تنظیم کننده صورتجلسه : میترا کفایت حقیقی
این جلسه در تاریخ 1 مارس 2014 طی فراخوان قبلی به صورت پالتاکی و حضوری راس ساعت 12:00 با مسئولیت خانم آذر بزچلوئی و منشیگری خانم میترا کفایت حقیقی شروع گردید . شرکت کنندگان حاظر در این جلسه خانم ها پانیذ مقدم ، نینا عمرانی ، نرگس حق شناس، فریبا رضوانی و آقایان حفیظ رحیمی ، سیاوش عثمانی ، امیرحسین بهادری ، رضا زارعی ، آرمین غضنفرپور ، مسعود رئیسی ، سعید پژوهیان و مجید معتمدی . شرکت کنندگان در اتاق پالتاک نیز خانم ها صدیقه جعفری ، رزا خلیلی ، نازنین آقا سید هاشم و آقایان منوچهر شفائی و رامین توکل بودند .
در ابتدای جلسه خانم آذر بزچلوئی ضمن سلام و خوش آمد گوئی به شرکت کنندگان ، جلسه را با قطعه شعری از فریدون مشیری به نام خفقان آغاز نمودند که متن شعر به شرح ذیل می باشد .
مشت می کوبم به در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم ، خفقان
من به تنگ آ مده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم ای ، با شما هستم
این درها را باز کنید من به دنبال فضائی می گردم لب بامی ، سر کوهی، دل صحرائی
که در آنجا نفسی تازه کنم آه ، می خواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شما هم برسد
من به فریاد همانند کسی که نیازی به تنفس دارد مشت می کوبد بر در ، پنجه می ساید بر پنجره ها
محتاجم من هم آوازم را سر خواهم داد چاره درد مرا باید این درد کند
از شما خفته چند ، چه کسی می آید با من ، فریاد کند
و سپس بر مبنای فراخوان ابتدا از آقای مسعود رئیسی جهت بررسی و تحلیل خبر ماه گذشته دعوت به عمل آمد که گزارش ایشان به شرح ذیل می باشد .
به گزارش باشگاه خبرنگاران یک پیرمرد ۸۶ ساله در تهران هنگامی که چندین ساعت در صف جهت دریافت سبد کالا ایستاده بود دچار افت فشار و بی حالی میشود که بعد از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست می دهد و همچنین یک فرد ۶۰ ساله کرمانشاهی نیز در صف دچار حمله قلبی شده و متاسفانه جان خود را از دست داده.طبق گزارش ها در حالی این سبد کالا برای حمایت از قشر ضعیف و کم درآمد جامعه توزیع میشود که ۱۳ میلیون کارگر تحت پوشش تامین اجتماعی از دریافت آن محروم می باشند.
عماد عرب از فعالان جنبش سبز بعد از ظهر یکشنبه ۱۲\۱۱\۹۲ بازداشت وجهت اجرای حکم به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد…
آقای عرب ابتدا به ۹ ماه حبس محکوم شد که این محکومیت از سوی دادگاه تجدید نظر به سه ماه و یک روز حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظام کاهش پیدا کرد.
صبح پنجشنبه ۲۴ بهمن ۹۲ دونفر به جرم تجاوز و آدم ربایی در یکی از میدان های شیراز در ملا عام اعدام شدند.
بر اثر انفجار مین های کاشته شده توسط سپاه در شهرستان اشنویه یک شهروند کرد پای خود را از دست داد.
یک پزشک بیمارستان تنکابن که نخواسته نامش فاش شود گفت:سه بیمار دیالیزی و یک بیمار دارای ضایعه مغزی ساکن در روستاهای اطراف شهر تنکابن به دلیل نرسیدن به بیمارستان در منزل خود فوت کرده اند.واین در حالی بود که مسیولان به جای امداد رسانی و کمک,در شبکه های صدا و سیما مدام از رحمت الهی صحبت می کردند.
حدود ساعت ۹ شب دوشنبه ۱۴ بهمن ماه فردی که صورت خود را پوشانده وارد خانه ی یک شهروند بهایی به نام مودی شده و به آنها حمله میکند که در این حمله هشت ضربه چاقو به قدرت الله مودی و چند ضربه به گردن طوبی مودی و ضربه ای به ناحیه ای نزدیک به ریه های اعظم مودی میزند و بدون سرقت هیچ وسیله ای خانه را ترک میکند.البته دختر خانواده موفق میشود اورژانس را خبر کند و خوشبختانه هر سه عضو این خانواده به طرز معجزه آسایی نجات یافته و در بیمارستان بستری هستند.
احمد هاشمیان رییس کمیته پزشکی فداراسیون فوتبال گفت:تمام زنان فعال در لیگ فوتبال و فوتسال باید قبل از عقد قرارداد در معاینات پزشکی تعیین جنسیت شرکت کرده و فقط پس از تکمیل پرونده توسط پزشک معتمد باشگاه و تایید نهایی آن میتوانند قرارداد ببندند.
در روز چهارشنبه ۱۶ بهمن در حالی که قرار بود آقای روحانی به صورت زنده ساعت ۹ شب از تلوزیون با مردم صحبت کنند,آقای ضرغامی رییس صدا و سیما مانع پخش این گفت و گوی تلوزیونی شد.البته در آخر بعد از یک تاخیر ۲ ساعته برنامه پخش شد و آقای روحانی گفت:تاخیر به دلایلی بود که نمیخواهم بگویم.
آقای کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران گفته:شک نباید کرد که خود خداوند علی خامنه ای را برای رهبری ایران برگزیده چرا که انرژی رهبر فوق همه است.
حال از این صحبت میشود نتیجه گرفت که خدا همون هاشمی رفسنجانی میباشد که طی یک وحی فرمود:چرا کسی رو برای رهبری نداریم,همین آقای خامنه ای……
اکبر ترکان مشاور حسن روحانی در مصاحبه ای با روزنامه آرمان اعلام کرد:به زودی از یک فساد ده ها هزار میلیاردی پرده برداری می شود,که مربوط به دوران احمدی نژاد میباشد.
روزنامه آسمان درست ۷ روز بعد از انتشار به علت چاپ مطلبی در مورد قصاصرتوقیف شد و عباس بزرگمهر مدیر آن روزنامه بهرزندان اوین منتقل شد.
ضرب و شتم محمد نوری زاد توسط ماموران دولت تدبیر و امید وی چندی است در چارچوب سفر صلح و دوستی به استان های مختلف کشور از درد و رنج مردم گزارش منتشر میکند که این امر خشم وزارت اطلاعات را برانگیخته.
به گزارش بی بی سی شامگاه سه شنبه ۶ اسفند نیروهای امنیتی با حمله به منزلی در اهواز بیش از ۲۰ نفر از جوانان عرب ایرانی را بازداشت کردند.به گفته فعالان عربی این بتزداشت شدگان مشغول تدریس زبان عربی و تلاوت قرآن بودند.
طبق خبری که از زندان تبریز رسیده متاسفانه سکینه محمدی آشتیانی محکوم به سنگسار بر اثر فشارهای غیرقابل تحمل زندان دست به خودکشی زده که متعاقب این اتفاق ناگوار زندان بان او را به بیمارستان منتقل کرد.
طی چند روز ۳ نفر را در نقاط مختلف استان البرز اعدام کردند که تمامی آنها در ملا عام انجام شد و هنگام اعدام یکی از آنها که درخواست دیدار مادرش را برای بار آخر داشت ماموران نه تنها درخواست او را انجام ندادند بلکه وی را مورد ضرب و شتم نیز قرار دادند.
برخورد شدید ماموران امنیتی با کاگران معترض معدن چادرملو رییس انجمن صنفی کارگران این معدن که خود مدتی بازداشت بود اعلام کرد:تمامی کارگران بازداشتی به جز آقای بهرام حسنی نژاد(دبیر انجمن صنفی کارگران)در زندان مرکزی اردکان نگهداری میشوند اما آقای حسنی نژاد به طور جداگانهر در زندان یزد نگهداری میشود.
نتیجه و دست آورد های سیاست های مداخله جویانه ی جمهوری اسلامی که در کشور های منطقه به کار گرفته چیزی نیست جز ربوده شدن پنج مرزبان ایرانی به دست گروه جیش العدل که ملتی و خانواده هایی را نگران سرنوشت فرزندان پاک و بیگناه خویش میکند.به امید آزادی هرچه سریعتر ایشان در بخش بعدی برنامه از خانم نرگس حق شناس دعوت به عمل امد که در خصوص بررسی و انطباق اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی سخنرانی کنند که متن سخنرانی به شرح ذیل می باشد
اگر بخواهیم شرایط زنان در ایران از منظر قانون اساسی ایران و تطابق آن با منشور حقوقی سازمان ملل را بررسی کنیم ابتدا بایستی نگاهی دقیق به ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر داشته باشیم. در ماده 16 منشور سازمان ملل حقوق و امتیازاتی برای زنان متصور شده است متن دقیق این اعلامیه به شرح زیر است:
1. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.
۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.
۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
اگر بخواهیم این ماده را تفسیر کنیم در می یابیم که
1- در این اصل به برابری کامل مرد و زن در متن این اعلامیه اشاره شده. در امر ازدواج زنان بر مردان و مردان بر زنان هیچگونه برتری ندارند. این ماده تصریح می کند که پیمان ازدواج یک حق همگانی است که نمیتوان کسی را از آن محروم ساخت و مرد و زن در این امر دارای حقوق کاملا مساوی هستند.
2- در بند دوم این ماده به صراحت اعلام شده که نمیتوان کسی را به زور مجبور به ازدواج با کسی کرد و در امر ازدواج رضایت کامل طرفین شرط اساسی است. این اصل متضمن این اصل است که به بهانه رسم و رسومات ملی یا دینی هیچ کس نمی تواند دختری را به عقد کسی در بیاورد
3- در بند سوم این ماده به مقام والای خانواده در اجتماع اشاره شده است و دولتها موظف به تحکیم بنای خانواده اند بدیم منظور که کلیه سیستهای یک نظام حکومتی بایستی در جهت تحکیم روابط زناشویی و خانوادگی باشد.
حال که این حق اساسی در رابطه با روابط خانوادگی و زناشویی و جایگان مرد و زن را روشن کردیم خوب است که به بررسی شرایط حقوقی زنان در ایران از منظر قانونی و از منظر اجتماعی بپردازیم
در قانون اساسی ایران در اصل دهم می خوانیم:- از آن جا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است ، همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.
خوب در ظاهر این اصل با ماده 16 منشور سازمان ملل تطابق دارد ولی برای درک بهتر این متن بایستی نگاهی دقیقتر به متن این اصل و بررسی تک تک کلمات آن داشته باشیم.
در ابتدا داریم که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است و نه تمام جوامع. این جمله بیانگر نگاه فاشیستی اسلامی مندرج در قانون اساسی ایران است. رد پای این نگاه یک طرفانه که در آن تمام قوانین و حقوق بر مبنای اصول و احکام اسلامی بنا شده اند در جای جای قانون اساسی ایران به چشم می خورد. این جمله یعنی خانواده وقتی برای ما معنی و مفهوم قانون دارد که بر مبنای اصول و احکام اسلام شکل گرفته باشد. به این اصول و احکام در ادامه خواهیم پرداخت.
پس از آن قانونگذار ادامه می دهد تمام برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. خوب این یعنی چه؟ یعنی ما حاضریم فقط برای خانواده های اسلامی برنامه ریزی و قانون گذاری کنیم . آنهم در تئوری و نه در عمل. چرا که شاهد هستیم در ایران و در عمل حتی برای خانواده های اسلامی نیز هیچ برنامه ریزی علمی و سودمندی در جهت پایداری خانواده وجود ندارد
معنای خانواده برمبنای اسلام ؟
همانطور که همه می دانیم در اسلام چیزی به عنوان خانواده تک جنسیتی نداریم. یعنی اصولا تعریفی برای افراد هموسکسوئل یا دوجنسیتی نداریم. در اسلام اینها به عنوان لواط کاران تعریف شده اند و سزای آنها مرگ و آتش جهنم است. پس اصولا افراد همجنس گرا در اسلام و به تبع آن در ایران هیچ جایگاهی در حقوق ندارند. در حالی که ما در ماده 16 اعلامیه هیچ تعریفی برای خانواده نداریم . یعنی خانواده می تواند از دو نفر جنس مخالف یا موافق تشکیل شود. همانطور که امروزه در بسیاری جوامع شاهد خانواده های تک جنسیتی هستیم که در برخی حکومتها اینها حقوق کاملا برابر و مساوی با درگران دارند.
در اسلام ازدواج زن مسلمان با مرد نامسلمان ممنوع است در حالی که ازدواج مرد مسلمان با زن نامسمال اهل کتاب یعنی مسیحی و یهودی مجاز است. این خود روشنترین دلیل برای وجود تبعیض در حقوق زن و مرد در زمان ازدواج است. مورد دیگر در مورد پیروان آئین بهایی است که اینها اصلاجزو آدم به حساب نمیآیند و این بسیار شرم آور است.
مورد دیگر که باید در رابطه با این اصل قانون اساسی متذکر شویم شرایط فرزندان در خانواده هایی است که طبق اصول اسلام و قانون اساسی ایران جزو خانواده های اسلامی محسوب نمیشوند.
در خانواده های غیر اسلامی که در قانون اساسی ما اشاره شده وضع فرزندان بسیار وخیم است. در ماده 16 داریم که دولتها بایستی برنامه ریزی در جهت تحکیم بنیان خانواده داشته باشند و در اصل 3 و مواد دیگر می خوانیم که دولتها بایستی وسایل آموزش و پرورش همگانی را برای اتباع خود فراهم کنند. ام شرایط در ایران بسیار اسفناک است. در ایران نه تنها از منظر قانون خانواده های غیر اسلامی از حقوق برابر و مساوی با خانواده های اسلامی برخوردار نیستند بلکه فرزندان آنها هم دچار این نگاه فاشیستی هستند. حال فرض کنیم که دو نفر غیر مسلمان یا کافر مجوس با هم ازدواج کردند. خوب میگیم این انتخاب خودشون بوده و گناه خودشونه. ولی شاهد هستیم که فرزندان آنها از هیچ حقی در مقایسه با درگر فرزندان برخوردار نیستند. مثال بارز آن همان بهائیان هستند. فرزندان بهائیان در ایران به راحتی و در روز روشن از حق تحصیل محروم می شوند و این نقض حقوق بشر در برابر چشمان ناظران بین المللی انجام میشود. مورد دیگر در خصوص خانواده هایی است که یکی از زوجین افغانی هستند. با اینکه افاغنه هم مسلمانند و خیلی هم مسلمانتر از ایرانیانند، ولی هیچ خانواده افغانی در ایران رسمیت ندارد. فرزندان آنها شناسنامه ندارندو هر از گاهی بسیاری از آنها را از ایران بیرون میکنند و به افغانستان بازمی گردانند. دوستان من اینها هم ایرانی اند و لااقل یک ریشه آنها یعنی نصف کروموزوم های آنها ایرانی است ولی متاسفانه هیچ سهمی از حقوق اساسی و مسلم بشری ندارند.
البته بحث درمورد حقوق فرزندان در خانواده های ایرانی احتیاج به زمان دیگری دارد و در اینجا نمیتوان به این امر وارد شد ولی خوب است که به حقوق از دست رفته فرزندان هم کمی فکر کنیم.
در هرحال بطور خلاصه اصل 10 قانون اساسی ایران را با ماده 16 معاهده جهانی حقوق بشر مقایسه کردیم و دیدیم که به وضوح در قانون اساسی ایران تمام مردم حق انتخاب همسر خود با رضایت کامل را ندارندو قانون اساسی ایران تفاوت بسیار اشکار و واضحی چه در متن و چه در عمل بین خانواده های اسلامی و دیگران قرار داده است. در اینجا اصلا نخواستم وارد بحث های اجتماعی و نگاه عرفی مردم به مسلئه ازدواج و قوانین عرفی که در این رابطه وجود دارد و تابوهایی که در این زمبنه هست اشاره کنم. چون بحث ما فقط موشکافی قانون اساسی بود. اما جای بحث باز است و اگر که فرصتی بود و کسی از دوستان مایل بود می تونه در این خصوص هم بحثی و سخنرانی داشته باشیم.
پس از تشکر ازخانم حق شناس ، سرکار خانم آذر بزچلوئی با موضوع سخنرانی نقض حقوق زنان ایران در روند تاریخ برای حاظرین سخنرانی کردند که متن سخنرانی به شرح ذیل می باشد
بررسی موقعیت ومعضلات زنان و سیر مبارزاتی آنان در جمهوری اسلامی ایران
در نظام جمهوری اسلامی ایران همه مردم اعم از زن و مرد وارث تباهی ها و ویرانی ها و معضلات بیشمار و گوناگون در زمینه های مختلف میباشند . اما مسئله زنان به دلیل نوع حاکمیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است . زنان از اولین قربانیان نظام ایدئولوژیکی ایران هستند و با توجه به شعائر اسلامی ، زنان بنوعی علامت نظام محسوب می شوند . با حضور زنان خودی و غیر خودی از هم شناخته و مرزها شکسته میشود .
نظام مرد سالاری ایران بطور سیستماتیک و مستمر جامعه مردان را به استیلا جوئی بر زنان تشویق و بلکه وادار می سازد و این رابطه مردان را بر زنان مسلط مینماید . چنین ارتباطی در مجموع به زیان کل جامعه خواهد بود و از چند منظر قابل اهمیت است . اول اینکه کلیت نظام استثمار و ستم طبقاتی را تشویق میکند و دیگراینکه علوم و معارفی را که در فرهنگ مرد سالاری جمع شده است ، بلا استفاده می گذارد مادامی که زنان بطور مستقیم در آن مشارکت فعال نداشته باشند از سوئی بدون در نظر گرفتن حقوق همه جانبه و جایگاه زنان بسان انسانی که با مردان حق برابری دارند ، نمی توان از آزادیهای اولیه انسانی سخنی به میان آورد و دیگر اینکه حذف زنان از صحنه های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی بمعنای نادیده گرفتن بخش عظیمی از نیروی انسانی مولد ، کارآمد و بالقوه جامعه است و این یعنی بی توجهی به لزوم ابزارهای اساسی جهت توسعه همه جانبه و در واقع دور ماندن از قافله تمدن در جهان امروزی است .
برای آنکه بدانیم حکومت چگونه حکومتی است ، باید به قوانین آ ن مراجعه کنیم . قوانین مربوط به حجاب اجباری ، تفکیک جنسیتی ، طلاق ، حضانت فرزندان ، تعددزوجات ؛ ازدواج زودهنگام دختران ، دیه ، ارث ، شهادت و حق قضاوت و اجازه اشتغال مرد برای اشتغال و تحصیل و خروج از کشور و… که هرکدام در جای خود بحثها ی بسیار عمیق و چالش برانگیزی را می طلبد ، اما دو لایحه ای که عمر چندانی از آ ن نمیگذرد یکی مربوط به محدودیت رشته ها ی دانشگاهی است که در این میان حضور زنان در عرصه آموزش بجای اینکه یک فرصت تلقی شود یک تهدید تلقی شد و حصرات احساس خطر نموده و چنین طرحی را رقم زده که باعث سردرگمی و سرخوردگی دختران وزنان جویای علم و اشتغال راسبب گردید و سناریوی دیگر مربوط به ” طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده است ” که در دولت تدبیرو امید آقای روحانی رقم خورده است که این آخرین حقیقتا بسیار جامع تر دارای بندهای تاسف بار در زندگی زنان است و فشار مضاعفی بر جامعه زنان تحمیل می کند .
در بند بند این طرح قرار دادن زنان به ویژه زنان مجرد در انتهای صف دسترسی به شغل و درآمد و دامن زدن به عقب ماندگیهای مزمن تاریخی در زمینه اشتغال زنان بخصوص در بخش مدیریتی را سبب گردیده است . و از بندهای دیگر آن دشوار کردن مسیر طلاق و محدودیت جلوگیری از بارداری لحاظ گردیده است . و در کل قوانینی است که این بار سلامت روحی وجسمی زنان را نشانه رفته و هدف آن هم سوق آنان به سمت خانواده مطلوب نظر آنان یعنی ” مرد رئیس خانواده و زن خانه دار فرزند آور و فرزند پرور است “.
یک چنین خانواده هائی اگر چه متناسب با ویژگیها ی جامعه سنتی در گذشته بودند ، اما با پیچیدگیهای جامعه کنونی ما همخوانی ندارد و اصرار بر حفظ آن به زیان تمامی جامعه خواهد بود . سوغات یک چنین خانواده هائی برای زنان تداوم نابرابری و برای جامعه تداوم توسعه نیافتگی است .
در اینجا لازم است اشاره بشود به آمار مجمع جهانی اقتصا ددر سال 2013 که می گوید ، ایران در بین 136 کشور جهان رتبه 130 را داراست و این رتبه سال به سال هم تنزل پیدا می کند . ایران در بین کشورهائی قرار دارد که بیشترین شکاف جنسیتی را داراست و تداوم نابرابری باعث شده است که بیشترین نابرابری را در بخش اشتغال زنان دارا باشیم .
این آمار سهم زنان از بازار اشتغال را 14% اعلام کرده است . که این رقم متعلق به اشتغال زنان در کشورهای توسعه نیافته است و این در حالیست که 60% فارغ التحصیلان مراکز علمی از زنان هستند ” لازم به ذکر است که در دولت آقای احمدی نژاد نرخ بیکاری زنان به دوبرابر افزایش پیدا کرد ” و قدر مسلم با لایحه ارائه شده دولت آقای روحانی هم امیدوارانه شاهد افزایش این آمار خواهیم بود .
نظام در سیاستها فصلی و مقطعی خود باز هم از جامعه زنان مایه گذاشته و قربانی می گیرد به این ترتیب که هرچند وقت یکبار با طرح بحثها ی جنجال برانگیزی چون حجاب وتفکیک جنسیتی در دانشگاهها ، سعی در به انحراف کشاندن افکار عمومی از سیاستها ی حاکم به تناسب زمان در شرایط بحرانی در رابطه با سیاست خارجی و تاثیر آن بر روی سیاست داخلی نیز بهره می برد .
از دیگر سو میدانیم که فرهنگ ، اقتصاد و سیاست چون زنجیره ای به هم وابستهو برروی یکدیگر تاثیر مستقیم دارند و هر گونه تغییر در یک حوزه در حوزه های دیگر موثر واقع می شود . تجربه اثبات کرده که هر گونه تحول فرهنگی و اجتماعی از قبیل کمرنگ کردن حضور زنان در جامعه بشکل بسیار نرم و آ هسته و هرچند در قالب توجیهات و بسته بندیهای فریبنده باشد، در نهایت حفظ پایه های حکومت در کوتاه مدت و یا در درازمدت است .
در بررسی مظالم و فشارها وستمی که بر جامعه زنان میرود ذکر یک نکته بسیار اساسی و حیاتی به دلیل بعضی ملاحظات متاسفانه غافل هستیم و آ ن هم ماهیت و موجودیت نظام ایدئولوژیکی ایران یعنی اسلامی بودن آن است .
در قانون اساس 150 بار کلمه اسلام ذکر شده و جمهوریت بدون واژه اسلام معنائی ندار د و این یعنی نظام درتئوری ، ساختار و بنیان بر مبنای اسلام است . بنابراین بسیار بدیهی و طبیعی است که استفاده از شریعت از اهرمها ی اساسی رژیم در سرکوب زنان است و مجموعه اینهاست که شرایط بی حقوقی و غیر انسانی را بر جامعه زنان ما تحمیل کرده است .
بنابراین بسیار روشن است که مسئله زنان در حاکمیت ایران یک مسئله سیاسی است و را ه مبارزه و مقابله با آ ن هم بدون در نظر گرفتن جنبه های سیاسی ، راه به جای نخواهد بر د .
راهکارهائی که به نظر میرسد اینکه باید دانست حضور زنان در مجموع بمعنای شکست نظام است با زور نتوانسته اند زنان را به شکلی که میخواهند در بیاورند . حتی بیرون آ مدن زنان از خانه هم یک عمل سیاسی است . اعمال زنان درون خانه هم به نوعی یک واکنش سیاسی است . مانند دست دادن با مردان . تداخل دوجنس در میهمانیها و محافل .
حضور زنان در موقعیتها ی تاثیر گذار در داخل نظام حتی زنان محافظه کار سیاسی ، بخودی خود فرضیات مرد سالارانه را که حضور زنان را در عرصه های مختلف اجتماعی محکوم می کند و همچنین دیدگاههای به ظاهر دغدغه مند برای زنان اما د ر باطن مرد سالارانه را به چالش می کشد .
در مورد جنبش زنان باید بگویم اولویت کاری جنبش زنان باید در جهت همگرایی مطالبات جنبش قرار گیرد در این زمینه نوشتن مقالات ، ایجاد گتفتگو و بحث های بیشتر در این زمینه و راهیابی زنان با دیدگاههای متفاوت سیاسی به جنبش در جهت تقویت وقدرت سیاسی جنبش باید مد نظر قرار گیرد .
بطور کلی حضور زنان تاثیر گذارترین عامل جنبش دموکراتیک است . چگونگی مبارزه زنان همواره وصل شده به جنبش دموکراتیک ، حتی اگر جایی صحبت از مبارزه ضد فرقه گرائی هم هست باز یکی از آنان در رابطه با جنبش زنان است .
جنبش یک میلیون امضا را جامعه بین الملل تائید کرد . از طریق زنان بود که جهانیان دانستند در ایران چه می گذرد . زنانی چون ، ندا آقا سلطان ، شیرین عبادی ، نسرین ستوده ، ژیلا بنی یعقوب و بسیاری از زنان مبارزدیگر و همچنین طیف وسیعی از زنان معترض و مبارزی که بصورت گمنام و ناشناخته در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی بسر می برند ، گویای یک چنین ادعائیست .
در پایان خاطر نشان میسازم که جنبش زنان نماد بارزی است در جهت فرو ریختن و انهدام نظام جمهوری اسلامی ایران و مبارزه مستمر و پیگیر آنان و اتصال آن به جنبش دموکراتیک مردم ایران ، سرانجام به تراژدی زن ستیزی این حکومت پایان خواهد داد . به امید آنروز
طبق فراخوان بخش بعدی برنامه به سخنرانی آقای رضا زارعی با موضوع «تضیع حقوق مردان در ایران » تعلق داشت که این سخنرانی بحث های موافق و مخالفت بسیاری در میان حضار ایجاد نموده و هریک نقطه نظر های خویش را پیرامون این سخنرانی بیان کردند و درخاتمه آقای زارعی گفتند منظور از این سخنرانی همانگونه که در ابتدا ی سخن نیز گفتم این بود که متاسفانه نقض حقوق بشر توسط حکومت جمهوری اسلامی طی این 35 سال شامل کلیه افراد ملت بوده و هست اعمم از کودک، زن، مرد، جوان، پیر و سالمند ، در صورتی که پیوسته و در اعلب مجامع مشاهده میشود که بیشتر به نقض حقوق زنان جامعه توجه شده وتضیع حقوق آنان برجسته تر جلوه مینماید، بنا براین ما فعالین حقوق بشر می باید از هرگونه تبعیض جنسی دوری جسته و از حقوق کلیه افراد دفاع نمائیم از جمله حقوق مردان
با توجه باینکه آقای زارعی به علت عدم دسترسی به اینترنت متن سخنرانی خود را ارسال ننموده اند فایل صوتی این سخنرانی در بخش صدا و تصویر سایت کانون دفاع از حقوق بشر قابل دریافت است
در پایان جلسه برنامه ریزی نشست ماه آینده نمایندگی هانوفر و الدنبورگ – برمن انجام شد که اسامی کاندیداهای ماه آینده بهدین شرح است:
مسئول جلسه : آقای سیاوش عثمانی
منشی جلسه : خانم پانیذ مقدم
تحلیل و بررسی خبر ماه گذشته : آقای حفیظ رحیمی
سخنرانی با موضوع حقوق بشر و اخلاق شهروندی : خانم فریبا رضوانی
سخنرانی با موضوع 8 مارس : آقای آرمین غضنفرپور
بررسی و انطباق اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی جمهوری اسلامی : خانم نرگس حق شناس .