ماهنامه بشریت شماره ۲۱۴

روی جلد ماهنامه بشریت شماره ۲۱۴ پشت جلد ماهنامه بشریت شماره ۲۱۴
فهرست مطالب ماهنامه بشریت شماره  214
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون مهدی گلسفیدی 3
گزارش حقوق کودک و نوجوان نقض آذر ماه ۱۳۹۸ رضا ویسانیان 4
گزارش نقض حقوق زنان آذر ماه ۱۳۹۸ لیدا اسدی فر، مینا فرشی 5
گزارش نقض حقوق کار و کارگر آذر ماه ۱۳۹۸ سید اشکان حسینی 6
گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو  آذر۱۳۹۸ رسول پورآزاد وحید تیرانی 7
گزارش نقض حقوق پیروان ادیان آذرماه ۱۳۹۸ محمد آفتابی هادی درتومی 8
گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی آذرماه ۱۳۹۸ حمید رضا چناری 10
گزارش وضعیت  اعدام در آذر ۱۳۹۸ امیر ابطحی 10
گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  در آذر ماه ۱۳۹۸ امید شیر محمدی 11
گزارش اعدام آبان ۱۳۹۸ حمید رضا چناری 12
گزارش مجمع عمومی سالیانه کانون دسامبر ۲۰۱۹ محمد رسولیان 13
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نورد راین وستفالن نوامبر۲۰۱۹ سام جباری کرمانی 17
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن نوامبر۲۰۱۹ محمد رسولیان 17
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هامبورگ نوامبر ۲۰۱۹ حسین سلمانیان 21
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی برمن دسامبر۲۰۱۹ احمد رضا ایران نژاد کلوعلیا 25
گزارش جلسه سخنرانی  نمایندگی هسن  نوامبر  فاطمه عروجی 27
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی کشور های شرق آسیا نوامبر ۲۰۱۹ ملیکا احمدی سبزواری 30
گزارش جلسه مشترک کمیته زنان و نمایندگی اتریش نوامبر پریسا حبیبی-علیرضا حجتی 31
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر دسامبر رسول عباسی زمان ابادی 34
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی  اسکاندیناوی نوامبر۲۰۱۹ هانی رستم زاده 36
گزارش جلسه سخنرانی کمیته محیط زیست دسامبر ۲۰۱۹ رزا جهان بین 38
گزارش  جلسه سخنرانی نمایندگی زاکسن آنهالت دسامبر علی هژبری 41
حمایت از اعتراضات آبانماه در آستانه ۲۵ نوامبر معصومه توکلی 44
گزارش جلسه مشترک کمیته زنان و نمایندگی اتریش دسامبر رویا ملائی ، پریسا حبیبی 45
کتاب و کتابخوانی در ایران زهره حق با علی 47
گرمخانه های تهران نوری ایرانی 48
حق مردم و مصلحت نظام جهانگیر گلزار 49
مدافعان حقوق بشر در خط مقدم سرکوب در ایران حمیدرضا تقی پور 50
امنیت شغلی زنان زهرا ارویشی 50
لزوم بکارگیری روش خشونت زدائی فعال در جنبش ژاله وفا 51
حقوق سیاسی زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سام جباری کرمانی 53
جنایتی دیگر، بنام خون بس وحید حسن زاده ابراهیمی 54
برای دختر ۱۴ ساله ای که پر کشید احمد ملازاده 55
اما این کجا و آن کجا؟  هادی درتومی 55
دل بیدار سپیده کرامت بروجنی 55
کنگره سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ۲۰۱۹ شبنم فتحی شبنم رضاوند 56
ارائه گزارش عملکرد یکساله هیات رئیسه و اهدا لوح تقدیر منوچهر شفائی 62
تصاویری از مراسم کنگره  14 دسامبر در هانوفر لاله پروین نیا، محمد رسولیان، امیر روشن 68

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر  و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ  به:

1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از دولت

4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را  در دستور کار خود قرار داده است .

1- آگاهی رسانی با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها

2- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی به منظور آگاهی رسانی و افشاگری 

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر

4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

هیئت تحریریه:  سردبیر: شبنم رضاوند،

امور فنی و اینترنت: رسول عباسی زمان آبادی

طرح روی جلد و پشت جلد: سارا منظری

 چاپ و توزیعمهدی عطری     chap@bashariyat.org

ویرایش:  شبنم رضاوند، لاله پروین نیا،  منوچهر شفائی

آدرس:

VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover

Germany

Tel.: +49 163 2611257

Email:     mahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:  www.bashariyat.org

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

ردیف                                   توضیح
۱ کتاب «یونگ، خدایان، انسان مدرن» پیچیدگی و ابهام توانفرسای آثار یونگ و گستردگی دامنه ی مضامین آنها، نوشتن شرح و تفسیری بر اندیشه های او را بسیار دشوار می کند، این کتاب را می توان از تلاشهای موفقی دانست که در این راه انجام شده است بسیاری از نکته ها که در نوشته های یونگ گنگ و پرسش انگیزند در این کتاب روشن می شوند و ارتباط آنها با دغدغه های انسان متفکر امروزی نشان داده می شود. نویسنده که در بسیاری از دانشگاهای معتبر ، اندیشه ی یونگ را تدریس کرده است در این کتاب به کاوش در افکار او در باب دیانت و پیش فرضهای روانشناختی آنها می پردازد و مفاهیم پر اهمیت و بغرنجی چون نا آگاه جمعی، سر نومنها، فردانیت، فرایند رشد انسان در ربط با تکامل سرنمون خویش را شرح و تبیین می کند. آنگاه بحث درباره ی اسطوره، روان پریشی و روان شناسی شخصیت نیچه زمینه ساز بررسی نظر یونگ درباره ی همانند یهای نا آگاه نیچه و تا آگاه انسان معاصر و پدیده های اجتماعی و روان شناختی امروزینی می شود که در دیدگاهای نیچه بیان یافت.
۲ کتاب«زخم کهنه»: اثر برزو سریزدی است؛ مأموران به سرعت جلوى زن را گرفتند و سرهنگ خیلى خونسرد از خانه خارج شد. برنا هم همچنان بهت‌زده به دنبالش. حرف جناب بهزاد، حجت بود. صداى فحش‌هاى زن و جیغ و دادش تا کوچه به گوش مى‌رسید. سرهنگ سوییچ را از جیب درآورد و در دست برنا گذاشت و خودش در صندلى کنار راننده لم داد. برنا پشت فرمان پژوى 405 رئیس نشست و راه افتاد. هر چى راجع به سرهنگ بهروز بهزاد شنیده بود، همان روز اول درست از آب درآمد.
۳ کتاب«وصتنامه اسپانیایی«: این اثر وقایع جنگ داخلی اسپانیا درهنگام تصرف شهر مالاگا از سوی شورشیان سلطنت‌طلب به رهبری “فرانکو” و جریان بازداشت خود کستلر توسط آنان را شرح می‌دهد و از خاطرات و روزنوشت‌های خود در سلول انفرادی زندان شهر سویل می‌نویسد… تجربیات واقعی کوستلر در زندان فاشیست‌های اسپانیا که در این کتاب شرح داده‌است، مسلماً الهام بخش او در خلق شاهکار خود؛ رمان ظلمت در نیمروز و تجربیات شخصیت تخیلی روباشوف در سلول انفرادی استالینیست‌ها بوده‌است. کوستلردر۱۹۴۲ با یک گردش ناگهانی به راست مهم‌ترین اثر خود ظلمت در نیمروز را به چاپ رساند.
۴ کتاب «عصر صفویه»: در تاریخ ایران پس از اسلام ظهور سلسله صفویه نقطه عطف مهمی است.پس از قرن ها فرمانروایی بیگانه، ایران دوباره به کشوری قدرتمند و مستقل درشرق اسلامی بدل می شود، به رقابتی نزدیک با امپراتوری عثمانی برمی خیزد و داعیه سروری و خلافت عثمانیان را بر ممالک اسلامی رد می کند.چگونه طریقت صفویه در ایران ریشه دواند و صفویان به قدرت رسیدند چه حوادث و رخدادهایی به سلطنت آنان انجامید پاسخ ها متفاوتند و گاه متضاد.کتاب حاضر نیز چنانکه از عنوانش پیداست به بررسی اوضاع ایران در عصر صفوی، از آغاز تا انجام، می پردازد و جواب های خاص خود را به این سؤالات می دهد.
۵ کتاب« ژرفنا (جاده‌ای به سوی اسکله ویگان) »: اولین‌بار درسال 1937 منتشر شده و پنجمین اثر جورج اورول است، این کتاب مستندی است که به بیکاری و وضعیت اجتماعی کارگران و اقشار ضعیف جامعه درنظام طبقاتی انگلیس می‌پردازد. نیمهٔ نخستِ این اثربررسیِ جامعه‌شناختیِ اُرول از وضعیتِ زندگیِ دشوارِ طبقهٔ کارگر در لانکاشر و یورک‌شر در شمالِ انگلستان پیش از جنگ جهانی دوم و مستندسازیِ آن است. نیمهٔ دوم نیز یک گفتارِ بلند دربارهٔ مسائلِ تربیتیِ طبقهٔ متوسط و رشدِ وجدان سیاسیِ بریتانیا به‌سوی سوسیالیسم است.
۶ کتاب« آزادی و خیانت به آزادی « شش متفکری که در این کتاب با آن سرو کار داریم هلوسیسو، روسو، فیشته، هگل، سن سیمون و دومستر همه با زبان امروزی ما سخن می گویند وگویی روزگار ما را مخاطب قرار می دهند. آنان با این زبان و بیان نه تنها مریدان بلکه مخالفان خود را نیز به کمند کشیده اند و به ویژه از این حیث در خور دقت و تحقیق اند که سراسر دید ما را نسبت به زندگی دگرگون ساخته اند. این کتاب مجموعه شش گفتاری است که آیزایا برلین هفته ای یک بار در۱۹۵۱در برنامه سوم رادیو بی بی سی ایراد کرد. استقبال شنوندگان بی سابقه بود، و پنج سال بعد این گفتارها پایه ای شدند برای انتصاب برلین به مقام شامخ استادی کرسی چیچلی در نظریات اجتماعی و سیاسی در دانشگاه آکسفورد.
۷ کتاب « ایران، تخریب ضروری» به بررسی زندگی در یکی از شهرهای کوچک برمه درزمانی که این منطقه مستعمره انگلیس بوده می پردازد.در این شهر کوچک تعدادی انگلیسی مهاجر زندگی می کنند . افرادی که غرور زیادی نسبت به نژاد خود و تعصب بالایی در برتری نسبت به هندوها دارند . این افراد هر روز در مکان عمومی به نام باشگاه در کنار یکدیگر جمع می شوند و به بحث و گفت و گو می پردازند. از سوی دیگر شهر دارای جمعیت زیادی از بومی هاست که نادان و بی سواد بوده و احترامی خدا مانند برای سفیدپوستان قائلند
۸ کتاب«موانع توسعه سیاسی در ایران » »نویسنده: حسین بشیریه. ازدیدگاهی جامعه شناسانه به بررسی مشکلات ساختار قدرت در ایران می پردازد. بشیریه علم جامعه شناسی را می داند و با تکیه بر آن در صدد تبیین موانع توسعه سیاسی در ایران است. او توسعه سیاسی را به معنای مشارکت مردم در تصمیم گیری های سیاسی دانسته و با این تعریف پذیرفته است که ایران از لحاظ توسعه سیاسی عقب مانده است. همان طور که از عنوان کتاب پیداست بشیریه در تلاش است تا موانع توسعه سیاسی در ایران را بیان کند و تمرکزش بر بیان علت آن ها و یا راه کار رهایی نیست. بلکه مثل یک اندیشمند آکادمیک در موردی صحبت می کند که حدود و ثغورش مشخص است.
 ۹ کتاب  تکنیک کودتا: نویسنده: کورتزیو مالاپارتهاز این کتاب بیزارم، از آن با تمام وجودم متنفرم. با این کتاب بود که آن چیز حقیری نصیبم شد که افتخار نام دارد. اما همه بدبختی هایم نیز با همین کتاب آغاز شد. به خاطر همین کتاب بود که ماههای آزگار زندان کشیدم، سالهای مدید در جزیره لیپاری در تبعید بودم و پلیس مرا آزارها داد. آزارهایی همانقدر پست که بی رحمانه. باز به خاطر همین کتاب بود که هم خیانت دوستان و بدخواهی دشمنان را شناختم و هم خودپرستی و بدطینتی انسان را. این کتاب سرآغاز آن افسانه ابلهانه ای است که چهره موجودی سنگدل و کلبی مسلک را به من میدهد و ازم ماکیاولی یی در رخت کاردینال رتز می سازد. اما من به جز یک نویسنده، یک هنرمند و انسانی آزاد نیستم که بیش از آنکه در بند رنج خود باشد، در بند رنج دیگریست.
 ۱۰ کتاب « پروفسور ویلیام شرمان »: کتاب« یکی از اعضای باشگاه کاشفان غرب و معلم یک مدرسه ی راهنمایی بود. او روزی تصمیم می گیرد با بالنی مجهز به مدت یکسال بر فراز اقیانوس آرام پرواز کند. اما سه هفته بعد او را با بیست و یک بالن شکسته در سواحل اقیانوس اطلس پیدا می کنند. پروفسور شرمان به دلیل وفاداری اش به باشگاه کاشفان غرب، می خواهد داستان اسرار آمیزش را در آنجا برای مردم سراسر دنیا فاش کند. هزاران انسان در کالیفرنیا منتظر شنیدن داستان شگفت انگیز شرمان هستند…

گزارش های  نقض حقوق بشر  ماهانه کمیته های تخصصی آذر ماه  ۱۳۹۸

گزارش حقوق کودک و نوجوان نقض آذر ماه ۱۳۹۸

Reza Veisanian رضا ویسانیان

 

تنظیم نمودار: لیدا اشجعی  Lida Ashjaei       

اعتراضات ابان ماه در ایران جلوه خاص خشونت علیه کودکان بوده است که نه تنها به حقوق کودکان بهایی داه نمیشود بلکه خشونت ابزار بُرنده ای است که در اعتراضات خیابانی جان کودکان را هدف قرار میدهد و روزانه  کودک همسران ؛ کودکان ازار دیده ؛کودکان محروم از تحصیل و اینده وکودکان معتاد ؛کودکان کار با این ابزار بیرحم روبرو هستند.

گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان-آذر ۱۳۹۸

مورد موضوع ردیف
۱۱۴ اخبار عمومی : بیماریهای کودکان ؛حمایت از کودکان ؛ خشونت علیه کودکان ؛ خودکشی کودکان  ؛ کودکان در سیل و زلزله ؛کودکان فقر؛ اسیب های اجتماعی ۱
۱۸ کودکان کار ۲
۳ اعیتاد کودکان و نوجوانان ۳
۵۶ اعدام کودکان ۴
۱۱ اموزش و پرورش ۵
۱۵ کودک همسری ۶
۱۱۴ کودک ازاری ۷

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد.این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است.

http://koodak.bashariyat.org/?p=27266

گزارش نقض حقوق زنان آذر ماه ۱۳۹۸

لیدا اسدی فر، مینا فرشی

تنظیم نمودار:لیدا اسدی فر

جدول آماری نقض حقوق زنان آذر۱۳۹۸

ردیف موضوع مورد
1 ·         اسیدپاشی 1
2 ·         اعتیاد 3
3 ·         بهداشت 2
4 ·         زنان سرپرست خانواده 2
5 ·         خشونت خانوادگی 19
6 ·         طلاق 2
7 ·         جلوگیری از شرکت در مراسم 6
8 اطلاعیه نهادهای بین المللی 1
9 ·         اخبارعمومی 50
10 ·         احضاروبازجویی 9
11 ·         بازداشت 14
12 ·         احضار به دادگاه 3
13 ·         محاکمه 8
14 ·         احکام صادرشده توسط دادگاه 6

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کلواقعیت های جامعه باشد. گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایرانکه از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ مشرق نیو؛ رکنا؛ رادیو زمانه؛ هرانا؛ ایرنا ؛ایلنا؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی؛ ایران؛ قطره؛ رادیو فردا؛ سازمان حقوق بشر ایران؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری مهر؛ خبر گزاری خراسان؛ روزنامه قانون؛ تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.

http://zanan.bashariyat.org/

گزارش نقض حقوق کار و کارگر آذر ماه ۱۳۹۸

سید اشکان حسینی

تنظیم نمودار: رسول عباسی زمان آبادی

جدول گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر آذر ۱۳۹۸

ردیف عنوان تعداد مورد
1 اخبار کارگران 11
2 اخراج و تعدیل 1623 2
3 تجمعات 13
4 حوادث 34
کشته 40
زخمی 85
5 بیانیه ها و نامه ها 4
6 بازداشت و زندان 16 10
7 کاسبکاران 15
کشته 16
زخمی 26
8 معوقات مزدی 10
9 مجموع 1806 99

برای آگاهی بیشتر:

باتوجه به اوضاع شدیدا امنیتی و نقض شدید حقوق بشر در ایران، از سویی سانسور و سرکوب فعالین و رسانه های غیر وابسته و از سوی دیگر پوشش ندادن و یا کوچک شمردن مشکلات از جمله مشکلات معیشتی، فقر، بیکاری، نابرابری، فقدان آزادی های اولیه، که یکی از بخشهای لاینفک و جدانشدنی آن که بدون شک بدنه اصلی تمامی جوامع الالخصوص ایران بشمار میآید اصناف، مشاغل، کار و کارگران ست که توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران و قوانینشان موجبات نقض کلی حقوق شان گشته است؛ از اینرو گزارش مذکور حداقل نقض حقوق کار و کارگر که نهایتا بیست الی سی درصد آن میباشد. منابع برگرفته از: ایران کارگر، ایرنا، روزنامه سپهر، ایلنا، هرانا، ایسنا، تسنیم، مهر، هه نگاو، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، کمپین فعالین بلوچ، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، حصارنیوز، رکنا، تابناک، برنا، فارس، باشگاه خبرنگاران جوان، میزان، صدا و سیما، روزنامه خراسان، خبر آنلاین، آنا، صبح توس و…همچنین منتشر شده در سایت کانون دفاع ازحقوق بشر در ایران (کمیته دفاع از حقوق کار وکارگر) تهیه شده است.

برای بازدید بیشتر از وقایع کار و کارگران به  لینک زیر /مراجعه کنید                                   .http://kar-kargar.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو  آذر۱۳۹۸

رسول پورآزاد Rasul purazad،  وحید تیرانی  Vahid tirani

تنظیم نمودار: آرمین برادران پیله ورق    Armin baradaran pileh varagh

جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو در آذر ماه ۱۳۹۸

ردیف موضوع مورد
۱ اخبار وضعیت دانشگاهها ۱۱
۲ احکام صادره 6
۳ بازداشت 148
۴ اخبار زندانیان ۲
۵ اخراج از دانشگاه 1
۶ تجمع و اعتراض 23
۷ احضار و بازجویی 2

برای آگاهی بیشتر:

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد. لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.

http://daneshjoo.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق پیروان ادیان آذرماه ۱۳۹۸

محمد آفتابی، هادی درتومی

تنظیم نمودار: حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

اهل سنت

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، آذر ماه ۱۳۹۸

مورد موضوع ردیف
9 احضار و بازجویی 1
1 انتقال زندانی به سلول انفرادی 2
1 محکومیت به حبس 3
1 بازداشت و بیخبری 4
1 فرافکنی و حاشیه سازی 5
1 شکنجه یورش ،توهین، تهدید ، آزارو اذیت زندانیان یا خانواده آنان 6
1 بی خبری از افراد بازداشت شده 7
1 رفتار خشونت آمیز یا ضرب و شتم زندانیان 8
1 محرومیت از حق دادرسی عادلانه 9
2 محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 10
2 شکنجه 11
5 تهدید 12
1 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 13
27 جمع کل موارد نقض 14

     بهاییان  

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی، آذر ماه ۱۳۹۸

مورد موضوع ردیف
18 بازداشت و بیخبری 1
7 صدور حکم حبس 2
1 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 3
1 شکنجه ،توهین، تهدید ، آزارو اذیت زندانیان یا خانواده آنان 4
3 عدم دسترسی به وکیل یا دادرسی عادلانه 5
7 محاکمه 6
15 یورش 7
1 محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 8
1 پلمپ محل کسب 9
7 فرافکنی و حاشیه سازی 10
16 تفتیش منزل 11
16 ضبط وسائل 12
14 آزادی با قرار وثیقه 13
1 آزادی مشروط 14
108 جمع کل موارد نقض 15

دراویش گنابادی

جدول گزارش نقص حقوق دراویش گنابادی ، آذر ماه ۱۳۹۸

مورد موضوع ردیف
1 آغاز دوران محکومیت 1
14 اعتصاب غذا 2
1 انتقال زندانی به سلول انفرادی 3
3 شکنجه یورش ،توهین، تهدید ، آزارو اذیت زندانیان یا خانواده آنان 4
15 محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 5
3 تفتیش عقیده 6
37 جمع کل موارد نقض 7

 

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان آذر ماه ۱۳۹۸

موارد نقض حقوق ادیان  اهل سنت  بهاییان  دراویش 
بازداشت و بیخبری ۱ ۱۸  
احضار و بازجویی ۹    
تفتیش عقیده   ۳  
بلاتکلیفی افراد بازداشت شده ۱ ۱  
تهدید ۵    
شکنجه ۲    
یورش   ۱۵  
فرا فکنی و حاشیه سازی ۱ ۷  
بی خبری از افراد بازداشت شده ۱    
آغاز دوران محکومیت   ۱  
اعتصاب غذا   ۱۴  
انتقال زندانی به سلول انفرادی ۱ ۱  
محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی ۲ ۱ ۱۵
تفتیش منزل   ۱۶  
ضبط وسائل   ۱۶  
شکنجه یورش ،توهین، تهدید ، آزارو اذیت زندانیان یا خانواده آنان ۱ ۱ ۳
رفتار خشونت آمیز با شهروندان ۱    
محاکمه   ۷  
محرومیت از حق دادرسی عادلانه ۱    
آزادی موقت با قرار وثیقه   ۱۴  
آزادی زندانیان با ازادی مشروط   ۱  
 محکومیت به حبس ۱    
پلمپ محل کسب   ۱  
عدم دسترسی به وکیل یا دادرسی عادلانه   ۳  
صدور حکم حبس   ۷  
تخریب اماکن   ۱  
جمع کل ۲۷ ۱۰۸ ۳۷

برای آگاهی بیشتر:   

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا، هنر آنلاین؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز جمع آوری گردیده است. اعضائیکه درگردآوری اخبار نقض حقوق پیروان ادیان آذرماه همکاری نمودن عبارتند از: هادی درتومی،  محمدحسین ملائی برزی،  محمد آفتابی اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:          adian@bashariyat.org

گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی آذرماه ۱۳۹۸

حمید رضا چناری  Hamidreza Chenari

تنظیم نمودار: حمید رضا چناری  Hamidreza Chenari

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی آذر ماه ۱۳۹۸

ردیف شهر صدور حکم اعدام اجرای حکم اعدام
1 تهران 5 مورد 5 نفر 0
2 مشهد 1 مورد 1 نفر 0
3 شیراز 0 1 مورد 1 نفر
4 زنجان 0 1 مورد 1 نفر
5 بندرعباس 0 2 مورد 3 نفر
6 خراسان جنوبی 0 1 مورد 1 نفر
7 کرمان 0 1 مورد 1 نفر
8 زاهدان 0 1 مورد 1 نفر
9 اهواز 0 1 مورد 1 نفر
10 ارومیه 0 1 مورد 2 نفر
11 کرج 0 5 مورد 11 نفر
12 یزد 0 1 مورد 1 نفر
13 کاشان 0 1 مورد 2 نفر
14 کرمانشاه 0 1 مورد 5 نفر
15 بروجرد 0 1 مورد 1 نفر
مشهد 0 2 مورد 3 نفر
سنندج 0 1 مورد 1 نفر
جمع کل 6 مورد 6 نفر 21 مورد 35 نفر
توضیح اخبارعمومی: 3 مورد و 3 نفر،  انتقال به زندان: 3 مورد و 5 نفر رهائی یافتگان از اعدام: نیز 20 مورد 47 نفر منابع:سایت ها و خبرگزاری های: جوانه ها، هرانا، هه نگاو، حقوق بشر ایران، میزان، شبکه حقوق بشر کردستان، صدا و سیما، فارس، ایلنا، ایسنا، روزنامه خراسان، میزان، رکنا، ایلنا، جوان آنلاین، عصر ایران و خبرگزاری مهر.

گزارش آماری قتل عمد با مجوز دولت آذر ماه ۱۳۹۸

جدول آماری قتل عمد با مجوز دولت آذر ماه ۱۳۹۸

ردیف شهر صدور حکم اعدام اجرای حکم اعدام
1 تهران 5 مورد 5 نفر 0
2 مشهد 1 مورد 1 نفر 0
3 شیراز 0 1 مورد 1 نفر
4 زنجان 0 1 مورد 1 نفر
5 بندرعباس 0 2 مورد 3 نفر
6 خراسان جنوبی 0 1 مورد 1 نفر
7 کرمان 0 1 مورد 1 نفر
8 زاهدان 0 1 مورد 1 نفر
9 اهواز 0 1 مورد 1 نفر
10 ارومیه 0 1 مورد 2 نفر
11 کرج 0 5 مورد 11 نفر
12 یزد 0 1 مورد 1 نفر
13 کاشان 0 1 مورد 2 نفر
14 کرمانشاه 0 1 مورد 5 نفر
15 بروجرد 0 1 مورد 1 نفر
16 مشهد 0 2 مورد 3 نفر
17 سنندج 0 1 مورد 1 نفر
جمع کل 6 مورد 6 نفر 21 مورد 35 نفر
توضیح اخبارعمومی: 3 مورد و 3 نفر،  انتقال به زندان: 3 مورد و 5 نفر، رهائی یافتگان از اعدام: نیز 20 مورد 47 نفر- منابع:سایت ها و خبرگزاری های: جوانه ها، هرانا، هه نگاو، حقوق بشر ایران، میزان، شبکه حقوق بشر کردستان، صدا و سیما، فارس، ایلنا، ایسنا، روزنامه خراسان، میزان، رکنا، ایلنا، جوان آنلاین، عصر ایران و خبرگزاری مهر.

گزارش نقض حقوق هنرو هنرمندان در آذر ۱۳۹۸

شبنم فتحی ، امید شیر محمدی ،

تنظیم نمودار : ابراهیم فداکار  Ibrahim fadakar

جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  در آذر ماه ۱۳۹۸

مورد موضوع ردیف
4 اجتماعی ۱
2 صدور اجرای حکم ۳
6 علمی – فرهنگی ۴
11 کمبودها و محرومیت ها ۵
1 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۶
4 اعتراضات،انتقادات و تجمعات ۷

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد . این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا،هرانا ، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین و مهرنیوز  جمع آوری گردیده است . دیانا بیگلری فرد ، مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی ، سید اسماعیل هاشمی ، شبنم فتحی ، امید شیر محمدی ، خلیل رستاد ، علی شعبان زاده ، ابراهیم فداکار ، سید محمد اسماعیلی

اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:          http://honar.bashariyat.org

گزارش اعدام آبان ۱۳۹۸

قتل عمد با مجوز دولت جمهوری اسلامی ایران ( آبان ماه ۱۳۹۸)

حمید رضا چناری

تنظیم نمودار: امیر ابطحی Amir Abtahi

 

جدول آماری اعدام آبان ماه ۱۳۹۸

ردیف شهر صدور حکم اعدام اجرای حکم اعدام
1 تهران 2 مورد 2 نفر 0
2 کرج 1 مورد 1 نفر 0
3 اصفهان 1 مورد 2 نفر 0
4 شیراز 0 2 مورد 3 نفر
5 رشت 0 2 مورد 4 نفر
6 خمین 0 1 مورد 1 نفر
7 مراغه 0 1 مورد 1 نفر
8 تبریز 0 1 مورد 1 نفر
9 بروجرد 0 1 مورد 1 نفر
10 اردبیل 0 1 مورد 1 نفر
11 ارومیه 0 1 مورد 1 نفر
12 بوشهر 0 1 مورد 1 نفر
13 ایلام 0 1 مورد 1 نفر
14 بندرعباس 0 1 مورد 1 نفر
15 مشهد 0 2 مورد 2 نفر
جمع کل 4 مورد 5 نفر 17 مورد 33 نفر
توضیح

 

اطلاعیه 1185:

اخبارعمومی 5 مورد و 2006 نفر شامل نقض حکم اعدام و انتقال به سلول انفرادی است و رهائی یافتگان از اعدام نیز در این ماه 16 مورد  و22 نفر را شامل میشود.

منابع: جوانه ها نفس در قفس، هرانا، هه نگاو، حقوق بشر ایران، میزان، روزنامه ایسنا، روزنامه خراسان، خبرگزاری فارس،  ایرنا، رکنا و شبکه حقوق بشر کردستان.

عدم پایبندی جمهوری اسلامی به همه قوانین

گزارش مجمع عمومی سالیانه کانون دسامبر ۲۰۱۹

محمد رسولیان

در روز یکشنبه مورخ اول دسامبر2019 درساعت 14:00 بوقت اروپای مرکزی با حضور تمامی مسئولین و اعضای نمایندگی ها،کمیته ها، واحدهای مختلف رسانه ،هیئت رئیسه و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در فضای مجازی پالتاک جلسه مجمع عمومی سالیانه کانون دفاع از حقوق بشردر ایران برگزار گردید.در این گزارش قسمتهای مختلف گزارش یکساله عملکرد واحدها را ارائه کردند.

بخش اول:در ابتدا گزارش روابط عمومی کانون توسط خانم ایراندخت کیا به شرح زیر ارائه گردید.

۱ – تعداد جلسه های تشکیل شده ، طبق فراخوانهای صادره : ۱۲ جلسه

۲ – تعداد فراخوانهای منتشر شده از کمیته ها ، نمایندگیها، مجمع عمومی ماهانه و سالانه :  ۲۲۸

۳ – تعداد اطلاعیه های منتشر شده: ۱۱۸

۴ – تعداد گزارش آماری نقض حقوق بشر از طرف کمیته ها: ۷۶

۵ – تعداد گزارشهای صوتی و صوتی – تصویری از جلسه های ماهانۀ نمایندگیها و کمیته ها، دریچه ای رو به آگاهی، کارگاههای آموزشی، کلیپهای مناسبات جهانی و گردهمایی های مناسبات: ۱۸۳

۶- تعداد گزارش رادیو اینترنتی: ۱۶

۷ – تعداد گزارش صادره از طرف کتابخانه شامل بروز رسانی کتابخانۀ کانون و ارسال کتاب بصورت تک : ۲۳

۸ – همچنین در دو ماه گذشته، سربرگهای کتابخانه و ماهنامه جهت دسترسی آسانتر به آرشیو کتب و ماهنامه ها، به سربرگهای سایت روابط عمومی اضافه شده است.

بخش دوم:در ادامه مسئولین نمایندگی ها گزارش عملکرد سالانه خود را به شرح ذیل ارائه کردند.

آقای مهدی گلسفیدی گزارش نمایندگی ترکیه را به شرح زیر ارایه فرمودند: نمایندگی ترکیه در سال گذشته 12 عدد فراخوان صادر کرده و به طبع 12 جلسه ماهیانه به همراه کمیته دفاع ازهنر و هنرمندان برگزار کرده و در بخش اطلاعیه هم ایننمایندگی 2 عدد اطلاعیه صادر کرده و سایت این نمایندگی که توسط جناب آقایعلیرضا جهان بین تا به امروز به روز رسانی شده. معمولن افراد زیادی در ابتدا به خاطر حجم پناهندگانی که وارد ترکیه می شوند می خواهند جذب نمایندگی بشوندولی به دلیل فشارهای مالی و مشغله ی کاری کم در نمایندگی می مانند ولی آنهایی که می مانند جز بهترین ها هستند.

الان با نام بردن این عزیزان خودتون متوجه می شوید که به چه کسانی اشاره می کنم ؛به خاطر همین من در اینجا جا داره اسم تک تک شون رو نام ببرم و از شون تشکر بکنمخانمها: لیدا اسدی فر، رزا جهان بین، مرضیه بردبار، ایراندخت کیا، سمیه علیمرادی.

آقایان: علی شعبانزاده، علیرضا جهان بین، امین جهان بزرگی

سپس از اقای رسول عباسی زمان ابادی جهت ارائه گزارش سالانه امور نمایندگی دعوت بعمل آمد. کانون دفاع از حقوق بشردر ایران از ۱۲ نمایندگی که شامل ۷ نمایندگی در کشور المان و ۵ نمایندی در خارج از آلمان میباشد. در طی این یک سال دو نمایندگی برمن و یونان به لیست نمایندگی های کانون اضافه شد.و وب سایت های انها تهیه و وضمن اموزشات لازم به مسئولین نمایندگی ها تحویل داده شد. برنامه های جدیدی برای اموزش اعضای تاز وارد تهیه و به نمایندگیها ابلاغ  شد.

سپس خانم شبنم رضاوند گزارش عملکرد یکساله نمایندگی نیدرزاکسن (هانوفر) را ارائه فرمودند: در سالی که گذشت این نمایندگی ۱۱ جلسه حضوری و یک جلسه به صورت غیر ضوری و پالتاکی برگزار کرده است. ۲۵ عضو جدید ثبت نام کرده است. ۱۳عضو به دلیل عدم پرداخت حق عضویت، عدم هر گونه فعالیت و… اخراج شدند. ۱۶ عضو درخواست انتقال به سایر نمایندگیها را داشته اند. دو نمایندگی تازه تاسیس برمن و یونان را حمایت کرده و مجموعا با احتساب این دو نمایندگی ۴۴ عضو را آموزش داده است. در حال حاضر ۴۴ عضو دارد.راه اندازی گروه اطلاعیه و آموزش و بخش معرفی کتاب از سایر کارهای این نمایندگی بوده است.بخش مالی ساماندهی شد. واحد امور کمیته ها نیز جهت ارتباط با کمیته های تخصصی راه اندازی شد.

برگزاری مجمع عمومی سالانه ۲۰۱۸ نیز برعهده این نمایندگی بود. در اینجا ازهمکاران خود آقایان و خانمها فرشاد قضایی، آزاده قریشی، مهران فاضل زاده، محمد علی محمودزاده رحیم ابادی ، الناز اسدی صفا، دیان دادی، لاله پروین نیا، محمد رسولیان، فرشته امیر احمدی  کمال و سپاس ویژه از آقای منوچهر شفائی که همچنان علاوه بر کانون این نمایندگی را نیز حمایت می کنند، صمیمانه سپاسگزاری میکنم.بخش سوم: سپس مسئولین کمیته ها گزارش سالانه خود را به شرح ذیل ارائه کردند:

آقای ابوالفضل(مازیار) پرویزی  گزارش سالانه کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو به شرح ذیل ارائه فرمودند: این کمیته در حال حاضر  24 نفر عضو دارد  که به جز این افراد برخی از اعضا قبلا از کمیته جدا شده بودند که هم از همکاران حاضر کمال تشکر و قدردانی را دارم وهم برای  همکارانی که قبلا جدا شده اند ضمن تشکر آرزوی موفقیت دارم. در 11 ماه گذشته این کمیته 24 اطلاعیه صادر کرده که موضوعات آن به شرح زیر میباشند :تفاوت و تبعیض بین خواض و شهروندان از زمین تا آسمان –باز هم مرگ سهم قربانی تجاوز و ترفیع پست سهم متجاوز-بی عدالتی-عدم رعایت حقوق شهروندی-شادی مردم –سیل های اخیر در ایران-حمیدرضا امینی و دستگیری های آزاد اندیشان –روز جهانی مطبوعات-فقر در ایران- عدم شکنجه- پناهجویی- سالروزجنبش دانشجویی- درمان وکمبوددارو درایران- کولبری در ایران- حراج ایران و ایرانی- فرار مغزها- نقض حقوق ورزش در ایران- وضعیت وخیم آموزگاران و معلمین- حادثه لردگان و مسئله تزریق های آلوده- حق آزادی بیان در دانشگاه ها- وضعیت خوابگاه وغذای دانشجویی همچنین  از تیم اطلاعیه کمیته تشکر و قدرانی میکنم دربخش گزارش ماهیانه کمیته جوان ودانشجو11 گزارش ماهیانه تهیه شده 3 تا گزارش 3 ماهه و یک گزارش 6 ماهه آماری که همه اینها در سایت کمیته انتشار داده شده که ضمن تشکر از همکارانی که در تهیه گزارش تلاش داشته اند یک تشکر هم به دوستانی که قبلا گزارش تهیه میکردند و الان در کمیته حضور ندارند. در11ماه گذشته این کمیته 11 فراخوان جلسه ماهیانه و یک جلسه ویژه بمناسبت جنبش دانشجویی در 18 تیر 78 را برگزار کرده استدرآخراسامی همکارانی که دراین مدت تلاش بسیاری در کمیته داشته اند و سزاوار تقدیر هستند:بنیامین رجبیان، رسول پورآزاد، نیلوفر جلیلی، رضا چهرازی، احمد ملازاده، آزاد بهرامی

سپس از آقای رسول عباسی زمان ابادی دعوت بعمل آمد تا گزارش عملکرد سالانه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگرارائه دهند: این کمیته ازتاریخ اول فوریه ۲۰۱۹ شروع به فعالیت کرده و تا این لحظه ۱۱گزارش نقض حقوق کارو کارگر وسه گزارش سه ماهه(فصلی) ازاین کمیته صادر شده است.

طی ۱۱ماه فعالیت ۱۱جلسه سخنرانی برگزار و طبیعتا ۱۱فراخوان مربوط به این جلسات منتشر شده است.

در طی این بازه زمانی۲۲نفر به کمیته اضافه شده و ۱۱نفر نیز از لیست کمیته خارش شدند و در حال حاضر ۱۹ نفر عضو فعال درکمیته مشغول به فعالیت هستند.تعداد۱۰عدداطلاعیه با موضوعات مختلف از شرایط ایران صادرشده  و تعداد ۱۵۱۷ عدد خبر نیز در وب سایت کمیته به اتشار رسیده است.

اسپس گزارش فعالیت سالیانه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان سال ۲۰۱۹ توسط خانم لیدا اشجعی ارائه شد:اطلاعیه ها : ۱۱ مورد  بشرح زیر

اطلاعیه  ۱۱۸۹ نوامبر (پاسداشت روز جهانی کودک با اموزش حقوقشان میسر خواهد شد )

اطلاعیه 1178 در ماه اکتبر ( حق تحصیل رایگان )

اطلاعیه ۱۱۶۹ عدم آزادی بیان ,و اطلاعیه 1170 اینده جامعه در خطر است ؛ در ماه سپتامبر

اطلاعیه 1160 ( اینده سازان بدون اینده ) اگوست

اطلاعیه ۱۱۵۰ ( حاشیه نشینی  و فقر؛ عامل نابودی اینده کودکان و جامعه ( ماه جولای )

اطلاعیه ۱۱۳۵ در ماه ژوئن (جامعه خشن و تند خویی کنونی ؛حاصل اموزش جنگ و خشونت میباشد

اطلاعیه ۱۱۲۷ ( ترکیب نامبارک کودک کار رسمیت مییابد ) ماه می

اطلاعیه ۱۱۱۳ در ماه اپریل ۲۰۱۹(اسیب دیدگان اصلی  در سیل و زلزله و؛ کودکان هستند )

اطلاعیه ۱۱۰۸ ( حکم اعدام برای کودک ونوجوان  در قانون جایز است ) مارس

اطلاعیه ۱۱۰۰ ( فقر و سو تغذیه کودکان ؛ مسله ای مغفول مانده در ایران  ( فوریه )

اطلاعیه ۱۰۸۶ (کودک کودک است اما حکم رشد دارد ؟؟ (ژانویه )

فراخوان ها : ۱۱ مورد

گزارشات صوتی  جلسات ماهیانه : 11  مورد

سپس از خانم صدیقه جعفری جهت ارائه گزارش عملکرد یکساله کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملیت های ایران 2019 دعوت بعمل آمد : اعلام می کنم که:طی سال جاری( 2019) به غیر از برنامه ها و وظایف محوله هیچگونه کار شاخصی انجام نشده است بجز اقدام جهت تهیه یک کلیپ در مورد « پدیده شوم ختنه دختران» در مناظق مختلف ایران.لذا آرزومندم در انتخابات پیشرو افراد جوان و شایسته ای کاندیدای پذیرش مسئولیت این کمیته شوند و بیش از پیش در راه پیشبرد اهداف مشخص شده و اقدامات موئثرتری گام بردارند .

اعلام می کنم که: کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل با کمک و همراهی همکاران شایسته و فعال مثل آقایان محمد ابوطالبی، محسن سیاحی، رحمان نبوی نژاد، ناصر نوروزی بارکوسرایی، امیر ابطحی، بهار ابراهیمی، حمید رضا چناری و سایر اعضای خود این سال را: با 12 فراخوان برای تشکیل 11جلسه ماهانه و یک جلسه سخنرانی ویژه در رابطه با سیل  بلاخیز کردستان،

صدور ۹ اطلاعیه به شماره های 1193-1185-1167-1156-1146-1123-1115-1092-1071،تهیه گزارش های ماهانه فصلی و شش ماهه نقض حقوق اقوام و اعدام ها در ایران،تهیه گزارش های صوتی و گزارش های خبری در همین رابطه و همچنین گزارش های مربوط به زندانیان سیاسی ایران، سپری ساخت.

تعداد اعضا: این کمیته در حال حاضر دارای18عضو است با اسامی، فرزاد و فرشاد مرشدی، محسن سیاحی، آزاد بهرامی، مهناز احمدی، الناز اسدی صفا، بهار ابراهیمی، حمید رضا چناری، امیر ابطحی، آوا صادقی، محمد ابوطالبی، وحید حسن زاده، محمود حوالات، سید فرید هیبت اللهی، رحمان نبوی نژاد، محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی، ناصر نوروزی بارکوسرایی و هاشم ( آرش ) رضائی که اکثر آنان در گروه فعالان کمیته قرار دارند و بدون حضور این این افراد بیگمان نام کمیته اقوام هرگز این درخشندگی، قوت و قدرت را درمیان سایر کمیته ای کانون نداشت و این امری است که نه تنها من بلکه هیئت رئیسه کانون نیز بدان معترفند. با توجه به برنامه ریزی جلسات ماهانه کمیته ها و تداخل برنامه مجمع عمومی پایانی سال 2019 با جلسه دسامبر کمیته اقوام( طبق پیش بینی انجام شده در دومین شنبه هر ماه میلادی جلسات ماهانه کمیته دفاع از حقوق اقوام  راس ساعد 15برگذار خواهد شد)، در ماه دسامبر امکان برگذاری جلسۀ ماهانه خویش  را نخواهد داشت.

اعلام می کنم:مسئول و اعضای این کمیته مفتخرند به اینکه با فعالیت در کانون دفاع از حقوق بشر درایران می توانند در جهت دفاع از حقوق هموطنان و بویژه در راه دفاع از حقوق اقوام و ملل های گوناگون ایرانی، افشای نقض حقوق ایرانیان و بازتاب اخبار و گزارش های مربوط به صدور و یا اجرای حکم ضد بشری اعدام، گام بردارند.با تشکر و سپاسگزاری مخصوص از آقایان امیر نیلو، منوچهر شفائی و سایرهمکاران که شرایط اینگونه فعالیت ها را برای ما ایجاد نمودند.

سپس سردبیر ماهنامه بشریت خانم شبنم رضاوند گزارش عملکرد سالانه ماهنامهرا به شرح ذیل ارائه دادند: ضمن سپاسگزاری از کلیه افرادی که در روند  انتشار نشریه  نقش داشتند و برای تداوم آن تلاش نموده اند به  ارایه گزارشات آماری نشریه در مدت به شرح ذیل پرداختند : از ژانویه ۲۰۱۹  تا دسامبر۲۰۱۹ : شماره های ۲۰۲- تا ۲۱۴ نشریه

اعضای هیات تحریریه: منوچهر شفایی – شبنم رضاوند

بخش ویرایش ، صفحه بندی :  منوچهر شفایی- شبنم رضاوند- لاله پروین نیا

طرح روی جلد: سارا منظری

بخش چاپ و  توزیع:  مهدی چای عطری

محتوای نشریه شامل:

گزارشات نقض حقوق بشر : که  توسط کمیته های تخصصی ارایه میشود

گزارشات جلسات ماهانه: توسط نمایندگیها و کمیته های تخصصی ارایه میشودمقاله و دلنوشته ، شعر، تصویر، نقاشی:  که توسط کلیه اعضا کانون دفاع از حقوق بشر ارایه میشود

بخش معرفی کتاب: آقای گلسفیدی

گزارش آماری ماهنامه بشریت در یکسال۲۰۱۹

ردیف بخش های دیگر تعداد
۱ مقاله ۱۲۲
۲ کتاب ۱۰۱
۳ دلنوشته ۱۵
۴ صفحات هر شماره ۷۶ صفحه  به طور متوسط بوده است وکل صفحات دوازده شماره  ۹۹۵صفحه به چاپ رسیده است.

در سالی که گذشت فرمت گزارشات نقض کمیته های تخصصی تغییر یافت وبیشتر فرمت جدول و آماری تبدیل گردید. گزارشات جلسات ماهانه نمایندگیها و کمیته ها دارای قالب خاصی شد . گروه همکاران منشی تشکیل گردید و از مسئولان درخواست شد تا حداکثر دو منشی ثابت  جهت آموزش معرفی نمایند.

در ادامه گزارش سالانه کتابخانه اینترنتی کانون را توسط اقای مهدی گلسفیدی به شرح ذیل داشتیم.

اسامی اعضای فعال در بخش کتابخانه که در یکسال 2019 به طور مداوم برای ما کتاب فرستادند بدین شرح است:

خانم ها: ایراندخت کیا – سپیده کرامت بروجنی – لیدا اسدی فر- سحر صمیمی

که درخواست تقدیر از همکاران فعال را هم دارم

گزارش کل کتابهای کتابخانه تا سال 2019

2019

2018

2017

2016

2015

2014

2013

دسته  ها

9   2 3 23 45 17 تحقیقی و تحلیلی
28 5 27 15 10 36 24 تاریخی
16 5 3 2 2 21 10 آموزشی
13 8 13 13 30 8 11 سیاسی
11 3 4 1 5 24 14 دیوان
7 2   5 1 6 3 ادبی
1   4 2 13 10 14 نقض حقوق
19 4 5 5 17 3 9 فلسفی
  3 2 3     1 دینی
8 15 12 6 8 3 2 ارتباط با دین
161 51 78 34 88 59 6 رمان
5 5     1   2 کانون
3 2 2 3 2 14   علمی
1 1     2 7   صوتی
5 6   3 1 1   نمایشنامه
        2     مقالات
16   3 10 12     متفرقه
4 5 3 2 6     جامعه شناسی
2     2 1     سفرنامه
        10     تیتر خبرگزاریها
3 4 8 7 6     زندگی نامه
9 7 3 2 4     روان شناسی
  3   1       علوم
  1           زنان
2     3       مقالات لاتین
    1         اطلاعیه ها
1 3 2         طنز
2 1           حقوقی
8 3           هنر
8 3           اقتصادی
5             کامپیوتر
3 6           جغرافیا
1             کامیابی و موفقیت
1 1           اساطیر
1 2           کودک
3             آشپزی
1 1           ورزشی
358 149 172 122 244 237 113 مجموع

در ادامه خانم رزا جهانبین گزارش سالانه بخش امور رسانه را به شرح ذیل ارائه دادند:

مفتخر هستم که به مدت 10 ماه (یعنی از فوریه 2019 تاکنون در این سمت، در خدمت شما و کانون باشم) و گزارشی که خدمتتون ارائه میدهم باتوجه به مدت 10ماه فعالیت من و همکارانم در رسانه میباشد.

در ابتدا توضیحات مختصری در خصوص بخش رسانه خدمتتون عرض میکنم و پس از آن گزارش سالانه رو خدمتتون ارائه میدهم.

بخش رسانه در واقع نمایشگر مجموعه فعالیت های کانون و راه ارتباطی با مردم عزیز ایران و همچنین مسئول نشر اخبار نقض حقوق بشر در ایران که توسط دولتجموری اسلامی ایران اتفاق میفتد و همچنین تحلیل این اخبار و مقایسه آن با اعلامیه جهانی حقوق بشر، سند 2030 یونسکو و کنوانسیون های مربوطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بر آن پایبند نیست و قانون خود را زیر پا میگذارد، میباشد. طی 10ماه گذشته سعی کردیم تغییر تحولات مفیدی در رسانه داشته باشیم. برای مثال بخش آموزش به اعضای جدید کانون، بخش های تحلیل روزنامه های ایران، کاریکاتورهای انتقادی، تهیه و تدوین کلیپ و گرامیداشت روزهای جهانی و تحلیل اخبار نقض حقوق بشر در ایران با روشی که اکنون دارین مشاهده میکنین، نشر فایل های رادیویی، کتاب های کتاب خانه، ماهنامه بشریت و کلیپ های تولید شده را به مجموع فعالیتهای رسانه اضافه کردیم.

ما با یاری جناب وحید تیرانی که مسئول آموزش رسانه میباشند با تمام دوستانی که جدیدا وارد کانون میشوند ارتباط برقرار می کنیم و شبکه های اجتماعی کانون و ماهیت کاری رسانه را خدمت این دوستان آموزش میدهیم تا بتوانند با فعالیت های کانون آشنا بشوندکه در همینجا از جناب تیرانی بابت همکاری مفید و موثرشون صمیمانه تشکر میکنم.

ما در پلتفرم های اینستاگرام، توئیتر و تلگرام فعالیت داریم و مسئولیت این سه بخش را برعهده داریم و به تفکیک گزارش هر پلتفرم را خدمتتان ارائه میدهم.

با شبکه اجتماعی اول یعنی تلگرام شروع میکنم:

مجموع اطلاع رسانی ها علاوه بر رویدادهای روز ایران، شامل بازنشر اطلاعیه ها، فراخوان ها، کتاب های کتابخانه، کاریکاتورهای ایران با نگاهی انتقاد آمیز به شرایط و مشکلات روز مردم و کلیپ های مناسبتی بوده است.

مجموع اعضایی که در تلگرام عضو هستند در حال حاضر287نفر است

همکارانی که در این بخش همکاری دارند عبارتند از:

سرکار خانم شهین تاج فتح زاده،آقایان بهروز شکری نسب و رضا عباسی زمان آبادی و من به عنوان ادمین در خدمتتون هستیم.

پلتفرم بعدی اینستاگرام میباشد :

در این بخش نیز علاوه بر نشر اخبار نقض حقوق بشر که در ایران اتفاق میفتد، نسبت به بازنشر فراخوان ها، کلیپ های صوتی و تصویری کانون که خروجی کمیته آموزش و پژوهش و همچنین رسانه کانون میباشد و روزنامه های منتشر شده در ایران که نگاهی انتقادی به وضعیت موجود دارد مینماییم.

تعداد اعضا ….1377…نفر

همکارانی که در این بخش همکاری داشتند عبارتند از:

سرکار خانم معصومه نژاد محجوب و آقای آزاد بهرامی میباشند و سرکار خانم ایراندخت کیا به عنوان ادمین هستند.

و در نهایت شبکه اجتماعی آخر نیز توئیتر میباشد.

در این اپلیکیشن نیز علاوه بر اینکه موارد مختلف از وبسایت کانون به توئیتر منتقل میشود، همکاران این بخش اخبار نقض حقوق بشرو تحلیل اخبار را قرار میدهند.همکارانی که در این بخش همکاری داشتند عبارتند از:

سرکار خانم مرضیه مهدیه، جناب آقای وحید داودی، علی احمدی ملک و جناب علیرضا جهان بین به عنوان ادمین هستند.

مجموع اعضا در تاکنون 760نفر  هستند.طور کلی طی این 10 ماه ما در تلگرام 108 نفر ، در اینستاگرام 833 نفر و در توئیتر 56 نفر عضو جدید داشتیم.بخش آخر مربوط به تهیه و تدوین کلیپ و تقویم مناسبت های جهانی میباشد.ما از فوریه تا جولای 2019 نسبت به گرامیداشت مناسبت های جهانی مختلف همچون روز جهانی بیابان زائی، حمایت از قربانیان شکنجه، روز جمعیت و…. در قالب عکس و نوشته اقدام کردیم و پس از آن با کمک دوستانی که به رسانه اضافه شدند از آگوست موفق شدیم که مناسبت ها را در قالب کلیپ تهیه و منتشر کنیم که خوشبختانه بازخورد خیلی خوبی نیز داشته است.

در طول4 ماه (یعنی از آگوست تا پایان نوامبر) مجموعا 17 کلیپ تهیه و منتشر کردیم که میتوانین این کلیپ ها را در یوتوب، تلگرام،اینستاگرام و وبسایت کانون مشاهده نمایید.

همکارانی که در این بخش همکاری داشتند عبارتند از:

سرکار خانم ملیکا احمدی سبزواری، ایراندخت کیا و آقایان آمن جهان بزرگی، علی احمدی ملک، علیرضا جهان بین هستند و من نیز به عنوان ادمین در خدمت کانون هستم.در طی سالی که گذشت خیلی از عزیزان به رسانه اضافه شدند و همکاری موقتی داشتند و پس از آن به دلایل مختلف جمع مارا ترک کردند که از آن دوستان بخاطر همکاری مقطعی ای که داشتند تشکر میکنم اما از تمامی دوستانم که در طول این یکسال تا کنون در کنار من و رسانه بودند و به عالی ترین شکل ممکن همکاری داشتند کمال تشکر و قدردانی را دارم و  امیدوارم همچنان پر انرژی و توانمند در کنار رسانه باشند و همکاری داشته باشند.

در پایان گزارش سالانه رسانه قصد دارم از بعضی از دوستانم که علاوه بر فعالیت هایی که ذکر کردم به نوع دیگری با من بسیار همکاری داشتند اسم ببرم ، از جناب رضا عباسی زمان آبادی مسئول کنترل و نظارت بخش خبری رسانه…جناب ازاد بهرامی مسئولی ..تحلیل و نشر روزنامه های ایران… سرکار خانم مرضیه مهدیه مسئول ……تهیه و تدوین اخبار هفتگی رسانه… جناب داود وحیدی مسول تحلیل و نشر کاریکاتورهای انتقادی، خانم ایراندخت کیا ادمین اینستاگرام و جناب علیرضا جهان بین ادمین توئیتر بصورت خاص و ویژه تشکر میکنم و همچنین از جناب شفائی عزیز و سرکار خانم توکلی عزیز نیز که همواره در کنارمون بودند قدردانی میکنم.

سپس گزارش سالانه بخش صدا و تصویر را توسط اقای محمد گلستانجو به شرح ذیل داشتیم.

16 کلیپ صوتی در رابطه با اهداف سند 2030 تهیه و انتشار داده شده است  6 کلیپ در رابطه با برنامه دریچه ایی روبه آگاهی

17 کلیپ صوتی و تصویری در رابطه با گرامیداشت روزهای جهانی

5 کلیپ در مورد انواع نقض حقوق بشر در ایران

۴ کلیپ در رابطه با موارد آموزشی ساخته شد.

در مجموع  48 کلیپ ساخته و انتشار داده شده است.

همچنین 216 جلسه طی سال گذشته برگزار شده بوده که فایل های صوتی جلسات مذکور ضبط و توسط بخش صدا و تصویر انتشار داده شده است.

در ادامه گزارش سالانه رادیو اینترنتی کانون توسط اقای سعید حسینی به شرح ذیل ارائه شد: هدف ما برای سال ۲۰۱۹ میلادی ایجاد زیرساخت قدرتمند جهت تولید محتوای با کیفیت در رادیو بود . جذب کردن اعضای فعال و غیر فعال، متخصص و مبتدی از بخش های دیگر کانون به رادیو اینترنتی و جدیت در آموزش آنها و همینطور تقسیم کار و ایجاد چارت سازمانی کمک کرد تا بطور منظم محتوا تولید شود.مخاطب در پلتفرم های گوناگون خواسته هایش را میکاود در اینستاگرام (عکس)، در توییتر ( متن موجز و کوتاه)، در یوتیوب ( فیلم و ویدئو) و در سان کلود ( فایل صوتی و پادکست). با اهتمام هیئت مدیره خرید سان کلود انجام شد.  شنیده شدن تولیدات ما در رادیو اینترنتی بسیار دلگرم کننده است و از نظر کمی به ۸۰ درصد از آنچه می خواستیم رسیده ایم و از نظر کیفی همچنان نیازمند فعالیت بیشتری هستیم. معتقدم محصول با کیفیت مخاطبش را جذب خواهد کرد.پس از آن ابوالفضل (مازیار) پرویزی ضمن تشکر از تمامی اعضای رادیو در تهیه و تنظیم و هماهنگی و همچنین تدوین کننده ی برنامه رادیویی تشکر و قدردانی کردند.و پس ازآن آمارها و گزارشهای برنامه های رادیو در 11 ماه گذشته را ارائه دادند.در1ماه گذشته رادیو اینترنتی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 45 برنامه را انتشار داده که شامل 340 ساعت برنامه میباشند .در بخش رادیو حدود 65 نفرفعالیت میکنند. برنامه رادیو کانون از 6 ماه گذشته ابتدا 6 برنامه آن در برنامه آدیو مک آپلود شده که 143 بار شنیده شده بود و درنرم افزار ساند کلود 25 برنامه شامل 161 بخش آپلود شده بودند که حدود 10 هزار بار از بیش از 50 کشور دنیا شنیده شده است. ضمن اینکه بیشترین بازدید ها از ایران بوده که 4385 نفر بوده اند اما 10 کشوری که بیشترین بازدید از رادیو را داشتند شامل :ایران، آلمان، سوئد، آمریکا، دانمارک، سوئیس، انگلیس، ترکیه، کانادا،هلند بوده اند. در ادامه از مسئول بخش خبری رادیو بنیامین رجبیان اسامی تمامی اعضای رادیو را نام برده و از آنها تشکر و قدردانی کردند.

پس از آن مسئول بخش پژوهشی آقای افشین رجبی ضمن تشکر و قدردانی از اعضای ان بخش اسامی آنها را اعلام کردند.و در بخش ادبی رضا چهرازی مسئول این بخش اسامی اعضای خود را اعلام و از آنان برای تلاش های بی وقفه و برنامه های زیبای این بخش تشکر و سپاسگزاری کردند . اما اعضایی که در رادیو بیشتر از سایر اعضا فعالیت داشته و شایسته تقدیر میباشند.  در بخش فنی و امور سایت: ناصر نوروزی بارکوسرائی، علیرضا حجتی، احمد ملازاده، الناز اسدی صفا، بنیامین رجبیان، افشین رجبی، رضا چهرازی،نیلوفر ایمانیان، زینب عباسیان بوده اند.در بخش ادبی: حامد غریب زاده، مسیحا رشیدی، سپیده کرامت بروجنی،مهسازکایی، فرشته امیر احمدی

بخش پژوهشی: نازنین طیبی،محمد علی محمودزاده رحیم آبادی، مینا رضایی، مهردادیگانه،الناز اسدی صفا

بخش خبری:  پریسا حبیبی، محمد ابوطالبی، محسن سیاحی، رسول عباسی زمان آبادی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

سپس گزارش سالانه مسئول امور ارتباطات توسط خانوم معصومه توکلی به شرح ذیل ارائه شد.

در ادامه گزارش سالانه امور اینترنتی را توسط اقای رسول عباسی زمان ابادی به شرح ذیل داشتیم.فعالیت امور اینترنتی شامل کنترل  ، نظارت و به روز رسانی  مجموع ۲۷وب سایت متعلق به کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که در ادامه به فعالیت های انجام شده  در اینسایت ها به صورت خلاصه اشاره میشود .خریداری و راه اندازی پلتفرم SOUN CLOUD

  • انتشار ۲۱ برنامه رادیویی از ۳۶۶ تا ۳۸۷ از زمان راه اندازی این پلت فرم و نشر انها درسایتهای فارسی انگلیسی والمانی زبان و سایت روابط عمومی رادیو و اموزش وپژوهش
  • به روزرسانی ۲۷ سایت به صورت ماهیانه
  • ساخت و راه اندازی دو وبسایت برای نمایندگی یونان و برمن
  • راه اندازی بخش پرداخت اینترنتی PAYPAL
  • راه اندازی فیس بوک و توئیتر روی سایت اصلی کانون
  • انتشار۱۲ عدد ماهنامه بشریت در سایت های فارسی المانی و انگلیسی
  • راه اندازی و شروع به کار سایت های المانی و انگلیسی

گزارش کارکرد کارگروه سایت انگلیسی کانون توسط آقای علیرشا جهان بین بشرح زیر اعلام شد.

از اواسط April سال 2019 که اینجانب افتخار این را داشتم که بعنوان مسئول سایت انگلیسی فعالیت داشته باشم تا پایان November سال 2019 میلادی، فعالیت های کارگروه سایت انگلیسی به شرح زیر بوده است:

ترجمه و بارگزاری:

1- تعداد 149 فراخوان مربوط به جلسات ویژه، جلسات نمایندگی‏ها و جلسات کمیته های تخصصی

2- تعداد 120 گزارش صوتی و تصویری مربوط به جلسات ویژه، جلسات نمایندگی‏ها و جلسات کمیته های تخصصی

3- تعداد 41 کلیپ صوتی و تصویری مربوط به دریچه ای رو به آگاهی، سند 2030 و مناسبتهای روزهای جهانی

4- تعداد 83 کنوانسیون و معاهده بین المللی

5- تعداد 67 گزارش ماهیانه کمیته های تخصصی مربوط نقض حقوق بشر در ایران

6- تعداد 16 گزارش 3ماهه و 6 ماهه کمیته های تخصصی مربوط نقض حقوق بشر در ایران

7- تعداد 14 برنامه از رادیو اینترنتی کانون

و از جمله دیگر کارهایی که بر روی سایت انجام گرفته است میتوان به اضافه شدن سربرگهایBashariyat Magazine (ماهنامه بشریت)، Library  (کتابخانه) و سربرگ Human Rights و زیر مجموعه های سند 2030 و کنوانسیونها بصورت دسته بندی شده اشاره کرد. همچنین اساسنامه کانون نیز پس از ترجمه توسط آقای مهراب زارعی بر روی سایت قرار گرفته و ویکیپدیا کانون به زبان انگلیسی توسط آقای امین جعفری در حال ترجمه است و بزودی در اختیار امور اینترنتی قرار خواهد گرفت. قسمتهای امور ارتباطات و همکاران به روز رسانی و از لحاظ ساختاری مرتب شده اند و لینک Sound Cloud به قسمت امور ارتباطات اضافه شده است. به منظور سهولت دستیابی به مطالب، دسته بندی های موجود بر روی سایت نیز مرتب و بعضا مورد تغییر قرار گرفته اند.در نهایت اینجانب، از آقایان امین جعفری و مهراب زارعی و خانمها رزا جهان‏بین و ایراندخت کیا بابت تلاش و همکاری صمیمانه اشان کمال تشکر را دارم.

درادامه آقای شفائی گزارش سالانه هیئت رئیسه را در جلسه 14 دسامبر 2019به شرح ذیل ارائه کردند.

خیلی خوشحالم که امسال هم تونستم در کنار شما عزیزان باشم کانون با یاری شما و هزاران همکاری که از ابتدا با ما همکاری و همراهی داشتند با موفقیت و سربلندی بدون نیاز به دولت، سازمان ، گروه و… آزاد و مستقل ۲۰ سال با هدف آگاهی رسانی و افشاگری  تلاش کرده و من با افتخار به همه شما تبریک می گویم زیرا که ما در موارد زیر کاملتر و فعالتر شده ایم

رشد سیستم اداری و مالی

رشد فکری اعضا

رشد کمی اعضا

رشد کیفی جلسات

برای اطلاع شما در سال 2018 تعداد 116 اطلاعیه و اعتراض کتبی نسبت به موارد نقض حقوق در ایران داشته ایم و 247 جلسه سخنرانی (هر جلسه حداقل ۵ نفر سخنرانی داشته اند ۱ . یک نفر تحلیل موارد نقض حقوق بشر ۲. یک نفر مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون ها را با قانون اساسی جمهوری اسلامی مقایسه کرده  ۳ . ۳ نفر بر حسب موارد ماه سخنرانی نموده اندو ۴ . بحث آزاد که همواره در خصوص حق و حقوق انسانی گفتگو میشود) برگزار شده در این جلسات (حدود ۶ نفر در مسئول منشی، ادمین و صدا بردار)فعال می باشند.

کلیه جلسات در صدا تصویر بصورت گزارش کوتاه به همرا تصویر، صدا و یا فیلم جلسات منتشر میشود.

این جلسات تماما در ماهنامه بصورت تصویر و نوشتاری منتش میشود.

امور اداری و مالی کاملا منظم شده

چارت سازمانی تهیه و در سایت کانون قرار گرفته و دوستان میتوانند نظراتشان را اعلام کنند

امور ارتباطات کانون بسیار فعال در بخش رسانه ، رادیو و روابط عمومی عمل کرده است. برای اطلاع شما ۳ همکار خوب ما (نیلوفر ایمانیان، سپیده کرامت بروجنی و سهیلا مرادی) کتاب تهیه و با همکاری کانون چاپ و نشر نموده اند

بازهم برای آگاهی شما نزدیک به ۶۰ در همکاران کانون را آقایان تکیل می دهند و بر خلاف ان بیش از ۶۰ درصد مسپولین کانون خانم ها هستند

و همچان در انتظار پیشنهاد ها و نو اوری های شما همکاران هستیم.حرکت رو برشد کانون در سال قبل کانون مدیون تک تک همکاران و همراهان کانون است ولی بعضی با تشخیص هیئت رئیسه بشرح زیر اثرگزار تر بودند. کا از ایشان نام میبرم و لوح تقدیر تقدیمشان می کنم.

یادآوری کنم که فقط ۱۵۵ لوح تقدیر چاپ شده و اینک تقدیم می کنم .

۳ نفر از همکاران که فعالیشان فوق العاده

خانمها: صدیقه جعفری، لیدا اشجعی اسالمی و شبنم رضاوند

بهترین ها

۱ . صدیقه جعفری لازم به تشریح نیست

۲ . خانم شبنم رضاوند  سردبیر ماهنامه بشریت، مسئول نمایندگی موفق نیدرزاکسن (هانوفر) حضور دائمی در جلسات کانون

۳ . لیدا اشجعی اسالمی  مسئول کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان ، مسئول موفق آموزش حضور دائمی در جلسات کانون

 . فعالانی که در سال قبل برای پیشرفت کانون اثر گزار بودند

۴ . خانم رزا جهان بین

۵ . خانم معصومه توکلی

۶ . اقای جهانگیر گلزار

۷ . خانم سهیلا مرادی

۸ . خانم زینت عباسیان چالشتری

۹ . خانم زرین تاج الیاسی

۱۰. خانم دیانا بیگلری فر

۱۱. آقای مهدی گلسفیدی

  1. اقای رضا امیری .
  2. اقای محمدرضا چنگیزی،
  3. اقای فرهاد نصیری
  4. آقای افشین رجبی
  5. آقای حامد پرنوش
  6. آقای ابوالفضل پرویزی
  7. اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی
  8. اقای محمد گلستان جو
  9. خانم سپیده کرامت بروجنی
  10. خانم نیلوفر ایمانیان

دوستانی که از قبل با هم همراه بوده اند

۱ . خانم میترا درویشیان

2 . خانم مهناز روشن

3 . خانم نینا عمرانی

4 . آقای شهریار نقشبندی

5 . آقای کریم نوری

6 . خانم ژاله وفا

۷ . آقای حسین مهر خو

در ادامه کمیته ها و اعضای فعالشان را اعلام می کنم

کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی: سرکار خانم صدیقه جعفری

خانم : بهار ابراهیمی آقایان :  محمد ابوطالبی، محسن سیاحی، رحمان نبوی نژاد، ناصر نوروزی بارکوسرایی، امیر ابطحی، ، حمید رضا چناری

کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان :جناب آقای حمید رضا دهقان تبریزی

خانم : آزاده قریشی ، آقایان : هادی درتومی، محمد آفتابی

کمیته دفاع از حقوق زنان :  سرکار خانم فریبا مرادی پور

خانم ها : مهسازکایی ، پریسا حبیبی، لیدا اسدی فر، فاطمه عروجی، نیلوفر ایمانیانآقایان : مهران فاضل زاده حبیب آبادی، حامد غریب زاده، فرشاد قضایی کاوکانی، علیرضا حجتی،

کمیته دفاع از حقوق کودک و نوچوان:سرکار خانم لیدا اشجعی اسالم

خانم ها : سمانه محبی، مینا رضاییآقایان : هومن شعری طهرانی، هادی  درتومی، امیر رضا یغمور،

کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو: جناب آقای ابوالفضل (مازیار) پرویزی

خانم : نیلوفر جلیلیآقایان : بنیامین رجبیان، علی هژبری، رسول پور آزاد، رضا چهرازی، احمد ملازاده، آزاد بهرامی

کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر: جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی

خانم ها : شبنم فتحی، ایراندخت کیا، رویا مولائی بیجارپسی و آقایان : سید اشکان حسینی، محمد ابوطالبی، داوود وحیدی

کمیته دفاع از محیط زیست :  4سرکار خانم سمیه علیمرادی

خانم ها : زهرا برومند، سمیه حسین زاده ثانی،  آقایان : محمدعلی محمودزاده رحیم ابادی، آرش یادگار، رضا عباسی، علیرضا جهان بین

مسئول کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان: 5سرکار خانم دیانا بیگلری فر

خانم ها : شبنم فتحی آقایان : علی شعبانزاده، سید اسماعیل هاشمی، سید محمد اسماعیلی، امید شیرمحمدی

کمیته آموزش سرکار خانم لیدا اشجعی اسالم

خانم ها : نرگس محمدی، فرشته امیر احمدی، مریم برزگر و آقایان وحید حسن زاده ابراهیمی، علی احمدی ملک

و در این بخش از مسئولین نمایندگی های فعالتر و اعضای فعالشان بشرح زیر

نمایندگی ایالت نیدرزاکسن سرکار خانم شبنم رضا وند

خانم ها : آزاده قریشی، ندا فروغی، لاله پروین نیا، الناز اسدی صفا  آقایان : مهران فاضل زاده، محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی، دیان دادی، فرشاد قضائی کاوکانی، محمد رسولیان، غلامعلی نوروز پور، علیرضا حجتی

نمایندگی ایالت نوردراین وستفالنسرکار خانم سهیلا مرادی

بانوان: فریبا مرادی پور، سمانه محبی، نیلوفر جلیلی، سمیه حسین زاده ثانی ،شراره هادی زاده رییسی ، مهرنوش ایمانی چگینی

آقایان : امین جعفری ، میلاد کیان ارا ، سام جباری کرمانی، افشین شاهین

محترم نمایندگی ایالت هسنجناب آقای فرهاد نصیری

خانم ها : سمیرا فیروزی بویاغچی، شهین تاج فتح زاده ، زهره حیدری شاهی، فاطمه عروجی، رویا ملائی بیجارپسی

آقایان : رسول عباسی زمان آبادی، محمد آفتابی، هومن شعری طهرانی، داود وحیدی،

رادیو  اینترنتی کانون جناب آقای سعید حسینی . جناب آقای ابوالفضل پرویزی رادیو  اینترنتی کانون  در بخش فنی و امور سایت : خانم ها : الناز اسدی صفا، نیلوفر ایمانیان، زینب عباسیان چالشتریآقایان : ناصر نوروزی بارکوسرائی، علیرضا حجتی، احمد ملازاده، بنیامین رجبیان، افشین رجبی، رضا چهرازی،

رادیو  اینترنتی کانون در بخش ادبی: خانم ها : سپیده کرامت بروجنی، مهسازکایی، فرشته امیر احمدیآقایان : حامد غریب زاده، مسیحا رشیدی،

رادیو  اینترنتی کانون بخش پژوهشی:

خانم ها : نازنین طیبی، مینا رضایی، الناز اسدی صفا

آقایان : محمد علی محمودزاده رحیم آبادی، مهردادیگانه

رادیو  اینترنتی کانون بخش خبری:  خانم پریسا حبیبی،آقایان: محمد ابوطالبی، محسن سیاحی، رسول عباسی زمان آبادی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

امور رسانه  اکانونسرکار خانم رزا جهان بین

خانم ها: ملیکا احمدی سبزواری، شهین تاج فتح زاده، معصومه نژاد محجوب، مرضیه مهدیه، ایراندخت کیا

آقایان: علی احمدی ملک، آزاد بهرامی، وحید تیرانی، علیرضا جهان بین، آمن جهان بزرگی، بهروز شکری نسب، رضا عباسی زمان آبادی، داود وحیدی

صدا و تصویر جناب آقای محمد گلستانجو

سردبیر محترم ماهنامه بشریتسرکار خانم شبنم رضاوند  5

خانم ها : سارا منظری، لاله پروین نیا و آقایان : مهدی عطری، رسول عباسی زمان آبادی، محمد رسولیان

کتابخانه اینترنتی کانونجناب آقای مهدی گلسفیدی

خانم ها: -ایراندخت کیا، سپیده کرامت بروجنی، لیدا اسدی فر، سحر صمیمی

امور اینترنتی ، اداری و مالی  جناب آقای محمد حسین بیداروند

امور اینترنتی آقای رسول عباسی زمان آبادی، امور اداری آقای علیرضا حجتی، امور مالی آقای محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی

سایت فارسی جناب آقای ناصر نوروزی بارکوسرائی

سایت المانی سرکار خانم نیلوفر ایمانیان

سایت انگلیسی جناب آقای علیرضا جهان بین

خانم ها: رزا جهان‏بین، ایراندخت کیاآقایان : امین جعفری، مهراب زارعی

در پایان با پوزش از کمبود جای محل برگزاری امیدواریم در سال آینده سالن بزرگتر و درخور همکاران کانون پیش بینی شود .

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نورد راین وستفالن نوامبر۲۰۱۹

سام جباری کرمانی

در روز پنج شنبه مورخ 21نوامبرساعت 19:00 بوقت اروپای مرکزی با حضورمسئول واعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشردرایران ومهمانان دیگردرفضای مجازی پالتاک اتاق نمایندگی کلن برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه خانم سمانه محبی ضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش 1: درآغازجلسه خانم آیلار اسماعیلیگزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر درآبان 98 را ایراد کردند.

بخش2: سخنران دوم جلسه خانم سمانه محبی سخنرانی خود را با موضوع بررسی مواد 1 و2 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بدین شرح ارائه نمودند. از آن جا که شناسایی حیثیت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری و حقوق برابر و سلب ناپذیر آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است؛از آن جا که نادیده گرفتن و تحقیر حقوق بشر به اقدامات وحشیانه ای انجامیده که وجدان بشر را برآشفته‌ اند و پیدایش جهانی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد، و از ترس و فقر فارغ باشند، عالی ترین آرزوی بشر اعلام شده است؛ مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترک تمام مردمان و ملت‌ها اعلام می‌کند تا همه افراد و تمام نهادهای جامعه این اعلامیه را همواره در نظر داشته باشند و بکوشند که به یاری آموزش و پرورش، رعایت این حقوق و آزادی‌ها را گسترش دهند و با تدابیر فزاینده ملی و بین المللی، شناسایی و اجرای جهانی و موثر آن‌ها را چه در میان مردمان کشورهای عضو و چه در میان مردم سرزمین‌هایی که در قلمرو آن‌ها هستند، تامین کنند. ماده١: تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه ای برادرانه رفتار کنند.هر انسانی به محض تولد، با حقوقی مساوی با دیگر انسان ها زاده می شود، او «آزاد و برابر» به دنیا می آید و باید آزاد زندگی کند. حقوق برابر جزء جداناشدنی حقوق انسانی است و هر کسی مسول است که رفتاری انسانی با دیگران داشته باشد. با وجود اینکه در اصل ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی ایران, به برخورداری از حقوق مساوی و حمایت یکسان زن و مرد در برابر قانون و برخورداری از همه حقوق با رعایت موازین اسلامی اشاره شده است. اما در عمل این قوانین تساوی مورد نظر در بند یک اعلامیه جهانی را تامین نکرده است. همانگونه که در اصل ۴ قانون اساسی ایران اشاره شده است , کلیه قوانین و مقررات موجود در حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس موازین اسلامی تنظیم شده‌اند و این اصل به طور غیر مستقیم بر تبعیض علیه زنان صحه می‌گذارد. در قوانین اسلام , زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار نبوده بلکه زنان به عنوان برده و ملک مرد محسوب می‌شوند. در حقیقت احکام و فرامین مذهبی پایه و اساس تبعیض علیه زنان در جامعه کنونی ایران می‌باشد. ماده ٢: هر کس می‌تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین منشا ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه آزادی‌های ذکرشده در این اعلامیه بهره مند گردد. به علاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد. در این اعلامیه, انسان فردی است که عضو “خانوادهء بشری” محسوب می گردد، لذا بین انسان غربی و شرقی، سیاه و سفید، بی دین و دیندار و… هیچ تفاوتی وجود نخواهد داشت. اما حکومت ایران شاهد نقض مکرر قوانین اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای مرتبط با آن هستیم. پایمال نمودن حقوق پیروان سایر ادیان و عدم برابری آنها شیعه ۱۲ امامی، مجازاتهای سنگین برای همجنس گرایان، اعدام , شکنجه … و بسیاری از مواردی که نقض ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر را در پی دارد.

بخش ٣ : آقای امین جعفری سخنران سوم جلسه  با موضوع روز جهانی منع خشونت علیه زنان سخنرانی خود را آغاز نمودند: تعریف خشونت: سازمان ملل متحد رفتار یا حتی تهدید به رفتار خشونت‌آمیز مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب و رنج فیزیکی، جنسی و روانی در زنان شود، «خشونت علیه زنان» تعریف میکند. طبق این تعریف اعمال اجبار و ایجاد محرومیت خودسرانه از آزادی برای زنان، چه در عرصه عمومی اتفاق بیفتد،‌ چه در عرصه خصوصی، جزو تعریف «خشونت علیه زنان» می‌گنجد.خلاء آماری: ایران یکی از شش کشور جهان است که هنوز کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان راامضا نکردهاما بهخاطر تعهداتشدرسایر کنوانسیون‌های بین‌الملی، موظف است برای جلوگیری از خشونت علیه زنان اقداماتی را انجام دهد.آماری رسمی و در سطح کلان از میزان خشونت خانگی در ایران وجود ندارد، به ویژه آن که تنها یک سوم موارد خشونت خانگی به پلیس منتقل می‌شود. داده‌های مربوط به این حوزه، عمدتا بر تحقیقات دانشگاهی وپروژه‌های مطالعات اجتماعی متکی است. نتیجه پژوهشی درسال ۱۳۸۳ در۲۸ استان نشان می‌دهدکه ۶۶درصد زنان ایرانی دستکم یک مرتبه مورد خشونت قرار گرفته‌اند. این پژوهش تحت عنوان “طرح ملی بررسی اشکال خشونت خانگی علیه زنان” انجام گرفت اما ۳۲ جلد کتاب ناشی از این تحقیق ناپدید شدند. شهیندخت مولاوردی، معاون وقت روحانی در سال ۱۳۹۳ اعلام کرد که هیچ نسخه‌ای از نتایج حاصل از این طرح در وزارت کشور وجود ندارد.سازمان بهزیستی می‌گوید ۲۷درصد زنان ۱۹ تا ۴۹ ساله در ایران مورد خشونت همسران خود قرار می‌گیرند و پزشکی قانونی اعلام می‌کند که ۹۰درصد خشونت‌های خانگی علیه زنان روی می‌دهد. طبق گزارش‌های پزشکی قانونی، تعداد معاینه‌های مربوط به درگیری با موضوع همسرآزاری طی کمتر از یک دهه نزدیک به ۵۰ درصد افزایش داشته و در سال ۹۵ به ۷۷ هزار و ۲۸۰ مورد در سراسرایران رسیده است.انواع خشونت وراه‌های مقابله: زنان به شیوه‌های مختلف مورد خشونت و سوء استفاده قرار می‌گیرند؛ از آزار و خشونت فیزیکی گرفته تا سوء استفاده مالی و آزار جنسی و قاچاق. خشونت‌ها علیه زنان به هر شکلی که انجام شود، می‌تواند برای مدتی طولانی برایشان پیامدهای منفی فیزیکی یا احساسی به همراه داشته باشد. در ادامه برخی شیوه‌های خشونت و سوء استفاده اززنان معرفی می‌شود.خشونت و سوء استفاده در دوران دوستی:این نوع از خشونت در زمانی روی می‌دهد که زن با فردی در رابطه‌ای احساسی و شخصی باشد و مرد در جریان این رابطه به زن آسیب بزند. این آسیب می‌تواند فیزیکی،جنسی، کلامی یا احساسی باشد و ممکن است زمانی روی دهد که زن عمیقا عاشق اوست. سوء استفادۀ کلامی و احساسی می‌تواند به شکل فریاد زدن، قلدری کردن، نام زن را با تحقیر صدا زدن، توهین به زن مقابل دوستان و خانواده، گفتن اینکه او سزاوار آزار است باشد. گاه نیز پس از ارتکاب این آزارها، مرد سعی می‌کند با دادن هدایایی تخلف خود را حل و فصل کرده و وعده تغییر بدهد.از جمله سوء استفاده‌های جنسی اینکه زن را مجبور به انجام رفتاری جنسی خلاف خواست او بکنند یا او را در زمانی که موافق نیست، مجبور به رابطۀ جنسی کنند. از نمونه‌های سوء استفاده‌های فیزیکی نیز می‌توان به زدن، هل دادن، لگد زدن، گاز گرفتن، پرت کردن اشیاء، خفه کردن یا هر نوع رفتار تهاجمی دیگر اشاره کرد. حتی مجبور کردن زن به باردار شدن برخلاف خواست او نیز نوعی از خشونت علیه زنان محسوب می‌شود.خشونت علیه زنان سالمند:خشونت علیه زنان سالمند زمانی روی می‌دهد که افرادی که از آنها مراقبت می‌کنند آگاهانه به آنها آسیب فیزیکی، احساسی و کلامی یا مالی بزنند. نادیده گرفتن سالمندان و نیازهایشان (مانند محروم کردن آنها از غذا و مراقبتهای بهداشتی) تا جایی که به آنها اسیب وارد شود نیز خشونت علیه آن‌ها محسوب می‌شود.آزار زنان سالمند و سوء استفاده از آن‌ها بسیار بیشتر از آزار مردان سالمند است. این آزار و اذیت‌ها می‌تواند در خانه، در مراکز مراقبت از آن‌ها یا در مکان‌های عمومی انجام شود.سوء استفاده احساسی و کلامی: برخی فکر می‌کنند اگر از نظر جسمی به زنان آسیبی وارد نشود، خشونتی روی نداده است. درحالیکه خشونت‌های احساسی و کلامی می‌تواند هم در کوتاه مدت و هم درازمدت، برای زنان پیامدهایی منفی و جدی به اندازۀ پیامدهای خشونت‌های فیزیکی به همراه داشته باشد. برخی از انواع خشونت‌های کلامی و احساسی عبارتند از توهین کردن، ترساندن، منزوی کردن، تلاش برای کنترل کردن، تکرار رفتارهای حسادت آمیز، محروم کردن زن از دیدن دوستان و اعضای خانوادۀ خود، تلاش برای محروم کردن زن از ادامۀ کار یا تحصیل، جلوگیری از رفتن زن به دکتر، تهدید کردن و تصمیم گرفتن به جای زن. اینکه از زن بخواهند تمام کارهایی را که در طول روز انجام داده به اطلاع مرد برساند یا در تماس دائمی با او باشد، از او بخواهد رمز عبور شخصی خود در تلفن، ایمیل و شبکه‌های اجتماعی را در اختیار او بگذارد، همچنین عصبانی شدن به‌گونه‌ای که باعث ترس زن شود، کنترل وضعیت مالی زن و بازخواست چگونگی خرج کردن درآمدش نیز از دیگر انواع خشونت‌های احساسی و کلامی است.سوء استفاده مالی از زنان: سوء استفاده مالی زمانی اتفاق می افتد که فرد خاطی سعی دارد با کنترل امور مالی زن، او را کنترل کند و بر زن برتری یابد. در چنین وضعیتی افراد خاطی تمام پول و دارایی زن را کنترل می‌کنند واطلاعات مالی زن را ازاومخفی نگه می‌دارند. معمولا سوء استفاده‌های مالی در پی سوء استفاده‌های فیزیکی روی می‌دهد. سوء استفاده مالی از زن باعث می‌شود که نتواند با وجود اینکه قربانی خشونت است، رابطۀ خود را با فرد خاطی قطع کند زیرا زن همواره از این موضوع می‌ترسد که نتواند به تنهایی هزینه‌های مالی خود و فرزندانش را تامین کند.قاچاق زنان: قاچاق زنان شکلی از بردگی است. در این حالت زنان مجبور می‌شوند و یا با فریب در شرایطی قرار می‌گیرند تا در محیطی خطرناک و غیرقانونی کار کنند یا برخلاف خواستشان با دیگران رابطه جنسی داشته باشند. قاچاقچیان، زنان برده را مجبور به مصرف مواد مخدر می‌کنند، آنها را محبوس می‌کنند، مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و گرسنه نگاه می‌دارند تا بتوانند روی آن‌ها کنترل داشته و مجبور به کار کنند. زنان و دختران بیشترین قربانیان قاچاق جنسی هستند.قاچاقچیان همچنیناز شیوه‌های تهدید آمیز نیز برای سوء استفاده از زنان بهره می‌برند. مثلا آنها را تهدید می‌کنند که به خانواده‌هایشان آسیب می‌زنند، زنان مهاجر غیرقانونی را به دولت گزارش می‌دهند تا از کشور اخراج شوند، همچنین گذرنامه و دیگرمدارک شناسایی آنها را می‌گیرند. علاوه بر بهره کشی جنسی، از این دست زنان برای کار در مزارع، کارهای نظافتی، مراقبت ازکودکان و غیره استفاده می‌شود.ازدیگر موارد خشونت علیه زنان و سوء استفاده ازآن‌ها می‌توان به تبعیض‌های قانونی، صدور احکام غیرانسانی همچون سنگسار، ازدواج اجباری، ازدواج در زیر سن قانونی، ختنۀ دختران و بارداری آنها در کودکی اشاره کرد.راههایی برای کاهش خشونتها علیه زنان: مهمترین راه کمک به زنان در مقابل خشونت و سوء استفاده جنسی، افزایش حمایت‌های قانونی از آنها است. اما در کنار این راه موثر، شیوه‌های دیگری نیز برای بهبود وضعیت آنها در جامعه پیشنهاد می‌شود. 1.افزایش آگاهی‌های خانواده‌ها به‌ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته: افزایش آگاهی‌های خانواده‌ها به‌ویژه در جوامع روستایی و شهرهای کوچک دربارۀ چگونگی رفتار با زنان و دختران و محافظت از آن‌ها و دادن اطلاعات حیاتی به خانواده‌ها دربارۀ خطراتی که زنان و دختران را تهدید می‌کند،از اهمیت بالایی برخوردار است. باید با آگاه سازی، به‌تدریج مردمان را متقاعد به تغییر شیوۀ رفتاری در مقابل زنان و دختران کرد. 2. مبارزه با خشونت علیه دختران در مدارس؛ پیگیری خانواده‌ها و گروه‌های مدافع حقوق بشر: بر اساس برآوردها، سالانه ۲۴۶ دانش‌آموز دختر و پسر در مسیر مدرسه یا در داخل مدرسه مورد آزار و سوء استفاده قرار می‌گیرند و دختران در این موضوع بیش از پسران قربانی بوده‌اند.برگزاری پیوستۀ جلسات مشاوره در مدارس برای کمک به دانش‌آموزان، شنیدن مشکلات آنها و افزایش اعتماد به نفس آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. 3. کمک به زنان و دختران برای گزارش دادن خشونت‌های خانگی: باید این اطمینان به زنان و دختران داده شود که در صورتی که در داخل خانه با سوء استفاده و خشونت دست به گریبانند، آن راتحمل نکرده و به پلیس یا دیگر مراکز مسئول گزارش دهند. 4. گوش دادن به سخنان زنان و دختران قربانی خشونتهای جنسی: به زنان و دختران فرصت و شجاعت دهید تا دربارۀ خشونت‌هایی که علیه آنها به کار رفته صحبت کنند.برگزاری کارگاه‌های آموزشی دربارۀ بهره‌کشی جنسی، حقوق دختران و حمایت از کودکان موثر خواهد بود. اگر افرادی در این کارگاهها داوطلبانه تجربه‌های تلخ خود از خشونتها را شرح دهند، به تدریج دیگر زنان و دختران نیز تشویق به سخن گفتن خواهند شد. 5. استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای طرح تجربه‌های تلخ خشونتهای جنسی: درحال حاضر جوانان در بسیاری از کشورها از شبکه‌های اجتماعی برای طرح مشکلات مربوط به خشونتهای جنسی استفاده می‌کنند و با افزایش احساس همبستگی میان کاربران، به تقویت دیدگاههای برابریجنسیتی ومعرفی حقوق زنان و دختران می‌پردازند. 6. پسران و مردان جوان را تبدیل به عاملان تغییر کنید: با آموزش درست پسران، آن‌ها را به مدافعان دیدگاه‌های برابری جنسیتی تبدیل کنید و نگرش‌هایی را که در آنها منجر به بروز خشونت علیه زنان و دختران می‌شود، تغییر دهید. همین شیوه را می‌توان برای تقویت نگرش حمایت از کودکان در جامعه نیز به کار برد.

بخش ۴ :سخنران چهارم این جلسه خانم شراره هادیزاده رییسیبا موضوع نگاهی به قتل های زنجیره ای بر عهده داشتند. داریوش فروهر، درسال ۱۳۰۷ دراصفهان به دنیا آمد. او از ۱۵سالگی و پس از آشنایی با محمد مصدق، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد. پدر داریوش از افسران ملی ارتش بود که مقارن جنگ دوم جهانی، بدستورانگلیسی ها به اردوگاه اسیران جنگی اراک اعزام شد. سالهایی که ایران درشغال نظامی بود دوران آشنایی داریوش با دیدگاههای مصدق بود. در آن سالها که در ” دبیرستان ایرانشهر” تهران به مبارزه سیاسی روی آورد در شانزده سالگی، همدوش با جوانان دانش آموز و دانشجو، به مبارزه با اشغالگران بیگانه و تجزیه طلبان آذربایجان و کردستان پرداخت. در سال 1327 داریوش فروهر به دانشکده حقوق راه یافت و به گروه سیاسی پان ایرانیست روی آورد. سال بعد، پس از آشنایی بیشتر با مصدق و دیدگاه او، یاری رسانی به جنبش ملی و پیش برد آرمانهای جبهه ملی را پیشه سیاسی ساخت و در انتخابات دوره ۱۶ در راه پیروزی مصدق و هم پیمانانش، به مبارزه پرداخت.داریوش فروهر در آذرماه ۱۳۲۷ و در سن ۲۰ سالگی به عضویت در گروه مکتب درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملی‌گرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در هفدهم دی ماه همان سال و در سن ۲۳ سالگی به پس از صارمی کلالی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد. در سال ۱۳۳۹ و با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد.فروهر در دوران فعالیت سیاسی خود، پیش از انقلاب ایران بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. تجربه ۱۵ سال زندگی در زندان، او را سمبلی از مبارزه ساخت تا آنجا که برخی دوستان وی، زندان را خانه دوم او نامیدند.در سال 1337دوره دوم « آرمان ملت» ارگان حزب ملت ایران را با شعار «جنگ علیه ستم توقف ناپذیر است» و «مردان راستین میدان جهاد آشتی ناپذیرند» به گونه ای پنهانی، منتشر ساخت. در این سالها پروانه در انجمن « آناهیتا» که حیدر رقابی«هاله» (سراینده شعر مرا ببوس)، به پشتیبانی حزب ملت ایران، تأسیس کرده بود، سرگرم فعالیتهای سیاسی ـ فرهنگی و سرودن سروده های پرشورمیهنی بود. در این انجمن، فرزانگانی چون پور داود به سروده های او روی آور بودند. در همین انجمن او با داریوش فروهر آشنا شد و این آشنایی ، بعدها به پیوندی همیشگی انجامید.وقتی در 25 فروردین ماه 1340 داریوش از زندان آزاد گشت، در سوم اردیبهشت ماه همان سال، پروانه و داریوش با یکدیگر پیوند زندگی یگانه ای را بستند. مهر پروانه شاهنامه فردوسی شد، پیشکش شده زند یاد غلامحسین صدیقی و آذین آن آئین، پرچم ایران وشمعی روشن در حضور یاران حزبی و رهبران جبهه ملی و نزدیکانشان بود.او در آستانه انقلاب ایران نیز با حضور در صف مقدم راهپیمایی‌های اعتراضی، اراده خود برای تغییر نظام سلطنتی در ایران را به نمایش گذاشت. فروهر در نهم آبان ۱۳۵۷ و پس از آزادی سید محمود طالقانی از زندان، ازمردم خواست تا دستور حکومت نظامی را بشکنند. بدین ترتیب بود که صف عظیمی از مردم در حالی که شاخه‌های گل به دست داشتند، فاصله بازار تا خانه طالقانی را پیاده پیمودند. داریوش فروهر درهمان راهپیمایی طی سخنانی اعلام کرد که «نظام آینده ایران باید با همه‌پرسی تعیین شود». به موجب این اعلامیه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران، حزب ایران و حزب ملت ایران عناصر متشکله جبهه ملی چهارم بودند. مهندس کاظم حسیبی به عنوان رئیس شورای مرکزی و دکترکریم سنجابی، دکتر شاپور بختیار، داریوش فروهر و رضا شایان، دکتر اسدالله مبشری به عنوان اعضای کمیته مرکزی انتخاب شدند.  داریوش فروهر در ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ و هم‌زمان با خروج شاه از ایران، برای ملاقات با خمینی عازم پاریس شد و ۱۶ روز بعد همراه خمینی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در ۲۴بهمن ۱۳۵۷ درکابینه دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان شرکت کرد و در ابتدا به عنوان وزیر کار و سپس به عنوان وزیر سیار و نماینده دولت در امور کردستان مشغول به کار شد. در اسفند ۱۳۵۷ سید روح‌الله خمینی از وی خواست تا به وضعیت کارگران رسیدگی کند. داریوش فروهر در ۳۱ خرداد ماه۱۳۵۸ در یک کنفرانس مطبوعاتی خروج خود و حزب ملت ایران را از جبهه ملی ایران اعلام کرد. وی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد وبا ۱۳۳ هزار رأی (۰٫۹٪) پس ازابوالحسن بنی صدر، احمد مدنی و حسن حبیبی در رتبه چهارم قرار گرفت.داریوش فروهر هم‌زمان با آغاز پاییز سال ۶۰ به زندان رفت و پنج ماه زندان را نیز در کارنامه سیاسی پس از انقلاب خود به جای گذاشت. بنا به گفته دوستان و همراهان فروهر، این بازداشت پنج‌ماهه با کاهش ۱۵ کیلویی وزن وی همراه بود. مطابق برخی خبرها، آزادی فروهر به دستور مستقیم خمینی صورت گرفته بود. چرا که فروهر از سابقه همبندی با مصطفی خمینی فرزند سید روح‌الله خمینی در زندان شاه برخوردار بود و گویی شرح همراهی‌های او در زندان به گوش خمینی رسیده بود.در پاییز ۱۳۷۷ پروانه و داریوش فروهر در خانه شخصی خود در «خیابان سعدی، خیابان هدایت، کوچه مراد زاده، پلاک ۱۸»  طی قتل‌های سیاسی موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدند.قاتلان به عنوان دانشجو-خبرنگار و با حربه «مصاحبه برای نشریه دانشجویی» به خانه‌شان رفته بودند، «ابتدا گردن، دهان و دستان‌شان را گرفتند، سپس با ضربات پیاپی چاقو سینه‌هایشان را دریدند و در نهایت اجسادشان را به سمت قبله قرار دادند».راز قتل هنگامی فاش شد که عصر روز گذشته عده‌ای میهمان زنگ در خانه فروهر را به صدا درمی‌آورند و چون در را باز نمی‌کنند مشکوک می‌شوند و یکی از میهمانان از دیوار خانه وارد حیاط می‌شود و در را باز می‌کند و هنگامی که میهمانان وارد خانه شدند با صحنه جنایت روبرو می‌شوند. این شاهدان افزودند: قاتل یا قاتلان داریوش فروهر را در دفتر کارش در طبقه بالای ساختمان با ۳ ضربه کارد و همسرش را در طبقه پایین با ۲ ضربه کارد بر سینه‌اش کشته‌اند.. داریوش فروهر و همسرش در خانه تنها زندگی می‌کردند و احتمال می‌رود این جنایت بعد از ساعت ۱۹:۳۰ روی داده باشد، زیرا دراین ساعت همسر فروهر با خواهرش تماس تلفنی داشته است…»قتل داریوش و پروانه فروهر چند روز بعد با کشف اجساد محمدجعفر پوینده و محمد مختاری و مرگ مشکوک مجید شریف زلزله‌ای سیاسی به پا کرد. ۱۴ آذرماه بود که خامنه‌ای، در دیدار گروهی از روحانیون و مبلغان دینی خواستار «پیگیری جدی قتل‌های اخیر توسط دولت و قوه قضاییه» شدند. رییس‌جمهوری وقت هم طی حکمی مسئولان وزارتخانه‌های کشور و اطلاعات را مامور بررسی این پرونده کرد و چند روز بعد در روز ‌٢٣ آذرماه ‌٧٧ کمیته‌ای با عنوان کمیته تحقیق قتل‌های مشکوک اخیر به دستور وی تشکیل شد. رهبری در خطبه‌های نماز جمعه روز ۲۰ دی ماه ۱۳۷۷ هم طی سخنانی بار دیگر بر ضرورت پیگیری و پیدا کردن سرنخ قتل‌ها توسط رییس‌جمهوری و مسئولان وزارت اطلاعات تاکید کردند. سه روز بعد کمیته تحقیق قتل‌ها درپی دیدار با رییس‌جمهوری با صدور گزارشی از شناسایی طراحان وعاملان قتل‌ها خبر داد.همزمان احزاب مختلف، چهره‌های سیاسی و سایر مسؤولان بلندپایه کشور نیز در سخنان جداگانه، قتل شهروندان را محکوم و آن را توطئه‌ای علیه کشور ارزیابی کردند. موج محکومیت‌ها همچنان ادامه داشت و اخبار رسمی و غیررسمی از دستگیری برخی عوامل این قتل‌ها از گوشه و کنار شنیده می‌شد. از سویی در این میان در برخی محافل از گروهی که خود را فداییان پیرو مصطفی نواب می‌خواندند، نام برده شد که در گزارش‌ای مسؤولیت این قتل‌ها را به عهده گرفته بود اما دیگر کسی از این گروه خبری نیافت.رفته رفته در محافل غیررسمی اخباری از عوامل این قتل‌ها به گوش می‌رسید که انگشت اتهام را به سوی برخی محافل چرخاند تا اینکه در تاریخ ‌١۵ دی ماه، یعنی ‌۴۵ روز پس از اولین قتل، روابط عمومی وزارت اطلاعات با بیرون دادن گزارشی گفت که: « تعدادی از عوامل ارتکاب جنایت‌های اخیر از پرسنل «خودسر» این وزارتخانه بوده‌اند و …»این، نقطهٔ عطف ماجرا بود. خاتمی که همواره پس از آن گزارش ازعوامل وقوع قتل‌های زنجیره‌ای در وزارت اطلاعات به عنوان یک «غده سرطانی» یاد می‌کرد، بلافاصله در سخنانی اطمینان داد که با عوامل و مجرمان این پرونده برخورد خواهد کرد. به دنبال صدور این گزارش بود که قربانعلی دری نجف‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات با توجه به حادثهٔ قتل‌ها استعفا داد و خاتمی هم در ‌٢١ بهمن، استعفای وی را پذیرفت.پرونده قتل‌ها ابتدا به سازمان قضایی نیروهای مسلح سپرده شد. ۳۱ خرداد ۷۸ بود که نیازی رییس این سازمان، همزمان با اعلام اسامی چهارتن از عاملان اصلی قتل‌ها به نام‌های مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی، خسرو براتی و سعید امامی از خودکشی منجر به مرگ سعید امامی یا‌‌ همان سعید اسلامی معاون پیشین وزارت اطلاعات و از عاملان اصلی قتل‌ها خبر داد. پس از کش و قوس‌های فراوان، پرونده از سازمان قضایی نیروهای مسلح گرفته شد و برای رسیدگی به دادسرای نظامی تهران انتقال یافت. درپی تشکیل پرونده ناصر زرافشان وکیل خانواده محمدجعفر پوینده، احمد بشیری وکیل خانواده محمد مختاری و شیرین عبادی وکیل فروهر‌ها شدند تا پروندۀ قتل‌ها را پیگیری کنند.دادگاه دو سال پس از قتل‌ها در سال ۱۳۷۹ تشکیل شد و پس از دوازده جلسه غیرعلنی به ریاست قاضی عقیقی رییس شعبه یک دادگاه نظامی تهران،‌ دادگاه در دی ماه ‌همان سال حکم ‌١٨ متهم این پرونده را صادر کرد. بر اساس این حکم چند تن از متهمان به قصاص، برخی به حبس ابد و دیگران به حبس‌هایی از دو تا ده سال حبس محکوم شدند. در تاریخ 08/11/1381 روابط عمومی سازمان قضایی نیروهای مسلح اعلام کرد: حکم محکومیت ‌١١نفراز متهمان پروندهٔ معروف به قتل‌های زنجیره‌ای از جمله مجازات متهمان اصلی پرونده که آمریت در این جنایات را بر عهده داشته‌اند به تایید دیوان عالی کشور رسیده است.در گزارش سازمان قضایی نیروهای مسلح آمده بود: « بر اساس رای صادره از سوی شعبهٔ ‌٣۴ دیوان عالی کشور، حکم صادره از سوی شعبهٔ پنجم دادگاه نظامی یک تهران در خصوص محکومیت متهم ردیف اول سیدمصطفی کاظمی و متهم ردیف دوم مهرداد عالیخانی به جرم آمریت در قتل‌ها به تحمل چهار بار حبس ابد، متهم ردیف چهارم محمود جعفرزاده و متهم ردیف پنجم علی محسنی به جرم مباشرت در قتل با توجه به گذشت اولیاء دم به لحاظ جنبهٔ عمومی جرم، هرکدام به تحمل ده سال حبس، متهم ردیف دهم ابوالفضل مسلمی و متهم ردیف پانزدهم مصطفی هاشمی به جرم معاونت در قتل با توجه به گذشت اولیاء دم به لحاظ جنبهٔ عمومی جرم، هرکدام به تحمل چهار سال حبس، متهم ردیف یازدهم محمدحسین اثنی‌عشر و متهم ردیف دوازدهم علی صفایی‌پور به جرم معاونت در قتل با توجه به گذشت اولیاء دم به لحاظ جنبهٔ عمومی جرم هرکدام به تحمل سه سال حبس، متهم ردیف شانزدهم علی ناظری به جرم معاونت در قتل به تحمل دو سال و نیم حبس، متهم ردیف هفدهم اصغر سیاح به جرم معاونت در قتل به تحمل شش سال حبس و متهم ردیف هجدهم خسرو براتی به جرم معاونت در قتل به تحمل ده سال حبس، مورد تایید و ابرام قرار گرفته است. ضمنا رای صادره در خصوص محکومیت متهم ردیف سوم علی روشنی به استناد اینکه مشمول ذیل مادهٔ ‌۵٧ قانون مجازات اسلامی می‌باشد و محکومیت متهمان ردیف‌های ششم حمید رسولی، هشتم محمد عزیزی و چهاردهم مرتضی فلاح به استناد اینکه عنوان اتهامی آن‌ها معاونت در جرم است و نه آمریت، نقض شده و می‌بایست مورد رسیدگی مجدد قرار گیرد. با توجه به رای صادره از سوی دیوان عالی کشور، حکم محکومینی که مجازات آن‌ها مورد تایید قرار گرفته است قطعی و لازم‌الاجرا می‌باشد. »خانوادهٔ داریوش و پروانه فروهرپس ازحکم دادگاه، بشکل رسمی گفتند که بنا بر باورهای عزیزان ازدست رفته‌شان، ودر پاسداشتاین باورها، نمی‌توانند درخواست مجازات اعدام داشته باشند.پرستو فروهر، فرزند فروهرها یادآور شد که مسالهٔ آن‌ها دادرسی عادلانه در این پرونده و افشای تمام حقایق و اجرای عدالت است. داریوش فروهر را در قطعه ۸۹ ردیف۱۸ شماره ۵ قبرستان بهشت زهرا تهران دفن کرده اند وبدین ترتیب پرونده ی یکی دیگر از ساده دلانی که بگمان خود ایران گذشته را آلوده می دید و برای پالایش آن با کسی مانند خمینی همراه شد و کشورش را بمرز نابودی کشاند، بسته شد.

بخش ۵: سخنران پنجم این جلسه خانم الهه گراوندعلیزاده سخنرانی خود را با موضوع ارزش کتاب و کتابخوانی به شرح زیر ارائه نمودند: تجربه جهانی نشان می دهد که رشد و توسعه تمدنها، ریشه در رشد فکری و فرهنگی هر جامعه دارد و بدون رشد فرهنگ کتاب خوانی در جوامع، نمی توان به رشد هیچ تمدنی دل خوش کرد. باید تأکید کرد که علیرغم رشد رسانه های گوناگون جمعی تاکنون هیچ رسانه ای نتوانسته است نقشی را که کتاب در رشد تمدنها داشته است، ایفا نماید.کتابخوانی معیاری برای شناخت فرهنگ عامه است. هر اندازه ملتی کتابخوان باشد، میتوان به نرخ سواد در آن کشور پی برد. هر اندازه ملت کتابخوان باشد، میتوان به رواج فرهنگ علم ورزی و اقتصاد دانش بنیان آگاه شد. هر اندازه ملتی کتابخوان باشد، می توان به رونق صنعت نشر و انتشارات پی برد.کتاب، کالای فرهنگی و اثرگذاری است که همچنان در هزاره سوم، ارمغانی شگفت انگیز از هزاره دوم به شمار می رود. کتاب چه در وضعیت سنتی و چه در عرصه کتاب دیجیتالی، رسانه ای تاثیرگذار و فراموش نشدنی بوده و عیار خوبی برای تامل بر فرهنگ یک جامعه و جامعه شناسی خودمانی است.سرانه مطالعه در کشورهای پیشرفته وبه اصطلاح جهان اول، به مراتب بیشتر از کشورهای جهان سوم و فقیرجهان بوده و به همین خاطر، رونق و پیشرفت مراکز علمی و آکادمیک آنان را میتوان مدیون کتاب و فرهنگ کتابخوانی دانست. با وجود آنکه ایران، یکی از کشورهای با ضریب رشد در تربیت مهندسان و دانش آموختگان رشته های علوم انسانی و پزشکی بوده و یکی از با سواد ترین کشورهای جوان خاورمیانه و حتی آسیا به شمار می رود، اما ایرانیان هنوز درنوزدهمین سال قرن بیست و یکم، با اکراه به مطالعه و خرید کتاب نگریسته و جایگاهی برای آن در اقتصاد خانوار قائل نیستند.با کتابخوانی، قدرت تخیل خود را تقویت کنید: آلبرت انیشتن مدعی بود که قدرت تخیل از علم بیشتراست. راست میگفت! اگر تخیل نبود، چند درصد اختراعات لئوناردو داوینچی ایتالیایی از ذهن به کاغذ و عمل تبدیل می شد؟ اگر تخیل نبود، برادران رایت چگونه  میتوانستند نخستین پرواز انسان را ثبت کنند؟ اگر آرزوی عجیب و دست نیافتنی سفر به فضا در قرون قبل نبود، چگونه نخستین فضا نورد تاریخ، یک شهروند خلبان روس میشد؟با کتابخوانی، قدرت تخیل شما افزایش می یابد. مخصوصا با خواندن رمان هایی از ادبیات ایران و جهان. در هزاره سوم، کسانی که تخیل خوبی دارند، نواورانه فکر میکنند و خلاقانه عمل میکنند. چه در حوزه  استارت آپ باشد چه در حوزه آموزش و صنعت و خدمات. جهان هزاره سوم، نیازمند افراد خلاق است. خلاقیت را نمیتوان پشت کلاس های دانشگاه تدریس کرد. هیچ کس، زوری خلاق و نوآور نشده است. راه خلاقیت، از جاده مطالعه زیاد می گذرد.کتابخوانی، دوای استرس: اینکه کتابخوان ها، افراد کم استرس یا انرژی مثبتی هستند، از نظر آماری و تحلیلی نه تایید و نه تکذیب شده است. اما مبرهن است که کتابخوان، صاحب اطلاعات است و دارنده اطلاعات، قدرت تحلیل و شناخت خوبی روی مسائل دارد و توهمات و افکار پریشان که در کم سواد ها بسیار به چشم میخورد، لایه های ذهنی کمتری از کتابخوان ها را به خود اختصاص می دهد.مطالعه و خواندن فعالیت باارزشی است که موجب پیشرفت جامعه در زمینه‌های مختلف از جمله فناوری، اقتصادی و اجتماعی می‌شود، اما بسیاری از افراد این مهم را نادیده گرفته و وقت خود را صرف کتابخوانی و ارتقای خود و جامعه نمی‌کنند. کتاب منبع باارزشی از اطلاعات غنی بوده و خواندن کتاب موجب افزایش دانش و اطلاعات خواهد شد. کتاب به دلیل تاثیرات مثبت بر مغز موجب تحریک روحی و روانی شده و با فعالیت بیشتر از آلزایمر و دیگر مشکلات مغزی پیشگیری خواهد کرد.با خواندن کتاب استرس را از خود دورخواهید کرد. این تاثیر بر مغز بیش از گوش کردن به موسیقی و یا پیاده‌روی است. حافظه نیز با خواندن کتاب و یادآوری شخصیت‌های داستان و رویدادها و دیگر موارد ارتقا می‌یابد. تصورات نیز باخواندن کتاب‌های تخیلی بهبود می‌یابند. از دیگر مزایای کتابخوانی می‌توان به پیشرفت مهارت‌های فکری، ساخت کلمات، بهبود مهارت‌های نگارشی و مهارت‌های ارتباطی اشاره کرد. البته با خواندن کتاب تمرکز افزایش یافته و این سرگرمی مفید، ارزان‌قیمت و محرک باعث بهبود سلامت شده و همدم همیشگی قبل از خواب برای آرامش بهتر خواهد بودیک کتاب در کوتاه مدت، شما را نه به آدم بهتری تبدیل می‌کند و نه به آدم بدتری. بلکه خواندن هدفمندِ سلسله‌ای از کتاب‌ها در طول عمرتان و صرف زمان برای کتابخوانی‌ست که می‌تواند تغییراتی در دیدگاه شما ایجاد کند تا در لحظه‌های مهم زندگی‌تان تصمیم‌های بهتری بگیرید.بر این اساس شاید تجربه‌ای که از خواندن یک کتاب پیدا کردید سال‌ها در گوشه‌ی ذهن ناخودآگاه شما، بلااستفاده باقی بماند. اما ناخودآگاه، روی طرز تفکر و عملکرد شما تاثیر می‌گذارد. کتابخوانی، شما را به صورت مداوم با مسائل و دیدگاه‌های جدید مواجه می‌کند. هر چه مسائل بیشتری در ذهن‌تان باز شود، مغز شما هم بیشتر تحریک می‌شود تا آن‌ها را تحلیل کند. هرچه مسائل بیشتری در زندگی تحلیل کرده باشیم، شخصیت‌مان پخته‌تر و منحصر به فردتر خواهد بود. چراکه درباره‌ی خیلی از زوایای زندگی فکر کرده‌ایم.حقیقاتی موازی که در دانشگاه ایموری در آمریکا بر روی دانشجویان انجام شده، نشان می‌دهد که کسانی که بیشتر وقتشان را به مطالعه و کتابخوانی می‌گذرانند، قسمت‌هایی از مغزشان که به زبان و ارتباط مربوط است؛ رشد می‌کند. طبق مطالعات تاثیر این فعالیت روی مغز، مستقل از نوع محتوایی است که افراد می‌خوانند، و بیشتر به خود فعالیت مربوط است.چرا کتاب و تلویزیون عکس هم عمل می‌کنند؟اگر بخواهیم در چرایی این روال دقیق‌تر شویم، می‌بینیم که برنامه‌های ویدیویی ذهن فرد را به حالت منفعل می‌برند: تماشاچی نیازی چندانی به استفاده از تخیل ندارد، همه‌ی صحنه‌ها و بازیگران به شکل زنده مجسم شده و نمایش داده می‌شوند. در حالی که هنگام کتابخانی، فرد به حالت فعال می‌رود: کتاب‌ها می‌توانند شخصیت‌ها و صحنه‌ها را به شکل عمیق‌تری نسبت به برنامه‌ی تلویزیونی وویدیو توصیف کنند. از طرفی لازم است خواننده، برای پر کردن گاف‌های محتوا از تجسم و تخیل خود استفاده کند.وضعیت کتابخوانی در ایران: بیش از۱۰میلیون نفر از جامعه ایران یا بی سواد هستند یا در حد ۱-۲ کلاس سواد دارند. اما درصد زیادی از جامعه ایران را با سوادها به خصوص در سنین جوانی تشکیل می دهند. اما این ملت پیشرو، همچنان یک خصلت بد دارند: کتاب نخوانی . سرانه مطالعه در ایران، در خوشبینانه ترین وضعیت، ۱۵ دقیقه در روز است! البته لایک و فالوهای اینستاگرام و دایرکت های تلگرام و توییت های توییتر را نباید در زمره مطالعه و کتابخوانی حساب کرد!البته همیشه این شاخص در ارائه آمار استفاده نمی‌شود و به جای مدت زمان از تعداد کتاب‌های خوانده‌شده یا تعداد صفحات خوانده‌شده در طول روز نیز برای تعریف سرانه مطالعه استفاده می‌شود. البته اگر رتبه‌بندی نتایج بر اساس ارزیابی‌های خواندن کتاب در کشورها باشد جدول‌های نهایی ارائه‌شده توسط سازمان‌های معتبر متفاوت از عوامل عنوان‌شده در شاخص‌های ارزیابی خواهد بود. به همین دلیل درارزیابی‌های مختلف حتی تعداد کتابخانه‌های دانشگاهی، کتابخانه‌های عمومی، مدارس، تعداد کتاب‌ها در کتابخانه‌ها و نیز آمار سال‌های تحصیلی، شرکت درکنفرانس‌ها، استفاده از رایانه و روزنامه‌ها نیز به لیست ارزیابی مطالعه و کتابخوانی کشورها افزوده می‌شود.اوضاع بحرانی صنعت نشر و کتابخوانی در ایران: ترغیب کم جوانان به ازدواج، کاهش نرخ رشد، پیر شدن جمعیت و کتاب نخوان بودن ملت ایران، هشداری برای نسل آینده ایرانیان است. دربیشتر کشورهای توسعه‌نیافته به‌دلیل دستمزد بسیار پایین برای کارهای فرهنگی، نویسندگان و ناشران تمایلی به تولید کتاب ندارند. به همین علت نویسندگانی که کتابشان در کشور خودشان ماه‌ها و سال‌ها در کتابفروشی‌ها می‌ماند هیچ انگیزه‌ای برای نوشتن کتاب بعدی ندارند و ناشرانی که به دلیل هزینه‌های بالای انتشار کتاب سود ناچیزی دریافت می‌کنند تمایلی به سرمایه‌گذاری در این زمینه ندارند.در واقع تعداد افراد کمی اهل مطالعه هستند و حتی بسیاری از دانش‌آموزان و دانشجویان نیز جز کتاب درسی، مطالعه دیگری ندارند. نظام آموزشی نیز دانش‌آموزان را به مطالعه تشویق نمی‌کند و از سوی دیگر محصولات فرهنگی و کتاب جزو کالاهای لوکس به شمار رفته و در سبد خانوارها قرار ندارد. در این وضعیت کودک و نوجوان فقط برای رفع تکلیف و و از روی اجبار تکالیف درسی را انجام می‌دهد. سانسور کتاب در ایران: صورت مسئله رایج میان نویسندگان و مترجمان در مورد سانسور، همیشه این نیست که با آن کنار بیایند یا نیایند، گاهی یا شاید بیشتر اوقات مسئله این است که چگونه با آن کنار بیایند. به خصوص که سانسور کتاب در ایران هیچگاه نه فرآیندی ثابت داشته نه روندی یکسان و به همین دلیل هیچگاه پیش‌بینی‌پذیر نبوده است.در نتیجه‌ همین وضعیت است که گاه کتابی در چاپ چندم ناگهان توقیف می‌شود و گاه کتابی پس از سال‌ها توقیف، با اندکی تغییرات یا به گفته اداره کتاب وزارت ارشاد “اصلاحات” منتشر می‌شود.حتی نویسندگان و مترجمانی که ادعا می‌کنند با سانسور کنار نمی‌آیند، اغلب در عمل ترجیح می‌دهند به حداقلی از “اصلاحات” تن بدهند. نهایت اینکه برخی از آنان به جای تسلیم کامل، در حد توان می‌کوشند با مقاومت در برابر لیست‌های بلندبالای موارد سانسوری، تیغ آن را کندتر کنند. این همان چگونه کنار آمدن است.با این حال، برخی آثار اصطلاحا اصلاحیه نمی‌خورند و اساسا غیرقابل چاپ اعلام می‌شوند یا در بعضی موارد چاپ جدید آنها مجوز نمی‌گیرد.برای مثال، از دسته اول می‌توان کتاب «زوال کلنل» محمود دولت‌آبادی را نام برد که حتی با تغییر دولت‌ها نیز مجوز انتشار آن صادر نشد و نهایتا نسخه جعلی آن (ترجمه از نسخه‌ آلمانی) از بازار قاچاق کتاب سردرآورد.این اتفاق برای کتاب‌های گروه دوم، به خصوص آنهایی که هنگام چاپ با اقبال مواجه شده‌اند، بیشتر می‌افتد. سال‌های سال است که انواع کتاب‌های مشهور توقیف‌شده پس از چاپ را می‌توان به راحتی در بازار دستفروش‌ها پیدا کرد.یک روی سکه سانسور، زندانی شدن بخشی از ادبیات و فرهنگ مکتوب است. روی دیگر آن، با چاپ زیرزمینی و عرضه به شکل قاچاق، آسیب گسترده‌ای است که به نویسنده یا مترجم و یا ناشر وارد می‌شود.یکی از اولین پایگاه‌ها برای کتابخوانی پس از خانواده، کتابخانه‌های عمومی و کتابفروشی‌ها است.اما هم تعداد کتابخانه‌ها در ایران کم است و هم تعداد مراجعان به آن.طبق آمار ارائه شده در کنفرانس‌ بین‌المللی‌ کتابداری‌ و اطلاع‌رسانی،‌ در هر جامعه‌ای‌ برای‌ هر۳ تا ۵ هزار نفر باید یک‌ کتابخانه‌ی‌ عمومی‌ وجود داشته‌ باشد. با این حساب ایران دست‌کم به ۱۴هزار کتابخانه‌ عمومی‌ نیاز دارد، در حالی‌ که‌ طبق‌ آمار ارائه‌ شده‌ در ایران در حدود ۱۵۰۰ کتابخانه‌ در ایران دایراست و برای رسیدن به استانداردهای جهانی نیاز به حدود دوازده هزار کتابخانه دیگر داریم. به گفته‌ی رحمت‌الله فتاحی، کارشناس امور کتابداری 2.7 در صد مردم ایران تحت پوشش کتاب‌خانه‌ها هستند که این رقم در برابر آمار کشوری مانند انگلستان که  ۵۷ درصد جمعیت آن عضو کتابخانه‌های عمومی اند، بسیار ناچیز است. چنان‌که این کارشناس کتابداری می‌گوید بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران از جمله زنان خانه‌دار، کارگران، پیشه‌وران، روستاییان، بازنشستگان و کهنسالان و مانند آنها عمدتاً عضو کتابخانه‌ها نیستند.درصد بالایی از اعضا و مراجعان کتابخانه‌های عمومی هم دانش‌آموزان ودانشجویانی هستند که از میز و صندلی و فضای آرام کتابخانه‌های عمومی فقط ‌برای مطالعه‌ی کتاب‌های درسی‌شان استفاده می‌کنند. اما حتی اگر همه‌ی این حدود سه درصد اعضای کتابخانه‌های عمومی را نیزمشتاقان مطالعه بدانیم، مراجعه‌ی آنها به کتابخانه‌ها در بسیاری از مواقع ناامید کننده است. بسیاری از مراجعان کتابخانه‌های عمومی با کوهی از کتاب‌هایی روبرو می‌شوند که مورد علاقه‌ی عموم نیست زیرا بیشترین حجم کتابخانه‌های عمومی را کتب دینی تشکیل می‌دهد و بعد از آن کتاب‌های کمک آموزشی و سپس رمان‌های عامه‌پسند.مشکل دیگر که به جذاب نبودن کتابخانه‌های ایرانی دامن می‌زند عدم جذابیت کتاب‌ها برای کتابخوان‌ها است زیرا که در کمتر کتابخانه‌ای در ایران آثار برتر و مدرن نویسندگان جهانِ غرب دیده می‌شود و از کتاب‌های جدید منتشر شده در سال‌های اخیر هم خبری نیست. پس راهی نمی‌ماند جز سر زدن به کتابفروشی‌ها و خرید کتاب‌هایی با قیمت‌های سرسام آور.فارغ از گرانی کتاب که برخی آن را فقط یک بهانه می‌دانند، بسته شدن و ورشکستگی بسیاری از کتاب‌فروشی‌های قدیمی که مدارای بیشتری با کتابخوان‌ها داشتند، می‌تواند یک دلیل واقعی باشد. در دورانی تعدادی از کتابفروشی‌ها کتاب‌هایشان را کرایه می‌دادند، و این شیوه کمک خوبی برای کتاب‌خوان‌های جوان کم بضاعت بود اما این سنت هم چندی است که برافتاده است. مشکلات فراوانی که در سال‌های اخیر گریبانگیر کتاب‌فروشان و شاغلان درعرصه‌ی فروش و انتشار کتاب شده نقش مهمی در این مدارای کمتر با جیب‌های خالی دوستداران کتاب دارد.بنا بر گزارش‌ها کتاب‌ها و اجاره‌ی مغازه‌ها و مزد کارگران روزبروز بیشتر می‌شود و خریداران کتاب روزبه‌روز کمتر و بالطبع مشکلات کتابفروشی‌ها هم بیشتر و آنها یکی پس از دیگری بسته می‌شوند.

بخش6: آخرین سخنران جلسه آقای افشین شاهین زاده بودند با موضوع دلایل صدور اطلاعیه های شماره 1177 با عنوان مرگ، فرار و انزوای مدالهای ورزش جمهوری اسلامیو اطلاعیه شماره 1142 (مرک، فرار، انزوا) قرائت کردند.

بخش7:بحث آزاد باموضوع حق حیات آغاز گردید که همکاران در این بخش به بحث پرداختند. در پایان خانم سمانه محبی  ضمن تشکراز تمامی سخنرانان و فعالین و مهممانان، منشی جلسه، ادمین ها درساعت 21:00ختم جلسه را اعلام کردند.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هامبورگ  نوامبر۲۰۱۹

حسین سلمانیان

در روز یکشنبه مورخ ۲۴ نوامبر ساعت ۱۲:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول ،اعضای  نمایندگی، سخنرانان، جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی هامبورگ برگزار گردید. در ابتدای  نشست مسئول جلسه آقای سید اسماعیل هاشمی ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند و همچنین حرکت زشت و شنیع جمهوری اسلامی و به خاک و خون کشیدن مردم در مقابل اعتراضات به دلیل افزایش ناگهانی قیمت بنزین و مشکلات اقتصادیشان را محکوم کردند.

بخش ۱: در آغاز جلسه آقای جلال پورصادقیگزارش ماهانه نقض حقوق بشر در ایران در آبان ماه سال ۹۸ را ایراد کردند. خبر: اخبار نقض حقوق بشر در آبان ماه ۹۸ با اعتراضات گسترده در سراسر کشور، خشونت بسیار علیه معترضان و کشتار بیش از ۱5۰ تن و بازداشت بیش از ۱۰۰۰ نفر، اعدام بیش از ۱۵ زندانی، بازداشت و احضار فعالان صنفی و کارگری، بازداشت و محکومیت‌‌های گسترده فعالان مدنی، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، نقض حقوق زنان و کودکان، تجمعات کارگری و اصناف بخصوص در زمینه معوقات مزدی و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد، همراه بود. خبر: علیرضا روزبهانی، مدیر کمیته اجرایی «همایش بین‌المللی نقد بهاییت»، در همایشی که چند روز پیش توسط  تبلیغات اسلامی آذربایجان شرقی برگزار شد، بدون هیچ مستندی مدعی نقش داشتن شهروندان بهایی در این اعتراضات شده و گفت: “بهایی ها در فتنه ۱۳۸۸آتش بیار معرکه بودند و دراغتشاشات اخیرنیز دست داشتن آنها کاملا مبرز است.اینترنت در سراسر کشور با تصمیم شورای امنیت ملی قطع شده و زمان برقراری آن کماکان مشخص نیست. بر اساس گزارش‌ “نت بلاکز” سطح دسترسی به اینترنت در ایران به ۴درصد کاهش پیدا کرده است.قطع اینترنت درایران“نقض حق بنیادین دسترسی به اطلاعات” است. ضمنا در این اخبار هم نقض کامل ماده ۱۹یعنی حق آزادی بیان و ماده ۲۰حق آزادی تجمع و تظاهرات رو شاهد هستیم. ماده ۱۹اذعان میکند که هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد و ماده 20 از اعلامیه در بخش الف عنوان میکنه هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آمیز تشکیل دهد.خبر:در این ماه عماد کثیر، کارگر شرکت نیشکر هفت تپه وحمیدرضا رحمتی، عضو کانون صنفی معلمان اصفهان بازداشت شدند. همچنین علی نجاتی، یک کارگر شرکت آذرآب اراک و سه تن از کارگران سیمان کارون به دادگاه احضار شدند. نقض ماده 23 اعلامیه جهانی با عنوان حق امنیت کار اشاره کنم که بیان میکنه: الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد ودرمقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. ب) هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید) هرکس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.خبر:شش متهم پرونده فعالان محیط زیست توسط دادگاه انقلاب تهران مجموعا به ۴۸ سال حبس محکوم شدند. بر اساس این حکم مراد طاهباز و نیلوفر بیانی هرکدام به ۱۰سال حبستعزیری، طاهر قدیریان و هومن جوکار هرکدام به ۸ سال حبس تعزیری و همچنین امیرحسین خالقی و سپیده کاشانی نیز هرکدام به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شدند. تصمیم دادگاه در ارتباط با دو متهم دیگر پرونده به نام های سام رجبی و عبدالرضا کوهپایه تاکنون مشخص نشده است. خبر: روابط عمومی دادگستری استان مازندران در این ماه از اجرای حکم قطع دست یک زندانی به اتهام “سرقت” خبر داد. حکم قطع دست از جمله مواردی است که نافی اصل کرامت انسانی است. کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازات‌های تحقیر آمیز، نافی کرامت انسانی و موهن مانند شلاق و قطع دست را ممنوع کرده است.

بخش۲: سخنران بعدی سرکارخانم فائزه رضایی با موضوع بررسی ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر(حق آزادی انتخاب همسر) و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به شرح ذیل صحبت نمودند: ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر ارتباط زناشویی را حق هر زن و مرد بالغی میداند که بدون هیچگونه محدودیت از نظر نژاد ملیت تابعیت یا مذهب برقرار شود و تشکیل خانواده دهند. و تاکید میکند که درتمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی هستند. به اختصار این ماده در حمایت از حق ازدواج و تشکیل خانواده نوشته شده است که توضیح و تفسیر آن در ماده ۲۳ میثاق مدنی و سیاسی و ماده ۱۰ میثاق اقتصادی اجتماعی فرهنگی امده است و اما این ماده بر اساس فقه اسلامی و قانون مدنی ایران چگونه تعریف شده است؟ در قوانین ایران سن ازدواج برای زن ۱۳ سال و برای مرد ۱۵ سال در نظر گرفته شده است که در این بین، زن به تنهایی تصمیم گیرنده نیست بلکه منوط به اجازه پدر یا جد پدری اوست. اما امروزه محدودیت سنی برای ازدواج در ایران وجود ندارد وازدواج کودکان با تشخیص دادگاه صالح قابل انجام است لزوم اخذ مجوز دادگاه برای ازدواج کودکان از سال۱۳۸۱ وارد قوانین ایران شد و هم‌ اکنون نیز مجازاتی برای عدم کسب مجوز دادگاه تعیین نشده است. در ایران ازدواج، قراردادی است که در آن حقوق و تکالیف متفاوتی برای زن و مرد در نظر گرفته میشود. با امضای سند ازدواج، زن برخی از حقوق مدنی و معنوی خود همچون حق سفر، داشتن شغل، انتخاب محل زندگی و حق طلاق را از دست میدهد و حقوق مادی همچون مهریه و نفقه را به دست می آورد .درایران ازدواج زن مسلمان با غیرمسلمان جایز نیست. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران در این راستا قانون مدنی، نکاح زن مسلمان را با مرد غیرمسلمان ممنوع کرده است و مقرر کرده که نکاح مسلمه با غیر مسلم جایز نیست اما اگر مرد مسلمان با زن غیرمسلمان ازدواج کند چون به دین احترام می‌گذارد، اشکالی از جهت اختلاف دین پیش نخواهد آمد. هرگاه زن و شوهر هر دو کافر باشند و زن اسلام اختیار کند، نمی تواند به زندگی زناشویی با مرد کافر ادامه دهد در این صورت نکاح منحل خواهد شد، زیرا کفر هم ابتدائا و هم استداما مانع نکاح است. در ایران به مانند تمامی کشورهای اسلامی تشکیل خانواده تنها از طریق ازدواج امکانپذیر است و اگر زن و مردی سال‌ها در کنارهم زندگی کنند و دارای فرزند نیز بشوند، دولت ایران نه تنها کوچکترین حمایتی از آنها نخواهد داشت، بلکه به موجب قوانین جزائی، آنها مورد پیگرد قانونی قرار میگیرند. از سوی دیگر در ایران ”مشروعیت“ ازدواج تنها به هنگامی است که مابین یک ”زن“ و یک ”مرد“ واقع شود، لذا ازدواج همجنسگرایان، نه تنها حرام، بلکه ممنوع و جرم تلقی می‌گردد. ایران از معدود کشورهای جهان است که در آن همجنسگرایان با خطر محکومیت به اعدام به دلیل رابطه جنسی مواجه هستند. با همه تلاش‌های فعالان حقوق بشر و جامعه همجنسگرایان ایران برای احقاق حقوق دگرباشان جنسی، لایحه مجازات اسلامی که هشتم بهمن ماه ۱۳۹۰ به تایید نهایی شورای نگهبان رسیده و درانتظار ابلاغ دولت برای جایگزینی «قانون مجازات اسلامی» است، نیز همچون قانون مجازات اسلامی فعلی، رابطه جنسی دو مرد یا دو زن با یکدیگر را در زمره «حدود» قرار داده است. این لایحه با درنظر داشتن جنسیت متهمان و کیفیت و تکرار رابطه جنسی، کیفر صد ضربه شلاق یا اعدام را برای آنان تعیین کرده است.یکی از معدود مواردی که اتهام افراد اعدام شده به صراحت همجنسگرایی اعلام شد، اعدام سه مرد همجنسگرا در شهریور ماه سال ۹۰ بود. روابط عمومی دادگستری استان خوزستان، پس از به دار آویخته شدن این سه نفر دراهواز،مستند قانونی این حکم را مواد ۱۰۸و۱۱۰ قانون مجازات اسلامی دانست. اخیرا ایران نیز دستخوش جنجالی، پیرامون بحث کودک همسری بود و در نهایت، پس از بحث و جنجال فراوان و با وجود اعتراض گروه های مختلف حامیان حقوق زنان و کودکان، مجلس شورای اسلامی طرح ممنوعیت ازدواج دختران زیر ۱۳ سال را رد کرد. «کپی از طرح های غربی» و مباینت این طرح با مسائل فقهی و شرعی، از جمله دلایلی بود که موجب شد نمایندگان مجلس شورای اسلامی این طرح را رد کنند. مشکل کودک همسری، مسئله ای مربوط به سال هایی که در آن زیست می کنیم نیست. آگاهی از این مشکل در میانه عهد قاجار نیز وجود داشته است. البته به علت عدم آگاهی و احتمالا عدم اشراف بر رنجی که که ازدواج بر کودکان وارد می کند، این پدیده در آن دوره در میان خانواده های اعیان و اشراف نیز رواج داشت.قانون حمایت خانواده در اسفند ۱۳۵۷ به دستور خمینی لغو شد. قانون ازدواج نیز به صورت خاص در سال ۱۳۷۹ دستخوش تغییر شد و سن ازدواج دختر به١٣و پسربه ۱۵ سال کاهش پیدا کرد. ازدواج دختر زیر سن ۱۳ نیز از جمله منوط به اجازه ولی کودک شد که خب طبیعی ست در شرایط فقر فرهنگی و فقر اقتصادی، این دست اجازه ها به راحتی صادر می شود. به تازگی یک پوستر تبلیغاتی با هدف آموزش مهارت‌های ارتباطی چند همسری در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که انتقادهای زیادی را به همراه داشته است. این پوستر برای یک کارگاه آموزشی چند همسری ارائه شده بود که اهداف این کارگاه، ضرورت احیای فرهنگ چند همسری، الزامات تشکیل خانواده‌های چند همسری، احکام فقهی خانواده‌های چند همسری و مهارت‌های ارتباطاتی خانواده‌های چند همسری بوده است. اما مسئله اینجاست که در شرایطی که جوانان قادر به ازدواج نیستند چطورمی‌شود که عده‌ای بخواهند چندین بارازدواج کنند. ازسوی دیگر این سوال به وجود می‌آید که آیا زنان هم حق داشتن چندین همسر را خواهند داشت؟طی این ماجرای چند همسری، عنوان شده که تعداد دختران مجرد از تعداد پسران مجرد بسیار بیشتر است درنتیجه مردان می‌توانند برای مجرد نماندن دختران، چندین همسرداشته باشند. اما سوالی که داریم این است که مجرد ماندن دختران و پسران چه اشکالی دارد که باید مجبور به ازدواج با یک مرد متاهل شوند؟مسئولیت برگزاری این کارگاه با موسسه‌ی «حیات حسنی» در شهر قم است.حجت‌الاسلام محمدعسگری از برگزارکنندگان و از مسئولان این موسسه درشهر قم بوده که درمصاحبه خود اذعان داشت، مخالفت با چند همسری، ظلم به آقایان وزنان بی‌همسر است!ایشان اینطور بیان کردند که در کل کشور حدود 100 هزار خانواده‌‌ی چند همسری وجود دارد، که حق طبیعی‌شان داشتن مرکزی برای دادن مشاوره به صورت علمی به آنها می‌باشد.موسسه‌ی «حیات حسنی»، یک موسسه آموزشی تبلیغی و طلبگی است که در حوزه‌ی آموزش چند همسری و فرهنگسازی در این زمینه، فعالیت‌های جهادی داشته است. این موسسه در شهر قم دایر شده که قبلا در اصفهان کارگاه آموزشی برگزار کرده و به زودی نیز در تهران برگزار خواهد شد.خدای متعال مرد را بطورتکوینی تعددی خلق کرده و متناسب با آن نیز قانون تشریح کرده است. و همچنین میلیاردرهایی هستند که توان اداره‌ی زندگی دوم را دارند. دراین بین زنان 30 تا 49 ساله، اعم از باکره تا مطلقه حدود 4 تا 5 میلیون نیز درجامعه هستند که همسر نداشته و حق مطلق آنهاست که تاهل را تجربه کنند.سخن آخر اینکه شاید بهتر باشد به جای ترویج چند همسری، دوره‌هایی برای نحوه‌ی برقراری رابطه‌ی سالم بین زوجین آموزش داده شود. زیرا آمار طلاق در جامعه رو به افزایش بوده و بی‌شک چنین تبلیغاتی منجر به دلسرد شدن بیشترزنان در بین این مشکلات جامعه خواهد شد. درنهایت سوال اصلی این است که آیا فرهنگ‌سازی و رواج چنین چیزی موجب ازهم پاشیدن و آسیب خانواده نمی‌شود؟ آیا تعدد زوجات باعث رضایت طرفین خواهد بود و آیا چنین چیزی عدالت و برابری را به همراه خواهد داشت به این منظور که چند همسری برای زنان هم مجاز خواهد بود؟

بخش ۳: سرکارخانم سپیده کرامت بروجنی با موضوع آموزش مسائل جنسی به کودکان سخنرانی خود را به شرح ذیل بیان نمودند: روزانه کودکان زیادی در سرتاسر دنیا مورد آزار و اذیت جنسی قرار می گیرند. خبر بسیار دردناکی ست اما برای پیشگیری از آزارجنسی چه باید کرد؟ بخشی از این پیشگیری مربوط به آموزش ها و تربیت جنسی مناسب است و برخی دیگر مربوط به مراقبت از آن کودکی که ربوده می شود به مکان خلوتی برده می شود و مورد تجاوز قرار می گیرد. کودک قربانی نمی داند که به او تجاوز می شود. بر فرض اینکه بداند چه اتفاقی دارد برایش می افتد زمانی میتواند از خودش دفاع کند که توانایی ” نه ” گفتن و عزت نفس واعتماد به نفس دفاع کردن از خود را داشته باشد. و این توانایی نه گفتن را باید از پدر و مادر خود بیاموزد چراکه اولین الگوی رفتاری بچه ها پدر و مادر هستند. هرچقدر هم محیط جامعه نا امن باشد بازهم این والدین هستند که مسئول زندگی کودک اند و باید درباره خیلی مسائل به کودک آموزش بدهند و امن ترین محیط را برای فرزندانشان فراهم کنند. درست است سیستم آموزشی ما ناقص و فاقد کارایی لازم است اما این موضوع نباید باعث شود که خانواده ها خود و فرزندانشان را ازآموزش های ضروری محروم کنند. ما در قبال نسل جدید و آموزش آنها مسئولیم. حرف من این است که خودمان باید به دنبال راه ها و شیوه های جدید پیشگیری از این حوادث باشیم. قدم اول این است که درباره پدوفیلی اطلاع رسانی وسیعی شود. باید کمک کنیم تا این افراد شناسایی شوند و با مراجعه به روانشناس و متخصص کمک حرفهای بگیرند. اطلاعات مربوط به پدوفیلی را در رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارید. قدم دوم افزایش اطلاعات و آگاهی خودمان درباره تربیت جنسی است. هنوز هم صحبت و آموزش مسائل جنسی به کودکان تابو محسوب می شود. درست است که ما در زمینه تربیت جنسی با فقر اطلاعات مواجه هستیم اما اینطور هم نیست که هیچ کتاب و منبعی وجود نداشته باشد. برای مثال: کتاب آموزش جنسی به کودک و نوجوان اثردکتر تبریزی، کتاب تربیت جنسی کودکان ترجمه لیلا لفظی، کتاب مسائل جنسی از کودکان از مجتبی امین زاده و کتاب سو استفاده جنسی از کودکان از جواد محمود قرائی. همچنین در فضای مجازی فیس بوک و اینستاگرام پروژه قایم باشک اطلاعات دقیق و علمی ارائه می دهد. در کلینیک های معتبر روانشناسی هم کارگاه هایی برای آموزش والدین برگزارمی شود. اگرهم دیدیم که منابع مورد نظر کافی نیست یا به هر دلیل ازعهده تربیت جنسی کودکانمان بر نمی آییم مراجعه به روانشناس و متخصص ضروری ست. همچنین ضمن شناخت دقیق ازوضعیت مهد کودک، پرستارمربی ها معلم ها راننده سرویس و دوستان کودک خود دائما با آنها در تماس باشید. بویژه دوستان بزرگتراز کودک در انتقال اطلاعات جنسی فراترازسن کودک یا آزار های جنسی تاثیر گذارند. بچه ها را برای ساعات طولانی با افراد دیگر تنها نگذارید. آنها را برای خرید درجاهای خلوت و کم رفت و آمد نفرستید. منظوراز این حرف ها چسبیدن بیمارگونه به بچه ها نیست ولی با توجه به شرایط زندگیتان متوجه باشید که چه کار هایی می توانید برای حفظ ایمنی فرزندتان انجام دهید. درنهایت هم سعی کنید با فرزندانتان رابطه ای صمیمانه ای داشته باشید تا در صورت بروز هرگونه اتفاق ناخوشایندی آن را با شما در میان بگذارد و ترس از عکس العمل شما نداشته باشد. تعرض جنسی به کودکان عموما از سوی دو قسم ازافراد اتفاق می افتد: افراد مبتلا به پدوفیلیا و معترضین جنسی غیر پدوفیلیک. افراد مبتلا به پدوفیلیا تمایل به رابطه جنسی با کودکان نابالغ دارند. پدوفیلیا در آقایان خیلی شایع تر است ولی به این معنا نیست که در خانم ها وجود ندارد. بنابراین والدین باید متوجه باشند که هرکسی با هر نژادی با هر عقیده مذهبی با هر جایگاه اجتماعی و جایگاه شغلی از لحاظ جنسی می تواند برای کودک ما خطرناک باشد چراکه ما نمی توانیم از روی ظاهر افراد قضاوت کنیم و آمار نشان داده که 30% از بچه ها توسط اعضای خانواده و فامیل نزدیک 60% توسط دوستان و آشنایان مثل: معلم سرایدار همسایه مربی پرستار و راننده و 10% مابقی توسط افراد کاملا غریبه مورد سواستفاده جنسی قرارمی گیرند. اما آموزش هایی که باید جدیشان بگیریم: 1.به فرزندانتان از 3 سالگی به بعد صراحتا یاد بدید که فقط خودش صاحب بدنش است و هیچکس حق نداره نواحی خصوصیش را لمس کند 2.سه نوع لمس را یادشان بدهید: لمس خوب_ لمس بد_ لمس قایمکی. لمس خوب یعنی زدن به شانه ها به منظور تحسین کردن یا زدن دو دست بهم. لمس بد یعنی پرخاشگری و کتک زدن یا مشت و لگد. لمس قایمکی مثل لمس ناحیه جنسی بچه یا دست زدن به سینه ها کمر پاها و باسن بچه. 3.راز داری مهمترین تاکتیک معترضین جنسی است. باید  به بچه ها یاد داد رازی که تو را افسرده و ناراحت می کند رازی خوبی نیست و تو باید آن را با پدر و مادر در میان بگذاری. 4.هرگز از کنار صحبت های فرزندتون در این خصوص نگذرید و نگویید خیالاتی شده یا خواب دیده یا حتما دیده این بلا سر شخص دیگری افتاده حالا بچه ما هم ترسیده داره برای ما تعریف میکنه. یا فکر نکنیم که بچه وقتی بزرگ میشه یادش میره. 5.در قالب بازی به بچه یاد بدیم که چطور نه بگه و چگونه از خودش دفاع کنه. مثلا در حال بازی به او بگوییم من الان دست به پاهات یا پشتت یا آلت جنسیت میزنم و تو دست منو بکش و بلند بگو نه نکن نمی خوام بم دست نزن فریاد بزن و فرار کن. و چندین بار موقع بازی های مختلف این کاررا تکرار کنیم تا ملکه ذهن بچه بشود. 6.آموزش بدید که از کسی که نمیشناسد هدیه یا خوراکی قبول نکند رفتن به جایی را بدون هماهنگی با شما قبول نکند و درصورت سماجت فرار کند و خودش را به یک آدم امن مثل یک خانم درخیابان یا به یک سوپری مغازه داری برساند و ازاو بخواهد تا شماره شما را برایش بگیرد. در این خصوص باید دررابطه باپیمان نامه حقوق کودک توضیح داد که یک کنوانسیون بین المللی ست که حقوق مدنی سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کودکان را بیان می کند. دولت هایی که این معاهده را امضا کرده اند موظف به اجرای آن هستند و شکایت های راجع به آن به کمیته ملل متحد تسلیم می شود. این کنوانسیون در 20 نوامبر 1989 مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرارگرفت و از 2 سپتامبر 1990 لازم الاجرا شد. تاکنون 193 کشور بجز کشور آمریکا این سند را تصویب کرده اند یا به آن ملحق شده اند بنابراین مقبول ترین سند حقوق بشر درتاریخ میباشد. همچنین در 25 می 2000 الحاق دو پروتکل اختیاری به کنوانسیون مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت. یکی پروتکل الحاقی درباره خرید و فروش کودکان_ خودفروشی و هرزه نگاری کودکان که این اقدامات را در کشور های عضو ممنوع میسازد و دیگریپروتکل الحاقی درباره بکارگیری کودکان در مناقشات مسلحانه. به همین جهت در ادامه موادی که به مسائل جنسی کودکان دراین کنوانسیون نوشته شده را می نویسم.طبق ماده 3 کنوانسیون بین المللی حقوق کودکدر تمام اقدامات مربوط به کودکان که توسط موسسات رفاه اجتماعی عمومی ویا خصوصی دادگاه ها مقامات اجرایی یا ارگانهای حقوقی انجام شود منافع کودک ازاهم ملاحظات می باشد . ماده‌ ۱۷: عنوان می کند، کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ به‌ عملکرد مهم‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ واقف‌ بوده‌ و دسترسی‌ کودک‌ به‌ اطلاعات‌ و مطالب‌ از منابع‌ گوناگون‌ وبین‌المللی‌، خصوصاً مواردی‌ که‌ مربوط‌ به‌ اعتلای‌ رفاه‌ اجتماعی‌، معنوی‌ یا اخلاقی‌ وبهداشت‌ جسمی‌ وروحی‌ وی‌ می‌شود را تضمین‌ می‌کنند. در این‌ راستا، کشورها اقدامات‌ ذیل‌ را به‌ عمل‌ خواهند آورد: الف‌) تشویق‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ به‌ انتشار اطلاعات‌ و مطالبی‌ که‌ برای‌ کودک‌ استفاده‌های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ داشته‌ و با روح‌ ماده‌ 29 نیز مطابق‌ باشد. ب‌) تشویق‌ همکاریهای‌ بین‌المللی‌ درجهت‌ تولید، مبادله‌ و انتشار این‌ گونه‌ اطلاعات‌ و مطالب‌ از منابع‌ گوناگون‌ فرهنگی‌، ملی‌ و بین‌المللی‌. ج‌) تشویق‌ تولید و انتشار کتابهای‌ کودکان‌. د) تشویق‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ جهت‌ توجه‌ خاص‌ به‌ احتیاجات‌ مربوط‌ به‌ آموزش‌ زبان‌ کودکانی‌ که‌ به‌ گروههای‌ اقلیت‌ تعلق‌ دارند یا بومی‌ هستند. ه‌) تشویق‌ توسعه‌ خط‌ مشی‌های‌ مناسب‌ در جهت‌ حمایت‌ از کودک‌ در برابر اطلاعات‌ و مطالبی‌ که‌ به‌ سعادت‌ وی‌ آسیب‌ می‌رساند با توجه‌ به‌ مفاد مواد 13 و18. ماده‌ 19بیان می دارد: 1. کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ تمام‌ اقدامات‌ قانونی‌، اجرایی‌، اجتماعی‌ و آموزشی‌ را در جهت‌ حمایت‌ از کودک‌ در برابر تمام‌ اشکال‌ خشونت‌های‌ جسمی‌ و روحی‌، آسیب‌رسانی‌ یا سوءاستفاده‌، بی‌توجهی‌ یا سهل‌انگاری‌، بدرفتاری‌ یا استثمار منجمله‌ سوءاستفاده‌ جنسی‌ در حینی‌ که‌ کودک‌ تحت‌ مراقبت‌ والدین‌ یا قیم‌ قانونی‌ یا هر شخص‌ دیگری‌ قراردارد، به‌ عمل‌ خواهند آورد. 2. این‌ گونه‌ اقدامات‌ حمایتی‌ درموارد مقتضی‌ باید شامل‌ اقدامات‌ مؤثر برای‌ ایجاد برنامه‌های‌ اجتماعی‌ در جهت‌ فراهم‌ آوردن‌ حمایتهای‌ لازمه‌ از کودک‌ و کسانی‌ که‌ مسئول‌ مراقبت‌ از وی‌ می‌باشند و نیز حمایت‌ در برابر سایر اشکال‌ محدودیتها و نیز برای‌ پیشگیری‌، شناسایی‌، گزارش‌دهی‌، ارجاع‌، تحقیق‌، درمان‌ و پی‌گیری‌ موارد بدرفتاریهایی‌ که‌ قبلاً ذکر شد و نیز بر حسب‌ مورد پشتیبانی‌ از پیگرد قضائی‌ باشد. درماده 23 گفته شده: 1. کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ حق‌ کودکان‌ معلول‌ را برای‌ برخورداری‌ از مراقبت های‌ ویژه‌ به‌ رسمیت‌ می‌شناسد وارائه‌ این‌ مراقبتها را برحسب‌ شرایط‌ والدین‌ و یا مسئولین‌ کودک‌ و منوط‌ به‌ وجود منابع‌، به‌ این‌ گونه‌ کودکان‌ و کسانی‌ که‌ مسئول‌ مراقبت‌ از وی‌ هستند، تشویق‌ و تضمین‌ خواهند کرد. 2. با تشخیص‌ نیازهای‌ ویژه‌ کودک‌ معلول‌، کمکهای‌ مقرر شده‌ درپاراگراف‌ 2 این‌ ماده‌ در صورت‌ امکان‌ می‌بایست‌ به‌ طور رایگان‌ وبا در نظر گرفتن‌ منابع‌ مالی‌ والدین‌ ویا مسئولین‌ کودک‌ انجام‌ گیرد و می‌بایست‌ به‌ نحوی‌ برنامه‌ریزی‌ شود که‌ کودک‌ معلول‌ بتواند دسترسی‌ مؤثر به‌ آموزش‌، تعلیم‌ و تربیت‌ و خدمات‌ مراقبتی‌ بهداشتی‌، خدمات‌ توانبخشی‌، آمادگی‌ برای‌ اشتغال‌ و ایجاد فرصت‌ به‌ روشی‌ که‌ موجب‌ دستیابی‌ کودک‌ به‌ حداکثر کمال‌ اجتماعی‌ و پیشرفت‌ شخصی‌ از جمله‌ پیشرفت‌ فرهنگی‌ و معنوی‌ وی‌ می‌شود، داشته‌ باشد.در ماده‌ 34 آمده است: کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ متقبل‌ می‌شوند که‌ از کودکان‌ در برابر تمام‌ اشکال‌ سوءاستفاده‌ها و استثمارهای‌ جنسی‌ حمایت‌ کنند. بدین‌منظور، کشورهای‌ فوق‌ خصوصاً اقدامات‌ ملی‌، دو و چند جانبه‌ را درجهت‌ جلوگیری‌ از موارد زیر به‌ عمل‌ می‌آورند. الف‌) تشویق‌ یا وادار نمودن‌ کودکان‌ برای‌ درگیری‌ در هر گونه‌ فعالیتهای‌ جنسی‌. ب‌) استفاده‌ استثماری‌ از کودکان‌ در فاحشه‌گری‌ و سایر اعمال‌ غیرقانونی‌ جنسی‌. ج‌) استفاده‌ استثماری‌ از کودکان‌ در اعمال‌ و مطالب‌ پُرنوگرافیک‌. ماده‌ 35 عنوان می کند: کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ تمام‌ اقدامات‌ ضروری‌ ملی‌، دو و چند جانبه‌ را برای‌ جلوگیری‌ از ربوده‌ شدن‌، فروش‌ و یا قاچاق‌ کودکان‌ به‌ هر شکل‌ و به‌ هر منظور به‌ عمل‌ خواهند آورد. و در نهایت ماده‌ 39 می گوید: کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ تمام‌ اقدامات‌ لازم‌ را برای‌ تسریع‌ بهبودی‌ جسمی‌ و روحی‌ وسازش‌ اجتماعی‌ کودکی‌ که‌ قربانی‌ بی‌توجهی‌، استثمار، سوءاستفاده‌، شکنجه‌ یا سایر اعمال‌ خشونت‌آمیز، غیرانسانی‌ و تحقیر کننده‌ یا جنگ‌ بوده‌ است‌، به‌ عمل‌ خواهند آورد. این‌ روند بهبودی‌ و پیوستن‌ مجدد به‌ جامعه‌ می‌بایست‌ درمحیطی‌ که‌ موجب‌ سلامت‌، اتکای‌ نفس‌ و احترام‌ کودک‌ شود، انجام‌ گیرد. در اخر، دولت جمهوری اسلامی ایران دراسفند ۱۳۷۲با«قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک» و با تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان رسماً این کنوانسیون را پذیرفت؛ مشروط بر آن که مفاد آن در هرمورد و هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد یا قرار گیرد از طرف دولت جمهوری‌اسلامی ایران لازم‌الاجرا نباشد.درانتهای صحبتهای خانم کرامت بروجنی هریک از حاضرین جلسه نظر خود را در خصوص بحث آزاد و با موضوع حق کودک و کودکی ارائه نمودند و درانتهای جلسه در این خصوص جناب آقای منوچهر شفایی نکات قابل ذکر وارزشمندی را ارائه نمودند. طبق فرمایش جناب آقای شفایی وظیفه همه انسانهاست که نسبت به آینده و کودک نگاه دیگری داشته باشند و کودک میبایست متوجه حقوق فردی خود باشد، این که چه زمانی کودک است، چه زمانی نوجوان و چه زمانی به عنوان یک جوان بزرگسال خواهان حقوق شهروندی خود میباشد. جناب آقای جهانگیر گلزار خاطرنشان فرمودند جامعه نباید نسبت یه کودکان خودش بی تفاوت باشد و خانواده نقش بسیار مهمی دارد و میبایست هدفمند با کودک خود برخورد کند.

سرکار خانم دیانا بیگلری فرد نیز تجربیات خود را در این خصوص از زمان فعالیت  خود در مدارس ایران بیان فرمودند. جناب آقای حسین سلمانیان در ادامه ،خواستار این مهم شدند که کودک میبایست از تجربه چندساله پدر و مادر استفاده نموده و در مورد حقوق اولیه هر انسان مطلع گردد. جناب آقای محمد حسن زاده کودک و آینده را در کنار همدیگر می دیدند.

بخش چهارم: جناب آقای جهانگیر گلزار با موضوع زندگی بر اصول حقیقت و یا مصلحت سخنرانی فرمودند و خاطرنشان کردند که مشکلات فعلی مردم ایران با استبداد جمهوری اسلامی در این است که دولت آقای خامنه ایی هر موضوعی که در تضاد با منافعش باشد را تحت عنوان مصلحت نظام از دسترس مردم خارج مینماید و با سرکوب و مسائل شرعی اصل مشکل را به خیال خود پاک مینماید. در دنیای امروز بسیاری از رابطه ها بر اساس قدرت شکل گرفته است. قدرت ایجاب می کند که مصلحت بر حق برتری یابد. از بسیاری می شنویم که مصلحت بود که چنین کردم و یا و چنان گفتم . این مصلحت چیست ؟ چه نقشی بازی می کند ؟انسان یا عمل به حق می کند و یا عمل به حق نمی کند. توجیه عمل نکردن به حق، مصلحت اندیشی  می شود. درعمل مصلحت به کمک آدمی می آید وقتی  که عمل ضد حق انجام داده و برای توجیه عمل خود نیاز به مصلحت دارد .

او می خواهد نشان دهد که عملش حق است ولی در واقع عمل و یا نظرش ضد حق است. قبل از اینکه عمل ضد حقی انجام دهیم مصلحت وجود ندارد. اینکه چگونه مصلحت اندیشی کنیم نیز نتیجه عمل ضد حقی است که می اندیشیم و بدان عمل می کنیم . کلاه شرعی که در بازار استفاده از آن متداول است از این نظر بوجود آمده است. مثلا  گفته می شود که توسعه اقتصادی بر تری دارد بر توسعه سیاسی و یا توسعه سیاسی تقدم دارد بر توسعه اقتصادی. یعنی بخاطر یک توسعه، توسعه دیگر را نادیده گرفتن و یا پایمال نمودن.توسعه حق است . این حق در چهار بعد سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی که چهار وجه یک پدیده هستند خود را بیان می کند. تقدم دادن یک توسعه بر توسعه دیگر مصلحت قدرت است. در کشور ما تقدم  جستن نظریه ولایت فقیه بر  استقلال و آزادی ایران و ایرانی و ناچیز شمردن  انسان حقوقمند، مصلحت دولت است  و با حق مردم که مسئول سرنوشت خود و کشور خود هستند  در تضاد است. در نظام ولایت فقیه، بنابر ولایت مطلقه فقیه، در برابر این ولایت، انسان صاحب حقوق نیست. مکلف به «تکالیف» است. هرروز می شنویم و گفته می شود که مردم تکالیف دارند و رهبر برهرعلمی و نظری مسلط است. استبدادها از هر نوعش به انسانها دیکته می کنند که انسانها نیازی به فکر کردن ندارند. نیازی به آلترنانیو ندارند. به وضعیت فعلی کشورهای استبداد زده در حال اعتراض به وضع موجود خود در کشورهای عراق و لبنان و سودان و الجزایر نگاه کنیم. در این کشورها آلترنانیوی که از حقوق مردم دفاع کند و برنامه تحول بسوی استقلال و آزادی داشته باشد وجود ندارد. در دوران استبداد  این کشورها، مصلحت نظام بر این بوده است که آلترناتیو نباشد و جامعه نیز بنا بر مصلحت در فکرساختن آلترناتیو نبوده است. کمبودی که در کوتاه مدت نمی توان آن را ساخت. در کشورهای استبداد زده و از جمله ایران  ، قدرت حاکم رابطه استقلال و آزادی را یکی نمی داند و میان برخوردار شدن انسان از استقلال و آزادی خود و امنیت تضاد قائل هستند. در تعریف انسان حقوقمند، امنیت را بسط استقلال و آزادی انساندرهرچهار بعد سیاسیواقتصادی واجتماعی وفرهنگی و برخورداریش از حقوق تعریف می شود. استبدادیان درنظر ودرعمل، محدود کردن استقلال و آزادی  شهروندان  را در هر چهار بعد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و محروم‌ کردنشان ازحقوق تعریف می ‌کنند. امر بسیار مهمی که باید به آن توجه نمود این است که قدرت و مخصوصا قدرت مطلقه حقوق را از محتوا خالی می کند و وسیله دست قدرت می نماید. مصلحتی که قدرت  و یا در کشور ما استبداد فقیه می‌سنجد ناقض حق، ضد رشد و ضد نیازهای واقعی انسان و طبیعت است. بنا بر اصول حاکم بر فکر و نظریه ولایت  فقیه ، فقیهی می‌تواند ولایت پیدا کند  که شرائط مرجعیت، ازجمله، عالم بودن و عادل بودن و متقی بودن را داشته باشد. اما می بینیم که در نظام خود ساخته ولایت فقیه، مصلحت ایجاب کرد که ولایت ازآن کسی همچون  آقای خمینی وآقای خامنه ای بشود.

بدین سبب ولایت فقیه از شرائط مرجعیت تهی شد. قبل ازاینکه ولایت فقیه در ایران بخواهد حاکم باشد، متاسفانه فقه از حقوق انسان و حقوق شهروندی و حقوق ملی و حقوق طبیعت و حقوق ایران بمثابه عضو جامعه جهانی، خالی شده‌ بود و خالی هست. اگر فقه مصلحت اندیشی نمی کرد وخود را ازحقوق خالی نمی کرد، سازندگان ولایت فقیه نمی توانستند حقوق را زیر پا بگذارند و خشونت تمام که ضد حقوق است را بنا بر مصلحت بر دین و بر مردم حاکم کنند. یادمان نرود که در دوران جنگ  خمینی به مصلحت توسل جست و گفت: جنگ ایجاب می‌ کرد که به قانون اساسی عمل نشود.

مصلحت عده ای بر آن بود که سکوت کنند واعتراض نکنند .وقتی آقای خمینی بقیه را با خود یکی در مصلحت اندیشی دید  «دادگاه ویژه روحانیت» ودرادامه، بنام تقدم مصلحت براحکام دین،«مجمع تشخیص مصلحت نظام» را تشکیل داد و دستور بازنگری در قانون اساسی را صادر کرد. بدین ‌سان، «ولایت مطلقه فقیه» وارد قانون اساسی شد.

و در ادامه عده ای گفتند که اختیارهای مندرج در قانون اساسی، کف اختیارات ولی‌ امر است. «حکم حکومتی» خامنه ای امروز بر هر قانون و حقوقی حاکم است. عدالت خواهی حق مردم است. امنیت قضایی، امنیت سیاسی، امنیت اجتماعی و امنیت فرهنگی بودن حق هر شهروند است. چگونه می توان در مقابل احقاق حق زندگی با گلوله پاسخ داد ؟

تنها مصلحت ماندگاری نظام توجیه می کند که کشتن و سوزاندن و تخریب جایز است. البته باید برای توجیه عمل خود بگویند که با خشونت طلبان و فریب خوردگان و با اجنبی درارتباط بودگان برخورد شده  و می شود.

امروز اعتراضات درایران درشهرهای مختلف صدای حق طلبی خود را با گوشیهای تلفن به گوش و دید جهانیان رسانده اند . حق ایجاب می کند که امروز جوانان عکس العمل خشونت استبداد فقیه نگردند و  دست به خشونت نزنند. حق ایجاب می کند که شعارها، شعارهای حق طلبی باشد تا همه مردم ایران خود را درآن شعارها یگانه ببینند و ازتغییر هراس پیدا نکنند. مصلحت نظام در بسط خشونت است. در این میدان می تواند صدای حق طلبی را خاموش کند. حق ایجاب می کند که صدای مردم ایران از رسانه های جهانی بگوش همگان برسد و وجدان جهانی پشتیبان مردم ایران بگردند. ایرانیانی که در خارج  زندگی می کنند می توانند در این راه فعال باشند.

مصلحت عده ای ایجاب می کند که از سناتورهای آمریکایی تقاضای کمک بکنند و نشان دهند که کمک خواهی از شما به معنی دوستی بعد از رسیدن به قدرت است تا آمریکاییها در بردن منابع کشور ما سهم داشته باشند . مصلحت ایجاب می کند که عده ای اصلاح طلب نظام باشند. مصلحت ایجاب می کند که عده ای مردم را از تحول بترسانند . مصلحت ایجاب می کند که مردم را  مطیع و بی حق و تکلیف مدار بخوانند و حق ایجاب می کند که شهروندان ایرانی آزاد و مستقل اند و حق آنهاست که در آزادی و استقلال زندگی کنند .

بخش پنجم : درانتها جناب آقای کیومرث درکشیده در خصوص راههای توسعه در ایران صحبت نمودند که با توجه به کافی نبودن زمان تنها چهار چوب و موازین اصلی نظر خود را دراین خصوص بیان نمودند و مقرر گردید که درجلسات آتی صحبتهای بیشتری در این خصوص داشته باشند و بحث را کامل نمایند.در پایان جلسه از دوستان عزیزی که تازه به جمع نمایندگی هامبورگ تشریف فرما شده بودند خواسته شد که خود را معرفی نمایند.  سرکار خانم زهره حق با علی و جناب آقای محمد حسن زاده و همچنین از مهمانان عزیزی که از نمایندگی هانوفر به جمع پیوسته بودند نیز تقدیر و تشکر به عمل آمد . جناب آقای علیرضا حجتی، آقای وحیدی حسن زاده و جناب آقای پیمان واثقی به همراه جناب آقای منوچهر شفایی جلسه نمایندگی هامبورگ در این ماه را همراهی نمودند.

در پایان آقای سیداسماعیل هاشمی ضمن تشکر از تمامی سخنرانان، فعالین و مهمانان حاضر در جلسه و اتاق پالتاک، منشی جلسه و ادمین ها در ساعت ۱۵ ختم جلسه را اعلام کردند.

در این جلسه خانم ها :سرکار خانم دیانا بیگلری فرد، فائزه رضایی، سپیده کرامت بروجنی، زهره حق با علی، لیلا باقری و آقایان :جناب آقای منوچهر شفایی، جهانگیر گلزار، حسین سلمانیان ، جلال پورصادقی، محمد حسن زاده، محمد فرشیدیان، احسان زارعی، علیرضا حجتی، امید حسن زاده، پیمان واثقی، سیداسماعیل هاشمی، کیومرث درکشیده حضور داشتند.

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی برمن دسامبر۲۰۱۹

احمد رضا ایران نژاد کلوعلیا

در روز شنبه مورخ 21 دسامبر ساعت 17:00 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی, سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی برمن برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای حامد پرنوش ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند. در آغاز جلسه آقای محسن عزیزی اشترکان گزارش نقض حقوق بشر در ایران در آبان سال 98 را ایراد کردند.

بخش اول: با اعتراضات گسترده در سراسر کشور، خشونت بسیار علیه معترضان وکشتار بیش از ۱5۰ تن و بازداشت بیش از ۱۰۰۰ نفر، اعدام بیش از ۱۵ زندانی، بازداشت و احضار فعالان صنفی و کارگری، بازداشت و محکومیت‌‌های گسترده فعالان مدنی، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادیبیان، نقض حقوق زنان و کودکان ، تجمعات کارگری و اصناف بخصوص در زمینه معوقات مزدی و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد، همراه بود. اعدام:.آبان ماه با بیش از ۱۵ اعدام که ۱تن از آنها در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی متهم به قتل استوار دوم وظیفه «حسین محمدی» در ملا عام اعدام شده است؛ همچنان بازگو کننده نقض ماده 3 از اعلامیه جهانی با عنوان حق حیات برای همه در زندان های ایران بود. آزادی اندیشه و بیان: در واکنش به افزایش قیمت بنزین، از روز جمعه ۲۴ آبان ماه تجمعات اعتراضی با حضور گسترده مردم در بسیاری از شهرهای ایران(شهرهایی از جمله اهواز، شوشتر، دزفول، گچساران، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، رشت، شیراز، بندرعباس، گرگان، خرم‌آباد، قم، ایلام، کرج، سنندج، دورود، قزوین، اراک، مهدیشهر، گرمسار، شاهرود، نجف آباد، شهریار ، مریوان، تهران، تبریز، اردبیل، ارومیه، ساوه، پاسارگاد، قلعه حسن خان، ورامین، دهدشت، ساری،یاسوج، قائمشهر، شهرکرد، ملک شهر، پرند، دماوند، پلدختر، نیشابور، سرپل ذهاب، کهنوج، یزد، بوشهر، بهمئی، سقز، جوانرود، تهران‌شهر، اراک و…) شکل گرفته بود  زندان: حق درمان و رسیدگی پزشکی همواره از مهم‌ترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار می‌رود. در این ماه یک زندانی در زندان ارومیه در سایه عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد. همچنین رحیم غلامی، سهیل عربی و سمانه نوروز مرادی از دریافت خدمات درمانی محروم ماندند. در این ماه همچنین مهرداد عبدالله زاده به ۳۰ سال حبس، محمدشریف سالم به ۵ سال حبس، امیرحسینیوسفی به ۶ ماه حبس، یادگار جعفری به یک سال حبس تعلیقی،یاسین کریمی به یک سال حبس تعلیقی ، و پوریا ناصری به یک سال حبس تعلیقی محکوم شدند.از دیگر مهمترین اخبار در این حوزه میتوان به برگزاری دادگاه هوشمند علیپور و محمد استادقادر و احضار و بازجویی از یک شهروند در سنندج اشاره کرد.

بخش دوم: آقای حامد پرنوش  با موضوع ” بررسی ماده ۳ اعلامیه جهانی حقو بشر و مقایسه آن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران” سخنرانی کردند. هر کس حق دارد که از ازادی فکر وجدان ومذهب بهره مندشود . این حق متضمن ازادی تغییر مذهب یا عقیده و نیز متضمن اظهار عقیده و ایمان می باشد و همچنین شامل تعلیمات و اجرای مراسم دینی است. هر کس میتواند از این حقوق  منفردا یا اجتماعا و به طور کلی خصوصییا عمومی برخوردار شود . این ماده یکی از مواد مهم اعلامیه  جهانی حقوق بشر است  که چالشهای بسیاری  ایجاد کرده است و همینطوریکی از اساسی ترین  مواد می باشد اهمیت ان به  اهمیت دین و عقاید در جوامع جهان بر میگردد .تببین مفاهیم: آزادی‌: حق انتخاب نظری و عملی انسان در تمامی زمینه‌ها مادامی که عمل او به سلب حقوق دیگران و اخلال درنظم و اخلاق عمومی منجر نشود. عقیده‌: مجموعه دیدگاهها، نظریات‌، آراء، باورها و برداشتهای هر فرد انسانی از هستی‌، جامعه‌، تاریخ‌، انسان‌،دین‌، فرهنگ و…. هرعقیده‌ای از نظر صاحب آن‌، صحیح‌، صادق‌، مفید و ارجح است‌، در عین اینکه از نظر دیگران ممکن است‌باطل‌، کاذب‌، مضر و مرجوح باشد. مذهب یا دین‌: نوعی عقیده‌، مجموعه‌ای از دیدگاههای نظری درباره انسان‌، جهان مشهود و ماورای آن‌، منشهای‌اخلاقی و احکام عملی که دینداربر آن است که با ایمان و عمل به آن تعالیم که توسط پیامبر در اختیار آدمیان قرارگرفته است به سعادت ابدی دست می‌یابد. آزادی عقیده‌: حق انتخاب و پای بندی انسان به هر عقیده‌ای‌. حق اندیشیدن‌، اعتقاد داشتن‌، ابراز داشتن‌، تعلیم وترویج‌، و عمل بر طبق عقیده‌، مادامی که عمل او به عقیده‌اش باعث سلب حقوق و آزادی دیگران و اخلال در نظم واخلاق عمومی نشود. آزادی عقیده در صورتی تحقق می‌یابد که اعتقادات فرد –هرچهکه باشد ـ منجر به سلب حقوق فردی واجتماعی او نشود. آزادی مذهب‌: حق انتخاب و تدین انسان به هر مذهبی‌. حق ایمان داشتن‌، اظهار دین و بیان اعتقادات دینی‌، انجام‌مناسک و اعمال مذهبی‌، تعلیم امور دینی به کودکان و متدینان‌، دعوت‌، تبلیغ و ترویج تعالیم دینی در جامعه‌، تأسیس‌معبد، ترک ایمان و خروج از دین (ارتداد)، ترک اعمال دینی‌، و نقد تعالیم دینی‌، مادامی که عمل دینی او باعث سلب‌حقوق و آزادی‌های دیگران و اخلال در نظم و اخلاق عمومی نباشد. آزادی مذهب زمانی تحقق می‌یابد که دین ومذهب فرد ـ هر چه باشد ـ جرم محسوب نشود و منجر به سلب حقوق فردی و اجتماعی او در دنیا نشود. اسناد حقوق بشر: اعلامیه‌ها، میثاق‌ها و پروتکل‌های بین المللیکه در نیم قرن اخیر در ارتباط با ابعاد مختلف‌حقوق بشر به تصویب دول عضو (اکثریت قریب به اتفاق تمامی کشورهای جهان‌) رسیده است و معیاری جهانی برای‌سنجش رعایت ضوابط حقوق بشر به شمار می‌آید. دول امضاء کننده این اسناد می‌توانند آنها را مطلق یا مشروط به شرط خاصی امضا کنند. مهمترین اسناد بین المللی حقوق بشر در ارتباط با آزادی عقیده و مذهب عبارتند از: مواد ۲، ۱۸، ۱۹،۲۶(بندهای ۲، ۳) و ۲۹(بند ۲) اعلامیه جهانی حقوق بشر، مواد ۲(بند ۱)، ۱۸، ۱۹و ۲۰ میثاق بین المللی حقوق‌مدنی و سیاسی‌. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:-فصل سوم –حقوق ملت: پذیرش و احترام به تنوع فرهنگی و مذهبی، از ویژگی‌های بارز ایرانیان در طول تاریخ کهن این سرزمین بوده و هست. در کنار اکثریت مسلمان، معتقدان به سایر ادیان الهی( که حدوداً ۲ درصد هستند)  نیز در کشور ایران وجود دارند که با داشتن تابعیت ایران، دارای حقوق و تکالیف مشخصی هستند. احترام به حقوق  پیروان ادیان  و تلاش در رفع تبعیض و نقض حقوق حقه‌ آنان یکی از مسائل مبتلا به حقوق بشر دنیای ماست. ایران با تمدن غنی خود، سالیان متمادی است که قومیت‌ها و مذاهب گوناگون را گرد هم آورده است، با وجود این که بنای  حکومت جمهوری اسلامی ایران بر پایه مذهب است، آیا پیروان مذهبی از جایگاه ویژه‌ای در این کشور برخوردارند؟ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در دو اصل اقلیت‌های دینی را مورد توجه قرار می دهد: یکی اصل سیزدهم که پیروان دینی رسمی را سه دینیهودی، مسیحی و زرتشتی معرفی می‌کند و دیگری اصل شصت و هفتم که مربوط به سوگند خوردن نمایندگان در بدو انتخابات و نخستین جلسه مجلس شورای اسلامی است که مقرر می دارد: «نمایندگان پیروان  دینی با ذکر کتاب آسمانی خود ادای سوگند‌ کنند . و آیا رعایت حقوق پیروان  مذهبی و قومی بر پایه هم‌زیستی مسالمت‌آمیز  به عنوان شهروند ایرانی همواره مانند سایر افراد جامعه در تمام عرصه‌ها مورد توجه قرار گرفته که این امر بتواند منجر به حضور فعال و گسترده این افراد در جامعه شده باشد . بدین سان در رابطه با پیروان  دینی دو مسئله، یکی تبعیض در حقوق و آزادی‌ها و دیگری به رسمیت شناختن هویت و موجودیت آنها مطرح است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ضمن اصل کلی مبنی بر تساوی و عدم تبعیض پیروان دینی، به حفظ موجودیت و هویت آنها  توجه  ویژه ای نموده است؛ تبلور این امر در موارد ذیل مشهود است:

۱-  آزادی انجام مراسم دینی : در اصل ۱۳ قانون اساسی به آزادی انجام مراسم مذهبی تصریح شده و عملاً نیز پیروان این سه دین با داشتن کلیساها و کنیسه‌های متعدد و محل عبادت زرتشتیان به صورت انفرادی و اجتماعی مراسم و آیین‌های مذهبی خود را به پا می‌دارند. ۲ –اجرایمقررات مذهبی خویش در احوال شخصیه : طبق اصل ۱۳ قانون اساسی در مورد پیروان این سه دین رسمی در خصوص احوال شخصیهیعنی ازدواج، طلاق، ارث و وضعیت، مقررات مربوط به مذاهب خودشان عمل می‌شود و حتی اگر دعوا و مسئله‌ای در دادگاه ایران مطرح باشد قاضی دادگاه طبق قواعد مسلم آن مذهب قضاوت می‌کند. ۳ –تشکیل انجمن : طبق اصل ۲۶ قانون اساسی پیروان  دینی شناخته شده می‌توانند مطابق ضوابط دارای انجمن و جمعیت باشند. ۴ –داشتن نماینده در مجلس : با استناد به اصل ۶۴  قانون اساسی پیروان دینی شناخته شده می‌توانند در مجلس شورای اسلامی نماینده داشته باشند و از بین هم‌ کیشان خود نماینده‌ای انتخاب کرده و به مجلس بفرستند. به‌ طوری‌که در مجلس شورای اسلامی، زرتشتیان و کلیمیان، هر کدام یک نماینده، مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده دارند. بنابراین از ۵ کرسی پارلمان ایران، سه کرسی به مسیحیان تعلق‌ گرفته که دو کرسی در اختیار ارمنی‌ها و یک کرسی در اختیار آشوری‌ها هست. یهودیانیک نماینده و زرتشتیان نیزیک نماینده در مجلس شورای اسلامی ایران دارند. پیروان  دینی در انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران خودشان نماینده خود را تعیین می‌کنند و هیچ شهروند مسلمان ایرانی حق رأی دادن به آنها را ندارد، بنابراین آنها در انتخاب نمایندگان خود و فرستادن نماینده واقعی خود به مجلس آزادی کامل دارند. در اصل ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: «مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.» به همین خاطر پیروان  قومی بدون هیچ‌گونه محدودیتی می‌توانند در پست‌ها وجایگاه ‌های اداری و حکومتی قرار بگیرند تا بتوانند در اداره امور کشور سهیم باشند و در این میان هیچ تفاوتی بین آنها و سایرین وجود ندارد .اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ به تصویب رسید. این اعلامیه اساسی‌ترین چارچوب برای تعیین حقوق همگانی و سلب‌ناشدنی کودکان، زنان و مردان در هر کجا که زندگی می‌کنند را ترسیم می‌کند. جمهوری اسلامی ایران و شهروندانش نیز مشمولِ آن می‌شوند. اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی–موسومبهاصلمنعتفتیش عقاید–نیز همساز با ماده‌ی مربوط به آزادی عقاید در اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر تفتیش عقاید را ممنوع می‌داند و در آن آمده است که «هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقید‌‌ه‌‏ای مورد تعرض و موُاخذه قرار داد.» با این وجود اصل ۱۲ دین رسمی ایران را اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری معرفی می‌کند و اصل ۱۳ تنها از ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی به عنوان تنها پیروان  دینی برسمیت شناخته شده نام می‌برد. از معنای تلویحی این اصل این‌گونه بر می‌آید که جامعه‌ی اهل تسنن و بهایی،‌به عنوان بزرگترین جوامع مسلمان و غیر مسلمان و همینطور خداناباوران و بودایی‌ها، در میان پیروان سایر ادیان، برسمیت شناخته نشده‌اند و از حقوق کامل شهروندی مطروحه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بهره‌مند نیستند. در واقعیت آنچه در کارنامه‌ی ۳۸ ساله‌ی حقوق بشری ایران به وفور یافت می‌شود موارد حمله، بازجویی، حبس و حتی اعدام شهروندانی است که «عقیده‌ای» غیر از آنچه در اصل ۱۲ تعیین شده است دارند. جمهوری اسلامی نه تنها اعضای پیروان  دینی اعم از آنان که برسمیت می‌شناسد و آنان که عقایدشان برسمیت شناخته نمی‌شود را به کام مرگ فرستاده است بلکه هزاران تن از مسلمانی که عقایدشان با مذهب جعفری اثنی‌عشری هم  مغایرت دارد نیز با مجازات مرگ مواجه شده اند. شهادت بازماندگان بازجویی‌ها و زندانیان جمهوری اسلامی حاکی از این واقعیت است که در موارد بی‌شماری افراد به منظور برخورداری از حقوق شهروندیشان از جمله حق زندگی، حق آموزش یا کار، ناگزیر به انکار عقایدشان شده‌اند و یا به زور به اعتراف اجبارییا شهادت دروغ علیه خود تن در داده‌اند. اقداماتی اینچنین از سوی حاکمیت همزمان ناقض حقوق آزادی بیان و عقیده‌ی شهروندان محسوب می‌گردد. به عبارت دیگر  پیوند بنیادینی که میان حق آزادی بیان و عقیده برقرار است از سوی حاکمیت به عنوان سازوکاری واحد در جهت منکوب کردن گفتار و کردارِ افراد و جوامع، و نقض حقوق سلب‌ناشدنی مختلف آنها به کار گرفته می‌شود. آنچه گفته شد ناظر بر نقشِ محوریِ دسترسی به اطلاعات و حق آزادی بیان در توانمندسازی شهروندان در جهت بهره‌مندی از حق آزادی عقیده و سایر حقوق بود.  یکی از شیو‌‌ه‌‌های فراهم آوردن شرایط دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان پیگیری اطلاعات از طریق جراید و رسانه‌ها است. با این وجود، در خصوص مورد ایران، اصول ۲۴ و ۱۷۵ قانون اساسی آزادی بیان و اطلاعات در نشریات را در چارچوب‌ « مبانی» و «موازین» اسلامی مقید می‌سازد. علاوه بر آن قانون مطبوعات ایران نیز شاخص‌های آزادی بیان و اطلاعات را بر اساس فرامین صاحب‌ منصبان و سیاست‌هایی تعیین می‌کند که منحصراً و مطلقاً مذهب رسمی دولت را مد نظر قرار داده و در ملحوظ داشتن تنوع عقاید ناکام مانده‌اند. از همین روی، آزادیِ فرد در وارسی، فهم،  پذیرش و یا تغییر عقیده‌ی خود و یا اجرای مناسک مربوط به آن محدود می‌گردد. از جمله مظاهر تجلی حق آزادی عقیده می‌توان به آزادی اظهار علنی عقیده و اجرای مناسک آن چه به صورت فردی، چه به صورت جمعییا به اتفاق دیگران، به طور خصوصییا به طور عمومی اشاره کرد. این امر شامل برگزاری مراسم ویژه و تاسیس سازمان‌های خیریه، و در موارد مربوط به جهان‌بینی‌های مذهبی، برگزاری مناسک آیینی از جمله زیارتیا اجرای مراسم عبادی می‌شود. این موارد از جمله حقوقی به شمار می‌روند که هر فرد می‌بایستی امکان بیابد تا بر اساس اصول اعتقادی خود و نه اصول دولت متبوعش از آنها بهره‌مند گردد. در واقع، برسمیت شناختن نظام‌های اعتقادی در حاکمیت باالاخص در کشورهایی که هویت خود را بر مبناییک مذهب واحد تعیین می‌کنند (همچون ایران) بدون ترویج و محافظت از امکان  دسترسیِ کامل و آزاد به هر آنچه حق آزادیِ عقیده متضمنِ آن است، ممکن است به اعمال محدودیتیا ممنوعیت‌هایی از سوی دولت بیانجامد. بنا بر قانون بین‌المللی حقوق بشر دولت‌ها حق استفاده از مذهب به عنوان توجیه اعمال محدودیت بر حقوق بنیادین شهروندان  را ندارند. در حقیقت دولت‌ها موظف‌اند تا در راستای حمایت از تنوع عقاید و جهان‌بینی‌ها کوشا باشند. اغلب بر این نکته تاکید شده است که عدمِ برسمیت شناختن برخی پیروان از سوی دولت و برخورد با افرادی که از مذهب رسمی پیروی نمی‌کنند اجحاف در حق پیروان ادیان  تلقی می‌شود. اما بررسی دقیق‌تر سیاست‌های دولتی مربوط به قوانین و دستور‌العمل‌های ناظر بر حق آزادی بیان و عقیده  حاکی از این واقعیت است که جمهوری اسلامی حقوق اکثریت شهروندانش را نقض می‌کند.

بخش سوم: آقای احمد رضا ایران نژاد کلوعلیا با موضوع “ادیان در جمهوری اسلامی ایران” سخنرانی کردند. در پی اعتراضات اخیر در آبان ماه شاهد بودیم که جمهوری اسلامی در کشت و کشتار مخالفین بیمی ندارد.اما این بیباکی آنان منبعی به نام اسلام دارد اسلام دینی است که سال هاست سرپوشی بر جنایات مسلمین بوده بر اساس آیه های آن مسلمانان این حق را دارند که هرجا کافری را دیدند به قتل برسانند و همین دستور برای حکومت ها هم موجود است.بر اساس آیه های قرآن حکام اسلامی  این حق را دارند که مخالفین را به صلیب بکشند و یا اصطلاحا زجرکش کنند و یا اعدام کنند. به این دلیل که مخالفین حکومت اسلامی همان مخالفان اسلام شناخته میشوند که در حکومت های اسلامی جرم آنان کفر و یا ارتداد بوده که حکمی به نام اعدام دارد.مردم مسلمان باید به حکم اسلام احترام بگذارند زیرا آن را توسط پدران خود قبول کرده اند و راه خروجی برای آنان وجود ندارد.جمهوری اسلامی هم از هر آیه قرآن استفاده خود را میکند تا با سرعت زیادی منابع ایران را غارت کنند و مردم هم به سرپوشی به نام اسلام کاری نمیتوانند کنند.برخی میگویند کشور های مسلمان دیگری هم وجود دارند که مردم آنها زندگی بسیار خوبی دارند اما در کدامیک از آن ها اسلام رعایت میشود­؟ اسلام در هزار و چهارصد سال پیش هم به همین شکل و بدتر موجود بوده اما خوشبختانه یا متاسفانه در آن زمان دوربین ها و رسانه ها وجود نداشتند تا آن ها را ضبط کنند . در جمهوری اسلامی میبینیم که دولتمردان هر جنایتی را میکنند و وقتی میبینند مردم معترضتد از قرآن استفاده کرده و به نحو صحیح آن را پوشش میدهند .در سیاست های جمهوری اسلامی میتوان دید که متوجه اسلام زدگی مردم هستند اما سعی در آن دارد که اسلام را باجلوه هایی بهتر نشان دهند .همانطور که میبینیم آخوند های را خلع لباس میکنند تا در بین  مردم محبوبیت پیدا کنند تا سیاست خود را به روشی که میخواهند پیش ببرند.در جمهوری اسلامی ایران میبینیم که هیچ دینی آزادی کافی ندارد و تنها با برچسب مسلمان میتوان آزادی نسبی را داشت.در این میان افرادی که مسلمان نیستند و دوست ندارند که برچسب اسلام را با خود حمل کنند کسانی هستند که در ایران زندگی سختی خواهند داشت و اگر به دام حکومت بیفتند زندگی آن ها تمام خواهد شد.مسیحیان و زردتشتیان و بهاییان و بی دینان و بیخدایان هم طبق اعلامیه حقوق بشر باید بتوانند آزادانه در کشور خود زندگی کنند اما میبینیم که اکثرا مجبور به ساکت شدن و یا ترک کشور به راه های گوناگون میشوند تا از ترس اعدام نجات پیدا کنند.و این شرایط از هر دیدگاهی جز اسلام کاملا اشتباه است .

در بخش چهارم آقای رضا چهرازی با موضوع ” حق اعتراض” سخنرانی کردند: حق اعتراض یک حق انسانی و غیر قابل سلب است ، این حق متعلق به تمام شهروندان است و هیچ قدرتی در یک جامعه مشروعیت این را ندارد که این حق را از افراد آن جامعه سلب کند، در قانون اساسی ایران ، با نظر به همین استدلال، اصل ۲۷ قانون اساسی تدوین تصویب شد. در این اصل بیان شده : تشکیل اجتماعات و راه پیمایی‏ ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است. این حق یک حق انحصاری برای مردم است و زمانی که جمعیتی احساس کنند که به گونه ای مورد ظلم و بی عدالتی دولتی قرار گرفته اند این حق برای آنان در نظر گرفته شده که با تجمعات و راهپیمایی ها در جهت احقاق حق خود گام بردارند و صدای فریادشان را به گوش دولت برسانند در سال ۵۸  در متن پیش نویس اصل ۲۷تنها بر همین دو شرط ، این دو پیش شرط  بدون سلاح و مخل مبانی اسلامی نباشد ، صراحتا ذکر نشده بود و در توضیح آمده بود که مقررات مربوط به نظم راهپیمایی در محل های برگزاری به موجب قانون معین میشود که به تصویب نرسید و این امر باعث شد که کسانی که قصد تعدی به این حق را دارند با برخوردهای سلیقه ای و تمامیت طلبانه نتوانند که این اصل را به گونه ای دلخواه مصادره کنند و قانون گذار در نهایت با بیان اصل ۲۷ قانون اساسی به شکلی که بیان شد این امر را تصدیق میکند که اگر راهپیمایی بدون سلاح و موافق با مبانی اسلامی باشد به تبع مخل نظم عمومی نیست قانون و آزاد است . اما آنچه در این قانون محل سوال شد این بود که از عبارت مخل مبانی اسلام نباشد ، ابهام زدایی نشده و مصادیق عینی ارائه نشد  امکان برخوردهای سلیقه ای و تفسیرهای نادرست و یا قضاوتهای بی پشتوانه ای عینی و جهت دار را در این کمیسیون بوجود میاورد و ممکن است فضای حاکم بر این کمیسیون با رد درخواستهایی حق تجمع را از عده ای که طبق قانون اساسی قانونا مستحق آن بودند بگیرد از طرفی برگزاری تجمعات بر طبق این قانون مشروط به کسب مجوزمیگردد که همین امر باعث میشود که نوعی فاصله بین اراده به اعتراض وتجمع تا تحقق و  فعلیت آن ایجاد شود و این امر باز هم فرصت را برای مانع تراشی های غرض ورزانه مهیا میکند و امکان تضییع این حق را ایجاد میکند .اما نکته دیگری که قابل ذکر است این می باشد که : مخاطب  قانون سال ۶۰ ، موضوع اصل ۲۶ قانون اساسی است که بیان میدارد : احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.با توجه به متن صریح اصل ۲۶ میتوان نتیجه گرفت که تنها احزاب ، جمعیت ها و انجمن های سیاسی و صنفی و اسلامی و اقلیتهای دینی ، مشمول قانون سال ۶۰ شده و سایر افراد حقوقی و حقیقی که شامل این تعاریف نمیشوند مشمول  این قانون  نشده و از آنجایی که حق اجتماع و راهپیمایی و اعتراض از حقوق غیر قابل سلب تمام مردم است پس میتوان نتیجه گرفت که الزام به اجازه برای راهپیمایی و اعتراض برای سایر آحاد ملت که در این دسته بندی ها قرار نمیگیرند، وجود ندارد و صرفا عدم حمل سلاح و عدم نفی مبانی اسلامی شرط لازم و کافی برای اعتراضات و راهپیمایی های خودجوش مردمی است ونیازی به کسب اجازه نیست وهیچ مقامی قانونا نمیتواند مانع برگزاری آن شود و در صورتی که مقام مسئول مانع آن شود میتواند مشمول ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی گردد و مجرم شناخته میشود .واقعیت این است که این اصل قانون اساسی نه تنها در عمل هیچ وقت به این نحواجرایی نشده است بلکه حتی برای تعیین چگونگی اجرای آن تاکنون دست کم دو آیین نامه و یک قانون هم تدوین شده است؛ اول آیین نامه چگونگی تامین نظم و امنیت اجتماعات و راه پیمایی های قانونی مصوب سال ۸۱ در هیئت دولت، دوم بند خ ماده ۱۳ قانون جدید احزاب مصوب سال۹۵ که برگزاری تجمعات را مشروط به اطلاع و مجوز از وزارت کشور و استانداری ها میکند  و سوم دستورالعمل اجرایی تامین نظم و امنیت در مراسم اجتماعات و راه پیمایی های قانونی مصوب شورای امنیت کشور در سال ۹۵ که البته متن این مصوبه آخر محرمانه است و تنها به استانداری ها و فرمانداری ها از طریق وزارت کشور اعلام شده است؛ با این حال تا کنون با بسیاری از درخواست ها برای برگزاری تجمعات و راهپیمایی ها به استناد همین مصوبه محرمانه مخالفت شده است. در واقع همچنان هیچ کدام از این آیین نامه ها و قوانین نتوانسته منجر به اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی شود.

بخش پنجم:  سپس بحث آزاد با موضوع “آبان ماه در ایران” آغاز گردید که در ابتدا آقای چهرازی بحث را با بیان کردن واقایع آبان ماه آغاز کردند و در ادامه بحث در این مورد که دولت ایران خود به تخریب اموال عمومی برای محکوم کردن اعتراضات و داشتن بهانه ای برای سرکوب کردن اعتراضات اقدام کرده است.  و در ادامه در پایان آقای حامد پرنوش ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالان و مهمانان, منشی, ادمین ها در ساعت 18:45 دقیقه ختم جلسه را اعلام کردند.

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هسن  نوامبر ۲۰۱۹

فاطمه عروجی

جلسه در روز یکشنبه مورخ ۲۴نوامبر راس ساعت ۱۸به وقت اروپای مرکزی  با حضور مسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق بشر برگزار گردید. مسئول جلسه جناب آقای فرهاد نصیری  ضمن خوش امدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی انان  جلسه را راس ساعت ۱۸ آغاز نمودند. بخش 1: سخنران اول سرکار خانم رویا ملائی بیجارپسیگزارش نقض حقوق بشر در ماه مهر را تحلیل کردند که به شرح ذیل میباشد. خبر: یک دختر ۱۵ ساله در تهران با پریدن از ساختمانی در خیابان ستارخان دست به خودکشی زد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از۷ درصد اعلام شده است. خبر: مریم ممبینی، همسر کاووس سیدامامی، فعال محیط زیست پس از ۱۹ ماه ممنوع ‌الخروجی توانست برای دیدار با فرزندانش به کانادا سفر کند. خبر: 17 زن زندانی سیاسی در زندان اوین دراعتراض به رویکرد جمهوری اسلامی در بازداشت مادران معترض به وضعیت فرزندانشان بیانیه‌ ای صادر کرده ‌اند. امضا کنندگان این بیانیه حکومت جمهوری اسلامی را«حاکمیتی زن‌ستیز» توصیف کرده‌اند که به جدال با زنان و مادرانی می ‌رود که برای آزادی و عدالت برخواسته‌اند. خبر: مجله «نشنال جئوگرافیک» فهرست امن‌ ترین و خطرناک‌ ترین کشورهای جهان برای زنان را منتشر نموده است. در این میان ایران در رتبه ۱۱۸ ام جدول قرار گرفته است. خبر: روز دوشنبه ۲۲ مهرماه ۱۳۹۸، بهاره زینی (سبحانیان) و سپیده روحانی، دو شهروند بهایی از زندان اصفهان آزاد شدند. آزادی این شهروندان پس ازگذراندن بیش از یک سوم از دوران محکومیت آنان صورت گرفته است. این دو شهروند هرکدام از بابت اتهام “عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهایی” به ۳ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام “تبلیغ علیه نظام” به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بودند.“فوژان رشیدی”، شهروند بهائی ساکن اصفهان، محبوس در زندان مرکزی این شهرستان که پیش از این توسط دادگاه تجدیدنظر اصفهان به تحمل ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده بود با توجه به سپری کردن یک سوم مجموع محکومیت حبس بطور مشروط از زندان آزاد شد. “فوژان رشیدی” به همراه همسرش “میلاد داوردان” مسلمان جذب شده به بهاییت هستند.

بخش2:سپس جناب آقای داود وحیدی با موضوع بررسی ماده۲۰اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اسلامی ایران سخنرانی به شرح ذیل ارائه دادند: در ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت اعلام شده هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت ‌آمیز تشکیل دهد و طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تشکیل اجتماعات و راه پیمایی بدون حمل سلاح آزاد است. با توجه به مواد اعلام شده و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ازچندین لحاظ میتونیم به نقض حقوق بشر در ایران اشاره کنیم. سیاست اصلی دولت جمهوری اسلامی ایران درقبال معترضان و کسانی که باتوجه به خواسته های به حق خودشون مجامعی رو تشکیل دادن فقط سرکوب و بازداشت وبرخورد شدید با اون هاست و متاسفانه هیچ ارزش انسانی برای افراد قائل نیستند. اینجا جا دارد به صحبت های آقای علی خامنه ‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۸ اشاره کنم مردمی رو که بخاطر گرانی و زندگی سختی که دارن سپری میکنند تظاهرات کردند مردم رو اشرارو کینه ورزان و انسان های ناباب توصیف کردند و این نقض آشکار ماده ۶اعلامیه جهانی حقوق بشر است. بطور کلی در تمام دولت های جمهوری اسلامی هروقت مردم تجمعات تشکیل دادن برای بیان خواسته های خودشان مردم را فتنه گران و آشوبگر و اشرار توصیف کردند. قبل ازورود به بحث اصلی میخواهم به دولت آقای حسن روحانی اشاره کنم که قبل از به رویه کارآمدن ایشان شاهد وعده های بسیار زیادی از قبیل رونق اقتصادی و اشتغال و آزادی اعتراض بود اشاره کنم. در ماه های اول دولت آقای روحانی درسفرهای استانی به صراحت اعلام کردند در این دولت اعتراض آزاد است و اگر در گذشته با برخی افراد به دلیل اعتراض علیه رئیس‌جمهور و دولت و مسئولان دولتی، برخوردهایی از جمله برخوردهای قضایی میشود اکنون دیگراینگونه نیست.

آیا وعده های رئیس‌جمهور عملی شد ؟

جای  سوال هست ازقوه قضاییه که آیا کارگرانی که سال ها در یک شرکت شرافت مندانه کارمیکردند با دست مزد کم و کار زیاد ، کارگری که ماه ها کار کرده بدون دریافت هیچ حقوق و مزایا آیا میتواند اشرار باشه ؟

با استناد به ماده ۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر که به صراحت اعلام شده رعایت حقوق انسانی توسط قانون !

آیا در احکام صادر شده برای فعالان کارگری در ایران که بازداشت شده اند حقوق انسانی رعایت شده ؟

در ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸شاهد برخورد شدید ماموران انتظامی با تجمع کنندگان روز جهانی کارگر در مقابل ساختمان مجلس بودیم که بیش از ۳۰ نفر بازداشت شدند.

جا دارد به اعتراضات کارگران هفت تپه اشاره کنم. کارگرانی که ماه ها حقوق دریافت نکردند و برای حقوق به حق خودشون دست به اعتراض و تجمع زده بودند به شکل بسیار بدی با آنها برخورد شد و احکام بسیار سنگینی برای فعالان کارگری صادر شد که بازهم دادستان کل کشور جریان اعتراضات رو آشوب نامید و گفته بود که آنها پول گرفته اند و میخواستند به هر طریق ممکن آن جارا به آشوب بکشنند. این گوشه ای از برخورد نظام جمهوری اسلامی ایران با تجمعات کارگری بود که نقض آشکار ماده ۱۹ و ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر است. متاسفانه دانشجویان هم در ایران از سیاست سرکوب تجمعات در امان نبوده و نیستند. بعد از به رویه کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران شاهد تجمعات بسیار زیادی بودیم که بازهم با سرکوب و حبس و در بسیاری از موارد به کشته شدن دانشجویان منجر شد. میتوانیم به وقایع ۱۸تیرماه ۱۳۷۸تا ۲۳ تیرماه۱۳۷۸ اشاره کنیم که ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی برخورد بشدت خشونت آمیزی رو با آنها داشتند که فقط تویه یک روز ۷ دانشجو کشته شدند که یکی از بی سابقه ترین برخورد سپاه با دانشجویان بود که ۲۴ تن از فرماندهان ارشد سپاه در نامه ای خطاب به رئیس‌جمهور آقای محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر درسرکوب اعتراضات قوی ترعمل نکند خود دست به کار میشوند. برخورد با تجمعات مردمی: متاسفانه سیاست دولت جمهوری اسلامی ایران با تجمعات مردمی هم سیاست سرکوب و بازداشت و خشونت است. مردمی که تحت فشار شدید اقتصادی هستند و ازکوچکترین خدمات اجتماعی محروم هستند هروقت برای بیان مشکلات شون تجمعاتی رو تشکیل دادند که حق طبیعی اونهاست مردم رو آشوبگرخطاب کردند به آنها حمله کردند بازداشت کردند و با حبس های طولانی مدت مواجهشون کردند. تجمعات زیادی روشاهد بودیم که خیلی از آنها هارو اعتراضات رهبری شده اعلام کردند که از خارج از کشور رهبری شده و ربطی به مردم ندارد. آیا اعتراضات ۷ دی ماه ۱۳۹۶ اعتراضاتی بود که ازخارج کشوررهبری میشد؟؟؟ اعتراضی بود که فقط به خاطر گرانی و اعتراض به سیاست های دولت آقای حسن روحانی بود. اعتراضاتی بود که ابتدا در چندین شهر شروع شد و سپس سراسری شد که در۱۶۰شهر کشورمردم تظاهرات کردند که علت اصلی این تجمعات فشاراقتصادی فساد دولتی و حکومتی و بیکاری و مداخلات در کشورهای خارجی. بیشتر معترضان طبقه متوسط کارگری و دانشجویان بودند که نتیجه سرکوب باعث کشته شدن ۵۰ نفر شد بیش از ۲۵ نفر درخیابان۷ نفر در بازداشت ۳ کشته در لرستان ۲ کشته در ایذه و ۹ نفر در استان اصفهان. متاسفانه این روزها اصلا شاهد اتفاقات خوبی در ایران نیستیم.

هروز شاهد این بودیم که مردم با شدید ترین سرکوب مواجه میشند. اعتراضاتی که با افزایش نرخ بنزین شروع شد. مردمی که توان برآورده کردن مایحتاج خودشون نیستند کارگرانی که کار میکنند ولی حقوقی دریافت نمیکنند حق طبیعی اونهاست که اعتراض داشته باشند ولی متاسفانه با سرکوب مواجه میشوند. دولت جمهوری اسلامی ایرانازهمه توانش برای سرکوب معترضان استفاده میکند. از قطع اینترنت گرفته تا هلیکوپتر های نظامی و شلیک مستقیم به مردم و ترساندن مردم از طریق تلوزیون و روزنامه های وابسته به دولت نمونش روزنامه کیهان وابسته به علی خامنه‌ای رهبرایران که معترضین را به اعدام محکوم کرد که در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۸ چاپ شد که به صراحت اعلام کرد اعدام با طناب دار در انتظار اشرار اجاره ای. حکومت جمهوری اسلامی که دم از رافت اسلامی میزند و یا سیاست مداران ایران که اعلام میکنند در ایران حقوق بشر نقض نمیشود از ترس اینکه دنیا نبیند چه جنایتی در ایران صورت گرفته اینترنت رو بروی مردم بست که نقض کامل آزادی بیان است. آقای احمد خاتمی هم در نماز جمعه تهران تشکر کرد از کسانی که اینترنت رو بستند که حتی خاستار این شد که اینترنت رو باز نکنید.

متاسفانه دراعتراضات آبان ماه بنا به گزارش سازمان عفو بین الملل و سازمان های حقوق بشری تعداد کشته های اعتراضات ۱۱۵ نفر اعلام شد و هزاران نفر بازداشت که بسیاری ازآنها دانشجویان هستند.

این جنایات درتاریخ ایران ثبت میشود و روزی باید جمهوری اسلامی ایران پاسخگویه تمام جنایاتی که مرتکب شده و تمام نقض های حقوق بشری که در ایران انجام داده باشد.

بخش3:  سپس جناب آقای مهدی فاضل زاده حبیب آبادی سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی حقوق بشر قرائت کردند. در سال ۱۹۴۵ میلادی و در پایان جنگ جهانی دوم سازمان ملل متحد از سوی کشورهای پیروز در آن جنگ شکل گرفت و جایگزین جامعه ملل که در سال ۱۹۲۰ تاسیس شده بود ، شد این سازمان در زمان تاسیس۵۱ عضو داشت و ۱۹۳کشور عضو دارد .موسسین سازمان ملل امیدوار بودند که این سازمان مانع وقوع جنگ و خشونت بین کشورها شود و پیگیری مسائل حقوق بشر دلیل اصلی ایجاد سازمان ملل شد. جنگ جهانی دوم و مسائل مربوط به نسل‌کشی سبب شد تا بر سر ایجاد سازمان جدیدی ، مانع وقوع تراژدی های مشابه در آینده اجماع جهانی به وجود آید. هدف اصلی نیز ایجاد یک چارچوب قانونی برای بررسی و عملکرد مناسب براساس شکایات درمورد تخطی از حقوق بشر بود . بدین ترتیب در۲۳ ژانویه ۱۹۴۶ شورایی به نام شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد با هدف توسعه اقتصادی ، بهداشتی و دگرگونی اجتماعی ، ارائه راهکار برای مسائل اقتصاد بین الملل و مشکلات بهداشتی و اجتماعی، آسان سازی همکاری‌های فرهنگی وآموزشی و پیشرفت در احترام به حقوق بشر و آزادی سیاسی تشکیل شد. پس ازمدتی، شورای اقتصادی و اجتماعی، جهت تحقق بخشیدن به اهداف خود تصمیم گرفت شمار زیادی نهاد فرعی و وابسته به خود به وجود آورد که یکی ازاین نهادها کمیسیون حقوق بشر است که در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۶ تشکیل و رسما فعالیت خود را آغاز نمود . فعالیت‌های این کمیسیون را می توان به سه دوره تقسیم کرد :

کار اصلی کمیسیون در دوره اول ( از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۶ میلادی ) وضع قانون ها و استانداردهای حقوق بشری در قالب کنوانسیون های مدنی و سیاسی بود . کنوانسیون یک نوع معاهده است که با هدف تدوین قواعد حقوقی و مهم ما بین کشورهای مختلف تنظیم و منعقد می گردد. در دوره دوم که از سال ۱۹۶۷ آغاز شد با نشر گزارش‌های موضوعی توسط کارگروه ها و زیرمجموعه‌ها ، نقض حقوق بشر را در کشورهای مختلف زیر نظر می گرفت و در دوره سوم ازسال۱۹۹۰ تا ۲۰۰۶ میلادی به عنوان مشاور برای کشوره،ای مختلف جهان درارتقای حقوق فرهنگی اجتماعی تاکید می‌کرد . در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۰۶ کمیسیون حقوق بشر با رای قاطع مجمع عمومی سازمان ملل با شورای حقوق بشر جایگزین شد.از اقدامات مهم کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد ، تهیه اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و نیز میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سال ۱۹۶۶ و همچنین طرح اعلامیه حق توسعه در سال ۱۹۸۶ بود. اعلامیه جهانی حقوق بشر در تاریخ ۱۰دسامبر۱۹۴۸و سالروز آغاز به کار کمیسیون حقوق بشر درمجمع عمومی  سازمان ملل متحد در شهر پاریس به تصویب رسید . این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار ، حقوقی را که تمام انسان ها مستحق آن هستند ، به صورت جهانی بیان می‌دارد .

اعلامیه مذکور شامل ۳۰ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد درمورد حقوق بشر می پردازد. حقوق بشر چیست ؟

حقوق بشراساسی ترین و ابتدایی ترین حقوقی است که هر فرد به طورذاتی، فطری، به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شود و درکل به حقوقی گفته می‌شود که همگان درهمه زمانها و مکانها ازآن برخوردارند. این تعریف ساده عواقب، بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومت ها به دنبال دارد .

مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین‌المللی این حقوق ویژگی‌هایی را دارا هستند که می‌توان به مواردی همچون :جهان شمول اند، غیرقابل سلب اند، تبعیض ناپذیرند، برابرند و نیزانتقال ناپذیری، تفکیک ناپذیری، برابری طلبی و به هم پیوستگی و درهم‌تنیدگی از دیگر مواردی است که می‌توان به آن اشاره کرد از این رو به تمامی افراد در هر جای جهان تعلق دارد و هیچ کس را نمی توان از این حقوق محروم کرد، ضمن اینکه همه افراد فارغ از عواملی چون نژاد، ملیت، جنسیت، مذهب، رنگ،زبان وغیره در برخورداری ازاین حقوق با هم برابرند وهیچگونه تمایز،ارجحیت، محدودیت و محرومیت در بهره‌مندی از حقوق ندارند و این حق ها قابل نقض نیستند. متخصصین و فعالان حقوق بشردرفعالیت‌های بین‌المللی خود در زمینه حقوق بین‌الملل، نهادهای جهانی و منطقه‌ای، سیاست‌های دولتی و در فعالیت‌های سازمان‌های غیردولتی، اساس و شالوده سیاست‌های عمومی و اختصاصی در این زمینه را بنا نهادند.

در جهان باستان، مفهوم حقوق بشر به گونه‌ ای که امروزه وجود دارد، نبود. بلکه در جوامع باستانی به صورت مجموعه ای مفصل از وظایف بود، که مفاهیمی از جمله: عدالت، مشروعیت سیاسی، شکوفایی انسان که در پی دستیابی به کرامت انسانی حاصل می‌شود، یا خوب بودن، فارغ ازعنوان و مفهوم حقوق بشر وجود داشت. بعد از جنایاتی که در جنگ جهانی دوم رخ داد نگرانی برای حمایت اجتماعی و حقوقی از حقوق بشر و آزادی های اساسی و پایه ، افزایش یافت . پایه و اساس سازمان ملل متحد و مفاد منشور سازمان ملل متحد ، ارائه و ایجاد مبنا و بنیادی برای یک سیستم کامل و جامع از حقوق بین‌الملل و تلاش در زمینه حفاظت از حقوق بشر است. مفاد منشور سازمان ملل متحد اساساً برای توسعه وگسترش حفاظت از حقوق بشر بین المللی است. در مقدمه آن لزوم پایبندی به حقوق اساسی بشر، حیثیت و ارزش انسانی و تساوی حقوق مرد و زن ذکر شده است مطابق مورد سوم از ماده یک منشور، برلزوم همکاری بین المللی در زمینه حل مشکلات بین المللی که دارای جنبه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بشردوستانه است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز ازحیث نژاد، جنس، زبان یا مذهب تاکید شده است. ماده ۵۵ منشورتبیین می‌نماید که : با توجه به ضرورت ایجاد شرایط ثبات و رفاه برای تامین روابط مسالمت آمیز و دوستانه بین الملل بر اساس احترام به اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل، سازمان ملل متحد امور زیر را تشویق خواهد کرد: الف – بالا بردن سطح زندگی ، فراهم ساختن کار برای حصول شرایط ترقی وتوسعه در نظام اقتصادی و اجتماعی ب – حل مسائل بین المللی اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و مسائل مربوط به آنها و همکاری بین المللی فرهنگی و آموزشی .ج – احترام جهانی و موثر حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد ، جنس و زبان یا مذهب . همچنین ماده ۵۶ منشور از اهمیت بالایی برخوردار است، چون مطابق آن ، کلیه اعضا متعهد می‌شوند که برای نیل به مقاصد مذکور در ماده ۵۵، در همکاری با سازمان ملل متحد، اقدامات فردی یا دسته جمعی معمول دارند رعایت و اجرای این مفاد برای طرفین آن یعنی خود سازمان و الزامی است و در واقع به عنوان یک تعهد حقوقی برای اعضای سازمان ملل متحد محسوب می‌شود. نقض حقوق بشر زمانی رخ می‌دهد که توسط دولت یا نهاد غیردولتی مورد سو استفاده قرار گیرد، یا حقوق اساسی آنها انکار و نادیده گرفته شود، یا هنگامی که در هر دولت یا نهاد غیردولتی بخشی از پیمان میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی یا دیگر حقوق بین‌المللی و بشردوستانه را در مورد برخی از افراد رعایت نکنند، لذا در مورد نقض حقوق بشر، سازمان ملل متحد شورایی را تعیین کرده تحت عنوان شورای امنیت که تنها تریبون و دادگاهی است که در اینگونه موارد تصمیم ‌گیری می ‌کند. چنانچه مطابق ماده ۳۹ منشور سازمان ملل متحد، شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح، یا عمل تجاوزرا احراز کرد توصیه هایی خواهد نمود یا تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین‌المللی به چه اقداماتی برطبق مواد۴۱ و۴۲ بایدمبادرت شود. سازمان عفو بین الملل، فدراسیون بین المللی حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر، سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، خانه آزادی، آزادی بیان بین‌المللی، سازمان هایی هستند غیردولتی و مستقل که شواهد و مدارک و اسناد نقض حقوق بشر را جمع‌آوری می‌کنند و سپس از طریق تحت فشار قرار دادن، سعی بر اجرای قوانین حقوق بشر دارند. سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۶ برنامه ۲۲۱۷ در زمینه حقوق بشررا به تصویب رساند.

طبق این قطعنامه به افراد و سازمانهایی که فعالیت‌های قابل توجه و چشمگیری در زمینه حمایت از حقوق بشر و ترویج اعلامیه جهانی حقوق بشر انجام داده اند، جایزه ای تعلق می‌گیرد تا از تلاش ایشان در ارتقای وضعیت حقوق بشر در دنیا قدردانی به عمل آمده باشد. این جوایز اولین بار در سال  ۱۹۶۸ به شش نفر، که یک نفر از آنان فرد ایرانی به نام خانم مهرانگیز منوچهریان بود، اعطا شد و از آن پس در فواصل پنج ساله داده شد.

مراسم اعطای جوایز معمولاً درروز۱۰دسامبر (سالروز تاسیس کمیسیون حقوق بشرو به تصویب رساندن اعلامیه جهانی حقوق بشر یک سال پس از آن ) که سازمان ملل آنرا روز حقوق بشر نامیده است انجام می‌گیرد. جایزه مذکور یک پلاک فلزی است که آرم سازمان ملل و یک طرح هنرمندانه روی آن نقش بسته و کلمات تقدیر روی آن حک شده است. برندگان این جایزه درسال ۲۰۱۸ ازکشورهای پاکستان ، تانزانیا، برزیل و ایرلند بودند. فعالان حقوق بشر چه کسانی هستند ؟

فعال حقوق بشر و مدافع حقوق بشر در توصیف افرادی به کار میرود که به صورت صلح آمیز و بدون خشونت به صورت انفرادی یا با همکاری افرادی دیگر در راستای ترویج و دفاع از حقوق بشر گام بر می‌دارند و لازم نیست که حتماً با عنوان فعال یا مدافع حقوق بشر شناخته شود و یا سازمانی که او در آن کار می کند نام حقوق بشر را با خود به یدک بکشد. وظیفه فعال حقوق بشر حفاظت و دفاع از حقوق مدنی و سیاسی و همچنین حفظ و تحقق حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی است. یک فعال حقوق بشر می بایست به محض رویت نقض در حقوق انسانها، فعالیت خود را آغاز نماید و با بررسی و گزارش های متعدد و رساندن صدای قربانیان به جهانیان آنان را کمک کرده و همچنین عامل کوچکی در جهت جلوگیری از تکرار آن باشد.

بخش4: در پایان اقای سلمان یزدان پناه  با موضوع روز جهانی فساد سخنرانی خود را ایراد کردند: فساد در لغت به معنای انحراف و تباهی است. فساد عبارت از یک عملی است که جهت گرفتن فواید شخصی در تضاد با مطالبات وظیفه رسمی و ضدتأمین حقوق دیگران انجام می شود. سازمان ملل متحد برای محو فساد ۹ دسامبر را روز جهانی مبارزه با فساد نام گذاری نموده و از کشورهای جهان خواسته که در زمینه مبارزه با فساد تلاش کنند. اما امروزه فساد دارای معانی بسیار گسترده است. چنین میتوان عنوان کرد که با گسترش علم بشر فساد نیز گسترش یافته و درانواع و شکل های متفاوت در جامعه دیده می شود. فساد از زمان نخستین انسانها یعنی آدم وحوا وجود داشته و شاید بتوان گفت اولین انسانی که فساد رو روی زمین به انجام رسانید آدم و حوا بودند و سپس فرزند ایشان. اما فساد امروزه قابل قیاس با فساد گذشتگان ما نیست. آثار و نتایج ناشی از فساد در جامعه قابلیت  گستردگی خاصی دارد؟ چون فساد همچون غده ای سرطانی است که آسیب های بسیاری را بر جامعه و کشور وارد می آورد؛ از جمله صدمه زدن به اعتماد مردم نسبت به حکومت، ممانعت از ثبات سیاسی و اقتصادی و پیوستگی اجتماعی و ممانعت از توسعه اقتصادی کشور از طریق تخریب رقابت سالم در بازار. علاوه برآنچه که اشاره شد، می توان موارد زیر را به عنوان آثار ناشی از وجود فساد اداری در جامعه نام برد:1- از بین بردن حکومت داری مطلوب و تحکیم دموکراسی درجامعه؛2- تضعیف مشروعیت حکومت و حاکمیت قانون؛3.صدمه رساندن به میکانیزم های بازار و رقابت سالم؛ 4.ایجاد یاس و ناامیدی برای نسل جوان وجلوگیری از شگوفایی استعدادها؛  5.کاهش احترام به قانون اساسی و سایر قوانین؛ 6.از بین رفتن شفافیت و حساب دهی؛ 7.کاهش فرصت های سالم پیشرفت برای افراد، موسسات و سازمان ها؛8.افزایش هزینه زندگی مردم، همچون افزایش قیمت های کالا و خدمات وارداتی وقیمت تمام شد کالا و خدمات تولید شده داخلی؛ 9.کاهش بهره وری، زیرا زمان و انرژی به جای صرف شدن برای دستیابی به اهداف، وقف ایجاد شکاف در سیستم می شوند؛10.خنثی کردن حرکت توسعه کشور.فساد دارای ابعاد مختلفی می باشد: فساد در نوع کوچک آن از یه شخص تا فساد در  یک جامعه یا یک کشور میتواند از نظر نوع و علل پیدایش متفاوت باشد اما آنچه مسلم هست فساد در هر نوع و شکل از تک تک افراد جامعه شروع میشود که در اصطلاح به آن فساد فردی یا اخلاقی عنوان میشود و در صورت وجود بستر مناسب به نوع بزرگتر خود یعنی فساد اجتماعی و بین المللی تبدیل ممیشود.شاید بتوان فساد را به انواع فساد شخصی اجتماعی اداری حکومتی و بین المللی دسته بندی کرد.آنچه امروزه جامعه ایران را دچار تشنج و هرج مرج کرده فساد حکومتی است که از طرف مسئولین نظام جمهوری اسلامی به جامعه اعمال میشود. به باور بسیاری از مردم جامعه ایران فساد حکومتی محدود به مسئولین میباشد. اما میتوان گفت فساد حکومتی برای بقا نیاز به فساد فردی و اخلاقی دارد.وقتی به هرم تقسیم پست ها در نظام جمهوری اسلامی نگاه کنید بعد از رهبری و مجلس خبرگان سایر مسیولیت ها و پست ها توسط افراد جامعه اشغال شده و فساد از راس هرم تا پایینترین رده های هرم مشاهده می شود. حکومت میکوشد تا با از بین بردن ارزش ها درجامعه و تیدیل ارزش ها به ضد ارزش فساد فردی را در جامعه گسترش دهد. به عنوان مثال در تمامی کشور ها دروع به عنوان پدیده ای غیراخلاقی و خلاف انسانیت شناخته میشود ولی در ایران و بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در بعضی از کتاب های درسی بعضا از دروغ به عنوان مصلحت و تقیه یاد شده که برخی از بزرگان دین دروغگویی را تمجید و از آن به عنوان یک راه حل برای حل مشکلات یاد شده. تقیه نوعی از فساد است که به مردم تعلیم داده شده و استفاده از آن را به عنوان ارزش یاد میکنند.

وجود باندهای مافیایی وابسته به سپاه و رهبری جمهوری اسلامی و اختلاس های کلان و اشغال پست های مهم مملکتی توسط گروهی کوچک نمونه های بارز فساد در بدنه نظام می باشد.با روی کار آمدن جمهوری اسلامی فساد اجتماعی روز به روز گسترش یافته و ارزش ها به صد ارزش تبدیل شده. فسادی که بسیاری از مردم آگاهانه یا ناآگاهانه به آن تن داده و آن را به عنوان امور روزمره زندگی خود پذیرفته و در امور روزمره به کار برده اند. به عنوان مثال استفاده از سهمیه ها مانند سهمیه بسیج و خانواده شهدا در ورودی دانشگاه ها و در استخدام ها منجر به نوعی فساد نامرئی در جامعه گردید .فسادی که در طی سال ها مثل سرطان افراده شایسته را از امورمملکت حذف و زمام مملکت را به دست افرادی بی لیاقت و ناکارآمددرعرصههای مختلف فرهنگی اجتماعی واقتصادی سپرد.

اگر امروز مردم به خیابان ها آمده و اعتراض میکنند به خاطر افزایش قیمت بنزین نیست. مردم به خیابان آمدند تا علیه دزدی و فسادی که حکومت به جامعه تحمیل کرده است اعتراض کنند. آنچه مسلم هست فساد دررده های بالا مربوط به دولتمردان ایران می باشد اما در رده های پایینتر عامل فساد مردم جامعه هستند.مردمی که با سکوت دربرابر فساد دولتمردان در طول 40 سال گذشته نه تنها جامعه ایران را به ورطه نابودی کشانده بلکه نسل های آینده را نیز قربانی سکوت خود کرده اند. اما یکی دیگرازانواع فساد فساد بین المللی می باشد که جمهوری اسلامی و برخی کشور های منطقه خاورمیانه پرچم داران اصلی آن در خاورمیانه می باشند. جمهوری اسلامی با صرف پول هایی که باید در زمینه آموزش و پرورش و رفاح مردم ایران هزینه شود را صرف جنگ افروزی بین اقلیت های مذهبی شیعه و سنی در منطقه کرده و با وقاحت وزیر کشوروسایر مسیولین از این عمل دفاع کرده و آن را وظیفه ملی معرفی میکنند.

همانطور که دراخبارشنیدید کشوری برای دستیابی  به منابع نفتی به سوریه حمله کرد و آن را جنگ برای صلح نامید. جنگی که منجر به کشته وآواره شدن هزاران بی گناه گردید.

فساد بین المللی باعث بروز جنگهای طولانی مدت می شود .اما آنچه مسلم هست فساد همیشه منافعی برای مفسد و تباه و ویرانی را برای اقشار آسیب پذیر جامعه به همراه دارد. مهمترین مسئله ای که در راه مبارزه با فساد باید به آن توجه کرد افزایش سطح آگاهی مردم نسبت به حقوق شهروندی و انسانی خود و عدم سکوت در برابر مسئله فساد است.

سکوتی که بارها وبارها توسط مردم و جوامع بین المللی و خصوصا کشور های مدعی دفاع از حقوق بشر به در روز های اخیر دیده شد. دریایان فقط به ذکر یه نکته اشاره میکنم که متاسفانه حقوق بشربعضا به عنوانابزاری جهت باجگیری سیاسی برای برخی کشورهای مدعی حامی حقوق بشر تبدیل شده است.

بخش5: بحث آزاد با موضوع حق آزادی عقیده و دین : درابتدا جناب آقای فرهاد نصیری  توضیحی کاملی در مورد حق ازادی عقیده و دین  ارایه دادند و صحبت خودرا اینگونه ادامه دادند، متاسفانه با اینکه درقانون اساسی جمهوری اسلامی حقوق همه ادیان به طور کامل بیان شده ولی ما هرروزه شاهد این هستیم که بهاییان، دراویش ودیگر اقلیت های مذهبی درایران مورد ظلم قرار می گیرند وحقوق شهروندی یکسانی ندارند و به دلیل داشتن مذهبی متفاوت شامل محدودیت وبازداشت های متعدد هستند. بعد ایشان خانم رویا ملائی بیجارپسی ازفشاری که جمهوری اسلامی به دیگرادیان وارد می کنند صحبت کردند، از نظر ایشان بجز مسلمانان بقیه ادیان ازحقوق مساوی در ایران برخوردار نیستند و به دلیل نبودن آزادی عقیده و بیان هرروزه شاهد دستگیری افراد با عقاید مختلف هستیم. سپس خانم سمیرا فیروزی بویاغچی صحبت دوستان را تکمیل کردند متاسفانه در حال حاضر در کشورما به دلیل نبودن آزادی عقیده و بیان چهل سال است که مردم نتوانسته اند از حق خود دفاع کنند و ترس از ابراز عقیده باعث شده که مردم راحت نتوانند راجع به دین خود صحبت کنند با اینکه داشتن مذهب یه مسئله کاملا شخصی می باشد وما باید با هرمذهب و عقیده ای به یکدیگراحترام بگذاریم حتی اگه برای ما قابل قبول نباشد خانم فاطمه عروجی ضمن تایید صحبت های بقیه همکاران براین مسئله تاکید داشتند که خانواده ها باید از کودکی به فرزندان خود اموزش های لازم دررابطه با حقوق برابر و ازادی بیان را بدهند زیرا اگر کودکان نتوانند ابتدایی ترین حقوق خودرا بشناسند فردا درجامعه هم نمی توانند از حق وحقوق خود دفاع کنند. ادامه دیگر اعضا کمیته و مهمانان حاضردراتاق با همدیگر بهتبادل پرداختند.

درپایان جناب آقای فرهاد نصیری مسئول جلسه  ضمن تشکر ازتمام فعالین؛ منشی جلسه ׃ خانم فاطمه عروجی ادمین ها׃جناب آقایان رسول عباسی زمان آبادی وآقای فرهاد نصیری وخانم  فاطمه عروجی صدابرداران׃ جناب آقایرسول عباسی زمان آبادی وسرکارخانم زهره حیدری شاهی راس ساعت۲۱ختم جلسه را اعلام کردند.

اعضای نمایندگی هسن که درجلسه مزبورحضور داشتند عبارتنداز׃خانم ها: زهره حیدری شاهی، مهدیه مراد، شهین تاج فتح زاده، فاطمه عروجی، مهتاب محجوب، رویا ملائی بیجارپسی، سمیه قربانی و سمیرا فیروزی بویاقچیجناب آقایان: فرهاد نصیری،سلمان یزدان پناه، رسول عباسی زمان آبادی، منوچهرشفایی، مهدی فاضل زاده حبیب آبادی، داوود وحیدی، محمد آفتابی وهومن شعری طهرانی

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی کشور های شرق آسیا نوامبر ٢٠١٩

ملیکا احمدی سبزواری

در روز شنبه مورخ ۳۰ نوامبر ساعت ۱۶:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی شرق آسیا برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه آقای محمد ابوطالبی ضمن خوش آمد گویی جلسه را آغاز نمودند.

بخش1: درآغاز جلسه خانم لیدا اشجعیگزارش ماهیانه نقض حقوق بشر در ایران در آبان ماه سال 98 را ایراد کردند:اخبار نقض حقوق بشر در آبان ماه 98 ، حول محور نقض حقوق کودکان با 11 مورد کودک همسری و افزایش درصد ازدواج زیر 18 سال، بحران الکل و اعتیاد و روابط جنسی در نوجوانان، اعدام نوجوانان، معضلات تحصیل در کل کشور، کودک آزاری، نقض حقوق کودکان کار، بازداشت و محکومیت شهروندان بهایی، نقض حقوق زنان به خصوص زنان زندانی و فعالان مدنی، چند همسری بوده که اطلاعات گردآوری شده دراین گزارش از صحت کامل برخوردار بوده اند. نقض حقوق کودکان: 11 مورد که شامل ازدواج زیر 18 سال است و بیانگر عدم وجود قانونی حمایت گر نسبت به این کودکان و نقض حقوق بشر بوده است. بحران الکل و اعتیاد و روابط جنسی : 2 مورد با آمار 13 تا 17 درصدی اعتیاد در نوجوانان، اعدام کودکان : مورد .نقض حق تحصیل و آموزش و پرورش: 28 مورد. کودک آزاری: 17 مورد. نقض حقوق کودکان کار:7 مورد. زندانیان بهایی :12 مورد. زندانیان سیاسی:25 مورد.

بخش2: سخنران بعدی خانم نوری ایرانی با موضوع مقایسه ماده ۱۸ ازاعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح زیر صحبت نمودند : ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر : هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است. این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب یا دین و آزادی علنی و آشکار کردن آیین و ابراز عقیده چه به صورت تنها و چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی  است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد. این ماده، از بنیادی ترین حقوق بشر است. آزادی دین و مذهب زمانی تحقق می یابد که دین و مذهب فرد هر چه که باشد جرم محسوب نشود و منجر به سلب حقوق فردی و اجتماعی وی نگردد. حتی کلمه زندانی عقیدتی هم در همین راستا بوجود آمد. واژه ای که برای اولین باردر۲۸ مه ۱۹۶۱ توسط شخصی بنام پیتر بننسون در نوشتاری به نام زندانیان فراموش شده برای روزنامه آبزرور لندن به کار برده شد. اصل ۲۳ قانون  اساسی جمهوری اسلامی ایران : تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.حکومت ایران با پذیرفتن مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و به عضویت درآمدن آن و همچنین با استناد به اصل ۲۳ قانون اساسی که اشاره به آزادی اندیشه وممنوعیت تفتیش عقاید دارد در واقع متعهد شده است آزادی اندیشه و دین را در کشور به اجرا درآورد. اما طی ۴ دهه اخیرو پس از روی کار آمدن حکومت مذهبی درایران، هرگونه تبلیغ برای سایر ادیان بمثابه عملی ضد امنیتی تلقی می شود. اسفند ماه همین امسال، نیروهای مبارزه با قاچاق، ۳۰۰ جلد کتاب مقدس مکشوفه را درکنار مشروبات الکلی و مواد مخدر سوزاندند. زندان های کشور پر است از زندانی عقیدتی که به دلیل دگراندیشی، مورد اذیت و آزاروشکنجه و حبس های طولانی مدت قرار گرفته اند. این بازداشت ها در حالی صورت گرفته است که عفو بین الملل، سازمان ملل متحد و مدافعان حقوق بشر، بارها از مقام های ایران خواستار رعایت حق آزادی وعقیده و دین و پایبندی به تعهدات بین المللی شان شده اند.

اما متأسفانه جمهوری اسلامی ایران، نه به هیچیک از این اعتراضات مجامع بین المللی پاسخی داده است ونه اجازه ورود به گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی نقض حقوق بشر در ایران. اساسأ مسًله آزادی عقیده و بیان درجمهوری اسلامی ابعاد مختلف دارد. یکی جنبه سیاسی موضوع است یعنی حکومت چه برخوردی با ملت خود دارد ودیگری مسایل مربوط به اساس کشور است، که ریشه مشکل دراساس جمهوری اسلامیومناسبات و موقعیت متزلزل حاکمیت است ودرقانون اساسی آن انعکاس یافته. ما مدافعان حقوق بشردرایران، رهروان راه آزادی ملتی هستیم که خونها داده است اما همچنان پا برجا و استوار است.

بخش3: سپس آقای ابولفضل )مازیار) پرویزی سخنرانی خود را در رابطه با براندازی و نقش فعالین حقوق بشر بیان، خدمت حاضرین ارائه دادند : فکر نمیکنم در این جلسه فردی وجود داشته باشد که دنبال تغییر و انقلاب نباشد چون قطعاً هیچ امیدی به جمهوری اسلامی ایران در خصوص آزادی و حقوق بشر وجود ندارد و اتفاقاً یک خواسته خیلی به جا و نرمال و طبیعی ست که به دنبال تغییر باشیم اما برای تغییر یک مجموعه و یا انقلاب کردن ابزار هایی نیاز هست که اگر رعایت نشود قطعاً با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد. اولین ابزاری که یک انقلاب نیاز دارد آگاهی ست. آگاهی از حقوق ذاتی، آگاهی از حقوق شهروندی، که حقوق طبیعی و مسلم هر شخص است. بحث آگاهی اینقدر مهم است که عدم آن تبعات و خرابیهای زیادی به بار می آورد. ۴۰ سال قبل مردم از سرناآگاهی و فریب خوردن و بدون برنامه و هدف انقلاب کردند (منظور جانب داری ازحکومت پهلوی نیست)اما به کجا رسید چهل سال است  که ما اشتباه خوردیم اشتباه پوشیدیم اشتباه نشستیم اشتباه رفتیم اشتباه حرف زدیم اشتباه خوندیم اشتباه یاد دادیم و خلاصه از هر نظر اشتباه زندگی کردیم بدون آزادی و استقلال و بدون دموکراسی. کشور و مردم را به یک جایی رساندند که محیط زیست مان در مرز نابودی  قرار گرفته است. میانگین آمار اعتیاد صدر دنیا، آمار اعدام درصدر جهان، آمار طلاق در سطح جهان، کودک‌همسری وضعیت قرمز، آمار خودکشی در وضعیت بحرانی، از نظر اقتصادی کشور با این همه ثروت و منابع طبیعی و غیرطبیعی جزو۱۰کشور ثروتمند جهان اما۶۰ میلیون نفر زیر خط فقرهستند خشونت علیه زنان و تجاوزجنسی به زنان دروضعیت کاملا بحرانی همه این موارد یک عامل دارد آن هم ناآگاهی.

از همه بدترمیلیون‌ها نفر در ایران و خاورمیانه جان خود را ازدست دادند(جنگ،ترو،حملات انتحاری و دخالت در امورکشورهای خاورمیانه و کشتارمردم بیگناه) وآثار باستانی کشور درحال تخریب، تولی ۱۱هزار امامزاده وترویج خرافات،خشک شدن تالاب‌ها. پس باید خیلی مواظب باشیم که به آگاهی خودمان اضافه کنیم و مردم را آگاه کنیم چون دیگر حق اشتباه نداریم تو این زمینه دلیلش هم اینست که هم از لحاظ جغرافیایی و هم و اینکه مردم از نظرفقر و.تحمل یک شکست دوباره ندارند ازهمه مهمتر نسل آینده هرگز ازما نمی پذیرد که اشتباه کردیم و ناآگاه بودیم. هنوز در تجمعاتی که اتفاق می ‌افتد و اعتراضاتی که پیش میاد می‌بینیم که شعارها درخصوص آگاهی و حقوق ذاتی نیست. بعنوان مثال ببینید اگر که آگاهی وجود داشت مطمئناً کشورهایی که جهان اولی هستند هرگز دراین مسائل دخالتی نمی کردند.هیچ کدام برایشان مهم نیست که مردم ایران چه اتفاقاتی برایشان می افتد. پس ما باید خودمان  به فکر خودمان باشیم نه اینکه شعار و بیانیه بدهیم و از جامعه جهانی بخواهیم به ما کمک کنند.احزاب و اپوزیسیونهای زیادی هستند که همه ادعا دارند که کشور را آنها باید اداره کنند.پس بهتراست خودمان را گول نزنیم اگر آگاهی وجود داشته باشد این احزاب گروه‌هایی که الان ادعای مملکت داری میکنند اثری از آنها نخواهد بود وظیفه فعال حقوق بشر ازیک فعال حقوق سیاسی و یک فردی که حتی به دنبال انقلاب کردن است به مراتب  مهمتر وسنگین تر است از فعال سیاسی.

بخش4:  پس از آن خانم مریم برزگر سخنرانی خود را درباره ی پناهندگی و وضعیت پناهندگان در مالزی چنین آغاز کردند : همه ی شما دوستان یا خود زندگی پناهندگی را تجربه کرده می کنید و یا با پناهندگان و پناهجوبان زیادی در ارتباط بوده اید. بنابراین قطعا می دانید که گرچه پناهجو در تبعید سایه بخشی از تهدیداتی را که درکشورخود با آن روبرو بوده را کمتر احساس می کند اما با مشکلات  و دغدغه های جدیدی روبرو می شود که در بعضی از مواقع حتی ازتهدیدات قبلی نیز آزاردهنده ترهستند. پناهجویان ایرانی با حدود 600 نفر در قبل وحدود 300 نفرهم اکنون هفتمین جمعیت  پناهجویان در مالزی را به خود اختصاص داده اند . اتباع میانمار؛ سریلانکا ؛پاکستان؛ سومالی؛ سوریه؛ عراق و ایران هفت کشوری هستند که بیشترین پناهجورا در مالزی دارند.

مالزی تاکنون کنوانسیون پناهجویان 1591 را امضا نکرده است.ایرانیانی که به قصد پناهندگی وارد مالزی می شوند اکثرا نمی دانند که مالزی کنوانسیون ژنو در امور مربوط به پناهندگان را امضا نکرده است  و حضور پناهندگان در کشورش را قانونی نمی داند و این آغاز مشکلات بسیار زیادی برای آنان است. مالزی کشوری مهاجرپذیر نیست.

پاسپورت  یا اقامت  بیش از ده سال را به هیچ مهاجری نمی دهد.

در این شرایط وضعیت اقامت پناهجویان بسیار دشوارتر از سایرمهاجران است. نگاهیبیندازیم به مشکلاتپناهجویان وپناهندگان ایرانی درمالزی: قانونی نبودن اقامت  پناهجویان درمالزی.

حساسیت پلیس و گسترده شدن گشت  های پلیس برای بررسی مدارک مهاجران خارجی ودستگیری پناهندگان بطور وسیع. تعداد بسیار زیاد پناهجویان کشورهای جنوب شرق آسیا پروسه های بسیار طولانی.عدم اعتمادپناهجویان ایرانی به مترجمین انتخابی سازمان و اختلافاتی که در زبان فارسی افغانستان و ایران وجود دارد.

نبود راهکاری برای خروج از مالزی درصورت عدم موفقیت درگرفتن پاسخ مثبت از سازمان ملل. در خوش بینانه ترین شرایط ؛ یک پناهجو باید یک دوره پنج یا شش ساله را برای به نتیجه رسیدن پرونده اش درکشور مالزی در نظر بگیرد که البته از زمان دولت  کنونی امریکا این پروسه طولانی تر هم شده استو همه این سالها بدون درآمد؛ حق اقامت و کمک های مالی از سازمان یا ارگانی خاص سپری خواهد گردید. همچنین اشاره به مشکلات روزمره پناهندگان در مالزی که شامل : نداشتن اجازه کار و اجباربهانجام کار سیاه با حقوق پایین، نبود امکانات پزشکی و دندانپزشکی، عدم شناخت جامعه جهانی از وجود پناهندگان ایرانی در مالزی و وضعیت آنان، عدم امنیت  جامعه ایرانی، تن فروشی زنان بصورت رسمی وغیررسمی، اعتیاد و فروش مواد مخدرتوسط ایرانیاناعتیاد نوجوانان،فساد درون سازمانی یوان،عدم پرداخت حقوق و از بین بردن حقوق پناهندگان بدلیل عدم دسترسی به مراجع قضایی، سیاست های ضد مهاجرتی، پلیس و اداره مهاجرت فاسد، عدم داشتن شماره حساب، وجود جاسوسان زیاد و عدم امنیت، عدم دسترسی به مراکز تحصیلی و آموزشی می باشد.

بخش5: در این جلسه به دلیل کمبود وقت، بحث آزاد صورت نگرفت و وعده ی انجام آن در جلسات بعدی داده شدودرپایان آقای محمد ابوطالبی ضمن تشکراز تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، منشی جلسه، ادمین ها در ساعت 19:00ختم جلسه رااعلام کردند. دراین جلسهعلاوه برمهمانان ازکانون و سایر علاقمندان به حقوق بشراعضای نمایندگی مالزی و کمیته ادیان  خانم ها و آقایان ابولفضل پرویزی، نوری ایرانی، لیدا اشجعی، مریم برزگر، ملیکا احمدی سبزواری، محمد ابوطالبی، نغمه تقی نژاد، فربد دارابی، صدیقه جعفری، رویا مولایی، رسول عباسی، مینا رضایی، آقای شفایی، رحمان نبوی، شبنم رضاوند، نیما آزاد، محمد گلستانجو، آقای سیاحی و محمود حوالات در این مراسم حضور فعال داشتند.

 

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته زنان و نمایندگی اتریش نوامبر

پریسا حبیبی-علیرضا حجتی

درروزشنبه، مورخ 23 نوامبر 2019 ساعت 19:05 به وقت اروپای مرکزی، باحضورمسئول و اعضای کمیته ونمایندگی، سخنرانان وجمعی ازفعالان کانون دفاع ازحقوق بشردرایران ومهمانان دیگردرفضای مجازی پالتاک کمیته زنان برگزارگردید. درابتدای نشست آقای مهران فاضل ‌زاده پیروهماهنگی قبلی بامسئول جلسه سرکارخانم مهسا زکایی، به علت تاخیر ایشان، ضمن خوشآمدگویی وعرض خیرمقدم به حاضرین ومعرفی سخنرانان جلسه را آغازنمودند.

بخش 1. درآغازجلسه سرکارخانم فرشته امیراحمدی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در آبان ماه 1398را ایرادکردند.

بخش2. سخنران بعدی آقای بهروز شکری‌نسب، با موضوع بررسی ماده ۱۰اعلامیه جهانی حقوق بشرومقایسه آن باقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح زیرصحبت نمودند: ماده 10: هرکس بامساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه عادل وبی طرف، منصفانه وعلنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به اوتوجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید. حق بهره‌مندی از محاکمه عادلانه به این معنا است که الف) هرشهروندی که مورد تعدی قرار گرفته، حق دارد آزادانه دریک دادگاه صالح درخواست احقاق حق کند. ب) هرشهروندی که در معرض اتهام قراردارد باید بتواند دریک دادگاه بی طرف ومستقل ازخود دفاع نماید. این حق، در اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیونهای جهانی مربوط به حقوق مدنی و سیاسی، قوانین اساسی و حتی قوانین عادی کشورها مورد تایید قرارگرفته است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بویژه دراصول 32 33 34 35 36 37 و166 به کاملترین شکل ممکن ازاین حق دفاع کرده است. حق محاکمه عادلانه به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر درسطح بین الملل به رسمیت شناخته شده است. حق مذکوردراسناد بین المللی مهمی نظیر ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر بندهای ۲ الی 7 ماده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و اسناد منطقه‌ای نظیرماده ۶ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر ماده ۸کنوانسیونآمریکایی حقوق بشر، مواد۷ و۲۶منشورآفریقایی حقوق بشروملتها، به رسمیت شناخته شده است. حق محاکمه عادلانه، حقی است که شامل حق استماع عادلانه وعلنی، اصل تساوی وبرابری طرفین، مهمترازآن تضمین به این رسیدگی دردادگاهی ذیصلاح، مستقل وبیطرف که به موجب قانون ایجاد شده، انجام می‌شود وحق دادرسی درچنین محاکمه‌ای، حق مطلق است که درهیچ شرایطی مورد تعلیق قرارنمی‌گیرد. اصول عام قابل تطبیق در تمام مراحل قضایی:تساوی در برابر قانون و برخورد مساوی توسط قانون عدم رجعت قانون جزا به ماقبل / قانونیت جرائم و مجازات وبرائت ذمه واشکال ممنوعه استنطاق وبازرسی وآزادی سکوت اختیار کردن وحق داشتن وکیل مدافع. عمومیت اصول حاکم شامل تمام افراداعم ازمسلمان وغیرمسلمان است که دراصل ۱۴قانون اساسی به این امرتصریح شده است واطلاق به این معنی که اصول محاکمات، استثناپذیروقابل تفسیربه ضررمتهم نیست. باتوجه به این که محاکمه، بعدازایراداتهام، تحقیق وبازجویی صورت می‌گیرد، قانون اساسی برای تمام مراحل اصول خاص خود را داشته که می‌بایستی درهرمرحله صورت عینی وعملی به خود گیرد. عدم امکان ایراداتهام به افراد بدون داشتن مدارک قانونی با توجه به اینکه خودایراد اتهام فی نفسه قابلیت مخدوش کردن حیثیت افراد را دارد، قانون اساسی دراصل ۲۲ به این امرپرداخته وتعرض به حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن وشغل اشخاص راغیرقانونی اعلام کرده است. بنابراین ایراداتهام فقط وفقط زمانی می‌تواندمتوجه شخص شودکه مدارک مثبته قانونی دال برایراداتهام وجودداشته باشد. اصل عدم امکان اخذ مدارک جهت ایراد اتهام به اشخاص، به صورت غیر قانونی دراصل 24 قانون اساسی عدم امکان استراق سمع، ضبط وفاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی وتلکس وعدم امکان هرنوع تجسس ودراصل 23 عدم امکان تفتیش عقاید، ودراصل 24اعلام آزادانه مطالب قانونی درنشریات ومطبوعات، ودراصل ۲۶ عدم امکان مداخله حاکمیت درعضویت افراد دراحزاب وانجمنهای سیاسی وصنفی قانونی، همگی دلالت براین مطلب دارندکه بااستراق سمع ویا تفتیش عقایددیگران وسایراقدامات غیرقانونی مصرح درقانون اساسی نمیتوان برای افراد، جهات ایراداتهام درست کرد. مرحله دستگیری، بازداشت و اصول حاکم بر این مرحله با توجه به بند ۴ اصل 156 که اشعار می‌دارد، کشف جرم وتعقیب ازوظایف قوه قضائیه است وبرطبق اصل ۳۲ که اعلام کرده است هیچ کس رانمیتوان دستگیر کردمگربه حکم قانون، فلذاحکم تعقیب ودستگیری افرادحتما می‌بایست توسط قاضی صورت گرفته باشد. درصورت عدم رعایت مفاداین اصل، متخلف طبق ماده 621 ق. م. ا.مجازات خواهد شد. هرگونه اقرارویا کسب اطلاع براثراجبار، غیر قانونی است وازطرف فردبازداشت شده قابل تعقیب کیفری است. مرحله دادرسی وصدورحکم واصول حاکم برآن مهمترین اصل حاکم در مرحله دادرسی، اصل عدم ایراداتهام واصل برائت است. براساس اصل ۳۷ قانون اساسی، اصل برائت است وهیچکس ازنظر قانون مجرم شناخته نمی‌شود مگراینکه جرم اودردادگاه صالح ثابت شده باشد. باتوجه به اینکه درجرایم عمومی دادستان ودرجرایم خصوصی شاکی خصوصی ایراد اتهام می‌کنند،‌ لذا افرادمذکوراند که قانوناًبایدجرم رااثبات کنند ومتهم هیچ وظیفه‌ای در خصوص رفع اتهام ازخود ندارد. اصل برائت، حامی وی دردادگاه است. علاوه براصل 37 قانون اساسی، طبق اصل35متهم می‌تواند برای خود بدون هیچ محدودیتی وکیل انتخاب کند ودرصورت عدم توانایی بایدامکانات انتخاب وکیل دراختیاراوگذارده شود. باتوجه به اطلاعات وعمومیت اصل 35 قانون اساسی هیچ بخشنامه‌ای نمی‌تواند اختیار انتخاب وکیل رامحدود مضیق ویاسلب کند. همچنین طبق اصل 165 قانون اساسی محاکمات علنی انجام می‌گیرد ودرخصوص جرائم مطبوعاتی و سیاسی علاوه برعلنی بودن محاکم حضورهیات منصفه ضروری است. لازم به ذکراست که محاکمات حتما می‌بایست توسط قاضی (من بیده الحکم) صورت بگیرد. ازطرف دیگرقاضی طبق اصل 167 نمی‌تواندبه دلیل اجمال، تعارض، سکوت، نقض قانونی، ازرسیدی وصدورحکم امتناع ورزد وهرگاه دراثرتقصیر قاضی ویااشتباه وی درخصوص تطبیق حکم برموردخاص ضررمادی ویامعنوی متوجه کسی شود. درصورت تقصیرقاضی ضامن بوده ودرصورت اشتباه خسارت به وسیله دولت(طبق اصل171 قانون اساسی) جبران می‌شود. مضافا اینکه احکام دادگاه‌ها طبق اصل 166 باید مستدل ومستند به مواد قانونی واصولی باشد که براساس آن حکم صادرشده است.  شرایط بهتربرای متهم، درتمام مراحل منجمله درمرحله دادرسی حاکم وساری است (اصل 169). هیچ محاکمه‌ای طبق اصل 41 نمی‌تواند به عنوان مجازات علیه اشخاص مبادرت به لغو تابعیت نماید. بنابر این مداقّه در اصول قانون اساسی را در عمل اجرا نمایند و ثانیاً عموم آحاد مردم با آگاهی ازحقوق حق خوددراصول مصرح قانون اساسی درعمل و با دفاع ازحقوق خودجلوی پایمال شدن احتمالی حقوق خود رابگیرند چرا که رعایت قانون مخصوصا قانون اساسی درهر کشور، رابطه دو سویه بوده ودرصورت نا آگاهی افراد نمی‌توان ازاجرای قانون درکشورمطمئن بود.

بخش ۳. سخنران بعد، خانم مینا فرشی، با موضوع روزجهانی منع خشونت علیه زنان به شرح زیرسخنرانی نمودند: خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که مانند جنایت برپایه بیزاری، برای توصیف کلی کارهای خشونت آمیزعلیه زنان بکارمی‌رود. این شکل ازخشونت علیه گروه خاصی ازمردم اعمال می‌شود و جنسیت قربانی، پایه اصلی خشونت است. سازمان‌ها و کشورهای جهان می‌ کوشند با برنامه‌ های گوناگون با خشونت علیه زنان مبارزه کنند. سازمان ملل متحدروز25 نوامبر راروزبین‌المللی مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام کرده است. خشونت علیه زنان را هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی، جنسی، یا روانی زنان شودتعریف کرده است که شامل تهدید به این کارها، اعمال اجبار، یا سلب مستبدانه آزادی چه دراجتماع و چه درزندگی شخصی می‌شود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان درسال 1993 بیان می‌کندکه خشونت ممکن است توسط افرادی ازهمان جنس، اشخاص عادی، اعضای خانواده‌ها و دولت‌ها اعمال شود. همچنین هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، جنسی، روحی و رنج زنان می‌شود را خشونت علیه زنان می‌گویند. این خشونت می‌تواند با تهدید، اجبار یا سلب اختیاروآزادی به صورت پنهان یا آشکارانجام شود. این خشونت وآزارها می‌تواند برای مدتی طولانی برایشان پیامدهای منفی فیزیکی واحساسی به همراه داشته باشد. درادامه به برخی شیوه‌های خشونت وسواستفاده اززنان می‌شود: خشونت وسواستفاده دردوران دوستی این نوع ازخشونت درزمانی رخ می‌دهد که زن با فردی دررابطه‌ای احساسی وشخصی باشد ومرد درجریان این رابطه به زن آسیب بزند. این آسیب می‌تواند فیزیکی، جنسی، کلامی یا احساسی باشد وممکن است زمانی رخ دهد که زن عمیقا عاشق اوست. سواستفاده کلامی واحساسی می‌تواند به شکل فریادزدن، قلدری کردن، نام زن راباتحقیرصدازدن، توهین به زن مقابل دوستان وخانواده، گفتن اینکه اوسزاوارآزاراست می‌باشد. پس ازارتکاب این آزارها مردسعی می‌کند با دادن هدایایی تخلف خود را حل و فصل کرده ووعده تغییردهد. ازجمله سواستفاده‌های فیزیکی نیزمی‌توان به زدن، هل دادن، لگد زدن، گاز گرفتن، پرت کردن اشیاء، خفه کردن یا هرنوع رفتارتهاجمی دیگراشاره کرد. حتی مجبور کردن زن به باردار شدن برخلاف خواست او نیز نوعی از خشونت علیه زنان محسوب می‌شود. از جمله سواستفاده‌های جنسی اینکه زن را مجبور به انجام رفتاری جنسی خلاف خواست او بکنند یا او را در زمانی که موافق نیست، مجبوربه رابطه جنسی کنند. خشونت علیه زنان سالمند خشونت علیه زنان سالمند زمانی رخ می‌دهد که افرادی که از آنها مراقبت می‌کنند آگاهانه به آنها آسیب فیزیکی، احساسی و کلامی یا مالی بزنند. نادیده گرفتن سالمندان یا نیازهایشان تا جایی که به آنها آسیب وارد شود نیز خشونت علیه آنها محسوب می‌شود. آزار زنان سالمند وسواستفاده ازآنها بسیاربیشترازآزارمردان سالمنداست. این اذیت‌ها می‌تواند در خانه، درمراکزمراقبت ازآنها یا درمکان‌های عمومی انجام شود سواستفاده مالی اززنان:سواستفاده مالی زن زمانی اتفاق می‌افتدکه فردخاطی سعی دارد با کنترل امورمالی زن، اورا کنترل کند و بر زن برتری یابد. در چنین وضعیتی افراد خاطی تمام پول و دارایی زن را کنترل می‌کنند و اطلاعات مالی زن را از او مخفی می‌کنند. معمولا سواستفاده‌های مالی در پی سواستفاده‌های فیزیکی صورت می‌گیرد. سواستفاده مالی اززن باعث می‌شود که نتواند با وجود اینکه قربانی خشونت است، رابطه خود را با فرد خاطی قطع کندزیرازن همواره ازاین موضوع می‌ترسد که نتواند به تنهایی هزینه‌های مالی خود و فرزندانش را تامین کند. قاچاق زنان: قاچاق زنان شکلی از بردگی است. دراین حالت زنان مجبورمی‌شوندو یا با فریب درشرایطی قرارمی‌گیرند تا درمحیطی خطرناک وغیر قانونی کارکنند یا برخلاف خواستشان با دیگران رابطه جنسی داشته باشند. قاچاقچیان، زنان برده را مجبور به مصرف مواد مخدر می‌کنند، آنها رامحبوس می‌کنند، مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و گرسنه نگاه می‌دارند تا بتوانند روی آنها کنترل داشته و مجبور به کار کنند. زنان و دختران بیشترین قربانیان قاچاق جنسی هستند. قاچاقچیان همچنین از شیوه‌های تهدیدآمیز نیز برای سواستفاده از زنان بهره می‌برند. مثلا آنها را تهدید می‌کنند که به خانواده‌هایشان آسیب می‌زنند، زنان مهاجرغیرقانونی رابه دولت گزارش می‌دهند تا از کشور اخراج شوند، همچنین گذرنامه ودیگرمدارک شناسایی آنهارامی‌گیرند. علاوه بر بهره کشی جنسی، ازاین دست زنان برای کاردرمزارع، کارهای نظافتی، مراقبت ازفرزندان وغیره استفاده می‌کنند. قوانین نابرابر: ازدیگر موارد خشونت علیه زنان و سواستفاده ازآنها می‌توان به تبعیض‌های قانونی، صدور احکام غیرانسانی همچون سنگسار، ازدواج اجباری، ازدواج درزیرسن قانونی، ختنه‌ی دختران وبارداری آنها درکودکی اشاره کرد. برخی کارشناسان، قوانین جزایی نظام جمهوری اسلامی ایران در قبال زنان را از خشن ترین قوانین جهان دانسته‌اند. در حال حاضر اصل 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مردان را واجد شرایط برای مقام‌های بلند دولتی می‌داند. و نظام عدالت ایران شهادت زن را برابر با نصف شهادت مرد می‌داند. برخی روحانیون حتی حضور یک زن به عنوان ورزشکار جلودار تیم ملی المپیک را مورد انتقاد قرار می‌دهند.راههای کاهش خشونت‌هاعلیه زنان مهمترین راه کمک به زنان درمقابل خشونت علیه زنان، افزایش حمایت قانونی ازآنها است. اما درکناراین راه موثر، شیوه‌های دیگری نیزبرای بهبود وضعیت آنها درجامعه پیشنهاد می‌شود:افزایش آگاهی‌های خانواده‌ها به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته افزایش آگاهی‌های خانواده‌ها به ویژه درجوامع روستایی وشهرهای کوچک درباره‌ی چگونگی رفتاربازنان ودختران ومحافظت از آنها ودادن اطلاعات حیاتی به خانواده‌ها درباره‌ی خطراتی که زنان ودختران راتهدید می‌کند، ازاهمیت بالایی برخورداراست . باید با آگاه سازی به تدریج مردمان را متقاعد به تغییر شیوه‌ی رفتاری درمقابل زنان ودختران کرد. مبارزه با خشونت علیه دختران درمدارس وپیگیری خانواده‌ها و گروههای مدافع حقوق بشر براساس برآوردها سالانه 246 دانش آموز دخترو پسر درمسیرمدرسه یا درداخل مدرسه مورد آزاروسواستفاده قرار می‌گیرند و دختران دراین موضوع بیش ازپسران قربانی بوده‌اند. برگزاری پیوسته‌ی جلسات مشاوره درمدارس برای کمک به دانش آموزان، شنیدن مشکلات آنها وافزایش اعتماد به نفس آنها ازاهمیت بالایی برخورداراست. کمک به زنان ودختران برای گزارش دادن خشونت‌های خانگی باید اطمینان به دختران وزنان داده شود که درصورتی که درداخل خانه با سوءاستفاده وخشونت دست به گریبانندآن راتحمل نکنند وبه پلیس یا دیگرمراکزمسئول گزارش دهند. درایران، اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی ازمردم خواسته است تا خشونت‌های خانگی به ویژه کودک آزاری وهمسرآزاری را با مرکزاورژانس اجتماعی یا با تلفن 123 درمیان بگذارند. سازمان بهزیستی ازسال 1393 خانه‌های امن را برای زنان و دخترانی که درمعرض خشونت‌های خانگی قراردارند، راه ‌اندازی شده است. بنابراعلام معاون اموراجتماعی سازمان بهزیستی درگفتگو باافکار نیوز، خانه ههای امن مکان‌هایی هستند که اززنان درمعرض خشونت حمایت می‌کند وزنان ودخترانی که ممکن است به هردلیلی شب ازخانه رانده شوند یادرخانه‌ی خودشان ازنظرخشونت درمعرض خطرباشند درخانه‌های امن اسکان داده می‌شوند. زنان می‌توانند حتی کودکان خود را به این خانه‌ها ببرند. درخانه‌های امن خدمات دیگری شامل روان شناختی ومشاوره، خدمات مددکاری، خدمات حقوقی، خدمات پزشکی وبهداشتی ارایه می‌دهند. گوش دادن به سخنان زنان ودختران قربانی خشونت‌های جنسی به زنان ودختران فرصت وشجاعت دهید تا درباره‌ی خشونت‌هایی که علیه آنها به کاررفته صحبت کنند. برگزاری کارگاه‌های آموزشی درباره بهره کشی جنسی، حقوق دختران و حمایت ازکودکان موثرخواهد بود. استفاده ازشبکه‌های اجتماعی برای طرحتجربه‌های تلخ خشونت درحال حاضرجوانان دربسیاری ازکشورهاازشبکه‌های اجتماعی برای طرح مشکلات مربوط به خشونت‌های جنسی استفاده می‌کنند وباافزایش احساس همبستگی میان کاربران، به تقویت دیدگاه‌های برابری جنسیتی و معرفی حقوق زنان ودختران می‌پردازند. تلاش برای امن کردن مسیررفت و آمد دختران به مدرسه همکاری خانواده‌ها ومسئولان مدرسه وگفتگو بامسئولان منطقه‌ای دراین زمینه بسیارمهم است. پسران ومردان جوان را تبدیل به عاملان تغییر کنندبا آموزش درست پسران، آن‌ها را به مدافعان دیدگاه‌های برابری جنسیتی تبدیل کنید ونگرش‌هایی را که درانها منجربه بروزخشونت علیه دختران وزنان می‌شود، تغییر دهید.

بخش ۴. سخنران بعد، خانم نوری ایرانی، با موضوع تجاوز به محارم به شرح زیر سخنرانی خود را ارائه نمودند: اوایل فقط درحد لمس بدن بود و آنقدر می‌ترسیدیم که هیچ عکس العملی نمی‌توانستیم انجام بدهیم اما کم کم بیشتروبیشتروشدیدترشد وقتی مقاومت می‌کردیم کتک می‌خوردیم وبارها با آبجوش مارامی‌سوزاند. این یکی از هزاران اقرار قربانیان تجاوز جنسی به محارم است که در واقع تعدادشان کم نیست اما آمارشان کم است. در ایران تا کنون تحقیقی درباره این آسیب اجتماعی به عمل نیامده است. البته فقدان پژوهش و برآورد قابل اتکایی ازروند ومیزان تجاوزجنسی به محارم در ایران وجود ندارد اما به یقین می‌توان گفت میزان شیوع آن در دهه اخیر رو به رشد بوده است. آخرین آمار را روزنامه رسالت درتاریخ 10 مرداد 1395 به نقل از رییس انجمن آسیبهای اجتماعی نوشت؛ آماری که از تشکیل 5200 پرونده قضایی کشور در مورد رابطه جنسی پدر و دختر و خواهر و برادر خبر داد. خبرگزاری ایسنا هم در3 آبان 1382، گزارشی تکان دهنده از قتل‌های ناموسی و تجاوز به محارم درخوزستان منتشرکرد. براساس آن، مشاورموقت استانداری خوزستان گفته بود؛ ازبین 18دختر 12 تا 14 سال که بدلیل تجاوزپدروبرادرشان به دفتراموربانوان استانداری مراجعه کرده‌اند 12 مورد آنها دختران زیر۱۴سال بوده است. اینها آمار پراکنده‌ای است که ازگوشه وکناربه ثبت رسیده است البته نه برای پرداختن به یک کارعملی یا تغییردرزیرساخت اجتماعی جامعه. با اینحالی که آمارمحکم وقابل اطمینانی دردست نیست اما این، به آن معنانیست که مسأله‌ای هم وجودندارد. این آمار که به گفته برخی ازجامعه شناسان تنها مشتی است نمونه خروار، غیرازمواردبسیاری ازتجاوزوسوءاستفاده جنسی خانگی توسط محارمی همچون دایی، عمووپدرشوهرمی‌باشد که هرگزگزارش نشده است. تجاوزبه محارم یک پدیده جهانی است امادرجامعه ما سکوت سنگین تری برآن حاکم است. درواقع تجاوزبه محارم در ایران، پدیده‌ای انکارشده است که این انکار، قربانیان رابه اجباردرسایه فراموشی هرچه بیشترنگه می‌دارد. تجاوزجنسی به محارم، پنهان ترین نوع خشونت خانگی نام گرفته شده است که درجامعه ما، موارد عدیده‌ای درمسکوت نگهداشتن آن دخالت داشته‌اند، ازخانواده گرفته تاآموزش و پرورش وسازمان بهزیستی، پزشکان ومددجویان اجتماعی، تامحاکم قضایی وعدالت کیفری. خانواده‌هایی که محمل آزاروتجاوزجنسی هستند دارای فقدان ارتباطات سالم درون اعضای خانواده می‌باشند.خشونت درخانواده به اشکال گوناگون مانند ضرب وشتم، شلاق زدن، وسوزاندن جهت برقراری رابطه جنسی وجود دارد. در واقع زنان به دلایل مختلف مثل شرایط تبعیض آمیز اجتماعی، پیش زمینه و استعداد قبلی برای قرارگرفتن درجایگاه بزه دیده را دارند وازآنجا که خانواده بعنوان یک محیط شخصی واندرونی جلوه گراست خودسانسوری زنان، هزینه کم ارتکاب جرم بر روی آنان وهم دسترسی آسان به آنان در خانواده، آنها را افراد بالقوه آسیب پذیرتری می‌سازد. در جرایمی همچون تجاوز جنسی به محارم، عنصر خانوادگی ومحیط بسته آن مانع ازعلنی شدن جرم وبازتابهای اجتماعی حقوقی آن می‌شود ودرشرایطی که آزاردیده سن کمی داشته باشد درآن صورت آسیب وارده نیز جدی تراست. دخترانی که قربانی خشونت خانگی می‌شوند اغلب حتی تعریف مشخصی ازحق بدن، خشونت، تعرض وتجاوز ندارند. آموزش وپرورش هم که مسؤل آموزش درجامعه می‌باشد متأسفانه به دلایل فقدان دانش ونگرش جنسی، بدآموزی ووجود منابع نادرست آگاهی جنسی، تحولات فرهنگی اجتماعی، افزایش معضلات سلامت جنسی در نوجوانان وهمچنین دیدگاه اثباتی مذهب، قادر نبوده است تا درمقابل کودکان قربانی تجاوز جنسی درخانواده، کمک شایانی به آنها بنمایدومعمولا عکس العملی انفعالی وتوجیه گرایانه داشته است وقربانیان را به سکوت بخاطرترس ازبی آبرویی خانواده، تشویق می‌کند. پناهگاه دیگرقربانیان تجاوزهای جنسی، سازمان بهزیستی است که خوددرمواردی به ارتکاب کودک آزاری متهم شده است. نمونه بارزآن ماجرای کودک آزاری درمرکزنگهداری کودکان مهر زنجان بود که پوشش وسیع رسانه‌ای پیدا کرداما بدون نقد وبررسی درهمین سطح باقی ماند. دختران معمولا ترجیح میدهند که درچنین مواردی یا ازآنجا فرارکنند یا حاضربه بازگشت به وضعیت دردناک گذشته خودشوند. جامعه پزشکی نیزدرزمینه جلوگیری ازآزاردیدگی مجدد دختران از طریق اطلاع رسانی به مراکزحمایتی چندان موفق نبوده است. پزشکان که معمولا اولین محل رجوع دختران آزاردیده هستند هیچگونه راه حل عملی وحمایتی از قربانیان تجاوزجنسی انجام نمی‌دهند. مثلا دخترانی که برای تست بکارت یا مشکلات جسمانی حاصل ازآزارجنسی پدریا برادر، به پزشک مراجعه می‌کردند حتی درمواردی هم که مشکلشان را بصورت خصوصی مستقیما به پزشک بازگومی‌کردند، کمکی بیش از درمان نصیبشان نشده بود و تقریبا درهمه موارد قرص ضد بارداری به آنها تجویز می‌شود. این درحالی است که هیچگونه اشاره‌ای به موارد تجاوزدرگزارش خود قید نمی‌کردند، زیراپزشکان می‌هراسند که به جرم انگ زدن، ازطرف خانواده به دادگاه کشیده شوند، یا هدف انتقام‌ گیری شان قرارگیرند و یا می‌پندارند اگرموضوع، دادگاهی شود باید درمقام شاهد درمراحل دادرسی شرکت کنند. حتی مددکارانی هم که دربیمارستانها هستند بیشتر درصدد حل مسایل اقتصادی بیماران اند تا مسایل روحی و روانی آنان واما مهمترین نهاد اجرایی که درجامعه وجود دارد واقدامات عملی آن می‌تواند بسیار تأثیر گزار باشد، محاکم قضایی وعدالت کیفری است. به نظرمی‌آید نظام عدالت کیفری درامر مبارزه با تجاوز به محارم از ساختار مناسبی برخوردارنباشد، زیرا ملاحظه می‌شود قانونگزار کیفری ایران هرچند برای زنا و تجاوز به محارم، مجازات اعدام پیش بینی کرده است، اما این کیفر در عمل قابل اجرا نیست. این امر دلایل متعددی دارد از جمله ساقط کردن ولایت پدر که یکی از موانع بسیار پیش روی قضات است. همچنین مشکل اثبات تجاوز که در همه انواع آن ایجاد مشکل می‌کند و در نهایت نوع کیفر، که بیشترین تأثیررا درعدم مجازات متجازوین به محارم دارد. درمورد پدر، ترس ازاعدام وبی سرپرست شدن خانواده ودرموردبرادر، ترس ازاعدام ومسکوت گذاشتن واقعه تجاوز توسط خانواده، چرا که والدین بخاطرهراس ازاعدام فرزندشان سدی جلوی شکایت وعلنی کردن موضوع می‌شوند، واما اثبات تجاوزبه محارم که ازطریق چهارباراقرار، شهادت چهارمرد عادل، ودرنهایت علم حسی قاضی امکان پذیر است که معمولا افراد حاضربه اقرار نیستند واتهام وارده رامنکرمی‌شوند، اگرچه افراد زیادی هم هستند که درجلسات اولیه دادرسی اقرارمی‌کنند اما خیلی زود وبعد از گرفتن وکیل تسخیری یاد می‌گیرند که نباید اقرارکنند وآن یکی دوباراقرارشان را انکارمی‌کنند و اصول چهاربارمرتبه‌ی اقراردرواقعیت به وقوع نمی‌پیوندد. راه بعدی شهادت چهارمرد عادل است. واقعا طنزتلخی است که پدریا برادری درحضور چهارمردعادل به دختریا خواهرخود تجاوزکرده باشد. پس این موردهم عملا منتفی می‌شود. راه آخر، عبارت است ازعلم قاضی که یکی ازموارد آن گزارش پزشکی قانونی است. البته باتوجه به اینکه پزشکی قانونی نهایتا تا 72 ساعت می‌تواند انتساب رامعلوم کند ولی چون قربانیان تجاوزبه محارم معمولا بلافاصله به مراجع انتظامی یا قضایی مراجعه نمی‌کنند اما مراجع قضایی حتی درمواردی هم که جنین وجود داشته است می‌توانستند ا زطریق آزمایش دی ان ای، تجاوزمحرز پدر یا برادر را تشخیص دهند اما هیچگاه چنین کاری صورت نمی‌گیرد. شاید به دلیل احترازازجریحه دارشدن عفت عمومی وترس ازشکستن قبح آن است، که سعی می‌کنند با سد کردن راههای ممکن برای اثبات تصویری بسیار منزه از خانواده مقدس و جامعه اسلامی نمایش داده شود.اماازمهمترین دلیل تبرئه درپرونده‌های تجاوزبه محارم، نوع مجازات یعنی اعدام ذکر شده است. درواقع قانونگذار کاملا سیاه و سفید برخوردکرده است یااعدام یا برائت، حدوسط یا حکم زندان مشخص نکرده است. قضات درجرایم خانوادگی بدلایل متعدد براحتی حاضربه صدور حکم اعدام نیستند. زیرامعتقدند که اعدام می‌تواند شروع آسیب‌های جدید برای آن خانواده باشد. به ویژه آنکه معمولا مردان جامعه ایرانی نان آورخانواده شناخته می‌شوند. همچنین به دلیل فقدان تعامل‌های مناسب سایر سازمان‌های حمایتی چنانکه باید و شاید همکاری نمی‌کنند. محسن مالجو در یکی از پژوهش‌های خود درباره‌ی تجاوز به محارم می‌نویسد: مریم دختری۱۶ساله ویکی از پرونده‌های کیفری تجاوزبه محارم است. کسی حاضر نیست سرپرستی وی را به عهده بگیرد. پس از آنکه برای دادگاه کاملا معلوم شده بود مورد آزارهای جنسی مکرر پدرش قرار گرفته است. مادر مریم که از پدرش جدا شده بود بدلیل ازدواج مجدد حاضر به نگهداری او نبود. پدر بزرگش هم عنوان کرده بود شکم خودش را به زور سیر می‌کند. سازمان بهزیستی هم بدلایل مالی از پذیرش او سرباز زد. دادگاه هم حکم برائت پدر را صادر کرده بود. قاضی پرونده در جواب این سؤال که چرا پس از محرز شدن جرم، چنین حکمی صادر کرده است و این دختر در این شرایط ناامن چگونه به پدر سپرده می‌شود؟ با سبعیت بسیار می‌گوید اگر یک نفر به او تجاوز کند بهتر است هر شب یکی به او تجاوز کند. شرم آور است که این، فلسفه‌ی جاهلانه و زن ستیز، اساس و مبنای عدالت کیفری حکومت ایران است. بنابراین، این شکل از دادرسی کیفری که باید یکی ازمهمترین ضمانت‌های تأمین فوری امنیت برای قربانیان سوءرفتارهای جنسی باشد، نه قادربه بازپروری مجرمان و نه تأمین امنیت برای قربانیان چنین سوءرفتارهای جنسی است. این شکل ازمجازات فقط می‌تواند به برانگیختن هرچه بیشترخشم وخشونت ویا پنهان نگهداشتن وپرهیز زنان ازواکنش فعال نسبت به اینگونه آزارها می‌شود. این قوانین کیفری کاملا جنبه تنبیهی دارد وبه هیچ وجه حاوی برنامه‌های تربیتی نیست، که مثلا بتواند آموزش لازم را برای مجرمان جهت رفتار صحیح در خانواده فراهم کند. مطمئنا در کنار آن، سایر سازمانها نیز باید اقدامات حمایتی لازم را انجام دهند. چرا که مسیله تجاوز صرفا یک مسئله حقوقی نیست بلکه مشکل اجتماعی است. مشکلی که نظام حقوقی به تنهایی قادر به حل آن نیست. زنانی که دچار آزار یا تجاوز جنسی توسط محارم شان مخصوصا پدر می‌شوند، معمولا دچار دوگانگی و تعارضات زیادی هستند که یکی از آنها حس تنفر از پدر بعنوان آزاردهنده، و همزمان حس عاطفی به اودرمقام نان آور خانواده و هرکسی که در نبودش، خانواده از هم می‌پاشد. در واقع در طی یک جنگ روحی – روانی و فرسایشی بین مجموع این عوامل است که باعث می‌شود یک آزاردیده شکایت کند یا نکند. اما گاهی هم دیده شده است پس از اینکه قربانیان تجاوز بر ترس خودغلبه کرده و شکایت کرده اند، از ترس آزارگر با التماس می‌گفتند؛ تو روخدازندانیش کنید وگرنه مارومیکشه. اماحکم دادگاه بدلیل انکار متهم وعدم وصول علم واقعی ازناحیه دادگاه، مستند به ماده 177 قانون آیین دادرسی کیفری، حکم برائت صادرواعلام می‌شود. مطمئنا مجرم بعد ازآزادی به فرد متجاوزتروخشن تری تبدیل خواهد شد. ازآنجا که درحکومت جمهوری اسلامی ایران، اساسا به زنان نگاه منفی بعنوان قوه مهاجم جنسی وجود دارد.

هرچند قربانی ماجراهای تجاوز به عنف یامحارم باشد، بازهم تحریک کننده اصلی شناخته می‌شود. جامعه‌ای که مبتنی برفرهنگ ناموس است، کنترل زنان راازسن خیلی پایین دردست مردان قرارمی‌دهد واینجامسؤلیت تعرض اجتماعی راهم میاندازدگردن خود قربانی. دراینجا باید گفت که مسأله فقط این نیست که حکومت ایران حاضر نیست از کنوانسیونهای بین المللی تبعیت کند، بلکه قوانین آن هم که بهرحال برخواسته ازشریعت دینی است، خود مشوق تجاوزجنسی می‌باشد.

چرا که ازدواج بادختران خردسال قانونی است ومحارم پس از تجاوز جنسی به قربانی، تبرئه می‌شوند وخود این یعنی رسمیت ومشروعیت بخشیدن قانونی واخلاقی به تجاوزبه کودکان و زنان.این موقعیت فرودست ترزنان بطور کلی درجامعه‌ای نظیرایران، به دلیل فرهنگ مردسالارحاکم باعث شده که دختران وزنان بیشترین مورد این تعرض وآسیب قرار گیرند. نقض تمامی قوانین حمایتی حقوق بشر درمورد زنان و کودکان، نقض هدف پنجم از سند 2030 یونسکو، ونقض اصول حمایت اززنان وخانواده درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از رویکرد چهل ساله این نظام می‌باشد. با تمام درد و رنجی که زنان و دختران جامعه ما بخاطر خشونت علیه آنان متحمل می‌شوند، اگر براستی خواستار تجدید نظروتغییر این وضعیت هستیم، نیازبه تغییر رویکرد قانونی، ایدئولوژیک و سیاسی نظامی حاکم داریم.

بخش5.دراین بخش خانم پریسا حبیبی اطلاعیه شماره 1190کمیته دفاع ازحقوق زنان باموضوع لایحه تامین امنیت زنان چه شد؟را قرائت کردند.

بخش 6.دراین بخش بحث آزاد با موضوع حق شهروندی زنان آغاز گردید که خانم مهسا زکایی، بحث را آغاز کردند و از نظر ایشان زن درایران به عنوان شهروند درجه محسوب می‌شود وازحقوق مساوی شهروندی برخوردارنیستند مانند اعتبارشهادت زناندردادگاه بصورت دوزن معادل یک مرد و یا میزان حقوق دریافتی کمترزنان به ازای کاریکسان ودرادامه خانم نوری ایرانی حق شهروندی رامیزان مشارکت زنان درجامعه به عنوان مثال ازلحاظ اقتصادی و یا سیاسی عنوان کردند و یا حق ازدواج کردن زنان فقط بااجازه پدروهمچنین حق اظهار نظر در جامعه درحضور مردان دیگررامثال زدند. آقای رسول عباسی عنوان کردند که چرا حق زنان در جامعه را بصورت مجزا بررسی می کنید چون در اعلامیه حقوق بشر فرقی بین زن و مرد قائل نشده است. درپاسخ خانم فریبا مرادی‌پورنظردادند فرمودند که علت بررسی مجزا تبعیض جنسیتی موجود درجامعه ایران است ونخست برابری جنسیتی رامد نظر می‌گیریم.

آقای مهران فاضل‌زاده نیزصحبت خانم مرادی پوررا تایید کردند. خانم فاطمه عروجی علت تبعیض درجامعه را فرهنگ خانواده وتبعیض بین فرزندان دختروپسردرخانواده عنوان کردند. خانم زرین‌تاج الیاسی درخصوص تبلیغات جمهوری اسلامی در مورد تشویق به چندهمسری صحبت کردند ودرپاسخ به آقای عباسی فرمودند که علت بررسی جداگانه تفاوتهای بین نوع حقوق افراد مختلف درجامعه با توجه با توانایی‌های آنهاست. آقای افشین رجبی درادامه علت تبعیض جنسیتی را تفکر مذهب عنوان کردند چون درهمه مذاهب زن جنس دوم درنظر گرفته شده است. درپایان خانم زکایی ضمن تشکرازتمام فعالین، منشی جلسه׃ علیرضا حجتی، ادمین‌ها:خانم فریبا مرادی‌پوروآقایان افشین رجبی ومهران فاضل‌زاده، صدابردار׃علیرضا حجتی وخانم الناز اسدی‌صفا، راس ساعت21:00ختم جلسه رااعلام کردند.اعضایی که درجلسه مزبور حضورداشتند عبارتنداز׃

خانم‌ها فریبا مرادی‌پور، فرشته امیراحمدی، نوری ایرانی، زهرا عارفیشی، مهسا زکایی، پریسا حبیبی، الناز اسدی‌ صفا، شهین‌ تاج فتح‌ زاده، فاطمه عروجی، شراره هادی‌زاده‌رئیسی، زرین‌تاج الیاسی، نیلوفر ایمانیان، مینا فرشی و آقایان فرشاد قضایی، حامد غریب‌زاده، علیرضا حجتی، بهروزشکری‌نسب، افشین رجبی، وحید حسن‌زاده، علی دوستان، رسول عباسی و حسن حسن‌زاده‌ مهرآبادی

 

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر دسامبر ۲۰۱۹

رسول عباسی زمان ابادی

در روز شنبه مورخ۷ دسامبر ۲۰۱۹ راس ساعت ۱۶:۳۰ بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی ازفعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر درفضای مجازی پالتاک کمیته کار و کارگر برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه خانم شبنم فتحی ضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین ومعرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند..

بخش۱: سخنران اول خانم ایراندخت کیا گزارش وتحلیل موارد نقض حقوق کارگران در ماه ابان را ایراد کردند. خبر: کارگرانِ کارخانه سولفات پتاسیم واقع در شهرک صنعتی ایوان استان ایلام، از بیکاری خود خبر دادند. بزرگترین کارخانه قطعه‌سازی مازندران در شهرک صنعتی آمل واقع است که حدود ۱۶۰۰ کارگر آن در معرض بیکاری هستند. خبر: سازمان پزشکی قانونی استان کردستان اعلام کرد: در پنج ماهه نخست سال جاری ۱۳ نفر بر اثر حوادث کار در استان کردستان جان خود را از دست داده‌اند. بر اساس این گزارش، از این تعداد ۱۲ نفر مرد و یک نفر زن بوده است و این در حالی است که کل فوت شدگان حوادث کار مدت مشابه سال قبل ۶ نفر و همگی مرد بوده‌اند. خبر: سپیده قلیان، از متهمین پرونده اعتراضات هفت تپه در اعتراض به افزایش فشارهای امنیتی بر خانواده خود و همچنین رفتار نامناسب مسئولین با زندانیان در زندان قرچک ورامین دست به اعتصاب غذا زده است. عماد کثیر از کارگران شرکت نیشکر هفت تپه توسط نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت شوش در منزل شخصی خود بازداشت شد.خبر:یک کولبر از اهالی سردشت در پی شلیک مستقیم نیروهای سپاه پاسداران جان خود را از دست داد.نیروهای مسلح ایران در مرز پیرانشهر و در محلی بە نام ”شاخ روخاو“بە سوی دستەای از کولبران آتش کشودەاند. که دست کم دو کولبر بە شدت زخمی شدەاند. یک کولبر از اهالی پیرانشهر در پی شلیک نیروهای سپاه پاسداران جان خود را از دست داد.خبر: بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، شاخص فلاکت کشور درتابستان سال جاری از مرز ۵۳ درصد گذشته است.خبر:چهار کارمند اداره آموزش و پرورش استعفا دادند. این چهار کارمند دراعتراض به “هتک حرمت به همکاران اداری و آموزشی، برخورد ناشایست و دورازشأن معلمی، عزل و نصب‌های سلیقه‌ای، جناحی و کارشناسی نشده، عدم همکاری و کارشکنی در امورات قانونی و اداری، ضربه به آموزش و پرورش شهرستان مریوان” استعفا داده‌اند.بخش۲: سخنران بعدی آقای داود وحیدی با موضوع بررسی ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بودند:در ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت اعلام شده هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت‌آمیز تشکیل دهد و طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تشکیل اجتماعات و راه پیمایی بدون حمل سلاح آزاد است. باتوجه به مواد اعلام شده و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از چندین لحاظ میتونیم به نقض حقوق بشر در ایران اشاره کنیم. سیاست اصلی دولت جمهوری اسلامی ایران در قبال معترضان و کسانی که باتوجه به خواسته های به حق خودشون مجامعی رو تشکیل دادن فقط سرکوب و بازداشت و برخورد شدید با اون هاست و متاسفانه هیچ ارزش انسانی برای افراد قاعل نیستند.اینجا جا داره به صحبت های آقای علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۸ اشاره کنم مردمی رو که بخاطر گرانی و زندگی سختی که دارن سپری میکنن تظاهرات کردند مردم رو اشرار و کینه ورزان و انسان های ناباب توصیف کردند و این نقض آشکار ماده ۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر است .بطور کلی در تمام دولت های جمهوری اسلامی هروقت مردم تجمعات تشکیل دادن برای بیان خاسته های خودشون مردم رو فتنه گران و آشوبگر و اشرار توصیف کردند. قبل از ورود به بحث اصلی میخام به دولت آقای حسن روحانی اشاره کنم که قبل از به رویه کار آمدن دولتشون شاهد وعده های بسیار زیادی از قبیل رونق اقتصادی و اشتغال و آزادی اعتراض بود اشاره کنم . در ماه های اول دولت آقای روحانی در سفر های استانی به صراحت اعلام کردند در این دولت اعتراض آزاد است و اگر در گذشته با برخی افراد به دلیل اعتراض علیه رئیس‌جمهور و دولت ومسعولان دولتی ، برخوردهایی از جمله برخوردهای قضایی میشد اکنون دیگر اینگونه نیست . آیا وعده های رئیس‌جمهور عملی شد ؟در۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸ شاهد برخورد شدید ماموران انتظامی با تجمع کنندگان روز جهانی کارگردرمقابل ساختمان مجلس بودیم که بیش از۳۰ نفر بازداشت شدند. جا داره به اعتراضات کارگران هفت تپه اشاره کنم .کارگرانی که ماه ها حقوق دریافت نکردند و برای حقوق به حق خودشون دست به اعتراض و تجمع زده بودند به شکل بسیار بدی با اون ها برخورد شد و احکام بسیار سنگینی برای فعالان کارگری صادر شد که بازهم دادستان کل کشور جریان اعتراضات رو آشوب نامید و گفته بود که آنها پول گرفته اند و میخواستند به هر طریق ممکن آن جارا به آشوب بکشنند. این گوشه ای از برخورد نظام جمهوری اسلامی ایران با تجمعات کارگری بود که نقض آشکار ماده ۱۹ و ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر است. برخورد با تجمعات دانشجویی : متاسفانه دانشجویان هم در ایران از سیاست سرکوب تجمعات در امان نبودند و نیستند. بعد از به رویه کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران شاهد تجمعات بسیار زیادی بودیم که بازهم با سرکوب و حبس و در بسیاری از موارد به کشته شدن دانشجویان منجرب شد.میتوانیم به وقایع ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ تا ۲۳ تیر ماه ۱۳۷۸ اشاره کنیم که ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی برخورد بشدت خشونت آمیزی رو با اون ها داشتند که فقط تویه یک روز۷ دانشجو کشته شدند که یکی از بی سابقه ترین برخورد سپاه با دانشجویان بود که ۲۴ تن از فرماندهان ارشد سپاه در نامه ای خطاب به رئیس‌جمهور آقای محمد خاتمی وی را تهدید کردند که اگر در سرکوب اعتراضات قوی تر عمل نکند خود دست به کار میشوند. برخورد با تجمعات مردمی :. مردمی که تحت فشار شدید اقتصادی هستند و از کوچکترین خدمات اجتماعی محروم هستند هروقت برای بیان مشگلات شون تجمعاتی رو تشکیل دادند که حق طبیعی اونهاست مردم رو آشوب گر خطاب کردند بهشون حمله کردند بازداشت کردند و با حبس های طولانی مدت مواجهشون کردند.تجمعات زیادی رو شاهد بودیم که خیلی از اون هارو اعتراضات رهبری شده اعلام کردند که از خارج از کشوررهبری شده و ربطی به مردم ندارد.آیا اعتراضات ۷ دی ماه ۱۳۹۶ اعتراضاتی بود که از خارج کشور رهبری میشد؟؟؟اعتراضی بود که فقط به خاطر گرانی و اعتراض به سیاست های دولت آقای حسن روحانی بود.اعتراضاتی بود که ابتدا در چندین شهر شروع شد و سپس سراسری شد که در ۱۶۰ شهر کشور مردم تظاهرات کردند که علت اصلی این تجمعات فشار اقتصادی فساد دولتی و حکومتی و بیکاری و مداخلات در کشورهای خارجی. بیشتر معترضان طبقه متوسط کارگری و دانشجویان بودند که نتیجه سرکوب باعث کشته شدن ۵۰ نفر شد بیش از ۲۵ نفر در خیابان ۷ نفر در بازداشت ۳ کشته در لرستان ۲ کشته در ایذه و ۹ نفر در استان اصفهان و میرسیم به اعتراضات مردمی ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۸ : متاسفانه این روزها اصلا شاهد اتفاقات خوبی در ایران نیستیم. هروز شاهد این بودیم که مردم با شدید ترین سرکوب مواجه میشند.  اعتراضاتی که با افزایش نرخ بنزین شروع شد. مردمی که توان برآورده کردن مایحتاج خودشون نیستند کارگرانی که کار میکنند ولی حقوقی دریافت نمیکنند حق طبیعی اونهاست که اعتراض داشته باشند ولی متاسفانه با سرکوب مواجه میشند.حکومت جمهوری اسلامی که دم از رافت اسلامی میزند و یا سیاست مداران ایران که اعلام میکنن در ایران حقوق بشر نقض نمیشه از ترس اینکه دنیا نبینه چه جنایتی در ایران صورت گرفته اینترنت رو بروی مردم بست که نقض کامل آزادی بیان است.متاسفانه در اعتراضات آبان ماه بنا به گزارش سازمان عفو در ادامه مطالب ماده ۱۹اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت اعلام شده است هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی آزاد باشد. در قوانین جمهوری اسلامی ایران نیز چندین اصل و بند وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم .اصل ۳ بند ۲ اشاره دارد به بالا بردن سطح آگاهی مردم از طریق مطبوعات.اصل۲۳ تفتیش عقاید ممنوع و هیچ کسی را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض قرار داد. اصل۲۴ نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد هستند .

بخش 3 : سخنران سوم خانم رویا مولائی بیجارپسی با موضوع نگاهی بر وضعیت اشتغال معلولان  و ناتوانان جسمی و حرکتی در ایران؛ بودند و سخنرانی خود را اینگونه ارائه نمودند:در آخرین سرشماری ایران، افراد دارای معلولیت از قلم افتاد‌ه‌اند و ثبت‌نام یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در سازمان بهزیستی به معنای آمار واقعی این جامعه نیست. قانون جامع حمایت از معلولان نیز در بن‌بست تخصیص بودجه قرار دارد. ابتدا باید ماده اول قانون جامع حمایت از معلولان، را براتون شرح کنم که چیه:این ماده دولت را به فراهم کردن زمینه‌های لازم برای تامین حقوق معلولان موظف می‌کند. کلیه وزارت‌خانه‌ها، سازمان‌ها، موسسات و شرکت‌های دولتی موظفند دسترسی افراد دارای معلولیت به خدمات اجتماعی و عمومی را فراهم کنند. دولت باید افراد دارای معلولیت را تحت پوشش بیمه درمانی و بیمه تکمیلی قرار دهد، سه درصد استخدام‌ها در دستگاه‌های مصرف‌کننده بودجه عمومی کشور، باید به افراد دارای معلولیت اختصاص داشته باشد. وزارت مسکن و شهرسازی باید حداقل ده درصد از واحدهای ارزان را به معلولان نیازمند تخصیص دهند. صدا و سیما وظیفه دارد دستکم دو ساعت در هفته، در ساعات مناسب، برنامه‌هایی با کیفیت برای آشنایی مخاطبان با جامعه معلولان تهیه کند. این قانون، اسفند ۱۳۹۶ به تصویب رسیده و اردیبهشت ۹۷ برای اجرا به دستگاه‌های ذیربط ابلاغ شده است.معلولان در جمهوری اسلامیایران دارای مشکلات فراوانی هست ازجمله معیشتی.شغلی.تحصیلی و رفاه اجتماعی که عدم خدمات شهری و پزشکی رایگان و خیلی موارد دیگر را در برمیگیرد.این قانون (مثلا)در مرحله اجراست، اما دولت بودجه قانون را پرداخت نکرده یا اعتبارش را تخصیص نداده است. الان ۹ ماه از سال گذشته اما تنها قشری که افزایش مستمری‌ها از محل هدفمندی یارانه‌ها را نگرفته‌اند، افراد دارای معلولیت یا مددجویان بهزیستی هستند.سال گذشته قرار بود هزار و صد میلیارد تومان  بودجه تعلق بگیرد اما پس از ۹ ماه ،که هیچ ندادند، تازه می‌گویند قرار است تا آخر سال ۵۵۳ میلیارد تومان آن را بدهند. در حالی‌که بودجه واقعی مورد نیاز اجرای قانون، در اصل ۱۲هزار و پانصد میلیارد تومان است. الان که کمتر از یک دهم آن را تقبل کرده‌اند، با گذشت ۹ ماه از سال می‌گویند نصف‌اش را می‌دهیم. در حالی که فقط بخش‌های دیگر قانون هم به صورت جزیی که شامل دو تا سه دهم درصد این قانون دارد اجرا می‌شود.آماری قابل اتکاء و رسمی از جمعیت افراد دارای معلولیت در ایران وجود ندارد.آن چه که سازمان بهزیستی می‌گوید یک میلیون و پانصد هزار نفر تقریبی است که بالا پایین دارد. این آمار کسانی است که تحت پوشش بهزیستی هستند و در این سازمان پرونده دارند.پانصد هزار نفر هم جانباز هستند که در پرونده بهزیستی نیستند. مشکل اینجاست که در آخرین سرشماری جمعیت در سال ۱۳۹۵ افراد معلول را آمارگیری نکردند؛ در حالی‌که سازمان بهداشت جهانی بین ۱۱ تا ۱۵درصد از افراد هر جامعه را افرادی محسوب می‌کند که درجات متفاوتی از معلولیت دارند.متاسفانه با وجود این که از سال ۶۷ قوانین استاندارد شهرسازی را داریم، این استاندارد رعایت نشده است. حتی قانون مصوب سال ۸۳ هم که ماده دو آن به مناسب سازی و دسترسی پذیری می‌پرداخت، اجرا نشد.ما فقط در مناسب سازی معابر و اماکن و حمل و نقل، از خدمات مشترک با جانبازان برخورداریم وگرنه خدماتی که به آنها در مسئله حقوق، مسکن، سهمیه یا هرچیز دیگر ارائه می‌شود، آرزوی سایر معلولان است. متاسفانه تبعیض زیادی در این زمینه هست. جانبازان بیمه تکمیلی  بیمه مناسبی دارند اما مابقی معلولان از داشتن حداقل بیمه محروم هستن.تنها یک بیمه سلامت که عمومی است و مال همه مددجویان و قشرهاست. طبق قانون باید بیمه توانبخشی داشته باشن که به دلیل عدم اعتبار و تخصیص منابع اجرا نمی‌شود. شما در نظر بگیرید کسانی که نیاز به گفتاردرمانی، کاردرمانی، فیزیوتراپی دارند هیچ کدام نمی‌توانند از عهده هزینه‌های سرسام آور بر بیایند و فشار روحی این محرومیت، تبعات خیلی زیادی برای خود فرد و خانواده‌اش دارد.تامین همین بودجه ضعیف دستاورد طومارها و تجمع جلوی مجلس بوده است. مبنی بر مشکلات فراوان کمپین در دو ماه اخیر سه نامه به سازمان برنامه بودجه نوشتن که هنوز پاسخ ندادند.معلولان منتظر تامین بودجه هستن  از آن مبلع نصف را می‌خواهند بدهند از این پیام‌های منفی چه استخراج کنیم. معلولان بدترین وضعیت شغلی و معیشتی و درمانی را دارنداما هر چه فریاد و درخواست کمک میکنند  گوش شنوایی نیست. رویکردشان مثبت نیست. دچار یک یاس و سرخوردگی و سرکوب شده‌اند‌وضعیت تشکل‌ها و حمایت معلولان خوب نیست. حقیقت این است که تشکل‌های مدافع معلولان بسیار کمیاب و نادرند. کمپین اولین تشکل پیگیر حقوق آنها بود. ماتشکل‌های زیادی داریم که متاسفانه برای گرفتن منابع خیلی منفعل هستند. مثلا  گروهی از معلولان برای  تشکل‌ها نامه نوشتند  با هدف این که بودجه امسال محقق شود و بودجه سال بعد هم اضافه شود، اما به غیر از یکی دو تشکل، سایرین استقبال نکردند. برای تجمع‌ها هم که فراخوان ها هم کسی نیست ازشون حمایت کنه و صداشو بلند تر و جای معلولان به مسئولین برسونه.این نقطه ضعف تشکل‌های حقوق معلولان است. سازمان بهزیستی، متولی رسمی جامعه معلولان و مطالبات آنهاست اما آیا در دفاع از حقوق آنها موفق است؟ نه… چون ۱۸ ماه از ابلاغ قانون می‌گذرد و به عنوان متولی از هیچ اداره‌ای که این بودجه را تخصیص نداده، گلایه نکرده است. به این ترتیب‌، چگونه می‌شود از شهرداری یا صدا و سیما انتظار داشت که مدافع معلولان باشند. صدا وسیما طبق ماده ۲۱ قانون، باید ۵ ساعت در هفته برای افراد دارای معلولیت و ‌آشنایی جامعه با مشکلات آنها برنامه تولید کند اما این کار را نمی‌کند. آیا بهزیستی یقه صداوسیما را گرفته است؟ خیر. علیرغم شعارها هیچ کاری نمی‌کنند.  بهزیستی همین شنبه ۹ آذر نشست خبری داشته اما تنها با رسانه‌های وابسته به خودش حرف می‌زند.هیچ روزنامه‌نگار یا فعال مستقل در نشست نیست که مبادا سوال چالشی بپرسد. یکی از مشکلات ما این است که الان نزدیک پنجاه تا شصت درصد بودجه توانبخشی سازمان بهزیستی خرج ۴۷هزار معلول می‌شود که در مراکز شبانه‌روزی معلولان نگاهداری می‌شوند. چرا باید ۵۰ درصد شصت درصد بودجه توانبخشی هزینه ۴۷هزار نفر باشد و یک میلیون و چهارصد هزار نفر بدون رسیدگی بمانند.تعداد کودکان دارای معلولیت در سن تحصیل در ایران حدود یک میلیون و نیم برآورد شده است. بر اساس آمار دولتی، در طول سال تحصیلی ۱۳۹۷-۹۸ تنها ۱۵۰هزار کودک دارای معلولیت در سن تحصیل در مدارس ثبت نام شده‌اند. بیش از نیمی دیگر یا در مدارس استثنایی یا جدا از سایر دانش آموزان درس می‌خوانند.  ایران از سال ۱۳۸۷ به کنوانسیون بین‌المللی حقوق معلولان پیوسته است؛ کنوانسیونی که دسترسی به آموزش فراگیر در نزدیک‌ترین محل به زندگی فرد در کنار سایرین را حق افراد دارای معلولیت می‌داند و دولت‌‌های عضو را به رعایت این اصل موظف می‌کند. ماده هفتم کنوانسیون از دولت‌ها خواسته برای کودکان دارای معلولیت شرایطی برابر با سایر کودکان فراهم کند. ماده ۲۴ نیز حق آموزش برای افراد دارای معلولیت، فارغ از هر تبعیض و مبتنی بر فرصت‌های برابر را مورد تاکید قرار داده است مهم ترین مشکل حال حاضر افراد معلول در کشور، اشتغال آنان است که به رغم قانون ابلاغی به دستگاه ها برای اختصاص یافتن سه درصد از سهم استخدام ها به افراد معلول، اما می بینیم که این قانون به نوعی از سوی دستگاه ها دور زده می شود و تلاش می کنند، کمتر از افراد معلول جذب کار شوند. در حالی که اگر همین سه درصد سهمیه نیز به طور دقیق اجرا شود، مشکلات اشتغال معلولان تا حدود زیادی حل خواهد شد. در همین راستا، دولت تلاش کرد از طریق سازمان بهزیستی که متولی اصلی پاسخگویی به مسائل و مشکلات معلولان است، بخش خصوصی را در این حوزه فعال کند. از همین رو، مراکز خصوصی ارائه خدمات به معلولان راه اندازی شد. اما، آنچه که باعث اختلال در مسیر فعالیت این مراکز شده است، عدم تامین اعتبار مورد نیاز آنها بوده است. به طوری که غالب این مراکز به دلیل تامین نشدن بودجه لازم، از ارائه خدمات به معلولان دست کشیده اند و همین مسئله، مشکلات افراد معلول را تشدید کرده است. در همین حال شنیده می شود که برخی از مراکز رو به تعطیلی رفته و یا اینکه تعطیل شده اند.  به دنبال تشدید نرخ تورم در کشور، مراکز خصوصی نیز خواستار افزایش یارانه به این مراکز شده اند که پاسخ لازم به آنها داده نشده و هیچ افزایش یارانه ای صورت نگرفته است. در نتیجه این مراکز مجبورند که از کمیت و کیفیت خدمات خود بکاهند و آسیب این اتفاقات، متوجه معلولان است.  مثلا مجلس۱۱۰۰میلیارد تومان برای اجرای جامع حمایت از حقوق معلولان مصوب کرده بود، اما این در حالی است که در شرایط بد تحریم و تحولات اقتصادی از جمله گران شدن بنزین و سایر عوامل مؤثر، جامعه معلولان دچار مشکلات زیادی شدند به طوری که قیمت یک دستگاه ویلچر تا ۴ برابر افزایش پیدا کرده است.  درحال حاضر یک ویلچر بین یک میلیون و ۶۰۰ تا ۷ ملیون تومان برای یک معلول هزینه دارد که بسته به نوع آن قیمت متفاوت خواهد بود اما ویلچرهای برقی و مکانیکی بین ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان هستند که به هیچ عنوان خرید ویلچر در توان افراددارای معلولیت نیست.کمک و مساعدت بهزیستی در امر مسکن برای یک فرد معلول ۱۰ میلیون تومان معادل یک متر مربع زمین در تهران است و با این مساعدت به هیچ وجه معلولان نمی توانند صاحب خانه شوند میانگین مصرف روزانه بنزین برای معلولان ۱۵ لیتر است، در حالی که دو لیتر سهمیه روزانه برای آنها در  نظر گرفته شده که به هیچ عنوان جوابگوی نیازهای معلولان نیست.استفاده از اماکن تفریحی و ورزشی برای معلولان بر اساس قانون باید رایگان باشد، این در حالی است که حتی درمراکزی که مربوط به سازمان بهزیستی است، معلولان باید مبلغی را پرداخت کنند.بدقولی سازمان بهزیستی کشور در پرداخت حق بیمه کارفرمایانی که اقدام به استخدام نیرو‌های معلولان می‌کنند سبب شده استقبال زیادی ازجذب نیروی معلول در حرفه‌های مختلف صورت نگیرد و صاحبان مشاغل به نیروهای معلول بی توجه باشند. از دشواری‌ها در مسیرتهیه انواع وسایل کمک توانبخشی گرفته تا هزینه‌های سنگین درمان و مناسب سازی نبودن مسیر‌ها برای تردد آسان معلولان در سطح شهر‌ها همه از انواع معضلات پیش روی یک فرد معلول برای زندگی است، اما آنچه که بیش از سایر مسائل به عنوان سدی پیش روی یک فرد معلول قرار دارد، مقوله اشتغال است. بدون شک اگر یک فرد معلول همانند سایر افراد شغلی داشته باشد می‌تواند کسب درآمد کرده و هزینه‌های زندگی خود را تامین کند، اما در بسیاری از موارد دیده شده که حتی یک فرد معلول با وجود مدارج علمی بالا شانس بسیار کمتری به نسبت سایر افراد برای فعالیت در یک شغل پیدا می‌کند. بخش 4: سپس بحث آزاد با موضوع حق تجمع و اعتراض در ایران آغاز گردید : که درابتدا خانم شبنم فتحی اینگونه بحث را آغاز نمودند، اعتراضات در تمامی قوانین ازحقوق اولیه شهروندان به حساب می آید. با توجه به قانون اساسی جمهوری اسلامی که اعتراض مسالمت امیز رامجازدانسته و همچنین در اعلامیه جهانی حقوق بشر رفتاری که در ایران در ابان ماه شاهد بودیم نقض صریح قانون و نقض حقوق انسانی را شاهد بودیم. درپایان خانم شبنم فتحی ضمن تشکر ازتمامی سخنرانان، فعالین، مهمانان, منشی جلسه, ادمین ها درساعت۱۹:30 پایانجلسه رااعلام نمودند. دراین جلسه علاوه برمهمانان، سایر اعضای کانون و علاقمندان به حقوق بشر، اعضای کمیته کار و کارگر خانم ها ایراندخت کیا، شبنم فتحی، رزا جهان بین، رویا مولایی،  شبنم رضاوند و آقایان علیرضا جهان بین، رسول عباسی زمان آبادی و داود وحیدی، محمد افتابی  نیز حضور فعال داشتند.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی  اسکاندیناوی نوامبر۲۰۱۹

هانی رستم زاده

در  روزجلسه  یکشنبه 17 نوامبر  2019 ساعت 19 به وقت اروپا  21:30 به وقت ایران  با حضور مسول و اعضای نمایندگی، سخنرانان  و جمعی از فعالان دفاع از حقوق   بشر در ایران و مهمان های دیگر  در فضای مجازی پالتاک  نمایندگی اسکاندیناوی برگزار گزدید .در ابتدا  نشست  مسئول جلسه سرکار خانم معصومه توکلی ضمن خوش امد گویی و خیر مقدم به حاضرین و معرفی سخنرانان جلسه را آغاز نمودند  .

در بخش1: در ابتدای جلسه اقای مهراب امیدی اسلامی گزارش ماهیانه نقض حقوق بشر  در ایران در ماه جاری  را ایراد کردند. خبر: درجریان اعتراضات ۲۴ و ۲۵ آبان در خصوص افزایش بی سابقه قیمت بنزین، با شیلک نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی دهها  نفر از مردم معترض در شهرهای مختلف از جمله درشهرهای اصفهان، بهبهان، امیدیه، مریوان، سیرجان، شهریار، شهرک اندیشه، جاده ساوه، فرمانداری بهارستان، شیراز و سنندج با تیراندازی مستقیم نیروهای سرکوبگر حکومت جان باخته و یا مجروح شده اند. اسامی تعدادی از جانباختگان به قرار زیر است :سیرجان:  جواد نظری فتح‌آبادی روز ۲۴ آبان -اهوازعبدالله ( جاسم ) حمیدی  روز ۲۴ آبان که سرکوبگران جسد وی را د دروازه اهواز انداختند. مریوان: عثمان نادری، مهران تاک و شاهو ولیدی. جوانرود  کاوە محمدی و حمزە دو تن دیگر هنوز رسما اعلام نشده است. خرمشهر: میثم عبدالوهاب عدگی‌پور و علی غزلاوی( ۱۲ساله). شیراز مهدی نیکویی. بهبهان:  محمدحسین قنواتی، مهرداد دشتی‌زاده و احسان عبدالله‌نژاد. این خبر نقض ماده 20اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق آزادی تجمع و تظاهرات و همچنین نقض ماده 22 اعلامیه فوق: حق امنیت اجتماعی میباشد.

بخش 2 : سخنرانی سرکار خانم بتول فارسی  با موضوع  مقایسه ماده دو اعلامیه حقوق بشر با  قانون  اساسی بود. ماده2همه انسان‌ها بی هیچ تمایزی از هر حیث که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی وملی، وضعیت( دارایی)، محل( تولد یا در هر جایگاهی که باشند)، سزاوار تمامی حقوق و آزادی مطرح شده در این ماده میباشد علاوه، میان انسان‌ها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد. کشور ایران جز امضا کنندگان و متعدین قوانین سازمان ملل متحد و میثاق های مربوطه  می باشد. مواردی که در زیر به آنها اشاره میکنم مربوط به نقض ماده ی 2قوانین بین الملل و میثاق بین الملل میباشد که در ایران به فراوانی دیده میشود: اختلاف طبقاتی و این تضاد کلان از لحاظ دارایی و محل زندگی پدیده بالا و پایین نشینی پیشینه ای به عمر نیم قرن دارد و همه ما کمابیش با آن مواجه بوده ایم و در جامعه با آن آشنا هستیم.  پدیده ای که آماس کرده هویت فرهنگی غلط و جامعه افسار گسیخته ای است که با بی تدبیری و فشار اقتصادی توامان، سبب شده در سال های اخیر شدت بیشتری پیدا کند و پذیرش فاصله طبقاتی بین زندگی شمال شهری ها با جنوب شهری ها برای هر دو گروه عادی شود. مدت هاست نه جنوب شهری ها گلایه ای دارند و نه شمال شهری هایی که روزبه روز فاصله خودشان را با جنوبی ها بیشتر و عمیق تر می کنند. این اختلاف طبقاتی و این تضاد کلان، نیازی به داده های منحنی لورنز و یا آمارهای رسمی و غیررسمی ندارد، کافی ست از دروازه غار هر شهری در ایران تا لواسان همان شهر قدم بزنیم و شاهد عینیِ سندهای زنده ای از چهره نابرابری و بی عدالتی باشیم. منشا این بالا و پایین نشینی بی شک توزیع نابرابر ثروت و شکاف درآمدی در هر کشوری است، اما با جمعیت ۱۹ میلیونی حاشیه نشین در ایران و در مقابل خرید و فروش خانه های ۴۰ میلیاردی! گویا باید به علل مهم تری که در زیر پوست کلان شهرهای ایران جریان دارد، رجوع کرد. اما این تضاد تنها در لایه بیرونی پوست شهر نمایان گرنمی شود، بلکه این معضل سیستماتیک، در زیر پوست شهر آسیب های جدی تری بر پیکره جامعه زده است. این تبعیض و تضاد ظاهری که در نتیجه فقر شکل گرفته، مسبب بزهکاری، فحشا، بیماری و مشکلات عمیق تر و دهشتناکتری بر شاکله جامعه است. چطور ممکن است در شرایط یکسان و فشار شدید اقتصادی، در گمترین نقطه ی هر شهر عده ای برای خرید نان لواش کارت یارانه شان را گرو بگذارند و اما در چند قدمی همان شهر عده ای ژامبون گوشت گوزن، معمولی ترین خوراکی سوپر لاکچری شان می باشد؟  آن چه که عیان است، دود این آتش بی مسئولیتی به چشم قشر محروم و فرودست جامعه می رود و گرمای آن نصیب طبقه مرفه و بالا شهرنشین می شود. همچنین در نهایت به  شکاف طبقاتی و دوقطبی شدن هرچه بیش تر جامعه می انجامد و ظاهرا اراده ای نیز برای رسیدگی به آن وجود ندارد. تناقض تبعیض مذهبی و عقیدتی در ایران ترس و نگرانی از محدودیت‌های روزافزون، محرومیت از تحصیل، عزل از سمت و شغل(عدم امنیت شغلی)، کاستن فرصت‌های برابر،  کمرنگ ساختن حضور برخی اقشار درجامعه  سلب فرصت حضور فعال و موثر در جامعه، بازداشت و نقض سایر حقوق، امنیت روانی را سلب و زندگی را به کام اقلیت‌های دینی تلخ کرده و البته کارآمدی نهاد سیاسی را در تامین و حفظ امنیت نیز مخدوش کرده است. اقدامات فراوانی بیش از پیش به کاهش امنیت روانی اقلیت‌های دینی دامن میزند و نمایانگر گرایش و تمایل نهادهای قدرت به موارد ذیل است: جداسازی و تفکیک دینی. کاهش امنیت جانی، مادی و روانی اقلیت‌های دینی و تبعیض و حذف تدریجی آنان از سطح جامعه. تبعیض دینی در هنگام گزینش و استخدام عدم توجه به معیارهای استاندارد در استخدام افراد. عدم بی‌طرفی نظام حاکم نسبت به شهروندان با عقاید متفاوت  افزایش فشارها علیه اقلیت‌های دینی. بی‌توجهی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تعهدات بین‌المللی. امروزه بشریت بیش از پیش نیازمند صلح، برابری، مدارا، آرامش، همزیستی مسالمت‌آمیز و احترام به عقاید و باورهای دینی و مذهبی متنوع است. تبعیض جنسیتی: حقوق زنان توسط قانون گذار یا رسوم غالب در یک جامعه به رسمیت شناخته‌ نمی شود، زنان بیش از مردان در جامعه ایران به صورت روزمره مورد تبعیض قرار می‌گیرند، در این رابطه می‌توان به، نوع پوشش و حجاب اجباری، عدم داشتن حق ورود به ورزشگاه، عدم دستمزد برابر با مردان، محسوب شدن به عنوان نیم جنس مذکر دررابطه با موارد ارث، دیه و شهادت، عدم ایجاد شرایط برابر در راستای حضور در اجتماع تحت عنوان خانه داری و مادری، عدم برخورداری ا حق طلاق، قرار گرفتن در معرض قتل‌های ناموسی، اذیت و آزار جسمی توسط پدر و یا همسر یا شکنجه روحی در سایه حمایت قانون گذار می توان اشاره کرد. موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که از حوصله ی این جلسه خارج است، همه ی ما اینجا هستیم که فریاد دادخواهی مان را از این نابرابری ها و نقض محرزحقوق انسانی از طریق حکومت اسلامی رو به گوش سازمان های بشردوستانه برسانیم تا مطلع شوند به امید آنکه ما رو در احقاق این حق مسلم یاری نمایند.

بخش 3 : سخنرانی آقای احسان رضایی نژاد  با موضوع 4 آذر (25 نوامبر) روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان انجام گردید. مجموعه مناسبتها در ایران و جهان. خشونت‌هایی علیه زنان وجود دارد که آثار مخرب آنها به چشم نمی‌آید.آثار خشونت فیزیکی معمولاً قابل مشاهده است اما در مقابل، خشونت هایی وجود دارد که آثار مخرب آنها به چشم نمی‌آید اما تحملشان بسیار دشوار است. مانند دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواسته‌های زن بی‌توجه بودن، چشم‌چرانی، تعدد زوجات، انتقاد کردن به طور مداوم، جدا کردن زن از کودکانش، تهمت زدن. روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان محو خشونت علیه زنان است. مجمع عمومی سازمان ملل درسال 1999 میلادی روز 25 نوامبر را بعنوان روز جهانی محو خشونت علیه زنان تعیین کرد. تاریخچه نامگذاری روز جهانی منع خشونت علیه زنان در روز 25 نوامبر سال۱۹۶۰سه خواهراهل جمهوری دومینیکن، با نام خواهران میرابل، پس از ماه ها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند  جرم این سه خواهر شرکت در فعالیت های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. 21 سال بعد، یعنی در سال 1981، در همایشی که  بوگوتا، پایتخت کلمبیا، با شرکت مدافعان حقوق زنان د آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد اختصاص دادن روز قتل خواهران میرابل به روز نهی خشونت علیه زنان مطرح گردید.  هدف از این پیشنهاد آن بود که هم به تلاش و جسارت این خواهران ادای احترام شود و هم افکار عمومی بیش از پیش به سوی نهی خشونت علیه زنان سوق یابد.  سال 1999 سازمان ملل نیز 25 نوامبر را به عنوان روز جهانی نهی خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت. در راستای همین تصمیم، یک سال بعد، شورای امنیت سازمان ملل سال 2000 قطعنامه ی 1325 را به تصویب رساند که عنوان آن بود: ”زنان، صلح و امنیت”. محورهای اصلی این قطعنامه به پیشگیری مناقشات و خصومت ها در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و نیز ممانعت از اعمال خشونت علیه آنها مربوط می شوند. این قطعنامه مبنایی است برای آن که خشونت های گوناگون علیه زنان بدون مجازات نمانند و عاملان آنها به پای میز محاکمه کشیده شوند.خشونت علیه زنان، خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونت‌آمیز علیه زنان به کار می‌رود. مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی.  اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان می‌کند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و جامعه اعمال شود. انواع خشونت علیه زنان : خشونت جنسی، خشونت جنسی غیر تماسی، خشونت کلامی، تجاوز، خشونت در مورد جهیزیه، تن فروشی اجباری، بارداری اجباری، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، خشونت علیه زنان کارمند و مستخدمین زن، خشونت های ناشی از جنگ، خشونت در زندان، تجاوزهای سیستماتیک، خشونت نگاهی و رفتاری، خشونت سیاسی و.. از انواع خشونتی ست که بر زنان اعمال می شود. خشونت پنهان علیه زنان. آثار خشونت فیزیکی که  معمولاً قابل مشاهده است اما در مقابل، خشونت‌هایی وجود دارد که آثار مخرب آنها به چشم نمی‌آید اما تحملشان بسیار دشوار است.  مانند دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواسته‌های زن بی‌توجه بودن، چشم‌چرانی، تعدد زوجات، انتقاد کردن به طور مداوم، جدا کردن زن از کودکانش، دوستان و فامیل، پرخاش کردن، وادار کردن زن به ترک خانه، تهمت زدن و موارد متعدد بسیار.خشونت جسمی،خرید و فروش زنان و ختنه دختران، نمونه های از خشونت علیه زنان است.  علل پنهان ماندن خشونت: با وجود گستردگی خشونت علیه زنان و تبعات زیان‌بار ناشی از آن، پنهان نگه داشتن اعمال خشونت و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است. در نظام فکری مردسالار، اشکالی ازخشونت مردان در خانواده طبیعی محسوب می‌شود و به زنان می‌قبولانند که زن با لباس سفید به خانه بخت می‌رود و با کفن سفید از آن بیرون می‌آید.  طبق آمار کمتر از 35 درصد خشونت‌های خانگی به پلیس گزارش می‌شود. در بسیاری از فرهنگ‌ها نه تنها خشونت خانگی تأیید می‌شود بلکه پنهان کاری زن از طرف جامعه مورد ستایش قرار می‌گیرد. علت دیگر پنهان نگه‌داشتن خشونت خانگی این است که قانونی به نام خشونت خانگی وجود ندارد، نه قانونی برای تعیین مجازات و نه قانونی برای نحوه رسیدگی به جرم .تجاوز جنسی، جنایت علیه بشریت: یکی از بحث ها در روز جهانی منع خشونت علیه زنان، بحث بر سر تجاوز جنسی به زنان درجنگ است. در17 سال گذشته تنها در جمهوری کنگو نزدیک به دویست هزا زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند. حساسیت های فزاینده روی این مسئله باعث شد که سازمان ملل، خشونت جنسی علیه زنان در دوران جنگ را مصداق جنایت علیه بشریت اعلام کند. سازمان های فعال در زمینه حقوق زنان وابسته به سازمان ملل از این پس فعالیت های گوناگونی را برای جلوگیری از تجاوز به زنان در مناطق جنگی و نیز کمک به زنان قربانی انجام می دهند.حمایت های دارویی، روانپزشکی، حقوقی و اقتصادی زنان قربانی، از جمله این کمک هاست. این  سازمان ها هم زمان علیه فرار از مجازات عاملان تجاوز جنسی نیز مبارزه می کنند . فعالان حقوق زنان معتقدند تعقیب و محاکمه عاملان تجاوز، شاه کلید پیشگیری از وقوع آن است.

بخش4: سخنرانی سرکار خانم نازنین طیبی  ایران و آزادی بیان : آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقیده، به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است برای رساندن اندیشه و عقیده ای به دیگران. در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس فارغ باشند، به عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است. آزادی بیان معیاری اساسی برای هر نوع جامعه چند صدایی و دموکراتیک است نقض این آزادی همواره به نابودی سایر موازین حقوق بشر منجر می شود. آزادی بیان یکی از بحث برانگیزترین موضوعات برای جوامع بشری در دنیای معاصر است، زیرا این مقوله به دلیل ماهیت خاصی که دارد از طرفی جزء مهمترین حقوق اساسی افراد در جوامع بوده و از سوی دیگر همواره با منافع ارباب قدرت ها و دیدگاههای اقتدارگرایانه حکومت ها در تعارض بوده است آزادی بیان یک حق طبیعی است که حق هر انسانی است که به طور یکسان از آن برخوردار باشد و تا جایی در بیان اندیشه و تفکر خود آزاد است که موجب نقض حقوق دیگران نشود. روایت طنز آلود ای در بین مردم رایج است که می گوید در ایران آزادی بیان وجود دارد اما “آزادی پس از بیان” نه. مفهوم آزادی بیان و حدود و ثغور آن نه تنها در تاریخ ایران، بلکه در تاریخ ملل بارها و بارها تغییر پیدا کرده این پرسش که مرز آزادی بیان کجاست و تفاوت نقد و توهین را چگونه و با چه متر و معیاری می توان تعیین کرد، تا سال ها بلاتکلیف بود و تا زمان انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر کمتر منبعی برای تبیین محتوایی و یا استناد به آن وجود داشت.  بر اساس ماده ۱۹ این اعلامیه هر کس حق آزادی بیان و عقیده دارد و این حق شامل این است که افراد از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشند و همچنین در کسب اطلاعات و افکار و نیز در انتشار آن افکار با تمامی وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشند. لیکن در اصل بیست وچهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی، عبارت کلیدی و مبهمی به کار رفته که بیش از این که ضامن آزادی بیان باشد مر و قیدی برای آن تعیین کرده ،براساس این اصل، نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند، اما مفهوم کلید مبهمی چون “مخل به مبانی اسلام بودن” مسئله‌ای است که هر لحظه ممکن است هر اظهار نظری را شامل شود. در قانون مطبوعات ایران، یکی حقوق مطبوعات است و یکی حدود مطبوعات. در بخش حقوق، این قانون به خبرنگاران حق وارد شدن در مسائل مختلف زندگی را می دهد ولی در بخش حدود که “نباید”ها را به خبرنگاران می‌گوید، خط قرمزها آنچنان پهن هستند که آن حقوقی را که در قانون آمده است، تحت شعاع خود قرار می‌دهند. برای مثال می بینیم در ماده ۶ که به خبرنگاران حق انتقاد از مسئولین سیاسی را می دهد، چند خط بعد، توسط محدودیت های خود این قانون دوباره منتفی می‌شود. در ایران سرکوب خبرنگاران قانونی است یعنی قانون از طرفی امکان بیان نظرات و اخبار را در خود داشته اما درعین حال و به صورت رسمی به مسئولین ارگانهای سرکوب یعنی پلیس و نیز پلیس امنیت اجازه سرکوب را میدهد، قانون در ایران عملاً ضد آزادی مطبوعات است. بعنوان مثال بازداشت امضا کنندگان نامه درخواست استعفای علی خامنه‌ای  تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی، و گران شدن بنزین که برخی منابع در تهران به صدای آمریکا گفته‌اند نهادهای ارشد حکومتی و دولتی از رسانه‌ها خواسته اند که از هرگونه انتشار کارتون یا طرح با محدودیت گرانی بنزین خودداری کنند. شورای عالی امنیت ملی که یک نهاد حکومتی است که اعضای آن توسط رهبر جمهوری اسلامی منصوب می شوند و تقریباً نیمی از اعضای آن اعضای کابینه دولت حسن روحانی هستند. رئیس جمهوری ایران به ریاست این شورا را برعهده دارد.  در دو دهه اخیر این شورا همزمان با اعتراضات و تجمعات، رسانه‌ها را از انتشار خبرهای مربوطه منع کرد و همچنین در زمان مذاکرات هسته‌ای رسانه ها مجبور به پیروی از دستورات این نهاد بودند. گزارشگران بدون مرزرژیم جمهوری اسلامی ایران را یکی از دشمنان آزادی بیان می داند.در روزهای اخیر،دولت ایران بدون اعلام قبلی، بامداد جمعه ۲۴ آبان ناگهان قیمت بنزین آزاد را سه برابر کرد که این تصمیم با اعتراضات گسترده مردم روبرو شد که به همراه آن، قطعی اینترنت و بازداشت صدها نفر و کشته شدن عده ای شد که این خود نقض آشکار آزادی بیان در ایران است. درسی و چهارمین نشست دوره بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران روز جمعه ۱۷آبان در جریان برگزاری “بررسی ادواری جهانی” با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی و ۳۳ کشور دیگر در مقر سازمان ملل در ژنو برگزار شد .گروهی از شرکت کنندگان در این نشست از جمله آمریکا خواهان آزادی زندانیان عقیدتی، روزنامه‌نگاران، و کلا، مخالفان حجاب اجباری و فعالان مدنی و حقوق بشر در ایران شدند.  همچنین کشورهای شرکت کننده خواستا آزادی بیان و آزادی اجتماعی، رعایت حقوق مهاجران و اقلیت های مذهبی در ایران شدند. در طول تاریخ ممنوع کردن، سانسور، تهدید،  زیرپاگذاشتن و پایمال کردن حقوق بشری به شیوه های مختلفی وجود داشته و تقریباً همه دنیا این سختی ها و دشواری ها را دیده اند یا چشیده اند و الان هم در جامعه ای مثل ایران به شیوه ای وسیع و چشمگیر شاهد آن هستیم . در نبود دستگاههای اطلاع رسانی آزاد و غیر دولتی مثل تلویزیون، رادیو و روزنامه و نشریات انتقاد کننده از رژیم ایران، تنها اینترنت توانسته تا حدی از کم و کاستی ها و نیازهای ارتباط جمعی برای کاربران و ارتباط با دنیای خارج را برای آگاهی از اوضاع و دانستن راستی و حقیقت ها ا چهره اصلی رژیم ایران پر کند.  اما رژیم ایران اینترنت را هم از همان روزهای اول آمدن و پخش و شناخته شدن در داخل جامعه ایران، بیشتر سایت ها و وبلاگ های آزادی خواه با بستن و فیلتر شدن رو به رو شد.  که امروز ایران بیش از قبل دست به بستن به از بین بردن امکانات مجازی مثل اینترنت و جلوگیری از استفاده ماهواره، تلویزیون و رادیو های آزادیخواه میکند. رژیم غیر دموکراتیک و ضد حقوق بشری ایران برای ماندن در قدرت دست به خیلی کارها برده و می‌برند.  برای نمونه ، از زبان بستن مردم تا ترور کردن انسان ها و سرکوب و خفه کردن به زور صدا و جنبش‌های آزادی خواه مردم، بی احترامی به همه حقوق های بشری و همچنین صرف کردن چند صد میلیون دلار برای خرید دستگاه ها و امکانات فیلتر کردن و پارازیت انداز از شرق و غرب و صدها موارد دیگر. البته با اطمینان می گویم که همه این کارها و شیوه هایی که رژیم ایران آنها را به کار می برد نتیجه اش  شوم و نزدیک شدن این رژیم به پله‌های سقوط است. اندازه‌ای که این رژیم از صدا و اتحاد مردم می ترسد از چیز دیگری بیم ندارد، به همین دلیل دست به سانسور و خفه کردن مردم می‌زنند که مردم نیز از حقایق و راستی ها و چهره پلید این رژیم چیزی نفهمند. اما متاسفانه در ایران کنونی با حاکمیت رژیم آخوندی و دیکتاتوری این حقوق ها به هیچ نوعی نبوده و وجودی نداشته است و اگر هم کسانی که آزادانه نظرات خود را بیان می کنند و صاحب افکاری روشن و آزادیخواه باشند ، اکنون پشت میله های زندان گرفتارند و یا حکم اعدام و سنگسار دارند و یا اینکه باید مدت ۱۰ یا ۱۵ سال وحتی بیشتر پشت میله های زندان بمانند. بله، اینجا ایران است .گزارشگر ویژه سازمان ملل، “جاوید رحمان” تصریح می‌کند که اعدام بهائیان به دلیل عقاید مذهبی آنها متوقف شده اما خطر بازداشت و زندانی کردن آنها همیشه وجود دارد و از مرداد ماه سال ۸۴ تاکنون بیش از ۱۱۶۸ و بهائی بازداشت و با اتهام های گنگ و مبهم به حبس محکوم شدند و در ادامه به نقض حقوق نوکیشان مسیحی و سنی مذهب و دراویش گنابادی، اهل حق و اعضای عرفان حلقه اشاره شده است. گزارشگر سازمان ملل در انتها ضمن تکرار درخواست خود برای دریافت اجازه سفر به ایران، از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است به تهدید مدافعان حقوق بشر خاتمه  و زندانیان دو تابعیتی را آزاد کند و به آزار اقلیت های مذهبی چه رسمی و چه غیررسمی پایان دهد.

بخش 5:  بحث آزاد  موضوع روز جهانی کودک  به مدیریت سرکار خانم لیدا اشجعی  برگزار گردید، همکاران حاضر دربحث شرکت وضمن اعلام نظروبحث های سازنده موضوع بحث را تکمیل کردند.مسئول جلسه ضمن تشکرازتمامی سخنرانان، فعالین، مهمانان, منشی جلسه, ادمین ها، در ساعت 21:30 پایان جلسه را اعلام نمودند. دراین جلسه علاوه برمهمانان، اعضای کانون وعلاقمندان، خانم ها وآقایان هادی درتومی، خانم زینب عباسیان، خانم بتول فارسی، آقای رضا عباسی، آقای نورزی،خانم نازنین طیبی، آقای رضاعباسی زمان آبادی ، آقای سید اشکان حسینی، آقای مهراب امیدی اسلامی و آقای احسان رضایی نژاد  نیز حضور فعال داشتند.

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست دسامبر ۲۰۱۹

رزا جهان بین

در روز جمعه مورخ 13 دسامبر ساعت 19:30 بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته محیط زیست برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه خانم سمیه علیمرادی ضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش۱: درآغازجلسه آقای علیرضا جهان بین گزارش وتحلیل موارد نقض حقوق محیط زیست در ماهی که گذشت را ایراد کردند.  خبر: بیماری شمشاد هیرکانی چالش مهم سازمان جنگل‌ها است. سرپرست سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، بیماری درختان شمشاد در جنگل‌های شمال را یکی از چالش‌های مهم این سازمان برشمرد و از محققان خواست با حضور درجنگل‌های شمال این بیماری‌ها را رویت و جهت رفع مشکلات با سازمان جنگل‌ها همکاری کنند. بیماری سوختگی و آفت پروانه برگ‌ خوار شب‌ پره شمشاد که به ترتیب از سال ۱۳۸۹و ۱۳۹۵در جنگل‌های هیرکانی شیوع یافته‌اند، درگرما، سرما و برف و باران به فعالیت خود ادامه می‌دهند و به دلیل محدودیت راه‌های مبارزه، عرصه‌های وسیعی از شمشادستان‌های شمال را نابود کرده ‌اند. هدف پانزدهم از سند 2030: حفاظت، احیاء و استفاده پایدار از جنگل ها. هدف یازدهم از سند 2030: حفظ میراث فرهنگی و طبیعی. خبر: تخریب نخلستانی دیگر در جنوب اهواز به نفع «باغ‌خوارها» فعالان محیط زیست با انتشار یک ویدیو، از قطع شدن و سوزاندن بیش از ۵۰ نفر نخل در این نخلستان خبر داده‌اند که این نقض ماده ۶۸۵ «قانون مجازات اسلامی» : «هر کس اصله نخل خرما را به هر ترتیب یا هر وسیله بدون مجوز قانونی از بین ببرد یا قطع کند، به سه تا شش ماه حبس یا از یک میلیون و۵۰۰ هزار تا سه میلیون ریال جزای نقدی یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»همچنین نقض هدف دوم: تضمین نظام های پایدار تولید مواد غذایی و افزایش سرمایه گذاری در این حوزه از جمله تربیت کشاورز.هدف هشتم از سند 2030: جداسازی رشد اقتصادی از تخریب محیط زیست وهدف دوازدهم از سند 2030: مدیریت پایدار منابع طبیعی و حفظ محیط زیست در روند تولید و مصرف قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بیابان زدایی. خبر: مرگ گسترده آبزیان خزر و نابودی صنعت شیلات، سوغات “انتقال آب خزر به سمنان” یک کارشناس رسمی دادگستری با تخصص محیط زیست، نسبت به پیامدهای جبران‌ناپذیر انتقال آب خزر به سمنان از جمله خسارت به صنعت شیلات، مراتع و جنگل‌های هیرکانی هشدار داد و صرف هزینه هنگفت برای چنین طرحی را مورد انتقاد قرار داد. نقض هدف هشتم از سند 2030: جداسازی رشد اقتصادی از تخریب محیط زیست. هدف پانزدهم از سند 2030: حفاظت، احیاء و استفاده پایدار از جنگل ها ، تالاب ها ، کوه ها و نواحی خشک. خبر: زهرا بهرامی کارشناس حوزه محیط زیست گفت: پس از سه دهه متروکه بودن جزیره آشوراده، رئیس دولت در نخستین سفر استانی خود به گلستان وعده داد طرح گردشگری در آشوراده اجرا می‌شود و «آشوراده کلید توسعه گلستان می‌شود» و پیش از آن هم در دولت هشتم و نهم استاندار گلستان وعده داده بودن «آشوراده را کیش شمال می‌کنیم». وی افزود: اصرار بر اجرای طرح‌های‌ گردشگری در جزیره آشوراده نشان می‌دهد فساد و زمین‌خواری در راه است. این در حالیست که در خبرهای قبلی اشاره شده بود که این جزیره محل زندگی فوکهای خزری است که با اجرای این طرح زیستگاه این حیوانات به خطر خواهد افتاد. این نقض هدف هشتم از سند 2030: جداسازی رشد اقتصادی از تخریب محیط زیست و هدف پانزدهم از سند 2030: کاهش تخریب زیستگاه های طبیعی و جلوگیری از انقراض گونه های در معرض خطر، است. خبر: فروش لاشه ۲۰۰ هزارتومانی به نام مبارزه با فقر. عباس اسکندری، فعال محیط زیست، اعلام کرد: ویدیویی که از بازار غیر قانونی لاشه فروشی فریدونکنار تهیه شده خبر از کشتار انبوه و بیرحمانه پرندگان مهاجردر روز سکوت متولیان حفظ محیط زیست و استانداری مازندران می‌دهد که روز به روزابعاد گسترده تری یافته است. نقض هدف پانزدهم از سند 2030: مبارزه با صید غیرقانونی و قاچاق گونه های حفاظت شده. خبر:روزانه ۱.۴میلیمتر در تهران فرونشست داریم. اسماعیل نجاررئیس سازمان مدیریت بحران کشور گفت: روزانه در برخی از نقاط جنوب تهران تا ۱.۴ دهم میلیمتر فرونشست زمین داریم این در حالی است که تاسیساتی مانند مترو و فرودگاه در آن مناطق فعال هستند، در واقع فرونشست یک زلزله خاموش است. هدف پانزدهم از سند 2030: متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین.

بخش۲: سخنران بعدی خانم زهرا برومند با موضوع بحران زباله در ایران بشرح زیر صحبت نمودند: براثر افزایش بی رویه جمعیت، در کنار عوامل دیگر مثل پدیده مهاجرت روستاییان به شهرها در جستجوی درآمد و رفاه بیشتر، شهرها به سرعت توسعه  یافته و زمین های کشاورزی به سکونتگاه و جاده و کارخانه تبدیل شده اند. رشد شهرنشینی موجب افزایش سرعت و شدت آلودگی هوا و آب و افزایش میزان تولید پسآب و پسماند شده است. امروزه تولید انبوه زباله ازمشکلات دنیای مدرن است. در بسیاری از جوامع، مشکل اساسی تولید، توزیع و مصرف کالا نیست، بلکه مشکل اصلی ازبین بردن بقایا وفضولات کالاهای مصرفی است. زُباله یا پسماند به مواد جامد، مایع و گاز (غیر از فاضلاب) گفته می‌شود که به ‌طور مستقیم و غیرمستقیم حاصل از فعالیت انسان بوده و از نظر تولیدکننده زائد تلقی می‌شود. پسماندها به ۵ گروه تقسیم می‌شوند: پسماندهای عادی: به کلیهٔ پسماندهایی گفته می‌شود که به‌طور معمول از فعالیت‌های روزمرهٔ انسان‌ها درشهرها، روستاها و خارج ازآن‌ها تولید می‌شوند. از قبیل زباله‌های خانگی و نخاله‌های ساختمانی. پسماندهای پزشکی (بیمارستانی): به کلیهٔ پسماندهای عفونی و زیان آور ناشی از فعالیت بیمارستان‌ها، مراکز بهداشتی، درمانی، آزمایشگاه‌های تشخیص طبی و سایر مراکز مشابه گفته می‌شود.(سایر پسماندهای خطرناک بیمارستانی از شمول این تعریف خارج است). پسماندهای ویژه: به کلیه پسماندهایی گفته می‌شود که به دلیل دارا بودن حداقل یکی از خواص خطرناک از قبیل سمیت، بیماری‌زایی، قابلیت انفجار یا اشتعال، خورندگی یا مشابه آن به مراقبت ویژه نیاز داشته باشد. به آن دسته از پسماندهای پزشکی و نیز پسماندهای عادی، صنعتی و کشاورزی که نیاز به مدیریت خاص دارند جزء پسماندهای ویژه محسوب می‌شوند. پسماندهای کشاورزی: به پسماندهایی ناشی از فعالیت‌های تولیدی در بخش کشاورزی گفته می‌شود. از قبیل فضولات، لاشهٔ حیوانات (دام، طیور، آبزیان) محصولات کشاورزی فاسد و غیرقابل مصرف. پسماندهای صنعتی: به کلیه پسماندهای ناشی ازفعالیت‌های صنعتی و معدنی و پالایشگاهی، صنایع گاز، نفت و پتروشیمی و نیروگاهی و امثال آن گفته می‌شود. از قبیل براده‌ها، سر ریزها، لجن. در ایران زباله‌ها یا در خاک دفن شده یا سوزانده می‌شوند و حتی گاه در طبیعت رها می‌شوند. همه این راه‌ها برای محیط زیست  خطرناک هستند و باعث فرسایش, خاک آلودگی هوا، زشت شدن مناظر طبیعی و همین‌طور نامناسب کردن محیط برای محیط زیست  می‌شوند. بهترین روش دفع زباله استفاده از دستگاه زباله محو کن و یا زباله خورد کن است که هم زباله های تر را ازبین برده و هم بازیافت آن را ساده می ‌نماید. دفن در خاک چال آخرین عنصر موظف در سیستم مدیریت مواد زاید جامد و سرنوشت نهایی تمام مواد زایدی است که ارزشی ندارند و باید دور ریخته شوند. به عبارت دیگر دفن یک گزینه حتمی و اجباری است. دفن بهداشتی روشی مهندسی جهت دفن مواد زاید جامد در زمین، جهت ممانعت از آسیب زدن به محیط زیست می‌باشد. در این روش زایدات در لایه‌هایی با ضخامت مناسب پخش شده و فشرده می‌شوند و در انتهای هر روز با خاک پوشانده می‌شوند. بر اساس تجارب بدست آمده گذشته، در کشورهای پیشرفته و سایر جوامع، دفن بهداشتی در زمین اغلب به عنوان اقتصادی‌ترین راه حل دراز مدت برای مشکل مواد زاید جامد انتخاب شده‌است. اگرچه خاک مهم ‌ترین و گسترده ‌ترین صافی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آبها، بازیافت‌کننده ضایعات و نیز دریافت‌کننده بسیاری از مواد می‌باشد لیکن ظرفیت آن محدود بوده ممکن است بسیاری از مواد سمی و آلاینده‌ها که به خاک افزوده می‌گردند از نظر تمرکز افزایش یافته و درنهایت به صورت تهدیدی جدی برای محیط زیست درآیند. عمده ‌ترین مشکل محل دفن موادزاید جامد شهری، شیرآبه و گاز تولید شده در اثر تجزیه زباله‌های دارای ترکیبات آلی می‌باشد. در این بین مهم‌ترین عامل  در محل دفن مواد آلودگی آبزاید جامد، شیرابه ‌است که با ورود به آبهای سطحی یا زیرزمینی مخاطرات بهداشتی و زیست‌محیطی برای انسان و جانوران ایجاد می‌کند. در ایران با توجه به کیفیت زباله‌های شهری که بهره‌ وری بازیافت و کودسازی در آن‌ها زیاداست و نیز با عنایت به وجود زمین‌های بایر و فراوانی که در اطراف شهرها تناسب خاصی برای دفن بهداشتی زباله دارند، سرمایه‌گذاری در جهت احداث کارخانه‌های زباله‌سوز، توصیه نمی‌شود. اما از آنجا که آلودگی بیولوژیکی و عفونی زباله‌های بیمارستانی معمولاً بیش ازانواع دیگرزباله‌ است، کارشناسان، بهترین روش برای دفع زباله‌های مراکز درمانی را سوزاندن در کوره‌های زباله سوز، توصیه کرده‌اند. روزانه در کشور۵۸ هزار تن پسماند عادی تولید می‌شود. سهم شهرها از این مقدار در هر روز ۴۸ هزار تن و سهم روستاها روزانه ۱۰ هزار تن برآورد شده اما این وضعیت در حالی است که به دلیل نبود مدیریت پسماند در کشور، از این مقدار تنها ۲۵ درصد پردازش شده و ۷۵ درصد آن یا به‌طور مستقیم دفن می‌شوند یا در ساحل و جنگل دپو شده و کوهی از زباله ساخته که شیرابه آن مستقیم به دریا و خاک وارد می‌شود. سالانه بیش از ۱۶ میلیون تن زباله و پسماند عادی و همین طور هم سالی۶۰ میلیون تن نخاله ساختمانی ناشی از فعالیت های عمرانی، خاکبرداری ها و زائدات باقیمانده از ساخت و سازها در کشور تولید می شود. میانگین سالانه تولید زباله خانگی۴۵ هزار تن محاسبه شده است که بیش از  نیمی از آن دفن می‌ شود در حالی که ۹۰ درصد از مواد موجود درزباله‌ها قابل بازیافت است. این در حالی است که هر تن زباله، حدود ۴۰۰ مترمکعب گاز گلخانه‌ای دی اکسید کربن متصاعد می‌ کند و از هرتن زباله ۴۰۰ تا ۶۰۰ لیتر شیرابه خارج می ‌شود که می‌ تواند آثار زیست محیطی نامطلوبی بر آب و خاک داشته باشد. ایرانی ها سالیانه،۵۰ هزار تن گاز گلخانه ای، ۱۰ میلیون متر مربع شیرابه از تولیدات زباله های خود به وجود می آورند. در شهری چون تهران روزانه حدود ۷۵۰۰ تن زباله خانگی و حدود ۸۰ تن پسماندهای بیمارستانی تولید می شود یعنی به طور متوسط هر فرد روزانه حدود یک کیلو گرم زباله تولید می کند. شهرداری تهران روزانه یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان برای جمع‌آوری ودفن زباله و پسماند این شهر هزینه می‌کند. در کنار زباله های شهری معضل زباله های روستایی نیز یکی از بحران های جدی به حساب می آید. در حال حاضر در بسیاری از نقاط روستایی کشور نیز معضل تولید و مدیریت زباله به یک بحران حل نشدنی شبیه است، چرا که در بسیاری از این روستاها، دهیاری ها یا نسبت به انجام وظایف قانونی خود کوتاهی می کنند و یا به دلیل نداشتن امکانات لارم شرایط برای حل مشکل را ندارند. خسارت سالانه عدم مدیریت پسماند در کشور به 44 هزار میلیارد تومان می‌رسد اما برای جبران این وضعیت نه‌تنها راهکاری اندیشیده نمی‌شود و قوانین موجود هم به درستی اجرا نمی‌شوند. مازندران، تهران و چند استان دیگر از مناطقی هستند که با بحران زباله شهری و روستایی مواجه اند. مشکل زباله در مازندران این روزها از بلای جان طبیعت فراتر رفته و تبدیل به بلای جان ساکنان این استان شده است. در حال حاضر در استان‌های مازندران، گیلان و گلستان مشکلات زیادی داریم. تعداد مراکز پردازش زباله در استان گیلان سه مرکز است که قرار است آن را به هشت مرکز افزایش دهیم همچنین در مازندران نیز تعداد مراکز پردازش به هشت مرکز خواهد رسید و این مراکز در استان گلستان نیز بهسازی خواهند شد. متاسفانه باید گفت که در برخی مناطق شمالی کشور از جمله محمودآباد و بابلسر کوهی از زباله در فاصله ۳۰ متری ساحل به وجود آمده است که شیرابه آن به‌طور مستقیم وارد دریا و شالیزارها می‌شود. همچنان میلیون ها تن زباله در گوشه و کنار مناطق ساحلی و جنگلی مازندران رها شده و با گذشت زمان شیرابه این حجم زباله وارد رودخانه ها و ازآنجا وارد زمین ها و محصولات کشاورزی و دریا می شود و ممکن است زندگی و سلامت تمام ایرانیانی را که از این محصولات استفاده می کنند، تحت تاثیر قرار بدهد. کارشناسان منابع طبیعی از جنگل های شمال بویژه استان مازندران به عنوان ریه تنفسی کشور یاد می کنند و بر این نکته تاکید دارند که برای خروج از معضل دفع زباله ها در جنگل های شمال باید برنامه ریزی اصولی صورت گیرد.  بنا بر آمار آب و فاضلاب مازندران، بیش از ۹۰ درصد آب مازندران از سفره های زیرزمینی تامین می شود و این سفره ها از آب باران و رودخانه تغذیه می شوند و اگر به نحوه دفع شیرابه های زباله ها توجه نشود، بحران بهداشتی ناشی از زباله ها دامنگیر تمامی جمعیت استان و کشور خواهد شد. در کنار زباله های شهری و روستانی نگرانی از انباشت و چگونگی امحای پسماندهای بیمارستانی یکی از چالش های این روزهای کارشناسان محیط زیست است. اما با زباله بیمارستانی مانند زباله عادی برخورد می‌کنند که این نگاه نشان‌دهنده آن است که اصولا اهمیت ماجرا از سوی مسوولان درک نشده است در ایران به ازای هر تخت بیمارستانی نیز نزدیک به سه کیلوگرم زباله تولید می شود که این رقم در کشورهای پیشرفته به یک کیلوگرم هم نمی رسد. گفتنی است، ۲۰ تا۳۰ درصد زباله های هر تخت بیمارستانی را پسماندهای عفونی تشکیل می دهند. بر اساس برآوردی که انجام شده حدود ۴۵۰ تن پسماند پزشکی در کشور و۸۰ تن زباله بیمارستانی در تهران تولید می شود که ۲۵ درصد آن زباله های عفونی است که در زمینه ضدعفونی، جمع آوری و دفع آنها مشکلات بسیاری وجود دارد. هنوز تعدادی از بیمارستان ها و اکثر درمانگاه ها در کشور فاقد سیستم ضدعفونی کردن و نیز امحاء زباله های عفونی هستند و شهرداری های نیز فاقد زیر ساخت ها و تجهیزات لازم برای جمع آوری و دفع زباله های بیمارستانی و عفونی هستند و با توجه به نبود اعتبارات مورد نیاز وزارتخانه های بهداشت و کشور هر یک مسئولیت را دیگری محول می نمایند و سازمان حفاظت محیط زیست هم تنها وظیه نظارت را برای خود قائل می باشد. مدیرکل محیط زیست شهر تهران با اشاره به وجود برخی مراکز درمانی متخلف در بخش تفکیک پسماندهای بیمارستانی گفت: برخی واحدهای درمانی در سطح تهران هنوز قانون تفکیک پسماندها را انجام نمی دهند و در این زمینه کم کاری می کنند که سازمان محیط زیست بر اساس ضوابط موجود به این واحدهای درمانی متخلف تذکر می دهد چرا که این پسماندها خطرناک است و بار میکروبی و آلودگی بالایی دارد که برای سلامت مردم خطرآفرین است. درسال گذشته حدود ۱۰ مرکز درمانی فاقد استاندارد در مدیریت پسماند بودند که به آن ها اخطار داده شد و بازرسی از این واحدهای درمانی آغاز شده است. رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت نیز با اعلام اینکه ۱۰ درصد بیمارستان ها از استاندارد مدیریت پسماند برخوردار نیستند، گفت: ۴۰ درصد پساب های بیمارستانی عفونی هستند. در حال حاضر اکثر بیمارستان ها کار تفکیک زباله را به خوبی انجام می دهند اما ۱۰ درصد بیمارستان ها عملکرد خوبی در زمینه مدیریت پسماند ندارند که این موضوع یکی از چالش های بیمارستان ها در رابطه با بحث عفونت های بیمارستانی است. تأثیر محیط بیمارستان در افزایش عفونت هایی که ناشی از این محیط هستند بر سلامت پرسنل و بیماران بسیار اهمیت دارد که باید به آن توجه شود از این رو بیمارستان ها ملزم به مدیریت پسماندهای خود هستند که درتفاهم نامه ای هم که با سازمان حفاظت محیط زیست در رابطه با پسماندهای بیمارستانی داشتیم، قرار شد این موضوع در سریعترین زمان ممکن به وضعیت مطلوب خود دست یابد. از مهم‌ترین معضلات و مشکلات سواحل، نبود مدیریت مناسب پسماند است. شهرهای ساحلی کشور با مشکل جدی دفع پسماندها مواجه‌اند. او ادامه داد: مدیریت غیراصولی پسماند، نوار ساحلی استان مازندران را با معضل جدی دفع پسماندها مواجه کرده و این مناطق را در معرض آسیب‌های زیست‌محیطی قرارداده است. فرشی از نایلون و ظروف یکبار مصرف در اطراف هر شهر و روستایی پهن شده و مصرف آن ها با سرعتی سرسام آور رو به گسترش است و با وجود هشدارهای پزشکی ظروف یکبار مصرف هر روز بیشتر و بیشتر در خانواده ها کاربرد دارد. بهترین راه حل برای کاهش آلودگی های ناشی از ظروف یکبار مصرف را فرهنگ سازی برای استفاده نکردن از آنها دانست . با زندگی ماشینی مصرف نایلون و ظروف یکبار مصرف روز به روز افزایش می یابد و مغازه داران هرکالایی را با هر حجمی داخل نایلون ها می گذارند و ظرف های یکبار مصرف جای ظروف آشپزخانه را گرفته است غافل از اینکه سلامت محیط زیست و انسان با انفجار پلاستیکی مورد تهدید قرار گرفته است. عمرکوتاه تجهیزات کامپیوتری از یک طرف و تنوع طلبی مردم نسبت به استفاده از تجهیزات الکترونیکی جدید سبب شده است که رفته رفته بحث زباله های الکترونیکی به مشکل بزرگ دنیا تبدیل شود، مشکلی که برخی از کشورهای پیشرفته برای آن راه حلی یافته اندو با تصویب قوانین خاص مربوط به آن و موظف شناساندن تولید کنندگان به بازیافت محصولات تولید شده خود تا حدودی این مشکل را حل کرده اند. زباله های الکترونیکی به دلیل مخاطراتی که برای انسان و محیط زیست او میتوانند ایجاد کنند بعنوان مواد زائد خطرناک شناخته میشوند. بررسی ها نشان میدهدکه عناصری همچون سرب، آلومینیم، باریم، کادمیم، جیوه، سلنیم، آرسنیک، سلسیم درزباله های الکترونیکی وجود دارد که ورود و افزایش نا بجا هر کدام ازاین عناصر در طبیعت اثرات نامطلوب زیست محیطی و خطرات جبران ناپذیری برروی انسان و سایر موجودات میگذارد به عنوان مثال افزایش سرب بر بیشتر دستگاه های بدن انسان و پستانداران و پرندگان از جمله دستگاه عصبی، سیستم گردش خون، دستگاه های تناسلی و حتی بر شعور انسان اثر سوء دارد. در حالیکه در اکثر لحیم کاری ها و قطعات رایانه ای سرب به وفور یافت میشود. و یا کادمیوم موجود در یک باطری گوشی موبایل میتواند ۶۰۰مترمکعب آب آلوده کندو هم چنین بسیاری از قطعات دستگاه های رایانه ای الکترو مگنتیت هستند که امواج آنها برای سلامتی انسان بسیار مضر میباشند. با توجه به مطالب گفته شده در بالا اگرچه زباله های الکترونیکی تنها ۲درصد از حجم کل زباله های جمع آوری شده در کشور های مختلف را تشکیل میدهد اما این حجم ناچیز شامل۷۰درصد زباله های حاوی مواد سمی است..

بخش3: سخنران آخر این جلسه خانم سمیه حسین زاده ثانی بودند با موضوع اهمیت و نقش کوهستان ها: ۱۱دسامبر مصادف با ۲۰اذر ماه روز جهانی کوهستان نام گرفته است. در این روز سعی میشود که اهمیت کوهستان ها در زندگی مردم پر رنگ شود. زمانی که سازمان ملل متحد این روز را به عنوان روز جهانی کوهستان نام گذاری کرد نمادی هم برای آن در نظر گرفت این نماد از سه مثلث متساوی الاضلاع تشکیل شده است که هر کدام ازاین مثلت نمادی ازفرایند و نقش‌های است که کوه در زندگی ما دارد. سرچشمه همه رودهای بزرگ و منشی نیمی ازآبهای شیرین جهان کوهستان می‌باشد. کوهای زیستگاهه گونه های بیشماری گیاهی و جانوری . خاستگاه بخش مهمی از تنوع زیستی و پناهگاه بسیاری ازگونه های هستند که در دشتها پنهان شده‌اند‌‌.‌ بیشترین عامل اصلی درتخریب کوهستان چرای دام ساخت و سازمعدن ماوس جاده سازی گردشگری ناسالم نابودن کردن گلها و گیاهان وانباشته شدن زباله ها می‌باشد.روز جهانی کوهستان فرصتی است برای ایجاد آگاهی در مورد اهمیت کوهستان در چرخه زندگی وفراهم ساختن همکاری‌های که می‌تواند ذ تغییرات مثبت درکوهستان ایجاد کند…کوها شاخص اولیه تغییرات اقلیمی هستند و با تداوم افزایش گرمای جهانی ساکنان منطقه کوهستانی که از فقیرترین گرسنه تمرین مردم جهان به شمار می‌روند با مشکلات بیشتری برای ادامه زندگی مواجه هستند افزایش درجه حرارت زمین به این معناست که یخچالهای کوهستانی به میزان بی سابقه ای در حال ذوب شدن هستند که این امر منابع آب شیرین را تحت تاثیر قرارمی‌دهد کوهستانها برای آب اهمیت دارند چرا که برجهای آبی جهان محسوب میشوند تقریبا یک چهارم از تنوع زیستی درکوهستان وجود دارد کوهستانها محل زندگی تنوع نادری ازحیوانات مانند گوریل ها پلنگ برفی و گونه های بز کوهی و همچنین گیاهانی برجسته و زیبا همچون ثعلبیان ولبلیا می‌باشد وجود مناطق حفاظت شده کوهستانی تالاب‌های ملی وبین الملی کوهستانی و پارکهای جنگلی ورودخانه های جاری درمحل کوهستانی ازعمده جاذبه های زیستگاهی مهم موجود در مناطق کوهستانی به شمار میرود.

بخش4:  سپس بحث آزاد با موضوع خاک و ارزش آن آغاز گردید که درابتدا خانم سمیه علیمرادی اینگونه بحث را آغاز نمودند: خاک از 4ماده اصلی هوا، آب، مواد آلی و مواد معدنی تشکیل شده است. در کل جهان 12 رده خاک وجود دارد و در ایران ۷رده خاک وجود دارد.خاک ریشه گیاه است و حیات بخش برای تمام موجودات زنده میباشد.باتوجه به اینکه اگر هر سانتی متر از خاک نابود شود حداقل 100سال برای جبران آن زمان لازم است، کشورهای جهان ازصادرات خاک خود به دول دیگر خودداری مینمایند اما میبینیم که درایران به اینگونه نیست و خاک را به کشورهای اطراف قاچاق میکنند. سپس خانم رویا مولایی بیرجاپسی به نرخ بالای فرسایش خاک در ایران اشاره نمودند که این امر زمینه ساز به خطر افتادن منابع آبی و کاهش امنیت غذایی نسل های آینده شده است و از قاچاق خاک ایران که از دهه 80 شمسی شروع شده است و هیچ اقدام موثری برای جلوگیری از این امر صورت نگرفته انتقاد کردند و گفتند سیل های اخیر و بارندگی ها و عدم مدیریت صحیح از عوامل مهم فرسایش خاک میباشد. پس از ایشان خانم زهرا برومند به نقش زباله ها و شیرابه ها در فرسایش خاک اشاره کردند و گفتند دفن نامناسب زباله حجم بسیار بالایی از حاصلخیزی خاک را از بین میبرد وشیرابه های زباله ها 200سال حیات خاک و حاصلخیزی خاک را به عقب می اندازد و قاچاق خاک به کشورهای اطراف ایران برای ساخت جزیره حیات تمام جانداران را به خطر انداخته است. درپایان خانم سمیه علیمرادی ضمن تشکر ازتمامی سخنرانان، فعالین، مهمانان, منشی جلسه, ادمین ها، در ساعت 22:30 پایان جلسه را اعلام نمودند. در این جلسه علاوه برمهمانان، سایر اعضای کانون و علاقمندان به حقوق بشر، اعضای کمیته محیط زیست خانم ها و آقایان ایراندخت کیا، رویا مولایی بیرجاپسی، رزا جهان بین، منوچهر شفائی، آرش یادگار، علیرضا جهان بین، رضا عباسی زمان آبادی نیز حضور فعال داشتند.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی زاکسن آنهالت دسامبر۲۰۱۹

علی هژبری

در روزیکشنبه مورخ ۱۵دسامبر ساعت15:00بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای نمایندگی، سخنرانان و جمعی ازفعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی زاکسن آنهالت برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جلسه آقای رضا چهرازیضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.

بخش1:درآغازجلسه آقایمحمود حوالات گزارش ماهیانه نقض حقوق بشر در ایران درآبان ماه سال۹۸ را ایراد کردند.

بخش 2:خانم نیلوفرجلیلی بعنوان سخنران دوم، هدف پنجم سند2030 یونسکو(دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمندسازی تمام زنانو دختران)ومقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بررسی کردند. در سال 2015 نمایندگان نهادهای تخصصی سازمان ملل  متحد گرد هم آمدند و دستورکار اهداف یونسکو را برای پانزده سال آینده ترسیم کردند. این دستور کار 17 هدف اصلی و 169 هدف ویژه دارد و تلاش می کند تا در سایه همکاری جوامع و کشورها زمینه مناسبی را برای توسعه پایا مهیا سازد. به گفته بانکی مون : “این دستور کار وعده هایی ست که توسط رهبران کشورها برای پایان دادن به فقر درهمه اشکال آن و برای کره زمین، خانه مشترک ماست.” به گفته وی اهداف این دستور باید از ژانویه 2016 در کشورها عملی می شد و  آن اهداف با توجه و احترام به اولویت های ملی، منطقه‌ای و جهانی به کار گرفته میشد. این دستور کار، بر اصول کرامت و حقوق بشر، عدالت اجتماعی، صلح، شمول اجتماعی و حفاظت و تنوع قومی، فرهنگی و زبانی و نیز بر مسئولیت مشترک و پاسخگویی استوار است. در اینجا بطور مختصر برای آشنایی کلی با این رویکرد  به معرفی اهداف اصلی سند2030 یونسکو میپردازیم. 1.بدون فقر. 2.بدون گرسنگی. 3.سلامتی مطلوب. 4.کیفیت آموزش. 5.برابری جنسی و توانمند سازی زنان و دختران : به برابری جنسی برسیم و تمامی دختران و زنان قدرتمندتر گردند. 6.آب سالم و بهداشت. 7.انرژی ارزان و تجدیدپذیر. 8.کار واقتصاد خوب. 9.زیرساخت خوب و نوآوری. 10.کاهش نابرابری. 11.شهرها و جوامع پایا. 12.استفاده امن از منابع. 13.اقدام دربارهٔ آب وهوا. 14.اقیانوسهای پایا. 15.استفاده پایا از زمین. 16.صلح و عدالت. 17.همکاری‌ها در توسعه پایا. سند 2030 یونسکو بازتاب بسیار گسترده ای در ایران داشت که عموما رنگ و بوی اعتراضی داشتند . بطور مثال :

در نماز جمعه 29 اردیبهشت 1396، یعنی روز انتخابات، موحدی کرمانی، امام جمعه موقت تهران گفت: “پذیرش سند 2030که سازمان ملل و یونسکو به ایران تحمیل کرد از جانب دولت، یک فاجعه بزرگ وخیانت بود. سوال اینجاست چرا این پذیرش مخفیانه و بی سر و صدا انجام گرفت؟

غرب بداند در ایران این سندهای معروف و فاسد غربی و ویرانگر پاره پاره و سوزانده می‌شود.

خوشبختانه رهبر آگاه و مدافع از حریم دین وانقلاب، هشدارهای لازم را به مسئولین دادند.” پذیرش این سند در دولت روحانی موجب اعتراض گسترده بخصوص از سوی رهبر جمهوری اسلامی شد.رهبر جمهوریاسلامی در انتقاد از از سند یونسکو همچنین گفت: «اینجا جمهوری اسلامی ایران است و در این کشور مبنا اسلام و قرآن است. اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوب و ویرانگر و فاسد غربی بتواند اعمال نفوذ کند.

در نظام جمهوری اسلامی پذیرش چنین سندی، معنا ندارد. و نهایتا در 17اردیبهشت 1396 اجرای این سند را «غیرمجاز» اعلام کرد. اولین و اصلی ترین مشکل جمهوری اسلامی با اهداف این سند ، هدف شماره 5 ، یعنی برابری جنسیتی زنان و مردان در تمام سطوح جامعه و قدرتمند کردن زنان و دختران بود. همانگونه که همه میدانیم تفکیک جنسیتی از ابتدایی ترین سال های زندگی افراد در ایران آغاز میشود. دولت با ابزار های گوناگونی چون مدارس، نهادهای فرهنگی و آموزشی و حتی خانواده ها دست به تفکیک جنسیتی میزند. در مدارس ، دختران و پسران جدا از هم تحصیل میکنند و این تفکیک جنسیتی حتی برای معلمان نیز صادق است. در بسیاری از موارد معلمان مرد اجازه آموزش به دختران را ندارند. جدا سازی جنس مونث و مذکر در اماکن عمومی از جمله اتوبوس، مترو،آرایشگاه های زنانه ، لباس فروشی های زنانه، باشگاه، استخر و بسیاری از کلاس های آموزشی و یا حتی مجالس عروسی نشان دهنده این است هرگونه رابطه افراد مذکر و مونث برای جمهوری اسلامی در نیمه تاریک اجتماع قرار گرفته . حال آنکه تفکیک جنسیتی از دلایل اصلی عدم شناخت پیش از ازدواج و افزایش طلاق و کاهش ازدواج است. علاوه بر این به سبب اسلامی بودن حکومت ایران قوانین بسیاری وجود دارد که ابتدایی ترین حقوق مدنی زنان و دختران را نقض میکند . من به عنوان یک زن که حدودا بیش از دو دهه از زندگی خود را درایرانگذرانده میتوانم به جرات بگویم در جمهوری اسلامی به دلیل قوانین و باید و نباید ها برای بانوان، در بسیاری از موارد، یک زن آخرین فردیست که در مورد خود تصمیم میگیرد. این مساله در شهرهای کوچک تر ومذهبی تر شدت بیشتری نیز میگیرد. موارد عدم عدالت و برابری زنان در قوانین اسلامی بسیار زیاد است که در اینجا به بخشی از از آن ها اشاره میکنیم: نصف بودن دیه زن نسبت به مرد تا چندی پیش- برابری دو زن با یک مرد درموارد نیاز به شاهد در دادگاه‌ها – نداشتن اجازه خروج از کشور بدون اجازه شوهر- پدر یا هر مرد دیگری که سرپرست زن به حساب می‌آید – نصف بودن سهم الارث زن نسبت به مرد – اجازه نداشتن ورود به ورزشگاه ها در بازی های باشگاهییا اینکه، طبق ماده 22 قانون مجازات اسلامی اگر پدر یا جد پدری فرزند خود را بکشد قصاص نمی‌شود و تنها به پرداخت دیه و تعزیر محکوم می‌شود اما در شرایط مشابه مادر به قصاص محکوم خواهد شد. همواره در سالهای پیش از انقلاب و پس از انقلاب جایگاه اصلییک زن چیزی بیش از یک مادر یا همسر تعریف نشده است .

همواره تلاش دولت مردان بر این بوده است که زنان را در پستوی خانه پنهان کنند و از شکوفایی و توانمند سازی این قشر پرتوان ممانعت به عمل آورند . از جمله اصلی‌ترین این چالش‌ها و موانع بر سر توانمند سازی بانوان ، تسلط مذهب بر قوانین و تأثیر آن بر سیاست‌های عمومی است. این چالش‌ها از آنجا بروز میکند که اصل اول برای برخورداری از ابتدایی‌ترین خدمات و منابع در جمهوری اسلامی پیروی از قوانینیست که برپایه شریعت اسلام تنظیم شده است.

به بیان دیگر شرط توانمندسازی زنان و امکان حضور اجتماعی‌شان، تن‌ دادن به محدودیت‌هاییست که در حوزه اختیاراتشان، صرفا به خاطر جنسیت و باورهایش اعمال میشود. بطور مثال شرط تحصیل، اشتغال و هر نوع حضور اجتماعی برای زنان تن دادن به حجاب اجباری از سنین بسیار پایین است. زنان ورزشکار حتی با تن دادن به حجاب اجباری، تنها امکان فعالیت در سطح قهرمانی را در تعداد محدودی از رشته‌های ورزشی دارند. همینطور حضور در بخش دولتی و ورود به سطوح بالای تصمیم‌گیری بدون تن دادن به حجاب اجباری و سبک زندگی مورد قبول حکومت غیر ممکن است. در عرصه هنر، بارزترین نمود محدودیت فرصت‌ها برای زنان، موانع جدی بر سر راه خوانندگان و حتی نوازندگان زن در چهل سال گذشته است.

در جامعه سنتی مذهبی مردسالار جمهوری اسلامی ، حتی مردانی که در حمایت از حقوق بانوان به پا میخیزند تحت فشار و قضاوت قرار میگیرند و این نشان دهنده رسوخ افکار قرون وسطایی دربرخی خانواده هاست که هسته جامعه هستند میباشند. این مساله در سنین بسیار پایین در مدارس به اشکال مختلف آغاز میشود و با ورود به مراحل بالاتر شدت میگیرد، حال اگر خانواده ها در جهت آموزش و عمل به عدالت جنسی و توانمند سازی دختران قدمی برندارند، پسران هرگز با این مفاهیم آشنا نخواهند شد. چرا که چنین آموزش هایی در جامعه وجود ندارد.

بخش 3: در ادامه آقایرضا چهرازی به مجازات اعدام از دیدگاه حقوقی و دینی پرداختند: در طول تاریخ افراد زیادی به دلایل مختلف با مجازات اعدام رو برو شدند و سوالات زیادی در تاریخ عمر بشر درمورد این نوع مجازات مطرح شده است و این مجازات در تاریخ مباحث حقوقی و حتی مذهبی تحولات زیادی چه از جنبه لزوم بودن یا نبودن وچه نحوه اجرا آن ،از سر گذرانده است. در حال حاضر به دلیل بالا رفتن تمایلات انسان دوستانه بحث پیرامون این مسئله ابعاد گسترده ترییافته است. افرادی مانند منتیسکو و ژان ژاک روسو وجود این مجازات را الزامی میدانند هر چند از ابراز خشونت در اجرای آن ابراز تاسف میکنند. رسو معتقد بود که مجازات اعدام یک قرارداد اجتماعی است و اینگونه استدلال میکرد که هر یک از افراد جامعه برای اینکه امنیت جانی داشته باشند و کسی قصد تعرض به جان آنان را نداشته باشد، حق حیات خود را به دست حاکمیت سپرده اند. اما حقوقدانی به نام بکاریا با انتشار کتاب بررسی جرائم و مجازاتها در قرن هجدهم خواستار لغو کامل این مجازات شد و معتقد بود که حبس ابد بدون عفو در پیشگیری از جرائم نقش موثرتری دارد تا مجازات اعدام و جنبه دیگر استدلال او این بود که اعدام مجازاتی غیر قابل بازگشت است و در صورت اشتباه قضایی، هیچ راه جبرانی باقی نمی ماند. سیاستهای کیفری مکتب تحقیقی رای به حذف مجرمان بالفطره میداد و سیاستهای کیفری مکتب دفاع اجتماعی رای به اصلاح و تربیت این دسته افراد. علت اشاره بنده به صورت مختصر به برخی از نظرات و مکاتب این بود که بدانیم این مجازات همواره محل بحث بوده و هست. اما قصد اصلی بنده این است که برخی از بحث ها و استدلالات هر دو دسته موافقان و مخالفان اعدام را مطرح کنم و بحث های پیرامون این مجازات را به زبانی ساده مطرح کنم. اولین دلیلی که مخالفان مجازات اعدام می آورند، عادلانه نبودن این مجازات و عدم تناسب جرم با کیفر است.  به زبان ساده اینگونه می گویند که مثلا اگر فردی مرتکب به قتلی شود، او را برای مدت زمان زیادی در فضای روانی قرار میدهند که منتظر مرگ است و گاه سالها با این تنش روانی در زندان زندگی می کند و همیشه منتظر آن است که روزی نوبت او برسد، در حالی که معمولا قتلها به گونه ای است که مقتول در مدت زمان محدودی این تنش روانی را تجربه میکند و از نوع حوادث آنی و غیر مترقبه هستند و ادامه می دهند که در طول این مدت فشار روانی بسیار زیادی به خانواده های این دسته از مجرمان وارد شده و در تمام مدتی که مجرم منتظر اعدام است و حتی تا مدتها بعد از آن، خانواده مجرم تحت فشار و تنش بسیار دردناکی هستند و استدلال میکنند که درست است خانواده مقتول یا قربانی متحمل رنج شده اند ولی این امر اعمال رنجی، مشابه و حتی شدیدتر به خانواده مجرم را مشروعیت نمی بخشد چرا که اساس عدالت کیفری بر مبنای آن است که هر شخص خود باید پاسخگو و متحمل کیفر شود و کیفر نباید به گونه ای باشد که خانواده مجرم را نیز متاثر کند. در مقابل طرفداران مجازات اعدام اینگونه استدلال میکنند که ایرادی که مخالفان اعدام مطرح میکنند، تقریبا برای همه جرائم صادق است چرا که هر کسی که مرتکب جرمی شود، خود و خانواده اش طبیعتا متحمل رنج می شوند و این واقعیتی  گریزناپذیر است و در ادامه می گویند هیچگاه تناسبی بین کیفیت جرم ارتکابی و کیفیت مجازات اعمالی وجود نداشته وعدالت به معنای تطابق عینی این دو نیست. بحث دومی که مطرح می شود، مدافعان اعدام بیان میکنند که جامعه باید برای حفظ حیات افراد خودش، در مقابل افراد تبهکار مسئول باشد و همانطور که در زمان جنگ ، دشمنی که اسلحه بدست گرفته و قصد تجاوز به جان و خاک کشور را دارد، هر عقل سلیمی مقابله و حتی کشتن آنان را امری جایز و مشروع میداند، افراد تبهکار نیز مشمول چنین اصلی میشوند و در مواردی که امکان اصلاح وجود ندارد و خطر بالقوه این افراد حتی در دوران حبس هم وجود دارد باید مجازات اعدام برای حذف کامل این افراد از بدنه جامعه وجود داشته باشد. در مقابل مخالفان اعدام این مقایسه را قیاس مع الفارق دانسته و معتقدند چنین قیاسی درست نیست ، چرا که این مجرمان از بدنه جامعه ای هستند که حفظ حیات آنان نیز از وظایف آن جامعه است و باید از نظرگاه خودی به آنها نگاه کرد نه غیر خودی و همچنین اینکه فردی را رای به عدم اصلاح آن داده شود نیز، راه فراری است و به نوعی پاک کردن صورت مسئله است نه حل مسئله و اینکه اگر فردی  از لحاظ روانی دچار آسیب است نیزیک بیمار است و کسی حق ندارد به بهانه اینکه او بیمار است و امیدی به درمانش نیست، حق حیات را از او بگیرد و در نهایت هر جرمی که توسط فردی در جامعه صورت میگیرد دو جنبه دارد، یک تقصیر و کوتاهی مجرم و دو تقصیر و کوتاهی جامعه از چند جهت ، به این معنا که جامعه نیز از چند جهت در تحقق آن جرم توسط مجرم نقش داشته و بی تقصیر نیست، همانگونه که اگر فرزندی در خانواده به بیراهه میرود، آن خانواده در به بیراهه رفتن آن بی تقصیر نیست و جامعه با در نظر گرفتن نقش خود باید در هر شدتی از جرم، تخفیفی برای مجرم قائل شود و اشد مجازات یعنی اعدام را متوقف کند. بحث بعدی که مطرح میشه اینکه، طبق نظریه سودمندی  مجازات اعدام، یک مجازات پیشگیرانه برای تکرار آن دست از جرائم سنگین و شدید در آن جامعه توسط سایر افراد آن جامعه است و اینگونه ادامه می دهند که هدف از اعدام، اصلاح جامعه است که به مراتب مهمتر از اصلاح فرد است و به کشور هایی اشاره می کنند که در مقطعی این مجازات را لغو کردند و پس از مدتی مجبور شدند دوباره این مجازات را به قوانین کیفری خود برگردانند. چرا که پس از لغو مجازات اعدام، میزان ارتکاب جرائم سنگین در آن کشورها بیشتر شده و لیستی از آمارها را ارائه میدهند. در مقابل مخالفان اعدام معتقدند که هیچ تحقیق جامع و منطبق بر روشهای تحقیق علمی، موید این نظریه نیست که تاثیر اعدام در پیشگیری و تکرار جرائم مشابه موثر بوده و حتی برخی پا فراتر گذاشته اند و مدعی این هستند که تاثیر حبس ابد بدون آزادی مشروط و عفو به مراتب از مجازات اعدام در پیشگیری از ارتکاب جرم بیشتر است و این دسته نیز مستندات و آمارها و لیستی از کشورها را در دست دارند که موید دیدگاه آنان در موفقیت لغو اعدام و عدم افزایش موارد ارتکاب جرم و در مواردی حتی کاهش ارتکاب جرم با جایگزینی مجازات اعدام با حبس ابد است. استدلال دیگری که مخالفان اعدام میآورند این است که در تمام جهان در روند قضایی و بررسی پرونده ها به دلایل زیاد و متفاوتی، امکان اشتباهات قضایی چه در اسناد، چه در استدلالات طرفین دعوا، چه در استنادات قضات،  چه در شهادت شهود و توطعه سازی ها و… وجود دارد. چون اعدام مجازات غیر قابل بازگشت است و کسی را که اعدام شده دیگر نمی توان زنده کرد،  پس به علت وجود حتمی احتمال خطا که در کشورهایی با روند قضایی بسیار دقیق و حساب شده براساس برخی آمارها  حدود ۵ درصد است و قطعا این آمار در سایر کشورها بیشتر است ، باید این مجازات حذف شود تا کسی بیگناه اعدام نگردد حتی اگر این عدد یک نفر درهزار نفر باشد. در مقابل قائلان به مجازات اعدام، احتمال خطا قضایی را می پذیرند و آن را جز لاینفک روند قضایی در یک جامعه میدانند ولی استدلال می کنند که این اشتباه شامل تمام جرائم میشود و اگر شخصی سالهای طولانی در حبس باشد و به اشتباه ، برای او نیز نمیتوان سالهایی را که در زندان گذرانده جبران کرد و اگر اینگونه استدلال شود باید به کلی از حق تنبیه تمامی مجرمان در تمامی جرائم گذشت تا مبادا کسی بیگناه مجازات شود و همچنین استدلال میکنند که نمیتوان با این نگاه که احتمال اشتباه وجود دارد از حق تنبیه مجرمان واقعی گذشت و سوال  میکنند حق تنبیه این مجرمان واقعیچه میشود و آیا این افراد نباید به کیفر عمل خود برسند ؟ استدلال دیگری که مخالفان اعدام می آورند اینست که، اعدام یک روش خشونت آمیز و به گونه ای خود مروج نوعی  خشونت است و باعادی جلوه دادن گرفتن حق حیات افراد و کشتن افراد  از طرفی خود به ارزش حیات انسانی در نظر افراد جامعه لطمه میزند و همچنین هیچ روش انسانی برای گرفتن جان محکومین به اعدام وجود ندارد و هر روشی مصداق کاری غیر اخلاقی است که قابل توجیح نیست. ازروشهای قرون وسطایی گرفته تا تزریقات امروزی. در بحث دیگر مخالفان اعدام مدعی این هستند که وقتییک جامعه به بهانه اجرای عدالت خود را مستحق به گرفتن جان افراد می داند و حدی برای اعمال خشونت نسبت به برخی مجرمین قائل نیست، افراد در آن جامعه در منازعات شخصی، درگیریهای عقیدتی و حتی سیاسی این امر بر آنان مشتبه میشود که در این مسیر برای گرفتن آنچه حق خود میدانند و برای برقراری عدالتی که خود تشخیص میدهند، حد خشونتی متصور نشوند و به مانند جامعه ای که در آن قرار دارند برای اجرای عدالت ، حق خود بدانند به جان فرد یا افرادی تعرض بکنند و مشروعیتی القایی از سوی جامعه به کار خود میدهند که این امر خود تمام فلسفه پیشگیرانه تحقق جرم توسط اعدام را به زیر میکشد. در ایران و سایر جوامع مسلمان بحثها در بین موافقان و مخالفان اعدام علاوه بر مباحث کیفرشناسی و حقوقی، در چارچوب  مهم دیگری نیز مطرح میشود  که شاید بتوان آن را با این سوال مطرح کرد که آیا مخالفت با اعدام خلاف تعالیم اسلامی و آیات قرآن کریم است یا در همان چارچوب میتوان حرکت کرد و خواستار تعدیل مجازات تا سطحی غیر از تجویز حکم اعدام بود. در آیه۳۲ سوره مائده میخوانیم که:  از این روى بر فرزندان اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسى را، جز به قصاص قتل، یا [به کیفر] فسادى در زمین، بکشد، چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد. و هر کس کسى را زنده بدارد، چنان است که گویى تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پیامبران ما دلایل آشکار براى آنان آوردند، [با این همه‏] پس از آن بسیارى از ایشان در زمین زیاده‏ روى مى‏کنند. از این رو موافقان اعدام در دو مورد قتل و افساد فی الارض با استناد به آیاتی مثله آیه۱۷۸ و ۱۷۹ سوره مبارکه بقره و سوره اسرا آیه۳۳و آیه۴۵ سوره مائده که خداوند در آنها می‌فرماید :اى کسانى که ایمان آورده‏اید، در باره کشتگان، بر شما [حقّ‏] قصاص مقرر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن. و هر کس که از جانب برادر [دینى‏] اش [یعنى ولىّ مقتول‏]، چیزى [از حق قصاص‏] به او گذشت شود، [باید از گذشت ولىّ مقتول‏] به طور پسندیده پیروى کند، و با [رعایت‏] احسان، [خونبها را] به او بپردازد. این [حکم‏] تخفیف و رحمتى از پروردگار شماست پس هر کس، بعد از آن از اندازه درگذرد، وى را عذابى دردناک است.* و اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است، باشد که به تقوا گرایید و کسى را که خداوند، (قتل او را) حرام کرده است نکشید، مگر به حقّ. و هر کس مظلوم کشته شود، قطعاً براى ولىّ او تسلّط (و اختیار دیهیا قصاص) قرار داده ‏ایم، پس نباید در کشتن (و قصاص) زیاده‏ روى کند، چرا که آن (ستمدیده به طور عادلانه) یارى و حمایت شده است و در [تورات‏] بر آنان مقرّر کردیم که جان در مقابل جان، و چشم در برابر چشم، و بینى در برابر بینى، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان مى‏باشد و زخمها [نیز به همان ترتیب‏] قصاصى دارند. و هر که از آن [قصاص‏] درگذرد، پس آن، کفّاره [گناهان‏] او خواهد بود. و کسانى که به موجب آنچه خدا نازل کرده داورى نکرده‏اند، آنان خود ستمگرانند. با استناد بر این آیات ، موافقان اعدام بر آنند که قصاص حکم لازم اجرا از جانب خداوند است و حقی است که خداوند برای ولی دم قاعل شده و قابل سلب نیست که هیچ مرجعی  بتواند آن را سلب کند که کلامی منطبق بر واقع استو همچنین برانند که قصاص باعث جلوگیری از تکرار جرم مشابه شده و حیات جامعه را تضمین میکند که متن صریح آیه۱۷۹ سوره مبارکه بقره بدان اشاره کرده و همچنین موافقان اعدام با استناد به آیاتی دیگر در مورد فساد فی الارض نیز قاعل به اجرای حکم اعدام هستند مثله آیه۳۴ و۳۳ سوره مبارکه مانده که خداوند در آن می‌فرماید: سزاى کسانى که با [دوستداران‏] خدا و پیامبر او مى‏جنگند و در زمین به فساد مى‏کوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر مصلوب گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این، رسوایى آنان در دنیاست ودرآخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.* مگر آن افرادى که قبل ازدستگیر شدنشان به دست شما پشیمان باشند، و بدانید که خدا آمرزگار و رحیم است. اینگونه استدلال میکنند که کسانی که در جامعه مرتکب به جرائم سنگینی میشوند و در ذیلیکی از مصادیق فساد فی الارض قرار میگیرند، و این موارد را از سایر آیاتی که به توصیفمفسدین میپردازد قابل استنباط می دانند، این دسته مجرمان را یا مفسدان می توانند مشمول حکم اعدام نیز گردند. در مقابل مخالفان اعدام با توجه به این آیات به گونه دیگری استدلال می کنند. درباب قصاص می پذیرند که حق ولی دم است که تقاضای قصاص کند ولی به این قسمت از آیه 178 سوره مبارکه بقره استناد می کنند که خداوند با در نظر گرفتن خون بها یا دیه و اعمال این تخفیف تمایل خود را درگذشت و اعمال تخفیف به وضوح نشان داده است و همچنین استدلال می کنند به شان نزول این آیه و شرایط اجتماعی که در آن این آیه نازل شده و توضیح می دهند که علت نزول این آیه آنست که در آن زمان اگر شخصی از طائفه ای به قتل میرسید، افراد طائفه دیگر نه تنها یک شخص بلکه تا آنجایی که می توانستند از طائفه قاتل را به قتل می رساندند و گاهی تا حذف کامل آن طائفه کار را پیش می بردند و خداوند با توجه به علم مطلق خود می دانسته که اصلاح آن جامعه باید نقطه آغازی داشته باشد و اصلاح در جوامع انسانی امری دفعی نیست بلکه تدریجی و گام به گام است این حکم را نقطه آغازی برای اصلاح آن جامعه می دانند و با توجه به توسعه اخلاقیات و تمدن بشری و روحیه انسان دوستی در جوامع کنونی، قدم در مسیری گذاشتن که به جای کشتن قاتل او را به طریقه موثر دیگری متنبه کنند. از طرف دیگر با استناد به آیات متعددی از قرآن که انسانها را به گذشت و بخشش یکدیگر توصیه می کند و صریحا اشاره می کنند  به آیه۴۵ سوره مبارکه مانده که خداوند فرموده است که هر کس از حق قصاص بگذرد ، خداوند آن را کفاره گناهان او در نظر میگیرد و گناهان او را خواهد بخشید، بیان می کنند که با فرهنگ سازی و ترویج بخشش و گذشت می توان ولی دم را به ارزش بالای گذشت واقف کرد و جامعه را به همان سمتی هدایت کرد که مطلوب واقعی خداوند است و برخی از مخالفان اعدام، علت اینکه خداوند اینگونه حکم کرده که ولی دم مستحق قصاص قاتل است و در صورت گذشت ولی دم میتوان از قصاص، صرفه نظر کرد را نشات گرفته از علم مطلق خداوند می دانند که با بیان این حکم دو وجهی هم جنبه پیشگیرانه از ارتکاب جرم را مدنظر دارد و هم جنبه تخفیف در کیفر را، به گونه ای که قاتل، با فراغ خاطر نتواند مرتکب قتل شود که بعدش با پرداخت دیه آزاد گردد و نه اینکه راهی برای بخشش وجود نداشته باشد و معتقدند که اگر قانون گذار بتواند جنبه پیشگیرانه ارتکاب جرم در این حکم الهی را، با توجه به جوامع امروزی و امکانات امروزی با مواردی دیگری از کیفرها سنگین غیر از قصاص پوشش دهد و ولی دم را مختار در گذشت یا عدم گذشت از این دسته کیفرهای متمایز با اعدام بکند باز مقصود خداوند را رعایت کرده است. مخالفان اعدام در باب حکم اعدام که برای مفسدین صادر میشود نیز با توجه به آیه۳۴و۳۳ سوره مبارکه مانده ابتدا به این نکته اشاره می کنند که خداوند به چهارکیفر برای این دسته از افراد اشاره کرد و به گونه ای دست قانون گذار برای اعمال هر یک باز است و قانون گذار میتواند به کیفری غیر ازاعدام مفسد مثل تبعیدیا حبس های طولانی مدت اکتفا کند و همچنین بیان میدارد که خداوند راه را برای مجریان حکم الهی باز گذاشته که در صورت ابراز پشیمانی مفسد، قبل از دستگیری که اثباتش نیاز بههیچ شاهدی ندارد، جز شهادت خود مفسد، تخفیف برای مفسد در کیفر قائل شود و با توجه به اینکه هیچ انسان عاقلی از ابراز پشیمانی طفره نخواهد رفت پس راه برای اعمال تخفیف باز است و تخفیف در کیفر قطعا به معنای عدم اعدام مفسد است و این حکمتی از حکمت های خداست تا راه بازگشت به جامعه و اصلاح را باز بگذارد و نشان دهنده تمایل خدا درجلوگیری از هرگونه خونریزی است. همچنین برخی از مخالفان اعدام استدلال می کنند که جرائم مربوط به افساد فی الارض معمولا دو جنبه دارند، جنبه خصوصی و جنبه عمومی، مثلا اگر فردی مسلحانه دست به سرقت بزند و در بدترین شرایط انسانهای بیگناهی در این بین کشته شوند و اموال عده ای هم نابود یا به سرقت روند دراین فساد و جرم، از جهت جنبه خصوصی که بحث قصاص است و استدلالهایی شبیه آنچه گفته شد در باب قصاص می آورند و در باب سرقت رای به عودت اموال به سرقت رفته و جبران خسارات مالی میدهند و از جنبه عمومی که در دست دولت است خواستار اعمال کیفری غیر از اعدام هستند که در درجه ای از تخفیفات الهی لحاظ شده است. نتیجه گیری : چه در بحثهای کلامی و منطقی که با پایه های حقوقی و کیفری بین مخالفین اعدام و موافقان آن در سراسر دنیا و در طول تاریخ صورت گرفته و چه از نظر آماری و تجربه کشورهای مختلف در اعمال مجازات اعدام و یا حذف این مجازات در پیشگیری از جرائم مشابه و چه در بحثی که پیرامون دستورات الهی در قران کریم بین دو دسته موافق و مخالف صورت گرفته است. حداقل می توان به این نتیجه رسید که بحث پیرامون وجود یا عدم وجود مجازات اعدام یک بحث با دو جنبه مختلف است که هر یک از طرفین دعوا سعی دارند که نظر خود را به دیگری غالب کنندولی آنچه دیده می شود از نگاه شخص ثالث و بیرون این دعوا یک مجادله بالسویه است یعنی انگار هر دو طرف حق دارند از جنبه ای و فکر می کنم هر انسان آزاده ای که به مطالعه ای بدون تعصب یا ترحم  در این باره بپردازدتقریبا به این عدم ارجعیت نظری می رسد که گویا مسئله موافقت با اعدام و یا مخالفت با اعدام یک انتخاب است بین دو چیز که هیچیک بر دیگری برتری ندارد و اگر بنده بخواهم این انتخاب را بکنم رای من مخالفت با اعدام است و برای آن یک دلیل شخصی دارم که شاید برخواسته از شناخت شخصی من از خداوند و روحیات شخصی من و تجربیات فردی و اجتماعی و ایده آل های و آرزوهای من باشد، که ممکن است با دیگری متفاوت باشد و جای تاسف است که در سرزمین من کسانی که انتخابشان شبیه من است، گاها مورد کم لطفی دولت قرار گرفته و کمپین هایی که در راه حذف مجازات اعدام فعالیتهایی کاملا مسالمت آمیز واخلاقی ومروج گذشت و انسان دوستی میکنند، غیر قانونی خوانده میشوندو در پایان دوست دارم حدیثی از حضرت محمد را یادآوری کنم .

عفو و گذشت جلوی تسلسل ناهنجاری ها، خشونتها، جنایتها و کینه توزی ها را می گیرد.

بخش 4: آقایحسین مرادی زاده با موضوع روز بین المللی معلولان، آخرین سخنران بودند. معلولین درواقع فرزندان، خواهران، برادران، پدر و مادر افراد جامعه اند، که دچار نقص جسمانییا ذهنی شده اند. نگهداری و مواظبت از افراد معلول وظیفه جامعه است. اما وظیفه ای بس مشکل که گاهی از عهده فرد عادی خارج است. کار کردن و امرار معاش معلولین نیز از مشکلات آنان و جامعه است ولی در هرکشور تدابیری برای این امر اندیشیده شده است. تعریف معلولیتیکی از دشوار ترین موضوع های فرا روی ما بوده است. سال های سال در این باره بحث می کردند که آیا به تعریف نیاز است؟ این تعریف باید چقدر مفصل یا مختصر باشد؟ و باید به چه شکلی درآید؟ در حال حاضر دستیابی به تعریف روشن و خلاصه میسر نیست. واژه معلولیت به معنای از دست دادن یا محدودیت فرصتهای شرکت در زندگی اجتماعی در سطحی مساوی با دیگران است. و لغت کم توان به معنای گروهی از محدودیت های عملکردی مختلف است که در هرجامعه و هر کشوری در جهان روی می دهد. افراد ممکن است با نقایص عملکرد فیزیکی، روانی، حسییا وضعیتهای طبییا بیماری ذهنی دچار ناتوانی شوند. این اختلالات یا وضعیتهایا بیماری ها، ممکن است دائمییا موقت باشند.افراد معلول نیز از آن دسته افراد هستند که دارای نقایص طولانی مدت فیزیکی، ذهنییا حسی می باشند و در تامل با موانع مختلف ممکن است از نظر مشارکت کامل و موثر بر اساس اصول مساوی با دیگران دچار تاخیر شوند. معلولان به عنوان بزرگترین اقلیتی که در هر جامعه به ویژه در کشورهای درحال توسعه حضور دارند، نیازمند گسترش خدمات ویژهاز طرف بخش دولتی به عنوان بسترساز و تسهیل گر وازطرف تشکلهای مردمی به عنوان اهرم فشار، منتقد، مجری و گاه پشتیبان می باشد. تعریف سازمان بهداشت جهانی درباره معلولیت این گونه است که: معلولیتیک نقص برای شخص بوده و ناشی از یک اختلال یا نوعی ناتوانی می باشد که در انجام یک نقش و عمل عادی برای آن شخص محدودیت ایجاد کرده یا از آن جلو گیری به عمل می آورد. و اما تعریف مجمع عمومی سازمان ملل متحد می گوید: معلولیت عبارت است از فقدان یا کاهش فرصتها برای سهیم شدن در زندگی اجتماعی درسطحی برابر با دیگران. و درتوصیه نامه شماره ۹۹ کنفرانس بین المللی کار در ۲۲  ژوئن ۱۹۵۵در زمینه توانبخشی حرفه ای معلولین به تصویب رسید تعریف واژه معلول اینگونه آمده است: شخصی که در نتیجه آسیب جسمانییا عقلانی به طور قابل ملاحظه ایامیدش برای پیدا کردن و حفظ کار مناسب کاهش یافته باشد و اما در قوانین و مقررات ایران اگر چه فرد معلول تعریف شده است ولی تعریفی ازحالت معلولیت بیان نشده است. در تبصره ماده ۱ قانون جامع حمایت از حقوق معلولین، تعریف فرد معلول اینگونه آمده: منظور از معلول در این قانون به افرادی اطلاق می گردد که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی براثرضایعه جسمی، ذهنی، روانییا توام اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد. به طوری که موجب کاهش استقلال فرد درزمینه های اجتماعی و اقتصادی شود. و کم توان یا معلول به کسی گفته می شود که بر اثر نقص جسمییا ذهنی اختلال قابل توجهی به طور مستمر بر سلامت و کارایی عمومی و یا در شئون اجتماعی، اقتصادی و حرفه ای او به وجود آید. به طوری که این اختلال از استقلال فردی، اجتماعی و اقتصادی وی بکاهد. این گروه شامل : مشکل حمل و نقل و جابجایی درون و برون شهری است. نبود امکانات مناسب بهداشتی بین جاده ای برای آنها و نبود امکانات در مراکز خرید و…اما مهمترین موضوع این بخش نبود صندلی های مناسب در مترو و اتوبوس و BRT و  وجود پیاده رو هایی با عرض کم واستفاده از مصالح نا مناسب برای ساخت آنها می باشد. در کشور ایران قانونی مبتنی بر قانون 3 درصد وجود دارد که بیان می کند در دستگاهای دولتی 3 درصد افراد استخدامی باید از معلولین باشد. اما این قانون نه تنها اجرا نمی شود بلکه به آن توجهی نمی گردد. معلولین نه تنها در دستگاهای دولتی جایی ندارند بلکه شرکتهای خصوصی هم به آنها توجهی نمی کنند. معلولین از نظر مالی نیز دارای مشکلاتی هستند که علت اصلی آن نبود شغل مناسب برای آنها و نداشتن استقلال مالی است. در بین موضوعاتی که در مجلس مطرح شده برای سرپرست خانوارهایی که دارای افراد معلول هستند قوانینی اعم از عدم پرداخت مالیات، افزایش حقوق و…مورد برسی و تصویب قرار گرفت. اما به این قوانین  توجهی نمی گردد.  مشکلاتی که معلولین در طول دوران تحصیل خود با آنها مواجه می شوند بسیار فراوان تر از آن چیزی است که هر فرد در ذهن خود می پندارد. در دوران دبستان برخی از مدارس درهمان ابتدای ثبت نام با آوردن بهانه هایی از ثبت نام فرد مورد نظر خودداری می کنند و آنها را به مدارس دیگر معرفی می کنند.  اما این پایان ماجرا نیست، فرد معلول پس از ثبت نام با مشکلاتی همانند عدم مناسب سازی مدارس برای رفت و آمد معلولین، عدم برخورد مناسب دانش آموزان و یا برخی معلمین روبرو می شوند.  مشکلات معلولین در طول دوران تحصیل خود به دانشگاها نیز انتقال پیدا می کند، با این تفاوت که هزینه هایی نیز به آنها اضافه می شود. ورزش برای معلولین پناهگاهی است برای فرار از مشکلات روحی و روانی. در کشورباید بستری برای آنها فراهم شود تا آنها بتوانند با استفاده از ورزش خود را سرگرم  و از مشکلات روحی و روانی که ممکن است برای آنها رخ دهد به دور باشند. معلولین نیز این حق را دارند تا شریک زندگی برای خود انتخاب کنند. و با آن به زندگی خود ادامه دهند اما در انتخاب شریک زندگی نیز دچار مشکلاتی هستند. چرا که برای ادامه زندگی و ازدواج کمتر کسی پیدا می شود که با فرد معلول ازدواج کند‌. و سختی هایی را که در ادامه مسیر وجود دارد قبول کند.  ازدواج دومعلول نیز باهم دارای مزایا و زیانهایی است که خود بحث مفصلی را می طلبد. معلولین در زندگی شخصی، خود را افرادی سرشکسته و ناتوان می دانند که توان رقابت با دیگر افراد جامعه را ندارند. اما این نگرش در آنها باید دچار تغییراتی شود که این تغییرات با کمک افراد خانواده و دوستان و اطرافیان آنها صورت خواهد گرفت. به استعدادهایی که معلولین دارند باید توجه شود و با استفاده از آنها بتوانند زندگی را از نوآغاز کرده و احساس کمبود یا مزاحمت برای دیگر افراد نداشته باشند. برخی از معلولین سعی می کنند حضور کم رنگ تری در جامعه داشته باشند چرا که در جامعه ما  نحوه برخورد صحیح با معلولین آموزش و فرهنگسازی نشده است. بخش5: بحث آزاد با موضوع اعتراض و سرکوب دنبال شد که درابتدای بحث آقای رضا چهرازی به اصل 27 قانون اساسی اشاره کردند و بیان کردند که اعتراض بدون سلاح و به شرط اینکه مخل مبانی اسلامی نباشد، آزاد است و به کمیسیون ماده ده و اعضا آن اشاره کردند واینکه این کمیسیون در نهایت نتوانست تضمینی برای اجرای این قانون و اصل 27 باشد و به این اشاره کردند که عبارت -مخل مبانی اسلام- تقریبا عبارتی ابهام زدایی نشده و بدون مصداق وعینیت است، که راه را برای برخوردسلیقه ای باز کرده است. آقای تبریزی به ماده سی اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره کردندو بیان کردندکه قوانین باید طوری باشد که حکومتها صاحب حق نباشند وبلکه شهروندان صاحب حق باشند ولی درکشورما قوانین طوری تنظیم و تصویب میشوندکه حکومت خود را صاحب حق میداند.در ادامه بحث آقای مرادی زاده بیان کردند که در جمهوری اسلامی تقریبا تمام قوانین ، قوانینی خاکستری هستند و نه میتوان گفت خیلی بد هستند و نه خیلی خوب. ولی آنچه در اجرای این قوانین دیده میشه این است که خاکستری بودن یک حالت دوگانه ای را ایجاد می کند که باعث میشود دولت به اقتضای زمانی و موقعیتی خود و با هدف حفظ بقا خود به صورتی سلیقه ای گاهی سفید و گاهی سیاه تفسیرکند. آقای پرویزی با اشاره به اصل پنجم قانون اساسی، آن اصل منافی سایراصول مندرج در قانون اساسی دانستند و به اختیارات بی حد رهبری اشاره میکنند که گاه فراتر از حقوق و قانون اساسی نیز رفتارمی کند. خانم مولایی با اشاره به تصمیم پنهانی و بدون آگاهی قبلی تصمیم در مورد قیمت بنزین صحبت کردند و پس از آن که رهبری جمهوری اسلامی از این ماجرا که به معیشت مردم وابسته بود و انتظار میرفت که اعمال اراده کنند، متاسفانه کاملا خود را کنارکشیدند و مسئولیت این تصمیم را برعهده سران سه قوه دیگرگذاشتند ودر پایان آقای رضا چهرازی ضمن تشکراز تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، منشی جلسه وآدمین، در ساعت 17:10  ختم جلسه را اعلام کردند.

حمایت از اعتراضات آبانماه در آستانه ۲۵ نوامبر

معصومه توکلی

یک هفته است مردم مبارز ایران علیه توحش و سرکوب افسار گسیخته دیکتاتوری اسلامی، علیه فقر و فلاکت تحمیلی، همچنان می رزمند! متحد و یکپارچه خیابانها را به تصرف خود در می‌آورند. مردم در نبردی نابرابر در مقابل یورش وحشیانه ارازل و اوباش مسلح با دست خالی مقاومت می‌کنند! وحشت سرنگونی سراپای ضحاک زمان را فراگرفته است. چندین هزار نفر از عزیزان مردم در بیش از صد شهر دستگیر و به مکانهای نامعلوم منتقل شده‌اند. تعداد کشته شدگانی که مستقیم هدف گلوله جنگی قرار گرفته و جان باخته‌‌اند مخفی نگهداشته شده است. تاکنون آمارهایی که از رسانه‌‌‌های سراسری ایران پخش شده است نزدیک به ۲۰۰ کشته در ۲۵ شهر گزارش شده است. اما بی تردید آمار کشته‌شدگان بیش از این تعداد است.

طبق اخبار منتشر شده ده‌ها کامیون حمل گوشت. اجساد را از پزشکی قانونی و سردخانه بیمارستانها به مکانهای نامعلوم منتقل کرده‌اند. صدها نفر در مقابل مراکز پزشکی قانونی در بسیاری از شهرها برای دریافت اجساد عزیزان خود تجمع کرده‌اند. دستگاه‌‌های امنیتی مانع تحویل اجساد کشته شدگان به خانواده‌های داغدارمی‌شوند. توحش و بیرحمی دستگاه امنیتی برای مردم ایران کاملا شناخته  شده است. تهدید به اعدام دستگیر شدگان، خانواده‌ها را که از وضعیت عزیزانشان در زندانها و بازداشتگاه‌ها بی خبرند، به شدت نگران کرده است. یک وجه مهم مبارزات کنونی ‌آزادی دستگیر شدگان و نجات مجروحانی است که به دست نیروهای سپاه‌پاسداران اسیر شده‌اند. ایرانیان در سراسر جهان ازجمله در استکهلم، گوتنبرگ و مالمو بارها جهت حمایت و پشتیبانی از مبارزات به حق مردم ایران و تاکید بر ‌آزادی هزاران دستگیر شده اعتراضات اخیر به خیابان ها آمدند. روز شنبه ۲۳ نوامبر، ۲ آذر ساعت ۱۳ درخیابان اونی( مرکز شهر) گوتنبرگ سوئد؛ طنین شعارهای مرگ بر دیکتاتور؛ خامنه ای بدونه، بزودی سرنگونه و … هر عابری را میخکوب میکرد. با تعدادی از شرکت کنندگان در راهپیمایی مصاحبه ای انجام دادم. از ویدا تهرانی عضو هسته اصلی سازمان زنان ایران (نماینده بخش سوئد)؛ نقش حضور زنان در اعتراضات اخیر را جویا شدم. او با اشاره به اینکه انقلاب اینبار انقلاب زنانه است و با یادآوری حضور همیشگی زنان در ایجاد تحولات بزرگ با اشاره به اینکه اعتراضات دیماه ۹۷ با نافرمانی مدنی دختر خیابان انقلاب و اعتراضات اخیر با بستن خیابان و فریادهای زنی در کرج که از مردم میخواست که سکوت نکنند، کلید خورد ؛ روشنگری و قدرت روزافزون زنان ایران را در کنار باورمندی مردان از این توان موجب همراهی و همدلی بیشتر در مسیر مبارزه دانست.

او اضافه کرد مبارزات زنان هر روز جدی تر و مشهود تر میشود. شهاب بلور در خصوص اهمیت حضور زنان در اعتراضات گفت: دختر آبی برای دستیابی به حق برابری ( بدیهی ترین حق انسانی ) جانش را فدا کرد و به همه دنیا نشان داد که در ایران چه خشونتی علیه زنان اعمال می شود او اضافه کرد همیشه حرکت زنان تاثیر بیشتری بر افکار عمومی دارد. نرگس جلالی عضو سازمان زنان ایران در پاسخ به سوال؛ آیا آگاهی زنان از حقوق ذاتی و شهروندی شان ( حق برابری، حق آزادی بیان، حق بر بدن و …) اعتراضات و نافرمانی های بیشتری را در پی خواهد داشت؟ گفت: بله حتما، هر چقدر آگاه تر شویم طبیعتا مطالبه گر میشویم و فعالیت بیشتری برای دستیابی به حقوق مان انجام می دهیم. در آستانه ۲۵ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان از شهاب مهرگان فعال سیاسی در مورد چهل سال خشونت نهادینه شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر علیه زنان سوال کردم: اولین حقی که از زنان سلب شد، حق انتخاب نوع پوشش بود با شعار یا روسری یا توسری، که به گواه اسناد و مدارک و مقالات منتشرشده در روزنامه‌های سال ۱۳۵۷ اولین جرقه‌های حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب زده شد…. ولی زنان آگاه ایرانی چهل سال دست از مبارزه برای بدست آوردن حقوق برابر برنداشته اند. در پایان شاپور کریمی فعال سیاسی حضور زنان ایران را در همه جا بسیار پررنگ میداند و معتقد است زنان ایران همیشه با شجاعت و آگاهی شان پیشتاز مبارزات در همه عرصه ها( اشاره به اعتراضات معلمان، کارگران، بازنشستگان…) بوده و هستند.

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته زنان و نمایندگی اتریش دسامبر ۲۰۱۹

رویا ملائی بیجارپسی، پریسا حبیبی

جلسه مذکوردرروزپنج شنبه مورخ ۲۱دسامبر راس ساعت۱۹با حضور مسئولان واعضای نمایندگی وسخنرانان وجمعی ازفعالان کانون دفاع از حقوق بشردرایران ومهمانان دیگردرفضای مجازی پالتاک کمیته دفاع ازحقوق زنان برگزارگردید. درابتدای نشست مسئول جلسه بانوفریبا مرادی پورضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین ومعرفی سخنرانان وموضوع سخنرانی آنان جلسه، راس ساعت آغازنمودند.

بخش۱: درآغازجلسه ابتدابانو نرگس محمدی گزارش نقض موارد حقوق بشردرایران ماه آبان ۹۸رااعلام کردند.

 بخش۲: سپس بانوسمیرافیروزی بویاغچی سخنرانی خود را باموضوع بررسی ماده ۱۳و۱۴اعلامیه جهانی حقوق بشرومقایسه آن باقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرائی آن آغاز کردند: ماده ۱۳؛ دولتهای‌ عضوبایداقدامات‌ مقتضی‌ برای‌ محوتبعیض‌علیه‌ زنان‌ درزمینه‌های‌ زندگی‌ اقتصادی‌ واجتماعی‌ به‌عمل‌ آورند و برمبنای‌ تساوی‌ زن‌ ومردحقوق‌ یکسان رابرای‌ آنها مخصوصاً درموارد زیرتأمین‌ نمایند. الف‌:حق‌استفاده‌ ازمزایای‌ خانوادگی، حق‌ استفاده‌ ازوامهای‌ بانکی‌، رهن ‌و دیگراعتبارات‌ بانکی‌، ج: حق ‌شرکت‌ درفعالیت‌های‌ تفریحی‌، ورزشی‌ وکلیه‌ جنبه‌های‌ زندگی‌ فرهنگی‌. ماده۱۴:۱; دول‌عضومشکلات‌ خاص‌ زنان‌ روستایی‌ را مد نظرقرار داده و به‌ نقش‌ مهمی‌ که‌ این‌ زنان‌ درجهت‌ حیات‌ اقتصادی‌ خانواده‌های‌ خود ازجمله‌ کار در بخش‌های‌ غیرمالی‌ اقتصادی‌ به‌عهده‌ دارند، توجه‌ خاص‌ مبذول‌ خواهند داشت‌ وکلیه‌ اقدامات‌ مقتضی‌ را به‌عمل‌ خواهند آورد تا مفاد کنوانسیون‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ درمناطق‌ روستایی‌ اجرا گردد. 2: دولت عضوکلیه‌ اقدامات‌ مقتضی‌ را جهت‌ رفع‌ تبعیض‌ از زنان‌ درمناطق‌ روستایی‌ به‌ عمل‌ خواهند آورد تا این‌ زنان‌ براساس‌ تساوی‌ مردان‌ وزنان‌ در برنامه‌های‌ توسعه‌ روستایی‌ شرکت‌ نموده‌ وازآن‌ بهره‌مند گردند و بخصوص‌ از حقوق‌ زیربرخوردارشوند:الف‌: شرکت‌ درتدوین‌ واجرای‌ برنامه‌های‌توسعه‌ درکلیه‌ سطوح‌. ب: دسترسی‌ به‌ تسهیلات‌بهداشتی‌کافی‌ازجمله‌ اطلاعات‌، مشاوره‌ وخدمات‌ تنظیم‌ خانواده‌. ج: استفاده‌ مستقیم‌ازبرنامه‌های‌تأمین‌اجتماعی‌. د: استفاده ازانواع دوره ها وبرنامه های آموزشی رسمی وغیررسمی ازجمله‌ سوادآموزی‌عملی‌ و نیزبهره‌مندی ‌ازخدمات ‌محلی ‌و فوق‌العاده‌ به‌ منظور بالا بردن‌ کارآیی‌ فنی‌ آنان‌ : تشکیل‌ گروهها وتعاونی‌های‌ خودیاری ‌به‌ منظور بدست‌آوردن ‌امکان‌دستیابی ‌مساوی ‌به‌ فرصت‌های‌ اقتصادی‌ از طریق‌ اشتغال‌ یا خوداشتغالی‌. و:شرکت‌ در کلیه‌ فعالیت‌های‌ محلی‌. ز:دسترسی‌ به‌ وام ها واعتبارات‌ کشاورزی‌، تسهیلات‌ بازاریابی‌، تکنولوژی‌ مناسب‌ واستفاده‌ یکسان‌ از زمین‌ و برخورداری‌ از رفتار مساوی‌ در چارچوب‌ اصلاحات‌ ارضی‌ و روستایی‌ ونیزدربرنامه‌های‌ جایگزینی‌ زمین‌. ح: بهره‌مندی‌ ازشرایط‌ زندگی‌مناسب‌، بویژه‌ مسکن‌، بهداشت‌، آب‌ وبرق‌، ارتباطات‌ وحمل‌ ونقل‌. وضعیت اجتماعی زنان جهان وارتقای سطح اطلاعات ومیزان فعالیت‌های اجتماعی آنان، مهم‌ترین مسألۀ مورد توجه درکنوانسیون است. چنان‌ که حتّی وضعیت مادری، یک وظیفه اجتماعی تلقی شده وارتقای سطح آموزش، صحت واشتغال زنان در اولویت قراردارد.کنوانسیون رفع کلیه اشکال، تبعیض بین زنان و مردان را نمی‌پذیرد و تأکید دارد که زن به دلیل زن بودن نباید حقوق کم‌تر و محرومیت بیش‌تری داشته باشد ومرد به دلیل مرد بودن ازحقوق ومزایای بیش‌تری بهره‌مند باشد. جنسیت نباید ملاک تفاوت وتمایز بین زن ومرد به لحاظ حقوق وتکالیف باشد. زنان ازآن‌جا که ازاستعداد وتوانایی برابر با مردان برخوردارند، جایگاه اجتماعی کنونی آنان که محصول تبعیض وظلم تاریخی است نباید ملاک قضاوت ما دربارۀ استعداد و توانمند آنان باشد.ازاین رو، آنان باید ازحقوق و تکالیفی مشابه و مساوی با مردان برخوردارباشند. زنان دارای حقوق انسانی مساوی درهمه ساحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی وعرصه‌های دیگرمی‌باشند، این حقوق شامل حق زند‌گی مساوات، آزادی، مصونیت شخصی، مساوات در برابرقانون، ممنوعیت تبعیض، برخورداری ازصحت جسمی و روانی کامل، شرایط عادلانه ومناسب کار، تأمین زندگی مناسب عاری ازهرنوع فشارو خشونت می‌باشد.

بخش۳: سپس آقای محمد رسولیان با موضوع سلامت جامعه در سایه اهمیت مبارزه با ایدز سخنرانی خود را آغاز کردند:  روز جهانی ایدز از سال ۱۹۸۸به منظورافزایش بودجه‌ها وافزایش آگاهی، آموزش ومبارزه با تبعیض‌ها به اول دسامبر(برابر۱۰ آذر)هرسال اطلاق می‌گردد وهرساله برای این روز،شعارخاصی نیزدرنظرگرفته می‌شود. هدف عمده ازاین کاراین است که به عموم مردم یادآوری شود که HIV ازبین نرفته‌است وهنوزکارهای زیادی است که بایدانجام شود. اولین راه انتقال ویروس ‌HIV ازطریق تماس جنسی است که هرنوع تماس جنسی که همراه با دخول باشد امکان انتقال بیماری ایدزرا ممکن می‌کند. راه بعدی انتقال ویروس‌HIV ازطریق آسیب پوستی و انتقال ازطریق خون است. خونی که آلوده باشد اگربا پوست آسیب‌دیده درتماس باشد، امکان انتقال دارد. به گفته سازمان بهداشت جهانی براساس داده‌های گزارش شده، نرخ رشداپیدمی ایدزدرایران به صورت هشداردهنده‌ای در حال افزایش است. ازدهه ۱۳۸۰ (خورشیدی)، دولت ایران در راستای بهبود بهداشت خانواده و سلامت جامعه فعالیت‌های آگاهی بخشی نسبت به این بیماری و ارائه آموزش‌های جنسی را در سطح کشور شروع کرد با این حال هنوز بسیاری از مردم و به ویژه جوانان از دسترسی به اطلاعات مربوط به همه‌گیرشناسی اچ‌آی‌وی/ایدز و از اطلاعات مربوط به ضرورت به کار بردن کاندوم هنگام آمیزش جنسی بی‌بهره‌اند و موانع متعددی برای راه‌اندازی کمپین‌های تبلیغاتی گسترده دررسانه‌های ایران دراین زمینه وجود دارد. سطح پایین مطالعه درایران و رجوع بیشتر مردم برای دریافت اطلاعات به رسانه‌های دیداری شنیداری وهمچنین انحصاردولتی این دست رسانه‌ها نقش دولت رادرآموزش، پیشگیری وایجاد مقدمات پذیرش افراد اچ‌آی‌وی مثبت درجامعه پررنگ‌ترمی‌کند.ازدیگرموانع فعالیت‌های اجتماعی در پیشگیری از ایدز این است که سازمان‌های مردم ‌نهاد (NGO) فعال در زمینه اطلاع رسانی و پیشگیری از سوی نهاد و سازمان‌های دولتی به شکل رقیب نگریسته شده با مشکلاتی در زمینه فعالیت‌های خود مواجهند. این در حالی است که طرح‌های دولتی نیز مدت‌های طولانی در بایگانی‌ها نادیده انگاشته می‌شوند. کل موارد ثبت شده این بیماری ازابتدا تا کنون ۴۰ هزار و ۵۷۳ نفربوده‌اند که ۶۰.۱ درصد به دلیل اعتیاد تزریقی و ۲۲.۲ به دلیل رابطه جنسی پرخطر به این بیماری مبتلا شده‌اند؛ در این میان سهم زنان ۱۸ درصد و سهم مردان ۸۲ درصد بود است. ۵۰ درصد کل موارد شناخته شده در زمان تشخیص در گروه سنی ۲۰ تا ۳۵ سال بوده‌اند. به علت آگاهی کم مردم دربارهٔ ایدز و روش‌های پیشگیری و درمان آن و با توجه به اینکه سیستم شناسایی فعال این بیماری بخصوص در بین روسپیان، آماراعلام شده از سوی وزارت بهداشت بیانگر وضعیت واقعی این بیماری در کشورنیست. درایران، بیش از۹۰درصد زنان بدون اینکه آگاه باشند از طریق همسرانشان مبتلا به اچ‌آی‌وی شده‌اند. به دلیل اینکه از نظر اجتماعی بیماران زن بیش ازمردان داغ ننگ می‌خورند، ازخود تمایل کمتری برای انجام آزمایش اچ‌آی‌وی نشان می‌دهند واگرآزمایش بدهند، نتیجه آن را افشا نمی‌کنند. شمار فزاینده‌ای از مبتلایان جدید زن، کسانی هستند که اقداماتی جهت پیشگیری ازانتقال بیماری‌های آمیزشی انجام داده‌اند ولی این کاررا به شکل ناقصی انجام داده بودند. مطالعات نشان می‌دهند که بیشتر زنان مبتلایان به اچ‌آی‌وی، بی‌سواد یادارای تحصیلات ابتدایی هستند وازآنجایی که اطلاعات دربارهٔ اچ‌آی‌وی عموماًازطریق روزنامه‌ها منتشرمی‌شود. این زنان اطلاعات کافی دربارهٔ نحوه مقابله با آن دریافت نمی‌کنند. علاوه براین فقرنیزبرخی زنان را به تن‌فروشی هدایت کرده که این نیز آن‌ها را به صورت پیوسته‌ای درخطرابتلا به اچ‌آی‌وی قرار می‌دهد. همچنین در بین افرادی که شغلشان تن‌فروشی است، استفاده ازمواد مخدرمرسوم است واین خطرابتلا به اچ‌آی‌وی را دوچندان می‌کند. دختران والدینی که به اچ‌آی‌وی مبتلا بوده‌اند جزء آسیب‌پذیرترین اقشار محسوب می‌شوند. زیرا مردانِ کمی حاضرهستند با آن‌ها ازدواج کنند. همچنین عموماً به‌دلیل بیماری والدینشان وازدست دادن شلغلشان، خانواده بیشتر این دختران بسیارفقیرهستند. صحبت از بیماری ایدز در جامعه ایران با محدودیت‌های اخلاقی وعرفی همراه است. بحث وگفتگو دربارهٔ بلوغ، بهداشت جنسی وبیماری‌های آمیزشی درخانواده‌ها محدود است. مبتلایان به ایدزهمواره نگران واکنش‌های جامعه بوده‌اند. ابرازابتلا به این بیماری موجب «انگ اخلاقی» وطرد بیمار ازسوی خانواده، اطرافیان وجامعه(مانند اخراج ازمحل کار)می‌شود. این امرباعث پنهان‌کاری ومخفی کردن بیماری می‌شود، بنابراین ایدزدرخفا گسترش می‌یابدوکنترل بیماری رادشوارمی‌کند. در منظربسیاری ازمردم، بیمار اچ‌آی‌وی مثبت لزوماً دست به عملی غیراخلاقی زده‌است. بسیاری ازمعتادان تزریقی به دلیل ترس ازتحقیروتبعیض، در نخستین سالی که اچ‌آی‌وی درآن‌ها تشخیص داده می‌شوددست به خودکشی می‌زنند. بخش۴: سپس بانو معصومه توکلی سخنرانی خودشان را باموضوع کمپین ۱۶روزنارنجی آغازکردند: ۲۵نوامبر ۱۹۶۰، خواهران میرابل، معروف به پروانه‌ها، کسانی که بخاطر فعالیت‌های سیاسیشان در کشور دومینیکن به شکل خشونت‌آمیزی به قتل رسیدند، اتفاقی که آن‌ها را به نماد مبارزات فمینیستی علیه خشونت تبدیل کرد. همه‌ اقدامات این سه زن باعث شد که سال بعد، روزمرگ خشونت‌آمیز آن‌ها، به روز جهانی منع خشونت علیه زنان نام‌گذاری شود وحالاسال‌هاست این روزبه همراه ۱۵ روز دیگربه مناسبت فعالیت علیه خشونت جنسیتی زنان همراه می‌شود. ۱۶روزی که هریک به نوعی داستان خشونت علیه زنان را بازگو می‌کند. سازمان ملل هرسال اسم این روزهای نارنجی رامرتبط با یکی ازمصادیق خشونت علیه زنان می‌گذارد؛ خشونت روانی، زبانی، خیابانی، اقتصادی، خانگی، فیزیکی. برای مثال سال پیش موضوع این روزهاخشونت مبتنی بر جنسیت بود و امسال تجاوزموضوع این ۱۶ روزنارنجی است. درکشورهای مختلفی مثل شیلی، مکزیک، ژاپن، هندوراس، ترکیه و… تجمعات مختلفی درخیابان‌ها برگزار شد که خواهان توجه بیشتردولت‌ها وتوجهشان به موضوع تجاوز به زنان بودند. تجاوز؛ موضوع روزهای نارنجی سال ۲۰۱۹: داستان روزهای نارنجی امسال، موضوع تجاوزاست. داستانی پنهان که حالاچندسالی است کمپین‌های مختلف مثل MeToصدای آن‌ رابلند کرده است. درهمین رابطه دربخش زنان سایت سازمان ملل آمده است: در حالی امکان دارد اسامی، محتویات وزمان‌هامختلف باشندامادرهمه جای زمین چه درموقع صلح وچه درموقع جنگ زنان طعم تجاوز، خشونت جنسی و آزار واذیت رادرزندگی خودمی‌چشند. درواقع هدف سازمان ملل ازاین اقدام پایان دادن کلی به بحث تجاوزبه عنوان یکی ازمصداق‌های اصلی خشونت علیه زنان است، مصداقی که سازمان ملل درپیامش آن را یک سلاح مهم جنگ تشبیه کرده است. به طورکلی، کلمه تجاوزبه این شکل تعریف می‌شود؛ شرکت دریک رابطه جنسی خشونت آمیزواجباری. این رابطه جنسی معمولا ازسمت مردان علیه زنان انجام می‌شود. این رابطه جنسی اجباری فقط به یک خاطره بد محدود نمی‌شود ومی‌تواند پیامدهای وحشتناکی برای ادامه زندگی قربانی داشته باشد، پیامدهای روانی که شایدهیچوقت حل نشوند. لورنس میلر، روان‌کاو، دراین رابطه می‌گوید: هیچ برخورد جسمی دیگری بین انسان‌ها چنین پتانسیل نامتنهایی برای به وجود آوردن خیروشر ندارد. اماشایدانجام برخی اقدامات بتواند، تا حدی این زخم راالتیام ببخشدویااصلاازبه وجود آمدن آن جلوگیری کند. سازمان ملل درپیامش به مناسبت ۱۶ روز نارنجی دراین رابطه نوشته است: تجاوز، کلمه‌ای که تاثیر مخرب آن ده‌ها سال ویانسل‌ها رادربرمی‌گیرد. کلمه‌ای بدن‌ و روان‌هارانابود می‌کند. وقتی این کلمه بدون مجازات یا بی‌اهمیت باقی بماند، فرهنگ فراگیری ایجاد می‌شود که درآن خشونت جنسی به اتفاقی عادی تبدیل می‌شوند؛ زنان کم ارزش شده وملل دچارشکستگی می‌شوند. آمارترسناک تجاوزدردنیا؛ ازآفریقاتاسوئد: اما نگاهی به آمار تجاوز در سرتاسردنیانشان می‌دهدکه سال‌هاست که این کلمه درفرهنگ‌های مختلف عادی شده است وچه درکشورهای درحال توسعه وچه درکشورهای توسعه یافته آمارآن زیاد است. تخمین زده شده است که ۳۵ درصدزنان درطول زندگی خود به نوعی باآزارواذیت جنسی روبروشده‌اند، در بیشتر کشورها آماردرستی دررابطه باتجاوزجنسی وجود ندارد. دربیشتر کشورها کمتراز ۴۰درصد زنان که باخشونت جنسی روبرو می‌شونددرخواست کمک می‌کنند وکمتراز۱۰ درصداین افراداین موضوع را به مقامات قضایی اطلاع می‌دهند. به طورکلی آمار سال ۲۰۱۹ دررابطه با تجاوزجنسی ازاین قراراست: افریقای جنوبی، بوتسوانا، لسوتو، سوازیلند، برمودا، سوئد، سورینامه، کاستاریکا، نیکاراگوئه وگرنادا. جالب است بدانید دررده‌های بعدی این فهرست هم کشورهای استرالیا، بلژیک وایالات متحده قراردارند. همین موضوع نشان می‌دهد که تجاوز جنسی تقریبادرهرنوع کشوری وجود دارد. البته برخی هم معتقدند که دلیل این موضوع این است، درکشورهای توسعه‌یافته تجاوزها بیشتراعلام می‌شوند واین دلیلی برای حضور سوئد به عنوان کشورچهارم این فهرست است. وضعیت در ایران چطور است؟ درایران هم آماردقیقی ازمیزان تجاوزجنسی به زنان وجود ندارد چون زنان به خاطر تابو بودن این موضوع کمتراین نوع ازخشونت را گزارش میدهند، اما برخی اطلاعات تاییدمی‌کنند که میزان خشونت جنسی علیه زنان درکشوربالاست. رضا جعفری، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان  بهزیستی کشور، درهمین رابطه چندی پیش به ایرنا گفته بود: اولین گروه سنی زنان قربانی خشونت، ۳۰ تا ۳۴ سال، بعد ازآن ۳۵ تا ۳۹ سال و سپس ۲۵ تا ۲۹ سال داشتند. برای مقابله با تجاوزچه کار کنیم؟ برای مقابله با تجاوز، نهاد زنان سازمان ملل متحدامسال ۱۶روش را با توجه به شعارامسال برای مقابله با فرهنگ تجاوز پیشنهاد داده است که شاید بتوانند دراین جنگ به زنان کمک کنند. برخی از این مواردازاین قراراست؛ فرهنگ رضایت مشتاقانه یا همان توافق جنسی را ایجاد کنیم، درباره علل اصلی صحبت کنیم، مردانگی رابازتعریف کنیم، سرزنش کردن قربانی رامتوقف کنیم، سیاست تسامح صفر اتخاذ کنیم، درک خود ازفرهنگ تجاوز را گسترش دهیم، رویکرد چندجانبه ومتقاطع اختیار کنیم.

بخش ۵: سپس بانو فریبا مرادی پور سخنرانی خود را باموضوع زنانه شدن فقر درایران آغازکردند: زنانه شدن فقردرسال 94 توسط سرپرست وقت کمیته امداد دردیداربا نمایندگان مجلس به عنوان یک هشدارجدی مطرح شد. پرویزفتاح با بیان اینکه از یک میلیون و 700 هزارخانوارتحت حمایت این نهاد، یک میلیون نفر را زنان سرپرست خانوار تشکیل می‌دهند، خواستار توجه جدی واصولی به مسئله فقرزنان درکشورشده بود. ازسویی دیگرنتایج سرشماری انجام شده درسال ۹۰ حکایت ازآن دارد که ۱۲ درصد خانوارها زن سرپرست بوده وبیش از ۸۰ درصد این زنان فاقد شغل ودرآمد برای تامین زندگی خود بوده‌اند. همه آماروارقام منتشرشده از سوی نهادها ومقامات مسئول بر افزایش روزافزون تعداد زنان سرپرست خانواردرسطح کشورصحه می‌گذارند. وجود ۲میلیون و5۰۰ هزار زن سرپرست خانوار که ۸۰ درصد آنها فاقد شغل هستند وتنها 200هزارنفرانان تحت پوشش خدمات کمیته امداد هستند  وسالانه نیز۶۰ هزارزن به آنهااضافه می‌شود، باعث شده تاجامعه با آسیب‌های جدی درمورد این گروه اززنان مواجه شود. شرایط زندگی برای زنان سرپرست خانواربه مراتب سخت تراززنان خودسرپرست است. چه اینکه آنها باید علاوه برتامین معاش خود؛ زمینه ی تامین مایحتاج فرزندان ودیگراعضای خانواده را نیز فراهم نمایند. همه اینهااین قشرقابل توجه جامعه راتبدیل به یکی از آسیب پذیرترین اقشارموجود می کند. مهمترین معضل پیش روی خانواده های زن سرپرست، مشکلات اقتصادی ومسکن است. یکی ازمهمترین مشکلات این زنان، پیدا کردن یک شغل متناسب با شأن آنها برای تامین هزینه های زندگی است. ولیکن درفضایی که زمینه اشتغال ثابت وپایداربرای بسیاری از مردان جوان تحصیلکرده به سختی پیدا می شود؛ حساب یک زن تنهاازپیش مشخص خواهد بود! این زنان درصورت شاغل شدن نیز اغلب بایستی به کاردرشغل های دون شان خود وبادستمزدهای بسیارکم تن دردهند. بی‌ثباتی سیاست‌های اقتصادی، ازاصلی ترین عوامل گسترش فقردرجامعه وسوق دادن زنان کارگربه کارهای عمدتاً خدماتی وبا حداقل دستمزد است. صاحبان مشاغل در این بخش ترجیح می‌دهند بیشترزنان را به کاربگیرند تا درازای انجام کاردستمزد کمتری پرداخت کنند. این زنان درطولانی‌مدت دچار بیماری‌های جسمی می‌شوند ولی همان دستمزد اندک را نیزغالباً به طورمرتب و کامل دریافت نمیکنند. علیرغم اینکه بیش ازنیمی ازدانشجویان کشورزنان هستند اما فقط 15درصد کل بازار کار در اختیار زنان است.در بخشهای خصوصی ودولتی زنان ازجمله به دلیل ازدواج وفرزندآوری ازاستخدام کنار گذاشته میشوند. دربخشهای دولتی مضاف برکمبودجدی فرصت‌های شغلی، اولویت استخدام بامردان است وبه زنان مجال حضورداده نمی شود.همچنین تعداد زنان سرپرست خانواربراثرروند فزاینده طلاق وکاهش تعداد ازدواج‌ها درجامعه ایران رو به افزایش است.تبعات زنانه شدن فقردرسطح اجتماع چندبعدی وبسیارفراگیرخواهد بود. جدا ازآسیب های وارد شده برخود این زنان؛ فرزندان تحت تکفل آنها اولین قشردرمعرض آسیب فقرخواهند بود. فرزندان این خانواده هااغلب به علت فقر ناشی ازنبود پدربایستی در سنین نوجوانی وحتی کودکی به دنبال انجام کار وتامین معاش خانواده خود بروند. دراین زمینه نیزطبیعتاً آسیب های واردشده بردختران میتواند بیش ازپسران باشد. این خانواده‌ها به طوربالقوه درمعرض مسائلی مانندکارکودکان درمشاغل سیاه وغیررسمی، بزهکاری اجتماعی، محرومیت ازتحصیل وسوءتغذیه قراردارند وعمدتاً یکی ازعلائم بیماری‌های روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری درآنها دیده می‌شود.اغلب فرزندان این خانواده ها-فارغ ازجنسیت آنان- مجبوربه ترک تحصیل می شوند. درچنین خانواده ای حوصله وفرصتی برای تربیت صحیح فرزندان باقی نمی ماند، درنتیجه زمینه های شکل گیری انواع بزه در فرزندان درسالهای آینده فراهم خواهد شد. بخش۶: بحث آزاد با موضوع زن و حقوق با شروع سخنان بانو فریبا مرادی پور آغازگردید درابتدا ایشان دلیل اینکه چراموضوع بحث ازاد را به این بحث اختصاص دادند گفتند که این موضوع با توجه بحثهای جلسات گذشته پیشنهاد شده بود که چرا حقوق زنان راازحقوق بشرتفکیک کردین به عنوان مثال اگر بخواهیم درمورد تحصیل دختران درمناطق محروم صحبت بکنیم همیشه حکومت جمهوری اسلامی ، ارازل و اوباش هستند که این مباحث رو پیش پا افتاده میدانند ونسبت به آن توجه ای ندارند اما درواقع همین مشکلات به ظاهرپیش پا افتاده وساده مشکلات اساسی و بحث برانگیزی هستند وسپس آقای شهریور که به عنوان میهمان در جلسه حضورداشتن درخواست وپیشنهادی درخصوص با توجه به نزدیک شدن ۵ دی ماه، ازجامعه حقوق بشرخواستند که بیانه ای صادر کنند برای مادرانی که داغدارفرزاندانشان هستند وبصورت زنجیره واربه نشانه اعتراض خود به خیابان ها بیایند. وسپس بانو سمیرا فیروزی بویاغچی درابتدا نمونه ای ازسخنان جناب گلزاررابیان نمودند، کسی که ظلم میکند گناهاکارمحسوب میشود و همچنین کسی که ظلم رامیپذیرد اوهم به نسب، گناهکارمحسوب میشود.همچنین گفتند با توجه به اینکه حقوق زنان در ایران نادیده گرفته میشوداکثرمواقع نصف محسوب میشود چون زنان ازحقوق خودشان اطلاع ندارند به عنوان مثال خودشان هم تا چندی پیش ازحقوق خودشان آگاهی نداشتندودرپایان گفتندکه انسان ها با انتخاب، انسان میشوند ازکودکان تابزرگسالان  باید بتوانند ازحقوق ذاتی خودشان آگاه باشند. درپایان بانو فریبا مرادی پور ضمن تشکرازتمامی سخنرانان و فعالین ،منشی جلسه ، ادمین ها در ساعت ۲۰:۵۵ ختم  جلسه را اعلام کردند .اعضای کمیته دفاع از حقوق زنان و نمایندگی اتریش ودوستانی که درجلسه مزبورحضورداشتند عبارتند ازخانمها: رویا ملائی بیجارپسی ،پریسا حبیبی، شراره هادی زاده رئیسی، نرگس محمدی، الناز اسدی صفا، نوری ایرانی، معصومه توکلی، فریبا مرادی پور، سمیرا فیروزی بویاغچی،شهین تاج فتح زاده، زهره حق یاعلی،نازنین طیبی، لیدا اسدی فر،آزاده قریشی، آیلاراسماعیلی وآقایان: علیرضا حجتی، علیرضا جهان بین، محمود حسن زاده، فرشاد قضایی، حامدغریب زاده ، محمد رسولیان، مهران فاضل زاده حبیب آبادی، سید سعید حسینی.

کتاب و کتابخوانی در ایران

زهره حق با علی

کتاب و کتابخوانی مقوله ای نام آشنا برای جوامع توسعه یافته و عامل رشد، آگاهی و بصیرت شهروندان ، موتورپیشران توسعه و تمدّن، ابزار اطلاع رسانی وافزایش سطح سواد عمومی تمامی جوامع به منظور حرکت رو به جلو و رسیدن به افقهای جدید در قرن حاضر می باشد.بنا به اهمیّت این کالای فرهنگی و خوراک ذهنی برای انسانهای امروزی، می توان آن را در شکل روزآمد و بسیار کارآمد آن ، یعنی کتابهای الکترونیک ، نیز مطالعه کرد. در این صورت می توان گفت دسترسی به کتب مختلف در زمینه های گوناگون بسیار سهل می باشد امّا در این میان نمی توان اهمیّت زیرساخت های فرهنگی یک جامعه را برای تربیت مشتاقان مطالعه و یادگیری نادیده گرفت که این امرِ مهّم  بدون هیچ شائبه، برعهده ی سازمان های متولّی آموزش و پرورش هر کشور می باشد. متاسفانه با نگاهی به سیستم آموزشی و محتوای کتب درسی در مدارس ایران میتوان به ناکارآمد بودن وزارتخانه ی آموزش وپرورش برای ایجاد انگیزه ی کتابخوانی و یادگیری در دانش آموزان پی برد. در جمهوری اسلامی ایران بودجه ای از سوی دولت برای اداره مدارس تأمین نمی شود. کتابخانه های مدارس خالی از کتابهای جذّاب و به روز برای رده های سنّی متفاوت است. اگر هم گاهی از ارگانها و نهادهای دیگر کتابی برای تجهیز کتابخانه ها به مدارس اهدا می شود ، صرفاً کتب مذهبی و رساله ی مجتهدان و یا آشنایی با احکام است که مسلماً نمی تواند ذائقه ی کتابخوانی تمامی دانش آموزان را در بر بگیرد. از مدارس که خارج شویم با نگاهی به قفسه ی کتابخانه های عمومی متوجه قدیمی بودن کتابها ، به روز نبودن آرشیو کتابخانه ها و متاسفانه خالی بودن جای افراد در کتابخانه ها می شویم. در بررسی کتابخانه های داخل اتوبوس ها و پایانه های مسافربری که یک طرح کپی برداری شده از کشورهای اروپایی است ، مشاهده می کنیم تمامی کتابهایی که در اختیار مردم به عنوان کتابهای سیّار در سطح شهر قرار می گیرند ، با موضوع دفاع مقدّس می باشند. حال این سؤال پیش می آید : کسانی که این طرح را کپی برداری و در جامعه اجرا می کنند ، آیا بر این امر واقف هستند که در کشورهای پیشرفته بدون هیچ جهت گیری و مطابق با آزادی افکار و بیان، کتابها با موضوعات مختلف و بدون سانسور به چاپ رسیده و در اختیار عموم قرارمی گیرند ؟

یا اینکه خود را به خواب و نادانی زده اند ؟

تا کجا باید بودجه ی کشور صرف جنگ و جنگ افروزی و یا خاطرات سالهای گذشته بشود ؟ چرا دانش آموزی که حق دارد رایگان تحصیل کند وآموزش ببیند باید عمر خود را صرف خواندن کتاب هایی کند که مطابق با ذائقه ی افراد حکومتی تألیف می شود و بنا به نظر آنها که هیچ تخصّصی در حیطه ی آموزش ندارند در محتوای کتب درسی دخل و تصرّف شود ؟

و جامعه را به جای  روشنفکری به قهقرا بکشاند کما اینکه می بینیم مطالب کتب درسی هیچ جاذبه ای نداشته و دانش آموزان از سر اجبار آنها را می خوانند. بدین سان ریشه ی علاقه مندی به کتاب و کتابخوانی به جای اینکه در مدارس آبیاری شود ، خشک می شود و تیشه ی جهل به ریشه ی ذهن جستجوگر کودکان و نوجوانان ما می زند. آری ، جامعه ای که از کتاب و کتابخوانی فاصله بگیرد و مردم آن به جای دغدغه ی تحوّل فکری از سر ناچاری ، غم معاش داشته باشند و از تأمین نیازهای اولیّه (مسکن، خوراک ، پوشاک) عاجز باشند ، جامعه ای می شود دچار رخوت و رکود ، این درد جامعه ی ماست. بی گمان پائین نگه داشتن سطح دانش جامعه، فیلترینگ اینترنت و سانسور مطالب نمی تواند امری غیر تعمّدی باشد.درجمهوری اسلامیایران همیشه شاهد سرکوب روشنفکران بوده ایم و این خود گواه این ماجراست که دولت جمهوری اسلامی ایران خواهان گرفتاری مردم در چنگال بی سوادی، بی اطّلاعی و عقب افتادگی است تا بتواند به حفظ قدرت و ادامه ی حیات دیکتاتوری خود بپردازد. هرگاه بحث آمار و سرانه ی کتابخوانی در ایران می شود مانند گذشته وهمچون ارائه ی سایر اخبار کشور، آمار ضدّ و نقیضی از سوی مسئولین ارائه می شود و روخوانی کتاب های ادعیّه به زبان عربی بدون حتّی فهمیدن معنا و مفهوم و ترجمه ی آنها را هم جزو آمار کتابخوانی اعلام می کنند تا شاید وجهه خویش را که ناقضان بلامنازع حقوق بشر در امر آموزش عمومی جامعه هستند، موجّه جلوه دهند. ای کاش حاکمان منفعت جوی جمهوری اسلامی ایران می دانستند که به جای سرمایه گذاری در پروژه های نفتی و تمرکز براقتصاد وابسته به نفت و یا تأمین بودجه ی جنگ و شهید پروری باید به آموزش کودکان و نوجوانان مستعد ایرانی که ثروت های واقعی این سرزمین اند ، بپردازند تا آنان با آموزش درست و مطابق با استاندارد های روز دنیا به علوم نوین دست یابند و روشنفکران ، مخترعان و بنیانگذاران جامعه ای مدرن و پویا با آینده ای روشن باشند. متاسفانه باید گفت آنکس را که به خواب رفته می توان بیدار کرد امّا فردی که خود را به خواب زده هرگز …افسوس که استعدادهای کودکان سرزمین ما در آتش خواب غفلت مسئولان بی کفایت و بی بهره از دانش روز ، می سوزند.

گرمخانه های تهران

نوری ایرانی

گرمخانه جایی است که به افراد بی خانمان ، کارتن خواب ، و آسیب دیدگان اجتماع ، پناهگاه و غذای بی چشمداشت داده می شود و هزینه های آن از راه دولتی یا خدمات گروههای اجتماعی تأمین می شود .معمولا حالت اردوگاهی دارند و تعداد زیادی افراد بی سرپناه را پذیرش می کنند.براساس قانون، سازمان بهزیستی موظف است افراد بی سرپرست، معلول، ناتوان ، سالمندان نیازمند را در اماکن مناسب نگهداری کند و تحت آموزش قراردهد. این سازمان همچنین باید پوشش های حمایتی لازم را تا ایجاد شرایط و زمینه مناسب برای بازگشت آنان به زندگی عادی ایجاد کند .اما آیا در عمل نیز چنین است ؟ افراد بی خانمان بطور تام و تمام و تحت پوشش چنین اماکنی بصورت رایگان قرار می گیرند ؟ ایا طبق قانون ، سازمان بهزیستی پوشش های حمایتی را تا ایجاد شرایط مناسب برای بازگشت این نیازمندان به جامعه ، دراختیار آنان قرار می دهد ؟با هم ، در گزارشی که از چندین مرکز نگهداری زنان آسیب دیده در تهران تهیه شده است، همراه می شویم تا از نزدیک وضعیت واقعی این مراکز را شاهد باشیم.درمرکز درمان و بازتوانی مادر و کودک پروین ، سه گروه از زنان و کودکان نگهداری می شود . گروه اول: زنان باردار معتاد، گروه دوم: مادرانی که فرزند خود را بهمراه دارند ، و گروه سوم: عموم زنان هستند. در مجموع ۳۱ مادر و کودک در اینجا زندگی می کنند.یکی از مادران ساکن این مرکز می گوید: “اینجا مربی تمام وقت ندارد یک خیر پیدا شده که بتوانم اسم دخترم را در مهد کودک بنویسم اما به این دلیل که مدرکی از پدرش ندارم نمی توانم او را ثبت نام کنم . دخترم به یک مربی تمام وقت نیاز دارد چون شرایط بیرون رفتن ندارد”.نقض صریح بند ب ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر که می گوید؛ حق خوراک و مسکن و مراقبت های خدمات لازم اجتماعی برای همه . مادران و کودکان حق دارند که از کمک ومراقبت مخصوصی بهره مند شوند. کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند حق دارند همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند .در جایی دیگر از این گزارش، بررسی زیر زمین این مرکز است که سرویس های بهداشتی، حمام و کارگاههای خیاطی آن هنوز راه اندازی نشده است . یکی از زنان می گوید : در اینجا بشدت از ما کار می کشند ، برای اینکه شما امروز بیایید از چند روز قبل مشغول تمیز کردن اینجا هستیم . تمامی لباسها را در رگال کردیم ، سرویس های بهداشتی را تمیز کردیم و بچه ها بخاطراینکه نصف شب در هوای سرد مشغول به کار بودند مریض شده اند. وعده های غذایی ما کم است  و هر کسی اعتراض می کند ، به ما می گویند بروید خانه خودتان! از برخورد کارکنان در اینجا می پرسیم، می گوید؛ در اینجا دزدی دیدم و اطلاع دادم اما هیچکس به آن رسیدگی نکرد.مسؤل مربوطه از او می خواهد گله گزاری را ادامه ندهد. اما یکی از مسؤلان شهرداری همراه می گوید ما اینجاییم که مشکلاتتان را بشنویم . ما را به سمت در دیگری هدایت می کنند ، ماهم برای اینکه به اوچیزی نگویند ودردسر درست نشود، صحبت را تمام و آنجا را ترک می کنیم .مرکز بعدی واقع در لویزان است .

دیوارهای بلند و حفاظ های فلزی بر روی درها و پنجره ها، در نگاه اول به چشم می آید که حاکی از اتخاذ تدابیر امنیتی شدید است. از حسین مهاجر مشاور مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهردارتهران، درباره علت این تدابیر امنیتی می پرسم که توضیحاتی برای ما می دهد؛اینجا سامان سرای لویزان، مرکز نگهداری موقت زنان آسیب دیده از جمله کارتن خواب ها، متکدیان، معلولان جسمی وذهنی، سالمندان، وبیماران ذهنی است که توسط گشت های شهرداری جمع آوری می شوند، اگرچه برخی از این زنان نسبت به اقامت در مرکز مقاومت می کنند .ازاو درباره مقاومت مدد جویان برای انتقال به اینجا پرسیده می شود، می گوید برخی زنان مقاومت می کننداما یک مأمور انتظامی بعنوان ضابط قضایی داریم وتمام افراد با حکم قضایی امکان خروج از مرکز را دارند. سپس در جواب به این سؤال که آیا آنها مجرمند که باید با دستور قضایی از مرکز خارج شوند، می گوید تکدی گری و ولگردی جرم است، که در مقابل این نظر، خبر نگار ما می گوید کارتن خوابی که جرم نیست. حسین مهاجر در پاسخ به خبرنگار ما می گوید؛ او مجرم نیست امااگر درسطح شهر ول بشود و بمیرد خوب است ؟

با اینکه  جواب او نتوانست مارا متقاعد کند اضافه کرد دیگر ایراداتی ازاین شکل نگیرید.ملاحظه می کنید که بی مسؤلیتی و ندادن حق اعتراض و انتقاد به دیگران، از وجوه مشترک تمام به ظاهر مسؤلان دیکتاتور نظام اسلامی است .پس از شنیدن حرفهای مهاجر، به سمت مرکز نگهداری زنان می رویم، زنانی که سن آنها بین ۳۰ تا ۸۰ سال می باشد روی تخت ها نشسته اند. لباس هایشان شبیه لباس بیمارستانی هاست و دراتاقی که حتی تلویزیون هم در حصاری فلزی محصور شده ُ حضور چندین زن مبتلا به ایدز دراین مرکز دیده می شود، همینطور یک زن باردار که شوهرش اورا ترک کرده و به تکدی گری روی آورده است .آیا به راستی مسؤلان جمهوری اسلامی ایران نمی دانند که اصل ۲۹ قانون اساسی، که خود نوشته اند و بایستی  متعهد به اجرای آن باشند، را حقوق ملت  نام گذاشته اند ، درصورتی که چنین نیست . اصلی که چنین می گوید:برخورداری ازتأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بی سرپرستی ف در راه ماندگی، حوادث وسوانح ، نیاز به خدمات بهداشتی، درمانی  و مراقبت های پزشکی، بیمه و غیره ، حقی است همگانی .همچنین، اصل ۲۱ قانون اساسی با تمام بندهای ضمیمه آن: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید.در حقیقت می توان گفت که مبادرت به نقض این اصل ها و دیگر اصول قانون اساسی ، تنها به منظور نیل به یک هدف صورت می گیرد و آن رسیدگی به منافع شخصی خود قبل از منافع ملت و درالویت قرار دادن اهداف سیاسی در رابطه با سوریه وغزه و لبنان، نسبت به یاری رساندن به مردمی که در جای جای این مملکت طعم فقر و درد را چشیده اند .از زبان یکی دیگر از زنان می شنویم : اینجا به حرف ما گوش نمی دهند و نمی گذارند با  اعضای خانواده ام تماس بگیرم. او همچنین مدعی می شود که پتوی پیره زن هایی که دچار بی اختیاری ادرار می شوند را بر می دارند و بعد از یکساعت که نم و خیسی آن رفت به نفر بعدی می دهند یکی از آنها می پرسد کی ازاد می شوم ؟دلم برای خانواده ام تنگ شده است .نادیده گرفتن ارزش و کرامت انسانی: از ما می خواهند به طبقات دیگر برویم . طبقه دوم تاریک و کم نور تر است . یکی از مدد جویان در باره هزینه اقامت می گوید : هزینه ها مجانی است اما اگرتیم مجموعه به این نتیجه برسد که خانمی می تواند مبلغی را پرداخت کند از او هزینه ای تا سقف ۸۰۰ هزار تومان دریافت می کند. این در حالی است که برخی از زنان مدعی بوده اند که تا یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان هم به این مرکز پرداخت کرده اند .این دقیقا بی اهمیت دانستن هدف این گرمخانه هاست ، چنانکه می بینیم در تعریف آن آمده است “گرمخانه جایی است که به افراد بی خانمان، کارتن خواب و آسیب دیدگان اجتماع، پناهگاه و غذای بی چشمداشت می دهد و هزینه های آن ازراه دولتی یا خدمات گروه های اجتماعی تأمین می شود.نوبت گرمخانه چیتگر می رسد ورودی، یک راهرو کوچک است که به حیاط پشتی می رسد . سقف اتاق ها شیروانی دارد و تمام تخت ها در یک اتاق قرار گرفته است . ظرفیت نگهداری ۱۵۰ نفر را دارد و سن افراد از ۲۳ شروع می شود تا ۸۰ سال .حسین مهاجر می گوید مصرف مواد مخدر در اینجا ممنوع است ، اما یکی از زنان مدعی است که در اینجا مبادله مواد راحت است .در میان این زنان یک ورزشکار تیم ملی دیده می شود که به دلیل دوپینگ وتتو های متعدد روی بدنش ، از تیم ملی محروم می شود .او می گوید که هیچکس در تیم ملی از من حمایت نکرد ، پدر و مادرم از هم جدا شدند و من تنها زندگی می کنم ، مدتی معتاد شده بودم اما ترک کردم . هزینه هایم را از دستفروشی در مترو و نظافت خانه ها تأمین می کنم .دختری هم بود که مترجم زبان انگلیسی بود ، امابخاطر مشکلات خانوادگی، جایی برای ماندن نداشت ، مصرف شیشه داشت اگرچه شش ماه بود که پاک شده، می گوید معیشت خود را از راه ترجمه زبان انگلیسی تأمین می کند .گزارش خبرگزاری ایلنا از زنان بی خانمان  ، که توسط گزارشگر منصوره محمدی میاب انجام گرفت . این گزارشی بود از درد ورنج زنان آسیب دیده ای که در مراکزی نگهداری می شوند ، اما مورد حمایت قانون قرار نمی گیرند . مشکلات ومسایلشان در کمال بی تدبیری و سوءمدیریت ، لاینحل باقی می ماند و برای برخورد با آن، همچنان به سرکوب و زور متوسل می شوند.البته گزارش های بسیار تکان دهنده ای نیز  از برخوردهای غیرقانونی ،تجاوز  و سوءاستفاده ها و آزارهای  جنسی، با  افراد بی خانمان  دراین گرمخانه ها وجود دارد ، که همه و همه  بدون توجه و رسیدگی قانونی ، مسکوت گذاشته شده است، تمامی این وقایع صورت  گرفته، علاوه بر زیر پاگذاشتن ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل های۲۱ و۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی، نقض مسلم بندهای۱،۲، هدف پنجم، از اهداف ۲۰۳۰ یونسکو که پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران در همه جا، و ریشه کنی همه انواع خشونت علیه زنان و دختران  است ، که بوسیله حکومت ایران صورت گرفته است.جامعه ای که در آن زنان و دختران از کمبود و فقر وخشونت رنج می برند، نمی توان آینده سالم و رو به رشدی برای آن جامعه تصور کرد . بیایید دست به دست هم ، برای ایرانی آزاد و آباد ، و در راه رفع هر گونه خشونت و تبعیض ،  گامهای مؤثری برداریم .

 

حق مردم و مصلحت نظام

جهانگیر گلزار 

در دنیای امروز  بسیاری از رابطه ها بر اساس قدرت شکل گرفته است . قدرت ایجاب می کند که مصلحت بر حق برتری یابد. از بسیاری می شنویم که مصلحت بود که چنین کردم و یا و چنان گفتم  . این مصلحت چیست ؟ چه نقشی بازی می کند ؟انسان یا عمل به حق می کند و یا عمل به حق نمی کند.توجیه  عمل نکردن به حق ، مصلحت اندیشی می شود.خوب که توجه کنیم متوجه می شویم که کسی که مصلحت اندیشی می کند ، باید عمل خود را توجیه نماید.در عمل مصلحت به کمک آدمی می آید وقتی  که عمل ضد حق انجام داده و برای توجیه عمل خود نیاز به مصلحت دارد. او می خواهد نشان دهد که عملش حق است ولی در واقع عمل و یا نظرش ضد حق است . قبل از اینکه عمل ضد حقی انجام دهیم مصلحت وجود ندارد . اینکه چگونه مصلحت اندیشی کنیم نیز نتیجه عمل ضد حقی است که می اندیشیم و بدان عمل می کنیم . کلاه شرعی که در بازار استفاده از آن متداول است از این نظر بوجود آمده است. تقدم  و تاخر در حقوق باعث می شود که مصلحت بوجود بیاید . مثلا  گفته می شود که توسعه اقتصادی بر تری دارد بر توسعه سیاسی . و یا توسعه سیاسی تقدم دارد بر توسعه اقتصادی . یعنی بخاطر یک توسعه ، توسعه دیگر را نادیده گرفتن و یا پایمال نمودن .توسعه حق است . این حق در چهار بعد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که چهار وجه یک پدیده هستند خود را بیان می کند . تقدم دادن یک توسعه بر توسعه دیگر مصلحت قدرت است. در کشور ما تقدم  جستن نظریه ولایت فقیه بر  استقلال و آزادی ایران و ایرانی و ناچیز شمردن  انسان حقوقمند  ، مصلحت دولت است  و با حق مردم که مسئول سرنوشت خود و کشور خود هستند  در تضاد است . مثلا در دوره رفسنجانی و بعد از او می گفتند و می گویند که توسعه اقتصادی تقدم بر حقوق انسان دارد .  تصور کردند که الگوی چینی را می توانند در ایران پیاده کنند . کاری که در چین انجام داده اند و برای رشد اقتصادی ، حقوق شهرومندی و حقوق طبیعت را پایمال کرده و می کنند و بدان مشروعیت داده اند.وزیر خارجه چین  گفته است که : «افراد باید حقوق دولت را بر حقوق خود مقدم بدانند»!وزیر خارجه چین برای شهرومندان خود حقوق قائل است البته با تقدم حقوق دولت بر حقوق آنها . در نظام ولایت فقیه ، بنابر ولایت مطلقه فقیه، در برابر این ولایت، انسان صاحب حقوق نیست. مکلف به «تکالیف» است. هر روز می شنویم و گفته می شود که مردم تکالیف دارند و رهبر بر هرعلمی و نظری مسلط است

. بیاد می آورم دوران بعد از انقلاب را که تکلیف مدارها از آقای خمینی و حزب جمهوری اسلامی بر آن بودند که ما متخصص نمی خواهیم بلکه  آدمهای متعهد می خواهیم که ذوب درولایت فقیه باشند . این قدرت بود که به آنها دیکته می کرد که نیازش چیست .

یعنی مطیع کامل  قدرت حاکم بودن . مصلحت  خمینی و یارانش در این بود که آدم متخصص غیر وابسطه  به قدرت خمینی و حزبش ، بدرد انها نمی خورد.در استبدادها از هر نوعش به انسانها دیکته می کنند که ،  انسانها نیازی به فکر کردن ندارند. نیازی به آلترنانیو ندارندبه وضعیت فعلی کشورهای استبداد زده درحال اعتراض به وضع موجود خود در کشورهای عراق و لبنان و سودان و الجزایر نگاه کنیم. در این کشورها آلترنانیوی که ازحقوق مردم دفاع کند و برنامه تحول بسوی استقلال و آزادی داشته باشد وجود ندارد . در دوران استبداد  این کشورها ، مصلحت نظام بر این بوده است که آلترناتیو نباشد و جامعه نیز بنا بر مصلحت در فکر ساختن آلترناتیو نبوده است. کمبودی که درکوتاه مدت نمی توان آن را ساخت.

در کشورهای استبداد زده و از جمله ایران، قدرت حاکم رابطه استقلال و آزادی را یکی نمی داند و میان برخوردار شدن انسان از استقلال و آزادی خود و امنیت تضاد قائل هستند.در تعریف انسان حقوقمند ، امنیت را بسط استقلال وآزادی انسان در هرچهار بعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و برخورداریش از حقوق تعریف می شود.

استبدادیان در نظر و درعمل، محدودکردن استقلال و آزادی  شهرومندان  را در هر چهار بعد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و محروم ‌کردنشان  از حقوق تعریف می‌کنند. امر بسیار مهمی که باید به آن توجه نمود این است که قدرت و مخصوصا قدرت مطلقه حقوق را از محتوا خالی می کند و وسیله دست قدرت می نماید. مثلا آقای خامنه ای می گوید که ایران آزادترین کشور جهان است  و یا آقای روحانی از حقوق شهرومندی صحبت می کند ولی در محتوا از حقوق خالی و در عمل حقوق را تابع قدرت می نماید .مصلحتی که قدرت  و یا در کشور ما استبداد فقیه می‌سنجد ناقض حق، ضد رشد و  ضد نیازهای واقعی انسان و طبیعت است .

بنا براصول حاکم بر فکرو نظریه ولایت  فقیه، فقیهی می‌تواند ولایت پیدا کند  که شرائط مرجعیت، از جمله، عالم بودن و عادل بودن و متقی بودن را داشته باشد. ا ما می بینیم که در نظام خود ساخته ولایت فقیه ،  مصلحت ایجاب کرد که ولایت از آن کسی همچون آقای خمینی و آقای خامنه ای بشود  . بدین سبب  ولایت فقیه از شرائط مرجعیت تهی شد.

قبل از اینکه ولایت فقیه در ایران بخواهد حاکم باشد  ، متاسفانه فقه از حقوق انسان و حقوق شهروندی و حقوق ملی و حقوق طبیعت و حقوق ایران بمثابه عضو جامعه جهانی، خالی شده‌بود و خالی هست .

اگر فقه مصلحت اندیشی نمی کرد و خود را از حقوق خالی نمی کرد ، سازندگان ولایت فقیه نمی توانستند حقوق را زیر پا بگذارند و خشونت تمام که ضد حقوق است را بنا بر مصلحت بر دین و بر مردم حاکم کنند. یادمان نرود که در دوران جنگ  خمینی به مصلحت توسل جست و گفت: جنگ ایجاب می‌کرد که به قانون اساسی عمل نشود. مصلحت عده ای بر آن بود که سکوت کنند و اعتراض نکنند .وقتی آقای خمینی بقیه را با خود یکی در مصلحت اندیشی دید  «دادگاه ویژه روحانیت» و، در ادامه ، بنام تقدم مصلحت بر احکام دین،  «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را تشکیل داد و دستور بازنگری در قانون اساسی را صادرکرد. بدین‌سان، «ولایت مطلقه فقیه» وارد قانون اساسی شد. و در ادامه عده ای گفتند که اختیارهای مندرج در قانون اساسی، کف اختیارات ولی‌امر است. «حکم حکومتی» خامنه ای امروز برهر قانون و حقوقی حاکم است. در عمل و نظر حقوق را روزانه می کشند و زیر پا می گذارند و مصلحت بسیاری که  سکوت می کننده ، به آنها اجازه می دهد که عمل خود را ادامه دهند . روحانی از روی مصلحت می گوید که  بالا بردن قیمتهای بنزین  به نفع مردم است و اعتراض به حق مردم را  را با گلوله می دهد. به مصلحت نظام نیست که به مردم توضیح بدهد که با بالا بردن قیمت بنزین زندگی اقتصادی انها چه تغییراتی پیدا می کند . حق مردم است که دولت به آنها در شفافیت پاسخ بدهند . حق مردم است که بدانند چرا و به چه دلیل قیمتها بالا می رود و اگر کسی قول داده برنامه ای پیش ببرد ، چرا ناتوان بوده و دلایلش چه بوده ودر مقابل مردم پاسخگو باشد . این حقوق در مقابل مصلحت نظام که باید برمردم حاکم باشد بی معنی است.در ۲۸آبان، خامنه‌ای رجز خواند که «بردشمن» فائق شده‌است.

او سرکوب خونین مردم معترض به تولید فقر و خشونتهای نظام را و خشونت گستری و کشتار داعش وار را پیروزی بر دشمن خوانده است . مصلحت او بر این است که مردم دشمنند و حق مردم است که معترض بر استبدادیانت باشند .امروز مصلحت نظام ایجاب می کند که استبداد فقیه با خشونت تمام با افراد سرکوبگر خود  به مردم که معترض به بی عدالتی هستند تیر اندازی کنند. عدالت خواهی حق مردم است .

نبود امنیت وخواهان امنیت قضایی ، امنیت سیاسی ، امنیت اجتماعی و امنیت فرهنگی بودن حق هر شهروند است.

چگونه می توان در مقابل احقاق حق زندگی با گلوله پاسخ داد ؟

تنها مصلحت ماندگاری نظام توجیه می کند که کشتن و سوزاندن و تخریب جایز است.البته باید برای توجیه عمل خود بگویند که با خشونت طلبان و فریب خوردگان و با اجنبی در ارتباط بودگان برخورد شده  و می شود .امروز اعتراضات در ایران  در شهرهای مختلف صدای حق طلبی خود را با گوشیهای تلفن به گوش و دید جهانیان رسانده اند .

حق ایجاب می کند که امروز جوانان عکس العمل خشونت استبداد فقیه نگردند و  دست به خشونت نزنند .

حق ایجاب می کند که شعارها ، شعارهای حقطلبی باشد تا همه مردم ایران خود را در آن شعارها یگانه ببینند و از تغییر حراص پیدا نکنند. مصلحت نظام در بسط خشونت است .

در این میدان می تواند صدای حق طلبی را خاموش کند.

حق ایجاب می کند که صدای مردم ایران از رسانه های جهانی بگوش همگان برسد و وجدان جهانی پشتیبان مردم ایران بگردند.

ایرانیانی که در خارج  زندگی می کنند می توانند در این راه فعال باشند . مصلحت عده ای ایجاب می کند که از سناتورهای آمریکایی تقاضای کمک بکنند و نشان دهند که کمک خواهی از شما به معنی دوستی بعد از رسیدن به قدرت است تا آمریکاییها در بردن منابع کشور ما سهم داشته باشند.مصلحت ایجاب می کند که عده ای اصلاح طلب نظام باشند .

مصلحت ایجاب می کند که عده ای مردم را از تحول بترسانند . مصلحت ایجاب می کند که مردم را  مطیع و بی حق و تکلیف مدار بخوانندوحق ایجاب می کند که شهروندان ایرانی آزاد و مستقلند و حق آنهاست که در آزادی و استقلال زندگی کنند .

مدافعان حقوق بشر در خط مقدم سرکوب در ایران

حمیدرضا تقی پور

فعال حقوق بشر به کسی اطلاق می شود که فعالیتهایی را درراستای افشاگری و مرتبط با حقوق شهروندی دیگر افراد بر مبنای اسناد بین المللی حقوق بشر که در۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر که درتاریخ ۱۰دسامبر ۱۹۴۸  به تصویب رسید و همچنین میثاق بین المللی حقوق  مدنی و سیاسی که در تاریخ ۲۶ دسامبر۱۹۶۶ به تصویب رسید انجام می دهد. اما چه حمایتها و پشتیبانی هائی از مدافعان حقوق بشر در طی سالهای اخیر از سوی سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر صورت گرفته است؟

مدافعان حقوق بشر بی پناه ترین انسانهایی هستند که در عین آسیب پذیری ولی باز محکم و استوار برای برابری و دموکراسی واقعی تلاش می کنند. اما نکته حائز اهمیت در فعالیتهای مدافعان حقوق بشر بی پناه بودن این دسته از افراد هستند که سازمانهای مدافع حقوق بشر آن گونه که باید از آنها پشتیبانی نمی کنند و هر لحظه از زندگی این افراد توام با خطراتی جبران ناپذیر است که از طرف دولتها امکان دارد متوجه مدافعان حقوق بشر شود. در ایران و آنچه که به طور واضح مشهود است مدافعان حقوق بشر هیچگونه سپر امینی در مقابل رفتارهای امنیتی از طرف حکومت جمهوری برای مدافعان حقوق بشر وجد ندارد و در طی ۲۴ ساعات شبانه روز اخبارهائی از بازداشت و یا صدور احکام حبی و شلاق برای مدافعان حقوق بشر مخابره می شود

. از آنجائی که ماهیت حکومت جمهوری اسلامی با توجه به ایدئولوژیک بودنش خشن و بر مبنای تفکرات رادیکال این حکومت شکل گرفته و باز از همه مهمتر افرادی این حکومت را هدایت می کنند که خود مذهبی هستند و از آنجائی که ادغام دین در سیاست همانند مثال خربزه و عسل می باشد لذا خروجی و یا نتیجه حاصله از حکومت فعلی ایران چیزی جز سرکوب, بازداشت, شکنجه, حبس و یا تبعید و سایر مجازاتها نیست. مدافعان حقوق بشر در ایران بی پروا و جانانه در مقابل موارد نقض حقوق بشر در ایران ایستادگی می کنند و در این میان این وظیفه سازمانهایی مثل سازمان ملل متحد است که دست روی دست نگذارند و فقط به تصویب بیانیه و قطعنامه در دفاع از مدافعان حقوق بشر بسنده نکنند و کارهایی عملی برای دفاع از این شهروندان در ایران انجام دهند. سران حکومت جمهوری اسلامی همانگونه که همه می دانند در انواع و اقسام جنایتها در داخل و خارج از ایران دخیل هستند و نکته حائز اهمیت این است که این افراد به راحتی و به بهانه سفرهای کاری در پوشش پاسپورتهای دیپلماتیک به تمام کشورهای دنیا سفر هم می کنند و هیچ سازمان و ارگانی هم جلو دار آنها نیست. اما در مقابل آن اگر یک مدافع حقوق بشر چنانچه به کشوری پناهنده شود و از طریق UNHCR قصد اسکان مجدد وی را داشته باشند فرد مذکور از هزاران فیلتر چک امنیتی و بسیاری دیگر از بگیر و ببندهای آن کشور برای پذیرش بعنوان شهروند و برای ورود به آن کشور مواجه می شود ولی سران حکومت جمهوری اسلامی و افرادی همچون “علیرضا آوائی”, “حسن روحانی” و یا “برادران لاریجانی” به راحتی به همه کشورها سفر می کنند و هیچ فرد یا ارگانی هم خارج از ایران نمی تواند جلوی آنها را بگیرد. سازمانهای مدافع حقوق بشر باید این نکته را مدنظر داشته باشند که فعالان حقوق بشر در ایران هستند که با گزارشها و آمارهای گوناگون از نقض حقوق بشر این کشورها را در تنظیم گزارش و آمار از موارد نقض حقوق بشر در ایران توانمند می کنند و با توجه به خطرات جانی بسیاری که متوجه این فعالان مدنی است وظیفه کشورهای حامی دموکراسی و حقوق بشر است که از فعالان حقوق بشر در داخل و خارج از ایران پشتیبانی کنند. یک فعال حقوق بشر در حقیقت امر کسی است که از همه دفاع می کنند و صدای همه انسانها است ولی خودش بی دفاع و بی پناه است و کسی از وی دفاع نمی کند و باید کارزاری برای حمایت از مدافعان واقعی حقوق بشر از سوی کشورهای حامی حقوق بشر در نظر گرفته شود.حاکمان جمهوری اسلامی برای پنهان کردن جنایتهایشان و برای ابقا بر سر قدرت از کشتار و سرکوب هیچ انسانی کوتاهی نمی کنند و نمونه بارز این جمله من را در تجمعات اعتراضی آبان ۱۳۹۸ به وضوح همگان دیدند که چگونه مردم بی دفاع از سوی نیروهای تحت امر حاکمان جمهوری اسلامی به رگبار بسته شدند و مجامع بین المللی آنگونه که باید از این کشتار حکومت جمهوری اسلامی را زیر سوال نبردند بلکه از سران این حکومت به کشورهای خود دعوت کردند و از آنها به بهترین نحو پذیرائی هم می کنند. نقض مدافعان حقوق بشر در ایران بسیار حساس و در شرایط کنونی کشور که حکومت جمهوری اسلامی سیاست پنهان کاری را مبنای تحرکات خود قرار داده جستجو و کنکاشهای فعال حقوق بشر است که موارد نقض حقوق بشر در ایران را افشا می کند و پرده از چهره حکومت جمهوری اسلامی برمی دارد. نقض حقوق شهروندان در ایران از جزئی ترین حقوق افراد گرفته تا حقوق اجتماعی دیگر از سوی حکومت جمهوری اسلامی به شکل گسترده نقض شده و این موارد همچنان در حال نقض شدن هم هست.کار در حقوق بشر و فعالیتهای حقوق بشری به انگیزه ای بنام عشق به انسانیت نیاز دارد و هر مدافع حقوق باید در فعالیتهای مدنی و حقوق بشری خود همانند مصداق ماده ۱ از اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر حق برابری انسانها و همچنین ماده ۲ از این سند معتبر بین المللی که برعدم تبعیض بین افراد تاکید کرده می بایست برای اجرای آن در سطح جهانی تلاش کنند.

 

امنیت شغلی زنان

زهرا ارویشی

قدمهاش استوار بود داشت به همون گفته قدیمی فکر میکرد که چارستون بدنت سالم باشد میتونی چرخ زندگی و معیشتی خودو اقتصاد جامعه رو بچرخونی .، تحصیلات دانشگاهی هم داشت،دیگه همه چی مهیا بود برای ورود  به عرصه کار و  بازار کار،اما این تنها گوشه ای از ماجرا بود ، رویی دیگر ماجرا قوانین و مجریان آن بودپیدا کردن شغل مناسب اونم با وضعیت کنونی جامعه کار آسانی نبود که فکرش را میکردو این خود سر آغاز نگرش عمیق مبحث  امنیت شغلی زنان در جامعه می‌باشد…آنچه درباره امنیت شغلی زنان ومفهوم آن بارها شنیدیم و دغدغه ای که هرروز گریبانگیر شاغلین و کارگران زن می‌باشد چنان وسیع وکلیدی هست که چارچوب زندگی فردی و اجتماعی این دسته از قشر جامعه را دستخوش فراز و نشیب‌های فراوان میکند .و سوالهای متداولی چون؛آیا من امنیت شغلی دارم ؟محیط کار من چقدر برای من امن است ؟آیا میتوانم پیشرفت شغلی و در کنار آن رفاه اقتصادی و معیشتی داشته باشم ؟و دهها سوال از این قبیل هر روز برای شاغلین الخصوص زنان شاغل درجامعه ایران با شرایط اقتصادی اجتماعی که اخیرا شاهد آن هستیم میتواند آرامش روحی و روانی زنی که کمک خرج خانواده هست و یا بعنوان نان آور خانواده محسوب میشود سخت در هم بپاشاند.امنیت شغلی یکی ازمهمترین ابزارهای است که کارگران و حقوق بگیران با تکیه بر آن می‌توانند نقشی سازنده و مهمی را  در محیط کار و زندگی شخصی خود در  جامعه ایفا نمایند. و به ارتقا تواناییهای فرد بپردازد و از زندگی شغلی خود دفاع کند و برای حقوق خود فعالیت و مبارزه کند…همانطور که داشتن امنیت شغلی نقش بسیار مثبتی در زندگی کارگران دارد عدم امنیت شغلی نقش بسیار منفی در تمام عرصه های زندگی آنان دارد .اقتدار و اراده کارفرما برای بکارگیری یا عدم بکارگیری کارگران حقوق بگیران به معنای سلطه بی چون و چرای کارفرما بر تنها دارایی کارگران زن  و حقوق بگیران زن یعنی نیروی کارشان هست.براین اساس عدم امنیت شغلی و هراس از دست دادن شغل باعث نگرانی و ناامیدی در زن میگردد ؛ زن احساس پوچی و بی ارزشی میکند که به نوبه خود انگیزه و اعتماد بنفس خود را ازدست داده و دچار ناامنی و پرخاشگری و حالتهای روانی و انزوا و جمع گریزی می‌شود و بنابراین برای فرار از بیکاری و حفظ هویت و موقعیتش به کارهای مانند خشونت خانوادگی. اعتیاد . دزدی و موارد اینچنینی  روی می آورد. آنچه مشهود هست از دست دادن شغل و کاهش یا نداشتن درآمد منجر به از هم پاشیدن خانواده ؛ ترک تحصیل فرزندان و هزار و یک عارضه دیگر میگردد که هر کدام از این مصاعب مانند فیلم تراژدیک از جلوی چشمان کارگران و کارمندان زن میگزرد که امنیت شغلی ندارند ؛ فکر کردن  به هر کدام از این مشکلات کافی است تا استرس و اضطراب آنها را بالا برده و آسیب روانی جدی بر آنها وارد کند ‌.اینجا قابل توجه هست که گذری داشته باشیم به قوانین حقوق بشر در زمینه امنیت شغلی که طبق ماده 23 حقوق بشر : الف )  هر کسی حق دارد کار کند . کار خود را آزادنه انتخاب نماید با شرایط منصافه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و درمقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. ب ) همه حق دارند که بدون هیچ تبعیتی در مقابل کار مساوی اجرت مساوی دریافت نمایند ، هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق میشود که زندگی او و خانواده اش موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی تکمیل نماید. ( ت ) هر کسی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند .بنابراین در ایران علاوه بر تمام مشکلات ناشی از بیکاری و اشتغال حاکم بر کل جامعه…زنان فشارهای مضاعف دیگری نیز متحمل می‌شوند که براساس دادهای سازمان آماری در حالی که جمعیت زنان تقریبا برابر با جمعیت مردان است اما تنها ۱۲ درصد از زنان شاغل می‌باشند و همین درصد پایین هم با مشکلات فراوانی در محیط کار روبرو هستند به خصوص زنان سرپرست خانوار مطلقه و دختران مجردی که به اشکال گوناگون مورد تعرض و سواستفاده قرار میگیرند و در صورت سرپیچی از خواسته ها غیر انسانی و غیر قانونی کارفرما و مسئولین و سرپرستان بخش؛  شغل و مزایایی خود را از دست میدهند .گزارشها حاکی از این است که ؛زنان کارگر دوشادوش مردان کار میکنند ولی سهم بسیار ناچیزی از این مشارکت اجتماعی و اقتصادی خود میبرند .

آنها غریبانه و فداکارانه در جبهه اقتصادی و تامین معاش برای چرخاندن چرخ راکد زندگیشان تلاش میکنند اما تلاش زنان کارگر که بخش عمده ازآنان سرپرست خانوار هستند  و تنها چشم امید سفره خالی و نگاه های منتظر ثمره ناچیزی دارد.

همانطور که در جامعه ایران مشهود است. اوضاع دستمزد و امنیت شغلی برای زنان بسیار بد است دلیل این وضعیت هم تسلط این باور است که زنان نان آور خانواده نیستند و پول آنها جیبی است و بنا نیست که خرج کسی را بدهندو البته در اکثر کشورهای جهان زنان نیروی کار رده دوم محسوب میشود آنان خیلی زودتر از مردان کارشان را از دست مبدهند.

دیرتراستخدام میشوند ومزدشان کمتر ازمردان است درحالیکه براساس قانون، برای کار مساوی باید مزد مساوی به زنان و مردان پرداخته شود که اینگونه نیست

.بسیاری از زنان ایران با وجود تلاشهای روزمره شأن علیه شرایط تبعیض آمیز موجود موفق به کسب مدارج عالی تحصیلی شده اند آنها اکثریت شرکت کنندگان آزمون سراسری دانشگاهها هستند اما با وجود این هنگامیکه زنان به بازار کاروارد میشوند و یا برای ارتقا رتبه در محیط کار خود تلاش میکنند این مسیر دشوار؛!!!حتی دشوارتر هم میشود.

میزان بیکاری در میان زنان دو برابر بیکاری درمیان مردان است بطوریکه در حال حاضر ازهرسه زن دارای مدرک کارشناسی یکی بیکار است درمقایسه با کشورهای دیگر میزان درآمد آنها متوسط و روبه بالا است .مشارکت زنان ایرانی در بازار کار بطور چشمگیری کمتر است و ضمنا پایینتر از میانگین موجود برای زنان در خاورمیانه است . این در حالی است که خود منطقه خاورمیانه در مقایسه با سایر مناطق کمترین میزان مشارکت زنان یعنی حدود۲۰ درصد است.قوانین ایران احتمالا در به وجود آوردن این وضعیت نابرابر اقتصادی مقصر هستند .

قوانین کشور به شکلی مستقیم علیه دستیابی برابر زنان به استخدام تبعیض روا می دارند .از جمله این تبعیض‌ها میتوان به محدود ساختن حرفهایی که زنان می‌توانند در آنها اشتغال داشته باشند وهمچنین محروم ساختن زنان در نیروی کار از دریافت مزایای برابر اشاره کرد .

همچنین این قوانین برای زنان یک بام و دو هواست از طرفی بار اقتصادی را بر دوش مرد می‌گذارد که به ظاهر حمایت از زن است و اینگونه خانه نشبنی زنان ترویج می‌شود یعنی نقش زنان را فقط در باز تولید نیروی کار می بیند و اینکه خدمات رایگان تحت عنوان کار خانگی در خانه ارائه کنند تا مردان کارگر به رایگان نیروی کارشان را باز تولید کنند و بتوانند هر روز صبح تا شام در محیطهای کار به شدت استثمار شوند .همچنین طبق آمار رسمی دست مزدهای پایین کفاف خرج زندگی را نمی‌دهد که در این صورت زنان برای تامین معاش خانواده همراه همسرانشان وارد عرصه کار می‌شوند آن هم با دستمزدهای بسیار کمتر از دستمزد رسمی که هر ساله اعلام میشود و آن هم در بخش غیر رسمی و محروم از همان حداقل قوانین به اصطلاح حمایتی که وجود دارد. قوانین حمایت کننده در شرایط کنونی به زیان زنان است ، این قوانین برای انهایی که در جستجویی کار مانند زنجیر بزرگی است که پای آنها را خواهد بست البته این قوانین در صورت اجرا به نفع زنان شاغلی است که میتوانند از این قوانین استفاده کنند هر چند که اگر کارشان را از دست دادند باید کفش آهنین به پا کنند، شکایت کنند تا حقوق خود را بگیرند اکنون براساس قوانین باید کارفرمایان همه کارکنان را بیمه کنند اما نمیکنند و نهادهای ناظر زیاد سختگیری نمیکنند بنابراین در شرایط کنونی هر نوع قانون حمایتی برای زنان شاغل به زیان اشتغال زنان تمام میشود چون کارفرما برای ترس از قوانین و محدودیت‌ها زنان را استخدام نمی کنند.دربخش های اجرای همه مدعی حمایت ازامنیت شغلی زنان هستند چه انهائیکه بخش نامه ها را صادر میکنند و چه آنهایی که بخشنامه ها را لغو میکنند .

آنچه محرزهست در ارتباط با وضع این قوانین که مربوط به زنان است هیچکدام به سراغ خود زنان شاغل نمی‌روند. حتی نمایندگان زن مجلس بحث علمی و کارشناسی نسبت به قوانین امنیت شغلی زنان ندارند و بیشتر اوقات منافع کارفرمایان را درنظرمیگیرند تنها چاره و راه حل وجود تشکل های مشاغل زنان است که از طریق این تشکل‌ها از حقوق پایمال شده خود دفاع نمایند .در آخر میتوان اشاره نمود به نقش سازنده قانون و مجریان آن. دولتمردان ایران باید قانونی جامع و فراگیر درمبارزه با عدم امنیت شغلی زنان اتخاذ کند تا کلیه مقررات در این زمینه رعایت گردد و همچنین با حمایت ازقوانین اجرای امنیت شغلی زنان را در بازارکار فراهم نماید .

لزوم بکارگیری روش خشونت زدائی فعال در جنبش

ژاله وفا

اغلب وقتی نام خشونت بمیان می آید ، خصوصا در رابطه با جنبش و حرکتی سیاسی اذهان معطوف تیراندازی و آتش زدن و دستگیری و زندانی و شکنجه میشود . البته که این قبیل رفتارها  از بدترین نوع خشونت فیزیکی عریان میباشند. اما تنها و تنها یک فرم و شکلی از اشکال بیشمار خشونت است. غیر ممکن است کسی دست به یکی از این خشونتها ببرد و قبل از آن فرمها و انواع دیگر خشونت را برخود مستولی نکرده باشد. آدمی ابتدا به ساکن به کسی تیر نمیزند و یا کسی را شکنجه نمیکند .تا یک سری تخریبها و زورهایی برروان خود اعمال نکرده باشد،که شاید از دید من و شما پنهان است ، نمیتواند دست به چنین عمل شنیعی بزند. شما حضار محترم اغلب در کانون حقوق بشر فعالید و کارو هم و غمتان شناخت حقوق یاداوری ان بهم و عمل بدان است. پس با حق و ویژه گیهایش آشنایی دارید. میدانید که اگر حیات انسان بر حق  استوار نبود ، تضادها تا کنون جامعه انسانی را نابود کرده بود.لذا با تکیه بر حق است که امید دارید با شناساندن حقوق ذاتی هر انسانی به وی  از خویشتن خویش بگیرید تا هموطن و یا هرانسان دیگری ) امکان عملی شدن و به منصه ظهور رسیدن آن حقوق را فراهم آورید. حق حیات که ملموس ترین حق انسانی است ، نیازمند نیروی محرکه است. نیرویی که ادامه حیات را ممکن کند. حتی در جوانه زدن و روییدن یک گیاه نیرویی محرکه ای بایستی در آن جوانه باشد تا نهالی شکل بگیرد. اگر آن نیرو نتواند بعمل بیایید یعنی شرایط و زمینه هایی که در مجموعه زمینه های حیات و زندگی هستند ، بوجود نیایند آن نیرواز از بین میرود. هر گاه نیرو تغییر جهت داده و در زور از خود بیگانه میشود ، زور عامل تخریب و مرگ می گردد.در جهان هستی نیرو وجود دارد زور و قدرت وجود خارجی ندارد.برای آن‌که نیرو در زور از خود بیگانه شود، می‌باید میان دو کس، میان دو گروه، میان دوبخش از جامعه،میان انسان و طبیعت رابطه قوا، برقرار شود: تبعیضی رخ دهد و رابطه ای بوجود بیاید که رابطه سلطه کسی بر دیگری است.زور فرآورده تضاد است. هراندازه تضادها بیشتر، نیروئی که زور می‌گردد و در ویرانگری بکار می‌رود، بیشتر.غیر ممکن است بدون این رابطه سلطه ، قدرت شکل بگیرد.پس خود ما نقش عظیمی در ایجاد و یا عدم ایجاد رابطه قوا ومستولی شدن قدرت بر خود و جامعه خود  داریم.انسانها بر توحید وجودی خود زندگی میکنند. مادری که به فرزند تازه بدنیا آمده خود از شیره جان خود بعنوان نیروی محرکه اعطا می کند ، تمام وجودش در جهت برپایی و ادامه حیات فرزند است. و الی اخر همه کارهایی که مادر و پدر برای ادامه حیات فرزند انجام میدهند. پس چه فرد و یا حتی یک رابطه بین دو دوست و یا یک زن و شوهر و یا معلم وشاگرد و استاد و دانشجو و کارمند و ارباب رجوع و دولت و ملت و جنبشی مردمی که می خواهد آینده را نوید دهد وجامعه ای برپا کند که همه در آن حقوقمند زیست کنند ،نیازمنداتخاذ روشی است که با هدفش که برقراری یک جامعه حقومند و مردم حقوند وسالم و ازاد و مستقل است، خوانایی کامل داشته باشد. از اینرو بایستی هر انچه این حقوق را به خطر میاندازد یعنی انواع خشونت ها و زور ها را از روش خود بزداید.وگرنه آدم قاتل و خشونت طلب نمیتواند زیست سالم را نوید بدهد. و اگر فریاد هم بزند کسی باور نمیکند.پی بدیهی است که هرگاه رابطه نا برابر سلطه وزیر سلطه و نابرابر بوجود می آید چه در رابطه خود آدمی با خودش ( آدم معتاد و…که با اعتیاد استعداد های خود را تخدیر میکند و رابطه سلطه با آن استعداد ها برقرار میکند )چه رابطه فرد با فردی دیگر ،چه رابطه دولت با ملت و…بجای نیروی انرژی ساز و رشد دهنده، نیرو در زور از خود بیگانه میشود و تخریب آغاز میگردد و روش، تخریبی و خشونت گستر می شود.

1-وقتی مادر و پدری که فرزند خود را تحقیر میکنند

2-وقتی ما به دیگری توهین میکنیم

3-وقتی به دیگری افترا میبندیم

4-وقتی بر ضد حق دیگری شهادت دروغ میدهیم

5-وقتی معلمی شاگردش را تحقیرو تمسخر میکند و به روان وی آسیب وارد میسازد

6-وقتی به همسر خود اخم میکنیم و یا داد میزنیم و پشت این توجیه خود را پنهان میسازیم که:خوب اخم میمیک صورت من است. من همین هستم که هستم .(خطزناک ترین جمله که دال برعدم میل به تغییراست )

7-وقتی که دزدی و اختلاس میکنیم و تازه حق خود میدانیم به مال دیگری دست اندازی کنیم.

8-وقتی که مال نامشروع را در زندگی خود وارد میکنیم.

9-وقتی طبعیت را کثیف و آلوده میکنیم

10-وقتی مصرف گرا میشویم و در مصرف اندازه نمیشناسیم

11 – وقتی در زندگی خود که بنگریم کمتر کاری تولیدی و یا اثری تولید خلق کرده ایم  واز تولید معرفت و علم و فن و مهر و عشق و عدل  دوری میکنیم

12- وقتی نسبت به سرنوشت خود و نسل های بعدی احساس مسوولیت نمی کنیم

13- وقتیمنافع شخصی را بر هر حقی ترجیح می دهیم.

14-وقتی راستی و راستگویی را قدر نمی شناسیم و هر که راستگو بود و راستکردار، وی را احمق و هر فرد دروغگو و اهل ریا را زرنگ توصیف میکنیم

15- وقتی به همسر خود و یا فرزند  که بعلت سالم ماندن و تن ندادن به فساد وارد معاملات فساد اود نمیوشد و کار خود را از دست میدهد ، بی عرضه خطابش می کنیم و به وی سرکوفت میزنیم که مثل بقیه زرنگ باش و چیکار داری که بقیه فساد میکنند ، خود را در یاب

16- وقتی در محیط کار از زیر کار در میرویم و آنرا به حساب زرنگی خود میگذاریم

17- وقتی ارباب رجوع را سر میدوانیم و تا رشوه نگیریم کار وی را راه نمیاندازیم

18- وقتی  در شراکت سر شریک خود را به اشکال مختلف کلاه میگذاریم

19- وقتی خود را طرفدار حقوق بشر وانمود می کنیم ولی خود را برتر از هر ملت دیگری میدانیم و به همسایه همزبان خود نیز به دیده تحقیر مینگریم.

20- وقتی از وابسته نگاه داشتن کسی به خود لذت میبریم.

21-وقتی که انتظار داریم همسرمان همواره برای انجام هر کاری از ما اجازه بگیرد و حس استقلال نفس وی را در نطفه خفه میکنیم

22-وقتی هر مصلحتی را بر حقیقت ترجیح میدهیم

23- وقتی دیگری را در سانسور خبری و علمی قرار میدهیم

24- وقتی در کار گروهی نیز منیت خود را بر کل جمع ترجیح میدهیم.

25-وقتی کمک خود را از دیگری دریغ میکنیم

26- وقتی حتی در صف جلو میزنیم

همه و همه یک نوع برقرای رابطه سلطه و زیر سلطه و اشکال مختلف خشونتی است که برعلیه خود ، برعلیه دیگری و بر علیه جامعه و بر عیله طبیعت  بکار میبریم . و دلمان خوش است خشونت را کسی بکار برده که کسی را بقتل رسانده  است! تحقیر، توهین، افترا، دروغ،جفا ،بی عدالتی، بی تفاوتی، مصرف گرایی، خیانت ،جنایت ،دزدی ،شهادت دروغ،فتنه انگیزی ،قتل نفس ،تهمت ، کتک، فحاشی و ناسزا ،سانسو، بی ناموسی، بی ابرو کردن کسی، بدخلیق، پاپوش درست کردن برای کسی، انتقام ،گرانفروشی ،احتکار،تحمیق واستثمار و استبداد رای، انتقاد ناپذیری، بخل، غیظ ،تمسخر، تقدیم منافع شخصی بر گروهی ،مال پرستی ،غروز،شقاوت ،جاهلی ،انکارحق ،جهل ،علوطلبی ،تخریب دیگری تحت پوشش انتقاد و…همه و همه روشهای خشونت گستری است و عمل به حق و خشونت زدایی کدام است؟ راستگویی ،احترام وشهادت به حق و خوشرویی و تمیزی و رعایت حق دیگری ،رعایت ابروی دیگری براه اندازی کارکسی، برداشتن زحمتی ازدوشی، اندیشیدن ،عفو ،ارائه معرفت و دانش خود، خدمت بی چشمداشت ،مشاکت درکار ،شفافیت در نظر، اعتماد به نفس ،صبر، ثبات قدم ،عدالت ،فروخوردن غیظ ،عفت ،الگوی حق شدن ،انفاق ،نجات جان ،عمران طبیعت ،خدمتگزاری ،انتقاد کردن و پذیرفتن ،مشورت با بقیه ،مسئولیت پذیری و وفای به عهد درخود غور کنیم . جدا تا چه حد روزانه از پندار و کردارو گفتار خود خشونت زدایی میکنیم؟ انقلاب یا بعثت یعنی خشونت زدایی ،انقلاب حرکت از تضاد و زورگویی به حق گفتن و حق عمل کردن است.این انقلاب میتواند درسطح فرد و یا دو فردو یا گروه و یا جامعه و یا در سطح جهان انجام گیرد. با زور را به طبعیت اصلیش همانا  نیرو باز گرداندن که تناسب با حیات فردی و جمعی و طبیعت دارد. جنبش همگانی بر علیه ظلم نظام حاکم را کسانی میتوانند با روش خشونت زدایی به پیروزی برسانند و جامعه حقوقمند را ندا دهند که در خود این انقلاب را شروع کرده باشند. در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷،یک مرحله از انقلاب، سقوط رژیم پر فساد و مستبد شاهنشاهی به انجام رسید. با آنکه این گل بود که درآن انقلاب برگلوله پیروز گشت، استبداد بازسازی شد و با استقراراستبداد ولایت مطلقه فقیه، برای آنها که می‌خواستند و می‌خواهند در محدوده رژیم عمل کنند، توجیه لازم شد و توجیهشان این شد که انقلاب بیعنی خشونت. ن

ه تنها بدین‌خاطر که باید نسل جدید را از روی‌آوردن به انقلاب و رها کردن جامعه از خشونت و فساد و از پرداختن به تجربه انقلاب و به نتیجه رساندش، ترساند، بلکه بیشتر بدین‌خاطر که نسل بعد از انقلاب می‌باید حق و نقش خویش، انقلاب و هدفهای آن را، از یاد ببرند و به بقای رژیم، با وعده اصلاح آن رضا دهند.

از‌اینرو، بجا است که رابطه انقلاب را با خشونت و خشونت زدائی مطالعه کنیم:

۱ – انقلاب خشونت نمی‌زاید. پیش از انقلاب، زور، درتنظیم رابطه‌ها، بنابراین در جهت یابی نیروهای محرکه نقشی روز افزون می‌یابد.در هر جامعه، خشونت برابر است با میزان تخریب نیروهای محرکه.هرگاه ما مردم ایران زوری را که:

  • در رابطه‌های قوای شخص با شخص بکار می‌بریم
  • میزان سرمایه‌هائی که از کشور می‌گریزند
  • سرمایه‌ای که در کشور خرج دولت استبدادی می‌گردد
  • استعدادهائی که از کشور می‌گریزند
  • نسل جوانی که بیکار شده است و استعدادهایش بکار گرفته نمی شوند
  • طبیعتی که بیابان می‌شود
  • نفت و گازی که صرفا صادر و یا مصرف می‌شود
  • دانش و فنی که در اقتصاد مصرف محور و یا تنظیم روابط قوا بکار می‌افتند

9 – آسیبها و نابسامانی‌های اجتماعی که روز افزون هستند را تنها تخمین بزنیم ، تا اندازه‌ای از میزان خشونت در جامعه خود که زندگی ما را بخود آلوده است، آگاه می‌شویم. این نیروی عظیم که تبدیل به زور می‌گردد ودرویرانگری بکار می‌رود، درجریان انقلاب، به یمن همسو شدن، بس بزرگ می‌شود. حال، بنابراین که انقلاب رهبری درخور تغییر نظام اجتماعی و بکار انداختن این نیرو دررشد باشد، جامعه به جهش بزرگ به پیش، توانا می‌شود و اگر رهبری بیان قدرت درسرداشته باشد و قدرت را هدف بگرداند، به این نیروی بزرگ، در راندن مردمی که انقلاب کرده‌اند، از صحنه  و آوردن زورمداران و آلتهای زور به صحنه، جهت می‌دهد. بدین‌خاطر است که انقلابها یکی از دو سرنوشت را جسته‌اند.یا موفق به پوییا حیات شده اند و یا شکست خورده اند و دچار پویایی مرگ شده اند.

هرگاه مجموع  رهبری آن ‌را پویائی زندگی گرداند، بنابراین که پویائی رهائی از روابط مسلط – زیر سلطه، در سطح جهان عمل می‌کند، انقلاب را پدیده‌ای جهانی می‌گرداند.

چرا که رابطه سلطه‌گر– زیرسلطه را، در سطح جهان، تغییر می‌دهد. پی مسلم گشت که  انقلاب، بنفسه، خشونت زدائی است. چرا که نیروهای محرکه را از بند پویائی ویران شدن و ویران کردن می‌دهد.

۲ –خاطر نشان می سازم که ساختار رابطه‌های فرد با فرد و گروه با گروه، نه تنها اندازه توانائی یک جامعه را در تولید نیروهای محرکه بدست می‌دهد، بلکه این رابطه‌ها مجاری هستند که نیروهای محرکه در آنها جریان می‌یابند. هرگاه  نظام اجتماعی جامعه‌ای باز باشد، رابطه‌ها کمتر رابطه قوا می‌شوند. میزان خشونت کمتر و توانائی جامعه بر تولید نیروهای محرکه بیشتر می‌شود و این نیروها، دررشد اعضای جامعه بکار می‌افتند.بدین‌قرار، دموکراسی، بمعنای «مردم گردانی» فرآیند باز و تحول پذیر شدن جامعه، بنابراین، کاهش میزان خشونت است.

۳ – بارزترین ویژگی که انقلاب را از ضد انقلاب تمیز می‌دهد، رهبری واندیشه راهنمای سازگار و یا ناسازگار با آن‌است: وقتی جنبش همگانی است، جامعه، جامعه رهبران است. زیرا بدون مشارکت خود انگیخته یکایک مردم، سازمان دادن به جنبش همگانی ناممکن می‌شود. هرگاه اندیشه راهنما بیان استقلال و آزادی باشد و خودانگیختگی انسان را مداوم بگرداند، از رهگذر خشونت زدائی پی‌گیر، جامعه باز و رها از خشونت تحقق یافته‌است. اما وقتی، بنابر نیازبه بدیل، مردم درجنبش، فرای خود، رهبری می‌جویند، هرگاه این رهبری بیان قدرت درسر وبیان استقلال و آزادی برزبان  بنابرمصلحت داشته‌ باشد، با جنبش همگانی ناسازگار می‌شود. هرگاه مردم خود را سانسور نکنند، پیش از آن‌که دیر شود، آن را شناسائی و جانشین می‌کنند و اگر رهبری بداند که دموکراسی باز و تحول پذیر کردن نظام اجتماعی، بنابراین، حل تضادها از راه  تعمیم رهبری و رسیدن به جمهوری شهروندان است، خشونت زدائی روش می‌شود.

و با ازمیان برخاستن تضادها، جامعه توانائی تولید حداکثر نیروهای محرکه و بکاربردن آنها را، در رشد، پیدا می‌کند. این  دو نوع رهبری/ اندیشه راهنما به ما می‌گویند چرا هند بطور نسبی دموکراسی جست و پاکستان نجست. چرا امریکا استبداد بعد از انقلاب را بخود ندید و چرا در بطن دموکراسیهای غرب، سرمایه‌داری برخورداراز «ولایت مطلقه» سربرآورد. چرا نازیسم و فاشیسم و استالینسیم پدید آمدند و چرا گرایشهای افراطی وجود دارند.

هر زمان که با زورباوری و زورمداری وداع گوئیم و به خشونت در رابطه با یکدیگر کاربرد ندهیم و خشونت زدائی را رویه کنیم، انقلاب ایران به اهدف خویش رسیده‌ است و جنبش همگانی مردم ایران زمینه های زیست در ایرانی  حقوقمند و آزاد و مستقل را با پیروزی فراهم کرده اند.

حقوق سیاسی زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

       سام جباری کرمانی

پیوند حق و سیاست و زیستِ اجتماعی ، انسان ها و جوامع انسانی را با مفهوم مهم و انسانیِ «حقوق سیاسی» مواجه می کند.

مسئله زنان در طول تاریخ مورد بحث و گفتگوی فراوان بوده است اما با این وجود وضعیت زنان تا به امروز تغییرات زیادی نداشته و همچنان رضایت بخش نمی باشد و به دلیل وجود پاره ای از دلایل مختلف از لحاظ حقوق اجتماعی و سیاسی با محدودیت های زیادی رو به رو هستند. نهضت زن آزادی خواه یا فمینیسم در غرب و اروپا، با پذیرش چنین مفروضات و دعاوی، مجادلات فراوانی را باعث شد که این مجادلات حول محور «ستمدیدگی زنان و ارتقای جایگاه آنها» درتمامی زمینه ها طبقه بندی شده است. براین اساس زنان در چارچوب خانه و خانواده محدود مانده اند و از بسیاری از حقوق سیاسی، اجتماعی، عمومی محروم هستند. حقوق سیاسی و اجتماعی زنان در هر جامعه ، یکی از نشانه های مدنیت و توسعه انسانی آن می باشد. در این مقاله حقوق سیاسی زنان با استناد به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد بحث قرار گرفته است.

حقوق سیاسی و تاریخچه قانون اساسی در ایران:  انسان و جوامع انسانی، با یک سری مفاهیم انسانی، از سایر موجودات متمایز میشوند. حق، حقوق، وظایف از جملهویژگی های منحصر و خاصی است که انسانها را از سایر موجودات جدا مینماید. علم حقوق روابط و تعامالت افراد را در جامعه نظاممند و تحت ضابطه قرار میدهد. در واقع حقوق مجموع قواعد و قانون های زندگی ماست. علم حقوق به دسته های گوناگونی تقسیم شده است. تاریخِ برخی از این تقسیم بندیها حتی به دوران قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) نیز بازمیگردد. در حقوق خصوصی عمدتاً روابط افراد در جامعه با توجه به اراده شخصی و فردی مورد توجه قرار میگیرد، ولی در حقوق عمومی، از اراده جمعی و عمومی بحث میشود. حقوق اساسی یاهمان حقوق سیاسی، بخشی از حقوق داخلی و عمومی هر کشور است که موضوعات مختلفیدر بردارد. حقوق اساسی شکل حکومت و سازمانها و نهادهای سیاسی و وظایف قوای عالیه و نیز روابط نهادها و قوای مزبور را با هم تعیین میکند و همچنین حقوق عمومی افرادی که دولت مکلف است  به آنها احترام بگذارد را مشخص مینماید. متأسفانه در ایران وقتی از حقوق حرف زده میشود، به جنبه های عمومی و اجتماعی حقوق کمتر توجه میشود. نهادهای حکومتی نیز به حقوق عمومی و سیاسی شهروندان و موضوعاتی نظیر حقوق سیاسی، حقوق شهروندی، حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و… توجه کمتری دارند. که این مسئله به دلیل آن است که در سنت فقهی- حقوقی ما ، به جنبه های اجتماعی، سیاسی و عمومیِ حقوق افراد کمتر پرداخته شده است.

 

مسئله زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: وضعیت زنان در تاریخ ایران معاصر، محل بحث های مختلفی بوده است. بعد ازپیروزی انقلاب، شرایط زنان نیزبا توجه به شرایط متحول وانقلابی، دچار دگرگونیهای اساسی شد. دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارد که به باور عده ای بعد از انقلاب اسلامی، شرایط زنان و حقوق اجتماعی و سیاسی آنها، با چالشهای جدی روبرو گشت و زنان از حقوق عمومی خود به دور ماندند  در نگاهی دیگر، انقلاب اسلامی نگاه به زن را تغییر داده و به سوی افقهای متعالی سوق داد. جدا از این دو نگرش متقابل با هم، میتوان در دیدی منصفانه وضعیت زنان بعد ازانقلاب را با فرازو نشیبها وکامیابیها و ناکامیهایی ارزیابی کرد.

برخی زمینه ها وضعیت زنان بعد از انقلاب اسلامی، با بهبود نسبی روبرو شد و وضعیت آموزش و تحصیل، فعالیتهای ورزشی و هنری، فعالیتهای سیاسی و مدنی  با پیشرفتهای چشمگیری روبرو شد.

بینش و ذهنیت قانون اساسی به زن: واضح است که در پس هر رفتار یا قاعده و تفکری، ذهنیت، بینش و نگرشهایِ پیشینی نهفته است کهفرضیات و انگارههای ذهنی و نظری نقش موثری در ورای هر اندیشه دارند. بر این اساس قانون های حاکمدر جمهوری اسلامی ایران اعم از قانون اساسی، قانون خانواده، قانون مدنی، قانون مجازات اسلامی و… بر اساسِ رهیافتها و رویکردهای خاصی بنا شده اند که بخشی از این رویکردها ، به اوضاع و احوال و شرایط انقلابی ایران برمی گردد.

تفسیر زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب وظایف پرارج مادری و پرورش و تربیت فرزندان مکتبی نمود اصلی یافته است. در واقع زن در این نگرش، در پیوند محکم باخانواده به عنوان واحد بنیادین جامعه، تعریف میشود.

البته زن، به طور غیرمستقیم با گرم نگه داشتن نظام خانواده و انجام وظایف تربیتی و پرورشی خود به عنوان مادر، پا به پای مردان نیز قدم برخواهد داشت. در مقدمه قانون اساسی زن در قانون اساسی از فعالیتها ی عمومی، مدنی، سیاسی و اجتماعی زنان به صراحت و شفافیت، سخن گفته نشده است و این درحالیست که در مقابل به رسالت سنتی زن مسلمان در چارچوب خانواده و تکالیف مادری، تصریح شده است.

حق و حقوق سیاسی زنان: وقتی سخن از حقوق سیاسی به میان میآید، دامنه گستردهای از موضوعات و مفاهیم حق را دربرمیگیرد. در این مقاله با تمرکز بر دو مصداقِ حقوق سیاسی، یعنی 1 -حق مشارکت سیاسی و حقوق انتخاباتی و 2 -تصدی امور حکومتی و مناصب رسمیِ سیاسی و مدیریتی به ادامه مباحث پرداخته میشود. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برخی اصول به صراحت از زن و حقوق زنان و در برخی به صورت کلی از حقوق افراد هم زن و هم مرد سخن گفته شده است. براساس اصل بیستم قانون اساسی که بر حمایت قانونی یکسان زن و مرد در حقوق مختلف تأکید کرده است همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.( قانون اساسی جمهوری اسالمی ایران، همان: 32 ) که به اعتقاد برخی از حقوقدانان این اصل تساوی حقوق زنان چه در عرصه سیاسی و چه فردی و شخصی چیزی را عوض نمی کند چرا که در اصول بعدی قانون با شرط گذاردن برخی اصول به قید رجولیت و یا تفسیر جنسی از آنها، عملاً تساوی حقوق زن و مرد، در مواردی نقض میشود.

1- مشارکت سیاسی زنان (حقوق انتخاباتی): بنابرقانون اساسی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن زنان در قوه مقننه، شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز به زنان اعطا شده است. یکی از حقوق سیاسی افراد در جمعه حقِ حضور و شرکت در اجتماعات، انجمنها، احزاب و تشکلهای سیاسی می باشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هیچ منعی برای حضور و مشارکت سیاسی زنان در امور فوق وجود ندارد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای مشارکت سیاسی زنان در امر انتخابات و تشکلهای سیاسی و اجتماعی همانند مردان، حقوق یکسان و مساوی در نظر گرفته شده است.

2– مناصب مدیریتی و سیاسی (حق تصدیگری زنان): قوه مقننه متشکل از دو نهاد مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان میباشد. در بخش پیش با استناد به اصول قانون اساسی به حضور زنان نیز به عنوان کاندیدا و منتخب در مجلس شورای اسامی میتوان اشاره نمود که براساس اصل نود و یکم قانون اساسی حتی منعی برای حضور زنان در شورای نگهبان وجود ندارد. دومین قوه حاکم در جمهوری اسلامی ایران، قوه مجریه است که شامل رئیس جمهور، هیأت وزیران ، سازمانها و اداراتِ زیرمجموعه قوه اجرایی و لشگری و نظامی است. تنها محدودیت قوه مجریه مربوط به استخدام  زنان در قوای نظامی و ارتش و نیز احراز پست ریاست جمهوری می باشد. چالش برانگیزترین موضوعی که در خصوص حقوق سیاسی زنان در تصدی مناصب مدیریتی میتوان مطرح کرد، صلاحیت آنها برای احراز پست ریاست جمهوری می باشد که در اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد

: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و دیانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران، مذهب رسمی کشور.«

زن در جامعه و در عرصه های فردی و جمعی، زمانی اثر مثبت و سازنده ای می تواند داشته باشد که از جایگاه و حقوق خود، آگاهی داشته و از آنها بهره ببرد. محروم نمودن زنان از حقوقِ گوناگون خود، در حقیقت بی بهره ساختن و واردکردن ضربه  به جامعه ای است که درآن نیمی از افراد، کارکرد و وظایف شهروندیِ خود را به درستی انجام نمی دهند.

جنایتی دیگر، بنام خون بس

وحید حسن زاده ابراهیمی

زندگی‌قبیله‌ای و قومی آداب و رسوم مخصوص به خودرا دارد. در زندگی قومی عرف بر قانون برتری دارد. در میان قوم بختیاری،

آداب و رسوم، خواه غلط و خواه درست، در حکم قانون است، و حتی در مواردی ارزش آن از قانون بالاتر است، و سرپیچی از آن باعث طرد شدن فرد می شود.

از جمله قوانینی که متاسفانه هنوز هم در بسیاری از مناطق عشایری زاگرس در میان قبایل بختیاری، لر، کرد ، ترکمن، اعراب خوزستان و … اجرا می‌شود خون‌ بس است. یعنی اگر فردی از خانواده‌ای کشته شود، خانواده مقتول در قبال گذشت از قصاص قاتل، دختری از خانواده مقتول را به عقد برادر و یا یکی از بستگان نزدیک قاتل در می‌آوردند، و دختر پس از این ازدواج در حکم مایملک خانواده است، و هر چه آنان بگویند مجبور به پذیرش است، و حق هیچ گونه اعتراضی را ندارد. و نیز به هیچ عنوان اجازه ندارد، در صورت نارضایتی، حرفی از طلاق بزند.

در فرهنگ بختیاری به آن “خون بست” یا “خون بر”(با ضمه بر روی ب) و در میان اعراب به آن “فصل” می‌گویند (فتحه روی ف) . خون بس یک ارتباط بین خانواده مقتول، خانواده قاتل و بزرگان است. در میان اعراب خوزستان چهار زن به عنوان دیه به طایفه مقتول داده می شود. یک زن به خانواده مقتول، و سه زن دیگر به بقیه طایفه تعلق می‌گیرد.

در عشایربختیاری و لر در ازای هر مقتول یک زن، به علاوه زمین و مقداری پول پرداخت می‌شود.

در میان اعراب زنی که به عنوان خون بس می‌رود “فصیله” نام دارد که در نظام عرب جایگاه پستی دارد.

وی به جز غذا خوردن حق دیگری ندارد.

حق طلاق و شیربها ندارد، و تنها از طرف شوهر برای او مهریه‌ای تعیین می‌شود. درخون بس ممکن است دختری که به خون بها می‌دهند حتی یک ساله باشد و متعهد که وقتی به سن بلوغ رسید، او را به عقد خانواده مقتول درآورند می‌شوند در واقع زن بدون اینکه خود جرمی مرتکب شده باشد، مجازات می‌شود و قربانی جنایت دیگری می‌شود. آینده تاریک و سیاه او در هیچکدام از جلسات بزرگان به هیچ عنوان مورد توجه نیست.

در واقع به او تنها به عنوان کالایی نگریسته می‌شود که می‌تواند پایه و اساس جامعه قبیله‌ای را محکمتر کند. با این ازدواج تمامی زندگی او نابود شده، و به نوعی به حبس خانواده شوهر در می‌آید که می‌توانند با رفتارهای خشونت‌آمیز خود او را به جرم ناکرده مجازات کنند. هرچند امروز با توجه به تغییرات اقتصادی-اجتماعی جامعه، سنت خون ‌بس نیز دچار تغییر و تحولاتی شده است، و بزرگان تمام تلاش خود را به کار می‌برند تا از ارائه دختر به خانواده مقتول خودداری کرده، و به جای دختر ، دیه شرعی و قانونی مبلغی را به عنوان هزینه جشن عروسی و جهیزیه به خانواده مقتول بپردازند، اما هنوز این رسم منسوخ نشده و حتی اگر قاتل از سوی قانون مورد تعقیب قرار گیرد، تا زمانی که رسم خون ‌بس انجام نشده باشد، احتمال انتقام‌جویی میان دو طایفه وجود دارد

اجرای این رسم تنها مختص به جغرافیا و فرهنگ مردم ساکن دراستان کهگیلویه و بویراحمد خون‌بس در میان همهٔ اقوام و طوایف ساکن در جغرافیای ایران از مردم استان‌های لرستان،سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری، تا بخش‌هایی از بوشهر و گلستان و استان خوزستان بخش‌هایی از فارس و ایلام، کردستان، کرمانشاه،

از آن سو نیز برخی از «خون‌بس» به عنوان سنتی پسندیده یاد می‌کنند.به عنوان مثال، در «تارنمای موعظهٔ نقادانه حزب‌الله وابسته به ستاد مرکزی حزب‌الله» از خون‌بس به عنوان سنت اسلامی یاد شده و این موارد به عنوان مزیت این رسم ذکر شده‌است:

«ره یافت تربیت و اصلاح اسلامی به جای مجازات مجرم، اصلاح و تربیت مجرم به جای مجازات و نابودی مجرم، عفو مجرم توسط سنت خون‌بس به مثابهٔ نماد همبستگی دینی و محیطی، تجدید سنت‌های حسنهٔ بومی، راهکار زیرکانهٔ شوراهای حل اختلاف منطقه، لیاقت و مدیریت روحانیت دستگاه قضایی منطقه و استفاده ازمسجد به‌عنوان مرکز اجتماعی  نخستین بار مسئولان استان لرستان در سال ۱۳۸۹ مدعی ثبت سنت خون بس در فهرست میراث فرهنگی کشور شدند.

پس از آن خبرگزاری مهر در شهریورماه سال ۱۳۹۱ از درخواست اداره کل میراث فرهنگی استان کهگلیویه و بویراحمد برای ثبت سنت خون بس به عنوان یکی از آداب و رسوم کهن کشور در فهرست میراث معنوی کشور نوشت، و پس از اندکی، درخواست‌های مشابهی از سوی استان فارس و چهار محال بختیاری در این زمینه مطرح شد.انتشار این خبر واکنش فعالان حقوق زنان و حقوق بشر را برانگیخت.

آن‌ها با تاکید بر اینکه خون بس افتخار ملی نیست، به شکل گسترده‌ای نسبت به ثبت آن اعتراض کردند و گفتند که زن یا کودکی بی‌گناهی که وجه المصالحه درگیری شده، غرامت جنگی یا برده نیست تا به طرف رودرو هدیه شود و شاید این رسم در زمان گذشته جوابگو بوده و از ادامه خونریزی و خشونت جلوگیری می‌کرده، اما در زمانه امروز امر ناهنجار و ناپسندی است

برای دختر ۱۴ ساله ای که پر کشید

احمد ملازاده

نیکتا جان ،تو به خواب نرفتی ،دخترک زیباروی تورا ازریشه بیرون کشیدند ،خون تو تا ابد در خیابان ستارخان تهران تازه می ماند،

از آن روز مدام می روم و می آیم و به این چشم های پر ازمعصومیت نگاه می کنم،به این صورت زیبا،به دختری که اسمش با وسواس انتخاب شده،به نیکتا که می توانست دختر من باشد، من پدرم،پدر یک دخترم،من حالت های دخترها را در این سن و سال خوب می شناسم ،امیدهایشان را،دل نگرانی هایشان را، قهر و نازو آرزوهای کوچک و بزرگ شان را،نمی توانم چشم از تصویرش بردارم،دلم برای پر پرشدنش پراز درد است،

تصورش می کنم در لحظه ی جان سپردن ،ترسش را تصور می کنم ،دردش را،

دست های کوچکش را،چشم هایش را و درد جای خودش را به خشمی عمیق می دهد،خشمی که عاصی ام می کند چون نمی توانم عملی کنمش،من پدرم ،می دانم نه ماه بچه را در انتظار کشیدن،

یعنی چقدر امید و آرزو ،می دانم فرزند را به چهارده سالگی رساندن یعنی چه همه رنج و استرس را از سر گذراندن و شادی و امید را به فردای فرزند پیوند زدن ،من بارها صورت دخترم را در چهارده سالگی تصور کرده ام، عاشق شدنش را، دانشگاه رفتنش را،رانندگی کردنش را،

تصور کن همه ی این امید ها یکدفعه هیچ بشود ،حاصل عمرت،پاره ی تنت، جانت، بی هیچ دلیل موجهی سه روز گم بشود و بعد تن بی جانش را تحویلت بدهند،من با مادر ندا گریسته ام ،با مادر سهراب فریاد کشیده ام،

با مادرمصطفی کریم بیگی ،با مادران خاوران،با مادر ستار بهشتی سراپا داد شده ام،اما من با مادر نیکتا مرده ام ،هزار بار مرده ام از آن روز تا الان ،نیکتا کودک بود و در شروع راه شکفته شدن ،نیکتا کودک بود ،چه کسی می تواند به یک کودک شلیک کند؟

چگونه می توان تصویر جان سپردنش را فراموش کرد و همان آدم قبلی شد؟

چگونه می توان دوباره خندید ودلخوش شد به زندگی؟

تا روز دادخواهی ،تا روز محاکمه ذره ای از درد و خشمم کم نخواهد شد…دخترم خوابیده،بغلش می کنم و یک دل سیرروی معصومیت شانه هایش گریه می کنم و به نیکتا و مادرش ،نیکتا و خانواده اش،نیکتا و هم مدرسه ای هایش فکر می کنم …و به نگاه اش سوگند می خورم که تا روز آزادی لحظه ای فراموشش نکنم و لحظه ای دست از تلاش برای رسیدن به آن روز برندارم،هر چند که اگر پیروز هم بشویم نیکتا دیگر برنمی گردد.

اما این کجا و آن کجا؟

 هادی درتومی

عده ای سرب و گلوله, عده ای میلیاردها

هر دو تا خوردند اما این کجا و آن کجا!

این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا

هر دو می سوزند اما این کجا و آن کجا!

عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو

هر دو خوابیدند اما این کجا وآن کجا!

این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش

هر دو  آرام اند اما این کجا و آن کجا!

این یکی در عمق دجله, آن یکی آنتالیا

هر دو در آب اند اما این کجا و آن کجا!

این یکی با گاز خردل, آن یکی با گاز پارس

هر دو می سازند اما این کجا و آن کجا!

عده ای کردند کار و عده ای بستند بار

هر دو فعال اند اما این کجا و آن کجا!

باکری ها سمت غرب و خاوری ها سمت غرب

هر دو تا رفتند اما این کجا و آن کجا!

آن یکی بر پشت تانک و آن یکی بر صدر بانک

هر دو مسئول اند اما این کجا و آن کجا!

عده ای بر تار شیطان می تنند چون عنکبوت

عده ای بر حق و جاویدند اما این کجا و آن کجا!

 

دل بیدار   

سپیده کرامت بروجنی

 گاه فراموش میکنیم

کینه، کینه می آورد، خشم، خشم و حسادت پر می کند سینه را ازنفرت

گاه فراموش می کنیم

حرف، حرف می آورد ترس، ترس و تملق خفه می کند انسان را ازذلت

فهم را هم باید درک نمود که، ادراک عادت دیگری دارد

آزادگی را باید لمس نمود، عزت نفس شکوه دیگری دارد

از چشم دیگران هم جهان را ببین، تا از خشم خود بکاهی

روایت های دیگران را هم بشنو، تا ریسمان زندگی ببافی

بدان قصه ای که تنها راویش تو باشی، انصافی نخواهد داشت

جاده ای که تنها مسافرش توباشی، مقصدی در پی نخواهد داشت

با خودت مهربان نباشی، دنیا و دیدگاه ها تاریک می مانند

مردمان دلسرد وقلب هاشان، همه از سنگ می مانند

جدا از صحبت و نوشتن پیمودن این راه دشوار است

بعد از صفا و معرفت همدلی چراغ دل بیدار است

کنگره سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ۲۰۱۹

شبنم فتحی – شبنم رضاوند

کنگره سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز شنبه  ۱۴  دسامبر  ۲۰۱۹  مصادف با  ۲۳ آذر  ۱۳۹۸ در شهر هانوفر آلمان با حضور جمع کثیری از فعالان و اعضا کانون، از شهرها و نمایندگی های مختلف آلمان، سایر کشورها و بهمراهی مهمانانی چون جناب آقای گلزار، بانو ژاله وفا و بانو شریفی و دوستانی که به صورت حضوری و غیر حضوری (از طریق پالتاک و اسکایپ و به صورت زنده از طریق یوتیوب ) از ساعت۱۱به وقت اروپا آغاز گردید. در ابتدا خانم شبنم رضاوند ضمن خوش آمد گویی خدمت حضار و شرکت کنندگان در پالتاک برنامه  را آغاز نمودند.

سپس خانم سهیلا مرادی ضمن  خوش آمد گویی خدمت حضار ، قطعه ای از سروده ی خود را خواندند….

بگذارید بنام انسان زندگی کنیم

بگذارید آنانی که در جستجوی راستی طبیعت بودند،

و هرگز آدمهای دیگر را اعدام نکردند را

به یاد بیاوریم

ستاره شناسان و شیمی دان ها

هرگز زنجیرهای آهنین به هم نبافتند

هرگز حفره های تاریک زندان نساختند

زمین شناسان هرگز ابرازی برای شکنجه و آزار ابداع نکردند

آزاد اندیشان دگراندیشان برجسته

فقط برای نیکی مردمان و انسانها می زیستند

ایشان از حضار درخواست کردند که به  احترام جان باختگان و دستگیر شدگان اخیر سرزمینمان ایران ، بایستند و یک دقیقه سکوت کنند

 مراسم در ابتدا با معرفی کاندیداهای هیاْت رئیسه و کمیته های تخصصی برای دوره سال ۲۰۲۰ مطابق لیست زیر شروع شد.

معرفی کاندیداهای هیات رئیسه و کمیته های تخصصی و پیام و برنامه یکساله آنان

کاندیدهای هیاْت رئیسه آقایان و خانمها:

۱-منوچهر شفایی ۲- مازیار پرویزی ۳- مهران فاضل زاده ۴-حسین بیداروند ۵- رسول عباسی زمان آبادی ۶- نیلوفر ایمانیان ۷- سهیلا مرادی ۸- معصومه توکلی

کاندیدهای کمیته ها آقایان و خانمها:

کمیته  دفاع از حقوق زنان: رویا مولایی بیجارپسی و مهران فاضل زاده

کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان: حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی و رضا عباسی زمان آبادی

کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان: لیدا اشجعی اسالم

کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان: شبنم فتحی و سید اسماعیل هاشمی

کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی: صدیقه جعفری

کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو: احمد ملازاده

کمیته دفاع از حقوق محیط زیست: سمیه علیمرادی، رویا مولایی بیجارپسی

کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر : رسول عباسی زمان آبادی

کمیته روابط عمومی: ایراندخت کیا

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/kandidahetatreeseh.mp3

آقای منوچهر شفایی کاندید هیات رئیسه

بعنوان اولین کاندید هیات ریئسه جهت بیان برنامه یکساله ۲۰۱۹ و پیام خود دعوت بعمل آمد.

جناب آقای منوچهر شفایی فرمودند که من خودم را برای دوره یکساله ی سال ۲۰۲۰ کاندید کردم‌.

این آخرین دوره ی ریاست من خواهد بود به این دلیل که تمام دوستانی که برای هیات رئیسه ثبت نام کردند، یکی دو سال سابقه کار دارند، نیروی جوان هستند و میتوانند با انرژی فعالیت کنند، من هم به عنوان مشاور عالی در خدمت کانون خواهم بود.

آقای محمد حسین بیداروند کاندیدای هیات رئیسه

امسال برای آخرین سالی که فعالیت دارند در کانون، کاندیدای هیات رئیسه شدند و در صورت آوردن رای، از تجربیات سالهای قبل جهت پیشبرد اهداف کانون تلاش خواهند کرد.

کاندیدای هیات رئیسه: مهران فاضل زاده

من به عنوان کاندیدای هیات رئیسه امیدوارم در سال آینده بتوانم در جهت پیشبرد اهداف کانون همکاری خوبی داشته باشم.

کاندیدای هیات رئیسه:  رسول عباسی زمان آبادی

اولین سالیست که کاندیدای هیات رئیسه هستند آرزومند هستند که در صورت اخذ رای بتوانند با توجه به یادگیریها و تجارب سال قبل در کانون فعالیت خوبی داشته باشند.

کاندیدای هیات رئیسه: سهیلا مرادی من مسئول نمایندگی نوردراین وستفالن بوده که از آن مقام استعفا داده و خواتار فعالیت در این راستا هستم.

کاندیدای هیات رئیسه:  معصومه توکلی

حدود سه سال قبل در نمایندگی اسکاندیناوی عضو شدند و دراواخر ۲۰۱۷ به عنوان مسئول نمایندگی شروع به فعالیت کردند و ضما در این زمان با کمیته زنان، رادیو اینترنتی، کمیته دفاع از جوان و دانشجو، بخش آموزش و پژوهش و همچنین در صدا و تصویر مشغول فعالیت بودند‌. از پاییز ۲۰۱۸ مسئول روابط عمومی شدند و از اواسط ۲۰۱۸ مسئولیت سایت فارسی را بر عهده گرفتند و از اواسط ۲۰۱۸ با همکاری همسرشان سعید حسینی مسئولیت رادیو اینترنتی را برعهده گرفتند. در انتخاب سال گذشته نامزد هیات مدیره شدم و خوشبختانه موفق شدم به عنوان عضو هیات مدیره انتخاب بشم و در بخش امور ارتباطات سال گذشته فعالیت کردم.در تمام این سه سال خوشبختانه به کاری که در کانون انجام میدیم، ایمان پیدا کردم. امیدوارم امسال هم انتخاب بشم که در خدمت شما باشم.

کاندیدای هیات رئیسه :  ابوالفضل پرویزی

حدود سه سال عضو کانون هستم، امسال کاندیدای هیات رئیسه شده ام امیدوارم چه رای بیاورم و چه نیاورم بتوانم در سال آینده هم برای کانون مفید باشم . ( و به مزاح فرمودند که چنانچه رای بیاورم ، نفری ۱۵۰ هزار تومن یارانه پرداخت خواهم کرد و این کنایه ای بود از وعده های پوچ انتخاباتی در ایران)

کاندید هیات رئیسه:  نیلوفر ایمانیان

دو سال هست که با کانون همکاری دارند. ایشان در مورد بالا رفتن اعتماد به نفس و نحوه ی رشد و موفقیت خود ازاشخاصی چون آقای شفاهی و آقای گلزار که در این روند بسیار موثر بودند، سخن گفتند و نیز از اهمیت اشراف بر ۳۰ ماده جهانی حقوق بشر و نیز طرز تفکر و نگاه اشتباه در ایران به اینگونه مسائل صحبت کردند که متاسفانه ضرورت دانستن حق و حقوق را به انسانها آموزش نمیدهند ودرنتیجه حتی در این کشور ما ایرانی ها نمی دانیم چگونه باید از حق و حقوق خود دفاع کنیم.

همچنین ایشان گفتند که در مورد حقوق بشر ، شناخت حقوق بشر و حقوق زنان  کتابی نوشته اند .

سپس خانم شبنم رضاوند به معرفی کاندیدای ریاست کمیته ها پرداختند

کاندید کمیته اقوام و ملل ایرانی: صدیقه جعفری

سرکار خانم صدیقه جعفری ریاست قبلی و کاندیدای دوره ی بعد از کمینه اقوام و ملل تشریف آوردند و در مورد اهداف سال آینده بر این اعتقادند که بهتر است عملکرد درست داشته باشیم تا شعار دهیم و عمل نکنیم و چون روباه بنفش نباشیم. در مورد دو کلیپ که دستاورد کمیته اقوام و ملل هست صحبت کردند و از فعالیت و همکاری تمامی همکاران کمیته اقوام و ملل: آقایان ابوطالبی، نوروزی، پرویزی، صیادی، محمود زاده  نبوی نژاد از ایران ، رضایی و دیگر دوستان این کمیته کمال تشکر و قدردانی را عنوان کردند.و پیشنهاد کردند که سال آینده جلساتی تشکیل شود مبنی بر اینکه بجای اینکه مسئول نمایندگی ها در مورد اعضای کمیته ها نظر بدهند، برعکس اعضای کمیته ها یک به یک حاضر شده و درمورد مسئولین نظر خود را اعلام کنند و درمورد رضایت و نارضایتی های خود نسبت به مسئولین صحبت کنند و دموکراسی کامل در کانون برقرار باشد.در نهایت تعداد موافقان این پیشنهاد را تصویب کرد.

در پاسخ جناب آقای شفائی فرمودند که هر ماه در نمایندگی نیدرزاکسن این برنامه ی پرسش و پاسخ و اعلام نظر توسط اعضای وجود دارد و مسئولین باید پاسخگو باشنداعضا و  دوستان حق انتقاد و پیشنهاد دارند و متاسفانه بعضی دوستان تعارف  دارند و نظر خود را ابراز نمیکنند . ایشان از همه همکاران و اعضا خواستند که با کنار گذاشتن تعارفات که نشآت گرفته از فرهنگ اشتباه در ایران است ، به این امر کوشش کنیم، ابراز وجود کنیم، پیشنهاد کنیم ، انتقاد کنیم و حضور داشته باشیم و موثر واقع شویم.

کاندیدای کمیته کودک و نوجوان:  لیدا اشجعی

حقوق بشر یعنی آموزش حق زندگی و حیات ، به عقیده ی من از آنجاییکه حقوق بشر در ایران تا به امروز جایگاهی نداشته، امیدوارم با رشد کانون دفاع حقوق بشر در ایران و با رشد ابعاد مختلف آن در ایران بشه که پایه ای در ایران بنا شود تا ما بدانیم که حق زندگی و حیات ما چی هست.اساسی ترین این بحث کودکان هستند.برای کودکان باید از ابتدا از خانه، مهدکودک، دبستان، دبیرستان میشود این آموزش ها را شروع کرده و بسط داد.

کاندیدای کمیته  دفاع از حقوق زنان:  مهران فاضل زاده

در بیست سالگی کانون به سر میبریم و این را مدیون تک تک کسانی هستیم که در طی سالها تلاش و همت بی وقفه اهداف کانون را گسترش داره و به اینجا رسانده اند و در این خصوص از جناب آقای شفایی تشکر ویژه کرد. ایشان دو سال هست که در کانون فعالیت دارند و در کمیته زنان مسئولیت قائم مقام را داشته اند. از کلیه ی اعضای کمیته زنان بخصوص خانم مرادی پور که در جهت تحقق اهداف کمیته زنان کوشا بودند تشکر کردند و خاطر نشان کردند که با وجود مشکلاتی همیشه وجود دارد، باید دست در دست هم کوشید تا در راه رسیدن به حقوق خود موفق بود….خانم شبنم رضاوند  نیز از آقای مهران فاضل زاده به عنوان دست راست کانون نام بردند و براینکه ایشان از مهره های اصلی و بسیار مهم هستند تاکید کردند ‌و از ایشان تشکر ویژه کردند.

کاندیدای کمیته  دفاع از حقوق زنان و محیط زیست رویا مولائی بیجارپسی  و کاندیدای کمیته محیط زیست از طریق پالتاک با ما همراه شدند . ایشان ضمن عرض سلام خدمت حاضرین اینطور گفتند ‌که به دلیل مسائل امنیتی قبلا با نام مستعار نسیم بهاری فعالیت داشتند و حدود یکسال و نیم هست که در کانون فعالیت میکنم و در کمیته زنان ، کمیته کار و کارگر در خدمت کانون هستم. امیدوار بودند که چنانچه انتخاب شوند، با فعالیتهای موثر در جهت پیشبرد اهداف کانون کوشا باشند.

کاندیدای کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو:  احمد ملازاده

از طریق پالتاک در جلسه حاضر شدند.ایشان حدود سه سال هست عضو رسمی کانون بوده اند و قبل آن دو سه سالی با فعالیتهای کانون آشنایی کامل داشتند و جزنمایندگی اسکاندیناوی هستند و روز به روز فعالیتهایشان گسترده تر شده و بر کارآمد بودن جناب آقای پرویزی تاکید داشتند و گفتند چنانچه رای بیاورم ، سعی میکنم که همانند ایشان تمام سعی و تلاش خود را در جهت اهداف کانون به کار گیرم و در نهایت از آقای حسین بیداروند که معرف ایشان به کانون بودند و نیز از کمک و همراهی آقای پرویزی و نیز آقای شفایی تشکر ویژه کردند

کاندیدای کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان:  شبنم فتحی

ایشان حدود یکسال و سه ماه قبل توسط یکی از دوستان خود به جناب آقای شفایی معرفی شدند و در این مدت عضو نمایندگی نیدرزاکسن، عضو کمیته کار و کارگر و قائم مقام کمیته هنر بودند. ایشان از خانم دیانا بیگلری ریاست کمیته هنر و نیز جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی که در طی این مدت، همکاریهای زیادی درجهت پیشرفت و فراگیری ایشان داشتند تشکر کردند و نیز از جناب آقای منوچهر شفائی تشکر کردند که همیشه و در همه حال چون کوهی پشتوانه ی ایشان بودند ادامه دادند چنانچه رای بیاورم تلاش میکنم که از تجربیات یکسال گذشته کمک گرفته و در جهت تحقق اهداف کانون کوشا باشم.

کاندیدای کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان:  اسماعیل هاشمی

خانم دیانا بیگلری به نمایندگی از ایشان پیام اقای اسماعیلی را قرائت فرمودند: ایشان ضمن تشکر از کسانی که این جلسه را تشکیل دادند. آقای سید اسماعیل هاشمی حدود دو سالی هست که در کمیته هنر عضو شدند و در جلسات و سخنرانی ها نیز شرکت دارند. توضیحاتی در مورد فعالیتهای ایشان دادند که مربوط به فعالیتهای ایشان در هامبورگ بود .همچنین  در مورد خانم شبنم فتحی و همکاری بی وقفه ایشان در مقام قائم مقام کمیته ی هنر توضیحاتی دادند و از ایشان تشکر کردند.

کاندیدای کمیته دفاع از ادیان : حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

از طریق اسکایپ با ما همراه شدند :

ایشان با عرض تسلیت به مناسب فجایع اخیر در ایران و کشته شدن جمعی کثیر از مردم وطن سخنان خود را آغاز کردند و اینطور ادامه دادند که از  سال ۲۱۰۴ با کانون همکاری میکنند . الفبای حقوق بشر را در کانون و زیر نظر جناب آقای شفایی یاد گرفتند . ایشان گفتند که در سال آتی برنامه های بهتری را در این کمیته مد نظر دارند و امیدوارند که با همراهی دوستان بتوانیم به معنای واقعی کلمه آن دسته از مفاهیم حقوق بشر که در ماده ۱، ۲ ، ۱۸ و ۲۰ از مفاد اعلامیه حقوق بشر که مرتبط با حقوق شهروندان و پیروان ادیان و مرتبت با آزادی عقیده هست را بتوانم به ورطه ی عمل در بیاورم و جا داره در اینجا از تک تک اعضا کمیته ادیان خانم آزاده قریشی، رضا عباسی زمان آبادی، رسول عباسی زمان آبادی، هادی درتومی ، آقای برزی ، آقای محمد آفتابی و سایر اعضای کمیته ادیان که زحمت کشیدند و در این یکسال  همراهی کردند تشکر کردند..

کاندیدای کمیته دفاع از پیروان ادیان:  رضا عباسی زمان آبادی

ایشان از دانمارک توسط اسکایپ در جلسه حاضر شدند . ایشان حدود یکسال هست عضو کانون هستند در ابتدا با نمایندگی اسکاندیناوی شروع کردند، عضو کمیته محیط زیست، کمیته ادیان و در بخش رادیو ارسال خبر انجام میدهند. ایشان از جناب آقای تبریزی بخاطر حل و فصل بسیاری از مشکلات کمیته ی ادیان تشکر کردند و گفتند که چنانچه انتخاب شوم تمام سعی خود را در جهت پیشبرد اهداف کانون خواهم کرد و دوستان را در روند فعالیتهایشان همراهی خواهم کرد.

کاندیدای کمیته ی دفاع از حقوق محیط زیست  سمیه علیمرادی

که خانم سهیلا مرادی به نمایندگی از ایشان صحبت کردند :خانم سمیه علی مرادی حدود ۷ سال هست که در کانون هستند و همکاری خود را از ایران آغاز کردند و در بخش رادیو، ماهنامه و پس از آن به عنوان قائم مقام کمیته محیط زیست فعالیت داشتند و ۹ ماه هست که مسئول کمیته محیط زیست شدند  قبل از آن‌ با نمایندگی ترکیه، نمایندگی کلن و نمایندگی نوردراین وستفالن همکاری داشتند. اکنون نیز درنمایندگی ترکیه هستند. ایشان امیدوارند که امسال در کمیته محیط زیست فعالیت ها و همکاری دوستان بیشتر و موفقیت های بیشتری در جهت اهداف کانون کسب کنند….

کاندیدای کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر رسول عباسی زمان آبادی

ایشان ضمن درود مجدد اینطور ادامه دادند که اکنون میتوانیم یک سالگی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر را جشن بگیریم چرا که دقیقا پارسال در  چنین روزی چهارچوب این کمیته بنا شد و فعالیت های خود را آغاز کرد . فعالیتها نسبتا خوب بوده و چنانچه خانم جعفری حضور نداشتند و کمک و همیاری ایشان نبود ما نمی توانستیم این کمیته را اینگونه راه اندازی کنیم. بحث کارگر، بحثی جامع است و در تمام کمیته ها حتی کمیته ی کودک این بحث وجود دارد چرا که کودک کاراز معضلات جامعه کودکان ایران است.یکی از برنامه های کاری من برای سال آینده این هست که تمام کمیته ها با هم همکاری کنیم و در خصوص کار و کارگر که میتواند بحث تک تک کمیته ها هم باشد، با هم لینک شویم و بصورت تخصصی در بخش زنان ، کار زنان، کار کودکان، کار جوان و دانشجو، کاراقوام و ملل و …. در جهت پیشبرد اهداف کانون حرکتهای جدیدی داشته باشیم . ایشان خاطر نشان کردند که همچنین  حدود یکسال هست مسئول امور اینترنتی و چند ماه در امور نمایندگی ها ، فعالیت در کمیته ادیان فعالیت دارند و  ایکاش کسی کمک حال بنده بود و باری از دوش بنده  برمی داشت که متاسفانه همچنان خودم ادامه خواهم داد و در خدمت شما و کانون خواهم بود .

کاندیدای کمیته دفاع از محیط زیست : رضا عباسی زمان آبادی

از طریق اسکایپ باری دیگر در جمع حاضر شدند ایشان ضمن عرض سلام دوباره ، ادامه دادند که جهت بهتر شدن فعالیتها و جمع دوستانه و همچنین پیشبرد اهداف کانون چنانچه رای بیاورم ، در جهت رفع مشکلات کمیته نهایت تلاش خودم را خواهم کرد تا با کمک دوستان سعی کنیم روند بهتری را در پیش گیریم

کاندیدای کمیته دفاع از روابط عمومی : ایراندخت کیا

توسط پالتاک در جلسه حاضر شدند و ضمن عرض سلام و احترام اینگونه ادامه دادند که حدود دو سال و نیم هست در کانون دفاع از حقوق بشر فعالیت دارم و در بخشهای مختلف کانون چون کمیته آموزش و پژوهش ، کمیته کار و کارگر، محیط زیست، رسانه فعالیت داشتم و دارم . فعالیتهای خود را از ایران شروع کردم  و حدود دو ماه ونیم هست که مسئول کمیته روابط عمومی هستم. در این مدت خانم توکلی و آقای شفاهی در تمام موارد من رو کمک کردند و من راهنمایی های ایشان استفاده کردم.در تمام این مدت سعی کردم که تمام ایمیل های وب میل در کوتاه ترین زمان ارسال شود. ایمیل آدرسها را تا جای ممکن مرتب کردم ….

بخش دوم زمان استراحت و بازدید از نمایشگاه کانون

در این بخش برنامه زمان استراحت ناهارو بازدید از نمایشگاه نشریات کانون دفاع ازحقوق بشر درایران اعلام گردید وازحاضرین درجلسه و گروه پالتاک و اسکایپ جهت استراحت کوتاه دعوت بعمل آمد.سر کار اقای محمد علی محمود زاده و مهدی چای عطری مسئول نمایشگاه نشریات کانون بودند

.

معرفی فیلم ۲۰ نوامبر توسط خانم نیلوفر ایمانیان

در ابتدای بخش سوم ، فیلم اجتماعی کوتاهی پخش شد که اولین تجربه ی فیلم سازی خانم نیلوفر ایمانیان و نیز اولین تجربه ی دیگر عوامل آن بود. خانم ایمانیان درباره تجربه خود در این ارتباط توضیحاتی ارائه فرمودند .مضمون فیلم تجاوز به کودکان و عوارض مخرب آن بود.حضار بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند.  فیلمی ساخته شده به منظورعدم انتشار آن و حق کپی رایت دریوتیوب قرار نمیگیرد.

معرفی کتاب جهان را چه شود؟   سهیلا مرادی

این کتاب از دو بخش احساسی و اجتماعی – سیاسی تشکیل شده است. و از جناب آقای منوچهر شفاهی تشکر ویژه کردند که چون پدری  بودند  و موفقیت های خود را مدیون راهنمایی ها و حمایت های ایشان و نیز اقای نیلو که باعث ایجاد انگیزه برایشان بوده دانستند. و ابتدا چند سطری از بخش احساسی کتاب را دکلمه کردند :

بگشا پنجره را

گیسو به باد سپردم

بگذار که عطرم

بر شانه هایت بنشیند

گام بگذار به دالانی که کشیده ام

از خلوتم تا به تنهاییت

دستانم را بگیر

بکشم بیرون ز جنون رویا…….

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/kandidkomiteh.mp3

در بخش سوم: سخنرانی

لزوم به کارگیری روش خشونت زدایی فعال در جنبشÖ ژاله وفا

سر کار خانم ژاله وفا ، فعال و پژوهشگر حقوق بشری اینچنین سخنرانی خود را آغاز نمودند:

ایشان با عرض درود و احترام به حاضرین جلسه و با سپاسگزاری از کانون حقوق بشر از دعوت ایشان سخن آغاز کردند: اغلب ما وقتی لغت خشونت را می شنویم،  به فکر شکنجه، تیراندازی، دستگیری می افتیم ، این موضوع در بیشتر اذهان به یک نوع عمل سیاسی معطوف میشود، که در نتیجه ی یک مقاومت سیاسی، می کشند و شکنجه و دستگیر میکنند. خوب یکی از فرمهای عریان خشونت همین است اما بسیاری اشکال و فرمهای دیگر خشونت وجود دارد که در زندگی رهوزمره هر فردی نقش بازی میکند و شاید چه بسا نهادینه شده باشد . البته کسی که شکنجه میکند، ابتدا به ساکن نمی تواند. اینکار رو انجام دهد مگر به بیماری روحی روانی دچار باشد…

علاقمندان میتوانند جهت مطالعه بیشتر به لینک زیر  مراجعه نمایند.

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/jalehvafa.mp3

شعر خوانی: سرکار خانم شریفی

خانم شریفی قطعه شعری دکلمه کردند که با موسیقی زیبای آقای محمد فرشیدیان همراه بود.

درختان جوان را در خیابان دفن میکردیم

برادرهای جوان را زیر باران دفن میکردیم

زمین از اضطراب کفشهامان باخبر میشد

هوا تاریک میشد ، بعد ازآن تاریک تر میشد

علاقمندان می توانند برنامه کامل را در لینک زیر ملاحظه فرمایند:

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/sherkhani.mp3

شعر خوانی و معرفی کتاب قفس : سپیده کرامت بروجنی

سپس دکلمه شعری با نام حق زن توسط خانم سپیده کرامت قرائت شد. که با هنر آقای محمد فرشیدیان بسیار دلنشین بود.

من زنم

همان زن که مرحمیست به التیام اندوه

همان زن که مادریست فداکار و دلسوز

گاهی سرکشم آری ، ببینم مردم آزاری

گاهی مغرورم و تنها ، کنی از من تمنایی

ادامه دکلمه شعر را در لینک مربوطه دنبال کنید

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/sherkhani.mp3

و پس از آن جناب آقای محمد فرشیدیان با نوای دلنشین  گیتار فضایی خوش و روح نوازبه حاضرین در سالن هدیه کردند ….

علاقمندان می توانند برنامه کامل را در لینک زیر مشاهده نمایند:

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/sherkhani.mp3سخنرانی جنبش برای کدامین هدف ؟ جهانگیر گلزار

جناب اقای جهانگیر گلزار، فعال و پژوهشگر حقوق بشری اینچنین سخنرانی خود را آغاز نمودند:

ایشان پس از درود و عرض ادب و احترام خدمت حاضرین آغاز کردند قبل قبل از اینکه صحبت خودم را شروع کنم باید یک یادآوری کنم در حالی که ما جمع شدیم دورهم دیگر در این جلسه ی سالانه ی کانون مصادف هست با نوشتن سی ماده از، بخشی از حقوق انسان تدوین شده است که کشور ها را در حقیقت متعهد کردند که  این حقوق را رعایت کنند تا انسان با کرامت زندگی کند و متاسفانه درحال‌ حاضر شاهد کشتار جوانان وطن هستیم در ایران و به شهادت رساندن آنها و در این لحظاتی که ما باهم صحبت می‌کنیم خانواده هایی بسیار داغدار این مسئله هستند و در حقیقت ایران درغم است و من خود را درغم آنها شریک میدانم و از طرف کانون به تمام خانواده های آنها تسلیت عرض میکنم.‌ ‎

در این رابطه چون با هدف میخواهم صحبت کنم ،شما هرعملی که انجام بدهید و یا انسان هر عملی که بخواهد انجام دهد، هر تصمیمی که بخواهد بگیرد، هر انتقادی که بخواهد بکند، هر پیشنهادی که بخواهد بکند حتی اگر از خودش یک مینیک نشان بدهد، با یک هدف همراه است. امکان ندارد که شما عملی انجام بدهید، پیشنهادی بکنید، نظری بدهید که در آن هدف نباشد .حتی اگر شما یک جمله بسازید دراین جمله هدف شما مشخص است.

‎انسان ها وقتی به صورت جمعی یک کاری را انجام بدهند، فرق نمیکند چه کاری باشد ،حتما بایدیک هدف مشترکی وجود داشته باشد وگرنه توافق نمیکنند که با یکدیگروارد آن عمل بشوند.

‎چه نوع هدفی حالا متناسب است با رشد انسان و طبیعت ؟!

این بسیار امر اسانی است..  یعنی من برای رشد خود و با توجه به اینکه در یک طبیعتی ودر یک مجموعه زندگی می‌کنم، هدف هایی را که انتخاب می‌کنم می بایست  متناسب با آن رشد طبیعت هم باشد. هرهدفی باید شامل پنج دسته حقوق باشد. زیرا چنانچه شامل این پنج دسته یا گروه نباشد، هر کسی میتواند  بگوید که این هدفی که من برای خود انتخاب  کردم هدف متناسبی نیست .‎انسان به صفت شخصی یک سری حقوق دارد، به صفت اجتماعی نیز یک سری حقوق شهروندی دارد. ما درطبیعت زندگی می‌کنیم و با طبیعت زندگی می‌کنیم ، پس بنابراین طبیعت هم حقوقی دارد که باید آن حقوق رعایت بشود. ما در یک وطن زندگی می‌کنیم. وطن ما حقوقمند است باید رعایت حقوق وطن رعایت بشود. وطن ما در یک جهانی به عنوان عضو جامعه ی جهانیست، پس بنابراین رابطه ی کشورما با کشورهای دیگر باید حقوقمند باشد.  رابطه ها حق با حق باشد، نه بر اساس منافع با منافع . ‎مسئله ی دیگه این است  که برای رسیدن به یک هدفی باید توجه کنیم که چه نوع ابزاری را شما در نظر گرفته اید. مثلا برای تربیت فرزند چه ابزاری را در نظر میگیریم.  اگر تحقیر است و تنبیه است این نتیجه اش با رشد اصلا همخوانی ندارد.  با عدم رشد همخوانی دارد……علاقمندان میتوانند جهت مطالعه بیشتربه لینک پایین مراجعه کنند .

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/jahangirgolzar.mp3

اعلام نتیجه انتخابات توجه: با توجه به مشکل فنی و اینترنتی امکان انجام انتخابات درزمان مجمع سالانه وجود نداشت. انتخابات در روز سه شنبه ۱۷دسامبر ساعت ۱۵ الی ۱۸ انتخابات ازطریق اینترنت صورت گرفت. که نتایج آن به شرح ذیل اعلام میگردد.

لیست اعضا  منتخب هیاْت رییسه به ترتیب:

۱-منوچهر شفایی ۱۷۵ رای ۱۹ درصد آرای

۲-رسول عباسی زمان آبادی ۱۷۱رای ۱۹ درصد آرای

۳- مازیار پرویزی ۱۴۹ رای ۱۷ درصد آرای

۴-مهران فاضل زاده  ۱۰۶رای ۱۲ درصد آرای

۵-سهیلا مرادی  ۹۹رای ۱۰ درصد آرای

۶–حسین بیداروند ۷۷ رای  ۹ درصد آرای

۷-معصومه توکلی  ۷۰ رای ۸ درصد آرای

۸-نیلوفر ایمانیان  ۶۱ رای ۶ درصد آرای

لیست اعضا  منتخب روسای  کمیته ها به ترتیب:

کمیته  دفاع از حقوق زنان: مهران فاضل زاده۱۶۵رای۴۳ درصد آرای

کمیته دفاع ازحقوق پیروان ادیان: رضاعباسی زمان آبادی۱۸۱رای۶۶ درصد آرای

کمیته دفاع ازحقوق کودک و نوجوان: لیدا اشجعی اسالم با۱۴۰رای۶۷ آرای

کمیته دفاع ازحقوق هنر وهنرمندان: شبنم فتحی

کمیته دفاع ازحقوق اقوام وملل ایرانی: صدیقه جعفری۱۶۵رای۷۵ درصد آرای

کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو: احمد ملازاده

کمیته دفاع از حقوق محیط زیست: سمیه علیمرادی ۱۲۹ رای ۳۵ درصد آرای

کمیته دفاع ازکاروکارگر: رسول عباسی زمان آبادی۱۵۵رای ۶۸درصد آرای

کمیته روابط عمومی: ایراندخت کیا

ارائه گزارش عملکرد یکساله هیات رئیسه :

منوچهر شفائی

ابتدا جناب آقای شفائی، به دلیل وجود اشکالات اینترنتی آرا حاصله را باطل و زمان رای گیری را به روز دیگری موکول کردند. در رابطه با فعالیتهای کانون ایشان فرمودند: در سال گذشته کانون۱۱۷اطلاعیه صادر کرده است . یعنی در هر ماه ما ۱۰بار نسبت به اشکالات و نقض حقوق بشر درایران اعتراض کردیم.

ما در یکسال گذشته ۲۴۷جلسه برگزار کردیم.که ۵۲جلسه ی آن حضوری بوده ومابقی ۱۹۵تای آن بصورت پالتاکی صورت گرفته و تمام این جلسات سرشار از صحبت حق و حقوق بوده و تمام اعضا در تلاش بودن که در مورد حق و نقض حقوق صحبت کنند و درهر جلسه ای که ما برگزار شده است ، حداقل ۵ نفر سخنران سخنرانی کرده است . که سه نفر آنان سخنرانی و یک نفراخبار نقض حقوق را که در ایران اتفاق افتاده شرح داده است  و یک نفر نیز در هر جلسه مقایسه ی اعلامیه حقوق بشر یا کنوانسیون ها با قانون اساسی رو انجام و شرح مفصل داده است. در واقع همه در تکاپوی نو و حرکت نو بودند . به غیر اینها در طی یکسال و نیم گذشته بخشی بنام بحث آزاد ایجاد کردیم که دقیقا بر پایه ی موارد نقض حقوق بشری در عرصه های متفاوت برنامه ریزی شده و در مورد آن صحبت میکنیم. وقتی همه ی اینها رو جمع بندی میکنیم میبینیم که در یکسال حدود۱۳۰۰ نفر فقط به تحقیقات در این زمینه پرداخته و در موردش صحبت میکنند. فرض را براین می گذاریم که ۳۰ درصد این ها تکراری باشد ، یا ۳۰ درصد اعضای جدید باشند و به دلیل بی تجربه گی تحقیقات دلنشینی نداشته باشند، باز آماری حدود ۹۰۰ نفر در سال در حال انجام کارهای تحقیقاتی دقیق هستند و این خیلی عالی ست.

به همین دلیل است که ما الان جلسات کانون رو گوش میکنیم، حتی برای خود شخص من، آموزنده ست و میتوانیم از این جلسات یاد بگیریم. چون مطالبی عنوان میشود که حتی بنده نشنیده ام یا کلمات و جملاتی گفته میشود که شنیدنش لذت بخش است. این نشانه رشد ماست و برای ما اصلا مهم نیست که در این مجموعه ، که شبیه رودخانه هست افراد بیایند و بروند. برای ما مهم اینست که دوستان بیایند و آشنا شوند و همین حضور آنها در آن دوره ای که با ما هستند و آن آموزشی که میبینند وآموزشی که به دیگران میدهند برای ما و کل مجموعه حائز اهمیت و ارزش هست و من بسیار خوشحال و خرسندم که پس از گذشت ۲۰ سال کار و تاسیس کانون در فوریه سال ۲۰۰۰، عملا بصورت رسمی درحال فعالیت هستیم و در حال حاضر کنگره ای داریم که اعضای آن کم نیست و به غیرازافراد حاضر درجلسه، اعضای دیگری که از طریق پالتاک و اسکایپ همراه ما هستند و سال بعد با این روند ما میبایست سالن۲۰۰ نفری جهت اجرای جلسه ی مجمع آماده خواهیم کرد که پاسخ گوی این تعداد جمعیت باشیم. ما درطول سال گذشته؛ به دلیل رشدی که دوستانمان داشتند و فعالیتهایی که کمیته های ما انجام دادند، ما درواقع متحول تر شدیم ‌.

من ۱۵۵تقدیر نامه جهت تشویق و تقدیرازاعضای فعال کانون تهیه گردیده است. جدای ازدوستانی که در کشورهای ترکیه، مالزی، اندونزی و پاکستان و کشورهای اسکاندیناوی هستند.

به بعضی ها هم تعداد تقدیر نامه ها بیشتر از۳ و حتی۴ عدد است ولی این نشانه ی حرکت اعضای کانون است که باعث شده ما تک تک این تقدیرنامه ها رو به دست آنها بدهیم. در این میان سرکارخانم شبنم رضاوند  تشکر ویژه و تقدیر افراد  نمایندگی نیدرزاکسن را به نمایندگی از کانون دفاع از حقوق بشر درایران از آقای شفایی اعلام کردند و لوح تقدیری که تهیه شده بود راازخانم صدیقه جعفری از همراهان قدیمی کانون درخواست کردند که تقدیم جناب آقای شفائی نمایند.

ایشان فرمودند که : رفاقت و همکاری ما چنان در هم تنیده شده که دیگران به اشتباه من را خانم  شفائی و ایشان را آقای جعفری مینامند.

من افتخار میکنم از اینکه با آقای شفائی کار میکنم.

ایشان سنبل محبت ، سنبل ادب ، سنبل عشق هستند و گفتند که من تمام توانایی های خود را ازایشان آموختم و لوگویی بلورین، طراحی شده شبیه نشان کانون و شخص جناب آقای شفایی تقدیم ایشان کردند و درنهایت آرزو کردند که امیدوارم که این فرزند۲۰ ساله ی شما( کانون دفاع از حقوق بشردر ایران) در زندگی فرد فرد ملت ایران موثر واقع شود .

سپس سرکار  خانم سهیلا مرادی به نمایندگی  ازنمایندگی ایالت نوردراین وستفالن  با تقدیم هدیه ای، از جناب آقای منوچهر شفایی تقدیر و تشکر کردند

تقدیر و اهدا لوح های سپاس

جناب آقای شفائی در مورد کمیته توضیح دادند و فرمودند : کمیته ها در واقع پایه اصلی کانون هستند . به این صورت که هر کمیته تعدادی نیرو دارد که این نیرو ها با ارسال اخبار تقویت میکنند اطلاعات مهمی را که باید در سایتها قرار بگیرد .

نیروها این اطلاعات را به گزارشات ماهیانه و بعد از آن به گزارشات سه ماهه و سالیانه تبدیل میکنند که نتیجتا میتوانیم یک آماری تهیه و تنظیم کنیم که بدانیم هر کمیته در چه وضعیتی قرار دارد و فعالیتهای اعضا  آنها را نشان میدهد.

در ارتباط با کمیته آموزش و پژوهش فرمودند: با فعل و انفعالات که درسال گذشته اتفاق افتاد، در واقع این کمیته به دو کمیته تبدیل شده است یعنی بخش آموزش مستقل شده و بخش پژوهش نیز مستقل عمل میکند.پیشنهاد ایشان این بود که این کمیته به دو کمیته ی مجزا تبدیل شود .از امور اینترنتی هم درخواست کردند که یک وبلاگ جدید برای بخش آموزش تهیه کنند .

ما در این صورت میتوانیم کار آموزش خود را غنی تر کردهو طبق چارت سازمانی که طراحی شده ،همراه با امور اداری بتوان یک گروه قوی ایجاد کرد و کارهای قوی اجرا کرد.

سپس مراحل تقدیر از کمیته ها و اهدای تقدیرنامه توسط جناب آقای منوچهر شفایی به این ترتیب صورت گرفت .

در بخش نهایی آقای شفائی از اعضای نمایندگی نیدرزاکسن و اعضای فعال تمام بخشهای کانون تشکر ویژه نمودند. خصوصا از سه خانم بزرگوار : سرکار خانم صدیقه جعفری / سرکار خانم شبنم رضاوند

و سرکار خانم لیندا اشجعی

و از این سه تن را از مهمترین و اصلی ترین مهره های کانون دفاع از حقوق بشر در ایران تقدیر و تشکر ویژه کردند.

نکات مهم

موارد با اهمیتی که مد نظر جناب آقای شفائی ست و به آن اشاره کردند

رشد سیستم اداری

رشد فکری اعضا

رشد کمی

رشد کیفی

سال گذشته 116 اطلاعیه

247 جلسه سخنرانی برگزار شد در هر جلسه حداقل ۴ نفر مطلب تهیه کرده اند و حدود ۶ نفر در مسئول منشی، ادمین صدا بردار ۵ ضربدر 247 کلیه جلسات در صدا تصویر و در ماهنامه نشر داده شده است

امور اداری و مالی

چارت سازمانی

امور ارتباطات

در بخش رسانه

۳ همکار کتاب نوشتند

خانم ها نزدیک به ۶۰ درصد مسپولین کانون خانم ها هستند

نو اوری ها های بسیار

فعالان برتر کانون در سال ۲۰۱۹

۱ . صدیقه جعفری لازم به تشریح نیست

۲ . خانم شبنم رضاوند – سردبیرماهنامه بشریت، مسئول نمایندگی موفق نیدرزاکسن (هانوفر) حضور دائمی در جلسات کانون 

۳ . لیدا اشجعی اسالمی  مسئول کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان ، مسئول موفق آموزش حضور دائمی در جلسات کانون 

فعالان اثر گزار در پیشرفت کانون در سال ۲۰۱۹

۴ . خانم رزا جهان بین

۵ . خانم معصومه توکلی

۶ . اقای جهانگیر گلزار

۷ . خانم سهیلا مرادی

۸ . خانم زینت عباسیان چالشتری

۹ . اقای محمد گلستان جو

۱۰. آقای ابوالفضل پرویزی

۱۱. آقای مهدی گلسفیدی

  1. خانم زرین تاج الیاسی
  2. اقای محمدرضا چنگیزی
  3. اقای فرهاد نصیری
  4. آقای افشین رجبی
  5. خانم نیلوفر ایمانیان
  6. اقای رضا امیری
  7. اقای تقی پور دهقان تبریزی
  8. خانم دیانا بیگلری فر
  9. خانم سپیده کرامت بروجنی
  10. آقای حامد پرنوش

همراهان همیشگی کانون

۱ . خانم میترا درویشیان

2 . خانم مهناز روشن

3 . خانم نینا عمرانی

4 . آقای شهریار نقشبندی

5 . آقای کریم نوری

6 . خانم ژاله وفا

سپس خانم سهیلا مرادی ضمن سپاس از حضار در جلسه و همراهان در پالتاک و یوتیوب ساعت ۱۷ پایان جلسه را اعلام فرمودند.

علاقمندان می توانند جهت مطالعه بیشتر به لینکهای زیر مراجعه نمایند:

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/taghdirkamayandegi.mp3

http://azadegy.de/kongereh14dec2019/taghdirkomiteha.mp3

لیست اعضای پرتلاش کمیته ها

مسئول کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی:   صدیقه جعفری

خانم : بهار ابراهیمی  آقایان :  محمد ابوطالبی، محسن سیاحی، رحمان نبوی نژاد، ناصر نوروزی بارکوسرایی، امیر ابطحی، ، حمید رضا چناری

مسئول کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان  : حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی خانم : آزاده قریشی، آقایان: هادی درتومی، محمد آفتابی

مسئول کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان:  لیدا اشجعی اسالم

خانم ها: سمانه محبی، مینا رضایی آقایان: هومن شعری طهرانی، هادی  درتومی، امیر رضا یغمور

مسئول کمیته دفاع از حقوق زنان :   فریبا مرادی پور

خانمها: مهسا زکایی، پریسا حبیبی، لیدا اسدی فر، فاطمه عروجی، نیلوفر ایمانیان آقایان : مهران فاضل زاده حبیب آبادی ، حامد غریب زاده ، فرشاد قضایی کاوکانی ، علیرضا حجتی

مسئول کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو: مازیار  پرویزی

خانم : نیلوفرجلیلی آقایان : بنیامین رجبیان، علی هژبری، رسول پور آزاد، رضا چهرازی، احمد ملازاده، آزاد بهرامی

مسئول کمیته دفاع از محیط زیست :   سمیه علیمرادی

خانم ها و آقایان : زهرا برومند، سمیه حسین زاده ثانی، محمد علی محمود زاده رحیم آبادی، آرش یادگار، رضا عباسی زمان ابادی، علیرضا جهان بین

آقایان : محمدعلی محمودزاده رحیم ابادی، آرش یادگار، رضا عباسی، علیرضا جهان بین

مسئول کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان:    دیانا بیگلری فر

خانم ها : شبنم فتحی  آقایان:علی شعبانزاده، سید اسماعیل هاشمی، سید محمد اسماعیلی، امید شیرمحمدی

مسئول کمیته آموزش : لیدا اشجعی اسالم

خانم ها : نرگس محمدی، فرشته امیر احمدی، مریم برزگر و آقایان وحید حسن زاده ابراهیمی، علی احمدی ملک

مسئول نمایندگی ایالت نیدرزاکسن(هانوفر) :  شبنم رضاوند

خانم ها : آزاده قریشی، ندا فروغی، لاله پروین نیا، الناز اسدی صفا آقایان مهران فاضل زاده، محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی، دیان دادی، فرشاد قضائی کاوکانی، محمد رسولیان، غلامعلی نوروز پور، علیرضا حجتی

مسئول نمایندگی ایالت نوردراین وستفالن  : سهیلا مرادی

بانوان : فریبا مرادی پور ، سمانه محبی ، نیلوفر جلیلی ، سمیه حسین زاده ثانی ،شراره هادی زاده رییسی ، مهرنوش ایمانی چگینی آقایان : امین جعفری ، میلاد کیان ارا، سام جباری کرمانی، افشین شاهین

مسئول نمایندگی ایالت هسن :   فرهاد نصیری

خانم ها : سمیرا فیروزی بویاغچی، شهین تاج فتح زاده ، زهره حیدری شاهی، فاطمه عروجی، رویا ملائی بیجارپسی آقایان : رسول عباسی زمان آبادی، محمد آفتابی، هومن شعری طهرانی، داود وحیدی،

مسئول کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر:  رسول عباسی زمان آبادی

خانم ها : شبنم فتحی، ایراندخت کیا، رویا مولائی بیجارپسی و آقایان : سید اشکان حسینی، محمد ابوطالبی، داوود وحیدی

مسئولان رادیو  اینترنتی:   سعید حسینی، ابوالفضل پرویزی

رادیو  اینترنتی کانون  در بخش فنی و امور سایت

خانم ها : الناز اسدی صفا، نیلوفر ایمانیان، زینب عباسیان چالشتری

آقایان : ناصر نوروزی بارکوسرائی، علیرضا حجتی، احمد ملازاده، بنیامین

رجبیان، افشین رجبی، رضا چهرازی،

رادیو  اینترنتی کانون در بخش ادبی

خانم ها : سپیده کرامت بروجنی، مهسازکایی، فرشته امیر احمدی.

آقایان : حامد غریب زاده، مسیحا رشیدی،

رادیو  اینترنتی کانون بخش پژوهشی

خانم ها : نازنین طیبی، مینا رضایی، الناز اسدی صفا

آقایان : محمد علی محمودزاده رحیم آبادی، مهرداد یگانه

رادیو  اینترنتی کانون بخش خبری

خانم پریسا حبیبی، آقایان : محمد ابوطالبی، محسن سیاحی، رسول عباسی زمان آبادی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

مسئول امور رسانه

رزا جهان بین

خانم ها : ملیکا احمدی سبزواری، شهین تاج فتح زاده، معصومه نژاد محجوب، مرضیه مهدیه، ایراندخت کیا

آقایان: علی احمدی ملک، آزاد بهرامی، وحید تیرانی، علیرضا جهان بین، آمن جهان بزرگی، بهروز شکری نسب، رضا عباسی زمان آبادی، داود وحیدی

مسئول صدا و تصویر  : محمد گلستانجو

سردبیر ماهنامه بشریت :  شبنم رضاوند

خانم ها: سارا منظری، لاله پروین نیا و آقایان: رسول عباسی زمان آبادی، مهدی چای عطری، محمد رسولیان

مسئول کتابخانه اینترنتی مهدی گلسفیدی

خانم ها: ایراندخت کیا،  سپیده کرامت بروجنی،  لیدا اسدی فر،  سحر صمیمی

مسئول امور اینترنتی ، اداری و مالی محمد حسین بیداروند

اموراینترنتی: آقای رسول عباسی زمان آبادی

امور اداری: آقای علیرضا حجتی

امور مالی: آقای محمدعلی محمودزاده رحیم آبادی

مسئول سایت فارسی  ناصر نوروزی بارکوسرائی

مسئول سایت المانی  : نیلوفر ایمانیان

مسئول سایت انگلیسی  : علیرضا جهان بین.

هئیت رئیسه از همکاران و اعضا نیدرزاکسن که در برگزاری مجمع سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر صمیمانه تلاش کردند کمال سپاسگزاری را دارد.

مسئولین مراسم صدیقه جعفری، شبنم رضاوند

روابط عمومی خانم آزاده قریشی، فرشاد قضایی

منشی جلسه شبنم فتحی

مسئولین جلسه سهیلا مرادی، شبنم رضاوند

گروه اینترنت و فنی محمد حسین بیداروند، علیرضا حجتی، رسول عباسی زمان آبادی

صدا و تصویر:  الناز اسدی صفا، دیان دادی، ابوالفضل پرویزی

ادمین: مهران فاضل زاده، آزاده قریشی، فرشاد قضایی، رسول عباسی زمان آبادی

گروه عکاسی:  لاله پروین نیا، محمد رسولیان، امیر روشن

گروه فیلمبرداری مهران فاضل زاده ، آقای جهانگیرگلزار

گروه پذیرایی صدیقه جعفری، لاله پروین نیا، حسن پورکرمی، شیوا محمدلو، فرشاد قضایی

گروه انتظامات و تدارکات محمد علی قدیمی، آرش آدینه، رضا ویسانیان، حسن پورکرمی، فرشاد قضایی، وحید حسن زاده ابراهیمی

گروه نمایشگاه کانون محمدعلی محمود زاده ، مهدی چای عطری

بخش ادبی – هنری محمد فرشیدیان، مهناز روشنی، سهیلا مرادی، سپیده کرامت، شبنم رضاوند

تصاویری از مراسم ۱۴ دسامبر

لاله پروین نیا، محمد رسولیان، امیر روشن

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram