آرشیو نشریه بشریت
روی جلد | پشت جلد |
فهرست مطالب ماهنامه ی بشریت شماره ی ۲۴۲
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون |
مهدی گلسفیدی
|
4
|
گزارش قتلهای قانونی در مهر و آبان ۱۴۰۰ |
مهران آهنگر ، نرگس مباشریفر
|
5
|
گزارش جلسه کمیته دفاع از محیط زیست در نوامبر ۲۰۲۱ |
مینا آقابیگی
|
۵
|
گزارش کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران نوامبر ۲۰۲۱ |
زهره حق باعلی
|
11
|
گزارش کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی نوامبر ٢٠٢١ |
نرگس مباشریفر
|
16
|
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه اروپا نوامبر۲۰۲۱ |
آزاد بهرامی
|
19
|
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان نوامبر |
سمانه بیرجندی
|
25
|
گزارش جلسه سخنرانی کمیته جوان و دانشجو نوامبر |
آزاد بهرامی
|
29
|
نابرابری حقوق زنان با نگاهی به حقوق بشر |
مینا آقابیگی
|
33
|
سرانجام زندگی زندانیان حکومت ایران |
احمد کشاورز مویدی
|
34
|
با جوانان ما در سال 98 چه کردند؟ |
صدیقه کامیاب میمندی
|
34
|
اعلامیه جهانی حقوق بشر از منظری دیگر |
زینب منزه
|
35
|
مدیر مسئول: منوچهر شفائی
هیئت تحریریه: سردبیر: شبنم رضاوند امور فنی و اینترنت: حسین بیداروند صفحهآرا: مصطفی منیری طرح روی جلد و پشت جلد: فرزاد داربویی ویرایش: : سارا فلاح، آذر ارحمی، مهسا شفوی چاپ و توزیع: وحید حسن زاده ابراهیمی
آدرس: VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V. Postfach: 52 42 30052 Hannover – Germany Tel.: +49163 2611257 Email: mahnameh@bashariyat.org Website:www.bashariyat.org توضیحات 1-ماهنامه بشریت ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشدکه زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود. 2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد. 3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد. 4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمیباشد. ماهنامه بشریت |
منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
با توجه به نقض مستمر و برنامهریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روزافزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر،
ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای آن، با اعتقاد راسخ به:
۱- آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
۲- برابری حقوق زنان و مردان
۳-جدایی دین از دولت
۴- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی
و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است.
۱- آگاهیرسانی با معرفی حق ذاتی و شهروندی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینهها
۲- برگزاری جلسات سخنرانی پرسش و پاسخ، گفتگو بصورت حضوری و فضای مجازی و برگزاری میز اعتراضی به منظور آگاهیرسانی و افشاگری
۳-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر
۴- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )
۵- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی
ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت مینماییم که با پیوستن به این کانون، در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامهریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام میگردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
لیست تازههای کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
۱.آزاد زنان: اثر حمزه سردادور این کتاب سرشار از روحیۀ ایمان و وطندوستی است، خوانندگان را به دورهای از تاریخ کشور ما میبرد که ازبکان با برخورداری از حمایت روسیۀ تزاری و ضعف نظامی ناصرالدینشاه، مناطق مرزی ایران را عرصه تاخت و تازهای خود قرار داده بودند و زنان و مردان ایرانی را اسیر کرده و در بازارهای ترکستان (خیوه و خوارزم) میفروختند. بسیاری از حوادث این داستان واقعیت داشته و در اکثر کتابهای تاریخی این دوره، نظیر ناسخ التواریخ آمده است که از آن جمله میتوان به جنگ معروف آق دربند در سرخس در ســال 1371 هجری قمری و تجاوز محمّدامینخان ازبک (معروف به خوارزمشاه) به مرزهای ایران اشاره دارد.
2.نبرد دین با علم: اثری از برتراند راسل فیلسوف معاصر میباشد. کتاب حاضر، به بررسی مسائلی چون انقلاب کوپرنیکی، تکامل و فرگشت میپردازد.
3.خاطرات امیر عباس هویدا: اثر امیر عباس هویدا،در همین موقع بود که پدرم به تهران احضار شد. تلگرافی که از تهران به دمشق مخابره شده بود حکایت از این می کرد که پدرم به سمت کنسول ایران در بمبئی تعیین شده است. ولی قرار شد پدرم به تهران برود و پس از مذاکره با دولت ایران و تسلیم گزارش حوزه ماموریت دمشق خود عازم بمبئی گردد. مادرم ناراحت شد چون با دمشق خو گرفته بود و میل نداشت زندگی خود را که تازه در این شهر ترتیب داده بود به هم بزند و رهسپار کشور دیگری شود. تازه اتومبیل فورد وارد دمشق شده بود. در زمان کودکی تعداد زیادی اتومبیل به یادم نمی آید. و حال که فکر می کنم و به خاطرات کودکی خود رجوع می نمایم فقط درشکه های دمشق را به یاد می آورم. برای عزیمت ما به تهران دو اتومبیل فورد کرایه شد. یکی را به اثاثیه اختصاص دادند و در اتومبیل دیگر تشک و متکا قرار داده ما را روی آنها نشانده بودند. من به اتفاق پدر و مادر و برادرم و یک پرستار به نام رزا از طریق صحرا عازم تهران شدیم….
4.تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان: اثر سعید نفیسی، تازیان در سال هشتم هجرت نخستین حمله را به جزیره بحرین یعنی خاک ایران کردند و از آن زمان تا سال ۳۰ هجری دامنه جنگ های ایران و عرب کشیده شد و یک بار در اواخر زندگی رسول اکرم و خلافت عمر و یک بار پس از مرگ عمر چندی تعطیل شد و سرانجام در سال ۳۰ هجری در خلافت عثمان قسمت عمده ایران به تصرف اعراب درآمد، اما آخرین نقطه ماوراء النهر تنها در سال ۵۳ هجری تسلیم تازیان شد. در این جنگها پایداری سخت را تنها مردم نواحی سرحدی ایران در شمال شرقی یعنی خراسان و ماوراء النهر و در شمال غربی ارمنستان و آذربایجان کردند. یگانه سبب این بود که از آغاز تاریخ در دوره هخامنشیان روش خاصی در اداره کردن ایران پیش گرفته بودند که در دوره اشکانی و دوره ساسانی هم همان روش معمول بود. در حقیقت ایران در تمام ادوار تاریخی خود از اصول لا مرکزیت یعنی استقلال نواحی مختلف و مخصوصا نواحی سرحدی برای حفظ استقلال خود بهره مند شده و هر ناحیه مستقلی از کشور اختیارات و مسؤولیت هایی برای بقای خود و حفظ استقلال خود داشته است و تنها در دوره مشروطیت این اصول را به هم زدند و مرکزیت مطلق….
5.ادوار شعر فارسی: اثر دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، افراط در فروتنی، دلیل ادعاسته گویا این سخن را، در کودکی، به نام سید جمال اسد آبادی خوانده بودم. هر کسی که گفته است راست گفته است و من نمی خواهم چندان فروتنی از خود نشان دهم که دلیل ادعا باشد. حقیقت امر را می گویم: در پرونده قطور شعر معاصر، برگ کوچکی سهم من است و به همین دلیل، به گفته نزار قبانی، نمی توانم قاضی محکمه شعر معاصر باشم. اما اگر مباحث این کتاب، نوعی داوری در باب شعر معاصر باشد، این ویژگی را دارد که قاضی در حضور جمع، و با زبانی که همه حاضران آن را می فهمیده اند، و حتما این فرصت و حق را هم داشته اند که در باب هر کلمه این داوری از او بس وچ کنند، به بحث و داوری پرداخته است…
6.دیوان رکن الدین دعویدار قمی: اثر علی محدث، ملک الشعراء قاضی رکن الدین محمد بن سعد بن هبه الله بن دعویدار تمی متخلص به داعی شاعر ذواللسانین سده ششم و اوائل سده هفتم هجری است که به دو زبان عربی و پارسی استادانه شعر سروده است. او یکی از معاریف خاندان دعویدار تیمی بوده، و این خاندان از خاندانهای مشهور شیعه در سده ششم هجری به شمار می رفته است که رجال آن به زهد و دانش معروف و در شهر قم متصدی منصب قضاوت بوده اند.
7.تئوری امامت در ترازوی نقد: نوشته: حجت الله نیکویی، تردید در اندیشههای رایج دینی و تشکیک در دگمها و کلیشههای نخنما شدهای که میراث تفکر سنتی و آباء و اجدادی انسانها در یک جامعه دینی است، اولین و مهمترین گام بسوی دینداری عالمانه و محققانه است. چنین شک و تردیدی، البته هولناک و هراسآور است و آزادی و عقلانیت عظیمی میطلبد، اما ثمرهای بزرگ دارد: ایمان آگاهانه و آزادانه. آری ایمانی که از رهگذر آزادی و آگاهی نصیب آدمی گردد، به هزاران ایمان عامیانه و مقلدانه و جبری میارزد. کتاب حاضر، کوشش خرد مؤلف در راه رسیدن به چنین ایمانی را به تصویر کشیده است. زمانی که اولین قدم را در این راه برداشتم، هرگز نمیدانستم که تحقیقی بودن اصول دین و عدم جواز تقلید در این حوزه، رؤیایی دروغین و خیالی است و در جمهوری اسلامی باید در اصول دین هم مقلد بود. بعدها وقتی نتیجه تحقیقاتم در باب امامت، به نتیجهای مخالف انتظار طبقه رسمی روحانیت شیعه منتهی شد، با تاوان سنگینی مواجه شدم که شرح آن در این مختصر نمیگنجد. لذا خواننده عزیز را هشدار میدهم که اگر تاب تحمل تلخیهای چنین راهی را ندارد، از خواندن این کتاب صرف نظر کند.
8.سی گفتار: نوشته :دکتر شجاع الدین شفا، فاجعه امروز ایران، به همراه انبوه نابسامانی هایی که برای ملت ما ببار آورده، این امتیاز را نیز داشته است که برای نخستین بار در درازای 1411 سال، مافیای عمامه داری را که مسوول اصلی بخش اعظم این نابسامانی ها است در میدان مسوولیت، مستقیما رویاروی ملت ایران قرار داده است و مفهوم این رویارویی این است که این بار خود این مافیا، با در دست گرفتن همه اهرم های قدرت، جوابگوی جنایت ها و خیانت ها و فسادها و ویرانگری هایی است که توسط او انجام گرفته و میگیرد. در چنین شرایطی، وظیفه سنگین و در عین حال شرافتمندانه کسانی از افراد جامعه ما که در خط روشنگری قدم برمیدارند این است که با اقتدا به تلاش پیروزمندانه و نجات بخش اندیشمندان فروغ جهان مسیحیت در سده های هجده و نوزده که همه ترقیات مادی و معنوی جهان پیشرفته غرب در دو سه قرن گذشته و در حال حاضر مدیون آنان است پرونده تبهکاری سازمان یافته هزار و چهار صد ساله این مافیای عمامه دار را برای طرح در دادگاه داوری ملی و در دادگاه داوری تاریخ در اختیار نسل سازنده ایران فردا گذارند تا اینبار با صدور حکم نهایی، برای همیشه به عمر این طولانی ترین مافیای تاریخ پایان داده شود، بی آنکه دیگر فرصتی برای تقیه و به دنبال آن تجدید سازمان، بدان داده شود.
9.گذر عاشقانهی عمر: نوشتهی خدیجه مقدم فعال حقوق زنان و محیطزیست، بیش از هر چیز مروری بر حرکتها و جنبشهای اجتماعیای است که در چهل سال اخیر، مبانی جامعهی مدنی ایران را بنا نهادهاند.
10.دین سازان بی خدا: نوشته: دکتر مسعود انصاری، دین عبارت از یک رشته عقاید خرافی و بدون پایه نسبت به نیروهای برتر از انسان که بشر آنها را بدون کاربرد خرد، در پندار ذهنی و خمیر مایه احساسات و هیجانات خود بنیاد می دهد و با این عمل فکر میکند به اسرار و رموز غیر قابل درک دست یافته و بدین وسیله برای خود سرابی خیالی و آرامش آور به وجود می آورد. در ساختار این تعریف سخن از عقیده به کار رفته و نه اندیشه. زیرا انسان دین دار، برای پذیرش خرافات دینی، عقیده خود را به کار می برد و نه اندیشه اش را. تفاوت عقیده با اندیشه آن است که عقیده از سنت و یا اندیشه کنترل شده به وجود می آید و نه از اندیشه آزاد. مهمترین عامل سازنده دین، یک عقیده پنداری، ذهنی، نادیدنی، غیر ملموس و احساسی است که برتر از انسان بوده و در بالای وجود و درک او قرار میگیرد. بر پایه این دیدمان، انسان دین آور یا پیامبر فردی است که دارای هنر برچسب زدن عامل تقدس به خرافات و مقدس کردن آنها بوده و با کاربرد این هنر به خرافات لباس تقدس می پوشاند و آنها را به آسانی به خورد هم نوعان خرد باخته اش می دهد.
گزارش قتلهای قانونی در مهر و آبان ۱۴۰۰
مهران آهنگر خراسانی، نرگس مباشریفر
ردیف | شهر | صدور اعدام مهر | صدور اعدام آبان | اجرای اعدام مهر | اجرای اعدام آبان |
۱ | تهران | ۹ | ۵ | ۰ | ۰ |
۲ | کاشان | ۰ | ۱ | ۰ | ۰ |
۳ | خراسان رضوی | ۰ | ۱ | ۰ | ۱ |
۴ | فارس | ۰ | ۱ | ۶ | ۲ |
۵ | تبریز | ۰ | ۱ | ۰ | ۰ |
۶ | کرمانشاه | ۰ | ۱ | ۵ | ۰ |
۷ | زنجان | ۰ | ۰ | ۵ | ۰ |
۸ | رجایی شهر | ۰ | ۰ | ۲ | ۲ |
۹ | بروجرد | ۰ | ۰ | ۱ | ۰ |
۱۰ | کرج | ۰ | ۰ | ۳ | ۱ |
۱۱ | اصفهان | ۰ | ۰ | ۸ | ۲ |
۱۲ | یزد | ۰ | ۰ | ۳ | ۰ |
۱۳ | زاهدان | ۰ | ۰ | ۴ | ۵ |
۱۴ | ارومیه | ۰ | ۰ | ۱ | ۰ |
۱۵ | بیرجند | ۰ | ۰ | ۱ | ۰ |
۱۶ | قاین | ۰ | ۰ | ۱ | ۰ |
۱۷ | تایباد | ۰ | ۰ | ۲ | ۰ |
۱۸ | قم | ۰ | ۰ | ۲ | ۱ |
۱۹ | سراوان | ۰ | ۰ | ۱ | ۰ |
۲۰ | آمل | ۰ | ۰ | ۱ | ۰ |
۲۱ | اهواز | ۰ | ۰ | ۲ | ۰ |
۲۲ | قزوین | ۰ | ۰ | ۰ | ۲ |
۲۳ | رشت | ۰ | ۰ | ۰ | ۲ |
۲۴ | کرمان | ۰ | ۰ | ۰ | ۱ |
برای آگاهی بیشتر:
این گزارشات آماری از میان بیش از ۴۸ خبر که در طول ماه آبان ۱۴۰۰ تهیه شده است.
آمار فوق از گزارشات رسانههای داخلی و خارجی مورد تأیید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملاً نمیتواند بیش از ۲۵ تا ۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد.
این گزارشات از رسانههای داخلی و خارجی مانند: خبرگزاری میزان، رکنا، ایسنا، روزنامه شرق، روزنامه شهروند، روزنامه همشهری، روزنامه شرق، کمپین فعالین بلوچ، خبر جنوب، جوانهها، جوان آنلاین، سازمان حقوق بشر ایران، رسانک جمعآوری و تهیه شده است.
گزارش سخنرانی جلسه کمیته دفاع از محیط زیست در نوامبر۲۰۲۱
مینا آقابیگی
در روز جمعه ۱۲ نوامبر ۲۰۲۱ ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی کمته دفاع ازمحیط زیست با حضور مسئول و اعضای کمیته سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی زوم وپخش زنده در یوتیوب کمیته برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم شبنم رضاوند ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین جلسه را آغاز نمودند.
بخش ۱: خانم ایراندخت کیا: گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق محیط زیست درمهرماه ۱۴۰۰ ایراد کردند: خبر:رئیس سازمان مدیریت بحران: آتشسوزی جنگلها عامل انسانی دارد/نیروهای امنیتی و انتظامی عاملان آتشسوزی را شناسایی کنند رفع چالش آفات جنگلهای هیرکانی، اهتمام جدی دولت را میطلبد. ایسنا/لرستان مدیرکل حفاظت محیطزیست لرستان از مهار کامل حریق جنگلهای منطقه حفاظت شده سفیدکوه خرمآباد خبر داد. ۵ هکتار اراضی مرتعی در دامغان طعمه حریق شد.دامغان- فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی استان سمنان از وقوع حریق در پنج هکتار اراضی طبیعی و مرتعی ییلاقات کجین دشت دامغان خبر داد و گفت: میزان خسارات برآورد خواهد شد.هدف پانزدهم: حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، و توقف از بین بردن تنوع زیستیکنوانسیون– کاهش تخریب زیستگاه های طبیعی و جلوگیری از انقراض گونه های در معرض خطر– حفاظت، احیاء و استفاده پایدارجنگلها وتوقف جنگل زدایی کنوانسیون قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بیابان زدایی مرگ پنهان زمین در ایران؛ و برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی بخشهای وسیعی از کشور از اُفت سفرههای زیرزمینی آب تاثیر گرفته و قلب دشتها در بحران خشکسالی و بیتوجهی انسانها چاک چاک شده است؛ صحبت از پدیده ای خزنده به نام فرونشست و مرگ پنهان زمین در ایران است که حیات را تهدید میکند. خبر: خشکسالی و مشکلات آن در منطقه سیستان بیش از ۲۰ سال است که خشکسالی بر استان سیستان و بلوچستان سایه افکنده و باعث ازبین رفتن بسیاری از مشاغل از جمله صید و صیادی، کشاورزی و دامداری در این منطقه شده است. رودخانه هیرمند و دریاچه هامون دو شاهرگ حیاتی منطقه سیستان به شمارمیروند. رد پای خشکسالی در سد امیرکبیرسد امیرکبیر که به نام سد کرج هم شناخته میشود، یکی از پنج سد اصلی تامین کننده منابع آبی استان تهران است.کاهش عمق برخی از مناطق تالاب انزلی به ۳۰سانتی مترایسنا/گیلان فرمانده یگان حفاظت محیط زیست گیلان گفت: عمق تالاب در برخی از مناطق آن از سه متر به ۳۰سانتی متر رسیده است.خبر: بحران آب در روستاهای شهرستان «کرخه»روستای ابوغریب و مراغیه در ۴۵ کیلومتری مرز ایران و عراق قرار دارند. نبود آب شرب، قطعی برق و عدم وجود زیر ساخت روستایی باعث مهاجرت روستاییان به شهرهای مجاور یا روستاهای با امکانات بهتر شده، از مشکلات اصلی روستا نبود آب شرب و لوله کشی شده است.آخرین وضعیت ذخیره آبی سد «طالقان»حجم آب سد طالقان نسبت به سال گذشته ۲۸ درصد کاهش داشته است.
بخش ۲: خانم سمیه حسین زاده ثانی بررسی کنوانسیون میراث فرهنگی و طبیعی ومقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(بخش پایانی)را ایرادکردند: کنفرانس عمومیسازمان ترتیبی، علمیو فرهنگی ملل متحد منعقد در پاریس ضمن هفدهمین اجلاسیه خود مورخ ۱۷ اکتبر تا ۲۱ نوامبر ۱۹۷۲، با درنظر گرفتن این که میراث فرهنگی و میراث طبیعی، نه تنها بر اثر عوامل عادی، تخریب بلکه به علت تحول زندگی اجتماعی و اقتصادی که با پدیدههایزیان بار و مخرب وخامت آن تشدید میگردد، .تصویب شد،و میراث فرهنگی به کلیهٔ آثار باقیمانده از گذشتگان گفته میشود که دارای ارزش فرهنگی باشد. این آثار میتواند دربرگیرندهٔ آثار ملموس (مانند بناهای باستانی) یا آثار ناملموس (مانند آداب و رسوم یک منطقه) باشد که امروزه درحفظ آن برای آیندگان میکوشند.میراث طبیعی ملی ایران توسط سازمان میراث فرهنگی ایران شناسایی، معرفی و ثبت میشود و شامل محدودههای جغرافیایی طبیعی و مناطق خاصی از کشور است که به علت کیفیت ویژهٔ فیزیکی و زیستشناسی، محوطههای طبیعی – تاریخی، پدیدهها و نمونههای ارزشمند گیاهی، جانوری و زیستگاههای آنها تعیین و تحت حفاظت و بهرهبرداری پایدار قرار میگیردو اما اثر شگفت انگیز ،تخت سلیمان در آذربایجان غربی . با قدمت ۳ هزار ساله/ یه پنج دوره تمدن بشری این اثر در نزدیکی روستای تخت سلیمان در تکاب قرار دارد و مجموعهای از بناهای تاریخی هستند که در اطراف دریاچهای طبیعی ساخته شدهاست. آثارهای بناهای دورههای اشکانیان و ساسانی و ایلخانان در این محل یافت شدهاست. مهمترین آثار بجا مانده از آن آتشکده و تالارهای دوره ساسانی است.. تخت سلیمان بزرگترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی و عبادتگاه ایرانیان در قبل از اسلام بهشمار میرفت؛ اما در سال ۶۲۴ میلادی و در حمله هراکلیوس، امپراتور رومیان، به ایران این اثر تخریب شد.چهارمین اثر ایران است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده و در کنار زندان سلیمان، از جمله مهمترین جاذبههای گردشگری شمال غرب به حساب میآید که مخاطبان بسیاری دارد.از مهمترین عوامل تخریب در حال حاضر تخت سلیمان، دزدی مصالح و داربست ها ی اطراف بناها که دموجی ریزش بنا میشود و همچنین تغییرات اقلیمی در منطقه است که باعث خسارات بر اثربارندگی های فصلی شدید و سیل یا و نبود بودجه برای تهیه امکانات رفاهی برای گردشگران و توریست در ایام تعطیلات میباشد.که در واقع نشان دهنده نقض اصل ۴۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بهرهبرداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی میان استانها و مناطق مختلف کشور، باید تبعیض در کار نباشد، به طوری که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد.و نقض اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.و همچنین نقض هدف ۱۳و ۱۵از سند ۲۰۳۰یونسکو که اقدام دربارهٔ آب وهوا: اقدامات فوری برای مبارزه با تغییر آب و هوا و عوارض آن متوقف کردن یا معکوس کردن روند تخریب زمین و متوقف کردن روند از دست رفتن تنوع زیستی و اما مجموعه کلیساهای ارامنه مجموعه کلیساهای ارمنی ایران در ۸ ژوئیه ۲۰۰۸ به عنوان میراث فرهنگی در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدند.که در استانهای آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی قرار دارند.در حال حاضر بستر چوبی سقف اکثر این کلیساها در جاهایی از میان رفته و تخریب زیادی به لایهی نقاشیشدهی آن وارد شده است. ایوانهای این کلیساها بهدلیل تحمل بار زیاد ستونها و سست بودن پی آنها، نشست کردهاند و شکستگی و ترک در جرزهای دیوار اطراف و نشست در طبقهی فوقانی ایجاد شده است. سنگهای دیوارهای کلیسا ها نیز دچار تخریبهایی مانند پوسته شدن و تورق شدهاند که دلیل اصلی آن وجود رطوبت است. همچنین کاشیهای مورد استفاده در دیوارهای درونی هم نیز ترک خوردهاند و براثر تبلور نمکهای محلول، ملات بین کاشیها شوره زده و دلیل اصلی این مساله نیز وجود رطوبت بسیار در ساختمان کلیساست.ها میباشد.ادوارت دریغشیان ـ رییس انجمن مذهبی ارامنهی در گفتوگو با خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا در اینباره اظهار داشت: بارها از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تقاضا کردیم که جلسهای داشته باشیم و صحبتی شود، اما متاسفانه این سازمان توجهی نمیکند.مه نشان دهنده نقض اصل ۴۸ و ۵۰از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بهرهبرداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی میان استانها و مناطق مختلف کشور، باید تبعیض در کار نباشد، به طوری که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد .از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.و نقض ماده ۱۳و ۱۵از سند ۲۰۳۰یونسکو که اقدام دربارهٔ آب وهوا: اقدامات فوری برای مبارزه با تغییر آب و هوا و متوقف کردن یا معکوس کردن روند تخریب زمین و متوقف کردن روند از دست رفتن تنوع زیستی واما سازه های ابی و تاریخی شوشتر مجموعهای به هم پیوسته از ۱۳ اثر تاریخی شامل پلها، بندها، آسیابها، آبشارها، کانالهای دستکند و تونلهای عظیم هدایت آب است که در ارتباط با یکدیگر کار میکنند و در دوران هخامنشیان تا ساسانیان، جهت بهرهگیری بیشتر از آب ساخته شدهاند.در دشت خوزستان و در حوالی شهر شوشتر یک مجموعه بزرگی از ساختارهای آبی از دوران باستان به تدریج ساخته شد و شکل گرفت و به تدریج پلها، سدها، بندها ،آسیاب ها و آبشارها به آن افزوده شد که همه اینها روی همه رفته مجموعه بزرگی را به وجود آوردند که کار کنترل و توزیع آب در دشت خوزستان را انجام میداد.بنابر این این سازهها توانسته بودند که منطقه خوزستان را به عنوان قطب مهمی از نظر کشاورزی و حتی صنعتی تبدیل کنند. یستم آبی تاریخی شوشتر به صورت یکجا به عنوان دهمین اثر ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.اما عواملی چون تخریب بخشی از سازههای آبی شوشتر به خاطر سیستم مستهلک فاضلاب ، آب و فاضلاب روان که ،محصول لولههای مستهلک و شکستهاند هستند موجب ریزش این بناها هستند و یا تخریب قسمتی ازپل ها به دلیل تردد ماشین آلاتسنگین و ریزش باران با ریزش بخشهایی از این پل تاریخی، مجموعه سازههای آبی شوشتر که جزو میراث جهانی یونسکو نیز هست، در معرض آسیب جدی قرار گرفته است.مشکلی برای پل گرگر پیش آمد و آن طور که خبرگزاریهای ایران خبرش را منتشر کردند، بخشی از این پل فرو ریخت آن زمان علت این فرو ریختگی، مرمت نادرست اعلام شد. که گویا از تعدادی از فارغالتحصیلات رشته مرمت که آگاهی و تجربه کاملی هم نداشته اند برای مرمت این پل استفاده شده بود و در نهایت بخشی از آن فرو ریخته بود.ثبت آثار تاریخی در فهرست میراث جهانی ممکن است که بتواند اعتباری برای ما در دنیا به وجود بیاورد. اما اگر به آن اثر توجهی نکنیم و تخریبی متوجه آن شود، بیاعتباری و صدمهای که از این راه میخوریم، قطعاً سنگینتر از آن اعتبار اولیه است.که نشان دهنده نقض ماده۴۸و۵۰از قانون اساسی که اصل ۴۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بهرهبرداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها ، باید تبعیض در کار نباشد، به طوری که هر منطقه فراخور نیازها . امکانات لازم در دسترس داشته باشد.جمهوری اسلامی میگوید : حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.و همچنین نقض هدف۹:که زیر ساخت ونوآوری که زیر ساخت ها باید مقاوم باشند و نقض هدف ۱۳:اقدام دربارهٔ آب وهوا: اقدامات فوری برای مبارزه با تغییر آب و هواو نقض هدف ۱۵متوقف کردن یا معکوس کردن روند تخریب زمین و متوقف کردن روند از دست رفتن تنوع زیستی را نشان میدهد تخت جمشید: بر اثر عبور پروژه راه آهن از نزدیکی آن در معرض آسیب های اساسی قرار گرفته است.محوطه باستانی بیستون: بر اثر فعالیت شرکت پتروشیمی در محوطه آن و حفر کانال در معرض خطر قرار دارد.محوطه باستانی دوره عیلامی در شوش: بر اثر فعالیت های کشاورزی پیش از شناسایی و کاوش نابود شد. از این محوطه با قدمت بیش از ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد، به عنوان یکی از محوطه های بسیار مهم یاد می شود.معبد باستانی چغازنبیل: این معبد تاریخی ۳۵۰۰ ساله بر اثر فعایت های اکتشاف نفت آسیب دیده و در صورت تداوم انفجارها برای اکتشاف ذخایر گاز و نفت نابود می شود.مجمسه جمشید جم و غار آدم: این آثار که در محوطه کوه پردیس در استان بوشهر قرار دارند بر اثر فعالیت های شرکت های نفت و گاز در عسلویه در معرض آسیب قرار گرفته اند.دشت باستانی مغان و محوطه اولتان قالاسی: محوطه ای تاریخی و ناشناخته در اطراف اردبیل که بر اثر فعالیت کارخانه ها و جمع آوری زباله در آن در معرض نابودی قرار دارد.محوطه باستانی جیرفت: محوطه تاریخی طی سه سال و با هجوم صدها کاوشگر غیر مجاز به آن غارت شد. به گفته منتقدان، بی توجهی متولیان میراث فرهنگی و نهادهای دولتی سبب شد تا اغلب آثار این محوطه تاریخی پیش از شناسایی مورد سرقت قرار گیرد.محوطه باستانی خوزستان: محوطه ای که به گفته کارشناسان، میراث دار تمدن کهن ایرانیان است. این محوطه تاریخی در پی آغاز آبگیری سد کارون سه در حال به زیر آب رفتن است.توس و مقبره فردوسی: عبور دکل های فشار قوی برق از حریم این محوطه تاریخی توسط وزارت نیرو، مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ ایران و شهر تاریخی توس را در معرض خطر قرار داده است.شهر تاریخی ماسوله: بر اثر تخریب جنگل در اطراف آن و بی توجهی در خطر نابودی بر اثر جابجایی و ریزش کوه قرار گرفته است.بشر، جنگ و طبیعت میتوانند سه عامل مخرب برای بناهای تاریخی و میراث جهانی باشند و وجود و حیات آنها را در خطر جدی بیاندازند.هزاران مکان تاریخی در کشور در حال فرسایش و تخریب است و بعضی از افراد سودجو برای کشف گنج به تخریب این آثار پرداختهاند و وزارت میراث فرهنگی هیچ اشرافی بر این اماکن ندارد.و این یعنی نابودی اصالت ایران علاوه بر میراث فرهنگی میراث طبیعی هم در حال نابودی است میراث طبیعی ما نیز که شامل حومه شهرها، محیط زیست طبیعی از جمله گیاهان و جانوران به عنوان «تنوع زیستی» و عناصر زمینشناسی (از قبیل کانی شناسی، ژئومورفولوژی، فسیلشناسی و…) به عنوان «تنوع زمین» به شمار می آیند در حال نابودی است.
بخش ۳: آقای محمدعلی محمود زاده رحیم آبادی سخنرانی خود را با موضوع ضرورت افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت تنوع زیستی غارها ایراد کردند: غارها گنجینههای طبیعی زیستگاهها هستند حفاظت از تنوع زیستی در سطوح سه گانه زیستگاه، گونه و ژن، ضامن بقای حیات و سلامت در کره زمین است. غارها از جمله زیستگاههای منحصر به فردی هستند که زیستمندان آن با شرایط خاص زیستگاه سازگار شده اند و به تبع آن از ارزش اکولوژیک بالایی برخوردارند. تنوع زیستی غارها بخشی از زنجیره به هم پیوسته اکوسیستم است که ارتباط تنگاتنگی با جهان بیرون از غار و فرایندهای زیستی آن دارد و آسیب و نابودی غارزیان منجر به تهدید زیست کره، و نقص بسیار واضحی در زنجیره اکوسیستم طبیعی می شود.از طرفی رویکرد جذاب گردشگری غارها که در سالیان اخیر مورد توجه قرار گرفته است و ایجاد تغییرات ساختاری غارها در این خصوص موجب تخریب غارها وتهدید جمعیت گونه های ساکن غار می شود و یا فعالیت معادن در محدوده غارها که آسیبهای موازی غیر قابل جبران برای غار و غارزیان را موجب می شود. محیط غار بهعنوان زیستگاه اختصاصی جانوران غارزی، محیطی بسیار حساس و آسیبپذیر است که هرگونه اختلال در ترکیب عناصر شیمیایی، ترکیب گازها، تغییر دما و رطوبت، آلودگی نور و آلودگی صوتی میتواند منجر به از بین بردن محیط زنده یک غار شود. همه این موارد لزوم آگاهی سازی عمومی را در شناخت حساسیت و اهمیت تنوع زیستی غارها بر ملا می کند.غارها شاهرگ اصلی آبرسانی زمین؛مراقب باشیم؛ چرا؟غارها از لحاظ زمینشناسی از اهمیت زیادی برخوردارند، از آنجا که عمده غارهای کشور با منابع آبی زیرزمینی در ارتباط هستند که این موضوع اهمیت غارها را به ویژه در شرایط اقلیم خشک و نیمه خشک کشور دو چندان میکند.اجداد ما از غارها به عنوان سرپناه و در امان ماندن از خطرات طبیعی مانند سیل، حمله حیوانات،گرما و سرما استفاده می کردند حتی گروهی مردگان خود را در غارها دفن می کردن که نمونه ای از این اجساد در غار کوچکی در بیستون، نزدیک کرمانشاه کشف شده است، این نشان می دهد که این حفره های طبیعی همواره برای انسان ها مورد اهمیت بوده است، اما به مرور انسان از غار فاصله گرفت و برای رفاه بیشتر به زندگی شهرنشینی و به مرور آپارتمان نشینی روی آورد، اما این تغییر اساسی اندکی از ارزش غارها کم نکرده است، در واقع غار نخستین سر پناه انسان بود و اکنون این حفرههای سنگی روایتگر زندگی نیاکان ما هستند.به اعتقاد کارشناسان،غارها نقش بسزایی در تامین منابع آبهای زیر زمینی دارند، با مطالعه غارها میتوانیم سطح منابع آبهای زیر زمینی را بسنجیم و اینکه در چه وضعیتی قرار دارند و در آینده به چه صورت خواهند بود،همچنین میتوان فهمید که در آینده چه مناطقی احتمال بیشتری برای خشکسالی خواهند داشت، در واقع غارها شاهرگ اصلی آبرسانی زمین هستند پس مراقبشان باشیم.با توسعه زندگی شهرنشینی غارها به فراموشی سپرده شدند این در حالی است که مطالعات نشان میدهد این حفرههای تاریک براکوسیستم طبیعت و حتی زندگی انسانها تاثیر زیادی دارد که یکی از آنها تامین منابع آبی زیر زمینی است اما این اکوسیستم طبیعی نیز مانند هر اکوسیستم دیگری از دست انسان شهرنشین در امان نماند و تخریب و دست اندازی به غارها به حدی رسید که چندین سال پیش دوم مهرماه به عنوان ” روز ملی غار پاک ” نامگذاری شد و هر سال یک شعار برای این روز انتخاب می شود که امسال ” حفاظت از تنوع زیستی غارها” تعیین شده که توجه ویژه به تنوع زیستی غارها را به همگان گوشزد می کند.از نظر آماری: آمار دقیقی از تعداد غارهای کشور وجود ندارد اما پیش بینی می شود حدود سه هزار و ۵۰۰ غار در کشور وجودداشته باشد، البته تاکنون حدود ۶۵۰ غار در سامانه اطلاعات غارها که در سال ۱۳۹۷ راه اندازی شده، ثبت شده است.نقش کلیدی غارها بر اکوسیستم بیرون وتعدیل جمعیت حشرات تا دفع آفات و گرده افشانی غارها علاوه بر ارزش های زمین شناختی ، باستان شناسی و فرهنگی ، بعنوان زیستگاههای بسیار حساس و منحصر بفرد گروههای مهمی از حیات وحش از جمله خفاش ها ،هستند که نقش بسیار کلیدی در اکوسیستم بیرون غار از جمله تعدیل جمعیت حشرات، دفع آفات و گرده افشانی گونه های گیاهی دارند. غارها زیستگاه های بسیار حساسی هستند و زیستمدان ارزشمندی اعم از گونه های غارزی واقعی دارند، انواع حشرات، برخی سخت پوستان و برخی گونه هایی که کاملا با محیط غار سازگار شدند. وجود گونه های منحصر به فرد و حساسی مانند “ماهی کور” در بعضی از غارها که گاه در اثر بی اطلاعی ، مورد تهدید قرار می گیرند، سمندرهای غارزی و یا جمعیت خفاشها که به خصوص در تعدیل جمعیت حشرات، دفع آفات گیاهی وکمک به گرده افشانی گیاهان و پویا نگه داشتن اکوسیستم اهمیتی به سزا داشته از جمله مواردی هستند که لزوم آگاهی بخشی عمومی را در خصوص حفاظت از جانداران غارزی روشن می سازد.»از جمله غارهای موجوددرکشور:غارهای خلخال بعنوان ذخیرهگاه های زیستی منحصر به فرد.غار قلعه کرد آوج، زایشگاه دو گونه خفاش تهدید شده و آسیب پذیر ایران است.در آخرین مطالعات شناسایی و درجه بندی غارهای استان قزوین، غار قلعه کرد آوج به عنوان زایشگاه دو گونه خفاش بال خمیده کمرنگ و گوش موشی کوچک که در رتبه تهدید شده و آسیب پذیر ایران قرار دارند، شناسایی شد.چه مشکلاتی : برای حفاظت بیشتر از این غار، اجازه توسعه گردشگری به عمق بیشتر غار و خصوصا نورپردازی را نباید داد، زیرا نورپردازی باعث رشد جلبک شده و به اکوسیستم غار آسیب میزند. ولی جهت توسعه گردشگری و مرکز تفریحی کردن آن دست به تغییرات عمده از جمله لایه برداری یا تخریب دیواره ها، سقف و محیط بکر داخلی و بیرونی غار حتی جاده سازی انجام می گیرد.در گذشته یک نوع خفاش خاص به نام “گوش موشی” در غار قوری قلعه کرمانشاه زندگی میکرده، افزود: اکنون وجود گردشگران باعث شده زیستگاه این گونه تخریب شود و دیگر در این غار زندگی نکند.معاون فنی محیط زیست استان کرمانشاه با بیان اینکه اکنون اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان بهرهبرداری از این غار را به شرکت توسعه گردشگری واگذار کرده، یادآور شد: مذاکراتی با میراث فرهنگی داشتیم که مدیریت غار به نحو بهتری انجام شود و اکنون یک غرفه محیط زیست در این غار مستقر است تا فعالیتهای مغایر با میحط زیست در این منطقه انجام نشود.؟چه نظارت و راه حل مناسبیه!مردم هنگام ورود به غار به دیواره و یا قندیلهای آن که حاصل چند هزار سال فعالیت زمین شناسی است آسیب می زنند . که این کار نیازمند فرهنگسازی است.انتقاد از توریستی شدن غار دستکند «هُنامه» در شهرستان شیروان شد ، ظاهرا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان شمالی برای جادهکِشی و توریستی شدن این غار، مجوز و استعلام کارگروه غارشناسی را نگرفته است و در حال جادهسازی برای دسترسی آسان گردشگران به این غار تاریخی است.با اشاره به قدمت تاریخی غار «هُنامه» که به حدود ۹ قرن قبل میرسد و ثبت آن در فهرست آثار ملی به سال ۱۳۸۶ ثبت ملی شده، مسؤولان استانی با وجود آن همه جاذبه در خراسان شمالی به این نتیجه رسیدهاند که یک اثر دیگر را هم توریستی کنند. به نظر آنها این مجموعه غار دستکند از دید گردشگران مغفول مانده و حالا باید راه دسترسی به آن را باز کنند. “فاتحه یک غار دیگر را بخوانیم؟غارهای دستکند در گذشته کاربری محدودی داشتند؛ یا سکونگاه بشری بوده، یا محل برگزاری آیینهای مهر، یا زندان یا محل نگهداری اجساد بودهاند. این غارها البته به تعداد کم در سطح ایران پراکندهاند که از جمله میتوان به غار «کرفتو» در استان کردستان اشاره کرد. در جهرم، کاشان، میمند و شیراز نیز نمونههای مشابهی از این غارهای دستکند و با ارزش تاریخی را میتوان یافت. ساختار غارهای دستکند اغلب رُسی و خاکی بوده و آسیبپذیری زیادی دارند و اگر قرار باشد توریستی شوند خیلی زود از بین خواهند رفت. غار هنامه از جمله این غارها است که فاتحه آن با توریستی شدن خوانده میشود. مگر در استان خراسان شمالی کارگروه غارشناسی ندارند، مگر میراث فرهنگی و محیط زیست عضو این کارگروه نیستند، چرا پروژه توریستی شدن این غار را با کارگروه غارشناسی مطرح نکردند و استعلام ها، نظرات کارشناسی مشورتی و مجوزها را نگرفتند. به مدیران استان خراسان رضوی معترضم که به تحقیقات غیرکارشناسی و غیرتجربی اکتفا کردهاند و سریع بودجه دادهاند و اولین کاری هم که کردهاند جادهسازی بوده است. باید پیش از هر اقدامی بررسی میکردند این غار برای گردشگری مفید است؟دنیا با همین استاندارد پیش میرود. مثلا در فرانسه غار «لاسکو» (Lascaux) با قدمت ۱۷ هزار سال وجود دارد که سنگ نگارههای قدیمی در آن پیدا شده است. درِ این غار را سالها است به روی گردشگران بستهاند و مشابه این غار را با هزینهای هنگفت ساختهاند و گردشگرانی که میخواهند غار لاسکو را ببیند به سمت مکان شبیهسازی شده، هدایت میکنند.ما مشابه این غار را در استان لرستان داریم، «میرملاس» با سنگ نگارههای بیش از ۱۲ هزار سال که شاهدی محکم بر وجود یک تمدن باستانی است ولی آنقدر بیمهابا از این غار بازدید شده که از بین رفته است.غارهای دستکند با سازه رُسی اگر تخریب شوند دیگر قابل بازسازی نیستند، چون برای همیشه از بین میرود، بلایی که سر شهر زیرزمینی نوشآباد در کاشان آمده است. آنقدر گردشگر به داخل آن راه داده شده که دیوارههای آن بر اثر تماس دست گردشگران فرسایش پیدا کرده است.غار «کرفتو» در استان کردستان که سالها است توریستی شده با این که نگهبان دارد اما چون تعداد آنها کافی نیست، پر از یادگارینویسی و خرابی شده است. ما نباید این غارهای با ارزش را توریستی کنیم چون مثل کشورهای دیگر امکان محافظت نداریم اگر میتوانستیم محیط داخل غار را مثل آثار موزهای با شیشههای سکوریتی حفاظت کنیم میشد به گردشگر هم فکر کرد.برای توریستی کردن هر مکان طبیعی و تاریخی باید دوراندیشی و جوانب آن در نظر گرفته شود. وقتی شعار کارآفرینی میدهید دقت کنید در محیطهای مشابه چه اتفاقی افتاده است، آیا از گردشگر سود داشتهاند، هزینههاشان را درآوردهاند؟ تحقیقات نشان میدهد از ۱۳ غار توریستی ایران فقط یک غار (علی صدر) توانسته هزینهها و درآمد بدست آورد که آن هم در دوران کرونا ضرر چند میلیاردی داد. این غار با اجاره سالانه ۷۰۰ هزار تومان فقط در تعطیلات عید نوروز چند میلیارد تومان بلیت میفروشد. ولی در ازای آن چه اتفاقی افتاده، این غار از بین رفته است. جالب آن که تازگی به غار سراب همدان در نزدیکی آن فکر میکنند و با این تصور که دو غار «علیصدر» و «سراب» بهم راه دارند، میخواهند سراب را هم توریستی کنند. درصورتیکه بررسیهای غارشناسان نشان میدهد این دو غار هیچ ارتباطی بهم ندارند. حتی رییس اتحادیه جهانی غارها که به ایران آمده بود در بازدید از علی صدر و سراب گفت که حیف از این منطقه که میشد آن را به عنوان ژئوسایت ثبت کرد. ولی کاری که با علی صدر کردند باعث میشود این غار دیگر ثبت جهانی نشود. بهترین سنگهای ساحتمانی را روی دیوارهای آن نصب کردهاند و داخل آن سرویس بهداشتی ساحتهاند.با همین نگاه غارهای زیادی را به جای توریستی شدن و کسب درآمد فقط خراب کردهایم؛ غار کرفتو در کردستان که با توریستی شدن نه تنها هزینههایش در نمیآید که تاریخ آن در معرض خطر است و یا غار کتله خور زنجان که حتی هزینههایش را نمیتواند تامین کند و یا غار نخجیر که تخریب زیادی را متحمل شده است. چه بهتر با نگاه کردن به تجریبات گذشته اقدام کنیم.غارها آخرین سنگر دستنخورده طبیعت بودند که کمتر از سایر زیستگاهها آسیب دیده بودند، ولی این دنیای زیرزمینی مدتی است توسط گردشگران وغارنوردان تخریب میشود.بیشترین تخریب متعلق به غارهایی است که بیشترین تبلیغ برای جلب گردشگر برایشان صورت گرفته و به بخش خصوصی واگذار شدهاند.مثلا تخریب غار ده شیخ پاتاوه در کهگلویه و بویراحمد در سال ۹۵. این غار که از ورودی چهارگانه تا خروجی آخر که فقط غارنوردان میتوانند عبور کنند بیش از ۲ کیلومتر است و از نظر درجه بندی جزء غازهای دیجه یک است که فقط باید جهت مطالعه زمین شناسی مورد استفاده قرار گیرد. متاسفانه بنحو بسیار دلخراشی تخریب شده است. جنگل و بلوط های چندساله زیادی در مسیر غار قلع و قمع شده و بدون کارشناسی ، مسیر غار از حالت طبیعی خارج و ارزش خود را از دست داده است. برداشت دیوارهای غار با ابزار سنگین و انفجار مانند، باعث گسیختگی اجزاء غار گردیده است.شاخصترین زبالههای موجود در غارهای ایران که آلودگی بسیار زیادی نیز ایجاد میکند، باتری چراغها هستند. حتی در غارهایی که فقط غارنوردان حرفهای امکان و مهارت حضور در آنها را دارند نیز، حجم غیرقابل باوری از زباله جمعآوری شده است. غار «پراو» در کرمانشاه که سومین غار عمیق ایران است و ۷۵۲متر عمق دارد۳سال پیش پاکسازی و حدود یک تن زباله از آن خارج شد. البته این حجم از زباله متعلق به ۵۰سال غارنوردی پس از اکتشاف این غار بود. زبالههای تیم اکتشاف انگلستانی و لهستانی هم در این پاکسازی بیرون آورده شد. طی ۱۰سال اخیر بهطور میانگین ۲۵تن زباله از غارهای ایران جمعآوری شده و نکته اینجاست که اساسا در محیط غار فرایند تجزیه پسماند طولانیتر است. با نشست آلایندهها درون آبهای زیرزمینی درون غارها، مردم پاییندست دچار بیماری میشوند. همچنین غارها میتوانند باکتریهایی را که از بیرون به داخل غار میآید در خود نگه دارند و به بازدیدکنندگان انتقال دهند. بخشی از عوامل تخریبکننده غارها اقتصادی است و نگاه اقتصادی به غارها حتی مخربتر از زباله است. غارها به محض کشف شدن، توجه مدیران دولتی را برای جذب گردشگر بهخود جلب میکنند و شاخصترین غاری که تخریبهای غیرقابل جبرانی را متحمل شده، غار علیصدر همدان است که متأسفانه طی هر سال سطح آب موجود در آن رو به کاهش میرود.سال گذشته بود که حریم غار نمکدان که بخشی از ژئوپارک قشم است به بخش خصوصی برای پرورش میگو واگذار شد و با اعتراض مردم و دادستانی نجات یافت. غاری که لایه های ضخیم رسوبی نمک که بیش از ۵۷۰ میلیون سال پیش رسوبگذاری کرده و در زیر لایه های سنگی دیگر مدفون شده است.تغییر در بیرون و درون غارها مثل تغییر ساختار منازل مسکونی است و همانطور که نمیتوان هر دیوار و سقفی را در فرایندهای نوسازی حذف کرد، احداث در ورودی برای غارها نیز کار تخصصی است و میتواند مانند کاری که در غار نخجیر انجام شد، منجر به نابودی این زیستگاه شود. ساخت هر سانتیمتر از غار صدها سال طول میکشد، ولی ما اجازه میدهیم سرمایهگذار برای یک غار در آهنی بگذارد. برخی تالارها را برای تردد ایستاده گردشگران بتراشد و با ادعای حفاظت از سلامت گردشگر، این زیستگاه بکر را سمپاشی کند و جان صدها زیستمند غار را بگیرد. ایجاد راه جدید و بازکردن دهانه غارها برای گردش هوای بیشتر، تیر خلاص به جان غارهاست. غار نخجیر نیز با همین اقدام از دست رفت .با صرف میلیاردها تومان یک ورودی دیگر برای این غار حفاری شد و پس از مدتی این غار طبیعی که آبهای زیرزمینی و حفرههای غواصی داشت به کلی نابود شد.
بخش۴: خانم رزا جهان بین سخنرانی خودرابا موضوع حیوان آزاری درایران ایراد کردند: از آن جایی که حیوانات بخشی از طبیعت یک کشور هستند و در برقراری توازن نظام طبیعت نقش موثری دارند، انسان نمیتواند به آنها آزار برساند یا آنها را شکار کند.حیوانات هم مانند انسان از حق حیات، درمان، آرامش، زیست جمعی و پرهیز از نسل کشی برخوردارند و هر گونه حق خوری از آنها به منزله نقض حقوق حیوانات به شمار میرود و به همین دلیل دارای مجازات است.مطابق ماده ۶۸۰ قانون مجازات اسلامی حیوان آزاری جرم است و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است.در قانون مجازات اسلامی در خصوص مجازات حیوان ازاری صحبت شده اما با مقایسه ویرایش سابق و فعلی در می یابیم که قانون مجازات مصوب سال ۱۳۷۰ نسبت به ویرایش جدید که در سال ۱۳۹۲ انجام شده به موضوع حقوق حیوانات بیشتر اهمیت داده و این مسئله در مواد شماره ۳۶۲،۵۲۲،۵۱۲،۵۲۱،۵۰۱ قانون سابق کاملا مشهود است. در قانون مجازات فعلی مصوب۱۳۹۲ در بخش تعزیرات در فصلی تحت عنوان «احراق و تخریب و اتلاف اموال و حیوانات » به تعیین مجازات حیوان آزاری پرداخته شده است.ماده ۶۷۹ قانون مجازات (تعزیرات)بیان می دارد :هر کس به عمد و بدون ضرورت حیوان حلال گوشت متعلق به دیگری یا حیواناتی که شکار آنها توسط دولت ممنوع اعلام شده است را بکشد یا مسموم یا تلف یا ناقص کند به حبس از نود و یک روز تا شش ماه یا جزای نقدی از ۱۵۰ تا ۳۰۰ تومان محکوم خواهد شد.ماده ۶۸۰ همان قانون مقرر داشته است:هر کس بر خلاف مقررات و بدون مجوز قانونی اقدام به شکار یا صید حیوانات و جانوران وحشی حفاظت شده نماید به حبس از سه ماه تا سه سال و یا جزای نقدی از ۱۵۰ تا یک میلیون و هشتصد تومان محکوم خواهد شد.که همین جا به ناچیز بودن مقدار این مجازات و غیرقابل بازدارندگی برای متخلفان و عدم اجرای قانون از سوی مسئولان ذی ربط اشاره می کنم.حال به بررسی حقوق حیوانات براساس قانون «شکار و صید که سال ۱۳۴۶ تهیه و مصوب شده و سال ۱۳۹۷ اصلاح شد» می پردازم:این قانون نامه مجموعا ۳۱ ماده دارد و براساس این قانون نامه مبادرت به هرگونه شکار و صید و پرورش و تکثیر و نگاهداری و خرید و فروش مستلزم کسب پروانه از شکاربانی و نظارت بر صید است و در صورت تخلف مجازات هایی در نظر گرفته شده که به بعضی از آن ها اشاره می کنم.ماده های اولیه این قانون نامه در مورد خود سازمان و وظایف آن صحبت شده اما مثلا در ماده ۱۰ بیان شده استکه هرکس مرتکب شکار و صید جانوران وحشی عادی بدون پروانه. بشه یا اقدام به حمل، عرضه، فروش و صدور جانوران وحشی زنده یا کشته و اجزای آنها بدون کسب پروانه و یا مجوز از سازمان کند و یا اقدام به از بین بردن رستنی ها از جمله قطع درختان، خارزنی ، بوتهکنی و تعلیف غیر مجاز در مناطق حفاظت شده و پناهگاه های حیات وحش و تجاوز و تخریب در این مناطق کند. به جزای نقدی از ۱۰ الی ۱۰۰ هزار تومان یا حبس از یک ماه تا شش ماه محکوم میشود. ماده ۱۲ – هرکس مرتکب شکار و صید در مناطق حفاظت شده، پارکهای ملی و آثار طبیعی ملی و هرگونه تجاوز و فعالیت غیر مجاز در این گونه مناطق باشد و یا باعث آلوده نمودن آب رودخانهها ، دریاچهها و تالابهای حفاظت شده، چشمه ها و آبشخورها به موادیکه باعث آلودگی آب و از بین رفتن آبزیان شود. به مجازات حبس از سه ماه تا سه سال و یا به جزای نقدی از ۱۵۰ الی یک میلیون هشتصد تومان محکوممیشود. ماده ۱۳ – هرکس مرتکب شکار جانوران وحشی کمیاب و در معرض خطر انقراض از قبیل جیبیر ، گورخر ، گوزن زردایرانی ، یوزپلنگ، تمساح ( کروکودیل )، هوبره و میش مرغ کند و یا مبادرت به اقداماتی که موجب آلودگی آب دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان با مواد غیرنفتی کند و یا باعث مرگ و میر آبزیان یا به خطر افتادن محیط زیست آنان شود کن یا باعث آتشسوزی در پارک های ملی شود. به مجازات حبس از نود و یک روز تا سه سال یا جزای نقدی از ۱۸۰ الی ۲ میلیون تومان و در صورت تکرار به هر دو مجازات محکوم میشود. تبصره ۱ – در صورت ایجاد آتش سوزی عمدی در پارک های ملی و آثار طبیعی ملی ، مرتکب به مجازاتهای مقرر در ماده (۶۷۵) قانون مجازات اسلامی محکوم خواهد شد.تبصره ۲ – هرکس مبادرت به زندهگیری ، شکار ، خرید ، فروش، حمل، نگهداری و صدور پرندگان شکاری از قبیل شاهین، بحری ، بالابان و دلیجه کند علاوه بر محکومیت به حداکثر مجازات حبس مقرر در این ماده به جزای نقدی از ۱۸۰ الی ۲ میلیون تومان محکوم خواهد شد. بخش تاسف بار این قانون؛ مجازات کمی هست که در نظر گرفتن. یعنی اعداد و ارقام را وقتی نگاه می کنیم متوجه میشویم که شهروندی که در منطقه ممنوعه خودرو پارک کرده جزای نقدیش از شکارچی حیوانی که میتونه باعث انقراض گونه حیوانی شود بیشتر است. در پایان این مسئله را مطرح میکنم که وجود قانون به تنهایی نمیتواند از جرم و جنایات جلوگیری کند و عامل بازدارنده باشد. مهم فرهنگ سازی و آموزش است که باید در جامعه نهادینه شود. جامعه ای که بتواند ارتباط درستی با محیط زیست و حیوانات برقرار کند به سمت خشونت و رفتارهای بیمارگونه مثل حیوان آزاری نخواهد رفت.
بخش۵:آقای اسکندراسکندری سخنرانی خود را با موضوع نابودی جنگل ها و مراتع ایران ایراد کردند: نابودی جنگل ها و مراتع ایران؛ اطلاعیه سازمان ملل:سازمان ملل متحد خواستار اقدام فوری برای احیای اکوسیستمهای آسیبدیده زمین شده است. این سازمان در اطلاعیهای همه ساکنان زمین یعنی نسانها، حیوانات و گیاهان را برای بقا به اکوسیستمهای سالم وابسته دانست.براساس اعلام سازمان ملل متحد، هر 3ثانیه، جنگلهای زمین بهوسعت یک زمین فوتبال تخریب میشوند. در یک قرن اخیر نیز نیمی از تالابها نابود شده و تاکنون ۵۰درصد از صخرههای مرجانی جهان از بین رفتهاند.با نابودی این اکوسیستمها، انتشار گازهای گلخانهای و در نتیجه سرعت گرمایش زمین و تغییرات آبوهوایی نیز افزایش یافته است.سازمان ملل اعلام کرد: همهگیری کووید-۱۹ که یکی از دلایل اصلی آن تخریب زیستگاههای طبیعی و درنتیجه نزدیکی حیوانات و عوامل بیماریزا به انسان بود، نشان میدهد نابودی اکوسیستمها پیامدهای خطرناکی بهدنبال دارد. بههمین دلیل، شعار روز جهانی محیطزیست در سالجاری بر موضوع بازسازی اکوسیستمها تمرکز کرده است مساحت فعلی جنگلهای ایران ۱.۹میلیون هکتار است که معادل ۳.۷درصد مساحت کشور را تشکیل میدهد. بنا بر گواهی اسناد موجود، سطح این جنگلها طی سالهای ۱۳۴۳ تا به امروز ۱.۵میلیون هکتار کاهش یافته است. در عین حال، روند تخریب جنگلهای کشور با سرعت فزاینده ادامه دارد. جنگلها به عنوان یک اکوسیستم حیاتی، نقش مهم و تأثیرگذاری بر زندگی بشر روی کره مسکون دارند و از نظر تنوع زیستی، پناهگاه ۸۰درصد از گونههای گیاهی و جانوری کره زمین است. همچنین معیشت ۲۵درصد از جمعیت جهان به اکوسیستمهای جنگلی وابسته است و سلامت و امنیت غذایی بخش قابلتوجهی از جوامع بشری را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می . دهدسرعت نگرانکننده: گرچه برآورد دقیق از روند تخریب جنگلها وجود ندارد و نقشهبرداریهای ماهوارهای صورت نگرفته است، اما مقایسه آمار سال۹۸ با آمار سال۱۳۳۵ نشان میدهد که طی۶دهه اخیر، ۱.۵میلیون هکتار از سطح جنگلهای کشور کاسته شده است.محمدعلی زارع چاهوکی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران در اینباره میگوید: آماری که سال۹۲درباره تخریب جنگلها اعلام شده بود، هنوز جریان دارد و در هر ثانیه ۳۶۰مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود؛ این یعنی سالانه ۱.۵درصد از جنگلهای ایران نابود میشوند و در هر۵سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود. بدینترتیب اگر روند تخریب با سرعت فعلی ادامه یابد، تا سال۱۴۶۰اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نمیماند.چقدر منابع طبیعی داشتیم؟مرکز پژوهشی آمریکایی آتلانتیک در گزارشی وضعیت بحران زیستمجیطی ایران را شرح داده و عنوان کرده: ایران تعداد زیادی کارشناس بسیار شایسته در همه رشته مای مربوط به محیطزیست دارد. اما درصد ناچیزی از سیاستگذاران، متعهد به اتخاذ تصمیمگیری مای سیاسی و مالی در سطوح بالای دولتی هستند.این بخشی از مقاله دیوید لیلین اکولوژیست در مرکز پژوهشی آمریکایی آتلانتیک درباره بحرانهای زیستمحیطی در ایران است؛ او در مقاله «تخریب محیطزیست و نابودی حیاتوحش در ایران» که بهتازگی منتشر شده روند تاریخی به وضعیت محیطزیست ایران نگاه میکند تا علل و راهکارهای بحران محیطزیست ایران را بررسی کند. انقلاب صنعتی؛ دوران نابودی: اما این وضعیت در سالهای بعد آرام آرام تغییر کرد و علت این موضوع هم چیزی جز انقلاب صنعتی نبود، این انقلاب که در بین سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۸۴۰ میلادی انجام شده بود سالها بعد تاثیرش را روی محیطزیست ایران و جهان گذاشت. اصلیترین پیامد این انقلاب افزایش شدید جمعیت در جهان بود، این باعث شد تا کشورهای اروپایی از منابع طبیعی خود و کشورهای دیگر استفاده کنند تا نیاز این جمعیت زیاد را تامین کنند، ایران هم یکی از این کشورها بود. نابودی ۴۳درصدی جنگلهای ایران طی کمتر از ۳۰ سال. لیلین در این رابطه در مقالهاش نوشته است: «در زمان جنگ جهانی دوم نیروهای اشغالگر با تفنگهای مدرن و جیپ در دشتها به تعقیب غزال پرداختند و شکار شبانه معمول شد. این باعث نگرانی برخی از شکارچیان حرفهای ایران شد.» تشکیل سازمان محیطزیست و روزهای خوب محیطزیست ایران: سپس این کانون شکار به سازمان صید و شکار و سرانجام در سال ۱۹۷۱ بعد از ادغام با اداره محیطزیست سازمان محیطزیست ایران تشکیل شد. طی سالهای دهه ۱۹۷۰ ،سازمان حفاظت محیطزیست با دانشگاه دولتی کلرادو درزمینهٔ مای بسیاری از جمله مواردی که مشاوران آمریکایی به کارکنان ایرانی درزمینهٔ مای مدیریت کمک می کردند، همکاری داشت. فنآوری مای سرشماری هوایی برای نظارت بر جانوران بزرگ در مناطق حفاظت شدهایجاد شدند تا مشخص شود که کدام جمعیت جانوری از شکار کنترل شده بهره مند میشود.*آلودگی آبوهوا: شاید بتوان وضعیت کنونی استان خوزستان را در این کلمه خلاصه کرد؛ آلودگی آبوهوا. وضعیت آلودگی منابع آبی امسال در این استان به شکلی بود که مردم اعتراضات گستردهای نسبت به آن انجام دادند. در این رابطه در تحقیق مرکز پژوهشی آمریکایی آمده است: «در سراسر ایران، پساب صنعتی و خانگی و فاضلاب بهویژه فاضلاب بیمارستانها خاک، رودخانه و آب زیرزمینی را آلوده میکنند. کمتر از چهل درصد جمعیت کشور به تجهیزات تصفیه پساب دسترسی دارند و استفاده از آب بطری بسیار معمول است. بر اساس تحقیقات اخیر، ایران جزو کشورهایی است که بیشترین میزان آب تصفیه نشده فاضلابها را برای آبیاری کشاورزی استفاده میکند و از این راه بهداشت میلیونها شهروند را در معرض خطر قرار داده است.» آلودگی هوا هم که یکی از مشخصترین مشکلات زیستمحیطی کشورمان است، شهرهای بزرگ زیادی از ایران درگیر آلودگی هوا هستند و در استانهای جنوبی هم که بحران گرد و خاک وجود دارد. *کمبود منابع آب: یک حسابوکتاب ساده نشان میدهد که میزان منابع آبی در ایران بسیار بحرانی است.با در نظر گرفتن آخرین آب وزارت نیرو منابع آب ایران ۸۸میلیارد مترمکعب است سرانه آب در ایران ۱۱۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر است.براساس شاخص فالکن مارک که یکی از معروفترین شاخصها برای اندازه گیری سرانه آب یک کشور است اگر سرانه آب کمتر از ۱۷۰۰مترمکعب باشد آن کشور درگیر تنش آبی است، اگر این میزان کمتر از ۱۰۰۰ و ۵۰۰ مترمکعب بود کشور دچار کم یابی و کمیابی مطلق آب میشود. لیلین در این رابطه نوشت: «محیطزیست ایران از ساخت سدهای بیرویهای که تعدادی از آنها مسیر رودخانهها را منحرف کرده و باعث تخریب چشمگیر محیطزیست شدهاند، آسیب بسیار دیده است. بهعنوانمثال، سد گتوند در خوزستان بر روی یک تپه نمکی بنا شده است. در نتیجه آبی که اکنون به کارون، طولانیترین رودخانه ایران، میریزد، پرنمک است و زیستگاههای بسیاری را تخریب کرده است.» او ادامه داد: «در مجموع، مانند غرب ایالات متحده در جریان قرن نوزدهم و بیستم، منابع زیرزمینی خودسرانه و بیرحمانه خالی شدهاند. همچنین آب مای سطحی، بهجای آنکه اجازه داده شود مسیر طبیعی خود را که نتیجه میلیونها سال تغییرات طبیعی زمین است طی کنند، هدفمندانه بهجاهای خاصی منحرف شدهاند.» *جنگلزدایی و بیابانزایی:از انقلاب به بعد، جنگل مای ایران قربانی تخریب فزاینده هستند. به گفته معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، در حدود یکمیلیون هکتار از جنگل مای اکولوژیکی غنی زاگرس براثر پیامدهای تغییرات اقلیمی نابود شدهاند.» تالابها: وضعیت تالابهای ایران هم اصلاً خوب نیست و اصلیترین نمونه این موضوع دریاچه ارومیه است. این دریاچه سالها است که خشکشده و احیای آن هم روند بسیار سختی داشته و هزینه بسیار زیادی صرف این موضوع شده است.لیلین دراینباره نوشت: «تالابها بخش مهم هر اکوسیستمی محسوب میشوند و مزایا و ارزش مای منحصربهفرد زیستمحیطی، اجتماعی، و اقتصادی ایجاد میکنند. تلاشها برای رسیدگی به موضوع خشک شدن تالابها، بهطور مشخص در مورد دریاچه ارومیه در جریان است. بااینحال به گفته تجریشی معاون سازمان حفاظت محیطزیست، ۱۸ تالاب ایران بهکلی خشکشدهاند و ۲۴ تالاب هم در وضعیت وخیمی قرار دارند.» جابهجایی جمعیت روستایی:مهاجران خشکسالی شاید یکی از اصلیترین پیامدهای خشکسالی ایران است که به خوبی دارد مشاهده میشود. به گزارش ایسنا علیمحمد شاعری نماینده مردم بهشهر، نکا و گلوگاه چند روز پیش در این رابطه گفته بود: توسعه نامتوازن و ناعادلانه در کشور شکل گرفته است و به همین دلیل استان مای کمتر توسعهیافته به استان مای توسعهیافته مهاجرت میکنند و تا زمانی که توسعه متوازن و پایدار در هر منطقه شکل نگیرد نمیتوانیم از پدیده مهاجرت جلوگیری کنیم. چه راهکاری داریم؟ برای پاسخ دادن به این سؤال ابتدا باید به این سؤال پاسخ داد که اصلاً راه نجاتی وجود دارد یا نه، لیلین خبر خوبی در این رابطه دارد. او دراینباره توضیح داد: «وضعیت محیطزیستی ایران فاجعهبار است اما یک سره ناامید کننده نیست. باگذشت زمان – در صورت اجرای برنامه مای معقول حفاظت و مدیریت – پوشش گیاهی و حیاتوحش پارکها و مناطق حفاظت شده از جمله رودخانهها و تالابها میتواند جان تازهای بیابد. بهعنوان اقدام فوری، سازمان حفاظت محیطزیست باید محدوده مناطق حفاظت شدهای را که به علت نبوِد کافی آب و غذا رویش پذیر نیستند کاهش دهد.» او در ادامه مقاله خود برخی راهکارهای نجات را معرفی کرده است: «ایران تعداد زیادی کارشناس بسیار شایسته در همه رشته های مربوط به محیطزیست دارد.. آتش به جان جنگلها:بیشترین تخریب جنگلهای ایران در دو سال گذشته، در آتشسوزیهای گسترده و قطع درختان جنگلی گزارش شده است. بر اساس آمار دولتی، در سال ۱۳۹۹، یک هزار و ۲۰۰ مورد آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور به وقوع پیوسته است. سازمان جنگلها، مساحت درگیر با آتشسوزیها را ۱۲ هزار و ۵۰۰ هکتار اعلام کرد. جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران نیز فروردینماه اعلام کرد که در آتشسوزیهای سال گذشته، بیش از ۲۱ هزار هکتار از جنگلها و اراضی جنگلی ایران آتش گرفتهاند. «آتشسوزی جنگلها را بزرگ نکنید»؛ این، واکنش عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست ایران، به سوختن حدود یک هزار و ۵۰۰ هکتار از جنگلهای ایران تا خردادماه سال ۱۳۹۹ بود. رئیس سازمان محیط زیست با عنوان کردن این که «از ۱۰۰ میلیون هکتار از جنگلها و مراتع کشور، کمتر از یک هزار و ۵۰۰ هکتار از فروردین تاکنون دچار آتشسوزی شده است و طبیعت، خود آتش را کنترل میکند» مورد انتقاد شدید کارشناسان محیطزیست قرار گرفت. چرا که تنها هفت درصد از سطح کل کشور دارای پوشش جنگلی است و هر متر جنگل و هر یک تنه درخت، برای کشور ما حیاتی است. آتشسوزی در جنگلهای هیرکانی؛ بیاعتنایی به سرمایه ملی بیشترین آتشسوزیها در سال ۱۳۹۹ در اراضی جنگلی به ویژه ناحیه رویشی زاگرس و خلیج عمانی به وقوع پیوست. یکی از خسارتهای جبرانناپذیر به جنگلها هم در سال گذشته، آتشسوزی گسترده منطقه حفاظت شده «خائیز» در کهکیلویه و بویراحمد در جنوب غربی ایران بود که به سوختن بیش از ۱۰ هزار هکتار از عرصه جنگلهای زاگرس در جنوب غربی ایران منجر شد. این منطقه گرمسیری با پوشش گیاهی و جانوری متنوع خود، از سال ۱۳۷۷ به عنوان منطقه حفاظت شده ملی، ثبت شده است. شرایط سخت جنگلهای ایران در سال پیش رو: سال پیش رو، سال خشکسالی است و تنها در۱۰ روز آغاز فروردینماه، بیش از ۳۰ مورد آتشسوزی در جنگلهای کشور به وقوع پیوسته است. با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی ایران، آتشسوزی برای مراتع و جنگلها در کشور یک تهدید دائمی است. در عین حال، گرمایش جهانی زمین نیز به این مسئله دامن زده است. هرسال هزاران هکتار از جنگلهای ایران طعمه حریق میشوند. نداشتن تجهیزات مناسب برای خاموش کردن آتشسوزی جنگلها در ایران از جمله مهمترین نکات در گسترش آتشسوزیها به شمار میرود. در حالی که جنگلبانان و نیروی اطفای حریق به انواع تجهیزات از جمله آتشکوب، دمنده و بالگرد آبپاش نیاز دارند، بیشتر نیروهای کمکی هستند که برای خاموش کردن حریق، با بیل و سطل به محل آتشسوزی میرسند.از دیگرسو، جامعه محلی به دلیل فقر شدید، برای تامین معیشت خود چارهای جز روی آوردن به روشهای افراطی نداشته است. از دید این کارشناس محیط زیست، مهمترین دلایل نابودی جنگلهای ایران، «فقر مطلق و وابستگی شدید معیشتی مردم به آنها است که آتش زدن جنگلها یا قطع درختان را در پی دارد.بعد از آتشسوزی، جنگل به زمین لمیزرعی تبدیل میشود که آماده ساختوساز یا کشاورزی است. در این میان، زمینخواران و مافیای قدرتمندی نیز دخیل هستند که به گفته محمد درویش، «آنها هم میخواهند از این نمد برای خود کلاهی ببافند، معدنکاری کنند، شهرک بسازند و در صورت ازبین رفتن این درختها میتوانند با سرعت بیشتری به مقاصد خود برسند.»جنگلها بخش مهمی از منابع طبیعی کشور به شمار میروند که قاچاقچیان چوب هرساله بخشهای بسیاری از آنها را از بین میبرند. بر اساس آمارهای رسمی منتشرشده در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰، بیش از ۱.۵ میلیون مترمکعب چوب از جنگلهای شمال ایران برداشت شده است. بیشتر این برداشتها ابتدا در هیرکانی و بعد در ناحیه زاگرس صورت گرفته است. جنگلهای ایران: جنگلهای هیرکانی در شمال ایران، جنگلهای ایرانی و تورانی در مرکز ایران، جنگلهای زاگرس که به طور عمده جنگلهای بلوط غرب کشور هستند، جنگلهای ارسباران در شمال غرب ایران و جنگلهای خلیجفارس با نام جنگلهای حرا که در نوار ساحلی جنوب پراکندهاند، همگی به عنوان جنگلهای ایران شناخته میشوند. جنگلهای هیرکانی شمال کشور نمونه بسیار نادر و نوعی میراث ملی است چرا که در عرض ۳۶ درجه مدار کره زمین وجود جنگل امری خارق العاده به شمار می رود. در هیچ منطقه از جهان در این عرض جغرافیایی جنگل وجود ندارد چرا که این عرض مدار گرم و خشک کره زمین بوده اما در شمال ایران به دلیل گسترش شرقی غربی رشته کوه البرز، وجود دریاچه خزر و رطوبت حاکم، این جنگل ها پدیدار و ماندگار شده اند. جنگلهای هیرکانی را میراثی فرهنگی، کهن و مادر جنگل های اروپا برشمرد و تشریح کرد: تولد این جنگلها مربوط به دوران سوم زمین شناسی است و پس از دوره چهارم و عصر یخبندان به دلیل مسیر شمالی جنوبی پیشروی یخبندان تمام جنگلهای اروپا تا قفقاز از بین رفته و تنها جنگلهای شمال کشور به واسطه پناهگاه رشته کوه البرز باقی ماندند. در این میان، جنگلهای مختلط کاسپی-هیرکانی که از نظر تنوع زیستی منحصربهفرد هستند، متراکمترین ناحیه جنگلی ایران را تشکیل میدهند؛ جنگلهای مختلطِ پهنبرگِ حاشیه جنوبی دریای خزر و کناره شمالی البرز که ۵۵ هزار کیلومترمربع مساحت دارد. جنگلهای هیرکانی در بخشهایی از پنج استان شمالی ایران و در دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد. این جنگلها در ایران، مورد حفاظت مشترک سازمان حفاظت محیطزیست ایران و سازمان میراثفرهنگی است و در ۱۴ تیر ۱۳۹۸ در فهرست میراث جهانی یونسکو هم قرار گرفتهاند. دلیل اهمیت حفظ و نگهداری این جنگلها نیز به همین موضوع برمیگردد. هر ۲۰ ثانیه یک زمین فوتبال از جنگلهای ایران تخریب میشود. به گزارش الف به نقل همشهری آنلاین، از جنگلهای کره زمین براساس اعلام سازمان ملل متحد، هر ۳ثانیه به اندازه یک زمین فوتبال تخریب و نابود میشوند. یعنی کره زمین در هر ثانیه ۲۵۰۰مترمربع از جنگلهای خود را از دست میدهد.در ایران اما هر ۲۰ثانیه مساحتی به اندازه یک زمین فوتبال از جنگلهای کشور نابود میشود. اگرچه هنوز میزان تخریب جنگلهای کشور به اندازه وضعیت تخریب جنگلها در جهان وخیم نیست، اما سرعت کاهش کیفیت جنگلهای ایران بر اثر عوامل انسانی و طبیعی چنان افزایش یافته که موجب نگرانی شده است. مقایسه آمار سال۹۹ و سال۱۳۳۵ سطح جنگلهای ایران نشان میدهد که طی ۶دهه اخیر، ۱.۵میلیون هکتار از سطح جنگلهای کشور کاسته شده است. این سرعت نابودی جنگلهای ایران بهمعنای آن است که هر ثانیه ۳۶۰مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب شده است. بدینترتیب سالانه ۱.۵درصد از سطح جنگلهای ایران نابود شده و در هر ۵سال یکمیلیون هکتار از جنگلهای ایران حذف میشود. بدینترتیب اگر روند تخریب با سرعت فعلی ادامه یابد، تا سال۱۴۶۰ اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نمیماند. تخریب جنگل زیر ذرهبین: اجرای طرح تنفس جنگل در ایران از سال۹۶، برداشت چوب از جنگلها را به کمترین میزان طی یکدهه اخیر رساند. اما سهم عمده نابودی جنگل در ایران هنوز بهواسطه حریق رخ میدهد. تنها در سال گذشته، ۲۱هزار هکتار از جنگلهای ایران بر اثر حریق، خاکستر شدند. رضا بیانی، جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها در اینباره به همشهری میگوید: سال گذشته، ۳۶۵۰هکتار از جنگلهای طبیعی و ۱۰۳۴هکتار از جنگلهای دستکاشت درگیر حریق شدند. همچنین در وسعتی حدود ۱۶هزار و ۵۸۹هکتار از اراضی جنگلی آتشسوزی رخ داد. این یعنی در مجموع بیش از ۲۱هزار هکتار از جنگلهای ما طی سال۹۹ درگیر حریق بودند. آمار تمرکز حریقها نشان میدهد بیشترین آتشسوزیها در اراضی جنگلی بهویژه ناحیه رویشی زاگرس و ناحیه رویشگاهی خلیج و عمانی بهوقوع پیوسته اما در ناحیه زاگرس بیشترین آتشسوزیها در اراضی جنگلی و مکانهایی بود که زراعت در آنها تحت عنوان طرح کشت انجام میشود. از سویی گزارش اخیر مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور نشان میدهد یکمیلیون و ۶۴۵هزار هکتار از وسعت جنگلهای نیمهانبوه ایران با تراکم پوشش ۲۵ تا ۵۰درصد کاسته شده اما در مقابل یکمیلیون و ۹۱۰هزار هکتار به اراضی جنگلی با تراکم پوشش یک تا ۵درصد اضافه شده است. آمارها و ارقام نشان میدهد که سالیانه چند ۱۰ هکتار از جنگلها بویژه در شمال کشور از بین رفته که تنها دلیل آن به دخالت بشر در طبیعت برمیگردد. رشد جمعیت و افزایش سکونتگاههای رسمی و غیررسمی در روستا، شهرها و حاشیه، استفاده نامناسب و غیراصولی از زمینها و مراتع بدون توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی، نابودی روستاها با اجرای طرح های غیرکارشناسی، توزیع نامتعادل جمعیت در مناطق حاصلخیز، استفاده از تکنولوژی غیرضروری، برنامهریزیهای کوتاه مدت، توجه نکردن نسل جدید به فواید منابع طبیعی و زیست محیطی زمینه ساز این دگرگونی و معدوم شدن بخش عمده منابع طبیعی، درختان و گیاهان شده است. نابودی جنگل و درختان: جنگلهای هیرکانی شمال کشور غنی تر از جنگلهای اروپاوی، جنگل های هیرکانی شمال کشور را غنی از گونههای متنوع توصیف و عنوان کرد: در حال حاضر جنگلهای اروپا شامل ۲۲ گونه درخت جنگلی بوده در حالیکه ما ۷۸ گونه درخت با ۵۰ گونه درختچهای و ۲۵۰۰ گونه آوندی داریم که نشانگر غنای جنگل های شمال کشور است. کارشناس ارشد جنگلداری، پوشش گیاهی در مناطق بالادست را موجب حفظ آبخیز و مانع از طغیان رودخانهها دانست و افزود: وجود دام در مراتع به ویژه دام سبک، باعث برهم زدن پوشش گیاهی شده و کلوئید خاک را تخریب کرده و به پائین دست منتقل میکند. وقتی کلوئید خاک تخریب شود آب صاف وارد حوضه آبریز نشده و روان آب در ارتفاعات اتفاق میافتد. تجمع روان آبهای حاصل از تخریب پوشش گیاهی در پایین دست سیل را به دنبال داشته و باعث فرسایش خاک میشود. وی، بار دیگر با یادآوری اینکه حضور دام در مرتع زیان شدیدی را به پوشش گیاهی وارد میکند، تاکید کرد: دلیل اینکه آبخیزداری از بالادست آغاز شده، این است که مرتع زودتر از جنگل در معرض آسیب قرار دارد و در اثر چرای بیرویه و لگدمال شدن پوشش مراتع توسط دام سبک، نیاز به احیای آن در اولویت اول قرار دارد. این محقق و پژوهشگر حوزه جنگل، نقش پوشش گیاهی را در آبخیزداری حیاتی، توصیف و اظهار کرد: آبخیزداری بزرگترین فعالیت برای حفظ آب و منابع آبی بوده و چگونگی هدایت آن و نحوه تغذیه منابع زیرزمینی از جمله اموری است که در آبخیزداری باید رعایت شود. وی تاکید کرد: توجه به آمایش سرزمین بهترین راه حل ممکن برای حفظ منابع طبیعی است و باید با توجه به اکولوژی منطقه، اکونومی آن را بر اساس حفظ آب، خاک و هوا برنامه ریزی کرد و این معنای درست آمایش سرزمینی است. خطری دوباره برای جنگلهای شمالرئیس انجمن جنگلبانی ایران در دی ماه ۹۶ از در خطر انقراض قرار گرفتن گونه”راش” به عنوان یکی از مهمترین گونه های درخت جنگل های شمال ایران خبر داد و گفت: بیش از ۳۰ درصد جنگل های شمال را گونه راش تشکیل می دهد. به گزارش مشرق،در دی ماه ۹۶ هادی کیا دلیری در همایش آینده طبیعت ایران که با محوریت بررسی تخریب قله شاهوار به واسطه فعالیت های معدنی برگزار شد، اظهار کرد: علاوه بر این، شرایط نامطلوب زیستی در ایران، گونههای شمشاد، ممرز و انجیری و … را نیز رو به نابودی برده است.کمبود منابع آب:یک حسابوکتاب ساده نشان میدهد که میزان منابع آبی در ایران بسیار بحرانی است. با در نظر گرفتن آخرین آب وزارت نیرو منابع آب ایران ۸۸میلیارد مترمکعب است سرانه آب در ایران ۱۱۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر است. براساس شاخص فالکن مارک که یکی از معروفترین شاخصها برای اندازه گیری سرانه آب یک کشور است اگر سرانه آب کمتر از ۱۷۰۰مترمکعب باشد آن کشور درگیر تنش آبی است، اگر این میزان کمتر از ۱۰۰۰ و ۵۰۰ مترمکعب بود کشور دچار کم یابی و کمیابی مطلق آب میشود. لیلین در این رابطه نوشت: «محیطزیست ایران از ساخت سدهای بیرویهای که تعدادی از آنها مسیر رودخانهها را منحرف کرده و باعث تخریب چشمگیر محیطزیست شدهاند، آسیب بسیار دیده است. بهعنوانمثال، سد گتوند در خوزستان بر روی یک تپه نمکی بنا شده است. در نتیجه آبی که اکنون به کارون، طولانیترین رودخانه ایران، میریزد، پرنمک است و زیستگاههای بسیاری را تخریب کرده است.» او ادامه داد: «در مجموع، مانند غرب ایالات متحده در جریان قرن نوزدهم و بیستم، منابع زیرزمینی خودسرانه و بیرحمانه خالی شدهاند. همچنین آب مای سطحی، بهجای آنکه اجازه داده شود مسیر طبیعی خود را که نتیجه میلیونها سال تغییرات طبیعی زمین است طی کنند، هدفمندانه بهجاهای خاصی منحرف شدهاند.» *جنگلزدایی و بیابانزایی: بنا به اطلاعات مرکز آمار ایران، وسعت جنگل مای ایران در سال ۱۹۰۰ در حدود ۱۹ میلیون هکتار بود اما این رقم تا سال ۲۰۱۲ به ۴.۱۴میلیون هکتار کاهش یافته است.لیلین دراینباره نوشت: «تالابها بخش مهم هر اکوسیستمی محسوب میشوند و مزایا و ارزش مای منحصربهفرد زیستمحیطی، اجتماعی، و اقتصادی ایجاد میکنند. تلاشها برای رسیدگی به موضوع خشک شدن تالابها، بهطور مشخص در مورد دریاچه ارومیه در جریان است. بااینحال به گفته تجریشی معاون سازمان حفاظت محیطزیست، ۱۸ تالاب ایران بهکلی خشکشدهاند و ۲۴ تالاب هم در وضعیت وخیمی قراردارند.»جابهجایی جمعیت روستایی مهاجران خشکسالی شاید یکی از اصلیترین پیامدهای خشکسالی ایران است که به خوبی دارد مشاهده میشود.به گزارش ایسنا علیمحمد شاعری نماینده مردم بهشهر، نکا و گلوگاه چند روز پیش در این رابطه گفته بود: توسعه نامتوازن و ناعادلانه در کشور شکل گرفته است و به همین دلیل استان مای کمتر توسعهیافته به استان مای توسعهیافته مهاجرت میکنند و تا زمانی که توسعه متوازن و پایدار در هر منطقه شکل نگیرد نمیتوانیم از پدیده مهاجرت جلوگیری کنیم. چه راهکاری داریم؟ برای پاسخ دادن به این سؤال ابتدا باید به این سؤال پاسخ داد که اصلاً راه نجاتی وجود دارد یا نه، لیلین خبر خوبی در این رابطه دارد. او دراینباره توضیح داد: «وضعیت محیطزیستی ایران فاجعهبار است اما یک سره ناامید کننده نیست. باگذشت زمان – در صورت اجرای برنامه مای معقول حفاظت و مدیریت – پوشش گیاهی و حیاتوحش پارکها و مناطق حفاظت شده از جمله رودخانهها و تالابها میتواند جان تازهای بیابد. بهعنوان اقدام فوری، سازمان حفاظت محیطزیست باید محدوده مناطق حفاظت شدهای را که به علت نبوِد کافی آب و غذا رویش پذیر نیستند کاهش دهد.تهدیدات پیشرو:عرصههای جنگلی کشور بهدلیل وسعت با تهدیدات فراوان روبهرو هستند. طی دهههای اخیر قاچاق چوب در مناطق جنگلی سرعت بالایی داشت و جنگلهای دستکاشت نیز نتوانستند جبران مافات کند. طرحهای توقف بهرهبرداری از جنگل نیز اگرچه طی ۴سال اخیر به اجرا درآمد، اما همچنان قاچاق غیرقانونی چوب از جنگلها ادامه دارد. به اعتقاد کارشناسان منابع طبیعی، ویلاسازی در دل جنگلها تهدید جدی دیگری است که در استانهای گیلان و مازندران با سرعت نگرانکننده ادامه دارد و دامنه روستاهای دیدنی موجود در دل جنگل هیرکانی را هر روز گستردهتر میکند. دفن زباله نیز بلای دیگری است که موجب شده خاک ارزشمند جنگل و تنوع گیاهی و جانوری موجود با تهدید فرسایش مواجه شود که بیشک به مرگ جنگلها و در نتیجه به تخریب سرزمین میانجامد. صحبت از یک زخم نیست؛ موجودیت جنگلهای ایران در خطر است. کارشناسان محیط زیست، تهدید پوششهای جنگلی ایران شامل «آتشسوزی یا آتشزدن عمدی، تعرض به عرصه جنگلها برای ویلاسازی، جنگل خواری با تجاوز به حریم جنگلها از طریق گلهداری در حریم آنها، تسطیح زمین جنگلها برای کشاورزی، قطع غیرقانونی درختان برای قاچاق چوب و برداشت غیرقانونی خاک جنگل برای فروش بهخصوص در جنگلهای هیرکانی»، را خساراتی جبرانناپذیر و «فاجعهبار» توصیف میکنند؛ سازمان محیطزیست اما میگوید: «بزرگش کردهاند!»بعد از آتشسوزی، جنگل به زمین لمیزرعی تبدیل میشود که آماده ساختوساز یا کشاورزی است. در این میان، زمینخواران و مافیای قدرتمندی نیز دخیل هستند که به گفته محمد درویش، «آنها هم میخواهند از این نمد برای خود کلاهی ببافند، معدنکاری کنند، شهرک بسازند و در صورت ازبین رفتن این درختها میتوانند با سرعت بیشتری به مقاصد خود برسند.» جنگلها بخش مهمی از منابع طبیعی کشور به شمار میروند که قاچاقچیان چوب هرساله بخشهای بسیاری از آنها را از بین میبرند. بر اساس آمارهای رسمی منتشرشده در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰، بیش از ۱.۵ میلیون مترمکعب چوب از جنگلهای شمال ایران برداشت شده است. بیشتر این برداشتها ابتدا در هیرکانی و بعد در ناحیه زاگرس صورت گرفته است. جنگلهای ایران: جنگلهای هیرکانی در شمال ایران، جنگلهای ایرانی و تورانی در مرکز ایران، جنگلهای زاگرس که به طور عمده جنگلهای بلوط غرب کشور هستند، جنگلهای ارسباران در شمال غرب ایران و جنگلهای خلیجفارس با نام جنگلهای حرا که در نوار ساحلی جنوب پراکندهاند، همگی به عنوان جنگلهای ایران شناخته میشوند.چنان افزایش یافته که موجب نگرانی شده است. مقایسه آمار سال۹۹ و سال۱۳۳۵ سطح جنگلهای ایران نشان میدهد که طی ۶دهه اخیر، ۱.۵میلیون هکتار از سطح جنگلهای کشور کاسته شده است. این سرعت نابودی جنگلهای ایران بهمعنای آن است که هر ثانیه ۳۶۰مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب شده است. بدینترتیب سالانه ۱.۵درصد از سطح جنگلهای ایران نابود شده و در هر ۵سال یکمیلیون هکتار از جنگلهای ایران حذف میشود. بدینترتیب اگر روند تخریب با سرعت فعلی ادامه یابد، تا سال۱۴۶۰ اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نمیماند. تخریب جنگل زیر ذرهبین علاوه برعوامل دیگر، سالانه هزاران هکتار از جنگلهای ایران در آتش میسوزند. نزدیک به دو هفته قبل، همزمان اول فروردین، ۲۱ مارس، روز جهانی جنگلها، رضا بیانی جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور اعلام کرد که طی سال ۹۹ بیش از ۲۱ هزار هکتار از جنگلهای ایران دچار آتشسوزی شده است. در جریان این آتشسوزی جنگلها سالانه وازجمله در سال ۹۹ چند نفر از فعالان محیط زیست و داوطلبان در تلاش برای مهار آتشسوزی جنگلها جان خود را از دست دادند. با این حال عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، در واکنش به وقوع آتشسوزیهای مکرر در جنگلها و مناطق حفاظت شده، گفت که «نمیگویم بیتفاوت باشیم ولی اتفاق خاصی هم نیفتاده، آتش جزیی از طبیعت است و طبیعت خودش آتش جنگلها را کنترل میکند.»نابودی جنگل های شمال به واسطه دخالت بشر: آمار و ارقام نشان میدهد که سالیانه چند ۱۰ هکتار از جنگلها بویژه در شمال کشور از بین رفته که تنها دلیل آن به دخالت بشر در طبیعت برمیگردد این در حالی است که این موهبتهای خدادادی نقش فراوانی در کاهش مخاطرات طبیعی و انسانی مانند سیل و تبعات ناشی از آن دارد. اما آنچه در ایران به سرعت درحال ترویج و افزایش است کمر همتی است که برای نابودی اکوسیستم ها و دخل و تصرف به اراضی ملی و میهنی بسته شده است که احیای آنها شاید سال ها بلکه قرن ها به طول بینجامد. آمارها و ارقام نشان میدهد که سالیانه چند ۱۰ هکتار از جنگلها بویژه در شمال کشور از بین رفته که تنها دلیل آن به دخالت بشر در طبیعت برمیگردد. رشد جمعیت و افزایش سکونتگاههای رسمی و غیررسمی در روستا، شهرها و حاشیه، استفاده نامناسب و غیراصولی از زمینها و مراتع بدون توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی، نابودی روستاها با اجرای طرح های غیرکارشناسی، توزیع نامتعادل جمعیت در مناطق حاصلخیز، استفاده از تکنولوژی غیرضروری، برنامهریزیهای کوتاه مدت، توجه نکردن نسل جدید به فواید منابع طبیعی و زیست محیطی زمینه ساز این دگرگونی و معدوم شدن بخش عمده منابع طبیعی، درختان و گیاهان شده است. نابودی جنگل و درختان: جنگلهای هیرکانی شمال کشور غنی تر از جنگلهای اروپاوی، جنگل های هیرکانی شمال کشور را غنی از گونههای متنوع توصیف و عنوان کرد: در حال حاضر جنگلهای اروپا شامل ۲۲ گونه درخت جنگلی بوده در حالیکه ما ۷۸ گونه درخت با ۵۰ گونه درختچهای و ۲۵۰۰ گونه آوندی داریم که نشانگر غنای جنگل های شمال کشور است.
بخش۵ : بحث آزاد با موضوع “پدیده ماسه خواری درسواحل شمالی آغازگردید: خانم رضاوند درابتدا زوایای مختلف ماسه خواری که شامل ضررها وآسیب های آن میشود را مورد بررسی قراردادند وسپس در مورد اینکه ماسه خواری با چه هدفی انجام میشود صحبت کردند. ودر نهایت راه کارهای جلوگیری ازصدمات وارد شده را مطرح کردند.ودرادامه خانم مینا آقابیگی با مطرح کردن اینکه برداشت ماسه ها باعث تخریب اکوسیستم وبه خطرافتادن زندگی آبزیان می شود صحبت کردند وهمچنین خانم رزا جهان بین به پیشروی آبها هنگام وقوع جزومد وانباشتگی آب در سواحل و ایجاد سیلابها اشاره کردند. دراین خصوص آقای محمدعلی محمودزاده به ازبین رقتن جانوران کف زی وهمچنین تشکیل مرداب ها وازبین رفتن آبهای زیرزمینی اشاره کردند .وآقای تقی زاده انقراض ماهیهاوعدم تخم ریزی آنها راصدمات ناشی از ماسه خواری عنوان کردند ؛آقای یزدان پناه درمورد تغییرPH آب ورشدفیتوپلانکتون ها وبهم خوردن زنجیره غذایی آبزیان وناباروری ماهیها راازعوارض ماسه خواری دانستند .ودرادامه خانم رضاوند درمورد تداخل آب شوروشیرین وخشک شدن زمین ودرنهایت ازبین رفتن کشاورزی صحبت کردند.ودرمجموع دلایل ماسه خواری را صادرات ومنافع مالی وساخت وسازبی رویه عنوان کردند. ودرمورد بررسی راهکاربرای جلوگیری از ماسه خواری وصدمات ناشی از آن آقای اسکندری به آگاه سازی مردم و افشاگری اشاره کردند وخانم رضاوند به نظارت وکنترل ومجوزبرای میزان برداشت وهمچنین جاگزینی برای استفاده ازماسه در ساخت وساز اشاره کردند.
درپایان خانم رضاوند مسئول جلسه ضمن تشکرازسخنرانان و فعالین ومنشی جلسه خانم میناآقابیگی، صدابرداران اقای علیرضاجهان بین واقای محمدعلی محمودزاده وهمچنین ادمین ها خانم سیمه علیمرادی؛ وخانم ایراندخت کیا واقای حمیدرضاامینی وتمام عزیزانی که در جسله ما رایاری کردند وشرکت کردند تشکر به عمل آوردند از جمله :خانمها ساناز تنهایی ، شهنازعیدان ؛ شهنازکریم زاده مقدم ؛ آقایان حمید رضایی آذریانی ؛ علی برومند ؛ مهیارتقی زاده ؛ محمدرضا صفری ؛ محمدرضا شریفی راد ؛ صادق نوری ؛ سلمان یزدان پناه ؛ حمیدرضا امینی ، ناصر نوروزی ، امید لاجوردی ، رضا ویسانیان وسنگری جلسه را در ساعت ۲۱:۵۰ به وقت اروپای مرکزی خاتمه دادند.
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران نوامبر ۲۰۲۱
زهره حق باعلی
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران در روز شنبه ۱۳ نوامبر ۲۰۲۱، مصادف با ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۰۰ به وقت اروپای مرکزی از طریق فضای مجازی در اتاقِ زووم، کانال یوتیوب و اپلیکیشن کانون با جمعی از فعالان حقوق بشر، ورزشکاران و مهمانان دیگر برگزار گردید. نخست مسئول جلسه خانم محمدحسن حسن زاده مهرآبادی ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان، جلسه را آغاز نمودند.
بخش۱: آقای مهدی کریمی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق ورزش و ورزشکاران در مهر ماه ۱۴۰۰ را برعهده داشتند: خبر: محرومیت مجیدی برای توهین به آذری جهرمی؛ محسن محمدپور هوادار نبود؟ طی حکمی از سوی «کمیته اخلاق» فدراسیون فوتبال ایران، «فرهاد مجیدی»، سرمربی «استقلال» از هرگونه فعالیت در حوزه فوتبال و شرکت در مسابقات و ورود به ورزشگاه منع شد.این کمیته همچنین مجیدی را به پرداخت ۵۰ میلیون تومان محکوم و اعلام کرد فعالیت او صرفا پس از اجرای حکم و با اخذ تاییدیه از کمیته اخلاق امکانپذیر خواهد بود.در بیانیه کمیته اخلاق، در مورد چرایی محرومیت فرهاد مجیدی توضیحی داده نشده بود. همین موضوع، گمانهزنیهایی در مورد احتمال محرومیت سرمربی استقلال به دلیل شایعات ماههای اخیر در فضای مجازی را به همراه داشت.خبرگزاری «تسنیم» اما دقایقی بعد دلیل محرومیت قطعی فرهاد مجیدی از هرگونه فعالیت مرتبط با فوتبال را عدم پرداخت جریمه صادر شده قبلی به دلیل اظهاراتش در مورد «محمدجواد آذری جهرمی»، وزیر پیشین ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی عنوان کرد. (نقض آزادی عقیده و بیان, حق ارزش و حقوق انسانی, حق امنیت اجتماعی و امنیت کار, حق برابری) خبر: فرشته کریمی: لباس تیم ملی زیبا بود، گفتند خلاف عرف است. «فرشته کریمی»، ملیپوش تیم ملی فوتسال زنان و یکی از ۱۰ بازیکن برتر سال ۲۰۱۳ فوتسال جهان به انتخاب «فوتبال لپنت» گفته انتقادات از لباس تیم ملی فوتبال زنان به دلیل «زیبایی» این لباس بوده است.دختران فوتبالیست ایران پیش از اعزام به ازبکستان که میزبان این دوره از مسابقات است، با حواشی و حمله تندروها در مجلس شورای اسلامی و دولت در قبال لباس متحدالشکلی که بر تن داشتند، مواجه شدند.«احمد راستنیه»، نماینده مجلس با انتقاد از لباسهای تیم ملی زنان ایران برای حضور در رقابتهای قهرمانی آسیا گفته بود: «آنچه اتفاق افتاده، نه قابل توجیه است و نه قابل چشمپوشی.»همچنین «مهین فرهادیزاد»، معاون زنان وزارت ورزش و جوانان گفته بود هرگز دوباره اجازه چنین پوششی را به زنان ورزشکار ایران نخواهد داد.او پوشش فوتبالیستهای زن ایران را دور از شان زن مسلمان دانسته بود. (نقض حق آزادی عقیده و بیان, حق ارزش و حقوق انسانی, حق انتخاب آزاد) خبر: دختران دوچرخهسوار ایران؛ از ممنوعیت شرعی در شهر تا پیست قهرمانی. دختران ایران با وجود همه کاستیها و فقر امکاناتی که دارند و در کنار سالها تبعیض و نگاه جنسیتی ورزش کشور، همچنان در رشتههای ورزشی مبارزه میکنند.دختران دوچرخهسوار ایران بار دیگر پس از حدود دو سال، به پیست رقابت برگشتند. این بار پیست دوچرخهسواری ورزشگاه «آزادی» میزبان دختران دوچرخهسوار ایران در رقابتهای حرفهای بود. تیمهای فولاد مبارکه سپاهان، پلیمر خلیج فارس، دانشگاه آزاد، سلکتور، مقاومت تهران و مقاومت همدان در این رقابتها شرکت داشتند.دوچرخهسواری زنان در خیابانها، پارکها و معابر ایران ممنوع است اما هنوز دختران ایران رکاب میزنند. (نقض حق ارزش و حقوق انسانی, حق امنیت اجتماعی و امنیت کار, حق انتخاب آزاد) خبر: بازسازی زمین چمن ناشنوایان پس از ۴۵ سال! پروسه بازسازی مجموعه ورزشی ناشنوایان بویژه زمین چمن مصنوعی این مجموعه از سال گذشته محل طرح اما و اگرهای زیادی بوده و بعد از چند بار به تعویق افتادن به نظر می رسد کار اجرای این پروژه هفته آینده نهایی خواهد شد.به گزارش ایسنا، هرچند فرایند بازسازی و بهسازی مجموعه ورزشی ناشنوایان به طور رسمی از ۲ سال گذشته آغاز شده، اما با توجه به اذعان متولیان امر مبنی بر عدم بازسازی کامل مجموعه فوق در ۵۰ سال گذشته، به نظر می رسد در صورت عدم برنامه ریزی و تخصیص اعتبار مناسب، آسیب بیشتری به بنای این مجموعه ورزشی، وارد خواهد شد. شواهد امر نشانگر آن است که بخش هایی از ورزشگاه ناشنوایان همچون سالن آمفی تئاتر، زمین چمن مصنوعی، خوابگاه و … نیاز به بازسازی و بهسازی دارد ؛ فرایندی که طی ۲ سال گذشته می توانست با ارائه یک برنامه اجرایی از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی به عنواننهاد تخصیص اعتبار، وزارت ورزش به عنوان نهاد تخصیص گیرنده و شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور به عنوان متولی بهسازی اماکن ورزشی در دستور کار قرار گرفته و در یک پروسه قانونی و اداری نسبت به بازسازی مجموعه اقدام شود. (نقض حق ارزش و حقوق انسانی, حق امنیت اجتماعی و امنیت کار, حق مسئولیت نسبت به جامعه, عدم تبعیض) خبر: آزار کودکان در ورزش ایران؛ جای خالی قانون، آموزش و رسانه. دوشنبه از ساعت ۱۹ و ۳۰ دقیقه به وقت تهران، اتاق ورزش کلاب هاوس «ایرانوایر» میزبان دو مربی و یک کارشناس حوزه کودک بود تا در مورد بحران تجاوز، تعرض و آزار کودکان در باشگاههای ورزشی بحث شود.این اتاق با حضور «آیدا قجر»، «پیام یونسیپور» و «امیرحسین میراسماعیلی» اعضای تحریریه ایرانوایر، «حامد فرمند» فعال و کارشناس حوزه حقوق کودک، «کوروش بازیار» مربی تیمهای پایه در آلمان و «نعیمه ظفر» سرمربی کنونی تیم ملی بسکتبال زنان تشکیل شد.پیام یونسیپور، خبرنگار حوزه ورزش ایرانوایر در ابتدا از تجربیات خود در رسانههای ایران و ممنوعیت پوشش خبری «آزار کودکان در مدارس فوتبال» گفت. به گفته او، بخش نظارت صداوسیما در سال ۱۳۹۱ اجازه پخش مستندی در برنامه «چهار چهار دو» در رادیو جوان را که به موضوع تعرض به کودکان و نوجوانان در مدارس فوتبال پرداخته بود، صادر نکرد.کوروش بازیار؛ از آموزش نه گفتن به کودکان تا سختگیریهای قانونی برای مربیان .کوروش بازیار به عنوان مربی فوتبال در آلمان، مقایسهای میان فضای نظارتی بر باشگاهها و مدارس فوتبال این کشور با آنچه در ایران دیده و تجربه کرده بود، داشت. او گفت: «چنین فساد و تباهیهایی مختص به ایران نیست. در همه جای دنیا چنین معضلاتی وجود دارد که البته مختص مربیان هم نیست. به صورت نمونه چندی قبل اخباری در مورد تعرض و تجاوز رییس فدراسیون فوتبال افغانستان به گوش رسید و فدراسیون فوتبال این کشور، از سوی فیفا مدتی تعلیق شد. اما آنچه باعث ایجاد شکاف بین کشورهایی مانند آلمان با سایر کشورها میشود، قوانین است.» (نقض حق ارزش و حقوق انسانی, حق امنیت اجتماعی و امنیت کار, حق خدمات اجتماعی, حق مسئولیت نسبت به جامعه)
بخش۲: بانو زهره میرخوند چگینی با موضوع بررسی کنوانسیون حقوق کودک و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی به سخنرانی پرداختند: تلاش های جامعه جهانی در راستای حمایت از کودک به عنوان آسیب پذیرترین عضو خانواده، منجر به تصویب کنوانسیون حقوق کودک گردید که ایران در سال 1372 طی ماده واحده ای به شرط عدم مغایرت مفاد آن سند با موازین شرعی و حقوق داخلی به آن پیوست. در خصوص نحوه الحاق ایران به این سند جهانی، انتقادهایی مطرح شده است که تعیین حق شرط کلی را مغایر اهداف کنوانسیون و مانعی در جهت عدم تحقق مندرجات آن می داند. از این رو مقاله حاضر به دنبال پاسخ این دو سؤال است که آیا نظام حقوقی ایران در حوزه حقوق کودک، با کنوانسیون مزبور مطابقت دارد؟ و در صورت منفی بودن پاسخ، آیا می توان راهکاری جهت انطباق آن با کنوانسیون حقوق کودک یافت؟ علی رغم تصویب قوانین متعدد در حوزه های مختلف این کنوانسیون در نظام داخلی ایران، هنوز برخی کاستی ها در نظام مذکور و عدم تصویب تغییرات پیش بینی شده در لوایح قضایی دیده می شود. این مقاله ضمن برشمردن نقاط ضعف و قوت، راه کارهای اصلاحی لازم را جهت حل تعارض احکام کنوانسیون با نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران ارائه می نماید. در اصل 3 قانون اساسی به صورت عام حقوق برای مردم در نظر گرفته شده که کودکان هم طبیعتا در این گروه قرار می گیرند، به عنوان مثال در بند 3 اصل 3 قانون اساسی دولت موظف شده که “آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی” را ایجاد کند، قسمت آموزش و پرورش کاملا مربوط به کودکان است و باید به این مسئله توجه کرد که در این بند گفته شده باید به صورت رایگان این خدمات در اختیار افراد قرار بگیرد، اما متاسفانه در حال حاضر آنچه که در خصوص تحصیل کودکان شاهد آن هستیم با آنچه که در قانون اساسی آمده در تناقض است. در اصل 30 قانون اساسی آمده “دولت موظف است وسایل آموزش و پروش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم آورد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد”؛ در ذیل دو اصل از قانون اساسی در خصوص آموزش و پرورش رایگان کودکان قانون وجود دارد، وقتی تعداد کودکان بازمانده از تحصیل و یا کودکان کار که به دلیل کار کردن در سن کم از تحصیل محروم شده اند را می بینیم مشخص می شود که این قانون به درستی اجرا نشده است. بند 9 اصل 3 درخصوص “رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه ، در تمام زمینه های مادی و معنوی” است و بند 12 همین اصل دولت را موظف به “پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه” کرده است. مورد کودکان در دو حالت می توان سخن گفت، یکی بحث حقوق مستقل کودکان و یکی حقوق کودکان در ارتباط با خانواده است؛ در قانون اساسی، قانون مستقلی برای کودکان دیده نشده و این خود یک مشکل است، آنجایی هم که در پیوند با خانواده درباره کودکان قانون وجود دارد باید به این مسئله توجه شود که وضعیت خانواده ها از نظر تغذیه، بهداشت، مسکن و کار خوب نیست. اصل دیگر در قانون اساسی که باز هم به صورت غیرمستقیم در کودکان تاثیر می گذارد، اصل 4 قانون اساسی است که این اصل می گوید “کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد، این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر برعهده فقهای شورای نگهبان است”، این قانون درجایی به کودک مربوط می شود که قرار است سن کودکی را تعیین کنیم. مسئله ای که در قوانین وجود دارد، بحث تعریف سن کودکی است، این تعریف در هر قسمتی از قانون متفاوت است یعنی سن کودک در قانون مجازات، قانون مدنی و قانون سن ازدواج با یکدیگر متفاوت است. فعالان مدنی معتقدند که سن کودک را باید زیر 18سال تعریف کرد، اما فقهایی که سن کودکی را تالیف می کنند براین باورند که سن کودکی را باید بر اساس اصل 4 و موازین اسلامی تالیف شود، طبق موازین اسلامی هم سن کودک را باید بر اساس سن بلوغ تعریف کرد. تعریف موازین اسلام از سن کودکی، گفت: این درحالی است که در قانون کار سن 15سال، در معاملات سن 18سال، در ازدواج بلوغ خاص و در مجازات نظام پلکانی مطرح می شود، این همه اختلاف برای چیست؟ زمانی هم که فعالان مدنی سن 18سال را مطرح می کنند، با این پاسخ مواجه می شوند که باید سن کودکی طبق اصل 4 بر اساس موازین اسلامی تعریف شود. مبحث پنجم از فصل سوم قانون کار جمهوری اسلامی به کار کودک اختصاص داده شده است، در ماده ۷۹ این قانون آمده که به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام و بهکارگیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سال نیز در در شغلهای سخت و زیانآور ممنوع است. بر اساس این قانون، اگر یک کارفرما کودک زیر ۱۵ سال را به کار بگیرد، متخلف خواهد بود و برای نخستین بار به مجازات نقدی و برای بار دوم به مجازات نقدی و حبس محکوم میشود و در مرتبه سوم علاوه بر این موارد، کارخانه یا کارگاه پلمپ و پروانه کار فرد متخلف ابطال خواهد شد. از سوی دیگر، ماده ۸۴ قانون کار پیشبینی کرده است که در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.نخستین گزارش مرکز آمار ایران از “وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران” از ثبت ازدواج ۷۳۲۳ دختربچه ۱۰ تا ۱۴ سال در بهار سال جاری حکایت میکند. در یک مورد دختربچهای زیر ۱۰ سال عروس شده است. کودک همسری هنوز جرمانگاری نشده است..ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال در ایران هنوز جرمانگاری نشده و لایحه منع کودک همسری چند سال است برای تبدیل به قانون، دست به دست میشود.این در حالی است که مرکز آمار ایران از ازدواج ۷۳۲۳ دختربچه ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار ۹۹ و تولد ۳۴۶ نوزاد از مادران زیر ۱۵ سال خبر می دهد.
بخش۳: بانو نگارسنمار، با موضوع شیوع کم تحرکی در ایران در این جلسه شرکت نمودند: کم تحرکی (Sedentary life) پدیده حاصل از زندگی در عصر اینترنت و دنیای مدرن است.به لطف پیشرفت تکنولوژی بسیاری از مردم جهان، در طول روز ساعت های زیادی را پشت میز کار و بی تحرک سپری می کنند. آمارسازمان بهداشت جهانی نشان می دهد که مردم بیش از هر زمان دیگر کم تحرک شده اند و این عامل سالانه موجب مرگ و میر دو میلیون نفر در سراسر دنیا می شود. چهارمین علت مرگ در دنیا نداشتن فعالیت جسمانی بوده و کاهش فعالیت فیزیکی یک پدیده شوم جهانی است که، به کشور ما هم سرایت کرده است. افرادی که بیش از چهار ساعت در روز مینشینند و سطح فعالیت بدنی کمی دارند بیشتر از سایر افراد در خطر ابتلا به انواع بیماری های مزمن مانند دیابت ، فشار خون بالا و بیماری های قلبی و عروقی قرار دارند. آمارهای جهانی نشان می دهد که با افزایش سه برابری چاقی در جهان از سال ۱۹۷۵ تا کنون رو به رو هستیم یعنی ابتلای حدود ۲ میلیارد بزرگسال به اضافه وزن، از این تعداد ۶۵۰ میلیون نفر را افراد چاق تشکیل می دهند. درخصوص رتبه اضافه وزن و چاقی ایرانیان در جهان گفت: بر اساس آخرین رتبه بندی جهانی چاقی و اضافه وزن (۱۹۷۵ – ۲۰۱۶)، رتبه جهانی چاقی مردان و زنان بزرگسال ایرانی به ترتیب ۸۷ و ۴۱ است. همچنین میزان شیوع چاقی در مردان بزرگسال ایرانی ۲۰ درصد و در زنان ایرانی ۳۴ درصد است.رتبه اضافه وزن دختران و پسران ۱۹ سال ایرانی با صعود ۲۸ و ۲۴ پله ای، از رتبه ۹۶ و ۱۰۵ به رتبه های ۶۸ و ۸۱ رسیده است. اصلی ترین مشکلی که در اثر کمتحرکی و نداشتن فعالیت جسمانی بوجود می آید ، اضافه وزن و چاقی است، چرا که افراد کمتحرک، کالری مصرفی خود را نمیسوزانند و فعالیتی برای سوختن انرژی ندارند.در پی چاقی نیز افراد به بسیاری از بیماری ها مبتلا می شوند که در اصل منشا همه ی این بیماری درکم تحرکی است. از جمله بیماری هایی که فرد به وسیله کمتحرکی به آن مبتلا می شود، دیابت نوع۲،فشار خون، چربی خون، انواع سرطان ها، سکته مغری و قلبی و…. است. سرطان سینه، رحم، تخمدان و کیسه صفرا در زنان چاق بیشتر دیده میشود. چاقی همچنین سبب افزایش خطر ابتلا پروستات در مردان میشود.مشکلات گوارشی ناشی از چاقی شامل بیماریهایی مانند سنگ کیسه صفرا، کبد چرب، نقرس و… است. خبرگزاری ایرنا در ۱۳ شهویور همین امسال- مصاحبه ای با رییس پژوهشکده بیماری های گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام داده در این مصاحبه رضا ملک زاده از افزایش ۵.۵ برابری تعداد افراد چاق و دو برابر شدن مرگ های زودرس ناشی از بیماری های مرتبط با چاقی در ایران در چند دهه گذشته خبر داده است. عمده ترین علت این میزان از رشد چاقی در ایران همانند بسیاری از کشورهای درحال توسعه، رژیم غذایی ناسالم، پرخوری و کم تحرکی است. میزان مصرف کالری روزانه ایرانی ها در دو دهه گذشته از ۲ هزار به ۳ هزار کالری رسیده و این درحالی است که ۹۰ درصد ایرانیان (هر دو جنس) فعالیت فیزیکی کافی ندارند. سهم زنان در کم تحرکی بیشتر از مردان است.این رو هم باید اضافه کرد که سهم زنان آسیب های روانی مثل افسردگی و اضطراب و رشد جرایم و آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد هم در چهار دهه گذشته بیشتر بوده است. در مورد تاثیرات ورزش در حوزه سلامت روانی نیز براساس آمار باید خاطر نشان کرد که ۲۳ درصد مردم ایران دچار افسردگی هستند زمانی که فعالیتهای ورزشی کاهش یابد چه در حیطه جسمانی و در حوزه روحی و روانی اثرات منفی خود را به جای خواهد گذاشت. در سال ۱۴۰۰ کشور وارد دوران میانسالی میشود و میزان جمعیت جوان کشور از سال ۱۳۹۱ که ۳۰ درصد میزان کل جمعیت بود، به ۲۱ درصد کاهش مییابد و به تدریج سن جمعیت کشور بالا میرود، این اتفاق در کنار سبک زندگی کم تحرک ترکیب خطرناکی را به بار خواهد آورد و ممکن است کشور را با بحرانهای سلامت در دهههای آینده مواجه کند. رییس انجمن متخصصان گوارش و کبد ایران خاطرنشان کرد: عوارض حاد اپیدمی چاقی به عنوان یک بیماری مزمن اجتماعی قابل پیشگیری است. اگرچه به آشکاری اپیدمی بیماری عفونی کووید -۱۹ خود را نشان نمی دهد، اما قطعا خطرناکتر و ماندگارتر است. طبق اطلاعات مرکز ملی آمار ایران در سال ۹۶، تحلیل صورت گرفته از سوی فدراسیون ورزشهای همگانی نشان میدهد تنها ۲۳ درصد از ۵۱ درصد از مردمی که ورزش میکنند به میزان لازم و کافی ورزش میکنند و اگر در مجموع نگاه کنیم تقریبا از جمعیت کل نیز احتمالا همان ۲۳ درصد هستند که به میزان مناسب از نظر روز و ساعات تعریف شده فعالیت ورزشی دارند در عین حال باید اعلام کرد حدود ۷۰ درصد مردم ایران یا ورزش نکرده یا به میزان کافی ورزش نمیکنند. دلایل متفاوتی در این زمینه وجود دارد، یکی از اصلیترین دلایل این است که سبک زندگی مردم تغییر کرده است. اما در چهار دهه اخیر آنچه که در ورزش اتفاق افتاده است و ما به شکل جدی باید به آن توجه داشته باشیم این است که رویکرد مورد استفاده در ورزش همگانی اثربخشی نداشته و صرفا سعی شده با برگزاری رویداد، مشکلات کم تحرکی مردم را حل کنند؛ در عین حال آموزش صحیح برای نهادینه کردن ورزش به عنوان یک فعالیت روزمره در ایران وجود ندارد .که حتی اگر هم وجود داشت کافی نبود. به طور مثال در خانوادهای که شرایط اقتصادیاش اجازه نمیدهد به ورزش بپردازد هرچقدر هم آموزش ببیند ولی موانع ورزش کردن برای آن ها برطرف نشود، نمیتوان شاهد روی آوردن به ورزش بود. منابع مالی در ایران دراختیار ورزش قهرمانی و نه ورزش همگانی است به عنوان مثال در کشور استادیومهای زیادی با ظرفیت بالای ۱۰ هزار نفر ساخته شده که میلیاردها برای آنها هزینه شده که مربوط به ورزش قهرمانی بوده و نه ورزش همگانی. پرسش این است که در کنار ورزشگاههایی که برای فوتبال ساخته شده فضای لازم برای کودکان به وجود آمد؟ آیا مجموعههای ورزشی ما آمادگی پذیرش سالمندان با توجه به شرایط فیزیکی خاص را دارند؟وضعیت ورزش معلولین در چه سطحی است؟ دیگر عوامل شیوع کم تحرکی در کشور شامل؛ آگاهی نداشتن در مورد نحوه فعالیت سازمان های مسئول، درگیری ذهنی افراد، تصویر کشور در جهان، تحریم ها، مشکلات سیاسی، دخالت های سیاسی، انحصارگرایی در ورزش، دولتی بودن ساختار ورزش، دولتی بودن رسانه، دولتی بودن بودجه، نبود زیرساخت های ورزشی، نبود ثبات تشکیلاتی، نبود بازاریابی در ورزش همگانی، کیفیت پایین همایش های برگزارشده، پیگیری نشدن حقوقی قوانین مصوب مجلس، ضعف در دانش مدیران، حمایت اجتماعی کم از زنان،جلوگیری از دوچرخه سواری زنان و دختران،نگاه فقهی و جنست زده ی حکومت به برخی از ورزش ها ، کارایی نداشتن ساعات درس ورزش، کارایی نداشتن تربیت بدنی عمومی دانشجویان و حمایت کم مسئولان است. با توجه به اینکه هدف ۳ سند ۲۰۳۰ یونسکو به تضمین زندگی توام با سلامت برای همه اشاره دارد و ورزش یکی از راه های رسیدن به این هدف است و با توجه به مشکلات و موانع ذکر شده در ایران چنین به نظر می آید که دستبابی به این هدف حداقل در زمینه ورزش شهروندی و سلامت جسمی و روانی در جامعه در آینده نزدیک و با چنین مدیریتی دور از دسترس خواهد بود.
بخش۴: آقای مصطفی گودرزی مجد با موضوع حقوق ورزشکاران (ورزش کشتی) سخنرانی کردند و مشکلات این ورزش را به زبان ساده مطرح نمودند و همچنین از تجربیات و خاطرات خود در این ورزش گفتند: حقوق علم گسترده ایست که شامل تمام ابعاد زندگی انسان میشود و بحث مسئولیت از اصلی ترین مباحث علم حقوق بوده و تمامی ابعاد زندگی انسان از جمله حوزه ی ورزش را در بر میگیرد که اشخاص زیادی در این عرصه فعالیت دارند. ورزش از حادثه تفکیک ناپذیر است و در صورت وقوع حادثه امکان ایراد خسارات برای تمامی اشخاص موضوع حقوق ورزش وجود دارد و همین موضوع موجب طرح انواع دعاوی مسئولیت، از جمله مسئولیت مدنی بر علیه عامل ورود زیان در مراجع قضایی میگردد که مسائل و نظریه هایی را در برمیگیرد، مانند آنکه آیا قواعد مسئولیت مدنی تنها ورزش حرفهای را پوشش میدهد؟ آیا عدم مسئولیت ورزشکاران که در خطرهای ذاتی قابل استناد است خطرهای غیر متعارف را نیز در بر میگیرد؟ دفاعیات موثر خوانده براساس قواعد مسئولیت کدام است؟ در واقع مسئولیت میخواهد با در برگرفتن تمامی ابعاد زندگی انسان عامل ورود زیان را مشخص نماید، حق زیان دیده را به او بازگرداند و بر این اساس هیچ ضرری نباید جبران نشده باقی بماند. در این مقاله نگارندگان مسئولیت مدنی ورزشکاران ناشی از حوادث ورزشی را بررسی و مشخص کرده که حوادث ورزشی در چه شرایطی برای ورزشکاران ایجاد مسئولیت میکند و در چه مواردی آنها را از مسئولیت مبرا مینماید و هم چنین ایرادات دفاعی خوانده در برابر زیان دیده(خواهان) بررسی شده است و در بیشتر موارد سعی شده که پرونده ها و آراء ورزشی مرتبط بررسی شود..یکی از مهمترین هویت های تاریخی و فرهنگی ورزشی، المپیک اصلی یونان است که در ۶۸۶ سال قبل از میلاد مسیح برگزار شد. بطور مثال تاریخچه ورزش بوکس به۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بر میگردد، قدیمی ترین بازی توپی جهان ۴۰۰۱ سال قبل از میلاد مسیح در مکزیک برگزار شده است. هم چنین میتوانیم شکار را به عنوان یکی از پیشگامان ورزش مدرن معرفی کنیم، حقیقت این است که اشکال شکار امروزه نیز ادامه دارد و نشان دهنده قدمت آن است و این احتمال وجود دارد که ورزش در ابتدا از یک نوع بازی که انسان پیشین به عنوان تکامل در زندگی واقعی در آن شرکت کرده بود، توسعه یافته باشد. ورزش یکی از مهمترین و لذت بخش ترین ابعاد زندگی انسان است که موجب سلامتی و طول عمر میشود و به همین علت است که مباشرت در ورزش در حال گسترش میباشد. بر این اساس دادخواهی صدمات ورزشی افزایش یافته است و از دیگر دلایل این افزایش میتوان به این موضوع که ورزش یک تجارت بزرگ است اشاره کرد. یک استعداد در ورزش میتواند برای آن ورزشکار شهرت و شانس به همراه بیاورد، اما همین استعداد میتواند با فعل عمدی یا با بی احتیاطی یک ورزشکار دیگر نابود شود، که در اینباره بحث غرامت صدمات در دادگاههای حقوقی مطرح می شود. بر این اساس، اشخاص موضوع حقوق ورزش باید بدانند که مسئولیت در هر عرصه و شرایطی ایجاد میگردد و این اشخاص باید وظایف خود را بدرستی انجام داده و مقررات مربوطه را رعایت نمایند. اشخاص اخیر نباید در این فکر باشند که ورزش یک تفریح است و از آن هیچ جرم و شبه جرمی ایجاد نمی گردد، آنها باید بدانند که ورزش با حادثه توام است و در صورت جمع بودن ارگان مسئولیت و ورود ضرر آنها مسئول جبران خسارت وارده خواهند بود.حقوق ورزشی یا حقوق ورزش یکی از گرایش های علم حقوق است که به بررسی حقوقی حوادث در ورزش می پردازد . واژه ورزش در این اصطلاح دارای مفهوم وسیعی است و عملیات و فعالیت های ورزشی قهرمانی ، جزئی از این مجموعه است . به طور کلی می توان گفت که منظور از حوادث ورزشی تمامی جرائم و شبه جرائمی است که توسط ورزشکاران ، معلمین ، مربیان ، مدیران ، تماشاگران سازندگان و تولید کنندگان لوازم و تجهیزات و امثال آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم در رابطه با ورزش انجام می گیرد . موضوع این وقایع ممکن است سلامتی ، جان ، اموال ،حیثیت ، شرافت و سایر حقوق قانونی اشخاصی باشد که درمحدوده ورزش به نحوی حضور دارند.گستره کمی و کیفی موضوع های فوق به وضوح اهمیت این رشته را آشکار می سازد و آنگاه که با دقت به جایگاه حیاتی و اساسی ورزش در میان سایر نهادهای اجتماعی توجه شود ضرورت آگاهی از محتوای این رشته برای نظام قضایی کشور و به ویژه همۀ کسانی که به نحوی در اداره امور ورزش مداخله دارند روشن تر می گردد. .بر همین اساس و به رغم حقوقی بودن زمینۀ بحث در این تحقیق سعی شده است که مخاطب بیش از آن که جامعه حقوقی کشور باشد دانشجویان رشتۀ تربیت بدنی ، معلمین ورزش ، مربیان ، مدیران اماکن ورزشی و مدیران سازمانهای ورزشی کشور و به طور کلی جامعۀ ورزش باشد تا به این ترتیب امکان تحقق اهداف ، آسان تر ، سریع تر و عملی تر فراهم آید.با توجه به این که حادثه از ورزش تفکیک ناپذیر به نظر می رسد و به طور قاطع احترازپذیر نیز نمی باشد بنابراین باید تاریخ تولد حقوق ورزشی را همان مقطعی دانست که انسان ورزش را به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای زندگی اجتماعی خود پذیرفته است . اما کم و کیف آن در هر جامعه بستگی به سطح تمدن و فرهنگ آنها داشته است . البته با توجه به محدودیت رشته های ورزشی در گذشته که منحصر به تیراندازی ، شنا ، اسب سواری و … بوده ولی به لحاظ کیفی قابل استناد در اغلب رشته های ورزشی است. به عنوان مثال در باب مسئولیت معلم شنا نسبت به حفاظت از سلامت شناگری که برای آموزش به او سپرده می شود بر حسب سن شناگر نظرات مختلفی ارائه شده و یا در باب مسئولیت حقوقی کسانی که به تمرین تیراندازی پرداخته و تیر به عابر اصابت می کند نظرات مختلفی داده شده است . وجود چنین منابعی در حقوق اسلام ضمن این که قدمت موضوع رامشخص می نماید به اهمیت ورزشی و حوادث آن نیز اشاره دارد. از آغاز دوره قانونگذاری در ایران معاصر یعنی از 1304 تا 1352 قانون مشخصی که در باب حوادث ورزشی به صراحت تعیین تکلیف کرده باشد وجود نداشت و حقوقدانان در راستای توجیه حوادث ناشی از عملیات ورزشی به مبانی و اصول حقوقی متوسل شده اند.از حقوق ورزشکاران در بند سوم اصل سه قانون اساسی تربیت بدنی رایگان برای همه و در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش در حوزه ورزش به عنوان یکی از مسئولیت های دولت شناسایی شده است. همچنین در قانون مسئولیت مدنی :در قانون یک وماده یک که یکی از قوانین عام حقوق است هر شخصی را که عمداً و یا در نتیجه بی احتیاطی به جان و سلامتی دیگران لطمه وارد نماید مسئول میداند مشروط به اینکه ضرر مادی یا معنوی حاصل شود. مسئولیت شخص معطوف به جبران خسارت است. این قانون هرچند صراحتی در امر ورزش ندارد میتواند نسبت به حوادث ورزشی نیز حاکم باشد.براساس قانون مذکور شخص نباید خودش عامل بروز حادثه باشد بنابراین ورزشکاری که درچنین موقعیتی قراردارد باید ضمن رعایت تمام مقررات و دستورالعمل های رشته ورزشی، تعمداً خود را در معرض خطر جانی قرار نداده باشد.آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد.در صورتی که در واقعیت ما شاهد اعدام بسیاری از ورزشکاران از جمله: فروزان عبدی کاپیتان تیم ملی والیبال زنان در سال 1367/ حبیب خبیری بازیکن و کاپیتان تیم ملی فوتبال درسال 1362/ هوشنگ منتظرالظهورعضو تیم ملی کشتی فرنگی ایران در سال 1360/ نوید افکاری سنگری قهرمان کشتی درسال 1397/ نازنین عظیم زاده قهرمان تیم ملی ژیمناستیک زنان در سال1360/ علی مطیری بوکسور ایرانی ۳۰ ساله که با دوختن لب های خود در زندان علیه سیاست های فاسد زندان اعتصاب غذا کرد و سرانجام در سال ۱۳۹۹اعدام شد.و ما همچنان شاهد نقض حقوق ورزشکاران در ایران در رشته های مختلف ورزشی هستیم و خواهیم بود.به امید آینده ای بهتر برای ورزش و ورزشکاران ایران.
بخش۵:جناب احسان احمدی خواه با موضوع ورزش معلولان ایراد سخنرانی کردند: اگر ورزش برای افراد غیرمعلول مستحب است، برای معلولین واجب است. زیرا معلولین با توجه به ناتواناییهَایی که دارند در معرض کم تحرکی هستند و این خطر وجود دارد که در اثر کم تحرکی، کارایی اندامهای سالم را نیز به تدریج از دست بدهند. برنامه های ورزشی به طور کلی سه نوع حالت ناخوشایند می توان تصور کرد: بیماری (ناخوشی قابل درمان)، معلولیت (ناتوانی غیر قابل علاج) و مشکل روانی و اجتماعی (ناهنجاری رفتاری و فرهنگی). معلولیت با بیماری مقایسه میشود و هر دو در مقابل سلامتی قرار دارند، اما بیماری قابل درمان، در حالیکه معلولیت غیر قابل علاج است. انواع معلولیت به سه دسته ی کلی تقسیم میشود: حسی مانند کم شنوایی و ناشنوایی یا کم بینایی و نابینایی؛ جسمی(حرکتی) مانند معلولیتهای دستگاه اعصاب مرکزی و محیطی؛ اندامهای داخلی مثل آسم، دیابت، سرطان و مشکلات قلبی؛ اندامهای حرکتی مثل قطع عضوها و نقص عضو ها؛ ذهنی(روانی) اختلالات رفتاری یا عقب ماندگیهای ذهنی. بر اساس تعریف معلولیت، معلول به فردی گفته میشود که دارای ناتوانی، نارسایی یا ناهنجاری غیر قابل علاج باشد. اما معلولیت مانعی برای شرکت در فعالیت جسمانی و ورزش نیست. برخی از معلولین ناتوانایی خود را شناخته اند، با آن کنار آمده اند و برای جبران آن تلاش می کنند. اما برخی از آنان فراموش کرده اند که ناتواناییهایی دارند. این افراد به جای توجه به تواناییهای خود سعی می کنند همچون افراد دیگر رفتار کنند و با این عمل ناتوانایی خود را مطرح میکنند و دچار ناکامی میشوند. به آنها باید آموزش داده شود که هر انسانی حتی افراد غیر معلول نیز از عهده ی برخی کارها بر نمی آیند. فواید عمومی برنامه های ورزشی برای افراد معلول یا غیر معلول به یک اندازه اهمیت دارد، برای مثال هر دو گروه به یک میزان برای گذران اوقات فراغت در برنامه های ورزشی شرکت می کنند. علاوه بر آن، فعالیت جسمانی و تمرین برای معلولین اهمیت ویژه ای دارد و در بازیابی و حفظ تواناییهای جسمانی به آنان کمک می کند. سه هدف عمومی برای ورزش معلولین بر شمرده شده است: تربیت بدنی و ورزش معلولین جزو اقدامات توانبخشی، کمکی و عامل پیش گیرنده است. براساس، فعالیت جسمانی سه فایده ی ویژه برای معلولین دارد: نقش درمانی: برای درمان و بازپروری معلولیت – نقش پیشگیری: برای پیشگیری از پیشرفت معلولیت – نقش تقویتی: برای جبران معلولیت از طریق تقویت اندامهای دیگر بدن برخی نکات عمومی برای فعالیت جسمانی و ورزش معلولین: نوع فعالیت جسمانی باید با توجه به نوع معلولیت و با مشورت پزشک انتخاب شود. در انتخاب رشته ی ورزشی نباید به ناتواناییهای معلول توجه داشت، بلکه باید دقت شود که او چه تواناییهایی دارد. برخی از معلولین سعی در انجام فعالیتهای افراد غیر معلول می کنند و از این طریق بیشتر معلولیت و ناتواناییهای خود را ابراز می کنند. باید به آنها آموزش داد که چگونه تواناییهای خودشان را بشناسند و بیان کنند. مثل همه ی گروه های دیگر، قبل از شرکت در فعالیتهای جسمانی از فرد معلول باید معاینات پزشکی به عمل آید تا تواناییها و ناتواناییهای او مشخص شود. مسایل مراقبتی و امنیتی وسایل ورزشی در نظر گرفته شود و تجهیزات ویژه برای آنان فراهم شود. به شخص معلول نباید کمک کرد، مگر اینکه تقاضای کمک کند. کمک بی مورد که با احساس ترحم همراه باشد، نه تنها کمک نیست، بلکه آزار دهنده است. برای کمک به فرد معلول ابتدا به او پیشنهاد دهید و اگر پذیرفت، از او سوال کنید که چگونه می توان به او کمک کرد. خود او بهتر از هر کس دیگری میداند که چگونه باید به او کمک شود. به طور کلی هیچگونه معلولیتی وجود ندارد که باعث شود فرد معلول از پرداختن به فعالیت جسمانی و ورزش منع شود، مگر آنکه پزشک عکس آن را تشخیص داده باشد. از طریق آموزش مهارتهای حرکتی و تمرین تواناییهای جسمانی باید سعی شود تا محدودیتهای معلولیت با جبران ناتواناییها کاهش داده شود. بازیهای پاراالمپیک: از نظر رقابتی و قهرمانی، معلولین می توانند تواناییهای خود را توسعه دهند و در مسابقات و رقابتهای ورزشی شرکت کنند. بازیهای پارا المپیک هر چهار سال یکبار فرصت مناسبی برای معلولین است تا در بالاترین سطح ورزشی شرکت کنند و از رقابت خود لذت ببرند. با توجه به گستردگی بازیهای پاراالمپیک در سطح جهان، ملاحظه می شود که افراد معلول همانند دیگر اقشار جامعه فرصت دارند تا در فعالیتهای جسمانی حضور یابند و از فواید آن بهره مند شود. اولین دوره ی بازیهای پاراالمپیک در سال 1960 بعد از بازیهای المپیک رم در ایتالیا برگزار شد. در اولین و دومین دوره ی این بازیها در 1960 و 1964 فقط معلولین خاص (آسیب نخاعی) فرصت حضور در المپیک را داشتند. اما امروزه افراد مختلف با سطوح توانایی مختلف فرصت دارند در المپیک شرکت کنند. دوره ی بعدی بازیهای پاراالمپیک در سال 2004 ، پس از بازیهای المپیک آتن برگزار شد. مهمترین ویژگی بازیهای پاراالمپیک این است که این بازیها دقیقا در همان سال، همان شهر و همان اماکن ورزشی و بلافاصله پس از مسابقات المپیک برگزار میشود. این مطلب حاکی از رعایت حقوق برابر برای افراد معلول و افراد غیر معلول است. افراد معلول میتوانند همانند دیگران تواناییهای خود را شناسایی و به نمایش بگذارند. افراد دارای معلولیت در ایران بخش قابل توجهی از جمعیت را به خود اختصاص می دهند، به دلیل عدم وجود آمارهای دقیق از تعداد افرادی که به نوعی محدودیت دارند نمی توان عددی را به طور دقیق در این رابطه اعلام کرد ام اعلام می شوددر دنیا به طور میانگین 10درصد از جمعیت به نوعی دارای معلولیت هستند. اخیرا سازمان « دیده بان حقوق بشر» و کمپین بین المللی در ایران گزارش 71 صفحه ای با عنوان ” من نیز انسانی چون شما هستم : تبعیضات ناروا و محرومیت معلولین در ایران” را منتشر کردند. در این گزارش گفته می شود که معلولان در ایران در وضعیت بسیار دشوار قرار دارند. به گفته مولفان این گزارش ، معلولان ایرانی هر روز در خیابانها و در حمل و نقل عمومی با بدرفتاری از سوی مردم و تبعیضات ناروا از سوی کارمندان سازمان ها و ادارات دولتی، کارکنان سازمان های مراقبت بهداشتی مواجه می شوند. در این گزارش در آمده است : « بسیاری از معلولین ایرانی هنوز در خانه های خود به دام افتاده اند وقادر به زندگی مستقل و مشارکت در جامعه همپای سایر شهروندان نیستند. » علاوه بر این، دیده بان حقوق بشر ویدئویی تبلیغاتی را در ارتباط با « بدرفتاری و تبعیضات ناروا از سوی کارمندان ادارات دولتی ایران نسبت به معلولین کشور خود » ساخته است. معلولین با وجود همه تواناییها و استعدادهای ذاتی از روح لطیفی برخوردارند و در صورت مشاهده هرگونه تبعیضی به انزوا کشیده میشوند. اولین نیاز ورزشکاران معلول داشتن یک سالن اختصاصی است؛ بخش عمده ای از مشکلات ورزشی معلولین با داشتن سالن حل میشود؛ ورزشکاران ما علاوه براینکه از داشتن یک سالن اختصاصی محروم هستند، شوربختانه حتی از سانس ورزشی آنها نیز کم شده است. ورزشکاران دارای معلولیت عضو بهزیستی هستند؛ این سازمان سالانه تفاهمنامهای با فدراسیون ورزش معلولین میبندد که امکانات ورزشی را به دست این قشر برساند اما شوربختانه این اتفاق هیچوقت عملیاتی نشده است؛ از سوی دیگر اداره کل ورزش و جوانان که متولی ورزش است، حمایت کافی و لازمه را از هیئتهای ورزشی معلولین ندارد. یکی از مهمترین موانعی که به طور ورزشکاران که معلولیت جسمی-حرکتی دارند موضوع حمل و نقل درون شهری و برون شهری است. نوع مشکلات با نوعی و شدت معلولیت رابطه مستقیم دارد، حمل و نقل و عدم مناسب سازی محیط ها تمام ابعاد زندگی افراد دارای معلولیت را تحت شعاع خود قرار می دهد. ورزشکاران معلول با وجود ریسک ها و خطرات زیاد از مترو و بی آر تی BRT استفاده می کنند که البته با مشکلات بسیار زیادی هم مواجه می شوند. عدم وجود آسانسور در تمام ایستگاه ها، مناسب نبودن سرویس های بهداشتی در پارک ها و ورزشگاه ها و حتی مراکز خرید بزرگ ، زندگی را برای ورزشکاران دارای معلولیت در ایران با مشکلات زیادی همراه کرده است.ایشان تنها کاری که می توانم انجام دهند این هست که مراکز مناسب را شناسایی و تنها از آنها استفاده می کنند ، که تعدادشان بسیار محدود هست. فرهنگ سازی در حوزه ورزش دارای معلولیت جسته گریخته و در برخی موارد توسط موسسات خیریه اداره و مدیریت شده است که عموما اثرات مثبت چندانی به دلیل وجود نگاه خیریه نداشته است اما در کل فضای مجازی بستر مناسبی است برای این نوع فرهنگ سازی ها که به صورت اصولی و دقیق کمتر استفاده شده است. معلولین با آگاهی از عدم وجود فرهنگ سازی ها انتظار چندانی ندارند و سعی می کنند خود به صورت غیر مستقیم آموزش دهنده باشند. باید پذیرفت بسیاری از افراد هیچگاه برخورد نزدیکی با معلولین و بخصوص معلولین ورزشکار نداشته اند بنابراین شوربختانه در ایران معلولین ورزشکار به دنبال درک شدن توسط دیگران نیستند و عموما اگر احساس کنند نیاز هست تا این فرد اطلاعاتی را دریافت کند تا بفرد بعدی برخورد مناسبی داشته باشد سعی به اطلاع رسانی و آگاه سازی مخاطب خود می کند . وقتی فرهنگ سازی نشود مردم هم یاد نمی گیرند در حال حاضر شرایط نسبت به 10 سال گذشته بهتر شده اما هنوزفضا برای افزایش آگاهی بسیار زیاد وجود دارد. در حوزه ورزش معلولین عموما فعالیت ها نمایشی و مصنوعی است. بخشی از این ماجرا بر می گردد به این که این حوزه کاملا تخصصی است اما نگاه تخصصی به آن وجود ندارد. هر کسی از راه برسد اظهار نظر می کند و پرچم دار فرهنگ سازی و غیره می شود. عادی سازی وجود معلولین و نیاز ورزش کردن ایشان در جامعه کار حساس و سختی است. متاسفانه قهرمان پروری و بزرگ کردن دستاوردهای ورزش معلولین وجود دارد! در مدارس هم تقریبا هیچ نوع فعالیتی در راستای فرهنگ سازی صحیح صورت نمی گیرد و اگر هم باشد جسته گریخته و شخص محور است. متاسفانه بی توجهی به ضرورت امنیت شغلی و اشتغال پایدار ورزشکاران معلول همانند سایر معلولین ایران نسبت به سایر افراد جامعه باعث شده است تا آمار خودکشی در میان این قشر بالا برود. بعضیهایشان خودسوزی میکنند. بعضیها خودشان را حلقآویز می کنند. گروهی هم دارو می خورند و خودشان را مسموم می کنند. وضعیت خانوادگی و به خصوص اقتصادی و معیشتی ایشان اثر مستقیم بر میزان خودکشی آنها دارد. نهاد های مردمی و انجمن های حامی حقوق افراد دارای معلولیت منجمله انجمن حمایت از معلولین ایرانی در زمینه تنگدستی مالی و رشد اعتیاد و خود کشی در میان معلولان بارها اعلام خطر کرده اند و به سرپرستان سازمان بهزیستی کشور هشدار دادهاند. آنها همواره جهت رفع مشکلات موجود قول داده اند اما در این راستا نتیجه ملموسی حاصل نشده و بیکاری در میان این قشر آسیب پذیر بیش از سایر گروههای جامعه رواج دارد. بسیاری از ورزشکاران دارای معلولیت با وجود تحصیلات عالی و تخصصهای فنی و حرفهای بیکارند و تعداد معلولان در نوبت استخدام هم گویای این واقعیت است که این مشکل تداوم داشته و تعداد جذب افراد این قشر محروم برای استخدام بسیار کم است. هیچ برنامه مدون دولتی جهت رفع مشکل اشتغال معلولان نوشته نشده است و الگوی مشخصی هم برای رفع این مشکل در دولت جمهوری اسلامی وجود ندارد. کمبود وسایل توانبخشی، پزشکی ورزشی و … ویژه افراد معلول در کنار آن نگرش های منفی، مشکلاتی را برای معلولین به همراه آورده است. امروزه به کمک تجهیزات مدرن تر ومتخصصین ورزشی افراد معلول می توانند حتی در رشته هایی مانند اسکی، اسکیت، صخره نوردی، شیرجه و مسابقات اتومبیلرانی نیز شرکت کنند. اختصاص باشگاه های ورزشی مختص معلولین که دارای زیرساخت های مناسب باشد، راه اندازی سالن های بدنسازی برای آنها، ایجاد تجهیزات و ابزارهای ورزشی مناسب برای این افراد از اقداماتی است که می تواند به ورود بیشتر معلولین به ورزش کمک کند. از آنجایی که در بسیاری از روستاهایمان نیز افراد معلول و همچنین ورزشکارن معلول زندگی می کنند که برخی از آنها حتی در تیم های ملی رشته های مختلف حضور دارند، شوربختانه ایشان دسترسی کمی به امکانات مناسب و استاندارد ورزشی که در سطح قهرمانی باشد ندارند ، که لازم است برای کمک به این افراد زیرساخت های ورزشی مناسب را در محل نزدیک به زندگی آنها بسازیم. به امید روزی که امکانات و ورزشگاه های استاندارد و کافی ورزشی و برای تمامی اقشار جامعه به ویژه ورزشکاران معلولین عزیز کشورمان فراهم و در دسترس باشد و این عزیزان دغدغه و مشغولی فکری برای ورزش کردن نداشته باشد.
بخش۶: به عنوان آخرین سخنران آقای مصطفی مصطفی نیا سخنرانی خود را با موضوع چرائی محرومیت تماشاگران ورزش ایراد کردند: با شروع همه گیری ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ میلادی تغییرات زیادی در نحوه زندگی انسان ها روی داد. بسیاری از فعالیت های روزمره ، روابط اجتماعی و مشاغل به منظور کنترل همه گیری شامل محدودیت های سخت و بی سابقه شدند به گونه ای که شکل و سبک زندگی مدرن انسان ها دست خوش تغییر شد. در این میان ورزش یکی از حوزه هایی بود که به دلیل حضور و تجمع تعداد زیادی از افراد در کنار یکدیگر و بالا بودن ریسک ابتلا، مورد توجه متخصصان و برنامه گذاران محدویت های اجتماعی قرار گرفت. همچنین پیچیده بودن روند تدارکات مسابقات ورزشی، از انجام اردوهای ورزشی تا مسافرت ورزشکاران و مربیان و نیز اسکان ورزشکاران در هتل ها و پوشش مسابقات بوسیله خبرنگاران و اهالی رسانه موجب پیچیده تر شدن روند مراقبت های بهداشتی و پزشکی شده بود. این محدودیت ها علاوه بر تاثیر در حوزه فعالیت ورزشکاران، زیان های اقتصادی زیادی نیز به فعالین این عرصه تحمیل نمود. از همین روی بعد مدت کوتاهی که کلیه فعالیت های ورزشی متوقف شد، به تدریج فعالیت های ورزشی با اعمال محدویت های سخت و انجام تست های پزشکی و عمدتا بدون حضور تماشاگر از سر گرفته شد تا دوستداران ورزش از تماشای مسابقات و هیجان ناشی از آن محروم نمانند و همیچین شرایط جسمی ورزشکاران حرفه ای تحت تاثیر قرار نگیرد. با شروع واکسیناسیون جهانی و بهبود شرایط ایمنی جمعی در اکثر کشورهای جهان به تدریج شاهد کاهش محدویت گذاری های اجتماعی و حضور تماشاچیان در مسابقات مختلف ورزشی در سطح جهان بودیم اما در کشور ما ایران علی رغم کم توجهی به پروتکل های بهداشتی و استاندارهای قرنطینه در طول دوران پاندمی ، همچنان شاهد انجام مسابقات ورزشی بدون حضور تماشاگران هستیم. با توجه به اینکه تقریبا تمام تصمیم گیری ها و اولیت بندی های مدیریتی و اجرایی در کشور ما منحصر به فرد و خارج از فرم و استاندارهای بین المللی و منطقی است، خالی از لطف نیست که چرایی و چگونگی این موضوع مورد بررسی قرار گیرد و مشخص اولویت ها و دغدغه های تصمیم گیران در عرصه چیست که حتی تمایلی به فراهم کردن شرایط حضور تماشاگران در استادیوم ها از سوی آنها دیده نمیشود. ورزش ایران نزدیک به دو سال است که از حضور تماشاگران در ورزشگاه ها محروم است و این تصمیم در روزهای اول رشد شیوع ویروس کرونا در راستای حفظ امنیت شهروندان مفید ارزیابی میشد. از سوی دیگر به دلیل وجود مشکلات مالی شدید در تمام رشته های ورزشی، ادامه ی این عدم حضور زنگ خطر را برای بسیاری از ورزش ها به صدا در آورد. نکته مهم دیگر این بود به بسیاری از اماکن ورزشی خصوصی مثل استخرها و باشگاه های بدنسازی به دلیل قرنطینه و عدم حضور ورزشکاران یا تعطیل شدند و یا تا مرز ورشکستگی پیش رفتند. هر چند این شرایط کم و بیش در همه جای دنیا وجود داشت، حمایت دولت ها از کسب و کار های خصوصی و اجرای طرح های گوناگون از جمله جدی گرفتن واکسیناسیون عمومی و وضع پروتکل های بهداشتی کارآمد، سبب گردید تا بخش خصوصی ورزش توان گذر از این شرایط را داشته باشد. در تاریخ چهاردهم اسفند ماه سال۱۳۹۸ پیرو دستور ستاد ملی مبارزه با کرونا، مسابقات لیگهای فوتبال کشور در ردههای برتر، دسته اول، دوم و سوم تا پایان اسفند ماه سال ۹۸ به تعویق افتاد. مقرر شد این مسابقات از تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۹ از سر گرفته شود. اما عملا این رقابت ها از تیر ماه سال ۱۳۹۹ از سر گرفته شد. هر چند آمار مبتلایان و جانباختگان کرونا طی این مدت قابل توجه بود، اما فوتبال ایران برخلاف سایر کشور های دنیا که مسابقات فوتبال را بدون حضور تماشاگران و با رعایت تدابیر بهداشتی مشخص، برگزار میکردند، بطور کامل تعطیل شد. که نتیجه آن مشکلات مالی فراوان برای باشگاه ها و خارج شدن ورزشکاران از فرم ایده آل به دلیل دور بود از شرایط مسابقه بود. همهگیری جهانی کرونا بر ترازنامه باشگاهها، به ویژه باشگاههای بزرگتر تاثیر میگذارد و ریسکهای مالی مضاعفی را به وجود میآورد. دلیل این قضیه کاهش ارزش بازیکنان در بازار نقل و انتقالات است؛ مهمترین دارایی یک باشگاه . تهدید اصلی برای باشگاههای فوتبال به اعتقاد کارشناسان اقتصادی افت قیمت بازیکنان در بازار است. اکثر پیشبینیها از کاهش قیمتها در بازار میلیاردی نقل وانتقالات فوتبال، بعد از بحران کرونا حکایت میکند. به اعتقاد صاحبنظران، یک پیامد دیگر کاهش ممتد قیمت بازیکنان این است که حسابرسان در قیمتگذاری باشگاهها تجدیدنظر خواهند کرد و ارزش باشگاهها در کل کمتر خواهد شد که بر اعتبار مالی باشگاهها تاثیر خواهد داشت. از طرف دیگر انجام رقابت های ورزشی در ورزشگاه خالی سبب میشود تیم میزبان از حمایت طرفداران خود بهره نبرد، هر چند این شرایط برای تمام تیم ها یکسان است اما برای باشگاه های پر طرفداری مثل پرسپولیس و استقلال حمایت هواداران در ورزشگاه همواره یکی از نقاط قوت و تاثیر گذار تلقی میشود. به عنوان نمونه اگر تیم ملی ایران در بازی با کره جنوبی که با نتیجه یک بر یک به پایان رسید، از کمک یار دوازدهم خود که همان تماشاگران هستند بهره میبرد، چه بسا با یک پیروزی خانگی مسیر خود برای رسیدن به جام جهانی را هموارتر میکرد. از این گذشته با توجه به اینکه پایگاه های ایرانی از منافع حاصل از حق پخش تلویزیونی بهره ای نمیبرند ، عدم بلیط فروشی و بازی در ورزشگاه خالی زیان های مالی فراوانی برای آنها در پی دارد. با وجود تمام این مسائل و مشکلات حکومت بدون ارائه راهکار جایگزین، بر ادامه این شرایط و محدویت ها اصرار میورزد. اما این محدودیت ها بیش از آنکه راه کاری برای مقابله با همگیری ویروس باشند، مانند سایر تصمیمات حکومت جمهوری اسلامی تنها نمایشی بود برای ساکت کردن افکار عمومی جامعه و منتقدان مدیریت حکومت و بیشتر شبیه الگو برداری ناشیانه از نحوه برخورد سایر کشورها با مشکل کرونا بود بی آنکه حتی در طی مسیر ، برنامه و در انتهای مسیر , نتیجه و هدفی در نظر گرفته شده باشد. گویی مانند همیشه در مواجه با مشکلات تصمیمی جهادی گرفته شده به امید آنکه انشاالله همه چیز درست میشود! اما در نهایت همانند همیشه جمهوری اسلامی از این آشفته بازار هم برای تامین اهداف خود بهره برد. در بهمن ماه سال ۹۸ در حالی که همه کشورها برای جلوگیری از همگیری پاندمی به دنبال راهکار بودند مسولین جمهوری اسلامی با هدف برگزاری راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس شورای اسلامی سعی در انکار آن داشتند و نهایتا بعد از اتمام نمایش های حکومتی و خارج شدن اوضاع از کنترل ، اقداماتی شتاب زده و غیر منطقی را در دستور کار قرار داد. روحانیون حکومتی و قشر مذهبی سنتی که در سال های گذشته هم به دلیل جهش علمی جامعه و به دلیل عملکرد خود نفوذ فرهنگی و عقیدتی خود نسبت به جامعه را از دست داده بودند، فرصت را غنیمت شمرده و از آنجا که خطرات کرونا را دستکم گرفته بودند، تلاش میکردند با ارائه راهکار های دینی و استفاده از طب اسلامی از آب گل آلود ماهی بگیرند و درنهایت برتری اعتقادات بی اعتبار خود را به علم روز دنیا ، به جامعه القا کنند که نتیجه آن کشته شدن هزار هموطن بود و اعتراضات نسبت به نحوه مدیریت جمهوری اسلامی و کم اهمیت شمردن جان ایرانیان را در پی داشت. اما بعد از اعلام ممنوعیت ورود واکسن های آمریکایی و انگلیسی از سوی علی خامنه ای نارضایتی ها به اوج رسید. از یک طرف بالا بودن میزان مبتلایان و کشته شدگان و تعطیلی کسب و کارها و از طرف دیگر منفعل بودن حاکمیت در تامین امنیت جانی شهروندان نوعی نا امیدی را در جامعه به وجود آورد به گونه ای که هر لحظه احتمال قیام سراسری مردم در جهت کسب حقوق اولیه خود وجود داشت که البته هنوز هم وجود دارد. به همین دلیل حکومت تمام تلاش خود را انجام داد تا از تجمع افراد به بهانه های مختلف جلوگیری به عمل بیاورد. پر واضح است که ورزش ایران قربانی همین مصلحت اندیشی شد. زیرا همانطور که همه شاهد آن بودیم، حتی در زمانهای پیک کرونا حکومت نه تنها مراسمات مذهبی مثل تاسوعا و عاشورا و اربعین و نیز تجمعات حامیان خود به عنوان مثال تجمعات انتخاباتی ریاست جمهوری را برگزار کرد، بلکه همواره از طرق مختلف حامیان خود را تشویق نیز میکرد. حتی زمانی که استان خوزستان به شدت درگیر ویروس بود و کادر درمان شبانه روزی در حال خدمت رسانی به مردم بود، ابراهیم رئیسی، شیخ دو دکتره امروز و آیت الله قوا عام دیروز، استادیوم تختی اهواز را مملو از جمعیت کرد تا سخنرانی انتخاباتی داشته باشد، همان ورزشگاهی که به بهانه کرونا بیش از یک سال بود که رنگ تماشاگر به خود ندیده بود. اگر به زمان شروع پیک های کرونا دقت کنیم می بینیم عمدتا مدت کوتاهی بعد از برگزاری اینگونه مراسم مذهبی و حکومتی ، آمار مبتلایان و جانباختگان افزایش چشمگیری داشته و این مردم بودند که تاوان تصمیمات حکومت را با جان خود دادند. ذکر این نکته در اینجا لازم است که، در طول دوسال گذشته انسان ها و شهروندان بسیار از میان ما رفتند و خانواده های بسیاری داغدار عزیزانشان شدند تا مردم ما بار دیگر متوجه این موضوع شوند که جان ایرانیان هیچگاه دغدغه حاکمان نبوده نیست و وظیفه همه ماست تا همواره شرح ماوقع را بازگو کنیم تا اولا این جنایت و نسل کشی در غبار زمان محو نشود و ثانیا آیندگان با چهره واقعی این مدعیان معنویت آشنا شوند. از طرف دیگر، همگیری کرونا و برگزاری مسابقات ورزشی بدون تماشاگر در سطح بین المللی سبب شد بیش از یک سال مسئله حضور آزاد و غیر گزینشی زنان در ورزشگاه های ایران و بخصوص در مسابقات فوتبال به حاشیه رود، اما بعد کنترل نسبی پاندمی در جهان و از سر گیری روان عادی مسابقات، روزهای خوش جمهوری اسلامی به سر آمد و همزمان با مسابقه تیم ملی ایران در مقابل کره جنوبی از سری مسابقات انتخابی جام جهانی قطر در ورزشگاه آزادی، بحث حضور بانوان در ورزشگاه مجددا از سوی FIFA و AFC مطرح شد. فیفا پیش از این به ایران هشدار داده بود در صورت عدم حضور بانوان در بازیهای ملی، ایران را جریمه خواهد کرد. مسئولان فدراسیون فوتبال هم دو راهکار داشتهاند: یا اینکه بازی را با حضور تماشاگران برگزار کرده و زنان را هم به ورزشگاه راه بدهند یا اینکه کلا قید حضور تماشاگران در این بازی را بزنند تا از سوی فیفا تحت فشار برای ورود زنان به ورزشگاه قرار نگیرند. که طبق معمول گزینه دو یعنی امروز را بگذاریم، تا فردا خدا بزرگ است یا همان مدیریت انقلابی را انتخاب کردند. فدراسیون فوتبال و آن نهادهای تاثیرگذار با خودشان فکر کردند فعلا کار را به این شکل پیش ببرند و تا بازی بعدی خانگی تیم ملی که بهمن ماه برگزار میشود هم بالاخره یک فکری میکنند. آنطور که از فدراسیون فوتبال به گوش رسیده به دلیل وجود همین سناریوی احتمالی و تناقضهای گفتاری و رفتاری مقامات فدراسیون فوتبال ایران، فیفا بلافاصله بعد از رسانهای شدن خبر نبود تماشاگران و کمکداور ویدیویی، با ارسال نامهای به فدراسیون فوتبال ایران درخواست توضیح کرده است. مطمئنا اگر فیفا در این موضوع اقناع نشود باید منتظر جریمههای سنگینی برای فوتبال کشورمان باشیم که کمترینش میتواند از دست رفتن تمام میزبانیها تا پایان مسابقات مقدماتی جام جهانی باشد. به هر حال تیم ملی فوتبال ایران مقابل کرهجنوبی به میدان رفت و قطعا کرهایها بابت این اتفاقات و بابت اینکه در ایران تعدادی تندرو سر کار هستند که به خاطر راه ندادن زنان به استادیوم حتی حاضر میشوند منافع تیم ملی فوتبال را به خطر بیندازند بسیار خوشحال بودند. اما مواردی که تا اکنون نام برده شر تنها تاثیرات منفی این تصمیمات مدیریتی نیست. مسئله مهمی که شاید کمتر به آن برداشته شده باشد این است که، هر جامعهای برای پویا مانده نیاز به شادی دارد و بخصوص جوانان باید بتوانند بخشی از انرژی خود را از راه های سالم و کم خطر آزاد کنند، بخش زیادی از این مهم در طول چهل سال گذشته که همه چیز در ایران ممنوع بود، توسط ورزش و تماشای مسابقات ورزشی انجام میشد. حضور تماشاگران در ورزشگاه علاوه بر اینکه به ورزشکاران روحیه و انگیزه برای ادامه کار میدهد، سبب میشود تماشاگران هیجان و انرژی خود را صرف تشویق ورزشکاران مورد علاقه خود کنند و در کنار آن ، با سپری کردن لحظاتی خوش در کنار دیگران، آماده حضور موثر تر در جامعه شوند. تاًیر منفی همگیری کرونا بر روح و روان جامعه، امری که انکار آن غیر ممکن است و نیاز به بررسی کارشناسانه و دقیق دارد. کشته شدن تعداد زیادی انسان ، عزادار شدن هزاران خانواده ، استرس حاکم بر جامعه در نتیجه پاندمی ، محدودیت های تردد ، زیان مالی شدید و تعطیلی بسیاری از کسب و کار های کوچک و بزرگ، سیاست های نامشخص در کنترل همگیری از طرف حکومت، عدم واردات واکسن معتبر خارجی، حیف ومیل پول مردم و پافشاری بر ساخت واکسن مونتاژ داخل، گرانی و بیکاری ، رفتار های متناقض مذهبیون در رعایت پروتکل های بهداشتی ، رفتار های چاپلوسانه مسولین به جای اقدامات موثر و مهم تر از دروغ هایی که هر روز از رسانه های حکومت به خورد مردم داده میشود، بخشی از مسائلی است که این روز های حال جامعه ما را خراب کرده است. شاید توجه ویژه مسؤلین امر به رفع مشکل برگزاری مسابقات بدون تماشاگران بتواند برای چند ساعت نشاط را به بخشی از جامعه تزریق کند.
بخش۷: در آخر بحث آزاد با موضوع حق مسئولیت نسبت به جامعه (شایستگی مسئولان ورزش ایران) شروع شد: آقای محمد حسن حسن زاده مهرآبادی بحث آزاد در کمیته دفاع از حقوق ورزش و ورزشکاران را با اعلام تاریخ ۲۰ نوامبر به مناسبت روز جهانی کودک از سوی سازمان یونیسف آغاز کردند و این که این تاریخ سبب شد تا در این جلسه به حق پرورش کودکان ایرانی و تفریح و ورزش آنها در نظام دیکتاتوری حاکم پرداخته شود. در اصل ۳ و ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به کودکان و حقوق آنها پرداخته شده است ولی متاسفانه این قانون فقط نوشته شده است و اجرا نمی گردد. ضعف قانونی دیگر عدم اجباری بودن آموزش و پرورش و به تبع آن بی بهره ماندن همه کودکان از این حق است برخلاف قانون اساسی امکانات عادلانه برای تفریح و آموزش کودکان در ایران توزیع نشده است… در ادامه خانم زهره میرخوند چگینی افزودند که مباحث ریشه اقتصادی دارند و قانون اساسی متاسفانه در نظام حاکم ضمانت اجرایی ندارد و خبری از فقرزدایی و توزیع امکانات عادلانه نیست ایشان به نقض حقوق کودکان در سایه نبود امکانات اشاره کردند و کودکان مدرسه شین آباد را نمونهای از قربانیان بیعدالتی نام بردند. آقای احسان احمدی خواه در ادامه فرمودند که همه چیز در قانون اساسی به ولی فقیه ربط داده میشود. بنابراین مغزشویی کودکان در آموزش و پرورش و سوق دادن آنها به شهادت یکی از اهداف آموزش و پرورش در حالی که شادی و پایکوبی گروهی افراد تغذیه می شود و سبب محرومیت افراد از شادی و نشاط است و این سبب شده است که نسل پرورش یافته در جمهوری اسلامی عصبی و افسرده باشند و در کار گروهی و مطالبه گری ضعیف عمل کنند و دیکتاتوری و قلدر معابی در جامعه حاکم باشد آقای مصطفی مصطفی نیا در این زمینه فرمودند در ایدئولوژی رجال حاکم در ایران چیزی به اسم جامعه با ساختارهای اجتماعی قرن ۲۱ وجود ندارد وظیفه زنان فرزندآوری وظیفه کودکان پیوستن به سپاه استان و وظیفه مردان هم همین جنبه های مادی و تبلیغاتی برنامههای دیکته شده نظام حاکم است. بنابراین از چنین نظامی با افکار پوسیده برنامه ریزی برای پرورش کودکان و نوجوانان نمی توان انتظار داشت. در ادامه خانم پریچهر سهرابی افزودند امروز مسائل معیشتی دغدغه اول مردم است بنابراین تفریح و ورزش و شادی به حاشیه رانده شده است این دغدغه های معیشتی حتی باعث شده است که معضل فاجعهبار کودکان کار در ایران رخ دهد. آقای گودرزی در ادامه بحث به این مطلب اشاره کردند که هدف اصلی گرامیداشت روز کودک فقط شادی کودکان نیست بلکه باید قانونگذار توجه ویژه به حمایت از کودکان و تضمین موفقیت آنان در آینده کشور داشته باشد و به نقض حقوق کودکان چه در زمینه های کودکان کار و چه بهره کشی از کودکان در جنگ پایان بخشد که متاسفانه نظام حاکم جمهوری اسلامی ایران با این مقوله بیگانه است. خانم نگار سنمار هم به این موضوع اشاره کردند که خبرگزاری ایرنا اعلام داشته است که یک میلیون دانش آموز ایرانی ترک تحصیل کردند و ۵۰ درصد دختران عشایر اصلاً مدرسه نرفته اند و نه تنها به شادی و پرورش که به آنها داده نمیشود بلکه حقوق اولیه کودکان هم به راحتی پایمال می گردد در حالی که دغدغه رسانه ملی ازدواج موقت چند همسری و جوانسازی جمعیت و فرزند آوری است. حتی دانش آموزی که به مدرسه میرود در نظام آموزشی غلطی که محتوای آن ایدئولوژیک است مغز شویی میشود و ارزش های خانواده ها با محیط مدرسه و جامعه در تناقض است و این سبب دوگانگی شخصیتی در کودکان می گردد. خانم زهره حق با علی در ادامه به امنیت شغلی و روانی خانوادهها به دلیل دغدغه های کمتر در زمینه امرارمعاش در گذشته جامعه ایران اشاره کردند و تغذیه سالم را عامل شادمانی و عدم افسردگی کودکان در گذشته دانستند اما امروزه با عدم نظارت بر تولید مواد غذایی خانواده هایی که در تامین مواد غذایی مشکلی ندارند دچار مشکلات تغذیه هستند. آقای منوچهر شفایی در ادامه پیرامون حق پرورش کودکان فرمودند که حتی در تعیین سن کودک در قوانین مدنی و قانون اساسی سردرگمی وجود دارد و همین امر باعث شده است که کودک همسری به وجود آید و از سوی دیگر دختران و خانم های بالای ۱۸ سال برای ازدواج اجازه پدر را لازم دارند اما می توانند زیر ۱۸ سال کودک مجرم به حساب آیند ایشان به رکن مهم پرورش برای سلامت روحی و جسمی کودک اشاره کردند. اما به این به این مسئله اشاره کردند که نبود امکانات لازم برای ورزش انتخاب افراد را محدود به باشگاههایی کرده است که زمان پرداخت هزینه امکانات خوبی را هم در اختیار افراد نمی گذارند. تنها ورزش کردن را پرورش بازو و عضلات خلاصه کردند. ایشان همچنین عنوان کردند که من زیبایی اندام و یا پرورش اندام را یک نوع ورزش نمی دانم چون هیچ هنری ندارد و همچنین ذهن ورزشکار کار نمی کند. ورزش باید ذهن را هم به کار بگیرد یعنی هم بدن فعالیت و تحرک داشته باشد. در ورزش فیزیک سالم باید درکنار ذهن پویا باشد مانند ورزش های تکواندو کاراته و شمشیربازی ذهن و بدن هر دو با هم درگیر هستند در ادامه شرکت کنندگان در بحث آزاد مجددا گفتگو نمودند. همکارانی که ما را در این جلسه یاری کردند عبارت بودند از : مسئول جلسه : محمد حسن حسن زاده مهر آبادی ، منشی جلسه : زهره حق با علی ، ضبط صدا و ادیت : احسان احمدی خواه و نگار سنمار ، ادمین ها: نگار سنمار، و محمد حسن حسن زاده مهر آبادی و در نهایت در ساعت ۵۰: ۲۰ به وقت اروپای مرکزی ختم جلسه توسط مسئول جلسه اعلام شد.
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی نوامبر ٢٠٢١
نرگس مباشریفر
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی در تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۲۱ مصادف با ۲۲ آبان ۱۴۰۰ در ساعت ۱۴ بوقت اروپای مرکزی با حضور مسئول و اعضای کمیته، سخنرانان و جمعی از فعالان حقوق بشر و مهمانان دیگر در فضای مجازی زووم و یوتیوب و اپلیکیشن و تلویزیون کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای کریم ناصری ضمن خوش آمدگویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز کردند.
بخش۱: خانم آذر ارحمی گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی «مهر ١۴٠٠» را ایراد کردند: خبر: به گزارش خبرگزاری ههنگاو یک متهم در تهران توسط دادگاه کیفری این استان به قصاص چشم (کور شدن)، محکوم شد. یکی از انتقادات مهم به سیستم قضایی و حقوقی ایران وجود قوانینی مانند نقص یا قطع عضو است که مغایر با اصول حقوق بشر، اصل و هدف مجازات و نافی کرامت انسانی تلقی میشود. این خبر نقض ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر شکنجه ممنوع و اصل ۳۸ و ۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را نشان میدهد. خبر: به گزارش خبرگزاری هرانا بابک دادبخش، زندانی سیاسی محبوس در زندان اردبیل، طی نامهای خطاب به دادستان کل کشور خواستار بازبینی و اجرای عدالت در خصوص پرونده خود شد. آقای دادبخش ضمن اعتراض به روند پرونده خود در بخشی از این نامه نوشته است؛ “تنها برای دریافت دادنامه وادار به تسلیم به رأی شدم ولی پس از سه سال زندان دادنامهای ندارم که بدانم به چه جرمی، چرا و بر مبنای چه دلایل و قوانینی محکوم شدهام و هیچکس در این خصوص پاسخگو نیست”. وی در بهمن ماه ۹۸ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و تجمیع احکام از بابت اتهاماتی همچون “فساد فیالارض و محاربه” به تحمل ۱۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. اما فرودین ماه سال گذشته مجدداً احضار و حکم پیشین وی با این بهانه که حکم دادگاه ناقص بوده، نقض و حکم ۲۵ سال حبس تعزیری در زندان به او ابلاغ شد. به او گفته شده بود که دو اتهام محاربه و دو اتهام فساد فیالارض وی تبدیل به بغی شده و مجازات اشد به دلیل تکرار جرم، یک و نیم برابر شده است. خبر: به گزارش خبرگزاری کمپین فعالین بلوچ نیروهای نظامی با حضور گسترده خود در روستای نظرآباد شهرستان راسک باعث ایجاد رعب و وحشت شدهاند. گفته میشود نیروهای نظامی در روستای نظرآباد عبور و مرور خودروها را کنترل میکنند. مأموران نظامی علت حضور خود در روستای نظرآباد را شناسایی و توقیف خودروهای سوختبران به شهروندان اعلام کردهاند. روستای نظرآباد در شهرستان راسک قرار دارد و مسیر منتهی به نقاط صفر مرزی است. نبود شغل مناسب و وضعیت بد معیشتی و اقتصادی باعث شده تا شهروندان بلوچ به کار سوختبری روی بیاورند؛ اما از آنجایی که جمهوری اسلامی آن را قاچاق میداند نیروهای نظامی سوختبران را سرکوب میکنند. بر اساس گزارش سالانه ۲۰۲۰ کمپین فعالین بلوچ، تعداد ۴۶ سوختبر و کالابر که با افزایش ۱۰ درصدی نسبت به سال قبل روبهرو بوده است بر اثر تیراندازی مستقیم و یا واژگونی خودرو در هنگام تعقیب و گریز، آتش گرفتن خودرو بر اثر نشانه گرفتن گالنهای سوخت و یا عدم ارائه خدمات اورژانسی به زخمیها، توسط نیروهای انتظامی جان خود را از دست دادهاند. این خبر مغایر است با ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه و ماده ۲۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق دنیای زیبا و آزاد برای همه و اصل ۳ و ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. خبر: به گزارش خبرگزاری کردپا معلمان در شهرهای کرمانشاه، ایلام، سنندج، مریوان و سقز در مقابل ادارات آموزش و پرورش تجمعات اعتراضی را برگزار و خواستار تحقق مطالباتشان شدند. این تجمعات در پی فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برگزار و معلمان کردستان خواستار اجرای طرح رتبهبندی، لغو تمام احکام ناعادلانه علیه فعالین صنفی و آزادی معلمان زندانی شدند. همچنین انجمن صنفی معلمان کردستان (سقز و زیویه) در تجمع اعتراضی معلمان در مقابل اداره آموزش و پرورش سقز اهم خواستههای فرهنگیان را “اجرای کامل قانون رتبهبندی، اجرای کامل همسانسازی حقوق بازنشستگان، توقف به کارگیری نیروهای خرید خدماتی و تبدیل وضعیت آنها به استخدام رسمی، توقف کالاییسازی آموزش و لزوم توجه به اصل ٣٠ قانون اساسی، آموزش زبان مادری و توجه به اصل ١۵ قانون اساسی و آزادی معلمان زندانی” اعلام کرد. در پی فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، معلمان و فرهنگیان شاغل و بازنشسته در بیش از ۳۰ شهر ایران، تجمع اعتراضی برگزار کردند. این خبر مغایرت دارد با ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق آزادی تجمع و تظاهرات- الف (هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیتهای مسالمتآمیز تشکیل دهد. ب (هیچکس را نمیتوان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد) و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ۲۶: احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا پیروان دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت و اصل ۲۷: تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سالح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است
بخش۲: آقای صادق فرخی قصرعاصمی سخنرانی خود را با بررسی هدف ٧ از سند ٢٠٣٠ یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند: بررسی هدف ٧ از سند ٢٠٣٠ یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ابتدا میپردازیم به سند ۲۰۳۰ یونسکو و ترس مقامات جمهوری اسلامی. سندی که رهبر ایران اولین نفری بود که به این موضوع اعلام موضع کرد، وی در دیدار با معلمان گفت: «اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوبِ ویرانگرِ فاسدِ غربی بتواند در اینجا اینجور اِعمال نفوذ کند و همچنین این گونه سندها را مخالف تاریخ و فرهنگ برخی کشورها از جمله ایران دانست و همچنین در مورد الزامآور بودن یا نبودن آن گفت: «یکی از کارهای استادان است؛ سند۲۰۳۰ باید تبیین شود. این جزئی از یک سند بالادستی سازمان ملل است؛ سند توسعه پایدار؛ دستهایی پشت سازمان ملل دارند برای همه چیز ملل دنیا منظومه فکری تنظیم میکنند. این غلط و معیوب است؛ اینها چه حقی دارند که دربارهٔ سنت کشورها اظهار نظر کنند؛ که همهاش هم «باید و نباید» است. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اظهار داشت که موضع اصولی و تغییرناپذیر ایران اجرا نکردن قسمتهایی از سند ۲۰۳۰ است که با قوانین و باورهای دینی و اولویتهای ملی و ارزشهای اخلاقی جامعه ایران در تناقض است. وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران بیانیهای انتشار داد: «چهارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» صرفاً یک بیانیه است و در زمره پیماننامهها نمیگنجد و الزامآور نیست و کشورها مطابق با ساختار ملی خود میتوانند آن را اجرا کنند. ضمناً این بیانیه توسط هیچ کشوری امضا نشده است. علیرغم الزامآور نبودن سند «چهارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰»، جمهوری اسلامی ایران باز هم نسبت به آن اعلام تحفظ رسمی و مکتوب کرده و دامنه شمول مفاد پذیرفته شده را محدود و مشروط کرده است. سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هم گفت سند ۲۰۳۰ غیرقانونی است و مجلس ایران آن را تصویب نکرده است. طبق سند ابلاغ شده از سوی اسحاق جهانگیری معاون رئیس جمهور، تمامی تصمیمهای هیئت دولت دربارهٔ پیگیری سند ۲۰۳۰ لغو شد و چند ساعت بعد در غالب خبرگزاریها، خصوصاً اخبار فضای مجازی با درج عکس سند مذکور انعکاس وسیعی پیدا کرد. و اما خلاصهای از سند ۲۰۳۰ که سران جمهوری اسلامی ایران از آن ترس داشتند. سند مقدمهای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال ۲۰۳۰، به فقر، گرسنگی، خشونت، فساد، قاچاق و… پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، مدیریت پایدار منابع طبیعی، گسترش بهداشت، تأمین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی، حمایت از اقشار آسیبپذیر، مردسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی، توسعه آموزشهای عمومی و فنی و حرفهای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر اینها حرکت کنند و اما هدف ۷ از اهداف سند ۲۰۳۰ انرژی ارزان و تجدیدپذیر: دسترسی به منابع انرژی ارزان، مطمئن، پایا و مدرن برای همه فراهم شود. مصرف سالیانهٔ انرژی در جهان سه درصد است. با این حساب مصرف جهانی انرژی روزبهروز بیشتر میشود و در صورت افزایش بیشترِ جمعیت ممکن است این میزان باز هم افزایش یابد. روشهای فعلی تولید انرژی در جهان عمدتاً استفاده از سوختهای فسیلی است. مصرف این انرژی باعث آلودگی محیط زیست شده؛ به نحوی که با محاسبات انجام شده شاید در سال ۲۰۵۰ کرهٔ زمین نتواند جای مناسبی برای زندگی همهٔ افراد بشر باشد و نصف این جمعیت چیزی برای خوردن و تنفس نداشته باشند. سوختهای فسیلی گذشته از ایجاد آلودگی محیط زیست قابل جایگزین نیستند و روزی به پایان خواهند رسید. بشر برای نجات خودش مجبور است به سمت روشهایی به جز استفاده از سوخت فسیلی برود. مناسبترین روش استفاده از نیروگاههایی با واکنشهای خورشیدی است. در مرکز تحقیقاتی «سرن» فرانسه آزمایشگاهی برای دسترسی به این انرژی وجود دارد که سالهاست در حال کار است. مکانیزم این انرژی این است که با تبدیل هلیم به دو هیدروژن و سپس با واکنش دادن و به هم پیوستن دو اتم هیدروژن و تشکیل یک اتم هلیم انرژی ساطع میکند؛ در واقع این واکنش در رفت و برگشت قادر به تولید انرژی است. بشر تا زمان به نتیجه رسیدن آن مرکز لازم است به دیگر منابع هم دست پیدا کند. روشهایی که کمترین خسارت را به محیط زیست میزنند، نیروگاههای تجدیدپذیرند. تنوع اینها زیاد است، ولی عمدهٔ آنها از نوع نیروگاههای بادی، فتوولتائی، تابشی، زمینگرمایی، موج دریا و برقآبی است. نیروگاههای بادی در ایران منزلگاهی ندارد. قدیمیترین مزرعهٔ نیروگاه بادی در ایران مزرعهٔ واحدهای منجیل است، ولی همانطور که اکثر مردم مشاهده کردهاند، بیشتر از حدود سی درصد از واحدهای آن در حال چرخش نیستند که دلیل آن تغییر در وضعیت باد است یا شدت و جهت باد تغییر کرده. با این وضعیت نمیتوان برای تأمین انرژی کشور انتظار ویژهای از این نوع انرژی داشت. چنین نیروگاههایی در سواحل کمعمق بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند، چون جریان باد دائمی دارند و از طرفی به دلیل عمق کم راحتتر میتوان پایههای آنها را در دریا مستقر کرد. واحدهای زمینگرمایی، موج دریا و جزر و مدی اصولاً نیروگاههای مکمل محسوب میشوند؛ ضمن اینکه سرزمین ایران پتانسیل تولید حجم قابل توجهی از این نوع انرژی را ندارد. تنها نیروگاه تحقیقاتی زمینگرمایی در اردبیل قرار دارد که توانی در حد چند ده کیلو وات دارد. نیروگاههای برقآبی سالهاست شناخته شدهاند و از حداکثر ظرفیت ممکن آن استفاده میشود، ولی کفاف نیاز بشر را نمیدهند و در بهترین حالت بیست درصد از انرژی کل جهان را تأمین میکنند. از بین دیگر انرژیهای تجدیدپذیر تنها نوعی که در دسترستر از همه است، نیروگاههای خورشیدی (از نوع تابشی و فتوولتائی) است. از طرفی یادآور شوم که هر آنچه انرژی در کرهٔ زمین است، سر منشاء آن نور خورشید است؛ پس اگر بشر بتواند این انرژی را به صورت مقرونبهصرفه تولید کند، هم میتواند محیط زیست را نجات دهد، هم انرژی مورد نیازش را تأمین کند. مزارع نیروگاههای خورشیدی از نوع تابشی به صورت انعکاس نور خورشید عمل میکنند؛ به این صورت که تعداد بسیار زیادی از آینههای محدب نور خورشید را به ر وش آینهای به کلکتوری در مرکز منعکس میکنند و این گرمای متمرکز نقش بویلر را ایفا میکند. گرمای حاصل نیز بخار آب تولید میکند و بخار آب حاصله با عبور از میان پرههایی باعث چرخش ژنراتور میشود. در نیروگاههای خورشیدی به روش فتوولتائی نور خورشید مستقیماً در پنلهایی به جریان الکتریکی تبدیل میشود. پنلهایی در ابعاد صد در هشتادوپنج سانتیمتر میتوانند توانی معادل صد وات تولید کند؛ یعنی به اندازهٔ یک لامپ رشتهای. با قرارگیری پنلهای زیادی در کنار همدیگر سطح گستردهتری حاصل و در نتیجه توان بیشتری تولید میشود. سهولت این روش باعث شده تا در سقف خانهها مورد استفاده قرار گیرد. مشکل فعلی این روش انرژی گران آن در مقایسه با روشهای معمول انرژی است. از آن جایی که هر اختراع و نوآوری در ابتدای راه دارای راندمان پایینی است و بعد از گذشت عمر و فراوانی کاربرد به راندمانهای بالاتر میرسد، تولید انرژی از نور خورشید هم از این قاعده مستثنا نیست. تا چندی پیش هزینهٔ تولید از این روش به حدی گران درمیآمد که استقبالی به آن نبود، ولی بعد از بحثهای محیط زیستی و به خصوص اتفاقات نیروگاه چرنوبیل و فوکوشیما بشر به شدت درصدد استفاده از این منبع لایزال شد. رشد تولید این انرژیها در مقایسه با سالهای قبل قابل مقایسه نیست و برنامههایی که دولتها در گسترش آن دارند، آیندهٔ نویدبخشی را نشان میدهد. علیرغم افزایش راندمان کارایی این روش از چند دهم در ابتدا به پانزده تا بیست درصد در امروز هنوز هم قابلیت رقابت جدیای با سوخت فسیلی ندارد و نیاز به حمایت دولتها دارد. گزارش اعلام شده مقایرت دارد با اصل ۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بند۱۲: پیریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه. اصل ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز میکند. اصل ۴۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بند۲: تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامهریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد و همچنین ماده ۲۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر حق امنیت اجتماعی: هر کس به عنوان عضو اجتماع، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بینالمللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد که متأسفانه جمهوری اسلامی ایران به هیچ کدام از اصلها ومواد حقوق بشر پایبند نیست.
بخش۳: خانم پریسا نیکونام نظامی سخنرانی خود را با موضوع چرا اعدام فعالین سیاسی و مدنی ایراد کردند: اعدام نوعی کیفر و مجازات و به عبارتی دیگر اشدّ مجازات برای محکوم است. این کیفر یکی از موارد پیشبینی شده در قانون برخی کشورهاست که در آن به حکم قانون و بر اساس حکم دادگاه عمومی، جنایی و نظامی و… زندگی یک انسان سلب میشود. کشورهای چین و ایران دارای بالاترین آمار اعدام در جهان هستند. ایران بالاترین نرخ سرانه اعدام به نسبت جمعیت را داراست. جرایمی که مجازات آنها اعدام است به عنوان جرایم اعدام، یا جنایات بزرگ شناخته میشوند، و بسته به قوانین و نظام سیاسی کشورها متفاوت است. اما معمولاً شامل جرائم سنگین هستند مانند قتل، کشتار جمعی موارد شدید تجاوز جنسی، سوءاستفاده جنسی از کودکان، تروریسم، خیانت، جاسوسی، نسلکشی و جنایات جنگی و در بعضی از کشورها ممکن است برای مواردی همچون همجنسگرایی، قاچاق مواد مخدر، آدمربایی و راهزنی حکم اعدام صادر شود. انواع روشهای مجازات اعدام در سراسر جهان شامل مصلوب کردن، غرق کردن، ضرب و شتم منجر به مرگ، سنگسار، سوزاندن در آتش، چهارمیل کردن، دار زدن، تیرباران، صندلی الکتریکی و تزریق کشنده و اتاق گاز جهت مجازات مجرمان به کار میرود. در گذشته اعدام در کشورهای بسیاری از جهان انجام میشد. امروزه اما شمار بسیاری از کشورها این روش مجازات را برچیدهاند یا کمتر آن را به اجرا درمیآورند. اعتراضها و فشار افکار عمومی و سازمانهای مدافع حقوق بشر در کاهش صدور مجازات اعدام یا کنار گذاشتن آن دخیل بودهاند. بعضی کشورهای جهان از راه برگزاری همهپرسی، اعدام را از قوانین قضایی خود برداشتهاند. کشورهایی که اعدام در آنها انجام میشود عموماً شامل کشورهای اسلامی و کشورهایی از قاره آسیا، آفریقا و حوزهٔ کارائیب هستند. کشور بلاروس نیز تنها کشور اروپایی است که حکم اعدام همچنان در آن صادر میشود. تا ژانویهٔ ۲۰۲۱ کشور قزاقستان آخرین کشوری است که مجازات اعدام را متوقف و غیرقانونی اعلام کرده است. آمریکا در حال حاضر تنها کشور غربی است که مجازات اعدام در آن انجام میگیرد (در ۳۱ ایالت). از سال ۱۹۷۶ تا کنون حدود ۱۴۰۰ نفر در این کشور اعدام شدهاند. اعدام در ایران قانونی است. جرائمی که در قوانین ایران برای آنها اعدام پیشبینی شده شامل بعضی جرائم سیاسی، قتل، تجاوز، آزار جنسی کودکان، لواط، مُساحقه (در صورت تکرار عمل)، قاچاق مواد مخدر، آدمربایی، هواپیماربایی، سبالنبی و محاربه میشوند. بنا بر گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، از اول ژوئیهٔ ۲۰۱۳ تا آخر ژوئن ۲۰۱۴ (۱۰ تیر ۱۳۹۲ تا ۹ تیر ۱۳۹۳)، شمار اعدامشدگان در ایران به رقم کمسابقهٔ ۸۵۲ نفر رسیده است. آقای شهید، در ششمین گزارش خود از وضعیت حقوق بشر در ایران، که برای بررسی در نشست اکتبر مجمع عمومی سازمان ملل متحد تهیه شده، تصریح کرده که در شش ماههٔ نخست سال ۲۰۱۴ (۱۱ دی ۱۳۹۲ تا ۹ تیر ۱۳۹۳) ۴۱۱ نفر اعدام شدهاند که ۸ نفر آنها هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشتهاند. این شمار اعدام در سال ۲۰۱۴ در حالی صورت گرفته که روند صدور احکام اعدام در ایران در یک دههٔ گذشته، رو به افزایش بوده و از ۹۹ مورد در سال ۲۰۰۴، به ۶۸۷ مورد در سال ۲۰۱۳ رسیده است. بنا بر گزارش سازمان عفو بینالملل ایران در سال ۲۰۱۴ میلادی در اجرای حکم اعدام پیشتاز بود. بر اساس این گزارش بیشترین حکم اعدام در جهان در این سال در ایران اجرا شده است. دهم اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو اعدام است. مخالفان اعدام این مجازات را غیرانسانی میدانند و به دلیل بازگشتناپذیری آن منتقد آن هستند. همچنین منتقدین معتقدند مجازات اعدام اثر بازدارندگی در برابر جرم ندارد، به طور ناعادلانهای در برابر اقلیتها و فقرا تبعیضآمیز است و فرهنگ خشونت را ترویج میکند. بسیاری از مؤسسات جهانی مانند عفو بینالملل لغو اعدام را از اهداف اساسی خود میدانند. در اتحادیه اروپا، مادهٔ ۲ منشور حقوق اساسی اتحادیه اروپا استفاده از مجازات اعدام را منع کرده است. شورای اروپا، که ۴۷ کشور عضو دارد، تلاش کرده است تا از طریق پروتکل ۱۳ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر استفاده از مجازات اعدام توسط اعضای خود را به طور کامل لغو کند. استدلال دیگر در مخالفت با اعدام این است که مجازات اعدام ممکن است به کشتن اشتباهی افراد بیگناه و بیعدالتی منجر شود. قربانیان بیگناه زیادی تاکنون اعدام شدهاند. در سال ۲۰۱۷، ۱۵۹ زندانی منتظر اعدام بر اثر پیدا شدن مدرک از مجازات اعدام رهانیده شدند که این مطلب نشاندهنده این است که همین زندانیان بیگناه ممکن بود اعدام شوند. البته غیرممکن است که بتوان آمار دقیق افراد بیگناهی که به اشتباه اعدام شدهاند را به دست آورد زیرا دادگاهها معمولاً تحقیقات را برای اثبات یا رد بیگناهی فردی که دیگر زنده نیست ادامه نمیدهند، با این حال تا کنون بیگناهی تعداد زیادی از اعدامیها ثابت شده است. اعدامهایی که در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ و نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد به چند صورت است: ۱. قصاص که در اسلام به طور صریح آمده است و این اعدام در قبال قتل عمد اجرا میشود. ۲. حد که با توجه به تعاریف فقها از حد، اعدام حدّی مجازات مرگی است که از طرف شارع معیّن شده و نمیتوان آن را به کمتر از مرگ تقلیل داد. اعدام حدّی دارای انواع مختلفی از جمله زنا (زنای محصنه یا با محارم یا به عنف یا غیرمسلمان با زن مسلمان) و لواط و جرایم علیه دین و امنیت اجتماعی شامل محاربه و ارتداد است. در قوانین اسلامی تکرار برخی جرائم همچون تکرار سه بار زنا یا تکرار شرب خمر میتواند باعث صدور حکم اعدام شود. در اسلام اعدام تعزیر مجازات مرگی است که از سوی حاکم معیّن میشود. اما با توجه به همین مطالب چرا اعدام فعالین مدنی و سیاسی؟ آنها که قتلی انجام دادهاند و حدّی. ۱۵۰ نفر از فعالان سیاسی و مدنی و حقوق بشری ایران با انتشار بیانیهای اعلام کردند حکومت ایران با اعدام فعالین سیاسی و مدنی همان هدفی را دنبال کرد که در آبان ۹۸ دنبال کرده بود: «ارعاب مردم و سرکوب معترضان.» امضاکنندگان بیانیه با بیان این که «شتاب در جنایت» از عمق هراس مقامات جمهوری اسلامی از اعتراض محرومان و تهیدستان نشأت گرفته، به آنان هشدار دادهاند که نفرت مردم از حاکمان دوباره «به خیابانها راه خواهد یافت و دی ماه و آبان ماه دیگری خواهد آفرید.» گزارش سالانه حقوق بشر در ایران نشان میدهد ۲۳۶ نفر در سال ۲۰۲۰ اعدام شدند که دو تن از اعدام شدگان در زمان ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشتند. و بازداشت ۲۸۶ شهروند مستند شده است. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر اساس ۴۴۷۲ گزارش ثبت شده گزارش ۴۴ صفحهای از وضعیت حقوق بشر منتشر کردهاند. در یک سال گذشته نیروهای امنیتی ۱۴۲۶ شهروند را به دلیل فعالیتهای مدنی یا سیاسی بازداشت کردهاند. ارگان خبری “مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران” (هرانا) به مناسبت روز جهانی مقابله با مجازات اعدام گزارش سالانه اعدام در ایران را منتشر کرده است. بر اساس این گزارش تعداد اعدامهای اجرا شده در فاصله زمانی ۸ اکتبر ۲۰۲۰ تا ۹ اکتبر ۲۰۲۱ نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۰ درصد افزایش داشته است. . ۸۲ درصد این اعدامها مخفیانه انجام شده است. بنا بر این گزارش در این بازه زمانی در نقاط مختلف ایران حداقل ۲۶۶ نفر حلقآویز شدهاند. از میان اعدام شدگانی که هویتشان محرز شده، ۹ تن زن بوده و سه نفر هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشتهاند. در این فاصله زمانی همچنین ۹۰ حکم اعدام صادر شده که حداقل چهار تن از محکومان زن و یک تن نیز زیر ۱۸ سال بودهاند. حق حیات اساسیترین و طبیعیترین حق هر انسانی است که در همه باورها و مکاتب جایگاه والایی دارد. حق زندگی کردن موهبتی است که نباید به اصل و اساس آن تحت هر عنوانی خدشهای وارد شود. در باور ما نه خشونت و ستاندن جان انسانها جایگاهی دارد و نه تقدیس خشونت و ترویج آن. حکومت جمهوری اسلامی ایران اجرای احکام اعدام را راهی برای سرکوب فعالان سیاسی به کار میبرد و با متهم نشان دادن آنان در رسانههای دولتی و ملی و اخد اعترافات اجباری علیه متهمین، سعی بر آماده سازی افکار عمومی جهت اجرای حکم اعدام میکند. عفو بینالملل با مجازات اعدام صرف نظر از ماهیت جرم، ویژگیهای محکوم یا روشی که حکومت برای کشتن استفاده میکند، در همه شرایط و بدون استثنا مخالف است. مجازات اعدام، مجازاتی بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز و نقض حق حیات است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. با توجه به تمامی موارد ذکر شده اجرای مجازات اعدام در ایران همواره به عنوان یکی از شاخصههای مهم نقض حقوق بشر در ایران و جهان مطرح بوده است و کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی در کنار تمام فعالان و مخالفان اعدام کماکان در مسیر مبارزه علیه اعدام گام خواهد برداشت و از همه مبارزین و فعالان مدنی و مدافعان حقوق بشری در سراسر جهان میخواهد که با همه توان در این مهم به صورت مؤثر تا لغو کامل مجازات اعدام در ایران قدم بردارند.
بخش۴: آقای فرهنگ ولی سخنرانی خود را با موضوع قتلهای ناموسی ایراد کردند.
بخش۵: آقای نوید بهداد سخنرانی خود را با موضوع بهداشت وعدم رسیدگی پزشکی در زندانهای ایران ایراد کردند: پایین بودن سطح بهداشت و سهولت انتقال بیماریها و همچنین پتوها و وسایل خواب زندانیان نیز عموماً کثیف و غیربهداشتی است. علاوه بر تأسیسات بهداشتی و نظافتی به شدت فرسوده و قدیمی است که خود سبب بروز مشکلات بهداشتی میشود. دسترسی محدود، خودداری از رسیدگی به موقع: اکثر زندانیان به علت فشارهای جسمی و روحی شدید وارده در دوران بازجویی، مبتلا به انواع بیماریها و ناراحتیهای جسمی میباشند، در بند زندانیان سیاسی، بهداری یا مکانی برای استفاده زندانیان از دارو یا خدمات پزشکی وجود ندارد و این امر تنها با مراجعه به بهداری زندان میسر است. انتقال زندانیان به بهداری و ویزیت پزشک نیز با مشکلات و محدودیتهای فراوان روبروست، به طوری که هر روز از کل زندانیان سیاسی مانند بند ۳۵۰ اوین کمتر از ۱۰ نفر اجازه انتقال به بهداری را مییابند که این امر موجب میشود عدهای از زندانیان که احتیاج فوری به درمان یا استفاده از داروهای مسکن یا داروهای مخصوص به خود دارند مدت زیادی از مراجع به بهداری و استفاده از خدمات درمانی محروم شوند. در بیشتر موارد زندانیان با وجود نیاز به درمان جدی، از دسترسی به امکانات درمانی و پزشک محروم هستند. برای مثال بارها رخ داده که یک زندانی سیاسی بدحال شده و نیاز به مداوای فوری داشته اما مسؤولان زندان از اعزام وی به بهداری سرباز زدهاند. آنها معتقدند تنها در زمانی نیاز به بهداری وجود دارد که زندانی حتما بیهوش شده باشد. چنین رویهای در اسفند سال ۸۷ منجر به مرگ امیدرضا میرصیافی در بند هفت زندان اوین شد، وبلاگنویس جوانی که به دو سال و نیم حبس محکوم شده بود و سرانجام در زندان به دلیل فشار وحشتناک زندان بر این جوان جان باخت. گزارشهای نگرانکننده از سلامت جسمی و روحی زندانیان سیاسی روزبهروز ابعاد وسیعتری به خود میگیرد و ابتلای برخی از زندانیان به بیماریهای قلبی و مغزی و بینایی آنها همچون زینب جلالیان و نشانهای واضح از فشارهای وارد شده بر آنها در دوران بازداشت است. لیست بلند بالایی از فعالان سیاسی و اجتماعی بازداشت شده در شهرستانها و استانها را هم باید در کنار زینب جلالیان اضافه کرد که عمدتاً به دلیل گمنام بودن، تحت فشارهای مضاعف قرار میگیرند. با وجود این نگرانیهای روزافزون درباره سلامت زندانیان سیاسی، مسؤولان قضایی و امنیتی تاکنون نه تنها تلاشی برای تغییر رویه حاکم انجام ندادهاند بلکه با عدم تمدید مرخصی برخی از زندانیان بیمار، نگرانیها درباره سلامت آنان را دو چندان کردهاند. وجود چنین شرایطی است که هر گونه امید بستن به تأثیرگذاری و عملی شدن طرحهایی مانند تحقیق و تفتیش از بازداشتگاههای کشور را بیمعنا ساخته و این گمان را تقویت کرده که دستگاههای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی به طور کاملاً عامدانه و سیستماتیک دست به نقض مستمر حقوق زندانیان میزنند. بر اساس ماده ۲۵ استانداردهای رفتار با زندانیان که در اولین کنگرۀ سازمان ملل متحد ناظر بر پیشگیری از جرم و رفتار با مجرمین در سال ١٩۵۵ در ژنو برگزار شد آمده است که: “پزشک زندان مسئول مراقبت از سلامتی جسمی و روحی زندانی است. او باید هر روز از بیماران و افرادی که از بیماری شکایت دارند و نیز افرادی که خود مشکوک به ابتلای آنها به بیماری است، عیادت کند.” بند دوم این ماده نیز تصریح میکند که: “هر گاه پزشک تشخیص دهد که وضعیت سلامتی جسمی یا روحی یک زندانی به دلیل تداوم و یا شکل خاصی از حبس لطمه دیده است و یا لطمه خواهد دید، موظف است گزارشی تهیه و به مدیر زندان ارسال کند.” در قوانین داخلی ایران نیز پیرامون رعایت سلامت زندانیان در ماده ۱۰۲ آییننامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور آمده که: “بهداری زندان مکلف است حداقل ماهی یک بار نسبت به انجام تست پزشکی تمامی محکومان مبادرت کند و ماده ۱۰۳ همین آییننامه نیز معالجه و خروج محکوم از زندان جهت مداوا را منوط به تأیید بهداری زندان و موافقت قاضی ناظر دانسته است. با این حال عملکرد مسؤولان قضایی به عنوان متولیان زندانها در قبال زندانیان سرشار از نقض حقوق قانونی آنها بوده است. برای نمونه موارد متعددی وجود داشته که مسئولان بهداری زندان انجام معاینات و رسیدگی پزشکی در بیمارستانهای خارج از زندان را برای زندانیان توصیه کردهاند اما مقامات قضایی نسبت به این وضع بیتوجه بوده و زندانیان را در شرایط دشوار جسمی و روحی حاد از این امکان محروم کردهاند. در مواردی هم که مقامهای زندان با مرخصی زندانیان برای مداوا موافقت کردهاند در شرایطی این کار را انجام دادهاند که نگهداری زندانی میتوانسته خطر مرگ را برای او به همراه داشته باشد. مسئولین زندان از درمان و تقبل هزینههای درمانی محمد حبیبی، معلم زندانی و فعال صنفی معلمان خودداری میکنند .بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، محمد حبیبی، معلم محبوس در زندان اوین جهت رسیدگی پزشکی از زندان اوین به بیمارستان فارابی تهران منتقل و پس از معاینه پزشک و تجویز دارو و تشخیص اینکه غدهای که در دست او وجود دارد باید هر چه سریعتر خارج شود با ممانعت مسئولین به زندان بازگردانده شد. وضعیت بند زنان در زندانهای ایران به طور خاص در شرایط پاندمی کوید ۱۹ که اکثر استانها وضعیت قرمز دارند بسیار وخامتبار است. وضعیت بهداشتی زندانها بسیار وخیم گزارش شده و ویروس در اکثر زندانها به صورت مهارتناپذیری شیوع پیدا کرده است. رژیم از انجام کمترین اقدامی برای فراهم کردن امکانات بهداشتی و مراقبتی برای زندانیان و از دادن مرخصی و یا آزادیهای موقت نیز خودداری کرد. تراکم زندانیان در زندانها مانع از اجرای فاصلهگذاری اجتماعی است و امکان سرایت بیماری را افزایش میدهد. و در اکثر زندانها اساساً هیچگونه جداسازی بین افراد مبتلا و سایر زندانیان انجام نمیشود. شمار قابل توجهی از زنان زندانی سیاسی به کوید ۱۹ مبتلا شدهاند، از جمله زینب جلالیان، معصومه صنوبری، نجات انور حمیدی، فروغ تقیپور، پرستو معینی، یاسمن آریانی و ناهید فتحعلیان که در تمام طول دوران ابتلاء از رسیدگیهای پزشکی محروم بودهاند. سازمان عفو بینالملل اعلام کرد که نسخههایی از چهار نامه را رؤیت کرده که از طرف مقامات سازمان زندانها که زیر نظر قوه قضائیه فعالیت میکند، به وزارت بهداشت نوشته شده و زنگ خطر را درباره کمبود شدید تجهیزات حفاظتی شخصی، مواد ضدعفونی کننده و تجهیزات و لوازم پزشکی کلیدی، به صدا درآورده است. اما وزارت بهداشت این درخواستها را بیپاسخ گذاشته و زندانهای ایران در مقابل شیوع بیماریهای واگیردار به شکل فاجعهباری فاقد تجهیرات الزامی هستند.
بخش۶: بحث آزاد با موضوع حق حیات آغاز گردید: آقای کریم ناصری بحث آزاد را این چنین آغاز کردند که اول از همه باید تعریفی داشته باشیم از حق حیات. اگر بخواهیم معنی لغت حیات را بررسی کنیم، حق حیات یعنی زنده بودن. یعنی که بتوانیم نفس بکشیم، راه برویم و بقیه کارها. تا حدودی هم درست است ولی آیا همین زنده بودن کافی است؟ به نظر من که نه. ما علاوه بر زنده بودن باید بتوانیم زندگی کنیم و این زندگی کردن باید زندگی باکیفیت و مطلوب باشد. یعنی همه ما و به صورت برابر همانطور که در ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشرهم به آن اشاره شده همه آزاد و برابرند، پس همه و به صورت برابر باید از یک زندگی مطلوب بهرهمند باشیم. همه حق و حقوقی که ما باید داشته باشیم در اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده و همه کشورهایی که آن را امضا کردند موظفند که به آن پایبند باشند. یک سری از این کشورهای امضا کننده تا حدودی پایبند بودند و این حقوق را به شهروندانشان ارائه دادند حال نه به طور ۱۰۰ درصد و عالی ولی قابل قبول. اگر هم بخواهیم مثال بزنیم کشورهایی مثل کانادا، ژاپن، استرالیا، نیوزلند، دانمارک و چند کشور دیگر. ولی حالا در مورد ایران اگر بخواهیم صحبت کنیم مسلماً از روزی که امضا کرده تا به الان این حق را نقض میکند. هر ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر را و نه فقط ماده ۳ که همان حق حیات است. جمهوری اسلامی این حق را از همان بدو تولد از شهروندانش میگیرد. وقتی یک کودک در فقر مطلق به دنیا میآید از همان ابتدا از داشتن امکانات بهداشتی محروم میشود از همان اول از داشتن تغذیه سالم و مناسب محروم میشود از داشتن پوشاک، سرپناه و خیلی چیزهای دیگر. همه اینها قبل از اینکه اصلاً بفهمد زندگی یعنی چه از آن گرفته میشود. حتی در مورد انتخاب اسم نوزادان متولد شده هم این حکومت سنگ جلوی راه پدران و مادران میگذارند تا اسم مناسب البته از نظر خودشان را انتخاب نکنید از صدور شناسنامه برای نوزاد تازه متولد شده خودداری میکنند و اینها نقضهای بیشماری است که جمهوری اسلامی در حال انجام دادن آن است. وقتی هم بزرگتر میشود کمکم بقیه حق و حقوقش هم از او گرفته میشود. مثل حق تحصیل، حق آزادی عقیده و بیان، حق زن بودن و خیلی چیزهای دیگر. هر کدام از این حق و حقوقی که الان از آنها اسم برده شد اگر از آدم سلب شود به نظر من حق حیاتش هم سلب شده است. وقتی شما حق آزادی عقیده و آزادی بیان را نداشته باشید پس حق زندگی و حق حیات از شما گرفته شده است. چرا که به هر آنچه که فکر میکنید و به نوعی طرز تفکر شماست و شخصیت انسانی شما رو شکل میدهد را باید درون خودتان خفه کنید چرا که اجازه بیان آن را ندارید همگی شاهد چنین مسائلی متأسفانه به وفور در کشورمان هستیم. اعدامها و شکنجهها و زندانهایی که فقط دلیل آنها بیان تفکر و شخصیت یک انسان بود. وقتی شما به خاطر جنسیت مورد تبعیض قرار میگیرید حق حیات از شما گرفته میشود. بانوان ما در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی هیچ جایگاهی در حکومت اسلامی ندارند. چقدر از زنان ورزشکار و مدالآوری بودند و هستند که فقط به دلیل وجود قوانین ضد زن نتوانستند در کشور برای پیشبرد اهدافشان خارج شوند و به آنها گفته شده که فقظ با اذن و اجازه یک مرد میتوانند از کشور خارج شوند و حتی آن دسته هم که در کشور فعالیت میکنند با مشکلات متعددی روبرو هستند. دولت هم که به هیچ عنوان از این بخش از جامعه حمایتی نمیکند. زن بودن و گرفتن حقوق انسانی و حیاتی. گرفتن حقوق اجتماعی و مدنی با وجود چنین حکومت ضد زنی واقعاً کار دشواری است و خود همین هم به منزله گرفتن حق حیات است. زیرا که بسیاری از حقوق پایمال میشود. آماری خدمت شما عرض میکنم. در سال ۲۰۲۰ ایران ۲۶۷ نفر را اعدام کرد که البته ۴ نفر از آنها موقع ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشتند و در واقع کودک بودند یعنی گرفتن جان ۲۶۷ انسان به طور کاملاً قانونی. تقریباً همین تعداد هم در زندانها کشته شدند حالا یا زیر شکنجه یا به خاطر وضعیت بد نگهداری یا اینکه خودشان خواستند به طور مخفیانه یکی را ساکت کنند که معمولاً این جور مواقع از زندانیهای دیگر برای ساکت کردن آن فرد مورد نظرشان استفاده میکنند در اعتراضات آبان و دی ماه هم دیدیم که چقدر انسان بیگناه در خیابانها کشته شدند. آمار کشته شدگان اعتراضات هم دوستان خوب میدانند که چقدر زیاد بوده است. خود حق حیات یک عنوان کلی است و میتواند زیر مجموعههای زیادی داشته باشد مثل فقر، کمبود آب و نبود هوای سالم. محرومیت در فضاهای آموزشی، بهداشتی و خیلی چیزهای دیگر. آقای مهیار تقیزاده در مورد رودخانه زرجوب رشت که خشک شده و حیات آن گرفته شده صحبت کردند که چرا شما مطلبهگر هستید. خانم نرگس مباشریفر گفتند در ایران اعدام یک چیز عادی شده است چون دولت ایران از صدای مردم میترسد برای ایجاد رعب و وحشت بین مردم اعدام رو در رأس قرار داده تا به فکر خودش مردم را خاموش کند و بترساند و تا کی میخواهد این اعمال را انجام بده و تنها کاری که ما فعالین حقوق بشر میتوانیم انجام دهیم اطلاعرسانی و افشاگری است. آقای امین بلوردی بهمن مجازات اعدام را پلی به سوی مجازات بعد از این دنیا از نظر فقهای ایران خواندند. آقای فرهنگ ولی حق حیات را برای همه موجودات زنده دنیا دانستند و حق حیات تنها برای انسان را خودخواهانه دانسته و گفتند حق حیات برای همه چیز حتی محیط زیست را عنوان کردند. آقای ناصر نوروزی در مورد اقوام و سوختبرها و کولبرها سخن گفتند و گفتند کولبرها برای امرار معاش جان خود را کف دستش گذاشته و یک سرباز نیروی انتظامی که به او دستور داده شده فقط نشانه بگیر و بکش و یا با این همه منابع خدادادی چرا سوختبری. خانم شهناز عیدان در مورد یک تجربه شخصی خودشان صحبت کرده و خشونت در ایران که شلاق زدن یک فرد در ملأ عام را به چشم دیده بودند توضیح دادند. آقای منوچهر شفایی گفتند: حق حیات را حق امنیت زندگی هم بیان کردند و این موضوع را الزام در زندگی دانستند و همین طور که ما اعلام میکنیم که حق حیات را رعایت کنند ما هم خودمان باید این حق را در مورد افراد دیگر رعایت کنیم.
در پایان مسئول جلسه: کریم ناصری از همه دستاندرکاران جلسه سخنرانی: منشی جلسه: نرگس مباشریفر. ضبط صدا: حمید رضایی آذریانی، محمد مراثی، ندا فروغی. ادمینها: وحید حسنزاده ابراهیمی، ناصر نوروزی بارکوسرایی، هانی رستمزاده، مجید رئوفی و مهمانانی که شرکت کردند تشکر و قدردانی کردند و در ساعت ۱۶:۳۰ جلسه به پایان رسید. عزیزانی که در این جلسه ما را همراهی کردند عبارتند از: خانمها و آقایان: امین ابراهیمی، بیژن همتی، اسکندر سنگری، ابراهیم یوسفی، حسن حمزهزاده، ایرج دانای طوس، لیلا ابوطالبی، محمد حوالات، مهناز ترابی، مریم بابایی، مریم حبیبی، میلاد ترغیبی، مینا آقابیگی، محمد، معین، امید لاجوردی، صادق نوری، سحر حاج قادر مرحومی، بختیار عبدالهی، حلیمه حسنسوری، شکوفه دهبزرگی، سهیل سهیلیراد، داود واحدی، میثاق پورساجد، منوچهر شفایی، مصطفی حاج قادر مرحومی، نوید بهداد، ندا غفاری
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی منطقه اروپا نوامبر۲۰۲۱
آزاد بهرامی
در روز یکشنبه مورخ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۱ ساعت ۱۳:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور مسئول نمایندگی و جمعی از فعالین کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون( پخش مستقیم از تلویزیون) برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای ناصر نوروزی بارکوسرائی، ضمن خوش آمد گویی خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمود.
بخش ۱: خانم فیروزه دهبزرگی، سخنرانی خود را با بررسی هدف ۶ سند۲۰۳۰ یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ارائه دادند: هدف ۶ یونسکو ۲۰۳۰ بیان میکند، آب سالم و بهداشت، آب تصفیه شده و سالم در دسترس همه قرار گیرد و امکانات بهداشتی برای همه فراهم باشد. همانطور که همه میدانیم در سپتامبر ۲۰۱۵ روسای دولتها، نمایندگان بلندپایه نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی در یک گردهمایی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد دستور کار توسعه پایا ۲۰۳۰ را تصویب کردند که شامل ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹هدف ویژه است که برای مدت ۱۵ سال از ژانویه ۲۰۱۶ تا ۲۰۳۰ راه رسیدن جامعه بینالمللی را به اهداف توسعه پایدار هموار کند و در عین برآورده کردن نیازهای اولیه انسانها در جهان ( آزادی، امنیت، خوراک، پوشاک، مسکن، تحصیل، ازدواج، اقتصاد، خانواده و ….) از محیط زیست و منابع آن مانند خاک جنگل دریا معادن و …مراقبت کند و راهکارها و راه حل یابی بیابند تا از تخریب بیشتر کره زمین نیز جلوگیری به عمل آید. از پاییز ۱۳۹۵ تا اردیبهشت ۱۳۹۷ وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران بر روی این اهداف کار میکرد تا آن را بر طبق نظام سیاسی و شاید فرهنگی و قومی و اقلیمی ایران هماهنگ و تنظیم کند تا اجرا شود که البته این دستور کار در همان مجمع عمومی سازمان ملل بر اصول کرامت انسانی و حقوق، عدالت اجتماعی و صلح بنا شده و حفاظت و تنوع قومی، فرهنگی و زبانی و نیز بر مسئولیت مشترک و پاسخگویی استوار گردید. از آنجا که علی خامنهای صراحتا در جلسه جمع معلمان در سال ۱۳۹۷ مخالفت صریح خود را مبنی بر پذیرفتن سند۲۰۳۰ یونسکو در قالب جمله ( سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو چیزی نیست که جمهوری اسلامی تسلیم آن شود.) بیان کرد و معترض به شورای عالی انقلاب فرهنگی که نباید اجازه میداد که کار به جایی برسد تا ما مجبور به جلوگیری از آن شویم. بنابراین تکلیف جمهوری اسلامی نه تنها دستور کار سند یونسکو را نپذیرفت بلکه به قوانین اسلامی خود هم پایبند نبوده و در این چهل و سه سال جز نابودی آب و خاک و اقتصاد و حتی سلامت جسم و روان مردم ایران هیچ توسعه و رشد دیگری نداشته تا جایی که این روزها شاهد اعتراضات کشاورزان زحمتکش اصفهان و نشستن و ماندن آنها در بستر زاینده رود خشک هستیم. در سیستان و بلوچستان آب آشامیدنی سالم در دسترس ساکنین نیست و دست و پای کودکان برای آب برداشتن از رودخانه ها توسط گاندوها ( تمساح ) قطع میشود. شهروندان خوزستان نیز آب آشامیدنی سالم ندارند تا جایی که این روزها شاهد قطع و نبود آب آشامیدنی و شستشو در مراکز شهرهای بزرگ ایران هستیم و آب مایه حیات مانند مردم ایران در دست جمهوری اسلامی اسیر و گرفتار و پشت سدهای غیر کارشناسی احداث شده مانده است. جمهوری اسلامی تنها به بقا خود میاندیشد و بها میدهد نه رفاه و معیشت و آب سالم بهداشتی و عدالت اجتماعی ایرانیان! تنها با برکناری جمهوری اسلامی و رسیدن به حکومت مردمی واقعی ایرانیان به برابری حقوق انسانی و اولیه دست خواهند یافت و حکومت میبایستی در دست متخصصان علوم سیاسی و اجتماعی و محیط زیستی اداره شود نه روحانیون بی تدبیر مانند علی خامنهای و ابراهیم رئیسی!
بخش ۲: آقای اسکندر اسکندری، سخنرانی خود را با موضوع جنگل های سوخته شده در ایران مطرح کردند: اطلاعیه سازمان ملل: بازسازی اکوسیستمها از قله کوهها تا اعماق اقیانوسها به معنای بازگرداندن آنها و تنوع زیستی موجود در آن اکوسیستم به وضعیت سالم و طبیعی است. بر همین اساس سازمان ملل متحد، دهه سال آینده از سال۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ را بهعنوان دهه «بازسازی اکوسیستمها» نامگذاری کرده است. سازمان ملل متحد خواستار اقدام فوری برای احیای اکوسیستمهای آسیبدیده زمین شده است. این سازمان در اطلاعیهای همه ساکنان زمین یعنی انسانها، حیوانات و گیاهان را برای بقا به اکوسیستمهای سالم وابسته دانست. براساس اعلام سازمان ملل متحد، هر ۳ثانیه، جنگلهای زمین به وسعت یک زمین فوتبال تخریب میشوند. در یک قرن اخیر نیز نیمی از تالابها نابود شده و تاکنون ۵۰درصد از صخرههای مرجانی جهان از بین رفتهاند. بر اساس آمار فائو و نیز تازهترین گزارش ارزیابی منابع جهانی جنگلها در سال ۲۰۲۰، تنها ۴٫۰۶ میلیارد هکتار از جنگلهای جهان باقی مانده است. از این میزان، فقط حدود ۱٫۱۱ میلیارد هکتار جنگلهای بکر و اولیه یا جنگلهای بومی تا حد زیادی بدون تخریب بشر و دست نخورده باقیماندهاند. هر ثانیه ۳۶۰مترمربع از طبیعت ایران محو میشود. گرچه برآورد دقیق از روند تخریب جنگلها وجود ندارد و نقشهبرداریهای ماهوارهای صورت نگرفته است، اما مقایسه آمار سال۹۸ با آمار سال ۱۳۳۵ نشان میدهد که طی ۶دهه اخیر، ۱٫۵میلیون هکتار از سطح جنگلهای کشور کاسته شده است. در هر ثانیه ۳۶۰مترمربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود؛ این یعنی سالانه ۱٫۵درصد از جنگلهای ایران نابود میشوند و در هر ۵سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود. بدینترتیب اگر روند تخریب با سرعت فعلی ادامه یابد، تا سال ۱۴۶۰ اثری از جنگلهای امروزی ایران باقی نمیماند. عوامل طبیعی مانند خشکسالی، یخبندان، سیل و عوامل انسانی مانند بهرهبرداری بیرویه از جنگلها برای تامین چوب صنعتی، تغییر کاربری، آتشسوزی، عدم اجرای درست و کامل طرحهای مدیریت جنگل، چرای بیرویه دام، عدم استفاده بهینه از نتایج پژوهشهای علمی در مدیریت جنگلها، عدم جلب مشارکت مردمی در حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها، ضعف قوانین در برخورد با متجاوزین به منابع جنگلی، عوامل اقتصادی و نیازهای معیشتی بهرهبرداران ازجمله عوامل تخریب جنگلها طی دهههای اخیر است. چقدر منابع طبیعی داشتیم؟ بنا به اطلاعات مرکز آمار ایران، وسعت جنگل های ایران در سال ۱۹۰۰ در حدود ۱۹ میلیون هکتار بود اما این رقم تا سال ۲۰۱۲ به ۱۴٫۴ میلیون هکتار کاهش یافته است. بر پایه اطلاعات موسسه اقتصاد تجارت، تا سال ۲۰۱۵ مناطق جنگلی ایران به ۱۰٫۷میلیون هکتار کاهش یافته و نابودی ۴۳ درصدی از سال ۱۹۰۰ داشتهاند. بیشترین بخش مناطق جنگلی بازمانده در کوه های البرز در نزدیکی دریای خزر و در کوه های زاگرس واقع شدهاند. پیش از انقلاب صنعتی وضعیت محیطزیست و منابع طبیعی ایران مانند دیگر مناطق جهان بسیار خوب بود به طوری که در سال ۱۸۴۵ میلادی یک سرهنگ فرانسوی به نام فوری یر وضعیت حیات وحش استان خراسان را اینگونه توصیف کرده بود: «تقریباً تصور آن انبوه حیوانات قابل صید غیرممکن است. انواع کبک و هوبره در این دشتها به فراوانی یافت میشود. ببر بنگال هم اینجا و آنجا دیده میشود اما پلنگ، کفتار، گرگ، شغال و روباه فراوان است. من هرگز پیشتر آن همه غزال را یک جا ندیده بودم. دشت پر از آن هاست، هر گله ای شامل چند هزار راس است.» انقلاب صنعتی؛ دوران نابودی، این انقلاب که در بین سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۸۴۰ میلادی انجام شده بود سالها بعد تاثیرش را روی محیطزیست ایران و جهان گذاشت. اصلیترین پیامد این انقلاب افزایش شدید جمعیت در جهان بود، این باعث شد تا کشورهای اروپایی از منابع طبیعی خود و کشورهای دیگر استفاده کنند تا نیاز این جمعیت زیاد را تامین کنند، ایران هم یکی از این کشورها بود. شروع نجات محیطزیست در ایران: از اوایل قرن بیستم، برخی اقدامات برای نجات محیطزیست انجام شد، بهطوری در سال ۱۹۲۸ میلادی برای اولین بار در قانون مدنی کشور، قوانینی در رابطه با شکار مطرح شد. در زمان جنگ جهانی دوم نیروهای اشغالگر با تفنگهای مدرن و جیپ در دشتها به تعقیب غزال پرداختند و شکار شبانه معمول شد. این باعث نگرانی برخی از شکارچیان حرفهای ایران شد. اما این روند آنقدر جدی نبود تا اینکه سرانجام بعد از تخریب و نابودی بخشی از محیطزیست ایران پس از انقلاب صنعتی در سال ۱۹۵۷ کانون شکار ایران تشکیل شد. این اتفاق نتیجه کوشش های بازرگان ثروتمندی به نام منوچهر ریاحی و کمک شاهپور عبدالرضا برادر ناتنی محمدرضا شاه بود. این اتفاقات درست همزمان با شروع نهضت محیطزیست در اروپا و آمریکا آغاز شد به طوریکه در سال ۱۹۶۰ در انگلیس وزارت محیطزیست تشکیل شد. لیلین در این رابطه نوشت: افکار عمومی مخالف این برنامه( کانون شکار) بود زیرا باور عمومی بر آن بود که شکار، پرندگان، و آبزیان، مانند هوا و آب، نعمت خدادادی محسوب میشوند و مشمول مقررات نیستند. با این حال، طرح و ایده مورد حمایت کامل شاه قرار گرفت و مجلس نیز آن را تصویب کرد. تشکیل سازمان محیطزیست و روزهای خوب محیطزیست ایران، سپس این کانون شکار به سازمان صید و شکار و سرانجام در سال ۱۹۷۱ بعد از ادغام با اداره محیطزیست سازمان محیطزیست ایران تشکیل شد. طی سالهای دهه ۱۹۷۰ ،سازمان حفاظت محیطزیست با دانشگاه دولتی کلرادو در زمینه های بسیاری از جمله مواردی که مشاوران آمریکایی به کارکنان ایرانی در زمینه های مدیریت کمک می کردند، همکاری داشت. فنآوری های سرشماری هوایی برای نظارت بر جانوران بزرگ در مناطق حفاظت شده ایجاد شدند تا مشخص شود که کدام جمعیت جانوری از شکار کنترل شده بهره مند میشود. سازمان محیطزیست همچنین تمرکز خود را بر فرسایش خاک در مراتع و چراگاه های کنترل نشده حیوانات خانگی، اعمال کشت و زرع عقب افتاده قرار داد. بیابان زائی در اطراف کویر لوت و نمک نیز از جمله مسائل نگران کننده بود. مشکلات زیستمحیطی دیگری هم مثل افزایش سرعت تخلیه سرعتهای آب، رها شدن قناتها و … در آن زمان وجود داشت. افول دوباره محیطزیست: اما در این میان درگیری ایران با مسائل سیاسی مختلف، جنگ و … باعث شد تا محیطزیست دوباره فراموش بشود. کارایی سازمان حفاظت محیطزیست شروع به کاهش کرد. با در نظر داشتن دیگر چالش های فوری داخلی و منطقه ای که ایران با آن مواجه بود، سازمان حفاظت محیطزیست از بودجه ناچیز به شدت آسیب دید. حیوانات شکاری و جمعیت پرندگان نابود شدهاند. مراتع و دشتها مورد تاخت و تاز و چرای بیش از حد گوسفندان اهلی قرار گرفته اند که این امر به نوبه خود به تخریب و بیابان زایی، کاهش کارایی خاک، و هجوم گونه های گیاهی مضر انجامیده است. یوزپلنگها که اکنون در مناطق حفاظت شده خوراک کافی نمییابند، برای یافتن غذا مجبور به طی مسافت طولانی هستند که در این راه یا بر اثر تصادف با ماشین و یا به دست چوپانها کشته میشوند و مشکلاتی که حالا آنها را می بینیم. مدیریت غلط و شاید تغییر اقلیم باعث شدهاند که ما اکنون پیامدهای آنها را ببینیم. آلودگی آب و هوا: شاید بتوان وضعیت کنونی استان خوزستان را در این کلمه خلاصه کرد؛ آلودگی آب و هوا، وضعیت آلودگی منابع آبی امسال در این استان به شکلی بود که مردم اعتراضات گستردهای نسبت به آن انجام دادند. در این رابطه در تحقیق مرکز پژوهشی آمریکایی آمده است: «در سراسر ایران، پساب صنعتی و خانگی و فاضلاب به ویژه فاضلاب بیمارستانها خاک، رودخانه و آب زیرزمینی را آلوده میکنند. کمتر از چهل درصد جمعیت کشور به تجهیزات تصفیه پساب دسترسی دارند و استفاده از آب بطری بسیار معمول است. بر اساس تحقیقات اخیر، ایران جزو کشورهایی است که بیشترین میزان آب تصفیه نشده فاضلابها را برای آبیاری کشاورزی استفاده میکند و از این راه بهداشت میلیونها شهروند را در معرض خطر قرار داده است.» آلودگی هوا هم که یکی از مشخصترین مشکلات زیستمحیطی کشورمان است، شهرهای بزرگ زیادی از ایران درگیر آلودگی هوا هستند و در استانهای جنوبی هم که بحران گرد و خاک وجود دارد. کمبود منابع آب، یک حساب و کتاب ساده نشان میدهد که میزان منابع آبی در ایران بسیار بحرانی است، با در نظر گرفتن آخرین آب وزارت نیرو منابع آب ایران ۸۸میلیارد مترمکعب است سرانه آب در ایران ۱۱۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر است. براساس شاخص فالکن مارک، که یکی از معروفترین شاخصها برای اندازه گیری سرانه آب یک کشور است اگر سرانه آب کمتر از ۱۷۰۰مترمکعب باشد آن کشور درگیر تنش آبی است، اگر این میزان کمتر از ۱۰۰۰ و ۵۰۰ مترمکعب بود کشور دچار کمیابی و کمیابی مطلق آب میشود. محیطزیست ایران از ساخت سدهای بیرویهای که تعدادی از آنها مسیر رودخانهها را منحرف کرده و باعث تخریب چشمگیر محیطزیست شدهاند، آسیب بسیار دیده است. بهعنوان مثال، سد گتوند در خوزستان بر روی یک تپه نمکی بنا شده است، در نتیجه آبی که اکنون به کارون، طولانیترین رودخانه ایران، میریزد، پرنمک است و زیستگاههای بسیاری را تخریب کرده است در مجموع، مانند غرب ایالات متحده در جریان قرن نوزدهم و بیستم منابع زیرزمینی خودسرانه و بیرحمانه خالی شدهاند. همچنین آب های سطحی، بهجای آنکه اجازه داده شود مسیر طبیعی خود را که نتیجه میلیونها سال تغییرات طبیعی زمین است طی کنند، هدفمندانه به جاهای خاصی منحرف شدهاند. جنگلزدایی و بیابانزایی: این موضوع علل زیادی دارد که ناشی از سیاستهای قبل و بعد از انقلاب است در دوران پهلوی توسعه کشاورزی به ویژه به پوشش جنگلی آسیب رساند در استان خوزستان، زمین های جنگلی به زمین های کشت تنباکو، خشخاش و نیشکر تبدیل شدند. در گیلان درختان جنگلی قطع شدند تا چای، برنج و تنباکو کشت شود، بهرهبرداری های مشابه در مازندران منجر به انقراض گونه ببر ایرانی شد، آخرین آنها در دهه ۱۹۵۰ مشاهده شدهاند. از انقلاب به بعد، جنگل های ایران قربانی تخریب فزاینده هستند. به گفته معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، در حدود یک میلیون هکتار از جنگل های اکولوژیکی غنی زاگرس بر اثر پیامدهای تغییرات اقلیمی نابود شدهاند.» تالابها: وضعیت تالابهای ایران هم اصلاً خوب نیست و اصلیترین نمونه این موضوع دریاچه ارومیه است. این دریاچه سالها است که خشک شده و احیای آن هم روند بسیار سختی داشته و هزینه بسیار زیادی صرف این موضوع شده است تالابها بخش مهم هر اکوسیستمی محسوب میشوند و مزایا و ارزش های منحصر به فرد زیستمحیطی، اجتماعی، و اقتصادی ایجاد میکنند. تلاشها برای رسیدگی به موضوع خشک شدن تالابها، بهطور مشخص در مورد دریاچه ارومیه در جریان است با این حال به گفته تجریشی، معاون سازمان حفاظت محیطزیست ۱۸ تالاب ایران به کلی خشک شدهاند و ۲۴ تالاب هم در وضعیت وخیمی قرار دارند. جابهجایی جمعیت روستایی: مهاجران خشکسالی شاید یکی از اصلیترین پیامدهای خشکسالی ایران است که به خوبی دارد مشاهده میشود. به گزارش ایسنا علی محمد شاعری نماینده مردم بهشهر، نکا و گلوگاه چند روز پیش در این رابطه گفته بود: توسعه نامتوازن و ناعادلانه در کشور شکل گرفته است و به همین دلیل استان های کمتر توسعه یافته به استان های توسعه یافته مهاجرت میکنند و تا زمانی که توسعه متوازن و پایدار در هر منطقه شکل نگیرد نمیتوانیم از پدیده مهاجرت جلوگیری کنیم. مسعود منصور، رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور به تازگی در پیامی به کمیته جنگل داری فائو اعلام کرد: «با توجه به پیشبینیهای جمعیتی تا سال۲۰۵۰ و نیاز به ۵۹۳میلیون هکتار اراضی جدید برای کشاورزی، تداوم روند تخریب جنگلها و به موازات آن تخریب سرزمین در سطح هشداردهنده ادامه خواهد یافت.» ویلاسازی در دل جنگلها: به اعتقاد کارشناسان منابع طبیعی، ویلاسازی در دل جنگلها تهدید جدی دیگری است که در استانهای گیلان و مازندران با سرعت نگرانکننده ادامه دارد و دامنه روستاهای دیدنی موجود در دل جنگل هیرکانی را هر روز گستردهتر میکند. دفن زباله نیز بلای دیگری است که موجب شده خاک ارزشمند جنگل و تنوع گیاهی و جانوری موجود با تهدید فرسایش مواجه شود که بیشک به مرگ جنگلها و در نتیجه به تخریب سرزمین میانجامد. اقتصاد چوب: قاچاقچیان چوب هر ساله بخشهای بسیاری از آنها را از بین میبرند. بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰، بیش از ۱٫۵میلیون مترمکعب چوب از جنگلهای شمال ایران برداشت شده است. بیشتر این برداشتها ابتدا در هیرکانی و بعد در ناحیه زاگرس صورت گرفته است. زغال: شکل دیگری از تخریب جنگل ها در نتیجه وابستگی بخشی از جامعه روستایی و عشایری به چوب و زغال و.. است که در استان های دارای جنگل کم و بیش دیده میشود. فقر مطلق و وابستگی شدید معیشتی مردم: از دیگر سو، جامعه محلی به دلیل فقر شدید، برای تامین معیشت خود چارهای جز روی آوردن به روشهای افراطی نداشته است. از دید این کارشناس محیط زیست، مهمترین دلایل نابودی جنگلهای ایران، «فقر مطلق و وابستگی شدید معیشتی مردم به آنها است که آتش زدن جنگلها یا قطع درختان را در پی دارد.» تجاوز به حریم جنگلها و نابودی عمدی: به گفته کارشناسان، بسیار پیش میآید که کشاورزان، برای آن که روی زمینشان سایه نیفتد، درختان را آتش بزنند یا دامدارها برای آن که بتوانند از علوفههای بیشتر کف جنگل استفاده کنند، درختها را نابود کنند و بسوزانند یا کتزنی کنند. کتزنی طبق قانون جرم محسوب میشود و عملی است که در آن، آوندهای درختها را میخشکانند تا درخت به مرور خشک شود زیرا بعد از آن، قطع درخت اشکال ندارد؛ گاهی هم کمکم درختها را آتش میزنند. تخریب جنگل زیر ذرهبین: اجرای طرح تنفس جنگل طی سالهای اخیر تمامی عملیات بهرهبرداری در جنگلهای هیرکانی ممنوع شده است. طرح تنفس جنگل با هدف توجه به ابعاد حیاتی خدمات اکوسیستمی این جنگلها به ویژه از منظر تامین آب، حفظ خاک، بهداشت و سلامت، اکوتوریسم، تنوع زیستی و شاخصهای توسعه پایدار از سال ۹۵ در حال اجراست. براساس آنچه سازمان جنگلها اعلام کرده، وسعت این طرح در سطحی بالغ بر یک میلیون هکتار اجرا شده و قرار است طبق برنامه با رویکرد حفاظتی و حمایتی و بهرهگیری از جنگل داری چند منظوره با تأکید بر مشارکت جوامع محلی مدیریت شود. آتش به جان جنگلها: تنها در سال گذشته، ۲۱هزار هکتار از جنگلهای ایران بر اثر حریق، خاکستر شدند. بیشترین تخریب جنگلهای ایران در دو سال گذشته، در آتشسوزیهای گسترده و قطع درختان جنگلی گزارش شده است. بر اساس آمار دولتی، در سال ۱۳۹۹، یک هزار و ۲۰۰ مورد آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور به وقوع پیوسته است. سازمان جنگلها، مساحت درگیر با آتشسوزیها را ۱۲ هزار و ۵۰۰ هکتار اعلام کرد. جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران نیز فروردین ماه اعلام کرد که در آتشسوزیهای سال گذشته، بیش از ۲۱ هزار هکتار از جنگلها و اراضی جنگلی ایران آتش گرفتهاند. بیشترین آتشسوزیها در سال ۱۳۹۹ در اراضی جنگلی به ویژه ناحیه رویشی زاگرس و خلیج عمانی به وقوع پیوست. یکی از خسارتهای جبران ناپذیر به جنگلها هم در سال گذشته، آتشسوزی گسترده منطقه حفاظت شده «خائیز» در کهکیلویه و بویراحمد در جنوب غربی ایران بود که به سوختن بیش از ۱۰ هزار هکتار از عرصه جنگلهای زاگرس در جنوب غربی ایران منجر شد. این منطقه گرمسیری با پوشش گیاهی و جانوری متنوع خود، از سال ۱۳۷۷ به عنوان منطقه حفاظت شده ملی، ثبت شده است. سال پیش رو، سال خشکسالی است و تنها در ۱۰ روز آغاز فروردین ماه، بیش از ۳۰ مورد آتشسوزی در جنگلهای کشور به وقوع پیوسته است. با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی ایران، آتشسوزی برای مراتع و جنگلها در کشور یک تهدید دائمی است. در عین حال، گرمایش جهانی زمین نیز به این مسئله دامن زده است. هر سال هزاران هکتار از جنگلهای ایران طعمه حریق میشوند. نداشتن تجهیزات مناسب برای خاموش کردن آتشسوزی جنگلها در ایران از جمله مهمترین نکات در گسترش آتشسوزیها به شمار میرود. در حالی که جنگلبانان و نیروی اطفای حریق به انواع تجهیزات از جمله آتشکوب، دمنده و بالگرد آب پاش نیاز دارند، بیشتر نیروهای کمکی هستند که برای خاموش کردن حریق، با بیل و سطل به محل آتشسوزی میرسند. ماده ۱۶ قانون حفاظت بهسازی: در مسئله آتش سوزی جنگلها با دو موضوع مواجه هستیم؛ ابتدا باید این تفکیک صورت بگیرد که آیا اراضی جنگلی و اراضی ملی در محدوده مناطق چهارگانه یعنی مناطق موضوع بند الف ماده ۳۰ قانون حفاظت بهسازی، یعنی پارک ملی، منطقه حفاظت شده، اثر طبیعی ملی و پناهگاه حیات وحش هست یا در محدوده مناطق آزاد قرار دارد؟ سازمان جنگلها: چنانچه اراضی جنگلی در محدوده مناطق آزاد باشد، طبق تبصره ماده ۴۷ قانون حفاظت از جنگلها و مراتع، مسئولیت اطفای حریق بر عهده سازمان جنگلبانی است.» این قانون مصوب سال ۱۳۴۶ است که این سازمان، جنگلبانی نام داشت؛ این سازمان در حال حاضر، «سازمان جنگلها» نامیده میشود. ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهسازی: طبق تبصره ماده ۴۷ قانون حفاظت و بهسازی، به صرف درخواست سازمان جنگلبانی، تمام دستگاههای دولتی و لشکری مکلفاند کلیه نیروها و امکانات خود را برای اطفای حریق گسیل کنند. در صورتی که دستگاهها قصور کنند و در این خصوص اقدام سریع انجام ندهند، به مجازات مقرر در همین تبصره محکوم خواهند شد. محدوده مناطق چهارگانه اما چنانچه آتشسوزی در محدوده مناطق چهارگانه باشد، با توجه به این که بنا بر قانون، سازمان محیط زیست مسئول حفاظت و بهسازی مدیر مناطق چهارگانه است و طبق ماده ۱۶ قانون حفاظت بهسازی، سازمان محیط زیست، قائم مقام قانونی تمام موسسات و سازمانهای مربوطه دولتی در این مناطق یعنی قائم مقام دولت شناخته میشود، لذا مدیریت و حفاظت از این مناطق نیز در زمان اطفای حریق برعهده سازمان محیط زیست است.
بخش ۳: خانم تی تی خطی، سخنرانی خود را با موضوع بازگونی زلزله کرمانشاه ارائه دادند: من امروز از فاجعه زلزله در غرب ایران و عملکرد ضعیف دولت جمهوری اسلامی صحبت میکنم، من در ابتدا به گوشه ای از صحبت های یکی از زلزله زده های کرمانشاه اشاره میکنم، زلزله ای که در آن ۲۰۰ روستای کرمانشاه زیر آوار دفن شدند و هیچکس از آنها خبر نداره که به چه وضعیتی افتاده اند، از مسئولین خواهش میکنم که فکر کنند اینجا لبنانه و به کمک مردم بیایند، مردمی که هیچگونه آب و غذا هیچ وسیله ای ندارند تکلیف این مردم چی میشود آقای خامنه ای، فکر کنید اینجا سوریه است فکر کنید اینجا عراق هست تو را خدا به کمک این مردم بیاید زن و بچه ای که زنده ماندن شبها تو خیابانها از گشنگی و سرما دارند از بین میروند، آیا گناه ما کورد بودن هست گناه ما مرزنشین بودن هست. یکشنبه ساعت دوازده دقیقه به ده شب ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۶ زلزله هفت و سه دهم ریشتری هفت شهر و حدود دوهزار روستا را ویران کرد. کرمانشاه، روانسر، جوانرود، ثلاث باباجانی، اسلام آبادغرب، سرپل ذهاب، کرند غرب و قصر شیرین و طبق امار جغرافیایی آن منطقه ۱۹۳۰ روستای این منطقه، جمعیت تعدادی از این مناطق قبل از زلزله، شهرستان دالاهو از توابع استان کرمانشاه که یکی از مراکز مهم مذهب یارسان (اهل حق) در ایران است که طبق سرشماری سال ۹۵ سی و شش هزار نفر جمعیت داشت. سرپل ذهاب طبق سرشماری سال ۹۵ چهل و پنج هزار و پانصد نفر بوده از روستاها برای مثال روستای دالاهو از دهستان گرانی بر پایه سرشماری در سال ۸۵ جمعیت آن دویست و شصت و هشت نفر، ۶۵ خانوار که با خاک یکسان شد. مثل همیشه رسانه ها و صدا و سیمای جمهوری اسلامی خبرهای درستی اعلام نکرد و هنوز هیچکس نمی داند که میزان تلفات و ویرانی چقدر بوده است، مدیریت بحران چگونه است، کمک رسانی، انتقال زلزله زده ها هیچ چیزی معلوم نشد و معلوم نخواهد شد زیرا جمهوری اسلامی در دروغ و پنهانکاری روی دست ندارد. ابتدا دروغ رسانه های جمهوری اسلامی را از کانون زلزله میگویم برای مثال فرارو، اعلام کرد مرکز مطالعات زمین شناسی آمریکا میگوید مرکز زلزله که ساعات دیر وقت شب به وقت محلی روی داد در جنوب حلبچه در عراق بوده است، ایلنا: علی مرادی رییس مرکز لرزه نگاری نزدیکترین شهر ایران در محور زمین لرزه را شهر ازگله در شمال سرپل ذهاب در استان کرمانشاه اعلام کرد، شبکه رهبری ایران به نقل از شبکه لرزه نگاری وابسته به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران گزارش داد که کانون این زلزله حلبچه عراق بوده اما در عین حال مناطق وسیعی از ایران نیز به شدت لرزیده به طوری که دستکم ۶۱ نفر کشته و ۳۰۰ مجروح بر جا گذاشته است، یک سوال روشن و مشخص در تمام دنیاست که مرکز زلزله کجا بوده است و یک پاسخ روشن اعلام میشود چون علم در ایران معلوم نیست کجاست، که حتی اگر یک فاجعه طبیعی هم رخ دهد به دنبال تقصیر کار در حیاط همسایه میگردند. فرارو: نماینده مردم کرمانشاه اعلام کرد اینجا قیامت است، بیش از هزار نفر جان باختند و فقط ۲۵۰ نفر در مسکن مهر مرده اند. این زلزله در پنجاه سال اخیر بی سابقه بوده و دوازده هزار مسکن شهری و پنج هزار مسکن روستایی در زلزله ویران شده است یعنی طبق امار جمهوری اسلامی هفده هزار خانه ویران شده است. پس به آمار دولتی چهارصد پانصد نفر کشته و ده یازده هزار نفر زخمی باید اعتماد کرد؟ وقتی هفده هزار خانه ویران شده است، از روز اول جمهوری اسلامی سعی کرده است که قضیه را کوچک جلوه دهد برای مثال مصاحبه فرمانده کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی روز دوشنبه ۲۲ آبان ماه که از شبکه خبر پخش شده، محمد علی جعفری، میگوید با توجه به اینکه این منطقه جنگی بوده و در زمان جنگ ساختمان ها خراب شده بود و بعد از جنگ مجددا ساخته شده، ساختمان ها تازه ساز است و تصور اینکه روستاهای مرزی ساختمانهای گلی و خشتی و قدیمی است خوشبختانه اکثر ساختمان ها بعد از جنگ تازه تاسیس است و خوب ساخته شده و تخریب نشده اند. و منطقه صعب العبور نداریم و همه روستاها جاده دارند و دسترسی به آنها وجود دارد و این در حالیست که گردنه پاطاق جاده ورودی شهر سرپل ذهاب تا دوازده ساعت پس از زلزله مسدود بود به دلیل وجود لوله های انتقال نفت و جلوگیری از اسیب احتمالی به خط لوله نفت، راهداری اجازه هل دادن سنگها به پایین دره را نداشت و ادوات سنگین نیز موجود نبود تا سنگها را جابجا کنند، این شهر بوده روستاهای دور افتاده که جای خود دارند. حشمت اله فلاحت پیشه، نماینده مردم اسلام آباد غرب و دالاهو هفت روز بعد از زلزله در ارتباط با قطعی آب در قصر شیرین و گیلانغرب اظهار کرد علیرغم تمام وعده های داده شده از جانب مسئولان آب این شهرستانها وصل نشده است و متاسفانه گزارش وزیر کشور در این مورد دروغی بیش نیست، این در مورد دو شهرستان بزرگ آن منطقه است دیگر روستاها که جای خود دارد، در مورد کمکهای مردمی بگویم؛ پنج روز بعد از زلزله ورود ماشینهای شخصی به مناطق زلزله زده را ممنوع کردند و میدانید از جنوب کشور تا غرب تا شرق و شمال و مرکز و هود شهر کرمانشاه کمکهای مردمی چقدر گسترده بوده و این نه فقط به دلیل انسانیت بوده بلکه به دلیل بی اعتنادی گسترده مردم به جمهوری اسلامی ست که مردم مستقیم تلاش کردند تا کمکهای خود را برسانند، در حالی که اصلا نیاز به کمکهای مردمی نباید باشد، ثروت ایران کجا میرود؟ پولی که به کشورهای دیگر کمک میشود چرا از آنها خرج نمیشود، اما می بینیم که فقط در سال ۹۱ پنج میلیارد هشتصد میلیون دلار جمهوری اسلامی به سوریه داد با این مبلغ میتوان سیصد و چهل و هفت هزار کلاس درس در ایران ساخت که تقریبا نیمی از شمار کلاس درس در سراسر ایران است. با این مبلغ میشود بودجه تامین اجتماعی ۶۷ درصد اضافه کرد، میشود بودجه خدمات پزشکی را ۳۵۰ درصد اضافه کرد برای پوشش عمومی بیمه خدمات درمانی، دی ماه ۱۳۹۱ که پنج میلیارد هشتصد میلیون دلار به سوریه کمک شد رییس شورای شهر بم اعلام کرد بازسازی شهر بم هنوز به اتمام نرسیده است و تقاضای اعتباری معادل پنجاه و پنج میلیون دلار کردند که تاکنون با بیست میلیون دلار ان موافقت شده است، با یک قلم پول کمک به سوریه میشود، بودجه بازسازی شهر بم را یک شبه فراهم کرد نه اینکه بازسازی شهر بم بعد از ۱۹ سال که از زلزله اش میگذرد هنوز انجام نشده باشد. حالا جدا از کمک به سوریه و حزب الله و … بماند، در خود کشور مگر فساد و دزدی و تازه به دوران رسیدگی میگذارد کاری پیش برود. شدیدترین زلزله قرن اخیر در مکزیک رخ داد که هشت و یک دهم درصد بود و میزان تلفات آن در شهر بیست میلیونی ۹۰ نفر بوده است و ویرانی سازه ها بسیار کم بود این کشور سیستم هشدار لرزه ای مکزیک را داراست که سنسورها اولین لرزش زمین را تشخیص میدهند و سیستم هشدار شدت زمین لرزه را محاسبه میکند اگر میزان برآورد لرزه در مقیاس ریشتر بیش از پنج و نیم باشد اطلاعیه های هشدار بلافاصله به مقامات دولتی و محلی و کانون های مراقبت های اورژانس در تمام مناطق خطر ارسال میشود، هشدارهای انبوه از طریق آژیرها و رادیو تلویزیون پخش میشود به همین دلیل جامعه و اقشار در معرض خطر برای آماده سازی و نجات جان خود فرصت دارند. در ایران نیم ساعت قبل از زلزله هفت و سه دهم ریشتری سه زلزله آمد در همان منطقه که بزرگترین آن چهار و شش دهم ریشتر بوده که نسبتا قوی بود، هیچ مسئول محلی و ملی و هیچ هشدار مرکز زلزله نگاری ککش نگزید و نیم ساعت بعد ۷ شهر و دوهزار روستا ویران شد، یعنی اگر در ایران هم مثل مکزیک یا مثلا شیلی چنین سیستم هشداری وجود میداشت و نهادهای مردمی هم موظف بودن که هشدار را جدی بگیرند از این کشتار وسیع جلوگیری میشد. در ایران زمین لرزه ها مانند بمب ساعتی ست که هر آن ممکن است در گوشه ای از کشور ما منفجر شود، در سال ۱۹۰۰ میلادی تا این لحظه یعنی در ۱۲۱ سال گذشته ما ۱۶۵ هزار ایرانی را در زلزله از دست دادیم که در قیاس با امریکای شمالی شمار کشته شده های انسانی زمین لرزه از سه هزار نفر بیشتر نیست، ما در زمین لرزه بم ۴۱ هزار نفر را از دست دادیم و به فاصله دو روز زمین لرزه در آمریکا جان ۴ نفر را گرفت بنابراین آنها کارهایی را انجام میدهند که در ایران انجام نمیشود، در سال ۱۳۴۷ آیین نامه طرح ساختمان ها در برابر رویداد زلزله در موسسه استاندارد در ایران تصویب کرد و به کلیه ادارات ابلاغ شد و ۵۲ سال پس از تصویب این ایین نامه زمین لرزه کرمانشاه رخ داد، این نشان میدهد که کشورهای پیشرفته را اگر بررسی کنیم می بینیم که کشتار انگشت شمار آنها به خاطر این است که آیین نامه طراحی سازه ها در برابر زمین لرزه را درست اجرا می کنند و بسیار خوب نظارت می کنند و هیچ سازه ای نمیتواند مجوز سکونت بگیرد تا ساخته نشود به علت فساد مالی و اخلاقی چنین کاری در ایران انجام نمیشود، بله نیم صده فرصت وجود داشت تا سازه ها را تقویت کنند و این زمان و سرمایه و پول مربوط به آن را از دست دادند، علی بیت الهی، رییس بخش مرکز تحقیقات راه و شهرسازی با بیان اینکه از سه هزار مسکن مهر اسلام آباد غرب حتی یک واحد هم پس از زلزله سالم نمانده است. و در این بین به گزارش خبرگزاری مجلس نماینده مردم دالاهو و اسلام اباد غرب اعلام کرد با وجود اینکه مسکن مهر کاملا تخریب شده است و مردم زلزله زده با مشکلات جدی مواجه هستند اما متاسفانه برای آنها اخطار پرداخت اقساط صادر شده برای مجموعه های مسکن مهر وه کامل تخریب شده است و صاحبان آنها آواره اند و حتی یک چادر برای اسکان ندارند، چگونه باید با این شرایط اقساط را پرداخت کنند و واقعا این موضوع جای تاسف دارد که مردم باید برای خانه ای که وجود ندارد قسط پرداخت کنند. حال وضعیت مردم زلزله زده پس از ۴ سال، جاده سرپل ذهاب حالا خلوت است و شباهتی به روزهای شلوغ و پر ازدحام بعد از زلزله ندارد ترافیک چند ده کیلومتری کمکهای مردمی با آوارگان زلزله که تا ۴۰ کیلومتر ترافیک، عشق و محبت را در این مسیر ثبت کردند وجود ندارد شهر ساکت و آرام است هنوز روی بعضی دیوارهای شهر جمله سپاس ارتش به چشم میخورد، به لطف جمع آوری اجباری کانکس ها خبری از افراد زلزله زده و زندگیشان در خیابان نیست برخی خانه ها که توان مالی داشتند تکمیل شده و برخی در مراحل پایانی هستند اما وجود اسکلتهای ساختمان ها خودنمایی میکند که یادآور بیمارستان سوسن در قصرشیرین که چهل ساله ویرانه باقی مانده بیشتر اهالی شهر به دلیل تورم و گرانی موفق به تکمیل منازل نشده اند کانکسهایشان را به داخل منازل بردن اما هنوز داخل کانکس و چادر زندگی میکنند خیلی ها نتوانستند از عهده مخارج سنگین اجاره برآیند و به ناچار کانکسهایشان را به حاشیه شهر برده اند عده ای در انباری خانه ها زندگی می کنند و یا این مکانها را اجاره کرده اند در ماههای ابتدایی سازمانها و نهادها فعال بودند و مستاجران را دلخوش به اختصاص زمین کردند اما این وعده عملی نشد اکنون پس از چند سال هنوز مردم زیادی هستند که در کانکس و چادر زندگی می کنند، مستاجران بلاتکلیف اند و مالکان نمی دانند چه کنند، آلودگی در اسکان موقت که تبدیل به دائمی شده آمار خودکشی افزایش یافته و باز هم در آستانه فصل سرما در سالگرد زلزله همان دغدغه های گذشته تکرار شده است. بر اساس برنامه ششم توسعه، دولت به تشکیل یگان پیشرفته اطفای حریق مکلف شده است. این یگان هنوز در ایران تشکیل نشده و دولت حتی لایحه آن هم برای تصویب به مجلس شورای اسلامی ارسال نکرده است. به گفته این حقوقدان، «اگر یگان پیشرفته اطفای حریق ایجاد شود، تمام امکانات لجستیکی و نیروی انسانی و تمام امکانات، در دست یک فرمانده واحد که زیر نظر دولت است قرار خواهد گرفت. بدین ترتیب بروکراسی موجود برای در اختیار گرفتن وسائل لجستیکی اطفای حریق از سازمانهای لشکری، از سر راه برداشته، در زمان، صرفه جویی و آتش سریعتر مهار میشود.» بعد از آتشسوزی، جنگل به زمین لمیزرعی تبدیل میشود که آماده ساختوساز یا کشاورزی است. بعد از آتشسوزی، جنگل به زمین لمیزرعی تبدیل میشود که آماده ساختوساز یا کشاورزی است. در این میان، زمینخواران و مافیای قدرتمندی نیز دخیل هستند که به گفته محمد درویش، «آنها هم میخواهند از این نمد برای خود کلاهی ببافند، معدن کاری کنند، شهرک بسازند و در صورت از بین رفتن این درختها میتوانند با سرعت بیشتری به مقاصد خود برسند.» آمار منتشرشده: جنگلهای هیرکانی شمال کشور غنی تر از جنگلهای اروپای، جنگل های هیرکانی شمال کشور را غنی از گونههای متنوع توصیف و عنوان کرد: در حال حاضر جنگلهای اروپا شامل ۲۲ گونه درخت جنگلی بوده در حالیکه ما ۷۸ گونه درخت با ۵۰ گونه درختچهای و ۲۵۰۰ گونه آوندی داریم که نشانگر غنای جنگل های شمال کشور است. رضا بیانی، جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها در اینباره به همشهری میگوید: سال گذشته، ۳۶۵۰هکتار از جنگلهای طبیعی و ۱۰۳۴هکتار از جنگلهای دستکاشت درگیر حریق شدند. همچنین در وسعتی حدود ۱۶هزار و ۵۸۹هکتار از اراضی جنگلی آتشسوزی رخ داد. این یعنی در مجموع بیش از ۲۱هزار هکتار از جنگلهای ما طی سال۹۹ درگیر حریق بودند. آمار تمرکز حریقها نشان میدهد بیشترین آتشسوزیها در اراضی جنگلی بهویژه ناحیه رویشی زاگرس و ناحیه رویشگاهی خلیج و عمانی بهوقوع پیوسته اما در ناحیه زاگرس بیشترین آتشسوزیها در اراضی جنگلی و مکانهایی بود که زراعت در آنها تحت عنوان طرح کشت انجام میشود. از سویی گزارش اخیر مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور نشان میدهد یک میلیون و ۶۴۵هزار هکتار از وسعت جنگلهای نیمه انبوه ایران با تراکم پوشش ۲۵ تا ۵۰درصد کاسته شده اما در مقابل یک میلیون و ۹۱۰هزار هکتار به اراضی جنگلی با تراکم پوشش یک تا ۵درصد اضافه شده است. بر مبنای این آمار، کیفیت جنگلهای ایران با سرعت در حال کمشدن است. به گزارش مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور، وضعیت حفاظت از جنگلها، مراتع و زمینهای زراعی در ایران طی سالهای اخیر مناسب نبوده است. بهرهبرداری بیرویه، تغییر کاربری و تخریب سرزمین از اصلیترین عوامل ازبینرفتن جنگلها و به تبع آن تنوع زیستی است. براساس آمار منتشرشده توسط مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی، تا پایان سال۱۳۹۹، در ایران حدود ۲میلیون هکتار اراضی جنگلی و ۱۵٫۷میلیون هکتار جنگل وجود داشته که مقایسه این آمار با اطلاعات سال۱۳۸۳ نشان میدهد طی ۱۶سال اخیر سطح جنگلهای ایران چندان تغییر نکرده ولی تراکم پوشش جنگلها آسیب جدی دیده است. یعنی بخش وسیعی از جنگلهای نیمه انبوه با تراکم پوشش ۲۵ تا ۵۰درصد نابود و اراضی جنگلی با تراکم پوشش یک تا ۵درصد جایگزین شدهاند. بدینترتیب سالانه ۱۰۳هزار هکتار از سطح جنگلهای نیمه انبوه کاسته شده و در مقابل سالانه حدود ۱۲۰هزار هکتار به اراضی جنگلی کم تراکم افزوده شده است. هماکنون ۱۲درصد از جنگلهای ایران جنگلهای انبوه هستند و ۸۸درصد جنگلهای نیمه انبوه یا کم تراکم در معرض آسیب کاهش تراکم قرار دارند. اسکندر زند، مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور، مقایسه این آمار با اطلاعات سال ۱۳۸۳ نشان میدهد که طی ۱۶ سال اخیر سطح جنگلهای ایران زیاد تغییر نکرده است ولی کیفیت جنگلها آسیب دیده است بهطوریکه حدود یک میلیون و ۶۴۵ هزار هکتار از وسعت «جنگلهای نیمه انبوه» ایران که دارای تراکم پوشش ۲۵ تا ۵۰ درصد بودند، کاسته شده است. به گفته اسکندر زند در مقابل نابودی «جنگلهای نیمه انبوه» ایران، یک میلیون و ۹۱۰ هزار هکتار به سطح «اراضی جنگلی» با تراکم پوشش ۱ تا ۵ درصد، اضافه شده است. مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور همچنین گفت که کیفیت جنگلهای ایران به شدت پایین آمده و بهجز جنگلهای انبوه که حدود ۱۲ درصد از جنگلهای ایران را شامل میشوند و به نسبت دور از دسترس قرار دارند، بقیه جنگلها به شدت در معرض آسیب قرار دارند. هادی کیا دلیری، رییس سابق انجمن جنگلبانان ایران، نیز دو هفته قبل با اشاره به وجود ۱۰ هزار کیلومتر جاده جنگلی در ایران، گفت که «جنگل های بکر هیرکانی ایران جزو میراث جهانی هستند و متاسفانه جادههای جنگلی هیرکانی ایران را تهدید میکند» زیرا این جاده ها باعث شده دسترسی به جنگل های طبیعی بسیار آسان باشد. به گفته اسکندر زند، مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی ایران، وضعیت حفاظت از جنگلها، مراتع و زمینهای زراعی در ایران طی سالهای اخیر مناسب نبوده است. او تاکید کرد که بهرهبرداری بیرویه، تغییر کاربری و تخریب سرزمین از اصلیترین عوامل از بین رفتن جنگلها و به تبع آن تنوع زیستی در ایران است. علاوه بر عوامل دیگر، سالانه هزاران هکتار از جنگلهای ایران در آتش میسوزند. نزدیک به دو هفته قبل، همزمان اول فروردین، ۲۱ مارس، روز جهانی جنگلها، رضا بیانی جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور اعلام کرد که طی سال ۹۹ بیش از ۲۱ هزار هکتار از جنگلهای ایران دچار آتشسوزی شده است. در جریان این آتشسوزی جنگلها سالانه و از جمله در سال ۹۹ چند نفر از فعالان محیط زیست و داوطلبان در تلاش برای مهار آتشسوزی جنگلها جان خود را از دست دادند. خطری دوباره برای جنگلهای شمال، رئیس انجمن جنگلبانی ایران در دی ماه ۹۶ از در خطر انقراض قرار گرفتن گونه”راش” به عنوان یکی از مهمترین گونه های درخت جنگل های شمال ایران خبر داد و گفت: بیش از ۳۰ درصد جنگل های شمال را گونه راش تشکیل می دهد. وی خطر نابودی جنگل ها در برخی نقاط کشور را جدی برشمرد و افزود: آمار رسمی نشان می دهد که حدود ۴۲ درصد جنگلهای شمال رو به نابودی و اضمحلال هستند. رئیس انجمن جنگلبانی ایران با انتقاد از برداشت بی رویه و بهره برداری های غیر اصولی از جنگل های کشور، از فقر به عنوان مهمترین عامل موثر در افزایش این بهره برداری ها دانست و افزود: فقر در مناطق روستایی و خصوصا روستاهای حاشیه جنگل سبب می شود که سودجویان با بهره کشی از این افراد به برداشت بی رویه و غیر اصولی از جنگل ها و قاچاق چوب بپردازند. تنها در پنج سال اخیر بالغ بر ۱۲۶ هزار هکتار از جنگلهای شمال دچار آفات شده اند. علاوه بر این در این پنج سال خشک شدن بیش از دو میلیون اصله درخت جنگلی، آتش سوزی ۲۰۰ هکتار را جنگل های ما را نیز از بین برده است. وی با بیان اینکه بیش از ۷۰ گونه درخت در جنگل های شمال در ۲۰ سال گذشته در معرض جدی آفات قرار گرفتند، یادآوری کرد: این آفات افزون بر ۳۵۰ هزار هکتار از جنگلهای شمال کشور را با آفات درگیر و از ناحیه آن آسیب های مختلف دیدند. در کشوری مثل ایران که سرشار از منابع نفت و گاز است چرا باید بیش از ۸.۵ میلیون مترمکعب مصرف چوب به عنوان سوخت داشته باشیم؟ وی با بیان اینکه ایران از نظر وسعت مناطق جنگلی کشور تقریبا فقیری است اضافه کرد: مناطق جنگلی کمتر از هفت درصد وسعت کشور را در برمی گیرند لذا در صورت تداوم این روند رو به افزایش تخریب، تا ۳۰ سال آینده چیزی از این جنگل ها باقی نمی ماند. آتشسوزی جنگلها را بزرگ نکنید. عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، در واکنش به وقوع آتشسوزیهای مکرر در جنگلها و مناطق حفاظت شده، گفت که «نمیگویم بیتفاوت باشیم ولی اتفاق خاصی هم نیفتاده، آتش جزیی از طبیعت است و طبیعت خودش آتش جنگلها را کنترل میکند.» این، واکنش عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست ایران، به سوختن حدود یک هزار و ۵۰۰ هکتار از جنگلهای ایران تا خرداد ماه سال ۱۳۹۹ بود. رئیس سازمان محیط زیست با عنوان کردن این که «از ۱۰۰ میلیون هکتار از جنگلها و مراتع کشور، کمتر از یک هزار و ۵۰۰ هکتار از فروردین تاکنون دچار آتشسوزی شده است و طبیعت، خود آتش را کنترل میکند» مورد انتقاد شدید کارشناسان محیطزیست قرار گرفت. چرا که تنها هفت درصد از سطح کل کشور دارای پوشش جنگلی است و هر متر جنگل و هر یک تنه درخت، برای کشور ما حیاتی است. چه راهکاری داریم؟ وضعیت محیطزیستی ایران فاجعهبار است اما یک سره ناامید کننده نیست. با گذشت زمان – در صورت اجرای برنامه های معقول حفاظت و مدیریت – پوشش گیاهی و حیات وحش پارکها و مناطق حفاظت شده از جمله رودخانهها و تالابها میتواند جان تازهای بیابد. بهعنوان اقدام فوری، سازمان حفاظت محیطزیست باید محدوده مناطق حفاظت شدهای را که به علت نبود کافی آب و غذا رویش پذیر نیستند کاهش دهد. ایران تعداد زیادی کارشناس بسیار شایسته در همه رشته های مربوط به محیطزیست دارد. اما درصد ناچیزی از سیاستگذاران، متعهد به اتخاذ تصمیمگیری های سیاسی و مالی در سطوح بالای دولتی هستند. واضح است که رهبران ایران باید به اتفاق نظر درزمینهٔ باز توسعه محیطزیست برسند و برنامه های عملیاتی مناسب و پاسخگوی زمان را بپذیرند و اعمال کنند. بهعنوان بخشی از برنامه بازسازی توسعه کشور، دولت باید مشخص کند که واردات کدام گونه محصولات کشاورزی و محصولات دیگر از نظر اقتصادی به صرفهتر از تولید داخلی است. کارکرد کنونی ناکارا و پرهزینه است.
بخش ۴: خانم ستاره دژم، سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی محیط زیست مطرح کردند: با توجه به اهمیت زیادی که محیط زیست روی زندگی انسانها دارد، در جهت آگاه سازی افراد در زمینه نگهداری و مراقبت از محیط زیست، در تقویم جهانی روزی به نام محیط زیست نامگذاری شد. روز جهانی محیط زیست چه روزی است؟ روز جهانی محیط زیست(world environment day)روزی است که از سوی سازمان ملل برای افزایش آگاهی مردم برای نگهداری محیط زیست و تحریک سیاستمداران به گرفتن تصمیماتی برای رویارویی با تخریب محیط زیست و گونههای زیستی جانوری انتخاب شدهاست ،تاریخچه روز جهانی محیط زیست قرن ۲۰ میلادی(سالهای ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰) اوج فعالیتهای سازمان ملل متحد در جهت فرهنگ سازی برای حفظ محیط زیست، منابع طبیعی و حیوانات بود. نتایج این فعالیتها علاوه بر نام گذاری روز جهانی محیط زیست، به ثبت روزهایی چون روز زمین پاک و روز آب در تقویمهای بینالمللی انجامید. در روز ۵ ژوئن ۱۹۷۲ سازمان ملل برای اولین بار کنفرانسی را با موضوع انسان و محیط زیست در شهر استکهلم سوئد برگزار کرد. همزمان با این کنفرانس، مجمع عمومی سازمان ملل نیز قطعنامه ای را تصویب کرد که منجر به تشکیل برنامه محیط زیست سازمان ملل(UNEP) شد. در این نشست که به کنوانسیون استکهلم معروف است، حق برخورداری از محیط زیست همرده با حقوق بشر قرار گرفت. همچنین حق بهرهمندی از محیط زیست سالم، بهعنوان یکی از حقوق اصلی تمام مردم جهان شناخته شد. برخلاف روز زمین که بیشتر برای جلوگیری دولتها و سازمانها از ایجاد آلودگیهای زیست محیطی است، روز جهانی محیط زیست به مردم مربوط است. این روز بهانهای برای آغاز تغییر در رفتارهای زیان آور همه مردم در محیط زیست است. هدف این روز آگاه کردن مردم در زمینه نگهداری و مراقبت از محیط زیست است. هر سال “UNEP” برنامههای خاصی مثل راهپیمایی، دوچرخهسواری، نقاشی، درختکاری و مقالهنویسی را با هدف جلب توجه مردم به محیط زیست و تشویق مسئولان برای تلاش بیشتر در زمینه حفاظت از محیط زیست در سراسر جهان برگزار میکند. روز جهانی محیط زیست به عنوانی نمادی برای آگاهی بخشی در مورد اهمیت حفظ محیط زیست جهانی نامگذاری شد. اهداف UNEP(یونپ) از برگزاری برنامههای روز جهانی محیط زیست، بخشیدن چهره انسانی به مسائل زیست محیطی، توانمندسازی مردم برای تبدیل شدن به فعالان محیط زیستی، ارتقا بینش جامعه در کنار تغییر دیدگاههای عمومی در خصوص نقش محوری و اساسی محیط زیست و ترویج مشارکت مردم برای حفظ محیط زیست زمین است. هر ساله نیز یکی از مسائلی که شدیداً محیط زیست را تهدید میکند، بهعنوان موضوع این روز انتخاب میشود. محیط زیست چیست؟ محیط زیست به همه محیطهایی که در آنها زندگی جریان دارد گفته میشود. مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند محیط زیست را تشکیل میدهند و بر رشد، بقا و رفتار موجودات تأثیر میگذارند. میتوان محیط زیست را در مجموعهای از عوامل طبیعی کره زمین همچون هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره، که انسان را احاطه میکنند خلاصه کرد. تفاوت محیط زیست و طبیعت، طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی است و اغلب به زمین شناسی و حیات وحش اشاره دارد در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به عادت و رفتارهای میان انسان و طبیعت تعریف شده است یا به عبارتی با بررسی علمی تعامل ارگانیسمها با یکدیگر و ارتباط بین ارگانیسمهای دیگر و اکوسیستمهای آنها مواجه است. انواع محیط زیست، به طور کلی محیط زیست را به سه نوع تقسیم میکنند: محیط طبیعی، محیط مصنوعی یا انسان ساخت و محیط اجتماعی. محیط طبیعی: محیط طبیعی به آن قسمت از محیط زیست اطلاق میشود که در بر گیرنده بخشی از فضای سطح کره زمین است و به دست انسان ساخته نشده است، مانند کوهها، دشتها، جنگلها، حیات وحش، دریاها و غیره… محیط مصنوعی یا انسان ساخت: محیط زیست مصنوعی به محیطی گفته میشود که توسط انسان ساخته شده است؛ به عقیده پارهای از متخصصان، محیط زیست مصنوعی، محیط زاییده تفکر و محیط فرهنگ ساخت است، بنابراین شهرها با تمام اجزا آن، محیط زیست مصنوعی را تشکیل میدهند، مانند خانهها، مدرسهها، کارخانهها، فرودگاهها، راهها؛ زبالههای کنار خیابان، آلودگی آب و هوا، تمیز یا کثیف بودن جویبارهای روان نیز عناصر تشکیل دهنده این قسمت از محیط زیست هستند. محیط اجتماعی: مقصود از محیط اجتماعی جامعهای است که بشر در آن زندگی میکند، این قسمت از محیط زیست از انسانهایی که در کنار و اطراف ما وجود دارند و با ما سروکار دارند و با آنها روابط متقابل داریم تشکیل میشود، این محیط اجتماعی از خانواده آغاز میشود و همسایگان، همکاران، رهگذران، فروشندگان و مانند آنها را در جامعه شهری و روستایی در بر میگیرد و گستره آن تا ملت و دولت ادامه مییابد. روزنامه همشهری، محمد صادق خسروی علیا: گزارههای کوتاه این گزارش درباره چشمانداز زیستبوم ایران در ۱۰ سال آینده تکان دهنده است. بررسی روال تغییرات زیستبوم ایران توسط کارشناسان حاضر در این گزارش، مشخص کرده است با تداوم روند کنونی ظرف ۱۰ سال آینده، بخش عمدهای از زیستبوم ایران از چرخه زیست خارج میشود. روزنامه همشهری در گفتوگو با کارشناسان، ۱۰ فاکتور اصلی امکان زیست در ایران در بخش محیطزیست و منابع طبیعی، خشکسالی، آتشسوزی جنگلها و رویشگاههای طبیعی، تالابها و وقوع ریزگردها، تنوع زیستی و وضعیت گونههای جانوری- گیاهی، سیلابها، وضعیت سفرههای آب زیرزمینی و فرونشست زمین، کشاورزی و امنیت غذایی و وقوع مهاجرتهای گسترده از مناطق غیرقابل زیست را بررسی و چشمانداز ۱۰ سال آینده ایران را ترسیم کردهاند. براساس گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس، از ۱۰سال قبل تا به حال، کشور بهصورت مداوم بارندگی های کمتر از میانگین بلند مدت را تجربه کرد و گرفتار خشکسالی شد. در این سالها میزان بارندگی حدود ۱۱ درصد نسبت به متوسط بلند مدت کاهش یافت و به تبع آن نیز حجم جریان آبهای سطحی در دوره مشابه حدود ۴۴ درصد کاهش یافت. احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی، با ارائه آخرین آمار، نگاهی به چشمانداز ۱۰ سال آینده وضعیت خشکسالی در کشور کرده است. او به همشهری میگوید: «براساس بررسی روال تغییرات گذشته، در سالهای آینده، ایران به سمت کمبارشی شدید خواهد رفت. در این مسیر تشدید و تداوم گرمایش جهانی، مزید بر علت میشود. متأسفانه در یک سال گذشته با توجه به شیوع کووید- ۱۹ و نیمه تعطیل شدن فعالیتهای اقتصادی و صنعتی و همچنین کاهش مصرف سوختهای فسیلی در جهان، هنوز هم روند انتشار گازهای گلخانهای و گرمایش زمین صعودی است. باید به این نکته نیز توجه کرد که اقلیم ایران، منطقه جنوب چارهای است. یعنی نه مانند مناطق چارهای کمبارش است، نه مانند مناطق شمالی و اروپایی پر بارش. بلکه روند بارش در ایران یک سوم تا یکچهارم متوسط بارش جهانی است. رئیس مرکز ملی خشکسالی، ایران ۱۰ سال آینده را کشوری خشکیده میبیند و شرایط را اینگونه توصیف میکند: «۴۳ درصد کمبارشی در ایران از مهرماه تاکنون، نوعی رکورد در حوزه خشکسالی محسوب میشود. بررسیها نشان میدهد طی روند ۵۰ ساله، مقدار متوسط بارش در کشور از ۲۷۰ میلیمتر به ۲۴۰ میلیمتر و کمتر رسیده است که اگر این روند ادامه بیابد که شواهد نشان میدهد همین گونه خواهد بود، ایران به سمت خشک شدن میرود. تنش آبی گریبانگیر کشور شده و نگرانی بسیاری در رابطه با تامین آب در حوزههای مختلف مطرح است و در این مسیر قطعی مکرر برق، تنها یکی از نگرانیهای موجود است. مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده است که سالانه بیش از هزار فقره آتشسوزی بهویژه با فرارسیدن ماههای گرم در جنگلها و مراتع رخ داده است. ۱۴۰ هزار هکتار از جنگلها و مراتع ایران نیز طی ۱۰ سال در آتش سوخته است. احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی میگوید: «متأسفانه پدیده آتشسوزی جنگل و مرتع در ایران، هم در سالهای بارشی و هم در سالهای کمبارش تهدید بزرگ است. سال گذشته با وجود بارش متوسط قابل قبول، آتشسوزیهای بسیاری در این مناطق رخ داد که دلیل آن رشد علفها در هنگام بارش و خشک شدن آنها در فصل گرما بود. در سالهای خشک اما با آتشسوزیهای بیشتر روبهرو هستیم. بحرانی که در ۱۰ سال آینده سطح وسیعتری از جنگلها و مراتع را شعلهور خواهد کرد. چون کمبود بارش، رطوبت را کاهش میدهد و ایران در سالهای آینده علاوه بر نوسان بارشی با نوسان دمای هم مواجه خواهد بود. تبخیر زیاد نیز به از دست رفتن رطوبت در لایه بالایی خاک منجر میشود و در نتیجه با افزایش دما در فصول گرم، آتشسوزی در مناطق جنگلی و مراتع بهشدت افزایش مییابد. وقوع توفانهای گرد و غبار؛ بحران دیگری که در سالهای آینده در ایران شدت مییابد، افزایش پدیده ریزگردها همزمان با خشکیدگی تالابهاست. علیمحمد طهماسبی بیرگانی، دبیر ستاد ملی مقابله با ریزگردها به همشهری میگوید: بهرهبرداری از منابع گیاهی، خاک و آب در کشور بیش از ظرفیت تاب آوری کشور است که عامل آن بیشتر انسانی است. متأسفانه عوامل طبیعی مانند خشکسالی و تغییر اقلیم هم منجر به گستردهتر شدن کانون ریزگردها در ایران خواهد شد. به گفته دبیر ستاد ملی مقابله با ریزگردها، نخستینبار در سال ۷۹ کانونهای بحرانی و مناطق تحت تأثیر فرسایش بادی در کشور شناسایی شد. آن زمان بحث گردوغبار جدی نبود و بیشتر بحث ماسههای روان مورد توجه بود. آن سال حدود ۲۰میلیون هکتار از اراضی کشور بهعنوان کانون مناطق بحرانی و غبارخیز شناسایی شد. سال ۹۸ این میزان به ۳۴ میلیون و ۶۰۰ هزار هکتار رسید. در ۲۰ سال اخیر نیز مناطق غبارخیز کشور ۶۰درصد افزایش یافته است که این وضعیت بهشدت هشداردهنده است. بنابراین اگر در ۱۰سال آینده چارهای برای مدیریت سرزمین اندیشیده نشود، بحران بزرگی گریبانگیر ایران خواهد شد. چون هشدارها در مورد وضعیت غبارخیز اراضی کشاورزی و تالابها جدی و تکان دهنده است. سال ۷۹ تنها ۶۰۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی کانون گردوغبار بود که این آمار الان به ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار رسیده است. همچنین سهم تالابهای که در سال ۹۸ به کانون گردوغبار تبدیل شدند به یک میلیون و ۴۶۰هزار هکتار رسید که عدد بزرگی است. براساس بررسیها نیز مشخص است که در ۱۰سال آینده، استانهای خراسان جنوبی، یزد، کرمان و سیستانوبلوچستان طعمه توفانهای گردوغبار خواهند شد. چشمانداز ناامید کننده سفرههای آب زیرزمینی، محمد درویش، فعال محیطزیست و مسئول کمیته سلامت اجتماعی کرسی محیطزیست یونسکو درباره وضعیت سفرههای آب زیرزمینی در ۱۰ سال آینده میگوید: «واقعا نمیتوان به چشمانداز دهساله سفرههای آب زیرزمینی کشور امید داشت. چون نشانهای از تغییر سیاست دولتها در مدیریت منابع آب مشاهده نمیشود. سیاست اصلی همچنان بر افزایش تولید و صادرات محصولات کشاورزی متمرکز است. نمایندگان مجلس هم طرح «مانع زدایی از تولید کشاورزی» را به تصویب رساندند که تأکید آن بر کشاورزی در مناطق بیابانی و افزایش صادرات محصول است. درحالی که صادرات کشاورزی به معنای صادرات آب مجازی است. آن هم در کشوری که با کمبود شدید آب روبهرو است. چون نشانهای در سیاستهای کلان در زمینه کاهش وابستگی اقتصادی به آبوخاک مشاهده نمیشود، وضعیت منابع آب ایران در ۱۰ سال آینده خطرناک میشود. در ۱۴ سال گذشته، ۷۴ میلیارد مترمکعب بیش از ظرفیت از سفرههای آب زیرزمینی برداشت شده است و این روند در ۱۰ سال آینده ادامه خواهد یافت.» مسئول کمیته سلامت اجتماعی کرسی محیطزیست یونسکو در تهران میگوید: «به بهانه خودکفایی در کشاورزی، در ۱۰ سال آینده امنیت غذایی را از دست خواهیم داد. چون امنیت غذایی، ارتباط مستقیم با ذخایر آب شیرین دارد. در ایران اما طی ۱۴ سال اخیر ۷۴میلیارد مترمکعب اضافه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی اتفاق افتاده است. پس دورنمای امنیت غذایی نیز بسیار شکننده است. طبق یک بررسی مقدماتی در مؤسسه تحقیق جنگلها و مراتع، ۲ هزار و ۵۰۰ گونه گیاهی در کشور در خطر نابودی هستند. از این تعداد بیش از یکهزار و ۷۰۰ گونه، گیاهان انحصاری ایران هستند و بقیه در دسته گونههای بومی قرار دارند که در کشورهای همسایه نیز رشد میکردند. بیش از ۱۴۰۰ گونه مهرهدار با انواع زیستگاه متنوع و رویشگاههای مختلف مانند ارسباران، زاگرس و هیرکانی در کشور شناسایی شده که همه آنها دارای تنوع جالب توجه در منطقه هستند، اما در چند سال اخیر به دلایل مختلف که بیشتر آن به فعالیتهای انسانی مرتبط است، زنگ خطر تنوع زیستی کشور به صدا درآمده و موجب نگرانی شده است. اسماعیل کهرم، بومشناس معتقد است، وضعیت اقتصادی و فقر، محیطزیست کشور را به خطر انداخته است. او میگوید: بیش از ۲۰ میلیون نفر در کشور زیر خط فقر هستند و این موضوع در بسیاری از مناطق متأسفانه میتواند به افزایش شکار منجر شود. بنده معتقدم در ۱۰ سال آینده حیات وحش ایران بهشدت آسیب خواهد دید. همین حالا ایران ۱۸ هزار راس آهو دارد که برای ۱۰ سال آینده بنده بهعنوان یک کارشناس همه این آهوان را شکار شده میبینم. ۵۰ سال پیش، جمعیت گورخر ایرانی ۴ هزار راس بود. الان به زیر ۴۰۰ راس رسیده است. قوچ، میش، کل و بز هم عاقبت خوبی ندارند. حتی پلنگها را هم میکشند و به بهانه حفاظت از احشام به آنها سم میخورانند. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت آن است که اگر اقتصاد خراب باشد، فاتحه محیطزیست هم خوانده است.
بخش ۵: بحث آزاد با موضوع حق حیات و امنیت زندگی (قتلهای زنجیره ای) بود: که در ابتدا آقای ناصر نوروزی اشاره کردن به قتلهای زنجیره ای که در زمان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی اتفاق افتاد و الان هم همین قتلهای زنجیره ای در زندان های ایران ادامه دارد که یکسری رسانه ای میشود و یکسری پنهان میماند، و اشاره داشتن به شهروندانی از جمله شهروندانی که در اعتراضات و تجمعات شرکت کردند، فعالان محیط زیستی و حقوق بشری، دانشجویان نخبه و… که متاسفانه توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران به هر نحوی کشته می شوند، بنظر من سیاستمداران و دولتمردانی که در جمهوری اسلامی ایران حکمرانی می کنند و باعث این خشونت و گرفتن حق حیات و امنیت زندگی انسانها می شوند باید در دادگاهای بین المللی و عادلانه محکوم و پاسخگو باشند. در ادامه بحث ایشان آقای مهرداد یگانه اشاره کردند به حق حیات و امنیت زندگی و اینکه این حق از کجا می آید و یک جامعه چگونه میتواند این حق را داشته باشد و خواهان آن باشد؟ در جامعه ای که مردم حکومت می کنند و یا دموکراسی هست میتوان به راحتی این حق حیات و امنیت زندگی را دید، و در ادامه اشاره کردند به قتلهای زنجیره ای و اینکه اگر از نظر روان شناختی یا روانشناسی ببینیم یک شخص وقتی یک نفر را می کشد یا راضی به کشتن او می شود به چه درجه ای برسد که این اتفاق رقم بزند، و وقتی می بینیم تا الان قتلهای زنجیره ای در حکومت جمهوری اسلامی ایران ادامه داراست، وقتی می بینیم که در آبان ۹۸، هزار و پانصد نفر کشته میشوند و همچنان تعداد زیادی از این افراد هم در زندان ها بنام قاچاقچیان مواد مخدر اعدام می کنند، و طبق آمارهای حقوق بشری و بین المللی که اعلام کردند تقریبا ۸۰ درصد اعدام های که در ایران اتفاق می افتد هیچکدام بصورت علنی نیست و متاسفانه هیچگونه آمار احراز هویتی از این افراد داده نمی شود که چرا و چگونه کشته و یا اعدام شده اند. در ادامه خانم ستاره دژم هم در بحث شرکت داشتند و ایشان این را بیان کردند که چقدر دردناک است که به راحتی این همه آدم کشته میشوند وقتی نگاهی به سالهای آینده می اندازیم می بینیم که چندتا اتوبوس مدارس منفجر شده و چقدر دانش آموز جانشان را از دست دادند و یا اتوبوس های دانشجوهای که تصادف کرد و چندین نخبه و دانشجو در این تصادف کشته شدند و جانشان را از دست دادند، و یا همچنین هواپیمای اوکراینی که توسط حکومت جمهوری اسلامی منهدم شد و افراد بیگناه زیادی جانشان را از دست دادند و خیلی اتفاق های زیادی که همچنان ادامه داراست، و اشاره کردند به قتلهای زنجیره ای سال۶۷ و محکومیت حمید نوری در دادگاه استکهلم سوئد یکی از اشخاصی که باعث قتل عام و اعدام این افراد در این سال شده بود. در پایان و در ادامه بحث جناب اسکندر اسکندی هم در بحث مشارکت داشتند و ایشان این را بیان کردند اینکه ما شاهد این همه کشتار و نقض حقوق بشر در تمام استانهای ایران توسط ارگان های اداری و نظامی حکومت جمهوری اسلامی ایران هستیم، و اما می بینیم با افشاگری شهروندان، فعالان مدنی و حقوق بشری و خیلی های دیگر در رسانه که انجام میشود روزی می آید که سیاستمداران و دولتمردانی که باعث خشونت و عدم حق حیات و امنیت زنگی انسانها شده اند محاکمه میشوند و ما باید چه برنامه ای برای این داشته باشیم که چگونه این افراد را به پای میز محاکمه کشاند شوند، بنظر من فعال حقوق بشری و فعال محیط زیستی پیشنهاد میکنم ما باید نقض حقوق بشری را رعایت کنیم و ما هم مثل آنها نباشیم و بفکر انتقام از این افراد نباشیم و بجای اینکه این افراد در زندان باشند مثل تمام کشورهای دیگر که اینکار را انجام میدهند از این افراد در محیط زیست کشور و جاهای دیگر کشورمان به عنوان کارگر استفاده کرد. درپایان جلسه آقای ناصر نوروزی بارکوسرائی، ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، منشی جلسه: آزاد بهرامی، ادمین ها: مهرداد یگانه، فردین ولی، آزاد بهرامی، ضبط صدا و تدوین: هادی درتومی، فرهنگ ولی، در ساعت ۲۶: ۱۶ ختم جلسه را اعلام کردند.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق هنر وهنرمندان نوامبر 2021
سمانه بیرجندی
در روز پنجشنبه مورخ 18 نوامبر2021 ساعت 18:00 بوقت اروپای مرکزی جلسه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان با حضور مسئول و اعضای کمیته, سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و مهمانان دیگر در فضای مجازی زوم ویوتیوب کانون به طورمسقیم واپلیکیشن کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان برگزار گردید.. در ابتدا مسئول جلسه خانم سمتاره دژم ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند.
بخش 1.خانم پریسا سخایی با گزارش و تحلیل نقض حقوق هنرو هنرمندان در مهرماه1400 سخنرانی خود را آغاز نمودند: خبر: بازداشت یک زن به دلیل انتشار تصاویر در اینستاگرام: فرمانده نیروی انتظامی شهرستان ساوه از بازداشت یک زن به دلیل انتشار تصاویر در اینستاگرام بدون اشاره به هویت او، خبر داد. مأموران پلیس امنیت عمومی شهرستان با انجام تحقیقاتی در فضای مجازی از فعالیت یک نفر در شبکه اجتماعی اینستاگرام که تصاویر و فیلم های هنجارشکن منتشر می کرد، مطلع شدند و این موضوع در دستور کار ماموران این پلیس قرار گرفت. خبر: دستگیری ۶ حفار غیرمجاز در مراوه تپه۵ قلم شی تاریخی کشف شدگرگان- فرمانده یگان حفاظت ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گلستان از دستگیری ۶ حفار غیرمجاز حین ارتکاب جرم به همراه پنج قلم اموال تاریخی در منطقه تاریخی گلیداغ مراوه تپه خبرداد سرهنگ سید فرامرز میر ظهر دوشنبه در گفتگو با خبرنگاران اظهار کرد: برابر اخبار واصله مبنی بر حفاری غیرمجاز توسط سودجویان مواریث فرهنگی به منظور کشف اموال تاریخی-فرهنگی در منطقه تاریخی گلیداغ شهرستان مرزی مراوهتپه، اکیپی از مأموران یگان حفاظت شمال شرق استان با همکاری نیروی انتظامی گلیداغ به منطقه اعزام شدند. خبر: بازداشت گردانندگان ۱۷ صفحه اینستاگرامی در بهشهر،رئیس پلیس فتا استان مازندران از شناسایی و بازداشت ۱۷ گرداننده صفحات اینستاگرامی در شهرستان بهشهر، به دلیل آنچه که “ترویج سبک زندگی غربی” خوانده است، خبر داد. با دستور قاضی پرونده هر۱۷ صفحه مسدود شده است. خبر: آرش گنجی جهت تحمل حبس بازداشت و به زندان اوین منتقل شد:آرش گنجی، مترجم و منشی هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران دوشنبه ۱۰ آبانماه پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. آقای گنجی پیشتر توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده بود. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال زندان در خصوص وی قابل اجرا است.
بخش 2.آقای مصطفی منیری سخنرانی خود را با موضوع بررسی هدف 4 سند 2030 یونسکو و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آغاز نمودند: همانطور که همگی میدانیم، هدف چهارم سند ۲۰۳۰ یونسکو بر چگونگی کمی و کیفی تحصیلات دلالت دارد. در ابتدای سند تعهدنامهی کشورهای عضو آمده است. 25- ما متعهد هستیم که آموزش کیفی را در همۀ سطوح شامل: اوان کودکی، ابتدایی، متوسطه، عالی و فنّیوحرفهای ارائه دهیم. همۀ مردم بدون توجه به جنسیت، سن، نژاد یا قومیّت، و همۀ معلولان، مهاجران، افراد بومی، کودکان و جوانان؛ به ویژه آنان که در شرایط آسیبپذیر قرار دارند، باید به فرصتهای یادگیری مادامالعمر دسترسی داشته باشند، تا به کمک آن بتوانند به مهارتها و دانش لازم برای استفاده از فرصتها و مشارکت کامل در اجتماع دست یابند. ما همچنان تلاش میکنیم که کودکان و جوانان در محیطی سازنده رشد کنند تا استعدادهایشان شکوفا شود و از تمامی حقوق حقۀ خود بهرهمند شوند و بهاین ترتیب، به کشورها کمک میکنیم تا در سایۀ بهرهمندی از «سود جمعیتی»، از طریق: ایجاد مدارس امن و جوامع و خانوادههای منسجم، توان رشد اقتصادیشان را ارتقاء بخشند. سپس در سند هدف اصلی بیان شده و اهداف اصلی و راهکارهای آن در پی آمده است. هدف اصلی 4: تضمین آموزش با کیفیت، برابر و فراگیر و ترویج فرصتهای یادگیری مادامالعمر برای همه. ۱-۴: تضمین اینکه همۀ دختران و پسران تا سال 2030 ، دورههای آموزش ابتدایی و متوسطه را به صورت کیفی، منصفانه و بدون پرداخت هیچگونه شهریه بهطور کامل و با دستیابی به نتایج مؤثر درحوزۀ یادگیری به پایان برسانند. 2-4: تضمین دسترسی همۀ دختران و پسران به آموزش پیشدبستانی و مراقبت و رشد کیفی در اوان کودکی، به منظور آمادهسازی آنها برای آموزش ابتدایی تا سال 2030 3-4: تضمین دسترسی برابر همۀ زنان و مردان به آموزش عالی و دانشگاهی و آموزش فنّی و حرفهای مقرونبهصرفه و کیفی تا سال 2030 4-4: افزایش چشمگیر تعداد جوانان و بزرگسالان دارای مهارتهای مرتبط، از جمله مهارتهای فنّی و حرفهای لازم برای اشتغال، یافتن شغل شرافتمندانه و نیز کارآفرینی تا سال 2030 5-4: ریشهکنی نابرابریهای جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همۀ مقاطع آموزش و تربیت فنّی و حرفهای برای اقشار آسیبپذیر، از جمله معلولان، افراد بومی و کودکانی که در شرایط آسیبپذیر زندگی میکنند و یا خود آسیبپذیر هستند، تا سال 2030 6-4: تضمین اینکه همۀ جوانان و تعداد قابل ملاحظهای از جوانان و بزرگسالان، اعم از زن و مرد، به سواد خواندن، نوشتن و حساب کردن دست یابند، تا سال 2030 7-4: تضمین اینکه همۀ فراگیران، به دانش و مهارتهای لازم برای ترویج توسعۀ پایدار دست یابند؛ به ویژه از طریق: آموزش برای توسعۀ پایدار و آموزش و ترویج شیوههای زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقّق توسعۀ پایدار تا سال 2030 4-الف: ایجاد و بهروزرسانی امکانات آموزشی مناسب برای کودکان، معلولان و زنان و مردان و تأمین فضاهای یادگیری مؤثر، فراگیر، بهدور از خشونت و امن برای همه 4-ب: افزایش چشمگیر تعداد بورسهای اعطا شده در جهان به کشورهای در حال توسعه، به ویژه کشورهای دارایِ پایینترین سطح توسعه یافتگی، کشورهای جزیرهای کوچک در حال توسعه و کشورهای آفریقایی برای ثبت نام در مقاطع مختلف آموزش عالی، از جمله: در حوزۀ آموزش فنّی و حرفهای، فناوری اطلاعات و ارتباطات، رشتههای فنّی مهندسی و علمی در کشورهای توسعه یافته و سایر کشورهای در حال توسعه تا سال 2030 ۴-ج: افزایش قابل ملاحظۀ تأمین معلمان واجد شرایط، از جمله از طریق: همکاریهای بینالمللی برای تربیت معلم در کشورهای در حال توسعه؛ به ویژه کشورهای دارایِ پایینترین سطح توسعهیافتگی و کشورهای جزیرهای کوچک در حال توسعه تا سال 2030. حال به بررسی بعضی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی میپردازیم. ۳-3. آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل و تعمیم آموزش عالی 9-3. رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی ۱۶. از آنجا که زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی عربی است و ادبیات فارسی کاملاً با آن آمیخته است این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و در همه رشتهها تدریس شود. 3۰. دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد. امروز قرار است با یک سری از آمار و اعداد آشنا شویم. مسالهی قابل توجه تفاوت بین بودجهی تعیین شده در سال ۹۹ و سال ۱۴۰۰ هست. در سال ۱۳۹۹ بودجهی آموزش و پرورش 72 هزار و 600 میلیارد تومان بوده که در سال ۱۴۰۰ با افزایش چشمگیر تقریبا ۵۰ درصدی به ۱۱۳ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. بر اساس گفتههای یکی از مسئولین تقریبا ۹۵ درصد از بودجهی آموزش و پرورش صرف حقوق و دستمزد نیروی انسانی میگردد. بر اساس آمار موجود متوسط حقوق ماهانه هر معلم در سال ۱۳۹۹ ۵ میلیون ۸۰۰ هزار تومان بوده که با توجه به این موضوع که تعداد معلمان کشور تقریبا یک میلیون نفر میباشند، بودجه سال ۹۹ با میانگین حقوق همخوانی دارد. نکتهی دیگری که بعد از حسابهای سرانگشتی از آمار بهدست میآید اینجاست که با توجه به تعداد ۱۵ میلیون دانشآموز که بهطور میانگین در سال ۱۶۷ روز در کلاسهای درس حاضر میشوند سرانهی بودجهی روزانهی هر دانشآموز در سال ۱۳۹۹ تنها 1450 تومان بوده است. اما جالب اینجاست که با افزایش ۵۰ درصدی بودجهی آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۰ حقوق معلمان در این سال تنها ۲۵ درصد افزایش داشته و تقریبا به عدد ۷ میلیون ۲۵۰ هزار تومان رسیده. بقیهی بودجهی آموزش و پرورش قرار است صرف چه چیزی شود؟ مطمئنا پاسخ مسئولین در قبال این سوال پروژههای عمرانی و تعمیرات مدارس و تامین تجهیزات مدرسه میباشد که باید پس از گذشت سال جاری شاهد پیشرفت این مسائل بود. آیا واقعا میتوان به چنین وعدههایی دل بست؟ یا در پس این افزایش بودجه فسادهای مالی دیگری نهفته است؟ از همهی این مسائل که بگذریم با مسالهی حقوق معلمان روبرو میشویم که بر اساس آمار وزارت کشور مبنی بر وجود خط فقر بر روی مقدار ۱۱ میلیون تومان، نتیجه میگیریم که همهی معلمان زیر خط فقر قرار دارند. آیا از چنین معلمانی با چنین مشکلات معیشتی میتوان انتظار بهرهوری بالا را داشت؟ آیا میشود انتظار داشت که معلمان میهنمان چند شغله نباشند و تمام هم و غم خود را جهت تعلیم و تربیت فرزندان ایران به کار گیرند؟ بحثی که در این اواخر بسیار سر زبانها بوده بحث رتبهبندی حقوق معملان تا حدود ۸۰ درصد هیئت علمی است که خود جای بحث بسیار گستردهای دارد.
بخش 3.خانم سمانه بیرجندی سخنرانی خود را با موضوع هنر ودوات رئیسی آغاز کردند: انتخابات 1400 با یک حرکت مدنی بزرگ مردمی صورت گرفت به طوری که بسیاری آن را نپذیرفته ودرآن شرکت نکردند. اما از آنجا که شخص مورد تایید رهبری انتخاب شده بود و مشارکت مردم در این امر چندان حائز اهمیت نبود آقای رئیسی ریاست جمهوری خود را آغاز کرد.در این میان طبق معمول همیشه عده ای از مردم باز هم نگاهشان به قول و وعده های داده شد بود و در دل آرزوی این را داشتند که شاید که شاید این فرد هرچند که بسیار بی پایه و اساس بود بتواند شرایط نا به سامان اقتصادی و معیشتی کشور را به سمت بهبودی ببرد. حال پس از گذشت بیش از 100 روز اول شروع به کار دولت جدید میتوانیم با نگاهی کوتاه کارنامه آن را به خصوص در حوزه هنر بررسی کنیم.در این بخش لازم است به دو مورد مهم که یک مربوط به وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و دوم به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است بپردازیم.در اولین روزهای کار با مطرح شدن طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی روبرو شدیم.این مسئله با وجودی که پر از ابهامات بود در آن روزها شاید یکی از پررنگترین موضوعات گفتمان مردمی به شمار میرفت.آقای محمود احمدینژاد در واکنش به این طرح گفت: در خبرها شنیدم که مجلس طرحی درست کرده که فضای مجازی را محدود کنند. اجازه تجمع که نمیدهید، مردم رسانهای هم ندارند، در انتخابات هم که میآیند و حرفشان را با رای ندادن یا رای باطله و یا رای دادن میزنند، آن را هم گوش نمیکنید، حالا میخواهید فضای مجازی را هم ببندید!؟ شما کوچکترین حقی را برای مردم قائل نیستید و بعد انتظار دارید مردم برای شمااعتبار قائل باشند؟ خدا برای شما اعتبار قائل باشد؟ من نمیدانم این دستگاه ذهنی و این معادلات از کجا آمده! اینها جز القائات شیطانی نیست. من به شما بگویم که این طرحها شکست خورده است. مگر میتوانید با ۸۰میلیون جمعیت مقابله کنید؟ اینهمه فیلتر کردید چه شد؟ خودتان از فیلترشکن استفاده میکنید و به فضاهایی میروید که خودتان فیلتر کردهاید! خندهدار است.بعد از آن چند تن از مسئولین شروع به انتقاد از حجاب و پوشش هنرمندان کردند و آنان را به عنوان هنجارشکن مورد خطاب قرار دادند. در بسیاری از مصاحبه ها حتی گفته شد صدا و سیما هم خود باعث این موضوع است و در نهایت با تصویب یک طرح خواستار لغو همکاری صدا و سیما با این هنرمندان شد.زیرا که آنان با تصاویر نامناسب از خود و رعایت نکردن شئونات اخلاقی موجب دلخوری اهالی فرهنگ و هنر شده اند.نوبت رسید به سانسور و توقیف سریالهایی که در پلتفرمها و شبکه نمایش خانگی که اولین آنها سریال زخم کاری بود که بسار مورد انتقاد و سانسور قرار گرفت.در پی آن بسیاری از کارگردانان دست به انتقاد زده و گفتند:گویی قرار نیست فعالان حوزه فیلم و سریال و همچنین هنرمندان عرصه موسیقی خیال راحتی از بابت سانسورها و نظارتهای سفت و سخت و اغلب بی منطق صدا و سیما داشته باشند، به صدا و سیما پشت کردند حالا صدا و سیما در پلتفرمها و تلویزیونهای خانگی دست از سر آنها و اعمال سانسور و نظرات سختگیرانه خود برنمیدارد .اخیرا شهرام ناظری کنسرت آنلاینی را برگزار کرد که در پلتفرمها و تلویزیونهای اینترنتی پخش شد. نکته جالب درباره این کنسرت آن بود که آلات موسیقی در این برنامه ها سانسور شد، دقیقا سیاستی که صدا و سیما در چهار دهه اخیر در پیش گرفته و موجب رنجش و دوری بخش عظیمی از جامعه هنری از این رسانه شده است. سیدمجتبی محفوظی، نماینده آبادان در مجلس، در نشست علنی (دوشنبه 28 تیر) قوه مقننه و در تشریح سؤال خود از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: چرا وزارت فرهنگ و ارشاد نه توجّهی به فرهنگ دارد و نه هرگونه برنامهای برای ارشاد اسلامی؟ آیا وزارت متبوع، برنامهای برای مهار ولنگاری فوق تصور شبکه نمایش خانگی که در حال حاضر اقدام به گسترش فحشا و عادی سازی آن و نیز ترویج و تبلیغ فرهنگ غربگرایانه کرده است، متصور بوده یا معتقد است این مهم جزو وظایفش نیست؟ مدیر گروه آموزشی روابط عمومی دانشکده خبر، در مورد چبزهای عجیبی که در تلویزیون ایران ممنوع است، در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: در تلویزیون ایران پخش آگهی چایی ریختن مرد برای زن، نشان دادن هر نوع نوشیدنی قرمز، دستکش چرم برای زنان، مرغ بریونی، خوردن ساندویچ و پیتزا، پوشیدن لباس آستین کوتاه ، نشان دادن مرد و زن تنها، نشان دادن دو پسر تنها در منزل» ممنوع است!بیش از ۳۰۰ تن از هنرمندان، پژوهشگران علوم انسانی، نویسندگان، سینماگران و روزنامهنگاران با صدور بیانیهای اعمال سانسور را محکوم کردند.صدها هنرمند، پژوهشگر، نویسنده، سینماگر و روزنامهنگار در بیانیهای اعمال سانسور را محکوم کردند و اینکه هر نقدی به ساختارها «اقدام علیه امنیت ملی» تلقی شود را فاقد «مبنای علمی» و «مغایر حق آزادی بیان و مصداق سانسور» دانستند و یادآور شدند که «سانسور و کنترل محتواست که امنیت ملی را به خطر میاندازد».در این بیانیه امضاکنندگان نسبت به فروپاشی بزرگ اجتماعی ایران هشدار داده و نوشتهاند: در شرایطی که با این همه ناکارآمدی و فسادِ ساختاری روبرو هستیم، چنانچه مقامات ارشد در بدنه نظام، «اصول مهم آزادیهای مدنی» از آن جمله، ازادی بیان را نادیده بگیرند و پیوسته با رویکردی «تمامیتخواهانه» راه هرگونه انتقاد و پرسشگری را به بهانهی اقدام علیه امنیت ملی مسدود کنند، «تصلب و خاماندیشی در قالب جهل مقدس» به نهادینه شدن فساد میانجامد و بیش از پیش موجبات ناامیدی مردم ایران فراهم میشود. بیگمان این همه به فروپاشی بزرگ اجتماعی خواهد انجامید.اولین روزهای وزیر پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اینگونه آغاز شد محمدمهدی اسماعیلی گفت: در این برنامه ۸۳ صفحهای، وضع موجود در حوزههایی همچون هنرهای نمایشی، موسیقی، سینما، کتاب، مطبوعات، فرهنگ عمومی و … توصیف و راهبردها و راهکارهایی ارائه شده است.وضعیت موجود در سینما : عدم برنامهریزی صحیح برای مخاطب سازی و توجه به علاقه مخاطبان، وجود مفاسد در سیستم توزیع در سینما و خارج از سینما، کمبود سالنهای سینما با توجه به پراکندگی جنس و جمعیت، عدم برنامهریزی صحیح برای اکران فیلم در خارج از کشور، بدسلیقگی در شورای پروانه ساخت و شورای پروانه نمایش، تولید فیلمهای ضدارزش، غیر انقلابی و غیراخلاقی با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد، عدم اتخاذ موضع شفاف و برخورد در برابر فعالیت محکومین امنیتی و چهرههای سینمایی همسو با اهداف دشمنان، اثرگذاری زیاد جشنوارههای خارجی بر تولیدات سینمایی داخلی، اعطای کمکهای مالی به تولیدات سینمایی ناهمسو با انقلاب اسلامی و همچنین اعطای کمکهای مالی به خانه سینما که فاقد وجاهت قانونی بوده و معدل فعالیتهای آن در جبهه فرهنگی معارض انقلاب اسلامی دیده میشود، عدم نظارت و رهاسازی ارائه کنندگان فیلم و سریالهای خارجی (VOD)، عدم برخورد با رفتارهای ساختارشکنانه برخی مدیران، وجود سرمایهگذاری مشکوک در تولیدات سینمایی، کارگردان محوری در تولیدات سینمایی، و گفتند که وضعیت کنونی موسیقی ایران موارد زیر را دارد:ـ افزایش هولناک ورود گروه های خارجی افزایش هولناک دارد وفضای غالب برای گونه های وارداتی با حمایت برخی سفارتخانه های بیگانه ایجاد کرده است؛ از موسیقی شریف اقوام حمایت جدی نشده است و مجوز به گونه های ضد تبلیغ موسیقی غربی به ویژه راک و متال داده شده است.در خانه ی موسیقی به عنوان مهم ترین مرکز تولید بحران انحصار ایجاد شده و هنرمندان متعهد و انقلابی در شوراهای موسیقی حضور ندارند.بر آموزشگاههای موسیقی نظارت نیست ومجوز فعالیت به هنرمندان ایرانی ضدارزش ساکن خارج از کشوراعطا میشود و برگزاری رویدادهایی منجر به احیای هنر و هنرمندان پیش از انقلاب اسلامی شده است.اعطای مجوز به گروه های موسیقایی و یا خوانندگان ترکیه ای (که توسط جریان فاسد تهیه کنندگان حاکم بر موسیقی کشور در حال پیگیری است).غالب شدن شبکه فاسدی از تهیه کنندگان بر موسیقی کشور که به راستی علاوه بر ایجاد احساس نیاز کاذب، در فرسایش زبان فارسی و تغییر گنجینه ی واژگان مخاطبین، از بسیاری محرمات و ادبیات مبتذل نیز قبح زدایی کرده و میکنند..بعد ازآن روزهای قیام خوزستان بود و در پی آن درخواستهای پی در پی مردم و هنرمندان به پایان دادن سکوبها و خشونت آغاز شد. در همین روزها بود که بسیاری از فعالین رسانه ای روزنامه نگاران و خبرنگارن معترض و حتی کسانی مثل توماج صالحی و شیدا همدانی دستگیر شدند و اخبار زیادی احضار و بازجویی وجود داشت. حکمت کارگردان مطرح سینمای ایران از توقیف فیلم جدید خود خبر داد: سانسور را نمی پذیرم و خبر توقیف را اعلام می کنم. منیژه حکمت اعلام کرد که وزارت ارشاد دلیل سانسور ۴۰ دقیقه از ۸۰ دقیقه فیلم «۱۹» به کارگردانی او را امضا بیانیههایی در حمایت از «هموطنان مظلوم و محروم» ذکر کرده است. سحر زکریا: به دلیل درخواستم برای واکسیناسیون ممنوع الکارشده ام. سارا معصومی، روزنامه نگار با انتشار ویدئویی از هنرنمایی خانم نجم الدین، نوشت: کلیه تصاویر ساز زدن یاسمین نجمالدین از برنامه «شب آهنگی» به دستور ساترا حذف شد. از اختلاس، ظلم، فساد، زنان و کودکانِ تا کمر خمشده در سطل زباله و گورهای چندطبقه قربانیان بیکفایتی خود نمیترسند اما از صدا و تصویر این زن وحشت دارند.دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از ابلاغ هفت مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی آیت الله رئیسی خبر داد و گفت: ابلاغ «لغو سند یا بیانیه آموزش ۲۰۳۰» یکی دیگر از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است که با همین نگرش مراحل مصوبه ای آن طی شده است. در سند لغو آموزش ۲۰۳۰ آمده است؛ هر نوع سند بین المللی و بالادستی که سیاست های تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع قرار دهد، قابل پذیرش نخواهد بود.فرزاد فرزین خواننده پاپ به دستور ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) ممنوع الکار شد.به گزارش تازه نیوز، بهمن بابازاده، خبرنگار حوزه موسیقی در توییتر نوشت: «با نامه خیلی محرمانه ساترا، فرزاد فرزین در همه پلتفرم ها ممنوع الکار شد.» گفته شده بود که فرزاد فرزین در تمامی پلتفرمها ممنوعالفعالیت شده است ولی با پخش قسمت جدید سریال “ملکه گدایان” با بازی او، حالا مشخص است که مشکل نه با شخص فرزاد فرزین که با تیتراژ سریال “میدان سرخ” به نام “زخم” با صدای اوست.ساترا، نهاد وابسته به صدا و سیما، پخش تبلیغاتی که مشوق خروج ارز باشد را ممنوع کرد.وزارت ارشاد، ناشران دیجیتال را از ذکر نام پلتفرمهای فیلترشده در محصولاتشان منع کردهیئت نظارت بر مطبوعات در جلسه امروز خود، مجوز انتشار روزنامه کلید را لغو کرد. دلیل لغو مجوز این روزنامه، ترسیم طرح خط فقر است که به دست آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و انگشتر وی، شباهت دارد. به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، روزنامه کلید لغو امتیاز شد.دستگیری گردانندگان یک پیج اینستاگرامی ضدامنیتی توسط وزارت اطلاعات بازداشت مریم ابراهیم وند توسط نیروهای امنیتی در تهرانبازداشت امیرعباس آزرم وند توسط نیروهای امنیتی در تهران.ازداشت عباس واحدیان شاهرودی توسط نیروهای امنیتی.وزارت ارشاد عوامل یک نمایش سنتی را به دلیل انتشار ویدیوی تکخوانی بازیگر زن احضار کرد.گزارشی از بازداشت یک خبرنگار به دلیل اطلاع رسانی یک قتل ناموسی. کافه قنادی فرانسه در تهران به دلیل طرح روی جعبه های شیرینی .حذف رشتههای هنر و زبان خارجی از برخی دانشگاههاسریال قبله عالم» توقیف شد.وزیر ارشاد دولت رئیسی چند روز قبل گفته بود آثار نمایشی و فیلمها در ایران از “زن بیحیا” تصویر مثبتی ارائه میکنند. ظاهرا اتفاقی نبود که خبر تعطیلی رشته نمایش در هنرستان دخترانه سوره روز رای اعتماد به همین وزیر اعلام شد. خبر تعطیلی رشته تئاتر در هنرستان دختران سوره (چهارشنبه سوم شهریور) ابتدا از سوی برخی روزنامهنگاران و فعالان هنرهای نمایشی منتشر شد.این هنرستان زیر نظر حوزه هنری، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت میکند و تنها هنرستانی است که دختران میتوانند در آن در رشته نمایش تحصیل کنند. اما نوبت به آقای ضرغامی که زمان اعلام نام ایشان به عنوان وزیر گردشگری موج انتقادات صورت گرفت. به گفته احمد بیغش: مهمترین شاخص و برجستگی برای حوزه گردشگری که امروز یکی از قدرتهای درآمدزایی ملی به شمار میآید، داشتن وجاهت ملی و اعتبار بینالمللی فردی است که میخواهد در مسند وزارت بنشیند؛ این در حالی است که شما نه به جهت ملی، از چهرهای معقول و شایسته برخوردارید و نه فرد خوشنامی در سطح بینالملل هستید؛ لذا تردیدی ندارم که اگر چنین کسی در راس این وزارت قرار بگیرد حوزه گردشگری در حوزه بینالمللی و گردشگری از هم خواهد پاشید.وبعد وزیر گردشگری جمهوری اسلامی که گفته بود: قوانین حفظ حریم پاسارگاد باید تغییر کند تا کشاورزان چاه بزنند! {ولی حریم این امام و آن امام عرب باید محفوظ بماند* وزیر گردشگری جمهوری اسلامی میگوید که مردم پاسارگاد بهدلیل مقبره کوروش نمیتوانند کشاورزی کنند و چاه بزنند.قبر کوروش کبیر، اولین و قدیمیترین مقبره با این ابعاد در جهان است. وجود چنین سرمایه ارزشمند فرهنگی، زمانی ارزش خواهد یافت که متولیان آن، قدرش را بدانند. قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری. متاسفانه فردی به مانند ضرغامی به هیچ عنوان، قدر و ارزش فرهنگی اولین مقبره بر روی کره زمین را نمیداند.در صورت توجه به ظرفیتهای منطقهای، مردم پاسارگاد با درآمد توریسم از کشاورزی بینیاز میشونداین استاد برجسته دانشگاه، تصریح کرد: اگر توجه و اهتمام ویژه و شایسته به ظرفیتهای منطقهای صورت بگیرد، مردم پاسارگاد میتوانند از راه درآمد توریسم که ظرفیت وجود این مقبره و بنای تاریخی و فرهنگی در آن منطقه به یادگار گذاشته از انجام فعالیتهای کشاورزی بینیاز شوند. منتها مشروط بر اینکه، تولیگری در این منطقه بر عهده کسانی باشد که ارزش این میراث ارزشمند فرهنگی را دانسته و درک کنند.
بخش 4. خانم مرضیه مهدیه سخنرانی خود را با موضوع معیشت هنرمندان آغاز کردند: این روزها حال مردم جامعه تعریفی ندارد و همه به یک نوعی با گرانی، کرونا، دغدغههای ذهنی و مسائل دیگر دست و پنجه نرم میکنند و در تلاش هستند تا روز را شب کنند و شب را روز.اهالی هنر هم از این قاعده مستثنا نیستند، کسانی که شاید سال قبل همین روزها با وجود تمام دشواریها مشغول حرفه و عشق خود بودند و از این راه، کم یا زیاد، ارتزاق میکردند، اما حالا ویروس کرونا و برنامه ی مسئولین بی کفایت در مقابله با این ویروس، همین منبع درآمد حد اقلیشان را نیز زمینگیر کرده است.کنسرتها تعطیل است، سینماها هر ازچندگاهی باز میشوند اما بیننده نیست، تئاترها هم تماشاگری که قبلاً داشتند را ندارند. گالریها نیز هر چند سعی میکنند با برگزاری نمایشگاههای مجازی ادامه حیات بدهند اما عملاً رونق گذشته را ندارند. در این بحبوحه هر زمان که حرف از محدودیت میشود اولین جایی که تصمیم میگیرند تعطیل کنند همین سالنهای کنسرت، سینما و تئاتر و گالری ها هستند. همین مسئله صدای اعتراض هنرمندان را بلند کرده است و برخی از هنرمندان به تعطیلیهای مکرر و البته به وضعیت معیشتی متأسفانه بد خود و همکارانشان از گذشته تا مخصوصا این ایام کرونا واکنش نشان دادهاند.این روزها به دلایل بحران معیشتی در عرصه ی هنر مهاجرت برخی از هنرمندان را شاهد هستیم. در زمینه ی موسیقی نیز اگر بخواهیم دقیق شویم.وضعیت هنرمندان عرصه موسیقی واقعاً خوب نیست. در ماههای اخیر به طور مثال مانی رهنما، فرشاد حسامی، هومن نامداری، ایمان جعفری پویان و خیلی از هنرمندان دیگر از کشور رفتهاند که دلیل رفتن برخی از آنها همین مسائل مالی است.نعمتی میگوید: بجز یک سری خوانندگان پاپ که درآمد بالایی دارند و شرکتهای موسیقی روی آنها حساب باز میکنند، اوضاع موسیقی به طور کلی خوب نیست. آهنگسازان، نوازندگان، خوانندگان، گروههای حرفهای و جذاب موسیقی که تجربه گرا هستند و خیلی بر مبنای سلیقه مردم فعالیت نمیکنند، متاسفانه وضعیت مالی مناسبی ندارند. و چه موزیسین های خبره ای که در ایران زندگی میکنند و با نهایت عشق به این عرصه ، به دلایل مشکلات معیشتی از حرفه و علاقه ی خود دست کشیده اند و دست به کار های دیگر زده اند.ایمان جعفری پویان، نوازنده ساکسیفون که اخیراً ویدئوی نوازندگیاش در یکی از خیابانهای ترکیه وایرال شده است صحبت هایی در اینباره کرده و این نوازنده از دردی میگوید که فقط مختص به کرونا نیست و پیش از آن هم بر جامعه موسیقی ما حاکم بوده است. جعفری پویان میگوید: من با خوانندههای زیادی در ایران روی صحنه رفتم. خوانندهای که 35 میلیون تومان دستمزد اش بود، با منت 400 هزار تومان دستمزد نوازنده میداد. وهیچ شخصی در این باره دخالتی نداشت و ما نمیدانستیم یقه ی چه کسی را باید بگیریم؟! من اما در ترکیه با هنرمندان و خوانندههای این کشور همکاری میکنم و دستمزد نوازنده و خواننده نصف نصف است. اینجا آن سیستم بردهداری ایران هرگز اعمال نمیشود و بخاطر همین نوازندهها با عشق کار میکنند. من با آن سیستم کار نکردم و اینجا کنار خیابان ساز میزنم و پول و مخارج را ازدست مردم میگیرم.پیام عزیزی خواننده موسیقی پاپ و موسیقی کردی نیز در مصاحبه ای درباره مشکلات معیشتی برای هنرمندان میگوید: مشکلات اقتصادی امان موزیسینها و خوانندگان را بریده است. اجاره استودیو و تجهیزات تولید آهنگ همه چند برابر و کار برای فعالیت حرفهای خیلی سخت شده است. در این روزها من هم ترجیح میدهم، فعالیت خاصی نکنم و منتظر بمانم تا کمی شرایط بهتر شود.شرایط به گونهای بد شده است که خیلی از خوانندگان و موزیسنها خانه نشین شده اند. علاوه بر این که رمق کار کردن وجود ندارد، برخی پیشنهادی برای تولید ندارند. کنسرتها هم که تعطیل شده و محل کسب درآمد خوانندگان زیادی بسته شده است از این رو امیدواریم زودتر بتوان رنگی از اهمیت و حمایت از طرف مسئولین را دید.به وضعیت هنرمندان محلی نیز اگر نگاهی بیندازیم می بینیم،منبع درآمد برخی از هنرمندان نواحی از طریق هنر آنها است. اکنون که همه چیز تعطیل است، امکان کسب درآمد هم وجود ندارند. برخی از این هنرمندان نیز در جشنها و عروسیها اجرا میکردند که کار این افراد کاملا تعطیل است و وضعیت اصلا خوبی ندارند. گاهی قول کمکهایی به هنرمندان نواحی صورت میگیرد که در نهایت هم اتفاقی رخ نمیدهد.فاجعه در تئاتروضعیت در تئاتر به مراتب سختتر است و در این مدت بیشترین گلایه از سوی هنرمندان این عرصه مطرح شده. وضعیت معیشت بازیگران و هنرمندان تئاتر بدتر از فاجعه است، آنها قبل از کرونا هم دستمزد چندانی نمیگرفتند، اما حالا ماه هاست که علاوه بر نداشتن دستمزد به دلیل دوری از شغل خود افسرده و سرخورده شدهاند. مسئولین فرهنگی ما باید باور کنند که تئاتر صرفا یک سرگرمی نیست، تئاتر یک حرفه و شغل است، افراد از آن ارتزاق میکنند پس نمیتوان به راحتی اولین نشانه تعطیلی را به سوی این هنر گرفت.الهام پاوه نژاد نیز با انتقاد از تعطیلی تئاتر و سینما به ایسنا گفت: تنها صنفی هستیم که مدام تعطیل میشویم در حالیکه همه مشاغل به فعالیت خود ادامه میدهند؛ باشگاهها، آرایشگاهها و … هر یک به طریقی راه فعالیت را مییابند و کسی هم نمیتواند جلوی آنان را بگیرد چون مساله نان شب، شوخی نیست ولی تنها جایی که همیشه زورشان به آن میرسد، تئاتر و سینماست.بخش تولید سینما و تلویزیون در حال فعالیت است ولی تئاتر همین را هم ندارد و رسما در صدر بیچارگیهاست، بدون هیچ تعارفی این همه سال است حق بیمه پرداخت میکنیم. حال در این وضعیت بیمه بیکاری نداریم، هیچ آب باریکهای نیست که در این گرانی وحشتناک کمکحالی باشد.در این وضعیت باید گفت تئاتر تفریح و تفنن نیست که مدام تعطیل شود. بسیاری از بازیگران هستند که تئاتر شغل انهاست و چگونه است که مدام و براحتی آن را تعطیل میکنند. با افزایش روند تعطیلی تئاترها بسیاری از هنرمندان را در هر عرصه ای می بینیم که به شغل های کاذب روی آوردند و با مدارک فوق لیسانس در رشته های تاتر و سینما، هنرهای تجسمی موسیقی و …. برای امرار معاش حتی کارگری را نیز ترجیح میدهند .در دولت یازدهم اصلاً هنرمندان جایی نداشتند و توسط مسئولان اجرایی دیده نمی شدند؛ کسی در این دولت نمی دانست که هنر چیست و هنرمند کیست و به همین دلیل هم هنرمندان شاهد افول روز به روز وضعیت زندگی و معیشتی خود و همکارانشان در رشته های مختلف هنری بودند.در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی نیز، نه تنها فعالیت های هنری رونق نگرفت که با به کارگیری برخی از مدیران غیرمتخصص و بی خرد فعالیت های فرهنگی روز به روز رو به نزول و افول بیشتری رفت و تنها برخی افراد که جزو نزدیکان و یاران و دوستان مدیران فرهنگی بودند مرتب جا برای حضور و فعالیت داشتند.در کشور ما اگر به دو مجموعه بازاریان و هنرمندان نگاه کنید میبینید که بازاریان باوجود نداشتن ادعای فرهنگی اگر در میان شان کسی دچار مشکل شود همه زیر بغلش را میگیرند تا او را از روی زمین بلند کنند اما متاسفانه در بین هنرمندان و در جامعه هنری اگر کسی به مشکلی برخورد کند نه تنها دستش را نمیگیرند بلکه ضربهای هم به ساق پایش میزنند تا از زمین بلند نشود و تمام این ها از رونق بی هنریست… از برکناری هنر واقعیست و افرادی که بویی از هنر نبرده اند با داشتن پارتی و پرداخت پول وارد این عرصه شدند، نقش پررنگی گرفتند و چهره ی هنر را تیره و تار کرده اند.متأسفانه مسئولان کشور و به خصوص مسئولان دولت یازدهم هرگز به این باور نرسیده اند که هنرمندان با هنرشان می توانند با تمامی دنیا ارتباط برقرار کنند و اهداف کلان کشور در تمامی حوزه ها را از طریق تولید آثار فرهنگی و هنری پیگیری کنند؛ متأسفانه کمتر شخصی است که به هنر و هنرمند باور و ایمان راسخ داشته باشد و همین نکته ما را از سایر کشورها عقب انداخته است چرا که ما در اغلب کشورهای پیشرفته دنیا شاهد آن هستیم که به هنر و هنرمند توجه جدی ویژه دارند و بخش عظیمی از سرمایه های کشورشان را برای تولید آثار فرهنگی و هنری اختصاص می دهند چرا که از کارکرد هنر در بین جوامع مطلع شده اند.و اما در ایران امروز با این سیستمی که پیش گرفته اند رشد چشمگیر هنرمندان حکومتی و کاهش تعداد هنرمندان واقعی را شاهد هستیم و جدا از تمام این مسائل تاثیر منفی ای که در جامعه به جا میماند قابل تفکر است. در هر زمینه ای از هنر هنرمندان هیچگاه چشمداشتی به دستمزد خود ندارند و همه از علاقه و عشق خود بدون چشم داشت مادی برای هنر تلاش میکنند اما نبود حمایت ، مشکلات مالی، ناتوانی در کسب درامد و… باعث شده تا هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ روحی تحت فشار قرار گیرند.برخی متصورند که پول همه بازیگران و عوامل پشت صحنه فیلمها و سریالها از پارو بالا میرود، اما واقعیت برای اکثر بازیگران تازه وارد یا حتی قدیمی تر چیز دیگری است. بازیگرانی را تصور کنید که هر سال یک یا دو نقش فرعی بازی میکردند و حداقل درآمد فیلمها به آنها اختصاص داده میشد. آنها اکنون با کم شدن تولیدات سینمایی، که اگر وضع کرونا به همین شکل پیش برود این روند ادامه خواهد داشت، عملاً دیگر درآمدی ندارند. خودشان میگویند تمام عمرشان را برای بازیگری گذاشتهاند و کار دیگری هم جز آن بلند نیستند.رضا ناجی که اتفاقاً یکی از مهمترین جوایز بینالمللی را هم برای سینمای ایران به ارمغان آورده یکی از همین افراد است که میگوید یک سال و نیم است درآمدی کسب نکرده است. این کمدین اتفاقاً در حال مبارزه با بیماری سرطان نیز هست و با مشکلات معیشتی بسیاری در این مدت دست و پنجه نرم میکند.او همچنین میگوید : خیلی خوشحالم که به من احترام میگذارند، اما خرس برلین و دریافت جایزه، شکم اعضای خانواده را سیر نمیکند و پول نمیشود.وضع هنرمندان تجسمی چگونه است؟با افزایش دیوانه وار قیمت رنگ، بوم و قرار گرفتن واردات متریال های خلق آثار هنری در فهرست لوازم لوکس(!) طیفی وسیع و گسترده ای از نقاشان جوان دیگر حتی توان خلق یک نقاشی را هم ندارند و در بین این همه مخارجی که برای گسترش هنرشان وجود دارد تقریبا راه در آمد انها نیز به صفر درصد رسیده و حمایتی نیز از سمت هیچ ارگانی به آنها نمیرسد. هر روزه تعداد نقاشان، خطاطان، عکاسان و … که تبهر زیادی در کارشان دارند رو به افزایش است و خیلی از آنها سواد بالایی در این زمینه نیز دارند. ولی همچین افرادی در فضایی که حمایت و پشتوانه وجود ندارد و از طرفی خودشان از آنچه دارند باید برای ادامه ی راه خود استفاده کنند ، چگونه میتوانند دنیای هنری خود را حفظ کنند و در این حیطه فعالیت کنند؟ امروزه برگزاری یک نمایشگاه برای فروش هنرهای تجسمی هنرمندان نیاز به پشتوانه ی مالی زیادی دارد! و علاوه بر آن هزاران مسیر را باید طی کرد که مجوز و اسپانسر پیدا بشود تا بتوان نمایشگاهی برپا کرد … و در اخر مردمی به سراغ این نمایشگاه ها می آیند که دیگر مثل گذشته توان خرید ندارند و فروش این گونه هنر ها کم رنگ شده است… و با تمام این تفاسیر هنرمند اشتیاق خود را برای ادامه ی مسیر از دست میدهد…این است که رفته رفته هنرمندان واقعی کنار میروند و هنر شخصیت اصلی خود را از دست میدهد… و جدا از ضربه ای که به جامعه و فرهنگ این سرزمین میخورد مغزهایی میماند سرشار از ذوق و استعداد هنری که گوشه ای خاک میخورد و در مشاغل کاذب استفاده میشود…بسیاری از شریف ترین ، باسواد ترین و هنرمندترین هنرمندان هر کدارم در گوشه گوشه ی این مملکت در فقر و بی سر و صدا دار فانی را وداع گفتند و بعد از انها نامشان جاودان شد ولی هیچکس به طور واقعی نفهمید بر آنها قبل از مرگ چه گذشت … شوربختانه روزگار همه اهالی فرهنگ و هنر صعب العبور شده و رنگی به رخسار نویسنده تا موزیسین نمانده است.به امید اتمام مشکلات معیشتی جامعه ی هنری ، تمامی جوامع و تمام مردم سرزمینمان.
بخش 5. خانم تی تی خطی سخنرانی خود را با موضوع آثارباستانی ایران آغاز کردند: میراث فرهنگی ،بناهای تاریخی، اثار نیاکان و یا هر اسم دیگری که در حال حاضر در معرض تخریب قرار گرفتند.حجم تخریبها بسیار گسترده است و به طور مداوم اتفاق می افتد و موارد آن قابل شمارش نیستند که حتی ابراز نگرانی و تلاش فعالان و متخصصان حوزه میراث به مسئولان دستگاههای اجرایی بی فایده است.با وجود گستردگی تخریب اثار باستانی ،به نظر میرسد ان طوری که باید کسی برای انها اهمیتی قائل نیست.شاید بهتر است در ابتدا بدانیم چرا اثار باستانی مهم است.اثار باستانی ایران فقط تاریخ نیست بلکه شناسنامه ایران است و اگر از این اثار نگهداری نشود نسل اینده ی ما بی هویت خواهد بود .به نظر خیلی از دوستدارن میراث فرهنگی، بعد از انقلاب اسلامی در ایران ،حفظ اثار باستانی از اهمیت کمی برخوردار بود و فرعی تلقی میشد .به خصوص در سالهای اول انقلاب ،نه تنها به این اثار بی توجهی میشد بلکه بعضی از انقلابیون تحت عنوان اثار دوران طاغوت، سعی در نابودی انها داشتند . مثل تخریب مقبره رضاه شاه با هدایت خلخالی که منجربه نابودی کامل این بنا شد با همین تصور از مقابله با تاریخ گذشته ،عده ای هم در اوایل انقلاب برای تخریب تخت جمشید راهی شیراز شدند که به همت نصرت الله امینی شهردار سابق و با همکاری و مقاومت مردم از این فاجعه جلوگیری شد.اما در مورد تخریب مقبره رضا شاه ،ظاهرا خلخالی تنها نبود و در خاطراتش میگوید که نابودی ارامگاه رضا شاه به دستور خمینی صورت گرفت .پس حمله وی به تخت جمشید و بعد از ان قرار بوده است به پاسارگاد و ارامگاه فردوسی برسد با اگاهی و اجازه خمینی بوده است.بخش بزرگی از ارگ تاریخی تبریز در سال ۱۳۶۰ توسط امام جمعه وقت شهر ایت اله ملکوتی تخریب شد.همینطور قبرستان مسیحیان و بهاییان و مسجد سنی ها در مشهد که به مسجد شیخ فیض معروف بود ،در سال ۱۳۷۲ رخ داد و نمونه دیگر ،حسینیه دراویش قم که در سال ۱۳۸۴ توسط نیروهای امنیتی تخریب شد.تا به حال چندین بار به مجسمه فردوسی در شهرهای مشهد و قزوین و تهران حمله کردند و در مقابل مقاومت مردم عقب نشسته اند و طبق معمول تکذیب کردند.اگر نظام سیاسی بعد از انقلاب اصولا در تضاد با حفظ بناهای تاریخی بوده پس اساسا سازمانهایی مثل میراث فرهنگی که برای حفظ این بناها تاسیس شدند ،چه کاری انجام میدهند .بعد از انقلاب سازمان مرمت اثار که مسئول حفاظت از اثار بود منحل شد و اقدامات حفاظتی تا مدتها متولی مشخصی نداشت،وقتی شور انقلابی اوایل انقلاب برای نابودی اثار تاریخی فروکش کرد ،تدریجا نیروهایی که بر خلاف جریان غالب برای حفظ اثار تاریخی تلاش میکردند ،بنای یک سازمان مستقل میراث فرهنگی را از سال ۱۳۶۴ گذاشتندالبته تا این اتفاق بیفتد و قوانینی تصویب شود ،خیلی از اثار تخریب و حتی غارت شدند.بسیاری از اثار تاریخی ایران در حراجی ها و نمایشگاههای خارج کشور سر در آوردند.اما سازمان میراث فرهنگی بعد از تاسیس ،برای خفظ این اثار چه کرده اند.در اساسنامه این سازمان بخشهای مختلفی از جمله تحقیق و کشف اثار ،تعیین حدود و حریم و حفظ و مرمت ذکر شده است و همه این وظایف به ثبت اثر با عنوان یک اثر ملی بستگی دارد.ثبت اثار امکان حمایتهای قانونی بعدی سازمان میراث فرهنگی مثل حفاظت یا مرمت ان را ایجاد میکند،در حال حاضر حدودا سی و دو هزار اثر تاریخی به ثبت ملی رسیده اما این رقم بخش بسیار کوچکی از اثاری ست که در کشور وجود دارد.باستان شناسان تخمین زدند که نزدیک به هشتصد هزار تا یک میلیون مکان ،بنا ،سایت و محوطه تاریخی داریم ایران یک کشور موزه است.بنابراین فقط حدود سه درصد از کل اثار تاریخی ما ثبت شده و این به معنای ان است که تنها سه درصد از اثار تاریخی ما حفاظت میشوند؟ خیربه گفته معاونت میراث فرهنگی از همان میزان اثار ثبت شده ، فقط شش درصد حریم حفاظت شده دارند ، بنابراین تا حفاظت از اثار تاریخی ایران فاصله خیلی زیادی داریم یکی از کارهایی که سازمان میراث فرهنگی کرده ،ثبت اثار تاریخی در لیست حمایتی یونسکو است که تا الان ۲۱ اثر تاریخی ایران در این لیست قرار داردکه این کار باعث ایجاد حمایتهایی برای کشورهای عضو خواهد شد.روند ثبت این اثار که یک سال قبل از انقلاب اغاز شده بود با انقلاب و بی توجهی های مسئولین جمهوری اسلامی متوقف شد 24 سال طول کشید تا مسئولان متوجه اهمیت این مسئله شدند و در سال دوهزار و هفت مجددا روند ثبت اثار در یونسکو را شروع کردند.اما با کندی این روند در یونسکو و انبوه اثاری که در ایران نیاز به ثبت و حمایت دارند ،در خوشبینانه ترین حالت باید تا پنجاه سال دیگر صبر کنیم.اما ایا این اقدامات مشکل حفاظت را حل میکند؟و این در حالی صورت میپذیرد که جمهوری اسلامی طبق منشور اتن و منشور کنوانسیون لاهه و منشور بارسلونا دست به حفاظت و مرمت بزند و میراث فرهنگی باید اطلاعات مناسب و کافی نسبت به هر بنای تاریخی جمع اوری کند و نقص ها و ضعف ها و نیازها گزارش داده شود تا یونسکو طبق قوانین خود در این جهت کمک رسانی کند.پس با این حساب بیشتر اثار باستانی در معرض اسیب و تخریب قرار دارند و بیشترین مشکلی که ذکر میشود مشکلات مالی است و بهانه مسئولان این است که میزان اثاری که باید نگهداری شود بسیار زیاد است .ترمیم اثار باستانی در همه جای دنیا هزینه های سنگینی بر دوش دولت میگذارد،اما در ایران با انهمه اثار باستانی چنین هزینه های اختصاص داده نمیشود و تازه بناها را به امان خدا رها میکند تا باد و باران انها را تخریب کند.شاید اگر این اثار باستانی در کشور پیشرفته بود ،هزینه های کلانی هم برای نگهداری ان اختصاص داده میشد.در مجموعه سازمانهایی که از دولت بودجه میگیرند ،بودجه سازمان میراث فرهنگی کمتر از سازمان تبلیغات اسلامی است و دولت بیشتر از دو برابر این بودجه را در اختیار مرکز خدمات حوزه علمیه میگذارد و این نگاه در بودجه های دولتی به معنای تایید ان است که اساسا اثار تاریخی برای جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد.جمهوری اسلامی نه تنها حافظ اثار فرهنگی ایران نیست بلکه دشمن ان است و این دشمنی برای پایمال کردن هویت ایران است تا تاریخ ایران فقط پس از اسلام وانمود شود.
بخش 6. آقای مهدی گلسفیدی در بخش فرهنگی کتاب «شورشیان آرمانخواه: ناکامی چپ در ایران» را معرفی کردند:کتاب معرفی شده نوشته دکتر مازیار بهروزوترجمه مهدی پرتوی است.این یک گزارش مستند ازتاریخ جنبش چپ مارکسیستی در ایران طی سالهای 1320 تا 1362 .نویسنده دراین نوشته ها تلاش دارد که یک گزارش از فرایند جنبشهای چپ و فراز و نشیبها تهیه کند و علاوه بر این دلایل ناکامی های این جنبش را در ایران بررسی کند.این کتاب بیان چگونگی شکل گیری نحوه فعالیت و علل و عوامل شکست و ناکامی جنبش چپ در غالب تشکل ها و سازمان ها با ایدئولوژی ها یی مربوط به مارکس بوده در ایران است. البته نویسنده نیم نگاهی هم به فعالیتهایی که در چهار چوب حزب کمونیسم ایران و همچنین 53 نفری که در طول دهه های اول و دوم قرنی که سپری شد جانشان را دادند دارد.آقای بهروز استاد یار دانشگاه ایالت سانفرانسیکو است فرزند جهانگیر بهروز است که در سالهای پیش از کودتای 28 مرداد 1332 عضو حزب توده ایران بوده است. یک سری از عوامل ناکامی ساخت طبقات اجتماعی وموقعیت سیاسی وابستگی سیاسی و ضعف تئوریک در ایران بوده است.این کتاب دارای چهار فصل است.یک بخش کوچک این کتاب مخالفت فدائیان با جمهوری اسلامی محدوده مستقیم تلاش آنها برای برخورد آنها با مسائل اجتماعی با شعارها و سیاست های تند از یک سو و حرکت جمهوری اسلامی برای تثبیت قدرت خود از سوی دیگراست.
بخش7 : بحث آزاد با موضوع حق حیات (ماده3 اعلامیه جهانی حقوق بشر) آغاز گردید:پس از مشاهده یک فیلم به نام بیا نوازشم کن که شخصی را نشان میدهد که در یک گالری اسلحه به مردم می دهد و از آنها میخواهد که به وی شلیک کنند.خانم دژم بخش حیرت آور هنر را در مرز عملی که با مرز اخلاق و انسانیت مماس میشودبیان کردند.وقتی مسائلی مثل دفاع از وطن یا دفاع ازناموس پیش می آید تکلیف کسانی که در این مورد انسانها را کشته اند چه می شود.در کل با ماهیت کشتار مشکل وجود دارد و جنگ و خونریزی نباید باشد.آقای گلسفیدی در این مورد که انسانها حتی از یک شوخی ممکن است به سمت خشونت و حتی کشتن شخصی بروند صحبت کردندو گفتند که در یک کلاس یگ گروه ظالم بودند و یک گروه مظلوم و گروه ظالم تا جایی پیش می رفت که با باتوم گروه مظلوم را بزند در طی زدن من به آنها فریز می دادم و ثابت می شدند.و بعد جای آنها رو عوض میکردم و دقیقا همان رفتار را گروه مظلوم با گروه ظالم انجام می دادند.خانم بیرجندی عمل خشونت و کشتار را بسیار ناراحت کننده عنوان کردند و گفتند جنگ بین انسانها نیست و بین دولتمردان است که مردم را با تشویق به دفاع از کشور به جنگ و کشتار وا میدارند.وحتی در قیام آبان 98 افرادی که مردم کشورو هموطن خود را به گلوله بستند چگونه شستشوی مغزی داده شده بودند که توانستد حتی دانش آموزان زیر سن را بکشند.آقای منیری تجربه شخصی خود را اعلام کردند که در زمان حال نمیتوانند تصمیاتی که در گذشته گرفته بودند را درک کنند و این که در طول دوران سربازی آنقدر شرایط به من سخت گذشته بود که من حتی به خودکشی هم فکرکردم.اگرما رفتار افراد را درک نمیکنیم دلیل برغیرمنطقی بودن آن رفتار نیست زیرا در موقعیت ها و شرایط خاص انسانها تصمیماتی میگیرند که شاید بعدها حتی خود نتوانند آن را درک کنند.نتیجه این بحث این بود که انسانها قابل پیش بینی نیستند و شاید هرفردی که عنوان میکند که نمیتواند اعمال خشونت کند یا جان انسانی را بگیرد در شرایطی مجبور به انجام آن حتی به عنوان دفاع از خود شود.
در پایان خانم ستاره دژم مسئول جلسه ضمن تشکر از اعضا و مهمانان و منشی جلسه خانم سمانه بیرجندی، ضبط صدا و تدوین: آقای مصطفی منیری و ادمین ها : آقای مهدی گلسفیدی و خانم پریسا سخایی و خانم مرضیه مهدیه ختم جلسه را در ساعت21:00 به وقت اروپای مرکزی اعلام کردند.
جلسه سخنرانی کمیته جوان و دانشجو نوامبر۲۰۲۱
آزاد بهرامی
در روز یکشنبه مورخ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۱ ساعت ۱۶:۰۰ به وقت اروپای مرکزی با حضوراعضای کمیته دفاع از جوان ودانشجو و جمعی از فعالین کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در فضای مجازی زووم، یوتیوب و اپلیکیشن کانون( پخش مستقیم از تلویزیون) برگزار گردید. در ابتدای نشست مسئول جلسه آقای مهدی افشارزاده، ضمن خوش آمد گویی خیرمقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان و موضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمود.
بخش ۱: خانم هستی عبدالهی اصل، گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران در آبان ماه ۱۴۰۰ را مطرح کردند: علیرضا گلیپور، زندانی بیمار علیرغم وخامت حال و تایید پزشکان مبنی بر عدم تحمل حبس، کماکان در زندان اوبن به سر می برد. آقای گلی پور از بیماریهای متعددی ازجمله، گوارش، ریه و تشنج رنج میبرد. وی نهمین سال دوارن محکومیت خود را در این زندان سپری می کند. سهیلا حجاب، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین به زندان سنندج تبعید شد.به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سهیلا حجاب، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین، به زندان سنندج تعبید شد.گفته میشود که انتقال این زندانی سیاسی بصورت خشونت آمیز صورت گرفته است. میلاد ارسنجانی، زندانی سیاسی سابق روز دوشنبه ۲۴ آبانماه به زندان تهران بزرگ منتقل شد. آقای ارسنجانی پیشتر در تاریخ ۱۲ آبانماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود. یکشنبه ۲۳ آبان ماه، چهار شهروند از اهالی شهرستان سنندج، توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت شدند. همچنین آرام مرادیان دیگر شهروند اهل شهرستان سنندج پس از حضور در دادگاه انقلاب بازداشت شد. شاهین برزگر، شهروند ساکن تبریز، توسط شعبه ۱۱۱ دادگاه کیفری دو تبریز به تحمل ۹۱ روز حبس و جزای نقدی محکوم شد. بر اساس حکم صادره ۵۰ روز از مجازات حبس وی به مدت ۲ سال به حالت تعلیق درآمده است.
بخش ۲: خانم سمانه بیرجندی، بررسی کنوانسیون منطقه ای تایید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را مطرح کردند: شش کنوانسیون در خصوص تائید و به رسمیت شناختن مدارک و گواهی نامه های آموزش عالی که با حمایت یونسکو به تصویب رسیده اند، به اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بر می گردد. شش سند هنجارساز برای اعتباربخشی و قانونمند سازی ارزیابی تحصیلات و مدارک کسب شده در حوزه آموزش عالی به تصویب رسید که اولین آن ها، کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب( ژوئن ۱۹۷۵) بود. متعاقب آن، پنج کنوانسیون مشابه که همه نقاط جهان را در بر می گرفت ظرف ده سال به تصویب رسید. کنوانسیون بین المللی درخصوص تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در کشورهای غربی و اروپایی واقع در حوزه دریای مدیترانه ( کنوانسیون مدیترانه ۱۹۷۶)، کشورهای عربی (۱۹۷۸)، اروپا(۱۹۷۹)، آفریقا(۱۹۸۱)، و آسیا و اقیانوسیه (۱۹۸۳).کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه، در جریان کنفرانس بین المللی کشورها که در شانزدهم دسامبر ۱۹۸۳ در بانکوک تایلند برگزار شد، به تصویب رسید. هدف از این کنوانسیون، تضمین به رسمیت شناختن هر چه بیشتر مدارک و مدارج آموزش عالی، با توجه به تنوع فراوان نظام های آموزشی منطقه آسیا و اقیانوسیه و غنای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، فلسفی، مذهبی و اقتصادی این منطقه است.از سال ۱۹۸۳، تغییرات چشمگیری در آموزش عالی اتفاق افتاد. تغییراتی از قبیل رشد تصاعدی تامین کنندگان آموزش عالی خصوصی و دولتی، افزایش ارائه دهندگان خدمات آموزش عالی فرامرزی، افزایش فناوری اطلاعات و ارتباطات و افزایش تقاضا برای آموزش عالی که به شکل چشمگیری به بروز عوامل یادشده همچنین به تغییر در سطح توانمندی های کسب شده از طریق آموزش از راه دور، تمرکز بیشتر بر تضمین کیفیت، ایجاد و توسعه چارچوب های ملی کیفیت بخشی، ترویج یادگیری مادام العمر و توسعه ابزارهایی برای سنجش دستاوردهای یادگیری، منجر شده اند.این عوامل موجب فشار مضاعف بر کشورها شد تا تضمین شود که صلاحیت و مدرک کسب شده در یک کشور درکشورهای دیگر هم به رسمیت شناخته شود و این امر بر ضرورت بازبینی کنوانسیون های مرتبط برای ادغام عوامل ذکر شده در آن ها افزود. بر این اساس، توصیه شد که کنوانسیون ۱۹۸۳ منطقه آسیا و اقیانوسیه در نهمین نشست منطقه ای کمیته که در تاریخ ۲۲ تا ۲۳ می ۲۰۰۷ در کره برگزار شد، بازبینی شود.فرآیند بازبینی:به دنبال توصیه های نهمین نشست کمیته منطقه ای، یک گروه کاری تشکیل شد که فرآیندی را برای بازبینی (کنوانسیون) تعریف کرد. راهبری این گروه کاری و فرآیند یادشده به عهده یک گروه کاری تخصصی گذاشته شد که این گروه راهبر از کمک های دو مشاور بهره می گرفت.اهداف کنوانسیون منطقه ای آسیا و اقیانوسیه به شرح زیر بودند-تسهیل استقرار سازوکارهایی برای به رسمیت شناختن تحرک دانشگاهی، به عنوان راهبردی مهم برای ترویج تفاهم متقابل و انسجام در منطقه آسیا و اقیانوسیه.-تقویت هویت فرهنگی با هدف دستیابی به همکاری های موثر منطقه ای در حوزه آموزش عالی.- به رسمیت شناختن ماهیت بی نظیر و تنوع برنامه های دانشگاهی ارائه شده درکشورهای مختلف منطقه و توجه به پیچیدگی ها در مقایسه با توانمندی ها و قابلیت های کسب شده برای ترویج یادگیری مادام العمر.در صد وهشتاد و یکمین نشست شورای اجرایی یونسکو( ۱۴ تا ۳۰ آوریل ۲۰۰۹)، موضوع بازبینی کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ در تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی آسیا و اقیانوسیه، مورد بررسی قرارگرفت و در نهایت تصویب شد.پیش نویس کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده در اختیار دهمین نشست کمیته منطقه ای قرار گرفت. این کمیته با اصلاحاتی جزئی، مفاد پیش نویس را پذیرفت و توصیه کرد که پیش نویس فوق به کنفرانس عمومی سال ۲۰۰۹ یونسکو تسلیم شود. در این راستا، و در سی و پنجمین کنفرانس عمومی یونسکو تصمیم گرفته شد یک کنفرانس با مشارکت کشورهای منطقه برای بررسی و تصویب اصلاحیه های ارائه شده بر کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ در تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه، در دوره دو ساله ۲۰۱۱-۲۰۱۰ برگزار شود.کنوانسیون بازبینی شده:کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه در بازبینی ها، بر موارد زیر تاکید دارند:توانمندی های مسئولین، اصول پایه مربوط به ارزیابی مدارک و مدارج، دوره های تحصیل، به رسمیت شناختن مدارک و گواهینامه های پناهندگان، به رسمیت شناختن مدارک و توانمندی های افراد دور از وطن ( به نوعی پناهنده) و اطلاعاتی در مورد ارزیابی موسسه ها و برنامه های آموزش عالی و سازوکارهای اجرایی آن. این بازبینی مستلزم شفافیت و ارائه اطلاعات موثق در مورد به رسمیت شناختن گواهینامه ها و صلاحیت ها و تضمین کیفیت است. علاوه بر این، بازبینی کنوانسیون به کشورهای منطقه این امکان را خواهد داد تا آثار جهانی شدن را بر آموزش عالی در حوزه آسیا و اقیانوسیه بررسی کنند و راه حلی موثر برای رویارویی با آن بیابند.دولت های عضو یونسکو در منطقه آسیا و اقیانوسیه ( ۴۸ کشور)، به علاوه دو عضو وابسته- به شکل خودکار- مجاز به تصویب و امضا و مشارکت در کنوانسیون فوق هستند. در حال حاضر، تنها ۲۱ کشور عضو به کنوانسیون ملحق شده و آن را امضاء کرده اند و باقی مانده این کشورها در انتظار اصلاحاتی از کنوانسیون هستند که بار حقوقی کمتری برای کشورها ایجاد کند.در واقع، کنوانسیون بازبینی شده منطقه آسیا و اقیانوسیه، چارچوبی حقوقی است که رهنمودهای کلی برای تسهیل همکاری های منطقه ای در مورد تائید و به رسمیت شناختن تحصیلات و مدارک از طریق سازوکارهای ملی، دوجانبه، زیرمنطقه ای و منطقه ای که هم اکنون موجود هستند و در اصل برای این منظور تدوین شده اند، ارائه می کند. چنین تصور می شود که کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده آسیا و اقیانوسیه، ابزاری پویا است که باید متعاقب تحولاتی که در آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه و در سطح بین المللی رخ داده است، اصلاح شود.ارتباط کنوانسیون حاضر با کنوانسیون منطقه ای ۱۹۸۳ماده ۴٫ ۱۰، از کنوانسیون منطقه ای بازبینی شده، بیانگر ارتباط میان این کنوانسیون و کنوانسیون قبلی یونسکو در مورد به رسمیت شناختن مدارک کسب شده آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه (۱۹۸۳) است. در بند یادشده، عملکرد کنوانسیون بازبینی شده، به عنوان یک کنوانسیون جایگزین تعریف شده است. به این معنی که هر یک از اعضای کنوانسیون حاضر از کاربرد کنوانسیون ۱۹۸۳ که عضو آن بوده است انصراف داده، اما مجاز است این کار را فقط در قبال سایر کشورهای الحاقی به کنوانسیون حاضر انجام دهد. اعضای کنوانسیون ۱۹۸۳ فقط در قبال کشورهایی که عضو کنوانسیون ۱۹۸۳ بوده اند، متعهد به اجرای مفاد کنوانسیون هستند، اما هیچ تعهدی نسبت به اجرای کنوانسیون ۱۹۸۳ در قبال کشورهای عضو کنوانسیون بازبینی شده جدید، ندارند. بنابراین هر چه بر تعداد کشورهای الحاقی به کنوانسیون بازبینی شده افزوده شود، به همان اندازه کنوانسیون ۱۹۸۳ کمتر اجرا می شود. امید است که به مرور زمان، کنوانسیون بازبینی شده جایگزین کنوانسیون ۱۹۸۳ شود. علاوه بر این، اعضای کنوانسیون بازبینی شده از عضویت در کنوانسیون ۱۹۸۳ پرهیز می کنند.کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیاو اقیانوسیه. تحت تاثیر اراده ای مشترک مبنی بر تقویت روابط اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و جغرافیایی میان خود:با یادآوری آنچه که در اساسنامه یونسکو آمده است، ” هدف از ( تاسیس) سازمان یونسکو مشارکت در برقراری صلح و امنیت میان ملت ها از طریق ترویج همکاری های علمی، فرهنگی و آموزشی میان آنان است” با به رسمیت شناختن تنوع وسیع و پر اهمیت موجود در سنت ها، نظام ها و ارزش های آموزشی منطقه آسیا و اقیانوسیه؛با قبول این مطلب که تنوع فرهنگ ها و نظام های آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه، منبعی استثنائی است؛ با ایجاد تعهد برای تقویت و گسترش همکاری های میان خود به منظور استفاده بهینه از پتانسیل های انسانی به منظور کمک به پیشرفت دانش و همچنین با هدف بهبود مداوم کیفیت آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه؛ با امید به لزوم توانمند سازی مردم منطقه آسیا و اقیانوسیه برای بهره برداری هر چه بهتر و کامل تر از منابع فرهنگی منطقه از طریق تسهیل دسترسی مردم کشورهای عضو کنوانسیون، به ویژه دانش آموزان، دانش جویان و دانشگاهیان به منابع آموزشی سایر کشورهای عضو کنوانسیون، با رعایت و احترام خاص به قوانین و مقررات ملی کشورها؛ با اعتقاد به اینکه در چارچوب همکاری هایی از نوع یادشده، به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج اخذ شده در آموزش عالی، امکان تحرک راحت تر و آزادتر را برای دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاهیان فراهم می سازد؛ با تمایل به ترویج همکاری های پویای بین المللی در سطح جهانی با کشورهای عضو و سایر کنوانسیون های (مرتبط) منطقه ای یونسکو؛ با آگاهی بر اینکه از زمان تصویب این کنوانسیون ها، تغییرات گسترده ای که در آموزش عالی منطقه آسیا و اقیانوسیه صورت گرفته، منجر به تفاوت های بسیاری در درون و میان نظام های ملی شده است که ضرورت همساز نمودن اسناد و اقدامات حقوقی با تحولات صورت گرفته را مطرح می سازد؛ با آگاهی از ضرورت یافتن راه حل های مشترک برای چالش هایی که در عمل، در فرآیند به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج اخذ شده در مقطع آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه پیش می آید؛ با آگاهی از لزوم بهبود روش های جاری ارزیابی مدارک، مدارج و تحصیلات به منظور شفاف سازی هرچه بیشتر و همساز نمودن این روش ها با وضعیت جاری حاکم بر آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه؛ با توجه به این که به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک، گواهی نامه های تحصیلی و مدارج اخذ شده در یکی از کشورهای عضو کنوانسیون، توسط همه کشورهای عضو، عاملی مهم در ترویج تحرک دانشگاهی بین اعضای کنوانسیون به شمار می آید. با احترام به حق هر یک از کشورهای عضو برای ایجاد و پیشنهاد نظامی برای سنجش کیفیت و با احترام به خود مختاری موسسه های آموزش عالی در این کشورها؛ بر موارد زیر به توافق رسیدند: بخش ا. تعریف مفاهیم ماده ۱:تعریف واژگان در این کنوانسیون به شرح زیر است:کنوانسیون ۱۹۸۳ کنوانسیون منطقه ای تائید و به رسمیت شناختن مدارک تحصیلی آموزش عالی در منطقه آسیا و اقیانوسیه (مصوب بانکوک در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۳، از سری پیمان نامه های سازمان ملل به شماره ۳۲۰۲۱) دسترسی ( به آموزش عالی)حق کاندیداهای واجد شرایط برای ارائه درخواست و درنظر گرفته شدن برای پذیرش در دوره های آموزش عالی.اعتبارسنجی:فرآیند ارزیابی که به موجب آن یک برنامه یا یک موسسه آموزش عالی، به عنوان برنامه یا موسسه ای که دارای استانداردهای مناسب است، به رسمیت شناخته می شود.ارزیابی ( برنامه ها یا موسسه ها) فرآیند تعیین کیفیت آموزشی یک موسسه آموزش عالی و یا برنامه های آموزش عالی.ارزیابی مدارک و قابلیت ها ی فردی: تائید کتبی یا ارزیابی قابلیت ها و توانمندی های کسب شده توسط افراد در خارج از کشور ازطرف منبعی ذیصلاح.منبع ارزیابی ذیصلاح .ارگانی دولتی یا غیر دولتی که به طور رسمی به عنوان مسئول تصمیم گیری در مورد به رسمیت شناختن مدارک، قابلیت ها و توانمندی های کسب شده در خارج از کشور، انتخاب شده است.بخش های مختلف کشور عضوارگان های دولتی یا خصوصی در سطح ملی، استانی، فدرال یا منطقه ای که برای تصمیم گیری در خصوص به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت ها، ذیصلاح هستند.شرایط عمومی دسترسی به آموزش عالیشرایطی که باید در هر حالتی برای دسترسی به آموزش عالی عملی شوند و وجود داشته باشند.آموزش عالی:مقطعی از تحصیل به شکل آموزش یا پژوهش که پس از دوره متوسطه، انجام می شود و مسئولین کشور عضو، آن را متعلق به نظام آموزش عالی آن کشور می دانند.موسسه آموزش عالی:مکان و تشکیلاتی که در آن آموزش عالی ارائه می شود.برنامه آموزش عالی:برنامه ای تحصیلی که به تشخیص مسئولین مرتبط کشور عضو، متعلق به نظام آموزش عالی آن کشور است و تکمیل و به پایان رساندن آن به منزله کسب مدارک و قابلیت های آموزش عالی برای دانشجو است.گواهینامه و مدرک آموزش عالی:هرگونه درجه، مدرک و یا گواهی نامه ( تحصیلی) صادر شده از طرف یک موسسه آموزش عالی در تائید اتمام و تکمیل موفقیت آمیز یک برنامه آموزش عالی.واژه ای لاتین و در اینجا به معنی” با توجه به تفاوت های مربوط”.توضیح مترجم: این واژه در لغت به معنی” با تغییراتی”، ” کمابیش” یا ” به نسبت” است.)مهارت ها، مدارک و گواهینامه های غیر سنتی روشی برای کسب مدارک و قابلیت های آموزش عالی که لزوما از طریق شرایط عمومی آموزش عالی کسب نمی شود، مانند روش های نیمه وقت، روش های مختلط، برنامه هایی که به کسب مدرک منجر نمی شود و برنامه های پلکانی.دوره تحصیل هر جزئی از یک برنامه آموزش عالی که ارزیابی و مستند سازی شده باشد و با وجود اینکه خود یک برنامه کامل تحصیلی نیست، به تنهایی نمایانگر کسب دانش یا مهارتی چشمگیر باشد مدارک و قابلیت هایی که دسترسی به آموزش عالی را ممکن می سازند.ماده۱- کشورهای عضوی که مسئولین و سازمان های اصلی برای تصمیم گیری در خصوص به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک، و مدارج دارند، کنوانسیون برای آن ها لازم الاجرا شناخته شده و موظف می شوند اقداماتی را اتخاذ کنند تا از اجرای مفاد این کنوانسیون در قلمرو خود اطمینان حاصل نمایند. ۲-در کشورهای عضوی که صلاحیت تصمیم گیری در ارتباط با امور مرتبط با به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج به بخش های مختلف کشور ( بخش های دولتی یا خصوصی) واگذار می شود، باید توضیحی مختصر از ساختار یا شرایط قانونی را در مدارک تسلیمی خود، در زمان امضای کنوانسیون و یا به هنگام تسلیم سند تصویب، پذیرش، تائید یا الحاق و یا در هر زمانی پس از این مراحل، ارائه دهند. در چنین مواردی، مسئولین و ارگان های ذیصلاح در بخش های مختلف کشور عضو موظف به اخذ اقداماتی برای کسب اطمینان از اجرای مفاد کنوانسیون در قلمرو کشو عضو، می شوند۳- درکشورهایی که صلاحیت تصمیم گیری برای به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج به موسسه های آموزش عالی یا سایر ارگان های مرتبط واگذار می شود، موظف هستند که مطابق با ساختار یا شرایط قانونی خود، متن این کنوانسیون را در اختیار موسسه ها یا ارگان های تعیین شده قرار دهند و از هر اقدامی برای ترغیب و تشویق به استفاده مناسب از کنوانسیون و اجرای مفاد آن کوتاهی نکنند۴- مفاد بندهای ۱، ۲، و ۳ از این ماده و نیز تعهدات دولت ها بر اساس بندهای بعدی این کنوانسیون مطابق با شرایطشان برای همه کشورهای عضو قابل اجرا است، ماده ۲٫۲٫کشورهای عضو در زمان امضای کنوانسیون و یا هنگام تسلیم سند تصویب، پذیرش، تائید یا الحاق به آن و یا هر زمانی پس از این مراحل باید نسبت به اطلاع رسانی درمورد سند کنوانسیون به افراد و ارگان های ذیصلاح خود برای تصمیم گیری در رابطه با امور مرتبط با به رسمیت شناختن تحصیلات، مدارک و مدارج، اقدام نمایند. ماده ۲٫۳٫پذیرش این کنوانسیون به معنی بی اهمیت شمردن و نادیده انگاشتن قوانین مربوط به ارزیابی و به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت های آموزش عالی که هریک از کشورهای عضو کنوانسیون بر مبنای پیمان نامه های موجود یا آنچه که در آینده به عضویت آن درخواهند آمد برای خود تدوین کرده اند، نمی باشد.بخش ۳: اصول پایه مرتبط با سنجش گواهینامه ها، مدارک و صلاحیت ها.ماده ۳٫۱٫۱-دانش آموختگانی که مدارک صادر شده توسط یکی از کشورهای عضو کنوانسیون را دارا می باشند، باید هنگام نیاز و هر زمان که درخواست کنند، امکان دسترسی به موقع به ارگان های مناسب ارزیابی را داشته باشند۲- به منظور تضمین دستیابی به این حق برای دارندگان مدارک کسب شده در هر یک از کشورهای عضو کنوانسیون، هریک از اعضاء باید امکانی فراهم کند تا ارزیابی ها با تاکید بر دانش و مهارت های کسب شده انجام شوند.ماده ۳٫۲٫لازم است کشورهای عضو از شفافیت، انسجام، قابل اطمینان بودن، عادلانه و به دور از تبعیض بودن روش ها و شاخص های به کار رفته در ارزیابی و به رسمیت شناختن مدارک و قابلیت های آموزش عالی اطمینان حاصل نمایند.ماده ۳٫ ۳٫۱تصمیم گیری در مورد به رسمیت شناختن ( تحصیلات، مدارک و مدارج) باید بر مبنای اطلاعاتی مناسب در مورد مدارک و قابلیت هایی که قرار است مورد ارزیابی قرار بگیرند، انجام شود. ۲- در وهله اول، مسئولیت ارائه اطلاعات کافی به عهده فرد متقاضی است. فرد متقاضی باید این اطلاعات را درکمال صداقت و درستی به نهاد مسئول ارزیابی تقدیم کند. ۳- علیرغم مسئولیتی که به عهده فرد متقاضی است، موسسه های صادر کننده مدارک و مدارج ارائه شده برای ارزیابی نیز وظیفه دارند که به موجب درخواست متقاضی و در یک چارچوب زمانی معین، نسبت به ارائه اطلاعات مربوطه به متقاضی ( دارنده قابلیتی ویژه)، به موسسه ( ارزیابی کننده) و یا به مسئولین یا موسسه های واجد شرایط کشوری که عمل ارزیابی و به رسمیت شناسی در آن در حال انجام است، اقدام نمایند. ۴- کشورهای عضو باید به گونه ای مناسب، موسسه های وابسته به نظام آموزشی خود را مطلع کنند و آنان را تشویق نمایند که درخواست های منطقی برای ارائه اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی مدارک و قابلیت های کسب شده در آن موسسه ها را ( به شکلی درخور) پاسخ دهند. ۵- مسئولیت تشخیص اینکه تقاضای ارسالی و اجد شرایط لازم نمی باشد، برعهده نهاد ارزیابی کننده است.ماده۳٫۴٫هر کشور عضو باید به منظور تسهیل به رسمیت شناختن مدارک و توانمندی ها، دسترسی به اطلاعات کافی و شفاف در مورد نظام آموزشی اش را تضمین کند.
بخش ۳: آقای اسفندیار سنگری، سخنرانی خود را با موضوع جنبش های دانشجویی در گذر زمان ارائه دادند: جنبش های دانشجویی به مجموعه فعالیتها و نقش آفرینیهایی گفته میشود که تشکلها و گروههای مختلف دانشجویی انجام دادهاند و رویکردهای مختلفی که در بازههای زمانی گوناگون به خود گرفتهاند. این فعالیتها در ایران به مدت کمی پس از تأسیس دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشگاه در ایران، از اوایل دهه بیست آغاز شد و با فراز و فرودهایی همواره ادامه داشته است و حتی در مقاطعی بارزترین نقش را در سرنوشت تاریخی ایران ایفا کرده است. از ۱۳۳۲مدت اندکی پس از خروج رضا شاه پهلوی از کشور بود که با آزادی گروه ۵۳ نفره چپ ، که روشنفکران مارکسیست بودند ، حزب توده شکل گرفت. پس از آن اتحادیه دانشجویی حزب توده زیر نظر مستقیم سازمان جوانان حزب توده فعالیتش را در دانشگاه آغاز کرد. برای اولین بار، سازمان جوانان حزب توده در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران به فعالیت پرداخت . با گذشت ۲ سال محدوده فعالیت اتحادیه به دانشکدههای حقوق، فنی، ادبیات و کشاورزی نیز گسترش یافت. با گذشت زمان، ایدئولوژی چپگرا مارکسیستی به صورت شدیدتری رشد و قدرت یافت. همین غلبه فوق باعث ایجاد تشکلهای رقیب دیگری گردید. در این بین دانشجویان اسلامگرا و ملی گرایان لیبرال برای رقابت با تودهایها در دانشگاه سعی در ایجاد تشکیلات مستقل نمودند. بدین ترتیب بود که انجمن اسلامی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به عنوان اولین گروه از دانشجویان اسلامگرا در سال ۱۳۲۲ تأسیس و شروع به فعالیت کرد. سازمان دانشجویی جبهه ملی هم در سال ۱۳۲۹ برای مقابله با جنبش دانشجویی چپ تشکیل گردید و با نگرش و دیدگاه دموکراسی و آزادیخواهی کارش را آغاز کرد، از سال ۱۳۳۲ لغایت ۱۳۵۷ در واقع مهمترین فعالیت های جنبش های دانشجویی ایران ، در این بازه زمانی رخ داده است را در دو بند بشرح ذیل ادامه میدهم : بند الف – اتحادیهای ملی : ( کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ) سازمانی بود متشکل از دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور در اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا. فعالیت های این اتحادیه ملی و کنفدراسیون ، در دهه قبل از انقلاب ۵۷ به یکی از سازمانهای مخالف رژیم پهلوی مبدل شد و جمع کثیری از دانشجویان ایرانی در خارج و داخل ایران را علیه حکومت سازماندهی کرد. با سوء قصد به جان محمدرضا شاه پهلوی در برابر دانشکده حقوق و علوم سیاسی کلیه فعالیت ها و تشکل های دانشجویان در دانشگاه ها راکد و متوقف گردید . اگرچه سوء قصد کننده گرایش اسلام گرایانه داشت، اما این بهانهای شد برای سرکوب حزب توده و هم زمان با غیرقانونی اعلام شدن حزب توده از طرف دولت و حکومت وقت ، اتحادیه و تشکل دانشجویی چپ عملا امکان فعالیت قانونی را نیز از دست داد. پس از چندی حزب توده اقدام به تشکیل سازمان دانشجویان دانشگاه تهران را کرد. این سازمان ارتباط تشکیلاتی قویی با انجمن بینالمللی دانشجویان در پراگ برقرار نمود . با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت و افزایش گرایشهای ملی گرا یانه در میان توده مردم، جنبش دانشجویی دیگری با نام سازمان صنفی دانشجویان دانشگاه تهران شروع به فعالیت کرد .با این جنبش و تظاهرات سراسری سی تیر موجب بازگشت دکتر مصدق به سر قدرت و نخستوزیری شدند . تشکل های ملی گرا، اسلام گرا و چپ گرا، برای نشان دادن حمایتشان از جبهه ملی و جنبش ملی کردن صنعت نفت ، در تظاهرات و پخش نشریات به نفع محمد مصدق شرکت و حمایت کردند. با سرنگونی مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، خشم دانشجویان را به دنبال داشت و با حمله حکومت وقت به دانشگاه فنی سه نفر از دانشجویان کشته شدند که به واقعه ۱۶ آذر معروف گشت . درسال ۱۳۴۱ بخشی از دانشجویان دانشگاه ها که با گرایش اسلامی بودند، در حمایت از آقای خمینی چندین بار به دیدار وی رفته و در پشتیبانی از ایشان شرکت کردند. اما پس از تبعید خمینی ، در اعتراض به تصویب قانون کاپیتولاسیون، دانشجویان اسلامگرا ، ارتباط خود را کماکان با وی حفظ کردند. بند ب – پایگاه ها و جنبش های مسلحانه چریکی : در میانه دهه ۱۳۴۰ بود که ، فعالان جوان با نگرش چپ و اسلام گرا در واکنش به اشتباهات سیاسی رهبران احزاب به طور جداگانه گروههای چریکی و مسلحانه ای را تشکیل دادند. این گروههای چریکی که هسته اولیه بسیاری از آنها از جنبش های دانشجویی بود، مبارزه مسلحانه و جنگ چریکی را به عنوان آخرین حربه برای مقابله با حکومت وقت بکار گرفتند، بطور کلی این گروهها را میتوان بشرح زیل بیان داشت. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ، سازمان مجاهدین خلق ایران ، مارکسیستهای مجاهدین خلق ، گروههای اسلامی چون: گروه ابوذر، گروه شیعیان راستین، گروه الله اکبر، گروه والفجر، گروههای کوچک مارکسیست مانند سازمان آزادیبخش خلق ، سازمان آرمان خلق – گروه توفان و حزب دموکرات کردستان .
در ۱۹بهمن ۱۳۴۹ گروه ۱۳ نفره چریکی به یک پست ژاندارمری درسیاهکل استان گیلان حمله کرد و آغازگر عملیات سازمان چریکهای فدایی خلق در ایران شد ونیزهم زمان گروه چریکی مجاهدین خلق نیز آغاز به فعالیت مسلحانه کرد. پس از چندی ، رهبران گروهها دستگیر ، محاکمه و اعدام شدند ، که ۱۳۹ تن از آنها دانشجو بودند. پس از سرکوب این جنبش های مسلحانه بود که این جنبش تقریبا به انتهای راه رسید ، و سپس در این برهه گرایش اسلام گرایانه در دانشگاه ها رو به فزونی یافت. از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹پس از انقلاب ۱۳۵۷ فضای سیاسی که کاملا باز گردید بود ، گروههای مختلفی به طرفداری از یک حزب ، جنبش یا جناح سیاسی در دانشگاهها شروع به فعالیت گسترده نمودن . رفته رفته شعله اختلافات بین گروه های چپگرا و راست که در بثمر رسیدن انقلاب با آقای خمینی هم صدا و هم سنگر شده بودن شدت گرفت و زنگ خطر را بصدا در آورد ، لذا در تابستان ۱۳۵۹ ( به اصطلاح ) در دفاع از انقلاب و مبارزه با امپریالیست شرق و غرب ، دستور انقلاب فرهنگی صادر گردید. دانشگاه ها سه سال تعطیل شدند کمیتههای پاکسازی، مامور به اخراج دانشجویان با گرایش های مخالف نظام، اساتید دانشگاهی منتقد و مخالف نظام شدند. متاسفانه بیش از ۵۷ هزار دانشجو اخراج و از ادامه تحصیل باز ماندند و نیز دستکم ۷۰۰ استاد دانشگاه، از دانشگاه های سطح کشور اخراج شدند. انتهای سخنانم را با چند پارگراف از آقای خمینی به پایان میرسانم :وی گفته بود دانشگاه بدترین مرکزی است که ما را به تباهی می کشد ، تمام مصیبت های که برای بشر پیش آمده است همش ریشه اش از دانشگاه است ، خطر دانشگاه از بمب خوشه ای بالاتر است ، هرچه فساد تو مملکت پیدا شد اشخاصی بودند که در دانشگاه تحصیل کرده بودند و هر چه متخصص تر بدتر.
بخش ۴: آقای آرش احمدی، سخنرانی خود را با موضوع نگاهی به اعتراضات مردم در آبان ۹۸ ارائه دادند: در کشور ایران و در زمان جمهوری اسلامی هر گونه تظاهرات سرکوب میشود و رژیم جمهوری اسلامی ایران هر گونه تظاهرات را برای خود تهدیدی میداند در آبان ۹۸ مردم برای مطالبه کردن حق خود حقی که سالیان سال است در جمهوری اسلامی پایمال میشود دست به اعتراضاتی زدند، که این اعتراضات برگرفته از چندین مورد است در جمهوری اسلامی هیچ توجهی به این مسائل نمیشود و یا اصلا مردم هیچ حقی در آن ندارند از جمله مسائل مهمی که میشود به آن اشاره کرد فقر و نبود رفاه اجتماعی است مسئله فقر و وضعیت اقتصادی مردم خیلی مهم است این مسئله در جمهوری اسلامی هیچ اهمیتی بهش داده نمیشود و در سال های اخیر قدرت خرید مردم بسیار کم شده است و خط فقری که روز به روز دارد افزایش پیدا میکند و تورم سرسام آور تمامی اجناس در ایران و حقوق های که همین طور ثابت مانده اند این مسئله بسیار به مردم ایران فشار می آورد و مردم ایران در بدترین وضعیت اقتصادی زندگی میکنند و دولت رژیم جمهوری اسلامی ایران هم هیچ برنامه ای برای بهبود اوضاع اقتصادی ندارد البته این مسئله فقر خود یک سیاست سرکوب گرانه است اینکه مردم فقط به نان شب خود محتاج باشند و خواستار حقوق بیشتری نباشند این یکی از مسائل مهم بود که در آبان ۹۸ مردم خواستار بهتر شدن اوضاع اقتصادی بودند و دست به اعتراضات زدند و یکی دیگر از مسائل بسیار مهم که این مسئله هم باعث اعصبانیت بسیاری در بین مردم ایران شده است اینکه مردم ایران حق هیچ دخالتی در امور کلان کشور ندارند و رژیم جمهوری اسلامی ایران بدون در نظر گرفتن نظرات مردم ایران این تصمیات را می گیرد از جمله قرارداد ۲۵ ساله با چین، قرارداد های کشور ایران با کشور روسیه برای خرید تجهیرات نظامی کمک های مالی بسیار زیادی که رژیم جمهوری اسلامی ایران به کشور های عراق، سوریه و فلسطین و تمام احزاب سیاسی و هم پیمان های خود در منطقه میکند و در حالی که کشور ایران و مردم ایران در وضعیت اقتصادی بسیاری بدی زندگی میکنند مسائل بسیار زیادی وجود دارد که میشود بهش پرداخت تمام ناعدالتی ها و از بین بردن منابع توسط جمهوری اسلامی و خیلی مسائل دیگر ولی در ادامه مطالب میخواهم به ۲ مسئله بسیار مهم دیگر اشاره کنم که اصلا برای مردم هیچ حقی وجود ندارد، مسئله آزادی بیان و آزادی مطبوعات و همین امر باعث اعصبانیت و خشم مردم از رژیم جمهوری اسلامی شده است آزادی بیان و آزادی مطبوعات که هر دو هم در ایران از اول انقلاب و به قدرت رسیدن رژیم جمهوری اسلامی از مردم و مطبوعات گرفته شد و کسی در داخل ایران اجازه هیچ گونه مخالفتی با نظام ندارد و در ایران مطبوعات دو دسته هستند مطبوعات و خبرنگاران تحت نظارت و حمایت کامل رژیم جمهوری اسلامی که مطالب کاملا مد نظر مقامات را انتشار میدهند و خدمت گزار مقامات جمهوری اسلامی ایران هستند و کاملا مطابق سیاست های جمهوری اسلامی ایران خبری را انتشار میکنند و در سوی دیگر خبرنگاران و مطبوعاتی که میخواهند آزادانه و بدون فیلتر و بی پروا گزارش تهیه کنند و انتشار دهند و به تمام مسائل و سیاست های سرکوب گرانه و نادرست جمهوری اسلامی می پردازند که اکثر این افراد یا در زندان هستند یا در کشورهای خارجی از ترس جون خود از کشور ایران فرار کردند و اعلام پناهندگی کردند یا در داخل ایران به قتل رسیدند همه این اتفاق در کشوری افتاده و می افتد که مقامات کشور ایران به دموکراسی کامل و آزادی بیان اشاره دارند و آزادی بیان رابطه مستقیم دارد با آزادی مطبوعات تا در کشوری آزادی بیان وجود نداشته باشد آزادی مطبوعات هم وجود ندارد و در هر کشوری شهروندان باید اجازه حق اعتراض به سیاست های نادرست و حق اعتراض به تمامی تبعیض ها را باید داشته باشند. اصل بیست و هفتم قانون اساسی، تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. این قانون اساسی خود کشور ایران در مورد آزادی بیان است اما در واقعیت چگونه است مقامات جمهوری اسلامی ایران مدام در سخنرانی های خود در سازمان ملل از آزادی بیان و حق آزادی مطبوعات و حق برگزاری اجتماعات و همایش مردمی و دموکراسی در ایران صحبت میکنن اما با کوچک ترین اجتماعات و اعتراضات مدنی اولین کاری که مقامات ایرانی و همین افرادی که مدام حرف از آزادی بیان میزنند فرستادن نیروهای ضد شورش برای سرکوب مردم است مقامات ایران در این چندین ساله حکومت هر گونه سرکوب و شکنجه را خوب آموزش دیدن و اجرا کردن از اولین اعتراضات میتوان به سال ۸۸ اشاره کرد که در سال ۸۸ مردم به شکل کاملا مسالمت آمیز و بدون هیچ گونه خشونتی اعتراضات خود را شروع کردند و مقامات جمهوری اسلامی با فرستادن نیروهای ضد شورش دستور به قتل عام معترضین دادند و اعتراضات کاملا مسالمت آمیز مردم به خشونت کشیده شد و تعداد بسیار زیادی از معترضین کشته شدن و تعداد بسیار زیادی هم دستگیر شدند و تحت بدترین شکنجه ها قرار گرفتند و بعضی از مردمی که دستگیر شدند در اعتراضات تا ماه ها هیچ اطلاعی از آنها نبود و مقامات جمهوری اسلامی با دستیگری معترضین تا ماه ها این افراد رو تحت شکنجه قرار میداد و حتی کوچک ترین اطلاعی هم از وضعیت این افراد به خانواده هایشان داده نمیشد و حتی مقامات جمهوری اسلامی خانواده این افراد دستیگر شده را تحدید میکردند که هیچ سخنی با رسانه های خارجی نکنند و یکی دیگر از بزرگ ترین اعتراضات که به سرکوب شدید و کشته شدن و دستگیری تعداد زیادی انجام شد اعتراضات آبان ماه سال ۹۸ بود که به کشته شدن حدود ۱۲۰۰ نفر و به دستگیری حدود ۴ هزار نفر در سراسر ایران شد البته این آمار و ارقام خیلی بیشتر هست ولی به دلیل فیلتر شدید رسانه ها امار دقیقی وجود ندارد البته این را هم باید به آبان سال ۹۸ اشاره کنم در زمان اعتراضات مقامات جمهوری اسلامی اینترنت را به طور کامل در داخل ایران قطع کردند و از دسترسی مردم به اینترنت بین المللی حدود ۲ ماه جلوگیری کردند بخاطر اینکه اطلاع رسانی بین مردم قطع بشود و بتوانند مردم را راحت سرکوب کنند که در همین مدت بسیاری از کارهای اینترنتی آسیب بسیار جدی دیدند و دسترسی مردم به طور کامل به اینترت بین المللی قطع شده بود که این مسئله خود به نقض آشکار حقوق بشر است.
بخش ۵: آقای احسان احمدی خواه، سخنرانی خود را با موضوع جوانان ما و تورم اقتصادی ارائه دادند: براساس اعلام مرکز آمار ایران میزان تورم کلی کشور در سال ۱۳۹9 به 36.4 درصد رسیده است. افزایش میزان نوسانات تورم موجب کاهش قدرت پیشبینی و بیاعتمادی نسبت به آینده میشود. ویژگی مهم میزان تورم از سال ۱۳۸۴ به بعد، بیثباتی و نوسنات بسیار زیاد آن نسبت به تورم با ثبات و هموار دوره قبلی است. تورم چیزی بیشتر از مسئله اقتصادی است که در ساختارهای اجتماعی و سیاسی رخنه کرده است و تقریبا بر همه و اقتصادی تاثیرگذار است.جوانان طبقه پایین متولد دهه ۱۳۷۰ نیز به طرز ویژه ای تحت تاثیر این تورم لجام گسیخته قرار گرفته اند. بررسی و دستهبندی صحبتهای جوانان نشان داد که تورم برای آنها باعث «بحران انگیزه»، «عطش پول»، «غلتیدن در ابهام و روزمرگی»، «عادیپنداری»، «قناعتپیشگی» و «ناهنجاریهای تعاملی» شده است . انگیزههای از دسترفته یکی از مهمترین و اساسیترین چالشهایی که شرایط تورم برای مشارکتکنندگان ایجاد کرده، از دست رفتن انرژی درونی و انگیزه برای کار، فعالیت و برنامهریزی است . مضامینی مثل بیانگیزگی، ناامیدی، نداشتن شور و شوق، نداشتن تمرکز، کمحوصله شدن، پرخاشگری، بلاتکلیفی، سردرگمی، احساس ناتوانی، بر باد رفتن آرزوها، محال شدن خواستهها و … از عوارض جبران ناپذیر این نوع زندگی است . جوان در دورههای مختلف تورم را تجربه کردهاند و به همین خاطر از نظر آنها تورمهای بالا و گرانی کالاها و خدمات چیز عجیبی نیست. این نسل تورم و گرانی را امری عادی میپندارند و با آن زندگی میکنند . جوانان در این شرایط دچار مسخشدگی شدهاند و گویی جز بیتفاوتی چارهای برای آن وجود ندارد. سعی میکنند با این وضعیت کنار بیایند و به آن عادت کنند و بدون تعجب از نوسان قیمتها، به زندگی ادامه دهند. آنها نیازهای خود را کاهش میدهند و به حداقل میرسانند و سعی میکنند با افزایش تلاش و اضافه کردن ساعات کار خود به سازگاری با تورم بپردازند . آنها با بیان مضامینی چون؛ چندشغله شدن، افزایش ساعات کاری، عادی شدن شرایط، تعجب نکردن از نوسان قیمت، انتظار افزایش قیمت، پذیرش شرایط، کاهش نیازها، عادت به زندگی در شرایط سخت، مطیع شدن، تلاشهای بی نتیجه و … به عادت کردن به تورم اشاره کردند . ابهام، روزمرگی و ترس از آینده دغدغههایی مثل ترس از بیکاری، گرانی و آینده دارند. به معنای کلیتر آنها با ناامنی روبرو هستند. پساندازهای آنان در اثر تورم بیارزش شده و نمیدانند آینده و فردای آنها چه خواهد شد و از برنامهریزی بلندمدت ناتوان هستند. همین سبب شده آرامش از زندگی آنان سلب شود و تنها به فکر گذران زندگی روزمره باشند . در شرایطی که تورم رشد میکند، اجناس و کالاها گران میشوند و همه به دنبال این هستند که ارزش پول خود را حفظ کنند. جوانان اولویت اصلی زندگی خود را بر مبنای پول قرار دادهاند و تمام تلاشها برای به دستآوردن پول بیشتر است. تمامی گفتگوهای جوانان بر مسائل مالی و پول چرخ میزند و همواره در تکاپو برای دوچندان کردن پول و درآمد خود هستند . تورم و شرایط اقتصادی بیثبات و کنترلناپذیر سبب شده قدرت خانوادهها برای تامین نیازها و تحقق خواستههای فرزندانشان کاهش یابد و در نتیجه جوانان به ناچار تامین بخشی از مخارج خانواده را بر عهده بگیرند. آنها ناچارند از برخی خواستههای خود چشمپوشی کنند و همچون یک بزرگسال ایفای مسئولیت کنند. قناعت پیشگی اجباری از مهمترین سازوکارهایی که جوانان طبقه پایین برای رویارویی با تورم از آن صحبت میکنند، صرفهجویی و کاهش هزینههاست. آنها سعی میکنند با جلوگیری از ریختوپاشهای اضافه، حذف فراغت و محدود کردن روابط دوستانه و مواردی از این قبیل با رویکرد قناعت با وضعیت پیشرو روبهرو شوند. برای برخی از جوانان دیگر فراغت به معنای مدرن آن که جدا از محل کار باشد، وجود ندارد و به طور چشمگیری کاهش یافته است. آنها سقف نیازهای خود را به حداقل نیازهای ممکن کاهش میدهند و تنها به احتیاجات ضروری خود توجه میکنند . به هم خوردن روابط خانوادگی و دوستانه در این شرایط براساس آنچه مشارکت کنندگان از تجربه خود نقل کردند، حمایتهای متقابل بین خانوادهها کاهش یافته و اعتماد و صمیمیت نیز میان افراد خانواده و اقوام و نزدیکان کمرنگ شده است. حتی روابط همسایگی نیز مانند گذشته نیست و بسیار محدودتر شده است. براساس آنچه مشارکت کنندگان جوان این پژوهش اظهار کردند، والدین دیگر قادر نیستند مانند گذشته فرزندان خود را حمایت کنند، صمیمیت و گفتگوهای خانوادگی کمرنگ شده است. در مواقعی که خانوادهها دور هم باشند هم بحث و جدل مالی بسیار غالب است . تورم، گرانی، رکود و ناپایداری اقتصادی، تأثیرات عمیق بر جنبههای فردی و فرهنگی نسل جوان دارد و میتواند بر ارزشهای فرهنگی توسعه در نسل جوان تأثیر بگذارد. رهایی از فشارها و مشکلات ناگزیر تورم، ایجاب میکند که سیاستگذاران و برنامه ریزان اقتصادی و سیاسی، برنامهریزی مدونی در زمینۀ نظامهای مراقبتی در شرایط بحران و ناپایداری اقتصادی فراهم کنند . در این زندگی پر از استرس و نا امیدی از آینده در جوانان ایران ، همزمان با افزایش انتقادها به سیاستهای متناقض و سوءمدیریت دولت جمهوری اسلامی در تنظیم بازار پول، و نیز دخالت گسترده حکومت در بازار بورس و سرمایه، نرخ ارز در ایران بار دیگر روند صعودی در پیش گرفته است . افزایش نرخ ارز در ایران در حالی است که در ماههای اخیر قیمت مسکن و خودرو نیز افزایش شدیدی داشته است و به نظر میرسد مقامات دولت نیز سیاست انفعال کامل را در پیش گرفتهاند. از سوی دیگر، بازار بورس ایران نیز پس از ماهها رشد غیرعادی و عجیب و در حالی که حکومت شهروندان را به سرمایهگذاری در آن ترغیب کرده بود، با افت شدید شاخص مواجه شده است. آغاز دوباره روند صعودی ارزش دلار در برابر ریال بار دیگر وضعیت به شدت متزلزل اقتصاد در آستانه فروپاشی ایران را به نمایش گذاشت و بر ادعاهای اخیر برخی مقامات رژیم که نوسانهای بازار ارز را شوکهای گذرا و موقتی دانسته بودند، خط بطلان کشید.بازی با سرمایه مردم، این بار در بازار سهام ایران؛ روند منفی بورس و تصمیمات ضد و نقیض مقامات رژیم ادامه دارد. فشار حداکثری ایالات متحده از زمان روی کار آمدن پرزیدنت ترامپ با اعلام این که توافق هستهای برجام مانع فعالیتهای بیثبات کننده جمهوری اسلامی نشده است، و از برجام خارج شد. مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده، در خرداد ۱۳۹۷ راهبرد جدید آمریکا در برابر ایران را شرح داد و ضمن اعلام فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی، ۱۲ شرط آمریکا برای مذاکره با ایران برای رسیدن به توافق جدید را اعلام کرد. از آن زمان تاکنون ایالات متحده با هدف تغییر رفتار دولت ایران و پایان دادن به اقدامات آن، تحریمهای بسیار سنگینی را بر اشخاص حقیقی و حقوقی ایران اعمال کرده و فشار اقتصادی چشمگیری را بر رژیم ایران وارد آورده است. دولت آمریکا میگوید تا زمانی که ایران مثل یک کشور عادی رفتار نکند و از حمایت از گروههای تروریستی دست بر ندارد به فشار تحریمها ادامه خواهند داد. شوک تحریم موجب کاهش شدید درآمدهای دولت، افزایش کسری بودجه و تورمهای فزاینده شــده و هزینههای خانوار را به شدت افزایش داده است . تحریم همچنین موجب کاهش صادرات نفتی و غیرنفتی و کوچک شدن اقتصاد شــده و رشد اقتصادی منفی را در پی داشته است که در نهایت منجر به کاهش درآمد سرانه ایرانیان شده است . مهمترین عامل اثرگذار بر وضعیت معیشتی جوانان، در دهه ۱۳۹۰ تحریمها بوده که این مساله در کنار سیاستهای غلط اقتصادی در داخل توانست منجر به کاهش رشد اقتصادی در این دهه شود . در چنین شرایطی در ســال پایانی دهه ۱۳۹۰ شوک ویروس کرونا به اقتصاد ایران وارد شد. این شوک باعث کاهش قیمت جهانی نفت و همچنین کاهش صادرات غیرنفتی شده و از دو منظر درآمدهای ارزی ایران را بیش از پیش کاهش داد . از طرف دیگر، شوک کرونا موجب از بین رفتن طیف وسیعی از مشاغل به خصوص در بخش خدمات شد و از این طریق هم موجب کاهش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی منفی شد و هم مشاغل زیادی بهواسطه آن از دست رفت؛ مشاغلی که بیشتر در بخش غیررســمی و در اختیار گروههای پاییندرآمدی قرار داشت . این گزارش اضافه کرده ویروس کرونا به طور مستقیم موجب بدتر شدن وضعیت معیشت جوانان و به خصوص گروههای پایین درآمدی در ایران شد که عوارض و پیامدهای منفی آن همچنان پایدار است . این وضعیت وخیم اقتصادی که در تاریخ جمهوری اسلامی کمنظیر است، روزبهروز تشدید میشود و روزی نیست که مردم ایران از افزایش قیمتها و کاهش درآمدی خود ناله نکنند . بحرانهای اقتصادی در ایران نهتنها جوانان فقیر را فقیرتر و مسکینتر کرده است، بلکه منجر به کشیده شدن موقعیت اقتصادی طبقه متوسط به محدوده خط فقر نیز شده است . چنین وضعیتی موجب تشدید بسیاری از آسیبهای اجتماعی در جامعه ایران شده که رشد انواع جرایم خرد در کنار خودکشیها و فروپاشی خانوادهها از مهمترین این آسیبها است براساس اعلام سازمان پزشکی قانونی، آمار قربانیان خودکشی طی هشت ماه اول سال ۱۳۹۹، نسبت به مدت مشابه در سال قبل، بیش از چهار درصد در ایران افزایش یافته است؛ به طوری که روزانه دستکم ۱۵ نفر در ایران بر اثر اقدام به خودکشی، جان خود را از دست دادهاند . این آمار میگوید طی هشت ماه اول سال ۱۳۹۹ در مجموع سه هزار و ۵۸۹ نفر بر اثر اقدام به خودکشی جان باختند . بالاترین میانگین نرخ خودکشی در کشور طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۰ هم مربوط به استان ایلام با نرخ ۶.۴۹ درصد و پایینترین مربوط به استان آذربایجان شرقی با ۰/۰۱ درصد اعلام شده است . اثرگذاری عوامل اقتصادی متعددی همچون رشد اقتصادی، نرخ بیکاری، نرخ تورم، نابرابری درآمدی، صنعتی شدن، شکاف تولید و شهرنشینی در میزان خودکشی در ایران بی شک از عوامل اصلی محسوب می گردند . نتایج تحقیقات که دادههای آماری بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۰ را مورد توجه قرار داده، نشان میدهد که در این بازه زمانی «تولید واقعی کشور از تولید بالقوه کمتر بوده، شکاف تولید در جهت منفی افزایش یافته و باعث تشدید رکود در کشور شده که همین مساله منجر به افزایش خودکشی در جامعه شده است . پلیس در گزارش خود آورده است که «با افزایش یک درصدی در نابرابری درآمدی در دورە گذشته، نرخ خودکشی در جامعه به دلیل ایجاد استرسهای ناشی از کمبود درآمد، به میزان سه صدم درصد افزایش» داشته است . در این گزارش همچنین آمده که سهم افزایش نرخ بیکاری در رشد خودکشیها هم در همین بازه زمانی دوازده صدم درصد بوده است . پلیس در پایان گزارش خود چنین نتیجه گرفته است که در این بازه زمانی با تشدید شکاف تولید، خودکشی افزایش معناداری در جامعه ایران داشته است.علاوه بر آن، با افزایش نرخ تورم، نرخ بیکاری، شهرنشینی، صنعتی شدن و نابرابری درآمدی، خودکشی افزایش یافته است . در کنار تورم وحشتناک و همیشگی اقتصادی جوانان ، امروزه با پدیده فشار حداکثری ساختار دولت رئیسسی برای استخدام و انتصابات فامیلی بی سابقه ای مواجه شده اند که خود به نوعی مانع بزرگی بر فائق شدن جوانان بر این تورم دهشتناک است. اخیراً در رسانههای حکومتی و در خلال جدال باندهای درونی رژیم، بحث فامیل بازی بهشدت بالا گرفته است در یک مورد روزنامه جهان صنعت نوشت : اتوبوسی که نه! اتوبوس اتوبوس میآیند و پست میگیرند. تنها چیزی هم که مهم نیست شایستهسالاری است. اصلاً جایی برای توجه به معیارهایی مثل مدرک تحصیلی مرتبط، سابقه و تجربه لازم و مواردی مثل این نمانده است. کرسی و عنوان مدیریت و بالاتر از آن اما به وفور هست، نباشد هم از خودشان عناوینی مثل «دستیار ویژه ادبیات» درست میکنند و کار تمام است . نه فقط فرزندان که به داماد و دخترخاله و حتی ادمینها و «کیفکش» ها هم پست میرسد . فعلاً روزی دو سه حکم رسانهای و چند توصیه نامه در این زمینه افشا میشود. آخرینش مهدی رحیمی باجناق فرید حداد عادل است که با مدرک دیپلم، مدیر روابط عمومی دفتر رئیسجمهور شد و یک مداح مجیزگوی خامنهای هم میشود مشاور ادبی شهرداری تهران! تعداد بیشتری هم حتماً پنهان میماند . خلاصه جا برای همه هست«غیر از مدیران شایسته و جوانان بیکار و تحصیلکرده » . آنهم در حالی که بهگفته وزیر کار رژیم، بیشتر از ۲۰میلیون ایرانی بیکار یا با شغل کاذب، به کولبری، سوختبری، باربری در بازار و دستفروشی و مسافرکشی روزگار میگذرانند.
بخش ۶: بحث آزاد با موضوع حق امنیت شغلی(تحصیلات عالیه و بیکاری) ارائه داده شد: آقای مهدی افشارزاده فرمودند از جمعیت حدود دو میلیون و ۹۰۰ هزار نفری بیکار در ایران بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر فارغالتحصیل عالی هستند.در حال حاضر از جمعیت فعال و در موقعیت کار ایران، حدود دومیلیون و ۹۰۰ هزار نفر بیکار و در مقابل بیش از ۲۴ میلیون نفر دارای شغل هستند. نرخ بیکاری نیز کاهش داشته و به ۱۰.۵ درصد در تابستان رسیده است.بررسی وضعیت افراد تحصیل کرده نشان میدهد که نرخ بیکاری بین آنها به ۱۷.۲ درصد رسیده و حدود یک میلیون و ۲۶۷ هزار نفر از بیکاران را تشکیل میدهند.با وجود اینکه از تعداد فارغ التحصیلان بیکار در تابستان امسال نسبت به سال گذشته حدود ۵۵ هزار و ۷۷۰ نفر کم شده است، اما سهم بالایی بین بیکاران دارند.این در حالی است که سهم جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغ التحصیل عالی از کل بیکاران حدود ۴۳.۵ درصد است که نسبت به سال قبل که ۳۹.۵ درصد بود افزایش داشته است.از بین تحصیل کردههای بیکار ۶۰۰ هزار نفر مرد و ۶۶۷ هزار نفر زن هستند که از دو گروه کاسته شده است.اما در بین جمعیت شاغل ایران که به ۲۴ میلیون نفر میرسد حدود ۲۴.۷ درصد فارغ التحصیل عالی هستند، از بین مردان شاغل ۲۱.۲ درصد و زنان ۴۰.۵ درصد دارای تحصیلات هستند.سالهاست بازار کار ایران با جمعیت انبوهی از فارغ التحصیلان دانشگاهی مواجه شده و صف طولانی از تقاضا برای کار هم شکل گرفته است. جوانانی که ویژگی مشترک همه آنها تحصیل دانشگاهی در رده های مختلف کاردانی تا دکترا بوده و تقریبا همگان از طرز فکر یکسانی نسبت به شغل و آینده کاری هم برخوردارند.تا دهه 60 تقریباً مشکل خاصی با عنوان اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی در کشور وجود نداشت و حتی افراد دیپلمه نیز می توانستند به آسانی در مشاغل مختلف وارد شده و فعالیت کنند، اما امروز شرایط کاملاً تغییر یافته و افراد با مدارک کارشناسی تا دکترا نیز با چالش های فراوانی برای ورود به بازار کار مواجه اند. در ادامه خانم سمانه بیرجندی، هم در بحث مشارکت داشتند و ایشان چند مورد را بیان کردند یکی اینکه در دانشگاه های ایران رشته های تحصیلی هست که یا شغلی برای آنها وجود ندارد، یا تعداد آنها خیلی کم هست و یا تعداد نیروها برای این رشته تحصیلی خیلی زیاد میباشد، و مورد بعدی این هست که در سطح دانشگاه های ایران نیروهای تخصصی آموزش داده نمی شوند، یعنی اینکه شخصی که در سطح دانشگاه ها در رشته تحصیلی خود فارغ التحصیل می شود به آن شخص آموزش تخصصی داده نمی شود و زمانی که وارد جامعه و بازار کار میشود هیچ آگاهی و سابقه کاری ندارد، مورد بعدی سابقه کار یا بیمه کاری هست که متاسفانه شخصی که وارد بازار کار و جامعه میشود در بیشتر شرکت های ایران این شخص را بیمه نمی کنند.در این بحث آقای آرش احمدی، هم شرکت داشتند و ایشان اشاره کردند به اینکه آیا کشور ایران جوان های زیادی که در سطح دانشگاه های تحصیل می کنند باید تحصیلات عالیه داشته باشند یا صنعت ایران این تعداد نیرو تحصیلات عالیه را میخواهد، و اینکه خیلی از افراد وقتیکه وارد دانشگاه می شوند و ادامه تحصیل میدهند و بعد از اینکه فارغ تحصیل شدند این افراد در سطح جامعه و بازار کار از نظر تئوری قوی هستند ولی از نظر عملی و تخصصی در مورد رشته تحصیلی خود هیچ تجربه و آگاهی به آنها داده نمی شود. در ادامه آقای احسان احمدی خواه، این را بیان کردند که عدم مسئولیت پذیری و اشتغال زایی توسط دولت، یعنی اینکه دولت نمیتواند شغلها را ایجاد کند یا نمیخواهد و به همین دلیل دانشگاه ها را گسترش میدهد که ارزش مدرک تحصیلی را از بین ببرد و مورد بعدی اینکه فرهنگ غلطی که در جامعه ما وجود دارد خیلی ها از افرادی که دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی هستند دوست دارند بیکار باشند ولی اشتیاق به این را ندارند که کارگری کنند یا کار ساده ای مانند کار ساختمانی، لوله کشی و…. داشته باشند. در ادامه بحث و در پایان همکاران خانم آقابیگی و آقای حمید شمسی زاده هم مشارکت داشتند و هر کدام به نحوی نکته نظر خود را مطرح کردند. در پایان جلسه آقای مهدی افشارزاده، ضمن تشکر از تمامی سخنرانان و فعالین و مهمانان، منشی جلسه: آزاد بهرامی، ادمین ها: احسان احمدی خواه، آزاد بهرامی، سمانه بیرجندی، ضبط صدا و تدوین: احسان احمدی خواه، در ساعت ۱۸:۳۰ ختم جلسه را اعلام کردند.
نابرابری حقوق زنان ، نگاهی به حقوق بشر
مینا آقابیگی
از جمله مسایلی که در جوامع امروزی به طور گسترده مورد بحث و گفتگو می باشد مسئله حقوق زن است. حقوق زن از مهم ترین مباحث حقوق بشری می باشد که تمام فرهنگ های مختلف در جوامع گوناگون با این موضوع درگیر بوده و هستند. بی تردید با توجه به سیر تفکر در باب حقوق زن، در جامعه تفکرات متفاوتی در این زمینه بین افراد وجود خواهد داشت، چرا که آگاهی افراد جامعه از مبنای حقوق زن، غالبا افکار را به جای مرد سالاری یا زنjسالاری به سمت انسان سالاری سوق می دهد. با بررسی این موضوع از منظر نظام حقوقی اسلام و غرب می توان پی به وجود مبنای حقوقی برای زنان بر اساس کرامت انسانی بر حقوق بشر جهان شمول غربی امروز توجه خود را معطوف به آن نموده است، اگر چه قبل از پیدایش حقوق بشر، جامعه غربی مبنای این تفکر را در عقایدی چون فمنیسم دنبال میکند. مطالعه در ضعف و کاستی های حقوق بشر و سازمان ملل بوده که به وضوح ناتوانی حقوق زنان رانشان میدهد خواه مذهبی و خواه غیر مذهبی زن محروم تر و ستمدیده تر از مرد است. متفکران غربی در قرن بیستم با تدوین حقوق بشر کرامت انساتی را به عنوان مبانی حقوق انسانی اعم از مرد و زن در نظر گرفته و زن را به عنوان یک انسان که در گذشته از بنیادین ترین حقوق خود همچون حق حیات حق بر زندگی و سلامت محروم بوده است به یکباره از حقوق یکسان برخوردار شده است. غرب مبنای حقوق فکری خود را پس از انقلاب صنعتی و فکری در آن دوره بر مبنای فمینیسم پایه گذاری کرده بود. فمینیسم به عنوان یک جریان در غرب به خصوص در فرانسه از قرن هجدهم تا امروز به کار رفته است این جنبش با حقوق تساوی بین مرد و زن در همه زمینه ها پدیدار شده است با حضور جنبش های صنعتی جنبش های حقوق زنان شکل گرفت موج دوم این جنبش و تبعیض علیه زنان در دهه ۶۰ و۷۰برای پایان دادن به هرگونه تبعیض شکل گرفت و رشد نمود. به گونه ای که فمنیست در موج دوم به مسایلی چون به حق زن و حقوق سیاسی و اجتماعی و تمامیت و استقلال زنان به دور از هرگونه ستیزه و تبعیض پرداخته است. با توجه به رویکرد نگاه به زنان و تبعیض حقوق زنان در غرب و جهان اسلام این نتیجه حاصل می شود که مبنای حقوق زن بر پای فمینیسم بوده است و منشا فکری آن بر اساس انسان گرایی ونگاه انسانی بوده است در طول تاریخ هیچگاه حقوقی به طور خاص برای زنان نبوده است تا انکه سازمان حقوق بشر با تمهیداتش با حق و حقوقی در سطح اجتماعی و سیاسی و اصولی و قانونمند به وجود اورده است چه بسا با قانونمند کردن آن و به تصویب رساندن آن تمام جوامع در ابعاد داخلی و خارجی به حمایت از حقوق زنان و برابری و عدالت و کرامت انسانی را ملزم به رعایت آن نموده اند. البته قطعنامه های بسیاری نیز از سوی نهادهای بین المللی همچون قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در خصوص رعایت تساوی حقوق زن و مرد و منع تبعیض جنسیتی صادر شده است. همچون قطعنامه ۱۲۶۱، سال ۱۹۹۹، قطعنامه ۱۲۶۵ سال ۱۹۹۹، قطعنامه ۱۲۹۶ سال ۲۰۰۰، ۱۳۱۴ سال ۲۰۰۰، قطعنامه ۱۳۲۵ سال ۲۰۰۰ و. . . تا امروز ادامه داشته است. تبعیضی که زنان همچنان در مناطق جهان قربانی آن هستند باید از بین برود. منزلت مادون قائل شدن برای زنان مغایر منشور ملل متحد و موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر است. از سال ۱۹۷۹در کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان، کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان، ۱۹۷۹ که از آن تحت عنوان منشور حقوق زنان نیز یاد می شود، در مقدمه خود با اشاره به تاکید منشور ملل متحد برپایبندی به حقوق اساسی بشر، کرامت و ارزش هر فرد انسانی و برابری حقوق زن و مرد؛ تعهد دول عضو میثاق های بینالمللی حقوق بشر مبنی بر تضمین حقوق برابر زنان و مردان در بهرهمندی از کلیه حقوق اساسی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی؛ [. . . ] با یادآوری سهم عمده زنان در تحقق رفاه خانواده و پیشرفت جامعه، که تا کنون کاملاً شناسایی نشده است؛ اهمیت اجتماعی مادری و نقش والدین در خانواده و در تربیت کودکان، و با آگاهی از اینکه نقش زنان در تولید مثل نباید اساس تبعیض قرار گیرد. با اطلاع از اینکه تغییر در نقش سنتی مردان و زنان در جامعه و خانواده برای دستیابی به مساوات کامل میان زنان و مردان ضروری است. اعلامیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد راجع به محو خشونت علیه زنان مصوب ۱۹۹۳ ارائه شده است. حمایتی همه جانبه در مورد خشونت علیه زنان به وجود امده است.خشونت علیه زنان مطابق این ماده یعنی هر عمل خشونت آمیز یا تهدید آمیز متکی بر جنسیت که منجر به آسیب جسمی، جنسی، روانی یا رنج و مشقت برای زنان گردد و سبب محروم ساختن خودسرانه ای فرد از آزادی، خواه در ملاء عام یا در زندگی خصوصی شده یا حتی احتمال چنین محرومیت هایی وجود داشته باشد. شدت گرفتن خشونت ها نسبت به زنان و انتشار آمارهای رسمی و غیررسمی به ویژه در سال های اخیر پرده از اوضاع وخیم و اسفناک زندگی زنان در جوامع مختلف بوده است. نقش پررنگ این تبعیض ها حاکی از نگاه متفاوت در دنیای مدرن امروز می باشد. در ایران این لایحه تصویب حقوق زنان و مبارزه با خشونت علیه زنان در ماده ۵۷به تصویب قطعی رسیده است. دارای پنج فصل می باشد که اصطلاحاتی همچون کرامت، حمایت، زن یعنی تمامی زنان و دختران تبعه ایران در داخل یا خارج و زنان و دختران غیر ایرانی که در قلمروی جمهوری اسلامی ایران حضور یا سکونت داشته باشند، خشونت و کارگروه ملی در آن مندرج شده است. کرامت انسانی منظور مبانی نفع هر گونه خشونت.علیه حقوق زنان است. به مثابه اعطای حقوق زنان می باشد. امید است با اعطای هر گونه حقوق بر زنان بتوان از خشونت علیه زنان جلوگیری نمود.
سرانجام زندگی زندانیان حکومت ایران
احمد کشاورز مویدی
ظلم و شکنجه بر زندانیان سیاسی و خانوادههایشان در طول بیش از ۴۰ سال حکومت جمهوری اسلامی ایران، همواره با انواع و اقسام شیوههای غیراخلاقی و غیرقانونی تحت شدیدترین شکنجه ها و آزار و اذیتهای روحی و روانی قرار گرفتهاند. با آنکه طبق اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر، شکنجه ممنوع است، اما بسیاری از بازداشت شدگان و زندانیان زندانهای ایران اعم از سیاسی، عقیدتی، قومیتی و. .. شکنجه را در زندانها و بازداشتگاههای مختلف حکومت جمهوری اسلامی ایران تجربه کردهاند. یک گروه سایبری موسوم به عدالت علی در مرادماه امسال ویدئوهایی از زندان اوین و برخورد های غیرانسانی، حاوی شکنجه و تحقیر زندانیان توسط زندان بانان را که با هک کردن دوربینهای امنیتی زندان اوین بهدست آورده بود در فضای مجازی منتشر و در اختیار شبکه های اجتماعی قرار داد. این تصاویر نخستین بار روز ۳۱ مرداد توسط رادیو فردا منتشر شد و حاوی بدرفتاری با زندانیان است. یکی از اولین ویدئوها تصویر یک زندانی را در فضایی که احتمالا حیاط زندان باشد نشان میدهد که از حال میرود و سپس چند مامور زندان از راه میرسند و او را در مسیری طولانی روی زمین میکشند. سپس ویدئوهای دیگری در اختیار رادیو فردا قرار گرفت که موارد بیشتری از خشونت را در زندان اوین ثبت کرده است. 28 زندانی سیاسی زندان تهران بزرگ در بیانیهای که در اختیار رادیو فردا قرار دادند گفتهاند که آنچه در این فیلمها به شکل شکنجه، تحقیر و آزار و اذیت عریان و فیزیکی نمایش داده میشود فقط بخشی از واقعیت رؤیتپذیر شکنجهای است که بر زندانی و خانواده او در ایران تحمیل میشود. اما شکنجههای دیگری نیز وجود دارد که در هیچ دوربینی ثبت و ضبط نمیشود. این زندانیان به شکنجههای روانی و ذهنی زندانی در سلول انفرادی (شکنجه سفید) و اتاق بازجویی، پدر، مادر، همسر و فرزندانی که هر روز از ندیدن عزیزان خود و پیگیری پروندههای آنها در هزار توی بینظم ادارات خستهتر و فرسودهتر میشوند و عدم پاسخگویی مسئولان و برخوردهای تحقیرآمیز با زندانی و خانوادهاش اشاره کردهاند. آنها توضیح دادهاند که زندانی سیاسی از لحظه ورود نیروهای امنیتی به منزلش و تجاوز به حریم خصوصی خود و خانوادهاش در مراحل بعدی بازداشت و بازجویی و دادگاه ناعادلانه و فرمایشی و در نهایت زندان و محرومیت از حقوق اجتماعی، انواع فشارهای روانی را تحمل میکند. فشارهایی که همزمان خانواده او را هم تحت تأثیر قرار میدهد و گاه تا سالها آثار مخرب این فشارها، تهدیدها و شکنجهها جبران نمیشود و زندانیان عادی نیز که اکثرا قربانی مستقیم و غیر مستقیم ناکارآمدی سازمان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه هستند رنج جسمی و روانی بیشتر و عریانتری تحمیل میشود.به گفته این زندانیان، فیلمهای منتشر شده از برخورد غیر انسانی و تحقیرآمیز با زندانیان زندان اوین از چنان صراحتی برخوردار است که حتی سازمان زندانها نیز با تمام قدرت رسانهای و تبلیغاتی خود، نتوانسته واقعی بودن آنها را کتمان کند و تنها به یک عذرخواهی اکتفا کرده است. در نهایت، اتحادیه اروپا فروردین امسال زندان اوین را به همراه زندان مرکزی تهران بزرگ (زندان فشافویه) و زندان رجاییشهر به اتهام نقض حقوق بشر و سرکوب اعتراضات آبان ۹۸ به فهرست تحریمهای خود اضافه کرد. رضا شهابی زکریا، راننده شرکت اتوبوسرانی را بخاطر اعتراف کذب یکی از همکارانش در حین رانندگی بازداشت میکنند. پیش از انتقال وی به زندان اوین چند ساعتی او را بشدت در ناحیه سر، پهلو و گردن مورد ضرب و شتم قرار میدهند بطوریکه موجب مصدومیت جدی او در ناحیه گردن میشود. سپس وی را به مدت ۱۹ ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اوین زیر نظر وزارت اطلاعات تحت شکنجه و فشار های روحی و روانی قرار میدهند. آقای شهابی میگوید: او را بر صندلی نشانده و دست و پایش را با چسب به صندلی می بستند و به سر، پا و گردنش ضربه می زدند. گردن و کمر او به دلیل ضربات در طول دوره بازجویی، به شدت مصدوم شد و سال ها بعد از ناحیه کمر و گردن تحت عمل جراحی قرار گرفت. همچنین او را در سلولهایی با بوی بد فاضلاب، صدای بلند هواکش و چراغی که همیشه روشن بود نگهداری می کردند. در طول ۱۹ ماه بازجویی، آقای شهابی در حالی که چشم بند داشته و او رو به دیوار می نشاندند، بارها مورد ضرب و شتم با دست و پا، باتوم و ابزارهای دیگر قرار میگیرد. او در طول دوره بازجویی به علت مصدومیت ناشی از شکنجه ها، توان نشستن و ایستادن نداشت و مامورین زندان اقدامی برای درمان او نمیکردند، وقتی او زیر شکنجه، حاضر به پذیرش خواسته بازجویان نشد، واعترافات اجباری به جرمی که هرگز انجام نداده بود را نمی پذیرد، به او میگویند حکم ۲۰ سال زندان به او می دهند، و اجازه هواخوری و ملاقات هم به او نمیدهند.پس از مدتی برای شکنجه روحی روانی هرچه بیشترش، به او میگویند که حکم بازداشت همسر و خواهرش نیز صادر شده و سپس او را در سلولی میبرند که صدای زنان میآمده، تا او اینطور تصورکند که اعضای خانواده اش نیز بازداشت شده اند. مادر آقای شهابی بر اثر فشارهای عصبی ناشی از دستگیری فرزندش سکته میکند و فوت میکند اما به آقای شهابی اجازه حضور در خاکسپاری مادرش داده نمیشود.
سپیده قلیان فعال اجتماعی، در ۲۷ آبان در شهر شوش و در جریان تجمعات کارگران هفت تپه بازداشت و از همان ابتدا مورد ضرب و شتم شدید قرار میگیرد.در طول دوره بازجویی. با کابل به کف پا و دستهایش میزدند و باطوم در کمرش میکوبیدند؛ چشمانش را با چشم بند میبستند و او را با لگد های متوالی محکم زده و او را به در و دیوار میکوبیدند. وقتی خانواده در اولین ملاقات خانم قلیان را میبینند از شدت شکنجه توانایی راه رفتن نداشت . تجاوز جنسی به زندانیان زن و مرد، یکی دیگر از شکنجه های بسیار رایج در زندان های ایران است. از آنجا که این نوع شکنجه، آثار روحی روانی بسیار مخرب و ماندگاری بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و علاوه بر این، باعث خجالت و شرمساری آنها میشود، لذا تنها تعداد کمی از زنده ماندگان این موارد، حاضر شدهاند که با رسانههای اجتماعی مصاحبه کنند. در چند برهه از تاریخ جمهوری اسلامی ایران، حکومت ایران متهم به تجاوز جنسی گسترده به زندانیان سیاسی شد. در مصاحبه ای که با اقای محسن مخملباف انجام شد و در news.gooya.com منتشر شد، از ایشان میپرسد: آقای مخملباف، به نظر شما تجاوز جنسی به زندانیها در زندانهای جمهوری اسلامی تا چه حد میتواند صحت داشته باشد؟
و آقای مخملباف در جواب میگوید: قطعا صحت دارد. از مدارک و شواهد برملا شده از کسانی که مورد تجاوز جنسی واقع شدند و همچنین از طریق ایمیلهایی که به ما در مورد تجاوزهای جنسی، دستگیریها و کشتههایی که هنوز وضعیتشان معلوم نیست اطلاع داده میشد و از ما درخواست کمک میکردند، میتوان با اطمینان این مسیله را تایید کرد. البته این اتفاق جدیدی نیست، فقط الان مشخص شده است. سی سال است که در زندان های جمهوری اسلامی یک چنین اتفاقها و شکنجه هایی رخ میدهد.. بگفته محسن مخملباف، بسیاری از زندانیان نیز تهدید شدند که به اقوامشان تجاوز میشود مانند محمدعلی ابطحی که بعد از ملاقات با خانوادهاش در زندان، تهدید شد که اگر اعتراف نکند، به همسر و دخترانش تجاوز میشود. در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی توسط پلیس، افرادی که به جرم برهم زدن امنیت اجتماعی در زندان کهریزک حبس شدند از تجاوز، برهنه کردن عورت و ادرار بر روی زندانیان سخن گفتهاند. مقامات و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران، برای اینکه اخبار و آمار این شکنجه ها به گوش مردم دنیا نرسد و بتوانند خود را به عنوان یک کشور بشر دوست و تابع اعلامیه جهانی حقوق بشری که زیر آن را امضا زده اند،معرفی کنند، حتی خانواده های این زندانیان را تهدید میکنند که در صورت مصاحبه با شبکه های اجتماعی در مورد وضعیت فرزند یا همسر زندانی شان شرایط زندان و بازداشت را سخت تر میکنند و یا حتی بقیه افراد خانواده را نیز بازداشت میکنند.
پدر امیرحسین مرادی از بازداشتشدگان اعتراضات آبان 1398 که به اعدام محکوم شد، بدلیل فشارهای روحی وارده از سوی نیروهای امنیتی و تهدید برای سکوت در رابطه با وضعیت پرونده فرزندش، صبح دوشنبه ۷ مهر ۹۹ دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. بعد از اعدام ناگهانی و بدون اطلاع قبلی کشتی گیر معروف ایرانی، نوید افکاری، مامورین سپاه اطلاعات ایران نه تنها به خانواده وی اجازه گذاشتن سنگ قبر برای فرزند از دست رفته شان را ندادند، بلکه ساعاتی بعد از بازداشت موقت پدر و برادرش قبر بتنی او را نیز تخریب کردند.مامورین اطلاعات به منظورشکنجه و آزار روحی هر چه بیشتر خانواده نوید، دو برادر دیگرش را ماههاست که در سلول های انفرادی و در شرایط بسیار نامناسب نگه داشته اند. پس از اعدام دو زندانی سیاسی اهوازی به نامهای عبدالله کرملاچعب و قاسم بیت عبدالله در روز یکشنبه ۱۳ مردادماه 1398، در زندان فجر دزفول، مأموران اطلاعاتی به منزل آنها حمله کرده و نه تنها مانع برگزاری هرگونه مراسم عزاداری میشوند بلکه خانواده آنها را نیز تهدید میکنند که در صورت برگزاری مراسم عزاداری، زنان خانواده را نیز بازداشت خواهند کرد. همچنین آنها بدون هیچ دلیل قانع کننده و حتی حکمی از سوی قوه قضائیه، برادران قاسم بیت عبدالله به نامهای عادل، جاسم و هاشم را از روستای چعب شهرستان شوش بازداشت و با خود بردند. با آنکه طبق ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر، احدی را نمیتوان خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد، مامورین اطلاعات سپاه خانم صبا کرد فشاری را بدلیل اعتراض به گرانی و تلاش برای دادخواهی زندانیان سیاسی و زندانیان گمنام و هچنین اعتراض علیه حجاب اجباری، با عنوان زندانی سیاسی بازداشت کرده و قوه قضاییه او را به 24 سال زندان محکوم کرد. آنها همچنین به خانواده او نیز رحم نکرده مادر ایشان به نام راحله احمدی را به جرم دادخواهی و اعتراض به بازداشت دخترش، به دوسال و هفت ماه حبس محکوم کردند. داستان به اینجا خاتمه پیدا نمیکند. اگر این زندانیان بتوانند جان سالم از زندان های ایران به در ببرند، بعد از آزادی تازه مشکلات آنها در زندگی اجتماعی و در بین مردم جامعه شروع میشود. اسم زندان همانند لکه ننگی بر روی پیشانی آنها تا آخر عمر باقی می ماند. از کار یا حرفه ای که پیش از بازداشت شدن، داشته اند اخراج میشوند و در هیچ کجا به آنها کار داده نمیشود. در نتیجه به مرور و بصورت ناخودآگاه، دچار افسردگی های حاد و دیگر بیماریهای مزمن میشوند و کم کم در انزوای خود فرو میروند. در برخی مواقع، اتفاقات بغرنج دیگری به این بحران دامن میزند. آیا به نظر شما، فرد زندانی ای که پدر یا مادرش از غصه زندانی شدن اش سکته یا فوت کرده است، دیگر امید یا انگیزه ای برای ادامه زندگیش میتواند داشته باشد؟ از آنجا که فرهنگ روانکاوی و بازپروری زندانیان در فرهنگ جمهوری اسلای ایران نهادینه نشده، لذا این افراد در جامعه تبدیل به یک موجود طرد شده و خطرناک میشوند.
فرزندان و دیگر اعضای خانواده این زندانیان نیز از این مقوله مستثنی نیستند و آینده روشنی در انتظار آنها نیز نیست. به دلیل سو سابقه والدین شان، از سوی دیگر افراد جامعه، همکلاسیها، همکاران و حتی همسایه ها طرد میشوند و دیگر کسی تمایل به ارتباط داشتن با آنها ندارد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شکنجه، حبس و یا حذف زندانیان سیاسی، بطورغیر مستقیم خانواده های آنها را نیز از چرخه زندگی خارج و امنیت و آرامش اجتماعی و شغلی رو از آنها میگیرد.
با جوانان ما در سال 98 چه کردند؟
صدیقه کامیاب میمندی
باز هم آبان آمد .آبانی که بوی خون جوانان سال 98 را میدهد، که فقط برای اعتراض به کوچکترین نیاز خود محکوم از طرف حکومت مستکبرایران به مرگ شدند. آبانی که جوانان را بیگناه چه در خفاء و چه در ملاعام در خیابان ها کشتند و چه کسانی را زندان و شکنجه کردند چه نفرینی می توان بر این حکومت ظالم و تروریست ایران کرد؟ راهکارهای همیشگی مقامات جمهوری اسلامی در برابر سرکوب و کشتار در تمام این 4۳ سال گذشته انکار و تلاش برای فراموش کردن رویدادها بوده است. از تبدیل کردن گورستان های دسته جمعی کشتار دهه 60 به پارک و اتوبان تا شخم زدن محل سقوط هواپیمای اوکراینی برای از بین بردن شواهد شلیک موشک از انکار واقعه نیزار ماهشهر تا تخریب سنگ مزار جان باختگان حوادث آبان .
کاربران شبکه های اجتماعی برای یاداوری به مسئولان دفتر رهبری و همه انهایی که امروز میپرسند ؟ کدام آبان ؟
از تک تک جان باختگان یاد کردند . به آنها یاد اوری کردند، منظور همان آبانی است که خامنه ای دیکتاتوربزرگ، قاتل جوانان ایران، دستور داد *جمعش کنید *
یکی از هزاران شهید آبان 98 پسر جوانی از اهالی خرمشهر به نام محسن محمدپور است، نوجوانی 17 ساله که بر اثر تعداد ضربات ناشی از باتوم و شوکر برقی به کما رفت و ده روز بعد درگذشت در تمامی تصاویر به جا مانده از محسن محمدپور او در حال کارگری است لباسهایش غرق خاک و گچ است .نگاهش اما سرشار از شور زندگی است و قلب ادمی را نشانه میرود. معصومیت چهره این نوجوان باعث شد بسیار در یادها بماند چنان که در طول یک سال گذشته هر وقت تیم فوتبال پرسپولیس در برابر حریفی به پیروزی رسیده است، تعداد پر شماری از کاربران که از روایت هواداری او از پرسپولیس مطلع اند، پیروزی تیم را به او تقدیم کردند.
آیا فقط لعن و نفرین و شعار بر دولتی که برای بقای خود و نظام، خون جوانان و عزیزانمان را میریزد کافیست؟ دیکتاتوری که برای حفظ نظام چه راحت از روی خون جوانان و غنچه های نو شکوفته مملکتمان رد میشود بدون هیچ انسانیت و وجدانی، فقط به چپاول کشور به قیمت نابودی محیط زیست وحمایت از تروریست سایر کشورها و حمله به مردمان بیگناه می اندیشد، کافیست؟ تا به کی سکوت کنیم و اجازه دهیم، به راحتی جوانانمان و عزت و شرفمان را به سخره و قلدری بگیرند؟
وای به حال کسانیکه از یک دیکتاتور فرو مایه برای مادیات یا برای منفعت خود حمایت میکنند ،چه کشورها و سران آنها باشند ویا شخصی باشند. آگاه باشید که چهره این حکومت ظالم و تروریست برای کل دنیا و انسان ها اشکار شده است با مردم بیگناه و کنار مردم بایستید نگذارید شما هم شریک خون های به ناحق ریخته انسانهای بیگناه دنیا و ایران باشید .باید با بر حق قضاوت کنید. ما نه می بخشیم، نه فراموش میکنیم که به خاطر اعتراض به بی عدالتی و خواستن حقمان زندان شدیم و شلاقمان زدند و جوانانمان را کشتند و هنوز هم خواهران و برادرانم را بیگناه میکشند. در تمامی تصاویر به جا مانده از نوجوان 17 ساله محسن محمدپور، یکی از کشتگان آبان 98 ،که بر اثر تعداد ضربات ناشی از باتوم و شوکر برقی درگذشت، او در حال کارگری است، در حالیکه سرتا پا لباسهایش خاکی و گچی است.
من همیشه در کنار مادران دادخواه و داغدار مملکتم تا اخرین نفس با این حکومت ظلم و علی خامنه ای دیکتاتور میجنگم وراه شهیدان و جوانان کشورم را ادامه میدهم و نمی گذارم خون جوانانمان و انسانهای بیگناه پایمال شود. .
اعلامیه جهانی حقوق بشر از منظری دیگر
زینب منزه