جوکلین مدیر کلیسا مدیر برنامه ساخت یک برج در کلیسای بزرگ است که هزینه اون توسط عمش خانم الیسون که یکی از میسترس های سابق دربار شاه بوده تامین میشه. برنامه علیرغم مخالفت بسیاری از جمله معمار بنای منار روجر ماسون ادامه داره. کلیسا منابع کافی برای بنای برج نداره اما جکلین که ظاهرا روانپریشه فکر میکنه که از جانب خدا داره بهش وحی میرسه و انتخاب شده که این برج رو بسازه تا مردم رو به خدا نزدیک کنه…
همه ی صاحبان قبلی کلبه ی نحس در جاهای عجیب و غریب مرده اند. بعضی می گویند کاملا اتفاقی، بعضی نه! هریت دارد رویای ترسناک و وحشت انگیزی می بیند، اما دقیقه پشت دقیقه می گذرد واو منتظر است تا بیدار شود اوضاع رو به راه شود. …. آیا اوضاع روبه راه می شود؟
وقتی به نابسامانی های تغذیه در ایران و جهان دقت کردم و دیدم که اوضاع چقدر بد است شروع به خواندن کتابهای معتبر در این زمینه نمودم و در آخر حیفم آمد از اطلاعات نابی که به دست آوردم دیگران را مطلع نکنم. در این کتاب متوجه می شوید که سرطان چیزی نیست جز داد و فغان بدن از انباشت سمومی که به خارج بدن منتقل نشده. و خیلی اطلاعات مفید دیگر که شما را به شگفت وا خواهند داشت.
اگر این مثال را شنیده باشید خواهید گفت یک سنت را ولی اگر نشنیده باشید در نگاه اول کیست که یک سنتِ دو برابر شونده را به ۳ میلیون دلار نقد ترجیح دهد؟ حال به فرض من ۳ میلیون دلار را انتخاب میکنم و شما یک سنتی را که هر روز دو برابر میشود. در پایان روز پنجم شما ۱۶ سنت و من همان ۳ میلیون دلار را دارم. در روز دهم من دارم ۳ میلیون دلارم را خرج میکنم و شما فقط ۱۲/۵ دلار دارید در بیستمین روز این رقم برای شما به ۵۲۴۳ دلار میرسد. این در حالی است که من هنوز در حال لذت بردن از ۳ میلیون دلار نقدی که دارم هستم. اما قضیه به اینجا ختم نمیشود رشد و ترقی کوچک روزانه اثر مرکبی ایجاد میکند که باعث میشود در روز سیام یک سنت شما بر اثر دو برابر شدن مداوم به مبلغی حدود ۵ میلیون و ۳۰۰هزار دلار تبدیل شود و در روز سیام از من جلو بیفتید و در روز سی و یکم شما بابت آن یک سنت، ۱۰ میلیون و ۷۳۷ هزار و ۴۱۸ دلار و ۲۴ سنت خواهید داشت! فکر نکنید که داریم با ارقام بازی میکنیم، این قانون در مورد تمامی موارد پیدا و پنهان زندگی من و شما در حال عمل کردن است.
من می خواهم به شما بگویم این چطور اتفاق افتاد. اما آسان نیست. حالا از همه ی اینها مدتها می گذرد و حتی با آنکه اغلب درباهره اش فکر میکنم، هنوز چیزهایی وجود دارند که نمی فهمم. شاید هرگز نفهمم. چرا اصلا توی ماشین رفتم؟ آنچه در باره اش حرف می زنم یکی از آن اتاقکهای عکس فوری است. روی سکوی شماره یک ایستگاه یورک بود. چهار عکس با 2.05 پوند. اگر بخواهید بروید و آنرا ببینید احتمالا باید هنوز آنجا باشد. من هرگز به آن جا برنگشتم بنابراین نمی توانم مطمئن باشم. …….
جیمی از این که دوربین را در حراجی پیدا کرده خیلی خوشحال است ، تا این که کم کم می فهمد هر چیزی که عکسش را می گیرد، یا می شکند یا می میرد.
نیک هنکاک و برادرش، جرمی، می دانستند توی دردسر افتاده اند، اما نمی توانستند درباره اینکه مقصر کیست به توافق برسند. جرمی، البته نیک را سرزنش می کرد . و هر دو آنان می دانستند وقتی به خانه برسند- اگر اصلا به خانه برسند- پدرشان هر دوشان را سرزنش می کند، اما تقصیر هر کس، واقعیت این بود که آنان وسط لندن گیر کرده بودند. پنج دقیقه به نیمه شب مانده بود و آنان می بایست بیست و پنج دقیقه قبل خانه باشند. …
: او دارد در وسط لندن از عرض هایدپارک عبور می کند که متوجه می شود هوا تغییر کرده. آسمان رنگ زشتی شده، نه سیاهی فرا رسیدن شب بلکه ارغوانی مرتعش نزدیک شدن طوفان، ابرها در جوشش اند و لحظاتی بعد نور درخشان چنگال رعد در تمام طول تیمز برق می زند
: ایتالو کالوینو نام رمان نویس مشهور ایتالیایی است که مشهورترین اثر وی بارون درخت نشین به ایتالیایی ” Il Barone Rampante ” بوده که در سال ۱۹۵۷ چاپ شده و داستان آن درباره زندگی پسری است که به قصد زندگی بر روی درختان از اجتماع جدا شده و زندگی خاص و البته متفاوتی را آغاز می کند. بارون روزی به بالای درخت بلوطی در جنگل می رود و بعلت وجود درختان بیشمار دیگر از درختان پایین نمی آید و زندگی خود را بر روی درختان آغاز می کند و کم کم به این نوع زندگی عادت میکند ، روزی از روزها بارون عاشق دختری بنام ویولت می شود و
به طرف ماشین که می دویدم می شد برق خوشی رو توی صورت خاله دید. من و خاله ی همیشه خوشم.وای! چه عالمی داشتیم.دوست داشتنی ترین خاله ی دنیا. خاله م بیست و یک سالش بود و حالاحالاها قصد ازدواج نداشت. دست هاش رو که به سمتم تکون می داد با اون لبخند گیراش انگار دلش می خواست همه ی غصه ها و خستگی ها رو از دلم ببره. در ماشین که باز شد با ذوق سلام کردم. اونوقت ها نمی فهمیدم بوسه ی آبدار یعنی چی. فکر می کردم بوسه ایه که آب دهن ازش سرازیر بشه. اما این خطای کودکانه ی من نبود. بعضی بزرگترها رو دیدم که وقتی از بچه بوس میخوان منظورشون همینه. ولی حالا که فکر میکنم می بینم بوسه ی خانم معلم آبدار بود. هنوز بوسه خانوم معلم رو حس می کنم. ساده بگم بوسه ای که همه وجود باشه، با جون و دل باشه بوسه آبداره، بوسه ای که روح داشته باشه، گرما داشته باشه. نه، هرچی بگم تعریف واقعی بوسه ی آبدار نیست، جز اینکه بگم بوسه ای یاد خدا توش باشه، بوسه ی خدا بوسه ی آبداره
از سری کتاب های نوشته شده توسط لئو نیکلایویچ تولستوی می باشد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگترین شخصیتهای تاریخ روسیه است. رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده ی ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به حدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیرأ سکه ی طلای یاد بودی به احترام وی ضرب شده است. تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.
نسخههای ویندوزی نرمافزار اکسل از برنامهنویسی با استفاده از VBA (نام کامل:Visual Basic for Applications) که نوعی از زبان برنامهنویسی ویژوال بیسیک است، پشتیبانی میکند. برنامهنویسی با استفاده از VBA اجازه میدهد تا عملیاتی را که با استفاده از خصوصیات اصلی اکسل نمیشود آن را انجام داد، انجام پذیر گردد. با VBA می توان به اکسل ویژگی های جدیدی اضافه نمود.
علاوه بر توابع نویسی در اکسل که عملیات محاسباتی و تکراری را بسیار راحت کرده است یک محیط برنامه نویسی دیگری در اکسل قرارداده شده است که که VBA نام دارد و به معنی Visual Basic for Applications یا همان برنامه نویسی ویژوال بیسیک برای برنامه ها می باشد و قابلیت بسیار زیادی به اکسل بخشیده است و به کمک این زبان میتوانید قابلیت اکسل را به طور شگفت انگیزی افزایش دهید و بسیاری ار عملیات تکراری را اتوماسیون کرد.
با شایعه تلخ و وحشتناک کشتن زنان و دختران جوانی که به عقد فرخ میرزا در می امدند سایه ی وحشت بر سراسر شهر شیراز که فرخ میرزا بعنوان حاکم جدید فارس وارد این شهر شد پیچیده شد.. بزرگان شهر در پی مخفی کردن دختران زیباروی خود از این حاکم بی رحم و سنگدل هستن تا اینکه قرعه بنام نوش آفرین دختر زیبای حاج مصباح افتاد.حاج مصباح با چاره جویی دختر کنیزش را بجای دختر خود بعقد فرخ میرزا درمیاورد.. نگین علی رغم تمام شایعات پا به حرمسرای شازده میگذارد تا با نقشه ای حساب شده مکنت و ثروت بدست آورد و از توطئه حسودان جان سالم بدر برد اما…
از جمله آثار برجسته کلاسیک جهان است که ویلیام گلدینگ در آن شور و هیجان یک قصه تمثیلی را با قدرت و صداقت توصیف کرده است. داستان ماجرای شگفت آور گروهی پسر بچه است مدرسه ای انگلیسی است که در طی جنگ هسته ای و خانمان سوز عازم منطقه ای امن می شوند ولی سقوط ناگهانی هواپیما آنان را ملزم به اقامت در جزیره ای استوایی می سازد. در آغاز همه چیز به خوبی پیش می رود و آنان بی دغدغه و سبک بال جزیره خوش آب و رنگ و سرسبز را در می نوردند. اما اندک زمانی پس از آن روحیه شرارت بار تندخوی بعضی از پسرها بهشت زمینی را به دوزخی از آتش و خون مبدل می کند و تمامی مظاهر خرد و پاک اندیشی از وجودشان رخت بر می بندد
ریچارد سوم نمایشنامهای تاریخی اثر ویلیام شکسپیر است که داستان تراژیک به قدرت رسیدن شاه ریچارد سوم و سقوط وی را به پرده میکشد. به روایت شکسپیر وی مردی بدقیافه، گوژپشت، حیلهگر و خشن و برادر پادشاه وقت از دودمان پلانتاجنت است که با خود عهد کرده به هر قیمتی شده صاحب تاج و تخت شود. نمایشنامه ریچارد سوم، پُرشخصیتترین نمایش درمیان نمایشنامههای شکسپیر است و ماجراهای آن در اواخر سده شانزدهم میلادی براساس نحوه ظهور و سقوط شاه ریچارد سوم نوشته شده است. در نمایشنامه، ریچارد سوم برای رسیدن به تاج و تخت، برادرزادههای خود را که ملقب به «شاهزادههای برج» بودند به قتل میرساند. این شاهزادهها تنها پسران ادوارد چهارم و در زمان مرگ پدرشان ۹ و ۱۲ ساله بودند
کتاب جامعه شناسی خودمانی نوشته ی حسن نراقی می باشد ایشان در اول کتاب خود آورده ” تولستوی می گوید باید گفتنی هایی را گفت که احتمالاً بسیاری می دانند ولی جرات ابراز آن را حتی برای خودشان ندارند. قصد نهایی این کتاب نیز مروری است بر همین حرفها درباره خودمان، درباره جامعه ایرانی و به عبارتی درد دلی است خودمانی”.
در مورد کتاب “جامعه شناسی خودمانی” اثر”حسن نراقی”: این کتاب همچنانکه از عنوانش هم بر می آید حکایتگر دردهای خودمان با خودمان است … ما ایرانیان را ویژگیهای شخصیتی و فرهنگی و اجتماعی خاصی است که پیش از آنکه در مسیر تعالی و پیشرفت دستگیرمان باشد بیشتر دست و پا گیرمان بوده است … نتیجه آنکه تا می توانستیم خواسته و ناخواسته همدیگر را آزرده ایم و تا آنجایی هم که می شد از قافله بشریت عقب مانده ایم … متأسفانه این روند هنوز هم به قوت خود باقی است و حتی با توجه به شرایط زمان و افزایش ارتباطات اجتماعی بمراتب حادتر هم شده است … پس هنوز جا دارد کتابهایی از این قبیل با قدرت شناخت و تجزیه و تحلیل هرچه تمامتر پا به عرصه دانش و فرهنگ ایران زمین بگذارند تا شاید روزی بتوانند همچون آیینه ای تمام قد در برابر چشمان ایران و ایرانی قد راست کنند و خوبیها و بدیهای او را آینه وار به رویتش برسانند … این کتاب پیرامون برخی از این ویژگیها مانند بیگانگی با تاریخ، حقیقت گریزی و پنهانکاری، ظاهر سازی، قهرمان پروری و استبدادزدگی، خودمحوری و برتری جویی و ریاکاری و شعارزدگی و مسئولیت ناپذیری و … با ما به گفتگو می نشیند … اینها حرفهای آشنایی است برای ما ایرانیان، چون کار هر روز و شب مان است!
کتاب« 21 قانون مالی برای کسب درآمد بیشتر»
هر بخش از زندگی دارای قوانین خاص خود است ، بحث مالی و درآمدزایی بیشتر هم قوانین خاص خود را دارد که اگر بخواهیم به این هدف یعنی درآمدزایی بیشتر برسیم باید از این قوانین پیروی کنیم. در این کتاب با ۲۱ قانون مالی که به کسب درآمد بیشتر در زندگی کمک خواهد کرد آشنا خواهید شد ، این کتاب را با دقت مطالعه کنید و تا حد امکان از قوانین آن پیروی کنید و شاهد نتایج آن باشید.
کتاب «آموزش ساخت کتاب اندرویدی»
برای اینکه بتوانید یک کسب درآمد عالی در کافه بازار داشته باشید شما بایستی بتوانید یک کتاب اندرویدی تولید نمایید . خب برای ساخت کتاب اندرویدی شما بایستی به دانش کد نویسی مسلط باشید . اما کتاب حاضر که بصورت کاملاً تصویری و گام به گام تهیه و تدوین گشته شما را از داشتن دانش کد نویسی برای تولید کتاب های اندرویدی بی نیاز ساخته است . و به راحتی می توانید با آموزشهای گام به گام و کاملاً تصویری کتاب اندرویدی خود را ساخته و در کافه بازار و غیره منتشر کرده و از این طریق به یک کسب درآمد عالی برسید
تابهحال به این فکر کردهاید که فرق افراد ثروتمند با افراد فقیر در چیست؟ اگر این سؤال را از هر فردی با توانایی مالی بالا بپرسید، قطعا به شما خواهد گفت که فرقِ بین این دو دسته در ذهنیتشان است. تعجبآور است، نه؟ خیلی کم پیش میآید که فرد میلیونری به شما بگوید بهخاطر معاملهای عالی ثروتمند شده است یا همینطور که برای خودش در حال گشتوگذار بوده، ناگهان به یک سرمایهگذار بزرگ برخورد کرده است. بههرحال، آنچه اکثر افراد ثروتمند بهعنوان نقطهی قوتشان در راه به دستآوردن مال و اموال به آن اشاره میکنند، یک چیز است: ذهنیت میلیاردری.
در این کتاب به زبانی ساده و قابل درک ، با دانش و روانشناسی ثروتمند شدن آشنا خواهید شد و متوجه خواهید شد که برای ثروتمند شدن اول باید ذهن ثروتمند داشت ، درست مثل زمینی که برای کشاورزی و دادن محصول مرغوب اول باید آماده شود. اگر می خواهید ذهن ثروتمندی داشته باشید ، خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم.
ارنست به کار داستاننویسی نیز میپرداخت. طیّ همین دوران یعنی بین سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید. سبک ویژهٔ او در نوشتن او را نویسندهای بیهمتا و بسیار تأثیرگذار کرده بود. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستانهای کوتاهش، در زمانهٔ ما، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بینظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دههٔ ۱۹۲۰ است.
ریچل” در مسیر رفت و آمد هر روزهاش با قطار به سمت لندن، از کنار منزل یک زن و شوهر عبور میکند. این زن و شوهر کاملا افراد نرمالی به نظر میرسند. ریچل در تخیل خود برای آنها اسم میسازد و حتی در مورد آنها در افکارش داستانسازی میکند. تا این که یک روز در هنگام حرکت قطار، ریچل با صحنهی نگران کنندهای برخورد میکند. حالا مرز بین تخیلات و واقعیت برای ریچل محو شده و کاشف به عمل میآید که شرایط آنطور که ریچل تصور میکرده، نبوده است.
“دختری در قطار” هاوکینز یک داستان هیجانی پر رمز و راز است که از لحظهی شروع خواندن تا پایان آن، ترس به جانتان خواهد افتاد!
متن کتاب از تشکیلات ادارى و دربار و طبقات و مشاغل و مناصب و عواید دوران صفویه سخن مىدارد و حاوى اطلاعاتى درباره حکام و ولاه و سرحد داران آن زمان و میزان درآمد و نیروى لشکرى آنان است و ظاهرا به دستور اشرف افغان و به دست کسى که خود از مبانى تشکیلات ادارى صفوى آگاهى کامل داشته، به رشته تحریر درآمده است.
ابواب پنجگانه کتاب تذکرهالملوک مشتمل بر ۸۴ فصل است و هر فصل وظایف مربوط به صاحبان مشاغل و مقامات و گهگاه زیردستان و همپایگان آنان را توجیه مىکند و در قسمت مربوط به مواجب (خاتمه مقاله اول) ۲۸ مقام اضافى را نام برده است که جمعا فهرست مشاغل به ۱۱۲ بالغ مىگردد. متن مزبور از نظر مشاغل عالى و مناصب مربوط به اداره مرکزى دولت کامل است. اما شاردن و کمپفر از چند مقام دیگر در مراتب متوسط و پایین نام بردهاند که تذکرهالملوک ذکرى از آنان ندارد.
ترجمه تعلیقات پرفسور مینورسکى بر این کتاب را آقاى مسعود رجبنیا بر خود هموار ساختند و حاصل آن کار را با فهارس لازم و مقدمهاى جداگانه کتابى ساختند، تحت عنوان «سازمان ادارى حکومت صفویه» و به چاپ رساندند؛ مؤلف ناشناخته تذکرهالملوک میرزا سمیعا، برادر نیاى پدرى رستمالحکما؛ آقا محمد هاشم آصف حسینى، فرزند امیر محمدحسین پسر امیر شمسالدین محمد کارخانه آقاسى سلطانى صفوى، مؤلف رستمالتواریخ و احتمالا امیر محمد سمیع کارخانه آقاسى گنج على خانى است.
اما کتاب حاضر که «سازمان ادارى حکومت صفوى» نامیده شده است، ترجمه حواشى و تحقیقات و تتبعات فاضلانه خاورشناس نامى مینورسکى بر کتاب گرانبهاى تذکرهالملوک است که در کمبریج از شهرهاى انگلستان بسال ۱۹۴۳ میلادى طبع و نشر گردیده است.
بر کتاب حاضر نام «سازمان ادارى حکومت صفوى» گذاشته شده است، و این عنوان نیز مأخوذ از عبارتى از مقدمه مؤلف در تشریح مطالب کتاب است، فهارس لغات و اصطلاحات و اماکن و اعلام و قبایل کتب نیز بر آن افزوده شده است. اما فهرست لغات و اصطلاحات و مناصب شامل لغاتى است که در متن کتاب معنى و تفسیر شده و حاوى اصطلاحاتى است که شرح و توجیه دارند و مناصبى که وظایفشان بیان گردیده است.
میگویند: همینگوی در طول عمرش از سیاه زخم ،مالاریا ،سرطان پوست،ذات الریه، دیابت، هپاتیت ، ترکشهای جنگ و حادثه رانندگی جان سالم به در برد اما جلوی خودش دوام نیاورد!
کتاب«زنگ ها برای که به صدا در می آیند »
ارنست همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمیشدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول[۲] تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا[۳] یا سفرهای توریستی به حیاتوحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. سرانجام نیز با اسلحه شکاری خودکشی کرد.
ارنِست میلر هِمینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. او از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
گرچه کولتس در مورد این نمایشنامه گفته است که مربوط به آفریقا و نژاد گرایی و مسایل استعماری نیست و می تواند در حومه پاریس هم اتفاق بیافتد اما در لایه اولیه اش، نمایشنامه، همگی این مسایل را با هم نشان می دهد و در لایه های عمیق تر به مسئله انسان و تفکر انسان و نگاه او به دیگری نیز می پردازد. نمایشنامه «نبرد سیاهان و سگان» ما را به یاد نمایشنامه «سیاهان» اثر ژان ژنه می اندازد و این عجیب نیست چرا که کلتش چون تنسی و یلیامز و ژان ژنه بیانگر ماجراها و دردهای افراد حاشیه اجتماع، همان منفورها، ولگردها، مهاجرها، همجنسگراها و طردشده ها و سرانجام آن دیگری های جامعه می پردازد.
یک روز صبح، همـین کـه گـرهگـوار سامسـا از خـواب
آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشره تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تـنش، ماننـد زره، سـخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهـوهای گنبد مانندی دارد که رویش را رگه هـایی، بـه شـکل کمـان، تقسیم بندی کرده است. لحاف که به زحمت بـالای شـکمش بند شده بود، نزدیک بود به کلی بیفتد و پاهای او که به طـرز رقت آوری برای تنهاش نازک مینمود جلـو چشـمش پـیچ و
تاب میخورد.
فرانتس کافکا (به آلمانی: Franz Kafka) (زاده ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ – درگذشته ۳ ژوئن ۱۹۲۴) یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب بهشمار میآیند.
کافکا در یک خانوادهٔ آلمانیزبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش – مجارستان. او بزرگترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچکتر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاههای مرگ نازیها جان باختند.
فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود ماکس برود وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده بسوزاند. ماکس برود از این دستور وصیتنامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند.
کتاب «شبان رمگی و حاکمیت ملی »
محمد مختاری در روز پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت.
تیمی از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران او را ربودند و به قتل رساندند. قتل او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به قتلهای زنجیرهای معروف شد و مقامات وقت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در بیانیهای اعتراف کردند که این قتلها به دست عوامل این وزارتخانه صورت گرفتهاست.
ادگار گفت: “وقتی لب فرو می بندیم و سخنی نمی گوییم، غیرقابل تحمل می شویم و آنگاه که زبان می گشاییم، از خود دلقکی می سازیم.”