روی جلد | پشت جلد |
فهرست مطالب نشریه بشریت شماره ۲۸۳
مدیر مسئول: منوچهر شفائی
مسئول هیئت تحریریه: شبنم رضاوند
سردبیر: مینا آقابیگی
صفحه آرا: نرگس مباشریفر, سپیده عشقی
طرح روی جلدوپشت جلد: پانیذ ترابنژاد
امور فنی و اینترنت:حسین بیداروند
ویراستارها: نرگس مباشریفر، رضا شایگان، پوریا طالبزاده
چاپ و توزیع:
آدرس:
VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V. Postfach: 52 42 30052 Hannover – Germany Tel.: +49163 2611257 Email: mahnameh@bashariyat.org Website:www.bashariyat.org توضیحات 1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود. 2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد. 3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد. 4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمیباشد. ماهنامه بشریت |
منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
با توجه به نقض مستمر و برنامهریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،
ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن، با اعتقاد راسخ به:
۱- آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
۲- برابری حقوق زنان و مردان
۳-جدایی دین از دولت
۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی
و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.
۱- آگاهیرسانی با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینهها
۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی به منظور آگاهیرسانی و افشاگری
۳-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر
۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )
۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی
ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت مینماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامهریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام میگردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
عکس جلد کتابها
عکس جلد کتابها
در صفحه ۲ نشریه آمده است.
۱- به کی سلام کنم
کتاب به کی سلام کنم، مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشته سیمین دانشور است. دانشور با استفاده از سنت چندهزار سالهی قصهگویی در ایرانزمین و ترکیب آن با تکنیکهای مدرن خلق داستان کوتاه، اثر جذاب دیگری را به مخاطبین خود هدیه میکند. داستانهای کتاب به کی سلام کنم، با ارائهی جزئیاتی غنی و طیفی گسترده و متنوع از شخصیتهای آشنا و قابل باور، خواننده را به دل جامعهی ایران در چند دهه قبل و دغدغههای موجود در آن میبرد.
۲- مترجم دردها
نویسنده: جومپا لاهیری، مترجم: امیر مهدی حقیقت. این کتاب در سال 2000 برنده جازه ادبی پولیتزر شد. این اثر مجموعهای از نه داستان کوتاه است که با روایتی لطیف و شیرین بخشهایی از زندگی مردمان هندی را که به کشورهای غربی مهاجرت کردهاند، به تصویر میکشد. از این کتاب تاکنون بیش از 15میلیون نسخه از این کتاب در سراسر جهان فروخته شده است. داستانهای این مجموعه به گرفتاری هندیها و دورگههای هندی-امریکایی میان دو فرهنگ میپردازد؛ فرهنگی هندی که به ارث بردهاند و فرهنگ دنیای مدرن جومپا لاهیری نویسندهای امریکایی هندیتبار است.
۳- خانهی خیابان امید
نویسنده: دانیل استیل، مترجم: پریا آقاسی بیگ. داستانی از یک زن که از پای درآمده و رفتهرفته پذیرای تسلیم محض است، ولی پایداری و صبر و از همه مهمتر، امید، امیدی که معجزه دگرگونیها را نوید میداد به یاریش شتافت و او را سرانجام از ورطه هولناک سقوط نجات بخشید، اگر چه بارها خرد شدن خویش را با تمامی وجود لمس میکرد.
۴- ترس و لرز
نویسنده: غلامحسین ساعدی. کتاب ترس و لرز دنباله کتاب عزادران بیل است با این تفاوت که مجموعه داستانهای کتاب در فضایی متفاوت رخ میدهد و ترسیم گرسنگی، فقر و چپاول و واکنش افراد جامعه نسبت به این مسائل اصلیترین درونمایه کتاب ترس و لرز به شمار میرود. این کتاب مجموعه به هم پیوستهای است که اجزای آن بر پایه مفهوم گرسنگی و فقر بنا شده و زیباییشناسی قصهها نیز حول همین مفاهیم شکل میگیرد. در بیشتر قصههای کتاب ترس و لرز با مواجهه شخصیتهای داستان با عاملی خارجی و بیگانه و شبحگونه روبهرو هستیم. واکنش آدمهای ثابت و ایستای قصهها در برابر این متغیرهای بیگانه همواره انفعالی است؛ آنها بیشتر تماشاگرند و منتظر که عاقبت چه خواهد شد. طبیعت ترس و لرز طبیعتی است ناسازگار با آدمها؛ طبیعتی که با اشباح دست به یکی کرده است تا آدمهای حاشیه ساحل را به تباهی بکشاند. ساعدی روند تباهی را ذره ذره ترسیم کرده تا در نهایت به تباهی کامل برسد…
۵- مهارت کشف دروغگو
نویسنده: دیوید جی. لیبرمن مترجمین: دکتر حسین رحیم منفرد و ابوالقاسم شیلایی مقدم. در یک جامعه ایدهآل، نه نیازی به دروغ است و نه نیازی به خواندن این کتاب، ولی ما در دنیایی از فریب زندگی میکنیم و خواه ناخواه در این بازی گیر افتادهایم. سؤال این است که آیا دوست دارید برنده شوید؟ مسلماً هرگز دوست ندارید در ازدواج سرتان کلاه برود. دوست دارید که در کسب و کارتان هم در موقعیت بالاتر و برتر باشید. دیوید جی. لیبرمن (David J. Liberman) در این کتاب ذکر میکند که در هر زمان و مکانی که با مردم مواجه میشوید، یک برنده باشید. تکنیکهای کتاب مهارت کشف دروغگو به تدریج با یک سیر منطقی، از مراحل ابتدایی کشف دروغ، تا مراحل پیشرفته آن را شامل است و مثالهای متعدد و سناریوهای گوناگون، آنچه را باید از دروغگو بیرون کشید و دریافت، میآموزد.
۶- چرا خدا وجود ندارد
نویسنده: آرمین نوابی. مترجم: کیانوش احمدی. هدف این کتاب ارائه ضد استدلالهایی دقیق، مشخص و آسان فهم در مقابل استدلالهای متداول وجود خدا است. قدر مسلم، اولین کاربرد دین توضیح پدیدههای طبیعیای بوده که بشر اولیه توانایی درک آنها را نداشته است. برای مثال رعد و برق و آتشفشانها پدیدههایی طبیعی بودهاند که زمانی به خدا منصوب میشدهاند. حال که پیشرفتهای علمی چرایی و چگونگی این رخدادها را برای ما روشن ساختند، دیگر نیازی به وجود خدا برای توضیح آنها نیست. همین موضوع در بسیاری از دیگر فرایندهای طبیعی نیز صادق است و هر چه متدهای علمی، مدلهای قابلتری را در توضیح و پیشگویی چنین پدیدههایی ارائه میدهند، از طرف دیگر توجیهات ماوراءالطبیعی بیارزشتر میشوند. اگرچه هنوز چیزهایی در جهان وجود دارند که ما قادر به درک آنها نیستیم و شاید هرگز به طور کامل هم نشویم اما این دلیل نمیشود که برای راحتی خود توضیح بیاساسی را بیان کنیم. شاید بهتر است بگوییم که ایمان به خدا جواب نیست بلکه به شکلی دیگر، همان عبارت -من نمیدانم- است. علاوه بر این وجود خدا پرسشهای بیشتری را به وجود میآورد تا اینکه آنها را پاسخ گوید.
۷- از مدینه تا تیسفون
نویسنده: فرود فولادوند. در این کتاب ریشههای رویدادهای گذشته میهنمان از نسکها و نگاشتههای نویسندگانی که نامشان آورده میشود بررسی و گردآوری شده است. الواقدی، البلاذری، جرجی زیدان، ابن خلدون، یاقوت ابن عبدالحکم، طبری، ابن الثیر، عبدالله السبیتی، ابن قتیبه، مسعوی، محمود شلبی، دکتر احمد شلبی. و سببهای شکست ارتش توانمند ایران از نیروهای تازیان مورد بررسی قرار گرفته است که چگونه قومی برهنه از پیراهن تمدن، خونخواره و بربری آمدند و میهن ما را چپاول کردند و زن و فرزند و مال و منال ما را به غارت بردند آنگاه نشستند و بر سر سفره خیراتی که از آب و خاک ما چپاول کرده بودند با یکدیگر جنگیدند. گاهی این گروه سر آن دسته و یارانش را طبق سنت تازیان بریدند و گاهی آن گروه سر این گروه و دستگانش را به پیروی از همان سنت دیرینه خود بریدند. در این گیر و دار از مردم ایران که فرهنگ و خرد و مال و ناموس و هستی خود را باخته بودند موجود عجیب الخلقهای پدید آمد که برای بدست آوردن لقمهای نان صدقه، میبایست امروز نوکری این گروه را بکند و برای مرگومیر آنها به سروسینه بکوبد.
۸- قدرت عادت
نویسنده: چالز داهیگ، مترجم: الهام شریف. کتاب قدرت عادت چکیدهی صدها پژوهش دانشگاهی، مصاحبه با بیش از سیصد دانشمند، مدیر و تحقیقات انجام شده در دهها شرکت و سازمان است که حدود ۶۲ هفته در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفته بود. این اثر به سه بخش تقسیم شده است؛ بخش اول به این موضوع اختصاص دارد که عادتها چگونه در زندگی افراد پدید میآیند. این بخش عصبشناسی شکلگیری عادت، چگونگی ساختن عادتهای جدید، تغییر عادتهای قدیمی و روشهای مختلف این فرایند را بررسی میکند. برای نمونه، اینکه چگونه مسواک زدن از یک امر غیرعادی و عجیب به یک دغدغه ملی تبدیل میشود. چارلز داهیگ در این کتاب بر عادتهایی تمرکز دارد که به طور مشخص تعریف شدهاند: انتخابهایی که همهی ما زمانی آگاهانه برمیگزینیم؛ سپس بدون آنکه به آنها فکر کنیم، هر روز انجامشان میدهیم. همهی ما در نقطهای از زمان آگاهانه تصمیم گرفتهایم چقدر بخوریم، چقدر بخوابیم، وقتی از خواب بیدار شدیم ابتدا چه کاری انجام دهیم، چه وقت پیادهروی کنیم و غیره.
۹- حضور در هستی
نویسنده: کریشنا مورتی. مترجم: محمد جعفر مصفا. ماهیت ذهن و حسهای درونی باعث جدا شدن و تفرق است. تفکر کردن به صورت حتمی جلوگیری از تجلی عشق است. تفکرات ریشه در حافظه خواهند داشت. فکر به صورت اجتنابناپذیری منجر به احساس تعلق و تملک میشود و احساس تملک حسادت به بار خواهد آورد و آنجا که حسادت میباشد به طور حتم عشق نیست و تمام رنجها و گرفتاریهای آدم بدان سمت است که ذهن نقش عشق را بازی میکند.
۱۰- نمیگذارم کسی اعصابم را بهم بریزد
نویسندگان: آلبرت الیس، آرتور لانگ، مترجمین: شمسالدین حسینی، الهام آرامنیا. این افراد و موضوعات نیستن که اعصاب مارا بهم میریزند؛ شاید اینطور به نظر بیاید که آنها مارا عصبی میکنند، اما در حقیقت، طرز فکر و واکنشی که ما در پاسخ به آنها داریم تعیین میکند که ما چقدر عصبی و ناراحت شویم. زندگی کوتاه و ارزشمند است. دکتر آلبرت الیس و آرتور لانگ به شما کمک خواهد کرد تا در کاری که انجام میدهید موفق شوید و از این سفر لذت ببرید. آنها به شما نشان خواهند داد چطور واکنشهای افراطیتان را نسبت به اشخاص و موضوعاتی که دکمههای اعصابتان را فشار میدهند، مهار کنید.
۱۱- راز سایه
نویسنده: دبی فورد، مترجم: فرناز فرود. دبی فورد، کتاب راز سایه را در سال ۲۰۰۹ نوشت. این کتاب روایت زندگی پرپیچ و خم و پررمز و راز دبی فورد است. داستان ۱۳ سال مصرف داروهای غیرمجاز و بدون نسخه و ۲۵ سال خودناباوری و تنفر از خود، کتاب راز سایه را میسازد. او در کتاب راز سایه استراتژیها و راهکارهایی را برای پذیرش خود -به ویژه نیمهی تاریک خود (سایه)- ارائه میدهد. دبی فورد در کتاب رازسایه به خواننده آموزش میدهد چگونه تیرگیهای وجودش را به اندازهی نور درونیاش دوست داشته باشد و آن را بپذیرد؛ چطور تمام شکستها را تبدیل به پیروزی کند.
۱۲- کتیبههای بروجرد
نویسنده: حمید ایزدپناه. دفتر حاضر -کتیبههای بروجرد- توسط حمید ایزدپناه نوشته شده و در سال ۱۳۵۵ توسط اداره کل فرهنگ و هنر استان لرستان به چاپ رسیده است. آنچه در این دفتر معرفی میشود کتیبههایی است که در مساجد، بقاع متبرکه و بازار بروجرد دیده شده است و ممکن است در جاهای دیگر هم باشد که نویسنده به آنها دسترسی نداشته است.
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی، دی ماه ۱۴۰۲
پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، رضا شایگان
دی | آذر | عنوان | ردیف |
۹۷ | ۲۱۳ | اخبار عمومی شامل: اطلاعیه نهادهای بینالمللی، بیانیههای بینالمللی و موارد نقض حقوق و اخبار زندانیان | ۱ |
۹۸ | ۴۹ | بازداشتها | ۲ |
۱۷ | ۱۱ | احضار | ۳ |
۶۵ | ۷۰ | احکام صادره و تودیع یا صدور وثیقه | ۴ |
۴۴ | ۳۹ | زندان و زندانی شامل: ضربوشتم، اعتصاب غذا، جلوگیری از درمان و مرخصی، انتقال زندانی و اعتراف اجباری | ۵ |
۴۳ | ۶۲ | کولبران و سوختبران شامل: کشته، زخمی، بازداشت | ۶ |
۴۶ | ۶۱ | تیراندازی به مردم | ۷ |
۱۶ | ۷ | موارد پنهان نقض حقوق بشر شامل: عدم بهداشت و درمان و خودکشی، خشونت خانگی، قتلهای ناموسی و انفجار مین | ۸ |
۴۲۶ | ۵۱۲ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۲۳۲ خبر که در طول ماه دی ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند هرانا، کُردپا، ههنگاو، ایسنا، ایرنا، امتداد، مرکز صدا و سیما، مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، ایرنا، خبرگزاری صداوسیما، کردانه، دیدهبان ایران، کمپین فعالین بلوچ، همشهری آنلاین، جوانهها، ایران وایر، رسانک و جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی دی ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزالهالسادات ابطحی، فرشاد اعرابی، حسن حمزهزاده، عباس منفرد، نرگس مباشریفر، مرضیه علیکرمی، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، کریم ناصری، میلاد ترغیبی، علیرضا قادربیگی، رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری قتلهای قانونی، دیماه ۱۴۰۲
فرشاد اعرابی
ردیف | موضوع و نوع جرم | کودک | زنان | مردان | جمع | |
۱ | صدور حکم اعدام | قتل | ۰ | ۰ | ۱۳ | ۱۳ |
محاربه | ۰ | ۰ | ۶ | ۶ | ||
لواط | ۰ | ۰ | ۳ | ۳ | ||
۲ | اجرای حکم اعدام | قتل | ۰ | ۰ | ۱۷ | ۱۷ |
مواد مخدر | ۰ | ۳ | ۶۸ | ۷۱ | ||
تجاوز | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | ||
محاربه | ۰ | ۱ | ۱۱ | ۱۲ | ||
۳ | مرگ در اثر شکنجه | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | |
۴ | مرگ در زندان | ۰ | ۰ | ۳ | ۳ | |
خودکشی در زندان | ۰ | ۰ | ۱ | ۱ | ||
۵ | رهایی از اعدام | قتل | ۳ | ۱ | ۴۸ | ۵۲ |
۶ | زندانیان در انتظار اجرای حکم قطع انگشتان | ۰ | ۰ | ۵ | ۵ | |
جمع | ۳ | ۵ | ۱۷۷ | ۱۸۵ |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۹۱ خبر که در طول دیماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند شبکه حقوق بشر کردستان، هرانا، سازمان حقوق بشر، جوانهها، ههنگاو، روزنامه اعتماد، خبرگزاری صداوسیما، رکنا، ایسنا، ایرنا، رسانک، خبرگزاری میزان، خبرگزاری مهر، عصر ایران، آفتاب نیوز، رادیو زمانه، سازمان محیط زیست و جوان آنلاین جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در دیماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: صادق فرخی قصرعاصمی، غزالهالسادات ابطحی، فرشاد اعرابی، حسن حمزهزاده عباس منفرد، نرگس مباشریفر، مرضیه علیکرمی، پریسا نیکونام نظامی، نوید احمدی، کریم ناصری، میلاد ترغیبی، علیرضا قادربیگی، رضا شایگان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست، دی ماه ۱۴۰۲
مینا آقابیگی، اصغر خدابنده سامانی
دی | آذر | موضوع | ردیف |
۳۹ | ۳۲ | آلودگی هوا | ۱ |
۱۸ | ۲۶ | آلایندههای زیستمحیطی (ورود فاضلاب و پسماند به منابع آبی، دپو نامناسب و ریختن زباله به طبیعت، گازهای گلخانهای) | ۲ |
۴ | ۴ | جنگل و اراضی ملی (آتشسوزی و از بین رفتن مراتع) | ۳ |
۱۰ | ۷ | بحران آب، آلودگی و خشکیدگی تالاب، دریا و رودخانه | ۴ |
۳ | ۲ | طرحها و پروژههای عمرانی مخرب محیط زیست (خرید و فروشهای غیرقانونی، قطع غیرقانونی درختان، راهسازی و…) | ۵ |
۰ | ۲ | ضربوشتم، مصدومیت و به قتل رساندن محیطبانان، دستگیری و صدور حکم علیه فعالین محیط زیست | ۶ |
۵ | ۹ | گونههای جانوری در معرض خطر انقراض (بیماری، مسمومیت و حوادث منجر به مصدومیت و تلف شدن حیوانات) | ۷ |
۳۸ | ۴۲ | صید و شکار، حیوانآزاری (بازداشت و احکام صادره) | ۸ |
۰ | ۱ | کمبود امکانات و تجهیزات محیط زیستی | ۹ |
۹ | ۳ | قاچاق چوب، خاک و حیوانات | ۱۰ |
۱۲۶ | ۱۲۱ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۱۲۶ خبر که در طول ماه دی تهیه شده است.
این گزارشات ازسایت کمیته دفاع از محیط زیست تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند هرانا، ایلنا، ایرنا، دیدهبان، ایسنا، مهر، خبربان، قطره، تسنیم، یورونیوز، انصاف و پایگاه خبری محیط زیست و حیات وحش جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حفاظت محیط زیست در دی ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: مینا آقابیگی، ایرانداخت کیا، علیرضا جهانبین، رزا جهانبین، علی برومند، کاوه قزلباش، ندا فروغی، مجید رئوفی، فرشته خیامالحسینی، صمد جعفری، سپهر رضائی شایان، محمودرضا صالحی، اصغر خدابنده سامانی، ناصر خواجوی اورکی، قندیل دادخواه، مرضیه علیکرمی، بهاره مسگری، سونیا سوارکوب، شیما یاحق، امیر ولیزاده میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است.
https://mohitzist.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر، دیماه 1402
بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، احسان احمدیخواه، مهسا یاحق
دی | آذر | موضوع | ردیف |
30 | 23 | اخبار عمومی | ۱ |
47 | 35 | تجمعات | ۲ |
35 | 18 | حوادث | ۳ |
11 | 19 | بازداشت و زندانیان | ۴ |
21 | 32 | کولبری و سوختبری | 6 |
17 | 22 | معوقات مزدی | 7 |
3 | 1 | اخراج و تعدیل نیرو | 8 |
164 | 150 | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 164 خبر در دی ماه ۱۴۰2 تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرقنیوز، رکنا، رادیو زمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکا، رادیو بیبیسی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم، کمپین فعالان بلوچ جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملا نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کار و کارگر در دی ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: احسان احمدیخواه، عبدالمجید بازداران، بهنام شیرمحمدی، سعید بهشتی متین، سیاوش نوروزی، رضا حاتمی، محمد گلستانجو، عباس منفرد، محسن شاهسوند میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
https://kar-kargar.bashariyat.org
گزارش نقض حقوق زنان، دی ماه ۱۴۰۲
مهرناز جلالوند، فهیمه تیموری، شراره هادیزاده رئیسی
ردیف | موضوع | آذر | دی |
۱ | اخبار عمومی | ۱۲ | 50 |
۲ | احضار به دادگاه | 5 | ۴ |
۳ | احکام صادره | 20 | ۱۲ |
۴ | بازداشت | 7 | ۷ |
۵ | اعدام | 1 | ۱ |
۶ | زندان و زندانی | 40 | ۱۳ |
۷ | اعتصابات | 1 | ۰ |
۸ | خشونت علیه زنان | 7 | ۱۱ |
۹ | قتلهای ناموسی | 4 | ۱ |
۱۰ | آسیبهای اجتماعی | 1 | ۱ |
جمع | ۹۸ | ۱۰۰ |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 100 خبر که در طول دیماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق زنان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری و مهرنیوز جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق زنان در دیماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: شراره هادی زاده رئیسی، پروین محمدی افقا، کیمیا قزلباش، لیلا رمضان، سونیا سوارکوب، سارا آسیابان.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید از سایت کمیته از طریق لینک زیر بازدید فرمایید:
گزارش آماری نقض حقوق کودک و نوجوان، دی ماه ۱۴۰۲
کوثر ولیزاده، محمودرضا صالحی، امیررضا ولیزاده، سونیا سوارکوب
دی | آذر | موضوع | ردیف |
۱۲ | ۱۵ | اخبار عمومی: اطلاعیه نهادهای بینالمللی، بیانیهها، نامهها، حمایت از کودکان | ۱ |
۱ | ۱ | احکام صادر شده | ۲ |
۱۴ | ۱۹ | خشونت علیه کودکان و نوجوانان: کودکآزاری، کودکهمسری | ۳ |
۳ | ۲ | خدمات درمانی وبهداشتی | |
۳۴ | ۲۰ | آسیبهای اجتماعی: کودکان فقر، آموزش و پرورش، اعتیاد کودکان، کودکان بیهویت، سقط جنین و نوزادان | ۴ |
۳ | ۱۰ | کودکان و نوجوانان بازداشت شده | ۵ |
۳ | ۲ | اعدام | ۶ |
۴ | ۱۰ | کودکان و نوجوانان کشته شده | ۷ |
۱۰ | ۶ | خودکشی کودکان | ۸ |
۸۴ | ۸۵ | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از۱۴۵خبر که در طول دی ماه ۱۴۰۲ تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، مشرقنیوز، رکنا، رادیوزمانه، هرانا، ایرنا، ایلنا، رادیو صدای آمریکاش، رادیو بیبیسی، ایران، قطره، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری مهر، خبرگزاری خراسان، روزنامه قانون، تسنیم و کمپین فعالان بلوچ جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق کودک و نوجوان در دی ماه همکاری کردند: کوثر ولیزاده، سونیا سوارکوب، مهناز ترابی، محمودرضا صالحی، فهیمه تیموری، نسرین جهانی گلشیخ ،پریا ترابی، امیررضا ولیزاده، فهیمه امینیون، پروین محمدی افقا، لیلا باستانی، امیر پالوانه، میباشند.
جهت اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری نقض حقوق هنر و هنرمندان، دی ماه 1402
پویا حسابی، امیررضا ولیزاده، مرجان شعباننژاد
دی | آذر | موضوع | ردیف |
11 | 8 | احضار، صدور و اجرای احکام | 1 |
12 | 6 | بازداشت | 2 |
3 | 6 | هنرمندان زندانی | 3 |
6 | 5 | رسانه و مطبوعات | 4 |
0 | 1 | لغو کنسرت، جشنواره و نمایش فیلم | 5 |
31 | 19 | انتقاد، تجمع اعتراضی، ممنوع الکاری | 6 |
68 | 43 | آثار باستانی و گردشگری | ۷ |
131 | 88 | جمع |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 131 خبر در طول دی ماه 1402 تهیه شده است.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان تهیه شده است که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایرنا، ایلنا، هنرآنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهریآنلاین و مهرنیوز جمعآوری گردیده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ در صد واقعیتهای جامعه باشد.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق هنر و هنرمندان در دی ماه همکاری کردند، خانمها و آقایان: آیلار اسماعیلی، مهین ایدر، سرور سامانی قلیپور، رزا جهانبین، منا احمدیپور، کوثر ولیزاده، مرجان شعباننژاد، امیررضا ولیزاده، پویا حسابی، دریا باجلان میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان، دی ماه 1402
کریم ناصری، علی فروتن، سعید بهشتی متین، صدرا مجیب یزدانی
جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق پیروان ادیان دیماه ۱۴۰2 | ||||
موارد نقض حقوق ادیان | اهل سنت | بهاییان | مسیحیان | سایر ادیان |
احضار و بازجویی | 4 | 14 | 9 | 1 |
محرومیت از حقوق زندانیان و متهمان | 20 | 30 | 10 | 16 |
آزار و محرومیت از حقوق شهروندی | 15 | 1 | 10 | 16 |
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی | 0 | 0 | 0 | 0 |
حبس | 15 | 31 | 22 | 15 |
آزادی و مرخصی زندانی | 2 | 6 | 0 | 0 |
تفتیش و ضبط و مصادره | 0 | 17 | 9 | 0 |
جمع کل | 41 | 99 | 60 | 48 |
آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از 73 خبر که در طول دی ماه 1402 تهیه شده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد.
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق پیروان حقوق ادیان که از رسانههای داخلی و خارجی مانند ایسنا، هرانا، ایسنا، ایرنا، ایلنا، هنر آنلاین، باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، آباننیوز، سازمان ماده 18، کردپرس، کردپا، کمپین فعالین بلوچ، ههنگاو، بیبیسی فارسی، جمعآوری گردیده، تهیه شده است.
همکارانی که در گردآوری این موارد خبری نقض حقوق ادیان در دی ماه همکاری کردند خانمها و آقایان: کریم ناصری، آرشا کچوئیان، علی فروتن، صدرا مجیب یزدانی، قندیل دادخواه، پوریا فرجی، پانیذ ترابنژاد،کیمیا قزلباش، سینا اشجعی، سعید بهشتی متین، اسفندیار سنگری، داود لطفی، محمدمهدی خسروپناه ، عباس رهبری، مریم حبیبی، شیوا کردفروشانی، کوثر ولیزاده، امیر پالوانه،شراره هادیزاده رئیسی، میباشند. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳
مریم حبیبی
جلسه سخنرانی عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳ برابر با ۲۶ آذر ۱۴۰۲ در ساعت 15:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کریم ناصری ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.
بخش۱: خانم زهره حقباعلی سخنرانی خود را با موضوع بررسی کنوانسیون ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی بر نحوه حکومت از دیدگاه اسلام اشاره شده است که برخاسته از موضع طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را بهسوی هدف نهایی حرکت بهسوی خدا بگشاید. ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود از غبارها و زنگارهای طاغوتی زدوده شد و از آمیزههای فکری بیگانه خود را پاک نمود و به مواضع فکری و جهانبینی اصیل اسلامی بازگشت و اکنون بر آن است که با موازین اسلامی جامعه نمونه اسوه خود را بنا کند بر چنین پایهای، رسالت قانون اساسی این است که زمینههای اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را بهوجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهانشمول اسلامی پرورش یابد. اما متأسفانه اتفاقاتی که هر روز در ایران رخ میدهند شاهدی است برای نقض این ادعا چرا که اختلاسهای هنگفت و میلیارد دلاری افراد وابسته به شخص اول این نظام فاسد مانند اختلاس در شرکت چای دبش متعلق به داماد آقای خامنهای به بحران اقتصادی ایران دامن میزنند و فقر را تا جایی میگسترانند که مردم به گورخوابی مجبور شوند. در چنین نظام فاسد اقتصادی عدهای برای لقمهای نان تا کمر در سطلهای زباله خم میشوند تا از گرسنگی نمیرند و عدهای چنان با اموال ملت فربه شدهاند که از سر سیری در تریبون صدا و سیما با گردن افراشته میگویند که مملکت متعلق به حزبالهیهاست یعنی نه تنها آرمان عدم سلطهگری یک طبقه خاص تحقق نیافته است بلکه گروهی فاسد تبهکار چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ اخلاقی بر مردم حاکم شدهاند که حق زندگی را از آنان سلب کردهاند. عدهای چماق به دست که برای به کرسی نشاندن ایدئولوژی نخنمای خود از کشتن دختران و پسران بیگناه وطن مانند آرمیتا گراوند و مهسا امینی و هزاران فرزند دلبند این سرزمین آبا و اجدادی ما ابایی ندارند وتمام هم و غم و بودجه خود را مصروف گشت ارشاد و حجاببانهای مترو میکنند. اصل هشتم قانون اساسی میگوید در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است. شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین میکند و این قانون قلدر معابانه و دیکتاتوری به خود اجازه میدهد که هر انتقاد را با سرکوب و خفقان حل و فصل کند و برای حجاب زنان را به قتل برساند و آن را به مصلحت اجتماعی تفسیر به رأی کند و این نمایندگان خدا برروی زمین و مصلحتاندیشان و دلواپسان کسانی هستند که با شادی بیگانهاند و عمو صادق پیرمرد رشتی را که بذر شادی و امید در دل مردم میکارد را به جرم برهم زدن عفت عمومی دستگیر میکنند اما با اختلاسگران و مافیای خودرو و قاچاقچیان سپاهی مواد مخدروطلا و آثار باستانی ومسئولان بیشرافتی امثال ثقتیها، هیچ برخوردی نمیکنند تا جامعه را به قهقرای اقتصادی و منجلاب اخلاقی بکشانند. در عوض برای دفاع ازمردم فلسطین او به زعم خودشان برادران دینی، اموال مردم را به تاراج میبرند و دو دستی تقدیمشان میکنند. تصاویر کشته شدن غیرنظامیان فلسطینی را هرروز از تلویزیون نمایش میدهند و خبرنگاران خود را برای تهیه گزارش به فلسطین میفرستند ولی از کشته شدن غیرنظامیان در کف خیابانهای ایران در آبان نود و هشت و نهضت زن زندگی آزادی و آسیبدیدگان چشمی و سایر زخمیها و زندانیان سیاسی نامی نمیبرند. آنان که گناهشان قیام برای حق حیات و برابری اجتماعی و حق انتخاب حکومت و حقوق اولیهی انسانی مانند مسکن، خوراک و پوشاک و شغل و امنیت اجتماعی است و جوابشان سرکوب، گلوله، انفرادی و اعدام است و ملحد ومعاندند نه مظلوم وکشورشان هم هیچگاه توسط عدهای مقدسنما اشغال نشده است و دم از فلسطین اشغالی میزنند در حالیکه از مغولها بیشتر در ایران خرابی به بارآوردهاند تا جایی که حتی زیست بوم مناطق مختلف کشور را با خشکاندن رودها و دریاچهها نابود کردهاند. سبب نشست زمین و شورهزار شدن زمینهای کشاورزی و از بین رفتن گونههای گیاهی و جانوری شدهاند و حتی بسیاری از مردم را از خانه و کاشانهشان به دلیل بحران آب آواره کردهاند و کشاورزان را بیکار و مردم را مستأصل و محتاج نان شب کردهاند و در عوض با رانت هرجا که توانستهاند به آقازادهها مجوز ساخت کارخانههای آلاینده دادهاند و مردم را به سرطان، اماس و بیماریهای خطرناک مبتلا کردهاند که همه و همه ناشی از نفوذ طلبهها و مسئولان بیسواد و بیکفایت در مناصب مهم و پستهای کلیدی کشور است که اندیشهای جز مالاندوزی برای خود و اطرافیانشان ندارند. در حالیکه در مقدمه قانون اساسی آمده است که قانون اساسی تضمینگر نفی هر گونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی، و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش میکند. ولی حالا نه تنها مردم حق انتخاب سرنوشت خود را ندارند بلکه حتی حق انتخاب پوشش هم از آنان سلب شده است و برای آن باید بهای جان را بپردازند و حق حیات نداشته باشند. در حالی که قانون اساسی تضمین کرده است که با برنامه اقتصاد اسلامی زمینه مناسب برای بروز خلاقیتهای متفاوت انسانی فراهم شود و بدین منظور تأمین امکانات مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکاملی افراد جامعه بر عهده حکومت اسلامی است. به علاوه در اصل دهمقانون اساسی خانواده به عنوان واحد بنیادی جامعه اسلامی شناخته شده است وهمه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد ولی متأسفانه بر اثر فقر فراگیر در جامعه بسیاری افراد هرگز امکان ازدواج را ندارند و بسیاری از خانوادههای تشکیل شده نیز بر اثر فقر از هم پاشیده شده است و آمار طلاق و خودکشی به دلایل اقتصادی بسیار بالاست. ضمن اینکه بسیاری از زنان بیوه، سالخورده و مادران که میبایستی طبق اصل بیست و یکم قانون اساسی در حمایت قانون باشند هیچ حمایتی در یافت نمیکنند وبسیاری مجبور به ارائه خدمات جنسی و روسپیگری چه از راه رسمی آن یعنی صیغه وچه از راههای غیررسمی میشوند تا امرار معاش کنند و خرج خوراک و مسکن و لباس خود را تامین کنند که این نه تنها به ساختارهای اخلاقی جامعه آسیب میزند و فساد را ترویج میکند بلکه آمار بیماریهای خطرناک ولاعلاجی مانند ایدز را افزایش میدهد که حکومت همیشه به سانسور این آمار میپردازد. همچنین در مقدمه قانون اساسی گفته شده است که زن در نظام اسلامی از حالت شیء بودن خارج شده و کرامت انسانی خود را باز مییابد در حالیکه در نظام جمهوری اسلامی کودکهمسری و تملک زنان و دختران از سوی مردان و حتی قتلهای ناموسی و عدم مجازات ولی دم یعنی پدر در صورت قتل فرزند دختر، همه و همه نقض حق حیات و آزادی و امنیت زنان است و با زندهبهگور کردن دختران توسط اعراب جاهلیت برابری میکند. در حالیکه مطابق اصل دوم قانون اساسی، جمهوری اسلامی باید هر گونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری را نفی کند، و در عوض قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را ایجاد نماید و برای نیل به این هدف باید مطابق اصل سه قانون اساسی به بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگربپردازد و آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح را تسهیل کرده و آموزش عالی را تعمیم دهد. این در حالی است که در تمامی سالهای عمر جمهوری اسلامی از رسانههای عمومی برای مغزشویی وآموزشهای ایدئولوژیک بهرهبرداری شده و نه آگاهیرسانی همچنین در سالهای اخیر علیرغم گرفتاریهای اقتصادی مردم برای تامین معاش روزانه و زنده ماندن، در صدا و سیما تبلیغ چند همسری و فرزندآوری میشود و در مقابل در قرن بیست و یکم دانشگاه رفتن زنان را از بدبختیهای جامعه میدانند. البته که از چنین افکار پوسیدهای نمیتوان مدیریت یک جامعه آگاه و پویا و تربیت نسلی روشنفکررا انتظار داشت. چه بسا که روشنفکران و نخبههای زیادی هماکنون در انفرادی به گناه نکرده متهم و محکوم به نابودی هستند و بسیاری نیز بهعلت بیان عقیده خود از حق حیات محروم گشتهاند. در حالی که مطابق ماده سه قانون اساسی جمهوری اسلامی تأمین حقوق همهجانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون از وظایف حکومت است. همچنین اصل بیست و دوم قانون اساسی بیانگر این مطلب است که: حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند. و اصل بیست و سوم قانون اساسی میگوید تفتتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و موُاخذه قرار دارد این در حالی است که خفقان در جامعه بیداد میکند از حجاب بانهای مترو و حراست ادارات گرفته تا دستگیری هر روزه افراد به جرم نوشتن، گفتن و یا ساخت ویدیو یا ترانه انتقادی و محاکمه ناعادلانه و شکنجه و گرفتن اعتراف اجباری ازآنها. مانند توماج صالحی رپر منتقد ایرانی که به تازگی آزاد شده و از شکنجه شدن خود سخن گفته است. اینترنت را هم با فیلترینگ و به اسم صیانت از فضای مجازی کنترل و رصد میکنند تا جلوی آگاهی عمومی و قیام مردم را بگیرند و چند صباحی بیشتر فرصت چپاول اموال ملی را داشته باشند و با اعدام سعی در ترساندن مردم از حقخواهی را دارند به طوری که طبق گزارش ههنگاو در ماه اکتبر ۲۰۲۳ در هر دو روز ۵ نفر اعدام شدهاند یعنی از ۹ مهر تا ۹ آبان،۷۸ نفر در ایران به دار آویخته شدهاند. و در نوامبر ۲۰۲۳ مطابق گزارش رسانهها مجازات اعدام در ایران افزایش ۶۵ درصدی داشته است که این نقض حق حیات افراد به فجیعترین شکل ممکن از سوی حکومتی است که ادعای رأفت، نوعدوستی، تقوا و عمل صالح را دارد. در این میان آمار افرادی که در اثر تنگناهای اقتصادی و فشارهای حاصل از ناامنی روانی و اجتماعی در اثرسوی تغذیه سکته و بیماریهای سخت ونداشتن بودجه درمانهای پرهزینه و نبود بیمههای مناسب برخلاف ماده بیست و نه قانون اساسی، جان شیرین خود را از دست میدهند مغفول مانده است.
بخش۲: خانم پانیذ ترابنژاد سخنرانی خود را با موضوع خشونت در جامعه ایران ایراد کردند: زندان، تبعید، کتک خوردن، نجس خوانده شدن، محرومیت از تحصیل و کار، بخشی از خشونت تحمیل شده حکومت بر میلیونها نفر شهروند ایرانی است که فقط به دلیل باور و عقیدهای متفاوت، از ابتداییترین حقوق شهروندی و انسانی محروم شده اند. مجمع عمومی سازمان ملل روز ۲۲ اوت را به عنوان روز جهانی یادبود قربانیان خشونت دینی، تعیین کرده است. این نهاد جهانی با صدور قطعنامه در سال ۲۰۱۹، همچنین این روز را برای مبارزه با جنایات ناشی از نفرت و آزار و اذیت بر اساس اعتقاد اعلام کرده است. در این قطعنامه به ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده که طبق آن، هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان ودین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب دین، و آزادی علنی و آشکار کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد. ایران از امضاکنندگان این اعلامیه و میثاق جهانی حقوق سیاسی و اجتماعی است، ولی ۴۵ سال است که آن را نقض کرده، و بارها به دلیل خشونت علیه شهروندانش به دلیل باروشان، در سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری، محکوم شدهاست. حکومت ایران از آغاز انقلاب اسلامی، خشونت سهگانهای را بر میلیونها شهروند ایرانی که متعلق به جامعه مذهبی و دینی در ایران هستند، تحمیل کرده است. اسلامگرایان فقط هدفشان هویتزدایی از میلیونها ایرانی نبوده، بلکه با مصادره اموالی که متعلق به نهادهای دینی و افراد بوده، دست به ثروتاندوزی زدند. اگرچه اقلیتهای دینی مانند بهاییان، نوکیشان مسیحی و پیروان دین یارسان، که در قانون اساسی حکومت به رسمیت شناخته نشده، متحمل بیشترین فشار شدهاند، اقلیتهای دینی به رسمیت شناخته شده، و حتی مسلمانان سنی و دراویش که شیعه دوازده امامی هستند، هدف خشونت حکومت دینی ایران شدهاند. کشتند و تصاحب کردند: از همان روزهای اول انقلاب اقلیتهای دینی و مذهبی، از جمله مسیحیان به ویژه نوکیشان مسیحی مورد هدف خشونت فیزیکی و مستقیم اسلامگرایان حاکم قرار گرفتند. ارسطو سیاح، کشیش کلیسای اسقفی را در شیراز سر بریدند، اموال متعلق به کلیسا از جمله خانه اسقف و دو بیمارستان در شیراز و اصفهان را تصاحب کردند. اسقف دهقانی تفتی که بهرام، پسر آکسفورد تحصیل کرده اش، قربانی اسلامگرایان در تهران شد، مینویسد تحت فشار شدید بوده که حسابهای کارکنان و متعلق به کلیسا را در دسترس اسلامگرایان حاکم بگذارد. وی در کتاب مشکل عشق مینویسد که پسرش را درواقع حکومت به گروگان گرفته بود و یکی از اولین دستورهایی عوامل حکومت پس از مصادره بیمارستان در اصفهان، صادر کردند، منع خرید از زن یهودی بود که سالها شیر بیمارستان را تأمین میکرد. حکومت، از یکسو خون ریخت و از سوی دیگر از طریق بنیاد مستضغفان و کمیته امداد امام، دست به تسخیر اموال زد. حبیبالله القانیان، رئیس انجمن یهودیان ایران، کارآفرین معروف را با اتهاماتی از جمله جاسوسی، اعدام و اموالش از جمله ساختمان پلاسکو را مصادره کرد. حکومت، حدود ۲۰۰ شهروند بهایی را اعدام یا یه قتل رساند، اموالشان را تصاحب کرد و حتی به قبرستانهایشان رحم نکرد. محل عبادت دراویش نیز بارها تخریب شده و اعضای آن، دههها است که مورد سرکوب شدید قرار گرفتهاند. حمله و تسخیر و آزار جمهوری اسلامی، پس از ۴۵ سال ادامه دارد. تسخیر باغ شارون متعلق به کلیسای جماعت ربانی در کرج، و زمینهای روستاییان بهایی در ده ایول و ده روشنکوه، فقط چند نمونه اخیر است که در رسانهها منتشر شده است. حکومت در اعمال خشونت و اذیت و آزار روحی و جسمی، حد و مرزی نمیشناسد، به روستاییان بهایی در ده ایول در مازندران ، مدتی پیش از تسخیر زمین و خانهشان دستور داده شده بود که حتی گاوهای متعلق به بهاییان از گاوهای متعلق به مسلمانان جدا شوند. در کنار خشونت فیزیکی، نفرتپراکنی علیه اقلیتها، از سال ۱۳۵۷ تا امروز ادامه دارد. بهاییان، فرقه ضاله خوانده میشوند و بسیاری از نوکیشان مسیحی که بازداشت میشوند، تبشیری صهیونیستی. دگرباروی جرم میشود و دگرباور، مجرم: میلیونها شهروند ایرانی فقط به دلیل باوروعقیده از ابتداییترین حقوق شهروندی و انسانی محروم میشوند. درواقع ما به دلیل ساختار و قوانین جمهوری اسلامی، با آپارتاید دینی در ایران سروکار داریم. اقلیتهای به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی یعنی زرتشتیان، یهودیان، ارمنیها وآشوریها، با تبعیض شدید روبرو هستند، از اشتغال تا وراثت و شهادت در دادگاه. به عبارت دیگر، حکومت، محدودیت و تحریم اقتصادی بر این شهروندان تحمیل کرده است، ولی این خشونت ساختاری و قانونی، میلیونها نفر از جمله نوکیشان مسیحی؛ بهاییان و پیروان دین یارسان را که در قانون اساسی ایران جایی ندارند، را مبدل به ناشهروند یا اشباح کرده است. آنها اصلاً برای حکومت، وجود ندارند تا چه برسد حق و حقوقی به آنها تعلق گیرد. همین اواخر روستاییان از ده ابا و اجدادی خود در روشنکوه بیرون رانده شده و خانهشان تخریب شد. جرمشان بهایی بودن بود. دگرباوری و دگرباور و دگراندیش دینی بودن برای حکومت یا جایی ندارد یا فقط در چارچوب تعیین شده از سوی رزیم جا میگیرد تا درصورت زیرپا گذاشتن خطوط قرمز مجازات شود. اخیراً ژوزف شهبازیان وآشاوان آودیان، دو شهروند ارمنی برای دعا و کتاب مقدس خوانی با نوکیشان مسیحی به ده سال زندان محکوم شدند. این درحالی است که حکومت ایران بارها ادعا کرده که ارمنیها مانند دیگر اقلیتهای رسمی از همه حق و حقوق برای برگزاری مراسم دینی، بهرهمند هستند. در بسیاری از موارد حتی حکومت قانون نانوشته برای آزار اقلیتهای دینی و مذهبی دارد و به بهانههای مختلف، آنها را از تحصیل محروم میکند. همین اواخر دهها شهروند بهایی از تحصیل در دانشگاه محروم شدند. در این رابطه پیشتر، ماری محمدی، زندانی سابق عقیدتی که به دلیل گرویدن به مسیحیت از کار و تحصیل محروم شده بود، به ماده ۱۸ گفته بود حکومت از تحصیل بهعنوان ابرازی برای افزایش فشاربر اقلیتهای دینی استفاده میکند. بهعبارت دیگر، وجود شما بهعنوان یک دگرباور، موضوعی امنیتی برای حکومت است و شهروند مجرم و محکوم. کی نجس هست، کی نجس نیست: انسانزدایی از افراد متعلق به جامعه اقلیتهای دینی و مذهبی، در بحثهای دینی که در رسانهها انعکاس پیدا میکند، در موراد متعددی نماین میشود، از جمله زمانی که از مرجع تقلیدی از جمله رهبر حکومت در مورد نجس بودن یا نبودن اقلیتی پرسش میشود. بهعبارت دیگر انسان بودن یا انسان به اصطلاح قابل معاشرت بودن میلیونها ایرانی، بستگی به نظر فلان آخوند دارد. بهاییان، بارها از سوی مقامات و رهبران مذهبی در جمهوری اسلامی، نجس خوانده شدند، نوکیشان مسیحی نیز در بازحوییها و دادگاه با چنین توهینهایی روبرو بودند. خشونت فرهنگی علیه اقلیتها و انسانزدایی آنها، راه را برای خشونت فیزیکی و ساختاری هموار میکند. این خشونت در مدارس هم ادامه دارد. سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی در فرانسه در این رابطه میگوید نظام آموزشی نوعی تحقیر و رنج دائمی را به بخشهایی از نسل جوان تحمیل میکند. این تحقیر و طبقهبندی تبعیضآمیز ادیان و یا ممنوع کردن آئین بهائیت و نیز بیدینی فقط در مدرسه نمیماند و روح جامعه را مسموم میکند. چرا که برابری انسانها و شهروندی را ناممکن میسازد. کودکان نوکیش مسیحی مجبور به حضور در کلاسهای قرآن و تعلیمات اسلامی شده اند. یوسف ندرخانی، رهبر کلیسای خانگی، رشت که سالها به دلیل باور دینی در زندان بسر میبرد، در اعتراض به چنین اجباری دست به اعتصاب غذا زد. تسلیم گزینه نیست: ۴۳ سال سرکوب و خشونت سهگانه فیزیکی، ساختاری و فرهنگی، علیه افراد متعلق به اقلیتهای دینی و مذهبی نتوانسته آنها را تسلیم کرده و منجر به هویتزدایی آنها شود. تشکیل گروههای فرهنگی ویژه تنبورنوازی، کلام خوانیهای دسته جمعی، از سوی باورمندان یارسان، دانشگاه مجازی بهاییان و تشکیل کلیساهای خانگی، از جمله فعالیتهای مقاومتی اقلیتهای دینی بوده است. آنها همچنین در این راه دست به نوشتن نامههای سرگشاده، انتشار فیلم و یا راهاندازی کمپینی مانند کلیسا حق همه مسیحیان زدهاند. آین باورمندان حتی در زندان هم با اعتصاب غذا، نوشتن نامه و مهمتر از همه نه گفتن به فشار و خشونت حکومت برای توابسازی و انکار هویتشان ادامه میدهند. ناصر نورد گل تپه، نوکیش زندانی، از جمله زندانیان دگرباوری است برای نه گفتن به حکومت، با داشتن تمامی شرایط همچنان در زندان است تا اثر بازدارندگی بر دیگران داشته باشد. در این میان، بسیاری از افرادی که به اصطلاح متعلق به اقلیتهای دینی و مذهبی نیستند، دست به حمایت از این شهروندان و حقوق بشری آنها زدهاند. اخیراً حمله به روستای روشنکوه، موجب حمایت گروهی از شهروندان ایرانی از جمله روزنامهنگاران، هنرمندان و کنشگران سیاسی و اجتماعی از این شهروندان بهاییان شد. پیشتر ۱۲۰ وکیل و مددکار و فعال حقوق کودکان، به شدت به دستور قاضی برای جدایی لیدیا دو ساله از پدرو مادر مسیحیاش که سرپرستیش را برعهده داشتند، اعتراض کردند. خشونت و تبعیض حکومت اسلامی که از هویتهای متفاوت وحشت دارد، با پروپاگاندا و خشونت فرهنگی خود ۴۳ سال سعی کرده تا شهروندان را به خودی و غیرخودی تقسیم کند. شهروندان متعلق به جامعه اقلیتهای دینی و مذهبی بارها با فعالیتهایشان نشان دادهاند برای خیر عمومی همه ایرانیان میکوشند: از درخواست محمد شریفیمقدم، درویش گنابادی زندانی برای فرستادن کتاب برای بهبود وضع همه زندانیان تا جمعآوری پول بهاییان ده ایول برای ساخت مدرسه برای روستا و کمک و توزیع بستههای غذایی نوکیشان مسیحی کلیساهای خانگی به نیازمندان در دوره کرونا. اقلیتهای دینی و مذهبی فقط قربانی خشونت حکومت نیستند، آنها با خلاقیت و مقاومت صلحآمیز خود به همه جامعه ایران نشان دادهاند که میشود همرنگ جماعت، به دلیل منافع و یا از ترس نشد، وبرای ارزشها و حفظ هویت، هزینه داد. خشونت فرهنگی در کنار خشونت ساختاری، واژههایی هستند که یوهان گالتونگ، نظریهپرداز نروژی و پدر مطالعات صلح برای نخستین بار مطرح کرد.
بخش۳: آقای سعید بهشتی متین سخنرانی خود را با موضوع ۱۶ آذر، روز دانشجو ایراد کردند: همان طور که میدانیم در ایران ۱۶ آذر ماه به عنوان روز دانشجو نامگذاری شده است. این روز به یاد سه دانشجو مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و مهدی شریعترضوی که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ دقیقاً ۱۱۰ روز پس از واقعه کودتای ۲۸ مرداد همان سال در دانشگاه تهران کشته شدند، گرامی داشته میشود. نیکسون در یک نطق پس از کودتای ۲۸مرداد در کنگره آمریکا، سقوط دولت مصدق را پیروزی سیاسی و امیدبخشی توصیف میکند که در ایران نصیب نیروهای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادیخواه شده است. از طرف دیگر در دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰، پس از سقوط حکومت رضاشاه پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیتهای سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران تنها مؤسسه مدرن آموزش عالی آن زمان در ایران بسیار افزایش یافت. در این دوران حزب توده، از نفوذ بسیاری در بین دانشجویان برخوردار بود چنانکه بنا به گزارشهای مختلف، بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه تهران عضو یا هوادار این حزب بودند. اما در دوران نخستوزیری محمد مصدق و افزایش محبوبیت جبهه ملی در اوایل دهه ۱۳۳۰، محوریت این حزب در دانشگاه به چالش کشیده شد. پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی تشکیلدهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف ضعیف، تحت نام نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهراتها و اعتصابهای پراکندهای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد. دقیقاً بعد از وقوع این حوادث و چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا که در زمان نخستوزیری مصدق بر سر موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران قطع شده بود از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۶ آذر به درخواست و ارادهی نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و این ناآرامیها تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت برای پیشگیری از هر گونه اقدام بعدی و جلوگیری از اینکه اعتراضات به کوچه و خیابان و بازار درز نکند تصمیم به سرکوب اعتراضات در همان محیط دانشگاه گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، اقدام به شلیک تیر کردند که موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نامهای احمد قندچی برادر اصغر قندچی که مالک کارخانه ایران کاوه و پدر صنعت کامیون در ایران، آذر مهدی شریعترضوی برادر پوران شریعت رضوی که همسر دکتر علی شریعتی بودند و مصطفی بزرگنیا خواهر زاده محمد علی وارسته که از سال ۱۳۱۹ در سمتهای مختلفی از جمله وزیر اقتصاد ملی، وزیر دارایی، وزیر پست و تلگراف، معاون وزیر کشور و همچنین در روزهای منتهی به انقلاب ایران رییس شورای سلطنت بود، شد. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و در ۱۸ آذر ماه ۳۲ دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نیروهای نظامی بود، دریافت کرد. وقایع آذر ۱۳۳۲، نمایانگر واکنش دولت کودتا به فعالیتهای دانشجویی بود و به دنبال آن سرکوب نظاممند تمامی اشکال دیگر مخالفتها، روی داد. ۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد. دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصابهای دانشجویی به راه میانداختند و در واقع ۱۶ آذر ماه به معیار خوبی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت استبدادی و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد. این روز از آن زمان، همچنان از اهمیت تاریخی برجستهای در ایران برخوردار بوده است. هنوز هم بعد از گذشت ۷۰ سال از شکلگیری واقعهی ۱۶ آذر سال ۳۲ هرساله به وسیلهی دانشجویان این روز، روزی برای اعتراضات مسالمتآمیز به مشکلات خود و همچنین مشکلات اجتماعی کشور مانند حمایت از اعتراضات کارگری است، البته بیشتر این اعتراضات به دلیل حضور نیروهای امنیتی به خشونت کشیده میشود. دانشجویان تا به حال جدا از روز دانشجو به نوبه خود برای دانشجویان بازداشتی در زندان، برای حمایت از اعتراضات سراسری، اعتراضاتی را داشتهاند؛ اعتراضات دانشجویان بیشتر با تجمعهایی در نزدیک دانشگاهها آغاز میشود، در آغاز بیشتر دانشجویان با پلاکارد و شعارهایی موضعهای سیاسی خود را بیان میکنند، در اعتراضاتی در سال ۱۳۹۸ برای حمایت از اعتراضات سراسری کارگران دانشجویان در دانشگاه بهشتی اعتصابغذا انجام دادند و ظرف غذاهای خود را در خیابان ردیفی قرار دادند، که به نوبه خود منحصر به فرد بود، برخی دیگر از اعتراضات مانند اعتراضات در جلو دانشگاه امیرکبیر در آغاز با شعارهای حمله به شخصیتهای سیاسی مانند خامنهای و سلیمانی پیشرفته، و همچنین آتش زدن تصاویرشان، بیشتر اعتراضات که تا به حال انجام شده از جمله همین دانشگاه امیرکبیر به خشونت کشیده شد، و تا به حال دانشجویانی بودند که در این اعتراضات کشته یا زخمی شدند. در انتها هم نظر شما دوستان را به برشی از کتاب حاجی آقا اثر صادق هدایت جلب میکنم: حاجی آقا خطاب به مجمع الشرعیه: هر جوری که میتونی نگذار مردم فهمشون زیاد بشه! بهشون بگو هر چی هست همینه که ما به شما میگیم و خارج از گفته ما کفر است و باطل!! هیچوقت نگذار قمه و زنجیر و علم و کتل از دست مردم بیافتد. اگر روزی بیاد که مردم اونها را زمین بیندازند و کتاب بدست بگیرند، اون روز باید برویم و این عیش مداوم را رها کنیم. اگر تونستی مردم را اینجوری حفظ کنی هزاران سال بر اونها سواریم و از خریتشون ثروتمند و محترم زندگی میکنیم. اگر در هر هزار نفر، یکی هم مثل این شاعر چرند باف پیدا شد، نترس و فوری اتهام کافر بودن بهش بزن. آن وقت میبینی همون مردمی که تو تربیب کردی چطور بر سرش میریزن و تکهتکهاش میکنن.! با تأمل به همین برش کوتاه و البته تلخ از آثار صادق هدایت میتوانیم به اهمیت علم و دانش و کتاب در دست گرفتن و همچنین در پس زمینه آن به اهمیت دانشگاه در جامعه پی ببریم و حالا درک این موضوع که چرا اعتراضات و مطالبات در دانشگاه و توسط دانشجویان برای دولتهای مستبد و دیکتاتور به این میزان از اهمیت برخوردار است.
بخش۴: بحث آزاد با موضوع حق آزادی عقیده (فکر وجدان مذهب) آغاز گردید: در ابتدای بحث آقای کریم ناصری گفتند: یکی از نخستین و مهمترین حقوق طبیعی که به هر انسان از بدو تولد داده میشود آزادی است، آزادی مذهب و عقیده یکی از اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر است که فرد یا جامعه را به صورت فردی یا جمعی آزاد میداند تا به یک مذهب یا یک باور به طور خودخواسته اعتقاد داشته باشد بنابراین فرد آزاد است که مذهبش را خودش انتخاب کند یا عوض کند یا در راستای تبلیغ مذهب خودش تلاش کند و یا اصلاً انتخاب کند که مذهبی نداشته باشد اما اگر ما واقعاً به آزادی عقیده اعتقاد داشته باشیم باید به همه افراد حق آزادی تبلیغ عقیده را هم بدون هیچ استثنایی به همه پیروان همه ادیان بدهیم وآن را به رسمیت بشناسیم. آقای سعید بهشتی متین در مورد دلایل عدم اجازه دولت فرانسه به استفاده برخی ازا نوع پوشش مسلمانان صحبت کردند که موافق این کار دولت فرانسه بودند. خانم روین محمدی افقا در مورد اینکه کودکان و نوجوانان در اروپا از همان ابتدا در مدارسشان یاد میگیرند که خانواده تا قبل از ۱۸ سال اجازه ندارند آنها را مجبور به انتخاب دین و مذهب خاصی بکنند صحبت کردند. اقای صادق فرخی قصرعاصمی در مورد این صحبت کردند که چرا جنگ و فقر در قسمت مسلماننشینان بیشتر است که مخالف این عقیده هستند. آقای ناصری در مورد مخالفان و موافقان عقیده قرآنسوزی صحبت کردند. آقای رضا شایگان در مورد آرمانگرا بودن اعلامیه جهانی حقوق بشر صحبت کردند که حق آزادی عقیده در کشورهای اروپایی کامل نمیتواند اجرا شود. خانم گلشیخ در مورد توهین مسلمانان به پیروان سایر ادیان صحبت کردند. خانم زهره حق باعلی در مورد وسعت کلمه عقیده صحبت کردند که میتواند کلاً چه معانی را در بر بگیرد و بعد در مورد جدایی دین از سیاست صحبت کردند، آقای عباس منفرد در مورد این موضوع صحبت کردند که آزادی عقیده تا جایی محترم است که به عقاید دیگری توهین نشود. آقای امیر پالوانه در مورد جبر جغرافیایی ادیان صحبت کردند و اینکه مذهب از مسیر خودش خارج شده است و ابزاری برای حکومت به انسانها توسط سیاستمداران است.
در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از منشی جلسه: خانم مریم حبیبی، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقای محمودرضا صالحی و خانم فهیمه تیموری، ادمینها: آقایان عباس رهبری و فرشاد اعرابی و میهمانان حاضر در جلسه: خانمها و آقایان رضا شایگان و صادق فرخی قصرعاصمی و سوسن گلشیخ، پروین محمدی افقا، سمانه بیرجندی، امیر پالوانه و عباس منفرد، ختم جلسه را در ساعت ۱۷:۴۰ به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست، ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳
سونیا سوارکوب
جلسه ویژه کمیته دفاع از محیط زیست در روز چهارشنبه ۲۰ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی، برابر ۲۹ آذر ماه ۱۴۰۲ شمسی در ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی در لایو اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای جلسه خانم پانیذ ترابنژاد مسئول جلسه ضمن خوشآمدگویی به حاضرین در جلسه، میهمان جلسه آقای اصغر خدابنده سامانی فعال حقوق بشر را معرفی کردند و در ادامه همراه مهمان برنامه جلسه در رابطه با معضل خاک و کشاوزی در ایران به بحث و گفتگو پرداختند.
آقای اصغر خدابنده گفتند: خاک، پیکرهای طبیعی و پویاست که بر اثر فرایندها و عوامل خاکساز تشکیل شده و دربرگیرنده مواد معدنی و آلی است که پوسته خارجی زمین را میپوشاند و گیاهان قادر به روییدن در آن هستند. در حال حاضر خاک به عنوان یکی از مهمترین منابع زیست محیطی در دنیا شناخته میشود. این منبع مهم در ایران با مشکلات اساسی ازجمله آلودگی حاصل از پسابهای صنعتی، شهری و کشاورزی، فرسایش ۲.۵ میلیارد تنی خاک در سال، فرونشست بر اثر برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی و قاچاق روبهرو است. سالانه هزینههای زیستمحیطی و مالی گزافی بر اثر این مشکلات و سوء مدیریت در برخورد با آنها به کشور وارد میشود، به طوری که فقط خسارت فرسایش خاک در کشور حدود ۵۰ میلیارد دلار در سال برآورد میشود. ایجاد بحران خاک در کشور میتواند امنیت غذایی و ملی کشور را با تهدیدهای جدی روبهرو کند. خاک در ایران فاقد متولی است، اگر چه معاونت آب و خاک سازمان جهاد کشاورزی این مسئولیت را به عهده دارد اما در مدیریت خاک کشور اقدام مؤثری نداشته است. مشکلات محیط زیستی منابع خاک در ایران فرسایش خاک: آمارهای بینالمللی نشان میدهند که ایران اولین کشور جهان از نظر فرسایش خاک است. به نحوی که اگر میزان فرسایش خاک به یک سوم مقدار کنونی کاهش یابد، کماکان ایران رتبه اول فرسایش خاک در جهان خواهد بود. فرسایش خاک تأثیرات بسیار شدیدی بر امنیت غذایی، تولید ریزگردها، از بین رفتن پوشش گیاهی و ظرفیت زیستپذیری کشور دارد. فرسایش حدود ۲.۵ میلیارد تن خاک در ایران باعث شده ایران به تنهایی ۷.۷ درصد از فرسایش خاک جهان را به خود اختصاص دهد. این حجم از خاک یعنی ایران سالیانه به اندازه کل حجم سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را بر اثر فرسایش خاک از دست میدهد. آلودگی خاک در ایران: استفاده نادرست از کودها و آفتکشها در کشاورزی، رهاسازی فاضلابهای شهری و تولید پسابهای صنعتی از معضلات اساسی آلودگی خاک در ایران هستند. طبق یک مطالعه انجام شده، بیش از صدها نقطه آلوده در خاکهای ۱۱ استان کشور کشور وجود دارد که به آلایندههای مختلف از جمله فلزات سنگین، آلایندههای نفتی، سموم و … آلوده بوده و محیط زیست و سلامت مردم را به شدت تهدید میکند. آلودگی نفتی بالا در استانهای خوزستان و بوشهر، آلودگی صنعتی در اصفهان و آلودگی بالای فلزات سنگین در همدان و آذربایجان شرقی از مهمترین این آلودگیها هستند. در مورد کود شیمیایی اگر درست استفاده برای تقویت خاک کمک میکند ولی در ایران این روش اصولی انجام نمیشود. فرونشست خاک در کشور: علت اصلی فرونشست خاک در کشور برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی است. طبق گزارش سازمان زمینشناسی، میزان نشست سالانه زمین در برخی از مناطق تهران و دشتهای غربی و جنوب غربی آن، ۳۶ سانتیمتر است که بیشترین مقدار در کل دنیاست و ۹۰ برابر مقدار بحرانی است (سالیانه ۴ میلیمتر) که توسط اتحادیه اروپا تعیین شده است. قاچاق خاک: قاچاق خاک به ویژه از استانهای جنوبی کشور مسئلهای است که در چند سال اخیر بیش از قبل شده است. دو روش عمده قاچاق خاک در کشور قاچاق از طریق مبادی غیرقانونی و به صورت بستهبندی شده و قاچاق در قالب صادرات گل و گیاه و به صورت قانونی، هستند. برای تولید هر سانتیمتر خاک حاصلخیز ۵۰۰ تا ۷۰۰ سال زمان نیاز است؛ حال آنکه هدف اصلی قاچاق خاک نیز همین خاک حاصلخیز کشور است. مهمترین چالشهای کشور در زمینه منابع خاک: آفت شاخصهای کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی به واسطه افزایش فعالیتهای انسانی. عدم تغییر قوانین محیط زیستی متناسب با رشد فعالیتهای انسانی و تنوع منابع آلاینده. عدم توجه به ملاحظات محیط زیستی در استقرار یا بهرهبرداری از طرحهای توسعهای کشور و یا نادیده گرفتن ضوابط محیط زیستی به هنگام صدور مجوز. تغییر غیراصولی کاربری زمینها بدون لحاظ آمایش سرزمین و آبیاری زمینهای کشاورزی با آبهای غیرمتعارف مانند فاضلابها و پسابهای صنعتی. عدم مدیریت محیط زیستی پسماندهای عادی، ویژه، صنعتی، کشاورزی و پزشکی و عدم کنترل شیرابه مربوط به زبالههای شهری و جاری شدن آن در سطح زمین و یا نفوذ به سفرههای آب زیرزمینـی. ضعف فنآوری و فرسودگی در بخشی از صنایع اثرگذار و دولتی بودن عمده آنها. عدم تجهیز بخش عمدهای از شهرها و روستاها و شهرکهای صنعتی و بیمارستانها به شبکه جمعآوری و سیستم تصفیه خانه فاضلاب مناسب و مرکزی. عدم رعایت الگوی صحیح مصرف در منابع آب و خاک و مصرف بیرویه آن. فقر و فرسایش خاک، تهدیدی برای امنیت غذایی: در بیان اهمیت و جایگاه خاک در زیست انسان همین بس که بیش از ۹۵ درصد نیازهای غذایی انسان از طریق خاک تأمین میشود و این عنصر تأمین کننده ۷۰ درصد مایحتاح و ابزار زندگی انسان است. هر گونه آلودگی در خاک میتواند در طی زنجیره غذایی، به سطوح بالاتر انتقال یافته و در نهایت در انسان تمرکز یابد. خاک و کیفیت آن دارای طبقهبندی مختلفی است و در سطوح خیلی فقیر، فقیر، ضعیف، به نسبت ضعیف، متوسط، خوب و خاک خیلی حاصلخیز قابل دستهبندی است که بر اساس بررسیها تنها ۱۰ درصد خاک ایران در خوشبینانهترین حالت، جزو دسته خیلی حاصلخیز جای میگیرد. استراتژیها و راهکارهای مدیریتی حل چالشهای منابع خاک کشوربا توجه به مطالعات انجام شده در این پژوهش و جمعبندی چالشهای منابع آب و خاک کشـور، به ذکر استراتژیها و راهکارهای زیر به عنوان پیشنهادات پژوهش میپردازیم: سیاستگذاری در بخش مدیریت مصرف منابع آب سطحی و زیرزمینی و پیشگیری، کنترل و کاهش آلودگی منابع آب. ارتقای سطح کیفی نیروی انسانی سازمانی و جذب نیروی انسانی متخصص. وضع قوانین لازم در راستای بهینهسازی مدیریت آلودگی ناشی از پسماندها و پسابهای شهری، صنعتی، بیمارستانی و کشاورزی. راهاندازی صندوق ملی محیط زیست و حمایت از صنایع بازیافتی و تکنولوژیهای پاک ازطریق صندوق توسعه ملی. تجهیز کلیه واحدهای بیمارستانی، بهداشتی و درمانی به دستگاههای بیخطرساز پسماندهای پزشکی. فرسایش خاک: فرسایش به صورتهای گوناگون به شرح زیر انجام میشود الف: عوامل انسانی: انسان بر اثر کشت متوالی یک نوع محصول در سالهای متمادی یا عدم رعایت تناوب صحیح در زراعت و همچنین جمعآوری بقایای محصول (ماده آلی) و سوزاندن آن و تعلیف احشام در مزارع پس از جمع آوری محصول و خلاصه استفاده بیش از حد از زمین، بدون دادن کود و تقویت آن و دیگر اقدامات نامناسب و نابجا باعث فقیر شدن خاک از لحاظ مواد غذائی (معدنی) و مواد آلی و نامرغوب شدن بافت آن، و در نتیجه کاهش شدید حاصلخیزی خاک و فرسایش شده است. ب:عوامل طبیعی: 1) هوازدگی: هوازدگی گرچه تحت عنوان فرسایش مطرح و مورد بحث واقع میشود، ولی عملکرد آن حالت فرسایشی ندارد، چون فرسایش مواد غالباً در حین حرکت و حمل انجام میشود، در حالی که هوازدگی مفهومی است گسترده که قبل از حمل مواد صورت میگیرد. سازندهای زمینشناسی ابتدا تحت تأثیر نیروهای هوازدگی خرد و نرم و قابل حمل میشوند و آنگاه در حین حمل، فرسایش دخالت کرده و به عمل هوازدگی عمق میبخشد. 2) فرسایش توسط باد: باد سبب فرسایش سنگها و کانیهای موجود در سطح زمین میشود، به طوری که از یکسو اجزاء دانه ریز، مانند خاک و ماسه را میکند و در حین حمل در اثر برخورد این ذرات به یکدیگر، هم خود این ذرات فرسایش مییابند و هم در اثر برخورد به سنگهای دیگر، موجب سایندگی آنها میشوند. 3) فرسایش توسط رودخانهها: به جریان آب سطحی زیرزمینی که در بستر طبیعی به حرکت درآید، رودخانه میگویند. رودخانه یکی از بزرگترین عوامل فرساینده و حمل مواد به شمار آمده و عملکرد آنها در طویلالمدت سبب از بین رفتن ارتفاعات و هموارشدن سطح زمین میباشد. 4) فرسایش توسط یخسارهای طبیعی: یخسار طبیعی به توده یخی گفته میشود که در اثر تبلور مجدد برف به وجود آمده باشد و تحت نیروی ثقل، از جریانی رو به جلو برخوردار بوده و یا زمانی در گذشته، جریان داشته است. یخسارهای طبیعی نیز همانند بادها و رودخانهها با فرسایش و حمل مواد، چهره ظاهری زمین را تغییر میدهند. حرکت یخسارها که به کندی صورت میگیرد در جهت شیب زمین، با نیروی زیاد، سنگهای بستر خود را از جا کنده و با خود میکشند و سبب فرسایش میشوند. 5) بارش باران: به دلیل رسی بودن خاک در ایران و نفوذپذیری کمتر آب در خاک رس فرسایش خاک در ایران با بارشهای خفیفتر هم اتفاق میافتد. برای حفاظت خاک و آب معمولاً از روشهای مکانیکی و غیرمکانیکی استفاده میکنند. اقدامات مکانیکی شامل عملیاتی مانند: تراسبندی، ایجاد آبراهههای انحرافی، احداث بندها. انجام عملیات مکانیکی مشکل است و نیاز به صرف هزینه بیشتری دارد، بنابراین در صورتی به آن اقدام میشود که: انجام عملیات حفاظت غیرمکانیکی به دلائلی غیرممکن باشد، مانند استقرار پوشش گیاهی در برخی شنزارها. منافع حاصل از اجرای آن بیش از هزینه آن باشد. اجرای آن الزامی باشد از جمله برای جلوگیری از فرسوده شدن شدید زمین و یا گودالی شدن زمین که منجر به غیر قابل استفاده شدن زمین میگردند و در نتیجه کشاورزان مجبور به ترک اراضی خود و مهاجرت به شهرها میگردند. حفاظت غیرمکانیکی شامل عملیات زیر است. 1) استفاده صحیح از زمین: استفاده از تکنیکهای جدید کشت و زرع مانند مکانیزه کردن کشاورزی، استفاده از انواع بهتر گیاهان، کود دادن و غیره هنگامی که میتواند در افزایش محصول نقشی داشته باشند که شرایط خاک را برای رشد گیاه مناسب باشد، به عبارتی دیگر استفاده از زمین به روش صحیحی انجام گیرد. 2) حفاظت خاک از طریق مدیریت زراعی که شامل انجام شخم مناسب، استقرار پوشش گیاهی مناسب، استفاده از روشهای پیشرفته در کشت و کار، گذاشتن بقایای گیاهی در زمین یا مالچ پاشی، تناوب زراعی. 3) از موارد دیگری که در جلوگیری و کنترل فرسایش نقش دارند میتوان به ژئوسنتتیکها اشاره کرد که به شرح زیر میباشند: ژئوسنتتیکها به چند گروه کلی تقسیم میشوند: 1. ژئوتکستایل: جهت مسلحسازی، جداسازی، زهکشی مناسب، اضافه نمودن قدرت باربری خاک، در زمینهای در حال فرسایش، و بسیاری از موارد دیگر کاربرد دارد. 2. ژئوگریدها: جهت مسلحسازی خاک و ساخت دیوارهای حائل و غیره کاربرد دارند. ژئوگرید، گریدهای مشبک توری است که به صورت ستونهای افقی برای مستحکم نگاه داشتن دیوارها استفاده میگردد. ژئوگرید مانند حفاظی برای پایداری تکانهای سطح بیرونی خاک میباشد. 3. ژئوممبرانها: ژئوممبران ورقی از جنس پلیاتیلن، پیویسی و… است که خاصیت عایقکاری انواع سطوح بدون نیاز به زیرسازی خاص را دارد. که باعث نفوذ ناپذیری نسبت به انواع سیالات (برای مثال آب، مواد شیمیایی و نفتی) میشود و جهت آببندی کردن، ساخت دریاچههای مصنوعی، استخرهای پرورش ماهی و استخرهای صنعتی، لاگونهای فاضلاب و لولههای انتقال آب و فاضلاب کاربرد دارند. 4. ژئونتها: جهت جلوگیری از فرسایش شیبها و زهکشی مناسب. ژئونتها کلاسی از ژئوسنتتیکها هستند که از تزریق پیوسته نوارهای پلیمری با زاویه دقیق نسبت به یکدیگر تولید میشوند. جنس آنها معمولاً از پلیاتیلن میباشد. وجود فاصله در بین رشتههای این کلاس از ژئوسنتتیک شرایط بسیار مناسبی را برای استفاده از ژئونت به عنوان وسیلهای بهینه برای زهکشی به وجود آورده است. بدین صورت که ژئونتها با اندازه حفرههای متفاوت موجود میباشند و با توجه به اندازه ذرات خاک به صورتی انتخاب میشوند که بدون جابجایی ذرات خاک، امکان زهکشی را به وجود آورند. از این رو، عملکرد عمده ژئونت زهکشی است. اما با توجه به بررسیهای به عمل آمده با توجه به قیمت پایینتر ژئوتکستایل برای عمل زهکشی، ژئوتکستایلها کاربرد بیشتری نسبت به ژئونتها دارند. احیا و تجدیدپذیری خاک آنقدر گران و پرهزینه است که توجیه اقتصادی ندارد و انتقال آن نیز با توجه به وزن زیاد خاک، شدنی و قابل انجام نیست و تنها میتوان گفت خاک و تمامیت آن امانتی در دست ماست که باید بیکم و کاست به نسلهای آینده تحویل دهیم.
در پایان مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران منشی جلسه: خانم سونیا سوارکوب و آقایان علی برومند و جهانگیر گلزار و خانمها مینا آقابیگی و هاجر محیائی و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند در ساعت 18:40 به وقت اروپای مرکزی جلسه به پایان رسید.
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۳
پروین محمدی افقا
گزارش جلسه عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۳ برابر با ۳ دی ۱۴۰۲ در ساعت ۱۵:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول، منشی جلسه، اعضای کانون، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم مونا احمدیپور ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش۱: آقای سعید بهشتی متین گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر درآذر ماه ۱۴۰۲را ایراد کردند: خبر: یکشنبه ۵ آذر، عثمان قادری، ۵۴ ساله شهروند کرد اهل شهر نقده، توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال داده شد. بازداشت این شهروند با ورود بدون برگه قضایی در منزلش واقع در شهر نقده، توسط نیروهای امنیتی انجام گرفته و پیگیری خانواده وی برای کسب اطلاع از وضعیتش، بینتیجه بوده است. از اتهامات مطروحه علیه عثمان قادری و دلایل بازداشت وی توسط نیروهای امنیتی، تا زمان تنظیم این خبر اطلاع دقیقی در دسترس نیست. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: حسین واحدی، معلم بازنشسته و بازرس انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی، توسط شعبه ١٠٣ دادگاه کیفری دو شهر بجنورد به اتهام نشر اکاذیب به یکسال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم به مدت سه سال به حالت تعلیق درآمده است. جلسه رسیدگی به اتهامات پرونده نخست حسین واحدی، روز ۱۶ آبان ماه ۱۴۰۲، در شعبه ۱۰۳ دادگاه کیفری ۲ بجنورد برگزار شده بود. این فعال صنفی فرهنگیان که در پرونده دیگر خود به تبلیغ علیه جمهوری اسلامی ایران، متهم شده، روز ۸ آذر ماه سال جاری، در شعبه اول دادگاه انقلاب بجنورد حاضر میشود. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: پژمان سلطانی که بیش از ۹ ماه از دستگیری او میگذرد، در بازداشتگاه اطلاعات بوکان تحت شکنجه قرار گرفت. به طوری که انگشتان دست و پای او دچار شکستگی شد. وی ۳۰ ساله، متأهل و اهل بوکان، در تاریخ ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او پس از بازداشت به اداره اطلاعات بوکان منتقل و مدت شش روز تحت شکنجه قرار داشت. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۳۲- عدم حبس توقیف یا تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، اصل ٣٨- منع شکنجه و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۵- شکنجه ممنون، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم حبس، توقیف یا تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: منصور دهمرده از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری در زاهدان است. او به اتهام فساد فی الارض به اعدام محکوم شده است. وی در زمان بازداشت ۱۰ روزتحت شکنجه شدید بود. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲-رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۲۷- حق آزادی تجمع و تظاهرات، اصل ۳۲- عدم حبس، توقیف یا تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳- حق حیات برای همه، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم حبس، توقیف یا تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۰- حق آزادی تجمع و تظاهرات، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: هفتم آذر۱۴۰۲، هانی آلبوشهبازی، در زندان شیبان اهواز اعدام شد. در جریان درگیری مردم با نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۸ شهر شادگان، هانی آلبوشهبازی به اتهام قتل یک مأمور نیروی انتظامی و یک نیروی بسیجی بازداشت شده و به اعدام محکوم شده بود. اطلاعات و جزئیات دقیقی از نحوه برگزاری جلسات دادگاه و رسیدگی به اتهامات این زندانی سیاسی عرب در دسترس نیست و به گفته منابع آگاه وی زیر شکنجه شدید ناچار به اعترافات اجباری علیه خود شده بود. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۳۲- عدم حبس، توقیف یا تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، اصل ۳۸- منع شکنجه و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳- حق حیات برای همه، ماده ۵- شکنجه ممنوع، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم حبس، توقیف یا تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲ رضا اقدسی، فعال کارگری توانخواه و از کارگران اخراجی شرکت ایران خودرو توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به چهار سال و سه ماه حبس تعزیری محکوم شد. اخیراً رضا اقدسی، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به هشت ماه حبس، بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به سه سال و هفت ماه زندان و در مجموع، به چهار سال و سه ماه حبس تعزیری محکوم شد. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده ١٠- حق محاکمه قانونی برای همه. خبر: عبیدالله حملی، زندانی سیاسی بلوچ از ملاقات و تماس با خانواده محروم است. او زیر شکنجه روحی و جسمی قرار دارد و آخرین بار به او اجازه یک تماس داده شد که این تماس تحت کنترل مأموران امنیتی انجام شده. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، اصل ۳۸- منع شکنجه و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۵- شکنجه ممنوع، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده ١٠- حق محاکمه قانونی برای همه. خبر: پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲ پدرام رحیمی، ١٨ ساله و بهنام سرشیوی، ۱۹ ساله، دو کولبر اهل سقز، سینا رشیدپور، اهل بانه و یک کولبر ساکن مریوان به نام زانا راهپیکر، با شلیک مستقیم نیروهای مسلح حکومتی در مرزهای بانه و سقز به شدت زخمی شدند. بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری ههنگاو، غروب پنجشنبه ٩ آذر ماه ١۴٠٢، سینا رشیدپور، اهل روستای زلی از توابع بانه بر اثر شلیک نیروهای مسلح حکومتی در منطقه مرزی نزدیک این روستا زخمی و به بیماستان صلاحالدین ایوبی شهر بانه منتقل شد. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۲۸- حق امنیت کار، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، ماده ۲۳- حق امنیت کار. خبر: گدا علی صابر مطلق ۶۲ ساله پیشتر و در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۶۰ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق و قتل یکی از مسئولان جمهوری اسلامی بازداشت شده بود و پس از چند سال به دلیل عدم مدرک کافی آزاد و به خارج از ایران رفته بود. این زندانی سیاسی سال ۱۳۹۹ بار دیگر به ایران بازگشته و مجدد توسط نهادهای امنیتی بازداشت و علیرغم سپری شدن نزدیک به ۴۰ سال به دلیل همان پرونده قبلی و در پروسهای کاملاً ناشفاف توسط دستگاه قضایی جمهوری سلامی ایران به اعدام محکوم شده بود. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: یک جوان ۳۲ ساله اهل اهواز و ساکن شهر شادگان، در زندان سپیدار اهواز اعدام شد. نام او هانی شهبازی بود. او همان جوانی بود که ویدئوی درگیری او با مأموران نیروی انتظامی در آبان ۹۸ منتشر شده بود. در این ویدئو یک مأمور نیروی انتظامی از فاصله نزدیک با اسلحه کلاشنیکوف به او شلیک میکند. پس از انتشار آن ویدیو که در آن یک مأمور نیروی انتظامی نیز کشته شده بود؛ هیچ خبری در مورد هویت معترضی که مورد اصابت گلوله قرار گرفت منتشر نشد. تنها خبری که منتشر شد کشته شدن یک معترض در درگیری مسلحانه با نیروی انتظامی بود. اما او کشته نشده بود. این جوان که هویتش حالا مشخص است هانی شهبازی نام داشت و چهار سال در زندانهای جمهوری اسلامی زیر فشار و شکنجه بود. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. صادق محمودنژاد، از معترضان آسیبدیده از ناحیه چشم طی جنبش ژن، ژیان، ئازادی در پیرانشهر، توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به پنج سال و شش ماه حبس محکوم شد. او پیشتر نیز در پروندهای دیگر به سه ماه حبس و همچنین ٣٠ ضربه شلاق محکوم شده بود. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲-رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی )، اصل ۲۷- حق آزادی تجمع و تظاهرات، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، اصل ۳۸- منع شکنجه و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۵- شکنجه ممنوع، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹-عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۰- حق آزادی تجمع و تظاهرات، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: یک نوجوان کارگر بلوچ در پی فقدان ایمنی کار و سقوط از ساختمان در حال کار از ناحیه سر دچار ضربه شدید شده و جان خود را از دست داده است. هویت این کارگر نوجوان محمدامین شیهکردگ ۱۹ ساله فرزند قادر مجرد اهل و ساکن منطقه امام خمینی زاهدان احراز شده است. به گفته منابع محمد امین کارگر سنگ نمای ساختمان روز گذشته در یک ساختمان در حال کار با برادر بزرگتر خود مشغول کار سنگ نما ساختمان بوده که از بالای داربست ساختمان به پایین سقوط کرده و با ضربه شدید به سر جان خود را از دست داده است. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۲۸-حق امنیت کار و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳- حق حیات برای همه، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، ماده ۲۳-حق امنیت کار. خبر: علیاکبر زر که بابت اتهامات اهانت به خامنهای، اهانت به مقدسات (ساب النبی)، اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام، محاربه و افساد فی الارض، به اعدام محکوم شده، در پی اعتراض به شرایط زندان به سلول قرنطینه تنبیهی زندان اوین منتقل شده است. با توجه به اعدامهای ناگهانی اخیر، نگرانیها نسبت به احتمال اجرای حکم این زندانی سیاسی، افزایش یافته است. علیاکبر زر، ۳۹ ساله و ساکن تهران است. او پدر دو فرزند خردسال است که به مدت دو ماه از ملاقات با آنها محروم بوده است. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲-رعایت حقوق ذاتی و شهروندی، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۳- حق حیات برای همه، ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس یا تبعید غیرقانونی، ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۱۹- حق آزادی بیان، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی. خبر: زندانی سیاسی محکوم به ابد، زینب جلالیان در شانزدهمین سال حبس خود در زندان مرکزی یزد با وجود ابتلا به برفک دهان، ناخنک چشم، ضعف بینایی، آسم، ناراحتی کلیوی و گوارشی، به دلیل مخالفت وزارت اطلاعات همچنان از دسترسی به خدمات پزشکی محروم است و بینایی چشم او در معرض آسیب جدی قرار دارد. این زندانی سیاسی طی هفتههای گذشته با دستبند و پابند توسط یک تیم از بازجویان وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته و تحت فشار قرار دارد که ابراز ندامت کند. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی)، اصل ۲۹- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه، اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴-رعایت حقوق انسانی توسط قانون، اصل ۳۸- منع شکنجه و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۵- شکنجه ممنوع ،ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی ماده ۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی، مالی، ماده ۲۵- حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه. خبر: ایمان خدری و دانیال خانهزر، پس از ۲۳۶ روز از زمان بازداشت همچنان در بلاتکلیفی بسر میبرند. این ۲ تن در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی و حکومتی در شهرستان ایذه بازداشت شدهاند. اتهام این ۲ تن عضویت در گروههای معاند و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان شده است. ایمان خدری و دانیال خانهزر پس از بازداشت در شهرستان ایذه که محل سکونت آنها بود به زندان شیبان اهواز منتقل شدهاند. با توجه به اینکه نزدیک به ۸ ماه از بازداشت این افراد میگذرد اما تاکنون پرونده آنها به هیچ دادگاهی ارجاع داده نشده است. بازپرس شعبه ۲ دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ایذه نیز مانع آزادی آنها با پرداخت وثیقه میشود. این اخبار نقض قانون اساسی در اصول: اصل ۲۲- رعایت حقوق ذاتی و شهروندی (امنیت زندگی) اصل ۳۲- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی، اصل ۳۴- رعایت حقوق انسانی توسط قانون و نقض موارد اعلامیه جهانی حقوق بشر: ماده ۸- رعایت حقوق انسانی توسط قانون، ماده ۹- عدم توقیف، حبس، تبعید غیرقانونی ماده،۱۰- حق محاکمه قانونی برای همه، ماده ۲۲- حق امنیت اجتماعی، فرهنگی و مالی.
بخش۲: آقای امیر پالوانه سخنرانی خود را با موضوع کودک همسری ایراد کرد: بر اساس مفاد پیماننامه جهانی حقوق کودک، کودک به کسی گفته میشود که سن او کمتر از ۱۸ سال باشد. در میان مسائلی که حقوق کودکان را به مخاطره میاندازد، ازدواج کودک یکی از مسائلی است که تعداد زیادی از کودکان را از حقوق خود محروم مینماید. طبق تعاریف مختلف، ازدواج زودهنگام یا کودک همسری به ازدواجی گفته میشود که زوجین یا یکی از آنان به سن ۱۸ سالگی نرسیده باشد. حداقل سن ازدواج تعیین شده در قانون در بسیاری از حوزههای قضایی ۱۸ سال است، خصوصاً در مورد دختران؛ و حتی بعضاً قرار داشتن در ۱۸ سالگی نیز شامل قانون مذکور میشود. تعاریف کودک همسری:1- کودکهمسری یعنی نوعی ازدواج رسمی یا غیررسمی است که در آن فرد پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی وارد پیمان زناشویی میشود وهمچنین. 2- کودکهمسری در مورد کودکان دختری بهکار میرود که با مردان بزرگسال به خاطر اجبار حاصل از سنتهای قومی، فقدان دانش و تحصیلات و یا مشکلات اقتصادی خانواده، ازدواج میکنند. تاریخچه: بعد از انقراض سلسله قاجاریه و روی کار آمدن حکومت پهلوی، نوع نگاه هم به مقوله ازدواج تغییر پیدا کرد. اولین قانون رسمی و سراسری که در سطح کشور در رابطه با موضوع ازدواج کودکان و در نظر گرفتن حداقل شرایط سنی آنان برای ازدواج به شکل قانون درآمد به سال ۱۳۱۳ بازمیگردد. ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی در سال ۱۳۱۳ اعلام میکرد که در ایران بر اساس قانون اساسی و مشروعیت قانونی، هیچ ازدواجی بین دختر زیر ۱۵ سال و پسر زیر ۱۸ سال نمیتواند شکل گیرد، مگر اینکه شرایط خاصی در نظر گرفته شود که در آن اعتبار ازدواج توسط یک دادخواه عمومی اعلام شود. این استثنا برای مواردی که دختر زیر سن ۱۳ سال و پسر زیر سن ۱۵ سال بود وجود نداشت. به این معنا که آنها نمیتوانستند به هیچ وجهی ازدواج کنند. در سال ۱۳۵۳ این قانون تا حدودی تغییر یافت و بر اساس ماده ۲۳ قانون حمایت خانواده، ازدواج زنان قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام و ازدواج مردان قبل از اتمام ۲۰ سالگیشان ممنوع شد. بعد از وقوع انقلاب سال ۵۷ در ایران قوانین مربوط به ازدواج نیز تغییر پیدا کرد. با دستور روحالله خمینی قانون حمایت از خانواده لغو شده و موقتاً ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۳ مبنا قرار گرفت. مدتی بعد قانون جدیدی در سال ۱۳۶۱ وضع شد که به موجب آن سن اولیه ازدواج یا سن بلوغ برای دختران ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال در نظر گرفته شد که بر این اساس هرگونه اقدام به ازدواج در زیر این سنهای اولیه غیرقانونی بود. نهاییترین تغییر در قانون مدنی در سال ۱۳۸۱ تصویب شد که بر مبنای آن مشروعیت ازدواج بین دختران و پسران زیر سن تعریف شده بلوغ (۱۳ و ۱۵) با رضایت یک قاضی صالح به عنوان یک شرط تأیید شد. با وجود واکنشها و مخالفتهای زیادی که توسط صاحبنظران شده است ولی مجلس شورای اسلامی ایران هنوز تصمیمی در خصوص کودکهمسری و تعیین حداقل سن ازدواج نگرفته است. طبق ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ایران، ازدواج کودکان با اجازه والدین و مجوز دادگاه امکانپذیر است. حوزههای قضایی متعددی ازدواج زودهنگام را با رضایت والدین یا در موارد خاصی همچون بارداری نوجوانان مجاز میدانند. در همین خصوص قوانین سن رضایت به منظور محافظت از کودکان در برابر قرار گرفتن در معرض بهرهکشی جنسی و همچنین قاچاق کودکان نیز وضع شدهاند و تا حدودی به ازدواج کودکان نیز مرتبطند. ازدواج در کودکی بر پسران و دختران تأثیرات منفی میگذارد. هر چند قریب به اتفاق آنهایی که صدمه میبینند دختراناند که بیشترشان موقعیت اقتصادی-اجتماعی ضعیفی دارند. در سطح اتحادیه اروپا و سطح بینالمللی، ازدواج کودکان یکی از اشکال ازدواج اجباری به شمار میرود و مصداق نقض حقوق بشر و نمونهای از خشونت جنسی است. در مجلس شورای اسلامی ایران طرحی تحت عنوان کودکهمسری مطرح شده است که مخالفان و موافقان زیادی دارد که نسبت به آن اظهار نظر نمودهاند. شایعترین آن، ازدواج دختران کم سن با مردانی است که به صورت غیرمتعارف از آنها بزرگتر هستند و این قضیه بیشتر در جوامع سنتی رایج است. تأثیراتی که ازدواج در سنین کودکی بر روی دختران بر جای میگذارد عمدتاً شامل تأثیرات منفی میباشد. ترک تحصیل، قرار گرفتن در معرض خشونت خانگی، احتمال بالای مرگ بر اثر عوارض بارداری و زایمان نسبت دخترانی که به هنگام بارداری سنشان بیش از ۲۰ سال است و تأثیرات منفی روانی از جمله آثار منفی ازدواج دختران در دوران کودکی میباشد. پسران هم به مانند دختران میتوانند زیر سایه ملزومات فرهنگی و سنتی جوامع در زیر سنین قانونی تن به ازدواج بدهند. از آنجا که اصطلاح کودکهمسری بیشتر برای دختران به کار برده میشود و در آمارها و رسانهها نیز بیشتر بر تأثیرات منفی ازدواج زودهنگام بر روی دختران خردسال اشاره میشود، صحبت درباره پسرانی که در کودکی ازدواج میکنند و از حقوق بنیادین خود محروم میشوند معمولاً تحت شعاع قرار میگیرد. طبق آمار یونسکو در سال ۲۰۱۹ نزدیک به ۱۱۵ میلیون مرد زنده در جهان در زیر سن هجده سالگی ازدواج کردهاند. از جمله آسیبهایی که برای ازدواج پسران در سنین کودکی به آن اشاره شده است شامل ترک تحصیل از مدرسه، ناچار شدن به پذیرش مشاغل سطح پایین، فشار مضاعف به آنان برای تهیه مخارج خانواده، بیبهره ماندن آنان از مقتضیات دوران کودکی و نوجوانی میباشد. آمار جهانی: طبق آمارهای بینالمللی بیشتر قربانیان ازدواج در زیر سنین قانونی، دختران هستند. بنا به دادههای یونسکو در سطح جهان حدود ۲۱ درصد از زنان جوان قبل از ۱۸ سالگی ازدواج کردهاند وهمچنین این سازمان در آماری که در یازدهم مارس سال ۲۰۲۰ منتشر کرد بیان داشت که ۶۷۰ میلیون دختر و زن زنده امروز در کودکی ازدواج کردند و این گزارش در ادامه میگوید که ۳۷ درصد از ازدواج زنان جوان در جنوب صحرای آفریقا و قبل از ۱۸ سالگی انجام شده است و بنا به گزارشهای یونسکو درصد دخترانی که در زیر سن هجده سالگی ازدواج میکنند در کشورهای آفریقایی بسیار مشهودتر از سایر نقاط جهان است و تنها در کشورهای نیجریه ۷۶درصد جمهوری آفریقای مرکزی ۶۸درصد و چاد ۶۷درصد دختران در زیر سن هجده سالگی ازدواج کردهاند و اما در ایران دادههای مرکزآمارایران نشان میدهد که در پنج سال گذشته بیش از ۱۳۱ هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند که از این تعداد فقط بیش ازهفتهزار و پانصد مورد مربوط به تابستان سال گذشته بوده است. بر اساس گزارشی که وبسایت تجارتنیوز روز سهشنبه، ۹ فروردین ماه، از اطلاعات مرکز آمار ایران منتشر کرد، از سال 1396 به بعد متوسط ازدواج دختران زیر 1۵ سال سالانه حدود ۳۰ هزار نفر بوده در حالی که فقط ۱۲۳ پسر زیر ۱۵ سال در پنج سال گذشته جزو این آمار قرار گرفتهاند، پیشتر نیز مرکز آمار ایران از افزایش ۱۰.۵ درصدی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در مقایسه سال ۹۹ با سال پیش از آن خبر داده بود وهمچنین سال گذشته خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده بود که در شش ماه اول سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۹۱ کودک از مادرانی با سن ۱۰ تا ۱۴ سال متولد شدند و استان سیستان و بلوچستان با تولد ۲۴۸ نوزاد از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در صدر این آمار قرار داشت. این برآوردها تنها مربوط به ازدواجهای ثبت شده در سازمان ثبت احوال کشور است و احتمال دارد که آمار واقعی بیش از این موارد باشد. این در حالی است که در ماههای اخیر چندین گزارش از خودکشی کودکهمسران در ایران به ویژه در استان سیستان و بلوچستان منتشر شده است. همزمان با پررنگ شدن سیاستهای تشویقی برای ازدواج و افزایش نرخ باروری در کشور که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بر آن تأکید دارد، در سالهای گذشته تلاشهای هدفمندی برای کاهش سن ازدواج در دختران و تشویق خانوادهها برای آسانگیری ازدواج دختران از سوی برخی نمایندگان مجلس و مسئولان دولت ابراهیم رئیسی و نهادهای فرهنگی و آموزشی در حال انجام است. در همین حال برخی مقامهای جمهوری اسلامی پدیده کودکهمسری را انکار و ادعا میکنند که ۱۳ سال سن مناسبی برای ازدواج است. از جمله حسن نوروزی، نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، ۹ آذر سال گذشته گفت که کودکهمسری باید فقط به موارد ازدواج بچه ۹ یا ۱۰ ساله اطلاق شود و دختر ۱۳ ساله دیگر کودکهمسر نیست و بر اساس شرع اسلام، سن بلوغ دختران ۹ سال تمام و برای پسران ۱۵ سال تمام است، اما مقامهای حکومت ایران به طور معمول با ازدواج دختران بالای ۱۳ سال موافق هستند. این در حالی است که بر اساس تعاریفی که جلوتر به آن اشاره کردیم از دیدگاه بینالمللی فرد زیر ۱۸ سال، کودک به شمار میرود. این در حالی است که برخی تلاشها در سالهای اخیر برای اصلاح قوانین مربوط به کودکهمسری در ایران نیز با مخالفت حکومت و به خصوص مراجع تقلید بینتیجه مانده است و یکی از این تلاشها در قالب ارائه طرحی به مجلس بود که بر اساس آن حداقل سن ازدواج در دختر 1۶ سال تمام شمسی و در پسر 18 سال تمام شمسی تعیین شده بود، ولی با توجه به مخالفت برخی مراجع تقلید شیعه این طرح نیزرد شد و در سال جاری مرکز آمار ایران در گزارشی از ثبت ازدواج ۲۰ هزار دختر کمتر از 15 سال در 9 ماه سال گذشته خبر داده، آمار ازدواج دختر بچهها نشان میدهد که با وجود هشدارها و اطلاعرسانیهای مکرر کارشناسان درباره خطرات و تبعات فردی و اجتماعی کودکهمسری، هنوز این مسأله توسط مسوئولان جدی گرفته نشده و بعضاً از آن دفاع یا حتی تشویق میکنند. برخی از مسئولان بدون توجه به تغییرات اجتماعی و بدون توجه به نتایج پژوهشها، با استناد به تجربه خودشان یا مثلاً بستگانشان که در کودکی ازدواج کردهاند و به زعم آنها مشکلی نداشتهاند، خطرات و تبعات کودکهمسری را انکار میکنند. این نگاه غیرعلمی و اشتباه درباره یک مسأله اجتماعی مهم باعث شده است که آینده و سلامت جسمی و روانی و اجتماعی دختران به خطر بیفتد. در گذشته ازدواج در سنین پایین رواج بیشتری داشته و حتی مایه فخر خانوادهها و دخترها بوده که زودتر شوهر کنند، در نتیجه میبینیم که حتی دختران اعیان و اشراف در سنین کم ازدواج میکردهاند. علت هم این بوده که در نظام اجتماعی پیشامدرن و سنتی نقش اصلی زنان، همسری و تولیدمثل و مادری بود و مشارکت اجتماعی، تحصیل و اشتغال برای زنان تعریف نشده بود و زن زاده میشد تا ازدواج کند و بچه به دنیا بیاورد. اما در دوره ما که به سمت مدرن شدن میرویم و بسیاری از ارکان جامعه سنتی فروریخته، دیگر ازدواج در کودکی واجد همان دلیلها و نظام سنتی و پیشامدرن نیست. بررسیها و مطالعات مختلف نشان میدهد در دوره کنونی تابلوی اصلی کودکهمسری، دختر بچهای است که در شرایط فقر خانواده و محرومیت و انزوای فرهنگی و اجتماعی به اجبار ازدواج کرده یا به عبارت دقیقتر فروخته شده است. حال ممکن است معدود خانوادههای متمول و مذهبی برای پاسداشت ارزشهای سنتی و مذهبی برای کودکانشان تصمیم بگیرند که در سن کم ازدواج کنند. چنین ازدواجهایی چون زیر سن مسئولیت قانونی است، در واقع نقض حقوق کودک و چشم بستن بر تبعات آن است. این را هم در نظر داشته باشیم وقتی درباره یک مسأله اجتماعی آسیبزا مثل کودکهمسری صحبت میکنیم نمیتوانیم به استثناها ارجاع بدهیم. تبعات کودکهمسری و ازدواج در سن پایین از چند منظر قابل توجه است: اول نادیده گرفتن حقوق انسانی کودک و گرفتن حق تصمیمگیری از او برای زندگیش است و در ازدواج مسئولیت سنگینی به کودک سپرده میشود که این مسئولیت ممکن است متناسب با توانایی عقلی و احساسی و جسمی او نباشد. دوم ازدواج در سن پایین به معنی بازماندن از تحصیل و نیز از دست دادن بالقوه حق اشتغال است. علاوه بر این در چنین ازدواجهایی به ویژه ازدواج دختر بچهها با مردانی که اختلاف سنی زیادی با آنها دارند، با توجه به مناسبات نابرابر قدرت در خانواده، این همسران کوچک تحت ستم و سرکوب قرار میگیرند و خطر خشونت خانگی با همه اشکال (کلامی، روانی، فیزیکی، جنسی) علیه آنها را افزایش میدهد، که این خشونت نه تنها از طرف شوهر بلکه از طرف اطرافیانش هم به دختر بچه اعمال میشود. با وجود چنین تبعات سنگینی و با توجه به شیوع ۱۷ درصدی ازدواج زیر ۱۸ سال در ایران، تصویب قانون افزایش سن حداقل ازدواج حداقل کاری است که میتواند برای مقابله با این پدیده انجام شود و در کنار تصویب قانون البته اقدامات دیگری مثل حذف زمینههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی منجر به ازدواج در سنین پایین نیز ضروری و غیرقابل چشم پوشی است. حال به تعدادی از این آسیبها اشاره میکنم: 1- آسیبپذیری در برابر بیماریهای مقاربتی و سرطان دهانه رحم: دختران در سنین پایینتری به خاطر شرایط فیزیکی بدنشان مستعد ابتلا به بیماریهایی مقاربتی هستند. 2- آسیبهای روانی و عاطفی: آثار سوء روانی و عاطفی یکی از تأثیرات مخرب ازدواج کودک است. در واقع با چنین ازدواجی، کودک به نوعی از دوران کودکی خود فاصله گرفته و ارتباطش با خانواده و دوستانش قطع شده و از دیگر سو مسئولیت زندگی نیز مزید بر علت میشود و فعالیتش محدود به امور خانه و بچهداری خواهد شد، لیکن این امر منجر به پیدایش افسردگی و اضطراب در وی میشود. همچنین کودکان به دلیل عدم تحمل شرایط نابرابر و ناتوانی در قدرت حل مشکلات، معمولاً فرار از خانه، خودکشی و یا کشتن همسر را انتخاب میکنند که بیشتر چنین اعمالی در زنانی مشهود است که با فقر مالی و مهارت گفت و گو رو به رو هستند.3-افزایش خشونتهای خانگی علیه زنان:دخترانی که زودتر از سن قانونی ازدواج میکنند، بیشتر در معرض خشونت خانگی، سوء استفاده و روابط جنسی اجباری هستند، به گونهای که سن، عدم آموزش، عدم مشارکت و تصمیمگیری در امور، میتواند آنها را بیشتر در معرض خشونت و سوء استفاده قرار دهد که این خشونت تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند. 4- محرومیت از تحصیل: محرومیت از آموزش و تحصیل آموزش نقش محوری در بالندگی و ارتقای بینش و آگاهی کودکان دارد، اما متأسفانه پدیده ازدواج زودرس عامل شایع و مؤثری در محرومیت از تحصیل و آموزش به شمار میرود. بی تردید آموزش مطلوب، به رشد دانش و مهارتها، توانایی اعتماد به نفس و قدرت تصمیمگیری، لذت بردن از ارتباطات مثبت و سالم و در نهایت یک انتخاب آگاهانه در مورد بهداشت و رفاه در زندگی کمک میکند. تحقیقات نشان میدهند، مادرانی که ازدواج زودرس دارند، کمتر به آموزش فرزندانشان اهمیت میدهند، زیرا از فواید تحصیل کمتر اطلاع دارند. همچنین کمتر قادرند کودکانشان را حمایت کنند، به دلیل اینکه سطح تحصیل پایینی دارند که به تبع کودکانشان نیز زودتر از حد معمول ازدواج میکنند. 5- تبعات کودکهمسری برای پسران: کودکهمسری برای پسران هم تبعات سختی را به همراه دارد. به صورت عرفی وقتی یک پسر مجبور میشود که مسئولیت زندگی را بر عهده بگیرد باید نانآوری کند و تن به کارهای سختی بدهد. پسران هم در سنین پایین آمادگی قبول چنین بار سنگینی را ندارند و نتیجه این امر ترک کردن خانه، زن و فرزندان از سوی آنها میشود. پیامدهای جسمی و روانی کودکهمسری: کودکهمسری اثرات منفی بسیاری روی جسم و روان کودکان و البته فرزندان حاصل از این ازدواج میگذارد. از این پیامدها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1- انزوا و افسردگی، 2- بیماریهای آمیزشی و سرطان دهانه رحم،3- بارداری پرخطر، 4- خشونت همسر، و از مهمترین اثرات آن میتوان به خشونت منجر به مجازات را اشاره کرد که در جدیدترین آن اشاره به اعدام سمیرا سبزیانفرد کرد: حکم اعدام سمیرا سبزیانفرد، زندانی محبوس در زندان قرچک ورامین که ١٠ سال پیش به اتهام قتل عمد بازداشت و به اعدام محکوم شده بود، به اجرا درآمد. این زندانی از قربانیان کودکهمسری بود. بر اساس گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری ههنگاو، سحرگاه چهارشنبه ٢٩ آذر ماه ١۴٠٢، حکم اعدام سمیرا سبزیانفرد، ٣٠ ساله و اهل خرمآباد استان لرستان در زندان قزلحصار کرج اجرا شد. وی زیر سن ١٨ سال وادار به ازدواج شده بود. سمیرا سبزیانفرد، مادر دو فرزند در دی ماه ١٣٩٣، در حالی که ١٩ سال داشت به اتهام قتل همسر خود با مشارکت دو فرد دیگر از جمله خواهرش در شهر ملارد استان تهران بازداشت و سپس به اعدام محکوم شد. خواهر وی که آن زمان ١۴ ساله بود، پس از بازداشت با پرداخت ١۵٠ میلیون تومان دیه آزاد شد. این زندانی، روز چهارشنبه ٢٢ آذر ماه سال جاری، بار دیگر به سلول انفرادی انتقال یافت. وی روز دوشنبه ٢٠ آذر به سلول منتقل و شامگاه روز بعد، مجدداً به بندعمومی بازدگردانده شده بود. تا زمان تنظیم این گزارش، خبر اعدام سمیرا سبزیانفرد در رسانههای حکومتی و به ویژه رسانههای نزدیک به قوه قضاییه اعلان نشده است. با استناد به آمار به ثبت رسیده در مرکز آمار و اسناد سازمان حقوق بشری از ابتدای سال ۲۰۲۳ حکم اعدام دستکم ۱۸ زن در زندانهای مختلف ایران اجرا شده است. در اصل میتوان گفت کودکهمسری همان نقض ماده 16 اعلامیه حقوق بشر است، ماده 16: حق آزادی انتخاب همسر: الف – هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچ محدودیت از نظر نژاد، ملیت، تابعیت یا مذهب با هم دیگر زناشویی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج دارای حقوق مساوی میباشند. ب – ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن ومرد واقع شود. پ – خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهرهمند شود. دلایل کودکهمسری: 1- کودکهمسری دلایل متعددی دارد که از مهمترین آنها باید به موارد زیر اشاره کرد: 1-نابرابری جنسیتی: در کشورهایی که زنان و دختران شهروند درجه دوم محسوب میشوند و حقوقشان نادیده گرفته میشود، کودکهمسری به شدت مشاهده میشود. در سیستمهای مردسالار، همه چیز باید تحت کنترل مردها باشد و دخترها و زنها باید همانطور که مردها میخواهند رفتار کنند و فرمانبردار باشند. در چنین سیستمی اگر دختری خارج از عرفی که برای او در نظر گرفته شده است، رفتار کند موجب شرمندگی خانوادهاش میشود و به همین دلیل برخی از خانوادهها ترجیح میدهند، دخترانشان زود ازدواج کند تا مشکلی در آینده پیش نیاید. 2- عرف اجتماعی: در فرهنگهای خاص، برخی رفتارها به دلیل تکرار به طور غیررسمی تبدیل به قانون شده و از آن به عنوان عرف اجتماعی یاد میشود. کودکهمسری یکی از این مواردی است که برخی از خانوادهها به دلیل اینکه بزرگترهایشان در سنین بسیار پایین ازدواج کردهاند، آن را طبیعی میدانند و همین اتفاق را برای فرزندانشان رقم میزنند. 3- فقر: بنابر گزارش یونیسف، تقریباً ۴۰درصد دخترهایی که در فقیرترین کشورهای دنیا زندگی میکنند، کودکهمسر هستند و این رقم دو برابر متوسط جهانی است. خانوادههای فقیر، دختران کودک خود را به امید کاهش هزینههای خانواده و به دست آوردن امنیت مالی به عقد مردهای بزرگسال در میآورند. در این خانوادهها به دخترها به چشم کالا و موجوداتی بیارزش نگاه میشود. 4- ناامنی: در ۱۰ کشوری که بالاترین نرخ کودکهمسری دارند، مانند یمن و سودان جنوبی، بحرانهای ناشی از جنگهای داخلی در خانوادهها احساس ناامنی به وجود میآورد. همچنین تغییرات جوی و بلاهای طبیعی در کشورهای فقرزده اوضاع خانوادهها را بدتر میکند. در این شرایط خانوادهها ترجیح میدهند دختران کودک خود را به ازدواج کسی درآورند که از او در برابر خطرات محافظت کند.
بخش۳: خانم لیلا باستانی نوشهر سخنرانی خود را با موضوع زن، زندگی، آزادی ایراد کردند: مهسا (ژینا) امینی، زن جوان ۲۲ ساله اهل سقز که به تهران سفر کرده بود روز سهشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ در ایستگاه متروی حقانی تهران، به بهانه حجاب نامناسب توسط مأموران پلیس امنیت اخلاقی بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد موسوم به وزرا منتقل شد. کوتاه مدتی پس از بازداشت، پیکر نیمهجان وی در حالی که با سطح هوشیاری درجه ۳ به کما رفته بود به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کسری منتقل شدبا توجه به کارنامه بد انتظامی در برخورد خشن با متهمان و وقایع مشابه پیشین، افکار عمومی با باور به ضربوشتم این زن جوان در محل بازداشتگاه، نسبت به این وضعیت واکنش نشان داد توضیحات غیرقابل پذیرش فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی (فراجا) در دفاع از عملکرد خود در رابطه با فوت خانم امینی، سابقه عملکرد انتظامی در کنار نارضایتی گسترده از وجود نهادی به نام پلیس امنیت اخلاقی به اعتراضات گسترده در ایران دامن زد اعتراضات شهروندان به این رخداد از زمان فوت مهسا امینی، مقابل بیمارستان کسری در خیابان آرژانتین تهران آغاز شد و علیرغم فشار نهادهای امنیتی پس از خاکسپاری او در گورستان آیچی سقز، شکل خیابانی به خود گرفت تا جایی که نهایتا، هشتاد و دو روز اعتراضات سراسری در ۳۱ استان، ۱۶۰ شهر و ۱۴۳ دانشگاه بزرگ کشور را حدفاصل ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تا ۱۶ آذر ۱۴۰۱ رقم زد. اعتراضاتی که به واقعه فوت خانم امینی محدود نماند و به سرعت ارکان و پایههای سیاسی و ایدئولوژیک حکومت ایران را نشانه گرفت. اعتراضاتی که با سرکوب شدید و استفاده نیروهای یگان ویژه پلیس و بسیج از گاز اشکآور، گلولههای ساچمهای و سلاح جنگی منجر به کشته شدن دهها تن و جراحات وارده به صدها نفر از معترضان شده است. گزارش پیش رو علیرغم محدودیتهای شدید ارتباطی که حکومت ایران از زمان بروز اعتراضات تاکنون اعمال کرده، با توجه به ضرورت جاری، به جمعبندی از هشتاد و دو روز اعتراضات حدفاصل ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تا ۱۶ آذر ۱۴۰۱ میپردازد. اعتراضاتی که در زمان تهیه این گزارش همچنان به شکلهای گوناگونی در قالب کنشهای فردی و جمعی ادامه دارد. ویژگیهای این اعتراض: اعتراضات مورد بررسی این گزارش از ویژگیهای خاصی برخوردار بود که آن را متمایز از اعتراضات یک دهه اخیر و در بعضی مواقع نسبت به عمر جمهوری اسلامی میکند. 1- برخلاف عمده اعتراضات سالهای اخیر اعتراض بر اساس مطالبات اقتصادی یا محیط زیستی شکل نگرفت بلکه خواستههای سیاسی و حقوق بشری در مرکز آن بود. 2- اعتراضات مردمی حول جان باختن یک زن جوان شکل گرفت، زن بودن، کرد بودن و سنی مذهب بودن او تماماً به گروههای سرکوب شده و تحت تبعیض جنسیتی، اتنیکی، مذهبی منتسب میشد. اعتراض یکپارچه جامعه ایرانی نشان داد در مقابل این دستهبندیهای ایدئولوژیک بی تفاوت است و کنش مترقی جمعی دارد. نسل جوان ایرانی که به گفته مسئولین انتظامی بعضاً میانگین سنی آنان به ۱۵ سال میرسید سهم عمده و مهمی در این اعتراضات داشتند. 4- همبستگی کمسابقهای بین ایرانیان داخل و خارج کشور شکل گرفت. 5- این اعتراضات تقریباً تمام گروههای اجتماعی و طبقاتی را به صورت کمسابقهای در یک موضع واحد در حمایت از معترضان قرار داد، طبقه متوسط شهری در کنار طبقات پایین یا بالادست در شهرهای کوچک و بزرگ، در مرکز و حاشیههای کشور، گروههای اتنیکی، اقلیتهای مذهبی، اقلیتهای جنسیتی، اصناف از جمله معلمان، گروههای کارگری، دانشجویان، اساتید، هنرمندان، ورزشکاران از جمله این موارد بودند. در این اعتراضات به شکل کمسابقهای همراهی بازار و کسبه در برخی شهرستانها با اعتراضات از طریق اعتصاب را شاهد بودیم. 6- از نظر تداوم، این اعتراضات را میتوان طولانیترین اعتراضات خیابانی پیوسته در عمر حکومت جمهوری اسلامی دانست. 7- به دلیل محتوا و مطالبات مترقی این اعتراضات، جامعه جهانی، به خصوص چهرههای فرهنگی، هنری و سیاسی به صورت کمسابقهای صدای مردم ایران شدند و با اطلاعرسانی و عملکردهای خود باعث توجهات جهانی به آنچه در ایران میگذرد، شدند. 8- مطالبات معترضان که مسئله حقوق زنان در مرکزیت آن قرار داشت، نشانه مثبتی از یک جامعه مترقی و مطالبهگر داشت. 9- یکی از نقاط تمایز این اعتراضات با موارد پیشین، مقابله معترضان غیرمسلح با نیروهای سرکوب بود. صحنههای زیادی از همبستگی معترضان برای جلوگیری از دستگیر شدن افراد یا ایستادگی آنان در مقابل نیروهای مجهز به ادوات ضدشورش دیده شد. 10- در کنار اعتراضات خیابانی، نبرد سایبری در دو جبهه مخالفان و موافقان وضعیت موجود پررنگ بود. 11- سایتهای پرشمار دولتی هک شد، همبستگی جهانی هشتگ مهسا امینی را با رکورد حدود ۲۸۴ میلیون توئیت به رتبه اول در تاریخ توییتر تبدیل کرد. حکومت ایران در موضوع چیدمان نیروی سرکوب میدانی با فضا دادن بیشتر به فراجا و نیروهای این واحد از یک طرف و از طرفی با اتخاذ روشهای جایگزین به جای قطع کامل اینترنت کشور مانند اختلال بر اساس زمان و مکان یا کاهش سرعت نت و همینطور تقویت فیلترینگ سعی کرد روشهای جدید برخورد را بیازماید. 2- رسانههای نزدیک به نهادهای امنیتی به هدف حفظ ابتکار در اطلاعرسانی، در اقداماتی کمسابقه با اعزام گزارشگر سعی کردند به پوشش اعتراضات به شیوه خود مبادرت کنند، همچنین به طور مستمر در مورد تلفات این اعتراضات آماردهی کنند، هر چند در عمده این موارد آمار ارائه شده بسیار کمتر از آمارهای واقعی بود. 13- این اعتراضات که فاقد رهبری و خطدهی بود نشان داد جامعه ایرانی به خصوص نسل جوان آن در مورد مطالبات حقوق بشری خود مصمم و آگاه است. 14- اتنیکهای ایرانی به خصوص شهروندان کرد و بلوچ که هر دو نیز از پیروان اهل سنت هستند، در این اعتراضات جایگاه ویژهای داشتند. آنها همچنین شاهد خونینترین سرکوبها در این اعتراضات بودند. در حالی که ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران در مقر سازمان ملل در نطق سخنرانی سالانه خود از حقوق بشر صحبت میکرد، همزمان مردم معترض به عملکرد پلیس و قوانین مذهبی که به خصوص زنان جامعه را هدف قرار میدهد به خیابانها آمدند. مردم خشمگینی که فقط در چند هفته پیش از این واقعه، دستگیری و پخش اعترافات اجباری سپیده رشنو از زنان معترض به حجاب اجباری را از تلویزیون دیده بودند و یا ویدئوی مادری که برای رهایی دختر بیمارش از چنگ گشت ارشاد التماس میکرد، با خشم ناشی از خبر جان باختن مهسا امینی راهی خیابانها شدند. روز ۲۶ شهریور ماه نخستین جرقههای اعتراضی در تهران، سنندج و سقز زده شد. سپس به سرعت اعتراضات به شهرهای دیگر و گروههای و طبقات اجتماعی مختلف رسید. این اعتراضات در کنار نتایج خونینی که برای معترضان داشت، به اقدام کمسابقه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد علیه ایران نیز منجر شد. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در نشستی ویژه درباره سرکوب اعتراضات ایرانیان از سوی جمهوری اسلامی، قطعنامهای را به تصویب رساند که بر اساس بندی از آن، یک کمیته حقیقتیاب بینالمللی درباره اعتراضات ایران تشکیل میشود. رأیگیری این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد برای تصویب این قطعنامه در روز پنجشنبه سوم آذر، ۲۵ عضو شورای حقوق بشر رأی موافق و شش عضو رأی مخالف دادند. رأی ۱۶ عضو نیز ممتنع بود. ساعاتی قبل از آن، در نشست اضطراری این شورا در مقر سازمان ملل متحد در ژنو، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل درباره اعتراضات، به قطع اینترنت و سرکوب گسترده معترضان اشاره کرد. او همچنین گفت که بررسیها در مورد قتل مهسا امینی، اصولی نبوده و استانداردهای تحقیق بیطرفانه را نداشته است. جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران نیز در این نشست به حمله نیروهای امنیتی و لباس شخصی به دانشگاهها، کشته شدن کودکان معترض، برگزاری دادگاه و اعتراف اجباری و صدور حکم اعدام برای معترضان اشاره و درباره این موارد ابراز نگرانی کرد. در این نشست، دیگر نمایندگان کشورهای حاضر، خواستار رفع محدودیت و فشار بر رسانهها و روزنامهنگاران و همچنین توقف سرکوب فعالان مدنی در ایران شدند. نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره اعتراضات سراسری در ایران، دو روز پس از برگزاری یک نشست مشابه در پارلمان اروپا برگزار شد. نمایندگان پارلمان اروپا در نشست این پارلمان ضمن حمایت از اعتراضات مردم ایران، خواستار قرار گرفتن کلیت سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی و همچنین بسته شدن سفارت خانههای جمهوری اسلامی در خاک اتحادیه اروپا شدند. در جریان اعتراضات سراسری، علاوه بر کشته شدگان، شمار زیادی از شهروندان در سرتاسر کشور به اشکال مختلفی مصدوم شدند. بنا بر گزارشات، این مصدومیتها ناشی از ضربوشتم با باتون، شوکر الکتریکی و یا در نتیجه استفاده از سلاحهایی چون اسپری فلفل، گاز اشکآور، تفنگهای ساچمهزن یا گلولههای پلاستیکی و در مواردی هم سلاحهای جنگی، به خصوص اسلحه کمری بوده است. خیزش زن، زندگی، آزادی را میتوان یکی از گستردهترین جنبشهای نوین اجتماعی پساساختارگرا در ایران خواند. این جنبش بیش از آن که ریشه اقتصادی یا طبقاتی داشته باشد یا از ایدئولوژی یا رهبری خاصی الهام گرفته باشد، جنبشی متکثر، افقی، سیال، غیرمتمرکز و بدون برنامه اما هدفمند بود که در آن خواستههای ساختارشکنانه همچون آزادی حجاب، رفع تبعیض و نفی نظام مطرح شد و در آخر میخواهم راجع به نرگس محمدی و فعالیتش کوتاه صحبت کنم: نرگس محمدی (زاده ۱ اردیبهشت ۱۳۵۱) فعال حقوق بشر، زندانی سیاسی ایرانی و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۲۳ میلادی است. او عضو سابق شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تحکیم وحدت و نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر است. محمدی کارش را در کنار ملی-مذهبیها آغاز کرد و از مخالفان نظام جمهوری اسلامی است. او اواخر دهه ۱۳۷۰ بازداشت شد اما بازداشت او در آغاز سال ۱۳۸۹ مورد توجه قرار گرفت و از آن زمان چندین بار در زندان به سر میبرد. همسرش تقی رحمانی نیز از فعالان سیاسی است که بیش از ۱۴ سال در زندان بوده است. بیبیسی در سال ۲۰۲۲ او را یکی از ۱۰۰ زن الهامبخش و اثرگذار در جهان معرفی کرد. در سال ۲۰۲۳، کمیته نوبل نروژ جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۳ خود را به محمدی اهدا کرد. این کمیته از نرگس محمدی به عنوان رهبر طبیعی جنبش زن، زندگی، آزادی در سپتامبر ۲۰۲۲ (شهریور ۱۴۰۱) نام برد و جایزه نوبل را به خاطر بر عهده گرفتن رهبری این اعتراضات و همچنین مبارزه شجاعانهاش برای آزادی و حقوق بشر در طول سه دهه به او اهدا کرد. نرگس محمدی فعالیت سیاسی خود را با جریانات ملی مذهبی آغاز کرد، در سال ۷۶ در ستاد محمد خاتمی فعال بود و در انتخابات سال ۱۳۷۸ مجلس در ستاد ملی مذهبیها فعالیت داشت. او همچنین عضور شورای عالی سیاستگذاری سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی نیز بوده است. نرگس محمدی در جامعهی زنان انقلاب اسلامی در رابطه با مسئلهی زنان فعالیت میکرد؛ یا در نشریهای تحت عنوان پیام هاجر، که اعظم طالقانی در میآورد، در حوزهی زنان و در حوزهی جنبش دانشجویی مطلب مینوشت. در سال ۹۵ در ششمین سالگرد بازداشت خانگی زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی با نگارش دلنوشتهای تأکید کرد که یاد آنها گرامی داشته شود و گفت: یادشان میکنیم. یادی از پیرمرد در حصر، آقای کروبی که آنچه از او به یاد داریم، دلسوزی و مهربانی است و یادی از زن روشنفکر سرزمینمان، بانوی در حصر، زهرا رهنورد که عمری معلمی کرد و میرحسین موسوی که ششمین سال حبس را پیش رو دارند. در سال ۹۶، آخرین انتخاباتی که او شرکت کرده، در زندان اوین به فهرست امید، فهرست مورد حمایت اصلاحطلبان رأی داد. اما پس سال ۹۸، نظر او تحریم انتخابات آن سال و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بوده است. در فروردین سال ۱۴۰۰ گفته شده که او از جمله افرادی بوده که با میرحسین موسوی در حصر دیدار کرده است. وی در یادداشتی که روز جمعه ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۱ در صفحه اینستاگرامش منتشر شد، با حمایت از کوششها در مخالفت با حجاب اجباری در ایران، خطاب به رئیس قوه قضاییه نوشت که تلاش زنان ایرانی برای برخورداری از حق پوشش، نه بیحیایی بلکه تقلایی حقطلبانه و مبارزهای شجاعانه است. او از جمله ۱۵ فعال سیاسی و مدنی بود که در بهمن ۱۳۹۶ با تأکید بر اصلاحناپذیری نظام جمهوری اسلامی ایران خواستار برگزاری همهپرسی تحت نظارت سازمان ملل متحد برای گذار مسالمتآمیز از حکومت فعلی به یک دموکراسی سکولار پارلمانی شد.
بخش۴: بحث آزاد با موضوع همه در برابر قانون برابر هستند آغاز گردید: در ابتدا خانم پانیذ ترابنژاد با تعریفی از همه در برابر قانون مساوی هستند گفتند: برابری در برابر قانون یا برابری قانون اصلی است که براساس آن همه مردم تابع قوانین یکسانی هستند. ماده ۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان میدارد که همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هیچ تبعیضی از حمایت یکسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر ضد هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید ازحمایت یکسان قانون بهرهمند گردند. بنابر گفته سازمان ملل، این اصل به طور خاص برای اقلیتها و فقرا اهمیت دارد، از این رو قانون و قضاوت باید صرفه نظر از نژاد، جنسیت، جهتگیری جنسی، هویت جنسی، منشاء ملی، رنگ، قومیت، دین ناتوانی یا دیگر خصایص بدون هیچ امتیاز، تبعیض یا سودگیری برای همگان برابرانه اعمال شود. اصل ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میگوید: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان و در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردار هستند. وقتی کلمه موازین اسلامی وارد قانون میشود باعث ایجاد نقص حقوق بشر میشود و با این سؤال از حاضرین مشارکت خواستند اگر قانون با موازین اسلامی سنجیده و انتخاب نمیشد آیا باز هم نقض حقوق بشر در قوانین اساسی کشور ایران وجود داشت. خانم پروین محمدی افقا بیان کردند: نقص قوانین صورت میگرفت اما نه به این شدت؛ چون نابرابریهایی که در قوانین زنان وجود دارد همه و همه با موازین اسلام است. اگر بدو ورود روحالله خمینی، اسلام و قانون اساسی جدای از هم بود دیگر در حق زنان اینقدر ظلم نمیشد. زنان هر شلاقی که میخوردند از وجود اسلام است. چرا که در اسلام ارزش زن خیلی کمتر از مرد است اگر اسلام وجود نداشت کودکهمسری وجود نداشت و قوانین زن و مرد برابر میشد. آقای مازیار پرویزی بیان کردند: همه دینها اشکالاتی دارند نباید فقط دین اسلام را بیان کرد حتی بیدینی هم مشکلاتی دارد. خانم گلشیخ بیان کردند: ما درباره موارد نقض حقوق بشر در ایران صحبت میکنیم. قوانین اساسی ایران بر مبنای قوانین اسلامی پایهریزی شده است. ما باید درباره اسلام و قوانین اسلامی که وارد قوانین ایران شده بحث کنیم وهیچکس در اینجا به دین کشورهای دیگر توهین نکرد چه بسا در کشورهای اسلامی دیگر شرایط قوانین بسیار بهتر است. خانم بیرجندی بیان کردند که صحبتهای آقای مازیار پرویزی صحیح است اما از آنجایی که قوانین ایران بر مبنای موازین اسلامی نوشته شده است این ایراد در واقع در قانون اساسی کشور ماست که دین را از دولت جدا نمیکند. آقای منوچهر شفاهی بیان کردند: آنهایی در رأس ایران هستند و طرفدار حکومت هستند نه مجازات میشوند و نه دستگیر میشوند. اسلام یک انگیزه است برای اعمال نابرابری اما فقط دلیل اسلام نیست. در ایران مردم به دلیل عدم آگاهی از حقوق خود حتی درباره قانون اساسی نمیتوانند خواستار حق خود باشند. مردم برای برابری قوانین تلاشی نمیکنند. خیلی از مردم به بیقانونیها بیتفاوت هستند. مثل بیتفاوتی به اختلاسهایی که میشود. گرانیها، بیعدالتی در ساختوساز ساختمانی. پس در نتیجه ما باید حق خود را بشناسیم و حق خود را طلب کنیم.
در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران منشی جلسه: خانم پروین محمدی افقا، مسئولین ضبط صدا و تصویر: آقای محمدرضا صالحی، خانم فهیمه تیموری، ادمینها: آقایان فرشاد اعرابی، صدرا مجیب یزدانی و دیگر همکارانی که در جلسه حضور داشتند خانمها و آقایان: منوچهر شفاهی، طیبه نجاتیان، امیر کوثری، نرگس مباشریفر، نوید احمدی، پریسا نیکونام نظامی، امیر پالوانه، اسفندیارسنگری، خانم سمانه بیرجندی، محسن شاهسوند، ختم جلسه را در ساعت ۱۷:۴۵ اعلام نمودند.
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان، 6 ژانویه 2024
طیبه نجاتیان
گزارش جلسه ویژه نمایندگی منطقه شمال آلمان در تاریخ 6 ژانویه 2024 در ساعت 20:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء نمایندگی، همچنین مهمان جلسه آقای امیر پالوانه فعال حقوق بشر و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اسپیس ایکس (توئیتر) کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای اصغر خدابنده سامانی ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و اعلام موضوع سخنرانی با عنوان اعتراضات دی ماه 1398جلسه را آغاز نمودند.
آقای اصغر سامانی خدابنده گفتند: در آبان ماه سال 98 اعتراضاتی داشتیم و بعد از آن در دی ماه سال 98 و بعد از شلیک به سمت هواپیمای 768 اوکراینی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اعلام کردند که به اشتباه به این هواپیما شلیک کردند ولیکن آنها در ابتدا اعلام کردند که این هواپیما به دلیل نقص فنی سقوط کرده و بعد از سه روز اعلام کردند که مورد حمله سهوی موشکی پدافند سپاه شده و این موضوع باعث اعتراضات شد و دانشجویان به خیابان آمدند و بیش از بیست شهر کشور این اعتراضات شرکت کردند. در اینجا بحث استعفای خامنهای به میان آمد چراکه ایشان فرمانده کل قوا بودند و اشتباه را از طرف ایشان میپنداشتند.
آقای امیر پالوانه گفتند: اعتراضات آبان ماه سال 1398 در پی افزایش یک شبه قیمت بنزین و سهمیهبندی آن آغاز شد. چرا بنزین با معیشت مردم گره خورده است؟ دلایل متعددی در این باره وجود دارد اما یکی از آنها میتواند ضعف در ناوگان حمل و نقل عمومی بخصوص در شهر تهران باشد، که این ضعف را مسافربرهای شخصی پر کردهاند و از این راه گذران زندگی میکنند. این گرانی موجب کاهش تقاضا برای انتقال با خودروهای شخصی شده و عدم سنخیت کرایه با هزینهها، موجب این شده است که قشر بزرگی آینده شغلی خود را نابود شده ببیند. این گرانی موجب بالا رفتن کرایه حمل و نقل شده است که تأثیر مستقیم در قیمت کالا و به صورت غیرمستقیم در اجاره منزل، اجاره محل کار، قیمت خودرو و… را دارد. در کل این فرآیند باعث ایجاد تورم بالا و سقوط ارزش پول ملی گردیده است. با توجه به حرفهای همیشگی دولتمردان جمهوری اسلامی مبنی بر این افزایش قیمت هیچ تأثیری در معیشت مردم نداشته و اما با توجه به تجربیات مردم ایران در طول حیات جمهوری اسلامی که این حرف همیشه غیرواقعی بوده است. مردم نه تنها به علت گرانی بنزین دست به اعتراض زده بودند بلکه خواستار گذار از این نظام فساد بودهاند. اعتراضات در ایران در ۲۹ استان و بیش از۱۰۰ شهر رخ داد که به روشهای خاموش کردن و توقف خودروها در بزرگراهها و خیابانها، تظاهرات، اعتراض، تحصن، ایستادگی مدنی، کنشگری اینترنتی، تجمع دانشجویان اعتراضهای خود را بیان کردند که در جریان این اعتراضات بیش از هفت هزار نفر دستگیر شدند و بیش از ۱۵۰۰ نفر کشته شدهاند که میتوان به عنوان یکی از خونینترین سرکوبهای تاریخ جمهوری اسلامی در طول حیات خود از آن یاد کرد. جمهوری اسلامی جهت قطع کردن رابطه مردم ایران با دنیای پیرامونی خود اینترنت را قطع کرد. در روزهای نخستین گرانی بنزین نمایندگان پوشالی مجلس جمهوری اسلامی در حرکتی غیر هماهنگ شده اعلام داشتند که قصد برگردان قیمت بنزین به قبل را دارند اما پس از صحبتهای علی خامنهای این حماسهسرایی خاتمه یافت. پس از گذشت دو ماه احکام سنگین بازداشتشدگان این اعتراضات در حال صدور میباشند که به عنوان مثال دادگاه انقلاب تهران، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی را به اتهام مشارکت در تخریب و تحریق به قصد مقابله با نظام به اعدام، ۳۸سال زندان و ۲۲۲ ضربه شلاق محکوم کرده است. اعتراضات میعشتی و عبور از جمهوری اسلامی در این چند سال اخیر به گونهای شده است که هر چند ماه یکبار شاهد این اعتراضات در نقاط مختلف ایران میباشیم. مشاهده میشود بعد از مورد هدف قرار گرفته شدن هواپیمایی اوکراینی توسط پدافند سپاه در شهرهای تهران، ساری، اصفهان، رشت، همدان، کرمان، شیراز، بابل و ارومیه تجمعات اعتراضی برگزار شد. در تراژدی سقوط هواپیما ۱۷۷ نفر کشته شدند. منشاء پیدایش این اعتراضات و گذار از جمهوری اسلامی را میتوان در فساد نهادینه، عدم رضایت از وضیعت میعشتی و بالا بودن خط فقر نسبت به درآمد برای اقشار کمدرآمد و میان درآمدی که این افراد طیف وسیعی از اقشار جامعه را شامل میباشد یافت. میزان بالای بیکاری و به وقوع پیوستن بلایای طبیعی و عدم تحقق وعدههای صاحبان قدرت که موجب محرز شدن این امر که جمهوری اسلامی هیچ کار و حمایتی در بهبود وضع میعشتی مردم جامعه نمیکند. وقتی دولتمردان و صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی جهت تبرئه کردن خود تقصیر را بر گردن تحریمها انداخته و تحریمها را مسبب این اوضاع میدانند باید از این آقایان سؤال شود که در زمان امضا توافقنامه هستهای یک هواپیما پر از دلار و یورو به ایران ارسال شد، چرا اوضاع بهتر نشد؟ وقتی انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 برگزار گردی،د در بین ۱۶۳۶ متقاضی ریاست جمهوری، فقط ۶ نفر تأیید صلاحیت شدند که در مصاحبههای تلویزیونی کاندیدها همدیگر را مکرراً به دزدی و فساد متهم کردند و شایان ذکر است که صلاحیت این ۶ نفر توسط شورای نگهبان تأیید شده بود سؤالی در اینجا مطرح میباشد با توجه به اینکه این افراد از فیلتر شورای نگهبان رد شده بودند، چگونه توانستهاند تأیید صلاحیت شوند؟ آیا در بین۱۶۳۶ نفری که ثبت نام کردند آیا کسی بهتر از این آقایان نبوده است؟ محمد عزیزی، نماینده ابهر و فریدون احمدی، نماینده زنجان به اتهام معاونت در اخلال در بازار خودرو در بازداشت بودند. یک عضو هیأت رئیسه مجلس در این مورد گفته: قرار وثیقه ۱۰ میلیارد تومانی برای این دو نماینده تعیین شده است. محمد عزیزی نایب رئیس فراکسیون امامزادگان، عضو کمیسیون صنایع و رئیس کمیته پتروشیمی، این کمیسیون در مجلس است. این آقایان بعد تأمین وثیقه به مجلس برگشته و مشغول بکار شدند!! در تراژدی دیگر برای جلوگیری از ورود ویروس کرونا به کشور هیچگونه اقدام و نظارت دقیق انجام نگرفته و شرکت هواپیمایی ماهان کماکان به پروازهای خود را به چین ادامه داد که نتیجه آن ورود ویروس کرونا به کشور شد و مسئولین را شوکه زده کرد. حتی عدم کفایت صاحبان قدرت زمانی به حد اعلای خود میرسد که با توجه به عدم وجود ماسک در داروخانهها و کمیاب شدن آن خبر ارسال ماسک به چین به گوش میرسد. نکته قابل تامل رتبه ایران از لحاظ آمادگی با مقابله با بیماریهای واگیردار میباشد که طی ردهبندی جهانی از انتها رتبه چهارم را دارا میباشد و فقط ایران از کشورهای سودان یمن و کره شمالی بالاتر میباشد. میتوان پنهانکاری جمهوری اسلامی را در جایی دید که بنا بر اعلام نماینده شهر قم بیش از 50 نفر قربانی در این شهر جان خود را از دست دادهاند، که با انکار وزارت بهداشت مواجه شد. تناقض دیگر با مقایسه آمار ارائه شده توسط وزارت بهداشت و آمار جهانی که نرخ تلفات در جهان بین ۲ تا ۳ درصد و در ایران این نرخ حدود ۲۵ درصد میباشد. به پنهانکاری جمهوری اسلامی پی برد. اخباری که مردم در رسانههای اجتماعی پخش میکنند حکایت از پر بودن ظرفیتهای بیمارستانها میباشد. تمامی کشورهای همسایگان ایران به دلیل مشاهده کردن مبتلایان در مرزهای خود تمامی مرزهای زمینی، هوایی و آبی خود را با ایران بستهاند، که همه این اتفاقات نشانگر عدم توانایی جمهوری اسلامی در برخورد با این ویروس میباشد. در نقاطی که اعتراضات پررنگتر بوده است حجم بالای نارضایتی مردم در بر داشته و میتوان رد مشکلاتی همچون تخلفات مالی مؤسسات اعتباری، پرداخت نکردن حقوق کارگران، بیکاری، زلزله، سیل و عواملی که مستقیم یا غیرمستقیم معیشت مردم را تحت تأثیر قرار دادهاند را مشاهده کرد. بطور مثال استان کرمانشاه که اعتراضات پررنگ مردم این استان در آبان ماه رقم زده شد ریشه در برآورده نشدن وعدههای دولتمردان پس از زلزله و نگاه قومیتی جمهوری اسلامی به قوم کرد میباشد که موجب شده است که این قسمت از ایران با مشکل بیکاری دست به گریبان باشد و به ناچار چه مرد و زن، چه پیر و جوان مجبور به کولبری باشند. میزان بالای فقردر شهر کرمانشاه موجب شده است که این شهر یکی از چهار شهر نخست در ایران به لحاظ حاد بودن معضل حاشیهنشینی باشد. جمعیت حاشیهنشینان در شهر کرمانشاه نزدیک به ۳۷۰ هزار نفر برآورد میشود. در یکی دیگر از حرکات اعتراضی مدنی مردم ایران، آمار پایین رأی دهندگان در انتخابات مجلس ۱۳۹۸ میباشد که موجب رقم زدن پایینترین نرخ شرکت در انتخابات، از ابتدای حیات این رژیم تا بحال را بوده است. حمیدرضا جلاییپور، از چهرههای وابسته به جریان موسوم به اصلاحطلب نیز نتایج انتخابات اخیر را حاوی درسهایی برای هسته سخت قدرت، کارگزاران و اصلاحطلبان پیشرو، دانسته و میگوید که دراین انتخابات شاهد پایینترین مشارکت همه انتخاباتهای بعد از انقلاب در کل کشور(۴۱ درصد) و تهران (۲۲درصد) بودیم و راهیافتگان به مجلس مورد حمایت اقلیت کوچکی از شهروندانند. روزنامه کیهان نیز از یکسو کاهش مشارکت را نوسان در میزان مشارکت عنوان کرده و ضمن طبیعی خواندن آن، دولت حسن روحانی و اصلاحطلبان را مقصر اصلی همین نوسان معرفی کرده است. حسین شریعتمداری، مدیر مسئول این روزنامه حکومتی و نماینده ولی فقیه در مؤسسه کیهان، مدعی شده است که مردم به اسلام و انقلاب و نظام وفادار بوده و هستند. بنابراین نسبت دادن کاهش چند درصدی مشارکت به ناامیدی مردم از اسلام و انقلاب و نظام علاوه بر آنکه یک دروغ شاخدار است، اهانت به تودههای چند ده میلیونی مردم نیز هست. در حالی که دو جناح اصلی درونحکومتی یکدیگر را مقصر وضعیت کنونی معرفی میکنند، بسیاری از تحلیلگران و منتقدان جمهوری اسلامی معتقدند، با توجه به وقایع اخیر در ایران به خصوص اعتراضات دی ماه ۹۶، آبان ماه گذشته با حدود۱۵۰۰ کشته و نیز سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران و دروغ گویی و پنهانکاری حکومت، نظام حکومتی ایران در مجموع خود با بحران جدی مشروعیت مواجه شده و کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات اخیر مجلس نیز جلوهای از این بحران است. آقای خدابنده گفتند: در آن زمان اعتراضات انجام شد اما دوباره اعتراضات خاموش شدند و به فراموشی سپرده شده است و تنها در طی این چند سال فقط در بعضی مواقع سخنرانیهایی انجام میشود، با وجود کشته شدن افرادی که حتی تابعیت کشورهای دیگر را هم داشتند اما جامعه جهانی هم هیچ اقدام مؤثری انجام نداده است و این اتفاقات چه دلیلی دارند؟ آقای پالوانه گفتند: انقلاب 57 به یکباره به پیروزی نرسید و سالها طول کشید. در حال حاضر هم به همین نحو است و ممکن است این اعنراضات سالها به طول بیانجامد تا به ثمره برسد. خانم پروین محمدی گفتند: حرف آقای پالوانه را تأیید کردند و گفتند: این آخرین قطرات سرریز شدن صبر مردم را نشان میدهد و این اعتراضات آنقدر به وجود میآید تا مردم به اهداف خودشان برسند و خوشبختانه مردم ایران آگاه شدهاند و برای مطالبه حقوق خود تلاش میکنند. آقای فرشاد اعرابی گفتند: مردم ایران اعتراضات مسالمتآمیز انجام دادند مثل پارک کردن ماشینهای خود در خیابان و بستن خیابانها. اما دولتمردان جمهوری اسلامی متأسفانه با قطع کردن اینترنت بیشتر مشاغلی که به صورت آنلاین فعالیت میکردند را بیکار کردند. پیامهای تهدیدآمیز ارسال میکردند و پنهانکاری و کشتار مردم و بعد از آن بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه و تجاوز به زندانیان انجام شد و در نهایت افراد را به حبسهای طولانی مدت محکوم کردند و حتی بعضی از افراد را به اعدام محکوم کردند و به دار آویختند. در اینجا آمار کوتاهی از اعتراضات 98 را خدمتتان عرض میکنم. 1500 نفر کشته، که نام بیش از 304 کشته از طریق عفو بینالملل اعلام شده و 7 نیروی امنیتی کشته شدند ولیکن میدانیم که این کشتار بیش از اینها است و دولتمرادن جمهوری اسلامی ایران تعداد کشتهها را پنهان کردهاند. آقای پالوانه گفتند: دولت جمهوری اسلامی ایران خشونتگرا است و هر گونه اعتراضی را با نهایت خشونت خاموش میکند و مردم به خاطر نجات جان خود دیگر به اعتراضات ادامه نمیدهند.
در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران منشی جلسه: خانم طیبه نجاتیان و دیگر همکاران و مهمانانی که در جلسه حضور داشتند خانمها و آقایان فرشاد اعرابی، پروین محمدی افقا، عباس منفرد، ختم جلسه را در ساعت 20:53 اعلام نمودند.
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی، ۱۲ ژانویه ۲۰۲۴
نرگس مباشریفر
گزارش جلسه ویژه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در تاریخ 12 ژانویه 2024 در ساعت ۱8:00 به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضاء کمیته، همچنین مهمان جلسه آقای شهریار نقشبندی و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی اینستاگرام کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای رضا شایگان ضمن خوشآمدگویی و خیرمقدم به تمامی حاضرین و اعلام موضوع سخنرانی با عنوان بررسی کنوانسیون حقوق بومیان جلسه را آغاز نمودند.
آقای نقشبندی گفتند: کنوانسیون بومیان دارای 46 ماده است و قائدتا نمیتوان تنها در یک جلسه کوتاه به تکتک موارد آن پرداخت و فقط ما به صورت اجمالی آن را مورد بررسی قرار میدهیم که ببینیم این کنوانسیون چه هست و چه ارتباطی به ایران و دولتمردان جمهوری اسلامی دارد. آقای نقشبندی با این مطلب سخنان خود را شروع کردند که: امیدوارم بحثی را داشته باشیم که هم مفید باشد و این بحث مدرن بتواند باعث صلح و آرامش و امنیت در جامعه شود و در ابتدا باید بگویم من با کلمه بومیان که در کنوانسیون مطرح شده است مشکل دارم.
آقای شایگان در پاسخ گفتند: من هم خودم با این موضوع مشکل دارم اما نوشتن مختص این کلمه برای این است که افرادی که از قدیم ساکن سرزمینی بودند و بعدها به دلیل مسائل سیاسی و ژئوپولیتیک به مکانهای دیگر نقل مکان کردند و در بطن قرار نگرفتند؛ و این موضوع اولین بار برای سرخپوستان آمریکایی عنوان شده است که بعدها سفیدپوستان به آن منطقه رفتند و حقوق سرخپوستان را نادیده گرفتند و هنوز هم نادیده گرفت میشود و اما ارتباط آن با ایران این هست که کشور ایران کشوری است تشکیل شده از اقوام، زبانها، فرهنگها و آداب و رسوم مختلف که هزاران سال در کنار هم زندگی کردهاند و در حال حاضر به صورت ژئوپولیتیک کشور ایران را تشکیل دادهاند. از آنجایی که این افراد همه در یک کشور واحد زندگی میکنند هر روزه حقوقشان به صورت مستمر نقض میشود و یکی از موارد مه آن آموزش به زبان مادری است و با وجودی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صورت صریح نوشته شده که آموزش به زبان مادری بلامانع است اما به وضوح در اخبارها میبینیم که در کردستان چندین هموطن را که به جرم اینکه زبان کردی آموزش میدادهاند، دستگیر و به زندانها منتقل کردهاند و اینجا جا دارد این سؤال را مطرح کنیم که کنوانسیون بومیان چه نقشی را برای جامعه ایران داشته باشد. آقای نقشبندی گفتند: ما اگر در ابتدا بخواهیم به 30 ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای مربوطه آن نگاهی اجمالی داشته باشیم متوجه میشویم که تمام اینها فقط بر اساس حرمت انسانی و بازگرداندن انسان به جایگاه اصلی خودش است. اگر به تاریخ ایران نگاهی بیاندازیم میبینیم که همیشه در ایران استبداد وجود داشته است و دولتمردانی که بر ایران حکومت کردند طوری رفتار کردهاند که مردم جامعه نتوانند دور هم جمع شوند. برای نمونه تمرکز قدرت همیشه باعث اختلاف و مورد تبعیض قرار گرفتن اقوام مختلف در جامعه شده است. اگر نگاهی به سیستان و بلوچستان بیاندازیم میبینیم کی طی بیش از 100 تا 150 سال پیش تاکنون هیچ تغییر چندانی در ساختار پیشرفت این استان انجام نشده و این تنها برمیگردد به سیاستهای غلط دولتمردان حکومت ایران چه در گذشته و چه هماکنون. نبود آب، نبود مدارس کافی، نبود امکانات رفاهی و موارد دیگر در این استان موجود نیست. حتی این موارد را میتوان در استانهای کردنشین و ترکنشین هم به وضوح دید. در ایران انکار ملیت و قومیت وجود دارد همانطور که میبینیم چندین هموطن کُرد را که به تازگی دستگیر کردهاند و به آنها جرم جاسوسی نسبت دادهاند. متأسفانه در ایران اگر خلاف مسئولین کشور اعتراضی کنید شما را مزدور اسرائیل و جاسوس میشمارند و شما را متهم به تجزیهطلب میکنند و اینگونه است که چیزی به عنوان نام بومی بودن افراد جامعه از بین میرود. آقای شایگان گفتند: ایجاد شغل یکی از حقوقی است که نه تنها دولتمردان جمهوری اسلامی بلکه تمام دولتها باید برای مردم خود تأمین کنند و اینکه یکی از موادی که در کنوانسیون حقوق بومی است این طور عنوان شده که در صورتی که در منطقهای دولتی بخواهد پروژهای را آغاز کند باید این مورد را در نظر گیرد که ساخت این پروژه آیا به نفع مردم آن منطقه هست یا خیر؟ و آیا ساخت این پروژه مردم آن منطقه را متضرر نمیکند؟ اگر نظری دارید بفرمایید. آقای نقشبندی گفتند: شما در یک نگاه میبینید که کولبران ایران با چه زحمتی در کوهها و صخرهها بارهایی خیلی بزرگتر و حتی سنگینتر از وزن خودشان را برای امرار معاش خود حمل میکند و دولتمردان به جای آماده کردن یک محل کار مناسب این عزیزان را در تیررس گلوله قرار میدهند و میکشند و از طرفی پولی که باید هزینه کند برای رفاه مردم ایران، در عراق ساخت و ساز میکند و یا در سوریه و لبنان به صورت سلاح جنگی صرف میکند و یا به یمن و پاکستان کمک جنگی میکند تا اقتدار خودش را نگه دارد ولی به فکر مردم جامعه خود نیست. این تنها در منطقه غرب ایران نیست بلکه در سراسر ایران دیده میشود از سوختبران بلوچ گرفته تا مردمی که در شهرهای مختلف ایران هستند حتی هموطنانی که در مرکز ایران و در تهران زندگی میکنند از نظر تأمین معاش دچار مشکل هستند. آقای شایگان گفتند: نمونههایی مثل پروژه ساخت میانکاله که آسیب زیادی به محیط زیست وارد کرده و همچنین مردم آن منطقه که از طریق ماهیگیری امرار معاش میکردند و یا تالاب شادگان در جنوب ایران و همچنین دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان که جمهوری اسلامی نه تنها به زیست بوم حیات آن مناطق رحم نکرده بلکه به مردم کل منطقه خاورمیانه هم رحم نکرده است و همچنین خشک شدن دریاچه ارومیه که همه و همه نشان از بیکفایتی این دولتمردان است. آقای نقشبندی گفتند: پایههای دولتمردان جمهوری اسلامی 99.9درصد با مسائل حقوق بشری در تضاد است یعنی آن اصطلاحی که خودشان به کار میبرند و میگویند آیتالله روحالله خمینی یعنی به اصطلاح خودشان روح خدا در زمین است یعنی تمام مردم ایران را به نوعی برده میپندارند و از لحاظ فکری حقیر میدانند و تمام مسائل را فقط مذهبی و دینی میبینند. آنها چنان در دین دروغ وارده کردهاند که اگر شما در ساختمان طبقه سوم بودید و زلزله اتفاق افتاد و شما روی عمه خود افتادید مکروه است و میگویند: زمانی که خامنهای از رحم مادرش به دنیا آمده است به زبان آمده و گفته است: یا علی و میلیونها انسان صلوات میفرستند و یا در زمانی که خلخالی به کردستان آمد و افراد زیادی را اعدام میکرد شخصیبه خلخالی التماس کرده بود و به او میگفت: که من بیگناه هستم او پاسخ میداد: مهم نیست اگر بیگناه باشی به بهشت میروی و اگر گناهکار باشی به جهنم. یعنی برای آنها انسان و انسانیت مهم نیست مهم این است که انسانها را بکشند. اینها هشتاد میلیون نفر مردم ایران را به اسارت گرفتهاند. آنوقت شما توقع دارید که این دولتمردان برایشان محیط زیست مهم باشد و یا نگران خشک شدن دریاچه هامون و دریاچه ارومیه باشد یا نگران مواد سمیای هستند که از طریق مواد شیمیایی حاصل از پتروشیمی مردم ایران را ذرهذره میکشد. ایران سرزمینی غنی و ثروتمند است که انسانهای آن جامعه میتوانند در بهترین رفاه آسایش و امنیت زندگی کنند. ولیکن متأسفانه وقتی دولتمردان ایران به جای هزینه کردن برای مردم خودش میلیاردها دلار خرج حشد شعبی میکند و یا میلیاردها کمک جنگی به حوثیها میکند و بمب و موشک به آنها میدهد تا در دریای سرخ ناامنی ایجاد کنند و به قول خودشان آنقدر ظلم کنند تا باعث شوند مهدی موعود کند و دولتمردان ایران از اعلامیه جهانی حقوق بشر تضاد بسیاری دارد و در پایان این نکته را عرض کنم که جمهوری اسلامی تنها دشمن مردم ایران نیست بلکه دشمن تمام مردم جهان است و در هر جای دنیا هر حرکت تروریستی، هر حرکت ضد انسانی، هر انفجار و هر حرکت غیرانسانی دیده شود جای پای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و اگر جامعه جهانی به سکوت خود در مقابل این دولت ادامه دهند شرم بزرگی است خصوصاً برای کشورهای اروپایی. امروز بمبها و پهبادهای ایران در کیاف فرود میآید فردا و پسفردا میتواند در برلین، در بلژیک، در آمستردام و در پاریس به وجود آمده است. در کل ما باید به گونهای حرکت کنیم که منظومه قدرت را با اتحاد و برابری به وجود آوریم و برای سرنگونی کامل و شکست جمهوری اسلامی ایران تلاش کنیم و به مردم ایران این اجازه را بدهیم که خودشان برای خودشان حکومتی کاملاً مستقل و دموکراسی تشکیل دهند و اعلامیه حقوق بشر را در نظر بگیریم
در پایان، مسئول جلسه ضمن تشکر از دستاندرکاران منشی جلسه: خانم نرگس مباشریفر و دیگر همکاران ومهمانانی که در جلسه حضور داشتند ختم جلسه را در ساعت ۱8:53 اعلام نمودند.
تبعیض دینی، مذهبی و نژادی در ایران
امیر پالوانه
بخش اول: دین و تبعیض: این موضوع بازخوانی کوتاه دارد بر تلفیقی از موضوع تبعیض بر اساس نژاد و تبعیض بر اساس مذهب، بعد از انقلاب اسلامی در ایران. توجه داشته باشید که کشور ایران عضو کنوانسیون ضد تبعیض نژادی است که بعداً در تفسیرهایی که کمیتهی ناظر بر اجرای این کنوانسیون در سالهای اخیر کرده، تبعیضهای مذهبی هم نوعی تبعیض نژادی شناخته شده است و عضویت ایران هم مربوط به سالهای پیش از انقلاب است و ایران ناگزیر است حداقل هر سه سال یکبار گزارشی به کمیتهی ناظر بر اجرای این کنوانسیون دهد. آخرین گزارش ایران مربوط به سال ۲۰۰۳ بود که منجر به محکومیت جمهوری اسلامی شد.آرا شاوردیان ، نماینده ارامنه و مسیحیان تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی، روز۲۰ مرداد ۱۴۰۲ در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا ادعا کرده اقلیتهای دینی از حقوق بشر عالی در ایران برخوردارند او در این گفتوگو اظهار داشته: اگر در ایران بخواهیم اقلیتها را از بعد حقوق بشری بررسی کنیم، باید بگوییم اقلیتها از حقوق عالی برخوردار هستند. در قانون اساسی ایران برای ادیان و اقلیتها، قوانین خوبی وضع شده و ما به راحتی میتوانیم به آداب دینی خود بپردازیم و در بحث تعلیم و تربیت و حقوق عمومی هم، به همین ترتیب است. در این باره سؤالاتی مطرح هستند، آیا اقلیتهای دینی-مذهبی در نظام جمهوری اسلامی از حقوق بشر عالی برخوردارند؟ آیا اقلیتها در انجام مناسک مذهبی آزادند؟ آیا حقوق عامه در نظام جمهوری اسلامی شامل حال اقلیتهای دینی-مذهبی هم میشود؟ حقوق اقلیتهای دینی در قانون اساسی: مطابق اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی، کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها، باید براساس موازین اسلامی باشد. محوریت اسلام در اصل ۱۲ مورد تأکید مجدد قرار گرفته و آمده دین رسمی ایران اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل، الیالابد غیرقابل تغییر است. در همین اصل، سایر مذاهب اسلامی شامل حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی، به رسمیت شناخته شده و تأکید شده، پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه ازدواج، طلاق، ارث و وصیت و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب قانون اساسی در اصل ۱۳، ادیان زرتشتی،کلیمی ومسیحی را بهعنوان تنها اقلیتهای دینی شناخته شده مورد حمایت قرار داده و آورده ایرانیان زرتشتی،کلیمی و مسیحی، تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون درانجام مراسم دینی خود آزادند و دراحوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند. با این وجود، در قانون اساسی جمهوری اسلامی تأکید نشده که غیرمسلمانان از حقوق مساوی و برابر با مسلمانان برخوردارند. در اصل ۱۹ آمده: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها، سبب امتیاز نخواهد بود. در این اصل، اشارهای به برابری دینی و مذهبی نشده، هر چند کلمه مانند اینها میتواند در برگیرنده دین و مذهب هم باشد، ولی نگاهی به سایر اصول تبعیضآمیز قانون اساسی نشان میدهد که آنها دین و مذهب را مشمول این اصل نمیدانند دراصل ۲۰ میگوید: همه افراد ملت، اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. در واقع در نظام جمهوری اسلامی، دین اسلام و مذهب شیعه، برتر از سایر ادیان و مذاهب شناخته شده است. جامعه دفاع از حقوق بشر درایران وف دراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر هم گزارش مبسوطی دادهاند. از وضعیت اقلیتهای قومی در ایران، مانند کردها، آذریها، بلوچها، عربها واقلیتهای مذهبی از مسلمان سنی گرفته تا مسلمان شیعهی غیرمعتقد به جمهوری اسلامی، پیروان اهل حق، دراویش و صوفیها و بالاخره اقلیتهای مذهبی غیرمسلمان و در صدر آنها جامعه بهاییها و نوکیشان مسیحی و محدود شدن یهودیان که میدانید حقوق رسمی آنها با رسمی اعلام کردن یکی از مذاهب به عنوان مذهب رسمی کشور، حقوق جوامع غیر از مذهب مذبور مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران واقع نشده و بصورت قانونی نقض شده است و دست حکومت اسلامی ایران را بصورت قانونی در اعمال مجازات و خشونت علیه سایر ادیان و مذاهب باز گذاشته است. در کل شاهد هستیم در حکومت ایران با دید امنیتی به فعالیت سایر مذاهب و آئینها نگاه میکند. تبعیض و سرکوب یهودیان در ایران: در مورد قتل و غارت یهودیان ما ندیدیم که فتوا صادر شود و آنها را جزو کفار بنامند ولی همه شاهد هستند که آنها مورد تعرض واقع شدند، خانهها و کسب و کارشان را مصادره و از ادارهجات دولتی اخراج شدند، بسیاری از یهودیان را در خانههایشان و خیابانها به قتل رساندند و اموالشان را به غارت بردند یا در زندانها اعدام کردند که هیچ دلیل موجه و قانونی برای این کشتار وجود نداشت وفقط ناشی از توجیهات مقامات مذهبی ایران در جهت پاکسازی قومی و مذهبی بود. با مراجعه به اسناد و مدارک یهودیان ایرانی خارج از کشور که مجبور به فرار از ایران شدند همه این موارد قابل اثبات است. هم اکنون یهودیان اندکی توانستهاند با همه محدودیتها در ایران خود را از تعرض حفظ کنند و در زیر سایه قانون اساسی تبعیضآمیز جمهوری اسلامی ایران جان سالم بدر ببرند. تبعیض مذهبی گسترده علیه پیروان آئین بهائیت در ایران: بهائیان ایران مستقیماً با فتوای مذهبی از ابتدای انقلاب تاکنون مورد تبعیض واقع میشوند، پیروان این آئین از جانب رهبران مذهبی ایران کافر و فرقه ضاله نامیده میشوند. اکنون هم میبینیم بهائیان با عناوین مختلف از ادامه تحصیل و کسب و کار محروم میشوند و این اعمال در برابر چشمان بشریت و خصوصاً ایرانیان صورت میگیرد. مسیحیان نوکیش در خطر ارتداد از دین: کشور ایران دارای جمعیت بومی مسیحی ارمنی و آشوری است که در اثر تبعیض مذهبی جمعیت آنها با کاهش روبرواست. این مسیحیان مجاز به پیروی از دین خود به زبان خود و انتخاب نمایندهای در مجلس هستند، اما استفادهی زبان فارسی در کلیساها و تبلیغ مسیحیت ممنوع است، با این حال در سالهای اخیر، بسیاری از ایرانیها به مسیحیت گرایش پیدا کردهاند. این افراد با مسیحیت و انجیل آشنا شدهاند، بخشش گناهان از طریق عیسی مسیح و زندگی جدید از طریق راهنمایی او را برای خود برگزیدهاند که اگر هویت مذهبی آنها آشکار شوند با خطر مجازات مواجه میشوند. این در حالیست که از نظر قانونی نوکیشان مسیحی در ایران به رسمیت شناخته نمیشوند و امکان دارد که به عنوان مرتد از اسلام، شناخته شوند. در کشوری که مادهی ۱۸ اعلامیهی جهانی حقوق بشر مربوط به آزادی مذهب وعقیده که آنرا امضا کرده است، مرتباً نقض میشود، این نوکیشان مسیحی در معرض آزار و اذیت توسط نظام دینی ایران هستند. این در حالی است که بعد از انقلاب ۵٧ تعداد زیادی از کشیشان نوکیش مسیحی در ایران اعدام شدهاند که اسامی آنها در فضای مجازی موجود است. این نوع رفتار با پیروان نوکیش مسیحی بصورت واضح نقض آشکار حقوق انسان در انتخاب دین در ایران است که مورد تبعیض واقع میشوند. پیروان اهل حق و دراویش: موارد دیگری که از سرکوب و تبعیض علیه حقوق مذاهب در ایران صورت میگیرد، جلوگیری از برگزاری مراسمات آئینی دراویش گنابادی و پیروان اهل حق در ایران است که نیروهای انتظامی با حکم قضائی و فرمان مراجع تقلید، خانقاه و اماکن مذهبی آنها را تخریب میکند،از تجمعات آئینی آنها جلوگیری بعمل میآید و عده بسیار از آنها فقط بدلایل مذهبی در زندان بسر میبرند. از طرفی دیگر هیچگاه به سنی مذهبهای مقیم شهر تهران اجازه ساخت یا داشتن یک مسجد برای انجام مراسمات و فرایض دینی داده نشده است. حال وظیفه ماست با تلاش و کوشش و فعالیت در جهت احقاق حقوق بشر، چهره پشت پرده نظام اسلامی ایران را نمایان کنیم و در جهت بهبود حقوق بشر در ایران گامهای مؤثر برداریم. آیا میتوان نتیجه گرفت که قانون اساسی جمهوری اسلامی، متضمن حقوق بشر عالی در ایران برای اقلیتهای دینی است؟ خیر؛ هم در قانون اساسی و هم در قوانین موضوعه مصوب در سالهای پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی و هم درعمل، اقلیتهای دینی ومذهبی از بسیاری از حقوق محروم شده و شهروند درجه دو به حساب میآیند. برخی از موارد نقض حقوق اقلیتهای دینی-مذهبی را اینگونه میتوان برشمرد: 1- قانون اساسی تنها پیروان ادیان زرتشت، یهود و مسیحیت را بهعنوان اقلیت دینی به رسمیت شناخته (اصل ۱۳) و سایر اقلیتهای دینی همچون بهاییان و نوکیشان مسیحی کسانی که بعدتر به دین مسیحیت گرویدهاند را به رسمیت نمیشناسد. 2- قانون اساسی در اصول متعدد، کسب مناصب مهم حکومتی را از آن مسلمانان شیعه پیرو ولایت فقیه دانسته و پیروان سایر ادیان و غیرشیعیان، از تکیه بر این مناصب محروم شدهاند، مناصبی همچون: الف- رهبر شدن (اصل ۱۰۹) ب- عضویت در شورای نگهبان (اصل ۹۱) ج- زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده، و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده، و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب میکنند. سایر اقلیتهای دینی نمیتوانند در مجلس نماینده داشته باشند. ضمن اینکه پیروان ادیان شناخته شده در قانون اساسی نیز تنها میتوانند همکیشان خود را درمجلس نمایندگی کنند. (اصل ۶۴) چ- ریاست جمهوری (اصل ۱۱۵)، حتی مسلمانان غیرشیعه نمیتوانند رئیس جمهور شوند. ح- ریاست قوهقضاییه (اصل ۱۵۷) خ- رئیس دیوان عالی کشور (اصل ۱۶۲) 3- فعالیت حزبی برای غیرمسلمانان ممنوع شده است. اصل ۲۶ قانون اساسی میگوید: احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت، ولی مطابق قانون فعالیت احزاب، جمعیتها و انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده، پیروان اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی حق فعالیت حزبی ندارند و تنها میتوانند در انجمنهای دینی و در حیطه امور دینی خود فعالیت کنند. سایر اقلیتهای دینی مثل بهائیان، اساساً حق هیچگونه فعالیت جمعی ندارند.4- بر خلاف اصل ۲۸ قانون اساسی که همه در انتخاب شغل آزادند، ولی بند الف ماده ۲۹ قانون ارتش، استخدام در ارتش جمهوری اسلامی را به متدینین به دین اسلام محدود کرده و پیروان سایر ادیان از عضویت در ارتش محروم هستند. 5- مطابق ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی، کافر از مسلم ارث نمیبرد و اگر در بین ورثه متوفای کافری مسلم باشد، وراث کافر ارث نمیبرند، اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند. پیشتر روبرت بگلریان نماینده مسیحیان ارمنی اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی خبر داده بود که با پیگیریهای پانزده ساله و مداوم و با استناد به اسناد حقوقی در نامهنگاریها و برگزاری نشستهای تخصصی متعدد با مسئولین در ردههای مختلف، سرانجام موفق به تفاهم با قوه قضاییه شدند که منجر به صدور بخشنامه شماره ۱۰۰۰/۲۳۷۶۷/۹۰۰۰ مورخ ۱۲/۰۹/۱۴۰۱ معاون اول قوه قضاییه به دادگستریهای کل کشور گردید. بر اساس این بخشنامه، پیروان اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی، مشمول این ماده نمیشوند و آنها مطابق دین خود ارث میبرند. با این وجود، هنوز این قانون مشمول بهاییان و سایر اقلیتهای دینی میشود.۶- محروم شدن پیروان اقلیتهای دینی از عضویت در شوراهای شهر و روستا، دیگر تبعیضی است که علیه اقلیتها با نظر تفسیری شورای نگهبان اعمال میشود. رتبه ایران از منظر آزادی مذهبی در دنیا: آخرین گزارش سالانه ایندکس دموکراسی که توسط اکونومیست منتشر شده، نشان میدهد که در سال ۲۰۲۲، ایران در میان ۱۶۷ کشور دنیا که شاخصهای دموکراسی در آنها مورد ارزیابی قرار گرفته، در رتبه ۱۵۴ قرار دارد. یعنی ایران تنها وضعیتی بهتر از یمن، چین، تاجیکستان، گینه، لائوس، چاد، ترکمنستان، کنگو، سوریه، آفریقای مرکزی، کره شمالی، میانمار و افغانستان دارد. نتیجه نهایی: بررسیهای نشان میدهد که قانون اساسی و قوانین عادی در نظام جمهوری اسلامی در بسیاری از حوزهها تبعیضآمیز و پیروان اقلیتهای دینی، حتی اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی را از بسیاری ازحقوق وامتیازات برابر با مسلمانان محروم کرده است. از فعالیت حزبی محروم و تنها در انجمنهای دینی که به احوال شخصیه میپردازد امکان فعالیت دارند و از حق اشتغال در ارتش جمهوری اسلامی هم محروم هستند. براساس قوانین نانوشته، پیروان اقلیتهای دینی سهمی از مدیریت کشور ندارند، آنها نهتنها نمیتوانند وزیر و استاندار و فرماندار و … شوند، بلکه حتی در مدیریت مدارس دینی هم با محدودیتهایی روبهرو هستند. اقلیتهای دینی رسمیت نیافته در قانون اساسی مثل بهاییان،ازهیچ حقی برخوردارنیستند و اصلاحات اعمال شده درحق دیه و ارث اقلیتهای دینی شناخته شده نیز شامل آنها نشده و مورد آزارواذیت نهادهای امنیتی و قضایی قرار دارند.
حق آزادی بیان
شیوا کردفروشانی
در سال 1948 اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید که در ماده ۱۹ این اعلامیه به حق آزادی بیان پرداخته است. آزادی بیان شامل هر نوع عقیده میشود و زیربنای سایر حقوق بشر مانند حق آزادی اندیشه و عقیده، دین، آزادی تجمعات، حق دموکراسی و غیره است. در واقع حق آزادی بیان امکان رشد و پیشرفت در سایر حقوق انسانی را در یک جامعه فراهم میکند. آزادی بیان یکی از پایههای دموکراسی در کشورها است و در جوامع مردم سالار یکی از حقوق طبیعی شهروندان به شمار میآید. شهروندان میتوانند آزادانه مسائل سیاسی و اجتماعی را بدون ترس از حکومتها تحلیل کنند و افکار خود را آزادانه در سطح جامعه با استفاده از وجود تریبونهایی مثل نشریات، تلویزیون، رادیو و فضاهای مجازی به دیگری انتقال دهند. بسیاری بر این باورند آزادی بیان حتی اگر شامل مباحث جدلآمیز و تحریک کننده هم باشد، برای جوامع ضروری است، چرا که اغلب موضوعات قابل توجه و مهم در یک جامعه را از طریق وجود همین مباحث کمی تندتر میتوانیم به بهترین نحو مدیریت و حل کنیم. با این حال مطابق قوانین بینالمللی هر نوع محدودیتی در آزادی بیان باید کاملاً مبتنی بر قانون باشد و با هدف صیانت از منافع عمومی صورت بگیرد. آزادی بیان ارتباط تنگاتنگی با آزادی اطلاع رسانی دارد. گردانندگان وسایل ارتباط جمعی، از آن برای اطلاع رسانی به خوانندگان، شنوندگان، بینندگان و کاربران بهرهبرداری میکنند و سعی میکنند تمامی دیدگاههای فکری را در همه زمینهها در میان مخاطبان وسیع ارتباط جمعی منتشر کنند، که این خود نوعی از آزادی بیان به شکل امروزی است و همینطور باید در نظر داشته باشیم، که بالا بردن آگاهی در آحاد مردم خود به خود باعث بالا رفتن میزان دموکراسی و به طبع باعث به رسمیت شمردن حق آزادی بیان در جوامع میشود. در طول تاریخ سانسور، ممنوع کردن، تهدید، مجازاتهای سنگین و پایمال کردن حقوق انسانی به شیوههای مختلفی وجود داشته است و همه جوامع دنیا با این نوع از بیعدالتیها مواجه بودند. اما آن چیزی که باعث شده بسیاری از کشورها این نوع از آزادی را به رسمیت بشناسند و به آن پایبند بمانند همین انتشار افکار و دیدگاههای مختلف و اطلاع رسانی بوده است. اما پس از گذشت ۶۰ سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران با ادامه وزیر پا گذاشتن همه قوانین حقوق بشر جز آن دسته از کشورهای شمرده میشود، که کماکان برای ماندن در قدرت دست به خیلی از کارهای غیرقانونی و غیرانسانی زده است. رهبر جمهوری اسلامی ایران همیشه در سخنان خود میگوید، که در ایران آزادی بیان وجود دارد. مردم در ابراز نظرات مختلف آزادند، ولی همیشه تأکید میکند، که آزادی بر خلاف قانون، دین و شریعت در ایران وجود ندارد و چهارچوب آزادی را قانون اساسی کشور میداند. قانون اساسی که در آن تمامی قوانین با در نظر گرفتن دین و زیر پا گذاشتن شریعت تدوین شده است. ۴۳ سال از انقلاب اسلامی میگذرد و شاخص آزادی بیان در کشور در بسیاری از حوزهها همانند سینما، تئاتر، کتاب و موسیقی، احزاب و انجمنها، پیروان سایر ادیان، مطبوعات و نویسندگان هر سال در جمهوری اسلامی ایران پایینتر میآید و هیچ چشم اندازی از پیشرفت در زمینه آزادی بیان در ایران دیده نمیشود. هرچند که تمامی مقامات دولتی کماکان بر این باورند، که جمهوری اسلامی ایران یکی از آزادترین کشورها در دنیا است. در حال حاضر حکومت بیشتر از قبل سعی در از بین بردن امکانات مجازی مثل اینترنت و جلوگیری از استفاده از ماهواره دارد. بسیاری از سایتها، وبلاگها را فیلتر کرده است. بسیاری از افرادی که در فضای مجازی سعی در آگاه کردن مردم را داشتهاند دستگیر کرده است. بسیاری از روزنامهنگاران، ناشران، خبرنگاران، وکلا، بازیگران، خوانندگان، شاعران را دستگیر و ممنوعالتصویر، ممنوعالکار، ممنوعالخروج و یا حتی به حبس و اعدام محکوم کرده است. تعداد زندانیان عقیدتی که به صورت ناعادلانه زندانی شدهاند به طرز شدیدی افزایش پیدا کرده است. تمام زندانیان عقیدتی فقط به خاطر اضهار نظرهایشان در تریبونهای مختلف به زندان افتادهاند، که این خود نشان بارزی از سرکوب آزادی بیان در سطح گسترده در کشور است. اینها همه قربانیان سانسور آزادی بیان در چارچوب قانون اساسی ایران هستند. قربانیانی که میتوانیم در تمامی حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری و آموزشی در سطح کشور ببینیم. اما علیرغم قوانین محدودکننده و برخوردهای سخت نظامی از سوی نیروهای نظامی کشور و آزار و اذیتهای مستمر مردم از سوی حکومت همه مردم برای به دست آوردن آزادی همچنان دست به اعتراضهای مسالمتآمیز میزنند، به خیابانها میروند و عقایدشان را برای شنیده شدن از سوی حکومت بیان میکنند، چرا که همگی میدانیم که همه راهها برای حل مشکلات و ناکارآمدیهای فرهنگی و اجتماعی که گریبانگیر جوامع هستند به آزادی بیان،افکار و عقاید و برتر شمردن قوانین حقوق بشری ختم میشود.
ناتوانی حاکمیت در سانسور هنر موسیقی
باربد شاهسوند
ناتوانی حاکمیت در سانسور جلوههایی از هنر موسیقی در ایران جنبش مهسا نشان داد که حاکمیت شکننده است. یکی ازنمودهای شکنندگی حاکمیت سانسورگریزی هنرمندان موسیقی و تئاتر است. هنرمندان ایرانی نشان دادند که با عشق میتوان سانسور را شکست داد. تأملی در این معنا با توجه به روند موسیقی و تئاتر در ایران. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نوشته است: سال ۶۰ احمد آقا خمینی تلفن کرد که امروز بناست دستوری از امام، در اخبار ظهر پخش شود که هر گونه آهنگ و موسیقی را گرچه همراه سرود، ممنوع میکند. از آن زمان تاکنون، مردم و هنرمندان در حال دستوپنجه نرم کردن با حکومتیاند که هنر را مگر در خدمت توجیه اعمال سیاسی خود برنمیتابد. ولی از آنجا که صدا حتی از بین قطورترین دیوارها نیز عبور میکند، موسیقی با ایستادگی تام و تمام در مقابل محدودیتهای دمبهدم، صدای خود را به مردم رساند و تبدیل به بخشی جداییناپذیر از زندگی جمعی مردم ایران شد. از سال گذشته و با شروع جنبش مهسا، حاکمیت عملاً در مقابل مقاومت هنرمندان زمینگیر شد و هنرمندان صدای خود را نه تنها به عرصه اجتماعی داخل کشور که به جهانیان رسانیدند و بر محدودیتهای ارشاد اسلامی خط بطلان کشیدند. از دستبهدست شدن مخفی نوارهای کاست تا ترانه (برای) به محض پیروزی انقلاب اسلامی، موسیقی تولیدشده در قبل از انقلاب ممنوع اعلام شد ولی پس از مدتی موسیقی سنتی با حذف صدای زن، امکان پخش و خریدوفروش در حدی محدود یافت. بدنهی اصلی جامعه خواهان موسیقی پاپ وطرفدار خوانندههایی بودند که با وقوع انقلاب مهاجرت کرده بودند. کاستهای تازهی آنها دستبهدست و به شکلی قطرهچکانی از طریق مسافرانی که در رفتوآمد بودند و البته با محددیتهای زیاد رفتوآمد در زمان جنگ، به ایران میرسید. مردم درگوشی درباره تازهترین کاست فلان خواننده پاپ حرف میزدند و کاست به سرعت تکثیرمیشد و دستبهدست میچرخید. با اتمام جنگ، و به عرصه رسیدن نسل جوانی که برای محدودیتهای پیش آمده در بعد از انقلاب تره خرد نمیکردند، شرایط عینی زندگی و تغییرموقعیت اجتماعی افراد، ذرهذره حکومت را وادار به عقبنشینی کرد و به برخی ترانههای پاپ تولید داخل مجوز پخش داد، ولی همچنان فقط با صدای مردان و بدون نمایش سازواجرای موسیقی در تلویزیون. بنابراین موسیقی پاپ که از زمان انقلاب به مدت ۱۵ سال به حاشیه رفته بود، در اوایل سالهای دهه ۱۳۷۰ دوباره احیا شد. پیش از آن خوانندگان پیشکسوتی چون فرهاد، مازیار، محمد نوری و کوروش یغمایی آلبومهایی از کارهای قدیمی خود را منتشر کرده بودند. در سال ۷۶ اولین آلبوم محمد اصفهانی منتشر شد. این انتشار که به دنبالش مجوز انتشار برای خوانندگان دیگری مثل شادمهر عقیلی، حسین زمان، ناصر عبدالهی و دیگران را فراهم کرد گرچه از یک نظر گشایش در عرصه موسیقی و عقبنشینی ساختار حاکمیت در مقابله با موسیقی بودولی به هیچ وجه به معنای این نبودکه تحمیل فشاروسانسوربرمحتواونحوه اجراوجود نداشته باشد. به گزارش هنرآنلاین با عنوان نسلی که سپر بلای موسیقی شد. طی سالهای ۸۱ تا حدوداً ۸۵، قطعات موسیقی پاپ متعددی با ترانههایی با محتوای ضد عشق و نفرین تولید شد که به شدت مورد استقبال نسل جدید هواداران موسیقی در دهه ۸۰ قرار گرفت. با این وجود محتوای تولیدشده اندازه سطح انتظار جامعه نبود و تحمیل محتوا از سوی ارشاد، خوانندگان را به تجربههای تازهتری کشاند. مثلاً خوانندگانی همچون محسن چاووشی و محسن یگانه به سمت ادبیات کلاسیک و اشعار مولانا رفتند. شاید به این دلیل که جلوی حذف و سانسور محتوای ترانههایشان را بگیرند. ساختار متکثر جامعه ایران به علاوه افزایش جمعیت جوان کشور به خصوص در دهههای پس از جنگ، منجر به خلق روابط تازهی اجتماعی شد که در تعریف حکومت که میخواست هنر را نیز مانند دیگرعرصههای حیات اجتماعی به زیر سیطرهی سیاست بکشد نمیگنجید. بنابراین با اعمال محدودیت و ممنوعیتهای بسیار مانع بروز تجلی منش هنری جامعه شد. دیگر دوران ترانههای خوانندهای مثل گلریز گذشته بود که به کار خودش موسیقی انقلابی نام داده بود و موسیقی را با ترانههایی همچون (اللهاکبر، خمینی رهبر) یا (این پیروزی خجسته باد) درخدمت سیاست درآورده بود. هر چه محدودیتها افزایش مییافت مقاومت در مقابل این محدودیتها نیز اشکال تازهای به خود میگرفت چه در محتوای آثار و چه در سبک و نحوه اجرا. دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، خط تمایز و تفاوت هنرمندان با دولت و حاکمیت مشخصتر شد. در موسیقی، اولین مخالفت از سوی چهرهی مشهور آواز، محمدرضا شجریان بود. او در نامهای که به صداوسیما نوشت، با اشاره به صحبتهای احمدینژاد که جنبش اعتراضی مردم را خس و خاشاک نامیده بود اعلام کرد: صدای من صدای خس و خاشاک است وهمیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود و از آن پس هم پخش صدایش را در تلویزیون ممنوع کرد. محسن نامجو از کسانی بود که به دلیل حمایت از جنبش سبز در این دوره مجبور به ترک کشور شد، آریا آرامنژاد به زندان افتاد و حامد نیکپی با ترانه (مالک این خاک منم) رودرروی حاکمیت ایستاد. نتیجهگیری: هنر و هنرمند همیشه در مبارزه با سدهای مقابلش است و هنرمندان داخل ایران با مبارزه با رژیم ایران هرگز نمیگذارند هنر خودشان بسوزد و در تاریکی فرو برود… به امید آزادی ایران
۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ ـ تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر(قسمت اول)
فرشاد اعرابی
با مرور بندهای اعلامیه جهانی حقوق بشر، میتوان به عمق جنایت سیستماتیک حکومت در رابطه با آحاد مردم پی برد. در یک کلام میتوان تعارض آشکاری بین قوانین تصویب شده در ۴ دهه گذشته توسط سران حکومت با حقوق شهروندی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر مشاهده کرد. اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از پایان جنگ جهانی دوم و در روز ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در سازمان ملل به تصویب رسید. این اعلامیه بازتاب کشتار بیش از ۶۰ میلیون انسانی بود که هیچ جرمی مرتکب نشده و تنها قربانی جنایتکارانی شدند که تنها به سرمایه و سود خود میاندیشیدند. با تصویب این اعلامیه برای نخستین بار، نحوه زندگی و حقوق شهروندی برای همه انسانهای کره زمین و موادی که باید دولتها به آن ملتزم باشند، مدون میشد. اعلامیه جهانی حقوق بشر را شاید بتوان تنها واکنش انسانی به جنایات نازیسم و سایر دولتها در قتلعام مردم دانست. از این رو این اعلامیه، جهان و دولتهای آنرا به یک همزیستی مسالمتآمیز در بین انسانها با هر نوع تفکر فرامیخواند.مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر: این اعلامیه شامل ۲ میثاق بینالمللی است. الف) میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، ب) میثاق حقوق مدنی و سیاسی. در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است: از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلبناپذیر تمامی اعضای خانواده بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است،از آنجا که بیاعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است، و پدید آمدن جهانی که در آن تمامی افراد بشر از آزادی بیان و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابه عالیترین آرزوی همگی انسانها اعلام شده است،از آنجا که بایسته است تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون همت گمارد، از آنجا که بایسته است تا روابط دوستانه بین ملتها گسترش یابد، از آنجا که مردمان ملل متحد در منشور، ایمان خود به اساسیترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده و در حقوق برابر زن و مرد هم پیمان شدهاند و مصمم به ارتقای توسعه اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی در فضای آزادترند، از آنجا که ممالک عضو، در همیاری با ملل متحد، خود را متعهد به دستیابی به سطح بالاتری از حرمت جهانی برای حقوق بشر و آزادیهای زیربنایی و دیدهبانی آن کردهاند، از آنجا که فهم مشترک از چنین حقوق و آزادیها از اهم امور برای درک کامل چنین تعهدی است، بنابراین، هماکنون، مجمع عمومی، این اعلامیه جهانی حقوق بشر را به عنوان یک آرمان مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این اعلامیه، به جد در راه یادگیری و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیش برنده در سطح ملی و بینالمللی تلاش کند تا همواره بازشناسی مؤثر و دیدهبانی جهانی این حقوق را چه در میان مردمان ممالک عضو و چه در میان مردمان قلمروهای زیر فرمان آنها تحصیل و تأمین نماید. مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعارض آن با قوانین و عملکرد سران جمهوری اسلامی: پس از این مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۳۰ ماده منتشر شده است. با تأمل در هر بند این اعلامیه میتوان به جنایات سران دیکتاتوری ولایت فقیه در بیش از ۴ دهه گذشته نگاهی انداخت. مطالعه این بیانیه برای ما ایرانیان، در سایه نبود اساسیترین آزادیهای اجتماعی، سیاسی و… یادآور تلاشهایی است که جوانان این وطن برای دستیابی به حقوق بشر انجام دادهاند و جان خود را در این مسیر نثار کردهاند. با مرور این بندها میتوان به عمق جنایت سیستماتیک حکومت در رابطه با آحاد مردم پی برد. در یک کلام میتوان تعارض آشکاری بین قوانین تصویب شده در ۴ دهه گذشته توسط سران حکومت با حقوق شهروندی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر مشاهده کرد. ابتدای نگاهی به ۳۰ ماده مطرحه در اعلامیه جهانی حقوق بشر میاندازیم. ماده ۱) تمامی انسانها با کرامت و حقوقی یکسان به دنیا میآیند. همگی از موهبت عقل و وجدان برخوردارند و همگان باید نسبت به یکدیگر چونان برادر و خواهر رفتار کنند. نگاهی بیندازیم به رفتار وحشیانه پاسداران و نیروهای سرکوبگر با جوانان معترض در سالهای اخیر. ماده ۲) هر کس بدون هیچگونه تمایزی از حیث نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، باور سیاسی یا هر باور دیگری، خاستگاه ملی یا اجتماعی، دارایی و ولادت یا هر موقعیت دیگری از حقوق و آزادیهایی که در این اعلامیه برشمرده شده است، برخوردار است. بهعلاوه هیچگونه تمایزی نباید بر پایه موقعیت سیاسی، قضایی یا بینالمللی کشور یا سرزمینی که شخص بدان تعلق دارد قایل شد، خواه مستقل باشد، خواه تحت قیمومت کشوری دیگر باشد، خواه غیر خودمختار باشد و یا از حیث تمامیت ملی تحت هر گونه محدودیتی باشد. ماده ۳) هر کس حق حیات، آزادی و برخورداری از امنیت شخصی را دارد. مقایسه کنیم با وضعیت امنیت شخصی و آزادیها در ایران: ماده ۴) هیچکس را نباید در بیگاری بردگی نگاه داشت؛ برده داری و تجارت برده باید در تمامی اشکال آن ممنوع گردد. ماده ۵) هیچکس را نباید مورد ظلم و شکنجه و رفتار یا کیفری غیرانسانی و یا تحقیرآمیز قرار داد. نظام بازجویی و جرمیابی نیروی انتظامی و قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران، تنها و تنها بر پایه شکنجه به منظور گرفتن اعترافات اجباری بنا شده است. ماده ۶) هر کس حق دارد که در هر کجا بهعنوان شخص در پیشگاه قانون به رسمیت شناخته شود. ماده ۷) همگان در پیشگاه قانون یکساناند و حق دارند بدون هیچگونه تبعیضی از پشتیبانی قانون برخوردار شوند. همه حق دارند تا در برابر هرگونه تبعیضی که ناقض این اعلامیه باشد و نیز در برابر هرگونه تحریکی که به هدف چنین تبعیضی صورت گیرد از پشتیبانی یکسان قانون برخوردار شوند. معترضین و مخالفان این حکومت از سوی هیچ محکمه قانونی حمایت نمیشوند و حتی از انتخاب وکیل دلخواه منع هستند. ماده ۸) هر کس حق دادخواهی از محاکم صالحه ملی را در برابر اعمالی دارد که ناقض حقوق بنیادینی است که قانون اساسی یا هر قانون دیگری به او اعطا نموده است. بسیاری از زندانیان در ایران، تنها بهدلیل اعاده حقوق بنیادین خود در زندان هستند. ماده ۹) هیچکس را نباید خودسرانه دستگیر، توقیف یا تبعید کرد. بازداشت خودسرانه توسط مأموران امنیتی، انتظامی و یا لباس شخصی در این حکومت به یک روال تبدیل شده است و خارج از آن غیرمعمول است. ماده ۱۰) هر کس حق دارد با مساوات کامل از امکان دادرسی منصفانه و علنی توسط یک محکمه مستقل و بیطرف برای تعیین حقوق و تکالیف خویش و یا اتهامات جزایی وارده بر خود برخوردار شود. مقایسه شود با سیستم محاکمه مخالفان در دادگاههای دیکتاتوری خامنهای بدون داشتن حق وکیل. ماده ۱۱) بند ۱. هر کس که به ارتکاب جرمی متهم میشود این حق را دارد که بیگناه فرض شود تا زمانی که جرم او بر اساس قانون در یک دادگاه علنی که درآن تمامی ضمانتهای لازم برای دفاع او وجود داشته باشد ثابت شود. مقایسه شود با نظام و روشهای رژیم سرکوبگر حاکم بر ایران، که متهم در طول بازجویی و دادگاه با آن مواجه است و همه تلاش بر اثبات مجرم بودن وی انجام میشود. بند ۲. هیچکس را نباید به دلیل انجام یا خودداری از انجام عملی که در هنگام ارتکاب، طبق قوانین ملی و یا بینالمللی جرم محسوب نمیشده است مجرم شناخت و نیز کیفری شدیدتر از آن که در زمان ارتکاب جرم قابل اجرا بوده نباید اعمال شود. ماده ۱۲) هیچکس نباید در معرض مداخله خودسرانه در زندگی شخصی، خانواده، خانه یا مکاتبات خود قرار گیرد و یا اینکه شرف و آبروی او مورد تعرض قرار گیرد. هرکس حق دارد که از حمایت قانون در برابر چنین مداخلهها و تعرضهایی برخوردار گردد. طبق قوانین در ایران هر اقدامی برای حفظ نظام مشروع است و اصل بر مشروعیت مداخله در شخصیترین امور زندگی هر شهروند است: ماده ۱۳) بند ۱. هر کس حق دارد در محدوده مرزهای هر کشور آزادانه رفت و آمد و اقامت کند. بند ۲. هر کس حق دارد کشوری از جمله کشور خود را ترک گفته و یا به کشور خود بازگردد. ماده ۱۴) بند ۱. هر کس که تحت پیگرد باشد حق دارد که از کشورهای دیگر طلب پناهندگی نماید و یا اینکه از پناهندگی برخوردار شود. بند ۲. این حق در صورتی که پیگرد، حقیقتاً ناشی از جرمهای غیرسیاسی یا اعمال مغایر با اهداف و اصول سازمان ملل متحد باشد قابل استناد نیست. ماده ۱۵) بند ۱. هر کس حق بهرهمندی از تابعیت (ملیت) را دارد. بند ۲. هیچکس را نمیتوان خودسرانه از تابعیت (ملیت) خود محروم نمود و یا اینکه حق تغییر تابعیت (ملیت) را از وی سلب نمود. ماده ۱۶) بند ۱. هر مرد و زن بالغی بدون هیچگونه محدودیتی از حیث نژاد، ملیت و مذهب حق ازدواج و تشکیل خانواده را دارد. مرد و زن در ازدواج، در طول دوره ازدواج و فسخ آن از حقوقی یکسان برخوردارند. طبق قوانین در ایران زن از حق درخواست طلاق منع شده است. بند ۲. ازدواج باید با آزادی و رضایت کامل مرد و زن انجام گیرد. بند ۳. خانواده، واحد گروهی طبیعی و بنیادین جامعه است و حق برخورداری از حمایت جامعه و حکومت را دارد. ماده ۱۷) بند ۱. هر کس به تنهایی یا همراه با دیگران، حق مالکیت را دارد. بند ۲. هیچکس را نباید خودسرانه از حق مالکیتش محروم کرد. ماده ۱۸) هر کس حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهرهمند گردد، این حق شامل آزادی تغییر مذهب یا باور و نیز آزادی اظهار مذهب یا باور به شکل آموزش، عمل به شعائر، نیایش و بهجای آوردن آیینها چه به تنهایی و چه بهصورت جمعی نیز میگردد. نگاه کنید به سرکوب دائم بهائیان، زرتشتیان، یهودیان، مسیحیان، و حتی اهل تسنن. ماده ۱۹) هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد؛ این حق دربرگیرنده آزادی داشتن عقیده بدون مداخله، و آزادی در جستوجو، دریافت و انتقال اطلاعات و عقاید از طریق هر نوع رسانهای بدون در نظر گرفتن مرزها میشود. طبق قوانین در ایران، آزادی عقیده و بیان در عمل جرم محسوب میشود. بسیاری از زندانیان در زندانهای کشور تنها به دلیل بیان یا مطالبه حقوقشان محاکمه و زندانی شدهاند. ماده 2۰) بند ۱. هر کس حق آزادی تجمع و ایجاد تشکل مسالمتآمیز را دارد. طبق قوانین مصوبه در ایران، هر تشکل بایستی از قبل التزام قلبی و عملی به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی داشته باشد. بند ۲. هیچکس را نباید مجبور به عضویت در یک تشکل کرد. ماده ۲۱) بند ۱. هر کس حق دارد در حکومت کشور خود، خواه بهطور مستقیم و خواه به واسطه نمایندگانی که آزادانه انتخاب شوند مشارکت کند.
نشانههای دیکتاتوری بودن جمهوری اسلامی ایران
صادق فرخی قصرعاصمی
دیکتاتوری به این معنی است که تعداد محدودی تمام قدرت را در کنترل خود داشته باشند و جابجائی قدرت از طریق انتخابات آزاد و ادواری صورت نگیرد. قدرت در دیکتاتوریها در دست یک حزب، یک پادشاه، یک نیروی نظامی یک رهبری مذهبی یا یک رئیس جمهور مادامالعمر میباشد. شاخصهای مشترک انواع دیکتاتوریها در۱۰ ماده خلاصه شده در زیر که اساس آن نفی وجود اپوزسیون میباشد. آزادی و دمکراسی در این سیستمها، جا و مفهمومی ندارد. انواع دیکتاتوریهای نظامی، تک حزبی، فردی و مذهبی با وجود اینکه از جنبه تیپولوژی و تبارشناسی متفاوت هستند اما در این شاخصهای ده گانه مشترک هستند.شاخصهای دیکتاتوری بودن جمهوری اسلامی ایران: ۱. خامنهای دیکتاتور همه احزاب را غیرقانونی اعلام میکند یا همه احزاب به جز حزب حاکم را غیرقانونی اعلام میکند. ۲. حق رأی را خصوصاً برای آنها که به حزب حاکم رأی میدهند محدود میکند. از طریق جلوگیری از کاندید شدن نمایندگان اپوزیسیون تلاش میورزد که مخالفین حق رأیشان محدود شود. ۳. انتخابات را به گونهای سازمان میدهند که مشخص شود چه کسانی به حزب حاکم رأی نمیدهند و از این مسئله بهانهای میسازند تا مردم را زیر فشارببرند. این امر ناشی از این گونه انتخابات برگزار کردن است و مردم از ترس شناسائی شدن ناچار به رأی دادن میشوند. یا برای حفظ موقعیت شغلی و تأمین معیشت رأی میدهند. ۴. دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران به گونهای عمل میکند که اپوزیسیون نتواند سیاستها و برنامههای خود را در میان مردم تبلیغ کند. ۵. دیکتاتور نمیگذارد که اپوزیسیون دارای مدیای مستقل باشد. یا رادیوها، تلویزیونها و روزنامههای اپوزیسیون را تعطیل مینماید. نهادهای وابسته به اپوزیسیون را خنثی و یا غیرقانونی اعلام میدارد. ۶. اگر در دیکتاتوری انتخاباتی برگزار شود، دیکتاتور آرا را به گونهای شمارش میکند که حزب حاکم برنده شود. ۷. با کنترل قضات، دادستانها و وکلای دادگستری به گونهای عمل میکند که همه چیز به نفع حزب حاکم تمام شود. نمونه این مسئله در ایران انتخابات سال ۸۸ است که حکومت با دست بردن در رأی مردم احمدینژاد را رئیس جمهور اعلام نموده و کاندیاهای برنده را زندانی نمود. ۸. یکی دیگر از نشانههای دیکتاتوری بودن جمهوری اسلامی ایران این است که دیکتاتور حتی به قوانینی که وجود دارد پایبند نیست. در برخی کشورها دیکتاتور برای اینکه دوره ریاست جمهوری خود را طولانی کند دست به کارهای غیرقانونی میزند و یا قانون را دور میزند. ۹. در جمهوری دیکتاتوری اسلامی ایران غیر از حزب حاکم احزاب دیگری هم وجود دارند اما حزب حاکم رادیوها و تلویزیونها و کلاً رسانههای دولتی را در دست دارد و افکار عمومی را به نفع خود سازمان میدهد. در نمونه ایران رادیو و تلویزیون و دیگر رسانهها زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی هستند و به گونهای سیستماتیک نه تنها نیروهای اپوزیسیون بلکه نیروهای اصلاحطلب داخل حکومت و رئیس جمهور را تخریب میکنند. ۱۰. در جمهوری دیکتاتوری اسلامی ایران انسانها از هیچ حقوقی برخودار نیست و حکومتهای دیکتاتوری حقوق بشر را به طرز خشنی زیر پا میگذارند. اعدام در جمهوری اسلامی ایران امری عادی و پذیرفته شده و سهل است. به عنوان نمونه در چین، ایران و عربستان بیشترین اعدامها در جهان صورت میگیرد. در پایان: خامنهای دیکتاتور لجباز و نفهمی است… او قدرت مطلق دارد، هر قانونی را که بخواهد وضع یا لغو میکند. هیچ دیکتاتوری این همه اختیارات ندارد. علاوه براین، او نه توسط مردم که به دست گروهی از آخوندها انتخاب شده، کم و بیش مثل پاپ که توسط اسقفها انتخاب میشود. البته خوشبختانه پاپ در کارهای شما مداخله نمیکند. اما خامنهای حتی به اتاق خواب مردم هم کار دارد و مثلاً میگوید: دو فرزند کافی نیست و در نتیجه کمک مالی برای فرزندآوری بیشتر میشود. اسلام فقط پردهای است که آنها پشتش پنهان شدهاند. مثلاً میگویند اگر کسی روزهخواری کند، هشتاد ضربه شلاق خواهد خورد. معنویت آنها به همین خلاصه میشود… اما ایرانیها فهمیدهاند که عاقبت حکومت دینی چیست و به همین دلیل همگی لائیک شدهاند. ما ناچاریم این انقلاب را به انجام برسانیم، راه دیگری نداریم.
اقدامات پلیس پیرامون پوشش و روابط مردم (قسمت 2)
شیما یاحق
اعتراض خانوادههای بازداشت شدگان در رسانههای داخل به هیچ عنوان اجازه انتشار نیافت و گفته شد که اعتراضات و اجتماع آنان در مقابل زندان با برخورد شدید نیروی انتظامی مواجه شده است. همچنین فقیر بودن اکثر این افراد و ناتوانی در گرفتن وکیل نیز باعث آزادی عمل بیشتر پلیس در برخوردها شد. مادر میثم لطفی: اگر فرزندم حکم اعدام گرفته، دیگر چرا شکنجهاش میکنند؟ به شدت کتکش زدهاند. چند بار دستش رو شکستهاند. این جوون دیگر برای من جوون نمیشه… من رو هم اگر شکنجه کنند به هرچیزی اعتراف میکنم. انسان اگر قاتل هم باشه حق ملاقات دارد، سهماهه ندیدمش. من فقط میخواهم بچهام عادلانه محاکمه بشود، وکیل بگیرد، ملاقات داشته باشه علیرغم عدم انتشار هر گونه انتقادی از این طرح در رسانههای داخلی و عدم انعکاس اعتراضات خانواده بازداشت شدگان، فعالان حقوق بشر و حقوق دانان ضمن تأکید بر لزوم برخورد با مجرمان به تخلفات گسترده پلیس و بیحاصل بودن اقداماتی از این قبیل بدون توجه به ریشههای آن که گسترش فقر و تبعیض در ایران پس از انقلاب است تأکید کرده و سوابق اینگونه برخوردها را که پس از انقلاب کم هم نبوده است یادآوری کردند. واکنش میرحسین موسوی به این طرح: میرحسین موسوی در اولین کنفرانس مطبوعاتی پس از اعلام کاندیداتوری خود برای انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، خود در این زمینه گفت: پروژه امینت اجتماعی اثرات سوء دارد و تأمینکننده اهداف نظام ما نمیباشد و همه مسائل اجتماعی با تکیه بر مزیتهای ما در اعتماد به جوانان و زنان باید تهیه شود و به صورت آمرانه و خشن هر نوع برخوردی که داشته باشیم آثار مثبتی نخواهد داشت. وی تأکید کرد: بخشی از برخوردها اساساً موضوعیت ندارد و با سوء نیت انجام میشود و این به حساب نظام گذاشته شود و من این گشتها را جمع خواهم کرد. انتقادها به طرح منتقدان، این طرح را دخالت در امور شخصی افراد میدانند. محمدرضا زائری از جمله منتقدان سرشناس این طرح بود. برخی جامعهشناسان معتقدند این گونه طرحها موجب تشدید دورویی و نفاق در جامعه و ایجاد چند چهرهگی و افزایش فاصله میان حکومت و مردم میشود. همچنین اطاعت از این طرحها نشانه مشروعیت اجرای چنین طرحهایی نیست بلکه ناشی از ترس است به همین دلیل در افزایش فاصله حکومت و مردم تأثیر میگذارد و در پی آن ثبات سیاسی حکومت را متزلزلتر میکند. هر حکومتی باید نظام اطلاعاتی درستی داشته باشد تا عکسالعمل درستی در برابر هر واقعهای از خود نشان دهد اما اتفاقاتی نظیر طرح برخورد با بدحجابی و رفتن به شرکتهای خصوصی مانع ورود اطلاعات درست به حکومت میشود؛ بنابراین، این اطلاعات حکومت را شکننده و بیثبات میکند. دیدگاههای رسمی داخلی: انتشار تصاویر برخوردهای خشن پلیس و انتقادات عمومی به دنبال آن، موجب شد تا بین دادستانی و پلیس بر سر مسئولیت این اقدامات اختلاف افتد و هر یک تلاش کرد تا مسئولیت آن را به گردن دیگری اندازد. معاون دادستان تهران ضمن اعتراف به اینکه در قانون تعریفی از اراذل و اوباش نداریم از پلیس انتقاد کرد. اما یکی از مقامات پلیس گفت که تحقیر و ضربوشتم علنی دستگیرشدگان با نظر دادستان تهران و علیرغم میل پلیس بوده است. در پی انتشار تصاویر برخورد پلیس با متهمان، غلامحسین الهام سخنگوی دولت، ابراز داشت دولت مخالف برخی برخوردهای انجام شده در قالب این طرح است؛ اگر چه معاون امنیتی وزیر کشور از این طرح استقبال کرده بود. احمد جنتی امام جمعه تهران در اینباره گفت اگر علی بود، بیش از اینها اقدام میکرد مشکلات پیش آمده مشکلات حقوقی چهل حقوقدان در نامهای به کمیسیون اصل نود مجلس هفتم از نیروی انتظامی به دلیل ایجاد محدودیتها، ممنوعیتها و وضع و تفسیر قانون و اجرای مجازات نانوشته، پوششهای بعضاً متعارف و مقبول جامعه را با عنوانها مجرمانه بدون مستند قانونی، ممنوع و از مصادیق جرم تلقی کردن و بنابر تشخیص خود اقدام به برخورد با شهروندان کرده، شکایت کردند. حقوقدانان طرح ارتقای امنیت اجتماعی را مغایر با اصل ۳۷ قانون اساسی، که هیچ کس را مجرم ندانسته و اصل را بر برائت قرار داده، مگر هنگامی که عمل ارتکابی جرم تعریف و مجازاتش هم در قانون مجازات اسلامی و جود داشته باشد؛ چرا که در غیر این صورت بر اساس قاعده فقهی قبح عقاب بلا بیان، مجازات عملی که جرم بودن آن اعلام نشده، امری است قبیح و مورد ذم شرع و عقل. همچنین اصل ۵۷ قانون اساسی مبنی بر پذیرش اصل بنیادین تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی ایران، تصریح نموده که امر خطیر قانونگذاری در صلاحیت قوه مقننه است برشمردند. این نامه توسط دو نفر از حقوقدانان به کمیسیون تسلیم شد. مرگ یک دختر: گزارشهایی حاکی از مرگ دخترانی که به دلیل نوع پوشش توسط پلیس دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده بودند در رسانهها منتشر شد. مادر یک دختر گفته است. سارا پرستار کشیک یکی از بیمارستانهای تهران پس از آن که ساعت کاریاش صبح سوم اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ به پایان رسید، در راه بازگشت به خانه دانشجویی خود، با یکی از ماشینهای گشت ارشاد در ده ونک برخورد کرد. مأموران گشت به او تذکر داده و از او میخواهند تا روسری خود را جلو بکشد. در این لحظه سارا عصبانی شده و به مأمور گشت گفت: روسری من جلو است، من شب گذشته یک پسر ۲۰ ساله را کد زدهام، می دانی کد یعنی چه؟ یعنی مرگ؟ میدانی چرا؟ به خاطر مصرف زیاد کراک. سارا باصدای بلند و تندتند شروع به صحبت با مأموران گشت کرده و روبه آنها ادامه داد: اگر راست میگویید بروید و این جوانان معتاد را از خیابانها جمع کنید. مادر سارا مدعی شد که با بالا گرفتن درگیری لفظی بین مأموران گشت و سارا، یکی از مأموران مرد او را به داخل ون هدایت کرد، سارا را به منکرات برده و از چهرهاش عکسی با پلاکارد روی سینه گرفتند. شب سارا به خانه بازگشت و به مادرش تلفن کرد. به گفته مادرش سارا حالت روحی بدی داشته و به او اشاره کرده که قلبش درد گرفتهاست: او اسم مأمور گشت را به من داد و گفت مادر فقط این اسم به خاطرت باشد. مادر سارا با ناراحتی گفت: میدانم همه میروند ولی نحوه رفتن است که انسان را میسوزاند. شکست گشت ارشاد: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ایران طی گزارشی این طرح را ناموفق قلمداد کرد و عامل آن را بیتوجهی به خواست و مطالبات مردم دانست و نتایج طرح گشت ارشاد را منفی خواند و با کلیات این طرح مخالفت کرد. کتک زدن دختر در پارکی در تهران: در فروردین ۱۳۹۷ فیلمی در شبکههای اجتماعی پخش شد. در این فیلم چند مأمور زن گشت ارشاد به دلیل عدم رعایت شئونات اسلامی از سوی چند دختر به آنها تذکر داده و در این حین با آنها درگیر شده و متعاقب این درگیری ضربوشتم رخ میدهد. به دنبال انتشار این فیلم عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور دستور بررسی جامع و ارائه گزارش ماجرا را صادر کرد. اما پیش از صدور دستور وزیر کشور برای ارائه گزارش از این ماجرا، دفتر سخنگوی ناجا ضمن ابراز تأسف از اتفاق صورت گرفته گفت: پلیس به هیچ وجه چنین رفتارهایی را تأیید نمیکند. همچنین پلیس اعلام کرده است که بررسیهای اولیه حکایت از وقوع این اتفاق در یکی از پارکهای تهران دارد که فیلم پخش شده بخشی از کل اتفاق است و در حال حاضر بازرسی پلیس تهران در حال بررسی موضوع است. البته در اطلاعیه ناجا آمدهاست: انتظار میرود همه دختران و بانوان جامعه نیز شئونات اجتماعی را رعایت نمایند. خشونت و ضربوجرح: درگیریهای بسیاری بین مردم و گشت ارشاد در شهرهای مختلف ایران از آغاز این طرح و حضور مأموران گشت ارشاد به وقوع پیوست. این درگیریها با خشونت و دستگیری، ضربوشتم، زندان و شکنجه جمعی از شهروندان به دلایلی نظیر بدحجابی، نوع پوشش، روابط افراد، آرایش، مدل مو و مدل لباس همراه بود نیروی انتظامی در موارد متعددی در اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی به خشونت متوسل شده است. در جریان اجرای این برنامه، نیروهای نقاب دار پلیس، در قالب طرح جمعآوری اوباش، شب هنگام به منازل افراد یورش برده و پس از بیرون کشیدن آنان از منزل، آنان را در مقابل چشم ساکنان مورد ضربوشتم و شکنجه علنی قرار میدادند. بیشتر این بازداشت شدگان در سولهای در کهریزک نگهداری میشوند (سوله کهریزک) و زندانیان حق استفاده از هواخوری را نداشتهاند و تنها یک بار در روز اجازه دستشویی رفتن داشتند و آب و غذای آنها به شدت جیرهبندی شده بود. رفتار خشونتآمیز نیروی انتظامی در برخورد با متهمان، توسط رسانهها و نیز مردم عادی تصویربرداری و پخش شده است. صحنههایی مانند یورش به منزل اوباش و خردهفروشان مواد مخدر، ضربوشتم آنان و پیکرهای خونآلود متهمان نه تنها از سوی رسانههای مخالف حکومت بلکه از سوی رسانههای دولتی و صداوسیما نیز پخش شدند. برای اولین بار در ایران، پلیس تصاویر این اقدامات را رسماً از صداوسیما، روزنامهها و خبرگزایها پخش کرد. همچنین خبرگزاری ایسنا نیز در گزارشی به دستگیری گسترده و بیدلیل جوانان در جنوب تهران پرداخت که بلافاصله از سایت این خبرگزاری حذف شد. شصتودو نفر از بازداشتشدگان سوله کهریزک از شدت جراحت در بازداشتگاه مردند. نیروهای امنیتی خانوادههای آنان را تهدید کرد که اسامی کشتهشدگان را اعلام نکنند و برای دادخواهی اقدام نکنند.
ردی از خون
علی مسیبی
یکی از اتهاماتی که جمهوری اسلامی در چهار دهه پس از پیروزی انقلاب به مخالفانش میزند، اتهام محاربه با خدا و افساد فی الارض است؛ اتهامی که از اعدام فلهای پادشاهی پهلوی تا اعضای گروههای مخالف جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و برخی معترضان سیاسی و غیرسیاسی را در سالهای اخیر دربرگرفته و ردی از اعدام و تیرباران و خون در سراسر ایران گسترده است، آخرین مورد هم ۱۵ متهم به قتل یک بسیجی در کرج و در مراسم چهلم حدیث نجفی از کشتهشدگان اعتراضات اخیر است. همچنین اخبار ضد و نقیض درباره محارب دانستن دو کودک بلوچ در جریان اعتراضات استان سیستان و بلوچستان نیز منتشر شده است. بر اساس اطلاعیه سازمان حقوق بشر ایران مستقر در نروژ، دستکم ۲۶ تن از معترضان دستگیر شده در خطر مجازات اعدام با همین اتهامات هستند. تاکنون کشته شدن دستکم ۴۴۸ تن از معترضان توسط همین نهاد تأیید شده است. بعد ازانقلاب سال ۵۷ و به قدرت رسیدن اسلامگرایان و تأکیدی که آنان بر اجرای احکام اسلامی – از قصاص و دیه تا محاربه و جزیه – داشتند، قابل پیشبینی بود که به زودی احکام شرعی به بخشی از قوانین قضایی کشورتبدیل شوند. محاربه با خدا و افساد بر زمین در قانون مصوب سال ۱۳۶۱، وارد نظام حقوقی جمهوری اسلامی شدند. صادق خلخالی، قاضی جنجالی و بدنام روزهای آغاز انقلاب با مجوز شرعی که از روحالله خمینی داشت، بسیاری از موافقان حکومت قبلی و مخالفان حکومت فعلی و حتی قاچاقچیان مواد مخدر و کارگران جنسی را با همین اتهامات به اعدام محکوم کرد، در میان اعدامشدگان آن روزها، فرخرو پارسا، وزیر آموزش و پرورش و سرلشکر نادر جهانبانی فرمانده نیروی هوایی ارتش، از جمله کسانی بودند که در دادگاههای انقلاب مفسد فیالارض شناخته و اعدام شدند. جمهوری اسلامی متهم است که با صدور احکام سنگینی چون محاربه و فساد بر روی زمین به دنبال ایجاد جو رعب و وحشت است تا بتواند از ادامهدار شدن اعتراضها جلوگیری کند. نوید افکاری از بازداشتشدگان اعتراضات تابستان ۹۷ شیراز از جمله کسانی بود که با حکم محاربه اعدام شد. او به اتهام محاربه و قتل یک مأمور امنیتی و فهرستی از اتهامات دیگر، به دو بار اعدام محکوم شد؛ اعدامی که با وجود تمامی اعتراضات داخلی و جهانی، به گفته وکلایش عجولانه و شبانه اجرا شد. پیش از مرگ نوید افکاری، فایل صوتی از او منتشر شد که در آن میگوید: هر چه هم لایحه نوشتم که اقرارم زیر شکنجه بوده و یک دلیل و مدرک توی این پرونده لعنتی نیست که بگوید ما گناهکاریم، اما نخواستند صدایمان را بشنوند. فهمیدم دنبال گردن برای طنابشان میگردند… پگاه بنیهاشمی، حقوقدان در گفتوگو با بیبیسی میگوید: نه تنها حقوقدانها و وکلا بلکه افرادی که متشرع و فقیه هم هستند، آوردن احکام محاربه با خدا و فساد در روی زمین را در قانون مجازات اسلامی صحیح نمیدانند. به گفته خانم بنیهاشمی، بر اساس قوانین ایران، محاربه، کشیدن سلاح به صورت گسترده بر روی تعداد زیادی از مردم عنوان شده و در مسأله افساد فی الارض یعنی کسی بخواهد به صورت گسترده به تمامیت جسمانی افراد حمله کند. میگوید: مصداق محاربه و فساد فی الارض میتواند حملات تروریستی باشد، یعنی عده زیادی از مردم را با سلاح هدف قرار دهند که به کشتن و ایجاد رعب و وحشت منجر شود. حکم محاربه و فساد بر روی زمین در حالی برای متهمان از سرقت مسلحانه و قاچاق مواد مخدر تا جرایم سیاسی صادر میشود که به گفته کارشناسان انگیزه جرایم سیاسی بسیار با محاربه متفاوت است. به گفته مهرنوش نجفی راغب، وکیل دادگستری، یک تفاوت مهم محاربه با جرایم سیاسی، طبق تعریف جرم سیاسی در قانون جرایم سیاسی مصوب ۱۳۹۵، انگیزه جرم است.
رویا حشمتی مظهر مقاومت
سپیده عشقی
روایتی خواندنی از رویا حشمتی یک زن مبارز علیه حجاب که با مقاومت خود زیر ضربههای شلاق نشان داد که چگونه زنان ایران تبدیل به اسطورههایی برای رهایی شدند و چطور انقلاب زن، زندگی، آزادی، با مبارزه و مقاومت وصفناپذیر زنان ادامه دارد. امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم. با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷. از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم. رفتیم شعبهی ۱ اجرای احکام. کارمند شعبه گفت: روسریت رو سرت کن که دردسر نشه. گفتم: اومدم بابت همین شلاقم رو بزنید سر نمیکنم. تماس گرفتن و مأمور اجرای حکم اومد بالا گفت: حجابت رو سرت کن و دنبالم بیا. گفتم: سر نمیکنم. گفت: پس که نمیکنی؟ جوری شلاقت رو بزنم که بفهمی کجایی برات یه پروندهی جدید هم باز میکنم. هفتاد و چهارتای دیگهم مهمونمون باشی. باز سر نکردم. رفتیم پایین چند تا پسر دیگه رو بابت شرب خمر آورده بودن. مرد با تحکم تکرار کرد: مگه نمیگم سر کن؟ نکردم دو تا زن چادری اومدن و روسری رو کشیدن رو سرم باز درش آوردم و این کار چند بار تکرار شد. بهم از پشت دستبند زدن و روسری رو کشیدن رو سرم. رفتیم طبقهی زیر همکف یه اتاق بود ته پارکینگ. قاضی و مأمور اجرای حکم و زن چادری کنارم وایساده بودن. زن هی آه میکشید و میگفت: میدونم، میدونم. قاضی معمم تو روم خندید. یاد مرد خنزر پنزری بوف کور افتادم. روم رو ازش برگردوندم. در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود یه تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیلهی آهنی شبیه پایهی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود. یه اتاق شکنجهی قرون وسطایی بود. قاضی پرسید: خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟ انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم. گفت: خانم با شمام باز جواب ندادم. مرد اجرای حکم گفت: پالتوت رو در بیار. پالتو و روسریم رو از پایهی بوم شکنجه آویزون کردم. گفت: روسریت رو سر کن. گفتم: نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن. زن اومد و گفت: خواهش میکنم لجبازی نکن و شال رو کشید رو سرم. قاضی گفت: خیلی محکم نزن. مردک شروع کرد به زدن؛ شونههام، کتفم، پشتم، باسنم، رونم، ساق پام، باز از نو؛ تعداد ضربهها رو نشمردم. زیر لب میخوندم بهنام زن، بهنام زندگی، دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود. تموم شد، اومدیم بیرون نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده، حقیرتر از این حرفان. رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم دم در روسریم رو درآوردم. زن گفت: خواهش میکنم سرت کن. سرم نکردم و باز کشید رو سرم توی اتاق قاضی. قاضی گفت: ما خودمون خوشحال نیستیم از این قضیه ولی حکمه و باید اجرا بشه. جوابش رو ندادم. گفت: اگر میخواید طور دیگهای زندگی کنید میتونید خارج از کشور باشید. گفتم: این کشور برای همهست. گفت: بله، ولی باید قانون رو رعایت کرد. گفتم: قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومتمون ادامه میدیم. از اتاق اومدیم بیرون و باز روسریم رو انداختم. حکم اولیه رویا حشمتی مجموعاً ۱۳ سال و ۹ ماه حبس بود که در تجدیدنظر نقض و به جزای نقدی و شلاق تبدیل شد. او ۲ روز هم بیشتر از حکمش حبس تحمل کرد. مازیار طاطائی، وکیل دادگستری گفت: رویا حشمتی به واسطه انتشار یک تصویر بدون حجاب از او در شبکههای اجتماعی، یک اردیبهشت با حضور شبانه ضابطان در منزلش، بازداشت و تلفن همراه و لپ تاپش هم توقیف شد. او ۱۱ روز را در بازداشت گذراند. عنوان اتهامی او در ابتدا حضور در معابر بدون حجاب شرعی بود اما در نهایت، دادسرای ناحیه ۳۸ ارشاد پرونده او را با عناوین اتهامی جداگانه و ۲ کیفرخواست مجزا، به مجتمع قضائی ارشاد و دادگاه انقلاب ارجاع داد. عنوان اتهامی رویا حشمتی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، تبلیغ علیه نظام بود. در شعبه ۱۰۹۱ مجتمع قضائی ارشاد هم ۴ عنوان اتهامی شامل حضور در معابر بدون حجاب شرعی، جریحهدار کردن عفت عمومی، تولید محتوای مبتذل و تشویق مردم به فساد متوجه رویا حشمتی شد. رویا حشمتی زنی است که با روایت از مقاومت خود در برابر حجاب اجباری، و خواندن زن، زندگی، آزادی، زیر ضربههای شلاق، خون گرمی در رگهای انقلاب زن، زندگی، آزادی، دمید و یک نمونه اثباتی از یک حقیقت انکارناپذیر را به نمایش گذاشت که چطور انقلاب باشکوه زن، زندگی، آزادی، در لایهلایه زیست زنان و جامعه نفوذ کرده و در جریان است و با مقاومت وصفناپذیر زنان در برابر رژیم ضد زن اسلامی، به مسیر خود تا پیروزی کامل ادامه میدهد. روایت رویا حشمتی، روایت از شجاعت، و عزم انقلابی او و تمام زنان ایران است که در بیش از چهار دهه گذشته، دوره به دوره با تسلیمناپذیری، با اعتراض و مبارزه در مسیری سخت و طاقتفرسا، جلو آمده و تبدیل به نمادهای انقلابی، برای تغییر ریشهای در راستای رهایی زن و جامعه شدهاند و در ایجاد بستری عمیق برای وقوع یک انقلاب زنانه در ایران که در تاریخ اولین است، تأثیر و سهم و نقش بسزایی داشتهاند. روایت رویا حشمتی از شلاق خوردن به دلیل نداشتن حجاب، درست در روزی است که در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز زن نامگذاری شده؛ اما این روز در حقیقت در ضدیت محض با زنانی است که آزادی و برابری را طلب میکنند، در ضدیت با زنانی است که در برابر سلطه قوانین مذهبی و نرینهسالار و سرکوب، سرخم قدغن را معنی کرده و به عمل درآوردهاند؛ مبارزهای که به زیباترین شکل ممکن در انقلاب زن، زندگی، آزادی، تجلی یافت. درود بیکران به رویا حشمتی که از نمادهای انقلاب زن، زندگی، آزادیاند و با استقامت و مبارزهای نفسگیر، نوید پیروزی انقلاب را میدهند.
اعتراضات دیماه ۹۶ سرفصل عبور مردم از حاکمیت (قسمت اول)
پریسا نیکونام نظامی
پس از اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ مردم دیگر مرعوب سرکوب نشدند. اعتراضات در کف خیابان از آن سال تا به امروز همچنان ادامه دارد. اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ را میتوان سرفصلی در سلسله اعتراضهای سراسری مردم ایران دانست. اعتراضی که به گرانی سرسامآور شکل گرفته بود، با گذشت کمتر از یک ساعت به اعتراضی گسترده و سیاسی تبدیل شد. مردم شعارهای صنفی را کنار گذاشته و یک باره شعار مرگ بر خامنهای و روحانی سردادند. نیروهای امنیتی به سمت مردم آتش گشوده و دستکم ۳۴ تن از جوانان را به قتل رساندند. دانشجویان با شعار اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا؛ عبور خود از بازیهای باندهای درونی حاکمیت را که با سرکار آمدن خاتمی آغاز شده بود، اعلام کردند. به گفته مقامات دولتی حداقل ۱۶۰ شهر در این اعتراضات شرکت داشتند. مردم به دفاتر امامان جمعه به عنوان بالاترین نماد حکومتی یورش برده و آنها را تخریب کردند. در این اعتراضات بیش از ۸ هزار تن از جوانان معترض بازداشت شدند و چند تن از آنها در دادگاههای حکومتی به اعدام محکوم شدند. اعتراضات سراسری دی ماه ۱۳۹۶ یک اعتراض خلقالساعه نبود. این اعتراضات، برآیند ۴دهه جنایت و سرقت داراییهای مردم توسط سران حکومت بود. 4 عامل در شکلگیری قیام سراسری دیماه ۹۶ نقش اصلی و تعیین کننده داشتند که زمینههای لازم را برای قیام گسترده مردم در دیماه ۹۶ فراهم نمودند که عبارتند از: الف. وضعیت فلاکتبار معیشتی و فشار شدید اقتصادی بر اکثریت جامعه (اقشار متوسط و اقشارکم درآمد)؛ ب. فساد حکومتی مخصوصا غارتگری موسسات مالی سپاه پاسداران و ورشکست شدن سپرده گذاران؛ ج. حرکتهای اعتراضی گسترده و متعدد توسط کارگران، غارت شدگان، بازنشستگان و معلمان در سراسر کشور؛ د. فشار شدید سیاسی و سرکوب خواستههای مردم در ۴ دهه گذشته. ریشه اعتراضات دیماه ۹۶ و بعد از آن در آبان ۹۸ و ۱۴۰۱ را میتوان در سرکوب قیامها و اعتراضات پیشین جستجو کرد. اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ باعث شد که تعادل میان سران حکومت و مردم دیگر به حالت پیشین بازنگردد. این قیام نشان داد که انسجام نیروهای حکومتی برخلاف دهههای قبل دیگر وجود ندارد. شرکت نکردن برخی از این نیروها در سرکوب مردم نشان دهنده ریزش و انفعال در بدنه این نیروها و زوال یکهتازی آنها بود. در جریان قیام ۹۶ شعارهای زیادی داده شد. ابتدا این شعار علیه گرانی بود اما به سرعت جنبه سیاسی پیدا کرده و کل نظام را نشانه گرفته و سمت و سوی براندازی پیدا کرد. شعارهایی مانند مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر اصل ولایت فقیه و زندانی سیاسی آزاد باید گردد و… شعارهایی که در اغلب قیامهای قبل و بعد داده شده و میشود. اما ۲شعار را میتوان شعارهای خاص قیام ۹۶ به حساب آورد. این شعارها، قیامهای مردم ایران را سمت و سوی درستی داد و آنها را تعمیق نمود. در زیر توضیح مختصری در باره هر یک از آنها آورده میشود :1. اصلاحطلب؛ اصولگرا دیگه تمومه ماجرا؛ این شعار در ۱۵ دیماه۹۶ توسط دانشجویان آگاه و مبارز در دانشگاه تهران داده شد که به سرعت عمومیت پیدا کرد و سراسری شد. این شعار به مانورهای دروغین اصلاحطلبانه که از دوم خرداد ۱۳۷۶ شروع شده و روزنههای کاذب برای تغییر ایجاد کرده بود خاتمه داد. 2. اسلامو پله کردن، مردمو ذله کردن؛ این شعار نیز نقطه پایانی بر سوء استفاده دیکتاتوری از نام اسلام بود. حاکمیتی فوق ارتجاعی که به نام اسلام به هر جنایت و سرکوب دست میزد و موجبات بدبختی و فلاکت بیشتری را برای مردم فراهم میآورد. اینچنین مردم ایران نشان دادند که فریب شعارها و عوام فریبی این نظام را نمیخورند. پس از اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ مردم دیگر مرعوب سرکوب نشدند. اعتراضات در کف خیابان از آن سال تا به امروز همچنان ادامه دارد. به غیر از اعتراضات سراسری در آبان ۹۸ و ۱۴۰۱، این اعتراضات در قالب تجمعهای اعتراضی اقشار مانند معلمان، بازنشستگان، پرستاران و… خود را نشان داده و میدهد. وجه ممیزه این اعتراضها با پیش از دی ۹۶ سیاسی بودن و رادیکال شدن شعارها است. هر چند تجمعهای صنفی تشکیل میشود اما شعارها به سرعت رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد. مردم نیز مرعوب اقدامات سرکوبگرانه نیروهای امنیتی نمیشوند. اعتراض مردم تشنه خوزستان، اعتراض مردم کارزون با شعار وای به روزی که مسلح شویم و یا اعتراض به گرانی در سایر شهرهای کشور در ابتدای سال ۱۴۰۱ نمونههای جدی عبور مردم از حکومت میباشند. اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ نشاندهنده وضعیت انفجاری جامعه نیز محسوب میشود. این اعتراضات بیشتر در مناطق فقیرنشین شهرها انجام شد.
سیاستهای چپاولگرانه سران حکومت و وابستگان آنها در ۴دهه گذشته، طبقه متوسط جامعه را به زیرخط فقر برده است. جوانان و مردم این مناطق علت اصلی فقر خود را به درستی دریافته بودند. این جوانان از نظر فرهنگی و اجتماعی به طبقه متوسط جامعه تعلق دارند. آگاهی و سطح بالای تحصیلات در این جوانان زمینهساز اعتراضاتی است که در ۶سال گذشته به صورت مستمر ادامه داشته است. قیام ۹۶ تجارب و دستاوردهای زیادی برای مردم و جوانان آزادیخواه داشت که در ماه بعد به ادامه آن میپردازم…