آزادی بیان و رسانه در جمهوری اسلامی ایران یعنی:
مطبوعاتی محروم از آزادی و رسانه هائی عاری از رسالت.
بر اساس ماده ۱۹ منشور جهانی حقوق بشرهر کسی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق شامل این است که فرد از داشتن عقاید خود بیم واضطرابی نداشته باشد و همچنین در کسب اطلاعات، افکار و نیز در انتشار آن با تمامی وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد، از سوی دیگر یکی از بنیادی ترین حق رسانه ها، حق برخورداری از آزادی بیان است اما در اصل 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی، از عبارتی کلی و مبهم استفاده شده است که بیش از آنکه ضامن آزادی بیان باشد، قید و مرزی برای آن تعیین کرده است: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مُخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد که تفصیل آن را قانون معین میکند!.
بیشتر بدانیم: ایران با دهها روزنامه نگار و وب نگار زندانی سومین زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانهای است.
ایران در سال ۲۰۱۹، با شش پله سقوط در جایگاه۱۷۰ام « آزادی بیان» از مجموع ۱۸۰ کشور قرار گرفت.
دو سوم زندانیان در ایران، شهروند خبرنگارانی هستند که بهای عدم آزادی بیان را پرداخت میکنند.
با گذشت۴۰سال از انقلاب ایران، هر ساله شاخصهای آزادی بیان در بسیاری از حوزهها اعم از کتاب، موسیقی، سینما و تئاتر ویا فعالیت احزاب، انجمنها و….. در جمهوری اسلامی پایین و پایینتر میآید و هیچ دورنمای شفافی در ایران از گشایش زمینه آزادیآنها دیده نمیشود، هر چند مقامات جمهوری اسلامی بر این نکته تأکید داشته باشند که جمهوری اسلامی ایران آزادترین کشور دنیاست.
وزارت ارشاد طی40سال اخیر حتی یک پروانه نشر برای روزنامهنویسی مستقل صادر نکرده است، تنها « خودی» ها پروانه نشر دریافت می کنند و در نتیجه تمام روزنامه ها متعلق به یکی از این دوجناحوابسته است اصلاحطلب و بنیادگرا و اینچنین است کتابهایی که به آنها اجازۀ نشر داده نشده، توقیف میشوند و خمیر.
درقانون مطبوعات ایران که در تمام دنیا بینظیر است، آمده است که چه چیزهایی باید نوشته شود، مثلاً تبلیغ در مورد ولایت فقیه، تبلیغ سیاست خارجی ایران، تبلیغ در مورد فلان فرمانده سپاه یا فلان آیت الله ، یعنی هم «باید ها» بسیار است و هم موانع، و شگفتا که همین قانون را نیز نمیتوانند اجرا کنند زیرا وزارت ارشاد تنها نهاد رسیدگی کننده نیست بلکه سپاه پاسداران، قوای انتظامی، قوه قضاییه، دادگاه انقلاب، امامان جمعه، و تمام مراجع فقهی، آیت الله ، حجت الاسلام و…که در شهرستانهای مختلف هستند نیز در سانسور موجود نقشی تائثیر گذار دارند.
مرضیه امیری، روزنامهنگار روزنامه شرق، عسل محمدی، دانشجوی دانشگاه آزاد و از اعضای تحریره نشریه دانشجویی گام، ساناز اللهیاری و همسرش امیر حسین محمدی فر و امیر امیرقلی، فرنگیس مظلوم مادر سهیل عربی عکاس و شهروند خبرنگار زندانی و برنده جایزه شهروند خبرنگار، سپیده مرادی، آویشا جلال الدین و شیما انتصاری ۳ همکار سایت مجذوبان نور و از دروایش گناباد، نرگس محمدی روزنامهنگار و مدافع حقوق بشر، نوشین جعفری و…از جمله زندانیان محبوس در زندانهای ایران هستند با اتهامهای واهی، ایزائی و خود ساختۀ جمهوری اسلامی مثل “اقدام علیه امنیت ملی”، “توهین به مسئولان”، ” نشر اکاذیب”، “اجتماع و تبانی علیه نظام”، “تبلیغ علیه نظام” و “اخلال در نظم عمومی” که در اصل تلفیقی از بخشهای مختلف اتهامهات سیاسی است و سرپوشی بر عدم احترام به حقوق روزنامه نگارانی که بازداشت میشوند، بیژن آقابیگی یکی از خبرنگاران باسابقه تبریز هم بعلت شرایط غیر قابل تحمل سیاسی، اجتماعی و امنیتی ایران، ضمن خداحافظی در آخرین مقاله خود می نویسد: در فضای بسته و پر اختناق کنونی آذربایجان شرقی و تبریز، راه دیگری جز خداحافظی از مطبوعات نیست.
اعضای نمایندگی هسن از کمیسر عالی حقوق بشر درسازمان ملل تقاضا دارند نسبت به آزادیبدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و بویژه روزنامهنگاران زندانی بیمار به صورت جدی تلاش کنند.
1191
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
نمایندگی ایالت هسن