ماهنامه شماره ۲۰۹ بشریت

 

روی جلد ماهنامه بشریت شماره ۲۰۹ پشت جلد ماهنامه بشریت شماره ۲۰۹

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر  و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ  به:

1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از دولت

4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را  در دستور کار خود قرار داده است .

1- آگاهی رسانی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها

2- برگزاری جلسات سخنرانی و میز کتاب به منظور آگاهی رسانی و افشاگری 

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر

4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون مهدی گلسفیدی
گزارش آماری 3 ماهه نقض حقوق جوان و دانشجو در فصل بهار 98 رسول پورآزاد
گزارش 3 ماهه  نقض حقوق زنان در فصل بهار  1398  لیدا اسدی فر
گزارش 3 ماهه موارد نقض حقوق کار و کارگر، در فصل بهار 1398 ایراندخت کیا
گزارش 3 ماهه نقض حقوق پیروان ادیان, در فصل بهار 1398 هادی درتومی، محمدآفتابی
گزارش 3 ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان فصل بهار 1398 لیدا اشجعی
گزارش 3 ماهه آماری اقوام  و ملل ایرانی در فصل بهار 1398 امیر ابطحی
گزارش 3 ماهه اعدام – در فصل بهار( 1398 امیر ابطحی
گزارش 3 ماهه نقض حقوق هنر و هنرمندان  در فصل بهار 1398  دیانا بیگلزی فرد
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان تیر ۱۳۹۸ لیدا اشجعی
گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران تیر ۱۳۹۸  زهرا برومند،سمیه علیمرادی
گزارش نقض حقوق کار و کارگر درتیرماه ۹۸ ایراندخت کیا
گزارش نقض حقوق هنر در تیر۱۳۹۸ مرضیه بردبار کوچصفهانی
گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو در تیر۱۳۹۸    آرش ایرانی
گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان, تیر ماه 1398 هادی درتومی،محمدآفتابی
جدول آماری اقوام  و ملل ایرانی تیر ماه ۱۳۹۸ امیر ابطحی
گزارش آماری اعدام تیر ۱۳۹۸ محمدابوطالبی،امیر ابطحی
گزارش نقض حقوق زنان در تیر ماه 1398 مینا فرشی، لیدا اسدی فر
گزارش سخنرانی نمایندگی بادن وتمبرگ ژوئن ۲۰۱۹ پریسا حبیبی
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی ژوئن 2019 مهراب امیدی اسلامی
گزارش صعود به قله سوگ اشپیتسه جولای ۲۰۱۹  افشین شاهین زاده
گزارش ماه جولای 2019 نمایندگی سوییس رسول پورآزاد
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی 19 مای 2019 معصومه توکلی
گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی جولای محمد علی محمودزاده
گزارش سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان .. .مرضیه بردبار
جلسه سخنرانی نمایندگی هسن ماه ژوئن ۲۰۱۹ فاطمه عروجی
گزارش سخنرانی مشترک نمایندگی اتریش و زنان در یونی 19  فاطمه عروجی
گزارش سخنرانی نمایندگی نورد راین وستفالن در یونی ۲۰۱۹ مهرنوش ایمانی  چگنی
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی برمن ژوئن ۲۰۱۹     احمدرضا ایران نژاد کلوعلیا
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان یولی ۲۰۱۹ زهرا اسدی
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر جولای 2019 رزا جهان بین
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست  جولای ۲۰۱۹ محمد آدینه
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن جولای ٢٠١٩ شبنم رضاوند
کودک همسری زهرا برومند
تفسیر ماده 30 اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس …   حمیدرضا تقی پور
بررسی شیوع ایدز در بین زنان ایران حامد غریب زاده
آزار و اذیت و تعقیب قضایی نوکیشان مسیحی در ایران سمیه حسین زاده ثانی
تاریخچه  بهائیت رضا عباسی زمان آبادی
کودکان کار آزاده رضا
ارتداد   لاله پروین نیا
نگاهی به مبارزات مدنی و جنبش آزادی خواهی زنان ایران النازاسدی صفا
نی محزون شعری از شهریار هادی درتومی
از ثبت ملی تا نابودی جنگل های هیرکانی شمال ایران رزا جهان بین
مشکلات زنان مسیحی در ایران شراره هادی زاده رئیسی
در حمایت از زندانیان سیاسی به میدان بیائیم  محمدعلی محمودزاده

 

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

هیئت تحریریه:  سردبیر: شبنم رضاوند،

امور فنی و اینترنت: رسول عباسی زمان آبادی

طرح روی جلد و پشت جلد: سارا منظری

 چاپ و توزیع: مهدی عطری     chap@bashariyat.org

ویرایش:  شبنم رضاوند، منوچهر شفائی

آدرس:

VVMIran e.V.

Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover Germany

Tel.: +49 163 2611257

Email:     mahnameh@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:  www.bashariyat.org

توضیحات

1- این ماهنامه ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.                               

ماهنامه بشریت

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

ردیف                                   توضیح
 

 

۱

کتاب« گزارش یک آدم ربایی »: گزارش یک آدم ربایی» رمان نیست، یک گزارش از ماجرای واقعی دزدیدن یک خبرنگار است که توسط مارکزِ خبرنگار تهیه شده است. تلفیق رمان و گزارش پردازی ویژگی برجسته این کتاب خواندنی است. ماجرا پیش از هر چیز برخورد میلیتاریسم با شبکه آزاد اطلاعات و جلوگیری از درز هر خبری است که می تواند در جهان آزاد برای دیکتاتورها تبعاتی داشته باشد. در پی یک طرح ریزی ده نفر باهم ربوده می شوند و مارکز از گفتگو با افراد درگیر در این ماجرا این کتابِ رمان- گزارش را فراهم می کند. کتاب بیش از هر چیز حقایق تکان دهنده ای از تلاش برای سانسور  پرده بر می دارد و برای همه اثری خواندنی است.
 

 

۲

کتاب« بیچارگان»:  بدبختی یک بیماری واگیردار است. آدم‌های بیچاره و بدبخت بایستی از هم دوری کنند تا بدبختی‌شان به هم سرایت نکند و‌ بیشتر نشود. رمان بیچارگان اولین رمان داستایفسکی است که آن را در ۲۰ سالگی نوشت. داستایفسکی با این اثر توانست وارد محافل ادبی روشنفکران مطرح زمان خود شود و راه را برای رسیدن به موفقیت هموار کند. داستایفسکی شهرت زیادی کسب کرد و داستان اینکه منتقدان چگونه این رمان را کشف کردند یکی از ماجراهای مشهور در تاریخ ادب روسیه است.
 

 

 

۳

کتاب « مردی به نام اُوِه: یکی از دردناک‌ترین لحظه‌ها در زندگی احتمالا لحظه‌ای است که آدم می‌بیند سال‌های پیشِ رویش، کمتر از سال‌های کمن در این رمان تراژیک – کمیک احساس هایی مثل عشق و نفرت را به زیبایی به تصویر می کشد و انسان و جامعه مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می کند.پشتِ سرش هستند. روی جلد کتاب جمله ای از مجله آلمانی اشپیگل آمده است:کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.» کمن در این رمان تراژیک – کمیک احساس هایی مثل عشق و نفرت را به زیبایی به تصویر می کشد و انسان و جامعه مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می کند.
 

 

۴

کتاب« کشیش مرتد »: نویسنده آن را “عهدنامه‌ای” برای کشیش‌ها دانسته‌است. ژان ملیه  کشیش کاتولیک فرانسوی بود، که در بستر مرگ کاشف به عمل آمد که کتاب فلسفی کاملی در ترویج بی‌خدایی نوشته‌است. این کتاب تمام ادیان را تقبیح می‌کرد .کتابچه‌ای درباره ژان ملیه به نام «کشیش مرتد» به فارسی ترجمه شده‌است. “ولتر” از او به عنوان “کشیش خوب” یاد می‌کرد و در نامه‌نگاری‌ها با دخترش او را به خواندن دوباره و دوباره تنها اثر ملیه تشویق می‌کرد. میشل انفره در کتاب خود در دفاع از بی‌خدایی از ملیه به عنوان نخستین فردی که یک اثر کامل در دفاع از بی‌خدایی نگاشته‌است یاد کرده‌است.
 

 

۵

کتاب «چشمهایش »:   نمی توانی هنرمند بشوی.  کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بی خواب نمانده، چگونه ممکن است از سیری، از گرما،از پرتو آفتاب لذت ببرد. رمانی از بزرگ علوی است که برای نخستین بار در سال 1331 خورشیدی منتشر شد. بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به کار برده، بدین‌گونه که قطعات پراکنده یک ماجرا را کنار هم گذاشته و از آن طرحی کلی آفریده است که برحدس و گمان تکیه دارد این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسیمعمول است. برخی معتقدند این رمان و شخصیت استاد ماکان، با الهام از زندگانی کمال‌الملک نگاشته شده‌است و گروهی دیگر آن را شرح حالی از زندگی تقی ارانی می‌دانند.
 

 

 

۶

کتاب «بریدا »:  بریدا نام دختر جوانی است که در مسیر آموزش جادوگری افتاده و می‌خواهد آیین جادوگری بیاموزد. با اینکه این دختر نامزد دارد ولی در مسیر آموزش جادوگری، با مرد جادوگری ارتباط برقرار کرده و با او رابطه‌ی عاشقانه دارد. بریدا، داستان کم و بیش واقعی زندگی دختری ایرلندی است که شاگرد جادوگری است و پائولو کوئلیو او را در یکی از سفرهای خود ملاقات کرده است. وئلیو در این کتاب همانند کتاب کیمیاگر به ترویج جادوگری پرداخته و با بیان مسائلی ناتمام و ناقص در خصوص جادوگری، آن را یکی از راه‌های تکامل معرفی می‌کند که می‌تواند انسان را در حلّ مشکلات خود یاری کند.
 

 

۷

کتاب «اولیس »: اثر کریستوفر فرانک، چون دیگر آینده ای ندارند، از گذشته حرف میزنند. وقتی خیلی دویده باشیم و نفسمان بند آمده باشد، برمیگردیم و راهی را که دویده ایم اندازه میگیریم. یک ضد آرمان‌شهر را به تصویر میکشد که ارزش‌ها در آن تبدیل به ضد ارزش می شوند.مثلا زندگی فردی معنا ندارد و اجتماع مهم‌تر از فرد می باشد، دیوارهای خونه‌ها هم از شیشه است که بقیه افراد بتوانند داخل خانه را ببیند.یا مثلا همه باید به هم بخندند و با هم رقابت نکنند و برای دیگران داستان‌های بامزه و خنده‌دار تعریف کنند، در غیر این صورت آنها را به عنوان بیمار، عمل میکنند هم از نظر ذهنی و هم از نظر جسمی (نقابی با طرح خنده به صورتشان می‌چسبانند)، که به آن ها اصلاح شده می گویند.
 

 

 

۸

کتاب «طبل حلبی»: وقتی اسکار کوچولو به دنیا می آید ، پدرش می گوید بعدها باید در مغازه پدرش فروشندگی کند و مادرش می گوید در سه سالگی برای او طبلی حلبی خواهد خرید . اسکار که بسیار باهوش است از همان بچگی تصمیم می گیرد که نه فروشنده شود ، نه سیاستمدار و نه هیچ چیز دیگر . او می خواهد سریع سه ساله شود ، طبل حلبی خود را هدیه بگیرد و بعد از آن رشد خود را متوقف کند . بنابراین اسکار یک پسربچه سه ساله 94 سانتی باقی می ماند و همواره طبل می زند . داستان از زبان اسکار 123 سانتی در سن سی سالگی و بر روی تخت آسایشگاه روانی روایت می شود . اسکار که رشد ناهنجاری دارد ، در خلال جنگ آلمان ، رفتار عجیب و غریب مردم ، خانواده و سرنوشت خودش را به تصویر می کشد . از تمایلاتش ، سرخوردگی هایش و طرز رفتار مردم با خود به کمک طبلش سخن می گوید . از دیگر استعدادهای اسکار در بچگی ، صدای الماسی اوست که قادر به شکستن شیشه هاست!

گزارش  نقض حقوق بشرکمیته های تخصصی در فصل بهار ( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۱۳۹۸

گزارش آماری 3 ماهه نقض حقوق جوان و دانشجو در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

 

نمودار: ابوالفضل پرویزی

برای بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی

 رسول پورآزاد     Rasul pur azad

جدول نقض حقوق جوان و دانشجو در فصل بهار ( فروردین،اردیبهشت،خرداد)۹۸

تعداد موضوع ردیف
9

احضار

1
19

احکام صادره

2
21

اخبار دانشگاه

3
19

اعتراض و تجمع

4
5

اعتصاب

5
8

اعدام

6
73

بازداشت

7
21

زندانی سیاسی

8
8

شلیک نیرو های نظامی به مردم

9
3

شکنجه در زندان

10
2

محرومیت از تحصیل

11
8

وخامت حال زندانیان

12

یادآوری: گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد. لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.

http://daneshjoo.bashariyat.org

گزارش 3 ماهه نقض حقوق زنان در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸       لیدا اسدی فر

 

گزارش حقوق نقض (فروردین، اردیبهشت، خرداد) ۱۳۹۸

ردیف موضوع مورد
1 بازداشت و زندان 114
2 فرهنگی و اجتماعی 109
3 ورزشی 13
4 بهداشت و سلامتی 4
5 خانواده 9
6 قتل‌های ناموسی و اعدام 1

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمع آوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد. گزارشات ماهیانه و دوره ایی کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.

http://zanan.bashariyat.org/

 

گزارش 3 ماهه موارد نقض حقوق کار و کارگر، در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

تنظیم  جدول و آمار : ایراندخت کیا                    Irandokht Kia

موارد نقض موضوع ردیف
27 اخبار ویژه ۱
16 اخراج و تعدیل ۲
76 تجمع و اعتصابها ۳
26 بازداشت، زندان و احضار 4
28 کولبران- سوختبران 6
115 حوادث کار 7
55 معوقات و دستمزد 8
343 جمع کل

 

 

 

 

Irandokht Kia

جدول آماری نقض حقوق کار و کارگر در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

 

گزارش 3 ماهه نقض حقوق پیروان ادیان, در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

هادی درتومی، محمد آفتابی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

 

                   

   اهل سنت

 

 

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، بهار 1398

مورد موضوع ردیف
8 احضار و بازجوئی 1
8 بازداشت و بیخبری 2
1 فرافکنی و حاشیه سازی 3
4 جلوگیری از برگزاری یا برهم زدن مناسک مذهبی 4
2 محرومیت از حق دادرسی عادلانه 5
6 رفتار خشونت امیز با شهروندان 6
2 ممانعت از سفر 7
2 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 8
1 جلو گیری از آزادی زندانیان با وجود اتمام محکومیت 9
1 عدم رسیدگی به بیماران زندانی 10
1 محرومیت از کار 11
4 محاکمه 12
2 آزادی زندانیان با وجود اتمام دوره محکومیت 13
17 محرومیت از حقوق شهروندی 14
57 جمع کل 15

 

عرفان حلقه ها

جدول گزارش نقص حقوق عرفان حلقه، بهار 1398

مورد موضوع ردیف
1 آزادی از زندان با اتمام دوره محکومیت 1

 

     بهاییان  

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائیان، بهار 1398

مورد موضوع ردیف
10 بازداشت و بیخبری 1
2 احضار و بازجویی 2
23 محاکمه 4
10 محکومیت به زندان 5
5 تفتیش 7
7 ضبظ لوازم 8
1 جلوگیری از حق درمان 9
2 محرومیت از کار 10
1 شکنجه 11
1 تهدید 12
3 آغاز دوران محکومیت حبس 13
3 بلاتکلیفی اشخاص بازداشت شده 14
2 فرا فکنی و حاشیه سازی 15
1 آزادی موقت و با قرار وثیقه 16
1 ازادی مشروت 17
1 آزادی زندانیان 18
30 محرومیت از حقوق شهروندی 19
102 جمع کل موارد نقض 20

مسیحیان

جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان، بهار 1398

مورد موضوع ردیف
1 جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 1
1 فرا فکنی و حاشیه سازی 2
1 ضبط وسائل 3
1 تخریب اماکن 4
1 محرومیت از حقوق شهروندی 5
5 جمع کل 6

دراویش گنابادی

جدول گزارش نقص حقوق دراویش گنابادی، بهار 1398

مورد موضوع ردیف
5 تخریب اماکن مذهبی 1
5 فرافکنی و حاشیه سازی 2
1 محرومیت از حقوق شهروندی 3
11 جمع کل 4

سایر ادیان

جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان، بهار 1398

مورد موضوع ردیف
1 محرومیت از کار 1
1 اعتصاب غذا 2
1 فرافکنی و حاشیه سازی 3
1 مخالفت با مرخصی زندانیان 4
4 محرومیت از حقوق شهروندی 5
8 جمع کل 6

 

جدول آماری موارد نقض حقوق ادیان در بهار 1398

موارد نقض حقوق ادیان  اهل سنت  بهاییان  مسیحیان  دراویش   عرفان حلقه  سایر ادیان
بی خبری از افراد بازداشت شده 8 10
احضار و بازجویی 8 2
محکومیت به حبس 10
محرومیت از سفر 2
بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 2 3
تهدید 1
شکنجه 1
فرا فکنی و حاشیه سازی 1 2 1 5 1
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 4 1
آغاز دوران محکومیت حبس 3
اعتصاب غذا 1
محرومیت از کار 1 2 1
محرومیت از حقوق شهروندی 17 30 1 1 4
جلوگیری از آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1
آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 2 1 1
محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 1 1
تفتیش منزل 5
ضبط وسائل 7 1
محرومیت از حق دادرسی عادلانه 2
رفتار خشونت آمیز با شهروندان 6
محاکمه 4 23
آزادی موقت با قرار وثیقه 1
آزادی مشروط 1
مخالفت با مرخصی زندانی 1
تخریب اماکن 1 5
جمع کل 57 102 5 11 1 8

 

گزارش 3 ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

تهیه آمار و  تنطیم نمودار   لیدا اشجعیLida Ashjaei  

این گزارش با توجه به سانسور حاکم در جمهوری اسلامی نمیتواند بیانگر کلیت نقض حقوق کودکان و نوجوانان در ایران باشد

گزارش  سه ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان در (فروردین ؛اردیبهشت؛خرداد ) سال ۹۸

مورد موضوع ردیف
15 ازدواج کودکان ۱
11 اعتیاد کودکان ۲
6 اعدام کودکان ۳
58 اموزش و پرورش ۴
14 بیماری های کودکان ۵
23 حمایت از کودکان ۶
51 خشنونت علیه کودکان ۷
6 خودکشی کودکان ۸
14 کودک ازاری ۹
9 کودکان بیهویت ۱۰
1 کودکان در زلزله ۱۱
10 کودکان فقر ۱۲
17 کودکان کار ۱۳
1 کودکان معلول ۱۴
15 اسیب های اجتماعی ۱۵

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد  .این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است.

گزارش 3 ماهه آماری اقوام  و ملل ایرانی در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

تهیه آمار و تنظیم نمودار: امیر ابطحی   Amir Abtahi

       

جدول آماری اقوام  و ملل ایرانی در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

نفر مورد مکان ردیف
35 26 احضار 1
34 29 احکام صادره 2
137 71 اخبار زندانیان 3
0 18 اخبار عمومی 4
28 7 اعتصاب غذای زندانیان 5
308 101 بازداشت 6
0 4 اعتصاب و تجمع اعتراضی 7
38 22 تودیع و قرار وثیقه 8
69 46 خودکشی 9
30 21 تیراندازی ماموران به مردم 10
0 17 محرومیت 11
44 26 کولبران 12

گزارش 3 ماهه اعدام – در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۱۳۹۸

تهیه آمار و تنظیم نمودار امیر ابطحی   Amir Abtahi

اجرا صدور مکان ردیف
1 1 کرمان 1
3 6 بندرعباس 2
1 13 تهران 3
2 1 زنجان 4
0 1 مازندران 5
0 3 ارومیه 6
0 1 گلستان 7
2 0 گرگان 8
1 0 اصفهان 9
4 0 شیراز 10
5 0 ایلام 11
5 0 اراک 12
0 1 البرز 13
3 0 اردبیل 14
1 0 مشهد 15
6 0 بابل 16
1 4 مراغه 17
2 0 کرمانشاه 18
9 1 کرج 19
0 4 ایرانشهر 20
1 0 همدان 21
1 0 اهواز 22

جدول آماری اعدام بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۹۸

گزارش 3 ماهه نقض حقوق هنر و هنرمندان  ایران، در فصل بهار( فروردین،اردیبهشت،خرداد) ۱۳۹۸

دیانا بیگلری فرد   Diana Biglarifard

تنظیم نمودار : شبنم رضاوند   Shabnam Rezavand

 

جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  ایران تیر ۱۳۹۸

مورد موضوع ردیف
9 اجتماعی ۱
4 بازداشت ها ۲
5 علمی – فرهنگی ۳
4 کمبودها و محرومیت ها ۴
4 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۵
10 مطبوعات ۶
4 اعتراضات،انتقادات و تجمعات ۷

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد .

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنرکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا،هنر آنلاین ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛خبرگزاری فارس، کیهان،همشهری آنلاین،مهرنیوز،جمع آوری گردیده است .

اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:          http://honar.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق بشر ماهانه کمیته های تخصصی- تیرماه ۱۳۹۸

گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان تیر ۱۳۹۸

Lida Ashjaei   لیدا اشجعی

تنطیم نمودار   لیدا اشجعیLida Ashjaei

 

فساد مالی گسترده در جمهوری اسلامی با رقم های میلیاردی ان ؛بارش فقر بر سر خانواده ها و افزایش کودکان کار و خیابان و نگرانی والدین برای یافتن نیمکت های خالی در مدارس وترس ازحذف ثبت نام دانش اموزانشان ؟؟ ایا جامعه ایران با تهدید حق حیات و سلامت اجتماعیی روبرونیست ؟؟؟

گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان در تیرماه ۹۸

مورد موضوع ردیف
۹ ازدواج کودکان ۱
۶ اعتیاد کودکان ۲
۲۱ اموزش و پرورش ۳
۷ بیماری های کودکان ۴
۱۱ حمایت از کودکان ۵
۹ خشنونت علیه کودکان ۶
۲ خودکشی کودکان ۷
۲ فروش کودکان و نوزادان ۸
۹ کودک ازاری ۹
۱ کودکان بیهویت ۱۰
۹ کودکان فقر ۱۱
۱۶ کودکان کار ۱۲
۶ اسیب های اجتماعی ۱۳

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد  .این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا؛ مشرق نیوز؛ رکنا؛ رادیو زمانه؛ هرانا؛ ایرنا؛ ایلنا؛ رادیو صدای امریکا؛ رادیو بی بی سی؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا؛ سازمان حقوق بشر ایران؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری مهر؛ خبر گزاری خراسان؛ روزنامه قانون؛ تسنیم؛ کمپین فعالان بلوچ؛ جمع آوری گردیده است.

http://koodak.bashariyat.org/?p=25506

گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران تیر ۱۳۹۸

زهرا برومند، سمیه علیمرادی

تنظیم نمودار : سمیه علیمرادی

جدول گزارش نقض حقوق محیط زیست  ایران تیر ۱۳۹۸

تعداد                           موضوع                          ردیف
3 دستگیری فعالان محیط زیست 1
2 قتل ضرب و جرح و صدور حکم اعدام علیه محیط بانان 2
300 بیماری و مسمومیت و حوادث منجر به مرگ حیوانات 3
419 شکار غیر مجاز 4
1 حیوان آزاری 5
30 گسترش ریزگردها و افزایش آلودگی هوا 6
42 جنگل زدایی و بیابان زایی 7
13 نفوذ پسماندها و فاضلاب های صنعتی به چاه ها رودخانه ها و دریاها 8
3 فرسایش خاک و رانش زمین 9
5 حیوانات در معرض انقراض 10

برای آگاهی بیشتر :

گزارش فوق از سایت کمیته دفاع از محیط زیست و برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا ، ایلنا ، ایرنا ، فارس، ایسنا ، مهر ، افکار نیوز می باشد . لازم به ذکر است که به دلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاریهای غیر وابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق محیط زیست و فعالان آن در ایران می باشد . برای آگاهی و اطلاع بیشتر می توانید از سایت ما بازدید بفرمایید .

http://mohitzist.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق کار و کارگر درتیرماه ۹۸

 

ایراندخت کیا          Irandokht Kia

جدول گزارش نقض حقوق کار و کارگر در تیر ماه ۱۳۹۸

مورد تعداد موضوع ردیف
7 اخبار ویژه ۱
16 اخراج و تعدیل ۲
81 تجمع و اعتصابها ۳
5 7 کولبران- سوختبران 5
55 125 حوادث 6
10 معوقات و دستمزد 7
174 جمع کل

 

گزارش نقض حقوق هنر در تیر۱۳۹۸

مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی،اسماعیل هاشمی،صدیق محمدی،شبنم فتحی، دیانا بیگلری فرد

تنظیم نمودار : شبنم رضاوند   Shabnam Rezavand

 

جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  در تیر 1398

مورد موضوع ردیف
5 اجتماعی ۱
1 بازداشت ها ۲
1 صدور اجرای حکم ۳
11 علمی – فرهنگی ۴
4 کمبودها و محرومیت ها ۵
4 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۶
4 مطبوعات ۷
3 اعتراضات،انتقادات و تجمعات ۸

 

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنرکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا،هنر آنلاین ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛خبرگزاری فارس، کیهان،همشهری آنلاین،مهرنیوز،جمع آوری گردیده است .

اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:          http://honar.bashariyat.org

 

گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو در تیر۱۳۹۸

برای بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی

آرش ایرانی، وحید تیرانی، آرمین برادران پیله ورق، رسول پورآزاد

تنظیم نمودار : شبنم رضاوند   Shabnam Rezavand

جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو درتیر۱۳۹۸

تعداد موضوع ردیف
3

احضار

1
7

احکام صادره

2
12

اخبار دانشگاه

3
10

اعتراض و تجمع

4
3

خودکشی

5
37

اعدام

6
6

بازداشت

7
9

دانشجویان

8
14

زندانی سیاسی

9
3

شکنجه در زندان

10
1

محرومیت از تحصیل

11
4

وخامت حال زندانیان

12
7

شلیک نیرو های نظامی به مردم

13

 

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد. لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.

http://daneshjoo.bashariyat.org

 

گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان, تیر ماه 1398

هادی درتومی–  محمدحسین ملائی برزی–  محمد آفتابی

تنظیم نمودارها : حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

   اهل سنت

 

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، تیر ماه 1398

مورد موضوع ردیف
     4 احضار و بازجوئی 1
     2 جلوگیری از برگزاری یا برهم زدن مراسم مذهبی 2
     1 بازداشت و بیخبری 3
     3 شکنجه یورش ، تهدید زندانیان 4
     2 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 5
 1 منوعیت خروج از کشور 6
     1 تهدید 7
35 محرومیت از حق ملاقات و سایر حقوق زندانیان 8
36 اعتصاب 9
84 جمع کل 10

     بهاییان  

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی، تیر ماه 1398

مورد موضوع ردیف
3 احضار و بازجویی 1
4 محرومیت از حق ملاقات و سایر حقوق زندانیان 2
9 محرومیت استفاده از وکیل و سایر حقوق زندانیان 3
13 محاکمه 4
     1 آزادی زندانیان 5
     1 محرومیت از حقوق شهروندی 6
      30 جمع کل موارد نقض 7

 

مسیحیان

جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان، تیر ماه 1398

مورد موضوع ردیف
5 آغاز دوران محکومیت زندانیان 1
1 جلوگیری از آزادی زندانیان با وجود اتمام دوره محکومیت 2
8 بازداشت 3
3 فرا فکنی و حاشیه سازی 4
8 تفتیش منزل 5
8 ضبط وسائل 6
8 آزادی با قرار وثیقه 7
41 جمع کل 8

سایر ادیان

جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان، تیر ماه 1398

مورد موضوع ردیف
     1 مخالفت با مرخصی زندانیان 1
     1 اعتصاب غذا 2
1 محرومیت از حقوق شهروندی 3
     1 محرومیت از سایر حقوق زندانیان 4
     4 جمع کل 5

 

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان در تیر ماه 1398

موارد نقض حقوق ادیان  اهل سنت  بهاییان  مسیحیان  دراویش   عرفان حلقه  سایر ادیان
بازداشت و بیخبری 1 8
احضار و بازجویی   4   3
محکومیت به حبس
محرومیت از سفر 1
بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 2
تهدید 1
فرا فکنی و حاشیه سازی 3
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 2
آغاز دوران محکومیت 5
اعتصاب غذا 36 1
محرومیت از حقوق شهروندی   1   1
 جلوگیری از آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1
محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی
تفتیش منزل 8
ضبط وسائل 8
محرومیت از ملاقات و سایر حقوق زندانیان 35 4
               محرومیت از وکیل و سایر حقوق زندانیان 9
رفتار خشونت آمیز با شهروندان
محاکمه 13
شکنجه یورش ، تهدید زندانیان 3
آزادی با قرار وثیقه 8
آزادی زندانیان 1
محرومیت از سایر حقوق زندانیان 1
 مخالفت با مرخصی زندانی 1
جمع کل  84 30 41 4

 

 

جدول آماری اقوام  و ملل ایرانی تیر ماه ۱۳۹۸

 

امیر ابطحی   Amir Abtahi

 

نفر مورد عنوان ردیف
10 8 احضار 1
23 18 احکام صادره 2
0 29 اخبار زندانیان 3
0 15 اخبار عمومی 4
11 6 اعتصاب غذای زندانیان 5
86 48 بازداشت 6
3 3 تودیع و قرار وثیقه 7
32 16 خودکشی 8
32 19 تیراندازی ماموران به مردم 9
0 2 محرومیت 10
3 3 کولبران 11
200 نفر 512

مورد

صدور اطلاعیه پدیده شوم و گستردۀ خودکشی در ایران با  شماره 1146 جمع کل

گزارش آماری اعدام تیر ۱۳۹۸

محمد ابوطالبی ، امیر ابطحی   Amir Abtahi

ردیف استان، شهر و یا شهرستان صدور حکم اجرای حکم
1 تهران 10 0
2 زنجان 1 1
3 کازرون 1 0
4 کاشان 1 1
5 کرج 0 13
6 بندرعباس 0 1
7 بیرجند 0 1
8 مهاباد 0 2
9 ارومیه 0 6
10 نوشهر 0 1
11 خنداب 0 1
12 ماهشهر 0 1
13 میناب 0 3
جمع کل در مجموع ۲۷مورد خبری ثبت گردیده است. ۱۳ نفر ۳۱ نفر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، آنچه در پی می‌آید گزارشی است کوتاه و فشرده  از نقض حقوق جامعه ایران در محدوده اعدام شهروندان، طی دوره زمانی یک ماه گذشته، که  نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل این قتل دولتی باشد. . متاسفنه برغم تمام تلاش هائی که از جانب فعالین و نهاد های حقوق بشری صورت می گیرد، صدور و اجرای حکم اعدام که یکی از مهمترین موارد نقض حقوق بشر ایرانیان بشمار میرود، کماکان پا برجاست و هیچگونه آمار دقیقی نیز از تعداد آنان وجود ندارد،  لاجرم ما در این گزارش مواردی که خبرگزاری های مورد تائید دولت ایران منتشرکرده اند را به 2 گروه « صدور حکم اعدام و اجرای حکم اعدام » تقسیم بندی نموده ایم که نمیتواند در برگیرنده تمام اعدام های گسترده ای باشد که هر روزه و بصوت پیدا و پنهان در جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود، گفتنی است بیش از75  درصد اعدام ها بصورت مخفیانه اجرا شده و توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند و یا اعدام با اتهاماتی واهی و یا بدون وجود مدرک و یا دلایل کافی که بااستناد به حکم « قَسامه » در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران وجود دارد، ِیعنی نقض ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر.

گزارش نقض حقوق زنان در تیر ماه 1398

تهیه کنندگان: مینا فرشی ،لیدا اسدی فر

جدول گزارش نقض حقوق زنان در تیر 1398

ردیف موضوع مورد
1 بازداشت و زندان 48
2 فرهنگی و اجتماعی 45
3 ورزشی 1
4 بهداشت و سلامتی 0
5 خانواده 0
6 قتل‌های ناموسی و اعدام 0

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد.

گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایرانکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.http://zanan.bashariyat.org/

گزارش سخنرانی نمایندگی بادن وتمبرگ ژوئن ۲۰۱۹

پریسا حبیبی

جلسه مذکور در روز پنج شنبه مورخ 27 ژوئن راس ساعت17 با حضور مسئولان و اعضای نمایندگی و سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک نمایندگی بادن وتمبرگ برگزار گردید. درابتدای نشست مسئول جاسه خانم محمدرضا چنگیزی ضمن خوش آمدگویی وخیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جاسه را راس ساعت آغاز نمودند. درآغازجاسه آقای حمیدرضا تقی پوردهقان تبریزی با موضوع بررسی ماده 8 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی وشرایط اجرائی آن سخنرانی خود را ایراد کردند و متن سخنرانی ایشان به قرار زیر می باشد: بررسی ماده 1 و 20 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و نحوه اجرائی آن. در آغاز نگاهی داریم به متون مفاد 1 و 20 از اعلامیه جهانی حقوق بشر : ماده ۱: تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند. ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی حقوق بشر مشتمل بر دو قسمت میباشد : ۱-هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است. ۲- هیچ‌کس نمی‌بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود. در تفسیر ماده یک این نکته قابل اهمیت میباشد که بین هیچ انسانی با انسان دیگر فرقی نیست و همگی انسانها در سرتاسر کره زمین منافع و تفاسیر یکسانی از مفاهیم ۳۰ ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر را میبرند و این نکته که هر انسانی آزاد زاده شده میتوان بر این استناد کرد که یعنی همه انسانها از نظر انتخاب مذهب و عقیده و دیگر خصایل انسانی که مخرب جامعه بشری نیست باید آزادانه حق انتخاب داشته باشند در قسمت دوم از ماده یک اشاره بر این دارد که عقلانیت و وجدان به انسانها عطا شده و لازم هست همگی افراد در برابر قانون از یک حمایت یکسان و برابر برخوردار باشند در تفسیر قیاسی این ماده با نحوه اجرای آن در ایران میتوانیم به شهروندان بهائی و مسیحی نو کیش و دیگر پیروان ادیان و حتی میتوانیم به پیروان اقوام ایران نیز اشاره کنیم همانند شهروندان کرد ایران یا شهروندان بلوچ در ایران که در بسیاری از موارد حقوق اولیه شهروندی آنها زیر پا گذارده میشود و یا همانطور که اشاره گردید میتوانیم به دیگر پیروان ادیان و عقاید در ایران اشاره کنیم مثل منداییان ایران که در استان خوزستان زندگی میکنند و از آن دسته از شهروندانی هستند که به فراموشی سپرده شده اند و آنها را با الفاظی رکیک مورد خطاب قرار میدهند در ایران متاسفانه نقض حقوق بشر به یک عادت از طرف جمهوری اسلامی  تبدیل شده است چرا که ماده یک از اعلامیه جهانی حقوق بشر میتوان گفت که مادر ۲۹ ماده دیگر میباشد و با درک صحیح از ماده یک میتوان به یک هارمونی و یک درک کامل از ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر رسید در موارد نقض حقوق بشر در ایران نسبت به ماده۱ میتونیم حتی به نقض حقوق زنان که از آن با عنوان نقض جنسیتی میباشد میتوان نام برد که از مهمترین آنها جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه ها میباشد و یا حتی عدم حمایت کامل قانونی از بانوان در مقابل قانون در زندگی مشترک زنا شویی . در ادامه و در تفسیر ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مشتمل بر دو قسمت میباشد که در قسمت اول اشاره بر این دارد که هر انسانی محق به آزادی تشکیل گردهمایی و انجمنهای مسالمت آمیز میباشد را مورد بررسی قرار میدهیم منظور از این قسمت این میباشد که شهروندان یک کشور مجاز هستند که نسبت به هر گونه عمل یا حرکتی که بر ضد منفعت شهروندی آنها باشد و یا در مواردی که میخواهند حرکتی اعتراضی داشته باشند میتوانند به صورت مسالمت آمیز اعتراض خود را به شکل یک دسته یا یک گروه نشان دهند همانند تجمعات اعتراضی که پیروان محمد علی طاهری یا کارگران اصناف گوناگون در دفاع از حقوق شهروندی خود و یا در دفاع از محمد علی طاهری برگزار میکنند متاسفانه در ایران و با وجود جمهوری اسلامی که فقط و فقط بر پایه یک استبداد دینی پایه ریزی شده این نوع از حرکت های شهروندان با سرکوبهای گسترده مواجه میشود و بارها و بارها دیده و یا شنیده ایم که این نوع از تجمعات مسالمت آمیز که فقط با هدف رساندن اعتراض شهروندان به گوش مسولین میباشد با درگیریهای فیزیکی شدید و دستگیری افراد به اتمام میرسد که این در نوع خود میتواند نقض سریح قسمت اول از ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد. در قسمت دوم اشاره بر این نکته دارد که هیچ فردی را نباید به اجبار در انجمنی شرکت داد منظور از این قسمت همان تفسیر ماده یک می باشد که همگی افراد بشر آزاد زاده شده اند میباشد که این مورد هم شامل آن میشود. در موارد نقض آشکار از قسمت دوم میتوانیم به استفاده از اجبار به کارمندان دولت در نماز جماعت که در ادارت برگزار میشود اشاره کرد که عده ای ضمن ورود به حریم شخصی افراد آنها را به اجبار وادار به شرکت در این نوع از جماعت میکنند و یا راهپیمایی هایی که به مناسبتهای مختلف برگزار میشود کارمندان را وادار به شرکت در آنها میکنند . در تفسیر کلی ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی حقوق بشر میتوان بر این اصل که شهروندان با توجه به ماده یک که مادر ۲۹ ماده دیگر میباشد و در آن اشاره بر دارا بودن قدرت عقل میباشند و آزاد زاده شده اند باید حق ایجاد تجمعات مسالمت آمیز را داشته باشند و هیچ فردی و دولتی نباید شهروندان را از چنین حقی قانونی منع کند و یا آنها را به اجبار وادار به شرکت در یک چنین تجمعاتی کند چرا که انسان آزاد زاده شده و دارای قدرت عقل و شعور هست . نکته قابل استنادی که در ایران و با وجود جمهوری اسلامی به ورته فراموشی سپرده شده است و شهروندان ایرانی در طول شبانه روز با موارد بسیار زیادی از نقض حقوق بشر مواجه میگردادند و آزادی تجمعات در ایران کاملا در اختیار حکومت میباشد و ماهیت انسانی افراد در ایران زیر شدیدترین فشارهای امنیتی و فرا قانونی میباشد . از منظر اینجانب به عنوان یک فعال حقوق بشر شهروندان ایرانی دارای ماهیت والا میباشند و باید در بالاترین سطح اجتماعی و جهانی زندگی کنند و از حقوقی برابر با همگی انساهای دیگر برخوردار باشند . با امید به پیشرفت و همه گیر شدن صلح در سطح جهانی و با امید به روزی که همگی ما به عنوان یک شهروند و یک فعال حقوق بشر بتوانیم بر رسالت اطلاع رسانی و آگاهی شهروندان ایرانی اضافه کنیم. سپس گزارش و تحلیل مواردنقض حقوق بشردر خردادماه  1398که توسط آقای مهراب زارعی ارائه گردید. و بعد ازایشان خانم مینا فرشی سخنرانی خود را با موضوع قربانیان شکنجه ارائه کردند ومتن سخنرانی به قرار زیرمی باشد: روز 26 ژوئن روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه است. براساس این تعریف قربانی شکنجه در قوانین بین المللی, خانواده ها و نزدیکان افراد شکنجه شده هم جزو قربانیان شکنجه محسوب میشوند. شکنجه در قوانین قضایی ایران به عنوان مجازات متهمان پیش بینی شده است و وجه قانونی به خود گرفته است. مقامات قضایی هم علنا از احکامی که مصداق شکنجه هستند دفاع میکنند. هادی صادقی معاون فرهنگی قوه قضاییه در دفاع از مجازات بدنی گفته بود: مجازات های بدنی بسیار تاثیرگذارتر از حبس است و مجازات شلاق هم که در اسلام آمده است بسیار موثرتر است اما ستادهای حقوق بشری روی این موضوع نظر خوبی ندارند. در قوانین ایران برای حداقل 148 جرم مجازات شلاق مقرر شده است و همچنین برای حداقل 20 جرم مجازات نقص عضو مقرر شده است. چنین مواردی هستند که ایران را جزو 32 کشور دیگر در زمره پیشتازان تنبیه فیزیکی مجرمان در جهان قرار داده است.براساس همین قوانین است که افراد بسیاری از کوکان برای دزدی , یا شرکت در مهمانی های مختلط یا ارتباط با جنس مخالف به شلاق محکوم میشوند و جالب اینجاست که در ابتدای سال 2017 تا 2018 حدود 148 حکم شلاق توسط قوه قضاییه ایران صادر شده است.دستگیر شدگان در اعتراضات مسالمت آمیز تحت شکنجه های شدید روحی و جسمی قرار گرفته اند و دست کم 12 تن از معترضان تحت شکنجه به قتل رسیده اند.انواع شکنجه هایی که در زندانهای ایران توسط مقامات قضایی تایید و اجرا میشود شامل شلاق, نقص عضو, بستن زندانی تا چند روز به میله آهنی در سرما و گرما, بردن زندانیان به صحنه اعدام,اعدام مصنوعی , تجاوزهای وحشتناک و ممانعتهای پزشکی میباشد. اگرچه امواع مختلفی از شکنجه در زندانها و بازداشتهای ایران متداول است اما در این سخنرانی مختصر تنها به چند نمونه از رایج ترین انواع شکنجه میپردازیم:به طور مثال حکم 80 ضربه شلاق برای مردی که مشروبات الکلی نگهداری میکرده. حکم 314 ضربه شلاق برای سه زندانی در ملاعام در شهر کهکیلویه و بویر احمد در 25 دسامبر 2018. 80 ضربه شلاق برای جوان 18 ساله مشهدی بخاطر خوردن مشروی اجرا شد. در 19 دسامبر 2018 حکم 80 ضربه شلاق لیلا بیات در داسرای ارشاد ناحیه 21 تهران اجرا شد یا حکم 90 ضربه شلاق برای یک زندانی زن به نام تهمینه دانش در زندان ارومیه. همه اینها در حالی است که قبلا اعتراضات به شکنجه ها توسط زندانیان به زندانهای اوین یا کهریزک یا رجایی شهر ختم میشد اما با افزایش زندانیان سیاسی و در پی آن نگهداری آنها در زندانهای مختلف این اعتراضات و نامه ها ابعاد بزرگتر و جدی تری به خود گرفته است. حتی نهادهای بین المللی اجازه بازدید و رسیدگی به این زندانها را ندارند و طرح تصویب تحقیق و تفحص از بازداشتگاههای کشور در کمیسیون حقوقی و قضایی ایران هم همچنان ناکام مانده است. از طرفی همواره گزارشهای مختلفی از شکنجه و تجاوز به زندانیان در دوره های مختلف در ایران مخابره میشوند اما تاکنون هیچ کدام از این گزارشها به تایید مقام های رسمی در ایران نرسیده است.مهدی محمودیان از زندانیان سیاسی و قربانیان خشونت درزندانهای سیاسی در نامه ای سرگشاده به رهبر از مواد مخدر, اعتیاد, اجاره و فروش 250 هزارتومانی زندانیان برای استفاده جنسی, ضرب و شتم زندانیان با زنجیر و باتوم و استفاده از سگهای موادیاب برای ترس و زخمی کردن زندانیان نوشت. او همچنین گفته بود که جمعیت قابل توجهی از زندانیان مواد مخدر و معتادین به بیماریهای ایدز و هپاتیت مبتلا هستند و هیچ تفکیکی بین آنها وجود ندارد و با توجه به مصرف مواد مخدر بین این افراد روز به روز بر تعداد آنها افزوده میشود.او همچنین از نحوه بازجویی زندانیان سیاسی یکسال گذشته, به کار بردن الفاظ رکیک, فحاشی, تحقیرهای روحی و جنسی,دروغ, تهدید و تطمیع زندانیان برای پروژه اعتراف گیری, دخالت در حریم خصوصی متهمین, و ایجاد در گیری های خانوادگی برای رهبر نوشت و گفت بازجویان اغلب از زدن شوکر برقی به آلت تناسلی زندانیان, گذاشتن دستها در دستگاه کشیدن ناخن, ضرب و شتم با کابل, خوراندن قرص های روان گردان به زندانیان استفاده میکنند و اینها همه موارد کوچکی از شکنجه ها نیستند که بشه به راحتی از کنارشان عبور کرد و هر کدام از این شکنجه ها خود به تنهایی خسارات جبران ناپذیر روحی و جسمی بر تن و روح زندانیان باقی خواهد گذاشت که قطعا فراموش نشدنی هستند.مجلس و دولت در زمامداری اصلاح طلبان در تلاش بودند که با تغییر برخی قوانین ایران وضعیت وزارت اطلاعات را سر و سامان دهند و قانون منع شکنجه را تصویب کنند اما در نهایت این رح ها بعدها در مسیر رفت و برگشت میان مجلس و شورای نگهبان معلق و ناکام ماند. در14 دی97 هم بعد از نامه سرگشاده اسماعیل بخشی به وزیر اطلاعات و سر و صدای زیادی که ایجاد کرد حسن روحانی و صادق لاریجانی وعده پیگیری دادند اما صدایی که در نهایت شنیده شد همان موضع به دلیل سوابق مشکوک سیاسی و تخریب چهره نظام تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. یکی از اولین پرونده های دو دهه اخیر که نامش با (شکنجه) گره خورد, پرونده بازداشت شهرداران مناطق تهران در سال 76 بود که متهمان به مدت شش ماه در یک بازداشتگاه غیر قانونی زیر زمینی که بعدها به نام بازداشتگاه وصال معروف شد نگه داری شدند و در پایان به انواع جرائم اخلاقی و مالی اعتراف کردند. این پرونده ها برای اولین بار بازگویی شکنجه متهمان در زندان ها را از حالت امنیتی و تابو خارج کرد و به سطح جامعه کشاند. این پرونده همچنین اولین پرونده عمومی در جمهوری اسلامی است که به صورت رسمی برمساله شکنجه متهمان صحه گذاشت و انواع مختلف شکنجه ها را نیز تشریح کرد. البته سردار نقدی فرمانده وقت حفاظت اطلاعات اعلام کرده بود که ما متهمان را به دیدار خانواده شهدا بردیم و اونجا بود که تکان خوردند و قلبشلن به درد آمد و به تمام کارهایشان اعتراف کردند. اما گزارش هیات ویژه رئیس جمهوری وقت نشان داد که « اکثر اقرارهایی که از متهمین گرفتند با آزار بدنی و شکنجه و بی خوابی بوده است.»  در این گزارش تایید شده که بازجویان طیف متنوعی از آزارهای جسمی و روانی از قبیل انفرادی های طولانی مدت, دادن بی خوابی ,بستن دست و پا, جوجه کباب( آویزان کزدن متهم از دست و پا), شلاق, زدن با دسته بیل, شکستن دندان,تهدید فرزندان و تهدید به قتل متهمان در خارج از زندان را علیه شهرداران اعمال کرده بودند. اما در چهار سال گذشته با توجه به روایت های متهمان سیاسی از رفتار بازجویان نشان میدهد که شکنجه ها شکل جدیدی به خود گرفتند که اصطلاحا « شکنجه سفید» میگویند. عزت الله سحابی شخصی که هم در دوران پهلوی هم جمهوری اسلامی به زندان رفته در سال 81  در نامه ای سرگشاده به سران سه قوه, بازداشتگاه 59 سپاه را «تاریکخانه اشباح» مینامد و تاکید کرد این بازجویی های جدید در تاریخ پنجاه ساله ایران نظیری ندارد و یادآور شد که در جریان شکنجه بارها طلب مرگ و آرزوی اعدام داشته است. احمد زین آبادی هم در سال 97, بازجویی های سفید جمهوری اسلامی را وسط زمین و آسمان که هر لحظه اش یک جهنم است توصیف کرد.در این نوع شکنجه که آثار فیزیکی چندانی ندارد و بازجویان با اتکا به زندان انفرادی و شرایط ایزوله کردن متهم, بازجویی های گاه 18 ساعته, بی خوابی, تحقیرهای کلامی و فیزیکی, فشارهای مقطعی جسمی, تهدیدات رکیک جنسی و دروغ پردازی میکوشند شخصیت متهم را به مرحله فروپاشی درونی رسانده و او را برای ضبط اعترافات دروغین آماده کنندبر اساس دلایلی که گفته شد ادعای قوه قضاییه و دیگر مقامات جمهوری اسلامی در مورد عدم شکنجه کاملا نارست و دروغ محض است چرا که در 40 سال گذشته, شکنجه بازداشت شدگان سیاسی و امنیتی به عنوان پدیده ای فراگیر و سازمان یافته در زندانهای ایران جریان داشته است. از طرفی شکنجه فقط مختص زندانیان سیاسی و امنیتی نیست بلکه زندانیان و محکومان جنایی و کیفری و غیر سیاسی هم در تقریبا تمامی زندانیان ایران مورد شکنجه قرار میگیرند. وبعد از آن بحث آزاد با موضوع تامین حق انتخاب آغاز گردیدکه در ابتداآقای حمیدرضا دهقان تبریزی اینگونه بحث را شروع کردندکه حق انتخاب در ایران معنا و مفهومی ندارد.بطور مثال حق انتخاب دین که درایران هیچ جایگاهی نداردو با اشخاصی که بدلایلی دین خود را تغییربدهند با محدودیت تبعیض و سرکوب و برخوردهای امنیتی و قضایی روبرو بوده انداگرچه مقام های جمهوری اسلامی در سخنرانی های خود وشعارها بر برابری و برادری آنان تاکید می کنند اما در واقع برخوردهای تبعیض آمیز در مورد ادیان دیگرتا حدی است که پبروان آن حتی از داشتن محلی برای عبادت در ایران محروم هستند.ودر ادامه خانم پریسا حبیبی در مورد حق انتخاب  پوشش زنان که اجبار به رعایت یک نوع پوشش خاص مذهبی و فرهنگی ناقض حق آزادی عقیده و مذهب و حق آزادی بیان زنان است متوقف کردن زنان در خیابان استفاده از الفاظ توهین آمیز و تهدیدآمیزدستوربه جلوکشیدن روسری دادن دستمال برای پاک کردن آرایش زدن و ضرب و شتم وپرتاب وحشیانه زنان به داخل ماشین پلیس از جمله نمونه های ازار وخشونت فیزیکی است که زنان ایرانی به دلیل آنچه بدحجابی خوانده می شوددرطول چنددهه تجربه کردند.وآقای مهراب زارعی نظردادند که حتی حق انتخاب در زمان ریاست جمهوری در ایران جایگاهی ندارد شاید مردم به پای صندوق رای بروند و رای بدهند اما در نهایت رئیس جمهور همان انتخاب رهبرمی باشد ودر پایان آقای محمدرضا چنگیزی ضمن تشکراز تمامی سخنرانان و فعالین ,منشی جلسه ,ادمین ها در ساعت 19:15ختم جلسه را اعلام کردند

.اعضای نمایندگی بادن وتمبرگ که درجلسه مزبورحضور داشتند عبارتنداز:

خانمها و آقایان زهرا اسدی, پریسا حبیبی, لیدا اسدی، محمدرضا چنگیزی, حمیدرضاتقی پور دهقان تبریزی، مهراب زارعی, امیر شیر محمدی, محمدرضا احمدی، جواد لعل محمدی.

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی ژوئن 2019

مهراب امیدی اسلامی

جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی روز یکشنبه ۱۶ ژوئن ۲۰۱۹ میلادی ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی با حضورمسئولان و اعضای نمایندگی، سخنرانان، جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در اتاق پالتاک نمایندگی اسکاندیناوی برگزارگردید. در ابتدا مسئول جلسه خانم زینب عباسیان چالشتری با عرض خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی ها جلسه را آغاز نمودند. اولین سخنران این جلسه بعد از گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران درماه گذشته که توسط خانم معصومه توکلی ارائه شد، آقای محسن سیاحی، با موضوع بررسی ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بودند:

ماده یک،بررسی ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی تمام افراد بشر آزاد بدنیا می آیند و از لحاظ حیثیت وحقوق با هم برابرند همه دارای عقلانیت و وجدان می باشند و باید به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند .در قسمت اول اشاره بر برابری و برادری همه انسانها با یکدیگر می باشد و این بدین معنی است که همه افراد منفعت یکسانی را از این ۳۰ماده اعلامیه خواهند داشت و رنگ و نژاد و نوع تفکرات آنها نباید بانی ایجاد تضاد و جدایی در بهره برداری حقوقی از ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر شود اشاره بر اصل آزاده بودن انسان می کند این فقط شامل استفاده فرد از آزادی فیزیکی نم باشد و در اصل اشاره بر آزاد بودن نوع تفکر بشر دارد با توجه بر این اصل که در ادیان هم از انسان با عنوان اشرف مخلوقات یاد می شود این نکته که انسان دارای قدرت تفکر بالا برای تجزیه و تحلیل مسائل گوناگون را می باشد مورد تایید قرار می دهد این آزادی شامل در انتخاب مکان برای زندگی آزادی در بیان عقیده آزادی در عضویت در یک دسته یا گروه ها که آن در گروه دارای آرمان انسان گرایانه را نیز می باشد در قسمتی دیگر اشاره به حرمت گذاری به بشر نام می برد که می توان از این امر به عنوان یک کلید برای باز کردن قفل بسته افکارهای بسته در جهت محدود کردن انسان قدم بر می دارند استفاده کرد .در قسمت دیگر صحبت از حق وحقوق می کند که منظور از آن مساوات و برابری در همه زمینه ها می باشد این حق می تواند شامل اجرای مراسم مذهبی و پرستشی نیز می باشد .نکته ای که در نظام جمهوری اسلامی برخوردهای فرا قانونی با آن می شود محدودیتهای بسیاری را برای شهروندان و پیروان سایر ادیان ایجاد می کند نکته بسیار مهم این است که متاسفانه در نظام دیکتاتور ایران پیروان سایر ادیان را به عنوان اقلیت یاد می شود که همین نکته دلیل اصلی نقض حقوق پیروان سایر ادیان می باشد .در اصل بیست قانون اساسی ،اشاره بر خورداری یکسان قانونی افراد از قانون را شامل می شود ولی جمهوری اسلامی ایران در عمل تفاوت فاحشی در برخورداری قانونی بین شهروندان قائل می شود می توان این نکته را با اطمینان بیان کرد که ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر مادر بیست و نه ماده دیگر می باشدو بیست و نه ماده دیگر مکمل ماده یک می باشد چرا که اشاره به مستقیم شخص انسانی می کند که در بیست و نه ماده دیگر بصورت مجزا آنها را تفسیر می کند در اصل بیست و دو قانون اساسی اشاره بر مصونیت حیثیت جان ،مال،حقوق،مسکن و شغل اشخاص از تعرض را شامل می شود ولی در جمهوری اسلامی اکثر شهروندان از امنیت اجتماعی برخوردار نیستند و اکثرا زندگی توام با استرس و ترس را می گذرانند بیشتر شهروندان از بیان عقاید خود که جمهوری اسلامی یک حداقل حقوق شهروندی برخوردار هستند با توجه به اینکه دارای ملیت ایرانی اصیل هستند نمی توانند در هیچ اداره و موسسه یا سازمان دولتی استخدام بشود که این مورد نقض آشکار اصل ۳۰ قانون اساسی می باشد که اشاره بر آموزش و پرورش رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه و تامین وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خود کفایی کشور می باشد را شامل می شود و جمهوری اسلامی خود تدوین گر این قانون قانون اساسی می باشد ویا در موارد دیگر محل کسب رزق شهروندان بهائی را پلمپ می کنند یادیگر پیروان سایر ادیان مثل نوکیشان ،کلیساها از پذیرش افرادی که پیشینه دینی دیگری بخصوص مسلمان زاده را دارند سرباز میزنند بارها نیروهای امنیتی با هجوم به مراکز مذهبی مسیحیان اقدام به سرکوب و بازداشت مسیحیان کرده چاپ و توزیع کتب مقدس در منزل فرد یافت شود آن فرد با عنوان مبشر و مبلغ یا تبلیغ کننده آن دین مربوطه تحویل مراجع قضائی می شود و با حبسهای طولانی مدت مواجه می شود این رفتارهای خصمانه نم تواند در راستای احترام در حس آزاد اندیشه  بودن شهروندان  باشد چرا که جمهوری اسلامی ایران کلکسیونی از نقض آشکار حقوق بشر است چرا که نقض حقوق شهروندان ایرانی در مورد جلوگیری از بیان عقاید آنها نم باشد حتی می توان به وضوح دید اقوام و ملل ایرانی هم با دنیایی  از نقض حقوق شهروندی مواجه هستند . به عنوان مثال ،شهروندان بلوچ در سیستان و بلوچستان از آب آشامیدنی مناسب برخوردار نیستند فرزندان آنها بدلیل نبود فضای مناسب آموزشی از تحصیل باز می مانند و یا اگر در حال تحصیل هستند در امکاناتی حداقلی تحصیل می کنند که این مورد می تواند نقض اصل ۳۰ قانون اساسی می باشد و یا در اهواز مردم عرب ایران که با مشکل ریز گردها و همچنین آب آشامیدنی دست و پنجه نرم می کنند فرزندان آنها آینده  شغلی برخوردار نیستند کما اینکه سرزمینی از طلای سیاه در زیر پاهایشان است و یا شهروندان عزیزمان کردهای ایران بدلیل نبود شغل مناسب اقدام به کولبری می کنند که این شهروندان بارها و بارها با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی از پا در آمدند ،حکومت فعلی ایران به هیچ چیز دیگری جز بقای خود فکری نمی کند حاضر است برای ادامه دادن ظلم و ستمش و نقض آشکار حقوق بشر و کرامت انسان از هر ابزار و برخوردی استفاده می کند در نظام از هم گسیخته اقتصادی ایران که دلیل اصلی آن شخص خامنه ایی و دولت مردان برگزیده وی می باشد رشوه خواری و تشکیل با ندهای مافیایی محصولات مختلف از در وپیکر کشور مسیر صعودی دارد جمهوری اسلامی نه تنها با شهروندان خود با احترام و در حس برادری و برابری رفتار نمی کند بلکه زمینه ساز آشوب و در گیری دربین شهروندان خود نیز هست آنچه می بینیم از آمارهای سر سام آور اعدام و یا گسترش و گرایش جوانان به مواد مخدر و یا شیوع بیماریهای ایدز و هپاتیت و انواع و اقسام بیماریهای سرطانی از سوء مدیریتی و نقض آشکار حقوق شهروندان ایرانی می باشد .در اشاره به تساوی حقوق افراد یک جامعه بخصوص زن و مرد که ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن اشاره کرده با وجود آنکه در اصل نوزدهم ،مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق متساوی برخوردارند فرهنگ ، نژاد زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد شد و با توجه به اصل بیستم همه افراد ملت از اعم زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی سیاسی ،اجتماعی،فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند (البته با رعایت موازین شرعی )اما در عمل تساوی مورد نطر ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر از نظر برابری زن ومرد تامین نکرده است .البته میدانیم که زن در اجتماع ما جنس دوم هم نیست نه تنها با مرد برابر نیست بلکه جنس دوم هم نیست یک جا یا چند جا نسبت به مردها کم حقوقتر یا بی حقوقتر نیست خیلی جاها شاهد نقض فجیع بی حقوق زن هستیم برای مثال در مسئله طلاق در مسئله نگهداری فرزندان بعد از طلاق در مسئله های دیگر حقوقهای فرهنگی و مدنی و اینگونه مسائل در مورد ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر منظور از تساوی برابری حقوق تمام افراد اعم از مرد و زن کودک ،معلول ،مسن ،و غیره و بنابر اینها اینکه می بینیم در بند چهار قانون اساسی اشاره به اینکه کلیه قوانین بر اساس موازین شرعی تنظیم شده و این اصل بر نقض حقوق زنان صحه می گذارد و تعریف این بند به این صورت است ،کلیه قوانین و مقررات مدنی جزایی مالی ،اقتصادی،اداری ، فرهنگی ،نظامی ،سیاسی ،وغیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد و این اصل بر همه اصول حاکم است و تشخیص این امر بعهده فقها و شورای نگهبان است در قوانین اسلام زنان و مردان از حقوق متساوی برخوردار نیستند بلکه زنان بعنوان مملک و دارایی مرد محسوب می شود در حقیقت احکام و فرامین شرعی پایه و اساس تبعیض علیه زنان جامعه کنونی می باشد ،همچنین اصل تقلید که در قوانین شرعی وجود دارد به عدم پذیرش عقلانیت و وجدان همه اشاره می دارد بدین معنی که تفهیم اجباری استقلال مردم الزام تقلید از یک مرجع تقلید را به وجود می آورد که در نتیجه افرادی شامل مکارم شیرازی و سایر مصباح یزدی و غیره همه این کاستیها بر اثر ادغام شدن دین در سیاست کشور داری ناشی از این است که افرادی که هیچ گونه مهارتی در هیچ زمینه ای ندارند از شخص رهبر (قاتل) گرفته و یا شمخانی (مزدور)رئیس شورای مصلحت نظام ،محسن رضائی و یا کابینت ریاست جمهوری حسن فریدون و اکثر آنها تحصیلات بسیار پایین دارند و یا اگر تحصیلات دانشگاهی دارند بسیار بی ارزش و بدون کاربرد و مرتبط به آن سمت می باشد و باز اگر تحصیلات بالا دارند از برکات جنگ و استفاده از سهمیه ها پایمال کردن حق سایر جوانان به این تحصیلات دسترس پیدا کردن اگر بخواهیم جز به جز ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی در مقام تطبیق قرار بدیم بدون شک این نظام استبدادی که در مواجه و برخورد با عقاید و نظرات  شهروندان چیزی جز سرب داغ یا طناب دار و یا باطوم نمی شناسد ناقض همگی اصول حقوق اساسی و سی ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد وقتی نظام قضایی ایران با استناد به دینی که ساخته و پرداخته یک دین خاص و عقیده جز خاصی از افراد یا کشورهای می باشد با همگی شهروندان بر مبنای آن عقیده دینی برخورد می کند نه بر اساس حس برابری و برادری و مساوات نتیجتا دیگر چیزی جز آنچه ما در حال مشاهده هسنیم یعنی یک جامعه بیمار گونه که هیچ دارویی توان مقابله و رویارویی و درمان آنرا ندارد مگر داروی نگاه انسان دوستانه نه نگاه مساوات برادری و برابری زمینه رسیدن به یک دموکراسی داشتن یک نگاه یک دست به شهروندان بدون در نظر گرفتن عقاید و نظریات آنها و مطالعه و آگاهیهای افراد از حقوق شهروندی خود می باشد چرا که در صورت آگاهی افراد از حقوق اولیه خود دیگر هیچ دولتی یاری مقابله و نقض حقوق شهروندان را ندارد اگر ما به این باور برسیم که مشکل که امروز برای یک شهروند با توجه به نقض حقوق شهروندی برایش پیش آمده ممکن است فردا گرینبانگیر منرا را بگیرد باید علاج بیش از وقوع کرد و با مطالعه و آگاهی رسانی ذهنهای خوابیده افراد را بیدار کنیم و به آنها یاد آوری کنیم که چه ماهیتی دارند و از چه جایگاهی چه عقیده و چه سیاسی لایق رفتار توام مساوات و حس انسان دوستی می باشند با امید به گستردگی ذهنهای بسته و ریشه کنی ظلم در هر نقطه از جغرافیای ایران.

در ادامه آقای پوریا نخبه زعیم در مورد روز جهانى کودکان بیگناه و قربانیان تجاوز سخنرانی کردند: در 19 آگوست سال 1982 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به علت تجاوز و اقدامات وحشیانه اسرائیل نسبت به کودکان بی‌گناه فلسطینی و لبنانی، 4 ژوئن هرسال را به‌ عنوان روز بین‌المللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز و تعرض نام نهاد.روز بین‌المللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز منحصر به سوء استفاده‌های صورت گرفته در جنگ‌ها و شرایط مخاصمه آمیز نیست و می‌توان هر سوء رفتاری را حتی در خانواده‌ها علیه کودکان به عنوان همین مضمون شناخت.

علت نامگذاری روز کودکان قربانی تجاوز جنسی چیست ؟

روز بین‌المللی کودکان بی‌گناه و قربانی تجاوز بهانه‌ای است برای یادآوری درد و رنج کودکانی که در همین حوالی، شب‌ها را با آتش خمپاره و گلوله به صبح می‌رسانند و روزها با آجرهای به‌جامانده از خانه و کاشانه خود بازی می‌کنند؛ کودکانی که آب و غذا و دارو را نه به‌ عنوان یک نیاز ضروری بلکه چون کالایی ارزشمند و هدایایی نفیس می دانند. بالغ‌ بر ۲۵۰ هزار کودک در سرتاسر جهان در درگیری‌های نظامی به‌ عنوان سرباز حضور دارند. بسیاری از این کودکان دزدیده‌ شده و یا برای نجات از فقر و گرسنگی به این گروه‌ها پیوسته‌اند. کودکان همچنین قربانی انواع دیگر خشونت نظیر کار اجباری، سوءاستفاده جنسی، قاچاق و از این قبیل هستند. تنها در کشور سومالی و درنتیجه قحطی درآمیخته با نزاع‌های سیاسی ۲۰۰۹، ۱۳۰ هزار کودک، اغلب زیر ۵ سال، جان خود را ازدست‌داده‌اند. دختران بیش از پسران در معرض آسیب‌های ناشی از خشونت قرار دارند. با این‌ حال، این امر نباید مانع از جدی گرفتن خطرات متوجه پسر بچه‌ها شود. برای مثال، نتایج پژوهشی که امروز در تایلند منتشر شد، نشان می‌دهد اکثریت افراد در کشورهای شرق آسیا فکر می‌کنند بدرفتاری جنسی تنها شامل تجاوز به دختران است، حال‌آنکه آزار جنسی پسران و سایر اشکال این آزارها نظیر نمایش پورن، در این دیدگاه مورد غفلت قرار می‌گیرند. نزدیک به نیمی از ۵۰ میلیون آواره سطح جهان که به دنبال امنیت جلای وطن کرده‌اند را کودکان تشکیل می‌دهند. از میان ۲۲ میلیون آواره تحت نظارت کمیسیونر عالی سازمان ملل نیز ۱۰ میلیون، زیر ۱۸ سال هستند. اکثریت جمعیت پناهندگان به دلیل جنگ و نزاع‌های سیاسی متواری می‌شوند؛ نزاع‌هایی که عامل مرگ‌ و میر ۲ میلیون کودک در دو دهه اخیر بوده است. این میزان قبل از بروز تنش‌ها در سوریه، عراق، افغانستان و کشورهای آفریقایی و در سال ۲۰۰۱ به‌ روز شده است. بیش از ۳۰۰ هزار دختر به‌عنوان سرباز به خدمت گرفته‌شده‌اند و بهره‌کشی جنسی ازجمله خدماتی است که این دختران ناچار به ارائه آن هستند. کودکان تنها یا همراه خانواده‌هایشان، تقریباً نیمی از پناهنده‌ جویان کشورهای توسعه‌یافته را تشکیل می‌دهند. در اروپا، بالغ‌بر ۱۰۰ هزار کودک رهاشده وجود دارد و سالانه ۲۰ هزار بر این تعداد در اروپا و آمریکا افزوده می‌شود. ۴ میلیون کودک در اثر ابتلا به اچ‌آی‌وی مرده‌اند و ۱۳ میلیون یتیم شده‌اند که به‌خصوص در کشورهای درگیر نزاع سیاسی عامل درجه اول مرگ‌ومیر کودکان محسوب می‌شود. کمک‌های کشورها برای مبارزه با اچ‌آی‌وی بسیار کمتر از ۳ میلیارد دلار موردنیاز سازمان ملل و تنها ۳۰۰ میلیون دلار بوده است. این در حالی است که تنها 0.7 درصد از تولید خالص ملی کشورهای درحال‌توسعه می‌تواند ۱۰۰ میلیارد دلار بر این کمک‌ها بیفزاید. 1.2 میلیارد انسان در کره زمین که نیمی از آن‌ها را کودکان تشکیل می‌دهند، روزانه با درآمد یک دلار زندگی می‌گذرانند. ۱۰ میلیون کودک زیر ۵ سال سالانه در اثر ابتلا به بیماری‌های قابل‌پیشگیری و یا سوءتغذیه می‌میرند و ۴۰ میلیون تولد در سال هرگز به ثبت نمی‌رسد؛ این یعنی محرومیت همین تعداد کودک از ملیت و نام قانونی. کنوانسیون حقوق کودک در ۱۹۸۹ به تصویب رسید و تمامی کشورهای جهان به‌ استثنای ایالات‌متحده و سومالی به آن رأی داده‌اند. دو پروتکل الحاقی این کنوانسیون در سال‌های بعد، ناظر بر ممنوعیت خرید و فروش پورنو گرافی کودکان و تعیین ۱۸ سالگی به‌عنوان سن قانونی ورود کودکان به جنگ و نزاع‌های سیاسی به تصویب رسید.

جلوگیری از آزار جنسی کودک:

به عقیده‌ی روانشناسان همان‌طور که مادران می‌دانند، نحوه‌ی تغذیه‌ی کودک از لحظه‌ی به‌ دنیاآمدن تا مراحل گوناگون رشد به چه صورت باید باشد؛ در نحوه‌ی «تربیت جنسی» نیز لازم است آگاهی‌های درست و به جایی را به دست‌آوردند؛ فارغ از آنکه تصور کنیم کودکان به قول معروف «بی‌حیا» شده یا «چشم و گوش‌شان باز» می‌شود. متأسفانه آموزش‌ ندیدن والدین در این زمینه اصلی‌ترین نقطه‌ی ضعف‌شان است. چون خود آنها نیز در کودکی چنین آموزش‌های لازمی را ندیده‌اند. به باور صاحب‌نظران در این شرایط مهمترین گام این است که از خودمان شروع کنیم و «تربیت جنسی» را در خانواده‌ها به شکل جدی آموزش دهیم. چون مسئله‌ی «آزار جنسی» تنها در «تجاوز جنسی» خلاصه نمی‌شود. بلکه این موضوع طیف بسیار وسیعی دارد که یک بخش آن مربوط به «تجاوز جنسی» است. در شرایط محیطی که نمی‌شود عوامل بیرونی را تحت کنترل و مدیریت خود قرار دهیم، می‌توان فرزندان خود را به‌گونه‌ای تربیت کنیم که در برابر این خطرات ایمن شوند. با همین روش است که جای امیدواری دارد فرزندان در صورت مواجهه و احساس خطرکردن؛ این توانایی را از قبل داشته‌باشند تا فورا به والدین خود در این زمینه بدون هیچ ترس و واهمه‌ای اطلاع‌رسانی کنند. بنابراین می‌توان امیدوار بود از این طریق، جلوی اتفاقی که شاید به پشیمانی ختم می‌شود، گرفته خواهد شد. سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چگونه می‌توان جلوی این اتفاقات تلخ و نگران‌کننده را گرفت؟ چون به‌هرحال بسیاری از والدین تا قبل از شنیدن این خبر، مدرسه را خانه‌ی دوم می‌دانستند و بر این تصور که اولیای مدارس افراد قابل اعتمادی هستند، فرزندان خود را برای نیمی از روز به آنها می‌سپردند. به‌ویژه والدینی که احساس می‌کردند با پرداخت پول در مدارس غیرانتفاعی می‌توانند آموزش و تربیت فرزندان‌شان را در این مدارس تضمین کنند.

آموزش مسائل جنسی برای جلوگیری از آزار جنسی:

این موضوع می‌تواند یکی از اصلاحاتی باشد که در نظام آموزشی ما باید انجام گیرد. شاید مهم‌ترین عامل بازدارنده از آزارجنسی همین آگاهی‌ بخشی از آن به کودکان و دانش‌آموزان باشد. به هر رو، امید این است که رخداد زشت آزارجنسی در مدرسه‌های ما که هر از گاهی، نمونه‌ای از آن رسانه‌ای می‌شود، عزم مسئولان برای برخورد با آن را جزم کرده‌ باشد که دیگر کمتر شاهد رخ‌ دادن چنین پیشامدهایی باشیم. کودکان باید در زمینه های جنسی اطلاعاتی در حد سنشان داشته باشند تا متوجه تعرض به حریم خصوصی خود بشوند.

آشنایی با انواع کودک آزاری جنسی:

آزیتا محمدکریمی، روانشناس کودک و نوجوان نیز درباره‌ی انواع «کودک آزاری»توضیح داد و گفت: کودک آزاری شامل ۴ نوع اساسی از جمله کودک آزاری فیزیکی، روانی، سهل‌انگاری در مورد کودک و کودک آزاری جنسی است که تنها یک مورد این کودک آزاری جنسی، «تجاوز جنسی» محسوب می‌شود؛ رخداد پیش‌آمده در مدرسه‌ی غرب تهران یکی از انواع «کودک آزاری جنسی» محسوب می‌شود؛ زیرا که در آزار جنسی کودک، ما با یک طیف روبه‌رو هستیم که از نشان‌دادن عکس یا فیلم با محتوای جنسی شروع شده و به وادارکردن کودک به انجام اعمال جنسی و دخول و تجاوز ختم می‌شود. خوب است که با انواع «کودک آزاری جنسی» آشنا شویم و بدانیم که حتی نشان‌دادن عکس و فیلم به کودکان و نوجوان‌ها که محتوای جنسی دارد، نیز جزو «کودک آزاری» به‌حساب می‌آید. محمدکریمی با اشاره به تعریف کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز جزو این کنوانسیون است و به هر فرد زیر ۱۸ سال، «کودک» می‌گوید، اذعان دارد: «کودک وقتی در معرض کالاها، فیلم‌ها و گفت‌وگوهایی قرار می‌گیرد که محتوای جنسی دارد، دچار «کودک آزاری» می‌شود که مرحله‌ی آخر آن تجاوز به کودک و ایجاد رابطه‌ی جنسی است. متأسفانه اکثر والدین در این زمینه آگاهی لازم را ندارند و بیشتر واژه تجاوز را می‌شناسند.

حساسیت نسبت به ارتباط فرزندان با آشنایان:

این روانشناس کودک و نوجوان با هشدار به اینکه لازم است والدین نسبت به ارتباط فرزندان‌شان با اطرافیان، آشنایان، دوستان و … بیشتر حساسیت و توجه به خرج دهند، ادامه می‌دهد: «حداقل ۹۰ درصد موارد «کودک آزاری جنسی» توسط افراد آشنا و کسانی که کودک به آنها اعتماد دارد، صورت می‌گیرد. چون معمولا یک فرد آشنا فرصت‌های لازم را از طریق ابزارهای مختلف مانند تطمیع یا تهدید یا ارعاب و … دارد و کودکان را از این طریق می‌توانند به سمت خود بکشانند. به‌طور معمول کودکان به غریبه‌ها به‌راحتی اعتماد نمی‌کنند. البته «کودک آزاری جنسی» توسط افراد غریبه نیز صورت می‌گیرد؛ اما در بیشتر موارد افرادی مانند معلم مدرسه، پدر، مادر، خواهر، برادر، شوهرعمه، شوهرخاله، عمه، دوست‌ مامان، دوست‌ بابا و … هستند که ممکن است دست به چنین اعمالی بزنند.

چگونه از آزارجنسی در مدرسه جلوگیری کنیم؟

به گفته‌ی آزیتا محمدکریمی، نباید این انتظار را داشته‌باشیم که «کودک آزاری جنسی» در مدرسه رخ ندهد. هرجایی‌ که کودکان و نوجوانان مراوده‌ی طولانی مدت با افراد بزرگ‌تر از خودشان داشته‌ باشند؛ ممکن است مورد «کودک آزاری جنسی» قرار گیرد: «باورهای غلط موجب می‌شود تا ما معمولا فرزندان‌مان را تنها از غریبه‌ها بترسانیم. چون تجاوز برای ما آشناست؛ اما آنها را از «کودک آزار جنسی» از طریق اطرافیان مطلع نمی‌کنیم. این کار اشتباه است. چون ما نمی‌دانیم آن فردی که دائم با فرزندمان در تماس است، آیا اختلالی به نام «پدوفیلی» یا «بچه‌بازی» دارد؟ آیا به اندازه‌ی کافی از ثبات روانی برخوردار است؟» با توجه به گفته‌های این روانشناس به نظر می‌رسد محیط بیرون آن‌طور که باید قابل کنترل نیست. بنابراین تنها عواملی که می‌توان این اتفاقات را کنترل کرد، از طریق آموزش و ارتباط سالم و ایمن با فرزندان است. محمدکریمی در این زمینه می‌گوید: «آموزش و ارتباط سالم تنها ابزارهایی است که می‌توانیم کنترل آن را در اختیار بگیریم. ما نمی‌توانیم تمام معلم‌های مدرسه را از نظر روانی چک کنیم. هرچند ابزار نظارتی لازم باید در مدارس باشند و کارکنان مدرسه از فیلترهای مختلف رد شوند؛ اما مسئولیت ما به عنوان والدین در جامعه‌ای که عوامل بیرونی آن غیرقابل کنترل و خارج از دسترس است، آموزش متناسب و گام‌به‌گام خواهدبود تا فرزندمان زمانی که به یک جامعه بزرگ‌تر وارد می‌شود، ایمن و مجهز به اطلاعات درست و مهارت‌های لازم برای تصمیم‌گیری و حل مسأله و انتخاب باشد و کمتر آسیب ببیند». این روانشناس در پاسخ به اینکه کودکان و نوجوانان در چه بسترهایی بیشتر مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند، می‌گوید: بچه‌هایی که رابطه‌ی مناسبی با والدین‌شان ندارند، بچه‌هایی که در محیط پرتنش خانوادگی زندگی می‌کنند، بچه‌هایی که دچار اختلال‌های روانشناختی مختلفی هستند، بچه‌هایی که در محیطی زندگی می‌کنند که کمترین تماس را با والدین دارند یا والدین معتاد و سهل‌انگار دارند، بچه‌هایی که به خانواده خود اعتماد کافی ندارند و دچار دلبستگی ناایمن هستند، بچه‌هایی که مهارت های اجتماعی و ارتباطی لازم را ندارند و …، بیشتر از کودکان و نوجوانان دیگر در معرض دلبستگی‌های ناایمن کودک آزاری قرار می‌گیرند.

ایجاد زیرساخت‌های لازم جهت تربیت جنسی کودک:

به عقیده‌ی او در چنین شرایطی خانواده‌ها در گام نخست، باید زیرساخت‌های لازم جهت ایجاد ارتباط تربیت درست فرزندان در خانواده‌ را فراهم کنند و در گام دوم تعریف درستی از «تربیت‌ جنسی» داشته‌ باشند و آن را یاد بگیرند: «متأسفانه معمولا در نگاه عامه‌ی مردم «تربیت‌ جنسی» یک کالای لوکس و خارج از روال عادی فرزند پروری تلقی می‌شود. گاهی اوقات این باور وجود دارد که اگر اتفاقی رخ داد، باید به سراغ این موضوع برویم یا اگر بچه‌ها سؤالی کنند، در آن زمان است که لازم است از «تربیت‌ جنسی» نکاتی بدانیم؛ اما اصلا این‌طور نیست. «تربیت جنسی» از زمانی که فرزند به دنیا می‌آید، باید با او همراه باشد و یکی از ارکان‌های مهم تربیتی است؛ اما متأسفانه خانواده‌ها آگاهی‌های لازم درباره‌ی این موضوع را ندارند. درحال حاضر نیز از «تربیت‌ جنسی» تنها واژه‌ی «کودک آزاری جنسی»اش را می‌شناسیم و فکر می‌کنیم پیشگیری از آزار جنسی کودک یعنی «تربیت‌ جنسی». درست است که بخش مهمی از «تربیت‌ جنسی» پیشگیری از آزار جنسی است؛ اما «تربیت‌ جنسی» طیف بسیار گسترده‌تری دارد». تربیت‌ جنسی شامل ادارک جنسیت فرزند، داشتن دانش درباره‌ی جنسیت خودش، اطلاع درباره تفاوت‌های جنسی، آگاهی از هویت جنسی، اطلاع از رفتارهای جنسیتی متناسب با جنس خودش، علاقمندی و گرایش مثبت به جنس خود، شناخت خوب و کامل از جنسیتی که دارد و … همگی شامل «تربیت‌ جنسی» می‌شود. اگر والدین در این زمینه‌ها موفق عمل کنند، پیشگیری از آزار جنسی راحت‌تر صورت می‌گیرد». توجه کنید که اگر فردی فرزندش را مجبور کند، همیشه از او اطاعت کند و بگوید «چشم»؛ نمی‌تواند از او انتظار داشته‌باشد در زمانی که معلم یا هر آزارگر جنسی دیگر از او درخواستی غیرمعقول کند، او بتواند در برابر خواسته‌ی او جواب «نه» بدهد. «اینها نکاتی است که والدین باید به آنها توجه کنند. اگر قرار باشد تمام مسئولیت‌ها را بر سر ارگان‌ها و تصمیم ‌گیرنده‌های کلان کشور باشد، نه اینکه آنها مسئولیت ندارند، باز هم نباید مسئولیت‌های لازم را به عنوان والدین در این زمینه فراموش یا انکار کنیم و آن را نادیده بگیریم.

آقای رضا عباسی زمان آبادی با موضوع ایران، زن و سیاست سخنرانی کردند: زن در سرا پرده قوانین حاکم در جمهوری اسلامی؛ قوانین حاکم  جمهوری اسلامی اعم از قانون اساسی قوانین جزا ، مدنی  و لوایح و مستندات ، در ظاهر حقوقی را برای زنان به رسمیت شناخته است . در ذیل به پاره از این حقوق گذرا  اشاره ای  خواهیم کرد. طبق اصل ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی همه افراد ملت اعم از زن و مرد، در برابر قانون برابرند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. اصل 20  قانون اساسی جمهوری اسلامی  به نام ” اصل یکسانی زن و مرد طبق اسلام”  نیز شناخته می شود. اصل۲۱  قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت مؤظف است حقوق زن  را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید. اما قید شرط «موازین اسلامی» روزنه ای  به جهت  پیاده کردن  افکار ارتجاعی و  این نظام حاکم  علیه زنان در سایر قوانین است. این  موازین اسلامی حاکم  پایه و نهان زن ستیزی را در بند بند تمامی قوانین و همچنین در شکافها و پیچ و خم های  موجود  و خلا های نوشتاری و ساختاری سازمانی  نهادینه کرده است .

قانون مدنی جمهوری اسلامی  زنان را قانوناً به صورت برده  تعریف می کند.

برده داری نوع مدرن و مذهبی فرم امروزی تری از استثمار است که در زندگی روزمره و به واسطه قوانین حاکم  به روشنی مشهود بوده،  اینها  نوعی بردگی که می‌تواند حتی شکل قانون به خود بگیرد و در مورد زنان ایران، از سوی حکومت بر تمام جامعه اعمال شود.قوانینی که جنبه های مردسالارانه و برده گونه است . طبق ماده   ۱۲۱۰قانون مدنی  ،  سن بلوغ برای دختر ۹ سال قمری و برای پسر ۱۵ سال است. ( سن بلوغی که ده ها عامل محیطی و اقلیمی و ……. میباشد و صرف منبا را بر دختران بادیه نشین عربستان هزارهای  پیشین ). طبق ماده۱۰۴۱قانون مدنی  ،  ازدواج دختر بچه ها قبل از ۱۳سالگی با اجازه ولی مجاز است. قانونی که  با تفکرات اسلامی بادیه نشین عربستان 1400 ساله  پیش شکل گرفته  است .  و کم رنگ کردن قبح کودک همسری در سالهای اخیر همگی موکد این  امر میباشد . بر اساس ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی  ، ریاست خانواده خصیصه شوهر است. عنوان کردن واژه ریاست و نزول قداست زن به کرات در ادبیات قانونی مشهوده بوده است . حتی گستره ریاست شوهر بر زن در خیلی از تفسیر ها دامنه تصاحب و مالکیت را بیشتر  نمایان میکند . ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی  عنوان میکند : {{ شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد، منع کند.}} ماده۱۱۱۴ قانون مدنی   زن را موظف می کند در منزلی که شوهر تعیین می‌کند، سکنی گزیند. ماده 1123 قانون مدنی قانون مدنی مرد می تواند زن خود را به دلایل زیاد از جمله بیماریهای مختلف و نابینایی از هر دو چشم طلاق دهد. ماده 1123 قانون مدنی حتی اگر شرایط  ماده فوق برای زن در حال عقد وجود داشته است. ماده 860 قانون مدنی  غیر از پدر و جد پدری کس دیگری حق ندارد بر صغیر وصی معین کند (یعنی حتی مادر چنین حقی ندارد). ماده ۹۰۷ قانون مدنی  در رابطه با سهم الارث، اگر اولاد متعدد باشند و بعضی از آنها پسر و بعضی دختر باشند، پسر دو برابر دختر ارث می برد. ماده  1060 قانون مدنی ، ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی هم که مانع قانونی نداشته باشد موکول به اجازه به خصوص از طرف دولت است. ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی، وقتی زن و شوهر از یکدیگر جدا می‌شوند، حضانت فرزند پسر بزرگتر از دو سال و دختر بزرگتر از ۷ سال با پدر خواهد بود. ماده ۳۰۱ قانون مجازات جمهوری اسلامی  عملاً دست پدر و اجداد پدری را برای قتل زن و دختر باز می گذارد.متن صریح ماده: قصاص در صورتی ثابت می شود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنیٌ علیه نباشد و مجنیٌ علیه، عاقل و در دین با مرتکب مساوی باشد. تبصره- چنانچه مجنیٌ علیه مسلمان باشد، مسلمان نبودن مرتکب، مانع قصاص نیست. ماده ۵۵۰ مجازات اسلامی – دیه قتل زن، نصف دیه مرد است. هرگاه زن مسلمانی عمداً کشته شود، اگر قاتل مرد مسلمان باشد خانواده مقتول باید پیش از قصاص قاتل، نصف دیه کامل را به او بپردازد. همینطور اگر زن بارداری که جنین پسر حمل می کند کشته شود، دیه جنین دو برابر دیه مادر او خواهد بود. به واسطه مرد بودن جنین ؟؟ طبق قوانین مجازات جمهوری اسلامی  ، ارزش شهادت زن در برابر محاکم قضایی نصف مرد است. طبق قوانین زنان نمی‌توانند رئیس جمهور یا قاضی شوند. قانون اساسی  در اصل ۱۱۵ خود تصدی ریاست جمهوری را تنها حق رجال مذهبی و سیاسی دانسته است. اصل ۱۶۳ قانون اساسی شرائط قاضی شدن را به موازین فقهی منوط کرده است: صفات و شرائط قاضی طبق موازین فقهی به وسیله قانون معین می‌شود. ماده 638 قانون مجازات اسلامی تشکیل دهنده جرم عدم رعایت حجاب شرعی است . به موجب این ماده ” هرکس علناً در انظار عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از 10 روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتیکه مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار می نماید ، فقط به حبس از 10 روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد“. تبصره “زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از 10 روز تا دوماه یا از 50 هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد”

همانطور که در بالا به طرح های در رابطه با سرکوب زنان به بهانه رعایت نکردن حجاب اشاره شد،   بخصوص در سالهای اخیر در لوایح مختلف به طورکاملا هوشمندانه و  سیستماتیک طوری  به مسئله حجاب اجباری  پرداختند که زنان حتی در داخل خودروی شخصی با شیشه دودی  نیز آزادی پوشش ندارند. ماده ۸ فصل دوم تخلفات اداری تصویب شده مجلس در بند های ۱-۲۰ و ۲۱ رعایت نکردن حجاب اسلامی و عدم رعایت شئون و شعائر اسلامی را در ردیف تخلفات اداری برشمرده است.

در پایان نمونه خاصی از قوانین تبعیض آمیز مربوط به زنان ولی فرای مرزها اشاره میشود تا امر به معروفی وطنی  چتر خود را از مرزها بنمایید.

اجبار حجاب به دست هنرمندان: گروه موسیقی چارتاراز هوادارانش در خارج از ایران استفاده از حجاب را به عنوان پیششرط عکس یادگاری تعیین کرده و اعمال این روش را به محدودیت و تعهدهای قانونی نسبت داده است. حتی اگر این امر قانونی نباشد مشخص است که تعهدی از آنها برای کارهایشان گرفته شده است. این تعهد گیری بدین معناست که حکومت در پی اعمال حجاب اجباری در خارج از کشور نیز هست و هرجا زورش برسد آن را پیگیری می کند. از نگاه اسلامگرایان کافی نیست که حقوق زنان در داخل نقض شود بلکه در خارج کشور نیز باید نقض شود… به امید فردایی آزاد و آباد

این جلسه با بحث آزاد در خصوص حق ذاتی و حقوق شهروندی (زنان) ادامه یافت: حقوق طبیعی و قانونی دو نوع حق است. حقوق طبیعی آنهایی است که به قوانین یا آداب و رسوم خاصی از فرهنگ یا حکومت وابسته نیستند و بنابراین جهانی و غیرقابل انکار هستند. (با قوانین انسانی لغو یا محدود نمی‌شوند) حقوق قانونی آنهایی هستند که به وسیله یک سیستم حقوقی به فرد اعطا شده (که می‌توانند اصلاح یا لغو شده و توسط قوانین انسانی محدود شوند). بدون آن که مشروط به توافق دیگران، وجود نهادهای سیاسی و قضائی یا قوانین و سنت‌ها باشد؛ بنابراین حقوق طبیعی به هر انسان در هر زمان و هر مکانی تعلق می‌گیرد. ایده حقوق بشر مربوط به حقوق طبیعی می‌شود. بعضی تفاوتی بین آنها ندیده و آنها را مترادف هم بشمار می‌آورند؛ در حالی که دیگران آنها را جدای از هم دیده تا ارتباط سنتی آنها با حقوق طبیعی را حذف کنند حقوق طبیعی و بطور خاص مردود کردن آنها، در زمره اختیارات حکومت‌ها یا نهادهای بین‌المللی نیست. بیانیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ یک ابزار قانونی مهم است که مفهوم حقوق طبیعی را در قانون بین‌المللی نرم تثبیت می‌کند.

بطور سنتی حقوق طبیعی منحصراً به عنوان حقوق منفی به‌شمار می‌رفت در حالی که حقوق بشر نیز دارای حقوق مثبت است.

حتی در مفهوم حقوق طبیعی حقوق بشر، این دو اصطلاح ممکن است مترادف باشند..“ این جلسه با حضور: بنیامین رجبیان، شبنم رضاوند، معصومه توکلی، پوریا نخبه زعیم، منوچهر شفایی، حمید رضا دهقان تبریزی، زینب عباسیان چالشتری، سید اشکان حسینی، محسن سیاحی، نادیا مشرف قهفرخی، آزاد بهرامی، رضا عباسی زمان آبادی، هادی درتومی، احسان رضایی نژاد، احمد ملازاده، مهراب امید اسلامی و مهمانان دیگر در ساعت ۲۱:۳۰ به وقت اروپای مرکزی به پایان رسید .

گزارش صعود به قله سوگ اشپیتسه جولای ۲۰۱۹

افشین شاهین زاده

سوگ اشپیتسه (Zugspitze) بلندترین قله کشور آلمان و جزو رشته کوههای آلپ است. این کوه که در جنوبی ترین نقطه آلمان و در مرز کشور اتریش قرار گرفته، دارای سه مسیر صعود است. بجز اینها، دو تله کابین نیز گردشگران را از اتریش و آلمان به بالای قله می آورند.

داستانهای شنیدنی و خواندنی فراوانی هم درباره صلیب معروف واقع بر قله وجود دارد.وقتی که ایده برافراشتن پرچم کانون بر فراز این قله را با آقای شفایی مطرح کردم، بسیار مورد استقبال ایشان قرار گرفت.

با مشورتهای فیمابین تصمیم گرفته شد که متن شعار روی پرچم، می بایست جامع بوده و بیانگر اهداف اساسی کانون باشد. و چه هدفی بالاتر از

کرامت انسانها” ؟

نهایتا با نگاهی به قانون اساسی کشور آلمان – بعنوان یکی از قویترین دموکراسی های جهان-

کرامت انسان مصون از تعرض است

مردم و دوتل ایران وظیفه حفظ و حراست آنرا دارند

کانون دفاع داز حقوق بشر در ایران

متن مورد نظر توسط آقای مهرخو  همکار کانون در امور انتشارات، چاپ و برای بنده ارسال گردید.

مسیر 700 کیلومتری غرب تا جنوب آلمان را شبانه طی کردم تا بتوانم صبح روز 22 ژوئن کوهپیمایی را آغاز کنم.

در ایستگاه قطار مرکزی شهر گارمیش، پیش از آنکه صعودم را آغاز کنم،

تابلویی توجه مرا جلب کرد. در این تابلو به چندین زبان مختلف برای بلندترین قله آلمان تبلیغ شده بود.

پس از آنکه حروف فارسی ولی وارونه بر روی تابلو را به زحمت خواندم، به مسوول اطلاعات گردشگری توضیح دادم که این واژه ها چگونه باید نوشته شوند تا برای فارسی زبانان قابل خواندن باشد.

خستگی سفر شبانه، کوله پشتی سنگین و باران شدید، سرعت صعود را کاهش می دادند.

شب را در پناهگاه Hoellentalangerhuette که از قبل از طریق کلوپ آلپ نوردی هماهنگ و رزرو کرده بودم، به امید هوای بهتر در فردا سپری کردم.

صبح روز 23 ژوئن حرکتم را در حالی آغاز کردم که برخلاف پیش بینی های قبلی، هوا ابری بود و برف نیز گهگاه می بارید.

ادامه مسیر ، دو بخش کلی داشت:

1- یخچالی که به دلیل سختی مسیرش “جهنم” نامیده می شود.

2- پس از عبور از یخچال میبایست یک دیواره ی 500 متری را با ابزار و تکنیک های سنگ نوردی صعود می کردم.

آگوست سال گذشته نیز همین مسیر را پیموده بودم.

در مقایسه با سال گذشته اما، حجم برف بسیار بیشتر بود.

چند نفر در میانه راه، عطای صعود را به لقایش بخشیدند.

در مقابل، عشق بی انتها به کوهستان  و امانتی که در کوله پشتی داشتم، نیروی مرا دو چندان می کرد…

گزارش ماه جولای 2019 نمایندگی سوییس

.

 رسول پورآزاد

این جلسه در روز ۱۴ جولای در ساعت ۱۳ به وقت اورپای مرکزی در مکانی به نام کازاما برگزار شد .در ابتدا منشی جلسه اقای مهرداد یگانه ضمن خوش امد گویی از اواین سخنران جلسه اقای هادی جعفر پور دعوت کردند تا سخنرانی خود را در مورد گزارش و تحلیل نقض حقوق بشر در خرداد ماه ۱۳۹۸ را بیان کنند ؛ • اخبار نقض حقوق بشر در خرداد ماه ۹۸ با کمتر از ۱۵ مورد اعدام، بازداشت اتنیک ها و اقلیت های مذهبی و تبعیض علیه آنان، بازداشت و محکومیت‌ فعالان مدنی، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، بازداشت و محاکمه فعالین کارگری و صنفی، تجمعات کارگری و اصناف بخصوص در زمینه معوقات مزدی، نقض حقوق کودکان و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد، همراه بود.

  • اعدام: آیین نامه جدیدی جهت اجرای احکام کیفری مبنی بر به کار بردن شیوه های جدید مجازات که اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو و اعدام را شامل می شود توسط رییس قوه قضاییه به نهادهای قضایی ابلاغ شد. در ماده ۴۰ این آیین نامه جدید آمده که مجازات اعدام به صورت حلق آویز و با استفاده از طناب دار، با شیوه دیگری که کمترین آزار را برای فرد محکوم داشته باشد، به اجرا درآید.
  • زندان • علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ توسط دو زندانی دیگر در این زندان با ضربات پرتعداد چاقو به قتل رسید. برزان محمدی، همبندی پیشین علیرضا شیرمحمدعلی، در نامه ای، محمدرضا خلیل زاده و حمیدرضا شجاعی زواره را به عنوان قاتل و شریک در قتل علیرضا شیرمحمدعلی معرفی ‌کرد.
  • نرگس محمدی، آرش صادقی، سعید شیرزاد، سهیل عربی، بابک دادبخش، اکبر باقری،جواد احمدی، مجید اسدی، ساناز اله یاری و جواد احمدی از دریافت خدمات درمانی محروم ماندند.
  • عباس لسانی، نازنین زاغری، حامد الهوردی پور، امیر ستاری رئوف و هیوا موسی زاده دست به اعتصاب غذا زدند.که امیر ستاری رئوف در هفتمین روز اعتصاب غذای خود پس از ضرب و شتم توسط مسئولین زندان به سلول انفرادی منتقل شد و هیوا موسی زاده محبوس در زندان نقده که در اعتراض به رویه مسئولین این زندان با دوختن لب دست به اعتصاب غذا زده بود بصورت تنبیهی به بند جرایم خشن زندان ارومیه تبعید شد.
  • از دیگر مهمترین اخبار در این زمینه میتوان به تداوم بازداشت و بی خبری از وضعیت صبا کردافشاری و فرشته دیدنی، عدم تفکیک جرایم در مورد حمید کبیرمهر، مصدومیت چهار زندانی در زندان ارومیه در پی بروز آتش‌سوزی در سلول انفرادی و بی خبری از شهروند پلاکارد به دست میدان انقلاب پس از بازداشت اشاره کرد.
  • بازداشت‌، احضار و محکومیت هایک شهروند در سیستان و بلوچستان، سه شهروند در سنندج، شماری از شهروندان در مراسم خاکسپاری عزیز پورولی در تبریز، یک شهروند در آبادان، شش شهروند در خوزستان، شماری از شهروندان در زاهدان، یک شهروند در شهرستان سرباز، یک شهروند در چابهار، یک شهروند در سنندج، دو شهروند در روانسر و پیرانشهر، چهار شهروند و دو برادر در اهواز، سه شهروند در ارومیه و یک شهروند در شهر بوکان و همچنین علی عزیزی جز بازداشت شدگان بودند.
  • جعفر رستمی راد به ۶ ماه حبس تعزیری، امید اسدی و رحیم غلامی به یک سال حبس تعزیزی و محمد درستی به پرداخت جزای نقدی بدل از حبس محکوم شدند.
  • عباس لسانی، عطا کریمی، علی عزیزی،کیانوش اصلانی و توحید امیر امینی و مجتبی پروین به دادگاه احضار شدند.
  • در پی ضرب و شتم یک شهروند توسط نیروهای انتظامی در شهرستان ایرانشهر، روز گذشته شماری از اهالی این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند.
  • ممانعت از برگزاری نماز عید فطر اهل سنت در تهران علیرغم موافقت قبلی و بازداشت شماری از شهروندان اهل سنت در اهواز در حین برگزاری نماز تراویح از جمله مواردی بود که شهروندان اهل سنت با آن مواجه بودند.
  • از دیگر مهمترین اخبار در این زمینه میتوان به احضار و بازجویی امام جماعت یکی از مساجد اهل سنت در سنندج،بازداشت یک شهروند اهل سنت در اهواز، برگزاری دادگاه ۶ شهروند بهایی ساکن تبریز و محکومیت شش شهروند بهایی ساکن تبریز به حبس اشاره کرد.
  • حقوق کودک • معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری همدان از ازدواج ۱۵۹۶ دختر زیر ۱۵ سال در سال گذشته در این استان خبر داد. که ۱۰ درصد این ازدواج ها به طلاق منجر شده است. نماینده مردم سروان در مجلس از محرومیت بیش از ۱۰۰ هزار کودک از ادامه تحصیل در استان سیستان و بلوچستان خبر داد و گفت که مدارس خشتی این استان بر اثر کوچکترین باد یا باران ریزش می کنند.
  • حکم صادره علیه لیلا میرغفاری مبنی بر پرداخت جریمه نقدی اجرا و توسط وی واریز شد. • پرتو جغتایی، عکاس و گزارشگر ورزشی از ممنوعیت حضور عکاسان زن در تمرین تیم ملی فوتبال مردان خبر داد.
  • کارگران و اصناف• جمعی از کارگران نیشکر هفت تپه در نامه ای به کمیته آزادی سازمان جهانی کار نسبت به ادامه بازداشت و سرکوب فعالان کارگری از دولت ایران شکایت کردند. در این نامه با تاکید بر بازداشت، احضار و تهدید بیش از ۵۰ تن از کارگران این مجتمع در ماه های اخیر، به تداوم بازداشت اسماعیل بخشی و “شکنجه تا سرحد مرگ” وی در زمان بازداشت اشاره شده است. همچنین از سپیده قلیان، علی نجاتی، امیر امیرقلی، ساناز اله یاری و امیرحسین محمدی فر به عنوان دیگر مصادیق نقض حقوق فعالین کارگری و مدافعان حقوق کارگران نام برده شده است.
  • بهداشت و محیط زیست• حکم اعدام سعید مومی وند، محیط بانی که پیشتر از بابت اتهام “قتل” به اعدام محکوم شده بود توسط دیوان عالی کشور نقض و این محیط بان از اعدام رهایی یافت.
  • همچنین شاهد مرگ و مصدومیت ۳ جنگلبان در ساری، یک محیط بان در اهواز و کشته شدن یک محیط بان در هرمزگان بودیم.
  • جمعی از شهروندان و دوست داران محیط زیست در شهرستان شاهرود ، اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی و طوماری درارتباط با آسیب رسیدن به قله شاهوار امضا کردند.
  • حقوق فرهنگی• عباس سجادی، شاعر، ترانه‌سرا و موسیقی‌پژوه به دنبال عدم پذیرش “اعلام برائت” از محمدرضا شجریان ممنوع التصویر شد.
  • لغو کنسرت فرزاد فرخ در بجنورد و نمایش و اکران فیلم “ما همه با هم هستیم” در استان کرمان توقف شد.
  • خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان
  • حکم شلاق در ملا عام یک متهم به اتهام “سرقت” در ایرانشهر اجرا شد.
  • در پی انتشار عکس های گردشگرانی در سد لفور و دستور مستقیم دادستانی مازندران برای برخورد با این شهروندان ۱۷ تن در سوادکوه بازداشت شدند وافرادی که قایق ها را نیز در اختیار این گردشگران قرار داده بودند، مجرم شناخته شده و پرونده آنها در جریان است.
  • در یک مهمانی خصوصی دو دیپلمات اروپایی و دستکم ۱۰ تن در آمل و ۳۰ نفر در گرگان و ۱۵ دختر و پسر در کلاردشت بازداشت شدند.
  • ۱ کولبر در اشنویه، ۴ کولبر در ارومیه، مریوان و پیرانشهر، ۱ کولبر در سردشت، ۱ کولبر در پیرانشهر و ۱ کولبر در بانه بر اثر شلیک نظامی کشته و زخمی شدند.
  • ۱ شهروند و ۱ کولبر در سردشت بر اثر انفجار مین مصدوم شدند.
  • در پی شلیک مستقیم نیروهای نظامی در دیگر نقاط یک شهروند در جاسک، یک شهروند در زاهدان، یک شهروند در سراوان، دو کودک در کمیجان، یک شهروند  در سراوان، یک شهروند  در مشهد و ۴ شهروند در کرمان و سیستان و بلوچستان کشته و زخمی شدند و شاهد اسیدپاشی به یک مرد در پیرانشهر بودیم.

آقای یگانه با تشکر از آقای جعفر پور از دیگر سخنران جلسه اقای رسول پورآزاد دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع مقایسه ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را آغاز کنند ؛ماده ۱۱ علامیه جهانی حقوق بشر : ۱- هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمه‌ای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود. ۲- هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین‌المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمی‌بایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی‌بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.

ما میبینیم که جمهوری اسلامی در موارد بسیار زیادی بصورت نه عادلانه اقدام به محاکمه علنی و غیر علنی شهروندان خود کرده و حتی با قانون اساسی که خود نظام ادعای پایبندی بر آن را دارد هم پایبند نبوده هرچند ما میبینیم که همین قانون اساسی هم در زمان تدوین با اشکالاتی مواجه بوده و هست و نیاز به بازبینی و ویرایش میباشد در نظام جمهوری اسلامی حتی افراد در مواردی از دادگاهی شدن خود خبر ندارند یعنی در دادگاه حضور ندارند و حکمی غیابی برای آنان صادر میشود . و یا افراد با اتهام های غیر واقعه ای مواجه میشوند مثلا یک مبشر مذهبی غیر مسلمان یا غیر شیعه اگر فعالیت های مذهبی انجام دهد و دستگیر بشود که همین جلوگیری از بیان عقیده و فعالیت مذهبی در نوبه خود نقض آشکار حقوق انسانی افراد میباشد ، در دادگاه با موضوع اقدام بر علیه امنیت ملی مواجه میشود . در صورتی که این فرد هیچ گونه اقدام امنیتی انجام نداده و یا حتی این افراد بعنوان محارب هم تلقی میگردند که در این صورت امکان روبرو شدن با مجازات اعدام هم داشته باشند . با توجه بر این نکته که در اصل ۲۰ قانون اساسی بر حمایت یکسان قانون از افراد تاکید گردیده ولی موارد عکس آن بسیار ثابت گردیده مثلا فردی که اختلاص نموده چون از یک دسته پاین میباشد با مجازات اعدام مواجه میگردد ولی ما میبینیم فردی دیگر بدلیل آقازاده بودن با همین جرم با زندان مواجه میگردد . در اصل ۲۳ قانون اساسی تاکید بر ممنوعیت تفتیش عقاید درج گردیده والی در عمل نظام قضایی حاکم اقدام به نقض  این بند میکند نمونه بارز آن در برخورد با پیروان ادیان دیگر مثلا بهائیان و دیگر پیروان میباشد . میتوان این را بالواقع تایید کرد که هر فردی که در دادگاه محاکمه میشود به دید متهم بودن مورد محاکمه قرار میگیرد . حتی در مواردی با توجه به این که جرم فرد اثبات نگردیده فرد را برای مدت طولانی در انفرادی قرار میدهند و حتی وی از حق داشتن وکیل هم محروم میباشد و یا اگر هم میباشد وکیل حق ملاقات با وی را ندارد که این نقض آشکار اصل ۳۵ قانون اساسی میباشد در که میگوید درهمه دادگاه‏ها ترفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد که.نمونه بارز این قضیه در پرونده محمد علی طاهری مشهود میباشد . و یا حتی فرد مورد ضرب و شتم هم قرار میگیرد جهت اقرار به جرمی که مرتکب نشده که این هم نقض آشکار اصل ۳۸ و ۳۹ قانون اساسی میباشد . حتی میبینیم که فرد در محکم بصورت غیر علنی محاکمه میگردد که این هم نقظ آشکار اصل ۱۶۵ و ۱۶۸ قانون اساسی میباشد . در فصل ۱۱ قانون اساسی در اصل ۱۵۶ بند ۴ تاکید بر کشف جرم و تعقیب‏ مجازات‏ و تعزیر مجرمین‏ و اجرای‏ حدود و مقررات‏ مدون‏ جزایی‏ ‏ اسلام دارد که این ناشی از تک قطبی بودن قوانین و صدور حکم برپایه یک عقیده و یا یک دین خاص میباشد نمونه بارز این بند میتوان به اذیت شهروندان بهایی و یا دیگر شهروندان غیر مسلمان اشاره کرد که هر از چند گاهی با پلمپ محل کسب مواجه میگردند . میتوان با قاتئیت  تمام گفت که بیش از نیمی از احکام صادره برای افراد با توجه به شواهد و دلیل ناکافی صادر گردیده چرا که دلیل دادگاه در نظر گرفتن مسائل امنیتی در جهت حفظ قشر خاصی از افراد میباشد که خود را منجی و همه کاره کشور میداند . در نظام مطلقه فقیه آزادی بیان و عقیده جایگاهی ندارد و یک فرد با توجه یک دیدگاه خاص که قضاوتی غیر عقلانی  میکند مورد محاکمه قرار میگیرد . به امید روزی که بتوان دید که در ایران آزادی بیان و عقیده که نبودنش آسیبهای غیر قابل جبرانی به کشور و مردم ایران زده در صدر و یک اولویت اصلی شده چرا که لازمه آن تغییر در خط و مشق یک حکومت دینی و رشد یک حکومت دموکرات مردم سالار میباشد . با امید به ایرانی آزاد.

اقای یگانه با تشکر از اقای  پورآزاد از دیگر سخنران جلسه آقای حمید رشیدی دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع چرائی اسید پاشی آغاز کنند ؛اسید پاشی سولفوریک اسید با فرمول H2s04 از ترکیب سولفور دی اکسید کربن واکسیژن با فرایند محفظه ای بدست می اید ودر قدیم به جوهر گوگرد معروف بوده .سازنده این ماده جابربن حیان دانشمند ایرانی میباشد که در قرن ۷میلادی میزیست وکاربرد اصلی این ماده برای ذوب کردن فلزات بکار میرود

اسید پاشی یکی از انواع شدید خشونت ها بوده که بیشتر علیه زنان صورت میگیرد وگاها ممکن است در مواردی منجر به مرگ قربانی نیز میشود غالبا اسید پاشی حمله ایست نه به قصد قتل بلکه معمولا برای انتقام ونابودی زندگی اجتماعی واینده قربانی می باشد عوامل متعددی باعث ارتکاب جرم اسید پاشی شده اما برخی از این عوامل نسبت به دیگران دارای ارجعیت می باشند که میتوان به این مصادیق اشاره کرد .

۱- مختل کردن زندگی زن بعد از طلاق ۲-جدای همسر ۳-مختل کردن زندگی دختران پس از پاسخ منفی به خواستگار ۴-اتمام رابطه دوستی به قصد انتقام جویی ۵-وجود انگیزه های دینی ومذهبی در جهت حذف فیزیکی یا تنبیه غیر قانونی ۶- هنچنین وجود اختلافات خانوادگی بین خانواده ها .

باید گفت اسید پاشی در زمره جرائمی قرار گرفته که اگر اغراق نباشد از شدیترین جرائمی محسوب میشود که علاوه بر بروز اسیب های جدی ودائمی جسمی بر روی قربانی سایه نا امنی و وحشت را در جامعه گسترده کرده وبه جرات میتوان گفت اسید پاشی اعلام جرم علیه اجتماع وفرد فرد شهروندان است

نخستین قانون مرتبط به اسید پاشی مربوط به ۱۳۳۷ که اسید پاش برایش مجازات زندان ۲تا ۵ساله در نظر گرفتن وپس از قانون مجازات اسلامی نیز مجرم اسید پاش پس از ارتکاب جرم به پرداخت دیه به مقدار ارش جزا به قربانی محکوم میشود واز باب وجنبه عمومی نیز حبس را حداکثر به مدت ۵سال دارد .

در حالی که برخی از کارشناسان جرم اسید پاشی رو به مراتب سنگین تراز قتل عمد می دانند واعتقاد دارند در بسیاری از موارد قتل عمد ،جانی بدون قصد قبلی در لحظه تصمیم به قتل میگیرد اما در اسید پاشی شخص حتما با اگاهی کامل از عواقب عمل خویش واصلا به علت ضربه زدن واز مان بردن چهره وزیبایی افراد به دلیل برخی نیات سو،  دست به چنین عملی میزند وفرد قربانی رابرای تمام عمر از نعمت زیبایی چهره محروم میسازد وافرادی که قربانی چنین اقداماتی میشوند شاید هیچگاه نتوانند با زندگی عادی خویش برگردنن وبرخی از این افراد اذعان دارند که ای کاش مرده بودن .

در ۹۷ نمایندگان مجلس طرحی مقابله با اسید پاشی را امضا کردن که بر اساس این طرح مجازات اسید پاشی با مجازات محاربه برابر شد ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی عنوان کرد که هر کس از کشیدن سلاح به قصد جان .مال یا ناموس مردم یا ارعاب انها به نحوی که موجب نا امنی در محیط شود وهمچنین مواد شیمیایی که علیه دیگران قرار داده وبرای ایجاد جراحت شدید یا نا توان کردن افراد از طریق تاثیرات فیزیولوژیکی در عملیات تروریستی محارب ومفسد فی الارض نامیده میشود وحکمش اعدام است ولی تا بحال این طرح عملی نشده .

باشد که دیگر نه بشنویم ونه ببینیم که کسی مورد اسید پاشی قرار گرفت. و همچنین شعر بسیار زیبای آقای رشیدی در مورد اسید پاشی رو هم شنیدیم ؛اسید 

اورده اند شیخ ابلهی که در راس قدرت بود

بجای حرف زدن اراجیفی قر قر نمود

که حجاب دختران بداست وباعث خشکسالی

ومملکت امام زمان است او میبیند نیست خالی

شنیدن این خزعبلات را چند بسیجی تندرو

تندرو که میگم برای ک لحظه است انگار صد سور زدن به خر درو

سوار شدن بر پیکان سفیدیو رفتن در شهر

منتظر ماندن موقعی که بینند دختری را کم شر

بپاشندو بروند سریع که گیر نیفتن

انانی که عقب پیکان جا نمیشوند از بس کلفتن

گرفتن دستشان هر کدام یک ظرفی پر از اسید

که دختران نگون بخت ندارن خبر امده اند با امید

که خرید کنن یا قدم بزنن یا به دانشگاه

پاشیدن هرکه را دیدن صورتش شبیه مدل در ارایشگاه

بگذار بگویم شیخ از اسید که چه سوزنده ایست با محارت ئ

تا بحال شیر اب داغ را گرفته ای پشتت اشتباهی برای تهارت

صد مرتبه بالا تر ببین ودرک کن

پس از گفتن این چرندیات ترک عادت کن

یا بهتر بگویم دوستت حسینی اخلاق در خانواده رایادت هست

همان که خانومش برایش اسید ریخت واو دیگرهیچ وقت ننشست

خیال کردی گفتی .پاشیدن .تمام شد

گیرم که خودشان کاری نکنن دست طبیعت چه کتمان شد

سن هر چی بیشتر شخص پخته تر شود حتما

اما برای شیخ هر چی بیشتر مزخرف تر شود حتما

اسید رقیق یا غلیظ چه فرقی کند قاتل

همین قربانیان کنند روزی شناسنامه ات را باطل

که شیخ فرق دهن وپشت را نداند

چرا که بی اختیار گوید هر انچه راهم نداند

اگر در صدر اسلام هم اسید بود حال و روز چنین بود

میپاشیدن به صورت هر اریایی که دراین سر زمین بود

پای منقلی نشسته بودو بر منبری رفت

رقم زد حادثه ای را که دران صورت ۱۵ دلبری رفت

که ببینید در ایران چه جانیانی در راسند

همان کسانی که دست داعش را از پشت بستند

اینان ارزو داشتن همگی برای اینده

هرکدام به گونه ای کوچک اما در عین حال سازنده

شنیدم که مرضیه به کوری چشمتان عروسی کرد

تو دهنی بزرگی به روحانیت بزرگی کرد

که از زن و افکارشان در هراسند

زنان ایرانی همچو انوشه ها بالای همه در تراسند

مسیحا شعرت هم از بیست بیت بالا تر رفت

میدانی شیخ هم رو به فناست با تحریمات بیشتر نفت.

آقای یگانه باتشکر از اقای رشیدی از دیگر سخنران جلسه خانم دهبزرگی دعوت کردند تا سخنرانی خود را در مورد برسی پرونده بازداشت شدگان اخیر ایران را آغاز کنند‌‌؛ماده ۸  و مادهٔ ۹ مادهٔ ۱۰ مادهٔ ۱۱ از اعلامیه جهانی حقوق بشر

وقتی آنچه را که در اعلامیه جهانی حقوق بشر میخوانیم با آنچه که در جامعه امروز جمهوری اسلامی ایران اتفاق می افتد مقایسه میکنیم به عمق فاجعه و نقض حقوق بشر بیشتر پی میبریم .

این روزها ، هر ماه و هر هفته و هر روز یا حتی هر ساعت اخبار کسانی را میشنویم و میبینیم   که توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران بازداشت می شوند و با اتهام و برچسبهای جاسوس و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و یا توهین به رهبری یا مقدسات راهی زندانهای اوین یا قرچک شده و مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفته و حتک‌ حرمت انسانی آنها میشود .

ساناز الهیاری متولد ۱۳۶۶ ،فارغ التحصیل رشته اقتصاد همراه همسرش امیرحسین محمدی فر که در اعتراضات کارگری نیشکر هفت تپه در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۷ دستگیر شده اند هنوز در به اصطلاح بازداشت موقت به سر میبرند .

ساناز که از ۱۳ تیر ماه ۱۳۹۸ اعتصاب غذا کرده بود و از وضعیت سلامتی خوبی برخوردارنیست در ۱۷ تیر راهی بهداری زندان میشود و به نشانه اعتراض یه اینکه بی گناه دستگیر شده اجازه وصل سرم به پزشک بهداری را نمی دهد و صبح روز ۱۸ تیر ماه ۱۳۹۸ به مادرش در یک تماس تلفنی خبر حال خوب را میدهد تا مادر دلواپس دخترش نباشد ،اما مادر ساناز از صدای لرزان و نحیف دخترش می فهمد که ساناز سلامتی اش در معرض خطر است و پدر و مادر او چون در همدان زندگی میکنند بسیار به دشواری هفته ای یکبار به دیدن ساناز به تهران در اوین می آیند و مادر ترک زبان بارها و بارها به دفتر دادستانی و دادگاه انقلاب رفته اما با وثیقه هم اجازه ی آزادی موقت آنها را نداده اند .

همسر ساناز در بازداشت از مشکلات پیش آمده در زندگی شخصی شان طی نامه ای مینویسد : قسط عقب افتاده ی وامهای بانکی و اجاره های مسکن پرداخت نشده و قطع شدن بیمه و اخراج از کار و نداشتن هیچ درآمد و معاشی مشکلاتی است که جمهوری اسلامی به واسطه بازداشت ناعادلانه برایمان بوجود آورده .

ساناز به همراه امیرحسین که فعال مدنی و کارگری و عضو نشریه ی اینترنتی گام که اخبار کارگری را منتشر میکرد به اتهام ارتباط با گروه و احزاب ،اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی ،تشکل گروه به قصد بر هم زدن امنیت ملی دستگیر و بازجویی ها شده اما تا کنون تاریخ دادگاه معلوم نیست .

سام رجبی ،هومن جوکار،نیلوفر بیانی،مراد طاهباز، طاهر قدیریان،امیرحسین خالقی،سپیده کاشانی،از فعالین موسسه حیات وحش پارسیان هستند که به مدیریت مرحوم کاووس سید امامی اداره میشد و در ۴ و۵ بهمن ۱۳۹۶ توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند و این موسسه در ۴ بهمن پلمپ شد و در ۲۰ بهمن عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران، بعد از دوهفته از دستگیری مرحوم سید امامی و فوت مشکوک و نامعلوم وی علت دستگیری را اتهام جاسوسی بیان نمود که تا به امروز خود حفاظت اطلاعات هیچ مدارکی دال بر این اتهام را پیدا نکرده اند و تا به حال سام رجبی در بازداشت به سر میبرد .وکیل انتخابی وی محمد حسین آقایی بوده و با مخالفت قاضی که او می بایست از لیست تایید شده ی قوه ی قضائیه وکیل خود را برگزیند تا کنون وکیل ندارد .

مسعود کاظمی روزنامه نگار ، مرضیه امیری خبرنگار شرق ، آتنا دائمی،  نرگس محمدی ، نسرین ستوده و بسیاری دیگر از انسانهای آگاه و متخصص و مدافع حقوق کارگران یا انسانهای دیگر به اتهام های نشر اکاذیب و توهین به رهبری و مقدسات دیگر اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و ….در بازداشت حکومت اسلامی ایران به سر میبرند و با توجه به وضعیت غیر بهداشتی و ناسالم زندانها و عدم دسترسی بازداشت شده ها به امکانات اولیه پزشکی و بهداشت و غذاو آب آشامیدنی سلامتی شان به طور جدی در معرض خطر است و علاوه بر آن هم از نظر روحی و روانی خود و خانواده هایشان درمعرض بیماری و  فشار قرار گرفته اند . موجود نبودن دادگاه عادل و مستقل و دسترسی نداشتن زندانیان به وکیل انتخابی و عدم برخورداری از حقوق اولیه انسانی در بازداشتگاه ها اعم از خوراک و آب و دارو و بهداشت و …..همه نقض حقوق بشر است که در سیستم حکومت داری جمهوری اسلامی ایران بر همه ی دنیا و رسانه های بین المللی معلوم است و همچنان دولت جمهوری اسلامی ایران به کارهای غیر انسانی خود در حق مردم بیگناه خود روا میدارد .

آقای یگانه باتشکر از خانم دهبزرگی از اخرین سخنران جلسه اقای مهرداد صفری اسکویی دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی نلسون ماندلا آغاز کنند ؛ 18 جولای؛ روز جهانی نلسون ماندلا

نلسون ماندلا به جهان آموخت که کرامت زنان و مردان تنها بنیانی است که می‌توان جوامعی عدالت‌محور را بر پایه آن بنا نهاد. او به ما نشان داده است که صلح، یک ایده‌آل و یا مبحثی انتزاعی نیست، بلکه یک سبک زندگی است؛ روشی برای تعامل با دیگران و با جهان است.

نامگذاری روز جهانی نلسون ماندلا در نوامبر ۲۰۰۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، 18 جولای، روز تولد نلسون ماندلا ،رئیس جمهور سابق آفریقای جنوبی و برنده جایزه صلح نوبل را به پاس خدمات وی در رواج فرهنگ صلح، روز جهانی “نلسون ماندلا” اعلام کرد.

نلسون ماندلا که بود؟ “نلسون ماندلا” (زاده ی ۱۸ جولای ۱۹۱۸ – درگذشته  ۵ دسامبر ۲۰۱۳) است. نلسون ماندلا نخستین رئیس جمهور آفریقای جنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد. وی پیش از ریاست جمهوری از فعالان برجستهٔ مخالف آپارتاید در آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود. نلسون ماندلا به خاطر حضور در فعالیتهای مقاومت مسلحانه بر ضد آپارتاید محاکمه و زندانی شد. مبارزه مسلحانه، برای نلسون ماندلا، آخرین راه چاره بود؛ او همواره پایبند به خودداری از توسل به خشونت بود. ماندلا در طول ۲۷ سال زندان، که بیشتر آن را در یک سلول در جزیره روبن سپری کرد، مشهورترین چهرهٔ مبارزه علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی شد. نلسون ماندلا را در آفریقای جنوبی اغلب تحت عنوان “مادیبا “می ‌شناسند، این عنوان افتخاری را بزرگان خاندان ماندلا به وی داده‌اند، این عنوان مترادف با نام نلسون ماندلاست. بسیاری از مردم آفریقای جنوبی نیز به نشانه احترام ، وی را ‘مخولو’ (پدربزرگ) صدا می کردند.

زندگی سیاسی نلسون ماندلاپس از آنکه حزب ملی گرا ،که اکثریت اعضای آن را آفریقایی های طرفدار سیاست تبعیض نژادی آپارتاید تشکیل می‌ دادند در انتخابات ۱۹۴۸ پیروز شد، نلسون ماندلا در اقدامات کنگره ملی آفریقا در سال ۱۹۵۲ و مبارزات کنگره خلق در سال ۱۹۵۵ که اتخاذ منشور آزادی توسط آن برنامه بنیادین آرمان ضد آپارتاید را فراهم می ‌کرد نقشی اساسی داشت.

در این زمان، نلسون ماندلا و همکارش اولیور تامبو شرکت حقوقی ماندلا و تامبو را مدیریت می ‌کردند و خدمات حقوقی رایگان یا ارزان قیمت در اختیار آن دسته از سیاهانی که قادر به برخورداری از نمایندگی قانونی نبودند قرار می‌ دادند. ماندلا که در آغاز طرفدار مبارزه عمومی غیر خشونت آمیز بود، در ۵ دسامبر ۱۹۵۶ به همراه ۱۵۰ نفر دیگر دستگیر شده، و متهم به خیانت شد. محاکمه به اتهام خیانت از ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۱ ادامه یافت اما همگی آنان تبرئه شدند.

بازداشت و حبس نلسون ماندلا

در پنجم آگوست ۱۹۶۲، ماندلا پس از هفده ماه گریز دستگیر شده و در دژ ژوهانسبورگ زندانی شد. ویلیام بلوم، یکی از کارکنان سابق وزارت امور خارجه آمریکا، گفته‌ است سازمان سیا محل اختفای ماندلا را به پلیس اعلام کرده بود. سه روز بعد، ماندلا در دادگاه متهم به رهبری اعتصاب کارگران در سال ۱۹۶۱ و ترک غیرقانونی کشور شد.ماندلا به خاطر حضور در فعالیتهای مقاومت مسلحانه بر ضد آپارتاید 27سال در زندان بود ماندلا 18 سال از دوران حبس خود را در جزیره روبن سپری کرد و پس از آن در سال 1982 به زندان بولزمور در کیپ تاون منتقل شد و سپس در زندان ویکتور فیرستر در شهر بارل زندانی بود. ماندلا پس از آزادی از زندان در سال 1990، سیاست صلح‌طلبی را در پیش گرفت، و این امر منجر به تسهیل انتقال آفریقای جنوبی به سمت دموکراسی‌ شد که نماینده تمامی اقشار مردم باشد.

ریاست کنگره ملی آفریقا: نخستین انتخابات دموکراتیک آفریقای جنوبی که در آن همه افراد می‌ توانستند شرکت کنند در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۹۴ برگزار شد. کنگره ملی آفریقا اکثریت را در انتخابات به خود اختصاص داد، و نلسون ماندلا، به عنوان رهبر کنگره ملی آفریقا، به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاهپوست کشور برگزیده شد. نلسون ماندلا به عنوان رئیس‌ جمهور از ماه می‌۱۹۹۴ تا ژوئن ۱۹۹۹، رهبری انتقال آفریقا از فرمانروایی اقلیت و آپارتاید را به کشوری دموکراتیک بر عهده داشت، و به خاطر حمایت از صلح ملی و بین‌المللی تحسین بین المللی را به دست آورد.

زمانی که آفریقای جنوبی میزبانی جام جهانی راگبی ۱۹۹۵ را بر عهده داشت، نلسون ماندلا اتباع غیر سفیدپوست آفریقای جنوبی را به حمایت از تیم اتحادیه ملی راگبی آفریقای جنوبی که پیش از آن مورد نفرت همگان بود دعوت کرد. و پس از آنکه تیم اسپرینگبوک با پیروزی بر نیوزیلند به قهرمانی رسید، ماندلا با پوشیدن لباس اسپرینگبوک جام قهرمانی را به کاپیتان سفید پوست این تیم، فرانکو پینار اهدا کرد. این اقدام ماندلا گامی مهم در راستای برقراری آشتی میان سیاهان و سفیدپوستان آفریقای جنوبی محسوب شد.

ماندلا پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود در سال ۱۹۹۹، تبدیل به یکی از طرفداران سازمانهای فعال اجتماعی و حقوق بشر شد. وی جوایز بین‌المللی بسیاری از جمله نشان لیاقت و نشان سنت جان از ملکه الیزابت دوم و نشان آزادی ریاست جمهوری از جرج دبلیو. بوش دریافت کرد.ماندلا نخستین رئیس جمهور آفریقای جنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد

۵نکته‌ درباره نلسون ماندلا

نلسون ماندلا از شخصیت‌های سرشناس بین‌المللی بود و زوایای مختلفی از زندگی و کارهای او برای همه شناخته شده است. ولی پنج چیز درباره این رهبر سابق آفریقای جنوبی هست، که شاید نمی‌دانستید.

۱- او از علاقمندان به ورزش بوکس بود. نلسون ماندلا در جوانی به بوکس و دو استقامت علاقه داشت. او حتی در طول ۲۷ سالی که در زندان بود، هر روز صبح ورزش می‌کرد.او در زندگینامه خود، «راه طولانی آزادی»، نوشت: بیشتر از خشونت بوکس، از علم نهفته در آن لذت می‌بردم. اینکه یک نفر چگونه بدنش را برای دفاع از خود حرکت می‌دهد، چگونه از یک استراتژی برای دفاع و حمله استفاده می‌کند و چگونه ضرباهنگ خود را در طول بازی حفظ می‌کند.

۲- نام اصلی او نلسون نبود. رولیهلاهلا ماندلا ۹ ساله بود که معلم دبستان متدیست (شاخه ای از کلیسای پروتستان) در کونوی آفریقای جنوبی، که او در آن تحصیل می‌کرد، نام انگلیسی نلسون را برای او انتخاب کرد. در آن زمان انتخاب نام‌های مسیحی برای دانش آموزان کاری مرسوم بود.

۳- ماندلا عینکش را در هنگام آزادی در زندان جا گذاشت. آزادی ماندلا در ۱۱ فوریه سال ۱۹۹۰، پس از سال‌ها فشار سیاسی بر آپارتاید اتفاق افتاد. او چنانچه خود به یاد می‌آورد، در آن روز شگفت زده و اندکی مضطرب بوده است.ماندلا و همسر آن زمانش وینی، به مرکز کیپ تاون برده شدند تا برای یک جمعیت عظیم و مشعوف سخنرانی کند. ولی هنگامی که متن سخنرانی اش را از جیبش بیرون آورد، متوجه شد که عینکش را فراموش کرده از زندان بیاورد و مجبور شد عینک وینی را قرض کند.

۴- نلسون ماندلا برای فرار از دست پلیس لباس شوفری پوشیده بود. پس از مخفی شدن به خاطر فعالیت‌هایش در کنگره ملی آفریقا، توانایی ماندلا در فرار از دست نیروهای امنیتی، لقب «پیمپرنل سیاه» را برای او به همراه آورد. اشاره این نام به رمان «پیمپرنل سرخ» درباره یک قهرمان با هویتی مخفی است.

۵- نلسون ماندلا دفتر وکالت خودش را داشت، ولی سال‌ها طول کشید تا بتواند مدرک حقوق اخذ کند. ماندلا از سال ۱۹۳۹ به مدت ۵۰ سال، به تناوب در حال تحصیل در رشته حقوق بود و در حدود نیمی از واحدهایش مردود شده بود.او نهایتاً در سال ۱۹۸۹موفق شد که در زندان مدرک حقوق خود را اخذ کند. ماندلا در ۸۳ سالگی به سرطان پروستات مبتلا شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. ماندلا سه فرزند دختر دارد، در سال ۲۰۰۹ سازمان ملل برای گرامیداشت وی روز تولدش را روزی جهانی اعلام کرد.

جوایز و افتخارات نلسون ماندلا
– عفو بین‌الملل سفیر جایزه وجدان۲۰۰۶
– جایزه صلح نوبل۱۹۹۳
– عضو افتخاری حکم افتخاری کانادا
– حکم افتخاری سنت جورج
– مدال آزادی ریاست‌جمهوری
– جایزه صلح لنین۱۹۹۰
– بهارات رانتا۱۹۹۰
– حکم لیاقت۱۹۹۵
– آزادی شهر از ژوهانسوبرگ۲۰۰۴

اقای یگانه با تشکر از اقای اسکویی جلسه را به پایان رساندند ، در این جلسه به صورت حضوری آقایان  ؛رضا مافیجو ، هادی جعفر پور ، حمید رشیدی ، رسول پورآزاد ، رضا امیری ، ومنشی جلسه آقای مهرداد یگانه و مسئول جلسه آقای مهرداد صفری اسکویی و خانم فیروزه ده بزرگی و از طریق فضای مجازی پالتاک اقایان احسان زندی لک ، منو چهر شفایی ، احمد کاظمی زاده ، جعفر فردکریمی

شرکت کردند.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی 19 مای 2019

معصومه توکلی

جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی روز یکشنبه ۱۹ می ۲۰۱۹ میلادی ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی با حضورمسئولان و اعضای نمایندگی، سخنرانان، جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در اتاق پالتاک نمایندگی اسکاندیناوی برگزارگردید. در ابتدا مسئول جلسه دکتر زینب عباسیان چالشتری با عرض خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی ها جلسه را آغاز نمودند. اولین سخنران این جلسه بعد از گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ایران درماه گذشته که توسط خانم نادیا مشرف قهفرخی ارائه شد، آقای رضا عباسی زمان آبادی، با موضوع بررسی ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بودند:

اعلامیه جهانی حقوق بشر با تصویب در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ دریچه ای تازه و یک نگاه نو را به انسان در جهان پیرامون ما باز کرده چرا که دارای مجموعه قوانینی کامل است که هر انسان با هر نوع دیدگاه سیاسی و عقیدتی آن را میپذیرد. اما در این بین برخی گرهها و حکومتها از جمله حکومت جمهوری اسلامی فقط در عمل وانمود بر اجرای ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران را دارد ولی در اصل مطلب خیر ، حکومت حال حاضر در ایران از جمله بزرگترین نقض کنندگان حقوق بشر در ایران و حتی در سطح جهانی است. از جمله مواردی که در موارد بسیار حقوق شهروندان بواسطه آن و با وجود حکومتی مذهبی و دین سالار, نه مردم سالار نقض میشود زمانی است که یک شهروند بازداشت میشود. این بازداشت میتواند به دلیل مسائل عقیدتی, سیاسی, فعالیتهای اجتماعی و یا در زمینه انتقادی از نوع برخورد و موارد نقض حقوق بشر در ایران باشد. در ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر جز به جز در باره همه حقوق یک انسان صحبت شده و توضیح داده شده است. اما در مورد حق دادرسی عادلانه و دسترسی افراد به دادگاهی صالحه با حضور هیئت منصفه و حق یک متهم مبنی بر داشتن یک حقوق دان یا یک نفر بعنوان وکیل که بتواند از حق وی در مقابل اتهامات منتسبه دفاع کند  در ماده۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید شده است. متن ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت اشاره بر این نکته دارد که: هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید. اما در ایران متاسفانه از آنجائی که قوانین حقوقی و قانون آئین دادرسی کیفری و دیگر قوانین بر مبنای یک ایدولوژی خاص با توجه به ایدولوزیک بودن ماهیت حکومت جمهوری اسلامی بر آن تاکید شده است در نتیجه این یک امر طبیعی است که حقوق یک انسان بواسطه آن قوانین نقض بشود. متاسفانه در ایران از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تا به امروز حاکمیت بر مبنای دموکراسی که حکومت مردم بر مردم باشد میسر نشده است و فقط همه ما شاهد حکومت عده ای مذهبی آن هم با تمرکز بر قوانینی که آن قوانین ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر است هستیم. در زمان بازداشت یک متهم عقیدتی و یا یک فعال حقوق بشر و یا یک فعال سیاسی فرد مذکور مدتها در سلول انفرادی محبوس می شود, به خانواده وی اجازه ملاقات با وی داده نمی شود, از حق انتخاب وکیل محروم میشود, اعترافاتی از وی با ضرب و زور و شکنجه اخذ میشود و در نهایت با پرونده ای بسیار سنگین و اتهاماتی واحی که وجه حقیقی ندارد فرد را به دادگاه منتقل میکنند و تازه زمانی که فرد به دادگاه جهت محاکمه منتقل میشود فردی که با عنوان قاضی در دادگاه حضور دارد از قبل بواسطه ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی در ایران مورد تفهیم قرار گرفته که چه حکمی را با چه میزان مجازات برای فرد صادر کنند. یعنی قبل از تشکیل دادگاه حکم متهم بدون شنیده شدن دفاعیات وی و یا بدون توجه به این نکته که این اتهامات و اعترافات اخذ شده از متهم به چه واسطه و چگونه از وی اخذ شده است, قاضی اقدام به صدور حکم میکند. حق انتخاب وکیل دلخواه و مورد نظر برای هر فرد نیز از جمله موارد و شامل روند دادرسی عادلانه و میباشد اما در ایران و از چندی پیش تبصره ای به قانون آئین دادرسی کیفری اضافه شد که از آن با عنوان تبصره ماده ۴۸ یاد می شود که این ماده تبصره خود بیان کننده نوع برخورد حکومت جمهوری اسلامی با متهمین عقیدتی و سیاسی میباشد و یک فرد را از حق دادرسی عادلانه محروم نگه میدارد. از جمله بدیهی ترین اصول عدالت قضائی و دادرسی عادلانه تامین امنیت قضائی حق دفاع و حق انتخاب وکیل است که در اصل ۳۵ قانون اساسی که حکومت جمهوری اسلامی خود تدوین گر آن بوده و ادعای عمل بر آن را دارد نیز به آن تاکید دارد . در تبصره ماده ۴۸ قانون آئین دادرسی کیفری این حق از متهم سلب شده و در اختیار رئیس قوه قضائیه قرار داده شده است. حالا این نکته را در نظر بگیرید که در حالی که رئیس قوه قضائیه باید مدافع حق دفاع باشد نه این که آن را با سلب حق انتخاب آزادانه وکیل توسط متهم محدود کند. انتخاب ۲۰ نفر از بین هزاران نفر وکیل واجد شرایط در اجرای تبصره ذیل ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری مغایر با اصل “حق دفاع وحق انتخاب وکیل ” توسط شهروندان بوده و درتضاد با اصل نهم قانون اساسی است که اشعار می‌دارد آزادی های مشروع را هرچند با وضع قوانین نمی توان سلب کرد. تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ حق متهم در ملاقات با وکیل را برای یک هفته پس از شروع تحت نظر قرار گرفتن در یکی از جرایم سازمان یافته یا جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، سرقت، مواد مخدر و روانگردان یا جرایم موضوع بندهای (الف)، (ب) و (پ) ماده  ۳۰۲ این قانون تعلیق کرده بود. این ماده قبل از اجرا در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ بدین شرح اصلاح شد: «در جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرایم سازمان‌یافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تأیید رئیس قوه‌ قضائیه باشد، انتخاب می‌کنند. این مورد تازه یکی از موارد محرومیت شهروندان در ایران از محرومیت از حق دادرسی عادلانه است. اما در زمانی که قاضی میخواهد اقدام به صدور حکم بنماید با لابی گری ارگانهای امنیتی در ایران که از جمله میتوان به وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران اشاره کرد همه حقوق فرد برای زمان صدور حکم ضایع میشود که این مورد هم ناقض ماده ۱۰اعلامیه جهانی حقوق بشر که مبحث امروز من بر آن است نیز میباشد. نوع قوانین جاری در کشور که فعالان سیاسی و مدنی و فعالان حقوق بشر و دگراندیشان و پیروان سایر ادیان بواسطه آنها محکوم و محبوس می شوند در نوع خود نقض کننده اصول حقوق بشر و نقض کننده ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد چرا که حق دگراندیشی چه سیاسی و مذهبی و یا برگزاری تجمعات اعتراضی و اجتماعات مسالمت آمیز حق شهروندان ایران است و باید این حق بوسیله حکومت به رسمیت شناخته شود. البته این نکته حائز اهمیت است که نمیتوان از درخت انجیر انتظار میوه سیب را داشت و باید تغییراتی ساختاری و سیاسی و نظام حاکم بر این صورت پذیرد و عصر کنونی که همه ما در آن هستیم دورانی گذار است که یقیا باعث ایجاد تغییراتی بنیادین در نظام سیاسی ایران خواهد شد. آنچه که میتوان بواسطه آن این تغییرات را تسهیل بخشید گسترش آگاهی و تلاش در جهت حق خواهی از حکومت جمهوری اسلامی اسلامی است. حکومتی که از بدو تشکیل با اعدام و کشتار حبس و شکنجه جان گرفت ولی با گذشت زمان همان موارد نقض حقوق بشر در گذشته دامن گیر خودش شد و با افزایش روز افزون فشارهای بین المللی بر حکومت جمهوری اسلامی حکومت رو به افول گذاشته و تلاش شهروندان از جمله مدافعان حقوق بشر و فعالان جامعه مدنی در ایران در افشاگری و روشنگری زمینه ساز افقی امیدبخش را برای آینده ایران پدیدار خواهد کرد. به عنوان مثال هفته گذشته جلسه رسیدگی به اتهامات اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، امیر امیرقلی، ساناز اله یاری و امیر حسین محمدی فر تحت عنوان آخرین دفاع در شعبه ۷ بازپرسی دادسرای اوین برگزار شد. سپیده قلیان، اسماعیل بخشی، امیر امیرقلی، ساناز اله یاری و امیرحسین محمدی فر در دادسرای اوین حاضر شدند.این جلسه تحت عنوان آخرین دفاع این شهروندان در شعبه ۷ دادسرای اوین صورت گرفته بود. گفته می‌شود “ارتباط با یکی از گروه‌ها و جریان‌های مخالف نظام” یکی از اتهامات جدیدی است که در ارتباط با متهمین پرونده هفت تپه در این جلسات دادرسی مطرح شده است. جمال حیدری‎منش وکیل سپیده قلیان گفته بود: من به‌عنوان وکیل سپیده قلیان و خانم فرزانه زیلابی به‌عنوان وکیل اسماعیل بخشی چندین بار در دفتر شعبه حاضر شدیم. اما بر اساس ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی، حق مداخله در پرونده به ما داده نشد. بر اساس قانون ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری، دفاع از متهمان جرایم امنیتی را در مرحله دادسرا به تعدادی از وکلای مورد تأیید رئیس قوه قضاییه محدود می‎کند. موکلان ما اتهامات غیرامنیتی هم دارند و حتی اتهامات غیرامنیتی آن‌ها از اتهامات امنیتی‎شان بیشتر است. بنابراین ما از این جهت حق دفاع داریم، اما از این جهت که پرونده وجهه امنیتی دارد، ما حق هیچ‎گونه اطلاع، ملاقات و مطالعه پرونده را نداشتیم. روز یکشنبه ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸، سپیده قلیان، اسماعیل بخشی و امیر (علی) امیرقلی از اهواز به زندان اوین منتقل شدند و روز دوشنبه ۹ اردیبهشت‌ماه جلسه بازپرسی این افراد در شعبه هفتم دادسرای اوین برگزار شده بود. این افراد از آغاز فروردین ماه سال جاری بدون تمدید قرار به صورت غیرقانونی در بازداشت هستند. درپرونده ای دیگر موسوم به پرونده فعالان محیط زیست  مراد طاهباز، سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان و عبدالرضا کوهپایه بیش از ۱۵ ماه است که در بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه در زندان اوین تحت شرایط سختی هستند. در حالی که وزارت اطلاعات به عنوان مرجع قانونی و تخصصی اعلام کرد این افراد را جاسوس نمی‌داند، پافشاری سپاه پاسداران که این افراد را در اختیار دارد بر این اتهامات وضعیت پرمخاطره‌ای از لحاظ حقوقی، روحی و جسمی برای متهمان این پرونده ایجاد کرده است.پس از تغییر در عناوین اتهامی عنوان شده در کیفرخواست صادره، چهار نفر به افساد فی الارض از طریق همکاری با دول متخاصم، سه نفر به اتهام اجتماع و تبانی برای جاسوسی به نفع دول متخاصم و یک نفر بابت اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی (و اتهامات موردی دیگر) متهم شده‌اند.مادر طاهر قدیریان، یکی از هشت فعال محیط زیست بازداشتی در زندان اوین از وخامت وضعیت جسمی فرزندش خبر داده و گفته است که وی به بیماری آی بی اس مبتلا شده و به شدت وزن کم کرده است.و پزشک بهداری اوین به او گفته باید توسط متخصص گوارش معاینه شود تا پزشک متخصص داروهای لازم را تجویز کند.وی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا وکیل فرزندش که در جلسه پنجم دادگاه قاضی اجازه ملاقات را صادر کرده بود موفق به انجام ملاقات شده یا خیر، گفت: متاسفانه به رغم گذشت نزدیک به یک ماه از دستور قاضی برای انجام ملاقات هنوز این کار صورت نگرفته و علت آن هم این است که در مراجعه نخست برای انجام ملاقات به او گفته اند کارشناس پرونده حضور ندارد بنابراین امکان ملاقات میسر نیست.وی ادامه داد: در مرتبه دوم هم که پیرو تماس کارشناسان وکیل فرزندم برای انجام ملاقات به زندان مراجعه کرد از وکیل دفترچه وکالت خواستند در حالی که حدود یک سال است که دفترچه های وکالت الکترونیکی شده و چون کارشناسان دفترچه وکالت الکترونیکی را نپذیرفته اند بار دیگر ملاقات صورت نگرفته است و ما همچنان منتظر مساعدت کارشناسان پرونده برای انجام ملاقات هستیم. طبق ماده ۱۰ حق محاکمه قانونی حق برا همه است و هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود . بهاالدین و داوود قاسم‌زاده، دو برادر زندانی محکوم به اعدام در زندان مرکزی ارومیه که هر دو به علت آسیب دیدگی نخاع و شرایط بد زندان دچار عفونت در ناحیه پا شده‌اند به دنبال وخامت وضعیت جسمانی و ممانعت مسئولان زندان از اعزام آنها به مراکز درمانی، از رئیس زندان درخواست کرده بودند که حکم اعدامشان هر چه سریع‌تر اجرا شود. در اردیبهشت امسال جمعی از زندانیان زندان مرکزی زاهدان طی نامه‌ای در پاسخ به صحبت‌های رییس قوه قضاییه و اذعان وی به بلاتکلیفی بسیاری از پرونده‌ها، بی اعتمادی خود را نسبت به وعده‌های وی اعلام کردند. آنها در نامه خود نمونه‌هایی از زندانیانی ارایه می‌دهند که به صورت میانگین بیش از سه سال است در بلاتکلیفی به سر می‌برند. آنها در نامه خود دلیل این اطاله دادرسی را ناکارآمدی اداری و عدم اهتمام قضات در رسیدگی به پرونده‌ها می‌دانند. در ادامه به تعدادی از زندانیان که به عناوین مختلف در بلاتکلیفی به سر می‌برند، اشاره می‌کنیم: زندانی فرهاد اربابی ۲۵ ساله، به مدت ۵ سال است که به اتهام قتل در زندان به سر می‌برد و پرونده وی طی این ۵ سال هر بار در شعبات مختلف دست به دست می‌شود. عثمان گرداله  ۲۷ ساله که از حدود ۶ است به اتهام قتل بلاتکلیف به سر می برد. جالب این است که وی تبرئه شده، اما هنوز در زندان است. مجتبی کلنگی ۲۶ ساله هم بعد از حدود ۶ سال با بلاتکلیفی زندانی است. مولوی عبدالرحیم کوهی و مولوی امین الله بلوچی نزدیک به ۴ سال است به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در بلاتکلیفی بسر می‌برند. زندانیان اصغر سنچولی، هاشم سنچولی، اسماعیل سنچولی، محمد کیخواه، آرش پورینه، نعمت براهی، امید ایثاری همگی با هم به اتهام محاربه و سرقت مسلحانه نزدیک به ۵ و نیم سال است بلاتکلیف هستند و طبق معمول قاضی مرخصی است و یا پرونده شان در شعبات مختلف جابجا می‌شود. هشت نفر از اهالی روستای نصیرآباد شهرستان سرباز به نامهای ابوبکر بهرام زهی، نجیب الرحمان رییسی، مصیب وطن خواه، امین بلوچ زهی، ابوبکر ملازهی، ادریس بلیده، بشیر بلیده و محمد عامر زهی و چهار نفر دیگر که ۳ ماه پس از دستگیری آزاد شدند. این هشت نفر به مدت ۴ و نیم سال حتی با تعیین وثیقه ۵ میلیاردی هنوز هم در وضعیت بلاتکلیف هستند، هر بار جلسه دادگاه به بعد موکول شده و هیچ قاضی ای به آنها حکم نمی‌دهد. در واقع چون هیچ مدرکی دال بر گناه کاری آنها وجود ندارد. ابوبکر رستمی، سجاد بلوچ و بنده چاکرزهی بعد از آنکه حکم اعدام آنها در دیوان عالی کشور شکسته شد، نزدیک به ۴ سال است که به صورت بلاتکلیف در زندان محبوس هستند و این اشکارا قانون اساسی  و اعلامیه جهانی حقوق بشر است که روزانه و سیستماتیک در زندانهای ایران  اتفاق می افتد. عدم رسیدگی پزشکی ،عدم انتقال به بیمارستان ، شکنجه، ضرب و شتم ، گرفتن اعتراف زیر فشار های جسمی و روحی ، بلاتکلیفی ،عدم برگزاری دادگاه  و عدم دسترسی به وکیل که این مورد  راهی برای جلوگیری از انتشار اتفاقات داخل زندان به خارج  و جلوگیری از رسیدگی قضایی به این تخلفات است. در ادامه آقای پوریا نخبه زعیم در مورد حقوق شهروندی بیماران مبتلا به اعتیاد سخنرانی کردند: 

 وضعیت اجرایی حمایت از زنان و مردان بی خانمان و مبتلایان به بیماری اعتیاد در ایران: در کشوری که سرشار از سرمایه های طبیعی هست و همینطور دارای فرهنگ و تمدن بسیار قدیمی است به جای اینکه تمام مردم ایران در رفاه زندگی کنند ما شاهد فقر و فلاکت، اعتیاد و فحشا هستیم که آمار بسیار چشم گیر است. دولت جمهوری اسلامی ایران خود عامل اصلی این مسائل در اجتماع میباشد، گویی خود خواهان فلاکت و بدبختی مردم است و به طور سیستماتیک این روش مدیریت را پیشه کرده که دست به نسل کشی بزند زیرا تمامی قوانین یا علیه مردم است یا اینکه اجرا نمی‌شود و در این میان کسی پاسخگوی فریادهای مردم نیست.

تهران، پایتخت و کلان شهر بزرگ ایران با جمعیتی بیش از ۱۳ میلیون نفر با چالشی بزرگ به نام مواد مخدر دست و پنجه نرم می کند. بر اساس اعلام دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان تهران، جمعیت معتادان تهران بین ۵۶۰ هزار تا ۸۴۰ هزار نفر است و با استناد به گفته وی در خصوص میزان مصرف میانگین معتادان، روزانه بین یک تا ۱.۵ تن مواد مخدر در تهران دود می‌شود. این درحالیست که بخشی از قشر معتاد ساکن در شهر تهران را کارتن خواب ها تشکیل می دهند. ضعف مدیریت دولتی در ساماندهی کارتون خواب ها: بنا به آمارهای رسمی، تهران ۱۵ هزار کارتن خواب دارد که حدود ۵۰۰ تن از آنها را زنان تشکیل می دهند. آمارهای غیر رسمی این عدد را تا ۲۰ هزار نفر نیز تخمین می زنند. شهرداری تهران هر ساله همزمان با برودت هوا امکاناتی را برای ساماندهی کارتن خواب ها و جلوگیری از مرگ این افراد به دلیل یخ زدگی فراهم می کند. طبق آمارهای ارائه شده، ۱۶ مددسرا و گرمخانه تحت مدیریت شهرداری تهران ظرفیت پذیرش حداکثر ۳ تا ۶ هزار نفر را در خود دارند و این یعنی بیش از نیمی از کارتن خواب ها همچنان شب را در کف خیابان ها می گذرانند. فاطمه دانشور به “فارس” گفته بود که گزارش‌ها نشان می‌دهند “خانم‌های کارتن خواب و زنان روسپی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستان‌های جنوب و مرکز شهر” نوزاد خود را با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان می‌فروشند. مردم عادی که از لحاظ جسمی هیچ مشکلی ندارند در ایران هیچگونه امنیت اجتماعی ندارند چه برسد به افرادی که دچار بیماری‌های مختلف و معلولیت هستند. امروز میخام اشاره ای داشته باشم به نوع عملکرد بهزیستی و یا کمیته امداد امام خمینی که مسؤل رسیدگی به افراد بی بضاعت یا دارای بیماری یا ناتوانی جسمی یا روحی و روانی هستند بپردازم، که هر یک از اینها دامنه های بسیار وسیعی دارن. اجازه بدید اشاره کنم به رشد اعتیاد در ایران و نوع عملکرد دولت برای پیشگیری و درمان. اولا تا تقریبا 15 سال پیش اعتیاد در ایران جرم بود و شخص معتاد مجرم تلقی می‌شد که معمولاً سر از زندان آب حیاط کرمان یا قرچک ورامین یا از این قبیل زندان‌ها که یا میمردن یا اینکه با بیماری‌های عفونی آزاد می‌شدند (البته اگر خانواده‌ای داشتند که پیگیر آنها بود) ولی در کل هیچ کمکی به این اشخاص نمیشد. تا اینکه با ورود جناب فروهر به ایران و بنیانگزاری انجمن تولد دوباره و معتادان گمنام دانشی تا حدودی وارد ایران شد که بعد از اون اعتیاد رو به عنوان بیماری پذیرفتن. ولی این پایان راه نبود؛ مطهره واعظی پور، روزنامه نگار وعضو جمعیت طلوع بی نشان ها می گوید: «جمعیت طلوع بی نشان ها بیش از ده سال است که فعالیت می کند و فعالیت اصلی اش این است که کارتن خواب های زن، کودک و مرد را ساماندهی کند. ترتیب اش به این صورت است که هر سه شنبه غذای گرم در پاتوق ها پخش می شود و این غذا ها بهانه ای است تا کارتن خواب ها باور کنند کسانی در شهر هستند که برای آنها ایستاده اند تا آنها به جامعه برگردند.» از انجایی که اداره این مجموعه ها نیاز به سرمایه و حمایت دولت داشت نتونست زیاد موفق عمل کنه، چون کمپهای ترک اعتیاد های اولیه هیچگونه شرایط استاندارد را نداشتن و خصوصی سازی شد به غیر از چند کمپی که مستقیم زیر نظر ف بود هیچ کدام استاندارد نبود. مشکل اینجا بود بود که هزینه بستری یکطرف و طرف دیگر هزینه های زندگی و حمایت دولت و غیره برای بیماران در حال بهبودی فراهم نبود، پس ریزش های زیادی وجود دارد. تازه این روی خوش این داستان بود. دولت کمپهای تاسیس کرد که مستقیم زیر نظر نیروی انتظامی و مبارزه با مواد مخدر بود و بعضی وقتها بهزیستی یکسری میزد. اشاره به کمپ شفق در شور آباد قم و کمپ شفق در جاده دماوند میکنم که بیماران به طور دست جمعی از سطح شهر با ضرب و شتم جم آوری می‌شدند و مدت 21 روز در شرایط بسیار وحشتناک زندگی میکردن و می‌کنند. اشاره می‌کنم به اینکه اموال اینها موقع ورود سرقت میشد و شدیداً مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند. بهشون تجاوز جنسی میشه، بعضی مثل برده براشون کار می‌کنند برای داشتن کمی رفاه، و این شرایط تقریبآ در تمامی کمپهایی که به دست افراد نا بلد تاسیس میشه اتفاق می‌افتد. شرایط به طور اجباری با کتک جمع آوری میشن و مورد سوء استفاده های مختلف قرار میگیرن به طوری که بعد از آزادی عده ای دست به خودکشی می‌زنند و یا کاملا از ترک نا امید و بیزار میشوند و جالب اینکه اگر خانواده ای داشته باشند از خانواده ها به عنوان کمک اخاذی میشود. این خدماتی بود که دولت جمهوری اسلامی ایران به بی خانمان ها و معتادان میده. حال نگاهی میکنیم به نوع خدمات رسانی کشور دانمارک. ۱- یک فرد معتاد یا بی خانمان دارای احترام در بین مردم و دولت هست چون به چشم بیمار بهشون نگاه میکنن. ۲- خدماتی در اختیارشون قرار میدن که در صورت تمایل نداشتن به ترک سازمانی به نام آشیانه مسؤل آمارگیری آنها و در اختیار گذاشتن وسایل و مکان بهداشتی برای مصرف موادشون، چون جلوگیری بشه از مصرف و زندگی کردن آنها در سطح شهر و همین طور پزشک و جای مناسب برای خوابیدن، خدمات روانشناسی و مددکاری، تامین هزینه های درمان، خدمات پس از ترک برای وصل شدن آنها به اجتماع؛ جالب اینجاست که بدانید کار این انجمن همین جا خلاصه نمیشود، وقتی ما صحبت از اعتیاد میکنیم فقط اعتیاد نیست. زنهایی که اعتیاد به روسپی گری دارند یا اینکه برای تهیه موادشون تن به این کار میدهند شامل این سرویس ها میشه. ساختمان آشیانه به طور 24 ساعته باز هست برای ورود بانوان بی خانمان یا بانوانی که مورد خشونت خانگی قرار گرفتند در کل میشود گفت افراد آسیب دیده، و جالب اینکه اشاره به این داشتند که اجباری برای اینها وجود نداره، فقط تشویق میشوند به ترک کردن و حمایت. خانمی که مسئول انجا بود میگفت که ما نمیتوانیم جلوگیری کنیم از رفتن اینها ولی افرادی رو داریم که به طور نا محسوس از این بانوان مراقبت می‌کنند. این انجمنها مستقیم زیر نظر کلیساهای دولتی دانمارک و دولت دانمارک عمل می‌کنند و تمام کارمندان دارای مدارک تحصیلی و تجربه کافی برای این کار هستند، بودجه از طرف کلیسای دولتی تامین می‌شود.این انجمنها و آشیانه ها تقریبا تو تمام شهرها وجود داره و از طریق گوگل، کلیسا و حضور خود شخص به طور 24 ساعته آماده خدمات رسانی هستند.

در اینجا اشاره می‌کنم به اعلامیه جهانی حقوق بشرو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که دولت ایران آنها را به طور آگاهانه نقض کرده است. ماده 1: همه آزاد و برابر بدنیا آمده اند: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.

ماده 3: حق حیات برای همه:هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد. ماده 22: حق امنیت اجتماعی: هر کس به عنوان عضو اجتماع ، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد.

ماده 25: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه:الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود. ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند. اصل بیست و نهم قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران: برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بی‌سرپرستی، درراه‌ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی‌درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند؛ ولی در واقع شاهد هستیم که در ایران، در حال حاضر ظرفیت مددسراهای شهرداری ۳ هزار نفر است که در فصل سرما تا ۵ هزار در این اماکن اقامت دارند. به طور کلی، شهرداری تهران مسئولیت اداره ۹۴ مرکز رویش، پرتو، سامانسراها، گرمخانه ها و بهاران را برعهده دارد. و اینکه این آمارها در ایران برای سال 2017 هست و الان در سال 2019 آمار دقیقی در دست نداریم و شرایط زندگی در ایران خیلی سخت تر و دشوار تر از 2 سال گذشته شده. ولی آنقدر مردم تحت فشار هستند که تقریبا قشر آسیب دیده و آسیب پذیر اجتماع به دست فراموشی سپرده شده اند.  به امید آزادی و رفاه اجتماعی برای تمامی مردم در ایران…

آقای مهدی هوشمند رحیمی با موضوع حق درمان زندانیان، حقی مشروع و قانونی آمره سخنرانی کردند: خبرهای بدی که این روزها از گوشه و کنار کشورمان و مخصوصاً از زندانها به دست می رسند هر وجدان آگاه و آزادی جویی را عذاب می دهد. آرشام رضایی، احمدرضا جلالی، سعید شیرزاد، علیرضا گلی پور، آرش صادقی، ارژنگ داوودی، سهیل عربی و چندین و چند نفر دیگر علیرغم اوضاع وخیم جسمانی، همچنان در زندان هستند و مزدوران و عمال رژیم غاصب ایران از ارجاع ایشان به بیمارستان و برخورداری از خدمات درمانی شایسته امتناع می کنند. از منظر قوانین بین المللی، ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر هرگونه رفتار تبعیض آمیزی را منع نموده است و ماده 5 آن استحقاق ابناء بشر را در برخورداری از رفتار در شان انسان مورد تایید و تاکید قرار داده است. از سوی دیگر پروتوکلهای کنوانسیون درمان زندانیان در ماده 9 خود دلالت می کند بر اینکه دولتها بدون در نظر گرفتن نوع محکومیت زندانی، موظف هستند خدمات درمانی را به زندانیان ارائه دهند. در حقوق ایران، زندانی یی که نیاز دارد برای مداوا به مرکز درمانی خارج از زندان برود، طبق ماده 522 قانون آیین دادرسی کیفری باید این مراحل را طی کند: بعد از مذاجعه به بهداری زندان و گواهی آن مرکز که مداوا داخل زندان امکان نیست، کمیسیون پزشکی قانونی نیز باید بیماری را گواهی نماید، سپس وی باید تقاضای مرخصی خود را به قاضی ناظر زندان بدهد و او با گرفتن «تامینات لازم» یعنی وثیقه می تواند برای مداوا از زندان خارج گردد و این ایام در مدت تحمل کیفر او احتساب خواهد شد. اما در آیینه قوانین، وفق اصل بیست و دوم قانون اساسی، یکی از مواردی که مطلقاً مصون از اعتراض به شمار می رود، «جان» افراد است و طبق اصل 29 همان قانون، دسترسی به خدمات درمانی از حقوق بدیهی هر شخص محسوب شده است که هیچ کس نمی تواند از آن ممانعت به عمل آورد بلکه دولت موظف است تا تسهیلاتی را نیز در این راستا ارائه نماید. این اصول تا بدانجا اهمیت دارند که در ماده 502 قانون آیین دادرسی کیفری اگر تحمل کیفر برای محکوم علیه خطر جانی داشته باشد، باید اجرای آن را متوقف نمود و اگر اجرا نشده باشد، به کلی اجرا نگردد. همچنین در قسمت اخیر ماده 522 قانون آیین دادرسی کیفری، اگر زندانی نتواند تامین مناسب بسپارد، اعزام و مداوا تحت نظر ماموران بر عهده مسئولان زندان است. در آیین نامه سازمان زندانها نیز این بحث مطرح گردیده و وفق ماده 102 آن مسئولان زندان موظف هستند به صورت ماهانه وضعیت جسمی زندانیان را کنترل کنند. از مفهوم مخالف ماده 104 نیز برداشت می شود که چنانچه درمانی فوریت داشته باشد، هزینه آن با سازمان زندانها و صندوق حمایت از زندانیان می باشد. با امعان نظر بر مجموع مواد 102، 103، 104 و 113 این آیین نامه متوجه می شویم که حق درمان زندانیان، یک تکلیف است و جان زندانی امانت در دست مسئولان زندان و قضایی است و چنانچه با ترک فعل موجبات ورود ضرر گردند، جرم مرتکب شده و قابل پیگرد قضایی هستند. با عنایت به تمام آنچه در بالا آمد، با توجه به اینکه شکنجه تحمیل درد و الم بر زندانی تحت عنوان شکنجه مطرح گشته است، این عمل مصداق بارز شکنجه می باشد و ماموران زندان ضامن سلامتی زندانی هستند و چنانچه در طول مدت تحمل کیفر خطری جانی برای زندانی ایجاد شود، به عنوان ترک فعل و اهمال در انجام وظیفه قابل پیگرد خواهد بود و نباید فراموش کنیم که طبق فقه و قوانین جمهوری اسلامی جان مسلمانان و کسانیکه در استیمان هستند از احترام برخوردار است و این عمل دژخیمان جمهوری اسلامی، از سران تا مزدوران، حتی نقض قوانین اسلامی و قوانین خود نوشته شان محسوب می گردد…

سپس دکتر زینب عباسیان چالشتری در خصوص 22 می روز جهانی تنوع زیستی سخنرانی نمودند: سازمان ملل متحد در راستای افزایش آگاهی عموم و بالا بردن سطح درک مردم نسبت به مسایل مربوط به تنوع زیستی، روز 22 می (2 خرداد) را به عنوان روز جهانی تنوع زیستی اعلام کرده است. هر ساله در سراسر جهان، فعالیت‌های بسیاری توسط مراکز گوناگون، برای افزایش فهم مردم نسبت به تنوع زیستی، انجام می‌شود. بسیاری از این فعالیت‌ها توسط دبیرخانه کنوانسیون تنوع زیستی، که بخشی از برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد است، اجرا می‌گردد. بسیاری از دولت های محلی و طیف وسیعی از سازمان‌های غیردولتی نیز در این فعالیت‌ها مشارکت می‌کنند. برخی از این اقدامات عبارتند از: – ترجمه جزوات و دیگر منابع آموزشی به زبان محلی. -انتشار اطلاعات در مورد تنوع زیستی از طریق مدارس، دانشگاه‌ها، روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون. -برگزاری نمایشگاه‌ها و سمینارها برای دانشجویان، متخصصان و عموم مردم. -نمایش فیلم‌ها در مسایل زیست محیطی. -ارایه برنامه برای حفظ گونه‌ها یا زیستگاه‌های در معرض خطر. -کاشت درختان و گیاهانی که به جلوگیری از فرسایش خاک کمک می‌کنند…تنوع زیستی معیشت مردم و توسعه پایدار را در کلیه حوزه‌ها از جمله بخش‌های اقتصادی همچون کشاورزی، جنگلداری، شیلات و گردشگری پایه‌ریزی می‌نماید. با کمک به حفظ تنوع زیستی، ما در حفظ مردم، معیشت آنها و رفاهشان سرمایه‌گذاری می‎کنیم. مقدمه: تنوع زیستی عبارت است از اشکال مختلف حیات بر روی سیاره زمین و مفهومی است که امروزه در سه سطح ژن، گونه و اکوسیستم بررسی می‌شود. اما این واژه در سطح گونه شناخته شده‌تر بوده و کاربرد بیشتری دارد. در شرایط کنونی، سیاره ما زیستگاه چندین میلیون گونه در قالب حدود یکصد شاخه است؛ تقریبا یک میلیون و هشتصد هزار گونه توسط دانشمندان شناسایی شده است ولی برآوردهای موجود نشان می‌دهد که پنج تا ۱۵ میلیون گونه زنده در حال حاضر در زیست کره زندگی می‌کنند، زیرا بسیاری از گروه‌های موجودات زنده هنوز به طور دقیق شناسایی و مطالعه نشده‌اند. همچنین، سالانه بیش از پانزده هزار گونه جدید توسط دانشمندان معرفی می‌شود و گونه‌های دیگری نیز در طول زندگی ما انسان‌ها تکامل می‌یابند. تنوع بسیار زیادی در میان یک میلیون و هشتصد هزار گونه شناسایی شده وجود دارد؛ این تنوع گسترده، از میکروب‌های تک سلولی به قطر چهار صد نانومتر که به صورت انگل در منافذ حرارتی با دمای هفتاد تا نود و هشت درجه سانتیگراد بر روی انواعی دیگر از میکروب‌ها زندگی می‌کنند، تا موجودات بزرگ مانند درخت سکویا، وال آبی، قارچ‌های هومونگوس (نوع غول پیکری از گونه آرمیلاریا) و درختان پاندو (نوعی صنوبر عظیم‌الجثه همسان که همگی از لحاظ ژنتیکی یکسان و از ناحیه ریشه به یکدیگر متصل می‌باشند) را شامل می‌شود. در حالی که مردم اغلب با موجودات پر سلولی مانند گیاهان و حیوانات آشنایی دارند، ولی زیستمندان یاد شده فقط شاخه‌های کوچکی از شجره حیات را در بر می‌گیرند. خدمات اکوسیستم‌ها: تنوع زیستی، خدمات زیست‌بوم‌ها را پشتیبانی می‌کند؛ خدمات ارایه شده توسط زیست‌بوم‌ها، فرآیندهای بیولوژیک طبیعی بوده که تداوم حیات انسان را پشتیبانی می‌کند. این نوع خدمات شامل تجزیه پسماندها، گرده افشانی، تصفیه طبیعی آب، مهار کردن سیلاب‌ها، تجدید حاصلخیزی خاک و بسیاری موارد دیگر است. فرآیندهای زیست‌بومی اغلب نادیده گرفته می‌شود و تا هنگامی که غیرفعال باشد، عموماً به ارزش‌های آنها توجه نمی‌شود. اما هنگامی که ارزش اقتصادی اینگونه خدمات برآورد شود، مقادیر بزرگی را به خود اختصاص می‌دهد؛ برای مثال، حشرات گرده افشان به تولید تجاری و انبوه میوه‌های مهم نظیر بادام، خربزه، آلبالو و سیب کمک می‌کنند؛ ارزش اقتصادی مربوط به خدمات گرده افشانی توسط حشرات در ایالات متحده آمریکا، حدود ۲۱۷ میلیارد دلار در سال برآورد شده است. فرآیندی مانند تصفیه طبیعی آب چگونه عمل می‌کند؟ آب باران توسط خاک و همچنین به وسیله میکروب‌هایی که می‌توانند مواد مغذی و آلاینده‌ها را تجزیه کنند، فیلتر می‌شود که در نتیجه، مقدار یون‌های فلزی کاهش می‌یابد و گسترش آنها در محیط کند می‌شود. تالاب‌ها و برخی از رستنی‌های آبزی، نیتروژن را جذب می‌کنند و رسوباتی را که کیفیت آب را کاهش می‌دهند، به تله می‌اندازند. توسعه و ساخت و سازهای انسانی محیط زیست طبیعی را دچار صدمه و آسیب می‌گرداند، اما اغلب زیستگاه‌ها در صورت فرصت داشتن، قادر به احیا خود هستند؛ زیرا بذرهای به خواب رفته در خاک می‌توانند جوانه بزنند، موجب پایداری خاک شوند و فرآیندهایی موفقیت‌آمیز را آغاز کنند که رویشگاه دوباره احیا شود و غذا را برای سایر جمعیت‌های موجودات فراهم کند؛ بعضی از گیاهان بومی می‌توانند به احیا دوباره یک منطقه پس از وقوع آتش سوزی کمک کنند. تنوع زیستی پشتیبان مهمی برای اکتشاف دارو و در دسترس بودن منابع پزشکی است. بخش قابل توجهی از داروها به طور مستقیم یا غیرمستقیم، از منابع زیست‌شناختی به دست آمده‌اند: دست کم پنجاه درصد از ترکیبات داروسازی در کشور آمریکا از گیاهان، جانوران و میکرو ارگانیسم‌ها به دست آمده‌ است. در حالی که ۸۰ درصد از جمعیت دنیا، وابسته به داروهای طبیعی هستند؛ یادآوری می‌نماید که تغییرات اقلیمی، عمیقاً با دگرگونی‌های شگرف در سطوح تنوع زیستی مرتبط است. از دست رفتن تنوع زیستی، عامل خطر مهمی برای رشد تجارت و تهدیدی بزرگ برای ثبات اقتصادی بلند مدت است. وضعیت تنوع زیستی در ایران: کشور ایران عرصه‌ای بالغ بر حدود یکصد و شصت و پنج میلیون هکتار را از بیست و پنج درجه تا چهل درجه عرض جغرافیایی شمالی در بر می‌گیرد و در ناحیه‌ای که سه زون اقلیمی شامل زون مدیترانه‌ای، زون خشک آسیای غربی و زون معتدل نیمه مرطوب و مرطوب کاسپین با یکدیگر تلاقی می‌کنند واقع شده است. به طوری که کشورمان مکانی برای تلاقی بسیاری از فرهنگ‌ها و همچنین، اقلیم‌های متنوع، اراضی، آب‌ها و تنوع زیستی است. از مجموع کل اراضی ایران، حدود ۵۲/۵ ٪ از آن را مراتع، ۸/۵ ٪ از آن را جنگل‌ها و ۱۹/۵ ٪ از آن را بیابان‌های مطلقا واجد خاک های شور تشکیل می‌دهد. به دلیل واقع بودن بیشتر مناطق کشور در زون محیط زیستی خشک، تقریبا ۸۵٪ از اراضی کشاورزی آن در نواحی خشک و نیمه خشک قرار گرفته است؛ حدود ۸٪ از عرصه کشور را شهرها، شهرک‌ها، روستاها، نواحی صنعتی و جاده‌ها تشکیل داده است. حدود ۱۱٪ از اراضی کشور قابلیت کشت و زرع دارد که ۴۶٪ از آن را کشاورزی آبی و ۵۴٪ به صورت دیم بهره‌برداری می‌شود. بهره‌برداری ناپایدار از منابع زیستی، عامل اصلی آسیب رسیدن به تنوع زیستی در ایران بوده؛ حدود ۶۰ الی ۷۰٪ از پسماندهای کارخانجات و مراکز صنعتی، در طبیعت رها می‌شود؛ همچنین، استفاده از کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها در مزارع بسیار بالاست. فقط حدود دو درصد از محصولات کشاورزی کشور از طریق روش‌های ارگانیک تولید می‌شود. راندمان مصرف آب در کشاورزی بسیار پایین است و بیشترین میزان آلودگی آب‌ها، از فعالیت‌های کشاورزی ناشی می‌شود. ویژگی‌های ناحیه‌ای و جغرافیایی ایران موجب شده است که میانگین بارندگی سالانه آن کمتر از ۲۴۰ میلیمتر باشد که این میزان، کمتر از یک سوم مقدار بارندگی سالانه کره زمین است. بیش از ۳۴۵۰ رودخانه (شامل رودخانه‌های فصلی) در کشور وجود دارد که ۳۷ رودخانه اصلی در شش حوزه آبریز واقع شده‌اند. ارتفاع از سطح دریا از ۲۶- متر تا ۵۷۷۰ + متغیر است ولی بیشتر مناطق ایران بیش از ۱۲۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. توپوگرافی ویژه ایران موجب تشکیل چهار زون فلوریستیک شده که عبارتند از: بیوم بیابان‌ها و کوهستان‌های خشک و نیمه خشک ایران و تورانی با مساحت ۳۴۵۲۷۵۵ هکتار، بیوم زاگرسی با مساحت ۴۷۴۹۰۰۰ هکتار، بیوم هیرکانی با مساحت ۲۸۰۰۰۰۰ هکتار و بیوم خلیج و عمانی با مساحت ۲۱۳۰۰۰۰ هکتار. اغلب جنگل‌های ایران در نواحی هیرکانی، ارسبارانی و زاگرسی قرار گرفته است. بیش از ۴۰ درصد از منابع آب شیرین ایران، از طریق رویشگاه ناحیه زاگرسی تامین می‌شود و در تامین معیشت زاگرس نشینان نقش اساسی دارد. جنگل‌های باستانی هیرکانی و جنگل‌های ارسباران، یکی از ۱۰ نقطه ویژه تنوع زیستی جهان و میراث بین‌المللی به شمار می‌روند.

اقلیم‌های پیچیده و مختلف، شرایط توپوگرافیک، تشکیلات زمین شناسی و مدیریت انسانی منابع طبیعی منجر به پیدایش تنوع بیولوژیک بی‌نظیر و متنوعی در کشور شده است. به طوری که در زیست‌بوم‌های ایران، بیش از ۸۰۰۰ گونه گیاهی (معادل با کل گونه‌های گیاهی سراسر قاره اروپا)، حدود ۱۱۴۰ گونه جانوری شامل ۱۹۷ گونه از رده پستانداران (بیش از یک سوم پستانداران ایران را راسته جوندگان با ۶۹ گونه تشکیل می‌دهد)، ۵۳۵ گونه پرنده معادل با کل پرندگان قاره اروپا، ۱۸۰ گونه ماهیان آب‌های داخلی ایران، ۲۲۷ گونه از رده خزندگان و ۲۱ گونه از رده دوزیستان شناسایی شده‌اند.

به دلیل گستردگی کشور، تنوع زیست‌بوم‌ها و اجزا تنوع زیستی آن، ایران یکی از مهم‌ترین کشورها برای حفاظت از تنوع زیستی در خاورمیانه و غرب آسیاست. تنوع زیستگاهی در ایران، شرایط را برای زیستن انواع گستره‌ای از حیوانات در کشورمان فراهم کرده است. تنوع زیست‌بوم‌های دریایی و ساحلی در شمال و جنوب کشور، شامل ۲۵ واحد اکولوژیک بوده که در قالب صخره‌های مرجانی، خلیج‌ها و جزایر کوچک است.

اگر چه اغلب مناطق ایران دارای اقلیم بسیار خشک است، ولی تالاب‌های کشور دارای اهمیت جهانی هستند.

از تعداد ۴۲ نوع تالاب تعریف شده براساس کنوانسیون رامسر، همگی به جز یک مورد (تالاب های توندرا)، در ایران وجود دارد. و یا در میسر خود به طرف مناطق زمستان گذرانی‌شان در قاره آفریقا و شبه قاره هند، در تالاب‌های ایران مستقر می شوند. کشورمان واجد تنوع وسیعی از اکوسیستم های تالابی است که عمدتا در شش سیستم گروه بندی می‌شوند. جزایر خلیج فارس و جزایر شمال کشور مانند آشوراده، واجد تنوع زیستی کم نظیر در جهان است. به استثنای مناطق بیابانی و اراضی کم ارتفاع، نواحی حاشیه دریای مازندران، خلیج فارس و خلیج عمان، حدود نیمی از عرصه کشور را کوهستان‌های مرتفع در بر گرفته است. به منظور حفاظت از تنوع زیستی موجود، نمونه‌هایی شاخص از طبیعت و زیستگاه‌های کشور در چهار گروه در قالب پارک‌های ملی، آثار طبیعی ملی، پناهگاه‌های حیات وحش و مناطق حفاظت شده انتخاب و حفاظت می‌شوند. تهدیدات تنوع زیستی در ایران: با وجود این تنوع وسیع و غنی در کشور، عوامل متعددی مانند رشد جمعیت، بهره‌برداری ناپایدار از منابع پایه و فعالیت‌های انسانی مخرب به ویژه در نواحی روستایی، تنوع زیستی کشور را به شدت تهدید می‌کند. پاک‌تراشی جنگل‌ها به منظور توسعه کشاورزی، صدمات وخیمی را به تنوع زیستی وارد کرده است. ورود و استقرار گونه‌های مهاجم، جمعیت‌های گیاهان را به طور جدی تضعیف و شکننده کرده و چرای مفرط دام‌ها و تولید ذغال، صدمات زیادی را به زیست توده گیاهی وارد کرده است. انحراف مسیرهای آبی و تداوم خشکسالی، در حال خشک کردن تالاب‌ها و رودخانه‌هاست که تاثیرات آن بر تنوع زیستی آبی نیز نامشخص است. شکار بی‌رویه و تله‌گذاری برای پرندگان آبزی در تالاب‌ها و نیز سایر پرندگان در دیگر زیستگاه‌ها، جمعیت آنها را کاهش داده و بسیاری از این پرندگان در فهرست گونه‌های در معرض خطر واقع شده‌اند. آنچه که از گزارشات، اطلاعات و آمارها آشکار شده، آن است که تنوع زیستی در ایران در تمام زیست‌بوم‌ها و در کلیه سطوح در حال کاهش است. اغلب مولفه‌ها و شاخص‌های بوم شناختی در حوزه آب، خاک، هوا و تنوع زیستی با سیر نزولی مواجه شده به طوری که زیست‌بوم‌های طبیعی کشور با بحران‌ها و تهدیدهای متعددی روبرو شده است. به طوری که بر اساس فهرست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN در سال ۲۰۱۴ میلادی تعداد ۱۷ گونه پستاندار، ۲۵ گونه پرنده، ۱۶ گونه خزنده، ۴ گونه دوزیست و ۱۰ گونه از ماهیان کشور در زمره گونه‌های در معرض تهدید قرار گرفته‌اند. عوامل مختلفی مانند وقوع دوره‌های خشکسالی طولانی و مکرر و بهره ‌رداری بی‌رویه از منابع آبی، خاک و پوشش گیاهی، زوال تنوع زیستی در کشور را شدت بخشیده است. یادآوری می‌شود که بیش از ۲۱ درصد از مردم کشور در سکونت‌گاه‌های روستایی زندگی می‌کنند. وضعیت فعلی استراتژی های ملی تنوع زیستی و برنامه عمل (NBSAP): توسعه استراتژی‌های تنوع زیستی و برنامه عمل (Action Plan)، نتیجه حاصل از فعال شدن پروژه‌ای موسوم به «استراتژی ملی تنوع زیستی و برنامه عمل» بود که با همکاری برنامه توسعه ملل متحد (UNDP)، تسهیلات جهانی محیط زیست (GEF) و اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت ((IUCN)، از دسامبر سال ۱۹۹۸ میلادی آغاز و منجر به الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون تنوع زیستی شد. NBSAP به طور موثر بر توسعه و اجرای خط مشی تنوع زیستی تاثیر گذاشت و منجر به توسعه استراتژی ملی تنوع زیستی، آماده شدن برنامه عمل ملی تنوع زیستی و ارایه گزارشات ملی به کنوانسیون تنوع زیستی شد. با توجه به موارد بالا، انجام اقدامات زیر در راستای حفاظت موثر از تنوع زیستی و بهره‌برداری پایدار از آن در کشورمان لازم است: – تجدید نظر و به روز نمودن NBSAP ایران در جهت لحاظ شاخص‌های تنوع زیستی، اهداف و استراتژی‌های ویژه برای عملی کردن اولویت‌های کنوانسیون تنوع زیستی – تعیین کامل شاخص‌های تنوع زیستی کشور و ارزیابی سیستماتیک آن… این جلسه با بحث آزاد در خصوص توسعه فرهنگی ادامه یافت. روز جهانی تنوع فرهنگی، گفتگو و توسعه فرصت آن را برای ما فراهم می‌آورد تا ارزش‌های تنوع فرهنگی را بیشتر درک کنیم و بهتر بشناسیم تا مهارت‌های خود را درزمینهٔ «چگونه باهم زیستن» ارتقا ببخشیم.

مجمع عمومی سازمان ملل روز 21 می را مطابق با قطعنامه شماره 249/ 57 خود روز جهانی تنوع فرهنگی و گفتگو نام نهاد و از بیانیه جهانی تنوع فرهنگی مصوب سی‌ویک مین نشست کنفرانس عمومی یونسکو (2 نوامبر 2001) و محورهای اصلی برنامه عمل مربوط به اجرای این بیانیه استقبال کرد. حقوق فرهنگی بخشی مهم از حقوق بشرند. این حقوق جهانی است و از حقوق بشر جدایی‌ناپذیر و در ارتباطی تنگاتنگ با آن قرار دارد. لازمه شکوفاشدن تنوع خلاق؛ تحقق بی‌چون‌وچرای حقوق فرهنگی است، همان‌گونه که در ماده 27 اعلامیه جهانی حقوق بشر و در ماده‌های 13 و 15 معاهده بین‌المللی حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز به این مطلب اشاره‌شده است؛ بنابراین همه افراد حق دارند خود و افکار و ایده‌هایشان را بیان کنند و آثار خود را به زبان مورد علاقه‌شان و به‌خصوص به زبان مادری‌شان خلق و منتشر کنند. آموزش کیفی حق همه است. همه حق استفاده از آموزش‌هایی را دارند که در آن هویت‌های فرهنگی آنان به رسمیت شناخته‌شده است و به آن احترام گذاشته می‌شود. همه افراد حق دارند زندگی فرهنگی خود را به‌گونه‌ای که مایل‌اند بسازند و فعالیت‌های فرهنگی‌ای متناسب با آن و به سلیقه خود اختیار کنند تا جایی که به حقوق و آزادی‌های بنیادین بشر لطمه‌ای وارد نشود. یونسکو برای جشن گرفتن روز جهانی تنوع فرهنگی چند فعالیت پیشنهاد کرده است:

در شهرهایتان جشنواره‌های فرهنگی راه بیندازید و فرهنگ اقلیت‌ها را به نمایش بگذارید❊.از آموزشگاه‌های موسیقی دعوت کنید که کنسرت‌های موسیقی چند فرهنگی برگزار کنند❊.از هنرمندان کشورتان که در کشورهای دیگر زندگی کرده‌اند دعوت کنید تا درباره تأثیر مثبت فرهنگ کشور میزبان بر روی آثارشان صحبت کند❊.دانش‌آموزانتان را تشویق کنید که دوستان مکاتبه‌ای از کشورهای دیگر با پیشینه جغرافیایی و مذهبی پیدا کنند و با آن‌ها درباره تجربه‌ها و تفاوت‌ها و شباهت‌های فرهنگی‌شان گفت‌وگو کنند❊.کودکان تان را با قصه‌های سنتی فرهنگ خودتان آشنا کنید و آن‌ها را در هنگام خواب برای فرزندانتان روایت کنید❊.زبانی جدید را از کسانی که به آن زبان صحبت می‌کنند یاد بگیرید و به‌طور مرتب با او تمرین کنید.❊هنگامی‌که به کشور جدید سفر می‌کنید، با مردم محلی هم‌صحبت شوید و اطلاعاتی را درباره فرهنگ منطقه به دست بیاورید که شاید راهنمای تورتان به آن‌ها توجه نکند.‌”تنوع فرهنگی منبع ارزشمندی است برای رسیدن به اهداف توسعه که شامل مبارزه با فقر، ترویج برابری جنسیتی، آموزش همگانی و حقوق بشر است و ما باید این مسئله را در برنامه‌ریزی‌هایمان برای رسیدن به توسعه پایدار دخالت دهیم. ما به دورهٔ جدیدی از محدودیت منابع وارد شده‌ایم و باید قوی‌ِترین منبع تجدد پذیرمان یعنی هوش و خلاقیت انسان‌ها را از قیدوبند آزاد کنیم. تنوع فرهنگی محرک خلاقیت است. سرمایه‌گذاری روی خلاقیت می‌تواند جوامع را دگرگون کند. وظیفه ماست که با آموزش و گسترش مهارت‌های بین فرهنگی میان نسل جوان به حفظ تنوع فرهنگی کمک کنیم و بیاموزیم در کنار یکدیگر با تنوع زبانی، فرهنگی و مذهبی زندگی کنند.“

این جلسه با حضور: بنیامین رجبیان، شبنم رضاوند، معصومه توکلی، پوریا نخبه زعیم، منوچهر شفایی، حمید رضا دهقان تبریزی، زینب عباسیان چالشتری، سید اشکان حسینی، محسن سیاحی، نادیا مشرف قهفرخی، مهدی هوشمند رحیمی، آزاد بهرامی، رضا عباسی زمان آبادی، هادی درتومی، احسان رضایی نژاد و مهمانان دیگر در ساعت ۲۱:۳۰ به وقت اروپای مرکزی به پایان رسید .

گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی جولای۲۰۱۹

محمد علی محمودزاده

نشست 13 یولی 2019 کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی ساعت 15:00 به وقت اروپا، با حضور مسئولین و اعضای فعال کانون دفاع از حقوق بشر در ایران همراه با جمعی از میهمانان از جمله جناب آقای امیر نیلو در اتاق پالتاک کمیته برگزار گردید و تا ساعت 19:30 ادامه یافت. مسئولیت این نشست را آقای محسن سیاحی بر عهده داشتند که در ابتدا ضمن خوش آمد گوئی به حضار، جلسه را با  گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در خرداد ماه گذشته  توسط آقای آزاد بهرامی آغاز نمودند. مجموعه اخبار گزارش شده توسط آقای بهرامی که بطور مفصل همراه با مواد و اصول نقض شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر قانون اساسی جمهوری اسلامی قرائت شد پیرامون بازداشت ها، اعدام ها، زندانیان سیاسی، پیروان ادیان مختلف ، ضرب و شتم، محرومیت ها …. و البته در محدوده اقوام و ملیت های محتلف ایران بود که ایشان به بررسی و تحلیل ان پرداختند. با توجه به حجم گسترده این گزارش خبری از عزیزانی که علاقمند به دریافت کامل اخبار گزارش شده هستند دعوت می نمائیم از ظریق ادرس زیر، به فایل صوتی تهیه تهیه شده مراجعه نمایند:

سپس از اقای جناب رحمان نبوی نژاد  با موضوع  به تخلیل و بررسی ماده 25 منشور حقوق بشر: (حق بر سلامت، رفاه و تامین اجتماعی) و مقایسه آن با اصل 29 قانون اساسی ایران دعوت بعمل آمد. هر انسانی حق دارد که سطح زندگی او ،سلامتی ورفاه خود وخانواده اش، از حیث خوراک ،لباس ، مسکن، مراقبتهای پزشکی وخدمات لازم اجتماعی را، تأمین نمایدوهمچنین حق دارد که درمواقع بیکاری ،بیماری ، نقص عضو، بیوگی، درماندگی، پیری، یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد، ازشرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.مادران و کودکان حق دارند که از کمک ومراقبت مخصوصی بهره مند شوند. کودکان چه بر اثر ازدواج وچه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.” این ماده به صراحت، هر بشری را محق به داشتن یک زندگی قابل قبول با حداقل استانداردهای لازم، برخورداری از حق سلامتی و رفاه و حق برخورداری از تأمین اجتماعی نموده است. از خصوصیات بارز این ماده آن است که تمامی اصول حاکم بر حقوق همگانی مثل اصل برابری ، جامعیت ، کفایت وفراگیری( عمومیت) را مد نظر قرار داده است. علاوه بر این ماده 25 اعلامیه مواد 22 تا 27 از اعلامیه جهانی حقوق بشرهم به ابعاد مختلف این حق بنیادین بشری در حوزه حقوق اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی پرداخته اند ودستیابی به این حقوق را بعنوان یک حق همگانی به رسمیت شناخته اند. لذا به استناد این موارد و پشتوانه سایر اسناد بین الملل ، میتوان ایفای این حقوق را برای همه دولتها الزام آور دانست.در ابتدای مفاد این ماده، سطح زندگی قابل قبول برای تأمین سلامتی ورفاه همه انسانها وخانواده های آنان را ، امکان بهره مندی تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبتهای طبی وخدمات اجتماعی لازم وکافی دانسته است.یعنی همه افراد حق دارند که از منابع ومیراث آشکار ونهان بشریت در این کره زمین، در سطح استانداردهای قابل قبول ، تغذیه سالم ومناسب تناول نمایند ، هر چند شغل ودرآمدی داشته باشند ویا نداشته باشند. پوشاک ولباس مناسب وکافی اختیار کنند، هر چند درآمد داشته باشند یا نداشته باشند. از مسکن وسرپناه شایسته انسانی واز حداقلهای مراقبتهای پزشکی وبهداشت عمومی برخوردار باشند، حال چه درآمد داشته باشند وچه نداشته باشند. در اینجا دیگر ملاک ومعیار سنجش ها ،حق برخوردار شدن محض بشریت از خدمات است نه میزان توانمندی مالی وقدرت فردی برای برخوردار شدن. یعنی درمقصد این نقشه راه روشن برای بشر، دیگرنباید کسی یا کسانی در جهان وجود داشته باشند که هنوز بخاطر عدم دسترسی به خوراک ومبتلا به سوء تغذیه بمیرند. بخاطر محرومیت از پوشاک وپوشاننده های حداقلی ، آسیبهای جدی ببینند، بیمار شوند و یا تلف گردند. بخاطر عدم سرپناه انسانی یا عدم برخورداری از حداقل مراقبتهای پزشکی وبهداشت ودرمان ، تلف شوند یا سخت متضرر و بیمار گردند.اینها مشخص کنندگان مرز بین ظلم هستند و عدالت در کشوری مثل ایران ما وقتی فرد یا افرادی پیدا میشوند که با استفاده از بودجه عمومی کشور برای معالجه ودرمان ساده ترین بیماریهای خود وخانواده شان، به کشورهای دیگر با صرف هزینه های گزاف سفر می کنند، در حالیکه درکشورشان چه بسیار کودکان، جوانان  ومردان وزنانی هستند که بخاطر فقر و سوء تغذیه، یا بخاطر عدم دسترسی به امکانات اولیه پزشکی در مناطق محروم و یا بیماری ، بیکاری ، درماندگی، وخودکشی از دست همه نداشتها، جان خود را براحتی از دست میدهند، اینجاست که مرز و معیار بهره مندی از حق بشری ویا محرومیت از آن حق روشن میشود.حق بر سلامت ورفاه افراد در این ماده وشاید درهمه اهداف اعلامیه، مبتنی بر این است که هر کس حق دارد در بالاترین سطح ممکن از سلامت جسمی وروانی برخوردار باشد.  سازمان ملل، سازمانهای حقوق بشر، معاهدات حقوق بشری در دنیا وسازمان بهداشت جهانی در عرصه بین الملل همواره بر اجراء وتوسعه این حق انسانی تأکید و نظارت داشته ودارند.سلامتی صرفاً به معنای نبود بیماری در فرد نیست، سازمان بهداشت جهانی در تعریف سلامتی می گوید که : ” سلامتی حالتی است که افراد در آن از رفاه کامل جسمی، روانی ، اجتماعی ومعنوی برخوردار باشند.”حق بر سلامت در برگیرنده شرایطی است که دولتها برای تأمین امکان یک زندگی سالم، متعهدبه فراهم کردن آن می باشند. یعنی دولتها باید تعهدات خود را به اسناد بین الملل، طوری تنظیم کنند که این حق را به معنی حق شخصی افراد ،محترم شمرده و با حمایتها وایفای تعهدات خود شرایطی را ایجاد کنند که افراد بتوانند به بالاترین سطح قابل قبول در حصول سلامتی دست یابند.در موضوع خوراک وگرسنگی در سبد حق سلامت افراد، بنابه گزارشهای سازمان فائو وسازمان ملل در جهان نزدیک به 900 میلیون نفر گرسنه وجود دارد که تعداد 113 میلیون نفر آنها در وضعیت بحرانی بسر می برند.از این تعداد 65 درصد در کشورهای آسیایی – 30 درصد در کشورهای آفریقایی و 5 درصد دیگر آن در کشورهای آمریکای لاتین، کارائیب وسایر جاها سکونت دارند.همواره 60 درصد قربانیان سوء تغذیه در جهان هم جمعیت زنان کشورهای درگیر تشکیل میدهند. در همین زمینه بر اساس تحقیقات آکسفام  روزانه 25 هزار نفر در جهان به دلیل گرسنگی وفقر غذایی به کام مرگ می روند.که جایگاه جهانی ایران دررتبه بندی شاخص جهانی گرسنگی رتبه 30(سی ام) است وبرخی آمارهای داخلی هم نشان میدهد که تا مرز 5/4 میلیون نفر در کشور درگیر سوء تغذیه وجود دارد.که این وضعیت نامبارک یک تهدید بسیار جدی بوده و خواهد بود.در حوزه رفاه وکامیابی که بخش مهمی از زندگی انسانهاست، در رتبه بندی 142 کشور جهان با داشتن 96 درصد جمعیت جهان، در 8 شاخص، کارآفرینی وفرصت -اقتصاد-حکومت – آموزش – بهداشت – امنیت وآسایش – آزادی های شخصی – و سرمایه اجتماعی، تعداد 30 کشور اول در رده عالی رفاه، تعداد 41 کشور بعدی در رده بالای متوسط وتعداد 41 کشور دیگربا نمرات کمتر در رده پائین تر از حد متوسط رفاه وکامیابی ونهایتاً تعداد 30کشور باقیمانده در رده پائین رفاه وآسایش قرار دارند . که کشور ایران با رتبه 107 در رده پائین تر از حد متوسط است. لذا این روند موجود، نگرانیهای جدی ای تاکنون ساخته وخواهد ساخت که باید مورد توجه همگان قرار گیرد.حق دیگری که در ماده 25 اعلامیه بدان اشاره شده است ، حق بهره مندی از تأمین اجتماعی است. در این ماده می خوانیم که هر انسانی حق دارد: ” در مواقع بیکاری ،بیماری ، نقص عضو،بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان ،وسایل امرار معاش وی از بین رفته باشد، از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.” یا به تعبیری از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.  تأمین اجتماعی یعنی مجموعه اقدامات سازمان دهی شده ای که آثار زیانبار مخاطراتی مثل : بیکاری ،بیماری ،نقص عضو، بیوگی، پیری وسایر مواردی که تعادل زندگی افراد را مورد تهدید قرار میدهد، جبران میکند. نظام تأمین اجتماعی می بایست مبتنی بر ۱- بهره مندی برابر مردان وزنان از حق تأمین اجتماعی ( اصل برابری) ، ۲- جامعیت خدمات وحمایتهای تأمین اجتماعی به همه افراد درگیر( اصل جامعیت)، ۳- کافی بودن خدمات ارایه شده به افراد ( اصل کفایت) ۴- تضمین خدمات تأمین اجتماعی برای عموم مردم جامعه ( اصل فراگیری) باشد.تا بتواند آثار این مخاطرات را بنحو احسن جبران نماید. نظام تأمین اجتماعی مورد انتظاراسناد حقوق بشری باید بتواند، علاوه بر انجام کامل تعهداتش به بیمه شده گان، در حوزه حمایتی وتوانبخشی با حمایت همه جانبه ی خود به پریشانیها و زندگی نامتعادل همه نیازمندان، درماندگان ومعلولان نیازمند، پایان وبهبودی واقعی ببخشد. در حوزه امدادی هم از همه حادثه دیدگان در اثر حوادث طبیعی مثل سیل، زلزله  وسایر حوادث وسوانح ویا حوادث غیر طبیعی مثل شورش ها وجنگها که باعث ورود زیانها وخسارات بر افراد وخانواده ها میشوند، در شکل واقعی آن حمایت کند. پس ازاین روشنگریهای شفاف اعلامیه دربیان این حقوق بنیادین بشری، سایر اسناد  بین الملل هم به لزوم توجه به این حق بشری پرداخته اند، و به شکل الزام آوری دولتها را موظف به اجرای خواسته ها ومطالبات این حق انسانی نموده اند.ماده 55 منشور سازمان ملل متحد به لزوم بالابردن سطح زندگی، فراهم ساختن کار برای حصول شرایط ترقی وتوسعه ، ولزوم احترام جهانی به حقوق بشر وآزادی های اساسی در جهت ضرورت ایجاد شرایط ثبات ورفاه پرداخته است. ماده 9 میثاق حقوق اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی نیز در همین زمینه تصریح کرده است که : “کشورهای عضو میثاق وسازمان ملل، حق هر شخص به تأمین اجتماعی از جمله بیمه های اجتماعی را به رسمیت بشناسند.”سند 2030 یونسکو در اهداف آغازین خود، حق برخورداری از سلامت ،رفاه وتأمین اجتماعی را یادآور شده بطوریکه درهدف اول، ایجاد نظام حمایتی از فقرا – در هدف دوم، تضمین دسترسی بویژه نوزادان به غذای سالم وکافی ورفع سوء تغذیه ودر هدف سوم این سند، به تضمین زندگی سالم وترویج رفاه برای همه در تمام سنین ،از طریق کاهش مرگ ومیرها، پایان دادن به بیماریها،وتضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی ودرمانی در همه موارد مورد نیاز انسانها ، پرداخته است ودولتها را موظف به اجرا نموده است.همچنین مقاوله نامه 102 سازمان بین المللی کار متذکر شده که : تأمین اجتماعی به منزله حمایتی است که در جامعه، در قبال پریشانی های اجتماعی واقتصادی پدیده آمده ،بواسطه قطع یا کاهش شدید درآمد افراد ناشی از زمان بیماری ،بیکاری ،بارداری، از کارافتادگی، سالمندی ،بازماندگی از فوت سرپرست ویا ناشی از افزایش هزینه های درمانی خود وعائله، به افراد تحت پوشش خود ارائه میدهد.”با این اوصاف حق تأمین اجتماعی به روشنی کرامت انسانی را تضمین میکند وعدالت اجتماعی را  هم تحقق می بخشد.حق رفاه وتأمین اجتماعی از حقوق اجتماعی افراد است وبرخورداری از این حقوق میتواند تأثیرات بسیار مثبتی برروند وحیات حقوق مدنی وشهروندی افراد در جامعه داشته باشد، تا آنگاه بتوان یک جامعه آرمانی را برای جامعه بین الملل انتظار داشت. همچنین درعبارات دیگر متن ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر به لزوم حمایت ومراقبت ویژه از مادران وکودکان نیازمند به حمایت تأکید شده است، که با این عمومیت بخشی وفراگیری، اعلامیه جهانی حقوق بشر همچنان یک سند پویا وکارآمد در عصر کنونی بشر محسوب میشود.و اما در مورد نظام تأمین اجتماعی در ایران، ابتداء باید این نظام ونهاد را از بعد منابع مورد بررسی قرار داد،تا بتوان به میزان تحقق و اجرای صحیح  این حق در نظام حقوقی واجرایی ایران رسید.منابع مهم وعام داخلی ایران در نظام تأمین اجتماعی، شامل قانون اساسی مصوب 1358، قانون تأمین اجتماعی مصوب 1354 وقانون ساختار نظام جامع رفاه وتأمین اجتماعی مصوب 1383 است. اصل 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بعنوان حق برخورداری از تأمین اجتماعی مردم ایران مطرح است اشعار میدارد که : “برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری،بیماری، از کار افتادگی، پیری، بی سرپرستی، در راه ماندگی ،حوادث وسوانح ، نیاز به خدمات بهداشتی ودرمانی و مراقبتهای پزشکی بصورت بیمه وغیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی ودرآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات وحمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین نماید. “در تحلیل وتطبیق این اصل با ماده 25 اعلامیه، میتوان نتیجه گرفت که در اصل 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صرفاً تعداد 9 مورد مخاطره را بصورت مشخص و معین که عبارتند از بازنشستگی ، بیکاری ، بیماری، از کار افتادگی، پیری، بی سرپرستی، در راه ماندگی،حوادث و سوانح را بعنوان عوامل فعال کننده تأمین اجتماعی پذیرفته است. هر چند موارد خوبیست وتوانسته است تا حدودی قابل قبول بخشی از مخاطرات در زندگی افراد را تحت پوشش قراردهد اما، از جامعیت وعمومیت مطلوبی که در اعلامیه دیدیم برخوردار نیست. بعنوان مثال مخاطره ای بنام اعتیاد به مواد مخدر، که علاوه بر خود فرد مبتلا، زندگی خانواده اش هم دچار زیان وپریشانی میشود، ولی به جهت اینکه این عنوان معتاد، در فهرست مخاطرات وموارد مندرج در این اصل از قانون اساسی نیست، لذا چنین آسیب دیده ایی براحتی از شمول حمایتها وخدمات تأمین اجتماعی  خارج ومحروم می گردد. ونتیجه این میشود که در اثر عدم حمایتها ووعدم پیشگیریها، مدام در کشور با جمعیت روز افزون معتادها وبه تبع پدیده فروپاشیدگی مستمر خانواده های آنان روبرومیشویم.و یا درد بزرگ امروز جامعه در پیدایش پدیده نامبارک کولبری یا کولبران،با آن همه رنجنامه های هولناکشان که به دنبال زنده ماندن نه برای زندگی کردن، با جان خویش می جنگند را  نمی توان درلابلای این چند عدد  مخاطرات بشری ردیف شده در این اصل از قانون اساسی یافت. اما در ماده 25 اعلامیه پس از ذکر موردی مخاطراتی مثل بیکاری ،بیماری ، نقص عضو ، بیوگی وپیری ، عبارت ” و تمامی موارد دیگری که تحت هر شرایط خارج از اراده فرد ، امرار معاش او وخانواده اش را از بین ببرد” آمده ودرج شده است که به صراحت نشان از تحت پوشش قرار دادن تمامی مخاطرات پیش بینی شده  در حال  و یا احتمالی در هرزمان و مکانی از زندگی همه ی انسانها دارد.از این روست که میتوان رعایت کامل اصول جامعیت وفراگیری در بهره مندی از حق تآمین اجتماعی را دراعلامیه  مشاهده کرد. موضوع دیگری که در این راستا قابل طرح است آن است که در اصل 29 ، برخورداری از تأمین اجتماعی در این ۹ مورد مخاطره ساز را موکداً بصورت “بیمه ای” حقی همگانی دانسته است. هر چند پس از کلمه “بیمه “در متن اصل 29، واژه ” وغیره ” که به معنی غیر بیمه ای می باشد آمده است. اما در مرحله اجرا،  بوضوح شاهد عدم کاربرد آن ، یعنی عدم تحت پوشش غیر بیمه ایها هستیم. چون همکنون خدمات مالی از ناحیه نظام تأمین اجتماعی ، تنها فردی را مستحق اخذ مستمری بازنشستگی واز کارافتادگی، یا محق به مقرری بیکاری ویا اخذ غرامت دستمزد دوران بیماری و نقص عضو می داند که قبلاً آن فرد شاغل بوده باشد ، مدتها کار کرده باشد و حق بیمه ماهیانه خود را پرداخت نموده باشد، تا بتواند به جهت بروز مخاطراتی مثل بازنشستگی، از کار افتادگی، بیکاری ،بیماری ونقص عضو بتواند از محل صندوق ذخیره حق بیمه ها ، موفق به دریافتی های مالی  و حمایتی گردد. آمارها نشان میدهد در میان تمامی افراد سالمند بالای 60 سال سن در کشور،تنها 30 درصد آنها بازنشسته هستند آنهم به خاطربرخورداری از امتیاز نظام وسابقه ی بیمه ایی خودشان. بیکاران فراوانی در گروه های سنی مختلف در کشور داریم که چون هرگز امکان وفرصت اشتغال را پیدا نکرده اند تا حق بیمه ای را پرداخت کنند، لذا تحت پوشش هیچ نظام تأمین اجتماعی قرار ندارند، وازاینرو در زمان نیازهرگزازحق تأمین اجتماعی بهره مند نشده و نخواهند شد. در بخش حمایتی وتوانبخشی بعنوان یکی از حوزه های تأمین اجتماعی ، سازمانهای حمایتی دولتی در ایران مثل کمیته امداد وسازمان بهزیستی وجود دارند که مسئول حمایت مالی ؛ درمانی و توانمند سازی سالمندان، بی سرپرستان و معلولان نیازمند هستند  نه همگان؛ در ضمن میزان کمکهای مالی وحمایتی به این اقشاراز طرف این مجراها ، حالت لطف وعنایت دولت به نیازمندان وفقرا دارد نه تأمین حق مسلم وطبیعی افراد، این کمکها به حدی ناچیز است که توان تأثیر و تعادل برقرار کردن در زندگی به مخاطره افتاده ی این افراد نیازمند را ندارند. یک نظام تأمین اجتماعی کارآمد وپویا، مطابق خواسته های اسناد بین الملل وحقوق بشر، باید اصول برابری ، جامعیت ، کفایت وفراگیری را در تمامی موارد حمایتی وخدمتی خود رعایت کند. وقتی هنوز زیادند کسانی که از بیمه اجباری محرومند وتوانایی پرداخت سنگین حق بیمه های اختیاری را هم ندارند و بدین جهت از حق برخورداری از تأمین اجتماعی محروم میگردند، لذا این نشان از عدم رعایت اصل برابری همگان در استفاده از حق تأمین اجتماعی است.وقتی هنوزسهم مردم در هزینه های سلامت ودرمان بالاست ویا بیکاران مطلق وغیر بیمه ای کشور حق دریافت مقرری زمان بیکاری را ندارند. این نشان از عدم جامعیت تأمین اجتماعی دارد. وقتی هنوز کمکهای مالی از طرف سازمانهای حمایتی وتوانبخشی توان تأثیر دربهبود زندگی فرد ندارند. این نشان از عدم کفایت این خدمت اجتماعی است.ویا وقتی که زنان خانه دار بیمه نیستند ومورد حمایت وخدمات نظام تأمین اجتماعی قرار نمی گیرند، یعنی هنوز تا فراگیر شدن وعمومیت یافتن این حق فاصله ها ی زیادی وجود دارد.هرچند به پایان آمد این دفتر اما حکایت ما انسانها ، دولتها وحقوق حقه اما نافرجام ما همچنان باقی است.وآخر کلام امروز ما  اینکه حق برخورداری از سلامت ، رفاه وتأمین اجتماعی  از مهمترین واساسی ترین حقوق انسانهاست.

در بخش دوم این برنامه، سخنران آقای محمد ابوطالبی حضور داشتند که با پرسشی تحت عنوان: کشتار مبارزین در بند یا اعدام های کم هزینه ؟ و در ابتدا با ذکر مقدمه ای گفتند: دوستان همکار و حاضرین محترم در اتاق پالتاک ُ من در طی این مدتی که درکانون بوده ام بارها مطالبی را در ارتباط با وضعیت فعالین و مبارزین در زندان های حکومت ارایه کرده ام .اما دوباره خبری دردناک که مربوط به معلم شریف وآزاده  ـ فعال صنفی، محمد حبیبی بود مرا به فکر واداشت  که دست های خونریز دجاله های رژیم، طرح آرش صادق را برای محمد معلم نیز ترتیب داده اند لذا با خود گفتم باید دوباره این مطالب بعضا قدیمی را برای یادآوری عرض کنم. باید مرگ ها یا درست تر بگویم قتل های رژیم در زندان ها را برای خودم و شما و هرآنکس که صدای مارا دیر یازود می شنود، باید یادآور شوم که رژیم هر روز و هرلحظه در پی به زیر کشیدن تک تک ستارگان آسمان خلق است …….زندان، جای مرموزی است و تصور بیشتر انسان هاا از اتفاقات داخل آن، زاییده فیلمها یا در بهترین حالت، حاصل خاطرات راست و دروغ کسانی است که پایشان به آنجا باز شده است، صحبت از زندان و بازداشتگاه است. زندان به جایی میگویند که محکومان در آن نگهداری میشوند و بازداشتگاه هم محل پذیرایی از کسانی است که فعلا متهم هستند و ممکن است بیگناهیشان ثابت شود.زندانی اگر دوران محکومیتش موقت باشد و به مرگ طبیعی نمیرد، بعد از تحمل حبس آزاد میشود و میرود دنبال زندگی خود. از طرفی ممکن است به مرگ طبیعی نمیرد؛ یعنی کشته شود یا خودکشی بشود. برای متهم بازداشتی هم سه حالت بیشتر وجود ندارد؛ یا معلوم میشود گناهکار است که باید برود دادگاه و محکوم شده به زندان میرود و اگر مجازات دیگری داشته باشد، بعد از اجرای مجازات آزاد است، یا بیگناه است و آزاد میشود، یا کشتونده میشود، که آن هم میتواند مرگ طبیعی، قتل یا خودکشی ابراز شود. پس پشت دیوارهای ساختمان مرموز زندان ها فقط دو سرنوشت در انتظارمبارزین و فعالین سیاسی وصنفی وحتی شاید سهم عوامل خود حکومت هم بشود؛ آزادی یا مرگ . نگاه به زندان در نظام حاکم برکشور ایران بدون شکنجه های مختلف جسمی و روحی و تعرض های جنسی (به مردان وزنان دلیر ایران زمین ) میسر نیست و ساختار این قتل هایی که در پی خواهد آمد و هم چنین اعمال شنیعی که اینک بر سر فرزندان رشید خلق می آورند مصداق عینی شکنجه است. این مطلب کوتاه و بعضا تکرار شده متعلق به زمانها ومکان های متفاوت، سعی دارد یادآوری کند که اگر اهتمامی وکوششی صوت نپذیرد بزودی اسامی مبارزین وفعالین زنده نیز به اسامی شهدا اضافه خواهد شد. باور داشته باشیم رژیم خونریز تاملی  کوتاه نیز در حذف هرکس که احتمال می دهد منافع و حکومتش را به چالش بکشد نداشته ونخواهد داشت . بخش اول: قتل های برنامه ریزی شده: پروژه های به اتمام رسیده سعید امامی موضوعی متفاوت با مبارزین: سعید امامی یا سعید اسلامی، معاون وزیر اطلاعات در دوران وزارت علی فلاحیان بود، نام او زمانی بر سر زبانها افتاد که به عنوان متهم اصلی جنایات موسوم به «قتلهای زنجیرهای» معرفی شد، قتلهای زنجیرهای مجموعه جنایاتی بود که طی آن برخی نویسندگان و فعالان سیاسی از جمله داریوش فروهر و محمد مختاری به قتل رسیدند. در زمان وقوع قتلهای زنجیرهای، سعید امامی در وزارت اطلاعات مشاور بود که این وزارتخانه در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ در اطلاعیهای اعلام کرد که گروهی از اعضای وزارت اطلاعات مسئول قتلهای زنجیرهای بودهاند و سعید امامی از جمله آن افراد بوده است. امامی پنجم بهمن همان سال بازداشت شد، از سایرعملیات به شدت بارز و وحشیانه اکیپ امامی طراحی و اجرای انفجار درحرم امام رضا درمشهد بود که رژیم همواره سعی در گذر از اخبار آن بوده و هست. دوشنبه ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۳ برابر با روز عاشورا در حالیکه رواق ها، صحن ها، بستها از جمعیت موج میزد، صدای مهیب انفجار بمب فضای حرم را پر کرد. در این جنایت ۲۶ انسان بی گناه تکه تکه شدند و بیش از ۳۰۰ نفر مجروح و نقص عضو شدند تا عطش قدرت طلبی باندهای مخوف امنیتی و اطلاعاتی کشور سیراب شود. سرانجام سعید امامی ( یار وفادار سران رژیم ُکسی که ارتباط خانوادگی با رهبر داشته و خانم ایشان ملازم خصوصی زنان دربار آغا بود، کسی که بارها مزاحمت (بخوانید فعالیت وطن دوستانه)  فعالین ُ نویسندگان و مبارزین راه آزادی را از سر حاکمان تهران کم کرده بود، کسی که نه تنها معاون وزارت بود بلکه به عنوان فرمانده عملیات ترور و آدم ربایی مخالفین در کشورهای اروپایی ُ شخصا بارها ورود کرده بود و حتی یک بار نزدیک بود دستگیر شود که با زیرکی گریخت، اما همین آقای اسلامی (نام مستعار) ۳۰ خرداد ۷۸، در بیمارستان لقمان تهران با خوردن داروی نظافت خودکشی شد. یکی از سران دستگاه قضائیه می گوید با توجه به مدارک موجود و اعترافهای صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشته و اگر با این اتهامات به دادگاه میرفت حکمش اعدام بود.

عزت الله سحابی: شاید هیچ کجا برای شناخت مهندس عزت الله سحابی به اندازه زندان مناسب نبود، همانجا که نزدیک بیست سال از عمر خود را گذرانده بود و با خلق و خوی زندان چنان آشنا شده بود که انگار در خانه خود است، غریب اینکه در همان لباس زندان هم عزت الله سحابی بود، درد می کشید و امید می فروخت، از آخرین زندان که اطلاعات سپاه زندانبانش بود چنان شکسته بیرون آمد که تا هفته ها از شناخت این و آن عاجز بود، مرد زندان آشنا و همیشه امیدوار ابائی نداشت تا بگوید “دیگر نمی شود”، هفته بعد گفت “برای من نمی شود” و به سالی نرسید که عزت الله سحابی از پیشکسوتان نهضت آزادی و از مبارزین رژیم شاه را که دردولت بازرگان سمت های اجرایی داشت و بارها خاطرات اوین را برای ساکنین جدیدش مرور کرده بود به بیماری قلبی دچار کردند و داروهایی که نه برای نجات ُ بلکه بابت گرفتن جانش در میان مدت طراحی شده بود…. و سپس بعد از آزادی درگذشت. هاله، دخترمهندس سحابی، در اعتراض به حمله مامورین امنیتی برای سرقت تابوت پدر، مورد ضرب وشتم قرار گرفت و در همان گورستان به قتل رسید.هدی صابر: هدی صابر، از فعالین ملی مذهبی پژوهشگر اهل قلم، که شاگردان بسیاری را در تهران و همچنین در یکی از محرومترین نقاط ایران یعنی استان سیستان و بلوچستان تربیت کرده بود، پس از مرگ دلخراش دختر مهندس عزت الله سحابی در برابر پیکر در حال تشییع پدر، هدی صابر هم صبرش تمام شد، اعتصاب غذا کرد، اما خبرهایی قطعی حاکی از ضرب و شتم او و شکستن جمجمه او پیش از مرگ وجود دارد، سرانجام هدی صابر در۲۱ خرداد۹۰ در زندان و بعد بیمارستان از دنیا رفت، .سه روز پس از مرگ مشکوک هدی صابر، عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران در یک کنفراس مطبوعاتی گفت: « او روز جمعه اظهار کسالت میکند. دو بار به بهداری زندان منتقل میشود و بعد به دلیل کسالت بیش از حد از طریق رئیس دادسرای زندان به بیمارستان منتقل میشود اما در بیمارستان دچار آنفارکتوس (ایست قلبی) میشود.» جعفری دولتآبادی در این کنفراس مطبوعاتی ادعا کرد که پیکر هدی صابر را به خانوادهاش تحویل دادهاند. خواهر هدی صابر بعد از مرگ برادرش اعلام کرده بود که خانواده وی از مسئولان زندان اوین به دلیل درگذشت برادرش در زندان شکایت کردهاند. با گذشت 7 سال از مرگ هدی صابر، ابعاد مرگ این زندانی سیاسی هنوز در ابهام است و با مختومه شدن پرونده مرگ او از طرف قوه قضاییه، تاکنون عاملان این مرگ مجازات نشده اند.شاهرخ زمانی: از رهبران جنبش کارگری ایران در زندان به دلیلی که توسط بهداری زندان سکته مغزی اعلام شد درگذشت و این در شرایطی است که این زندانی شب قبل با خانواده خود صحبت کرده بود، تا صبح با دوستان خود بیدار بود وآخرین بار ۹ صبح روز فوت با ظاهری کاملا سرحال در زندان رویت شده بود. مظلومیت را تنها به سروهای آزاده ای می توان اطلاق کرد که بدون هیچ نامی، وب سایتی و یا گروه سیاسی حامی ُ در آسمان غم گرفته میهن می درخشند و به ناگاه توسط دژخیمان به زیر کشیده شده و می روند ……بدون آنکه در اینترنت نامی از آنها برده شود، فقظ گوری سرد و سنگ نبشته ای که اگر به دست نامردمان نامرد ُ شکسته نشود تنها اثری خواهد بود از این خون های به ناحق ریخته. دراینجا تنها چند نمونه را نام خواهم برد لطفا طاقت بیاورید و حداقل نام این قهرمانان گمنام را بشنوید، همانا اینها فرزندان رشید، بابک، کاوه و آرش کمانگیر هستند. قتل های بدون برنامه ـ (براساس نگاه : زنجیر همه باز است)، ستار بهشتی : ماموران میگویند روز۱۳ آبان ۹۱ وقتی برای «او» ناهار بردیم دیدیم حرکت نمیکند، «او» جوانی ۳۵ ساله به نام ستار بهشتی بود که وبلاگ مینوشت و شغلش کارگری بود، بهشتی ۹ آبان ۹۱ توسط پلیس فتا به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در فیسبوک بازداشت شد و۱۳ آبان درگذشت. سخنگوی دستگاه قضایی در اینباره میگوید: «پزشکی قانونی۱۴ آبان اعلام کرد که پس از کالبد شکافی هیچ دلیلی را که علت تامه فوت وی باشد (دلایل غیرطبیعی) ندیده است و از آن تاریخ به بعد چندین بار کمیسیون پزشکی تشکیل شد که گاهی در این کمیسیونها بازپرس نیز حضور داشت، نهایتا پزشکی قانونی اعلام کرد که نمیتواند بگوید مرگ ستار بهشتی بر اثر ضربه وارد شده بوده اما عوامل روانی و ضربات وارده «میتواند» به فوت وی منجر شده باشد!. بازپرس از هم انروز اول از تمام افرادی که قبل یا بعد از فوت، ستار  را دیده بودند از جمله زندانبان، بازجو، زندانیان اوین، مسئول بهداری، مسئول بند و خانواده وی تحقیق کرده و مجموعه این تحقیقات منجر به بازداشت تعدادی از افراد هم شده است. »در پی این حادثه، اسماعیل احمدی مقدم فرمانده وقت نیروی انتظامی، رئیس پلیس فتای تهران را برکنار کرد.این ماجرا واکنشهای داخلی و خارجی زیادی را برانگیخت. اولیای دم به این موضوع اعتراض کردند و پرونده برای اظهارنظر به دادگاه عمومی ارجاع شد و این مرجع با رد اعتراض اولیای دم، در نهایت نظر دادستانی مبنی بر شبه عمد بودن قتل ستار بهشتی را تایید کرد.

سینا قنبری: در جریان خیزش مردمی دیماه۹۶، جوانی ۲۳ ساله به نام سینا قنبری بازداشت شد، او پس از انتقال به زندان اوین،۱۶ دیماه در قرنطینه بند چهار این زندان درگذشت. مصطفی محبی، مدیرکل زندانهای استان تهران در اینباره گفت: «در بامداد روز شنبه ۱۶ دیماه یکی از زندانیان زندان اوین به نام سینا قنبری فرزند علی اکبر با مراجعه به دستشویی قرنطینه زندان اوین اقدام به خودکشی از طریق حلق آویز نمودن خود کرد،  مراتب فورا به دادستان تهران اعلام شد و بازپرس دادسرای جنایی در زندان حضور یافت و از مأمورین زندان و مطلعین تحقیق کرده و دستورها را صادر کرد». خبردرگذشت قنبری را ابتدا محمود صادقی نماینده تهران در توییتی تایید کرد و سپس از سوی طیبه سیاوشی دیگر نماینده مجلس مورد تایید قرار گرفت، در پی این حادثه و برخی اخبار مشابه و البته تایید نشده از زندانهایی در شهرهای دیگر، نمایندگان مجلس پیگیر ماجرا شدند و برخی از آنها درخواست بازدید از زندان اوین را مطرح کردند که با درخواست آنها موافقت شد و توانستند از اوین بازدید کنند. ناصر خانی زاده:  زندان سیاسی کرد در بهداری زندان مرکزی ارومیه بر اثر آنچه بیماری اعلام شد جان باخت، کلا دوران حبسی که خانی زاده باید طی می کرد ۱۸ ماه بود. افشین اسانلو: از فعالین کارگری و برادر منصور اسانلوست که در زندان رجائی شهر به دلیل آنچه سکته قلبی اعلام شد فوت می کند، وی پیشتر در سال۹۰ به دلیل “جراحات ناشی از شکنجه” در بیمارستان بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود.علی نارویی: زندانی سیاسی بلوچ در زندان ارومیه درگذشت، دلیل مرگ توسط مسئولین زندان بیماری وی اعلام شد اما خانواده اش از آثار کبودی در جسد سخن گفتند.وحید حیدری: جوان دست فروش شازندی که درمیدان محل دستگیری مشغول به کار بود و دراعتراضات دی 96 دستگیر و بعلت ضربات شدید باتوم به قتل رسید و سعی نمودند وی را مواد فروش و علت مرگش را خودکشی جلوه دهند که به همت آقایان باقری و وکیل نجفی دو فعال مدنی این داستان نقش برآب شد.درویش محمد راجی :  شهید سردار جانباز و از دراویش بازداشت شده در خیابان پاسداران که خود از بازنشستگاه عالی رتبه سپاه بوده و سابقه طولانی حضور در جنگ را داشته است،. براساس اعلام خانواده شهید که تاکنون تکذیب نشده ، آثار شکنجه بر روی بدن وی به خصوص برروی سر وجود داشته که علت مرگ اوست. على سوارى 50 ساله اهل کوی سپیدار اهواز در زندان شیبان توسط ماموران بشدت شکنجه شده و در اثر شدت شکنجه  جان خود را از دست مى دهد، در کلیپی که خانواده وی آن زمان منتشرکردند آثار شکنجه بر روى بدن او بوضوح دیده مى شود که دو حفره عمیق در سر او و  در اثر شکنجه شدید دیده مى شود، همچنین جاى آثار پارگی، کبودی، سوختگی ناشی از شوک برقی و آثار کابل نیز در جای جای پیکرش مشاهده می شود.بنیامین آلبوغبیش : اداره اطلاعات اهواز ۵ تیرماه ١٣٩٨ فوت بنیامین آلبوغبیش ۲۹ ساله را در بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز به خانواده او خبر داد.یکی از اعضای خانواده  آلبوغبیش در اینباره گفته است که «او جوان تندرست و سالمی بود و هیچ مشکلی  نداشته است، از اول بازداشت او را زیر فشار قرار دادند، وی را از طریق شکنجه مادرش که در زندان سپیدار بسر می برد، تهدید کردند.» با شروع خیزشهای دی ماه سال ۹۷ شمار زیادی از معترضان و جوانان میهن زیر شکنجههای وحشیانه اداره اطلاعات در شهرهای مختلف به قتل رسیدهاند. این شیوه سالیان سال است که  از سوی وزارت اطلاعات برای ایجاد جو رعب و وحشت در میان مردم به کار برده میشود. فیلیپ لوتر،  مدیر بخش پژوهشها و امور حقوقی خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل میگوید: درگذشت بنیامین البوغبیش که به فاصله یک ماه از زمان بازداشت او صورت گرفته، «نگرانیهای جدی در خصوص نحوۀ برخورد با او، شرایط بازداشت و احتمال شکنجه شدنش را برانگیخته است».  به گزارش این نهاد حقوق بشری، مقامها و مسئولان ایرانی سابقه هولناکی در شکنجه بازداشتشدگان و اعمال دیگر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی و ترذیلی، اغلب به منظور گرفتن اعترافات اجباری، دارند.بر اساس آخرین تحقیقات سازمان عفو بینالملل، از دسامبر ۲۰۱۷ تاکنون دستکم ۱۱ مورد مرگ مشکوک بازداشتشدگان در ایران اتفاق افتاده است. علیرضا شیر محمدعلی: شیرمحمدعلی در ارتباط با فعالیتهای او در فضای مجازیبازداشت شده بود به گفته وکیل وی،  دادگاه تجدیدنظر علیرضا قرار بود در ۱۸ تیرسال جاری  برگزار شود، او از زندانیان فعال بهشمار میرفت و در اعتراض به رعایت نشدن قانون اصل تفکیک جرایم و برای انتقال به زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد و اعتصاب خود را پس از قول پیگیری مسئولان شکست ، شیرمحمدعلی۲۰ خرداد ۱۳۹۸ در زندان فشافویه، بدست دو نفر از زندانیان عمومی با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید و یک روز پس از قتل به خاک سپرده شد. 12ژوئن ۲۰۱۹ سازمان دیدبان حقوق بشراز حکومت ایران خواست تا درباره قتل زندانی سیاسی علیرضا شیر محمدعلی تحقیق فوری در بالاترین سطح مقامات قضائی صورت گیرد تا سهلانگاری و غفلت در نظارت در زندان فشافویه مشخص شود. 13ژوئن ۲۰۱۹ سازمان عفو بینالملل در حساب تویتری خود قتل این زندانی سیاسی را شوکه کننده نامید و از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواست که تحقیقات مستقل در این رابطه را انجام دهند و صدای آمریکا خبر داد که مأموران امنیتی مادرش را تهدید کردهاند در صورت گفتگو با رسانهها، پیکر علیرضا را برای خاکسپاری تحویل نخواهند داد.

کاووس سیدامامی: فعال محیط زیست دارای تابعیت ایران وکانادا ریییس موسسه  «حیات وحش میراث پارسیان»، که در سلول انفرادی بدون امکانات  بند ویژه سپاه،  در 19 بهمن 1396 خودکشی میشود، براساس اعلام یکی از شبکه های خبری معتبر، نامبرده براثر تزریق دارو توسط «حمید فرامرزی» یکی از مسئولین ارشد سازمان اطلاعات سپاه کشته شده است. درگذشت سیدامامی واکنشهای زیادی را در فضای مجازی و همچنین از سوی برخی نمایندگان در پی داشت. همچنین ۴۲ نماینده به وزرای اطلاعات و دادگستری نسبت به تکرار موضوع خودکشی برخی متهمان در زندانها و بی دقتی به این مسئله، تذکر کتبی دادند. پروژه فعالین در دست اقدام :شکنجه را ادامه دهید تا همین جا بمیرند… ( فقدان درمان و جراحی های موردنیاز، عدم اعزام به مرخصی قانونی و تحت فشار قراردادن توسط زندانیان خطرناک …) .آرش صادقی :آقای صادقی اولین بار یعنی ۱۸ تیر سال ۸۸ در مقابل دانشگاه علامه طباطبایی تهران، همراه تعدادی از دانشجویان معترض به نتایج انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری از سوی مأموران وزارت اطلاعات  بازداشت و پس از ۹۰ روز به قید کفالت آزاد شد، وی بار دیگر ( اردیبهشت ۱۳۹۳) توسط اطلاعات سپاه بازداشت و پس از ۶ ماه حبس در اسفند ماه و با وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. زمانی که او موقتاً از زندان آزاد شده بود، مأموران برای بازداشتش به خانه او یورش بردند که این امر موجب سکته و در نهایت فوت مادر او گردید، این فعال سیاسی آخرین بار (خرداد ماه سال ۱۳۹۵) در دادسرای شهید مقدس زندان اوین بازداشت و برای اجرای حکم ۱۹ سال حبس روانه زندان اوین شد. صادقی آبانماه ۱۳۹۵ به مدت ۷۰ روز به خاطر دستگیری و صدور رای ناعادلانه همسرش توسط سیستم کذایی محاکمه مردم، دست به اعتصاب غذا زد و مهرماه ۱۳۹۶ نیز از زندان اوین به زندان رجایی شهرکرج تبعید شد. اتهامات آرش چیست: حمایت از پژاک یا اعدام شدگان کرد یا زینب جلالیان ُ زن کردی که سالهاست در زندان خوی به سرمی کند و تا نابینایی تنها چند قدم دارد. از هرطرف برای آرش و گلرخ همسرش داستان ساخته اند و اگر جاسوس پژاک هستند تنها مدرک لوگوی تویتر و فیس بوک آنهاست که عکس زینب دارد، یا اعتراضات گسترده به اعدام زندانیان سیاسی که توسط آرش صورت گرفته است. از دید مدیران امنیتی رژیم آرش باید زنده نماند و کم هزینه ترین روش برای خاموش کردن این مشعل آزادی خواهی چیست؟  مرگ در زندان؛ .در دیماه ۱۳۹۵ بعلت خونریزی شدید معده و ناراحتی های دیگرآرش، کاربران توییتر در سراسر جهان خواستار حفاظت از جان آرش او شدند، اما وی در تیرماه ۱۳۹۷ به دلیل درد شدید در ناحیه کتف و بازو به بیمارستان منتقل شد که بگفته پزشکان پس از نمونهبرداری، او به نوعی تومور از نوع کندروسارکوم مبتلا است که در صورت تشدید ممکن است به سرطان منجر شود، اقای صادقی شهریورماه تحت عمل جراحی و نمونه برداری قرار گرفت اما قبل از تکمیل درمان به زندان بازگردانده و علیرغم رشد تومور و تشدید عفونت مسئولین قضائی از اعزام وی جلوگیری کردند،  وخامت حال آرش و عدم رسیدگی به وی ُ عکس العمل عفو بین الملل را به دنبال داشت و بیانیه ای در محکومیت برخوردهای غیر مسوولانه با درمان وی صادر نمودند.  در آخرین اخبارمطلع شدیم: تعلل اراده ای متولیان زندان و کوتاهی در درمان بیماری آرش باعث گردیده تا بیماری وی دوباره عود کرده و اکنون به دلیل عفونت و تورم محل زخم توانایی کنترل حرکات دست راست خود  را از دست داده است. گلرخ ایرایی  می گوید:دیگر نگران سلامت آرش نیستیم سلامت آرش از دست رفت نگران جان آرش هستیم اعزام آرش از خرداد به تیر و از تیر به شهریور موکول شد، قصد اعزام ندارند و وعده دروغ می دهند.سهیل اعرابی: سهیل عربی زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ از ۲۵ خرداد ۱۳۹۸، در اعتراض به «رفتارهای خشونتآمیز»، «گسترش استفاده از انواع مواد مخدر»، «شرایط نامناسب بندها»، «شکنجه از سوی مأموران»، «عدم رعایت اصل تفکیک جرائم» و «محرومیت از حق درمان» اقدام به اعتصاب غذا کرده است. وی در طول دوران زندان چندین بار اقدام به اعتصاب کرده و این سومین دور از اعتصاب غذای اوست،. سهیل اردیبهشت ۱۳۹۸، پس از دفاع از چند زندانی غیر سیاسی توسط نگهبانان  مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه بیضه چپ دچار آسیب دیدگی جدی شد اما از رسیدگیهای پزشکی محروم بو، پس از آن فعالان حقوق بشر و خانواده او از عدم رسیدگی درمانی و ممانعت از اعزام وی به بیمارستان خبر دادند. سهیل متولد مرداد ۱۳۶۴، متأهل و دارای یک دختر است که همراه با همسرش یک آتلیه عکاسی داشت، یک وبلاگنویس ایرانی بود و مدیریت هشت صفحه در فیسبوک را بر عهده داشت، آقای.سهیل عربی در آبانماه سال ۱۳۹۲ توسط ماموران قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران به همراه همسرش بازداشت شد و همسر او چندین ساعت بعد آزاد شد؛ اما وی دو ماه در سلول انفرادی بند دو الف سپاه پاسداران زندان اوین بود و پس از آن به بند عمومی۳۵۰ زندان اوین منتقل پردید و در8 شهریور ۹۳ توسط شعبه ۷۶ دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی خراسانی به اتهام سب النبی به اعدام محکوم و۴ آذر ۱۳۹۳ این حکم در دیوان عالی کشور به تأیید رسی اما .در دادگاه تجدید نظر، به ۹۰ ماه زندان، دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام بدل گشت. باساس این حکم او میبایست ضمن گذراندن هفت سال ونیم زندان، مجموعه ای از کتابهای مذهبی رژیم ایران را بخواند و گزارش تحقیقات خود را به دادگاه ارائه کند تا از اعدام نجات یابد. سهیل علاوه بر این به اتهام توهین به رییس وقت دانشگاه علامه طباطبایی، احمد جنتی و غلامعلی حداد عادل در فیسبوک به ۵۰۰ هزار تومان جریمه نقدی و ۳۰ ضربه شلاق نیز محکوم شد. مرداد ماه ۱۳۹۶، نسترن نعیمی همسر سهیل عربی مجددا دستگیر و برای وی نیز پرونده سازی شد. اتهام او ارتباط با رسانه های خارجی است. پس از دستگیری خانم نعیمی، آقای عربی در اعتراض به دستگیری همسرش توسط سپاه دست به اعتصاب غذای اعتراضی زد « از مرداد تا اواخر مهر ۹۶». هرچند به ظاهر خانم تعیمی پس از هشت روز آزاد شد  ولی فشارهای وارده بر وی  ادامه داشت و از کار اخراجش کردند. اعتصاب غذای دوم وی در تاریخ ۴ بهمن ماه ,وپس از انتقال خانم ها آتنا دائمی و گلرخ ایرایی به قرچک ورامین شروع  و تا ۲۹ اسفند ۹۶ ادامه داشت. پس از اعتصاب غذا وی را با ضرب و شتم شدید به زندان تهران بزرگ منتقل کردند و هم اکنون نیز در ان زندان محبوس است، گفتنی است:.سهیل عربی دی ماه ۹۶، در جریان تظاهرات سراسری مردم در دو پیام از مردم و تظاهراتشان حمایت کرد و در خرداد ۹۷ مجددا توسط قاضی مقیسه محاکمه شد، وی در دادگاه به مقیسه گفت: «تو یک عروسک خیمه شب بازی هستی و بزودی دوره شما  به سر خواهد رسید و آنوقت نوبت ماست که جای تو بشینیم و محاکمهتان کنیم.» قاضی مقیسه سهیل عربی را به ۵ سال حبس بخاطر توهین به مقدسات و یک سال حبس در ارتباط با فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم کرد. در این دادگاه نسترن نعیمی همسر سهیل نیز به یکسال و نیم زندان محکوم شد.سهیل عربی زندانی سیاسی در دور جدید بازجویی ها که توسط محمد نصیرپوردر شعبه ۲ دادسرای اوین صورت گرفت به اعتصاب غذا در دفاع از آرش صادقی، گلرخ ایرایی و آتنا دائمی و خط دادن به اعتراضات مردمی در بیرون از زندان متهم شده است.براساس همین پرونده سازی جدید، مهر ماه ۱۳۹۷، نیز مجدد در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی احمدزاده به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی به سه سال حبس تعزیری و سه سال تبعید به برازجان و پرداخت ۴ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد بود بنابر آنچه گفته شد: محکومیت سهیل عربی در مجموع ۹ سال حبس و سه سال تبعید به برازجان و پرداخت ۴میلیون تومان جزای نقدی است. وی چندی پیش با انتشار پیامی خطاب به دستگاه قضایی در رابطه با این اتهامات گفته بود «قرارگاه ثارالله مدعی است که من با قلم و دوربینم نظامشان را بخطر انداخته ام، دادیار ناظر بر زندانیان میگوید زندانی عادی هستم، قاضی میگوید مجرم سیاسی هستم و فعالیت تبلیغی علیه نظامی که آنرا به رسمیت نمیشناسم کرده ام، دستکم به قوانین خودتان احترام بگذارید! اگر مجرم امنیتی هستم باید در بند امنیتی نگهداشته شوم، اگرزندانی عادی هستم چرا از تلفن، کارت خرید و ملاقات زندان و حتی ادامه تحصیل محروم شده ام»  آقای عربی از بهمن ماه ۹۶، تاکنون در زندان تهران بزرگ و در شرایط سخت بدون ملاقات و تماس تلفنی به سر میبرد، این زندانی سیاسی بطورمستمر تحت شکنجه روحی و روانی قرار دارد و مدتی بسیار طولانی در قرنطینه تیپ یک این زندان همراه با زندانیان خطرناک محبوس بوده است، یک بار نیز به دستور علی اصغر جهانگیری رئیس سازمان زندانها برای کشتن سهیل در داخل زندان جایزه تعیین شد و در همین رابطه دو زندانی خطرناک را اجیر نموده و با این زندانی در یک سلول محبوس کرده بودند. آی انسانها، جان این زندانی سیاسی در خطر است وی بارها هدف زندانیان اجیر شده توسط مسئولان زندان و ماموران اطلاعات قرار داشته و در معرض تهدید جانی است. گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۱۷ جایزه بخش «شهروند خبرنگار» را به سهیل عربی عکاس و وبنگار زندانی ایرانی اعطا کردند و رئییس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در مقاله ای نوشت که محکومیت سهیل عربی، نماد سرکوب آزادی بیان در اینترنت است.محمد حبیبی : حکم ده سال و شش ماه زندان و شلاق محمد حبیبی فعال صنفی فرهنگیان و عضو هیئت مدیره کانون معلمان استان تهران در دادگاه تجدید نظر تایید شد. تابستان سال گذشته ُ شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران این معلم زندانی را به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام» به ۱۰ سال و شش ماه زندان، ۷۴ ضربه شلاق، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و دو سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محکوم کرد، دادگاه تجدید نظر نیز حکم صادر شده در دادگاه بدوی راتایید کرد. آقای حبیبی ۲۰ اردیبهشت سال جاری در تجمعی که مقابل سازمان برنامه و بودجه برگزار شده بود توسط پلیس امنیت با ضرب و شتم شدید بازداشت و تحویل سپاه ثارالله تهران داده شد،  خانواده او ۵ روز پس از بازداشت در حالی وی را ملاقات کردند که علائم ضرب و شتم را به وضوح روی بدنش دیده دیدند، وی بیش از ۴ ماه را در زندان فشافویه سپری کرد و سپس به زندان اوین منتقل شد و تا به امروز در بازداشت موقت است.  در خواست های ارائه شده توسط وکیل آقای حبیبی از دادگاه بدوی و تجدید نظر بر آزادی موقت تا صدور رای نهایی رد شد و آموزش و پرورش شهرستان شهریار نیز از تاریخ ۹ خرداد ماه با صدور حکم «غیبت غیر موجه» اقدام به قطع حقوق آقای حبیبی کرده است و تا کنون تمام تلاشهای خانواده مبنی بر تغییر این حکم ناعادلانه بی جواب مانده است. محمد حبیبی، عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان تهران، در تجمعی که۲۰اردیبهشت به مناسبت هفته معلم، مقابل سازمان برنامه و بودجه برگزار شده بود، به همراه ۱۴ تن از شرکت کنندگان در تجمع بازداشت شد، این فعال صنفی معلمان محبوس در زندان اوین، از ناحیه ساعد دست چپ به تومور استخوانی دچار است، وضعیت وی در دوران تحمل حبس روز به روز وخیمتر گردیده و تومور او نیزرشدی فزاینده داشته است، آقای حبیبی  در آبانماه سال گذشته جهت انجام آزمایشات و عمل جراحی تشخیصی به بیمارستان اعزام و به دلیل خودداری زندان از تقبل هزینه های درمانی، بدون رسیدگی مناسب به زندان بازگردانده شد، اما به رغم قبول هزینه های درمان توسط خانواده، از اسفندماه سال گذشته تا کنون، درخواست وی مبنی بر اعزام به بیمارستان بی پاسخ مانده است. همچنین علیرغم نگرانی از بدخیم بودن تومور و ریسک وجود سرطان، نتیجه آزمایشات هم تا کنون مشخص نیست و تایید وضعیت وی مستلزم اظهار نظر پزشکان است. محمد حبیبی یکشنبه ۹ تیرماه ۱۳۹۸، جهت رسیدگی پزشکی به بیمارستان فارابی تهران منتقل و پس از معاینه توسط پزشکان و تجویز دارو به زندان بازگردانده شد، وی از چند ماه پیش به دلیل احساس ضعف شدید در بینایی درخواست خود مبنی بر اعزام به بیمارستان را به مسئولین زندان ارائه کرده بود و این دقیقا همان نسخۀ مورد نظر مسئولان است برای آرش ُسهیل و آن دیگران که من وشما حتی نامشان را نشنیده ایم و تعدادشان بی شمارند.سعید شیرزاد:  فعال حقوق کودک محبوس در زندان رجایی شهر که علیرغم گذشت بیش از هشت ماه از مشخص شدن جواب سونوگرافی مبنی بر مشکلات کلیوی و کوچک شدن کلیه سمت راست، با ممانعت مسئولان زندان از اعزام به بیمارستان روبروست. آتنا دائمی: امروز، ۱۸ تیرماه، آتنا_دائمی وارد پنجمین سال حبس ظالمانه خود شد. خانواده دائمی ۴ سال پر از استرس و فشار روانی رو تحمل کردند. دوری اعضای خانواده، پرونده سازیهای مکرر، تهدید، ضرب و شتم، تبعید، اعتصاب غذا، بیماریهای نورس، جلوگیری از اعزام درمانی، مخالفت با مرخصی و اخیرا ممنوعیت آغوش. حمد نظری فرزند حمدالله متولد ۱۳۵۰ در سال ۱۳۷۳ در بوکان به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد بازداشت و در حالی که اتهام وارده را رد کرده بود و آن را بر اساس اعترافات دروغین اخذ شده تحت شکنجه می دانست، به اعدام محکوم شد که این حکم بعد از گذشت ۵ سال به تحمل حبس ابد تقلیل یافت. پس از بررسی مجدد پرونده در سال ۱۳۹۲ دادگاه انقلاب مهاباد و رئیس زندان رجایی شهر کرج با آزادی وی موافقت کردند اما محمد نظری همچنان در زندان مرکزی ارومیه محبوس می باشد. زینب جلالیان، متولد ۱۳۶۱ و اهل روستای «دیم قشلاق» از توابع شهرستان ماکوست که در اسفند سال۱۳۸۶توسط نیروهای اداره اطلاعات کرمانشاه بازداشت شد. محمد صابر رییس ملکی: جوان ترین زندانی سیاسی رژیم ُ گروگانی از جنس کوه های کویر.نرگس محمدی: که نیاز به مراقبتهای پزشکی دارد، پیشتر نیز در رابطه با دسترسی نداشتن به خدمات درمانی مناسب اعتراض کرده بود اما علی رغم موافقت مقام قضایی،  با اعزام او برای معاینه به بیمارستان مخالفت شده بود، وکیل خانم محمدی گفته است که موکلش۶ سال و هشت ماه از۱۰ سال محکومیت خود را گذرانده و مشمول آزادی مشروط است،.نرگس شکستنی نیست این دختر زنجان به تنهایی سنگینی بار مسوولیت گروه مبارزه گام به گام تا لغو اعدام را با تنی بیمار ورنجور و چشمانی به راه مانده فرزندانش تحمل می کند ولی التماس نمی کند. ارژنگ داودی: زندانی سیاسی ۶۵ ساله محبوس در زندان زاهدان که پانزدهمین سال حبس خود را سپری میکند، علیرغم درد شدید در ناحیه کلیه که باعث نالههای شبانه وی شده است، بدون رسیدگی پزشکی و تحت شرایط بسیار نامناسب در این اتاقک تاریک و نمور، بدون سیستم گرمایشی و تهویه مناسب و… آقای داوودی به دلیل بیماری، کهولت سن و فشار ناشی از شرایط نامناسب در زندان و همچنین آسیب دیدگی مهرههای کمر در اثر بدرفتاری یکی از مسئولین زندان از طریق هل دادن وی از پلهها که منجر به زمین خوردن ایشان شد، توان راه رفتن عادی را نیز از دست داده است و با کمک واکر راه میرود”.ایشان اجازه ارتباط با زندانیان دیگر را ندارد و از مرخصی و ملاقات نیز محروم مانده است. آقای ارژنگ داوودی در حالیکه جهت تحمل محکومیت ۱۰ ساله خود در زندان محبوس بود طی سالهای ۸۹الی۹۱ طی چند جلسه توسط قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهامات “توهین به مقدسات” و “توهین به رهبری” مورد محاکمه قرار گرفت وی همچنین در تیرماه سال ۹۳ هم توسط شعبه یک دادگاه انقلاب کرج به اتهام “هواداری و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق در زندان” به اعدام محکوم شده بود، اما دراواخر سال ۹۴ با کاهش محکومیت مواجه و به ۵ سال حبس تعزیری همراه با تبعید به زندان زابل محکوم شد. درپایان دل نوشته ای از دوران سختی که جوانی و شادابی را نه تنها از من که از بسیاری از من ها گرفت، به گاه یادآوری زندان، غم ها و دردهای زندان که هرلحظه برایم دوباره زنده میشود: جوانی با یک دنیا آرزو ــــ با وحشیانه ترین رفتار دستگیر میشوی وبا چشمانی بسته به محلی مخوف به نام اوین منتقل میشوی و تازه اول راه است ……. وارد دخمه ای شده ای که هیچ منفذی ندارد.  احساس می کنی در قبر قرار گرفته ای  و آن داستان ها که از تنهایی شب اول قبر برایت گفته اند  اینجا که قبر نیست ؟ پس چرا این همه در فشار هستم ..آهای خدایا، آهای پدر  ومادر و دیگران کجایید؟ چرا مرا رها کرده اید …..و تنگنای قبر بیشتر و بیشتر میشود.روزها و شب ها و هفته ها وماه ها می گذرد و هر روز واقعیت وحشتناک تنها بودن و قطع شدن دستت از همه دنیا را بیشتر و بیشتر حس می کنی و این  ترسناک ترین بخش از زندگیست. خدایا کجایی ؟ هر بار به جهنم اعزام میشوی. برگشتن و زندگی کردن مثل بقیه مردم و خودت  به مانند بازگشت از دنیای مردگان به  دنیای زندگان برایت ناشدنی و دست نایافتنی است…..و این ساده ترین نوع شکنجه رایج است…..اگر خوش خنده بودی،اگر یک انسان ساده و آرام بودی،اگر سیه موی وخوش سیما بودی،  فراموش کن،  دیگر هیچ کدام را نخواهی داشت . دوستان درآخر دوباره عرض می کنم، گرامی هم میهنان ُ اگر تلاشی و تکاپویی از سوی من وشما و ما انجام نشود این مرگ ها ادامه خواهد یافت، اینک در پی بیش از ۴۰ سال حکومت جباران اشغالگر بر ایران زمین باید بپذیریم: تنها مهم درقاموس این جلادان، ضحاکانو شکنجه گران شکستن روحیه و استخوان های مبارزین است و بس. بحث آزاد با موضوع « ما و کانون دفاع از حقوق بشر در ایران » اخرین قسمت از این نشست بود که نخست با سخنرانی آقای منوچهر شفائی در ستایش از سخنرانی اقای ابوطالبی و درخواست ایشان برای تکمیل و تنظیم ان مجموعه بود و در ادامه نیز با توجه به سال روز جنبش دانشجویی 18 تیر سال 1378 و اعتراض دانشجویان تهران نسبت به حکومت جمهوری اسلامی، بیاناتی را ایراد نموده و آقای امیر نیلو نیز به موضوع برنامه پرداخته و پیدامون ان از منظراستقلال کانون دفاع از حقوق بشر در ایران سخن گفته، بر حضور پررنگ اعضای فعال در کانون بمنظور تاثیر به سزای آنان در افشاگری و آگاهی رسانی موارد نقض حقوق بشر در ایران تاکید داشتند، سایر اعضای حاض در جلسه نیز در بحث آزاد جلسه مشارکت نموده و حول محور باید ها و نبایدها، چگونگی فعالیت اعضا و راهکارها و پیشنهادات بمنظور پیشبرد و پیشرفت مسائل مربوط به مجموعه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران سخن گفتند. پیشنهاد ما به شما خواننده گرامی اینست که با مراجعه به آدرس زیر که در بر دارنده فایل صوتی کامل این جلسه است، بویژه گزینه « بحث آزاد »، گوش فرا دهیدتا به پاسخ پرسش های احتمالی خویش دسترسی داشته باشید:

با سپاسگزاری اقای محسن سیاحی مسئول جلسه ازعزیزانی که صمیمانه با حضورشان جلسه ای مفید و ارزشمند را رقم زدند، از جمله خانمها و آقایان : شبنم رضاوند، مهناز احمدی، سحر صمیمی، زهرا ارزجانی، سحر دلگرم، صدیقه جعفری، لیدا اشجعی، ابوالفضل پرویزی، امیر ابطحی، فرید هیبتاللهی، رحمان نبوی نژاد، امیر نیلو، منوچهر شفائی، محمد ابوطالبی، ناصر نوروزی بارکوسرایی، آزاد بهرامی، کویر سبز، احسان زندی لک، محمد برزگر، محمد ابوطالبی، کمیته کارو کارگر، رضا عباسی، سعید صیاد، نیما چنگیزی، مازیار پرویزی، مهدی گلستانجو و میهمانان گرامی: آقای نوربهرو آیدی های مرادییم، کافکا، خاک و سایر میهمانان . این نشست در ساعت 19:30 به پایان رسید.

گزارش سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان و نمایندگی ترکیه ژوئن ۲۰۱۹

مرضیه بردبار

جلسه ی مشترک اعضای کمیته های دفاع از حقوق هنر و هنرمندان و  نمایندگی ترکیه  درتاریخ 27 ژوئن 2019 درساعت 19:30 به وقت اروپای مرکزی باحضور اعضای کمیته و نمایندگی و جمعی ازفعالان کانون دراتاق پالتاک کانون دفاع ازحقوق بشردرایران با سخنرانی سرکار خانم شبنم فتحی آغاز گردید. ایشان به گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق هنر و هنرمندان در خرداد ماه 1398 پرداختند.سپس سرکار خانم رزا جهان بین به  بررسی ماده ۱۸(حق آزادی عقیده)اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صورت جامع پرداختند. در ادامه برنامه آقای امید شیرمحمدی  با موضوع؛ استفاده های ابزاری از هنرمندان در ایران سخنرانی کردند.  سخنرانی بعدی جناب آقای سید اسماعیل هاشمی با موضوع نگاه صدا و سیما به جامعه به سخنرانی پرداختند: هرگونه نقشی که صداوسیما ایفا کند چه در سریال‌ها و برنامه‌های تولیدی و چه گفت‌وگوها یا مستندها، هر انتخابی که انجام دهد اثرات این انتخاب در جامعه نشان داده خواهد شد. در هر فامیل ایرانی، دست‌کم یک قتل اتفاق می‌افتد و هر خانواده‌ی ایرانی حتماً درگیر یک قتل در بطن یا پیرامون خود شده است. تقریباً در تمامی خانواده‌های ایرانی، یک نفر دست به سرقت از خانواده یا دیگران می‌زند. یک سوم ایرانی‌ها در حال حق‌السکوت دادن هستند، یک سوم در حال حق‌السکوت گرفتن و یک سوم هم بی‌عرضه هستند؛ وگرنه در یکی از دو دسته‌ی قبلی قرار می‌گرفتند! در هر خانواده‌ی ایرانی یک نفر پیدا می‌شود که به دسیسه مشغول است و حاضر است حتی عمر و هستی خود یا دیگران را تباه کند، تا چیزی را تلافی کرده باشد. خشونت‌طلبی، توطئه‌گری، انتقام‌جویی، خلاف‌کاری، مصیبت‌زدگی، درماندگی و البته آدم‌کشی، نزد ایرانیان و خانواده‌های ایرانی، امری رایج است! این، تصویری است که سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی روایت می‌کنند و این پرسش را به‌وجود می‌آورند که آیا واقعاً این‌گونه است و ما در چنین وحشت‌کده‌ی هولناکی زندگی می‌کنیم؟ کافی است به همین سریال‌های رمضانی که مدت زیادی هم از پخش آنها نگذشته نگاهی بیندازید. حمید شکری‌خانقاه – استاد ارتباطات : با نگاهی به سریال‌های تلویزیونی با تمرکز بر خشونت مستتر در آنها در گفت‌وگویی با ایسنا چنین اظهار کرد: صداوسیما با توجه به همه‌گیر بودن و کارکردی که دارد  با توجه به توده‌ای بودن که قشر عظیمی از توده‌ها را پوشش می‌دهد  هر کاری کند اثرات خوب یا بد خود را خواهد گذاشت. اگر برنامه‌های فرهنگ‌سازی را ایجاد کند فرهنگ‌سازی ایجاد می‌شود اگر برنامه‌های ضد فرهنگ و ضد ارزشی را ایجاد کند طبیعتاً در جامعه همان برنامه‌ها گسترش پیدا می‌کنند؛ لذا هرگونه نقشی که صداوسیما ایفا کند چه در سریال‌ها و برنامه‌های تولیدی، چه گفت‌وگوها یا مستندها، هر انتخابی کند اثرات این انتخاب در جامعه نشان داده خواهد شد. وی با اعتقاد بر اینکه صداوسیما نتوانسته است اثر مثبت روانی و جریان‌سازی فرهنگی مثبت در جامعه را ایجاد کند، اظهار کرد: تیمی که در صداوسیما به عنوان سیستم فکری مدیریت می‌کنند، یک تیم سیاست‌زده هستند حتی فیلم‌ها و مستندهایی که ساخته می‌شوند از بعد سیاسی به آنها نگاه می‌شود. ارزیابی اینکه چه اثرات مثبتی این آثار می‌تواند در جامعه داشته باشد، یک ارزیابی از جنس سیاست‌زدگی است؛ البته چندین محدودیت هم وجود دارد. ما یکسری آثار خشونت‌آمیز در تلویزیون می‌بینیم که بخشی از واقعیت‌های زندگی ماست؛ چیزی که واقعیت زندگی باشد طرفدار خودش را پیدا می‌کند و جایگاه خودش را هم در میان مردم خواهد داشت اما متأسفانه در ساخت فیلم‌های عاطفی و عشق و عاشقی دست تلویزیون بسته است. صداوسیما نمی‌تواند این بخش از واقعیت‌های جامعه را در آثار خود نشان دهد. اما ساختن فیلم درباره بدبختی، خشونت، قتل و بیچارگی که گاهی در جامعه رخ می‌دهد را می‌تواند نشان دهد.مشکلی که ما در جامعه داریم این است که دیدن ابراز علاقه دو عاشق از سوی مردم، سخت‌تر از دیدن اعدام کردن یک فرد در جامعه است. این همان فرهنگ‌سازی ضدارزشی است که ما داریم.صداوسیما در بخش عاطفی و ایجاد رابطه عاطفی مثبت نتوانسته است نقشی را در این چندساله ایفا کند و این شاید بخاطر محدودیت‌های فکری یک جناح غالب است که ما در صداوسیما آن را می‌بینیم. اما در بخش خشونت در فضای التهاب فقر و بدبختی توانسته فضاسازی کند در واقع چهره جامعه ایران در صداوسیما فقیر است و مصیبت‌زدگی و خشونت در صداوسیما داد می‌زند. در فیلم‌های خانوادگی که در تلویزیون ساخته می‌شوند، زن اغلب مظهر مصیبت‌زدگی و بدبختی و همواره گریان و نالان است و مرد را فردی خلافکار و انتقام‌جو می‌بینیم؛ لذا کارگردانان و سناریونویسان نیاز به یک تکانش فکری و بازنگری و تجدید نظر فکری با رویکرد ایجاد فرهنگ خوب در کشور را دارند.ما کم فیلم ایرانی دیده‌ایم که وقتی پلیس در آن سوار ماشین می‌شود کمربند ایمنی را ببندد اما در ارتباط با فیلم‌های خارجی باید گفت ۹۹ درصد دزدهایی که نشان داده می‌شوند زمانی که وارد ماشین می‌شود کمربند خود را می‌بندند؛ این یعنی اینکه کسانی که فیلم می‌سازند باید دستورالعمل‌ها را جدی بگیرند. ما در فیلم‌های ایرانی می‌بینیم که حتی پلیس هم کمربند ایمنی خود را نمی‌بندد.در همین روزهای ماه مبارک رمضان کافی است که به مجموعه‌های مناسبتی تلویزیون نگاهی بیاندازید؛ مثلاً همین سریال «برادر جان» یا «دلدار». چه چیزی در آن‌ها مشهود است و بیشتر جریان دارد؟ همان عبارت‌ها و توصیف‌هایی که در جمله‌های بالا آمده است؛ قتل، دسیسه، جرم و انتقام؛ آن‌هم در لحظه‌هایی که با نواهای ملکوتی موقع اذان مغرب، آرامش می‌گیریم و رواست که این آرامش، درونی شود و حس خوب روزه‌داری را با لذت فطری، تقویت کند؛ اما با این سریال‌ها، چه چیز به‌جایش می‌نشیند؟این وضعیت البته تنها مجموعه‌های تلویزیونی را شامل نمی‌شود. نگاهی به فیلم‌های جشنواره‌ی فیلم فجر در چند دوره‌ی گذشته نیز نشان می‌دهد که برای کارگردانان ایرانی، اکنون درام کلاً بر مبنای «قتل» شکل می‌گیرد. درنتیجه، حتی کارگردانان توانمند سینما و تلویزیون ما هم مخصوصاً وقتی قرار است سریالی را برای تلویزیون کارگردانی کنند و پولی به‌دست آورند، یا به‌خاطر سفارش کارفرما و آن‌چه از آن‌ها خواسته می‌شود، یا به‌دلیل ساده‌تر بودن کار، کلاً درام را حول یک یا چند قتل شکل می‌دهند. مخصوصاً که در مجموعه‌های تلویزیونی، از این رهگذر، شخصیت‌های بد داستان را به شکل افراطی هم می‌توان بسط داد؛ تا به وجه درام کار کمک شود. همچنین این نوع شکل‌دهی با این سوگیری انجام می‌شود که قاعدتاً قرار است در قسمت پایانی کار که در پایان ماه رمضان یا دهه‌ی محرم قرار است پخش شود، شخصیت‌های بد داستان را متنبه کنیم؛ تا بعد بتوانیم مدعی شویم، معنویت را از این طریق تبلیغ و تشویق کرده‌ایم. یکی از دلایلی که مردم به ماهواره گرایش پیدا کرده‌اند همین عدم توانمندی صدا و سیما در جذب مخاطب است. درست است که برخی از آثار تلویزیون مشهور می‌شوند اما باید گفت اثراتی که می‌گذارند خیلی مثبت نبوده است. شاید از لحاظ صحنه، لوکیشن و برخی سکانس‌ها جذابیت داشته باشند، ولی وقتی به اصل ماجرا نگاه می‌کنید می‌بینید اثراتی که در جامعه می‌بینیم حس مثبتی را در افراد ایجاد نکرده است؛ به عنوان مثال در جامعه ما افراد به شدت به یکدیگر بی‌اعتماد هستند و در فیلم‌ها به ندرت پیدا می‌کنید که فردی به فرد دیگر اعتماد پیدا کند و ضربه نخورد.صدا و سیما هرگز گوش شنوایی نداشته است. خیلی از صاحب نظران در این زمینه مدام در مصاحبه‌ها خطاب به صدا و سیما مطرح کرده‌اند که این روش درست نیست به جای اینکه در جامعه آرامش ایجاد کند التهاب ایجاد می‌کند. پیشنهاد می‌شود که صدا و سیما احساس آرامش مردم را جدی بگیرد و به مردم در تولید برنامه‌ها آرامش بدهد.رویکرد اخیر صداوسیما در ماجرای قتل یک مقام دولتی، ضدارزشی و وحشتناک بود چون طیف فکری خاصی در صداوسیما غلبه دارند، مردم پذیرفته‌اند که صداوسیما هر چه که میل می‌کند پخش می‌کند در حالی که در دنیا بر اساس میل مخاطب برنامه تولید می‌کنند و در هر سازمانی قطعاً افکار یک مدیریت و یک طیف غلبه نمی‌کند. در میان وسایل ارتباط جمعی، تلویزیون، کامل‌ترین و جذاب‌ترین رسانه‌ای است که مخاطبانش طیفی گسترده‌ای از افراد جامعه را دربرمی‌گیرد. حوزه‌ی نفوذ تلویزیون، این رسانه را به وسیله‌ای برای توسعه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تبدیل کرده است. تلویزیون به دلیل داشتن مخاطبان گسترده، با قابلیت‌های فنی‌ای که دارد، می‌تواند اطلاعات جامعی را هم‌زمان در قالب صدا و تصویر به مخاطب ارائه کند. به همین دلیل این رسانه به یک وسیله‌ی مطلوب برای افراد تبدیل شده است. تلویزیون‌های دولتی از زمان تأسیس تاکنون تغییرات زیادی را در نحوه تولید و ارائه برنامه‌های خود به میان نیاورده‌اند و به همین دلیل مخاطبان زیادی نیز ندارند، اما تلویزیون‌های خصوصی به ویژه تلویزیون‌هایی با رویکرد تجاری اکثر مخاطبان را از آن خود کرده‌اند. افزایش رسانه‌های دیداری به لحاظ کمیت، سبب افت کیفیت و بی‌برنامگی در این رسانه‌ها شده است تا جایی که اکثر این رسانه‌ها تنها به پخش سریال‌های خارجی یا برنامه‌های شبیه بهم اکتفا می‌کنند.با این وصف‌ها، دو حالت بیشتر نمی‌توان متصور بود: یکی این‌که تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی ایران، راوی واقعیت است و مردم کشور متمدن ما، تا این حد قاتل و دسیسه‌گر هستند! این فرض که قطعاً باطل است و می‌توان گفت، چنین روایت‌گرانی، دست‌کم، راویان صادقی نیستند. دیگر این‌که تلویزیون و سینمای جمهوری اسلامی ایران، مشوق مردم به قتل، دسیسه و انواع و اقسام خلاف است! در این صورت می‌توان پرسید، «نفوذ» دقیقاً چه معنایی دارد؟ آیا نفوذ فرهنگی و اجتماعی دقیقاً در پی یک فعل و انفعال فیزیکی یا عینی برآمده از خارج شکل می‌گیرد؟ یا «نفوذ» می‌تواند آن نتیجه‌ای باشد که الزاماً بر اساس یک فعل و انفعال فیزیکی یا عینی برآمده از خارج شکل نگرفته است؟ آیا نفوذِ در خود، توسط خویش، ممکن است یا بی‌معناست؟ دست‌آخر این‌که اگر یک شخصیت سیاسی که در نوشته‌های همگان، به وقار، متانت و هوشمندی شهره بوده است، درنهایت، دستش به جنایت قتل آلوده می‌شود، می‌تواند محصول همان جامعه‌ای باشد که آن‌قدر در تلویزیون و سینمایش قتل به‌تکرار نشان داده شده است که دیگر به امری بدیهی تبدیل شده؟ حال، آیا می‌توانیم از این بهراسیم که در نتیجه‌ی تکراری که قتل انسان‌ها را به امری بدیهی و رایج تبدیل کرده است، هر کدام از ما آحاد جامعه، ممکن است حالا دیگر مستعد قاتل شدن باشیم؟

پاسخ و تدبیر مدیریت فرهنگی و اجتماعی کشور برای چنین دغدغه‌ای، چیست؟

و سخنران آخر جلسه سرکار خانم لیدا اسدی فر با موضوع حد و مرز انسانیت درحقوق بشرسخنرانی شان را ایراد کردند .در پایان  جلسه با بحث آزاد : نقش هنر درسبک زندگی ادامه پیدا  کرد.

این جلسه مشترک ساعت22 به وقت اروپای مرکزی بعد از پرسش و پاسخ و هماهنگی برای برگزاری جلسه بعد با حضور فعالان حقوق بشر، به پایان رسید.

جلسه سخنرانی نمایندگی هسن ماه ژوئن ۲۰۱۹

فاطمه عروجی

جلسه مذکوردر روز یکشنبه مورخ ۳۰ ژوئن راس ساعت ۱۸به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق بشر برگزار گردیدׅ مسئول جلسه جناب آقای رسول عباسی زمان ابادی ضمن خوش امدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی انان  جلسه را راس ساعت ۱۸ آغاز نمودندׅ جناب آقای هومن شعری طهرانی  با موضوع بررسی ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اسلامی ایران و شرایط موجود  را ارایه نمودند. دراین ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر عنوان میشود که احدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرارداد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری باشد.که در تاریخ ۱۹ آذر۱۳۶۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجهازاتهای ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرکننده را در ۳۳ ماده به تصویب رسانید. این مهمترین سند بین المللی در باره شکنجه در حقوق بین الملل است، و تا کنون ۱۵۹ کشور به آن پیوسته اند.

تعریف شکنجه: براساس ماده یک کنوانسیون بین المللی منع شکنجه «هر عمل عمدی که بر اثرآن درد یا رنج شدید جسمی یا روحی علیه فردی به منظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او و یا شخص سوم اعمال میشود، شکنجه نام دارد. همچنین مجازات فردی به عنوان عملی که او یا شخص سوم انجام داده است و یا احتمال میرود که انجام دهد، با تهدید و اجبار و بر مبنای تبعیض از هر نوع و هنگامی که وارد شدن این درد و رنج و یا به تحریک و ترغیب و یا با رضایت و عدم مخالفت مامور دولتی و یا هر صاحب مقام دیگر انجام گیرد، شکنجه تلقی می شود».در قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل سی و هشتم هم آورده است: «هرگونه‏ شکنجه‏ برای‏ گرفتن‏ اقرار و یا کسب‏ اطلاع‏ ممنوع است. ‏اجبار شخص‏ به‏ شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست‏ و چنین‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندی‏، فاقد ارزش‏ و اعتبار است. متخلف‏ از این‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ میشود». ولی در قانون اساسی و دیگر قوانین مصوب، شکنجه تعریف نشده است. مجلس ششم در طرح “منع شکنجه”، ۱۶ مورد را در این قانون که در حکم شکنجه بوده و اعمال آن ممنوع میباشد:علاوه بر قانون اساسی که شکنجه را ممنوع اعلام کرده است، در قانون مجازات اسلامی نیز شکنجه نفی شده است. در ماده ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی آمده است: «اقراری که تحت اکراه، اجبار، شکنجه و یا اذیت و آزار روحی یا جسمی أخذ شود، فاقد ارزش و اعتبار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقیق مجدد نماید»  قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شکنجه را ممنوع اعلام کرده، ولی اصول قانون اساسی زمانی ضمانت اجرایی دارد که در قوانین عادی تعریف شده و به تصویب رسیده باشد، در غیر اینصورت، همواره تفسیر شورای نگهبان به عنوان مفسر قانونی قانون اساسی، بر متن قانون ارجحیت دارد.تاکنون ممنوعیت شکنجه مندرج در اصل ۳۸ قانون اساسی به قانون عادی در نیامده است. نمایندگان مجلس ششم تلاش کردند تا منع شکنجه را به قانون تبدیل کنند، از این رو «طرح منع شکنجه» را در مجلس بررسی و تصویب کردند، ولی شورای نگهبان مصوبه مجلس را خلاف شرع دانست. مجلس دو بار تلاش کرد ایرادات شورای نگهبان به این قانون را اصلاح کند تا این طرح به قانون تبدیل شود، ولی موفق به دریافت تاییدیه شورای نگهبان نشد. از این رو آنها این طرح را به مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستادند تا اعضای مجمع، بین شورای نگهبان و مجلس داوری کنند، ولی مجمع نیز این مصوبه را تصویب نکرد و آن را به مجلس بازگرداند.در طول۴۰ سال گذشته بسیاری از مقام های سیاسی ایران به شکنجه در بازداشتگاهها و زندانها اعتراض کرده اند. این اعتراضها نشان میدهد که شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی نه یک امر موردی، بلکه یک رویه جاری بوده است.طی چهار دهه گذشته افرادی در زندانهای جمهوری اسلامی کشته شده اند که رسانهها و وکلای آنها، شکنجه را عامل مرگشان دانستهاند؛ تعدد این موارد نشان میدهد که شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی، تنها محدود به تخلف یک مامور خودسر نیست و به طور مداوم و سازمانیافته اعمال شده است. انتشار روایت اسماعیل بخشی از شکنجهاش در دوران بازداشت، مساله شکنجه را مجددا در مرکز توجه قرار داده است. آقای بخشی در اینستاگرام خود نوشت که در دوران بازداشتش آنقدر شکنجه شده که سه روز نمیتوانسته حرکت کند. آقای بخشی، محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران را به “مناظره زنده تلویزیونی” دعوت کرد تا درباره پرونده او پاسخگو باشد. برخی از فعالان اجتماعی، کارگری، عقیدتی و سیاسی هم که در دوران بازداشت خود شکنجه شدهاند، روایتهایشان را بازگو کردهاند. رضا شهابی ۱۹ ماه انفرادی بود یکی از بستگان رضا شهابی درباره آنچه بر این فعال کارگری در زندان گذشته گفت: رضا شهابی زکریا، راننده و عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد در ۲۲ خرداد ۸۹ در حال رانندگی اتوبوس حامل مسافران بازداشت شد. در طول مسیر انتقال به اوین چند ساعتی او را مورد ضرب و شتم قرار داده و به سر، پهلو و گردنش ضرباتی وارد می کنند که باعث مصدومیت جدی در گردن میشود. آقای شهابی تا مهرماه سال۹۰ به مدت ۱۹ ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اوین زیر نظر وزارت اطلاعات بود و مدام شکنجه و فشار روحی و روانی شده است. یکی از شکنجه ها این بوده که “او را بر صندلی نشانده و دست و پایش را با چسب به صندلی بسته به سر، پا و گردنش ضربه زدند که به دلیل ضربات در طول دوره بازجویی، گردن و کمر او به شدت مصدوم شد که سال ها بعد از ناحیه کمر و گردن تحت عمل جراحی قرار گرفت.” “همچنین او را در سلولهایی با بوی بد فاضلاب، صدای بلند هواکش و چراغی که همیشه روشن بود،  نگهداری می کردند. در طول ۱۹ ماه بازجویی، آقای شهابی در حالی که چشم بند داشته و رو به دیوار نشانده شده بوده، بارها مورد ضرب و شتم با دست و پا، باتوم و ابزارهای دیگر قرار میگیرد.” به گفته یکی از بستگان آقای شهابی، این فعال کارگری “در دوره بازجویی به علت مصدومیت، توان نشستن و ایستادن نداشت و او را درمان نمیکردند، فقط قرص هایی که باعث منگی او شده به او می دادند. وقتی او زیر شکنجه، حاضر به پذیرش خواسته بازجویان نشد، به او می گویند اعدام می شود و حتا حکم اعدام را به او نشان می دهند و وقتی نمی پذیرد که اعترافات مورد نظر بازجویان را تایید کند ضرب و شتم میشود. بعدها به او می گویند اگر خواسته بازجو را قبول نکند به او حکم ۲۰ سال زندان می دهند، اجازه هواخوری و ملاقات هم به او نمی دادند.” در یک مرحله به آقای شهابی می گویند حکم بازداشت همسر و خواهرش نیز صادر شده و حتی حکمی در این مورد به او نشان میدهند و سپس او را در سلولی میبرند که صدای زنان میآمده و تا این تصور ایجاد شود که اعضای خانواده بازداشت شدند.”مادر آقای شهابی بر اثر فشارهای عصبی ناشی از دستگیری فرزندش سکته میکند و فوت میکند اما به آقای شهابی اجازه حضوردر خاکسپاری مادرش داده نمیشود. یک بار که در بند ۲۰۹ آقای شهابی را به علت مصدومیت نزد پزشک بند میبرند، پزشک می گوید وضع جسمی ات خراب است چرا اعتراف نمی کنی که راحت شوی و بروی؟ آقای شهابی نیز می گوید تو پزشکی یا بازجو. پزشک هم به جای دستور اعزام او به بیمارستان فقط مقداری قرص تجویز میکند.”با پیگیری همسرش، ربابه رضایی و فشار افکار عمومی، آقای شهابی را به بیمارستان منتقل کردند و مدتی هم به مرخصی پزشکی رفت.رضا شهابی در اعتراض به شرایطش چند مرحله اعتصاب غذا کرد، از بیست روز تا بیش از پنجاه روز. بعدها هم او را به زندان رجایی شهر تبعید کردند .قاضی صلواتی در جلسه اول دادرسی به آقای شهابی می گوید: “حکم تو اعدام است اگر قبلی ها را اعدام می کردیم پر رو نمی شدید آقای شهابی اعتراض کرده و به دادستان نامه می دهد که چطور دادگاه برگزار نشده قاضی حکم میدهد؟در جلسه بعدی نماینده دادستان به قاضی صلواتی می گوید این چیزی در پرونده اش نیست، آقای صلواتی می گوید گردش کار اطلاعات را نگاه کن شهابی اعتراض می کند.”بنا به اظهارات همکاران آقای شهابی، تنها محتوای موجود برای محکوم کردن آقای شهابی اعتراف کذب یکی از همکارانش بوده در حالی که اعتراف شخص دیگر علیه متهم، حتی طبق قوانین قضائی ایران، سندیت ندارد. استناد به اعتراف همکار برای محکوم کردن رضا شهابی را دولت ایران در گزارشی رسمی به سازمان جهانی کار نیز به طور عمومی منتشر و اعلام کرده است.آقای شهابی ۶ سال حبس گرفت و بعد در زندان اوین بنا بر شکایت سازمان زندانها یک سال دیگر نیز به حکمش اضافه می شود پس از ۷ سال و همچنین هفت ماه حبس اضافه که منجر به اعتصاب غذای آقای شهابی میشود، در اسفند۹۶ از زندان رجایی شهر آزاد میشود.آقای شهابی از کار اخراج و حقوقش قطع شد در طول این چند سال خانوادهاش تحت فشار اقتصادی بوده اند. به همین دلیل این فعال کارگری با همسرش ربابه رضایی و محصولات غذایی خانگی درست میکنند. او کماکان از مصدومیت های دوره زندان رنج میبرد.یا در مورد سپیده قلیان یکی از نزدیکان او درباره آنچه بر این فعال اجتماعی در زندان گذشته نیز گفت: “سپیده قلیان در ۲۷ آبان در شهر شوش و در جریان تجمعات کارگران هفت تپه بازداشت و از همان ابتدا و در محلی که مربوط به بخش امنیتی نیروی انتظامی است مورد ضرب و شتم شدید قرار میگیرد. محلی که چند تن دیگر از کارگران و ازجمله آقای اسماعیل بخشی در آن بازداشت شده بودند . ماموران و حتی مسئولان امنیتی حاضر شدیدترین توهینهای جنسی را به او میکنند که این موضوع مورد اعتراض کارگران بازداشتی قرار میگیرد و از جمله آقای بخشی به ضرب و شتم و فحاشی علیه خانم قلیان اعتراض میکند که او را نیز به شدت کتک میزنند. در انتقال از شوش به اطلاعات اهواز در ون نیز زندانیان مورد ضرب و جرح قرار میگیرند، آقای بخشی که در جلوی ون بوده بیهوش میشود و خانم قلیان نیز از شدت درد و ضربات وارده فکر کرده گردنش شکسته است.”براساس این روایت در بازداشتگاه اطلاعات، به مدت چند روز خانم قلیان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند “با کابل به کف پا و دستهایش میزنند و باطوم در کمرش میکوبیدند؛ چشم بند زده او را لگد می زدند و به در و دیوار میکوبندش. بازجوها به او میگویند آنقدر علیه تو شایعه خواهیم ساخت و ماجرا درست می کنیم که به دست بستگان یا کارگران به قتل برسی .””وقتی خانواده در اولین ملاقات خانم قلیان را میبینند از شدت شکنجه توانایی راه رفتن نداشته است، او را سپس به بند عمومی امنیتی میفرستند و به بازداشت شدگان با اتهام ارتباط با داعش گفته بودند او کمونیست است ونجس و خدا را قبول ندارد تا بتوانند بدون دخالت خود ماموران برای خانم قلیان مشکلی ایجاد کنند، اما این اقدامشان با شکست مواجه شد و این بازداشت شدگان به سپیده قلیان گفتهاند حاضرند شهادت بدهند که آثار ضرب و شتم و کبودی و زخم را بر بدن او دیده اند و دیده اند که چه بر این زندانی گذشته است.”خانم قلیان فشار روانی برای مصاحبه تلویزیونی هم تحت فشار روانی بوده که او نپذیرفته است. خانم قلیان پس از آزادی نیز مدام “تهدید به قتل” میشود. مقامات امنیتی تاکنون به دستور دادستانی شوش مبنی بر اعزام سپیده قلیان به پزشکی قانونی برای تایید ضرب و شتم و شکنجه واکنشی نشان ندادهاند و شکایت وکلای سپیده قلیان از ماموران بابت شکنجه و ضرب و شتم تا کنون بی نتیجه مانده است. براساس دلایلی که گفته شد ادعای رییس قوه قضاییه و دیگر مقامات جمهوری اسلامی در مورد شکنجه، به کلی نادرست است.در چهار دهه گذشته، شکنجه بازداشت شدگان سیاسی و امنیتی به عنوان پدیدهای فراگیر و سازمان یافته در زندانهای ایران جریان داشته است. گذشته از شکنجه زندانیان سیاسی و امنیتی، محکومان پرونده های جنایی و کیفری و به طور کلی غیرسیاسی نیز به شکلی گسترده و فراگیر در تقریبا تمامی زندانهای ایران مورد شکنجه قرار میگیرند. در رسانه های رسمی ایران گزارشهایی منتشر شده که نشان میدهد شکنجه پدیدهای عادی و رایج است که به تعداد زیاد در بازداشتگاههای سراسر ایران اتفاق میافتد. بعد جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی با موضوع جنبش مردم خرمشهر بخاطر مشکل آب به صورت جامع پرداختند. نام خوزستان همواره برای مردم ایران مترادف است با جلگه‌‌یی حاصل‌خیز و خاکی زرخیز که پذیرای مردم خون‌گرمی است که بر فراز دریایی از ثروت زندگی می‌کنند.موضوع تهیه آب شرب سالم برای مردم خوزستان با وجود وعده های مختلف مسؤولان همچنان یکی از معضلات زندگی مردم در جنوب غرب ایران است. در حال حاضر با وجود رودخانه های پر آبی چون کارون و دز، مردم در شهرهایی مانند اهواز، خرمشهر و آبادان، برای تهیه آب شرب، سراغ آب فروشی ها می روند و آب لوله کشی، مصرفی غیر خوراکی دارد.اما همین خاک حاصل‌خیز تحت حاکمیت این نظام غارتگر، تبدیل به منطقه‌یی شده است که مردمش اکنون از کمبود اولیه‌ترین الزامات زندگی یعنی آب آشامیدنی در رنجند. درحال حاضراعتراضات مردم علیه غارت آب خوزستان که توسط پاسداران و باندهای مافیایی همدست آنان هست، شدت گرفته. اعتراض‌کنندگان کمبود شدید آب در خوزستان و شوری آن را ناشی از دست‌اندازی پاسداران به منابع آب خوزستان می‌دانند. خوزستان به‌طور تاریخی همواره جزو استانهای پرآب ایران محسوب می‌شده، اما تحت حاکمیت آخوندی وضعیت به‌گونه دیگری شده و اکنون این مردم خوزستان هستند که به‌خاطر کمبود آب فریاد اعتراض خود را علیه رژیم آخوندی بلند کرده‌اند. مشکلات آب در خوزستان در واقع از زمان دولت هاشمی رفسنجانی در حدود ۲۵ تا ۳۰سال پیش کلید خورد. در آن زمان باندهای غارتگر حاکم تحت پوشش تأمین آب برای مناطق کم‌آب،‌ اما در حقیقت برای به جیب زدن سودهای نجومی طرحهایی برای انتقال آب از خوزستان را پیاده کردند. این طرحها از جمله ایجاد سدهایی که کار کارشناسی و تخصصی لازم بر روی آنها نشده بود را شامل می‌شد و اجرای آنها منجر به کمبود آب در خوزستان شد.بعد از اتمام جنگ  سپاه پاسداران نیز با شروع پروژه‌های ضدملی در استان خوزستان، دشمنی خودش را با مردم نشان داد و با پیشبردن این پروژه‌ها باعث محدودیت‌ها ومشکلاتی در استان از جمله بحران آب شد.از جمله طرح‌های سپاه انتقال آب کارون به رفسنجان بود، حوالی سال ۸۰ هم طرح سد گتوند را انجام داد که بتواند آب را از استان خارج بکند.یکی دیگر از طرح‌های ضدمردمی خشک کردن آب هورالعظیم بود که با هدف بهره‌برداری از چاههای نفتی این منطقه انجام شد. این کار باعث ایجاد معضل ریزگردها در استان شد و فضای تنفسی مشکل‌سازی را برای مردم ایجاد کرده است.در حال حاضر آب رودخانه بهمنشیر که تأمین‌کننده اصلی آب مردم خرمشهر و آبادان است به حدی شور و کیفیت آن پایین است که مردم در فشار و محدودیت آب قرار گرفته‌اند. آبهای شور به زمینهای کشاورزی می‌رود و صدماتی را به این زمینها وارد می‌کند.

  • خواندن عنوان خبرهای مربوط به بحران آبخود بیانگر عمق فاجعه است:
  • استاندار خوزستان: «آب لوله‌کشی مردم خرمشهر و آبادان آب نمک است.
  • بخشی از واحدهای پتروشیمی آبادان به‌علت شوری آب تعطیل شدند.
  • شوری آب از مدتها پیش خشکاندن ریشه تمام نخلستانها را آغاز کرده.
  • شوری آب آبادان به‌حدی است که دستگاههای تصفیه آب خانگی توان تصفیه آن را ندارند.
  • در دمای ۵۰درجه به‌دنبال آب!
  • آب آبادان تا پایان تیرماه جیره‌بندی خواهد بود.
  • شوری آب در آبادان زندگی را در این شهر مختل کرده است.
  • کشت نیشکر در خوزستان باید هر چه سریع‌تر متوقف شود.
  • شوری آب رودخانه بهمنشیر به حد آب دریا رسیده.
  • این آب را دام هم نمی‌خورد، اگر پای درخت ریخته شود، درخت را خشک می‌کند. وضعیت آب بعضی از مناطق به ویژه منطقه “کوت‌عبدالله” اهواز فاجعه‌بار است، زیرا آب شرب این منطقه چند سالی که خیلی آلوده و غیرقابل استفاده شده است و با وجود پی‌گیری‌های مردم آن منطقه هنوز سازمان‌های مربوطه برای اصلاح وضعیت آب منطقه اقدامی نکرده‌اند مردم علاوه بر پرداخت قبوض آب به شرکت آب و فاضلاب برای استفاده از آب آشامیدنی سالم، باید هزینه‌های بسیاری را برای خرید آب از تصفیه‌خانه‌های محلی و آب سالم متحمل شوند و این در حالی که این ، شرکت آب و فاضلاب است که باید این هزینه‌ها را پرداخت کند. در همین ارتباط، تصفیه‌خانه‌های اهواز جوابگوی جمعیت ۱.۵ میلیونی نیست؛ زمانی که این تصفیه‌خانه‌ها احداث شد، جمعیت اهواز فقط ۴هزار نفر بود، اما حالا با وجود گذشت ۴۰ سال و افزایش چند برابری جمعیت، تصفیه‌خانه‌های کلان شهر اهواز هنوز همان تعداد است و حتی نسبت به سال‌های گذشته فرسوده‌تر شده‌اند. تصفیه خانه های شماره ۱ در منطقه ملی راه و تصفیه خانه شماره۲در منطقه کیان آباد که تقریبآ ۸۰ درصد آب مورد نیاز مرکز استان را تامین می کنند، به طور متوسط بیش از ۴۵ سال قدمت دارند. همچنین شبکه انتقال آب به مناطق اهواز نیز فرسوده است و مشکلاتی را در انتقال آب برای مصرف ایجاد کرده است. البته تصفیه‌خانه فاضلاب شرق اهواز پس از ۹ سال از آغاز احداث، در اذر ۹۷ به بهره‌برداری رسید. این تصفیه خانه فاضلاب که از آن به‌عنوان بزرگترین تصفیه‌خانه کشور یاد می‌شود، با ظرفیت تصفیه ۱۱۲هزار مترمکعب در شبانه روز برای پوشش جمعیتی ۵۵۰ هزار نفری ساخته شده است. از سوی دیگر لوله‌کشی آب منطقه کوت عبدالله اهواز به حدی آلوده است که قابل استفاده برای شست‌وشو هم نیست؛ بعضی بخش‌های این منطقه نیز فقط ۱۲ ساعت در روز آب دارند و شب‌ها آب بعضی از منازل قطع می‌شود. هم اکنون در تمامی مناطق اهواز، آبادان و خرمشهر و چند شهر دیگر خوزستان، مردم برای مجبور به خرید آب تصفیه شده هستند و آب لوله کشی قابلیت شرب را ندارد.اهالی منطقه کوت‌عبدالله اهواز برای تامین آب شرب و آشپزی بشکه‌های 20 لیتری را خریداری می‌کنند و هر ماه هم قبض‌های بیش از ۵۰ هزار تومانی را می‌پردازند؛ این در حالی است که هیچ‌گونه استفاده‌ای از آب لوله‌کشی ندارند. احمد منجزی، معاون بهره‌برداری شرکت آب و فاضلاب اهواز با اشاره به بارندگی‌‌های اخیر و تشدید آلودگی آب منطقه کوت‌عبدالله نیز گفت: بارندگی‌های اخیر موجب افزایش آلودگی رودخانه کارون به بیش از ۲۳ هزارecرسید و تصفیه‌خانه این منطقه توان تصفیه آب با این میزان آلودگی را نداشت؛ به همین علت تصفیه‌خانه را خاموش کردیم  و این اقدام موجب شد آلودگی به آب منازل برسد.خاموش کردن تصفیه‌خانه فاضلاب در حالی از سوی آب و فاضلاب اهواز صورت گرفته که هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی در این خصوص انجام نشده بود و مردم منطقه کوت‌عبدالله و شاید بسیاری دیگر از مناطق کلان شهر اهواز بدون اطلاع از این قضیه و این‌که آب شرب آلوده و دیگر قابل استفاده نیست، همچنان از آن استفاده می‌کردند. در آبادان و خرمشهر هم اب شور شد  تنها تدبیر دولت رایگان‌کردن آب برای مردم و توزیع آب بسته ‌بندی‌شده در این مناطق بود. شوری آب به حدی رسید که پتروشیمی خوزستان هم تعطیل شد و تصاویری از جنوب در فضای مجازی منتشر می‌شود که مردم مدعی هستند آب کارون به بصره و کویت منتقل می‌شود. مردمی که از این انتقال آب خشمگین بودند، با شکستن خط لوله انتقال آب برای احشام خود از این لوله آب برداشت کردند! اما نه تنها مسئولان وزارت نیرو تأکید می‌کنند که هیچ آبی از ایران به کشورهای عربی همسایه منتقل نمی‌شود، بلکه حمیدرضا خدابخشی رئیس انجمن آب و فاضلاب می‌گوید: لوله‌هایی که توسط مردم دچار آسیب شد، خطوط لوله طرح غدیر هستند که تأمین‌کننده آب شرب مردم خرمشهر و آبادان است.تصویری از یک خبر در رسانه‌های سال ۸۲، برای مردم آبادان و خرمشهر دردسرساز شده است. مردمی که با استناد به این خبر، تصور می‌کنند آب کارون به بصره یا کویت منتقل می‌شود، لوله‌های آبی که در مسیر خود می‌بینند، می‌شکنند تا حقشان را از مردم کشورهای عربی بگیرند. آنها پس از تخریب لوله‌ها این پیروزی را جشن می‌گیرند. اما به گفته مسئولین این اقدام آنها دلیل ایجاد افت فشار در لوله‌های انتقال آب طرح غدیر و دلایل دیگر، برای مردم پایین‌دست مشکل ایجاد کرده است. شایان ذکر است پروژه طرح آبرسانی غدیر توسط قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه انجام می‌شود و  سپاه حکومت در انتقال آب به عراق نقش مستقیم داشته است.علارقم است.در خرمشهر و آبادان به‌دلیل آب شور که حداقل پایه حیات یک انسان است مردم اعتراض می‌کنند..صدای فریاد مردم خوزستان علیه حاکمیت آن‌چنان بلند شد که یکی از اعضای مجلس اعتراف کرد طی یک سال در استان خوزستان ۹۰۰تجمع و اعتراض وجود داشته که در کل کشور رتبه اول را دارد. شمار زیادی از مردم خرمشهر در اعتراض به وضعیت آب شرب در آن شهر، روز جمعه ۸ تیرماه ۹۷، دربرابر مسجدجامع این شهر تجمع کردند و علیه مسؤولان شعار دادند.ویدیوهایی که ازسوی فعالان خوزستانی ارسال شده است،نشان می‌دهد که شهروندان این شهر، به کمبود آب شرب، کیفیت بد و گل‌آلود بودن آن اعتراض کرده‌اند.معترضان در این تجمع، شعارهایی نظیر «دزدها به نام دین، ما را غارت کردند» سردادند. این شعار در ماه‌های اخیر، در تجمعات اعتراضی مردم عراق علیه مقامات آن کشور نیز سر داده می‌شد.به گزارش منابع داخلی، امام‌جمعه و فرماندار خرمشهر با حضور در جمع معترضان، قول پی‌گیری و حل مشکل را داده‌اند.یکی از ویدیوها نشان می‌دهد که ولی‌الله حیاتی فرماندار خرمشهر برای آرام کردن اعتراضات آمده بود اما مردم علیه او شعار دادند و خواستار استعفای او شدند. هچنین برخی از ویدیوها از ادامه اعتراض و کشیده شدن آن به مرکز شهر خرمشهر خبر می‌داد. مردم خرمشهر با به‌دست گرفتن بنر و دست‌نوشته‌هایی همچون «خرمشهر آب ندارد»، «از آب شور خسته شدیم» و «مسؤول بی‌لیاقت نمی‌خواهیم»، اعتراض خود را به مسؤولان رساندن ده‌ها نفر از معترضان به شوری آب لوله‌کشی در آبادان، در استان خوزستان ایران، در مقابل فرمانداری و اداره آب و فاضلاب این شهر تجمع کردند و عده‌ای نیز در استان بوشهر یک جاده را بستند.بخشی از پتروشیمی آبادان نیز به دلیل احتمال آسیب ناشی از شوری آب تعطیل شد.معترضان آبادانی مقابل فرمانداری با “خائن” خواندن مسئولان خواهان استعفای آنها شدند و شعار دادند: “ما آب می‌خوایم نه غزه، بیست ساله که این وضعه” آنها در برابر اداره آب شعار می‌دادند: “دشمن ما همین جا است، دروغ می‌گن آمریکا است”.چند نفر از اهالی وحدتیه، در استان بوشهر هم جاده بوشهر-شیراز را بستند. یکی از این معترضان می‌گوید در این منطقه پنجاه روز است که آب ندارند. بحران آب شهروندان معترض خرمشهر و آبادان را در شامگاه شنبه ۹ تیر (۳۰ ژوئن) به خیابان‌ها کشاند. در سوی مقابل، حضور نیروهای امنیتی در این دو شهر به شکل چشمگیری افزایش یافت و علاوه بر پلیس ضد شورش، نیروهای لباس شخصی نیز در گوشه و کنار شهر با مردم معترض برخورد و تعدادی از معترضان را دستگیر کردند.کاربران شبکه‌های اجتماعی تصاویری از اعتراضات مردم خرمشهر به وضعیت آب آشامیدنی را منتشر کردند که شهر را در حالت نیمه جنگی نشان می‌دهد. در این تصاویر از یک سو نیروهای دولتی اقدام به تیراندازی می‌کنند و از سوی دیگر مردم معترض برای در امان نگاه داشتن خود از گاز اشک‌آور آتش روشن کرده، به سوی نیروهای امنیتی سنگ پرتاب می‌کنند.هم‌زمان با حوادث خرمشهر و آبادان، فعالان عرب برای برگزاری اعتراضات مسالمت‌آمیز در دیگر شهرها نیز فراخوان داده‌اند. به‌گزارش خبرگزاری صداوسیما (مرکز آبادان)، ولی‌الله حیاتی، فرماندار ویژه خرمشهر نیز ضمن تکذیب خبر کشته‌شدن یک نفر در درگیری‌ها، گفت که تنها پنج‌نفر به‌صورت سطحی زخمی شدند. فرماندار خرمشهر، معترضان را «عوامل خرابکار و اغتشاشگر» خواند که دست‌به «اقدامات آشوبگرانه» زده‌اند، اما «با حضور به‌موقع نیروهای انتظامی متفرق و سرافکنده شدند». او افزود که این افراد، «ساکن خرمشهر نیستند و از دیگر شهرها وارد منطقه شده‌اند. اعتراضات مردم آن‌چنان وسیع بود استاندار متوسل به ترفند شده است و دستور داده است که آب‌بهای خرداد و تیرماه از شهروندان آبادان و خرمشهر دریافت نشود .واضح است که این عقب‌نشینی تاکتیکی و بکار بردن این ترفند برای این است که صدای اعتراض مردم خوزستان را خاموش کنند. اما این ترفند یک شگرد بی فایده است زیرا نگرفتن پول ۲ماه آب ‌بها مشکلی از مردم محروم و تشنه این شهرها را حل نمی‌کند و آب شیرین را هم به رودخانه‌ها بازنمی‌گرداند. استاندار خوزستان  گویی لطف بزرگی در حق مردم انجام می‌دهد اعلام می‌کند که بابت آب نمکی که در لوله‌های خانه‌هاشان جاری است، در ماههای خرداد و تیر نیازی نیست آب‌ بها بپردازند. اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی گفت:«دولت عزم خود را برای رفع مشکل آب شرب شهرهای آبادان و خرمشهر در کوتاه‌ترین زمان ممکن جزم کرده است». عجب پیام اطمینان‌بخشی! به همان اندازه که حرفهای استاندار در ۲۲آذر ۹۶ اطمینان بخش بود که گفت «عزم دولت برای مقابله با ریزگردهای محلی جدی است». به این ترتیب مشکل آب شرب هم در فهرست موضوعات «عزم جدی دولت برای حل‌وفصل در کوتاه‌ترین زمان ممکن» در کنار گرانی و تورم و افزایش قیمت دلار و اسکان زلزله‌زدگان وسیل زدگان  رسیدگی به غارت‌شدگان مؤسسات مالی و فساد و رانت‌خواری حکومتی و… قرار گرفت و خیال‌ها از بابت فقدان کوچکترین کورسوی امید به حل بحران، تخت شد. در ادامه بانو فاطمه عروجی فعال حقوق بشر در رابطه با روز جهانی کودکان بی‌گناه و قربانیان تجاوز به ایراد سخنرانی پرداختند. نیاز کودکان چیست؟ ما از زمان کودکی خود، جواب این سؤال را می‌دانسته‌ایم. اولین و مهم‌ترین نیاز کودکان زیستن در خانه‌ای امن، بی‌خطر و عاری از خشونت و داشتن والدینی است که به آن‌ها عشق بورزند و از ایشان مراقبت کنند. آن‌ها نیاز دارند که وجود یک جریان عادی و باثبات در زندگی خود را احساس کنند. به‌ این‌ ترتیب حتی اگر اوضاع جهان بیرون از خانه مرتب نباشد، خانه برای آن‌ها محلی آکنده از آسایش، یاری و حمایت است. برای بسیاری از کودکان اما، خانه از یک ایمن‌گاه بی‌خطر فرسنگ‌ها فاصله دارد. هر ساله میلیاردها کودک در خانه مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرند و این اتفاق تأثیری عمیق بر زندگی‌ و امیدهای آن‌ها در آینده می‌گذارد.خشونت در خانه یکی از فراگیرترین چالش‌های حقوق بشری است که در زمانه‌ی ما وجود دارد. تنها شمار اندکی از کشورها، جوامع و خانواده‌ها هستند که علناً با آن مقابله می‌کنند و در بیشتر مواقع، مسئله در سطوح گسترده‌ای نادیده انگاشته می‌شود. خشونت خانگی به منطقه‌ی جغرافیایی، قومیت و یا جایگاه خاصی محدود نمی‌شود؛ خشونت یک مسئله‌ی جهانی است. برخی از بزرگ‌ترین قربانیان خشونت خانگی، کوچک‌ترین آن‌ها هستند .نتایج پژوهش‌ها حاکی از آن است که کودکانی که در معرض خشونت خانگی هستند، ممکن است آسیب‌های شدید و پایداری را متحمل شوند. کودکانی که در خانه‌های پر از خشونت بزرگ‌شده‌اند، بسیار بیشتر از سایر کودکان ممکن است در معرض آزار جنسی قرار گیرند. کودکانی که قربانیان مستقیم خشونت نیستند، به برخی از همان اختلالات رفتاری و روانی‌ کودکانی دچار می‌شوند که خود، آزار فیزیکی دیده‌اند. کودکانی که در معرض خشونت خانگی هستند؛ ممکن است به‌سختی مهارت‌های اجتماعی را بیاموزند، ابراز خشونت کنند، رفتارهای خطرناک یا مجرمانه انجام دهند و یا دچار اضطراب و افسردگی شدید شوند. کودکان در سال‌های اولیه‌ی زندگی بسیار آسیب‌پذیر هستند: مطالعات نشان می‌دهد که خشونت خانگی در خانه‌هایی با فرزندان کم سن‌وسال‌تر رایج‌تر از خانه‌هایی است که فرزندان بزرگ‌تری دارند. ارتباط معمول و رایجی میان خشونت خانگی و کودک‌آزاری وجود دارد. ۴۰ درصد کودکانی که مورد کودک‌آزاری قرارگرفته‌اند؛ در خانه شاهد‌ خشونت خانگی بوده‌‌اند. نتایج مطالعه‌ای در آمریکای شمالی نشان می‌دهد کودکانی که در منزل با خشونت خانگی مواجه بوده‌اند با احتمال ۱۵ برابر بیشتر از سایر کودکان، در معرض آزار فیزیکی یا جنسی قرار دارند. مطالعات انجام‌شده، وجود رابطه‌‌ میان خشونت خانگی و کودک‌آزاری را در کشورهای دیگر از جمله چین، آفریقای جنوبی، کلمبیا، هند، مصر، فیلیپین و مکزیک تأیید کرده‌اند.خطر روزافزون آسیب‌های فیزیکی، احساسی و اجتماعی: نوزادان و خردسالانی که در معرض خشونت خانگی هستند اضطراب‌های احساسی مضاعفی را متحمل می‌شوند که موجب اختلال در رشد مغزی، ادراکی و عصبی آن‌ها می‌شود. تغییرات رفتاری ممکن است پیامدهایی از جمله تندخویی افراطی، بدخوابی، افسردگی احساسی، ترس از تنهایی، رفتارهای نابالغ و مشکلاتی در یادگیری توالت رفتن و رشد زبانی را به همراه داشته باشد. وضعیت مغز انسان در سنین آغازین زندگی ارتباط مستقیمی با کارکردهای فیزیکی و احساسی‌ بعدی‌اش در آینده دارد. مواجهه با خشونت خانگی در این سنین تهدیدی جدی برای رشد کودک است.این کودکان همچنان که در مسیر رشد قرار دارند با مشکلات متعددی مواجه هستند. انجام تکالیف مدرسه برای آن‌ها دشوار است به ‌این ‌ترتیب که نمی‌توانند با مباحث درسی ارتباط برقرار کرده و بر آن‌ها تمرکز کنند. آن‌ها اساساً علاقه‌ای به مدرسه و موضوعات پیرامون آن نشان نمی‌دهند. در مطالعه‌‌ای روشن شد که توانایی خواندن در ۴۰ درصد از کودکانی که در معرض خشونت خانگی هستند، پایینتراز سایر کودکان است.کودکان به افرادی در پیرامون خود نیاز دارند که به حرف‌های آن‌ها گوش ‌دهند، باورشان داشته باشند و از آن­ها مراقبت ‌کنند. بزرگ‌سالانی که با کودکان کار می‌کنند از جمله معلمان، مددکاران اجتماعی، خویشاوندان و والدین باید این آگاهی و مهارت را داشته باشند که نیازهای کودکانِ در معرض خشونت خانگی را برآورده کنند و خدمات مناسبی به آن‌ها ارائه دهند. وجود روابط صمیمی و قابل‌اعتماد، به کودکان کمک می‌کند که استرس حاصل از زندگی در خانه‌ی پر از خشونت در آن‌ها کاهش یابد. کودکانی که فرد بزرگ‌سالی را در کنارشان دارند که به آن‌ها عشق، محبت و مراقبت می‌دهد بهتر از کودکانی که چنین خلأیی را در زندگی احساس می‌کنند، می‌توانند از پس حل مسائل برآیند. کودکانِ در معرض خشونت خانگی، باید بدانند که تنها نیستند و این خشونت تقصیر آن‌ها نیست. فرهنگ تجاوز چیست؟ فرهنگ تجاوز فرهنگی است که تجاوز و سایر خشونت‌ های جنسی در آن امری شایع و فراگیر شود، اخبار مربوط به تجاوزها توسط افراد صاحب قدرت،رسانه‌ها و محصولات فرهنگی و اکثریت اعضای جامعه «بی‌اهمیت» قلمداد شوند. فرهنگ تجاوز یعنی سرزنش کردن قربانی و او را مقصر دانستن. فرهنگ تجاوز یعنی کودکان قربانی تجاوز را متهم کردن که از آزار و اذیت دیدن و مورد تجاوز قرار گرفتن لذت برده‌اند. فرهنگ تجاوز یعنی زمان زیادی را صرف کنیم برای پیدا کردن دلیل تجاوز و مقصر دانستن قربانی. اکثر مردم یک جامعه ممکن است بگویند که هیچ‌گونه همراهی با فرهنگ تجاوز ندارند زیرا مرتکب تجاوز جنسی نشده‌اند! اما باید بدانیم گستردگی فرهنگ تجاوز آن‌قدر است که همه‌مان می‌توانیم در شکل‌گیری این فرهنگ نقش داشته باشیم. نگاه طبقاتی به مقوله‌ی تجاوز و آزار و اذیت جنسی کودکان: به هنگام بحث در مورد تجاوز به کودکان با چند گره خوردگی مواجه می‌شویم. یک:مقوله انسان و غرایزش، دو:مقوله فرهنگ و اعتقادت، سه: دولت و استبدادش و چهارم با مقوله‌ی شکاف طبقاتی و فقر.بعد از ذکر این‌ موارد شرایط برای پاسخ به سوال ذیل فراهم است:آیا تجاوز به کودکان یک مساله‌ی طبقاتی است؟همچنانکه فرودستی زنان‌ یک امر طبقاتی است و نه فیزیولوژیک تجاوز به کودکان هم امری طبقاتی است. به دو مفهوم:اول آزار جنسی کودکان امری طبقاتی است چون محصول جامعه‌ی بحران زده‌ی سرمایه داری است محصول جامعه‌ای سود محور است  ونیروی کار برای کارخانه و جنگ می‌شود !منظردوم چیزی است که آمار روایت می‌کند در ایران ۱۹ میلیون نفر حاشیه نشین، زاغه یا کپر نشین هستند که در حصیرآبادها شلنگ‌آباد و حلبی‌آبادها زندگی می‌کنند. این آمار به این معنی است که یک چهارم جمعیت ایران عملاً از تمدن به بیرون پرت شده‌اند. حاشیه نشینی یعنی راه نیافتن به مدنیّت شهری، یعنی لولیدن سه کودک در میان‌ بساط تریاک پدر، یعنی مادری که در حضور فرزندانش تن فروشی می‌کند، حاشیه یعنی کودک کار و بازی او با بیهودگی‌ها یعنی محله‌ای که آسفالت‌کشی نیست کودکی که تغذیه‌ی کافی ندارد و آموزش مناسبی که وجود ندارد. آمار کودکان کار را سه تا هفت میلیون نفر برآورد کرده‌اند. سه تا هفت میلیون کودک بازمانده از تحصیل که از آموزش لازم برای محافظت از بدن خود محروم می‌ماندند. کودکانی که در ازای ۲۴۰ ساعت کار ماهیانه، دویست هزار تومان حقوق ماهیانه دریافت می‌کنند. با دو هزار تومان تن به رابطه‌ی جنسی می‌دهند، معتاد می‌شوند تا به روسای باندهای تهیه و توزیع مواد مخدر وابسته بمانند و در صورت وقوع تجاوز جنسی هم ساکت باشند.فرودستان از کودکی تا بزرگسالی در معرض خطر تجاوز جنسی قرار دارند. تمام مواردی که سر و صدای رسانه‌ای به پا کردند مربوط به کودکان جامعه‌ی کارگری هستند: ستایش، آتنا و مورد اخیر بهاره، کودکان بی حفاظی هستند که سرویسی از مدرسه آن‌ها را به خانه نمی‌برد ،در خانه‌ی بزرگ و زیبا با وسایل بازی گران قیمت سرگرم نیستند تا ولگرد کوچه و خیابان نباشند. احتمالاً پدر و مادر هر دو شاغل هستند، شاید پدر و مادر معتاد باشند و یا آنچنان تنشی در محیط خانه برقرار است که توانی برای نظارت بر کودکان وجود نداشته باشد. در آخر مسئولی می‌گوید: ثابت خواهم کرد که به نود درصد کودکان کار و خیابان تجاوز می‌شود. دیگر چه آماری نیاز است تا ایمان بیاوریم به فاجعه‌ی شکافِ طبقاتی و زندگی تباه شده‌ی بخش بزرگی از جمعیت ایران که حالا کودکان کارند و فردا مردان و زنانی با سینه‌ای انباشته از خشم نسبت به سرنوشتشان! کافی است سری به یکی از اورژانس‌های اجتماعی بهزیستی بزنید تا متوجه شوید که بیشتر دخترانی که خانه‌هایشان را ترک می‌کنند و در این مراکز به شکل موقت نگه‌داری می‌شوند سابقه خشونت جنسی، تجاوز توسط افراد غریبه یا اعضای خانواده و حتی فروخته شدن توسط اعضای خانواده در سنین پایین به مردانی به عنوان همسر، یا کارگر جنسی را داشته‌اند. رضا قدیمی، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرد که در سه ماهی که طرح حمایت از کودکان بدسرپرست اجرایی شد از۴٠٠ کودکی که مددکاران بهزیستی با آنها صحبت کرده‌اند، نزدیک به ٩٠ درصدشان تعرض شده است. همچنین الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران چند وقت پیش گفته بود سوءاستفاده جنسی بزرگ‌ترین آسیب برای بچه‌های زباله‌گرد است. از آنجا که نفسِ به کارگرفتن کودکان طبق قوانین بسیاری از کشورهای دنیا جرم است، بدبختانه انواع و اقسام سواستفاده‌ها و خشونت‌های دیگر بر علیه کودکان در این شرایط نسبتا مخفی و قاچاقی بر آنها تحمیل می‌شود. کودکان در این شرایط، که عموما دور از چشم قانون و پلیس است در خطر سوء استفاده جنسی، آزار و اذیت جنسی، تجاوز جنسی و یا استثمار جنسی در فحشا یا پورنوگرافی قرار دارند. متاسفانه در کشور ما، ایران، محتویات پورنوگرافیک کودکان (عکس و فیلم) به راحتی در دسترس است و حتی بین اعضای فامیل ( گاهی به منظور شوخی و جوک) بدون هیچ شرمی یا حساسیتی تبادل میشود. حتی در کانال ها یا گروه های تلگرامی مختص به محتویات پورنوگرافیک که مثل قارچ در حال رویش میباشند، افراد بدون ترس و واهمه و حتی با افتخار، عکس و فیلم های پورن مربوط به کودکان معصوم زیر ۱۸سال (حتی سن ۶ ماه) را که گاها همراه با خشونت واقعی علیه این کودکان قربانی است درخواست می کنند یا به اشتراک می گذارند. در کشورهای غربی با این که آزادی های جنسی بیشتر است، داشتن چنین محتویاتی در موبایل،  لب تاپ یا به هر صورت دیگر جرمی بسیار سنگین و غیر قابل بخشش است و مجازات گاهی در حد مجازات قتل را برای دارنده چنین محتویاتی در صورت تکرار دارد. پلیس و سیستم قضایی به راحتی اسم و عکس فرد دارنده چنین محتویاتی را رسانه ای میکنند و پلیس سایبری این کشور ها حتی برای کشف و به دام انداختن افراد بیمار پدوفیل (هر شخصی با هر سنی، چه زن چه مرد،  که “میل” رابطه جنسی با یک فرد زیر ۱۶ سال داشته باشد) از طریق سایت های ساختگی دارای محتویات جنسی کودکان زیر ۱۸ سال تله گذاری میکنند. با کمال تاسف باید اذعان کرد که از بین رفتن حساسیت نسبت به چنین محتویاتی بین ایرانیان وجود دارد و زنگ خطری جدی و هشداری برای همه ما است. نگهداری چنین محتویاتی،  یعنی اهمیت داشتن آنها که خودبخود گویای وجود جاذبه برای این گونه تصویر  است. همه ما موظف به رعایت موارد بالا هستیم تا به صورت غیر مستقیم باعث پرورش و ظهور افراد پدوفیل در اطرافیان خود و آزار جنسی کودکی نشویم. ودر اخر، برخلاف تصور عمومی، تعرض جنسی به پسران و مردان در ایران تقریبا دو برابر تعرضات جنسی ثبت شده نسبت به زنان است. بزرگ ترین بازه آزاردیدگان، پسران بین پنج تا نه سال و بعد پسران بین هفده تا بیست سال همزمان با خدمت مقدس سربازی هستند. قانون صراحتی درباره آزار جنسی مردان ندارد، یعنی شما حتی اگر تابوهای جامعه را بشکنید و فریاد دادخواهی برای تن “دستمالی شده” یا مورد تجاوز قرار گرفته خود یا فرزند یا عزیزتان سر بدهید، از همان حمایت نسبی و حداقلی که قانون برای زنان اعمال می کند هم برخوردار نخواهید بود. حالا اوضاع در مدرسه های پسرانه بسیار بهتر از قبل شده است، اما هنوز هم به فاجعه نزدیک است. حالا دست کم بسیاری ازخانواده ها فهمیده اند لازم است با پسران خود هم درباره بلوغ حرف بزنند اگر پسران پریود نمی شوند، معنایش این نیست که دوران بلوغ برایشان با تازیانه های وحشیانه و هولناک تغییر، سخت نمی گیرد. چه باید کرد؟  از سه سالگی حریم تنش را به او آموزش دهیم، از هشت سالگی مطمئنش کنیم  که اگر زبانم لال روی اتفاقی بیفتد و به والدین  بگوید سرکوب و تحقیر و متهم قلمداد نمی شود، و از ده سالگی یادش بدهیم از حریم تنش دفاع کند، حتا اگر لازم شد رفتار کاملا غیرمدنی ای انجام بدهد. به جای تلاش برای تغییر، سوار موج های مختلف می شویم و فقط نعره می کشیم بدون این که چیزی گفته باشیم. دردناک است که ما نه قانونا حق اعتراض مدنی، تجمع اعتراضی و سایر رفتارهای بالغانه برای نشان دادن خشم و ناراحتی خود از چنین اتفاقی را داریم، و نه جامعه یادمان داده واکنش جمعی درست یعنی چه. آموزش. به کودکان خود تفاوت نوازش دوستانه با دستمالی شدن، حریم بدن، اندامهای جنسی و رفتارهای جنسی را بیاموزیم. یادشان بدهیم از جنسیت خود شرمگین نباشند و از آن دفاع کنند. و مطمئنشان کنیم در همه حال مورد حمایت ما هستند. مسئولیت پذیر باشیم. مرتب به مدارس فرزندان خود سر بزنیم و معلمان را بشناسیم. حتما مسیر تردد بچه هایمان به مدارس را بدانیم. دوستان نزدیک فرزند خود را بشناسیم، و بدون کنترل گری افراطی رفت و آمدهای دوستانه فرزندان را زیر نظر داشته باشیم. بله، بسیار سخت است که هم از فرزندت مراقبت کنی، و هم کاری نکنی که او ایزوله و بدون اعتماد به نفس و جامانده از روند طبیعی زندگی بزرگ شود. سخت است اما غیرممکن نیست. اگر از سختی ها گریزانیم، برای چح  دلمان خواست پدر، مادر باشیم. آموزش، آموزش، آموزش. حفره بزرگی که دارد تمام ایران ما را می بلعد. فقدان آموزش در تمامی حوزه ها خطرناک است، و گمانم در حوزه مسائل جنسی خطرناک تر. راحت ترین بخش پدر و مادر شدن، همخوابگی زن و مرد است. سخت ترین بخش؟ احتمالا فکر میکنید این که قبول کنی قلبت بیرون از بدنت بتپد. نه! سخت ترین بخش، پدر و مادر خوبی بودن است، برای ما که هرگز هرگز هرگز این وظیفه سخت را به درستی یادمان نداده اند. ودر پایان بانو زهره حیدری شاهی با موضوع روز جهانی منع کار کودک سخنرانی خود را ایراد کردند. 12 ژوئن روز “منع کار کودکان” نام گذاری شده است. کار کودکان مسئله ای جهانی و فرامنطقه ای است که از نظر تاریخی هم خصوصا در بخش کشاورزی پدیده ای رایج در تاریخ همه ی کشورها ست. اما همگام با صنعتی شدن جهان در انتهای قرن هفده و ابتدای قرن هجده، پدیده کار کودکان به پدیده ی به کارگیری کودکان یا کار کشیدن از کودکان تبدیل شد. نیاز کمتر به نیروی ماهیچه ای با وجود اختراع ماشین ها و ابزار مکانیکی صاحبان سود جوی صنایع و کارخانجات را به این فکر انداخت که مبلغ کمتری درقبال به کار گیری کودکان نسبت به بزرگسالان بپردازند. خانواده های کم در آمد هم برای گذران بهتر زندگی از کودکان برای امرار معاش بهره کشی کردند و حتی کار بجایی کشید که تمهیداتی برای جلوگیری از فرار کودکان و نوجوانان از محیط های طاقت فرسای کار اندیشیدند و دیوارهای بلندی دور این کارنجات کشیدند. ۱۲ تا ۱۸ ساعت کار در روز و کار شش روز در هفته فرصت تحصیل و آموزش و بازی را از کودکان گرفت. تشدید بی عدالتی و ظلم بر کودکان در نیمه دوم قرن هجده جامعه جهانی را بر آن داشت تا قوانینی برای تنظیم کار کودکان وضع کردند. در فاصله سال های ۱۸۰۲ تا ۱۸۷۸ برای اولین بار در بریتانیا قانونی وضع شد که مطابق آن ساعات کار کودکان کم شد و حد اقل سن مجاز کودکان کار افزایش پیدا کرد. بعدها در سال ۱۹۳۸ کنگره آمریکا قانون موازین کار منصفانه را تصویب کرد که حد اقل سن کودکان برای کار در طول ماه های مدرسه و در طول تعطیلات و همچنین برای اشتغال به کارهای خطرناک را تعیین کرد. در سال ۱۹۹۹ بیش از ۱۶۰ کشور جهان برای توقف نامناسب ترین انواع کار کودک توافقنامه ای را تصویب کردند و نهادی در سازمان ملل تشکیل دادند که از سال ۲۰۰۰ شروع به کار کرد. در دهه اخیر آمار کودکان کار در جهان را بیش از ۲۰۰ میلیون کودک تخمین زده اند که از آن بین ۱۲۰ میلیون کودک در رابطه با کارهای خطرناک قرار داشتند. با فعالیت های حامیان حقوق کودکان و فعالان منع کار کودک در جهان این آمار به حدود ۱۵۰ میلیون کودک در جهان در سال ۲۰۱۸ تقبیل پیدا کرد . بر اساس آمار سال ۲۰۱۸ کودکان ۵ تا ۱۷ ساله قربانی پدیده کودکان کار بوده اند. طبق جدیدترین آمار در سال ۲۰۱۹ تعداد کودکان کار به ۸۵ میلیون کودک رسیده است. ۷۳ میلیون کودک زیر ده سال این آمار را تشکیل می دهند. یشترین تعداد آن ها از جنوب صحرا و آفریقا هستند. آمار بالایی از کودکان در گیر فعالیت های مسلحانه و بیشترین تعداد کودکان کار در ارتباط با مزارع پنبه کاکائو و قهوه هستند. ۲۰ میلیون کودک کار در سراسر جهان در کارخانه پوشاک، فرش، اسباب بازی، کبریت و سیگاردست پیچ مشغول کارند. منع کار کودک” ، با توجه به شعار امسال روز جهانی منع کار کودک، بیان می کند که کار کودک باید از بیخ و بن برچیده شود. شعار امسال این است: کودکان نباید کار کنند مگر بر روی رویاهایشان!  بدیهی است که تلاش و مبارزه در راه رفع کار کودک قطعا با ریشه یابی مشکل و رفع آن ها صورت می گیرد. جامعه جهانی توانسته با تلاش های عملی آمار جهانی کودکان کار را تقلیل دهد. شناخت درست مسئله و دست یابی به علل و ریشه های آن، راهکارهای مناسب برای رفع مسئله به دست می دهد. وضعیت کار کودکان در ایران با توجه به تدوین ماده ۷۹ قانون کار که اشتغال کودکان زیر پانزده سال را البته به جز کار آن ها در کارگاه های فامیلی، و به کارگیری در شغل های طاقت فرسا را برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع اعلام کرده است و امضا و پذیرش ماده 32 پیمان نامه جهانی حقوق کودک و مقاوله نامه ی ۱۸۲ چگونه است. بر اساس آمار رسمی و غیر رسمی هنوز بین ۳ تا ۷ میلیون کودک  در ایران وجود دارد. درباره ریشه های مسئله کار کودکان تحقیق و تفحص بسیار در ایران انجام شده که همه به اتفاق، اصلی ترین ریشه مشکل پدیده کار کودک را فقر وسیع و گسترده می دانند. فقر در کنار عوامل دیگری چون فقدان قوانین، مناقشات منطقه ای، بلایای طبیعی، ناآگاهی مردم، بی عدالتی آموزش، عدم دسترسی به تحصیلات مناسب برای همه، عدم ساماندهی و رسیدگی به مهاجران و بی هویتی آنان، روز به روز به تعداد کودکان کار افزوده و دامنه ی انواع کار کودک را متنوع تر کرده است. به نظر می رسد تلاش هایی که با عناوین طرح جمع آوری کودکان کار و خیابان و تلاش هایی این چنینی اسکان دادن یا تحویل دادن به مراکز بهزیستی  بارها صورت گرفته است عملا به حل بحران کمکی نکرده است و بجای منع کار کودک به رفع و محو کودکان کار در کوتاه مدت پرداخته است. طبق قانون اگر والدین این کودکان به بهزیستی مراجه کنند و کودکان خود را طلب کنند بهزیستی دوباره این کودکان را به خانواده هایشان برمی گرداند. شعار امسال روز جهانی منع کار کودک: کودکان نباید کار کنند مگر روی رویاهایشان، به خوبی اشاره به این دارد که برای این قشر مهم و حساس به عنوان سرمایه های ملی و آینده کشورها و ملت ها، برنامه ریزی هدفمند  برای آموزش، تربیت، تحصیلات، در محیطی آرام و بدون خشونت و دغدغه ضروری است. پاک کردن صورت مسئله و تبلیغ و تولید اخباری در جهت رفع ظاهری کودکان کار از چهره شهرها، آن ها را بیش از پیش به دالان ها و پستوها سوق می دهد و آسیب های فراوان جسمی روحی اجتماعی را بر آن ها تشدید می کند و امکان بهره کشی اقتصادی و سو استفاده های جنسی و اعمال خشونت بر آن ها را بیشتر میسر و ممکن می سازد. حس خشم،  کودکانه باقی نمی گذارد و چنین کهنسالی پیش از موعد را بر پیشانی و جسم و جان آن ها حک می کند. آیا این به مثابه کشتن کودکی و کشتن نیست. ۱۲ ژوئن یاد آور تلاش هر روزه برای رفع کار کودک به هر شکل و در هر جاست. هیچ گونه کار کودکان توجیه قانونی ندارد و باید از رسمیت خارج شود. تلاش ها باید در جهت رفع ریشه ها و عوامل ایجاد پیدیه کار کودک صورت گیرد. فقر زدایی، بهبود رفاه اجتماعی، گسترش چترهای حمایتی، اصلاح قوانین، ایجاد نهاد های مناسب، اجباری کردن تحصیلات ، آگاه سازی مردم و استفاده از مشارکت های مردمی… اگر بدرستی صورت گیرد قطعا می تواند تلاش ها را در به هدف جهانی” منع کار کودک” نزدیک کند. بعد از آن بحث آزاد با موضوع کنوانسیون دریای خزر در ابتدا جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی توضیحی کاملی در مورد کنوانسیون دریای خزر ارایه دادند اعضای این کنوانسیون، کشورهای ساحلی دریای خزر-جمهوری آذربایجان، جمهوری اسلامی ایران، جمهوری قزاقستان، فدراسیون روسیه و ترکمنستان- که از این پس طرف‌ها نامیده می‌شوند، با استناد به اصول و موازین منشور ملل متحد و حقوق بین‌الملل، با در نظر گرفتن فضای همکاری، حسن همجواری و تفاهم متقابل بین طرف‌ها، با پیروی از تمایل به تعمیق و گسترش روابط مبتنی بر حسن همجواری بین طرف‌ها، با در نظر گرفتن این واقعیت که دریای خزر برای طرف‌ها دارای اهمیت حیاتی می‌باشد و اینکه فقط آنها از حقوق حاکمه نسبت به دریای خزر و منابع آن برخوردار هستند، با تاکید بر اینکه حل مسائل مربوط به دریای خزر در صلاحیت انحصاری طرف‌هاست، این کنوانسیون در ۲۴ ماده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ هجری شمسی برابر با ۱۲ آگوست۲۰۱۸میلادی در شهر آکتائو در یک نسخه اصلی به زبان‌های آذربایجانی، فارسی، قزاقی، روسی، ترکمنی و انگلیسی منعقد شده که کلیه متون دارای اعتبار یکسان می‌باشند.بعد ایشان خانم فاطمه عروجی درمورد قدیمی بودن تأسیسات نفتی ایران صحبت کردند که باعث شده ایران روزانه مقدارخیلی کمتری نفت پالایش کنند در نتیجه کشورهای همجوار سود بیشتری از این کنوانسیون می برد. سپس جناب آقای گلزار در مورد کودکان کار صحبت کردند و اینکه باید جامعه به سمتی پیش برود که کودک کاری وجود نداشته باشد وبرای تحول در جامعه من و شما بکوشیم برنامه‌ای بریزیم برای رشد خلاقیت‌ها و شکوفا شدن و روشنفکران بخش بزرگی در این تحول باید داشته باشد و هر شخصی که احساس مسیولیت می‌کند باید بکوشد و راه حل بدهد و برنامه‌ای ارایه دهد تا جامعه ایران هم به سمت پیشرفت حرکت کند و در پایان جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی  ضمن تشکر از تمام فعالین؛ منشی جلسه ׃
  • خانم فاطمه عروجی ادمین׃ جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی و  صدابردار׃ جناب آقای رسول عباسی زمان آبادی راس ساعت ۲۱ ختم جلسه را اعلام کردند.اعضای نمایندگی هسن که در جلسه مزبور حضور داشتند عبارتنداز׃ خانم ها و آقایان: زهره حیدری شاهی, معصومه توکلی, فاطمه عروجی و سمیرا فیروزی، رسول عباسی زمان آبادی, ابوالفضل پرویزی, داوود وحیدی, گلزارو هومن شعری طهرانی.

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع ازحقوق زنان و نمایندگی اتریش در یونی ۲۰۱۹

فاطمه عروجی

جلسه مذکوردر تاریخ ۲۹ یونی ۲۰۱۹ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی، با حضور اعضای کمیته و اعضا نمایندگی اتریش وجمعی از فعالان حقوق بشر و میهمانان در فضای مجازی پالتاک برگزار گردید.  در این جلسه در رابطه با گزارش و تحلیل موارد نقض موارد نقض حقوق زنان، تحلیل و بررسی کنوانسیون حقوق سیاسی زنان، وضعیت زنان کارگر، فقر و فحشا در ایران، چرایی صدور اطلاعیه ۱۱۴۰و در آخر بحث آزاد با عنوان حق انتخاب همسر بحث و گفتگو شد. مسئول جلسه مهران فاضل زاده حبیب آبادی  ضمن خوش امدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی انان  جلسه را راس ساعت ۱۹ آغاز نمودند.برابر فراخوان صادره

نخست خانم فرشته امیری احمدی  گزارش و تحلیل موارد نقص حقوق زنان در ماه خرداد ۱۳۹۸ را ارایه نمودند که شرح سخنرانی ایشان به شرح ذیل می‌باشد׃ حکیمه احمدی فعال آذربایجانی از ۲۲ اردیبهشت دست به اعتصاب غذا زده. وی اواخر مهر ماه ۹۷ بازداشت شده و بعد از هفت ماه هنوز بلاتکلیف است. صبا کردافشاری زندانی سیاسی سابق با گذشت بیش از یک هفته از دستگیری مجددش کماکان در بازداشت و شرایط نامعلومی بسر نبرد. نقض ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر : هر کس به گناهی مهتم شده باشد بی گناه محسوب میشود تا وقتی که در جریان یک دعوی علنی که در آن کلیه تضمین های لازم برای دفاع از او تامین شده باشد، تقصیر او قانونا محرز گردد. نرگس محمدی که ۲۴ اردیبهشت برای عمل جراحی هیسترکتومی به بیمارستان منتقل شده بود پس از عمل به زندان برگردانده شد در صورتی که به گفته پزشکان نیاز به مراقبت پس از جراحی دارد و روند مداوا هنوز به پایان نرسیده است. آمنه طاهری ساری از آبان ماه ۹۷ بازداشت است و وضعیت جسمی نامناسبی دارد و به گفته پزشک بهداری زندان باید به بیمارستان منتقل شود اما هنوز با اعزام وی موافقت نشده است. ساناز اله یاری از متهمین پرونده هفت تپه که از پس ماه ۹۷ در بازداشت است با وجود ۱۰ کیلوگرم کاهش وزن بدلیل مشکلات گوارشی ، همچنان به بیمارستان منتقل نشده است. نقض ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. نقض ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر : خوراک، مسکن ، خدمات اجتماعی و مراقبت های طبی حق هر فردی است. اجرای حکم صادره علیه لیلا میرغفاری فعال مدنی و واریز ۳۲ میلیون و۲۰۰ هزار ریال توسط وی به صندوق دولت به دلیل حمایت از مخالفت با حجاب اجباری. عدم موافقت با آزادی مشروط ویدا موحد از معترضین به حجاب اجباری که به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. دستگیری فرشته دیدنی که با انتشار ویدئویی به بازداشت زنان معترض به حجاب اجباری اعتراض کرده بود. نقض ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر : هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد. نقض ماده۳۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هیچیک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولت یا جمعیتی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه را از بین ببرد. در سایه فقدان ایمنی محیط و شرایط کار ، یک زن گارگر در نیشابور بر اثر گیر کردن لباسش بین دستگاه فشرده سازی ضایعات پلاستیک جان خود را از دست داد. نقض ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر : هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب کند و شرایط منصفانه و رضایتبخش برای کار خود خواستار باشد. معاون اجتماعیو پیشگیری از وقوع جرم دادگستری همدان از ازدواج هزار و ۵۹۶ دختر زیر ۱۵سال در سال ۹۷ خبر داد. نقض ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر : الف) هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچ محدودیت از نظر نژاد، ملیت، تابعیت یا مذهب با همدیگر ازدواج کنند.

ب) ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن و مرد بالغ باشد. ممنوعیت حضور شهره لرستانی در برنامه جشن رمضان به دلیل نگهداری سگ در منزل شخصی اش. مسدود شدن حساب شخصی تعدادی از خوانندگان و نوازندگان در اینستاگرام به دستور مقامات قوه قضائیه به دلیل انتشار محتواى مجرمانه و همچنین احضار این افراد به پلیس فتا. نیروی انتظامی ۱۵ دختر و پسر جوان را در یک مهمانی خصوصی در روستایی در حومه کلاردشت بازداشت کرد. ۳۰ زن و مرد در شهر گرگان به دلیل حضور با پوشش نامناسب در یک کلاس یوگا توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدند نقض ماده ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر: احدی در زندگی خصوصی، امور خانوادگى ، اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخله های خودسرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش مورد حمله قرار بگیرد. آتنا دائمی کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین که در تاریخ ۲۹ مهر سال ۹۳ بازداشت شده و از آذر ماه سال ۹۵ تاکنون محروم از مرخصی تحمل حبس میکند در نامه ای سرگشاده از اعمال فشارهای قضایی و امنیتی بر فعالین مدنی گفته است. نقض ماده ۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر : همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند.

نسرین جوادی ، ناهید خواجو و حسن سعیدی از فعالین کارگری بازداشت شده در تجمع روز جهانی کارگر در مقابل ساختمان مجلس با تودیع قرار وثیقه و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شدند و پنج تن دیگر از فعالان کارگری بازداشت شده همچنان در زندان بسر میبرند. نقض ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر : هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آمیز تشکیل دهد. سخنران دوم این نشست جناب آقای  محمد رسولیان به بررسی  و تحلیل مواد ۴و۵ کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط  روز ایران  پرداختند. کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، یک سند بینالمللی است که در سال ۱۹۷۹ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده است .این کنوانسیون دارای یک مقدمه و ۳۰ ماده است و کشورهای عضو آن متعهد میشوند که هرگونه تبعیض علیه زنان را که مغایر اصل برابری انسانهاست، از بین ببرند. آنها همچنین متعهد میشوند که برای اطمینان از برقراری مساوات در حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای زنان ، اقدامات فوری به عمل بیاورند.ماده ۴پذیرش تدابیر ویژه موقتی که به منظور تسریع برابری موقت میان مردان و زنان توسط دولتهای عضو صورت میگیرد نباید به عنوان تبعیض به نفع زنان آنچنان که در این کنوانسیون تعریف شدهاست تلقی گردد ولی به هیچوجه نباید منتج به حفظ استانداردهای جداگانه یا نامساوی بشود، این اقدامات و تدابیر هنگامی که اهداف برابری فرصتها و برخورد مساوی زنان با مردان حاصل شد متوقف خواهد گردید.همچنین اقدامات ویژهای که توسط دولتهای عضو صورت میگیرد از جمله تدابیری که در این کنوانسیون وجود دارد و هدف آن حمایت از ایفای نقش مادری زنان است نباید تبعیضآمیز تلقی گردد. ماده ۵ دولتهای عضو، اقدامات مقتضی زیر را به عمل خواهند آورد:الف: تغییر الگوهای رفتاری اجتماعی و فرهنگی مردان و زنان به منظور دستیابی به برانداختن تعصبات، عادات و دیگر روشهای عملی که بر طرز تفکر پستنگری یا برتربینی یک جنس نسبت به جنس دیگر یا نقش کلیشهای زنان و مردان مبتنی است. ب: حصول اطمینان از اینکه تعلیم و تربیت خانواده، شامل درک صحیح از مادری به عنوان یک وظیفه اجتماعی و شناسایی مسئولیت مشترک زن و مرد در تربیت و رشد کودکان میشود.این امر را هم باید درک کرد که منافع کودکان در همه موارد از اولویت برخوردار است.در ماده ۴ بیان شده که کشورها باید یک سری قوانین موقتی داشته باشند که در ظاهر فقط به نفع زنان است ولی این قوانین نباید تبعیض امیز تلقی شوند زیرااین قوانین به صورت مقطعی هستند و برای دستیابی هر چه سریعتر برای برابری مردان و زنان است.به عنوان مثال در کشور پاکستان در بعضی مناطق که خشونت خیابانی علیه زنان زیاد است یک طرح به نام اتوبوس صورتی که به صورت یک سری اتوبوسهای مجهرفقط برای استفاده زنان است برای جلوگیری از اسیب های خیابانی به زنان اختصاص داده شده. این یک طرح است برای این که زنان به اجتماع بیایند بتوانند به سر کار بروند وبه دانشگاه بروند و… در واقع درست است که این طرح در ظاهر نشان دهنده تبعیض میباشد ولی هدف از ان در نهایت دستیابی به برابری  بین دو جنس زن و مرد است و از انجایی که در این  موضوع تبعیض زیاد بوده کشورها موظف به انجام این گونه اقدامات میباشند.  در سال ۱۳۹۴ هیات وزیران دولت روحانی، مدت زمان مرخصی زایمان زنان شاغل در بخشهای دولتی و غیردولتی را به ۹ ماه افزایش داد. بر اساس این مصوبه کارفرما در این دوران باید حقوق و مزایای مادر شاغل را پرداخت کند. اما این قانون از همان ابتدا مورد بیاعتنایی بسیاری از کارفرمایان قرار گرفت. حتی بسیاری از ادارات دولتی نیز از این مسئولیت قانونی شانه خالی کردند.تحقیقات سازمان تامین اجتماعی در سال ۹۶ نشان داد که در مدت یک سال و نیم ۴۷ هزار زن بخاطر استفاده از مرخصی زایمان از کار خود اخراج شدهاند.به عنوان مثال از کارهایی که در ایران میتوان انجام داد در مناطق مرزی یا روستایی که تعداد دختران دانش اموز زیاد است اما مدرسه دخترانه ندارند باید مدرسه ساخته شود یا این که در منطقه یک مرکز شبانه روزی برای دختران ایجاد شود این نابرابری نیست  به دلیل این که پسران به تحصیل ادامه میدهند و این دختران هستند که از تحصیل باز مانده اند طبق امار در مناطق مرزی فقط ۵۰ درصد دختران به مقطع دبیرستان وارد میشوند و بقیه به دلیل مسافت دور و نبود مدرسه از تحصیل باز میمانند.ماده ۵ کنوانسیون  در مورد الگوهای فرهنگی و تربیتی و اجتماعی صحبت میکند که  متاسفانه در بسیاری از زمینه ها در ایران ترویج الگوهای فرهنگی بر علیه این ماده است به عنوان مثال یکی از الگوهای فرهنگی که در ایران ترویج میشود جنس مذکر را بر جنس مونث برتر می داند و مانع از شرکت زنان در شرایط مساوی با مردان در زندگی سیاسی و … می شود و به همین ترتیب مانع شکوفایی کامل استعداد های زنان در خدمت به کشور شده .به عنوان مثال  حق پست های دولتی از قبیل قضاوت و ریاست قوه مجریه از زنان سلب شده است. اصل یکصد و شصت و سوم بر این نکته تصریح دارد که بیان شرایط و صفات قاضی توسط قانون عادی، بایستی مبتنی بر موازین فقهی باشد و می دانیم که طبق نظر مشهور فقها ذکوریت شرط قضاوت است و زنان حق انشای رای ندارند.مثالی دیگر در برنامه ای که اخیرا از  طریق صدا و سیما پخش شد و خانمی که از شوهرش کتک می خورد و طلاق نگرفته و به سازش و زندگی ادامه داده که در اینجا به عنوان یک الگوی خوب معرفی شد .برطبق همین ماده عنوان می کند که از مسوولیت مادری برای تربیت فرزند نباید سو استفاده کرد و نباید زنان را از این طریق محدود کرد,در حالی که در الگوهای فرهنگی ایران این وظیفه را به زنان محول می کنند و مردان از زیر این  عنوان مسوولیت شانه خالی می کنند.یکی دیگر از موارد ماده 5 منافع و مصلحت کودکان در همه موارد باید از اولویت برخوردار باشد,در حالی که در ایران اینگونه نیست و در قوانین طلاق به هیچ عنوان به مصلحت فرزندان توجهی نمی شودو فرزند بر طبق بند ۵ اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متعلق به پدر و جد پدری می باشد. درخصوص قوانین جمهوری اسلامی ایران باید گفته شود که انها بر گرفته از فقه اسلامی هستند. اصل ۴ قانون اساسی:  اصل اسلامی بودن قوانین بر همه اصول قانون اساسی حاکم است و اصول دیگر باید در پرتو آن تفسیر شوند. بند۵ اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران : بر اساس این بند، اعطای سرپرستی به مادران در رابطه با فرزندان، به نبود ولی شرعی، مشروط است. پدر و جد پدری بر اساس ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران ولی قهری و شرعی کودکان صغیر بوده و ولایت بر آنان دارند و همه امور آنها بایستی تحت نظارت پدر و جد پدری صورت بگیرد و تا زمانی که یکی از آن دو وجود دارد مادر حق دخالت در امور آنان را ندارد و حتی پدر و جد پدری می توانند با وصیت، سرپرستی کودکان را به فردی غیر از مادر واگذار نمایند. مهمترین موارد تعارض این کنوانسیون با قواعد اسلامی حاکم بر ایران عبارتند از:

۱ ـ ارث: طبق قواعد اسلامی، سهم ارث زنان نصف سهم مردان است.

2ـ دیه: دیه زنان نصف مردان است. دیۀ برخی قسمتهای بدن مردان، از دیه زنان بیشتر است.

۳ ـ حق طلاق: حق طلاق بطور مطلق با مردان است

۴ ـ حق مسافرت زنان: زنان بدون اجازۀ مستقیم همسران یا سرپرستان مذکر آنان ( تنها معیار انتخاب آنان به عنوان سرپرستان، مرد بودن فیزیکی آنهاست). مسافرت دراین مفهوم به معنی حتی قدم گذاشتن به خارج از خانه تفسیر شده است.

۵ ـ شهادت زنان در دادگاهها و محاکم رسمی، شهادت زنان به اندازۀ نصف مردان ارزش و اعتبار دارد. یعنی شهادت دادن دو زن معادل شهادت یک مرد در دادگاه است.

۶ ـ زنان نمیتوانند قاضی باشند. هیچ زنی نمیتواند در سیستم اسلامی ایران قاضی باشد. قاضی (حاکم شرع) فقط از بین مردان انتخاب میشود. اخیراً در برخی جاها (مثل دادگاه خانواده) زنانی را ظاهراً به عنوان قاضی به کار گرفتهاند ولی احکام یا تصمیمات آنها بدون تأیید قاضی شرع بیارزش است.

۷ ـ حضانت اطفال: سرپرستی یا حضانت اطفال همیشه با مردان است. مثل خیلی از موارد دیگر، این مطلب به نحوی توسط تفسیر میشود که امتیازی برای زنان است و آنها را به سرپرستی اطفال نمیگمارند و این فشار مالی را به مردان میدهند.

۸- ازدواج : مردان میتوانند چهار زن بگیرند و البته زنان نمیتوانند همزمان بیش از یک شوهر داشته باشند.

۹ ـ ازدواج موقت ـ مردان میتوانند زنان صیغهای داشته باشند. این یک قاعدۀ شیعی است و سنیها آنها را قبول ندارند.

۱۰ ـ زنانی که با خارجیها ازدواج کنند، طبق قواعد اسلامی حاکم بر ایران، تابعیت خود را از دست میدهند.

۱۱- افرادی که دین اسلام را ترک کنند (مرتکب ارتداد شوند)، اگر مرد باشند بلافاصله محکوم به اعدام میشوند ولی در مورد زنان، حکم این است که آنان را در زندان نگاه دارند و هر روز در زمان نمازهای یومیه، شلاق بزنند تا وقتی که دست از ارتداد بردارند و به اسلام باز گردند. این “امتیاز” به زنان از بابت اعتقاد بر اینست که زنان سست فکر هستند و برعکس مردان که تصمیم آنان قاطعیت دارد، تصمیم زنان ناشی از ضعف دماغی است.

۱۲ ـ لباس: در قواعد اسلامی حاکم بر ایران، قواعد ناظر بر لباس پوشیدن بین زنان و مردان کاملاً تبعیضآمیز است. زنان باید تمام بدنشان را، به غیر گردی صورت و کف دستهایشان (از مچ تا انگشتان) مخفی کنند. کل بدن زنان “عورت” محسوب میشود و مثل نتیجه باید از انظار عمومی مخفی بماند. هیچگونه محدودیت مشابهی برای مردان وجود ندارد. فقط در برخی موارد از مردها خواسته شده که به زنان “بد” نگاه نکنند. که تمامی این موارد نشان از نقض بارز حقوق بشر  از جمله مواد ۱ و ۲ پایهٔ اصلی مفاهیم کرامت، آزادی، برابری و برادری  ماده ۴: برده داری ممنوع  ماده ۷: همه در برابر قانون مساوی هستند و مثالهای زیاد دیگر که در رعایت نکردن مواد حقوق بشر وجود دارد است.

درادامه برنامه بانو مهسا زکایی با موضوع سخنرانی ممنوع بودن تصویر و صدای زنان در ایران بشرح ذیل به سخنرانی پرداختند: درگشایش دعواهای سیاسی صدا وهنر تصویر زنان ایران هر روز بیش از پیش با محدودیت‌های نا نوشته مواجعه می‌شود .با پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ صدای زنان تصویر زنان ممنوع شد و پس از سال‌ها گذشت از آن انقلاب نوازندگی زنان هم ممنوع شد موج تازه‌ای از محدودیت‌ها درباره کنسرت های موسیقی زنان و حتی نواختن ساز های توسط زنان در ایران شکل گرفته است که نشان از عزم جدی منتقدان و مخالفان این‌گونه فعالیت‌ها در این زمینه دارد. که در همین زمینه شاهد لغو کنسرنت های زیادی اعمم از نواختن خانم‌ها بر روی سن و یا حتی گروه خوانی و هم صدا خوانی زنان بوده‌ایم آیا صدای زنان چگونه می‌تواند برای یک مرد تحریک‌کننده باشه و یا آیا صدای مرد برای زنان تحریک کننده نیست ودرجواب جناب ایت الله مکارم شیرازی هشدار به هواداران خوانندگی زنان داده این مرجع تقلید با انتقاد از جسور شدن برخی افراد و بیان اظهارات تأمل بر انگیز در خصوص در خواست صدور مجوز برای پخش صدای خوانندگان زن تصریح کرد :عدهای آمده‌اند در مغالطه ای آشکار گفته‌اند که فقها دلیلی برای اینکه صدای زن پخش نشوند ندارندو چرا عالمان و فقها  می گویندخواننده زن نباشد این طرز سخن گویی جسورانه سابقه ندارد. خوب در جواب این ایت الله باید بگویم دین اسلام دین مرد سالاری که شما پیشه گرفته‌اید نمیتواند زن را بالاتر از مرد بیبیند و این دین همچنان زن را برای منزل میخواهد آیا صدای خوش یک زن اگرحرام هست و گناه به چه علت آیا فقط تحریک یک مرد آیا این خدشه دار کردن کرامت انسانی یک زن نیست. آیا این طرز فکر یک طرز فکر بیمار گوناه و کاملامرد ستیزی نیست و حال اگر به تصویر زنان در جامعه و صدا وسیما نگاه کنیم این سانسور شدن و فتفای این ایت االله ها را خواهیم دید و حتی در بعضی از فیلم می‌بینیم طوری تصویر زن را سانسور می کنن که گویا زن شیطان است و دو گوش و دو چشم بیشتر از مردان دارد صدا حرام است تصویر حرام است آیا عکس گرفتن یک زن با سگ چرا حرام هست خانم شهره لرستانی به دلیل عکس با سگ در فضای مجازی ممنوع تصویر شد در صورتی با همان سگ بازگران مرد در حال بازی در سریال و فیلم‌های سینمایی هستن و همچنین این سانسور ها در شبکه های خانکی نیز دیده می‌شود که در برخی موها گوش و موچ دست خانم‌ها سانسور می‌شود که درهیمن خصوص  واکنش خانم بهاره افشار بازیگر فعال زن ایران ایشون ازعان داشت آیا گوش و موهای من چقدر تحریک‌کننده است که مرا شبیه دلمه کرده‌اید در فصل هشتم و نهم قوانین و مقررات اسلامی تبلیغات کشوری هرگونه استفاده ابزاری از زن در تبلیغات و استفاده از جذابیت های  زن در تبلیغات ممنوع اعلام شده استفاده ابزاری ازن؟ایا زن ابزار است واقعاً از این استعار بر زنان باید متاسف شدو به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا تبلیغات رنگارنگ و جو واجورسطح شهر؛رسانه ها؛ دیوارها و شنیداری نگاه و تمرکز بینندگان را به خود جلب می‌کنند و تبلیغات پر زرق و برق در تلوزیون و محیط پیرامون نیز در قالب بیلبورد های بزرگ و تابلوها؛بنر ها و حتی بنر های سر در فروش گاه ها و مانکنهای پشت ویترین که برامدگی زنانه دارند به صورت اغوا کننده تمام ذهن و روح مخاطبان را درخود تسخیر می‌کنندلازم به ذکراست: مانکنهای پشت ویترین زنانه در صورتی مجاز است که کاملا دارای حجاب اسلامی باشدجالب اینجا هست آیا آن فردی که به تبلیغات نگاه می‌کنند دنبال محصول مورد نیازومرقوبیت کالا هست و یا در تبلیغات دنبال تسخیر شدن و یا تحریک شدن هست و یا آیا فقط مرد تحریم می‌شود این‌گونه فتفاها و گزارش ها کاملاً ریشه از دولت مرد سالاری دارد و دولتی که ترس از افکار بیمار خود دارد. زنان و دختران زیادی هستند که هنر های و صداهای زیبا و تصویر های بسیار عالی برخوردار هستند اما به دلیل چنین طرز فکر و محدودیت‌ها که دلیل آن رژیم دیکتاتور ایران ومرد سالاری اسلام گرای در خفگان و افسردگی و خانه نشینی به سر می‌برند آیا این تبعیض علیه زنان نیست این خشونت اجتماعی علیه زنان نیست. ما امیدواریم بتوانیم باازنان سرزمین مان ایران  به کمک همبستگی مردان این تابوها و ومحدودیت ها بشکنیم و بتوانبم برابری داشته باشیم تا شاهد حذف تصویر زنان در کنسرت ها پشت گلدان ها نباشم. فعال حقوق بشر٬

بانو فاطمه عروجی در رابطه با موضوع سقط جنین در ایران به سخنرانی پرداختند: نهادهای حقوق بشر به‌روشنی خواستار جرم‌زدایی از سقط‌جنین شده‌اند و تأکید کرده‌اند که دسترسی به سقط‌ جنین، ازجمله موارد مهم حقوق بشر است. اطمینان از حصول دسترسی به این خدمات مطابق با استانداردهای حقوق بشر، در حقیقت بخشی از تعهدات دولت‌ها برای از بین بردن تبعیض علیه زنان و اطمینان از دسترسی آن‌ها به «بهداشت و سلامت» و سایر حقوق اساسی بشر بوده است.اکثر کشورهای جهان، سقط‌جنین را در مواردی مشخص قانونی اعلام کرده‌اند. در کشورهای محدودی سقط‌جنین به‌طورکلی ممنوع است. در برخی دیگر سقط‌جنین به مواردی چون خطر ادامه بارداری برای زن، تجاوز، زنای با محارم و یا اختلال جنین محدود شده است. سایر کشورها دارای قوانین غیرسخت‌گیرانه‌تری در این خصوص هستند. سقط‌ جنین در این کشورها یا بدون محدودیت است یا با دلایلی چون مخاطرات جسمی و روحی برای زن و یا دلایل اجتماعی و اقتصادی امکان‌پذیر است.نهادهای بین‌المللی حقوق بشر، جرم انگاری سقط‌جنین را نوعی تبعیض علیه زنان می‌دانند که مانعی است برای دستیابی زنان به خدمات بهداشتی و مراقبتی. آن‌ها خواستار حذف تمامی مقررات تنبیهی علیه زنانی هستند که اقدام به سقط‌جنین می‌کنند. این نهادها همچنین از کشورها می‌خواهند که در موارد مشخصی سقط‌جنین را مجاز بشمارند. مواردی چون زمانی که ادامه بارداری برای زن خطرات جانی به دنبال داشته یا تهدیدی برای سلامت او باشد. یا چنانچه بارداری درنتیجه تجاوز یا زنای با محارم باشد که خلاف حقوق سلامت و ناقض حفظ حریم خصوصی افراد است. خاتمه دادن به این بارداری‌ها باید به‌صورت رایگان انجام بگیرد.در مواردی  هم که سقط‌جنین غیرقانونی نیست، سیستم بهداشت و سلامت باید به پرورش افراد آموزش‌دیده برای انجام سقط‌جنین و فراهم کردن تمامی تجهیزات و امکانات برای انجام سقط‌جنینی ایمن و قابل‌دسترس اقدام کند. همچنین باید تمامی اقدامات برای حفاظت از سلامت زنان انجام گیرد. تخمین زده می‌شود سالانه ۲۲ میلیون سقط‌ جنین غیر ایمن در سراسر جهان انجام می‌گیرد. هرسال ۴۷۰۰۰ زن براثر عوارض ناشی از سقط ‌جنین غیر ایمن جان خود را از دست می‌دهند. مرگ‌ومیر ناشی از سقط‌ جنین‌های غیر ایمن به‌طور کامل قابل‌پیشگیری است. کشورهایی که دارای قوانین کمتر سخت‌گیرانه در خصوص سقط‌ جنین هستند اغلب دارای نرخ سقط‌جنین پایین‌تری نسبت به کشورهایی هستند که قوانین سخت‌گیرانه‌ای در این خصوص دارند. جرم دانستن استفاده از خدمات بهداشت و سلامت که تنها مختص زنان است مانند سقط‌ جنین، نوعی تبعیض علیه زنان است.. مکانیسم‌های حقوق بشری همواره نگرانی خود را در خصوص جرم انگاری سقط‌جنین ابراز می‌دارند.کمیته رفع هرگونه تبعیض علیه زنان تصریح می‌کند .ارائه نکردن خدمات بهداشتی مرتبط با باروری و رابطه جنسی به‌طور قانونی در کشورها نوعی تبعیض علیه زنان استروندهای قضایی که زنان را به علت استفاده از روش‌های پزشکی مورد بازخواست قرار می‌دهند، مانعی برای دستیابی زنان به خدمات بهداشت و سلامت است. این کمیته از کشورها خواسته است که تمامی مجازات‌ و اقدامات تنبیهی علیه زنانی که دست به سقط‌جنین می‌زنند را حذف کنند. از سوی دیگر، گزارشگر ویژه در خصوص حق «برخورداری از بهداشت و سلامت» تأکید کرده است: قوانینی که سقط‌جنین را جرم می‌شمارند در حقیقت به استقلال و حق انتخاب زنان تعدی کرده و با ایجاد محدودیت، آزادی زنان در برخورداری از خدمات بهداشت جنسی و تولیدمثلی را نادیده گرفته‌اند. او از کشورها خواسته است که نسبت به جرم‌زدایی از سقط‌جنین به‌عنوان اقدامی موقت با تعیین مهلت قانونی برای مقامات مسئول در خصوص تدوین سیاست‌ها و پروتکل‌ها در حوزه قوانین جزایی در خصوص سقط‌جنین اقدام کنند.در ایران به موجب ماده ۴۹۸ قانون اساسی هرگاه زنی جنین خود را سقط کند، دیه آن را در هر مرحله‌ای که باشد باید بپردازد و خود از آن دیه سهمی نمی‌برد و بر طبق ماده ۶۲۳ قانون اساسی چنان‌چه افرادی غیر از طبیب یا ماما یا داروفروش یا اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام می‌کنند، به واسطه دادن ادویه یا وسایل دیگری موجب سقط جنین زن شوند به مجازات حبس از ۶ ماه تا یک سال و پرداخت دیه محکوم می‌گردند.ماده ۶۲۴ قانون مدنی نیز می‌گوید که هرگاه طبیب یا ماما یا داروفروش و یا اشخاصی که به این عناوین اقدام می‌کنند، گرچه از نظر قانونی مجاز به مداخله در این حرفه‌ها نباشند، مباشرت به اسقاط جنین کنند یا وسایل سقط جنین را فراهم سازند، مجازات آنها طبق این ماده حبس از ۲ تا ۵ سال و پرداخت دیه است.غیرقانونی بودن سقط جنین در ایران به صورت کلی نبوده و قیودی دارد. از جمله آن‌که در ایران سقط به دلایل درمانی و پزشکی و با دستور پزشک، مجاز است. البته این حکم فقط تا پایان سه ماه اول بعد از حاملگی نافذ بوده و مادر صرفاً در سه ماه اول بارداری خود در صورت تأیید پزشک معتبر می‌تواند سقط قانونی و درمانی داشته باشد. سقط درمانی با مجوز قانونی انجام می‌شود و این مجوز با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تأئید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری جنین که به علت عقب‌افتادگی یا ناقص‌الخلقه بودن موجب حرج مادر و یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توأم باشد قبل از ولوج روح (قبل از ۴ ماه) با رضایت زن در سازمان پزشکی قانونی صادر می‌شود ولی انجام آن در مراکز بیمارستانی صورت می‌گیرد. درحالی‌که در سقط‌های غیرقانونی هیچ‌گونه مجوز و یا تأییدیه از مرجعی خاص وجود ندارد ضمن آ‌ن‌که تهدید جانی مادر یا مشکلات جنینی نیز مطرح نیست. این نوع سقط اغلب به دلایل شخصی، آن هم در مراکز غیراستاندارد انجام می‌شود. از آن‌جا که مجوز سقط درمانی به شکل قانونی و توسط پزشکی قانونی صادر می‌شود، آمار دقیق و صحیصی در مورد آن وجود دارد؛ درحالی‌که از سقط‌های غیرقانونی به دلیل مخفیانه بودن آمار رسمی و قابل استنادی در دسترس نیست.متاسفانه بسیاری از سقط های غیر قانونی در مکان هایی غیر استاندارد و بدون هیچ امکانات پزشکی صورت می گیرد و مادر درد و خون ریزی بسیاری را متحمل میشود در بسیاری از موارد به علت عفونت شدید زن میمیرد یا دیگر نمی تواند باردار شوداما همچنان می گویند سقط جنین مجازات دارد. اما سوال ما از شما این است که چرا کشتن جنین که هنوز به دنیا چشم نگشوده جرم است اما وقتی پدری کودک خود را می کشد قانونی گریبان گیر او نیست؟ آگاهی، دلیل افزایش قانونی سقط جنین سازمان پزشکی قانونی اعلام کرد: مهم‌ترین دلیل افزایش شمار متقاضیان سقط جنین درمانی و به‌تبع آن افزایش مجوزهای صادرشده، افزایش سطح آگاهی جامعه و اطلاع از این امکان قانونی است. براساس این گزارش، این افزایش متقاضیان بیشتر به دلیل افزایش اطلاع‌رسانی و بالارفتن سطح آگاهی مردم از راهکارهای قانونی سقط جنین درمانی است که مطابق آنچه در قانون ذکر شده، انجام می‌شود. براساس این گزارش، مجوز سقط درمانی فقط در صورت داشتن شرایط خاص برای مادر باردار صادر می‌شود که مهم‌ترین آن سن بارداری کمتر از ١٩ هفته است.در سال گذشته نیز شمار کل متقاضیان سقط جنین درمانی که برای دریافت مجوز به مراکز پزشکی قانونی کشور مراجعه کردند، ١٢ هزارو ٢٨١ نفر بود که شمار این افراد در مقایسه با سال قبل از آن (١٣٩۴) ٢٣,۴ درصد افزایش یافت. همچنین شمار مجوزهای صادرشده نیز در سال ١٣٩۵ نسبت به سال قبل از آن رشد ١٩.٨ درصدی داشت. شرایط ضروری برای صدور مجوز سقط درمانی به دو گروه تقسیم می‌شود، درباره مشکلات و ناهنجاری‌های جنینی، تشخیص قطعی ناهنجاری با آزمایش ژنتیک معتبر یا سونوگرافی معتبر، ناهنجاری یا ناهنجاری‌هایی که موجب حرج مادر شود، رضایت آگاهانه و کتبی مادر، سن بارداری کمتر از ١٩ هفته و اینکه حرج مادر از سوی سه متخصص مربوطه تشخیص و به تأیید پزشکی قانونی برسد، است. آخرین آمارها درباره سقط جنین در ایران استان کهگیلویه‌و بویراحمد با توجه به نسبت جمعیت زنانش در سنین بارداری، بیشترین میزان سقط‌های جنین دارای مجوز را داشته است. براساس گزارش سازمان پزشکی‌قانونی به روزنامه «شرق»، استان کهگیلویه‌وبویراحمد و پس از آن استان یزد بیشترین میزان دریافت مجوز سقط جنین را داشته‌اند. این در حالی است که این سازمان از افزایش مراجعان به پزشکی‌قانونی برای صدور مجوز سقط جنین در سال ٩۵ نسبت به سال پیش از آن خبر داده است. مسئله‌ای که اگرچه پزشکی‌قانونی علت آن را افزایش آگاهی مردم عنوان کرده است اما از نظر کارشناسان می‌تواند ناشی از طرح‌های وزارت بهداشت برای غربالگری مادران باردار یا پیشرفت تجهیزات پزشکی برای تشخیص بیماری یا ناهنجاری‌های جنین در دوران اولیه بارداری باشد. با توجه به گزارش پزشکی‌قانونی به روزنامه «شرق»، براساس داده‌های خام این سازمان، تهران در بالاترین رتبه صدور مجوزهای قانونی قرار دارد اما این آمار وقتی با توجه به نسبت جمعیت زنان در سنین باروری اندازه‌گیری می‌شود و در تحقیقات پژوهشی سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد، استان کهگیلویه‌وبویراحمد و یزد در رتبه اول و دوم قرار دارند و بعد از آن به ترتیب ایلام، کرمانشاه، خوزستان، فارس و تهران هستند. اطلاعات پزشکی‌قانونی نشان می‌دهد استان خوزستان در هر دو جامعه آماری یعنی با توجه به داده‌های خام و همچنین با توجه به جمعیت زنان در پنج رتبه اول صدور مجوزهای مربوط به سقط جنین قانونی بوده و بعد از آن استان فارس قرار دارد. به‌ طوری‌ که در این آمار بعد از تهران، خراسان‌رضوی، خوزستان، فارس و اصفهان قرار دارند. کشورها باید نسبت به احترام، محافظت و گسترش حقوق زنان مرتبط با خدمات- سقط‌جنین متعهد شوند: احترام: کشورها باید نسبت به حذف ملاحظات قانونی که منجر به‌به مجازات زنانی که سقط‌ جنین انجام داده و پزشکان و کادر پزشکی ارائه‌دهنده این خدمات اقدام کنند. محافظت: کشورها باید از ارائه خدمات سقط‌جنین توسط کادر پزشکی و افراد متخصص اطمینان حاصل کنند. به‌طور مثال چنانچه سقط‌ جنین قانونی باشد و پزشکی از ارائه این خدمات خودداری کند، سیستم بهداشتی باید زن را به مرکز بهداشتی جایگزین معرفی کند.گسترش: کشورها باید نسبت به گسترش امکان دسترسی زنان به خدمات مراقبتی و بهداشتی مناسب و محدودیت زدایی و از بین بردن موانعی که منجر به افزایش سقط‌ جنین‌های غیر ایمن می‌شود، اقدام کنند. موانعی چون تأخیر یا سرباززدن از ارائه خدمات مرتبط با سقط‌ جنین.  و در پایان امیدوارم تمام بانوان دنیا و همچنین زنان سرزمینم به ابتدایی ترین حق خود… حق خواستار دسترسی آزاد به کنترل موالید و حق آزادی سقط جنین را داشته باشند  در پایان بخش سخنرانی ها ٬ سرکار خانم پریسا حبیبی چرایی صدور اظلاعیه ۱۱۴۰ با موضوع خشونت علیه زنان در ایران را قرائت کردند که متن مذکور بشرح ذیل است :خشونت علیه زنان طی دوران حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به حدی مورد بی توجهی قرار گرفته است که حتی آمار دقیقی در این زمینه موجود نیست و رویه فرایند پنهان ماندن خشونت از یک سو و وضع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان از سوی دیگر، خشونت در جامعه را بازتولید و موجب نهادینه شدن خشونت ساختاری و گردش خشونت در جامعه شده است. چرا خشونت علیه زنان در ایران مورد بی توجهی قرار گرفته به گونه‌ای که الگوهای خشونت عادی شده است؟ خشونت علیه زنان سابقه ای به درازای تاریخ دارد که قبل ازاینکه مستقیم جواب سوالتان  را بدهم، نیاز هست نگاهی سریع و گذرا به روند خشونت علیه زنان در جامعه ایران بندازیم. جامعه سنتی  ایران برای سالهای زیادی خشونت علیه زنان را فقط  به برخورد فیزیکی و کتک ختم و تلقی می کرد، هرچند در تعریف ارائه شده از سوی«سازمان ملل متحد»، همچنان اعمال هر گونه رفتار و یا گفتار آزاردهنده ازسوی مردان که سبب آسیب‌های فیزیکی، جنسی، ذهنی یا رنج زنان شود خشونت علیه زنان تعریف می‌شود، اما با گذر زمان مسائلی دیگری چون استفاده از کلمات توهین‌آمیز و تحقیر کننده، یا عبارات تهدیدآمیز، فریاد کشیدن، رفتارهای کنترل کننده، اعمال زور برای برقراری رابطه جنسی و عاطفی، در این تعاریف نیز گنجانده شد. البته زنان نیز در این  روند تاریخی به غیر از این موارد، چیز دیگری که مصداق خشونت باشد، نمی شناختند، نه اینکه خشونت های دیگری وجود نداشت، بلکه به دلیل رفتارهای سنتی و باورهای دینی آن را خشونت نمی پنداشتند، مثل ختنه کردن ، اما با تغییرات جامعه و حضور چشمگیر زنان در امور اجتماعی، خشونت نمود بیشتر و متفاوت تری به خود گرفت، به  شکلی که اکنون انواع تبعیض جنسیتی هم خشونت تلقی می شود، تا جائی که امروزه حتی کم توجهی جامعه به امور زنانه بازهم خشونت تلقی می شود، چون همه ابزارهای جامعه در اختیار مردان قرار دارد و جامعه خشونت گرای مرد سالار ایران به سختی امر زنانه را می پذیرد. هر چند ما داریم در مورد ایران صحبت می کنیم ولی زنان همچنان درسراسر دنیا اولین قربانیان محسوب می شوند، قربانیان جنگ، قربانیان تعصبات دینی و مذهبی، قربانیان دنیای سرمایه داری که به شکل نوین زنجیر به دست و پای آنها بسته و زرخریدخود کرده است و به مانند کالاهای لوکس و تجاری دربازار آنان را عرضه می کند.

در بخش پایانی جلسه با عنوان  بحث آزاد موضوع حق انتخاب همسر مطرح گردید که  در ابتدا جناب آقای مهران فاضل زاده ماده ۱۶ اعلامیه حقوق بشر که در مورد  حق انتخاب آزادی همسرمی باشد را قرایت فرمودند متن این ماده بشرح زیر است : ۱- مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده‌ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.٢- عقد ازدواج نمی‌بایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.٣- خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیلهٔ جامعه و «حکومت» نگاهداری شود..

سپس سرکار خانم  فاطمه عروجی در مورد نداشتن حق انتخاب در جامعه مرد سالار ایران صحبت کردند که در ایران دختران انتخاب نمی‌کنند بلکه انتخاب می‌شوند و حتی گاهی اوقات اجازه ازدواج با مرد مورد علاقه خود را ندارند بانوان ایرانی برای ازدواج اول احتیاج به اجازه پدر یا جد پدری دارند و در صورت عدم رضایت پدر  باید به دادگاه مراجعه کند و در شرایطی که بتواند دادگاه را قانع کند می‌تواند برگه رضایت ازدواج دریافت کند و خانم فریبا مرادپور در مورد اینکه دخترانی که به اجبار ازدواج می‌کنند به دلایل مختلف انقدر ناتوان اند که هنگام جاری شدن خطبه عقد اجازه گفتن نه را ندارند و به صورت نمادین باید بله بگویند

درادامه سرکار خانم مهسا زکایی در مورد محدودیت‌های ازدواج صحبت کردند اینکه خانم‌ها در ایران اجازه ازدواج با فرد غیر مسلمان را ندارند در صورتی که مردان می‌توانند با یک خانم غیر مسلمان ازدواج کند وسرکار خانم پریسا حبیبی نقطه نظرخود راجع به   نداشتن حق انتخاب در برخی مناطق ایران صحبت کردند که در برخی از مناطق ایران این سنت وجود دارد که اگر خانمی همسرش فوت کند باید با برادر شوهر خود ازدواج کند و در صورت مخالفت  یا طرد می‌شود یا حق حضانت  فرزند را از مادر می گیرند و اینکه دخترها وقتی بالغ می‌شوند اجازه ازدواج دارند ولی اجازه انتخاب ندارد و خانواده  باید فرد مناسب را برای دختر خود انتخاب کنند ودر ادامه جناب آقای حامد غریب زاده نقطه نظر خودرا راجع به پایداری ازدواج  را مطرح کردند اگر خانواده‌ها قبل از ازدواج اجازه دهند دختر و پسر مدت طولانی باهم در ارتباط باشند و زیر یک سقف زندگی کنند و بعد از شناخت کامل با یکدیگر ازدواج کنند این ازدواج به دلیل شناخت کافی طرفین از موفقیت بیشتری برخوردار خواهد بود ایشان پیشنهاد دادند که اگر در کشور ما هم مانند کشورهای دیگر این فرهنگ رواج پیدا کند جدایی کمتر اتفاق می افتد. و در پایان آقای مهران فاضل زاده حبیب آبادی ضمن تشکر از تمام فعالین؛ منشی جلسه׃ خانم فاطمه عروجی ادمین ها ׃ سرکارخانم ها  فریبا مرادی پور و مهسا زکایی و اقای افشین رجبی صدابردار׃ جناب آقای مهران فاضل زاده حبیب آبادی راس ساعت ۲۱ ختم جلسه را اعلام کردند.

اعضای کمیته زنان که در جلسه مزبور حضور داشتند عبارتنداز׃

خانم ها و آقایان: مینا فرشی، پریسا حبیبی، ندا رحمانی، فریبا مرادی پور، لیدا اشجعی،  فرشته امیر احمدی، زرین تاج الیاسی،  صنم آزاد، معصومه توکلی، فاطمه عروجی، الهه سجاد، مهسا زکایی، سمیه قربانی اسمعیل ترخانی،  شهین تاج فتح زاده، سپیده تقی خانی، فائزه ایمانیان، نسیم بهاری، لیدا اسدی فر، نارگل غفوری، الناز اسدی صفا، نیلوفر ایمانیان، نازنین طیبی، مهران فاضل زاده حبیب آبادی، بابک میری، حامد غریب زاده، سجاد فضلعلی، دیان دادی، محمد رسولیان، افشین رجبی و فرشاد قضایی کاوکانی.

گزارش سخنرانی نمایندگی نورد راین وستفالن در یونی ۲۰۱۹

مهرنوش ایمانی  چگنی

گزارشی از جلسه مذکور در روز  پنجشنبه مورخ 20 یونی راس ساعت 19به وقت اروپای مرکزی  با حضورمسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان و جمعی از فعالان  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان  دیگر در فضای مجازی پالتاک  برگزار گردید. در ابتدای  نشست  مسئول  جلسه خانم سمانه محبی ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم  به تمامی حاضرین و معرفی جلسه را آغاز نمودند. سخنرانانی که در این نشست همراه ما بودند عبارتند از :فریبا مرادی پور ، مهرنوش ایمانی ،علی ایزی، آرش یادگار، میلاد کیان آرا، که به ترتیب پیرامون گزارش و تحلیل موارد  بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مبارزه با مواد مخدر،حقوق شهروندی پیروان ادیان در ایران سخن گفتند.

از خانم فریبا مرادی جهت سخنرانی با موضوع گزارش و تحلیل موارد  بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دعوت به عمل آمد:

خبر: علیرضا شیرمحمدعلی، ۲۱ ساله و  اهل محله نازی آباد تهران در تاریخ ۲۴ تیرماه ۹۷ به دلیل فعالیت در فضای مجازی بازداشت شد و از بابت اتهامات “توهین به مقدسات”، “توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی”، “توهین به رهبری” و “تبلیغ علیه نظام” به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد. امیر امیرقلی فعال دانشجویی از جمله زندانیانی بود که در یک درگیری در سال (95) در بند هشت زندان اوین در اثر ضربات چاقو جان خود را از دست داد. برای مقایسه با اعلامیه جهانی حقوق بشر میتوان گفت:نخست: هنگامی که یک فرد بازداشت می شود، با استناد به ماده(9) اعلامیه جهانی حقوق بشر، آن فرد باید بداند که به چه اتهامی بازداشت شده که منظور همان تفهیم اتهام در زمان بازداشت است که از نابختیاری در ایران بیش از (95%) درصد افراد بدون لحاظ شدن ماده (9) اعلامیه در حقوق شهروندی آن‌ها بدون تفهیم اتهام بازداشت و پس از مدیدی بلاتکلیفی و فرافکنی و حاشیه سازی و تحمل انواع و اقسام شکنجه های روحی و جسمی، تفهیم اتهام می شوند.- دوم: در روند پرونده یک فرد سیاسی و یا عقیدتی باید مورد تأکید قرار گیرد که وکیل مورد نظر خود را برای دفاع از حق وی در زمان محاکمه و روند دادرسی معرفی کند که این هم در ایران در اکثر موارد در پرونده های مختلف زندانیان سیاسی و عقیدتی نقض شده است و یا با استناد به تبصره ماده (48) ایین دادرسی کیفری(آ.د.ک) در برخی پرونده ها (امنیتی، سیاسی) به افراد حق گزینش وکیل داده نمی‌شود و یا حتا در زمانی که فرد بازداشت شده، در زمان بازجویی از فرد ضمن سربه نیست کردن فرد افزون بر ایجاد استرس و نگرانی شدید برای خانواده فرد بازداشت شده وی را از حق انتخاب و یا در اختیار داشتن وکیل محروم می کنند.- سوم: بحث محاکمه افراد و روند دادرسی پرونده یک متهم سیاسی و یا عقیدتی است که در بسیاری موارد فرد بدون اینکه از زمان و یا تارخ محاکمه خود مطلع باشد به دادگاه اعزام و مورد محاکمه قرار می‌گیرد که یقیناً تأثیر منفی بر روند دادرسی و نوع دفاع حتا خود فرد به تنهایی خواهد داشت.

چهارم: عدم استقلال قضات دادگستری و دادگاه های کیفری و انقلاب هستند که می‌توان به ضرس قاطع گفت همه احکام صادره از سوی آن‌ها فرمایشی و ناعادلانه اند و ناقض ماده (10) اعلامیه و مفاد میثاق های بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است.

پنجم: پس از محاکمه و روند دادرسی پرونده فرد «متهمِ سیاسی و عقیدتی بودن»او باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس نگهداری فرد به موجب ماده (8) آئین نامه سازمان زندان ها، تفکیک جرائم است. این ماده تصریح می‌کند که کلیه محکومان با توجه به نوع، میزان محکومیت، پیشینه کیفری، شخصیت، اخلاق و رفتار طبقه بندی می شوند.

حال آنکه در ایران در بسیاری موارد یک متهم عقیدتی و یا سیاسی بدون رعایت اصول آئین نامه سازمان زندان ها و تفکیک جرائم در بین متهمان جرائم خطرناک و یا جرائمی چون سرقت و یا متهمین مواد مخدر و یا متهمین مالی (مهریه، چک و…) نگهداری می‌شود که این امر ناقض اصول و آئین نامه سازمان زندانها و تفکیک جرائم است.

ششم: رسیدگی درمانی و امکان دادن به فردِ متهم جهت مداوا و درمان و نیز امکان دسترسی فرد به دارو و درمان بر طبق ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر است.

خبر بعدی در حوزه محیط زیست است : در پی اجرای طرح “بایوجمی” توسط محیط زیست در تالاب انزلی، ۱۲ هزار لیتر “دی‌اکسید تیتانیوم” وارد تالاب انزلی شده است.نکته جالب آنکه، مسئولان محیط زیست و مجری این طرح، ابتدا ماده‌ مورد استفاده در این طرح را «نانو دی‌اکسید تیتانیوم» معرفی کرده بودند اما پس از آنکه هشدارها نسبت به مخاطرات استفاده از ضرات نانو در چنین طرحی بالا گرفت، معاون پیشین دریایی سازمان حفاظت محیط زیست که مسئولیت ارزیابی اجرای طرح بایوجمی در استخرهای پرورش ماهی را بر عهده داشته اعلام کرد که ذرات ماده بایوجمی ماهیت نانو نداشته و شرکت مجری که نانو صنعت پرشیا نام دارد برای موثرتر جلوه دادن این طرح، به جای استفاده از عنوان دی‌اکسید تیتانیوم از عنوان نانو دی‌اکسید تیتانیوم استفاده کرده است! توضیحی که بیش از گذشته اعتمادها را از این طرح و مجریانش سلب کرد. ونقض ماده 25 این اعلامیه محسوب میشود.

خبر بعدی در خصوص نقض حقوق کار و کارگر است: در خبرها امده بود: در ۹ ماه نخست سال گذشته روزانه ۲ هزار و ۷۵۵ کارگر در ایران شغل خود را از دست دادند. موج اخراج کارگران از آغاز سال جاری شدت بیشتری گرفته است. به اعتراف “احمد توکلی” عضو مجمع تشخیص مصلحت ، قدرت خرید کارگران به نصف کاهش یافت و طی۹ماه۷۴۴ هزار کارگر شغل خود را از دست دادند..فعالان کارگری و کارشناسان مستقل اما این نرخ را غیرواقعی می‌دانند و معتقدند که نرخ بیکاری در برخی مناطق به حدود۵۰ درصد رسیده است.این مصداق نقض بندهای ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر محسوب میشود.

سپس از خانم مهرنوش ایمانی برای ایراد سخنرانی با موضوع کودکان کار دعوت به عمل آمد: با توجه به اینکه 22یونی در این ماه روزجهانی منع کار بوده است . همه ما می دانیم که کودکان در آینده هر کشوری نقش عظیمی دارند و  به وضوح دیده می شود کشورهایی که در این زمینه سرمایه گذاری کرده اند موفق ترند. روز جهانی مبارزه با کار  کودکان و همه روزهای مشابه برای کودکان کار روزی است مثل همه روزها آنها باید کارشان را انجام دهند از اول صبح تا پایان روز باید بیشتر از یک انسان بالغ جان بکنند در طول روز کار کنند، در سطل زباله ها با وجود جسه کوچک با درد خم می شوندو ضایعات را جمع می کنند.بله کمر درد و زانو درد چیزی است که معمولا در سالخوردگان دیده می شود و البته که این دردها تر و تمیزترین بیماری کودک کار است. بیماریهای عفونی ،هپاتیت، بیماریهای ریوی غیره از جمله امراضی است که به دلیل کار مستمر بدون دستکش درمیان زباله ها نسیب آنها می شود. حال  این سوال پیش می آید که چرا کودکانی کار میکنند.چرا؟برخی از این کودکان حتی پدر و مادر خود را نمی شناسند و جزو کودکانی هستندکه بعد از بدنیا آمدن به تاجرین کودک فروخته می شوند و تنها هدف این کودکان ازکارکردن این است که صاحب کار به آنها میزان کمی غذا و دستمزد و سرپناهی برای خوابیدن بدهد و متاسفانه این کودکان اغلب در معرض تجاوز جنسی نیز قرار می گیرند اما  موضوع کار کودکان فقط به این کودکان ختم می گردد. بلکه علت معظل کار کودک رو باید دو بستر بینیم.جامعه و محل زندگیش و جایی که رشد پیدا می کند یعنی هر دو بستر هم جامعه و هم خانواده که کودک در آن زندگی می کند را باید مورد توجه قرار دهیم. وبا بررسی این دو بستر به این نتیجه می رسیم که علت کار کودک در بستر خانواده و رشد در محله های آسیب پذیر و رفتن به بستری که از جامعه جدا شده و در حاشیه قرار گرفته است.و بعضی کودکان در خانواده های بدسرپرست و ارکان خانواده با نزاع و اعتیاد و فحشا و غیره سرکار دارند. به نوعی این موضوع هنجار شده برای خانواده که کودک هم در این چرخه بیفتد از سوی دیگر در بستر جامعه به کم کاری نهادها ،به بی توجهی به حقوق کودکان بحث قوانین و اقتصاد جامعه می شود .به عنوان مهمترین علل کار کودکان اشاره کرد.نکته مهم دیگر که از اجتماع نشات میگیرد چرخه فعال تولید مواد مخدر هست کار کودکان  ایران در بسیاری از محلات با پدیده اعتیاد والدین گره خورده است و بی توجهی نسبت به عرضه سریع و دسترسی به مواد مخدر به این مواد معظل دامن زده است.قانون کار برای چه کودکانی ممنوع است ؟ برا اساس ماده 79 قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر 15سال ممنوع شمرده می شود، یعنی کسی که کودک زیر 15سال را به کار بگیرد باید مورد حسابرسی قرار بکیرد اما نگاهی گذرا به کوچه و خیابان نشان می دهد که این قانون گویا ارزش ندارد. البته در همین قوانین کودکان زیر 15 سال که توسط بستگان درجه یک خود به کار گرفته می شود مشمول کودکان کار  نمی شود.به عنوان مثال یک پدر معتاد برای منافع خود میتواند از فرزند خود برده وار کار بکشد در حالی که در اغلب کشورهای  اروپایی در اساسیه کار، کودک نه فرزند خانواده بلکه فرزند آن کشور به شمار می رود  که تنها برای بزرگ شدن نزد پدر و مادر به امانت گذاشته شده و دولت در صورت اطلاع از نقص حق و حقوق فرزند یا کوتاهی در رفاه و تحصیل کودک حق سرپرستی را از خانواده به صورت موقت و یا دائم می گیرد.بر اساس آمارهای رسمی و غیر رسمی در ایران تعداد کودکان کار بیش از دو میلیون تخمین زده شدهلست  و بسیاری از این کودکان کار از کمبود وزن رنج می برند .77درصد آنها با مشکلات دهان و دندان و 65درصدبا مشکلات قلبی و ریوی دست به گریبانند و 56درصد آنها بی سوادند و یکی از عوارضی که این کودکان با آن مواجه اند کوتاهی قد است. امری که بنا به گزارشات یونیسف حتی در کشورهایی چون هایتی و اتیویی و پرو و .. روبه کاهش رفته است اما در ایران همچنان در میان تمامی کودکان و نه فقط کودکان کار در حال افزایش است. بر اساس کنفواسیون بین المللی حقوق کودک کشورهای عضو متعهد می شوند که از کودک در برابرتمام اشکال استثمارکه هر یک ازجنبه های کودک را به مخاطره می اندازد حمایت کند.انجام هرگونه کار که زیانبار بوده توقفی در آموزش وی ایجاد می کند و برای پیشرفت اجتماعی کودک مضر باشد جلوگیری می شود. -هیچگونه کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد کودکان حق حیات داشته و باید رشد کنند.-کودکان حق دارند آزادانه نظرات و عقاید خود را ابراز کنند و در تمامی اموری که به آنها مربوط می شود باید مورد توجه قرار گیرد. -کودکان حق دارند آزادانه نظرات وعقاید خود را ابراز کنند و در تمامی امور ی که به آنان مربوط می شود باید مورد توجه قرارگیرد.کودکان حق دارند تفریح ،آرامش، بازی و فعالیتهای خلاق مناسب سن کودک داشته و حق شرکت آزادانه و حیاط فرهنگی و هنری برای آنها به رسمیت شناخته شود.البته کنفوانسیون حقوق کودکان لیست بلند بالایی از تمام حقوقی است که حیات رشد  کودک و آموزشی درست کودک را تضمین میکند. حقوقی که متاسفانه در کشور ما جایی ندارد و روزانه به اشکال مختلف نقص می شود.حال راهکار چیست؟اول از همه در سطح کلان در بحث قوانین که وجود دارد و تصویب شده ضمانت اجرای آنها تامین شده و این قضیه به اقتصاد گره خورده گروهی از مردم به علت نبود شغل به کلان شهر و حاشیه نشینی روی می آورند،و در  مرور زمان فرهنگ حاشیه نشینی را به خود می گیرند که کم کم به کار کودک منجر می شود که همان اختلاف طبقاتی است.در صورتی که منابع کشور در تمام استانها به طور یکسان توزیع شود و در واقع به نوعی مهاجرت و حاشیه نشینی کمرنگ می شود.و مطمئنا در ایران مثل بسیاری از کشورهای موفق جهان روند پیدایش کودکان کار رو به کاهش می رود.ودر زمینه مددکاری و اشل خودکاری که باید اتفاق بیفتد هم در جامعه و هم در خواستگاه زندگی کودک وباارتباط مدام با خانواده او نه تا به مرور با توجهبه مشکلاتی که دارند در زمینه توانمندسازی آنها فعالیت شود و فرهنگهای نادرست در بین آنها از میان برود.در این زمینه کارشناسان می توانند راهکارهایی مناسب برای کاهش معظل به ارگانهای مسئول ارائه بدهند و با؟فعال شدن جدی این ارگانها در یک برنامه کلی نگر می توانیم شاهد کاهش این معظل باشیم .امیدوارم همه کودکان در سرتاسر جهان آزاد زندگی کنند

. سپس از آقای علی ایزی با موضوع بررسی ماده ۱۴ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی دعوت به عمل آمد: از آن جا که شناسایی حیثیت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانوادهء بشری و حقوق برابر و سلب ناپذیر آنان اساس آزادی ، عدالت وصلح در جهان است؛ از آن جا که نادیده گرفتن و تحقیر حقوق بشر به اقدامات وحشیانه ای انجامیده که وجدان بشر را برآشفته‌اند و پیدایش جهانی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد، و از ترس و فقر فارغ باشند، عالی ترین آرزوی بشر اعلا م شده است؛ از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکمیت قانون حمایت شود تا انسان به عنوان آخرین چاره به طغیان بر ضد بیداد و ستم مجبور نگردد؛ از آن جا که گسترش روابط دوستانه میان ملت‌ها باید تشویق شود؛ از آن جا که مردمان ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و حیثیت و کرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان، دوباره در منشور ملل متحد اعلا م و عزم خود را جزم کرده‌اند که به پیشرفت اجتماعی یاری رسانند و بهترین اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاینده به وجود آورند؛ از آن جا که دولت‌های عضو ء متحد شده‌اند که رعایت جهانی و موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تضمین کنند؛از آن جا که برداشت مشترک در مورد این حقوق و آزادی‌ها برای اجرای کامل این تعهد کمال اهمیت را دارد؛مجمع عمومی این اعلامیهء جهانی حقوق بشر را آرمان مشترک تمام مردمان و ملت‌ها اعلا م می‌کند تا همهء افراد و تمام نهادهای جامعه این اعلامیه را همواره در نظر داشته باشند و بکوشند که به یاری آموزش و پرورش، رعایت این حقوق و آزادی‌ها را گسترش دهند و با تدابیر فزایندهء ملی و بین المللی، شناسایی و اجرای جهانی و موثر آن‌هارا چه در میان مردمان کشورهای عضو و چه درمیان مردم سرزمین‌هایی که در قلمرو آن‌ها هستند، تامین کنند. بر طبق اصل ۱۵۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی: دولت ایران می‌تواند به کسانی که پناهندگی سیاسی بخواهند پناه دهد مگر اینکه طبق قوانین ایران خائن و تبهکار شناخته شوند. وضعیت بسیار بد مهاجرین در ایران به گزارش دیده بان ملل متحد دولت جمهوری اسلامی ایران ناقض حقوق مهاجرین است که به نکاتی از آنها اشاره میکنم. مشکلات کاری: هر شخصی که اجازه زندگی در جامعه را داشته باشد برای رفع نیازهای خود از قبیل مسکن، خوراک، پوشاک، درمان ‌و آموزش فرزندان نیاز به مجوز کار دارد و این همان مشکل بزرگی است که اکثر مهاجرین در ایران همواره با آن مواجه بوده و هستند و شرایط قانون کار برای مهاجرین بسیار سخت تر بوده به نحوی که کمتر مهاجری به مجوز کار دسترسی پیدا می‌کند. مشکلات تحصیلی: تعداد زیادی از دانش اموزان اتباع خارجی در ایران به بهانه های مختلف از قبیل نقص مدارک شناسایی، عدم تطبیق سنی، سر در گمی بخاطر اعلام نشدن مجوز از سوی اداره اتباع خارجی به ادارات ذیربط و مسائل و مشکلاتی از این دست از تحصیل و یا ادامه تحصیل باز مانده اند. مشکلات دانشجویان: تحصیلات عالیه یکی از ملزومات اولیه برای هر جوانی می‌باشد که در ایران رنگ باخته و اصرار جوانان مهاجر برای ورود به دانشگاه همچنان بی نتیجه باقی مانده است.امتیازات حقوقی: امور حقوقی و قضایی حق طبیعی هر فردی است که در داخل ایران زندگی می‌کند که از جایگاه خاصی برخوردارباشد و نحوه برخورد قانون با وی مشخص شده باشد.امتیازات اجتماعی: نیازها در یک جامعه طلب می‌کند تا افراد در آن جامعه از امتیازات و قوانین یکسان برخوردار باشند تا جامعه دچار هرج و مرج نگردد ولی متاسفانه مهاجرانی که بیشتر از سه دهه در ایران سکونت داشته اند هنوز از امتیازات اجتماعی با دیگران برخوردار نیستند . بعنوان مثال یک مهاجر افغان در ایران نه تنها حق دریافت گواهینامه رانندگی ندارد بلکه حق خرید وفروش اموال بنام خودش را نیز دارا نمیباشد که این امر باعث بروز مشکلات و ناراحتی بسیاری برای این مهاجرین در ایران شده است. مدارک شناسایی و احراز هویت یکی از عمده ترین مشکلات مهاجران افغان در ایران است در سه دهه گذشته تنها یک سوم ازمهاجران افغان موفق به دریافت مدرک شناسایی از دولت ایران شده اند که غالبا پس از اتمام اعتبار این مدارک به دستشان رسیده است و این مسئله باعث دلسردی و سلب آرامش از این پناهجویان شده است. وضعیت زندانیان: در عین حال که مهاجرین در ایران از جهات سیاسی اجتماعی و حقوقی هیچگونه احساس امنیتی نمیکنند بلکه حس بیگانه بودن را نیز دارا هستند بعنوان مثال می‌توان به رفتار بسیار بد پلیس با این دست مهاجران اشاره کرد و عدم رسیدگی به این افراد درمراکز بهداشتی درمانی و حتی دندانپزشکی که بنده خود بارها شاهد این مسئله بوده ام. جدای از این مسائل رسانه های ایرانی که با تمسخر گرفتن این افراد و تبلیغات منفی علیه آنها نه تنها کمکی به این قشر در جامعه نکرده اند بلکه زمینه ساز تحقیر و توهین به این افراد را در جامعه ایران بشدت فراهم کرده است. در ماه گذشته شاهد بودیم که یک مقام ارشد وزارت خارجه ایران گفته بود که اگر تحریم های امریکا بر علیه ایران تاثیر گذار باشد وصادرات نفت ایران به صفر برسد دولت ایران مهاجران افغان را اخراج خواهد کرد. یکی دیگر از سو استفاده های دولت ایران در سال‌های اخیر و با بروز جنگ در سوریه شکل گرفت به نحوی که از مهاجران افغان با نام گردان فاطمیون در جنگ سوریه استفاده کردند و به تمام این افراد وعده اقامت دائم و مدارک ایرانی داده شده که باعث کشته شدن بسیاری از این پناهجویان گردیده است.با وجود حکومت دیکتاتوری اسلامی در کشورمان، حکومت فعلی ایران نه تنها ناقض حقوق بشر است بلکه به هیچ عنوان جای مناسبی برای درخواست پناهندگی نمی باشد حکومت جمهوری اسلامی با اینکه مواد حقوق بشری را به امضا رسانده و ملزم به اجرای آنها می‌باشد ولی در عین حال ناقض تمام این قوانین است. در پایان آخرین آمار پناهجویان ایرانی که چهار درصد پناهجویان جهان را تشکیل می‌دهند به اطلاع رسانده و خاطر نشان میکنم که تمامی این افراد دارای جرائم سیاسی مذهبی و مدنی نبوده بلکه بعلت عدم اجرای قوانین حقوق بشر در کشور به ناچار خانه و کاشانه و اقوام خود را ترک کرده و در دیگر کشورها درخواست پناهندگی کرده اند. سپس از آقای آرش یادگار با موضوع مبارزه با مواد مخدر دعوت به عمل می آید. عنوان بحث آزاد این نشست نیز حق حیات و امنیت زندگی بود که دوستان سخنان قابل توجهی را  ارائه فرمودند .علاقمندان به مطالعه بیشتر   می توانند  این مبحث را در لینک زیر ملاحظه نمایند:

https://bashariyat.org/?p=19361

سپس مسیول جلسه ضمن سپاس از اعضا محترم کانون و سایر مهمانان جلسه ساعت ۲۱:۳۰ پایان جلسه را اعلام فرمودند.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی برمن ژوئن ۲۰۱۹

احمدرضا ایران نژاد کلوعلیا

جلسه نمایندگی برمن در تاریخ 20.7.2019 مصادف با 29 تیر ماه در ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی باحضور اعضای نمایندگی و جمعی ازفعالان کانون دراتاق پالتاک کانون دفاع ازحقوق بشردرایران آغاز گردید. سپس مسیول جلسه جناب آقای حامد پرنوش از اولین سخنران اقای محسن عزیزی اشترکان با موضع گزارش تحلیل موارد نقض حقوق بشر در خرداد ۱۳۹۸و مقایسه آن با قانون اساسی ایران دعوت بعمل آمد. به وفور شاهد تجمعات اعتراضی  مردم نسبت به بیکاری,گرانی و مشکلات اقتصادی و 98در خرداد  معیشتی در اقصی نقاط کشور بودیم:

یکم خرداد تجمع کارگران بید بلند بهبهان، چهارم خرداد تجمع مردم زیباشهر اصفهان در اعتراض  به گرانی، هفتم خرداد اعتراضات جمعی از کارگران شهرداری تهران به حقوق معوقه خود، نقص کامل مواد ۲۲ ,۲۰و۲۳  اعلامیه جهانی حقوق بشر.

حق امنیت کار: اینها تنها چند نمونه از این دست هستند .با توجه به تحریم های روز افزون بر علیه ایران و همینطور ناکار آمدی و بی مسولیتی دولتمندان  ,شرایط اقتصادی مردم روز به روز بدتر می شود و باعث شده که مردم  برای امرار معاش جان خود را به خطر بیندازند. چهارم خرداد خبر زخمی شدن دو کولبر اهل اشنویه با شلیک مستقیم نیروهای مسلح ایران منتشر شد . بیست و پنجم خرداد یک جوان سوختبر بلوچ در منطقه ایرفشان با شلیک مستقیم ماموران به قتل رسید. بیست و هشت خرداد در پی  تعقیب و گریزر و شلیک ماموران چند سوختبر بلوچ  کشته و زخمی شدند. نقص کامل مواد ۲۲ ,۳و۲۳  اعلامیه جهانی حقوق بشر.

 

خبر: .پنجم خرداد رژیم ایران طبق عادت دیرین خود با فرا رسیدن فصل تابستان  ,با خاموش کردن سیستم خنک کننده زندان و همینطور قطع آب آشامیدنی به آزار و اذیت زندانیان  سیاسی پرداخت. نقص کامل مواد ۶،۵ ,۲و۹  اعلامیه جهانی حقوق بشر.

خبر: عباس طاهری زندانی مبحوس در زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به  رفتار نامناسب ریس اندرزگاه با وی لب های خود را به هم دوخته و دست به اعتصاب غذا می زند .هیوا موسی زاده هم در زندان  نقده به همین روش اعتراض خود را نسبت به رفتار ماموران زندان به محرض می نماید. نقص کامل مواد ۲۲ ,۸و۶  اعلامیه جهانی حقوق بشر..

خبر: یکم خرداد مهدی چراغی فر به اتهام محاربه ,در بلوار آیت الله نجفی همدان به دار آویخته شد. نقص کامل ماده ۳اعلامیه جهانی حقوق بشر.

خبر: در هفتم خرداد ماه بود که محمد علی نجفی شهردار ثابق تهران پس از به قتل رساندن همسرش بدون آزردگی خاطر خود را به عنوان قاتل همسرش به کلانتر معرفی کرد. انتشار ویدیوی نجفی که لبخند بر لب داشت و با چای و شیرینی مورد استقبال ماموران قرار گرفته بود, خشم مردم را برانگیخت . پوزخندی که دلالت  بر جایگاه تنزل یافته زنان و برتری بی پایه و اساس مردان در قوانین متحجرجمهوری اسلامی داشت. پیامی که نجفی به مغزهای مردان بیماری چون خودش مخابره کرده بود نتیجه بخش بود و در کمتر از بیست روز قتلی مشابه رخ داد .اینبار مردی در شهر رضا در استان اصفهان همسرش را به قتل رساند و بدون تشویش و ندامت با در دست داشتن آلت قتاله در مقابل دوربین شهروندان  دقیقا حرف های محمد علی نجفی را تکرار میکند.از همسرم خواستم که طلاق بگیرد اما قبول نمیکرد. نقص کامل ماده ۳اعلامیه جهانی حقوق بشر.

سپس از جناب حامد پرنوش دعوت به عمل امد تا درباره بررسی ماده۱۹حقوق بشر سخنرانی داشته باشند. وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران هم از جانب ایرانیان و هم از جانب فعالان حقوق بشر، نویسندگان، و سازمان‌های مردم‌نهاد بین‌المللی به انتقاد گرفته شده‌است. در دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران، مجمع عمومی سازمان ملل به‌جز دو سال، همه ساله، قطعنامه‌ای در مورد نقض حقوق بشر به‌وسیله حکومت جمهوری اسلامی، صادر کرده‌است. در قطع‌نامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به شماره A/RES/۶۴/۱۷۶ که در فروردین ماه ۱۳۸۹ منتشر شد، این مجمع ایران را در بسیاری موارد محکوم کرد. از جمله در برخورد دولت با معترضان نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸).حکومت جمهوری اسلامی ایران به صورت سختگیرانه‌ای آزادی‌های مدنی از جمله آزادی سخنرانی، مطبوعات، تجمعات، انجمن‌ها و آزادی‌های شخصی را زیر پا می‌گذارد و در مسیر آزادی‌های مذهبی نیز مانع ایجاد کرده‌است.

انتخابات آزاد: ایران به عنوان عضو کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی متعهد است بدون هیچ محدودیت بی‌دلیلی به شهروندانش این امکان را بدهد که به عنوان نامزد از فرصت‌های برابر برای رقابت در انتخابات برخوردار باشند. این کنوانسیون کشورهای عضو را ملزم به تضمین بیان آزادانه اراده انتخاب کنندگان می‌کند. در سیستم انتخاباتی ایران صلاحیت کاندیداها باید مورد ارزیابی وزارت کشور و شورای نگهبان که متشکل از ۶فقیه که توسط آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران منصوب و ۶حقوقدان که توسط رئیس قوه قضائیه که او هم توسط رهبر انتخاب می‌شود) منصوب رهبر به مجلس معرفی می‌شوند، قرار گیرد. این شورا باید صلاحیت کاندیدها را از جهت التزام عملی به اسلام احراز کند.

مجلس هشتم: در دی ماه ۱۳۸۶ وزارت کشور ایران درخواست بیش از ۲۰۰۰ تن از ۷۵۹۷ متقاضی نامزدی هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را رد کرد. وزارت کشور دلایل رد صلاحیت آن‌ها مواردی از جمله «سوء شهرت در محل سکونت»، «توهین به مقدسات اسلامی»، «اقدام علیه دولت» برشمرد. اکثر نامزدهای رد صلاحیت شده با گروه‌های اصلاح طلب بخصوص گروه‌های نزدیک به محمد خاتمی مرتبط بودند. اکثریت نامزدهای تأیید شده را افراد موسوم به اصولگرا تشکیل می‌دادند.

آزادی بیان: در ایران قوانین و دستورالعمل‌هایی چون مواد ۵۱۳ و ۵۱۴ قانون مجازات اسلامی باعث تحمیل مجازات در حوزه بیان آزادانه افکار می‌شود همچنین ابهامات مربوط به قوانین امنیتی چون مواد۵۱۰٬۶۱۰ و ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی محدودیت‌هایی در زمینه برخورداری از حق برگزاری تجمعات و گردهمایی‌های مسالمت‌آمیز ایجاد می‌کند.آزادی اعتراض خیابانی: از جمله، اعتراضات سراسری مردم ایران در سال‌های ۱۳۸۸و ۱۳۹۷خورشید و در پی آن، سرکوب شدید معترضان. زندانیان سیاسی: محمد محمدی گیلانی، حاکم وقت شرع و رئیس دادگاه‌های انقلاب، درباره نحوه شلاق ‌زدن زندانیان سیاسی در مصاحبه با روزنامه کیهان، مورخ ۲۸ شهریور۱۳۶۰خورشیدی. محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت ایران در سال ۱۳۸۳ وجود زندانیان عقیدتی را در این کشور تأیید کرد، تعداد زندانیان سیاسی در این کشور مشخص نیست ولی به گفته گروه‌های مخالف صدها نفر از ایرانیان به جرم ابراز عقیده و مخالفت با حکومت در زندان هستند. در اوت ۲۰۰۶ دیده‌بان حقوق بشر از شکنجه و مرگ مشکوک فعال دانشجویی اکبر محمدی ابراز نگرانی کرد.

در بخش بعدی جلسه از اقای رضا چهرازی دعوت بعمل امد تا متن سخنرانی خود با موضوع روز جهانی تبعیض و آثار تبعیض در ایران را ارایه فرمایند.

تبعیض تاریخی به قدمت تاریخ بشریت دارد و گستردگی آن به وسعت پنج قاره است وبه بیانی  بزرگترین آرمان بشریت ، یعنی عدالت را تهدید میکند ،شاید یکم ترسناک باشد ولی انسانها تحت دو جبر یکی بواسطه جبر طبیعت انسانیشان و ماهیت ذهنشان و دیگری بواسطه جبر محیطی بصورت ناخودآگاه تبدیل به عاملی فعال در جریان تاریخی و بسیار خطرناک تبعیض میشوند .ذهن انسان ذاتا دارای توانایی تجرید ، پاره پاره کردن و تمیز دادن است، میل به قضاوت و دسته بندی دارد ، سلیقه مند است و به راحتی اشباع و آنیله و باورمند میشود ، انسان دارای غرایزی است که او را به سمت خودبرتر بینی ، منفعت و سودانگاری و ترس از تغییر و میل به حفظ قدرت وسوق میدهد و هر یک از اینها نقش موثری در تکامل انسان تا به امروز داشته و انسان خود را وامدار آنها میداند و متاسفانه نظرات فلسفی و مکتبی و به قوله، غیر معروف، عقلایی هم صادر میشه که مبتکر خلق ایدئولوژی های تبعیض آمیز میشن که اسم های بزرگی هم پشتشون هست، همه این طبیعت انسانی در صورت عدم آگاهی،خاک حاصلخیزی خواهد شد  برای رشد تبعیض، از سوی دیگرنیروهایی است که در محیط ، آدمی را به سمت و سوی تبعیض گرا بودن هل میدهند ، مختصات زمانی و مکانی که در آن به دنیا آمدید ، خانواده ، فرهنگ جامعه به معنای تاریخ و باورها و سنتهای حاکم ، حکومت و قانون ، تجربیات شخصی یا خط سیر حوادث و مفاهیم قابل استنباط از سیر این  حوادث ، آموزش و تبلیغات وو…آثار مخرب تبعیض: قدرت در دست عده ای خاص ، ایجاد شکاف اجتماعی و تقسیم و گروه بندی مردم یک سرزمین به خودی و غیر خودی ، دوست و دشمن ، آشنا وبیگانه ، برتر و حقیر . انتقال حس خودبرتربینی و کبر و غرور به عده ای و از بین بردن عزت نفس و کرامت انسانی بخش مورد تبعیض . از بین رفتن فضای رقابت سالم و قطع شاهرگ حیاتی توسعه جامعه با اجرای سیاست مهره گذاری به جای شایسته سالاری . تشدید شدت برخوردها بین دو گروه ، از یک طرف به معنای بی پروایی خودی در استمرار و درجه خشونت اعمالی بواسطه القای ایدئولوژی که تا مغز استخوانشان نفوذ کرده و غیر خودی را گاها از درجه انسانیت در نگاهش حقیرتر میسازد… و از طرف دیگر، ایجاد یک حس انزجار در غیر خودی ها و رفتارهایی انتقام جویانه بی حد و کران . از بین رفتن اخلاقیات در هر دو زمینه فردی و اجتماعی به این معنا که زندگی تحت سیطره هر ایدئولوژی تبعیض آمیزی توسعه اخلاق فردی را در هر دو گروه خودی و غیر خودی نه تنها متوقف نمیکند بلکه در جهت ابتذال اخلاقی سوق میدهد و توسعه اخلاق اجتماعی که عناصر اصلی آن پذیرش، گذشت، محبت، عدالت گرایی و احترام به کرامت و حقوق انسانی افراد است با طرد و انتقام و نفرت پراکنی و عدالت گریزی و نفی حقوق انسانی،  به یک رویا تبدیل میشود .خودی و غیر خودی هر دو قربانی اخلاقی ایدئولوژی تبعیض هستند . شیوع رفتارهای ضد اجتماعی بخصوص در جامعه مورد تبعیض یا غیرخودی ، شکل گیری گروههای  رادیکال و به شدت افراطی در هر دو جناح خودی و غیر خودی چه در سطح مطالبات و چه در سطح اعمال خشونت علیه یکدیگر.ایجاد گونه ای تجدد تاریخی با این توضیح که با انقلابات و انتقال قدرت از توده خودی به غیر خودی ، اینبار نوعی تبعیض و انتقام جویی معکوس رخ خواهد داد….جامعه مورد تبعیض، گاها وحشتناک انتقام میگیرد. آسیب های اجتماعی شدید مثل، اختلاف طبقاتی، فقر، ناامیدی، افسردگی، اعتیاد، ریا، نفاق، دروغ، فساد … ایجاد نوعی احساس بیگانگی با سرزمین مادری ، خطر تجزیه طلبی و تهدید برای  تمامیت ارضی یک سرزمین و از همه بدتر، جنایات غیر قابل وصف حاصل از ترویج فرهنگ و ایدئولوژی تبعیض در طول تاریخ طبق محاسبات اداره کاری ، میلیاردها ساعت نفر،  بشریت در سایه تبعیض گریسته ، فریاد زده ، شلاق خورده و ظالم و مظلوم بوده که کرامت خود را تا حدی باخته که بیشتر شبیه قابیلمان کرده، که سنگ بر دست، طمع بر جان برادر میبندیم و زخمی میشویم بر سینه  تاریخ زمین … رشد تبعیض در یک جامعه را میتوان از دو جنبه مورد توجه قرار داد یکی نقش تک تک افراد جامعه در بوجود آمدن و رشد صورتهای مختلف تبعیض و دیگری نقش مراکز قدرت و ثروت ، گاها این دو نقش آنقدر در هم تنیده میشوند که به راحتی نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد ، ولی آنچه واضح است این است که هر دو به تشابه دو تیغه قیچی هستند که معمولا با هم بند عدالت را میبرند و تبعیض را حاکم میکنند . وقتی به تاریخ نگاه میکنیم به ندرت میتوان نمونه ای یافت که یک حکومت مرکزی بدون حمایت توده ای از مردم یا برعکس بتوانند مستقلا بنیانگذار تبعیض باشند ، تبعیض حتی هیچ ارتباطی به اقلیت توده مورد تبعیض ندارد ، گاها یک اقلیت متصل به حکومت مرکزی با القا حس کم خود بینی و فشار حکومتی ، اکثریتی را مورد تبعیض قرار میدهند. اصلاحات در جامعه ای که در آن تبعیض وجود دارد در وهله اول یک پالایش و مبارزه درونی است به این معنا که مصادیق و محرکهای رفتارهای تبعیض آمیز را در خود جستجو کنید و در جهت رفع و مقابله با آن بربیایید ، باید بدانید که ممکن است برخی از این مصادیق رفتاری در شما به صورت پنهان یا عادت یا گونه ای وسواس ذهنی  نهادینه شده اند و زدودن نفس از آنها غالبا کاری سخت و زمانبر میباشد .

همیشه باید آگاه بود که تبعیض یک بیماری است ، یک آفت است ، یک ویروس واگیر دار است و مانند یک اسید بر ذهن و پیکره اخلاقیات و انسانیت شما ریخته میشود و همانطور که بدن خود را ، گلدان خانه تان را محافظت میکنید ، وظیفه دارید که به طور مستمر ذهن خود را از این آفت  حفظ کنید. از آثار تبعیض میتوان به تحقیر و تحریف واژه عدالت در تمام مصادیق کاربردی آن در بطن آن جامعه ، توزیع ناعادلانه فرصت ها و انباشت ثروت و ما باید یاد بگیریم که انسان بودن فصل الخطاب است نه یک کلمه بیشتر … اگر به پای لنگی میخندید ، اگر میگید اون پیر مرده یا این بچه ، اگر مسلمان و مسیحی و یهودی و کافر و مومن  میکنید ، اگر میگید اون زنه این مرده، اگر میگیدکارگر، مهندسه ، اگر به لهجه کسی توجه میکنید نه آنچه میگوید ، اگرمرگ بر کسی می‌فرستد ، اگر بالاشهر  پایین شهر  میکنید ، کار خراب است ، همت کنید ، دست بجنبانید ، لبه دیگر قیچی تبعیض ، تبعیضی است که به تبعیض سازمان یافته مشهور است ، به عبارتی هسته و محوریت قدرت با قانون گذاری ، قدرت رسانه ای و تبلیغات گسترده ، جهت دهی نظام آموزشی ، سرکوب و آگاهی ستیزی ، استخدام ذهنها برای تحریف واژه عدالت و اشباع کردن اذهان و خلق ایدئولوژی برای توجیه مبانی تبعیض آمیز و سناریو سازی وووو در صدد هستند که هویت آمیخته با تبعیض خود را حفظ کنند متاسفانه در تمام دنیا ، تبعیضی که خاستگاه حکومتی دارد به این دلیل است که آن حکومت ، ماهیت خود را به گونه ای وابسته به آن معیارهای تبعیض آمیز میداند و این تصور حاکم است که اگر این معیارهای تبعیض آمیز از بین برود ، آن حکومت دچار بحران هویتی میشود و لذا همسو کردن حکومت برای از بین بردن این معیارها کاری بسیار دشوار است و راه هیچگونه اصلاحی را باز نمیگذارند و نوعی استبداد را پیشه میکنند که یا به جنایات هولناک یا به حذف موجودیت آنها ، منجر میشود .

نکته قابل توجه این است که معمولا حکومتهای   به خودی خود به پالایش خود نمیپردازند و این باید برای انها  بوجود نمی آید، مگر افرادی در خود حکومت از این آفات آگاه بشن و زشتی آن را بر پیکره خود ببینند و درک کنند و همچنین مطالباتی در سطح مردم در جهت رفع این تبعیض ها شکل بگیرد و این اهمیت فعالیتهای مدنی و حقوق بشری و آگاهی رسانی از خطرات تبعیض برای سلامت جامعه ، را بیش از پیش برجسته میکند.در انتهای سخنان جناب چهرازی اقای شفایی توضیحاتی در مورد سخنان ایشان ابراز کردند و به مواردی از نقض حقوق بشر اشاره کردند.

در بخش چهارم جلسه از اقای احمدرضا ایران نژاد کلوعلیا با موضوع روز جهانی اتاییسم  دعوت بعمل آمد:

اتِایسم در اصل نوعی تفکر است که فرد دارای ان به بیخدایی شناخته میشود.اکثر اتِیست ها به سکولاریسم گرایش دارند.اتییسم یک ایدیولوژی نیست و ایسم انتهای ان مربوط به خود کلمه است.افرادی که به این تفکر عقیده دارند  معتقدند که میتوان عدم وجود خدارا ثابت کرد.

اکثر انها زمانی دیندار بوده اند و بعد توانسته اند که دین خود را رد کنند و بعد همه ادیان و بعد خدا را نقض کرده اند.گاها برخی مردم در بحث ها میگویند که به خاطر همین عقیده بود که هیتلر و امثالهم توانستند میلیون ها انسان را به قتل برسانند.

خب اینجا در میابیم که هر سیستمی دارای افرادی افراط گراست و همین میتواند ان ها را ایجاب کند که خارج از چارچوب عمل کنند. کما این که میبینیم گروه های دینی زیادی تروریست هستند

.بسیاری میگویند دین انسان را به رعایت نظم و اخلاقیات دعوت میکنند. اما با نگاهی ساده میتوان به چند موضوعدر اخلاقیات دینی اشاره کرد مثلا در دین اسلام کتک زدن خانم ها در شرایطی ازاد است اما خوردن الکل ممنوع و حرام است و یا مثلاکشتن مخالفین و سنگسار کردن و ده ها نقض حقوق بشر در ان دیده میشود.

اگر نگاهی به موسسه ملی امریکا بیاندازیم میبینیم که نود و سه درصد ان ها خدا نا باور هستند و تنها دو دهم درصد مردمی که در زندا ن هستند بی خدا هستند. پس دین و خدا دلیلی بر درست رفتار کردن مردم در هیچکجای دنبا نخواهد شد.

مثلا اگر همین الان به شما ثابت شود که خدا وجود ندارد به مردم حمله میکنید و یا مثلا شخصی را به قتل میرسانید!خیر شما دارای عقل و شعور هستید و به زندگی خود ادامه میدهید .شخص دیندار فقط از ترس خدا و جهنم انسان خوبی میشود اما یک انسان بیخدا بدون انتظار پاداش کار های درست میکند . این که میگوییم در نزد اتییست ها چیزی مقدس نیست به این معنی نیست که چیزی قابل احترام نیست.

در اصل ان ها چیزی را انقدر مقدس نمیدانند که نتوان ان را نقد کرد.این تفکر در اصل چارچوب معینی ندارد و بر اساس عقل میباشد. در اخر چند کتاب و اتیِیست معروف را معرفی میکنم.

ریچارد داوکینگز، استیون هاوکینگ، سلمان رشدی ،برتراند راسل، البر کامو، نیلز بور، و کتابهای پندار خدا، چرا مسلمان نیستم، نامه ای به ملت مسیحی، خدا بزرگ نیست ، ضرورت بی خدایی،

در این قسمت افراد حاضر سوال هایی تحت عنوان فرق شیطان پرستی با این تفکر و ربط ان به حقوق بشر پرسیدند که درباره ان بحث هایی شد.

در اخر مدیر جلسه همگان را دعوت به بحث ازاد در مورد ۱۸ تیر ۱۳۷۸ دعوت کرد که با سخنرانی جناب شفایی شروع شد.

ایشان این جنبش داشجوئی را را برای حق آزادی بیان اندیشه معرفی کردند زیرا که دانشجویان به بستن روزنامه سلام برای افشای تصویب قانون مطبوعاتی که توسط سعید اسلامی (معاون اجرائی وزارت اطلاعات و مسئول قتل های زنجیره ای) از روی قانون مطبوعات سال 1334 بعد کودتای 28 خرداد سال 1332 زمان پهلوی برداشته شده بود دانسته و سپس راجع به واقه کمی توضیح دادند و در ادامه خانم خواجه نصیری در مورد دختران انقلاب و ضرورت وجود رهبر در جامعه چند مطلب را اضافه کردند.

در اینجا سرکار خانم رضاوند خاطره ای در مورد ۱۸تیر بیان کردند که چه اتفاقاتی در ان روز افتاد و بعد از ان جناب احمدرضا ایران نژاد کلوعلیا در مورد عدم نیاز جامعه ایران به رهبر خاص و سمت و سو داشتن مسیح علینژاد و مخالفانی مثل بی بی سی و…صحبت کردند و افزودند که نباید به دنبال فرشته نجات بود و باید خودمان با اگاه کردن مردم کار را پیش ببریم تا از دیکتاتوری خلاص شویم .

در انتها اقای پرنوش ضمن تشکر از حضار در جلسه و شبکه مجازی پالتاک و مهمانان جلسه ختم جلسه در ساعت 21به وقت اروپای مرکزی اعلام فرمودند. علاقه مندان به خواندن متن کامل جلسه به لینک زیر مراجعه فرمایند

.https://bashariyat.org

اعضای حاضر در جلسه خانم ها و اقایان محسن عزیزی اشترکان و احمدرضا ایران نژاد کلوعلیا، حامد پرنوش، رضا چهرازی، سید محمد اسماعیلی، عاطفه خواجه نصیری یزدی، سمیرا نجفی، حضور افتخاری جناب شفایی، محمدعلی قدیمی، فرید هیبت الهی، مهران فاضل زاده، شبنم رضاوند و دوستانی که از طریق پالتاک ما را پی گیری نمودند .

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان یولی ۲۰۱۹

زهرا اسدی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در روز یکشنبه  مورخ 14 یولی 2019 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته سخنرانان و تنی چند از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. در این جلسه سخنرانان به زیبایی به مسائل مطرح در جلسه پرداختند.

رسول عباسی زمان آبادی گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان در خرداد ۱۳۹۸را به اطلاع حاضرین رساندند.ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر :هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره‌مند شود. این حق متضمن آزادی تغییرمذهب یا عقیده و ایمان می‌باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس می‌تواند از این حقوق یا مجتمعاً به‌طور خصوصی یا به‌طور عمومی برخوردار باشد.

ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشر: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است. گزارش پیش رو دربردارنده اطلاعات آماری نقض حقوق پیروان سایر ادیان در ایران تا پایان خرداد ماه ۱۳۹۸ شمسی است. این گزارش به‌صورت آماری-تحلیلی ارائه می‌شود، مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت به‌خصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همین‌طور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه مستقل در فعالیت‌های مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله گزارشگری، امری دشوار و خطیر با محدودیت‌های فراوان در ایران محسوب می‌شود. اهل سنت.. تبعیض مذهبی در مورد مسلمانان سنی نیز اعمال می‌شود، آن‌ها که اکثراً در مناطق حاشیه‌ای کشور زندگی می‌کنند، از حق ساخت مسجد و برگزاری آئین مذهبی ازجمله نماز عید فطر و قربان در مناطق مرکزی هم چون تهران محروم هستند. حتی در مواردی گزارش تخریب نمازخانه اهل سنت هم گزارش شده است و این گروه از افراد با اعدام و بازداشت و آزار و اذیت هایی مواجه هستند حتی آنها از استخدام در ادارات دولتی و تصدی سمت هم منع هستند که نمونه بارز آن انتخاب بیژن ذوالفقار نصب به سمت وزیر ورزش در دولت حسن روحانی بوده که به خاطر اهل تسنن بودن وی از مجلس رای اعتماد نگرفت .زندانیان اهل سنت که به خاطر تبلیغ دینی با اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی مواجه هستند حکم محاربه در دست دارند در زندان و در فضای نامناسبی دوران زندان خود را می‌گذرانند و به‌صورت مدام  از سوی مأموران زندان به دلیل عقیده‌شان مورد بی‌احترامی قرار می‌گیرند.ماده ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برابری تمام شهروندان ایرانی را بر اساس موازین اسلام مورد تأکید قرار می‌دهد. بااین‌حال در کنار سایر پیروان ادیان در ایران که این ماده اساسی نتوانسته برابری آنان را در بیش از سه دهه گذشته در برخورداری از حقوق شهروندی تضمین کند، پیروان اهل سنت در ایران نیز علی‌رغم این‌که مسلمان هستند شرایط مشابهی دارند، آنان نیز از تصاحب مسئولیت‌های کلان مدیریتی کشوری و لشگری و نیز بهره‌مندی برابر از فرصت‌ها و امکانات محروم هستند، همین‌طور با موانع و محدودیت‌های جدی برای تبلیغ باورهای خود و به‌جا آوردن مناسک مذهبی خود از سوی حکومت ایران روبه‌رو هستند. بهاییان در ایران مذهب شهروندان به دو قسم رسمی و غیررسمی تقسیم می‌شوند، پیروان آئین بهایی از ادیان غیررسمی هستند که تحت‌فشارهای بیشتری قرار دارند، آن‌ها از انجام مناسک دینی و تبلیغ آئین آزادانه، تدریس و تحصیل در مقاطع عالی محروم هستند، با توجه به اینکه انتقال دانش و تجربه بشری، جز از طریق آموزش امکان‌پذیر نیست ، به همین دلیل حق تحصیل یکی از حقوق بنیادی بشر در مواد ۲۶ و ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر، بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و مواد ۱۳ ، ۱۴ و ۱۵ میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که همگی بر حق تحصیل بدون هیچ نوع تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و یا هر عقیده دیگر یا اصل و منشأ ملی یا اجتماعی، دارایی، نسب یا هر وضعیت دیگر شناخته‌شده و بر آن تأکید شده و دولت ایران موظف است تمامی امکانات و تسهیلات لازم را برای ایجاد شرایط مناسب جهت بهره‌مندی همه شهروندان از این حق طبیعی فراهم کند و کلیه موانعی را که در اثر شرایط خاص جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در مسیر رسیدن شهروندان به این حق قرار می‌گیرد، مرتفع سازند

.سپس  فائضه رضایی موضوع  تفسیر ماده18اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی و شرایط اجرائی آن سخنرانی کردند. پس از آن آقای محمد آفتابی با موضوع مطالبه گری در جمهوری اسلامی سخنرانی نمودند. مشکلات اقتصادی و اجتماعی که اکنون به وضوح معلوم شده و لازم نیست آماری برایش داشته باشیم، مردم را به لحاظ اقتصادی و اجتماعی زیر فشارهای بسیار زیادی قرار داده است. تورم بالا است و دخل و خرج با هم نمی‌خواند. در موقعیتی که کارگران 7 یا 8 ماه حقوق نمی‌گیرند یا بانکی که پول مردم را دپو کرده و به آنان پس نمی‌دهد، مردم باید چه کار کنند؟ نمی‌توانند دوام بیاورند و مجبور می‌شوند مطرح کنند، حرف بزنند و اتفاقاً این مسئولان دولتی هستند که باید به این صداها گوش کنند و آنان را جدی بگیرند. مطالبه‌گری مردم باید شنیده شود.ما نمی‌گوییم دشمن نداریم؛ استعمار، استثمار، امپریالیسم همه اینها دشمن هستند. اما مسائل فعلی جامعه ارتباط زیادی به دشمن خارجی ندارد. بنابراین بایستی مسئولان بموقع صدای مطالبه مردم را دریافت کنند که به نظرم خیلی کند دریافت می‌شود. مسئولان باید درک کنند که اینها مسائل اجتماعی، صنفی و روزمره مردم است، نه مطالبات و درخواست‌های سیاسی. مردم می‌گویند آنچه خواستیم (حقوق معوقه، پس گرفتن سپرده از بانک، برخورداری از هوای سالم، امکان کار و تولید) حق ما است و دولت هم باید خدمتگزار مردم باشد و برای حل بحران‌ها گام‌های مؤثری بردارد.مطالبه‌گری الزاماً مقابل نظام اجتماعی یا سیاسی قرار نمی‌گیرد. هر نظام سیاسی، مسئولان دولت یا حکومت یا هر فردی در هر پست و مسئولیتی که قرار دارد باید به این نتیجه برسد که با «اعتماد» می‌شود در یک جامعه حکومت کرد. این مسأله یادآور همان سه شرطی است که «کنفوسیوس» حکیم بزرگ چین، برای دوام یک حکومت یا دولت مطرح می‌کند: نخست آنکه غذای مردم به موقع باید تأمین شود، دوم مردم بتوانند از جان و مال خود حفاظت کنند و سوم اینکه به مسئولان خود اعتماد داشته باشند. مردم می‌پرسند اگر تنها یک شرط را بتوانیم اجابت کنیم کدام بهتر است، حکیم می‌گوید «اعتماد مردم به حکومت» حفظ شود.این موضوع در هر جامعه‌ای مصداق دارد. اگر اعتماد مردم از برنامه‌ریزان، مسئولان و مدیران سلب شود «خود اجتماعی» و «خود ملی» ما از بین می‌رود و در این شرایط است که ترفندهای سیاسی هم وارد می‌شود. یعنی وقتی حس اعتماد در بین مردم ضعیف شده است آنان می‌پندارند که مسئولان و کارگزاران‌شان صدای آنان را می‌شنوند ولی چاره‌ای نمی‌اندیشند. خانم آزاده قریشی با موضوع تاریخچه ای از مسیحیان ایران سخنرانی نمودند. آغاز مسیحیت در ایران: در کتاب اعمال رسولان باب دوم واقعۀ پنطیکاس و ریزش روح‌القدس توسط لوقا به‌رشتۀ تحریر درآمده است. چون این ایام خود عید پنطیکاس یا پنجاهه نام داشت موقعیت مناسبی برای گردهم‌آیی یهودیان زیادی بود که از سراسر نقاط جهان برای مراسم مذهبی به اورشلیم آمده بودند. در باب دوم از کتاب اعمال رسولان آیه ۹ از اقوامی به‌نام “پارتیان و مادیان و عیلامیان” نام برده شده است که به اقوامی که در ایران آن روز سکونت داشتند اشاره می‌کند. به احتمال زیاد این یهودیان در واقعۀ پنطیکاس به مسیح ایمان آوردند و در بازگشت به وطن خود در مورد مسیح بشارت داده‌اند. لابور محقق فرانسوی معتقد است که چون کتاب اعمال رسولان در حدود سال ۷۰ میلادی نوشته شده نشان‌دهندۀ این است که مسیحیان ساکن در امپراطوری روم (مغرب زمین) در آن زمان قطعاً با جوامع مسیحی سرزمین‌های دوردست مشرق‌زمین آشنایی داشته‌اند. او نتیجه می‌گیرد که در سال‌های ۷۰ تا ۸۰ میلادی مسیحیت در بخش بین‌النهرین واقع در شرق امپراطوری روم که تحت سیطرۀ امپراطوری اشکانی بود، رواج داشته است.

کتاب اعمال توما: باید این نکته را نیز اشاره کنیم که این رسم در کلیساها متداول بوده که هر کلیسایی منشأ خود را به افراد مهم که در رأس آنان رسولان مسیح قرار داشتند منتسب کنند. این نکته باعث اقتدار و اعتبار کلیسا می‌شد. کلیسای ایران نیز از این قانون برکنار نمانده و سعی شده که شروع آن را به یکی از شاگردان مسیح به‌ نام توما منسوب کنند که در راه خود به هندوستان از ایران نیز عبور کرده و کلیسا را به‌دست شاگردان خود سپرده است. یکی از قدیمی‌ترین روایات در تاریخ کلیسا این است که تومای رسول، انجیل را به هندوستان آورد. کتاب اعمال توما جزو کتب مجهول‌الاصل می‌باشد که به‌عنوان قدیمی‌ترین شرح یک روایت کلیسایی در آسیا، در ماورای مرزهای امپراطوری روم باقی مانده است. این کتاب، توما را به‌عنوان رسول آسیا ترسیم می‌کند و توسعۀ کلیسا به شرق را به سفرهای بشارتی تومای رسول مرتبط می‌داند. اما این کتاب با تاریخ کلیسای ایران چه ارتباطی می‌تواند داشته باشد؟ در این کتاب شهر اِدِسا واقع در شمال بین‌النهرین مرکز فعالیت‌های بشارتی توما ذکر شده است. در برخی از اسناد هم مذکور است که کلیسای شهر سلوکیه تیسفون نیز به‌دست تومای رسول بنیاد شده است. طبق سنن و احادیث دیگر، توما پس از تأسیس این کلیساها به هندوستان رفت و مسیحیت را در آنجا رواج داد. روایت دیگری از یکی از تاریخ‌نویسان معروف کلیسا به‌نام یوزبیوس نقل شده است که شخصی به‌نام آبگار پنجم که پادشاه ادسا بوده است نامه‌ای به عیسی ‌مسیح می‌نویسد و او را دعوت می‌کند که به شهر او برود. مسیح نیز قول می‌دهد که پس از صعودش به آسمان، یکی از شاگردانش را نزد او بفرستد. به همین دلیل تومای رسول یکی از شاگردان خود به‌نام ادای (تدی) را که یکی از هفتاد تن ذکر شده در لوقا ۱۰:۱ می‌باشد به دربار پادشاه می‌فرستد. در اثر خدمات ادای آبگار و بسیاری از اهالی ادسا به مسیحیت گرویده و بدین صورت مسیحیت در بخش غربی امپراطوری اشکانی رواج یافت و از آنجا به داخل فلات ایران و در میان اقوام آریایی نفوذ نمود. با مطالعۀ تاریخ ایران می‌توانیم چنین نتیجه‌گیری کنیم که در آن مقطع تاریخی موانع چندانی برای ورود مسیحیت به ایران وجود نداشته است. در زمان اشکانیان هیچ نشانه‌ای از فشارهای مذهبی گزارش نشده است. به‌نظر می‌آید که عدم تنگ‌نظری‌های دینی و آزادی مذهبی در سراسر امپراطوری رواج داشت و پادشاهان این سلسله برای ادارۀ امپراطوری عظیم خود سیاست مسامحه و تحمل را که امپراطوری هخامنشیان ابداع نمودند بر سرکوب و آزار و اذیت ترجیح می‌دادند. در آن زمان حکومت در ایران به‌صورت ملوک‌الطوایفی (پراکنده‌شاهی) اداره می‌شد؛ آسان‌گیری در عقاید، تا حدی لازمه هم‌زیستی در این نوع حکومت‌های ملوک‌الطوایفی بود.

مسیحیان فارسی‌زبان: برگی از انجیل (اولین آیات انجیل متی) به خط نسخ فارسی متعلق به قرن چهاردهم میلادی که یکی از قدیمی‌ترین نسخه‌های خطی کتاب مقدس به زبان فارسی است و نخستین نسخه خطی فارسی می‌باشد که به کتابخانه واتیکان راه یافته‌است. گروه‌های مسیحیان فارسی‌زبان ایران از چندین سال قبل (دوره قاجار) و مصادف با ترجمه کتاب مقدس(عهد عتیق و عهد جدید{انجیل}) ایجاد شدند و شروع به رشد نمودند. این گروه‌های مسیحی که عموماً «پروتستان» هستند، در شهرهای مختلف ایران شروع به ساخت کلیساهایی نمودند.

پهلوی اول: اقدامات رضا شاه برای ایجاد وحدت و یکپارچگی ملی نارضایتی‌های زیادی در میان اقلیت‌های مذهبی و زبانی پدیدآورد. مدارس بهایی که تنها در تهران بیش از ۱۵۰۰ دانش آموز داشت در سال ۱۳۱۳ به بهانه برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد کشته‌شدن باب تعطیل شد. در سال ۱۳۱۰ ساموئل حییم نماینده یهودیان در مجلس که در سال ۱۳۰۵ بابت هموندی در کودتای نافرجام سرهنگ پولادین به زندان محکوم شده بود، ناگهان اعدام شد. شاهرخ ارباب کیخسرو نماینده زرتشتیان که از سال ۱۳۰۰ طرفدار سرسخت رضاشاه بود به دلیل اینکه پسرش در آلمان بر خلاف خواست پدر به طرفداری از نازی‌ها سخنرانی کرده بود به ضرب گلوله پلیس کشته شد. در مورد مدارس ارامنه نخست کلاس‌های تدریس زبان‌های اروپایی تعطیل شد و سپس در سال ۱۳۱۷ اجازه‌نامه فعالیت این‌گونه مدارس باطل شد. در همان سال روزنامه نیمه رسمی اطّلاعات با چاپ مقالاتی درباره «جنایات خطرناک» که همگی با نام‌های ارمنی و آسوری بود، مبارزه شدیدی علیه اقلیت مسیحی به راه انداخت.هدف رضا شاه بیشتر حاکم کردن دولت بر تبلیغ و ترویج اسلام بود تا تضعیف مذهب با اندیشه‌های سکولار. وی زندگی سیاسی اش را با رهبری قزاق‌ها در آیین‌های ماه محرم آغاز کرده بود و برای فرزندانش، نام‌های شیعی انتخاب کرده بود. محمدرضا، غلامرضا، علیرضا، احمدرضا، عبدالرضا و حمیدرضا. واعظان سرشناس را برای ارائه برنامه‌های مذهبی به رادیوی سراسری دعوت می کرد.

پهلوی دوم: شَمس (خدیجه) پهلوی زاده ۶ آبان ۱۲۹۶ درگذشته ۱۰ اسفند ۱۳۷۴ اولین و بزرگ‌ترین فرزند رضاشاه خواهر بزرگتر محمدرضا پهلوی بود. او در اواخر دهه ۱۹۴۰ (میلادی)، در مصر در دهه پنجاه تغییر دین داد و به مسیحیت گروید و در سال ۱۳۵۲ (خورشیدی) یک کلیسای اختصاصی در کاخ خود (کاخ مروارید) ساخت و به آیین مسیحیت کاتولیک درآمد. پس از وی همسر و فرزندانش نیز کاتولیک شدند. او بارها به ایتالیا و واتیکان سفر کرد و با رهبران مسیحی دیدار نمود. او کاتولیکی با ایمان شده بود، در تجمل می‌زیست و در سیاست دخالتی نمی‌کرد.

مسیحیت در زمان انقلاب اسلامی:ترورهای زنجیره‌ای: به کشتار برخی از شخصیت‌های سیاسی ، اجتماعیِ و مذهبی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دهه هفتاد خورشیدی، در داخل و خارج از ایران، گفته می‌شود که به گفته برخی از منابع، با فتوای برخی از روحانیون بلندپایه و به دست پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی) و قربانعلی دری نجف‌آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی) انجام شد.وزارت اطلاعات طی اطلاعیه بی‌سابقه‌ای، عوامل قتل‌ها را معدودی از همکاران کج‌اندیش و خودسر که آلت دست عوامل پنهان و مطامع بیگانگان شده‌اند نامید. محمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت، تیمی خارج از وزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت را مسئول رسیدگی به پرونده کرد. این تیم پس از یک ماه تحقیق، دست داشتن مقامات بلند پایه وزارت اطلاعات در قتل‌ها را اعلام و عوامل را دستگیر کرد. دری نجف‌آبادی وزیر وقت اطلاعات، بلافاصله توسط خاتمی برکنار و یونسی جایگزین وی شد.

گرچه در مجموع قتل‌ها در طول چندین سال اتفاق افتاده، قربانیان این قتل‌ها بیش از ۸۰ نفر از نویسندگان، مترجمان، شاعران، کنش گرایان سیاسی ومذهبی، شهروندان عادی بودند که با روش‌های گوناگونی مانند تصادف خودرو، ضربات چاقو، تیراندازی در سرقت‌های مسلحانه و تزریق پتاسیم به منظور شبیه‌سازی حمله قلبی به قتل رسیدند.

در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸ میلادی) و هنگام به قتل رسیدن داریوش فروهر، پروانه اسکندری و سه نویسنده مخالف نظام، در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند.

بعد از پایان یافتن جنگ و حذف برخی از شخصیت ها درون حزبی جمهوری اسلامی و رقبای برون حزبی خود و داشتن قدرت کمال و تمام در ایران در زمان جمهوری اسلامی نیاز به تثبیت فرا رسیده بود که مقارن با پایان دولت هاشمی رفسنجانی و شروع دولت خاتمی بوده ،

در آن زمان شعار گفتگوی تمدن ها را سر دادند. حالا وقت حذف مخالفان و کنشگران که ضربه به ایدئولوژی مذهبی جمهوری اسلامی می زدند به شکل ترور، رسیده بود که در این بین مسیحیان و نوکیشان مسیحی هم در لیست قرار داشتند.اما با توجه به واکنش های جهانی و اعتراض نسبت به ترور مخالفان ، مبلغان مذهبی و … رویکرد جمهوری اسلامی نسبت به قضیه ترورعوض شد و راهکارهای جدیدی برای حذف پیش گرفتند.این راهکارهای جدید برای فعالین سیاسی، مدنی ومذهبی با اتهامات نظیر تبلیغ علیه نظام برای نسرین ستوده فعال حقوق بشر ، وابسته به گروهک های ترویستی برای وحید صیادی که در زندان جان باخت و در تازه ترین حادثه ناگوار یکی از فعالین سیاسی به نام علیرضا شیرمحمدعلی جوان بیست و یک ساله توسط زندانیان دیگر به قتل رسیده که به جرم توهین مقدسات بازداشت شده بود یا بسیاری از افراد مانند مایکل وایت که به جرم توهین به رهبری بازداشت و در زندان به سر می برند ، و یا در بازداشت های طولانی مدت دو زندانی مسیحی به نام های امین افشار نادری و هادی اصغری و یا با شکنجه متوالی و عدم دسترسی به درمان به عنوان مثال آرش صادقی، نرگس محمدی، نازنین زاغری و…. مواجه می باشند وضیعت مسیحیان بعد از انقلاب اسلامی با ترور، قتل ، حبس های طولانی مدت، شکنجه، عدم دسترسی به پزشک متخصص در زندان ، بسته شدن کلیسا ها یا عدم اجازه بازسازی کلیسا ها اینگونه رفتارهای خصمانه جمهوری اسلامی بوده و هست که در ادامه به این قضیه می پردازیم.نیروهای امنیتی روز پنج شنبه ۱۹ اردیبهشت ماه سال 98 به کلیسای صد ساله‌ای که از آثار ملی ایران به شمار می‌رود رفتند، تمامی قفل‌ها را عوض کردند، صلیبی که بر فراز برج کلیسا بود را پایین کشیدند و از مسئول نگهداری از ساختمان خواستند که کلیسا را ترک کند.کلیسای انجیلی تبریز که زمانی به زبان‌های آشوری، ارمنی، فارسی و انگلیسی مراسم کلیسایی برگزار می‌کرد

در سال ۲۰۱۱ میلادی با حکم حسن بابایی، قاضی دادگاه انقلاب، به نفع ستاد اجرای فرمان امام “مصادره شد”. اما آشوری‌ها تا روز تصرف این ساختمان، توانسته بودند به استفاده از ساختمان کلیسا برای برگزاری مراسم عبادی خود در زبان آشوری ادامه دهند.

تاکنون بسیاری از کلیساهای پروتستان در ایران مصادره شده‌اند. در اغلب موارد، حکومت آنها را تغییر کاربری نداده بلکه تا زمان تخریب آنها را به حال خود رها کرده‌اند. برخی نیز مانند کلیسای کرمان به ویرانه تبدیل شده و سپس با خاک یکسان شدند.

مسیحیان آشوری و ارمنی از جوامع تاریخی، و جمعیت کوچک مذهبی به رسمیت شناخته شده دینی در ایران به شمار می‌روند. معمولا آنها اجازه انجام مراسم دینی خود به شکل آزادانه را دارند. البته به شرطی که مراسم کلیسایی به زبان فارسی برگزار نکنند و درهای خود را به روی نوکیشان مسیحی مسلمان‌زاده نگشایند

در گزارش سازمان عفو بین‌الملل آمده که وضعیت حقوق بشر در ایران در سال گذشته به شدت رو به وخامت رفته است. محدودیت‌ها در آزادی مذهب و عقیده در سال 2018به گزارش سازمان عفو بین‌الملل در سالی که گذشت، آزادی مذهب و عقیده به صورت سیستماتیک، هم در بعد حقوقی و هم در عمل نقض گردیده است

در این گزارش خاطر نشان شده که “مقامات ایران همچنان معتقدان دیگر ادیان و خداناباوران را مجبور کردند مطابق با مقررات و اصول مذهبی برگرفته از تفاسیر سختگیرانه از مذهب تشیع رفتار کنند. نقض همه جانبه حق تغییر یا انصراف از باورهای مذهبی ادامه یافت”

. ماده 18: حق آزادی عقیده : هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است .

هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.

سپس خانم لیدا اسدی فر با موضوع فعال حقوق بشر سخنرانی نمودند. همچنین در بحث آزاد راجع به حق خواهی و حق اعتراض (نافرمانی مدنی) صحبت شد که آقایان حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی، آقای هادی درتومی و دیگر اعضا نظرات و دیدگاه های خودشان را راجب این موضوع بیان کردند و به بحث و تدابل نظر پرداختند.

گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر جولای 2019

رزا جهان بین

جلسه  ماهیانه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر در تاریخ شنبه ۶جولای ۲۰۱۹ ساعت 16:00 در فضای مجازی پالتاک با حضور جمعی ازاعضای کمیته  دفاع از حقوق کار و کارگر و فعالان حقوق بشر با موضوع  نقض حقوق کار و کارگر در ایران برگزار شد. در این سخنرانی موضوعات مختلفی مورد بحث قرار گرفت که به سمع شما عزیزان میرسانیم. آقای داود وحیدی با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق کارگران در ماه گذشته (احضار و بازداشت(زندانیان)، اخراج و تعدیل در کار، تجمعات و اعتصابات، فقدان ایمنی در کار، کولبران و معوقات و دستمزد)، اولین سخنران جلسه بودند و پس از آن خانم بی بی آمنه سلیمانی بامی با موضوع بررسی و تحلیل ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، پیرامون شکنجه های صورت گرفته در ایران، نقض حقوق شهروندی و  شکستن حرمت انسانی و امضا نکردن کنوانسیون منع شکنجه توسط ایران پرداختند.

سومین سخنران آقای سید اشکان حسینی با موضوع بررسی و تحلیل کنوانسیون ۱۱۱(تبعیض در استخدام) و شرایط موجود در ایران بودند. در این سخنرانی به وضعیت استخدامی پیروان ادیان دراستخدامی ها پرداختند و اشاره کردند شرایط استخدام در ادارات و ارگان های دولتی یکی از شروط اصلی پذیرش مسلمان و شیعه دوازده امامی بودن است.

اغلب  بانک ها وسازمان‌های وابسته به ارگان‌ها و نهاد‌های خاص نیز صرفا به دلیل وابستگی به این بخش‌ها از استخدام پیروان سایر ادیان به صورت رسمی و در بند‌های شروط استخدامی خود سر باز می زنند. شهروندان زرتشتی، کلیمی و مسیحی در ایران همچون مسلمانان غیر شیعه این کشور، براساس قانون اساسی امکان داوطلب شدن برای پست ریاست جمهوری را ندارند. اعتقاد به مذهب رسمی کشور یعنی شیعه دوازده امامی اصولی از شرایط اصلی برای داوطلبان ریاست جمهوری در ایران است که بی تردید این مسئله به اصل حقوق شهروندی ضربه میزند. مشکلاتی که در طی این ۴۰ سال هیچ یک به دلیل رسانه‌ای نشدن شان حائز اهمیت دانسته نشده و درراستای رفع آن‌ها نیز کمکی نشده است و چه بسا به عنوان یک قانون و واژه غلط، حتی برای خود پیروان ادیان الهی غیر اسلام (همان کلمه اقلیت دینی که خود یک نقض حقوق بشر است) نیز پذیرفته شده و با آن سازگار شده اند.

سخنران آخر هم آقای حسین سلمانیان با موضوع روز صنعت و معدن بودند و ایشان سخنرانی خودرا با اشاره به اینکه ایران کشوری است با ذخایر غنی زیر زمینی که از جمله این ذخایر زیرزمینی و معدنی می توان به نفت، گاز طبیعی، آهن، مس، طلا، نقره، روی، سرب، کرومیت، منگنز، تیتانیوم، اورانیوم، زغال سنگ، قلع، سنگ های قیمتی مانند فیروزه، گچ نمک، مواد شیمیایی پوسر (ماده‌ای است که برای درمان استفاده می شود)و مونجید آغاز کرده و با بیان اینکه ایران رتبه نخست گاز طبیعی و رتبه چهارم نفت جهان را داراست و ارزش معادن ایران حدود ۸۰۰ -۷۰۰ میلیارد دلار برآورده شده است که در صورت سرمایه‌گذاری این عدد افزایش هم می یابد و با دارا بودن حدود ۶۸ نوع ماده معدنی (غیرنفتی) اعم از ذخایر کشف شده و ذخایر بالقوه در میان ۱۵ قدرت معدنی جهان جای گرفته است و این در حالی است که تولیدات معدنی تنها ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل می دهد به پایان رساندند. در اخر با بحث ازاد با موضوع ایران و حقوق بشر، اعضا و تنی چند از مهمانان حاضر در جلسه به صحبت در باره وضعیت موجود در ایران، زندانیان سیاسی، حق آزادی عقیده و بیان در ایران و همچنین مشکلات نقض حقوق بشر در ایران پرداختند. همکاران برگزار کننده جلسه: مسئول جلسه:

رسول عباسی زمان آبادی منشی جلسه: رزا جهان بین،

صدابردار: رسول عباسی زمان آبادی،

ادمین ها: رسول عباسی زمان آبادی، سید اشکان حسینی، رزا جهان بین

جلسه سخنرانی کمیته دفاع از محیط زیست  جولای ۲۰۱۹

محمد آدینه

در روز جمعه 12 جولای 2019 برابربا 21 تیر 1398 از ساعت 19:30 به وقت اروپای مرکزی با مسئولیت خانم سمیه علیمرادی، منشی جلسه محمد آدینه (آرش) ضبط صدا علیرضا جهان بین و ادمینها علی شعبانزاده، علیرضا جهان بین و زینب عباسیان چالشتری و رضا عباسی زمان آبادی آغاز گردید. ، خانم زهرا برومند سخنران اول جلسه گزارش خود درباره تحلیل موارد نقض حقوق محیط زیست در خرداد ماه  1398 ارائه دادند: این گزارش از سایت کمیته دفاع از محیط زیست و برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا ، ایلنا  ایرنا ، فارس، ایسنا ، مهر ، افکار نیوز می باشد لازم به ذکر است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد دلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاریهای غیر وابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق محیط زیست و فعالان آن در ایران می باشد. در خردادماه همچنان شاهد موارد متعدد تخریب محیط زیست در ایران بودیم که ناشی از سوء مدیریت در جمهوری اسلامی ایران است. این حکومت از ابتدای انقلاب فاقد هر نوع ادراکی نسبت به محیط زیست بود و این مهم اصولا از حوزه مطالعات  حوزه وی و ایدئولوژی دینی  خارج بوده است. بعد از جنگ 8 ساله ایران و عراق یک عده سپاهی انقلابیِ برگشته از جنگ زمام مملکت داری را به عهده گرفتند که نتیجه آنرا هم اکنون در مناطق جنگی گذشته بصورت کم آبی و آبهای آلوده، انتشار گازهای سمی، پدیده ریزگردها، در مخاطره قرار گرفتن کشاورزی و دهها مورد دیگر… و در سایر مناطق کشور نیز بعلت عدم برنامه ریزی برای توسعه پایدار شاهد رشد منفی شاخص های زیست محیطی هستیم. در اینجا نظر شما حضار گرامی را بصورت کوتاه به چند مورد در خرداد ماه گذشته جلب میکنم.

معادن گچ سجزی؛ منشأ رسوبات ریزدانه أصفهان: رئیس اداره امور بیابان اداره کل محیط‌زیست استان اصفهان گفته که معادن گچ سجزی، منشأ رسوبات ریزدانه اصفهان است. حسینعلی نریمانی افزوده «زمانی که باد از مسیر معادن عبور می‌کند این ریز گردها را با خود حمل می‌کند و حجم بیشتری از گردوغبار را به سمت اصفهان می‌آورد. نریمانی اضافه کرده «منشأ آلودگی‌های جدید، ریز گردهاست که این ریز گردها به دلیل خشکی هوا پراکنده‌ شده است. صنعت برای زندگی مردم است و اگر محیط‌زیست اصفهان هم پیرامون معدن گچ ادعایی دارد باید دستگاه‌های نظارتی ورود کنند. کارشناسان حوزه منابع طبیعی معتقدند یکی از معضلات کنونی در اصفهان به ویژه منطقه دشت سجزی وجود معادن گچ بوده که تاکنون پنج معدن آن تعطیل و دو معدن دیگر در دست مذاکره برای تعطیلی است. کانون بحران دشت سجزی ۴۰ هزار هکتار محدوده دارد و معادن گچ، خاک، شن و ماسه در این محدوده فعال هستند. یکی از اتفاقات که در دشت سجزی رخ داده این است که بیش از پنج هزار هکتار از اراضی بیابانی دشت سجزی در راستای مجوزاتی که برای بهره برداری گچ خاکی صادر شده تاکنون تخریب شده است.گرد و خاک مشهد را در بر گرفت: کارشناس مرکز پیش بینی اداره کل هواشناسی خراسان رضوی گفت:  وزش باد شنبه 8 تبر ماه همراه با افزایش ابر، بارش باران و گرد و خاک شهر مشهد را در بر گرفت.هوای اراک برای دومین روز متوالی در وضعیت ناسالم قرار گرفت: رضا میرزایی گفت: بر اساس اطلاعات به دست آمده از مرکز پایش هوای استان، شاخص کیفیت هوای اراک در ۲۴ ساعته گذشته ۱۰۹ بود که بیانگر کیفیت هوای ناسالم برای گروه‌های حساس است. مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مرکزی گفت: آسمان اراک مملو از گرد و غبار است و ذرات معلق کمتر از ۲ و نیم میکرون فراتر از حد مجاز است. کلانشهر اراک با ۵۲۰ هزار نفر جمعیت به لحاظ اقلیمی از سه سمت با کوه محصور شده و از یک سمت نیز با تالاب کویری میقان همجوار است وجود کانون‌ها و چشمه‌های غبار نمکی در تالاب کویری میقان اراک یکی از عوامل بالقوه برای آلایندگی این کلان شهر است و با کمترین وزش باد ریزگردها با منشأ محلی قابلیت انتقال در هوای اراک را دارند. تالاب میقان مهمترین کانون بحرانی فرسایش بادی دارای مطالعات فنی در استان مرکزی است که مساحت این کانون ۱۲ هزار هکتار است و میزان فرسایش بادی آن در هر هکتار ۱۰۰ تن در سال است.خشکسالی و گرد و غبار؛ متهمان اصلی بیابان‌زایی در خراسان‌جنوبی: چند سالی است که خراسان جنوبی به‌واسطه خشکسالی‌های پیاپی شاهد پیامدهایی تلخ است. افزایش گستره بیابان و کانون‌های بحران که ریزگردها تنها مسبب آن هستند هشداری جدی به مسئولان است. به گفته برخی کارشناسان اگر روند خشکسالی در استان تا 15 سال آینده ادامه داشته باشد در این استان چیزی به عنوان مرتع وجود نخواهد داشت، کما اینکه هم اکنون نیز علوفه مرتعی در این استان 44 درصد کاهش یافته که نشان از خشک شدن مراتع دارد. مدیرکل محیط زیست خراسان جنوبی با اشاره به چالش‌های مهم زیست محیطی در استان از جمله آب، گرد وغبار، تخریب زیستگاه اظهار داشت: اگر اعتبارات پژوهشی به اداره کل حفاظت محیط زیست استان اختصاص داده شود قطعا از ظرفیت این مرکز استفاده خواهد شد. وی یادآور شد: مردم باید آموزش ببنید و فرهنگ‌سازی شود چرا که افزایش پدیده بیابان باعث نابودی زمین یگانه جایگاه زندگی انسان می‌شود. در خراسان جنوبی خطر بیابانی شدن بیش از هر جای دیگر احساس می‌شود و نیازمند توجه ویژه مسئولان به حوزه بیابان است. مدیرکل محیط زیست خراسان جنوبی با اشاره به اینکه پدیده گرد و غبار معضل دیگری است که استان را تحت تاثیر قرار می‌دهد اظهار داشت: در این زمینه مسئولان ذیربط باید کار کارشناسی داشته باشند تا به سرنوشت خوزستان دچار نشویم. خراسان جنوبی با 12 میلیون و 989 هزار و 284 هکتار اراضی بیابانی و مراتع کم تراکم بیابانی، دومین استان بیابانی کشور است.انتقاد معاون سازمان محیط زیست از مالچ‌پاشی غیراصولی: انتشار تصاویری دلخراش از تلفات تعدادی از گونه‌های حیات وحش بر اثر مالچ‌پاشی در منطقه‌ای در بُستان استان خوزستان، نشان می هدکه بر اثر مالچ‌پاشی غیراصولی تعدادی از گونه‌های حیات وحش از جمله خزندگان و پرندگان تلف شده‌اند و این منطقه به گورستانی سیاه برای حیات وحش بدل شده است.مصرف 8 میلیارد مترمکعب بیشتر از آب تجدیدپذیر در کشور: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور با اشاره به اینکه افزایش بهره‌وری آب خوب است اما اگر با کاهش برداشت همراه نباشد موجب خسران خواهد شد گفت:پارسال ۸۵ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر داشتیم اما ۹۳ میلیارد متر مکعب آب مصرف کردیم. وی ادامه داد: کشور ایران حدود هفت هزار سال قدمت دارد و در طول این سال‌ها نسل ما بدترین امانتدار بوده است، تا جایی که بی‌رحم‌ترین امانتداران نسبت به نسل بعد محسوب می‌شویم. فاضلاب خانگی و صنعتی حیات قنات های اردکان را تهدید می کند: قنات یکی از اصلی ترین مکانیسم راهبردهای مردمان مناطق کویری برای انتقال آب به فضاهای زیستی و کشت خوان‌های زراعی در طول تاریخ بوده است. به سبب تغییرات ناشی از سبک زندگی و افزایش جمعیت و گسترش حفر چاه‌های عمیق و نیمه عمیق تعدادی از این قنات‌ها مورد بی مهری قرار گرفت و به واسطه عدم رسیدگی مناسب میزان دبی و آب دهی آن به مرور کاهش یافت و دیگر از حیث انتفاع افتاد. در حال حاضر قنات‌ها علی رغم نقش حیاتی آن در توسعه گردشگری و حتی در نگاه کلان و استراتژیک زنده سازی آنها، متاسفانه به محلی برای تخلیه فاضلاب‌های خانگی و صنعتی تبدیل شد و سخن ما دیگر از فرصت استثنایی و ظرفیت عظیم تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیست بلکه با یک تهدید مهلک و دهشتناک مواجه هستیم. تهدید سلامت عمومی و انتشار بیماری‌های مسری و اپیدمیک مواجه شدن با خطر شکستگی و فرو نشستن لایه‌های زمین از جمله مهمترین اثرات این رفتار نامعقول برخی از شهروندان در رهاسازی فاضلاب‌ها و قنات است. پرواضح است که فقدان آموزش و اطلاع رسانی دقیق و صریح به مردم و عدم استفاده مناسب از ظرفیت‌های قانونی مذهبی و حقوقی به این امر دامن زده است.قطعی آب روستاهای منطقه خارتوران شاهرود به یک هفته رسید: قطعی یک هفته ای آب در روستای رضاآباد بخش بیارجمند شهرستان شاهرود زندگی مردم عشایر این منطقه را با مشکل رو به رو کرده است. رضاآباد کویری و عشایر نشین، یکی از روستاهای هدف گردشگری شاهرود بوده و اقامتگاه‌های بوم گردی و سیاه چادرهای عشایری آن سالانه میزبان علاقه مندان و گردشگران بسیاری است. رضا حسینی، یکی دیگر از اهالی رضاآباد نیز به ایرنا گفت: با وجود اطلاع رسانی به مسئولان در بی ارجمند و شاهرود هنوز برای رفع این مشکل اقدامی نشده است. وی با بیان اینکه روستاهای جعفر آباد، صالح آباد و کاریز نیز از مشکل بی آبی رنج می‌برند، ادامه داد: چند سالی است برای آب رسانی به مردم روستاهای این منطقه در تابستان از تانکر استفاده می‌شود. فرسودگی لوله‌های شبکه روستایی در این منطقه باعث نشت آب آشامیدنی در زیر زمین و افت فشار در روستا می‌شود. با توجه به اینکه این لوله کشی قدمت بیش از ۴۰ سال دارد و در حال حاضر با بیش از ۳۵۰ انشعاب روستایی جوابگوی نیاز آب آشامیدنی مردم نیست. مرگ خاک و آب با سم شیرابه‌های زباله: آلودگی آب‌های زیرزمینی و به تبع آن آلوده شدن محصولات کشاورزی در اراضی همجوار سایت دفن زباله سراوان، تولید شیرابه‌، انتشار گازهای سمی، افزایش حشرات و جانوران موذی، انتشار بو و از بین رفتن بخش وسیعی از جنگل‌های منطقه فقط گوشه‌ای از تبعات انباشت زباله در وسیع‌ترین جنگل‌های مرکز گیلان است. رئیس اداره حفاظت محیط‌زیست شهرستان رشت در این‌باره گفت: ۱۸ هکتار از اراضی سراوان درگیر پسماند است و روزانه ۴۰۰ لیتر شیرابه در سایت دفن زباله سراوان تولید می‌شود. قربانعلی محمدپور» با اظهار تاسف از این‌که بعد از ۳ دهه به علت سوء مدیریت در زمینه پسماند در شرق گیلان هنوز اقدام اثربخشی انجام نشده است، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان افزود: تالاب انزلی توسط پساب‌ها در معرض تهدید قرار دارد. محمدپور با بیان این‌که در غرب گیلان پسماند یک بیمارستان وارد این تالاب می‌شود.

خطر ورود شیرابه زباله ها آبهای زیر زمینی آذربایجان غربی را تهدید می کند: مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی گفت: انباشت زباله در جاده های استان تبدیل به معضل شده است. بااشاره به اینکه مدیریت پسماند استان ازاولویت های سازمان حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی است وی تصریح کرد: باید اقدام جدید در خصوص شیرابه زباله های رها شده در استان صورت گیرد چرا که درصورت ورود این شیرابه ها به آب های زیرزمینی با مشکلات جدی روبرو خواهیم شد.

فاضلاب‌های بیمارستانی بلاتکلیف‌ است/ ورود فاضلاب ۲۵ روستا به زاینده‌رود: معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان با اشاره به وجود ۲۵ روستای فاقد تصفیه خانه فاضلاب در بالادست رودخانه زاینده رود، گفت: مشکل اصلی، ورود فاضلاب شهرها و روستاهای بالادست است که بزرگترین تهدید برای آب شرب شهروندان محسوب می شود. وی با اشاره به اینکه آنتی بیوتیک ها برای درمان عفونت ها در پزشکی و دامپزشکی استفاده می شوند، گفت: تتراسایکلین شایعترین آنتی بیوتیکی است که می تواند از طریق فاضلاب های بیمارستانی، شهری و روستایی به محیط های آبی وارد شود. معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان ادامه داد: از سوی دیگر آنتی بیوتیک ها در تصفیه خانه های شهری از طریق تاثیر بر جمعیت میکروبی باعث ایجاد اختلال در روند تصفیه فاضلاب می شوند و همچنین جلبک‌ها که اساس زنجیره های غذایی در محیط‌های آبی بشمار می روند در برابر آنتی بیوتیک‌ها بسیار حساس و آسیب پذیر هستند. وی خاطرنشان کرد: کاهش توان خودپالایی محیط از دیگر پیامدها و اثرات منفی افزایش آنتی بیوتیک‌ها شناخته می شود. هزینه بالای سیستم های حذف آنتی بیوتیک، دلیل مجهز نبودن اغلب دامداری هاست. ریاحی با بیان مشکلات فاضلاب بیمارستان‌ها و مراکز درمانی سطح استان، آن را مسئله ای بحرانی عنوان کرد و افزود: بار آلودگی آنتی بیوتیکی در فاضلاب بیمارستان‌ها بسیار بسیار بالاست، مکاتبات زیادی نیز با دانشگاه علوم پزشکی استان در این خصوص انجام شده و همچنان منتظر حصول نتیجه هستیم. معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان گفت: مهمترین راهکار برای حفظ کیفیت آب زاینده رود در مقابل آنتی بیوتیک‌ها مدیریت فاضلاب‌های شهری و روستایی بالادست است. در بخش دوم:خانم سمیه حسین زاده ثانی کنوانسیون سایتیس CITES را موضوع بحث خود قرار داده و در مورد آن سخنرانی کردند.سایتیس چیست؟سایتیس (کنوانسیون منع تجارت  گونه های گیاهی و جانوری در معرض خطر انقراض) در سال 1973 برای برخی از گونه های در خطر انقراض در برابر بهره برداری بی رویه از طریق کنترل و برقراری محدودیت هایی در تجارت (صادرات و واردات )  آن ها در واشنگتن به تصویب رسید که دارای یک مقدمه، 25 ماده و 3 ضمیمه می باشد و هم اکنون 160 کشور را به عنوان عضو رسمی دارد.این کنوانسیون یکی از مهم ترین کنوانسیون های بین المللی محیط زیست در راستای حفظ تنوع زیستی جانوران و گیاهان می باشد.کشور جمهوری اسلامی ایران در سال 1355 به عضویت این کنوانسیون درآمد و مرجع ملی آن سازمان حفاظت محیط زیست  می باشد. کنترل ورود و خروج گونه ها و وضعیت آنها، اطمینان از استفاده  ازگونه ها به مقاصد انسانی ، صدور تائیدیه، پیشنهاد برای انظمام یا خروج گونه ها ار ضمائم، شرکت فعال در کمیته ها و پرداخت حق عضویت  از تعهدات کشورها می باشد. گونه ها برحسب اهمیت و درجه قریب الوقوع بودن انقراض آن ها در یکی از فهرست های 3 گانه ضمائم درج و تجارت آن ها طبق مقررات تحت کنترل قرار  می گیرد:

ضمیمه I:تمام گونه های درمعرض خطر انقراض را در برمی گیرد و تجارت این دسته از گونه ها تحت کنترل شدید قرار دارد تا بقای آنها بیشتر به خطر نیافتد. صدور مجوز برای این گونه ها تنها در شرایط خاص انجام پذیر است

ضمیمه II: گونه هایی را در بر می گیرد که چنانچه تجارت آن ها تحت کنترل و نظارت جهانی قرار نداشته باشد بزودی در خطر انقراض قرار خواهند گرفت.

ضمیمه III:دربرگیرنده گونه هایی است که هر کشور متعاهدی به علت وضعیت خاص برخی از گونه ها در قلمرو ملی علاقه مند به اعمال مقررات کنوانسیون برای این گونه ها بوده و برای کنترل آن ها به همکاری های جهانی نیازمند هستند.چرا سایتیس مورد نیاز است؟ هدف این کنوانسیون اطمینان در این مورد است که تجارت جهانی نمونه های جانوران و گیاهان وحشی بقای آن را تهدید نمی کند.

سایتیس چگونه عمل می کند؟سایتیس با تحت کنترل قرار دادن تجارت بین المللی در نمونه هایی از گونه های انتخابی در جهت کنترل های خاص عمل می نماید. کل واردات، صادرات، صادرات مجدد و جابجایی آن دسته از گونه هایی که تحت پوشش  کنوانسیون هستند، باید مورد تایید یک سیستم صدور مجوز قرار گیرد. از مدارک لازم برای ورود و صدور گونه ها می توان به : مشخصات کامل و نشانی وارد و صادر کننده، نام کشورهای مبداء و مقصد، نام دقیق و علمی گونه و مشخصات آن، تعداد، قصد از ورود و خروج، مجوز سایتیس کشور مبداء، تائیدیه سازمان دامپزشکی مبنی بر سالم بودن  گونه و ارائه مدرکی دال بر صلاحیت نگهدارنده می توان اشاره نمود. بر اساس قوانین شکار و صید و حفاظت و بهسازی محیط ، کسانی که بدون اخذ مجوز مبادرت به ورود و خروج و تجارت غیر قانونی جانوران وحشی نمایند مشمول مجازات و جریمه نقدی خواهند بود. کنوانسیون به دلیل اهداف و وظایف آن دارای ماهیت اجرائی، فنی و حقوقی و به لحاظ برخورداری از یک سیستم نظارت و کنترل تجارت گونه ها در گمرکات و مرزها و تعهد یاتا(IATA) در رعایت مقررات آن و اطمینان از صدور مجوز حمل و نقل برای گونه ها دارای ضمانت اجرائی مناسبی است: ‌بجز در مواردی که فحوای عبارت معنی دیگری را ایجاب نماید.در بخش سوم برنامه آقای آرش یادگار بحث مهم (خطر نابودی جنگلهای شمال) ایران را با همکاران به اشتراک گذاشته و مطالب خود را اعلام کردند.خطر نابودی جنگل های شمال ایران: روزانه ۴۰ هزار هکتار از جنگل‌های شمال مورد تخریب کمی و کیفی قرار می‌گیرد. این آماری است که رئیس یک مجموعه تحقیقاتی در حوزه منابع طبیعی ارائه داده است. البته آمارها درباره تخریب جنگل به مراتب حتی از این هم بدتر و سیاه تر است. علی‌محمد شاعری عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی با انتقاد از تخریب و بهره‌برداری بی‌رویه از جنگل ها می گوید: این موضوع باعث شده سرانه جنگل در کشور نسبت به دنیا بسیار پایین‌تر باشد به طوری که مساحت جنگل‌های کشور از ۱۸ میلیون به ۱۴ میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است و ۱۴ میلیون هکتار باقی مانده از جنگل‌های کشور وضعیت مناسب و مطلوبی ندارند.این آمارها را بگذاریم در کنار یک پیش بینی؛ رئیس انجمن جنگل بانی ایران می گوید: پیش بینی می کنیم شاید در ۳۰ سال آینده در شمال کشور هیچ جنگلی نبینید.توسعه بی مطالعه، اکوسیستم را نابود کرده است.رئیس انجمن جنگل بانی ایران با اشاره به نابودی کامل جنگل های شمال کشور تا ۳۰ سال آینده می گوید: این موضوع را به لحاظ بصری هم می شود دید. شاهد این مدعا هم مرگ و میر دسته جمعی درختان است وی می گوید: عوامل تخریب در کشور ما غیرطبیعی است و از سوی دیگر اکوسیستم ما بسیار بسیار شکننده است، چون ۹۳درصد کشور خشک و نیمه خشک است و کمتر از ۷ درصد جنگل داریم و از این آمار تنها یک درصد جنگل های شمال کشور است. جنگل های زاگرس به نوعی نابود شده است و جنگل های شمال کشور هم در حال نابود شدن است. بر اساس تفکر عمومی ما جنگل را فقط درخت می دانیم اما از نظر فنی مجموعه ای از عوامل را می بینیم از حیوانات و حیات وحش و… گرفته تا پوشش گیاهی و… . حیات وحش از بین رفته و درختان در حال نابودی هستند. کیادلیری به مرگ ۴۰ میلیون درخت کهنسال اشاره می کند و می گوید: در شمال کشور بر اساس یک آمار در سه چهار سال اخیر ۴۰ میلیون اصله درخت ۳۰۰ ساله خشک شده است و جنگل در حال فروپاشی است. الان الگوی تمام آشفتگی ها عوض شده است. وقتی الگوی آشفتگی ها عوض می شود بسیار هشداردهنده است. آتش سوزی ها به شدت افزایش یافته و در زاگرس دو تا سه برابر شده است. یک میلیون هکتار از زاگرس دچار مرگ شده است. در مجموع وقتی این ها را در کنار اقدامات بشر قرار می دهیم باید گفت این عوامل مرگ اکوسیستم را بسیار نزدیک کرده است. بر اساس تفکر عمومی ما جنگل را فقط درخت می دانیم اما از نظر فنی مجموعه ای از عوامل را می بینیم از حیوانات و حیات وحش و… گرفته تا پوشش گیاهی و… . حیات وحش از بین رفته و درختان در حال نابودی هستند. کیادلیری به مرگ ۴۰ میلیون درخت کهنسال اشاره می کند و می گوید: در شمال کشور بر اساس یک آمار در سه چهار سال اخیر ۴۰ میلیون اصله درخت ۳۰۰ ساله خشک شده است و جنگل در حال فروپاشی است. الان الگوی تمام آشفتگی ها عوض شده است. وقتی الگوی آشفتگی ها عوض می شود بسیار هشداردهنده است. آتش سوزی ها به شدت افزایش یافته و در زاگرس دو تا سه برابر شده است. یک میلیون هکتار از زاگرس دچار مرگ شده است. در مجموع وقتی این ها را در کنار اقدامات بشر قرار می دهیم باید گفت این عوامل مرگ اکوسیستم را بسیار نزدیک کرده است. بر اساس تفکر عمومی ما جنگل را فقط درخت می دانیم اما از نظر فنی مجموعه ای از عوامل را می بینیم از حیوانات و حیات وحش و… گرفته تا پوشش گیاهی و… . حیات وحش از بین رفته و درختان در حال نابودی هستند.کیادلیری به مرگ ۴۰ میلیون درخت کهنسال اشاره می کند و می گوید: در شمال کشور بر اساس یک آمار در سه چهار سال اخیر ۴۰ میلیون اصله درخت ۳۰۰ ساله خشک شده است و جنگل در حال فروپاشی است. الان الگوی تمام آشفتگی ها عوض شده است. وقتی الگوی آشفتگی ها عوض می شود بسیار هشداردهنده است. آتش سوزی ها به شدت افزایش یافته و در زاگرس دو تا سه برابر شده است. یک میلیون هکتار از زاگرس دچار مرگ شده است. در مجموع وقتی این ها را در کنار اقدامات بشر قرار می دهیم باید گفت این عوامل مرگ اکوسیستم را بسیار نزدیک کرده است. مشکل ما، نبود فرهنگسازی و عدم ضمانت اجرایی قوانین است. اکبری تالارپشتی، نماینده مردم قائمشهر و سوادکوه در ادوار مختلف مجلس در گفتگو با خبرنگار مهر (http://www.mehrnews.com/) با بیان این مطلب که سرعت تخریب جنگل همه را متحیر کرده است، می گوید: کافی است با هواپیما از روی جنگل های شمال عبور کنید؛ آن وقت است که به عمق فاجعه پی خواهید برد.سرعت تخریب جنگل همه را متحیر کرده است وی اضافه می کند: معتقدم اگر کشور بر مبنای مدیریت صحیح، کارآمد و به روز اداره شود، نه تنها منابع موجود پاسخگوی نیازهای داخلی کشور است، که حتی سهم عمده ای از نیازهای دیگر کشورها را نیز تامین می کند.امروز ما در عصر تکنولوژی قرار داریم و بسیاری از کشورها این تکنولوژی را در خدمت گرفته اند تا نه تنها موجب حفظ منابعشان شوند که استفاده بهینه از آن ها داشته باشند، اما متاسفانه عدم برنامه مدون ما را از این توفیق بازداشته است. ما در زمینه قانون و وضع قوانین برای حفظ منابع مشکلی نداریم و اقدامات خوبی نیز در این زمینه صورت گرفته است، اما مشکل اصلی ما نبود برنامه ای اجرایی برای تحقق این قوانین و مقررات است.قاچاق چوب جزو عوامل اصلی تخریب نیست/درختان قانونی قطع می شوند.درباره عوامل تخریب جنگل های شمال مسائل بسیاری را مطرح کرده اند که مهمترین آن عدم نظارت کافی بر توسعه بوده است. هادی کیادلیری با اشاره به مهمترین عوامل تخریب در جنگل ها را این گونه شرح می دهد: اولین بحث ساختاری است. منابع طبیعی با این عظمت که ۸۳درصد کشور منابع طبیعی است زیرمجموعه یک وزارت خانه است. این خود گام اول تخریب است.یک بخشی از تخریب جنگل در زاگرس، کشاورزی است. بعد بحث فرهنگی است؛ توسعه باید در بستر فرهنگی جامعه ایجاد شود. وقتی دولت هزار هزار کامیون درخت قطع می کند نمی توانید به مردم بگویید که از درخت محافظت کنند.چارچوب هایی که در مجلس تصویب می شود همه خلاف جهت توسعه است. متاسفانه نمایندگان مجلس به جای اینکه دید ملی داشته باشند نگاه منطقه ای دارند. به خاطر منافع منطقه کل کشور را تحت تاثیر قرار می دهند. این ها در کنار مسائل فنی باعث شرایط بد شده است.آمار قاچاق سال قبل ۲۲هزار متر مکعب بوده است که در قیاس با ۵۰۰ هزار متر مکعب که دولت قطع می کند و ۲۵۰۰ متر مکعب که قبلا قطع می کرد چیزی نیست. ضمن اینکه معتقدم قاچاق از بیرون اتفاق نمی افتد. یک قاچاقچی با یک اره موتوری چقدر می تواند ببرد؟ باید جلوی قطع قانونی را گرفت که در گذشته چند برابر استاندارد جهانی است و موجودی ما از بابت این بهره برداری به نصف رسیده است.متاسفانه آمارها نشان می دهند در این سال ها میزان جنگل ما از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۱ میلیون هکتار کاهش یافته است که نشان می دهد ما سال به سال نه تنها افزایشی در این حوزه نداشته ایم که با کاهش چشمگیر و محسوس رو به رو بوده ایم. در چند سال اخیر که اصلا شاهد درخت کاری نبوده ایم. الان فقط از جنگل بهره برداری می شود و به هیچ وجه شاهد تجدید کاشت و توسعه جنگل نیستیم. همان طور که گفتم کاهش جنگل ها خطری بسیار جدی است اما بر اساس شاخص ها ما هر سال حجم زیادی از جنگل ها را از دست می دهیم که تلاشی هم برای جبران آن صورت نمی گیرد.یکی از دلایل اصلی سیل های ناگهانی، بهره برداری بی ضابطه از درختان است، می گوید: ایجاد جاده های خصوصی و ویلاسازی های گسترده، جنگل ها را نابود کرده که یکی از نتایج آن بروز سیل های ناگهانی است.دشمال کشور فقط برای مردم مازندران و گیلان نیست، بلکه برای همه کشور و حتی همه جهان است. تاکید ما بر حفظ این طبیعت فوق العاده استعدم درک صحیح ما از توسعه ما را به بیراهه بردها ست و فقط اکوسیستم را نابود کرده است که یکی از دلایل نابودی جنگل های شمال است؛ تکه تکه کردن باعث نابودی اکوسیستم شده است.(دولت جمهوری اسلامی ایران) بزرگراه می زنند ،اما زمینه های دیگر را فراهم نمی کنند، همه مسافران می آیند و حاصل آن آسیب به طبیعت است. این ها فشارهای غیرطبیعی است. انتقال آب از شمال کشور به سمنان به اسم توسعه است بدون اینکه ده سال بعد را مدنظر قرار دهیم. فشارهای غیرطبیعی در کنار تغییر اقلیم را داریم. الان فرونشست زمین اولین گام بیابانی شدن است. در آینده بسیار بسیار نزدیک زاگرس بیابانی می شود و هیرکانی شرایط زاگرسی پیدا می کند. نشانه هایی که در زاگرس داشتیم در ۲۰ سال قبل الان در شمال کشور می بینیم.(خانم شبنم رضاوند) آخرین سخنران جلسه بودند که موضوع انتخابی ایشان بحث بسیار مهم و حیاتی در ایران یعنی (بیابان زایی، بیابان زدایی و راهکارهای آن) بود. بیابان زایی، بیابان زدایی و راهکارهای آن: ایران با داشتن۱۲میلیون هکتار جنگل (حدود ۴/۷ درصد از سطح کل کشور) در مقایسه با سایر نقاط دنیا از نظر پوشش جنگلی فقیر است، اما همین مقدار دارای تنوع گونه¬ای و ذخایر ژنتیکی گیاهی کم نظیری در جهان است که در سایه مدیریت صحیح و برنامه¬ریزی جامع و دقیق میتوان تحولی شگرف در اقتصاد تک محصولی ایران ایجاد کرد. درآمدهای حاصل از جنگل قابل مقایسه با نفت نیست زیرا  منابع نفت و گاز روزی تمام خواهد شد، اما میتوان با مدیریت علمی و کارآمد از جنگل به عنوان یک واحد تولیدی پایا و مستمر استفاده کرد. کهگیلوبه و بویراحمد بعد از شمال کشور اولین استان از لحاظ پوشش جنگلی بوده و دارای فلور گیاهی بسیار متنوع، غنی و دارای پتانسیل های قوی اکوتوریسم است.سرانه سهم هر ایرانی از جنگل به طور متوسط را۲/۰ عنوان کرد و گفت: میانگین جهانی این مقدار۶/۰هکتار است و این مسئله حاکی از کمبود پوشش جنگلی در ایران را نشان می دهد. با وجود اهمیت موضوع اما برای ارزیابی این رویکردکمبود شدید اطلاعات جامع و در دسترس احساس می¬شود بنابراین باید چاره ای برای آن بیندیشید و یکی از دلایل این مسیله بیابان زایی است. ایران با داشتن۱۱اقلیم از ۱۳اقلیم در جهان و با ۸ هزار گونه گیاهی و جانوری جزء ۵ کشور اول جهان از لحاظ دارا بودن تنوع زیستی به شمار می رود در حالی که سرانه ایران از بیابان دو برابر جهان است. بر اساس تعریف کنوانسیون بین‌المللی بیابان‌زدایی، بیابان به اکوسیستم‌های زوال یافته‌ای گفته می‌شود که به دلیل تغییرات اقلیمی و فعالیت‌های انسانی پتانسیل تولید بیولوژیک خود را از دست داده است یا در حال از دست دادن است.

عوامل بیابان زایی: دو عامل انسانی و طبیعی -همچنین کاهش کمیت و کیفیت آب / تبدیل اراضی کشاورزی به اراضی مسکونی که بالاترین نرخ آن مربوط به استان تهران است. هم جزو مصادیق بیابان‌زایی است که از آن به بیابان‌زایی تکنوژنیکی یاد می‌شود که ناشی از توسعه صنعت و مناطق مسکونی است به‌ طوری که در نتیجه این روال باغات و اراضی کشاورزی به ساختمان تبدیل شده است. / تخریب جنگل‌ها و مراتع از دیگر مصادیق بارز بیابان‌زایی است به وضعیت نامناسب جنگل‌های زاگرس می توان اشاره کرد. متاسفانه در دو دهه گذشته از جنگل‌های زاگرس که منبع اصلی تأمین آب مورد نیاز کشوراست، غفلت شده است و شاهدیم که بهره‌برداری شدید، قطع درختان، چرای زیراشکوب باعث کاهش توان تولید این مناطق شده است که قطعاً از مصادیق روشن بیابان‌زایی به شمار می‌رود. / خشکسالی‌های شدید در دو دهه گذشته در کنار بهره‌برداری غیر اصولی از منابع طبیعی/ فقر، عدم ثبات سیاسی، جنگل زدایی و روش‌های نامناسب آبیاری می‌توانند بازدهی خشکی را متزلزل کنند/ فرسایش بادی/ فقر طبیعی و مصنوعی پوشش گیاهی/ شخم بیش از حد ، چرای مفرط ، نابودی جنگل ها ، شورشدن منابع آب و خاک ، تراکم و سله بستن خاک / سوزاندن کود دامی، استفاده از گونه های نامناسب گیاهی، بهره برداری بیش از حد از آب زیرزمینی / شوری خاک و تخریب روزافزون اراضی/ نوسان های اقلیمی با کاهش میزان بارندگی، رطوبت و افزایش تبخیر و تعرق، وزش بادهای گرم و سوزان/ میزان خشکی به ویژه با افزایش دما در تابستان/ وجود مراتع فقیر

اثرات بیابان زایی: دبیر اجرایی کنوانسیون ملل متحد مقابله با بیابان‌زایی، تخریب سرزمین و کاهش اثرات خشکسالی گفت: در مناطق روستایی که مردم وابستگی زیادی به اراضی حاصلخیز دارند، تخریب سرزمین عامل اصلی مهاجرت اجباری محسوب می‌شود.. آمارها نشان می‌دهد تعداد مهاجرت‌ها در سطح جهان طی ۱۵ سال گذشته به‌ شدت افزایش یافته است؛ به طوری‌که در سال ۲۰۱۵، به رقم ۲۴۴ میلیون نفررسید. حال آنکه این رقم در سال۲۰۱۰ و۲۰۰۰ به ترتیب ۲۲۲ و ۱۷۳ میلیون نفر بود. در پشت این اعداد، رابطه بین مهاجرت و چالش‌های توسعه‌ای به ویژه پیامدهای تخریب محیط زیست، بی‌ثباتی‌های سیاسی، ناامنی غذایی و فقر قرار دارد. بیش از۲۵۰ میلیون نفر به طور مستقیم تحت تاثیر پیامدهای بیابان زایی قرار دارند و حدود یک میلیارد نفر در۱۰۰کشور در معرض خطر قرار دارند. این افراد شامل بسیاری از فقیرترین و در حاشیه ترین شهروندان می‌شوند.

وضعیت ایران: ایران، کشوری با۱۶۴میلیون هکتار مساحت که بیشتر مناطق آن رو اقلیم خشک و فراخشک در بر گرفته است. در واقع محدوده بیابانی ایران۳۲ میلیون هکتار از مساحت کل آن محسوب می شود که ۷میلیون و۴۰۰ هزار هکتارش از کانون های بحرانی هستند. در حدود ۹۰ درصد ایران با سه حوزه مشخص دشت لوت، دشت کویر و بیابان های مسیله، در معرض بیابان زایی قرار دارند و عوامل انسانی مثل بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی و خاک، سبب افزایش این میزان می شود. ایران در منطقه ای خشک و نیمه خشک واقع شده است که این مساله در کنار عدم مدیریت منابع آبی، کشت محصولات آب بر و استفاده بی رویه از آبهای زیر زمینی موجب شد تا شتاب بیابان زایی در کشور سرعت گیرد. ، در حال حاضر سرانه بیابان در کشور نیم هکتار است در حالی که سرانه جهانی آن ۰.۲۲هکتار است. وسعت مراتع ایران بیش ۸۰ میلیون هکتار است این در حالی است که سطح بیابان های کشور را حدود ۵.۳۲ میلیون هکتار اعلام می کنند.

تهران درآستانه بیابان زایی:حیدرزاده، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان تهران معتقداست که این شهر شاهد ۳۶ سانت نشست زمین است و این آخرین مرحله قبل از بیابان زایی است. میزان خشکی و بیابانی شدن رو به افزایش و ایران اولین کشور دنیاست که به سرعت به بیابان تبدیل می شود!سال هاست که هم در ایران و هم در سطح بین المللی کارشناسان نسبت به خطر کم آبی در فلات ایران هشدار می دهند. بنا به خوش بینانه ترین برآوردها، ایران در۲۰ سال آینده، حدود یک سوم از منابع آبی سطحی و سفره های زیرزمینی خود را از دست می دهد. بر اساس نقشه ی مناطق خشک جهان که در اطلس جهانی بیابانزایی توسط یونپ در سال ۱۹۹۷ به چاپ رسیده است در ایران به جزء مناطق محدودی از شمال و غرب کشور که دارای اقلیمی مرطوب و نیمه مرطوب میباشد بقیه ی سطح کشور در رده ی سرزمینهای خشک قرار دارد. بیش از ۸۰درصد از  وسعت کشور در قلمرو اقلیم خشک و نیمه خشک قرار دارد. ۷/۲۵ درصد از وسعت کشور یعنی معادل ۳۴ میلیون هکتار در قلمرو اراضی بیابانی و شنزار و کویری است.طبق گزارش ناسا درباره خشکسالی اوایل تابستان ۱۳۹۲ گزارشی از سازمان فضایی آمریکا (ناسا) درباره شرایط جوی زمین منتشر شد که از ورود حدود ۴۵ کشور جهان، به چرخه درازمدت خشکسالی خبر می داد. گزارش ناسا می گفت: به دلیل شرایط لایه اوزون و همچنین انحراف زمین به میزان یک میلیونم درصد از مسیر چرخشی خود به دور خورشید، ۴۵ کشور جهان دچار خشکسالی شدید شده و در صورت عدم ذخیره منابع آبی دچار بحران در تولید کشاورزی و دامداری می شوند. در بین ۴۵ کشوری که ناسا در گزارش خود از اون ها به عنوان کشورهای در خطر خشکسالی شدید نام برده بود، ایران در جایگاه چهارم قرار داشت!در گزارش ناسا آمده بود: پیش بینی می شود تا سال ۲۰۴۵ تقاضای مصرف آب شیرین در خاورمیانه ۶۰ درصد افزایش پیدا کند، اما طبق مطالعات انجام شده، منابع آب شیرین خاورمیانه تا سال ۲۰۵۰ حتی به رقمی ۱۰ درصد کمتر از میزان فعلی خواهد رسید. طبق این گزارش آنچه که بر سر منابع آب در خاورمیانه امد، نتیجه «سوءمدیریت، افزایش تقاضا برای استفاده از منابع زیرزمینی آب و خشکسالی» ست.ایران در هر دهه ۶۵ میلیمتر به سمت بیابانی شدن پیش رفته است در مجموع حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از اراضی کشور ما بر اثر فرسایش بادی، آبی، شوری‌زایی و تخریب فیزیکی، شیمیایی خاک در معرض بیابانی شدن قرار دارند. بر اساس مطالعات سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در حال حاضر ۳۲ میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار از اراضی کشور تبدیل به بیابان شده‌اند و در قالب کویر، تپه‌های ماسه‌ای، اراضی شور و نمکزارها شناخته می‌شوند.از این مقدار۷.۷ میلیون هکتار جزو کانون‌های بحرانی فرسایش بادی هستند. این مناطق در استان‌های سیستان و بلوچستان، سمنان، کرمان، اصفهان، مرکزی، ایلام، خوزستان، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و… قرار دارند. بر اساس پژوهش‌های پژوهشکده هوا اقلیم طی ۴۹ سال اخیر، در هر دهه حدود ۱۱ میلیمتر از میزان بارش‌ها در کشور کاهش یافته است همچنین در هر دهه تبخیر نیز ۵۴ میلیمتر افزایش یافته و درجه حرارت در کشور در هر ۱۰ سال نیز ۰.۴ درجه سانتیگراد افزایش پیدا کرده است. در مجموع ایران در هر دهه ۶۵ میلیمتر به سمت خشک و بیابانی شدن پیش رفته است. سفره‌های آب زیرزمینی در ۳۳۵ دشت کشور بیلان منفی دارند و در هشت دشت کشور در حالت فوق بحرانی است. تمامی این موارد زنگ خطری برای بیابانی شدن کشور است. میزان و پراکنش نامنظم بارندگی‌ها در کشور نیز از جمله عوامل بیابانی شدن اراضی کشور است. برای مثال در بارندگی‌های اخیر مشاهده شد که در یک نقطه طی ۱۳ ساعت بدون وقفه بارندگی داشتیم که این نشان دهنده پراکنش نامنظم بارندگی‌ها است. تا سال ٢٠۵٠ میلادی، خشکسالی کشور ١١ برابر شرایط فعلی خواهد شد و نزولات جوی هم کاهش خواهد یافت.  جنوب البرز و شرق زاگرس تا مرزهای جنوب شرقی کشور در معرض تهدید کمی آب است. ما ۵۰۰ میلیارد مترمکعب آب استاتیک از میلیون ها سال قبل در زیر زمین داشتیم. در ۳۰-۳۵ سال گذشته ۱۵۰ میلیارد مترمکعب از آن را استفاده کرده ایم. باقیمانده آن هم شور است. ایران در حال تبدیل شدن به کشور سومالی است! یک بیابان برهوت و بی انتها با مردمانی گرسنه و آواره! سومالیزاسیون یا تبدیل شدن طبیعت ایران به سومالی، سه مرحله دارد. اول به صورت بلعیدن طبیعت خود را نشان می دهد، به این ترتیب که طبیعت را برای پیشرفت می بلعند؛ این روند، آغاز شده و اثرش را کامل گذاشته است. در نتیجه آن می بینیم که دریاچه ها و رودخانه ها خشک شده است و ما ۹۰ درصد حیات وحش را از دست داده ایم. در مرحله بعدی سومالیزاسیون، کشاورزی بلعیده می شود؛ یعنی منابع آب کم و گران تر می شود، طوری که کشاورزی و دامداری صرف نمی کند. همین الان اگر بخواهیم به تجارت آزاد روی بیاوریم، می توان اغلب چیزهایی را که در ایران تولید می شود، ارزان تر از خارج وارد کرد. در مرحله بعدی سومالیزاسیون، هیولای کم آبی به شهرها حمله می کند؛ یعنی به آب مصرفی انسان ها که در واقع به کمترین میزان مصرف یعنی دو تا چهار درصد می رسد. بحران آب فعلی در ایران از تقریبا ده سال پیش شروع شد. مدیریت نا صحیح ما موجب خشک شدن تالاب ها و هدر رفتن آب های سطحی و زیر سطحی شد. در مناطق نیمه خشک بیشتر فرسایش بادی است؛ جایی که بارش بیش از ۳۰۰ میلی متر است. مانند حوزه سفید رود که استان های زنجان، آذربایجان غربی، همدان و کردستان را در برگرفته و سالانه ۲۶۰ میلیون تن رسوب پشت سدهای ما قرار می گیرد. در مورد فرسایش بادی و گردوغبار در مناطق خشک و نیمه خشک بیشتر دیده می شود. خشکسالی اگر برای شهری ها یک بحران توی روزنامه ها و کلام روسا است در جنوب کرمان یک واقعیت محض است. بعد کهنوج و جیرفت فاجعه نمایان تر است. ۱۰ کشوری که به عنوان بدبخت ترین در میان کشورهای جهان شناخته می شوند، کشورهای بدون آب و اسیر خشکسالی اند و ما در حال وارد شدن به این ۱۰ کشور هستیم.

بیابان زدایی: در کنفرانس سران ریو در سال ۱۹۹۲ معضل بیایان زایی در آفریقا رو مطرح کردن و این امر منجر به تاسیس کنوانسیون جهانی بیابان زدایی (UNCCD)به عنوان زیر مجموعه ای از سازمان ملل شد. در سال۱۹۹۴، مجمع عمومی سازمان ملل به منظور افزایش آگاهی عمومی در این زمینه و پیگیری جدی تر برنامه های کنوانسیون، روز ۱۷ ژوئن رو با عنوان روز جهانی بیابان زدایی نامگذاری کرد.

راههای مبارزه با بیابان زایی، عوامل تأثیرگذار بر کنترل بیابان زایی در ایران: مطالعات فرسایش بادی در مناطق بیابانی یا مناطقی که در معرض بیابان شدن هستند با بررسی چگونگی فرسایش ، عوامل موثر در آن و ارائه راهکارها و اقدامات پیشنهادی برای جلوگیری از فرسایش و در نهایت جلوگیری از افزایش شدت بیابان زایی در مناطق مستعد بیابانی شدن، کمک فراوانی به حفظ اراضی در معرض بیابانی شدن می کند. یکپارچه سازی مواد و تصمیمات سه کنوانسیون ریو، مشارکت دست اندرکاران. نقش سازمانی های جامعه مدنی به حد لازم نبوده است./ارتقا آگاهی مسوولین و مردم/ارزیابی اولویت نیازها/مالچ پاشی، استفاده از مالچ نفتی به منظور تثبیت ماسه های بادی/ نهالکاری، بذر پاشی و… به عنوان بادشکن طبیعی در مناطقی که فرسایش بادی دارند؛ جهت جلوگیری از گسترش بیابانها، از ۳۸ گونه مقاوم به خشکسالی از جمله سرو، گز، تاغ، کهور و کُنار استفاده شود./ کاشت گیاهان ویژه مقابله با بیابان زایی شامل بنه، کنار، کهور، سمر، کرت، کوهنگ (درخت)، سلم، اکالیپتوس، اقاقیا، کاسیا، کرتکی، رمیلک بعنوان مثال: کاشت کهور به عنوان یک گونه مهاجم: کهور در مناطق بیابانی و شوره‌زارهایی کاشته می‌شود که به هیچ عنوان گونه گیاهی دیگری در آن منطقه نیست. مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع به عنوان یک مرجع علمی نیز کاشت درخت کهور در مناطق بیابانی که امکان کاشت گیاه دیگری در آن وجود ندارد را تأیید کرده است/ استفاده از بادشکنهای مصنوعی، ، ایجاد بادشکن در اطراف مزارع می باشد.

بادشکن مانعی است که برای حمایت مزارع ، در مقابل اثرات مخرب بادهای شدید احداث می شود/ با شناسایی مناطق سیل خیز و پخش سیلاب در اراضی مستعد ،جلوگیری از جاری شدن سیلاب بهره گیری از روش های کارآمد در انباشتن آب باران/ تعادل دام و مراتع برای حفاظت از پوشش گیاهی موجود/ استفاده از سوخت های جایگزین/ همچنین می توان با افزایش هوموس به خاک این مناطق در جهت تقویت خاک و حفظ و تقویت پوشش گیاهی اقدام مؤثر انجام داد./ حفظ کرم‌ها، حشرات و باکتری‌های موجود در خاک از اولویت‌های موضوعی در رابطه با حفاظت از طبیعت محسوب نمی‌شوند اما حفظ این تنوع زیستی بالا که در زیر زمین در مناطق خشکی وجود دارد برای حفظ سلامت خاک و امنیت آب و غذا ضروری است./ قرق مراتع،جلوگیری از ورود دام به مرتع  برای مدت معین/ باید به‌طور مرتب و مستمر، بیابان زایی را در کشور رصد کنیم تا بتوانیم به لحاظ کمّی در این مورد اظهار نظر کنیم.

ضعف کشور ما در حوزه بیابان‌زایی نداشتن سیستم پایش و هشدار است. اکنون از نظر فناوری و نیروی انسانی زمینه کار مهیاست ولی مدیریت بخشی نگر و هماهنگ نبودن مسئولان مختلف در کمیته ملی بیابانزایی موجب شده کار آن طور که باید پیش نرود.

در حال حاضر سند جامع مقابله با بیابان و کنترل پدیده گرد و غبار در دشت‌های سیستان و بلوچستان تدوین شده است ولی بی‌توجهی‌ها به موضوع مقابله با بیابان‌زایی باعث شده است که این سند خاک بخورد.  ایران در دهه ۷۵ که به کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی پیوست تا سال۸۰ فعالیت‌های کشور در این حوزه عمیق‌تر از سال‌های بعد از آن بود به طوری که در همان مدت کوتاه برنامه ملی مقابله با بیابان‌زایی تدوین شد و به تصویب کنوانسیون رسید اما متاسفانه به‌تدریج از حساسیت موضوع مقابله با بیابان‌زایی درکشور ما کاسته شد این درحالیست که در دهه‌های اخیر وضعیت کشور به لحاظ بیابان‌زایی وخیم‌تر از دهه۷۰ شده است. در شرایط حاضر هم شاهدیم که در برخی کشورها کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی توسط معاون وزیر پیگیری می‌شود اما در کشور ما به این موضوع و راه‌اندازی تشکیلات مستقل برای مقابله با بیابان‌زایی توجه کافی صورت نگرفته است. درحالیکه مدیریت علمی و کارآمد می‌تواند جنگل را به یک واحد تولیدی پایا و مستمر تبدیل کند. متاسفانه بخاطر مدیریت یک جانبه و توسط یک نفر و عدم توجه به تمامی بندهای سند ۲۰-۳۰ یونسکو و مخالفت شدید با آن بویژه هدف ۱۵ بند ۳ سند۲۰-۳۰ و اصل ۴۵ و اصل۵۰ قانون اساسی ایران با وجود تاکید بر حفظ محیط زیست متاسفانه بخاطر مصالح و منفعت شخصی دولتمردان این أصول کاملا نقض شده و محیط زیست ما رو به نابودی رفته است. نابودی محیط زیست نابودی کشور و مردم است و فقیر و غنی درگیر آن خواهند شد.در بحث آزاد موضوع (گرمایش زمین و اثرات آن) انتخاب شده بود که همکاران توضیحات جالبی را در خصوص علت این پدیده و سهل انگاری نظام و عدم پیگیری و رسیدگی و برنامه ریزی برای جلوگیری از این پدیده مخرب ارائه کردند. این جلسه در نهایت در ساعت ۲۱:۴۵ به وقت اروپای مرکزی به پایان رسید که خلاصه ای از آن برای اطلاع عموم ارائه گردیده است. متن کامل سخنرانی ها و فایل های صوتی در وب سایت کانون و همینطور مجلات کانون موجود می باشد.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن جولای ٢٠١٩

شبنم رضاوند

جلسه ماهیانه نمایندگی نیدرزاکسن(هانوفر) ۱۵ تیر برابر با ۶ یولی در ساعت ۰۰:۱۲ به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای نمایندگی، سخنرانان و گروهی از فعالان حقوق بشر در فضای مجازی پالتاک بر گزار گردید. در ابتدای جلسه آقای مهران فاضل زاده بعنوان مسئول این نشست ضمن تشکر از حضور اعضا و مهمانان در این جلسه را آغاز نمودند. از اولین سخنران جناب آقای محمد رسولیان با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ماه خرداد ۱۳۹۸ دعوت بعمل آمد.

خبر: تجمع اعتراضی کارگران شرکت نکاچوب مقابل درب شرکت.حدود ۴۰۰ نفر از کارگران شرکت نکا چوب در اعتراض به عدم تمدید قرارداد و پرداخت نشدن حقوق ۳ ماه خود در مقابل درب شرکت تجمع کردند.

خبر: تجمع اعتراضی کارگران شرکت لوله سازی اهواز.جمعی از کارگران شرکت لوله سازی اهواز در اعتراض به تخلیه منازل سازمانی خود در منطقه نیوسایت این شهر از سوی بانک ملی، دست به تجمع زدند.

خبر:تجمع اعتراضی تعدادی از اعضای تعاونی مسکن حوزه ستادی وزارت  بازرگانی که از متقاضیان مسکن مهر هستند، آنها در اعتراض به برآورده نشدن مطالباتشان در مقابل اداره کل راه شهرسازی استان تهران تجمع  کردند،معترضان با انتشار دست نوشته ای که نوشته شده است.نقض کامل مواد ۳، ۲۲، ۲۳و25 اعلامیه جهانی حقوق بشر

خبر: شش شهروند بهایی ساکن تبریز بنام های کامبیز  میثاقی، فرزاد  بهادری، مونیکا  علیزاده، شبنم عیسی خانی، شهریار خداپناه و خیرالله بخشی، توسط دادگاه انقلاب تبریز هر کدام از بابت اتهام عضویت در تشکیلات غیر قانونی بهایی به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری و مجموعا به ۳۶ ماه محکوم شدند.

خبر:دستگاه قضاییه نظام ولایت فقیه فشار را بر روی زندانیان عقیدتی سیاسی اهل سنت زندان رجایی شهر کرج افزایش داده است. به گزارش کانون حقوق بشری فشار روزانه بر زندانیان عقیدتی سیاسی اهل سنت سالن ۲۱ زندان رجایی شهر کرج افزایش یافته است. بنا به گفته زندانیان این اعمال فشار که از سوی مسئولان زندان و در رأس آنها  مدیریت زندان غلامرضا ضیائی و معاونین وی  قبادی و  محمدی صورت می‌گیرد موجب اعتراض زندانیان شده است. نقض مواد ۵، ٩، ١٨، ١٩، ٢٢، ٢۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر

خبر: علیرضا شیرمحمدی،۲۱ ساله و زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، فشافویه که در تیرماه سال گذشته بازداشت شده بود،و به اتهامات “توهین به مقدسات، توهین بنیانگذار جمهوری اسلامی، توهین به رهبر انقلاب و تبلیغ علیه نظام به ۸ سال زندان محکوم شده بود. به دست دو زندانی مواد مخدر و قتل عمد در تیپ یک اندرزگاه ۱۱ زندان تهران بزرگ به قتل رسید. علاقمندان به اطلاعات بیشتر می توانند به سایت کانون دفاع از حقوق بشر  در ایران مراجعه نمایند. درادامه جلسه ازآقای غلامعلی نوروزپوردعوت بعمل آمد با بررسی ماده 19اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران  سخنرانی خود را آغاز نمایند. در طول تاریخ دیدگاههای متفاوتی نسبت به معنای آزادی بیان مطرح بوده است و چه بسیار انسانها که بخاطر ابراز عقاید و اندیشه هایشان زندانی ، شکنجه و حتی محکوم به مرگ شده اند. در طی قرون متمادی این سوال مطرح بود که آیا آزادی بیان امتیازی است قابل سلب شدن و یا اینکه حقی است همچون حق نفس کشیدن ، خوردن و آشامیدن . آزادی بیان امری نسبی است که باید برایش حد ومرز قائل شد و یا مطلق است که فاقد حد و مرز است. در قرون ۱۷ و ۱۸ با گذر از دوران تاریک قرون وسطیو پیدایش عصر روشنگری و خرد گرائی تحولی در جنبش های فکری و فلسفی در غرب بوجود آمد که حاصل آن در سال ۱۹۴۸ تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر بود. در ماده ۱۹ این اعلامیه در خصوص آزادی بیان چنین آمده است : (( هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته ودر کسب اطلاعات و افکار ودر اخذ و انتشار آن به تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات فردی آزاد باشد.))نگرش و باور حامیان اعلامیه در این ماده این است که تمام افراد بشر آزاد هستند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و آزادی عقیده را بعنوان یک حق میشناسند . عقیده را امری درونی و بیان را امری بیرونیمیدانندو انسان برای ابرازاین عقاید از کلیه قالبهای بیانی مثل کلام، نوشته ، تصاویر ، شعر ، رقص ، موسیقی و نظایر آن استفاده مینماید. در متن اعلامیه بمنظور تاکیدبیشتر به رعایت این حقوق در ماده سی ام آمده است (( هیچیک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی ، جمعیت ویا فردی باشد که بموجب آن بتوانند هر یک از حقوق وآزادیهای مندرج در این اعلامیه را از بین ببرد ویا در آن راه فعالیتی انجام دهد.))در ماده ۲۰ مصوبه میثاقبین المللیحقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۶۶ به تصویب رسیددو استثنا برای آزادی بیان قائل شده اند.۱- هر گونه تبلیغ بموجب قانون ممنوع است.۲-هرگونه ترغیب به تنفر ملی یا نژادی امذهبی که باعث تحریک به تبعیض یا دشمنی و خشونت گردد بموجب قانون ممنوع است. این یعنی اینکه افراد نمی توانند جهت تحریک و جنگ افروزی تبلیغ کنند و یک نژاد با تصور برتری نژادی نسبت به نژاد دیگری اجازه نخواهد داشت به  تبلیغ افکار نژادپرستانه خود بپردازد . بنابراین این افکار مخالف با قوانین حقوق بشری در جوامع مدنی دارای حق حیات نیست. استقلال در آزادی بیان تنها راه برقراری حکومت مردم بر مردم است . اگر قرار باشد که تصمیم گیری توسط اعضاءیک جامعه انجام شود، ضروری است که افراد آن بتوانند نظرات خود را بیان کرده  ، در مورد آن بحث و مناظره کنند در یک حکومت دمکراتیک لازم است که اعضای جامعه همگیامکان مشارکت داشته و خواست آنها مورد توجه قرار گرفته شود و آزادیشان قابل محدود شدن نباشد و عملا” مردم بطور غیر مستقیم در حکومت مشارت داشته و حاکمان نقطه نظرهای مردم را کسب نموده ودر اداره کشور مورد استفاده قرار دهند. بعبارت دیگر بین نیروی عمودی که همان اداره کنندگان جامعه هستند و نیروی افقی که نهادهای اجتماعی و سندیکا و اتحادیه را شامل میشوند بایدتوازن برقرار باشد. زیرا با برهم خوردن این توازن ، با قدرت یافتن بیش از حد نیروی عمودی نتیجه آن میتواند موجب دیکتاتوری و بلعکس موجب هرج و مرج گردد. در ادامه به بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد آزادی بیان میپردازیم. در قانون اساسی اشاره روشن و مستقیمی از آزادی بیان نشده و در اصل ۲۳ تا ۲۷به مواردی پرداخته که به این آزادی مرتبط میباشد. دراصل۲۳ آمده است (( تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرارداد. روشن است که آزادی بیان بدین معنی نیست که ما سخنانی را در جهت تایید خودمان بشنویم . منظور از این آزادی آن است که تمام عقاید شنیده شود، حتی مخالفین قادر باشند مخالفت خود را ابراز نمایند و گرنه موافقین برای مدح و ثنای نظام مورد تایید خود همیشه آزادی عمل داشته و دارند.. تنها تضمین اصل۲۳ در مورد تفتیش عقاید مادامی است که آن عقاید ابراز نشده اند و الا در گوشه گوشه ی کشورمان شاهد خاموش کردن هر گونه عقیده و  نظرهای مخالفین در مورد موضوعات مختلف بوده و هستیم. در تحلیل اصول ۲۴و ۲۵ هم با مرور سالهای پس از انقلاب بیاد داریم که تا چه حد آزادی چاپ، ترجمه، انتشار کتب، چاپ و درج اطلاعات و مقالاتتوسط نویسندگان ، خبرنگاران و وبلاگ نویسان ، وسترسی به  امکانات و  فناوریهای  روز نظیر اینترنت، فضای مجازی، شبکه های ماهواره ای با فیلتر ،محدودیت و مخالفت مواجه بوده و نظام تمام قد در جهت توقیف افراد سانسور و ممنوعیت مجوز فیلم و سریال، تاتر، کنسرت موسیقی، شعر و سخرانی و سایر موارد اقدام نموده که ناقض اصول ۲۴ و ۲۵است. در خصوص اصل۲۶ و ۲۷ نیزگفتنی است عدم وجود احزاب به معنای واقعی ، ممنوعیت و محدودیت اقلیتهای دینی و ممانعت از اجتماعات و راهپیمائی ها چائی برای آزادی های این دو اصل نمیگذارد. در این اصول عباراتی مثل (( مبانی و موازین اسلامی، وحدت ملی، اساس جمهوری اسلامی خط قرمزهای قانونی بر اینآزادیها است به عبارتی قانون بجای فراهم کردن بستر استفاده از این آزادی تبدیل به دشمن حقوق بشر و آزادی بیان میشود و تنها به جهت ممانعت از بیان هر آنچه نباید گفته و شنیده شود ایفای نقش میکند. اساسا” قوانین تدوین شده همواره تحت تاثیر فشارها و اعمال نفوذهای صورت گرفته از طرف طیف حاکم که آزادی بی حد و حصردارتد و در شرایط و موقعیت های مکانی و زمانی حساسیت هارا به موضوعاتروز جامعه تغییر میدهند و باتفسیر و تعبیری که از قانون و مبانی اسلام میشود به شیوه ای به اصطلاحقانونی باموضوع برخورد قاطع صورت میگیردو امکان استفاده از این آزادیها سلب میگردد. در بین اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها در اصل ۸۶ به آزادی بیان آن هم برای نمایندگان مجلس اشاره شده است. نمایندگان مجلس در مقام  ایفای وظائف نمایندگی و اظهار نظر و رای خود کاملا” آزادند و نمی توان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اتد و یا آرایی که در مقام ایفای نمایندگی خود داده اند تعقیب یا توقیف کرد )) ایرادی که در همان ابتدا به این اصل  وارد بود این بود‌ که چطور قابل قبول است که وکیل یا همان نماینده مجلس از حقوقی برخوردار باشد که موکل که همان مردم هستتد از آن حقوق و اختیاراتبرخوردار نباشند.  مرور اجمالیبه روند برخورد وسرنوشت شخصیت هائی که در کشور روزی سکان دار همین نظام بوده اند و برخوردی که با آنها شده یا میشود نشان دهنده آن است که ظرفیت لازم برای شنیدن افکار غیر همسو و جود ندارد ، عملا  فکر و اندیشه ی مخالفین را مسموم تعبیر کرد ه و آزادی ابراز آنرا سلب مینمایند. هر چند آیت الله خامنهای در سخنرانی خود در فروردین سال ۱۳۹۷ در مورد بحث آزادی در ایران چنین میگوید (( امروز در کشور ما آزادی فکر هست، آزادی بیان هست، آزادی انتخاب هست . هیچکس به خاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظر حکومت است مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد . هر کس ادعا کند من مورد فشار قرار گرفته ام چون عقیده او در فلان مسئله بر خلاف عقیده حکومت بوده . هر کس این جور ادعا بکند دروغ گفته. آزادی در همه جای دنیا چهارچوب دارد و آزادی یعنی برخلاف قانون عمل کردن وجود ندارد. آزادی یعنی بر خلاف  دین و شریعت عمل کردن وجود ندارد. چهارچوبآزادی در کشور ما قانون اساسی و قوانین کشور و همه الهام گرفته از شریعت مطهر اسلام است .البته کسی توقع داشته باشدآزاد باشد و بر خلاف قانون عمل کند، منطقی نیست و این وجود ندارد، بنابر این آزادی هست. مرور این نظرات نشان دهنده جهت فکری نظام حاکم است واینکه در کشورمان از چه دریچه ای به آزادی بیان نگاه میشود و چه حد برای آن آزادی قائل هستند و چه اندازه بین آزادی هایجهان متمدن با آزادیهای ما در کشورمان فاصله وجود دارد. اگر قرار بود در تهیه و تدوین اعلامیه حقوق بشر دین، مذهب،  فلسفه و گرایش خاصی مورد توجه واقع میشد عملا” این اعلامیه تدوین نمیشد. این اعلامیه تصویب و مورد قبول واقع شد تا افرا د جوامع بشری بدور از اینکه مسلمان ، مسیحی ، یهودی  یا خداناباور هستند ودارای چه تفکر و نژادی اند بتوانند از آزادیهای مشروع آنبرخوردار گردند . مانیز نمی بایست جهت دستیابی به آزادیهای مشروع و بشر دوستانه در کشورمان از هیچ تلاشی فروگذاری کنیم‌.

در بخش دوم برنامه سپس در ادامه جلسه بنا بر دعوت مسئول جلسه از آقای فرشاد قضائی کاوکانی ایشان در خصوص جنبش مردم آبادان جهت آب آشامیدنی به شرح ذیل به سخنرانی پرداختند : حوادث 9 تیر 1397 در آبادان و خرمشهر :آبادان واقع شده در  استان خوزستان است  این شهر همچنین دارای فرودگاه و بندر است و به دلیل داشتن پالایشگاه نفت و پتروشیمی راهبردی بودن و هم‌مرزی با کشور عراق، از زمان جنگ جهانی دوم یکی از مهم‌ترین شهرهای خاورمیانه و ایران بوده‌است. یکی از بزرگ‌ترین پالایشگاه‌های نفت جهان (پالایشگاه نفت آبادان) در این شهر قرار دارد. نفت از اغلب مناطق خوزستان با لوله به این شهر می‌رسد و پس از تصفیه به کلیه جهان صادر می‌شود. نزدیکترین شهر به آبادان، خرمشهر است که حدود ۱۵ کیلومتر با این شهر فاصله دارد. خاک آبادان به دلیل آبرفت رودهای کارون و دجله (که به هم پیوسته‌اند) به وجود آمده‌است. شهر آبادان به جزیره‌ای می‌ماند که گرداگردش رود است. این خشکی به جزیره آبادان شناخته شده‌است. شهر آبادان و همچنین بخش اروندکنار و نیمی از شهر خرمشهر در این جزیره‌اند.بزرگ‌ترین شاخه‌ای که از برخورد این دو رود پدید آمده‌است اروندرود است. بخش دیگر این رود که در آنسوی این جزیره روان است و اهمیت کمتری دارد بهمن‌شیرخوانده می‌شود. رود بهمنشیر در بخش‌هایی از گذرگاهش کارون هم خوانده می‌شود. نوع خاک آب رسوبی ریز بافت و برای کشاورزی بسیار مناسب است. پس از کشف نفت در شهر مسجد سلیمان لزوم ایجاد یک پالایشگاه نفت برای تصفیه نفت به نظر می‌رسید به همین دلیل این پالایشگاه در سال ۱۲۹۱ توسط انگلیسیها ساخته شد. این پالایشگاه در ابتدا روزانه ۲۵۰۰ بشکه در روز نفت تصفیه می‌کرد. ظرفیت پالایشگاه آبادان در سال ۱۳۳۰به ۵۰۰۰ بشکه در روز رسید که پس از سرمایه‌گذاری شرکت‌های خارجی به۶۰۰ هزار بشکه در روز رسید که می‌توان از آن به عنوان برزگترین پالایشگاه جهان یاد کرد. در سال ۱۳۴۲ انستیتو نفت فرانسه از طریق سازمان برنامه و بودجه مأمور شد تا مکان‌یابی ایجاد صنایع پتروشیمی در ایران را بررسی کند؛ و با توجه به نزدیکی آبادان به میادین نفتی و هم چنین وجود خط لوله‌های نفت از قبل احداث شده برای پالایشگاه آبادان و دسترسی به منابع آب شیرین دائمی به دلیل مجاورت آبادان با رودخانه اروند رود این مطالعات منجر انتخاب شهر آبادان و به تأسیس شرکت گردید. آبادان در زمان جنگ، آماج تهاجم‌های هوایی و زمینی ارتش عراق قرار گرفت و خسارات جانی و مالی فراوانی به آن وارد شد. خوزستان از زمان‌های قدیم به داشتن هوای گرم معروف بوده است و آبادان نیز که از شهرهای جنوبی خوزستان است، از این ویژگی مانند سایر شهرهای جنوبی استان برخوردار بوده است. در برخی از کتاب‌ها از آن به ‌عنوان شهری که فاقد زمستان است نام برده‌اند.آبادان به علت قرار گرفتن در کنار اروندرود، رود بهمن‌شیر و رود کارون و به‌طور کلی در جوار خلیج فارس دارای تابستانی بسیار گرم و زمستانی معتدل و فرح‌بخش است چنان که لطافت هوای آن گردشگران زمستانی و نوروزی را به خود جذب می‌کند. آبادان در دشت واقع شده و در مجموع هوای گرمی دارد. گرمای آن در ماه‌های تیر و مرداد ماه تا ۵۸ درجه سانتی‌گراد بالا می‌رود و در بهمن ماه تا صفر درجه سانتی‌گراد هم پائین می‌آید. در فصل تابستان علاوه بر گرمای شدید این شهر، ریزگردها نیز هوای این شهر را به شدت آلوده می‌کنند و به‌ گونه‌ای که سطح دید افقی به شدت کاهش می‌یابد و تنفس بسیار مشکل می‌شود. منشا برخاستن گرد و غبار  از جنوب شرق کشور عراق و جنوب اهواز است که این دو کانون فعالیت یکدیگر را تشدید کرده‌اند. همچنین، سرعت باد باعث  گسترش گردوغبار در سطح استان خوزستان و شهر آبادان می‌شود. در آبادان کشاورزی به کشت و پرورش درخت خرما (نخل) اختصاص دارد. تعداد نخل‌های موجود در این ناحیه را ۴ میلیون اصله برآورد کرده‌اند نقض مواد ماده۲۰ و ۲۵اعلامیه حقوق بشراز بی‌آبی تا شلیک به تشنگان: معترضان جمعه هشتم تیرماه با در دست داشتن ظرف‌های خالی آب مقابل مسجد جامع این شهر تجمع کردند. و پس از آن و بی نتیجه بودن تجمع آن ها در پی بالا گرفتن بحران آب در خرمشهر و آبادان و تشدید فضای امنیتی، مردم این دو شهر به خیابان‌ها آمدند و اعتراضات مردمی به خشونت کشیده شد. در حوادث شامگاه شنبه ۹ تیر1397 دستکم یک شهروند کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند. در سوی مقابل، حضور نیروهای امنیتی در این دو شهر به شکل چشمگیری افزایش یافت و علاوه بر پلیس ضد شورش، نیروهای لباس شخصی نیز در گوشه و کنار شهر با مردم معترض برخورد و تعدادی از معترضان را دستگیر کردند. کاربران شبکه‌های اجتماعی تصاویری از اعتراضات مردم خرمشهر و  آبادان به وضعیت آب آشامیدنی را منتشر کردند که شهر را در حالت نیمه جنگی نشان می‌دهد. در این تصاویر از یک سو نیروهای دولتی اقدام به تیراندازی می‌کنند و از سوی دیگر مردم معترض برای در امان نگاه داشتن خود از گاز اشک‌آور آتش روشن کرده، به سوی نیروهای امنیتی سنگ پرتاب می‌کنند. در یکی از تصاویر منتشر شده، مرد جوانی که مورد اصابت گلوله قرار گرفته دیده می‌شود و توسط دیگر معترضان حمل می‌شود. هرچند که وزیر کشور کشته شدن شهروندان خرمشهر را رد کرده و گفته است که تیراندازی‌های شنبه شب تنها یک مجروح بر جای گذاشته، اما سازمان حقوق بشر اهواز تعداد کشته‌شدگان حوادث شب جمعه را چهار نفر اعلام کرده است. همچنین فعالان حقوق اعراب در ایران می‌گویند که تاکنون دهها نفر بازداشت شده‌اند. آسیه باکری، فرزند حمید باکری، از فرماندهان جنگ در آبادان، تصویر پدرش در روز آزادسازی خرمشهر را یادآوری کرده و گفته اگر زنده بود شاید خرمشهر را رها نمی‌‎کرد.

بی‌آبی، گرما و گرد و خاک: صحبت های یکی از شهروندان این شهرها و مردمش درد و رنج‌هایی به چشم دیده‌اند که هیچ کس دیگری تجربه نکرده است. جنگ اگر چه ظاهرا تمام شد و خرمشهر آزاد، ولی مردم این شهر سال‌هاست برای زنده ماندن می‌جنگند. مردم این شهر آبی برای خوردن ندارند و تشنگی آنها را به مرز انفجار رسانده است. آبی که تحت عنوان آب شرب در لوله‌های شهر جاری است، از آب دریا نیز بدتر است، زیرا که آب دریا اگر چه شور ولی حداقل زلال است ولی آنچه ما داریم، آب گل‌آلودی است که از آب دریا نیز شورتر است. مشکل کجاست؟در نتیجه انتقال آب رودخانه‌های کارون، دز و کرخه به شهرهای دیگر، آب‌آورد رودخانه کارون به شدت کاهش یافت و تعادل خود در نقطه تلاقی با آب‌های شور خلیج فارس را از دست داد.با توجه به اینکه دریا در روز چهار بار جزر و مد دارد، آب شور چهار بار در روز وارد رودخانه می‌شود. در نقطه مقابل چهار بار نیز آب شیرین وارد دریا می‌شود. این برهم‌کنش طبیعی میان دریا و رودخانه درجه شوری آب را در حد معمول نگاه می‌دارد ولی با توجه به کم شدن حجم آب شیرین، شوری آب به شدت بالا رفته است.

براساس آمارها، آب‌آورد رودخانه کارون در پایین‌دست بیش از ۷۰ درصد کاهش یافته است. این امر سبب مرگ نخلستان‌ها، مزارع و شوری و غیرقابل مصرف شدن آب در شهرهای پایین‌دست شده است. ایران از سال ۲۰۰۹ به عراق آب شرب ارسال می‌کرده اما مقدار این آب در حدی ناچیز بوده که بیشتر برد تبلیغاتی داشته تا اینکه کمکی به حل بحران کم آبی در بصره کند. ایران سالانه خود را ملزم به انتقال ۱۲۰ هزار متر مکعب آب به بصره کرده که از طریق کشتی منتقل و تخلیه می‌شود. ۱۲۰ هزار مکعب برای یک شهر دو و نیم میلیون نفره که دچار کم آبی است بسیار اندک است. اگر مصرف سرانه آب در خوزستان را طبق آمار رسمی ۴۰۰ لیتر در روز بدانیم -که به علت گرمای طاقت فرسا و کشاورزی ناکارآمد نزدیک به سه و نیم برابر استانداردهای جهانی است- مقدار آب شربی که ایران به بصره منتقل می‌کند تنها کفاف نیم درصد آب شرب ساکنان شهری ۱۵۰ هزار نفره مثل خرمشهر را می‌دهد.وزارت خارجه عراق در واکنش راجع به رابطه ایران و عراق در خصوص مسائل مربوط به آب گفت: “سیاست‌های ممالک همسایه در زمینه آب به منافع عراق آسیب زده و بر منابع آبی عراق اثر سوء داشته. مناطق جنوبی عراق امروز به علت آنکه ایران جریان آب را از ۴۲ رودخانه به داخل عراق بسته دچار مشکلات اساسی است”.

سپس جناب آقای رضا چهردازی با موضوع روز بین المللی نلسون ماندلا به سخنرانی پرداختند نلسون ماندلا و نسرین ستوده پدر ماندلا ، گادلا هنری سرشت آگاهی داشت پدر ماندلا عضو شورای سلطنتی مردم تمبو و فردی بسیار تاثیر گذار در به قدرت رساندن صاحبان منصب روزگار خود بود . یک آدم کت و شلواری را تصور نکنید ، یه آدم نیمه برهنه، یه بومی آفریقایی را تصور کنید ، که از شانه اش تا لاله گوشش پر از بندها و گردن بندهایی است که هر یک نماد بخشی از تاریخ و فرهنگ ان سرزمین هستند .پدر ماندلا در اوج قدرت قرار داشت که به دنبال اختلاف نظر درگیری با قاضی استعماری تمبو، مقام و ثروت خود را از دست داد و دیگر زورش به استعمار نرسید و دستان استعمار به خیال خامشان دفنش کردند ولی جالب است بدانید او همچون بذری رویید چون همزمان با حذف او از صحنه مبارزات ضد استعماری و در اوج افسردگی و ناامیدیش درسال ۱۹۱۸، خدا او را صاحب فرزندی کرد که ما او را امروز با نام نلسون ماندلا میشناسیم …اگر بخواهیم زندگی ماندلا را تصور کنیم، فردی با اصالت ، با خانواده ای آزاده، که در راه آزادی و عدالت جدی بودند.پسر بچه ای که قطعا به علت فضای خانوادگی و علاقه اش به تاریخ سرزمینش ،شاهد دردهای بسیاری بود که سفید پوستان با خود به سرزمینشان آورده بودند و در ایام نوجوانی کاملا درگیر بود با مقایسه ی زندگی آزاد و برابر مردمانش با سابقه چند صد ساله با ارزشهای عمیق و منطبق بر وجدانی بیدار و مهر و دوستی، با آن جهنمی که شاهدش بود و داشت تاریخشان را میسوزاند و وجدانهای بیدار را سرکوب میکرد و ترس و تبعیض رواج میداد و روح و فطرت و کرامت را از همرنگانش میگرفت …او دردمند شده بود و از همان نوجوانی عادت کرده بوده روز انسانیتش را اندازه بگیرد و روحیه ای به شدت تبعیض گریز پیدا کرد . بعد از اتمام مکتب در سال ۱۹۳۹ وارد کالج دانشگاه فورت هر میشود، دانشگاهی که تنها مرکز آموزش عالی مخصوص سیاهپوستان در آفریقا جنوبی بود و همتراز با آکسفورد و هاروارد بود. او دغدغه مند و دردمند بود و با برخورداری از روحیه ای تبعیض گریز و بینش انسانی و توانایی غریزی که در همسو کردن افراد با خود و ایجاد حس اعتماد در دیگران داشت و از همه مهمتر باور به حقانیت مسیری که انتخاب کرده بود ، همیشه و در هر اجتماعی نقش موثر داشت که اولین پدیدارهای این صفات در همین دانشگاه در تاریخ زندگی او آشکار شده و آن زمانی است که به عنوان نماینده شورای دانشجویی انتخاب شد و در همان سال اول تحصیلش به خاطر تحریم شورای دانشجویی و مخالفت با سیاستهای دانشگاه اخراج میشود .بعد از اخراج از دانشگاه ، در ابتدا به عنوان نگهبان و گاها کارگر معدن فریادهاشو ، پتک میکرد بر سر سنگ. بعد از مدتی به عنوان منشی یک شرکت حقوقی استخدام شد و بودن در این فضای حقوقی برای جوان۲۳ ساله ای مثل او، یک نقطه عطف مهمی درنگاه او، به حقوق انسانی شد.او همزمان تحصیلات خود را به صورت مکاتبه ای از سر گرفت و در رشته علوم انسانی فارغ تحصیل شد و پس از آن به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. وی در سال۹۴۳ به کنگره ملی آفریقا پیوست و فعالیتهای سیاسی خود را رسما آغاز کرد. این گروه متشکل از جوانان آفریقایی بود که با دو هدف کلی ، مبارزه علیه تبعیض نژادپرستی و رساندن صدای اعتراض مردم به گوش جهانیان ، تشکیل شده بود. با پایان جنگ جهانی دوم و به قدرت رسیدن نظام آپارتاید یا جدا نژادی ، شرایط از قبل هم بدتر شد و تبعیض با وجهه قانونی و با تمرکز بیشتر و اهرم قدرت حزب حاکم ، به سرعت رشد میکرد .او به همراه دوست وهم دانشگاهی قدیمی خود اولیور تامبو در سال ۱۹۵۲اولین موسسه حقوقی وکلای سیاهپوست را تاسیس کردند و  خدمات حقوقی اغلب رایگان، به سیاه پوست فاقد هرگونه نمایندگی حقوقی میداد و تلاش های ارزشمندی در جهت ایجاد یک اجماع جهانی علیه نظام آپارتاید و آگاه سازی مردم آفریقا جنوبی کرد ولی در جریان جنگ سرد، نظام آپارتاید با تبلیغات توانست جوامع غربی ، بخصوص آمریکا را قانع کنند که حمایت از ماندلا باعث جنبش های کمونیستی در آفریقا خواهد شد و ماندلا دارای تمایلات کمونیستی است و او را آلترناتیوی برای غرب معرفی کردند ماندلا برای نخستین بار در سال۱۹۵۶دستگیر و متهم به خیانت شد ، اما در نهایت در سال۱۹۶۱ از این اتهام تبرعه گشت ، همزمان با مختوم شدن این پرونده، ماندلا رهبری شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا که خود از بنیانگذاران آن بود بر عهده گرفت و به کشورهای دیگه برای جمع آوری کمک های مالی و همچنین تربیت غیرنظامی ها سفر میکرد در همان سال۶۱ رهبری اعتصاب کارگران ملی را بر عهده گرفت و از همان موقع تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و در ۵ آگوست۱۹۶۲ باهمکاری سازمان سیا در لو دادن مخفیگاهش پس از ۱۷ماه فرار و فعالیت دستگیر شد و در حکم اول به اتهام خروج غیر قانونی و رهبری اعتصاب به ۵ سال حبس و پس از آن در محاکمه ثانویه در سال۶۴ به اتهام خرابکاری به حبس ابد محکوم شد .در طول سالهای طولانی حبس او، همواره شعری را از شاعر انگلیسی ویلیام ارنست زیر لب زمزمه میکرد که شاید بهترین دریچه برای درک دوران  ۲۷ ساله حبس اوست. در فراسوی این شب تیره که چون مغاکی میان دو قطب مرا در برگرفته ‌است، برای سرشت استوار و تسخیرناپذیر خویش، شکرگزار خدایانم. در شرایط طاقت فرسا و در چنگال ضربات زمانه سر را صبور کردم. نه دست از تلاش برداشتم و نه به لابه و زاری افتادم. با پتک ایام و زیر آوار سرنوشت، سرم خونین اما برافراشته است. فراسوی این جایگاه پر از خشم و اشک، جز سایه‌های وحشت دیده نمی‌شود و تهدید و رنج سالیان مرا می‌پاید اما در من نشانی از هول و هراس نیست. از این گذرگاه تنگ و تاریک و از پیامدهای در تقدیر، واهمه‌ای ندارم. (چون) سرنوشتم را با دست خویش می‌نویسم و سردار روح خویشتنم. اما آنچه موجب شد نلسون ماندلا به عنوان یکی از نمادهای مبارزات مدنی در جهان برجسته شود تلاش خستگی‌ناپذیر او در مسیر مبارزاتش بود بطوری که دوران طولانی زندان را به یک مرحله از مسیر مبارزاتی‌اش تبدیل کرد و توانست با نوشتن خاطرات و دیدگاه‌هایش تاثیر مهمی بر جامعه خود بگذارد. کتاب »راه دشوار آزادی« مشهورترین کتاب ماندلاست که در دوران زندان نوشته است. در نهایت با افزایش فشارهای داخلی و بین المللی در۱۱ فوریه۱۹۹۰ دکلرک ،آزادی ماندلا را اعلام کرد . ماندلا پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و سقوط رژیم اپارتاید آفریقا جنوبی در برخورد با سفید پوستان مسیر انتقام را پیش نگرفت و حتی دکلرک ریاست جمهور پیشین را که سفید پوست بود به عنوان معاون معاون خود برگزید و جایزه صلح نوبل خود را با آن به اشتراک گذاشت. او بیش از آنچه به عدم خشونت در مسیر مبارزاتی تاکید کند بر پرهیز از هرگونه خشونتی پس از پیروزی تاکید داشت. او تلاش کرد به همه ایده الهایی که در کتاب مشهور خود به نام راه دشوار آزادی برای مردم کشورش مطرح کرده بود در دوران ریاست جمهوری خود جامع عمل بپوشاند.

از کتاب راه دشوار آزادی: من اساسا خوشبین هستم. نمی‌توانم بگویم که در ذاتم بوده یا این‌چنین پرورش پیدا کرده‌ام.یکی ازویژگی‌های خوش بین بودن این است که نگاهت به خورشید باشد و روی زمین، گام به گام به سمت آن حرکت کنی.لحظات تاریک زیادی بوده که ایمان من به انسان وانسانیت مورد آزمایش قرار گرفته است.اما نمی‌توانستم ناامید شوم. از دست دادن امید، به معنای شکست و مرگ است…انسان‌ها در هنگام تولد از هیچ چیز نفرت ندارند.ما نفرت داشتن و متنفر بودن از یکدیگر را یاد می‌گیریم.همان‌طور که می‌توان نفرت داشتن را آموخت، می‌توان دوست داشتن را هم آموخت.عشق در درون ماست.شاید روزگار کاری کند که شعله‌هایش پنهان شود، اما خاموش نخواهد شد…انسانی که آزادی را از انسانی دیگر می‌گیرد، خود هم اسیر است. اسیر نفرت. او هم پشت میله‌های پیش داوری و ذهن بسته اسیر است.زندان و زندان‌بان، هردو اسیرند.نسرین ستوده: هر بیشتر در مورد ماندلا آموختم به طرز شگفت انگیزی متوجه شباهت او با خانم نسرین ستوده شدم .از انزجار هر دو آنها از تبعیض، از پایداری آنها بر مبارزات مدنی مسالمت آمیز از برق ایمان در چشمانشان از گذر از تهدیدات و حصر، از حقوق دان بودن و پیشه وکالت، از توجه عمیق به حقوق انسانی ، از عدم نفرت پراکنی و کاشتن بذر کینه و از گذشت و ایثار و فداکاری و صبر، از تقدیر و روزگاری که هر دو را در آیین عشق به آدمی و برابری به رقص درآورد و پروانه وار سر به آتش کوبیدن، از صدای زنجیر پاهایشان، از تاریخ آدمی که وامدار آنها شده و ذهنهای که آبستن درد و راه آنهاست .آنچه من درک کردم اینست که خانم ستوده، نسخه ای بروز شده از ماندلاست، چرا که ماندلا در نقطه ای ایمان و باورش را به پرهیز از خشونت از دست داد ولی نسرین ستوده همواره بر مسیر مسالمت آمیز خود تاکید داشت و باور ما را بر روشهای مسالمت آمیز اعتراض و اصلاح جامعه به دور از هرگونه خشونت و نفرت پراکنی و دوست و دشمن کردن و خودی و ناخودی کردن ، صیقل داد. نکته قابل گفتن این است که زندان و حصر و عدم تحمل امثال او ، همان خاک حاصلخیزی است که میزبان بذری از نور شده است. اگر بخواهیم از تاریخ درس بگیریم، آنچه یک باید است برای هر حکومتی باز گذاشتن راه اصلاح و اعتراض به مظاهر بی عدالتی و درک مواضع منتقدین و انسانهای آزاده ای چون ستوده است.

 در ادامه از آقای محمد علی قدیمی جهت معرفی کتاب قلعه حیوانات با نویسندگی جرج اورول دعوت شد. جرج اورول در سال ١٩٠٣ در یکى از شهرهای هندوستان به دنیا آمد و زمانى که یکسال داشت همراه با مادر و دو خواهر خود به انگلستان رفت و در آنجا توسط مادر بزرگش بزرگ شد. به دلیل وضعیت مالی نامناسب خانواده و بر خلاف میل مادرش، جرج در مدرسه مذهبى تحصیل کرد. در دوران جوانی تصمیم گرفت که به هندوستان برگردد و در پلیس سلطنتى فعالیت کند. اورول در سال ١٩۵٠و بر اثر بیمارى ریوى فوت کرد و به درخواست خودش جسدش سوزانده شد. داستان کتاب در مورد چیست؟ داستان درمورد حیوانات اهلى ساکن در یک مزرعه است که از بهره کشى بیش از حد مالک مزرعه (آقاى جونز) خسته شده و تصمیم میگیرند که بنابر توصیه قبل از مرگ یکى از حیوانات دست به شورش بزنند. پس از پیروزى این انقلاب ، خوکها که هوش بیشترى نسبت به بقیه داشتند، رهبرى گروه را به عهده میگیرند و پست و وظایف آنها را بر اساس قوانین خود وضع میکنند و بر روى دیوار نسب میکنند. قوانین به این ترتیب هستند: ١-همه انها که روى دو پا راه میروند دشمن هستند. ٢-همه آنها چهار پا با بالدار هستند ، دوستند. ٣- هیچ حیوانى حق پوشیدن لباس را ندارند. ۴- هیچ حیوانی حق خوابیدن روى تخت را ندارد. ۵- هیچ حیوانى حق نوشیدن الکل ندارد. ۶- هیچ حیوانى حق کشتن حیوان دیگری را ندارد. ٧- همه حیوانات با هم برابرند. ولى در زمان کوتاهى تمام این قوانین مجددا عوض شد. کتاب قلعه حیوانات در واقع به طور غیر مستقیم به شرایط حاکم بر شوروى سابق اشاره میکند و در واقع شرایط آن مزرعه، شخصیت ها و حیوانات این داستان را میشود به بسیارى از جوامع ، شخصیت ها و رهبرى هاى دنیاى واقعى دید.در بخش پایانی جلسه بحث آزاد جلسه با موضوع جنبش دانشجویی١٨تیر١٣٧٨مطرح گردید و علاقمندان به ارایه نظرات خود پرداختند. این بحث می پردازد به حادثه حمله کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸که طی این درگیریها چندین دانشجوکشته و  زخمی و مفقود شدند. در ابتدا اقای فرشاد قضایی شرح دادند که در این تظاهرات دانشجویان به اعتراض بسته شدن روزنامه سلام درمورد متن محرمانه سعیدامامی معترض بودند ودرادامه نیز خانم صدیقه جعفری و شبنم رضاوند بعنوان شاهدان این واقعه حوادث آنروزها را شرح دادند. علاقمندان به کسب اطلاعات بیشتر می توانند به لینک زیر مراجعه نمایند.در پایان جلسه آقای مهران فاضل زاده از کلیه همکاران و حضار وبخصوص سخنرانان، ادمینها و منشی جلسه تشکر نمودند و راس ساعت ۱۴:45 ختم جلسه را اعلام نمودند. اسامی اعضا حاضردر  این جلسه بدین شرح میباشد: دیان دادی. شبنم رضاوند. فرشاد قضایی.ازاده قریشی. منوچهر شفایی، غلامعلی نوروزپور. ارش ادینه، احمد رضا ایران نژاد. مهران فاضل زاده. علی مسیبی. نارگل غفوری. النازاسدی. منوچهرشفائی. محمدعلی محمودزاده. محمدرسولیان. محمدعلی قدیمی. غلامعلی نوروزپور. النازاسدی صفا .فرید هیبت اللهی. سحرصمیمی. علیمرادی. ناصرنوروزی. سپیده تقی خانی. رضاچهرازی. محمدادینه. فائزه ایمانیان.لا له پروین نیا. جوادیوسفان. مرضیه مهدیه. نوید هنرمند. صدیقه جعفری. شبنم فتحی. شهریار توبیها .سعید دلگرم. حامد پرنوش. بهاره بلورچی و سایر همراهان و فعالان حقوق بشر مهمان .

کودک همسری

زهرا برومند

کودک همسری یکی از موضوعات داغ بحث بین فعالان اجتماعی و قانون‌گذاران در ایران است. مسئله‌ای که به گفته فعالان اجتماعی، خشونت علیه کودکان محسوب می‌شود اما از دید قانون‌گذاران، بر اساس فقه و شرع، تعیین شده است. این فعالان با تکیه بر کمبود قوانین حمایت از کودکان در برابر ازدواج در سنین پایین، به توصیف وضعیت دختران قربانی این نوع ازدواج می‌پردازند. اما «کودک» در تعاریف و عهدنامه‌های بین‌المللی کیست و حداقل سن قانونی ازدواج در ایران در دهه‌های اخیر چه تغییراتی کرده است؟ماده شماره یک «پیمان‌نامه حقوق کودک» که در سال ۱۳۶۸ در سازمان ملل متحد به تصویب رسید، کودک را چنین تعریف می‌کند:«این پیمان‌نامه، تمامی افراد زیر ۱۸ سال را به عنوان کودک به رسمیت می‌شناسد. هرچند که سن قانونی در برخی کشورها، پایین‌تر تعیین شده است، اما کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، نهاد ناظر بر این پیمان‌نامه، از دولت‌ها می‌خواهد تا در صورتی که سن قانونی تعریف شده در کشورهایشان، زیر ۱۸ سال است، آن را به ۱۸ سال افزایش دهند.و به موجب این پیمان‌نامه، تمام کشورهایی که محتوای آن را به رسمیت بشناسند، ملزم به رعایت حقوق تعریف شده در آن برای افراد زیر ۱۸ سال هستند..در اسفندماه ۱۳۷۲ و در زمان ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، کشور ایران نیز با تصویب قانونی با عنوان «قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک»، این پیمان‌نامه را با یک شرط پذیرفت: «هرگاه هر قسمت از محتوای این پیمان‌نامه با قوانین قوانین داخلی و موازین اسلامی در تضاد باشد، جمهوری اسلامی ایران، لزومی به اجرای آن نخواهد داشت». هم‌اکنون، نظارت بر اجرای این پیمان‌نامه در ایران، از وظایف وزارت دادگستری است.اگرچه سن قانونی در کشور ایران، ۱۸ سال تمام تعریف شده، اما در مواردی مانند ازدواج، این سن برای دختران، ۱۳ سال و برای پسران، ۱۵ سال تعیین شده است و افراد برای ازدواج، کمتر از این سن، نیاز به حکم دادگاه خواهند داشت.

تغییر و تحولات سن قانونی ازدواج در ایران:در سال ۱۳۱۰، برای نخستین بار به مسائل مربوط به ازدواج در قانون اساسی کشور توجه بیش‌تری شد، اما به سن ازدواج، آن‌طور که باید و شاید توجهی نشد.

در سال ۱۳۱۳، در ماده ۱۰۴۱ قانون اساسی، سن قانونی ازدواج برای دختران، ۱۵ سال و برای پسران ۱۸ سال تعیین شد و ازدواج بین سنین ۱۳ تا ۱۵ سال برای دختران و ۱۵ تا ۱۸ سال برای پسران، با مجوز دادگاه صورت می‌گرفت. ازدواج زیر این سنین نیز به طور کلی ممنوع اعلام شد.

در سال ۱۳۵۳، در ماده ۲۳ قانونی به نام «قانون حمایت خانواده»، سن قانونی ازدواج برای دختران به ۱۸ سال و برای پسران به ۲۰ سال افزایش یافت و ازدواج بین ۱۵ تا ۱۸ سال نیز با اجازه والدین و نظر دادگاه صورت می‌گرفت. ماده ۲۳این قانون، پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۸، لغو شد و ماده ۱۰۴۱ قانون اساسی دوباره به اجرا درآمد.در سال ۱۳۷۰، سنین قانونی ازدواج برای دختران به ۹ سال و برای پسران، ۱۵ سال تعیین شد و سپس و در آخرین تغییرات، یعنی در سال ۱۳۷۱، سن ازدواج به ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران تغییر یافت و ازدواج پایین‌تر از این سن نیازمند اجازه ولی و دادگاه است.دلایل کودک همسری: با اینکه ازدواج کودکان ممکن است به دلیل آداب و رسوم و فرهنگ جامعه صورت پذیرد، ولی «فقر» دلیل اصلی کودک همسری است. هنگامی که دختران ازدواج می‌کنند، والدین از وظیفه اقتصادی آن‌ها آزاد می‌شوند یا گاهی اوقات از داماد منافع مالی به دست می‌آورند. خانواده‌ها عقیده دارند که ازدواج زودتر، دختران را از رفتارهای جنسی یا بارداری خارج از ازدواج محافظت می‌کند. “رها” در یکی از روستاهای اطراف ایلام بعنوان زن دوم، به عقد یک مرد پنجاه ساله که دارای ۷ فرزند است درآمد. پدر “رها” در ازای دریافت ۱۵ میلیون تومان با ازدواج دختر بچه خود موافقت کرده است. بهمن ۱۳۹۷دختر ۱۱ ساله‌ ایلامی که به خاطر بدهی پدرش به عقد طلبکار ۴۴ ساله در آمده بود، با کمک کنشگران و دادستانی استان به بهزیستی تحویل شد. خواهر ۱۳ساله او هم با اذن پدر به عقد دایم یکی از اعضای طایفه در آمده بود. سرنوشت دو دختر در دست یک ولی معتاد قرار داشت. کوچکترین فرزند داماد هم دو سال از عروس بزرگتر بود. داماد و پدر دخترک بازداشت شدند..

کودک همسری چه پیامدهایی برای دختران دارد؟بر اساس مقالات مرور شده پیامدهای ازدواج دختران در کودکی می‌تواند به صورت زیر طبقه‌بندی شود˸

آسیب‌پذیری در برابر بیماری‌های مقاربتی و سرطان دهانه‌رحمدختران در سنین پایین‌تر به خاطر شرایط فیزیکی بدن‌شان مستعد ابتلاء به بیماری‌های مقاربتی هستند. سلول‌های واژن و دهانه رحم دختران در سنین پایین، سلول‌های حفاظت‌کننده ندارد و در سنین کم، به راحتی آسیب می‌بیند. بر طبق آمار، احتمال آلودگی به ویروس HIV در دختران بیشتر از پسران است. همچنین بیشترین آمار ابتلاء دختران در سن ۱۵ تا ۲۴ است. در حالی‌که بیشترین آمار پسران آلوده ۱۰ سال بعد از این سنین است. بنابراین، در صورتی که دختران در سن کم یا دیگر بیماری‌های مقاربتی باشد، احتمال آلوده شدن بیشتر است.

مشکل در تنظیم خانواده و بارداری ناخواستهتنظیم خانواده بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی؛ «برنامه‌ریزی زوجین برای دستیابی به اهداف باروری به صورت آگاهانه، مسئولانه و داوطلبانه، به منظور ارتقای تندرستی و بهزیستی خانواده» است. تنظیم خانواده به خانواده‌ها امکان می‌دهد تا تعداد فرزندی که می‌خواهند، داشته باشند. بین حاملگی‌ها فاصله بیندازند و از بارداری‌های پر خطر (برای مادران و نوزادان) جلوگیری کنند. مطالعات نشان داده که بین ازدواج در کودکی و بارداری ناخواسته، سقط جنین، فاصله کم‌تر از دو سال بین بارداری‌ها و میزان باروری بالا رابطه وجود دارد.

خشونت فیزیکی و جنسیبر طبق نتایج مقالات، دخترانی که در سنین کودکی ازدواج می‌کنند، در معرض خطر خشونت جنسی و فیزیکی قرار دارند که ممکن است مواجهه با این خشونت برای آن‌ها مشکلات جنسی متعدد ایجاد کند.

خطرات هنگام بارداری و زایمان و مشکلات نوزادانعوارضی مانند فشار خون بارداری، عفونت خون در بارداری و خونریزی در زنان جوان کمتر از ۱۵ سال، بیشتر از زنانی است که در بیست سالگی ازدواج کرده‌اند و این عوارض بیشتر آن‌ها را در خطر مرگ قرار می‌دهد. به طور کل مادران باردار زیر بیست سال، بیشتر از زنان بالغ با خطر مرگ و میر مواجه هستند.

انزوا و افسردگیزنان پس از ازدواج، از خانواده خود جدا می‌شوند و به خانه همسر خود می‌روند و نقش همسر، خانم خانه‌دار و در نهایت مادر را بازی می‌کنند. بعضی از زنان تأیید کرده‌اند که برای بقا باید بچه‌دار شدن و سازگاری با محیط جدید را بپذیرند. زنان در برخی از جوامع حتی چندهمسری را نیز قبول می‌کنند. به علاوه؛ این افراد فرصت لذت بردن از دوران کودکی خود، تحصیل و ایجاد دوستی را از دست می‌دهند. همه این عوامل باعث انزوا و افسردگی آن‌ها می‌شود.

آمار کودک‌همسری در ایران چقدر است؟آمارهای ثبت احوال در سال 95 هم نشان می‌دهد، استان خراسان رضوی با ثبت بیش از 6 هزار مورد از ازدواج کودکان در رتبه اول قرار دارد و آذربایجان شرقی با بیش از 4 هزار مورد، رتبه دوم، خوزستان نیز با ثبت حدود 2 هزار و 500 مورد ازدواج کودکان رتبه سوم ازدواج کودکان در سنین 10 تا 14 سال را به خود اختصاص داده‌اند.علت اصلی 90 درصد ازدواج‌هایزیر 13 سال را فقر می‌داند

رد طرح افزایش سن قانونی ازدواج کودکان در مجلس: در حالی که ازدواج کودکان در سنین پایین در ایران رو به افزایش است رژیم ایران علیرغم عضویت در کنوانسیون بین المللی حقوق کودک، در یک اقدام خلاف اعلامیه جهانی و کنوانسیون بین المللی حقوق کودک طرح کودک همسری که در آن ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال ممنوع شده است را رد کرد. طرح ممنوعیت کامل ازدواج دختران زیر ۱۳ سال و پسران زیر ۱۶ سال تحت عنوان کودک همسری در سال ۲۰۱۶، جهت بررسی به مجلس ارائه شد.پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس، پس از رد لایحه افزایش سن ازدواج، از تلاش‌ برای سیاسی کردن مسئله یاد کرده بود. شهیندخت مولاوردی، معاون سابق رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده از خانواده‌های ایرانی خواسته از طرح افزایش سن ازدواج حمایت کنند.در همین راستا چندی پیش “پروانه سلحشوری”- نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی حملات به طرح کودک همسری را بی‌سابقه خواند و از آماج حملات گسترده به حامیان طرح مذکور خبر داد.”طیبه سیاوشی”-عضو فراکسیون زنان مجلس که از دیگر حامیان طرح کودک همسری به شمار می‌رود «نوشتن طرح کودک همسری براساس چشم‌انداز سند 2030» را از جمله انتقادات منتقدان به این طرح اعلام کرد.پس از کش و قوس‌ها و حرف و حدیث‌های فراوان در این رابطه درنهایت این طرح توسط کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس به دلیل جامع و کامل نبودن آن رد شد. به گفته خانم سیاوشی، دلایل مخالفان «بیشتر مسائل فقهی و شرعی» اعلام شده و آنان این طرح را «کپی‌برداری از طرح‌های غربی» خوانده‌اند.یحیی کمالی‌پور عضو هیئت رئیسه کمیسیون حقوقی و قضایی، گفت که یکی از دلایل رد این طرح «مخالفت مراجع» بوده است.کبری خزعلی عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته است: «دین اسلام اجازه نداده که سن ازدواج را بالای ۱۸ سال ببریم حتی در دنیا هم شاهدیم که افراد از در سن ۱۵ سالگی ازدواج می‌کنند. سن کار از ۱۱ سالگی و سن بزهکاری نیز از سن ۸ سالگی آغاز می‌شود در این حالت چطور می‌توانیم سن ازدواج را بالای ۱۸ سال در نظر بگیریم.

نرخ خودسوزی بین زنان دیشموک : نوروزی‌نیا با اشاره به نرخ خودسوزی بین زنان بخش دیشموک اظهارداشت: نرخ خودسوزی بین زنان بخش دیشموک بالاست به گونه‌ای که هر سه ماه یک‌بار این خودسوزی‌ها رخ می‌دهد. رییس آموزش و پرورش بخش دیشموک گفت: رشد مدارس به لحاظ کمی پس از انقلاب در بخش دیشموک بالاست و در وزارت آموزش و پرورش تلاش بر پوشش صددرصدی به‌ویژه در مقاطع ابتدایی برای روستاهای کم‌خانوار نیز مدرسه تشکیل شده ولی از لحاظ کیفیت آموزش بسیار پایین بوده و نرخ پوشش اگرچه در مقاطع دیگر مطلوب نیست ولی خوب است.محمد نوروزی‌نیا رییس آموزش و پرورش دیشموک با اشاره به اینکه نرخ خودسوزی بین زنان منطقه بالاست گفته بود که ازدواج‌های تحمیل شده از مهمترین دلایل خودسـوزی دختران در این بخش است. نوروزی‌نیا اظهار کرد “نرخ خودسوزی بین زنان بخش دیشموک بالاست. به گونه‌ای که هر سه ماه یک‌بار این خودسوزی‌ها رخ می‌دهد. از دلایل عمده این خودسـوزی می‌توان به سطح پایین فرهنگی، اقتصادی و ازدواج‌های تحمیل شده اشاره کرد.

تفسیر ماده 30 اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی و شرایط اجرائی آن

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

در آغاز کلام اشاره مستقیم خواهم داشت بر متن اصلی ماده 30 از اعلامیه جهانی حقوق بشر تا بدینوسیله بتوانم تفسیر کاملی برای افراد داشته باشم . در شرح ماده 30 اشاره میکند که : هیچ یک از مقررات این اعلامیه نباید به گونه‌ای تفسیر شود که یک دولت، گروه یا فرد برای خود حقی قایل شود که به استناد آن دست به فعالیت یا اقداماتی بزند که هدفش از بین بردن حقوق و آزادی‌های اعلام شده در این بیانیه باشد. از آنجائی که هریک از کنوانسیون ها و میثاق های بین المللی برای جلوگیری از نقض حقوق بشر هستند اعلامیه جهانی حقوق بشر در بطن قضیه برای ریشه کنی نقض حقوق بشر در 10 دسامبر سال 1948 در پاریس به تصویب رسیده است . در متن ماده 30 از اعلامیه جهانی حقوق بشر که وضوح میتوان از آن برداشت شفافی داشت میگوید سوءاستفاده از آن را ممنوع است. بدین ترتیب دولتها مجاز نخواهند بود که بخشی از مقررات حقوق بشر را برای پایمال کردن بخش دیگر آن به کار ببندند. به سخن دیگر، هیچ یک از مواد اعلامیه حقوق بشر را نمی‌توان به عنوان مدرک یا سندی برای نفی ماده یا مواد دیگر تفسیر کرد. آنچه که امروزه در ایران بسیار قابل مشاهده است و حاکمان جمهوری اسلامی علاوه بر نقض مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر اقدام به نقض صریح قانون اساسی نصفه و نیمه خود با توجه به ایدولوژیک بودن آن میکنند . یعنی هر جا که اصلی از قانون اساسی باعث میشود که حقی برای یک فرد در هر رده از جامعه و هر سطحی از نوع وابستگی سیاسی و یا اجتماعی و عقیدتی وجود داشته باشد اقدام به سفسطه گری و تفسیر به رای میکنند و نتیجه آن چیزی نمیشود جز نقض حقوق شهروندی و سرکوب و گسترش فساد لجام گسیخته در کشور ولی در ماده 30 اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت بر آن تاکید کرده که هیچ یک از مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر نباید آن چنان تفسیر بشه که باعث بوجود آمدن نقض حقوق بشر برای فرد یا افرادی در یک کشور یا در هر قسمتی از کره زمین بشود . در حقیقت در ماده 30 از اعلامیه جهانی حقوق بشر در بر گیرنده 29 ماده بوده و نوعی تضمین در تفسیر 29 ماده دیگر از اعلامیه جهانی حقوق بشر را میتوان مشاهده کرد . من در اینجا اشاره ای میکنم به یکی دیگر از مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر که رابطه مستقیمی با 30 اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد و آن ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر است که در آن صحبت از برابری و جلوگیری از رفتارتبعیض آمیز میکند و به وسیله رفتاری برابر است که میتوان حاکمیت قانون بر جامعه را در آن مشاهده کرد . این جمله آخر من مصداق واقعی سکولاریسم و وجود یک ساختار مبتنی بر منطق و وجدان در یک جامعه را توضیح میدهد . در تفسیر ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید : هر کس می‌تواند بدون هیچ‌گونه تمایزی، مانند نژاد، رنگ، زبان، دین، باور سیاسی یا هر باوری دیگر، خاستگاه ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا وضعیت دیگر، از همه‌ی حقوق و آزادی‌های نوشته‌شده در این اعلامیه بهره‌مند گردد . افزون بر این، هیچ کس را نمی‌توان به دلیل وضعیت سیاسی، حقوقی و بین‌المللی کشور یا سرزمینی که به آن وابسته است، خواه این کشور یا سرزمین آزاد، تحتِ سرپرستی یا غیرخودگردان باشد یا زمامداری آن به گونه‌ای محدود شده باشد، مورد تبعیض قرار داد . در تفسیر ماده 2 یکی از مفاهیم کلیدی در اعلامیه‌ی حقوق بشر «تبعیض‌زدایی» است. به سخن دیگر، تبعیض‌زدایی بُنمایه‌ای است که همه‌ی مواد این اعلامیه بر آن استوار شده‌اند. نکته‌ی مهم دیگری که در این ماده به آن اشاره شده است، رفع تبعیض در کشورهای غیرآزاد یا مستعمره است. در زمان گفتگو و رأی‌گیری درباره‌ی این ماده، دولت بریتانیا مخالف این بند بود. زیرا در آن هنگام، بریتانیا بیشترین مستعمرات را در اختیار داشت. با استناد به همین ماده بسیاری از جنبش‌های رهایی‌بخش توانستند مشروعیت سیاسی خود را بدست آورند. دلیل این تاکید و نگارش ماده 30 از اعلامیه جهانی حقوق بشر این است که ایده‌هایی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شده‌اند، ایده‌هایی چون رهایی از محرومیت و ترس، آزادی بیان و عقیده، آزادی مذهب، حق پیشرفت و خوشبختی ایده‌هایی مجرد و ذهنی نیستند. اینایدهها از دل مشاهده رنجهای بشری در طی قرون برآمده‌اند و در تلاش برای رفع رنجهای بشری است که محقق می شود . اگر به این توجه کنیم که هر روز حقوقی که در اعلامیه جهانی منظور شده اند به توسط افراد یاگروهها و دولتها پایمالمیشوند . از قدرت خود سوءاستفاده کند، به ویژه اگر ساز و کارهایی وجود نداشته باشند که جلوی این سوءاستفاده را بگیرند. اما بیش از پنجاه سال است که در سراسر جهان انسانهاکوشیده اند تا این ساز و کارها را به وجود آورند، ساز و کارهایی که خود را در پشت مفاهیمی چون ایجاد دموکراسی و دست یافتن به حقوق بشر پنهان میکنند در عمل و اصل فردی بنام رهبر که از ایشان با نام ولایت فقیه یاد میشود حاکمیت مطلق و قانون و اداره قوا را بر عهده دارد که اصول قانون اساسی هم به صراحت از ایشان با عنوان فرمانده کل قوا یاد میشود . متاسفانه در ایران با وجود حاکمیت مذهب و ایدولوژی دینی باعث میشود که اقشار مختلف جامعه که از طیفهای مختلف هستند دچار اسیب و سرکوب بشوند و با ووجود یک قانون اساسی غیر سکولار که در اصول یک تا پنج به طور واضح میتوان شاهد این مطلب بود که ماهیت آن و کیفیت آن با توجه به اسم آن چه خواهد بود و دنباله رو حق شهروندان و اصول ملل متحد و در راستا و همخوان با اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای بین المللی است یا بر مبنای فقط یک ایدولوژی خاص . در اصل پنجم از قانون اساسی به صراحت میتوان میزان قدرت ولایت فقیه در جامعه ایران را با توجه به تعریف و نگرشی که اسلام بر امامان شیعه دارد مورد نقد و بررسی قرار داد و دید . آنچه ایران به آن نیاز دارد تغییر در ساختار حکومتی و بنیادین در کشور است و ریشه کنی ایدولوزی مذهبی و ریشه کن کردن حکومت ایدولوژیک و انتخاب متکی به رای شهروندان با وجود یک قانون اساسی سکولار میباشد . ظهور دنیای که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد و از ترس، فقر، جهل و ستم فارق باشند. بیائید برای حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسان تلاش کنیم. مطمئن باشیم که چنین تلاشی حسن تفاهم مشترکی نسبت به این حقوق و آزادی ها را به وجود خواهد آورد . هر انسانی به محض تولد دارای حقوق یکسان و مساوی بوده و رنگ و جنس، نژاد، زبان. مذهب و عقاید سیاسی و یا هر عقیده ی دیگر موجب رجحان و برتری فرد بر فرد دیگر نخواهد بود و هرگونه تنییض مردود اعلام گردیده است و نباید تحت هیچ عنوانی از آن حقوق محروم گردد . در حقیقت با استناد به هریک از 29 ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر نمی توان باعث نقض حقوق بشر شد در حقیقت با بیان این جمله در ماده 30 همان واژه برابری و عدم تبعیض که در مفاد یک و دو از اعلامیه جهانی حقوق بشر قید شده به معنای واقعی کلمه دارای قدرت میشود و هر انسانی میتواند با هر نوع عقیده و نظر و جایگاه و خواستگاه عقیدتی و سیاسی که آسیب زننده به امنیت و آسایش دیگر افراد نباشد از هر یک از 29 ماده دیگر اعلامیه جهانی بهره برابر را ببرد . متاسفانه همانطور که در اوایل مبحث هم به آن اشاره کردم در ایران حکومت جمهوری اسلامی با تدوین قانون اساسی و زمان اجرای اصول آن به نوعی که موقعیت یک گروه خاص همیشه و در همه ال حفظ بشود جنبه  اجرائی پیدا میکند که این خود نقض حقوق بشر و نقض ماده 30 از اعلامیه جهانی حقوق بشر است و حتی نقض مفاد یک رفتاری برابر ,  و ماده دو عدم تبعیض را شامل میشود . . قانونگذار با درج ماده 30 از سفسطه و تفسیر به رای و سوء استفاده کردن از اعلامیه جهانی حقوق بشر که یک سند معتبر بین المللی در جهت آسایش و رفاه انسانها است را بطور کامل بسته است . از نظر من با درج ماده 30 دیگر هیچ حکومتی نمییواند اقدامات ضد بشری و ضد انسانی خود را در لوای حقوق بشر و اعلامیه جهانی بپوشاند . آنچه دنیای امروز به آن نیازمند است آگاهی از حقوق خود و تلاش در جهت محو نسل کشی و سرکوب عقیدتی و سرکوبهای قومی و از میان برداشتن جنگ است . محو دیکتاتوری های مذهبی و رشد سکولاریسم ,  بر طبق اصول ملل متحد و 30 ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد .

بررسی شیوع ایدز در بین زنان ایران

حامد غریب زاده

ایدز یا نشانگان نقص اکتسابی ایمنی در اثر ویروسی به نام HIV (ویروس نقص ایمنی انسان) به وجود می آید.از زمان آلوده شدن بدن به HIV تا بروز ایدز ممکن است ۶ ماه تا ده سال و یا بیش تر طول بکشد در این مدت گرچه فرد به ظاهر سالم به نظر می رسد، اما ناقل بیماری است و می تواند افراد دیگر را آلوده کند. ‏AIDS مخفف عبارت «نشانگان نقص ایمنی اکتسابی» به زبان انگلیسی است. بر اثر تخریب یاخته های دستگاه ایمنی بدن ناشی از اچ آی وی، برخی بیماریها و عفونتها فرصت مبتلاء کردن انسان را پیدا می کنند که موجب نشانه ها و علائم متنوعی در بدن می شود.برخی از این نشانه ها اولین بار در سال ۱۹۸۱ میلادی در افراد بالغ جوانی دیده شد که دچار نقص های ایمنی مادرزادی نبودند و این تعجب پزشکان را برانگیخته بود. به همین لحاظ مجموعهٔ این علائم را «نشانه های نقص ایمنی اکتسابی» یا ایدز نام نهادند، چون نمی توانستند آن را به بیماری مشخصی نسبت دهند و هنوز اچ.آی.وی شناخته نشده بود.بنابراین ایدز مرحله ای است که اچ.آی.وی مدتها (چندماه تا چند سال) در بدن حضور داشته و موجب تخریب اکثر یاخته های دستگاه دفاعی بدن شده است و فرد مبتلاء مستعد بروز بیماریهای عفونی، سرطانها و مشکلات دیگر می گرددایدز معضلی پزشکی بهداشتی است که ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن بسیار گسترده اند. از آغاز کشف اولین مبتلایان آن در خرداد سال ۱۳۶۰ تاآواخر سال ۱۳۸۳ در سراسر جهان بیش از ۶۳ میلیون نفر مبتلا شده اند و ۲۳ میلیون نفر فوت کرده اند.در حدود نیمی از کسانی که دچار ایدز هستند قبل از ۲۵ سالگی آلوده شده اند و بدون دارو اغلب قبل از ۳۵ سالگی می میرند. هر روز ۱۴۰۰۰ نفر جدید به مبتلایان اضافه می شود که نیمی زن هستند و نیز نیمی ۱۵ تا ۲۵ ساله هستند.زنان و دختران به دلائل زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیش از مردان در معرض خطر ابتلاء و آسیب ناشی از ایدز هستند. در کشور ایران تعداد افراد مبتلای ثبت شده ۶۶٣۵٩ نفر تا اول فروردین ماه ١٣٩۶ است که در طی ۳ سال گذشته بیش از دو و نیم برابر شده است، و رشدی لگاریتمی از خود نشان می دهد. تخمین زده می شود که ازاین تعداد ٣۴٩۴٩ نفر شناسایی شده اند. به طوری که زنان ایرانی مبتلا به ایدز ٣٠درصد کل این امار رابه خود اختصاص میدهند دکتر پروین رئیس اداره کنترل ایدز وبیماریهای امیزشی گفت بیش از ۶٠ درصد افراد مبتلا به ایدز هنوز از بیماری خود کوچکترین اطلاعی ندارند

اچ آی وی در مایعات داخلی و مترشحه بدن انسان مبتلاء (بجز عرق و تا حدودی بزاق) وجود دارد، اما فقط از راه آمیزش جنسی، تبادل خون یا فرآورده های آن و از مادر مبتلاء به جنین قابل سرایت از فردی به فرد دیگر است.

۱) آمیزش جنسی اگر زن یا مردی به ویروس ایدز آلوده باشد، می تواند ویروس را از راه تماس جنسی به دیگری منتقل کند. تماس جنسی موقعی ممکن است منجر به سرایت اچ.آی.وی شود که یک طرف دچار اچ.آی.وی/ایدز باشد و تبادل یا تماس مایعات بدن طرفین رخ دهد.

۲) تبادل خون انتقال خون و فراورده های آن اگر بدون اقدامات تشخیصی و ویروس زدایی انجام شود به احتمال بسیار زیادی موجب سرایت اچ.آی.وی می شود. امری که در کشور ما نیز برای بیماران هموفیلی و تالاسمی رخ داده است. لازم به ذکر است اهداء خون خطری برای سرایت به فرد اهداءکننده ندارد و فقط دریافت کنندگان خون در معرض خطرند. راه دیگر تبادل خون استفاده از سرنگ و ابزارهای تزریق مشترک (مانند پمپ دست ساز) است که مصرف کنندگان مواد مخدر تزریقی به ناچار یا ناآگاهانه از آنها استفاده می کنند. استفاده از هر نوع وسایل تیز و برنده ای که به خون فرد مبتلا به اچ.آی.وی/ایدز آغشته شده باشد، مانند سرنگ، سوزن، مسواک (در صورت ایجاد خونریزی لثه) و وسایل خالکوبی ممکن است ویروس را منتقل کند. راه دیگر هم سرایت از طریق پیوند اعضاء (کلیه، کبد، لوزالمعده و …) است.

۳) مادر به جنین یا نوزاد مادران باردار اگر مبتلاء به اچ.آی.وی باشند محتمل است که در حین بارداری یا هنگام زایمان ویروس به فرزند آنان سرایت کند. همچنین شیردادن مادران اچ.آی.وی مثبت به فرزندانشان ممنوع است چون ویروس درون شیر نیز ترشح شده و منتقل می شود.اول دسامبر روز جهانی ایدز ومناسبتی سالانه است برای اگاهی بخشی وجمع اوری کمکهای مالی برای مبارزه با این بیماری در سراسر جهان طی چهار دهه اخیر مقابله با ایدز وویروس اچ ای وی یکی از موضوعات اصلی پژوهش های پزشکی وکار زارهای مدنی بوده است اما با وجود پیشرفت های پزشکی ایدز هنوز هم یکی از بیماریهای مسری خطرناک تاریخ به خصوص در میان جوانان است فعالان ونهادهای مقابله با ایدز معتقدند با پنج روش میشود از گسترش بیماری میان جوانان پیشگیری کرد :

١-از وضیعت خود اگاه باشید: اگاهی از ابتلا یا عدم ابتلا به ایدز حیاتی است برخی تصور میکنند با ازمایشی که مدت ها پیش انجام داده اند می توانند از وضیعت خود مطمئن باشد ولی بیناری ایدز ممکن است هر زمانی از طریق خون،اسپرم،ترشحات الت تناسلی زنان یا حتی شیر پستان فردی که به این بیماری مبتلاست منتقل شود  ٢-ننگ وشرم نداشته باشند: بسیاری از مردم درباره ایدز واچ تی وی هراسها و تصورات و رویکردهای منفی دارند که ریشه در واقعیت ندارد حقیقت این است که احساس شرم وننگ به تبعیض منجر میشود ومبتلایان به اچ ای وی را طرد کرده وبه حاشیه میراند  ٣-سطح اگاهی خود ودیگران را افزایش دهید: اموزش در مقابله با ایدز و اچ ای وی نقش بسیار مهمی دارد جوانانی که در باره این بیماری اگاهی بیشتری دارند بیش از سایرین ازمایش اچ ای وی را انجام میدهند اموزش درباره ایدز در مدارس امریکا روش پیشگیرانه مهمی است اما مشکل این جاست که در ایران در مدارس ها اموزش نمیدهند ۴-از مبتلایان حمایت کنید: با روشهای خیلی ساده میتوان از مبتلایان به اچ ای وی حمایت کرد یکی از راههای اصلی طرح این موضوع در گفتگوهای معمولی است شنونده خوبی باشید و پای درد و دل افراد مبتلا بنشینید وبه انها اطمینان بدهید که میشود این بیماری را کنترل کرد. ۵-برای مقابله با ایدز کمک مالی کنید: نهادهاو سازمانهای خیریه ای که در زمینه مقابله با اچ ای وی وایدز فعالیت دارند، با تشویق رفتار جنسی مطمئن و توزیع وسایل پیشگیری مثل کاندوم ودارو در جلوگیری از گسترش این بیماری نقش مهمی ایفا میکنند..معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی چندی پیش اعلام کرد آمار زنان مبتلا به ایدز در حال افزایش است و اینکه انتقال ویروس اچ‌آی وی در ایران از طریق اعتیاد تزریقی رو به کاهش و از راه جنسی رو به افزایش است عواملی که چند و چون آنها در بهبود کیفیت زندگی زنان نقشی مهم دارند. گفت‌و‌گو با این زنان مشخص کرد که مدت زمان ابتلا به این بیماری، مسائل درمانی همچون دسترسی به مراکز بهداشتی، شرایط اقتصادی، نحوه برخورد جامعه و مسائلی چون طردشدگی و تبعیض از سوی جامعه و خانواده، مسائل روانی و عاطفی و وجود مراکز حمایتی و نهادهای غیر دولتی بر کیفیت زندگی آنان تأثیر‌گذار استهمه زنان مبتلا به بیماری ایدز از نبود مراکز خاص درمانی این بیماران مانند کلینیک‌های دندانپزشکی و پزشک زنان و زایمان گلایه دارند و بخش عفونی بیمارستان امام خمینی تهران، تنها مرکز درمانی است که به طور تخصصی درمان بیماران مبتلا به ایدز را انجام می‌دهد. این بیماران همواره برای درمان بیماری‌های دهان و دندان و زنان و زایمان با مشکل مواجه‌اند. تعدادی از آنها از برخوردهای بد جامعه پزشکان می‌گویند و اینکه در موارد بسیار کمی پزشکان آنها را می‌پذیرند. بنابراین بیماران مجبورند بیماری خود را پنهان کنند. این موضوع در ارتباط با زایمان، بسیار پیچیده‌تر است.چراکه زنان برای اینکه نوزادان سالمی به دنیا بیاورند باید خدمات ویژه‌ای را دریافت کنند و درنتیجه نباید بیماری‌شان را پنهان کنند. گاه یک زن باردار مجبور است به چندین مرکز درمانی مراجعه کند تا پزشکان راضی به زایمانش شوند. مریم چند هفته پیش دندان درد گرفت. او می‌گوید آنقدر دندان درد داشته که نمی‌توانسته صبر کند. به چندین مطب و درمانگاه مراجعه می‌کند و بیماری‌اش را با پزشک درمیان می‌گذارد اما نه تنها او را پذیرش نمی‌کنند بلکه برخی از این مراکز با فحش‌های رکیک او را از مطب بیرون می‌کنند.  طردشدگی و تبعیض:همه زنان مبتلا به ایدز معتقدند این بیماری در ایران بشدت با انگ و طردشدگی همراه است و مبتلایان همواره از سوی جامعه برچسب می‌خورند و سپس طرد می‌شوند. طرد شدن از سوی خانواده و دوستان، گروه‌های اجتماعی، جامعه پزشکان و شغلی از جمله مواردی است که زنان مبتلا در مصاحبه‌ها به آن اشاره کرده‌اند.

مادران مبتلا به ایدز و مشکلات‌شان:مادران مبتلا به بیماری ایدز، مسائل و مشکلات پیچیده‌تری نسبت به بقیه زنان مبتلا دارند، مادرانی که فرزند مبتلا دارند حتی مشکلات‌شان بیشتر از دیگر مادران است. از سویی همه مادران وجود فرزندان‌شان را دلیل و بهانه‌ای برای ادامه زندگی می‌دانند و از سوی دیگر ترس از مرگ، همواره با آنان است و از بی‌سرپرست شدن فرزندان‌شان واهمه دارند. مونا یکی از این مادران است زنی با دو فرزند که به قول خودش یکی منفی و دیگری مثبت است.فرزند دوم او با بیماری ایدز به دنیا آمده و اکنون رابطه پیچیده‌ای با مادرش دارد. او مادرش را عامل بیماری‌اش می‌داند و یک بار در جلسه گروهی که همه بیماران معمولاً به‌صورت هفتگی در آن شرکت می‌کنند اعلام کرده که از مادرش متنفر است و این روزها با رفتارهای هنجارشکنانه‌اش قصد دارد از او انتقام بگیرد.مدت زمان ابتلا به این بیماری، مسائل درمانی همچون دسترسی به مراکز بهداشتی، مسائل اقتصادی، طردشدگی و تبعیض از سوی جامعه و خانواده، مسائل روانی و عاطفی و وجود مراکز حمایتی و نهادهای غیردولتی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ایدز تأثیر‌گذار است.مثلاً بین مشکلات زنان مبتلا بر اساس سال‌های ابتلا به بیماری رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنا که در ابتدای بیماری همه این زنان به سختی آن را باور می‌کنند و با آن کنار می‌آیند. همچنین مشکل دسترسی آسان به خدمات درمانی و گرانی معالجات از دیگرمواردی است که بر کیفیت زندگی مبتلایان اثر می‌گذارد.حاصل مجموع تحقیق ها درباره موضوع انگ اجتماعی و تبعیض نیز نشان می‌دهد که یکی از مسائل مهمی که بر کیفیت زندگی این زنان اثر گذاشته تبعات اجتماعی بیماری بر زندگی آنان است؛ موضوعی که با نتیجه دیگر این تحقیقها یعنی احساس تنهایی و مشکلات شدید عاطفی زنان بیمار ارتباط تنگاتنگی دارد.یکی دیگر از مواردی که بشدت بر نحوه زندگی زنان مبتلا به ایدز اثر می‌گذارد و شاید مهم‌ترین وجه ممیزه مشکلات آنان با دیگر مبتلایان به این بیماری باشد، مسائل ویژه مادران مبتلاست. در نتیجه نشان می‌دهد که مادران مبتلا به ایدز رنج‌ها و دغدغه‌های متفاوتی با دیگران دارند. رنج‌هایی که بیش از دیگر مبتلایان و حتی دیگر زنان مبتلا، آنها را رنج می‌دهد. این زنان برای داشتن زندگی با کیفیت بهتر باید تا حد زیادی از بابت تأمین نیازهای روحی و مالی فرزندان‌شان مطمئن شوند وگرنه نگرانی درباره زندگی فرزندان بیش از هر موضوع دیگری آنان را عذاب خواهد داد و بر کیفیت زندگی‌شان اثر خواهد گذاشت.فقر و نداشتن شغلی مناسب، یکی دیگر از مواردی است که بر کیفیت زندگی این زنان تأثیر‌گذار است. این موضوع تأثیر مستقیمی بر سلامت زنان و همچنین کاهش انگ‌های اجتماعی دارد ودر نتیجه این زنان برای بهبود کیفیت زندگی‌شان نیاز به شغل و درآمد مناسب دارند.‌وجود انجمن‌های غیردولتی و حمایت‌های اجتماعی و مالی برای بیشتر زنان مبتلا ضروری است اما بیشتر این نهادها بدون برنامه خاص برای همه مبتلایان عمل می‌کنند. درحالی که زمانی این فعالیت‌ها برای بیشتر آنان اثربخش است که برنامه‌ریزی مشخصی برای آنان با توجه به شرایط اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی هر گروه در نظر گرفته شود. چراکه هر یک از این زنان با توجه به نحوه ابتلا به‌بیماری، سال‌های ابتلا و… نیازها و خواسته‌های متفاوتی دارند.واما مسئولان جمهوری اسلامی مدت ها وجود بیماری ایدز در ایران راکتمان  میکنند وبرخی نیز عامل اصلی انتقال ویروس ایدز را سرنگهای الوده در میان معتادان تزریقی معرفی میکنند اما مرکز تحقیقات ایدز ایران معتقد است در حال حاضر رابطه جنسی نخستین راه انتقال ویروس ایدز در ایران است به طوری که دکتر کامیار وارش علایی پزشک و پژوهشگر ایدز که از بنیانگذاران کلنیک مثلثی برای مشاوره ودرمان ایدز واعتیاد در ایران بودند به اتهام بر اندازی نظام و تشکیل سازمان های غیر دولتی به سه و شش سال زندان محکوم کردند. من سعی کردم پاره ای از مشکلات عاطفی وروانی و تاثیر فعالیتهای گروهی وجمعی ومسائل ومشکلات اقتصادی انها را بیان کنم وبه امید روزی که هیچ رقم وارقامی از مبتلایان به ایدز در هیچ جای جهان به خصوص کشورمان ایران نشنویم.

آزار و اذیت و تعقیب قضایی نوکیشان مسیحی در ایران

سمیه حسین زاده ثانی

برخلاف ادعاهای حکومت ایران مبنی بر احترام گذاشتن به حقوق اقلیت های شناخته شدۀ مذهبی، جامعۀ مسیحی ایران با آزار و اذیت سیستماتیک دولتی و تبعیض روبرو است. وضعیت اسف بار پروتستانهای ایرانی باعث نگرانی ویژه ای است. این جامعه با محدودیتهای جدی در انجام آیین مذهبی خود و استفاده از تجمع و انجمن، دستگیریهای خودسرانه و بازداشت به دلیل پیروی از مذهب خود، و نقض حق حیات از طریق احکام اعدام  و قتل های فراقضایی روبرو است.

در این گزارش، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نقض حقوق مسیحیان پروتستان ایرانی در چارچوب قوانین بین المللی حقوق بشر و حقوقی که در قانون اساسی ایران تضمین شده اند را مستند کرده است. برای تهیه این گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران  بین آوریل ۲۰۱۱ و ژوئیه ۲۰۱۲ با ۳۱ مسیحی ایرانی و همچنین وکیل مدافع مسیحیان در ایران، فعالان حقوق مسیحیان، و روزنامه نگاران ایرانی مسیحی مصاحبه کرد. همچنین، کمپین مستندات اولیه، مانند احکام دادگاه، فتاوی مذهبی از روحانیون شیعه و قوانین ایران را مورد بررسی قرار داده است.مسیحیان در ایران: در سال ۲۰۱۰، پایگاه اطلاعاتی مسیحیان جهان (دبلیو سی دی) تعداد ۲۷۰۰۵۷ نفر مسیحی را در ایران ثبت کرده است که رقمی در حدود ۰٫۳۶% کل جمعیت ۷۴٫۷ میلیونی ایران را تشکیل می دهند. اکثریت آنها مسیحیان قومی ایران هستند، که شامل ارمنی ها و آسوری ها (یا کلدانیان) میشود که زبان و آیین فرهنگی خود را دارا می باشند. بیشتر مسیحیان قومی اعضاء کلیساهای ارتدکس جوامع خود می باشند. بیشتر مسیحیان غیر قومی ایران اعضاء کلیساهای پروتستان می باشند و اکثر آنها نوکیشانی هستند که در خانواده های مسلمان به دنیا آمده اند. پایگاه اطلاعاتی مسیحیان جهان در سال ۲۰۱۰ گزارش داد که در ایران تقریبا ۶۶۷۰۰ مسیحی پروتستان وجود دارد که در حدود ۲۴% جامعۀ مسیحیان ایران را تشکیل می دهند. دولت ایران نوکیشان را به عنوان مسیحی شناسایی نمی‌کند و بسیاری از نوکیشان از ترس آزار و اذیت آیین خود را در ملاء عام دنبال نمی کنند. بنابراین تعداد مسیحیان نوکیش در ایران احتمالا کمتر از تعداد واقعی آنها گزارش می شود. مسیحیان قومی: از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹، مقامات ایرانی برای برخی از حقوق به منظور اجرای مناسک مذهبی، مانند مراسم کلیسایی، ادارۀ مدارس مذهبی، و برگزاری جشن در روزهای مقدسِ اصلی خود به مسیحیان قومی مجوز اعطا کرده اند. همچنین مسیحیان قومی طبق مواد مصرح در قانون اساسی ایران، سه نماینده، دو نماینده برای ارامنه و یک نماینده برای آسوری ها، در مجلس شورای اسلامی دارند. اما اقلیتهای قومی اجازه ندارند مراسم خود را به زبان فارسی اجرا کنند و بسیاری از کلیساها یا تحت نظر بوده اند و یا وادار شده اند تا فعالیتهای خودرا به دولت گزارش دهند. همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توانایی کلیساهای مسیحی برای تمدید پروانه، تعمیر پرستشگاه ها، خرید وفروش مستغلات و یا ساخت و ساز ساختمان های جدید برای کلیسا را محدود نموده است. مسیحیان قومی همچنین مورد طیف وسیعی از مقررات قانونی تبعیض آمیز قرار می گیرند که به واسطۀ آنها مقامهای عالیرتبه، مانند قضات و رییس جمهور، باید مسلمان باشند، برای برخی جرمها تنبیهات سخت تری برای غیر مسلمانان در نظر گرفته می‌شود، به اعضای خانواده های مسلمان در قوانین ارث ارفاق میشود و ازدواج بین ادیان را محدود می سازد.پروتستان ها: جامعۀ پروتستان ایران نسبت به گروههای مسیحی قومی با محدودیت های دولتیِ و موارد نقض حقوق بشر به مراتب شدیدتری رو به روست. دلایل این امر استفادۀ آنان از زبان فارسی در مراسم نیایش و نشریات و همچنین تعهد آنها نسبت به تبلیغ (دلایلی که همگی تغییر دین را تسهیل می کنند، و موجبات تکفیر آنان را توسط رژیم فراهم می کنند)، همراه با ارتباطاتی که برخی کلیساهای پروتستان با شعب و شبکه های خارج از کشور دارند می باشد. رهبر ایران سید علی خامنه ای وسایر مقامات ایرانی اعتقاد دارند که نوکیشان مسیحی مرتد هستند و حضورشان بخشی از یک توطئۀ خارجی با هدف تضعیف حمایت ایدئولوژیک از رژیم است.در حالیکه جمعیت پروتستان های ایران کم تر از یک درصد جمعیت کل ایران است، عمدتا در نتیجۀ رشد تبلیغات دینی، تعداد پروتستانها رو به افزایش بوده است. در دهۀ ۱۹۹۰ میلادی، میزان رشد پیوستن به مسیحیت شروع به ایجاد نگرانی در میان مقامات ایران کرد و به شیوۀ فزاینده ای منتج به اجرای مقررات سرکوبگرانه ای مانند اعمال محدودیت برای حضور در کلیسا، تعطیلی ناشر اصلی چاپ انجیل به زبان فارسی، دستگیری رهبران کلیسای انجیلی، واز همه مهم تر، اعدام یک کشیش سرشناس به اتهام ارتداد در سال ۱۹۹۰ بود. در نتیجۀ این سیاست های سرکوبگرانه، خیلی از مسیحیان پروتستان شروع به گردهمایی در کلیساهای غیر رسمی در منازل شخصی افراد، که موسوم به “کلیسای خانگی” شد، کردند. تا سال ۲۰۰۱، کلیساهای خانگی مکانهای نیایش مورد علاقه و منظم مسیحیان شده بودند.تشدید آزار و اذیت نوکیشان مسیحی: در سال ۲۰۰۵، درحدود زمان انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور ایران، دولت ایران سرکوب کلیساهای خانگی مسیحیان، کلیساهای پروتستان فارسی زبان، و نوکیشان را تشدید کرد. به علاوه، از سال ۲۰۱۰ به بعد، تحت این عنوان که مسیحیان انجیلی یک شعبۀ انحرافی مسیحیت هستند و این مسیحیت از مسیحیتی که حکومت آن را به رسمیت شناخته است متفاوت است، و این که جنبش کلیساهای خانگی به “قدرتهای غربی” و “صهیونیسم” که علیه رژیم اعلام جنگ نرم کرده اند متصل است، تلاشهای خود را در این زمینه شدت بخشیده است. در این راستا، دولت ، قوۀ قضاییه، و سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی ایران به نحو فزاینده ای با نوکیشان مسیحی به عنوان تهدیدی علیه امنیت ملی رفتار کرده اند. در واقع طبق گزارشات، از سال ۲۰۰۵ تا کنون نهاد حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت نظارت بر کلیساهای مسیحی ایران را به عهده گرفته است.محرومیت از آزادی مذهب: تحت مادۀ ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ایران متعهد به تضمین آزادی مذهب می باشد. با وجود اینکه قانون اساسی ایران حقوق متعددی را که در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ذکر شده است تا حدودی محافظت می کند، دولت ایران در عمل حمایت های بین المللی و حقوق ذکر شده در قانون اساسی خود را برای جامعۀ پروتستان ایران رعایت نمی‌کند. اقدامات سیستماتیک دولت ایران، شامل ایجاد محدودیت برای حضور در کلیسا، منع شکل گیری کلیساهای جدید، بستن کلیساها، محدود سازی توزیع کتاب انجیل و متون مسیحی، آزار و اذیت و نظارت بر گروه های کلیسایی، دستگیری، بازداشت و محاکمۀ رهبران کلیسا، برخورد با تبلیغات مسیحی به عنوان جرم، و اجبار کردن مسیحیان برای بازگشت به اسلام، همگی تحت میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ممنوع است. از مطرح کردن اتهام ارتداد، که جان نوکیشان را تهدید می کند، تا زندانی کردن اعضائی از کلیسا که در کار تبلیغ دخیل بوده اند، مقامات ایران همواره مشغول دنبال کردن الگویی برای نقض حقوق بشربوده اند و طی آن عملا اعتقادات دینی و موارد عملی آن را جرم تلقی کرده اند. تحقیقات کمپین نشان می‌دهد که بازجویان، دادستانها، و دادگاهها مرتبا آیین عادی مسیحیت را به عنوان گواهی از فعالیتهای مجرمانه و یا خود جرم تلقی می کنند. عضویت در یک کلیسای خانگی، فعالیتهای تبلیغی، و شرکت در یک کنفرانس مسیحی همگی توسط مقامات ایرانی به عنوان رفتار مجرمانه دیده می‌شوند و ماموران امنیتی در خلال دستگیری افراد، مرتبا اقلام عادی مرتبط به دین مسیحیت مانند انجیل، انتشارات مسیحی و صلیب را مصادره می کنند. متعاقبا، بسیاری از نوکیشان مسیحی ایرانی، شامل خیلی از افرادی که برای این گزارش مصاحبه شده اند، از کشور گریخته اند تا خود را در برابر اذیت و آزار قبلی و یا احتمالی محافظت کنند.نقض حق حیات: نقض حق حیات شدیدترین مورد نقض حقوقی است که جامعۀ پروتستان ایران با آن روبروست. جان نوکیشان بخصوص در خطر است چون در نگرش برخی مقامات مذهبی، ارتداد جرمی محسوب می‌شود که مجازات آن مرگ است. ارتداد، یا عمل ترک یا بازگشت از مذهب، در قوانین مجازات ایران به عنوان یک جرم محسوب نمی‌شود، اما مقامات مجری قوانین، دادستان ها و دادگاهها غالبا با آن مانند یک جرم برخورد می‌کنند. به منظور دور زدن کمبود مواد قانونی برای پیشگیری از ارتداد، دادستانها و قضات به موادی از قانون اساسی ایران استناد می کنند که به دادگاهها اجازه می دهد تا از فقه اسلامی استفاده کنند. در حالی که قوانین اسلامی پذیرای تفاسیر مختلف درمورد این موضوع است، دادگاههای ایران به طور معمول روی تفاسیر سخت گیرانۀ روحانیون محافظه کار، مانند بنیانگزار جمهوری اسلامی آیت الله خمینی که عمل ترک اسلام برای هر مذهب دیگری را به عنوان جرمی که مجازات آن مرگ است تشخیص داده است، تکیه می کنند.در قوانین کیفری جدید ایران، که مجلس ایران آن را در دسامبر ۲۰۱۱ تصویب کرد اما هنوز منتظر تصویب نهایی است، ارتداد هنوز یک جرم تعریف نشده است. با این حال، قانون مجازات جدید شامل یک ماده است که به اصل ۱۶۷ قانون اساسی ایران اشاره می کند. این اصل با صراحت به قضات دستور می‌دهد تا در غیاب تعریف جرم ها و یا مجازات ها، منابع حقوقی اسلامی را مورد استفاده قرار دهند. این ماده باب ادامۀ استفاده از فقه، که ارتداد را یک جرم بزرگ تلقی می کند، مفتوح می‌گذارد.کمپین توانسته است سه نفر از مسیحیانی را که با اتهام ارتداد روبرو شده اند، پرونده های مهدی دیباج، یوسف ندرخانی، و حسین سودمند، و در پروندۀ حسین سودمند، اعدام این مسیحی توسط حکومت ایران به اتهام ارتداد را مستند کند. حسین سودمند که خود یک نوکیش مسیحی و کشیش بود در سال ۱۹۹۰ دستگیرشد. پس از اینکه وی دوماه را در زندان گذراند و طبق گزارشات از مذهب مسیحی خود بازنگذشت، در زندان اعدام شد. مشخص نیست که آیا حسین سودمند از یک محاکمۀ قضایی عادلانه برخوردار شد یا نه. یوسف ندرخانی که وی نیز یک نوکیش مسیحی و کشیش است، در سال ۲۰۰۹ دستگیر شد و متعاقبا به اعدام محکوم شد. محاکمۀ مجدد وی که پس از تقاضای تجدید نظر انجام شد مورد توجه بین المللی قرار گرفت. پس از فشار از ناحیۀ سازمان ملل، اتحادیۀ اروپا، سازمانهای حقوق بشری بین المللی، و واتیکان، او از اتهام ارتداد تبرئه  و به جای آن به سه سال زندان برای اتهاماتی که متوجه فعالیتهای تبلیغاتی وی بودند محکوم شد. او در سال ۲۰۱۲ به دلیل سپری کردن مدت زندان خود آزاد شد.

ادامه دارد

تاریخچه  بهائیت

رضا عباسی زمان آبادی

آئین بهائی در میانۀ قرن 19 میلادی از ایران برخاست. ایران  بستر بسیاری از وقایع مهم و اساسی تاریخ دیانت بهائی بوده و بسیاری از متون بهائی به زبان فارسی نازل شده است. از این رو، پیوندی عمیق میان آئین بهائی با زبان و فرهنگ و جامعۀ ایرانی وجود دارد و بهائیان سراسر دنیا به سرزمینی که آئین‌شان در آن متولد شده است مهر می‌ورزند.از ابتدای تاریخ دیانت بهائی تاکنون، ایرانیانی از هر پیشینه و اعتقاد، از هر طبقۀ اجتماعی و از هر قوم و زبان پیام (حضرت) بهاءالله را مناسب عصر حاضر و پاسخگوی نیازهای معنوی خود یافته‌اند و به جامعۀ بهائی پیوسته‌اند. در طی بیش از 170 سال در اثر آموزه‌های بهاءالله، عبدالبهاء، راهنمایی‌های شوقی افندی و در دوران حاضر در اثر رهنمودهای بیت العدل اعظم، از میان این گروه کثیر و متنوع از ایرانیان، به تدریج جامعه‌ای هماهنگ و پویا شکل گرفته است. جامعۀ بابی با ایمان آوردن 18 مؤمن اولیه (حروف حَی) به حضرت باب شکل گرفت. سفرهای این افراد به گوشه و کنار ایران موجب انتشار آئین بابی شد. در شهرهای مناطق مرکزی ایران، مازندران، خراسان فارس و یزد، آئین بابی به طور گسترده مورد پذیرش مردم قرار گرفت و در مناطقی همچون آذربایجان، مازندران، فارس و خراسان به روستاها نیز راه یافته بود. در این دوره اقبال به آئین بابی اساساً محدود به مسلمانان شیعه بود.حضرت باب پس از دوره‌ای طولانی تبعید و زندان  در سال 1230 به ضرب 750 گلوله در تبریز تیرباران شدند.(( بعد از تیرباران سید علی‌محمد باب و یکی از پیروانش، پیکر آنها که با طناب آویزان شده بود تا غروب آفتاب در سبزه میدان تبریز باقی ماند و بعد از گرداندن در کوچه و بازار در خندق خارج از دروازه شهر افکنده شد تا خوراک سگ‌های ولگرد شود. اما بابی‌ها شبانه بقایا را ربودند و در صندوقی نگهداری و پنهان کردند. بعد از دهه‌ها جابجایی پنهانی، این اجساد در سال ۱۹۱۵ در حیفا، واقع در فلسطین عثمانی، به خاک سپرده شد))).  حضرت بهاءالله نیز پس از اسارت در سیاه چال تهران به دستور حکومت وقت به بغداد، استانبول، ادرنه و نهایتاً به زندان عَکّا در امپراطوری عثمانی تبعید شدند. زمانی که حضرت بهاءالله اعلام نمودند که ایشان همان مظهر ظهور الهی هستند که ظهورش برای این زمان توسط حضرت باب وعده داده شده بود، به جز عدۀ اندکی همۀ پیروان حضرت باب به ایشان ایمان آوردند و بهائی شدند. بهاءالله از طریق هزاران نامه و نوشته که به پیروان خود در ایران می‌فرستادند و همچنین در ملاقات‌هایشان با افرادی که در مراحل مختلف تبعید به دیدار ایشان می‌شتافتند، پیروان خود در ایران را تشویق به رعایت اصول روحانی و اخلاقی می‌نمودند، آن‌ها را به اتحاد و همکاری دعوت می‌کردند و اهمیت تبلیغ و انتشار پیام آئین جدید را در داخل و خارج ایران یادآور می‌شدنداز اواخر قرن 19 میلادی، جامعۀ بهائی ایران به نحو چشمگیری رشد و گسترش یافت. علاوه بر شیعیان، گروه‌های بزرگی از یهودیان (از جمله در همدان، کرمانشاه، تهران، خراسان و کاشان) و زرتشتیان (در یزد) به آئین بهائی ایمان آوردند. ترک‌های آذربایجان، کردها و لرها در میان اولین اقوام ایرانی بودند که به آئین بهائی اقبال نمودند.با رشد جوامع بهائی، بر اثر هدایت‌های حضرت عبدالبهاء، بذر مؤسسات اداری آیندۀ بهائی به صورت انجمن‌های شور کاشته شد. در گذر زمان، مجموعه‌ای از شوراهای مشورتی محلی (محفل‌های روحانی که در آن‌ها به ویژه تعلیم و تربیت دختران مورد توجه بود، به بیماران رسیدگی می‌نمودند و در ترویج تعالیم بهائی می کوشیدند. از آن‌جا که حضرت عبدالبهاء بر ترقی زنان تأکید بسیاری داشتند، زنان نیز به تدریج مشغول ایفای نقش در فعالیت‌های جامعه شدند به گونه‌ای که همپای مردان به عنوان اعضای شوراهای مشورتی در سطح ملی و محلی در سرتاسر ایران انتخاب می‌شدند و در خدمت به جامعه سهیم و شریک بودند..بهائیان بزرگ‌ترین اقلیت دینی ایران را تشکیل می‌دهند و جامعۀ بهائی ایران از بزرگ‌ترین جوامع بهائی دنیا به شمار می‌آید. بهائیان ایران نقش چشمگیری در پیشرفت و انتشار این آئین به گوشه و کنار دنیا ایفا نموده‌اند

اعتقادات بهائیان : بهائیان معتقد به خدای واحد هستند و جهان پس از مرگ و وحدت جوامع بشری، که این اصول تفاوت چندانی با اصول دیگر ادیان یکتاپرست ندارد. آنها پیامبران ادیان دیگر را نیز پیامبر خدا می‌دانند اما معتقدند که بهاء‌الله پیامبر زمان کنونی است. آنها همچنین معتقدند به وحدت ادیان،‌ تعلیم و تربیت کودکان هر دو جنس، هم‌گوهری و هم‌ارزشی زن و مرد (برابری حقوقی زن و مرد است)، بی‌نیازی به روحانیونی که به طور رسمی آموزش ببینند تا مراسم مذهبی را اجرا کنند و تشکیل کمیته‌های منتخب “بیت العدل” برای رسیدگی به امور مذهبی. بهائیان با ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر بزرگترین گروه از پیروان یک مذهب در ایران را تشکیل می‌دهند. آنها طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان اقلیت دینی شناخته نشده‌اند و در نتیجه طبق همین قانون جزو اقلیت‌های دینی‌ای نیستند که “در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند”.پیروان بهائیت از زمان شکل‌گیری این دین در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی (نیمه دوم قرن سیزدهم هجری) همواره با حمله و خشونت یا سکوت در برابر اعمال خشونت از سوی حکومت‌ها،‌روحانیون شیعه و مردم ایران روبرو بوده‌اند. نمونه‌های متعددی از پیگرد و حبس و شکنجه و اعدام ‌آنان در تاریخ ثبت شده و نقض حقوق انسانی و شهروندی آنان تا امروز هم ادامه دارد.

چرا در طول تاریخ با بهائیان چنین رفتار شده؟ ریشه‌های تکفیر و نجس خواندن و تعرض به مال و جان بهائیان در کجاست؟ قدرت فقهای شیعه در دوره قاجار (۱۷۹۶-۱۹۲۵) افزایش یافت. شاهان قاجار مانند شاهان صفوی ادعای نیابت امام و رهبری دینی نداشتند. بنابراین نقش نایب امام غائب مهدی در این دوره خودبخود به فقهای شیعه سپرده شد و همچنین مفهوم “نیابت عامه” که در اواخر دوره صفوی شکل گرفته بود در دوره قاجار بیشتر تقویت شد. در قرن نوزدهم هم شمار مجتهدان شیعه بسیار افزایش یافت و هم سلسله مراتب در میان روحانیون شکل گرفت که در صدر آن مرجع تقلید به عنوان مجتهدی دارای بالاترین توانایی‌ها در میان مجتهدان قرار می‌گرفت .بدین ترتیب روحانیون هم درجات مختلف پیدا کردند و همه از سطحی که در آن بودند راضی نبودند. در این دوره همچنین علما گام به گام امتیازهای منتسب به امام غائب را از آن خود کردند، امتیازهایی چون سهم امام‌‌، امامت نماز جمعه‌، صدور احکام حد، ‌امر به معروف و نهی از منکر و امر به جهاد. استفاده علما از “تکفیر” نیز از همین دوره در تاریخ ثبت شده است.در دوره قاجار فقر و بیعدالتی بیداد می‌کرد. دو کشور روسیه و انگلیس نیز با هم در رقابت بودند تا نفوذ هر چه بیشتری در منطقه و از جمله ایران داشته باشند. در حالی که گروهی از سیاستمداران و بازرگانان در روبرویی با پیشرفت‌های فرنگستان، از جمله در عرصه نظامی، به فکر یافتن علل عقب‌ماندگی ایران و جبران آن با روی‌آوری به مظاهر تجدد برآمدند، بسیاری دیگر، چه معمم و چه مکلا، سرخورده از وضع موجود و حکومت و روحانیون به دنبال کسی می‌گشتند که نجاتشان دهد.در همین دوره بود که جنبش شیخیه پا گرفت. بسیاری از شیخی‌ها انتظار بازگشت امام دوازدهم را در سال ۱۲۶۰ / ۱۸۴۴ داشتند، یعنی هزار سال پس از غیبتش. تکفیر علما این جنبش را به حاشیه راند.پس از آن یک سید جوان بازاری به نام علی‌محمد شیرازی (متولد ۱۸۱۹)‌ نخست در سال ۱۲۵۹ / ۱۸۴۳ اعلام کرد که در آغاز سال ۱۲۶۱ هجری (۱۰ ژانویه ۱۸۴۵) امام غائب در کربلا ظهور می‌کند و خود را نیز “باب” امام دوازدهم خواند.علی‌محمد شیرازی  در پایان سال ۱۸۴۷ ادعا کرد که امام غائب شیعیان خود اوست و به عنوان مهدی و قائم، قوانین اسلام را ملغا اعلام می‌کند چون آخر زمان رسیده است. روحانیون ادعای او را تعرضی به اسلام شیعه می‌دانستند بخصوص که او وعده داده بود که پیامبری جدید نیز در راه است.از این دوره تاریخ بهابی‌ها و بعدها بهائیان، تاریخ اذیت و آزار و سرکوب و شکنجه و اعدام است.پس از آنکه عقاید جدید منتشر شد‌ خشونت میان شیعیان و بابی‌ها پا گرفت تا اینکه نیروهای دولت قاجار برای سرکوب بابی‌ها و قتل عام آنها مداخله کردند. باب را نیز بعد از شورش مسلحانه طرفدارانش در مازندران و زنجان در ۸ ژوییه ۱۸۵۰ (۱۲۶۶) به دستور امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه، در تبریز اعدام کردند. در پی آن‌، دو تن از رهبران بابی در تهران تصمیم گرفتند با کشتن ناصرالدین شاه انتقام قتل عام را بگیرند، اما ناموفق بودند. شماری از بابی‌های مظنون به دخیل بودن در نقشه قتل شاه شکنجه و کشته شدند.اعدام یک بابی در شیراز دوره ناصرالدین شاه؛ بسته شدن افراد به توپ و شلیک، شمع آجین کردن و دوشقه کردن از روش‌های اعدام دوره قاجار بودمیرزا حسینعلی نوری، ‌بهاء‌الله، (متولد ۱۸۱۷ در تهران) یکی از چهره‌های مهم بابی بود که در این رابطه به زندان افتاد اما بیگناه شناخته شد. ناصرالدین شاه او را با توافق سلطان عثمانی عبدالعزیز، نخست به عراق ‌و سپس به استانبول و ادرنه تبعید کرد. برادر جوانترش، میرزا یحیی نوری صبح ازل که باب او را جانشین خود خوانده بود نیز او را در تبعید همراهی می‌کرد. باب از ظهور یک فرد موعود دیگر، یک پیامبر تازه نیز سخن گفته بود.بهاء‌الله در سال ۱۸۶۳ در بغداد به چند تن از پیروان نزدیکش گفت که او آن شخص موعود است. اما صبح ازل و اقلیتی از بابی‌ها که پیروانش بودند و به “ازلی‌ها” شهرت یافتند، آراء بهاء‌الله را نپذیرفتند.

ادامه دارد

کودکان کار

آزاده رضا

سلام و درود به عاشقانی که از دل شکستن

بیزارن و در تمنای آنند که دلی بدست اورند

سخت است ازبیرون شیشه  ماشین فضای داخل انرا فهمید چه نگاههایی پر از غم و تاسف که بر دوش این کودکان سنگینی میکند و چه نفرتهایی که از سوی نگاهها در دل آنها رخنه میکند، کاش میتونستم هر وقت کودکی را در سرما و گرمای طاقت فرسای  بی یاوری میدیدم اونقدر قدرت داشتم که دستانم را سرپناهی برای تن رنجورو کوچکش کنم تا دمی آرام  گیرد کاش میتونستم زیبایی تو را توصیف کنم شاید تو هنوز خودت را ندیده باشی و ندانی که تو هم با لباسهای فاخر و آراسته چقدر زیبایی، وقتی بی حوصله از کنارم رد میشوی و ان سماجت و اصرار و برای فروش اجناست نمیکنی میفهمم که چقد خسته ای وقتی کنار جدول خیابون میشینی و مردم رو نگاه میکنی میفهمم که چقد دلت گرفته کاش میشد هر روز صبح همه ی گلها و فالهایت را یکجا میخریدم تا  زودترتو برمیگشتی و با دوستانت بازی کنی تا برای فردای خودت حرفی برای گفتن داشته باشی. جاجی ی دونه بخر، حاجی ی دونم نمیخری…بعد از شنیدن این جملات دوباره احساس کلافگی اومد سراغم شیشه ماشینو کشیدم بالا اتفاقا ی کمی هم عصبانی بودم میخواستم دق و دلیمو سرش خالی کنم ولی پشیمون شدم و با خودم گفتم همون شیشه رو بکشم بالا شرش کنده میشه ساعت ۵:۵ بعد از ظهرروز پنجم  شهریور ماه سال ۹۳ سر چهارراه چراغ چهار زمانه و طولانی و خسته کننده، منم ی کم دیرم شده بود، آخه میدونی تا تو خونه هستیم حواسمون نیست که دیرمون شده بعد که اومدیم بیرون یادمون میفته که ی مسیر شش هفت دقیقه ای رو باید به خاطر ترافیک  سی چهل دقیقه طی کنیم اونوقته که کلافه میشیمو میخوایم با ویراژ دادن و گاز دادن از ترافیک خلاص بشیم همه این فکرارو کردمو در آخرین لحظه ی نگاهی بهش انداختم ی پسر بچه که حدودا هشت ساله بود که دو تا بسته دستمال کاغذی تو دستش بودو تو دست دیگشم ی کیسه پلاستیک خیلی بزرگ اویزون کرده بود، اینطور به نظر میومد که مثل خیلی از دستفروشهای سر چهار راهی جایی برای نگهداری بقیه دستمالهاش نداره و مجبوره برای اینکه ازش نزنن با خودش حمل کنه اما ی مشکل وجود داشت کیسش خیلی سنگین بود و به سختی راه می‌رفت حتی احساس میکردم که از وزن زیاد کیسه پاشم درد گرفته بود، چون هم خیلی اروم راه می‌رفت هم پای چپش یکم میلنگید،ی چیز توجهم را بیشتر جلب کرد حتی بیشتر از التماسی که توی صداش برای فروش دستمال کاغذی  داشت، رنگ پوستش انقدر پوستش سیاه شده بودکه با خودم گفتم ای بابا چقد تو این آفتاب آخر تابستون توی خیابونا زیر آفتاب بوده که اینقد سیاه شده، حالا دیگه از فروش دستمال به من ناامید شده بود آخه من برای نجات از دست این دستفروشها که اکثرشونم سمج هستن اصلا توی چشماشونم نگاه نمیکنم و لبخندم نمیزنم، فقط وقتی که به سراغم میان تا میخوان چیزی بگن، با اشاره منفی سرمو به بالا تکون میدم در اکثر موارد جواب میده و متوجه میشن که طرف به هیچ وجه مشتری نیست کارم ایندفعه هم جواب داد و رفت سراغ نفر بعد دوباره ی نگاه به قدو بالاش انداختم ی دفعه دلم ریخت به خودم گفتم چه مرگته مگه صحنه جدیدی دیدی این چیزی که هر روز میبینی ولی نتونستم از اون احساس که بارها اومده بود سراغم فرار کنم، دوباره سریع با پسر خودم مقایسش کردم که تازه دو سه سالی هم از او بزرگتره و به شوخی بعضی وقتا بهش میگم اگردرس نخونی آخرش باید بری تو خیابونا دست فروشی اما خودش هم میدونه وهم من که این موردو از ی شوخی فراتر نمیبینم چون حتی نمیزارم آب تو دلش تکون بخوره و تا لب تر کنه هر چی که بخواد وسش میخرم و مطمئنم که حتی ی لحظه هم نمیتونه تو خیالش همچنین حسی رو داشته باشه، همون اتفاق قدیمی همون مقایسه قدیمی شروع به آزارم داد ما وقتی میخوایم کسی رو بعنوان عبرت مثال بزنیم میگیم این بابا درسته که امکانات درست و حسابی نداشته اما خیلیا نصف این امکاناتم ندارن اما با قناعت زندگی میکنن و خلافهایی که این یارو کرده مقصر نمیدونن خودشونو اما اینجا صحبت ی بچه هشت ساله بود نمیدونم چند وقت تو خیابوناست اما با خیلیاشون صحبت کردم ومیدونم که با میل خودشون نیومدن بلکه والدینشون به زور اونا را برای کسب درآمد میفرستن بیرون، نمونش سه سال پیش زمستون ساعت ده شب بود یادمه هوا خیلی سرد بود از سوپر خرید کردمو اومدم سوار ماشین بشم برم خونه که دیدم یکیشون با ی جعبه آدامس لرزون از سرما اومد سراغم با خودم گفتم اخه این بچه چه فکری میکنه که این موقع شب توی سرما جلوی سوپر اومده به من آدامس بفروشه یعنی نمیدونه اینجا ده ها نوع آدامس بهتر از مال اون پیدا میشه یادمه اونموقم همین احساس اومد سراغم که هیچ دلیلی نمیتونه وجود داشته باشه که این بچه این موقع شب تو خیابونه الا اونکه مجبورش کرده باشنبا خودم گفتم حتما اینم مثل همونه و گرنه چطور ممکنه مشقت زیاد و تشنگی و خستگی و تحمل کنه و این کارو انجام بده دوباره با همون احساس بمبارون شدم که کودکان معصوم که نه قدرت قضاوتی دارند نه توان مقابله با وضعیت موجود چرا باید قربانی این شرایط باشند، شرایط بی سرپرستی یا بد سرپرستی یا کس و کار درست و حسابی ندارنیا اگر پدر مادر دارند یا چنانچه خودشون خواسته این کارو انجام میدن و مسئول اعمالشون نیستند و قربانی شرایط موجود میباشند.بیاییم و تلاش کنیم هر کدوم از ما با توجه به توانمون برای اونها کاری کنیم حتی عنوان ی کلمه و ی اشاره  هر کدوم با توان خودمونو همتمون، میدونی گل نرگس زیبایی و طراوت خودشو از سرمای زمستون میگیره شاید همین مورد که اونو از بقیه گلها که نمیتونن تو سرما جون بگیرن متمایز میکنه براس خیلیا گل نرگس یاداور زیبایی منحصر به فرد در فصلی متفاوته اما برای منکه در تلاشم زودتر انها را بفروشمتا از سرمای شدید و پژمردگی اونها خلاص بشم یاداورسرمای سوزان زمستونه تو خیابونای این شهر.براستی چه چیزی باعث میشه کسی فکر کنه که اونا نباید از حقوق انسانی بهره مند باشند، چه چیزی باعث میشه که اونا رومسخره کنند و بگن مثل افغانیا میمونه، چه چیزی در وجود اونا شما رو آزار میده، چه چیزی باعث میشه اونا بی احترامی ببینند، چه کسی تعیین کننده این مرزهای احمقانست، این مرزها قرار نیست که تعیین کنند چه کسانی رو باید دوست داشته باشیم و از چه کسانی متنفرباشیم بدون اینکه ارتباطی برقرار کنیم. قرار نیست هیچ مرزی مانع عشق ورزیدن و احترام بشه،شرم میکنم که وزن سیری ام را با ترازوی گرسنگی او بکشم . به امید روزی که هیچ کودک معصومی وادار به تحمل اینچنین درد و رنجی  نگردد…

ارتداد

لاله پروین نیا

بر طبق قانون ایران مسلمانی که دین خود را ترک گوید و یا به مذهب دیگری گرایش یابد می‏تواند متهم به ارتداد شود.به علاوه، اگر هر شخصی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، اظهاراتی نماید که نسبت به پیامبر اسلام، دیگر چهره‏های ‏‏مقدس شیعه، یا پیامبران دیگر توهین آمیز تلقی گردد، می‏توان اتهام «سبّ‌النبی» را متوجه وی ساخت .

هم ارتداد و هم سب‌النبی از جرائم مستوجب اعدام محسوب می‏شوند. در حالی که توهین به مقدسات در قانون مجازات اسلامی جرم تلقی شده، ارتداد به طور صریح به عنوان جرم ذکر نگردیده است.

با وجود این، بر اساس مفاد قانون مجازات اسلامی و قانون اساسی ایران، در مواردی که قانون سکوت کرده باشد قانون شرع جاری می‏شود. در نتیجه قوه قضاییه ایران این اختیار را پیدا می‏کند که بر اساس برداشت و تفسیر خود از قانون شرع، افراد را به ارتداد متهم نماید .

با اینکه قرآن صریحاً ابراز نمی‏‏‏کند که ارتداد مستحق مجازات است، اکثریت فقها در این مسئله توافق دارند که شخص مرتد را باید اعدام نمود. این حکم بیشتر بر پایه روایاتی قرار دارد که به پیامبر اسلام نسبت داده شده‌اند.

همچنین در تشیع که مذهب رسمی ایران می‏باشد، روایات منسوب به ائمه شیعه، که به عقیدۀ شیعیان جانشینان برحق پیامبر اسلام هستند، از جهت اِعمال مجازات اعدام به اشخاص مرتد، حائز اهمیت می‏باشند .

بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‏المللی ‏‏حقوق مدنی و سیاسی، دولت جمهوری اسلامی ایران متعهد است آزادی اندیشه، وجدان و مذهب را رعایت نماید. قوانین ایران در مورد ارتداد، توهین به مقدسات و نیز جرم خفیف تر توهین به مقدسات، تعهدات بین‌المللی ایران در مورد ‏‏حقوق بشر را نقض می‏کند. ضمناً اِعمال مجازات اعدام برای جرائم مذهبی ناقض قوانین بین‏المللی ‏‏است، زیرا قوانین بین‏المللی ‏‏حقوق بشر مجازات اعدام را به موارد «شدید ترین جنایات» محدود می‏کند و ارتداد در زمره چنین جرائمی محسوب نمی‌شود . قائل شدن تبعیض بین مسلمانان و غیرمسلمانان و همچنین بین زنان و مردان، و عدم ارائه تعریفی مشخص از جرم ارتداد در قانون، از دیگر موارد نقض موازین حقوق بین‌الملل توسط قوانین مربوط به ارتداد در ایران است.

درباره  شرع و جرم ارتداد در اسلام باید گفت، میان تفاسیر اهل تسنن و تشیع از قانون شرع تفاوت‏های ‏‏چشمگیری وجود دارد. فقهای سنی دو تفاوت عمده با فقهای شیعه دارند.

نخست آنکه فقهای سنی به جای عقل از قیاس استفاده می‏کنند. قیاس شامل مراحل تجزیه و تحلیل حقوقی است که در طی آن  ازمسائل فقهی گذشته برای حل مشکلات جدید استفاده می‏شود. تفاوت مهم دوم آنست که در فقه تسنن، استفاده از حدیث به گفتارها و کردارهای محمد محدود می‏گردد و به اعقاب وی بسط نمی‏‏‏یابد .ارتداد هم در فقه شیعه و هم در فقه سنی گناهی بزرگ و جرمی قابل مجازات محسوب می‏شود. «رده» مصدر عربی است که کلمه ارتداد از آن مشتق گردیده است بهبه معنای شخصی است که برگشت کرده است .بنا بر تعریفی کلی، انکار مبانیاسلام موجب ارتداد است . اما در مورد اینکه چه مفاهیمی مبانی اسلام به شمار می‏آیند اختلاف عقیده وجود دارد.

در حالی که اعتقاد به وجود خداوند و پیامبر اسلام جزء این مبانی شمرده می‏شوند فقها در باره دیگر اصول اسلامی به آراء متفاوتی رسیده‏اند.یکی از تفاوت‏های ‏‏مهم میان اعتقادات تشیع و تسنن، مشکل فقهی دیگری را به وجود می‏آورد. برای مسلمانان شیعه، معصوم بودن ائمه شیعه یک اصل مسلّم است. اما مسلمانان سنی چنین نظری ندارند.اگر چنین دیدگاهی را بپذیریم، آنگاه مسلمان شیعه‏ای ‏‏که تصمیم بگیرد سنی شود را می‏توان مرتد دانست.

البته این دیدگاه مورد قبول تمام فقهای شیعه نمی باشد. :بر اساس تعدادی از احادیث که به ائمه شیعه نسبت داده می‏شود فقهای شیعه معتقدند زن مرتد را نباید کشت . آیت الله خمینی می گوید : زن مرتد را باید حبس ابد کرد، هنگامی که وقت نماز فرا می‏رسد باید او را کتک زد و به او مقدار کمیغذا داد.اما گروهی معتقدند که اگر زنان مرتد از توبه کردن امتناع ورزند، باید آنها را کشت . مرد مرتد اما بایستی قطعا کشته شود .

قانون بین‏المللی ‏‏حقوق بشـــر” آزادی اندیشه، وجدان و مذهب”: آزادی اندیشه، وجدان و مذهب از جمله آزادی‏هایی ‏‏است که در قانون بین‏المللی ‏‏حقوق بشر اکیدا مورد توجه قرار داده شدهاست . ماده 18 اعلامیه حقوق بشرتصریح می کند که :

هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود . این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و نیز متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان می‏باشد و همچنین شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است .هر کس میتواند از این حقوق منفرداً یا اجتماعاً و به طور خصوصی یا عمومی برخوردار شود .

ماده 18 بند 1 : هر کس حق آزادی فکر، وجدان و مذهب دارد. این حق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، همچنین آزادی ابراز مذهب یا معتقدات خود، خواه بطور فردی یا جمعی، خواه به طورعلنی یا در خفا در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی می‏باشد .

هیچکس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادی او در داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خودش لطمه وارد آورد .

برخورد مساوی قانون با افراد یکی از اساسی ترین اصول قانون بین‏المللی ‏‏حقوق بشر می‏باشد. ماده ۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلان می‏‏کند که ، همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و هر تحریکی که برای اعمال چنین تبعیضی انجام شود از حمایت قانون برخوردار شوند. قوانین مربوط به ارتداد در ایران اصل فوق را نقض می‏‏کنند زیرا ممنوع بودن تغییر مذهب فقط شامل حال افراد مسلمانی می‏‏گردد که اعتقاد مذهبی خود را تغییر می‏‏دهند. افراد متعلق به مذاهب دیگر و افراد بی دین می‏‏توانند آزادانه مسلمان شوند. به علاوه، قوانین منع توهین به مقدسات، شامل مقدسات مذاهب دیگر یا اعتقادات افراد بی دین نمی‏‏‏گردد.جمهوری اسلامی ایران طیف گسترده‏ای ‏‏از افراد را به جرم ارتداد و سب‌النبی مورد تعقیب قانونی قرار داده است. مسلمانانی که دیدگاهی متفاوت با محافظه‌کاران حاکم دارند، افرادی که به مسیحیت گرویده‏اند ‏‏‏و بهائیان توسط حکومت ایران هدف قرار گرفته‏اند.‏‏‏ به علاوه، جمهوری اسلامی ایران اتهام ارتداد را علیه مخالفان سیاسی نیز به کار گرفته است. سخنان آیت‏الله‏‏ خمینی مبنی بر مرتد بودن اعضاء جبهه ملی و نیز فتوای وی که قتل عام سال ۱۳۶۷ در زندان‏ها ‏را مجاز شمرد، مثال‏های ‏‏واضح و روشنی از این نوع رویکرد می‏‏باشند .قانون شرع تعریف یکسانی از ارتداد ندارد. اگرچه تغییر آئین و اقبال به ادیان دیگر معمولاً ارتداد محسوب می‏‏گردد اما فقها در مورد اعمال دیگری که ارتکاب آنها می‏‏تواند شخص را مرتد کند با یکدیگر توافق ندارند. قانون مجازات اسلامی ارتداد را تعریف نکرده است.

بنا براین قضات مختارند موارد ارتداد را بر پایه درک خود از قوانین شیعه مورد داوری قرار دهند. در بسیاری از موارد، محکومیت‏ها ‏عاقبت لغو شده‏اند ‏‏‏که این.دادرسی‏ها ‏و محکومیت‏هایی ‏‏که بر پایه اتهامات ارتداد و سب‌النبی می‏‏باشند با قوانین بین‏المللی ‏‏حقوق بشر و تعهدات ایران نسبت به  اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‏المللی ‏‏حقوق مدنی و سیاسی مغایرت دارند. جمهوری اسلامی ایران آزادی اندیشه، وجدان و مذهب را نقض می‏‏نماید.

ضمناً ایران با تحمیل مجازات اعدام برای جرایم مذهبی، حق حیات را نیز زیر پا می‏‏گذارد.

و بالاخره آنکه ماهیت مبهم ارتداد در قانون ایران را می‏‏توان نقض این شرط دانست که محکومیت‏های ‏‏کیفری باید بر پایه قوانینی باشند که در زمان ارتکاب تخلف، وجود داشته‏اند.

نگاهی به مبارزات مدنی و جنبش آزادی خواهی زنان ایران

الناز اسدی صفا

وضعیت اجتماعی زنان ایرانی در دوره‌های مختلف تاریخی، متفاوت بوده است. زن ایرانی در دوره ساسانی حتی به مقام سلطنت نیز رسید. ولی در دوره های دیگر، بویژه در دوران قاجار، همپایه بهایم و وحوش شد؛ ارزش و جایگاه چندانی نداشت و از حقوق انسانی خود محروم بود.شاید بتوان گفت مبارزات زنان ایران برای به دست آوردن آزادی و حقوق اولیه انسانی‌شان دست کم از صد سال پیش آغاز شده است. هرچند که پیش از آن نیز بودند زنانی که جبر و تبعیض مردانه را نمیپذیرفتند و جسورانه می‎ایستادند. اما مبارزاتی که بتوان آن را به صورت یک جنبش مبارزاتی در نظر گرفت تقریبا از نزدیک به صد سال پیش شکل گرفت. تقریبا تا پیش از صد سال پیش، زنان در جامعه ایران «ضعیفه هایی» بودند که در پستوهای خانه هایشان بی نام و نشان، و در انزوا به سر می بردند.پیش از آن نیز بودند برخی زنان سنت شکن که از پستوی خانه ها فراتر رفته و در اجتماع از خود نشان و ردپایی بر جای گذاشتند. زنان مبارزی که اگر تلاشها، مبارزات و از جان گذشتن‌های آنها نبود؛ شاید ما زنان در جایگاه امروز نبودیم و هنوز پشت دیوارهای اندرونی محبوس و منزوی به سر می بردیم.فاطمه زرین تاج برغانی قزوینی ملقب به طاهره قره‌العین، شاعر و عالم مذهبی ایرانی، از این دست زنان بود. طاهره اولین زنی بود که در ایران به فساد فی الارض متهم و اعدام شد. وی در زمانی که در ایران نه تنها زنان که اکثریت جامعه مردان هم بی‌سواد بودند، مقدمات علوم، فقه، اصول، کلام و ادبیات عرب را از پدرش آموخت. تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه قاجار، متولد ۱۲۶۲ هجری شمسی از دیگر زنان مبارز و تاثیرگذار بود. این شاهزاده قجری که بسیار فراتر از دوران خود بود و اندیشه هایی مدرن و فمینیستی داشت. تاج السلطنه از اندک افرادی بود که در آن روزگاران شروع به نوشتن خاطرات زندگی اش نمود. کاری که در آن دوران حتی مردان نیز در جامعه ایران چندان با آن آشنا نبودند.او بدون هیچ ترسی بسیار آزاد، رها و روان، از احساسات زنانه‌اش، عشق و دلدادگی‎اش، و از خواسته های برحقش سخن می گفت.در روزگاری که سواد برای زنان خطرناک شمرده میشد، خانه و آشپزخانه را تنها جای مجاز و طبیعی برای زنها میدانستند و زنان از حق سواد آموزی محروم بودند، تاج السلطنه از خاطراتش می نویسد. وی درخاطراتش، برهرآنچه که «نباید» می تازدوازباورها، بایدها وعلایق خود سخن میگوید وآزادانه آنها را می نویسد. با شجاعت تمام در برابر قوانین نابرابر می ایستد و به آنها می تازد. بی بی خانم استر آبادی، از دیگر زنان مبارز و تاثیرگذار ایرانی بود که تلاشها و مبارزات بسیار خردمندانه او در رسیدن زنان به جایگاه کنونی و داشتن حقوق امروزی بسیار موثر بوده است. او از نویسندگان دوران مشروطیت، نویسنده کتاب طنزآمیز “معایب الرجال” (در پاسخ به اندرزنامه‌هایی به اسم “تادیب النسوان”) بود که مردان برای “آموزش زنان” می‌نوشتند. او اولین دبستان دختران را با نام مدرسه دوشیزگان بنا نهاد. بی بی خانم در روزنامه‌های حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله می‌نوشت. وی را نخستین زن طنزنویس ایرانی میدانند. بیشتر مقالات وی در دفاع از آموزش دختران بود. شاید بتوان آغاز جنبش مستقل آزادیخواهی زنان در ایران را زمان آغاز به کار نشریه «دانش» دانست. «دانش» هفته نامه ای اجتماعی بود که از مطالب خانوادگی مینوشت و توسط انجمنی از زنان که سردبیر آن «خانم دکتر کحال» بود نوشته و اداره می شد. صدیقه دولت‌آبادی، روزنامه نگار تجدد طلب و از فعالان سیاسی دوران مشروطه است که نشریه “زبان زنان” را در سال ۱۲۹۸ شمسی در اصفهان منتشر کرد. وی خواهر یحیی دولت‌آبادی، نویسنده معاصر، بود. صدیقه اولین زن ایرانی که در یک کنگره بین‌المللی به نمایندگی از زنان ایران شرکت کرد و سخنرانی کرد. زنان ایرانی برای ایجاد تغییر و حذف بی عدالتی ها و نابرابری‌ها تلاشهای بسیار کردند و دست به اقدامات سازنده بسیاری زدند. آنها در راستای فرهنگسازی و آگاه کردن دیگر زنان و دختران جوان مدارس و انجمن‎هایی را تاسیس کردند. «جمعیت نسوان وطنخواه» که در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۰۱ توسط محترم اسکندری در تهران شروع به کار کرد از این دست اقدامات بود. اسکندری این جمعیت را با هدف ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط دختران تشکیل داد. وی شاعری پیشگام در جنبش زنان ایران و ناشر نشریه «نسوان وطن‌خواه» نیز بود. در دورانی که زنان در تهران از یک سو و مردان از سوی دیگر پیاده‌رو حرکت می‌کردند، برخی زنان پیشرو و روشنفکر بدنبال راهی برای رهایی از بند تبعیض و رسیدن به حقوق اولیه انسانی خود بودند. دهه‎هاست که جنبش آزادی‎خواهی زنان ایران برای رسیدن به برابری و «حقوق اولیه انسانی» خود در حال مبارزه با فرهنگ و قوانین مردسالاری است که حتی حق آزادی پوشش را نیز از زنها گرفته اند. زنان پیشرو و آزادیخواه ایران از همان ابتدای آغاز جنبش آزادی‌خواهانه‎شان سعی در آگاه‎ سازی زنان و دختران جامعه داشته اند. چرا که واقعیت این است؛ زن اسیر و دربند، زن خار شده و زن ناآگاه هرگز نمیتواند فرزندانی رها و آزاده پرورش دهد. زنان نادان کودکان نادان به بار می‌آورند، و زنان در بند کودکانی اسیر.  مبارزات زنان ایران در صد سال اخیر فراز و فرودهای بسیار داشته است؛ اما یقینا انقلاب ایران و روی کارآمدن جمهوری اسلامی یک عقبگرد وپسرفت بسیارشدید درراه جنبش آزادیخواهی زنان واحقاق حقوق زنان ایران بوده است. بیشتر زنان و مردانی که در جریان انقلاب ۵۷ شرکت داشته‎اند در پی برابری، عدالت اجتماعی و آزادی‌های سیاسی بیشتری بودند. اما حکومتی بر مسند قدرت نشست که تلاشها و مبارزات آزادی‎خواهانه مردم را مصادره کرد. جمهوری اسلامی سب شد تا زنان نه تنها بسیاری از حقوق به دست آورده شده در طی سالها تلاش و مبارزه مدنی را از دست بدهند، بلکه پس از گذشت بیش از چهل سال هنوز در تلاش باشند تا بتوانند حق آزادی انتخاب پوشش خودشان را به دست بیاورند. بزرگترین ضربه ها به جنبش آزادیخواهانه زنان از همان هفته‌های اول انقلاب وارد شد. قوانین کشور شاهد یک عقب‌گرد تاریخی بسیار بزرگ بود. در اولین گام، قانون حمایت از خانواده ملغی شد. حق طلاق، حق حضانت، سرپرستی و قیمومیت فرزندان که برای زن و مرد تقریبا مساوی بود؛ به نفع مردان تغییر کرد. قانون جزای اسلامی را گذاشتند و زن حق و ارزشش شد نصف حق و ارزش مرد. قانون سنگسار و قوانین بربریت و دوران قبایلی برای زنان ایرانی تصویب و اجرا شد. مشاغلی مانند “قضاوت” مردانه شد و زنان این حق تقریبا تازه به دست آورده را نیز از دست دادند. قضاتی مانند خانم “شیرین عبادی” از کار برکنار شدند. رفته رفته جنسیت گرایی حاکم شد و بسیاری از مشاغل و رشته های دانشگاهی جداسازی جنسیتی شدند. اکنون اما شرایط جامعه بسیار تغییر کرده است. درصد بسیار بالایی از زنان ما تحصیلات دانشگاهی دارند و بسیاری از آنها نیز دارای تحصیلات عالیه هستند. حالا اغلب زنان ما تحصیل‌کرده و آگاه به حقوقشان هستند. دیگر آزادیخواهی و برابری طلبی مختص زنان ثروتمند و بالای شهر تهران نیست. زنان حتی در شهرهای کوچک و روستاها خواهان حقوق برابر و رفع تبعیض های جنسیتی هستند. جنبش زنان ایران و کمپین های آنان نه تنها متوقف نشده است، بلکه در سطح جهانی شناخته شده است. شاید در کوتاه مدت جنبش آزادی خواهی زنان به نتیجه مطلوب نرسد و سرکوب شود. اما یقینا در آینده‌ای نه چندان دور پیروزی از آنِ زنان است.

نی محزون شعری از شهریار

هادی درتومی

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم

که تو از دوری خورشید چها می بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من

سر راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک

تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

که توام آینه بخت غبار آگینی

باغبان خار ندامت به جگر می شکند

برو ای گل که سزاوار همان گلچینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان

گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد

ای پرستو که پیام آور فروردینی

شهریارا گر آئین محبت باشد

جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی

از ثبت ملی تا نابودی جنگل های هیرکانی شمال ایران

رزا جهان بین

جنگل های هیرکانی در شمال ایران، در طول ساحل جنوبی دریای خزر و نیمرخ شمالی رشته کوه‌های البرز واقعند.این جنگل پهن برگ درختان در طول ۸۵۰ کیلومتر خط ساحلی خزر کشیده شده و بین ۲۵ تا پنجاه میلیون سال قدمت دارد، در آن زمان بیشتر مناطق معتدل شمالی را این جنگل‌ها پوشانده بود. در عصر یخبندان کواترنری این جنگل‌ها کوچکتر شدند اما بعد با پایان عصر یخبندان دوباره گسترش یافتند.این جنگل‌ها پیشتر به عنوان یکی از دویست زیست بوم طبیعی جهانی در فهرست صندوق جهانی حیات وحش ثبت شده بودند. جنگل‌های هیرکانی بجز انواع گیاهان و جانوران، محل زندگی حدود هفت و نیم میلیون نفر هم به شمار می‌رود و از نظر پوشش گیاهی بسیار غنی هستند..

بیش از ۳۲۰۰ گونه گیاهی. با اینکه حدود هفت درصد خاک ایران را می‌پوشانند اما ۴۴ درصد آوندداران شناخته شده در ایران در این جنگل‌ها هستند. تا کنون ۵۸ گونه پرنده و ۵۸ گونه پستاندار از جمله یوزپلنگ معروف ایران در این جنگل‌ها شناسایی شده‌اند.در دهه‌های گذشته توسعه سریع عمرانی، چرای بی‌رویه، برداشت غیرقانونی از منابع جنگلی، ساخت ‌و‌ساز، تصرف غیرقانونی زمین‌ها، توسعه ناپایدار گردشگری، توسعه بی‌رویه کشاورزی و آتش‌سوزی فشار زیادی بر این اکوسیستم ارزشمند وارد آورده است.دولت جمهوری اسلامی و برنامه توسعه ملل متحد یک پروژه مشترک پنج ساله را برای حفظ تنوع زیستی این جنگل‌ها آغاز کرده‌اند.ثبت این جنگها در زمره آثار جهانی یونسکو از سال ۲۰۰۱ مطرح شد و در سال ۲۰۰۷، ایران رسما درخواست ثبت جهانی این جنگل‌ها را به یونسکو ارائه کرد.جنگل‌های هیرکانی ایران، از با ارزش‌ترین جنگل‌های دنیاست که روز جمعه، ۱۴ تیر 1398 برابر با 5 ژوئن 2019، به‌ عنوان دومین میراث طبیعی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.به‌گفته مسعود مولانا، عضو شورای هماهنگی محیط زیست و منابع طبیعی ایران، سالانه حداقل ۲۵ هزار هکتار از جنگل‌های هیرکانی از بین می‌رود.مسعود مولانا، در گفت‌وگو با ایسنا، با «وخیم» توصیف کردن وضعیت جنگل‌های هیرکانی هشدار داد که به‌ دلیل «تخریب زیاد، قاچاق فراوان چوب و عدم نظارت» وضعیت این جنگل‌ها «روز‌به‌روز بدتر و نامطلوب‌تر» می‌شود.او همچنین از کاهش ۵۰ درصدی حجم جنگل‌های هیرکانی شمال ایران طی ۴۰ سال گذشته خبر داد و افزود: «از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار هکتار مساحت جنگل‌های شمال کشور اکنون تنها یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار آن باقی مانده که ۹۰ درصد آن نیز از حالت پایدار خارج شده است.» و با اشاره به نقش جنگل‌ها در آبخیزداری افزود: در ۳۰ سال گذشته میزان بارش در شمال کشور ۲۰ درصد کاهش یافته اما مقدار سیل ۵۰ برابر شده است.برخی کارشناسان امیدوارند که ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی به توقف روند نابودی هرچه‌بیشتر این جنگل‌ها کمک کند.

مشکلات زنان مسیحی در ایران

شراره هادی زاده رئیسی

امروزه در مسیحیت و در دنیای پیرامونمان نمونه های بسیار فراوانی می بینیم از زنان موفقی که حتی بر روی سرنوشت و سیاست های کلی جهان نیز اثرگذار هستند. وقتی با دیدی دقیقتر نگاه میکنیم، می بینیم که تقریبا تمامی این زنان، زنانی مسیحی و از کشورهای مسیحی هستند. چرا تمامی زنان قدرتمند، تاثیرگذار، و سیاستمداران زن همگی زنانی مسیحی و از کشورهایی مسیحی هستند؟ برای یافتن پاسخ این سوال نگاهی می اندازیم به برخی آیات کتاب مقدس در مورد زنان و مردان و نقشهایی که زنان کتاب مقدس دارند را مرور می کنیم.در تمام داستانهای عهدعتیق زنانی را می بینیم که در سمت های رهبری و تعیین کننده سرنوشت قوم خدا با مردان مساوی پیش می روند. از اسامی زنانی یاد می شود که در جایگاه رهبری و هدایت کنندگی قوم و سرزمینشان قرار داشته اند. از زنانی یاد می شود  که پا به پای همسرهایشان بوده اند. در کتاب مقدس حتی از زنانی یاد می شود که نبوت کرده اند. و نبوت و رهبری را تنها مختص مردان ندانسته است.در کتاب مقدس زن را حتی تا به جایگاه تاج سر مرد نیز رسانده است. (امثال 12: 4) «زن شایسته تاج سر شوهر است.» در افسسیان باب 5 شوهر را «سر» و زن را «بدن» می نامد. در افسسیان می گوید شوهر سرِ زن است. و زن بدنِ شوهر است. بدین ترتیب آنکه زن خویش را محبت می کند بدن خویش را محبت کرده. زن و مرد اعضای یک بدن نامیده شدند.

«از این رو مرد، پدر و مادر خود را ترک گفته، به زن خویش خواهد پیوست، و آن دو یک تن خواهند شد.» (افسسیان 5: 31)بر خلاف اسلام، مرد در مسیحیت اجازه داشتن چند همسر را ندارد و چند همسری مجاز نیست. در تمام آموزه های مسیح هیچ برتری از مرد بر زن به چشم نمی خورد.در مسیحیت به کسی فرمان «امر به معروف و نهی از منکر» داده نشده است تا با دستمایه قرار دادن این فرمان حقوق اولیه و ابتدایی زنان و دختران را سلب کنند و یا دست به اعمال خشونت علیه آنها بزنند. چه بسیار جنایتها که با عنوان امر به معروف و نهی از منکر صورت نگرفت. و چه بسیار زنان و دخترانی که با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» قربانی حملات تروریستیِ مذهبی خیابانی مانند اسیدپاشی های اصفهان و مشهد نشدند. اسلامگرایان افراطی با استفاده از این آیات و روایات، قانون تحمیلی و تبعیض آمیز حجاب اجباری را تصویب و اجرا کردند.در مسیحیت و در کتاب مقدس، زن خوب و بهشتی به زنی گفته نشده است که در خانه بنشیند و از خانه خارج نشود و صرفا مطیع و فرمانبردار مرد باشد، تمکین کند و نیازهای مرد را در هر کجا و هر شرایطی برآورده کند.امروزه در ایران، متاسفانه با استناد به آیاتِ نابرابر قرآن در مورد زنان، است که می گویند کار زن رفتن به استادیوم های ورزشی نیست، بلکه کار زن شوهرداری و بچه داری است. (فاطمه آلیا، نماینده زن مجلس شورای اسلامی) با استناد به آیات قرآن میگویند صدای زن، و آواز زن حرام است.قوانین اسلامی حاکم بر ایران به طور قطع و یقین نیاز به بازنگری اساسی دارند. قوانین شریعت اسلام پاسخگوی نیازهای امروزی جامعه بویژه زنان جامعه ما نیستند. این قوانین (قوانین اسلامی تبعیض آمیز) در تضاد با اصول اولیه حقوق شهروندی و حقوق مدنی زنان هستند.حقوق بشر در ایران یک داستان است و من به یک حقوق انسا نی اشاره میکنم که ریشه همه ما در آن نهفته است.آزادی زن در گرو دینی است که برای زن تباهی به بار آورده است. بحث حقوق انسانی از دیدگاه اسلام و بخصوص اسلام سیاسی که دولتمردان جمهوری اسلامی برای تحکم قدرت مجری آن بوده اند یک بحث مضحک و خنده دار است.حجاب اجباری به عنوان نقض یکی از حقوق بنیادین زن در جمهوری اسلامی است. امروزه ما شاهد آن هستیم که موردی چون عدالت ، برابری و آزادی به دور از هر گونه تبعیض که در کتابها و قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده است فقط جهت پیشبرد اهداف سران و سو استفاده از مردم برای حفظ نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی است.رابطه نامناسب و قوانین ضد زنانی که اسلام سیاسی باعث شده است موجب نقض حقوق زنان شده است، یعنی زنان اختیاری از خود ندارند و به عنوان یک انسان و شهروند با حقوق برابر به حساب نمی آیند و این هم حاصل از همه ادیان است و امروز هم همین است. الگو برداری از قوانین مذهبی باعث می شود که بوی دفاعی دینی همه مشاماها را پر کند. اجبار، الزام و خفقان در ایران اسلامی بیداد می شود, هر فرد مسلمان زاده محکوم به مسلمان ماندن و مسلمان از بین رفته است. ارتداد شدن و زندانی کردن و اعدام انسانی که خودشان می اندیشند و می خواهند از دین وراثتی صرف نظر کنند، نشان دهنده این الزام و اجبار است. آنها به راحتی حکم محرومیت از زندگی صادر می کنند. بدان معنی است که زندگی و زندگی را با تباهی عوض می کنند.

در حمایت از زندانیان سیاسی به میدان بیائیم

محمدعلی محمودزاده

بر ماست که با تمام توان در گسترش نهادهای متشکل کارگران و زحمتکشان در سراسر ایران برای احقاق حق خودمان بکوشیم و از زندانیان سیاسی که تنها جرمشان اعتراض به پایمال کردن حقوق مردم است دفاع کنیم وآنان را تنها نگذاریم. فشارهای وارده بر جامعه و به خصوص کارگران و زحمتکشان در اثر غارت و چپاول و اختلاس قدرتمندان آن چنان فزاینده است که فریاد اعتراض کارگران، زحمتکشان، مزد و حقوق بگیران، بازنشستگان و همه اقشار تحت ستم را به زندگی و معیشت اقتصادی بلند کرده است. فشار مسکن بر اقشار ضعیف آن چنان زیاد شده که بخش‌های زیادی از اقشار تحت ستم مجبور به ترک شهر‌های بزرگ و کوچیدن به حاشیه شهر‌ها شده اند و عده ای خانه به دوشی و چادر خوابی را راه گریز از مشکل یافته اند. در این میان اعتراضات اقشار تحت ستم اعم از کارگران و معلمان و سایرین به وضعیت موجود هر روزه با دستگیری و زندان و غل و زنجیر پاسخ داده می‌شود و هر روزه بر تعداد بازداشتیان معترض افزوده شده و بر احکام زندان‌ها سنگینی فزاینده ای اعمال می‌شود تا مبارزان را از حق خواهی باز دارند.هم اکنون نزدیک به ۶ ماه از دستگیری کارگران هفت تپه و روزنامه نگاران مدافع آنان می‌گذرد. آنان تحت شدید ترین فشار‌ها قرار دارند و همچنان در بلاتکلیفی به سر‌ می‌برند. ساناز اللهیاری و امیرحسین محمدی_فرد برای مدتی دست به اعتصاب غذا زده و سپیده قلیان و اسماعیل بخشی و امیر امیرقلی هم چنان در انتظار روشن شدن وضعشان هستند.از طرف دیگر دستگیر شدگان اول ماه مه روز کارگر همچنان تحت فشار محاکمه و تعدادی از جمله ندا_ناجی، عاطفه گلریز، مرضیه امیری و آنیشا اسدالهی هم چنان در زندان هستند و عده ای نیز که با وثیقه‌های سنگین آزاد شده اند، همچنان در سایه تهدید دادگاه هستند. حکومتی که هر روز با بن بست‌های خودکرده در همه عرصه‌های اقتصادی و بین المللی مواجه است، تنها راه چاره را وارد آوردن فشار مضاعف بر مردمی می‌داند که قربانی سیاست‌های چپاولگرنه و اختلاس‌های نجومی هستند و هستی و زندگی خود را در این غارت‌ها از دست داده اند و به اعتراضات بر حقی دست می‌زنند تا بتوانند حقوق پایمال شده خود را باز یابند. اما تاریخ گواه این است که این بگیر و ببندها و زندان‌های پر از معترضین در زمانی که کارگران، زحمتکشان و مزد و حقوق بگیران و مردم تحت ستم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، چاره ساز نخواهد بود.در چنین شرایطی برای آنانکه دفاع از زندگی و حقوق زحمتکشان را وظیفه خود میدانند راهی به جز به میدان آمدن باقی نمی‌گذارد. بر ماست که با تمام توان در گسترش نهادهای متشکل کارگران و زحمتکشان در سراسر ایران برای احقاق حق خودمان بکوشیم و از زندانیان سیاسی که تنها جرمشان اعتراض به پایمال کردن حقوق مردم است دفاع کنیم وآنان را تنها نگذاریم.

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram