجازات به آن مناطق تبعید می کنند. نوع دیگر تبعید در ایران تبعید از یک زندان به زندان دیگر است این امر به دلیل فشار بیشترروحی وروانی یا حذف فیزیکی مخالفان و زندانیان سیاسی عقیدتی و مدنی صورت میگیرد و افراد را به بندهای جرائم خطرناک میفرسند تا با این کار افراد را وادار به سکوت کنند، مثلا چهارشنبه گذشه خانم صبا کردافشاری که همراه با مادر خود در زندان اوین بودند را از مادرش جدا کرده و به زندان قرچک ورامین فرستادند تا او را مورد آزار اذیت روحی بیشار قرار دهند. یا ۳۴ درویش گنابادی بعد از تحمل ۲ سال حبس، به استانهای محروم تبعید شدند و یا خانم زینب جلالیان زندانی سیاسی کرد تا کنون به زندان های پنج استان تبعید شده است د از خوی به اوین وقرچک ورامین بعد کرمان، کرمانشاه و حالا یزد شاید تا مگر بتوانند این شیر زن مبارز را حذف فیزیکی کنند.

در بخش سوم: خانم مهسا شفوی سخنران میهمان جلسه حضور یافتند و پیرامون سهم دانش آموزان در مناطق محروم ابتذال آگاهی، پیشرفت و عدالت) سخنرانی کرده چنین گفتند: درمقوله ی آموزش بطور کلی در ایران ما مشکلات زیادی را داریم خصوصا در مناطق محروم که امروز من برای شما بطور اخص از شرایط دانش آموزان این مناطق در دوران کرونا سخن می گویم. فقر و محرومیت دستاورد مدیریت۴٠ساله جمهوری ننگین اسلامی می باشد. با توجه به بحران کرونا و تعطیلی مدارس دانش آموزان با اپلیکیشن شاد ادامه تحصیل داده اند. نکته ی حائز اهمیت اینجاست که سه و نیم میلیون دانش آموز ایرانی به اپلیکیشن شاد دسترسی ندارند. نایب رییس کمیسیون آموزش مجلس می‌گوید سه میلیون و پانصد هزار دانش‌آموز ایرانی یا در محلی زندگی می‌کنند که اینترنت ندارد و یا از تبلت و گوشی تلفن هوشمند محرومند. بنده یادآوری میکنم که پیش شرط عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی است. دولت‌ کنونی و دولت‌های قبلی فاقد برنامه حمایتی درست از آموزش و پرورش میباشند و طبق آمار: «سهم آموزش و پرورش در دنیا از تولید ناخالص ملی ۶/ ۴ درصد است درحالی که در کشور ما کمتر از ۲درصد است. » شما عمق فاجعه را درمورد ناکارآمدی نظام غلط جمهوری اسلامی را می توانید از همین دو درصد متوجه بشوید. در نظام های دیکتاتوری مثل ایران، ما هر روز شاهد تنزل و افت معنی کلماتی مثل: شریف، میراث، عدالت و زیرشاخه های آن مثل عدالت آموزشی هستیم. عدالت آموزشی چیست؟ یعنی توزیع عادلانه‌ی فرصت‌ها و امکانات آموزشی رایگان برای همه کودکان در همه نقاط کشور که این موضوع مطابق با ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر(حق تحصیل رایگان برای همه) می باشد که متاسفانه توسط جمهوری اسلامی و اموزش و پرورش ناکارآمدش نقض شده است. در سال‌های گذشته بارها مسئولان آموزش‌ و پرورش دردولت‌های مختلف مدعی شده‌اند که عدالت آموزشی در اسناد بالادستی مورد توجه ویژه قرار گرفته اما نه تنها این وعده هرگز تحقق نیافته بلکه تنگناهای اقتصادی از یکسو و تمرکزگرایی از سوی دیگر روز به ‌روز به شکاف طبقاتی و نابرابری‌ها دامن زده و کار را به جایی رسانده که امروز شاهد خودکشی کودکان به دلیل محروم ماندن از آموزش آنلاین هستیم و بیشترین آمار خودکشی ها از دانش آموزان مناطق محروم است. این در حالی است که کشورهای عضو پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک متعهد شده‌اند با ایجاد فرصت‌های برابر امکان آموزش رایگان و فراگیر را برای همه کودکان فراهم سازند. اما متاسفانه ما شاهد این هستیم که آقازاده ها در خارج از کشور تحصیل میکنند اما با کدامین بودجه؟ همان بودجه ای که حق کودکان جا مانده از تحصیل در مناطق محروم یا غیره می باشد؟ سال گذشته مرکز پژوهش‌های مجلس ایران در گزارشی آمار آموزش‌وپرورش در مورد کودکان بازمانده از تحصیل را نقض و اعلام کرد: جمعیت کودکان باز مانده از تحصیل ۱۲ برابر تعدادی است که آموزش‌ و پرورش اعلام می‌کند. حالا با پاندمی کرونا و پدیدار شدن بیش از پیش شکاف‌های طبقاتی، مفهوم عدالت آموزشی همان اندک اعتبارش را از دست داده چرا که آموزش‌وپرورش با در نظر گرفتن سبک زندگی فرادستان برای کل جامعه که به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی کسب ‌و کارها با فقر مضاعف نیز روبرو شده، راهکار داده است. پس از شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، آموزش‌ و پرورش بدون اینکه زیرساخت‌های لازم را برای آموزش آنلاین فراهم کرده باشد با راه‌اندازی «اپلیکیشن شاد»، دانش‌آموزان را ملزم به ثبت‌نام در این سامانه کرد و زمانیکه با موج انتقادات مردم و کارشناسان حوزه کودک روبرو شد با سماجت در موفقیت‌آمیز بودن شیوه‌ای که در پیش گرفته اصرار ورزید. آموزش‌وپرورش ایران پس از رویارویی با انتقادات بسیار ادعا کرد برای کودکانی که امکان دسترسی به اینترنت و تلفن همراه هوشمند ندارند بسته‌های آموزشی ارسال می‌کند که سه میلیون تبلت برای کودکان مناطق محروم ارسال خواهد شد اما گزارش‌های متعدد حاکی از آن بود که بسته‌های آموزشی و تبلت‌های اهدایی به دست بسیاری ازکودکان مناطق محروم نرسیده است.

درنهایت هم معاون ابتدای آموزش ‌و پرورش گفت: دانش ‌آموزان منتظر تبلت نباشند و آموزش را از بسترهای دیگر پیگیری کنند. » منظوراین مسئول آموزش و پرورش از«بسترهای دیگر» آموزش از طریق صدا و سیما بود اما او توضیح نداد هزاران نفر کودک فقیر درمناطق محروم که حتی آب آشامیدنی سالم ندارند و داشتن تلویزیون و آموزش از طریق آن نیز برایشان به رؤیا می‌ماند، چه باید بکنند؟ تبعیض‌ها در دوران پاندمی کرونا باعث شد کودکان زیادی به معنای واقعی کلمه فقر و محرومیت را احساس کنند و دچار سرخوردگی‌های روحی شوند. کافی است اخبار خودکشی کودکان درماه‌های اخیر را که با محروم ماندن از آموزش آنلاین مرتبط است مرورکنیم، از جمله خبر خودکشی محمد موسوی‌زاده کودک ۱۱ ساله بوشهری و پرستو جلیلی آذر کودک ۱۳ ساله اهل ارومیه. خطر ترک تحصیل دائمی کودکان پس از شیوع کرونا فقط مختص ایران نیست واین پاندمی وضعیت کودکان محروم در همه جوامع سنتی و فقیر را دچار بحران کرده. یونیسف دربیانیه خود درباره عدم بازگشت کودکان آسیب ‌پذیر به مدرسه هشدار داده و ‌سازمان حامی کودکان، Save the Children، نیز اعلام کرده: «کرونا صدها هزار دختر زیرسن را به ازدواج اجباری می‌کشاند. » بنابراین آنچه اهمیت می‌یابد تلاش کشورها برای نجات کودکان و نگه‌ داشتن آن‌ها در تحصیل با وجود تمام محدودیت‌ها و محرومیت هاست. یونیسف از کشورها خواسته برای جلوگیری از این بحران با اقدامات فوری فرصت‌های یادگیری جایگزین وحمایت‌های روانی و اجتماعی از کودکان آسیب‌پذیر را در دستور کار قرار دهند. اما آنچه در ایران اتفاق افتاده با وجود ادعای مسئولان دولتی، نتیجه‌ای جزسرخوردگی، ناامیدی، خودکشی و محرومیت تحصیلی برای دانش‌ آموزان در پی نداشته است. آموزش‌ و پرورش در ایران، نهادی سیاسی است که با مدیریت ناکارآمد اداره می‌شود و در چنین سیستمی آنچه اهمیت و اولویت ندارد منافع کودکان است. در نتیجه چنین رویکردی هر بحرانی همچون سیل، زلزله وکرونا نه تنها محرومیت دائمی گروهی از کودکان ازتحصیل را به همراه دارد.که زمینه ‌ساز ایجاد سرخوردگی‌های روحی و روانی نیز درآن‌ها می‌شود تا آنجا که مرگ خودخواسته را انتخاب کنند.

بخش چهارم: سخنرانی جناب آقای فرهنگ ولی با موضوع چشم فرو بسته دولت به مشکلات مردم کُورد بود که در ادامه می خوانید:

از ابتدای برقراری جمهوری اسلامی، کردهای ایران رنج تبعیض را بسیار کشیده اند و حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و آرمانهای اقتصادی آنها  پایمال و از نظر اقتصادی دچار بی توجهی شده اند وهمین امر به فقری ریشه ‌دار تبدیل شده است، از سوی دیگر تخلیه اجباری  و خراب کردن خانه هایشان، دسترسی آنان به مسکن را مشکل کرده است. والدین برای نامگذاری اسم بچه هایشان به نامهای کردی مشکل دارند، از درس خواندن به زبان مادری محروم هستند، تا جایی که در ماه مای سال گذشته(۲۰۱۹) خانم زهرا محمدی، آموزگاری که تنها ۲۸ سال دارد به جرم تدریس به زبان مادری محاکمه و به۱۰سال حبس محکوم شد تا بهترین دوران عمر خودش را در زندان سپری‌کند. پیروان های مذهبی که عمدتاً یا بعضا کرد هستند به انزوا کشانده شده اند یعنی نقض آشکار ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشرکه مبتنی بر عدم تبعیض است و همچنین ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر یعنی حق آزادی عقیده. روند تبعیض‌آمیز گزینشی دولت، مأموران و کارمندان شرکت ها و سازمان ها را ملزم به وفاداری به اسلام و جمهوری اسلامی کرده و کردها را از برابری در استخدام و مشارکت سیاسی محروم ساخته است، به طور مثال در طی این۴۱ سال عمر جمهوری اسلامی، نه تنها یک وزیر از کردهای اهل سنت نداشته ایم بلکه حتی یک استاندار هم دراستانهای کردنشین که اکثریت جمعیت آنها کرد اهل سنت میباشند نداشته‌ایم و دلیل آن حساسیت شدید مراجع تقلید و در رأس آنها خمینی و خامنه ای هستند و جالب این که تاکنون هیچ رسانه‌ای هم این موضوع نپرداخته و یا پیگیری و بازتابی هم نداشته است، نکرده است. در بخش دیگر حساسیت مسئولان است که ظاهراً ریشه در بی اعتمادی کلی دولت به کردها دارد، مبادا وارد قدرت شوند و برای حکومت مرکزی مشکلاتی بوجود آورند، با اینکه زبان کردی در بعضی از برنامه های رادیو و تلویزیونی و بعضی از نشریات به کار برده می شود و یا نمایه های فرهنگی کردی مثل لباس یا موسیقی محترم شمرده می‌شود ولی اگر فعالان حقوق بشر کرد به هویت کردیشان ربط دهند بیشتر از سایرین تحت نظر قرار گرفته و با خطر مواجه می شوند، در اغلب اوقات فعالان و مبارزان شجاع کُرد سر از زندان در آورده یا اعدام شده اند و یا در انتظاراعدامند، مدافعان حقوق بشر، فعالان اجتماعی و روزنامه نگاران کُرد با دستگیری و تعقیب خودسرانه و بی دلیل روبروهستند چرا که در جمهوری اسلامی ایران کُرد بودن جرم اول است سنی بودن جرم دوم، برخی زندانی وجدان خود می شوند و برخی به رنج شکنجه محاکمه ناعادلانه در دادگاه های انقلاب اسلامی به مجازات مرگ گرفتار می گردند در بسیاری از موارد هم با کردها به زبان کوردی برخوردی نژاد پرستانه شده است و می شود، این عزیزان را با صفات و الفاظ زشت و رکیک مورد خطاب قرار می دهند و با دروغ و افترا قصد کوچک کردن آنان را دارند از جمله در همین چند روز گذشته شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی مصاحبه ای را با خلبانان نیروی هوایی آقای احمد شاکر پخش کرده و آشکارابا ساماندهی سازمانهای تفرقه افکنی جمهوری اسلامی تهمت ها بود که به کردهای بزرگ ایران زدند، احمد شاکر در این مصاحبه می گوید که کردها گوشت خلبان هلیکوپتر کبرا را۵۰۰ میلیون تومان می‌خریدند که این نه تنها دروغ بزرگ است بلکه با این اتهامات میخواهند بین مردم ایران تفرقه بیندازند و در بین مردم ایران کردها را منفور جلوه داده زمینه‌ای را برای سرکوب خیزش کردهای ایران را فراهم کنند، این سیاست و توطئه ای بسیار کثیف و غیر بشری، در ادامه جالب است بدانید که دردی ماه سال ۱۳۵۷ تنها کمتر از یک ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، خمینی در پیامی که به عنوان پیام خمینی به مردم کردستان بود و در روز نامه کیهان منتشر شد خطاب به مردم کردستان گفت: « ازقول اینجانب به دهقانان و کشاورزان محترم تذکر دهید که گول تبلیغات بی‌اساس را نخورید اسلام وحکومت اسلامی برای شما احترام قائل است و با شما به بهترین وجه رفتار می کند»، احزاب کرد دراین اندیشه بودند که برداشت باستان گرایانه و آریایی از هویت ملی جایش را به برداشت دموکراتیک از هویت ملی بدهد که در آن کردها و همچنین تمام اقوام ایرانی از خود مختاری منطقه‌ای وحق آموزش به زبان مادری برخوردار شوند و برابری حقوق شهروندی و رفع تبعیض های اقتصادی در اولویت قرار گیرد.

با این حال نیروهای انقلابی مرکزی کورد به طور بنیادین با این دیدگاه مخالف بوده و برخلاف تفکری که بین مردمان کورد بود پس ازشنیدن پیام خمینی. بعد ازپیروزی انقلاب خمینی نه تنها صحبت‌های خود نا گفته پنداشت و بدان عمل نکرد بلکه ازهمان ابتدا به طور گسترده و ساماندهی شده با تمام مخالفان به شدت برخورد شد و تقریباً اکثر مخالفان اعدام شدند. ازشروع جای هیچ گونه انتقاد یا پیشنهادی را باز نکرد و تاکنون هم که بیش از چهل سال از آن تاریخ می گذردهنوز همچنان با مخالفان و منتقداکاندیاسن به شدیدا برخورد می شود تا جایی که هرکس انتقاد کند بلافاصله به نحوی او را سر به نیست می‌کنند،

با توجه به صحبت‌های ضد نقیض خمینی در قبل از انقلاب و بعد ازانقلاب بود که ملت متوجه فریب و نیرنگی شدند موجب برپائی جمهوری اسلامی ایران شد، بعضی از مردم باسواد و تحصیل کرده شروع با مخالفت با جمهوری اسلامی کردند که در بین آنها می‌توان از شیخ عزالدین حسینی از رهبران منسوب آن زمان کُردها اشاره کرد، دربیانیه یاد شده که ۸ فروردین سال ۱۳۵۸ در صفحه ۷روزنامه کیهان به چاپ رسیدآمده است: چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است به ویژه از نظر حقوق، تعیین سرنوشت و مسئله خودمختاری کردستان در چهارچوب ایران آزاد و غیره از شرکت در رفراندوم خودداری میکنیم. پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و در طی دیدارهای هیئت های مذاکره کننده در مهاباد که در مورد مسئله کردها به عمل آمد، می توانست نتیجه به گونه ای باشد که موجب خشونت و خونریزی نگردد و با احترام به حقوق مردم کردستان حل شود و در نتیجه استحکام دموکراسی در ایران را سبب شود و این چنین خون و خونریزی در مناطق کرد نشین باعث نگردد اما نشد، البته باید یادآوری شوم که تمام این مشکلات و نقض حقوقی که گفته شد فقط و فقط متوجه قوم کُرد ایران نیست بلکه تمام اقوام ایرانی به نوعی حقوقشان پایمال شده است و این چیزی است که جمهوری آخوندی از ابتدا به دنبال نابودی ایران و فرهنگ ایران و تمام ارزش های انسانی بوده اند و هستند.

بحث آزاد با مدیریت آقای رحمان نبوی نژاد برگزار شد و اختصاص داشت به حق امنیت زندگی (باز باران، باز ویرانی وبازهم بی خانمانی اقوام):

هرچند این بخش از جلسه به جهت اختلالی که درسیستم صدا و اینترنت برای برخی از همکاران و برنامه گذاران رخ داد نتوانست به پایان طبیعی خود برسد.

اما توانستت تهدیدات پیش رو و حاصل از عدم مدیریت درکشوربرای ناتوانی در مدیریت و مهار سیلابهای ویرانگرمثل سالهای گذشته را یاد آور گردد، آقای نبوی نژاد در ابتدای بحث آزاد در وصف باران شعر معروف باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان.. . تا.. . بس گوارا بود.

باران، به چه زیبا بود باران، اثر زنده یاد دکتر مجدالدین میرفخرایی، ایشان در ادامه گفتند همه کودکان ایران ما این شعر زیبا را در وصف باران وزیبایی های یاد گرفتند وبه یاد دارند تا به نوعی با خواندن آن درهرزمان، احساس شور و شادمانی خودرا از بارش باران نشان دهیم وبا آمدنش خوشحال بشویم. اما در طول این چند سال گذشته که شاهد سیلاب های ویرانگر حاصل از بارش باران های رها شده در کشور بودیم وشاهد مرگ عزیزان هموطن وآن همه خرابی وبی خانمان شدن های دلخراش مردم، به نوعی اززیبایی باران دیگرآن لذت را نمی بریم و کودکانمان هم بخاطر درد ورنج های خود یا همسن وسال های هم وطنشان نمی توانند آن لذت را به نمایش بگذارند. که مجبوریم بگوییم.

نیا باران، زمین جای قشنگی نیست \ نمی بینیدآن کودک را، که می دود با کفش های پاره اش \ نیا باران، اینجامردمانش خنده ای برلب ندارند \ نمی بینید بازارش را، که پیرمرد با دستان لرزانش جمع می کند به تندی، ترازو یا سیگار هایش را، که شاید بی تو درآورد نانش را \ نیا باران، اینجا دیگر جای قشنگی نیست \ نمی بینید آن پیرزن را، که در کپرش ازآب وسرما می لرزد به خود، کسی راهم نداردکه بلندش کند ازآن جای خیس \ نیا باران، اینجا مردمانش سخت بی پناهند \ نه سدهایشان محکم است ونه رودخانه هایشان امین. نه از ثروت خویش برده اند ارث ونه از مدیران ذره ای امید. آقای نبوی نژاد در ادامه افزودند:

تجربیات تلخ سالهای گذشته وبعضی نشانه های امروزی از بی توجهی به زیرساختها ونیازهای عمرانی کشورو یا مثل همین بارندگی های اخیر که وضعیت اسفباری را درشهرها وروستاهای برخی استانها مثل خوزستان ایجاد کرد.

می طلبد که این بیم وتهدید به جدیت مورد توجه همگان قرار گیرد، مدیر برنامه سپس به طرح سئوالاتی در اینباره پرداختند و سئوال اول به اشتراک گذاشته شد این بود که در ویرانی های پدیدآمده حاصل از بارندگی های ایران، چه کسی مسئول است ومقصر است که در پاسخ برخی از دوستان به طرح دیدگاههای خود پرداختند ازجمله برخی، دولت را مقصر اصلی این ویرانی ها وبی خانمانی های مردم می شناختند چون به انجام زیرساختهای لازم وتهیه امکانات وتجهیزات لازم و مدیریت بحرانها کاملا بی توجه است. برخی دیگر علاوه بر تقصیرو کوتاهی دولت، مردم را هم دراین موضوع بی تقصیر ندانسته وگفتند که مردم هم باید پیگیری کنند وبخواهند وآگاهی و مطالبه گری داشته باشند. سئوال مطرح شده میزان تاثیرگذاری نهادهای اجتماعی، حقوق بشری وسازمان های بین المللی درجریان این بیم ها وتهدیدات پیش رو برای مردم وکشور بود. که بحث وبررسی پیرامون آن به جهت اختلال در سیستم به جلسات دیگر موکول گردید.

درساعت۱۷:۳۰ دقیقه خانم ناهید عیوضی ضمن ابراز سپاس و قدر دانی ازحضور تمامی سخنرانان وبرنامه گذاران پایان این نشست را اعلام نمودند. در انتها بار دیگر یاد آور می شویم که شما و سایر علاقمندان می توانند از طریق آدرس اینترنتی ارائه شده و فایل های صوتی تهیه شده، به آنچه در جلسه اخیر کمیته اقوام گذشت دسترسی داشته باشند:

https://seda، tasvir. bashariyat. org/?p=13182#more، 13182

کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران تشکر ویژه ای دارد از کلیه همکاران و میهمانان حاضر در جلسه از جمله :

خانم ها و آقایان مهناز احمدی و مهدی گلسفیدی رضا عباسی زمان آبادی، شبنم رضاوند، کمیته محیط زیست، منوچهرشفایی، حمید رضایی، مهران فاضل زاده حبیب ابادی، وحید حسن زاده ابراهیمی، محمد ابوطالبی، ناصر نوروزی برکوسرایی، حمید رضا چناری، مهرداد ولی، سیما فیاض، محمود حوالات، مهرداد پشنگیان، ایرج دانای طوس، ابوافضل پرویزی، اندیشه آفرین، سحرحاج قدری، احمد ملازاده، هاشم رضائی، محمد حسن حسن زاده مهرابادی، سید اسماعیل هاشمی، خانم دریا، لیدا اشجعی اسالمی، سید فرید هیبت اللهی، میکائیل ۷۷۶۵، فرید هیبت اللهی، مصطفی حاجی قادری، حلیمه حسن سوری، ندا، سهراب حاجی قادری و نوری شریفی

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی بادن وورتمبرگ دسامبر ۲۰۲۰

شکوفه ده بزرگی

در روز شنبه مورخ 19 دسامبر 2020 ساعت 19 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسول و اعضای نمایندگی سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگردر فضای مجازی پالتاک و اتاق نمایندگی بادن وورتمبرگ برگزار گردید. در ابتدای نشست مسول جلسه جناب اقای سام جباری کرمانی ضمن خوش امد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی انان جلسه را اغاز نمودند.

بخش ۱: اقای بهروز شکری نسب سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران در ادر ماه 1399 را ایراد کردند.

بخش ۲: خانم فاطمه صالحی نژاد فرد سخنرانی خود را با موضوع بررسی ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر:عدم تبعیض، در این ماده نوشته شده است هرشخصی میتواند بدون هیچ گونه تمایز خصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت و ولادت با هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد.به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمد.مبتنی بر وضع سیاسی، اداری وقضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد.گواه این کشور مستقل تحت قومی یا غیر.خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکل محدودی شده باشد. به موضوع زنان و تبعیض در انتخابات می پردازم.تبعیض هایی که باعث شده تا پیروان های دینی، پیروان های مذهبی، زنان، دگر اندیشان و مخالفان اصل ولایت فقیه و جمهوری اسلامی از گردونه رقابت های انتخاباتی حذف شوند. تبعیض در اصل ۱۱۵ قانون‌ اساسی:اصل یکصدو پانزدهم، رئیس جمهور باید از میان رجل مذهبی و سیاسی که واجد شرایط ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، داری حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد انتخاب گردند. این قانونی است که تا کنون انتخابات ریاست جمهوری در ایران را رقم زده است.قانونی که اجرای آن بر اساس اصل ۹۹ قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان گذاشته شده است. و این شورا موظف است که از میان کاندیدهای انتخابات ریاست جمهوری فردی را که از اعضای این شورا رجل سیاسی و مذهبی، مدیر و مدبر و مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور میدانند بر گزینند.کلماتی که هریک از آنها فاقد معنای واحد بوده و می‌تواند به شیوه های مختلف مورد تفسیر قرار گیرند.این قانون درحال تا کنون مبنای انتخاب رؤسای جمهوری ایران قرار گرفته است، که به گفته ی عبدالکریم لاهیجی حقوق دان و رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر در پاریس، بر اساس این قانون دموکراتیک پایه گذاری نشده است.آقای عبدالکریم لاهیجی در یکی از سخنرانی های خود گفته است:باید توجه داشته باشیم که قانون اساسی جمهوری اسلامی برای یک رژیم مذهبی نوشته شده است.رژیم مذهبی که میدانید یک رهبر روحانی هم دارد که او باوجود اینکه منتخب مردم نیست اختیاراتش بیش از نمایندگان مردم است.چه در مجلس قانون گذاری چه اون کسی که بعنوان رئیس جمهور انتخاب می شود‌.خب این ماهیت قانون اساس جمهوری اسلامی است.در جاهای مختلف این قانون اساسی از جمله اصل ۴ هم می گوید تمام قوانین هم باید بر مبنای اصول فقهی باشد.و ما می‌دانیم که در شرعیت نه حقوق زن و مرد مساوی است و نه حقوق مسلمان و غیر مسلمان.بنابراین چنین نظامی از ابتدا مبنایش بر سیستم تبعیض حقوق، نه سیستم برابری حقوقی نهاده شده و قانون اساسی اش هم بر همین منوال وبر همین پایه تنظیم شده و به مرحله اجرا گذاشته شده است. نگاهی به کاندیده های تعید سلاحیت شده در انتخابات پس از انقلاب اسلامی نشان میدهد که تفسیر اعضای شورای نگهبان از این ماده اجازه نداده، تا کنون هیچ فردی از میان پیروان های مذهبی، سنی مذهب و کسانی که خود را مخالف جمهوری اسلامی میدانند و نیز زنان به عرصه ی اصلی رقابت پا بگذارند.و خب همه ی اینها نشان دهنده تبعیض در کشور ما است.

بخش۳: خانم پریسا نیکونظامی سخنرانی خود را با موضوع روز بین المللی فساد ایراد کردند: 9 دسامبر (18 آذر) از سوی سازمان ملل روز جهانی مبارزه با فساد نامگذاری شده است و از کشورهای جهان خواسته شده که در زمینه مبارزه با فساد تلاش کنند.د

ر این روز با تاکید بر شعار و مضمونی خاص از کشورهای جهان خواسته می‌شود با فساد مبارزه کنند. فساد می‌تواند در ابعاد مختلفی رخ دهد. فسادی که منافع کوچک برای اشخاص اندکی ایجاد کند، فسادی که در بعد دولت و ابعاد بزرگ روی می‌دهدو فسادی که در ساختار زندگی روزمرهٔ مردم در اجتماع رایج و گسترده است و نشانه جرایم سازمان‌یافته است. فساد یک پدیدهء جهانی است که در همهء کشورها وجود دارد، لیکن بر اساس شواهد، کشورهای فقیر را بیش از سایرین مورد آسیب قرار می دهد، رشد اقتصادی را سرکوب می کند و بودجه های مورد نیاز برای آموزش، بهداشت و سایر خدمات عمومی را از مسیر خود منحرف می سازد. بر اساس آمار بانک جهانی، سالانه و بطور تقریبی بالغ بر یک تریلیون دلار آمریکا از طریق رشوه رد و بدل می شود. واژه‌ی فاسد در لغت به معنی تباهی است. واژه‌ی لاتین آن برای نخستین بار توسط ارسطو و بعدها سیسرون به‌کار رفت. در مباحث فلسفی، الهی یا اخلاقی، فساد به انحراف معنوی یا اخلاقی از یک ایده‌آل گفته می‌شود. بنا بر تعریفی فساد به معنی استفاده‌ی غیرمجاز از قدرت عمومی برای منافع خصوصی است.سنیور فساد را «عملی پنهانی جهت کسب چیز یا خدمتی برای شخص سوم است به شکلی که او بتواند اعمالی انجام دهد که منافعی برای خودش یا شخص سوم یا هر دو داشته باشد و عامل فساد در آن دست داشته باشد.» تعریف می‌کند. فساد شامل اعمال متعددی ازجمله رشوه و اختلاس می‌باشد. فساد دولتی یا سیاسی زمانی اتفاق می‌افتد که یک مسئول یاکارمند دولتی از ظرفیت‌های رسمی برای مقاصد شخصی بهره‌گیری کند. فساد یک مشکل جدی در ایران است، که غالبا در سیستم حکومت گسترده و دامنه دار است.از دیدگاه سازمان شفافیت بین‌الملل، جمهوری اسلامی ایران از نظر فساد داخلی در زمره فاسدترین کشورهای جهان قرار دارد.مطالعه‌ای که به سفارش فرهنگستان علوم، با سرپرستی فرامرز رفیع پور صورت گرفت که به روشنی نشان داد، برآوردهای سازمان شفافیت بین‌الملل بسیار سهل گیرانه و خوشبینانه بوده‌است و فساد اقتصادی در ایران، بسیار بیش از آن چیزی است که آن سازمان اعلام کرده بود. نظام اداری ایران در دوران جمهوری اسلامی فاسدتر گشته‌است. فساد در این دوران ابعادی بی‌سابقه پیدا کرده و اخلاق اجتماعی به‌طور وسیع ضربه خورده و موجب شده بی‌عدالتی و فقر افزایش یابد.این فساد به همراه اجحافات و زورگویی اداری و نبود راستگویی موجب تباهی منافع عمومی شده‌است.مسخ معیارهای حرفه‌ای و پایمال نمودن منافع مردم و نفی لیاقت‌ها و مسلط بودن منافع ایدئولوژیک و دفاع از منافع و امتیازات گروه‌های اجتماعی و اداری خاص از ویژگی‌های این فساد است. به گزارش سازمان شفافیت بین الملل رتبه جمهوری اسلامی ایران در زمینه فساد ۱۴۶ از ۱۸۰ کشور در سال ۲۰۱۹ میلادی ارزیابی شده. دقیقاً اختلال در نسبت بین حقیقت و عدالت است که باعث می‌شود جامعه ایران در نهاد سازی و سیستم سازی مشکل پیدا کند و فساد اقتصادی از آن منتج گردد. همچنین امتیاز فساد در ایران در سال ۲۰۱۸، ۲۸ از ۱۰۰ میباشد که به نسبت سالهای قبل این کمترین نمره محسوب میشود. فساد یک امر سیاسی است و کنترل آن هم یک امر سیاسی است لذا نیازمند اراده سیاسی است. اما برای بررسی دلیل اینکه چرا فساد در ایران کنترل نمی‌شود باید به کارکردهای تصمیمات اساسی و ساختاری در ایران اشاره کرد.در ایران مقررات زدایی به عنوان یکی از راه‌ها برای جلوگیری از فساد توصیه شده‌است. مبارزه با فساد با تصویب قوانین جدید حاصل نخواهد شد. برعکس لازم است قوانین حمایتی که فساد می‌زایند برداشته شود. کاهش دادن اصطکاک مردم با سیستم دولتی و بروکراسی فاسد میتواند باعث افزایش رضایتمندی مردم شود. برای مبارزه با فساد در ایران عزم راسخ، محاسبه دقیق و اجرای قاطع نیاز است. فساد از پدیده‌هایی است که روند پیشرفت را در هر کشوری مختل می‌کند و باعث بحران می‌شود. فساد در زمان بحران رشد می‌کند. آنها با شتاب میلیاردها دلار بودجه برای تهیه تجهیزات پزشکی و ایجاد شبکه ایمنی اقتصادی برای شهروندان و مشاغل تخصیص دادند، اما پاسخ‌های فوری مورد نیاز فرصت‌های قابل توجهی برای فساد ایجاد کرد. همه‌گیری کووید ۱۹ دهه‌ها پیشرفت در توسعه را با معضل فقر و ناب رابری در مقیاس جهانی معکوس کرده است. نیمی از جهان (چهار میلیارد نفر) بدون هیچ گونه حمایت اجتماعی در حال تلاش برای زنده ماندن از کرونا هستند و از هر سه مورد مرگ کرونا دو مورد در کشورهای در حال توسعه است. این بیماری همه گیر منجر به کاهش رشد جهانی بشر شده و می‌تواند تعداد افرادی که در فقر شدید زندگی می‌کنند را به بیش از یک میلیارد نفر در سال ۲۰۳۰ برساند، در حالی که فساد تلاش‌های ما را برای پاسخگویی و بهبودی تضعیف می‌کند. از زمان تصویب دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۳، ۹ دسامبر هر سال به عنوان روز مبارزه با فساد نامگذاری شده است. «متحد علیه فساد» شعار روز جهانی مبارزه با فساد است. فساد نوعی خلافکاری است که برای به دست آوردن منافع شخصی توسط فردی که مسئولیت و اقتدار دارد، صورت می‌گیرد. فساد شامل فعالیت‌هایی مانند پول‌شویی، رشوه خواری و اختلاس و یا قاچاق مواد مخدر و… می‌شود. فساد دولتی یا سیاسی زمانی اتفاق می‌افتد که یک مسئول یا کارمند دولتی از ظرفیت‌های رسمی برای مقاصد شخصی بهره‌گیری کند. فساد سبب افزایش نابرابری‌ها شده و افزایش نابرابری‌ها باعث ایجاد ناامیدی و سرخوردگی قشرهای محروم می‌شود بنابراین فساد سطح تولید، رشد اقتصادی و اشتغال‌زایی را کاهش می‌دهد. فساد «سو استفاده از کالاها و امکانات دولتی و مردمی توسط مأمورین دولتی برای بهره‌گیری شخصی» است، فساد محصول عدم توسعه یافتگی و فقدان قانونمندی است؛ «فساد به رفتار آن کارمندان عمومی اطلاق می‌شود که برای منافع خصوصی شان ضوابط پذیرفته شده را زیر پا می‌گذارند. هیچ جامعه‌ای را نمی‌توان یافت که در آن فساد یافت نشود اما کشورهایی هستند که فساد در آنها از کشورهای دیگر معمول‌تر و رایج‌تر است و این فساد در برخی از زمان‌ها آشکارتر از زمان‌های دیگر است. فساد ابعاد مختلفی دارد که عبارت‌اند از: فساد جزئی یا فساد خرد: فسادی که منافع کوچک برای اشخاص اندکی ایجاد کند، این نوع فساد در جامعه‌های در حال توسعه که کارمندانی فقیر دارند، روی می‌دهد. فساد جزئی مانند استفاده از ارتباطات شخصی برای کسب نفع فساد کلان یا فساد بزرگ: فسادی که در دولت و ابعاد بزرگ روی می‌دهد. در دولت‌های دیکتاتوری و دولت‌هایی که فاقد قوانین صحیح برای جلوگیری از فساد هستند، این نوع فساد روی می‌دهد.فساد نظام مند یا فساد سیستماتیک: فسادی که در زندگی روزمرهٔ مردم رایج و گسترده است و نشانه جرم است. این نوع فساد به دلیل ضعف در یک سازمان یا فرایند اتفاق می‌افتد فساد ممکن است در بخش‌های متفاوتی مانند بخش دولتی، بخش خصوصی و حتی صنعت و سازمان‌های غیردولتی روی دهد. سازمان شفافیت بین‌الملل، با استفاده از شاخص درک یا احساس فساد، کشورها را برحسب میزان فساد موجود درمیان مقامات دولتی و سیاستمدارانشان رتبه‌ بندی می‌کند. به عبارت دیگر، این معیار، شاخصی است که رتبهٔ فساد در بخش عمومی یک کشور را در میان سایر کشورهای جهان نشان می‌دهد. بر طبق این مقیاس، برترین کشورها که دارای کمترین فساد مالی در میان دولتمردان خود هستند در این مقیاس دارای نمره۱۰، و کشورهای با بیشترین فساد مالی در بینابین سیستم دولتی خود دارای نمرهٔ صفر هستند. کلمه فساد در حقیقت حرکت به سوی انهدام را تعریف می کند. زشت ترین کلمه و یکی از عوارض بسیار دردناکی که به نحوی جامعه ما را فرا گرفته، ساختار ها و ارزش ها را مورد تهدید قرار داده و در حقیقت هستی و زندگی مردم و سلامت کشور را به چالش کشیده است. زمانیکه به پیدایش پدیده فساد در افغانستان نظر می اندازیم، فوراً زمینه های چون تجاوز و جنگ در ذهن ما خطور می کندکه به گمان اغلب دلایل شیوع این مرض را تشکیل داده و در حقیقت، این جنگ و پیامد های شوم ناشی از آن بوده است که زمینه های بی نظمی و خود سری در امر نظام داری را فراهم و تمام ساحات زندگی را تحت تأثیر خود قرار داده و به نسبت نبود سیستم و شیوه های پرداختن به این مشکل، گسترش بیشتر کسب نموده چنانچه اکنون به حیث یک چالش بزرگ و نگران کننده مبدل گردیده است. این در حالیست که در تداوم شیوع این مرض مهلک و عدم جلوگیری به موقع از آن، فساد اکنون به یکنوع شیوه کاری و سیستم منحطی در بعضی ادارات دولتی مبدل گردیده که در کل استقامت حرکت ما را بسوی انهدام رهبری کرده و دارد به حیث یک مرض لاعلاج در وجود افراد رشوت خور به یک تابوی حاکم و مسلط مبدل شده که مردم را به تسلیمی در برابر خود وادار می سازد. و هرگاه به این مشکل پرداخته نشود، درکوتاه ترین زمان ممکن تمام شیرازه ها و شاخصهای بنیادین نظام، منهدم و فاصله میان دولت و مردم، بیشتر خواهد شد.

بخش۴: اقای سام جباری کرمانی سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی حقوق بشر ایراد کردند: در ۱۶ فوریه ۱۹۴۶ میلادی، نخستین اجلاس شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در لندن برگزار شد. این شورا با صدور قطعنامه‌ای، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل را تاسیس کرد. برپایه این قطعنامه این کمیسیون موظف به ارایه پیشنهادات، توصیه‌ها و گزارشات در ارتباط با میثاق جهانی در مورد آزادی‌های مدنی، وضعیت زنان، آزادی اطلاعات، حمایت ازسایر ادیان و منع تبعیض بر پایه جنسیت، نژاد، زبان و مذهب به دبیر شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل شد. بنابراین در می ۱۹۴۶ میلادی این کمیسیون مرکب از ۱۸ کشور تشکیل شد و با ایجاد بخش حقوق بشر در دبیرخانه سازمان ملل، فعالیت‌های خود را برای جمع‌آوری اسناد بین‌المللی یا قوانین داخلی کشورها برای آنکه در اختیار کمیسیون قرار گیرد، آغاز کرد. همین اجلاس شورای اقتصادی و اجتماعی با ترکیب هیات مدیره ای به تهیه و تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر همت گمارد و به مدت ۲ سال برای تهیه اعلامیه وقت گذاشتند تا اینکه در ۱۹۴۸ میلادی سند خود را آماده کردند.پس از تهیه اعلامیه جهانی حقوق بشر در جلسه تاریخی، ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس با ۴۸ رای موافق، ۸ رای ممتنع و بدون رای مخالف این اعلامیه را به تصویب رساند تا این روز به عنوان روز جهانی حقوق بشر نام‌ گذاری شود که شوروی، اوکراین، بلاروس، یوگسلاوی، لهستان، چکسلواکی، عربستان سعودی و اتحادیه آفریقای جنوبی جزو هشت کشوری بودند که رای ممتنع دادند. این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسان‌ها مستحق آن هستند را به‌صورت جهانی بیان می‌دارد، در نتیجه حقوق بشر به حقوقی گفته می‌شود که همگان در همه زمان‌ها و مکان‌ها از آن برخوردارند. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی‌ای را که تمامی انسان‌ها در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کرده‌است. منشور بین‌المللی حقوق بشر از اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و دو پروتکل انتخابی آن تشکیل شده‌است. در سال ۱۹۶۶ مجمع عمومی دو میثاق مذکور را به تصویب رساند. در سال ۱۹۷۶ هنگامی که منشور بین‌المللی حقوق بشر توسط تعداد کافی از ملت‌ها مورد تأیید قرار گرفت به حقوق بین‌الملل تبدیل شد. اعلامیه جهانی حقوق بشر، شامل یک مقدمه و ۳۰ ماده است که در ماده نخست آن به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری در میان آنها اشاره شده و آمده است: تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت، کرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه ای برادرانه رفتار کنند و به همین ترتیب تا ماده ۳۰ که در آن آمده است: هیچ یک از مقررات اعلامیه‌ حاضر نباید چنان تفسیر شود که برای هیچ دولت، جمعیت یا فردی متضمن حقی باشد که به موجب آن برای از میان بردن حقوق و آزادی‌های مندرج در این اعلامیه فعالیتی انجام دهد یا به عملی دست بزند. البته باوجود تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر اما در عمل واقعیت به گونه‌ دیگری رقم خورد زیرا حوادثی پس از پایان جنگ دوم جهانی تا به امروز به وقوع پیوسته است که فاصله زیاد میان اهداف و عملکرد جامعه‌بین‌المللی در دفاع از حقوق بشر را نشان می دهد. در مقدمه این اعلامیه دلایل تاریخی و اجتماعی که منجر به نیاز برای نوشتن یک اعلامیه بود، مطرح میشود. مواد ۱ و ۲ پایه اصلی مفاهیم کرامت، آزادی، برابری و برادری را بنا می‌کنند.مواد ۳ تا ۵ به سایر حقوق فردی مانند حق زندگی و منع برده‌داری می‌پردازند.مواد ۶ تا ۱۱ به اساسِ قانونیِ حقوق بشر با تمهیداتی برای دفاع در زمان نقض قوانین، اشاره می‌کنند.مواد ۱۲ تا ۱۷ به حقوق فردی در جامعه می‌پردازند (از جمله مواردی مانند حق آزادی حرکت مواد ۱۸ تا ۲۱ به آزادی‌های سیاسی، عمومی و روانی از جمله آزادی اندیشه، نظر، دین، وجدان، حرف و آزادی انجمن می‌پردازند.مواد ۲۲ تا ۲۷ بر حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد از جمله حق سلامتی تأکید می‌کنند.مواد ۲۸ تا ۳۰ نیز بر روش استفاده از قوانین اعلام شده و همچنین مواردی که قابل اجرا نیستند، می‌پردازند.این اعلامیه برحقوق افراد در جامعه تأکید دارد و اعلام می‌دارد که نباید ازین مواد به‌گونه‌ای استفاده شود که با اهداف سازمان ملل متحد در تضاد باشد. شعار روز جهانی حقوق بشر درسال 2020:سازمان ملل متحد هر ساله به مناسبت این روز یک تم و شعار خاص جهت آگاهی بخش دولت و ملت ها جهت برابری انسان ها ارائه می کند. این شعار در سال 2018، ایستادگی برای برابری، عدالت و کرامت انسانی و در سال 2019، ایستادگی جوانان برای حقوق بشر اعلام شد. در سال جاری یعنی 2020 نیز شعار روز جهانی حقوق بشر چنین بود: “بازسازی بهتر ؛ ایستادگی برای حقوق بشرشعار امسال مرتبط با شیوع پاندمی کرونا است و بر لزوم ریکاوری و بازسازی بهتر تاکید می کند و نشان می دهد این سازمان بر تلاش های ریکاوری متمرکز شده است. در متن توضیح این شعار آمده است: هدف جهانی مشترک ما این است که بتوانیم فرصت های برابر برای همه ایجاد کنیم تا بتوانیم کرونا را شکست داده و از فرصت های آن استفاده کنیم. همچین استانداردهای حقوق بشر را برای مقابله با نابرابری های سیستماتیک و بین نسلی، محرومیت ها و تبعیض ها به اجرا بگذاریم. با وجود آنکه ایران این حقوق را پذیرفته و یکی از امضا کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر است اما در عمل هر روز این حقوق را نقض می‌کنند برای مثال یکی از مسائلی که این روزها در ایران نقض میشود و متناسب با شعار سال 2020 است مسئله بهداشت و درمان است. اگر بخواهیم به موضوع امسال روز جهانی حقوق بشر یعنی لزوم رعایت برابری و دوری از تبعیض در مقابله با همه‌گیری کرونا بپردازیم٬ گفتن و نوشتن از همه ابعاد آن در ایران مثنوی هفتاد من است٬ اما تا جایی که به حقوق بشر مربوط می‌شود٬ دسترسی به درمان و بهداشت مناسب، حق همه انسان‌هاست و فراهم‌آوردن این شرایط وظیفه دولت‌ها. در ایران اما پرداخت هزینه‌های گزاف بهداشت و درمان از توان افراد کم‌درآمد و تهی‌دست خارج است. واقعیت این است که از جهات مختلف مردم در رنج‌اند و نه آموزش کافی هست و نه امکانات کافی. اگر هم امکاناتی هست در دسترس همه قرار نمی‌گیرد و افراد خاصی از آن استفاده یا سوءاستفاده می‌کنند. امکانات تنها در اختیار افراد مشخصی قرار می‌گیرد یا اینکه این امکانات ازماسک گرفته تا امکانات دارویی و غیره، در بازارهای سیاه توزیع می‌شود. در زندان‌ها این مسئله مضاعف است، چون زندان‌ها محیطی است که افراد خودشان امکان مدیریت ریسک را ندارند؛ مثال مشخص این است که در زندان‌ها تهویه وجود ندارد و فاصله‌گذاری اجتماعی هم در زندان‌ها به خاطر تراکم فوق‌العاده، وجود ندارد و مواد بهداشتی هم به اندازه کافی دراختیار نیست، یا خریدنی است و یا از آن امکانات استفاده نمی‌کنند، و مجموع اینها زندگی در زندان را خیلی پرخطرتر کرده است. اما در همین روزهایی که اولویت همه دولت‌ها مبارزه با همه‌گیری کووید-۱۹ است و فصل مشترک همه توصیه‌های جهانی لزوم فاصله‌گذاری اجتماعی است یکی از اعضای سازمان ملل، یکی از امضا کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر وضعیتی متفاوت دارد. ایران؛ جایی که همچنان فعالان سیاسی و مدنی بازداشت می‌شوند و روانه زندان‌های پرتراکم. طی حدود یک سالی که از شیوع ویروس کرونا در ایران می‌گذرد٬ گزارشگران سازمان ملل بارها از مقام‌های جمهوری اسلامی خواستار آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی شدند تا جان آنان در این شرایط بحرانی به خطر نیفتد٬ اما دستگاه قضایی ایران نه تنها بیشتر زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد نکرده بلکه دست به بازداشت‌های گسترده‌ای هم زده‌ است٬ در ایران کمترین انتقاد یا اعتراضی کافی ا‌ست تا بازداشت شوی و روانه زندان.

بخش ۵: بحث آزاد با موضوع حق حیات توسط آقای سام جباری کرمانی آغاز گردید.در ابتدا آقای جباری کرمانی با بیان اینکه حق حیات یک حق ذاتی است و جز حقوق اولیه هر انسان, باید مورد توجه قرار گیرد و مقایسه آن با اصل سی و هفتم قانون مجازات اسلامی ایران آغاز گردید.اصل سی و هفتم قانون مجازات اسلامی ایران اعلام میدارد که هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر آنکه جرم او از به واسطه یک دادگاه صالح اثبات شود. در ادامه آقای جباری به عدم وجود دادگاه صالح و نادیده گرفتن حق حیات از سوی دولت ایران اشاره کردند. سپس آقای ناصر نوروزی بارکوسرایی به اعدام فعالین مدنی و روزنامه نگاران در ایران و نقص ماده سه اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره فرمودند و حق حیات و محامکه در دادگاه صالح را برای اشخاصی چون قاسم سلیمانی نیز محترم شمردند. در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالین نمایندگی بادن وورتنبرگ و میهمانان محترم حاضر در جلسه که عبارتند از: خانم ها فاطمه صالحی نژاد فرد, نرگس مباشری, شکوفه ده بزرگی و آقایان فردین ولی, سام جباری کرمانی, ناصر نوروزی باکوسراییوو بهروز شکری نسب در ساعت 20:30 ختم جلسه را اعلام کردند.

 

عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت زندانیان سیاسی

سحر حاجی قادر مرحومی

۱۳ تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، علیرغم بروز علائم مشکوک ابتلا به ویروس کرونا از رسیدگی پزشکی محروم مانده‌اند. این زندانیان که از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ هستند از روز پنجشنبه ۸ آبانماه با علائمی همچون تب و لرز، سرگیجه، بدن درد، سردرد، اسهال و استفراغ شدید مواجه شده‌اند. طبق گزارش دریافتی و به نقل از منابع فعال حقوق بشر در ایران، محمد رجبی، امیرحسین مرادی، محمد آدم، خالد پیرزاده، امیرحسین کشاورزی، ایمان مرزان بخش، محمدباقر صوری، سعید اسدی و حمید جهانگیری به همراه ۴ تن دیگر از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری آبان ۹۸، از روز پنجشنبه ۸ آبانماه با علائمی همچون، تب و لرز، سرگیجه، بدن درد، سردرد، اسهال و استفراغ شدید مواجه شده‌اند.

امیرحسین مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام از روز گذشته با تشدید علائم به بهداری تیپ ۲ این زندان منتقل شده است. ۱۲ زندانی دیگر نیز صبح امروز جمعه ۹ آبانماه برای معاینه به بهداری تیپ ۲ منتقل شدند اما مسئول بهداری تنها با سنجیدن دمای بدن آنان، بدون انجام تست کرونا و با دادن یک بسته قرص سرماخوردگی این افراد را به بند بازگردانده است. بهداری زندان تهران بزرگ فاقد امکانات اولیه پزشکی است. اخیرا پس از اعتراض برخی از زندانیان به نبود پرستار و یا پزشک در بهداری، یک بهیار به بهداری تیپ ۲ منتقل شده است. محیط بهداری آلوده است و حتی سطل زباله عفونی از چند روز قبل در بهداری باقی می‌ماند. یک منبع مطلع گفت: “شب گذشته علائم یکی از زندانیان به حدی تشدید شد که در خواب نتوانست خودش را کنترل کند و صبح به او پوشک دادند. فردی دیگر در همان بهداری کنترل دفع خود را از دست داد. این تیپ از قبل هم از نظر بهداشتی اصلا شرایط مناسبی نداشت و با وجود شروع کرونا از دادن ماسک و یا مواد ضدعفونی کننده به زندانیان خودداری میکردند و تنها با کمی وایتکس قصد پاکسازی داشتند. حالا شرایط بدتر هم شده است بوی تعفن مدفوع و استفراغ فضای سالن را غیر قابل سکونت کرده است. هواخوری مشترک سالن ۹ و ۱۰ مملو از فضله موش است که این خود میتواند باعث بروز انواع بیماری شود. بهیار هم اکنون تشخیص مسمومیت و یا آنفالونزا داده است اما برای این تعداد از زندانیان آن هم در روزهای شیوع کرونا حتما باید تستی صورت بگیرد هدف ۳سند ۲۰۳۰ یونسکو تضمین زندگی توام با سلامت برای همه ماده ۸، ۲۸اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت حقوق انسانی توسط قانون حق خوراک مسکن و مراقبت های خدمات لازم برای همه.

عدالت در استخدام، قسمت سوم

سید علیرضا امامی

بدیهی است این تعریف اجتماعی از عدالت به معنای نفی هر نوع تفاوت و اختلاف در جامعه نیست، زیرا تساوی حقیقی همان ایجاد امکانات مساوی برای همه افراد است، به گونه­ای که هر کس به میزان استعداد و بروز تلاش فردی خود، توان رسیدن به کمال لایق خود را در این فضا داشته باشد. حقیقت مساوات تنها در جامعه انسانی تجلی می­یابد، در حالی که اگر عدالت را به معنای «رعایت حقوق» تعریف نماییم حوزه­ی آن فراتر رفته و در حد روابط بشری خلاصه نمی­گردد، چرا که انسان قطع نظر از زندگی اجتماعی، حقوق دیگری را بر ذمه دارد که رعایت حق الهی و حق همه­ی موجودات، نمونه­ی آن است.

نکته­ی دیگر این که تعریف سوّم از عدالت به معنای «اعطای حق هر ذی حق» را نمی­توان به ابهام­گویی و کلی­گویی متهم ساخت. زیرا «یک تعریف آنگاه مبهم است که بر کلیت یا عمومیت آن ایراد و نقدی وارد باشد. امّا اگر یک تعریف از این زاویه دارای کاستی نباشد، مبهم نیست، هرچند که شاید مصادیق آن روشن نباشند.

برای تعیین مصادیق باید به منبعی که عهده­دار تطبیق آن­هاست، رجوع کرد.. . [برای انجام این کار و یافتن مصادیق] باید هم پدیده­های هستی را شناخت، هم جایگاه هر پدیده را در نظام آفرینش دریافت و هم دانست که چگونه می­توان هر پدیده را در جای خود نشاند [و بدین ترتیب است که] می­توان آن مفهوم کلی را بر مصادیق روشن تطبیق داد. » تعریف سوم عدل نیز به عنوان یکی از صفات پروردگار عالم در حوزه کلام قابل بررسی است. پروردگار عالم، عادل است یعنی در نظام تکوین به هر موجودی آن­چه را که قابلیت دارد، اعطا می­کند. گفتنی است کمال و حقیقت تعریف چهارم به معنای «اعطای حق هر ذی­حقی» همان «قیام به قسط و عدالت اجتماعی» مورد نظر است که همواره باید در قوانین بشری رعایت شود و همگان آن را محترم بشمارند. علامه طباطبایی در تعریف این عدالت میگوید : «عدالت اجتماعی.. . عبارت از این است که با هر یک از افراد جامعه طوری رفتار شود که مستحق آن است و در جایی آورده شود که سزاوار آن است و این خصلتی اجتماعی است که فرد فرد مکلفین مأمور به انجام آنند، به این معنا که خدای سبحان دستور می­دهد هر یک از افراد اجتماع عدالت را بیاورد و لازمه­ی آن، امری می­شود که متعلق به مجموع نیز بوده باشد، پس هم فرد فرد مأمور به اقامه­ی این حکمند و هم جامعه که حکومت، عهده­دار زمام آن است. » بدیهی است این مسؤولیت فراگیر بیش از همه بر دوش حاکمان جامعه و اداره کنندگان آن سنگینی می­کند : «عدالت اجتماعی، بدین معنا است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورد­های نابه حق و محرومیت­ها از میان برود.. . با قوانین لازم و تأمین امنیت قضایی در کشور، بساط تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان و دست­اندازی به حیطه­ی مشروع زندگی مردم، جمع شود.. . و همه افراد بدانند که با کار و تلاش خود خواهند توانست زندگی مطلوبی فراهم آورند. »

در کشورهای صنعتی مطالعات جالبی در این زمینه ها به کار رفته است. مفهوم عدالت و به خصوص عدالت اقتصادی و اجتماعی یکی از مباحث بسیار مهم در علم اقتصاد امروز است، به گونه‌ای که بسیاری از نظریه‌ پردازان اقتصادی تنها برای بیان معنا و مفهوم عدالت، کتب و مقالات متعددی نوشته‌اند و با یکدیگر به مباحثه پرداخته‌اند. به عنوان مثال نظریه جان رالز، از دید این اندیشمند، دو اصل اساسی عدالت اینگونه تبیین می شود : هر فردی باید فرصت یکسان برای کسب بسیاری از آزادیهای مختلف داشته باشد. همین طور این فرصت باید برای دیگر افراد در همان لحظه موجود باشد؛ دوم، نابرابری ها در جامعه تنها زمانی پذیرفته شده هستند که واقعاً به محروم ترین افراد در جامعه کمک کند، و نابرابریها در پی داشتن فرصت های برابر همه افراد جامعه حاصل شده باشد. و به عقیده رالز عدالت مهمترین ویژگی نهادهای اجتماعی است زیرا تک تک افراد جامعه حرمتی دارند و حرمت اشخاص نباید حتی به قیمت رفاه کلی جامعه مخدوش شود.

 

مرزهای تسامح و تساهل تا کجاست؟

حمیدرضا سعیدی

قلمرو آزادی بیان تا چه نقاطی گسترده است؟ رواداری مذهبی تا کجا تحمل می شود؟ این‌ها پرسش‌هایی است که ذیل مواد ۱۸ و۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر به ذهن متبادر می شود. این مواد این بیان می دارند هر کس محق است از آزادی فکر، عقیده و مذهب برخوردار باشد که این شامل تعلیمات و اجرای مراسم مذهبی نیز می باشد. با نگاهی اجمالی به فقط یک دهه گذشته از کنش ها و واکنش های دینداران ومذهبیون از یک سو وآزاداندیشان ومنتقدان مذهبی از دیگر سو واتفاقات خشونت باری که پیرامون آن رخ داده است در میابیم که تعیین حدود آزادی بیان همواره دغدغه بسیاری از ازانسانها دراین دو گروه است. آنچه که در پی انتشارکاریکاتورهای محمد بن عبدالله پیامبر مسلمانان درنشریات دانمارکی و یا نشریه شارلی ابدو به وقوع پیوست منجر به یک سری عملیات خشونت‌بارعلیه کارکنان مجله وپدیدآورندگان آثارچاپ شده و یا نمایندگی های دانمارک و فرانسه در کشورهای اسلامی شد و یا تا همین اواخر که خبر سربریدن ساموئل پتی معلم فرانسوی که در کلاس درس با موضوعیت آزادی بیان اقدام به نشان دادن کاریکاتورهای پیامبر اسلام کرد و تا اخباری که در کشورهای پاکستان و افغانستان بر سر سوزاندن قرآن یا دست کم نسبت دادن آن به افراد مختلف و زنده سوزی آنها منتشر می‌شود وهمینطورنمونه ایرانی آن فتوای مشهور روح الله خمینی رهبرجمهوری اسلامی مبنی برارتداد و مهدورالدم بودن سلمان رشدی نویسنده رمان هجوآمیزآیات شیطانی که به تبع آن اقدامات قهرآمیز وخشونت آمیزی نظیرکشته شدن مصطفی مازح را دربرداشت، همه و همه مویداین است که نشان دادن مصادیق آزادی بیان و یا تعیین حدود آن از الزامات نامعین درمیان متعصبین به عقاید و مذاهب مختلف می باشد. همینطور دامنه این افراطی گرایی خشونت آمیز را می‌توان به سرزمین های دیگر مانند آنچه که بین هندوان و مسلمانان در هندوستان و یا مسلمانان و بوداییان در میانمار می‌گذرد تعمیم داد. اما هر چقدر هم که سعی در بی طرفی و نگهداشتن جانب عدالت در بررسی این خشونت ها داشته باشیم، به صورت واضح در اکثر مواقع حضورثابت طیف معتقدین به اسلام را در یک سوی ماجرا شاهدیم، و دلیل آن را جدا از مسائل مربوط به جامعه شناسی و جغرافیای سیاسی اسلام باید در احکام اسلام و در سیره محمد بن عبدالله جستجو کرد. وجود احکامی مانند سلب حق حیات برای ساب النبیمسئله‌ای که مستقیماً مربوط به شخص پیامبر (در شیعه شامل امامان دوازده گانه وفاطمه دختر پیامبر هم میشود ) و یا رفتار پیامبر در مورد دستور و اصراربراجرای آن مبنی بر تروراسماء بنت مروان که یک زن شاعر و مادر پنج فرزند بود به جرم سرودن اشعار هجو آمیز درمورد محمد و اسلام وقتا او درخواست ودرکنارفرزندانش توسط یکی از یاران محمدنشان می دهد که چرا باید مسلمین را به عنوان پیرو احکام و سیره فوق الذکر یک پای اغلب چنین خشونت هایی به حساب آورد. وقوع حوادث فوق بحثی را گشوده است که آیا برای پیشگیری از خشونت باید جلوی عوامل تهییج و تحریک مومنان ومعتقدان گرفته شودیاخیر؟مشخصاً توهین شوندگان به عقیده جانبداراین موضوع هستندکه باب توهین یاهجو وطنزویانقد گشوده نشود هرچند صراحتا درکتب دینی آنها موارد مشخصی ازتوهین و دشنام وجود دارد. درطرف مقابل آزاد اندیشان و منتقدان عقایدو مذاهب عنوان می‌کنند که حق آزادی بیان شامل حق طنز، هجو، به سخره گرفتن و توهین به عقاید نیز می باشد. آنها اشعار می‌دارند که آزادی در ذات خود پذیرای محدودیت نیست و محدودیت در تضاد با اصل آزادی است مگر آنکه موضوع مربوط به خدشه‌دار شدن حریم خصوصی افراد باشد. این بدان معناست که عقیده و مذهب دارای شخصیت حقوقی، جدای ازافراد هستند چرا که می‌تواند تغییر کند پذیرفته شود و یا اینکه رد شود. احترام به عقاید دیگران یک گزاره غلط در مقابل احترام به آزادی ابراز عقیده و آزادی داشتن و انجام مراسم مذهبی است. بنابراین عدم احترام و توهین به عقاید، هم ارز یا برابر به توهین به فرد یا شخص شمرده نمی شود. همانطور که همه آزادند تا عقاید همدیگر را نقد کنند یا حتی به سخره بگیرند بر همان سیاق همه آزادند که بتوانند عقاید خود را ابراز کنند از آن دفاع کنند و آن را تبلیغ کنند و یا مراسم مذهبی خود را انجام دهند. مرزهای تسامح و تساهل بسیار گسترده و بیکران است تا آنجا که از رواداری مذهبی و تحمل یکدیگر هم فراتر رفته و تحمل استهزاء، هجو، طنز و توهین به عقاید را هم شامل می شود. مادامی که این حقوق ابتدایی انسانی توسط همه به‌رسمیت شناخته نشود و آستانه تحمل در برابر توهین به عقیده و رد جزمیت در آن عمومی نشود متاسفانه شاهد خشونت‌های بیشتر در این زمینه خواهیم بود. کلام آخر اینکه: همه انسان ها حق دارند نه به همدیگر، بلکه به عقائد ومذاهب یکدیگربه واسطه حقوقی بودن آن به شدیدترین وجه ممکن بتازند ودرمقابل همچنین همه انسان‌ها حق دارند که عقاید خود را ابراز کرده و آن را تبلیغ و گسترش دهند.

 

زیر خط عدل

زهره حق باعلی

ایران کشوری است که مردم آن به منظور دستیابی به حقوق خود و با وعده های بنیانگذاران جمهوری اسلامی، انقلاب کردند تا حاشیه نشینی در شهرها پایان یابد، تا فقر و بیسوادی از مناطق مرزی رخت بربندد و کودکان روستایی به دلیل نبود امکانات بهداشتی و توزیع ناعادلانه امکانات به کام مرگ فرو نروند. سال ها به خاطر جنگ، ضربه های روحی و جسمی خوردند و به تحمل شرایط بد معیشتی محکوم شدند تا به استقلال و آزادی و وعده‌های خوش‌رنگ و لعاب مسئولین نظام دست یابند و حداقل فرزندانشان رنگ صلح و آرامش را ببینند.

اما عملکرد ۴۰ ساله نظام حاکم نه تنها وعده حمایت از مستضعفان را جامه ی عمل نپوشاند بلکه هر روز برگ سیاه دیگری به کارنامه بی کفایتی مسئولین و متولیان نظام حاکم افزود. کشوری که به دلیل اختلاس ها و دزدی های کلان از خزانه کشور و فرار مالیاتی سرمایه داران هر روز بیشتر به قهقرا می‌رود و رکود اقتصادی در آن سبب تعطیلی بسیاری از کارگاهها و مشاغل کوچک و بزرگ شده است و نقدینگی مردم و قدرت خرید آنها را آنچنان پایین آورده است که بسیاری از مردم از تامین مایحتاج اولیه روزانه ی خود عاجز شده اند و تمامی اینها در کنار مشکلات عدیده ی اجتماعی زمینه را برای کاهش سن خودکشی و رسیدن آن به کودکان دبستانی فراهم آورده است. کشوری که کرامت و منزلت زن، که در بلندگوهای تبلیغاتیشان جار می زنند به جایی رسیده است که زنان آن برای دست یابی به آب آشامیدنی و یا حداقل معیشت روزانه مجبور به تن دادن به خواسته‌های غیر اخلاقی می شوند، دختر بچه های دبستانی اش در آتش بی مسئولیتی مدیران می‌سوزند و با برخورد قهری متعصبان کوردل به صورتهای زنان جوان بیگناهش اسید پاشیده می شود و دخترکان محروم نگه داشته شده و مظلومش برای جرعه‌ای آب گل آلود باید با تمساح های رانت و قاچاق و مافیا بجنگند و جان شیرین خویش را ببازند. آری سرزمین ایران، با سرمایه‌های هنگفت که سهم مردم از این سرمایه ها تنها شعار مقاومت و مرگ بر آمریکاست و سهم مسئولین و فرزندان آنها عیش و نوش در آمریکا از منابع مالی ملی و انفال است هرچند در قانون اساسی ایران که به مثابه ویترینی، قوانین محکمه پسند را نمایش می دهد، آمده است که باید دولت از منابع مالی و انفال در جهت رشد و آبادانی و توسعه کشور برای رفع محرومیت ها بهره جوید.

اما عملکرد دولت نشان می‌دهد که بی عدالتی و تغییر تعریف واژه مستضعف در فرهنگ لغات جمهوری اسلامی ایران باعث شده است که مردم مستضعف هر روز فقیر و فقیرتر شوند، بی گناهان در زندان‌ها اسیر و دزدان و غارتگران به پشتگرمی روابط پشت پرده به سمت های بالای حکومتی منصوب گردند و مردم هر روز شاهد نابودی آمال و آرزوهای خود و فرزندانشان باشند. فرار مغزها، پناهنده شدن ورزشکاران به سایر کشورها، سرکوب اقوام کرد و عرب و پیروان دیگر ادیان آمار بالای افسردگی، اعتیاد و خودکشی و طلاق، اعدام و کشتار افراد بی‌دفاع، خانه‌نشینی نیروی جوان و آماده کار تحصیل‌کرده، بالا رفتن سن ازدواج، کارتون خوابی و گور خوابی، فساد و فحشا در میان زنان و دختران زیر سن قانونی، همه و همه دستاوردهای نظامی است که با وعده ارتقای سطح زندگی مادی و معنوی مردم به روی کار آمد اما مردم را از همان حداقل های زندگی که ۴۰ سال پیش داشتند، محروم کرد و آنها را به زیر خط فقر و از آن اسف‌ بار تر به زیر خط عدل کشاند. چرا که در صورت وجود قوانین عادلانه و عمل به آنها هرگز امکان ندارد که درآمد فردی، آن هم با حداقل دستمزد، یک سال یا بیشتر از آن پرداخت نشود. امکان ندارد که فردی بی سواد به ریاست اداره‌ای گماشته شود که تمامی کارمندان او از لحاظ تحصیل و دانش و مهارت از او بهتر و برتر باشند.

امکان نخواهد داشت کارمندی پس از سی سال کار مجبور به پیدا کردن شغل دوم و سوم باشد و زنان سرپرست خانوار بدون حمایت دولت، بدون بیمه و بدون درآمد مجبور به عبور از مرز اخلاقیات باشند و یا کودکان برای تامین معاش خود و خانواده شان مجبور به کار و بردگی شوند و دختران زیر سن به خاطر کم شدن بار مالی بر دوش پدر خانواده مجبور به ازدواج گردند. کدام حکومت عادلانه‌ای چنین ارمغانی برای مردمش آورده است ؟کدام ملتی در طول تاریخ چنین بی عدالتی را تاب آورده اند؟ کدام وجدان بیداری است که در برابر این بی عدالتی سکوت پیشه کند ؟ وکدام انسان حق مداری است که عدالت را مطالبه نکند؟ بنابراین آنچه امروز می‌تواند نیروی محرکه جامعه ایران برای گذر از این رکود باشد تنها و تنها آگاهی از حقوق ذاتی و شهروندی و مطالبه آنهاست، که منوط به اهتمام جمعی برای نیل به این هدف است. چرا که حق گرفتنی است و مطالبه عدالت در قوانین حاکم بر جامعه جزو حقوق اولیه یک ملت است.

خودکشی بجای کودکی

علیرضا جهان‏بین

ماده‌ دو کنوانسیون کودک به این موضوع اشاره دارد که کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ تمام‌ اقدامات‌ لازم‌ را جهت‌ تضمین‌ حمایت‌ از کودک‌ در مقابل ‌تمام‌ اشکال‌ تبعیض مجازات‌ براساس موقعیت، فعالیتها، ابرازعقیده‌ ویاعقاید والدین‌، قیم‌ قانونی‌ واعضای‌ خانواده‌ کودک‌ به‌ عمل‌ خواهند آورد، همچنین براساس ماده۳کنوانسیون کودک، کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ متقبل‌ می‌شوند که‌ حمایتها و مراقبتهای‌ لازمه‌ را برای‌ رفاه‌ کودکان‌، با توجه‌ به‌ حقوق‌ و وظایف‌ والدین‌ آنها، قیم‌ و یا سایر افرادی‌ که‌ قانوناً مسئول‌ آنان‌ هستند، تضمین‌ کنند و در این‌ راستا اقدامات‌ اجرائی‌ و قانونی‌ مناسب‌ معمول‌ خواهد گردید. از این رو تمامی کشورهای جهان امروز، تلاش خود را بمنظور تامین آینده ای بهتر، بر تعلیم کودکان و آموزش روحی و روانی این آینده سازان خویش قرار داده اند. اما در ایران و بر اساس شواهد موجود میتوان گفت تمامی اتفاقات و اقدامات در جهتی مخالف درحرکت هستند. کودکان در ایران تبعیضات بسیاری را تجربه میکنند. تبعیضهایی که دردوران کرونا شدت بیشتری نیز پیدا کرده است. در این روزها علاوه بر تبعیض های جنسیتی معمول سیستماتیک میان کودکان که حتی جدیدا به حذف تصویر دختران از روی کتابهای درسی نیز منجر شده است، به افزایش شکاف طبقاتی میان کودکان میتوان اشاره کرد. جایی که مدارس و شرکت در کلاسهای درس به نوعی تبدیل به نزاع دارا و ندار شده است. در حالیکه در ماده 28 کنوانسیون کودک، به اجباری‌ و رایگان‌ نمودن‌ تحصیل‌ ابتدائی‌ برای‌ همگان اشاره شده و بر اساس هدف ۴ از سند 2030 یونسکو تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستانی از وظایف دولت است‌ و با استناد به اصل 30 از قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. علاوه بر مواردی چون فقر، بدسرپرستی، و دیگر مشکلاتی که این کودکان در خانواده و جامعه تجربه می‏کنند، تعداد بسیار زیادی از کودکان و نوجوانان از حداقل امکانات رفاهی و آموزشی بی بهره اند. با توجه به شیوع ویروس کرونا و الزام مدارس و آموزشگاه ها به شرکت در کلاسهای آنلاین، درصد بسیار کمی از کودکان ایران توانایی و امکانات لازم شرکت در این کلاسها را دارند. در بسیاری از استانها و مناطق محروم، کودکان دسترسی به اینترنت را ندارند و مجبور هستند کیلومترها راه‏های پرخطر و صعب العبور را پشت سر بگذارند تا به اینترنت دسترسی پیدا کنند و یا بدلیل فقر خانواده از داشتن تبلت و گوشی هوشمند بی بهره اند. این کمبودها و مشکلات باعث ناامیدی و دلسردی در کودکان کم بضاعت شده وهمین موضوع تاکنون عواقب و پیامدهای ناگواری را بهمراه داشته است. “آرمین کودک ۱۱ ساله ساکن محله جعفرآباد کرمانشاه به دلیل فقر با خوردن قرص خودکشی کرد. “سید محمد موسوی زاده، دانش آموز ۱۱ ساله ساکن شهرستان دیر در جنوب استان بوشهر که در خانواده‌ای بی‌بضاعت زندگی می‌کرد، به دلیل نداشتن گوشی همراه و عدم امکان حضور در کلاس‌های آنلاین، خود را با طناب حلق آویز کرد. ” “یک نوجوان 15 ساله که به دلیل فقر و زندانی بودن پدرش، ترک تحصیل کرده و به کار در یک سنگ‌فروشی مشغول بود اقدام به خودکشی کرد. “دختر ۱۷ ساله سقزی به دلیل فقر خانواده و عدم توانایی برای خرید جهیزیه خودکشی کرد. ” “پرستو جلیلی آذر، دانش آموز 13 ساله پایه هشتم، در دهستان طلاتپه ارومیه، به دلیل نداشتن گوشی همراه و عدم امکان حضور در کلاس‌های آنلاین دست به خودکشی زد. ”

این موارد تنها گوشه ای از خودکشی‏هایی است که در این چند ماه اخیر رخ داده است. مواردی که بسیار نگران کننده بوده و نشان از رشد یاس و ناامیدی در میان کودکان و نوجوانان دارد. لازم است دولت ایران، بعنوان یکی از امضا کنندگان کنوانسیون کودک، هرچه سریعتر نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و با به حداقل رساندن اختلاف طبقاتی و فقر موجود در جامعه، این کودکان را که آینده کشور، به سلامت روحی و روانی آنها بستگی دارد از این سیاه چاله یاس و سرخوردگی نجات دهد و موجبات رفاه، آموزش مناسب و دسترسی به دیگر امکانات لازم متناسب با کودکی آنها را فراهم سازد.

گذری کوتاه بر معضل فقر

فرشید افشار

فقر یا تهیدستی یا تنگدستی به معنای وضعیتی است که فرد فاقدِ میزان معینی دارایی‌های مادی یا پول است. فقر باعث از بین رفتن سرمایه‌ی اجتماعی، عقب‌ماندگی جامعه و فرار مغزها می‌­شود. فقر حتی روی باورهای مردم اثر می‌گذارد؛ وقتی افراد شاهد شکاف طبقاتی و توزیع نابرابر ثروت هستند از ارزش‌هایی مانند صداقت، خیرخواهی، عدالت، همدلی و راستگویی و راستکاری و.. . دور می‌­شوند و ارزش کمک به دیگران نیز بی‌اهمیت تلقی می‌گردد. فقر از بنیادی‌ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. زمانی که صحبت از کسانی میشود که بیشتر در معرض خطر فقر قرار دارند، نسل جوان بیش از سایرین در این موقعیت نابسامان قرار دارند. بر اساس گزارش ارائه شده توسط صندوق بین‌المللی پول و همانطور که در نمودار مشاهده می‌شود، پیش از بحران مالی جهانی، میزان فقر در میان گروه‌های سنی متفاوت، تقریبا برابر بود، اما پس از سال‌های۲۰۰۹، ۲۰۰۸ این روند به سرعت آغاز به تغییر می‌کند. طبق اطلاعات به دست آمده، گروه سنی۱۸ تا ۲۴ سال، همواره بیش از سایرین درمعرض خطر فقر قرار داشته‌ است. ارتباط بین فقر و انحرافات اجتماعی، موضوعی نو و بدیع نیست. جوامع انسانی در طی حیات خویش به شکلی، با این دو مقوله ‎اند. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بی‌خانمان‌ها با سارقان، قاتلان، معتادان در حوزه‌های مختلف علمی از قبیل، علوم اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناسی، موضوع تحقیق و پژوهش‌های مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه گردیده است؛ فقر بخاطر مشکل نابرابری، به ویژه نابرابری درآمد، یکی از اصلی‌ترین علل فشارها و تهدیدات اجتماعی برای جدا کردن یک ملت است. این زمانی اتفاق می‌افتد که ثروت در یک کشور بین شهروندان آن به درستی توزیع نشده باشد. به عبارت دیگر، وقتی پول و ثروت در دست عده بسیار کوچکی از افراد باشد. نمانیده مردم ماکو در مجلس گفت : « فقر مطلق نه تنها از بین نرفت که در سال پایانی دولت چندین برابر بر آن اضافه شد؛ ایجاد اشتغال برای جوانان بیکار نخواستیم حداقل به فکر معیشت آنان باشید، و سپس آقای علیپور خطاب به رئیس جمهور گفت : شما که حداقل سطح رفاه را وعده دادید چه شد؟ تحقق عدالت درآمدی و زدودن چهره فقر از کشور به کجا رسید؟ شما نه تنها قدمی برای رفع فقر و محرومیت مردم برنداشتید بلکه با تورم بالای ۴۰ درصدی و افزایش روز به روز قیمت‌ها آنها را محروم‌تر کردید. » فقر یکی از مشکلات اساسی و مادر مشکلات به حساب می‌آید که اگر برای رفع و یا کاهش آن اقدامی صورت نگیرد هر روز با فاجعه‌های خطرناک‌تری روبرو خواهیم شد. دستان فقر هر روز محکم‌تر از دیروز گریبان مردم را فشار می‌دهد. مخصوصا در شرایط فعلی با بحران کُرونا این فشار بیشتر لمس می‌­شود. فقر به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تأثیرات مستقیم فقر می‌تواند به محدود کردن اقلام خوراکی و تغذیه، عدم توانایی درخرید یا تأمین مسکن مناسب، چشم‌پوشی از سرگرمی و تفریح، ترک تحصیل، بی‌توجهی به فرآیند بهداشت و درمان، بالا رفتن سن ازدواج منجر شود؛ سوء تغذیه، حاشیه‌نشینی، افسردگی و بی‌انگیزگی و… تبعات ناگزیر ناتوانی در رفع نیازهای پایه است. فقر باعث از بین رفتن سرمایه‌ی اجتماعی، عقب‌ماندگی جامعه و فرار مغزها می‌­شود. فقر حتی روی باورهای مردم اثر می‌گذارد؛ وقتی افراد شاهد شکاف طبقاتی و توزیع نابرابر ثروت هستند از ارزش‌هایی مانند صداقت، خیرخواهی، عدالت، همدلی و راستگویی و راستکاری و.. . دور می‌­شوند و ارزش کمک به دیگران نیز بی‌اهمیت تلقی می‌گردد. در سال‌های گذشته «فقر» در ایران به طرز گسترده‌ای افزایش یافته و طی دو سال گذشته اختلاف عمیق طبقات اجتماعی و تشکیل دو قطبی «دارا و ندار» بسیار برجسته‌تر شده؛ همزمان پدیده‌ی ناهنجار خودکشی کودکان و نوجوانان به دلیل فقر و تنگدستی رو به افزایش است. طی دهه‌های اخیر، دولت‌ها در ایران نه تنها برنامه مشخص و کارآمدی برای فقرزدایی نداشته و ندارند بلکه با اقداماتی عجیب و قابل تأمل فشار بر دوش اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر را بیشتر میکنند. در این میان، شیوع کُرونا وضعیت خانوارهای کم‌درآمد و ضعیف را بیش از پیش مشکل کرده و ضعف مقامات جمهوری اسلامی در سنجش این بحران و تصمیمات بی‌پایه، بطور مستقیم تندرستی و زندگی طبقات تنگدست و ضعیف را نشانه گرفته است. در چنین شرایطی فقر سبب ایجاد مشکلاتی چون کوچک شدن سفره خانوارها و عدم توانایی آنها در تأمین هزینه‌های لازم و معمول زندگی شده است. کاهش توان مالی خانوارها اگر تا چند سال پیش تنها شامل هزینه‌های نه چندان حیاتی مانند سفر و تفریح می‌شد اما اکنون این ناتوانی به تأمین حداقل خوراک رسیده است. افسردگی، مشکلات روان، اعتیاد، خودکشی، انواع خشونت، تجاوز، سرقت، گدایی، روسپیگری، افزایش کودکان کار و خیابان و… تنها گوشه‌ای از تبعات فقر به حساب می‌آیند که این روزها در ایران در حال افزایش است. بسیاری از کارشناسان نسبت به پیامدهای فقر در ایران و اختلاف عمیق طبقاتی میان پیروان ثروتمند وابسته به رانت و روابط حکومتی و اکثریت زیر فشار که برای تأمین هزینه‌های اولیه دچار مشکل هستند، هشدار می‌دهند؛ پیامدهایی که ممکن است آثار آن در نسل‌های آینده کشور نیز ماندگار شود. فقر و نابرابری یکی از موارد بارز نقض حقوق ذاتی و شهروندی انسانهاست. نقض هدف ۱و۲ سند

 

محسن فخری‌زاده از همراهی تا ترور

مصطفی حاجی قادر مرحومی

محسن فخری‌زاده از همراهی با تهرانی مقدم، برنامه موشکی و هسته‌ای ایران تا ترور: محسن فخری‌زاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع ایران، که روز جمعه ترور شد. در رسانه‌های خارج از ایران با القاب زیادی شناخته شده بود از جمله “پدر بمب اتمی ایران” یا یکی از۵۰۰ چهره قدرتمند جهان. خبرنگاران دفاعی امنیتی درایران او را با جایگاه فرمانده مشهور ایرانی در آن سوی مرزها مقایسه کرده و “قاسم سلیمانیِ صنعت دفاعی” و “فخر ایران” خوانده‌اند. پیش از این رسانه‌های اسراییل خبر داده بودند که قرار بوده محسن فخری‌زاده نیز همراه دیگر دانشمندان و دست اندرکاران اتمی ایران در سال ۸۸ ترور شود اما بنا بر ملاحظاتی از جمله لو رفتن برخی اقدامات، او دیگر ترور نشده است. محسن فخری‌زاده مهابادی درشهرقم متولد شده و متولد۱۳۳۶ است. او و فریدون عباسی دوانی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران در دولت محمود احمدی‌نژاد، ازجمله فرماندهان سپاه پاسداران بودند که بعدا به برنامه اتمی ایران پیوستند. او پیش از ورود به فعالیت اتمی ایران از جمله نیروهای سپاه پاسداران بود که در برنامه موشکی ایران فعالیت داشت. براساس روایت‌ برخی از افراد نزدیک به سپاه پاسداران او نیز جزو نیروهای سپاه پاسداران بود که برنامه موشک سازی ایران را با همکاری کره شمالی و لیبی راه اندازی کردند. بر اساس این گزارش‌ها او از جمله این نیروها بود که همراه حسن تهرانی مقدم به کره شمالی سفر کرده بود. بر اساس برخی گزارش‌ها شهرام امیری، کارشناس فیزیک هسته‌ای ایران نیز ازجمله همکاران محسن فخری‌زاده بوده است. حدود دو ماه پیش از ترور نام او در نشست شورای ملی مقاومت ایران، شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق، مطرح شد اما پیش از آن هم نخست‌وزیر اسرائیل از او نام برده بود. در نشست شورای مقاومت ملی ایران اعلام شده بود که دو سایت “سرخه حصار” درتهران و”مریوان” در آباده فعالیت‌هایی برای “تولید سلاح هسته‌ای” داشته‌اند و این سایت‌ها دراختیار سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی موسوم به “سپند” بوده‌اند. شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق در سال ۹۲نیزاعلام کرده بود که بخش نظامی فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی به سپند سپرده شده و ریاست آن با محسن فخری‌زاده مهابادی است. شورای ملی مقاومت: ایران یک مرکز زیرزمینی هسته‌ای جدید می‌سازد. ایران ادعای ‘شورای ملی مقاومت’ در رابطه با فعالیت مخفیانه اتمی را رد کرد. این سازمان در سال ۱۳۹۷ نیز اعلام کرده بود که فخری‌زاده در سال ۲۰۱۳ برای شرکت در سومین آزمایش اتمی کره شمالی به این کشور سفر کرده است. محل ترور آقای فخری‌زاده نزدیک به محل استقرار برخی از سایت‌های اتمی و نظامی ایران است. سال ۹۷ هم نخست‌وزیر اسرائیل از او نام برد و گفت نامش را به خاطر بسپارید. بازداشت دست کم ۲۰ نفر به بهانه دست داشتن در ترور محسن فخری زاده در شهر بانه نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران به بهانه تعقیب عاملان ترور محسن فخری زاده شهر بانه را میلیتاریزه ودست به بازداشت گسترده شهروندان زده اند. هدف ۱۶، ۱۳سند ۲۰۳۰یونسکو تضمین زندگی توام با سلامتی ترویج جامعه صلح جو ماده ۹، ۱۰، ۲۲اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده توقیف حبس یا تبعید غیر قانون

ارتش یا سپاه، از دیدگاه مردم کدامیک اهمیت دارد ؟

محمد حسن حسن زاده مهرآبادی

ارتشِ مدرنِ ایرانِ معاصر توسط رضا شاه پهلوی بنیانگذاری شد و مدارس نظام و دانشکده افسری را تشکیل داد. چرا که نیروهای مسلح ایران، به صورت یک سازمانِ مستقل، آموزش دیده و منسجم نبود و به جز ترس از پادشاهان قاجار انگیزه ی کافی برای انجام وظیفه و خدمتِ ملی گرایانه در بین نیروهای مسلحِ آن زمان وجود نداشت. در زمان محمد رضاشاه پهلوی، با فراگیری علم روز دنیا توسط نیروهای زبده ی آموزش دیده در کشورهای مطرح نظامی همچون فرانسه و ایالات متحده آمریکا و همچنین خرید به روزترین تسلیحات و تجهیزات در سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی، ارتش ایران به قدرت بلامنازع منطقه ی خاورمیانه تبدیل شد. پادشاه وقت با درآمد حاصل از صادرات نفت ایران، ارتش۱۲۰هزارنفری را به بیش از۴۰۰ هزار نفر وبودجه ی ارتش را به هشت میلیارد دلار رساند. قدرتمندی این ارتش به حدی بود که کشورهای همسایه ی ایران به هراس افتاده و درعمل، روابط دوستانه ای با پادشاهِ وقت برقرارکرده بودند. بدین ترتیب ارتش ایران نه تنها حافظ تمامیت ارضی و دفاع از مردم در برابر تهاجم نظامی بیگانگان بود بلکه در صورت فراخوان کشوری، به کمک آن می رفت. نمونه بارز آن گسیل ارتش به‌ درخواست سلطان قابوس برای مقابله و سرکوب شورش ظُفار در کشور عُمان بود. اما قدرتمندی ارتشِ ایران فقط به تسلیحات، علوم و فنون نظامی نبود، بلکه عِرقِ ملّی و اصلِ فلسفه دفاع از مامِ میهن در بین تک تک درجه داران نیروهای مسلح، به صورتی ایجاد شده بود که عموم مردمِ کشور، ارتش را لایق و پشتیبانِ خود می دانستند. این مطلب در بین ارتشی ها حین جنگ ایران و عراق عمیقاً احساس شد.

مطابق آمار ارائه شده، شهدای ارتش در جنگ هشت ساله به مراتب از دیگر اُرگانهای آموزش ندیده کمتر بود. اما بودند کسانی که از این آمارها در جهت تخریب نهاد میهن پرستِ ارتش و بالا بردن توجه مردم به سپاه و بسیج سوء استفاده کردند. ارتش ایران از دیرباز در دنیای کهن، نماد قدرت، شجاعت و ایثار در جهان بوده است و بیشتر درجهت دفاع از مرز و بوم کشور تلاش نموده است.

ارتش یک نهادِ ملی است و یک اُرگانِ نظامی که از جنس مردم و شهروندان است و بدین سبب در خدمت و متعلق به مردم ایران می باشد. هرگونه نهاد نظامی دیگری که در یک کشور تشکیل می شود می بایست در نظارت ارتش آن کشور قرار بگیرد. ماهیت ارتش به گونه ای است که نمی تواند درامور سیاسی و اقتصادی کشور دخالت و نفوذ داشته باشد. ارتش ایران می بایست مستقل ازاشخاص یا احزاب سیاسی وغیرقابل نفوذ و غیرقابل بهره برداری باشد. اما متاسفانه با تشکیل نهادِ مسلح و غیرقانونی سپاه پاسداران از ابتدای به وجود آمدن جمهوری اسلامی، این ماهیت ارتش به کلی نادیده گرفته شده است.

چنانچه مطابق سایت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، ‌بخش چهارم ‌ماده ۷ بند “ح” ماموریت و وظایف ارتش، همکاری با سپاه است و در این بند عبارت “طبق دستور” درج شده که استقلال و ماهیت ارتش ایران را زیر سوال برده است. حال این سوال پیش می آید که هدف جمهوری اسلامی برای تضعیف این نهادِ مردمی و ملی گرا چیست؟ بدیهی و مسلم است که اقتدار درجه داران آموزش دیده در دوره پادشاهی پهلوی به حدی بود که راهی به جز کشتار و اعدام برای مذهبیون افراطی جمهوری اسلامی، باقی نگذاشت. چمران را خود به نابودی کشاندند. حتی به نام منافقان، امثال صیاد شیرازی را ترور می کنند. به اسم نقص فنی هواپیما، فکوری، جهان آرا، ستاری، کاظمی و.. . را سربه نیست می کنند. اخیرا هم خیانت و لو دادن موقعیت قاسم سلیمانی که بعد از تحریم های سنگین پرزیدنت ترامپ عملا کم فروغ شده بود، به راحتی جزو اولین تحلیل های سیاسی قرار می گیرد و سر زبانها می افتد. اینان که از نظامیان و درجه دارانِ پرنفوذ هراس دارند، سپاه را برای دفاع از منافع خود و موقعیت سیاسی خود و همچنین مانعی برای کودتای احتمالی ارتش وطن دوستِ ایران، راه اندازی کردند. جالب اینجاست که هر کدام از دیگری هراس و ترس دارند تا بلاهایی که در اول انقلاب بر سر لاهوتی پدرِ دامادِ خمینی، آمد بر سر دیگر فرماندهان نیاید. بنابراین امثال صفوی، رضایی، لاریجانی، قالیباف و جعفری تابع زور و قدرت استبداد ولایت فقیه می شوند. قطع به یقین مردم بیدار و آگاه امروز سرزمینمان ایران، بدون درنگ از بین ارتش وسپاه، نیرویی را انتخاب خواهند کرد که رسالتش پشتیبانی از مامِ میهن و شهروندان ایرانی است نه نهادی تروریستی که به نوع خود هم رحم نمی کند. بر خلاف سپاه پاسداران و بسیج، ماهیت ارتش دفاع از جان و مال مردم است، پس در این هیاهوی فساد جمهوری اسلامی و سیاست های نادرست این نظام شریک نخواهد بود و دستش را به خون هم میهنان و غیر نظامیان آلوده نخواهد کرد.

منع خشونت علیه زنان

پریچهر سهرابی

در بحث خشونت علیه زنان، دسته بندی‌های مختلفی وجود دارد. دسته اول خشونت‌های جسمی و فیزیکی است که انواع اقسام خشونت‌های فیزیکی را شامل می‌شود. دسته دوم خشونت جنسی است که از تجاوز گرفته تا مزاحمت جنسی و حتی ارسال عکس‌ها و فیلم‌های مستهجن برای یک زن را شامل می‌شود. دسته سوم خشونت روانی است، موضوعاتی مثل تحقیر، توهین، بی احترامی‌های مختلف و افترا و.. . ، دسته چهارم خشونت اقتصادی است. به این معنی که مال زن از او گرفته شود و مثلا پولی که به واسطه کار کردن به دست آورده از او گرفته شود یا نفقه از زن دریغ شود. حتی موردی وجود دارد به اسم ” بی توجهی و غفلت”، و خیلی از زنان گلایه دارند که شوهرمان با ما رابطه جنسی ندارد و یا ما را در خانه ندیده می‌گیرد. ممکن است مرد همسرش را کتک نزند اما همین که او را مورد بی توجهی وغفلت قرار می‌دهد، نوعی خشونت است. علاوه براین موارد، ” به ستوه آوردن روانی زنان ” توسط مردان را، نیز نوع دیگری از خشونت خانگی نامیده اند، که به مجموعه ای از رفتارهای آزاردهنده گفته میشود، که از نظر روانی، محیطی دشوار، تحقیرآمیز و خصمانه را برای آنان ایجاد کند. خشونت علیه زنان و دختران ریشه در گام‌های سلطه تاریخی مردانه دارد، گام‌های سلطهِ مردانه اما ناجوانمردانه. تصورات غلط فرهنگی و سنتی بر ننگ‌آمیز بودن شکایت زنان از آزارهای جنسی، وعدم حمایت قوانین از زنان تحت خشونت، که منجر به عدم گزارش خشونت و مصونیت افرادی می‌شود که مرتکب خشونت شده‌اند، بنابراین، طبیعی‌ است که در این شرایط، خشونت رواج پیدا کند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به واسطه تسلط مذهب و شرع برقوانین کشور تبعیض علیه زنان به شدت نهادینه شده است، ودر نتیجه هر صدای اعتراضی را با خشونتی سازمان یافته و به شدت مرد سالار از چند زاویه مورد هدف قرار داده و زنان آزادی خواه و برابری طلب را به شدت سرکوب و تحقیر میکند. بنابر آمار سازمان ملل متحد سی و پنج درصد زنان جهان در طول عمرشان تحت خشونت های جسمی، روانی و آزارهای جنسی قرار میگیرند، و پژوهش های سازمان جهانی بهداشت هم پرده از واقعیت تلخ دیگری برمی دارد که درهرهجده ثانیه یک زن مورد آزار قرارمی گیرد. درجمهوری اسلامی ایران، با قوانین شریعت اسلامی وتثبیت فرهنگ مرد سالاری این خشونت افسار گسیخته بشدت اعمال میشود، و ابتدا با فرمان حجاب اجباری توسط روح الله خمینی خشونت را آغاز کردند و به تدریج با قوانین زن ستیز، آن را گسترش داده است. به طوری که امروز ایران بالاترین رقم خودکشی زنان در خاورمیانه، قتل های ناموسی وآمار بالای ازدواج کودکان را داراست که از نظر متخصصین رابطه ی مستقیمی با سیاست ها و قوانین مرد سالارانه ی حکومت اسلامی دارد. مسئله ی چند همسری، صیغه، نداشتن حق انتخاب همسر، ممنوعیت سقط جنین، نداشتن حق نگهداری فرزندان پس از درگذشت شوهر، نداشتن حق تعیین محل سکونت و مسافرت، نداشتن حق تحصیل و کار در بعضی از رشته ها، قوانین زن ستیزانه ایست که به طو سیستماتیک خشونت های جنسیتی را در جامعه پایدار میسازد و به زن به جرم زن بودنش خشونت و تبعیض روا میشود. متاسفانه در برخی از مناطق ایران ختنه دختران هنوز صورت میگیرد و جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری ازاین عمل تبهکارانه و وحشیانه، هیچ اقدام فرهنگی و قانونی به کار نبرده است. مبارزات زنان آگاه و پیشرو ایران پس از صدور فرمان حجاب اجباری به عنوان اولین اقدام رژیم بر ضد زنان از هشت مارس ۱۹۷۹ آغاز و تا کنون به طور مداوم ولی با فرازو فرودهایی ادامه داشته است. زنان درمواردی نیز توانسته اند رژیم را به عقب نشینی وادار کنند. درحال حاضر نیز تعداد قابل توجهی از این زنان فعال در حوزه های مدنی، سیاسی و عقیدتی در زندان های مختلف جمهوری اسلامی ایران با احکام بسیار سنگین در حبس اند و گاه در زیر آزار واذیت های جنسی به سر می برند، کسانی همچون، زینب جلالیان، آیلار باختری، سهیلا مرادی، سپیده قلیان، سمانه نوروزمرادی، سیما انتصاری، معصومه محمدی، مژده نگهدار، آزیتا رفیع زاده، سپیده مرادی، نسرین ستوده، هنگامه شهیدی، یاسمن آریانی و.. . که هدف از سرکوب شدید و تحقیر زنان و حکم های طولانی مدت، و وثیقه های بالا برای آزادی موقت بسیاری از زندانیان چه زن و چه مرد، جلوگیری از مبارزات زنان در دستیابی به حقوق انسانی شان میباشد و ما آشکارا شاهد عجز و ترس این حکومت مستبد دینی هستیم. ما مدافعین حقوق برابری زنان با مردان، برای رفع هرگونه خشونت و تبعیض از زنان، و برای حذف ساختار و قوانین زن ستیز، در کنار زنان تحت خشونت استبداد دینی، و زنان مبارز داخل کشور ایران ایستاده ایم و با آگاهسازی، وافشای موارد نقض حقوق بشر که هر لحظه در حال رخ دادن است، و هم گام با آنان، تلاش میکنیم. با امید به آگاه شدن زنان و مردان سرزمینم و رفع هرگونه خشونت علیه زنان!

پیروان یارسان ایران ؛ قرن‌ها زندگی در خفا و تبعیض

آذر ارحمی

بهناز حسینی، پژوهشگر مهاجرت و پیروان‌های دینی در یادداشتی برای صفحه ناظران با نقد باور‌های نادرست درباره پیروان یارسان در ایران، به معرفی این پیروان در ایران پرداخته است. او از دلایل ناشناخته ماندن این پیروان در ایران گفته است. پرونده قتل میترا استاد و دادگاه محمد علی نجفی، شهردار سابق تهران و مطالب عنوان شده در مورد “یارسان” بودن و “مهدورالدم بودن” مقتول، پرسش‌هایی را درباره این پیروان‌ پیش‌ کشیده است. یارسان‌ها کیستند؟

و چه باوری دارند؟

پیروان دین یارسان به دلیل آنچه “سر مگو” خوانده می‌شود برای سال‌های طولانی سعی در پنهان کردن اعتقادات خود داشتند.

در نتیجه درعرصه عمومی و فضای مجازی چندان آگاهی و اطلاعات درست و سنجیده‌ای از دین یارسان و پیروان آن وجود ندارد. از سوی دیگر اطلاعات و اخبار ضد و نقیض و مغشوشی که مغرضانه یا از روی ناآگاهی در باب این آیین از سوی برخی مراجع و فعالان و رسانه‌های حکومتی داخل ایران و حتی خارج از ایران بیان می‌شود شرایط را مبهم‌تر و پیچیده‌تر کرده است. در جامعه ایران بسیاری هنگام اظهار نظر درباره پیروان یارسان دچار خطاهای فاحشی می‌شوند، از جمله این باور نادرست دال بر مسلمان بودن یارسان‌ها.

علاوه بر این، تبعیض‌های موجود در قوانین ایران نسبت به پیروان‌های غیرمسلمان به‌ویژه یارسان‌ها شرایط زندگی برای آنان را در داخل ایران بسیار دشوار کرده است. به همین دلیل است که بسیاری از آنان حتی برخی رهبران‌شان برای کاستن از فشارها و ادامه حیات و حفظ جامعه خود راه کتمان را در پیش می‌گیرند، به نحوی که در محافل رسمی تفاوت‌های اساسی دین‌شان با مذهب رسمی ایران یعنی اسلام شیعی را علنی نمی‌کنند و به چهارچوب‌های رسمی حاکم تن می‌دهند و حتی در مواردی سنن خود را تغییر می‌دهند.

این مسئله خود موجب بروز ابهامات و مشکلات اساسی برای این پیروان غیرمسلمان شده است.

در سال‌های اخیر و با رواج رسانه‌های اجتماعی، پیروان یارسان آرام آرام مهر سکوت خود را شکسته و درباره اعتقادات و آداب و رسوم خود آشکارا سخن گفتند. یاری چیست و یارسانی کیست؟ یاری دین مردم یارسان است که حاصل تطور و تکامل فرهنگ و باور چندهزار ساله‌ ساکنان زاگرس است. یارسان یکی از نام‌های خداوند است و به هر فرد یارسانی نیز یار می‌گویند. کتاب مقدس یارسان “دیوان گوره” نام دارد.

آیین یاری ریشه در آیین‌های کهن ایرانی دارد و شباهت‌هایی هم به مانویت و آیین زرتشتی دارد.آنها عمدتا در نواحی کردنشین غرب ایران مخصوصا در کرمانشاه ساکنند اما در بسیاری از مناطق کشور مثل تهران، کلاردشت، شهریار، کرج، همدان، قزوین و آذربایجان هم جمعیت قابل توجهی دارند. در بیرون از ایران هم، در عراق و ترکیه و بعضی کشورهای اروپایی از جمله آلمان و سوئد مستقر هستند. آیین یاری در شکل کنونی‌اش از قرن هفتم هجری شمسی و از طریق آموزه‌های “سلطان سهاک” و یارانش کمال و قوام یافت. بارگاه سلطان سهاک یا سلطان حقیقت در پردیور در مسیر رودخانه سیروان در شهرستان پاوه است. یارسان‌ها شخصی به نام پیامبر که سخن خدا را از طریق وحی به مردم برساند، ندارند.

بلکه بر اساس تفکر مذهبی‌ای که دارند به “انسان – خدایی” معتقدند و سلطان سهاک را مظهر خداوند بر روی زمین می‌شناسند. دستورات و فرامین خاص پیروان این دین که از سوی سلطان سهاک ابلاغ و وضع شده توسط دفتردار یا کلام نویس او “پیر موسی” در دفتری به نام دیوان “گوره پردیوری” ثبت و جمع‌آوری شده است. جهان بینی و فلسفه آیین یارسان بر اساس دونادون (چرخش روح در کالبدهای مختلف) است که با وجود شباهت کلی با مفهوم تناسخ با آن تفاوت اساسی دارد.

یارسان‌ها در نتیجه اعتقاد به فلسفه دونادون، می بایستی به ادیان و آئین‌های دیگر احترام گذاشته و با تمام افراد بشر رابطه‌ای دوستانه و محترمانه داشته باشد و همیشه و درهمه حال اخلاق نیک انسانی و رفتار نیکو و پسندیده را رعایت کنند.

بر اساس اعتقادات این آیین، یک فرد یارسان با پشت سر گذاشتن هزار و یک «دون » به سر منزل ابدی و خانه عاقبت و عافیت می‌رسد که همان یار است.

دین یاری با وجود اینکه با اسلام تفاوت اساسی دارد و از آن کاملا مستقل است، اما پیروانش برای امامان شیعه احترام قائل هستند.

دین یارسان بر اخلاق استوار است به نحوی که اگر کسی اخلاق و ادب را رعایت نکند انجام فرایض دینی معنا ندارد، که از آن به عنوان ادب و ارکان یاد می‌شود.

چهار اصل اساسی دین یاری عبارتند از راستی، پاکی، نیستی و ردایی که به ترتیب به معنای پاک بودن، صداقت، تواضع و نداشتن غرور، و جوانمردی است. از دیگر دستورات این دین، سرسپرده شدن به یکی از یازده خاندان یاری است به این معنی که “پیر” و “مرید” هر فرد از میان خاندان او تعیین می‌شود. پیر در آیین یاری همان مفهوم مدرس مذهبی و مسئول انجام مراسم مذهبی است.

نسب “پیرها” به هفت نفر از نزدیکان سلطان سهاک موسوم به “هفتوانه و هفتتن” می‌رسد ولی به دلیل عدم امکان ثبت کلمه پیر در شناسنامه از کلمه “سید” استفاده می‌کنند که هیچ ارتباطی به مفهوم سید در اسلام ندارد. دیگر دستورات مهم دین یاری عبارتند از برپا نمودن عبادات دسته جمعی موسوم به “جم” همراه با نذر و نیاز و قربانی و خواندن سرودهای دینی با نوای تنبور، به ویژه در مکانی به نام جمخانه، به جا آوردن روزه خاوندگار برای مدت سه روز، عید پادشاهی، داشتن سبیل مُهر برای مردان و پاکدامنی و حفظ عفت و تربیت فرزندان صالح و پاک برای مادران و زنان یارسان. علاوه بر کتاب مقدس، متون کلامی و دفاتر آیینی منابع دینی دین یاری به‌شمار می‌روند.

این متون غالبا به گورانی و کردی سورانی و ترکی سروده شده‌اند. این پیروان دینی غیرمسلمان از سوی برخی روحانیون و چهره‌های مسلمان به عناوین نادرست متعددی خوانده شده‌اند از کافر و شیطان‌پرست گرفته تا علی الهی و شاخه‌ای از اسلام.

در صورتی که آیین یاری پرستش را فقط مخصوص خداوند یکتا دانسته و جز وجود بیچون او هیچ موجودی را درخور پرستش نمی‌داند. چرا یارسان‌ها را مسلمان می‌خوانند؟ در نظر یارسان ها کسانی چون “شاخوشین” و سلطان سهاک مظهر خدا و دارای مقام الوهیت هستند. خاونکار یا خداوندگار همان خدا یا خداوند است.

یارسان ها معتقدند زمانی که خدا آفرینش را آغاز کرد، مسمی به خاونکار شد (خاون یعنی صاحب و خاونکار یعنی صاحبکار). خداوندگار تجلیاتی به صورت انسان نیز داشته ‌است، مثل علی و شاخوشین و سلطان سهاک. هفت فرشته‌ مقرب خدا موسوم به هفتن هم تجلیات انسانی داشته‌اند که به باور یارسان‌ها مسیح، علی، یوسف، ابراهیم، هابیل، موسی و یوسف از تجلیات انسانی فرشتگان مقرب هستند.

مردم یارسان چون معتقدند که دینشان حقیقت است در جامعه ایران آنها را اهل حق خوانده‌اند. دین یاری کاملا از مذاهب باطن گرا نظیر حروفیه یا علی الهی جدا هستند اما به دلیل اینکه یارسا‌ن‌ها به علی، امام اول شیعیان احترام می‌گذارند، برخی به غلط به آنها علی الهی می‌گویند. احترام به امام اول شیعیان به معنی مسلمان بودن فرد نیست همانطورکه احترام به عیسی مسیح دلیلی برای مسیحی بودن نیست.

قوانین حقوقی؛ اصطلاح مهدورالدم “مهدورالدم” یک اصطلاح فقهی است که در نظام قانون‌گذاری پس از انقلاب ۵۷ وارد قوانین کیفری ایران شده و به کسی گفته می‌شود که بر پایه احکام شرع، خونش هدر و بی ارزش است و اگر حتی به عمد هم کشته شود، قاتل یا قاتلین مجازات نمی‌شوند.

خلأ قانونی و نقض حقوق یارسان‌ها در ایران قانون مجازات اسلامی برای مجازات فرد مسلمانی که مرتکب قتل شده در صورتی که مقتول مسلمان باشد قصاص در نظر گرفته است، اما در همین قانون اگر مقتول از پیروان‌های دینی غیرمسلمان رسمی مانند زرتشتیان و مسیحیان باشد مجازات قاتل دیه است.

در این بین وضعیت پیروان‌های غیرمسلمانی مانند‌ یارسان‌ها و مندائیان و بهاییان که قانون آنها را به رسمیت نمی‌شناسد بسیار بغرنج‌تر است. مثلا اگر فردی یک پیروان یارسانی را بکشد، قانون درباره مجازات او روشن نیست و این مسئله دست قضات را در ایران باز گذاشته تا با مهدورالدم دانستن این پیروان‌ها، قاتلان آنها را از مجازات عادلانه برهانند.

در سال‌های اخیر نقض حقوق بشر درمورد پیروان یارسان و توهین به عقاید و رسوم این آیین بارها با اعتراض پیروان آن همراه بوده حتی در مواردی آنها برای رساندن صدای اعتراضشان دست به خودسوزی زده‌اند. مانند خودسوزی شش سال پیش تعدادی از یارسانان در مقابل مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حقوق‌شان و خودسوزی‌های اعتراضی حدود هفت سال پیش مقابل فرمانداری همدان در پی تراشیدن سبیل یک زندانی یارسانی.

با وجود اینکه پیروان دین یاری همواره از فعالیت‌های سیاسی پرهیز کرده‌اند، فشارها و تبعیض‌های قانونی و اجتماعی در داخل ایران، زندگی را برای آنها روز به روز سخت‌تر کرده است.

 

به بهانه برگزاری جشن سده؛ سهم پیروان دینی از ایران

حمید رضایی آذریانی

دو موبد زرتشتی در مراسم جشن سده در غرب تهران، جشن سده، یکی از مهمترین جشن‌های ایرانی که از سالها پیش، عمدتا توسط زرتشتیان در برخی شهرهای ایران برگزار می‌شده، چند سال اخیر به آیینی چالش‌برانگیز برای حاکمیت و این گروه از جامعه پیروان ایران تبدیل شده‌ است. زرتشتیان با استناد به تاریخچه و شیوه برگزاری جشن سده، آن را جشنی ملی می‌دانند که غیرزرتشتیان هم در آن شرکت می‌کنند. برگزاری این جشن‌ها اما عمدتا با چالش مواجه بوده و واکنش‌هایی نیز برانگیخته است. از جمله، ‌سپنتا نیکنام، رییس انجمن زرتشتیان یزد پیش‌تر در یک پست در اینستاگرام از ثبت ملی “جشن سده در کرمان”‌ و “شب یلدا” در فهرست آثار ملی ایران استقبال کرده و ابزار امیدواری کرده بود که “شاهد برگزاری ملی جشن سده” نیز باشد. به جز شیوه برگزاری این جشن خاص که بیشتر جامعه زرتشتیان را درگیر کرده، جامعه پیروان‌ رسمی درایران با چالش‌های متفاوتی روبروست. در برخی موارد، نبود قانون و در موارد دیگر، برخورد تبعیض‌آمیز قانون‌گذار چنین مشکلاتی را به وجود آورده است. این گزارش، نگاهی انداخته به مشکلات عمده قانونی جامعه پیروان رسمی در ایران.

آیا پیروان در برگزاری جشن‌ها و مراسم آزادند؟ در اصل ۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی، ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها پیروان‌های شناخته شده ایرانی معرفی شده‌اند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزاد هستند. کورش نیکنام، نماینده زرتشتیان در دوره هفتم مجلس اما می‌گوید، این آزادی در برگزاری مراسم، “مشروط و نسبی” است. او به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید: “بنابر اصل ۱۳ قانون اساسی ما باید بتوانیم در چارچوب فضای تالار و محوطه فضای باز خودمان جشن‌ها و مراسم‌مان را آزادانه برگزار کنیم. اما در واقع، بدون دریافت مجوز رسمی از وزارت ارشاد، وزارت کشور و نهادهای امنیتی حق نداریم برنامه‌ای را برگزار کنیم. به جز این، در تهران برای برگزاری عروسی‌ها و آیین‌های دینی که در تالارهای پذیرایی برگزار می‌شود، باید از اداره اماکن مجوز بگیریم. ”

تقابل شرع و قانون در برخورد با غیرمسلمانان؛ کافر یا دین‌دار؟ یکی از جدی‌ترین مسایلی که روی زندگی پیروان پیروان‌های دینی در ایران و قانون‌گذاری‌های مرتبط با آن تاثیر گذاشته، ناشی از تفاوت نگاه شرعی و قانونی به آنهاست. در بسیاری موارد، این نگاه روی تدوین یا چگونگی اعمال قانون بر این گروه از مردم تاثیر جدی گذاشته است. کورش نیکنام، نماینده زرتشتیان در مجلس هفتم دراین‌باره می‌گوید: “ما پیروان ادیان رسمی در ایران، ‌از طرفی طبق قانون اساسی جزو پیروان ادیان رسمی کشور هستیم و از سویی دیگر، بر پایه قانون مدنی کافر محسوب می‌شویم. این دوگانگی در رفتار حاکمیت با ما، روی کیفیت زندگی ما و بقیه پیروان ادیان غیراسلام تاثیر جدی گذاشته است. مشکل اینجاست که ۴۰ سال بعد از انقلاب، هنوز با پیروان‌های رسمی در جایگاه کافران برخورد می‌شود. اگر ما کافر هستیم باید برابر شرع اسلام با کافران برخورد کنند. ”

ماده۸۸۱مکرر قانون مدنی؛ کافر از مسلمان ارث نمی‌برد : یکی از مهمترین مشکلات حقوقی که سالهاست به یک دغدغه در میان پیروان‌های ایران تبدیل شده، ‘ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی ‘ است که می‌گوید : “کافر از مسلمان ارث نمی‌برد. اگر در بین ورثه متوفای کافری، مسلم باشد وراث کافر ارث نمی‌برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند. ” به زبان ساده، بنابر این ماده قانونی، ‌اگردریک خانواده غیرمسلمان، فردی ادعای مسلمانی کند، می‌تواند تمام ارث متوفی که شامل سهم‌الارث بقیه افراد خانواده می‌شود را تصاحب کند. با وجود پیگیری‌های قانونی در این باره اما سالهاست تغییری در این قانون رخ نداده است. یکی از دفعاتی که تلاش‌هایی برای تغییر این قانون انجام شد، در مجلس هفتم بود. کورش نیکنام که در آن زمان، نماینده زرتشتیان در مجلس بوده می‌گوید: “در زمان نمایندگی‌ام لایحه‌ای را به مجلس ارایه کردم که درآن، ‌از قانون‌گذار خواسته شده بود تکلیف نگاهی که به جامعه پیروان در ایران وجود دارد را روشن کند. می‌خواستم تبصره‌ای به این ماده اضافه شود که دست‌کم بتوان ادیان شناخته شده در قانون اساسی را استثنا کرد. ” با وجود این‌که ۱۳۷ نماینده مجلس نیز زیر این لایحه را امضا و از آن حمایت کردند، تغییری در ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی رخ نداد.

قصاص، دیه و شهادت؛ برخورد مثل شهروند درجه دو: تقابل نگاه کافر، مسلمان باعث شده در مساله قصاص نیز پیروان‌های دینی رسمی در ایران برخورد متفاوتی را تجربه کنند. درقانون مجازات اسلامی، اگر مقتول مسلمان باشد، مجازات قاتل قصاص است. اما اگر مقتول از پیروان‌های دینی (ولو پیروان‌های رسمی شناخته شده در قانون اساسی) باشد، مجازات دیه است و قصاصی در کار نیست به جزاین، شهادت غیرمسلمانان علیه مسلمانان فارغ از اینکه زن یا مرد باشند، در دادگاه پذیرفته نیست. کورش نیکنام دراین باره می‌گوید : “چنین برخوردی باعث می شود پیروان‌های دینی با برخوردی مشابه شهروندان درجه۲مواجه شوند. با این برخورد، اگر یک مسلمان، غیرمسلمانی را به قتل برساند، کافی است دیه پرداخت کند. این نوع برخورد، به جز این‌ که تبعیض‌آمیز است، امنیت شهروندان را به چالش می‌کشد. ” مبلغ دیه غیرمسلمانان در ایران تا دوره ششم مجلس یک بیستم مسلمانان در نظر گرفته می‌شد. در این دوره قانونی تصویب شد که دیه مسلمان و غیرمسلمان برابر شود. البته اجرای این قانون به نظر حاکم شرع وابسته است.

کار و استخدام رسمی؛ از ممنوعیت تا محدودیت : برای پیروان‌های دینی در ایران، امکان استخدام در نهادهای امنیتی، سپاه و ارتش به طور کلی رد شده است. براساس قانونی که از سال ۱۳۶۶تصویب شده، تدین به اسلام از شرایط اصلی استخدام در ارتش جمهوری اسلامی است. با وجود منع از استخدام در نیروهای مسلح، پیروان‌های رسمی در ایران باید دوره خدمت سربازی را طی کنند. برای پیروان‌های دینی در ایران استخدام رسمی در آموزش و پرورش هم محدودیت‌های جدی دارد. تا جایی که در طی ۴۰ سال گذشته، تعداد بسیار کمی از آنها توانسته‌اند با عنوان آموزگار در آموزش و پرورش استخدام شوند. کورش نیکنام که بخشی از استخدام‌های آموزش و پرورش دردوره نمایندگی او انجام شده می‌گوید: “فارغ از این‌که دبیر در چه رشته‌ای تخصص داشته باشد، صرفا در صورتی می‌تواند تدریس کند که در مدارس زرتشتی مشغول به کار شود. برخلاف تصور برخی، این محدودیت استخدام مربوط به معلم‌های پرورشی یا دینی نمی‌شود و تمام رشته‌ها را در برمی‌گیرد. با توجه به جمعیت کم پیروان‌ها در ایران و مهاجرت آنها، این گروه عملا در آموزش و پرورش کشور جایی ندارند”. به جز آموزش و پرورش، کار در مهدکودک‌ها نیز برای پیروان های دینی در ایران ساده نیست. بنابربخش‌نامه سازمان بهزیستی ایران درخرداد ماه ۱۳۹۸ کارپیروان‌های دینی در مهد کودک‌ها ممنوع اعلام شد. پس ازانتقادهایی که به این بخشنامه شد، مسعود آسیما، مدیر روابط عمومی سازمان بهزیستی کشور، به خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا گفت: “این محدودیت برای آموزش‌های دینی و عمومی مصوب در مهدها بوده است. در سایر بخش‌ها مانند آموزش هنرهای تجسمی، نقاشی، ورزش و موسیقی محدودیتی در بکارگیری پرسنل پیروان مذهبی در مهدهای کودک وجود ندارد. ” اوهمچنین گفته: “لازم است که فعالیت‌های مهدهای کودک در قالب انواع برنامه‌های منطبق با ارزش‌های دینی باشد. لذا به کارگیری مربی از پیروان‌های دینی جهت آموزش مستقیم محتوای آموزشی مصوب کودکان مجاز نیست” و باید به “مربیان آموزش دیده” سپرده شود. حقوق شهروندی شهروندان غیرمسلمان درایران که با تقابل نگاه شرعی و قانونی به چالش کشیده شده و زندگی عادی آنها را با دشواری‌هایی روبرو کرده، در آینده چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟

 

سالگرد هواپیمای ۷۵۲ اوکراینی

نوری شریفی

پرواز شمارهٔ ۷۵۲ هواپیمایی بین‌المللی اوکراین، ۱۸ دی ۱۳۹۸ (۸ ژانویه ۲۰۲۰) ساعت ۶: ۱۹ صبح، کمی پس از برخاستن از فرودگاه بین‌المللی امام خمینی هدف دو موشک قرار گرفت که به فاصلهٔ ۲۴ ثانیه از سامانهٔ موشکی تور پدافند هوایی سپاه پاسداران شلیک شدند وکمی بعد این هواپیما در نزدیکی شاهدشهر استان تهران سقوط کرد. تمامی ۱۷۶سرنشین آن جان باختند. تعداد ۱۴۶ شهروند ایرانی، ۶۱ شهروند کانادایی که عمدتاً تابعیت دوگانه داشتند، ۱۱ شهروند اوکراینی، و نیز تعدادی شهروند افغانستان، سوئد و بریتانیایی بود که همه آنها کشته شدند. ایران بلافاصله علت سقوط را نقص فنی اعلام کرد. در مقابل کارشناسان بنابر شواهد فرضیه برخورد موشک را مطرح کردند. اما ایران برخورد هرگونه موشک به این هواپیما را انکار کرد. کشورهای آمریکا، کانادا، بریتانیا، و استرالیا اعلام کردند این هواپیما براثر برخورد موشک زمین به هوا سقوط کرده‌است. اما سخنگوی دولت ایران بلافاصله با انتشار بیانیه‌ای هرگونه برخورد موشک را تکذیب کرد و آن را «عملیات روانی دولت آمریکا» عنوان کرد. در رسانه‌های رسمی و خبری در ایران هم، کارشناسان، تحلیلگران و عده‌ای تحت عنوان متخصصان هوافضا، احتمال شلیک موشک به هواپیما را«یک شایعه»، «دروغ»، «شیادی آمریکا»، «جنگ روانی» و «سناریوسازی دروغین غرب» توسط «دشمنان»، «معاندین» و «ضدانقلاب» معرفی کردند و شلیک پدافند و همچنین سقوط هواپیما با این شلیک را از لحاظ علمی رد کردند. با وجود آنکه ابتدا گفته شد که نقص فنی بوده اما بالاخره با وجود تحلیل‌ها و خبرسازی‌های مختلف، همچنین پنهان‌کاری‌ها و تکذیب‌های متوالی، درنهایت در تاریخ۲۱ دی ۱۳۹۸، شلیک موشک به پرواز۷۵۲ توسط ستاد کل نیروهای مسلح ایران تأیید شد. دلیل شلیک موشک به این هواپیمای مسافربری، در اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح، «خطای انسانی غیرعمد در تشخیص شیء پرنده» اعلام شده‌است. یک خطای انسانی؟؟؟!!! در دیدن هواپیمایی که برخاستنش از برج مراقبت فرودگاه اعلام شده بود، چگونه چنین چیزی امکان داشت؟ این خطای انسانی است یا جنایت علیه بشریت؟ حکومتی که ازپیشرفت سلاحهای موشکی داد سخن میراند و با مانورهای دمادم خود برای اسراییل و امریکا شاخ و شانه میکشد و غرب و کشورهای خلیج را تهدید به سرنگونی میکند، چگونه است که قادر به تشخیص این شیء پرنده نبوده؟ این یاوه گویی ها باعث نشده تا خانواده بازمانده ها سکوت کرده و این دروغهای شنیع را از جانب حکومت فریب دهنده بپذیرند. اعضای خانواده برخی از جانباختگان حادثه سرنگون شدن هواپیمای اوکراینی در تهران از رهبر جمهوری اسلامی و فرمانده سپاه پاسداران در دادگاه اونتاریوی کانادا شکایت کردند. شکایت‌کنندگان اقدام سپاه در شلیک به هواپیمای خطوط هواپیمایی اوکراین را عمدی و حمله‌ای تروریستی تلقی کرده‌اند. علی‌اصغر گرجی عموی پونه گرجی، یکی ازجان‌باختگان سقوط هواپیمای اوکراینی، روز جمعه ۲۴ ژانویه/ ۴ بهمن درصفحه فیس‌بوک خود با انتشار عکس شکایت ‌نامه خود علیه مقامات جمهوری اسلامی که در دادگاه اونتاریوی کانادا به ثبت رسیده، خبرازتنظیم شکایتی علیه علی خامنه‌ای، حسین سلامی وامیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوا فضای سپاه پاسداران و همچنین محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح داد و اعلام کرد در چارچوب قانون جزایی عدالت برای تروریسم دستگاه قضایی کانادا، پیگیر شکایت خود خواهد بود. در زمینه پرداخت غرامت به بازماندگان این جنایت، غلامرضا سلیمانی رییس کل بیمه مرکزی ایران با بیان اینکه هواپیمای اوکراینی از سوی شرکت‌های بیمه‌ای اروپایی در اوکراین تحت پوشش قرار گرفته و تحت پوشش شرکت‌های ایرانی نیست تاکید کرد : «خسارت هواپیمای اوکراینی باید از سوی شرکت‌های بیمه‌ای که تحت پوشش هستند پرداخت شود. » این در حالی است که بر اساس قواعد بین‌المللی وضع شده در سازمان جهانی هوانوردی (ایکائو)، زمانی که یک هواپیمای مسافربری سقوط می‌کند، مسئولیت بررسی حادثه، استخراج اطلاعات جعبه سیاه هواپیما، ارائه گزارش مقدماتی و نهایی درباره سقوط بر عهده نماد حاکمیتی کشوری است که در آن سقوط رخ داده است. در این چارچوب سازمان هواپیمایی کشوری ایران به عنوان نماد حاکمیتی کشور در عرصه هوانوردی مسوولیت بررسی این حادثه را بر عهده دارد. در رابطه با هواپیمای اوکراینی سرنگون شده نیز ایران موظف است این روند را اجرا کند. از سوی دیگر، در چهارچوب کنوانسیون مونترال خسارت رقمی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار برآورد می‌شود. افزون بر این غرامت، ایران به عنوان دولتی که مسئول این سقوط بوده است، ناچار به پرداخت غرامت و جرایم سنگینی خواهد شد. غلامرضا سلیمانی برای غرامت جان هر یک از مسافران مبلغ۳۳۰میلیون تومان معادل ۴۰هزار دلار تعیین کرده است. وقتی طرف اوکراینی سوال کرد که این مبلغ چگونه محاسبه و تعیین شده است، سلیمانی با استناد به قوانین قوه قضائیه آخوندی گفت : «قوه قضاییه مبنای محاسبه را شتر ذکر کرده است. اگر دیه هر نفر که در این حادثه جان خود را از دست داده است ۱۰۰شتر باشد، با احتساب قیمت هر شتر که قیمت آن ۸میلیون تومان است، دیه هر فرد برای ایام ماههای حرام ۴۴۰میلیون تومان و برای ماه‌های غیرحرام ۳۳۰میلیون تومان برابر ۴۰هزار دلار می‌شود. در پاسخ به این جنایت و قوانین ضد انسانی قضائیه آخوندی، طرف اوکراینی اعلام نمود که : «اولا آنها همگی انسان بودند و نه شتر، ثانیا هیچ شتری تا بحال خلبان نبوده! در ضمن دولت ایران مختار است جان مردمانش را با شتر مقایسه کند. اما در قوانین بین‌المللی و اوکراین، این مبنا و مقیاس هیچ جایگاهی ندارد. » اظهارات وزیر خارجه اوکراین، یک روز پس از آغاز روند بازخوانی جعبه‌های سیاه هواپیما در فرانسه: « پذیرفتن مسئولیت قضایی این انهدام از سوی ایران، عذرخواهی رسمی و تعهد برای عدم تکراراین حادثه، انجام تحقیقات فنی مطابق ملزومات معاهده شیکاگو، تحقیقات جنایی بی‌طرفانه و مستقل برای اجرای عدالت درباره عاملان این فاجعه و پرداخت غرامت مناسب، از خواسته‌های اوکراین از ایران است. » در آستانه سالگرد هدف قرار دادن هواپیمای اوکراینی و کشتن ۱۷۶ سرنشین آن با موشک‌های سپاه پاسداران، به گفته جواد سلیمانی، همسر الناز نبیی، تماس و فشار نیروهای سپاه پاسداران بر خانواده کشته‌شدگان این پرواز افزایش یافته است. هم زمان در‌حالی که معاون حقوقی حسن روحانی پیشتر اعلام کرده بود که در لایحه بودجه سال آینده ردیفی برای پرداخت تا ۲۰۰میلیون یورو به عنوان غرامت هواپیمای اوکراینی از محل اعتبارات صندوق توسعه ملی تعیین شده است اما در لایحه ارائه شده دولت به مجلس این ردیف حذف شده است. هم‌زمان جواد سلیمانی، که همسرش الناز نبیی، در اصابت موشک‌های سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی کشته‌ شد، روز گذشته از افزایش فشارهای سپاه پاسداران به خانواده‌ها در آستانه سالگرد کشته‌شدگان این هواپیما خبر داد. سلیمانی در صفحه توییتر خود نوشت : «ما خانواده‌های هواپیمای اوکراینی خیلی هامون هنوز نتونستیم عزاداری کنیم سپاه شروع کرده به تماس گرفتن با خانواده‌ها به بهانه سالگرد». او همچنین هشدار داد که شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی نباید «سپاه پاسداران یعنی قاتل» را به عنوان مسئول تماس با خانواده‌های کشته‌شدگان هواپیمای اوکراینی تعیین کند. جواد سلیمانی، پانیذ گرجی، حامد اسماعیلیون، شهناز مرتب، محمود زیبایی، آرمین مرتب، وحید امامی، البرز صادقی، امیرعلی علوی، فرهاد مدنی و آرش مرتب از خانواده‌های جانباختگان پرواز ۷۵۲ هستند که یک انجمن دادخواهی تشکیل داده‌اند. این خانواده ها براین مبنا بیانیه ای بدین مضمون صادر کردند : «‌ این انجمن بر آن است که از خانواده‌های داغدیده حمایت کند. مرهمی باشد بر زخم‌های باز، زخم‌هایی که همدرد آن را می‌بیند و می‌شناسد… اصلی‌ترین هدف این انجمن دادخواهی است. ما امیدواریم تا با استراتژی مشخص و برنامه‌ای مدون، از عاملین، آمرین، پنهان کنندگان و مقصران این جنایت داد بستانیم و آن‌ها را روزی در پیشگاه قانون ببینیم. »

 

۱۷ سال از زلزله بم گذشت.. .

رزا جهان بین

جمعه بود و روز تعطیل. همه خانواده دورهم جمع بودیم که با روشن کردن تلویزیون و دیدن شبکه های مختلف شوکه شدیم. زلزله ای درشهر بم اتفاق افتاده بود. سال۱۳۸۲بود و من آن موقع نوجوانی بیش نبودم که غرق در افکار سرخوشانه خود بودم و معنی مرگ را کامل درک نمیکردم و به عمق فاجعه پی نمی بردم اما از نگاه به تلویزیون و حجم غمی که در ایران حکم فرما شده بود فهمیدم اتفاق مهم و بدی در سطح ملی افتاده است. ماجرا از این قرار بود که زمین ‌لرزه‌ای با بزرگی۶٫۶ ریشتر درساعت ۵ : ۲۶ بامداد روز جمعه ۵ دی ۱۳۸۲ به مدت ۱۲ ثانیه شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزانده بود و حدود۵۰ هزار کشته برجای گذاشته بود که برای ما ایرانیان، سومین زمین‌ لرزه پرتلفات تاریخ کشورمان بعد از زمین ‌لرزه ۲۷۲ اردبیل و زمین‌لرزه ۲۳۵ دامغان به شمار می آید. داغ غم سنگین بود وقتی اخبار آمار فوت شدگان را اعلام میکرد و زمانی که به خاطر می آوردیم آخر هفته و روز تعطیل بوده و همه خانواده در کنار هم جمع بودند و به فکرشان هم خطور نمیکرده است که فردایی در کار نیست ناخوداگاه اشک بر چهره همه جاری میشد. نمیدانستیم یقه چه کسی را بگیریم؟ یک بلای طبیعی بود مثل صدها بلای طبیعی که همه ساله در سراسر جهان اتفاق می افتد و باعث میشود که عزیزانمان را از دست بدهیم. هرچند که براساس نظر کارشناسان، ساختمان‌های شهر بم از استحکام کافی برخوردار نبودند و این خود سبب افزایش تلفات این زمین‌لرزه شده بود. اما چاره چه بود و چه کاری میتوانستیم انجام دهیم؟ هرکس هرکاری از دستش برمی آمد انجام داد. از خواننده هایی که ترانه برای همدردی با داغ دیدگان می خواندند تا هنرمندان و ورزشکارانی که با جمع آوری کمک های مردمی به محل حادثه اعزام میشدند و سهم من هم که در آن زمان دانش آموز بودم ارسال کمک مالی و بطری های آب معدنی به محله حادثه بود تا شاید بتوانم کمی دردی که در قلبم احساس میکردم را تسکین بدهم. متاسفانه بجز تلفات انسانی شاهد تلفات میراث فرهنگی هم بودیم. ارگ بم که بزرگترین و قدیمی ترین سازه گِلی جهان با قدمت ۲۵۰۰ ساله به شمار می آید بطور کامل تخریب شد و ویرانه ای از آن باقی ماند و حسرت از نزدیک دیدن این آثار باستانی برای من که همیشه عاشق فرهنگ، هنر و تاریخ هستم بر دلم ماند. اما با گذشت بیش از۱۷سال از زلزله بم، اکنون شهر بم در چه وضعیتی است؟ طبق برنامه‌ریزی مسئولان، بازسازی بم باید تا تابستان سال 1384 به پایان می‌رسید. اما ضعف مدیریت، ناهماهنگی میان نهادها، عدم استفاده بهینه از نیروهای متخصص خارجی، عدم آموزش صحیح امدادگران و سوء استفاده در کنار عوامل متنوع دیگر باعث شده تا بازسازی شهر به کندی انجام گیرد و هنوز به پایان نرسد. ضمن آنکه این مقاله را به تمام هموطنانم در شهر بم و خانواده هایی که عزیزان خود را در زلزله این شهر از دست داده اند و 17سال هست که در غم آنان شب را صبح میکنند و با تلخی روزگار دست و پنجه نرم میکنند تقدیم میکنم، امیدوارم روند بازسازی این شهر سریعتر پیش برود و مردم به آنچه که لیاقت آن را دارند که همانا زندگی در کمال آرامش و استفاده از بهترین امکانات رفاهی هست، دست پیدا نمایند.

 

دین مسیحیت

سیدجواد سیدی سپهری

ارمنستان اولین کشور مسیحی : مسلماً سال ۲۰۰۱ در تاریخ ارمنستان از ارزش ویژه ای برخوردار بود، چرا که یک هزار و هفتصد سال از پذیرش رسمی دین مسیحیت در این کشور می گذرد و این امر همواره باعث فخر و مباهات ارمنیان سراسر گیتی است که ملت ارمنی در تاریخ اولین ملتی است که مسیحیت را در سال ۳۰۱ میلادی بعنوان دین رسمی کشور برگزیده است. بدون شک سال ۳۰۱ میلادی سبب تحول و دگرگونی عظیمی در سرنوشت ارمنستان گردید، بطوریکه اگر ارامنه به مسیحیت، گرایش نمی یافتند چه بسا تاریخ سرنوشت دیگری را برای این ملت رقم می زد. بعنوان نمونه ابداع الفبای زبان ارمنی در سال ۴۰۶ میلادی توسط مسروپ ماشتوس ثمره گرایش به دین جدید و تلاش در راه اشاعه آن در اقصی نقاط ارمنستان بوده است. ازم به ذکر است که مسیحیت برای اولین بار توسط تاده ئوس (طاطاووس) و بارتوقیمئوس مقدس، دو حواری حضرت مسیح (ع) به ارمنستان آورده شد. به همین علت است که کلیسای ارمنی، کلیسای حواری یا کلیسای مرسلی خوانده می شود، ولی بایستی یادآور شد که هرگز این نامگذاری تضعیف نقش گریگور لوساوریچ (گریگور روشنگر) در پایه ریزی و اشاعه مسیحیت در ارمنستان نیست بلکه لقب لوساوریچ خود بیانگر ارزش و احترام والایی است که ارمنیان برای او قائل هستن. ریگور فرزند آناک از خاندان ایرانی پارت بود که پس از کشته شدن پدرش، توسط دایه خود به بیزانس برده شد و بدین ترتیب در محیطی مسیحی رشد، تعلیم و تربیت یافت و در آنجا همسری مسیحی به نام مریم اختیار کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند بود. بعد از مدتی گریگور و مریم بنا به توافق طرفین از هم جدا شدند که هر یک بصورت مستقل به ترویج دین مسیح بپردازند. مریم وارد دیرشد و گریگورهمراه تیرداد سوم پسر خسرو پادشاه ارمنستان که همراه خواهرش خسرودخت در بیزانس بسر می برد، پس از مرگ خسرو، به قصد تصاحب تاج و تخت پدر به ارمنستان آمد. تیرداد پس ازغلبه برپادشاه ساسانی و تصرف ارمنستان، روزی همراه ملازمان خود از معبد آناهید دیدار کرد تا به اتفاق همراهان قوچ هایی قربانی کنند. وقتی نوبت گریگور رسید او ازاین کار امتناع ورزید و ابراز داشت که هیچگاه برای خدای سنگی قربانی نمی کند، چرا که معتقد به خدای یگانه است و بدین ترتیب سبب خشم پادشاه شد. بدستور پادشاه گریگور را بعد از شکنجه های فراوان به سیاه چال آرتاشات که (خورویراپ) نامیده می شود، انداختند. سالها بعد، تعدادی از راهبه های مسیحی که از آزار و اذیت رومیان بستوه آمده بودند، غافل از سرنوشت دردناکی که انتظارشان را می کشید به ارمنستان پناه آوردند که به دستور تیرداد سوم به شکل فجیعی بقتل رسیدند. براساس شواهد تاریخی تیرداد پس از این ماجرا از لحاظ روحی و جسمی به شدت بیمار شد بطوریکه اطباء از درمان اوعاجزماندند. خسرودخت خواهر پادشاه شبی در خواب دید که فقط زندانی سیاه چال قادر به درمان پادشاه است. گریگور پس از چهارده سال از سیاه چال رهایی یافت و پادشاه را شفا داد. این اتفاق سبب شد که پادشاه و اطرافیانش به مسیحیت گرایش یابند و اینگونه در سال ۳۰۱ پس از میلاد به فرمان تیرداد، مسیحیت بعنوان دین رسمی کشور ارمنستان اعلام گردید. شایان ذکر است که به موجب نقش بنیادین گریگور دراشاعه و ترویج مسیحیت در اقصی نقاط ارمنستان، نام فرقه دینی ارمنیان (گریگوری) خوانده می شود.

مروری اجمالی بر مسیحیت و برخی عقاید مسیحیان : بیشتر از یک میلیارد نفر در جهان مسیحی هستند و این یعنی چیزی در حدود یک چهارم مردم روی زمین. در میان ادیان سامی هیچ یک به اندازه مسیحیت پیرو نداشته و به سادگی در فرهنگ‌های مختلف نفوذ نکرده‌اند. مسیحیت از آسیا آغاز شد، به اروپا رفت و از آنجا به آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه راه پیدا کرد. گسترش این دین – هرچند در بعضی مواقع با شمشیر و استعمار همراه بوده بیشتر از همه مدیون پیام انسانی مسیح مبتنی بر عشق‌ورزی و علاوه بر آن توانایی بسیار بالای این دین برای انطباق با شرایط مختلف محیطی و فرهنگی است. در این مقاله سعی شده با نگاهی کوتاه و مختصر به جنبه‌های مختلف اعتقادی دین مسیحیت و سپس ارائه توضیحی درباره شاخه‌های مختلف آن، موجبات آشنایی بیشتر دوستان با این دین زیبا فراهم آید. عیسی، یهودی زاده شد و در طول زندگی و تعلیمات خود هیچ‌گاه سعی نکرد دین گذشتگان را نفی کند و یا حتی مدعی به وجود آوردن دینی جدید شود. دین مردمان آن روزگار ( یهودیت ) بر اساس تعالیم موسی و ده فرمان معروف وی شکل گرفته بود اما مانند هر دین دیگری، در طول تاریخ، انحرافاتی در آن حاصل گشته بود و عیسی تنها تلاش کرد تا نقش مصلح این دین را ایفا کند. مانطور که می‌دانیم کتاب دین یهود، تورات است که مسیحیان از آن با عنوان عهد عتیق یاد می‌کنند و احترامی برابر با کتاب ویژه خود انجیل ( یا عهد جدید ) برای آن قائل هستند. لذا به هیچ وجه شایسته نیست که میراث یهود در دین مسیح، نادیده گرفته شود. برای مثال دو فرمان زیر که از زبان مسیح گفته شده، چیزی جز تکرار تورات نیست : « تو باید خدای خود را از دل و جان و با تمام اندیشه‌ات دوست داشته باشی » و تو باید همسایه‌ خود را همانند خود دوست بداری ». رز بین مسیحیت و دیگر ادیان سامی در تاکید بیش از حد این دین در عشق و محبت خلاصه می‌شود : خداوند عشق محض است. محاکمه و سپس شکنجه کردند تا پیش‌بینی‌های کتاب مقدس محقق شود و عیسی، مسیح ( برگزیده خدا گردد پس از شکنجه مسیح بر بالای صلیب و مرگ وی، پیروان وی از ترس تعقیب و آزار خود را مخفی می‌نمودند اما همانگونه که کتاب مقدس یهودیان (تورات) پیش‌بینی کرده بود، سه روز پس از کشته شدن مسیح، رستاخیری روی داد. عیسی در طول چهل روز ( از عید فصح تا عید معراج ) بارها و بارها بر افراد و در مکان‌های مختلف ظاهر شد. حتی کسانی مثل تامس مقدس برای باور کردن معجزه بازگشت مسیح، به بدن وی دست می‌زدند تا وجود حقیقی وی را باور کنند. بعد از این واقعه، ناکامی ناشی از مرگ این منجی، به شوری از ایمان جدید تبدیل شد. در مسیحیت، عیسی را « پسر خدا » نامید‌ه‌ و وی را تجسم خداوند بر روی زمین دانسته‌اند. مسیح از خود کتابی برجای نگذاشت و انجیل‌ سالیان سال پس از مرگ وی در چهار نسخه ( که اختلافاتی با هم دارند ) از ماجرای زندگانی وی تهیه شد. بر اساس این کتاب‌ها عیسی در نزدیکی رود اردن زاده می‌شود و سپس درسی سالگی توسط یحیی تعمیددهنده، در رود اردن تعمید داده می‌شود. پس ازآن روح خداوند مانند کبوتری در آسمان ظاهر شده، صدایی به گوش می‌رسد که می‌گوید « این پسر عزیز من است که از او خوشنودم ». عیسی پیش از شروع به دعوت مردم، چهل روز را در بیابان با ابلیس و وسوسه‌های شیطانی مبارزه می‌کند و در نهایت پیروزمندانه باز می‌گردد. پس از بازگشت از بیابان، عیسی برای اثبات مسیحا بودن خود رشته‌ای از معجزات را انجام می‌دهد. در حین معجزات نیز برخی از تعالیم خود را برای مردم بیان می‌کند و در عین حال، ۱۲ نفر از حواریون و همراهان خود را برای رساندن پیام‌اش به مردمان انتخاب می‌نماید. مسیح به حواریون خود قدرت شفا بخشی بیماران و برخی معجزات حتی احیای اموات را داده ( متی ۸ /۱۰) و به آنان اعلام می‌کند تا بدون عبور از سرزمین‌ها غیر یهودی به مردم اعلام نمایند که پادشاهی آسمان نزدیک است. مسیح به آنان می‌گوید : « پیش از آنکه به تمام شهرهای اسرائیل بروید، پسر انسان خواهد آمد. آن‌ها عده‌ای از شما را خواهند کشت. اما مویی از سرشما کم نخواهد شد! در تعالیم عیسی مخالفت شدید وی با روحانیت یهود و ملایان و معلمین شریعت کاملا آشکار است. در انجیل‌ها از سفر عیسی به شهرهای مختلف صحبت می‌شود و درانتهای این سفرها، مسیح به اورشلیم وارد می‌گردد. کاهنان یهودی که مسیح را برضد خود می‌بینند نقشه‌ای برای کشتن وی طرح می‌کنند و یهودا را راضی می‌نمایند که در برابر سی سکه نقره، عیسی را به آنان تسلیم کند. پس از دستگیری عیسی، تمامی حواریون از رس متفرق می‌شوند و حتی شمعون که به خاطر مقاومت زیاد ملقب به سنگ خارا بود قبل از فرار سه بار با گفتن « لعنت خدا بر من اگر این مرد را بشناسم » عیسی را انکار می‌کند و بدین صورت پیش‌بینی‌های کتاب مقدس بار دیگر واقعیت پیدا می‌نماید. شورای عالی یهود عیسی را به مرگ محکوم، و فرماندار رومی به نام پیلاطوس برای جلوگیری از شورش یهودیان، این حکم را قبول می‌کند. عیسی را تازیانه می‌زنند و تاجی از خار بر سرش می‌گذارند و در مکانی به جلجتا(به معنی جمجمه) مصلوب‌اش می‌نمایند. عیسی از ظهر تا ساعت ۳ بر صلیب می‌ماند و سپس با دوبار فریاد « ایلی، ایلی، لما سبقتنی » یعنی « خدای من، خدای من، چرا مرا ترک کردی ؟‌ » جان می‌سپارد. پس از مرگ عیسی، یوسف اهل رامه جسد وی را در کتانی پیچیده و در مقبره خویش .ولی ناگهان زمین لرزه‌ای شدید روی می‌دهد و فرشته خدا از آسمان نازل شده، سنگ را به کناری زده و مقبره خالی را به آنان نشان می‌دهد. در طول چهل روز آینده، مسیح به مریم مجدلیه، مردم و شاگردان‌اش ظاهر می‌شود و آنان را مامور می‌کند تا در تمام نقاط دنیا سفر کنند و به مردم بگویند « کسی که ایمان آورد و تعمید گیرد، نجات خواهد یافت و آنکه ایمان نیاورد، محکوم خواهد شد حال که به اختصار با تاریخچه ایجاد این دین آشنا شدیم، به توضیح برخی عقاید مسیحیت و همچنین شاخه بندی اعتقادی آن می‌پردازیم. تثلیث در برابر خداوند واحد : تثلیت به معنای پدر، پسر و روح القدس است. پدر یعنی خداوند، پسر یعنی مسیح و روح القدس ارتباط این دو است. تثلیث در میان بسیاری از مخالفین مسیحیت این اعتقاد را به وجود آورده که این دین از توحید واقعی به دور افتاده است اما خود مسیحیان این ادعا را قبول ندارند. از نظر آن‌ها پسر و روح القدس تنها و تنها جلوه‌های دیگری از خداوند پدر هستند. کشیش آتاتاسایی می‌گوید : « ما یک خدا را در سه روح می‌پرستیم و این سه‌گانگی نه در ذات خداوند خللی ایجاد می‌کند و نه موجب آشفتگی می‌شود. هرچه که پدر هست، پسر و روح القدس نیز همان هستند. هر سه نا آفریده و هرسه ادراک ناپذیرند و هرسه ابدی هستند. بنابراین، پدر، پسر و روح القدس هرسه خدا هستند، اما نه سه خدا، بلکه یک خدا ».

قتلهای زنجیره ای

فرزاد مرشدی

بعد از پایان جنگ، سرکوب و پاسخ به عملیات مجاهدین خلق بحث هائی در روزنامه های جمهوری اسلامی به نام تهاجم فرهنگی مطرح شد، بعد ها رهبری نظام آن را به عنوان شبیخون فرهنگی مطرح کرد. در آن زمان پروژه ای صورت گرفت که نهادهای امنیتی به اصطلاح خارج از قوه قضاییه و سیستم قضائی وارد عمل شدند، در این دوره قتل های مشکوکی رخ داد که شامل برخی چهره های به اصطلاح«ناباب مدنی» هم می شد، ولی شاید قتل دکتر سامی شروع این جریان را کلید زد…بعد نویسنده ها، فعالان اهل سنت، شاعران و در کل مخالفان نظام جمهوری اسلامی را در برگرفت و این قتل ها منتهی شد به دوره اصلاحات. ..از این رو عده ای قتل های زنجیره ای را منتسب به دوره اصلاحات می دانند و بر این باورند که این قتل ها به منظور ایجاد آشوب سیاسی و ضعیف کردن دولت اصلاحات در دوران خاتمی صورت گرفته، البته که هنوز مستندات دقیقی در دسترس نیست اما در زمینه خانم شیرین عبادی می گوید:این قتل ها برای این نبود که فضای اصلاح طلبی آقای خاتمی را مخدوش کند، زیرا که قبل از دوران خاتمی این جریان شروع شده بود و در حقیقت سابقه این قتل ها می رسد به زمان دوران هاشمی رفسنجانی علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوره هاشمی) مسئله قتل هایی که قبل تز این جریان اتفاق افتاده بود مثل غفار حسینی، یا مسئله اتوبوس ارمنستان گواه ماجرایی که هیچ کدام در زمان خاتمی نبوده، از سری دیگر باید بگوییم عالی ترین مقامات در جریان این ماجرا بوده اند وقتل ها با فتوا صورت گرفته است یکی از افرادی که در کمیته فتوا بود آیت الله خوشبخت بود وی به واسطه مقام رهبری با این کمیته بود و از این رو است که برداشت می شود با اطلاع و تصویب عالی ترین مقامات این کار ها صورت گرفته است…هدف حذف دگراندیشان، یک سرکوب سیاسی بود و کسانی که به نوعی مورد توجه افکار عمومی بودند و قدرت روابط عمومی و معنوی داشتند.شیرین عبادی میگوید: وقتی از متهمین در قتل ها و عاملان آنها صحبت می شود، چند نکته قابل توجه است یکی اینکه خیلی اظهار تعجب میکنند که چرا برای قتل مورد محاکمه قرار میگیرند و دیگر اینکه گفتند ما قاتل نیستیم و دستورات را اجرا کرده ایم، البته قاتلین نمیگفتند قتل بلکه میگفتند عملیات، آنها میگفتند عملیات از ساعت ۱۱ شروع شد و می گفتند فیش حقوقی ما را نگاه کنید به ما اضافه حقوق دادند بابت اینکه اضافه بر ساعت اداری مشقول عملیات بودیم، حالا چرا میگویید قتل و چرا ما را محاکمه میکنید. .. ابهام پشت ابهام در واقعه که امروز هم چنان جدی ترین مبحث سیاسی و اجتماعی ایران معاصر باقی مانده است. آذر ماه ۱۳۷۷ خبری در تهران دهان به دهان چرخید. .. داریوش فروهر و پروانه اسکندری در منزل خود در فخرآباد کارد آجین شده اند. خبر قتل فروهرها بسیاری را در شوک فرو برد همچنین شیوه قتل آنها تهران را در ترس و وحشت فرو برد. مامورین انتظامی پیگیری کننده کم تر از یک هفته پی به سیاسی بودن قتل فروهر ها برده و طی گزارش به مقامات قضائی با تشریح اقدامات انجام شده، تنها راه کشف حقیقت را برسی ابعدا سیاسی آن دانستند. هیچ سرقتی صورت نگرفته بود و هردو مقتول را با ده ها ضربه چاقو به قتل رسیده بودند. فرزندان فروهر آن زمان در ایران نبودند، پرستو فروهر و برادرش بلافاصله بعد از مطلع شدن به ایران بازگشتند. پرستو فروهر از روزی میگوید که اجساد پدرومادر را در پزشکی قانونی می بیند: اجازه ندادند که هیچ کس را با خود ببرم، باید دو برگه را امضا میکردم، برای تحویل پیکر آنان اصرار کردم که باید ببینم چه بر سرشان آمده و قبل از اینکه پیکر پدر و مادرم را ببینم برگه ها را امضا نمیکنم سر انجام روی آنها را کنار زدند و پیکر آجین شده پدر و مادرم را دیدم که از قفسه سینه شان تنها حفره های از زخم کنار هم باقی مانده بود. خبرگزاری ها اعلام کردند حضور ده هزار نفر مردم برای تشیع جنازه فروهرها را اعلام کردند از محل مسجد فخر در خیابان های اطراف پل چوبی و خیابان فخرآباد تا میدان بهارستان جمعیت موج میزد، شاید اولین بار بود که بعد از سالها مردم برای تشیع جنازه یکی از دگر اندیشان این چنین حضور پر رنگ داشتند و خشم و آزردگی وجدانشان را نشان دادند. داریوش فروهر و پروانه اسکندری هردو از رهبران حزب ملت بودند، داریوش خود موسس و پایه گذار حزب ملت ایران بود و تا پیش از قتلش دبیر کل آن بود، خسرو سیف دبیرکل حزب ملت ایران می گویند: در تصور ما نمی گنجد که داریوش و پروانه بعد از ۵۰ سال مبارزه علیه استبداد و استعمار برای به دست آوردن آزادی در ایران، به این شکل به قتل برسند و هنوز هم نمیدانیم که دلیل این قتل ها چه بوده است. محمد مختاری نویسنده شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران بود، که زمانی که هنوز تب و تاب خبر ها و گمان ها در رابطه با جنایت فروهرها گرم بود خبر پیدا شدن جنازه او‌در بیابان های اطراف تهران بر سر زبان ها افتاد. محمد مختاری چند روز قبل از مرگش برای خرید شیر به بیرون از خانه رفت و هرگز بر نگشت خانواده و دوستانش فکر میکردند او را دستگیر کرده اند. سیاوش مختاری پسر بزرگ آقای مختاری می گوید: ما طی مهر و آبان و آذر سال ۷۷متوجه بودیم که برنامه ای از طریق دادستانی انقلاب و وزارت اطلاعات برای اعضای کانون نویسندگان تنظیم شده است. پدرم واقف بود، مرتب تهدید میشد، به خصوص که تاکید هر دو نهاد براین بود که کانون نویسندگان ایران نباید شکل بگیرد. بعد از تهدید ها و در همان زمانها بود که داریوش فروهر و همسرش کشته شدند البته ما فکر نمیکردیم که پروژه وسیعی باشد و بخواهد دامن کانون نویسندگان و نهادهای حقوق بشری را هم بگیرد. بعد از ناپدید شدن پدر من بیشتر به زندان ها سر میزدیم و چون عصر اصلاحات بود متوسل به کسایی می شدیم که داخل حاکمیت بودند و ممکن بود بتوانند برای پیدا کردنش به ما کمک کنند، فکر اینکه بخواهند نویسنگان را به قتل برسانند مطلقا به ذهن خطور نمی کرد. ناچار به پزشکی قانونی هم چند بار مراجعه کردیم ولی ظاهرا جسد پدر را بدون نام ونشان ثبت کرده بودند، تا اینکه یک روز به سردخانه ای رفتم، که جنازه های گمنام نگه داری می شد، با اصرار وارد شدم و جسد پدر را دیدم که چند روز قبل در بیابان های اطراف شهر ری پیدا شده بود. به این ترتیب بود که فهمیدم پدر به قتل رسیده است، بعد از گذشت تقریبا یک ماه معلوم شد که قتل پدرم بخشی از یک پروژه بزرگ و به قول خودشان « قتل عام درمانی و حذف فیزیکی» بوده است در این زمان قربانعلی نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت دولت خاتمی بود، افکارعمومی و مطبوعات خواهان روشن شدن این جریانات بودند، بعد از کشف چهارمین جنازه یعنی جعفر پوینده مترجم و نویسنده، محمد خاتمی رئیس دولت وقت پیگیری قتل ها را در دستور کار قرار داد. در بیست و سوم آذرماه همان سال محمد خاتمی کمیته تحقیقی تشکیل داد متشکل از علی ربیعی مشاور امنیتی، علی یونسی رییس سازمان قضائی نیروهای مسلح و علی سرمدی معاون امنیت وزارت اطلاعات، تا در خصوص قتل ها تحقیق کنند، عاملان را شناسایی کنند و نتیجه را به رئیس جمهور ارائه دهند. در این راستا اطلاعیه بی سابقه انتشار یافت: اعلام شد کمیته تشکیل شده موفق به کشف شبکه در وزارت اطلاعات شده که شامل معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت خانه می شد. اعلام شد که این افراد آلت دست عوامل پنهان و مطامه بیگانگان بوده اند.۳ روز بعد آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی نماز جمعه خود این قتل ها را محکوم کرد و گفت دستور داده است که جزئیات این ماجرا را تا آخرش روشن کنند. اگرچه اطلاعیه کمیته ۳ نفره هرگز نام اعضای شبکه قتل های زنجیره ای فاش نکرد، اما سعید امامی مدیر کل حوزه مشاوران، دری نجف آبادی در اوایل بهمن دستگیر شد. پیش از آن مصطفی کاظمی و مهرداد عالیخانی به عنوان مجریان اصلی این قتل ها دستگیر شده بودند. ۵ ماه بعد خبر خودکشی سعید امامی یا سعید اسلامی در زندان منتشر شد. سعید امامی متولد ۲۴ دی ماه ۱۳۳۶ در شیراز بود. او از مامورین بلند پایه وزارت اطلاعات و از معاونین علی فلاح در زمان وزارتش بود. او عامل اصلی قتل های زنجیره ای نامیده میشود.هرچند برخی از جمله روح الله حسینیان در صحت آن تردید کرده اند و قتل ها را منتسب به اصلاح طلبان می کنند. وی پس از روی کار امدن دولت سید محمد خاتمی و در دوران وزارت قربانعلی دری نجف آیادی از مقام خود برکنار شد و به مقام مشاور تنزل یافت او در پیشینه خود ۷ سال معاونت امنیتی وزارت اطلاعات را دارد. پس از فاش شدند قتل های زنجیره ای زندانی شد و بنا براعلام منابع رسمی در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۷۸ در زندان با خوردن دار‌وی نظافت خودش را کشت. علی خامنه ای، اصلاح طلبان علی فلاحیان روحالله حسینیان و عبدالله شهبازی هرکدام به دلایلی در ادعای خودکشی او تردید کرده اند. انصاری راد نماینده مجلس پیشین میگوید: در پرونده قتل های زنجیره ای چند نفر را در شمایل قاچاقچی در اوردند ومجبورشان کردند جلوی دوربین اعتراف کنند. وزارت اطلاعات چند تن از کارمندان این وزارت خانه را به اتهام عملیات خودسرانه بازداشت کرد، مشخص بود که این وزارت با شکنجه و فشارهای روانی تلاش کرده بود افراد بازداشت شده را وادار به اعتراف کند که این قتل ها با ارتباط به موساد و سی آی ای انجام شده، آقای انصاری با اشاره این سوابق گفته است همسر سعید امامی به نمایندگان مجلس ششم گفته است وی زیر شکنجه وادار به اعتراف شده است. در آذر ۷۷ و پس از قتل خانواده های قربانیان تقاضا میکنند که وکلای آنها بتوانند به مفاد تحقیقات و بازجویی دسترسی پیدا کنند، درخواستی که هرگز پذیرفته نشد، در همین فاصله مجید شریفی مترجم و نویسنده نیز کشته می شود که نام او به طور رسمی به کشته شدگان پاییز ۷۷ اضافه نشد، در این زمان موضوع قتل های زنجیره این به رسانه های خارج نیز راه پیدا کرده بود. شیرین عبادی یکی از وکلای پرونده و وکیل فروهر ها میگوید: به اعتراضات وکلا درباره سیر این پرونده توجهی نشد، به تقاضای ما مبنی براین که به پرونده ای که ملی اعلام شده بایستی رسیدگی شود توجهی نشد. بنا براین مصلحت را در این دیدیم که اجازه دهیم دادگاه هرگونه که میخواهد دادرسی را ادامه دهد و ما از سیر داوری خارج شدیم که بدین وسیله اعتراض خودمان را برای تاریخ و آینده نگه داریم. احمد بشیری وکیل دیگر این پرونده میگوید: نقایص بسیاری در این پرونده به چشم میخورد و وکلا و صاحبان خون تصمیم گرفتیم در دادگاه حاضر نشویم، معتقد بودیم دادرسی درست نیست. پس از قتل های پاییز ۷۷ کمیته ای با عنوان ((دفاع از بازماندگان قربانیان قتل های زنجیره ای)) با حضور خانواده های فروهر، مختاری، پوینده و نیز ناصر زرافشان، فریبرز رئیس دانا، احمد صدر حاج سید جوادی، علی اکبر معینی فر، حسین شاه حسینی و وکلای قربانیان تشکیل شد. دکتر کاظم کردوانی؛ جامعه شناس و از موسسان این کمیته میگوید: ما در این کمیته فهرستی از کسانی که به نوعی در قالب این پروژه به قتل رسیده اند را تهیه کردیم چیزی حدود ۷۵ نفر را شامل می شود، این در واقع پروژه ی وسیعی بود که بخشی از آن مربوط به روشن فکران و جریانات لائیک و سکولار میشد. به گفته دکتر کردوانی: یکی از مختصات موضوع نگاه امنیتی به فرهنگ بود، مجموع کسانی که در این پروژه ها به قتل رسیده اند شامل ۴نفر عضو کانون نویسندگان، فروهرها عضو حزب ملت ایران، حسین برازنده در مشهد که مفسر قرآن بود، سه نفر از کشیشان ارامنه، از روحانیون اهل سنت در سیستان و بلوچستان و کردستان. و همگی آنها یک مشخصه مشترک داشتند: به نوعی عضو تشکیلاتی بودند که کاملا مسالمت آمیز بود و هیچ دایره قدرتی نداشت. به عقیده کاظم کردوانی همه این ها نوعی “قتل درمانی” بود. احمد صدر حاج حسینی رئیس کمیته دفاع از حقوق قربانیان قتل های زنجیره ای ؛ درباره نتیجه تحقیقات این کمیته از ناتمامی پرونده و بی اطلاعی افکار عمومی از واقعیت قتل ها میگوید، به گفته او ” این پرونده از نظر دستگاه قضایی بسته شده است. او میگوید اما در این مسئله مردم قانع نشدند، اینطور نیست که پرونده بسته شود و مورد فراموشی قرار گیرد. به هر حال آنچه که در نهایت از جریان پرونده ای که در آغاز “ملی” خوانده می شد به جای ماند ابهام وابهام بود. دادگاه قتل های زنجیره ای در بهار ۷۹ مطبوعات را توقیف کرد و روزنامه نگاران پیگیرموضوع همچون اکبر گنجی و عمادالدین باقی را دستگیر و زندانی کردند. در حالی که خانواده مقتولین و وکلای آنها در اعتراض به نحوه رسیدگی در دادگاه حضور نیافتند و نیز بدون حضور هیئت منصفه این دادگاه با محکوم کردن چند تن از عوامل وزارت اطلاعات و صدور حکم های چند ساله به زندان، بسته شد.

 

پرهیز از تشنج و جنگ

مصطفی ملازم

ترور محسن فخری زاده مهابادی معاون وزیر دفاع ایران در روز جمعه هفتم آذرماه ۱۳۹۹ یک بار دیگر کم و کیف صف آرایی مخالفان رژیم و دوستان و دشمنان مردم ایران را نشان داد. این بار خواسته ها روشن تر از همیشه بر زبان ها و قلم ها جاری شد. صرفنظر از این که آمران ترور کدام دولت ها و عاملان آن کدام دسته از اجیران تروریست بوده اند، توجه به اهداف این گونه اقدامات از اهمیت ویژه ای برخوردار گردید. هرچند در چرایی و چگونگی این ترور هنوز داده های واقعی و کارشناسانه در دست نیست و به مشتی داستان ها ی تخیلی ژول ورنی و یا گمانه زنی های بی در و پیکر بسنده شده است. چند روز پیش از ترور فخری زاده، آمریکا دو بمب افکن بی ۵۲ در منطقه مستقر کرد. کاربرد آن ها درجنگ ویتنام، خاطره ی آن جنگ دهشتناک را در ذهن ها زنده کرد. قصد آمریکا از این اقدام پس از ترور کارشناس ارشد هسته ای ایران که دولت اسرائیل هم پیمان دیرین آمریکا، را بیش از همیشه و همه در مظان اتهام قرار داد، روشن تر شد. استقرار این بمب افکن ها پشتوانه ی تهدیدآمیز آن اقدام تروریستی بود. تهدید به جنگی اعلام ناشده بود علیه ایران در صورتی که ایران به مقابله ی پس از آن ترور روی آورد. پاسخ دولت ایران در موارد مشابه پیشین هیچ گاه هم سنگ و هم وزن آن اقدامات نبوده است. تا کنون دولت ایران در برابر اقدامات ایذایی آمریکا و هم پیمانان منطقه ای او و خروج آمریکا ازبرجام، سیاست صبر و تحمل پیشه کرده است. حکومت ایران دربرابرمعترضان داخل کشور چنین خویشتن داری از خود نشان نداده است. توسل به سرکوبخشن و گسترده ی اعتراضات مردمی به بهانه ی “دست خارجی”، بر بیزاری و بی اعتمادی توده های وسیع مردم از جمهوری اسلامی دامن زده است. موضوعی که از نظر این دسته از مخالفان رژیم ایران به دورمانده است، روان جامعه ی ایرانی و باورها و علایق مردم ایران است. ایرانیان به ویژه دریک صد سال اخیر نشان داده اند که از تسلط خارجی برسرنوشت خود بیش از تسلط استبداد داخلی نفرت دارند. امروز بیش از هرزمان دیگری آشکار شده است که هیچ وطن دوست واقعی خواهان تاراج کشور، گرسنگی دادن به مردم و به خون کشیدن و ویرانی ایران نیست. ایران تنها یک مرز جغرافیایی نیست. ایران مردمان آن است. نادیده گرفتن خواست واقعی مردم در پرهیز از تشنج و جنگ به کمک خارجی، خلاف منافع ملی است.

قتل دختر کرمانی توسط پدرش

احمد حاجی قادر مرحومی

یک دختر جوان کرمانی به نام ریحانه عامری به علت فعالیت در دنیای مدلینگ و مراجعه دیرهنگام به خانه توسط پدرش به قتل رسید. در حالی که هنوز شوک حاصل از قتل رومینا اشرفی، دختربچه 13 ساله تالشی توسط پدرش در کمتر از یک ماه گذشته هنوز از بین نرفته، قتل‌های ناموسی دردناک دیگری در ایران برای چندمین بار تکرار شد. پایگاه خبری رکنا، چهارشنبه 17 ژوئن 2020 گزارش داد که روز دوشنبه دختر جوانی به نام ریحانه عامری در کرمان توسط پدرش به قتل رسید. بر اساس این گزارش، پلیس پدر ریحانه عامری را بازداشت کرد و او اعتراف کرده که دخترش را کشته و در بیابان‌های روستای اختیارآباد رها کرده است. پدر ریحانه در این باره اظهار کرد:

«ریحانه سرکش بود مدام فیلم‌های مدلینگ وتصاویر نامناسب از خود دراینستاگرام منتشر می‌کرد، گفته بودم او را به قتل می‌رسانم تا اینکه دیشب دیر آمد و تصمیمم قطعی شد و ریحانه را کشتم». بر اساس این گزارش، خواهر ریحانه عامری وقتی پدرش اعتراف کرد دخترش را به قتل رسانده است نزد تیم تحقیقاتی فاش کرد که سه سال پیش نیز ریحانه تا لب مرگ پیش رفته بود، وقتی که پدرش او را تا حد مرگ کتک زده بود و دست و پای ریحانه شکسته بود اما خواهرش با رساندن او به بیمارستان، از مرگ حتمی نجات داده بود. در حالی که گزارش‌های اولیه از انجام قتل با تبر خبر می‌داد اما کوروش احمد یوسفی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان اعلام کرد که این خبر صحت ندارد. او در گفت‌وگو با ایرنا «اختلاف خانوادگی و عصبانیت پدر از دختر جوان» را به عنوان علت این قتل عنوان کرد. احمد یوسفی اعلام کرد که در این حادثه، پدر یک میله آهنی را به به سمت ریحانه پرتاب می‌کند که با سر او برخورد و موجب مرگ دختر می‌شود. او تاکید کرد که پدر از عمل خود پشیمان است این در حالی است که برخی گزارش‌های تایید نشده به نقل از پزشکی قانونی منتتشر شده نشان می‌دهد که ریحانه تا ساعتی پس از اینکه در بیابان توسط پدرش رها می‌شود زنده می‌ماند اما در اثر خونریزی زیاد جانش را از دست می‌دهد. طی کمتر از یک هفته، سه قتل ناموسی در ایران روی داد که دو مورد آن در آبادان، یکی توسط پسرعموی زنی که کشته شده و دیگری توسط برادر روی داد. در یکی از این قتل‌ها، سر قربانی از تن جدا شده و در دیگری با ضربات متعدد چاقو به سینه و پهلو روی داد. بر اساس تحقیقات انجام شده و آمارهای منتشر شده، قتل ناموسی در ایران یک پدیده رایج است، برخی معتقدند که حکومت ایران در گسترش و بازتولید قتل‌های ناموسی به علت ضعف در مجازات‌های قانونی پیش‌بینی شده، نقش جانبی دارد. پدر همین راستا با توجه به این‌که اگر قاتل، پدر باشد، حداکثر بین 3 تا 10 سال زندانی می‌شود و اگر برادر باشد، در صورت رضایت پدر، به مجازاتی مشابه محکوم می‌شود. اگر قاتل، همسر باشد نیز باز تأکید قانون مجازات اسلامی بر اینکه «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند»، راه فرار جدیدی را برای قاتل فراهم می‌کند. هدف ۱۶، ۳سند ۲۰۳۰یونسکو تضمین زندگی سالم با توام سلامت ورویج رفاه ترویج جوامع صلح طلب و کاهش همه اشکال خشونت و مرگ میر های ناشی از آن ماده ۲۲، ۳جهانی حقوق بشر حق حیات برای همه.۲۰۳۰ یونسکو: “جامعه ای بدون گرسنگی”، “جامعه ای بدون فقر”. و نقض ماده ۲۵اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه.و همچنین نقض اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه‌کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان درجریان رشد، با حفظ آزادی او. ما نمیتوانیم در قبال نقض گسترده حقوق انسانها از طرف جمهوری اسلامی ایران سکوت کنیم. آگاهسازی و روشنگری ما در کنار افشاگریهای موارد نقض حقوق بشر، میتواند مردم ما را به اهدافی که کرامت آنان را به وجود می آورد، نزدیکتر کند.

مقایسه سیستم آموزشی کشور آمریکا و ایران
حلیمه حسن سوری

در یکی از نوشته های قبلی خود با عنوان ” حقوق معلمان در ایران و ساختار استانداردهای جهانی ” در 30 شهریور 96، حقوق معلمان ایرانی را با برخی از کشورها مقایسه کرده بودم، من نیز همانند خیلی از همکاران تصور می کردم به ما چقدر ظلم می شود ! اما امروز فقط با مطالعه اوضاع آموزشی کشور آمریکا، متوجه شدم که دارندگی نظام آموزشی برازندگی معلمان است. ما شجاعت در هم کوبیدن وضع موجود را به هیچ بهایی نداریم لذا محکوم به عقب ماندگی و توسعه نیافتگی هستیم. نکاتی ساده و عمیق در شیوه آموزشی کشور آمریکا نهفته است که دقیقا می تواند تمامی مشکلات آموزشی کشور ما را برای انواع طرح های ناکارآمد چون طرح شهاب، یا تنوع مدارس برای تفکیک دانش آموزان از جمله نمونه دولتی و تیزهوشان، حل و فصل نماید. جرم مسئولان ما فرار آنها از سادگی است. مقاومت در شکستن سنت ناکارآمد دیروز برای امروز است. سایز لباس کهنۀ آموزش و پرورش برای معلم و دانش آموز امروز بسیار تنگ و کوچک گردیده است. گویی آنان با ماشین ریسندگی کار می کنند و ما با دوک دستی. گویی آنان با هواپیما جابه جا می شوند و ما با خر و الاغ. گویی آنان با کارد و چنگال و قاشق غذا می خورند و ما با دست هایمان و.. . . . . مثال ها کنایه ای است از فاصله آموزش و پرورش ما با جهان امروز. امروزه واهمه مسئولان در شکستن لاک آموزش سنتی، باعث گردیده است که معلم به دنبال ناکجاآباد برای شأن و منزلت خود باشد و دانش آموز به دنبال مدینه فاضله به هر دری سر زند اما نومید و دست خالی برگردد. من یقین دارم که پائین نگه داشتن حقوق معلم و اوضاع نابسامان معیشت او، فقط برای سرگرم ساختن اوست تا باریک تر از مو را نبیند و زیاده نطلبد. دامی برای من معلم است که به جای پرداختن به محتوا و کیفیت زندگی و آموزش، فقط کمیت و محدودیت های آن را ببینم یا بدان بیندیشم. دستبندی بر عقل و تفکر من معلم، که در دور باطل محدودی گرفتار آیم، همانند اتاق یک ضربدر دوی فرد زندانی که فراتر را نمی تواند ببیند. ما معلمان خود باید تلاش کنیم تا از این تارو پود محدودیت بیرون آئیم، با مطالعه و به روز کردن دانش خود. منتظر سخاوت مسئولان نشستن، فقط دست هایمان را خالی نگه خواهد داشت بی هیچ بهره ای.

سیستم آموزشی کشور آمریکا و ایران۱، سال هاست در آمریکا کتابی منتشر نمی شود. حذف کتب درسی، استفاده از تبلت و لب تاب و تلفن همراه برای آموزش دانش روز از کارهایی است که نظام آموزشی آمریکا بدان پرداخته است. و ما برای استتار ضعف خود در کنترل هوشمندانه ابزار آلات تکنولوژی، استفاده و آوردن آنها را به مدرسه، جرمی نابخشودنی اعلام می داریم. آنان استفاده از تکنولوژی را کنترل می کنند نه محدود. اما ما تکنولوژی را از زندگی دانش آموزان کلا حذف می کنیم. ما ره آوردهای استفاده مثبت از تکنولوژی را قربانی جنبه های منفی آن می کنیم و چون در قبال آن واهمه یا ضعف کنترل داریم پس در کل حذف می کنیم و قوانین سخت زمان گیری برای مقابله با آن در مدارس تدوین می کنیم و از اصل آموزش بازمی مانیم. ما هنر را از زندگی دانش آموزان در کل حذف کردیم چون معتقدیم وقت هدر دادن است و نقش ورزش روز به روز کم رنگ تر می گردد. با صرف افعال نهی، تأثیراتی سوء تفکر خود را بر هر نوع امکان فعالیت مفید می گذاریم. در سرزمین من با بایکوت کردن ره آورد علم، خواب راحت خفتگان، به دور از وحشت و توهّم ادامه می یابد. با این تفاوت که در آن جامعه فهمانده می شود که از افراط و تفریط به دور مانید و در جامعه ما با تابو کردن هر چیز تازه، تفکر سنتی و لجاجت ادامه می یابد. کودک و نوجوان او در خلوت هم خطا نمی کند چون نحوه استفاده درست را می آموزد اما کودک و نوجوان جامعه ما با هر نیرنگ و دروغی به دنبال گشت و گذار نامتعارف در دنیای مجازی برمی آید چون منع کردن توأم با افعال نهی، همیشه نتایج معکوس دارد. کُتب درسی ما ثقیل است و بین محتوای مفاهیم صفحات و فصول کُتب، ربط منطقی وجود ندارد و یا مطالب آن با واقعیت های جامعه ناهمگن است. کُتبی که سالیان متمادی توسط معلمان از حفظ شده است. هزینه های هنگفت چاپ کتاب یک درد و هزینه های تألیف آن، دردی دیگر! راستی ما برای چاپ همه ساله این همه کتب درسی، چندین میلیون درخت جنگل را قطع یا قتل عام می کنیم ؟!2، معلمان هر سه ماه یک بار به روز می شوند. معلمان برای اینکه بتوانند شغل خود را حفظ کنند باید هر سه ماه یک بار (طی دو روز کامل) به کلاس های آموزشی بروند و آخرین پیشرفت های تکنولوژی را بیاموزند. همچنین دو هفته قبل از شروع سال تحصیلی به دوره های آموزشی برای یادگیری آخرین متد آموزشی مطابق با پیشرفت های روز دنیا می روند. معلمان آمریکایی به طور مرتب در کلاس های دانش افزایی شرکت می نمایند و در واقع سعی می نمایند تا از دانش آموزان خود که online هستند و خیلی سریع دانش روز را دریافت می کنند عقب نمانند. البته این به منزله برتری کودک و نوجوان نسبت به معلم نیست، بلکه دو دلیل عمده دارد: اول: مغز و قلب کودک همانند زمین بایر است هر چه در آن بکاری همان حاصل می دهد. اگر محتوای آموزشی کشوری، به جای تدریس کتب چاپ 20، 10 سال پیش، حاکمیت دانش روز است قدر مسلم دانش آموز هم آن را فرا خواهد گرفت. این انتخاب ارجح نظام آموزشی است. دوم: کودکان و نوجوانان معلومات قبلی برای منع یادگیری بعدی، همانند معلمان خود ندارند. لذا آنان دانش روز را بدون مقاومت یا سختی در یادگیری، دریافت می کنند. فاکتور افزایش سن، پذیرش دانش و فنون جدید را برای افراد بدون هر نوع مقاومتی دشوار می سازد، گاه او تازه ها را زود می پذیرد و گاه سال ها طول می کشد تا آنها را قبول کند. معلم تا بخواهد دانش دیروز را فردا بپذیرد، زایش بسیاری در علم و فناوری پدید آمده است و برای همین عقب می ماند اما کودک و نوجوان جلو می زند. هدف ۴،۳سند ۲۰۳۰ یونسکو تضمین زندگی توام با سلامت آموزش با کیفیت برای همه ماده ۲۶، ۲جهانی حقوق بشر حق تحصیل رایگان رفاه بیسوادی

 

جدایی دین از سیاست

مهسا شفوی

سکولاریزم‏! یا نظریه جدایی دین از سیاست : از نظریات معروف ما بین دو گروه مشترک می‏باشد، گروهی که می‏خواهند بدین‏وسیله از نفوذ و دخالت دین در امور سیاسی واجتماعی جلوگیری کنند و گروه دیگری که به خاطر حفظ ثبات دین و ممانعت از تغییر آن به تبع تغییرات سیاسی و امور اجتماعی، این نظریه را پذیرفته‏اند. گروه اول که عمدتاً ازاستعمارگران و دست‏نشاندگان آنها بوده و هستند جهت ارضای تمایلات و هواهای نفسانی و اعمال ایده‏های خود در سیاست‏گذاری‏ها و مدیریت جامعه، چون دستورات و احکام الهی را سدّ راه و مانع رسیدن به آن اهداف می‏دیدند، و چون متوجه این نکته بودند که دین در امور اجتماعی انسانها نیز دستور و برنامه دارد و قطعاً این برنامه‏ها متناقض با هواها و آمال آنهاست و چنانچه این مخالفت و طغیان آنها علیه مذهب بر همه مردم آشکار گردد از مسند قدرت به زیر کشیده خواهند شد و یا حداقل در اجرای برنامه‏هایشان با موانع و مشکلات زیادی از جانب مردم روبه‏رو خواهند گردید، لذا در صدد برآمدند تا حیطه دیانت را از سیاست جدا کرده و دین را در اعمال فردی همچون نماز و روزه و دعا محصور نمایند. روابط بین دین و دولت امروزه دارای اقسام و طیف گسترده‌ای در میان حکومت‌های جهان است. از یک سو در برخی کشورها همانند ترکیه و فرانسه، جدایی دین از دولت تا حدی پیش رفته‌است که از ورود دین و مذهب در دولت به شدت حراست می‌گردد و از سوی دیگر، در برخی دیگر از کشورها همانند ایران قوانین و زمامداری کشور بر اساس شریعت و قوانین اسلام پایه‌گذاری گردیده ‌است. البته در بسیاری از کشورها همانند ایالات متحده آمریکا، این روابط کما بیش حد واسطی بین این دو دیدگاه هستند.

رابطه دین و سیاست در اسلام: بی‌شک یکی ازمسائل مهم درحوزه اندیشه‌های اجتماعی و سیاسی، مسئله رابطه “دین” و “سیاست” است، در جهان اسلام و گرایش‌های مطرح در بین اندیشمندان مسلمان درباره نوع و چگونگی این رابطه، مناقشه و نزاع جدی وجود دارد. برخی با انکار هرگونه پیوندی میان دین و سیاست، تداخل یکی از آن دو را در امور دیگری موجب ناکارایی طرف مقابل دانسته‌ اند و لذا به جدایی کامل آن دو توصیه می‌کنند. برخی دیگر نیز با بیان استدلال‌های گوناگون و مستند معتقد به وجود رابطه‌ای عمیق بین دین و سیاست می‌باشند. پرسش اصلی این پژوهش این است که این دو گروه چگونه و با چه دلایلی به تبیین نظر خود در مورد رابطه میان دین و سیاست و تعامل یا عدم تعامل آن دو می‌پردازند؟ بر این اساس فرضیه به این صورت مطرح می‌شود که علی‌رغم وجود استدلال‌های طرح شده از سوی هر یک از دو گروه، در مکتب اسلام میان دین و سیاست، هم رابطه مفهومی و نظری و هم رابطه‌ای نهادی و ساختاری وجود دارد و این دو نوع رابطه نیز با هم هماهنگ و مرتبط هستند. هدف این نوشتار این است که رابطه دین و سیاست را به صورت محتوایی و از طریق بررسی دیدگاه‌ها و نظرات چند تن از نظریه‌پردازان هر دو گروه مورد بررسی قرار دهد.

مسیحیان تبشیری از دیدگاه جمهوری اسلامی

کریم ناصری

با روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و تدوین قانون اساسی آن نظام حکومتی در ایران شکل گرفت که نظامی کاملا ایدیولوژیک مبتنی بر دین اسلام و مذهب تشیع و ولایت مطلقه فقیه بود. آیت الله خمینی همواره تاکید داشت که حفظ نظام از اوجب واجبات است و برای تامین آن می توان تمامی احکام شرع از قبیل نماز و روزه و حج و.. . را نیز حتی تعطیل کرد. بدین ترتیب از همان ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی مردم ایران با رژیمی مواجه شدند که حاکمیت دینی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در آن تماما در دست یک نفر و آن شخص ولی فقیه بود. به عبارت دیگر نظامی استبدادی و توتالیتر و آن هم از نوع دینی آن. طبیعی است وقتی رژیمی استبدادی و مبتنی بر برداشتهای دینی و ایدیولوژیک باشد آحاد مردم هیچگونه حق ابراز نظر و عقیده و یا انتخاب دینی ندارند و همگی موظفند از آن نظام بعنوان یک حکومت دینی و الهی تبعیت کنند. هرگونه تخلف و یا ابراز عقیده و نظری که با آن زاویه داشته باشد نه تنها تحمل نمی شود که آن را مخالفت با حکم الهی و تقابل با حکم خدا و دین و پیامبر و قرآن تلقی نموده و مستحق سخت ترین مجازاتها می دانند. این نظم دینی توسط آیت الله خمینی و خامنه ای و نهادهای دینی دست ساز آنها مثل مجلس شورای اسلامی؛ شورای نگهبان قانون اساسی و.. . . بصورت قوانین دینی و حکومتی تدوین و به اجرا در آمد. ثمره آن تبدیل کشور به پیروانی حاکم و اکثریتی که از هیچگونه حق و حقوق متداول و شناخته شده بین المللی برخوردار نبودند گردید. بهتر است در گام نخست نگاهی به قرآن بعنوان مانیفست و دستورالعملی که آحاد مسلمانان موظف به تبعیت از احکام مندرج در آنند بیندازیم. قرآن هیچگونه احترامی برای اهل‌کتاب (مسیحی؛ یهودی؛ زرتشتی) قاِیل نیست، در شرع اسلام ارزش مردم به انسان بودن آنان نیست، بلکه به دین و ایمان ‌شان است. درقرآن آمده است: با کسانی که به الله و قیامت ایمان نمی‌آورند و حرام داشته‌ی الله و رسولش را حرام نمی دانند و به دِین الْحَق (اسلام) متدیّن نمی‌شوند قتال کنید(آنها را بکشید). مگر به‌ دستِ خویش جِزْیَه (باج و خراج)بپردازند؛ و بدین ترتیب خواروپست‌ شوند. توجّه شود که در این آیه نیامده است که با کسانی یا با اهل‌کتابی که بر مسلمانان تاخته‌اند یا ستم نموده‌اند، بایستی قتال شود؛ بلکه، آمده است که با کسانی که «به الله و روزِ آخر ایمان نمی‌آورند و حرام داشته‌ی الله و رسولش را حرام نمی دانند و به دِین الْحَق (اسلام) متدیّن نمی‌شوند» بایستی قتال شود. البته، این قتال درمورد اهل‌کتاب بایستی تا به آن‌جا ادامه یابد که آنان تبدیل به پیروانی خوار و ذلیل شوند. واژه‌ی بکار رفته، ‌واژه‌یِ ساغرهست و به معنای “کسی که خوار و پست هست یا در خواری و پستی افتاده، ” است. این واژه در تمام مواردی که در قرآن به‌کار رفته به همین معناست؛ مثلاً : آیه‌یِ ۱۳ از سوره‌ی الاعراف. حال، با وجود چنین احکام به‌ اصطلاح الهی‌، آیا می توان انتظار داشت که قرآن اجازه دهد مسیحیان درایران به یک پیروان فعّال و تبشیری تبدیل شوند؟ (تبشیر در لغت به معنای «بشارت دادن» و «مژده آوردن» است و خود واژه انجیل نیز به معنای بشارت و نوید است (لوقا، ۲: ۱؛ متی، ۲۶: ۱۳؛ مرقس، ۱:۱) مقامات جمهوری اسلامی واژه تبشیری را درمورد کلیساهای فارسی‌ زبان پروتستان مانند کلیسای جماعت ربانی و کلیسای انجیلی به کار می‌بر ند. اما چرا درحالی که پیروان مسیحی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده، جمهوری اسلامی این مسیحیان را مورد حمله قرار می‌دهد؟ مسیحی خوب، مسیحی بد، مسیحیان ایرانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده‌اند، متعلق به کلیساهای قومی از جمله کلیسای ارامنه یا آشوری هستند. مراسم دراین کلیساها مانند کلیسای کاتولیک آشوری و کلیسای گریگوری ارامنه، به زبان غیر فارسی وبرای غیرمسلمانان برگزار می‌شود ومسلمانان درصورت درخواست وعلاقه نیز نمی‌توانند درس مسیحیت یاد بگیرند و به مسیحیت بپیوندند. درحالی که این مسیحیان «بی آزار و خوب» به شمار می‌روند، کلیساهایی نیزدرایران وجود دارند که مراسم خود را به زبان فارسی برگزار می‌کنند و مسلمانان درصورت علاقه می‌توانند از اصول مسیحیت بیاموزند و تحت شرایطی و پس ازطی مراحلی مسیحی شوند. (کلیسای خانگی) این مسیحیان نوکیش و مسیحیانی که به زبان فارسی موعظه می‌کنند «مسیحیان بدی» به شمار می‌روند که جمهوری اسلامی ازآنها به عنوان تبشیری یاد می‌کند. در واقع کلیساهای تبشیری که جمهوری اسلامی آنها را «دندان تیز کرده و منحرف» می‌خواند، کلیساهای پروتستانی هستند مانند کلیساهای انجیلی و جماعت ربانی که صدها میلیون عضو در سراسر جهان دارند و محدود به کشور ویا گروه خاصی نمی‌شوند. در این کلیساها، در ایران، اقوام مختلف وهمچنین نوکیشان مسیحی در کنار یکدیگر مراسم عبادتی خود را به جا می‌آورند. باتوجه به دستگیری گسترده نوکیشان مسیحی در ایران از آمار کل افرادی که به دلیل تغییر دین در ایران دستگیر شده‌اند، اطلاع دقیقی در دسترس نیست. اما آن چه به وضوح به چشم می‌آید، درچند سال اخیر، تعداد قابل توجهی ازنوکیشان مسیحی توسط جمهوری اسلامی درکشور دستگیر شده‌اند. این درحالی است که مطابق با ماده ۱۸اعلامیه جهانی حقوق بشر، هرانسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی و آشکارکردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

 

نقش جمع ما در تغییر ایران و جهان چیست ؟

جهانگیر گلزار

صحبت خود را با یادی از شهدای راه استقلال و آزادی ایران و جهان که بخاطر دفاع از حقوق خود و حقوق دیگری جان داده اند و یا در زندانها ی جهان و در زندانهای ایران بسر می برند آغاز می کنم. و یاد آنها را زنده نگاه می دارم. در جهانی که زندگی می کنیم، خشونت و تبعیض و سلطه محور بسیاری از روابط گردیده است. طبیعت جهان بخاطر سود جویی عده ای هر روز در حال نابودی است. گونه های گیاهی و گونه های حیوانی روزانه دارند نابود می شوند. گرمای کره زمین بخاطر رابطه نا همگون بشر با طبیعت بالا رفته و یخهای قطب شمال در حال آب شدن است و تاثیربد آن بر روی کره زمین بسیار بالاست. نشست های سران کشورها در این رابطه آن همبستگی عمومی در سطح جهان را تا امروز ممکن نکرده است و روند از بین بردن امکان زندگی ادامه دارد. مطالعات موسسه «آکسفام» نشان می دهد، دارایی ۸ نفر از ثروتمندترین افراد جهان، برابر با دارایی نیمی از مردم کره زمین است. در سطح جهان تعداد گرسنگان که غذای کافی ندارند 821 میلیون نفر است که از هر 9 نفر یک نفر در جهان واقعا گرسنه است. و از هر ۱۰ نفر در جهان، یک نفر دارای درآمدی کمتر از ۲ دلار در روز است. این موسسه از این نابرابری در سطح جهان اعلام خطر نموده است. جهان بسوی فقر بیشتر از یک طرف و از بین رفتن طبیعت در خشکی و اقیانوسها مواجه است. راه چاره مقابله با خشونت بیش از حد در سطح جهان چیست ؟ در کشور ما ایران نابرابریها هم اقتصادی هستند و هم سیاسی و هم فرهنگی و اجتماعی. هر روز شاهد فقیر تر شدن کشور در این ابعاد چهارگانه هستیم. راه چاره در چیست ؟ در درون استبداد حاکم بر ایران راه چاره ای وجود دارد ؟ تمامیت خواهان و اصلاح طلبان هر دو برای ماندن بر قدرت هر عملی را مشروع دانسته و می دانند. چهار دهه است که استبداد دینی با اندیشه ولایت فقیه بر جان و مال و ناموس مردم با خشونت تمام، بسط ید دارد. استبدادیان دینی حاکم بر ایران و استبدادهای دیگر در جهان تصور می کنند که استقلال و آزادی شهروندان از آن آنهاست که به کسی آن را بدهند و یا ندهند. در صورتی که عمل آنها مانع برخورداری از استقلال و آزادی و بسط عدالت به عنوان برخوردار شدن جامعه و طبیعت ایران و جامعه و طبیعت دیگر مناطق جهان از حقوق خود می باشند. آنها نمی خواهند بدانند که حقوق، ذاتی انسان است. در کشور ما عده ای بر این باورند که اگر استبداد دینی حاکم بر ایران را بتوانیم از بین ببریم و هر حکومت دیگری حاکم بشود مشکها حل می شود ! عده ای هم بر این باورند که انسان ایرانی نمی تواند تغییر را ممکن کند. بنا بر این دست به دامن قدرتهای خارجی هستند تا قدرت حاکم را با قدرت دیگری عوض کنند.

هدف این افراد تغییر در ساختار نیست بلکه با زیر پا گذاشتن اصل استقلال، آزادیها را نیز نادیده خواهند گرفت و استبداد را با استبداد تعویض خواهند کرد. ما اعضای کانون دفاع از حقوق بشر در کمیته های گوناگون به جنبه های مختلف تبعیضها و دلایل آن هر هفته می پردازیم. تبعیضها را با قانون اساسی حاکم مطابقت می دهیم و تناقضهای عمل و قانون استبداد نوشته را عریان می کنیم. گزارشات متعدد در زمینه های مختلف از نقض آشکار حقوق بشر از کارهای هر هفته ماست. دفاع از حق انسان، زنان، کودکان، کارگران، اقوام، دارندگان اعتقادات از هر دین و مرام و طبیعت و هنرمندان و ورزشکاران و.. . از کارهای کمیته های مختلف جمع ماست. آیا این آگاهی رسانیها برای آن است که استبداد حاکم برود و استبداد دیگری تحت نام لائیک و سکولار و.. . بر کشور حاکم بشود ؟ حتما قصد ما چنین نیست. قصد و هدف جمع ما این این است که زن و مرد ایرانی به حقوق خود آگاه شود. آگاه بشود که حقوق دارد و عمل به این حقوق کیفیت حیات او را ممکن می کند و این حقوق دادنی و گرفتی نیستند، بلکه داشتنی هستند. چرا داشتنی هستند ؟ توجه کنید که حق را به ویژگیهایش می شناسند. مثلا حق عشق ورزی و حق رشد و تحصیل و دیگر حقوق از آن فرد فرد جامعه است. کسی جای دیگری نمی تواند رشد کند و یا ازدواج کند و یا عشق بورزد. هر کس خود خویشتن را هدایت می کند. جامعه زمانی متحول می شود و از خشونت آزاد می گردد که هر فرد به حقوق خود عمل کند و زور نگوید و زور نپذیرد. از دیگر ویژگیهای حق این است که، روابط بر اساس حق، خالی از زور است. زیرا زور از بین برنده حق است. زور گفتن و زور شنیدن نمی آفریند، رشد را ممکن نمی کند، بلکه امکان تحول را می کشد. قابل توجه اینکه زورگویان نیز برای اینکه بتوانند بر مردم مسلط شوند خود را در پس حق و حقوق پنهان می کنند. بنا بر این گول حرفها را نباید خورد بلکه عملکرد مهم است. هر مدیریتی که بر جامعه حاکم شود باید با همراهی شهروندان آن جامعه از فسادها و خشونتها و تبعیضها به سوی برخوردار شدن انسانها از حقوق گذر کند. این راه ممکن می گردد اگر شهروندان جامعه دفاع از حقوق خود و دفاع از حقوق دیگری را روش زندگی بگردانند. با زور نمی شود کسی را به بهشت برد. بهشت نتیجه عمل من و شماست. به هر اندازه که از خشونت آزاد و با عمل به حقوقمان زندگی کنیم، روابط ما در نبود خشونت رنگ بهشتی می گیرد. در غیر اینصورت هر روز جهنم برای خود و دیگران می سازیم. تحول هر جامعه در دستان مردم آن جامعه است. از آن لحظه ای که هر شخص می کوشد و سعی می کند که در نبود خشونت زندگی کند تغییر بسوی رشد و زندگی در نبود خشونت ممکن گردیده است. بگذارید درسی از شاهنامه را با شما درمیان بگذارم. در شا هنامه فردوسی روایت بسیار جالبی وجود دارد. زمانی که زال از سیمرغ می خواست خداحافظی کند، سیمرغ سه پَر از پَرهای خود را به زال داد و به او گفت : هر وقت در تنگنا قرار گرفتی پری را به آتش بکش تا‌ من به یاری‌ات بشتابم.سال‌ها گذشت تا اینکه رودابه، همسرِ زال، رستم را آبستن شد و ناتوان از وضع‌حمل در بستر مرگ افتاده بود. زال اولین پر سیمرغ را به آتش کشید. سیمرغ به یاری همسر و فرزندش آمد و رودابه را از مرگ ‌رهانید.زال در اواخر عمر و قبل از مرگش دو پر دیگر را به رستم‌ داد تا در تنگنا آن‌ها را به آتش بکشد و از سیمرغ کمک طلب کند. سال‌ها گذشت و رستم در جنگ با پهلوانی به نام اسفندیار دچار زخم‌های فراوان ‌شد و مستاصل از شکست او…رستم پر دوم را به آتش کشید.سیمرغ آشکار شد. رستم را درمان کرده و راز شکست اسفندیار را براو آشکار نمود. رستم پیروز می شود…فردوسی تکلیف پر سوم را مشخص نکرده. در نبردهای مختلف رستم و در لحظه های حساس مرگ و زندگی صحبتی از پر سوم نیست. رستم پر سوم را به چه کسی سپرده‌است؟ پر سوم باید به دست چه کسی برسد؟

و در چه زمانی به آتش کشیده ‌شود؟فردوسی که روابط قدرت را در شاهنامه نوشته است چرا سر پر سوم را فاش نکرده است ؟ آن را به دست چه کسی و یا کسانی می خواهد بدهد ؟ او به خوبی می دانست که استبدادها از بین برده می شوند و باز استبدادها می توانند ساخته می شوند. او می دانست که ضحاکها در اشکال مختلف می آیند و بنام ولی فقیه مغز جوانان وطن را به خورد مارهای قدرت خود می دهند. او می دانست که در مقابل استبدادها نیاز به رستم ها و کاوه ها هست. فردوسی به خوبی می دانست که ایران خانه سیمرغ است که بر آسمان ایران پرواز می کند و بیم ایران دارد. او پر سوم را به کسانی داده است که از استقلال و آزادی مردمان سرزمین ایران و جهان دفاع می کنند. حکمت پر سوم در آن است که باور مند به استقلال و آزادی و حقوقمداری چون کاوه و رستم زمان از حق همگان دفاع می کند و پر سوم که وجدان اخلاقی است را با دفاع از حقوق روشن می کند. ایران ما و جهان ما نیاز به کانونها و نهادهای مدافع حقوق انسان و مخصوصا زنان و کودکان و طبیعت دارد. نیاز به زنان و مردانی دارد که از عدالت به معنای برخوردار شدن از حقوق را، مد نظر دارند و با آتش زدن پر سیمرغ دفاع از آزادیها، وجدان همگان را بیدار می کنند. امروز جمع ما در این راه می کوشد. هدف ما دفاع از 5 دسته حقوق است. حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق طبیعت، حقوق وطن، وحقوق وطن به عنوان عضو جامعه جهانی. هدف ما رابطه ها را بر اساس حق با حق کردن است. هدف ما آزاد ساختن خود از روابط ضد حقوق است.

هدف ما آزاد ساختن انسانها از خرافه ها است.

هدف ما آزاد ساختن انسان از وابستگی است.

هدف ما هشدار به انسان است، که تو آزاد و مستقل.

وظیفه ما بجای هذف ایدوئولژیها و مذاهب و اندیشه های مخالف حقوق، تحلیل نظر است تا اندیشه ها با حقوق آشتی کنند. وظیفه ما آگاهی رسانی این حقوق به دیگر هموطنان است تا یک وجدان جمعی در ایران و جهان بر ضد تبعیض و خشونت ممکن بگردد. راه میانه ای برای رسیدن به آزاد و مستقل شدن انسان نیست، راه چاره آن است که زنان و مردانی الگوی تغییر و تحول در جهان بگردند و بکوشند و کوشش را رها نکنند تا ذهنیت خو کرده به استبداد، خود را از این وابستگی آزاد کند.

به امید هر چه گسترده تر شدن انجمنها و کانونهای مدافع حقوق همگان در تمام زمینه ها تا دولتها تغییر ساختار بدهند و از بنیاد قدرت به خدمت در راه هر چه بهتر و بیشتر برخوردار شدن انسان و طبیعت از حقوق تبدیل بگردند. فراموش نکنیم که پر سیمرغ در دستان ماست.

 

ایران از نگاه فاطمه

فاطمه غلام حسینی

مادران داغدیده

چشمان منتظر

قتل های ناموسی

قربانیان غیرت

خطاطی مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر

پریسا سخایی

ماده ۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده ۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر

ماده  10 اعلامیه جهانی حقوق بشر

 

 

 

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram