- کتاب مرتضی کیوان
به کوشش شاهرخ مسکوب، مرتضی جوانی سن احساساتی و شدیدالتاثیر اما بردبار. زیباپرست و ادب دوست. زیبایی را در هرچه باشد: در طبیعت و نقاشی، زن و موسیقی، به یک اندازه ترجیح میدهد… دوست پرست و رفیق باز است. برای اولی از جان و مال و فداکاری دریغ ندارد. و برای دومی هیچ کسی را از خود نمی رنجاند… زن را به خاطر شاعر دوست دارد زیرا وجود او را سرلوحه دفتر زندگی و احساسات میداند… حسرت و ناکامی و امید و آرزو چهار عامل موثر و سمجی هستند که دست از گریبان احساسات او برنمیدارد… محجوب و سرسخت و گوشه گیر و ماجراجوست، این حالات در موقعیت مختلف و متناسب در روح او ایجاد میشوند و از احساسات او تجلی میکنند… از فرط خیال و آرزو گاهی دست به دامن شعر می زند و عطش خود را فرو مینشاند. گاهی نیز شعر می سراید و چیزی مینویسد و تمام نوشته ها و اشعار خود را که در نظر دیگران ناچیز است. به خاطر شعر و ادب و دل خود دوست میدارد…
۲. آزادی و آزاد فکری
تالیف مجتبی مینوی به اهتمام ماه منیر مینوی، کتاب حاضر کتابی است در حدود ۱۳۰ صفحه که شامل هفت مقاله درباب آزادیهای مدنی که شامل این مقالات میشود: 1) آزادگی و تسامح ۲) ملازمه علم و دموکراسی۳) آزادی مطبوعات۴) آزادی و رشد اجتماعی مستلزم یکدیگراند ۵) آزادی مدنی۶) دعوت بی چماق ۷) بحث در باب تسامح. مقالات نخستین بار در مجله یغما منتشر شده است. مقالات همگی نوشته مینوی نیست بلکه یکی دو تا از آنها ترجمهاند، از آن جمله آزادی مدنی که حدود ۵۰ صفحه است.
۳. داستان کوتاه گجسته دژ
نوشته صادق هدایت، گجسته دژ، داستان کوتاهی از صادق هدایت است که بار نخست، در سال۱۳۱۱ خورشیدی، همراه با ده داستان کوتاه دیگر، در مجموعه داستان سه قطره خون در تهران منتشر شد. داستان در مورد مرد کیمیاگری (خشتون) است که سالها تنها در قلعه ای متروکه و به دور از مردم زندگی میکرد. او زن و دختر کوچکش را ترک کرده بود تا به دنبال اکسیری برود که همه چیز را به طلا تبدیل کند. در این میان زنی (خورشید) همراه دخترش (روشنک) در آن نزدیکی اقامت کردند و دخترک روزها در رودخانه نزدیک قلعه آب تنی میکرد. روزی مرد کیمیاگر او را دید و در صحبتی کوتاه در مورد شنا کردن و اینکه چقدر آب را دوست دارد و دلش میخواهد یک ماهی باشد به کیمیاگر گفت. کیمیاگر که برای ساختن اکسیر خود نیازمند سه قطره خون از آخرین قطره های خون دختری باکره بود، زن را با چشمانش افسون کرد تا شبی در خواب دخترک را به قلعه او ببرد. آن شب دخترک را با شمشیر زنگ زده ای کشت ولی ناگهان از لکه ماه گرفتگی روی پیشانی اش دختر خود را شناخت. پریشان شد و بوته کیمیاگری اش واژگون شد و او همراه با گجسته دژ تا صبح در آتش سوختند.
۴. کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی
تالیف مجید خالقیان (دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ از دانشگاه تهران) دکتر_جلال_خالقی_مطلق (از برترین شاهنامه پژوهان جهان): تشکیلات فرامانروایی در شاهنامه همان تشکیلات هخامنشی است…. کیخسرو در واقع همان کوروش و چهره افسانه ای کوروش بزرگ است… (هخامنشیان در شاهنامه) با وجود پژوهش های ارزشمند، درباره شاهنامه و تاریخ ایران، هنوز عده ای بیان میکنند که از کوروش و هخامنشیان در شاهنامه یاد نشده است! حتی برخی از این گفته ها بهره می برند و به کوروش ستیزی میپردازند.مشخص نیست از چه رو این حساسیت تا این حد برای کوروش وجود دارد، در حالی که نام بسیاری از پادشاهان ایران که وجود آنها در تاریخ ایران به اثبات رسیده، به صورت مستقیم و دست نخورده در شاهنامه نیامده است. در ادامه خواهیم دید که روایت های مربوط به کوروش در جای جای شاهنامه به چشم میخورد. تعجب آور است که برخی اسکندر شاهنامه را بدون چون و چرا همان الکساندر مقدونی میدانند اما کوروش را کیخسرو نمیدانند! آشکار است که کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد.
۵. گرفتاری اسلام
نوشته ارشاد مانجی این کتاب، خاطرات دختری مسلمان است که با خانواده به غرب مهاجرت کرده و در ریچوند، بزرگ شده است. نویسنده در خاطرات خود به سختگیری ها و بی احترامی های اسلام و مسلمانان به انسان و انسانیت و بخصوص جنس زن، پرداخته و از بیخردی مبلغان دین و مذهب سخن گفته. این کتاب از ۹ فصل تشکیل شده است… در زیر به برخی از نوشته های این کتاب اشاره میکنم: “چادر پلی استر سفیدی سرم بود… موهایم روی سرم پخ شده بود، و روحیه ام پلاسیده شده بود. مسلمانان و دینداران، برای هیچ یک از سوالهای منطقی من جواب نداشتند، و من را به قرآن حواله میدادند، که آنهم هیچ نکته آموزنده ای برای انسان نداشت. همیشه برایم سوال بود که اگر نماز خواندن با زبانی که آن را نمیفهمم و سجده کردن در مقابل کسی که معلوم نیست چه هست، مهم است و اسلام برای جنس زن احترام قائل است، چرا زنها نمیتوانند پیش نماز باشند!؟…
- امتناع تفکر در فرهنگ دینی
نوشته آرامش دوستدار، «امتناع تفکر در فرهنگ دینی»، کتابی نوشته آرامش دوستدار توسط انتشارات خاوران در پاریس چاپ شد. دوستدار در این کتاب با نام گذاری فرهنگ دینخو بر فرهنگ دینی ایران، نااندیشی و ناپرسایی آن را به چالش و پرسش کشیده است. بررسی تفکر دینی در طول تاریخ. آرامش دوستدار محتواى کتاب خود را به اختصار شرح میدهد: «من کوشیده ام اولا توضیح بدهم که منظور من از اعتقاد چیست و چگونه برابر اعتقاد اندیشیدن یا تفکر قرار میگیرد و نه بی اعتقادى. سپس پرداخته ام به اینکه ما از دوران پیشین، یعنى از زمان هخامنشیان و زرتشت، عملا از دو ناحیه تحت سلطه دین بودیم: هم از طریق حکومت هخامنشیان و هم از طریق تصورات زرتشتی و سپس من نمونه هایى را در اسلام نشان داده ام که بر اساس این نمونه ها، فکر میکنم موفق شده ام نشان دهم که همه آدمهاى مهم ما به صورتى در وابستگى اندیشیدهاند.»
۷. مارتین لوتر، اصلاحگر کلیسا
نوشته هری امرسون فاسدیک ترجمه فریدون بدرهای، کتاب سرگذشت کشیشی است که مسیحیت را زیر و رو کرد. کتاب با پاراگراف زیر شروع میشود: روز هفدهم آوریل سال ۱۵۲۱، یکی از روزهای مهم تاریخ جهان بود. در این روز، شارل پنجم، فرمانروای بخش بزرگی از اروپا، در شورای شهر ورمس در آلمان به داوری نشست. شاهزادگان، اشراف، روحانیان عالیقدر گرداگردش نشسته بودند. در برابر آنان راهبی تک و تنها ایستاده بود. این راهب، مارتین لوتر نام داشت. به محاکمه فراخوانده شده بود و پای جانش در میان بود. پاپ تکفیرش کرده بود. او را به نوشتن کتابهای گمراه کننده متهم ساخته بودند، و اینک آن کتابها روی میز در برابر اعضای دادگاه انباشته شده بود. امپراتور از وی میخواست اعتراف کند که خطا کرده است و گفتارها و بدعتهایش را پس بگیرد. وگرنه در آن روزگار، هر کسی به بی دینی و بدآموزی متهم میشد، پادافراهش زنده سوختن بود. و بی دین و بدآموز کسی بود که بر خلاف کلیسای رم سخن بگوید. مرد راهب از این مطلب به خوبی آگاه بود. با وجود این، گفتار خود را پس نگرفت و آموزشهای خود را خطا نشمرد. در برابر آن شورای بزرگ، پایدار ایستاد و گفت: «من نه میتوانم و نه میخواهم چیزی را مسترد دارم، زیرا بر خلاف وجدان رفتار کردن نه درست است و نه ایمنی میبخشد» و…
۸. گروگانگیری و جانشینان انقلاب
نوشته محمد جعفری، کتاب از جمله آثاری هستش که در زمینه حادثه تسخیر سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران، منتشر شده و این کتاب توسط آقای محمد جعفری در لندن نوشته شده و در آلمان توسط انتشارات برزاوند در تیرماه ۱۳۸۶ چاپ و منتشر شده. مولف در مقدمه ای بر کتاب مینویسد: «اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و به گروگان گرفتن و نگهداری کارکنان آن به مدت ۴۴۴ روز که عواقب زیانباری برای ملت ایران در برداشت، از امهات رویدادهایی است که به عصای دست آقای خمینی و انحصارگران، برای استقرار استبداد و دیکتاتوری ولایت فقیه تبدیل گردید. نظر به اینکه متاسفانه، هنوز هیچکدام از گروگان گیرهای اصلی، نه تنها حاضر نشدهاند مسئله گروگانگیری و تبعات آن را صادقانه، همانطوریکه واقع شده است، را برای نسل حاضر و نسلهای آینده توضیح دهند، بلکه هر از گاهی هر کدام از سران آن، برای رها شدن از بار سنگین و مصیبتی عظیم که عمل آنان برای کشور ببار آورده است، سعی میکنند که با تحریف حقایق و قلب امرهای واقع شده که تحویل جامعه غائب از صحنه میدهند، خود را از عواقب مصیبت بار عذاب وجدان تبرئه کنند. این امر مرا بر آن داشت که به تالیف و تحریر کتاب حاضر دست بزنم. بدین امید که نسل حاضر و نسلهای آینده دریابند که با دست خودیها، چه بلایی بر سر کشور آمده است، و چگونه خودیها عامل اجرای منویات آمریکا شدهاند. بنابراین برای یافتن مقصر بدنبال این کشور و آن کشور نگردند و گناه نادانیها، خطاها، و عامل دست این و آن شدنها را به گردن این و آن نیندازند که هر کس، هر گروه، هر نسل، و هر ملت در گرو اعمال خویش است، بدانند که باید: «خودشکن، آینه شکستن خطا است.»
۹. تاریخ مشروطه ایران، دو جلد
نوشته احمد کسروی، کسروی در ۱۳۰۲ ش، که هجده سال از وقایع مشروطه میگذشت، بر آن شد تا رخدادهای آذربایجان را از بدو جنبش مشروطه به رشته تحریر درآورد؛ یادداشت هایی نیز تهیه کردش که ابتدا در سوریه در «مهنامه العرفان»، تحت عنوان «آذربایجان فی ثمانیه عشر عاما» به چاپ رسید، و از ۱۳۱۳ ش به صورت سلسله مقالاتی در مجله پیمان منتشر شد. از آنجا که رخدادهای آذربایجان از سایر مناطق قابل تفکیک نبود، حوادث و وقایع دیگر کانون های جنبش مشروطه خواهی چون تهران و گیلان نیز افزوده شد و بدین ترتیب تاریخ مشروطه ایران در سه بخش به چاپ رسید. وقایع پس از انقلاب مشروطه تا پایان قیام شیخ محمد خیابانی نیز در چهار بخش با عنوان «تاریخ هیجده ساله آذربایجان» منتشر شد. در نگارش تاریخ مشروطه ایران از «تاریخ بیداری ایرانیان» و «کتاب آبی» استفاده کرده و نویسنده تاریخ مشروطه ایران که در زمان انقلاب مشروطه شانزده سال داشته، و از نزدیک شاهد وقایع و حوادث تبریز، دومین کانون انقلاب مشروطه، بوده است. کسروی با سران مشروطه آذربایجان آشنایی داشته و دیدهها و شنیده های خود را به رشته تحریر درآورده. به عنوان مثال میتوان به ماجرای محاصره تبریز اشاره کرد که کسروی مشاهدات خود را در جریان محاصره تبریز بیان کرده است. کسروی با استعانت از مشاهدات خود و بقیه عوامل و رهبران نهضت، از یادداشت های دست اول خصوصی، گزارش ها، اعلامیهها و تلگراف های رسمی داخلی و خارجی و روزنامهها و کتابها در مطالب خود بهره برده است که البته بیشتر در پاورقی ها به آنها اشاره کرده است.
۱۰. در راه سیاست
نوشته احمد کسروی، بخشهای بیشتر مهم از این کتاب را برای مطالعه و آشنایی با کتاب داخل کانال گذاشتم. اما اگر بیشتر در مورد کتاب توضیح بدهم اینکه: احمد کسروی در کتاب در راه سیاست، سیاست را واژه روشنی نمیداند. او سیاست را واژه ای میداند که هرکس مطابق با میل و سلیقه خود از آن بهره برده و تفسیری به آن میکند. او سپس به توضیح نسبی واژه سیاست و پولتیک پرداخته و نهایتا اذعان میکند که سیاست هرگز در تاریخ ایران وجود خارجی نداشته و تنها در صد سال اخیر به معنای واقعی کلمه وارد سیستم مملکتی ایران شده است. او حتی با وجود علاقه به نادرشاه افشار و تحسین پی در پی او، اما نادر را شاهی میداند که از سیاست در اداره مملکت بی بهره بود و تنها با تکیه بر نبوغ نظامی ایران را نجات داد. کسروی سپس در ادامه این روند به ارکان سیاست و نکات مثبت و منفی آن و نهایتا نقش سیاست در پیشرفت ایران میپردازد.
۱۱. چهره عریان زن عرب
نوشته نوال سعداوی ترجمه آقایان مجید فروتن و رحیم مرادی، نویسنده در این کتاب به سرنوشت دردناک و تلخ دخترکان معصومی اشاره میکند که همه روزه در جوامع مسلمان، قربانی آداب و سنن اسلامی و فرهنگ عقب مانده برآمده آن از عصر بی ترحم برده داری میگردند، دخترکان بی پناهی که تنها به دلیل نوع جنسیت خود، ضمن فرو خوردن حس حقارت روانی و اجتماعی به اشکال گوناگون در عرصه های متعدد زندگی در این نوع جوامع ناگزیر از تحمل همه نوع شکنجه جسمی و آزار جنسی هستند. نویسنده در جای جای کتاب تصریح میکند که انقلابهای اجتماعی و آزادیبخش تاثیر مهمی در روند آزادی زن بر جای میگذارند.
۱۲. آزادی انسان ایرانی، چیستی و چرایی پدیده آزادی
نوشته دکتر کوروش عرفانی، استبدادگری حاکمیت نیمی از فاجعه تاریخی استبداد در ایران است. نیم دیگر آن استبداد پذیری ملت است. ظالم با تکیه بر بی حرکتی مظلوم به ظلم خود ادامه می دهد. در هر کجا که انسان ها به واسطه نا آگاهی، عادت، ترس، طمع، فریب خوردگی و یا مسخ، استبداد را بپذیرند، آزادی به دست فراموشی سپرده میشود. سر خم کردن در مقابل ماموران، مقامات و عوامل یک حاکمیت مستبد، تنها سبب تداوم و توسعه آزادی کشی می شود. امری که در ایران قرنهاست ادامه دارد.هیچ ملتی خود را از بند استبداد نخواهد راند، مگر آنکه به درجه ای از رشد فکری و تکامل اجتماعی برسد که حضور ستم و نبود آزادی برایش غیر قابل تحمل شود. ملتی که ستم سالاری را به هر دلیلی تحمل میکند هرگز آزاد نخواهد شد. تا زمانی که آزادگی نه به عنوان یک شعار و حرف و آرزو، بلکه به عنوان یک درک عمیق و باور محکم جا نیافتد، انسان ها هرگز برای کسب آزادی از قید و بند استبداد حاکم اقدام نخواهند آرد.