جهانیان بدانند جمهوری اسلامی ایران، یعنی حجاب اجباری!! زیرا:
نزدیک ۴۰ سال است که دولت جمهوری اسلامی ایران بمنظور معرفی و تثبیت خویش بر عوامل و مظاهر مختلف ایدئولوژی مثل عدم استفاده از کراوات، اجرای بدون وقفه نمازهای هفتگی درگسترۀ کشور همراه با ضبط و پخش آن در رسانه های مختلف دولتی و یا الزام بانوان برای داشتن حجاب و …. نه تنها مقاومت میکند، بلکه اصرار هم می ورزد زیرا چنانچه این مظاهر و عناصر اندکی تغییر یابدهویت اسمی تغییر یافته است، بهتر بگوئیم ماهیتشان زیر سئوال خواهد رفت!!! لذا بهترین گزینه بانوان ایرانند که میتوانند این هویت اسلامی را با پوششی، در خیابانهای شهر به نمایش بگذارند و به جهانیان بنمایانند، در نتیجه بر سر حجابی که میتواند بهترین معرف اسلام ایشان باشد و نمی توان مذاکره ای انجام داد.
حتی اگر اعمال اجبار« یا روسری یا توسری»، ایجاد محرومیت خودسرانه و سلب آزادی زنان در عرصه های عمومی و خصوصی طبق تعریف سازمان ملل متحد در گروه “خشونت علیه زنان“قرار گرفته باشد. آری حجاب بعنوان یکی از بارزترین نشانههای کشور اسلامی است که دولت جمهوری اسلامی ایران با شعارهای عقیدتی سیاسی خود از قبیل جداسازی حکومت اسلامی از غرب و سبک زندگی غربی و با تحمیل حجاب اجباری به تمام زنان جامعه ،خواهان قدرت نمایی در این عرصه است.
در حقیقت حجاب بانوان پیوند محکمی است در استحکام ستون های به ظاهر اسلامی که فقدانش موجب لرزش و تخریب آنها خواهد شد.
در ایران امروز حجاب اکثر بانوان معرف ایمان، اعتقاد و یا باورهایشان نیست بلکه مُهر و یا نشانه ای است از دستور، فرمان، قانون و یا میل و خواستۀ دولت و دولتمردان، بگونه ای که حتی بانوان ایرانی معتقد به حجاب هم درخارج از مرزهای ایران و در مجامع عمومی برای بیان عدم وابستگی خود به دولت جمهوری اسلامی ایران، بدون حجاب ظاهر می شوند.
متاسفانه این تحمیل در چگونگی پوشش، سالهاست که گریبان گیر زنان آزاده ی ایران است و پیوسته هم برای دستیابی به این حق، جنگیده اند و همچنان این مبارزات ادامه دارد.بیشتر بدانیم:
تظاهرات ۸ مارس (۱۷ اسفند) سال ۱۳۵۷و پنج روزِ پس از آن، از مهمترین روزهای تاریخ جنبش زنان ایران بر علیه حجاب اجباری بود.
هما دارابی: دکترای روان پزشکی که دوم اسفند ماه ۱۳۷۲ در میدان تجریش تهران حجاب از سر برداشت و خود را به آتش کشید. دولت محمود احمدینژاد نیز در ۱۳دی ۱۳۸۴ قانون “راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب” تصویب نمود و امنیت اجتماعی را از دختران و زنان ایرانی رسما سلب کرد.
با دستگیری ویدا موحد به دلیل از سربرداشتن روسری در خیابان انقلاب، جنبش دختران خیابان انقلاب آغاز شد و شاپرک شجریزاده، رویا صغیری، نرگس حسینی، شیما بابایی و … ادامه یافت، اگرچه اینان تلاشگرانی بوند که نامشان در صدر این نوع مبارزه علیه حجاب اجباری قرار گرفت که دستگیر، بازداشت و شکنجه را تجربه کردند اما آخرین نبودند زیرا بسیارند دختران و بانوانی که تا به امروز بدین مبارزه پیوسته اند، نام هائی همچون صبا کردافشاری، مژگان کشاورز، فرشته دیدنی، یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و … که از تازه ترین های این جنبش اعتراض علنی به حجاب اجباری می باشند و هم اینک در زندان های مختلف ایران تحت شکنجه های جسمی و روحی- روانی قرار دارند .
جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این اعتراض ها تنها به سرکوب آنان پرداخته است
اما هر چه سرکوب ها بیشتر می شود زنان مبارز ایرانی جسورتر می شوند.
ما با استناد به اعلامیه جهانی حقوق بشر، حجاب و پوشش اجباری را نقض فاحش حقوق زنان و از انواع خشونت های قانونی علیه آنان می دانیم و طبق ماده۲ این اعلامیه «عدم تبعیض» و ماده۵ «ممنوعیت شکنجه» و هدف پنجم از سند توسعه پایدار۲۰۳۰ یونسکو که به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران تاکید دارد، خواستار آزادی بدون قید و شرط بازداشت شدگان و زندانیان مدنی، سیاسی وعقیدتی بوده؛ هر گونه تبعیض و خشونت علیه زنان را محکوم مینمائیم
1151
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از حقوق زنان