روی جلد ماهنامه بشریت ۲۱۸ | پشت جلد ماهنامه بشریت ۲۱۸ |
فهرست مطالب ماهنامه بشریت شماره ۲۱۸
منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ به:
1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
2- برابری حقوق زنان و مردان
3-جدایی دین از دولت
4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی
و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است .
1- آگاهی رسانی با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها
2- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میزاعتراضی به منظور آگاهی رسانی و افشاگری
3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر
4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )
5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی
ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم
مدیر مسئول: منوچهر شفائی
هیئت تحریریه: شبنم رضاوند سردبیر: شبنم رضاوند امور فنی و اینترنت: رسول عباسی زمان آبادی طرح روی جلدو پشت جلد: محمدرضا چنگیزی چاپ وتوزیع: مهدی عطریchap@bashariyat.org ویرایش: لاله پروین نیا، سلمان یزدان پناه، لیدا اسدی، شبنم رضاوند، منوچهر شفائی آدرس: VVMIran e.V.Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V. Postfach: 52 42 30052 Hannover Germany Tel.: +49163 2611257 Email: mahnameh@bashariyat.org Website:www.bashariyat.org توضیحات 1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئولو هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود. 2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد. 3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد. 4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمیباشد. ماهنامه بشریت
|
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
ردیف | توضیح |
۱ | کتاب«مکاتبات چرچیل و رزولت»: زمانیکه جنگ جهانی دوم شروع شد ایران کشوری بود بی طرف و نمیخواست در جنگ شرکت کند ولی دولت شوروی و انگلستان بی طرفی ایران را رعایت نکردند و به ایران حمله کردند و این کشور را اشغال نمودند. یکی از علل اصلی اشغال این کشور از طرف دولت انگلستان و شوروی این بود که کاروانهای دریایی دولت انگلستان و شوروی که از شمال اروپا برای روسیه کالاهای جنگی و غیر جنگی حمل می کردند دائم در معرض خطر بمب بارانهای هوائی و حملات زیر دریایی المان بودند و فصل عبور کاروانهای دریائی انگلیس و شوروی از دریاهای شمال اروپا فصلی بود که خورشید هرگز در اسمان اروپای شمالی غروب نمیکرد و شب فرود نمی امد و لذا هواپیماهای المان همواره کاروانهای دریایی را میدیدند و به انها حمله ور میشدند. |
۲ | کتاب «اینجا همه آدمها این جوریاند»: نوشتهی « لوری مور» و ترجمهی «مژده دقیقی» است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: «داستانهای این مجموعه همه در دهه ۱۹۹۰ منتشر شدهاند و هر یک به مناسبتی جایزهای ادبی به دست آوردهاند. سنت برگزاری مسابقههای ادبی برای انتخاب بهترین داستانهای کوتاه سابقهای طولانی دارد، از آن جمله است جایزه ا.هنری که در بزرگداشت این استاد داستان کوتاه در سال ۱۹۱۸ بنیان گذاشته شد. این قبیل جایزهها نشان میدهد که به رغم سلیقهها و نظرهای متفاوت، تک تک این داستانها از فیلترها و صافیهایی گذشتهاند و ملاکهایی به لحاظ بافت و پرداخت داستان در انتخاب آنها رعایت شده است. |
۳ | کتاب«نامه به فیلسه»: نویسنده: فرانتس کافکا، مترجم: مرتضی افتخاری، خسته، حتماً، فلیسهی من، وقتی این نامه را برمیداری خسته هستی، و من باید به خاطر چشمهای خوابآلود تو هم که شده، سعی کنم روشن و واضح بنویسم. آیا بهتر نیست نامه را همین الآن نخوانده کنار بگذاری، دراز بکشی، و بعد از این هفتهی پر سر و صدا و ازدحام چند سا…عتی به خواب بروی؟ نامه در نخواهد رفت و حتی خیلی هم خوشحال خواهد شد اگر تا بیدار شدن تو روی تخت در انتظار بماند. |
۴ | کتاب«کالیگولا»: من می دانستم نومیدی هست اما نمی دانستم یعنی چه. من هم مثل همه خیال می کردم که نومیدی بیماری روح است. اما نه، بدن زجر می کشد. پوست تنم درد می کند، سینه ام، دست و پایم. سرم خالی است و دلم به هم می خورد. و از همه بدتر این طعمی است که در ذهنم است. نه خون است نه مرگ نه تب، اما همه ی اینها با هم کافی است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همه موجودات نفرت پیدا کنم. سخت است چه تلخ است انسان بودن. |
۵ | کتاب صوتی «عروسی کرچینسکی»:الکساندر سوخاووکابیلی خانواده مورونسکی، به شهر مهاجرت میکنند تا بتوانند با طبقه اعیان و اشراف نشست و برخاست کنند، ثروت سرشار لیدیای جوان سبب میشود که مرد قماربازی به نام کریچنسکی، با هدف تصاحب اموالش و با نقشهای طرحریزی شده برای ازدواج، به او نزدیک شود! و درست موقعی که به نظر میرسد اوضاع بر وفق مراد است طلبکارانش به سراغ او میآیند و در وضعیت بغرنجی برایش فراهم می اورند، زیرا اگر او رسوا شود تمام آمال و آرزوهایش برای به دست آوردن ثروت لیدیا از طریق ازدواج با او از دست میرود بنابراین او نقشهای میکشد تا از این مهلکه به در برود اما آیا نقشه او با موفقیت همراه میشود؟ |
۶ | کتاب«داستانهای آقای کوینر»: که پس از مرگ برتولت برشت در 1958 منتشر شد؛ به باور بسیاری از منتقدان و صاحبنظران، آقای کوینر فرزانهای است که جهان خود را در قالب قصه، تمثیل، حکمت و تصویر برای ما تشریح میکند. ما را با خود به جهان خود میکشاند و در داوریهای خود درباره انسانها، طبیعت، جنگ، رویدادها، موضوعات و احساسات بسیار متفاوت، جدا از هم، یا پیوسته مشارکت میدهد. کتاب حاضر از سر داوری و شناخت فلسفی برشت فراهم شد. پیداست که برشت با واژه داشته است. |
۷ | کتاب« گزارش یک آدم ربایی »: گزارش یک آدم ربایی» رمان نیست، یک گزارش از ماجرای واقعی دزدیدن یک خبرنگار است که توسط مارکزِ خبرنگار تهیه شده است. تلفیق رمان و گزارش پردازی ویژگی برجسته این کتاب خواندنی است. ماجرا پیش از هر چیز برخورد میلیتاریسم با شبکه آزاد اطلاعات و جلوگیری از درز هر خبری است که می تواند در جهان آزاد برای دیکتاتورها تبعاتی داشته باشد. در پی یک طرح ریزی ده نفر باهم ربوده می شوند و مارکز از گفتگو با افراد درگیر در این ماجرا این کتابِ رمان- گزارش را فراهم می کند. کتاب بیش از هر چیز حقایق تکان دهنده ای از تلاش برای سانسور پرده بر می دارد و برای همه اثری خواندنی است. |
۸ | کتاب« بیچارگان»: بدبختی یک بیماری واگیردار است. آدمهای بیچاره و بدبخت بایستی از هم دوری کنند تا بدبختیشان به هم سرایت نکند و بیشتر نشود. رمان بیچارگان اولین رمان داستایفسکی است که آن را در ۲۰ سالگی نوشت. داستایفسکی با این اثر توانست وارد محافل ادبی روشنفکران مطرح زمان خود شود و راه را برای رسیدن به موفقیت هموار کند. داستایفسکی شهرت زیادی کسب کرد و داستان اینکه منتقدان چگونه این رمان را کشف کردند یکی از ماجراهای مشهور در تاریخ ادب روسیه است. |
۹ | کتاب «چشمهایش »: نمی توانی هنرمند بشوی. کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بی خواب نمانده، چگونه ممکن است از سیری، از گرما،از پرتو آفتاب لذت ببرد. رمانی از بزرگ علوی است که برای نخستین بار در سال 1331 خورشیدی منتشر شد. بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به کار برده، بدینگونه که قطعات پراکنده یک ماجرا را کنار هم گذاشته و از آن طرحی کلی آفریده است که برحدس و گمان تکیه دارد این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسیمعمول است. برخی معتقدند این رمان و شخصیت استاد ماکان، با الهام از زندگانی کمالالملک نگاشته شدهاست و گروهی دیگر آن را شرح حالی از زندگی تقی ارانی میدانند. |
۱۰ |
کتاب«داستانهای آقای کوینر»: که پس از مرگ برتولت برشت در 1958 منتشر شد؛ به باور بسیاری از منتقدان و صاحبنظران، آقای کوینر فرزانهای است که جهان خود را در قالب قصه، تمثیل، حکمت و تصویر برای ما تشریح میکند. ما را با خود به جهان خود میکشاند و در داوریهای خود درباره انسانها، طبیعت، جنگ، رویدادها، موضوعات و احساسات بسیار متفاوت، جدا از هم، یا پیوسته مشارکت میدهد. کتاب حاضر از سر داوری و شناخت فلسفی برشت فراهم شد. پیداست که برشت با واژه داشته است. |
۱۱ |
کتاب«جاناتان مرغ دریایی»: خب، از این به بعد چه اتفاقی می افتد؟ به کجا می رویم؟ ▪️آیا مکانی به نام بهشت وجود دارد؟
نه جاناتان، چنین مکانی وجود ندارد. بهشت یک مکان نیست،و یک زمان هم نیست. “بهشت یعنی به تکامل رسیدن” |
گزارش های نقض حقوق بشر سه ماهه کمیته های تخصصی زمستان(دی ، بهمن،اسفند) ۱۳۹۸
گزارش سه ماهه نقض حقوق کودک ونوجوان زمستان (دی، بهمن ،اسفند ) ۱۳۹۸
لیدا اشجعی –فرهاد نصیری –رضا ویسانیان
نمودار آماری نقض حقوق کودک ونوجوان (دی، بهمن ،اسفند) ۱۳۹۸
جدول آماری گزارش نقض حقوق کودک ونوجوان (دی، بهمن ،اسفند) ۱۳۹۸
مورد | موضوع | ردیف |
210 | اخبار عمومی : بیماریهای کودکان ؛حمایت از کودکان ؛ خشونت علیه کودکان ؛ خودکشی کودکان ؛کودکان بیهویت ؛ کودکان در سیل و زلزله ؛ فروش کودکان ؛ کودکان فقر؛ اسیب های اجتماعی | ۱ |
39 | کودکان کار | ۲ |
8 | اعیتاد کودکان و نوجوانان | ۳ |
2 | اعدام کودکان | ۴ |
152 | اموزش و پرورش | ۵ |
38 | کودک همسری | ۶ |
17 | کودک ازاری | ۷ |
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد .این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است.
http://koodak.bashariyat.org/?p=31088
گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی زمستان (دی، بهمن ،اسفند ) ۱۳۹۸
محمد ابوطالبی
تنظیم نمودار: محمد ابوطالبی
جدول آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی زمستان (دی، بهمن ،اسفند ) ۱۳۹۸
نفرات | موارد | عنوان | ردیف |
0 | 35 | اخبار عمومی شامل:اطلاعیه نهادهای بین المللی، بیانیه های بین المللی و موارد نقض حقوق اجتماعی | 1 |
184 | 103 | بازداشت ها | 2 |
32 | 7 | احضار به دادگاه و بازجویی | 3 |
181 | 97 | احکام صادر شده و تودیع یا صدور وثیقه | 4 |
118 | 80 | زندان و زندانی شامل: محاکمه مجدد، ضرب وشتم، مرگ در زندان، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان، جلوگیری از مرخصی، انتقال به سلول انفرادی و یا زندان دیگر، مرگ زیر شکنجه | 5 |
46 | 22 | کولبران کشته و مجروح توسط نیروها: | 6 |
24 | 17 | تیر اندازی به مردم: | 7 |
45 | 15 | موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی | 8 |
630 |
376
|
منابع خبری:کمپین فعالین بلوچ، هه نگاو، هرانا، کردپا، مانیتور حقوق بشر در ایران، ماف نیوز، ایلنا، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی، سازمان حقوق بشر ایران، تسنیم، پیک ایران، جوان آنلاین، سینا خبر، جوانه ها، گاماج، روزنامه شهروند، صدا وسیما، همشهری آن لاین.
فرستندگان اخبار به ترتیب تعداد خبر، خانمها و آقایان: محمد ابوطالبی، وحید حسن زاده ابراهیمی، النازاسدی صفا، آزاد بهرامی، حمید رضا جناری، هاشم رضائی، محسن سیاحی، فرزاد مرشدی، حمود حوالات، ایرج دانای طوس، ناصر نوروزی بارکوسرایی، رحمان نبوی نژاد، سید فرید هیبت اللهی و محمد علی محمود زاده رحیم آبادی |
جمع کل
|
گزارش سه ماهه نقض حقوق ادیان زمستان (دی، بهمن ،اسفند ) ۱۳۹۸
سید شایان حسینی برزی
نمودار آماری نقض حقوق ادیان (دی، بهمن ،اسفند) ۱۳۹۸
تنظیم نمودار : رضا عباسی زمان آبادی
مسیحیان
جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان، زمستان ۱۳۹۸
مورد | موضوع | ردیف |
5 | صدور حکم حبس تعزیری | 1 |
1 | مرخصی زندانی | 2 |
1 | محکومیت به حبس | 3 |
1 | تفتیش منزل | 4 |
1 | ضبط وسایل | 5 |
9 | جمع کل | 6 |
جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، زمستان ۱۳۹۸
اهل سنت
مورد | موضوع | ردیف |
7 | بازداشت و بیخبری | 1 |
1 | محاکمه | 2 |
2 | انتقال زندانی به سلول انفرادی | 3 |
2 | ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 4 |
4 | محکومیت به حبس | 5 |
3 | آزادی موقت با قرار وثیقه | 6 |
7 | صدور حکم اعدام | 7 |
1 | مرخصی زندانی | 8 |
8 | محرومیت از حق تماس تلفنی فرد زندانی | 9 |
8 | محرومیت از سایر حقوق زندانیان | 10 |
3 | احضار و بازجویی | 11 |
1 | جلوگیری از آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 12 |
1 | شکنجه | 13 |
48 | جمع کل | 14 |
بهاییان
جدول گزارش نقص حقوق پیروان ایین بهائی، زمستان ۱۳۹۸
مورد | موضوع | ردیف |
14 | اجرای حکم حبس تعزیری | 1 |
5 | بازداشت و بیخبری | 2 |
5 | تفتیش منزل | 3 |
6 | ضبط وسائل | 4 |
12 | صدور حکم حبس تعزیری | 5 |
2 | آزادی موقت با قرار وثیقه | 6 |
2 | محرومیت از حق تماس تلفنی فرد زندانی | 7 |
3 | عدم دسترسی به وکیل یا دادرسی عادلانه | 8 |
2 | محرومیت از دسترسیبه خدمات پزشکی | 9 |
59 | پلمپ محل کسب | 10 |
4 | محرومیت از سفر | 11 |
4 | مرخصی زندانی | 12 |
31 | احضار و بازجویی | 13 |
2 | محرومیت از سایر حقوق زندانیان | 14 |
2 | آزادی زندانی | 15 |
153 | جمع کل | 16 |
پیروان سایر ادیان
جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان، زمستان ۱۳۹۸
مورد | موضوع | ردیف |
8 | محکومیت به حبس | 1 |
1 | بی خبری از افراد بازداشت شده | 2 |
1 | محرومیت از مرخصی یا سایر حقوق زندانیان | 3 |
1 | آزادی موقت با قرار وثیقه | 4 |
11 | جمع کل | 5 |
دراویش
جدول گزارش نقص حقوق دراویش، زمستان ۱۳۹۸
مورد | موضوع | ردیف |
2 | محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی | 1 |
6 | بی خبری از افراد بازداشت شده | 2 |
6 | اعتصاب غذا | 3 |
1 | ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 4 |
1 | انتقال زندانی به سلول انفرادی | 5 |
3 | آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 6 |
2 | آزادی موقت با قرار وثیقه | 7 |
21 | جمع کل | 8 |
جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان زمستان (دی، بهمن ،اسفند ) ۱۳۹۸
موارد نقض حقوق ادیان | اهل سنت | بهاییان | مسیحیان | دراویش | سایر ادیان |
بی خبری از افراد بازداشت شده | 7 | 5 | 6 | 1 | |
احضار و بازجویی | 3 | 31 | |||
محکومیت به حبس | 4 | 12 | 6 | 8 | |
محرومیت از سفر | 4 | ||||
شکنجه | 1 | ||||
اعتصاب غذا | 6 | ||||
انتقال زندانی به سلول انفرادی | 2 | 1 | |||
عدم دسترسی به وکیل یا دادرسی عادلانه | 3 | ||||
جلوگیری از آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 1 | ||||
آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 2 | 3 | |||
محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی | 2 | 2 | |||
تفتیش منزل | 5 | 1 | |||
ضبط وسائل | 6 | 1 | |||
محرومیت از مرخصی یا سایر حقوق زندانیان | 2 | 1 | |||
محاکمه | 1 | ||||
ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 2 | 1 | |||
رفتار توهین آمیز با شهروندان | |||||
آزادی موقت با قرار وثیقه | 3 | 2 | 2 | 1 | |
اجرای حکم حبس | 14 | ||||
پلمپ محل کسب | 59 | ||||
محرومیت از حق تماس تلفنی فرد زندانی | 8 | 2 | |||
صدور حکم اعدام | 7 | ||||
مرخصی زندانی | 1 | 4 | 1 | ||
محرومیت از سایر حقوق زندانیان | 8 | ||||
جمع کل | 48 | 153 | 9 | 21 | 11 |
برای آگاهی بیشتر:
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا، هنر آنلاین؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز جمع آوری شده است. اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق پیروان ادیان در سه ماهه زمستان همکاری نموده اند عبارتند از: سید شایان حسینی برزی ، سام جباری کرمانی ، عباس رضایی سالاروند . اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است: adian.bashariyat.org
گزارش سه ماهه اعدام زمستان (دی، بهمن ،اسفند ) ۱۳۹۸
امیر ابطحی
نمودار آماری گزارش اعدام زمستان (دی، بهمن ،اسفند ) ۱۳۹۸
تنظیم نمودار :امیر ابطحی
جدول آماری گزارش اعدام (دی، بهمن ،اسفند) ۱۳۹۸
ردیف | شهر | صدور حکم | اجرای حکم |
1 | تهران | 17 مورد 19 نفر | 0 |
2 | اهواز | 1 مورد 3 نفر | 0 |
3 | سنندج | 2 مورد 2 نفر | 1 مورد 4 نفر |
4 | ارومیه | 3 مورد 5 نفر | 3 مورد 5 نفر |
5 | کرج | 5مورد 14 نفر | 11 مورد 28 نفر |
6 | سیرجان | 0 | 1 مورد 1 نفر |
7 | زنجان | 0 | 3 مورد 3 نفر |
8 | مشهد | 2 مورد 2 نفر | 3 مورد 5 نفر |
9 | آمل | 0 | 2 مورد 2 نفر |
10 | بروجرد | 0 | 2 مورد 3 نفر |
11 | شیراز | 1 مورد 1 نفر | 5 مورد 11 نفر |
12 | تبریز | 0 | 3 مورد 3 نفر |
13 | اصفهان | 0 | 2 مورد 2 نفر |
14 | میناب | 0 | 1 مورد 1 نفر |
15 | بندرعباس | 0 | 2 مورد 3 نفر |
16 | چهارمحال و بختیاری | 0 | 1 مورد 2 نفر |
17 | رشت | 0 | 1 مورد 1 نفر |
18 | کرماشناه | 0 | 1 مورد 3 نفر |
19 | ورامین | 1 مورد 1 نفر | 0 |
20 | قم | 0 | 1 مورد 2 نفر |
21 | شیروان | 0 | 1 مورد 1 نفر |
جمع | 32 مورد 47 نفر | 55مورد 80 نفر | |
توضیح | اخبارعمومی رهائی از اعدام، نقض حکم اعدام، و منتظران اعدام را شتمل می شود که جمعا 73 مورد و 140 نفر است.
منابع سایت ها و خبرگزاری های: نفس در قفس، هرانا، پیام، هه نگاو، حقوق بشر ایران، میزان، انصاف نیوز، روزنامه خراسان، تابناک، تسنیم، فرارو، کمپین فعالین بلوچ، رکنا، جام جم، ایزنا، روزنامه ایران، روزنامه شرق، شبکه حقوق بشر کردستان و جوانه ها، ایسنا، ایلنا، خبرگزاری فارس و …. |
گزارش های نقض حقوق بشر ماهانه کمیته های تخصصی فروردین ۱۳۹۹
گزارش ماهانه نقض حقوق زنان فروردین ۱۳۹۹
لیدا اسدی فر–مینا فرشی- نوری شریفی
گزارش آماری نقض حقوق زنان فروردین ۱۳۹۹
تنظیم نمودار:لیدا اسدی فر
جدول آماری نقض حقوق زنان فروردین 1399
ردیف | موضوع | مورد |
1 | · بهداشت | 4 |
2 | · زنان سرپرست خانواده | 2 |
3 | · خشونت خانوادگی | 7 |
4 | · اخبارعمومی | 19 |
5 | · بازداشت | 2 |
6 | · احضار به دادگاه | 1 |
7 | · محاکمه | 3 |
برای آگاهی بیشتر:
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد. گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.http://zanan.bashariyat.org/
گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان فروردین ماه ۱۳۹۹
ابراهیم فداکار
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان فروردین ۱۳۹۹
تنظیم نمودار : ابراهیم فداکار Ibrahim fadakar
جدول آماری نقض حقوق هنر وهنرمندان فروردین 1399
مورد | موضوع | ردیف |
3 | بازداشت ها | 1 |
1 | صدور اجرای حکم | 2 |
1 | علمی – فرهنگی | 3 |
7 | کمبودها و محرومیت ها | 4 |
1 | لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها | 5 |
0 | مطبوعات | 6 |
0 | هنرمندان زندانی | 7 |
6 | اعتراضات، انتقادات و تجمعات | 8 |
1 | آزادی زندانیان مطبوعاتی | 9 |
0 | آزار جنسیتی | 10 |
برای آگاهی بیشتر: آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین و مهرنیوز جمع آوری گردیده است . اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق هنر و هنرمندان بهمن ماه همکاری نموده اند عبارتند از: سید اسماعیل هاشمی، ابراهیم فداکار، مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی، شبنم فتحی، امید شیر محمدی، محمد یوسف اسماعیلی، ملیکا احمدی سبزواری اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است: http://honar.bashariyat.org
گزارش ماهانه نقض حقوق کاروکارگر فروردین ۱۳۹۹
داوودحیدری، رویا ملائی بیچارپسی
گزارش آماری نقض حقوق کاروکارگر فروردین ۱۳۹۹
تنظیم نمودار : رسول عباسی زمان آبادی
جدول آماری نقض حقوق کار وکارگرفروردین 1399
ردیف | عنوان | تعداد نفر | مورد |
1 | اخبار عمومی | 9 | |
2 | اخراج و تعدیل | 6 | |
3 | تجمعات | 29 | |
4 | حوادث | 7 | |
کشته | 14 | ||
زخمی | 9 | ||
5 | ایمنی محیط | ||
6 | بیانیه ها و نامه ها | 7 | |
7 | بازداشت و زندان | 1 | |
8 | کولبران،سوختبران | ||
کشته | 1 | 1 | |
زخمی | 1 | ||
9 | معوقات مزدی | 12 |
منابع برگرفته از: هه نگاو، پیام، هرانا، اتحاد، رکنا، آسو نیوز، خبرگزاری مهر، رادیو زمانه، نه به زندان نه به اعدام، رادیو فردا، بولتون کارگری، کانال کارگران نیشکر هفت تپه، سازمان مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، حصارنیوز، دانشجو آنلاین، ایلنا، ایسنا، خبرگزاری فارس،کمپین فعالین بلوچ، ایرنا، مانیتور حقوق بشر،نگام،تسنیم،اعتماد،ایران کارگر،همچنین منتشر شده در سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران (کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر) برای بازدید بیشتر از وقایع کار و کارگران به http://kar-kargar.bashariyat.org مراجعه کنید.
گزارش ماهانه نقض حقوق جوان ودانشجو فروردین ۱۳۹۹
هادی جعفرپور
گزارش آماری نقض حقوق جوان ودانشجوفروردین ۱۳۹۹
تنظیم نمودار:هادی جعفرپور
جدول آماری نقض حقوق جوان ودانشجو فروردین 1399
موضوع |
عنوان خبر
|
تعداد |
اخبار عمومی
|
تجمع اعترا ض | ۲ |
اطلاعیه نهادهای بین المللی | ۱ | |
اخبار محاکمه |
احظار و بازجویی | ۴ |
بازداشت | ۳۱ | |
احظار به دادگاه | ۱ | |
محاکمه | ۱۵ |
برای آگاهی بیشتر:
گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد. لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق جوان و دانشجو فروردین ماه همکاری نموده اند عبارتند از: نیلوفر جلیلی، رسول پورآزاد، هادی جعفرپور برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید. http://daneshjoo.bashariyat.org
گزارش ماهانه نقض حقوق محیط زیست فروردین ۱۳۹۹
سمیه علیمرادی
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست فروردین ۱۳۹۹
تنظیم نمودار:سمیه علیمرادی
جدول آماری نقض حقوق محیط زیست فروردین 1399
تعداد | موضوع | ردیف |
1 | دستگیری فعالان محیط زیست | 1 |
4 | نفود فاضلاب و پسماندهای صنعتی به چاه و رودخانه و دریا | 2 |
2 | گسترش ریزگردها و افزایش آلودگی هوا | 3 |
11 | شکار غیر مجاز | 4 |
14 | حیوان آزاری | 5 |
2 | حیوانات در معرض انقراض | 6 |
برای آگاهی بیشتر :
گزارش فوق از سایت کمیته دفاع از محیط زیست و برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا ، ایلنا ، ایرنا ، فارس، ایسنا ، مهر ، افکار نیوز می باشد . لازم به ذکر است که به دلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاریهای غیر وابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق محیط زیست و فعالان آن در ایران می باشد . اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض محیط زیست در فروردین ماه همکاری نموده اند عبارتند از: ایراندخت کیا و سمیه علیمرادی و زهرا برومند . برای آگاهی و اطلاع بیشتر می توانید از سایت ما بازدید بفرمایید .
http://mohitzist.bashariyat.org
گزارش ماهانه نقض ادیان فروردین ۱۳۹۹
سید شایان حسینی برزی
گزارش آماری نقض حقوق ادیان فروردین ۱۳۹۹
تهیه نمودار رضا عباسی زمان ابادی
اهل سنت
جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، فروردین ماه ۱۳۹۹
مورد | موضوع | ردیف |
7 | آزادی موقت با قرار وثیقه | 1 |
1 | بازداشت و بیخبری | 2 |
8 | جمع کل | 3 |
بهاییان
جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی، فروردین ماه ۱۳۹۹
مورد | موضوع | ردیف |
2 | آزادی زندانی | 1 |
2 | جمع کل | 2 |
مسیحیان
جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان، فروردین ماه ۱۳۹۹
مورد | موضوع | ردیف |
1 | مرخصی زندانی | 1 |
1 | آزادی زندانی | 2 |
2 | جمع کل | 3 |
دراویش
جدول گزارش نقص حقوق دراویش، فروردین ماه ۱۳۹۹
مورد | موضوع | ردیف |
2 | تبعید | 1 |
23 | آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 2 |
25 | جمع کل | 3 |
پیروان سایر ادیان
جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان، فروردین ماه ۱۳۹۹
مورد | موضوع | ردیف |
1 | صدور حکم شلاق | 1 |
2 | اعتصاب غذا | 2 |
17 | آزادی زندانی | 3 |
1 | محکومیت به حبس | 4 |
21 | جمع کل | 5 |
جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان در فروردین ماه 1399
موارد نقض حقوق ادیان | اهل سنت | بهاییان | مسیحیان | دراویش | سایر ادیان |
بی خبری از افراد بازداشت شده | 1 | ||||
محکومیت به حبس | 1 | ||||
شکنجه | 1 | ||||
اعتصاب غذا | 2 | ||||
آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 2 | 1 | 23 | 17 | |
آزادی موقت با قرار وثیقه | 7 | ||||
مرخصی زندانی | 1 | ||||
تبعید | 2 | ||||
جمع کل | 8 | 2 | 2 | 25 | 21 |
برای آگاهی بیشتر: آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا، هنر آنلاین؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز جمع آوری گردیده است. اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق پیروان ادیان فروردین ماه همکاری نموده اند عبارتند از: سید شایان حسینی برزی ، سام جباری کرمانی ، عباس رضایی سالاروند . اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است: adian.bashariyat.org
گزارش اعدام فروردین ۱۳۹۹
امیرابطحی
گزارش آماری اعدام فروردین ۱۳۹۹
تنظیم نمودار:امیرابطحی
جدول آماری اعدام در فروردین ماه ۱۳۹۹
ردیف | شهر
|
صدور حکم اعدام
|
اجرای حکم اعدام
|
1 | تهران | 3 مورد 3 نفر | 0 |
2 | خراسان | 1 مورد 1 نفر | 0 |
3 | ارومیه | 1 مورد 1 نفر | 0 |
4 | سقز | 0 | 1 مورد 1 نفر |
5 | همدان | 0 | 1 مورد 1 نفر |
6 | خلخال | 0 | 1 مورد 1 نفر |
7 | اردبیل | 0 | 1 مورد 1 نفر |
جمع کل | – | 5 مورد 5 نفر | 4 مورد 4 نفر |
توضیح | اخبارعمومی 7 مورد و 31 نفر و رهائی یافتگان از اعدام نیز در 3 مورد 4 نفر را شامل میشود
منابع نیز برگرفته از سایت ها و خبرگزاری های: جوانه ها، هرانا، هه نگاو، حقوق بشر ایران، میزان، شبکه حقوق بشر کردستان، صدا و سیما، خبرگزاری فارس، ایلنا، ایسنا، روزنامه خراسان، میزان، رکنا، ایرنا، جوان آنلاین، عصر ایران و خبرگزاری مهر است. |
گزارش ماهانه نقض حقوق اقوام وملل ایرانی فروردین ۱۳۹۹
محمد ابوطالبی
گزارش آماری نقض حقوق اقوام وملل فروردین ۱۳۹۹
تنظیم نمودار:حمیدرضا چناری
آماری نقض حقوق اقوام وملل ایرانی فروردین ۱۳۹۹
نفرات | موارد | عنوان | ردیف |
0 | 19 | اخبار عمومی شامل:اطلاعیه نهادهای بین المللی، بیانیه های بین المللی و موارد نقض حقوق اجتماعی | 1 |
24 | 12 | بازداشت ها | 2 |
8 | 5 | احضار به دادگاه و بازجویی | 3 |
35 | 22 | احکام صادر شده و تودیع یا صدور وثیقه | 4 |
49 | 29 | زندان و زندانی شامل: ضرب وشتم، مرگ در زندان، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان، جلوگیری از مرخصی، انتقال زندانی، مرگ زیر شکنجه ، مصدوم و کشته مین | 5 |
5 | 3 | کولبران کشته و مجروح توسط نیروها: | 6 |
3 | 3 | تیر اندازی به مردم | 7 |
31 | 16 | موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی | 8 |
155 | 109 | منابع خبری:کمپین فعالین بلوچ ، جوانه ها ، مانیتور حقوق بشر در ایران، حقوق بشر کردستان ایران، کردپا، هرانا، هه نگاو، ماف نیوز،کمپین دفاع از زندانیان سیاسی ، گاماج .پیام . خبرآن لاین. ایران وایر. وب سایت کلمه. ایلنا
فرستندگان اخبار این ماه به ترتیب تعداد آقایان: محمد ابوطالبی، محمودحوالات، وحید حسن زاده ابراهیمی، حمید رضاچناری، ایرج دانای طوس، هاشم رضایی، محسن سیاحی، علی امامقلی و فرشید افشار. |
جمع کل
|
گزارش ماهانه نقض حقوق کودک ونوجوان فروردین ۱۳۹۹
لیدا اشجعی– رضا ویسا نیان
گزارش آماری نقض حقوق کودک ونوجوان فروردین ۱۳۹۹
جدول آماری نقض حقوق کودک ونوجوان فروردین ۱۳۹۹
مورد | موضوع | ردیف |
47 | اخبار عمومی : بیماریهای کودکان ؛حمایت از کودکان ؛ خشونت علیه کودکان ؛ خودکشی کودکان ؛کودکان بیهویت؛ اسیب های اجتماعی | ۱ |
11 | کودکان کار | ۲ |
2 | اعدام کودکان | ۳ |
28 | اموزش و پرورش | ۴ |
3 | کودک همسری | ۵ |
2 | کودک ازاری | ۶ |
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد. .این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا؛ رادیو بی بی سی؛ ایران ؛ قطره ؛ رادیو فردا؛ سازمان حقوق بشر ایران؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری مهر، خبر گزاری خراسان؛ روزنامه قانون ؛تسنیم؛ کمپین فعالان بلوچ؛ جمع آوری گردیده است. http://koodak.bashariyat.org/?p=31483
گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق زنان و نمایندگی اتریش مارس ۲۰۲۰
مهرنوش ایمانی چگنی، لاله پروین نیا
در روزشنبه 28مارس 2020ساعت 19:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و میهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق زنان / نمایندگی اتریش برگزار دید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم فریبا مرادی ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را آغاز نمودند.
بخش 1: خانم فرشته امیر احمدی با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در ایران دراسفند 98 به سخنرانی پرداختند: خبر: زینب اسماعیلی از اعضای مادران صلح پس از یک ماه بازداشت توسط نیروهای امنیتی با وثیقه آزاد شد، او در این مدت به داروهای مورد استفاده اش دسترسی نداشته است. نقض ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق حیات برای همه. نقض ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشرخبر: پریسا سیفی شهروند ساکن سنندج به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد اوپزیسیون به سه سال زندان محکوم شد. وی درتاریخ ۲۱ آبان ۹۸ بازداشت و به مدت صد روز تحت فشار بازجویی و اخذ اعترافات اجباری قرار داشته است. این شهروند کرد به مدت ده روز در اعتراض به وضعیت بلاتکلیفی در اعتصاب غذا بوده و وضعیت سلامتی او وخیم گزارش شده بود. نقض ماده های۱۰. ماده ۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر: خودکشی یک دختر ۱۴ ساله اهل اشنویه با هویت ملینا طائی که به دلیل اختلاف با همسرش در شهر پیرانشهر خود را ازبالای یک ساختمان چند طبقه به پایین پرتاب کرد و جانش را از دست داد. نقض ماده های ۲۸ ماده ۲۲ اعلامیه جهانی حقوق بشرخبر: مسئولین زندان اوین از اعطای مرخصی به صبا کردافشاری و مادرش راحله احمدی دو فعال مدنی محبوس در بند زنان خوددارى میکنند. به رغم خطر بیماری ناشی از ویروس کرونا بسیاری از زندانیان سیاسی و فعالان مدنی محبوس در زندانهای ایران نیز از مرخصی محروم شده اند. همچنین نسرین ستوده در اعتراض به جلوگیری از آزادی زندانیان سیاسی، با وجود خطر بیماری کرونا، دست به اعتصاب غذا زد. نقض ماده ۳.نقض ماده ۲۵اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر: سهیلا حجاب وکیل دادگستری و فعال مدنی اهل کرمانشاه به ۱۸ سال زندان محکوم شد. اتهامات وی به این شرح است: تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی و تشویش اذهان عمومی به قصد آشوب، تشکیل گروه در راستای حقوق زنان، درخواست رفراندوم و تغییر قانون اساسی. نقض ماده های ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر
بخش 2: خانم آیلار اسماعیلی با موضوع بررسی ماده 2کنفوانسیون رفع هرگونه تبعیض برای زنان و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صحبت نمودند: ماده دوم کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض برای شما صحبت کنم. در ماده ی دوم اینگونه آمده است که دولتهای عضو، تبعیض علیه زنان را به هر شکل محکوم می نمایند و موافقت می نمایند بدون درنگ، به طرق منقضی، سیاست رفع تبعیض علیه زنان را تعقیب نمایند و بدین منظور بر امور زیر تعهد می نمایند بند ۱: گنجاندن اصل مساوات زن و مرد در قانون اساسی یا دیگر قوانین متناسب داخلی خود، اگر تا کنون چنین کاری انجام نشده و حصول اطمینان از تحقق عملی این اصل، ازطریق وضع قانون (منظور قوانین عادی لازمالاجراست) و طرق مناسب دیگر. بند ۲: بند ۳. بند ۴ بند ۵: بند۶ بند۷: همان طور که همه ی ما اطلاع داریم کنوانسیون به معاهده ای گفته می شود که با هدف تدوین قواعد حقوقی و مهم ما بین کشورهای متعددی تنظیم می شود. ۱۸۷ کشور از جمله اکثر کشورهای اسلامی عضو کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان هستند. اما متاسفانه ایران به کنوانسیون نپیوسته است. فقهای شورای نگهبان با این استدلال که کنوانسیون مغایر اصول اسلام است، با پیوستن ایران به کنوانسیون مخالفت کردند و بیان داشتند که دغدغه های مهم تری هست. دولت جمهوری اسلامی ایران فراموش کرده است که زنان سرزمین ما نیمی از جمعیت ما را تشکیل می دهند و چطور می شود که حق و حقوق نیمی از افراد جامعه در الویت نباشد. تا کی میتوانند با بهانه های مختلف از قبول حقایق و مسئولیت هایشان سر باز بزنند. دولت جمهوری اسلامی ایران نمی تواند حضور چشم گیر زنان در عرصه های مختلف را نادیده بگیرد و دغدغه های دیگر را بهانه قرار دهد. اما این موضوع رو هم نباید فراموش کرد که تلاش های فراوانی در طول تاریخ برای تحقق عدالت در همه زمینه ها از جمله روابط زنان و مردان صورت پذیرفته است که به حق شایسته، تکریم و بزرگداشت است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ۲۰ صریحا اشاره دارد به این اصل که همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان درحمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. همچنین در اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است، دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و این موارد را انجام دهد:بند۱: ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زنان و احیای حقوق مادی و معنوی او. بند۴، بند۵ بند ۱ اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اجرا نمی شود. در این زمینه می توان به زنان ورزشکار سرزمینمان اشاره کرد که به دلیل نبود فضای مناسب برای رشد و ترقی به ناچار تصمیم به ترک کشور می گیرند. زیرا فضای فضای ورزشی برای بانوان در کشور ما بسیار سخت است و مرکز توجه ورزشکاران زن در طول مسابقات مختلف طرز پوششان در هنگام مسابقه است، که مبادا کاری بر خلاف موازین اسلامی باشد که تبعاتی را برایشان به همراه دارد. نبود حمایت از طرف دولت و تمامی فشارهای همه جانبه ای که وجود دارند. این بانوان ورزشکار را مجبور کرده است که ورزش را ترک کنند یا اینکه برای کشور های دیگری، به جز کشور عزیزمان ایران افتخار آفرینی کنند. در خصوص بند ۲ اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حضانت فرزند تا ۷ سالگی با مادر است و بعد از آن تصمیم گیری برای حضانت فرزند با دادگاه است و در بیشتر موارد مادرانی که عاشق فرزندان خودشان هستند، به ناچار حضانت فرزند خودشان را به پدر واگذار می کنند. به دلیل اینکه هیچ قانونی برای حمایت از مادران سرپرست خانوار وجود ندارد و متاسفانه شرایط جامعه ما برای زنان مطلقه بسیار دشوار است. از نگاه های بدی که جامعه نسبت به این زنان دارد تا سنگ اندازی هایی که جلوی پای آن ها می شود. شوهر می تواند هر زمان که بخواهد همسرش را طلاق دهد. واقعیت این است که طلاق از طرف مرد نیاز به دلیل موجه هم ندارد و اگرمرد مصر به طلاق باشد و همسرش مخالف باشد دادگاه می بایست رای طلاق را صادر کند، که این بر خلاف بند ۳ اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که در آن صریحا اعلام شده، ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده و در اینجا هیچ دادگاه صالحه ای وجود ندارد و بدون رضایت زن طلاقش را صادر می کنند.
بخش 3: خانم زینب شاداب شعار با موضوع بیانیه سازمان بهداشت جهانی برای زنان سخنرانی کردند: بیانیه سازمان بهداشت جهانی در مورد ضرورت حذف آزمایش بکارت از اساسی ترین حقوق انسانی، حق انسان بر بدن خویش است. هر انسانی، چه زن و چه مرد حق دارد با آزادی کامل در موردوضعیت بدنی اش و تغییر آن تصمیمگیری کندحق زن بر بدن خود یکی از پر مناقشه ترین مباحث اجتماعی ست. مالکیت و کنترل بدن بعنوان یک حق طبیعی تا حدودی در جوامع پیشرفته حل و فصل و از شدت تنش ها بر سر این موضوع تا حدود زیادی کاسته شده است. اما در جهان سوم و کشورهای مسلمان این حق تا حدودی نادیده گرفته شده و تنش ها و مناقشات بر سر بود و نبودش همچنان بالاست موضوعاتی از جمله غیرت، ناموس، حیثیت، بکارت و… به همراه فرامین دینی، دسترسی زنان به این حق را با پیچیدگی هایی روبرو کرده است. در جامعه مرد سالاری همچون ایران که حاکمیت دین در تمام سطوح مختلف جامعه به وضوح دیده می شود، مسئله حق زن بر بدنش از چهار چوب تصمیم گیری شخصی خارج شده و به عنوان مسئله ای در سطح ملی مطرح می شود زنان ایرانی سالهاست انواع خشونت ها را تحت نام «قانون و شرع» متحمل شده اند. بر اساس ماده ۷ کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و نیز ماده ۱۶ کنوانسیون منع شکنجه آزمایش بکارت به عنوان نقض حقوق بشر شناخته شده و عملی غیرانسانی، بی رحمانه و اهانت آمیز تلقی میشودآزمایش بکارت برخلاف حقوق بشر است قراردادها، موافقتنامه ها، و بیانیههای بین المللی، همچون بیانیه های سازمان ملل، رفتارها و سنت هایی که استانداردهای حقوق بشر را نسبت به زنان و دختران نقض میکنند، خطرناک دانسته اند، و آزمایش باکرگی نیز یکی از همان سنتهاست که توسط گروهی از فعالان حقوق بشر به عنوان سنت خطرناک شناخته شده است در کنفرانس ۱۹۹۳ حقوق بشر وین و کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان در همان سال اعلام شد که همه دولتها موظف به اصلاح همه رویه ها و الگوهای اجتماعی و فرهنگی تبعیض آمیز علیه زنان هستند. کنفرانس جهانی جمعیت و توسعه فراخوانی داد برای حذف تمامی اعمالی که باعث آزار زنان میشود، کمک به زنان در تحقق و تثبیت حقوقشان، از جمله حقوق مربوط به فرزند آوری وسلامت جنسی. 1. محافظت در برابر تبعیض جنسیتی: توافقات متعدد بین المللی حقوق بشری، ظلم تاریخی علیه زنان و فقدان خودمختاری آنها را مانع عمده مشکلات سلامت آنها دانستهاند، بخصوص حقوق و سلامت جنسی و زادآوری آنان آزمایش بکارت حق محافظت دربرابر تبعیض بر اساس جنسیت را نقض میکند، زیرا پیامد های مخرب آن را بطور خاص فقط زنان و دختران تجربه میکنند اساس آزمایش بکارت در نظام مردسالاری، مبتنی بر تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان است. 2. حق زندگی: در برخی موارد حاد، زنان و دختران به نام آبرو و ناموس پس از انجام آزمایش بکارت یا به قتل رسیده اند یا تلاش کرده اند خودکشی کنند. در این موارد آزمایش بکارت حق حیات انسانی را نقض میکند. 3. حق حفظ حریم خصوصی و مالکیت بر بدن:آزمایش بکارت اصول کرامت انسانی را نقض میکند، هم چنین حق حفظ حریم خصوصی و حق مالکیت بر بدن را. چون با انجام آزمایشی که به داشتن تبعات فیزیکی، روحی، حق انتخاب فرد برای تصمیم گیری مستقل را نقض میکند. 4. حق در امان بودن از شکنجه یا رفتار تحقیرآمیز و غیرانسانی یا مجازات:آزمایش باکرگی حق در امان بودن از شکنجه، مجازات یا رفتار تحقیرآمیز و غیرانسانی را نقض میکند. زیرا این آزمایش در اغلب موارد تحقیر آمیز، منافی عزت نفس و به عنوان وسیله ای برای ارعاب و شکنجه استفاده میشود. گزارشگران ویژه ی سازمان ملل در زمینه ی خشونت علیه زنان، دلایل و تبعات آن و شکنجه و مجازات و رفتارهای بی رحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز اظهار داشته اند که آزمایش بکارت شکلی ازخشونت جنسی است و علاوه بر این شکل خاصی از رفتار بیمار گونه و خشونت علیه زندانیان نیز شمرده میشود. 5. حق دسترسی به بالاترین سطح سلامت:آزمایش بکارت آزمایشی است که برای انجام آن دخول به اندام جنسی زنان صورت میگیرد و هیچ ارزش مستند و اعتبار علمی ندارد، ضمن اینکه احتمال اینکه پیامدهایی که خلاف سلامت فردی است داشته باشد. 6. حقوق کودک: در سال ۱۹۹۴، (برنامه ی بین الملی پیشرفت کودکان) اعلام کرد که تبعیض جنسیتی معمولا در مراحل اولیه زندگی آغاز میشود و خواهان پایان دادن به تمامی اشکال تبعیض جنسیتی شد که حقوق دختران را نقض میکند. کمیته حقوق کودک سال 1990از همه دولتها خواست تا حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی وفرهنگی کودکان را حمایت کنند. انجام آزمایش بکارت بر روی کودکان، حقوق بین المللی آنها برای حمایت شدن و مشارکت فارغ از تبعیض را نقض میکند. بعید به نظر میرسد کودکی که به انجام آزمایش بکارت رضایت میدهد، تصمیمش آگاهانه، آزادانه و بدون اجبار باشد. ضمن اینکه در این سن قدرت تصمیم گیریشان هم همچنان در حال تکامل است. علاوه بر این، کودکان نسبت به انتظارات و فشارهای خانوادگی و اجتماعی آسیب پذیرترند. در سال 2014کنوانسیون حذف همه ی اشکال تبعیض علیه زنان پیوست تا قوانینی تصویب کنند برای موظف کردن دولت ها به حذف رسوم سنتی که به دختران آسیب میرساند، از جمله آزمایش بکارت. فعالان سیاسی، بازداشت شدگان و زندانیان زنان بازداشتی و زندانی در معرض خطر جدی آزار و رفتار خشونت آمیز از جمله آزمایش بکارت هستند. آزمایش بکارت انجام شده بر روی بازداشتی ها و زندانیان بسیار ترسناک و تحقیرآمیز بوده و ضمن زایل کردن حق آنها بر بدن و حریم شخصی خود، آنان را در موضع ضعف قرار میدهد. هدف از اجبار زنان فعال سیاسی و مدنی بازداشتی به انجام آزمایش بکارت ایجاد رعب و وحشت درآنان بوده و حقوق مدنی آنها را نقض میکند. مروری بر شواهد علمی آزمایش موسوم به آزمایش بکارت اساساً یک آزمایش پزشکی محسوب نمیشود و فاقد تمامی استانداردهای یک آزمایش پزشکی وعلمی است. ویژگی اول یک آزمایش این است که اعتبار داشته باشد. برای مثال اگر آزمایش خونی در ایران انجام شود و نتایج آنرا به یک کشور آفریقایی ببرند در آن کشور هم عیناً به همان نتایجی میرسند که پزشکان در ایران رسیدهاند. دوم اینکه آزمایش باید به منظور تشخیص یاختلال یا بیماری و کمک به درمان آن انجام شود. اما آزمایش بکارت فاقد این ویژگی است. برگهای که پزشک پس از این معاینه صادر میکنند برگه سلامت نامیده میشود، در صورتی که هیچ ارتباطی به سلامت فرد ندارد در علم پزشکی چیزی به نام آزمایش بکارت وجود ندارد و این معاینه با اخلاق پزشکی در تضاد است، هم از جهت اخلاقی و هم ازجهت علمی. این آزمایش یا معاینه یا هر اسمی که بتوان بر آن نهاد ثابت کننده هیچ چیزی نیست اما معنای عرفی حساس و ترسناکی را با خود به همراه دارد که زندگی زنان بسیاری را ویران کرده و میکند. معنی نداشتن بکارت در فرهنگ ما یعنی زن رابطه جنسی واژنی داشته است، در حالی که شاید شخص به دلایل مختلفی پردهاش دچار تغییر شده باشد، مثل خودارضایی یا فرو بردن اشیاء مختلف در واژن، انجام حرکات ورزشی و مانند آنها؛ حتی ممکن است از همان ابتدا فاقد آن باشد. این بخشی از بدن مانند قلب نیست که تمامی انسانها آنرا داشته باشند یا مثل رحم که تمامی زنها آنرا دارند تاج واژن یا پرده هایمندر بسیاری از پستانداران هم دیده شده و این خود دلیل کافی است برای اینکه هیچ وجه اخلاقی و مشیت الهی برای تشخیص زنان عفیف از غیر عفیفه کمک این غشای کوچک وجود ندارد هنوز اطلاعات دقیقی از کاربرد این پرده نداریم و تئوریهای مختلفی درباره آن وجود دارد، یک نظر این است که هنگامی که جنین دختر در رحم مادر است این پرده باعث حفاظت از بخشهای درونی اندام تناسلی جنین میشود و نظر دیگر این است که این پرده میتواند تا زمان رسیدن به سن بلوغ و فعالیت جنسی از سیستم تناسلی زنان محافظت کند. موضوع این است که پرده بکارت عضوی از بدن حساب نمیشود، بدین معنا که مثلاً در کلاسهای فیزیولوژی دانشگاه آنرا تدریس نمیکنند. ضمن اینکه چیزی نیست که در تمامی انسان های ماده شبیه به هم باشد، به طوری که در۴۰ درصد زنان وجود ندارد اینکه این آزمایش توسط جامعه پزشکان ایرانی به رسمیت شناخته شده و درحال انجام آن هستند و بابت انجامش حق ویزیت دریافت میکنند معنایی ندارد جز فاجعه پزشکی برای جامعه ما و من فکر میکنم که واقعاً جای کار دارد و فعالان حقوق زنان بایستی وارد این قضیه شوند وعلیه انجام این آزمایشها و تأثیر مخربش بر زندگی زنان و اعمال تبعیضی مضاعف بر آنها باید به طور رسمی و جدی پیگیری و از گسترش بیشتر آن جلوگیری شود در نهایت چون هیچ آزمایش فیزیکی قادر به تشخیص بود و نبود سابقه رابطه جنسی در فرد نیست انجام این تست نیز باکرگی راتعیین نمیکند به طور کل آزمایش باکرگی روشی برای کنترل و اعمال قدرت برزنان و دختران است.
بخش چهارم: خانم سمیرا فیروزی بویاغچی با موضوع نافرمانی مدنی زنان مطالب خود را ارائه کردند: نافرمانی مدنی روشی خشونت پرهیز برای اعتراض به سیاستهای حکومتها میباشد. دراین روش با بیاعتنایی به قوانین حکومتی، سعی در تضعیف قابلیت اجرای قانون که یکی از مهمترین پایههای قدرت هر حکومتی است میشود این روشاولین بار در جنبشی به رهبری ماهاتما گاندی برای استقلال هند از امپراتوری بریتانیا استفاده شد. همینطور این شیوه درجنبش ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی، جنبش حقوق مدنی آمریکا و جنبشودای صلح طلب مورد استفاده قرار گرفت. نا فرمانی مدنی: بهترین راه برای به زانو درآوردن رژیم های سرکوبگراست. نافرمانی مدنی به معنای سر باز زدن فعالانه از پذیرش قوانین، تقاضاها یا دستورات معینی از سوی حکومت یا نیرویی اشغالگر تعریف شده است و یکی از روشهای مهم مقاومت غیرخشونت بار به شمار می آید. مردم از این شیوه برای مقاومت در مقابل قوانین ظالمانه استفاده می کنند در بسیاری از این فعالیت ها، بسیاری از زنان با تجربه هایی همچون تبعیض های جنسی مواجه هستند و تجربه آنها به دلیل حضورملموس آنها باعث بازتاب بیشتر صدای آنان در این جنبش ها می شود. یکی از گروه های زنان درجنبش های مدنی، زنان سیاه پوست در آمریکا بوده اند، بعد ترحضور زنان در جنبش های مدنی بدون خشونت در هند و همینطور رهبری زنان در سرپیچی های مدنی از دیگر مثالهای این جنبش ها است نافرمانی مدنی از این ایده نشات می گیرد که انسان لازم نیست به لحاظ فیزیکی به مبارزه بپردازد، بلکه کافی است از آنچه که از او خواسته می شود تبعیت نکند. هنگامی که حکومت در مقابل خیل عظیم مردمانی قرار گیرد که ساکت بر جای خود نشسته اند ولی با کم کاری، عدم تبعیت از قوانین حکومت و… دستگاه حکومتی را فلج می کنند، کاری برای واداشتن مردم به تبعیت از دستش برنمی آید. شیوه های عمل متعددی برای نافرمانی مدنی وجود دارد. مهمترین و اصلی ترین ویژگی که تمامی این شیوه ها را به هم پیوند میدهد، نافرمانی و سرپیچی از قوانین و دستورات حکومت است. این اقدام از انجام کار ساده در اداره تا دستور سرکوب ادامه پیدا میکند. نافرمانی در انجام کارهای اداری باعث فلج شدن دستگاه دولتی می شود و مشکلات دولت را افزایش می دهد. عدم پرداخت هزینه های دولتی مانند آب، برق، تلفن، ایجاد راهبندان در خیابانها، اعتصاب و… همگی نمونه هایی از نافرمانی مدنی هستند. ولی نمی توان موارد را به اینها ختم کرد. هر کس و هر گروه بنا به شرایط خود می تواند شیوه هایی ابتکاری برای فلج کردن حکومت بیندیشد و به اجرا درآورد ویژگی های نافرمانی مدنی:شرافت آمیز بودن، ارتباط گیرانه بودن، عدمخشونت یا مسالمت آمیزبودن. در ایران هم حضور زنان در جنبش های مدنی از سالهای قبل از انقلاب ایران آغاز شد، اما شاید بتواند نقطه بارز آن را نقش زنان درانقلاب مشروطه دانست. بعدها زنان در فعالیت های مدنی و سیاسی همچون فعالیت در مبارزات ملی گرایانه شرکت کردند نقش زنان در این جنبش ها، نقش غیر قابل انکاری است. چرا که می تواند پتانسیل های نهفته نیمی از جامعه را برای تغییر ایجاد کند. همین امر موجب شده است که در سالهای گذشته، هرچه قدر حضور زنان در جنبش های اجتماعی بیشتر شود، برخورد حکومت با آنان هم افزایش یابد در طول سالهای گذشته، به دلیل سرکوب تجمعات و فعالیت های برابری خواهانه بسیاری از فعالیت های جمعی زنان، اعتراضات ومقاومت مدنی زنان شکل دیگری گرفته است. به این ترتیب که هر فرد به یک عامل اعتراضی تبدیل شده است. موضوع حجاب اجباری در ایران از ۴۰ سال پیش آغاز شد. از شعار شدیداً توهینآمیز «یا روسری یا توسری» که تکیه بر مذهب، اخلاق و ایدئولوژی داشت و به همین دلیل قبل از تصویب قانون، اجباری شد. این اجبار از ادارات دولتی آغاز شد، از آنجا که این ادارات ملک خصوصی دولت تلقی میشد، از ورود زنان بی حجاب جلوگیری به عمل میآوردند در دی ماه سال ۱۳۹۶ زنی جوان در آستانهی سی سالگی، بربلندای شهر رفت و شال سپیدش را بر سر چوبی به اهتزار در آورد حرکت این زن جوان، علنی، شجاعانه و متمدنانه بود. این حرکت تمام ویژگیهای یک اعتراض مدنی و مسالمتآمیز را با خود همراه داشت و سرآغاز نافرمانی مدنی زنان ایران بود اعتراض های پراکنده و مقاومت در برابر دستگیری های حجاب اجباری در خیابان ها، اعتراض از طریق فضای مجازی به شرایط نابرابر و حتی موارد دیگری همچون مبارزه برای حق ورود زنان به استادیوم، اعتراض به دستگیری های زنان به بهانه حجاب اجباری و همینطور دیگر حرکتهای مدنی از جمله حق دوچرخه سواری زنان و اعتراض به اسید پاشی را می توان نام برد. این حرکت ها به معنی فعالیت های فردی زنانی است که در برخی موارد رهبری های کوچک و فردی را به همراه داشته است و درنهایت موجب تقویت پتانسیل های نهفته آنان در اجتماع شده است هرچند حرکتهای فردی پراکنده را نمی توان همانند یک جنبش منسجم و همگون در نظر گرفت، اما این حرکت های فردی عاملیت زنان را در جامعه افزایش داده است و همراه با نافرمانی های مدنی توانسته است بخش های بیشتر و عمیق تری از جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. سرپیچی های مدنی و اعتراضات زنان به طرق مختلف که در ابتدا مورد توجه قرار نگرفت و برخی از آنها همچون حرکت دختران انقلاب سرکوب شد، اما نهایتا توانسته است آگاهی بسیاری از زنان، از جمله نسل جدیدتر را بالا ببرد. به همین دلیل دادن احکام حبس طولانی برای فعالان حجاب اجباری یکی از واکنش های سرسختانه به تقویت عاملیت زنان در اجتماع است که در جامعه امروز ایران در حال افزایش است اعتراضات مدنی اخیر در شرایطی اتفاق افتاده است که سیاست ایران در سالهای اخیر، به خصوص بعد از روی کار آمدن رئیس جمهوری آمریکا، به شدت دستخوش تحولات اساسی شده است. تنش های اصلی در منطقه که عموما ایران یکی از بازیگران اصلی در این تنش هاست، شرایط استراتژیکی ایران را در خاورمیانه تحت تاثیر قرارداده است. حکومت ایران، برای مدیریت این تنش ها و نشان دادن قدرت داخلی خود، اولین کاری که می کند فشار بر فعالان داخلی و مدنی را افزایش می دهد. سیاست قدرت نمایی ایران در برخورد با فعالان سیاسی مدنی با تنش های جهانی رابطه ای تنگاتنگ دارد اما حضور فعالان زنان درجنبش های مدنی، امنیت داخلی ایران را بیشتر به خطر می اندازد، چرا که دولت ایران از حربه سرکوب زنان در طول سالهای گذشته برای برقراری امنیت داخلی بهره فراوان جسته است. اما از سوی دیگر با سست شدن وضعیت داخلی ایران، حضور زنان در جنبش های مدنی به نوعی تقویت می شود و همین امر به مذاق دولت ایران خوش نیست. چرا که مشارکت زنان در این جنبش ها درصد توسعه و گسترش آنها را افزایش می دهد و هرچه قدر این درصد افزایش پیدا کند، احتما سرکوب زنان و برخوردهای شدید تر با آن نیزبیشترمیشود. زنان در جامعه امروز ایران، علی رغم مواجهه با محدودیت های فراوان، از نقش های سنتی خود خارج شده اند. مقاومت زنان دربرابر القاء نقش های سنتی، برای محافظه کاران رعب انگیز است. اولا خارج شدن زنان از نقش های کلیشه ای به این دلیل که زنان روابط نزدیکتری با فرزندان خود دارند و می توانند در تربیت نسل جوان تاثیر گذارتر باشند. دوم دسترسی بیشتر زنان نسبت به گذشته به فضای مجازی، توانسته است تماس آنها را با محیط خارج از فضاهای سنتی و خانگی به فضاهای غیر خانگی و حتی غیرملی بکشاند. حضورنسل جوان در جنبش های مدنی که خواستهای مشخص زنان را در بر دارد در تلاش است تا تغییر مثبتی را درجامعه ایجاد کند، اما حکومت ایران به دلیل آشنایی به همین توانایی ها عموما حاضر است که هزینه های زیادی را برای ممانعت حضور زنان در فعالیت های مدنی تحمیل کند. چرا که سرمایه گذاری در این مسأله می تواند برای محدود کردن نسل بعدی و جوان ترموثرتر عمل کند مهمترین عامل در دادن احکام طولانی به زنان، ترس از توسعه اعتراضات مدنی به بخش های بیشتری از جامعه به خصوص زنان است. سرکوب و نگه داشتن نیمی از جمعیت جامعه در سکوت و نادیده گرفتن خواسته های آنان، تنها با دادن احکام طولانی به زنان و در حبس نگه داشتن آنان به منظور مسکوت کردن سایرزنان فعال در جامعه است آنچه که مسلم است این سرکوب نمی تواند مانع فعالیت های زنان و رشد آگاهی های آنان شود. چرا که در حال حاضر، دسترسی زنان به فضای مجازی و فعالیت آنها در سایر ابعاد اجتماعی و سیاسی توانسته است پتانسیل های بالقوه آنها را به پتانسیل های بالفعل تبدیل کند از سوی دیگر در برخی از موارد، خواستهای زنان در جامعه اکنون با همراهی مردان هم در بعضی موارد همراه شده است و همین سرکوب بخش وسیعی از زنان را عملا برای دولت ایران ناممکن می سازد. به این معنی که هرچه قدرسرکوب آنها و دادن احکام طولانی افزایش یابد، مقاومت زنان برای بازپس گرفتن حقوق از دست رفته شان راه دیگری را پیداخواهد کرد.
بخش پنجم: سپس بحث آزاد با موضوع حق زن در ایران آغاز گردید: در ابتدا خانم فریبا مرادی پور توضیحی در مورد بحث آزاد، که حق زن یک بحث کلی است و شامل حقوق اجتماعی، سیاسی، مدنی و به هر حقی که دوست دارید و میخواهید انتقادی وارد کنید را شامل میگردد و از دوستان دعوت نمودند تا این بحث را بشکافند… سپس خانم زکایی برای دوستان بحث را کامل نمودند با این زمینه که وقتی قوانین بر ضد زنان است و حق برابری ندارند و از زنان تست بکارت میگیرند و از مردان نمیگیرند این میشه حق زنان در ایران و… در ادامه بحث خانم سمیرا فیروزی، شاداب، مولایی، آقای افشین رجبی، خانم خطی، لاله پروین نیا و دوست عزیز با آیدی خاک در کنار سایر دوستان تبادل نظرنمودند و در پایان خانم فریبا مرادی پور ضمن تشکر از تمامی سخنرانان، فعالین، مهمانان، منشی جلسه، ادمین خانم ها مهسا ذکایی، نوری ایرانی، آزاده افشار، صدابرداران آقای علیرضا حجتی، الناز اسدی صفا در ساعت21 پایان جلسه را اعلام نمودند. در این جلسه علاوه بر مهمانان، سایر اعضای کانون و علاقمندان به حقوق بشر و سخنرانان و سایر عزیزان حضور فعال داشتند.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست ۲۰۲۰
رضا عباسی زمان آبادی
جلسه مذکور درروز یکشنبه مورخ 10آپریل راس ساعت19.30با حضور مسئولان و اعضای کمیته محیط زیست وسخنرانان وجمعی ازفعالان کانون دفاع ازحقوق بشر در ایران ومهمانان دیگردرفضای مجازی پالتاک برگزار گردید. مسئول جلسه، خانم رویا ملائی بیجارپسی ضمن خوش آمدگویی به تمامی حاضرین ومعرفی سخنرانان جلسه را راس ساعت آغاز نمودند.
بخش1: خانم رویا ملائی بیجارپسی گزارش موارد نقض محیط زیست درماه اسفند 1398را اعلام کردند. خبر: اخباری مبنی بر تصرفات غیرقانونی پناهگاه حیاتوحش میانکاله منتشر شد. که حاکی از این بود که با عقبنشینی آب دریا، بخش عمدهای ازساحل جنوب خلیج گرگان، از قرهتپه و بهشهر تا کردکوی و بندر ترکمن، به زمینهای کشاورزی تبدیل شده که عمدتاً به کاشت جو دیم اختصاص یافته است. حجمی باورنکردنی از دستاندازی و تصرف زمینهای ملی و تبدیل به زمین کشاورزی که در نتیجه مسامحه و اهمالکاری کامل مدیران سازمان جنگلها و مراتع، منابع طبیعی، جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت از محیطزیست صورت گرفته است. خبر: کشف و ضبط تمساح در بازار نواب/رهاسازی تعدادی از گونههای کشف شده. خبر: به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، مدیر یکی از واحدهای صنعتی شهرستان بهبهان به دلیل تخریب محیط زیست و تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی خاک و محیط زیست از سوی اداره حفاظت محیط زیست بهبهان به دادگاه معرفی شده بود. بر اساس این گزارش متهم ابتدا به حبس و جزای نقدی و رفع آثار تخریب محکوم شده بود. حکم صادره توسط شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری دو بهبهان به کاشت ۱۰۰۰ اصله نهال با توافق اداره محیط زیست و شرکت مذکور در محل مناسب و آبیاری و نگهداری از آن به مدت ۳ سال به عنوان مجازات جایگزین حبس بدل شد. خبر: بازداشت تعدادی از شکارچی های غیر مجاز در شهرهای مختلف: به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از خبرگزاری صداوسیما، مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران از دستگیری ۳ شکارچی متخلف در شهرهای کیاسر و نکا خبر داد. خبر: برخورد قانونی با عامل تخلیه زبالههای عفونی بیمارستانی در ساحل کارون: مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان با اشاره به تخلیه زبالههای عفونی بیمارستان امام اهواز در ساحل رودخانه کارون از استفاده از ابزارهای قانونی برای برخورد با این تخلف خبر داد. محمدجواد اشرفی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به انتشار گزارشهای تخلیه زبالههای عفونی بیمارستان امام اهواز در ساحل رودخانه کارون، اظهار کرد.
بخش2: سپس خانم سمیه حسین زاده ثانی سخنرانی خود را با موضوع نقض دریای خزر(بخش دوم) رامسرآغاز کردند: سهم ایران از دریای خزر قربانی معادلات سیاسی شده است. ابتدا باید فاجعه زیست محیطی در خزر برطرف شود و بعد مقام حقوقی خزر تعیین گردد. زمانی که حسن روحانی عازم آکتائو شد که مفاد توافقات درباره رژیم حقوقی دریای خزر در هاله ای از ابهام بوده است راست است که سهم ۵۰درصدی ایران از دریایی خزر به ۱۱درصد سقوط کرده. محمود صادقی نماینده اصلاح طلب مجلس نوشته٫مردم بدانید نمایندگان مجلس اصلا در جریان توافقات پشت پرده این کنوانسیون نیستند. دریایی که شامل بهترین خاویار دنیا و ذخایر گاز و نفت میباشد. کرانه های شرقی دریای خزر به ویژه سواحل بندر ترکمن از خلیج حسنقلی تا میانکاله مهمترین مرکز صید خاویار هستند یکجا صادر میشوند آیا پول حاصل از این صادرات طلایی به تامین بخشی از زیست محیطی دریایی خزر صرف میشود ویا به جیب دولتمردان ریخته میشود.یکی دیگر از آسیبهای جدی که به دریای خزر وارد شده ساخت جزایر مصنوعی است. در این کنوانسیون راههای جلوگیری از آلودگی دریا خزر تصویب شده اما چرا به اجرا در نمی آیند سوال اینجاست چرا هنوز پروتکل جلوگیری از تخریب و آلودگی سواحلی تصویب نشده که بتوان به صورت قانونی از ساخت جزایر مصنوعی جلوگیری کرد.به عقیده کارشناسان محیط زیست دریایی ساخت جزایر مصنوعی دریایی خزر با مشکلاتی از قبیل تخریب رسوبات سطح دریا -مرگ میر آبزیان و اختلال در الگوی جریان آب همراه است و گفته شدهورود فاضلاب های این جزایر ها به دریای خزر یک خطر اصلی برای انسانها و آبزیان دریایی میباشد. حسن روحانی پس از امضای این کنوانسیون این نکته را یادآور کرد که این کنوانسیون با تایید علی خامنه ای رهبر سیاسی مذهبی نظام شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران امضا شده است این به دان معناست که حتی اگر در مجلس شورای اسلامی کسانی هم در مخالفت با این کنوانسیون صحبت بکنند پیشاپیش توسط رهبر رژیم تصویب شده و بردن آن به مجلس نمایشی بیش نیست.بد نیست بدانید که ۹۵درصد آلودگی شیمایی دریای خزر توسط زباله های رودخانه ی ولگا در روسیه ایجاد شده است. این رودخانه ۸۰درصد آب دریایی خزر را تامین میکند اما چرا دولت ایران در این کنوانسیون برای این مسئله مهم زیست محیطی دریایی خزر از سوی دولت روسیه گزینه ای ندارد.کمترین میزان ساحلی از این کنوانسیون متعلق به ایران شد حدوا ۱۱درصد.تمامی منتقدان تاکید دارند که کنوانسیون رژیم حقوقی خزر بایستی شامل همه موارد مربوط به دریا خزر باشد از جمله مسائل زیستمحیطی ماهیگیری شیوه و نحوه بهرهبرداری از منابع زیر بستر و تعیین خطوط مبدأ و الزامات نظامی و امنیتی مرتبط باشد ٫اما مقامهای ایران که در در راس آنها حسن روحانی قرار دارد تأکید میکند که برخی از این مسائل در کنوانسیون فعلا روشن نشده و یا تعیین آنها به آینده واگذار خواهد شد. باید این را دانست که روسیه کشوری نیست که بشود به آن اعتماد کرد همواره در طول تاریخ نشان داده که در زمان لازم به ایران خیانت میکند ۰۰۰۰۰ایا ترکمنچای دیگری در راه است؟؟خزر دریایی پر از مشکلات…. در نواحی جنوبی دریای خزر کاهش تراز آب تا حدود ۱۸سانتیمتر مشاهده شده است که موجب کاهش عمق تالابهای ساحلی میباشد.همچنین موضوع انتقال آب دریا خزر یک فاجعه و یک زنگ خطر است چرا دولتیان این اهداف مهم دریایی خزر را نقص میکنم. اگر اجرا نمیکنند چرا به تصویب میرسانند دریای خزر هم مانند دریاچه ارومیه روزی خشک و نابود خواهد شد.با وجود امضای کنوانسیون خزر هیچ یک از این مشکلات حل و فصل نشده بلکه بدتر هم شده است ظهور گونه های بیگانه در دریا ٫الودگی محیط زیست دریایی و سو استفاده از ذخایر نفتی و گازی. …..خزر یا کاسپین: آیا سهم ایران قبل از انقلاب از دریای خزر ۵۰درصد بوذه؟؟خسرو معتضد یکی از تاریخدانان معاصر ایرانی به این سوال پاسخ کامل و قطعی داده. او گفته به دریای خزر یا کاسپین در گذشته های دور دریای فراخ کران میگفتند چون ۴۲۰هزغر متر مربع و بزرگتر از کشور ژاپن و اطرافش هم خالی از سکنه بوده طبق گفته او قرارداد در گلستان ایران قدرتش را بر خزر از دست داده و حق مشتی رانی را ندارد بنابراین این دریا متاسفانه از دوره ترکمنچای مانند عهدنامهی گلستان یک دریای روسی شد این تاریخدانان در ادامه گفت در سال ۱۳۱۹اختلافی بین ایران و سوری بر سر خزر و ذخایر آن پیش آمد که آلمان وساطت کرد و خزر حالت مشاع شد بین شوری و روسیه…کم نیستند کارشناسان محیط زیست دریایی که معتقد هستند امضای کنوانسیون به این معنی است که مطالبه ۲۰ساله ایران برای تقسیم بستر و زیر بستر خزر به بخش های مساوی ۲۰درصدی باید به فراموشی سپرده شود بسیاری از ایرانیان صرفنظر از اختلاف سیاسی تحمیل کنوانسیون را سومین تحقیر سیاسی ایران از جانب روسیه میدانند معاهدههای گلستان و ترکمنچای که در قرن۱۹بر ایران تحمیل شد تحقیر های پیشین بوده آمد.
بخش3: سپس آقای محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی با موضوع وضعیت تالاب ها در ایران( قسمت سوم) تالاب بینالمللی شادگان سخنرانی خودشان را آغاز نمودند: تالاب میقان با وسعت ۲۵ هزار هکتار در ۱۵ کیلومتری شمال شرق شهر اراک و در جنوب شهر داوودآباد و مجاورت روستاهای راهزان و ده نمک و و طرمزد واقع شدهاست. مساحت آبگیر تالاب بسته به میزان آب ورودی جذب شده بین ۱۰ هزار تا ۱۲ هزار هکتار تغییر میکند. تالاب کویری میقان شامل یک دریاچه فصلی، کویر و دشتهای آبرفتی است. در وسط تالاب سه جزیره وجود دارد که بزرگترین آنها ۵۰۰ متر است. این تالاب در پستترین نقطه دشت فراهان و منطقه اراک واقع شده است. بیشتر آب وارد شده به تالاب حاصل از بارشهای جوی، چشمههای اطراف و رودخانههای فصلی در منطقه مانند رودخانه فراهان، شهرآب و قره کهریز میباشد. در سالهای اخیر ورود پساب فاضلاب شهر اراک به میزان ۷۰۰ لیتر در ثانیه از دیگر منابع تغذیه آبی تالاب بودهاست که بر زیستبوم منطقه تأثیر گذاشته است. میزان پساب ورودی فاضلاب به تالاب سالانه ۳۱ میلیون متر مکعب است و با توجه به شرایط اضطراری تالاب نیاز است که حق آبه ۲۵ میلیون و ۳۶۰ هزار متر مکعبی آن از پسابها تأمین شود.آب تالاب به دلیل شرایط جغرافیایی و کویری که دارد شور و حاوی نمک است که این نمک موجود در تالاب باعث ضدعفونی شدن آبهای وارد شده به منطقه میشود. به دلیل قرارگیری شهر در نزدیکی تالاب، بخار آب برخاسته از سطح تالاب باعث تلطیف هوا، افزایش بخار و مه و تأثیر مثبت برکاهش انتقال ریزگردها میشود. تالاب میقان از زیستگاههای پرندگان مهاجر سیبری و از زیستگاههای مهم پرندگان مهاجر در مرکز کشور است. این تالاب به تنهایی ۶۸ درصد از پرندگان استان مرکزی و ۲۷ درصد پرندگان کشور را در خود جای داده است. که از این میزان ۲۷ گونه آسیب پذیر یا نادر حمایت شده در میان آنها وجود دارد. از جمله پرندگان تالاب درناهای خاکستری هستند که سالانه ۱۰ هزار قطعه در تالاب ساکن میشوند. این تالاب به دلیل از بین رفتن دیگر زیستگاههای پرندگان مهاجر مانند تالاب شادگان اصلیترین زیستگاه پرندگان مهاجر منطقه غرب مدیترانه محسوب میشود. این تالاب دارای بزرگترین منبع سولفات سدیم در جهان میباشد. در بیش از ۱۴۷ متر مربع از کویر، معدن سولفات سدیم با ظرفیت ۴۷ میلیون تن وجود دارد. نزدیک به ۶۰ درصد از منابع سولفات سدیم کشور در تالاب میقان جای دارد. میزان ذخیره ماده معدنی در تالاب ۱۳۳ میلیون تن با عیار ۳۳٫۸۸٪ اعلام شدهاست. این ماده معدنی در تولید شویندهها، پاککننده، خمیر کاغذ، تولید شیشه، نساجی و چرم کاربرد دارد. از خصوصیات تالاب گفتیم اما از دردهای تالاب مقداری سخن بگوییم. در پایین دست تالاب، آب راکد مانده، اینجا تالاب بیحرکت و ساکت است، اما در تمام میقان صدای موتورهای یک کارخانه شرکت معدنی که سولفات سدیم تولید میکند، پیچیده است. همانجا که مرز تالاب تمام میشود، ساختمانهای آبی رنگ کارخانه سر بر میآورند و دودکش هایش دود سپید رنگ را به هوا میفرستند. خشکیهایی کوچک که در جایجای تالاب سربرآوردهاند، شبیه جزیرههایی هستند که درناهایی که بر فراز آسماناند گاهی هم روی آن مینشینند. روی گلهای تالاب تک و توک جسد درناهایی دیده میشود که همانگونه رها ماندهاند. از وسط تالاب جادهای خاکی کشیده شده که طول آن به بیش از یک کیلومتر نمیرسد و انتهای آن بنبست است و فقط از میان تالاب میگذرد. از آخر جاده لوله آبی کشیده شده که از تالاب سربرمیآورد و به محوطه کارخانه تولید سولفات سدیم میرسد. از روی جاده خودروهایی با باری از نمک میگذرند. آب تالاب عمق چندانی ندارد، از انتهای جاده که آب تالاب از دو طرف شروع میشود، موجهای آرامش که جلو میآیند، درناهای کوچکش که مینشینند و بلند میشوند، همه و همه میخواهند دستان خود را روی بستر زمین میقان دراز کنند، اگر و فقط اگر به سدی بنام کارخانه معدنی نخورند.از انتهای جاده که آب تالاب از دو طرف شروع میشود، هر چه به سوی کارخانه میآید، آبش کمتر و راکدتر میشود، تا جایی میرسد که در٢٠٠ متری ساختمانهای کارخانه آب تالاب تمام میشود و تنها زمینی از گل باقی میماند. بوی تند گوگرد در تمام تالاب پیچیده است، جاده خاکی حدود ٢ متر از آب تالاب بلندتر است، سفیدی کنارههای آن نه برای برف، بلکه برای نمک است. آن قسمت از زمینهای تالاب که نتوانستند آب را در خود جای دهند، گِلی هستند. درست روبهروی همین زمین گلی است که باز هم آب به تالاب نرسیده و بستر تالاب دیگر تبدیل به زمین خشک شده که تنها خار از آن سر برآورده است. خارزار؛ خشکی بزرگی که روزگاری پر از آب بود، اما چندین سال است که آب به آن نرسیده و پس از سالها خارهای بیابان یکییکی از خاک آن سر برآوردهاند. از نقطهای به بعد تا چشم کار میکند، کویر است و در افق این کویر خانههایی معلوم هستند. حدود ٢٠سال پیش این تالاب آب زمینهای کشاورزی روستاها و مناطق اطراف خود را پوشش میداد، اما حالا همه زمینها خشک شده است. با وجود اینکه در این چند ساله میزان باران بد نبوده و در پاره ای از اوقات تالاب را هم از خشکشدن نجات داده، ولی تالاب میقان دیگر آن تالاب قبلی نیست. چرخ آسیاب کارخانه میچرخد، باوجود اینکه آب تالاب در آسیاب آن ریخته میشود. جلو سردر آن پر است از تریلیهای غولآسایی که بار نمک یا گونیهای سولفات را به شهرهای مختلف میبرند.روی جاده خاکی که از میانه تالاب میگذرد، جای نعل اسب به چشم میخورد. «آن موقع که تالاب آب داشت، ارتفاع آب تا لبه این جاده میآمد. همون ٢٠سال پیش که تازه کارخونه رو زدند و این جاده رو هم از وسط تالاب کشیدند. تا همین چندسال پیش هم مردم اینجا میآمدند، بهار و تابستان قایقسواری میکردن و دستههای درنا رو میدیدن، اما حالا دیگه نمیشه قایقسواری هم کرد. مردم هم کمتر میان برای تفریح چون درناها هم کمتر شدن. حالا گوشهگوشه تالاب هر فصل سال پر از جسد درناست.» پس از کارخانه، باشگاهی برای پرورش اسب و سفرهخانه سنتی وجود دارد که تفریحگاه تالاب به حساب میآید و بعد از آنها زمینهای کشاورزی دیم و آبی و خانههای روستایی دو روستای طَرِمِزد و راهزان است که قبل از تالاباند. ابتدای جاده میقان تابلویی بزرگ است که روی آن نوشته شده «شرکت تولید املاح معدنی ایران» و پایین آن نوشته شده است «سهامی عام». کنار آن هم تابلو قهوهای کوچک و رنگ و رو رفتهای است که فقط روی آن نوشته شده تالاب و کویر میقان.مشکلات تالاب: یکی از مشکلات اصلی تالاب میقان روند برداشت املاح تالاب توسط شرکت املاح معدنی ایران است. «برداشت نمک به صورت سولفات سدیم از تالاب میقان از حدود دو دهه قبل شروع شد. این کارخانه که در کنار تالاب احداث شد، در طول این سالها از خاک حاوی نمک سولفات سدیم را جدا کرده و باقیمانده خاک را کنار تالاب رها میکند که در این مدت کوهی از باقیمانده خاک به حجم ٨میلیون متر مکعب در کنار تالاب ایجاد کرده است. در حالی که کارخانه تولید املاح معدنی موظف است خاکهایی را که از تالاب برمیدارد، با روشهای معین دوباره به این تالاب بازگرداند. این باطلههایی که این کارخانه در گوشه تالاب رها کرده، همان خاک تالاب است که فقط از آن مقداری نمک برداشته شده است. وقتی این کارخانه خاک تالاب را برمیدارد، در آن چالههای بزرگ به وجود میآورد، بنابراین به جای آنکه باطلهها را کنار تالاب بریزند و کوهی درست کنند که بعد منشأ گردوغبار بشود، باید باقیماندههای خاک تالاب را دوباره در چالههایی بریزند که از آنها خاک برداشتهاند.این کارخانه سالیانه مبلغ 18 میلیاد تومان به تالاب خسارت وارد میکند. اما تمام معضل تالاب به برداشت کارخانه از املاح معدنی خلاصه نمیشود.مشکل دیگری که کارخانه املاح معدنی اراک ایجاد کرده، جادهای است که در طول تالاب کشیدهاند و کامیونهای کارخانه در آن تردد میکنند. مشکلی که این جاده برای تالاب ایجاد کرده این است که در تردد کامیونها گردوغبار زیاد به وجود میآید و معضل دیگر جاده این است که روانشدن جریان آب تالاب از دو طرف جاده خیلی محدود است، یعنی کانالهای آب بین دو طرف جاده، خیلی محدود هستند و رودخانههایی که از بالا میآیند یا آب تصفیهشده که وارد تالاب میشود، باید عبور کند و به بخشهای مختلف تالاب برود که این جاده مانع این کار میشود.
بخش 4: سپس بانو زهرا برومند سخنرانی خود را با موضوع کرونا و اثرات آن بر محیط زیست آغاز کردند: اکنون تمامی جهان با شیوع این ویروس دست و پنجه نرم میکنند، شاید فقط برای انسان ها مضر بوده و کمک شایانی به حفظ طبیعت و محیط زیست کرده است. انتشار این ویروس به دلیل شیوع قدرتمند آن باعث لغو تمامی مراسم ها، مشارکت ها، مسابقات ورزشی، مراکز تحصیلی و حتی فعالیت روزمره مردم شده است. با تمام تاثیرات بدی که این ویروس برای انسان ها داشته است میخواهیم بررسی کنیم تاثیر ویروس کرونا بر طبیعت و محیط زیست چگونه بوده است؟ در هنگام شیوع این ویروس با ممنوعیت های تردد، قرنطینه خانگی و…. دانشمندان و کارشناسان شیوع این ویروس را فرصتی برای تنفس زمین می پندارند. کاهش گازهای گلخانه ای در سطح زمین تخریب جنگل ها و سوزاندن سوخت های فسیلی که موجب افزایش کربن دی اکسید میشود تاثیر کرونا ویروس بر کره زمینحال اگر گازهای گلخانه ای در کره زمین کاهش پیدا کند، استراتژی های زیر پیش می آید. حالا باوجود افزایش کرونا ویروس در سطح جهان و با تعطیل بودن اکثریت مشاغل و کارخانه ها، حجم تولید افزایش گازهای گلخانه ای به شدت کاهش یافته است.شاید شروع کرونا ویروس یک فرصت برای احیای کره زمین از این حجم آلودگی و افزایش آلایندگی ها باشد.طبق آمار، کشور چین که مرکز شیوع کرونا بوده است بیشترین میزان افزایش گازگلخانه ای کربن دی اکسیددر جهان داشته است و با شیوع ویروس کرونا میزان تولید گاز گلخانه ای به شدت کاهش یافته است، که نقش مهمی در تغییرات آب و هوایی داشته است.حال با شیوع ویروس تمامی این آمار و ارقام به شدت کاهش یافته است. در چین پژوهشگران مشاهده کرده اند که 15 تا 45 درصد درتولید بخش های مهم صنعتی از جمله زغال سنگ، پالایشگاه های نفتی و…. کاهش داشته اند.چگالی NO2 در سطح زمینکاهش آلودگی هوا براساس گفته پژوهشگران گاز مونو اکسید کربن عموما توسط ماشین ها تولید میشود و با ممنوعیت تردد، در مقایسه با سال 2019 تقریبا نزدیک به 50 درصد کاهش پیدا کرده است. کاهش مصرف آلاینده های سوختی میزان قابل توجهی از آلودگی هوا در سراسر کره زمین کاهش پیدا کرده است. علاوه بر این موضوع با توجه به عید نوروز در ایران، با کاهش چشمگیر تولید زباله در جاده ها، جنگل ها، اقامتگاه های تفریحی روبرو شدیم که این خبر خوشی برای فعالان محیط زیست کشوری است.دلفین ها، قوها، ماهی ها باز هم به اقامتگاه قدیمی خود برگشته اند. گویا این حیوانات از دخالت انسان بر طبیعت ناراضی بودند و با شیوع کرونا ویروس این ساکنان قدیمی به اقامتگاه خود باز گشتند.در اکثر کشور های دنیا که درگیر این ویروس هستند، با خالی شدن شهرها و معابر حیوانات به سهولت وارد شهر ها شدند و از قرنطینه انسان ها در کره خاکی استفاده میکنند. در این میان ناسا تحقیقات عمده ای بر کره زمین انجام داده است و تصاویر هوایی مبنی بر قبل شیوع ویروس کرونا و بعد از شیوع ویروس کرونا بر جو کره زمین قرار داده است. که با دیدن این امار و ارقام به تاثیر ویروس کرونا بر طبیعت پی میبریماز پرواز و مسافرت آلمانیها در ایام عید پاک به دلیل سرایت پذیری شدید آلودگی به ویروس کرونا دیگر خبری نیست و انتقال بی وقفه این آلودگی حتی شرکتهای بزرگ خودروسازی مانند فولکسواگن، “بامو” و دایملر را موقتا تعطیل کرده است. سازمان ملی هوانواردی و فضای آمریکا (ناسا) سه هفته پیش با تصاویر ماهوارهای اثربخشی توقف رفتوآمدهای شهری و تولیدات بر کیفیت هوا را در چین که آغازگر سرایت بیماری کووید ـ ۱۹ بود نشان داد. شهر ووهان چین که آغازگر این واگیری بود در ژانویه سال جاری قرنطینه شد. از آن پس نه تنها انتشار گاز دیاکسید نیتروژن (NO2) در این شهر کاهش یافت بلکه به گفته کارشناسان، این کاهش به سایر مناطق چین نیز تسری پیدا کرد. اداره آمار ملی چین میگوید، در دوماهه نخست سال ۲۰۲۰ مصرف سوختهای زغالسنگی نسبت به مدت مشابه در سال قبل ششدرصد پایین آمد. پژوهشگران آب و هوایی مرکز پژوهشهای انرژی و هوای پاکیزه آمریکا نیز از کاهش انتشار گاز زیانبخش دیاکسید کربن بعد ازتعطیلیهای گسترده در چین خبر دادهاند.. .به باور او، بسیاری از عوامل میتوانند در این زمینه مؤثر باشند مثل افزایش ذرات ریز معلق در هوا بر اثر کوددهیهای زمینهای کشاورزی یا بادهای شدید که با وجود پاکیزگی هوا در یک محیط میتوانند عناصر زیانبخش را با خود به این منطقه بیاورند. با این همه اندیشکده “آگورا” میگوید، آلمان در سایه پیامدهای بحران کرونا نه تنها میتواند به اهداف زیستمحیطی خود که رسیدن به کاهش ۴۰درصدی انتشار گازهای گلخانهای در سال ۲۰۲۰ نسبت به سال ۱۹۹۰ بود برسد بلکه میتواند بسته به وسعت ابعاد این بحران تصاعد این گازها را تا ۴۵درصد نیز کاهش بدهد. برعکس، بعضی از کارشناسان هم هستند که که بیم دارند، بحران کرونا در درازمدت تأثیری منفی بر جا بگذارد و باعث شود مباحث آب و هوایی از دستور کار سیاستمداران خارج شده و مباحث دیگری در اولویت قرار بگیرند.»کاهش مصرف زغال سنگبراساس گزارش CREA، اگرچه کاهش تولید نفت و فولاد و کاهش ۷۰ درصدی پروازهای داخلی باعث کاهش انتشار گازهای گلخانهای شده، اما در واقع بزرگترین عامل در این موضوع، کاهش شدید مصرف زغال سنگ در چین بوده استسیستم دفع زبالههای بیمارستانی پیش از این هم یکی از معضلات مشترک میان شهرداری، سازمان حفاظت محیطزیست و وزارت بهداشت بوده است، معضلی که در سالهای اخیر بارها میان سه راس این مثلث پاسکاری شده و هرکدام مسئولیت آن را وظیفه دیگری میدانند، حالا با شیوع کرونا و افزایش پسماندهای بیمارستانی و خانگی مرتبط با این بیماری و امکان انتقال ویروس از طریق این پسماندها، نگرانی از بابت امحای زبالههای بیمارستانی دوچندان شده است. این وضعیت درحالی است که سازمان مدیریت پسماند که مجری جمعآوری پسماندهاست، در انتظار دستورالعمل جدید وزارت..بسیاری از ماسکها و دستکشها که قرار بود حافظ سلامتی باشد در خیابان رها میشوند که هرکدام از آنها میتوانند به منبع انتقال ویروس برای دیگران تبدیل شوند. در رابطه با روش امحا زباله های بیمارستانی و دستکش هایی که احتمال آلودگی به کرونا وجود دارد، اعلام کرد وزارت بهداشت در حال حاضر پروتوکل جدیدی نداده است. مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند در پاسخ به این سوال که دستکش هایی که این روزها در سطح خیابان و سطل آشغال های شهری موجود است، گفت: امکان جداسازی دستکشها وجود ندارد. مردم خیلی از آنها را در پسماندهای عادی می ریزند که امکان جداسازی نیست و در همان سایت های زباله های عادی دفن می شودیکی از معضلات این پدیده افزایش مصرف آب و مواد شوینده است. استفاده بی رویه از آب موجب تولید فاضلاب بیشتر می شود. افزایش فاضلاب باعث تهدید بیشتر منابع آب زیرزمینی و کاهش منابع آب اشامیدنی نیز خواهد شد شستن مرتب دستها با آب و صابون از اصول پیشگیری و مقابله با کرونا ویروس است اما این کار باید با حداقل مصرف آب انجام شود تا ضمن رعایت اصول بهداشتی و کاهش زنجیره انتقال کرونا ویروس، در تابستان با مشکل کمبود آب آشامیدنی مواجه نشویم.
بخش 5: سپس خانم معصومه نژاد محجوب سخنرانی خود را با موضوع بررسی ماده 16 از اعلامه جهانی حقوق بشر ومقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند: مطابق ماده ١۶ اعلامیه جهانى حقوق بشر، هر زن و مرد بالغى حق دارند بدون هیچگونه محدودیتى از نظر نژاد، ملیت، تابعیت یا مذهب با یکدیگر زناشویى کنند و خانواده تشکیل دهند.در تمام مدت زناشویى و انحلال آن(طلاق)، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج و طلاق داراى حقوق مساوى هستند.این ماده به اختصار، حق ازدواج و حمایت از خانواده را میرساند که توضیح و تفسیر آن در ماده ٢٣ میثاق مدنى و سیاسى و ماده ١٠ اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى آمده است. این ماده چهار مطلب را میرساند: زن و مرد حق دارند بى هیچ محدودیتى از حیث ملیت، مذهب و تابعیت با یکدیگر ازدواج کنند.زن و مرد در امور ازدواج و طلاق با هم برابرند. ازدواج باید حتماً با رضایت کامل زن و مرد صورت گیرد.نهاد خانواده باید مورد حمایت دولت و جامعه قرار گیرد. در مقایسه این ماده با قانون اساسى؛ در قسمت مقدمه قانون اساسى آمده است که خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلى رشد و تعالى انسان است و توافق عقیدتى و آرمانى در تشکیل خانواده، اصل اساسى است و فراهم کردن امکانات براى رسیدن به این اهداف، از وظایف حکومت اسلامى است و زن در چنین برداشتى از حالت شیئى بودن خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر مادرى در پرورش انسانهاى مکتبى، همرزم مردان در میدانهاى فعال زندگى مى تواند حضور داشته باشد.آنچه از این مقدمه استنباط میشود این است که قانون اساسى هویت اصلى زنان و حقوق انسانى آنان را فقط در جهت ایجاد بنیادهاى اسلامى مشروع میداند.بنابراین حقوق زنان را به طور مستقل مورد توجه قرار نداده، بلکه از آن در جهت رسیدن به اهداف خود استفاده مى کند.منظور از توافق البته توافق زن و مرد است، اما اضافه نمودن کلمات عقیدتى و آرمانى نشان میدهد که قانون اساسى توافق زن و مرد را برپایه اراده آزاد آنها نمى پذیرد، بلکه توافق را محدود به مسائل عقیدتى میکند و کلمه آرمان نیز اراده زوجین را در تشکیل خانواده محدود میکند و به نظر میرسد منظور از آرمان، اهداف جهمورى اسلامى است. قانون اساسى از زن و مرد ایرانى مى خواهد تا به خدمت مکتب با مفهوم ایدئولوژیک دینى از نوعى که حکومت بر آن بنا شده است، مخلصانه عمل کند و قانون اساسى رشد و تعالى را خاص آن دسته از افراد مسلمان ایرانى میداند که شایستگى صفت مکتبى را داشته باشند و انسان مکتبى به زن و یا مرد مسلمانى اطلاق میشود که در نظام جمهورى اسلامى ایران بى چون و چرا متناسب با خواسته هاى نظام به زندگى فردى و اجتماعى بپردازد. شرط توافق عقیدتى و آرمانى براى نکاح که در قانون اساسى آمده است، شکل خاصى را به اشکال رایج در خانواده اضافه کرده و خانواده را تحت حمایت دولت قرارداده است.ضمناً بر حمایت یکجانبه مرد از زن نیز با تأکید مکرر بر مادرى اصرار ورزیده است. این مقدمه ضمن تأیید دیدگاه سنتى، حمایت دولت را به موضوع اضافه کرده است.این مقدمه حضور زنان را محدود میکند و بین حضور زنان در فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى و نقش مادرى، نقش مادرى را ترجیح میدهد. تأثیر مقدمه قانون اساسى در قانونگذاریها کاملا مشخص است. زیرا به شوراى نگهبان اجازه داده شده تا اگر مصوبه مجلس را با نقش مادرى مغایر تشخیص دهد، آن را مغایر قانون اساسى و شرع اعلام کند. مطابق اصل ١٠ قانون اساسى، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزیها باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسدارى از قداست آن و استوارى روابط خانوادگى بر پایه حقوق و اخلاق اسلامى میباشد.نکته قابل بحث این است که اصل دهم، اخلاق اسلامى را در کنار حقوق قرارداده و آن را پایه و اساس قوانین و مقررات و برنامه ریزیها اعلام کرده است، در حالیکه اخلاق و حقوق دو مقوله کاملا متفاوت هستند.اخلاق مقوله اى کاملا فردى و غیر اجرایى و حقوق مقوله اى کاملا اجتماعى است و ضمانت اجرایى نیز دارد. به عنوان مثال در مورد نفقه از نظر مجریان قانون اساسى و فقهاى نظام جمهورى اسلامى تا مدتها محدودیت در اقلام نفقه وجود داشت و آنها پرداخت هزینه هاى درمان بیماریهاى صعب العلاج را در شمار اقلام نفقه زن به حساب نمى آوردند و از مردان مى خواستند هزینه هاى درمان همسران خود را برپایه اصول اخلاقى بپردازند و توصیه هایى از این قبیل به هیچ وجه ضمانت اجرایى ندارند. در مورد شرایط اجرایى این ماده در ایران، در مورد بند الف ماده ١۶ که زن ومرد میتوانند بدون هیچ محدودیتى از نظر تابعیت، ملیت، مذهب و… با یکدیگر ازدواج کنند، اتفاق نظر فقهاى اسلام به این است که ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان اعم از کتابى و یا غیرکتابى جایز نیست مگر اینکه شوهر به اسلام روى بیاورد. ولى ازدواج مرد مسلمان با زن غیر اهل کتاب حرام ولى با زن اهل کتاب ازدواج موقت(صیغه) جایز است. حتى در مورد ازدواج مسلمانان با بهائیون و یا با یارسان نیز مراجعى چون آیت الله مکارم شیرازى، آیت الله صافى گلپایگانى و آیت الله فاضل لنکرانى آنها را نجس و کافر میشمارند و ازدواج با آنها را حرام و باطل مى دانند.در مورد تابعیت نیز براساس ماده ١٠۶٠ قانون مدنى، ازدواج زن ایرانى با تبعه خارجى در مواردى هم که منع قانونى ندارد، موکول به احازه مخصوص دولت و حاکم شرع است. در صورتیکه ازدواج مرد ایرانى با تبعه خارجى ممکن است موکول به اجازه دولت گردد.مطابق ماده ٩۶٣ در صورت دو تابعیتى بودن زن و مرد، روابط شخصى و مالى آنها تابع قوانین دولت متبوع شوهر است. در مورد سن ازدواج، در اسناد بین المللى و تفاسیر آن، سن ورود کودک به مسائل اجتماعى و مسؤولیت پذیرى، هجده سالگى اعلام شده، درحالیکه در فقه اسلامى سن پسر اتمام ۱۵سالگى و درسن دختر اختلاف نظر وجود دارد که عبارتند از:٩سالگى، ١٣ سالگى و بلوغ طبیعى. در مورد برابرى حقوق زن و مرد در زمان ازدواج که در ماده ١۶ آمده است، شرایط اجرایى آن در ایران به اینگونه است که ازدواج قراردادى است که در آن حقوق و تکالیف متفاوتى براى زن و مرد در نظر گرفته است و با امضاى سند ازدواج، زن برخى از حقوق مدنى و معنوى خود همچون داشتن حق سفر، حق داشتن شغل، حق انتخاب محل زندگى، حق ولایت بر فرزندان و حق طلاق را از دست میدهد و حقوق مادى همچون مهریه و نفقه را به دست مى آورد. در مورد مسئله طلاق هم مقرراتى وجود دارد.مرد بلافاصله بعد از طلاق میتواند با زن دیگرى ازدواج کند ولى زن باید مدتى صبر کند و بعد ازدواج کند و این مدت را عده میگویند. در موضوع عده هم در مواردى حق رجوع وجود دارد و این حق تنها از آن مرد است و او میتواند رابطه زناشوئى را ادامه دهد یا رابطه را قطع کند. تمام اینها مواردى بودند که شرایط اجرایى را در ایران بیان میکند که با ماده ١۶ اعلامیه جهانى حقوق بشر تناقض دارند.
بخش 6: سپس خانم طاهره خطی دیزآبادی سخنرانی خود را با موضوع روز بین المللی زمین پاک آغاز کردند: در حالیکه دوسوم زمین روشن بود، عکسی که زمین را پر نقش و نگار در پوششی از ابر و گردش های مداوم باد، آب های آبی و قاره های رنگارنگ نشان می دهد. این عکس همه شان را متاثر کرد چون داشتند در نزدیکی ماه با آن سطح ناهموار و نخراشیده و بدشکل که برای ماموریت به آن اعزام شده بودند، زمین را که قشنگ و رنگی و لطیف بود می دیدند. 380 هزار کیلومتر دورتر از تنها خانه شان در تمام کهکشان به جایی که در آن تکامل پیدا کرده بودند نگاه می کردند و دلتنگ زیبایی دلنشین و بی نظیر آن بودند. امروز تعداد کمی از آن فضانوردان هنوز زنده اند اما هزاران عکس از زمین در فاصله های دورتر و نزدیکتر گرفته شده که در تمامی آنها زیبایی این سیاره ی یگانه می درخشد. زیبایی و موهبتی که تا امروز در هیچ سیاره یی مشابهش پیدا نشده. نه آن ترکیب از هوا و خاک، نه جاذبه، هیچکدام ! آدمها در حالیکه در سراسر کهکشان در جستجوی نشانه های حیات در سیارات دیگر هستند همزمان مشغول نابودی حیات بی نقص و منحصربفردی هستند که در زمین نصیبشان شده. آدمها ! ماها! خیره به زیبایی تصاویری که توسط ماهواره ها در مدار زمین به ما مخابره می شود در حال از بین بردن این زیبایی هستیم. همه با هم ! هر روز، در هر لحظه، در چرخه ی بزرگی از بی تفاوتی به محیط اطرافمان، در بهار و تابستان، در عوض شدن منظم فصل ها، در هر طلوع و غروب، در چرخش آرام و دقیق زمین به دور خورشید، ما آدم ها بی اعتنا به تنها خاکی که بودنمان به آن وابسته است بی اعتنا به هوایی که نفسمان به آن بند است، هر کدام به اندازه نادانی و بی تفاوتی مان او را، زمین را میازاریم.. دوست داریم خوشبخت باشیم. مرفه باشیم. دوست داریم همه چیز داشته باشیم. دوست داریم همه چیز متعلق به ما باشد. بالاترین مدل ماشین، تا پیشرفته ترین تکنولوژی، سلامت باشیم. بهترین هارا بپوشیم، بهترین ها را بخوریم و صاحب شویم. دریاها را خشک می کنیم، جنگل ها را نابود می کنیم چون برای خوشبختی بیشتر به سوخت بیشتری احتیاج داریم، به زمین بیشتر، اقلیم ها را از بین می بریم و ساکنان بومی و صاحبان اصلی آن خاک را، حیوانات آن مناطق را شکار می کنیم، بی خانمان می کنیم و تا جایی که می توانیم برای خوشبختی بیشتر زباله های بیشتری تولید می کنیم.
بخش 7: بحث آزاد با موضوع اهمیت و نقش جنگل ها با مدیریت آقای مهرشاد بایرمی یادکوری آغاز گردید: درابتدا ایشان تعریفی از جنگل بحث را آغاز نمودند و سپس همکاران دیگر در رابطه با اهمیت جنگل ها در کره زمین و اموزش به افراد و نقش مردم که باعث تخریب جنگل ها شده است وهمچنین امار و گزارشی را ارائه دادن که برداشت قانونی و گسترده از جنگل ها باعث نابودی محیط زیست شده است. همچنین اعلام شد ایران یکی از 6 کشور تخریب کننده جنگل ها هستند وتجارت چوب با سکوت یکی از شگردهای از بین بردن جنگل در ایران است. در پایان مسئول جلسه ضمن تشکراز تمامی سخنرانان و فعالین، اعضای کمیته محیط زیست و میهمان محترم حاضر در جلسه که عبارتند از خانمها و آقایان: سمیه علیمرادی، رضا عباسی زمان آبادی، رویا ملائی بیجارپسی، سلمان یزدان پناه، علیرضا جهان بین، زهرا برومند، ایراندخت کیا، رزا جهان بین، طاهره خطی، مهرداد یگانه، حمیدرضا تقی زاده تبریزی، محمود حسن زاده، محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی، معصومه نژاد محبوب، مهرشاد بایرمی یادکوری، جهانگیر گلزار، صدیقه جعفری، رسول عباسی زمان آبادی، منوچهر شفایی، احمد ملازاده. در ساعت 23:00 ختم جلسه را اعلام کردند.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هسن مارس ۲۰۲۰
فاطمه عروجی
جلسه مذکور در روز یکشنبه مورخ ۲۹ مارس راس ساعت ۱۸به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق بشر برگزار گردید. مسئول جلسه خانم سمیرا فیروزی بویاقچی ضمن خوش امدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را راس ساعت ۱۸ آغاز نمودند.
بخش 1: سخنران اول بانو مهدیه مراد گزارش نقض حقوق بشر در ماه گذشته را تحلیل کردند. اعدام: اسفند ماه با قریب به ۷۱ مورد اعدام همچنین امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی سه تن از شهروندان بازداشت شده به اعدام محکوم شدند. متهم ردیف اول قتل «وحید مرادی» به اعدام محکوم شد. آزادی اندیشه و بیان: در اسفند ماه احمد یزدانی پور، فروزان یزدانی پور، ضیا نبوی، یک شهروند درسرپل ذهاب، یک شهروند در زابل، دو فعال دانشجویی در تهران، منتشرکننده تصاویر غسالخانه ای درقم، مهدی حاجتی، محمد مختاری کاپیتان تیم فوتبال داماش گیلان، دهها بازداشت و تذکر به نشر دهندگان اخبار، یک شهروند در اصفهان و دو شهروند تحت عنوان «قم هراسی» بازداشت شدند. همینطور جلسه دادگاه سعید سنگر، بهاره رشید نژاد، روح الله زم، ۶ تن از متهمان پرونده موسوم به «پنجشنبه سیاه اوین»، محمد کیانوش راد، کیوان صمیمی، سپیده قلیان، محمد داوری و فردین مصطفایی برگزار شد. همچنین در همین ماه، منزل ضیا نبوی، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی و عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل، تفتیش و برخی لوازم وی ضبط شد. در اسفند ماه بکتاش آبتین، رضا خندان ) مهابادی ( و کیوان باژن، سه نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران جهت تحمل دوران محکومیت خود به شعبه یک اجرای احکام دادسرای شهید مقدسی فراخوانده شدند. دادگاه تجدیدنظر استان تهران در دی ماه امسال بکتاش آبتین و رضا خندان مهابادی، هر یک را به ۶ سال حبس تعزیری و کیوان باژن را به ۹ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم کرده بود. زندان سلمان سلیمانی نژاد شهروند زندانی در زندان ارومیه و محمد قنبردوست، زندانی سنی مذهب در زندان ارومیه، به بیمارستان منتقل شدند، در طول اسفند ماه یک زندانی در زندان تهران بزرگ و یک زندانی از بند ۹-۴ زندان مرکزی ارومیه، با علائم مشکوک به ویروس کرونا جان خود را از دست داد. همچنین حمزه سواری، سهیل عربی، مجید )آران( تیباش، بابک علی پور، زینب جلالیان، صابر رضایی و افشین بایمانی از دریافت خدمات درمانی محروم ماندند.در این ماه فریبا عادل خواه، رحیم محمودی آذر، پیمان میرزازاده، عبدالسلام مردان رزگه، بشیر پیرماوانه، داوود قاسم زاده، چنگیز قدم خیری، ایرج صوفی محمد، نسرین ستوده، رضوانه احمد خانبیگی، ابوالفضل کریمی، صونا حق بیان، حسین سرلک، مرتضی نظری سدهی، پیمان اسلام زاده شماری از زندانیان محبوس در زندان باز خرم آباد و حدود ۹۷۷ زندانی در بندهای روان درمانی ۷ و ۲ زندان ارومیه، در اعتصاب غذا به سر بردند.اقلیت های ملی و مذهبی در این ماه علی عزیزی در ارومیه، سه شهروند در شهرهای کرمانشاه، ارومیه و اشنویه، یک شهروند در کرمانشاه و دو شهروند در شهرهای ارومیه و سنندج بازداشت شدند.همچنین یوسف کاری به ۲ سال حبس تعزیری، حکیمه احمدی به شانزده ماه حبس تعزیری، یونس قلی زاده به ۶ ماه حبس تعزیری و جبار دودکانلو به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند. اسماعیل مغربی نژاد، نوکیش مسیحی ساکن شیراز در تاریخ ۹ اسفندماه، از بابت اتهام جدیدی که علیه وی مطرح شده است، توسط دادگاه انقلاب شیراز به دو سال حبس دیگر محکوم شد. کارگران و اصناف هیراد پیربداقی، رهام یگانه و فرید لطف آبادی، توسط دادگاه انقلاب تهران به حبس و شلاق محکوم شدند. طی حکم صادره هر سه این شهروندان به تحمل ۶ ماه حبس محکوم شدند. علاوه بر این رهام یگانه و فرید لطف آبادی هرکدام به تحمل ۱۴ ضربه شلاق نیز محکوم شدند. خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان چهارکولبر در ارتفاعات مرزی « بر اثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته و زخمی شدند. همچنین یک کولبر۲۷ساله ازارتفاعات اورامانات، در مرز ته ته مریوان سقوط کرد و مصدوم شد. یک کولبر دیگر در ارتفاعات مرزی شهرستان خوی، بر اثر سرمازدگی جان خود را از دست داد. همچنین یک شهروند در شهرستان سرباز، چهار شهروند در زاهدان، دو شهروند در زاهدان و یک شهروند در بندرعباس بر اثر شلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته و زخمی شدند. همچنین در این ماه یک نوجوان بر اثر انفجار یک مین بر جای مانده از جنگ ایران و عراق درمناطق مرزی شهرستان قصرشیرین واقع در استان کرمانشاه، جان خود را از دست داد.
بخش2: سپس سرکار خانم رویا ملائی بیجارپسی با موضوع بررسی ماده ۲۵علامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اسلامی ایران سخنرانی به شرح ذیل ارائه دادند: ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح میکند هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد و دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.این ماده حق سلامت را مورد تأکید قرار داده است و در میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز ماده ۱۲ به این حق اشاره دارد. حق سلامت، یکی از حقوق های مهم بشر و در زمره حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قلمداد می گردد.هر انسانی حق دارد که از یک زندگی در خور ارج و کرامت انسانی برخوردار باشد. به سخن ساده، یعنی مسکن و پوشاک، غذا و مراقبتهای پزشکی او تأمین شده باشد. این سه ستون اصلی، هم باید در زمان کار داشتن و هم بیکاری شهروندان تأمین شده باشد. به همین علت دولتها موظف میشوند که از طریق نظامِ بیمههای اجتماعی و بیمههای درمانی به این پرسمان اصلی پاسخ گویند. از آن جا که تحقق این پروژه نیازمند به سرمایهی هنگفت (مالی و اجتماعی) میباشد و بسیاری از کشورهای پیرامونی از این توانایی برخوردار نیستند، سازمان ملل توانسته طی پیمانهای بینالمللی دیگری، کشورهای ثروت را موظف کند تا کشورهای ناتوان را در این مسیر یاری رساند. ماده ٢ منشور حقوق شهروندى:شهروندان از حق زندگی شایسته و لوازم آن همچون آب بهداشتی، غذای مناسب، ارتقای سلامت، بهداشت محیط، درمان مناسب، دسترسی به دارو، تجهیزات، کالاها و خدمات پزشکی، درمانی و بهداشتی منطبق با معیارهای دانش روز و استانداردهای ملّی، شرایط محیط زیستی سالم و مطلوب برای ادامه زندگی برخوردارند. ماده ۸۵: آرامش، شادابی و امید به آیندهای بهتر، خودسازی معنوی و توانافزایی اجتماعی، برخورداری از زندگی امن و آرام، داشتن فرصت و امکان برای همراهی بیشتر با خانواده، تفریح، ورزش و گردشگری حق هر شهروند است. ماده ۸۶: حق هر شهروند است که از رفاه عمومی و تأمین اجتماعی و خدمات امدادی بهرهمند شود. ماده ۸۷: حق شهروندان است که در صورت بیکاری ناخواسته، طبق قانون از حقوق بیمه بیکاری برخوردار شوند. ماده ۸۸: حق شهروندانِ روستانشین و عشایر است که حسب مورد از حقوقی چون توسعه روستایی، بیمه و تأمین اجتماعی و ایمنسازی محیط زندگی بهرهمند شوند. در بند دوماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند اصول ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی به طور مستقیم تر و اصول سوم، سی ام و چهل وسوم به صورت غیر مستقیم به مسئله کودکان بی سر پرست اشاره دارند. در زیر متن این اصول آورده شده است: اصل ۲۱ قانون اساسی: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و اموری طبق موارد: ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او، حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بی سرپرست، ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانوادهایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و، بی سرپرست، اعطای حضانت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی. اصل ٢٩ قانون اساسى: برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند. اصل ۴۳ قانون اساسی:مطابق این اصل برای تأمین استقلال جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد اسلامی بر اساس ضوابطی استوار می شود، که یکی از آنها تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه است. عبارت برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد و متعاقباً تأمین نیازهای اساسی هرچند به طور مستقیم به کودکان بی سرپرست اشاره ننموده، ولی در مورد کودکان بی سرپرست نیز مصداق می یابد. در خصوص مراقبت های طبی که درماده ۲۵ اعلامیه به آن اشاره شده و دراین روزها شیوع جهانی ویروس کرونا بیشترازهر چیزی مطرح است.جمهوری اسلامی ایران در ابتدا فقط برای اینکه که به اهداف شومش برسه از همون ابتدا با دروغ و نیرنگ پنهان کاری مردم تا این حد به فلاک رسانده و عاری از هر گونه امداد رسانی به ملت. با وضعیت کنونی ایران و آمارهای فقر و شاخص فلاکت مردم میتوان به راحتی حدس زد که ایران نه تنها به اعلامیه جهانی حقوق بشر اعتنایی ندارد بلکه قانون اساسی خود جمهوری اسلامی را هم نقض کرده است. ۶۰میلیون نفر زیر خط فقر، آمار بالای جرائم اقتصادی (افراد بسیاری با مبالغ بسیار ناچیز در زندان به سر میبرند )، آمار 3میلیون کودک کار و کارتن خوابها، گور خوابها، جوی خوابها، آمار خودکشی جوانان و نوجوانان، آمارهای بالای ازدواج کودکان که اغلب به دلیل فقر و بدهکاری انجام میشود و حتی بالاترین آمار طلاق در دنیا نمایانگر این فاجعه در کشور است. اصلیترین عامل بوجود آمدن وضعیت فعلی در حوزه مسکن را باید در کمبود تولید و عرضه مسکن طی سنوات گذشته دنبال کرد که در سایه بیتدبیری وزارت راه و شهرسازی دولت بوجود آمده است. بدیهی است که عدم برنامهریزی و طرحریزی صحیح جهت تولید وعرضه مسکن و به دنبال آن انباشت تقاضا طی سال های گذشته، بازارمسکن را با کمبود شدید مواجه کرده است؛ ما در چند سال اخیر با به وجود امدن تورم و گرانی فراوان و همچنین کاهش درآمد مردم بخصوص قشر کارگران و کارمندان شاهد افزایش سرسام آور اجاره بهای مسکن شد و همین امر موجب آوارگی، چادر نشینی، خرابه نشینی و در مواردی افراد تهی دست مجبور به سکونت در توالت و سرویس بهداشتی عمومی شهر ها شد. در طرف مقابل مسئولان ایران بیتفاوت به وضعیت مردم. دنبال تامین مسکن خوراک، پوشاک و موارد بهداشتی کشورهای همسایه همچون عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و. .. هستند و حتی رهبر جمهوری اسلامی ایران و برخی از امامان جمعه و وزیر امور خارجه ایران با افتخار اعلام میکنند که به این کشورها کمک میکنند. اما این شرایط و بیتفاوتی مسئولان به همینجا ختم نمیشود در شرایط بحرانی هرگاه نیاز به کمک و حمایت دولت بوده نه تنها کمک نکرده اند بلکه از کمک های مردمی هم جلوگیری کرده اند در زلزله بم پس از گذشت بیش از 16سال همچنان افرادی در کانکس زنگی میکنند. در زلزله ارومیه، به همین صورت وزلزله کرمانشاه که در هنگام وقع آن اغلب آمبولانسها و ماشینهای آتش نشانی و هلیکوپتر امداد در حال خدمات رسانی به زائرین کربلا بودند و در عوض عده زیادی در اثر نبود امکانات جان خود را از دست دادند و در همان روز با وجود نبود غذا و پوشاک در مناطق سیل زده و مرگ کودکان بر اثر سرما 33 تریلر بار خوراک و پوشاک به سوریه اعزام شد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که، رعایت حق مذکور مستلزم حمایت از برخی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مرتبط با آن است؛ احترام به حق مالکیت فردی، حق بر اشتغال، حق بر آموزش و پرورش و حق بر امنیت اجتماعی از جمله این حقوق هستند که مقدماتی در تحقق حق بر استاندارهای قابل قبول برای زندگی قلمداد می شوندحقِ سلامتی یکی از اساسی ترین حقوق ست که برای استیفای سایر حقوق بشری ضروری قلمداد میشود.
بخش3: سپس جناب اقای داود وحیدی سخنرانی خود را با موضوع اعدام و شلاق در ملاعام قرائت کردند. ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره داره به حق حیات برای همه. هر کس حق زندگی آزادی و امنیت شخصی دارد. از اقدامات مثبت جامعه جهانی در خصوص منع اعدام پروتکل دوم اختیاری میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی در سال ۱۹۸۹ توسط مجمع عمومی سازمان ملل تصویب گردید. هدف آن الغای قطعی مجازات اعدام می باشد. این پروتکل یک ابزار بسیار مهم در سطح ملی و بین المللی می باشد. در سطح ملی، زمانی که یک کشور پروتکل را به تصویب رسانید، این را میپذیرد که هیچ کس نمی تواند در حوزه قضایی آن کشور اعدام شود، به جز در موارد بسیار استثنایی در مورد کسانی که مرتکب جرائم مهم نظامی در زمان جنگ شده باشند. جمهوری اسلامی ایران نیز این پروتکل را پذیرفته ولی جزء کشورهایی هست که بیشترین اعدام ها در این کشور انجام میشود. ما به عنوان فعالان حقوق بشر خواستار این هستیم که مجازات اعدام در حکومت جمهوری اسلامی ایران لغو شود، زیرا این مجازات را بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرکننده میدانیم. کشتن هرگز نمیتواند عملی عادلانه باشد، دولت جمهوری اسلامی ایران نمیتوانند عمل کشتن را با قانون منع کنند و خود همزمان با اعدام دست به کشتن افراد بزنند.مجازات اعدام در ایران نقض آشکار حقوق بشر است. حکم اعدام در حکومت جمهوری اسلامی ایران در دادگاهایی صادر میشود که به هیچ عنوان مشروعیت قانونی ندارد و حقوق انسانی توسط قانون دردادگاهای ایران رعایت نمیشود. در بسیاری از موارد که به حکم اعدام منجرب شده است اعترافاتی است که متهمان زیر شکنجه های شدید نیروهای امنیتی مجبور به پذیرفتن آنها شده اند و در روز دادگاه به این اعترافات که با شکنجه گرفته شده اعتراض داشتند و در بسیاری از موارد که حکم اعدام صادر شده است متهم از داشتن وکیل منع شده است و در دادگاهایی دیگر فقط در مدت چند دقیقه و در مدت زمان کوتاهی حکم اعدام صادر شده است که بیانگر آن است که دادگاهایه ایران از مشروعیت قانونی برخوردار نیستند و ناقض حقوق بشر هستند. متاسفانه آماردرست و دقیق هم توسط مقامهای ایرانی منتشر نمیشود چون بسیاری از این اعدامها به صورت پنهانی انجام میشود.از دیگر مجازات های خشن که دولت ایران آن را اجرا میکند اعدام در ملاعام است. اعدام در ملاء عام توجیهی ندارد و تنها اقدامی غیرانسانی و در تضاد با شأن انسانهاست؛ عملی که به افزایش بیرحمی در میان شهروندان منجر میشود. تراژدی تجاوز به دختران قبل از اعدام در جمهوری اسلامی!! یک از هزاران جنایت در قوانین کیفری فعلی جمهوری اسلامی ایران که هم اکنون نیز مورد استفاده دستگاه های قضایی میباشد “صیغه دختر باکره قبل از اجرای حکم اعدام” میباشد. صرف نظر از اینکه اساسا اعدام در ذات خود نیز جنایتی غیر قابل چشم پوشی است، تجاوز و تحدی وحشیانه عوامل حکومتی به دختری که چند ساعت بعد از آن نفس کشیدن را دریغ اش میکنند با هیچ آیینی قابل توجیه نمی باشد. ما به عنوان فعالان حقوق بشر و برای حفظ ارزش انسانی باید اطلاع رسانی کنیم تا جوامع بین الملی برخورد کنند با حکومت جمهوری اسلامی ایران و دولت ایران را مجبور به توضیح کند برای احکامی که صادر میکنند برای تجاوز به دختران باکره در زندان قبل از اعدام و برای تمامیه نقض حقوق بشر در ایران باید پاسخگو باشند و محاکمه شوند. اعدام کودکان در جمهوری اسلامی ایران، قوانین ایران سن مجازات کیفری کودکان را ۱۵ سال برای پسران و۹سال برای دختران میداند. این درحالی است که کنوانسیونهای بینالمللی اعدام افراد کمتر از هجده سال را منع میکنند. از میان ۱۴۴کودک اعدام شده از سال ۲۰۰۰ تا پایان سپتامبر سال جاری میلادی، ۱۲ کودک زیر ۱۸ سال به اتهام ارتکاب جرایم مرتبط با مواد مخدر، پنج کودک به اتهام جرایم سیاسی و ۲۱ کودک به اتهام جرایم جنسی به چوبه دار سپرده شدهاند.«به کارگیری مجازات اعدام علیه افرادی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن داشتهاند، طبق قوانین حقوق بشری جهانی به طور مطلق ممنوع است و نقض آشکار حقوق کودکان است که متاسفانه دولت جمهوری اسلامی ایران آشکارا حقوق بشر را نقض میکند. فعالان حقوق بشر باید تلاش کنند برای جلب حمایت جهانی به منظور اعمال فشار بر مقامات ایران برای تصویب قانونی که بدون قید و شرط اعدام تمامی کودکان را بدون تبعیض ممنوع کند.
بخش4: خانم سمیرا فیروزی بویاقچی با موضوع نافرمانی مدنی سخنرانی خود را ایراد کردند. نافرمانی مدنی روشی خشونتپرهیز برای اعتراض به سیاستهای حکومتها میباشد. دراین روش با بیاعتنایی به قوانین حکومتی، سعی درتضعیف قابلیت اجرای قانون که یکی از مهم ترین پایههای قدرت هر حکومتی است میشود.این روشاولین بار در جنبشی به رهبری ماهاتما گاندی برای استقلال هند از امپراتوری بریتانیا استفاده شد. همینطور این شیوه در جنبش ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی، جنبش حقوق مدنی آمریکا و جنبش صلح طلب مورد استفاده قرار گرفت. نافرمانی مدنی: بهترین راه برای به زانو درآوردن رژیم های سرکوبگراست. نافرمانی مدنی به معنای سرباز زدن فعالانه از پذیرش قوانین، تقاضاها یا دستورات معینی از سوی حکومت یا نیرویی اشغالگر تعریف شده است و یکی از روشهای مهم مقاومت غیرخشونت بار به شمار می آید. مردم از این شیوه برای مقاومت در مقابل قوانین ظالمانه استفاده می کنند در بسیاری از این فعالیت ها، بسیاری از زنان با تجربه هایی همچون تبعیض های جنسی مواجه هستند و تجربه آنها به دلیل حضور ملموس آنها باعث بازتاب بیشتر صدای آنان در این جنبش ها می شود. یکی از گروه های زنان درجنبش های مدنی، زنان سیاه پوست در آمریکا بوده اند، بعد ترحضورزنان در جنبش های مدنی بدون خشونت در هند و همینطور رهبری زنان در سرپیچی های مدنی از دیگر مثالهای این جنبش ها است.نافرمانی مدنی از این ایده نشات می گیرد که انسان لازم نیست به لحاظ فیزیکی به مبارزه بپردازد، بلکه کافی است از آنچه که از او خواسته می شود تبعیت نکند. هنگامی که حکومت در مقابل خیل عظیم مردمانی قرار گیرد که ساکت بر جای خود نشسته اند ولی با کم کاری، عدم تبعیت از قوانین حکومت و دستگاه حکومتی را فلج می کنند، کاری برای واداشتن مردم به تبعیت از دستش برنمی آید.شیوه های عمل متعددی برای نافرمانی مدنی وجود دارد. مهمترین و اصلی ترین ویژگی که تمامی این شیوه ها را به هم پیوند می دهد، نافرمانی و سرپیچی از قوانین و دستورات حکومت است. این اقدام از انجام کار ساده در اداره تا دستور سرکوب ادامه پیدا میکند. نافرمانی در انجام کارهای اداری باعث فلج شدن دستگاه دولتی می شود و مشکلات دولت را افزایش می دهد. عدم پرداخت هزینه های دولتی مانند آب، برق، تلفن، ایجاد راهبندان در خیابانها، اعتصاب همگی نمونه هایی از نافرمانی مدنی هستند. ولی نمی توان موارد را به اینها ختم کرد. هر کس و هر گروه بنا به شرایط خود می تواند شیوه هایی ابتکاری برای فلج کردن حکومت بیندیشد و به اجرا درآورد.ویژگی های نافرمانی مدنی: شرافت آمیز بودن ارتباطگیرانه بودن عدمخشونت یا مسالمت آمیزبودن. در ایران هم حضور زنان در جنبش های مدنی از سالهای قبل از انقلاب ایران آغاز شد، اما شاید بتواند نقطه بارزآن را نقش زنان در انقلاب مشروطه دانست. بعدها زنان در فعالیت های مدنی و سیاسی همچون فعالیت در مبارزات ملی گرایانه شرکت کردند. نقش زنان در این جنبش ها، نقش غیر قابل انکاری است. چرا که می تواند پتانسیل های نهفته نیمی از جامعه را برای تغییر ایجاد کند. همین امر موجب شده است که در سالهای گذشته، هرچه قدر حضور زنان در جنبش های اجتماعی بیشتر شود، برخورد حکومت با آنان هم افزایش یابد. در طول سالهای گذشته، به دلیل سرکوب تجمعات و فعالیت های برابری خواهانه بسیاری از فعالیت های جمعی زنان، اعتراضات و مقاومت مدنی زنان شکل دیگری گرفته است. به این ترتیب که هر فرد به یک عامل اعتراضی تبدیل شده است. موضوع حجاب اجباری در ایران از۴۰ سال پیش آغاز شد. از شعارشدیداً توهینآمیز «یا روسری یا توسری» که تکیه بر مذهب، اخلاق و ایدئولوژی داشت و به همین دلیل قبل از تصویب قانون، اجباری شد. این اجبار از ادارات دولتی آغاز شد، از آنجا که این ادارات ملک خصوصی دولت تلقی میشد، از ورود زنان بیحجاب جلوگیری به عمل میآوردند. در دی ماه سال ۱۳۹۶ زنی جوان در آستانهی سی سالگی، بربلندای شهر رفت و شال سپیدش را بر سر چوبی به اهتزار در آورد. حرکت این زن جوان، علنی، شجاعانه و متمدنانه بود. این حرکت تمام ویژگیهای یک اعتراض مدنی و مسالمتآمیز را با خود همراه داشت و سرآغاز نافرمانی مدنی زنان ایران بود.اعتراض های پراکنده و مقاومت در برابر دستگیری های حجاب اجباری در خیابان ها، اعتراض از طریق فضای مجازی به شرایط نابرابرو حتی موارد دیگری همچون مبارزه برای حق ورود زنان به استادیوم، اعتراض به دستگیری های زنان به بهانه حجاب اجباری و همینطور دیگر حرکتهای مدنی از جمله حق دوچرخه سواری زنان و اعتراض به اسید پاشی را می توان نام برد.این حرکت ها به معنی فعالیت های فردی زنانی است که در برخی موارد رهبری های کوچک و فردی را به همراه داشته است و در نهایت موجب تقویت پتانسیل های نهفته آنان در اجتماع شده است هرچند حرکتهای فردی پراکنده را نمی توان همانند یک جنبش منسجم و همگون در نظر گرفت، اما این حرکت های فردی عاملیت زنان را در جامعه افزایش داده است و همراه با نافرمانی های مدنی توانسته است بخش های بیشتر و عمیق تری از جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. سرپیچی های مدنی و اعتراضات زنان به طرق مختلف که در ابتدا مورد توجه قرار نگرفت و برخی از آنها همچون حرکت “دختران انقلاب” سرکوب شد، اما نهایتا توانسته است آگاهی بسیاری از زنان، از جمله نسل جدیدتر را بالا ببرد. به همین دلیل دادن احکام حبس طولانی برای فعالان حجاب اجباری یکی از واکنش های سرسختانه به تقویت عاملیت زنان در اجتماع است که در جامعه امروز ایران در حال افزایش است. اعتراضات مدنی اخیر در شرایطی اتفاق افتاده است که سیاست ایران در سالهای اخیر، به خصوص بعد از روی کار آمدن رئیس جمهوری آمریکا، به شدت دستخوش تحولات اساسی شده است. تنش های اصلی در منطقه که عموما ایران یکی از بازیگران اصلی در این تنش هاست، شرایط استراتژیکی ایران را در خاورمیانه تحت تاثیر قرارداده است. حکومت ایران، برای مدیریت این تنش ها و نشان دادن قدرت داخلی خود، اولین کاری که می کند فشار بر فعالان داخلی و مدنی را افزایش می دهد. سیاست قدرت نمایی ایران در برخورد با فعالان سیاسی مدنی با تنش های جهانی رابطه ای تنگاتنگ دارد.اما حضور فعالان زنان درجنبش های مدنی، امنیت داخلی ایران را بیشتر به خطر می اندازد، چرا که دولت ایران از حربه سرکوب زنان در طول سالهای گذشته برای برقراری امنیت داخلی بهره فراوان جسته است. اما از سوی دیگر با سست شدن وضعیت داخلی ایران، حضور زنان در جنبش های مدنی به نوعی تقویت می شود و همین امر به مذاق دولت ایران خوش نیست. چرا که مشارکت زنان در این جنبش ها درصد توسعه و گسترش آنها را افزایش می دهد و هرچه قدر این درصد افزایش پیدا کند، احتما سرکوب زنان و برخوردهای شدید تر با آن ها نیز بیشترمیشود. زنان در جامعه امروز ایران، علی رغم مواجهه با محدودیت های فراوان، از نقش های سنتی خود خارج شده اند. مقاومت زنان در برابر القاء نقش های سنتی، برای محافظه کاران رعب انگیز است. اولا خارج شدن زنان از نقش های کلیشه ای به این دلیل که زنان روابط نزدیکتری با فرزندان خود دارند و می توانند در تربیت نسل جوان تاثیر گذارتر باشند. دوم دسترسی بیشتر زنان نسبت به گذشته به فضای مجازی، توانسته است تماس آنها را با محیط خارج از فضاهای سنتی و خانگی به فضاهای غیر خانگی و حتی غیرملی بکشاند. حضورنسل جوان در جنبش های مدنی که خواستهای مشخص زنان را در بر دارد در تلاش است تا تغییر مثبتی را در جامعه ایجاد کند، اما حکومت ایران به دلیل آشنایی به همین توانایی ها عموما حاضر است که هزینه های زیادی را برای ممانعت حضور زنان در فعالیت های مدنی تحمیل کند. چرا که سرمایه گذاری در این مسأله می تواند برای محدود کردن نسل بعدی و جوان ترموثرتر عمل کند. مهمترین عامل در دادن احکام طولانی به زنان، ترس از توسعه اعتراضات مدنی به بخش های بیشتری از جامعه به خصوص زنان است. سرکوب و نگه داشتن نیمی از جمعیت جامعه در سکوت و نادیده گرفتن خواسته های آنان، تنها با دادن احکام طولانی به زنان و در حبس نگه داشتن آنان به منظور مسکوت کردن سایرزنان فعال در جامعه است. آنچه که مسلم است این سرکوب نمی تواند مانع فعالیت های زنان و رشد آگاهی های آنان شود. چرا که در حال حاضر، دسترسی زنان به فضای مجازی و فعالیت آنها در سایر ابعاد اجتماعی و سیاسی توانسته است پتانسیل های بالقوه آنها را به پتانسیل های بالفعل تبدیل کند. از سوی دیگر در برخی از موارد، خواستهای زنان در جامعه اکنون با همراهی مردان هم در بعضی موارد همراه شده است و همین سرکوب بخش وسیعی از زنان را عملا برای دولت ایران ناممکن می سازد. به این معنی که هرچه قدرسرکوب آنها و دادن احکام طولانی افزایش یابد، مقاومت زنان برای بازپس گرفتن حقوق از دست رفته شان راه دیگری را پیداخواهد کرد.
بخش5: بحث آزاد با موضوع نقص کرامت انسانی و عدم صداقت در ابتدا خانم سمیرا فیروزی بویاقچی در مورد عدم صداقت نظر خود را ارائه کردند. خانم محمدی به اعدام زندانیان، حجاب اجباری، قطع دست زندانیان و یا شلاق زدن آنها اشاره کردند و همچنین اعتراف اجباری در زندان های ایران که همه نشانه نقص کرامت انسانی می باشد. در جامعه ایران عدم صداقت در رفتار حکومت کاملا دیده می شود، این عدم صداقت باعث شده که جامعه هم دیگر به حکمرانان کشور اعتماد نداشته باشند. مردم حتی در کوچکترین موارد هم صحبت های دولت را باور نمی کنند. در شرایط کنونی و بیماری کرونا دولت از مردم خواسته که در خانه بمانند و خود را قرنطینه کنند، متاسفانه مردم حرف های دولت مبنی بر خطرناک بودن بیماری کرونا را باور نکرده و از خانه ها خارج شدند. اقای شفاهی در مورد حقوق ذاتی انسانها صحبت کردند. حق دیدن و حق شنیدن واقعیت از حقوق ابتدایی انسانها می باشد که در جامعه دیکتاتوری مثل ایران این حق از ما گرفته شده است و در واقع ما حتی از حقوق ابتدایی خود هم محروم می باشیم. اقای داودی در ادامه اینگونه بیان کردند که جمهوری اسلامی کرامت انسانی زندانیان را گاها نادیده می گیرد به طور مثال مجرمی که با لباس زنانه در شهر می چرخانند این باعث میشود که که غرور و شخصیت فرد مجرم شکسته بشود و هم به خانم ها توهین بشود.خانم ملایی با تایید صحبت دوستان اینگونه بیان کردند دیکتاتوری های مثل جمهوری اسلامی ایران افسار جامعه را در دست گرفته و برای هیچ فردی ارزش قایل نیست و این باعث میشود جامعه ناسالم باشد و بیمار و خمینی از همان ابتدا با دروغ پایه های حکومت را بنا کردند با گفتن آب و برق مجانی و این باعث شده جامعه کنونی ایران جامعه ای بیمار و ناسالم باشد. اقای یزدان پناه در مورد نقص کرامت انسانی به اینصورت ادامه دادند که فرق انسانها با حیوانات این است که انسانها قدرت تفکر و تصمیم گیری دارند ولی جمهوری اسلامی این حق و از مردم گرفته اجازه تصمیم گیری نداریم و بعد چهل سال تشخیص خوب و بد از جامعه گرفته و از انسانها یک ربات ساخته است.که این ویژگی همه دیکتاتوری ها است. آقای حسن زاده در ادامه اینکه کرامت انسانی در جمهوری اسلامی کاملا متفاوت تراز اعلامیه جهانی حقوق بشر است زیرا با مذهب و دین مخلوط کرده در نتیجه معنی کرامت در جمهوری اسلامی کاملا متفاوت است. به همین دلیل است که در ایران کرامت انسانی معنی ندارد.در پایان دوستان آگاهی و آگاه رسانی را بهترین راه رسیدن به کرامت انسانی خواندن. درادامه دیگر اعضا کمیته و مهمانان حاضر در اتاق با همدیگر به تبادل پرداختند. در پایان خانم سمیرا فیروزی بویاقچی مسئول جلسه ضمن تشکر از تمام فعالین؛ منشی جلسه ׃ خانم فاطمه عروجی ادمین ها׃جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی و خانم فاطمه عروجی، صدابردار׃ جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی و خانم خانم فاطمه عروجی – راس ساعت ۲۱ ختم جلسه را اعلام کردند. اعضای نمایندگی هسن که در جلسه مزبور حضور داشتند عبارتنداز׃ خانم ها: مهدیه مراد، شهین تاج فتح زاده، فاطمه عروجی، رویا ملایی بیجارپسی، مهتاب محجوب، معصومه نژاد محبوب، جهان بین، شبنم رضاوند، نرگس محمدی، الهامبهاری آغمیونی و سمیرا فیروزی بویاقچی جناب آقایان: سلمان یزدان پناه، رسول عباسی زمان آبادی، داوود وحیدی، فرزین ناطق منوچهر شفایی وهومن شعری طهرانی.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن آپریل ۲۰۲۰
لاله پروین نیا
در روز یک شنبه مورخ ۴ آپریل ساعت ۱۲:۰۰ بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی نیدرزاکسن برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم آزاده قریشی ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش اول: در آغاز جلسه آقای فرشید افشار گزارش و (تحلیل) موارد نقض حقوق بشر در اسفند ماه ۹۸ را ایراد کردند. خبر: انتشار ویدئویی در شبکه های اجتماعی با واکنش مردم در داخل و خارج از کشور روبرو شد که گفته می شود در آن، فردی به بهانه«نهی از منکَر» زن جوانی را به دلیل شیوه پوشش، مورد ضرب و شتم قرار می دهد. خبر: احضار نوشین زِنهاری، اسماعیل روستا، بهنام عزیزپور، سعید حسنی، رامین شیروانی، الهه سمیع زاده، نیلوفر حکیمی، شهروندان بهایی ِ ساکن شیراز اشاره کرد. همچنین اِعمال فشار و تهدید اقلیتهای مذهبی در این ماه نیز ادامه داشت. در این رابطه اسماعیل مغربی نژاد، نوکیش مسیحی ساکن شیراز در تاریخ ۸ اسفندماه، از بابت اتهام جدیدی که علیه وی مطرح شده است، توسط دادگاه انقلاب شیراز به دو سال حبس دیگر محکوم شد. خبر: اسفند ماه با قریب به ۱۷ مورد اعدام همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران است. از مهمترین رویداد ها در این باره میتوان به اجرای حکم۴زندانی در زندان زاهدان اشاره کرد. همچنین اعدام یک زندانی قطع نخاعی نشسته بر ویلچر در زندان وکیل آباد مشهد، محکومیت امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه تن از شهروندان ِ بازداشت شده در جریان اعتراضات ِ سراسری آبان ماه، توسط دادگاه انقلاب تهران، هریک از بابت اتهام مشارکت در تخریب و تحریق به قصد مقابله با جمهوری اسلامی ایران به اعدام، گزارش شده است. خبر: کولبرانی درارتفاعات مرزیِ «هنگهژال» از توابع شهرستان بانه در ارتفاعات مرزی شهرستان سردشت و یک کولبر در ارتفاعات مرزی شهرستان پیرانشهر براثرشلیک مستقیم نیروهای نظامی کشته و زخمی شدند.
بخش دوم: خانم الناز اسدی صفا با موضوع ” بررسی ماده 22 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران” سخنرانی کردند. ماده ۲۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام میدارد که هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از طریق تلاش در سطح ملی و همیاری بین المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد. مفهوم ماده بیست و دو آن است که امنیت اجتماعی و رفاه، حق هر انسانی است. یعنی هر انسانی باید از رفاه و امنیت اجتماعی بهره مند شود. رفاه و امنیت اجتماعی به معنای این است که حرمت هیچ انسانی به دلیل بیماری های جسمی و روانی، بیکاری یا ناتوانی خاص، شکسته نشود و آن انسان از رفاه شایسته یک انسان برخوردار گردد. جامعه موظف است که نیازهای افراد ناتوان یا بیکار و بیمار را، مانند مسکن، خدمات پزشکی و دارو و همچنین غذا و پوشاک، برآورده کند. باید جامعه توجه خاصی را به افراد بیمار، مسن و یا کودکان داشته باشد. حرمت، کرامت و حیثیت انسانی که به دلیل بیکاری و یا بیماری، ناتوان از برآورده کردن نیازهای خودش است، باید محفوظ بماند و او نباید تحقیر گردد. منابع کشور باید به نحو شایسته ای سازماندهی شود تا هر انسانی بتواند به بهترین وجه ممکنه، رشد کند. این ماده یک حق کلی را بیان داشته و از جزئیات پرهیز کرده است که با توجه به آن انسان حق دارد در جامعه اقتصادی مشارکت کند. در اجتماع حضور داشته باشد، زندگی اجتماعی را تجربه کند، حقوق فرهنگی داشته باشد، از آداب و فرهنگ و هنر خود محروم نشود و بتواند آنها را به حرکت درآورد. این یک زندگی عادلانه است. حکومت منابع کشور را برای اعتلای این حقوق به کار ببندد. در این صورت است که می توان انسانها را به رشد شخصیتی رساند و جامعه بهتری را ساخت. امنیت اجتماعی که موجب ابراز وجود و مشارکت گروه های مختلف اجتماعی از قبیل زنان، جوانان، اقوام و پیروان مذاهب میشود، هنگامی موثر و مطرح است که به عنوان یک امر گریزناپذیر یا یک ارزش در جامعه پذیرفته شود. مفهوم امنیت اجتماعی، سلامت افراد جامعه در مقابل اقدامات خشونت آمیز و رفع دغدغه های ذهنی (احساس عدم امنیت) شهروندان است. امنیت اجتماعی، نوع و سطحی از احساس اطمینان خاطر است که جامعه و گروه در آن نقش اساسی دارد. رفاه و امنیت اجتماعی یعنی: رعایت حق کرامت و برابری انسانها، یعنی: اعمال هرگونه تبعیض ناروا ممنوع است، به ویژه دسترسی شهروندان به خدمات عمومی نظیر خدمات بهداشتی و فرصتهای شغلی و آموزشی. دولت باید از هرگونه تصمیم و اقدام که منجر به ایجاد فاصله طبقاتی و تبعیض ناروا و محرومیت از حقوق شهروندی است خودداری کند. رفاه و امنیت اجتماعی یعنی: حیثیت و اعتبار شهروندان، مصون از تعرض است. هیچ شخص، مقام یا رسانهای به ویژه آنهایی که از بودجه و امکانات عمومی استفاده میکنند نباید با رفتار یا بیان اهانتآمیز نظیر هجو و افترا، حتی از طریق نقلقول، به اعتبار و حیثیت دیگران لطمه وارد کند. به عبارتی توهین، تحقیر یا ایجاد تنفر نسبت به قومیتها و پیروان ادیان و مذاهب و گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی، ممنوع است. رفاه و امنیت اجتماعی یعنی: زنان حقدارند در سیاستگذاری، قانونگذاری، مدیریت، اجرا و نظارت، مشارکت فعال و تأثیرگذار داشته باشند، یعنی: آزادیهای فردی و عمومی شهروندان مصون از تعرض است. هیچ شهروندی را نمیتوان از این آزادیها محروم کرد. هر شهروندی حق دارد از امنیت جانی، مالی، حیثیتی، حقوقی، قضایی، شغلی، اجتماعی و نظایر آن برخوردار باشد. هیچ مقامی نباید به نام تأمین امنیت، حقوق و آزادیهای مشروع شهروندان و حیثیت و کرامت آنان را مورد تعرض و تهدید قرار دهد. اقدامات غیرقانونی به نام تأمین امنیت عمومی بویژه تعرض به حریم خصوصی مردم ممنوع است. تأمین امنیت اجتماعی از وظایف مهم هر دولتی به حساب می آید. این حقوق که در ارتباط با اجتماع و نظام سیاسی جمع شده است، حوزه امنیت جامعه را تعریف می کند؛ حقوقی که باعث امنیت بخشی از جامعه، دست کم از لحاظ نظری می شود. قوانین و بندهای زیادی از قانون اساسی مربوط به مسئله امنیت بشرح ذیل آمده است :اصل 3، بند 7 ” تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی ” و بند ۱۰ “داشتن نظام اداری و قضائی صحیح و عادلانه در دولت ” به عنوان مثال: صدور احکام سنگین و پرونده سازی های چندین باره برای فعالان حقوق بشر که به منظور برقراری عدالت و برابری، مسالمت آمیز حرکت کردند و با برخورد بسیار سرکوبگرانه دولت روبرو گشتند. اصل 20 “برابری و مساوات حقوق زن و مرد”: این مورد را در تمام زمینه ها در مورد زنان میتوان گفت که صدق نمیکند. اصل 22: حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است، مگر در مواردی که قانون تجویز کند. اصل 23: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و موأخذه قرار داد. اصل 25 “ممنوعیت تجسس “: بازرسی و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است، مگر به حکم قانون. اصل 28 و اصل 43، بند 2 “موظف بودن دولت برای ایجاد شغل”به عنوان مثال: نمونه بارز آن کشته و زخمی شدن صدها کولبر که بدلیل بیکاری و نداشتن شغل مناسب در مناطق مرزی مجبور به کولبری هستند و یا بیکاری جوانان و حتی فارغ التحصیلان دانشگاه ها. اصل۲۹: برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. اصل 32: هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد، مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند. به عنوان مثال وضعیت فعالین صنفی معلمان، فعالین سیاسی، مدنی و دانشجویی که پس از دستگیری با اتهامات امنیتی روبرو شدند، کشته شدن هزاران نفر و دستگیری بیش از۷ هزار نفر از معترضان آبان ماه که برای رهایی از فقر و بیکاری و اندکی رفاه اجتماعی به خیابانها آمده بودند اصل38″ ممنوع بودن شکنجه و گرفتن اقرار”: وقایعی که در مورد فعالین کارگری شاهد بودیم از جمله پرونده سازی درمورد کارگران و فعالان هفت تپه، فعالانی که می کوشیدند تا علیه فقر شدید حاکم در جامعه کارگری، اقدامات موثری انجام دهند اما پاسخشان سرکوب و زندان و شکنجه بود. حقوق شهروندی مقوله ای است که کارگزاران دولتی، نقش بنیادینی در نحوه اجرا و تحقق آن دارند و با نقش مثبت خود در اجرای اصول اساسی قانون که معطوف به حقوق مردم است، می توانند زمینه های رسیدن به جامعه ای مترقی و مدنی را فراهم کنند. این نقش از جهت دیگر نیز حائز اهمیت است و آن زمانی است که همین کارگزاران به دلایل گوناگون بخواهند این حقوق را نقض کرده یا توجهی به رعایت و اجرای صحیح آن نداشته باشند. در چنین حالتی جامعه و مردم احساس تبعیض می کنند. در این شرایط فرهیختگان و نخبگان از کرامت واحترام کافی برخوردار نخواهند بود و زمینه فرار مغزها در جامعه ایجاد می شود. شهروندان ایرانی، فارغ از نژاد، مذهب و قومیت، از حقوق مساوی برخوردار هستند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، علاوه بر اینکه به اصل برابری مردم در برابر قانون تصریح شده است، دراصول دیگری ماننداصل ١٢، ١۵، ١٩ و٢٠ حقوق ذاتی اقشار مختلف جامعه و اقوام گوناگون به رسمیت شناخته شده است. رفاه و امنیت از مهم ترین نیاز هایی است که هر حکومتی فارغ از نوع ساختار و رویکرد ها، موظف به تامین آن است. برخورداری مردم از معیشت مناسب و امکانات رفاهی به نحوی که ابعاد ساختار زندگی آنان شرافتمندانه باشد، از جمله حقوقی است که مردم از حاکمان انتظار دارند. امنیت نیز مقوله ای چند بعدی است که درسطوح سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، دامنه دار و گسترده است. امنیت اجتماعی یکی از مهم ترین ابعاد امنیت است که اگر مخدوش شود، همه بخش های زندگی را دچار رکود کرده و به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. رشد و تعالی جامعه، شکوفایی استعداد ها، بالندگی زندگی سیاسی و گستردگی مشارکت مردم در سرنوشت خود، مستلزم تامین امنیت اجتماعی است. اگر این امور یعنی رفاه، امنیت و حقوق شهروندی در هر جامعه ای مورد توجه قرار گیرد و به دغدغه اصلی دولت و مردم تبدیل شود، به طور مسلم زمینه های رشد و پیشرفت آن جامعه فراهم می شود. زندگی در محیطی سرشار از صلح و صفا و آرامش از حقوق مسلم شهروندان است. بنابراین وظیفه دولت، تلاش برای ایجاد محیطی آرام و به دور از نزاع، تعارض و تنش است. هر کس به عنوان عضو اجتماع، حق امنیت اجتماعی دارد. در همین راستا دولتها باید با برنامه ریزی مدون، در تمامی بخش های جامعه از جمله تامین مسکن و اشتغال مورد نیاز مناطق مختلف، احداث مراکز بهداشتی، مراکز درمانی و مراکز آموزشی متناسب با تراکم منطقه، تخصیص بودجه های سالیانه کافی و مشخص، جهت رفع کسری ها و مشکلات جامعه، ایجاد تمرکز و رسیدگی بیشتر به اقشار آسیب پذیر جامعه، ایجاد فضاها و امکانات لازم جهت سوق دادن کودکان و نیروهای جوان جامعه به سمت تحصیل و اشتغال و…، امنیت اجتماعی و رفاهی مردم جامعه را در حداقل ترین سطح ممکنه تامین نماید. دولت باید به جای صرف هزینههای بسیار هنگفت برای تسلیحات نظامی، نخست باید شرایط زندگی شهروندان و وضعیت جامعه خود را بهبود ببخشد. بله، امنیت کشور و مرزی بسیار مهم است ولی نه به قیمت گرسنه نگه داشتن مردم، نه به قیمت بیکاری جوانان و کشیده شدن آنها به سمت اعتیاد، نه به قیمت افزایش روزافزون کودکان کار، افزایش روزافزون فروش اجزای بدن از روی ناچاری، فروش ناموس و شرف بدلیل گرسنگی و بدبختی و خیلی از موارد دیگر. بسیاری از کشورهای جهان سوم شاهد حجم عظیمی از ناامنی اجتماعی مانند حذف هویتها، بیاعتمادی، اعتیاد، ابتلاء به بیماری های خطرناک و کشنده، باندهای تخریب و کشتار و دزدی و مواردی از این دست میباشند. آمارها نشان میدهند که کشورهای جهان سوم با دشواری های قابل توجهی در شناسایی، ایجاد و توسعه امنیت اجتماعی مواجه هستند. بیش از نیمی از این کشورها جمعیت زیر 32 سال سن دارند. این بافت جوان، نیازها و سیاستگذاری خاصی را ایجاب میکند. نیازهایی از قبیل اشتغال، تحصیل، شرایط ازدواج، تربیت بدنی، مهاجرت و مسافرت، تفریح مناسب، یادگیری اجتماعی و نیازهای متعدد دیگر، اما سیاستگذاران جهان سومی معمولاً از فرصت و قدرت لازم برای پرداختن به این آسیبپذیری ها برخوردار نیستند و به واسطه سلطه و اولویت امنیت بر آینده خود، اغلب دغدغهها به حملات نظامی خارجی و براندازی خشن قدرت های رقیب معطوف می شود. در کشوری که فقر اقتصادی؛ اعتیاد؛ خشونت خانوادگی؛ فساد و فحشا؛ بیاعتمادی؛ بی عدالتی؛ هویت خواهی؛ تبعیض؛ سیستم نابسامان تأمین اجتماعی؛ جنایات سازمان یافته؛ دزدی و اختلاس های میلیاردی؛ بی ارزش شمردن زنان؛ بی برنامه بودن جوانان؛ فرار مغزها به دلیل عدم توجه کافی نسبت به آنان، افزایش روزافزون بیماریها و اختلالات روانی و از همه مهمترعدم داشتن آزادی و بازداشت های فراوان، زندانی، اعدام و شکنجه وجود دارد چگونه باید امنیت اجتماعی برقرار باشد؟؟ مگر میشود در این سیستم ناکارآمد جایی برای امنیت اجتماعی و رفاه باشد؟ بله میشود فقط برای آقازاده ها، دولتمردان و کسانی که به هر طریقی در سیستم دولتی جایگاه و سمت های والایی دارند. برای اینها هیچ وقت قابل درک نیست که مردم بیچاره و بدبخت چگونه امرار معاش میکنند و نیازهایشان را برآورده میکنند!!! متأسفانه که ما شاهد شیوع پدیده کودکان کار، کودک فروشی، کودکان گرفتار در دام خرید مواد مخدر، بر خواسته از عدم اجرای نقش موثر دولت و بی مسئولیتی آن نسبت به این موضوع هستیم که باعث افزایش آمار کودکان دست فروش در خیابانها شده که متاسفانه باید بگم سن آنها به طور میانگین بین ۶ تا ۷ سال است. در نظر نگرفتن بودجه کافی برای تحصیل کودکان خیابانی که اکثر آنها بدلیل عدم توانایی مالی خانواده، یا بی سرپرست بودن یا داشتن تابعیتی دیگر مانند کودکان افغانی و جلوگیری از ورود آنها به مدارس دولتی، تبعاًت سنگینی را بر دوش خانوادههای آنها گذاشته است. عدم امنیت جانی کودکان کار به دلیل اینکه ایران برای آنها شناسنامه صادر نمیکند و بینام و نشان در ایران زندگی میکنند، آنها امنیت جانی ندارند که منجر به ناپدید شدن بسیاری از این کودکان شده است. هنگامی هم که این مسأله پیگیری شده است، متأسفانه جسد عده ای از آنها پیدا شده که توسط قاچاقچیان انسان بعضی جوارح آنها شکافته شده است و عده ای از ناپدیدشدگان هم اساساً پیدا نمیشوند. کودکان کار در ایران نه تنها مورد حمایت دولت قرار نمیگیرند، بلکه بارها شاهد بودهایم که در مترو یا در خیابان توسط مأموران شهرداری مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بدون اطلاع به خانوادههایشان به مراکز بهزیستی در شهرستانها انتقال داده میشوند که خانوادهها تا چندین ماه از فرزندانشان اطلاعی ندارند و در جستجوی فرزند خود به سرمیبرند. وقتی کارخانه ها تعطیل و کارگاههای کوچک بسته میشوند، تولید کودک کار شکل میگیرد. زمانیکه به خانواده این کودکان و شرایط زیستی آنها بیتوجهی میشود، کودک کار باز تولید میشود.از این مسئله که بگذریم به کودکان و دانش آموزان کم سن و سالی میرسیم که در بدترین شرایط و بدترین امکانات ممکنه دارند تحصیل میکنند. بعضی ها در مدارسی که سقف بالای سرشان نیست، بعضی ها سقف بالاسرشان هست و اما انقدر بنا قدیمی و کهنه، که آوار رو سرشان خراب میشود، تعدادی در اثر گاز گرفتگی و آتش سوزی در مدارس غیر اصولی با کمترین امکانات جان میدهند و برخی هم باید از روی رودخانه ها و باتلاق ها و موانع سخت بگذرند تا به محل آموزش خود برسند. در این مواقع است که کاملا بی توجهی دولت نسبت به این حقوق شهروندی کاملا نمایان و مشخص است. دولتی که با کمترین هزینه های ممکن، با برنامه ریزی مناسب میتواند جلوی خیلی از این مشکلات را بگیرد. باید تمامی نهادها، با هم در حل این مشکل همکاری کنند و دررأس همه امور، اصلاح ساختار اقتصادی صورت بگیرد. در اخر باید توجه کنیم که با انسان سرو کار داریم. کودکان آجر نیستند که ما به هر شکلی که میخواهیم آنها را بچیینیم، دولت باید امنیت اجتماعی را برای انها فراهم کند.
بخش سوم: آقای آرش آدینه با موضوع سوء استفاده دولت از بحرانها سخنرانی کردند: نظام جمهوری اسلامی از اولین روزهای شکل گیری در بهمن ماه 57، تا به امروز که بیش از چهل سال از عمرش را سپری می کند با مصادیق مختلف “بحران” دست و پنجه نرم کرده، انواع مصادیق این مفهوم را می توان در روز شمار تاریخ این نظام مشاهده کرد. با نگاهی به حوادث و اتفاقاتی که برای حکومت ایران ایجاد بحران کرده این مفهوم را می توان به دو حوزه کلی داخلی و خارجی تقسیم نمود که هر کدام با ماهیت های متفاوت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا اجتماعی رخ داده اند. به طور مثال چالش های گاه بیگاه نظام سیاسی ایران با دو دشمن ایدئولوژیک و سیاسی خود یعنی امریکا و اسرائیل از مصادیق بحران هایی است که همواره پیش روی جمهوری اسلامی قرار داشته گر چه که در مقاطع مختلف ضعف و قوت پیدا کرده و یا بحران های اقتصادی ناشی از آشفتگی بازار ارض که در مقاطع مختلف تاریخی تحولات عمیقی در اوضاع اقتصاد کشور و وضع معیشت مردم ایجاد نموده تا جایی که این بحران گاهی نمودهای رادیکال تری نظیر اعتراضات خیابانی از سوی مردم و کشتار، دستگیری های گسترده و سرکوب از سوی نظام را به دنبال داشته است. همه اینها نه تنها در یک مفهوم واحد یعنی بحران با هم در اشتراک هستند بلکه رویکرد کلی نظام در برخورد با آنها از یک الگوریتم واحد برخوردار بوده، گر چه که به تبع وسعت، ماهیت و دوره تاریخی شیوه های مختلفی برای سرکوب آنها اتخاذ شده است. در رخدادهای طبیعی همچون سیل، فارغ از نقشی که سیاست های نادرست زیست محیطی میتواند در به وجود امدن سیلاب داشته باشد، آن چه مورد بحث است شیوه مواجهه جمهوری اسلامی با مناطق آسیب دیده است که موجب می شود رخداد به بحران بدل شود. همین مساله در بحث شیوع کرونا در ایران موضوعیت دارد. آیا کرونا به لحاظ تاثیرات اجتماعی که به دنبال خواهد داشت می تواند به منحصر به فردترین بحران در طول تاریخ حیات جمهوری اسلامی بدل شود و پایان یا دگردیسی کامل این نظام سیاسی را به دنبال داشته باشد یا جمهوری اسلامی این بحران را هم پشت سر خواهد گذاشت؟ ویروس کوئید ۱۹که آن را به نام کرونا میشناسیم از راه های مختلف و به سادگی از فردی به فرد دیگری منتقل می شود و علائمی شبیه سرماخوردگی به همراه دارد و از آماری که تاکنون به دست آمده چیزی حدود دو درصد از مبتلایان به این ویروس جان خود را از دست داده و بسیاری از مبتلایان در صورت مراقبتهای پزشکی نجات خواهند یافت. اگر اپیدمی ویروس کرونا در روزهای آینده تبدیل به بحرانی جدی شود اصلیترین تفاوت آن برای جمهوری اسلامی، با مواردی نظیر اعتراضات مردمی، جنگ و حوادث طبیعی در چند نکته بسیار مهم و با اهمیت خواهد بود. ویروس کرونا توسط یک گروه اپوزسیون یا دولت مخالف هدایت نمی شود که جمهوری اسلامی آن را دشمن بنامد و به این وسیله تلاش کند افکار عمومی را از تبعات قرار گرفتن درسوی دشمن ترسانده و انگیزه های آنها را برای اعتراض به وضع نابسامان موجود سرکوب نماید. از سویی الگوی رفتاری کرونا با وقایعی نظیر زلزله و سیل یکسان نیست که به یکباره رخ دهد و حکومت بتواند تبعات اجتماعی ومعیشتی آن را که متوجه شهروندان در یک منطقه محدود است در طول زمان با تکنیک هایی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد سرکوب کرده بر روی زخم های آسیب دیدگان سرپوش بگذارد. در روز ۳۰بهمن ماه برای اولین بار ابتلای دو شهروند در شهر قم به ویروس کرونا توسط مراجع رسمی اعلام شد گرچه که پیشتر درشبکه های اجتماعی خبر غیر رسمی ورود این ویروس و به کشور و حتی مواردی از مرگ و میر منتشر شده بود اما مطابق رویه معمول در جمهوری اسلامی این اخبار تکذیب می شد. برای بررسی شیوه برخورد نظام سیاسی حاکم بر ایران با بحران ها شاید همین جا ورود مناسبی به موضوع باشد. در ساختار مدیریتی نظام از آنجا که اقتدار مترادف با بی نقص بودن معنی می شود همیشه از انتشار اخبار نگران کننده اجتناب میشود تا جایی که کتمان رخداد ناخوشایند امکان پذیر نباشد و کنترل از دست دستگاه های مربوطه و در راس آنها نهادهای امنیتی خارج شده باشد. با نگاهی به تمامی رخدادهای چالش برانگیز در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی خواهیم دید در هیچ موردی هیچ یک از مسئولین نظام مسئولیت وقوع یک حادثه را نپذیرفته است؛ در اکثر موارد با ساختن سناریوهایی بی اساس که مستنداتی هم برای آنها ارائه نمی شود منشاء حوادث را دشمن ذکر کرده و یا در مواردی که نسبت دادن علت رخداد به دشمن امکان پذیر نباشد فردی که در حادثه کشته شده و یا به هر دلیلی توان پاسخگویی به اتهامات را ندارد مسئول معرفی می شود و به علت عدم وجود سازوکار پرسشگری که اصلی ترین بازوی آن رسانه های آزاد است پس از مدتی ماجرا به فراموشی سپرده می شود. با این حساب کتمان اولین مرحله از “ماشین سرکوب نظام” است، اما تحولات چشمگیر تکنولوژی ارتباطات در یک دهه اخیر باعث شده تا سرپوش گذاشتن بر وقایع به سادگی گذشته نباشد اولین سلاح حاکمان ایران بی اثر شود. چنان درخصوص انتشار ویروس کرونا شاهد بویم که اطلاع رسانی پزشکان و پرستاران مراکز درمانی درگیر با این بیماری باعث شد تا سرانجام سکوت مسئولان شکسته شده و به ورود این ویروس به ایران اعتراف کنند. این حربه یکی از موثر ترین تیرهای ترکش سرکوب نظام اسلامی در روبرویی با بحرانهاست. هزینه های گزاف مخالف و اعتراض با وضع موجود همیشه توانسته در سرکوب بحران هایی که نظام با آنها روبرو بوده دست حکومت را بگیرد و ترس ناشی از بر خوردهای قهری بی حساب و کتاب باعث شده عموم توده ها بی تفاوتی را به جای زندان و شکنجه برگزیده و عملا نظام در برابر خود ملتی را ببیند که افراد آن تنها زمانی لب به اعتراض خواهند گشود که نتیجه بی کفایتی ها گریبان خودشان را بگیرد. این بی تفاوتی آنجایی به سود نظام حاکم رقم می خورد که مردم به صورت یکپارچه با هیچ بحرانی به صحنه اعتراض نمی آیند. تنها اشتباه استراتژیک نظام در این خصوص افزایش یک شبه بهای بنزین بود که برای اولین بار اقشار مختلف را در کنار یکدیگر قرار داد و معترضان از جنس جنبش سبزی که طبقه متوسط شهری آنرا تشکیل می دادند و دغده های مدنی و سیاسی آنها را به خیابان می کشاند در کنار معترضان دیماه ۹۶ که دغدغه معاش داشتند قرار گرفتند و نظام را با گسترده ترین بحران داخلی پس از انقلاب مواجه کردند. از آنسو حکومت نیز به اشتباه گزینه افزایش بهای مشارکت در بحران را انتخاب کرده و گران تربن آنها یعنی کشتن گستره معترضین را برگزید که باز هم به دلیل گستردگی دسترسی مردم حتی در دور افتاده ترین نقاط کشور به ابزار اطلاع رسانی، حکومت دچار چنان سردرگمی شد که پس از گذشت حدود چهار ماه از این اتفاقات نتوانسته پاسخی برای آن پیدا کند و حتی از اعلام رسمی تعداد کشته شدگان خودداری می کند و هیچ نهاد حاکمیتی زیر بار مسئولیت اعلام تعداد کشته شدگان نمی رود. گرچه که جمهوری اسلامی با استفاده از ورق دیگری از کارت های بازی سرکوب تا به امروز توانسته است افکار عمومی را تا به اندازه ای از پرسش گری در خصوص وقایع آبان ماه، تعداد کشته شدگان و سرنوشت دستگیر شدگان به نقاطی دیگر معطوف کند. این برگ تا به امروز برنده چیزی اما در خصوص انتشار ویروس کرونا دستان حکومت برای سرکوب بحران احتمالی حاصل از این رخداد تا حدود بسیاری بسته خواهد بود چرا که ویروس کرونا با خود مرگ به همراه خواهد آورد و مبتلایان و یا افراد در معرض ابتلا در شهرهایی که ماهها در قرنطینه به سر برده اند و دستگاه های حاکمیتی هم از برآورده کردن مایحتاج اولیه آنها نظیر خورد و خوراک و دارو در گل مانده است. اولین شهری که ویروس کرونا در آن شناسایی شد شهر قم مهم ترین پایگاه روحانیت مذهبی ایران بود. وجود مقبره (حضرت معصومه) که از امام زادگان مقدس شیعیان است در این شهر که روزانه پذیرای هزاران زائر از سرتاسر ایران است میتواند مناسب ترین بستر انتشار این ویروس را به سراسر ایران فراهم کند، از سویی این اتفاق یعنی انتقال ویروس به شهرهای دیگر و گسترش آن که در باورهای مذهبی میتواند به نوعی بلای الهی تعبیر شود دراین صورت شروع یک بلا از یکی از مهم ترین مراکز مذهبی شیعیان میتواند بسیاری از ادعاهای متشرعین و در راس انها روحانیون که در تصمیمات نظام سیاسی ایران تعیین کننده هستند نقش برآب کنند. دلیلی که درباره مقاومت روحانیون شیعه در برابر تعطیل کردن حرم (حضرت معصومه) در بسیاری از تحلیل ها در نظر گرفته نشد. در رسانه های مختلف بیشتر به موضوع درآمدزایی این مجموعه به عنوان دلیل مقاومت روحانیون در برابر تعطیلی این مقبره پرداخته شد. اینها تنها بخش هایی از سازوکار تودرتوی نظام سرکوب در جمهوری اسلامی است، از دیدگاه علمی مواجهه با بحران نیازمند دو فاکتور اساسی یعنی تخصص و توانایی مدیریت است باید به این نکته توجه داشت که داشتن مدرک در یک رشته خاص نمی تواند متضمن وجود تخصص در فردی باشد که مسئولیت مواجهه با بخشی از بحران برعهده اوست. مثال زنده برای این ادعا مبتلا شدن معاون وزیر بهداشت جمهوری اسلامی به ویروس کروناست، شخصی که خود پزشک است و بر نوک پیکان مقابله با انتشار ویروس کرونا قرار دارد. این اتفاق طنز تلخی است که عمق فاجعه مدیریت کلان در جمهوری اسلامی را هویدا می کند، فردی که خود پزشک است و در جایگاهی قرار گرفته که باید کشور را از ابتلا نجات دهد نمی تواند از خودش مراقبت کند. شاید در پاسخ بگویید او به واسطه وظیفه اش، این روزها در معرض مداوم بیماران قرار داشته و دلیل ابتلای او همین است؛ در جواب باید گفت، پروتکل های بهداشتی و امنیتی در هنگام حضور در فضاهای آلوده به نحوه ای طراحی شده که کادر پزشکی و همراهان بیمار دچار آلودگی با ویروس نشوند اما ایرج حریرچی با اضهار نظرهایی که در مورد عدم موافقتش با قرنطینه شهرها کرد و بیان این که قرنطینه شهرها برای قبل از جنگ جهانی اول است و همچنین نحوه غلط پوشاندن دهان به هنگام سرفه کردن در برنامه زنده و نشست خبری مشترکش با علی ربیعی، سخنگوی دولت، نشان داد سهل انگار وغیر متخصص است و این فرضیه را بیش از پیش تایید کرد کهدر نظام جمهوری اسلامی مدیران بخش های مختلف بیش از دارا بودن تخصص باید متعهد به نظام سیاسی باشند.
بخش چهارم: آقای محمد علی محمود زاده با موضوع لزوم رعایت ایمنی و سلامت در محیط کار سخنرانی کردند. یکی ازرسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی، حفظ و مراقبت از کارکنان توانمند میباشد. تمامی سازمان ها و ارگان های کاری یک کشور هر چند در انتخاب، انتصاب و بکارگیری نیروهای متخصص کار شایسته عمل کنند، ولی بدون توجه کافی به امر حفظ و نگهداری نیروهای انسانی خود نمیتوانند در جهت توسعه و پیشرفت به مقصود خود برسند. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت ورعایت اصول ایمنی درمحیط کار، اجرای برنامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که باعث تقویت و افزایش روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد، امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است. این قضیه ثابت شده، وقتی کارکنان از رضایت شغلی برخوردارند، به مراتب دارای روحیه بالاتری میباشند و تمرکز و کارآیی بالایی در کار دارند که باعث میشود کمتر تحت خطر وقوع اتفاقات ناگوار کاری درمحیط کار قرار بگیرند. ایمنی در کار به ایمنی نیروهای انسانی در برابر خطر تعریف می شود که میتوان با رعایت قوانین و اصول ایمنی میزان خطر را در وقوع حوادث در محیط کار کاهش داد. همه ساله در جهان دهها میلیون کارگر قربانی حوادثی میشوند که منجر به کشته شدن و یا از کارافتادگی تعداد کثیری از آنها میگردد. بر طبق آمار منتشر شده در کشورهای پیشرفته صنعتی، سالانه از هر ده نفر کارگر یکی دچار سانحه میشود و در نتیجه اینگونه سوانح، پنج درصد روزهای کار ملی به هدر میرود. حوادث ناشی از کار از سویی سبب ناراحتی فرد کارگر و یا افراد خانوادهاش میشود و از سوی دیگر سبب از بین رفتن سرمایه و تزلزل بنیان اقتصادی جامعه میگردد. لذا اینگونه حوادث از دیدگاههای زیر دارای اهمیت شایان توجهی میباشند: از نظر انسانی: هرگونه حادثه ناشی از کار ولو جزئی سبب درد و ناراحتی شخص کارگر و افراد خانوادهاش میشود. بدیهی است در صورتی که حادثه شدید باشد و منجر به مرگ یا از کارافتادگی دائمی شود این مسئله اهمیت بیشتری پیدا میکند. از نظر اجتماعی: از آنجا که پیشرفت و ترقی هر اجتماعی بستگی به نیروی کار افراد جامعه دارد، لذا محصول کار هر کارگر نه تنها مایه امرارمعاش زندگی و خانواده اوست بلکه سرمایه و پشتوانه اقتصاد یک جامعه نیز میباشد. چنانکه میدانیم نزدیک به 50 تا ۶۰% افراد هر اجتماعی را افراد در سنین کار تشکیل میدهند. از نظر اقتصادی: حوادث به هر صورت و درجهای که باشد برای کارگر، کارفرما و جامعه زیانهای اقتصادی دربر دارد. این زیانها به صورت مستقیم و غیرمستقیم میباشند. از زیانهای مستقیم میتوان از خسارت ناشی از وقفه کار به علت حادثه، هزینههای درمانی و سرانجام خسارات پرداختی در مورد از کارافتادگی موقت، دایم و یا فوت را نام برد. به موجب ماده ۹۵ قانون کار، مسئولیت اجرای مقررات و ضوابط فنی و بهداشت کار بر عهده کارفرما یا مسئولین واحد است و باید برای حفاظت فنی و بهداشت کار، وسایل و امکانات لازم را در اختیار کارگر قرار بدهند؛ در صورتی که بر اثر عدم رعایت مقررات مذکور از سوی کارفرما یا مسئولین واحد حادثهای رخ دهد، شخص کارفرما از نظر کیفری وحقوقی مسئول خواهد بود؛ همچنین براساس ماده ۱۰۵ قانون کار، هرگاه در حین بازرسی، به تشخیص بازرس کار یا کارشناس بهداشت حرفهای احتمال وقوع حادثه و یا بروز خطر در کارگاه داده شود، بازرس کار یا کارشناس بهداشت حرفهای مکلف هستند مراتب را فوراً و کتباً به کارفرما یا نماینده او و رییس مستقیم خود اطلاع دهند ونیز به موجب ماده ۱۷۶ قانون کار تمامی کارگران و پرسنل کاری موظفند قبل از بکارگیری آنها جهت کارمیبایست از نظر سلامت روحی و جسمی در یکی از مراکز بهداشت و سلامت معاینه گردند و برگه تاییدیه از سازمان کار داشته باشند تا بتوانند کار کنند. هر ساله در جهان دهها میلیون کارگر قربانی حوادثی میشوند که به کشتهشدن یا از کار افتادگی عده بسیاری از آنها منجر میشود. درآسیا سالانه از هر۱۰۰ هزار کارگر حدود ۱۳ درصد دچار حادثه منجر به فوت میشوند که این رقم در اروپا به ۳.۵ درصد میرسد. برای جلوگیری و پیشگیری از وقوع هرگونه حادثه ای میبایست طبق اصول و ضوابط ایمنی در کار رفتار کرد.این نوع قوانین و ضوابط نخست باید از طریق سازمان ایمنی و سلامت کار به صورت دقیق بررسی و وضع گردد سپس تبدیل به یک اقدام واجب و اصلی در محیط کار ازسمت کارفرما به اجرا در بیاید اما با نظارت مستقیم سازمان ایمنی و سلامت کار و سازمان نظام مهندسی کل. در ادامه میرسیم به این موضوع که چرا و چه میشود آمار تلفات کارگران و نیروهای انسانی کار در اثر حادثه و عدم رعایت موارد ایمنی در ایران بسیار رو به افزایش است؟ مشکل از کجاست و چه کسانی مقصر هستند؟ چه راهی و چه اقداماتی باید صورت پذیرد تا این مشکل به حداقل و یا شاید به صفر برسد؟ مسئول سازمان پزشکی قانونی کشور از افزایش ۸.۵ درصدی مرگ و میر کارگران در۹ماهه نخست سال ۹۸درمقایسه با زمان مشابه در سال گذشته خبر داد. این درحالی است که مسئولان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقدند نه تنها نرخ تعداد مرگ و میر کارگران در هنگام کار افزایش نیافته بلکه ۱.۵ درصد هم کاهش داشته است! در شرایطی که در بسیاری از کشورهای جهان تلاش می شود با اقدامات پیشگیرانه از افزایش مرگ و میر کارگران در هنگام کار جلوگیری کنند در کشور ما هنوز بر سر آمار های این حوادث اختلاف نظر وجود دارد. در۹ماهه نخست سال ۹۸ تعداد معاینات مربوط به مصدومین حوادث کار ۲۱۸۹۶ نفر بوده است که از میان آنها ۲۰۸۵۱ نفر مرد و ۱۰۴۵ نفر زن هستند. این آمار در سال گذشته در زمان مشابه ۲۱۶۴۹ نفر بوده است. تعداد مرگ و میر ناشی از حوادث کار نیز در۹ماهه نخست سال جاری۱۳۶۳نفر بوده که در میان آنها ۱۳۵۷ نفر مرد و ۶ نفر زن دیده شده است. سقوط از بلندی مهم ترین علت فوت کارگران به حساب می آید که توانسته جان ۵۶۰ کارگر که همگی مرد هستند را بگیرد. پس از آن اصابت جسم سخت با ۳۴۶ قربانی رتبه دوم را به خود اختصاص داده که در میان آنها ۳۴۴ مرد و۲ نفر زن دیده می شود. در نهایت، رتبه سوم مربوط به مرگ و میر ناشی از برق گرفتگی است که ۲۰۳ قربانی داشته است. بیش از۹۰ درصد حوادث ناشی از کار به دلیل عدم برخورداری ازآموزشهای لازم وخطای انسانی رخ میدهد و متاسفانه موجب از دست رفتن سرمایه های مالی و انسانی بسیاری میشود. نماینده کارگران در شورای عالی کار تاکید می کند: وزارت کار که باید حامی حقوق کارگران باشد با انکار این واقعیت اعلام می کند آمار مرگ و میر کارگران ما در این حوزه بسیار پایین تر از استاندارد آسیا است. در حقیقت ریشه این مشکل و ناتوانی درحل آن همین دیدگاه و نپذیرفتن واقعیت ها است. برخی از کارگران به دلیل نبود ایمنی در کارگاه ها جانشان را کف دستشان گرفته اند. حتی اگر تعداد مرگ و میر ما در این حوزه در محدوده استاندارد باشد بازهم باید تلاش کنیم که حتی از بروز یک حادثه هم پیشگیری کنیم. همانطور که گفته شده یکی از مهمترین مسئولیتهای مدیریت منابع انسانی حفظ کارکنان توانمند به منظور ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در سازمان میباشد زیرا امروزه یکی ازعوامل کلیدی موفقیت سازمانها منابع انسانی توانمند و استفاده بهینه و دانش محور از آنها میباشد. برای رسیدن به این هدف لازم است کارکنان از سطح رضایتمندی بالایی برخوردار باشند تا برای سازمان ایجاد ارزش نمایند. یکی از عوامل اصلی ایجاد رضایتمندی امنیت شغلی میباشد و یکی از ارکان بوجود آورنده امنیت شغلی وجود ایمنی و سلامت در محیط کار میباشد. در انتها با یک برنامه ریزی قانونمند توسط سازمان وزارت کار و نظارت بر پروژه ها و به اجرا درآوردن قوانین اصول ایمنی وبهداشت کار توسط کارفرمایان و در انتها با آموزش دادن به کارگران و استفاده آنها از وسایل حفاظت ایمنی و رعایت نکات ایمنی میتوان محیط ایمن و سالمی را جهت پیشرفت، حفظ نیروها و متخصصان کاری و رسیدن به هدف و نفع اجتماعی و اقتصادی جامعه را تامین کرد
بخش ششم: در پایان نیز بحث آزاد با موضوع “حق آزادی بیان ” اغاز گردید که همکاران حاضر در جلسه و همکاران در فضای پالتاک در بحث مذکور شرکت کردند. در ابتدا خانم آزاده قریشی به ماده ۱۹اعلامیه جهانی حقوق بشر و نبود آن در رژیم جمهوری اسلامی ایران اشاره کردند. سپس خانم جعفری در خصوص نبود آزادی پس ازبیان صحبت کردند و آقای شفایی از نبود حق آزادی بیان در ایران و مشکلات پیش آمده در زمان بحران کرونا سخن گفتند. آقای فرشاد قضایی به این نکته اشاره کردند که حق آزادی بیان باید در ابتدا از خانواده ها شروع و پایه ریزی شود ودر پایان خانم قریشی ضمن تشکراز تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، صدابرداران و ادمینها اقای دیان دادی وخانم الناز اسدی صفا وجناب مهران فاضل زاده و فرشاد قضایی و منشی جلسه خانم لاله پروین نیا، در ساعت۱۶ختم جلسه را اعلام کردند. در این جلسه علاوه برمهمانان ازکانون و سایر علاقمندان به حقوق بشراعضای نمایندگی نیدرزاکسن اقایان: ابوالفضل پرویزی، فرشاد قضایی، فرشید افشار، غلامرضا نوروزپور، محمود حسن زاده مهرابادی، رسول عباسی زمان ابادی، محمد علی محمودزاده، محمد رسولیان، دیان دادی، محمد ادینه و مهران فاضل زاده، ازاده قریشی، الناز اسدی صفا، فرشته امیر احمدی، صدیقه جعفری، شبنم رضاوند، لاله پروین نیا، نارگل غفوری، رویا معلایی، علیرضا حجتی، بهاره بلورچی و آی دی های Nahid ey، Alirezaj86، akkas، 1khak، hasan1986، nedaf1، rezaee_a، vahid220شرکت کردند.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان مارس ۲۰۲۰
رضا ویسانیان
در ساعت ۱۷:۰۰ بوقت اروپا، جلسه ماهانه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان با مسئولیت خانم سمانه محبی و با حضور اعضا کمیته کودک و همکاران کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، به همراه میهمانانی از سایر نقاط جهان در فضای مجازی پالتاک برگزار وتا ساعت ۱۹:۰۰ ادامه یافت. نخست مسئول جلسه ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را راس ساعت ۱۷آغاز نمودند.
بخش اول: از آقای محمد حسن حسن زاده مهرآبادی جهت ایراد سخنرانی خود با موضوع گزارش و بررسی نقض حقوق بشر در بهمن ماه دعوت به عمل آمد. خبر: بیماری های کودکان: مسمومیت مصرف الکل تقلبی در اهواز به ۲۸ تن رسید. کم سنترین قربانی با ۱۶سال سن یک کودک شیرخواره در جهرم که مشکوک به ابتلا به کرونا بود، برای نمونهگیری و ادامه درمان با آمبولانس به شیراز منتقل شد. کودک ۵ساله لرستانی مبتلا به کرونا که در بیمارستان شهدای شهرستان خرم آباد بستری شده بود بهبود یافت. خبر: خشونت علیه کودکان: حکم قصاص قاتل حدیثه ۶ ساله که پانزدهم دی سال گذشته اتفاق افتاده بود صادر شد. خبر:کودکان فقر: نماینده تهران فاطمه ذوالقدر روز دوشنبه پنجم اسفند ماه در نشست مجلس برای بررسی بودجه سال آینده گفت: با توجه به اینکه ۵۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقرند، ۱۸ هزار میلیارد تومان برای کمک به فقرا در بودجه سال ۱۳۹۹ اختصاص یافته است. نمایندگان مجلس لایحه پیشنهادی دولت برای بودجه سال آینده را رد کردند.. خبر: کودکان کار: مبارزه با کودک کار، یا کار کودک؛ بیانیه بیش از۷۰۰ فعال اجتماعی در اعتراض به طرح جمع آوری کودکان، احتمال اجرایی شدن طرح جمعآوری کودکان کار و خیابانی در اواسط اسفند. کودکان ابتدا قرنطینه و بعد وارد مراکز نگهداری میشوند. خبر:کودک همسری: خودسوزی یک نوجوان ۱۷ ساله به علت ازدواج اجباری در تهران. گزارش چند صد کودکهمسری به دلیل افزایش تسهیلات بانکی. خبر: کودک آزاری: رئیس پلیس خراسان رضوی از شناسایی و بازداشت ۶ متهم به آزار جنسی کودکان در مشهد خبر داد. خبر:حمایت از کودکان: لایحه پلیس ویژه اطفال و نوجوانان به دولت ارسال شد. معاون حقوقی قوه قضاییه با اشاره به ارسال لایحه پلیس ویژه اطفال ونوجوانان به دولت، گفت: اتخاذ تدابیر و اقدامات حمایتی، پیشگیرانه و مبتنی بر قضازدایی عمدهترین ویژگی این لایحه است. که این گزارش های خبری نقض حقوق کودکان و نوجوانان با اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی و سند ۲۰۳۰ یونسکو مورد مقایسه گردید.
بخش دوم: آقای هومن شعری طهرانی با موضوع ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشرو مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی پرداختند: الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، نقص اعضا، بیوگی، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود. ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند. کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند. اصل۳قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بند۱۲: پیریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه. اصل۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برخورداری از تأمین اجتماعی از نظربازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بیسرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند. اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بند۱تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه. در این بخش لازم میدانم که اشاره کنم که در همین چند روز پیش در جنوب کرمان سیلاب خانه و تمام وسایل مردم را نابود کرده ولی خبری از مسئولان و دولت نیست و طبق گفته رئیس سازمان جهاد کشاورزی جنوب کرمان سیلاب پنج هزار میلیارد خسارت به کشاوزان این منطقه وارد شده و این اتفاق کاملا مغایر با ماده۲۵اعلامیه جهانی حقوق بشر است. در خصوص مراقبت های طبی که در ماده ۲۵ اعلامیه به آن اشاره شده و در این روزها بحث ویروس کرونا بیشتر از هر چیزی مطرح است لازم دانستم در این مورد مخصوصا پرستاران و کادر پزشکی بیشتر مطلب ارائه دهم. متاسفانه تقریبا هیچ صنفی به اندازه پرستاران، پزشکان و کادر بهداشتی و درمانی در معرض ابتلا به کرونا نیست. افزایش تعداد مبتلایان و کمبود تجهیزات بارسنگینتری هم بر دوش آنها گذاشته است. دراین شرایط، خطر ابتلا به ویروس کرونا و اخراج به خاطر فعالیت صنفی، هم امنیت شغلی هم جانی آنها را به خطر انداخته است. بنابر آمار رسمی، تاکنون دست کم ۱۴ نفر از کادر پزشکی و درمانی در اثر ابتلا به کرونا در گذشتهاند اما منابع مستقل فهرستی از دست کم هفتاد نفر پزشک و پرستاری را منتشر کردهاند که یا به کرونا مبتلا شدهاند یا بر اثرآن فوت کردهاند. این آمار در شرایطی منتشر میشود که محمد شریفی مقدم، دبیر کل خانه پرستار به روزنامه رسالت گفته در خصوص آمار پرستاران مبتلا نمیتوانیم رقمی را اعلام کنیم. آمارها کاملا امنیتی هستند. طبق پژوهشی روی ۴۴ هزار بیمار در چین، نشان داد که پس از سالمندان و مبتلایان به بیماریهای زمینهای کادر پزشکی و درمانی بیشتر از همه در خطر ابتلا به کرونا هستند. در ایران مسئولان محلی بارها در خصوص کمبود تجهیزات و کادر درمانی و بهداشتی هشدار دادهاند. کادر درمانی اعتراض دارند که چرا پوشش و وسائل محافظ که سازمان بهداشت جهانی برای پانزده هزار نفر به ایران فرستاده به دستشان نرسیده است. مریم حضرتی، معاونت پرستاری وزارت بهداشت برای مقابله با ویروس کرونا فراخوان استخدام منتشر کرده و از پرستاران بیکار، بازنشسته و حتی دانشجویان سال آخر این رشته خواسته برای کار داوطلب شوند. وزارت بهداشت برای جبران کمبود پرستار فراخوان جذب با قراردادهای ۸۹ روزه داده است اما خانه پرستارمیگوید این قراردادها استثمار نیروی کار است. حتی در این شرایط دولت ایران حاضر نشده وضعیت شغلی و استخدامی پرستاران را بهبود دهد و دانشگاههای علوم پزشکی حتی در آگهی جذب ۸۹ روزه متذکر شدهاند انعقاد قرارداد پاره وقت هیچگونه تعهد استخدامی برای دانشگاه ایجاد نخواهد کرد. فرخوان قراردادهای ۸۹ روزه در حالی منتشر میشود که سعید نمکی، وزیر بهداشت وعده داده بود پرستاران که به مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا مشغول اند در اولویت استخدام قرار خواهند گرفت. در سالهای گذشته پرستاران یکی از معترضترین اصناف ایران بودند و بارها اعتراض و اعتصاب کردهاند. استخدام رسمی یکی از اصلیترین مطالبات پرستاران در سالهای گذشته بوده است. اما جدا از مسئله استخدام، رفع تبعیض در دستمزد، تسریع در پرداخت کارانه و اضافه کار چندین ماهه پرستاران از دیگر خواستههای این صنف بوده است. دبیر کل خانه پرستار اخیرا یادآوری کرده بود که پرستاران در حال حاضر در بین کارکنان دولت، پایینترین حقوق را دریافت میکنند. حتی از معلمها هم پایینتر حقوق میگیرند. به گفته سازمان بهداشت جهانی هفتاد درصد نیروی شاغل در بهداشت و درمان در دنیا را زنان تشکیل میدهند. در ایران شمار پرستاران زن به نود درصد میرسد. ازاین رو کمی حقوق پرستاران، علاوه بر تبعیض شغلی نشانه تبعیض جنسیتی هم هست.ا خیرا اصغر دالوندی، رئیس کل سازمان نظام پرستاری هم در نامهای به وزیر بهداشت از مطالبات برآورده نشده پرستاران را یادآوری کرده بود: حذف اضافه کاری اجباری، استانداردسازی خدمات پرستاری، شفافیت در شرح وظایف مراقبتهای پرستاری و حذف کارهای غیر مرتبط، پرداخت معوقات پاداش خدمت بازنشستگان و تعیین استاندارد تعداد پرستار به بیمار به صورت آزمایشی با استخدام نیروی جدید. ایران برای رسیدن به استاندارد جهانی با کمبود ۲۹۰ هزار پرستار مواجه است. در حال حاضر به ازای هر هزار نفر، در ایران تنها سه پرستار مشغول به کارند. این کمبود پرستار سبب شده که با شیوع کرونا شمار زیادی از مراکز درمانی مرخصی کادر درمانی و بهداشتی خود را لغو کنند. رهبر، دولت و مجلس ایران وعده دادهاند که وضعیت را بهبود دهند. آیتالله علی خامنهای رهبر ایران اعلام کرد مدافعان سلامت، شهید خدمت شناخته خواهند شد. علیرضا زالی، فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا هم در نامهای به سازمان برنامه بودجه خواست پزشکان، پرستاران و کارکنان خدوم و زحمتکش بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی مشغول مبارزه با کرونا در زمره مشاغل سخت ردهبندی شوند و آسیبدیدگان در زمره ایثارگران به شمار آیند. در صورتی که اگر این افراد در زمره مشاغل سخت قرار گیرند مزایا و شرایط بازنشستگی آنها باید تغییر کند. شش روز بعد ازاعلام رسمی شیوع کرونا در ایران، نرجس خانعلیزاده پرستار ۲۵ ساله بر اثر این بیماری فوت شد. او نخستین کادر درمانی بود که درگذشتش به علت کرونا تایید شد. انتشار تصویر چهره مضطرب او هنگام انتقال به آیسییو، توجه افکار عمومی را برانگیخت و کمبود امکانات پوششی و ایمنی کادر درمانی را در معرض توجه قرار داد. محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار میگوید: پرستاران ما باید مسلح باشند و این سلاح یعنی پوشش ایمنی کامل که چندان هم هزینهبر نیست. هر پرستار یک ماسک نیاز دارد که باید ماسک فیلتردار اِن ۹۵ باشد، یک گان، پوششی برای پوشاندن کفش و دستکشی برای دستها و عینکی هم برای چشم ها لازم است.. این اعتراضها زمانی بالا گرفت که عاطفه مسعودی، پرستار بیمارستان امام رضای مشهد به خاطر فعالیت صنفی اخراج شد. مسئولان دانشگاه علوم پزشکی مشهد اما میگویند او به سبب نمره کم ارزشیابی اخراج شده است. در اعتراض به اخراج این پرستار دبیرکل خانه پرستار گفت: در شرایطی که سیستم درمانی کشور کمبود شدید نیروی پرستار احساس میکند، پرستاران برای استخدام باید جانشان را گرو بگذارند و بالاخره در شرایط سختی باید کار کنند و حتی یک پرستار هم کمک است، چگونه باور کنیم که نمره ارزشیابی دلیل اخراج این پرستار بوده است؟ من فکر میکنم نمره ارزشیابی یک توجیه است. سخنگوی وزارت بهداشت ایران (کیانوش جهانپور) اعلام کرده است که بر اساس نتایج آزمایشگاهی شمار مبتلایان کرونا در ایران از ۳۲ هزار نفر گذشته و آمار کل درگذشتگان هم به ۲۳۷۸ نفر رسیده است. آقای جهانپور گفته نزدیک به سه هزار نفر از بیماران در ایران در وضعیت شدید این بیماری به سر میبرند. در خاتمه می بایست اشاره کنم که متاسفانه در ایران رفتاری مغایر با ماده 25 اعلامه جهانی حقوق بشر که دولت جمهوری اسلامی ایران انها را پذیرفته و امضا کرده را مشاهده میکنیم. فقرو عدم رفاه اجتماعی و از همه مهمتر نداشتن حق سلامت به دلیل عدم توجه به محیط زیست سالم، کمبود های داروئی و درمانی و امکانات پزشکی که همگی ناشی از عدم وجود تامین خدمات اجتماعی است.
بخش سوم: آقای امیر رضا یغمور با موضوع دسترسی کودکان کار به غذای با ارزش سخت شده است به سخنرانی پرداختند. مدیرعامل انجمن حامیان کودکان کار و خیابان با اشاره به شرایط اقتصادی فعلی گفت: در چنین وضعیتی دسترسی کودکان کار به مواد غذایی با ارزش سخت شده و به همین دلیل احتمال ابتلای این کودکان به سوءتغذیه افزایش یافته است. هما عارف در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به راهاندازی یک مرکز طبخ غذای گرم برای کودکان کار در کرج گفت: سازمانهای مردم نهاد همواره باید خدمات خود را با نیازهای جامعه منطبق کنند. پیش از این غذا برای کودکان کار در اولویت نبود اما در وضعیت فعلی با توجه به شرایط اقتصادی و کاهش توان خانوار دردسترسی به مواد غذایی با ارزش بالا، این نیاز به وجود آمده است. وی ادامه داد: برهمین اساس، انجمن حامیان کودکان کار و خیابان یک مرکز طبخ غذای گرم را فعال کرد تا کودکان کار دچار سوءتغذیه نشوند و به خاطر غذا دست به بزهکاری نزنند. عارف با بیان اینکه از۱۱ سال پیش تاکنون انجمن حامیان کودکان کار و خیابان به صورت دورهای آزمایشهایی را برای بررسی وضعیت تغذیه کودکان کار انجام داده است، گفت: در این مدت شواهدی مبنی بر سوءتغذیه در کودکان مشاهده میشد که بیشتر به دلیل عدم آگاهی والدین و نشناختن مواد غذایی اولویتدار بود، به همین دلیل در طول این مدت سعی کردیم با برگزاری دورههای آموزشی، آگاهی را افزایش دهیم. وی افزود: در حال حاضر این مسأله بیشتر به خاطر شرایط اقتصادی است که خانوادههای این کودکان را در تأمین مواد غذایی با مشکل مواجه کرده است و همین باعث شد انجمن علاوه بر ادامه آموزشها، تغذیه رایگان را هم به برنامه خود برای مقابله با سوءتغذیه کودکان اضافه کند.عارف در خصوص نوع غذاهایی که در این مرکز طبخ میشود نیز گفت: غذاهایی با پروتئین و کلسیم بالا به همراه میوه و سبزی در برنامه گنجانده شده است. این فعال اجتماعی خاطرنشان کرد: این مرکز در ماه اول سه روز در هفته برای ۱۰۰کودک کار غذا تهیه خواهد کرد و از ماه دوم قرار شده برای ۱۰۰ تا ۱۲۰ کودک در تمام طول هفته غذا طبخ کند. وی در پایان گفت: انجمن حامیان کودکان کار و خیابان در حال حاضر۴۵۰ کودک کاررا تحت پوشش دارد. سوء تغذیه و بیماریهای عفونی در کودکان کار: رئیس اداره سلامت کودکان وزارت بهداشت ضمن اعلام بیماری های شایع کودکان کار وهمچنین تشریح برنامه های وزارت بهداشت برای بهبود سلامت کودکان زیر پنج سال، در عین حال از راهاندازی ۲۰ بانک شیرمادر تا پایان امسال خبر داد.دکتر غزال شریعت پناه با بیان شعار امسال روز جهانی کودک مبنی بر” آینده را باید ساخت، گفت: تاکید امسال بر پایش سلامت روان کودکان است، بر بازی با کودکان و ارتقاء سطح تکاملی آنها تاکید بیشتری بیشتر میشود و خانوادهها باید به این هدف توجه بیشتری داشته باشند. روند رو به رشد چاقی در کودکان کشور: وی درخصوص میزان بروز چاقی و اضافه وزن در گروه سنی کودکان پنج ساله، اظهار کرد: میانگین چاقی درکودکان نسبت به سالیان گذشته با روند افزایشی روبهرو بوده است که برنامههای مداخلاتی تغذیه در آن در حال اجرا است اما، نکته قابل توجه آن است که عمده بروز اضافه وزن در سنین بعد از پنج سالگی دیده میشود. رصد نوع تغذیه کودکان از زمان آغاز اضافه شدن تغذیه کمکی به برنامه غذایی کودک در بستههای تغذیهای، همگی از جمله رویکردهایی است که جلوی چاقی کودکان گرفته شود. شریعتپناه با تاکید بر اهمیت تغذیه با شیر مادر، به فواید آن نیز اشاره کرده: تغذیه انحصاری با شیر مادر به شدت در کاهش میانگین چاقی کودکان تاثیر دارد، به همین دلیل ما تاکید میکنیم تا پایان شش ماهگی کودک تنها با شیر مادر تغذیه شود. همچنین از آنجایی که شیر مادر یک موجود زنده و دارای سلول است، هیچ چیزی جایگزین آن نمیشود. مقالات بسیار متعددی وجود دارد که نشان میدهد کودکانی که در شش ماه اول با شیر مادر تغذیه میشوند و این تغذیه تا دو سالگی ادامه مییابد، آیکییو بهتری داشته، سرعت رشد سلولهای مغزی در آنها بهتر است، کمتر دچارگوش درد چرکی شده، دربزرگسالی احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی در آنها کاهش یافته و حتی میتواند باعث کم شدن آمار ابتلا به سرطان خون در این کودکان نیز باشد. شایعترین سرطان در کودکان: رئیس اداره سلامت کودکان وزارت بهداشت در خصوص میزان ابتلا به سرطان در کودکان، گفت: درحال حاضر شایعترین سرطان در کودکان سرطان خون در سراسر جهان است. البته سرطانهای دیگر نیز میان کودکان وجود دارد که آمار بالایی را به خود اختصاص نمیدهند. سوء تغذیه و بیماریهای عفونی در کودکان کار: وی همچنین در پاسخ به سوال ایسنا درباره برنامههای نظارتی وزارت بهداشت بر سلامت کودکان کار، گفت: تمام کودکان کار ایرانی و غیر ایرانی میتوانند با مراجعه به مراکز جامع خدمات سلامت کشور، خدمات سطح یک مانند ویزیت پزشک، دریافت مکمل و مراقبت را به شکل رایگان دریافت کنند. در این زمینه برای ساماندهی کودکان کار همکاریهایی نیز با وزارت کار، رفاه و تعاون اجتماعی و سازمان شهرداریها داریم. طبق آمارهایی که به دست ما رسیده است عمده بیماریهایی که از کودکان کار گزارش شده بیماریهای عفونی بویژه بیماریهای عفونی خاص مانند شپش سر است. البته این درحالی است که سوء تغذیه در این کودکان نیز بیشتر است. شریعتپناه در خصوص میزان بروز بیماریهای عفونی جنسی درکودکان کار نیز اظهار کرد: از آنجایی که ممکن است این کودکان مورد تجاوز قرار گیرند، میانگینHIV و عفونتهای منتقله از راه تماس جنسی مانند پاپیلومای انسانی«HPV» در این کودکان بالاتر است، اما آمار دقیقی از آن وجود ندارد. به گزارش ایلنا، جعفر رحیمی ضمن اعلام این خبر اظهار داشت: طرح سوء تغذیه کودکان زیر شش سال که با وزارت بهداشت و کمیته امداد از سال 86 تاکنون بر اساس ارزیابیهای وزارت بهداشت در سراسر کشور جهت حمایت از کودکان زیر شش سال انجام میشود، اکنون در حال پیگیری است. رحیمی افزود: تعداد کودکان زیر شش سال مبتلا به سوء تغذیه به علت شرایط اقتصادی کشور قابل تغییر است و اکنون ۵۰درصد از آنان به علت فقر و ابتلاء به سوء تغذیه به کمیته امداد معرفی میشوند تا از خدمات حمایتی این نهاد بهرهمند شوند.وی با اشاره به اینکه در حال حاضر۲۰۰هزار کودک زیر شش سال به خاطر فقر در کشور از سوء تغذیه رنج میبرند، افزود: امسال 92هزار کودک زیر شش سال تحت حمایت کمیته امداد قرار میگیرد که در مقایسه با سال گذشته و حمایت از۸۸ هزار نفر، چهار هزار کودک دیگر با توجه به افزایش بودجهای این نهاد در سرفصل تغذیه حمایت خواهند شد.مدیرکل بهداشت، درمان و امور بیمه کمیته امداد از افزایش 2 درصدی اعتبارات در نظر گرفته شده برای طرح رفع سوء تغذیه کودکان زیر شش سال خبرداد و بیان کرد: با جذب کودکان، آمار افراد متقاضی جهت حمایت در این طرح کاهش یافته و این امر میتواند سبب موفقیت هر چه بیشتر طرح شود.وی با بیان اینکه امسال سرانه سبد غذایی برای کودکان 72هزار تومان در نظر گرفته شده است، افزود: این سبدها در سنین متفاوت 6 تا 2 سال، 2تا 3سال و بالای 3 سال و بسته به نوع ذائقههای غذایی هر منطقه به کودکان ارائه میشود.رحیمی از خدمات ویژه این نهاد در 6 استان محروم کشور سیستان و بلوچستان، هرمزگان، ایلام، کهگیلویه و بویر احمد، کرمان و خوزستان خبر داد و گفت: طرح سوء تغذیه در این استانها با توجه به شرایط منطقه به طور ویژهتر اجرایی و انجام شده است.سوء تغذیه نوعی بیماری به شمار میآید که به علت مصرف ناکافی یا بیش از اندازه یک یا چند مادهٔ غذایی بروز میکند. سوءتغذیه در همهٔ کشورهای جهان با نشانه هایی چون چاقی، لاغری، بدخوری یا کمخوری دیده میشود.به گزارش شبکه خبری تهران نیوز، سوء تغذیه مرگ تدریجی رویای کودکان است در انسان سبب ناتوانی جسمی و ذهنی میشود، عوامل مختلفی از جمله فقر، عوامل فرهنگی، اجتماعی و بهداشت و سلامت عمومی جامعه در ایجاد سوء تغذیه نقش دارند.در حال حاضر، گروه هایی از جمعیت ایران دچار سوء تغذیه هستند. سوءتغذیه نوعی بیماری به شمار میآید که به علت مصرف ناکافی یا بیش ازاندازه یک یا چند ماده غذایی بروز میکند. سوءتغذیه در همه کشورهای جهان با نشانههایی چون چاقی، لاغری، بدخوری یا کم خوری دیده میشود. بر اساس سخنان مدیر کل بهداشت که در ایلنا نیز بازنشر یافته،. نشان می دهد که شیوع سوء تغذیه در کودکان زیر ۵ سال در مناطق مختلف کشور متفاوت است و میزان آن از ۸٫۶ تا ۳۸ درصد می باشد. کمترین میزان سوء تغذیه در میان کودکان استان گیلان با ۸٫۶ درصد است و بالاترین میزان سوء تغذیه در کودکان استان سیستان و بلوچستان مشاهده می شود. برای این مشکل دو دسته علل معرفی شده است. علل اولیه سوء تغذیه، عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی و در واقع مجموعه عواملی که بنیان های جامعه را تشکیل می دهد، در دریافت ناکافی مواد مغذی موثر است. به بیان دیگر مجموعه مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ناآگاهی ها در زیر مجموعه عوامل اولیه قرار می گیرد. سطح سواد از دو جنبه در کاهش سوءتغذیه موثر است، یکی توانایی فرد را در کسب درآمد افزایش می دهد و دیگر این که فرهنگ تغذیه وی را اصلاح و به این ترتیب فرد از مواد غذایی به شکل صحیح استفاده می کند. از طرفی مسائلی چون مهاجرت ها در داخل یا در سطح بین المللی، جنگ و… نیز در این زمینه نقش دارد. نمونه بارز آن جنگ در کشور یمن است که در پی آن سوءتغذیه شدید کودکان را شاهد هستیم. امنیت غذایی و دسترسی جامعه به ماده غذایی کافی و سالم مهم است و آلودگی مواد غذایی که در این مقوله می گنجد، همه از جمله علل اولیه است. علل ثانویه زمانی است که غذا وارد بدن فرد شده است. یعنی غذا در اختیار فرد هست اما به دلیل عواملی مانند بیماری و… فرد دچار پرخوری و بدخوری و در نهایت دچار سوءتغذیه می شود. بیماری مزمن و به ویژه بیماری که فرد برای آن دارو مصرف می کند از عوامل ثانویه محسوب می شود، برای مثال: مصرف آسپرین جذب ویتامین سی را کاهش می دهد. دربیماری روده تحریک پذیر به دلیل مشکل فیزیولوژیکی مواد مغذی جذب بدن نمی شود. همچنین به دلیل شرایط روانی فرد دچار پرخوری یا بدخوری می شود و بدن وی از نظر ریزمغذی ها کمبود دارد یعنی از نظر شکمی سیر است اما سلول ها گرسنه هستند. و متعاقبا در اثر سو تغذیه سیستم ایمنی کودک ضعیف شده و کودکان توان مقابله با انواع عفونت ها وغیره را ندارند. علاوه بر آن درکشور ما به سلامت جسمی کودکان توجه چندانی نمیشود وکنترل های دائمی برای اندازه گیری فاکتور های سلامتی کودکان هم وجود ندارد، و به همین دلیل سلامت کودکان جامعه ما بصورت جدی در خطر است.
بخش چهارم: آقای رضا ویسانیان با موضوع وضعیت شادی و رفاه زندگی کودکان در ایران به سخنرانی پرداختند. شادی یکی از نیازهای اساسی بشر، غذای روح و عاملی برای رشد و پیشرفت است. کودکان در هر سنی نیاز به شادی و نشاط دارند. شاد زیستن برای آنها به اندازه تغذیه خوب، اهمیت دارد، زیرا سلامت روحی، روانی و جسمی کودکان را تامین میکند. هیچ کودکی از بدو تولد شاد یا غمگین متولد نمیشود، بلکه با انتخابها و کارهایی که انجام میدهد، وضعیت روحیاش در مسیر شاد زیستن یا غمگین شدن قرار میگیرد. بازی و شادی با کودک زاده می شوند. کودک همیشه از تماس با نزدیکانش در محیطی پر محبت و ریلکس احساس رضایت میکند و به طور طبیعی شاد میشود. شما به سختی میتوانید کودک را از بازی بازدارید. چرا که بازی جزئی از زندگی کودک است. نقش اسباب بازی هم بسیار زیاد است. اسباب بازیهایی که به آموزش و رشد فکری کودک کمک اساسی میکند ودرشکل گرفتن شخصیت کودک مهم است و تجارب و یاد گیریهای او را تکمیل میکند. که البته در دسترس همگان نیست. میلیونها کودک کار از داشتن اسباب بازی محرومند و هرگز آموزش را از این طریق تجربه نمیکنند. کودکی را ببینید، اگر راضی باشد، شیرش را خورده باشد، جایش خیس نباشد و محیط مناسبی داشته باشد مرتب میخندد و خوشحال است. یک احساس مثبت که زندگی انسانها را معنی میدهد و او را به ادامه زندگی تشویق میکند. کسانی که دارای تشویش، التهاب و نگرانی هستند ویا غمگین اند به سختی پیشرفت میکنند و زندگی برایشان سخت است. یک گزارش بینالمللی، با بررسی وضعیت ۱۵۶ کشور نشان میدهد، ایران از نظر شاخصهای شادی هنوز در وضعیت مناسبی قرار نگرفته و رتبه ۱۱۷را دربین کشورهای مورد بررسی درسال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ دارد. شادی شاخص سعادت و خوشبختی انسان است. شادی شاخص آزادی، تامین اقتصادی، سلامتی، آزادی بیان و آزادی حق انتخاب است. مفهوم شادی به رفاه و امنیت اجتماعی فرد گره خورده است. همه اینها حقوق پایهای است که برای انسان امروز یک اصل است. شادی با آزادی تداعی میشود. یک زندانی یا کسی که شکنجه و تحقیر شده، شاد نیست. کودکی که در مسیر خانه با صحنه فاجعه بار اعدام روبرو می شود، آسیب عمیق روحی میبیند که همیشه در ذهنش خواهد ماند. این کودک نمیتواند شاد باشد با توجه به این مسائل راحت تر میشود در مورد افسردگی کودکان در کشوری که حکومتش به مرگ و گریه تشویق میکند و تنها راه حلش، در مقابل اعتراضات مردم سرکوب و اعدام است صحبت کرد. حکومت اسلامی ضد شادی است، یعنی ضد زندگی است، ضد آن چیزی است که بشریت را به حرکت در می آورد و سعادتمند میکند. حکومتی که رهبرش نشاط را در غصه و گریه میبیند و کودک را شهید و قربانی حساب میکند. حکومتی که در این چهار دهه، در همه عرصههای زندگی خصوصی مردم دخالت مستقیم کرده و سعی بر آن داشته که تمامی راههایی را که جوانان برای ارتباط با یکدیگر و با دنیای خارج را فیلتر یا مسدود کنند. حکومت اسلامی برای بقا خود نیاز به آدمهای قانع، مطیع با احساساتی سرکوب شده دارد، که تفریحشان مشهد، قم و جمکران و موسیقی شان مداحی و نوحه است. پس روحیه رقص و آواز با این نیاز حکومت جور در نمی آید. شادی برای کودکان و نوجوانان مثل نان و آب لازم و ضروری است، جمهوری اسلامی از بدو سر کار آمدنش تا حالا دغدغه اصلیش این بوده است که چگونه دنیای شاد کودکی را از کودکان و نوجوانان بگیرد. چگونه شستشوی مغزی بدهد که از شادی کودکان جلوگیری شود. سوال این است، جمهوری اسلامی چرا از شادی کودکان و نوجوانان می ترسد؟ دلیلش این است که دنیای شاد برای کودکان و نوجوانان پایه های جمهوری اسلامی را که بر اساس گریه و زاری، تعزیه خوانی و خرافات مذهبی بنا شده است می لرزاند و دست به شیشه عمر چنین حکومتهایی می برد. حکومتی که جامعه را با ترساندن، رعب و وحشت، شکنجه و کشتار نگه داشته است و به این شیوه ۴ دهه حکومت کرده است، واقعیت این است که شادی، آزادی، عدالت و انسانیت برای چنین حکومتی مثل سم است. به همین خاطر از رقص کودک در کودکستان می ترسد و نگران است. جمهوری اسلامی بر اساس روشها، سنتها و ارزشهای قرن حجر و واپسگرایی پایبند است. به همین خاطر از پیشرفت جامعه در دنیای امروز عاجز است و مدرنیته شدن وارتقاء فرهنگی جامعه را با ارعاب و ترس وحشت می خواهند ازچشم جوانان دوربدارند. شادی کودکان و نوجوانان که جمهوری اسلامی به طور واقعی نگرانش بودند و تا حالا تلاشش بر این بوده که جلویش را بگیرد، هیچ که نتوانسته است جلو این حرکت عظیم اجتماعی را بگیرد بلکه جمهوری اسلامی را به لبه پرتگاه برده است. فضای باز و شاد برای کودکان و نوجوانان یک مجموعه ایی به هم پیوسته از شرایط زندگی کودکان و نوجوانان است که تامین و تضمین آن به عهده جامعه است. فضای شاد و ایمن بر سر سفره خانواده هایی که در زیر خط فقر زندگی می کنند و کودکان و یا نوجوانانشان مجبور به کار طاقت فرسا می شوند، ایجاد نمیشود. نمی توان از فضای شاد صحبت به میان آورد مادامی که سه میلیون و پانصدهزار کودک در ایران ترک تحصیل کرده اند و امکان مدرسه رفتن ندارند. از وضعیت خانواده ها و کودکانی که از بیمه بیکاری محرومند از مجموعه خانواده ها و کودکانی که سرپناهی ندارند، از صد هزار کودکی که در ایران اسمشان کودکان بی شناسنامه و بی هویت است. از کودکانی که چیزی به نام اسباب بازی ندارند، از کودکانی که امکانات تفریح از آنها سلب شده است از کودکانی که امکانات دارویی و بهداشتی از آنها قطع شده است و در کل از کودکانی که امنیت جانی آنها در خطر است از فضای باز و شاد برای کودکان نمی توان صحبت کرد. بلکه فضای باز و شاد جزئی از خواب و رویاهای آنها شده است. اساس قوانین حکومت اسلامی بر پایه احکام و فتواهای مراجع تقلید، ولایت فقیه، شورای نگهبان، فقها و مجلس اسلامی و حوزه علمیه قم است. تمام این تفکرات گرفته شده از قرآن، کتب مذهبی، روایات و احادیث عقب مانده است. حکومتی جمهوری اسلامی همان نقشه ای را که برای ارعاب جامعه و مطیع کردن مردم به قوانین اسلامی تحت عنوان قوانین الهی دارد، بطور سیستماتیک، هدفمند و آگاهانه در آموزش و پرورش پیاده کرده است. نظام آموزشی جمهوری اسلامی سیستمی مبتنی بر سربازگیری به روش مغزشویی در میان کودکان و نوجوانان است. این سیستم کودکان را مانند غنایم جنگی به حساب می آورد، که باید مطیع و فرمانبردار بار آورده شوند. نظام آموزشی جمهوری اسلامی در ایجاد افسردگی، پژمردگی و جو غم و اندوه نقش اساسی و تعیین کننده دارد. کل سیستم آموزشی با دست درازی در زندگی خصوصی کودک، استقلال فکری و ذهنی او را پریشان میکند. کودک با مفاهیمی که معنای ملموسی از آنها ندارد و کلا ارزش کودکانه ندارد، مانند دعا، نماز، عبادت، توبه، پرهیز از گناه، شهادت، جنگ و ایثار و غیره روبرو میشود. دنیای کودکی اش به هم میریزد و مجموعه ای از پدیده های زمخت و اندوهگین و ناآشنا با دنیای کودکانه او، جای شادی، جَست و خیز و فانتزی هایش را میگیرد. جدایی جنسیتی و حجاب اجباری از مهد کودک شروع میشود. جدایی از همبازی، جدایی از اسباب بازی مشترک، جدایی از بازیهای جمعی مختلط، به یکباره دیواری از حس تردید و تفاوت در ذهن کودک ایجاد میکند. پسران خود را مهاجم و دختران خود را در معرض هجوم همسالان خود می بینند! سپس مراسمها و بازیهای مذهبی ــ سیاسی کودک را درخود می پیچد. بطور مثال، جشن تکلیف یکی از غمبارترین جشنهایی است که این سیستم طراحی و مهندسی کرده است. در این به اصطلاح جشن قرار است دختربچه های نه ساله، از این به بعد، حجاب و تکلیف دینی را رعایت کنند. از امروز به بعد آتش جهنم در انتظار آنها زبانه میکشد! محرم و نامحرم، حد شرعی و همه کراهت اندوهبار مذهب به یکباره بر سر کودک آوار میشود. در نظام آموزشی جمهوری اسلامی بیش از صد و پنجاه مراسم با عناوین مختلف، طراحی شده است. در میان اینهمه مراسم نمیتوان یک مراسم شاد، که خنده بر لب کودک بیاورد، پیدا کرد. رقص و آواز و موسیقی که سازنده ذهن کودک است و مستقیما در پرورش شخصیت مستقل کودک نقش پایه ای ایفا میکند، ممنوع است، جمهوری اسلامی بشدت مانع آن است.کلا باعث ایجاد جوی است که کودک خود را گناهکار و بدهکار ببیند، فکرش را بکنید، کودک هفت، هشت ساله بابت کدام گناه باید از خدا طلب بخشش کند؟ مگر چه کرده است؟ انواع اردوهای مذهبی- آموزشی مثل راهیان نور در مناطق جنگی هم همین نقش را دارند. محیط های آموزشی اساسا غمبار و عبوس اند. مانند مسجد و تکیه عزاداری طراحی میشوند. کودکان در این محیط ها باید بیاموزند که سرباز اسلام اند، شهادت طلبند، عشق و دوستی یعنی ایثار در راه حکومت و اهداف آن. درعین حال تبعیض سازمان یافته دولتی و رسمی در نظام آموزشی یک بخش و یک رکن دیگر اندوهبار شدن محیط های آموزشی است. تبعیض و نابرابری احساس حقارت مخربی در شخصیت کودک ایجاد میکند. به کل این سیستم عبوس و غمزده، فقر و فلاکت عمومی تحمیل شده بر جامعه را هم اضافه کنید، میشود کانون عزاداری. به جراٸت میتوانم بگویم، محیط مدارس در ایران حتی از اندوهناک ترین وغمزده ترین محیط های آموزشی جهان است. نکته مهمتری که اینجا شاید از نظر پنهان بماند حق شاد بودن است. شادی یک حق است. مانند رفاه، مانند سلامتی، مانند استراحت و تفریح. حق شاد بودن یک رکن زندگی کودک است. نظام آموزشی اساسا با نادیده گرفتن و پایمال کردن آن، کودک را از کودکیش جدا می کند، ذهنش را با خرافات مذهبی آلوده و تباه میکند. این رشد نگران کننده و شوک آور میزان افسردگی در کودکان و نوجوانان را دست کم نگیرید. این اسباب دردسر وحشتناکی برای خود این افراد و کل جامعه و آینده آن خواهد بود. افسردگی فقط غمزدگی نیست. تخریب شخصیت، کودکان و نوجوانان، عواقب غیر قابل جبرانی دارد. کل نظام سیستم آموزشی مسبب و عامل اصلی این فروپاشی و درونگرایی مخرب درمیان کودکان و نوجوانان است. سپردن اداره مهد کودک ها به مساجد و نهادهای مذهبی از دیگر پروژه های سیستم آموزشی مبتنی بر ترویج ایدٸولوژی اسلامی است. از سوی دیگر، محیط آموزشی بعلت حساس بودنش، به دژ نظامی ــ امنیتی بیشترشبیه است، تا مدرسه! این پادگانی است که دستگاه اطلاعاتی برای کسب حقایق پنهان درون خانه و خانواده سربازانش را مورد تجسس دایمی قرار میدهد. بنابراین هجوم مذهبی و ایجاد فضای غم و اندوه دلایل سیاسی کاملا حساب شده ای دارد. همانطور که در جامعه نباید شادی و جشن و سرور برپا باشد، در محیط های آموزشی که دیگر تماما تحت کنترل پلیسی حکومت هم هست، به هیچ وجه خبری از شادی و رقص و موزیک نباید باشد. حرام وحلال و واجب و مستحب، مفاهیمی است که جای حق و انتخاب و رای را می گیرد. همانطور که اساسا در مذهب جایی برای حق و انتخاب وجود ندارد، و دستورات دینی باید انجام شود و نامش واجبات است، و آنچه کسی مجاز نیست انجام بدهد نامش حرام است. محیط های آموزشی تحت کنترل شدید همین آموزه قرار دارند. اما نتیجه این تهاجم چه میشود؟ عصیانگری، ناآرامی، چند شخصیتی، حس انتقام و خشونت، بیرحمی وعدم تحمل نظرات متفاوت و مخالف، اطاعت و فرودستی، احساس تحقیر و دو گانگی از خصوصیات شناخته شده و بارزاین فشارهای ایدٸولوژیک است. فرار از این فضای بسته، اولین واکنش طبیعی کودکان و نوجوانان است، این فرار برابر قوانین مذهبی ــ سیاسی جرم محسوب میشود، بنابراین شادیهای مخفی و زیرزمینی و در عین حال دوگانگی بسرعت رشد میکند. برای کودکان و نوجوانان، ریاکاری و فریبکاری به بخشی از واکنش طبیعی و دفاع از حق خود بدل میشود. در آنچه که به اصطلاح به آن هنر و فرهنگ مذهبی و اسلامی گفته میشود، آزادی، حق انتخاب، شکوفایی، حقیقت، تکامل و پویایی و زیبایی جای خود را به اطاعت محظ، کورکورانه و گزافه گویی میدهد. حکومت اسلامی این به اصطلاح هنر را میخواهد به اجبار به جامعه و مخصوصا کودکان و نوجوانان تحمیل کند. و درنتیجه می بینید که جوانان از آنها چه جوکهایی میسازند. حسین پارتی و غیره واکنش دفاعی جامعه است. اما حکومت اسلامی افکار و ایده های سیاسی ــ مذهبی اش را در غالب سرودها و اشعار و فیلم و نمایش و تعزیه و پرده گردانی و سینه زنی و نوحه خوانی و گریه و شیون و ایجاد فضاهای مذهبی که نامش را فضای روحانی و اخلاص گذاشته به خورد جامعه میدهد و به اقرار خودشان، هنوز موفقیتی بدست نیاورده اند. این هنر بجز با زور و تهدید و ارعاب و مغزشویی راه رشد دیگری نیافته است. برای نمونه به مراسم تکان و بهت آور، شیرخوارگان حسینی، سه سالگان حسینی، نیروی بسیج شیرخواران، نگاه کنید، اینها جشن و سرور محسوب میشوند. ادامه منطقی آن را میتوان در جشن تکلیف، اعیاد مذهبی، نوحه خوانی ها و مداحی و تعزیه و غیره دید. من ذره ای زیبایی، ذوق، جسارت، شکوفایی، تفکر پیشرو، نوآوری، گسترش دامنه ذهن را در آن نمی بینم. آنچه که فرهنگ اسلامی نامیده میشود، بخش جدایی ناپذیر دستگاه استبداد دینی است. عمیقاً ضد زن، ضد برابری و در هر شکل و شمایلی پس رو و عقب مانده است. کودکان از این هنر اسلامی به شدت آسیب میبینند، خشونت و زمختی اش با روان و ذهن ساده و حساس کودکان بیگانه است.پرنده در قفس شاد نیست. ایران در حال حاضر قفسی است تنگ و سیاه. دراین قفس باید گشوده شود تا مردم و قبل از همه کودکان بتوانند آزادی را تنفس کنند.”
بخش پنجم: ودر نهایت بحث آزاد جلسه با موضوع حق بهداشت کودکان و بحران کرونا دنبال شد، اقای حسن زاده در شروع جلسه گفت متاسفانه بحران خیلی شدیدی وارد کشور شده و بی تدبیری و عدم احساس مسئولیت از طرف مسئولین و دولت نسبت به سلامت مردم و به خصوص کودکان آسیب دیده و کار که بیشتر در معرض خطر هستند مشاهده می شود و در این زمان همدلی خود مردم و احساس مسئولیت نسبت به همنوعان باعث این شده که بچه های خود را به مدرسه نفرستند و مراقب سلامتی خود باشند و آموزش و پرورش تنها گزینه برای تعطیلات را آموزش از راه دور بیان کرد که بیشتر بچه ها را پوشش نمی دهد و کارایی موثری هم ندارد. سپس آقای هادی درتومی در این زمینه ایراد کرد که همه نگاه ها به کودکان کار، بی سرپرست در زمان بحران ویروس کرونا از دید مسولان فراموش شده و مسئولین باید در این زمان به فکر کودکان آسیب دیده باشند و تا این زمان هیچ کار مفیدی انجام نشده و قرنطینه ای صورت نگرفته و طبق کنوانسیون بهداشت جهانی تمام هزینه های خورد وخوراک مردم را باید دولت پرداخت بکند بخاطر همین موضوع صحبتی از قرنطینه نمی شود. شرکت کننده بعدی خانم اشجعی ایراد کردند ما حقی به نام سلامت جامعه داریم که آیا در ایران وجود دارد؟ حتی سرویس های بهداشتی مدارس در ایران دارای مشکلات فراوانی می باشند و با کوچکترین بحران طبیعی در ایران مردم دچار مشکل می شوند و طبق آمار ۵۰٪ مردم ایران یعنی ۴۰ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند. سپس خانم مولایی گفت در ایران ۴۰۹ هزار کودک کار وجود دارد که محور به کار هستند و هیچ گونه امکانات بهداشتی و درمانی، دارویی درد اختیارشان نیست و حق کودکان نادیده گرفته می شود. در پایان خانم حق با علی فرم و مقابله با چنین بحران عظیمی باید زیر ساخت های جامعه درست باشد، چه از لحاظ آموزشی ی بهداشتی ولی دلت جمهوری اسلامی هیچ گونه بودجه ای برای زیر ساخت ها ارائه و اهمیت نمیدهد و برای جان انسان ها ارزشی قائل نیستند.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نورد راین وستفالن ۲۰۲۰
سام جباری کرمانی
در روز پنجشنبه مورخ 19 مارس 2020 ساعت 19:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک اتاق نمایندگی کلن برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه سرکار خانم سمانه محبی ضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را آغاز نمودند.
بخش 1: درآغاز جلسه سرکار خانم سمانه محبی دلنوشته ای با موضوع روز جهانی زن از ارائه کردند.
زنی در پاریس می رقصد زنی در نیویورک آرایش می کند
زنی در توکیو کار را بیچاره می کند زنی در برلین مدیر می شود
زنی در هالیوود عشق می شمارد زنی در سازمان ملل سخنرانی می کند
زنی در لندن مدل می شود زنی در فلورانس آوازمی خواند
زنی در مجله ی روز شناخته می شود زنی در کنار دانوب نقاشی می کشد
زنی در برادوِی روی صحنه می رود زنی در نروژ رییس می شود
زنی در برابر دوربین کاپولا می بوسد زنی در سیدنی اپرا می رود
زنی در کازینو دلار می گیرد زنی در هاروارد دانایی می افروزد
اماهمچنان زنی در آفریقا می میرد زنی در پاکستان فروخته می شود
زنی در افغانستان کشته می شود
زنی در هند، زنی در چین، زنی در کره شمالی، زنی در کشمیر
زنی… زحمت نان می کشد زنی در عراق گوشت جلوی تیر می زاید
زنی در فلسطین هنوز آواره است زنی در اسلام ضعیفه است
و زنی در ایران خفقان دارد زنی در ایران تنها و زندانی ست
اماهمچنان زنهای آسیا و آفریقا زن هستند
اماهمچنان عشق دارند ومادر می شوند
آواز می خوانند اگر چه غمگین شعر می گویند اگر چه هجران
ساز می زنند اگر چه خاموش
کار می کنند اگر چه سخت عشق می گیرند اگر چه کم
می رقصند اگر چه تنها می بوسند اگر چه کوتاه
معلم می شوند اگر چه محروم روی صحنه می روند اگر چه تاریک
آرایش می کنند اگر چه پنهان دانا هستند اگر چه فراموش شده
وزنان ایران زنده هستند، اگر چه بی صدا.
بخش 2: سرکار خانم ترانه ذوالفقار سخنرانی خود را با موضوع بررسی ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط روز ایران ارائه نمودند. برابری اززیباترین واژه های انسانی است. برابری ریشه و بنیان تمامی آزادی های بشراست. آنچه در جامعه امروز به عنوان برابری گواه آن هستیم دستاورد تلاش های بی وقفه مبارزان عدالتخواه ودادپرور در طول تاریخ بشریت است. همه انسان ها در مقابل قانون برابر هستند و به همین ضرورت هست که ماده ۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر چنین بیان میکند: همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و به طور تساوی از حمایت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید، به طور تساوی از حمایت قانون بهره مند شوند. برابری اصلی دیرپای وپویا در اصول حقوق عمومی است. این مفهوم در تعریف انسان دارای نقش اساسی است به گونه ای که در بیشتر رویدادهای تاریخ سیاسی جوامع بشری برابری خواست اصلی مردم بوده است و به تدریج این خواسته به یکی از مشخصه های حکومت مردم سالاری تبدیل شده است. برابری شامل دوچیز است یکی برابری انسانها به لحاظ کرامت انسانی، از آن حیث که انسان بودن وجه مشترک هر شهروند با دیگر شهروند است و دوم برابری در حقوق یعنی بهرمندی و برخورداری از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی واقتصادی که به عنوان یک شهروندمورد نظر می باشد. در یونان باستان نخسین گرایش ها به مفهوم برابری رادر آثار افلاطون و به ویژه ارسطو می توان یافت. درپی تحولات تاریخی برای نخستین بار در جریان انقلاب کبیر فرانسه مفهوم برابری به گونه ای فراگیر تبلور یافت و در اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه در سال 1789نمود یافت و پس از آن در پی تاسیس سازمان ملل اعلامیه جهانی حقوق بشر درسال 1948 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید و کشور های عضو سازمان ملل متحد از جمله ایران آن را امضاء نمود. در این اعلامیه حداقل های مشترک حقوق شهروندی به عنوان حقوق بشر جهانی بیان شده و کشور های عضو سازمان ملل با امضاء این اعلامیه حداقل حقوق مردمان کشور خودرا تضمین نموده اند. در مواد 1 و2 و7 اعلامیه، به اصل برابری درحقوق اشاره گردیده است. رد پای اصل برابری در قانون اساسی ایران را می توان در متمم قانون اساسی یافت در اصل هشتم این قانون بیان شده «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهند بود». در بند 9 اصل سوم قانون اساسی: دولت جمهوری اسلامی موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم همه امکانات خود را برای رفع تعبیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی و… به کاربرد. مصداق بارز بند9 را می توان برابری در دستیابی به مشاغل عمومی دانست. ازاصول فوق که بگذریم دو اصل بنیادین برابری در قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل نوزدهم و بیستم می باشند. برابر اصل ١٩قانون اساسی مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. بنا بر اصل ٢٠ همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند و بر همین بنیاد است که قانونگذاردر قسمت پایانی اصل 107 قانون اساسی تاکید می نماید: رهبردر برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است. براساس همین اصل بیستم ـ برابری همگان، اعم از زن و مرد تاکید و مورد حمایت قرار گرفته و این حمایت به تمامی حقوق متصور برای آنها تعمیم داده است. اما واقعیت چیز دیگری را در مورد برابری در قوانین جمهوری اسلامی بیان میکند در قانون مجازات عمومی برای مردان و زنان و نیز دختران و پسران وظایف و قوانین معین و متفاوتی با مجازات هایی نابرابر در قبال جرم مساوی تعیین شده است. بخش اعظم این قوانین تبعیض آمیز و مجازات های نابرابر جنبه جنسیتی دارند. قانون مجازات اسلامی افراد را نه به عنوان انسان های برابر، بلکه به عنوان زن و مرد و پسر و دختر زیر سن معین مورد خطاب قرار می دهد. این قوانین برحسب مسلمان یا نامسلمان بودن افراد نیز تفاوت وتبعیض های قانونی را بر شهروندان اعمال می کند. در نظام قانونی جمهوری اسلامی، که قانون مجازات عمومی بخشی ازآن است، انسان ها بر اساس جنس، مذهب، سن و هویت جنسی، حقوق و وظایف متفاوتی دارند. اما نکته کلیدی در این نظام قانونی آنست که این قانون برخلاف اصل پذیرفته و امروزی عدم تبعیض قرار دارد. اصلی که پایه حقوق بشر است. نکاتی که در قانون مجازات اسلامی از نظر جنسیتی تبعیض آمیز است :سن مسئولیت دختران در برابر قانون۸ سال و ۹ ماه شمسی(۹ سال قمری) است. یعنی دختر بچه هشت ساله در قبال جرم به اندازه یک بزرگ سال مسئولیت دارد و مجازات می شود. این سن برای پسران ۱۵ سال است. ارزش شهادت زن نصف مرد است. برای اثبات جرم، شهادت دو مرد، یا یک مرد و دوزن لازم است. اما شهادت چهار زن برای اکثر جرم های پذیرفته نمی شود. یعنی شهادت زن حتی از نصف مرد هم کمتر است. قصاص و دیه، رعایت حجاب شرعی، اجازه کشتن همسر در صورتی که مرد همسر خود را با دیگری در یک بستر مشاهده کند. کشتن فرزند به دست پدر یا مادر، سنگسار. این مجازات با آن که به ظاهر جنسیتی به نظر نمی رسد و درمورد زن و مردی است که خارج از ازدواج رابطه جنسی برقرار کنند، اما در اجرای آن میان زن و مرد تبعیض وجود دارد. چنان که مرد را تا کمر در گودال فرو می کنند اما زن را تا زیر گردن. که در این صورت امکان فرار برای مرد بسیار بیشتر از زن است. اینها تنها بخشی از تبعیضات موجود است.
بخش 3: سرکار خانم سمیه حسین زاده ثانی سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی شعر به شرح زیر ارائه نمودند. روز، روز شعر است. شعر چون ساقهای ترد پیچنده بر بلندای احساس خاموش پرشتاپ است شعر را گویند روح را خنک میکند از حضور خوش و لطیفش شعر ساکن سرزمین فرداست تلفیقی از ژست زیباست. الهه آسمانیست افسونگر هزاره است پرنده ایست از سرزمین ناشناخته عاشقانه عارفانه. شعر جادوی رها شده در جاودانگی قرن هاست دست در دست مولانا با لهجه ای مطمئن پدر سماعی عارفانه هم نشین گوته. هم سفر هفت وادی حیرت آرزوی حافظ و سعدی. روز جهانی شعر ۲۱مارس از سوی یونسکو نام گذاری شده است. یونسکو به دنبال تعیین این روز اعلام کرد شعر میتواند در زندگی نقش اجتماعی داشته و به عنوان عامل بیداری و آگاهی بیانی مورد توجه واقع شد و همچنین شهر را به عنوان عاملی برای بیان انسانیت و به اشتراک گذاشتن ارزشها میداند. هر سال در روز جهانی شعر از شاعران مختلف تجلیل میشود در حالی که روز جهانی شعر متعلق به همه شاعران جهان میباشد یونسکو سه شاعر را به عنوان چهرهای جهانی انتخاب کرد. اولین شاعر نیکولوس بارا تاشویای شاعری از گرجستان. دومین شاعر ملا پناه وقیغ شاعر آذربایجانی و سومین شاعر سید عمادالدین از آذربایجان ترکیه. مطالعات محققان در موضع شعر نشون می دهد که با وجود تکثیر و تنوع فعالیتهای شعری و افزایش تعداد شاعران و توجه ملتها و جوامع به حفظ سنتهای ولیان شفاهی هنوز شعر به عنوان یک وسیله اصیل بیان فرهنگی و هنری در رسانه ها و نظام آموزشی جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. بر اساس اعلام کمیسیون ملی یونسکو تعیین روز جهانی شعر فرصتی است برای حمایت از شهر و نهضتهای شعری بویژه پشتیبانی از ناشران و اجراهای برنامه های شعر خوانی شبهای شعر و همچنین رابطه میان شعر و هنر های دیگر مانند هنرهای نمایشی موسیقی و نقاشی. ملک الشعرا بهار در انباره شعر گفته: هر شعری که شمارا تکان ندهد به آن گوش ندهید. ما شاعران نام آور و تاریخی حماسی بسیاری داریم مانند فردوسی خیام نظامی شهریار فریدون مشیری نیما یوشیج…. که از درخشانترین چهرهای شعر در ایران میباشند. نمونه بارز فردوسی او یک دهقان زاده بوده نام این شاعر بزرگ ایرانی با حکیم همراه است که به او حکمت خسروانی دادند در سرودن شعر نمونه ی از سرودهایش را در مثنوی یوسف و زلیخا میتواند به وضوح مشاهده کرد.
بخش 4: سرکار خانم آیلار اسماعیلی با موضوع 8 مارس و روز جهانی زن سخنرانی خود را آغاز نمودند: روز جهانی زنان بزرگداشتی است که هر ساله در روز ۸ مارس برابر با ۱۸ اسفند برگزار میشود و نقطه کانونی در جنبش حقوق زنان است. سالانه ملیون ها تن زن و مرد در اقصی نقاط جهان در روز هشتم مارس با ترتیب اجتماعات و گردهمایی ها این روز را گرامی می دارند. انتخاب ۸ مارس به عنوان روز زن بخاطر مبارزۀ زنان کارگر فابریکه نساجی کتان در سال ۱۸۵۷ میلادی در شهر نیویورک آمریکا بر می گردد. شرایط کاری سخت و غیر انسانی با دستمزد کم کارگران زن در اوایل قرن بیستم که همراه با مردان در کشور های صنعتی وارد فابریکات و بازار کاری شده بودند آنان را وادار به مبارزه علیه این بی عدالتی به شکل سازمان یافته و منظم نمود. بعد از گذشت بیش از پنجاه سال، کارگران زن کارخانـۀ نساجی کتان در شهر نیویورک به منظور احیا خاطرۀ اعتصاب در این روز را که تبعیض، محرومیت وفشار کار و حقوق بسیار کم زنان را به یاد می آورد دست به اعتصاب زدند. صاحب این کارخانه به همراه نگهبانان به خاطر جلوگیری از همبستگی کارگران بخش های دیگر با اعتصاب گران و عدم سرایت آن به بخش های دیگر، این زنان را در محل کارشان محبوس ساخت و بعدا به دلایل نامعلوم کارخانه آتش گرفت و فقط تعداد کمی از زنان توانستند از این حادثه نجات یابند و مابقی ۱۲۹ تن از زنان کارگر در این آتش سوختند. به همین دلیل روز۸ مارس بطور سنتی به نام روز مبارزه زنان علیه بی عدالتی و فشار علیه زنان در خاطره ها باقی ماند. در سال هاى بعد در کشورهاى مختلف اروپایى و امریکا مبارزه زنان به شکل تظاهرات و اعتصاب کاری علیه فشار، تبعیض و استعمار کاری و همینطور برای داشتن حقوق برابر در اجتماع ادامه پیدا کرد. از جمله یکی از مهمترین مدافعان حقوق زن در آلمان خانم کلارا زتکین خواسته های مبارزان زن در آلمان را مبنی بر هشت ساعت کار در روز، تعطیلات ویژه در ایام زایمان و سایر حقوق طبق قانون را تقاضا کرد. در اروپا دومین کنفرانس سوسیالیستی زنان که در آن صد زن مبارز ازهفده کشور جهان شرکت داشتند، با اثر پیشنهاد خانم کلارا زتکین در روز۲۷ آگوست سال ۱۹۱۰ میلادی درکپنهاگ پایتخت دانمارک روز ۸ مارس به عنوان روز زن و روز همبستگی بخاطر دفاع از حقوق زنان و مبارزه در مقابل تبعیض های گوناگون علیه زنان بر گزیده شد. و نخستین پیامد آن انتخاب ۳ زن در پارلمان فنلاند بود. در واقع می توان گفت آغاز حرکت برای شکل گیری یک روز و اختصاص آن به زنان، ابتدا از دل فعالیت های اعتراضی زنان کارگر در آغاز قرن بیستم در امریکای شمالی و سراسر اروپا نطفه بست. نخستین روز جهانی زن در ایالات متحده در ۲۸ فوریه ۱۹۰۹ برپا شد. حزب سوسیالیست آمریکا این روز را به افتخار و تجلیل از اعتصاب کارگران نساجی نیویورک، که در آن زنان علیه شرایط کاری خود اعتراض کرده بودند، برگزید. بازتاب کنگره کپنهاگ سبب شد که روز جهانی زن برای نخستین بار ۱۹ مارس سال ۱۹۱۱ در اتریش، دانمارک، آلمان و سوئیس برگزار شود، یعنی در کشورهایی که بیش از یک میلیون زن و مرد در تظاهرات بزرگی شرکت و حق رای برای زنان، امکان دستیابی به مشاغل دولتی، حقوق زنان برای کار، آموزش حرفه ای و پایان تبعیض شغلی را مطالبه کردند. در سال ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول درگرفت. در اروپا که مرکز جنگ بود، زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات ۸ مارس ۱۹۱۵ و۱۹۱۶را تحت شعار مرکزی،علیه جنگ امپریالیستی، برگزار کنند. در کشورهای درگیر جنگ، طبقات مختلف به موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند و انشعاب در صفوف جنبش زنان، مانع از برگزاری سراسری و گسترده روز جهانی زن شد. در سال ۱۹۱۷تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند. ۸ مارس ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد. در سال ۱۹۲۱، کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ مارس بهعنوان روز جهانی زن به تصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواسته هایشان فرا خواند. از اواسط دهه۱۹۳۰، دنیا یک بار دیگر به سوی جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات روز جهانی زن در کشورهایی که تحت سلطه فاشیسم بودند، غیر قانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، در هشتم مارس۱۹۳۶، زنان در برلین تظاهرات کردند. در همان روز، اسپانیای فاشیست شاهد تظاهرات هشتم مارس در مادرید بود. ۳۰هزار زن کمونیست و جمهوری خواه، شعار آزادی و صلح سر دادند. سازمان ملل متحد و برابری جنسی قطعنامه سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۴۵امضا شد، نخستین توافقنامه ای بود که اصل برابری زن و مرد را تصریح کرد. از آن زمان تاکنون، این قطعنامه بین المللی که منجر به ارائه استراتژی ها، استانداردها، برنامه ها و اهداف مختلف از سوی سازمان ملل شده، در پیشرفت موقعیت و وضعیت زنان در سرتاسر جهان موثر بوده است. با آنکه تقریبا ۱۰۰ سال از تعیین روزی به نام روز زن میگذرد، اما مبارزه زنان در کشورهای گوناگون برای حقوق برابر همچنان ادامه دارد. در کشورهای غربی هم فعالان حوزه زنان با مسائلی مانند دستمزدهای نابرابر در مقایسه با مردان برای کار مشابه، خشونت جنسی و مشکلاتی که زنان خارجی تبار با آنها دست و پنجه نرم میکنند، دست به گریبانند و راهی طولانی در پیش رو دارند. ما زنان سر تا سر جهان مدیون تمامی زنانی هستیم که در تمامی این سال ها برای داشتن حقوق برابر تلاش کردند و چه بسیار زنانی که در این راه جان خودشان را از دست دادند. تا امروزه ما بتوانیم اندکی از حق و حقوق پایمال شده خودمان را باز پس بگیریم و بتوانیم کمی آزادانه تر عمل کنیم. باشد که با ادامه دادن راه این زنان بزرگوار، تمامی اهدافی که این زنان آغازگر آن بوده اند و برای آن تلاش های فراوانی انجام داده اند را به ثمر برسانیم. با امید به فردایی روشن که در آن تمامی انسان های جهان فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ پوست و زبان قضاوت شوند و دارای حقوق برابر باشند.
بخش 5: خانم طاهره خطی دیزآبادی موضوع شاهنامه و حافظ خوانی را بررسی و ارائه نمودند.چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر آن تخت به جمشید بر گوهر افشاندندم آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین برآسوده از رنج روی زمین بزرگان به شاهی بیاراستند می و رود و رامشگران خواستند که این جشن فرخ از آن روزگار به ما ماند از آن خسروان یادگار
حال نوروز از دیوان حافظ این اثر جاوید در تاریخ ادبیات ایران زمین که محبوب قلوب ایرانیان است
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی ازین باد ار مدد خواهی
چراغ دل برافروزی چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط ها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است که از این ترک بر دوزی
سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
می ای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بیا ساقی که جاهل را هنیتر می رسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی نوروزی
جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده
جبینش صبح خیزان راست روز فتح و پیروزی
بخش 6: جناب آقای شاهین علیلی سخنرانی خود را با موضوع تاریخچه نوروز به شرح زیر ارائه نمودند. قسمت نوروز و وجود این جشن به زمانهای پیش از شکل گیری ایران و قبل از دوره مادها و هخامنشیان بر می گردد اما برخی از مورخان معتقدند که با پیدایش گلدان سنگ مرمر که متعلق به ۳ هزار و ۱۰۰ سال پیش از میلاد و در زمان سومریان است که با نقش و نگاری از هدیه دادن و جشن گرفتن می باشد و آن را به نوروز نسبت داده اند، پیدایش نوروز را به آن زمان نسبت می دهند. عید نوروز از آمیخته شدن عید آفرینش در اوایل پاییز و رستاخیز در آغاز بهار پدید آمده است که بعدها به شکل یک عید نوروزی درآمده است. در ایران پیوندی در مورد مرگ و رستاخیز سیاوش با نوروز به چشم می خورد. به این ترتیب طی چند روز قبل از نوروز به سوگ سیاوش می نشستند و سپس در روز اول عید به جشن و پایکوبی می پرداختند. بعد از ورود آریایی ها آیین خود را رواج دادند و با باورهای پیشین اقدام کردند و به نوروز رنگ و جلوه بیشتری دارد. اما درجایی دیگر بیان شده است که جمشید به عنوان بنیانگذار این جشن ها یاد شده است. اما برخی مفسران بر این باوراند که انسان از ابتدا نیازمند زمان بندی تاریخی بود و در اوایل پیدایش بر حسب کشت و زر و چرخش ماه که آسان تر محاسبه می شد از تقویم قمری و دهقانی استفاده می کرد. اما نیازانسان به تقویمی دقیق تر بود. به گفته ابوریحان بیرونی که در آثارالباقیه آغاز سال ایرانی را به خلقت انسان ربط داده است و تقویم شمسی را از آن زمان پایه گذاری کرده است در بابل در دوران پادشاهی نابونید شاه بابل، که هم دوره کوروش بزرگ بود این شاه را مورد نکوهش فراوان قرار داده بودند زیرا مدت کوتاهی ستایش خدای سینیا خدای ماه را جایگزین مراسم جشن نوروزی کرده بود. اما پس از فتح بابل به دست کوروش بزرگ مردم خواستار راه اندازی مجدد جشن نوروزی شدند و پس ازگشودن قفل در پرستشگاه آساگیل به وسیله کاهن ارشد در نخستین روز اول ماه بهار مجددا نوروز طبق سنت های پیشین برگزار گردید که به این موضوع به وضوح در دوره ششم اشاره گردیده است. اما در زمان داریوش بزرگ طبق پژوهش هایی که برتطبیق نوروز ایرانی و نوروز مصری به عمل آمده این مهم پیداست که نوروزتوسط داریوش بزرگ در مصر رایج گردیده است. اما نوروز در ایران تا قبل از داریوش شکل کامل مذهبی داشت اما بعدها این مسئله توسط داریوش رنگی کامل دیگر برداشت و تبدیل به جشن ملی گردید و شاید به همین دلیل به این این موضوع در اوستا اشاره نشده است. تا چندی پیش منابعی قدیمی تر از ساسانیان که توسط نویسندگان مسلمان مکتوب شده بود به چشم نمی خورد اما با کشف بایگانیها در تاجیکستان که از دوره اشکانیان کشف شده است معلوم شد نوروز در زمان اشکانیان و ایام قدیم تر از٢هزار سال پیش در آغاز بهار جشن گرفته می شد اما با شواهد موجود در دوره ساسانی سال های کبیسه رعایت نمی شدند. به همین دلیل نوروز در فصل های مختلف سال جشن گرفته می شد. اما دلیل اصلی نامبرده نشدن نوروز در اوستا می تواند این باشد که نوروز را جشن ملی و فارغ از دینی و مذهبی خاص بود. پس از مبحث برگزاری و پیدایش نوروز که همچنان درایران موافق بر آن نیست که از چه زمانی شکل گرفته است به شکل و سبک این جشن تاریخی می پردازیم. به طور مثال در زمان هرمز اول است بر این شد که مردم در شب نوروز آتش روشن کنند و در زمان هرمز دوم رسم سکه دادن یا همان عیدی دادن رواج گرفت. در آن زمان ها نوروز به دو بخش نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می شد. در۵ روز اول نوروز کوچک نام می گرفت جشن و پایکوبی عمومی و برای همه مردم عام بود و همه در آن روز شادی و سرور برپا می کردند. اما نوروز بزرگ به روز ششم مختص می شد که به آن خرداد روز هم می گفتند که در دوره ساسانیان اهمیت ویژه تری داشت. زیرا زاده شدن زرتشت به پیامبری او همچنین به وقوع پیوستن رستاخیز به این روز نسبت داده شده اند. از آن زمان ایرانیان بر این عقیده بودند که سرنوشت انسان و جهان درسالی که در پیش روز در نوروز تعیین می شود. اما هیچ دلیل مقدس بودن نوروز در ایران نیست اما این نکته حائز اهمیت است که عدد ۷ در ایران باستان مقدس بوده است در زمان ساسانی ٢۵ روز پیش ازآغاز بهار ستون های دوازده گانه برپا می کردند. از خشت خام و در آن حبوبات و غلات می کاشتند و تا۱۶ فروردین آن را جمع نمی کردند چون اعتقاد براین داشتند که هرکدام که بارورتر شود درطول سال محصول بهتری خواهد داد. اما پس ازاسلام در دوران خلفای راشدین به نوروز در حکومت توجهی نمی شد. تا به کار آمدن خلفای اموی که به دلیل علاقه به پیشکش های نوروزی مجددا باب گردید. اما با ظهورابومسلم خراسانی و روی کار آمدن خلفای عباسی و نفوذ برمکیان و دیگر وزرا ایرانی به تشکیل سلسله طاهریان صفاریان جشن های ایران و آیین باستانی نوروز دوباره رونق گرفتند و طی سال های بسیار زیاد تا به امروز این جشن آیینى و ملی همه ساله در کشورهای ایران و تعدادى ازهمسایگان نیز برگزار می شود و جزء اصلی ترین عیدها و زمان های سال می باشد. همانطور که شاهد هستید عید نوروز از تاریخچه غنی برخوردار است اما از پیدایش دلیل شکل گیری آن هیچ مدارک موثقی موجود نمی باشد. اما نباید فراموش کرد که نوروز از مهم ترین جشن ها برای ایرانیان می باشد و نباید این جشن کهن تاریخی از بین برود زیرا در زمانهای کهن و گذشته این امر که تاریخ شماری به این کامل وجامعی موجود نبود جشن های نوروزی بیانگروجود این موضوع هستند درجشن های نوروزی از حاکمین زمان از کوچک ترین افراد و عام ترین اشخاص مملکتی در آن سهم داشتند که یکی از دلایل اصلی یکپارچگی و اتحاد مردم ایران زمین بود. عید نوروز همچنان با گذراز دوره های فراوان زمانی و سبک های مختلف حکومتی همانگونه که درآن برهه های زمانی برگزار می گشت در حال برگزاری می باشد و هیچ یک از سلسله ها و حاکمان حاکم بر ایران تا به امروز نتوانسته این جشن ملی و وحدت ملی را در ایران از بین ببرد.
بحث آزاد با موضوع حق شادی به مدیریت سرکار خانم سمانه محبی و همچنین شرکت کنندگان، سرکار خانم مرادی پور، آقای حسن زاده، آقای علیلی با موضوع حق شادی آغاز گردید. به طور کلی می توان گفت حق شادی یک حق ذاتی و طبیعی برای هر شخص است که از همان ابتدا باید در زندگی وجود داشته باشد اما متاسفانه در بعضی جوامع از جمله ایران برای شاد بودن باید جنگید و از این حقشان دور هستند و مشکلات تا حدی افزایش یافته که مردم همیشه درگیر آنها هستند و نمی توانند شادی و شعف واقعی داشته باشند تا جایی که حتی از مشکلات طنز می سازند و به طور مجازی و زودگذر شادی می کنند. متاسفانه این شادی ها باعث تخریب می شوند و نشان دهنده فقر فرهنگی در یک جامعه است. وقتی در زندگی هدفی وجود داشته باشد زمانی که به آن هدف دست پیدامی کنیم موفقیت ما باعث شادی می شود اما در ایران مردم در هیچ زمینه ای نمی توانند هدفی داشته باشند و برنامه ریزی کنند چون انگیزه ای ندارند. همه این مشکلات دال بر بی ثباتی در تمامی زمینه ها در جامعه است. افسردگی درایران حتی از همان کودکی و نوجوانی رو به افزایش است. درپایان جلسه سرکارخانم سمانه محبی از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، ادمین ها خانم سمانه محبی، خانم فریبا مرادی پور، صدابردارخانم الهه گراوند علیزاده، منشی جلسه آقای سام جباری کرمانی در ساعت ۲۱ختم جلسه را اعلام کردند.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر ۲۰۲۰
رزا جهان بین
در روز شنبه مورخ ۴ آپریل ساعت ۱۶:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته کار و کارگر برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه خانم شبنم فتحی ضمن خوش آمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش۱: سخنران اول آقای مصطفی فرج پور گزارش وتحلیل موارد نقض حقوق کارگران در ماهی که گذشت را ایراد کردند. روز پنجشنبه یکم اسفند ماه در یکی از حوادث کار، علی عطایی یک کارگر اپراتور معدن در هنگام تعمیرات، توسط یک دستگاه لودر زیرگرفته شده و جان خود را از دست داد. همچنین در همان روزساعت ۳ بعدازظهر پنجشنبه یکم اسفند ماه سه نفر از کارگران یک شرکت معدنی در اثر انفجار کپسول گاز مصدوم شدند. خبر: ریزش دیوارههای کانال آب موجب حادثه شد. به گزارش ایلنا، دو نفر از کارکنان امور آب و فاضلاب که در حال حفاری کانال به علت ریزی کانال دچار حادثه شدند. کارگران بخش عمران و برق منطقه 2 شهرداری اهواز در اعتراض به عدم پرداخت چندین ماه دستمزد معوقه خود دست به تجمع زدند. این خبر ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر رو نقض میکند خبر: جمعی از کارگران بازنشسته شرکت فرنخ و مه نخ در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات مزدی خود، در مقابل ساختمان استانداری قزوین دست به تجمع زدند. خبر:ماده 22 اعلامیه جهانی حقوق بشر. ماده 25: اعلامیه جهانی حقوق بشر.خبر: کارگران شرکت هپکو و کارگران ابنیه فنی راهآهن اراک از معوقات مزدی خود و تعدادی از همکارانشان خبر دادند و همچنین کارگران شهرداری آبژدان طی ۱۴ ماه گذشته حقوق و مزایا و در ۶ ماه گذشته حق بیمه خود را دریافت نکرده اند.
بخش۲: آقای سید علیرضا امامی با موضوع بررسی ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بودند که سخنرانی خود را آغاز نمودند: ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام میکند که هر انسانی حق دارد کار کند و کار خود را آزادانه انتخاب کند. شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خود خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. این ماده شامل چهار بند است که به کار برابر در برابر مزد برابر، دریافت پاداش منصفانه و تشکیل اتحادیههای صنفی تاکید میکند. الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. ب) همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت نمایند. پ) هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید. ت) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند. بررسی و مقایسه اعلامیه جهانی حقوق بشر با قوانین کار و نحوه اجرای آن در ایران: 1- تمامی افراد وابسته به نظام مثل ایثارگران و بسیجی ها و جانبازان و نزدیکان آنها و افرادی که اقوام رده بالای مدیریتی در سازمانها و ارگانها دارند که ما آنها رو به نام پارتی بازی میشناسیم و… در تمامی ارگان ها در الویت استخدام هستند. همچنین افرادی که مسلمان هستند ودارای مذهب غیر از مذهب شیعه دارند مثل مذاهب سنی و بهایی و یا مومن به ادایان دیگر هستند، خارج از مسائل و فشارهای دیگر که بر ایشان عمال میشود، در هیچ ارگان دولتی استخدام نمیشوند. مسائل ذکر شده، ناقض بند الف ماده ۲۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشرکه اعلام میدارد همه افراد حق کار دارند و همچنین بند چهار اصل ۴۳ و بند ششم اصل دوم و اصول ۱۹ و ۲۰ و ۲۸ قانون اساسی که اعلام میدارد مردم ایران دارای هر رنگ و نژاد و قومیت و دین، دارای حق مساوی هستند. 2- در ایران استخدامها انواع و اشکال مختلفی دارند مثل رسمی و پیمانی، قراردادی، شرکتی، حجمی، ساعتی. ولی موضوع صحبتم در مورد افرادی هست که به صورت شرکتی و ساعتی در ارگانهای دولتی مشغول به کار هستند. این افراد میزان فعالیت و کاری که انجام میدهند ۲ و یا ۳ برابر نیروهای رسمی هست. این به این دلیل است که این نیروها امنیت شعلی ندارند و همیشه تحت تهدید به اخراج هستند و لذا مجبور به انجام کار بیشتر میشوند. مسائل ذکر شده، ناقض بند الف ماده ۲۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشرکه اعلام میدارد هر کسی حق دارد شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خود خواستار باشد و همچنین بند چهار اصل ۴۳ و بند ششم اصل دوم و اصول ۱۹ و ۲۰ و ۲۸ قانون اساسی که اعلام میدارد هیچ کس حق اجبار به کار معین و بهره کشی از مردم ایران را ندارد و ممنوع میباشد. 3- موضوع دیگر این است که نیروهای شرکتی به انضمام کار بیشتری که انجام میدهند، حقوق انها بطور معمول یک سوم از حقوق دریافتی یک نیروی رسمی و قراردادی میباشد. علاوه بر کم بودن حقوقشان نیروهای شرکتی حق استفاده از خدمات رفاهی ندارند و از این امکانات محروم هستند. امکاناتی مثل استفاده از مراکز ورزشی و تفریحی مثل هتل در شهرهای مختلف که با ارگان مربوطه قرارداد دارند و تخفیفهای خوبی به کارکنان و خانواده آنها میدهد. بیمه های مختلف و تکمیلی، سکونت در منازل سازمانی، خرید منازل ساخته شده توسط ارگانی مربوطه، ارائه وامهای بسیار ارزان برای خرید خودرو و لووزم منزل و… که این نیروهای شرکتی از استفاده این امکانات محرومهستند و در روحیات این افراد تاثیرات فوقالعاده منفی میگذارد و… مسائل ذکر شده، ناقض بند پ ماده ۲۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشر هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید و همچنین ناقض بند چهار اصل ۴۳ و بند ششم اصل دوم و اصول ۱۹ و۲۰ و ۲۸ قانون اساسی ایران که اعلام میدارد مردم ایران دارای هر رنگ و نژاد و قومیت و دین، دارای حق مساوی هستند. 4- همچنین به دلیل مفاد و نوع قرارداد های نیروهای شرکتی، سابقه کاری در تعیین میزان حقوق این افراد تاثیری ندارد. بطور مثال فردی با ۱۰ سال سابقه کاری، با فردی که جدید استخدام میشود حقوقشان برابر است و این عین ظلم است. خارج از مسائل اقتصادی معیشت خانوادهاش، عمرش را در آن سازمان صرف کرده و به مهارت و تجربه بالاتری دست یافته و با آن فردی که تازه استخدام شده از لحاظ کیفیت و کمیت کاری اصلا و ابدا در یک سطح و برابر نیستند. مسائل ذکر شده، ناقض بند ب ماده ۲۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشرکه اعلام میدارد همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت نمایند و همچنین بند چهار اصل ۴۳ و بند ششم اصل دوم و اصول ۱۹ و ۲۰ و ۲۸ قانون اساسی که اعلام میدارد مردم ایران دارای هر رنگ و نژاد و قومیت و دین، دارای حق مساوی هستند. 5- در ایران اکثر شرکت های خصوصی کارمنداشان را یا بیمه نمیکنند و یا بعد از گذشت شش ماه تا یکسال بعد بیمه میکنند. یا اینکه افرادی که به صورت ساعتی استخدام میشوند و حتی دارای سابقه های چندین ساله دارند، مثل یکی از نزدیکان بنده که با توجه به ۱۵ سال سابقه کاری در دادگستری و دوست عزیزم سابقه کاری ۸ ساله در سازمان صدا سیما، این افراد علاوه بر حقوق بسیار ناچیز و حتی کمتر از حداقل حقوق تعیین شده وزارت کاری بیمه نمیشوند و به دلیل کمبود کار در ایران مردم مجبور هستند با این شرایط کنار بیایند و این موضوع برای خانمها بیشتر محسوس میباشد. زیرا آنها همین که محیط کارشان از لحاظ جنسی امن باشد برایشان کافیست و بیمه شدن و دریافت حقوق پایینتر و دیگر موارد رفاهی برایشان اهمیتی ندارد. در این موضوع بحث بیمه بیکاری نیز مطرح میشود که قانون برای دریافت بیمه بیکاری داشتن حداقل ۶ ماه سابقه کار در آن شرکت و یا سازمان است. اگر فردی از محیط کار ناراضی باشد و یا تحت فشار و ظلم باشد باید حداقل ۶ ماه شکنجه جسمی و روحی بشود تا بتواند از بیمه بیکاری استفاده کند که تازه این باز هم با شرایط و قوانین غلط دیگری همراه است که یکی از این قانونهای غلط این است که شخص باید از کارفای خود نامه اخراج داشته باشد یعنی فرد به خواست خودش ترک کار نکرده، که در اکثر موارد کارفرماها از دادن نامه خودداری میکنند و حتی در مواردی دیده شده که کارفرماها با اداره بیمه تبانی میکند تا از پرداخت جریمه تبرعه شوند تا موقعیت خودشان و شرکتشان حفظ شود و به خطر نیافتد و اینجا حق کارگر یا کارمند است که ضایع میشود. در این بخش نحوه پرداخت و میزان پرداختی و مدت پرداخت بیمه بیکاری مطرح میگردد که خود این مسئله نیاز به بحث بسیار گسترده دارد. به بررسی کوتاهی میپردازیم.
سابقه کاری |
مدت پرداختی به مجرد | مدت پرداختی به متاهل |
از ۶ ماه تا ۲۴ ماه =۲ سال | ۶ ماه | ۱۲ ماه |
از ۲۵ ماه =۲ سال تا۱۲۰ ماه = ۱۰ سال | ۱۲ | ۱۸ |
از۱۲۱ ماه =۱۰ سال تا ۱۸۰ ماه = ۱۵ سال | ۱۸ | ۲۶ |
از ۱۸۱ ماه =۱۵ سال تا ۲۴۰ ماه = ۲۰ سال | ۲۶ | ۳۶ |
از ۲۴۱ ماه /۲۰سال به بالا | ۳۶ | ۵۰ |
این بند از قانون مدت پرداخت با میزان پرداخت حقوق بیکاری که بر پایه حقوق کارگریست که این واقعا ناعادلانه است کسی که با سابقه کار ۱۰ سال سابقه کار نهایتا ۱۲ماه معادل یک سال برای مجرد و ۱۸ماه معادل یک سال ونیم برای متاهل حقوق بیکاری پرداخت میشود. اینجا این مسئله قابل توجه اینکه کسی که لیسانس گرفته و سربازی رفته و وارد بازار کار شده در حالت بسیار خوشبینانه حداقل ۲۴ ساله وارد بازار کار شده و حالا بعد از ۱۰ سال اخراج شده، یعنی در سن ۳۴ سالگی که احتمال خیلی زیاد متاهل میباشد و دارای یک فرزند میباشد، در این اوضاع وخیم اقتصادی و گرانی پرداخت حدودا حداکثر ۲ میلیون تومان آنهم به مدت حداکثر ۱۸ ماه با این اوضاع بیکاری به همچین خانواده ایی واقعا ناعادلانه است. بحث دیگر که مطرح میگردد انتخاب شغل جدید است که ان فرد باید مجددا با خداقل حقوق مشغول به کار گردد زیرا سابقه کاری برای گزینش موثر هست ولی در میزان پرداختی اصلا موثر نیست و این ها همه جمعا آن فرد و خانوادهاش رو با مشکلات معیشتی و روحی فراوانی روبرو خواهد کرد. یک شرط ناعادلانه دیگر قانون استفاده از بیمه بیکاری این است که صاحبان مشاغل و یا کسانی که خودشان حق بیمهشان را پرداخت کردهاند، از دریافت بیمه بیکاری محروم هستند. این بدین معناست که اگر کسی که صاحب کارگاه یا شرکتی هست و بیمه پرداخت کرده اگر ورشکسته شود و دار و ندارش از دست برود باید بمیرد چون صاحب کار بوده و از حمایت دولت برخوردار نمیشود. تمامی مسائل ذکر شده، ناقض بند ب ماده ۲۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشرکه اعلام میدارد هر کس حق دارد کار کند و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.
بخش 3: سخنران سوم آقای داود وحیدی با موضوع کودکان کار در ایران بودند و سخنرانی خود را اینگونه ارائه نمودند: در ابتدا به کنوانسیون حقوق کودک اشاره میکنم! کنوانسیون ۱۹۸۹حقوق کودک، اصلی ترین منبع بین المللی در حمایت از حقوق کودکان است. این کنوانسیون، کامل ترین سند مربوط به حقوق کودکان است که تا کنون تدوین شده و اولین سندی است که این حقوق را در عرصه بین المللی به صورتی لازم الاجرا مطرح کرده است. بیشتر کشورهای جهان به آن ملحق شده اند. ایران نیز به موجب ماده واحده الحاق اجازه دولت جمهوری اسلامی ایران در اسفند ۱۳۷۲ به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است که متاسفانه هیچ اقدام قابل قبولی در این خصوص انجام نداده و به تعهدات بینالمللی خود پایبند نبود. با توجه به اینکه طبق کنوانسیون حقوق کودک سن کودک ۱۸ سال است ولی طبق قانون مدنی ایران پسر در ۱۵ سالگی و دختر در ۹ سالگی بالغ میشوند و کودکی را پشت سر میگذارند و در ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی که این حکم را مقرر کرده بارها مورد انتقاد حقوقدانان قرار گرفته است چرا که بعد از رسیدن به بلوغ در صورتی که شخصی دیوانه نباشد میتواند اداره اموال خود را برعهده گیرد، بنابراین دختر ۹ ساله عملا به موجب قوانین فعلی میتواند به اداره اموال خود بپردازد، معامله کند و شرکت تاسیس کند و در صورتی که مرتکب جرمی شود مجازات شود در نتیجه بین او و دیگران هیچ تفاوتی از نظر مسئولیت کیفری و مدنی نخواهد بود که این قانون نقض کامل حقوق کودک است. در ادامه مطالب نگاهی به روز جهانی مقابله با کار کودک خواهیم داشت: سازمان بینالمللی کار، از سال ۲۰۰۲ بر گستره جهانی کار کودک و اقدامات و تلاشهای مورد نیاز برای محو آن تمرکز کرد. بر همین اساس روز ۱۲ ژوئن از همان سال به عنوان روز جهانی مقابله با کار کودک اعلام شد که مستلزم همکاری دولتها، کارفرمایان و سازمانهای کار، جامعه مدنی و میلیونها انسان از سراسر جهان است تا بتوان اقدام مؤثری را برای کمک به کارگران کودک انتظار داشت. تعریف کار کودک در نظام بینالمللی: کار کودک به معنای کاری است که برای کودکان در گروههای سنی معین ممنوع است. کاری است که توسط کودکان، زیر حداقل سن قانونی معین برای آن کار انجام گیرد و یا به دلیل ماهیت یا شرایط خاص، آن کار برای کودکان غیرقابل پذیرش و ممنوع است. عوامل اثر گذار بر کار کودکان: موضوع کودکان کار موضوع نسبتا پیچیده ای است و عوامل گوناگونی در آن اثر گذار هستند. از جمله: ساختار خانواده، فقر، تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ و. .. که منجر به مهاجرت به کشورهای همسایه برای کار با دستمزد بیشتر می شودو هزینۀ تحصیل و نظام آموزشی نادرست. اقدامات سازمان بینالمللی کار در زمینه مقابله با کار کودک: اقدام سازمان بینالمللی کار در مورد مقابله با کار کودک طی چهار دهه اخیر گسترش زیادی داشته و پیشرفتهای مهمی از زمان انتشار اولین گزارش جهانی درباره این موضوع حاصل شده است. با این وجود چالش اصلی سازمان بینالمللی کار، نحوه تعامل با نظامهای ملی و حمایت از آنها برای مقابله با کار کودک و محو قطعی آن در جهان است. برخی از مهمترین اقدامات سازمان بینالمللی کار در زمینه مقابله با کار کودک عبارتند از: 1- تلاش برای تصویب جهانی کنوانسیونهای این سازمان در زمینه کار کودک. 2-تضمین تمرکز جدید بر راهبردها و برنامههای ملی برای ارتقای رویکردی جامع در زمینه اصول و حقوق مبنایی کار. 3- توسعه زمینههای مبارزه با عوامل ریشهای کار کودک. 4- تثبیت حداقل سن پذیرش برای استخدام و تعیین سن آموزش اجباری. 5- توسعه امنیت و سلامت محیط کار برای همه کارگران، با لحاظ اقدامات حفاظتی ویژه برای کودکان در سنین میان حداقل سن استخدام و سن ۱۸ سال و ارائه فهرست جامعی از کارهای خطرناک کودکان. 6- ارتقا و توسعه عملکرد نهادها و مکانیزمهای نظارتی (مانند دادگاهها، ادارات پلیس و غیره) بر اعمال مؤثر حقوق مبنایی در محیط کار از جمله حمایت علیه کار کودک. 7- توسعه مستمر مشارکت راهبردی و فعال در سطوح بینالمللی، ملی و محلی و ارتقای جنبش جهانی علیه کار کودک. 8- توسعه و انتقال رویههای مطلوب که واجد نتایج پایدار بودهاند. کودکـان کار در ایران! از عوامل گسترش پدیده کودکـان کار در ایران فقر، بدسرپرستی، حاشیهنشینی و پایین بودن سطح تحصیلات عنوان شده است. اما دو عامل فقر و بیبهرگی از آموزشی که مرزی برای آنها ترسیم نشده، خود را هرساله بیشتر برجسته میسازند. بررسیها در ایران نشان میدهد حدود ۷۳ درصد از کودکان در خیابان سابقه خشونت دارند. این خشونت علیه آنها شامل ابعاد مختلف جسمی و غیرجسمی مثل تحقیر، تمسخر، برچسبزنی است. طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان سالهاست که اجرا میشود، هر دوره توسط انجیاو ها نقد و متاسفانه باز به فراموشی سپرده میشود و دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت به حل آن کاملا بیتفاوت است. ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر حق تحصیل رایگان برای همه وهدف۳ سند۲۰۳۰یونسکو تضمین یک زندگی توام با سلامت و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین را حق همگان میداند اما متاسفانه در قانون اساسی ایران هیچ توجهی به موارد ذکر شده نشده و نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ اقدام قابل قبولی را در راستای این امر انجام نمیدهد.
بخش 4: سخنران بعدی خانم ایراندخت کیا با موضوع کارگران فصلی بودند: کارگران فصلی افرادی هستند که بنا به دلایل متعدد از قبیل عدم اشتغال به مشاغل دائمی، نداشتن درآمد و یا ناکافی بودن آن درمواقعی ازسال به مشاغل خاصی رو آورده و از آن طریق امرار معاش می نمایند. از مصادیق این گروه ها، می توان به کارگران ساختمانی، کارگران کارگاه ها، میدان های میوه و تره بار، رستوران ها، نانوایی ها، فضاهای سبز، پارک ها، کارهای کشاورزی اشاره کرد. این کارگران معمولاً در محل کار خود، سکونتگاه های خوابگاهی (بیشتر اتاقکی برای خواب در محل کار) دارند. برخی مطالعات دربارۀ این گروه ها، نشان می دهد که این گروه ها ازلحاظ اجتماعی و اقتصادی آسیب پذیرند و درمقایسه با کارگران بومی، به رغم ساعات کاری بیشتر و انجام دادن کارهای سخت و خطرناک، دستمزدهای کمتری دریافت می کنند و امنیت شغلی ندارند. همچنین شرایط ناپایدار فعالیت، باعث می شود که آنان به منظور کسب درآمد بیشتر و تلاش درجهت فراهم آوردن حداقل پس انداز برای خانوادۀ خود که معمولاً در مبدأ زندگی می کنند به کارهای بسیار خطرناک و سخت تن بدهند. اینها به لحاظ برخوردار نبودن از تغذیه و بهداشت و مسکن مناسب، ازنظر جسمی و روانی بسیار آسیب پذیرند. به همین دلیل و به دلیل بروز بیماری های مزمن در آنان و درمان نشدن به موقع، ضریب سلامت بسیار پایینی دارند. به علاوه، تعلق نداشتن به محیط شهری و هنجارهای آن، احساس محرومیت نسبی، مواجهه با برخوردهای تحقیرآمیز، احساس حاشیه ای بودن و فشارهای روحی و جسمی، از خصوصیات دیگر این گروه هاست که بعد از حضور در محیط های شهری، بر آن ها چیره می شود. وضعیت زندگی پرمسئلۀ آن ها نشان می دهد که درمعرض انواع آسیب های اجتماعی و جرائم و رفتارهای پرخطر هستند. مطالعات بسیاری نشان می دهد که وضعیت زندگی کارگری و مهاجرت از عوامل زمینه ساز در بروز آسیب های اجتماعی شهری و گرایش به رفتارهای پرخطر است. کارگر فصلی خیلی خوش بین به آینده دور نیست و بیشتر، به درآمد و کار روزانه اش خوش بین است. در طول یک روز کاری، فشارهای جسمی و روانی بسیاری را تجربه می کند، ولی به آن ها بی اعتناست. برای او سردی و گرمی، شب و روز فرقی ندارد. مهم، کار است و کار. اغلب، به خاطر کارهای سنگین کمردرد و زانودرد دارد ولی به ناچار آن ها را تحمل می کند. این دردها همراه همیشگی او هستند. گاهی هم آسیب های جسمی سنگین به او وارد می شود که شاید تا آخر عمر تاوان آنها را پس دهد. کارگر فصلی به هیچ یک از حقوق کارگر آگاه نیست، حتی به حق بیمه. برای او بیکاری و نداشتن درآمد بدترین درد است و کار سخت یدی را به آن ترجیح می دهد.ذتجمع و استراحت کارگران در میادین و چهار راهها نه تنها زیبنده چهره شهرها نیست، بلکه مناسب شان و منزلت کارگران نیز نبوده و مستلزم رسیدگی شهرداریهای این مناطق به وضعیت آنها و ساماندهی و فراهم کردن سرپناه مناسب برای این قشر شریف است.ذدر کارهای فصلی مثل کشاورزی، ساختمان سازی، سدسازی، برخی کارهای معادن، ماهیگیری و برخی کارهای پروژهای مزیتی به نام بیمه بیکاری برای کارگران وجود ندارد. این کارگران به این دلیل بیمه بیکاری نمیگیرند که شرایط آنها را جزء شرایط ارادی بیمه بیکاری حساب میکنند. در شرایط فعلی جامعه عمده بیکاری ها غیرارادی است و اینکه برخی از موارد را مصداق ارادی بودن بیکاری کارگر در نظر میگیرند خیلی مکانیکی و غیرواقعی است. خیلی اوقات کارفرما کارگران را تحت فشار روحی و روانی قرار میدهد به طوریکه کارگر خودش کار راترک میکند یا آنقدر تشنج روحی بر فرد وارد میشود که باعث بیانضباطی ناخواسته از سوی کارگر میشود. این قانون باید به گونهای تغییر کند که بیکاری ارادی یا غیرارادی کارگران شامل بیمه بیکاری شود. اگر در مورد سهم بیمه به کارفرمایان امتیازی بدهیم، ممکن است کارگران با مشکلات کمتری مواجه شوند.از اصلها و ماده ها و اهدافی که دستور اکید حمایت از همه اقشار جامعه، بخصوص کارگران رو داره، می توانیم به موارد ذیل اشاره کنیم. اصل ۳ بند ۱۲: برطرف سازی هر نوع محرومیت در زمینه های خوراک، پوشاک، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه.اصل۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. هدف ۲از سند۲۰۳۰ یونسکو. هدف ۳. هدف ۸. ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر.
بخش 5: سخنران آخر آقای محمد ابوطالبی با موضوع مرگ کارگران معدن بودند و ایشان سخنرانی خود را اینگونه ارائه نمودند: حوادث در معادن به صورت هر روزه رخ میدهند اما اغلب منجر به معلولیت دائمی یا مرگ نمیشوند. نبود یک سامانه در خصوص حوادث کار مشکلات دو چندان کرده است وخیلی از این حوادث در اثر پیگیریهای موردی خبرنگاران منتشر میشود و بسیاری منتشر نمیشود بنابراین نمیتوان به آمار واقعی موجود اعتماد کرد. با وجود آمارهای ناقص، حداقل، در ۶ ماهه دوم سال ۹۸ تعداد ۲۶ معدنچی در سراسر ایران جان خود را در اثر حوادث کار از دست دادند. در۶ماهه نخست سال ۹۸، براساس اخبار حوادث منجر به مرگ معدنچیان که منتشر شده: در سال ۹۸، حداقل ۴۵ معدنکار در سراسر ایران طی حوادث مرگبار جان باختند. باید تاکید کرد که خیلی از این حوادث در معادن کوچکتر رخ میدهند یا به علت منفعتطلبی معدنداران به گوش رسانهها نمیرسند و قطعا تعداد واقعی بیش از این رقم خواهد بود. اگرچه جان کارگران معدن در سال ۹۸ اینچنین ارزان بوده است اما در همین زمان بخش معدن جزو پولسازترین و ارزآورترین بخشهای صنعت بوده است. از نظر صادرات در چند سال گذشته بیش از ۲۰ درصد ارزش صادرات غیرنفتی به بخش معدن و صنایع معدنی تعلق داشته است. اگرچه سال به سال شاهد پیشرفت چندانی در راستای کاهش تعداد حوادث در معادن نیستیم اما در عوض معادن سال به سال ثروت بیشتری برای کشور کسب میکنند. درآمارگیری مرکز آمار ایران از معادن در حال بهرهبرداری کشور در سال ۹۸، حاکی از افزایش ۵۸ درصدی ارزش افزوده و ۴ درصدی اشتغال در معادن طی سال ۹۷ است. طی سال ۹۷، تعداد شاغلان معادن درحال بهرهبرداری کشور ۹۹ هزار و ۷۳۴ نفر بوده که نسبت به سال قبل، ۴، ١ درصد (٣٩٠٣ نفر) افزایش داشته است. در عین حال بنا به این گزارش، در سال ٩٧ معادن در حال بهرهبرداری کشور، ۳۰۷ هزار و ۹۸۸ میلیارد ریال ارزش افزوده ایجاد کردهاند که نسبت به سال قبل ۵٧، ٨ درصد افزایش نشان میدهد. مشکل مهمی که در مورد ایمنی در معادن وجود دارد، نبود نظارت کافی بازرسان کار بر معادن و گاهی بازدید و نظارتهای بدون تاثیر بازرسان در محیط کارگاهی است. متاسفانه در برخی بازرسیهای ادارات کار از کارگاهها شاهد هستیم که کارفرما تمام شرایط را به صورت مصنوعی کنترل کرده و عملا برای بازرسان کار فرش قرمز ایمنی کار پهن میکنند. غالبا نیز فردای بازرسی شرایط کارگاه به همان حالت ناایمن قبل بازمیگردد و بازرسیها بینتیجه میشوند. ریزش سقف، انفجار، برقگرفتگی، گازگرفتگی و حوادث ناشی از برخورد ماشینآلات ازجمله علل مرگ معدنچیان است. طبق ماده ۹۱ قانون کار، کارفرمایان و مسئولان کلیه واحدهای موضوع ماده ۸۵ این قانون مکلفند بر اساس مصوبات شورای عالی حفاظت فنی برای تامین حفاظت و سلامت و بهداشت کارگران در محیط کار، وسایل و امکانات لازم را تهیه و در اختیار آنان قرار داده و چگونگی کاربرد وسایل فوقالذکر را به آنان بیاموزند و در خصوص رعایت مقررات حفاظتی و بهداشتی نظارت نمایند و نقض اصلی ماده 1 منشور جهانی حقوق بشر و ماده 23 بندهای 3و4 می باشد. هر کسی که کار میکند سزاوار دریافت پاداشی منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست درصورت نیاز از پشتیبانیهای اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد و هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد یا به اتحادیههای صنفی بپیوندد. اما نبود تشکلها و اتحادیههای کارگری و ناظران ایمنی و بهداشت از بین خود کارگران موجب شده تا دست کارفرمایان در پنهانکاری آمار و عدم رعایت موارد ایمنی باز باشد. در یک کلام ساده، سال ۱۳۹۸را باید سال مرگ ارزان معدنچیان ایرانی نامید. اگرچه حوادث مرگبار و بزرگی همچون حادثه معدن یورت رخ نداد اما همچنان ۴۵ کارگر در اثر نبود شرایط ایمن در معادن جان باختند. هیچ نسبتی بین زندگی و معیشت یک معدنچی با سود و ثروت هنگفتی که از دل خاک بیرون میکشد، وجود ندارد. آنها در سختترین شرایط کار میکنند میمیرند.
بخش 6: سپس بحث آزاد با موضوع ویروس کرونا و حق کار و کارگر آغاز گردیدکه درابتدا خانم شبنم فتحی اینگونه بحث را آغاز نمودند: همانطور که مطلع هستید ویروس کرونا یک معضل جهانی است که فعالیت های کشورها را مختل کرده و اکثر کشورهای جهان با رکود اقتصادی مواجه شده اند و با تعطیلی کارها و بیکاری کارمندان و کارگران مشکلات عدیده ای برای معیشت مردم به وجود آمده است. لذا بسیاری از کشورهای پیشرفته با در نظر گرفتن وام های طولانی مدت یا ارائه بسته های حمایتی به مردم، سعی در کاهش معضلات زندگی شهروندان خود دارند ولی متاسفانه دولت جمهوری اسلامی ایران هنوز هیچ اقدام مفیدی انجام نداده است و بسیاری از مشاغل و کارگران مشغول کار هستند. پس از ایشان آقای رسول عباسی زمان آبادی با اشاره به نبود بیمه بیکاری برای بسیاری از کارگران همچون کارگران فصلی، راننده تاکسی ها، نظافتچی ها و. .. و نبود برنامه مدون توسط دولت برای شناسایی این افراد و حمایت از قشر کارگر و فقیر جامعه، اظهار نگرانی از بابت عدم حمایت از این قشر از جامعه که تعداد آنان بسیار است نمودند و از سوی دیگر ایرادی از طرح حمایتی دولت جمهوری اسلامی ایران که تنها مشمول کارگرانی که از سوی کارفرما بیمه پردازی بالای یکسال دارند، شده است وارد نمودند. سپس خانم ایراندخت کیا بخشنامه ای که توسط دولت جمهوری اسلامی ایران در ابتدای بحران جهانی کرونا صادر شده است را قرائت کردند که در آن به طولانی کردن زمان بازپرداخت وام های بانکی، ارائه تسهیلات مناسب به کارگران رسمی، روزانه و فصلی، واریز مبلغ 200 تا 600 تومان به عنوان بسته حمایتی به حساب سرپرست خانوار اشاره شده است اما عدم شناسایی صحیح و گردآوری مشخصات کامل تمام افرادی که باید حمایت شوند معضلی است که وجود دارد و باید از یک مکانیزم جدید برای حمایت از شهروندان استفاده شود تا حقی از کسی دریغ نشود و حتی اشخاصی که به مشاغلی همچون دست فروشی مشغول هستند حمایت شوند. سپس مجددا آقای رسول عباسی زمان آبادی ادامه دادند که عدم شفافیت دولت در اعلام بیماری کرونا در کشور شرایط را به شدت سخت تر کرد و دولت حمایت مناسبی از شهروندان انجام نمی دهد اما همیشه مردم خودشان حامی یکدیگر بوده اند و تلاش برای رفع نیازهای یکدیگر کرده اند و اکثر اخباری که منتشر می شود کذب هستند. سپس خانم رزا جهان بین به اخراج کارگران از مشاغل به بهانه کمی کار و اینکه کارفرما مجبور به پرداخت حقوق و بیمه نباشد اشاره نمودند و انتقادی بر روند رسیدگی دولت به وضعیت معیشتی مردم داشتند و اعلام کردند که با توجه به گذشت بیش از یک ماه از وجود ویروس کرونا در ایران، همچنان هیچ حمایتی از اقشار ضعیف صورت نگرفته است و صرفا وعده هایی داده شده است و زمان آغاز حمایت از مردم توسط دولت اعلام نشده است. سپس خانم فریبا مرادی پور با انتقاد به طرح های ناموفق دولت جمهوری اسلامی اشاره کردند و مثالی همچون طرح هوشمند یارانه را داشتند که در طرح یارانه ها افرادی با درآمد بالاتر مبلغی را دریافت می کردند اما افرادی با درآمد پایین تر بدون هیچ توجیهی از طرح دریافت یارانه ها حذف شده اند و طرح های ناموفق دولتی بسیار هستند که نیاز به اصلاح ریشه ای دارد و مورد بعدی که به آن اشاره داشتند این بود که بسیار از کارگرانی که در چنین شرایطی با تفکر آنکه اگر کار نکنیم به جای ویروس کرونا از فقر خواهیم مُرد، به اجبار مشغول کار هستند و این حقیقتی تلخ است که قابل انکار نیست و فقر ریشه بسیاری از مشکلات کنونی شهروندان ایرانی است. سپس آقای محمد حسن حسن زاده مهرآبادی با تشبیه دولت جمهوری اسلامی ایران به درختی که ریشه های آن پوسیده است و قابل درمان و آفت کشی نیست نظر خود را در خصوص مبحث کرونا و حق کارگران اینگونه اعلام کردند که بسیارند کارگرانی که از حق و حقوق خود آگاه نیستند و برای مثال کارمند قراردادی هستند اما اطلاعی از حق خود مبنی بر آنکه میتوانند قرارداد خود را دریافت کنند و از حق مسکن، خانواده، خوراک و. .. استفاده کنند و به همین روال کارگران قشر ضعیف تر نیز از حق و حقوق خود آگاه نیستند و نمی توانند مطالبه حق خود را از شرکت یا حتی دولت بخواهند. سپس مجددا خانم رزا جهان بین ادامه دادند که نوع نگاه به اقشار مردم توسط دولت متفاوت است و به خبری مبنی بر حمایت بیشتر دولت از روحانیون و طلبه ها نسبت به سایر شهروندان و همچنین بر موضوعاتی همچون احتکار اقلام بهداشتی، دریافت کمک های مادی و معنوی دولت از کشورهای دیگر که متاسفانه اثری از آن در زندگی مردم دیده نمی شود، مطالبات مزدی پرستاران و کادر پزشکی که هم اکنون از جان خود مایه گذاشته اند اشاره نمودند و در نهایت آقای محمد حسن حسن زاده مهرآبادی با انتقاد به نوع نگاه سودآوری دولتمردان و سوء استفاده از این بحران به نفع خودشان گله کردند و اقداماتی همچون فروش کمک های کشور روسیه به ایران در بازار و یا احتکار اقلام بهداشتی را غیر انسانی خواندند. درپایان خانم شبنم فتحی ضمن تشکر ازتمامی سخنرانان، فعالین، مهمانان، منشی جلسه، ادمین ها درساعت19:30 پایان جلسه را اعلام نمودند. در این جلسه علاوه برمیهمانان، سایر اعضای کانون و علاقمندان به حقوق بشر، اعضای کمیته کار و کارگر خانم ها ایراندخت کیا، شبنم فتحی، لیدا اشجعی، رزا جهان بین، رویا ملایی بیجارپسی، فریبا مرادی پور و آقایان سید علیرضا امامی، علیرضا جهان بین، محمد ابوطالبی، رسول عباسی زمان آبادی، داود وحیدی، مصطفی فرج پور و محمد حسن حسن زاده مهرآبادی نیز حضور فعال داشتند.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هامبورگ مارس ۲۰۲۰
سیداسماعیل هاشمی
در روز یکشنبه مورخ 29 مارس 2020 ساعت 12:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، اعضای نمایندگی، سخنرانان، جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی هامبورگ برگزار گردید. در ابتدای نشست، مسئول جلسه آقای محمدحسن حسن زاده مهرآبادی ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را آغاز نمودند.
بخش اول: آقای سیدشایان حسینی برزی با اخبار نقض حقوق بشر در اسفند ماه ۹۸ سخنرانی کردند: اخبار نقض حقوق بشر در اسفند ماه 1398 با بیش از 26 مورد نقض خدمات درمانی و اجتماعی لازم برای مقابله با بیماری کرونا، مورد نقض حقوق زنان و کودکان، اعدام، اقوام و ملل ایرانی، اقلیت های مذهبی، ممانعت از اعتراضات مردمی، فعالین مدنی، نقص گسترده ی حقوق زندانیان، تجمعات کارگری و اصناف به خصوص در زمینه ی معوقات مزدی و موارد دیگری که در استان های دیگر رخ داد همراه بود. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی گردآوری شده که صحت آنهابه احراز رسیده است. این اخبار ناقض حق داشتن محاکمه عادلانه، عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، حق حیات برای همه، حق بهره مندی از خوراک، پوشاک، خدمات درمانی و اجتماعی لازم و همچنین با اصل ۳ بند ۲، ۲۹ و اصل۳۶، اصل۳۷، اصل۱۶۶ از قانون اساسی ایران همچنین ماده ۲۲، ۲۵ و ماده ۳، ۱۰، ۹ از اعلامیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارد.
بخش دوم: سخنران بعدی خانم فایزه رضایی با موضوع بررسی ماده 20 اعلامیه جهانی حقوق بشرو مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به شرح ذیل صحبت نمودند: ماده بیستم اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ هر انسانی را محق به ازادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز میداند. و تاکید میکند که هیچ کس را نمیبایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی کرد آزادی اجتماعات و تظاهرات یکی از مظاهر دموکراسی است و یکی از حقوق اساسی ست که افراد بتوانند آزادانه و بطور مسالمت آمیز، دور هم گرد آیند و هیچ گونه مانعی برای تجمع آن ها در بین نباشد
مردم میتوانند با مشارکت عملی و حضور مستقیم در امور مدنی جامعه، هیئت حاکمه و افکار عمومی را متوجه خواسته های خویش سازند و از این طریق مطالبات خود را مطرح کنند. حق تشکیل اجتماعات در اسناد بین المللی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است و در ماده 21 میثاق حقوق مدنی و سیاسی تاکید میکند که این حق نباید تابع هیچ گونه محدودیتی باشد، مگر اینکه منجر به اخلال در نظم عمومی جامعه شود. و اما بر اساس اصل 26 قانون اساسی ج.ا ایران، تنها احزاب و انجمنهای سیاسی، صنفی و اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده، در تشکیل اجتماعات آزادند و در اصل 27 قانون اساسی بر تشکیل اجتماعات و راه پیمائیها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، اشاره شده است نکته حایز اهمیت اینست؛ که قانون اساسی ضمن به رسمیت شناختن آزادی اجتماعات، معیار اِعمال و اجرای این آزادی را مقید به محدودیتهای کلی نموده است. و این حق را فقط برای احزاب و انجمن های شناخته شده، قائل دانسته و این قوانین با اصول برابری و حقوق مساوی برای همه اقشار ملت،، منافات دارد. دولتها نباید تشکیل این گردهمایی ها را مشروط به اندیشه و ایدئولوژی غالب بر حکومت کنند و آنچه مسلم است افراد بر محور یک عقیده وو تفکر مشترک گرد هم میآیند که ممکن است با موازین حاکم بر آن جامعه منافات داشته باشد.و اینگونه است که تشکیل اجتماعات در ایران با محدودیت ها و چالش های بازدارنده ای همچون اخذ مجوز، ساز و کارهای اداری، نحوهه برخورد پلیس با اجتماعات و … مواجه است. دراینجا لازم میدانم با شما همراهان گرامی به بررسی اعتراضات خونین آبان ماه که نقض بارز واشکار ماده بیستم اعلامیه جهانی حقوق بشراست را و نحوه برخورددولت که به برهمگان آشکاراست بپردازم.عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاستهای داخلی و خارجی حکومت در شکلگیری این اعتراضات نقش داشتند. در جریان یک نظرسنجی میران جمعیت ناراضی از وضعیت موجوددر کشور را نزدیک ۷۵ درصد برآورد کرده بودند. شروع اعتراضات با افزایش قیمت بنزین آغازشد. در نیمهشب ۲۴ آبان ۹۸ بدون اعلام قبلی، بهای بنزین آزاد در ایران سه برابر شد. دولت براساس «اصل غافلگیری» طرح سهمیهبندی بنزین را اجرا کرد. شرکت ملی پخش فراوردههای نفتی ایران، طی اطلاعیهای قیمت هر لیتر بنزین سهمیهای را ۱۵۰۰ تومان و نرخ هر لیتر بنزین آزاد را ۳۰۰۰ تومان اعلام کرد. با این شرایط صبح روز جمعه 24آبانماه مردم ایران در سرارسرکشوراعتراضات گسترده خود را شروع کردند. روش های مختلف اعتراضات. توقف خودروها: در روز شنبه ۲۵ آبان گزارشها و تصاویری منتشر شد، که نشان میداد در برخی خیابانها در شهرهای مختلف مردم خودروهای خود را به نشانه اعتراض خاموش کردهاند. تصاویر منتشر شده از اعتراضات نشان میداد که معترضان در شهرهای شیراز و مشهد ماشینهای خود را در شب اعتراضات در خیابانها خاموش کردهاند و رانندگان به عمد با سرعت پایین و ترمزهای مکرر حرکت میکردند. اعتصابات: در پی اعتصابات، بخشی از بازار تهران و نجف آباد اصفهان شاهد اعتصاب بود. به گفته صدای آمریکا بازار تهران شاهد اعتصاب بازاریان و همچنین فضای امنیتی بود و در تصاویری که در روز یکشنبه ۲۶ آبان از بازار تهران انتشار یافت، نشان میداد که بخشهایی از مغازهها در بازار تهران تعطیل است و نیروهای ضدشورش در آن مناطق مستقر شدهاند. راهپیمایی و بستن خیابانها: در فیلمهایی که از اعتراضها منتشر شده، معترضان با راهپیمایی در خیابانها و مسدود کردن حرکت خودروها در حال شعار دادن هستنددر مقابل، نیروی انتظامی اقدام به متفرق کردن معترضان کردهاست و فیلمهایی از شلیک مستقیم گلوله و گاز اشکآور مأموران به تظاهرات کنندگان منتشر شدهاست و مأموران اقدام به بازداشت تظاهرات کنندگان کردهاند. تجمع دانشجویان: در ادامهٔ اعتراضات سراسری، دانشجویان دانشگاههای تهران، تبریز، بابل و ارومیه تجمعات اعتراضی بر پا کردند. همچنین شوراهای صنفی دانشجویان کشور اعلام کرد در تاریخ ۲۷ آبان دانشجویان دانشگاه تهران دست به تجمعی در اعتراض به «سه برابر نرخ بنزین»، «وضعیت فاجعهبار معیشتی» و «سرکوبهای سنگین و بیرحمانه» زدند. اعتراضات در رسانههای اجتماعی: چندین هشتگ در اعتراض به سرکوب اعتراضات در ایران و همچنین قطع اینترنت در توییتر همهگیر شد که به رویدادی جهانی به ویژه در روز ۲۸ آبان ماه تبدیل شدند تخریب امول عمومی توسط معترضان و نیروهای امنیتی حمله به حوزههای علمیه و دفترهای امامان جمعه. روشهای سرکوب:قطع سراسری اینترنت-در پی آغاز اعتراضها به افزایش قیمت بنزین اینترنت در ایران با اختلال روبرو شد از صبح دومین روز اعتراضات و پس از آن که اعتراضها در ایران گسترش یافت، دسترسی کاربران به وبسایت شماری از سایتهای داخلی مانند خبرگزاریها محدود شد. اطلاعرسانی رسانهها دربارهٔ حوادث با محدودیت روبهرو شد و شهروندان هم برای ارسال فیلم و تصاویر با مشکلاتی مواجه شدند. در نهایت تا پایان روز ۲۵ آبان، ۹۵درصد اینترنت در ایران قطع شد. برخی خبرها از تصویب قطع سراسری اینترنت با دستور شورای امنیت کشور خبر میداد تا این که علی ربیعی، سخنگوی دولت، این خبر را تأیید کرد. اینترنت بینالملل به دستور اعضای شورای امنیت کشور و به دلیل اعتراضات سراسری قطع شد و دسترسی کاربران فقط به سایتهای ایرانی که از سرور داخلی استفاده میکردند ممکن بود. برخی کارشناسان از آنچه در ایران رخ داد با عنوان «کودتای اینترنتی» نام میبرند. تهدید معترضان: در ۲۷ آبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیهای معترضان را به «برخورد قاطع» تهدید کرد و آنان را «اغتشاشگر» و «کینهتوز» نامید.ربودن جسد کشتهشدگان: خانوادهٔ مهدی نکویی، دانشجوی ۲۰ سالهٔ حقوق که در شیراز هدف گلولهٔ نیروهای سپاه قرار گرفت، میگویند او در وضعیت وخیم جسمی به بیمارستان منتقل شده اما در حالیکه علائم حیاتی داشته توسط نیروهای امنیتی از آنجا خارج شده و بعد از آن از او خبری ندارند. یکی از پرستاران تأیید کرده که نکویی پیش از آنکه از بیمارستان بیرون برده شود، به همراه چند مصدوم دیگر تحت معالجه قرار گرفته بود، اما الان کسی نمیداند او کجاست. آنها بر این عقیدهاند حکومت ایران با دزدیدن جسد کشتهشدگان قصد دارد ابعاد واقعی سرکوب معترضان را پنهان کند.خشونت در اعتراضات: حکومت ایران در جریان این اعتراضات بدون آگاهیرسانی رسمی، وضعیت اضطراری اعلام کرد. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، اعلان چنین وضعیتی که در آن آزادیهای شهروندی محدود میشود، نیاز به تصویب مجلس شورای اسلامی دارد. بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل «حکومت ایران عامدانه و مرگبار از سلاح گرم استفاده کرده و بهطور نامتناسبی به زور متوسل شدهاست.» در بسیاری از ویدئوهای منتشر شده از اعتراضات، مأموران پلیس، مستقیم به جمعیت تیراندازی میکنند. در بعضی از این ویدئوها، شماری از کشتهشدگان دیده میشوند که از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند. براساس قوانین بینالمللی حتی اگر ادعای دولت ایران مبنی بر آسیب زدن به اموال عمومی درست باشد، استفاده از سلاح، تنها در «شرایط دفاع مشروع و محافظت از افراد در مقابل خطر فوری مرگ یا جراحت خطرناک» موجه است و نه پرتاب سنگ، تخریب اموال عمومی و آتش زدن ساختمانهای دولتی. این در حالی است که نهادهای ناظر و شاهدان عینی تأیید میکنند که حکومت ایران از گلوله جنگی علیه معترضان استفاده کرده و اعتراضات را به خشونت کشاندهاست. میچل باچله کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در ۱۵ آذر ۹۸ گفت: «تصاویری دریافت کردهایم که به نظر میرسد نیروهای امنیتی از روی بام ساختمانها و سوار بر بالگرد به معترضان در حال فرار از پشت سر تیراندازی میکنند، و این که مستقیم به صورت یا اعضای حیاتی معترضان تیراندازی میکنند.» او احتمال داد که تعداد زیادی از ضاربان به جرایمی متهم شوند که مجازات اعدام در پی داشته باشد. دستگیریها به گفتهٔ سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تا ۵ آذر ۱۳۹۸، بیش از ۷۰۰۰ نفر در اعتراضات، بازداشت شدهاند. در ۱۰ آذر و با گذشت بیش از ۲ هفته از آغاز اعتراضات، همچنان گزارشهایی از بازداشت معترضان در استانها و شهرهای مختلف مخابره میشد. مادر بزرگ پویا بختیاری در روز چهارشنبه ۴ دی خواهان آزادی خانوادهاش شدهاست و طی یک پیام ویدئویی گفته: «مردم! نوه مرا کشتند. پویای مرا کشتند. فردا چهلم اوست. پسران، عروسم و نوهام را بازداشت کردهاند. چهلم بچهام است و نمیدانم آنها کجا هستند». در بامداد ۳ دی منوچهر بختیاری و ناهید شیرپیشه والدین پویا بختیاری به دلیل رد خواسته وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نسبت به عدم برگزاری چلهم فرزندشان بازداشت شدند.[ در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۹ عفو بینالملل خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط پدر و مادر پویا بختیاری شدهاست. ۲۹ دسامبر ۲۰۱۹ عفو بینالملل طی فراخوانی همگانی گفته هزاران نفر در ایران در راستای سرکوب خشونتبار و مرگبار در اعتراضات آبانماه بهطور خودسرانه دستگیر شدهاند که در میان آنها روزنامهنگاران، دانشجویان و کنشگران حقوق بشر و همینطور کودکان ۱۵ ساله در زندانهایی که شکنجه در آنها رواج دارد، نگهداری میشوند. عفو بینالملل با انتشار این فراخوان برای امضا، خواهان آزادی تمامی کسانی که خودسرانه بازداشت شدهاند، میباشد. همه این درگیری ها، سرکوب ها، خشونت ها و آمار بالای کشته شدگان و زخمی ها همه و همه فقط برای اعتراض به وضعیت موجود کشور بود که با سلاخی کردن بی رحمانه نیروهای مزدور رژیم جمهوری اسلامی مواجه گردید. این ها صدای مردمی بود که گرانی بنزین تنها بهانه ای برای اعتراض به وضعیت اسفناک و دردناک آن ها بود. برای عدم امنیتشان برای عدم ثبات و گرانی نا به سامان در کشورشان. هیچ وقت فراموش نمیکنم صدای یکی از آشنایانم را از ایران که با بغضی در گلو و عصبانیت فریاد میزد: دیگه کلاهتم افتاد ایران بر نگرد دیگه هیچ وقت برنگرد، چطوری زندگی کنیم تن ماهی رو کردن 25 هزار تومان روغن رو کردن 15 هزار تومن ولی حقوق من هنوز همون 2 میلیون تومنه. این صدای مردمی بود که در گلو خفه کردند و زدند و کشتند و چه بی رحمانه.
بخش سوم: سرکار خانم مرضیه مهدیه با موضوع کودک همسری سخنرانی خود را به شرح ذیل بیان نمودند: تعریف واژه ی کودک همسری: ازدواج کودکان نوعی ازدواج رسمی یا غیر رسمی است که کودک قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی وارد پیمان زناشویی میشود و با همه ی مسئولیت ها و مشکلات روبه رو میشود.این موضوع هم برای پسر وهم برای دختر قابل تعریف هست. ولی بیشتر این ازدواج ها برای دخترانی اتفاق می افتاد که با سن بسیار کم با مردان بزرگ سال وارد ازدواج میشوند. در کل بخواهیم مفهوم کودک همسری رو ساده بیان کنیم به طور مثال ازدواج یک دختر ۹ساله با مردی ۵۰ساله… که در کشور ما متاسفانه از این موارد زیاد یافت میشود. (بیشتر در جوامع سنتی) بر اساس مفاد پیمان نامه جهانی حقوق کودک، کودک به کسی میگویند که سنش کمتر از ۱۸سال باشد. بین مواردی که حقوق کودک را زیر سوال میبرد و برای کودک بسیار مسئله ی وحشتناکی است ازدواج یکی از مهم ازین آن موارد است. و به طور خلاصه کودک همسری به ازدواجی میگویند که زوجین یا یکی از آنها سن زیر ۱۸سال داشته باشند. ولی این تعاریف در سطح جهانی در پیمان نامه جهانی حقوق کودک در سال ۱۳۶۸ نوشته شده و در سازمان ملل به تصویب رسیده. و اما در ایران: در ایران سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳سال و برای پسران ۱۵سال به بالا است. که حتی خیلی از خانواده ها محدودیت سنی برای ازدواج فرزندشان ندارند پدر هر سنی ممکنه فرزند خودشان رو درگیر مسئله ی وحشتناک ازدواج بکنند. بر اساس آخرین تحول مربوط به اصلاح ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ازدواج دختران قبل از ۱۳سالگی وپسران قبل از۱۵سالگی با اجازه و رعایت مصلحت آن هم از سوی دادگاه مجاز دانسته شده است. این قانون از سال۱۳۸۱ وارد قوانین ایران شد که تا قبل از اون این تاییدیه به عهده ی ولی فرزند بود. آماری که از ازدواج های کودکان در این چند سال اخیر به دست اومده آمار بسیار تاسف باری هستش. در سال ۹۱ از کل ازدواج های ثبت شده ۴/۹دهم درصد ازدواج ها مربوط به دختران زیر ۱۵سال بوده.. سال ۹۵ به ۵/۶دهم درصد رسیده است که مجموع آن حدود۳۹هزارکودک است..که بین سال ۹۱تا۹۵، ۲۰۰هزار دختر و پسر زیر ۱۵سال ازدواج کردند و در کل در این دهه ی اخیر آمار ازدواج ها به ۴۰۰هزار کودک رسیده. بیشتر ازدواج ها متعلق به ۱_استان خراسان رضوی_آذربایجان شرقی ۳_استان سیستان و بلوچستان ۴_استان خوزستان و بعد حومه ی تهران و شهرستان های دیگر…و اما عواملی که باعث ایجاد و افزایش این پدیده میشود: از مهم ترین عامل ارزش های سنتی و مذهبی در جهت حفظ آبروی خانوادگی در راستای نظام پدرسالاری هستش که این مورد در گذشته بیشتر در جامعه و خانواده ها دیده میشد تا به امروز. و عامل مهم دیگر فقر میباشد…خانواده ها معمولا برای ازدواج دخترشان پولی بابت مهریه و شهریه ها مطالبه میکنند.بنابراین ازدواج دختر در سنین کودکی نه تنها از هزینه های خانوار شامل هزینه ی تغذیه، تحصیل و پوشاک کم میکند بلکه سود و منفعت مادی و اقتصادی برای خانواده فراهم میکند. در مواردی که خانواده داماد بهای عروس را بپردازد خانواده ی دختر در شرایط سخت اقتصادی از دختر به عنوان منبع در آن استفاده میکنند. برخی از خانواده هاهم ازدواج زود هنگام فرزندشان را راهکاری برای محافظت او از خشونت جنسی در جامعه میدانند در حالیکه باید توجه داشت کودک همسری در بطن خودش پدیده ایست که با سطوح بالایی از خشونت های جنسی فیزیکی و احساسی همراه است. یکی دیگر از عوامل مهم دیگر فساد اخلاقی در جامعه است که به طور مثال کودک خارج از حریم ازدواج باردار میشود و خانواده برای حفظ آبروش و نداشتن حس شرمساری در جامعه کودک خودش رو مجبور به ازدواج میکنه…به جای اینکه فرزند خودش را راهنمایی کند و از مشکلات نجاتش بدهد او را درگیر مسئله ای میکند که مشکلاتش چند برابر میشود و خسارات جبران ناپذیری را به بار می آورد. خیلی از خانواده ها هم ترس از این دارند که کودکشان بزرگ شود، وارد جامعه شود و با جنس مخالف خود وارد رابطه شود… به همین علت این خانواده ها قبل از اینکه عقل فرزندشان رشد کند و تمایل آنها برای وارد شدن به جامعه بروز پیدا کند آنها را درگیر رابطه ی ازدواج میکنند تا خیالشان از بابت آینده ی فرزندشان راحت باشد… مواردی مثل:« محرومیت از تحصیل، اعتیاد، مهاجرت در راستای کاهش بار اقتصادی تامین هزینه های ناشی از اعتیاد والدین، ضعف فرهنگی، بیسوادی و اختلالات روانی والدین، گاها جنگ و بی ثباتی های اقتصادی میتواند از عوامل مهم دیگر در جهت ایجاد و افزایش کودک همسری باشد. در کل کودکی که ازدواج میکند کودکیش تباه میشود و جامعه باید برای دفاع از این کودکان کاری بکند که متاسفانه در ایران همچین دفاع و حمایتی دیده نمیشود…زندگی متعادل برای هر فرد زندگی ایست که آن فرد تمام مراحل زندگی خود را گذرانده باشد و چشیده باشد. ولی کودکی که بچگی نکرده باشد زندگی اش از حالت نرمال و ایده آل خارج شده و فردسالمی به حساب نمی اید. این گونه افراد وقتی بزرگ شوند به جامعه ضرر های زیادی وارد میکنند چون میخواهند انتقام خود و کمبود هایی که دارند را از جامعه بگیرند. در خوشبینانهترین حالت هم که کودک در زندگی از رفاه و آسایش نسبی برخوردار باشد درکل این شرایط نمیتواند توجیه ازدواج کودک باشد.. چون مدرسه را ترک میکند، آموزش لازم را دریافت نمیکند واصلا مفهوم مدیریت زندگی را یاد نمیگیرد…و در این صورت هم آنها رشد نمیکند…و آنها با شخصیت های تکامل نیافته وارد جامعه میشوند. در این پدیده حق کامل کودک از او گرفته میشود. در ابتدا که پدر و مادر برای فرزندشان همسر انتخاب میکنند و بعد از ازدواج تمام تصمیم گیری های کودک بر عهده ی همسرش میباشد و او هیچگاه هیچ اختیاری از خود ندارد.. در این مورد ماده های ۱۹، ۸، ۶، ۲ نقض میشود زیرا که عدم تبعیض و ارزش و کرامت انسانی و حق آزادی بیان در رابطه با کودک نقض شده است صدمه هایی که کودک در ازدواج می بیند و خسارت هایی که به جامعه وارد میکند. کودکان وقتی بدون رشد عقلی و امادگی روانی وارد رابطه ی ازدواج میشوند هم به حقوق کودکیشان لطمه وارد میشود هم با مشکلاتی روبه رو میشوند که اصلا قابل هضم برایشان نیست. این ازدواج ها مشکلات فراوانی از بعد جسمانی وانی و روحی برای کودک به وجود می آورد. متاسفانه هیچگونه تلاشی از سوی نهادهای قانون گذار برای این بحران دیده نمیشود. شرایط اولیه ازدواج برخورداری از بلوغ فکری، جسمی، جنسی، عاطفی و اقتصادی است. متاسفانه در این گونه ازدواج ها کودک مجبور است تغییرات بین کودکی تا بزرگسالی را در چندساعت کوتاه طی کند. او در مرحله ی اول به یک زن خانه دار تبدیل شده و به غیر از مسئولیت همسرداری بعد از مدتی مسئولیت مادر شدن را هم گردن میگیرد و او به اجبار باید با مسائلی که برایش پیش می آید کنار آید. این مسائل و مسئولیت های دشوار زندگی برای یک انسان بالغ هم استرس زا هست، چه برسد به کودکی که اوج خوشحالی ها و ناراحتی هایش در یک عروسک خلاصه میشود و هیچ چیز از مشکلات بزرگ زندگی را نمیداند.و این ها در آینده کودکانی تربیت میکنند که استاندارد جامعه نیستند و خسارت های جبران ناپذیری به بار می آوردند. و به این صورت است که زمینه ی بروز افسردگی، خشم فرو خورده، احساس ناکار آمدی و انزوا، و به خطر افتادن سلامت روانی و روحی برای کودک ایجاد میشود. حتی باردار شدن در سنین کم نیز خطر بالای مرگ را برای کودکان مادر رقم میزند. زیرا که ساختار بدنی آنها نیز توان باردار شدن را ندارد و مشکل جدی برای رحم و لگن آنها پیش می آید. و این کودکان در آینده تبدیل به انسان های ناسالمی میشوند و پیامدهای بسیار بدی برای جامعه به همراه دارند. مواردی مثل: فقدان سلامت روان، مخصوصا در زنان جامعه، آسیب های اجتماعی فراوان، طلاق، اعتیاد، بذهکاری و فقر فرهنگی را رواج میدهند. چون کودکی که ازدواج میکند سراسر زندگی اش در از کینه و کمبود میشود و میل دارد که کمبودهایش را در جامعه جبران کند و به این صورت جامعه، از طرف این گونه افراد، دچار بحران و مشکل میشود. و ما همه خواهان اجرای همه جانبه ی حقوق کودکان بر اساس کنوانسیون حقوق کودک و همچنین بند دوم از ماده ی ۱۶ کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان (ازدواج کودک ممنوع) و اجراییات سند ۲۰۳۰ یونسکو خصوصا در هدف اول و هدف هستیم. به امید روزی که هیچ کودکی از ازدواج نرنجد
بخش چهارم: آقای محمد فرشیدیان با موضوع برای بهبود محیط زیست چه باید کرد؟ برخورداری زندگی در محیط زیست سالم و طبیعی حق همه موجودات زنده است در حال حاضر رشد روزافزون آلودگی و تخریب محیط زیست به یکی از مهم ترین دغدغههای جهانی تبدیل شده است. طبیعت میراث ارزشمندی است که بعد از گذشت میلیونها سال به انسان سپرده شده است. خوب است بدانیم که انسان از مهم ترین عوامل تخریب کننده محیط زیست شناخته شده. قطع درختان و برداشت بیاندازه از جنگلها، کم شدن منابع آبی و آلوده شدن آنها، انقراض گیاهان و گونه های زیستی وحیوانات بر اثر شکارهای غیرقانونی یا از دست دادن زیستگاهشان، آلودگی هوا و دریا از اصلیترین چالشهای محیط زیست در سراسر جهانند. همه انسانها در سطوح شخصی، سازمانی یا دولتی وظیفه و نقش موثری به منظور حفظ سلامت محیط زیست و جلوگیری از تخریت آن دارند. کیفیت محیط زیست مستقیما به سلامت انسانها ربط دارد، این موضوع، بخصوص در این بحران جهانی که ویروس کرونا به وجود آورده بیش از پیش خود را نشان میدهد. با توجه به رشد جمعیت و تکنولوژی، محیط بیوفیزیکی گاهی اوقات نادیده گرفته میشود. هر چند که حفاظت از محیط زیست وظیفه همه مردم است اما نقش دولتها با اجرای قوانیم اصولی و تعامل با مردم، و اختصاص بودجه برای فرهنگ سازی از طریق برنامه ها و همایشهاییی از طرف شهرداری و فرهنگ سازی به وسیله صدا و سیما اهمیتی اساسی دارد. دولتها وظیفه دارند محدودیتهایی علیه فعالیتهای تخریب محیط زیست ایجاد کنند. تولید زباله، آلودگی هوا و از بین رفتن تنوع زیستی و گونههای در حال انقراض بعضی از فجایع زیست محیطی هستند. سه فاکتور مهم که تاثیرگزاری زیادی بر روی حفظ محیط زیست دارند عبارتند از: قوانین زیست محیطی، فرهنگ و اخلاق و آموزش. برای اینکه حفاظت از محیط زیست به واقعیت تبدیل شود و پیشرفت چشم گیری به وجود بیاید باید بیشتر محیطی که در آن زندگی میکنیم و راهکارهای حفاظتی آن را شناخت. موسسات علمی اکنون دورههای آموزشی مثل مطالعات زیست محیطی، مدیریت محیط زیست و مهندسی محیط زیست، که تاریخچه و روشهای حفاظت از محیط زیست را آموزش میدهند، برای همه انسانها پیشنهاد میکنند. چرا که حفاظت از محیط زیست احتیاج به توجه همه همگانی دارد و هر کاری در این راستا هر چند کوچک میتواند تغییر جدی و شگفت انگیزی در پیرامون ما بوجود بیاورد. پنجم ژوئن روزی است که از سوی سازمان ملل از سال ۱۹۷۲ روز جهانی محیط زیست اعلام شده است و هدف از این روزجلب توجه و افزایش آگاهی مردم برای حفظ محیط زیست و ترغیب حاکمان به اتخاذ تدابیری برای مقابله با تخریب محیط زیست و گونههای زیستی جانوری است. اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی حفاظت از محیط زیست که نسل امروز و نسلهای آتی باید در آن حیات اجتماعی رو به رشد داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می کند اما در عمل به دلیل بی توجهی جمهوری اسلامی محیط زیست ایران با مشکلاتی مانند خشک شدن تالابها و دریاچهها، ریزگردها، انتشار گازهای گلخانهای، آلودگی هوا، آلودگی آب دریا و پسماندها و خیلی از مشکلات دیگر مواجه است. در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ابهامات قانونی بسیاری زیادی در زمینه فعالیتهای سازمانها و فعالان مردمنهاد وجود دارد. از اینرو گاهی فعالیتهای آگاهی بخش فعالان محیط زیست اقدام غیرقانونی تلقی میشود. طنز تلخ این است که در سالهای اخیر فعالان محیط زیست با اتهامات جاسوسی برای بیگانگان به طور گسترده سرکوب و بازداشت شده اند و این نشون میده که جمهوری اسلامی نیتی برای فعالیت در حوضه حفظ محیط زیست و ارتقاع سطح محیط زیست ایران نداره و طبیعتا میشود گفت عامل فروپاشی جامعه ایران» «استبداد حکومتی» است و نه دخالتهای خارجی با وجود جمهوری اسلامی، محیط زیست ایران محل زندگی برای ایرانیان نیست بلکه منابعی برای بقای جمهوری اسلامی تبدیل شده و از آنجا که ما با یک استبداد خودکامه و غیر مسئول طرف هستیم این وظیفه ما رو برای تلاشهای فردی و جمعیِ مستقل صد چندان میکنه پس همه ما باید به خود یادآور شویم که این حق ما و نسلهای بعد از ماست که از یک محیطی سالم برخوردار باشیم و باید با توجه به این موضوع مهم از خود سوال کنیم که برای حفظ محیط زندگی چه فعالیتهایی میتواند انجام دهید؟ به واقع میشود با نگاهی متفاوت و برخورد مسئولانه و رعایت چند نکته ساده از محیط زیست حفاظت کرد. 1. یکی از کارهای ساده ولی بسیار مهم، کمتر استفاده کردن از ظروف پلاستیکی یک بار مصرف است. زباله های پلاستیکی علاوه بر آسیب رساندن به محیط زیست برای سلامتی انسان ها هم مضر هستند و میتواند ه آسیب های جبران ناپذیری را به محیط پیرامونی زندگی ما وارد سازند. براساس تحقیقات، متوسط طول عمر مفید یک کیسه پلاستیک در دست مصرف کننده 12 تا 20 دقیقه است، در حالی که تجزیه پلاستیک در محیط های آبی ممکن است تا صدها سال به طول بیانجامد و روند تجزیه این مواد در مراکز دفن بسیار طولانی خواهد بود. کیسه های پلاستیکی از عوامل مهم آلوده سازی منظرهای طبیعی و شهری به شمار رفته و به دلیل سبک بودن، به راحتی با جریان هوا و وزش باد جا به جا شده وباعث می شود مناظر و مناطق گسترده ای را به خود آلوده کند. برای جلوگیری از این آلودگی محیطی فقط کافیست که وقتی ما به خرید میروید کیسههای پارچهای به همراه داشته باشیم. 2. دیگر کار مهم و ساده تفکیک زبالههای قابل بازیافت از زباله های دیگر و داشتن سطلهای جداگانه برای زباله های خشک و مرطوب است. هر ساله بیش از ۱٫۶ میلیارد تن مواد غذایی دور ریخته میشوند این بدین معنیه که تقریباً نیمی از این مواد غذایی بدون هیچ عملیات بازیافتی از بین می روند. جداسازی زباله یعنی تفکیک زباله های مرطوب از زباله های خشک که زباله های مرطوب مثل دور ریز مواد گوشتی و سبزیجات و میوه ها و زباله های خشک هستند. زباله های خشک می توانند بازیافت شوند و زباله های مرطوب می توانند تبدیل به کمپوست شوند. تبدیل شدن مواد ارگانیک (مواد زائدی بجای مانده ازگیاهان و حیوانات) به کود را کمپوست یا پوسال میگویند. در حال حاضر اکثر کشورهای توسعه یافته برنامه بازیافت را برای کمک به زندگی انسان و حفاظت از محیط زیست بسیار جدی گرفته اند. اهمیت تفکیک زباله به خاطر کمکی است که این کار به کاهش آلودگی هوا و جلوگیری از بوی نا مطبوع میکند. از جمله فواید تفکیک و بازیافت زباله ها می توان به صرفه جویی در مصرف انرژی اشاره کرد چراکه میزان انرژی مصرفی برای بازیافت زباله های تفکیک نشده (زباله های ترکیبی) بسیار بیشتر از زباله های تفکیک شده است. همچنین به یاد داشته باشید که میزان انرژی مصرفی برای تولید محصولات جدید با استفاده از مواد خام، بسیار بیشتر از مقدار انرژی مصرفی برای تولید همان محصول جدید توسط مواد بازیافتی است. 3. دیگر عواملی که در حفظ محیط زیست کمک کننده است کاشتن درخت یا حداقل داشتن گل و گیاه و گلدان در اتاق یا محل کار است. خارج از فضای سبز و زیبایی که این کار میتونه در محل زندگی ما ایجاد کنه و لذت و آرامش و حس زندگی برای ما بیاورد، باعث فیلتر کنندگی و پاکیزگی هوا میشوند و با مکانیزم جابه جایی گرد و غبارو جذب کردن دی اکسید کربن و در مقابل آزاد سازی اکسیژن، هوای تصفیه شده و سالم تری را در اختیارما قرار می دهند. تحقیقات نشان داده است که بیشتر بیماران بعد از عمل جراحی وقتی در اتاقی با منظره ای رو به طبیعت و درختان بستری شوند، بهبود آنها سریع تر می شود. وجود درختانی که در خیابان های شهری نیز کاشته می شوند نشان پیوند قدیمی بین انسان و طبیعت است، به همین خاطر باید از درختان کهنسال قدیمی محافظت بیشتری به عمل آورد با وجود درختان در سطح شهر، پرندگان میتوانند بر روی آنها سکونت کنند و اینگونه چرخه ی زندگی و سیر تکاملی آنها ادامه می یابد و به این صورت، تعامل بین طبیعت و زندگی شهر نشینی شکل می گیرد. 4. استفاده چند نفره از یک ماشین یا استفاده از وسایل نقلیه عمومی و استفاده از شیوههای حملونقل سالم مثل پیادهروی، دوچرخه سواری میتوند کمک کنه به کمتر تولید شدن گازهای گلخانه ای 5. ملحق شدن و فعالیت های داوطلبانه به یک گروه زیستمحیطی میتواند سطح فعالیت های ما رو بیشتر و جدی تر کند. 6. تعمیر وسایلی که امکان استفاده مجدد از آنها وجود دارد. 7. صرفه جویی در مصرف کاغذ 8. شرکت در اعمال خود جوش برای جمعآوری زبالهها میتواند نقش شگرفی در فرهنگ حفاظت از محیط زیست و تغییراتی در زندگی روزمره ما و کاهش میزان آلودگی هوا داشته باشد. هر چند میشود به این موارد چیزهای دیگر هم اضافه کرد ولی باید بدانیم همین چند کار ساده هم میتواند تاثیر مهمی بر روی طبیعت بگذارد و یاد اور میشوم که فراموش نکنیم که زمین به ما تعلق ندارد؛ بلکه ما به آن تعلق داریم.
بحث آزاد: با مدیریت همکار گرامی آقای جلال پورصادقی در خصوص حق آگاهی صورت گرفت که در ذیل به آن اشاره خواهد شد. حق آگاهی از جمله حقوق شهروندی هستش. این حق دارای ابعاد گستردهای هست. از سویی حق جستجو یا دسترسی به اطلاعات را می توان یکی ازضروری ترین عناصرآزادی بیان دانست و از دیگر سوی مردم سالاری نیز بدونتضمین حق آگاهی نمیتواند متضمنآینده ای روشن باشد. حق آگاهی دارای دو مفهوم می باشد. مفهوم اول، آزادی در جستجوی اطلاعات، اما مفهوم وسیع آن، شاملحق دسترسی به اطلاعات یا حق دریافت اطلاعات است. گاهی، مصلحتاندیشی کارگزاراندولت، میتواند مساعی عمومی را برای کسب اطلاعات از دولت و ارکان دولتی دارنده اطلاعات، محدود کند. حق آگاهی و دسترسی به اطلاعات در اسناد بین المللی و همچنین حقوق داخلی ایران مورد تاکید قرار گرفته است. به صراحت میتوان گفت که جمهوری اسلامی در تمام زمینه ها این حق را نقض میکند(در اخبار، روزنامه، فضای مجازی و. ..) و مطمئنا نادیده گرفتن این حق و عدم اطلاع رسانی به موقع و صحیح به شهروندان، باعث بروز بحران هایی میشود کهما شاهد آنها هر ساله در ایران هستیم و در سال ۹۸مردم ایران بیش از هرسال قربانی نادیده گرفتن این حق توسط نظام جمهوری اسلامی شدند و با بحران های گوناگون دست و پنجه نرم کردند. بعد از توضیحات آقای پورصادقی خانم جهان بین در این مورد صحبت کردند سپس آقای حسین سلمانیان در زمینه حق آگاهی و سانسورشدید حکومت اظهارنظر کردند و آقای گلزار در مورد انواع حقوق و از نبود شفافیت در ایران و از معضلات نبود آگاهی در حکومت استبدادی در بحث شرکت کردند سپس خانم رویا ملایی در نبود آگاهی در مدارس ایران صحبت کردند وجناب شفایی عدم آموزش حق و حقوق در هیچ حکومت دیکتاتوری اجازه داده نمی شود و در انتها خانم مظلوم مادر زندانی سهیل عربی در مورد اوضاع بد زندانیها و نبود آگاهی رسانی و مشکلات در این خصوص صحبتهایی کردند. در پایان آقای محمدحسن حسن زاده مهرآبادی ضمن تشکر از تمامی سخنرانان، فعالین و مهمانان حاضر در جلسه و اتاق پالتاک، منشی جلسه و ادمین ها در ساعت ۱۵ ختم جلسه را اعلام کردند. در این جلسه خانم ها و اقایان رویا ملایی، محمدحسن حسن زاده مهرآبادی، دیانا بیگلری فرد، فائزه رضایی، سپیده کرامت بروجنی، زهره حق با علی، نرگس فتحی، مرضیه مهدیه، زهرا برومند، زهرا ارفیشی، رزا جهان بین و جلال پورصادقی، سیداسماعیل هاشمی، جهانگیر گلزار، محمد فرشیدیان، کیومرث درکشیده، حسین سلمانیان، ابراهیم فداکار، حضور داشتند.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی کشور های شرق آسیا۲۰۲۰
محمد ابوطالبی
در روز جمعه مورخ 27 مارچ ساعت 14:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی شرق آسیا برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه آقای محمد ابوطالبی ضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را آغاز کردند: دربخش اول خانم لیدا اشجعی گزارش نقض حقوق اولیه ایرانیان در ماه اسفند را بیان کردند که سرفصل آنها به شرح زیر بود (البته ایشان بصورت مبسوط ارایه موارد نمودند)خبر: 28 اسفند در پی شیوع ویروس کرونا در ایران و احتمال گسترش این ویروس در زندانهای کشور، برخی از زندانیان سیاسی طی روزهای گذشته از زندان آزاد شدند. شهناز اکملی، امیر نوری، عبدالرضا کوهپایه با این وجود در حال حاضر تعداد زیادی از فعال حقوق بشر، روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و عقیدتی، فعالان مدنی و برخی از دراویش گنابادی کماکان در بازداشت هستند. بخش دوم گزارش ایشان به نگاه جمهوری اسلامی به قیام مردمی آبان معطوف بود به دنبال اعتراضهای سراسری آبان ۱۳۹۸، عفو بینالملل اعلام کرد تا ۲۵ آذر، میتواند کشته شدن ۳۰۴ نفر را تایید میکند. خبرگزاری رویترز هم در ۲ دی، به نقل از منابعی در حکومت شمار کشتهشدگان را ۱۵۰۰ نفر گزارش کرد. 3_«معترضان آبان دنبال کشتار نصف ایران بودند»«علی ربیعی» سخنگوی دولت، در ۲۹آبان۱۳۹۸ گفت: «به ما گفتند برخی اجازه تغییر شیفت در [پالایشگاه] عسلویه را نمیدهند و به برخی لولهها دینامیت بسته بودند.»4_صدور حکم اعدام برای سیامک مقیمی25 ساله یکی از بازداشت شدگان آبان ماه5_ رضا خندان: نسرین می گوید اگر قرار است بمیریم در کنار خانواده های مان بمیریم ماده 22: حق امنیت اجتماعی اعلامیه – فصل اول اصول کلی اصل سوم بند 14 تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضاییعادلانه برای همه و تساوی عموم در براب قانون. سند 2030 هدف شانزدهم_
بخش دوم آقای محمد یوسف اسماعیلی مقایسه ماده 3 منشور جهانی حقوق بشر با قوانین جمهوری اسلامی ارایه فرمودند: دیر زمانی نیست که جوامع بشری را با میزان ارج و منزلتی که برای حق حیات به رسمیت میشناسند، قضاوت میکنند. سند اعلامیه جهانى حقوق بشر مهمترین پیماننامه بینالمللی در دوران معاصر در دفاع از حقوق و کرامت انسان است. برای هر موجود زنده ای نخستین حق، حق زندگی است، هر چند ماده سه از اعلامیه جهانی حقوق بشر از چند کلمه ساده تشکیل شده ولی این ماده به پایه ای ترین و مهمترین نکته اشاره میکند و از اهمیت بسیاری برخوردار است. آزادی و امنیت شخصی در برگیرنده حقّ هر شخص برای زندگی، حفظ حریم خصوصی، برخورداری از یک دادرسی منصفانه، آزادی برای رفت و آمد و اختیار مسکن، ایمنی در برابر اعمال مغایر با کرامت انسانی همچون اسارت، تملک، بهره کشی، بردگی و شکنجه و نیز امنیت نسبت به توقیف خودسرانه و غیر قانونی است. همان گونه که در ماده 3 به حقّ هر کس برای زندگی و آزادی و امنیت شخصی اشاره شده در ماده ۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هم، آزادی مورد توجه قرار گرفته است و بر مبنای آن سلب آزادی از هر کس بایستی تنها براساس آئین دادرسی قانونی و با رعایت اصولی که بر پایه احترام به آزادی فرد است، صورت بگیرد. درفصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوب سال ۱۳۵۸ در اصل سیودوم درباره منع توقیف خودسرانه، حقّ تفهیم اتهام متهم و رسیدگی به پرونده متهم در اسرع وقت است. اصل سیوسوم در مورد منع تبعید خودسرانه، اصل سیوهشتم راجع به ممنوعیت شکنجه و بیاعتباری اقرار ناشی از شکنجه و اصل سیونهم نیز به ممنوعیت هتک حرمت و حیثیت کسانی که آزادیشان به هر دلیلی سلب گردیده، اختصاص پیدا کرده است. متن کامل اصل سیودوم بدینگونه است: هرچند طبق اصل سیودوم، زمینه لازم برای حفظ حقّ آزادی و امنیت شخصی در ایران باید فراهم گردید ولی این اصل نادیده گرفته میشود و موارد زیادی بازداشتهای اجباری و خودسرانه توسط فعالان حقوق بشر خبرساز میشود. سوءاستفاده از قدرت و تحت شکنجه قرار دادن زندانیان از ابتدی انقلاب تا به امروز یک اهرم فشار در زندانهای جمهوری اسلامی برای خاموش کردن فعالان سیاسی و حقوق بشری بوده است. اخیرا اتفاقی که برای یک فعال محیط زیست به نام نیلوفر بیانی در زندانهای جمهوری اسلامی افتاده، تازگی ندارد. او در نامه خود به مسئولان جمهوری اسلامی مینویسد هدفِ خشونت فیزیکی قرار گرفته و همینطور تهدید به مرگ با آمپول هوا شده و او را مجبور کردهاند که با فانتزیهای جنسی بازجوها همراهی کند و با چندین مرد امنیتی او را به ویلایی فرستادهاند که در آن مردها لخت در استخر ویلا شناکرده و او را تهدید به تجاوز جنسی کرده اند نیلوفر بیانی، کارشناس محیط زیست موسسه “حیات وحش پارسیان” که به اتهام جاسوسی محاکمه شده بود در نامه خود فاش کرده که بازجویان طی ۱۲۰۰ ساعت برای اعترافگیری او را به اشکال مختلف شکنجه کرده و تحت فشار قرار دادهاند. سرکوب و خشونت، سوءاستفاده، تبعیض و نابرابری در جمهوری اسلامی به شدت شایع است. بموجب بند ۷ اصل سوم قانون اساسی، (تـامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون) از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران است. اما در حقیقت یکی از کشورهایی که در ان حکم اعدام سالانه جان انسانهایی زیادی را میگیرد، جمهوری استبدادی اسلامی است. هرچند ایران جزء کشورهای امضاکنندهی اعلامیهی جهانی حقوق بشر است، اما به گفتهی نهادهای بینالمللی حقوق بشر از جمله عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشرو گزارشگران بدون مرز و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، جمهوری اسلامی دارای یکی از بدترین کارنامههای حقوق بشری است و از نظر شمار صدور و اجرای احکام اعدام در مرتبه دوم در سطح جهان قرار دارد نقض آشکار حق حیات و ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر است. آنچه از چهره امروزی ایران به خاطر چهل و اندی سال حکومت جموری اسلامی در سطح جهانی انعکاس یافته، کشوری با موازین اسلامی و محدودیت و عدم آزادی بیان وعقاید مذهبی و سیاسی و عدم آزادی انتخاب پوشش و همینطور عدم امنیت برای دگراندیشان و فعالان سیاسی و حقوق بشر است.
بخش سوم سخنرانی خانم نغمه تقی زاده را با عنوان زنان و مبارزه برای حقوق اولیه ارایه شد. در هشتم مارس ۱۸۵۷، زنان کارگر کارگاههای پارچهبافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا به خیابانها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و کتکزدن زنان برهم خورد. در دورهای که مبارزات زنان برای تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی در سال ۱۹۰۷ اوج گرفته بود، بمهناسبت پنجاهمین سالگشت تظاهرات نیویورک د هشتم مارس، زنان دست به تظاهرات زدند. ایده انتخاب روزی از سال بهعنوان «روز زن» نخستین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک با شعار “حق رای برای زنان” مطرح شد. دو هزار زن تظاهر کننده در ۲۳ فوریه ۱۹۰۹ پیشنهاد کردند که هر سال در روز یکشنبه آخر فوریه، یک تظاهرات سراسری در آمریکا بمناسبت «روز زن» برگزار شود. در سال ۱۹۱۳ “دبیرخانه بین المللی زنان” هشتم مارس را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، بهعنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش و زنان روشنفکر انقلابی در روسیه و در سراسر اروپا، مراسم «۸ مارس» را بشکل تظاهرات و میتینگ برگزار کردند. در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل هشتم مارس را بهعنوان «روز جهانی زن» برسمیت شناخت. خواست اصلی زنان از همان ابتدا رنگ و بویی سیاسی داشت. بهبود شرایط کار و معیشت زنان تنها عرصهای از خواستهای زنان را بازتاب میداد. زنان خواستار حضور در سیاست بودند و از این منظر خواستار حق رای. هشت مارس، روز جهانی زن نه “روز مادر” است و نه “روز عشاق” یکی از راههای انکار یک جنبش سیاسی کم اهمیت نشون دادن اون هست، بکمرنگ کردن اون موضوع در جامعه است. در شان مادر تردیدی نیست. منزلتی والا و عظیم که باور به آن صرفا از دل رویکردی دینی زاده نمیشود حال آنکه پیام هشت مارس، پیام یک جنبش سیاسی است. فراموشی پیام روز جهانی زن از انکار اهمیت آن آغاز میشود. انکاری که در پهنای تاریخ به اشکال مختلف دنبال شده است. فروکاستن از اهمیت روز جهانی زن اما در شمار ابتکارات مردسالارانه برخاسته از باورهای دینی دولتمردان ایران نیست و پیشینه تاریخی خود را دارد. تامین بسیاری از خواستهای زنان در کشورهای صنعتی عملا از اهمیت پیام سیاسی روز جهانی زن کاسته است. اما، نگاهی از منظری فرادیدی به حقوق شهروندی حکایت از آن دارد که مبارزه برای حقوق برابر و رفع کامل تبعیضهای جنسیتی همچنان ادامه دارد. یک جنبش جهانی، جنبشی است که در قاب ملی و جغرافیای خاص نمیگنجد و از این رو، پیام سیاسی روز هشتم مارس، پیامی است بینالمللی و همچنان الزامآور. در کشور عزیزمون ایران، مبارزات زنان ایران برای به دست آوردن آزادی و حقوق اولیه انسانیشان دست کم از صد سال پیش آغاز شده است. هرچند که پیش از آن نیز بودند زنانی که جبر و تبعیض مردانه را نمیپذیرفتند و جسورانه میایستادند. اما مبارزاتی که بتوان آن را به صورت یک جنبش مبارزاتی در نظر گرفت تقریبا از نزدیک به صد سال پیش شکل گرفت. تقریبا تا پیش از صد سال پیش، زنان در جامعه ایران «ضعیفه هایی» بودند که در پستوهای خانه هایشان بی نام و نشان، و در انزوا به سر می بردند. پیش از آن نیز بودند برخی زنان سنت شکن که از پستوی خانه ها فراتر رفته و در اجتماع از خود نشان و ردپایی بر جای گذاشتند. زنان مبارزی که اگر تلاشها، مبارزات و از جان گذشتنهای آنها نبود؛ شاید ما زنان در جایگاه امروز نبودیم و هنوز پشت دیوارهای اندرونی محبوس و منزوی به سر می بردیم. طاهره قره العینفاطمه زرین تاج برغانی قزوینی ملقب به طاهره قرهالعین، شاعر و عالم مذهبی ایرانی، از این دست زنان بود. طاهره اولین زنی بود که در ایران به فساد فی الارض متهم و اعدام شد. وی در زمانی که در ایران نه تنها زنان که اکثریت جامعه مردان هم بیسواد بودند، طاهره پیشاهنگ مبارزه با حجاب بود و حجاب را باعث نادانی و نماد سرکوب زنان میدانست تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه قاجار، متولد ۱۲۶۲ هجری شمسی از دیگر زنان مبارز و تاثیرگذار بود. این شاهزاده قجری که بسیار فراتر از دوران خود بود و اندیشه هایی مدرن و فمینیستی داشت. تاج السلطنه از اندک افرادی بود که در آن روزگاران شروع به نوشتن خاطرات زندگی اش نمود. کاری که در آن دوران حتی مردان نیز در جامعه ایران چندان با آن آشنا نبودند. بی بی خانم استر آبادی از دیگر زنان مبارز و تاثیرگذار ایرانی بود که تلاشها و مبارزات بسیار خردمندانه او در رسیدن زنان به جایگاه کنونی و داشتن حقوق امروزی بسیار موثر بوده است. او اولین دبستان دختران را با نام مدرسه دوشیزگان بنا نهاد. بی بی خانم در روزنامههای حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله مینوشت. وی را نخستین زن طنزنویس ایرانی میدانند. بیشتر مقالات وی در دفاع از آموزش دختران بود. شاید بتوان آغاز جنبش مستقل آزادیخواهی زنان در ایران را زمان آغاز به کار نشریه «دانش» دانست. «دانش» هفته نامه ای اجتماعی بود که از مطالب خانوادگی مینوشت و توسط انجمنی از زنان که سردبیر آن «خانم دکتر کحال» بود نوشته و اداره می شد. فروغ السلطنه آذرخشی تاسیس مدرسه دخترانه در شهر مشهد، مرکز دیانت و یا متظاهرین دین نما. ایشون شب ها در مدرسه می خوابید از ترس آتش زدن مدرسه که به خانه کفار نامیده میشد. صدیقه دولتآبادی روزنامه نگار تجدد طلب و از فعالان سیاسی دوران مشروطه است که نشریه “زبان زنان” را در سال ۱۲۹۸ شمسی در اصفهان منتشر کرد. وی خواهر یحیی دولتآبادی، نویسنده معاصر، بود. صدیقه اولین زن ایرانی که در یک کنگره بینالمللی به نمایندگی از زنان ایران شرکت کرد و سخنرانی کرد. زنان ایرانی برای ایجاد تغییر و حذف بی عدالتی ها و نابرابریها تلاشهای بسیار کردند و دست به اقدامات سازنده بسیاری زدند. آنها در راستای فرهنگسازی و آگاه کردن دیگر زنان و دختران جوان مدارس و انجمنهایی را تاسیس کردند. «جمعیت نسوان وطنخواه» که در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۰۱ توسط محترم اسکندری در تهران شروع به کار کرد از این دست اقدامات بود. اسکندری این جمعیت را با هدف ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط دختران تشکیل داد. وی شاعری پیشگام در جنبش زنان ایران و ناشر نشریه «نسوان وطنخواه» نیز بود. در دورانی که زنان در تهران از یک سو و مردان از سوی دیگر پیادهرو حرکت میکردند، برخی زنان پیشرو و روشنفکر بدنبال راهی برای رهایی از بند تبعیض و رسیدن به حقوق اولیه انسانی خود بودند. دهههاست که جنبش آزادیخواهی زنان ایران برای رسیدن به برابری و «حقوق اولیه انسانی» خود در حال مبارزه با فرهنگ و قوانین دست و پا گیر است که حتی حق آزادی پوشش را نیز از زنها گرفته اند. زنان پیشرو و آزادیخواه ایران از همان ابتدای آغاز جنبش آزادیخواهانهشان سعی در آگاهسازی زنان و دختران جامعه داشته اند. چرا که واقعیت این است؛ زن اسیر و دربند، زن خار شده و زن ناآگاه هرگز نمیتواند فرزندانی رها و آزاده پرورش دهد. زنان نادان کودکان نادان به بار میآورند، و زنان در بند کودکانی اسیر. مبارزات زنان ایران در صد سال اخیر فراز و فرودهای بسیار داشته است؛ اما یقینا انقلاب ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی یک عقبگرد و پسرفت بسیار شدید در راه جنبش آزادیخواهی زنان و احقاق حقوق زنان ایران بوده است. بزرگترین ضربه ها به جنبش آزادیخواهانه زنان از همان هفتههای اول انقلاب57 وارد شد. قوانین کشور شاهد یک عقبگرد تاریخی بسیار بزرگ بود. در اولین گام، قانون حمایت از خانواده ملغی شد. حق طلاق، حق حضانت، سرپرستی و قیمومیت فرزندان که برای زن و مرد تقریبا مساوی بود؛ به نفع مردان تغییر کرد. قانون جزای اسلامی را گذاشتند و زن حق و ارزشش شد نصف حق و ارزش مرد. قانون سنگسار و قوانین بربریت و دوران قبایلی برای زنان ایرانی تصویب و اجرا شد. مشاغلی مانند “قضاوت” مردانه شد و زنان این حق تقریبا تازه به دست آورده را نیز از دست دادند. قضاتی مانند خانم “شیرین عبادی” از کار برکنار شدند. رفته رفته جنسیت گرایی حاکم شد و بسیاری از مشاغل و رشته های دانشگاهی جداسازی جنسیتی شدند. اکنون اما شرایط جامعه بسیار تغییر کرده است. درصد بسیار بالایی از زنان ما تحصیلات دانشگاهی دارند و بسیاری از آنها نیز دارای تحصیلات عالیه هستند. حالا اغلب زنان ما تحصیلکرده و آگاه به حقوقشان هستند. دیگر آزادیخواهی و برابری طلبی مختص زنان ثروتمند و بالای شهر تهران نیست. زنان حتی در شهرهای کوچک و روستاها خواهان حقوق برابر و رفع تبعیض های جنسیتی هستند. جنبش زنان ایران و کمپین های آنان نه تنها متوقف نشده است، بلکه در سطح جهانی شناخته شده است. شاید در کوتاه مدت جنبش آزادی خواهی زنان به نتیجه مطلوب نرسد و سرکوب شود. اما یقینا در آیندهای نه چندان دور پیروزی از آنِ زنان است.
بخش چهارم آقای مصطفی مریمی سخنرانی خود را در ارتباط با کرونا و بی تدبیری در کشور را ارایه کردند: دنیا اروم بود اما نه تا وقتی که درشهر ووهان چین ویروسی به نام کورونا کل شهر و بعد با سرعت کل دنیارو را درگیر خودش کرد بعد ازاین اپیدمی چین دست بکار شد. ظرف دو روز کل شهر قرنطینه شد و این کشور با سرعت درساخت و سازی باور نکردنی که نشان از قدرت و تدبیر به موقع مدیران ارشدش داره. چند بیمارستان هزار تختخوابی آماده و ظرف چند روز جهت خدمت به شهروندان شروع به کارکردن مردم و دولت باهم برای مبارزه با این ویروس جدید و ناشناخته شروع به کار شدند. دولت ضمن اعلام قرنطینه تمام مایحتاج مردم را آماده می کرد و در ب منزل مردم تحویل میداد. حکومت ها تدابیر سختی را در مرز های ورودی کشورشان وضع نمودند ولی همچنان خط هوایی ماهان ایر ایران درحال مسافرگیری از شهر ووهان به تهران بود. تعداد بالای پرواز ثبت شده از چین به ایران اعتراض شدید وزیر بهداشت ایران را به همراه داشت که حتی دستور جهانگیری از سوی دولت نتوانست جلوی این پرواز را که مالکیت آن در دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است بگیرد. علتی که خیلى از کارشناسان عامل اصلی ورود این ویروس به کشور را اعلام می کنند. پروازی که تعدادی از مسافران مبتلا به این ویروس را به کشور وارد کرده و جدیدا مشخص گردیده پس از ردیابی اثر و آدرس این ویروس تعدادی از مسافرین مبتلا به این ویروس طلبه های چینی در حوزه علمیه قم که در تردد بین کشور چین و قم هستند و همگی به قم سفر کرده اند. همونطور که الان همه میدونن اولین شهری که درگیر این ویروس شد شهر قم بود و این موضوع دقیقا همزمان با قبل از انتخابات مجلس در ایران بود و تلویزیون ملی در آن روزها حتی گزارش هایی مبنی بر اینکه هیچ اتفاقی در این شهر نیفتاده و همه چیز به صورت عادی در این شهر پیش میرود نشان داده شد و زمزمه هایی شکل گرفت که حکومت با توجه به انتخابات پیش رو هیچ حرکتی مبنی بر هشدار شهروندان به این موضوع و خطر و عواقب آن را نداد و در صورتی که اگرهشدار ها مبنی بر عدم تجمع مردم صادر شود انتخابات با حداقل مشارکت مردمی شکل میپذیرد و این اتفاق به هیچ عنوان خوشایند این نظام نیست، اتفاقی که این دوره از انتخابات با حضور حداقلی مردم پای صندوق های رای شکل گرفت. انتخاباتی که با توجه به اعتراف خود حکومت مشارکت بین ۳۰ تا ۴۰ درصدی مردم رو اعلام نمود. با توجه به عدم شفافیت آمار در ایران طی رتبه بندی ایران به عنوان دومین کشور صادر کننده ویروس به کشورهای جهان اعلام شد و در برهه ای از زمان در رتبه دوم این جدول از نظر تعداد بیماران قرار گرفت. طبق اعلامیه سازمان بهداشت جهانی در هفته قبل این بیماری بصورت اپیدمی جهانی در آمده و تمامی کشورهایی که درگیر شده اند به نوعی قرنطینه را در برنامه کاری خود قرار داده اند بجز کشور ایران. در تمامی کشورها این موضوع با برنامه ریزی های خاصی پیگیری میشد. اما در ایران در روزهای اول و با اعلام اینکه همه چیز در تحت کنترل است اقدام به تشکیل ستاد ملی مقابله با کورونا به دستور رییس جمهور نمودند. سازمان های ذیربط در مبادی ورودی شهر ها سلامت مسافرین را کنترل می کنند با توجه به ملاحظات ایمنی بهداشتی به سرعت تمامی اقلام بهداشتی نظیر ماسک و دستکش و وسایل ضد عفونی نایاب و با قیمت چند ده برابری فروخته میشد و بسیاری از انبارهایی که این محصولات را احتکار کرده بودند کشف میشد.انبارهایی که خبر از اطلاع خیلیها زودتر از مردم نسبت به شیوع این ویروس میداد. وقتی اعلام شد این ویروس در مقابل گرما ضعیف عمل میکنه خیلی از اقازاده ها اومدن سمت شهرها و جزیره های جنوب و حتی گفته میشه پلاکهای جزیر قشم تا پونصد هزار تومن هم اجاره داده شده و تو خیابوناش راحت میشه اخوندهای قمی رو دید همونایی که گفته میشه چون کاسبی عیدشون خراب شده ماهیانه پنج ملیون میگیرن. این خبرنقض صریح ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر را نشان میدهد. نکته بسیار غم انگیزی که در این روزها شکل گرفته اخبار درگیری کادر درمانی بدلیل نبودن امکانات بهداشتی مناسب است که متاسفانه جان بسیاری از پرستاران و پزشکانی که در خط مقدم این جبهه در حال جنگ هستند را مورد تهدید قرار داده که به گفته مسولان دانشگاه علوم پزشکی درصد مبتلایان کادر درمانی به این ویروس ۴۰ درصد میباشد که بسیار فراتر از آمار جهانی می باشد و متاسفانه تعداد مرگ و میر این قشر بسیار بسیار زیاد می باشد. متاسفانه این نکته هم را باید در نظر گرفت با توجه عدم مدیریت صحیح در مواجهه با این بیماری از طرف مسوولین مردم نیز در این زمینه بسیار کوتاهی نموده و هشدار ها را جدی نگرفته و طبق توئیتی از سازمان هلال احمر تعداد مبتلایان شناسایی شده جاده ای تا به امروز نزدیک ده هزار نفر شده در حال حاضر طبق اعلام آخرین اخبار وزارت بهداشت ایران تعداد مبتلایان به ویروس کووید ۱۹، سی و سه هزار نفر اعلام شده و نزدیک به 2500 نفر از افراد فوت شده اند. آماری که روز به روز در اثر بی تدبیری مسولین ایران به صورتی فاجعه بار در حال افزایش است. آماری که همگی با توجه به سابقه ایران در عدم شفافیت به آن سوظن دارند وآن را در زمره چند کشور اول درگیر به این بیماری قرار داده است. جالبتر اینجاس که وقتی دولت در کنترل این ویروس عاجز مانده عده ای از طلاب و روحانیون و جدیدا فرمانده سپاه به کشورهای اروپایی و آمریکایی جهت کمک اعلام امادگی کردن اما اونجا که زری نداره برای بوسه شفا یا بهتر بگم بوسه مرگ. امسال وبرای همه عشق و ارامش ارزو میکنم. که اونارو به معنی واقعی داشتن یعنی داشتن تن و روحی سالم وخیالی اسوده از. .درپایان آقای ابوطالبی ضمن تشکر از حاضرین و همکاران ومهمانان حاضر برنامه ریزی جلسه ماه آپریل با همکاران نمایندگی مطرح نمودند و افراد حاضر نیز همراهی کرده و لیست ماه بعد مشخص گردید. جلسه ماهانه نمایندگی بعد از سه ساعت حضور یاران به اتمام رسید. حاضرین درجلسه: محمد یوسف اسماعیلی، آرش رضایی، فربد دارابی، نغمه تقی زاده، مریم برزگر، لیدا اشجعی، صدیقه جعفری، محمد ابوطالبی، محمد گلستانجو، رحمان نبوی نژاد، حمید تبریزی، محمد حسن زاده، حسین 9527، یوسف حدادی دیزجی، مصطفی فرج پور، نمایندگی مالزی، رسول عباسی زمان آبادی، رضایی، روژیا روشن، رویا ملایی، شادی 88-9، منوچهر شفایی، سوسن 2020 و وحید220
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان آپریل۲۰۲۰
سام جباری کرمانی
در روز یکشنبه مورخ 12 آپریل 2020 ساعت 17:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک اتاق کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه جناب آقای رضا عباسی زمان آبادی ضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش 1: درآغازجلسه سرکارخانم لیدا اسدی فر سخنرانی خود را با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر دراسفندماه 98 را ایراد کردند. خبر: بهائیان که حق تحصیل، تدریس، انجام مناسک دینی وتبلیغ آیین آزادانه، مسیحیان که حتی باسرکوب کلیساهای خانگی مواجه می شوند. زندانیان اهل سنت که به صورت مداوم از سوی ماموران زندان بدلیل عقیده اشان مورد بی احترامی قرارمی گیرند. دراویش، عرفان حلقه، یاررسان ووو….چنانچه خبر: دراسفندماه مرجان غلامپور، مژگان غلامپور، فربد شادمان، فرزادشادمان، پریسا روحی زادگان، شمیم اخلاقی، صهبا فرحبخش، صهبا مصلحی، عهدیه عنایتی، مهیار سفیدی، شادی صادق اقدم، ورقا کاویانی، سروش ایقانی، مریک اسلامی، یکتا فهندژ، ن بیل تهذیب، ثمر اشنایی، رضوان یزدانی، لالا صاحی، نسیم کاشانیو بهاره نوروزی ۲۱تن از شهروندان بهایی ساکن شیراز از بابت پرونده ای که در سال ۹۵ توسط وزارت اطلاعات علیه آنها مفتوح شده، جهت ارائه آخرین دفاع روز شنبه ۲۴ اسفند ماه ۱۳۹۸ به شعبه ۱۰ دادگاه انقلاب این شهر احضار شدند. این درحالی است که ماده 18 و19 اعلامیه جهانی حقوق بشربه حق آزادی بیان وعقیده اشاره دارد وماده 1 که همه آزاد وبرابربه دنیا آمده اند واز لحاظ حیثیت وحقوق باهم برابرند.
بخش 2: در بخش دوم سرکار خانم مهرنوش ایمانی چگنی سخنرانی خودرا با موضوع بررسی ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرایی آن به شرح زیر ارائه نمودند: من تا روزی که پادشاه ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه هستم، نخواهم گذاشت، کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد من امروز اعلام می کنم، که هر کس آزاد است، که هر دینی را که میل دارد، بپرسد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند، مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غضب ننماید و هر شغلی را که میل دارد، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است، به مصرف برساند، مشروط به اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.دهم دسامبر 1948 اعلامیه ای به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید که امضا کنندگان آن، وحدت اعضای خانواده بشری، کرامت انسانی و شناسایی حقوق ناشی از آن را اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان می دانستند و ایجاد جهانی را که در آن، افراد بشر در بیان عقیده خود، آزاد و از ترس و فقر رها باشند، به عنوان بالاترین آرمان و آرزوی بشری اعلام کردند.این اعلامیه، در سی مادّه تدوین شده است که حدود نیمی از آنها به آزادی های بشری اختصاص دارد و برخی از بندهای دیگر نیز به نحوی به مسائل آزادی مربوط می شود. در اینجا حق حیات به عنوان یکی از حقوق اساسی و بنیادین بشری محسوب می گردد که در اسناد بینالمللی متعددی به آن اشاره رفته است. ماده 6 میثاق حقوق مدنی و سیاسی حق حیات را از حقوق ذاتی شخص انسان می داند و در ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز به این مهم اشارت رفته است ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر، به مهمترین حق هر انسان، یعنی حق حیات اشاره می کند. حقی که از بدو تولد با انسان زاده میشو.در این بند، به سادگی بیان میشود که هر انسانی، باید از حقوق مشخصی مانند حق زندگی، آزادی و امنیت، برخوردار شود به عبارت ساده، هیچ انسانی نباید کشته شود، امنیت او به خطر انداخته شود و آزادی او سلب گرددو اما این حقوق در حکومت جمهوری اسلامی ایران چگونه به اجرا درمی آید ایران جز معدود کشورهایی است که تاکنون مجازات مرگ را لغو نکرده است. در واقع جرم تلقی کردن آیینهای مذهبی و مجازات کردن شخص به دلیل تغییر مذهب با معیارهای قانون بینالمللی حقوق بشر مغایرت دارد. بنابراین تحمیل مجازات اعدام برای ارتداد و سبالنبی، نقض آشکار حق حیات میباشد.و اما حق آزادی در ایران که بموجب بند ۷ اصل سوم قانون اساسی، (تـامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون) از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران است اما آنچه در ایران انعکاس یافته، آزادی های انسانی را با مفهوم «موازین اسلامی» محدود میسازد وعدم آزادی بیانِ عقاید مذهبی و سیاسی، عدم آزادی برای انتخاب پوشش، و عدم آزادی های جنسیتی را در پی دارد.حق زندگی اصلی است اخلاقی استوار بر این باور که انسان این حق را دارد که زندگی کند و هیچ انسان دیگری حق کشتن وی را ندارد. مفهوم حق زندگی در محور بسیاری مجادلهها همچون اعدام، جنگ، سقط جنین، هومرگ، و قتل موجه قرار دارد.حق امنیت از حقوق ذاتی و بنیادین بشر است به طورکلی، امنیت در عرصه بین المللی اشاره به وضعیت و کیفیتی دارد که در آن دولت یا افراد احساس ایمنی در مقابل تهدید، آسیب، مداخله یا هر اقدامی مغایر با آزادییشان دارند. امنیت میتواند دارای سطوح مختلفی نظیر امنیت ملی امنیت جهانی اجتماعی باشد.اصل 37 از قانون اساسی جمهوری اسلامی :اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود.در این زمینه زندانی سیاسی سهیل عربی که از روز شنبه 23 فروردین 99 نهمین روز اعتصاب غذایی خود را در زندان تهران بزرگ پشت سر میگذارد علت اعتصاب غذای مجدد خود را نقض حقوق خود ظلم مضاعف و بدعهدی مسئولان اعلام کرده و نوشته من جرمی مرتکب نشدم، وظیفه خبرنگار بیان واقعیت و انعکاس مشکلات مردم، بالاخص دردمندان جامعه باست و من فقط وظیفه کردم وصدای ستم دیدگان بودم و به بی عدالتی اعتراض کردم. نقض ماده پنج اعلامیه جهانی نیز میباشد احدی را نمیتوان تحت شکنجه یه مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا برخلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.صل سی و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم وترتیبی که قانون معین میکند. در صورت بازداشت، موضوع اتهامباید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثرظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجعصالحه قضائی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهمگردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.اصل ۱۵۶ – وظایف قوه قضاییه :قوه قضاییه قوهای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسیول تحقق بخشند به عدالت و عهدهدار، احیای حقوق عامعه گسترش عدل و آزادیهای مشروع.نظارت بر حسن اجرای قوانین.و سایر موارد که قوه قضاییه یکی از عوامل اصلی در اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی ایران در تایستان 1367 بود و تا کنون نیز در بازداشت و حکمهای و شکنجه که برای اعتراضات اخبر نیز به اجرا در آورده نقض خود اصل قانون اساسی ایران و ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق یشر می باشد و کماکان جنایات در این ارگان ادامه دارد متاسفانه برغم تمام تلاش هائی که از جانب فعالین و نهاد های حقوق بشری صورت می گیرد، صدور و اجرای حکم اعدام که یکی از مهمترین موارد نقض حقوق بشر ایرانیان بشمار میرود، کماکان پا برجاست و هیچگونه آمار دقیقی نیز از تعداد آنان وجود ندارد.گفتنی است بیش از۷۵ درصد اعدام ها بصورت مخفیانه اجرا شده و توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند و یا اعدام با اتهاماتی واهی و یا بدون وجود مدرک و یا دلایل کافی که بآستناد به حکم قصامه در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران وجود دارد، یعنی نقض ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشرسازمان عفو بین الملل با توجه به انتشار ویروس کرونا در زندانهای ایران گفت، مقلمها و مسئولان این کشور باید صدها زندانی عقیدتی را بی درنگ و بدن قید و شرط آزاد کنند. همچنین سازمان عفو بین الملل به طور مستند گزارش داده که درسلب دسترسی به مراقبتهای پزشکی مناسب به عنوان یک اقدام تنبیهی برای مجازات زندانیان عقیدتی استفاده میشود.در روزهای اخیر هزاران زندانی دست کم در هشت زندانی در نقاط مختلف کشور به برپایی اعتراضاتی برای ابراز نگرانی از آلودگی زندان ها به ویروس کرونا اقدام کرده اند، این اعتراضات با واکنش مرگبار ماموران زندان و نیروهای امنیتی مواجه شده است. اعدام زندانی سیاسی مصطفی سلیمی جمعه 8فروردین 99 که از زندان فرار کرده بود بعد از 17سال زندان شدن بدون یک روز مرخصی روز شنبه 22 فروردین حکم اعدام در زندان مرکزی سقز به اجرا درآمد. علی زرگانی 22 ساله در پی اعتراض به عدم اعطای مرخصی و آزادی موقت در پی شیوع کرونا و نبود امکانات بهداشتی و پزشکی در زندان سپیدار اهواز و همچنین دها تن دیگر از جمله عادل ناصری، جان خود را از دست داد. در بیانیه سازمان عفو بین الملل آمده بنا بر اطلاعاتی که دریافت شده بیم آن میرود که حدود 36 زندانی بر اثر اقدامات مهلک نیروهای امنیتی برای سرکوب اعتراضات زدانیان کشته شده باشند. تیراندازی مسثقیم به سوی کولبران و کشته و زخمی شدن آنها توسط نیروهای مسلح د در دوشنبه 18 فروردین 99 در ارتفاعات مرزی ماکو به روی دسته ای از کولبران آتش گشودند و یک کولبر جوان بنام برهان جنکانلو 24 ساله جانش را از دست داد و دو کولبر دیگر زخمی شدند.بستن آب به روی زندانیان زندان سپیدار و قطع مرخصی آنها سندی دیگر از جنایات جمهوری اسلامی میباشد شکنجه عیسی دمنی یکی از فعالان فرهنگی در همین زندان و تبعید وی به زندان تکاب.ماده 7میثاق که در باره ممنوعیت شکنجه و رفتارها و مجازات خشن و غیر انسانی و تحقیر کننده میباشد، رژیم جمهوری اسلامی بارها و بارها بطور رسمی به حد زدن که نوعی شکنجه است، اعتراف کرده است ونیز از سنگسار و قطع اعضاء بدن در ملاء عام که رفتارها و مجازات خشن و غیر انسانی است، دفاع نموده است و این خود نقض خود اصل 38 قانون اساسی جمهوری اسلامی است، هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است.جنایتکارانی که درقوه قضاییه حاکم هستند و همچنین عوامل مجریه، دست در دست هم جوانان این مملکت را به تباهی میکشانند. آب اساسی ترین مایه حیات که به علت آلودگی آب شرب زندان تهران بزرگ باعث شیوع شدید بیماریهای پوستی و گوارشی و اسهال شدید خونی در میان زندانیان است این خود نقض اصل 39 از قانون اساسی جمهوری اسلامی است هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و. نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران امنیت کودکان را نیز نشانه رفته. ا بنا بر بند 5 ماده 6 میثاق مجازات اعدام برای افراد کمتر از 18 سال ممنوع با اعتراضات آبان ماه سال جاری که به دنبال افزایش قیمت بنزین در ایران رخ داد، به شواهدی رسمی دست یافته شد که نشان میدهد نیروهای امنیتی ایران دست کم۲۳ کودک را کشته اند که شامل ۲۲ پسر۱۲ تا ۱۷ ساله می شود. و همچنین روزهای گذشته بیانیه سازمان عفو بین الملل، ما از شنیدن گزارشها در خصوص مرگ یک کودک -مجرم بر اثر ضرب و جرح ماموران وحشت زده شده ایم.دانیال زین العابدینی در 14 فروردین 99در زیر شکنجه کشته شد و هرروز به کشته شدن جوانان این آی و خاک و شکنجه آنان توسط ماموران جنایت کار ولایت فقیه در مقابل زندانیان و مردم بی دفاع رخ میدهدبخشی از کارنامه سپاه تروریستی پاسداران در جمهوری ولایت فقیه در ایران سرکوب مردم و دانشجویان 18 تیر1378 و سرکوب معترضان، کشتار بیش از 1500 نفر در اعتراضات سراسری آبان 98، از اسرار پشت پرده آدم کشی هوایی خامنه ای، پنهان کاری مجرمانه و سازمان یافته با 176 کشته 18 دی ماه 98 و همچنین مرگ و مصدومیت کارگر در سایه فقدان ایمنی کار، در حکومت جمهوری اسلامی ایران با بازداشت شهروندان اقلیتهای قومی و مذهبی، نقض حقوق مدنی و سیاسی، نقض آزادی عقیده و بیان، نقض حق حیات و امنیت شخصی، تبعیضهای حکومتی، هتک حرمت شهروندان و همچنین شکنجه زندانیان سیاسی و نادیده گرفتن حقوق بنیادین زندانیان سیاسی، به وفور دیده میشود.
بخش 3: سخنران سوم جلسه جناب آقای سام جباری کرمانی سخنرانی خود را با موضوع قانون و پیروان آیین بهایی به شرح زیر ارائه نمودند. مگر می شود قانون اساسی برخلاف قوانین حقوق بشری باشد؟ حقوق فردی، آزادی های سیاسی، توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی حقوق ذاتی و طبیعی هر فرد است که متاًسفانه در ایران هیچ یک از آنها وجود ندارد. باور در هر زمینه ای یک مساله شخصی است و یک جامعه دمکراتیک جامعهای است که فرد خود را ملزم به افشا یا تبلیغ باور خود برای تحصیل و شناسنامه و شغل نمیداند. جای تاسف است که تبعیض دینی در ایران نهادینه شده و هر کس هر کاری که میخواهد بکند، با دیانت او گره خورده است. این در حالیست که در بند یک ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی عنوان شده که هیچ فردی را نمیتوان به واسطه عقایدش مورد محرومیت و مزاحمت قرار داد.حکومت دینی که به دین مردم کار دارد، از دریچه دین به شهروندان خود نگاه میکند و میخواهد بداند هر کسی چه دینی دارد یا نوع خاصی از دینداری را به آنها تحمیل کند در عمل، تبعیض در جامعه را بر پایه هویت دینی و نوع دینداری سازماندهی میکند. در بند یک ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی عنوان شده که هیچ فردی را نمیتوان به واسطه عقایدش مورد محرومیت و مزاحمت قرار داد. شهروندان بهائی بزرگترین گروه مذهبی در ایران که با انقلاب ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، تعدادی زیادی از روحانیون و مذهبیون خواستار سرکوب و تحت فشار قراردادن پیروان بهائیت شدند، این فشار ها منجر به سرکوب و فشار بربهائیان به طرز قابل توجهی بدتر شد. آزار و سرکوب بهائیان به شکلی گستردهتر و از سوی دولت یا با حمایت کامل آنها انجام میشد. آپارتاید مفهومش جداسازی و تبعیض است، و اگر به تاریخ آزار و اذیت بهاییان در چهل سال گذشته نگاه کنیم، می بینیم که دولت ایران دقیقا همین کار را انجام داده و سعی کرده است آنها را از جامعه جدا کند و در حقیقت از بین ببرد و این در حالیست که این تبعیضات با ادعاهای نمایندگان دولت ایران که در جوامع بینالمللی صحبت میکنند، کاملاً تناقض دارد. در قانون اساسی ایران طبق اصل۱۳این قانون در مورد پیروان دیگر ادیان آمده «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی، تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزاد هستند و دراحوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق قوانین خود عمل میکنند». پس در واقع به رسمیت نشناختن دین بهائیت در قانون اساسی ایران موجب شد تا حکومت و وابستگانش، سرکوب بهائیان را بر حق بدانند و خود را موظف به جواب گویی به نهاد ها و مراجع قضایی ندانند. در نگاه بخش بزرگی از مسئولان در ایران هر حکومتی حق دارد دین مورد نظر و اصول آن را به همه مردم تحمیل کند. دستگاههای تبلیغاتی حکومتی هم پیوسته این گزاره نادرست را تکرار میکنند که گویا در همه دنیا در بهروی همین پاشنه میچرخد و نظامهای سیاسی دیگر هم به این گونه با شهروندان خود رفتار میکنند. طبق قانون اساسی تنها زرتشتی ها، مسیحی و کلیمی ها هستند که حق انجام مراسم دینی و تعلیمات دینی را دارند. به معنایی اقلیت های دینی دیگر به مانند بهائیان هیچ حقی در برگزاری مراسم دینی و آئین دینی خود ندارند وازحمایت قانون در صورت تعرض برخوردار نیستند.اگر بخواهیم قانون اساسی را با اعلامیه جهانی حقوق بشر قیاس کنیم، این امر با این اعلامیه تناقض و در تضاد است، چرا که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر صراحتا اعلام داشته هرکس حق دارد از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. البته این حق متضمن آزادی در تغییر مذهب یا عقیده، متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان و همینطور شامل تعلمیات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس میتواند از این حقوق به صورت انفرادی یا جمعی برخوردار شود. این سرکوب و فشار بر بهائیان ناقض ماده ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر است که اشاره میکند«نباید درزندگی خصوصی، امورخانوادگی، اقامتگاه یا مکاتبات هیچ کس مداخلههای خودسرانه صورت گیرد یا به شرافت، آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنین مداخلهها و حملههایی، برخورداری از حمایت قانون، حق هر شخصی است». همینطور ناقض اصل ۲۲قانون اساسی ایران است که میگوید حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است. در واقع علی رغم ادعای سیاست مداران در ایران که موازین بین اللملی حقوق بشر را رعایت میکند، با پلمپ محل کسب کار بهائیان، اخراج از مدارس و دانشگاه ها به دلیل عقاید مذهبی و سرکوب و زندانی کردن این شهروندان، به وضوح شاهد شکل گیری روند سیستماتیک سرکوب بهائیان هستیم. البته تعطیلی محل کسب و کار بهائیان و یا محروم کردن آنها از تحصیل در حقیقت به یک سند رسمی بر میگردد که در سال ۱۹۹۱ توسط گزارشگر ویژه حقوق بشر کشف شد. در این سند که در واقع سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی نسبت به بهائیان را مشخص میکند، گفته شده است که باید از توسعه و پیشرفت اقتصادی آنها جلوگیری شود. درهمان سند تأکید شده است که اگر مشخص شود یک دانشجو، بهائی است میبایست از ادامه تحصیل او جلوگیری شود. به عبارت دیگر تمام این محدودیتهایی که ایجاد میکنند در راستای خفقان جامعه بهائی است. یعنی از بُعد اقتصادی دریچه رشد و پیشرفت آنها مسدود شود و وقتی به مسأله محرومیت تحصیلی نگاه میکنیم نیز همین نگاه وجود دارد. بیشتر انسانها برای این تحصیل میکنند که بتوانند در آینده کسب و کاری با دستمزدهای بالاتری به دست آورند. وقتی شما یک فرد بهائی را از تحصیل محروم میکنید به اجبار او را به آن طبقه از جامعه شغلی سوق میدهید که کمترین دستمزد را دارند. طبق بندهای ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر شخص حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهرهمند شود. اما متأسفانه میبینیم که به شهروندان بهایی در ایران اجازه تحصیل در دانشگاههای ایران داده نمیشود. طبق آمارهایی که هر روزه خبرگزاری و سازمان های حقوق بشری اعلام میکنند، کم نیستند دانش آموز و دانشجویان بهائی که صرفا به دلیل داشتن عقاید متفاوت از مدارس و دانشگاه ها اخراج شده اند. بردیا روح الفدا از دبیرستان پسرانه کمیل در سال اول دبیرستان اخراج شد و دو دبیرستان دیگر این شهر نیز از ثبت نام وی جهت ادامه تحصیل ممانعت به عمل آوردند.یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند عنوان کرده است که ” پدر بردیا از سوی مدیر دبیرستان دعوت شد و از وی خواستندکه فرم مربوط به ثبت نام را دوباره پر کند و وقتی به قسمت ستون مذهب رسید و متوجه شد از وی خواست که عنوان نکند که بهایی نیست در حالی که پدر بردیا پیشتر نیز نوشته بود که فرزندش بهایی است و مدیر مدرسه می گوید که این مدرسه جز مدارس نمونه مردمی و شاهد است و مجبور است که فرزندش را اخراج کند. شقایق شوقی، شقایق ذبیحی امریی، نیکان شیدان شیدی، میثاق اغصانی اسامی تعداد دیگری از بهاییانیست که از ادامه تحصیل محروم شده اند. در این زمینه یعنی اخراج دانش آموزان بهائی، حفاظت و اطلاعات رژیم با سیاستی که در پیش گرفته و البته با کمک بازوی قدرتش یعنی حراست آموزش و پرورش سعی بر منزوی کردن دانش آموزان بهائی دارد. این کار با تماس گرفتن با مدیران و معلمان و قرار دادن لیست دانش آموزان بهائی در دست معلمان، آموزش های لازم را در واقع به معلمان و مدیران دیکته میکنند که چطور دانش آموزان بهائی را با تحقیر و توهین به اعتقااداتشان در جلوی چشم دیگر همکلاسی ها منفعل و منزوی کنند و حتی در این مورد دانش آموز بهائی حق اعتراض هم ندارد چرا که به محض اعتراض به دفتر مدرسه احضار و تهدید به اخراج میشود.در واقع با منزوی کردن دانش آموزش سعی میکنند او را به شخصی منفعل در جامعه تبدیل کنند و حتی در برخی مدارس و دانشگاهها از آنها می خواهند که بنویسند مسلمان شده اند، و از بهاییت تبری میکنند تا بتوانند ادامه تحصیل دهند. به راستی چرا برای گرفتن مدرک و کسب علم باید عقاید را زیرپا گذاشت؟ در جایی دیگروزیر آموزش و پرورش در واکنش به محرومیت دانشآموزان بهایی نوشته است که اگر دانشآموزان اظهار کنند که پیرو ادیان دیگری بهجز ادیان رسمی کشور هستند این اقدام آنها به نوعی تبلیغ محسوب شود و تحصیل آنها در مدارس ممنوع است که در پی بازتاب منفی این سخنان در پاسخ نوشت که نباید کسی به سبب داشتن عقیدهای از حق تحصیل در مدرسه محروم شود. نباید کسی در مدرسه اجازه تفتیش عقاید داشته باشد. نباید فرقههای غیرقانونی در مدرسه تبلیغ شوند. اما تناقض آشکار درحرفهای آقای وزیر این است که ایشان فراموش میکند که دانشآموزان و دانشجویان چارهای جز آشکار کردن دین خود ندارند چرا که این مدرسه و دانشگاه هستند که از آنها دینشان را میپرسند. مشکل این است که اگر کسی در پاسخ به این پرسش ساده حقیقت را بیان کند از نظر وزیر آموزش و پرورش تبلیغ دینی به حساب میآید. این حرفها را وزیر آموزش و پرورش در حالی میزند که نظام آموزشی ایران ۲۵ درصد از زمان آموزش را صرف تبلیغات دین دولتی میکند و ایران در این حوزه در شمار سه کشور اول دنیاست. از دیگر تبعیضاتی که در ایران برای بهاییان وجود دارد حق اشتغال است از اول انقلاب کلیه بهاییان از مراکز و اداره ها و وزارتخانههای دولتی اخراج شدند و بعد ازآن هم کسی که بهایی است به هیچ وجه اجازه استخدام در وزارتخانهها و شرکتهای دولتی را ندارد. شرکتهای خصوصی هم اگر بدانند شخصی بهایی است استخدام نمیکنند یا اگر استخدام کنند مقامات به آن شرکتها فشار میآورند که آنها را اخراج کنند. حق فعالیت اقتصادی چه بهصورت استخدام چه بهصورت کار آزاد از بهائیان گرفته میشود و کسب و کارشان در شهرهای مختلف پلمپ می شود. عدم پرداخت حقوق بازنشستگی و صدور دستور مبنی بر اینکه بهائیان حقوقهای دریافتی پیشین خود را بازگردانند، تعطیل کردن مغازهها و کسب و کارهای بهائیان، تمدید نکردن پروانه های کسب، فشار به مالکین برای عدم تمدید اجاره با این افراد از جمله فشارهای دولت بر بهاییان است. یاست تبعیض و سرکوب پیروان دین بهایی از آموزش و اشتغال بسیار فراتر میرود و همه حوزههای زندگی اجتماعی را در بر میگیرد و از آنها میتوان به عنوان شهروند درجه سوم و چهارم نام برد. محدودیتهایی غیرانسانی که برای بهائیان وجود دارد نوعی آپارتاید رسمی است که از انجام مناسک و آئینهای دینی تا دسترسی به آموزش، امکانات ورزشی، فعالیتهای مدنی، مشاغل دولتی و حتی دفن جنازه را هم در بر میگیرد. خشونت چندوجهی علیه این اقلیت در دنیا کمنظیر و بیشتر به سرکوبهای هولناک مذهبی قرون وسطایی میماند. ندادن کارت ملی، دستگیری و اعدام اعضای شوراهای انتخابی بهائی در سطح محلی و ملی، مصادره و تخریب اماکن دینی و قبرستانها، زندانی و شکنجه کردن، ممانعت از ثبت ازدواج، عدم صدور جواز کفن مصادره املاک، داراییهای شخصی، تخریب منازل، مصونیت قضایی برای متجاوزان به حقوق افراد بهائی، نفرتپراکنی و انتشار تبلیغات ضد بهائی در رسانهها و تحریک عموم علیه بهائیان تنها بخشی از مشکلات بهاییان در ایران است. دردناک تر از این مگر هست که یک بهایی حتی در زمان مرگ هم مورد تبعیض است حتی اجازه دفن هم به آنها نمیدهند سنگ قبرهای آنها را می شکنند و درختهای گورستانها را میکنند و با بولدوزری که چراغاش را خاموش کردهاند، شبانه میروند مقابر را خراب میکنند. درگزارشی اعلام شده که چند مورد اجازه دفن یک بهایی را ندادهاند و بستگان او مجبور شدهاند چند روز جسدش را پشت یک وانت این طرف آن طرف ببرند تا بالاخره او را در جایی دفن کنند. به نظر میرسد یک شهروند بهایی در ایران حتی پس از مرگ هم آرامش ندارد. مردگان آنها نیز از گزند محرومیت و آزار در امان نیستند و حتی خاک و گور هم از بهایی فوت کرده دریغ میشود. اگر بخواهیم به همین اندازه از نقض حقوق بهائیان در ایران بسنده کنیم، به این نتیجه میرسیم که نقض حقوق بشر بهائیان دردوران جمهوری اسلامی بسیارگسترده تر از نقض حقوق بشر پیروان دیگر مذاهب غیر اسلامی بوده است. این تعرض گسترده به حریم زندگی و جان و مال بهائیان افکار عمومی جهان غرب را از همان آغاز استقرار رژیم جمهوری اسلامی معطوف به وضع ناگوار حقوق بشر در ایران کرد. شاید بتوان گفت که توجه مخصوص کمیسون حقوق بشر سازمان ملل متحد به ایران عمدتاً به خاطر نگرانی های دولت های غربی نسبت به سرنوشت بهائیان بوده است.اگر نگاهی به قانون اساسی بیندازیم، میبینیم در اصل ۱۹ قانون اساسی آمده مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد شد. در اصل ۲۰ قانون اساسی اشاره شده همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازن اسلامی برخوردار هستند. البته نقدی که بر ماده ۱۹ قانون اساسی وجود دارد، نامی از برابری و تساوی مذهب یا ادیان برده نشده است. این دقیقا به این معنا است که اقلیت های مذهبی که در قانون اساسی اظهاد نشده اند، حق فعالیت مذهبی ودینی خود را ندارند.که این اصل بر خلاف ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر است. براساس اصل چهاردهم قانون اساسی “دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند. منشاء قانونی تبعیض دینی در ایران به اصول دوازده تا چهارده قانون اساسی بر می گردد. سرچشمۀ این قوانین تبعیض آمیز در انحصارطلبی دینی و فرقه ای روحانیت حاکم شیعه است. امید است حقوقدانان و فعالان حقوق بشری در ایران، نگاهی مجدد بر قانون اساسی جمهوری اسلامی داشته باشند و با آشکار نمودن موارد نقض این قانون و نیز پرده برداشتن از پوشالی بودن این قانون اساسی و اصول و مواد آن، بیش از پیش به نمایان نمودن چهره واقعی جمهوری اسلامی ایران بپردازند. وقتی ما خواستار حکومت سکولار هستیم، به این معنا است که هیچ قانون دینی نمیتواند موجب نقض حقوق شهروندی افراد جامعه شود.دین باید به یک امر شخصی تبدیل شود که رابطه فرد را با موجودی متافیزیکی که میتواند خدا یا هر چیز دیگر نامید شکل دهد و بس. برای رسیدن به آزادی باید صدای مردم داخل باشند و تا رسیدن به آن لحظه دست از تلاش و روشنگری برندارند.
بخش 4: جناب آقای علیرضا قدیری اسفرجانی سخنران چهارم با موضوع بررسی وضعیت زندانیان عقیدتی درزندانها بعد از شیوع کرونا سخنرانی خود را آغاز نمودند: در دورانی بسر می بریم که تسلط ویروس کووید ۱۹ بر زندگی روزانه و درگیری با مشکلات قرنطینه، مسائل جامعه از جمله موضوع زندانیان سیاسی را به حاشیه رانده است. حتی رسانههای مسلط نیز دغدغههای اصلیشان با کرونا گره خورده است و کمتر توجهی به زندانیان دارند. قوه قضاییه ایران تحت فشارهای داخلی و بین المللی مجبور به عقب نشینی شده و به بخشی از زندانیان عادی مرخصی داده است. سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرده به ۸۵ هزار زندانی مرخصی داده است. این مرخصی اما شامل همه زندانیان سیاسی نشده بلکه کسانی که حکمشان زیر ۵ سال باشد. بنابراین بخش بزرگی از زندانیان سیاسی در حالیکه کرونا نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا غوغا کرده و وضعیت زندانها غیر بهداشتی و خطرناک است، همچنان در زندان مانده اند. پیشنهادی که برخی از کنشگران از جمله زندانیانی مثل جعفر عظیم زاده، فعال کارگری می کنند آزادی همه زندانیان تا پایان قائله کروناست، زیرا زندان محل تولید نیست و امکانات بهداشتی نیز ندارد. برای مثال آلبانی همه زندانیان کشور را آزاد کرده است. در زمانی که گفته می شود تجمع باعث سرایت بیماری می شود، بنابراین احتمال اینکه هم زندانیان و هم زندانبانان در معرض این ویروس قرار گیرند بسیار زیاد است. جعفر عظیم زاده درنامه ۱۴ فروردین خود اشاره کرده که در اتاق ۸۰ نفره تنها با دو ماسک بسر می برند. پرسش این است: چرا حکومت اسلامی تن به آزادی زندانیان سیاسی نمی دهد؟ و چه گروههایی را آزاد نمی کند؟مریم اکبری منفرد از سال ۸۸ تنها به دلیل تماس تلفنی با خویشاوندانش در کمپ اشرف در زندان بسر می برد و به ۱۵ سال زندان محکوم شده است. از افرادی است که قوه قضاییه حاضر نشده به او مرخصی بدهد. زینت جلالیان در زندان خوی است. او تنها زندانی زن سیاسی محکوم به ابد است. این زن کرد متولد ۱۳۶۱ است و تاکنون به مرخصی نرفته است. با همه فشارها حاضر به مصاحبه تلویزیونی نشده و گفته: نه تنها خود شکنجه شده ام بلکه شاهد اهانت، شکنجه و از همه بدتر شاهد اعدام ١٠نفر از همبندیهایم بودهام. آیا دردی بزرگتر از این هست؟ تازه این ظالمان از من میخواهند ابراز پشیمانی کنم، مگر ممکن است منی که این همه ظلم و زور را با چشمانم دیده ام اظهار پشیمانی کنم؟یاسمن آریایی فعال حقوق زنان و دختر منیره عرب شاهی فعال مدنی به همراه صبا کردافشاری از کنشگران معترض به حجاب اجباری هستند که حکمهای بسیار سنگین گرفته اند. آنها درزمان انتقال به دادسرای اوین با سرو دست کبود و شکسته مجبور به امضای کیفر خواستی شدند که روی آن نوشته شده بود:ما اغتشاشگر و شورشگر هستیم و حتی امکان تبدیل به قرار وثیقه نیز برای ما مقدور نیست.وکلا و دانشجویان زندانی:نسرین ستوده وکیل سرشناس در زندان اوین است که با نامههای متعدد وضعیت اسفبار زندان را افشا کرده و گفته در زندان از ماسک و دستکش خبری نیست. وی ادامه داده:نهادهای نظامی و اطلاعاتی که با تحمیل مدیریتهای ستیزهجویانهشان، امنیت کشور را برهم زدهاند، همچنان بر ادامه حبس زندانیان سیاسی در شرایط پرمخاطره کنونی اصرار میورزند. فروزان یزدانی پور دانشجوی دانشگاه تهران در فوریه امسال در منزل خود دستگیر شد. هنوز از علت بازداشتش خبری نیست.منتقدین به مذهب:سهیل عربی فارغ التحصیل عکاسی است که درسال ۹۲ به خاطر انتشار مطالبی در نقد مذهب از سوی ماموران قرارگاه ثارلله سپاه پاسدارن دستگیر شد. به قول خودش نسلی که نمیخواهد دیگر نسل سوخته باشد. سهیل عربی تنها به خاطر اندیشه و قلمش زندانی است، عملی برخلاف حکومت انجام نداده، تنها آن را مورد نقد قرار داده است. او ابتدا به اعدام وسپس به هفت سال ونیم زندان محکوم شد. او در زندان فشافویه و به خاطر اعتراض به وضعیت خود هم اکنون در اعتصاب غذا بسر می برد.فعالان حقوق بشر و مدنی: آتنا دائمی کنشگر مدنی، مشکوک به بیماری ام اس است. قوه قضاییه حتی حاضر نشده به او مرخصی بدهد. کنشگران کارگری: جعفر عظیم زاده دبیر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران، به خاطر فعالیتهای صنفی به ۱۷ سال حبس تعزیری محکوم شده است. او می نویسد:راههای ورود و گسترش ویروس کرونا به زندان به راحتی باز است و در صورت بروز و گسترش این ویروس، ما به جای تلفات دو درصدی با تلفات ۷۰ تا ۸۰ درصدی و یک فاجعه انسانی روبرو خواهیم بود. محمد حسین سپهری معلم فیزیک است که به اتهام شرکت در فعالیتها وتجمعات فرهنگی بازداشت شده است. اصغر سپهری برادر او در تویتر خود نوشته که محمد حسین سپهری کرونا گرفته است. علائم کرونا در او از ۹ فروردین پیدا شده و ۱۴ فروردین او را به همراه دیگر زندانیان بیانیه ۱۴نفره به اطلاعات برده اند و اکنون در انفرادی است. او از خدمات پزشکی محروم است و لازم است فوری به بیمارستان منتقل گردد. هاشم خواستار نماینده معلمان و یکی از امضا کنندگان بیانیه ۱۴ فعال سیاسی است. او در سال ۱۳۹۸ دستگیر شد. محمد نوری زاد، جواد لعل محمدی و حوریه فرج زاده همگی درمقابل دادگاه انقلاب مشهد دستگیر شدند. هاشم خواستار در زندان وکیل آباد مشهد باممنوعیت تلفن و ممنوعیت ملاقات روبروست، با این وصف می گوید:بر سرمواضع برحقم ایستادهام. زندان قرچک ورامین یکی از زندانهای استان تهران است که در گذشته، مرغداری بود و با تغییر کاربری، به زندان تبدیل شد و در شرایط بسیار نامناسب بهداشتی، برخی زندانیان زن سیاسی در کنار زندانیان با جرایم مالی، سرقت، قتل و جرایم دیگر، بدون رعایت اصل تفکیک جرم، دوران محکومیت یا بازداشت خود را سپری میکنند.این زندان دارای ۸ سالن است که ۷ سالن آن محل نگهداری زندانیان با جرایم گوناگون در کنار زندانیان و بازداشتشدگان سیاسی است و سالن ۸ این زندان مخصوص مادران زندانی است.یکی از زندانیان زندان قرچک ورامین که بهتازگی با تامین وثیقه، به مرخصی اعزام شده است در مورد شیوع و مقابله با ویروس جدید کرونا در این زندان میگوید:روز هفتم اسفند، یک زندانی مبتلا به کرونا از زندان قرچک به مراکز درمانی خارج از زندان منتقل شد. افراد دیگری هم بودند که مشکوک به ابتلا به این بیماری بودند اما حتی در بهداری خود زندان، هیچگونه رسیدگی درمانی به این افراد نشد و در واقع، به حال خود رها شدند.. از زمان شیوع ویروس و انتشار خبرهای مربوط به آن، مسئولان زندان هیچگونه کار خاصی انجام ندادند. نه ماسکی دادند نه دستکشی، فقط یک مایع دادند و گفتند این برای ضدعفونی است و ما همان مایع را هم به دستانمان میزدیم و هم به اشیایی که فکر میکردیم نیاز به ضدعفونی دارند. در زندان قرچک حتی مایع دستشویی برای نظافت و شستوشو در اختیار زندانیان قرار نمیگیرد و جیره هر فرد فقط یک پودر لباسشویی در ماه است که آن هم کفاف نمیدهد. یک زندانی کارتنخواب یا یک گورخواب که هیچگونه واریزی در ماه ندارد از کجا باید مایع دستشویی و لوازم بهداشتی تهیه کند؟.به گفته این زندانی، غذای دولتی سازمان زندانها که بین زندانیان توزیع میشود بسیار آلوده و نامناسب است.این زندانی در مورد غذای زندان و دیگر مشکلات موجود میگوید:هر هفته، در وعده غذای ظهر، چهار بار برنج و سویا بین زندانیان توزیع میشود و یک بار در هفته هم قرمهسبزی داریم که با خوردن اولین قاشق غذا، مقدار زیادی سنگ و گل همراه سبزی وارد دهانت میشود و از ادامه غذا خوردن بازمیمانی. در واقع، سبزیهای خورش را قبل از پخت اصلا نمیشویند.به گفته این زندانی، مشکلاتی مانند توزیع داروهای آرامبخش بسیار قوی بدون نظارت مسئولان زندان باعث شده است مافیای خریدوفروش این داروها به وجود آید و خودکشی برخی افراد دارای مشکلات روحی با این داروها از مواردی است که هر روز شاهدند. برخی زندانیان سیاسی مانند گلرخ ابراهیمی، مرجان داوری، رها احمدی و لیلا میرغفاری، بیتوجه به اصل تفکیک جرایم، کماکان در این زندان به سر میبرند. بر اساس برخی گزارشها، کرونا وارد زندان اوین هم شده است و حتی گفته میشود تعدادی از زندانبانان این زندان بهدلیل ابتلا به ویروس جدید کرونا به مرخصی درمانی اعزام شدند.در همین رابطه، رضوانه خانبیگی و نسرین ستوده در بند زنان زندان اوین و مرتضی نظری سدهی و حسین سرلک، از زندانیان محبوس در بند چهار این زندان، در روزهای گذشته، بهدلیل کوتاهی در اعزام زندانیان سیاسی به مرخصی و همچنین بیتوجهی به رسیدگی به پرونده آنها، دست به اعتصاب غذا زدهاند. یک زندانی سیاسی دیگر در زندان اوین، که بهتازگی با وثیقه به مرخصی اعزام شده است، میگوید:دستگاه قضایی برای اعزام به مرخصی زندانیان سیاسی بسیار سختگیری میکند، باید سند ملکی بالای ۷۰۰ میلیون، یک فیش حقوقی با مبلغ دریافتی ۷ میلیون و جواز کسب بسپری تا به مرخصی اعزام شوی. زندان تهران بزرگ (فشافویه) زندان تهران بزرگ یکی از زندانهایی بود که اولین موارد ابتلا به کرونا در آن گزارش شد و به گفته برخی زندانیان که از این زندان به مرخصی اعزام شده بودند، تعدادی از زندانیان مالی محبوس در بند ۱ و ۲ این زندان نیز در اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست دادند. زندان تهران بزرگ دارای ۵ تیپ فعال است که در تیپ ۲ و ۵ این زندان، تعدادی از زندانیان سیاسی، دراویش و معترضان بازداشتشده حوادث آبانماه ۱۳۹۸نگهداری میشوند. بابک صفری، زندانی سیاسی که در۱۱ اسفند ۱۳۹۸به مرخصی آمد، پیشتر در گزارشی خبر داده بود که خود او نیز در این زندان به کرونا مبتلا شده است. یکی دیگر از زندانیانی که بهتازگی به مرخصی اعزام شده است نیز در مورد وضعیت زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان محبوس در زندان تهران بزرگ میگوید: «در سالن دو تیپ ۵ زندان تهران بزرگ، تا وقتی که خودم آنجا بودم، نشنیدم که در آن سالن، کسی کرونا گرفته باشد. اما از افسرنگهبانان همان تیپ شنیده بودم که افرادی در سالنهای دیگر همان تیپ به کرونا مبتلا شدهاند و حتی شنیده بودم در تیپهای دیگر، در اثر این بیماری فوتی هم داشتیم.مسئولان زندان هیچگونه اقدام پیشگیرانهای برای مقابله با شیوع ویروس انجام ندادند. در این زندان نه ماسکی بود، نه ژل ضدعفونی کنندهای. فقط تلفنها رو با دستمال تمیز میکردند.این زندانی در مورد شرایط کلی این زندان میگوید: مواد مخدر فراوان و بهآسانی در زندان تهران بزرگ یافت میشود که خود عوامل زندان وارد میکنند و خیلی از زندانیان کمسنوسال بهدلیل مشکلات روحی، به مواد مخدر روی میآورند.در این زندان، نه کتابخانه هست، نه تلویزیون و نه سالن ورزشی. کلا زمان خیلی سخت سپری میشود. آب آشامیدنی لولهکشی شور و غیرقابلشرب است و باید برای خرید هر بطری آب، حداقل ۲۵۰۰ تومان پرداخت کنیم. بچههای آبانماهی معترضان بازداشتی حوادث آبان ۱۳۹۸یا برخی از زندانیان که از بضاعت مالی مناسبی برخوردار نیستند چطوری میتوانند آب برای رفع تشنگی تهیه کنند؟زندان کچویی کرج: اندرزگاه چهار در زندان کچویی کرج محل نگهداری زندانیان سیاسی زن و معترضان آبانماه ۱۳۹۸ است.از ۷ اسفند ۱۳۹۸، پس انتشار خبر شیوع ویروس جدید کرونا در ایران، برخی زندانیان سیاسی محبوس در این زندان با تامین وثیقه، به مرخصی اعزام شدند. اما برخی زندانیان دیگر مانند فاطمه کهنزاده، از شهروندان بازداشتشده درمراسم چهلم پویا بختیاری، علیرغم هشدارها در مورد خطر شیوع این ویروس در این محیط آلوده و غیربهداشتی، بیتوجه به اصل تفکیک جرایم، همچنان در بازداشت به سر میبرند.یک منبع آگاه درباره وضعیت زندان کچویی پس انتشار خبر شیوع کرونا در زندانها، میگوید: پس از شیوع کرونا، حدود ۵۰ تن از زندانیهای این زندان اعم از زندانیان سیاسی، مالی و کیفری با تامین وثیقه، به مرخصی اعزام شدند و برای کنترل شیوع این ویروس نیز نمازخانه زندان را برای قرنطینه زندانیان در نظر گرفتهاند که زندانیان جدید و مشکوک به ابتلا به کرونا را بهمدت ۱۴ روز در این بند نگه میداشتند، که این روش بهدلیل پذیرش هرروزه افراد از بیرون زندان و قرار دادن آنها در کنار هم، هیچ فایدهای نداشت و در واقع، یک کار دلخوشکنک میتوانست باشد.به گفته این فرد، از زمان شیوع ویروس جدید کرونا، این زندان فقط یک بار ضدعفونی شده است که هیچ فایدهای هم نداشت و بهدلیل آلودگی محیط، میبایست هر روز انجام میشد. جمهوری اسلامی علیرغم درخواستهای مکرر نهادهای حقوقی و همچنین سه گزارشگر پیشین حقوق بشر در مورد مسائل ایران (احمد شهید، عاصمه جهانگیر و جاوید رحمان)، تاکنون اجازه حضور این افراد در ایران و بررسی وضعیت زندانیان سیاسی را نداده است و بهتازگی نیز با وجود گزارشها درباره شیوع گسترده کرونا میان دهها نفر از زندانیان، مقامهای قضایی با درخواست بازدید ماموران سازمان بهداشت جهانی از زندان اوین مخالفت کردهاند. شورش و فرار از زندان ها: کرونا در ایران در حالی همچنان قربانی میگیرد که زندانیان، به خصوص زندانیان سیاسی در ایران در معرض ابتلاء به کرونا هستند و در روزهای اخیر شورش در زندانها، به تیراندازی، مرگ، شکنجه، فرار زندانیان منجر شده است. حکومت آخوندی همراه با کرونا از مردم ایران قربانی میگیرد و نظام ولایت فقیه در این مورد حقایق را پنهان میکند. وقتی کرونا در ایران تبدیل به اپیدمی شد، یکی از جاهایی که نگرانیها بر سر آن بالا گرفت زندانها بود.فعالین سیاسی و گروههای حقوقبشری از نظام ولایت فقیه خواستند که مانند سایر کشورها، زندانیان را به دلیل قرارگرفتن در معرض ابتلاء به کرونا، آزاد کند یا به آنها موقتا مرخصی بدهد تا از ابتلاء آنان پیشگیری شود.نظام در ابتدا از این امر سر باز زد. سیاستهای ضدانسانی حکومت ولایت فقیه در روزهای پایانی سال برایش، سرنوشت تلخی را رقم زد که به نوعی در پرونده اش بیسابقه بود.موج شورش در زندانهای ایران از ۲۹ اسفند و از زندان پارسیلون خرمآباد آغاز شد که به فرار ۲۳ زندانی انجامید. دومین فرار بزرگ زندانیان نیز هشتم فروردین در زندان سقز روی داد که در این مورد دست کم ۷۰ زندانی از زندان گریختند.به غیر از زندان خرمآباد و سقز در زندانهای شهرهای دیگری مانند شیراز، تبریز، تهران، اهواز، الیگودرز و همدان نیز شورشهایی رخ داد که در برخی موارد به کشتهشدن زندانیان انجامید. بخشی از فاجعه توسط نظام بعد از شورشها رقم زده شد. زندانیان به گلوله بسته شدند و کشته یا مجروح شدند. شماری نیز بعدا مورد شکنجه قرار گرفته و جان خود را از دست دادند. نظام ولایت فقیه فراتر از کرونا عمل کرد و دست به شکنجه و قتل شماری از زندانیان زد. دانیال زینالعابدینی پس از شورش اخیر در زندان مهاباد به زندان میاندوآب منتقل گشته و در آنجا در زیر شکنجه کشته شد. نظام به دروغ ادعا کرد که وی خودکشی کرده است. اما مانند همیشه این حربهای بود برای اینکه از زیر بار مسئولیت جنایتی که انجام داده بود بگریزد. اما راه فراری نبود و محکومیت بر ا ین جنایت در راه بود. سازمان عفو بینالملل در این باره نوشت «ما از شنیدن گزارشها در خصوص مرگ یک کودک-مجرم بر اثر ضرب و جرح ماموران وحشتزده شدهایم. دانیال زینالعابدینی پس از شورش در زندان مهاباد در تاریخ ۱۰ فروردین به سلول انفرادی منتقل شد. زندانیان به خاطر شرایط زندان و قصور مقامات در خصوص آزادی موقتی آنها به خاطر بحران ویروس کرونا دست به اعتراض زده بودند. پس از آن دانیال زینالعابدینی به زندان میاندوآب منقتل شده و در آنجا از سوی مقامات زندان مورد بدرفتاریهای بیشتر قرار گرفته است.خانواده او گفتهاند که او در تماسی در۱۲ فروردین ماه گفته بود که به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته، به سختی نفس میکشد و به کمک نیاز دارد. مرگ او روز۱۴فروردین ۱۳۹۹ تایید شد. ما همچنین نگران سرنوشت شش نفر دیگری هستیم که گفته میشود در جریان شورشها در۱۰ فروردین مورد ضرب و جرح قرار گرفته و به زندان میاندوآب منتقل شدهاند. عفو بینالملل تنها سازمانی نبود که به این جنایات واکنش نشان داد. سخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز در مورد شرایط زندانیان در جهان و بهویژه در ایران در بحبوحه جهانیشدن ابتلاء به ویروس کرونا ابراز نگرانی کرد.رویترز در روز ۱۵ فروردین ۹۹، نوشت روپرت کولویل این نگرانی را در شرایطی ابراز کرد که گزارشهایی راجع به شورش در زندانهای برخی کشورها، بهویژه ایران منتشر شده است. برخی تحلیگران همزمان با ویروس کرونا از تعبیر کرونای ولایت فقیه در این دوران یاد میکنند، به نظر میرسد این تعبیر، مضمون درستی از نظام خامنهای ارائه میدهد وقتی جان انسانها را هدف قرار میدهد.اما تجربه شورش در زندانها و فرار از آن که در نوع خود در ایران شاید بیسابقه باشد، توام میشود به حافظه تاریخی مردم ایران، که فراموش نخواهند کرد نظام با آنان در مواجهه با کرونا چه کرد.آینده نشان میدهد بحران بزرگ در جای دیگری برای نظام رقم خواهد خورد.
بخش 5:سخنران پنجم این جلسه جناب آقای مهراب زارعی موضوع اهل سنت و قتل های زنجیره ای را بررسی و ارائه نمودند: پس از تسلط کامل مسلمانان بر کشورایران در سال ۶۴۰ میلادی مردم ایران به دین اسلام گرایش پیدا کردند که بیشتر آنها سنی بودند و بعد از سالها در زمان حاکمیت شاه اسماعیل در دوران صفویه مذهب رسمی کشور شیعه اعلام شد که موجب آن گردید بیشتر افراد به مذهب تشیع روی آورند که جمعیت آنها تا به امروز نسبت به مسلمانان سنی به مراتب بسیار بیشتر است. بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ و با قدرت گرفتن مذهبیون و روحانیون شیعه در ایران شهروندان سنی با شدیدترین حملات از سوی حاکمیت ایران مواجه شدند. قتل های زنجیره ای به طورکل به مجموعه قتل هایی می گویند که در دهه ۷۰ در دوران ریاست جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی توسط ماموران وزارت اطلاعات به دستور مقامات جهت از بین بردن مخالفان، روشنفکران و سیاستمداران صورت گرفت و بیشتر افراد با ضربات چاقو، خفگی با طناب و تزریق پتاسیم به قتل رسیدند. اغلب اشخاص به قتل رسیده از روزنامه نگاران، خبرنگاران، سیاستمداران و علما و رهبران مذهبی کشور بودند. در زمان تنظیم و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مذهب شیعه اثنی عشری تنها مذهب رسمی کشور شناخته شد که در اصل ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صراحتا به آن اشاره شده است که این اقدام موجبات اعتراضات شهروندان سنی را فراهم کرد و مولوی عبدالملک ملازاده از متفکران اهل سنت که از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی بودند به نشانه اعتراض از این مجلس استعفا دادند و از سوی دیگر ایشان به همراه تعدادی دیگر از علمای اهل سنت حزب شمس را تشکیل دادند که پس از شش ماه به اتهام همکاری با کشورهای عربستان، پاکستان و وهابیت حزب به دستور مسئولان جمهوری اسلامی ایران تعطیل گردید و تمامی افراد تشکیلات آن زندانی شدند. مولوی ملازاده که همیشه به وحدت میان شیعه و سنی اشاره داشتند و یکی از مدافعان حقوق زنان بودند به به مدت شش ماه زندانی و شکنجه شدند و پس از آن به ناچار مجبور به ترک کشور شدند و به پاکستان مهاجرت کردند که سالها بعد پس از آغاز قتل های زنجیره ای در کراچی پاکستان به همراه عبدالناصر جمشید زهی توسط ماموران وزارت اطلاعات به قتل رسیدند در آن دوران یکی دیگر از علمای اهل سنت به نام مولانا عبدالغنی شاپوزهی که ایشان هم پس از سپری کردن دوران زندان خود مجبور به ترک کشور شدند و در کویته پاکستان توسط ماموران نظام به قتل رسیدند که این اقدامات صراحتا در تضاد با ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر است که به آزادی عقیده اشاره می کند. در ادامه سرکوب شهروندان اهل سنت می توان به قتل ماموستا محمد ربیعی امام جمعه پیشین کرمانشاه اشاره کرد. آقای ربیعی پس از پخش سریال امام علی نامه ای را به نشان اعتراض در خصوص وحدت شکن بودن این مجموعه تلویزیونی به درخواست جمعیت اهل سنت نوشتند که موجب خشم مسئولان جمهوری اسلامی ایران و ماموران امنیتی شد و در نهایت یک روز پس از خروج از منزل توسط ماموران وزارت اطلاعات ربوده شدند و پس از آنکه با ضربات چاقو به قتل رسیدند جنازه ایشان نزدیک به ترمینال سنندج به تهران پیدا شد. ترور میکونوس در کشور آلمان یکی دیگر از اقدامات هنجارشکن رژیم جمهوری اسلامی ایران بود که سالها اعتراضات کشورهای اروپایی را به همراه داشته است. در این اقدام تروریستی سران احزاب کرد که جهت شرکت در کنگره جهانی سوسیالیست در برلین حضور داشتند در رستوران میکونوس توسط تیم ترور وزارت اطلاعات ایران به رگبار بسته شدند. از دیگر ناعدالتی ها در رژیم ایران میتوان به محرومیت مشهود مناطق سنی نشین در مقایسه با دیگر مناطق کشور اشاره کرد. شهروندان اهل سنت با مشکلات و سختی های بسیار فراوان روزگار خود را سپری میکنند. نداشتن مدرسه کافی و آموزش مناسب، درصد بلای اعتیاد، کمبود امکانات بهداشتی و بیمارستان، سوتغذیه، آب آشامیدنی عدم اشتغال تنها جزئی از معضلات مناطق سنی نشین کشور میباشد که نقض آشکار حقوق شهروندی و اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قانون اساسی که خود حاکمیت آن را تنظیم کرده است میباشد. سرکوب و دستگیری علمای اهل سنت و فعالان سنی مذهب از سالهای گذشته افزایش داشته و حاکمیت آنها را یکی از دشمنان خود میداند و در دودهه گذشته بسیاری از فعالان سنی مذهب در زندان های رژیم به سر میبرند و در نهایت، متأسفانه به راحتی برای آنها حکم اعدام صادر میشود. تمامی این ناعدالتی ها و نابرابری ها تنها گزارشی مختصر از عملکرد چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران در خصوص شهروندان اهل سنت و قتل های زنجیره ای میباشد که تا به امروز بسیاری از آن پرونده ها باز میباشند و مسئولان نظام نتوانستند جوابی را برای جامعه جهانی داشته باشند.
بخش پنجم بحث آزاد با موضوع پاسخگویی و شفافیت دولت، از حقوق شهروندی به مدیریت جناب آقای هاشم رضایی و هچنین شرکت کنندگان آقایی ناصرنوروزی بارکو سرایی، آقای هادی درتومی، خانم صدیقه جعفری، آقای مهراب زارعی، آقای علی رضا قدیری اسفرجانی، آقای منوچهرشفایی، آقای محمودی آغاز گردید. در دولتی که شفافیتی وجود ندارد و تمامی کارهای آنها بر پایه ی دروغ است پاسخگویی هم وجود ندارد. به طور کلی می توان گفت اگریک دولت بخواهد مردم را نسبت به کارهایی که انجام می دهد آگاه سازد و شفاف سازی کندآنگاه دیگر نمی تواند به ظلم و ستم و شکنجه مردم ادامه دهد چون در رژیم جمهوری اسلامی ایران همه چیز بر خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر است. درواقع رژیم جمهوری اسلامی سعی برآن دارد که با سرگرم کردن مردم با مشکلاتشان آنها را از حق و حقوق و آگاهی نسبت به آنها دور کند. چرا که غفلت و ناآگاهی مردم به نفع دولت است وآنها از این شرایط سود می برند. در حقیقت وقتی می توانیم مطالبه گر باشیم که آگاهی داشته باشیم. همچنین می توان گفت در حال حاضر در ایران فرهنگ استبدادگر بر جامعه ساکن است و مسئولیت پذیری و شجاعت وجود ندارد. فرهنگ استبدادی نه تنها پاسخگو نمی باشد بلکه توضیح خواستن مردم را هم تاب نمی آورد. در واقع هم حق بیانی وجود ندارد و هم آزادی پس از بیان. در پایان جلسه جناب آقای رضا عباسی زمان آبادی از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، ادمین ها آقای هاشم رضایی، آقای رضا عباسی زمان آبادی، آقای هادی درتومی، آقای رسول عباسی زمان آبادی و صدابرداران آقای رسول عباسی زمان آبادی، آقای علیرضا قدیری اسفرجانی و منشی جلسه آقای سام جباری کرمانی که در این جلسه حضوری فعال داشتن تشکر کرده و در ساعت 20:30ختم جلسه را اعلام کردند.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی برمن آپریل ۲۰۲۰
حامد پرنوش
در روز شنبه مورخ 18 اپریل ساعت 17:00 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی برمن برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای حامد پرنوش ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش اول :در آغاز جلسه علی جاوید گزارش نقض حقوق بشر در ایران درفروردین سال 99 را ایراد کردند. خبر: کسری تبریزی، شاعر، ترانهسرا و دانشجوی رشته ژنتیک در مقطع کارشناسی ارشد طی ابلاغیهای به شعبه دوم دادگاه انقلاب زاهدان احضار شد. بر اساس این ابلاغیه او باید در تاریخ ۲۹ اردیبهشتماه امسال در شعبه تعیین شده حاضر شود. آقای تبریزی پیشتر از بابت اتهام “نشر اکاذیب در فضای مجازی به قصد تشویش اذهان عمومی” برای تاریخ ۱۹ فروردینماه ۹۹ به دادگاه کیفری دو زاهدان فراخوانده شده بود.این خبر با بندهای سوم و پنجم بیانیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارد. خبر: عرفان حلقه؛ امیرحسین میرخلیلی به ۱۳ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد امیرحسین میرخلیلی، یکی از هواداران عرفان حلقه محبوس در زندان اوین توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۳ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. در صورت قطعی شدن این حکم در دادگاه تجدیدنظر، از این میزان با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۱۰ سال حبس تعزیری در خصوص وی قابل اجرا خواهد بود این خبر با بندهای سوم و هجدهم و نوزدهم بیانیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارد. خبر: احضار پنج شهروند به اداره اطلاعات شهرستان سرباز افزایش میزان محکومیت بابک دادبخش به ۲۵ سال حبس تعزیری بابک دادبخش، زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج امروز یکشنبه ۱۰ فروردینماه احضار و حکم پیشین وی با این بهانه که حکم دادگاه ناقص بوده، نقض و حکم ۲۵ سال حبس تعزیری در زندان به او ابلاغ شد. این زندانی پیشتر در بهمن ماه سال گذشته توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۷ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. آقای داد بخش مبتلا به افسردگی شدید بوده و تاکنون دو بار اقدام به خودکشی کرده است این خبر با بندهای سوم و پنجم و دهم بیانیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارد. خبر: امیر چمنی، فعال مدنی بازداشت شد امروز پنجشنبه ۱۴ فروردین ماه امیر چمنی، فعال مدنی ساکن تبریز، توسط پلیس فتای این شهر احضار و بازداشت شد وی پس از مراجعه به مرکز پلیس فتا، طی یک تماس تلفنی کوتاه با خانواده، از بازداشت و انتقالش به دادستانی تبریز خبر داده است این خبر با بندهای سوم و پنجم و نهم بیانیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارد. خبر: اعتراضات آبان ماه؛ ابوالفضل نژادفتح به ۶سال حبس محکوم شد. ابوالفضل نژاد فتح، دانشجوی دانشگاه تهران وازبازداشت شدگان اعتراضات سراسری آبان، توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل۶ سال حبس محکوم شد. با استناد به ماده۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس تعزیری قابل اجرا خواهد بود این خبر با بندهای سوم و نهم و نوزدهم بیانیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارد
بخش دوم: طاهر طراقیه با موضوع ” بررسی ماده ۱۸اعلامیه جهانی حقو بشر و مقایسه آن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران” سخنرانی کردند. هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد. ماده ۱۸ از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مستقیما به آزادی اندینشه و مذهب اشاره میکند میگوید:« هر انسانی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهره مند شود این حق به هر انسانی اجازه میدهد که بتواند دین یا باور خود را تغییر دهد و آن را اظهار کند و بتواند باور خود را به تنهایی یا به همراه دیگران، خصوصی یا جمعی در قالبِ آموزش و اجرای مراسم دینی نشان دهد. و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.» بنا بر قانون بینالمللی حقوق بشر، دولتها حق استفاده از مذهب به عنوان توجیه اِعمال محدودیت بر حقوق بنیادین شهروندان را ندارند. در حقیقت دولتها موظفاند تا در راستای حمایت از تنوع عقاید کوشا باشند. اقلیت دانستن پیروان ادیان مختلف و بدنبال آن به رسمیت نشناختن حق و حقوق آنها به دلیل عدم پیروی از مذهب رسمی نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر است. در ایران تحت حاکمیت دیکتاتوری آخوندی یک بار در تدوین قانون اساسی و یک بار در اجرای آن، حقوق انسانها نقض میشود. آزادی اندیشه و آزادی بیان و دگراندیشی سرکوب می شود و حکومت تحمل فکر و صدای مخالف را ندارد. دولت جمهوری اسلامی بنا بر اصل 12 قانون اساسی دین رسمی را اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی میداند و در اصل ۱۳ قانون اساسی، تنها اقلیتهای دینی برسمیت شناخته شده زرتشتی، کلیمی و مسیحی ها هستند و دیگر ادیان به رسمیت شناخته نمیشوند و تحت حمایت قانون قرار نمیگیرند. طبق این منطق اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، نقض فاحش حقوق بشر است، برای نمونه کدام حقوق اقلیت ها محترم شمرده شده است؟ در مادهی دوم اعلامیهی جهانی حقوق بشربه این نکته اشاره میکند که: هرکس بدون هیچ گونه تمایزی از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب و عقیدهی سیاسی سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح شده در این اعلامیه است. در اصل نوزده قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند. حتی اگر مفروض بگیریم که اصل نوزده در جمهوری اسلامی رعایت و اجرا میشود ولی باید در نظر داشت در همین اصل نامی از مذهب و تساوی دینها برده نشده و در عمل مذاهب اقلیتهای مذهبی که در قانون اساسی اظهار نشدهاند، حق فعالیتهای مذهبی و دینی خود را ندارند که این برخلاف قوانین حقوق بشری است.همینطور در اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی فقط احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند و حق فعالیت دارند، آن هم منوط به رعایت موازین اسلامی و پیروی از اساس جمهوری اسلامی. اما حقوق بشر، حقوق همهی انسانها است. نه فقط اشخاصی که خود را موحد و مومن میدانند.همه افراد جامعه فارق از اعتقاداتشان، از یک حقوق برابر برخوردار هستند و حقوق آنها باید رعایت شود. در بیانیهی حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی، نژادی، مذهبی و زبانی که درهیجدهم دسامبر ۱۹۹۲ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید دیگر بار تاکید شد که اهداف بیان شده در منشور سازمان ملل، پیشبرد و حمایت احترام به حقوق انسانی و آزادیهای اساسی همهی افراد بشر، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای نژادی، جنسی، زبانی و یا دینی آنان است. در مادهی پنج همین بیانیه، صراحتاً گفته شده: سیاستها و برنامههای ملی باید در جهت تحقق بخشیدن به منافع مشروع اشخاص متعلق به اقلیتها، برنامهریزی و تهیه شود. در ایران اقلیتهای قومی، نژادی و زبانی به صرف این که تبعهی ایران محسوب میشوند، طبق اصل 41 قانون اساسی و مادهی ۹۷۶ قانون مدنی، باید دارای تمام حقوق قانونی و مشروع باشند. یعنی میبایست، حق آزادی شغل، انتخاب مسکن، ازدواج، داشتن نشریات و مطبوعات، حق آزادی اجتماعات، راهپیماییها، آموزش و پرورش، دادخواهی در دادگاه بی طرف، برخورداری از وکیل، اصل برائت، منع شکنجه، ممنوعیت هتک حرمت وحیثیت اشخاص و… را دارا باشند. اما در مورد اقلیتهای مذهبی، قوانین شروطی را عنوان کرده، که اقلیتهایی که اظهار نشدهاند، حق هیچگونه فعالیت تبلیغی ندارند. در اصل چهارده قانون اساسی جمهوری اسلامی هم عنوان شده که دولت جمهوری اسلامی ومسلمانان موظف هستند، نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. اما این اصل درحق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و ولی فقیه اقدام نکنند. دراین قوانین تبعیضگر جامعهی اهل تسنن و بهایی، به عنوان بزرگترین جوامع مسلمان و غیر مسلمان و همینطور خداناباوران و بوداییها، در میان پیروان سایر ادیان و از حقوق کامل شهروندی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بهرهمند نیستند و به رسمیت شناخته نمیشوند. بهائی ها یک گورستان هم در ایران ندارند، یعنی یک بهایی نمیتواند پیکر عزیزش را مانند یک شهروند عادی دفن کنند.
بخش سوم: آقای احمد رضا ایران نژاد کلواولیا با موضوع “برده ایم یا برده دار” سخنرانی کردند: از ابتدای پیدایش تمدن ها و قوم ها بشر همواره درگیر این بوده است که زندگی را به بالاترین حد راحت بودن برساند و از هرکس و یا هر چیزی برای رسیدن به راحت طلبی کمک بگیرد. مفهوم آزادی از ابتدا همراه انسان بوده اما با معانی مختلف. در زمان های مختلف آزادی مفهوم های مختلفی داشت مثلا در آمریکا بردگانی بودند که از سر حادثه سیاه یا سرخ پوست بودند. اما با گذر زمان آزادی مفهوم جدیدی پیدا کرد. مردم فهمیدند که نباید برده باشند و آن ها هم حق زندگی دارند اما حال با گذر زمان ما شاهد برده داری نوین هستیم اما اکثرا مردم خود از آن بی خبرند. حال تمام دولت های موجود از جمله جمهوری اسلامی ایران از شهروندان خود اهرمی برای پیش بردن اهداف خود ساخته اند. دیگر رنگ پوست برای برده بودن یا نبودن ملاک نیست ملاک آن ها تغییر کرده و تنها دو راه برای مردم میگذارند یا با آن ها یا درراه آن ها حال راهیکه ما میشناسیم چیست آیا میتوان کاری کرد جواب این سوال ها را زمانی میتوان داد که به قدرت رسیده باشیم آیا ما هم راه آن ها را ادامه میدهیم یا شعارهایمان بوی واقعیت دارند ؟ سیستم های جدید برده داری نوین را به راه انداختند مردم طبق خواسته آن ها آموزش میبینند و طبق گزینه هایی که آن ها به مردم میدهند انتخاب میکنند. پس حق انتخاب دیگر معنایی ندارد آزادی دیگر معنایی ندارد حتی دولت هایی که مثلا آزادی دارند نمیگویند که حرف هایت را نزن! بلکه طوری که ما میخواهیم حق زدن حرفت را داری !در سیستم حال حاظر ایران آن ها حتی همین حق انتخاب های ساده و سمبلیک را هم از مردم دریغ میکنند. حال راه نجات چیست؟ نجات از این وضعیت تنها در گرو دانایی و علم است زیرا تنها زمانی میتوان بر سیستم غلبه کرد که بدانیم اهدافشان چیست و این موضوع نیازمند دانایی و مطالعه بیشتر است تا اتحاد را برای ما به ارمغان آورد. اما مشکل از کجاست ؟ نمیتوان برای این سوال تنها یک یا دو مورد را عوان کرد زیرا عنوان کردن تنها یک دلیل بدان معناست که دلیل های دیگررا حذف کرده ایم. از ابتدای پیدایش انسان دلایل مختلف برای این موضوع وجود داشته از جمله دین ها خدایان فرهنگ های مختلف اختلاف های قومی و قبیله ای و یا حتی زبان و خوشحرفی انسان همواره با زبان و فلسفه توانسته انسان دیگری را قانع به برده بودن بکند. در بحث دین و به عنوان مثال در اسلام میبینیم که در آیه های قرآن برده داری به عنوان یک حق اذهان شده و حتی پیامبر آن ها هم برده دار بوده است و همین خود ترویجی برای برده داری است. آن ها چیزی را به ما میگویند که دوست دارند ما بدانیم و برای آن ها بی خطر است در اصل آن ها به ما وعده ای نمیدهند. گرچه فرودستان همواره در انهای سیستم هستند و اکثرا تمام عمر را به دنبال نانی برای زنده ماندن میگردند اما آن ها برگ برنده سیستم ها هستند تا آن ها را از تفکربازدارند و ذهن همگان را به آن درگیر کنند. برده داری در ادیان: اسلام بردهداری در اسلام پذیرفته شده و احکام و شرایط آن بهطور مفصل در قرآن و احادیث و در شریعت اسلام مشخص شدهاست. محمد، پیامبر اسلام و یارانش در طول حیاتشان بردگان زیادی را خریده، مبادله و آزاد کردند. در اسلام بردگی به دو صورت ایجاد میشود: یکی بردهسازی کفار حربی که از طریق به اسارت درآوردن آنان انجام میشود؛ اما مسلمان را به هیچ وجه نمیتوان برده ساخت و بردگان مسلمان افرادی هستند که در طول عمر خود مسلمان شدهاند؛ البته وضعیتهایی نیز وجود داشت که در آن پیروان یک فرقه پیروان فرقهٔ دیگر را به کفر متهم کرده و آنان را به بردگی میگرفتند. بردهسازی مسالمتآمیز و بدون جنگ نیز از طریق معامله با قبایل بومی، خریدن یا ربودن افراد و همچنین دریافت برده به عنوان خراج از بعضی سرزمینها رواج بسیاری داشته و امواج بزرگ بردگان معمولاً از طریق معامله وارد جهان اسلام میشدند. اما شریعت اسلام این افراد را به عنوان برده به رسمیت نمیشناسد. اسلام همچنین آزادسازی بردگان را هم توصیه کرده و کفارهٔ برخی گناهان را آزادکردن یک یا چند برده قرار دادهاست. خوشرفتاری با بردگان، زن یا شوهر دادن آنها و آموختن سواد و به همسری گرفتن کنیزان نیز در شریعت اسلام توصیه شدهاست. در شریعت اسلامی برده ماهیتی دوگانه دارد از سویی به عنوان یک کالای دارای ارزش مالی متعلق به مالک خود است و از سوی دیگر به عنوان یک باشندهٔ انسانی موضوع حقوق و تکالیف است. این حقوق و تکالیف در برخی موارد مشابه افراد آزاد و در برخی موارد متفاوت از آنهاست. بهطور تاریخی در جهان اسلام بردهداری اهمیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی داشتهاست و از بردگان استفاده های جنسی و جسمی می شده است به طوریکه زنان برای استفاده جنسی و مردان نیز برای استفاده جنسی و بیگاری بهره برداری می شدند و از حقوق بشری برخوردار نبوده اند. از بردگان زن معمولاً برای کار خانگی و ارائهٔ خدمات جنسی به مالکانشان استفاده میشد. که قرآن آن را اجازه دادهاست-، گروهی نیز به تنفروشی وادار میشدند.که در قرآن منع شدهاست- و گروهی نیز بر اثر توجه مالک یا بردهفروش به تعلیم موسیقی و شعر و ادب میپرداختند. اما بردگان مرد به کارهای متنوعی از قبیل محافظت از اشخاص، سپاهیگری و فعالیت در مزرعه یا کارهای بازرگانی مالک خود مشغول بودند. برخی بردگان مرد نیز اخته شده و به کارهای خانگی گماشته میشدند.افول بردهداری در سدهٔ نوزدهم و بیستم میلادی بهطور تدریجی با فشار قدرتهای استعماری به ویژه بریتانیا و فرانسه، که بخشهای بزرگی از جهان اسلام را به تسلط خود درآورده بودند، اتفاق افتاد. امروزه برده داری به طور کلی منسوخ شده است و همه انسانها از حقوق شهروندی و آزادی برخوردارند و خرید و فروش انسان غیر قانونی است. اعلامیهٔ آزادی بردگان از فرمانهای مهم آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیسجمهوری ایالات متحده است که آن را در اوج جنگ داخلی آمریکا صادر کرد و سپس در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا مُدوّن ساخت. بزرگ مرد تاریخ بشریت آبراهام لینکن برای همیشه به برده داری خاتمه داد. هر چند به قیمت جانش تمام شد اما مبارزات وی در راه آزاد سازی بردگان ثمر بخشید و امروزه بعد از گذشت دویست سال آفریقایی های امریکایی تبار که روزی پدران و مادرانشان و اجدادشان برده بودند در سایه آزادی و حقوق بشر از زندگی انسانی برخوردار هستند به طوریکه حتی به مقامهای بالایی همچون ریاست جمهوری مانند باراک اوباما رسیده اند و یا مانند اپرا وینفری جزو قدرتمند ترین و اثر بخش افراد جهان شده اند. بردگی در اسلام، به هفت شکل مختلف میتواند به وجود بیاید. محسن کدیور در این باره مدعی است که بسیاری از علمای مسلمان معاصر شش شکل از این هفت شکل را غیرشرعی دانسته و معتقدند که بردگی فقط از طریق اسارت کفار حربی در جهاد شرعی امکان دارد. مسیحیت کی از احکام کتاب مقدس، قانون بردهداری است. کتاب مقدس مفصل به نحوه گرفتن برده، نحوه رفتار با برده، میزان تنبیه برده و. .. مفصل بحث کرده است. اما برخی مترجمین کتاب مقدس سعی کردهاند در ترجمههای کتاب مقدس به جای واژه برده (slave) از واژه خدمتکار (servant) استفاده کنند تا بلکه بتوانند به نوعی بردهداری در کتاب مقدس را کمرنگ کنند. خرید و فروش برده در کتاب مقدس جایز است و یهودیان حتی میتوانند فرزندان غیر اسرائیلی را به عنوان برده بخرند: «اما اجازه دارید بردگانی از اقوامی که در اطراف شما ساکنند خریداری کنید و همچنین میتوانید فرزندان غریبانی را که در میان شما ساکنند بخرید، حتی اگر در سرزمین شما بدنیا آمده باشند. آنان بردگان همیشگی شما خواهند بود و بعد از خودتان میتوانید ایشان را برای فرزندانتان واگذارید. ولی با برادرانتان از قوم اسرائیل چنین رفتار نکنید. بنی اسرائیل میتوانند دخترانشان را به عنوان کنیز به دیگران بفروشند: اگر مردی دختر خود را به کنیزی بفروشد، آن کنیز مانند غلام در پایان سال ششم آزاد نشود. اگر اربابش که آن کنیز را خریده و نامزد خود کرده است، از او راضی نباشد، باید اجازه دهد تا وی بازخرید شود؛ ولی حق ندارد او را به یک غیراسرائیلی بفروشد، چون این کار در حق او خیانت شمرده میشود. اگر ارباب بخواهد کنیز را برای پسرش نامزد کند، باید مطابق رسوم دختران آزاد با او رفتار کند، نه به رسم یک کنیز. اگر خودش با او ازدواج کند و بعد زن دیگری نیز بگیرد، نباید از خوراک و پوشاک و حق همسری او چیزی کم کند. اگر ارباب در رعایت این سه نکته کوتاهی کند، آنوقت آن کنیز آزاد است و میتواند بدون پرداخت قیمتی، او راترک کند. طبق فقرات فوق از کتاب مقدس، یک مرد میتواند بدون حد و حصر کنیز داشته باشد مشروط بر اینکه خوراک و پوشاک و حق همسری را به جا آورد. حال تنها چیزی که من میدانم این است که ما بردگان همدست نیستیم همسنگریم.
در بخش چهارم آقای حامد پرنوش” وضعیت زن در ایران” سخنرانی کردند: در حال حاظر شرایط اجتماعی و فرهنگی و از لحاظ قوانین حاکم بر ایران تحت شعاع فرهنگ های غیر ایرانی می باشد. حمله اعراب به ایران و پس از آن در دوره شاه اسماعیل با به رسمیت شناختن مذهب اسلام به عنوان مذهب رسمی این کشور فرهنگ و اداب و رسوم این کشور به سمت فرهنگ و اداب رسوم اعراب حرکت کرد. در این میان نقش و وضعیت زنان مستثنی نبود. در سال 57 ایران یک انقلاب اسلامی را تجربه کرد که نام این انقلاب را یک کلاه برداری ملی باید نامید. در نهایت ما امروز شریطی را در مورد وضعیت زن در جامعه تجربه می کنیم که مربوط به فرهنگ ایران نمی باشد. اگر یگ نگاه گذرا به نقش زن در ایران را داشته باشیم می توانیم توصیفات زیر را داشته باشیم طبق تحقیقات باستان شناسان لباس زن مادی با اختلاف اندکی شبیه پوشاک مردان بوده است و حجاب نداشتند. دختر و داماد پادشاه می توانستند وارث تاج و تخت او باشند بنا به معتقدات زرتشتی؛ در آغاز آفرینش به خواست اهورامزدا؛ در مهرماه دو ساقه ریواس به هم پیچیده از زمین سر براوردند و گیاه کم کم از صورت گیاهی به صورت دو انسان درآمدند که در قامت و صورت شبیه هم بودند؛ یکی مذکر به نام « مشیه» و دیگری مونث به نام «مشیانه».در کتاب « بندهش » فصل ۱۵ آمده است: « آنگاه اهورامزدا روان را که پیش از پیکر آفریده بود در کالبد مشیه و مشیانه بدمید و آنان جاندار گشتند. چنانچه ملاحظه میشود زن و مرد هر دو از یک ریشه تکوین می یابند با هم از زمین سربر می دارند و یکسان رشد می کنند و اهورامزدا با آنان بیکسان و با یک زبان سخن می راند و دستور واحدی برایشان مقرر می فرماید. آن دو پس از اقرار به یگانگی اهورامزدا نخستین سخنی که به زبان می رانند این است « هر یک از ما باید خشنودی و دلگرمی و محبت و دوستی دیگری را فراهم کند.» از این گفتار برمی آید که در دین زرتشت هیچ یک از زن و مرد را به یکدیگر تفوق و امتیازی نیست٬ و آن دو از نظر آفرینش و خلقت یکسان و برابرند. شخصیت زن در دین زرتشت نه تنها در آغاز جهان با مرد برابر است بلکه در پایان نیز با مرد یکسان و برابر است. تعالیم زرتشت بشر را در راه رسیدن به عالیترین مدارج روحانی یعنی فراهم نمودن و تسریع ظهور سوشیانت و غلبه نیکی بر بدی هدایت می کند. هدف از زناشویی مشارکت در نهضت بزرگ روحی است که در بیشتر ادیان الهی به بشر وعده داده شده است.بنابراین؛ زناشویی در دین زرتشت عملی مقدس و ستایش انگیز است که از هر گونه تحقیر و تبعیض و نابرابری به دور است. به قول گیگر از خصوصیات موقعیت حقوقی زن و برابری او با مرد در دین زرتشت آن است که همانطوری که مرد پس از زناشویی به لقب « نمان پیتی » یعنی سرور و کدخدای خانه ملقب می گشت؛ زن نیز از زناشویی به لقب « نمانوپیتی » یعنی نور و فروغ خانه ملقب می گشت به عبارت دیگر مرد کدخدای و زن کدبانوی خانه بود. به قول همین دانشمند بزرگ آلمانی؛ و نویسنده کتاب « تمدن ایرانیان خاوری» زن پس از ازدواج در صف همسری شوهر قرار می گرفت؛ نه در ردیف اموال و یا از تابعین او. به عبارت دیگر زن کنیز و برده مرد نبود٬ بلکه همسر و همدل و همراه مرد بود و در کلیه حقوق با مرد بربار و در جمیع امور با او شریک به شمار می آمد.کریستن سن؛ خاورشناس بزرگ دانمارکی می گوید: « رفتار مردان نسبت به زنان در ایران باستان همراه با نزاکت بود. زن چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی از آزادی کامل برخوردار بود. در ادامه به فرهنگ و رسوم مردم ایران در عصر حاضر و قوانینی که در ایران در حال اجرا هستند می پردازیم. در ابتدا به صورت خلاصه وار به وضعیت زن در بررخی از نواحی ایران که این وضعیت بدون وجود قانون خاصی توسط دولت ایجاد شده است اشاره می کنیم بر اساس آمار، از هر دو زنی که در ایران کشته میشوند، یک نفر قربانی قتلهای ناموسی است. به گفته کارشناسان، چالشهای اخلاقی و فرهنگی و همچنین قوانین مجازات اسلامی از جمله زمینههای بروز و تداوم خشونتهای ناشی از غیرت مردانه هستند. مهران مدیری در برنامه دورهمی با تمسخر مردانی که حق طلاق به همسرشان میدهند آنها را “جوگیر” می نامد. او در این برنامه از تماشاگران حاضر در صحنه می پرسد آیا زنی در آن جمع حق طلاق دارد و تنها یک نفر پاسخ مثبت می دهد. این زن به همراه شوهرش برای پاسخ به سوالهای بیشتر به روی صحنه دعوت میشود. مدیری بعد از فهمیدن اینکه حق طلاق خواسته مادر این زن بوده برای شوهر او اظهار “دلسوزی” میکند. در زمینه خشونت خانگی یک طرف معتقد است که مرد (پدر، برادر، پدربزرگ، شوهر) بر زن یا دختر تسلط دارد و تنبیه بدنی آنان نه مشکل حقوقی و نه مشکل اخلاقی- دینی دارد و طرف دیگر هم معتقد است که این اعمال علیه حقوق بشر و برابری زنان و مردان است. در ادامه به خلاصه ای از وضعیت حقوق قانونی زن در ایران نگاهی می اندازیم حقوق و دستمزد زنان کمتر از مردان: برابر نبودن حقوق زنان حتی در مشاغلی برابر، آسیبهای زیادی را متوجه زنان کرده است. این در حالی است که یکی از مهمترین معیارها برای سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند. زنان که حالا به دلایل گوناگون از جمله اشتیاق برای حضور پررنگ در جامعه یا گاهی نیز مشکلات عدیده اقتصادی روانه بازار شدهاند، مجبورند علاوه بر مسئولیت سنگین مادری، دغدغههای فراوان زندگی و فرزندان خود، در مشاغل گوناگون نیز به فعالیت بپردازند که به بنا به دلایلی از جمله منفعت کارفرمایان و صاحبان سرمایه مجبورند به این تبعیض تن دهند. پرداخت دستمزدها و مزایای کمتر به زنان شاغل، آن هم در شرایطی که شاهد افزایش حضور زنان تحصیلکرده در جامعه هستیم و این مسئله با کمبود اشتغال نیز همراه شده است، همگی منفعت بیشتری را نصیب سازمانها و شرکتهای دولتی و خصوصی میکند؛ موضوعی که درعینحال باعث سرخوردگی و ناکامی زنان شاغل میشود.ممنوعیت غیرقانونی حضور زنان در ورزشگاهها ممنوعیت غیرقانونی حضور زنان در ورزشگاهها، نیز یکی از مطالبات زنان است. گلایه زنان این است که فقط به دلیل زن بودن از تماشای فوتبال در ورزشگاه آزادی محروم هستند؛ درحالی که معلوم نیست زن بودن جرم است یا تماشای فوتبال زنان در ورزشگاه آزادی. در توجیه عدم اجازه زنان به ورزشگاه آزادی نیز گفته میشود محیط ورزشگاه مردانه است و مردان ممکن است حرفهای زشت و فحش بدهند. خروج از کشور به اذن همسر: اما این تنها تبعیض در مورد زنان نبوده و یکی از موضوعاتی که بحثهای زیادی نیز پیرامون آن مطرح میشود، اجازه همسر برای خروج زنان از کشور است، به طوری که در حال حاضر زنی با تحصیلات عالیه اگر بخواهد از کشور خارج شود حتما باید اجازه همسرش را کسب کند، در غیر اینصورت اجازه خروج از کشو را نخواهد یافت. البته در مواردی ممانعت از خروج زنان نخبه از جمله قهرمانان ملی از کشور موجی از نارضایتی را در میان زنان به وجود آورده و آنها خواستار قائل شدن استثنائاتی در این زمینه هستند که در این زمینه نمایندگان فراکسیون زنان مجلس طرحی را تدوین و تقدیم مجلس کردند که بر اساس آن خروج زنان نخبه از کشور تسهیل میشود و باید گفت تصویب این طرح میتواند گامی رو به جلو برای شکوفایی استعداد زنان نخبه تلقی شود. و بسیاری از موارد مشابه که با یک جستجو ساده در فضای مجاز می توان مشاهده کرد در یک جمع بدی ساده این نکته مشخص هست که تنها دولت جمهوری اسلامی ایران باعث ایجاد این شرایط نا برابر بین زن و مرد نیست. بلکه متاسفانه بعلت سود بردن بسیاری از مردان ایران از این شرایط به این اوضاع دامن زده شده است به صورتی که در برخی موارد خود دولت جمهوری اسلامی ایران از مردم خاستار رعایت برخی از حقوق زن در جامعه شده است. در نتیجه بیایم این تغییر را از بطن جامعه شروع کنیم و در انتها خاستار تغییر قانون باشیم.
بخش پنجم: بحث آزاد با محوریت آزادی بیان انجام گرفت، خانم عاطفه خواجه نصیر با اشاره به نقش هر یک از ما در محیط خانواده و جامعه، نظر به اصلاح نگاه به آزادی بیان با شروع از خود داشتند. در ادامه بحث آقای رضا چهرازی خود سانسوری را ریشه در فرهنگ و تربیت و سیستم آموزشی ما دانستند و آقای علی جاویدان بحث پیرامون آزادی بیان را با این فرضیه شروع کردند که مسئله ما، اشتباه پرسیدن سوال است و گفتند به جای اینکه بپرسیم چرا آزادی بیان نداریم بهتر است، بپرسیم چگونه میتوان آزادی بیان داشت ؟ در ادامه بحث آقای شفایی به عملکرد کانون برای ایجاد فضایی برای اعضا کانون پرداختند که در آن سعی شده، آزادی بیان با عیار بالایی حس شود و به کارنامه کانون در این جهت نمره قبولی دادند و اظهار خرسندی کردند. ..اصلاحیه: در ماه گذشته در بحث آزاد مطالب از قول آقای رضا چهرازی نقل شده که اشتباه بوده است و ایشان بر توجه بر حقوق زندانیان و توجه به وضعیت زندانها، مطالبی را عنوان کرده بودند که بدینوسیله تصحیح میگردد. در پایان آقای حامد پرنوش ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالان و مهمانان، منشی، ادمین ها در ساعت 19:45 دقیقه ختم جلسه را اعلام کردند.
گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از جوان و دانشجو و نمایندگی زاکسن انهالت آوریل ۲۰۲۰
آزاد بهرامی
در روز یکشنبه مورخ ۱۹ آوریل ۲۰۲۰ ساعت 15به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولان کمیته و نمایندگی و جمعی از فعالین کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در فضای مجازی پالتاک اتاق کمیته دفاع از جوان و دانشجو برگزار گردید. مسئول جلسه خانم رویا ملایی بیجارپسی ضمن خوش آمد گویی به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را آغاز نمود.
بخش اول: آقای مصطفی فرج پور گزارش تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران در اسفند ماه ۱۳۹۸ را ایراد کرد: خبر: تشکیل دو پرونده جدید و تفهیم اتهام نرگس محمدی در زندان زنجان؛ روز شنبه ۳ اسفند ماه، نرگس محمدی، سخنگو و نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر، درحالی که دوران محکومیت ۱۶ساله خود را در زندان زنجان سپری میکند، با گشایش دو پرونده جدید روبرو و تفهیم اتهام شد. این تفهیم اتهام بدون اعزام او به دادسرا و انجام تشریفات قانونی، و در بند زنان انجام شده. این خبر ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر رو نقض میکند. خبر: روز شنبه ۳ اسفند ماه، فروزان یزدانی پور، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات فرهنگی و رسانه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. مامورین پس از بازداشت تعدادی از لوازم شخصی وی را نیز با خود برده اند.بازداشت خانم یزدانی پور در منزل مسکونی خانوادگی وی صورت گرفته است. مأموران برخی وسایل شخصی او را نیز با خود برده اند. با گذشت بیش از ۳ روز از زمان بازداشت، اطلاعی از وضعیت، محل نگهداری و اتهامات مطروحه علیه این دانشجو در دست نیست. این خبر ماده ماده ۹، ۱۰، ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر رو نقض میکند. خبر: بعدی بازداشت دو فعال دانشجویی توسط نیروهای امنیتی در تهران امیرحسین علی بخشی، دانشجوی دانشگاه تهران و علی حقیقت جوان دبیر انجمن اسلامی آرمان دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، ظهر روز یکشنبه ۴ اسفندماه توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی شدند. از دلایل بازداشت، اتهامات مطروحه و محل نگهداری این دو فعال دانشجویی اطلاعی دردست نیست. این خبر ماده ۹، ۱۰، ۱۹ و ۲۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر رو نقض میکند؛ خبر: اعتراضات آبان؛ امین کاسب به ۲ سال حبس محکوم شد؛ امین کاسب، یکی ازشهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری آبان ماه، توسط دادگاه انقلاب کرمانشاه به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد. او پیشتر درجریان این اعتراضات و در شهرستان جوانرود بازداشت و در تاریخ ۱دیماه با تودیع قرار وثیقه آزاد شده بود. در این گزارش اتهامات مطروحه علیه این شهروند تشویش اذهان و تبلیغ به نفع یکی از احزاب کرد مخالف نظام عنوان شده است. امین کاسب پیشتر درجریان اعتراضات آبانماه سال جاری درجوانرود بازداشت شد که همزمان با برخی از شهرهای دیگر درمخالفت با افزایش سه برابری نرخ بنزین صورت گرفته بود. او نهایتا پس از اتمام بازجوییها در تاریخ ۱۸ دیماه با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شده بود. این خبر ماده ماده ۹، ۱۹، ۲۲از اعلامیه جهانی حقوق بشر رو نقض میکند خبر: نامه مریم ابراهیم وند، نویسنده و کارگردان سینما از زندان قرچک ورامین خانم ابراهیم وند، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده سینما که از تیرماه سال ۹۷ به صورت بلاتکلیف در زندان قرچک ورامین بسر میبرد، با نوشتن نامهای نسبت به شرایط خود وتداوم بلاتکلیفی درزندان اعتراض کرده است. او در بخشی از نامه گفته است، آنچه بیش از رسیدگی به بلاتکلیفی دو ساله و توقیف اموالم لازم به پیگیری است، این است که بدون ارائه ادله با پرونده سازی سپاه بازداشت و محبوس شدهام. مریم ابراهیم وند، نویسنده و کارگردان سینما و تهیه کننده فیلمهای طنز عشق، ما همه تنهاییم” و “پانسیون دختران” در شهریور ماه سال ۱۳۹۵ توسط ماموران اطلاعات سپاه در محل کار خود در تهران به دلیل تهیه فیلم ” ۲۴ سپتامبر” بازداشت و مدتی بعد با تودیع قرار وثیقه از بازداشتگاه این نهاد در زندان اوین آزاد شد. این خبر هم ماده ۹، ۱۰ ازاعلامیه جهانی حقوق بشر رو نقض میکند.
بخش 2: سخنرانی رسول پور آزاد بررسی هدف هشتم سند ۲۰۳۰ یونسکو(توسعه رشد اقتصادی پایدار جامعه، استخدام کامل و بهره ور و ایجاد فرصت های شغلی برای همگان) و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعلام گردید: در سپتامبر ۲۰۱۵ رؤسای دولتها، نمایندگان بلندپایهٔ نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی گرد هم آمدند و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، دستورکار سند۲۰۳۰ را تصویب کردند و به این ترتیب این سند جایگزین اهداف توسعه هزاره شد. سند ۲۰۳۰ یونسکو شامل ۱۷هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه است که نقشه راه جامعهٔ بینالمللی را در زمینه توسعهٔ پایا برای تحقق حکومت یکپارچه در سازمان ملل برای پانزده سال آینده ترسیم میکند. ایران نیز از کشورهای شرکتکننده در این اجلاس بود که متعهد به اجرای این سند شد. اهداف اصلی توسعهٔ پایا مورد توافق ۱۹۳ کشور عبارتنداز: بدون فقر: به تمام انواع فقر در هر کجا باشد پایان دهیم، بدون گرسنگی: به تمام گرسنگی پایان دهیم، به امنیت غذایی و تغذیه سالم برسیم، و کشاورزی پایا را ارتقاء دهیم، سلامتی مطلوب: زندگی سالم را تضمین کنیم و برای همه د ر همه سنین سطح سلامتی را بهبود بخشیم، کیفیت آموزش: آموزش با کیفیت برای همه میسر و مساوی باشد و فرصتهای یادگیری برای همه در تمام طول عمر فراهم شود، برابری جنسی: به برابری جنسی برسیم و تمامی دختران و زنان قدرتمندتر گردند، آب سالم و بهداشت: آب تصفیه شده و سالم در دسترس همه قرار گیرد و امکانات بهداشتی برای همه فراهم باشد، انرژی ارزان و تجدید پذیر: دسترسی به منابع انرژی ارزان، مطمئن، پایا و مدرن برای همه فراهم شود، کار و اقتصاد خوب: رشد اقتصادی پایا، فراگیر و با ثبات، زیرساخت خوب و نوآوری: ساخت زیر ساختار مقاوم، ارتقای صنعت پایا و عمومی، و ارائه نوآوری، کاهش نابرابری: کاهش نابرابری در کشورها و بین آنها، شهرها و جوامع پایا: شهرها و اقامتگاههای بشری را عمومی، امن، مقاوم وپایا سازیم، استفاده امن از منابع: تضمین مصرف پایا و الگوهای مصرف، اقدام دربارهٔ آب وهوا: اقدامات فوری برای مبارزه با تغییر آب و هوا و عوارض ناشی از آن، اقیانوسهای پایا: حفظ و استفاده پایا از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایا، استفاده پایا از زمین: حفظ، بازیابی و بهبود استفاده پایا از اکوسیستمهای خاکی، مدیریت پایا جنگلها، مبارزه با بیابانزایی، متوقف کردن یا معکوس کردن روند تخریب زمین و متوقف کردن روند از دست رفتن تنوع زیستی، صلح و عدالت: ارتقای جوامع صلحآمیز و فراگیر برای توسعه پایا، فراهم کردن دسترسی به عدالت برای همه و ساخت موسسات کارآ، قابل اعتماد برای همه و در همه سطوح. همکاریها در توسعه پایا: تقویت ابزارهای پیادهسازی و احیای همکاریهای جهانی برای توسعه پایا. سید علی خامنهای در۱۲ اردیبهشت۱۳۹۶مخالفت خود را با مفاد سند ۲۰۳۰ یونسکو؛ از قبیل برابری جنسیتی، گسترش آموزشهای دوزبانه و چندزبانه در جوامع چندزبانه و نیز چگونگی آموزش و یادگیری مادام العمر اعلام کرد. خامنه ای بار دیگر روز ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ از «اجرای بیسر و صدای» این سند در ایران انتقاد کرد و اجرای آن را «غیرمجاز» دانست و اعلام کرد که جمهوری اسلامی تسلیم سندهایی مانند سند ۲۰۳۰ یونسکو نخواهد شد. وی گفت: «این سند ۲۰۳۰ یونسکو چیزی نیست که جمهوری اسلامی تسلیم آن شود. اصل کار غلط است؛ اینکه برویم سندی امضا کنیم و بعد بیسروصدا آن را اجرا کنیم؛ مطلقاً مجاز نیست.» وی گله مندی خود را از شورای عالی انقلاب فرهنگی ابراز داشت. خامنهای در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ نیز با انتقاد دوباره از امضای سند آموزشی یونسکو در پاسخ به اظهارات روحانی مبنی بر این که دربارهٔ این سند «گزارش دروغ» به رهبر داده شده گفت: «برداشت افرادی که خیال میکنند ما در این موضوع گزارشهای درستی نگرفتهایم، برداشت درستی نیست. … برخی میگویند ما در این خصوص تحفظ دادهایم و گفتهایم فلان بخش آن را قبول نداریم، در حالی که حتی اگر هیچ مورد واضحِ خلاف اسلام در آن وجود نداشت، باز هم نظام آموزشی نباید در بیرون از کشور نوشته شود، حال آن که موارد خلاف اسلام نیز در آن سند وجود دارد. روز سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی برای بررسی سند ۲۰۳۰ با حضور حسن روحانی رئیسجمهور برگزار شد. طی این جلسه اکثریت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کردند که مبنای عمل در کشور اسناد بالادستی مصوب در شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و سایر مراجع قانونی بوده و در حوزه آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت، سند اساسی و ملی، «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» خواهد بود که این سند در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیدهاست و هر سند، بیانیه یا موضوع دیگری که مغایر با این سند باشد، ملغی است پس از ادامه اعتراض خامنهای و امامان جمعه ایران به اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکو، در خرداد ۱۳۹۶ حسن روحانی تصویر مصوبه دولت دربارهٔ این سند را در شبکه اینستاگرام خود منتشر کرد وی در این پیام با عنوان «دروغهای بزرگ دربارهٔ سند ۲۰۳۰» از جمله نوشت: «فریبکاران حتی به رهبری هم گزارش دروغ دادند و مدعی هستند دولت مصرانه به دنبال اجرای این سند است. صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران روز دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ اطلاع داشتن این قوه از جزئیات سند ۲۰۳۰ را «دروغ محض» دانست و از دولت حسن روحانی خواست که «مسئولیت کار خود را در این زمینه به عهده بگیرد. با بررسی سند ادعایی و ملاحظه تاریخ آن که ۲۵ شهریورماه سال ۹۵ است، به سادگی میتوان دریافت که این مصوبه هیئت وزیران، پس از بررسی سند ۲۰۳۰ و اتخاذ تصمیم، صرفاً مربوط به تشکیل کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰ با مسئولیت وزارت آموزش و پرورش است که همانند سایر مصوبات هیئت محترم وزیران در روزنامه رسمی منتشر و به دستگاههای ذیربط ابلاغ شدهاست و در آن هیچ اثری از محتوا «چارچوب اقدام برای آموزش» موسوم به سند ۲۰۳۰ به چشم نمیخورد.
بخش 3: آقای علی مسیبی سخنرانی خود را با موضوع زندانیان سیاسی و بازداشت گسترده دانشجویان مطرح کردند: دراعتراضات ابان ماه دانشجویان چند دانشگاه به اعتراضات مردم پیوستند که تعدادی از آنها بازداشت شدند. همچنین جمهوری اسلامی اقدام به تعطیلی دانشگاهها در چند استان کرد. بر اساس گزارشها دانشجویان دانشگاههای دولتی و آزاد در چندین شهر ایران از جمله تهران، کرج، کاشان، اصفهان، تبریز و بابل از روز شنبه هفته جاری و یک روز پس از آغاز اعتراضات سراسری در ایران به معترضان پیوستند و با تجمع و سر دادن شعار در دانشگاه از حرکت اعتراضی گسترده در ایران حمایت کردند.در این میان تعدادی از دانشجویان معترض بازداشت شدند و شمار دانشجویان بازداشت شده در دانشگاه تهران حدود ۵٠ نفر گزارش شده است.بر اساس یک گزارش دوشنبه ٢٧ آبان دانشجویان دانشگاه تهران دست به تجمعی در اعتراض به افزایش سه برابر بنزین، وضعیت فاجعه بار معیشتی و سرکوب های سنگین زدند. این تجمع که عصر روز دوشنبه شکل گرفت تا ٨ شب ادامه یافت و با نزدیک شدن به ساعات تاریکی شب، چندین آمبولانس حاوی نیروهای لباس شخصی وارد دانشگاه شدند و تعدادی از دانشجویان را دستگیر و داخل آمبولانس کردند. در ادامه جهت خروج از دانشگاه درب منتهی به خیابان ۱۶ آذر را گشوده و باقی دانشجویان را از آن طریق از دانشگاه بیرون می راندند و سپس تعدادی از دانشجویان را نیز بیرون از دانشگاه دستگیر میکنند. برخی از این دانشجویان به زندان فشافویه و تعدادی نیز به زندان اوین منتقل شده اند. آمار تعداد بازداشتیان عصر دوشنبه در دانشگاه تهران ۴٠ تا ۵٠ تن عنوان شده است که از این تعداد پنج تن از دانشجویان علامه میباشند اما از هویت این دانشجویان اطلاع دقیقی در دست نیست. علاوه بر این پنج تن دیگر از دانشجویان دانشگاه علامه خارج از تجمع بازداشت شدهاند. ۳۳ شورای صنفی دانشگاههای سراسر کشور در نامه ای به وزیر علوم خواستار آزادی بدون قید و شرط دانشجویان بازداشتی در تجمعهای چند روز اخیر شدند.در نامه این شوراهای صنفی اسامی ۲۵ دانشجوی بازداشتی قید شده است که ۶ تن دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۸ تن دانشجوی دانشگاه تهران، و یک نفر هم دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف است.در این نامه آمده که بر خلاف ماده ۱۲ حقوق دانشجویی در برخی دانشگاهها تجمعات و اعتراضات مسالمت آمیز با دخالت نیروهای امنیتی روبرو گردیده است. علاوه بر این، شوراهای صنفی به وزیر علوم خاطر نشان کردهاند که در فضای خارج از اجتماعات شماری از فعالین دانشجویی بازداشت شدهاند. با وجود آزادی تعداد انگشتشماری از زندانیان سیاسی و فعالان کارگری در سایه ترس از ابتلا به کرونا، خانوادههای زندانیان سیاسی و عقیدتی هنوز چشم انتظار آزادی و مرخص شدن عزیزان خود هستند. علیرغم ادعای مقامات قوه قضائیه، عفو زندانیان شامل حال بسیاری از زندانیان نشده است.در روزهای اخیر در ایران اعلام شده که زندانیان مشمول عفو شدهاند. این عفو که استثناهای بسیاری دارد، شامل زندانیان سیاسی و عقیدتی با محکومیت کمتر از ۵ سال هم میشود. قوه قضائیه گفت زندانیانی که در اسفندماه به مرخصی رفتند، به زندان بازنمیگردند. اما هنوز به درستی مشخص نیست که آیا همان اندک زندانیان سیاسی آزاد شده هم نباید به زندان بازگردند. خبرگزاری حقوق بشری هرانا در گزارشی نوشت که مسئولان برای مرخصی زندانیان سیاسی “سختگیری مضاعفی” دارند و جدای از آن “مسئولان قضایی یا سازمان زندانها در روند اداری مرخصی برخی زندانیان عقیدتی مانع تراشیهای فرا قانونی میکنند”. هنوز تعداد زیادی از فعالان مدنی و دانشجویی در میان زندانیان آزادشده دیده نمیشوند. گزارش نهادهای حقوق بشری نشان میدهد که دستکم سه نفر از فعالان دانشجویی با نامهای علی حقیقتجوان، امیرحسین علیبخشی و فروزان یزدانیپور که قبل از ضیا نبوی دستگیر شدهاند، هنوز در بازداشت هستند.اعتماد آنلاین در گزارشی، شرایط استفاده از مرخصی برای فعالان محیطزیست، دراویش و فعالان مدنی زندانی در ایران را با توجه به “اتهامهای امنیتی” آنها سخت ارزیابی کرد. اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه، دیروز مدعی شد “نیمیاز زندانیان امنیتی” و در مجموع ۸۵ هزار زندانی از مرخصی استفاده کردند؛ موضوعی که خبرگزاری دولتی “ایرنا”، آن را “بیسابقه” توصیف کرده است. مرخصیهای گفته شده مقامات قوه قضائیه اما شامل دراویش زندانی و نیز هشت فعال محیط زیستی که از بهمن ۹۶ بازداشت شدند و تا کنون به مرخصی نرفتهاند، نشده است. سرنوشت مبهم زندانیان دوتابعیتی؛ جاوید رحمان، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، هفته پیش از مسئولان جمهوری اسلامی خواسته بود تا در روند مرخصی و آزادی موقت زندانیان، تبعیضی صورت نگیرد. او همچنین خواستار آزادی زندانیان موسوم به “دوتابعیتی” در ایران شده بود. اکنون به غیر از نازنین زاغری، دیگر زندانیان دوتابعیتی از جمله فریبا عادلخواه، پژوهشگر ایرانیفرانسوی، رولان مارشال، همکار فرانسوی خانم عادلخواه، باقر و سیامک نمازی همچنان در زندان هستند. انتقاد از “گلچین کردن زندانیان “مهدی محمودیان، فعال حقوق بشر با انتقاد از دست چین کردن زندانی سیاسی و اعزام آنها به مرخصی گفته بود که حکومت به چند زندانی سیاسی مرخصی داده است تا دهان رسانهها را ببندد. او در یک گفتگو، اضافه کرده بود: «… در هر جریانی یک سرشناس را آزاد کردند. به طور مثال مادر مصطفی کریمبیگی را که یک سال حکم داشت آزاد کردند، فقط برای اینکه بگویند یک خانم را آزاد کردیم یا مثلا ندا ناجی از فعالان کارگری آزاد شد در صورتی که از یک ماه قبل وثیقه را گذاشته بود و آماده بود؛ عملا زندانیان سیاسی را فقط گلچین شده به تعداد اندکی مرخصی دادند در حالی که اصل زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان هستند، به ویژه در شهرستانها. رئیس قوه قضائیه طی دو بخشنامه در اسفندماه با هدف کنترل وضعیت بهداشتی زندانها، شرایط و ضوابطی را برای اعطای مرخصی به زندانیان اعلام کرده بود که عمدتا شامل زندانیان مالی و زندانیان با محکومیت کمتر از ۵ سال شده است. زندانیان جان باخته در زندان؛ کاووس سیدامامی، فعال محیط زیست و دکترای جامعهشناسی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق، استاد ارتباطات ومدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود که در ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ در زندان اوین درگذشت محمد راجی، یکی از دراویش نعمتالهی گنابادی بود که در اعتراضات دراویش گنابادی طی حوادث ودرگیری های اول اسفند ماه ۱۳۹۶ بازداشت و در اثر ضربات بازجویی کشته شد. راجی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران بود که در زمان جنگ ایران و عراق فرماندهی چند گردان سپاه را به عهده داشت و در جنگ مجروح شیمیایی شده بود و دچار معلولیت و ناراحتی ریه بود. او درسال ۱۳۸۳از سپاه جدا شد و در زادگاهش روستای مزرعه آباد الیگودرز به کار کشاورزی مشغول شده بود ستار بهشتی، کارگر و وبلاگ نویس ایرانی بود که در تاریخ ۹ آبان ماه ۱۳۹۱توسط پلیس فتا دستگیر شد. او به اتّهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و فیس بوک» بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود. در مدّت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه شد و در همین جریان درگذشت و در گورستان رباط کریم (محل زندگیاش) به خاک سپرده شد.علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی ۲۱ ساله، به دلیل فعالیت در فضای مجازی بازداشت شده بود و در دادگاه بدوی به اتهام اهانت به رهبری، تبلیغ علیه نظام و توهین به مقدسات به ۶ سال حبس محکوم شده بود. او که دوران حبسش را درزندان فشافویه میگذراند،روز دوشنبه۱۳۹۸ هدف حملهٔ دو نفر از زندانیان «بزهکار» قرار گرفت و جان خود را از دست داد. شیرمحمدعلی بههمراه یک زندانی دیگر به نام برزان محمدی در اسفند ۱۳۹۷ بهدلیل فقدان امنیت جانی، عدم اجرای اصل تفکیک جرایم و مخالفت با انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بودند.
بخش 4: آقای هادی جعفر پور سخنرانی خود را با موضوع مشکلات دانشجویان در ایران آغاز کردند: اصلیترین وظیفه نظام آموزشی هر کشور، تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص بهمنظور ارائه خدمت به مردم آن کشور است، بنابراین هدفگذاری نظام آموزشی، از اهداف اصلی شناسایی نیازهای جامعه و تلاش برای برطرف کردن آنهاست. از آنجا که جامعه یک سیستم پویا و در حال تغییر است، نیازهای آن نیز در حال دگرگونی است. بنابراین آموزش و اهداف نظام آموزش نیز نیاز به تغییر و تعدیل بهمنظور همراهی با جامعه دارد. یکی از روشها برای حفظ و ارتقای کیفیت آموزش همسو با رشد جهانی، ارزشیابی مستمر آموزش و ارکان وابسته به آن است. به این طریق میتوان به نقاط ضعف و قوت سیستم پی برد. قدم بعدی، بازخورد این یافتهها به سیستم آموزش و تلاش برای بهبود کیفیت و کمیت آموزش است. از آنجایی که دانشجویان مخاطبان اصلی آموزش بوده و بهطور کاملاً مستقیم با سیستم آموزش در ارتباط هستند، به نظر میرسد مهمترین منبع برای دستیافتن به نقاط قوت و ضعف نظام آموزش باشند.مشکلات به دو بخش سیستم آموزشی و مشکلات شخصی تقسیم میشوند.سیستم آموزش عالی ایران در ابتدا به ظاهر شبیه سیستم آموزش عالی آمریکا تنظیم شد؛ رشته ها و درسها به همان سبک، علاوه بر مسایل خاص دیگر اسلامی سازی آن، که با مرور زمان با گسترش بی رویه و بی برنامه پذیرش دانشجو و افزایش شبه دانشگاهها وضعیت ناگواری را امروز رقم زده است. شاید قسمتی از این گسترش ها طبیعی باشد اما مسلما اغلب آن ناشی از بی برنامگی، رانت و رابطه و عدم آینده نگری و سوءمدیریت در آموزش عالی و بطور اخص وزارت علوم بوده است. مدیران ناکارآمد با نگاه های غیرعلمی و غیر آکادمیک سبب اصلی افزایش ظرفیت پذیرش در دانشگاهها و ساده و سطحی نمودن مجوز پذیرش دانشجو مقطع بالاتر، ارتقای علمی و یا دایر کردن دانشگاه بوده اند. تعدادی از مدیران ارشد وزارت علوم از وزیر گرفته تا مدیران و رئیسان دانشگاهها، خود صاحب دانشگاه های به اصطلاح غیر انتفاعی و موازی کار و در عمل پول بگیر و مدرک بده با کمترین استاندارهای آموزشی شده اند. دانشگاه آزاد و پیام نور و به اصطلاح علمی کاربردی نیز همان سبک موازی کاری و بی کیفیتی را ادامه داده اند. در واقع عده ی زیادی از این مدیران و یا استادان، خود بانی اصلی به بیراهه رفتن علم و دانش در این مملکت شده اند وگرنه کدام فرد با فکر علمی می آید به موسسه یا دانشگاهی با کمترین امکانات مجوز می دهد ؟ یا تاسیس آن به ذهنش می رسد، بجز افرادی که هم دنبال قدرت و هم ثروت به هر قیمت از این راه هستند. دانشگاههای دولتی که سردمدار آموزش خوب بودند، با مرور زمان نیز به بیراهه رفته اند؛ گسترش کمی رشته ها و بی کیفیت شدن آموزش و کاربردی نبودن آن نیز دامنگیر آنها شده است. افزایش پذیرش دانشجو در قالب به اصطلاح شبانه در چند سال اخیر، دایر کردن به اصطلاح پردیس های پولی به سبک دانشگاه آزاد! به طریق اسف باری فلسفه تحصیل و علم و دانش را دردانشگاههای ملی نیز زیر سوال برده است. درعین این افزایش بی رویه پذیرش دانشجو، رشته ها و گرایشهای تحصیلی بدون توجه به کارکرد آنها نیز از فلسفه اصلی خود بسیار دور شده اند. استاد و دانشجوی رشته برق و الکترونیک که قاعدتا باید اغلب سرگرم کار و تحقیقات و ساخت و تولید قطعات و مدارات صنعتی شوند، اغلب مشغول مقاله نوشتن نظری و کارهای کامپیوتری هستند؛ افزایش تعداد مقالات و تحقیقات سطحی و حرص و جوش برای آن، که اغلب به تبع قوانین مبهم و مشکل دار موجود هستند، امروز در عمل نتیجه فعالیت های به اصطلاح علمی در حیطه آموزش عالی شده است. دانشگاه بطور طبیعی پیشگام علم و دانش، فکر و جستجوی راه حل مسائل و مشکلات مختلف انسانها و جوامع بوده است؛ رشته های مختلف دانشگاهها نیز بر این مبنا هرکدام هدف و فلسفه ای دارند؛ اینکه مثلا از رشته ریاضی و یا فلسفه انتظار کارآفرینی صنعتی داشت حداقل در کوتاه مدت نگاهی سطحی است؛ آموزش نیروهای توانمند مورد نیاز و انجام تحقیقات مورد نیاز کشور و یا در سطح جهانی و پیش بردن مرزهای علم و دانش بشر نیز از اموری است که دانشگاهها در اصل به دنبال آن بوده اند. دانشجویان در دوران تحصیل، با توجه به گذر از دوره جوانی، تغییر محیط، و پذیرش مسئولیت آموزشی و تغییر نقش، دچار مشکلات روحی عاطفی شده و ممکن است از نظر اقتصادی نیز در تنگنا قرار گیرند. افسردگی، اضطراب، استرسهای شدید، تغییر در سبک زندگی، مشکلات شغلی، احساس بدرفتاری از سوی دستاندرکاران آموزشی و اجرایی دانشگاه از جمله عواملی هستند که میتوانند در بروز آسیبهای روانشناختی دخیل بوده و به تبع آن، موجب اُفت عملکرد تحصیلی دانشجویان بشوند. بنابراین، ضرورت دارد پس از شناخت این عوامل و قبل از مزمن شدن و بروز آثار مخرب آنها از راههای مختلف، مانند مشاوره، در جهت کاهش اثر منفی آنها اقدام شود. طبق پژوهشهای انجام شده، ۹۷% دانشجویان ۱۹-۲۵ سال، اظهار داشتند با مشکلات خانوادگی، روابط به جنس مخالف، مشکلات شغلی و تحصیلی مواجه اند. یا مشکلاتی در زمینه افسردگی، ترس از شکست، نگرانی درباره وضع اقتصادی، ترس از سخن گفتن در حضور جمع، بی علاقگی به مطالعه و دوری از خانواده. دانشجویان به عنوان یک صنف پویا و آیندهساز نقش و سهم مهمی را در پیشرفت و تغییرات اجتماعی دارند که به طور کلی از مشکلات شخصی فراوانی نظیر: مشکلات مربوط به تفریح و گذراندن اوقات فراغت، مشکلات دینی و اخلاقی، مشکلات تحصیلی، مشکلات مربوط به اشتغال و شغل آینده، مشکلات خانوادگی، مشکلات عاطفی روانی، مشکلات ازدواج و رابطه با جنس مخالف، مشکل سلامت جسمانی، مشکل مالی و اقتصادی و مشکل روابط اجتماعی رنج می برند. واقعیت اصلی این است که امروزه در این کشور همه این اصول از ریل اصلی خود خارج شده اند؛ آموزش که با تکیه بر پژوهش گرایی سطحی مدت زیادی است که دراغلب دانشگاهها از کم کیفتی رنج می برد و به عبارتی تقریبا رها شده است؛ پژوهش نیز اغلب در بیراهه صرفا مقاله نوشتن “باری به هر جهت” است، بجز معدودی از استادان و محققان که خود طبق اصول استاندارد علمی کار می کنند؛ چرا که سیستم آموزش عالی بطور سیستماتیک و قانونمند چندان مشوق آن نیست. ارتباط با جامعه و صنعت نیز تقریبا درحد شعار باقی مانده است؛ به عبارتی خیلی ساده در ایران دانشگاه بنظر بیشتر محیطی است که عده ای در آنجا سرگرم هستند و برای خود کار می کنند.!
بخش 5: بحث آزاد با موضوع حقوق شهروندی(بحران و عدم تدبیر) آغاز گردید: در آغاز خانم رویا ملایی اشاره ی کردن به اینکه یک شهروند توی جامعه جمهوری اسلامی ایران چه حقوقی شامل میشه و دولتی که اعلام میکنه تدبیر هست تو جامعه و همه شهروندان از حقوق یکسان استفاده میکنند چقدر این حقیقت دارد، حق شهروندی یکی از مهمترین حقوق شهروندی یک کشور است و از جمله حقوقی است که در منشور حقوق شهروندی آزادی بیان، آزادی عقیده و دین بهش اشاره شده و دولت باید این حقوق را در احتیار فردی که در آن کشور زندگی میکند قراردهد و اینکه مردم ایران از جمله مردم محروم و فقیر از هیچ حق شهروندی تو ایران برخوردار نیستند و اشاره ی کردن به کولبران بخصوص جوانان تحصیل کرده که به خاطر نابرابری و ناعدالتی، فقر و عدم رفاه درون کشور به کولبری روی می آوردن و درنهایت توسط نیروهای مرزبانی کشته میشوند. و جناب احمد ملازاده همه اشاره داشتند به بحث تدبیر به اینکه بحث تدبیر بر میگردد به دانشگاه ها وعلمی که مسئولین و مدیران تو این بحث بحران کار میکنند کسانی که تو بحث بحران مسئول این قسمت هستند هیچ علمی در مورد بحران و بحران زدایی ندارند و شغلی که آنها دارند بواسطه آشنایی، دوستی و یا پارتی بازی به اون پست و مقام رسیدند و بارعلمی با بحران و تدبیر را ندارند که چگونه با اون بحران مقابله کنه و هیچ برنامه ریزی نمیتونه داشته باشد وقتی کسی که علمی نداشته باشد و در ادامه آقای منوچهر شفایی ادامه دادند اینکه ما حقوق ذاتی داریم مثل نفس کشیدن، دیدن، شنیدن وغیره. اینها مواردی است که حق طبیعی ماست و جامعه وظیفه ی به این حقوق ذاتی ما دارد که حقوق شهروندی می گویند و اینکه در ایران هیچ حقوق شهروندی وجود نداره و هیچ رفاهی وجود ندارد و خانم لیدا اشجعی هم اشاره داشتن به این که حق شهروندی یه ارتباطی هست بین شهروند و جامعه و دولت یعنی اینکه دولت در قبال مردم خود مسئول است و متاسفانه در ایران دولت هیچ مسئولیتی نسبت به مردم ندارد و در ادامه بحث همکاران گرامی دیگر خانم رزا جهان بین، آقای مازیار پرویزی، رضا چهرازی و آقای حسن زاده هم شرکت داشتن هر کدام به نحوی نظر خود را ارائه دادند. در پایان خانم رویا ملایی بیجارپسی ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، منشی جلسه، ادمین ها در ساعت ۱۸:۰۰ ختم جلسه را اعلام کردند. در این جلسه علاوه بر مهمانان سایر اعضای کانون و علاقمندان به حقوق بشر، اعضای خانم ها و آقایان معصومه توکلی، نیلوفر جلیلی، احمد ملازاده، ابوالفضل پرویزی، افشین رجبی، علی مسیبی، هادی جعفرپور، رسول پورآزاد، علی جاویدان، مصطفی فرج پور، رضا چهرازی و آزاد بهرامی نیز حضور فعال داشتند.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی اپریل ۲۰۲۰
هانی رستم زاده
در روزجلسه یکشنبه ساعت 20 به وقت اروپا 22:30 به وقت ایران با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمان های دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی اسکاندیناوی برگزار گردید. مسول جلسه آقای هادی درتومی ضمن خوش امد به حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را آغاز نمودند.
بخش1: درابتدای جلسه آقای آزاد بهرامی با گزارش ماهیانه نقض حقوق بشر در ایران در ماه جاری را ایراد کردند: خبر: جان باختن شهروندان بر اثر انفجار مین و خمپاره؛ یک نوجوان بنام پیام رستمی ۱۶ ساله از عشایر کوچ نشین قصرشیرین استان کرمانشاه در هنگام چوپانی درمنطقه تنگاب بر اثر انفجار مین بجای مانده از جنگ ایران و عراق رفته و از ناحیه دو دست و صورت دچار جراحات بشدت جدی و بعد از انتقال به بیمارستان قصرشیرین متاسفانه فوت می کنند. و یک شهروند دیگر بنام کیوان اعظمی ۳۷ ساله از اهالی روستای کلینه سرپل ذهاب بر اثر انفجار یک قبضه گلوله خمپاره زخمی و به مراکز درمانی منتقل شده بود اما متاسفانه این شهروند هم نیز بدلیل شدت جراحات جانش را از دست میدهد. با استناد به آمار به ثبت رسیده از مرکز آمارسازی حقوق بشر کردستان طی ۳ ماه گذشته ۳ شهروند کرد در اثر انفجار مین و مواد منفجره بجای مانده از جنگ ایران و عراق جانشان را از دست داده اند، و ۴شهروند دیگر نیز زحمی و قطع عضو شده اند.. این خبر مغایرت دارد با ماده ۳، ۲۲ از اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر- شورش در زندانهای ایران به دلیل سرایت ویروس کرونا روز دوشنبه ۱۱ فروردین ماه، شماری از زندانیان محبوس در زندان سپیدار اهواز دست به اعتراض زده و با نیروهای کادرزندان درگیر شدند که در جریان این درگیری تعدادی از زندانیان با شلیک نیروهای امنیتی زخمی شده و جان خود را از دست دادند. و هویت چند تن از این زندانیان عبارت است از رضا خرسانی(مغینمی) ۳۸ ساله از اهالی دشت آزادگان، محمد سلامات از اهالی اهواز، شاهین زهیری از اهالی خرمشهر، محمد تامولى طرفى وعادل ناصری ۳۵ ساله می باشند. و به گفته یک منبع مطلع از وضعیت زندانیان و تعداد کشته شدگان در این درگیری صورت گرفته در این زندان بیش از این تعداد است وهویت سایر کشته شدگان هنوز مشخص نشده است. این خبر مغایرت دارد با ماده؛ ۳، ۲۲ از اعلامیه جهانی حقوق بشرخبر4- روز دوشنبە ١٨ فروردین ٩٩، یک زن جوان اهل دیواندرە با هویت ”شادی اصغری“ بە دلیل مشکلات خانوادگی خود را حلق آویز و بە زندگی خود پایان داد. این زن ٢٢ سالە و مادر دو فرزند نیز بودە است. از سوی دیگر و روز یکشنبە ١٧ فروردین یک زن اهل شهرستان دهلران با هویت ” مینا صداقت“ بە دلیل اختلاف خانوادگی بە زندگی خود پایان دادە است. شامگاه همان روز، یک جوان ٢۴ سالە اهل کرمانشاه با فامیلی ”اردلان“ با حلق آویز کردن به زندگی خود پایان میدهد.همان روز، یک جوان ١٧ سالە اهل شهرستان دهگلان با هویت ”میثم طهماسبی“ بە دلایل نامعلومی خود را حلق آویز کردە است.این خبر مغایرت دارد با؛ ماده ۳، ۲۲ از اعلامیه جهانی حقوق بشر.خبر5- دوشنبە ١٨ فروردین ۱۳۹۹، نیروهای مرزبانی سپاه پاسداران در ارتفاعات مرزی در محلی بە نام ”بلندی های اللە اکبر“ بخش بازرگان ازتوابع شهرستان ماکو بە سوی دستەای از کولبران آتش گشودە و دست کم سە کولبر کشتە و زخمی شدەاند. برهان جنیانلو کولبر۲۴ ساله یکی از کولبرانی است که هدف شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی ایران قرار گرفته و جان خود را از دست داده است.این کولبر جوان متاهل و پدر دو فرزند بودە است و به دلیل بیکاری و نبود فرصت شغلی مجبور به کولبری بوده است. این خبر مغایرت دارد با ماده های ۳، ۲۲، ۲۳ از اعلامیه جهانی حقوق بشر
بخش 2: سخنرانی آقای رضا عباسی زمان آبادی با موضوع مقایسه ماده بیست اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود. الف)هر کس حق دارد آزادانه در احزاب و جماعت های مسالمت آمیز شرکت جوید. ب) هیچ کس را نمی توان وادار ساخت به حزبی بپیوندد. آزادی اجتماعات و تظاهرات یکی از مظاهر دموکراسی است که مردم میتوانند با مشارکت عملی و حضور مستقیم در صحنه حرف خود را بدون واسطه به گوش زمامداران برسانند. این حق بعنوان یکی از حقوق مربوط به آزادی های عمومی در اسناد بین المللی و در شرع و قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده. نهایتا این مقاومت زمانی پیش می آید که عده ای ذینفع، از قدرت عمومی و فشارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر خود احساس نارضایتی کنند. اجتماعات معمولا همایش های موقتی است جهت تبادل آزاد و نظرات افراد و هماهنگی برای دفاع از منافع مشترک. ولی تظاهرات و راهپیماییها عبارت است از اینکه افراد با حضور در معابر عمومی و استفاده از یک فرصت نمایشی به بیان خواسته ی جمعی خود می پردازند. بین ایندو مفهوم از لحاظ حقوقی تفاوت است. البته هدف هر دو دفاع از منافع مشترک ذینفع هاست ولی از لحاظ ساختار با هم تفاوت دارند آزادی اجتماعات یکی از آزادی های اساسی است که افراد بتوانند آزادانه و بطور مسالمت آمیز دور هم گرد آیند. و از افکار و عقاید یکدیگر بهره بگیرند و هیچ گونه مانعی برای تجمع آن ها در بین نباشد، این حق آزادی اجتماعات در منابع حقوق بشری متعددی به رسمیت شناخته شده که از مهمترین منابع میتوان به معاهدات و اسناد حقوق بشری اشاره کرد. حال این اجتماعات با توجه به اوضاع و احوال حاکم ممکن است موجب اخلال در نظم عمومی شود. به همین جهت است که لزوم مسالمت آمیز بودن این اجتماعات بوضوح درک میشود. لذا جهت شکل گیری این اجتماعات، محدودیت هایی وجود دارد. مفهوم و معنی آزادی اجتماعات.با توجه به رویه دولت ها در قوانین اساسی و داخلی، میتوان آزادی اجتماعات را عبارت از این دانست که افراد آزاد هستند آگاهانه، عامدانه و بصورت مسالمت آمیز در کنار یکدیگر بطور موقت و بدون هیچ هراس از مداخله دولت برای بیان مطالب در زمینه های مختلف، گرد هم آیند و به بیان خواسته های خود از این طریق بپردازند. از وصف آگاهانه و عامدانه بودن اجتماعات، مولفه سازمان یافته بودن اجتماعات و از موقت بودن و هدف خاص داشتن، غیر دائمی بودن و هدفمند بودن اجتماعات استنباط میشود. حق تشکیل اجتماعات هم در اسناد بین المللی و هم در حقوق داخلی کشورها از جمله ایران مورد پذیرش قرار گرفته است. آزادی اجتماع در اسناد بین المللی. از میان اسناد بین المللی حقوق بشری متعددی که حق آزادی اجتماع را به رسمیت شناخته اند چند سند از ویژگیهای مهم و جایگاه ممتازی در عرصه حقوق بشر و حمایت از آن برخوردارند که در این قسمت تنها به ذکر همین مورد بسنده میشود، اولین سند مهم در این راستا اعلامیه جهانی حقوق بشر ( ۱۹۴۸ ) است که در ماده ۲۰ این حق را بشرح ذیل شناخته است :هر کس حق دارد آزادانه مجامع و اجتماع های مسالمت آمیز را تشکیل دهد. هیچ کس را نمیتوان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد. آزادی اجتماع در قوانین ایران :در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ۲۷ آزادی اجتماعی به این شرح به رسمیت شناخته شده است. تشکیل اجتماعات و راه پیماییها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. ماده ۲۶: احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت در این ارتباط تبصره ۲ ماده ۶ قانون احزاب مقرر میدارد: برگزاری راهپیمائیها با اطلاع وزارت کشور ( نه با کسب مجوز ) بدون حمل سلاح در صورتی که به تشخیص کمیسیون ماده ۱۰ مخل به مبانی نظام اسلام نباشد و نیز تشکیل اجتماعات در میادین و پارکهای عمومی با کسب مجوز از وزارت کشور آزاد است نکته مهم در این باره تبصره ۲ ماده ۶ قانون فعالیت احزاب است که تشخیص اخلال به مبانی اسلام را بر عهده کمیسیون ماده ۱۰ قرار داده و ماده ۱۶ در بند ( ح ) و ( ط ) قیودی برای آن مشخص کرده است. بند ( ح ): نقض موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی بند ( ط ): تبلیغات ضد اسلامی و پخش کتب و نشریات مضله. بطوریکه مشاهده میشود قانون اساسی ضمن به رسمیت شناختن آزادی اجتماع معیار عدم اعمال و اجرای این آزادی را اخلال به مبانی اسلام دانسته و در واقع اجرای این آزادی را مقید به این محدودیت کلی نموده است و همین محدودیت کلی در قانون احزاب هم تکرار شده است. با توجه به مباحث مطرح شده میتوان نتیجه گرفت که آزادی اجتماعی که در آن تحت عنوان حق آزادی اجتماع نیز تعبیر میشود یکی از مهمترین حقوق به رسمیت شناخته شده در نظام بین المللی حقوق بشر است که فی الجمله در قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران نیز به رسمیت شناخته شده است. در اینجا با توجه به اهمیت اصل ۲۷ قانون اساسی در رابطه با تشکیل اجتماعات به تحلیل این اصل می پردازیم بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی، تشکیل اجتماعات و راه پیمائیها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است و با توجه به اصل ۹ قانون اساسی غیر قابل سلب است. اما این اجتماعات و تظاهرات با توجه به اوضاع و احوال حاکم ممکن است حالت اعتراضی داشته باشد و موجب اخلال در نظام عمومی شود. به همین جهت همانطور که میبینیم تشکیل اجتماعات و راه پیمائیها از آزادیهای مشروعی به شمار میرود، که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده لزوم مسالمت آمیز بودن این اجتماعات به وضوح درک میشود. اجتماع مسالمت آمیز یعنی اعتراض کنندگان بدون اعمال خشونت و ایجاد بی نظمی مراتب را اعلام کنند و خواسته های خود را به حاکمان برسانند. از طرفی زمامداران و قدرت عمومی از یک طرف ناگزیر به قبول این اجتماعات و توجه به خواسته های معترضان هستند. و از طرفی مسئول استقرار نظم و تامین امنیت به همین دلیل قانون گزارها برگزاری این اجتماعات را مشروط به عدم حمل سلاح کرده که مقصود او با توجه به سیر مذاکرات تصویب همان مسالمت آمیز بودن است. البته این اصطلاح یک مفهوم نسبی است. در این رابطه بند ( ی ) ماده ۱۶ قانون فعالیت احزاب حمل اسلحه و مهمات غیر مجاز برای گروهها را ممنوع اعلام داشته است. نکته بعدی که قانون گذار در رابطه با برگزاری این تجمعات به آن توجه کرده است بحث ( عدم اخلال به مبانی اسلام ) است. همانطور که گفتیم این افراد بر محور یک عقیده و تفکر مشترک گرد هم آمده اند و امکان دارد القائات آنها تاثیرات منفی بر علائق افکار عمومی وارد آورد. به همین دلیل قانون اساسی در اصل ۲۷ با عنایت به اصل دوم که نظام جمهوری اسلامی را بر پایه ایمان بر اصول دین و مذهب استوار است، اخلال به این موارد را تعرض به نظامی میدانند که اکثریت مردم طبق اصل اول قانون اساسی آن را تاسیس کرده اند. مصداق اصل ۲۷ قانون اساسی: اما در اینجا با مطالبی که گذشت به سوالی که در خلال بحث مطرح شد پاسخ گفت که آیا این آزادی فقط در قالب احزاب و گروه ها و انجمن ها شناخته شده ؟ یا اینکه تجمع افراد حتی اگر تحت عنوان همین مفاهیم نیز نباشد آزاد است ؟ با توجه به اصل ۲۶ و مواد مختلفی از قانون احزاب و مشخصا ماده ۳۲ آیین نامه چگونگی تامین امنیت راهپیمایی های قانونی میتوان اینگونه نتیجه گرفت که این تجمعات باید در لوای یک حزب، گروه، انجمن یا صنف باشد تا نظارت بر آنها و رسیدگی به جرائم و تبعات ناشی از تجمعات قابل رسیدگی باشد که اگر این فرض درست باشد با توجه به خود قانون اساسی و اصولی از آن که در مورد برابری و حقوق مساوی برای همه اقشار ملت است قابل ایراد است. لزوم یا عدم لزوم اخذ مجوز برای تشکیل اجتماعات. آزادی اجتماعات از جمله آزادی هایی است که برای تحقق، نیازمند ساز و کاری از پیش تعیین شده است که چگونگی ساختار آن از مواردی است که نیازمند بررسی است. آنچه در بحث آزادی اجتماعات اصل است آزادی و برگزاری اجتماعات است. بهره مندی از آزادی اجتماعات بعنوان حق بنیادین باید تا آنجا که ممکن است بدون موانع و تشریفات اداری باشد و کسانی که مایل به برگزاری تجمعات مسالمت آمیز هستند نباید برای تشکیل تجمعی کسب اجازه نمایند. ایجاد ساز و کارهای ضروری برای آزادی اجتماعات از ایجابی دولت هاست که در راستای تضمین این حق باید صورت پذیرد. دولت ها به منظور تسهیل و حمایت از آزادی اجتماعات مسالمت آمیز، تعهد مثبت دارند. لذا قوانین و مقررات اداری دولت در خصوص این آزادی نباید ناروا، ناعادلانه و بر خلاف مقتضیات ذات این آزادی باشد. دولت ها باید در خصوص ایجاد ساز و کار اجرایی، اداری و تدوین قوانین مربوطه، حسن نیت داشته باشند. حسن نیت عنصری مهم و ضروری جهت تحقق آزادی های عمومی است. بعبارت دیگر، در روند تشکیل یک اجتماع و اطلاع رسانی توسط بانیان و کسب مجوز های احتمالی در صورت پیش بینی در قوانین داخلی نه تنها دولت خود در این امر ایجاد اخلال نمی نماید بلکه عدم دخالت سایر نهادها و گروه ها را نیز تضمین میکند. آزادی اجتماعات از جمله آزادی های طبیعی و حقوق طبیعی افراد است و لذا به دلیل طبیعی بودنش، همه افراد از آن بهره مند هستند. که این حق هم در اسناد بین المللی ( به ویژه حقوق مدنی و سیاسی ) و هم در قانون اساسی کشور ما به رسمیت شناخته شده است. چون این حق در قانون اساسی جمهوری اسلامی درج شده است تبدیل به حقوق عمومی افراد شده است و لذا عموم افراد از آن بهره مندند. با وجود این که این حق هم در اسناد بین المللی و هم در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفته اما ما فاقد اصولی برای راهنمایی کشور ها هستیم و این نقض تا بدانجاست که حتی یک تفسیر عمومی در خصوص ماده ۲۱ میثاق تاکنون از سوی کمیته حقوق بشر ارائه نشده است. همچنین از دیگر نقض هایی که وجود دارد این است که بیان نفرت آمیز را از عوامل محدودیت تشکیل اجتماعات میداند اما توضیحی راجع به مصادیق آن نداده است. تشکیل اجتماعات در ایران با محدودیت ها و چالش هایی چون اخذ مجوز، ساز و کارهای اداری مربوط به کمیسیون ماده ۱۲، موضوع نحوه برخورد پلیس با اجتماعات و طرق تامین امنیت و کنترل آن در وضعیت های گوناگون مواجه است. با توجه به این مطلب، مورد ذیل قابل تامل است: اعتقاد به لزوم مجوز برای اجتماعات، بر خلاف قانون اساسی است. از این رو قانون فعالیت احزاب را در این نهاد تاسیس نموده است. در این قسمت با توجه به تعارض با قانون اساسی باید اصلاح شود. بنابر این با توجه به مطالبی که گفته شد قانون اساسی ایران باید زمینه ها و امکانات شکل گیری اجتماعات را فراهم سازد و سعی کند که تشکیل اجتماعات با کمترین محدودیت ها و چالش ها موجه ۰
بخش3: سخنرانی خانم بتول فارسی با موضوع وضعیت دگر اندیشان در ایران انجام گردید.آزادی ادیان در کشور ایران همیشه بسته به حکومت دستخوش تغییرات زیادی بوده و همواره با فرهنگ ایرانی و سیاست مشخص شده است. از آغاز انقلاب سال ۵۷ تا کنون دگراندیشان دینی با فشار، تعرض و آزار دولت جمهوری اسلامی روبرو بوده اند با شروع انقلاب قتل های پنهانی رهبران دگر اندیش توسط عواملین دولت جهوری اسلامی ایران برای انتقام جویی، عبرت آموزی و ایجاد رعب و وحشت بین مردم نیز آغاز شد، نه تنها ایرانیان بهایی، یهودی، مسیحی و زرتشتی، بلکه مسلمانان اهل تسنن و دیگر فرقههای اسلامی مثل اهل حق و درویشان گنابادی و حتی شیعیانی که به نام های ملی مذهبی و یا روشنفکر دینی شناخته میشوند از آزارها و سرکوب ها در امان نبوده اند در این چهار دهه ی اخیر ما شاهد تداخل دین و سیاست در زمامداری کشور ایران هستیم در صورتی که دین یک مساله ی کاملا شخصی است در ایران تداخل دین و سیاست و شکل گیری بسیاری از قوانین اساسی ایران بر اساس اصول و احکام دینی تبعات بسیار اسف باری را برای مردم ایران به بار آورده است، دولت جهوری اسلامی ایران برای سلطه بر اریکه ی قدرت و تحقق اهداف شخصی و ظالمانه ی خود هیچ گونه احترام و ارزشی برای کوچکترین حقوق مردم ایران از جمله حق آزادی بیان و عقیده قا ئل نمی باشد، این دولت پیروان ادیان و عقیده های غیراز اسلام شیعی را عواملی برای متزلزل شدن موقعیت خود می داند و افرادی که از اسلام خارج شده را با حساسیت خاصی دنبال میکند. آزار و اذیت و حکم های سنگین برای دگر اندیشان زمانی به اوج رسید که خامنه ای در روز ۲۷ مهر سال ۸۹ در اولین سفر نه روزه اش به قم ضمن اعلام آن که فتنه سال ۸۸، کشور را در برابر میکروبهای سیاسی و اجتماعی واکسینه کرده گفت دشمنان اسلام قصد دارند که دین را در جامعه ایران تضعیف کنند و برای این کار به بی بند و باری و ترویج عرفان های کاذب و ترویج بهائیت و گسترش کلیساهای خانگی می پردازند. در پی آن مقام های سیاسی و مذهبی دیگر و رسانه های حکومتی با سخنان و نوشته های خود به این موج دامن زدند تا مقام های امنیتی وقضایی بتوانند سازمان یافته تر به دگر باوران و اقلیتهای مذهبی هجوم آورند. بنابراین پیروان فرقه ها و ادیان غیراز اسلام شیعی در ایران حق آزادی انتخاب دین و عقیده و همچنین بیان آن را ندارند و در صورت شناسایی شهروندان دگر اندیش ایرانی، توسط نهاد های امنیتی دستگیر، زندانی و تحت شدیدترین برخوردها قرار میگیرند، در حالی که در اصل بیست و ششم قانون اساسی به صراحت بر آزادی فعالیت اقلیتهای دینی تاکید شده و در این اصل آمده است، احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند و هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. و همچنین در اصول دوازده، سیزده و چهارده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است به جز اسلام به عنوان دین رسمی کشور، ادیانی از جمله زرتشتی، مسیحیت و یهودیت قانونی حساب گردیده اند و طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.، علیرغم اینکه قانون اساسی ایران و قوانین بین المللی حقوق بشر، دگر اندیشان را به عنوان یک اقلیت دینی و عقیدتی به رسمیت می شناسند، با این حال دستگاههای امنیتی مسئلهی گرویدن مسلمانان شیعی به عقیده و ادیان دیگر را با حساسیت خاصی دنبال میکنند و برخورد قهرآمیزی با فعالان این عرصه دارند. دولت جمهوری اسلامی ایران برای وانمود کردن خود به رعایت موازین حقوقی مطرح شده در قانون اساسی کشور ایران و وانمود به رعایت استاندارد های بین المللی در حق دگر اندیشان، به محض شناسایی شهروندان ایرانی دگر اندیش بدون هیچ احضاریه، جلسه ی دادرسی و حکم جلب قانونی، و حتی بدون هیچ ادله ی محکمه پسند با ورود غیر قانونی و توام با خشونت و بی احترامی به حریم خصوصی این افراد، و تفتیش منزل شخصی این اشخاص و ثبت و ضبط کلیه مدارک شخصی این عزیزان دگر اندیش، آنان بازداشت میکند و با گرفتن اعتراف های اجباری غیر واقعی در باز جویی های ناعادلانه و توام با خشونت در زیر شکنجه و آزار و اذیت، آنان را به جرم های غیر واقعی و ساختگی از جمله توهین به مقدسات، اقدام علیه امنیت ملی و نظام، عضویت در گروههای معاند نظام و. .. با استناد به ماده 500 قانون مجازات اسلامی و احکام فقهی اسلامی این عزیزان را به حبس های طولانی، تبعید و حتی به اعدام محکوم می نمایند. احکام صادره برای زندانیان عقیدتی بسیار سنگین و طولانی است و در سالهای اخیر برای فشار بیشتر به دگراندیشان قضات دادگاههای انقلاب حکم تبعید را هم به مجازات شماری از آنها افزوده است، بازداشت بدون حکم قضایی و مجازات ناعادلانه ی دولت جمهوری اسلامی ایران در حق دگر اندیشان مبین نقض ماده ی 9 و 10اعلامیه ی جهانی حقوق بشر می باشد که این مفاد بیان می دارد احدی را نمی توان خود سرانه توقیف، حبس یا تبعید نمود و هر کس حق محاکمه ی قانونی را دارد، با وجود این قوانین بشر دوستانه و امضای دولت جهوری اسلامی ایران برای متعهد بودن به رعایت این قوانین در حق مردم ایران، ما شاهد بازداشت های بدون حکم قضایی، حبس های طولانی، تبعید و نقض حقوق انسانی در حق شهروندان دگر اندیش ایرانی توسط نهاد های امنیتی و قوه ی قضاییه ی جمهوری اسلامی ایران می باشیم. از طرفی سازمان های حقوق بشری آمار دقیقی از شهروندان زندانی و دستگیر شده ی دگر اندیشان در دست ندارند و دلیل رسانه ای نشدن دستگیری خیلی از شهروندان ایرانی دگر اندیش تهدید آنان و خانواده هایشان به شکنجه و آزار، حبس های طولانی تر و مرگ میباشد، بنابراین این عزیزان برای در امان بودن جانشان از مرگ و شکنجه وآزار توسط دولت جمهوری اسلامی ایران سکوت را پیشه میکنند. مساله ی دیگری که دگر اندیشان در ایران با آن روبه رو می باشند محروم ماندن از حق و حقوق شهروندی برابر با شهروندان ایرانی مسلمان شیعه هستند. در صورتی که در اصل ۱۹ قانون اساسی نیز آمده است مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این ها سبب سلب امتیاز نخواهد بود. همچنین ماده ی 2 قوانین منشور حقوق بشر نیز عنوان می کند هر شخص از هر نژاد، مذهب، عقیده، جنس، و ملیت در جامعه بدون هیچ تبعیضی از حقوق برابر برخوردار است، و همچنین بر اساس ماده ی 23 و 26 قوانین منشور حقوق بشر هر کس بدون هیچ تبعیضی حق برخورداری از شرایط کاری و تحصیلی مساوری برخوردار است، براساس قانون اساسی ایران و مفاد بین المللی حقوق بشر، دگر اندیشان از حقوق شهروندی مشابه با شهروندان مسلمان شیعی برخوردارند. متاسفانه در عمل ما شاهد اجرایی نشدن این بند قانون اساسی و استاندارد های بین المللی در حق دگراندیشان میباشیم در حالی که محروم کردن دگر اندیشان از ابتدایی ترین حقوق شهروندی، از قبیل حق تحصیل، حق اشتغال مناسب، حق استخدام دولتی، حق سکونت و غیره، نمونههای بارزی از ستمها و اجحافهای آشکارا به دگر اندیشان در ایران است. در کشور ایران هر کسی از دین رسمی کشور خارج شود امنیت شهروندی اش به مخاطره می افتد. بدون تردید، رفتاری که با دگر اندیشان صورت می گیرد، رفتاری اجحاف گرانه و غیر اخلاقی و غیرانسانی است. به طور خلاصه بعد از انقلاب سال 57 در کشور ایران، عرصه ی زندگی برای دگر اندیشان به خاطر مخاطرات امنیتی توسط دولت جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت و طاقت فرسا گردیده است، دولت جمهوری اسلامی ایران علاوه بر نقض نقض اصول 12، 13، 14 و 26 قانون اساسی ایران با سلب حق آزادی انتخاب عقیده و سلب حق بیان عقیده ی دگر اندیشان، صراحتا با عث نقض ماده ی 18 و 19 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نیز گردیده است، همچنین با باز داشت بدون جلسه ی دادرسی و حکم قضایی، اعمال خشونت و شکنجه برای اعتراف این شهروندان به جرم های امنیتی غیر واقعی و صدور حکم های نا عادلانه در حق دگر اندیشان باعث نقض محرز ماده ی 9 و 10 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر گردیده است.و با ساقط کردن حق تحصیل، حق کار و حق سکونت و اعمال تبعیض در زمینه ی حقوق شهروندی دگراندیشان باعث نقض اصل 19 قانون اساسی ایران و نقض ماده ی2و 23 و 26 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر گردیده است.خوشحالم که در جمع بشر دوستانه ی شما در جهت احقاق حقوق انسانی و اجرای عدالت در حق مردم ایران فعالیت میکنم، من امید دارم فعالیت های فعالین حقوق بشر در راستای معرفی دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین ناقض حقوق بشر به سازمان های بشر دوستانه و آگاهی دادن به مردم ایران جهت آگاهی از حقوق انسانی خود و دفاع از حقوق خود در چهارچوب قوانین حقوق بشر کمک بزرگی به آزادی ایران خواهد کرد.
بخش 4: سخنرانی آقای هادی درتومی با موضوع روز جهانی آگاهی درباره اوتیسم انجام گردید. روز آگاهی جهانی اوتیسم روز دوم آوریل هر سال است که به عنوان یک روز جهانی به رسمیت شناخته شده است و هدف آن یادآوری و ترغیب کنشهای کشورهای عضو در سازمان ملل متحد در جهت افزایش آگاهی در مورد افراد مبتلا به اختلال اسپکتروم اوتیسم یا همون (ASD) در سراسر جهان است. این روز در تصمیمگیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد «قطعنامه 62.139 روز آگاهی جهانی اوتیسم» تعیین شده که در تاریخ ۱ نوامبر ۲۰۰۷ بررسی و در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷ به اجرا درآمد. این لایحه با پیشنهاد نمایندهٔ قطر در سازمان ملل متحد، خانم موزا بنت ناصر ملکه ی قطر، ارائه شدهبود که با حمایت همهٔ کشورهای عضو روبرو شد.این قطعنامه بدون رایگیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد و عمدتاً به عنوان مکمل طرحهای پیشین سازمان ملل متحد برای بهبود حقوق بشر بود. جالب هست که بدونید که روز جهانی اوتیسم یکی از تنها هفت روز رسمی سازمان ملل متحد است که در رابطه با سلامتی رسمیت یافتهاست. این روز خود سازمانهای فردی اوتیسم را در سراسر جهان دور هم میآورد تا به اموری مانند تحقیق، تشخیص، درمان و پذیرش عمومی افراد مبتلا به این اختلال رشد کمک کنند. اوتیسم یا درخودماندگی، نوعی اختلال است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص میشود. علائم این اختلال تا پیش از سه سالگی بروز میکند و علّت اصلی آن هنوز ناشناخته است این اختلال در پسران شایعتر از دختران است. وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و سطح تحصیلات والدین نقشی در بروز اوتیسم ندارد. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر میگذارد. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم، در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال، ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد. در بعضی موارد، رفتارهای خود آزاردهنده و پرخاشگری نیز دیده میشود. دراین افراد، حرکات تکراری و پاسخهای غیرمعمول به افراد، دل بستگی به اشیاء یا مقاومت در مقابل تغییر نیز دیده میشود. ممکن است در حواس نیز حساسیتهای غیرمعمول دیده شود. هستهٔ مرکزی اختلال دراوتیسم، اختلال در ارتباط است. توجه داشته باشید، از هر۶۰ تا ۷۰ تولد زنده در دنیا، یک نفر مبتلا به اوتیسم می باشد. زندگی ماشینی و عوامل ناشی از آن مانند استرس را در سیر صعودی ابتلا به این بیماری دخیل میدانند. نتیجه یک مطالعه نشان میدهد زنان دارای اضافه وزن زیاد و مبتلا به دیابت، در صورتی که باردار شوند، بیش از مادران سالم با احتمال تولد نوزاد اوتیستیک روبرو خواهند بود. اوتوس یعنی خود و ایسم یعنی گرایش. اوتیسم یعنی خودگرایی و عدم توجه به محیط اطراف. طریقه ی تشخیص افراد مبتلا به بیماری اوتیسم تشخیص اوتیسم بر پایۀ رفتار افراد است و نه سبب یا مکانیزم خاص. وجود حداقل ۶ مورد از مواردی که در بندهای اول و دوم و سوم توصیف شدهاند، لااقل دو مادّه از بند اول و یک مادّه از هر یک از بندهای دوم و سوم الزامی است. اختلال کیفی، در تعاملهای اجتماعی با توجه به وجود دست کم ۲عنصر از عناصری که در پی میآیند: اختلال بارز در به کار بردن رفتارهای غیر کلامی متعدّد، مانند تماس چشمی، حالت چهره، وضع بدنی و حرکتها به منظور تنظیم تعاملهای اجتماعی. ناتوانی در ایجاد روابط با همسالان به تناسب سطح تحول. فقدان تمایل خودانگیخته به تقسیم کردن شادیها، رغبتها یا موفقیّتهای خود با دیگران. فقدان تقابل هیجانی یا اجتماعی.اختلال ارتباطی که براساس وجود دست کم یکی از عناصر زیر برجسته میشود: (تأخیر یا فقدان کامل تحوّل زبان گفتاری (بدون آنکه با کوشش برای جبران آن از طریق شیوههای دیگر مانند حرکت یا حالتهای چهره، همراه باشد.در افرادی که به قدر کافی از گفتار متناسب برخوردارند، اختلال بارز در آغاز یا حفظ جریان محاوره با دیگری. استفاده قالبی و تکراری از زبان یا وجود زبان غیرمعمولی.فقدان بازیهای تخیّلی متنوّع و ارتجالی یا بازیهای تقلیدی اجتماعی متناسب با سطح تحوّل. محدود، تکراری یا قالبی بودن رفتارها، رغبتها و فعالیتها با توجه به وجود دست کم یک مورد از عناصر زیر نشان داده میشود:دل مشغولی متمرکز بر یک یا چند کانون رغبت یکنواخت و محدود که از نظر شدت یا جهت، نابهنجار است. چسبندگی ظاهراً انعطافناپذیر به عادتها. اطوارگریهای حرکتی قالبی و تکراری وابستگی دایم نسبت به برخی از اجزای اشیا.روش درمانی افراد مبتلا به اوتیسم. تا کنون هیچ روش قطعیای برای درمان مبتلایان به اوتیسم یافته نشدهاست. کارآمدترین روش درمانی، توانبخشی است. برای آنکه بهترین سرویس را به یک کودک مبتلا به اوتیسم ارائه دهیم، باید به موارد زیر توجه نماییم: کودک ما حتماً باید توسط یک فوق تخصص روانپزشکی اطفال و یک متخصص مغز و اعصاب اطفال ویزیت شود. به طور فشرده و ترجیحاً هر روز تحت خدمات گفتاردرمانی و کاردرمانی قرار گیرد. لازم است والدین و مربی کودک روشهای مناسب تقویت مهارتهای ارتباطی کودک را از طریق مطالعه کتابهای مرتبط یا به وسیلهٔ جلسات مشاورهای که کاردرمانی کودک برگزار میکند، فرا بگیرند. ارزیابی وضعیت حسی – حرکتی کودک به وسیله کارشناسان کاردرمانی صورت پذیرد و در صورت لزوم جلسات کاردرمانی ذهنی کودک بهطور منسجم برگزار گردد.موسیقی درمانی، راهکاری برای ارتباط با کودکان اوتیسم است. نقاشی و قصه گویی نیز یکی از روشهای مؤثر تربیت کودکان اوتیسم است و پدران و مادران باید در یکگوشه اتاق نشسته و کتابهای قصه متناسب با سن کودک را با صدای بلند و دلنشین برای علاقهمندی آنان بخوانند. بیماری اوتیسم. اختلال طیف اوتیسم همچنین شامل سندرم آسپرگر میشود که علایم و نشانههای خفیفتری دارند.اوتیسم یک نشانه ژنتیکی قوی نیز دارد که البته بسیار پیچیدهاست و به وسیله تقابل بین ژنی (گروهی از ژنها) یا گاهی جهش ژنی ایجاد میشود. در موارد نادری، اوتیسم بهطور قوی، با آسیبهای اولیه در دوره رشد مرتبط است که این عوامل شامل: فلزات سنگین موجود در جو، حشره کشها و واکسینه دوران کودکی میباشند که البته فرضیه واکسینه بهطور زیستی رد شدهاست و شواهد اندکی در تأیید آن وجود دارد.شیوع (ASD) شش در هزار است و در مردان چهار برابر بیش از زنان وجود دارد. تعداد افراد مبتلا از سال ۱۹۸۰ میلادی تاکنون شدیداً در حال افزایش است و این امر میتواند به دلیل بهبود تشخیص و آیتمهای بالینی باشد؛ ولی این پرسش که آیا شیوع نیز افزایش یافتهاست، همچنان جای تحقیق دارد.والدین، معمولاً به علایم موجود در دو سال ابتدایی زندگی فرزندشان توجه میکنند و مداخلات رفتاری شناختی زود هنگام میتواند به کودک کمک کند تا مهارتهای ارتباطی، اجتماعی و حمایتهای فردی را کسب کند. البته عده اندکی از این کودکان به این سطح رشدی میرسند. فرهنگ برخورد با اوتیسم رشد کردهاست، بهطوریکه برخی در پی درمان ویژه هستند و همینطور رفتار های تکراریشان. افراد اوتیسمی نمونههای زیادی از رفتارهای تکراری و محدود نشان میدهند که در جدول بازبینی شده رفتارهای تکراری رفتارهای کلیشهای: این رفتارها شامل رفتارهای تکراری مثل حرکات پرزدن با دست، صداسازی، چرخش سر و تکان دادن بدن هستند. رفتارهای اجباری: این رفتارها از یکسری قوانین پیروی میکنند، مانند مرتب کردن اشیا در یک مسیر مشخص. یکسانسازی: مقاومت در برابر تغییر است، برای مثال در مقابل جابهجا کردن اثاثیه منزل مقاومت میکنند یا از تغییر وضعیت موجود سرپیچی مینمایند. رفتارهای آیینی: در این حالت فرد فعالیتهای روزانه را همواره به یک صورت انجام میدهد، برای مثال این رفتارهای تشریفاتی در هنگام غذا خوردن و لباس پوشیدن دیده میشوند. این آیتم بسیار نزدیک به یکسانسازی است و از برخی جهات با آن در ترکیب است. رفتارهای محدود: به معنی محدودیت در علایق، تمرکز و فعالیتها است، برای مثال علاقه کودک به یک برنامه تلویزیونی یا اسباب بازی خاص محدود میشود. خودآزاری: که شامل رفتارهایی هستند که آزاردهنده هستند یا باعث آسیب به کودک میشوند، برای مثال ضربه به چشم یا سیخونک به پوست یا ضربه به دست (با شی نوک تیز) ویا ضربه به سر. نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۰۷ گزارش کرد که برخی نمونههای خودآزاری، حدود ۳۰ درصد از کودکان ASD را در بر میگیرد.رشد اجتماعی. رشد اجتماعی غیرمعمول، از ابتدای دوران کودکی قابل مشاهده است، به طوری که نوزادان اوتیستیک توجه کمتری به تحریکات اطرافیان نشان میدهند. لبخند و نگاه کردن به اطرافیان کمتر از همتایان است و کمتر به اسم خودشان پاسخ میدهند. نوپایان اوتیسمی، به میزان شدیدتری با نُرم اجتماعی متفاوتند، برای مثال، ارتباط چشمی و نوبتگیری کمتری دارند و بیشتر دیده میشود که دیگران با لمس ویا «منیپولیشن» دست با آنها ارتباط برقرار میکنند.کودکان اوتیستیک، ۳ تا ۵ ساله درک اجتماعی کمتری نشان میدهند. بهطور خود به خودی به افراد گرایش ندارند، احساساتی نمیشوند و به احساسات واکنش نشان نمیدهند. ارتباط کلامی و نوبتگیری نیز ندارند، ولی نسبت به مراقبان اولیهشان وابستگی نشان میدهند.این کودکان، بهطور معمول کمتر از معمول وابستگی امنیتی دارند. این ویژگی در کودکان با رشد ذهنی بیشتر یا شدت کمتر ASD دیده میشود. کودکان بزرگتر و بزرگسالانASD در آزمونهای بازشناسی چهره و احساسات، امتیاز کمتری کسب میکنند. برخلاف اعتقادات معمول، کودکان درخودمانده تنهایی را ترجیح ‘نمیدهند’، بلکه ایجاد و حفظ دوستیها غالباً برای آنها مشکل است، برای آنها کیفیت دوستیهاو نه تعداد دوستان پیشبینیکننده آن است که چه میزان احساس تنهایی میکنند. دوستیهای عملکردی (دوستیهای اجباری) مثل دوستیهایی که در هنگام دعوت شدن به میهمانی ایجاد میشوند، کیفیت زندگی آنها را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد. بسیاری گزارشهای فردی در رابطه با وجود خشونت و پرخاش در افراد ASD وجود دارد. اطلاعات محدودی پیشنهاد میکند که در کودکان اوتیسم، وجود عقب ماندگی با خشم، کجخلقی و ویران کردن وسایل مرتبط است. طبق یک مطالعه در سال ۲۰۰۷ که در آن با والدین ۶۷ کودک اوتیسمی(ASD) مصاحبه شده بود، گزارش شد که ۶۰ درصد کودکان، یک دورهٔ زمانی از کج خلقی شدید داشتهاند و مابقی آنها تاریخچهای از خشونت، همراه با کج خلقی نشان دادهاند. خشونت همراه با کج خلقی بیشتر در کودکانی با تاریخچه آسیب زبانی شایع است. مواردی که باعث درک بهتر کودکان مبتلا به اوتیسم هستند میشود. پرورش کودکی که مبتلا به اختلال طیف درخودماندگی یا اوتیسم است میتواند از لحاظ جسمی خستهکننده و از لحاظ هیجانی طاقت فرسا باشد. این پیشنهادها میتواند کمککننده باشد: تیمی از متخصصان مورد اعتماد را برای درمان اوتیسم پیدا کنید. شما نیاز دارید که تصمیمات مهمی در رابطه با آموزش و درمان اوتیسم کودک خود بگیرید. تیمی از متخصصین که شامل روانشناس، روانپزشک، معلم، کاردرمانی، گفتاردرمانی و … میشود، میتواند به شما در این تصمیم گیریها کمک کند. زمانهایی را برای خودتان و دیگر اعضای خانواده صرف کنید. مراقبت کردن از کودک مبتلا به اوتیسم میتواند بر روابط شخصی شما و روابط با خانواده استرس وارد کند. به منظور اجتناب از فرسودگی، فرصتی برای استراحت کردن فراهم کنید، ورزش کنید. با خانوادههای دیگری که فرزند مبتلا به اختلال طیف درخود ماندگی یا اوتیسم دارند، آشنا شوید. در رابطه با اختلال طیف درخودماندگی یا اوتیسم یاد بگیرید. افسانهها و تصورات غلط زیادی در رابطه با اوتیسم وجود دارد. یادگرفتن حقایقی در رابطه با اوتیسم به شما کمک میکند که کودک خود را بیشتر درک کنید. برای فرد درخودمانده ارتباط با دیگران و محیط بیرون دشوار است. او دنیا را طور دیگری میبیند و درک میکند. این افراد در ارتباط کلامی غیر کلامی فعالیت اجتماعی و بازیها دارای مشکل هستند. چون فهم دنیای بیرونی برای آنها راحت نیست. این افراد ممکن است داری پر حسی یا کم حسی باشند. بخاطر همین نوازش بغل و ارتباط فیزیکی ممکن است برای آنها فوقالعاده دردناک و وحشتناک باشد. یا یک صدای کم مثل رد شدن یک ماشین میتواند برای آنها مانند انفجار باشد یا برعکس؛ بنابراین از لمس، بغل یا صدا زدنهای ناگهانی و بلند اجتناب کنید. در ارتباط با کودک از کلمات و جمالت طولانی و سخت بپرهیزید. پردازش کلامی در این کودکان کم است. از کلمات ساده استفاده کنید و کلمات را شمرده شمرده بگویید. ارتباط کلامی تنها راه ارتباطی با این افراد نیست. کمک گرفتن از وسایل بصری یا نوشتاری توجه آنها را بیشتر جلب میکند. استفاده از اشارات و زبان بدنی نیز در ارتباط مفید است. برای شروع ارتباط بهتر است کودک شما را ببینید یعنی در مسیر نگاهشان قرار بگیرید و بعد شروع به صحبت کنید.کودک را مجبور به انجام کاری نکنید یا سعی در بیرون کشیدن او از دنیای درونیاش نکنید برعکس خود را با او وفق بدهید و در کاری که او میخواهد انجام بدهد همراه بشوید. در ارتباط با این کودکان صبور باشید و با سرعت کمتر و حوصله بیشتری بازی یا فعالیت انجام دهید و حتی صحبت کنید.انتقاد باعث اضطراب در برخی این کودکان میشود پس از رفتارش یا کارش به طور مستقیم انتقاد نکنید. احساسات خود را در چهرهتان نمایش دهید. از رفتار و کارهای چالش برانگیز بپرهیزید. این کودکان غالباً به کارها و حرکات تکراری علاقه دارند. فعالیتها و انتخاب های متنوعی پیش روی آنها قرار ندهید. حتی میتوانید یک داستان، یک بازی و یک کاردستی را که کودک نسبت به آن علاق نشان داده است هر روز تکرار کنید.
بخش 5: سخنرانی آقای احسان رضایی نژاد با موضوع علل جاری شدن سیل در استانهای غربی و بعد از آن انجام گردید: سال پیش، به جای افکار کرونایی، بعضی از شهرها غرق در آب بودند؛ سیلی ناگهانی در روزهای ابتدایی سال ۲۵ استان را در سرتاسر ایران فراگرفته بود سامانه بارشی که هیچکسی انتظار آن را نداشت، در آسمان ایران فعال شد و سیلی شدید و ادامهدار را در برخی از استانها به وجود آورد، موج دوم بارشها هم در روز یازدهم ماه فعال شد تا به جز مناطق شمالی، شهرهای جنوبی و جنوب غربی هم وارد بحران شوند.در این حادثه ۷۷ نفر کشته و هزار نفر مصدوم شدند. ابعاد بحران به حدی بود که شرکت بیمه بینالمللی AON در گزارشی از این حادثه به عنوان یکی از خسارت بارترین حوادث زیست محیطی سال ۲۰۱۹ اسم برد. سیل نوروز۹۸، حدود ۸.۳ میلیارد دلار خسارت به همراه داشته است، یعنی حدود ۳ درصد خسارات همه حوادث طبیعی در سرتاسر دنیا در سال ۲۰۱۹ به اقتصاد ایران وارد شده است. حالا چند روزی از شروع سال جدید نگذشته که سازمان هواشناسی نسبت به وقوع سیل در برخی شهرهای ایران هشدار داده است و اعلام کرده که احتمال وقوع سیل در استانهای اصفهان، سیستان وبلوچستان، جنوب کرمان، هرمزگان، شمال خوزستان، چهارمحال وبختیاری، گیلان، مازندران، گلستان، خراسان شمالی، شمال و شرق خراسان رضوی، سمنان، خراسان جنوبی، مرکزی، شرق لرستان، قم، شمال فارس، هرمزگان، کهگیلویه و بویر احمد وجود دارد. اما بارش این حجم از باران، ۵ برابر میانگین بلندمدت، آن هم در این زمان از سال برای بسیاری شگفتآور بود. درهمین رابطه کریم، یکی از ساکنان شهرستان آققلا به خبرآنلاین گفته بود: «خانه ما ۱.۵ متر زیر آب رفت، دیگر نتوانستیم آنجا بمانیم و مجبور شدیم به اینجا بیاییم. به ما گفتند که سیل میآید باور نکردیم و بعد دیدیم در یک ساعت آب وارد خانه ما شد. سالهای قبل هم از این حرفها میزدند اما چیزی نمیشد. اعلت چنین بارشهایی در آن زمان برای بسیاری از کارشناسان هواشناسی هم عجیب بود، اما حالا هیات ویژه گزارش ملی سیلابها میگوید پاسخ این معما را پیدا کرده است؛ رطوبت هوای ناشی از دریای خزر و خلیجفارس، سامانه بارشی خارجی و برخی عوامل اقلیمی مثل بادهای غربی عوامل اصلی این حجم از بارندگیها بودند. شرایطی مشابه با این ماجرا در روزهای پایانی امسال در جنوب کشور و سیستان و بلوچستان هم مشاهده شد تا ۹۸ با سیل شروع و تمام شود. در این اتفاق حداقل ۳ نفر کشته شدند و بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان به زیرساخت های شهری استان خسارت وارد شد. رودخانه کاجو روخانهای بود که دیماه سال ۹۸ با افزایش بارشها در استان سیستان و بلوچستان طغیان کرد و خسارات زیادی به جا گذاشت؛ بسیاری از خانهها و همینطور جادهها را با خود برد و بار مشکلات را بر دوش مردم این منطقه بیشتر کرد مخصوصا مردم منطقه پیرسهراب و اورکی که همجوار این روخانه هستند. همان زمان بود که مسوولان به مردم آنجا وعده دادند تا برای این رودخانه و احداث پلی بر روی آن آستینها را بالا بزنند تا هم رفت و آمد آسان شود و هم موقع فرا رسیدن مشکل کار امدادرسانی تسهیل شود اما ماهها گذشت و خبری از آن پل نشد وحالا بار دیگر هواشناسی آژیر قرمزش را برای بارشهای بهاری و بالا آمدن این رودخانه به صدا درآورده است و هنوز هیچ خبری نه از پل هست و نه از عملیاتی شدن وعدههای مسوولان؛ حالا مردم و دانشآموزانی که هر روز باید برای رفت و آمدشان پا دراین رودخانه بگذارند چشمان نگرانشان را به آسمان دوختهاند. همچنین این حادثه به بخش کشاورزی ۶۵۱میلیارد تومان آسیب وارد کرد. بهلول علیجانی، رییس کارگروه هواشناسی و اقلیم شناسی هیات ویژه گزارش ملی سیلابها در این رابطه میگوید: «در زمستان اتفاقاتی مشابه با سیل لرستان و گلستان در جنوب شرق کشور رخ داد، معمولا بادهای غربی به جنوبی ایران نمیرسند، اما این بار به شدت قوی بودند و به جنوب کشور رسیدند و به علت رطوبت هوا این بارشهای شدید ایجاد شدند.از سوی دیگر نتایج مطالعات علیجانی و همکارانش نشان میدهد، همانطور که پیشبینی میشد تغییر اقلیم و گرمایش جهانی هم در این اتفاق بیتاثیر نبودند. او در این رابطه میگوید: «اقلیم کشور ما ماهیتا بی نظم است و تغییراقلیم این اقلیم را بینظمتر کرده است. در اقلیم بینظم پدیدههای نادر یا فرین بیشتر می شوند. به همین دلیل برنامه ریزیها باید براساس این پدیدههای صورت بگیرد و نه میانگینها. برای مثال میانگین بارش کشور۲۵۰ میلیمتراست و به همین دلیل درجایی ۴۱۰ میلیمتر مخصوص ورودی آب ایجاد میکنیم، این اقدام فایدهای ندارد و باید در محاسباتمان ترسالیها و خشکسالیها را هم در نظر بگیریم. اما به گفته کارشناسان همه این عوامل تنها روی افزایش میزان بارندگی نقش داشتهاند و یک زنجیره از عوامل انسانی در تبدیل این بارشها به سیل نقش داشتند. نمونه بارز این خطای انسانی، درسیل شیراز دیده شد و یک اشتباه مهندسی در ساخت و ساز جادهای در مسیر دروازه قرآن، عامل ایجاد سیل وحشتناکی شد. به همین دلیل امیرآقا کوچک دانشیاردانشگاه کالیفرنیا در ایرواین در گفتوگویی از واژه سیل انسانساخت برای توصیف این حادثه استفاده کرد و گفت: «در کنار دروازه قرآن، در گذشته یک تنگه و مسیلی بوده که اتفاقا در گذشته به منطقه سیلآباد معروف بوده. قطعا گذشتهگان ما به دلیلی این اسم را برای این منطقه قرارداده بودند. برای ساخت جاده در این محل لولهای برای انتقال آب سیل ساخته میشود و روی آن جاده کشیده میشود؛ اما ظاهرا آن لوله برای انتقال آب سیل کافی نبوده و در نتیجه این فاجعه رخ میدهد. نمونه زیادی از عوامل انسانی درباره سیل ۹۸ وجود دارد و شاید به همین دلیل هیات ویژه گزارش ملی سیلابها ایجاد شد تا عوامل انسانی دخیل در این حادثه هم شناسایی شوند. «زیرساختهای ما آماده روبرو با سیل نیستند، در مسیلهای ما ساختوساز انجام شده است و وسعت مسیلی ۵۰۰ متری هم اکنون به ۲۰ متر رسیده است. دشتهای سیلابی که کاملا گرفته شدهاند و کانالها سیلابی هم باریکتر شدهاند. همچنین پل برخی قطارها اصلا لایهروبی نشدهاند. از سوی دیگر به دلیل تخریب پوشش گیاهی در بالادست هم مشکل داریم. اگر کاری نکنیم، آیندهای وحشتناک درانتظار است.در این مدت محققان ایرانی در خارج و داخل کشور مطالعاتی انجام دادند که نشان میدهد اگر این برنامه ریزی های بلندمدت انجام نشود، سیل میتواند خسارتهای وحشتناکی برای ایران به همراه داشته باشد. برای مثال تحقیق کریم عباسپور و همکارنش نشان میدهد که به دلیل گرمایش جهانی در ۲۵ سال آینده در برخی مناطق ایران تعداد دفعاتی که در کمتر از ۳ روز بیش از ۱۱۰میلیمتر باران ببارد، نسبت به دوره تاریخی ۱۹۸۰-۲۰۰۴ بیش از ۱۵ بار افزایش پیدا میکند. واقعیت پنهان پشت اعداد تحقیقات بسیار نگران کننده باشد. «اگر هوشیار و مسئول باشیم میتوانیم از بروز بلایا جلوگیری کنیم.
بخش 6: بحث آزاد موضوع امنیت محیط کار و امنیت شغلی به مدیریت آقای رسول عباسی زمان آبادی برگزار گردید، به بررسی موانع و نقض های این حقوق بحث شد همکاران حاضر در بحث شرکت وضمن اعلام نظر و بحث های سازنده موضوع بحث را تکمیل کردند. درپایان اقای هادی درتومی ضمن تشکر ازتمامی سخنرانان، فعالین، مهمانان، منشی جلسه، ادمین ها، درساعت 22.30 پایان جلسه را اعلام نمودند. در این جلسه علاوه برمهمانان، سایر اعضای کانون و علاقمندان به حقوق بشر، اعضای خانم ها و آقایان هادی درتومی، بتول فارسی، رضا عباسی زمان آبادی، آزاد بهرامی، رسول عباسی زمان آبادی، نازنین طیبی و احسان رضایی نژاد، معصومه توکلی و هانی رستم زاده نیز حضور فعال داشتند.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوئیس در آپریل ۲۰۲۰
رسول پوآزاد
این جلسه درساعت ۱۳به وقت اروپای مرکزی در روز ۱۲ اپریل ۲۰۲۰ در فضای مجازی پالتاک برگزار شد. ابتدای جلسه خانم ذکایی منشی جلسه را با خیر مقدم و معرفی سخنرانان، آغاز نمودند.
بخش اول:از آقای پورآزاد دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر در اسفند ماه ۹۸ آغاز کنند :اعدام: اسفند ماه با قریب به ۱۷ مورد اعدام همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران است. از مهمترین رویداد ها در این باره میتوان به اجرای حکم ۴ زندانی در زندان زاهدان اشاره کرد. همچنین امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی سه تن از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری آبان ماه توسط دادگاه انقلاب تهران هر یک از بابت اتهام “مشارکت در تخریب و تحریق به قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران” به اعدام محکوم شدند.آزادی اندیشه و بیان: در اسفند ماه احمد یزدانی پور، فروزان یزدانی پور، ضیا نبوی، یک شهروند در سرپل ذهاب، یک شهروند در زابل، دو فعال دانشجویی در تهران، منتشرکننده تصاویر غسالخانه ای درقم، مهدی حاجتی، محمد مختاری کاپیتان تیم فوتبال داماش گیلان، دهها بازداشت و تذکر به نشر دهندگان اخبار، یک شهروند در اصفهان و دو شهروند تحت عنوان «قم هراسی» بازداشت شدند.همچنین بهاره رشیدنژاد به ۲ سال حبس، ملیکا قراگوزلو به ۶ ماه حبس تعزیری، دو عضو یک خانواده مجموعا به ۱۵ سال حبس، سمیرا هادیان به ۸ سال حبس، هادی حکیم شفایی به ۳ سال حبس تعزیری، مژگان اسکندری به ۳ سال حبس، ملیحه جعفری به ۶ ماه حبس تعزیری، مهدی وحیدی به ۵ سال حبس، امین کاسب به ۲ سال حبس، یک شهروند در ارومیه به یک سال حبس تعزیری، شهرام کاظمیان به ۵ سال حبس تعزیری، رضا مهرگان فعال مدنی به ۶ سال حبس تعزیری، سیروان رحیمی به ۱۳ ماه حبس، علی ظاهری ساری به ۱۵ سال حبس، سجاد سالاروند به ۱ سال حبس و ۳ ماه “شستوشوی میت”، علی ملیحی روزنامه نگار به ۲ سال حبس و جزای نقدی، حمید خسروپور به ۱ سال حبس و “ارائه خدمات تحتنظر بسیج”، هفت فعال مدنی را مجموعا به ۴۲ سال حبس، علی بیکس به ۱۰ سال حبس و “خدمت در بسیج”، کیوان پاشایی، علی عزیزی، امین زارع، سالار طاهر افشار، الیار حسین زاده و یاسین حسن پور، به پرداخت پانزده میلیون ریال جزای نقدی بدل از ۸ ماه حبس و ۲۰ ضربه شلاق، سینا منیرزاده و زهره سرو، به ۶ سال حبس و “خدمت در بسیج” و فاطمه کهن زاده به ۱۸ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شدند. زندان: محیط بسته زندانهای ایران نیز همچون جامعه آزاد شاهد شیوع گسترده ویروس کرونا است با این نگرانی مضاعف که معمولا قشر زندانیان کمتر مورد توجه افکار عمومی و مسئولین هستند، آنها از دسترسی به خدمات درمانی، بهداشتی و امکانات لازم برای مقابله با این ویروس محروم هستند و همینطور به خاطر زندگی در محیط بسته زندان و تعذیه نامناسب از لحاظ جسمی آسیب پذیری بالایی دارند. دراسفندماه با وجود صدور دو بخشنامه توسط رئیس قوه قضاییه مبنی براعطای مرخصی به زندانیان و ادعای رئیس سازمان زندانها در خصوص اعزام ۷۰ هزار تن از زندانیان، اکثر قریب به اتفاق زندانیان سیاسی از این امکان محروم ماندهاند. مانع تراشی دراعزام زندانیان سیاسی به مرخصی در حالی است که نگرانیها از شیوع ویروس کرونا در زندانهای کشور افزایش یافته است. اقلیت های ملی و مذهبی: اتنیک ها در بهمن ماه نیز زیر فشار فزاینده بازداشتها و احضارها بودند. در این ماه علی عزیزی در ارومیه، سه شهروند در شهرهای کرمانشاه، ارومیه و اشنویه، یک شهروند درکرمانشاه و دو شهروند در شهرهای ارومیه و سنندج بازداشت شدند. همچنین یوسف کاری به ۲سال حبس تعزیری، حکیمه احمدی به شانزده ماه حبس تعزیری، یونس قلی زاده به ۶ ماه حبس تعزیری و جبار دودکانلو به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند. از دیگر اخبار در این زمینه میتوان به رد درخواست واخواهی سیامک میرزایی در دادگاه انقلاب تهران اشاره کرد.
بخش دوم: ازآقای مهرداد یگانه جهت سخنرانی با موضوع بررسی ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دعوت بعمل آمد: مفهوم: آزادی تفکر و اندیشه از طبیعی ترین و اصلی ترین حقوق هر فرد از جامعه بشری است و زیربنای بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به شمار می رود. بر این اساس هر فردی میتواند درباره هر موضوعی که بخواهد فکر کند بدون آنکه کسی حق داشته باشد افکار و عقاید او را کنترل یا محدود نماید.آزادی چیست؟ یکی از زیباترین کلمات موجود در هر زبان است، و یکی از حقوق مهم و طبیعی نخستین آدمی است که از ابتدای خلقت انسان به وی اعطا شده است و در همه ادیان این موضوع ذکر شده است.فعالین و مدافعان حقوق بشر که در راستای کرامت انسانی قوانینی را وضع کردهاند و بر این باورند که آزادی در سه بخش قرار می گیرد.1-آزادیهای عمومی: یعنی آزادی های متداول بین همگان به ترتیبی باشد که افراد بتوانند در کنار یکدیگر به تصاوی از آن برخوردار باشند.۲- آزادی های شخصی یا خصوصی: در این نوع آزادی حکایت از آزادی روابط بین فرد با فرد است بدون آنکه پای جامعه در میان باشد مثل روابط خانوادگی و مالکیت وایمان و عقیده ۳- آزادی های سیاسی و یا مدنی: این نوع آزادی نیز به نوبه خود به آزادی مشارکت و آزادی استقلال تقسیم می شود و مربوط به اداره کنندگان و اداره شوندگان می شود مثل حق آزادی بیان حق آزادی دموکراسی حق آزادی تجمع و تظاهرات های مسالمت آمیز و غیره این مقدمه کوتاهی از تعریف آزادی بود که در ادامه همچنین نگاه کوتاهی میاندازیم به تفاوت بین فکر و عقیده، تفکر قوهای است که ناشی از عقل داشتن انسان می باشد، چون انسان یک موجود عاقلی است موجود متفکری هم هست قدرت دارد در مسائل تفکر کند و به واسطه تفکری که در مسائل میکند حال هر نوع تفکری که باشد تفکر به اصطلاح استدلالی و استنتاجی یا تفکر تجربی و اما عقیده شباهت زیادی به فکر دارد با این تفاوت که عقیده داشتن یعنی به هر چیزی و یا هر کسی باور و اعتقاد قلبی نیز داشتن که این مورد در خصوص تفکر کمتر صدق می کند به همین خاطر است که عقیده و تفکر یک هدیه ذاتی است که باید جزء جدایی ناپذیر آزادی نوع بشر و برای همه یکسان باشد. با توجه به رشد جمعیت و گسترده شدن انسان ها بر روی کره زمین و پیدایش قدرت های جهانی که گاهاً حکومت های دیکتاتوری را هم شامل می شود و بنا بر گذشت چندین قرن از تمدن های نوع بشر تا به امروز همچنان حقوق اولیه انسانی افراد نادیده گرفته میشود و گاهاً تنها با درخواست افراد جامعه برای حقوق اولیه خود مورد مجازات قرار می گیرند. یکی از این حقوق آزادی عقیده می باشد که همچنان در کشورهایی که هنوز با سیستم های کمونیستی و دیکتاتوری اداره می شوند این حق را به کل یا تا حدود زیادی از افراد جامعه دریغ کردند. در این خصوص در سال ۱۹۴۸ فعالین و مدافعان حقوق بشر که از کشورهای مختلف جامعه جهانی بودهاند را بر آن داشت که با وضع قوانینی در قالب اعلامیه جهانی حقوق بشر که متشکل از ۳۰ بخش است در راستای کرامت انسانی گام بردارند، که ماده ۱۸ این اعلامیه موضوع مورد تحقیق من است. در ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: هر کس حق دارد که از آزادی فکر وجدان و مذهب بهره مند شود این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر کس می تواند از این حقوق به طور خصوصی یا به طور عمومی برخوردار باشد. حال نگاهی میاندازیم به کشور ایران که یکی از امضاکنندگان این معاهده بین المللی هم درحکومت پهلوی و هم در جمهوری اسلامی بوده است. در این خصوص سوالاتی برای من در اینجا پیش می آید که:آیا در این دو دوره حکومتی پهلوی و جمهوری اسلامی جامه عمل به مفاد این اعلامیه پوشانده شده است؟دلیل این همه کوتاهی برای حقوق اولیه انسانی افراد جامعه در چیست؟ چرا جامعه جهانی نمی تواند آن چنان که باید و شاید فشاری بر حکومت های دیکتاتوری بیاورد تا افراد این جوامع ستمدیده بتوانند رنگ آزادی را ببینند و درک کنند؟متاسفانه اخبار به دست آمده از ایران در چند هفته اخیر از اوایل ۱۳۹۹حاکی از دستگیری دراویش گنابادی و بهائیان می باشد و همچنین به بند کشیدن تعدادی از نوکیشان مسیحی تبشیری در سال گذشته بوده است. برخورد بسیار خصمانه و مجرم گونه با افراد جامعه ایرانی که تنها به دلیل اعتقاد و باور قلبی شان با آنها می شود در هیچ محکمه قابل قبول و بخشش نیست. در این خصوص نگاهی میاندازیم به قانون اساسی جمهوری اسلامی در ایران که در راستای این مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر سه اصل از این قوانین را به خود اختصاص داده است.اصل۱۲قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنا عشری است و این اصل تا غیر قابل تا ابد غیر قابل تغییر است. و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی شافعی، حنبلی، مالکی، و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی طبق فقه خودشان آزادند و در تربیت و تعلیم دینی و احوال شخصیه همچون ازدواج و طلاق و ارث و وصیت و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارد در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشد مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود البته با حفظ حقوق سایر مذاهب این اصل در چند بند آمده است که من نقدهایی بر آن دارم، ۱- دین رسمی ایران اسلام و مذهب اثنا عشری است که غیرقابل تغییر است: این موضوع را می توان فقط در یک جامعه دیکتاتوری چنین تعریف کرد که اگر اکثریت جامعه خواهان تغییر این مذهب باشند باز هم غیر قابل تغییر است.دوم: مذاهب دیگر اسلامی که سنی محسوب می شوند دارای احترام کاملاً؛ کاملا بالعکس متاسفانه این قشر از جامعه در دولت هیچ گونه احترامی ندارند و فقط به عنوان شهروندان درجه چندم قرار میگیرند، این را میتوان از نداشتن مساجد در پایتخت برای پیروان اهل تسنن مثال زد و یا اینکه در تمام استان های سنی نشین ایران فقر و فلاکت و کمبود امکانات بیداد می کند در صورتی که این استان ها دارای منابع طبیعی بسیاراند.سوم: در صورت اکثریت پیروان این مذاهب در هر بخش و استان قوانین و مقررات بر پایه شریعت ایشان برگزار می گردد: این هم جزو مواردی است که به آن جامه عمل تا کنون پوشیده نشده است متاسفانه با نیت خصمانه و ضدیت ای که اسلام شیعی با اسلام سنی دارد و بی حرمتی هایی که بعضاً از سوی کشورهای عربی با شیعیان می شود همچون مناسک حج و… در تمام استان های سنی مذهب ایران در اعیاد و عزاداری های امامان شیعی به صورت گسترده در خیابانها و معابر با برپایی جشن و عزاداری باعث سلب آسایش این شهروندان میشود و یا اینکه برای تمام خیابانها و کوچه های این استان ها از اسامی ائمه شیعی استفاده شده است و همچنین مسلمانان سنی مذهب در ثبت احوال مناطق و بخش های خود با مشکلاتی همچون نامگذاری فرزندانشان روبرو هستند، آنان اجازه ندارند از اسامی بزرگان دین ایشان همچون عمر ابوبکر و عثمان و یا عایشه برای فرزندان خود استفاده کنند.اصل ۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: ایرانیان زرتشتی کلیمی مسیحی تنها اقلیت های شناخته شده در ایران هستند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و همچنین آزادند در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل کنند.در این اصل هم شاهد مکرر نقض حقوق بشر هستیم. تنها ایرانیان زرتشتی یهودی و مسیحی پیروان ادیان ای هستند که در ایران شناخته میشوند و آنها را با صفاتی همچون اقلیت در این اصل نامیده اند، و این خود گویای نقض حقوق دیگر دگراندیشان ای هستند که در ایران زندگی می کنند، و همچنین بهائیان دراویش و دیگر باور مندانی که در ایمان و عقیده هم راستا با اسلام شیعی نیستند به کل این قشر از جامعه را نادیده گرفتند.و اما اصل ۱۴ قانون اساسی: بنا به آیه قرآنی که در این اصل آمده است: دولت جمهوری اسلامی و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه نکنند. در ابتدای این آیه آمده است که خداوند شما را فرمان می دهد با آنانی که شما را به واسطه اعتقاد به دین به قتل رسانده و دشمنی نکردهاند با نیکی یاد کنید، اما متاسفانه کاری که امروز دولت جمهوری اسلامی با ادیان و دگراندیشان میکند بر خلاف آن چیزی است که در شریعت و قانون اساسی آمده است، چنانچه با بدرفتاری و نادیده گرفتن حقوق این دگر اندیشان بستر مهاجرت اجباری و آواره شدن ایشان از وطن اجدادی خود شدهاند و آنانی را که می میمانند با اتهام های گوناگون که همه آن ها بی پایه و اساس است این قشر از جامعه را در بند کرده و تا حد ارتداد که حکم آن در اسلام اعدام است پیش می برند.من در اینجا به عنوان یک فعال حقوق بشر از فعالین و مدافعان حقیقی حقوق بشر در جهان که در راستای کرامت انسانی و حقوق بشرقدم برمی دارند خواهشمندم ما را برای رسیدن به این امر لازم الاجرا و هدف والای انسانی همراهی کنند.
بخش سوم: از آقای حمید رشیدی با موضوع کمک های بشر دوستانه و سواستفاده رژیم از آن جهت سخنرانی دعوت بعمل آمد: کشورهایی که به ایران کمک های بشر دوستانه کردن اولین کشور کمک کننده قطر بود که در اواخر اسفند سال ۹۸ و اویل فروردین سال جاری ۲محموله به اوزان ۶تن و ۷تن به تهران فرستاد دومین محموله کمک بشر دوستانه از طرف چین بود که محموله ای به وزن ۱۶ تن ونیم از اسفند ماه تا به امروز و مبلغ نقدی حدود ۶۰۰هزار دلار کمک مردمی به ایران ارسال کرده است سومین محموله توسط فرانسه ارسال شد که در روزهای پایانی سال اتفاق افتاد که حجم ارسالی۱۲تن بود که شامل تجهیزات پزشکی، گان، کیت، کاور و دستگاههای تنفسی بود که همه اصلی و فرانسوی بودن چهارمین محموله با مشارکت فرانسه و انگلیس و المان دراوسط اسفند ماه به ارزش ۵ میلیون یورو به تهران ارسال شد پنجمین محموله از اتحادیه اروپا بود که در اویل فروردین از بروکسل به تهران رسید و ارزش اون چیزی حدود ۲۰ میلیون یورو بود ششمین و هفتمی گرجستان و ترکیه بودن که در اسفند ماه محموله خودشان را جدا جدا فرستادن که اجناسی همچون ماسک، گان، کیت، روپوش، بوده هشتمین کویت بوده که در فروردین ماه با محموله به ارزش ۱۰ میلیون دلار کمک های خودش رو به تهران فرستاد نهمین و دهمین امارات متحده و ازبکستان بودن که کمکهای خودشون را جداگانه به تهران فرستان که اونم شامل اقلام پزشکی و تجهیزات بود یازدهمین ژاپن بود که ۲۳ اسفند ماه کمک بشر دوستانه خودش رو به ارزش ۲۳ و نیم میلیون دلاری از توکیو به تهران فرستاد دوازدهمین روسیه بود که مقداری لوازم بهداشتی و حدود ۵۰ هزار کیت تشخیص در اسفند ماه به ایران از مسکو فرستاده سیزدهمین یونیسف بود که در۱۲.۱۲ ۹۸ اجناس خودش رو که شماری ماسک و لباس پزشکی به حجم ۳تن با شعار اینکه کودکان در فضای امن خانه بمانند به تهران فرستاد چهاردهمین محموله ارسالی باز توسط یونیسف و با حمایت امارات متحده در هفته اول فردوین ۹۹ به حجم ۷ ونیم تن ارسال شد جمع کمک ها به تن بالغ بر ۵۵ تن و پول نقد ارسالی بالغ ۵۹ میلیون یورو بوده حالا من به تومان حساب میکنم تا عمق فاجعه را بیشترمشخص کنم یک میلیاردو سه میلیون تومان حال جای سوال است که این همه کمک و پول کجا رفته، وچرا باید حق زحمه یک پرستار که دوماه از خانواده خود در این بحران به دوره بوده باید ۱۹۵۰۰ تومان باشد و حقوق هفت ماه به حسابش ریخته نشده باشد و باز جای تعجب داره به هر بیمارستان منابع محلی سر زدن کادر پزشکی با کمبود تجهیزات مواجه بوده است و بعضا دیده شده که مردم و خیرین برای بیمارستانها اقلام پزشکی خریداری کردن و در صدا و سیما هم شماره حساب جهت کمک به بیمارستانها گذاشتن که یک حساب شخصی بوده واین در صورتیکه با وجود این همه منابع و ثروت کشور و کمک های بشر دوستانه و کمک های خیرین و مردم به چشم خودمان دیدیم که در عکسها و کلیپهای ارسالی از شهروند خبرنگاران در بیمارستانها که وضع گانها که پوشیدن و ماسک هایی که زدن به چه صورت بود و غم انگیز ترین جای بحران تا دیروز حدود ۱۰۱ نفر از کادر مجرب و متخصص پزشکی جان خودشونو از دست دادن باشد در اینده ای نچندان دورما شاهد از بین رفتن کرونای ۴۱ ساله و کرونا ۲۰۲۰ باشیم، واین کشور روزهای شاد به خود ببیند.
بخش چهارم: از آقای هادی جعفر پور با موضوع چرایی وقوع سیل در ایران جهت سخنرانی دعوت بعمل آمد: • فرودین سال پیش، به جای افکار کرونایی، بعضی از شهرها غرق در آب بودند و امسال هر دو را با هم دارند. سیلی ناگهانی در روزهای ابتدایی سال، ۲۵ استان را در سرتاسر ایران فراگرفته بود. اولین روزهای فروردین ماه ۱۳۹۸ بود، که سامانه بارشی که هیچ کسی انتظار آن را نداشت، در آسمان ایران فعال شد و سیلی شدید و ادامهدار را در برخی از استانها به وجود آورد، موج دوم بارشها هم در روز یازدهم ماه فعال شد تا به جز مناطق شمالی، شهرهای جنوبی و جنوب غربی هم وارد بحران شوند. بر اثر بارش شدید باران در ۷ استان هرمزگان، بوشهر، فارس، سیستان و بلوچستان، قم، گیلان و کرمان شاهد وقوع سیل بودیم. رطوبت هوای ناشی از دریای خزر و خلیجفارس، سامانه بارشی خارجی و برخی عوامل اقلیمی مثل بادهای غربی عوامل اصلی این حجم از بارندگیها بودند. امسال نیز شاهد وقوع آن بودیم. • سیل در حقیقت افزایش ارتفاع آب رودخانه و مسیل و بیرون زدن آب از آن و اشغال بخشی از دشتهای حاشیه رودخانه میباشد که میتواند با غرقاب نمودن منطقه باعث وارد آمدن خسارات بر ساختمان و تاسیسات عمومی شده و تلفات انسانی و دامی به همراه داشته باشد در مواردی نیز سیل میتواند ناشی از افزایش سطح آب دریاچه و یا دریا باشد که در این موارد جریان بادهای شدید تاثیر زیادی خواهد داشت. • در هنگام بارش باران و برف مقداری از آب جذب خاک و گیاهان می شود، درصدی تبخیر میشود و باقیمانده جاری شده رواناب نامیده می شود. سیلاب زمانی روی می دهد که خاک و گیاهان نتوانند بارش را جذب نموده و در نتیجه کانال طبیعی رودخانه کشش گذردهی رواناب ایجاد شده را نداشته باشد. روشهای اصلی مهار سیلاب شامل احیاﺀ جنگلها، احداث سیل بندها، سدها، مخازن و کانالهای سیلاب بر می باشند. بطور متوسط تقریبا 30 درصد بارش به رواناب تبدیل می شود که این میزان با ذوب برف افزایش می یابد. سیلابهایی که بصورت متفاوت روی می دهد منطقه ای به نام سیلابدشت را در اطراف رودخانه بوجود می آورند که افزایش جمعیت و دارایی ها در سیلاب دشتها تغییرات هیدرو سیستمها و اثرات مخرب فعالیتهای انسانی از دلایل عمده این روند افزایش بوده است. باران به دشت هایی که نشست کرده اند، نمی تواند نفوذ کند. جاهایی هم که آسفالت و سنگفرش است هم باران را نگه نمی دارند. وقتی بستر خاک کنده شود آب صاف وارد نمی شود و آب گل آلود جاری می شود و همه چیز را نابود می کند. آب اینقدر گل و لای دارد که وقتی وارد مخزن سدها می شود، عمر سدها را کوتاه می کند و به جای آب گل ذخیره می کند. • یکی از راه های جلوگیری از سیل اجرای طرح آبخیزداری است. آبخیزداری، مدیریت و استفاده صحیح از اراضی حوضه آبخیز طبق برنامههای از قبل طرح ریزی شده مشتمل بر مهار فرسایش و تنظیم جریانهای سیلابی و رسوب گذاری و اصلاح پوشش نباتی و غیره است. آبخیزداری مجموعه اقداماتی است که باعث تقویت سفرههای زیرزمینی، جلوگیری از سیلاب، ذخیرههای کوچک و محلی آب، جلوگیری از فرسایش خاک و تقویت پوشش گیاهی میشود. احداث سدهای خاکی کوچک، بندهای زیرزمینی و رو زمینی سنگی-ملاتی، خشکهچینی، نهالکاری، بوتهکاری و کپهکاری از جمله اقدامات عملیاتی ابخیزداری است. با این وجود در کشور ما بودجه این بخش طی سالیان متمادی در کشور اندک بوده، درحالی که اجرای طرحهای آبخیزداری میتواند تا حد زیادی از خسارات ناشی از سیل جلوگیری کند ضمن اینکه در مقابله با خشکسالی نیز اثر قابل توجهی دارد که متأسفانه در کشور ما آنچنان که باید، به این بخش توجه نشده است. در زمانی که هنوز وزارت جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی ادغام نشده بود معاونت آبخیزداری یکی از معاونتهای حساس وزارت جهاد بود که فعالیتهای بسیار مؤثری داشت و اعتبارات مناسبی نیز به آن تعلق میگرفت اما بعدها که این معاونت حذف شد، آبخیزداری نیز ضعیف شد و به بودجه و اعتبارات آن توجه کافی نشد. بنابراین، کارکرد آبخیزداری نیز ضعیف شد. درحالیکه میتوانست از جهات مختلف، چه مقابله با خشکسالی و چه کنترل سیلابها و همچنین کاهش فرسایش خاک بسیار مؤثر باشد تا در این وضع کم آبی، سیل جاری نشود. فقط کافی بود تا در ارتفاعات آبخیزداری کنند. یعنی در دامنه کوه دو کار اصلی انجام بدهند. اول اینکه جوی های عمود بر شیب را احداث کنند. در رودهای کوچک، سدهای کوچک می ساختند که اولی به عهده وزارت کشاورزی و بعدی وظیفه وزارت نیرو است. اگر این کارها انجام می شد، به جنگل ها رسیدگی می شد، اگر دشت تأسیسات تغذیه مصنوعی تعبیه می شد تا آب به روستاها و خانه های مردم راهی پیدا نکند که این با تأسیس صدها استخر یا صدها چاه میسر است، دیگر شاهد این همه مصیبت نمی شدیم. اما چون وزارت نیرو از آب های زیرزمینی پول نمی گیرد، هیچ اقدامی را صورت نمی دهد.• زیرساختهای ما آماده روبرو با سیل نیستند، در مسیلها ساخت وساز انجام شده است و وسعت مسیلی ۵۰۰ متری هم اکنون به ۲۰ متر رسیده است. دشتهای سیلابی کاملا گرفته شدهاند و کانالها سیلابی هم باریک تر شدهاند. همچنین پل برخی قطارها اصلا لایه روبی نشدهاند. از سوی دیگر به دلیل تخریب پوشش گیاهی در بالا دست هم مشکل داریم. اگر برنامه ریزیهای بلندمدت انجام نشود، سیل میتواند خسارتهای وحشتناکی برای ایران به همراه داشته باشد. به دلیل گرمایش جهانی در ۲۵ سال آینده در برخی مناطق ایران تعداد دفعاتی که در کمتر از۳ روزبیش از ۱۱۰میلیمتر باران ببارد، نسبت به دوره تاریخی ۱۹۸۰-۲۰۰۴ بیش از ۱۵ بار افزایش پیدا میکند. اقلیم کشور ما ماهیتا بی نظم است و تغییراقلیم و گرمایش جهانی این اقلیم را بینظمتر کرده است. در اقلیم بینظم پدیدههای نادر یا فرین بیشتر می شوند. به همین دلیل برنامه ریزیها باید براساس این پدیدههای صورت بگیرد و نه میانگینها. از آنجایی که ناکارآمدی مدیریتی در همه حوزه ها خودنمایی می کند، بارندگی های این چند وقت دردسر ساز شده است. این باران باریدن ها دلیلش گرم شدن زمین است که باعث شده بی نظمی به وجود بیاید و در نتیجه، جاهایی که کمتر بارندگی دارند هم این روزها شاهد باران های شدیدی باشیم. به طوریکه در ۲۴ساعت اندازه یک سال باشد و کشورهای باران خیز در حسرت باران بماند. همچنین باید گفت، این بارندگی ها مقطعی هستند و اینطور نیست که بارش های این چند روز را نشانه ای از پایان بحران آب بدانیم. • تغییر کاربری و دخالت در حریم رودخانهها از مهمترین دلایل سیلهای اخیر «انسانساخت» هستند. نمونه بارز این خطای انسانی، در سیل شیراز دیده شد و یک اشتباه مهندسی در ساخت وساز جادهای در مسیر دروازه قرآن، عامل ایجاد سیل وحشتناکی شد. که برای ساخت جاده در این محل لولهای برای انتقال آب سیل ساخته میشود و روی آن جاده کشیده میشود؛ اما ظاهرا آن لوله برای انتقال آب سیل کافی نبوده و در نتیجه این فاجعه رخ میدهد. درمدیریت شرایط بد عمل می کنند، که بارش باران عامل بدبختی و گرفتاری شده است و به جای اینکه مشکل آب را کم کند، مشکل آب را بیشتر کرده است. برای جلوگیری از این بحران، باید سه کار مد نظر تصمیم گیران قراربگیرد. اول آبخیزداری، دوم ایجاد سد رسوبی و در نهایت شست و شوی هیدرولیک آب سدها که با انجام این سه مورد می توان به آینده ای پر آب امید داشت. امیدوارم، مسوولان به جای اینکه فکر الان باشند، آینده نگری کنند. • واقعیت پنهان پشت اعداد تحقیقاتی که انجام شده بسیار نگران کننده هستند. اگر مسئول باشیم میتوانیم از بروز بلایا جلوگیری کنیم و اگر مسئولیت پذیر نیستیم و برای سود جویی های کوتاه مدت، مانند آفات رفتار می کنیم.
بخش پنجم: بانو فیروزه دهبزرگی با موضوع وضعیت بهداشت در زندان ها: جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل در گزارشی به شورای حقوق بشر آمار زندانیان ایران را ۱۸۹ هزار و ۵۰۰ نفر اعلام کرد، در حالیکه تقی رستم وندی رئیس سازمان امور اجتماعی کشور در تیر ماه ۱۳۹۸ این آمار رو ۲۴۰هزار نفر زندانی اعلام کرد و این آمار تا قبل از بازداشت گسترده در آبان ماه ۹۸ بوده و ایران مقام نهم تعداد زندانی را در ایران دارد. ازاوایل بهمن ۹۸با شیوع بیماری کرونا و پنهان کاری حکومت اسلامی ایران به دلیل برگزاری انتخابات شورای اسلامی و همچنین برپایی راهپیمایی ۲۲ بهمن، سرعت شیوع و ابتلا ومرگ مبتلایان به کرونا افزایش یافت و همچنین به دلیل ناشناخته بودن نوع این بیماری در دنیا، نگرانی و ترس همه را برانگیخت. قبل از شیوع این بیماری که بارها از همین رسانه از وضعیت نامناسب بهداشت زندانها در اطلاع رسانی شده، این بار نیز با خطر مبتلا شدن زندانیان به بیمار کرونا جای بسیار نگرانی است، چرا که بازداشتی ها حتی از حقوق اولیه انسانی و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و پزشکی و داروهای مورد نیاز خود طبق قوانین زندان و بین المللی محروم هستند با شیوع این بیماری جان و سلامت آنها بیشتر مورد تهدید است. برخی از زندانیان از داخل زندانها و حتی خانواده های آنان طی نوشتن نامه های سرگشاده از مسئولین قوه قضاییه و زندانها خواستار رسیدگی بیشتر به امور بهداشتی و سلامتی زندانیان شدند. مادرنرگس محمدی با نوشتن ۳ نامه در دوهفته به ابراهیم رئیسی برای اعلام نگرانی از شرایط تنفسی و آمبولی ریه دخترش ازطرف مسئولان مورد تهدید قرارمیگیرد. رضوانه خان بیگی، حسین سرلک، رضا مهرگان، مرتضی نظری و نسرین ستوده در اعتراض به بهداشت و خدمات درمانی در زمان شیوع کرونا در زندان در ۲۶ اسفند ۹۸ اعتصاب غذا کردند.علی خامنه ای با مرخصی ۸۵ هزار بازداشتی و عفو ۱۰ هزار زندانی موافقت کرد و از جمله نازنین زاغری با پایبند الکترونیکی به مرخصی رفت تا حتی در خارج از زندان هم در کنترل ظالمانه حکومت جمهوری اسلامی باشد. در اواخر اسفند۹۸ و اوایل فروردین ۹۹ زندانیان در تبریز، خرم آباد، الیگودرز، همدان، سقز و شیراز از ترس جان و سلامتی خود با شیوع بیماری کرونا و عدم دسترسی مناسب به بهداشت شورش کردن و بر اثر درگیری با ماموران زندان تعدادی زخمی شدند و حتی تعدادی از معتادین به مواد مخدر که داوطلبانه برای ترک اعتیاد در بازداشتهای سلامت در سقز کردستان به سر میبردند، دست به فرار زدند. سهیل عربی زندانی عقیدتی به دلیل نامه نگاری برای آزادی ۵۰ زندانی سیاسی در اعتراضات آبان ۹۸ دستگیر شد و اعتصاب غذا کرد، در حالیکه خود بیمار است و نیاز به عمل جراحی و بیمارستان امام خمینی تهران به دلیل بدهی مالی سازمان زندانها به این بیمارستان، از پذیرش سهیل عربی و عمل جراحی سرباز زد و ۶۰ میلیون هزینه عمل جراحی را باید خود سهیل عربی بپردازد که این نقض حقوق زندانیان است. کرونای ۴۱ساله حکومت ظالم و دیکتاتور جمهوری اسلامی ایران با آگاهی هر چه بیشتر مردم و اتحاد آنان از داخل باید از بین برود. و ما فعالین حقوق بشر در ایران مرکز سوئیس اعمال ننگین و ظالمانه قوه قضاییه در راستای نقض حقوق زندانیان و عدم دسترسی دارو وامکانات پزشکی و دارویی را نقض حقوق انسانی و بین المللی میدانیم و محکوم میکنیم. و در اخر یک شعر از آقای حمید رشیدی :در سال تولید جهش قلب ها روبه تپش هرکدام چارتا چشم هر روز با یه روش
درعجبم همیشه شیخ بیسواد بی ریشه
چگونه همچو کفتارها ازاد در این بیشه
امده ای در این خاک پزمیدهی به افلاک
ایرانی نیست متمدن، لعنت به هر ناپاک
ما ملتی نا سپاس، هرچه که اید رواس
خوردیم و رانده شدیم بهشت ماکجاس
چهارده قرن ویروسها چیزی مثال روسها
جولان دهند خاک را همچو سوار کورسها
دنیادار مکافات است داند این راهر پست
نوبت تو شده گویا جاده ایکه محیا هست
از خون هر ایرانی از جنوبی تا گیلانی
لاله دمیده خاک را باعثش تو شیطانی
هرگز فراموشی تا مرگ و خاموشی
ابان ودی وبهمن هستیم سیه پوشی
بحران پشت هربحران ازکرمان تا تهران
خلقتت بوده برای فرق حیوان با انسان
برخیز زجای بزرگان تودرخاک دلیران
تکیه زدی به گزاف نتوانی ای انییران
بشنو صدای ابانی خرفهم شدی میدانی
در فکر پویا و پویا ها تا ابد تو میمانی
همچو گل های ابان منم هم پسر دگران
شبها چطور می خوابی با نفرین پدران
بودی اهل کوفه گذاشتی دین به بوفه
شدن پرپر جوانان سلاحت درا گانوفه
تو بدتر از کرونایی از بیماران سوایی
نسیت توراخدایی مرگت فقط دوایی
حق فقیروکودک تو روزانه به پاتک
موقتی امدی حال شاخی و جفتک
یک کنایه به ملا رفته اس اب سر بالا
هفت تیرها کشیدی چهل ساله تا حالا
روزی شویم ازاد بادست نه با پهباد
ان روز را می بینیم علی بابادر بغداد
منشی جلسه خانم ذکایی با تشکر از دوستان جلسه را به پایان رساندند. در این جلسه: خانم مهسا زکایی :منشی جلسه آقای رضا امیری: مسئول جلسه آقای هادی جعفر پور: صدا بردار آقایان جعفر فرد کریمی و حمید رشیدی: ادمین ها همکاری داشتند و علاوه بر مهمانان اعضا شرکت کننده عبارتند از خانم ها و آقایان مهرداد یگانه. علی امام قلی. رضا امیری. فرهنگ ولی. حمید رشیدی. جعفر فرد کریمی. منوچهر شفایی.رسول پوآزاد. هادی جعفر پور. علی رضا جهان بین. محمد حسن زاده. مهرداد صفری اسکویی.حمید بلوچی حمید مهر افرین.، مهسا زکایی. فیروزه دهبزرگی.رزا جهان بین.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته اقوام و ملل ایرانی آپریل ۲۰۲۰
محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی
با حضور کثیری از اعضای کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و تعدادی میهمان از سایر کشورها، این جلسه درساعت 15به وقت اروپا و با مدیریت آقای ناصر نوروزی بارکوسرایی در فضای مجازی پالتاک برگزار و تا ساعت 18:30 ادامه یافت. شروع برنامه با سخنان مسئول جلسه و خوش آمدگویی ایشان نسبت به حضارآغاز گردید و سپس براساس فراخوان جلسه، برنامه گذاران این نشست و عناوین موضوعی سخنرانان وبحث آزاد این نشست نیز در اختیار شنوندگان قرار گرفته است
بخش اول: ازآقای ایرج دانای طوس دعوت شد به بررسی موارد نقض حقوق اقوام وملل ایرانی در فروردین ماه ۹۹ بپردازند. گفتنی است آقای دانا فراتر از40 مورد از اخبار فروردین ماه را همراه با تحلیل و بطور مشروح مورد بررسی قرار داده و مواد قانونی نقض شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول نقض شده در قانون اساسی را نیز عنوان نمودند که با توجه به طولانی بودن مطا لب ایشان، گزیده ای چند از آنچه بیان گردید را در ذیل می خوانید.خبر: در نهایت تاسف آصف الله زهی ۱۸ ساله فرزند عبدالرسول ساکن هنگ در نزدیکی روستای کلیردن هدف تیراندازی ماموران مسلح هنگ مرزی قرار گرفته و حان خود را از دست داد، بگفته منابع محلی: آصف در مسیر ورود به روستای کلیردن بود که صدای تیراندازی از روستا شنیده است و با دیدن ماموران قصد برگشت می کند ولی بهنگام بازگشت ماموران بسوی خودرو وی شلیک کرده، و پس از پیاده شدن، نیروهای مرصاد خودش را هم با رگبار گلوله کشتند، یعنی دقیقا نقض ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر ۱۵ فروردین عبدالله طباطبایی دادستان کل اردبیل در حین بازدید از بند هفت زندان اردبیل که زندانیان سیاسی در آن محبوسند، اتهام یکی از زندانیان سیاسی بلوچ را سوال کرده وی در پاسخ گفته اند اتهام او اقدام علیه امنیت ملی است و دادستان نیز پس از شنیدن اتهام وی فرموده اند: نفس کشدن بری شماا حرام است، توهینی واضح و آشکار که نقض ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر است و نقض ماده 8 اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر: محمد داوری فعال مدنی اهل دهدشت توسط دادگاه انقلاب شیراز به ۸ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد، براساس این حکم که توسط دادگاه انقلاب شیراز وقاضی ساداتی صادر شده است، محمد داوری از بابت اتهام عضویت در یکی از گروهای مخالف نظام به ۷ سال و۶ ماه و از بابت فعالیت تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس و در مجموع به ۸ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است :نقض ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر: شاهکار بهروزی که فرووردین ماه سال گذشته جهت بازجویی از زندان مرکزی ارومیه به بازداشتگاه اطلاعات سپاه در این شهر منتقل شده بود پس از یکسال انفرادی به زندان ارومیه بازگردانده شد.نقض ماده 5 و نقض ماده 8 اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر: سوم فروردین ماه نیز پنج شهروند با اسامی، حبیب جمالی، علی جمالی، عبدالقیوم حملی، عبدالرحیم جمالی، عبدالواحد بلوچی، بصورت تلفنی به اداره اطلاعات سرباز در استان سیستان و بلوچستان احضار شده اند که علت احضار آنان، حضور دراعتراضات نسبت به بازداشت مولوی فضل الرحمن کوهی از روحانی اهل سنت عتوان شده است.نقض ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر و نقض ماده 20 اعلامیه جهانی حقوق و در خبری دیگر…به دلیل عدم امکان درج تمامی اخبار، از علاقمندان دعوت بعمل می آید با مراجعه به آدرس زیر مجموعه اخبار ارائه شده را دریافت نمایند: http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=12431
بخش دوم: آقای علی امامقلی حضور یافتند با ” مقایسه ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی ایران”که مشروح بیانات ایشان را در ادامه می خوانید:(۱)هر کس حق دارد که سطح زندگانی و سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش را از حیث خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، نقص اعضاء، بیوگی، پیری یا در تمام موارد دیگری که بعلل خارج از اردهٔ انسان وسائل امرار معاش از دست رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود. (۲ )مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهرهمند شوند. کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج بدنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یکنوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.اما آنچه که اینک و در جامعه کنونی ایران شاهد هستیم متاسفانه رفتاری است کاملا مغایر با ماده ۲۵ اعلامه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوبه ۱۹۶۶ که ایران نیز در گروه امضا کنندگان است و آن را پذیرفته است، فقر بی امان، بیکاری، عدم رفاه اجتماعی و از همه مهمتر نداشتن حق سلامتی به دلیل عدم توجه به محیط زیست سالم، کمبودهای همه جانبه مخصوصا بهداشتی، داروئی و امکانات پزشکی که همگی ناشی از عدم وجود تامین خدمات اجتماعی است. با گذشت بیش از چهل سال از تاریخ جمهوری اسلامی و وعده های پوچ استقلال و ازادی که از ابتدا تا کنون شعارش را در همه تجمع هایشان سر میدهند، شهروندان ایرانی همچنان از بدیهیترین حقوق خود محروم هستند. بسیاری از مفاد میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، که هر دو به تصویب ایران رسیدهاند، پیوسته در ایران نقض میشوند. رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای وابسته از یک طرف به خواستههای شهروندان ایران پاسخگو نبوده ونیستند سرکوبشان می سازند و از طرف دیگر رئیس جمهور و سایر مردان سیاست که در دولت او بر مسند قدرت نشسته اند سعی در پایین آوردن سطح مطالبات مردم و عادیجلوه دادن استبداد و نقض همه جانبه حقوق شهروندان دارند، هرچند که اینک نه تنها چشماندازی برای رعایت حقوق بشر در ایران مشاهده نمی شود، بلکه حتی گفتگودر مورد حقوق شهروندان هم جرمی است که حبس و شلاق و شکنجه و ر مواردی هم اعدام را به دنبال خواهد داشت. اکنون مروری هم داشته باشیم بر چخد اصل ازاصول قانون اساسی جمهوری اسلامی: در اصل ۳ بند ۱۲ قانون اساسی: دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد و در بند 14 همین اصل نیز آمده است: دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون از همه امکانات خود استفاده نماید و اما اصل 20 قانون اساسی: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی هم برخوردارند، توضح اینکه در انتهای این اصل فعل انجام شده بکار برده میشود: «برخردارند» در حقیقت یک فعل خبری در حالیکه همه ما بخوبی میدانیم که به هیچ وجه برخوردار نیستند. اصل ۲۱ قانون اساسی: دولت موظف است حقوق زن را در زمینه های، ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او، حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بی سرپرست، ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده، ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست و اعطای قیمومیت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.اجازه میخواهم در مورد اصل 21 هم توضح مختصری خدمدتان عرض کنم وآن اینکه با توجه به شرایط موجود در کشور و آنچه بر زنان و بانوان ایران میرود به گمان من مطالعه دقیق متن اصل 20، به جز رسوائی و بر ملا کردن میزان فریب و نیرنگ ودروغ مسئولین ودولتمردان ایران در پایبندی و رعایت اصول مطرح شده در قانون اساسی نیست.اصل 28هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید. متاسفانه جمهوری اسلامی ایران طی عملکرد چندین و چند ساله خود ثابت کرده است که نه فقظ بند بند اعلامیه جهانی حقوق بشر را نادیده می گیرد که حتی اصول مندرج در قانون اساسی نیم بندو یا بهتر است بگویم قانون اساسی غیر اصولی خود را هم اجرا نمی کند از جمله اصل 29 یعنی برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراه ماندگی، حوادث و سوانح، خدمات بهداشتی و درمانی، مراقبتهای پزشکی و بسیاری دیگر از مشکلات امروز آحاد ملت ایران.
بخش سوم آقای محسن سیاحی تریبون را دراختیار گرفتند و پیرامون “حق حیات” فرمودند: حق حیات بنیادین ترین حق انسانی است و دیگر حقوق پیش بینی شده در اسناد بین المللی حقوق بشر متوقف بر حق حیات است. اهمیت این حق تا بدانجا است که حتی در شرایط اضطراری نیز نمی توان آن را نقض کرد در حقیقت به تصریح بخش دوم ماده 4 میثاق حقوق مدنی سیاسی حتی در موارد اضطراری کشورها نمی توانند به بهانه اینکه حیات و بقا و ملت در معرض تهدید است حق حیات افراد را نقض کند. ماده 6 میثاق حقوق مدنی سیاسی به تفصیل از حق حیات سخن می گوید:حق حیات در حالتهای مختلفی ممکن است مورد مخاطره قرار گیرد پیش بینی نکردن مقررات لازم در برخورد با کسانی که حق حیات دیگران را مورد تعرض قرار می دهند می تواند بنوعی نقض حیات قربانی باشد هم چین هدم حمایت دولت از افراد و یا گروههای در معرض تهدید و یا باز گذاشتن دست گروهها و افراد و یا گروههای در معرض تهدطد و یا باز گذاشتن دست گروهها و افراد خاصی در تعرض به حیات دیگران جلوه تی از نقض حق حیات است بنابراین به تصریح میثاق حقوق مدنی- سیاسی دولتها مکلف هستند تمهیداتی را در جهت پاسداری از حق حیات تمام شهروندان فراهم کنند میثاق جهانی حقوق مدنی- سیاسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز برای حفظ حق حیات بدون هیچ قید و شرطی و «معطوف به خود» جهتگیری میکنند. حال اگر حق حیات را امری «معطوف به خود» مفروض نماییم آنگاه در صورتی که عمل یک فرد معطوف به آن قیدها باشد یا نباشد هیچ تاثیری در ادامه حیات او نخواهد داشت و همچنین فضای ذهنی و روانی او هم هیچ تاثیری در روند ادامه حیات او نخواهد داشت. پس هر قیدی که حیات را سلب کند اعم از جنس، مذهب، قوم، ایده خاص و حقیقت متصلب نارواست. چون هر کدام از قیدها میتوانند در وضعیتهای مخاطرهآمیزی عمل نمایند. از جمله یکی از مرزهایی که حیات بشری را به راحتی به مخاطره میافکند دچار تقدس شدن اموری میباشد که تمام موارد بالا اعم از جنس، حقیقت متصلب را شامل میشود. یعنی هر سامانه حقیقتی که دچار تقدس شود و در خدمت حقیقت و قدرت خاصی درآید، با مکانیسمهای قانونی، ناکارآمدی خود را با ایجاد مقولههای طردکنندهای در بطن قانون توجیه میکند و همواره سعی دارد تاریخی بودن خود را با پیوند به تقدس منکر شود و خود را مقولهای عام و کاملا عادی جلوه دهد و در پی آن مکانیسمهای طرد و حذف خود را نیز عادیسازی نماید. در صورتی که در یک گستره عام حقوقی امکان اینکه قانون در خدمت یک وضعیت تاریخی خاص مانند جنس، مذهب، حقیقت و… باشد، وجود ندارد. اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ و میثاق حقوق مدنی- سیاسی مصوب ۱۹۶۶ بعد از کشتارهای جنگ جهانی دوم نوشته شدند، تاکیدی که ماده ۳ اعلامیه جهانی بر «حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد» و همچنین ماده ۶ حقوق مدنی- سیاسی که «حق زندگی را از حقوق ذاتی شخص انسان میداند، قانون را حامی این حق میانگارد و اینکه هیچکس را خودسرانه نمیتوان از زندگی محروم کرد. حکم محارب بودن فرزاد کمانگر و هاشم شعبانی و هادی راشدی وهمچنین اعدام فاطمه حقیقتپژوه در و گذشته به ترتیب ناشی از روایتهای خاصی از مذهب در گفتمان قدرت و تفسیر خاصی از تاریخ زنانه توسط قدرت و تابوهایی که در ذهن زنان از امر زنانه (جنسی) تحت گفتمان جنسی ساخته شده است میباشد. یکی از موارد دیگر اینکه تابویی که خود عامل وقوع سلب حق حیات بوده توسط قدرت کاملا کنار گذاشته شود و آن فعل آنی انجام شده، جدی گرفته نمیشود. به عبارتی کل تاریخ ثبت آن فعلی که توسط فاطمه انجام شد نادیده گرفته میشود و در آن لحظه فعل کشتن همسر مورد قضاوت قانون قرار میگیرد. یعنی قانون نوشته شده در این سامانه قدرت – حقیقت مشکل خودش را گویی با امر تابو شده فراموش میکند و این فراموشی فاطمه را به طرف چوبهدار میفرستد؟ اگر قانون را به یاد بیاوریم که به واسطه حضور تابو امر جنبی در روح و گفتمانش بهراحتی در موادی جان انسانها و ادامه حیاتشان را سلب میکند آنگاه حذف و تغییر این نگاه حاکم بر قانون که در جامعه و در ذهن همه حقیقتپژوهها نقش بسته مهم و ضروری جلوه مینماید. چرا؟! چون در نهایت قانون با نفس کشته شدن افراد بهواسطه فعل حرامی که خود تعریف میکند مشکل ندارد و به کلی این حیات را مقید میداند و بههیچوجه حیات را معطوف بهخود» فرض نمیکند. تا امروز هیچ یک از مواد سه اعلامیه جهانی و شش میثاق حقوق مدنی_ سیاسی از خشونت قانون داخلی نکاستند، یعنی بهعبارتی قدرت نخواسته کمکی از این دو ماده بگیرد اما آیا آزادی عقیده، فکر، وجدان و حق برداشتن این آزادی نمیتوانست به حیات و ادامه حیات او کمک کند؟! یعنی در همین بستر هم اگر کمی آزادی عقیده و فکر محترم شمرده شود آنگاه عقیده هر شخصی که دست به نگهداری وسیلهای میزند او را در معرض چنین احکامی قرار نمیدهد. در نهایت وظیفه دولتهاست که امروز به صورت تمام و کمال به اعلامیه و اسناد حقوق بشری موجود پایبند باشند و در راه تحول و پویایی حقوق بشر نیز مخالفتی اعمال نکنند یعنی امروز دولتها میبایست به حقوق بشر موجود به صورت «حداقلی» کاملا وفادار باشند و حفظ جان یک انسان و موجودیت او نباید معطوف به وفاداری او به یک حقیقت متصلب باشد. همانطور که ما تمامی حقوقهای بشری در اعلامیه جهانی و… را پذیرفتهایم. وظیفه دولت است که با رعایت حداقلی موازین حقوق بشری جان انسانی را از خطر خشونت های قوانین داخلی نجات دهد.
بخش چهارم: آقای هاشم رضایی با موضوع “حق شهروندی یا بقای رژیم”: در روزهای گذشته بسیار در این مورد خوانده یا شنیده ایم که نظام هایی مانند جمهوری اسلامی که منافع آنها الزاما وابسته به منافع و رضایتمندی جامعه نیست، همیشه حفظ و بقاء خود را در اولویت بر حفظ و بقاء مردم قرار میدهند. یقینا هیچ حکومت، دولت یا سیاستمداری در جهان نیست که خواهان تداوم حضور در مصدر قدرت نباشد. پوتین در روسیه تلاش میکند ریاست جمهوری خود را مادام العمر کند. اردوغان در ترکیه به دنبال تصویب قانونی برای افزایش دوران زمامداری خود است و این یک وسوسه ی عمومی قلمداد میشود. اما آنچه میتواند جلودار سیاستمداران و قدرت طلبان در راه محقق شدن این وسوسه بشود توازن نیروها، حاکمیت قانون، فعال بودن جامعه مدنی و محدود بودن زمام زمامداران است. این عوامل میتواند سد راه نظامهایی و سیاستمداران اقتدارگرا برای تصاحب حداکثری قدرت در جامعه باشد. حال اگر به کشور خودمان برگردیم سوالی که مطرح میشود این است که آیا جمهوری اسلامی منافع و موجودیت خود را بر منافع و موجودیت مردم ارجحیت میدهد. مثالهایی که به دنبال می آورم شاید موید این باشد که جمهوری اسلامی در حال حاضر هیچ گونه اهمیتی برای مردم و جان و دغدغه های آنها قایل نیستند. در حال حاضر تقریبا دغدغه ی اغلب کشورهای دنیا کرونا است. دولتها به دنبال متمرکز کردن توان اقتصادی و انسانی داخلی و حتی کمک گیری بین الملی برای نجات جان شهروندانشان از این بیماری مهلک هستند. جمهوری اسلامی با افزایش تحرکات خود درعراق، خود را در آستانه ی یک درگیری نظامیقرار میدهد. درگیری که خواسته یا ناخواسته منابع مالی و انسانی زیادی را تلف خواهد کرد. چنین درگیری هیچ سودی برای مردمی که به دلیل تعطیل شدن کسب و کارشان با مشکل معیشت روبرو شده اند ندارد و فقط میتوان آن را گونه ای از ماجراجویی و عقده گشایی جمهوری اسلامی تعبیر نمود. در حالی که با شیوع کرونا در جهان اغلب کشورها در راستای ملاحظاتی اقدام به آزادی یا به مرخصی فرستادن زندانیان با قیود مشخص نموده اند، در ایران نیز هر چند این کار انجام شد اما با بررسی طیف زندانیان آزاد شده میتوان به ملاحظات نظام در به رسمیت شناختن منافع خود یا مردم پی برد. بیش از ۸۵ هزار زندانی در ایران مشمول آزادی موقت یا مرخصی شده اند که اکثریت آنها زندانیان عمومی هستند ( تحت جرائم دزدی، قتل، مالی و …) فرمانده نیروی انتظامی تهران اعلام کرده است. با آزاد شدن این زندانیان آمار جرم در تهران افزایش یافته است که این یعنی به ضرر مردم. اما از طرفی زندانیان سیاسی و عقیدتی (شامل روزنامه نگاران، فعالان مدنی، منتقدین و دگرباوران عقیدتی ) که آزادی آنها هیچ گونه آزاری برای مردم و جامعه نداشته و فقط ممکن است موی دماغ حکومت شوند همچنان در زندان مانده و شامل عفو و مرخصی نشده اند. در حالی که دولت و نظام ادعا میکند روز یکم اسفند ماه از وجود ویروس کرونا در کشور مطلع شده است، اخبار رسمی و غیر رسمی حاکی از آن است که نظام از دی ماه به ورود ویروس به کشور آگاه بوده است. گزارش برخی از بیمارستانها و پزشکان حاکی از پذیرش بیمار کرونایی در دیماه بوده است. در ۵ و ۶ بهمن گزارشهایی از انتقال برخی از بیماران مشکوک به کرونا در برخی شهرها منتشر شد. در ۴ اسفند یکی از مداحان بیت ضمن سخنانی مدعی شد در ملاقاتی که مداحان با رهبری در۲۶ بهمن داشته اند ایشان با فاصله زیادی از حاضران نشسته بوده و برای اولین بار اجازه دست بوسی داده نشده است. اینها نشانه های واضحی است که هر چند نظام آگاه به عواقب خطرناک این بحران برای مردم بوده است اما تنها به دلیل راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات ۲ اسفند (که منافع نظام را شامل میشود ) هیچ گونه اقدامی برای اطلاع رسانی نکرده است. همانطور که گفتم در حالی که بسیاری از کشورهای جهان به دنبال جذب کمکهای پزشکی و مالی از کشورهای دیگر برای مقابله با شیوع کرونا ویروس هستند، رهبرجمهوری اسلامی و تریبونهای او به کرات اعلام آمادگی کشورها و گروههای بین الملی مستقل را به بهانه های واهی رد کرده و مردم را از دسترسی به این امکانات محروم نموده اند. در چند روز گذشته پزشکان بدون مرز با دعوت وزارت بهداشت و هماهنگی وزارت اطلاعات به ایران آمدند تا با برپایی دو بیمارستان مخصوص کرونا کمک حال مردم بیمار باشند. رهبر بلافاصله اعلام مخالفت کرده و این گروه بین المللی با اینکه به ایران آمده بود مجبور به ترک خاک ایران شد. آمریکا بارها اعلام کرده است که آمادگی ارسال کمکهای نقدی و پزشکی به ایران است که باز هم از سوی رهبر مخالفت شده است. این درحالیکه درزلزله بم دولت آمریکا با برپایی بیمارستان صحرایی ماه ها به کمک رسانی در مناطق زلزله زده مشغول بوده است. این روزها بارها با این واقعیت مواجهیم که در کرونا زدایی و جلوگیری از رشد اپیدمی آن، دو عامل یا دو کیفیت هستند که همهچیز را تعیین تکلیف میکنند: اولویت و مدیریت. این دو عامل را یک شاخص، تعیین تکلیف میکند که همانا حفظ سلامت جامعه و مردم است. اگر این شاخص، پررنگترین نقش را در اولویت و مدیریت نداشته باشند، موضوع کرونا دچار سیاست زدگی و ملعبهای در دست سیاست بازی واقع میشود. در مبارزه با کرونا چندین راهحل متنوع برای آزمون تجربه و خطا به مدت طولانی وجود ندارد. اگر سازمان بهداشت جهانی و کشورهای موفق را مرجع قرار دهیم، راهحل اولیه و فوری، قرنطینه و قطع ارتباط و تماس است.مسیر طی شده در ایران نه پیروی از قانونمندیهای مبارزه با کرونا بوده است، نه منطبق با نظرات متخصصان، نه الگوبرداری از کشورهای موفق و نه طبق دستورالعملها و راهکارهای سازمان بهداشت جهانی. نقض آشکار و آگاهانهٔ تمامی این راهکارها باعث شده است که با استناد به نامهٔ هیأت علمی دانشگاههای پزشکی کشور به روحانی «تلفات ایران ۱۵برابر چین» باشد. پرسش این است که پس ایران چه راه و مسیری را در امر کرونا طی کرده که باعث چنین فاجعهیی شده است؟ چرا دولت هنوز هم به این مسیر ادامه میدهند؟ برای پاسخ به این پرسش و داشتن تصویری جامع و روشن، نگاهی خواهیم داشت به نتیجهٔ تبدیل کردن یک امر تخصصی و بهداشتی به منافع سیاسی حاکمیت و دولت و حاصل آنکه بهای سنگینش، جان و زندگی مردم ایران بوده است. لازم یه یادآوری است که خطاهای عمدی و بیلیاقتیهای حاکمیت مرحله به مرحله آنقدر تکرار شده و منجر به فجایع گشته که تمام ساختار درونی و حاشیهای آن را متلاطم نموده است. این تلاطم باعث شده که پس از گذشت حدود ۵۰روز از بروز کرونا در ایران، هر یک دیگری را مقصر بداند و پرونده از هم باز کنند. یک نمونه از این زد و خوردهای باندی و حتی همباندی را در شمارهٔ ۱۸فروردین ۹۹روزنامهٔ آفتاب یزد شاهدیم. این موارد را در دو موضوع «اولویت بقا نظام» و «مدیریت و حقوق شهروندی» بررسی میکنیم تا روشن شود که در اپیدمی کرونا چرا ایران و مردم آن دچار چنین حجم گسترده از ابتلا و مرگ ناشی از کرونا شدهاند. در جمهوری اسلامی ازهمان ابتدای شکلگیری، تخصص و علم همواره تحت الشعاع ایدئولوژی حاکمیت و سیاست آن بوده است. کرونا باعث شده است که تضاد بنیادی سیاست و تخصص که ریشه در حفظ نظام به هر قیمت دارد در دولت ج. ا. بالا بگیرد. حسن روحانی با گذشت حدود ۵۰روز از گسترش شتابان کرونا در ایران و جان باختن هزاران نفر، اولویت نظام را با تکرار مواضع ۴۱سال گذشته، میگوید که سلامت مردم در موضوع کرونا اولویت اول نیست: «برخلاف دعوت بدخواهان و ضد انقلاب که مردم را دعوت میکند به اینکه بین سلامت و فعالیت اقتصادی یکی را باید انتخاب کرد، این مردود و ناصواب است». روحانی اعلام میکند: «ما استانهای سفیدی داریم که میتوان فعالیت اقتصادی و آموزشی را در آنها شروع کرد. از اول هم در تولید، ما با هیچ مانعی مواجه نبودیم. استانهای کشور بهجز تهران از ۲۳فروردین فعالیتهای خود را آغاز کنند. در استان تهران فعالیتهای اقتصادی از روز شنبه ۳۰فروردین آغاز شود»! این موضع و ابلاغ جنایت بار، علاوه بر برانگیختن خشم و اعتراض همباندیهای روحانی، باعث اعتراض صریح متخصصان و پزشکان شد تا با زبان تخصصی به روحانی حالی کنند که این حرکات توخالی را خرج جلسات دولتش کند و با جان و زندگی مردم بازی نکند: «در جدیدترین مورد دوباره دولت دستورهایی را داده که بار دیگر پزشکان را نگران کرده است. مسعود یونسیان متخصص اپیدمیولوژی گفت: اگر پیش از رسیدن به مرحله کنترل بیماری محدودیتها را کنار بگذاریم، شیوع ویروس کرونا ادامه خواهد یافت و تبعات اقتصادی و سلامتی بیشتری خواهیم داشت…دکتر پیام طبرسی میگوید: عمر اپیدمی هر ویروس ۲ماه است و کشورهایی از جمله چین و ژاپن که قرنطینه سختگیرانه اجرا کردند، توانستند در دو ماه این ویروس را فروکش کنند؛ اما کشور ما باید قرنطینه سختگیرانه و کنترل جدی را پیش بگیرد تا بتوان این بیماری را فروکش کرد». مشاهده میشود که اولویت برای ج.اس. نه جان مردم، که تولید و اقتصاد برای حفظ نظام است. بنابراین داعیهٔ نابخردانه روحانی برای تولید و اقتصاد، دقیقاً نشان از بحران موجودیت دارد و بس. در این داعیه هیچ نفعی برای مردم ایران نیست. اگر واقعاً مشکل اقتصاد در حین بحران کرونا است، چرا با وجود فریادهای بسیار برای تأمین از صندوق توسعهٔ ملی که در ید مطلق خامنهای هست، هیچ پاسخی داده نمیشود و یک قران و تومان هم به معیشت و تنگنای سلامت مردم و مطالبههای پزشکان و متخصصان اختصاص نمییابد؟ دراین بررسی تصویر روشنی از مفهوم «مدیریت و اولویت» در نظام ج. اس. و حاصل آن برای مردم ایران در بحران کرونا نشان داده شد. این مدیریت و اولویت را نباید خاص بحران بالفعل کرونا دانست. این یک خط ممتد با هزاران نمونه است. مشاهده شد که بحران اصلی نه خود ویروس کرونا که در ویروس حاکمیت و دولت است که حتی نظر تخصصی و پزشکی را برنمیتابد. در حالیکه در بیشتر کشورهای دنیا طرح قرنطینه ادامه داره و دایم داره تمدید میشه دولت اعلام میکند که از۲۳ فروردین مردم به سر کارها بروند. قرنطینه برای دولت جمهوری اسلامی ایران بسیار پرهزینه است چون باید مایحتاج مردمی که در خانهها هستند را حکومت تأمین کند و به دلیل این که حاکمیت تمایلی به صرف هزینه ندارد پس ترجیح میدهد همه جامعه مبتلا به بیماری کرونا شوند و از این تعداد چند میلیون نفر کشته شوند. دولت بیتدبیر و ناتوان از ارائه راهکار مناسب برای مقابله با بیماری کرونا مردم را سرگردان بین سلامت و معیشتشان کرده است. دولت اعلام میکند که به دلایل مالی و تحریم قادر نیست به مردمش کمک کند و سعی میکند از طریق تعدادی از کشورها به جامعه جهانی و آمریکا فشار بیاورد که تحریم را لغو کنند، تا به منابع مالی دست پیدا کند از طرفی آمریکا بارها اعلام کرده اند که تحریم ایران شامل دارو و غذا نیست ولی دولت میگوید ما فقد پول نقد میخواهیم و مشکل ما نبود منابع مالی هست. وقتی کار به سرکوب قیام میکشد، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران با تمام امکانات و تجهیزاتشان در هماهنگی با اتاق عملیات رژیم همیشه حاضر به یراق است تا با بهکارگیری تجهیزات پیشرفته و وارداتی از کشورهای خارجی در مقابل مردم بیدفاع ایران قرارگیرد. آنجا که دخالت در کشورهای همسایه مطرح است، از زیر سنگ هم شده سهشیفته سلاح تولید میکند و با دست باز به عراق میفرستد. با به خدمت گرفتن هواپیمایی ماهان، اسلحهٔ به سوریه میفرستد. برای حزبالله شهرهای موشکی میسازد. ظرف ۴۵روز ۴۵مدرسه و بیمارستان در لبنان احداث میکند و حاضر است در سوریه بازسازی مناطق ویران شده را بهعهده بگیرد. در این مواقع نه کمبود بودجه دارد نه وقت نه زمان و کاملاً به حاتم طایی تبدیل میشود؛ اما وقتی پای حفاظت از منافع مردم ایران در میان است؛ آنگاه که در کشور سیل یا زلزله بهوقوع میپیوندد یا یک اپیدمی مرگبار مانند کرونا حیات هموطنان را در معرض خطر قرار میدهد، سردمداران و عوامل این دولت از صدر تا ذیل، صدایی ازشون در نمیاد و بعد درصدد برمیآیند که آن را کتمان کنند. اگر نشد آن را دروغ تلقی میکنند. اگر فاجعه از حد گذشت آن را کوچک جلوه میدهند و به تبلیغات رسانههای خارجی نسبت میدهند. آسمان و ریسمان را به هم میبافند که از پاسخگویی شانه خالی کنند. سیاست ضد مردمی و بی تفاوتی رژیم ضد انسانی اسلامی نسبت به جان و اموال ملت ایران موجب گردیده که میزان کشت و کشتار چه از طریق اعدام مخالفین و رقیبان سیاسی، نژاد پرستی و کینه توزی با دیگر باوران مذهبی و یا تصادف در جاده ها و مرگ و میر با سقوط هواپیما در جهان کم نظیر و بدون رقیب بوده باید هرزمان در انتظار شنیدن و برخورد خبر مصیبت باری باشیم. آیا با این حساب می توان ادعا کرد نظام جمهوری اسلامی منافع مردم و جامعه را بر منافع خود ارجحیت داده است ؟
بحث آزاد با موضوع “حق اعتراض در زندان و در جامعه که با مدیریت “آقای محمد ابوطالبی” و با مشارکت میهمانان و فعالان حاضر در جلسه برگزار گردید. در ابتدای امر آقای ابوطالبی از دفن کشته شدگان قیام آبان ماه توسط نیروهای رژیم و بعنوان جان باختگان ویروس کرونا سخن گفتند مبنی بر اینکه دولت ازاین موقعیت نهایت سوء استفاده را به کار گرفته و اینک وظیفه ماست در راستای افشای هرچه بیشتر این فاجعه اقدام نمائیم واینبار بر خلاف روال گذشته همه چیز را به فراموشی نسپاریم، ایشان همچنین از وضعیت اسفناک زندان های ایران و شرایط بحرانی زندانیان، اعتراض زندانیان در چندین زندان کشورنسبت به شرایط سخت وهنگامه شیوع کرونا، نحوه برخورد مسئولین زندان و قوه قضائیه کشور با زندانیان معترض و بسیاری از موارد نقض حقوق شهروندان ایران پرداخته، بیانات مشروحی را ایراد فرمودند.
بحران کرونا، درماندگی نظام، و اسلام سیاسی
سیداسماعیل هاشمی
مردم مدتها است پیبردهاند که دوره رهبرانی که از اعتقادات دینی تودهها سوءاستفاده میکنند به سر آمده است و به یقین گسترده شدن این گونه بحرانهای ویرانگر مانند شیوع کرونا در داخل کشور نتیجه حکمهای اکید علی خامنهای است. سران رژیم ولایت فقیه و در رأس آنان علی خامنهای به سبب ناتوانی شان در مهار شیوع ویروس، مردم کشورمان را بار دیگر در وضعیتی بسیار خطرناک قرار داده و با اَبَربحرانی دیگر روبرو کردهاند. در کنار اثرهای جسمانی هلاک کنندهٔ کرونا، روان جامعه و مردم زیر فشار وحشت ناشی از بیم مبتلا شدن به این ویروس به شدت در اضطراب و نگرانی است. دیرکرد، مخفیکاری، و دروغ پردازی سران رژیم و شماری از کارگزارانش در اطلاع رسانی و اقدام به مقابله و مداوای این اپیدمی، مردم را بیش از پیش نسبت به دستگاههای حکومتی و سران آن بیاعتماد ساخته است. در چنین وضعیتی زحمتکشان مزدبگیر و حقوق بگیر در مورد وضع معیشت و شغل شان نگرانیهایی روزافزون دارند. آنان نمیدانند آیا به سر کار بروند یا در خانه بمانند و شغل شان را از دست دهند؟ آنان در این شرایط بسیار بحرانی همچون دیگر لایههای فرودست جامعه- احساس میکنند در قبال آسیبهای وضعیت موجود هیچ تکیهگاهی ندارند. بدینسان در کشور ما زیر سایه حکومتی دیکتاتوری و در نبود اطلاع رسانیای که بشود بدان اعتماد کرد، پیامدهای شیوع کرونا در هالهای از ابهام قرار دارد و وحشت و اضطراب در جامعه و در آحاد مردم بهشدت درحال گسترش است. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند در چندماه آینده بحران کرونا با نابودی حجم بزرگی از اقتصاد، بر ایران تأثیری شکننده خواهد داشت. در حالی که از ولی فقیه گرفته تا رییس جمهور و کارگزاران ریز و درشت “نظام” به مردم دروغ گفته و میگویند، در مقابل، کادر پرستاری، پزشکی، کارکنان بیمارستانها و کارشناسان همه گیری شناس (اپیدمیشناس) در تلاشی نفسگیر همراه با نبود تجهیزات کافی همانند جنگاورانی بی سلاح در مقابله با این ویروس و مهار آن شبانه روز در میدان مبارزهاند. این کوشندگان سلامت مردم، با علم و خرد و شکیبایی خویش، بار سنگین بی تصمیمیها یا تصمیمهای فاجعه بار عقیدتی، باورهای خرافی واپسگرایانه، و دروغ پردازیهای طیفهای مختلف حکومتی را به دوش میکشند. شماری از پرستاران و پزشکان قربانی کوتاهیها در اطلاعرسانی از سوی منابع رسمی شدهاند و آمارها از سیر صعودی بسیار نگران کنندهٔ مرگ پرستاران و پزشکان حکایت میکنند. ازاین روی، در نگاه مردم، برخلاف تلاشهای انسانی پرستاران و پزشکان و کارکنان بیمارستانها برای رفع بحران اصلی، دستگاه حکومتی “رهبر” و دولتش، عملاً بخش عمدۀ مشکل در کشور و بحران ساز و تهدیدی بالقوه برای جان، معیشت، و شغل مردماند. مردم به تفاوت قائل شدن بین عملکرد دین فروشان، کلاه برداران، و موهوماتی زیر عنوان طب اسلامی با نتایج شفابخش تلاشهای علمی و پزشکی بهخوبی آگاهاند. شواهدی مشخص حاکی از آناند که از اواخر دی ماه خطر انتقال و شیوع ویروس کرونا از طریق چین و کانون اولیه آن در داخل کشور یعنی شهر قم به وسیله حسن روحانی مستقیماً به اطلاع شخص “رهبر” رسیده و ضرورت قطع پروازها از چین و قرنطینه شدن شهر قم مطرح شده بود. اما ولی فقیه موضوع کرونا را کذب دانسته و با این گونه طرحهای تدارکاتی شدیداً مخالفت کرده بود. درحالی که ویروس کرونا از طریق قم در سراسر کشور به سرعت گسترش می یافت، حسن روحانی در تبعیت مطلق از حکم ولی فقیه، روز سهشنبه ششم اسفندماه ۹۸، به مردم گفت: از روز شنبه همه روالها با صورت عادی خواهد بود. مسئولیت این تصمیم شوم تاریخی در درجه نخست و به طورمستقیم متوجه شخص خامنهای است که فنا شدن جان و زندگی مردم را در قیاس با اهمیت قرنطینه نشدن قم امری به کلی ناچیز دانست و بدین سان تدارک مقابله با شیوع کرونا بسیار دیر، اندک، سازمان نیافته، و نمایشی آغاز شد. البته پیامدهای این تصمیم تلخ تاریخی از جانب “نماینده خدا بر زمین” برای مردم و پنهان کاریها، دروغگوییها، و اطاعت محضِ حسن روحانی و مسئولان سرسپرده حکومت از این حکم خامنه ای تنها یک جانب ماجرا است که بههیچ وجه نمیتوان آن را به اهمال یا اشتباهی عملیاتی تنزل داد. از سویی هم دیگر دلیل یا دلیلهای به وجود آمدن وضعیت بسیار خطرناک کنونی را صرفاٌ متوجه تحریمها کردن نیز بی پایه است. پیش زمینههای مادی به وجود آمدن این بحران مستقیماً بهدلیل نبود سامانهٔ “طب ملی” و برآمده از برنامهها و تعدیلهای اقتصادیای است که با تأیید و حمایت ولی فقیه از دوره دولت هاشمی رفسنجانی تا کنون سلامت جامعه و بهداشت و درمان مردم را به کالاهایی پرسود تبدیل کردهاند. سه دهه پس از پایان جنگ ایران-عراق، سامانه “طب ملی” میبایست تا بهحال ساخته و عملیاتی میشد، اما حالا و در نبود آن، مردم و امنیت کشورمان با چنین خطری ویرانگر و اَبَربحرانی دیگر روبرو شده است.واقعیت امر این است که در مُخیلۀ رهبرانی چون خمینی و خامنهای و در چارچوب نظریهٔ واپس گرای “اسلام سیاسی”، چه در مورد حکم بیچون وچرای ادامه دادن به جنگ در طول سالهای دهه ۱۳۶۰ با سر دادن شعار “جنگ جنگ تا پیروزی” و چه اکنون در راستای “تداوم نظام” به هر قیمت، جانِ انسانها نه تنها ارزشی نداشته، بلکه آنان “مرگ” را برای مردم “حق” میدانند! همچنین در دیدگاه نظریه پردازان، سیاست گذاران، و کارگزارانی که عرصه طب و درمان مردم را به بازار کسب وکار و ثروت اندوزی تبدیل کردهاند نیز فقر، درد، و مرگ طبقه کارگر و لایههای مرتبط با کار زحمت نه تنها طبیعی است، بلکه در کنار “شوکهای اقتصادی” و ریاضت کشی به هدف عادت دادن مردم به قوانین مقدس “اقتصاد بازار” در جهت رشد اقتصادی بر محور ثروت اندوزی هزینههایی لازم و ضروریاند. حاصل تلفیق دین، سیاست، و اقتصاد نولیبرالی در چارچوب رژیم ولایت فقیه، شکل گرفتن پدیدهای است ویران ساز که این پدیده امکان تغییرهای بنیادیای ضروری در کشورمان را مسدود کرده و زاینده اَبَربحرانهای خانمانبرانداز را به وجود آورده و خواهد آورد. چهار دهه پس از انقلاب بهمن ۵۷، با مسلط شدن “اسلام سیاسی” بر کشور، خواستهای بنیادی مردم که از آن جملهاند برقراری آزادیها یا بهرهمندی از “طب ملی” و ساماندهی آن بهمنظور توسعه و ترقی کشور تحقق نیافتند. درعوض، از سالهای دهه ۱۳۷۰ تمام دولتهای جمهوری اسلامی تا کنون با گرته برداری از الگوی اقتصاد نولیبرالی متعلق به همان “استکبار جهانی” یعنی دشمن اسلام از نظر رژیم جمهوری اسلامی و زیر لوای دیکتاتوری ولایی با شکل دادن به “جامعه زرسالار” و اقتصاد ملیای از درون تهی شده، حالا هم امنیت ملی، جان و زندگی و معیشت مردم را با بحرانهایی پی در پی و خطرناک روبرو کردهاند. گسترش سریع ویروس کرونا در پهنه جهان و پیامدهای اقتصادی و سیاسی آن به خطری بینالمللی تبدیل شده است. شهر ووهان در چین اولین کانون شیوع کرونا بود، ولی به گفتهٔ شی جینپینگ، رییس جمهور چین، و تأیید آن از سوی سازمان بهداشت جهانی، دولت چین پس از حدود دو ماه قرنطینه کردن ووهان و انجام اقدامهایی مؤثر در استان هوبئی توانسته است بهطور اساسی شیوع کرونا را مهار کند. چین اطلاعات مفیدی را منتشر کرده است که نشان میدهد درصورت وجود امکانات مادی در سطح ملی با برنامهریزی دقیق و اجرای آن میتوان شیوع این گونه بیماریهای خطرناک را کنترل و درنهایت متوقف کرد. در این ارتباط، همچنین سران دیکتاتوری ولایی که بهشدت منفور و بیاعتبارند، و در نمایش انتخابات اخیر از جانب مردم شکست سختی خوردهاند و توان حل مشکلات و بحرانهای روزافزون را ندارند نیز فرصت را برای اقدامهایی غیرمتعارف مغتنم شمردهاند. آنان نیز در روزهای اخیر با طرح این مسئله که شیوع کرونا در کشور بهدلیل “حمله بیولوژیک” بوده، حکم تشکیل قرارگاهی از سوی نیروهای مسلح به منظور مقابله با شیوع این ویروس را صادر کردهاند. به دستور فرمانده کل قوا، حاکم مطلق، علی خامنهای، زیر پرچم مقابله با “ویروس کرونا” از روز شنبه ۲۴ اسفندماه فضای نظامی-امنیتیای شدیدتر را با حضور مستقیم نیروهای مسلح در کف خیایانها بهبهانهٔ راندن مردم به خانههایشان همراه با کارزار وسیع تبلیغاتی عملیاتی کردهاند. در این ارتباط بروز دوبارۀ تنشها و برخوردهای نظامی در هفته گذشته بین نیروهای آمریکا و شبه نظامیان متصل به نیروی قدس سپاه پاسداران مایه نگرانی است. مشخص است که هم آمریکا و هم رژیم ولایی مترصد به وجود آوردن بحرانهای خارجی به منظور انحراف افکارعمومیاند. باید امیدوار بود که شیوع ویروس کرونا هر چه زودتر در پهنه جهان بهوسیله علم و خردمندی مهار شود. اما آنچه هماکنون درحال وقوع است واقعیتهایی مشخص را به نمایش گذاشته است و آن این است که، با در دست داشتن زیرساختهای اجتماعی-اقتصادی ای توسعه یافته و اجرای برنامه ای مدون در سطح ملی می توان بر بلایای طبیعی و ازجمله بر شیوع ویروس، سیلاب و زلزله غلبه کرد. شوربختانه اما در میهن ما به موازات نبودِ زیر ساختارهای ضرور، سایه سنگین و شوم حاکمیت مطلق ولایت فقیه و شخص خامنهای درحکم “نماینده خدا بر زمین” نه تنها راه توسعه جامعه و بهروزی مردم بسته است، بلکه جان و معیشت مردم و نیز امنیت کشور را برای “حفظ نظام” و تسلط “اسلام سیاسی” قربانی خواهد کرد. مردم مدتها است پیبردهاند که دوره رهبرانی که از اعتقادات دینی سوءاستفاده میکنند به سر آمده است و به یقین گسترده شدن این گونه بحرانهای ویرانگر مانند شیوع کرونا در داخل کشور نتیجه حکمهای اکید علی خامنهای و فاسد بودن حکومت جمهوری اسلامی است. ازاین روی، حذف کامل حاکمیت مطلق ولایی و به دنبال آن جدایی دین از حکومت نخستین گامهای عاجل در مسیر حرکت کشورمان روبه جلو میباشد.
من هم حق زندگی دارم !
رزا جهان بین
هر انسانی نیازهای طبیعی و حقوق ذاتی ای همچون خوردن، شنیدن، نفس کشیدن، رابطه جنسی برقرار کردن و مهمتر از آن زندگی کردن دارد و این حقوق ذاتی را هیچ شخص و یا قدرتی نباید از انسان سلب کند، اما از سده های گذشته همواره انسان ها درگیر دخالت های قدرت های بیشتر در زندگی شخصی خود بوده اند. مطلبی که قصد دارم در مورد آن صحبت کنم حق حیات شهروندانی با گرایشات جنسی متفاوتی از عموم مردم است که متاسفانه به علت قرار گرفتن در اقلیت، به آن ها برچسب های ناروایی همچون بیمار روانی، انسان خطرناک و نامتعارف زده میشود.خانواده دگرباشان(همجنسگرایان مرد، همجنسگرایان زن، ترنس ها، بایسکشوال که از آنان به عنوان رنگین کمانی ها نیز یاد میشود، هدف صحبت من در این مقاله هستند.از نمادهای متفاوتی برای رنگین کمانی ها در طول سال های مختلف استفاده میشده است که مهمترین و شناخته شده ترین آنان مثلث صورتی و پرچم رنگارنگ است و علت نامیده شدن این شهروندان به رنگین کمانی ها نیز برگرفته از نماد آن ها (پرچم) می باشد. کلمه LGBT که معرف شهروندانی با گرایشات متفاوت است، درواقع مخفف کلماتTransgender، Bisexual، Gay، Lesbian میباشد. دگرباشان در دسته بندی ها با تعاریف متفاوتی قرار می گیرند که معروف ترین آنان را معرفی می کنم:همجنسگرا: همانطور که از عنوان آن مشخص است به افرادی گفته می شود که گرایش به جنس مشابه خود دارند.بایسکشوال: افرادی هستند که تمایل به برقراری رابطه جنسی با هر دو جنس را دارند. ترنس به شخصی گفته می شود که جنسیت ذهنی با فیزیکی او همخوانی ندارد، یعنی ممکن است اندام یک مرد با تفکر، روحیه و رفتار یک زن را داشته باشد و یا بلعکس.جندرکوئر: افرادی که جنسیتشان قابل وصل در دسته جنسی زن یا مرد قرار نمی گیرد و گاها خوی زنانه و یا خوی مردانه دارند.البته به عموم مردم جهان که تمایل برقراری رابطه جنسی با جنس مخالف را دارند نیز استریت گفته میشود.قطعا ترنس ها در کشور اسلامی ایران با مشکلات بیشتری مواجه هستند چرا که یک همجنسگرا با مخفی کاری می تواند تمایلات خود را نمایان نکند و از خطرات دوری کند اما یک ترنس که تفاوت های بسیاری بین جسم و روح او میباشد درگیری و خطرات بیشتری او را تهدید می کند.از عمده مشکلات ترنس ها در ایران میتوان به جنسیت زدگی، آزار و اذیت های هدفمند توسط سیستم آموزشی مذهبی در مدارس و دانشگاهها، دشواری در پیدا کردن کار و محل زندگی، تحقیر و توهین های کلامی در جامعه، مشکلات در ورود به استادیومها، حجاب اجباری، بازداشت و سرکوب و به رسمیت نشناختن هویت و حقوق طبیعی و انسانی آنها، مشکلات بیمه ای و درمانی و عدم پذیرش توسط خانواده و مردم جامعه اشاره نمود که همه این موارد نقض آشکار ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر یعنی عدم تبعیض است.متاسفانه فقر فرهنگی و تفکر سنتی مردم ایران موجب شده است که اکثر ترنس ها و حتی سایر شهروندان خانواده LGBT، از سوی خانواده و اطرافیان ترد شوند و بسیاری از آنان اقدام به خودکشی می نمایند در صورتی که در کشورهای پیشرفته جهانی اقدامات بسیار مفیدی در راستای احقاق حقوق شهروندی آنان صورت گرفته که میتوان به مواردی همچون عمل های رایگان تغییر جنسیت، فرهنگ سازی و آموزش جهت پذیرش و حضور پر رنگ در جامعه و یا حتی ازدواج بین همجنسگراها اشاره کرد.براساس اصل 19 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، عقیده، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد شد اما حقوق شهروندی رنگین کمانی ها در این قانون نادیده گرفته شده است و رابطه همجنسگرایی در ایران تحت عنوان لواط شناخته شده و جرم محسوب می شود و حکمی همچون اعدام و شلاق دارد و بسیارند شهروندانی که طعم شلاق و بازداشت را چشیده اند و حتی برای حفظ جان خود مجبور به مهاجرت به کشورهای دیگر شده اند و ترنس ها نیز به عنوان یک بیمار شناخته می شود و حتما باید تحت نظر روانپزشک و در نهایت عمل تغییر جنسیت قرار بگیرند که این عمل ها علاوه بر هزینه های گزاف، عوارض جسمی و روحی جبران ناپذیری نیز برای شخص به همراه دارد.موضوعی که معمولا در برخورد با LGBT ها مطرح می شود این است که این افراد دچار اختلالات روانی هستند و این تمایلات ناهمگون با جامعه بشری، ریشه در ضربه های خانوادگی یا کودکی آنان دارد، جوابی که برای این موضوع از سوی دگرباشان مطرح می شود این است که این تمایلات از بدو تولد با آنان همراه بوده است و علم روز نیز این موضوع را تائید می کند اگرچه آنان نیز کتمان این واقعیت نمی شوند که هستند کسانی که در پی یک حادثه یا ضربه روحی موقتا تمایلات جنسی متفاوتی پیدا می کنند اما تعداد آنان بسیار کم است و پس از گذشت مدتی و کسب تجربه باز هم به تمایل جنسی واقعی خود بر میگردند در صورتی که یک فرد مثلا همجسنگرای واقعی، هیچوقت نمیتواند با فرد جنس مخالف خود رابطه جنسی برقرار نماید و همچنین اشاره می کنند که پدیده همجسنگرایی بین حیوانات نیز دیده شده است و وجود دارد. موردی که در پایان مقاله ام مطرح می کنم این است که همه ما انسان هستیم و در انتخاب های شخصی خود تا زمانی که ضربه ای به دیگران وارد نکنیم آزادیم و همانطور که در ابتدای مقاله ام اشاره کردم، همه ما حقوقی ذاتی و فطری داریم که هیچکس نمی تواند آن را از ما بگیرد پس باید تلاش کنیم به حقوق انسانی یکدیگر احترام بگذاریم و براساس ماده 12 اعلامیه جهانی حقوق بشر در زندگی شخصی یکدیگر دخالت نکنیم و براساس ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر، حق حیات و آزادی را برای همدیگر بپسندیم و آن را محترم بشماریم و زندگی را برای همدیگر دشوار نکنیم. *31 مارس (12فروردین) به همت راشل کرندال (شهروند آمریکایی) از سال 2014 به عنوان گرامیداشت روز جهانی دیده شدن ترنس ها نامگذاری شده است.* تا قبل از حکومت جهوری اسلامی ایران، حقوق ترنس ها به رسمیت شناخته نشده بود.* ایران پس از تایلند بیشترین عمل جراحی تغییر جنسیت در دنیا را دارد (به علت کم بودن ارزش ریالی پول ایران سالانه از سراسر دنیا برای انجام این عمل ها به ایران مراجعه می شود)* دولت جمهوری اسلامی ایران برای ترنس ها (پس از طی کردن مراحل اداری)، نصف هزینه عمل های ضروری را تقبل کرده است.*اولین عمل تغییر جنسیت در دهه 30 میلادی بر روی یک ترنس (مرد به زن) به نام لیلی البه که یک نقاش و نگارگر دانمارکی بود صورت گرفت که پس از انجام چندین عمل پی در پی و تجربی نهایتا منجر به فوت وی شد. براساس دست آوردهای کنونی و علم روز، ترنس ها پس از تغییر جنسیت قابلیت باروری و زاد و ولد را ندارند. ازدواج همجنسگرایان در بیست و پنج کشور استرالیا، ایرلند، هلند، بلژیک، اسپانیا، کانادا، آفریقای جنوبی، نروژ، آلمان، سوئد، پرتغال، ایسلند، آرژانتین، دانمارک، اروگوئه، نیوزیلند، برزیل، فرانسه، انگلستان فنلاند، کلمبیا، تایوان، لوکزامبورگ، مالت و ایالات متحده آمریکا قانونی است*همجنسگرا با همجنسباز متفاوت است و همانطور که از کلمه همجنسباز نیز مشخص است، نوعی نگاه تفریحی در برقراری رابطه جنسی با همجنس خود و گاها تجاوز تلقی میگردد در صورتی که همجنسگرایان، گرایش واقعی به همجنس خود را دارند و از برقراری رابطه جنسی با جنس مخالف بیزار هستند.*در بعضی از کشورهای توسعه یافته همچون کانادا، به صورت رایگان قرص هایی تحت عنوان Prep و مشابه آن در اختیار دگرباشان قرار میگیرد تا با مصرف روزانه آن خطر ابتلا به بیماری های مقاربتی را کاهش دهند.
دانش اموزان محروم
محمد رسولیان
با تکیه بر ضربالمثل « مشت نمونهای از خروار» به تصاویر غمانگیز تحصیل دانشآموزان محروم بلوچ در کپر و یا تشکیل کلاسها در کپر و سایه دیوار، یا وضعیت اسفبار تحصیل در کرمانشاه و خوزستان و چهارمحال بختیاری و… نگاهی میاندازیم. این تا حدی بیانگر بی عدالتی آشکار و نشان دهنده غارت و چپاول اموال سیستماتیک و دولتی در بخشهای آموزشی کشور است.درس خواندن دانشآموزان محروم روستای ریگینان بخش سرباز داخل کپر: دانشآموزان روستای ریگینان بخش سرباز داخل کپر درس می خوانند و آرزوی داشتن مدرسه و نشستن روی میز و صندلی را دارند. دانشآموزان محروم این مدرسه کپری در این فصل سرما از هیچ گونه امکانات گرمایشی برخوردار نیستند. آنها مثل صدها دانش آموز دیگری هستند که در سطح استان به علت فقر تحمیلی و تبعیض برای درس خواندن با چنین مشکلاتی دست وپنجه نرم میکنند. گفتنی است که عده کثیری از کودکان این استان بدلایل مختلفی از رفتن به مدرسه وآموختن سواد محرومند. خطر آتشسوزی در کمین دانشآموزان ۲۵۰۰ کلاس درس در کرمانشاه: مرزبان نظری، مدیرکل نوسازی مدارس استان کرمانشاه از وجود ۲۵۰۰ کلاس درس در مدارس ۲ و ۳ کلاسه نقاط روستایی این استان خبر داد که به سیستم های ایمن و استاندارد مجهز نیستند. وی افزود: « اصلاح سیستم گرمایشی، نیازمند تامین اعتبار ۲۵ میلیارد تومانی است و در صورت تامین اعتبار مورد نیاز ظرف ۲ تا ۳ سال سیستمهای گرمایشی مابقی کلاسهای درس روستایی نیز اصلاح و به سیستمهای جدید مجهز میشوند.» بیماری قارچی بین دانشآموزان محروم ایرانشهری: مدتی است در شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان، بیماری قارچی و کچلی بین دانشآموزان اپیدمی شده و این دانشآموزان محروم به علت بیبضاعتی و محرومیت زیاد نمیتوانند به پزشک مراجعه کنند. اخاذی از دانشآموزان محروم روانسر با هدف رفع مشکلات آموزشی: مدیر یکی از مدارس شهرستان روانسر برای رفع مشکلات آموزشی، از دانشآموزان محروم روانسر این مدرسه درخواست وجه نقد کرده است. براساس گزارش رسیده، یکی از دبیرستانهای دخترانه شهرستان روانسر در نامهای به اولیای دانشآموزان برای اجرای برنامههای آموزشی و رفع نیازهای مبرم، از دانشآموزان روانسر درخواست وجه نقد کرده است. این اقدام نارضایتی والدین دانشآموزان محروم را در پی داشته است و بسیار نمونه های دیگر که شاید بتوانند نمونه های باشند برای نشان دادن جلوه واقعی مناطق محروم و کمبود امکانات انان. در هر حال بد نیست مسئولان آموزش و پرورش برای حل مشکل نیروهای مازاد و کمبود نیروها با تامل بر مشکلات استان ها و شهرستان های دور و نزدیک، به حالت تعادلی دست یایند که دانش آموزان سراسر کشور بتوانند به دور از هرگونه تبعیض و تفاوتی از امکانات یکشان آموزشی بهره ببرند.
بحران کرونا و مسئولیت حکومت
فائزه رضایی
شیوع ویروس کرونا در چین و سپس انتقال آن به کشورمان، موجب ابتلای بسیاری از هموطنان شد و متاسفانه برخی نیز جان خود را از دست دادند. اما نحوه برخورد دولت با این مساله انتقادهای زیادی را در پی داشته است. متاسفانه جمهوری اسلامی با همه مسایل به صورت امنیتی برخورد می کند و موضوع شروع کرونا نیز از این امر مستثنی نماند. امروز شفافیت به عنوان یکی از عناصر دموکراسی و اصول حکمرانی مطلوب پذیرفته شده است. در واقع، اصل شفافیت مبتنی بر تجربه بشریت است، چه این که گردش آزاد اطالعات ضامن تحقق و تامین حقوق شهروندان است. چنان که از رسانه آزاد در کنار سه قوه )مجریه، مقننه و قضائیه( به عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می شود. چه این که افکار عمومی را به عنوان یکی از ضمانت های اجرایی حقوق بشر نسبت به آن چه در جریان است، آگاه می سازد. اما جمهوری اسلامی، نه تنها هیچ اعتقادی به شفافیت ندارد، بلکه در عمل، محرمانه بودن و برخورد امنیتی به عنوان اصل پذیرفته شده است. جالب آن است که پس از گذشت سال ها از به کارگیری این روش و مشاهده نتایج آن، هنوز از آن درس گرفته نشده و همچنان به آن ادامه می دهند. به نظر می رسد، شیوع کرونا در کشورمان به علت برگزاری انتخابات مجلس و راهپیمایی 22 بهمن، پنهان و با تاخیر اعلام شد و این موضوع در کنار مسایل دیگر، مانند ادامه پرواز برخی شرکت های هواپیمایی به چین، از عوامل شیوع گسترده این ویروس در ایران بوده است. اما دولت ها در قبال تامین بهداشت و سلامتی شهروندان خود دارای مسئولیت داخلی و بین المللی هستند. برابر اسناد بین المللی حقوق بشری، دولت ها در خصوص تامین محیط زیست سالم و بهداشت شهروندان شان، دارای تکالیفی هستند و باید پاسخگو باشند. دامنه حق بر سلامت بسیار گسترده است و مقتضای ذات این حق نیز تفسیر موسع آن را اقتضاء می کند، چنان که تفسیر عمومی شماره ۱4 کمیته اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب سال 2000 تاکید می نماید؛ حق بر سلامتی در برگیرنده طیف گسترده ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی مانند محیط زیست سالم است که شرایط زندگی سالم انسان را ارتقاء می دهد۱. بنابراین، حق بر محیط زیست سالم با حق بهداشت، حق زندگی و. .. مرتبط است، به گونه ای که حق محیط زیست سالم با حق زندگی بهتر و حق کار بهتر، آشکار می شود. از سویی حق محیط زیست نیز در برگیرنده حق های مهم دیگری چون، حق جریان آزاد اطلاعات است؛ چنان که مردم جامعه باید از حقوق خود از جمله حق محیط زیست و چالش ها و تهدیدهای مرتبط با آن آگاه باشند2. به ویژه در جهان امروز که به علت پدیده های گوناگون از جمله مدرنیته و صنعتی شدن، چالش ها و تهدیدهای زیست محیطی نیز جهانی شده اند و مفهوم توسعه پایدار، به معنای برآوردن نیازهای نسل کنونی بی آن که منابع و امکانات نسل های آینده به خطر افتد مطرح شد۳. از همین روست که حق بر محیط زیست سالم دارای ابعاد جهانی شده و علاوه بر حقوق اجتماعی، در محدوده حقوق همبستگی و نسل سوم حقوق بشر نیز مورد بررسی قرار می گیرد. در اسناد بین المللی حقوق بشری از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تکلیف و مسئولیت دولت ها در قبال تامین حق محیط زیست و بهداشت تاکید شده است. همچنین، ماده ۱5 پیش طرح سومین میثاق بین المللی حقوق بشر نیز می گوید: “هر انسان و کلیه ی انسان ها به صورت گروهی حق دارند از محیط سالم و متعادل از نظر زیست محیطی و مساعد برای توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوقی برخوردار شوند”. مقدمه ی اعلامیه ی لاهه نیز تصریح می نماید: “حق زندگی حقی است که تمامی دیگر حقوق از آن سرچشمه می گیرد، مسئول تضمین این حق، کسانی هستند که در دولت ها در سراسر جهان روی کارند،. ..”. بنابراین، کوتاهی دولت ها در تحقق تکالیفشان در خصوص محیط زیست و بهداشت می تواند، موجب مسئولیت بین المللی آنان شود. از شواهد و قرائن چنان به نظر می رسد که حکومت در اعالم به موقع شیوع ویروس کرونا در کشور، مرتکب پنهان کاری و تقصیراتی شده است و متاسفانه بسیاری از هموطنان مان جانشان را از دست دادند و با وجود مشکلات قبلی ناشی از سوءمدیریت و بی کفایتی حکومت، این مشکل نیز مزید بر علت شده و کشور در عمل در آستانه سال نو به تعطیلی کشیده شد که پیامدهای اقتصادی آن بسیار بغرنج خواهد بود. برابر قانون مسئولیت مدنی مصوب ۱۳۳۹ و دیگر قوانین مربوط، دولت در قبال هرگونه قصور یا تقصیری در این خصوص باید پاسخگوی خسارات مادی و معنوی شهروندان باشد. بنابراین، دادستان مکلف است در این خصوص به نمایندگی از سوی مردم اقدام مقتضی نماید و شهروندان نیز صرف نظر از نتیجه آن، باید نسبت به مطالبه حق خود در این موضوع اقدام حقوقی کنند. چه این که حاکمیت قانون، مطالبه حق، پرسش گری، دادخواهی و عدالتخواهی باید به یک فرهنگ تبدیل شود و قطعا این اقدام تاثیر خود را بر افکار عمومی داخلی و بین المللی خواهد گذاشت.از سوی دیگر، حکومت باید در راستای تعدیل پیامدهای این بحران تهمیداتی بیاندیشید و در خصوص ۳ گروه هدف شامل؛ نیروی کار، اقشار کم درآمد و مشاغل، اقدامات حمایتی انجام دهد. در واقع، هرگونه کمک مالی باید هوشمند و هدفمند باشد. در غیر این صورت می تواند در راستای کمک به اقشار توانمند باشد که ممکن است از بحران مالی ناشی از شیوع کرونا هیچ آسیبی ندیده باشند. برای نمونه نکاتی به شرح زیر اشاره می شود: -۱ حمایت از اشخاصی که خانه نشین شدند یا شغل شان را در این بحران از دست دادند. -2 در این فرآیند خیلی از کارفرمایان به کارکنانشان اعلام کرده اند که باید به مرخصی بدون حقوق بروند. در این مواقع، دولت باید از ایشان حمایت کند و شرایط برخورداری از حداقل حقوق و دستمزد را برای این اشخاص فراهم کند. -۳ کارگران به عنوان یکی از اقشار آسیب پذیر و موثر در چرخه تولید و اقتصاد باید از حمایت ویژه بسته های مالی برخوردار باشند. -4 از صنایعی که در این بحران آسیب می بینند، حمایتی مالی شود. -5 با توجه به احتمال کمبود مواد غذایی، نیازهای اولیه اعم از خوراک و پوشاک اقشار آسیب پذیر و در صورت نیاز بخش بیشتری از جامعه را فراهم شود. مساله دیگری که در این بحران خود را نمایان ساخت، تبعیض میان مردم و دولتمردان بود. چه این که پس از شیوع این ویروس، امکان گرفتن آزمایش ابتلای این ویروس برای دولتمردان فراهم شد و بسیار از آنان با این آزمایش و آگاهی زودهنگام از ابتلاء درمان را شروع کردند و خطر از ایشان دور شد. ولی این امکان برای عموم مردم فراهم نبود. نباید از نظر دور داشت که اسناد بین المللی حقوق بشری و قانون اساسی کشورمان هرگونه تبعیض را ممنوع و بر برخورداری از امکانات بهداشتی برابر برای همه مردم تاکید کرده اند. یکی دیگر از موضوعات مهمی که در این بحران مطرح شد و باید آن را به فال نیک گرفت، مذمت دخالت روحانیون در علم پزشکی و اشاعه خرافات در آن بود. دخالت هایی که با عناوینی مانند؛ طب اسلامی که از هیچ منطق و جایگاه علمی برخوردار نیست، صورت می گیرد. از سوی دیگر، با وجود مقاومت اولیه در برابر تعطیلی و قرنطینه اماکن مقدس، در نهایت تعطیلی آن ها، اتفاق میمونی بود که امید می رود، شروعی بر پایان برخی قرائت های رایج از مذهب و نوید دهنده نوعی روشنگری در این خصوص باشد.
آزادی بیان و آزادی رسانه در ایران
مهرشاد بایرمی یادکوری
آزادی بیان یکی از با ارزش ترین و گرامیترین اصول یک جامعه ی آزاد می باشد و در یک مبارزه ی متداوم با دولت های ستمگری است که در حال تلاش برای حفظ موجودیت خود هستند. نگاهی به آزادی بیان و آزادی مطبوعات در نقاط مختلف دنیا نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران در رتبه ی ۱۷۰در میان ۱۸۰ کشور موجود دررتبه بندی قرار دارد. بر اساس بررسیهای سازمان گزارشگران بدون مرز، وضعیت آزادی بیان در ایران و شرایط کار روزنامهنگاران و شهروند-خبرنگارهای ایرانی در “وضعیت سیاه” قرار دارد که بدترین شکل وضعیت آزادی بیان از نظر این سازمان است.ایران در این ردهبندی یازدهمین کشور جهان از نظر بد بودن وضعیت آزادی بیان است. گزارشگران بدون مرز میگوید که بازداشت روزنامهنگاران و شهروند-خبرنگاران در ایران در سال ۱۳۹۸ افزایش داشته و به طور مشخص با کسانی که در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند، برخورد میشود.ضمن اینکه ایران همچنان یکی از بزرگترین زندانهای روزنامهنگاران در جهان است.به گفته این سازمان، دو سوم این زندانیان، شهروند-خبرنگاران ایرانی هستند که هدف “سرکوبهای ویژه سپاه پاسداران و سازمان اطلاعاتش” قرار میگیرند. در آخرین گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز با اشاره به بررسی دیگری که اخیرا درباره وضعیت روزنامه نگاران ایران در۴۰ سال گذشته منتشر شده، آمده است که در فاصله سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۸ خورشیدی، دست کم ۸۶۰ روزنامهنگار و شهروند-خبرنگار “بازداشت، زندانی یا حتی اعدام شدهاند.” به گفته ی گزارشگران بدون مرز تعقیب و تحقیر روزنامه نگاران بخشی از فرهنگ سیاسی صاحب منصبان جمهوری اسلامی برای سالیان متمادی بوده و هست و رژیم در حال قدرت گیری پیوسته بوسیله ی آزار و اذیت اهالی رسانه می باشد.نگاهی مختصر به تاریخ دولت های ایرانی:ایران تاریخی طولانی از خشونت را تجربه کرده است که تاریخ معاصر نیز هیچ نشانی از تغییر ندارد.نگاهی اجمالی به تاریخ دولت های ایرانی، تمدن و فرهنگ خاص و متمایز ایرانی که به ۵۵۰ سال پیش از میلاد باز می گردد را نمایان می سازد.ایران فراز و نشیب بسیاری از حکومت ها از جمله ساسانیان، صفویان، قاجار و پهلوی را به چشم دیده است و این انتقال قدرت تا به امروز متوقف نشده است.در سال ۱۳۳۰مردم ایران در یکی از اولین تلاش های دموکراتیک معاصر خود برای قدمی به سمت دموکراسی و جامعه ای آزادتر، محمد مصدق را برگزیدند.این درحالیست که وقتی او به قدرت رسید صنعت ملی شدن نفت را کلید زد، این بدان معنی بود که شرکت های نفت بریتانیایی باید بیرون رانده می شدند که گهگاه با خشونت همراه بود.در همان سال همکاری سازمان اطلاعات ایالات متحده، دولت بریتانیا و ارتش ایران به سقوط مصدق و دوباره به قدرت رسیدن رژیم ستمگر شاه برای دسترسی بهتر به منابع نفتی ایران انجامید.این انتقال قدرت یک تغییر بسیار مهم برای آزادی ایرانیان و روابط ایران و ایالات متحده بود.کودتای ۲۸ مرداد مسلما یک تنزل در مسیر پیشرفت سیاسی ایران بود، بسیار غم انگیز است که بدانیم که اگر دولت دموکراتیک ایران توسط CIA از بین نرفته بود، ایران در زمینه ی آزادی بیان چقدر میتوانست بهتر باشد.انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ فصل جدیدی از اتفاقات را رقم زد.از منع دانشجویان از تحصیل بدلیل باور های سیاسی آنها گرفته تا شلیک مستقیم به معترضین و تعطیل کردن انتشارات نشان دهنده ی این است که رژیم جمهوری اسلامی برای خاموش کردن شعله ی آزادی بیان و ساکت نمودن مطبوعات تلاش می کند.به گزارش دیده بان حقوق بشر فیلتر کردن وبسایت ها، کم کردن سرعت اینترنت و اخلال و پارازیت در ماهواره های خارجی تنها بخشی از تخلفات حکومت علیه فعالین و سرکوب آزادی بیان می باشد.محمود احمدی نژاد ششمین رئیس جمهور ایران به سرکوب آزادی بیان و نقض حقوق شهروندان ایرانی به وسیله ی خشونت شناخته شده است.آزادی بیان در ایران:تظاهر کنندگان، فعالین و حتی روزنامه نگاران کسانی که حکومت را به چالش بکشند خود را در معرض خطر بزرگی قرار میدهند.امروز در ایران آزادی بیان و از همه مهمتر آزادی بعد از بیان عقیده به هیچ عنوان وجود ندارد.این در حالیست که بدلیل فراگیر شدن اینترنت هر روز کانال های بیشتر و بیشتری با مضمون طرح عقاید در دسترس قرار می گیرند.یکی از کلیدی ترین فاکتور های جامعه آزاد توانایی اعتراض پی در پی به حکومت کشور برای ایجاد تغییر و یا حداقل شنیده شدن و یا صدای خود را به گوش حکومت رساندن است.متاسفانه در ایران رفتارهای این چنینی میتواند پیامد های وخیمی در پی داشته باشد. یکی از خونین ترین موارد نقض آزادی بیان در ایران در زمان انتخابات سال ۸۸ بود؛ زمانیکه نیروهای امنیتی به معترضین آتش گشودند.دهها هزار معترض از ممنوعیت اعتراض به شناخته شدن محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور سرپیچی کردند.مامورین امنیتی با آتش گلوله های جنگی ۷ نفر را کشتند و با گاز اشک آور به هزاران نفر صدمه زدند.مجله گاردین در گزارشی اعلام کرد که این بزرگترین تظاهرات در ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ بود.یکی دیگر از جلوهای خونین سرکوب آزادی بیان و سلب حق اعتراض را می توانیم در تظاهرات آبان ماه ۱۳۹۸ ببینیم که به کشته شدن ۱۵۰۰ نفر و دستگیری هزارن نفر انجامید. اعتراض به اشتباهات یک دولت برای داشتن توانایی تغییر بسیار ضروری است، وقتی که حق اعتراض به وسیله ی نیروهای کشنده ی امنیتی سلب می شود آزادی ضربه ی بزرگی می بیند.این در حالیست که تنها اتفاق مثبتی که از عمق این تراژدی بزرگ پدیدار می شود این است که می تواند مردم را در برابر رژیمی که مخالف آن هستند متحد کند.آنچه که ما امروز و در سالهای اخیر در چهره ی اعتراضات مردمی می بینیم تبدیل آن از یک تلاش برای بهتر شدن وضع زندگی و درخواست عدالت اجتماعی به اعتراض علیه موجودیت حکومت و سردمداران آن می باشد و این قطع ارتباط با صاحب منسبان حکومت تنها در نتیجه ی عدم وجود مجرای مناسب برای اعتراض و آزادی بیان و در نتیجه ی تجربیات تلخ این چنینی می باشد.محدودیت های این چنینی با آنچه به عنوان فاکتور های جامعه آزاد شناخته می شوند در تضاد شدید است.پیشرفت در آزادی اجتماعی بدون توانایی در اعتراض و حتی صبحت درباره آنچه در ذهن شما می گذرد-بدون ترس از دست دادن حق تحصیل و یا از دست دادن زندگی- غیر ممکن است.آزادی رسانه در ایران:قطعی سراسری اینترنت در ایران در نتیجه ی اعتراضات سراسری ۲۵ آبان ۱۳۹۸ آغاز شد و تا ۳ آذر ۱۳۹۸ ادامه داشت.طی این واقعه اینترنت بین المللی از دسترس کاربران خارج شد و تنها شبکه ی ملی اینترنت قابل دسترس بود.طبق گزارش نت بلاکس میزان دسترسی اینترنت در ایران در اوج قطعی ها به ۴ در صد کاهش یافته بود.قطعی سراسری اینترنت در سال ۱۳۹۸ در ایران از پیچیده ترین و گسترده ترین قطعی های اینترنت در جهان بوده است.این واقعه بزرگترین قطعی اینترنت در تاریخ اینترنت ایران بود در مقایسه با اختلالات پیشین محدوده این قطعی گسترده تر و مدت زمان آن نیز بیشتر بود.محدوده ی قطعی تمام خاک ایران را در بر گرفت.قطع اینترنت با چنین پیچیدگی های وسیع تدارکاتی(لجستیکی) تا کنون در جهان سابقه نداشته است.نظر سنجی هایی که توسط ارگان های غیر دولتی انجام می شوند یکی از نادرترین اتفاقات در ایران است و این فهم درست از نظر اجتماع و آنچه که آنان می خواهند را بسیار دشوار می کند.از آنجایی که نظر سنجی مستقلی در ایران وجود ندارد این غیر ممکن است که بتوانیم بفهمیم مردم ایران چه می خواهند.اگر این را با تاریخ اعمال محدودیت های سنگین بر مطبوعات و رسانه جمع ببندیم خواهیم فهمید دورنمای سردمداران جمهوری اسلامی از یک جامعه ساکت و غافل از حقوق انسانی خود چیست.بر اساس آخرین گزارشات ایران پس از چین، ترکیه، عربستان سعودی و مصر هم ردیف کشورهای دیگری همچون اریتره و ویتنام بدترین زندان روزنامه نگاران نامبرده شده است.احکام صادره برای روزنامه نگاران توسط جمهوری اسلامی از بحث برانگیزترین موضوعات است.موارد بسیاری وجود دارد که روزنامه نگاران بدلیل محتوای مطالبی که منتشر می کنند به اعدام محکوم شده اند.می توان به عنوان یک مثال کوچک به احکام صادره برای سعید ملک پور طراح وبسایت، احمد رضا هاشم پور و مهدی علیزاده طنز نویس و فعال سایبری اشاره نمود که به مجازات اعدام محکوم شدند.اختناق آزادی بیان نمی تواند برای همیشه زنده بماند و در نهایت آزادی بیان همه شمول خواهد شد.این خبر خوبی برای آن دسته از مردم ایران می باشد که در حال مبارزه با رژیم ستمگر جمهوری اسلامی است که آزادی بیان را به حداقل مطلق محدود کرده است.
خدای اسلام و خدای مسیحیت
مسعود ذوالفقاری
از زمانیکه هرکدام از ما دراین جهان چشم باز کردیم و خودمان را شناخته ایم بیشترین خبری که به گوشمان خورده خبر جنگ، خونریزی، ترور و قتل عام است، اخباری که البته در هرحالت سرنخ آن به خاورمیانه و کشورهای اسلامی می رسد. سوریه، عراق، افغانستان و حتی ایران ! سالهاست که از خودم می پرسم چگونه خاورمیانه که محل آمدن 124 هزار پیامبر است مردمانی چنین رام نشدنی و خشن دارد. مگر این پیامبران برای هدایت این انسان ها مبعوث نشدند ؟ پس چرا این مردم که حدود 90 درصد آنان را مسلمانان تشکیل می دهند هیچگاه نمی توانند با آرامش و بدون جنگ روزگار سپری کنند. چرا مسلمانان همواره تلاش می کنند با جنگ و قلدری ملت های دیگر را زیر سلطه خود و به اصلاح در زیر پرچم اسلام گرد آورند. و البته پاسخ این سوال را با کمی تعمق می توان یافت. اسلام و خدای آن ! بله، پاسخ همه این خشونت ها را باید در اسلام و خدای خشن آن جستجو کرد. خدای اسلام خدایی است که بندگانش را به جنگ با به اصلاح به جهاد دعوت کرده است و پیروان این دین تصور می کنند با گرفتن جان هر غیر مسلما ن به خدای اسلام نزدیک تر می شوند و دقیقا ریشه همه خشونت های سازمان یافته ای را که این روزها به ویٰژه در کشورهای اسلامی از افریقا گرفته تا آسیا شاهدیم باید در دستوران همین دین به اصلاح مبین و کامل جستجو کرد. آخر چگونه می شود که خدایی که همه ما توقع مهربانی از او داریم، دستور به قتل و خونریزی بدهد و گروهی از انسان ها را برای برتری جویی بر گروه دیگر تشویق کند. این درست مانند این می ماند که پدری یکی ازفرزندانش را به کشتن و شکنجه دیگر فرزندش تشویق کند و این کاری است که خدای اسلام در تمامی سوره های کتاب منسوب به خود کرده است. شما در قران نمی توانید سوره ای را بیابید که درآن به خشونت اشاره نشده باشد. خدای اسلام در کتابش صراحتا جان و مال و ناموس غیر مسلمانان را برای مسلمانان حلال می داند و با وعده هایی همچون بهشت، حوری و شراب و دیگر لذاید، بندگانش را به خشونت و جنگ دعوت می کند. البته این خدا درهمین کتابش بندگانش را تهدید کرده است که اگر به دستوراتش عمل نکنند با غذابی بزرگ و جهنمی سوزان عقوبت می کند. و اینگونه است که هرجای این جهانی خاکی جنایت سازمان یافته ای رخ می دهد دست گروه های افراطی اسلامی درکار است. همان گروهایی که اعضایش با جمله (( الله اکبر )) عملیات های انتحاری می کنند و افراد بی گناه را در مناطق مختلف جهان به خاک و خون می کشانند. عملیات انتحاری گاه بی گاه در اسراییل، حوادث تروریستی در فرانسه، و دوستی هم دارند و پیامبرشان را پیامبر مهربانی می دانند اما باید از آنها پرسید چگونه می شود با جنگ و ترور از مهربانی و محبت صحبت کرد. چگونه می شود با وجود گروهای اسلامی همچون داعش که چند سالی است زندگی را برای همه مردم جهان سخت کرده است و ازهیچ جنایت و شرارتی ابا ندارد و همچنین با وجود دیگر گروه های اسلامی همچون القاعده، طالبان، بوکو حرام و که همه شان با شعار حمایت از دین اسلام و عمل به دستورات خدای آن، خون انسان های بی گناه را می ریزند، مدعی شد که خدای اسلام مهربان است و پیامبرش پیامبر مهربانی ها ست. با نگاهی به گوشه ای از تعالیم اسلام و دستورات خدای آن و تطبیق این تعالیم با مواد اعلامیه حقوق بشر که اتفاقا نوشته دسته بشر هم هست کاملا می توان فهمید که این دین به اصلاح مبین تا چه میزان ضد بشر و حقوق آن است. از نگاه بسیاری، نمایان ترین تضییع حقوق بشر در دین اسلام نبود ازادی عقیده در آن است، خدایی که همه دستوراتش با خشونت و عتاب است چگونه می توان از دین منصوب به او توقع دادن آزادی عقیده به پیروانش را داشت. ( مستندات و مدارک مستدلی از قتل انسان های دگر اندیش در به دست مسلمانان متعصب در کشورهای اسلامی از صدر اسلام تاکنون وجود دارد ).براساس ماده۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده وایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.ماده ۱۹: حق آزادی بیان
و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد.از دیگر موارد فاحش نقض حقوق بشر در اسلام، برتر پنداشته شدن مسلمانان بر غیر مسلمانان است. در اسلام صراحتا جان و مال و ناموس غیر مسلمانان برای مسلمانان حلال فرض شده است، که این نیز با ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشرماده ۲: عدم تبعیض، ماده ۳ماده ۶: ارزش انسانی. این تنها گوشه ای از نقض حقوق بشر در دین اسلام است اما موارد بی شمار دیگری نیز وجود دارد که از حوصله این نوشتار خارج است. به هرحال وقتی آب از سرچشمه گل الود است چگونه می توان توقع زلالی آب را در پایین دست داشت. بنابراین نمی تواند از حکومت های اسلامی همچون ایران و عربستان و. … که براساس تعالیم اسلامی اداره می شوند توقع رعایت حقوق بشر را داشت و ازنگاه بنده حقیر اولین قدم در ریشه کنی نقض حقوق بشر، روشنگری درباره یکی از منشاء های اصلی این نقض یعنی دین اسلام و همچنین حکومت های اسلامی است و در قدم بعدی ریشه کنی این دو. از نگاه بنده تنها راه برقرای صلح درجهان و ریشه کن شدن ریشه های خشونت، ترور و افراطگرایی اسلامی روی گردانی از این دین سراسر خشونت و پشت کردن به خدای آن است. و البته که می توان دین دیگری که به مراتب نقض حقوق بشر در آن کمتر است و بیش از هر دین دیگری به حقوق اساسی بشر ازجمله ازادی بیان و عقیده اهمیت داده است روی آورد. دینی که در آن نشانی از خشونت، جنگ، غذاب و دیگر اعمال زشت و ازار دهنده دیده نمی شود. دینی که خدای آن به جای بنده خواندن انسان ها آن ها را فرزندان خود می داند و به جای ترساندن آنها از عذاب و جهنم، از محبت و دوستی و به جای جنگ و کشتار از بخشندگی و شادی سخن می گوید و همچون پدری دلسوز به صلیب کشیده می شود تا گناهان فرزندانش بخشیده شود. اری این همان خدایی است که با سرشت پاک انسان سنخیت دارد و ضمیر هرانسانی را به خود جذب می کند.
مشکل آب در ایران: آلودگی آب علاوه بر خشکسالی
علیرضا جهان بین
آب مهم ترین و بنیادی ترین عامل حیات موجودات زنده است و آلودگی آب عبارت است از افزایش مقدار هر معرف اعم از شیمیایی، فیزیکی یا بیولوژیکی که موجب تغییر خواص و نقش اساسی آن در مصارف ویژه اش شود. آلودگی منابع آبی یکی از مهمترین عوامل تهدید کننده اکوسیستم های آبی محسوب می شود. این آلودگی ها اثرات زیانباری همچون تخریب محیط زیست و خسارات اقتصادی را به دنبال دارند. منابع آب در یک تقسیم بندی کلی به 3 دسته، آب های سطحی (نهر، رودخانه، دریاچه)، آب های زیرزمینی، آب اقیانوس ها و دریاها تقسیم می شود.آلودگی آب زمانی اتفاق می افتد که یک پیکره آبی در اثر اضافه شدن مقدار زیاد مواد تحت تاثیر قرار گیرد. زمانیکه آب برای مصرف مورد نظر مطلوب نباشد، بعنوان آب آلوده مطرح می شود. عوامل آلوده کننده آب بسیار گوناگون هستند و می توانند هم منابع آب های زیرزمینی و هم آب های سطحی را آلوده کنند. انسان به عنوان فعال ترین، خطرناک ترین و مهم ترین عامل آلودگی آب به شمار می رود.ایران بیش از یک دهه است که وارد یک دورهی خشکسالی شده که کارشناسان آن را نزدیک به ۳۰ درصد ارزیابی کردهاند. بحران آب در ایران ظرف چند سال گذشته به صورت هشداردهنده در آمده است.منابع آلاینده های آب:فضولات انسانی و حیوانی حاوی باکتری و نیترات: نیترات و باکتری دو ماده آلاینده مهم هستند که در فضولات انسانی و حیوانی یافت میشوند. چاههای فاضلاب و سپتیک تانکها میتوانند باعث آلودگی باکتریایی و نیتراتی آب شوند. قرار گرفتن برخی از مراکز دامپروری و کشتارگاه ها در کنار منابع آب و نیز سواحلی که آب های زیرزمینی در آن ها بسیار بالا است مانند بندر انزلی در شمال ایران، این مشکل را صد چندان می کند. کودهای شیمیایی ممکن است مشکل نیترات را تشدید کنند.
نیترات زیاد برای نوزادان خطرناک است و ممکن است باعث ایجاد “سندروم نوزاد کبود” شود که ناشی از اختلال انتقال اکسیژن در خون است.پساب دارویی:کودها و آفتکشها: استفاده از مواد شیمیایی در کشاورزی مانند کودهای شیمیایی، علفکش ها، حشره کش ها به ویژه در مورد شالیزارهای گیلان و مازندران، در نهایت مسموم شدن آب و خاک را همراه خواهند داشت. بسیاری از کودها حاوی اشکالی از نیتروژن هستند که میتواند به صورت ماده زیانبار نیترات درآید. برخی ازسیستمهای زهکشی زیرزمینی در کشاورزی کودها و آفتکشها را در خود جمع میکنند. این آب آلوده میتواند باعث آلودگی آبهای زیرزمینی و نهرها و رودخانههای محلی شود. به علاوه مواد شیمیایی مورد استفاده برای نابود کردن حشرات و سایر بندپایان مزاحم در ساختمانها نیز ممکن است آلاینده باشد. فاضلابهای خانگی: دفع نادرست ترکیبات خانگی که به طور بسیار رایجی مورد استفاه قرار میگیرد، ممکن است آبهای زیرزمینی را آلوده کند. از جمله این مواد حلالها، روغن موتور استفاده شده، رنگها، حلالهای رنگها. حتی صابون و مواد شوینده و پاککننده ممکن است نهایتا آب آشامیدنی را آلوده کنند.مواد و فاضلابهای صنعتی: با این که حدود ۴ درصد از پسماندهایی که در ایران جمعآوری می شود صنعتی است ولی همین پسماندهایی که وجود دارد، آثار زیادی را برای محیط زیست به دنبال دارد؛ بسیاری از ضایعات صنعتی به آبزیان زیان های جدی میرسانند. این ضایعات برای خنثی شدن مقدار زیادی از اکسیژن محلول در آب را به مصرف می رسانند و موجب کاهش اکسیژن مورد نیاز برای آبزیان می شوند و آن ها را تهدید به مرگ می کنند. از طرف دیگر بسیاری از این ضایعات مانند فلزات سنگین، جیوه، سرب، مس و غیره سمی هستند و موجب مسمومیت آبزیان می شوند. صنایع غذایی، کارخانه های کنسروسازی و کمپوت سازی ایران بیشتر در نواحی کشاورزی و روستایی مستقر هستند و متأسفانه به دلیل نبود سیستم دفع فاضلاب، فاضلاب را در جوی ها، رودخانه ها و سواحل، تخلیه می کنند.
مشکلات و محدودیتهاى شغلى پیروان آئین یارسان
معصومه نژادمحجوب
با وجود اینکه از آغاز پیدایش دین یارى، پیروان این دین جز گرایش به حق و حقیقت، توحید و یکتاپرستى راه و روش دیگرى نداشته اند اما در طول تاریخ با موانع و محدودیتهاى زیادى از سوى حاکمان و دولتمردان مواجه بوده اند.متأسفانه پیروان آئین یارسان هیچگاه از حق و حقوق انسانى و آزادیهاى مدنى و آئینى برخوردار نبوده اند و در هیچ دوره اى امتیازى ولو اندک به آنان داده نشده است. پیروزى انقلاب اسلامى و شعارها و ادعاهاى رهبران انقلاب، امید رهایى و برابرى با دیگر هموطنان را در دل پیروان یارسان ایجاد نمود و آنان را به فردایى بهتر و آینده اى روشن امیدوار نمود.اما عملکرد حاکمان جدید و خودکامگى و تبعیضها و آزار و اذیتهاى همیشگى، تمام دلخوشى و امیدهاى آنان را به یأس و ناامیدى تبدیل کرد.باوجود جنگ هشت ساله ایران و عراق و فداکاریها و جانفشانى هاى پیروان یارسان که در مناطق مرزى ساکن بوده و بار اصلى جنگ را به دوش مى کشیدند، این تبعیضها و محدودیتها نه تنها رفع نشد بلکه شدت بیشترى یافت.دراینجا به صورت خلاصه به مواردى از تبعیض و بى عدالتى هاى نظام اسلامى در حق مردم یارسان اشاره میکنم.یکى از این تبعیضها در استخدام افراد مشاهده میگردد.هزاران نفر از جوانان تحصیلکرده و شایسته و جویاى کار یارسانى به دلیل اعتقادات دینى و داشتن سیبیل، از استخدام در مراکز دولتى محروم گشته و هنوز با گذشت چهار دهه از استقرار نظام اسلامى و با وجود وعده و وعیدهاى انتخاباتى کاندیداهاى ریاست جمهورى و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى این محرومیت ادامه دارد.چه بسیارند جوانان باهوش و مستعدى که با هزاران مشکل و فقر و محرومیت وبدون هیچگونه امکانات آموزشى و فقط با تلاش و پشتکار خود به دانشگاه راه یافته و در طول دوران تحصیل با دستفروشى و کارشبانه هزینه تحصیل خود رافراهم کرده و حتى تا مقطع کارشناسى ارشد و دکترا به تحصیل ادامه دادند و به امید استخدام در مراکز دولتى و دستیابى به جایگاهى مناسب، سختى هاى بیشمارى را تحمل کردند اما در آزمونهاى استخدامى و مصاحبه هاى گرینشى با مانع دینى روبه رو شده و از استخدام آنان خوددارى به عمل آمده است.جوانانى که با داشتن مدرک کارشناسى ارشد و دکترا در خیلى از رشته هاى مشکل دانشگاهى، به جرم اعتقاد مذهبیشان کنار گذاشته شده و هم اینک در آژانس هاى مسافرکشى، دستفروشى، کارگرى و بسیارى مشاغل دیگر که به هیچگونه تحصیل و تخصصى نیاز ندارد، مشغولند.در نظام جمهورى اسلامى، یارسانى که به خدمات دولتى مشغول مى شود باید یک عمر در استرس و نگرانى به سر برد و باوجود ارائه خدمات ارزشمند، امکان ارتقاء و پیشرفت براى وى فراهم نمى گردد.چه بسیار دیده شده در مراکز آموزشى مثل مدارس و یا مراکز نظامى و انتظامى، میزان سواد و آگاهى مدیران و یا فرماندهان از زیردستان بسیار کمتر بوده و توانایى لازم براى ارائه خدمت در آنان وجود ندارد اما مسئولین امر براى بهبود وضعیت هیچگاه حاضر به دادن منصب بالاتر به کارمند یارسانى خود نیستند، مگر اینکه شخص یارسانى حاضر شود ازاعتقادات خود دست برداشته و ترک دین خود را اعلام کند.بسیارى از کارمندان دولتى یارسانى به خصوص در مناطق یارسان نشین تحت فشار انواع برخوردهاى حراستى و اطلاعاتى قرار دارند و گاهاً دیده شده بعضى افراد براى از دست ندادن شغل و درآمد خود، حاضر به خدمت در مناطق بسیار دورافتاده شده اند ولى حتى پس از سالها خدمت در مناطق محروم باز هم با انتقالى آنان به شهر و دیارشان موافقت نمى شود.این قبیل برخوردها علاوه براینکه نوعى بى انگیزگى و ناامیدى در نیروهاى فعال جامعه ایجاد نموده است، موجب دوگانگى شخصیتى و گسترش ریا و تزویر در جامعه گردیده است.بى احترامى و تحقیر پیروان یارسان حتى در مراکز نظامى و انتظامى هم دیده میشود و جوانان یارسانى که به خدمت مقدس سربازى فراخوانده میشوند بدون وجود هیچگونه قانون یا دستورالعملى توسط بعضى از فرماندهان و یا رده هاى مافوق خود مجبور به کوتاه کردن و یا تراشیدن سیبیل میشوند و متأسفانه جامعه یارسان هرساله شاهد خودکشى تعدادى از جوانان مؤمن و معتقد است.
تناقضات قانونی در کشور در رابطه با پیروان بهایی
سام جباری کرمانی
آری ایران، سرزمین مادریمان، مهد فرهنگ و تمدن که حال به مانند شکنجه گاهی می ماند که آدمیانش همچون رباتی در دستان حاکمی ظالم و بی رحم عمر می گذرانند. حاکمی که تمامی ستم هایش را در پس دین و مذهب خود پنهان کرده است. به راستی کدام کشور یا حکومتی را دیده اید که در آن ادعای عدالت و برابری کنند اما خون مردم را بمکند و کسی نتواند دم بزند. مگر می شود قانون اساسی کشوری برخلاف قوانین حقوق بشری باشد؟ آری حکومت جمهوری اسلامی ایران بویی از حقوق بشریت نبرده است. حقوق فردی، آزادی های سیاسی، توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی حقوق ذاتی و طبیعی هر فرد است که متاًسفانه در ایران هیچ یک از آنها وجود ندارد. باور در هر زمینه ای مساله شخصیست و دریک جامعه دمکراتیک جامعه یک فرد خود را ملزم به افشا یا تبلیغ باور خود برای تحصیل و شناسنامه و شغل نمیداند. جای تاسف است که تبعیض دینی در ایران ثابت شده و هر کس هر کاری که میخواهد بکند، با دین اودست به گریبان است. حکومت دینی که به دین مردم کار دارد، از دیدگاه دین به شهروندانش نگاه میکند و می خواهد نوع خاصی از دینداری را به آنها تحمیل کند در عمل، تبعیض در جامعه را بر پایه هویت دینی سازماندهی میکند. وقتی ما خواهان حکومتی سکولار هستیم، به این معنی است که هیچ قانون دینی نمیتواند موجب نقض حقوق شهروندی افراد آن جامعه شود. دین باید به یک امر شخصی تبدیل شود که رابطه فرد را با موجودی متافیزیکی که خدا یا هر چیز دیگری می تواند باشد شکل دهد. برای داشتن چنین حکومتی تمامی افرزاد آزادی خواه باید صدای مردم داخل باشند و دست از تلاش و روشنگری برندارند. تناقضات قانونی در کشور در رابطه با پیروان بهایی: شهروندان بهائی از بزرگترین گروههای مذهبی در ایران بودند که با انقلاب ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، تعدادی زیادی از روحانیون و مذهبیون خواستار سرکوب پیروان بهائی شدند. هنگامی که به گذشته نگاه کنیم میبینیم که ایران با آزار و اذیت بهاییان در طول چهل سال سعی بر جداسازی و تبعیض دارد و میخواهد آنها را از جامعه جدا کند واز بین ببرد که این تبعیضات با ادعاهای نمایندگان دولت ایران در جوامع بینالمللی کاملاً متفاوت است. طبق اصل 13 قانون اساسی ایران «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی، تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزاد هستند و دراحوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق قوانین خود عمل میکنند». پس در واقع با به رسمیت نشناختن دین بهائی در قانون اساسی ایران زمینه ای برای حکومت و وابستگانش فراهم شد تا سرکوب بهائیان را بر حق بدانند و خود را ازجواب گویی به نهاد ها و مراجع قضایی مبرا بدانند. سرکوب و فشار بر بهائیان نقض ماده ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر است که اشاره بر این دارد که نباید در زندگی خصوصی، امور خانوادگی، اقامتگاه یا مکاتبات هیچ کس مداخلههای خودسرانه صورت گیرد یا به شرافت، آبرو و شهرت کسی حمله شود. حمایت قانون در برابر چنین مداخلههایی حق هر شخصی است. در واقع علی رغم ادعای حکومت ایران در ارتباط با رعایت موازین بین اللملی حقوق بشر، با پلمپ محل کسب کار بهائیان، اخراج آنها از مدارس و دانشگاه ها و سرکوب و زندانی کردن این شهروندان، به طور واضح شاهد شکل گیری روند سیستماتیک سرکوب بهائیان هستیم. حکومت جمهوری اسلامی ایران با اخراج دانش آموزان و دانشجویان و همچنین با اخراج و پلمپ محل کارهای آنها مانع از پیشرفت اقتصادی آنها شوند. به بیان دیگر تمام این محدودیتهایی که اعمال میکنند در راستای خفقان کردن جامعه بهائی است. طبق بندهای ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشرمبنی بر اینکه هر فرد حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهرهمند شود پس انتظار می رود که هرشخصی با هر دینی از حقوق ذاتی و طبیعی بهره مند باشد اما متأسفانه میبینیم که شهروندان بهائی در ایران هیچ حقی ندارند و شهروند درجه سوم و چهارم به حساب می آیند. شهروندان بهایی در ایران اجازه شرکت در کنکور را هم ندارند و نمیتوانند ادامه تحصیل دهند. طبق آمارهای خبرگزاری ها و سازمان های حقوق بشری تعداد دانش آموزان و دانشجویان بهائی که فقط به دلیل داشتن عقاید متفاوت از مدارس و دانشگاه ها اخراج شده اند کم نیست. درارتباط با موضوع اخراج دانش آموزان بهائی، حفاظت و اطلاعات رژیم با کمک حراست آموزش و پرورش سیاستی مبنی بر منزوی کردن دانش آموزان بهائی در دست اجرا دارد. این کار بدین صورت است که با قرار دادن لیست دانش آموزان بهائی در دست معلمان و مدیران و آموزش آنها به گونه ای که چطور دانش آموزان بهائی را با تحقیر و توهین به اعتقاداتشان در جلوی چشم دیگر همکلاسی ها منفعل و منزوی کنند و حتی به آنها اجازه اعتراض هم نمی دهند که اگر کسی اعتراض کند به دفتر مدرسه احضار و تهدید به اخراج میشود و حتی در برخی مدارس و دانشگاهها از آنها می خواهند که بنویسند مسلمان شده اند، و از بهاییت بیزاری میکنند تا بتوانند ادامه تحصیل دهند. به راستی چرا برای گرفتن مدرک و کسب علم باید عقاید را زیرپا گذاشت؟ در جایی دیگروزیرآموزش و پرورش نوشته است که اگر دانشآموزان اظهار کنند که پیرو ادیان دیگری بهجز ادیان رسمی کشور هستند این اقدام آنها به نوعی تبلیغ محسوب شود و تحصیل آنها در مدارس ممنوع است که پس از بازتاب منفی این سخنان در پاسخ نوشت که نباید کسی به سبب داشتن عقیدهای از حق تحصیل در مدرسه محروم شود. نباید کسی در مدرسه اجازه تفتیش عقاید داشته باشد. نباید فرقههای غیرقانونی در مدرسه تبلیغ شوند.این درحالیست که خود مدرسه یا دانشگاه از آنها میپرسند که دینشان چیست. اما مشکل این است که اگر کسی در پاسخ به این پرسش واقعیت را بگوید از نظر وزیر آموزش و پرورش تبلیغ دینی به حساب میآید. این حرفها را وزیر آموزش و پرورشی میزند که نظام آموزشی ایران ۲۵ درصد از زمان آموزشش را صرف تبلیغات دین دولتی میکند. از دیگر تبعیضاتی که در ایران برای بهاییان وجود دارد حق اشتغال است. آنها از اول انقلاب از مراکز و اداره ها و وزارتخانههای دولتی اخراج شدند و بعد ازآن هم بههیچوجه اجازه استخدام در وزارتخانهها و شرکتهای دولتی را ندارند. شرکتهای خصوصی اگر بدانند شخصی بهایی است استخدام نمیکنند یا اگر استخدام کنند مقامات به آن شرکتها فشار میآورند که آنها را اخراج کنند. حق فعالیت های اقتصادی چه بهصورت استخدام چه بهصورت کار آزاد از بهائیان گرفته میشود و کسب و کارآنها پلمپ می شود. عدم پرداخت حقوق بازنشستگی و صدور دستور مبنی بر اینکه بهائیان باید حقوقهای دریافتی پیشین خود را بازگردانند، تعطیل کردن مغازهها و کسب و کارهای آنها، تمدید نکردن پروانه های کسب، فشار به مالکین برای عدم تمدید اجاره با این افراد از جمله فشارهای اقتصادی دولت بر بهاییان است. سیاست تبعیض و سرکوب پیروان بهایی از آموزش و اشتغال بسیار فراتر است و همه حوزههای زندگی اجتماعی را در برمیگیرد محدودیتهایی غیرانسانی که برای بهائیان وجود دارد نوعی آپارتاید رسمی است که آنها را از انجام اعمال و آئینهای دینی محروم کرده و همچنین مسائل دسترسی به آموزش، امکانات ورزشی، فعالیتهای مدنی، مشاغل دولتی و حتی دفن جنازه را هم در برمیگیرد. خشونت علیه این اقلیت در دنیا کمنظیر و بیشتر به سرکوبهای هولناک مذهبی قرون وسطایی میماند. ندادن کارت ملی، دستگیری و اعدام اعضای شوراهای انتخابی بهائی، مصادره و تخریب مکان های دینی و قبرستانها، زندانی و شکنجه کردن، ممنوعیت ثبت ازدواج، عدم صدور جواز کفن، مصادره املاک و داراییهای شخصی، خراب کردن منازل، مصونیت قضایی برای متجاوزان به حقوق این افراد، نفرتپراکنی و انتشار تبلیغات ضدبهائی در رسانهها و تحریک عموم برضد بهائیان تنها بخش کوچکی از مشکلات بهاییان در ایران است. دردناک تر از این مگر هست که یک بهایی حتی در زمان مرگ هم مورد تبعیض است حتی اجازه دفن هم به آنها نمیدهند سنگ قبرهای آنها را می شکنند و درختهای گورستانهای آنها را میکنند و شبانه با بولدوزر مقابر را خراب میکنند. درگزارشی اعلام شده که چند مورد اجازه دفن یک بهایی را ندادهاند و بستگان او مجبور شدهاند چند روز جسدش را جابه جا کنند تا بالاخره او را در جایی دفن کنند. به نظر میرسد یک شهروند بهایی در ایران حتی بعد از مرگش هم آرامش ندارد. مردگان آنها نیز از آزار و اذیت در امان نیستند و حتی خاک و گور هم از یک بهایی دریغ میشود. با تفکری بر همه ی این موارد نتیجه میگیریم که دردوران جمهوری اسلامی نقض حقوق پیروان بهائی بسیارگسترده تر از نقض حقوق بشر پیروان دیگر مذاهب غیر اسلامی است که این تعرض گسترده به حریم زندگی و جان و مال بهائیان افکار عمومی جهان غرب را از همان ابتدای استقرار رژیم جمهوری اسلامی متوجه وضع ناگوار حقوق بشریت در ایران کرد. و به یقین میتوان گفت که توجه به خصوص کمیسون حقوق بشر سازمان ملل متحد به ایران بیشتر به خاطر نگرانی های دولت های غربی نسبت به سرنوشت بهائیان بوده است. منشاء این قوانین تبعیض آمیز در انحصارطلبی دینی و فرقه ای روحانیت حاکم شیعه است. امید است فعالان حقوق بشری در ایران، مجدداً نگاهی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی داشته باشند و با بیان کردن موارد نقض این قانون و نیز پرده برداشتن از پوشالی بودن این قانون اساسی و اصول و مواد آن، بیش از پیش به آشکار کردن چهره واقعی جمهوری اسلامی ایران بپردازند.
شهید بر فقدان یک حق شهادت میدهد
فرشید افشار
جمعی از کوهنوردان ایرانی و ایتالیایی بر فراز کوهستان آلپ دو تصویر را نمایش دادند. اولی هدی صابر بود که بعد از جنبش سبز ربوده و زندان و شهید شد و دومی محمد مختاری همان جوانی که در سال هشتاد و نه در بیست و پنجم بهمن ماه در فراخوان رهبران جنبش سبز به خیابان آمد تا آخرین پیام فیسبوکی اش مصداق تحقق خواست قلبی اش باشد:” خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن از نشسته زیستن در ذلت خسته ام”. دو شهید از دو نسل متفاوت. هر دو عاشق ایران. هر دو شاهدی بر حقیقت. تلنگری بر خواب زدگان. نماد ایستادگی در اوج بحران. هر دو مستقل از گفتمان قدرت چه داخلی چه خارجی. نشانه ای از اصالت جنبش و حرکت مردمی. یکی از نقد صریح نظام ولایت ابایی نداشت، صریح اللهجه بود. نهادساز. مدافع فقیرترینها. عاری از هر شکلی از رانت و فساد. بودش فراتر از نمودش بود. تنها یکی از یادگاری هایش نهادی است که هنوز در سیستان و بلوچستان کار می آفریند. هر گاه جمهوری اسلامی خواست دم از عدالت بزند، خواست بگوید همه مخالفان وصل به رانت دولت خارجی اند، خواست بگوید مخالفان غم درد مردم را ندارند صابر شهادت میدهد بر این گزاره دروغ که مشکل اصلی با تیپ صابر بود و هست و خواهد بود. و محمد مختاری شاهدی برای ایستادن در زمانه ای است است که حس استیصال و خستگی احاطه ات کرده. اگر روزی به مرحله ای رسیدیم که شهروند معترض حق اجتماع خیابانی را داشته باشد و با گلوله نقش بر زمین نشود باید خیابانی را به نام محمد مختاری نامگذاری کرد. او که دستبند سبزش را بر دستش بست و رفت تا بگوید خیابان حق من است. شهید شهادت میدهد بر فقدان یک حق. صابر بر فقدان حق زیست انسان کارآفرین مستقل مدنی و مردمی شهادت میدهد و محمد مختاری بر فقدان حق شهروند معترضی که از زیستن در ذلت ابا دارد. و البته که شهید قلب تاریخ است…
روزجهانی آتئیست
داود وحیدی
۲۳مارس یا ۴ فروردین ماه روز جهانی آتئیست یا روز جهانی افتخار به آتئیست بودن یا همان خداناباوری نامگذاری شده است، در واقع این روزی است که تمامی آتئیست های جهان احساس وحدت و یکپارچگی می کنند.آتئیسم اندیشه ای است که بیان می کند خلق هیچ پدیده ای نیازمند وجود خالق، خدا، الله و… نیست و پاسخ پرسش ها در علوم و اکتشافات جدید جستجو می شود.باوران به این اندیشه بر پایه عقل، منطق و دانش اثبات شده می اندیشند و تصمیم گیری می کنند. همچنین اخلاق و رفتار در آتئیسم بر اساس چهارچوب های مشخص که بر پایه انسانیت، همدردی، همبستگی و احترام متقابل، … و تمام ویژگی های مثبت اخلاقی که در تمامی جوامع بشری پذیرفته شده است، تعریف می شود.به پیروان اندیشه آتئیسم یا خداناباوری (atheism)، آتئیست یا خداناباور (atheist) گفته می شود.از اقدامات مثبت جامعه جهانی نسبت به این اندیشه میتوان به اتحادیه جهانی بی خدایان (AAI) اشاره کرد که کمپین حق سکولار بودن را برای دفاع از حق و حقوق آتئیست ها راه اندازی کرده است. در این کمپین تلاش می شود تا با ایجاد تغییرات در قوانین حقوق بشری، آتئیست ها نیز مانند پیروان سایر ادیان و خداباوران از فرصت ها و حقوق برابر و بدون تبعیض در جامعه برخوردار باشند.از آتئیست های معروف جهان میتوان به افرادی همچون :ارنست کارل آبه: فیزیکدان آلمانی که در زمینه فیزیک نور به فعالیت علمی میپرداخت.فیلیپ وارن اندرسن: فیزیکدان آمریکایی و برنده جایزه نوبل فیزیک.سوانت آرنیوس: شیمیدان سوئدی و برنده جایزه شیمی نوبل.لویی دو بروی: فیزیکدان فرانسوی و برندهٔ جایزهٔ فیزیک نوبل.استیون هاوکینگ: فیزیکدان نظری، کیهانشناس و نویسندهٔ بریتانیایی و مدیر تحقیقات مرکز کیهانشناسی نظری در دانشگاه کمبریج.داوید هیلبرت: ریاضیدان آلمانی و یکی از مشهورترین ریاضیدانهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم اشاره کرد.آزادی مردم برای آتئیست بودن باید به همان اندازه ای باشد که مسلمانان یا مسیحیان، یهودیان و … برای انتخاب دین خود آزاد هستند. اما واقعیت این است که آتئیست ها یا خداناباوران در بسیاری از مناطق دنیا به خصوص در ایران نه تنها در ابراز عقاید خود آزاد نیستند بلکه توسط سازمان ها یا نهاد های مردمی یا دولتی مورد تبعیض، اذیت و آزار قرار می گیرند.گزارش سالیانه «آزادی اندیشه» که توسط اتحادیه بین المللی انسانگرایی و اخلاق تهیه و منتشر می شود نتایج جدیدترین یافته های خود را به سازمان ملل متحد تقدیم کرد. این سند حاوی فهرستی از قوانین و مقررات محدود کننده یا کیفری خداناباوران (آتئیست ها) را در کشورهای مختلف گردآوری کرده است. در گزارش فوق، نام ایران در میان هفت کشوری به چشم می خورد که در آنجا خداناباوران با مجازات اعدام روبرو هستند. در اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت اعلام شده است که تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکسی را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار دادو در ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر به آزادی عقیده و ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر به آزادی بیان اشاره شده اما عملا این قوانین در حکومت جمهوری اسلامی ایران رعایت نمیشودو متاسفانه بسیارند زندانیان مذهبی و دینی و پیروان آتئیست در ایران که در زندان هستند و مورد شکنجه و حبس های طولانی مدت و در بسیاری از موارد با اعدام مواجه میشوند.ما به عنوان فعالان حقوق بشر خواهان برخورداری مردم ایران از آزادی اندیشه و تفکر به دور از هرگونه خشونت و شکنجه هستیم و آزادی عقیده حقی ذاتی است که از هیچ انسانی نمیتوان سلب کرد.
عدالت جمهوری اسلامی ایران
شبنم رضاوند
ایـران سـرزمینی متشـکل از اقـوام، طوایـف، تنوعـات فرهنگـی و اجتمـاعی گوناگون است که در زیر چتر هویت ایرانی بودن، زندگی مسالمت آمیـز و برادرانـه ای را در اغلـب ادوار تاریخی تجربه کرده اند و به دلیل مشکلاتی که اغلب ناشی از جهالـت و نـادانی، فقـر، تبعیضات ناروا، ضعف مدیریتی نخبگان قدرت ومدیران سیاسی بـوده، زمینه های نارضایتی این اقوام فراهم گردیده، که نتیجه آن به خطر افتادن انسجام، امنیت و یکپارچگی ملی ایران بوده است. تنوع جمعیتی ایران که قرن ها در اثر اختلاط نژادها و مهاجرت ها به وجود آمده است موجب پیدایش اقوام فارس، آذری، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، تالشی، ترکمن، قشقایی، شاهسون و عرب شده است. البته قومها و گروه های نژادی کوچک تری نیز در ایران زندگی می کنند. وجود این تنوع قومی سبب بروز خواسته های گوناگون ملی-قومی در ایران گشته است که متاسفانه قوانین رسمی موجود در قانون اساسی حق حیات و توسعه ی فرهنگی را تنها محدود به فرهنگ و زبان فارسی می داند. طبق آمار رسمی بیش از ۹۹ درصد جمعیت ایران مسلمان هستند. اکثریت ۰۹درصدی این جمعیت را شیعیان تشکیل میدهند و تشیع مذهب رسمی کشور محسوب میگردد. در تمامی نظامهای سیاسی که از تنوعات فرهنگی –اجتماعی وقـومی بـر خـوردار هسـتند، دولـت نقش بسیار مهمی در فرآیند مدیریت شکافهای قومی دارد؛ دولتها با بهره گیری از رویکردهای مبتنـی بر عقلانیت میتوانند مدیریتی علمی مبتنی بر عدالت وانصاف رادر فرآیند تأمین حقـوق اقـوام مختلـف اتخاذ نمایند که نتیجه چنین مدیریتی افزایش انسجام وهمبستگی ملی در کشور مـی باشـد. اما آمار و شواهد موجود در ایران، حاکی از وجود برخی شکافها و نـابرابری هـای میـان اقـوام میباشد که با رویکردی سیستمی بـه آن مـی تـوان ابعـاد شـکاف هـا را در حـوزه هـای اقتصـادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی و مطالعه قرار داد.
الف. شکاف و نـابرابری اقتصـادی: از ویژگی های ایران برخورداری آن از منابع غنی گاز و نفت است که بالقوه زمینه را برای رانتجویی گروههای بانفوذتر فراهم میسازد. و متاسفانه تعلق به گروههای اتنیکی فارس و غیرفارس، مذهب حاکم شیعه و پیروان سنی، سکونت در استانهای مرزی و غیرمرزی و وجود منابع نفت در استان بر نابرابری درآمدی در ایران نیز بی تاثیر نبوده است. تعلق به گروه قومی فارس، مذهب شیعه و قرار گرفتن استان در مناطق غیرمرزی از لحاظ برخورداری از درآمد رسانه مزیت محسوب میگردد اما وجود منابع نفتی در استان مزیتی برای ساکنانش به همراه نداشته است. سه استان شیعی-فارس- غیرمرزی)مرکزی( اصفهان، استان شیعی-فارس-مرزی بوشهر، استان شیعی و مرکزی تهران که از نظر قومیتی ترکیبی از اکثریت فارس-ترک و سایر قومهاست. در مقابل چهار استان پایین متوسط کشوری استانهای مرزی با اقلیت قومی ترک و کرد هستند. از این بین اکثریت جمعیت استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل ترک و شیعه و استان ایلام دارای اکثریت کرد-شیعه است ) استان آذربایجان غربی اقلیت کرد-سنی و استان ایلام جمعیت عرب نیز دارد(. استان بوشهر بعد از سال ۲۰۰۸ شاهد افزایش قابل توجهی در درآمدهای غیرنفتی بوده است. دلیل این افزایش میتواند سرمایه گذاری در میدان گاز پارس جنوبی باشد. مطالعات نشان می دهدگروه استانهای با درآمد سرانه نسبی استانهای سنی، غیرفارس) همچنین ترک و کرد( و مرزی همواره پایینتر از متوسط کشوری سیر کرده اند. در حالیکه بخش قابل توجهی از جمعیت ایران را شامل میشود. منـاطق قـومی بـه ویـژه منـاطق کردنشـین از نظـر صـنعتی از رشـد کمتری برخوردارند، به عنوان مثـال: در برنامـه پـنج سـاله اول (سـال 72 ـ 68 اعتبارات بخش صنایع به استان اصفهان یعنی۵۰%اختصاص داده شـد و ۱۰اسـتان کشـور اعـم از ایلام، کرمانشاه، کردستان و… از اعتبارات ملی محروم بوده انـد.
ب. شکاف سیاسی: بـر اسـاس سیاسـت هـای دولـت مرکـزی، موقعیـت هـا و مناصـب بـالای سیاسی کمتر به اقوام غیرفارس بویژه کوردها اختصاص یافته است. منشا قومی و استانی مسئولین ارشد نهادهای مختلف جمهوری اسلامی ایران نشانگر آن است که قومیت مشخصه ای مهم در تعالی رتبه و مسئولیتهای رسمی در ایران محسوب گردیده و فراتر از آن برخی از استانهای کشور دارای ضریب حضور بالایی در پستهای بالادستی هستند.
ج. شکاف فرهنگی ـ اجتماعی: امکانات فرهنگی درمقایسه با سایر مناطق به ویژه استانهای مرکزی، ضعیف و دارای تفاوت چشمگیری است. بـرای مثال، یکـی از مهمتـرین بـی اعتنـاییهـای فرهنگـی، عـدم اجـرای تـدریس زبـان بـومی در نظـام آموزشی کشور و کاستیهای توسعه یافتگی علمی قومیت ها است. در بررسی خاستگاه یک قوم و ملّت باید به نکات زیادی توجه شود. علاوه بر درون مایه یک ملّت که ریشه در تاریخ آن ملّت دارد، نشانههای ظاهری کنونی را نیز میتوان در پی بردن به خاستگاه آن قوم تجزیه و تحلیل نمود. مردم کُرد نیز از این قاعده مستثنی نیست. بر اساس اسناد تاریخی مردم کُرد از اقوام آریاییتباری هستند که علاوه بر ایران کنونی در بخشهای دیگری از خاورمیانه (ترکیه، عراق، سوریه) و قفقاز نیز زندگی میکنند و به دلیل مشکلاتی که در این کشورها با حکومتهای مرکزی دارند در کشورهای آلمان، سوئد، نروژ و اسرائیل نیز سکونت دارند. تمام مناطق کردنشین از آغاز شکلگیری ایران بزرگ (که سرزمین فعلی ایران بخشی کوچک از آن است) تا واقعه جنگ چالدران، یکی از ایالات مهم ایران بوده است. منطقه کردستان از سال ۶۱۲ قبل از میلاد تا قرن ۱۵ پس از میلاد یعنی چیزی در حدود ۲۰۰۰ سال بخشی جدا نشدنی از ایران بود. در حال حاضر آنها با ۲۵ تا ۳۰ میلیون نفوس، بزرگترین گروه قومی بدون کشور خودشان شناخته می شوند. و هرچند کردها با حس قومی “کردیت” با یکدیگر شریکند، اما به لحاظ ایدئولوژیکی، سیاسی، اجتماعی و فردی دیدگاه های مختلفی نسبت به کشورهای خود و “کردستان” دارند. از نظر دین و مذهب، در کردستان مذاهب متعددی وجود دارد. بیشتر کُردها مسلمان سنی و جمعیت قابل توجهی نیز از طایفه اردلان که یا شیعه شده اند و یا از قبل شیعه هستند. ولی اردلان های سنی اصیل در سنندج نیز وجود دارند. سایر کُردها نیز علوی، یارسان، ایزدی، شبک، مسیحی، یهودی و بهایی هستند. که در ایران حمعیت بیش از ۱۰ میلیون نفر را تشکیل می دهند. تبعیضها، محرومیتها، خشونتها و دردها علیه اقوام کرد ایران بیشمارند و سیستم حاکم بر ایران بطور سیستماتیک و بصورت مستقیم و غیر مستقیم این وضعیت را برای آنان رقم زده است. جدای از تبعیض و خشونت دولتی و قانونی، تبعیض و خشونت سیاسی ناشی از ستم ملی بارزترین نوع خود برای اقوام ایران بویژه کردستان ایران است. بیهدفی و آینده مبهم ناشی از بیکاری و وضعیت بد اقتصادی و در حاشیهماندن که جوانان و حتی زنان را به افسردگی و بحران هویت کشانده است و نتیجه آن نرخ بالای خودکشی، سن پایین ازدواج و آمار بالای طلاق، اعتیاد و هزاران آسیب اجتماعی پیچیده و تاثیرگذار بر یکدیگر می شود. سرکوب و برخورد قهریه حکومت با تمامی فعالین مدنی کورد بویژه فعالین زن در کردستان ایران خود داستان دیگری است. خشونتی که حتی زنان را به مثابه اینکه در منطقه محروم کردستان از لحاظ اقتصادی زندگی میکنند از دسترسی به حضور در عرصه اجتماعی و واردشدن به نیروهای اجتماعی و عرصه سیاسی محروم کرده است. خشونتی که زنان را از تاسیس NGO و تمامی نهادهای مدنی برای فعالیتشان محروم کرده است مخصوصا در حوزه زنان، خشونتی که هر فعالیتی در کردستان جرم “سیاسی” شناخته و به مثابه “اقدام علیه امنیتی ملی” و مسائل “امنیتی” با آن برخورد میشود. فقر و نابرابرهای اقتصادی و اجتماعی مهمترین عوامل مشکلات خانودگی و باز تولید خشونت هستند، حتی خشونت علیه خود (خودکشی)، کُردها آماری بالایی را از این خشونت به خود اختصاص دادهاند. سیاستهای حکومت اسلامی ایران در جهت عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی کردستان ایران نقش مستقیمی در افزایش تبعیض و عقبماندگی آنان داشته است، این ساختار آنان را از دستیابی به امکانات و امتیازات اجتماعی باز میدارد. برای از بین بردن تبعیض ق.می ملیتی و مذهبی و ضدیت با آسمیلاسیون و حتی دگرخواسته های ابتدایی انسانی از قبیل تدریس به زبان مادری و غیره در تلاش هستند. آنان فقط آزادی بیان، حقوق سیاسی، فرهنگی، اقتصادی برابر میخواهند و با هدف تلاش برای رفع تبعیض جنسیتی و ملی، مبارزه می کنند. در کشوری که سیستم و نظام دیکتاتوری مذهبی و سیستم تئوکراتیک حاکم مطلق است، در کشوری که حتی نفس کشیدن عادی هم نوعی مبارزه برای زیستن به حساب میآید، در کشوری که روز به روز آمارهای اعدام، شکنجه، زندان، تجاوز، اعتیاد، سانسور عقیدتی، خودکشی و خودسوزی، اسید پاشی به صورت زنان، چاقو کشی، فقر و بی کاری، تن فروشی، کلیه فروشی و غیره رو به افزایش است و دیگر همه چیز رنگ مرگ را به خود گرفته دیگر هر گونه حرکت در جهت مخالف سیاست و سیستم جمهوری اسلامی ایران، اقدام علیه امنیت ملی به حساب می آید. و حکومت خواسته های اقوام را نادیده گرفته و با تاکید بر خودمختاری آنها، این اقوام را تجزیه طلب نامیده و آنرا بسیار پررنگ جلوه داده است. در حالیکه این اقوام خودمختاری را در جهت دستیابی به ابتدایی ترین حقوق انسانی خود مطرح کرده اند ولی اگر این حقوق طبیعی به انها برگردانده شود هرگز تمایلی به جدایی از سرزمین مادری خود ندارند.کولبری که با گلوله های به او شلیک شده و کشته میشود که با پول او خریداری شده است و باید از بی نانی بمیرد یا گلوله، او را چگونه درک می کنید؟ آیا می توان او را بخاطر جدایی و دستیابی به حق خود محکوم کرد؟ در اصول مختلف قـانون اساسـی از جملـه در اصـول اول، دوم، پنجم، ششم، هفتم، نهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم، پانزدهم، شانزدهم، نوزدهم، بیسـتم، بیسـت ودوم، بیست وسوم، بیست وچهارم، بیست وششم، بیست و هفتم ضمن تأکید بر حفـظ آزادی و استقلال و تمامیت ارضی کشور، به لایه های مختلف هـویتی مخصوصـاً بـه ایرانیـت و اسـلامیت نظام احترام گذاشته شده و روابط عادلانه میان اقوام، مذاهب، ادیان واقلیتها مدنظر قـرار گرفتـه است. ولی تا چه حد اجرا میشود آمار خود بیانگر همه چیز است. آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. در پایان، ضرورت تأکید برارزشهای مشترک فرهنگـی – تـاریخی اقـوام ایرانـی موجـود در جامعـه ایرانـی یعنـی ایرانی بودن ملاک باشد صرف نظر قومیت، نژاد و مذهب و بهره گیری از ظرفیتهای قانون اساسی بـرای برطـرف کـردن برخـی نابرابریها و مدیریت بهینه شکافهای اقوام میباشد. در تمامی نظامهای سیاسی که از تنوعات فرهنگی –اجتماعی وقـومی بـر خـوردار هسـتند، دولـت نقش بسیار مهمی در فرآیند مدیریت شکافهای قومی دارد؛ دولتها با بهره گیری از رویکردهای مبتنـی بر عقلانیت میتوانند مدیریتی علمی مبتنی بر عدالت وانصاف رادر فرآیند تأمین حقـوق اقـوام مختلـف اتخاذ نمایند که نتیجه چنین مدیریتی افزایش انسجام وهمبستگی ملی در کشور مـی باشـد. ولی حاکمیت اینرا نمی داند و یا نمی خواهد؟ ایا عدالتی وجود دارد؟
وحدت ادیان
لاله پروین نیا
بهاءالله تعلیم میدهد که منشأ تمام ادیان یکی است؛ اصول اساسی آنها با یکدیگر مشترک است، هدف آنها یکی است و تعالیم ادیان مختلف جنبههای مختلف یک حقیقت واحد را روشن میکند. بر این اساس او تعلیم میدهد که دین الهی واحد است و در حقیقت یک دین وجود دارد که در طول زمان و به تدریج بر بشر عرضه میشود. منابع بهائی، دین را به کتابی تشبیه میکنند که ادیان فصلهای پی در پی در آن را تشکیل میدهند. در اعتقاد بهائیان، هر یک از ادیان به عنوان یک مرحله در سیر پایانناپذیر تکامل معنوی و اجتماعی بشر دیده میشود و رسالت هر یک از پیامبران آشکار کردن جنبه ای از یک حقیقت واحد است. به اعتقاد بهائیان پیامبران در طی فرآیندی مستمر، تدریجی و همیشگی، به تناسب ظرفیت درک و فهم بشر و نیازها و شرایط هر زمان، تعالیم و هدایت لازم را برای تکامل اجتماعی و معنوی انسان فراهم میکنند و بشر را از قابلیتها و مسئولیتهایش در مقام حافظ و امانتدار جهان آفرینش آگاه میسازند. در این نگاه حقیقت و تعالیم دینی به تدریج و به تناسب ظرفیت روحانی مردم در هر برهه از تاریخ عرضه میشود و تفاوت ادیان در آن دسته تعالیم اجتماعی و احکام آن هاست که بنا به درجهٔ بلوغ اجتماعی و روحانی مردم و شرایط خاص جامعه ای که دینی خاص در آن ظاهر شده میتوانند متفاوت باشند. همچنین دلیل دیگر تفاوتهای میان ادیان، برداشتهای غلط و شرح و تفاسیری ذکر میشود که در طول قرنها توسط پیروان ادیان انباشته شده و حقیقت هر دین را مخدوش میکند. به طور کلی، بهاءالله بیان میکند که دین وسیله مؤثری برای تکامل اجتماعی است و سلسله ادیان جهان مراحل مختلف هدایت بشر توسط خداوند هستند که به تدریج رشد و تکامل بشر را تضمین میکنند. بر این اساس، اعتقاد بهائیان این است که هیچ دینی نمیتواند ادعای آخرین دین بودن داشته باشد و بشر تا ابد هدایت الهی را از طریق پیامبران دریافت میکند. بهاءالله نیز بیان میکند که بعد از او نیز آمدن پیامبران ادامه خواهد داشت. رسالت بهاءالله در این زمان بیداری معنوی و ایجاد وحدت میان مردم جهان است.
علل رواج دلالی در ورزش ایران
محمدحسن حسن زاده مهرآبادی
دلالی یا واسطه گری به شکل غیراصولی و غیر قانونی، واژه ای است که هیچکس در ورزش ایران قویاً منکر آن نشده و حتی کارشناسان و ورزشکارانی هم به صورت صریح در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و دیگر جراید رسمی با ذکر نمونه هایی وجودِ این فعالیت زیان آور برای ورزش را گزارش داده اند.دلالی معضلی نیست که فقط در ورزش کشور ما رخ دهد بلکه سازمان های بزرگ ورزشی هم مانند فدراسیون جهانی فوتبال -فیفا- از عاجز ماندن در مقابله با آن سخن به میان آورده اند. با استناد به جراید ورزشی داخلی، نظارت درستی از طرف وزارت ورزش و جوانان و همچنین کمیته های متولی بازرسی در هر باشگاه ورزشی صورت نمی گیرد و پیشرفت و نتیجه گیری در ورزش متأثر از پدیده دلالی قرار گرفته است. عواملی که موجب ایجاد دلالی و نفوذ آن در ورزش کشور ما شده است به شرح زیر است.کنار گذاشتن نیروهای حرفه ای، متخصص و آگاه: از آنجا که بحثِ استفاده از نیروی متعهد یا متخصص با به وجود آمدن نظام جمهورری اسلامی به میان آمد، متاسفانه پس از گذشت بیش از چهل سال هنوز در تمام سازمان ها و ارگان های دولتی افرادی در رأس امور قرار می گیرند که متعهد به اصلِ نظام و ولایت فقیه هستند و اینکه این فرد در آن فعالیت آگاهی و تخصص داشته باشد، مطرح نیست. متاسفانه ورزش نیز از این مسئله مستثنی نیست و همانطور که شاهدیم با دخالت سیاسیون در فدراسیون های ورزشی، ناآگاهی و عدم حرفه ای بودن آنها منشأ رُکود و پَسرفت ورزش و استعداد نوجوانان و جوانان کشور شده همچنین بستر نفوذ سودجویان اقتصادی در تمامی مراحل ورزش کشور فراهم می شود.وجود خلل در قوانین و برنامه ریزی ها: دنیای امروز سعی بر علمی کردن تمام فعالیت های خود دارد و ورزش نیز به یک علم تبدیل شده است که نیروهای مستعد و علاقه مند با آگاهی های علمی در این زمینه فعالیت می کنند. به طور مثال باشگاه های حرفه ای دنیا از علوم پزشکی و روانشناسی برای آماده سازی جسمی و روحی ورزشکاران بسیار سود می برند و تفاوتی را بین نوع ورزش ها قائل نمی شوند. همچنین سرمایه گذاری عمده ای در بخش ورزش پایه انجام می دهند و از نونهالان و کودکان، استعدادیابی را آغاز می کنند. بدیهی است که عاقبت اینگونه برنامه ریزی ها و قوانینِ تدوین شده، موفقیت خواهد بود. ولی متاسفانه در ورزش کشور ما هنوز قوانین فدراسیون ها، قدیمی و تحت تاثیر دین و سیاست قرار دارد و شادابی ورزشکاران به ویژه بانوان دست خوش این قوانین قرار می گیرد. بسیاری از باشگاه های ورزشی، بخشی به عنوان ورزش پایه ندارند تا پشتوانه ی آینده ی آن باشگاه باشد. مدیریتِ این باشگاه ها به علت فقدان یک قانون علمی و منطقی بیشتر به سود و بهره ی اقتصادی می اندیشند که زودبازده باشد. بنابراین استفاده از دلالی و واسطه گری برای کسب موفقیت های مقطعی توجیه می شود و مدیران به هر قیمتی دنبال راه چاره برای این نوع موفقیت ها هستند. “دلال فوتبالی در فدراسیونی غیرفوتبالی!/ وزارت ورزش نظارت نمیکند؟” این تیتر خبری یکی از جراید ورزشی ایران است که در مورد فروشنده لوازم و تجهیزات ورزشی گزارش می دهد. این فرد با اهدای لوازم ورزشی به بازیکنان حرفه ای، نزدیک و دوست شده و با نفوذ به یکی از باشگاه های مطرح به دلالی بازیکن و مربی می پردازد. حتی تا اخذ مجوز همراهی تیم نیز پیش می رود.اما پس از تغییر مدیریت و سرمربی آن باشگاه، مطابق معمول نفرات جدیدی به باشگاه اضافه شده و حضور او نیز کمرنگ می شود. اما پس از گذشت زمانی مجدد نام او به عنوان یک مسئول در فدراسیون دیگری مطرح می شود. این نمونه ای است که عدم نظارت وزارت ورزش را زیر سوال می برد.بی ثباتی مدیریت در رأس باشگاه ها و وجود معضل فساد اقتصادی:
کمبود و نبود فرصت کافی برای یک مدیر در باشگاه های مختلف نیز یک بخش از اثبات ورود دلال ها در ورزش است. چرا که یک مدیر هر چند نا موفق، با ثبات کاری و فکری می تواند از شکست درس گرفته و راه را برای موفقیت ها باز کند. با اینکه ما بارها شاهد برکناری مدیرانی شدیم که پس از بدست آوردن موفقیت در آن باشگاه، با یک یا دو شکست برکنار شدند. در باشگاه های حرفه ای ایران یک مدیر می داند که فرصت کافی برای کسب تجربه و استفاده از آن برای موفقیت ندارد و همیشه استرس برکناری و از دست دادن موقعیت شغلی را همراه خود دارد. بنابراین او نیز برای اثبات خود به بیراهه ای به نام دلالی و واسطه گری روی می آورد. چنین مسئولی حتی رویکردی به منافع و سودجویی شخصی خواهد داشت و می داند که زودبازده ترین منفعت طلبی، همکاری با دلالان ورزشی است. آیا مدیرعامل یک باشگاه ورزشی برای جذب یک ورزشکار حرفه ای و مذاکره با او باید خود شخصا به ترکیه یا امارات سفر کند ؟ متاسفانه می بینیم که این طور عمل نمودن، اثبات وجود دلالی و فساد اقتصادی است. عدم نظارت کارشناسانه بر امور مالی و قراردادی :خلافکاری های اقتصادی و رانت بازی ها چنان در ورزش کشور نمایان است که هر ساله شاهد صرف بیهوده ی هزینه ها از طریق پرداخت جریمه ها هستیم. جریمه ی قراردادهایی که هیچگونه نظارت و بازرسی مثبتی بر روی به ثبت رسیدن آنان در باشگاه های دولتی و حتی برخی باشگاه های خصوصی وجود ندارد. کمیته هایی هم که در باشگاه های بزرگ با همین عنوان تشکیل شده اند به صورت سوری بوده و وظیفه ی اصلی خود را به دلایلی انجام نمی دهند. این نقل قول از حسن روشن بازیکن سابق تیم تاج تهران و تیم ملی ایران بود در برنامه صبحگاهی شبکه سه سیما «سلام صبح بخیر» در بخش ورزشی “سه کنج”. او با اشاره به وجود مدیریت ناآگاه در فوتبال کشور بر وجودِ گسترده ی دلالی در ورزش کشور صحه گذاشت.دولتی بودن فدراسیون ها و باشگاه ها و عدم استفاده از بخش خصوصی :با خصوصی شدن باشگاه های ورزشی قطع به یقین تغییرات عمده ای در اساس نامه ها، قوانین و مدیریت بخشهای مختلف آن باشگاه انجام خواهد شد. در باشگاه های دولتی همانطور که در قبل اشاره شد، یک مدیر یا مسئول می داند که زمان محدودی برای آن مسئولیت و شغل دارد. پس خود را قلباً متعهد به آن باشگاه نمی داند و این موضوع بر عملکرد او تاثیر بسیار می گذارد. اما در یک باشگاه خصوصی چنین تعبیر نمی شود و مدیر و مالک باشگاه سیاست هایی در پیش می گیرد که به طور مثال دست دلالها و واسطه ها را کوتاه میکند. چرا که سود و بهره ای که دلال و واسطه می برد، معطوف به باشگاه می شود. نام این نوع عملکرد، مدیریت هزینه است و به دلیل نتیجه بخش بودنِ آن، کیفیت کار و فعالیت آن باشگاهِ خصوصی روز به روز بالاتر می رود. باز هم باید بگوئیم متاسفانه در کشور ما مدیریت ورزش که متولی آن وزارت ورزش و جوانان است، هنوز در خصوصی نمودن بخش های حیاتی ورزش کشور درمانده است یا اینکه به عمد و به هدفِ سودجویی از منابعِ مالیِ دولتی و حقوق شهروندان، این امر صورت نمی گیرد.تخصیص بودجه و تجمع پول در یک رشته ورزشی خاص :وجود تبعیض در ورزش ایران فقط به نوع ورزش معطوف نمی شود. بلکه تبعیض جنسیتی نیز کاملا آشکار است. حتی جانبازان و معلولین هم از وجود تبعیض در ورزش ایران شاکی و نارضایتی خود را بارها ابراز داشته اند. فوتبال ورزشی است که اهالی سیاست نفوذ زیادی در آن دارند و هرجا که پول و بودجه بیشتر باشد مطمئناً وجود سیاست و متعاقب آن فساد اقتصادی هم بیشتر به چشم می خورد. قرادادهای بی رویه با بازیکنان داخلی و خارجی و بالا بردن رقم و ارزش ریالیِ آنها به جز افزایش سهمِ دلالی و سودجویی نمی تواند باشد. تا جایی که قرادادهای بازیکنان بی کیفیت با ثبتِ هزاران یورو بسته می شود. جالب اینجاست که سالهاست تنها موفقیت فوتبال ایران در سطح بین المللی فقط حضور تیم ملی در جام جهانی بوده است و این نتیجه هم حاصلِ مدیریتِ کارلوس کیروش و عدم اجازه ی دخالت افراد غیر مسئول در امور تیم ملی بود.قرارداد ورزشکاران در ورزش های دیگر به پای مقدار ریالیِ قراردادهای فوتبالی ها نخواهد رسید. «به گزارش خبرگزاری تسنیم و به نقل از نصیرزاده رئیس سازمان لیگ کشتی ایران، “بیشترین قرارداد کشتی با ورزشکار ایرانی سیصد میلیون تومن در سال نود و هشت بوده است” و یا در گزارشی دیگر از این خبرگزاری آمده است، سرمربی پیشین تیم ملی فوتسال بانوان که به علت برخی نامهربانی ها راهی کویت شده و هدایت تیم ملی این کشور را برعهده گرفته است، می گوید: “قرارداد بانوان فوتسالیست توهین به شخصیت آنهاست”. همچنین در خبری از همشهری آنلاین، دارنده ی مدال طلای کاپ آسیا تایلند در کامپوند زنان گفت: همسرم به خاطر شرایط بد مالی و هزینههای سنگین زندگی مجبور شد کمانش را بفروشد تا بدهیهایش را پرداخت کند. »حتی رسیدگی از لحاظ قراردادی و سرمایه گذاری اصولی در ورزش های مدال آور المپیکی هم انجام نمی شود به طور مثال کشتی فرنگی و آزاد، وزنه برداری و ورزشهای رزمی و. … اما قرارداد یک بازیکن متوسط فوتبال بین یک تا سه میلیارد تومن است. مسلماً نگاه به پولسازی در ورزش های پرطرفدار، از دلایل اصلی بازارگرمیِ دلال هاست.اختلاف سطح ارزش واحد پول ایران با ارزهای خارجی: اختلاف ارزش واحد پول کشور ما با دلار و یورو که در مجموع هر ساله رو به افزایش است، انگیزه ی دلال ها برای انتقالِ مربیان و ورزشکارانِ خارجی به کشور و یا لژونر ساختن ورزشکارانِ داخلی را بالا می برد. به این خاطر که وجه قرارداد آنها از دیگر قراردادها بالاتر است و به سبب آن سهمِ واسطه گری هم بالاتر می رود. در کل دلال ها سود خود را می برند و نگاهی به کیفیت از دست رفته ی ورزش کشور ندارند. حتی در مواردی هم که بین ورزشکاران و باشگاه ها اختلاف مادی پیش می آید، این دولت و حقوق مردم ایران است که باید تاوان سودجویی عده ای دلال دولتی و غیر دولتی را بدهند. نتیجه گیری :آگاهی مدیران، ورزشکاران، مربیان و دیگر دست اندرکارانِ ورزش از علمِ روزِ دنیا و بهره گیری صحیح از تجربه و تخصص پیشکسوت های ورزشی و مدیریتی، تدوین قوانین و برنامه ریزی های بلند مدت حتی به قیمت الگوگیری از کشورهای پیشرفته در امر ورزش، نوشتن رویه ی معرفی مربی یا ورزشکار از باشگاهی به باشگاه دیگر چه داخلی و چه خارجی و تائید آن توسط فدراسیون های ورزشی، تشکیل کمیته های نظارت بر امور قراردادها و اخذ گزارشهای دقیق و دوره ای، استفاده از پتانسیل بخش خصوصی در ورزش و رفع تبعیض در تخصیص بودجه بین رشته های ورزشی از راهکارهای مقابله با پدیده ی شوم دلالی هستند.عمر ورزشیِ یک ورزشکار حرفه ای کوتاه است و عملا بالاتر از سنّ سی سالگی، رو به تحلیل می رود و دیگر مثل گذشته شادابی و کاراییِ سابق را نخواهد داشت. پس می بینیم که برنامه ریزی و سرمایه گذاری منطقی باید از نونهالان و کودکان و در کل ورزش پایه شروع شود. مقابله ی علمی و اساسی با دلالی و محو آن کمک به دوامِ موفقیت در ورزش است همچنین آرمان ها و عُمرِ ورزشکاران را به نابودی نمی کشد.
روز جهانی کودکان بیگناه و قربانیان تجاوز
هادی درتومی
در 19 آگوست سال 1982 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به جهت تجاوز و اقدامات ددمنشانه اسرائیل نسبت به کودکان بیگناه فلسطینی و لبنانی، 4 ژوئن هرسال را بهعنوان روز بینالمللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز نامگزاری کردند. هدف از این روز جهانی توجه ویژه به کودکانی است که قربانیان سوءاستفاده فیزیکی، ذهنی و عاطفی صرفنظر از اینکه آنها در جنگ یا صلح زندگی میکنند، شدهاند.کودکانی که از فقر و بیعدالتی رنج میبرند و نیازمند توجه و حمایتهای ویژه جهانی هستند.خشونت و سوءاستفاده علیه کودکان در سراسر جهان وقایع تکاندهندهای را موجب شده است.اما این روز فقط مختص کودکان فلسطینی نمیباشد، و اما چرا کودکان رو ما بیگناه و قربانی میدانیم؟ کودکان بی گناه هستند چون این افراد خودشان تصمیم گیرنده ی زندگی خودشان نیستند و در واقع این والدین یا غًیمین کودکان هستند که راهنمای کودکان هستند و به این کودکان شکل میدهند. و قربانی هستند برای این که همیشه توی شرایطی قرار میگیرند که بیشتر ترکش های مشکلات متوجه ی این کودکان هستند. روز بینالمللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز منحصر به سوءاستفادههای صورت گرفته در جنگها و شرایط مخاصمه آمیز نیست و میتوان هر سوء رفتاری را حتی در خانوادهها علیه کودکان، نوعاً در ذیل چنین تجاوزها و سوءاستفادههایی آورد.روز بینالمللی کودکان بیگناه و قربانی تجاوز بهانهای است برای یادآوری درد و رنج کودکانی که در همین حوالی، شبها را در برخی مکان ها با آتش خمپاره و گلوله به صبح میرسانند و روزها با آجرهای بهجامانده از خانه و کاشانه خود بازی میکنند؛ کودکانی که آب و غذا و دارو را نه بهمثابه یک نیاز ضروری بلکه چون کالایی ارزشمند و هدایایی نفیس میانگارند، و در برخی مواقع هم مشکلات بزرگ زندگی هم چون اون خمپاره ها بر سرشون آوار میشوند که دستکمی از یک خمپاره ی واقعی ندارند. چون یک خمپاره دلیل نابودی هست و برخی مشکلات هم به همین صورت باعث نابودی هستند. بالغبر ۲۵۰ هزار کودک در سرتاسر جهان در درگیریهای نظامی بهعنوان سرباز حضور دارند. بسیاری از این کودکان دزدیدهشده و یا برای نجات از فقر و گرسنگی به این گروهها پیوستهاند. کودکان همچنین قربانی انواع دیگر خشونت نظیر کار اجباری، سوءاستفاده جنسی، قاچاق و از این قبیل هستند که هرروزه اخباری در این مورد توی کشور خودمان ایران هم میبینیم. تنها در کشور سومالی و درنتیجه قحطی درآمیخته با نزاعهای سیاسی ۲۰۰۹، ۱۳۰ هزار کودک، اغلب زیر ۵ سال، جان خود را ازدستدادهاند. در واقع از میان ۲۲ میلیون آواره تحت نظارت کمیسیونر عالی سازمان ملل نیز ۱۰ میلیون، زیر ۱۸ سال هستند. اکثریت جمعیت پناهندگان به دلیل جنگ و نزاعهای سیاسی متواری میشوند؛ نزاعهایی که عامل مرگ ومیر ۲ میلیون کودک در دو دهه اخیر بوده است. این میزان قبل از بروز تنشها در سوریه، عراق، افغانستان و کشورهای آفریقایی و در سال ۲۰۰۱ بهروز شده است. کودکان تنها یا همراه خانوادههایشان، تقریباً نیمی از پناهندهجویان کشورهای توسعهیافته را تشکیل میدهند. در اروپا، بالغبر ۱۰۰ هزار کودک رهاشده وجود دارد و سالانه ۲۰ هزار بر این تعداد در اروپا و آمریکا افزوده میشود.کنوانسیون حقوق کودک در نوامبر سال ۱۹۸۹ به تصویب رسید و تمامی کشورهای جهان بهاستثنای ایالاتمتحده و سومالی به آن رأی دادهاند اما باز هم شاهد هستیم که به چه صورت با کودکان برخورد میشود.و اما نگاهی به موقعیت ایران با توجه به وضعیت کودکان بیگناه و قربانیان تجاوز میکنیم. تجاوز به کودک 2 ساله به نام اهورا توسط ناپدریش و یا تجاوز به کیمیا ی 7 ساله که 70 بار مورد تجاوز قرار گرفت.تجاوز به کودکان در مدرسه ای در اصفهان. تجاوز به کودکان در کلاس قرآن در تهران.قاتل 60 ساله که کودک 11 ساله به نام مرتضی را مورد تجاوز قراد میدهد و او را به قتل میرساند.این ها فقط بخش خیلی خیلی کوچکی از داستان کودکان بیگناه و قربانیان تجاوز در ایران هستند چون تعداد بسیار زیادی از کودکان در ایران مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار میگیرند که از هر 100 مورد شاید فقط 10 مورد را والدین متوجه و گزارش میدهند. فرصت طلبانی که با زورگویی و ایجاد وحشت در وجود کودک از آنها استفاده ی ابزاری میکنند و مورد تجاوز قرار میدهند و این کودکان برای شرم و یا نبود کسی که از انها دفاع کنند صحبتی نمیکنند. این کودکان بی تردید نه فقط ایام کودکی خود که کل دوران نوجوانی، جوانی و حتی بلوغ را از دست داده اند.تجاوز فقط از طریق جنسی نیست بلکه کودکی که از حقوق کودکی خود برخوردار نباشد درواقع مورد تجاوز حقوقی قرار گرفته است. کودکی که موقعیت رفتن به مدرسه را ندارد، کودکی که در اجتماع مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و تبدیل به کودک کار میشود. کودکی که در حریم خانه آرامش ندارد و کودکی که مصرف کننده ی مواد مخدر میشود، کودکی که به دلیل بازی های سیاست گرفتار مهاجرت میشود و کودکی که به دلیل بی مسئولیت بودن مقامات دولتی والدین شان سرپناهشان را از دست میدهند و یا کودکی که بخاطر موقعیت اجتماعی و وظعیت زندگی والدینشان مورد تبعیض قرار میگیرند و غیره آنچه بدیهی است تعلیم و تربیت بر پایه تعقل، تفکر و فرهنگ و اخلاق تأثیری دوچندان نسبت به تنبیهات بدنی دارد، ترس، انزوا، انفعال، عدم اعتمادبهنفس و نفاق تنها بخشی از تأثیرات کوتاه و بلندمدت تنبیه و خشونت علیه کودکانی است که قربانی چنین رفتارهایی در جامعه جهانی میشود.نکته حائز اهمیت این است که در مخاصمات و درگیریها، بزرگسالان با بردباری، بدترین سختیها و رنج های جنگ را تاب میآورند، ولی کودکان در برابر کوچکترین بغرنجیِ جنگ میشکنند و خُرد می شوند؛ کودکان و نوجوانان، نه در خط نخست جنگاند و نه پشت صحنه جنگ و نه به وجودآورنده آن و اگر پـیروزیای هم به دست آید، از آن سود نمیبرند.تمامی اینها کودکان بی گناهی هستند که یا خودشان و یا حقوقشان مورد تجاوز قرار گرفته است.دولت جمهوری اسلامی ایران در اسفند ۱۳۷۲ با «قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک» و با تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان رسماً این کنوانسیون را پذیرفت؛ مشروط بر آن که مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد یا قرار گیرد از طرف دولت جمهوریاسلامی ایران لازمالاجرا نباشد. ولی قوانین اسلامی همواره ضد قوانین حقوق بشری هست. ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ایران میگوید «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.در قوانین ایران «سن مسئولیت کیفری» تعریف نشدهاست و قاضیها با برداشت خود از فقه و مادهٔ ۱۲۱۰ قانون مدنی، دختران بالای ۹ سال قمری و پسران بالای ۱۵ سال قمری را بالغ دانسته و برایشان مانند بزرگسالان حکم صادر میکنند.بر اساس ماده ۲۲ قانون جزای اسلامی، اگر پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و تنها به پرداخت دیه و تعزیر محکوم میشود اما در شرایط مشابه مادر به قصاص محکوم خواهد شد. بر اساس ماده ۳۸ کنوانسیون حقوق کودک، گروههای سیاسی نباید از افراد زیر پانزده سال درجنگ استفاده کنند. ماده ۴ «پروتکل اختیاری شرکت کودکان در جنگ» از طرفین درگیریها میخواهد که به افراد زیر هیجده سال اجازه شرکت در جنگ داده نشود و سربازگیری اجباری در مورد این افراد نیز ممنوع میباشد. اما ثبت هست که جمهوری اسلامی ایران در جنگ ایران و عراق از کودکان استفاده ی ابزاری کردند، و امروزه هم به نام بسیج از کودکان استفاده ی ابزاری میکنند. با این تفاصیر روز 4 ژوئن اگر چه با توجه به شرایط کودکان فلسطینی و لبنانی تعین شده اما ایران از جمله اولین کشور هایی هست که کودکان درونش حقوقی ندارند. به عنوان یکی از کسانی که خواهان رسیدگی به حقوق بشر که حقوق فطری و ذاتی هر فرد هست ارزو دارم تا روزی در ایران تمام انسان ها از حقوق خودشان بهرمند شوند و فقط ارزو ندارم بلکه برای اجرایی ان نهایت تلاشم رو کرده و تا اخرین روز زندگی ام خواهم جنگید.چون خودم یکی از کسانی هستم که هنوز با ترکش های اتفاقاته کودکی دست و پنجه نرم میکنم.
برای مادرم، زمین
طاهره خطی دیزآبادی
بشوئیم زمین را بشوئیم زمان را بشویم با یک تکه ابر اسمان را که پاکی بیاید . .. که پاکی به انسان خاکی بیاید زمین را بگو دوش باران بگیرد حقوق بشر را بگو تا ببارد که دنیای ما بوی انسان بگیرد. من انسان آزاده ی روزگارم نهالم، گلم، غنچه ی نوبهارم هواخواه سبزینه و برگ و بارم زمین را به سرزندگی دوست دارم . فضانوردان آپولو اولین انسانهایی بودند که عکسی از زمین را وقتی در مدار ماه بسر می بردند گرفتند در حالیکه دوسوم زمین روشن بود، عکسی که زمین را پر نقش و نگار در پوششی از ابر و گردش های مداوم باد، آب های آبی و قاره های رنگارنگ نشان می دهد. این عکس همه شان را متاثر کرد چون داشتند در نزدیکی ماه با آن سطح ناهموار و نخراشیده و بدشکل که برای ماموریت به آن اعزام شده بودند، زمین را که قشنگ و رنگی و لطیف بود می دیدند ٣٨٠ هزار کیلومتر دورتر از تنها خانه شان در تمام کهکشان به جایی که در آن تکامل پیدا کرده بودند نگاه می کردند و دلتنگ زیبایی دلنشین و بی نظیر آن بودن امروز تعداد کمی از آن فضانوردان هنوز زنده اند اما هزاران عکس از زمین در فاصله های دورتر و نزدیکتر گرفته شده که در تمامی آنها زیبایی این سیاره ی یگانه می درخشد. زیبایی و موهبتی که تا امروز در هیچ سیاره یی مشابهش پیدا نشده. نه آن ترکیب از هوا و خاک، نه جاذبه، هیچکدام آدمها در حالیکه در سراسر کهکشان در جستجوی نشانه های حیات در سیارات دیگر هستند همزمان مشغول نابودی حیات بی نقص و منحصربفردی هستند که در زمین نصیبشان شده. آدمها ! ماه خیره به زیبایی تصاویری که توسط ماهواره ها در مدار زمین به ما مخابره می شود درحال از بین بردن این زیبایی هستیم. همه با هم هر روز، در هر لحظه، در چرخه ی بزرگی از بی تفاوتی به محیط اطرافمان، در بهار و تابستان، در عوض شدن منظم فصل در هر طلوع و غروب، در چرخش آرام و دقیق زمین به دور خورشید ما آدم ها بی اعتنا به تنها خاکی که بودنمان به آن وابسته است بی اعتنا به هوایی که نفسمان به آن بند است، هر کدام به اندازه نادانی و بی تفاوتی مان او را، زمین را میازاریم. دوست داریم خوشبخت باشیم مرفه باشیم. دوست داریم همه چیز داشته باشیم. دوست داریم همه چیز متعلق به ما باشد. بالاترین مدل ماشین، تا پیشرفته ترین تکنولوژی، سلامت باشیم. بهترین ها را بپوشیم، بهترین ها را بخوریم و صاحب شویم دریاها را خشک می کنیم، جنگل ها را نابود می کنیم چون برای خوشبختی بیشتر به سوخت بیشتری احتیاج داریم، به زمین بیشتر، اقلیم ها را از بین می بریم ساکنان بومی و صاحبان اصلی آن خاک را، حیوانات آن مناطق را شکار می کنیم، بی خانمان می کنیم و تا جایی که می توانیم برای خوشبختی بیشترزباله های یشتری تولید می کنیم. خیال داریم عمر طولانی را سلامتی و رفاه را تجربه کنیم شاید حتی در یک قدمی رسیدن به جوانی ابدی و درمان بیماریهای لاعلاج باشیم و این در حالیست که یخ های قطب جنوب در حال آب شدن هستند و جنگل های زیادی در سراسر زمین در آتش می سوزند و آسمان پاک هر روز کمی دست نیافتنی تر می شود بله ما وجود داریم. ما انسانها هستیم که هر روز ترسناک ترین علایم حیاتمان را روی زمین از خودمان به جای می گذاریم. نهنگ ها به ساحل میایند. دنده های خرس های قطبی را می شود شمرد. میلیون ها ماهی در آب آلوده به نفت غرق شده اند و شکم لاک پشت صد ساله پراز پلاستیک های کف اقیانوس است که تجزیه نمی شوداین بهای خوشبختی ماست در خانه یی که نمی بینیمش امیدواری زیباست. امید به اینکه زمین هنوز هم در عکسها قشنگ و لطیف باشد در هر فصل کار خودش را بکند، اقیانوس و کوه و کویرش به راه باشد ساکنانش را دوست بدارد و همچنان دور خورشید بگردد و با جاذبه اش سرپا نگهمان دارد. اما آیا در تصورات ما از خوشبختی در نقشه های ما برای آینده بهتر در قدم هایی که برای رسیدن به بهترین ها برمیداریم سیاره ی زمین هم جایی دارد؟ در مسیر عملی کردن این نقشه ها و ممکن کردن غیرممکن ها، آیا وضعیت گونه های در حال انقراض، زباله های اتمی و مضرات سوخت های فسیلی هم اهمیت دارند؟ این خاک، این هوا این زمین هم جایی دارد؟ در آن خوشبختی که بهایش نابودی زمین است باقی ساکنان این خانه چه می شوند؟ در دهه های آینده و در عکسهایی که روی مریخ یا سیاره ای دورتر از زمین گرفته میشود آیا آبی آب ها و زیبایی بی همتای این سیاره تبدیل به خاطره شده است و کسی با دلتنگی و حسرت از آن یاد می کند ؟ شاید لازم است ترجیح بدهیم امروز به جواب این سوال فکر کنیم.
معلول، محدود یا محروم ؟؟؟
زهره حق باعلی
فرد معلول به کسی اتلاق می شود که بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی و یا حسی ( مانند نابینایی و ناشنوایی) یا ترکیبی از آنها دچار کم توانی یا معلولیت است و این ضایعه اثر جدی و قابل توجهی بر سلامت و کارآیی عمومی او ایجاد می کند به نحوی که استقلال او در زمینه های اجتماعی و اقتصادی را کاهش می دهد و و اورا به اطرافیانش برای انجام امور مختلف وابسته می کند. اولین قدم، پذیرش معلول بودن فرزند از جانب والدین و یا حداقل یکی از آنهاست که متاسفانه بسیارند زوج هایی که به دلیل نا آگاهی و ترس از نگاه ترحم آمیز و نگرش غلط سایر افراد نا آگاه جامعه نسبت به فرزند معلولشان، بعد از به دنیا آمدن فرزند معلول، از یکدیگر جدا می شوند و فرزند معلول با یکی از والدین زندگی می کند. در برخی از مناطق ایران به اذعان سازمان بهزیستی و استناد اخبار جراید نظام جمهوری اسلامی ایران، نوزادان و کودکان معلول را در کوه و بیابان رها می کنند تا طعمه عقاب و حیوانات درنده بشوند چرا که معلول را مسخر شده ی شیطان یا نحس و بی فایده و مایه ی بدبختی می انگارند. هرچند مسایل اقتصادی و عدم توان مالی خانواده ها و نداشتن امکانات نگهداری از افراد معلول و نبود هیچگونه حمایت از جانب دولت و ارگانهای متولی امور معلولین، علی الخصوص در روستا ها و مناطق محروم و دور افتاده، خود مزید بر علت است. گام دوم، پذیرش افراد معلول از سوی اجتماع است. دولت موظف است مطابق با مهم ترین اصل کنوانسیون حقوق معلولان، به فرهنگ سازی جهت تغییر نگرش غلط افراد جامعه نسبت به این افراد بپردازد و در سایت های خبری، صدا و سیما، وسایل ارتباط جمعی و تابلوها ونشانه های معابر شهری، بخشی را هم به این افرد اختصاص بدهد تا به تنویر افکار عمومی نسبت به پدیده ی معلولیت و توانمندی ها و استعدادهای معلولان منجر گردد.دولت باید در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های کلان، بودجه ای را به این امر اختصاص دهد اما متاسفانه در نظام جمهوری اسلامی ایران، جان افراد و و حیثیت و حقوق انسانی آنها همواره نادیده گرفته می شود و جامعه معلولان نیزاز این امر مستثنی نیست و آنها همواره مورد بی توجهی و تبعیض مسوولان نظام حاکم قرار می گیرند، گویی اصلا دیده نمی شوند. این افراد به لحاظ شرایط بدنی و یا ذهنی، قادر به دفاع از حقوق خود نیستند و در دولت جمهوری اسلامی ایران فریاد رسی ندارند.( البته نباید زحمات سازمانهای مردم نهاد( سمن ها ) یا مراکز خیریه توانبخشی، آموزشی و یا درمانی که با بودجه اندک خود و با کمک خیرین از آنان دستگیری و دلجویی می کنند را، نادیده گرفت ولی سهم آنها در رفع مشکلات معلولان، بدون حمایت همه جانبه دولت، عملا بسیار ناچیز است ). این در حالی است که در مجلس ششم لایحه ای با عنوان لایحه ی جامع حمایت از معلولان به تصویب رسید تا حامی حقوق این افراد با شد اما بدون توجه به اهمیت موضوع و حیاتی بودن اجرایی شدن آن برای معلولان، این لوایح همچنان برای اجرایی شدن سرگردان ودر انتظار تامین بودجه لازم هستند.می توان گفت جمهوری اسلامی ایران دررسیدگی به امور معلولان هیچ گونه فعالیت مثمر ثمری نداشته و تنها به شعار دادن بسنده می کند. از جمله شعارهایی که به گوش همه ما آشناست: (معلولیت محدودیت نیست )می باشد ولی درواقع این خوددولت جمهوری اسلامی ایران است که با تبعیض های علنی که در حق این قشر جامعه روا می دارد، موجب محروم ماندن آنها از حقوق انسانی و اجتماعی خود می شود و این محرومیت هاست که محدودیت های فراوانی را به دنبال می آورد. چرا که در صورت تامین بودجه لازم برای اجرایی شدن لوایح حمایت از معلولان می توان لوازم توان بخشی را به روز کرد و آن را به طورعادلانه حتی به مناطق دور افتاده و محروم کشور رساند، می توان مدارس ویژه متناسب با نیازهای معلولین درتمام نقاط کشور تاسیس کرد تا همه افراد معلول از حق آموزش بهره مند شوند، می توان فضاهای شهری را برای عبور و مرور معلولان مناسب سازی کرد، می توان در سایه اجرای قانون، جلوی ساختمان سازی و انبوه سازی هایی را که به مساله مناسب سازی ساختمان ها و مکانهای عمومی برای رفاه حال معلولان توجه نمی کنند را گرفت تا معلولان هم مانند سایر افراد جامعه بتوانند تحصیل کنند و وارد جامعه و بازار کار بشوند و به فقر و انزوا و خانه نشینی محکوم نگردند. (چه بسا بسیاری از این افراد در صورت داشتن امکانات لازم قادر به زندگی مستقل و بدون نیاز به کمک دیگران هستند) بنابراین تربیت وکلایی که به امور حقوقی معلولان و مشکلات عدیده ی آنها در جامعه ایران آشنا باشند لازم و ضروری است تا از مجاری قانونی حقوق از دست رفته معلولان را به آنها باز گردانند و لوایح جامع حمایت از حقوق معلولان را از حرف به عمل تبدیل کنند تا معلولین جایگاه انسانی خود ر ابه عنوان شهروندان ایران زمین دوباره بازیابند و در سایه ظلم و بی تدبیری مسوولان نظام جمهوری اسلامی که داعیه نوع دوستی را دارند ولی ناقض تمامی قوانین حقوق بشرمی باشند، به مرگ تدریجی محکوم نشوند.
روز جهانی مذهب
جعفر فردکریمی
روز جهانی مذهب روزی است که در آن هر ساله در سومین یکشنبه ماه ژانویه با تشکیل کنفرانس های مختلف در برخی از از کشورها با حضور مردمی از ادیانگوناگون برگزار میشد. روز جهانی مذهب اولین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی توسط جامعه بهائیان آمریکا جشن گرفته و به رسمیت شناخته شد و هدف آن جلب توجه ملت و دنیا به یگانگی و وحدت اساسی تمام ادیان بود هدفی که بیان گر تنها قدرت فعال دیانت و مذهب در راه وحدت بشر و دنیا میشود.آزادی بیان حق ذاتی هر فرد است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر گرامی داشته شده است.آزادی بیان عبارت است از آزادی یک فرد یا گروه برای ابراز کردن عمل و پرستش دین و باورهای خود در خلوت یا در سطح اجتماع. همچنین ای آزادی شامل قدرت تغییر دین خود یا اختیار داشتن در پیروی نکردن هیچ آیینی نیز هست. آزادی ادیان توسط بسیاری از کشورها و افراد به عنوان یکی از حقوق بشر بنیادی شناخته میشود.در همین رابطه در ماده اعلامیه حقوق بشر جهانی چنین آمده است. هر کس حق آزادی عقیده و بیان را دارد و حق مزمور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد د کسب اطلاعات و افکار ودر اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضه مرزی آزاد باشد.در قانون جمهوری اسلامی ایران در اصل دوازدهم دین رسمی کشور اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری معرفی میشود و این دین تا ابد غیر قابل تغییر میداند و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی شافعی مالکی دارای احترام کامل میباشند و در اصل ۱۳ ایرانیان زرتشتی کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته میشوند و در اصل ۱۴ در مورد احترام گذاشتن دولت جمهوری اسلامی و مردم ایران به سایر افراد غیر مسلمان تاکید شده است و در اصل ۲۳ تفشیش عقاید را ممنون میداند و هیچ را به داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذ نمیداند و در اصل ۲۶ احزاب جمعیت ها انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادنند مشروط به اینکه اصول و استقلال آزادی وحدت ملی موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند هیچ کس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. جمهوری اسلامی تنها کشوری است که به هیچ کدام از اصل های نوشته شده در قانون اساسی خود پایبند نیست و کشوری است دیکتاتور و وابسته به ارگانهای تند رو همچون سپاه پاسداران که زیر نظر مستقیم رهبری اداره میشود. در نظام جمهوری اسلامی ایران ادیانی که به عنوان ادیان شناخته شده از طرف نظام جمهوری اسلامی میباشند هم مورد آزار و اذیت و حتی اعدام قرار میگیرند یعنی اینکه جمهوری اسلامی فقط و فقط به فکر منافع و توسعه دادن مذهب شیعه جعفری خود است و همچنان این حرف قابل اثبات هم است چرا که این حرف به طور روشن در کشورهای یمن سوریه عراق وکشورهای آفریقا که جمهوری اسلامی در آنها دخالت دارد نمایان شده. نظام جمهوری اسلامی ایران کشوری است اعلامیه جهانی حقوق بشر را هم امضا کرده و قبول کرده است ولی باز متأسفانه به آن عمل نمیکند.در نظام جمهوری اسلامی ایران همانطور که خودتان اطلاع دارید کسانی هستند که بخاطر افکار و دین خود کشته یا مجبور به ترک کشور شدند. در نظام فاسد جمهوری اسلامی افراد بهائی نوکشیشان مسیحی پیروان عرفان حلقه از طرف نظام مورد حمله قرار گرفته و اموال آنها به نفع دولت ضبط میشود و یا امکان و محل کسب انها پلمپ میشود و یا حتی اجازه تحصیل از آنها گرفته شده و یا از دانشگاه اخراج میشوند.
درد یا فاجعه
نوری شریفی
در سرزمین من ایران سالیان سال است که از درد و رنج سخنها گفته می شود. درد محدودیتها و تبعیض های شرع اسلام واجبارهای دینی، درد نادیده گرفتن کودکان و فرودست انگاشتن زنان در قوانین ضد حمایتی جمهوری اسلامی، دردناآگاهی وخرافات، یا رنج گرسنگی وبیکاری، رنج سرکوب وکشتار وزندان وآزارهای جنسی وروحی و روانی به زندانیان بخصوص زندانیان سیاسی و نیز اعدام وخفقان، وبسیاری دردها و رنجها که نادیده پیداست وبا ما عجین گشته اند.اما اینک، درکناراین همه درد و رنج، یک فاجعه انسانی به وقوع پیوسته است. ویروسی ناشناخته که به واسطه آن مردم ایران، بی سلاح وسنگر وفرمانده در نبردی نابرابر به سرعت جان میبازند. زندگان کسانی هستند که یا بی هراس از مرگ در پی یافتن لقمه ای نان درهرکوی وبرزن خطرها را به جان می خرند، ویا آنانی که بی تضمین آینده در خانه های خویش اخبار جان باختگان رارصد می کنند.دولت نیز بی اعتنا به این وضعیت تنها درفکرحفظ منافع خویش است، وبا انتشارآمار دروغ از پاسخگویی به اینهمه نابسامانی اقتصادی و سیاسی در جامعه سرباز می زند. نقض ماده25 اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ هرانسانی سزاوارداشتن یک زندگی بااستانداردهای قابل قبول ازنظرتامین سلامتی ورفاه خود و خانواده اش است. نقض اصل 43 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ تأمین استقلال اقتصادی جامعه وریشه کن کردن فقروبرآورده کردن نیازهای انسانی با حفظ آزادگی او. وقتی دولت جمهوری اسلامی ایران دربرنامه های اقتصادی خودنیز به دنبال اهداف سیاسی است، جان انسانها ابزاررسیدن آنان به این اهداف میشود.هر روزدرجامعه شاهد انواع تبعیض های جنسیتی، قومی، نژادی، زبانی، ملیتی وعقیدتی هستیم، که به واسطه آن امنیت فردی واجتماعی افراد سلب گردیده است. بحرانهای طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، وسیاسی وبه تازگی ویروس کرونا. بحران اصلی اما، ا کنون بلاتکلیفی معیشتی درمیان مردمی است که درآمدی مختصر داشتند مانند کارگران روزمزد وموقت، دستفروشان، رانندگان اتوبوس وکامیونها و….، که سردرگریبان مانده اند، و وضعیت دیگرانی که ازهیچگونه امکانات زندگی برخوردارنیستند همچون زنان سرپرست خانوار، کارتن خوابها، کودکان کار و خیابانی، و زباله گردها، که دراین شرایط بحران ویروس، سرگشته لقمه ای نان محکوم به مرگ هستند. قربانیان دیگر، کادرپزشکی ودرمانی است که درمعرض مستقیم بیماری قراردارند و بی توجهی به بهداشت وسلامت کادردرمان وقرنطینه بیماران کرونا، باعث ابتلای آنان شده است، که تاکنون تعداد زیادی نیزدرگذشته اند اگرچه آماردقیقی دردست نیست. کمبود امکانات پوشش و ایمنی درشرایطی است که سازمان بهداشت جهانی برای 15هزار نفر تجهیزات پوششی ومحافظتی ارسال کرده اما به دست کادر درمان نرسیده است. دراین شرایط حساس و بغرنج میتوان از زندانیان سیاسی وعقیدتی نیز نام برد که دراین قربانگاه، جان آنان نیزدرخطرجدی است.علیرغم شیوع کرونا، محدودیت های جدیدی علیه زندانیان زن محبوس درزندان اوین اعمال شده. زندانیانی که ازحق مرخصی محروم مانده اند. آتنا دایمی، نیلوفربیانی، ارس امیری، رضوانه احمد خان بیگی، مریم اکبری منفرد، سپیده کاشانی، مژگان کشاورز، صباکرد افشاری، یاسمن آریایی، سمانه نوروزمرادی ونگین قدمیان. مادرسهیلا حجاب زندانی سیاسی، نیز با نوشتن نامه ای اعتراض و انزجار خود را ازاین شرایط نابرابروناعادلانه اعلام کرد.همچنین نامه انجمن جهانی پاسداشت حقوق بشر به کمیسرعالی سیاست خارجی ونایب رییس کمیسیون اروپایی درارتباط بابحران کرونا ووضعیت وخیم مردم بخصوص زندانیان سیاسی وعقیدتی، یا بیانیه جمعی ازخانواده های زندانیان سیاسی امضای 14 نفراستعفای خامنه ای خطاب به دادستان مشهد، همچنین نامه نسرین ستوده ویا سهیل عربی از درون زندان سیاستهای ضد انسانی مسؤلان ومقامات دولتی جمهوری اسلامی ایران مبنی برقرنطینه نکردن شهرها وهمچنین نبود پایه ای ترین امکانات بهداشتی و پزشکی، وناکافی بودن حمایت دولت ازمردم دراین شرایط بحرانی، نقض صریح هدف1، 2، و3، ازسند ۲۰۳۰یونسکو می باشد.کاهش مرگ ومیر ناشی از بیماری های واگیردار-ایجاد نظام حمایتی از فقرا وفقرزدایی – پایان دادن به گرسنگی. جهان این بحران را نیزپشت سرخواهد گذاشت اما آنچه در یادها می ماند حمایت دولت ها ازملتها ست. ملت ایران از دولت خود درطول این سالها ودرسخت ترین شرایط تنها دروغ و پنهانکاری و فریب وسکوت درهنگام ظلم و بیداد، وبی مسؤلیتی دیده است، که به جای تلاش برای پیداکردن یک راه حل دراین بحران، دستهای پیدا و پنهان خارجی را مسؤل بی کفایتی ها وبی تدبیری های خود میداند.دراینجا درد وفاجعه درهم تنیده اند وراه گریزی برای آن نیست مگر با آگاه شدن از خدعه وریاکاریهایی که در لوای دین و مذهب موجه جلوه داده شده اند. هریک از ما درقبال افشاگری وآگاهی رسانی از جنایات ضد حقوق بشری سردمداران دیندار مسؤل هستیم، نجات هر انسان از جهل وناآگاهی میتواند.
پیچیدگی ساختار نظام حاکم بر ایران
علی جاویدان
جمهوریت در کشورهای گوناگون به اشکال متفاوتی وجود دارد. در برخی جمهوریت ها، رئیس جمهور مستقیما منتخب مردم است و در برخی دیگر منتخبی غیر مستقیم است به گونه ایی که روسای جمهور با واسطه از سوی مردم انتخاب می شوند. در واقع تفاوت در ریاستی یا پارلمانی بودن ِ جمهوریت است. در سیستم ریاستی، رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب می شود و قوه مقننه توانایی مواخذه و در صورت لزوم محاکمه رئیس جمهور در قبایل خطاهایش را داراست. در این نوع جمهوریت وزراء را رئیس جمهور انتخاب می کند و اعضای کابینه در مقابل رئیس جمهور پاسخگو خواهند بود. در سیستم پارلمانی، کابینه در واقع ائتلافی از احزاب مختلف موجود در کابینه است و نخست وزیر و تمامی وزراء اعضای مجلس مقننه می باشند. هم چنین کابینه وظیفه ی وضع قوانین بودجه و انتصابات روسای نهادهای دولتی را بر عهده دارد. جمهوریت از شکل های خوب حکومت محسوب می شود که در بسیاری از کشورهای جهان رواج دارد. اما علیرغم آنکه برخی ازین ممالک نام جمهوری را با خود یدک می کشند، در آنها حاکمیت فردی و دیکتاتوری در جریان است. در برخی ازین کشورها رئیس جمهور مادام العمر است و قوانین از خواست و اراده ی او نشات می گیرند و در برخی کشورها با توجه به زمینه های دینی-اجتماعی، حکومت الهی در قالب جمهوریت با حفظ حقوق و قوانین دینی می تواند جنبه ی عملی پیدا کند. بدیهی است که حاکمیت در چنین چهارچوبی از آن خداوند است و رجوع به آراء عمومی عملا غیر ممکن و تنها در چهارچوب احکام دینی صورت می پذیرد. جمهوری اسلامی ایران یک جمهوریت ریاستی است که البته با پیچیدگی هایی در حوزه ی ساختاری رو بروست. نظام حاکم بر ایران از نهادهای منتخب مردم، نهادهای تعیین شده توسط نهادهای منتخب مردم و موسسات غیر مستقیم تشکیل شده است. 1. نهادهای منتخب مردم: مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، مجلس خبرگان رهبری. 2. نهادهای تعیین شده توسط نهادهای منتخب مردم: شورای نگهبان، هئیت دولت، رهبری. 3. موسسات غیر مستقیم: ریاست قوه قضاییه، فرماندهی نیروهای مسلح، مجمع تشخیص مصلحت نظام. پیچیدگی از آنجایی آغاز می شود که شورای نگهبان که خود از نهادهای تعیین شده توسط نهادهای منتخب است حق تعیین سرنوشت انتخابات را قبل از صندوق رای در اختیار مطلق خود از طریق تایید صلاحیت کاندیداها دارد، به شکلی که با تایید یا رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی عملا توانایی مهندسی و مدیریت صندوق های رای را داراست. جالب توجه اینکه انتخاب اعضای شورای نگهبان به خودی خود از پیچیدگی و تو در تویی بسیاری برخوردار است. در بخشی از اصل ۹۱ قانون اساسی آمده است: شورایی به نام شورای نگهبان تشکیل می گردد. که انتخاب این عده با مقام رهبری است(منطبق بر آن و بند ۶ اصل۱۱۰، نصب، عزل و قبول استعفای فقهای شورای نگهبان را جز وظایف و اختیارات رهبری دانسته است. با توجه به این اصول که در قانون اساسی آمده است هیچکس جز رهبر حق دخالت در اعضای فقهای شورای نگهبان را ندارد. در بخش دیگری از اصل ۹۱ میخوانیم: ۶ نفر حقوقدان که توسط رئیس قوه قضاییه به مجلس شورای اسلامی معرفی می شوند و با رای مجلس انتخاب می شونداما راجع به عزل و یا استعفای این ۶ عضو شورا در هیچ جای قانون اساسی بند یا اصلی وجود ندارد و در ماده ی ۷ آیین نامه داخلی شورای نگهبان آمده است که استعفای هر عضو حقوقدان به روسای قوه قضاییه و مقننه اعلام می گردد و همچنان راجع به عزل و ناکارآمدی حقوقدان های عضو شورای نگهبان سندی وجود ندارد. بدیهی است که نوع ساختار نه در جهت سیانت از آراء و اعتماد مردم که در جهت سیانت از نظام و منافع آن با پیچیدگی های ساختاری غیر قابل رفع همراه است. شاید به سبب همین پیچیدگی هاست که مردم به گزاره ی مشترک روسای جمهور، مبنی بر ” اختیارات ناکافی رئیس جمهور ” واقف شده اند و آنرا می پذیرند که نتیجه ی این اجماع مردمی، درک بی اثر بودن انتخابات و تعیین فرد فاقد قدرت کافی ست. در واقع کسانی که به عنوان نامزد خود را برای انتخابات آماده می کنند با موهوماتی در ذهنیت خود مبنی بر توانایی انجام خیلی کارها وارد این رقابتها می شوند، حال آنکه تمامی روسای جمهور گذشته به حضور شورای نگهبان و دخالت های نیروهای اطلاعاتی نظام در کشور واقف بوده اند اما تصمیم به حضور گرفته اند و همگی آنها در طول یا پس از دوره ریاست خود از ناکارآمدی دولت و حضور نیروهایی فرادستی موسوم به دولت سایه شکایاتی داشته اند. امروزه بحث ناسازگاری اختیارات و مسئولیت ها در دولت و مجلس شورای اسلامی مطرح میشود تا آنجایی که برخی سیاسیون و نمایندگان مجلس ضمن تاکید به نیاز کشور به اصلاحات ساختاری خواستار دگرگونی و بازنگری در اصول قانون اساسی می شوند و در مقابل نیروهای مخالف این جریان تلاش می کنند مخاطرات تصمیم های کلان حکومت را صرفا متوجه دولت کنند تا بتوانند ساختار حاکمیت نظام را برائت کنند. بارها دیده شده که پس از شکست تصمیمات کلان در نظام جمهوری اسلامی حکومت و نهادهای وابسته به آن در نقش اپوزیسیون برای تخریب دولت حاضر شده اند و عملا گناه را به گردن دولت انداخته اند. حال آنکه واضح است که بدون اذن نهادهای امنیتی-اطلاعاتی که در اختیار حکومت هستند و بدون دخالت مستقیم رهبری نظام هیچ تصمیم کلانی به مرحله ی اجرا نخواهد رسید. این چند قطبی سردرگم کننده عملا راه را بر نهادهای آزادی خواه و هرگونه اصلاح و تغییرِ ساختاری بسته است و نظام حاکم را به بن بستی بی مانند بدل ساخته است که تنها راه خروج ازین بن بست به زعم اکثریت ملت ایران گذر از خود نظام است.
کرونا
فرهنگ ولی
امروز بیش از 70 کشور دنیا درگیر اپیدمی کروناویروس هستند و آمار مبتلایان و مرگ و میر بطور لحظه ای افزایش میابد، مسئولین رژیم ایران طوری وانمود میکنند که اوضاع عادی شده است و کارهای روزمره باید از سر گرفته شود. روحانی ادعا میکند اگر کارها تعطیل شود یک ماه بعد 30میلیون گرسنه به خیابان خواهند آمد، این در حالیست که رهبر ایران با فرافکنی و مقصر دانستن آمریکا و اجنه سعی کرد از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، ولی همین رهبر ایران هیچ اشاره ای به تخصیص بودجه 200 میلیون یورویی برای انتقام قاسم سلیمانی تروریست هیچ حرفی به میان نمیآورد، از تخصیص بودجهای میلیاردی برای سازمانها و ارگانهای عریز و طویل برای نشر خرافات در ایران و سایر نقاط دنیا حرفی نمیزند.از تحریمهای آمریکا حرف میزند ولی نمیگوید که طبق گفته سخنگوی وزارت خارجه خودشان ایران مشکلی از بابت خرید اقلام دارویی ندارد و در سال 98 معادل2/ 6 میلیارد دلار دارو از طریق اینستکس خریداری کرده است.بیرون کردن پزشکان بدون مرز از ایران و رد کمکهای دارویی آمریکا و اصرار بر دریافت وام 5میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول موضوعاتی هستند که در سخنان مسئولین نظام چندان اشاره ای به ان نمیشود. واضح است که وقتی بودجه فقط یک مورد مربوط به قاسم سلیمانی را با بودجه 35 میلیون دلاری اختصاص یافته برای مقابله با کرونا، مقایسه میکنیم اهمیت جان شهروندان ایران برای رژیم حاکم آشکار است.در بحبوحه ی اپیدمی کرونا از خامنه ای تا ظریف و روحانی یک صدا خواهان رفع تحریمها هستند تا همچون قبل به آتش افروزیهای خود در یمن، عراق و سوریه ادامه دهند ونه تنها جان شهروندان بیگناه اعم از کار گران روزمزد و زندانی و سرباز و غیره برایشان ارزش ندارد، بلکه شرایط موجود را بهانه ای برای گروگان گرفتن شهروندان و اصرار بر لغو تحریمها قرار داده است.مقتضی است در این شرایط سازمانها وتشکل های حقوق بشری با حداکثر تلاش و انرژی از سازمان عفو بین الملل و سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی بخواهند که مسئولین حکومت ایران را وادار به رعایت حقوق همه ی اقشار مردم نموده وهمینطور در ارائه آمار مبتلایان و مرگ و میر بحران کرونا شفافیت به خرج دهند چرا که با توجه به اظهارات کارشناسان سازمان بهداشت جهانی بعداز مشاهده و بررسی وضعیت در ایران، آمار ارائه شده توسط وزارت بهداشت جهانی، ایران یک پنجم آمار واقعی میباشد.
هنجارهای اجتماعی
محمد علی قدیمی
هنجارهای اجتماعی رفتارهای معینی هستند که بر اساس ارزش های اجتماعی قرار دارند ارزشهای اجتماعی به تدریج بصورت هنجارهای اجتماعی در می آیند و با رعایت کردن آنها جامعه انتظام پیدا می کند هنجارهای اجتماعی شیوه های رفتار ی معینی است که در گروه یا جامعه متداول است و فرد در جریان زندگی خود آن را می آموزد به کار می بندد و نیز انتظار دارد که دیگر افراد گروه یا جامعه آنرا انجام دهنده مثلا شیوه حرف زدن با افراد سلام کردن احترام کردن دست دادن جزئی از قواعد و آدابی است که افراد از طریق تعلیم و تربیت فرا می گیرند و به کار می برند و افراد دیگر را هم در اجرای این هنجارها تحت کنترل قرار می دهند اگر کسی هنجار جامعه یا گروه را رعایت نکند مورد سرزنش و حتی مجازات قرار می گیرد مثلاً تعارف کردن یکی از هنجارهای جامعه ماست همه وقتی می خواهیم از در کلاس خارج شویم یا اینکه به سالن غذا خوری بروین به هم تعارف می کنیم و در خروج از کلاس یا رفتن به سالن غذا خوری حق تقدم با بزرگتر است اجرای این رسم اخلاقی رضایت ما را جلب می کند رعایت کردن هنجار جامعه تنها ناشی از وجود پاداش یا مجازات نیست. والدین و مربیان باید با کمک تربیت ارزشها و هنجارها را در کودکان و نوجوانان نهادینه کنند برای این کار باید نکات مهمی را در نظر گرفت.
در مقابل ناهنجاری های اجتماعی که بزهکاری، یکی از عوامل موثر در بزهکاری اضطراب و ناآرامی روحی است نابسامانیها از قبیل اختلافات پدر و مادر و بد رفتاری والدین با فرزندان به اضظراب روحی در فرزندان دامن می زنند و آنان را بیشتر در معرض این گونه انحرافات قرار می دهند. فرار از خانه یکی از ناهنجاری های موجود در جامعهی ما فرار دختران و پسران از خانه است که سر انجام به کجروی نوجوانان منجر می شود. اعتیاد، از جمله مشکل ها بزرگ جامعه اعتیاد و در بین جوانان می باشد که فرد را به نابودی خواهد کشاند. تهاجم فرهنگی هجومی است از سوی یک نظام فرهنگی خاص به نظام فرهنگی دیگر که از طریق شیوه ها و ابزارهای خاص فرهنگی به صورتی یکجانبه و ناگهانی صورت می گیرد و هدف اساسی آن جایگزینی ارزش ها روش زندگی اخلاقیات و نظام مکتبی فرهنگ مورد تهاجم می باشد در اثر تهاجم فرهنگی، ارزش های موجود به چالش کشیده شده گرفته می شود فرهنگ جامعه دچار ضعف و زبونی و در نتیجه جامعه منحط می گردد و تحت تسلیم سلطه ی بیگانه در می آید معمولاً تهاجم فرهنگی در مواردی صورت می گیرد که فرهنگی غنی و قوی وجود دارد و جنگ فرهنگی نفوذ و حتی استعمار نتوانسته اند آنرا به انحطاط بکشانند.
جدول مقایسه ارزش ها و هنجارها
ارزش ها | هنجارها |
تصورا ت کلی هستند | الگوهای عملی( دستورالعمل های ریز) می باشند |
مفهوم « خوب» و « بد» را می رسانند | به « باید» و « نباید» ها اشاره دارند |
به قلمرو و تصورات ذهنی و احساسات درونی تعلق دارند | تعیین کننده رفتار و عمل بیرونی هستند |
مفاهیم کلی را می رسانند | جزئیات را می زسانند |
منشاء همبستگی و وفاق ملی می باشند | به صورت عملی باعث تداوم و وحدت اجتماعی می شوند |
معمولاً به صورت یک کلمه مفرد یا مرکب بیان می شوند.( مانند: نظم، دینداری، محبت، صداقت) | هنجارها در قالب یک جمله یا به صورت یک عبارت آورده می شوند( مانند: توقف ممنوع، نماز خواندن) |
منعکس کننده نیازهای طبیعی و اجتماعی انسانند | هنجارها اموری هستند کاملاً قرار دادی و قابل تغییر |
رابطه ارزش ها و هنجار ها :هنجار های یک جامعه تجلی ارزش های آن جامعه است. ارزش های یک جامعه به این دلیل مهم است که محتوای هنجارهای آن جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند. همه هنجارها در یک ارزش اجتماعی اساسی ریشه دارد. مثلاً ارزش والای علم و دانش در یک جامعه هنجار آموزش عمومی را موجب می شود یا ارزشمندی جمعیت زیاد نزد یک جامعه سبب پدید آمدن هنجارهای مشوق خانواده های بزرگ خواهد شد و یا تاکید بر موی سر کوتاه برای مردان در بسیاری از جوامع بازتاب ارزشی است که آن جامعه به صفت مردانگی می دهند ارزشی که توسط موی بلند سر که صفت زنانه است تهدید می شودبر این اساس می توان گفت که ارش ها از طریق هنجار ها تحقق می یابند. به عبارتی آرمانها، ارش ها، اهداف انتزاعی و دور از دسترس هستند و هنجارها راههای رسیدن به آنها را مشخص می کنند. تناسب و هماهنگی بین شرایط عمل، هنجارها و ارزش ها زمینه ساز دستیابی به به ارزش ها هستند در غیر این صورت ارزش ها در حد شعار و حرف باقی خواهند ماند. دوام و بقای ارزش ها بستگی به هنجارها دارد. برای مثال توسعه برای کشورها یک ارزش است و برای دستیابی به آن برنامه های اول، دوم، و سوم و. .. تدوین می شود. هر ارزشی به واسطه چندین هنجار تحقق می یابد، به عبارت دیگر یک ارزش می تواند چندین هنجار داشته باشد، که افراد جامعه با عمل کردن به آن هنجار ها زمینه تحقق، ارزش مشخصی را به وجود می آورند. با قبول یک ارزش اولاً باید هنجارهای مربوط به آن ارزش را شناخت. در ثانی جهت رسیدن به آن ارزش، در صدد عمل به هنجارهای آن بر آمد. برای مثال با قبول صداقت به عنوان یک ارزش، باید هنجارهایی مانند: راست گفتن، عمل کردن به وعده، احترام به یکدیگر، عودت امانت و. .. را رعایت نمود
کودکانی در آرزوی شناسنامه و تحصیل
نرجس محمد زاده
کودکانی در ارزوی شناسنامه و تحصیل روایت محرومیت مناطق دور افتاده ایران محدود به فقر ومشکلات به گزارش جهان نیوز تعداد کودکان بدون شناسنامه در ایران را تا ۱۰۰۰۰۰نفر گزارش داده. این کودکان به دلیل نداشتن شناسنامه از حق مدرسه رفتن وتحصیل کردن محروم هستند به گزارش خبر نگاری جهان نیوز با وجود این که تا کنون هیچ نهاد رسمی در صدد اقلام امار کودکان بی شناسنامه و بی هویت درایران بر نیامده است اما برخی از نهاد های رسمی امار این کودکان بی هویت را بین ۳۰۰۰۰۰تا ۱۰۰۰۰۰کودک اعلام کردند. بر اساس این امار اغلب کودکان بی شناسنامه حامل روابط، نامشروعازدواج های موقت و ازدواج با اتباع بیگانه هستند در این گذارش با اشاره به این مطلب که در استانه بازگشایی مدارس در سال جدید امسال هم کودکان بی شناسنامه از رفتن به مدرسه محروم هستند و این پرسش به وجود امده است که چرا متولی مشخصی برای رسیدگی به این وضعیت این کودکان وجود ندارد و این که چرا در خصوص ارائه امار دقیق و یا ارائه هیچ گونه گزارشی از طرف دولت مندان کوتاهی شده است.
کمیته حمایت از کودکان خیابانی ایران سوئد نیز در گزارشی به عنوان راه یابی مسائل کودکان، مسئله شناسی اینده به موشکافی برخی از مسائلی که کودکان ایران با ان دست وپنجه نرم میکنند پرداخته است. این گزارش با اشاره بر تعداد روز افسون کودکان بی سرپرست نامشروع و بی هویت این پدیده را از دو منظرنگاه کرده است. اول بی تدبیری مسئولان دولتی و عدم احتمام در باز نگری متون فقهی و شرعی در تجدید روش های امیزش ازدواج و حفظ و انتقال هویت خانوادگی که زمینه ی بروز کودکان نا مشروع را فراهم می اورد. دوم بی توجهی مردم به عواقب ازدواج های نا مشروع، صیغه های اسلامی و فرزندان خواسته یا نا خواسته و در نهایت اسرار به ازدواج دختران ایرانی با پناهندگان افغانی غیرقانونی. روزنامه سرمایه نیز در گزارشی که در مورد کودکان بی شناسنامه حاصل ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی غیر قانونی به مسئله صدور تابعیت ایرانی برای این کودکان پرداخت و به نقل سعید عبودی معاون حقوقی وسجلی سازمان ثبت احوال در مورد صدور نوع تابعیت ایرانی با اشاره به این مطلب که ما هیچ نقشی در قانون صدور شناسنامه نداریم، گفت برای دادن شناسنامه طبق قانونی که در سال ۱۳۱۳ به ثبت رسید تنها می توانیم به دوسبک اقدام کرد. اول اینکه پدر ایرانی باشد. دوم این که صند ورود به تابعیت ایرانی را پدر ان فرد از اداره کل اتباع و امور مهاجرین گرفته باشد به گفته عبودی تابعیت از دو طریق کلی به فرزند می رسد. یا خون یا خاک ودرهردومادر نقشی ندارد وی در خصوص عادلانه بودن یا نبودن این قانون به خبر نگار سرمایه گفت که این قانون درهمه کشور ها وجود دارد و مختص ایران نیست، این در حالی است که محمد علی داد خواه وکیل پایه یک دادگستری نظری متفاوت دارد و قانون صدورعدم تابعیت به فرزندان ناشی از زنان ایرانی را از حمایت مختلف به ضرر منافع ملی ایران میداند چرا که به عقیده اواعئولا هدی سرزمینها سعی میکنند بوسیله تابعیت مضاعف سفیران فرهنگی خود را افزایش دهند نه اینکه ان را کاهش دهند دادخواه این قانون را معمول دیو فرهنگی و اجتماعی بر زن دانست و درمورد قوانین مشابه در دیگر کشورها مثال می زند در انگلستان شناسنامه به نام مادر صادر می شود مثال فرزند در هر جای جهان متولد شود برای مهاجران هم اینگونه رفتار می شود هر کس که در انگلستان متولد می شود حتی اگر خود مایل به پذیرش تابعیت به انگلیس نباشد، از پدر و مادر خارج از کشور متولد شود خود بخود به فردی قانون گذار به عنوان یک فرد انگلیسی شناخته می شود.
زخمی در تمام تنم جاری دلنوشته ای از سید مهدی موسوی
احمد ملازاده
در سینهام نشسته هزاران سوز ای رنجهای تا به ابد محفوظ!
ای کاش که تمام شود امروز این زندگی که در تنم اجباریست
از کوه، بیاجازه گذر کردم از داخلِ گدازه گذر کردم
از مرزهای تازه گذر کردم آن کولیام که رفتنم اجباریست
بگذار تا که گریه کند این مست با بستههای قرص خودش در دست
هیچی که در ادامهی یک هیچ است حتی به مرگ نیز دلم خوش نیست
آن کهنهام که عید نمیخواهم آینده و امید نمیخواهم
من کشور جدید نمیخواهم اینجا به هیچچیز دلم خوش نیست
از روزهای سرد نمیگویم از انفجارِ درد نمیگویم
از گریههای مرد نمیگویم آن آتشم که دود نخواهد داشت
در کولهپشتی سفرم بودم دلتنگ گریه توی حرم بودم
دلتنگ خندهی پسرم بودم برگشتنی وجود نخواهد داشت
انسانِ بینیاز به زنجیره ای مثل من دچارِ شبِ تیره
ای تا ابد به خطّ افق، خیره در شهرشان غروب نخواهد شد
من دلخوشم به رنج و خودآزاری با خاطرات مبهم و تکراری
زخمیست در تمام تنم جاری که هیچوقت خوب نخواهد شد…
فرشید افشار