صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، رسانه ای که ملّی نبوده و نیست.
سازمان صدا، سیما و بویژه سیمای جمهوری اسلامی ایران با توجه به بودجه کلان اختصاصی، یکی از ضرر دهترین سازمان های دولتی در ایران به شمار میرود، در حالیکه از بسیاری جنبهها، قدرتمندترین رسانه و نهاد آموزشی–فرهنگی کشور نیز هست، این سازمان علاوه بر تملک و کنترل رادیو و تلویزیون، مالک شرکت فیلمسازی “سیما فیلم” است، جشنوارههای فیلم، موسیقی و هنری برگزار میکند، کتاب، روزنامه و مجله منتشر میکند و از دانشگاه صدا و سیما به عنوان یک بازوی آموزشی بهره میگیرد، فعالیت های آن نیز تنها محدود به مرزهای ایران نیست و درسایر کشورهای جهان دارای تشکیلات است.
بودجۀ این سازمان معادل ۲۰۰۰ میلیارد تومان در سال است که نیمی از آن را دولت و مابقی آن ازطریق آگهی و فعالیت های جانبی تامین میشود، ( بودجه بی بی سی که به بیش از 70 زبان زنده دنیا تولید برنامه دارد معادل4700 میلیون پوند بیش از 7 میلیارد دلار در سال است با ۲۰ هزار کارمند).
امّا تعداد کارکنان رسمی تشکیلات رسانه ملی ما درکل کشور۳۳.۶۰۰ نفر است که با احتساب کارکنان پروژه ای و غیر رسمی در سراسر ایران، تا ۵۰ هزار نفرهم گفته میشود.
صدا و سیمای ایران در حالی به فربهترین سازمان رسانهای تبدیل گردیده که میزان تاثیرگذاری آن در سطح منطقه و در سطح جهان قابل مقایسه با تلویزیونها و خبرگزاریها و شبکههای خبری مثل بی بی سی، فاکس نیوز، رویترز، خبرگزاری فرانسه، آسوشیتدپرس، الجزیره و … نیست.
علاوه بر موارد فوق یکی دیگر از عملکردهای مدیریت انتسابی این رسانه که می باید بعنوان هدایت کننده افکار عمومی، پل ارتباطی دو سویه میان مردم و مسوولان باشد، استفاده از سانسور فراگیر در مورد انتشار اخبار و اطلاعات «در جهت خواسته های رهبر » است بدون توجه و احترام به حقوق شهروندی، که موجب گردیده عرصه خبر رسانی به کانال های ماهواره ای واگذار گردد.
سازمانی که در سال های اخیر پیوسته فعالیتهایش با حاشیه همراه بوده است مثل: اشتباهات (گاف ها) و تپق های مجریان غیرحرفه ای، کناره گیری و اعتراض بسیاری از سینماگران، ممنوع التصویر شدن چهره های سینمایی یا تلویزیونی، حواشی پخش صدای موسیقی از نمایش و یا عدم نمایش آلات موسیقی و یا کنسرت ها تا ممنوع التصویری شجریان، پخش سریالهای تاریخی فاقد سندیت همانند سریال معمای شاه، مشکلات فنی و ممیزی پخش زنده مسابقات ورزشی مثل مسابقات اخیر والیبال و از همه بدترجانبداری در تنظیم و پخش اخبار داخلی و خارجی و ممنوع التصویر کردن برخی از دولتمردان و… نمونه های دیگر .
برنامه های تلویزیون ایران به جز چند بخش خبری گزینه شده، آگهی تلویزیونی، سریال های ساعت پر کن، و میزگردهای کسل کننده در کنار چند سریال داخلی عامه پسند با استفاده از ماجراهای تکراری، بازیگران تکراری، خط مشی تکراری همراه با آموزش الفاظ زشت ورکیک و مصاحبه های کلیشه ای و بی محتوا که مخاطبان داخلی تماماً حفظند، هیچ برنامه دیگری ندارد، در حالیکه تنوع نژادی، طبیعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران ایجاب میکند که این رسانه به سلیقۀ همه مخاطبین توجه نموده، تمام توان خود در برآورده ساختن نیازهای آنها در تولید و پخش برنامه ها بکار گیرد ، انتظاری که هیچگاه مدّ نظر این سازمان نبوده و نیست ، تا آنجا که رئیس جمهمور ایران آن را «رسانه میلی» میخواند.
ما با استناد به اصل 175 قانون اساسی، ضمن محکوم دانستن این روال ناپسند در مصرف سرمایه های ملی کشور بمنظور تهیه و تولید چنین برنامه هائی، اعلام می کنیم که ادامه این روند یعنی اهداف مدیران این رسانه در جهت:
سانسور خبری برای، پوچ گرائی، سیاستهای خاص، ثروت، قدرت و…
883