معضل کتــــاب و کتابخوانی در ایران
هنگامی که بحث میزان مطالعه در کشور مطرح میگردد؛ عموما با استناد به آمارهای ضد و نقیض درباره سرانه مطالعه از بروز فاجعه فرهنگی در ایران سخن گفته میشود.
تا کنون آمارهای مختلفی درباره میزان مطالعه ایرانیان منتشر شده، برخی گزارشها سرانه مطالعه را ۸ تا ۱۰ دقیقه میدانند، برخی دیگر از ۱۸ دقیقه در روز سخن میگویند. همین آمار ضد و نقیض برای انتقاد از فرهنگ “کتاب نخواندن” شهروندان مورد استناد قرار میگیرد.
مطابق سند چشماندازی که سیاستهای کلان دولت جمهوری اسلامی ایران را مشخص میکند، اعضای کتابخانههای عمومی ایران باید تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ میلیون نفر رسیده باشد.
برای رسیدن به چنین موقعیتی لازم است استفاده کنندگان از کتابخانههای عمومی تقریبا ۲۰ برابر شوند و تعداد کتابخانهها و امکاناتشان نیز به همان نسبت افزایش یابد. با وضعیت امروز، با توجه به تجربهی سالهای اخیر، دست یافتن به چنین هدفی اگر غیرممکن نباشد به یک معجزه نیاز دارد.
ریشه کمبود سالانه مطالعه در کشور را می تواند در بالا بودن قیمت کتاب و نبود شناخت مردم از کتاب های پر ارزش دانست، وقتی مردم کتاب مورد علاقه خود را تشخیص نمی دهند، مطمئنا برای خواندن آن کتاب هم ترغیب نمی گردند و در نتیجه سرانه مطالعه نیز کاهش چشم گیری پیدا خواهد کرد و بالطبع میتوانیم بگوییم بیاطلاعی مردم از کتاب خوب سبب شده است که مردم به کتاب خوانی علاقمند نگردند.
علاوه بر فرهنگ خود سانسوری که حاصل سال ها دولت های مستبد می باشد.
و آنچه دردناکتر و آزار دهنده تر ست معضلات و مشکلات نویسندگان برای چاپ کتاب هایشان همچون، فیلترینگ، تاییدیه ارشاد،عدم وجود آزادی قلم و بازداشت و زندان در ایران باعث شده نویسنده با استرس و با در نظر گرفتن چارچوب قوانین سخت و بعضا خنده دار کتاب بنویسد که در وحله اول بار آگاهی کتابها به میزان بسیار زیادی پایین آمده و همین امر سبب پایین آمدن سرانه کتاب خوانی شود .
دیگر مشکل کتاب نویسی، عدم درآمد زایی نویسنده از فروش کتاب، نه تنها کفاف یک زندگی ساده را نمیدهد بلکه ناشرین به بهانه کمبود مواد اولیه چون کاغذ و … برای چاپ کتاب از نویسندگان درخواست پول میکنند و این میزان هزینه برای یک نویسنده، هزینه زیادی به شمار می رود و در عین حال مشکل بزرگتری وجود دارد و آن عدم تمایل جامعه به مطالعه می باشد، به همین دلیل کتابهای کمتری خریداری میگردد و از همه بدتر بازگشت سرمایه در تولید کتاب وجود نخواهد داشت. برخورد برخی انتشاراتیها با نویسندگان را موازنه نادرست در حوزه فرهنگ باید بدانیم و به طور مثال اگر برای چاپ کتابی به یک انتشاراتی خصوصی برویم، از ما بابت چاپ یک کتاب حدود دو میلیون و دویست هزار تومان درخواست میکنند، در این میان میزان هزینه برای تیراژی حدود ۱۵۰ جلد کتاب یعنی برای هرجلد حدود ۱۰۰هزارتومان هزینه است که بعد از انتشار، ناشر هر کتاب را حدود ۲۰ هزار تومان به مخاطب میفروشد، این تولید، بازگشت سرمایه را نیز با خود به همراه ندارد، لذا به جرات میتوان گفت این موازنهای نادرست در عرصه فرهنگ است که باید به شدت مورد توجه قرار بگیرد.
ما فعالان حقوق بشر با استناد به اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین اهداف ١٧ گانه سند ٢٠٣٠ سازمان یونسکو کنوانسیون حفظ و ترویج تنوع مظاهر فرهنگی با تأکید بر نقش تعامل و خلاقیت فرهنگی در تقویت و احیای تنوع بیانهای فرهنگی و تحکیم نقش کارزاران توسعه فرهنگی در جهت منافع کل جامعه؛ خواستار رسیدگی به وضعیت این قشر ستم دیده وآسیب پذیر هستیم.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کتابخانه اینترنتی بشریت
ماده ٢٣ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق امنیت کار
الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.
ب) همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت نمایند .
پ) هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید .
ت) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.