ماهنامه بشریت شماره ۲۰۲

 

ماهنامه بشریت سال ۱۷ شماره ۲۰۲ ژانویه  ۲۰۱۹ دی۱۳۹۷

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

.  
پشت جلد ماهنامه بشریت  روی جلد ماهنامه بشریت

با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزادیخواه و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر (بشرح زیر) و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ  به:

1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از دولت

4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

 

و اقدامات زیر را  در دستور کار خود قرار داده است .

1- آگاهی رسانی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها

2- برگزاری جلسات سخنرانی و میز کتاب به منظور آگاهی رسانی و افشاگری 

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر

4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون مهدی گلسفیدی
گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان در آذر ماه دیانا بیگلری فرد، مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی اسماعیل هاشمی
گزارش آماری اعدام ها در آذر ۱۳۹۷ امیر ابطحی
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر در آذر  ۱۳۹۷ سید اشکان حسینی
گزارش آماری نقض حقوق حقوق اقوام و ملل ایرانی در آبان احسان زندی لک
گزارش نقض حقوق زنان در آذر ماه ۱۳۹۷ زینب عباسیان چالشتری، مینا فرشی
گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو آذر 1397 سالار قربانی، آرش ایرانی
گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران در آذر ماه ۱۳۹۷  کاوه شیخ محمدی
گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان آذر ۱۳۹۷  حسین کفایت حقیقی، محمد حسین ملایی برزی، رضا حیدری
 گزارش سه ماهه 10 و 11 و 12 2018جلسات کمیته آموزش مریم مرادی
گزارشی از  مجمع عمومی سالیانه کانون 8 دسامبر ۲۰۱۸ شبنم رضاوند
گزارش اولین جلسه هیات رییسه جهت تقسیم کارهای 2019  پوریا نخبه زعیم
گزارش جلسه سخنرانی  نمایندگی سوییس ۱۰ نوامبر-زوریخ احمد کاظمی زاده
گزارش جلسه مشترک سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی ایالت هسن مورخ 9 دسامبر ۲۰۱۸ حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی
گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ29 نوامبر 2018 حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی
گزارش جلسه سخنرانی  کمیته دفاع از حقوق زنان در 17 نوامبر مهسا ذکایی
گزارش جلسه ی سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو علی هژبری
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوییس در تاریخ ۹ دسامبر  رسول پورآزاد
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در دسامبر لیدا اشجعی اسالمی
گزارش جلسه مشترک نمایندگی های نوردراین وستفالن، اتریش و زاکسن آنهالت فریبا مرادی پور
 گزارش جلسه ماهانه نمایندگی هامبورگ در ۲۵ نوامبر خانم نرگس کرمی ، آقای سید جمال الدین سجادی نیا
 موج جدید دستگیری فعالان زن توسط ماموران امنیتی ایران زینب عباسیان چالشتری
دین یاری چیست و یارسان کیست؟ معصومه نژاد محجوب
نگاهی به دموکراسی و حقوق بشر در ایران حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی
تضعیف زندانیان سیاسی منتقد نظام درطول سالهای زندان و بعد از آن کاوه شیخ محمدی
کاش یادمان نرود  سمانه محبی
ایران محتاج اگاهیست، حقوق جمعی و حقوق فردی جدا نیستند رضا شیرازی
وطنم شبنم فتحی
علم به مثابه کالا در نظام آموزشی صدیق محمدی
نگاه اجمالی بر آتش سوزی ها درمدارس ایران وقربانیان آن امیرحسین هوری زاد
دلنوشته و نقاشی  همدلی سپیده کرامت بروجنی
معرفی کتاب آنسوی سراب از هوشنگ معین زاده زینب عباسیان چالشتری
گزارش جشن اسپارتا ترکیه ، به مناسبت روز جهانی حقوق بشر ایراندخت کیا
 به مناسبت روز جهانی توانخواهان پارسا پرویزی
نگاهی به پرونده های اعدام سلاطین سکه و قیر مهدی هوری زاد
حقوق بشر در ایران و نگاه سپهر سپهر طباطبائی

 

 

 

 

مدیر مسئول:

منوچهر شفائی

همکاران در این شماره:

شبنم رضاوند،

امور فنی و اینترنت

رسول عباسی زمان آبادی

طرح روی جلد و پشت جلد:

سارا منظری نیما چنگیزی

چاپ و توزیع:

مهدی عطری    chap@bashariyat.org

ویرایش:

شبنم رضاوند، منوچهر شفائی

آدرس:

 

VVMIran e.V.

Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover Germany

Tel.: +49 163 2611257

Email:     mahname@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:  www.bashariyat.org

توضیحات

1- این ماهنامه ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر هیئت مدیره کانون و هیئت تحریریه که منتخب مجمع عمومی کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.                               

ماهنامه بشریت

 

 

                                                                                                 

 

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

ردیف تصویر                                   توضیح
 

 

 

 

۱

    کتاب آموزش مهارت های رزمی:  تیر و کمان ورزشی است کم خطر، سرگرمی مفید برای همه سنین و آسان جهت یادگیری و باعث افزایش تمرکز و مهارت تعیین هدف می شود و از ورزش های توصیه شده پیامبر گرامی اسلام می باشد . تیراندازی با کمان است و به عنوان کهن ترین ورزش شناخته شده برای انسان می باشد. این ورزش توسط انسان های اولیه هم برای تهیه غذا و هم جهت محافظت از خود ابداع گردید. در تمدن بشری اهمیت تیراندازی با کمان به قدری است که دانشمندان امروزی، پیشرفت اولیه بشر را مدیون پیدایش آتش، چرخ و تیراندازی با کمان می دانند. ایرانیان اولین مللی بودند که تیراندازی با کمان را به عنوان یک ضرورت در زندگی خود ابداع و به کار گرفتند. این وسیله از آغاز پیدایش در تمام فرهنگ ها و سنت های اقوام ایرانی به وضوح دیده می شود.
 

 

۲

  کتاب آقا محمد خان چهره حیله گر تاریخ: مقدمه: کیفیت زندگانی آقامحمد خان قاجار به گونه ای است که خواننده خواه ناخواه به تامل و تفکر در باب وی می گراید. حیات شخصی او کارنامه سیاسی و اجتماعی او و سرانجام نتایج عملکرد او معجونی است از کمدی، تراژدی و حماسه. خواننده از پیکره ناقص و معیوب او، از طبیعت منتقم و کین توز او، از خشم ویرانگر سپاه او و از خست و بخل او دچار نفرت می شود و در همان حال نمی تواند در قبال دهاء، مدیریت ، پشتکار، پایداری و برآیند عملکردهای او که منتج به یکپارچگی و وحدت کشور شد بی تفاوت بماند.
 

 

۳

 

  کتاب نسل پنجم شبکه های موبایل: برخی از مدیران شرکت‌های بزرگ دنیا اعتقاد دارند، ۵G زندگی بشر را متحول خواهد کرد و یکی از بزرگ‌ترین دستاوردها پس از اینترنت است. پیش‌بینی می‌شود ۵G دنیای اسمارت‌فون‌ها، خودران‌ها، روبات‌های پرنده، اینترنت اشیا و شهرهای هوشمند را دگرگون کند چون سرعتی صدها برابر سرعت تبادل اطلاعات روی ۴G یا LTE ارایه می‌کند. برخی از شرکت‌ها به دنبال این هستند که ۵G بتواند احساس داشته باشد و درک کند. جنس اطلاعات تبادلی براییش مهم باشد و به طور هوشمند با اینترنت و ارتباطات مختلف رفتار کند.
 

 

۴

  کتاب آشپزی فست فود و غذاهای آماده: کتاب آشپزی – غذاهای آماده و فوری از مجله ویستا به معرفی و آموزش دستور پخت غذاهای متنوعی اعم از انواع اسپاگتی، استیک معطر، اسنک دریایی، انواع املت، بادنجان سوخاری، انواع برگر، پای گوشت و سبزیجات، انواع پاستا، انواع پیتزا، انواع پیراشکی، تارت تره فرنگی و پیاز، چند نوع ماکارونی، انواع چیپس، چیزبرگر و … می‌پردازد.
 

 

 

 

۵

  کتاب هنر نمایش در ایران امروزه زندگی انسان به واسطه دستاوردهای تکنولوژیک ارتباطی، در محاصره و سیطره رسانه های نمایشی قرار گرفته است. صرف نظر از این رسانه های هم سو و وحدت یافته با اصول ارتباطی نمایش، می توان اشکال گوناگون بیان نمایشی را در هر جامعه ای سراغ گرفت. هرچند ممکن است این اشکال بیانی با قالب مرسوم و پذیرفته شده نمایش تفاوت داشته باشند ، اما مؤلّفه های ماهوی چون نمایشگری (بازنمود) و مشاهده از جمله مشترکات بنیادین همه آن ها به حساب می آید. به نظر می رسد نتوان جامعه ای را تصور کرد که در آن شکلی از بیان نمایشی حتی در ابتدای ی ترین سطح وجود نداشته باشد یا انسانی را یافت که در طول دوران زندگی خود در معرض پدیده نمایش قرار نگرفته و نتواند تعریفی ساده و پیش پا افتاده از نمایش ارائه دهد
 

 

 

۶

  کتاب «اختلال در زبان و گفتار:اختلالات گفتاری به مشکلاتی گفته می‌شود که در حین صحبت کردن به وجود می‌آید، ساده‌ترین سطح از اختلالات گفتاری بیان نادرست حروف مثل نوک زبانی صحبت کردن است تا شدیدترین سطح آن ناتوانی در صحبت یا لال بودن است. اختلال تولیدی به اشکالاتی می گویند که در تولید صداهای گفتاری به وجود اید که سبب نا مفهوم شدن کلمات و در نتیجه گفتار می شود. افراد دارای اختلال گفتار و زبان معمولا دارای مشکلاتی مانند ناشنوایی، عقب ماندگی ذهنی و فلج مغزی هستند و دیرتر از حد طبیعی شروع به صحبت می کنند و گفتار و زبان آنها در حد سن خودشان نیست.
 

 

 

۷

  کتاب« دین ایرانی»:  کتابی که پیش رو دارید به معرفی ادیان کهن ایرانی که قبل و بعد از دین زرتشت وجود داشته‌اند می پردازد؛ آیین‌هایی چون: آیین زروانی، کیش مانوی، آیین مزدک، و مهرپرستی.در قسمتی از متن این کتاب می‌خوانید: « استرابو گوید: «به چشم مردم یونان ایرانیان نامی‌ترین بیگانگان هستند». هرگاه توجه یونانیان به جهت ضرورت‌های سیاسی نیز به توان و قدرت ایران جلب نمی‌شد باز دلایل نیکوی دیگری بود که آنان با عنایت به این سرزمین بنگرند. ایران خواه ازلحاظ اصالت فرهنگ و شکل ویژه‌ی حکومتش، خواه ازلحاظ شکوه و حشمت دربار و گذشته‌ی افسانه‌ای که سلاله‌های پیشین آن را در برگرفته بود و خواه ازلحاظ روش و شیوه‌ی خاص تعلیماتی و دیگر جنبه‌های تمدنش کانونی از شگفتی‌ها برای یونانیان بود که همانند آن در هیچ کشور دیگر شرقی یکجا یافت نمی‌شد»
 

 

 

 

 

۸

  کتاب « اقتصاد به زبان ساده»:  حتما برای شما نیز زیاد پیش آمده است که یک مقاله اقتصادی را بخوانید یا یک خبر اقتصادی را از تلویزیون بشنوید اما خیلی نتوانید با آن ارتباط برقرار کنید. شاید بخواهید سرمایه گذاری کنید یا برای آینده مالی خود برنامه ریزی نمایید، اما در میان تحلیل های متنوع اطرافیان و سایت ها امکان تصمیم گیری مناسب را از دست داده اید. تابستان ۹۷ است و مثالی که خواهم زد به این زمان تعلق دارد.در بهار با یکی از سازندگان آپارتمان صحبت می کردم او می گفت در حال ساخت بوده و در بهار ۹۶، به بسیاری از آشنایان خود پیشنهاد خرید یکی از واحدهای آن مجتمع را داده بود. تقریبا هیچ کس حاضر به خرید نشده و همه گفته بودند با سود ۲۰% بانکی، سرمایه گذاری بروی ملک کار اشتباهی می باشد. اما در ابتدای تابستان ۹۷ آن ساختمان تقریبا ۶۰% رشد قیمت پیدا کرده بود و به نوعی می توان گفت، افرادی که در بانک سرمایه گذاری کرده بودند ۴۰% ضرر متقبل شده اند. حال شما فرض کنید فردی ۵۰۰ میلیون در بانک سپرده گذاری کرده باشد، ۴۰% این مبلغ برابر با، ۲۰۰ میلیون خواهد بود. مثالها ساده و روشن بیان شده اند.
 

 

 

 

۹

  کتاب « سرزمین  و مردم ترکیه »: ترکیه در خاور با کشورهای ایران، جمهوری آذربایجان (نخجوان)، ارمنستان، و گرجستان؛ در جنوب خاوری با عراق و سوریه؛ و در شمال باختری (بخش اروپایی) با بلغارستان و یونان همسایه‌است.همچنین ترکیه از شمال با دریای سیاه، از باختر با دو دریای کوچک مرمره و اژه، و از جنوب باختر با دریای مدیترانه مرز آبی دارد. دو تنگه راهبردی بسفر و داردانل نیز در اختیار ترکیه ‌است. پهناوری ترکیه ۷۸۳٬۵۶۲ کیلومتر مربع (۳۷ام) است. ترکیه کشوری کوهستانی و نسبتاً پرباران است. شکل این کشور مانند یک مستطیل است که از سوی خاور و باختر امتداد یافته‌است. ترکیه با قرار گرفتن در یکی از حساس‌ترین مناطق جهان، دارای موقعیت جغرافیایی راهبردی و بسیار خوبی است و گذرگاه جنوب باختر آسیا و اروپا به شمار می‌آید و کشورهای بسیاری، به ویژه ایران از خاک ترکیه برای ترانزیت کالا و انرژی استفاده می‌کنند.
 

 

 

 

۱۰

  کتاب « دختری با گوشواره مروارید»: محور اصلی این کتاب تابلوی دختری با گوشواره مرواریداست، که شوالیه دختر این تصویر را به عنوان راوی داستانش انتخاب می کند و با وی به درون زندگی شخصی و کاری ورمر سرک می کشد. تنها اثر ورمر که هیچ توجهی به حرفه، مکان و زمان مدل ندارد تابلوی دختری با گوشواره مروارید است. این تابلو که سال خلق آن بین سالهای ۱۶۷۵تا۱۶۶۵تخمین زده می شود با تکنیک رنگ روغن روی بوم نقاشی شده است و به خاطر زاویه مدیوم شات، لباس های خارج از عرف و تاحدی نامانوس، پس زمینه سیاه بدون درج و ثبت هرگونه وسیله، لوازم یا نشانه ای که به ما درباره این فرد و شرایطش آدرسی بدهد به شدت محل شک و حدس و گمانهای فراوان درباره هویت این مدل شده است. گمان ها برای شناسایی معمولا در سه فرد خلاصه شده است: ماریا ورمر (دختر بزرگ یوهانس)، مدلینا ون روی ون (دختر دوست یوهانس ورمر) و مدل گمنامی که در خانه ورمر به عنوان پیشخدمت کار می کرد. شوالیه با گمان سوم جلو می رود.

 

گزارش نقض حقوق هنرو هنرمندان – آذر ماه ۹۷

دیانا بیگلری فرد، مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی،اسماعیل هاشمی

نمودار : دیانا بیگلری فرد   Diana Biglarifard

 

 

جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  درآذر ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
۶ اجتماعی ۱
۱ بازداشت ها ۲
۳ صدور اجرای حکم ۳
۴ علمی – فرهنگی ۴
۱۲ کمبودها و محرومیت ها ۵
۵ لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۶
۳ مطبوعات ۷
۱ هنرمندان زندانی ۸
۱۵ اعتراضات،انتقادات و تجمعات 9

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد .

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنرکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا،هنر آنلاین ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛خبرگزاری فارس، جمع آوری گردیده است .  اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:          http://honar.bashariyat.org

 

گزارش و نمودار :  امیر ابطحی   Amir Abtahi

 

گزارش آماری اعدام ها در آذر ۱۳۹۷

شهر و  یا استان صدور حکم اعدام اجرای حکم اعدام ردیف
شهرضا یک مورد 1 نفر 1
مشهد یک مورد 1 نفر 2
ارومیه یک مورد 1 نفر 3
قزوین یک مورد 1 نفر 4
گرگان یک مورد 1 نفر 5
بندر عباس یک مورد 1 نفر 6
کرج یک مورد 1 نفر 7
کرمان یک مورد 12 نفر 8
رشت یک مورد 1 نفر 9
یزد یک مورد 1 نفر 10
تبریز یک مورد 1 نفر 11
مهاباد یک مورد 1 نفر 12
تهران 5 مورد 5 نفر 13
2 مورد 6 نفر 11 مورد 22 نفر جمع

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر در آذر  ۱۳۹۷

گزارش : سید اشکان حسینی Said Ashkan Hosseini                    نمودار : امیر ابطحی  Amir Abtahi

 

جدول گزارش آماری نقص حقوق کار و کارگر-آذر ماه ۱۳۹۷

موارد موضوع ردیف
27 مورد اخبار کارگران در استان های مختلف کشور در موارد زیر: اعتراضات و تجمع کارگران نیشکر 7تپه، فولاد اهواز و حمایت از آنان توسطزندانیان سیاسی، کانون صنفی فرهنگیان، دانشجویان و بیش از از ۸۰ سندیکا و تشکل کارگری از نقاط مختلف جهان، کانون نویسندگان و در مقابل  تهدید آنان توسط رئیس قوه قضائیه، بیکاری کارگران به دلیل تعطیل شدن شرکت ها و کارخانجات، آتش سوزی انبارو عدم مسئولین توجه نسبت به آن ، شکنجه کارگران در بازداشت واکنش سنیکای کارگران  نسبت به بازداشت آنان و 1
4 مورد 23 نفر صدور حکم برای فعالان کارگری در سقز کامیاران، ایلام و سنندج 2
5 مورد  7 نفر بازداشت کارگران در شهرهای هفت تپه، فعالین و نمایندگانکارگری، در اهواز، شوش، کامیاران و دالاهو 3
53 مورد تجمعات اعتراضی کارگران نسبت به مطالبات و معوقات دستمزدی، دانشجویا در حمایت از کارگران، کارگران خدمات شهرداری، تعاونی مسکن شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، مردم نیازمند شهرستان هندیجان، کارگران کارخانه «صنایع مفتولی تاکستان»، کارگران صنایع شیر پگاه، کارگران فولاد اهواز، کارگران کارخانه آریا استیل الوند،کارگزاران صندوق بیمه کشاورزی سراسر کشور و…. 4
15 مورد 36 نفر مرگ و مصدومیت کارگران در اثر فقدان امینی در محیط کار ، سقوط به چاله آسانسور، از داربست، از ساختمان های نیمه کاره، از بالابرو …. برق گرفتگی، نشت و انفجار سیلندر گاز،  ریزش آوار ، زیر چرخ‌های گریدر و… 5
9 مورد 19 نفر اخبار کولبران مبنب بر مشکلات بسیار آنان و عدم توجه مسئولین از جمله ، بیکاری، سختی معیشت، گرانی، تورم و در مقابل تیراندازی مستقیم، سرما و  یخ زده گی در کوهستان ها ، دستگیری، شکنجه، تهدید، مصادره کالا، کشتار اسب و حیوانات بار بر، توسط ماموران دولتی همراه با مرگ و مصدومیت در اثر سقوط از ارتفاعات به دره ها و شلیک مستقیم نیروهای مرزی و انتظامی به آنان و ….. 6
12 مورد معوقات حقوق و دستمزد کارگران شهرداری “قائمشهر”، فضای سبز شهرداری حمیدیه، شرکت حفاری شمال، شهرداری کاشان، ماشین‌سازی تبریز،”باورس فولاد”و “صنایع گاز ایران”، لایروب‌کار کوت عبدالله، شهرداری بروجرد و خطوط ابنیه فنی راه‌آهن جنوب شرق زاهدان 7
98 مورد 65 نفر منابع:  هه نگاو، پیام، هرانا، نه به زندان نه به اعدام، حصار نیوز، دانشجو آنلاین و ایسنا جمع کل

 

یاد آوری: با توجه به سانسور و پنهانکاری رژیم جمهوری اسلامی  نسبت به نشر حقایق از سوی رسانه های وابسته به دولت و سرکوب نهادهای حقوق بشری غیروابسته، اخبار و گزارشات مذکور تنها درصد ناچیزی از اوضاع  رخدادهای مربوط به کار و کارگران در ایران میباشد.

گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی آذر ماه ۱۳۹۷

احسان زندی لک              Ehsan Zandi Lak

نمودار: آوا صادقی  Ava Sadeghi

 

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی  آذر ۱۳۹۷

موارد موضوع ردیف
4 مورد 10 نفر احضار مدرس مکتب علوم دینی، معلم و پژوهشگر موسیقی محلی، کارگران معترض شرکت فولاد اهواز و روحانیان اهل سنت 1
6 مورد 13 نفر احکام صادره برای اقوام زندانی در دادگاه تجدید نظر استان اردبیل، دادگاه تجدید نظر و انقلاب ارومیه ، دادگاه انقلاب سنندج و دیوان عالی کشور 2
11  مورد 16 نفر اخبار اقوام مختلف در زندان های گوناگون کشور در رابطه با اعترافات اجباری، شکنجه، درخواست اعاده دادرسی، بیماری هپاتیت، تبعید، تهدید و فشار، عدم امکانات اولیه،ضرب و شتم و …. 3
12 مورد اخبار عمومی مبنی بر: کشته، قطع عضو و زخمی افراد، در اثر انفجار مین، سرکوب هموطنان بلوچ، آبگرفتگی معابر، تجمع، اعتراض و پشتیبانی از کارگران هفت تیه و فولاد اهوازو….. 4
5 مورد و بیش از8 نفر اعتصاب غذای زندانیاناهل سنت در زندان رجایی شهر، زندان زاهدان، زندان یاسوج، و مرگ در اثر اعتصاب غذا 5
21 مورد73 نفر بازداشت شهروندان و فعالان مدنی، سیاسی، فرهنگی، دانشوئی، کارگری و بویژه کولبران در رابطه با فعالیت های حزبی، حضوردر تجمعات، حمل کالا، با احزاب و اپوزسیون ایران و …. 6
4 مورد 7 نفر صدور وثیقه بمنظور آزادی فعالی از زندان بطور موقت و یا قطعی در: هفت تپه، لاکان رشت، زاهدان، استان‌های خوزستان و فارس 7
10 مورد 16 کشته و زخمی کردن شهروندان توسطماموران دولتی بدون اخطار با گلوله، ماشین و…در شهرهای ارومیه، بانه، بلوچستان، پیرانشهر، سردشت، پیرانشهر و… 8
7 مورد 9 نفر خودکشی، اقوام مختلف ایرانی شامل دختران، زنان، نوجوانان، جوانان و مردان در مهاباد، بابل، مینو دشت، نهاوند، سنندج، بوکان و میاندوآب 9
80 مورد 152 نفر منابع: خبر آنلاین، کمپین فعالین بلوچ، ایسنا، رادیو زمانه، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی، حصار نیوز، نه به اعدام نه به زندان، پیام، ، هرانا، ،حقوق بشر کردستان ، هه نگاو،  جوانه ها، دانشجو آنلاین، صدا و سیما، رکنا،آراز نیوز ، خبرگر و ایلنا جمع کل

یادآوری: با  توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، این گزارش تنها بیانگر گوشه هائی از نقض حقوق اقوام مختلف ایرانی است که توسط خبرگزاری های مورد تائید ایران، بازتاب داده شده است و نمیتواند بیانگر نقض گستردۀ این قشر بزرگ از هم میهنانمان باشد.همچنین از آنجا که دولت جمهوری اسلامی اجازه  فعالیت به مدافعان حقوق بشر را  نمیدهد، بویژه فعالیت درمحدوده گزارشگری و تهیه آمار نقض حقوق بشر، بازهم گزارش  پیش رو تنها می‌تواند بازتاب حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق اقوام و ملیت های گونلگون در ایران باشد.همکاران ما با باور به اینکه نقض حقوق بشر شامل مرور زمان نمیشود، تمامی تلاش خود را در زمینه تهیه و گرد آوری اسناد و شواهد نقض حقوق ایرانیان داخل و خارج از مرزهای ایران بکار گرفته اند با این امید که بتوانند روزی برای اجرای عدالت، باز پس گیری حقوق پایمال شده  قربانیان و بازماندگان آنان، همچنین زندانیانی که به شیوه های مختلف موردشکنجه قرار گرفته اندمورد استفاده قرار دهند، از اینرو اعضای کمیته دفاع از حقوق  اقوام و ملل ایران تا زمان تحقق این آرمان و شرایط مناسب، گردآوری اسناد و شواهد نقض جقوق بشر در ایران، افشا و انتشار آن را گامی میدانند بسیار ارزشمند و در همین مسیر تمامی تلاش خود را به کار خواهند گرفت.

با مراجعه به آدرس  کمیته اقوام میتوانید از اخبار و اطلاعات کاملتری برخوردار گردید: http://aghvam.bashariyat.org/

گزارش نقض حقوق زنان آذرماه ۱۳۹۷

زینب عباسیان چالشتری، مینا فرشی

جدول گزارش نقض حقوق زنان در آذر ۱۳۹۷

ردیف موضوع مورد
1 بازداشت و زندان 37
2 فرهنگی و اجتماعی 45
3 ورزشی 3
4 بهداشت و سلامتی 7
5 خانواده 19
6 قتل‌های ناموسی و اعدام 0

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کلواقعیت های جامعه باشد.

گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایرانکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.http://zanan.bashariyat.org/

 

گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو آذرماه۱۳۹۷

برای بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی

سالار قربانی، آرش ایرانی

نمودار: احسان حیاک

 

 

جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو آذرماه

۱۳۹۷

ردیف تعداد موضوع
1 2

تبلیغ علیه نظام؛ تشکیل پرونده جدید برای دو برادر محبوس

2 1

درخواست اعاده دادرسی ابراهیم نوری

3 2

زخمی کردن دو جوان به جرم داشتن تنباکو با شلیک گلوله

4 1

پرونده متهمان حوزه کنترل جمعیت؛ احراز هویت یکی از شهروندان دو تابعیتی بازداشت شده

5 1

عسل محمدی دانشجوی دانشگاه آزاد تهران بازداشت شد

6 1

انتقال سعید شیرزاد به بیمارستان و آسیب دیدگی کلیه ها

7 1

فشار اقتصادی نهادهای امنیتی بر خانواده عباس لسانی

8 1

مرگ یک زندانی در زندان ارومیه به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

9 1

وحید صیادی نصیری، زندانی سیاسی در پی اعتصاب غذا در زندان قم جان باخت

10 1

عدم رسیدگی پزشکی؛ یک زندانی ۲۷ ساله پس از ۴۳روز حبس در زندان تهران بزرگ جان باخت

11 7

گزارشی از ۷ خودکشی و خودسوزی در یک ماه اخیر

12 4

بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی

13 1

خودکشی یک دختر جوان در اصفهان

 

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچو هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد.

لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به رژیم و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.  http://daneshjoo.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران در آذرماه ۱۳۹۷

کاوه شیخ محمدی               Kaveh Sheykh Mohammadi

نمودار :  شبنم رضاوند               Shabnam Rezavand

 

در آذر ماه سال ۱۳۹۷ متاسفانه شاهد صدور بی رویه ۲۰۰۰۰۰ پروانه شکار و  تلف شدن دسته جمعی انواع پرندگان وحشی در نقاط مختلف ایران بعلت مسومیت بودیم که به یک پدیده روزانه  تبدیل شده است .دفع زباله از طرف بخش دولتی و همچنین خصوصی بصورت اصولی انجام نمی شود و این پرندگان بعلت در دسترس نبودن غذای کافی بناچار از زباله های رها شده در محیط زیست توسط نهادهادی مختلف تغذیه می کنند و بعلت عامل انسانی تلف می شوند. این درحالی است که دستگاههای اداری و مدیران دولتی ایران هیچ گونه برنامه مدون و شفاف که قابل اجرا باشد بعد از 40 سال زمامداری امور حتی در امر محاء و دفع زباله بصورتی که محیط زیست آسیب نرساند ندارند.از سوی دیگر در ماههای اخیر در استانهای غربی کشور بخصوص در کردستان و کرمانشاه شاهد پدیده تعمدی جنگل زدایی و برش درختان جنگلهای زاگرس در این خطه هستیم که با مجوز دولتی و عدم رسیدگی سازمان حفاظت محیط زیست ایران در این نقاط جهت منافع تجاری و سود جویی بصورت بی رویه و غیر قانونی صورت میگیرد واز سوی مدیریت ناکارامد استانی و قوه قضائیه و ضابطین قضایی آنها هیچ گونه برخورد یا نظارتی بعمل نمی آید. لذا کمیته دفاع از محیط زیست در کانون دفاع از حقوق بشر در ایران خود را موظف می داند با انعکاس این نقض آشکار حق طبیعی حیات برای محیط زیست ایران در حوزه مسومیت روز افزون حیات وحش و جنگل زدایی، افکار عمومی را متوجه ویرانی و از میان رفتن هرچه بیشتر زیست بوم ایران بنماید..

 

جدول گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران -آذر ماه ۱۳۹۷

تعداد موضوع ردیف
۲ قتل و ضرب و جرح و صدور حکم اعدام علیه محیط بانان ۱
۲۰۰۰۰۰ صدور بی رویه پروانه شکار ۲
۱۴۷ بیماری و مسمومیت منجر به مرگ حیوانات وحشی ۳
۲۳ شکار غیر مجاز ۴
۴ گسترش فروچاله ها ۵
۲۷ گسترش ریزگردها – افزایش آلودگی هوا ۶
۱۱ جنگل زدایی و بیابان زایی ۷
۵ تهدید و تحلیل اکوسیستم ۸
۸ نفوذ فاضلاب و پسماندهای صنعتی به چاه، رودخانه و دریا ۹

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد .

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از محیط زیست ایران که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ ؛ قطره ؛ ایرنا، سازمان حفاظت محیط زیست ایران، دیدبان حیات وحش، سایت محیط زیست ایران و  پژوهشهای محیط زیست جمع آوری گردیده است .

اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:   http://mohitzist.bashariyat.org

گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان آذر ۱۳۹۷

حسین کفایت حقیقی، محمد حسین ملایی برزی، رضا حیدری

جداول و نمودار: حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

HamidReza Taghipour Dehghan Tabrizi

بهاییان

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهایی در آذر ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
3 بازداشت و بیخبری 1
1 تفتیش منزل 2
1 ضبط وسائل 3
1 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 4
6 پلمپ محل کسب 5
1 محرومیت از درمان زندانی 6
3 آغاز دوران محکومیت 7
1 محرومیت از درمان 8
1 محکومیت به حبس 9
24 فرافکنی و حاشیه سازی 10
1 محرومیت از تحصیل 11
1 احضار و بازجوئی 12
1 آغاز دوران محکومیت 13
11 آزادی با توجه به اتمام دوران حبس/ قرار وثیقه 14
58 محرومیت از حقوق شهروندی 15

اهل سنت

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت در آذر ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
2 بازداشت و بیخبری 1
2 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 2
1 اخراج از کار 3
1 احضار و بازجوئی 4
2 فرافکنی و حاشیه سازی 5
4 آزادی افراد با توجه به عفو مشروط 6
8 محرومیت از حقوق شهروندی 7

مسیحیان

جدول گزارش نقص حقوق شهروندی مسیحیان در آذر ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
5 بازداشت و بیخبری 1
1 محاکمه 2
2 ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز با شهروندان 3
5 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 4
2 فرافکنی و حاشیه سازی 5
4 تفتیش منزل 6
4 ضبط وسائل 7
1 رفتار توهین آمیز با شهروندان 8
24 محرومیت از حقوق شهروندی 9

دراویش گنابادی

جدول گزارش نقص حقوق دراویش گنابادی در آذرماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
1 محاکمه 1
1 محکومیت به حبس 2
1 اعتصاب غذا 3
1 محرومیت ازحق انتخاب و یا در اختیار داشتن وکیل 4
3 شکنجه 5
3 رفتار خشونت آمیز با شهروندان 6
4 فرافکنی و حاشیه سازی 7
1 محرومیت از سایر حقوق زندانیان 8
15 محرومیت از حقوق شهروندی 9

نکته مهم * با توجه به گستردگی سرکوب دراویش در ماههای گذشته و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات در ایران ،اطلاعات و اخبارمندرج دروبسایت ها محاسبه گردیده است.

عرفان حلقه                                     جدول گزارش نقص حقوق شهروندی پیروان عرفان حلقه در آذر ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
17 بارداشت و بیخبری 1
17 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 2
1 محرومیت از حق دادرسی عادلانه(( تقاضای اعاده دادرسی)) 3
1 تفتیش منزل 4
1 ضبط وسائل 5
38 محرومیت از حقوق شهروندی 6

سایر پیروان ادیان

جدول گزارش نقص حقوق شهروندی سایر پیروان ادیان در آذر ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
71 محکومیت به حبس 1
15 صدور حکم شلاق 2
13 صدور حکم تبعید 3
1 صدور حکم جریمه نقدی 4
100 محرومیت از حقوق شهروندی 5

 

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان درآذر ماه ۱۳۹۷

موارد نقض حقوق ادیان  اهل سنت  بهاییان مسیحیان دراویش  عرفان حلقه  سایر ادیان
احضار و بازجویی  1   1
بازداشت و بیخبری 2 3 5 17
بلاتکلیفی اشخاص بازداشت شده 2 3 5 17
پلمب محل کسب، محرومیت از تحصیل یا کار 1 7
توقیف، مصادره اموال و تخریب اماکن 1 4 1
ممنوعیت خروج از کشور یا توقیف گذرنامه 1
رفتار خشونت آمیز با شهروندان (آدم ربایی، ضرب و شتم، ارعاب و تهدید، قتل، تفتیش و 1 6 3 1
محرومیت از حقوق شهروندی 8 58 24 15 38 100
شلاق و جریمه نقدی 16
فرا فکنی و حاشیه سازی 2 24 2 4
محاکمه 1 1
آغاز دوره محکومیت زندانیان 1
محکومیت به زندان 1 1 71
محرومیت از حق ملاقات، تماس تلفنی، استفاده از وکیل یا سایر حقوق زندانیان 2 1
اعتصاب (غذا،ملاقات یا امتناع از درمان) 1
عدم رسیدگی به بیماران زندانی 1
شکنجه، یورش، توهین، تهدید، آزار و اذیت زندانیان یا خانواده آنان 3
تبعید 13
مجموع موارد نقض حقوق 16 99 48 30 75 200

 

آزادی زندانیان 4 11

 

نکته مهم * با توجه به گستردگی سرکوب دراویش در ماههای گذشته و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات در ایران ،اطلاعات و اخبارمندرج در وبسایت ها محاسبه گردیده است.

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛هرانا ؛ رادیو بی بی سی ؛ محبت نیوز، مجذوبان ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ کمپین حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدتی جمع آوری گردیده است :

اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:                   

http://adian.bashariyat.org/?p=29425

گزارش عملکرد سه ماهه جلسات ماهانه هم اندیشی کمیته آموزش و پژوهش اکتبر – نوامبر –دسامبر۲۰۱۸

مریم مرادی

جلسات ماهانه هم اندیشی ،  بصورت ماهانه  و در چهارمین  شنبه هر ماه در اتاق پالتاک کمیته آموزش و پژوهش  با حضور کلیه اعضای کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و میهمانان برگزار میگردد که ضمن دعوت از میهمانان ویژه درباره موضوعات و مفاهیم حقوق بشری با حاضرین در جلسه ،  به بحث و تبادل نظر خواهیم پرداخت . علاقمندان میتوانند جهت کسب اطلاع بیشتر به لینک ذیل مراجعه نموده و صدای جلسات را شنوا باشند .

 

http://pajohesh.bashariyat.org/?cat=70

 

تاریخ جلسات موضوع جلسات

 

مهمان جلسات
 

2018/10/27

بحث و بررسی هدف هفتم از سند 2030 یونسکو :

انرژیی ارزا ن و تجدید پذیر (دسترسی به منابع  انرژی ارزان ،مطمئن ،پا یا و مدرن برای همه فراهم شود.

رضا دادخواه

نسیم بهاری

ابوالفضل پرویزی

 

24/11/2018

 

بحث و بررسی هدف هشتم از سند 2030 یونسکو :

رشد اقتصادی پایا – فراگیر و با ثبات

رضا دادخواه

شبنم رضاوند

مهران فاضل زاده حبیب آبادی

 

2018/12/29

بحث و بررسی هدف نهم از سند 2030 یونسکو :

زیرساخت خوب و نوآوری(ساخت زیر ساختار مقاوم، ارتقای صنعت پایا و عمومی، و ارائه نوآوری )

رضا دادخواه

رزا جهانبین

علیرضا جهانبین

 

 

گزارش عملکرد جلسات کارگاه آموزشی  -اکتبر – نوامبر – دسامبر  ۲۰۱۸

مریم مرادی

جلسات کارگاه آموزشی ، سومین شنبه هر ماه به منظور آشنایی کلیه اعضای قدیم و جدید کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با موضوعات و مفاهیم بنیادین ( بشرح ذیل ) در اتاق پالتاک کمیته آموزش و پژوهش برگزار میگردد .در این نشست آموزشی از کلیه اعضای جدید و قدیم کانون دعوت میگردد تا شرح هر یک از موضوعات اساسی در جلسه  را بر عهده گرفته و برای حاضرین در جلسه به روشنی بیان نمایند .

قابل ذکر است : حضور کلیه اعضای کانون ،  بویژه اعضای جدید در این جلسات بسیار ضروری خواهد بود .

علاقمندان میتوانند جهت کسب اطلاع بیشتر به لینک ذیل مراجعه نموده و صدای جلسات را شنوا باشند .

http://pajohesh.bashariyat.org/?cat=69

 

تاریخ جلسات تاریخ جلسات
 

 

2018/10/20

آشنایی با منشور ، اساسنامه ، اهداف و فعالیتهای کانون– ایراندخت کیا ( مینا توانا )

اعلامیه جهانی حقوق بشر ، تاریخچه و سیر تحول آن – علیرضا جهانبین ( آرش رضاوند )

آشنایی با کنوانسیون و معاهدات بین المللی – رزا جهانبین ( نکیسا افشار )

آشنایی با کمیسیون و شورای حقوق بشر ، گزارشگران ویژه – نسیم بهاری

فعال حقوق بشر کیست ؟ نقض حقوق بشر چیست ؟ – سپهر طباطبایی

 

2018/11/29

اعلامیه جهانی حقوق بشر ، تاریخچه و سیر تحول آن – سالار قربانی

آشنایی با کنوانسیون و معاهدات بین المللی –  نسیم بهاری

آشنایی با کمیسیون و شورای حقوق بشر ، گزارشگران ویژه – پارسا پرویزی

فعال حقوق بشر کیست ؟ نقض حقوق بشر چیست ؟ – آزاد بهرامی

 

 

2018/12/22

آشنایی با منشور ، اساسنامه ، اهداف و فعالیتهای کانون –  محمود نیسی

اعلامیه جهانی حقوق بشر ، تاریخچه و سیر تحول آن –  جلال پور صادقی

آشنایی با کنوانسیون و معاهدات بین المللی –  مهرداد رشیدی

آشنایی با کمیسیون و شورای حقوق بشر ، گزارشگران ویژه – ایراندخت کیا

فعال حقوق بشر کیست ؟ نقض حقوق بشر چیست ؟ –  پارسا پرویزی

 

 

گزارشی از  مجمع عمومی سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ۲۰۱۸

شبنم رضاوند

جلسه مجمع عمومی سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز شنبه ۸ دسامبر ۲۰۱۸ مصادف با ۱۷ آذر ۱۳۹۷ در شهر هانوفر آلمان با حضور جمع کثیری از فعالان و اعضا کانون، از شهر ها و نمایندگی های مختلف آلمان و سایر کشورها و بهمراهی مهمانانی همچون آقایان پرویز مختاری، کریم نوری، سعید ازغندی به صورت حضوری و غیر حضوری (از طریق پالتاک و اسکایپ) از ساعت ۱۱به وقت اروپا آغاز گردید. مراسم درابتدا با معرفی کاندیداهای هیاْت رییسه و کمیته های تخصصی برای سال ۲۰۱۹ شروع شد. سپس یکایک نامزدها به ارایه برنامه یکساله آتی خود پرداختند. در زمان پذیرایی و استراحت حاضرین در جلسه از نمایشگاه نشریات کانون بازدید بعمل آوردند.

درادامه جلسه، مسوولین بخشهای مختلف، همچون امورکمیته های تخصصی و امور نمایندگی ها، بخش صداوتصویر، امورمالی، کتابخانه اینترنتی، اموررسانه، روابط عمومی، کمیته آموزش و پژوهش و ماهنامه بشریت، گزارش عملکرد سال پیشین خود را ارایه نمودند. خبر تاْسیس کمیته دفاع از حقوق کار و کارگران یکی از شاخص های این مجمع بود که به اطلاع اعضا رسید.

مراسم با پیام جناب آقای حمید حمیدی پژوهشگر و فعال حقوق بشردر زمینه روز جهانی حقوق بشر و کتاب زندگی نیلوفرانه که توسط نگارنده، سرکار خانم نیلوفر ایمانیان فعال حقوق زن و نویسنده معرفی گردید و با سخنرانی جناب آقای جهانگیرگلزار پژوهشگر و فعال حقوق بشر درباره تاْثیر عمل به حقوق در زندگی و در جامعه ادامه پیدا کرد.

سپس با گزارش یکساله و عملکرد کانون توسط اقای منوچهر شفائی در این بخش از میزان تلاش برای اگاهی رسانی برگزاری 210 جلسه سخنرانی که در هر جلسه علاوه بر مسئول منشی ادمین جلسه حداقل 5 نفر بایستی موضوع جمعآوری و سخنرانی کنند که حداقل نزدیک به 1000 نفر تلاش می باشد و اگر در هر جلسه متوسط 10 نفر شنونده باشد میتوانیم به ارقامی چندین برابر برسیم و دیگر اینکه رشد کانون در همه امور به خصوص در بخش جوانان و از اعضا زیر 21 ساله خانم ها سپیده کرامت بروجنی، دلارام دره شویی، درسا دره شوئی، نیلوفر ایمانیان ، نارگل غفوری و صدف غلامی را از مهم های یکساله گذشته یاد نموده و دیگر تلاش و همکاری نزدیک به 60 در صد بانوان در کانون است فقط در بخش کمیته های کانون از 9 مسئول 7 مسئول ان ها را خانم ها تشکیل میدهند و یکه از این خانم هم زیر 21 سال می باشد .

در این بخش همکاران کانون زینب عباسیان چالشتری، مهسا زکائی، معصومه توکلی، نیلوفر ایمانیان، سهیلا مرادی و ابوالفضل پرویزی اشعاری قرائت نمودند. در پایان اسامی اعضا فعال کانون دفاع ازحقوق بشر توسط هیاْت رییسه و جناب آقای شفائی اعلام شد و مطابق روال هرساله منتخبینی از فعالان در بخشهای مختلف لوح تقدیر دریافت نموده و مورد تشویق حضار قرار گرفتند. در این بین همکاران نیز با دلنوشته ها و اشعار خود به برنامه گرمی بیشتری بخشیدند. درانتها اسامی برگزیدگان هیاْت رییسه و روسای کمیته ها که توسط اعضا کانون دفاع از حقوق بشر به صورت آنلاین رای گیری و انتخاب شدند، به شرح ذیل اعلام گردید:

اعضا هیاْت رییسه به ترتیب آقایان و خانمها:

۱- منوچهر شفایی با ۷۶ رای

۲- امیر نیلو با ۳۷ رای

۳معصومه توکلی با۳۶ رای

۴-حسین بیداروند با ۳۶ رای

۵-زرین تاج الیاسی با ۲۷ رای به عنوان اعضا هیاْت رییسه و

۶- مریم پورحسینی با ۱۹ رای

۷ پوریا نخبه زعیم با ۱۹ رای به عنوان اعضاعلی البدل که با حق رای انتخاب شدند.

روسای کمیته ها آقایان و خانمها:

کمیته  دفاع از حقوق زنان: فریبا مرادی پور با ۶۵رای

کمیته دفاع ازحقوق پیروان ادیان:حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی با ۴۶رای

کمیته دفاع ازحقوق کودک و نوجوان: لیدا اشجعی اسالم با ۶۲ رای

کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان: دیانا بیگلری فرد با ۵۲ رای

کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی: صدیقه جعفری  با ۵۱ رای

کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو: ابوالفضل پرویزی با ۳۵ رای

کمیته دفاع از حقوق محیط زیست: کاوه شیخ محمدی با ۴۸ رای

کمیته آموزش و پژوهش: مریم مرادی با ۵۷ رای

کمیته روابط عمومی: معصومه توکلی با ۵۳رای ومعاونت خانم محدثه جزایری با ۱۰ رای

کمیته دفاع از حقوق کار وکارگران: سرپرستان موقت صدیقه جعفری با ۲۶ رای، سیداشکان حسینی با ۱۹ رای و رسول عباسی زمان آبادی۱۷ رای

گزارش کامل مراسم مجمع عمومی در ویژه نامه شماره ۲۰۲ ماهنامه بشریت تهیه و منتشر خواهد شد و شما میتوانید گزارش صوتی و تصویری و فایل های کوتاه از جلسه را صدا و تصویر در ادرس زیر ملاحظه کنید.     http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=10005

گزارش اولین جلسه هیات رییسه جهت تقسیم کارهای 2019

پوریا نخبه زعیم

اولین جلسه هیئت رئیسه با حضور اعضای هیئت مدیره انتخابی در مجمع عمومی 8 دسامبر 2017 برای سال 2019 در تاریخ 13 دسامبر 2018 ساعت 1900 در اتاق پالتاک برگزار شد. و پس از بررسی توانمندی ها و تجربه های همکاران اعضا انتخاب شده  مجمع بشکل زیر تقسیم کار نمودند

مسئول هیئت رئیسه : منوچهر شفائی

قائم مقام هیئت رئیسه: امیر نیلو

مسؤل امور نمایندگی‌ها: مریم حسین پور

مسؤل امور کمیته ها: زرین تاج الیاسی

مسؤل امور ارتباطات: معصومه توکلی (رادیو، صدا و تصویر، روابط عمومی وامور رسانه ها)

مدیر مالی اداری و مالی: محمد حسین بیداروند

مسئول امور مالی : پوریا نخبه زعیم

و مقرر گردید که آخرین پنج شنبه هر ماه ساعت ۱۹:۰۰ جلسه هیئت رئیسه برای گزارش کار برگزار شود .در پایان مقرر شد که امور نمایندگی ها، امور ارتباطات، امور کمیته ها با اعضا مربوطه تا قبل از آغاز سال ۲۰۱۹ جلسه جداگانه با حضور هئیت رئیسه برگزار نمایند.

یادآوری در جلسه امور نمایندگی ها حتما با حضور مدیراداری مالی و مسئول امور مالی برای راهنمائی روش ها جدید برگزار شود .این جلسه در ساعت ۲۰:۰۰ خاتمه یافت و مقرر شد که گزارش را جهت امور اینترنتی و ماهنامه توسط منشی جلسه ارسال شود.

گزارش جلسه سخنرانی  نمایندگی سوییس ۱۰ نوامبر-زوریخ

احمد کاظمی زاده

این جلسه در روز ۱۰ نوامبر مصادف با ۱۹ ابان ماه ساعت ۱۴به وقت اروپای مرکزی در شهر زوریخ در مکانی به نام کازاما برگزار شد.درابتدا آقای احمد کاظمی زاده منشی جلسه با خواندن ماده ۲ از اعلامیه جهانی حقوق بشر جلسه را اغاز کرد. تمام ابنای بشر ازاد افریده شده اند ودر حرمت و حقوق با هم برابرند .انسانیت و وجدان به انها ارزانی شده ولازم است با یکدیگر عادلانه و انسانی رفتار کنند.بعد ازخواندن ماده ۲از اعلامیه جهانی حقوق بشر اقای کاظمی زاده از اولین سخنران جلسه جعفر  فرد کریمیاز طریق پالتاک دعوت کردند تاگزارش  خود رادر مورد تحلیل موارد نقض حقوق بشر در مهر ماه ۹۷ را آغاز کنند. اخبار نقض حقوق بشردرمهرماه بااعدام،آزارکودکان, بازداشت‌های گسترده, نقض حقوق زندانیان, نقض پایدار آزادی بیان, اعتصاب‌ها، تجمعات اصناف و کارگران بخصوص کامیون‌داران و معلمان، آلودگی‌های بسیار محیط زیست و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد همراه بود. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی گردآوری شده که صحت آنها به احراز رسیده است.

اعدام: مجازات اعدام همچنان از فاحش ترین موارد نقض حقوق بشر در ایران است. ۱۷ مهرماه مصادف بود با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام که نهاد آمار مجموعه فعالان حقوق بشر طی گزارشی به هدف جلب توجه افکار عمومی نسبت به وضعیت هزاران نفری که اکنون در زندان‌های مختلف ایران در انتظار اجرای حکم اعدام خود هستند، به شرحی اجمالی آمار مجازات اعدام در بازه زمانی ۱۰ اکتبر ۲۰۱۷ تا ۱۰ اکتبر ۲۰۱۸ پرداخت. مهرماه با بیش از ۲۵ مورد اجرای حکم از جمله اعدام یک کودک مجرم و بیش از ۲۰ مورد محکومیت که ۴ مورد آن محکومیت در ملأعام و محکومیت یک کودک مجرم به اعدام، همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در زندان و دستگاه قضایی ایران است. در این ماه شاهد محکومیت به اعدام ارسلان خودکام عضو سابق سپاه پاسداران، همسرلیلا تاجیک زندانی محبوس در بند زنان زندان اوین که هویتش همچنان احراز نشده، هدایت عبدالله‌پور و سه متهم جرایم اقتصادی بودیم. همچنین در این ماه جزئیاتی جدید از اعدام رامین حسین پناهی، زانیار و لقمان مرادی طی گزارشی منتشر شد.آزادی اندیشه و بیان:نقض آزادی اندیشه و بیان در ایران در مهرماه امسال نیز به‌صورت گسترده در نقاط مختلف کشور ادامه داشت. بازداشت‌هایی همچون بازداشت  یک عضو شورای شهر شیراز، احمد عالی‌نژاد و همسرش در شیراز، دست‌کم ۲۰ تن در استان کهگیلویه و بویراحمد، عباس واحدیان ، نویسنده ساکن مشهد، زهرا مجد در اصفهان و بازداشت شش تن از افراد نزدیک به نهضت آزادی در نائین از مهم‌ترین بازداشت‌های این حوزه بودند.

زندان: حقوق زندانیان و شرایط نگهداری آنان در ایران همواره با نقض گسترده مواجه است. حق حیات، درمان و رسیدگی پزشکی و امنیت روانی همواره از مهم‌ترین موارد نقض حقوق زندانیان درایران به شمار می‌رود.مهرماه با حمله‌ها و اعمال فشارهای گسترده به زندانیان، ماه پرحادثه‌ای را برای آنها رقم زد. مضروب کردن محل جراحی آرش صادقی دربیمارستان توسط مأموران، حمله گارد زندان و مضروب شدن جدی زندانیان سیاسی در زندان ارومیه که در پی آن ده‌ها تن از زندانیان سیاسی در ارومیه دست به اعتصاب غذا زدند، ایراد جراحت و ضرب و شتم یک زندانی توسط پرسنل زندان رجایی شهر کرج، ضرب و شتم یک زندانی در زندان ارومیه، شکستن انگشتان یک زندانی توسط مسئولین زندان بندرعباس،ضربه مغزی یک زندانی در پی مضروب شدن توسط مسئولین در زندان مرکزی ارومیه و برهنه کردن و ضرب و شتم زندانیان در زندان زاهدان، چند نمونه از اعمال فشارها و ضرب و شتم‌های زندانیان دراین ماه بود.محرومیت از درمان فرهاد میثمی،آرش صادقی و یک زندانی در زندان سنندج همچنین مرگ یک زندانی در سایه عدم رسیدگی پزشکی در زندان زاهدان ازجمله تهدیدات درمانی بود که زندانیان با آن مواجه بودند.اقلیت‌های ملی و مذهبی: اعمال فشار و تهدید اقلیت‌های مذهبی و اتنیک‌ها در مهرماه نیز ادامه داشت.بازداشت ۸ شهروند بهایی در بهارستان اصفهان، ۲ شهروند در کرج، ۱ شهروند در شیراز،  پلمب محل کسب و بازداشت یک شهرونددرکرج،۲ شهرونددیگر در شیرازو۱شهروند دیگردرکرج ازمهم‌ترین بازداشت‌های اقلیت مذهبی بودند. همچنین دراین ماه یک یک شهروندبهایی محروم از تحصیل ساکن یزدازکارنیزاخراج شدو منزل یک شهروندبهایی دیگرکه زندانی است،مورد تفتیش قرار گرفت و والدینش برای مدتی بازداشت شدند.

زنان:زنان در ایران همواره مورد تبعیض و خشونت قرار داشتند. از مهم‌ترین موارد تبعیض در این ماه می‌توان به موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ها اشاره کرد..پس از فشارهای رئیس جهانی فدراسیون فوتبال برای حضور زنان در استادیوم‌های ایران، تعدادی از زنان که به صورت گزینشی و از میان خانواده بازیکنان فوتبال و مسئولان فدراسیون فوتبال بودند، به‌عنوان تماشاگر، مسابقه دوستانه تیم‌های ملی فوتبال ایران و بولیوی را از نزدیک تماشا کردند که این حضور گزینشی بسیار مورد انتقاد واقع شد

کارگران و أصناف: تحصن سراسری معلمان که به دنبال فراخوان قبلی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران آغاز شد در بسیاری از استان‌های ایران از جمله “کرمان، لرستان، خوزستان،کرمانشاه، اصفهان،کردستان،البرز، همدان، فارس، زنجان، قم، مازندران، تهران، خراسان شمالی، ایلام، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی،کهکیلویه و بویراحمد، بوشهر،گیلان وهرمزگان”ادامه یافت.این تحصن دراعتراض به پایین بودن حقوق فرهنگیان و وضعیت معلمان زندانی شکل گرفت.

خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان:  از مهم‌ترین اخبار خشونت‌های نظامی در این ماه می‌توان به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از شهروندان توسط ارگان‌های نظامی اشاره کرد. در مهرماه کشته شدن ۵ نفر از جمله یک کودک در اثر تیراندازی بی‌ضابطه مأموران در  ایرانشهر، جاسک، آزاد شهر و زخمی شدن دو تن در آزادشهر و خراسان رضوی و همچنین حمله نیروهای امنیتی و انتظامی به دست‌فروشان سوخت در سراوان را شاهد بودیم. آقای کاظمی زاده با تشکر از اقای فرد کریمی از سخنران بعدی جلسه آقای حمید ابراهیمی درخواست کردند تا سخنرانی خود را در مورد مقایسه ماده۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

در ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر .تاکید بر برابری حقوق میان افراد صرفنظر از تفاوتهای نژادی عقیدتی وجنسیتی وتوجه به ان درفضای امروز جامعه ایرانی حائز اهمیت است.قوانین حقوقی وقضایی رایج در ایران برگرفته از شریعت شیعی بوده وتبعیض وتمایز میان افراد را براساس عقیده وجنسیت اعمال میکند .انسانها در چهار چوب قانونگذاری جمهوری اسلامی دارای حقوق برابر نیستند و شهروندان براساس عقیده وجنسیت دسته بندی میشوند.جای بسی تاسف است که باوجودیکه در ایران باستان توجه وتاکید بسیاری بر عدالت وبرابری میان انسانها شده است وحتی قوانین حقوق بشری امروز برگرفته از اصول اخلاقی آن دوران است اما امروزه درجامعه ایرانی شاهد وجود قوانین تبعیض آمیز وضدبشری در حوزه حقوقی وقضایی هستیم.عدالت وبرابری هنگامی تحقق میابد که همه انسانها بعنوان یک فرد وبدون درنظر گرفتن تمایزها شایسته حقوق فردی خود در نظر گرفته شوند ولازمه این حذف مبنای شرعی درساختار قانونگذاری و مبنا قرار دادن مبانی حقوق بشر درقانون اساسی است.آقای کاظمی زاده با تشکر از آقای ابراهیمی از دیگر سخنران جلسه خانم زکایی درخواست کردند تا سخنرانی خود را  با موضوع خشونت علیه زنان شروع کنند.

روز ٢۵نوامبر (معادل چهارم یا پنجم آذر )از سوی سازمان ملل متعهد روز جهانی رفع خشنونت علیه زنان برگزیده شده و هدف از آن مبارزه با خشونت علیه زنان استمجمع عمومی سازمان ملل متعهد در ١٧اکتبر ١٩٩٩نامگذاری این روز را به عنوان روز جهانی تصویب کرده ،دلیل این تاریخ این است که در روز ٢۵نوامبر سال ١٩۶٠سه خواهر أهل جمهوری دومینگین با نام خواهران میرابل پس از ماه ها شکنجه سر انجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند جرم این سه خواهر شرکت در فعالیت های سیاسی علیه رژیم دیکتاتور حاکم رافائل تروخیو نام داشت بود.بخش اعظم جامعه را زنانی تشکیل داده اند که هیچ از حقوق شخصی خود نمی دانند و زن خوب بودن را به کد بانو بودن و شستن و پختن و بچه داری می دانند.و دلشان خوش است چه موجودات از خود گذشته اَی هستند و بهشت زیر پاهای انها است.متاسفانه آمار جهانی نشان داده است که به ازای هر ٣زن یک زن در طول زندگی خود مورد خشنونت قرار می گیرد.خشنونت را متاسفانه در تمام طبقات اجتماعی می توان به طور کامل دیده.که این طبقات شامل اجتماعی ،اقتصادی،نژاد،جنسی و جغرافیای یافت می شود.اما در برخی از گروه ها شایع تَر است. مانند:خشنونت خانگی نوع خشنونت خاص است که در اکثر خانواده هابا هر سطحی می توانیم ان را به وضوح ببینیم. زنان ایران نیز یک به یک مورد خشنونت قرار می گیرند چه از طرف رژیم دیکتاتور ایران و چه از طرف خانواده و محیط کار ، همانند همان ٢خواهر میرابل وقتی از تبعیض و خشنونت علیه خود و حقوق برابر و ایستاده جلوی رژیم دیکتاتورحرف می زنند، آنان را راهی زندان می کنند و مورد آزار و اذیت و شکنجه روحی و جسمی و جنسی قرار می دهند .رژیم دیکتاتور إسلامی به دلیل إسلامی بودن زن را کوچک تَر و کم رنگ تَر از یک مرد می داند و تبعیض و نا عدالتی برای زنان إیجاد می کند و زن راشهروند دوم می نامند که در (قانون مجازات اسلامی ماده٢٣٧)این تبعیض را کاملا می توانیم بیبینیم در این بندنوشته قتل عمد با شاهدت دو مرد عادل ثابت می شود یعنی شهادت زن أصلا به حساب نمی آید و یا مرد می تواند هروقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد (قانون مدنی ماده ١١٣٣) آیا این خشونت علیه زن نیست ؟ آیا این بی عدالتی بر علیه زنان نیست؟ متاسفانه ما در ایران همچنان شاهد خشنونت های زیادی علیه زنان و همچنین فعالان حقوق زنان هستیم وقتی از خشنونت حرف می زند و اعتراض می کنند با انها برخورد می شود و آنها را زندانی می کنند و حال انان نیز مورد خشنونت علیه خود در برابر  دولت قرار میگیرند.حالا ا اینجای سخنرانی می خواهم در مورد خشنونت های گوناگون و تاثیرات آن صحبت کنم .اولین خشنونتی که به گوش مان زیاد می رسد خشنونت جنسی است. خشنونت جنسی فقط تماس کامل و به زور نیست .می توان اشاره کرد به آزار و اذیت های خیابانی و دست زدن به اعضای بدن یک زن در خیابان که خود همین امر آزار جنسی است و متاسفانه به دلیل فضای اسلامی و قانون اسلامی که در ایران حاکم است زنان از ترس ابروی خود حرف نمی زنند و اگر حرف بزنند و شکایت کنند انها محکوم می شوند به بد حجابی و یا تهمت  های دیگری در صورتی که ماده ١٩دفاه از حقوق بشر از حق ازادی بیان صحبت کردن ولی آیا  رعایت می شود و در این بند ذکر شده حق مزبور شامل آن است  که داشتن عقاید خود بین و اضطراب نداشته باشید و در (قانون مجازات اسلامی ماده ۶٣٨)بد حجابی و بی حجابی جرم محسوب می شود که به حبس ١٠روز تا٢ماه و جریمه نقدی محکوم می شود. خشنونت بعدی خشنونت خانگی است که شایع می باشد. رژیم دیکتاتور ایران طوری با زن برخورد کرده و حقوقی برای او در نظر گرفته که باعث شده این قوانین در خانه های ریخنه کنه و زندگی زناشویی رابه خطر بینداز و این امر باعث طلاق و آسیب ها و رنج های جسمی و روانی شود. خشنونت خانگی فقط کتک خوردن از طرف همسر نیست بدبینی که در جماعت مردانه آن را خوش غیرتی می دانند همان خشونت خانگی است و هیچ گاه هیچ کسی نمی فهمد این زن از چه دردی رنج می برد و چه می خواهد و چه رؤیای در سر دارد. خشنونت سوم را می توان خشنونت اقتصادی گفت می توان به خرجی ندادن از سوی مرد به زن و یا سوء استفاده مالی از زن و یا حتی صدمه زدن به وسائل مورد علاقه یک زن و یا محروم کردن زن از مستقل بودن مالی و غیره اشاره کرد که در (قانون مدنی ماده ١١١٧اسلامی )هم امده شوهر می تواند زن خود را از حرفه و یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی وَیَا حیثیات خود و یا زن باشد منع کند و در صورتی که مواد (١برابر با ٢عدم تبعیض )را در حقوق بشر إعلام کرده .متاسفانه زنان ما فقط از طرف همسر خود مورد خشنونت قرار نمی گیرند هر کدام در طول زندگی خود بارها  مورد خشنونت قرار گرفته چه از طرف پدر و چه از طرف فرزند پسر و چه دولت .خشنونت چهارم خشنونت روانی و کلامی هست که از جمله می توان به دشنام دادن به کار بردن کلمات رکیک بهانه گیری های پی در پی ،داد،فریاد،بد اخلاقی،بی احترامی،رفتار آمرانه و تحکم آمیز و دستور دادن های پی در پی تهدید به آزار و یا حتی کشتن و تحقیر کردن زن و قهر و یا صحبت نکردن طولانی مدت و یا ممنوعیت ملاقات با دوستان و خانواده اشاره کرد.که می توانم این ممنوعیت این خشنونت را از طرف دولت دید که فعالان حقوق زنان رادر زندان از شنیدن صدای فرزندانشان ممنوع کردند و می توان خانم نسرین ستوده را نام بود که (بند ٣امنیت و۶برابری شخصیت حقوقی اشاره کرده است ) و جمهوری دیکتاتور ایران با کنفواسیون بین المللی حقوق بشر توافق کرده است اما هیچ توجی به حقوق زنان ندارن و ما همچنان شاهد خشنونت های مختلف در ایران هستیم .به امید روزی که حقوق برابر زن و مرد در ایران رواج پیدا کند و هیچ خشنونتی و زندانی سیاسی نباشد.منشی جلسه اقای کاظمی زاده با تشکر از سخنران جلسه خانم زکایی از سخنران بعدی جلسه آقای مهرداد صفری اسکویی دعوت کردند تا سخنرانی خود را در مورد دفاع از ازادی بیان و عقیده شرح دهند.

دفاع از آزادی: “ما این حقایق را بدیهی می انگاریم که همه انسانها برابر آفریده شده اند و آفریدگارشان حقوق سلب ناشدنی معینی به آنها عطا کرده است که حق زندگی ، آزادی و جستجوی خوشبختی از جمله آنهاست” توماس جفرسون – چهارم ژوییه ۱۷۷۶ – اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا درست ۱۴۰۰ سال پس از آنکه اسلام پیام جدیدی از عدالت و کرامت انسانی را به بشریت نوید داد ، جمهوری اسلامی ایران در برابر چشم میلیاردها انسان ، قانون اساسی ، قوانین بین المللی وحقوق بشری و حقوق طبیعی و ذاتی بشر یعنی ” برابری انسانها و حق سلب ناشدنی زندگی ، آزادی و جستجوی خوشبختی ” را به شکل ویرانگری زیر پا گذاشت. جمهوری اسلامی ایران در اقدامی یکجانبه و خلاف اصول انسانی و حقوق بشری اقدام به تصویب و اجرای قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری نموده که در آن حقوق اولیه انسانها در دفاع از خود به کلی نادیده گرفته شده و ضمن اینکه با سوء استفاده از قانون مجازات اسلامی به عنوان پاپوش برای دستگیری و حبس و اعدام مخالفین سیاسی-امنیتی و عقیدتی استفاده نموده و در دادگاه های سفارشی ، فرمایشی، نمایشی و تشریفاتی دادگاه انقلاب اسلامی کلیه حقوق افراد نادیده و تضییع شده است و در خصوص نقض آئین دادرسی کشوری، دستگیری های بدون دلیل و مدرک و بازداشت موقت های غیرقانونی طولانی مدت برای سالیان متمادی و یا اجبار متهمین سیاسی-امنیتی و عقیدتی که بایستی طبق لیست ارائه شده بر اساس ماده ۴۸ (ا.د.ک) مورد وثوق رئیس قوه قضاییه باشد تا با این ترفند بتوانند افرادی را که

در اصل از مامورین امنیتی هستند به عنوان وکیل در کنار این دسته از متهمین قرار دهند تا این وکلا صدای حق طلبانه و شکایات آن ها را در مورد نقض قوانین و … به گوش دیگران نرسانده و کسی از این ظلم و ستم باخبر نشود و یا عدم ابلاغ رسمی کیفرخواست، آرا و احکام صادره و … به این متهمین و وکلای آنها و اجبار وکلا به رونویسی از روی این مدارک در جهت اینکه هیچ مدرک رسمی دال بر ظالمانه بودن نحوه دادرسی و احکام صادره در دست افراد قرار نداشته باشد. چنین قوانین و شیوه دادرسی در هیچ کجای دنیا حتی در عقب مانده ترین جوامع سابقه ندارد؛ ضمن اینکه این دسته از متهمین را با اعمال روشهای نامتعارف و تهدید به صدمه رسانیدن به اعضای خانواده آنها مجبور به ارائه اعتراف کذب دیکته شده زوری می نمایند و برای همه آنها اتهامات مالی، اخلاقی و … نیز می تراشند تا از این طریق آنها را ترور شخصیتی کنند و برخی افراد را هم با روشهای گوناگون از جمله با تخطی، انحراف و سوء استفاده از قانون ، ترور فیزیکی نموده و با شیوه های مختلف آنها را مورد سوء قصد قرار می دهند. اینک در قرن ۲۱ و در هنگامه ای که تمدن بشری به برداشت واحدی از کرامت انسانی در مفهوم “آزادی” رسیده است، شاهد هستید که جمهوری اسلامی ایران درست برخلاف دیدگاه اسلام و بنیانگذاران و اندیشه ورزان مفهوم دموکراسی و لیبرالیسم از دیدگاه عدالت علی (ع) و توماس جفرسون گرفته تا فرانسیسکو فوکویوما، آزادی انسانها هایی را که نظام تک فکری و تک حزبی و مستبدانه به ظاهر اسلامی حاکم را به زیر سوال برده اند، تهدید و تهدید کرده است. خروج از عدالت اجتماعی، یک رفتار ضد بشری و غیراخلاقی است. اما اعمال دستگیری افراد سیاسی-امنیتی و عقیدتی علیه ملتی بزرگ، کنشی قدرت طلبانه و انحصار طلبانه است. جمهوری اسلامی ایران مدعی است وجود این افراد امنیت ملت را نشانه رفته است نه نظام را. جمهوری اسلامی ایران آشکارا دروغ می گوید وقتی مدعی می شود آزادی اندیشه و بیان و آزادی پس از بیان و … را پذیراست در حالیکه هیچگونه نظر و انتقادی را علیه حاکمیت بر نمی تابد و با پاپوش سازی و برچسب زنی هر اندیشه ای را که نپسندد سرکوب می کند و فشار و محاصره پلیسی و امنیتی بر زندگی آحاد مردم به ویژه اقشار روشنفکر و فرهیخته آثار زیانبار و بعضا هولناکی بر جا گذاشته که با هیچ خوانشی از حقوق بشر همسو و همخوان نیست. وقتی دسترسی به آزادی اندیشه و بیان و … دشوار می شود، نشانه آنست که تحریم های کورکورانه آحاد مختلف جامعه را نشانه گرفته اند. وقتی کالاها، فراتر از قدرت خرید اقشار بزرگی از مردم گران می‌شوند. وقتی هزینه بهداشت، تحصیل و حتی تغذیه مردم نامتناسب با توانشان بالا می‌رود، وقتی بی‌کفایتی و فساد حکومتی بر صنعت و کشاورزی تأثیر می‌گذارد و فرصت‌های شغلی بسیاری از دست می‌رود، موازی با آن خانواده‌ها فقیر می‌شوند و این خانواده‌ها درست همان مردم ایران‌اند. ما معتقدیم دانش بشری متعلق به ذات بشر است نه ملتی خاص و همانطوریکه ملت‌های غرب و شرق عالم از فواید بیشمار اندیشه حکیمان و دانش دانشمندان بزرگ ایران همچون بوعلی و خوارزمی و خیام و رازی و سعدی و مولانا بهره می‌برند، امروز حق بهره مندی از مواهب دانش بشری و محصولات و مشتقات آن از جمله تکنولوژی و صنعت برای مردم ایران مانند دیگر ملل جهان به اضافه حق آزادی اندیشه و بیان و… بطور کلی برخورداری از حقوق بشر و حقوق شهروندی محفوظ است و هیچ نظام و دولتی چه در داخل و چه در خارج حق ندارد به بهانه‌های واهی این حق را از ملتی بزرگ و تمدن آفرین سلب کند .جمهوری اسلامی ایران پا را از تحریم ملت ایران و حذف حقوق شهروندی آن‌ها فراتر گذاشته و ملت‌های دیگر را متهم به زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی می‌کند در حالیکه برای مردم ایران حتی قوانین مصوبه قضایی (با همه نقایصی که دارد و همه موارد نقض حقوق بشری که در آن گنجانیده شده است) را هم همانطوریکه به برخی از موارد آن اشاره شد، رعایت نمی‌کنند؛ که این اعمال غیرقانونی آشکارا مغایر با اصول منشور بین المللی حقوق بشر و ذات آزادی نوع بشر است. فاجعه بارتر آنکه مردم ایران و قربانیان نقض حقوق بشر، نمی‌توانند به دادگاه بین المللی لاهه شکایت برند.و حاکمان جمهوری اسلامی ایران به جای تن دادن به حق، قاضیان و حکامات دادگاه انقلاب اسلامی، افراد را تهدید و آن‌ها را متهم به ارتباط با بیگانگان و شبکه‌های معاند، تبلیغ علیه نظام و… نموده و به حبس‌های طولانی مدت محکوم می‌کنند. آیا این اتفاق شگفت آور نشانه‌ای هول انگیز از تلاش برای اضمحلال عالی‌ترین داشته بشری یعنی حاکمیت عقلانیت جمعی و ارزش های دموکراتیک نیست؟ آیا قدرت و استیلای حکومتی، بالذات  حائز مشروعیت سلب اصالت خرد جمعی از تصمیم گیری و سیاست گذاری در عرصه کشور است؟ ما به عنوان فعالان حقوق بشر، با شجاعت و‌ جسارت بدون تأثیر پذیری علی الاطلاق از نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر خدشه دار کردن اصول آزادی انسانی که حاصل مرارت‌های نوع بشر در طول هزاران سال است، سکوت نمی کنیم و حقیقت را همچون جان لاک که فریاد زد: «زندگی، آزادی و‌حق مالکیت، ارزش های اساسی و مافوق قانون است»، با صدای بلند فریاد می زنیم و نمی گذاریم محصول اندیشه آزادیخواهانه اندیشمندانی چون توماس جفرسون، جان دیویی، والتر لیپمن، آبراهام لینکلن، ماهاتما گاندی، مارتین لوترکینگ، نلسون ماندلا، جان استوارت میل، فردریش هایک، کارل پوپر، آیزایا برلین، هانا آرنت، فرانسیسکو فوکویاما و دیگر کنشگران و اندیشمندان راه آزادی (که جمهوری اسلامی ایران هیچکدام را قبول ندارد) بطرز رعب آوری به باد سپرده شود. به امید خاتمه یافتن ظلم و ستم نسبت به ملت ایران و سایر ملت‌ها.اقای کاظمی باتشکر از اقای صفری اسکوئی از سخنران اخر جلسه اقای اکبر ناطق دعوت کردند تا سخنرانی خود را در مورد سانسور در رسانه و تلوزیون آغاز کنند.نقض حقوق بشر در رسانه های ملی ایران: در این روزها که مردم با مشکلات اقتصادی ‌اجتماعی وفرهنگی دست به گریبان اند ،رسانه های ملی همیشه سعی بر این داشته ودارند که نیازهای مردم را نادیده بگیرند ‌همواره ذهن وافکار عموم ملت ایران را درگیر مسایل حاشیه ای در کشورهای دیگر همچون سوریه و لبنان  و یمن ودیگر کشورها که هیچ سودی به نفع کشور ومردم ایران نداشته معطوف گردانند که حتی از جانب این کشورها مورد اهانت نیز قرار گرفته ایم. بعید است خیلی از ما،تصاویر  یا ویدیوهای متعدد شهروندانی در ایران که به دلایل مرتبط با حکومت از خشم می لرزند را ندیده باشیم. مثلا خانمی که در خیابان به بهانه وضعیت پوشش خود مورد بی احترامی قرار گرفته و امکان شکایت هم ندارد یا مال باخته ای که حاصل زندگی خود را با اعتماد به یک موسسه پشت گرم به قدرت از دست داده است.فرض می کنیم چنین شهروندانی پای اینتر نت بنشینند ،انتظار می رود پست های آنها در شبکه های اجتماعی از چه برخوردار باشد؟ نتیجه وضعیت حاضر،ایجاد ملغمه ای پیچیده از شهروندان سر خورده وناراضی است که به علی رغم تفاوت های خود با یکدیگر به دلایل مختلف از حکومت خشمگین هستند واستانه تحمل شان در مقابل وضعیت موجود و هر آنچه تلاش برای توجیه این وضعیت تلقی کنند،به پایین ترین حد رسیده است. این شهروندان بر خلاف گذشته هایی نه چندان دور،به رسانه هایی دسترسی یافته اند که می توانند از طریق آنها ،به هر صورت که بخواهند ،علیه هر که بخواهند،به هر شیوه که بخواهند واکنش نشان دهند. اما متاسفانه به دلیل اینکه این رسانه ها به نفع صاحبان حکومت نمی باشد انرا از دسترس مردم خارج نمودند که مردم دیگر نتوانند از هیچ تریبونی صدای اعتراض  خود را به گوش دنیا برسانند. به نظر می‌رسد در چنین شرایطی ،فارغ از سهم فعالیت های  سازمان یافته در شبکه های اجتماعی ،بخش مهمی از  فضای تندی که در این شبکه ها وجود دارد رانمی توان جز در قالب «فوران خشم علیه وضع موجود »تحلیل کرد. واقعیتی که در صورت به رسمیت شناختن آن فضای کلامی شبکه های اجتماعی «نوک کوه یخی»خواهد بود که از لایه های عمیق تر جامعه ایران بیرون زده است.  همانطور که درسالهای گذشته مشاهده کرده اید در ایران تمام رسانه ها از قوانینی که برایشان تعریف ومشخص گردیده است باید پیروی کنند در غیر اینصورت از ادامه کار انها جلوگیری خواهد شد همچنین صدا وسیما هم مثل همیشه در دست جناح محافظه کا و زیر نظر نهاد رهبری بوده که رییس جمهور هم حتی حق هیچگونه دخالتی در این امور را نمی تواند داشته باشد وهمه اینها بخاطر این است که فقط هر انچه را که آنها به نفع خودشان هست به ملت تحمیل کنند. در آخر اقای کاظمی زاده باتشکر از تمامی دوستانی که حضوری و یا از طریق اتاق پالتاک حضور داشتند تشکر کردند و جلسه را به پایان رساندند . در این جلسهآقای رضا امیری به عنوان مسئول جلسه آقای احمد کاظمی زاده به عنوان منشی جلسه و آقایان حمید ابراهیمی و رسول پورآزاد و خانم مهسا زکایی به صورت حضوری و خانم فیروزه ده بزرگی وخانم مریم ضیایی آقایان جعفر فرد کریمی ،اکبر ناطق و نیما حسابیان از طریق پالتاک در این جلسه حضور داشتند.

گزارش جلسه مشترک سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی ایالت هسن مورخ 9 دسامبر 2018

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی ایالت هسن در روز یکشنبه مورخ 9 دسامبر 2018 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی ایالت هسن و سخنرانان و چند نفر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. در این جلسه سخنرانان به طور کامل به مسائل مطرح شده پرداختند که علاقه مندان میتوانند در صورت تمایل به فایلهای صوتی دسترسی داشته باشند.آقای رسول عباسی زمان آبادی با موضوع  گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان در ماه آبان سال 1397  ایراد سخنرانی نمودند.وقتی ما بخواهیم از  نقض قانون و بخصوص حقوق پیروان ادیان صحبت کنیم قطعا باید با دوتا از  اعلا میه جهانی اشنایی کامل داشته باشیم چرا که این اعلامیه جهانی متر معیار ما برای فهمیدن این مطلبه که ایا تمام حقوق انسانها به انها داده میشود. ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر ازادی عقیده و. ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر آزادی بیان اندیشه. جادارد که این نکنته را اول صحبتم بهتون بگم که مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت به‌خصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همین‌طور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و  رسمیت نشناختن حوزه مستقل در فعالیت‌های مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله گزارشگری، کار بسیار  دشواریه وبا توجه به  محدودیت‌های فراوان ممکنه این امار ها کامل و دقیق به دست ما نرسه/ بازداشت‌ها و خشونت‌های هدفمند ارگان‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی همچنان متوجه پیروان سایر ادیان در ایران است.آقای مهدی حوریزاد با موضوع  بررسی ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی ایران و شرایط اجرائی آن را ایراد سخنرانی نمودند. احدی را نمی توان در بردگی نگه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است. تعریف بردگی :بردگى، صفت برده و برده عبارت است از انسان مملوک. به مالک برده «مولا»، به مرد برده «غلام»، «وصیف» و «خادم» و به زن برده «امه»، «خادمه»، «وصیفه» و «جاریه» و در زبان فارسى «کنیز» گفته مى‌شود. برخى واژه‌ها همچون «مملوک»،«رقیق» و در فارسى «برده»، هم نسبت به مرد برده به کار مى‌روند و هم نسبت به زن برده. برده‌داری در بندگی بودن اختیاری یا غیر اختیاری یک شخص در دست شخص دیگر است. نظام برده‌داری در مرحله تلاشی کمون اولیه و بر شالوده ازدیاد عدم تساوی اقتصادی که خود ثمره پیدایش مالکیت فردی بود، شکل گرفت. بردگی نخست در مصر باستان، در بابل، در آشور و در چین وهندوستان پدید گشت ولی در یونان و روم باستان به شکل کلاسیک خود تکامل حاصل کرد. در شرق و از آن جمله در ایران باستان بردگی بیشتر خصلت پدر شاهی و خانوادگی داشت. دو طبقه اصلی این صورت بندی اجتماعی – اقتصادی بردگان و برده داران بودند. طبقات میانه نظیر خرده‌مالکان و پیشه‌وران و عناصر وازده و بدون طبقه که از مالکین کوچک ورشکسته ولی غیر برده تشکیل می‌شدند نیز وجود داشتند. حق آزادی و ممنوعیت بردگی جزو حقوق بنیادین انسان‌ها است. تمامی انسان‌ها آزاد آفریده شده‌اند و آزادی، حقی است که هر فرد از لحظه‌ی تولد خود دارا می‌شود . در صدر ماده اول اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر نیز اعلام شده است که « تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند.» ملازمه‌ی آزادی انسان با تولد او، تأکیدی است.

بر «ذاتی بودن» یا «طبیعی بودن» آزادی برای انسان. به همین دلیل به بردگی کشاندن انسان خطای آشکاری است بر ضد نظم طبیعی. زیرا آزادی انسان را سلب می‌کند که ذات وجود شخصیت انسان را تشکیل می‌دهد. در واقع، همین مفهوم طبیعی یا ذاتی‌‌بودن آزادی انسان است که از آن به عنوان حقوق اخلاقی انسان یا اولویت اخلاقی حقوق او یاد می‌شود و برده‌داری از این حیث، نقض یک حق اساسی طبیعی یا اخلاقی محسوب می‌شود.خانم آزاده قریشی با موضوع بررسی وضعیت شهروندی معلولان و کم توانان جسمی و ذهنی در ایران برای حاضرین ایراد سخنرانی نمودند.۱۲ آذر مصادف با سوم دسامبر و «روز جهانی معلولان» است. این روز به منظور ارتقای آگاهی از معضلات و مشکلات معلولان، کوشش برای احقاق حقوق مدنی و منزلت اجتماعی آنها و تاکید بر حذف تبعیض علیه آنها برای معلولان نام‌گذاری شده است. روز جهانی معلولین از سال ۱۹۹۲ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام شد. هدف از تعیین این روز ارتقاء رشد اذهان عمومی درباره مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف؛ و افزایش آگاهیهایی بوده است که می‌بایست از مساله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبه‌های سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و فرهنگی زندگی منتج شود. این وضع به همین منوال طی شد تا در سال ۱۹۹۹ شعاری با مضمون (امکان دسترسی برای همه در هزاره جدید) برگزیده شد و سرلوحه امور قرار گرفت. شعار روز جهانی معلولین سال 2017 : ” جامعه ای پایدار و انعطاف پذیر برای همه بسازیم. معلولیت عبارت است از ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از فعالیت‌های عادی زندگی فردی یا اجتماعی که به علت وجود نقصی ‌مادرزادی یا اکتسابی، در قوای جسمانی یا روانی اطلاق می‌شود که معمولا در اثر حوادث، آتش‌سوزی، تصادفات، مسمومیت‌ها و یا بیماری‌های مزمن به صورت اکتسابی و یا عوامل مادرزادی در افراد ایجاد می‌شود ، این گروه، شامل ناشنوا، نابینا، و معلول جسمی، حرکتی و ذهنی می باشد. آمار ارائه شده از سوی سازمان بهداشت جهانی، نشان می دهد که تا سال 1378، ده درصد از جمعیت جوامع صنعتی و دوازده درصد ازجمعیت جوامع روبه توسعه را، افراد معلول تشکیل می دهند. در ایران، حدود سه درصد به نوعی دچار معلولیت های جسمی جزئی یا کلی هستند. معلولیت، گاه به علت نبود درمان مناسب، در طول زندگی و تا پایان عمر، با این گونه افراد خواهد بود.آقای امیرحسین حوریزاد با موضوع صلح و افراط گرائی مذهبی برای حاضرین ایراد سخنرانی نمودند. در ادبیات قدیم پارسی صُلح هم‌معنای لغت آشتی و به معنای مقابل حرب و جنگ آمده‌است، در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته و با تفکرهای شرق آسیایی و بعدها تفکرات مسیحی که صلح درونی را معرفی کرده‌اند آمیخته شده‌است در این مفهوم صلح شرایطی آرام، بی‌دغدغه و خالی از تشویش، کشمکش و ستیز است. صلح یک آرمان جهانی تلقی می‌شود. صلح یک مفهوم مطلق نیست و می‌تواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد به همین ترتیب از جنبه‌های مختلفی می‌توان صلح را مطالعه کرد. شامل مسائل مربوط به جنگ، خلع سلاح و کنترل تسلیحات نظامی و سایر موضوعات.به گفته باروخ اسپینوزا صلح به معنی نبود جنگ نیست بلکه فضیلتی است که از نیروی جان مایه می‌گیرد و همان‌طور که آزادی به چم زندانی نبودن نیست صلح هم به چم نبود جنگ نیست مفهوم صلح را با آتش‌بس نباید اشتباه گرفت. آتش‌بس به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن طرفین درگیر در یک مناقشه به صورت یک طرفه یا دو طرفه تحت شرایط خاص از جنگیدن دست می‌کشند. صلح به معنای پایان دادن به مناقشه و قطع جنگ است. برای بازگشت به وضعیت جنگ اعلان جنگ از یکی از طرفین الزامی است. رسیدن به صلح در یک جنگ به‌طور کلی به دو روش میسر است. جنگیدن و وادار کردن طرف مغلوب به پذیرش صلح خود یکی از راه‌های رسیدن به صلح است که به صلح رومی معروف است. در این وضعیت طرف پیروز یا مجموعه‌ای از قدرتهای بی‌طرف شرایطی را به عنوان شرایط صلح تنظیم می‌کنند که معمولاً به نفع سمت پیروز است. راه دیگر رسیدن به صلح با کمک مذاکرات سیاسی یا فعالان صلح است. آرمان جهانی صلح‌دوستان حفظ صلح در سطح جهان است ولی در واقعیت همیشه جنگ‌ها و مناقشات وجود داشته‌اند و به وجود می‌آیند و آنچه صلح‌دوستان دنیا به دنبالش هستند ترک مناقشات و برقراری صلح در این مناقشات است. ناتوانی انسان دربرابر برقراری صلحی در مناقشات متفکرانی همچون کریشنامورتی را به بیان مفاهیم بدیعی از صلح رهنمود کرده‌است، کریشنامورتی صلح را وضعیتی می‌داند که در آن تمام مناقشات و مسائل حل شده‌اند و هر نوع واکنش به جنگ را زمینه‌ای برای مناقشات بعدی می‌داند. در تفکر کریشنامورتی ما بخشی از دنیا هستیم و برخورد با مسئله به عنوان مشکلی در بیرون از وجود ما اشتباه است.آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع نگاهی بر دموکراسی و حقوق بشر در ایران برای حاضرین ایراد سخنرانی نمودند. در آغاز مبحث نیاز هست که تعریفی جامع از دو کلمه دموکراسی و حقوق بشر داشته باشیم تا بتوانم در حول محور آن و موضوع جلسه صحبت کنم . مفهوم دموکراسی در لغت به معنی این است که حکومت مردم بر مردم باشد نه حاکمیت بخشی خاص بر شهروندان یک کشور و به از دو کلمه یونانی, دموس و کراتوس تشکیل شده است. معنی کلمه دموس هم میتواند  به معنای کلیه شهروندانی باشد که در دولت-شهر زندگی می‌کنند و هم به معنای اراذل و اوباش یا توده عادی مردم یا قشرهای فرودست از جمعیت یک کشور را شامل میشود. اما کلمه کراتوس به دو معنی قدرت و قانون دارای معنی هست. اما معنی حقوق بشر همانطور که از ظاهر کلمه پیدا است به معنی مجموعه حقوق ذاتی هست که هر انسان از بدو شکل گیری در رحم مادر صاحب آن میشود و فرد با آن مجموعه حقوق متولد میشود. در مجموع میتوان گفت که مفهوم حقوق بشر بسیار گسترده و در سطح جهانی و در بین انسانها بسیار گسترده است. حالا این نکته که چه شد انسان به فکر دستیابی به حقوق بشر شد تاریخ آن به جنایات هولناکی بر میگردد که همه از آن با نام هولوکاست که نسل کشی یهودیان بود و مجموعه وقایعی بود که در حین جنگ جهانی دوم رخ داد که با تصویب مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در پاریس توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ به اوج خود رسید و به رسمیت شناخته شد. حقوق بشر را می‌شود به گونه‌های مختلفی دسته‌بندی کرد. رایج‌ترین آن در سطح بین‌الملل شیوه‌ای از طبقه‌بندی است که حقوق بشر را به حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تقسیم‌بندی کرده‌است. حقوق مدنی و حقوق سیاسی، مندرج در مواد بیست و یک تا سی از اعلامیه جهانی حقوق بشر  و در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی می‌باشد. حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مندرج در مواد ۲۲ تا ۲۸ از اعلامیه جهانی حقوق بشر و در میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. حال نگاهی خواهیم داشت پیرامون مفهوم دموکراسی و حقوق بشر در جامعه ایران و با وجود حکومت جمهوری اسلامی اما این نکته را قبل از هر چیز باید متذکر بشوم که حقوق بشر هیچگاه نمیتواند با وجود حکومتهائی که گرایشهای مذهبی خاص دارند سازگاری مناسب و بازخورد خوبی داشته باشد چرا که با توجه به مفاد و مفاهیم موجود در اعلامیه جهانی حقوق بشر و از آنجائی که انسانها دارای عقاید و گرایشهای مذهبی و سیاسی گوناگون هستند لذا اگر یک حکومت فقط با تمرکز بر قوانین موجود در یک ایدولوژی خاص در فکر برقراری عدالت در جامعه باشد این امر هیچگاه محقق نخواهد شد.پس به این نتیجه میرسیم که برای برقراری دموکراسی در هر کشور, اول باید حکومتی مردمسالار علی الخصوص بدور از مشخصه های یک  ایدولوژی مذهبی خاص را باید در آن کشور وجود داشته باشد. اما در ایران حکومت جمهوری اسلامی که حکومتی ایدولوژیک با مشخصه های یک دین خاص که آن دین هم متاسفانه دارای احکامی است که با معیارهای حقوق بشر و اسناد بین المللی آن هیچگونه سازگاری ندارد نتوانسته خاصه شهروندان ایران را برآورده کند و در طی این چهل سال فقط با سیاه نمائی, سرکوب و تحمیل کردن خود به مردم ایران سعی کرده خود را حفظ کند و در مجامع بین المللی ادعای این را دارد که حکومتی است مردمسالار با دموکرات که با توجه به توضیحاتی که در قبل دادم با توجه به ماهیت حکومت جمهوری اسلامی و تعاریف جامع از واژه دموکراسی این به یک خود گول زنی بیشتر شبیه است تا حقیقت.در قسمت بحث آزاد که با حضور فعالان حقوق بشر و سایر همراهان در جلسه با موضوع حقوق شهروندی و ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر حاضرین به بحث و تبادل نظر پیرامون موضوع مورد نظر پرداختند و به موضوعات و موارد مفید و سازنده ای اشاره نمودند.

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ 29 نوامبر 2018

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ ، در روز پنج شنبه مورخ 29 نوامبر 2018 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته  دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ ، سخنرانان و تنی چند از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزارگردید . در این جلسه سخنرانان  به زیبایی به مسائل مطرح در جلسه پرداختند که علاقه مندان میتوانند از فایلهای ضبط شده شنوا باشند.آقای رسول عباسی زمان آبادی با مقایسه ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی ایران را به اطلاع حاضرین رساندند. اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز قانونی برای تمام انسانهاست و فارغ از جنبه های  سیاسی وفرهنگی اقتصادی قوانینی رو در اختیار ما قرار داده که اول از همه انسانیه یعنی اول به ما به عنوان یک انسانه ازاد نگاه کرده  و بعد  قوانین وضع کرده و یه سری ازادی ها در اختیار ما قرار داده  که البته حق ما ست و بهتره بگیم مارو با حقوق مان آشنا کرده . از جمله اونها ازادی بیانه …. ازادی عقیده و  انتخاب مذهبه ازادی تشکیل تجمعات و اعتراض صلح امیز انتخاب ملیت انتخاب همسر حق استراحت و در کل 30 ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر بسیار کامل حقوق و ازادی های انسانی را به ما یاد  داده که در صورت رعایت این حقوق توسط کشور ها صلح و ارامش و رفاه به جوامع برمیگرده.یکی ازین حقوق که موضوع بحث ما نیز هست ماده 23 اعلامیه جهانی با عنوان حق امنیت کار

.آقای محمدرضا رضائیون با موضوع زنان سرپرست خانوار در ایران برای حاضرین سخنرانی نمودند.زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق می شود که بنابر عللی از قبیل فوت،مفقود شدن،اعتیاد ،محکومیت در زندان از کار افتادگی سرپرست خانوار بطور دائم یا موقت،اعزام به سربازی، بدون سرپرست (نان آور) می مانند و قادر به تامین هزینه های خود و افراد تحت تکفل نیستند. زنان سرپرست خانوار به عنوان پایه و اساس نهاد خانواده در سراسر جهان به هنگام از دست دادن همسرانشان یا بیماری و یا بیکاری آنان سرپرستی و اداره خانواده را بر عهده میگرند. بدین لحاظ با مشکلات و موانع عدیده اقتصادی و اجتماعی و قانونی روبرو می گردند. آنها به ناچارمسئول انجام کارهای اداری و امور آموزشی و درمانی و…می باشند لذا فضاهای صرفا مردانه احساس امنیت را از آنها سلب می کند چرا که به دلیل نگرش سنتی و منفی که جامعه به آنان دارند روابط و ارتباطات اجتماعی کمتری دارند. آنان نسبت به زنان دارای همسر احساس خطر بیشتری به امنیت ارتباطی خود دارند. توانمند سازی زنان سبب بالا رفتن اعتماد به نفس و کسب یک هویت مستقل موجب بهبود وضعیت اجتماعی آنان می شود.با آموزش مهارتهای زندگی، حرفه ای ، کار آفرینی ،اشتغال خانگی و… به آنان یا فرزندانشان و مشارکت دائم آنان در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی ، بخشی از امنیت اجتماعی آنان تامین می شود. در بسیاری از تحقیقات در خصوص بررسی آسیب های روانی و اجتماعی  حاکی از آن بوده که بدون ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی مناسب در جامعه هیچ گاه ما شاهد جامعه ای سالم و متعالی نخواهیم بود. اگر چه در جامعه ایران دولت تسهیلاتی رافراهم نموده اما با توجه به گستره مشکلات ،پایین بودن نرخ پرداخت های دولتی به این زنان وتورم بالا نمی تواند پاسخگوی مشکلات این قشر در معرض آسیب باشد.برای حل یا تخفیف مساله باید تدابیر جدی تری به کار گرفته شود و چنین تدابیری در صورتی مفید خواهد بود که مبتنی بر مطالعات عمیق جامعه شناختی و پی بردن به لایه های زیرین این مساله مهم اجتماعی باشد .مطالعاتی که علاوه بر پرداختن به کمیت ،ازتوجه به کیفیت زندگی این زنان غافل نماند و با نگاهی ژرف تر از پیمایش صرف به مسائل زنان سرپرست خانوار نظر کنند.آقای محمد آفتابی  با موضوع  عرفانهای نوظهور در ایران ایراد سخنرانی نمودند.  در ایران از پیروان سایر ادیان میتوان به : مسیحیان که همان ارامنه و آشوری ، اهل تسنن ، زرتشتیان ، اهل حق (( یارسان )) دراویش گنابادی نعمت اللهی ، یهودیان ((کلیمیان)) هستند که در قانون اساسی هم حقوقی برای آنها در نظر گرفته شده است .البته دسته دیگری از پیروان سایر ادیان هستند که هیچ حق و حقوقی برای آنها در نظر گرفته نشده است که میتوان به شهروندان بهائی ، مسیحیان تبشیری و یا مندائیان و شهروندان پیرو عرفانهای نو ظهور مثل عرفان حلقه میتوان اشاره کرد که در اصول قانون اساسی هیچ حقی برای آنها به عنوان حقوق شهروندی در نظر گرفته نشده است و این دسته از شهروندان از منظر حکومت جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشدند ، که این مورد نقض صریح مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد  در واقعیت آنچه در کارنامه‌ی ۳۸ ساله‌ی حقوق بشری ایران با محوریت حکومت جمهوری اسلامی به وفور یافت می‌شود موارد حمله، بازجویی، حبس و حتی اعدام شهروندانی است که عقایدی غیر از آنچه در اصل ۱۲قانون اساسی تعیین شده است دارند. حکومت جمهوری اسلامی در همه موارد اقدام به نقض حقوق پیروان سایر ادیان میکند و با ایجاد محدودیتهای اجتماعی پیروان سایر ادیان را به حاشیه جامعه ایران میکشاند ایران نه تنها اعضای پیروان سایر ادیان اعم از آنان که برسمیت می‌شناسد و آنان که عقایدشان برسمیت شناخته نمی‌شود را با حبس و یا حتی آنها را در برخی موارد به کام مرگ فرستاده است بلکه هزاران تن از مسلمانی که عقایدشان با مذهب جعفری اثنی‌عشری مغایرت دارد.نیز با مجازاتهای سنگینی مثل حبسهای طولانی مدت و در مواردی هم با مرگ مواجه شده اند. شهادت بازماندگان بازجویی‌ها در زندانیان جمهوری اسلامی حاکی از این واقعیت است که در موارد بی‌شماری افراد به منظور برخورداری از حقوق شهروندیشان از جمله حق زندگی، حق آموزش یا کار، ناگزیر به انکار عقایدشان شده‌اند و یا به زور به اعتراف اجباری یا شهادت دروغ علیه خود تن در داده‌اند. اقداماتی اینچنین از سوی حاکمیت همزمان ناقض حقوق آزادی بیان و عقیده‌ی شهروندان محسوب می‌گردد.آقای حامد غریب زاده با موضوع بررسی وضعیت کارگران در ایران برای حاضرین سخنرانی نمودند.کارگر در لغت به معنای کار کننده وکسی کی در کارخانه یا کارگاه کار میکند ومزد میگیرد که در مقابل کار فرما قرار دارد از نظر حقوقی کارگر کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی اعم از مزد حقوق سهم سود وسایر مزایا به درخواست کار فرما کار میکند .جامعه شناسان مارکسیستی بر خلاف جامعه شناسان سرمایه داری،جامعه را به دو طبقه کارگرو سرمایه دار تقسیم میکنند.یعنی به جای تعریف کار در مقابل کار فرما،کارگر را اینگونه تعریف میکنند که هرکس که مجبور است برای امرار معاش کار میکند و حقوق بگیرد کارگر است بدین ترتیب چه فرد یک استاد دانشگاه باشد چه یک رفتگر او یک کارگر به شمار میاید کسانی که برای درامد زحمت میکشد کارگر است شاید دقیقتر این باشد که به جای کارگر این افراد را زحمت کش بنامیم. امروزه تعطیلی پر شتاب کارخانه ها،وضیعت معیشتی این قشر از زحمتکش های جامعه را بسیار بدتر از گذشته کرده است الان کارگران با وضیعت فقر وبیکاری شدیدی در ایران مواجه هستند انها مدام از کار بیکار میشوند،حقوقشان معوقه میشود، از کارکنان به منظور بیان شکایت یا تحمیل یک تقاضا است در اعتصاب اقدام علیه کار فرمایان انجام میگیرد ودر نهایت ممکن است کارگران ومدیران وارد ستیزه اجتماعی شوند.سازمان بین المللی کار که کارش تصویب کنوانسیون و توصیه نامه هایی برای کشورهای عضو این سازمان بین المللی است تاکید دارد اعتصاب یک حق قانونی برای کارگران در دنیاست وهم چنین سازمان بین المللی کار،به اعتصاب،به عنوان اخرین توسل کارگران اشاره شده است بر اساس این اصل اعتصاب و اعتراض کارگران به عنوان یکی از حقوق انها کاملاً شناخته شده در جهان به نظر میرسد در کشور های توسعه یافته اعتصاب کاملاًمعمول است.در پایان جلسه بحث آزاد با موضوع حق اعتراض( کارگران در ایران) برگزار شد که حاضرین در جلسه در بحث آزاد به موارد بسیار مفیدی اشاره نمودند که لینک صوتی بحث آزاد در وبسایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران موجود میباشد.

گزارش جلسه سخنرانی  کمیته دفاع از حقوق  زنان  در 17  نوامبر  

    مهسا ذکایی

جلسه مذکور در روز شنبه مورخ ۱۷نوامبر ۲۰۱۸راس ساعت۱۹ با حضورمسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان وجمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ومهمانان دیگر با محوریت خشونت علیه زنان در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق زنان برگزار گردید. در ابتدی نشست مسئول جلسه خانم زرین تاج الیاسی ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان وموضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند .در این جلسه بعد از گزارش وتحلیل موارد نقض حقوق زنان در ماه گذشته که توسط خانم زهرا اسدی ارائه گردید٬ خانم ندا رحمانی کنواسیون رفع تبعیض علیه زنان را قرایت نمودند.

سپس  خانم فریبا مرادی پور با موضوع “خشونت های قانونی علیه زنان در زندگی اجتماعی وفرهنگی و اقتصادی” سخنرانی نمودند که متن سخنرانی  نام برده به شرح زیر می‌باشد:تبعیض قانونی علیه زنان در زندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی از آنجا که معتقدم که ریشه و پایه تبعیض و بی عدالتی علیه زنان در ایران قوانین نابرابر و تبعیض آمیز و خشن است بر آن شدیم که در این ماه به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان نگاهی به تاثیرگذارترین قوانین تبعیض آمیز علیه زنان در قوانین ایران بیاندازیم و من در این بخش مهمترین قوانینی که مصداق واقعی خشونت علیه زنان هسند را در بخشهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هستن را خدمت شما معرقی و بازگو میکنم.تبعیض قانونی در زندگی سیاسی زنان :زنان ۵۰٪ جمعیت را تشکیل می دهند. از آنجا که مردان نمی توانند به اندازه کافی از منافع زنان دفاع کنند، مشارکت زنان در همه فعالیتهای سیاسی یک ضرورت است بنحوی که می توان گفت اگر زنان در حوزه سیاسی، اقلیتی بشمار آیند، دموکراسی ناتمام است. مشارکت سیاسی زنان به معنای شرکت زنان در انتخابات و برای دادن نیست، بلکه مشارکت به معنای آن است که زنان در تمام نهادهای دموکراتیک نقش تعیین کننده و تصمیم گیرنده داشته باشند. در حالی که هنوز بعضی از وظایف سیاسی و فرهنگی با جنسیت تعیین می شود.معروفترین گره مشکارکت سیاسی زن اصل 115 قانون اساسی استکه میگوید:رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط باشند انتخاب گردد.:بنابراین زنان

در ایران حتی حق کانداتوری برای انتخابات ریاست جمهوری را ندارند چون ریاست جمهوری فقط در قبضه مردان است.یک پله پایین تر به قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی میرسیم که بررسی ترکیب جنسیتی ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی نشان میدهد که تنها 96 نفر از 2800 زن نمانیده مجلس در ده دوره مجلس شورای اسلامی زن بوده اند.یعنی کمتر از 4 در صد نمایندگان.از طرف دیگرفقط یکبار در تاریخ 40 ساله این حکومت وزیر زن داشته ایم.در سطوح پایین تر مدیریت سیاسی کشور هم وضع چندان تغییری نمیکند بطوریکه خانم ابتکار روز21 آبان 97 در مصاحبه با ایسنا گفت که 16 درصد مدیران کشور زن هستند در حالیکه آمارهای سال 95  نشان میدهند که 41 درصد کارمندان دولت زن هستند .تمامی مثالای بالا خبر از حضور حداقلی و انگشت شمار زنان در عرصه مدیریت سیاسی کشور دارد .به چه دلیل؟تمامی معیارهایی که برای انتخاب نمایندگان و مدیران مرد وجود دارد در مورد زنان هم مصداق داره به علاوه مواردی که خاص و مختص زنان هست. از انجمله و مهمترین آنها بحث پوشش زنان است که اجازه رسیدن زنان به مقامهای مدیریتی را – حتی در صورت داشتن پوشش کامل و پایبندی به شریعت و اسلام- نمیدهد .به عبارتی وقتی صحبت از بررسی صلاحیت یک زن برای احراز یک پست یا اجازه حضور در یک انتخابات مطرح میشود سخت گیریها چندین برابر میشود به طوریکه حتی در صورت داشتن التزام عملی به اسلام و انقلاب و رعایت حجاب شرعی باز هم به بهانه هایی مثل چادری نبودن و یا عدم رعایت حجاب شرعی در سایر اماکن مشکلاتی را برای زنان کاندایدا ایجاد میکنند. و یا مثل مورد خانم مینو خالقی با استناد به یک عکس که از نظر آنان نامناسب بوده-هر چند در خارج از مرزهای کشور و هر داده نمیشود. نگاهی به اندک زنان حاضر در عرصه سیاست خود به طور کامل نشان میدهد که چه زنانی با چه تفکرات تندرویی میتوانند حضور نصف و نیمه و البته نمایشی در پستهای سیاسی داشته باشند.در اینجا نمونه هایی از سخت گیریهایی که صرفا در خصوص پوشش چادر وجود داشته را بیان میکنم:”معصومه ابتکار که به ریاست سازمان محیط زیست منصوب شد هم مانتویی بود. خبر آمد که برخی منتقدان با حضور یک خانم مانتویی در کابینه دولت اصلاحات موافق نیستند؛ همین شد که ابتکار از مانتو به چادر تغییر پوشش داد. حتی آن طور که زهرا شجاعی در گفت وگویش با «شرق» روایت کرده، تلفنی نحوه کش دوختن به چادر را به ابتکار آموخته است. از پرونده خانم ابتکار که بگذریم، همین مسئله گریبانگیر زنان نماینده مجلس نیز شده است؛ زنانی که این بار با پوشش مانتو برای تبلیغات نمایندگی مجلس اقدام کرده اند، با همان پوشش از مردم رأی گرفته اند و کمی بعدتر به واسطه از آنها خواسته شده است تا پوشششان را جور دیگری کنند. نخستین زنی که به صراحت در این زمینه سخن گفته، الهه کولایی است. مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس ششم، در تماس های تلفنی از او خواسته بود چادر به سر کند و حساسیتی در مجلس ایجاد نکند. او همان جا پای تلفن به شیخ مهدی کروبی توضیح داده مردم پوسترهای تبلیغاتی من را دیده اند، آنجا هم پوشش من مانتو بوده، با همین پوشش کار می کنم و سر کلاس و دانشگاه می روم. جالب اینکه مرضیه دباغ در سال ۱۳۷۹ گفته بود: «اگر نمایندگان زن بدون چادر وارد مجلس شوند، کتک خواهند خورد». آن موقع الهه کولایی و طاهره رضازاده، نماینده شیراز، در معرض این تذکر بودند”نابرابری در عرصه اقتصادی:طبق آمارهای رسمی، ۶۴ میلیون نفر از جمعیت کشور بالای ۱۰ سال سن دارند و ۳۸ درصد آنها جزء فعالان اقتصادی منظور می‌شوند.۵۰ درصد این عده باید زنان باشند، اما سهم آنها در مشارکت اقتصادی تنها ۱۳درصد است.مشاور وزیر کار، پیش از این، غیرفعال بودن ۸۷ درصد جمعیت زنان ایرانی در اقتصاد کشور را نامتناسب با تحصیلات و توانمندی‌های زنان و اهداف توسعه خوانده و گفته بود که  بیشترین تراکم مشارکت اقتصادی زنان نیز در بخش خدمات است و نه صنعت.(در بخش خدمات هم طبیعتا دستمزها پایینتربوده و ثبات شغلی کمتر). در خرداد 95، از میان ۲۸۰۰ شغلی که برای آنها آزمون استخدام دولتی برگزار شد، ۲۲۸۴ شغل مختص مردان، ۵۰۰ شغل به صورت مشترک برای مردان و زنان و تنها ۱۶ شغل مختص زنان بود.اما قانون چه میگوید:ماده 10 طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده میگوید که  اولویت استخدام درتمام بخش‌های دولتی و غیردولتی در شرایط مساوی با مردان متاهل دارای فرزند و سپس مردان متاهل بدون فرزند پس از آنان با مردان مجرد و زنان متاهل دارای فرزند ودر رده آخر زنان مجرد است.همین دستورالعمل باعث شده که در سالهای اخیر آمار بیکاری زنان به شدت بالا رفته و مشارکت اقتصادی زنان را بسیار محدود کند.

  • نابرابری در برابر قوانین جزایی :با استناد به روایتی از امام صادق و روایتی از اهل سنت که هر دو میگویند که «دیه زن نصف مقدار دیه مرد است.» نابرابری گسترده ایی را در قوانین جزایی کشور شاهد هستیم به عنوان مثال به چند قانون توجه کنید: شهادت و گواهی در خصوص زنا با شهادت چهار مرد عادل یا یا سه مرد عادل و دو زن عادل یا دو مرد عادل همراه با چهار زن عادل مورد قبول است.(قانون مجازات اسلامی، ماده 74،75)شهادت زنان به تنهایی یا به ضمیمه مرد انحراف خاص مرد را ثابت نمی کند. (قانون مجازات اسلامی، ماده 119 )در صورتی که طریق اثبات شرب خمر شهادت باشد فقط با شهادت دو مرد عادل ثابت می شود.  (قانون مجازات اسلامی، ماده 170 )قتل عمد با شهادت دو مرد عادل ثابت می شود( یعنی شهادت زن اصلا به حساب نمی آید.( قانون مجازات اسلامی ماده ۲۳۷)هر گاه مرد مسلمانی عمدا زن مسلمانی را بکشد محکوم به قصاص است لیکن باید ولی زن قبل از قصاص قاتل، نصف دیه مرد را به او بپردازد. (قانون مجازات اسلامی، ماده 209 )دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی خواه غیر عمدی، نصف دیه مرد مسلمان است).قانون مجازات اسلامی، ماده 300)سن مسئولیت کیفری برای دختران ۹ سال قمری، برابر با ۸ سال و ۹ ماه شمسی و برای پسران ۱۵ سال قمری، برابر با ۱۴ سال و ۶ ماه شمسی است. (قانون مدنی ماده ۱۲۱۰)در تمامی قوانین بالا نابربری و خشونت عریان علیه زنان را شاهد هستیم.به عنوان مثال فقط اشاره ایی کوتاه به ماده 1210 قانون مدنی میکنم:هنگامی که قانونگذار، سنی را به عنوان حداقل سن مسئولیت کیفری مشخص می کند، به طور ضمنی این پیام را منتقل می کند که از دید وی، کودک در این سن به آن حد از بلوغ عاطفی، روانی و ذهنی رسیده است که بتواند مسئول رفتارهای خود پنداشته شود به این ترتیب روشن است که تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری باید با در نظر گرفتن واقعیت های رشد ذهنی و روانی کودکان انجام شود. در واقع اقدام برای تعیین سنی مناسب برای مسئولیت کیفری، تکاپویی است برای رسیدن به پاسخ صحیح در این مورد که کودک در چه سنی طبیعت عملی که انجام داده است را به طور کامل درک می کند و در نتیجه، این قابلیت را دارد که مسئولیت ناشی از آن را بپذیرد. حداقل سن مسئولیت کیفری، حداقل سنی است که از نظر نظام عدالت کیفری، فرد این قابلیت را پیدا می کند که در دادگاه کیفری مورد محاکمه قرار گیرد. البته تعیین سن بلوغ جنسی به عنوان مبنای سن مسئولیت کیفری، علاوه بر اینکه در جامعه حقوقی داخل کشور مخالفت های فراوانی را برانگیخته بود زمینه ای را نیز برای انتقادات مراجع بین المللی ناظر بر رعایت حقوق کودکان فراهم کرده بود. به عنوان مثال می توان به بررسی های ادواری کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، به عنوان نهاد ناظر بر اجرای کنوانسیون حقوق کودک، اشاره کرد. این کمیته در بررسی سال ۲۰۰۰ خود در مورد وضعیت حقوق کودکان در ایران، از جمله از این موضوع که سن بلوغ ملاک تعریف کودک قرار گرفته، اظهار نگرانی کرده و آن را باعث تبعیض میان دختر و پسر در باب مسئولیت کیفری دانسته بود). در بررسی سال ۲۰۰۵ خود نیز مجدداً از این موضوع اظهار نگرانی کرده و خواستار آن شده بود که تعریف کودک، فارغ از تبعیض جنسیتی انجام شود و در پاراگراف ۷۲ گزارش خود، صریحاً از پایین بودن حداقل سن مسئولیت کیفری در ایران اظهار نگرانی کرده بود. و همین انتقادات باعث شد  در سال 92 اندکی تغییر را شاهد باشیم و حداقل سن مسئولیت کیفری بین دختران و پسران در جرایم تعزیری برابر شود و البته جرایم تعزیزی فقط مخصوص مرتکبان محرمات شرعی یا ناقضان مقررات حکومتی است. این اعمال شامل تمام مقرراتی می‌شود که برای حفظ نظم و منافع عمومی وضع می‌شود مانند زیر پاگذاشتن قوانین مالیاتی یا مقررات مربوط به قاچاق کالا و ارز و مقررات راهنمایی ورانندگی تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نیست و بنابراین اگر دختر خردسالی مرتکب جرمی شود که تنبیه قانونی ان دیه و یا قصاص باشد باز هم سن مسولیت کیفری برای وی 9 سال قمری خواهد بود.

تبعیض قانون در زندگی اجتماعی:برای حضور زنان در عرصه اجتماع بیشتر از انکه قانون داشته باشیم به عمد بی قانونی داریم که همین بی قانونی خود علت بسیاری از خشونت هاست .به یکی از قوانین جمهوری اسلامی ایران نگاه کنید:

بدحجابی و بی حجابی جرم محسوب می شود و هر کس که به این جرم مرتکب شود، به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه و یا از ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.(ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی) مطابق بند یک ماده 21 آیین دادرسی کیفری جرم عدم رعایت حجاب شرعی از جمله « جرایم مشهود » محسوب می گردد. در مواجهه با جرایم مشهود ضابطین دادگستری موظف هستند هر اقدام موثر در حفظ آثار و علائم جرم و همچنین هر اقدامی جهت جلوگیری از فرار متهم را انجام دهند. بنابر این ، ضابطین ذیصلاح دادگستری در برخود با مرتکب جرم عدم رعابت حجاب شرعی مکلف هستند با توقیف زن بزهکار وی را در مدت قانونی تحویل مراجع قضائی دهند. در این بین غیر از اینکه آزادی پوشش زنان نادیده گرفته میشود چند مسیله دیگر باعث آزار زنان کشور شده است: اول اینکه مسئله قانونی «حجاب شرعی» تاکنون از سوی قانون‌گذار تعریف نشده است اینکه حجاب شرعی چیست و مصادیقش چه هستند  مشخص نیست. در ٣٩ سال گذشته  تعریف ثابت و مورد قبولی درباره پوشش بانوان ارایه نشده است و به همین دلیل زنان کشور هر روزه و با پوشیدن لباسهای مختلفی در معرض آزار و اذیت قانون و مردان قانون  اعم از رسمی و غیر رسمی و آتش به اختیار قرار میگیرند. برخوردهایی سلیقه ایی بسیاری را هر روزه شاهد هستیم که مجریان قانون با سلیقه شخصی خودشان اقدام به آزار زنان میکنند از انجمله ممنوعیت گذاشتن عینک بالای سر و یا پوشیدن چکمه و یا داشتن لاک  و یا مانتو جلو باز و کوتاه ؛ و اینکه حدی برای کوتاهی و یا تنگی لباس تعیین نشده باعث میشود که مجریان رسمی و غیر رسمی قانون و نهادهای مذهبی اجازه هر گونه برخورد سلیقه ایی با زنان را به خود بدهند و یقینا از مواخذه و پیگیری هم مصون هستند. مساله بعدی حتی رعایت نکردن همین قانون نابرابر و ناعادلانه به ضرر زنان است به طوریکه زنان ودختران را به جرم بد پوششی و بیحجابی دستگیر میکنند ولی در طی روند قضایی اتهامات سنگیتری مانند اقدام علیه امنیت ملی را متوجه فرد می کنند که به قول معروف از زنان زهر چشم بگیرند و عده بیشتری را بترسانند و به کنج خانه ها بفرستند.به عنوان مثال دادستان تهران از وثیقه ۵٠٠‌میلیون تومانی برای آزادی نرگس حسینی دومین دختر خیابان انقلاب  بعد از اعتراضات دی‌ماه مورد تعقیب قرار گرفت خبر داد. حال سؤال این است اگر اتهام وی مشمول ماده ۶٣٨ قانون مجازات اسلامی و تبصره ذیل آن باشد، با میزان مجازاتی که دادسرا بعد از صدور کیفرخواست از دادگاه درخواست می‌کند، تناسبی ندارد، زیرا حسب تبصره ذیل ماده ۶٣٨، مجازات زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، حبس ١٠ روز تا دو ماه است یا جزای نقدی از ۵٠ ‌هزار تا ۵٠٠ ‌هزار ریال، یعنی دادگاه می‌تواند متهم را به یکی از دو مجازات یا حبس حداکثر تا دو ماه یا جزای نقدی حداکثر تا ۵٠‌ هزار تومان محکوم کند. وثیقه ۵٠٠ ‌میلیون تومانی که به علت عجز از تودیع آن به‌ وسیله متهم در حکم بازداشت موقت است، تناسبی با اتهام انتسابی ندارد. مثال دیگری از برخورد سلیقه ایی نهادهای قانون گذار و مجری قانون مساله ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه است که حتی قانون نوشته شده هم ندارد که بشود در موردش بحث کرد و صرفا و صرفا علاقه شخصی اقایان علماست.در پایان یادآور میشوم که جامعه ایران آماده تغییرات گسترده در قوانین ضد زن است و در حال حاضر این آمادگی را دارد که آزادی عمل بیشتری را به زنان بدهد و بار تبعیض و نا برابری را کم کند ولی قوانین کاملا نابرابر اصلی ترین مانع و سد هستند و همه بایستی بصورت جدی رودروری حکومت قرار بگیریم و تغییر قوانین تبعیض آمیز و خشن را خواستار شویم و بخواهیم که قوانین کشور و همینطور قوانین مرتبط با زنان بایستی بر پایه برابری و حقوق بشر تنظیم گردند و نه بر اساس سلیقه شخصی آقایان علما و با استناد به وایتهای کاملا مبهم و مخدوش 1400 سال قبل.سپس از خانم نیلوفر ایمانیان با موضوع “خشونت های قانونی علیه زنان در ازدواج و طلاق” دعوت گردید تا به سخنرانی بپردازند٬ متن سخنرانی ایشان بدین شرح است : نوع انسان جدا از این که از چه نژادی است یا چه رنگ پوستی دارد، یا از چه دین و مذهب و آیینی پیروی میکند، به واسطه طبیعت و سرشت، نیاز به ازدواج و بودن در کنار انسانی دیگر دارد. در نظام حقوقی اسلام، برای چنین امری، مقررات خاصی قرار داده شده است.قانون مدنی وقانون مجازات اسلامی در مباحث ومواد مختلف تبعیضات گسترده ای را نسبت به زنان اعمال کرده اند.گر چه بسیاری از متشرعان وفقها وحتی حقوقدانان بر این باورند که قوانین اسلامی حرمت وارزش زنان راترفیع داده ,ولی ما بر این باوریم که وضع این قوانین نه تنها حرمت وارزشی به زنان نداده ,بلکه بصورتی تبعیض امیز انان را از حقوق انسانی و اولیه خود باز داشته است.ما در جامعه ای رشد پیدا کردیم که تمام این قوانین در وجود زنان رخنه کرده و به نوعی انان را به سکوت وادار کرده است، آگاهی از حقوق اولیه انها و اگاهی از نقض حقوق زنان به انان قدرت باور می دهد. در ادامه به بررسی برخی از این قوانین در حوزه ازدواج و طلاق می پردازیم.نکاح دختر باکره اگر چه به بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست.(قانون مدنی ۱۰۴۲)طبق قوانین موجود اولین قدم برای ازدواج دختر “شرط اجازه ی پدر”است، حتی اگر این دختر 40 ساله بوده یا استاد دانشگاه باشد. در غیر این صورت پدر و پدربزرگ دختر می توانند عقد او را از طریق دادگاه فسخ نمایند. اگر پدری بخواهد می تواند با اجازه دادگاه، دختر خود را قبل از 13 سالگی به عقد مردی 70 ساله در آورد. یکی از علت های این قانون در قوانین اسلامی استمرار ولایت پدر و جد پدری و همچنین تشریک ولایت میان دختر و ولی است اگر پدر مخالفت نمود دختر باید اجازه ی دادگاه را بگیرد که ان هم امری پیچیده و زمان بر است و در بیشترین موارد اجازه از سمت دادگاه داده نمیشود.اما سوال دیگری که ذهن را درگیر می کند : چرا پسرها نیاز به اجازه ی ولی ندارند؟و جواب فقها به آن به دلیل این‌که فرزند پسر است که بعد از ازدواج مسئولیت و مدیریت خانواده را بر عهده گرفته و تمام مخارج خانواده بر عهده او است، و همچنین در آینده اگر دچار مشکلی شد اختیار طلاق را نیز خواهد داشت، نمی‌توان او را وادار کرد که حتماً آنچه پدرش می‌خواهد را انجام دهد و این بر خلاف دختر است؛ چون به عنوان نمونه دختر به دلیل آن‌که حق طلاق ندارد، مشکلات او در صورت شکست در ازدواج بسیار بیشتر از پسر خواهد بود و جلب رضایت پدر پشتوانه‌ای خواهد شد تا در صورت بروز این مشکلات از حامی قدرت‌مندی برخوردار باشد. و دوباره سوال بیشتری ذهن را درگیر میکند که اولا جمهوری اسلامی خود اگاه به مشکلات زیاد زنان بعد از طلاق است و همین طور حق طلاق که مختص مرد است که خود نقض حقوق اولیه زنان را به دنبال دارد و همین طور سوال دیگر دختر ۱۳ ساله ای که به عقد مردی ۷۰ ساله به خواست پدرش در می اید به کدام حمایت پدر امید داشته باشد ایا این پدر پشتوانه ی مناسبی است که برای آمال خودش دخترش را می فروشد؟یا سوال دیگر دختری که ازدواج می کند و با مشکلات روبه رو می شود و به پدرش نمی تواند از مشکلاتش بگوید چرا که پدرش معتقد است که او با لباس سفید رفته و باید با کفن سفید برگردد چگونه پشتوانه یی است که دخترش را حمایت کند؟وهمین طور چرا این قانون فقط مختص دختران باکره است و چه تابویی درست کرده اند با این بکارت در این خصوص بعضی از فقها می گویند چون زنان احساسی هستند نمی توانند تصمیم بگیرند و دخالت پدر نه یک دخالت متحکمانه بلکه یک ولایت عادلانه و عقلانی است که معیارهای خدایی را منظور کند.در صورتی که جای دیگر کانون خانواده را کانون عشق و محبت و اعتماد و احترام و احساس مسئولیت بیان کرده اند و از نظر پیغمبر نزدیک‌ترین سازمان انسانی واجتماعی در نزد خداوند است. این کانون اگر بی احساس شکل بگیرد چگونه کانون عشق می شود؟ایا ازدواجی که از روی اختیار و عشق باشد مورد قبول است یا ازدواجی از روی اجبار و تنفر؟ایا زن از لحظات در کنار همسر بودن باید شاد باشد یا هر لحظه ارزوی مرگ؟این قانون به بسیاری از پدران این اجازه را داده تا دختران را به عقد اجباری در بیاورند.ازدواج اجباری مصداق تضییع حقوق انسان‌هاست و نمونه‌ای از خشونت جنسیتی محسوب می‌شود.مرد هر وقت که بخواهد میتواند همسر خود را طلاق دهد.(قانون مدنی ۱۱۳۳)دین اسلام با توجه به طبیعت و فطرت زن و مرد و نحوه ارتباط آن ها و پیوند زناشویی بین آن ها، حق طلاق را به مرد می دهد و حق طلاق را حق طبیعی مرد می داند.اسلام به سبب نقش مرد در شکل گیری پیمان ازدواج، حق طلاق را به مرد می دهد.قبل از پیوند ازدواج بر حسب فطرت و طبیعت، مرد از زن خواستگاری می کند، این خواستگاری به این معنا است که مرد، آن زن را انتخاب کرده است و احساس می کند می تواند در کنار او و با او زندگی کند و چون مرد بر اساس ساز و کار طبیعت و فطرت، نقشی محوری و اساسی را در شروع این زندگی و پایان آن دارد. لذا، حق گسستن این پیمان به مرد داده شده است.(نقض حق انتخاب)زمانی که مرد برای پیمان زناشویی از نظر مالی هزینه کرده است روا است حق طلاق هم به او داده شود.مرد پس از آن که زن درخواست او را برای پیوند زناشویی قبول کرد، بخشی از مال خود را به عنوان هدیه و پیکشش، به نام مهریه به زن می دهد و از زن انتظار دارد که همسر و همراه او باشد.با کمی دقت در می یابید این پیوند و فسخ آن، از نظر مالی برای مرد هزینه دارد و در ازای این پیوند بخشی از مال خود را پیشکش کرده است و بخشی هم به عنوان نفقه پرداخت می کند، پس بسیار منطقی است که مدت این زناشویی فقط توسط مرد قابل تغییر باشد چرا که از نظر مالی فسخ این پیمان برای مرد ضرر و زیان خواهد داشت.(برخورد با زنان به عنوان  یک وسیله و ابزار نه یک انسان)زنان دارای احساسات ظریف و حساسی هستند و همین خصوصیت ممکن است باعث تصمیمات عجولانه و غیرمنطقی شود. در مورد حق طلاق نیز این خصوصیات زنان در نظر گرفته شده است و برای حفظ و بقای کانون خانواده و آسیب های احتمالی، حق طلاق به مردان داده شده است.(عدم اجازه تصمیم گیری زنان در زندگی)برای نگاهداری طفل، مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت پس از انقضاء این مدت حضانت با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود. (قانون مدنی، ماده 1169)عدله ی اسلام به علت این که تمام مخارج زندگی و لوازم تربیت و از آن جمله خوراک و پوشاک و نفقه مادری که او را شیر می‌دهد به عهده پدر است، فلذا از نظر اسلام (از نظر تشریعی) فرزند ملحق به پدر می‌شود. این مطلب نیز از اطلاق «مولود له» بر پدر، استفاده می‌شود؛ چرا که معنی جمله این است که فرزند برای پدر متولد شده است.در شرایط جدائی بین زن و مرد ، معمولا زن دافعه بیشتری از همسر سابق خود نشان می دهد و همین امر باعث تسریع این خلاء می گردد، از سوی دیگر چه بسا همان وابستگی زیاد مادر به فرزندان باعث می شود مادر از بیم از دست دادن فرزندان به زندگی در کنار همسر خود علارغم همه کاستی ها بیشتر دلگرم شود و عملا جدائی کمتر اتفاق بیفتد. در حالی که چنین انگیزه ای در پدران کمتر وجود دارد.(اجبار زنان به زندگی که در ان آزار می بینند)

مسئله دیگر دارایی بعد از طلاق:ماده 1118 قانونی مدنی ایران، استقلال مالی زن از شوهر را به رسمیت شناخته است؛ این ماده مقرر می‌دارد: «زن مستقلاً می‌تواند در دارایی خود هر تصرفی را که می‌خواهد بکند» بنابراین در حقوق ایران دارایی زوجین، جنبه اشتراکی ندارد و اموال هر یک از زن و مرد مستقل و جدا از اموال و دارایی‌های دیگری است و هریک می‌توانند در دارایی خود به‌طور آزادانه تصرف کنند. ازین‌رو پس از طلاق نیز دارایی‌های اختصاصی هریک از زوجین به خودشان تعلق دارد، اما مشکل زمانی بروز می‌کند که پس از سال‌ها زندگی مشترک طرفین تصمیم به جدایی از یکدیگر می‌گیرند و اموال مشترکی بین آنها وجود دارد؛ حال تکلیف اموالی که به‌طور اختصاصی متعلق به یکی از زوجین نیست، چگونه تعیین می‌شود؟؛ آیا به صرف اینکه در اکثر خانواده‌های ایرانی هزینه‌های اصلی زندگی برعهده زوج است، تمامی‌ اموال اشتراکی به او تعلق دارد و یا راه‌حلی برای تقسیم عادلانه اموال وجود دارد؟ همچنین با عنایت به حقوق مالی که پس از طلاق به زوجه تعلق می‌گیرد و یکی از این حقوق مالی “شرط انتقال تا نصف دارایی” است که به عنوان شرط ضمن عقد در عقدنامه‌های امروزی وجود داشته و زوج آگاهانه یا بدون مطالعه شروط در زمان عقد اقدام به امضا و پذیرش این شرط می‌کند، این سؤال مطرح می‌شود که در صورت وجود این شرط ضمن عقد، وضعیت تقسیم دارایی‌های زوج به چه صورت خواهد بود؟ به‌طورکلی می‌توان گفت پس از طلاق با دو موقعیت در خصوص تقسیم دارایی‌ها مواجه هستیم:در صورتی‌که شرط انتقال تا نصف دارایی توسط زوج ضمن عقد نکاح پذیرفته و امضاء شده باشد.در این مورد تعهد شوهر مبنی بر شرط انتقال تا نصف دارائی ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم است و اموالی به زن داده می‌شود که مالکیت شوهر نسبت به آنها محرز و مسلم باشد و اثبات وجود اموال تحصیل‌شده در زمان زوجیت؛ به‌خصوص اگر شوهر به قصد فرار از تعهد بخواهد اموال خویش را مخفی و پنهان دارد، کاری بس دشوار است.اما همین تقسیم اموال هم شرایط خودش را دارد که مهم ترین آن این است که درخواست طلاق از طرف مرد باشد.و همین طور زن از حق مطالبه اجرت ایام زوجین استفاده نکرده باشد. یعنی این یک نهاد قراردادیست نه قانونی یعنی در هیچ متنی از متون قانونی دیده نشده و صرفاً توافقی است میان زوجین.برخی از این مشکلات به شرح ذیل است: الف- زوج به هر دلیلی اعم از شهود دروغین، اختلافات خانوادگی که زوجه مسبب آن بوده و… سعی خواهد کرد زن را ناشزه معرفی کند تا بتواند از اجرای این شرط امتنناع کند. ب- چنانچه زوج آگاه به آثار ناشی از امضای این شرط شود و زندگی مشترک زوجین دستخوش اختلاف باشد، از همان ابتدا سعی خواهد کرد اموال خود را به بستگان نسبی و مورد اطمینان خود تحت عقودی مانند هبه، صلح و حتی بیع منتقل کند و در ظاهر مالک هیچ مالی نباشد تا زوجه به دادگاه جهت اجرای این شرط معرفی نماید. ج- چنانچه زوج آگاه شود که با ارائه دادخواست از طرف خودش محکوم به تمکین به این شرط است، آنقدر زوجه را تحت فشار قرار می‌دهد و یا حتی سال‌ها زندگی مشترک خود را ترک می‌کند تا زوجه خود مبادرت به ارائه دادخواست جدایی کند. د- زوج آنقدر خود را مقروض و مدیون و در معرض انواع بدهی‌ها و اقساط معرفی می‌کند تا بتواند دادگاه را متقاعد به صدور رأی از نصف اموال، به یک‌چهارم یا یک‌پنجم کند. و بسیاری از راه‌های دیگر که به فرار زوج از اجرای این شرط می‌انجامد. دادگاه‌ها رویه متفاوتی در این زمینه اعمال می‌کنند.2. وقتی شرط انتقال تا نصف دارایی توسط زوج پذیرفته نشده یا در صورت امضاء و پذیرش به دلیلی قابل اجرا نباشد.در این صورت زن می‌تواند از حق مطالبه اجرت‌المثل ایام زوجیت استفاده کند. مطابق تبصره 6 ماده‌واحده قانون اصلاح مقررات طلاق «پس ازطلاق، درصورت درخواست زوجه مبنی برمطالبه حق‌الزحمه کارهایی که شرعاً برعهده وی نبوده، دادگاه بدواً از طریق تصالح، نسبت به تأمین خواسته زوجه اقدام می‌نماید ودرصورت عدم امکان تصالح چنان‌چه ضمن عقد یا عقد خارج لازم درخصوص امور مالی شرط شده باشد (مانند شرط تنصیف دارایی)، طبق آن عمل می‌شود و در غیر این صورت، هرگاه طلاق به درخواست زوجه نباشد و نیزتقاضای طلاق ناشی ازتخلف زن ازوظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد، به ترتیب ذیل عمل می‌شود: الف) چنانچه زوجه کارهایی راکه شرعاً به عهده وی نبوده به دستور زوج و باعدم قصد تبرع انجام داده باشد، و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت‌المثل کارهای انجام‌گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‌نماید. ب) درغیر مورد بند الف باتوجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه درخانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین می‌نماید.این قوانین نه تنها خود تبعیض آمیز و خشونت آمیز علیه زنان است بلکه خشونت های خانوادگی اجتماعی بسیاری را بدنبال دارد.سخنران بعدی این جلسه خانم پریسا حبیبی بودند که لازم به ذکر است این سه سخنران کارگروهی با موضوع خشونت قانونی علیه زنان را ارائه نمودند که آخرین بخش از سخنرانی با موضوع “خشونت قانونی در زندگی مشترک” به شرح زیر می‌باشد:برابری بین زن و مرد بدین معناست که زنان و مردان دارای امکانات حقوق و تکالیفی برابر در همه عرصه های زندگی هستند کلیه افراد بشر آزاد بدنیا آمده ‌وارد نظر مقام و منزلت ‌‌حقوق یکسان بوده و مجاز ب استفاده از کلیه حقوق و آزادی های بدون هیچ گونه تمایزی از جمله جنسیت می باشند با وجود اینکه زن و مرد ب صرف انسان بودن با هم برابر هستند مردها نباید از اهرم زور ‌وبا حق تمام نسبت ب زن اقدام

کنندزیرااین  اقدام می تواندآینده یک کشور را تحت تاثیر قرار دهد.ایران کشور تضادهاست .تضادهای حقوقی هم‌چون خانواده و ارث و …وجوددارد.در ادامه به بررسی برخی از قوانین در حوزه زندگی مشترکانی پردازیم که باعث خشونت های قانونی در زندگی مشترک می شود:مطابق ماده ۱۱۵۰ق م ریاست خانواده از حقایص شوهر است همین ماده می تواند نشان گر نابرابری حقوقی در روابط بین زن ‌شوهر باشد.استفاده از کلمه ریاست در قوانین بخصوص در ارتباط با روابط خانوادگیتنها یک چیز را ب ذهن می رساند و آن اطاعت و‌تبعیت مرعوس از رئیس است و متاسفانه در رابطه ای که اساس وب نیاد آن مبتنی براحساس و شراکت زوج در خانواده است ریاست اساس و نگرش این رابطه را نابودکرده است و‌نوعی نگرش خود برتر بینی را در مردان تقویت کرده و‌روابط عاشقانه تبدیل ب روابطی شده که در آن ازاین ریاست ب شیوه ای نادرستی ناعادلانه هر رفتاری و در خواستی از سوی رئیس خانه یعنی شوهرصورت می گیرد.در حالی که اگر زن سر پیچی یا تخلف  کند ضمانت اجراهایی در قانون برای این سرپیچی در نظر گرفته شده است از این ضمانت اجراها می توان به ماده ۱۱۰۸ق م اشاره کرد مطابق این ماده هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجین امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود زن با ازدواج مجبور ب تمکین از شوهرخو‌دشده ب گونه ای که بر اساس همین ماده که خود دولت ایران اعلام کرده هر زمان مرد اراده کند زن باید آماده برقراری رابطه جنسی باشد حالی اگر میلی به آن نداشته باشد به نوعی در قوانین ایران تجاوز به همسر جرم شناخته نشده زن باید از نظر جنسی در تمام اوقات برای شوهرش فراهم باشد به نحوی که شوهر کنترل کامل برزن دارد.مطابق ماده ۹۸۷ق م زن ایرانی که با تبعه خارجی ازدواج نماید به تابعیت ایرانی خود باقی خواهد ماند مگر اینکه مطابق قانون مملکت زوج ،تابعیت شوهر ب واسطه ی وقوع عقد ازدواج به زوجه تحمیل شود ولی در هر صورت بعد از وفات شوهر و یا تفریق به صرف تقدیم درخواست به وزارت امور خارجه به انضمام ورقه تصدیق فوت شوهر و با سند تفریق تابعیت اصلی زن با جمیع حقوق و امتیازات راجع به آن مجددا به او تعلق خواهد گرفت و‌ مطایق ماده ۹۷۶ق م کسانی که پدر آن ها ایرانی است اعم از اینکه در ایران یا در خارج متولد شده باشند تبعه ایران حساب می شوند.یعنی زنان ایرانی که با مردان افغانی در ایران ازدواج کرده اند چون بچه های آنها ایرانی محسوب نمی شوند حتی حق زندگی درایران را ندارنداز سویی دیگر زن ایرانی که با مرد خارجی ازدواج کند در برخی موارد تابعیت ایرانی خود را از دست می‌دهد .و طبق قانون ۱۱۱۷ق م شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند.اولین مشکل این ماده این است که این ماده حق کلی زن را برای کار کردن را انکار نمی کندویی ب شوهر این حق را می دهدکه زن را از حرفه یا شغل خاصی منع کند.دومین مشکل این ماده این است که چ کسی تصمیم خواهد گرفت که شغل زن منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات زن و‌شوهر است.از عبارات این ماده ب نظر می‌رسد که تشخیص بر عهده شوهر است و‌انچه این ماده را مشکل ساز تر می کند این است که آیا این حق مشابه برای زن در نظر گرفته شده است یا خیر حقی ک زن بتواند مانع اشتغال همسرش در مواردی که منافی حیثیت خانوادگی یا موقعیت اوست بشود؟؟؟؟؟خارج از بحث متقابل بین زوجین و تساوی آنان سوال این است کدام شغل در جامعه موجود است که منافی و ضد با مصالح و حیثیات خانوادگی است؟آیا این عیب جویی و بهانه گیری زوج برای خانه نشینی زوجه نخواهد بود ؟آیا قانونی نمودن محدودیت ها و به تعبیری سختگیرانه تر.خشونت خانگی نیست؟وکلای متعددی گفته اند که در جریان دادگاههای طلاق ،مردان برای کسب برتری ب شکلی متناوب تلاش می منند تا همسرانشان را به اشتغال بدون رضایت آنها یا در مشاغلی از نظر آنها نامناسب است متهم کنند.مطابق بند سوم ماده ۱۸گذرنامه :زن با موافقت کتبی شوهر در موارد اضطراری اجازه دادستان شهرستان محل می توانند درخواست گذرانده کنندزن شوهردار برای دریافت گذرنامه و سفر به خارج از کشور محتاج رضایت همسرش است شوهرها می توانند با خودداری از امضا اوراق رضایت نامه برای دریافت گذرنامه و سفر به خارج از کشور زنانشان را از ترک کشور منع کنند.مطابق ماده ۹۴۶قانون مدنی اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزند و یا نوه ای از همسرش ‌وبا از همسران قبلی نداشته باشد زن از اموال مرد ۱/۴ارث می برد و در غیر اینصورت ۱/۸از اموال مرد را به ارث می برد ‌و مطابق ماده ۹۴۲ق م اگر مرد دارای دو یا چهار زن عقد دائم است پس از مرگش در صورت داشتن فرزند ۱/۸از اموالش بین زنان بطور مساوی تقسیم خواهد شد طی سالها متمادی حقوق دانان و مدافعان حقوق برابرمیان زن و‌مرد انتقادات خود را بطور مشروح براین قوانین بیان داشته اند.چرا که با تغییر وضعیت اجتماعی و اقتصادی دیگر این قوانین پاسخگوی نیازها نبوده ارزانی که سالها عمر و جوانی و هستی خود را صرف خانواده اش کرده است هیچ گونه حمایتی نمی کند برخی این نابرابری ها اینگونه توجیه می کنند که نفقه بر عهده مرد است یا می گویند مرد بیش‌تر کار می کند ‌وزن تکلیفی در قبال هزینه ها زندگی ندارد ‌وبی شک این توجیهات بی اساس و غیرواقعی است و نباید فراموش کنیم که زن یکی از دوستتون اصلی خانواده است لذا باید تحت حمایت یکسان قانونگذارباشد.حضور قانون در زندگی ما آنقدر کم رنگ است که احقاق حق حتی با استفاده از قوانین مصوب هم بعید بنظر می رسد موفقیت های زنان ایرانی در تحصیلات عالیه نشان دهنده ظرفیت و انگیزه آنها در شراکت برای ساختن کشوری بهتر است اما قوانین تبعیض آمیز آنها را به عقب نگاه می دارد.پس ازآخرین بخش از سخنرانی ها ٬ چرایی صدور اطلاعیه ۱۰۶۶ کمیته زنان در ماه نوامبر توسط خانم فاطمه ورمرزیار ارائه گردید و بعد از آن  بحث آزاد با موضوع حق تابعیت آغاز گردید که در ابتدا خانم الیاسی ماده ۱۵ اعلامیه حقوق بشر را خوانند و همچنین ماده ۹۷۶ قانون اساسی که در سخنرانی خانم حبیبی اشاره شده بود را قرائت کردند که حق تابعیت پدر به فرزند انتقال می‌یابد وهمچنین اخباری از رسانه‌های ایران اشاره شدو بعد از ایشان خانم مرادی پور نظر شخصی خود را گفتند و در مورد سختی زایمان خانمها و حق تابعیت فرزندان زنانی که همسر خارجی دارند  و بعد ازایشان خانم عباسیان در مورد تابعیت خون وخاک در ایران صحبت کردند و خانم لیدا اشجعی به دومورد از مواد قانون اساسی ماده ۴۱ و قانون مدنی ۹۷۶اشاره کردند که مورد تابعیت به جد پدری بر می‌گردد ودر مورد نقض قانون در جمهوری اسلامی صحبت کردند ودر پایان خان الیاسی ضمن تشکر از تمام فعالین؛ منشی جلسه؛ ادمین ها و غیره  راس ساعت ۹ختم جلسه را اعلام کردنند

اعضای کمیته زنان که در جلسه مزبور حضور داشتند عبارتند از : خانم ها: زرین تاج الیاسی, فریبا مرادی پور؛ مهسا زکایی ؛ زهرا اسدی ؛ پریسا حبیبی ؛ سمیه قربانی، فاطمه ورمرزیار٬ زیبنب عباسیان، نسیم بهاری٬ نیلوفرایمانیان٬  معصومه توکلی٬ سوسن ذاکری٬ لیدا اشجعی٬ آقایان: مهران فاضل زاده ٬ جهانگیرگلزار٬ حامد غریب زاده٬ دیان دادی ٬ رسول عباسی زمان ابادی، بابک میری.

گزارش جلسه ی سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو

علی هژبری

جلسه ی ماهیانه ی کمیته ی دفاع از حقوق جوان و دانشجو روز جمعه 30 نوامبر 2018 ساعت 20:00 به وقت مرکزی با حضور جمعی از دوستداران و فعالین حقوق بشر و اعضای کمیته ی جوان و دانشجو پیرو موضوع  نقض حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک برگزار شد.این سخنرانی موضوعات مورد بحث مختلفی داشت که به سمع شما عزیزان میرسانیم.علی ایزی:

گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق جوان و دانشجو در ماه گذشته. بشرح لینک زیر پرداختند

http://azadegy.de/jalasehjavan,danshjo30nov2018/aliezi.mp3

.سپس احسان حیاک به شرح میثاق بین المللی حقوق اقتصادی -اجتماعی و فرهنگی ومقایسه با قانون اساسی اساسی جمهوری اسلامی ایران در لینک زیر پرداختند:

http://azadegy.de/jalasehjavan,danshjo30nov2018/ehsanhayak.mp3

آزاد بهرامی:بررسی اطلاعیه شماره 1050 کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو بشرح لینک زیر

http://azadegy.de/jalasehjavan,danshjo30nov2018/azadbahrami.mp3

سید اشکان حسینی:بررسی زلزله غرب کشور پس از یکسال پارسال به تاریخ۲۱آبان۹۶روز یکشنبه ده دقیقه مانده به ساعت۲۲بود که همراه با زلزله هفت و دو دهم ریشتری دل و جان همه ی ما لرزید، روزهای آغازین واحدهای امدادرسانی و خبررسانی های رسمی۴۳۰کشته و ۷۷۱٨زخمی اعلام کردند، اما حقیقت قضیه بنابر تعداد مراجعه کنندگان به درمانگاهها، حلال احمر و مراکز کمکرسانی مقداری فراتر از اینست، تا حدی که کشته شده گان از مرز چهار رقمی و زخمی ها نیز از ده هزارنفر گذر کرده است.این تنها سرآغاز اتفاقی ناگوارست و برای پی بردن به عمق فاجعه ای بزرگ، لازم میدانم به نکاتی کلیدی اشاره و توجه کنیم.سال۹۶وماههای ابتدایی۹۷، تعداد جان باختگان در این برهه زمانی(۸۴۲۴)مورد در سازمان ثبت احوال استان به ثبت رسیده، که برای سال(۹۵)تعداد جان باختگان(۲۴۲۹)مورد جسد پزشک قانونی معاینه کرده اسخستت، که با در کنار هم قرار دادن این دو رقم در دو برهه زمانی مشابه با سال پیش خود میتوان به حقیقت این خطر پی برد.شوربختانه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران و سردمداران بیدادگر آن به همان اندازه که زجر و درد را به مردم تحمیل میکنند، دوچندان در اطلاعرسانی و نشر حقایق جلوگیری میکنند، در رسانه های وابسته به رژیم جز گل و بلبل چیز دیگری مشاهده نمیشود، چنانکه احساس میشود هیچ اتفاق خاصی رخداد نداده است.بدین خاطر جدا از پیگیری رسانه های وابسته، ما تحقیقاتی میدانی از نهادهای حقوق بشری و فعالان بینام و نشان و خبررسانی های غیر وابسته را نیز بعمل آوردیم که ضد و نقیض های زیادی باهم داشتند و نشان خواهد داد از آذر(۹۶) تا با به امروز بجز زلزله ی آخری که برابر بود با شش و دو دهم و دستکم ششصد نفر زخمی برجای گذاشته و همچنان رقم تلفات در دسترس نیست،] درطول این برهه زمانی میزان ولادت یکونیم درصد کاهش، مرگو میر نیز دونیم درصد افزایش یافته است، در برخی بخش و شهرهای استان کرمانشاه همچو پاوه، ثلاث باباجانی، سرپلذهاب و قصرشیرین مقدار جان باختگان تا۱۵٪افزایش یافته است.همچنین درباره ی خودکشی استان ایلام رتبه اول و کرمانشاه در رتبه پنجم به ترتیب با هشتصد و دویست ونه مورد قرار دارند رسمٲ به ثبت رسیده است، دلایل اصلی این ناگوار مسائلی همچو: مسائل اقتصادی، بیکاری، خفقان، نداشتن آزادی های اولیه ی فردی، تبعیض های اجتماعی و شهروندی، فشارهای روانی و فقر میتوان اشاره کرد.تا چهارم تیر هزار و سیصد و نود و هفت ماهانه (۱۸۰تا۲۰۰) مورد جسد بدست دادپزشکهای استان معاینه شده اند، علت فوت شدگان را میشود به مواردی همچو: تاثیر مستقیم زلزله، کهولت زودرس سن، افزایش معتادان و سوء مصرف مواد مخدر و محرکها، قتل در نزاع بوسیله سلاح گرم و سرد و تصادف و بیش از سی مورد خودکشی بوسیله ی قرص برنج و سیصد و چهل و نه مورد سقط جنین نیز دارا بوده است.(۶۵۱)مورد پرونده مراجعه کارگران و زحمتکشان نیز در اورژانس و بیمارستانها وجود دارد که متاسفانه دهها تن از آنان جان باخته باخته اند.نکته قابل توجه دیگر هم آنست که درسال تحصیلی(۹۶-۹۷)در رده های سنی۶-۱۱سال، ۱۲-۱۴سال و ۱۵-۱۶ سال، بیش از هفده هزار دانش آموز از تحصیل بازمانده اند.بنابر آمار رسمی و به ثبت رسیده از لحاظ ساخت و ساز هم از سی و دو هزار واحد خانه ی دهات و روستاها و یازده هزار واحد نیز در شهرها به کلی نابود شده اند، شصتو هفت هزار واحد ساختمان نیز نیاز به تعمیر و مرمت دارند.پس از کلاهبرداری تعدادی از پیمانکاران و تبانی آنان با دولت و متواری شدنشان، روند بازسازی به کُندی پیش میرود، در روستاها تقریبا دو تا پنج درصد و در شهرها بمراتب کمتر از این رقم ساخته شده است، چونکه درشهرها از لحاظ شناج و زیرساخت و چند طبقه ای بودن ساختمانها و میزان استفاده ی مصالح بمراتب بیشتر میباشد.جدا از مساله پیمانکاران، نرخ مُعَیَن شده برای ساخت و ساز طبق دلار چهار هزارتومان تایین شده بود، اما حال همانگونه که مطلع هستیم قیمت دلار سربه فلک کشیده،تا جایی که در نوسانات از مرز بیست هزار تومان هم عبور کرد، قیمت مصالح بشدت گران شده اند.

بعنوان مثال هرشاخه تیرآهن حدود یک میلیون تومان، میلگرد کیلویی پنج هزار تومان و هر تُن ماسه و شن نیز بیش از چهل هزار تومان است.درین مابین نهادهای وابسته به رژیم و دولت نه تنها کمکاری و کمکهای اولیه و تعحداتشان را دریغ میکنند حتی، دست به جنایت بزرگتری نیز زده اند و آن چیزی نیست جز، تداوم شدت سرکوب، تحدید، دستگیر و بازداشت فعالان مدنی و حقوق بشری و جلوگیری از فعالیت آنان میکنند، میشود برای علل این اقدامات به: ترس از نشر اخبار حقیقی به خارج از این منطقه و جوجغرافیایی، همچنین اینکه این انسان محوری تلنگر سنگینی است به سینه ی رژیم تا که چنین سرکوبهایی علیه فعالان انجام دهند.از این تریبون که به دست اینجانب افتاده ست لازم میدانم استفاده کنم و از تمامی دوستان، عزیزان، هم میهنان و تمامی انسانهای خیّر تقاضامندم،مایحتاج دیگر مانند اوایل وقوع زلزله نیست، بلکه برای ساخت و ساز، پوشک، نواربهداشتی و وسایل دیگر بهداشتی و دارو، کمک به بیماران خاص، تشکیل و برپایی مراکز روانشناسی به جهت حمایت روانی، تصفیه ذهن افسرده ها و امید به زندگی مردمان گرد و غبار گرفته ی این دیار بازگردند.جلسه ی کمیته ی دفاع ااز حقوق جوان و دانشجوسرانجام  پس از بحث و گفتگو میان جمع حاضر در جلسه  در ساعت 22:30به وقت اروپای مرکزی به خاتمه یافت.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوییس در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۱۸

رسول پورآزاد

این جلسه در روز یکشنبه ۹ دسامبر ۲۰۱۸ مصادف با ۱۸آذر ۱۳۹۷در شهر زوریخ در مکانی به نام کازاما در ساعت ۱۱:۰۰به وقت اروپای مرکزی برگزار شد. ابتدا منشی جلسه خانم مهسا ذکایی با خواندن ماده ۲ از اعلامیه جهانی حقوق بشر جلسه را آغاز کرد .هر کس میتواند بدون هیچ گونه تمایز ،خصوصا از حیث نژاد، رنگ ،جنس ،زبان ، مذهب ،عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگری و همچنین ملیت ،وضع اجتماعی ،ثروت ،ولادت یا هر موقعیت دیگری ،از تمام حقوق و کلیه ازادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است بهرمند گردد.به علاوه هیچ تبعیضی به عمل نخواهد امد که مبتنی بر وضع سیاسی ،اداری و قضایی سا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به ان تعلق دارد. گاه این کشور مستقل، تحت قیمومت یا غیر خودمختار بوده یا حاکمیت ان به شکلی محدود شده باشد. سخنران جلسه خانم ذکایی پس از خواندن ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر از اولین سخنران جلسه اقای علی امامقلیدعوت کردند تا سخنرانی خود را شروع کنند ،موضوع سخنرانی گزارش و تحلیل موارد نقضحقوق بشر در ابان ماه ۹۷ گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر در ابان ماه ۹۷اخبار نقض حقوق بشر در مهرماه با اعدام، آزار کودکان, بازداشت‌های گسترده, نقض حقوق زندانیان, نقض پایدار آزادی بیان, اعتصاب‌ها، تجمعات اصناف و کارگران بخصوص کامیون‌داران و معلمان، آلودگی‌های بسیارمحیط زیست و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد همراه بود.

اعدام:مجازات اعدام از مهم‌ترین موارد نقض حقوق بشر و حق حیات در ایران به شمار می‌رود. در این ماه بیش از ۲۰ نفر در ایران اعدام شدند که ۳ نفر از آنان در ملاعام  و دستکم ۸ نفر نیز به صورت گروهی اعدام شدند.
دو متهم اقتصادی که به اتهام “افساد فی‌الارض از طریق تشکیل شبکه فساد اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیرقانونی و غیرمجاز و قاچاق عمده و کلان ارز و سکه” در روندی غیر شفاف به اعدام محکوم شده بودند، نیز در بین اعدام شدگان هستند.

آزادی اندیشه و بیان: نقض آزادی اندیشه و بیان در ایران در آبان ماه امسال نیز به صورت گسترده در نقاط مختلف کشور ادامه داشت. که در این باره می‌توان به احضارها، بازداشت‌ها و محکومیت‌های متعدد اشاره کرد.از مهم‌ترین بازداشت‌ها در این ماه می‌توان به بازداشت پویان خوشحال، مسعود کاظمی، صبا آذرپیک، یک خبرنگاردر استان کهگیلویه و  بویراحمد، مهدی صدر الساداتی و مصطفی بادکوبه‌ای اشاره کرد. زندان حق درمان و رسیدگی پزشکی همواره از مهم‌ترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار می‌رود. در این ماه علیرضا گلی‌پور، سه زندانی بیمار در زندان سنندج، یک زندانی در زندان ارومیه، حسن صادقی، نگین قدمیان، یک زندانی دیگر در زندان ارومیه از دریافت خدمات درمانی محروم ماندند. همچنین یک زندانی بیمار در زندان زاهدان به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان باخت.لازم به ذکر است پس از ۸۲ روز بی‌خبری درویشان زندانی به اعتصاب غذای خود پایان دادند.

اقلیت‌های ملی و مذهبی:اقلیت‌ها ملی در آبان ماه زیر فشار فزاینده ازداشت‌ها و احضارها و بی‌خبری‌های بسیاری بودند.موج بازداشت شهروندان عرب در خوزستان و احراز هویت ۱۳۳ تن از بازداشت‌شدگان در یک مورد و بازداشت شماری دیگر از شهروندان توسط نیروهای امنیتی در خوزستان بخصوص در اهواز گوشه‌ای اعمال فشار بر اعراب ایران پس از حمله مسلحانه در اهوازهمچنین بازداشت سه شهروند در ماکو و مریوان، بازداشت دو شهروند در سنندج و مریوان، بازداشت سه شهروند دیگر در مریوان و بازداشت سه شهروند در اشنویه در میان اقلیت کرد و بازداشت ۴ شهروند بلوچ در چابهار و ایرانشهر، از جمله بازداشت‌های اقلیت‌های ملی در این ماه بود.شهروندان بهایی در این ماه همچون ماه قبل تحت فشارها و محدودیت‌های بسیاری همچون بازداشت‌های گسترده و محکومیت‌ها و ممانعت از فعالیت‌های اقتصادی بودند.از مهم‌ترین حقوقی که در ارتباط با شهروندان بهایی همواره مورد نقض قرار داشته حق دفن آزادانه اجساد بوده است در این باره متأسفانه در این ماه نبش قبر و بیرون کشیدن پیکر یک متوفی بهایی در منطقه گیلاوند را شاهد بودیم

حقوق کودک: از مهم‌ترین خبرها در ارتباط با نقض حقوق کودکان در این ماه مخالفت شورای نگهبان با طرح مقابله با کودک همسری بود به نحوی که ازدواج کودکان همچنان قانونی است. مرگ یک کودک کار در اصفهان، تجاوز  به کودک ۱۲ ساله در شوشتر، تعرض  به دو پسر دبستانی، ضرب و شتم  یک کودک ۶ ساله در مهاباد، مرگ  کودک ۸ ساله در تهران در پی کودک آزاری، خوراندن شربت متادون به یک دختر ۷ ساله‌ توسط پدرش، ضرب و شتم ۳ دانش‌آموز با کابل توسط معلم در جم، ضرب و شتم دانش‌آموز زنجانی توسط معلم، مصدومیت ۲ دانش‌آموز بر اثر ریزش دیوار مدرسه، حمله گاو وحشی به دانش‌آموز در مدرسه بدون دیوار،گازگرفتگی ۱۴ دانش‌آموز در بستان‌آباد و مصدوم شدن ۲ دانش‌آموز در سقوط پنکه سقفی در کلاس برخی از مواردی بود که کودکان در این ماه با آن مواجه بودند.

زنان: ۹ تن از فعالان حوزه زنان طی هفته جاری به دادسرای اوین احضار شدند. امیر رئیسیان، وکیل مدافع افراد احضار شده به دادسرا، با اعلام این خبر گفت: “احضاریه‌ای از سوی دادسرای اوین برای تعدادی از فعالان حوزه زنان که تعدادشان فعلاً ۹ نفر است و امکان هم دارد بیشتر باشد، ارسال شده است”.
کارگران و اصناف: از مهم‌ترین رویدادهای این ماه می‌توان به اعتراضات گسترده کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز اشاره کرد.

کارگران هفت تپه دست کم ۱۷ روز و کارگران گروه ملی فولاد نیز دست کم ۱۰ روز در آبان ماه دست به اعتراض زده‌اند که در جریان اعتراضات کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه دست کم۲۰ تن از معترضان بازداشت شدند. آبان ماه شاهد  دومین دور تحصن سراسری معلمان نیز بود. معلمان ایرانی به نشانه اعتراض برای دو روز متوالی در کلاس‌های درس حاضر نشدند که در پی آن ۱۳معلم بازداشت و بیش از ۸۰ تن دیگر احضار و تهدید شده‌اند.

حقوق فرهنگی: نیروهای امنیتی، طی تماس تلفنی با شهناز دارابیان همسر علی اشرف درویشیان داستان‌نویس و پژوهشگر حوزه ادبیات عامه به ایشان گفتند که باید مراسم نخستین سالگرد درگذشت علی درویشیان را لغو کند و خانواده درویشیان نیز بالاجبار مراسم را لغو کردند.

خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان: سه کولبر در مناطق مرزی سردشت و بانه، سه کولبر در ارومیه، مریوان و سلماس، سه کولبر  در مرزهای سردشت و خوی، دو کولبر در مناطق مرزی سلماس، سه کولبر در استان کرمانشاه، دو تاجر مرزی (کاسبکار) در مناطق مرزی پیرانشهر و خوی و دو کولبر در پیرانشهر و‌ سردشت توسط نیروهای مرزبانی کشته و زخمی شدند. همچنین یک کولبر در اثر سقوط از کوه و یک کولبر براثر سرمازدگی جان خود را از دست دادند.مرگ چهار شهروند بلوچ و یک جوان مینابی، مصدومیت دو شهروند در اثر انفجار مین در شوش و  پیرانشهر، بازداشت  ۵۰ دختر و پسر در یک مهمانی در مراغه و اسیدپاشی به ۲ مأمور شهرداری در اهواز از دیگر اخبار در این حوزه هستند.لازم به ذکر است حکم قطع دست یک زندانی به اجرای احکام رفت.منشی جلسه خانم ذکایی با تشکر از آقای امام قلی از سخنران بعدی جلسه آقای احمد کاظمی زاده دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع برسی ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.در ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر با صراحت اعلام میکند: هر انسانی سزاواریک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تامین سلامتی و رفاه خود وخانوادهاش از جمله تامین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدماتاجتماعی ضروری است. همچنین حق دارد که در زمانهای بیکاری، بیماری، نقضعضو بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تامین معاش ، تحت هرشرایطی که از حدوداختیار وی خارج است از تامین اجتماعی بهره مند گرددمادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند ،کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج بدنیا آمده باشند ،حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند که در میثاق حقوق اقتصادی ،اجتماعی،فرهنگی مصوبه ۱۹۶۶ نیز در مفاد نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم به این حقوق اشاره دارد. در اصل سوم بند دوازده قانون اساسی درباره پی ریزی اقتصادی صحیح وعادلانه بر طبق ضوابط اسلامی اشاره میکند . همچنین در اصل بیستم قانوناساسی بیان میدارد که: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانونقرار دارند. همچنین در اصل بیست و یکم قانون اساسی دولت موظف استحقوق زن را در زمینه های ذکر شده در این اصل تامین نماید. در صورتی که مابارها در قوه قضائیه شاهد بسیاری از موارد نقض حقوق زنان در مقابل مردانبوده ایم که از این موارد میتوان به خشونت های خانگی علیه زنان ، آزار و اذیتجنسی زنان و دختران در جامعه ، نابرابری حق الارث زن و مرد در حکومتجمهوری اسلامی اشاره کرد که در این قانون مادری که پابه پای مرد خانواده درتمامی مشکلات خانواده سهیم بوده و در کشاکش سختی ها پا به پای مرد خانوادههمه ناملایمات را به دوش میکشد ، هنگامی که صحبت از تقسیم ارثیه خانوادهپیش می آید، حتی سهمش از این زندگی کمتر از فرزندش میباشد و تنها یک هشتم از ارث و ثروت خانواده به ایشان تعلق دارد. یا در اصل بیست و نهم قانون اساسی به برخورداری افراد از تامین اجتماعی دلالت دارد که شامل: بازنشستگی، پیری،از کار افتادگی، بی سرپرستی ، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی ودرمانی و مراقبتهای پزشکی بصورت بیمه و غیره میباشد که متاسفانه حکومتجمهوری اسلامی در این چهل سال صدارتش به هیچگونه از این موارد ذکر شدهپایبند نبوده و همیشه حتی خلاف قوانین وضع شده توسط قانون اساسی خودشنیز عمل کرده، از حقوق بسیار اندک بازنشستگان گرفته تا شرایط و امکانات دربیمارستانها و مراکز پزشکی، بهداشتی، درمانی، سراسر کشور که به طرز فجیعی با امکانات بسیار اندک اداره میشود،

بطوری که ما سالانه شاهد مرگ هزاران نفر از عزیزانمان در سوانح کاری، جاده ای و غیره بوده ایم که بدلیل عدم کمترینامکانات ابتدایی پزشکی جان خود را از دست داده اند و خانواده های ای عزیزانداغدارشده اندموارد نقض حقوق بشر در حکومت جمهوری اسلامی دیگر از حد و مرز خودگذشته است، چرا در کشوری که ۱۷٪ منابع کاری، سوختی و انرژی جامعه جهانی رادر اختیار دارد ، باید چهل میلیون نفر از مردم آن زیر خط فقر زندگی کننددولت بر اساس اصل چهل و سوم قانون اساسی اعلام میدارد برای تامین استقلالاقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان دردر جریان رشد ، با حفظ آزادی او در تلاش است و اقتصاد جمهوری اسلامی ایرانبر اساس ضوابط زیر استوار است : مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان،آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه افراد جامعهوقتی صحبت از مسکن میشود وضعیت اسفبار و غیر انسانی و بی سرپناهیهموطنان عزیز کرد در ذهن من مرور میشود که همچنان پس از گذشت یکسال واندی از زلزله، هنوز دولت جمهوری اسلامی به عمد نخواسته است که کمترین امکانات را برای این عزیزان فراهم کند ، آیا کودکان کردستان جزئی از این کشورپهناور و ثروتمند نیستند ؟

یکی از موضوعات دیگری که حائز اهمیت است وضعیت آموزش و پرورش درحکومت جمهوری اسلامیست که در چهل سال اخیر با طرفندهای مختلف نظامآموزشی ما را زیر سئوال برده و با به راه انداختن مدارس غیر انتفاعی که اکثر مدیران و سرمایه گذاران در این عرصه زیر مجموعه پلید دولت بوده و برایعقب ماندگی و عدم موفقیت علمی و بار اطلاعاتی کودکانمان و ترویج فساد وفحشا در مدارس همه نمونه تلاش کرده ، تا اینکه وضعیت جامعه ما به حدی رسیده است که متاسفانه تا کنون ما شاهد چندین مورد تجاوز و کودک آزاریدر مدارس کشور بوده ایم.متاسفانه در جامعه کنونی ایران رفتاری مغایر با ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مصوبه ۱۹۶۶ که دولت جمهوری اسلامی ایران آنها را پذیرفته و امضاء نموده است را مشاهده میکنیم .فقر، نداری و عدم رفاه اجتماعی و از همه مهمتر نداشتن حق سلامتی به دلیلعدم توجه به محیط زیست سالم ، کمبودهای دارویی و امکانات پزشکی که همگی ناشی از عدم وجود تامین خدمات اجتماعی است .در این عرصه وظیفه ای که ما فعالان حقوق بشر بعهده داریم این است که بااطلاع رسانی و آگاه ساختن اقشار مختلف جامعه در ایران بتوانیم هموطنانمان رانسبت به حقوق فردی و اجتماعیشان آگاه ساخته و آنها را در راه موفقیت ورسیدن به اهدافشان و داشتن ایرانی آزاد یاری نمائیم، به امید آن روز. خانم ذکایی با تشکر از آقای کاظمی از سخنران بعدی جلسهآقای رسول پورآزاد دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر را اغاز کنند .

اعلامیه جهانی حقوق بشر یک پیمان بین المللی است که در مجموع سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسیده است . این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسان ها مستحق ان هستند ،به صورت جهانی بیان میدارد ،مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی ،مدنی،فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی را که تمامی ابنای بشر در هر کشوری باید از ان برخوردار باشند مشخص کرده است.روز جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر مصادف با ۱۹ اذر برگذار میشود این روز توسط یونسکو نام گذاری شده است ،اعلامیه جهانی حقوق بشر شامل ۳۰ ماده میباشد که به تشریح دیدگاه سسازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر میپردازد .در روز ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ برای اولین بار ۴۶ کشور عضو سازمان ملل متحد اعلام کردند که بر سر حقوقی با هم به توافق رسیده اند که همه انسان ها بایست از ان برخوردار باشند . هشت کشور از جمله اتحاد جماهیر شوروی ،عربستان سعودی و افریقای جنوبی به این اعلامیه رای ندادند .نخستین اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد میگوید.  تمامی افراد بشر ازاد زاده شده اند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند.با وجود همه امضا هایی که کشور های دنیا به پای اعلامیه جهانی حقوق بشر نهادند،در عمل در سراسر جهان شاهد نقض حقوق هستیم و هنوز هم بسیاری از مردم از این که حق و حقوقی دارند اگاه نیستند ، از جمله کشور خودمان ایران که هنوز بسیاری از مردم اگاهی از حقوق بشر ندارند و بیشتر ان را یک لطیفه میدانند .ایران جزو اولین کشور هایی بود که این پیمان نامه و تمامی ۳۰ ماده ان را قبول کرد . اما هر وز شاهد نقض حقوق بشر در کشورمان هستیم و این روند رو به افزایش است و شاهد بی عدالتی های و نقض های فروان هستیم .با این که ایران پیمان نامه جهانی حقوق بشر را قبول کرده اما قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کاملا با ۳۰ ماده متفاوت است و قانون ایران بیشتر اسلامی است تا جهانی و تمامی احکام بر اساس دین اسلام داده میشود.از جمله بی عدالتی ها و نقض ها که در ایران شاهد هستیم اقلیت های مذهبی هستن ادیانی مانند مسیحیان، زرتشتیان،و کلیمی ها ازادی مختصری دارند اما اقلیت های دیگر اجازه مراسم مذهبی را ندارند مانند  دراویشو منداییان . اجازه تحصیل و کار کردن در ادارات  را ندارند مانند بهاییان و سنی مذهبان وباید گفت که این افراد در جامعه شروند درجه دو هستند

وفقط به خطر داشتن باور و عقیده متفاوت . دیگر بی عدالتی ها در مورد کودکان است کودکانی که فقط به خاطر افکار و عقاید بزرگانشان به برده های جنسی تبدیل میشوند ،ختنه دختران که در بیشتر مناطق جنوبی ایران این عمل انجام میشود و یا ازدواج کودکان زیر سن قانونی .از دیگر مشکلات قانون اسلامی کودکانی که مرتکب جرم میشوند ان هارا محکوم به اعدام میکنند و گاه به مدت طولانی فرد را در زندان نگاه داشته و به محض رسیدن به سن قانونی او را اعدام کرده و گاه قبل از رسیدن به سن قانونی او را اعدام میکنند .خود اعدام یک نقض بزرگ است که جمهوری اسلامی ایران هنوز هم این نقض بزرگ را انجام میدهد و حق حیات را از یک انسان میگیرد .ایران جزو اولین کشور هابا بیشترین تعداد اعدام است . زنان ، زنان در جمهوری اسلامی یک برده به حصاب می ایند که حتی حق زن نصف مرد دیه ان نصف یک مرد است و زنان شهروندان درجه دو این سرزمین هستند . انان  هیچ کاری را بدون اجازه پدر در زمان مجردی و بعد هم در زمان متحلی بدون اجازه همسر ندارن . زنان جامعه ایران اجازه تحصیل ، سفر رفتن ،وحتی ورزش کردن هم ندارن و باید نامه کتبی از همسر یا پدر خود داشته باشند . مافعالان حقوق بشر در تلاش برای اگاهی رسانی به مردم کشور و جهان هستیم که به انان بگوییم که همه برابرند و حق زندگی ازاد را دارند به امید این که تمامی مردم دنیا روزی مثل یک انسان آزاد وبا تمامی حقوق خود بتواند روی این کره خاکی زندگی کند.خانم از دیگر سخنران جلسه آقای مهرداد صفری اسکویی دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع ۱۶ اذر روز دانشجو اغاز کنند.شانزدهم آذر در ایران روز دانشجوست. ۶۵ سال از شانزدهمین روز از آذرماهی می گذرد که سه دانشجو به نام های احمد قندچی متولد ۱۳۱۲ از طرفداران جبهه ملی ، مصطفی بزرگ نیا متولد ۱۳۱۳ عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان توده در ایران و مهدی شریعت رضوی معروف به آذر شریعت رضوی متولد ۱۳۱۱  از کادرهای سازمان جوانان حزب توده ایران در ایران کشته شدند. تظاهرات دانشجویان که منجر به کشته شدن این سه دانشجو بود، در اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار سفارت انگلیس به تهران از روز ۱۴ آذر سال ۱۳۳۲ شروع شد. ورود دنیس رایت به تهران و از سرگیری روابط ایران و بریتانیا ۴ ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد در ایران صورت گرفت. این موضوع و اعلام سفر ریچارد نیکسون، معاون وقت رییس جمهوری آمریکا به ایران، موجب آغاز اعتراض ها شد.چرا شانزده آذر به عنوان نماد دانشجویان انتخاب شد؟ دو ویژگی بارز باعث شد ۱۶ آذر به نماد دانشجویان تبدیل شود و یکی از برجسته ترین سمبل هایی شود که ویژگی های دانشجوی ایرانی را نشان می دهداین ویژگی ها یکی خصلت ضد استبدادی بود که در آن روز تقابل بین دانشجویان و استبداد به اوج خود رسید.ویژگی دیگر آن خصلت ضد استکباری آن بود که نسبت به دیدگاه های خارجی که بخواهند حالت سلطه جویانه و برتری طلبی بر ایران داشته باشند و بخواهند خواست خود را علیه مردم ایران تحمیل کنند.شانزده آذر در واقع به دلیل محتوایی که در خودش دارد به روز دانشجو تبدیل شد.از دید من شانزده آذر در حقیقت همان بن مایه استقلال خواهانه و آزادی خواهانه دانشجویان است که در حقیقت مخالف با دست نشاندگی حکومت و فعالان سیاسی است.از جمله این گونه فعالیت ها میتوان به تظاهرات اعتراضی هواداران جنبش سبز (۱۶ آذر ۱۳۸۸)حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸)حمله به کوی دانشگاه تهران (۲۵ خرداد ۱۳۸۸)همانطور که میدانین در این روز دانشجویان هر ساله اعتراض های خود را در مورد مسایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بازگو میکنند که متاسفانه مورد سرکوب و آزار و اذیت از جانب مسئولین امنیتی کشور قرار میگیرند .همانطور که شاهد بودیم نه تنها  در سالهای اخیر بلکه از سال ۱۳۳۲ تا به امروز دانشجویان زیادی مورد ضرب و شتم ، زندانی ، اخراج از دانشگاه و حتی مفقودالاثر شده اند به طوری که بعد از ۶ ماه جنازه بی جان این دانشجویان را به خانواده هایشان تحویل میدهند و به آنها به زور و اجبار میگویند که علت مرگ

عزیزانشان را تصادفی جلوه دهند تا چهره مزدور و بی رحم نظام به ظاهر اسلامی ایران را نتوانند زیر سوال ببرند.بله ما هر ساله شاهد این مسائل بوده و هستیم من به سهم خودم این آرزو را از صمیم قلبم برای کل مردم کشورم از جمله دانشجویان ، کارگران ، کودکان کار ، زنانی که مورد آزار های جنسی و روحی قرار میگیرند ؛ دارم و خواستار برخورداری از سهم طبیعی خود که همان آزادی و آزادی بعد از بیان میباشد را هستم.

خانم ذکایی از سخنران بعدی جلسه آقای نیما حسابیان دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی مهاجرت را آغاز کنند:یافتن زندگی بهتر ترک کرده‌اند، روزجهانی مهاجرت نامیده شده است. ازعوامل نامساعد کننده ای همچون فقر، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت  می توان بعنوان دلایل ابتدایی مهاجرت نام برد. جایی که مهاجران تنها برای نجات خود و خانواده شان از مصیبت وارد شده به سرزمین شان دست به مهاجرت می زنند و در اکثر موارد کشور های همسایه اولین و آخرین ایستگاه مهاجرتشان است. در مرحله بعد می‌تواند عوامل جذب کننده ای مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر, مسکن بهتر و همچنین آزادی اندیشه و بیان در کشورمقصد را از فاکتور های مهم در تصمیم به مهاجرت دانست. کم نیستند کسانی که به دلیل ناامیدی ازآینده پیش رو در کشورشان بدلیل فضای استبدادی سیاسی و یا بدلیل فقدان عدالت اجتماعی و عدم تقسیم عادلانه فرصت های اقتصادی و شغلی در سطح جامعه، زادگاه خود را ترک می کنند. عده‌ای مهاجرت را انتخاب می دانند که فرد مهاجر آن را انجام می دهد و به نوعی تغییر محل زندگی است که دلایل خانوادگی و شخصی هم در فرایند تصمیم به مهاجرت، مکمل و موثر هستند. بطورمثال  مهاجرت نیروی کار که به طور عمده شامل کارگران ماهر میشوند و یک پدیده عام است، یا مهاجرت نیروهای نخبه ومتخصص به کشورهای توسعه یافته،در حالیکه دسته ای دیگر از انسان ها، مهاجرت را اجبار می دانند و یا بهتر است بگوئیم در داخل و یا خارج از کشور خود آن را تجربه میکنند. پیوند های عاطفی این دسته از مهاجران با کشور، شهر و یا روستای خود، در کنار رنج و مشقتی که در آنجا تجربه کرده‌اند و فقدان گیرایی و جذاب بودن جامعه مقصد برای آنها، روزهای طولانی و چه بسا طاقت فرسا در انتظار بازگشت به  سرزمین شان را برایشان به ارمغان می آورد.  فقط منو ببرید ایران  که این روزها در فصای مجازی و به خصوص توییتر به یاد طنز پرداز علیرضا رضایی و پس از درگذشت او از سوی بسیاری مورد استفاده قرار میگیرد، نشان دهنده عمق تلخی مهاجرت اجباری و شدت دلبستگی یک مهاجر به زادگاه اش است.به طور کلی امر به مهاجرت که یک پدیده اجتماعی ـ اقتصادی است ، نتیجه مجموعه پیچیده ای از عوامل اجتماعی، روان شناختی، تربیتی، اقتصادی ، سیاسی و طبیعی است . فرایند مهاجرت امری است که نه تنها حجم و رشد جمعیت یک جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد ، بلکه تغییرات قابل ملاحظه ای در ساخت و توزیع جمعیت و علاوه برآن بر کل کارکردهای جامعه مبدأ و همچنین بر جامعه مقصد می گذارد. مهاجرت با تغییر پایگاه اجتماعی ، شغل و موقعیت مکانی فرد نیز مرتبط است و این ارتباط بر شخصیت فرد اثر گذار است.امواج سهمگین مهاجرت از ایرانجدا از مهاجرت ایرانیان دانشجو در عصر ناصرالدین شاه به قصد تحصیل علوم و بازگشت به کشور، در دو قرن اخیر ایران، کشوری همواره مهاجر پذیر بوده. امواجی که در۴ دهه اخیر در خصوص مهاجرت ایجاد شده، بیشتر مبتنی بر مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است و نرخ مهاجرت منفی را به شدت افزایش داده است. اولین موج مهاجرتی ایران در دوره معاصر مربوط به حوادث انقلاب ۵۷ و دهه اول عمر جمهوری اسلامی بود که  عده زیادی از مخالفان و دگراندیشان را مجبور به ترک وطن کرد. اگر از مهاجرت بسیاری از جوانان ایرانی در سالهای پایانی دهه ۶۰ به کشورهای همچون امارات متحده عربی و یا ژاپن در جستجوی کار بگذریم و چشم پوشی کنیم، از امواج بعدی مهاجرت را در ایران میتوان به  مهاجرت اجتماعی دهه ۷۰ به امید زندگی در شرایط بهتر و مهاجرت پس از وقایع سال ۱۳۸۸اشاره کرد.تداوم و تشدید بحران‌های سیاسی، همزمان با بالا گرفتن بحران‌‌های اجتماعی و اقتصادی از یکسو, اضافه شدن مخاطرات زیستی و تشدید بحران‌های طبیعی مثل بحران آب یا بحران آلودگی هوا, ریزگردها و بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله از سوی دیگر، سبب می‌شود که انگیزه و میل به مهاجرت، تبدیل به میل به بقا شود و هست و نیست زندگی ایرانیان، به مهاجرت گره بخورد. در چنین شرایطی، طبیعی است که کسانی که تخصص، توانایی مالی یا موقعیت مناسبی داشته باشند، خود را در صف مهاجرت به کشورهای دیگر جا بدهند و بقیه هم دنبال صفوف دیگری برای خود بگردند. ۸سال پیش، بسیاری از ایرانیان در اوج ناامیدی نسبت به بهبود وضعیت زندگی در ایران چمدان‌های خود را می‌بستند، اما حتی ناامیدترین  آنها در سال ۸۸ هم تصور نمی‌کردند، شرایط به اندازه امروز پیچیده شود. وضعیت خاص ایران در جهان، علت اصلی این پدیده فراگیر مهاجرت از کشور و فضای ناامیدی است؛ فقدان ارتباط متعارف بین ایران و جهان این حس ناامنی را به بسیاری از افرادی که بینش روز دارند می دهد که گویا سرزمین شان جزیره ای دور افتاده از سرزمین اصلی دنیا شده است؛ جزیره ای در محاصره انواع مخاطرات. هر که این حس را داشته باشد، حتی با وجود انواع امکانات و آزادی ها، می کوشد خود را از جزیره دور مانده از سایر نقاط جهان، برهاند و به دنیا ملحق شود.مهاجرت سخت است آسیب های روانی مهاجرت به خصوص مهاجرت اجباری اگرچه پدیده تازه ای به شمار نمی آید اما با رشد روزافزون عده کسانی که به دلایل مختلف کاشانه خود را ترک می کنند و اقدام به تغییر مکان زندگی خود می کنند، به موضوع مهمی تبدیل شده است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به نوعی احساس خمودگی، بی خوابی یا کم خوابی، افسردگی، پرخاشگری ، گوشه گیری، ترس و بی اعتمادی را پس از مهاجرت تجربه کرده باشید. در مهاجرت گاه فرد دچار گسستگی یا بحران هویت می شود، اعتماد به نفس او خدشه دار می شود و این سرآغازی است برای اضطراب و افسردگی. هر چند که عوامل مختلفی همچون سن، جنسیت، نحوه مهاجرت، شرایط اقتصادی مهاجر، شرایط اجتماعی و فرهنگ جامعه مقصد، پروسه قانونی و حقوقی مهاجرت و عوامل بسیار دیگری، میزان ابتلا به آسیب های روانی و روحی، امید به آینده ای بهتر و ادغام در جامعه جدید را در هر فرد  تغییر می دهند.تغییر موقعیت اجتماعی افراد پس از مهاجرت همواره یکی از عوامل ایجاد آسیب های اجتماعی برای مهاجر در جامعه جدید است. یک موضوع عام دیگر بحث پیشینه فرهنگی مهاجران است. فرد از یک فرهنگ نیمه سنتی و نیمه مدرن یکدفعه کنده شده و به جامعه ای سرمایه داری پا می گذارد‌‌، جامعه ای که مهاجر از صفر تا صد آن را باید مورد تحقیق و کنکاش قرار دهد تا بتواند به درک و فهمی مناسب از آن دست پیدا کند. عدم تلاش و میل مهاجر در شناخت جامعه مقصد در نهایت او را به انزوا و موجب ایجاد گسست هایی از نظر انطباق با محیط جدید می شود.مهاجرت پدیده‌ای است برای به دست آوردن زندگی بهتر، چه به اجبار و چه به اختیار، فرآیندی که همراه آن تغییر محل زندگی، تغییر شغل، تغییرجایگاه اجتماعی، دوری از خانواده، دوستان و آشنایان، عدم امنیت مالی و غیره و غیره، مهاجر را به معنای واقعی زیر و رو می‌کند. مهاجرت به زلزله می ماند، می روید و می غلطاند و به هم می ریزد، آنچه از نو بیرون می دهد ملغمه غریبی است.منشی جلسه خانم ذکایی مورد نگاهی به روز جهانی برده داری آغاز کردند:حرف ازبرده داری که می شود اکثرا در ذھنشان سیاه پوست ھایی رو متصور میشوند که بعنوان برده مورد آزار و سواستفاده ای مختلفی قرار میگرفته یا میگیرند ، اما در واقعیت این گونه نیست برده فقط سیاه پوستان نیستند و برده داری مربوط به دوران ھای دور تاریخی ھم نیست امروزه در جوامع مختلف بخصوص در ایران برده داری نوین به وضوح دیده می شودبنیاد ورد ویژن می گوید برده داری نوین و قاچاق انسان وابسته به یکدیگرندبراساس سازمان حقوق بشر برده داری مدرن انواع مختلفی دارد برابر این امار ۴۶ میلیون نفر در سراسر جھان تحت پوشش انواع برده داری قرار دارند قاچاق انسان یک فعالیت جنایی بسیار سود اور است که در یک سال درآمد متوسط ٣۴٠٠یورو توسط قربانیان به بار می آورد سازمان ملل متحد تخمین میزند که سود سالانه قاچاق انسان در جھان بالغ بر ١۵٠ میلیارد دلار باشد.ایران در سال ١٣٨٣ قانون مبارزه با قاچاق .

انسان را تصویب کرد که حمل مجازو یا غیر مجاز فرد یا افراد به طور سازمان یافته به قصد آنچه فحشا برداشت انسان اعضا و جوارح بردگی و ازدواج عنوان دارد مجازات دارد در صورتی که این قانون تصویب شده است وضعیت ایران در مقابله با قاچاق انسان ھمواره با انتقادھایی رو بھ رو ست سال گذشته وزارت خارجه آمریکا بار دیگر ایران را در فھرست سیاه قاچاق انسان و برده داری در جھان قرار دادازدیگر موارد برده داری می توان فروش کودکان کار را نام برد این کودکان از بچگی یا خریده می شوند ویا دزدیده می شوند وبه انھا اموزش می دھند که برده باشن وکار کنن ومورد خشونت قرارگیرند و مورد خشونت قرار دھند این کودکان در کودکی یا به دلیل فقر خانواده فروخته می شوند و یا شکارچیان کودک انھا را از محله ھای فقیر نشین میدزدند و نتیجتا در بزرگ سالی نیز این کودکان بھ کار خود ادامه می دھند و و در جاامعه رشد میکنند و ھمین فرھنگ را به کودکان خود می اموزند این روند در جامعه ایرانی خیلی روشن دیده می شود غیر ممکن ھست که آدم ھا سر چھارراه ھا این کودکانرا ندیده باشند کودکانی که در این سنین از حقوق اولیه انسانی محروم گردیده اند و بھ اجبار تن به بزه کاری میسپارند کهراه برگشتی در آن نیست آیا دولت ایران چاره ای برای این کودکان اندیشیده است ؟

آیا ماده ٣ حقوق بشر در رابطه با حق حیات برای ھمه که در ان امده است : ھر کس حق زندگی و ازادی و امنیت شخصی دارد در مورد این کودکان رعایت میشود ؟

نمونه بارز دیگری از برده داری نوین که در جامعھ امروزی با ان بسیار روبرو میشویم برده داری از کارگران است بله کارگران و علی الخصوص کارگرانی که حداقل مزد بگیر ھستند یعنی پایین ترین سطح دستمزد را دریافت میکنند و متاسفانه بعد از چند ماه و اندی تلاش دستمزد آنھا معوق میشود مجبور به استفاده مرخصی اجباری میشوند و در صورت ھرگونه اعتراض محکوم برابر ماده ۲۳ اعلامیھ جھانی حقوق بشر با عنوان حق امنیت کارالف) ھر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.ب) ھمه حق دارند که بدون ھیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت نمایند .پ) ھر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با ھر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید .ت) ھر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دھد و در اتحادیه ھا نیز شرکت کند.ولی متاسفانه در مورد کارگران ھفت تپه،فولاد اھواز ،پلی اکریل اصفھان و دیگران کارگزان اینگونه نیست و انھا در بدترین وضعیت اقتصادی و معیشتی گرفتار امده اند و گوش کسی ھم بدھکار نیست این کارگران چکونه باید زندگی کنند؟ ایا این برده داری نیست ؟ بله برداری ھست انان کار می کنند وکار می کنند اما ھیچ حقوق و ھیچ مزایای دریافت نمیکنن وازھمه مھم تر وقتی از حق خود صحبت می کنن ھیچ کسی پاسخ گو نیست و چه بسا آنھا را زندانی میکنند و تحقیر می کنند و خانواده ھای این گارگران را نیز مورد خشونت قرار میدھند در اسلام در مورد برده داری صحبت شده و گفته شده و ازاد سازی بردگان را توصیه کرده و کفاره برخی گناھان را ازاد کردن یک یا چند برده قرار داده خوش رفتاری با بردگان و زن یا شوھر دادن ان ھا اموختن سواد و به ھمسری گرفتن کنیزان نیز در شریعت اسلام توصیه شده در اسلام شریعت اسلامی برده ماھیتی دوگانه دارد از سویی به عنوان کالای دارای ارزش مالی متعلقبه مالک خود است ایا این شریعت دقیقا رفتاری است کھ با کارگران ھفت تپه شده است و کاملا نقض کانون حقوق بشر که در ماده ٢٢ حقوق بشر نیز امده حق امنیت اجتماعی که میگوید :ھر کس به عنوان عضو اجتماع ، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و ھمکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرھنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع ھر کشور به دست آورد.با ان که ما در دنیای نونین و جدید زندگی می کنیم اما ھنوز جمھوری دیکتاتور اسلامی به کار ھای غیر قانونی خود بھ شکل مدرن ادامه میدھد و انھا را رواج میدھد و حق اعتراض را نیز از انسان ھا می گیرند و به انھا عنگ سیاسی بودن می زند و یا مخالفت با دین و اسلاماین کارگران برای بار اول طلب حقوق ھای عقب افتاده و مطالبان مزدی وبیمه ای برزمین مانده خود نکرده اند این وضوع بار ھا اتفاق افتاده اما ھمچنان بھره برداری خود ادامه میدھند پشت این ھمه ظلم چه کسانی قرار گرفته اند ؟

مورد دیگه از برده داری که میخواھم در موردش صحبت کنم زنان خانه دار ھستند نانی که در خانه کار میکنند وکار می کنند اما ماننده برده حق ھیچگونه نظری وصحبت ندارند با انھا بد صحبت می شود اجازه خروج از خانه ندارند و مورد شکنجه روحی و جسمی از طرف ھمسران و یا خانواده خود قرار می گیرند انھا را کتک میزنند به انھا لقب ھای بد میدھند این نیز نوع دیگر از برده داری ھست که این زن و یا دختر به خاطر ترس از ابرو مجبور به حرف زدن نیست و یا حتی مورد سو استفاده جنسی قرار می گیرند و اما ماده ٢٨ قانون حقوق بشر که ان از حق دنیای زیبا و ازاد برای ھمھ اشاره کرده این زنان وقتی اعتراض میکنند وبه دادگاه ھا پناه می برند در انجا ھم مورد خشونت قرار میگیرند وانھا را وادار به سازش می کنند آیا این ترویج برده داری نیست؟چگونه حق خود را مطالبه کنند وقتی دولت جمھمری دیکتاتور ایران اجازه برده شدن را به ھمسران وخانواده ھا میدھد در قانون اساسی جمھوری اسلامی اصل دھم امده است آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است قوانین و مقررات و برنامه ریزی ھای مریوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده و از قداست ان و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی بله درست است زن حقوق ندارد و باید برده باد و اما قانون حقوق بشر ماده ٢ عدم تبعیض آیا جمهوری اسلامی رعایت کرده یک مطلب خواندم که برای من خیلی

جالب بوداین را برای شما ھم میخواھم الان که به آخر سخنرانی خودم رسیدم بخوانمدر زمانی که برده داری در آمریکا رایج بود زن سیاه پوستی به نام ھاریت گروھی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری میداد بعد ھا از او پرسیدند سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود اوعمیقا به فکر فرو رفت و گفت قانع کردن یک برده به اینکه برده نیستید و باید آزاد باشیدمردم کشور ایران متوجه شدن که نباید برده باشند و نباید خود را در اختیار دولت ایران قرار دھند و حتی زنان نیز این متوجه شدند وھمراه مرد ھا اعتراض می کنند تا حق و حقوق انسانی خود را مطالبه کنند و اما متأسفانه دولت ایران برای ساکت کردن این شھروندان زور و دیکتاتوری را پیشه خود کرده و اجازه آزادی بیان را حتی در مورد گرفتن حقوق شھروندی وخیلی ساده وحق طبیعی ھر انسان ھست را گرفته است.در ھمین جا از دولت ایران ما فعالین حقوق بشر خواستار این ھستیم که برده داری نوین و مدرن خود پایان دھد و عدالت را در برابر کودکان کارگران زحمت کش و زنان و کودکان جامعه ایران اجرا کنند. سپس آقای ابراهیمی سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی مبارزه با فساد را آغاز کردند :

کلمه فساد از لغت یونانی reperum:گرفته شده است که به معنای شکست ونقض قانون یا یک هنجار اجتماعی است.بنابراین درریشه یابی علل بروز فساد درجامعه باید اصول اخلاقی آن جامعه ومیزان پایبندی افراد به ان راموردارزیابی قرارداد.درحال حاضر فساد اداری ومالی بطور گسترده ای در بخش حاکمیت درجریان است ودرحالیکه مردم عادی جامعه برای انجام تخلفاتی بسیار کوچک به سختی مجازات میشوند اما در سطوح مدیریتی و حاکمیت جامعه فساد افسارگسیخته ای حاکم بوده و هیچکس را توان وجرات مقابله با ان نیست.دلیل عمده بروز چنین پدیده ای عدم وجود قوانین شفاف درمورد حدود واختیارات افراد وگروهها در سیستم اداره کشور است بطوریکه زمینه فعالیت های مافیایی رافراهم می اورد وبدلیل نفوذ این افراد وگروهها در بدنه حاکمیت یک نوع مصونیت دربرابر پیگرد قانونی را برای تخلفات مالی واداری انها پدید می اورد.ریشه فساد افسارگسیخته در کشور ما درساختار قدرت و سیستم اداره کشور قراردارد بطوریکه وجود نهادهای فراقانونی و سرخود که دولتهای موازی راتشکیل میدهند و نظارتی بر عملکرد انها وجود ندارد سبب گسترش دامنه فساد در بدنه حاکمیت شده است.ازبدو تشکیل جمهوری اسلامی نظام اداره کشور بر مبنای اصول ایدئولوژیک مذهب شیعی بنا شده است ودراین سیستم افراد وگروههای وابسته به این قدرت عقیدتی دارای نفوذ وازادی عمل درهمه زمینه ها بوده ودر برابر کسی پاسخگو نیستند.درکشور ما فساد در حوزه قدرت بصورت هرمی وازبالا به پایین شایع است ودر نبود حاکمیت یک قانون شفاف وفراگیر که همگان دربرابر ان پاسخگو باشند سواستفاده ازقدرت ووابستگی به ان زمینه را برای فسادهای مالی واداری فراهم می آورد. خانوم ذکایی باتشکر از سخنرانی آقای ابراهیمی وتشکر از آقای رضاامیری مسئول جلسه و تشکر از دوستانی که در جلسه حضور داشتند و دوستانی که از طریق پالتاک شرکت کرده اند جلسه را به پایان رساندند. در این جلسه آقایان هادیزارع ،علی امام قلی،نیما حسابیان،رسول پور آزاد ،مهرداد صفری اسکویی،حمید ابراهیمی و آقای احمد کاظمی و خانم ها مریم ضیایی،خانم دهبزرگی و منشی جلسه خانم مهسا ذکایی و مسئول جلسه اقای رضا امیری و دوستانی که از طریق پالتاک مارا همراهی کردند.

 

گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در دسامبر ۲۰۱۸

لیدا اشجعی اسالمی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در تاریخ ۲۰ دسامبر  ۲۰۱۸ ساعت ۱۷ به وقت اروپا برگزارگردید که اولین سخنران این جلسه اقای  مهدی هوری زاد با گزارش خبری نقض حقوق کودکان درماه نوامبر به سخن رانی پرداختند که با خبرهایی از قبیل مخالفت شورای نگهبان با طرح مقابله با کودک همسری؛ که ازدواج کودکان را قانونی میکند و اعتیاد کودکان؛ که با افزایش مصرف مواد مخدر صنعتی در ایران: یک سوم جمعیت خدمات درمان اعتیاد دریافت می‌کنند .و خشنونت علیه کودکان که همچنان امار خود را دارد و مواردی از خودکشی کودکان و اعدام کودکان که پویان ۱۷ ساله در تهران و شایان سعید پور اهل سقز با اتهام اعدام روبرو هستندو هم چنین خبرهایی در مورد کودکان کار که دکتر داوود کردستانی عنوان میکند کودکان خیابانی وکار در پسران بیشتر از دختران نمود دارد و اخرین خبرها از بی هویتی کودکان خبر میدادکه همچنان جان و روح این کودکان را مورد تهدیدو ازار قرار میدهد که شناسایی ۴۹هزارکودک بی شناسنامه دارای مادر ایرانی و یا شناسایی ۱۴ ملیت ساکن در ایران که دارای زن ایرانی و فرزند بی شناسنامه هستند به سخن رانی پرداختند. دومین سخنران جلسه خانم زهره حیدری شاهی با موضوع بررسی کتاب های درسی کودکان که بسیار مورد توجه قرار گرفت به سخنرانی پرداختند و و سومین سخنران جلسه اقای بنیامین رجبیان درمورد اعتیاد کودکان سخنرانی داشتند وچهارمین سخن ران این جلسه اقای هادی درتومی بودند که به موضوع مشکلات کودکان در کمپ های پناهندگی پرداختند اخرین سخنران خانم محدثه جزایری بودند که با قرائت اطلاعیه ۱۰۶۸ کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در مورد اموزش خشنونت به کودکان در مدارس سخنرانی داشتند و در بحث ازاد به موضوع بررسی اموزش از نگاه سند ۲۰۳۰ با شرکت دوستان و میهمانان درجلسه پرداخته شد.که متن های سخنرانی به ترتیب در زیر میباشند .خانم زهره حیدری شاهی : بررسی کتابهای درسی کودکان .مسئله و اهداف ایدئولژی درکتاب های درسی نظام آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایدئولژی همچون دیگر مفاهیم در حوزه ی علوم انسانی تعاریف متفاوتی دارد. ایدئولژی در این مبحث در حوزه علوم اجتماعی و سیاسی مد نظر است. در مطالعات اجتماعی یک ایدئولژی سیاسی یک مجموعه اخلاقی مشخص از ایده آل ها، اصول ها، اسطوره ها و نمادهای یک حرکت اجتماعی، یک بنیاد، یک طبقه یا گروه بزرگ است که کارکردهای اجتماعی را تعیین می کند و طرح های کلی سیاسی و فرهنگی را برای یک آرایه مشخص اجتماعی توضیح می دهد. از اولین اقدامات انقلاب های جهان برنامه هایی برای تغییر جامعه و تربیت نسل جدید با هدف بقای خود و القای ارزش های فرهنگی سیاسی خود از طریق سیستم آموزشی است. جمهوری اسلامی ایران نیز بلافاصله پس از استقرار خود در نخستین ماه های بعد از انقلاب 57 بنای تغییر نظام اموزشی را با پی ریزی انقلاب فرهنگی از دانشگاه ها آغاز کرد که در نهایت به تغییراتی در مدارس و نظام آموزشی منتهی شد. اسلامی کردن دانشگاه ها، تغییرات ظاهری در مدارس و نیروی انسانی مدارس و همچنین تغییرات محتوی کتاب های درسی از اقداماتی بود که در این برهه از زمان با هدف تربیت نسل های آینده آشنا با ارزش ها و هنجارهای دینی و نظم جدید اسلامی و تربیت انسان هایی وفادار به حکومت اسلامی انجام شد. در سخنرانی های روح اله خمینی در چهار سال نخست انقلاب و نگاه انتقادی او به نظام آموزشی پیش از انقلاب مشخص است که او نگاه ابزاری به آموزش و پرورش در جهت رسیدن به اهداف جمهوری اسلامی داشته است. از نظر او هدف اصلی نظام آموزش جلوگیری از نفوذ فرهنگ غرب ، اعتلای فرهنگ اسلامی و همنوا کردن نسل جدید با ارزش ها و فرهنگ های انقلاب برای خودکفایی و بی نیازی از “بیگانگان” است. او در دیدارش با نخستین شورای انقلاب فرهنگی عنوان کرده بود که با اسلامی کردن مدارس و دانشگاه ها و نسل جوان آینده، جامعه ای اسلامی را بوجود خواد آورد که در آن اثری از نفوذ فرهنگ غرب باقی نمانده باشد.( پیوندی 2006). از دیدگاه او انقلاب فرهنگی قرار بود تغییرات بنیادی را در تمام دستگاه ها ایجاد کند و دستگاه فرهنگ از غرب زدگی و آموزش استعماری نجات دهد.  از همان آغاز اسلامی کردن مدارس و دانشگاه ها سمت و سوی سیاسی و ایدئولژیک داشت. اخراج معلمان مخالف نظام از کار، تغییرات سطحی کتاب های درسی، تحمیل حجاب اجباری برای معلمان و دانش آموزان و دانشجویان دختر و نیز تبیین فوق برنامه های دینی مانند اجرای مراسم نماز جماعت و برگزاری مراسم تبلیغاتی سیاسی و مذهبی اقداماتی بودند که جمهوری اسلامی با قدرت و نظارت تمام آن ها را به انجام می رساند. تشکیل نهاد نوظهور “امور تربیتی” از سال 58 برای تربیت سیاسی و دینی دانش آموزان در عمل کار نظارت و کنترل ایدئولژیک و سیاسی آن ها را بعهده داشت. تدوین قانون ” اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش” از سوی مجلس شورای اسلامی در سال 66 از اقداماتی بود که در راه تغییرات نظام آموزشی صورت پذیرفت. این قانون به نوعی قانون اساسی نظام آموزش ایران شمرده می شود و از جهت سمت و سو و جهت گیری شباهت بسیاری به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد. ماده اول فصل نخست این قانون تشریح می کند، “تعلیم اصول و معارف احکام دین مبین اسلام و مذهب جعفری عثنی عشری بر اساس عقل، قرآن ، سنت، معصومین است.” بنا براین در مقایسه با دوران پیش از انقلاب 57 نظام آموزشی کاملا چهره سکولار خود را از دست می دهد. در ماده 4 فصل سوم از قانون اهداف و وظایف اموزش و پرورش آمده است ، : بر اساس تقدم رتبی تزکیه بر تعلیم، تربیت اسلامی در نظام اموزش و پرورش جایگاه ویژه ای دارد. علاوه بر انتخای معلمانی که خود باید متصف به صفات کریمه باشند، جهت تقویت بنیه تربیتی نظام واحد امور تربیتی در سطوح معاونت وزارت تشکیل می شود.” ماده دوم قانون در 14 مورد به اهداف آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی می پردازد که از آن میان می توان به ” رشد فضایل اخلاقی و تزکیه دانش آموزان بر پایه تعالیم اسلامی” ، “تقویت و تحکیم روحیه اتکا به خدا”، “ایجاد روحیه تعبد دینی و التزام عملی به احکام اسلام”، “ارتقا و بینش سیاسی بر اساس اصل ولایت فقیه”، “تبین ارزش ها ی اسلامی و پرورش دانش آموزان بر اساس این تعالیم” اشاره کرد. پس از سال 66 قوانین دیگری هم متاثر از همین نظام آموزشی، در کشور به تصویب رسیده که در جهت تشدید نگاه ایدئولژیک به نظام آموزش صورت گرفته است. از جمله قانون مربوط به فعالیت مراکز تربیت که تشریح می کند، ” هدف از مراکز تربیت معلم، تربیت معلمان صالح، ذی فن، آگاه و معتقد به ولایت فقیه است. در این قانون، شرایط عمومی برای احراز پست مدیریت و حتی برای عضویت در انجمن اولیا و مربیان، “اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه” است. برای استخدام معلمان هم گزینش عقیدتی سیاسی یکی از مهمترین مراحل شرایط اتخاد صلاحیت معلمان و اساتید برای احراز این شغل هاست. با تمام این اصلاحات و قوانین، محتوای کتاب های درسی و حوزه های شناختی نظام آموزشی با ایئولژی و آموزش مذهبی پیوند داده شد. بازگشت زبان عربی به عنوان زبان اسلام و حضور آن از پایه اول ابتدایی تا پایان دوره دبیرستان در سیستم آموزش و در مقابل اختلاف و ستیز با زبان انگلیسی در مدارس و تلقی از آن با عنوان “میراث رژیم طاغوت” از سوی رهبر جمهوری اسلامی ایران، آمیختن محتوای کتاب های درسی غیر دینی با مطالب ، داستان ها  و رویدادهای دینی و عقیدتی مانند کتاب های تاریخ، فارسی ، تعلیمات اجتماعی و … از جمله ی تلاش هایی برای تشدید القای ایدئولژی و تثبیت نظام ارزشی جمهوری اسلامی در برنامه های درسی مدارس و استفاده ابزاری از اذهان کودکان و نوجوانان است. بعلاوه با در نظر گرفتن برنامه های و فعالیت های دینی و سیاسی درصد بالایی از زمان آموزش مدارس بر اساس پژوهش ها به آموزش های دینی و برنامه های عقیدتی سیاسی مربوط می شود. یک بررسی آماری و همچنین محتوایی مسائل و موضوع های دینی در کتاب های فارسی 412 درس سال اول تا سوم دبستان نشان می دهد که مسائل دینی در بسیاری از درس ها پیرامون زندگی شخصیت های مهم مذهبی و یا حوادث تاریخی مربوط به ادیان تکرار می شود. در مجموع 40 درصد دروس کتاب های مسائل دینی کلی خدا ،زندگی پیامبران، شخصیت های مذهبی و تاریخی و موضوعاتی درباره اسلام) به چشم می خورد. در این 412 درس، موضوع اصلی 50 درس از 412 درس درباره خداست. 65 درصد درباره پیامبر اسلام ، امامان شیعه و شخصیت های اسلامی حال و گذشته است. بررسی ها نشان می دهد آموزش دینی در این نظام فقط بعد شناختی ندارد بلکه به تربیت افرادی دین باور و معتقد به هنجارهای دینی و سیاسی معطوف است. چرا که برنامه های آموزش به اشکال گوناگون به تشریح و تیلیغ مشروعیت دینی و سیاسی جمهوری اسلامی می پردازد. تاکید بر جوهر آسمانی و جنبه قدسی حکومت اسلامی یکی از اهداف اصلی گفتمان سیاسی برنامه های درسی است. در این کتاب ها جهان از دیدگاه دینی تفسیر می شود و با پدیده های اجتماعی و مسایل فردی از زاویه اسلامی – شیعی برخورد می شود. اسلام به عنوان یک برنامه معنوی سیاسی و اجتماعی تمام عیار مطرح می شود که اعتباری جاودانه دارد و برای همه ی مسائل بشری پاسخی درخور دارد. در تعلیمات اجتماعی سال سوم راهنمایی از جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی “الهی” نام برده می شود و مفهوم حکومت اسلامی با توجه به مفهوم آن در زمان پیامبر اسلام مطرح می شود . در این کتاب هدف حکومت اسلامی، تحقق حکومت اسلامی در ابعاد جهانی است: ” حکومت اسلامی حکومتی است که در غیبت امام دوازدهم وظیفه ی اجرای قوانین و احکام الهی را بعهده دارد.” و در موارد دیگری به تعریف و جایگاه ولایت فقیه می پردازد.در تعلیمات اجتماعی سال پنجم دبستان آمده است: ” امروزه جمهوری اسلامی ایران به رهبری آیت اله خامنه ای، راه روشن و پرافتخار امام خمینی را ادامه می دهد و مردم ایران با ایمان به خدا هم چنان با دشمنان اسلام مبارزه می کنند. جمهوری اسلامی ایران روز به روز در راه سازندگی و پیشرفت کشور به پبش می رود و مسلمانان جهان را به رهایی از ظلم و ستم مستکبران امیدوارتر می کند. آرزوی همه این است که انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی حضرت مهدی بپیوندد و همه مستضعفان را از ظلم و سلطه قدرت های بزرگ نجات دهد.”همچنین جهاد در راه دین و موضوع فداکاری و قربانی کردن خویش در راه تحقق آرمان های اسلامی از ارزش های کلیدی فرهنگ در کتاب های درسی نهادینه شده اند. شهادت در راه وطن و یا باورهای مذهبی 31 درس از کتاب های فارسی دبستان و راهنمایی را به خود اختصاص داده است. قضاوت در کتاب های تاریخ بر اساس ارتباط رویداهای تاریخی با باورها و نظام مذهبی صورت میگیرد و بجای روایت ساده و بدون قضاوت وقایع تاریخی، نتیجه گیری های موضع گیرانه و جهت دار بیان می شود. جمهوری اسلامی نماینده قدرت الهی بر روی زمین معرفی می شود و باور به این ماهیت ” الهی ” راه هر گونه انتقاد و نگاه از گونه ی دیگر را نسبت به آن می بندد.  بر این اساس قوانین حکومت اسلامی بر پایه احکام قرآن نوشته شده اند از این رو اطاعت بی چون و چرای آن ها یک ضرورت قلمداد می شود. در تعلیمات دینی سال سوم راهنمایی امده است: ” پیامبر دین اسلام را دین جاودانه و احکام و قوانین آ را جاودانی معرفی می کرد.” رواج نوعی دوگانگی با استفاده از واژگان متضاد در جاهای مختلف متون کتاب های درسی به نوعی نظم جهان کنونی را در تقابل با گفتمان انقلابی- شیعی قرار داده می شود. عبارات متضادی همچون دنیای اسلام / دشمن اسلام، مومن/منافق، امت مسلمان/ غیر مسلمانان، اسلام/ دیگر ادیان، مستضعف/ مستکبر، فقیر/ غنی، کافر/ خدا پرست، ایران/ دشمنان ایران، در گفتمان نظام آموزشی ، ایران اسلامی را در برابر دشمنان و غرب و بیگانگان قرار می دهد. در کتاب تاریخ سال سوم راهنمایی صفحه 93 آمده است: ” انقلاب اسلامی ایران، دست ابرقدرت ها را از ایران کوتاه کرد و با آگاه ساختن سایر مسلمانان از قدرت اسلام، منافه آنان را در بسیاری از نقاط جهان به خطر انداخت. به همین جهت پی از پیروزی انقلاب نیز توطئه های دولت های مستکبر و زورگو بر ضد انقلاب اسلامی ادامه یافت.”در کتاب ها ی درسی گفتمان دمکراتیک و مدنی جای پندانی ندارند و اگر جایی مختصر صحبت از احزاب و گروه ها می شود در خلال عبارات دیگری از وحدت و یکپارچگی در پیروی توده وار و تابعیت یکسان از ولی امر و ولایت فقیه سخن به میان می آید.  بنابر این در کتاب های درسی همان ابهام ماندگار در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، “گفتمان دموکراتیک” نیز وجود دارد. بر پایه استدلال های پیاپی در کتاب های درسی قوانین و دستورات الهی دارای نوعی رجحان بر قوانین ساخته بشر هستند. در کتاب اجتماعی سال سوم در کنار بحث های مربوط به حق انتخاب مردم و مشارکت سیاسی و مدنی آن ها آمده است: ” قوانینی که در مجلس به تصویب می رسند نباید با قوانین الهی و دستورات خداوند مخالف باشند.” و یا ” مسلمانان باید تنها حاکمیت خدا را بپذیرند و در همه حال تنها تابع ولایت او باشند.”در جای دیگر در کتا ب تعلیمات اجتماعی سال سوم راهنمایی در توضیح مفهوم ولایت فقیه در جمهوری اسلامی گفته می شود:” ولایت به معنی سرپرستی مردم است. کسانی که از یک شخص یا یک مکتب فکری یا سیاسی پیروی می کنند در حقیقت ولایت و سرپرستی آن فرد یا مکتب را پذیرفته اند.”….. ” در این نوع حکومت (الهی)، فرد یا گروه حاکم بر مردم بر اساس تشخیص خود عمل نمی کنند بلکه آن ها بر اساس دستورات الهی و تعالیم پیامبران و اولیای خدا شیوه های حکومتی خود را پی ریزی می کنند…افراد همگی مطیع و فرمانبردار ولی فقیه هستند.” فرهنگ ” رهبری” با کمک حکایات و افسانه ها و داستان های زیادی در درس های متعدد به عنوان ارزشی بدیهی جلوه داده می شود. در یک درس از از کتاب اجتماعی سال اول راهنمایی با عنوان ” چرا خانواده به رهبر احتیاج دارد؟”، ضرورت وجود رهبر در رسیدن به اهداف را پردازش کرده و از دانش اموزان پرسیده می شود که ” کدام یک از اعضای خانواده می تواند رهبر و سرپرست خانواده باشد؟” تکثرآرا ، چند صدایی ضد ارزش شمرده می شود و می تواند به تفرقه و چند دستگی بیانجامد. در همین راستا واژه هایی چون “اطاعت”، “پیروی” و ” تقلید” واژگان پربسامد این گونه درس هاست. دموکراسی و قانون بشر به عنوان افکار ساخته ی ذهن بشر مورد حمله قرار می گیرند و از ارزش و اعتبار ساقط می شوند و متضاد و در ستیز با احکام اسلامی تعبیر می شوند. تاریخ سال سوم دبیرستان در معرفی دموکراسی چنین می نویسد: ” دموکرات ها از نفرت عموم مردم جهان نسبت به آمریکا و حکومت های دست نشانده ی آمریکا با خبر بودند. از این رو برای این که از شدت این نفرت بکاهند و نگذارند شوروی ها از این تنفر عمومی برای افزایش نفوذ خود استفاده کنند تصمیم گرفتند از شدت خفقان و دیکتاتوری های حکومت های وابسته به خود در کشورهای جهان سوم بکاهند و با سخن گفتن از دموکراسی و فضای باز سیاسی، در این کشورها که به دیگ های نزدیک به انفجاری شبیه بودند، سوپاپ اطمینانی باز کنند. این بود که حکومت کارتر شعار دفاع از حقوق بشر را برگزید.”با همه تفاسیر و تمهیدات و نظارت های فشرده و سنگین بر محتوای کتاب های درسی و فوق برنامه های متعدد به نظر می رسد مسئولین و گردانندگان این نظام پیش تر از دیگران به ناکارآمدی تلاش های خود پی بردند و در زمان های مختلف با جلسات و برنامه ریزی ها و تشکیل اتاق های فکر و تخصیص بودجه های کلان  و دعوت از کارشناسان مختلف سعی در بهبود وضعیت نظام آموزشی داشتند که تغییرات نه تنها مثبت نبود بلکه دامنه ی فشارها و کنترل ایدئولژیک رفته رفته گسترده تر شد. از سال 1370 هر دو طیف اصول گرا و اصلاح طلب هم نظام آموزشی را به عنوان بستر فعالیت سیاسی خود انتخاب کرد. یکی سعی بر کم کردن فشار ایدئولژیک بر برنامه ها و فعالیت های آموزشی داشت و دیگری این برنامه ریزی ها و محتوای ایدئولژیک را ناکافی می دانست و سعی در افزایش حجم مطالب ایدئولژیک و تکثر فعالیت های فوق برنامه در جهت هدایت هر چه بیشتر و بهتر نوجوانان و جوانان به راه راست داشت.با همه ی این تلاش ها، انسان مکتبی، آرمانی و انقلابی که انتظار می رود تحت لوای جمهوری اسلامی و حکومت ولی فقیه سر به راه و در جهت اهداف جمهوری اسلامی گام بردارد، سی  سال پس از انقلاب اسلامی در سال 88 به خیابان ها رفته وبدون توجه به دستورات و تاکیدات ولی فقیه مبنی بر صحت نتایج انتخابات، مصرانه رای خود را طلب کرد.جالب این جاست با تمام اقدامات در جهت تربیت انسان مکتبی و ولایی که در طی سال ها صورت گرفته بود، رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور وقت محمود احمدی نژاد به اتفاق معتقد بودند که همچنان سایه بقایای نظام سکولار پیش از انقلاب از نظام آموزشی رخت بر نبسته و ضرورت “انقلاب فرهنگی” دیگری احساس می شود. به همین خاطر دولت وفت شیوه های تازه ای را برای اسلامی کردن بیشتر مدارس برگزیده بود. احیای نماز جماعت در مدارس، حضور روحانیون در محیط های آموزشی، گسترش نماز خانه ها، تاسیس بسیج مدارس، … و اصلاح قانون گزینش استخدامی معلمان که در آن استخدام “اصلح” ها بر “صالح” ها را ترجیح میداد از دستاوردهای دولت محمود احمدی نژاد بود. تازه ترین دغدغه مسئولین جمهوری اسلام بعد از قبول شکست نظام آموزش و پرورش، “طرح تحول بنیادین در آموزش و پرورش” است. ایجاد پنجاه هزار مدرسه قرآنی، اعزام روحانیون به مدارس، اجرای طرح عفاف و حجاب از دبستان تا دانشگاه، بیشتر اسلامی کردن کتاب های درسی، نظارت مرکزی بر گزینش استادان و معلمان و غیره از جمله تدارکات تازه در تغییرگسترده  نظام آموزشی ایران است. مسئولان آموزشی با تمام فسادهایی که در بدنه اجرایی آموزش و پرورش شاهدند و به روی گردانی جوانان از دنیای ارزشی تبلیغ شده در سال های آموزشی شان اذعان دارند، همچنان ریشه ی این شکست و ناکامی را در جای دیگر می جویند. نقد علوم انسانی و نقد نظام آموزش و پرورشی پس از چهل سال نفوذ و تسلط کامل موضوع بسیاری از جلسات دولتی و سخنرانی های بسیاری است و در تریبون های مختلف همچنان مقصران واقعی و اصلی این شکست و ناکامی ها، توطئه های خارجی و داخلی، غرب و بیگانگان قلمداد می شوند. آسیب بزرگی که بر کودکان و نوجوانان و خانواده های آنان و جامعه ایران از این ظلم و سواستفاده بزرگ وارد شده است، رفته رفته خود را به شکل زخم هایی عمیق و بد نما بر پیکرهویت ملی، بومی، فرهنگی و فردی و دینی و مذهبی مردم نمایش می دهد. مردمی که به جای همراهی و هماهنگی با جامعه جهانی، چشم به گذشته های دور دارند، هویت خود را در گذشته می جویند و حقوق الهی و انسانی و اولیه خود را در کف خیابان ها فریاد می زنند.بنیامین رجبیان : اعتیاد کودکان :هدف یک خانواده به عنوان جامعه کوچک، تربیت و انطباق اجتماعی فرزندان است و این عمل در خانواده هایی با افراد معتاد، دچار ضعف می باشد. شخصیت کودک طی 6 سال اول زندگی فرم اصلی خودرا می یابد و روابط موجود درخانواده مثل میزان محبت و میزان استقلال کودک در تصمیم گیری هایش عواملی هستند که شخصیت وی را می سازند. میزان بروز اختلالات رفتاری در کودکان با اعتیاد والدین رابطه مستقیمی دارد. در 80% خانوادههای دارای والدین معتاد، کودکان مورد آزارو اذیت جسمی وروحی قرار می گیرند. معمولا والدین دربرآورده کردن نیازهای جسمی، ایجاد علاقه و حمایت هیجانی کودک خود ناتوان هستند و کودکان آنها از مشکلات جسمی، روانی و هیجانی رنج می برند درحالی که در خانواده های سالم، فرزند با افق روشن تری از زندگی آینده رشد می کند. در 40% خانواده هایی که دارای والدین معتاد بوده اند فرزندان آنها در بزرگسالی استعداد بیشتری برای گرایش به اعتیاد داشته اند و میزان افسردگی در این کودکان بیشتر از کودکان با خانواده سالم می باشند.ارتباط مستقیمی بین اختلالات رفتاری در کودکان و اعتیاد والدین وجود دارد. والدین اولین افرادی هستند که شخصیت کودک را شکل می دهند. اگر والدین دچار آلودگی به مواد مخدر باشند فرزندان آنها نیز از هر لحاظ آسیب پذیر می شوند. خانواده دارای والدین معتاد فرزندانی که دچار بیماریهای روحی و روانی هستندرا تحویل جامعه می دهند. پریشان حالی و روان رنجوری فرزندان دراین خانواده ها بیشتراست. پس باید با این خانواده ها مسوولانه تر برخورد نمود و تدابیر مخصوصی را آغاز کرد.کودکانی که از مادر معتاد متولد می‌شوند یا در خانه توسط والدین به آنها مواد یا داروهای ترک اعتیاد خورانده می‌شود یا آنکه خودشان به صورت تصادفی اقدام به مصرف این مواد می‌کنند، کودکان مسموم به مواد مخدر نامیده می‌شوند. سال گذشته ‌هزار و ۱۸۹ مورد مسمومیت کودکان با مواد مخدر گزارش شده است.به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان: از این تعداد پس از بررسی‌های لازم ۴۶۷ کودک به بهزیستی تحویل، ۶۴۷ نفر به خانواده و ۶۰ نفر به اقوام سپرده شدند و ۱۵ کودک نیز فوت کردند. در مجموع ‌هزار و ۱۸۹ مورد مسمومیت به مواد مخدر، ۶۰۰ مورد دختر و ۵۸۹ مورد پسر بودند. از مجموع این آمار ۶۳۹ مورد نوزاد و مابقی در سنین بالاتر قرار داشتند. در کشور، استان‌های تهران، کرمان، کرمانشاه و خراسان جنوبی به ترتیب دارای بیشترین موارد گزارش شده در این زمینه بودند. به لحاظ رده سنی نیز می‌توان گفت بیشترین موارد مسمومیت مربوط به نوزادان و کمترین موارد مربوط به گروه سنی ۱۱ تا ۱۸ سال بوده است.اعتیاد کودکان در ایران قابل پیش‌ بینی است. شاید در سال‌های گذشته همچون امروز این تعداد کودک معتاد وجود نداشت، اما با توجه به شیوع اعتیاد صنعتی و زنانه شدن اعتیاد، کاملا قابل پیش‌ بینی بود که کودکان هم درگیر اعتیاد شوند، چون معتاد بودن مادر با اعتیاد کودک رابطه تنگاتنگ دارد. این در حالی است که مسئولان منتظرند یک کودک معتاد شود و بعد او را درمان کنند. در حالی که باید برای کودک در معرض اعتیاد اقدامات پیشگیرانه اعمال شود. فردی که در سنین قبل از 18 سالگی یعنی در کودکی و نوجوانی مواد مصرف می‌کند قطعا عواملی همچون وجود آسیب یا مصرف اعتیاد در خانواده‌ او وجود داشته است.تولد روزانه ۲۰  تا ۲۰۰ نوزاد  معتاد در ایران ؛بنابر اعلام مسئولان شورای شهر و وزارت بهداشت روزانه ٢0 تا ٢00 نوزاد معتاد در ایران متولد می‌شود. این نوزادان باید در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌ها بستری شده و به بهزیستی تحویل داده شوند. آیا بیمارستان‌ها و مراکز بهزیستی توان پذیرش این تعداد کودک را در خود ایجاد کرده‌اند؟شروع مصرف60‌درصد معتادان از دوره دانش‌آموزی ؛از آ‌نجا که بیش از 70‌درصد از نوجوانان 10 تا 19‌ساله کشور در حال تحصیل هستند و مدرسه محیطی است که آنها پس از محیط خانواده بیشترین وقت خود را در آنجا سپری می‌کنند و تاثیر قابل توجهی از آن محیط می‌پذیرند،‌ بررسی میزان مصرف دخانیات به‌طور کلی و اعتیاد به‌طور خاص در میان دانش‌آموزان اهمیت دارد. همچنین برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که سن اعتیاد به 13 سال کاهش یافته و این به معنای باز شدن پای اعتیاد به مدارس است و از آنجا‌ که دانش‌آموزان در سنی هستند که بیشترین تاثیر را از گروه همسالان خود می‌پذیرند قرار گرفتن آنها در معرض خطر اعتیاد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. از سوی دیگر، بر اساس آمارهای ارائه شده شروع مصرف بیش از 60‌درصد افراد از دوره دانش‌آموزی بوده است. این مساله نیز ضرورت توجه هر چه بیشتر به این حوزه را آشکار می‌سازد. و تاثیراتی که اعتیاد بر کودکان به جا می گذارد.-پرخاشگری: کودکانی که والدین معتاد دارند عموما نسبت به کودکان عادی پرخاشگری بیشتری دارند، آنها خشم شدیدی نسبت به اطرافیان دارند، لجبازی می‌کنند، داد و بیداد راه می‌اندازند، قشقرق به پا می‌کنند و دوست دارند از طریق روش‌های منفی توجه اطرافیان را به خود جلب کنند.-ترس و ناامنی: کودکان به واسطه اعتیاد والدین در محیط پر تنش بزرگ می‌شوند. آنها شاهد دعواهای مکرر پدر و مادر هستند و همین باعث ایجاد ترس و ناامنی در کودک می‌شود.-ناامیدی: کودکان والدین معتاد نگاهی به آینده ندارند. آنها آینده خود را تباه شده می‌پندارند و خود را فردی می‌دانند که قربانی شرایط است و هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد.-اعتماد به نفس پایین: در خانواده‌هایی که یکی از والدین مواد مخدر مصرف می‌کنند؛ کودکان باید همیشه آرام باشند تا والدین خود را عصبانی نکنند؛ به همین دلیل افرادی ترسو و با اعتماد به نفس پایین هستند و از هر چیزی و هر فردی می‌ترسند.-عدم تمرکز و توجه: کودکان به دلیل اعتیاد والدین مشکلات تمرکز و توجه را تجربه می‌کنند و به همین دلیل در مدرسه عملکرد تحصیلی ضعیف‌تری نسبت به همسالان خود دارند.هنگامی که فرد معتاد یک پدر یا مادر است، نتیجه این اعتیاد نه تنها امروز کودک بلکه آینده و سرنوشت بزرگسالی یک کودک را تغییر می‌دهد. ما باید این را بدانیم که با کمک به یک فرد معتاد دریچه‌ای را به روی یک زندگی خانوادگی باز خواهیم کرد. فقر و محرومیت مادی از مهم‌ترین عوامل به‌وجود آورنده جرم و بزهکاری است. فردی که دچار جرم و بزهکاری می‌شود، از یک‌سو از لحاظ روانی احساس حقارت و مغبون‌بودن می‌کند و از جامعه طلبکار می‌شود و از سوی دیگر، چون جامعه را مسئول محرومیت و فقر خود می‌پندارد، ‌نوعی احساس انتقام‌کشی در او پرورش می‌یابد.به این ترتیب، کوشش او برای فقر‌زدایی چه‌بسا در مجاری غیرقانونی ضداجتماعی افتاده و به جنایت کشیده شود.   تنگدستی در خانواده باعث می‌شود زنان برای تأمین موادغذایی و نیاز‌های زندگی از ایفای وظایف خود عاجز باشند به نحوی که تربیت فرزندان را رها ساخته و به کار در خارج از منزل بپردازند، همبستگی مثبت بین میزان طلاق و فقر وتنگدستی وجود دارد.نداشتن مسکن مناسب برای خانواده‌ها، تفریحات سالم و پرکردن اوقات فراغت برای فرزندان و همچنین عدم توانایی این خانواده‌ها جهت محافظت فرزندان از مفاسد موجود در محیط‌های ناسالم و معاشرت با افراد ناباب همگی ناشی از فقر و تهیدستی خانواده است. آگاهی در مقابل وظایفی که نسبت به فرزندان باید داشت باشیم .خانواده مهم‌ترین و اصیل‌ترین رکن و اساس هر جامعه است و هر شخص بسته به این‌که چه نوع تربیتی در خانواده به دست آورده، طبق همان یادگیری در جامعه عمل خواهد کرد. والدین شخصیت کودک را رنگ می‌دهند، خط‌مشی و رفتار او را در زندگی معین می‌کنند و براساس روش تربیتی خود، کودکی آرام یا متعادل می‌پرورانند.نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف است برای والدین (ماده1168ق.م) و هر فردی، شایسته احراز مقام پدری و مادری نیست، درست است که بلوغ و رشد جسمی زمینه را برای ازدواج فراهم می‌کند اما قبل از ازدواج باید به وظایف خود آشنا و به‌مسائل کلی تربیت آگاه و در قبال مسئولیت خود هوشیار باشند.نقش والدین در شکل‌گیری شخصیت فرزندان به‌خصوص در کودکی و نوجوانی و موفقیت آنان در مسیر زندگی بسیار مهم است. والدین با تأمین فضای امن و پرمحبت و سازنده و ارایه الگو‌های مثبت، بهترین تکیه‌گاه برای فرزندان بوده و سبب ایجاد و افزایش اعتماد به نفس در آنان می‌شوند.تأثیر اعتیاد مادران باردار بر نوزادان .اعتیاد نوزادان یکی از تبعات اعتیاد خانواده ها و مادران باردار است؛ موضوعی که هنوز بسیاری سعی در مخفی نگه داشتن و انکار آن دارند اما

متاسفانه در جامعه بیش از پیش دیده می شود. دکتر مریم ویسی زاده، متخصص اطفال و رییس بخش NICU بیمارستان میرزاکوچک خان معتقد است موضوع اعتیاد جنین و نوزاد در ایران درگیر یک دور تسلسل باطل است و تا نهادها و سازمان های مختلف دست به دست یکدیگر ندهند، این معضل برطرف نمی شود .مادرهای باردار معمولا دیر به اعتیادشان اعتراف می کنند و این موضوع در روند درمان و زایمان مشکل های بسیاری را به وجود می آورد. تنها اگر مجبور به سزارین شویم، چون مادر باید بیهوش شود و متخصص بیهوشی به او توضیح می دهد که اگر معتاد باشد چه مشکل ها و عوارضی حین جراحی به وجود می آید، اعتراف می کند. هر چند که معمولا، راست یا دروغ، می گویند ترک کرده اند یا در مرحله ترک هستند.به هر حال نوزاد، به شکل ناخواسته معتاد شده است.ما هیچ گونه آگاهی از میزان سلامت مادر و به تبع آن کودک نداریم. نمی دانیم مادر به اچ آی وی مثبت، هپاتیت یا عفونت مبتلاست یا نه. زمانی هم که از آنها می خواهیم که آزمایش دهند، نوزاد را در بیمارستان می گذارند و می روند. تنها در هفته گذشته ما دو مورد داشتیم که مادران، بدون اطلاع بخش و پزشک از بیمارستان خارج شده و ما هم مجبور به ارجاع کودک به بهزیستی شده ایم. یک مادر آلوده و معتاد می تواند حتی بخش و نیروهای ما را هم آلوده و به بیماری های جانبی مبتلا کند. نکته مهم این است که این نوزادان به طور حتم به بررسی های پزشکی ماهیانه احتیاج دارند اما زمانی که مرخص می شوند دیگر نه مادر را می بینیم و نه نوزاد. حتی گاهی از اطرافیان شان می شنویم که پدر بچه مشخص نیست یا می خواهند بچه را بفروشند.هادی درتومی : مشکلات کودکان ایرانی در کمپ های پناهندگی :اول از هر چیزی یک میخوام از موقعیت کودکان در ایران براتون توضیح بدم .کودکی که در ایران هزاران دام بر سر راهش هست و دلیل عمده اون هم نبود یک قانون حمایتی درست و صحیح و جامع در مورد کودکان هست و با وجود این همه اتفاق قانونگذاران انگار که لازم نمیبینند که قانونی برای حمایت از کودکان تصویب کنند و در عوض میبینیم در جامعه ایران آمار تجاوز به کودکان ،خشونت علیه کودکان ،اعتیاد کودکان و استفاده ابزاری از کودکان برای مواد فروشی ،و کودک ربایی و فروش اعضای بدن کودکان و حتی تکدی گری  به شدت روبه افزایش و در وضعیت قرمز به سر میبرند .از طرف دیگر موقعیت اجتماعی کودکان در ایران وابسته به شرایط اقتصادی و محیط زندگی والدین داره یعنی اگر خانواده از لحاظ اجتماعی تو دسته ی متوسط باشن کودک هم میشه گفت به صورت متوسط از موقعیت اجتماعی برخورداره  و از لحاظ تحصیل و تفریح و استفاده از امکانات رفاهی جامعه تقریبا بهره مند میشه اما نه در حد استاندارد /پس واقعیت به این معناست که در ایران رفاه اجتماعیو تفریح و تحصیل و سایر حقوق کودکان بر اساس پول تقسیم میشه .طریقه ی برخورد با کودکان کار:همه روزه کودکانی در خیابانها میبینیم که مشغول کار و یا تکدی گری هستند کودکانی که با توجه به شرایط خانوادگیشون مجبور به کار کردن هستن متاسفانه با شرایط خیلی بدی رو به رو میشن، خیلی از کودکان برای این که مجبور به کار هستن توی جامعه زیر سلطه ی هر ادمی مجبورن که برن اگر اون شخص که کارفرما هست ادم سوءاستفاده گری باشه از اون کودک  سو استفاده هم  میکنه. از  رفتارهای برده گونه  تا سوءاستفاده ی جنسی که ما بارها و بارها شاهد این اتفاقات فجیح بودیم که باعث نابودی کودکان بوده چون این اتفاقات فراموش نمیشه و لکه ی سیاهی روی زندگی این کودک در بر داره و در اینده ی کودک تاثیر بسیار زیادی داره و این کودک مورد سوءاستفاده های دیگه ای قرار میگیره که خدمتتون عرض کردم  حالا اگر این  کودک بخواد برای خودش مشغول کار باشه به عنوان دست فروش اینجا اون کودک کار با دولت و کارکنان شهرداری و سد معبر رو به رو میشه که بارها شاهد کتک خوردنشون بودیم و از طرفی هم تمام سرمایه ی اون کودک بیچاره رو میگیرن و میبرن و نه تنها کمکشون نمیکنن و دستشون رو نمیگیرن تا از محیط کار دورشون کنن و به محیط تحصیلی ببرنشون بلکه یه پله پایین تر هولشون میدن و اون کودک مجبور به کارهای دیگه میشه، به صورتی که به جای این که زمینه ی تحصیل رو برای اونا فراهم کنه اونا رو به سوی کارهای خلاف سوق میده و وارد جامعه ی خلافشون میکنه و وقتی کودکی وارد این جامعه میشه بیرون اومدنش با خودش نیست دیگه دست جامعه بزرگ میشه و پرورش داده میشه جامعه ای که بسیار ناجوانمردانه با کودکان بی دفاع برخورد میکنه، جامعه ای که توش حاکمانش به فکر مردمانش نیستن و برای بقای نظامشون هر کاری انجام میدن. اما همه این شرایطی که بر سر راه کودکان هست طبیعتا والدین با یک ترس و هراسی باید در یک جامعه این چنینی زندگی کنند و هر باری که کودک و یا نوجوان آنها از خانه به سمت مدرسه یا تفریح بیرون میره استرس دارن که مبادا در دام این بلاها افتاده باشند و یا بیوفتند.پس میتونیم بگیم که یکی از دلایلی که باعث میشه والدین مهاجرت و ترک کشور کنند،نبود قانون و بی اهمیتی مسئولان جمهوری اسلامی ایران در قبال کودکان هست اما دلایل دیگری هم وجود داره که میتونم به مسئله بی ثباتی اقتصادی و نقض حقوق انسانی اشاره کنم .کشور ایران جزو پنج کشوری هست که دارای بیشترین منابع طبیعی هست و بر این پایه باید بهترین اقتصاد رو برای مردمش فراهم کنه در صورتی که اصلا به این شکل نیست و برعکس جزو چند کشور اول از پایین جدول از لحاظ رفاهی و اقتصادی قرار داره و تبدیل به کشوری شده که واقعا شادی درونش نیست و مردمانش اصلا توی شرایط اقتصادی خوبی قرار ندارند.

قانون اساسی در مورد اقتصاد جامعه: در تحکیم بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست نه همچون دیگر نظام‌های اقتصادی تمرکز تکاثر ثروت و سودجوئی، زیرا که در مکاتب مادی، اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی می‌شود ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارایی بهتر در راه وصول به هدف نمی‌توان داشت. با این دیدگاه برنامه اقتصاد اسلامی فراهم کردن زمینه مناسب برای بروز خلاقیت‌های متفاوت انسانی است و بدین جهت تأمین امکانات مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکاملی او بر عهده حکومت اسلامی است.همینطور که میبینین رفتارهای  جمهوری اسلامی با قوانینی که خودشونم وضع کردن همخوانی ندارن و زیر پا میزارن. پس عواملی که باعث مهاجرت میشه رو فهمیدیم .اما من میخوام در مورد کودکانی صحبت کنم که مسیر زندگیشون به طور کامل به دست والدینشون و موقعیت اجتماعی خانواده و فقر و مشکلاتی از قبیل انتخاب عقیده یا اختلاف نظر درمورد سیاست و نداشتن ازادی بیان و عقیده  تغییر کرده ،

کسانی که به تصمیم والدینشون از کشورشون خارج شدن و پناهنده ی کشور دیگه ای شدن حالا بنا به دلایلی که فقط والدینشون میدونن. این کودکان با دنیای جدیدی رو به رو میشن، با سختی های توی سفر با شرایط پناهندگی و سختی های اقامت و غیره .سختی های مسیر راه مهاجرت و کودکان .سفر کردن از شهری به شهر دیگه واقعا سخت و عذاب اوره چه برسه به مهاجرت از کشوری به کشور دیگه اونم نه به صورت قانونی با سختی هایی از قبیل پیاده روی های طاقت فرسا حتی برای بزرگ سالان چه برسه به کودکانی که دیدن این مشکلات رو توی خواب هم ندیدن. زندگیشون تو دستای اون فردی هست که قول داده به مقصدشون برسونه و این ادم توی ایران یه جور صحبت میکنه و وقتی که مرز رو رد میکنن یه ادم دیگه میشه تا وقتی که توی ایرانه صحبت از سختیی تو راه نیست، اما وقتی که مرز رو رد کنن کلا همه چیز فرق میکنه، همه چیز بستگی به جرات خودشون داره که جا نمونن. اونوقت توی این شرایط کودکانی هستن که بدون والدین توی این سفر هستن و با دوستی، اشنایی فرستاده میشه برای به دست اوردن زندگی بهتر اما اون کودک به دست قاچاقچی های انسان دست به دست میشه و هیچکس از وجودش با خبر نمیشه. اما فرض کنیم از  خطرات کودک ربایی و فروش اعضای بدن نجات پیدا کنند و در گیر این مسائل نشن و به مقصد برسن اونها واردیک دنیای تازه میشن و انگار باید از بدو تولد شروع به زندگی کنند  .کودکان پناهجو و دیدن تفاوت ها و کمبود هاشون .تفاوت ها و کمبود ها و نا ارامی ها و استرس ها و نرسیدن به خواسته های کودکانشون جزوی از مشکلات کودکانی هست که توی پروسه ی پناهندگی باهاشون رو به رو میشن. تفاوت  بین نژاد ها رنگ مو، پوست، چشم و…  کمبود هاشون از لحاظ عاطفی و روابط محبت امیز بین والدین و کودکان، کم اعصابی پدر و مادر و وقت صرف فرزندشون نکردن و توی تربیت بین فرهنگ ایران و اون کشوری که درونش درخواست پناهندگی دادن و… نا ارامی هایی که این کودکان ناخواسته درون اون  قرار میگیرن از قبیل انتقال های زود زود از کمپ پناهندگیی به کمپ دیگر و عوض شدن دنیای کودکیشون، از دست دادن دوستان و همبازی هاشون و ضربه های روحی که بهشون وارد میشه و باعث انزوا و گوشه گیر شدنشون میشه و… استرس هایی از قبیل این که من میتونم یه روزی توی مدرسه ای درس بخونم و بخاطر مهاجر بودنم زیر بار نگاه های دیگر کودکانی که باهم فقط از لحاظ نژاد فرق ندارن بلکه دنیایی تفاوت بینشون هست نرن و استرس این که ایا میتونن قبولی پناهندگیه اون کشور رو بگیرن یا اینبار به جای از کمپی به کمپ دیگه رفتن باید از کشوری به کشور دیگه ای برن و… خواسته هاشون که خیلی کودکانست اما پر رنگ و پرمفهوم توی سنین کودکی، کودکی که هنوز  کودکی نکرده و مثل یه ادم بزرگسال درد و سختی رو حس کردن و… مصاحبه ای با کودکانی که توی شلسمارگ کمپ بسته در دانمارک :با خانواده ای که دو فرزند داشتن و از وزارت خارجه برای پناهندگیشون منفی گرفته بدن صحبت کردم و از نزدیک دیدم کودکانی رو که با چشماشون کمک رو فریاد میزنن و درد رو از کلماتی که با سادگیه کودکانشون به زبون میارن و اما وقتی بهشون توجه میکردم میدیدم که دوست دارم برای چند لحظه خدا بشم و ارزو های کوچیکشون رو براورده کنم افسوس که انسانم و فقط باید درد بکشم با شنیدن کلمات ساده ولیکن پر مفهومشون به ادم میفهموندن حق هایی که ازشون گرفته شده، به جای این که توی یه محیط اروم باشن توی محیطی قرار گرفته بودن که همه درد دارن و انسان اروم پیدا نمیشه پر از انرژی منفی پر از گله و شکایت پر از پرخاشگری و پر از ناراحتی که بیشتر این مشکلات سر کودکان خالی میشه. حق کتک زدن کودکان رو توی اروپا ندارن اما ما ایرانیا کتک زدن رو به عنوان یه جور تربیت میشناسیم و حتی همینجا هم دیده میشه که کودکانی مورد ضرب و شتم ققرار میگیرن گاهی فیزیکی گاهی روحی و روانی. یه کودکی که فردا توی جامعه ی بزرگ قراره یکی از شهروندان باشه اول توی جامعه ی کوچیک ولیکن مهم که اسمش خانوادس باید خوب رشد کنه و پرورش ببینه وقتی این کودکان از لحاظ عاطفی و روحی با مشکلات زیادی روبه رو میشن چطور میتونن اینده ی روشنی داشته باشن. محیط بسته یا یه جور زندان میشه اسمش رو گذاشت در مورد ایرانیانی صحبت میشه که به هر دلیلی نمیتونن به کشورشون برگردن از طرفی هم برای اقامت گرفتن(دریافت پناهندگی در کشور دانمارک و دیگر کشوران) جواب منفی گرفتن، این خانواده ها کودکان خودشون رو هم به این چالش کشیدن چالشی که حامل مشکلاتی چون نبود فضای مناسب برای ارامش و بازی و شادی و گردش و گذروندن دوران مناسب کودکی، کمبود های خوراکی برای این که توی این کمپ ها پولی دریافت نمیکنن و بهشون غذا داده میشه و غذایی که واقعا خوردنش برای انسان های بزرگسال که متوجه ی شرایط میشن هم سخته چه برسه به کودکان که توی دنیای دیگه ای زندگی میکنن از لحاظ درکی و فهمه موقعیت و شرایط های سخت.اگر به قوانین بین المللی یک نگاهی بندازیم میبینیم که بحث پناهندگی و حقوق پناهنده از اهمیت زیادی برخوردار هست ولی به دلیل نا آگاهی از حقوق ذاتی و اجرا نشدن اون در اغلب کشورها باعث میشه درد غربت و فشار پناهندگی چند برابر احساس بشه و برای کودکان به مراتب سخت تر در اعلامیه جهانی حقوق بشر حق پناهندگی را اینگونه تعریف کرده:

ماده ۱۴: حق پناهندگی.الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند. (ب) در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی توان از این حق استفاده نمود.و همچنین ماده 22 کنوانسیون حقوق کودک میگه (.یک) کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ اقدام‌ لازم‌ را جهت‌ تضمین‌ برخورداری‌ کودکی‌ که‌ خواهان‌ پناهندگی‌ است‌ و یا پناهنده‌ تلقی‌ می‌شود، چه‌ همراه‌ والدین‌ خود باشد یا شخص‌ دیگری‌، مطابق‌ با قوانین‌ و مقررات‌ محلی‌ و بین‌المللی‌، از حمایتها و مساعدتهای‌ بشردوستانه‌ لازم‌ و از حقوق‌ مربوطه‌ که‌ در این‌ کنوانسیون‌ یا سایر اسناد بشردوستانه‌ یا حقوق‌ بشر مقرر شده‌ و کشورهای‌ فوق‌الذکر نسبت‌ به‌ آنها متعهد می‌باشند، به‌ عمل‌ خواهند آورد.2. بدین‌ منظور، کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ بنا به‌ صلاحدید خود با سازمان‌ ملل‌ و سایر سازمانهای‌ بین‌المللی‌ یا غیردولتی‌ ذیصلاح‌ که‌ با سازمان‌ ملل‌ کار می‌کنند در جهت‌ حمایت‌ و مساعدت‌ از این‌ گونه‌ کودکان‌ و ردیابی‌ والدین‌ یا سایر اعضای‌ خانواده‌ کودکان‌ پناهنده‌ و برای‌ کسب‌ اطلاعات‌ لازم‌ برای‌ به‌ هم‌ پیوستن‌ مجدد اعضای‌ خانواده‌ همکاری‌ خواهند کرد. در صورتی‌ که‌ موفق‌ به‌ یافتن‌ والدین‌ یا سایر اعضای‌ خانواده‌ نشوند، با کودک‌ همان‌ گونه‌ که‌ در این‌ کنوانسیون‌ اظهار شده‌، درست‌ مانند کودکی‌ که‌ به‌ طور موقت‌ یا دائم‌ از محیط‌ خانوادگی‌ به‌ هر دلیل‌ محروم‌ شده‌، رفتار خواهد شد.اما مهاجرانی که به مقصدشون نرسیدن و شرایط سخت کودکانشون .تا اینجای صحبتم در مورد کسانی بود که به کشور مقصدشون رسیده بودن ولی به پناهندگیشون نرسیده بودن یا همون اقامتشون اما بخش خیلی بدترش اینجاس که، بیش از 2/3 پناهجویانی که از ایران خارج شدن در سال 2015 و به امید یه زندگی اروم یا به اصطلاح زندگی بهتر توی ارامش از ایران زدن بیرون به کشور مقصدشون نرسیدن و توی کمپ های ترکیه، یونان، صربستان موندن و توانایی یا حق ترک خاک به طرف مقصدشون رو ندارن و توی شرایط واقعا فجیحی زندگی میکنن این شرایط در کشورهای مالزی و اندونزی به مراتب سخت تر هم هستند یه کودک بدون حق انتخاب بدون این که خودش خواسته باشه و اطلاع داشته باشه توی همچین شرایطی قرار میگیره چقدرکودکانی که توی این راه توی دریا غرق و روز بعدش لب ساحل پیداشون کردن چقدر کودکانی که از بیماری و نبود امکانات کافی از بین رفتن و یا دچار بیماریی شدن که چندین سال باید باهاش زندگی کنن. یادمه با یه دختر بچه ای صحبت میکردم که برای تولدش خیلی خیلی ناراحت بود و وقتی که جویا شدم که چرا اینطوری هست این موضوع رو متوجه شدم که از این که باید دوستانش رو دعوت کنه توی کمپی که برای وارد شدن بهش باید کارت شناسایی رو ارائه بدی و نام نویسی کنی و برای یه تایم مشخصی میتونی اونجا بمونی برای همین هم روش نمیشد دوستانش رو دعوت کنه و باهم به شادی کودکیشون که اولین حقشون هست بپردازن، چقدر سخته یه همچین موضوعاتی توی دفتر زندگی داشته باشی. کودکانی هستن که ضربه هایی از خانوادشون خوردن که جای کبودیشون روی بدنشون نه بلکه روی زندگیشون مونده،

این کودکان بیگناه واقعا سزاوار اینهمه درد و رنج نیستن.کودکان باید کودکی کنن حالا به هر نحوی یا به هر دلیلی این دوره ی مهم زندگیشون حذف بشه یا اگر به دوره ی بدی تبدیل بشه تمام عمر در یاد ها میمونه، نوعی برده داری محسوب میشه رفتاری که امروزه با کودکان دارن حتی نوجوانان هم به همین شکل هست و یاد نگرفتن که چطوری از حقشون دفاع کنن و درواقع حق و حقوقشون رو نمیدونن چیه.تنها بخش از جامعه که واقعا توانایی از دفاع خود رو ندارن قشر کودک هست که واقعا به چشم دیدیم که چه درد و رنج هایی رو متحمل شدن و میشن، توی هایم های المان و دیگرکشور ها کودکان مریض میشن و از مریضی به مرگ میرسن و کسی نیست بهشون رسیدگی کنه، اون کودک بحثش ازپدر و مادرش جداست واقعا نباید اون هارو به یه چشم نگاهشون کرد.موقعیتی که کودکان ایران دارن چه داخل ایران و چه خارج از ایران ثمره ی 40 ساله ی اداره کردن کشور به دست جمهوری اسلامی ایران هست و این شرایط تا سالیان سال ادامه داره تا مردم به حقشون برسن و کودکانمونم کودکی کنن و در جایگاه خودشون قرار بگیرن. به امید روزی که کودکانمون کودک باشن نه این که کودکانمون رو از بچه گی با مشکات رو به رو کنیم و بگیم مگه برای ما چکار کردن که ما هم برای بچه هامون نکردیم، این دیدگاه باعث میشه کم بزاریم برای کودکانمون.. سپاس از همراهی شما و از اینکه به عرایض من گوش کردید.محدثه جزایری : قرائت اطلاعیه ۱۰۶۸کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان :آموزش خشونت به کودکان و نوجوانان . نهادها و ارگان های مختلف در دولت جمهوری اسلامی ایران از کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی نوجوانان اتباع مختلف که در ایران سکونت دارند بصورت یک طعمه برای دستیابی به اهداف نظامی، جنگ طلبانه و تبلیغ ایدئولوژی خود استفاده می کنند. متاسفانه اعتقادات مذهبی و فقر حاکم بر جامعه نیز فرصتی را برای آن گروه از والدین معتقد مذهبی، ضعیف و کم درآمد جامعه فرهم آورده تا با پذیرش میزان مبلغ پیشنهادی (حدود 25 ملیون پیش پرداخت و حقوق ماهیانه 5 ملیون تومان) از سوی این ارگان ها و بویژه سپاه، اعلام رضایت نمایند و فرزندان خود را دراختیار آنان قراردهند تا برای تبلیغ و ترویج دین و حتی جنگ، از آنان استفاده ابزاری شود.در روزهای اخیر سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی، بهنگام برگذاری « یادواره ۳۶۰۰۰شهید دانش‌آموز» می گوید: ترویج فرهنگ ایثار و شهادت باید ادامه یابد زیرا این فرهنگ سرمایه ارزشمندی است که همواره باید الگوی زندگی قرار گیرد. این مبلغین واژه های شهادت و ایثار، در راستای تعلیم نوجوانان ایرانی، کتب درسی دانش آموزان در تمام مقاطع تحصیلی را با تصاویر شهدای نوجوان و جوان، مزین نموده و آن را تدریس می کنند. محمدرضا سنگری محقق و پژوهشگر عاشورایی!، استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه می گوید: زمان عزاداری در ماه محرم و صفر، وقتی کودکان با اشک مادران مواجه می‌شوند و یاد علی اصغر حسین مطرح می‌شود، این نقش در ذهن کودک می‌ماند و این نوعی مصونیت درونی برای بچه‌هااست!.یادآور می شویم که: مسئولین سپاه پاسداران، در نزدیکی شهر مشهد یک پارک نظامی برای کودکان و نوجوانان ایرانی ایجاد نموده و به کودکان شیوه های جنگیدن و استفاده از سلاح علیه کشورهای غربی که دشمن تلقی می شوند را آموزش میدهند از جمله نشانه زنی با تفنگ بر اهدافی ثابت و متحرک با پرچم امریکا و یا اسرائیل.

با توجه به مواد۴(وظایف دولتها)، ۱۳(حق دسترسی آزاد برای دریافت‌ و رساندن‌ اطلاعات‌ و عقاید)، و ماده 14 (آزادی مذهب، وجدان و افکار) و ماده ۱۶(حفظ محدوده خصوصی) از کنوانسیون حقوق کودک که در اهداف 17 گانه سند ۲۰۳۰ یونسکو(عدم آموزش های دینی و نظامی در مدارس) نیزبه تضمین کیفیت آموزش فراگیر، عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه بدان اشاره شده است، ما فعالان حقوق کودک خواهان اجرا، قانونی شدن حق کودک و کودکی و لازم اجرا شدن کنوانسیون حقوق کودک و رعایت کردن سند 2030 یونسکو در امر آموزش و پرورش هسیتم. .

 

گزارش جلسه مشترک نمایندگی های نوردراین وستفالن، اتریش و زاکسن آنهالت

فریبا مرادی پور

جلسه مشترک ماهیانه نمایندگیهای نوردراین وستفالن و اتریش و زاکسن انهالت در روز شنبه 23 دسامبر در اتاق نمایندگی اتریش در محیط پالتاک با حضور اعضای این نمایندگیها و مهمانانی از سایر نمایندگیهای کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و سایر میهمانان برگزار گردید.جلسه در ساعت 20 به وقت اروپای مرکزی با مسولیت خانم زرین تاج الیاسی آغاز شده  و در ابتدای جلسه آقای احمد رضا بهجتی به تحلیل اخبار نقض حقوق بشر در ایران در یک ماه گذشته پرداختند .سخنران دوم خانم خدیجه پرویزی باران(فریاد)  به مناسبت روز 18 دسامبر روز جهانی مهاجران سخنرانی خود را با موضوع “بررسی ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه با قانون اساسی جمهوی اسلامی ایران ” ایراد کردند که شرح سخنرانی ایشان در ادامه می آید:مهاجرت تنها یک واژه نیست. پدیده‌ای است به قدمت تاریخ بشر که از بدو پیدایش آد‌می ‌با او همراه بوده و بی‌گمان خواهد ماند. مهاجرت واکنشی به کنش‌های زندگی است؛ گاه به امید فردایی بهتر، گاه برای گریز از شرایط بد و گاه نیز به ناچار و ناگزیر. انگار اما با تمام قدمتش هرگز آشنای جان انسان نمی‌شود و پیامدهایش تا همیشه ‌می‌ماند. برای آنان که جلای وطن کرده‌اند، مهاجرت پسوندی ‌می‌شود در دنباله نام زندگی: اشتغال و مهاجرت، تحصیل و مهاجرت، فرهنگ ومهاجرت… و حتی طلاق ومهاجرت؛ و این همانند ماراتونی است که خیلی ها از همان آغاز از پای می افتند ترک ناخواسته ی زادگاه و وداع با دلبستگیها برای هیچ کس آسان نیست.شروع از نقطه ی صفر ، سرنوشت مشترک همه ی ما مهاجران و پناهجویان است. نقطه ی صفر، نقطه ایست که از یادگیری زبان ، فرهنگ ، قوانین و مقررات جامعه ی نوین شروع می شود و در امتداد آن خط زندگی جدید فرد مهاجر ترسیم می شود طبق ماده ی ۱۳ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر :۱.هر شخصی حق رفت و آمد و اقامت آزادانه در هر کشوری را دارد .۲.هر شخصی حق دارد هر کشوری ،از جمله کشور خودش را ترک کند و یا حتی به آن بازگردد. چگونگی مدیریت وضعیت آوارگان و رفتار با آنان بارها در کنوانسیون های مختلف مورد بررسی قرار گرفت اما سرانجام در سال 1951، یک کنوانیسیون جامع درباره این مسئله در ژنِو شکل گرفت. این کنوانسیون و پروتوکل الحاقی آن در سال 1967 به روشنی می گویند که چه کسی “آواره” است و یک آواره از چه حمایت های قانونی و و حقوق اجتماعی برخوردار است.این قانون همچنان مشخص می کند که “آوارگان” نیز چه مکلفیت هایی در قبال کشور میزبان دارند. بر اساس این کنوانسیون افرادی مانند “جنایتکاران جنگی” به عنوان “آواره” شناخته نمی شوند..کنوانسیون 1951 از آوارگان حمایت می کند. بر اساس این کنوانسیون، “آواره” کسی است که خارج از کشور یا محل زندگی خود باشد و ترس داشته باشد که به خاطر نژاد، مذهب (دین)، ملیت، عضویت در گروه اجتماعی خاص یا عقاید سیاسی تحت تعقیب قرار بگیرد؛ و نتواند یا نخواهد تحت حمایت کشور خود باشد یا آن که به آن باز گردد. افرادی این که شرایط را دارند، آواره شناخته می شوند.” برخی از حقوق اولیه آوارگان “کسانی که بر اساس تعریف کنوانسیون ژنِو “آواره” شناخته می شوند، حقوقی را در کشور میزبان به دست می آورند که از آن جمله می توان، این نکات را نام برد:حق اخراج نشدن؛ به استثنای شرایطی خاص و قاطع (ماده 32)- حق مجازات نشدن به خاطر ورود غیرقانونی به کشورهای امضا کننده کنوانیسیون (ماده 31)- حق کار (ماده 17 تا 19)– حق سرپناه (ماده 21).- حق تحصیل (ماده 22).- حق استفاده از امکانات و کمک های عمومی (ماده 23).- حق آزادی دین (ماده 4).- حق دسترسی به محکمه (ماده 16)- حق جابجایی آزادانه در قلمرو کشور میزبان (ماده 26(- حق داشتن مدارک هویت و اسناد سفر (مواد 27 و 28( جامعه شناسی ایران ده موج مهاجرتی را ، تاریخ مهاجرت معاصر ایرانیان برمی‌شمرد: “موج اول سیاسی بود،موج دوم اجتماعی و فرهنگی، موج سوم اقتصادی و موج چهارم به اقلیت‌های قومی مثل هموطنان کرد، بلوچ ، آذری برمی‌گردد. موج پنجم اقلیت‌های مذهبی است موج ششم مهاجرت برای کسب دانش است که روز به روز آمار و ارقام این موج بیشتر می شود، موج هفتم مهاجرت تجارت است که کسانی که در ایران نمی توانند آزادانه تجارت کنند و دست به مهاجرت می‌زنند، موج بعدی مربوط به مهاجرت هنرمندان است که اساسا حجم خیلی بالایی را تشکیل می‌دهد و موج بعدی هم مهاجرت مقامات رژیم است، لایه‌هایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ در حاکمیت مدیر بودند و در دهه ۹۰ حاکمیت آنها را تحمل نکرد و دست به مهاجرت زدند و بالاخره موج مهاجرت ورزشکاران که برای ادامه ی ورزش حرفه ای و حمایت بیشتر از جانب دولت های دیگر است… “این تحلیل، برخلاف تحلیل اول که مبنای آن تحولات سیاسی پس از انقلاب است، بر اساس جامعه‌شناسی مهاجران و مطالعه در انگیزه‌های مهاجرتی مطرح شده است. در این الگوی تعریف شده، هر چه جلوتر می‌آییم، نقش انگیزه‌های اقتصادی و اجتماعی و زیستی پررنگ‌تر از انگیزه‌های سیاسی می‌شود. در این شرایط طبیعی است که همزمان با بالا گرفتن بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و زیست‌محیطی، نرخ مهاجرت و تمایل به مهاجرت نیز افزایش پیدا کند.” تمایل به مهاجرت یا میل به بقا “کسانی که سراسر دهه ۶۰ به دلایل سیاسی ناگزیر به ترک وطن شدند، به امید بازگشت از مرزهای ایران گذشتند و هنوز هم -حتی گاهی به طور فعال- درگیر تحولات سیاسی‌ ایرانند، اما مهاجران یک دهه اخیر در وضعیت ناامیدی ایران را ترک کردند. وقایع سال ۱۳۸۸، برای بسیاری نه یک شکست سیاسی، بلکه از بین رفتن امید اصلاح سیاسی و اقتصادی ایران بود. بسیاری از مهاجران -عمدتا از طبقه متوسط- در روزهای سخت خود را با این تصور که فرزندان خود را از وضعیت پیچیده اقتصادی و سیاسی ایران نجات داده‌اند دلداری داده‌اند، اگرچه به خصوص بعد از تحولات سیاسی نسبتا امیدوارکننده در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴، بعضا دچار تردید شده باشند.اما تداوم و تشدید بحران‌های سیاسی، همزمان با بالا گرفتن بحران‌‌های اجتماعی و اقتصادی از یکسو و اضافه شدن مخاطرات زیستی و تشدید بحران‌های طبیعی (مثل بحران آب یا بحران آلودگی هوا و ریزگردها و بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله) از سوی دیگر، سبب می‌شود که انگیزه و میل به مهاجرت، تبدیل به میل به بقا شود و هست و نیست زندگی ایرانیان، به مهاجرت گره بخورد.دومین خطر و خسارت موج سهمگین اخیر، می‌تواند سرخوردگی عدم موفقیت کسانی باشد که تازه اقدام به مهاجرت کرده‌اند.علاوه بر اینها، وضعیت پیچیده سیاسی و اجتماعی در جهان، اصولا مهاجرت را سخت‌تر از گذشته کرده است. وضعیت پناه‌جویان سالهای اخیر خاورمیانه از یک سو و ایجاد التهاب‌های ملی و حساسیت‌های ناسیونالیستی در کشورهای غربی سبب، شده ظرف اروپا و آمریکا برای مهاجرت پر شده باشد. آن قدر که به نظر نمی‌رسد جای زیادی برای مهاجران ایرانی باقی مانده باشد.در چنین شرایطی بار سرخوردگی حاصل از شکست برنامه مهاجرتی نیز روی سایر سرخوردگی‌های جامعه اضافه خواهد شد و طبیعتا ابعاد بحران‌ها در ایران فزونی خواهد گرفت. برآورد مخاطرات و زیان های احتمالی چنین وضعیتی کار چندان آسانی نیست، اما یک نگاه گذرا و سردستی هم کافی است که به هر کسی بقبولاند آینده‌ای نامعلوم و نه چندان امیدوارکننده در انتظار جامعه ایرانی است .وضعیت مهاجرین ما که در سالهای اخیر اقدام به مهاجرت کردند در یونان، اندونزی و ترکیه بدترین وضعیت را دارند . و هم اکنون طی یک سال اخیر در صربستان و بوسنی مهاجران ما در وضعیت بدی بودند و هستند که بعضا مشکلات اخلاقی به وجود می‌آید، بعضا مسایل ناهنجاری را ما می‌شنویم که خیلی مناسب نمی‌دانم تعبیر صریح و روشن داشته باشم. آزار و اذیت است، آزار و اذیت جنسی است که در این مسیرها که ترانزیت است، صورت می‌گیرد،”موج مهاجرت به اروپا در سال ۲۰۱۵ با شدت گرفتن جنگ در سوریه و عراق آغاز شد و با اعلام آمادگی انگلا مرکل، نخست‌وزیر آلمان برای پذیرش صدها هزار پناهجو، ابعاد تازه‌ای گرفت. افغان‌ها بعد از سوری‌ها، در این موج دومین گروه بزرگ پناهجویان را تشکیل دادند.چندی قبل وزارت امور مهاجرین افغانستان اعلام کرد که در سال ۲۰۱۵ میلادی حدود ۲۵۰ هزار افغان در ۴۴ کشور صنعتی جهان در خواست پناهندگی داده‌اند.از این تعداد ۱۵۰ هزار افغان تنها در آلمان درخواست پناهندگی داده‌اند.در یک سال گذشته حدود یک میلیون نفر از کشورهای مختلف جهان خود را به اروپا رسانده‌اند که ۴ هزار نفر در دریای میان ترکیه و یونان جان خود را از دست داده‌اند. ۲۰ درصد از این قربانیان افغان بوده‌اند.و با وجود همه ی این سختیها ، باز تنها پناهنده هایی که موج عظیم اخراج از آلمان رو متحمل شدند ، افغانها بودند .و اما ایرانیانی که به آلمان مهاجرت کرده اند و با مشکلات روحی، روانی دست و پنجه نرم میکنند که می شود آن را به سه قسمت تقسیم کرد : گروه اول کسانی و به تنهایی مهاجرت کردند که عموما زنان تنها به دلیل توان و قدرت کمتر که از زندگی و سرخوردگیهای جامعه ی ایرانی نشان می گیرد ، آسیب پذیرترند.و بیشتر دچار مشکلات افسردگی و روحی روانی می شوند و بعضا دچار یک دوگانگی از جهت درست یا غلط بودن تصمیم مهاجرت می شوند و اما مردان تنها که اکثرا همچنان در غربت بار مسئولیت خانواده ی خود در ایران را به همراه نگرانی ها و دلتنگی های سخت به دوش می کشند و سالها در انتظار اقامت در کشور منتخب هستند با امید به روزی که بتوانند همسر و فرزندانشان را در کنار خود داشته باشند و گروه دوم کسانی هستند که با فرزند یا فرزندانشان دست به مهاجرت زده اند و به تنهایی بار سنگین مشکلات ناشی از مهاجرت و اقامت و ادغام فرزندانشان در کشور منتخب متحمل می شوند .و گاهی بخصوص زنان تنها در ابتدای راه دچار سردرگمی و یاس و ناامیدی می شوند و تبعات آن گریبانگیر فرزندان هم می شود و از آنجایی که معمولا این زنان از قشر مرفه جامعه ی ایرانی هستند ،  کاستی های زندگی در خارج از کشور و نداشتن امکان مالی برای برآورده کردن خواسته های فرزندانشان به فشار تازه ای در زندگی آنها بدل   می شود.و گروه سوم  کسانی هستند که به همراه همسر و فرزندان دست به مهاجرت زده اند که آمار چشمگیری از پاشیده  شدن زندگی مشترک این افراد وجود دارد ‌که از دلایل آن می شود اینطور ذکر کرد : تناقض فرهنگی و دینی و بخصوص سالهای دراز انتظار برای گرفتن اقامت که توان آنها را به تحلیل برده و خستگی ،افسردگی،اضطراب ، سردرگمی و بار مسئولیت به دوش گرفته از جانب پدر خانواده ، باعث تنش های مکرر و در نهایت جدایی می شود که تاثیر آسیب روحی و احساسی آن به مراتب بیشتر بر روی مادر و فرزندان است .با امید و آرزوی رسیدن به زندگی شایسته ی هر انسان و آرامشی عمیق در هر نقطه از این کره ی خاکی. در ادامه خانم سمیه اسماعیلی سخنرانی خود را با عنوان ” کود آزاری و خشونت علیه کودکان در ایران” ارایه کردند که شرح سخنرانی ایشان در ادامه می آید:علت اصلی تمامی جرم‌ها و تبهکاریهای اجتماعی را باید در شیوه رفتار انسان و اجتماع و تاثیر انسان و اجتماع دانست .کودک ازاری پدیده ای است که طی آن میلیون ها کودک مظلوم قربانی طمع و سو استفاده دیگران می‌شوند که مشتمل بر خشونت علیه کودکان ،تجاوز جنسی به کودکان و آثار آن بر کودکان چون فحشا و بزهکاری کودکان می‌باشد .در این موارد باید گفت که کودک قربانی رفتار غلط بزرگسالان میگردد،خشونت در خانواده نسبت به کودک نوعی تجاوز فیزیکی به کودک است که از جانب پدر با مادر در مورد وی اعمال می‌شود و می‌توان گفت که در واقع خانه یکی از ناامنترین مکان ها در جامعه امروزی است و محبت و عطوفت که رشته پیوند خانواده است گاهی با خشونت همراه است که در حد زیادی از خشونت در خانواده مورد تایید قرار گرفته و تحمل می‌شود .افزایش زنجیره ای قتل کودکانی نظیر ملیکا دختر هشت ساله ،آتنا اصلانی دختر هفت ساله ،ستایش قریشی دختر شش ساله و اهواز پسر سه ساله در فواصل نسبتا کوتاهی از یکدیگر مسیله کودک ازاری در ایران را به معضلی جدی بدل ساخته است.از آنجا که آمار قابل اتمایی در ایران در دست نسبت روشن نیست ایا افزایش تعداد این خشونت ها یا بازتاب رسانه ای گسترده تر و حساسیت جامعه کدامیک علیه توجه عمومی بیشتر به این مسیله است ،هر چند مقامات رسمی درباره افزایش کودک ازاری هشدار داده اند اما چشم اندازی در کاهش این خشونت‌ها وجود ندارد .در شرایطی که بسیاری از کشور ها آزار جنسی علیه زنان به موضوع کمپین همگانی بدل شده  است.در ایران هیچ کمپینی قابل اتکایی برای متوقف کردن خشونت حتی علیه کودکان نیز به چشم نمیخورد.نمیتوان انگیزه های فردی و‌روانی در بروز خشونت علیه کودکان را نادیده گرفت بااین همه پرداختن به مشکلات ساختاری امکان بهتری را برای رویارویی با آن فراهم می اورد.برای کاهش خشونت علیه کودکان باید منابع قدرت ‌حقوق آنان

افزایش یافته و امکان حمایت قانونی دادخواهی موثر تر روشن گری و‌روش های پیگیری مورد توجه قرار گیرند. با تغییر قوانین و تغییر هنجارهاو ایجاد نهاد های مدنی می‌توان حمایت از کودکان را در مقابله با خشونت خانگی اجتماعی و جنسیتی افزایش داد .همچنین خشونت علیه کودکان باید با مجازات شدیدتری رو به رو شود.علاوه بر آن برچیدن فقر و شکاف های طبقاتی به ویژه در مناطق محروم در کاهش این خشونت ها نقش کلیدی دارد با توجه به اینکه جامعه ایران روز به روز بیشتر در فقر و شکاف و ناهنجاری اجتماعی فرو می‌رود خطر افزایش این خشونت ها بیشتر است.

حقوق کودکان در ایران:حقوق کودکان در ایران با مسایلی درگیر است مانند کار کودکان -مجازات و اعدام کودکان ازدواج قانونی کودکان -استفاده از کودکان در نظامی گری از نکات  مثبت حقوق کودکان در ایران این است که بر اساس قانون اساسی ایران آموزش و پرورش برای کودکان ‌‌نوجوانان ایرانی تا دوره متوسط رایگان است و دولتوظیفه دارد امکان تحصیلی را برای همگان از طریق وزارت آموزش و پرورش فراهم سازد.در زمینه آزار و تجاوز جنسی پدران و خویشاوندان مرد علیه کودکان به دلیل تابو  بودن آن کمتر کسی درباره آن سخن می‌گوید احساس شرم و‌گناه ترس و وابستگی یا علاقه کودکان نیز می‌توان باعث پنهان نگه داشتن این مسئله از سوی کودکان و حتی مادران شود.در مورد قتل اهورا گویا مقالات نیز درباره احتمال تجاوز جنسی به او به رغم بازتاب رسانه ای سکوت کردند در حالیکه در بروز به پدیده بچه بازی نکوهش اخلاقی بسیار سنگین در جامعه وجود دارد اما آزارهای جنسی کودکان توسط والدین معمولا انکار می‌شود..سخنران بعدی خانم سمانه محبی با موضوع ” روز جهانی حقوق بشر” به ایراد سخنرانی خود پرداختند که در ادامه متن سخنرانی ایشان آورده شده است:حقوق بشر چیست و چگونه شکل گرفته است؟توجه به انسان و دغدغه‌ی پیامدهای زندگی اجتماعی وی از دیرباز در ادبیات جوامع گوناگون با فرهنگ‌ها و تمدن‌های متفاوت، مورد بحث و تعابیر و تفاسیر متعددی بوده است و در فرهنگ ما ایرانیان اشعار، موازین و توصیه‌های اخلاقی فراوانی در باب احترام و توجه به پیوستگی سرنوشت بشر وجود دارد. نمونه‌ی آن در شعر سعدی بیان شده است:بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار. تفکر و همبستگی سرنوشت افراد، نه‌تنها مربوط به یک جامعه بلکه مربوط به کل بشریت است اما در عمل و در سطح جهان آیا به‌راستی به‌درد آمدن یک عضو بی‌قراری سایر اعضا را به دنبال داشته است؟وجود کشتارهای جمعی، تبعیضات نژادی، فقر، گسترش فساد و فحشا، مواد مخدر، قاچاق انسان‌هاونشان‌دهنده‌ی آن است که جوامع انسانی همواره در معرض نقض اساسی حقوق بشر قرار دارند و حفاظت از کرامت انسانی نیازمند سازوکارهای عملی برای تحقق آرمان‌های مشترک بشریت است که در میثاق (عهد و پیمان) ‍‍‍‍و پروتکل (مجموعه قوانین و رویه‌های ارتباطی) حقوق مدنی و سیاسی در دسامبر ۱۹۴۸ در ارتباط با ایجاد نهادهای حقوق بشری گام‌هایی به‌سوی جامعه‌ی جهانی در این راه برداشته شده است.جهانی شدن حقوق بشر چالش‌های جدید را در ابعاد ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی فراروی پژوهشگران حقوق بشر قرار داده است و افق‌های جدید بحث و گفت‌وگو را گشوده است.مسئله‌ی حقوق بشر و تبعات اجتناب‌ناپذیر آن سبب ایجاد و گسترش مراکز پژوهشی، تأسیس رشته‌های دانشگاهی مرتبط با حقوق بشر و تشکیل نهادها و گروه‌های فعال حقوق بشری اعم از دولتی و غیردولتی شده است. امروزه آنچه به‌عنوان «حقوق بشر» زبانزد جوامع معاصر جهان گردیده و نظریه‌ی نویسنده را در خصوص مبانی فلسفی این حقوق به دور از اغراض، جریانات سیاسی و نوسانات دیدگاه نیروهای سنتی و احساس رایج در گروه‌های متعدد بشری، بیان می‌کند. مبنای این کوشش علمی بی‌طرفانه، از کرامت ذاتی و خصائص فطری انسان الهام گرفته، به‌جای تعصب و پیش‌داوری، اصول منطقی بر عقلانیت. منشأ حقوق بشر چیست؟ مسئله‌ی حقوق بشر به یک سلسله اصول مربوط می‌شود که در دوران معاصر به‌صورت اعلامیه، مقررات و قطعنامه‌هایی درآمده است که دارای جنبه‌ی جهانی و معرف مبانی معنوی تمدن امروزی شناخته شده است. این اصول، در واقع از مفاهیمی الهام گرفته که توسط ادیان بزرگ، عنوان گردیده است که صرف‌نظر از نژاد، کشور، رنگ، جنس، معتقدات، شرایط زندگی اجتماعی و ترکیب فیزیکی انسان، او را موجودی قابل احترام می‌داند و زندگی او دارای قدسیت بوده و وجودش هدف نهایی کلیه‌ی قوانین و مقررات به‌شمار می‌رود و لذا به هیچ‌وجه وسیله‌ی بهره‌برداری یا مورد سوءاستفاده همنوعان خود نه باید و نه می‌تواند قرار گیرد. براین اساس است که سازمان‌های بین‌المللی، مأمور اجرا و نظارت بر اجرای مقررات والایی شده‌اند که ضامن حیات، آزادی و حیثیت انسان معرفی شده است، منتهی چنین مسئولیتی تاکنون فاقد ضمانت اجرایی صحیح یا کامل است. این حقوق، در معنای وسیع خود، شامل بهداشت، استقلال، شکوفایی شخصیت، اختیار اقامت و خط مشی زندگی، فرهنگ، شغل، حق حمایت اجتماعی و امنیت دائمی در کلیه‌ی زمینه‌هاست. حال باید دید حقوق طبیعی انسان‌ها از چه طریقی باید رعایت و تضمین شود؟ چه موانعی جلوی تحقق آن را گرفته و چه راهی برای رفع این موانع وجود دارد؟در پاسخ به این پرسش‌ها، دو روش تاکنون مطرح یا عرضه شده‌اند: یکی محصول تجربیات جوامع بشری است که اینک به پیروی از روش جهان غرب معاصر -مخصوصا از تاریخ صدور اعلامیه‌ی جهانی ۱۹۴۸ حقوق بشر تاکنون- مشهور شده و دیگری راهنمایی‌های مکتب توحیدی است که از قرن‌ها پیش در آخرین کتاب آسمانی به‌صورت اصول و دستورالعمل‌هایی تکامل یافته است به‌عبارتی دیگر، می‌توان این دو روش را «مکتب بشری» و «مکتب الهی» نامید. حال هرچند اصطلاح حقوق بشر در چهارچوب مکتب بشری ترویج می‌شود. نخست واژه‌ی «حقوق» را به معنایی که بر کلیه‌ی رشته‌ها و خود نظام حقوقی اطلاق می‌شود، نباید حقوق بشر دانست. کلمه‌ی حقوقی که مفهوم و منطق حقوق بشر را داراست دقیقا معنی دوم یعنی «حق‌های» یکایک افراد نوع بشر را می‌رساند. در راستای این معنی است که مبنای فلسفی حقوق بشر مورد بررسی قرار می‌گیرد.دوم آنکه چون سیستم موضوع بحث، چند سالی است که به‌عنوانی جنجال آفرین تبدیل شده است، برای زدودن یک برداشت نادرست که عده‌ای ترویج می‌کنند باید گفت که هرچند عبارت و اصطلاح حقوق بشر نوظهور است اما مفهوم آن به هیچ‌وجه از ابتکارات غرب نیست.تعریف حقوق بشر :حقوق بشر مفهومی است عقلی که احترام به آن به‌عهده‌ی خود انسان واگذار شده و هرگاه به کمک تربیت اخلاقی در قلوب عموم افراد بشر جای گیرد و مورد عمل همگانی واقع شود و به‌صورت یک اعتقاد و سنت جهانی درآید، علت و فلسفه وجودی این حقوق که به علت وجودی خود انسان وابسته است محقق می‌گردد. مفهوم: این حقوق، نظیر سایر حقوق و وظایف اجتماعی، اخلاقی و سیاسی یک مفهوم صرفا ذهنی و فلسفی است و تحقق خارجی آن مستلزم شرایطی است که در ذیل بیان می‌شود..عقلی: این اصول بر اساس حقایق علمی مربوط به طبیعت انسان و تحلیل عقلی به‌دست می‌آید و لذا نه‌ فقط از منافع نوعی افراد بشر استنباط می‌شود، بلکه تحقق و پیشرفت جامعه‌ی انسانی به آن بستگی دارد. ضمنا در عصر خرد و استدلال عقلی، این پرسش جای ندارد که آیا انسان به خودی خود به‌وجود آمده یا آفریدگاری داشته است. در حقیقت حقوق بشر به معنای رایج امروزی که بیشتر محصول تمدن جدید و عمدتا به پیش‌کسوتی کشورهای غربی تدوین گردیده است، از آنجا که توسط سازمان ملل متحد تصویب و مورد شناسایی کلیه‌ی کشورهای عضو آن سازمان است و دست‌ِکم رسما مورد پذیرش عموم جهانیان است. بررسی مبانی فلسفی حقوق بشر معاصر، ابتدا مستلزم مروری است بر مواد اولیه‌ی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک. ضمنا باید در نظر گرفت که اعلامیه‌ی مذکور تنها سند حقوق بشر معاصر نیست و در این خصوص باید چند میثاق، کنوانسیون، پروتکل و نظام مکمل دیگری نیز در نظر گرفته شوند، ازجمله:منشور سازمان ملل متحد؛ /میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ /میثاق بین‌الملل حقوق مدنی و سیاسی؛ /نخستین پروتکل اختیاری میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی؛ /دومین پروتکل اختیاری میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی؛ /کنوانسیون منع و مجازات کشتارهای جمعی (ژنوسید)؛ /کنوانسیون محو هر نوع تبعیض نژادی؛ /کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار با مجازات خشن، غیرانسانی یا تحقیرکننده؛ کنوانسیون حقوق کودک؛ کنوانسیون‌ها و پروتکل‌های ژنو در مورد حقوق  بشر دوستانه و جنگ‌های غیر بین‌الملل.: چگونگی ایجاد منشور حقوق بشر:بیست سال قبل در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۸۴۸ (۸ آذر ماه ۱۳۲۷) مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر را تصویب کرده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سال ۱۹۶۸ میلادی را به‌اتفاق آرا سال بین‌المللی حقوق بشر تعیین کرده است. در زمان هیتلر که نژادپرستی و تعصب مسلکی خود را علیه حقوق بشر آلمان و سایر کشورها و علیه اصول «آزادی برابری و برادری» سوق داد و زمانی که تجاوزهای او دنیا را گرفتار یک جنگ جدید همگانی کرد، کنفرانس سانفرانسیسکو که برای طرح منشور ملل متحد در سال ۱۹۴۵ دعوت شده بود به‌اتفاق آرا این نظریه را تأیید کرد و دولت‌ها مجبور شدند بر اثر فشار افکار عمومی به علت تجاوزات هیتلر نه فقط مرتکبین جنایات جنگی و جنایات ضدبشریت را محاکمه و مجازات کنند بلکه رسما تعهد کنند یک اعلامیه‌ی بین‌الملل حقوق تدوین کنند..بدین منظور هیئت مخصوصی در سازمان ملل متحد به نام کمیسیون حقوق بشر در سال ۱۹۴۶ به حکم ماده‌ی ۶۸ منشور ملل متحد تأسیس شد و به این کمیسیون که مأمور توسعه و ترویج حقوق بشر به‌طور کلی بود، تکلیف شد که مقدم بر هر کاری، طرحی برای منشور حقوق بشر تهیه و به مجمع عمومی سازمان ملل متحد تقدیم کند. یک هیئت تحریریه هشت نفری به (پروفسور کاسن) تکلیف کرد که طرح مقدماتی اعلامیه را بر اساس مدارک و مأخذی که پروفسور جان.اف.همفری و پروفسور امیل ژیرو جمع‌آوری کرده و پیشنهادهایی که بعضی دولت‌ها تقدیم داشته بودند، تهیه نماید. (در دومین اجلاس کمیسیون حقوق بشر که در سال ۱۹۴۷ در ژنو در ماه نوامبر منعقد گردید تصمیم قطعی اتخاذ شد که منشور آینده‌ی حقوق بشر در سه بخش تدوین بشود از این قرار: یک اعلامیه‌ی مرکزی، یک میثاق الزام‌آور و تدابیر اجرایی، یعنی از لحاظ بین‌المللی طرق یا شیوه‌ای که کشور ما تعهدات خود را به‌موجب میثاق به‌موقع اجرا بگذارند. دوره‌ی سوم اجلاس حقوق بشر در بهار سال ۱۹۴۸ مرحله‌ی قاطع و واقعی بود. در آن زمان بود که دیباچه و مواد نهایی اعلامیه را با توجه به نظریات کمیسیون در خصوص مقام زن تصویب نمود و از همه مهم‌تر اینکه کمیسیون تصمیم اتخاذ گرفت که نسبت به دو نوع حقوق ذیل به‌طور تساوی اهمیت قائل شود..حقوق مدنی و سیاسی از یک طرف و حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از طرف دیگر و نیز در ماده‌ی ۲۲ اعلامیه تصریح کرد که تحقق حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی متفرع است بر سازمان و منابع هر کشوری و همچنین بر همکاری بین‌الملل کشورها. توجیه حقوق بشر در دکترین حقوق بشر دو ادعای اساسی و در عین حال متمایز وجود دارد که به توجیه نیاز دارند. ادعای نخست آن است که حق‌ها به انسان‌ها تعلق دارند و باور دوم آن است که انسان‌ها «حق» دارند. در برداشت نخست بر این ایده و انگار مبینی است که تنها انسان است که به خودی خود و به صرف انسان بودنش دارای اهمیت اخلاقی است. موضوع پیچیده‌تر دیگر آن است که گستره‌ی بشر در اصطلاح حقوق بشر، غالبا شفاف و روشن نیست. ممکن است برخی حق‌ها، بی هیچ قید و شرطی به تمام بشریت تعمیم داده شوند. به‌عنوان مثال حق بر شکنجه نشدن می‌تواند و معمولا اینگونه است، که حق همه‌ی انسان‌ها، صرف‌نظر از شرایط‌شان، دانسته شود اما حق‌های دیگری که از آنها نیز به‌عنوان حقوق بشر یاد می‌شود ممکن است برای همه‌ی کسانی که از نقطه‌نظر زیست‌شناسی، انسان به شمار می‌آیند مورد ادعا قرار نگیرد. پاره‌ای از حق‌هایی که به موجودات بشری نسبت داده می‌شود، منطقا، تنها به انسان‌هایی تعلق می‌گیرد که از استعداد و توانایی لازم برخوردار باشند. این نکته، همان دلیلی است که چرا برخی نظریه‌پردازان حقوق بشر، ترجیح می‌دهند به‌جای حقوق بشر از حقوق اشخاص سخن به میان آورند. در غالب موارد این محدودیت‌های ضمنی وارد شده بر گستره‌‌ی «بشر» در حقوق بشر، بحث‌برانگیز نیست، اما در مواردی همچون مباحثات راجع به سقط جنین و حق حیات، محدودیت‌ها می‌تواند به‌طور جدی، مناقشه‌برانگیز باشد. باور دوم آن است که برخی از حقوق‌هایی که به انسان‌ها نسبت داده می‌شود نیز می‌توانند به موجودات دیگر هم نسبت داده شود. به بیان دیگر، بعضی از حق‌ها، منطقا نمی‌توانند به غیر نوع انسان تسری داده شوند. به عنوان مثال حق بر عدم برخورد بی‌رحمانه می‌تواند به تمام موجودات دارای احساس تعمیم داده شود. بنابراین لازم نیست که تمام حق‌هایی که جزء حقوق بشر هستند، مرتبط با انسان‌ها باشند. در پایان جلسه  نیز حاضران جلسه با شرکت در بحث آزاد با موضوع ” فعالان حقوق بشر در ایران ” به بحث و تبادل نظر در خصوص فعالان حقوق بشر در ایران و مشکلات و موانع پیش روی آنها در داخل جمهوری اسلامی ایران و نیز وظیفه فعالان مدنی و فعالان حقوق بشری خارج از کشور پرداختند و جلسه در ساعت 22.20 به پایان رسید.از نمایندگیهای یاد شده اعضای زیر در جلسه حضور یافتند: خانمها و اقایان:زرین تاج الیاسی, بابک میری, احمد رضا بهجتی, مهران فاضل زاده, سمانه محبی , علی ایزی , خدیجه پرویزی باران( فریاد), سمیه اسماعیلی, افشین رجبی, هادی داداشعلی, نیلوفر ایمانیان, فریبا مرادی پور

گزارش جلسه ماهانه نمایندگی هامبورگ در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۸

نرگس کرمی ، سید جمال الدین سجادی نیا

این جلسه در تاریخ25.11.2018 مصادف با4  آذر ماه راس ساعت 12 به وقت اروپای مرکزی در شهر هامبورگ تشکیل گردید. حاضرین در جلسه شامل خانم ها. دیانا بیگلری فرد ، سمیه کریمی ، نیکی سجادی ، سپیده کرامت بروجنی، فاطمه خسروانی اردکانی و آقایان ، منوچهر شفایی ، محمود هاشمی ، اسماعیل هاشمی ، امیر بیگلر ، جهانگیر گلزار ، یدالله بلدی ، پرویز مختاری و سید جمال سجادی نیا و جمعی از ایرانیان مقیم هامبورگ و جمعی از فعالین حقوق بشر در اتاق پالتاک می باشد.مسئول جلسه سرکار خانم دیانا بیگلری فرد ضمن عرض خوش آمد گویی به حضار از خانم آتنا شهسواری جهت خواندن اخبارنقض حقوق بشر در آبان ماه 1397 دعوت به عمل آوردند.

در بخش دومبرنامه مسئول جلسه از خانم فاطمه خسروانی اردکانی با موضوع سخنرانی “حقوق کودک در ایران ” . متن سخنرانی ایشان به شرح زیر میباشد

 حقوق کودک در ایران:عرض سلام و ادب و احترام خدمت کلیه حضار گرامى و شنوندگان اتاق پالتاک موضوعى که دراین جلسه بنده خدمت شما دوستان تقدیم میکنم حقوق کودک در ایران هست که به نظر اینجانب با توجه به اهمیت موضوع کمتر مورد بحث قرار گرفته است.فرهنگهاى مختلف درک متفاوتى از کودکى دارند که این برداشتهاى مختلف از مفهوم کودکى بر قانون گذار در حق کودکان نیز موثر بوده است.چرا که درمتون قانونى مختلف و در زمانهاى متفاوت تعاریف گوناگونى از دوران کودکى ارایه شده است.حیات واقعى با تولد اغاز میشود بنابراین دوران کودکى را باید از این لحظه محاسبه کرد. کودکى دوران شدوپرورش و شکل گیرى شخصیت کودکان است و از این رو از اهمیت ویژه اى برخوردار است و جادارد براى تامین رشد و سلامت کودکان از همان اغاز کودکى چاره اندیشى شود و با رعایت حقوق انان،شرایط و امکانات مناسب براى رشد بهتر و سالمتر انان مهیا کرد.به ویژه که کودکان به سبب ویژگیهاى سنى خود آسیب پذیرترند و خود قادر به حقظ حقوق خویش نیستند و نیاز به حمایت و مراقبت از جانب بزرگسالان دارند.پیمان جهانى حقوق کودک که حاصل چندین سال تلاش کارشناسان حقوق،روانشناسى،جامعه شناسى،تعلیم و تربیت و بهداشت و بحث و گفتگو بین نمایندگان کشورهاى عضو سازمان ملل متحد بود براساس پیشینه اى تاریخى شکل گرفته و به تصویب سازمان ملل رسیده است.جنگ جهانى اول پیامدهاى ناگوارى براى همه جهانیان به ویژه کودکان داشت به همین دلیل پس از پایان جنگ در سال ١٩٢٣ میلادى اولین اعلامیه حقوق کودک به منظور حمایت از کودکان در برابر اسیهاى ناشى از جنگ،در ژنو تنظیم شد و در سال ١٩٢۴ به تصویب جامعه ملل رسید.مفاد این اعلامیه بیشتر در زمینه فراهم کردن امکانات مناسب براى تغذیه،بهداشت و مسکن براى کودکان جنگ زده و اواره و حمایت از انان در برابر اسیبهاى جسمى و روانى ناشى از جنگ بود.تصویب دومین اعلامیه حقوق کودک در سال ١٩۵٩ توسط مجمع عمومى سازمان ملل،پایه و اساس پیمان جهانى حقوق کودک را پایه ریزى کرد که موارد مهمى از جمله حق برخوردارى از محبت ،امنیت،رهایى از ترس وازارهاى جسمى و روانى، اموزش،هویت،ازادى بیان،تشویق،بازى ورشد خلاقیت از جمله اصول این اعلامیه بودکه پیمان نامه حقوق کودک در٢٠نوامبر ١٩٨٩مورد پذیرش مجمع عمومى سازمان ملل متحد قرار گرفت.پذیرش گسترده پیمان جهانى حقوق کودک از طرف کشورهاى جهان به دلیل خصوصیاتى که این پیمان نامه دارد ،توانسته در زمان نسبتا کوتاهى تمام دولتهاى جهان را حول محور خود گرد اورد.استقبال کشورها از پذیرش پیمان حقوق کودک از انجا که نشانه توجه دولتها به کودکان و مسایل انان است بسیار امیدوار کننده است اما این اقدام نباید در سطح پذیرش و تصویب پیمان باقى بماند. دولتها باید تلاش کنندتاحد امکان حقوق مندرج در پیمان تحقق یابد و براى دستیابى به این هدف راهکارهاى کوتاه مدت ،میان مدت و بلند مدت را پیش بینى و اجرا کنند.اولین گام در راه تحقق حقوق کودک،اشنایى همگان با این حقوق است بویژه والدین،معلمان وخود کودکان باید از این حقوق اگاهى یابند تا بتوانند در تحقق ان مشارکت فعال داشته باشند. جمهورى اسلامى ایران درسال ١٩٩۴ میلادى بصورت مشروط پیمان حقوق کودک را پذیرفته است و مجلس شوراى اسلامى نیز ان را تصویب کرده است. پذیرش و تصویب پیمان در هر کشور در حکم الزام به اجراى ان است اما تا کنون در این زمینه اقدامات جدى صورت نگرفته است و حتى در مورد اولین گام یعنى اشنایى همگان با پیمان ،صرف نظر از مواردجزیى و محدود،فعالیتى انجام نشده است. اگاه سازى و اطلاع رسانى در مورد پیمان را مىتوان با تنظیم برنامه مشخصى از رسانه هاى گروهى بویژه صدا و سیما در سطح وسیعى انجام داد تا راه براى اقدامات دیگر در زمینه تحقق حقوق کودک در جامعه هموار گردد.با وجود اینکه ایران در سال ١٩٩۴ میلادى به جمع امضاکنندگان کنوانسیون حقوق کودک پیوست اما برخى قوانین موجود ایران هنوز با این کنوانسیون مغایرت دارد .طبق مقررات ایران،تنبیه بدنى کودک توسط پدر به میزان مصلحت مجاز است در حالى که ماده ١٩ پیمان نامه حقوق کودک دولتها را موظف مىکند که از کودکان در برابر هر گونه بدرفتارى والدین یا سرپرستان حمایت کنند.طبق ماده ٢٢ قانون مجازات اسلامى اگر پدر ویا جد پدرى فرزند خود را بکشد قصاص نمىشود و تنها به پرداخت دیه و تعزیر محکوم میشود اما در شرایط مشابه مادر به قصاص محکوم می شود. قانون اساسىوایین نامه حقوق کودک هر د واموزش کودکان ر اتا سنینى ویژه اجبارى مىشمرند اما امار بالایى ازکودکان ایران هم اکنون به دلیل مشکلات اقتصادى تحصیل نمی کنند.عدم ثبت هویت و بى شناسنامه بودن کودکانى که پدر افغان و مادر ایرانى دارند باعث شده است که انها بدون شناسنامه قادر نباشند در هیچ مدرسه اى ثبت نام و تحصیل کنند که این محرومیت با کنوانسیون حقوق کودک مغایرت دارد.در ششماه گذشته شانزده هزار مورد کودک ازارى به مرکز اورژانس اجتماعى گزارش شده است که این مودکان مورد ازار جنسى،جسمى ،عاطفى و غفلت قرار گرفته اند و همگان خوب میدانیم که امارى که از سوى اورژانس اجتماعى اعلام شده است اصلا امار واقعى نیست و این عدد می تواند تنها بخشى از امار باشد.چرا که این امار مربوط به کودک ازاریهاى اعلام شده است در صورتى که بیشتر کودک آزاریها در خفا اتفاق مى افتد.کودکان ما نمى توانند به کلانترى محله مراجعه کنند و بگویند که مثلا کتک خورده ام و یا اینکه موردازار جنسى قرار گرفته ام چون هنوز هیچ قانونى این حق را براى فرزندان ما قایل نشده است و باید همچنان شاهد زندگى کودکانى باشیم که خانه هاى انها فضاى امنى برایشان نیست.البته بخش عمده این فضاى امن با اموزش ایجاد مىشود.اموزشى که به اگاهى ،مهارت و تغییر رفتار والدین منجر مىشود در حالى که صداو سیما،رسانه ها و مراکز متولى، این فراگیرى مورد نیاز را از خانواده ها دریغ می کنند.غیر از قانون ما زمینه مناسب براى حمایت از کودکان نیز نداریم.این که یک مددکار اجتماعى قدرت اعمال نظر داشته باشد و از نظر قانونى بتواند ان را اجرا کند. ما باید یک مددکار اجتماعى در کنار قاضى داشته باشیم تا با توجه به شرایط خانوادگى و کودک مورد ازار قرار گرفته در تصمیم قاضى نقش داشته باشد.امار کودک ازارى روز به روز بیشتر مىشودچون ده سال بود که بررسى و تصویب قانون حمایت از کودکان پشت در مجلس باقى مانده بود و به صحن علنى راه پیدا نمىکرد که اخیرا کلیات لایحه حمایت از کودکان پس از این سالها بالاخره در مجلس تصویب شد که هنوز هم به تایید شوراى نگهبان نرسیده است.این لایحه در ۵١ ماده و باهدف پیشگیرى از استثمار،سوء رفتارو خشونت علیه کودکان و نوجوانان ارایه شده است که همانند سایر قوانین معلوم و مشخص نیست که ایا اجرا می شود یاخیر؟افزایش امار کودک ازارى طبیعى است .این اسیب نیز همانند بسیارى از ناهنجاریهاى دیگر به شرایط جامعه باز می گردد.اینها فقط و فقط گوشه اى از مشکلات ایران درزمینه عدم رعایت حقوق کودک و کودک ازارى است .

براستى چرا؟؟،،،در بخش بعدی برنامه آقای امیر بیگلربا موضوع “تاریخچه حقوق  بشر و کنوانسیون ژنو”سخنرانی کردند که متن سخنرانی ایشان به شرح زیر است :

تاریخچه و شکل‌گیری حقوق بشر و بخصوص کنوانسیون ژنو را میتوان از ابعاد گوناگونی نگرید. آنچه را که ما در فرهنگ ادب ایرانی، تاریخ یا تاریخچه مینامیم در واقع راندمان یا نتایج رویدادها و رخدادهایی است که منجرب به یک تاریخ شده است. از این تاریخ تنها میتوان کپی برداری کرد و نمیشود یک درس اجتماعی گرفت و الگویی برای آینده ساخت. افزون بر این پرسش روبروی ما ۳۰ مفاد کنوانسیون ژنو نیست بلکه چگونگی رویکرد مدنی آن در همبودگاه‌های اروپایی و نقض تمامیت آن در میهن ما ایران است: باوجود تمدنی کهنسال در همبودگاه ما ایران.برهان این اختلاف بین خاور و باختر ساختار اجتماعی آن است نه فرم نظام حاکم بر آن. چم(معنی) و درک این ادعا در تعریف فاصله جامعه و نظام در خاور و باختر قابل رویت میگردد. در خاور امتی وجود دارد و رهبری که نماینده خدا بر روی زمین است و تعیین و تکلیف برای امت میکند ولی در باختر مردم هستند و نظام که وظیفه دومی مدیریت بر اولی است. حال شاید در هیچیک از این دوفرم آزادی مدنی و سیاسی وجود نداشته باشد ولی در فرم باختری(غربی) استقلال فردی که حق انسانی است در باختر نقض نمیشود بلکه آنرا پرورش هم میدهند!اکنون با توضیح این جستار من بسیار کوتاه به ریشه‌های تاریخی یا روند حقوق‌بشر در باختر که بالاخره در قرن بیستم پس از دو جنگ جهانی خانمان‌سوز به کنوانسیون ژنو ختم میشود.رخدادهای ریشه‌ایی تفکر حقوق بشر در باختر.جنبش لُردهای انگلیس:در اوائل قرن سیزده میلادی برجسته گان و برگزیده گان(لردها)، بخصوص سرها Sir´s و همراه با نسل بورژواهای جوان با گرایشهای یکسان، با یکدیگر متحد شده و قدرت پادشاه را محدود کردند. در آنزمان حکومت در یک بحران اقتصادی دهساله قرار داشت در نتیجه بارون ها از پرداخت مالیاتهای سنگین مقرر شده سرپیچی کردند تا سرانجام پادشاه وقت در مقابل فشار و اراده آنان سر فرود آورده و فرمانی را که بارونهای انگلیسی در 63 ماده تنظیم کرده بودند،

دقیقاُ در سال 1215 میلادی امضا کرد. در نتیجه قرارداد مهمی که بنام ماگنا کارتا (( Magna Carta )) معروف است بین پادشاه و اتباع او منعقد میگردد. حمله ترکهای عثمانی به اروپا با سقوط روم بیزانس پس از چهارمین جنگ صلیبی در سال 1204 تا حمله و تصاحب قسطنطنیه (استانبول کنونی) بدست ترکهای مسلمان عثمانی دلیلی بود که عده بسیاری از فیلسوفهای یونانی به ایتالیا فرار کنند. دانش و آگاهی آنها از تمدن و فرهنگ وهنر هلنی(یونانی) حرکت فرهنگی سترگی را در اروپای مرکزی که در آن زمان مهد تمدن اروپا بود، آغاز کرد.آنها تنها حدود 400.000 کتاب از کتابخانه جزیره کوردوبا(Cordoba) با خود بهمراه داشتند.هجوم این متفکران به اروپا آغاز یک انقلاب فکری یا عصر رنسانس شد که نتیجه آن در برخی از فیلسوفان دوباره باعث تولد فرهنگ ملت – دولت و نظام کشوری شد

آغاز تفکرحقوق شهروندی:Thomas Hobbes (1588-1679)”توماس هابس “می گوﻳﺪ: او ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺷﻔﺎﻓﯽﺑﺮاﯼ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ﻧﺪارد اما تعریف او از ﻧﻈﺎم حاکم چنین اﺳﺖ: هر اﻧﺴﺎﻧﯽ در ﺣﺎﻟﺖ طبیعی ﺧﻮد ﺣﻖ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ دارد وﻟﯽ ﺑﺪلیل ﻧﺎ اطمینانی و ﺧﻄﺮات طبیعی اﻧﺴﺎن از ﺣﻖﺧﻮد ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ و اﻳﻦﺣﻘ ﺮا ﺑﻪﺣﮑﻮﻣﺖ ﻳﺎ دوﻟﺖ واﮔﺬار میکند و از این رویﺑﻪ دوﻟﺖ اﺟﺎزٌﻩ ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻧﺎﻣﺤﺪودی داده و ﺣﻘﻮقانسانی را درﻣﻘﺎم دوم جای میدهد. John Locke (1632–1704) “ﺟﺎنلاک” ﻧﻈﺮﻳٌﻪ “هاﺑﺲ” اینگونه دگرگون میکند:

او دوﻟﺖ را ﻣﻮﻇﻒ رﻋﺎﻳﺖ وﺣﻔﻆ ﻧﮕهﺪاری ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧهﺎ ﻣﻴﺪاﻧﺪ و اﮔﺮ اﻳﻦ وﻇﻴﻔﻪ را ﺑﻄﻮر درست اﻧﺠﺎم ﻧﺪهﺪ، ﺑﺎﻳﺪتغییر پذیر باشد.

به این ترتیب انتخابات را مورد دیالوگ قرار میدهد. (1712-1778  “روﺳﻮ” ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ شخصیتیستﮐﻪ ﺷﻔﺎﻓًﺎ از حقوق بشر گفتار میکند.

ﺑﺮاﯼ او آزادی ﺷﺎﻟﻮدﻩ و اﺳﺎس اﻧﺴﺎنﺑﻮدن اﺳﺖ، زﻳﺮاﮐﻪ هﻤﻪ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ از ﺑﻄﻦﺁزاد وﻣﺴﺎوﯼ هﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ بهمینﺷﮑﻞ  در ﻳﮏ ﻧﻈﺎم ﺑﺎﻗﯽﺑﻤﺎﻧﻨﺪ. او ﻓﺮﻗﯽ بین آزادی طبیعی و آزادی سنتی و آزادی شهروندی می بیند.

ﺗﻔﮑﺮ”روﺳﻮ”  ﻧﻘﺶﺑﺴﻴﺎر ﺑﺰرﮔﯽ در اﻧﻘﻼب ﻓﺮاﻧﺴﻪ و شکلگیری ﻗﺎﻧﻮن اﺳﺎﺳﯽﺁنﮐﺸﻮر داﺷﺖ. Immanuel Kant (1724-1804) اﻣﺎﻧﻮﺋﻞ “ﮐﺎﻧﺖ” جستار را عمیقتر می بیند:

او ﺑﺪوﻧﻪ ﺑﺤﺚ و ﺗﻌﺮﻳﻒﺁزادﯼ،ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ را بی ﻣﻌﻨﺎ میداند .

آزادی مهمترﻳﻦ و ابتدایی ترین ﺣﻖ اﻧﺴﺎن اﺳﺖ و ﺳﺎﻳﺮ ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺮاﺑﺮﯼ، اﺳﺘﻘﻼل وغیره از ﺁن اﺳﺘﺨﺮاجﻣﻴﺸﻮد. و اﻳﻦ ﻳﮏ ﺣﻖ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖو ﺑﺎﻳﺪ ﺟﺪا از ﻣﺬهﺐ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻃﺒﻴﻌﺖ، ﺗﺎرﻳﺦ، ﻓﺮهﻨﮓ و ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺟﺮا ﺷﻮد. ﺑﻬﻤﻴﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺸﺮوﻋﻴﺖ و ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻳﮏ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻃﺒﻖ ﻧﻈﺮ “ﮐﺎﻧﺖ” ﺣﻔﻆ و ﺑﺮﻗﺮارﯼ ﺣﻖ ﻓﺮدﯼ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ.

ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ هﻴﭻ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﺪ ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ را زﻳﺮﺳﺌﻮال ﺑﺒﺮد ﻳﺎ ﺁﻧﺮا ﻣﻮرد ﺿﺮب و ﺷﺘﻢ ﻗﺮار دهﺪ زﻳﺮا ﮐﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻴﺖﺧﻮد را زیر پرسش میﮐﺸﻴﺪ. ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ .دﻣﮑﺮاﺳﯽ. ﺗﻔﮑﺮ ﺁزادﯼ ﻓﺮدﯼ ﺁﮔﺎهﯽ.

در ادامه آقای جهانگیر گلزارسخنرانی با موضوع ” جایگاه زنان در تحول به سوی دموکراسی” که متن سخنرانی ایشان به شرح زیر است :

 

جایگاه زنان در تحول بسوی دمکراسی، جهانگیر گلزار :در زمینه تحول جایگاه زنان در جامعه به دو بخش باید توجه کرد .

اول اینکه  حقوق زن در چه زمینه هایی و کجا پایمال و نادیده و یا حذف می شود و  دو اینکه نقش زنان و جامعه و دولت در حقوق مدار ماندن زنان و جامعه جهت  از میان برداشتن  تبعیضها چگونه است ؟­اگرموقعیت زن ایرانی را با دیگر زنان سراسر جهان مقایسه کنیم ،متاسفانه مشاهده می شود  که زنان در بسیاری کشورهای جهان از تبعیضهای مشابه برخوردارند. در هندوستان زنهایی که از همسران خود جدا بشوند مایه سرافکندگی خانواده هستند  .

در ایران نیز زنان طلاق گرفته با مشکلات مختلف اجتماعی روبرو می شوند و زنان و مردان جامعه با دید تحقیر به آنها نگاه می کنند . این زنان مشکلات شغلی پیدا می کنند . زن مطلقه سرپرست خانواده می شود و  در بیرون خانه و در درون خانه و در جامعه و خانواده خود و محل کار با مشکلات و سرزنشها و تحقیر ها  روبروست و باید  با تک تک آنها مبارزه کند . در  بسیاری از کشورها  ، زنان بیشترین فعالیت را  در زمینه  پرورش فرزند ، نگاهدای و اقتصاد خانه و تولید و برداشت محصول  را به عهده دارند. با این حال درآمد حاصله از کار بس مهم زنان از آن مردان  است . در بسیاری از جوامع پسرها در کار خانه شرکت نمی کنند و دختران پا به پای مادر باید فعالیت کنند و با پسرها برابر شناخته نمی شوند . در بسیاری از جوامع بشری  زنان صاحب حق نیستند  . مسئله ای که زنان را زجر می دهد  این است  با وجود یکسانی در خلقت ،متاسفانه از طرف مردان پایین تر و پست تر محسوب می شوند و دارای حق برابر به رسمیت شناخته نمی شوند .زنان تبعیضها را بخوبی حس میکنند و از این تضاد که ضد حقوق و زادیهای  آنهاست منزجر و لی متاسفانه تنها بخشی از زنان به آن معترضد . که در این زمینه فقر فرهنگی و نیز قوانین ضد زن نقش عمده  را دارا می باشند. به  بسیاری از دخترها از کودکی آموخته می شود که مطیع باشند . اعتراض نکنند ، قشنگ باشند ، طناز باشند ، دلربا باشند . زن را چه به کار با تکنیک ، زن را چه به نظر دادن ، زن خوب زنی است که کدبانوی خوبی است . مطیع شوهر است و چون و چرا نمی کند . زن زیبای دل ربای کدبانو و حرف شنو . شاید این آخری را اکثر مردها بیشتر دوست داشته باشند . آن سری از مرهای واقع مستمری که در طول تاریخ تکرار شده و می شود  و در کشور ما نیز رایج اند را سعی می کنم لیست کنم که بایستی برای محقق شدن حقوق زنان از میان برداشته شوند .

1 –اعتقاد به نابرابری در خلقت زن و مرد . بابدنیا آمدن فرزند دختر ،سرشت  دختر را بد دانستن و بدین خاطر محروم پنداشتن زن از کرامت

2 –ولایت ویا رهبری ومدیریت جامعه به زن نمیرسد . که درآن بخش از فقه  تکلیف مدار شیعه و سنی نیز موجود است .

3  –زناغواگرو اغواپذیراست  . میگویندتا زنی اغوا نکندمرد اغو انمیشود .

4 – نابرابری در مرتبت و  قدر و حرمت و یا بهتر بگوییم منزلت زن با فرزند و شوهر . بسیاری به فرزند پسرخردسال خود می گویند مادرت را دست تو سپردم  ! یا حاضرند ارث را به پسر  بیشتر از مادر و دختر حاضر بدهند .

5- نابرابری بین زن و مرد در مشارکت و مخصوصا اداره جامعه . حتی در آلمان وقتی زنی پستهای مدیریتی سطح بالا پیدا می کند به عنوان امری غیر متعارف از آن صحبت می شود و حقوق کمتری نیز در یافت می نمایند. مردان کمتر به مشاوره با زنان تن می دهند .

7 –نابرابری در تصدی مدیریت . حتی در کشورهای اروپایی که مبارزه زنان برای احقاق حقوق خود از سنت دیرپا تری برخوردار است،جامعه برای مدیریت مرد بیشتر ارزش قائل می شود تا مدیریت زن . و تنها صرف جنسیت در ارزش گذاری کار نقش عمده را دارد نه توانایی و لیاقت انجام صحیح کار.

8 –نابرابری دربرتری داشتن نوزاد پسر برنوزاد دختر

9 –نابرابری از دید فرزندان بین پدرو مادر . مادر راسر بار وپدررا نان آور دانستن

!10-  نا برابری  در برخوردار شدن از حق مالکیت شخصی و کار . اگر مرد حق مالکیت داشته باشد مردم بیشتر قبول می کنند تا زن مالک باشد . بسیاری می گویند کاری کرد آن زن که مرد از حق مالکیت خود گذشت !

  1. نابرابری در برخوردار شدن از حاصل کار . مردها سهم بیشتری از زنان برای خود می خواهند . در روستاها که اصلا زن حقی نمی برد . در شهرها هم رعایت انصاف نمی شود .

13 –نابرابری درازدواج . برای ازدواج مردان امکانات بیشتری وجود دارد تا زنان . مرد صاحب مال از توان ازدواج با امکانات بیشتر برخوردار است در صورتی که زن با همان امکانات مالی و تحصیلی از امکان کمتری در ازدواج برخوردار است .

14 نا برابری در طلاق که بسیار کشنده است . طلاق را تنها حق مرد دانستن نادرست است و در اکثر جوامع بشری زن بعد از طلاق از امکانات زندگی بسیار کمتری نسبت به مرد برخوردار است

15 –نابرابری بعد از طلاق و ترک خانواده توسط مرد ،که زن بار مخارج و تربیت فرزندان و محرومیتهای اجتماعی و ازدواج مجدد را باید بر دوش بکشد .

16 – مشروع دانستن ازدواج یک مرد با چند زن و حتی رابطه داشتن با چند زن و تحقیر زن حتی اگر بعد از جدایی همسر اختیار کند و در کشورهای مسلمان چند زنی را برای مردان مشروع  و برای زنان نامشروع دانستن .

17 –نابرابری و اطاعت و فرمانبری زن از مرد . متاسفانه حتی بسیاری از زنان از مرد جربزه دار خوششان می آید و مرد آرام و دمکرات را زن ذلیل می نامند و می گویند حس مردانگی در او نیست . این رابطه قوا را بسیاری از زنان در طول تاریخ امری درست پنداشته اند که با رابطه حق با حق و عقیده و علاقه باید تغییر روش بدهد . 18 نابرابری در استفاده جنسی از زنان و سوء استفاده جنسی از زنان .

19 – نابرابری درروابط جنسی.مرد فعال و زن محکوم به فعل پذیر بودن است.

20 – نابرابری درآموزش وپرورش . خانواده ها بیشترتمایل دارندپسران خودرا به مدرسه بفرستند تادختران خود را .

21 نا برابری در برخوردار شدن از نیازهای اولیه زندگی مثل غذا ، پوشاک و بهداشت و مسکن

22 نابرابری در پوشش . زنان مجبور به پوشیدن لباسهای سنتی و در چندکشورهای اسلامی مجبور به پوشیدن حجاب به شکلهای مختلف می باشند در صورتی که مردان در انتخاب پوشش آزادند . در کشورهای مسلط  زن باید طبق مد لباس بپوشد وگر نه پذیرفته نمی شود . زن را به دید موجود جنسی می بینند که یا باید پوشیده و یا عریان باشد. رجان سناک ، مدیر تحقیق در مرکز تحقیقات سیاسی در مؤسسه علوم سیاسی فرانسه، خاطر نشان می‌کند: اصحاب  فلسفه روشنگری ، در جهان‌شمول‌گرایی خود، نیمی از انسانیت که زنان بودند را  از قلم انداخته بودند. چگونه می‌توان جانبدار جهان‌شمولی شد و زنان را شهروند به حساب نیاورد؟ زنان را برخوردار از حقوق انسان نشمردن و نظریه ساختن که زنان را نمی‌توان عقل‌مند به حساب آورد، تناقضی است که فیلسوفان فلسفه روشنایی بدان گرفتار بودند. آنان از سویی خود را مخالف جهل و جهل‌گرایی می‌خواندند و از سوی دیگر، برای زنان قابلیت انسان مستقل شدن را انکار می‌کردند.»راه حل خروج از این تبعیضها در چیست ؟

اول اینکه این زن است که باید بکوشد به عنوان انسان و موجود زن و به عنوان همسر و به عنوان مادر از این روابط خارج شود . انسانی بشود آزاد و مستقل. البته این وظیفه مرد هم هست که حقوق خود و حقوق زن خود را به رسمیت بشناسد و برای خود و برای همسر و فرزندان خود محیط مناسب برای رشد استعدادها و برخوردار شدن آنها از حقوقشان را فراهم کند . هر دو  باید فضایی بشوند برای رشد دیگری .

جامعه نیز مسئول است که نابرابری ها را به برابری تغییر دهند . در عمل رابطه انسانها با هم باید بر اساس رابطه حق با حق باشد . اگر رابطه ها بر اساس رابطه منافع بشود آنکس که زور بیشتری دارد سعی می کند که حق دیگری را ضایع کرده تا به منفعت بیشتری برسد .

بسیاری از این نابرابری ها در قانون شکل “رسمی” بخود گرفته و تبعیضها “قانونی “شده اند . بنا بر این نیاز به تعییر قوانین است که روح حاکم بر آنها دفاع از حقوق انسان از زن و مرد و کودک را اصل قرار بدهد . روابط سیاسی  و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی  باید تغییر ساختار بدهد به گونه ای که حکومت از قانون اساسی  پیروی کند که بستر اصلی آن حقوق است .

یعنی ما نیاز به قانون اساسی داریم که  اصل راهنمای آن حقوق باشد  هیچ دین و مرام و ایدئولژی بر آن حاکم نباشد .

این قانون اساسی از حقوق انسان  از زن و مرد و کودک و از حقوق طبیعت و حقوق شهروندان و حقوق کشور و حقوق کشور به عنوان عضو جامعه جهانی دفاع کند . جهت بوجود آوردن کشوری که در آن مردم آزاد و مستقل هستند نیاز به جنبشی است که همه مردم از زن و مرد در آن فعال باشند . مخصوصا زنان تا در این جنبش خواستار برابری بگردند و  به تمام تبعیضها اعتراض کنند و  خواهان اجرای حقوق پایمال شده خود بگردند . بدین صورت زن به عنوان زن ایرانی و به عنوان زن به شکل الگو در جهان مدافع حقوق  می گردد و زبان و  بلندگوی زنان در دفاع از حقوق می گردد و امکان تحول را در سطح جهان ممکن می گرداند . تبعیضهایی که برشمردم و تبعیضهایی که در قانون مدنی نوشته شده است که مخالف حقوق انسان و زنان است بایستی تغییر کرده و متناسب با برخوردار شدن حقوق انسان نوشته شوند . از آنجا که تبعیضها بر ضد زنان عمر طولانی دارد ، تعلیم و تربیت زنان باید اولویت بیشتری بیابد . زنان بایستی در مدیریت های مختلف نقش برابر با مردان بیابند . آموزش حقوق انسان و خشونت زدایی باید از دروسی باشد که از کودکی به کودکان دختر و پسر آموخته شود . رابطه مرد و زن باید بر اساس رابطه حق با حق باشد .

ازدواج بر اساس عقیده و علاقه  امکان برخوردها و خشونتها را از میان بر می دارد . در ازدواج ،  انتخاب با دختر و پسر است . نقش زن  در مرحله ازدواج به عنوان رابط ، روابط قدرت در خانواده ها  بایستی  به زن آزاد و مستقل تغییر کند  و ازدواجها بر اساس عقیده و علاقه صورت گیرد .

امید که با کوشش زنان و دختران ایران و کوشش مردان مدافع حقوق انسان ،ایران از دستاستبداد آزاد و جامعه شهروندان ممکن بگردد .

موج جدید دستگیری فعالان زن توسط ماموران امنیتی ایران

زینب عباسیان چالشتری

رژیم ایران همچنان دستگیری های بی پایه و زندانی کردن وکلا و فعالان حقوق بشر را ادامه می دهد. بر اساس گزارش ها، این نجمه واحدی، مریم آزاد دو فعال حقوق زنان وهدی عمید، نسرین ستوده، قاسم شعله سعدی، آرش کیخسروی، پیام درفشان و فرخ فروزان، شش تن از وکلای دادگستری اند که در زندان های مختلف استان تهران محبوس اند. نسرین ستوده در اعتراض به نقض حقوق و بازداشت ناعادلانه در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده و شرایط جسمی مناسبی ندارد.آنها هیچ کار غیرقانونی نکرده‌اند  جز اینکه برای تامین امنیت زنان ودر راستای منع خشونت علیه زنان تلاش کرده‌اند.زنان در ایران با تبعیضات گسترده قانونی روبرو هستند. آنان از بخش های کلیدی دولت کنار گذاشته شده اند ، برای مثال، آنان نمی توانند قاضی باشــند یا برای ریاست جمهوری نامزد شــوند. آنــان در ازدواج، طلاق، حضانت کــودک و ارث از حقوق برابر با مردان محرومند. صدمه جنایی به یک زن، در مقایسه با همــان صدمه جنایی به یک مرد، مجــازات خفیف تری دارد. شهادت زنان در دادگاه نصف شهادت یک مرد ارزش دارد. گرچه ســن قانونی ازدواج ١٣ سال اســت، پدر می تواند برای ازدواج دختر در سن پائین تر – با مردی که بسیار مسن تر از دختر است – تقاضــای اجازه بکنــد. مردان حق چند همســری دارند، زنان چنیــن حقی ندارند. مردهــا در قانون حق بی چــون و چرا برای طلاق همسرشان دارند. زنان چنین حقی ندارند.  با ای حال همه چیز در ایران به زیان زنان نیســت. برای مثال، سواد زنان از انقلاب اســلامی  به بعد به نحو چشمگیری بالا رفته است، گرچه دختران هنوز، و به خصوص در مناطق روستایی، از پسران عقب تر هستند. اکثریت ورودی های دانشگاه ها زن هستند. بسیاری از زنان ایرانی دیگر حاضر نیستند به کناری بنشینند و اجــازه دهند کــه تبعیضات فاحش علیه زنــان بدون چالش ادامه یابد.در جهت این هــدف، مدافعان حقوق زنان در ایران شــجاعانه پیکاری را حول خواســت پایان بخشیدن به تبعیضات قانونی علیه زنان به راه انداخته انــد. مقامات حکومتی با بدگمانی به این تلاش ها می نگرند و موجی از ارعاب و سرکوب را علیه آنان به راه انداخته اند. دستگیری فعالان زن و وکیل در حالی صورت می گیرد که افزایش فشار در روزهای اخیر بر وکلا و فعالان در ایران باعث اعتراضات گسترده در سطح داخلی و خارجی شده است.حکومت ایران به شکل سیستماتیک و حساب‌شده‌اى سرکوب فعالان حقوق زنان را گسترش و تشدید کرده است. این نه فقط برخاسته از ذات زن‌ستیز این حکومت بلکه اقدامى آگاهانه براى جلوگیری از گسترش تفکر عدم مشروعیت حکومت در میان مردم ایران است. حکومت ایران به خوبى می‌داند که جنبش حقوق زنان یکى از نیروهاى اصلى و پیشرو در مبارزه براى آزادى و حقوق بشر در ایران است. جنبشى که در آغاز خواست‌ها و شعارهاى ویژه خود را دارد ولى در راهپیمایى مدنى یک ملت می‌تواند به یک قطب و ظرف بزرگ براى گردهمایى تمام طرفداران آزادى بدل شود. نکته در این است که هدف حکومت ایران از یورش برنامه‌ریزى شده به فعالان حقوق زنان فراتر از گرایشات سنتى و عقیدتى است. این اعمال فشارها بخش مهمى از تلاش حکومت ایران براى کنترل اوضاع و تغییر توازن قدرت در سطح جامعه است که در بطن خود به سوى اصلاحات مدنى و  تغییرات سیاسى تمایل دارد. با وجود تمام محدودیت‌ها در دوران سى ساله تسلط حکومت اسلامى از اواخر دهه ۱۹۹۵ و همزمان با دوران ریاست جمهورى محمد خاتمى، زنان در ایران توانستند از آزادى‌های محدود آن دوره براى گسترش تشکیل و فعالیت‌های خود بهره جویند.  «کمپاین یک میلیون امضا» نمونه ایی بارز از این موفقیت هاست که این کارزار با وجود تمام اعمال فشارهاى حکومت در مدت کوتاهى توانست به یک عامل نیرومند در شکل‌دهى به فعالیت منتقدان و اصلاح‌طلبان بدل شد.. به همین خاطر به هنگام تهاجم حکومت و سرکوب برنامه‌ریزى شده مخالفان، جنبش زنان یکى از اهداف اصلى این سرکوب گسترده بود. در اعلام جرم فعالان حقوق زن به عنوان عوامل «انقلاب آرام» و یا وابسته به بیگانگان معرفى شده اند. نگاهی به سیاست های رژیم در کنترل جامعه و سیاست های سرکوبگرانه اش، به راحتی این واقعیت را عریان می سازد که زن در جامعه امروزی ایران، به سوژه اصلی سرکوب تبدیل شده است. این سیاست آشکار، تنها منحصر به دوره ی اخیر نیست. از ابتدای قدرت گیری روحانیون و یکه تاز شدن چماقدران حزب اللهی، زن به سوژه اصلی سرکوب تبدیل شده است. اگر در ابتدای انقلاب با شعار ” یا روسری یا توسری” به سراغ زنان رفتند، امروز با “طرح ارتقای امنیت اجتماعی”،” جداسازی دختران و پسران دانشجو”، ” نیمه وقت کردن کار زنان شاغل”،” ممنوعیت تحصیلی دختران در برخی از رشته ها”،” عندالاستطاعه کردن مهریه زنان”،” سهمیه بندی کردن حضور دختران در دانشگاه ها”،” بومی کردن تحصیل دختران، ممانعت کردن از ورود دختران به میدان های ورزشی”و.. سیاست خانه نشین کردن و جداسازی و پوشش اجباری را دنبال میکنند. در واقع سرکوب زن در جامعه تحت حکومت اسلامی، به عنصر پایدار و کلیدی کنترل جامعه تبدیل شده است. شاید هیچ روزی را در تمامی دوران حکومت اسلامی نتوان یافت که در آن بحثی در مورد نحوه ی برخورد با زنان مطرح نشده باشد.تمرکز و پایداری عنصر سرکوب در قبال زن ایرانی از کجا ناشی می شود؟روحانیت مرتجع و دارودسته های حزب اللهی و بعدها نهادها و ارگان های سازمان یافته سرکوب، با جامعه ای روبرو بودند که در آن زن از جایگاه سنتی خود رها شده و وارد فضای عمومی شده بود. زن مدرن و امروزی، هم تحصیل کرده بود، هم شاغل؛ هم از آزادی نسبی پوشش برخوردار بود، هم به حقوق خود تا حدودی آشنا؛ هم به سمت های مدیریتی راه یافته بود، هم از حق رأی برخوردار ؛ به سخندیگر ، وارد اجتماع شده بود و می توانست از حق وحقوق خود دفاع کند. چنین زنی با الگوی زن در نگاه روحانیت حاکم و کهنه اندیشان همراهشان زمین تا آسمان تفاوت داشت. در نگاه آن ها، زن، می بایست سنگر خانه را حفظ کند؛ همسری و مادری کند و به بیرون پا نگذارد تا در حیطه ی دید نامحرمان قرار نگیرد؛ در نگاه آن ها،” زن کشتزار مرد است”، زن جزء مایملک مرد است که باید از آن حفاظت شود! زن عنصر و ماده فساد است! و می توان بر این لیست طولانی افزود. مبارزه زنان، مبارزه ای گسترده، همه جانبه و فراگیر بود. در این رابطه رژیم اسلامی با نیمی از جمعیت کشور درگیر شده بود. زنان در مبارزه و مقاومت خود، جنگی کم شتاب، مداوم ،توده ای و فرسایشی را در پیش گرفتند. این جنگ، تمامی عرصه های زندگی را در بر می گرفت. زیرا هر جا که زن بود و هست، درگیری دو نگاه در قبال زن در مقابل هم قرارمی گیرد. و رژیم اسلامی تمامی تلاش خود را به کار برده است که نگاه عقب مانده، ارتجاعی و سنت گرایانه ی خود از زن را بر جامعه تحمیل کند.

اهداف سرکوب زنان:انتخاب زن به عنوان سوژه سرکوب پیگیر، انتخابی واکنشی و خود به خودی نیست. در این انتخاب، چند هدف، هم زمان دنبال می شود:اول ـ با سرکوب مداوم جنبش زنان به بهانه های گوناگون، فضای ملتهب جامعه هم چنان تداوم پیدا کرده و این امر قدرت واکنش واقدامات دیگر نیروهای مخالف رژیم را محدود می کند. با بالا نگهداشتن چماق سرکوب بر سر جامعه زنان، به دیگر نیروها گوشزد می شود که این چماق می تواند بر فرق سر آن ها نیز فرود آید. بنابراین هدف بالا نگهداشتن چماق، بالا بردن قدرت مرعوب کنندگی آن است. زیرا سران رژیم اسلامی خوب می دانند که بر دریای گسترده نارضایتی توده ای نشسته اند و بر این باورند که هر نوع کوتاه آمدن و شل کردن مهار سرکوب پایه های حکومتشان را به لرزه در خواهد آورد. دوم ـ طراحان استراتژی سرکوب زن ایرانی، جنبش زنان را جنبشی منزوی به حساب می آورند و تلاش می کنند روی حمایت و یا حداقل عدم مخالفت بخشی از جامعه ی مردان سرمایه گذاری کنند. حکومت اسلامی در واقع خود را حافظ سنت ها و قوانین جامعه مردسالار می داند و مدام روی نقطه ضعف مردان کار می کند. واقعیت این است که زن، برای بدست آوردن حقوق خود، درگام اول باید درخانه بجنگند. این تجربه ای است که هر زن می تواند در باره آن نمونه های فراوانی به یاد آورد. جامعه مردسالار، در مقابل تحولات مدرن و در مقابل آگاه شدن زنان به حقوق خود، بسیار محافظه کارانه و سخت سرانه واکنش نشان می دهد. علت این سخت سری نیز ضعف آگاهی نیست. در این جا منافعی تاریخی و پایدار نهفته است. بخشی از مردان نمی توانند به راحتی از امتیازات خود دست بردارند و زن را به عنوان انسانی برابر حقوق به رسمیت بشناسند. حاکمان رژیم یعنی حافظان نظام مردسالار روی این سخت سری مردسالارانه با دقت و مدام کار می کنند. از این رو، رژیم اسلامی در سیاست سرکوبگرانه ی خود علیه زن، روی بخشی از جامعه ی مردان به عنوان متحد خود حساب باز کرده است و از این رو در تداوم سرکوب، خطر شورش همگانی را کمتر می بیند. از این رو یکی از هدف های رژیم، ایجاد شکاف میان جامعه زنان و مردان بوده است. اما واقعیت این است که نگاه حاکمان به زن آن چنان عقب مانده و برخوردشان در این مورد آن چنان واپسگرایانه است که اکثریت مردان هم این نگاه و تلقی را محکوم کرده و در برابر آن مقاومت می کنند. زیرا آن ها نیز در جامعه ای مدرن زندگی می کنند. سوم ـ زن چه در خانه و چه در جامعه، از برابر حقوقی زن و مرد دفاع می کند. در واقع زنان آن گاه که جوان هستند، با روحیه شاداب و جوان خود با تاکید بر حق برابر خود بر محیط تأثیر می گذارند و آنگاه که در نقش مادر ظاهر می شوند، از نوگرایی و تجددخواهی و برابری طلبی فرزندان خود دفاع می کنند. به دیگر سخن مادران همراه فرزندان خود رشد می کنند و روزآمد می شوند. این امر در میان مردان ضعیف تر است. از اقلیت مردان آگاه و روشن که بگذریم، اکثریت جامعه مردان، حافظ نظم موجود و سنت های پایدارآن هستنند. این امر در خانواده برجستگی خاصی دارد. از همین روست که تنش میان پدران و فرزندان و بویژه پدران و دختران در خانواده همواره شدید و بالاست و مادر عمومأ در کنار فرزند قرار می گیرد. و به این طریق مرد خانه همواره در خانه ی خود نیز در اقلیت قرار دارد. مرد، در محیط بیرون از خانه، متحدان خود را می یابد و یا در پناه قوانین حافظ سنت ها و خرافات می تواند از نظم موجود و از امتیازات خود حراست کند. این نکته ای است که با دقت مورد سوءاستفاده روحانیت مرتجع قرار می گیرد. در واقع پیوند درونی و ارگانیک جنبش زنان و جنبش جوانان، که در خانه ها شکل می گیرد و در اجتماع بازتاب می یابد، عنصری است که نگرانی حکومت را بر می انگیزد.از این رو یکی از هدف های سرکوب، ایجاد شکاف میان بخش نوگرا و بخش سنت گرا در جامعه است. شعارهایی که علیه جنبش زنان بکار می رود، دقیقأ با این هدف انتخاب می شوند که بتوانند دو بخش جامعه را در مقابل هم قرار دهد. سنت گراها در مقابل نوگراها؛ پائین شهری ها در مقابل بالاشهری ها؛مردم شهرها ودهات دور افتاده در مقابل مردم شهرهای بزرگ و با این هدف ،تلاش میکنندکه ازیکسو قدرت همبستگی مردمی را کاهش دهند واز دیگر سو توان سرکوب خود را بالا ببرند و برای خود متحدینی بیابند.مقاومت در برابر سیاست تحمیل حجاب و حجاب برتر، تنها مورد مقاومت زنان نیست. جمهوری اسلامی تلاش سازمانیافته ای انجام داده است تا زنان و دختران جوان را از تحصیل و بویژه از تحصیلات عالی باز دارد و آن ها را روانه خانه سازد. در این رابطه لوایح گوناگونی به تصویب رسیده و باز هم در دستور قرار دارد. طرح هایی هم چون “سهمیه بندی برای دختران دانشجو ممانعت از تحصیل دربرخی رشته ها”، “جداسازی دختران و پسران دانشجو”، با هدف ایجاد موانع در مقابل تحصیل دختران انجام گرفته است. در حوزه سینما نیز جمهوری اسلامی تلاش کرد حضور زنان را گم رنگ سازد. اما هم اکنون ایران دارای 10 کارگردان صاحب نام زن هست که در جهان مورد توجه واقع شده اند. تعداد وسیع بازیگران صاحب نام زن که علیرغم تمامی محدویت ها در کارشان، توانسته اند چه در ایران و چه در جهان، جایگاه شایسته ای بدست آورند، امری است که خوش آیند مرتجعین حاکم نبوده و نیست. در این عرصه نیز عنصر مقاومت و مبارزه زنان را می توان دید. بویژه زمانی که هنر این سینماگران، در فیلم های جالبی که زندگی و مبارزه ی زنان را به تصویر می کشد، خود را نشان می دهد.جمهوری اسلامی تلاش فراوان کرده است تا این باور را جا بیاندازد که ازدواج، حلال مشکلات جوانان هست. بدیگر سخن آن ها تلاش می کنند با فرافکنی مشکلات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور، مسئله ازدواج را عمده سازند. و پا را از این هم فراتر نهاده و با وارد کردن تغییراتی در قانون حمایت از خانواده، حقوق تازه ای به مردان اهداء کرده و حتی چند همسری بدون اجازه همسر اول را قانونی سازند. و یا با پیش کشیدن صیغه زنان، راهی برای برون رفت از مشکلات و مصائبی که آفریده اند بیابد. مخالفت گسترده علیه این لوایح توسط جنبش زنان، به حدی بود که مقامات رژیم محبور شدند بصورت موقتی و نمایشی دست به عقب نشینی بزنند. اما تنها مقاومت زنان آگاه و تشکل ها و نهادهای زنان و یا مدافع حقوق رنان، در این زمینه چشمگیر نبوده است بلکه مقاومت توده ای زنان در مقابل این اجحافات نیز گسترده بوده است. بطوری که راهروهای سالن دادگاه های خانواده، پر است از زنانی که برای گرفتن طلاق به این دادگاه ها مراجعه می کنند. به این ترتیب است که 9 درصد ازدواج ها به طلاق منجر می شود زیرا زنان حاضر نیستند فضای ضد زن درون خانه را تحمل کنند. در همین دادگاه های شرع، مبارزه زنان برای گرفتن حق حضانت فرزند هم به یکی از محورهای اصلی تبدیل می شود. زیرا در اینجا نیز قانون بر بی حقی زن استوار شده است.چگونه می توان مقاومت مؤثر را سازمان داد؟جنبش زنان کشوربرای این که بتواند در مبارزه و مقاومت خود موفق شود،باید بتواند هدف های رژیم اسلامی از سرکوب را به درستی دریابد و آن ها را خنثی سازد.

الف ـ تأکید بر همبستگی:زن به عنوان عنصر کلیدی و تأثیر گذار بر جامعه و خانواده ، و بدلیل پیوندهای طبیعی اش چه در خانواده به عنوان فرزند، خواهر، همسر، مادر و چه در اجتماع به عنوان کارگر، برزگر، دانشجو، کارمند ، مدیر و…میتواندسیاست آگاه گرانه ای را برای دور کردن مردان از سنت های ضدزن و ممانعت از بازیچه شدن بدست سیاست های ضد زن رژیم اسلامی بازی کنند. از این طریق می توان مانع ایجاد و گسترش شکافی شد که رژیم اسلامی تلاش دارد میان زنان و مردان جامعه بوجود آورد.

ب ـ تلاش برای بسیج توده ی زنان:جنبش زنان برای این که بتواند مقاومت مؤثری را سازمان دهد باید روی شعارها و محورهائی تأکید نماید که توده ی زنان را بسیج کند. وقتی از حق حضانت فرزند سخن می گوئیم، این درد را هر زنی لمس می کند؛ وقتی که از حق برابر زن برای دادن شهادت در برابر دادگاه سخن می گوئیم و تاکید می کنیم که عقل زن نصف عقل مرد، آن گونه که مرتجعین می گویند نیست، آن گاه زنان حزب اللهی هم نمی توانند قبول کنند که ناقص الخلقه و ناقص العقل هستند، وقتی از حق مالکیت مساوی در خانواده سخن می رود، و با بی حقی زن مقابله می شود، هیچ زنی نیست که نخواهد در اموال بدست آمده در جریان زندگی مشترک شریک باشد؛ وقتی از حق ارث برابر سخن می رود، هیچ زنی نیست که خود را کمتر از برادرانش بداند؛ وقتی علیه تعدد زوجات و صیغه سخن می رود، هیچ زنی نیست که این بی حرمتی و تجاوز به حقوق و شرف انسانی خود را برنتابد؛ وقتی از دستمزد برابر در مقابل کار برابر سخن می رود، هیچ زنی نیست که ارزش کار خود را کمتر از کار مردان بداند؛.. تأکید بر موارد فوق در کنار مبارزه قاطع برای آزادی پوشش، حق طلاق، حق سقط جنین ، حق مسلم زن بربدن خویش، حق انتخاب آزادانه رشته ی تحصیلی، حق انتخاب آزادانه شغل، حق انتخاب همسر و شریک زندگی، حق آزادنه مسافرت، میتوان همبستگی درونی زنان وامکان توده ای شدن جنبش زنان رافراهم آورد.

ج ـ پیوند با دیگر جنبش های اجتماعی:. پیوند درونی جنبش زنان با جنبش کارگران و زحمتکشان، با جنبش جوانان و دانشجویان، با جنبش خلق های تحت ستم، آن چنان گسترده و عمیق است و امکانات ارتباطی میان این جبنش ها چنان طبیعی است، که اگر شعارها و خواست های همسو بدقت فرموله شود، قدرت همبستگی توده ای به شکل چشم گیری افزایش خواهد یافت. جنبش کارگری در مبارزه ی خود علیه سرمایه و دولت سرمایه دار، نمی تواند تنها با یک موتور یعنی با موتور مردان مبارزه کند. یورش به جنبش زنان هنوز هم ادامه دارد و فعالان اصلى و سخنگویان آن یا به زندان می‌افتند و یا مجبور به خروج از ایران می‌شوند. اعتراض‌های موردى جامعه بین‌المللى به نمونه‌های شوک‌آور و بدرفتارى و بى‌عدالتى در مورد زنان ایران کافى نیست. براى حمایت از حقوق و برابرى زنان در ایران یک کارزار دایمى و گسترده لازم است تا بتوان از این نیروى پیشرو و موثر در تحولات مدنى و دموکراتیک در ایران به خوبى حمایت کرد.تا هنگامی که زنان، درهر نقطه ی جهان، از حقوق بشر محروم بمانند عدالت یا صلح نمی تواند برقرار شود.

دین یاری چیست و یارسان کیست؟

معصومه نژاد محجوب

دین یارى دین عشق است و به پیروان دین یاری ، یارسان و یا اهل حق می گویند و عده ای نیز به اشتباه آن ها را علی اللّهی می خوانند.این دین در حدود قرن هفتم هجری توسط حضرت سلطان صحاک در منطقه اورامان کردستان ایران آشکار شد.چهار رکن اصلى دین یارى عبارتند از:

١- پاکى: علاوه بر پاکى جسم، روح انسان نیز باید پاک باشدواز تفکرات واعمال زشت پاک شود.

٢- راستى: داشتن صداقت وگفتن حقیقت حتى اگر به ضرر شخص تمام شود.

٣- نیستى:دورى از هرگونه تکبر ومنیت.از هر گونه تفکر ورفتارى که نشان از خودبزرگ بینى وغرور کاذب است باید به دور باشد.

۴- ردا: گره از کار خلق گشودن، مفید بودن براى جامعه و دورى از مصرف کننده بودن. سه اصل دین زرتشت نیز ( رفتار نیک، گفتارنیک،کردار نیک) از اصول دین یارى میباشد. متون مقدس یارسان”کلام” ومجموعه اى به نام” دفتر سرانجام” نامیده مى شودکه به زبان کردى گورانى است. ساز تنبور در آیین یارسان ومیان پیروانش جایگاه ویژه اى دارد. در مراسم یارسان در جم خانه ها( محل عبادت یارسانان) متون مقدس همراه با نواى تنبور خوانده مى شوند ونذر ونیازها در آنجا انجام مى شوند. دین یارى را سرمگو مى نامند. به این معنى که تمام اسرار دین باید در خفا وپنهان باشدوهمیشه یارسانان در برابر فشارها وآزار واذیتها ، از طرف بزرگان دین به صبر وشکیبایى دعوت مى شوندواین مسئله یکى از دلایلى است که خیلى از مردم هیچ شناخت وآگاهى از دین یارى ندارند وهمواره ظلم وستمهایى که بر جامعه یارسان واردمى شود، پنهان مى ماند وهیچگاه صداى این قشر مظلوم به گوش جهانیان نرسیده است. یارسانیان هم مانند برخى از اقلیت هاى دیگر به ویژه در سالهاى پس از انقلاب براى اطمینان از امنیت خود وحفظ آیین هایشان در خفا به سر برده واز ورودبه فعالیتهاى سیاسى وعمومى پرهیز کرده اند. این مردم از طرف حکومت مورد آزار واذیت قرار گرفته ، حقوق آنها به آسانى نادیده گرفته شده وعمدتا در فقر ومحرومیت زندگى مى کنند. مطابق اصل ١٣ قانون اساسى جمهورى اسلامى، تنها ادیان کلیمى، زرتشتى ومسیحى جزء اقلیتهاى مذهبى شناخته شده اند وباید مراسم دینى خود را در چهارچوب قانون اجراکنندومطابق این اصل پیروان دین یارى ( یارسان) جزء اقلیتهاى رسمى به شمار نمى آیند وبراى آنها حقى قائل نشده اند.به رسمیت شناخته نشدن دین یارسان موجب شده که آنان نه تنها ازحقوق قانونى به عنوان اقلیت  دینى همچون داشتن نماینده در مجلس محروم باشند،بلکه از ابتدایى ترین حقوق شهروندى مانند تحصیل، داشتن شغل در ادارات وارگانهاى دولتى محرومند. کسب جواز براى بعضى مشاغل واستخدام در ادارات امکان پذیر نیست مگر با انکار هویت وتغییر مذهب.پیروان دین یارى در حالى که بزرگترین اقلیت دینى غیررسمى در ایران محسوب مى شوند اما بسیارى از ایرانیان از وجودشان وآنچه بر آنها میگذرد بى اطلاع هستند. طبق اصل ٢٣ قانون اساسى تفتیش عقاید ممنوع است وهیچ کس را نمى توان به دلیل داشتن عقیده اى خاص مورد مؤاخذه وتعرض قرار داد. در صورتى که عملکرد مؤسسات و ادارات ورفتار حکومت با اقلیتهاى دینى مانند یارسان، بهائیون، دراویش گنابادى و… چیز دیگرى رانشان مى دهدوبه طور صریح وآشکار ماده ١٨ و١٩ اعلامیه جهانى حقوق بشر مبنى بر حق آزادى عقیده وحق آزادى بیان را نقض میکنند.

نگاهی به دموکراسی و حقوق بشر در ایران

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

در آغاز مبحث نیاز هست که تعریفی جامع از دو کلمه دموکراسی و حقوق بشر داشته باشیم تا بتوانم در حول محور آن و موضوع جلسه صحبت کنم . مفهوم دموکراسی در لغت به معنی این است که حکومت مردم بر مردم باشد نه حاکمیت بخشی خاص بر شهروندان یک کشور و به از دو کلمه یونانی, دموس و کراتوس تشکیل شده است. معنی کلمه دموس هم میتواند  به معنای کلیه شهروندانی باشد که در دولت-شهر زندگی می‌کنند و هم به معنای اراذل و اوباش یا توده عادی مردم یا قشرهای فرودست از جمعیت یک کشور را شامل میشود. اما کلمه کراتوس به دو معنی قدرت و قانون دارای معنی هست. اما معنی حقوق بشر همانطور که از ظاهر کلمه پیدا است به معنی مجموعه حقوق ذاتی هست که هر انسان از بدو شکل گیری در رحم مادر صاحب آن میشود و فرد با آن مجموعه حقوق متولد میشود. در مجموع میتوان گفت که مفهوم حقوق بشر بسیار گسترده و در سطح جهانی و در بین انسانها بسیار گسترده است. حالا این نکته که چه شد انسان به فکر دستیابی به حقوق بشر شد تاریخ آن به جنایات هولناکی بر میگردد که همه از آن با نام هولوکاست که نسل کشی یهودیان بود و مجموعه وقایعی بود که درحین جنگ جهانی دوم رخ داد که با تصویب مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در پاریس توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ به اوج خود رسید و به رسمیت شناخته شد. حقوق بشر را می‌شود به گونه‌های مختلفی دسته‌بندی کرد. رایج‌ترین آن در سطح بین‌الملل شیوه‌ای از طبقه‌بندی است که حقوق بشر را به حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تقسیم‌بندی کرده‌است. حقوق مدنی و حقوق سیاسی، مندرج در مواد بیست و یک تا سی از اعلامیه جهانی حقوق بشر  و در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی می‌باشد. حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مندرج در مواد ۲۲ تا ۲۸ از اعلامیه جهانی حقوق بشر و در میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. حال نگاهی خواهیم داشت پیرامون مفهوم دموکراسی و حقوق بشر در جامعه ایران و با وجود حکومت جمهوری اسلامی اما این نکته را قبل از هر چیز باید متذکر بشوم که حقوق بشر هیچگاه نمیتواند با وجود حکومتهائی که گرایشهای مذهبی خاص دارند سازگاری مناسب و بازخورد خوبی داشته باشد چرا که با توجه به مفاد و مفاهیم موجود در اعلامیه جهانی حقوق بشر و از آنجائی که انسانها دارای عقاید و گرایشهای مذهبی و سیاسی گوناگون هستند لذا اگر یک حکومت فقط با تمرکز بر قوانین موجود در یک ایدولوژی خاص در فکر برقراری عدالت در جامعه باشد این امر هیچگاه محقق نخواهد شد.پس به این نتیجه میرسیم که برای برقراری دموکراسی در هر کشور, اول باید حکومتی مردمسالار علی الخصوص بدور از مشخصه های یک  ایدولوژی مذهبی خاص را باید در آن کشور وجود داشته باشد. اما در ایران حکومت جمهوری اسلامی که حکومتی ایدولوژیک با مشخصه های یک دین خاص که آن دین هم متاسفانه دارای احکامی است که با معیارهای حقوق بشر و اسناد بین المللی آن هیچگونه سازگاری ندارد نتوانسته خاصه شهروندان ایران را برآورده کند و در طی این چهل سال فقط با سیاه نمائی, سرکوب و تحمیل کردن خود به مردم ایران سعی کرده خود را حفظ کند و در مجامع بین المللی ادعای این را دارد که حکومتی است مردمسالار با دموکرات که با توجه به توضیحاتی که در قبل دادم با توجه به ماهیت حکومت جمهوری اسلامی و تعاریف جامع از واژه دموکراسی این به یک خود گول زنی بیشتر شبیه است تا حقیقت. در طی چهل سال که از عمر حکومت جمهوری اسلامی گذشته مردم ایران چه چیزی را بدست آوردند و چه چیزهائی را از دست دادند؟ با پاسخی عادلانه به این سوال به تمام جواب های موجود پیرامون وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در ایران دست خواهیم یافت. از بدو تشکیل حکومت جمهوری اسلامی و اعدامهای گسترده افراد و در ادامه آن اعدامهای دهه شصت و قتلهای زنجیره ای و تداوم آن با شکنجه و حبس افرادی که نظری مخالف حکومت داشتند را در پی داشت. از منظر حاکمان جمهوری اسلامی مردم ایران دارای استقلال هستند که این واقعا عجیب و بدور از عقل سلیم است چرا که وضعیت امروز ایران از چیز دیگری حکایت دارد. مردم ایران با وجود حکومت جمهوری اسلامی هیچ استقلالی بعنوان انسان و شهروند در ایران ندارند. بعنوان مثال اگر یک شهروند دگراندیش مذهبی که از خانواده ای مسلمان متولد شده و بعدها بارشد فکری بعنوان یک انسان برای شخص خود ایدولوژی مذهبی و یا حتی سیاسی دیگری را متصور بشود و بخواهد مرتبط با تفکرات خود, (( البته این را متذکر بشوم تفکرات و نگرشهائی که آسیب زننده به جامعه و حق و حقوق دیگر شهروندان نباشد)) فعالیت کند و سبک زندگی خود را بر همان طریق مرتبط با آمیزه های مذهبی و سیاسی که به آن علاقمند هست پیش ببرد اما حکوم جمهوری اسلامی فرد مذکور را بازداشت و سرکوب میکند و وی را با اتهاماتی امنیتی مورد محاکمه قرار میدهد و محبوسش میکند که در مثالی عینی میتوانم به پرونده آرش صادقی اشاره ای داشته باشم که از جمله اتهامات این فعال حقوق بشر دیدار و ارتباط با خانوداهای زندانیان سیاسی و عقیدتی بوده. دیگر جرم آرش مهیا کردن امکان مصاحبه خانواده زندانیان سیاسی و عقیدتی با رسانه های خارج از کشور بوده که در تفسیر قوه قضائیه جمهوری اسلامی اینها مصداق اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و دیگر اتهامات امنیت بوده. آنچه درکارنامه چهل ساله حکومت جمهوری اسلامی قابل رویت است دنیائی از سرکوب و جنایت و شکنجه و محرومیتهای گسترده شهروندان ایران از حقوق انسانی شان بوده است. مجموعه حقوقی که در سی ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین الملی حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی به آنها تاکید و اشاره شده است. در کشور ما، در قرن بیست و یکم هنوز که هنوز است مردم نمی توانند بزبان مادری آموزش بینند و یا مدارس یا تلویزیون و رسانه های عمومی داشته باشند. هر حرکت درراستای استحقاق چنین حق ابتدائی با عنوان جدائی خواه و ضد امنیت ملی، سرکوب شده وکنشگران آن در سیاه چالها انداخته می شوند. می‌دانیم که شکنجه، اعدام وقتل های زیرزمینی و دیگر انواع نقض حقوق بشر و سایر اشکال اعمال قدرت قهرآمیز بر علیه خواسته های مدنی شهروندان در ایران امر متداول و روزمره ای شده.  وشاید هم بعنوان نرم در آمده است.در انتها این نکته را یادآوری میکنم که متاسفانه سیاست کشورهای غربی هم در رابطه با حقوق بشر و اجرای مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی دوگانه است. آنجا که به منافع و حقوق شهروندان کشورهای خودشان بر می گردد بخش اعظم حقوق بشر در قوانین اساسی این کشورها تصویب و اجرا می شود. علرغم همکاری دموکراسیهای موجود رقابت اقتصادی و سیاسی مفاهیم بهتری برای توضیح سیاستهای حاکم بر روابط بین الملل است. اتحاد نامقدسی بین قدرت های بزرگ سیاسی بین المللی (دولت های بزرگ غربی) و موسسه ی بازار که در راس آن شرکتهای فراملیتی قرار دارند در نقض حقوق بشر در سایر کشورهای دنیا عمل می کند. این اتحاد و نقض حقوق بخشن بر می گردد به خصلت و مکانیسم عمل سیستم سرمایه داری بزرگ و دولت هائی که نظام سرمایه داری و سیاستی که در خدمت چنین نظامی عمل میکند دارد. چنین اقتداری و نادیده گرفته شدن حقوق ابتدائی مردم کشورهای فقیر، و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ اروپائی و زیردستان بطور عموم از طرف دیگر بر می گردد به پراکندگی و ناتوانی جامعه ی سازمان یافته مدنی.

بدیگر بیان سیاستهای غرب در کشورهای درحال توسعه یک نوع سیاست یک بام و دو هوا است. با دو زبان گوناگون حرف می زنند.در انتها این را لازم به ذکر میدانم که با استناد به ماده 21 اعلامیه جهانی حقو ق بشر: الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، خواه مستقیما و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جوید. ب) هر کس حق دارد با تساوی شرایط ، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید . پ) اساس و منشا قدرت حکومت ، اراده مردم است . این اراده باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری، صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رای را تامین نماید.این به آن معنی است که تک به تک شهروندان در ایران با هر نوع گرایش فکری سیاسی و عقیدتی این حق را باید داشته باشند که بتوانند در کشور خود نقشی تعیین کننده داشته باشند که این مورد از طرف افرادی که از آنها با دلواپس یا حامیان شخص ولایت فقیه همیشه نقض شده و در این مورد باید شهروندان ایران با افزایش آگاهی خود و همچنین مقاومت و گسترش نافرمانی مدنی در کشور در مقابل این طیف از افراد در ایران ایستادگی کنند و به آنها اجازه ندهند که آنها حقوق ذاتی آنها را نقض کنند.

تضعیف زندانیان سیاسی منتقد نظام درطول سالهای زندان و بعد از آن

کاوه شیخ محمدی

سخن را با یکی از تاکتیک های معمول دادستانهای نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران در قراردادن متهمان سیاسی و امنیتی در بین مجرمان، با سابقه های مکرر شرارت،سرقت،تجاوز به عنف و … آغاز می کنم.البته طبق تجربه این شیوه رفتاری اثرات بسیار مخربی بر روح و روان زندانیان منتقد نظام می گذارد و با توجه به اینکه زمانی یک زندانی سیاسی را به زندان می برند اکیدا به وی تذکر می دهند از ذکر عنوان جرم خود خودداری کند و جرمی ساختگی را برای وی انتخاب می کنند همچنین در هنگام ورود به زندان نیز فورا ریاست و حفاطت زندان نیز تذکرات لازم را در مورد خودداری از ذکر عنوان جرم به زندانی سیاسی می دهند و وی را از وجود عواقب سخت تر در این مورد می ترسانند.بعد از آن زندانی سیاسی که بتازگی از چاله اداره اطلاعات بیرون آمده به چاه زندان می افتد و طبق برنامه ریزی او را به بند مخصوص ارازل و اوباش تحویل می دهند. درد سر و پریشانی از اینجا برای زندانی مذکور آغاز می شود و با این کار که اغلب از طرف دادستان و اداره اطلاعات توصیه می شود، زندانی سیاسی از لحاظ روحی و روانی در حالت تضعیف قرار گرفته با توهین ها و تحقیرهای باور نکردنی مواجه می گردد که نتیجه آن احساس بی پناهی،ترس از آلوده شدن به بیماریهای واگیردار و تحقیر شخصیت است که وی نیز مجبور است در دفاع از خود رفتارهایی نشان دهد که هیچ وقت به آن فکر نمی کرد و مات و مبهوت در چنین مکانی می ماند.

او که زمانی میخواست جامعه را بهتر از آنچه که هست ببیند،مات و مبهوت در حال پیمایش سیر قهقرایی شخصی خود است که اغلب سعی در حفظ خود در وضعیت موجود را دارد،این تازه شروع داستان است چون ماهها و سالها باید در چنین فضایی باقی بماند و این تداوم زمانی باعث سرخوردگی و بیزاری از خود می شود و در قالب بیماریهای حساسیتی و آلرژیک،گوارشی، تضعیف بنیه بدن و … که از همه ناگوارتر بروز بیماریهای اعصاب و روان خود را نشان می دهد، در چنین محیطی است زندانی آرام آرام از پای در می آید و این متاسفانه همان خواست سیستم اطلاعاتی و امنیتی حکومت ماست.حال اگر زندانی سیاسی و امنیتی را در یک بند جداگانه  به حبس می کشیدند بسیار بهتر بود چون آنزمان کمتر شاهد درگیریها و رفتارهای ناشایست علیه آنها می بودیم،بیماریها کمتر بودند و زندانی را با سرخوردگی شخصیتی روبرو نمی ساختند چه بسا با تجربه بهتری روبرو می شدند و درس مقاومت را برای دیگران بیشتر ذمذمه می کردند.هر چند در زندانهایی که بند زندانهای سیاسی جدا می باشد به کرات و بصورت معمول مجرمان شرور و اصلاح ناپذیز را بصورت تکی یا گروهی وارد بند سیاسی می کنند تا تعمدا باعث تخریب روح و روان آنها گردند.لازم به ذکر است با این شیوه تخریب زندانی سیاسی و امنیتی و تحقیر آنها، امراض جسمی و روحی به مرور زمان و در طی سالهای حبس غالبا به صورت ناخودآگاه دروجود آنها رسوخ می کند.حکومت اسلامی ما غرض در از بین بردن وجه انسانی آنها دارد که آنها را بدست جو حاکم بر داخل زندانها می سپارد تا انگیزه مبارزین علیه نظام اسلامی را از بین ببرد و درس عبرتی قرار دهد برای مخالفان خود،چه بسا این روش به نظر اینجانب مانند اعدامهای اوایل انقلاب اسلامی برای نظام مفید است، جمهوری اسلامی ایران بلایی بر سر زندانیان سیاسی و امنیتی می آورد که بعد از زندان دیگر نتواند پا بگیرند و مقاومت کنند و بغیر از مرگ تدریجی آرمانها در طول مدت زندان، راههای قانونی دیگری نیز مانند مواد 38 و 39 قانون مجازاتهای اسلامی برای سلطه دیکتاتور مأبانه نظام خود دارند..

کاش یادمان نرود

سمانه محبی

دل نوشته ای برای یاران دربند.

تقدیم به محمدرضا رمضانزاده و صبوری و مقاومت همسرش

آخر هفته که می شود دلگیر می شوم شاید دلگیری ریشه در کودکی داشته باشد دلگیری بخاطر شروع مدرسه از فردا. بخصوص مدرسه دهه ۶۰ با آن شکل و شمایل جنگ زده اش. شاید بخاطر همین در این ۱۶ سال که معلم هستم هیچ روز شنبه ای کلاس نگرفتم و به ندرت به مدرسه رفتم.اما این روزها دلگیری ام از جنس شکایت از گذر ایام است از اینکه چهل سالگی دارد تمام می شود و چقدر کارهای ناتمام دارم و یکسره  نقد مداوم گذشته و گشودن دریچه ای از امید برای فردا. یک سالی بیشتر است که اینگونه ام. چه می شود کرد با گذشته، باید آینده را ساخت. اما دلگیری و اندوهم به این بحران چهل سالگی ختم نمی شود فقط مساله سن  نیست که از تقویم و گذر ایام  فرار می کنم. بلکه می ترسم. بله می ترسم تقویم را باز کنم و ببینم حبس #محمد از مرز ۳۰۰ روز گذشت هنوز حکمش قطعی نیامده و ما داریم عادت می کنیم که صدایش را از پشت تلفن بشنویم و دل خوش کنیم که یک بار بیاید بیمارستان تا ما از دور نگاهش کنیم. آن وقت چقدر بی مفهوم می شود آن شعری که برایش نوشته بودم”به ندیدنت .عادت نمی کنیم” می ترسم که بغض های رودابه* به یک غدّه بدخیم تبدیل شود و محمد دیگر مینیمال ننویسد و ما وقت خواندن آن همه خاطره و رمان را نداشته باشیم.می ترسم که محمود و اسماعیل با پایان حکمشان از زندان آزاد شوند. ماندانا** آنقدر بزرگ شده باشد که با پدرش برود برای ثبت نام مدرسه و آقای بهشتی آنقدر شعر گفته باشد که عزیز*** با شعرهایش یک آلبوم ساخته باشد با نام “اشتیاق رهایی”.می ترسم وقتی عبدالرضا آزاد می شود دخترش**** معلم شده باشد و عبدالرضا روی تمام کتاب های ادبیات نظام  ۳_۳_۶  یک نقد نوشته باشد و یک وزیر نالایق دوباره بیایید نظام آموزشی جدید را تغییر دهد و عبدالرضا باز مجبور شود همه کتاب ها را نقد کند.می ترسم که روح الله  مثل وحید_صیاد_نصیری زیر اعتصاب جان دهد یا وقتی از زندان آزاد می شود سنوات تحصیلی اش در دانشگاه تمام شده باشد و آنقدر دانشگاه پولی باشد که نتواند جریمه بدهد و اخراج شود.می ترسم از اینکه ۳۳ روز حبس موقت امید  و محمدرضا بشود ۳۳۰ روز و ما عادت کنیم به ندیدنشان. راستی امید چند روز است برای فرزندش ترانه کوردی نخوانده است؟

ایران محتاج اگاهیست، حقوق جمعی و حقوق فردی جدا از هم نیستند، بررسی نسل سوم حقوق بشر

رضا شیرازی

یک جمله قدیمی هست که می‌گوید اگر می‌خواهید موفق باشید فقط کافی است کارهایی که افراد موفق انجام داده‌اند را تکرار کنید.مکررا میگوییم در حالی که ۶۱ سال از صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر می گذرد، ما شاهد نقص حقوق بشر در ایران هستیم و با صدای رسا و رسانه ای فریاد میزنم انتظارم این است که بتوانم در بالا بردن سطح کیفیت زندگی مردم سهم بسیار کوچکی داشته باشم، چون ارزش انسان‌ها را برابر می دانم و معتقدم هر کسی حق دارد خوب زندگی کند و بداند آزادی و شرایط ذکر شده در اعلامیه حقوق بشر حق مسلم تمام ملل جهان است و همانطور که در سن کم این سوال برای من وجود داشته که سهم من و کشور من و مردم کشور من از حقوق اولیه و اساسی بشر چیست ؟

چون با بررسی مردمان مختلف دنیا دیده ام که شرایط زندگی مردم در آن دگر کشورها بسیار متفاوت بوده و حقوق فردی و جمعی –عمومی و خصوصی در زندگی کردن – فکر کردن – آزاد بودن – حرف زدن – اعتراض کردن در هزاران موارد کلی و جزیی دیگر با مردم کشورم بسیار متفاوت است که تحقق آنها موجب آرامش امنیت و رضایت و آزادی است ولی کشور من از آن بی بهره است.

آن بچه ای که در کشور من بدنیا می آید چه گناهی کرده که نباید حقی داشته باشد چون خانواده او نمیتواند حقوق اولیه اش را برآورده  سازد چرا که حاکمان نیزبا قدرت طلبی و فساد حقوق مردم و خانوادشان را نقض کرده است . البته هر کشور و هر منطقه ای فرهنگ و سنت‌های خاص خود را دارد که قابل احترام است، ولی اگر قسمتی از این سنت‌ها و بخشی از این فرهنگها  آزادی و حیثیت انسان را پایمال کند،

ما می گوییم این سنت باید تغییر کند چون به جای این که به پیشرفت زندگی انسان کمک کند، کیفیت زندگی را بدتر می‌کند.در ایران نه تنها حقوق فردی بشر نقض میشود بلکه حقوق جمعی نیز به نحوی ناقض است که با سرکوب شدید حاکمیت رو بروست

. بطوری که ترس از دست دادن جان در تمامی اقشار مردم دیده میشود و براحتی قابل لمس است.نسل سوم حقوق بشردر این خصوص میگوید که میان حقوق فردی و جمعی، که به صورت مستقیم به بشر اعطا میشوند، باید قائل به تفاوت اساسی بود.

حقوق بشر فردی (به عنوان مثال حق آزادی بیان) به هر فرد به صورت شخصی و جداگانه اعطا میشود، در حالی که حقوق بشر جمعی به صورت گروهی و مشترک به انسانها(مثلاً به گروه اقلیتها) تعلق میگیرند. از نظر من، ماهیت حقوق جمعی ایجاب میکند که این حقوق به صورت مشترک اعمال شوند نه جداگانه.به صورت دقیقتر اظهار میدارم که آنچه حقوق جمعی را از حقوق فردی متمایز میسازد این است که حقوق جمعی را نمیتوان اعمال کرد مگر از طریق توافق اراده های جمعی و متحد .به علاوه، همانطور که بنده تأکید دارم، حقوق جمعی کماکان ویژگی خود را به عنوان حقوق بشر مستقیم حفظ نمودهاند و تنها تفاوت میان آنها تفاوت در نحوه اعمال است؛

یعنی حقوق فردی به صورت فردی قابل تحقق است و حقوق جمعی از طریق ارادههای جمعی تحققپذیر استبا وجود این، تنها حقوق نسل سوم نیستند که صرفاً قابلیت اعمال جمعی را دارند.نخست آن که، برخی از حقوق بشر نسل اول و دوم را تنها میتوان به صورت جمعی اعمال کرد؛ یعنی هرچند آنها حقوق فردی هستند،

اما از نظر ما قابلیت اعمال، حقوق جمعی محسوب میشوند (حق آزادی انجمنها و حق تجمع مسالمتآمیز از این نوعاند) به علاوه، یک حق فردی ممکن است دارای جنبه های جمعی نیز باشد.

به طور مثال، آزادی مذهب، حقی فردی است، در حالی که اعمال این حق در یک جامعه بعد جمعی دارد

. از سوی دیگر، برخی از حقوق نسل سوم علاوه بر جنبه جمعی، دارای ابعاد فردی نیز هستندحق توسعه از حقوق بشری است که نمیتوان آن را از انسان گرفت و در نتیجه و براساس آن، هرانسان و همه مردم به تنهایی حق دارند در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی،که در آنها همه آزادیهای بنیادی و حقوق بشر میتوانند به طور کامل تحقق یابند، شرکت کنند، به آنها کمک کنند و از آنها برخوردار شوند .

عبارت « هر انسان و همه مردمان حق دارند… از توسعه… برخوردار شوند» متضمن این نکته است که حق توسعه؛ علاوه بر مفهوم جمعی، مفهومی فردی نیز دارد برای مطالعه بیشتر که این امر در خصوص «حق بر محیط زیست پاک و سالم نیز صادق است» هرچند حق بر محیط زیست در منشور آفریقایی حقوق بشر و ملتها به صورت یک حق جمعی درج شده است،

اما در اکثر قوانین داخلی به عنوان حقی فردی لحاظ شده است.به علاوه بر این نکته تأکید شده است که حمایت از حق بر محیط زیست، در صورتی به نحو مؤثرتر مورد حمایت قرار میگیرد که به عنوان یک حق فردی در نظر گرفته شود.

باید توجه داشت که حقوق جمعی را با حقوق مردم اشتباه نگیریم.

حقوق جمعی همانند حقوق فردی حقوق گروه ها و اجتماعاتی از مردم است که گاها در اقلیت نیز هستند وبی بهرگی ما از معنای تعاریف و مبانی فلسفی و انسان شناختیحقوق بشر مایه ضعف، سستی و آسیب پذیری است .با امید همبستگی و داشتن آگاهی جمعی

وطنم

شبنم فتحی

ایرانم،

زمینم،

خاک پاک سرزمینم ،

حق و جان و مال ملت،

این کهن دُر غنی ،

جـــــــــانم،

چه بیرحمانه بر باد فنا رفت

حریم و عزت و آرامشِ دهر !

بسی خصمانه دست دشمن افتاد

امان و خاک و دریا و هوایش

زمین بی آب و غرق خشکسالی

هوا لبریز درد بی هوایی

جنوب کشورم بی آب و بی نور

غبارِ سهم اهوازم هنوزم!

خلیج فارس در چنگال چین است

هجوم اجنبی دردی غمین است

شمالم را دگر حال خوشی نیست

عزا دارِ خزر شد سرزمینم

به روسان سهم دریا باج دادند

وطن را بس چه سان تاراج دادند!!!؟

حریم حرمت خاکم کجا رفت؟

که این بی حرمتان بر باد دادند؟؟!

حرامش باد آخوند تبه کار

که با  عمامه اش روزی  سر دار!

علم به مثابه کالا در نظام آموزشی

صدیق محمدی

پس از انقلاب اسلامی 57 ایران ، انتظارات ، آمال ها و آرزوها ، در همان شب شوم اعدام های مدرسه علوی و اندکی بعد از صبح انفجار نور یعنی دهه 60 در طرفه العینی رو به زوال نهاد. انقلابی که قرار بود کرامت بشر و جایگاه راستین آن را -به ظن خودش – به جامعه ایرانی باز گرداند ؛ توسط آنچه که خود شورای انقلاب فرهنگی می نامید ؛ به پاکسازی ادارات ، نهادها و علی الخصوص دانشگاه ها پرداخت. عده بسیاری توسط توهمات آخوندیسم ، بار سفر را از سرزمین پدری بر بستند و با سر نهادن به تبعیدی اجباری راهی غرب شدند. چه بسیار معلمان و اساتیدی که برای همیشه از کار برکنار شدند و دستمان از هر آنچه علم و دانش نام دارد تهی گشت. جای تاسف است که اکنون دانشجویان ، به خصوص دانشجو معلمان به اجبار باید ایدئولوژی های خمینی و انقلاب دروغین57 را حفظ نمایند و به عنوان نمونه عالی و آرمان بشری از آن اطاعت کنند. مسلما رژیم نیز از معلمان آینده می خواهد که نماینده تعالیم آنان باشند و نسل های بعدی را زیر سلطه افکار پوچ حوزه های نجف و قم بار بیاورند. چه بد است اگر بگویم تعدادی دختر و پسر ، در روستاهای دور افتاده کردستان و سیستان در کانکس ها و کپرها درس سعادت بشری در سایه نظام جمهوری اسلامی را می خوانند! باری ! به هر روی درد نظام پوسیده آموزشی ایران ، به قدری زیاد است که گفتن ندارد. اگر سیستم آموزشی را همچون بدن انسان در نظر بگیریم ، باید بگویم که عفونتی کشنده مدت هاست در خونش جریان دارد و الان نفس های آخرش را می زند. از عدم برنامه ریزی های درست در سه سطح )کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت(گرفته تا سازماندهی های نادرست معلمان و حتی دانش آموزان. زیربناهای اقتصادی و روبناهای ایدئولوژیک نظام آموزشی پر است از خطاها و اشتباهاتی که هیچ گاه ، هیچ کس نخواست آن ها را برعهده بگیرد. قطع یقین جملگی این مسائل درکنار همدیگر می توانند آموزش و پرورش را از هدف غایی خود که همان رشد و تکامل آدمیست ، دور نگاه دارد. اکنون علم در ایران به تعبیری مارکسیستی ، چیزی جدا از آدمی است و به عنوان محصولی فروخته می شود . هنگامی که یک معلم قبل از اینکه پایش به کلاس بخورد با جمالتی مثل )امتحانات من سخت است ( ، ) به درس ها نمی رسیم ( دانش آموزان را به کلاس های خصوصی و بسیار پرهزینه می کشاند ؛ چگونه باید علم را اساس آزادی انسان نامید؟ معلم ها علم خود را برای تامین مخارج خود در کلاس های میلیونی می فروشند و دانش آموزان هم ، مصرف کنندگان این بازار هستند. مشخصا دانش آموزان کم بضاعت از این قافله عقب می مانند و شکاف طبقاتی بازهم رخ نشان می دهد. کافیست که در خیابان ها قدمی بزنیم ؛ خواهیم دید که علم را مانند یک جفت جوراب در کنار خیابان حراج کرده اند )نوشتن مقاله برای مجالت ( ، ) نوشتن فوری پایان نامه با نازل ترین قیمت (و… عرضه آموزش نه فقط در کلاس های خصوصی ، بلکه در کلاسهای رسمی آموزشی هم بصورت یکسان اتفاق نمی افتد. دانش آموزان در مناطق توسعه یافته تر شهر ، معمولا از معلم هایی با سواد بالاترو سابقه بیشتری برخوردار هستند. دامنه این موضوع نه فقط در سطح شهر ، بلکه در روستاها نیز نمایان است. رژیم تنها در جایی که منافع ایدئولوژیک خود اقتضا کند ، سعی می کند که همه را برابر ببیند که البته برابری در توزیع مصارف ایدئولوژیکی کاملایک طرفه است . به عبارتی دیگر، فراگیر تنها دریافت می کند و عملا بروندادی ندارد. در این میان معلمان رابط بین حکومت و دانش آموز هستند و صرفا جنبه ای ابزاری به خود می گیرد. بهتر است بگویم که معلم با حقوقی کم ، موظف است که جهت منافع حکومت ، سمعا و طاعه فعالیت کند. از دید من این چیزی نیست جز » استثمارپنهان « . لازم به ذکر نیست که معترضین نیز عاقبتی خوش تر از اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی ندارند. اگر با دقت روند استخدام معلمین ، نحوه آموزش آن ها و… را بررسی کنیم ؛ خواهیم دید که اصوال سیاست کلی حکومت عدم رشد معلم و استقلال آموزش و پرورش است. معلمان غالبا به دو صورت به سیستم آموزش و پروش راه پیدا می کنند. یک شیوه به این طریق است که فرد از طریق کنکور سراسری وارد دانشگاه فرهنگیان)تربیت معلم سابق ( می شود. راه دیگر فراخوان های آموزش و پرورش است که با شریط خاصی ، افرادی را به استخدام خود در می آورد. البته این دو شیوه ، به صورت رسمی است و معموال افراد زیادی توسط افراد ذی نفوذ من جمله نماینده های شورای اسلامی و … وارد نظام آموزشی می شوند. سال 91-92 ، پس از یک دوره وقفه ، دانشگاه های فرهنگیان سراسر کشور چیزی حدود 27 هزار نفر نیرو پذیرش داشت . تقریبا هر کسی که از مصاحبه )فیلترینگ عقیدتی ) نه علمی آنان با موفقیت عبور می کرد؛ وارد دانشگاه می شد و در فروردین همان سال تعهدات خدمتی و دیگر مراحل استخدامی انجام گردید. جای تاسف است کهذکر کنم دانشجویان بسیاری با رتبه های کنکوری نجومی ! جذب دانشگاه شدند ؛ اما عده بسیاری با رتبه های قابل قبول ، از تحصیل در این دانشگاه ها ، صرفا به دلیل عقایدشان باز ماندند. ورودی های بد و خروجی هایی بدتر. به عنوان مثال دانشجویان بسیاری در رشته دبیری ریاضی در حالی قبول شدند که ریاضی کنکور را بعضا منفی و یا با درصد هایی ناچیز جواب داده بودند. وعده و وعیدهای وزیر وقت حمیدرضا حاجی بابایی و برنامه ریزی های دولت احمدی نژاد ، خیل عظیمی از نیروهای ناکارامد را وارد سیستم آموزشی نمود. اگر چه پس از انتخاب روحانی ، این وضعیت تعدیل یافت ؛ ولی برای تعدیل کمی دیر شده بود.فیلتر های جدید جهت استخدام معلم نیز خود جای سوال است. مانده ام که دولت با مقررات جدید قصد استخدام ستاره های سینما را دارد یا جذب معلمین! فضای دانشگاه های فرهنگیان کشور ، بسیار خشک و دقیقا موازی با اندیشه توتالیتر حاکمیت است. بسیاری از پذیرفته شدگان 91-92 پس از مدتی به دلایل واهی اخراج شدند و بسیار دیگری نیز مدام مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. برای کشف عقاید دانشجویان هم در دانشگاه فرهنگیان و هم در دیگر دانشگاه ها ، کرسی های آزاد اندیشی برگذار می شد و البته می شود ؛ تا نیروهای مخالف را شناسایی کنند و از همین طریق دانشجویان بسیاری مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و عده دیگری اخراج شدند. کارگاه های مختلف مهدویت ، فاطمیه، شناخت وهابیت ، بهائیت ، خطرات سکولاریسم ، شناخت آمریکا و غرب ، واحد هایی همچون آشنای با افکار امام خمینی ، وصیت نامه امام خمینی ، پخش کتاب هایی مانند بنیاد سلفیت و… همگی در راستای تربیت نیروهای آینده بودند که مبادا سر کلاس های درس آنی را بگویند که نباید! فضای خفقان و امنیتی دانشگاه فرهنگیان ، بصورت ناخود آگاه فرد را به ماشینی تبدیل می کند که باید آهسته بیاید و برود مبادا گربه شاخش بزند. تمامی ذوق های انسان در دستگاه رژیم جور و فساد ، یکسره رو به نابودی می نهد. برنامه ریزی 4 ساله چارت درسی دانشگاه در این سال ها به قدری مفتضح بود که سر آخر خودشان مانده بودند که چه وقت باید این دانشجویان فارغ التحصیل شوند. به عنوان مثال قرار بود که دانشجویان در طول 7 ترم کار خود را به پایان برسانند ؛ اما در ترم هفتم ، میانگین 15 واحد درس غیر تخصصی را تحت عنوان واحد های تربیت اسالمی به دانشجویان اضافه نمودند. عده بسیاری در حالی که درسشان معلق مانده بود ، به کالس های درس به عنوان حق التدریس مراجعه کردند ؛ اما پس از گذشت یکسال و به پایان رساندن دروس اضافه شده و رسمی شدن حکم کارگزینی ، هنوز حقوق عقب مانده حق التدریسی آنان دریافت نشده است. افرادی که بصورت آزاد استخدام می شوند ؛ اگرچه مدارک بالایی هم داشته باشند ؛ بصورت حق التدریس به خدمت آموزش و پرورش در می آیند و چند ماه چند ماه حقوقشان به تعویق می افتد. حال با وجود تورم بالا ، هزینه های سنگین مسکن ، کلاس های آموزشی و حقوق بسیار ناچیز معلم ها چگونه باید توقع داشت که علم در قالب کالابه دانش آموزان ارائه نگردد؟ آیا دانش آموزی که علم را خریداری می کند ؛ قرار است که از علم به مثابه امری اکتسابی یاد کند یا امری که هر وقت خواست می تواند آن را تهیه نماید؟ آیا می توان از مدرسه های در حال تخریب انتظار داشت که امر آموزش را در راستای اهداف پیش بینی شده آموزش جهانی پیش ببرد؟ درحالی که بسیاری از مدارس روستایی از بدنه ای بسیار نامناسب ، پایه های مختلط با بودجه زیر 500هزار تومان درسال برخوردار هستند! همه این ها و چرا ها و اگر های بسیار که چند سطر توان گنجایش آن ها را ندارد ؛ پس کدامین گوش پای صحبت های ما می نشیند؟

نگاه اجمالی بر آتش سوزی ها درمدارس ایران وقربانیان این حوادث

امیرحسین هوری زاد

متاسفانه باز هم بی تدبیری مسولین و عدم امکانات گرمایشی مناسب دریکی دیگر ازمدارس شهرهای ایران در شهرستان زاهدان چندین کودک خردسال و معصوم که دچار سوختگی شدید شده بودند دراین سانحه دلخراش و جانسوز قربانی شدند و جان خودشان راازدست دادند.آری من و بیشتر هموطنان دیگر فقط میتوانیم به خانواده های آنها تسلیت بگوییم و ازخداوند برایشان آرزوی صبر و بردباری داشته باشیم وعده ای از مسؤلین مربوطه هم اظهار تاسف و همدردی

کنند ولی آیا این حوادث به پایان میرسند ؟آیا حاشیه امنیتی برای امثال این کودکان مظلوم و معصوم که خانواده های آنها باهزار امید و آرزو آنها رابه مدرسه جهت کسب علم و دانش میفرستند تا بلکه بتوانند در آینده فرد مفیدی برای جامعه خود باشند ولی متاسفانه بخاطر بی کفایتی وبی تدبیری مسؤلین در رده های مختلف و اداره های مختلف است که آنها خواسته یا ناخواسته مسبب همچین اتفاقاتی میشوند و هردفعه غنچه های نو شکفته این آب و خاک را پرپرمیکنند و خانواده های آنها راداغدار وتاسالهای سال باخاطرات یک کودک 6یا7ساله باید زندگی کنند و حتی دراثرضربه روحی و عاطفی که ازاین قبیل حوادث به والدین این کودکان وارد میشود صدمات جبران ناپذیری را به پیکره یک خانواده میزند و گاه امید به زندگی و ادامه حیات در آنها را ضعیف کرده و یا دچار بیماری اعصاب و روان و ناراحتی روحی می شوند که مجبور شوند زیر نظرپزشک مدام ازقرص های آرام بخش استفاده کنند .لازم به ذکر است  درقسمت دیگر ماجرا کودکان و دانش آموزان وحتی برخی معلمین فداکار هم که در این حوادث باسوختگی های شدید جان سالم به درمیبرند، که آنها هم در ادامه بامشکلات خدمات درمانی و عدم حمایتهای مناسب ازطرف ارگانهای زیربط

مواجه میگردند.چرا باوجود این همه ثروت وسرمایه ملی و منابع طبیعی غنی مثل نفت و گاز و….که ازفروش این منابع پول هنگفتی به دست می آید ولی بدلیل سوء مدیریت و رانت و اختلاس های کلان اکنون شاهد آن هستیم که برخی شهرستان های ما بعداز گذشت چهل سال از انقلاب و اداره کشور توسط جمهوری اسلامی ایران هنوز فاقد امکانات اولیه زندگی مثل آب شرب سالم و برق و گاز هستند.چرا بااین همه ثروت امکان ادامه شبکه گازرسانی در شهرستانها رو نداریم که منجرب استفاده از وسایل گرمایشی نفتی میگردد که اکثرا باعث بروز حوادث خطرناک و آتش سوزی های مرگبار میگردند.چرا مسؤلین بعد از آتش سوزی در یک مدرسه ویا دومدرسه جلسات جدی درراستای حل اینگونه مشکلات برگزار نکردند یا اگر کردند که در حد رفع تکلیف بوده و نتیجه واحد و مفیدی در سراسر کشور برای ریشه کن کردن این معضل خطرناک نکردند.

معمولا بعداز این اتفاقات تا هفته ها یا ماهها برخی ارگانها و مسؤلین یک تلاشهایی انجام میدهند و بعد که موضوع در جامعه و اذهان عمومی کم رنگ تر شد به بهانه های مختلف دیگر جدی پیگیر نمیشوند و اغلب با بهانه عدم تامین اعتبار از طرف مدیران مربوطه به دست فراموشی سپرده میشود تا بار دیگر شعله های آتش و حریق در یک مدرسه دئرافتاده دیگرمجددا دانش آموزان دیگر را طعمه حریق کند و این سناریو تاکی ادامه خواهد داشت؟تا کی باید گل های نوشکفته خانواده ها در حریقی که از بی تدبیری و سوءمدیریت مسولین به وجود می آید بسوزند؟چراتامین اعتبار برای گازرسانی برخی شهرستانهای ایران ندارند ولی برای آبادسازی

شهرک های لبنان و برخی ازاین قبیل کشورها رو دارند. چرا برای تعمیرات مکانهای زیارتی وهتلها در عراق بودجه واعتبار تامین میشود ولی برای رفاه وآسایش مردم شهرستانهای دورافتاده که گاز ندارند،هیچوقت این عتبار تامین نمیشود؟ آیا این شهرها و شهرستانها متعلق بع این کشور نیستند و مسؤلین کشورهای دیگر باید به فکر این مناطق ورفع مشکلاتی همچون شبکه گازرسانی و آب شرب و برق وخدمات درمانی مثل احداث بیمارستانها باشند؟

به گزارش ایسنا، حادثه روستای بیجار سر گیلان در بهمن ۷۶، آتش سوزی مدرسه روستای سفیلان در چهارمحال و بختیاری در آبان ۸۳، حریق مدرسه شهید رحیمی روستای درودزن در آذر ۸۵، زبانه کشیدن آتش در خوابگاه شبانه‌روزی در منطقه چاه رحمان سیستان و بلوچستان در آبان ۸۹ و آتش سوزی مدرسه شین آباد در آذر ۹۱ از جمله حوادث تلخ ۲۵ سال گذشته هستند که بیش از ۵۰ قربانی داشته‌اند.طبق اعلام رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور، هنوز ۴۰ درصد مدارس کشور به سیستم گرمایشی استاندارد مجهز نیستند؛ علیرغم اقدامات انجام شده در سال‌های گذشته، همچنان دولت و مجلس عزم جدی برای استاندارد سازی کلیه سیستم‌های گرمایشی مدارس و از سوی دیگر بازسازی و مقاوم سازی  ۳۰ درصد مدارس ناایمن کشور ندارند و پیشرفت در ساخت و ترمیم مدارس جدید و استقرار سیستم گرمایشی استاندارد با سرعت پیش نمی‌رود.صبح روز گذشته اخباری از آتش سوزی در مدرسه غیردولتی در زاهدان منتشر شد؛ ۵۹ کودک این مرکز آموزشی بلافاصله از محل حادثه خارج شدند ولی حال چهار کودک این واحد آموزشی به دلیل سوختگی بالای ۷۰ درصد وخیم گزارش شد. افسوس که کورسوی امید برای زنده ماندن این کودکان چندان روشن نماند و خبر تلخ این بود که سه کودک این حادثه جان خود را در بیمارستان از دست دادند و دانش آموز چهارم نیز تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد.علیرضا نخعی، مدیر کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان ضمن ابراز تالم شدید از درگذشت دانش آموزان معصوم ‌این حادثه آتش‌سوزی ضمن بیان اینکه در بررسی های اولیه از سانحه کوتاهی بعضی همکاران ما مشخص شد

که لازم است مراتب تاسف و عذرخواهی خویش را از خانواده های محترم دانش‌آموزان اعلام نماییم گفت: علت این حادثه از سوی آتش نشانی، آتش گرفتن بخاری نفتی اعلام شده است.همچنین به دستور بطحائی، وزیرآموزش و پرورش، مجتبی زینی‌وند، معاون وزیر و رئیس سازمان مدارس غیر دولتی و توسعه مشارکت‌های مردمی و خانواده این وزارتخانه جهت بررسی حادثه آتش‌سوزی مدرسه در زاهدان، عازم استان شد. وزیر آموزش و پرورش همچنین از پیگیری جدی و سریع موضوع آتش‌سوزی در مدرسه زاهدان و برخورد با هرگونه قصور و یا تقصیر، برابر قانون خبر داد. این در حالی است که دادستان عمومی و انقلاب زاهدان نیز اعلام کرد که قصور مدیر و  مربی آموزشی محرز و دستور بازداشت آن‌ها صادر شده است. مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۲ زاهدان نیز در پی حادثه در پیش دبستانی و دبستان دخترانه اسوه حسنه و به منظور ابراز همدردی با خانواده‌های داغدیده و مصدوم از سمت خود استعفا کرد.نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی  صبح امروز مجلس، از کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خواست هیئتی را برای بررسی حادثه آتش سوزی مدرسه ای در زاهدان به این منطقه اعزام کند. همچنین حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان در تذکری با بیان اینکه متاسفانه   شاهد بودیم که دختران مظلوم بی گناه ما در حادثه آتش سوزی در مدرسه سوختند، به موادی از قانون اساسی درباره رایگان بودن آموزش و پرورش تا سطوح متوسطه اشاره کرد و گفت: متاسفانه ما وظایف حاکمیتی را واگذار کرده‌ایم و نسبت به آن  نظارتی هم نمی‌کنیم. دستور دهید تیمی را به منطقه بفرستد اگر ما به بخش دولتی مجوز می‌دهیم باید به آن نظارت کنیم تا دختران مظلوم ما در آتش بی مسئولیتی دولتمردان جانشان را از دست ندهند.به گزارش ایسنا، مجتبی زینی وند، رئیس سازمان مدارس غیردولتی که به زاهدان سفر کرده درباره علت این حادثه توضیحاتی ارائه داد و گفت: این حادثه در زنگ تفریح مدرسه رخ داده است، تعدادی از دانش‌آموزان وارد کلاس درس شدند که از کیف‌شان وسیله بردارند که متاسفانه چراغ والور کلاس برگشته است. دانش‌آموزان حادثه دیده پیش‌دبستانی و اول ابتدایی بودند. در این زمان مدیر مدرسه هم برای هماهنگی اردوی فردای دانش‌آموزان در اداره آموزش و پرورش حضور داشته و در مدرسه نبوده است.زینی‌وند افزود: پس از اینکه معلمان متوجه حادثه شدند، دانش‌آموزان را از مدرسه خارج کرده و آتش‌نشانی و اورژانس را مطلع کردند، اما متاسفانه ۴ کودک دچار سوختگی گسترده شده و متاسفانه 4 دانش‌آموز فوت شدند. در جلسات مختلف با مسئولان آموزش و پرورش و نوسازی مدارس، ابعاد مختلف این حادثه را پیگیر هستیم. حدود یک ماه قبل این مدرسه به فضای جدید نقل مکان کرده است، اما هنوز تاییدیه نوسازی و استحکام بنا را نگرفته بود و برای گرفتن مجوز فقط مکاتبه کرده بود. این مدرسه از سال ۹۲ پیش‌دبستانی بوده و امسال هم توانست ضمیمه کلاس اول بگیرد ولی هنوز این فضای جدید تاییدیه نوسازی نداشته است.به گزارش ایسنا، حسین احمدی نیاز، وکیل دختران شین‌آباد در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داد حادثه آتش سوزی مدرسه اسوه را شین آبادی دیگر دانست و نوشت: «خبر آتش سوزی در مدرسه اسوه حسنه زاهدان که منتج به فوت و مصدومیت چند دختر دانش آموز شده است شیونی برای شین آباد دیگری است. شیون و گریه برای دختران ایران زمین که چنین مظلومانه قربانی سهل انگاری مسئولین می‌شوند.وی افزود: بازهم غیر استاندارد بودن مدارس عامل اصلی این حادثه شوم شده است. حسب گفته ریاست سازمان نوسازی مدارس کشور در حال حاضر بیش از ۴۰ درصد مدارس کشور غیر استاندارد هستند و نیازمند بازسازی و نوسازی اصولی اند. از دیگر سو مناطق محرومی چون استان سیستان و بلوچستان از این وضعیت اسفبار غیر استاندارد بودن مدارس رنج بیشتری می برند. پس از آتش سوزی مدرسه انقلاب اسلامی شین آباد در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۹۱ تلاش زیادی کردیم تا این روز شوم که در آن ۲۸ دانش آموز دختر دچار حادثه شده که دو تن از آنان به نام «سارینا رسول زاده» و «سیران یگانه» جان باختند و ۲۶ دختر بشدت مصدوم شدند را روز استاندارد سازی مدارس بنامیم، اما شوربختانه هرگز مورد توجه مسئولان کشوری مربوطه قرار نگرفت.احمدی نیاز تاکید کرد: حادثه تلخ آتش سوزی مدرسه زاهدان زنگ خطری برای مسئولین کشوری است که نسبت به سایر مدارس که برای گرمایش مجبور به روش‌های سنتی می‌شوند کما اینکه در شبکه‌های اجتماعی هم ملاحظه شده است، تلاش بیشتری انجام دهند زیرا مسئولیت تام این حوادث بر عهده دولت است، مردم فرزندان خود را برای تحصیل به مدارس می‌فرستند نه اینکه دچار این حوادث تلخ شوند. تراژدی دردناک شین آباد خسارات فراوانی به دانش آموزان و کشور وارد کرده است، پس چرا برای پیشگیری از تکرار شوم آن گامی بر نمی‌دارند؟ واقعیت مسئله این است که وفق قانون مسئولیت مدنی و قوانین جاری کشور و اصول مسلم حقوقی، دولت در مقابل این حادثه دارای مسئولیت تام بوده و ملزم به جبران ضرر و زیان و خسارات وارده و مکلف به پیشگیری از تکرار موارد مشابه است.در چند سال اخیر بارها حادثه آتش سوزی در کلاس‌های مدرسه روی داده و تعدادی از دانش آموزان را به کام مرگ یا جراحت‌های دردناک فرستاده است.به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ‌به نقل از عصر ایران،‌ وقتی چنین حادثه‌ای پیش می‌آید، کمترین انتظار این است که مقامات مسؤول با بررسی دقیق این حادثه به حذف عوامل آن اقدام کنند و روش‌هایی را برای مقابله با این حوادث پیش بینی کنند. درباره حادثه آتش سوزی در مدارس ایران راهکارهای سهل الوصولی قابل پیش بینی است. وقتی شاهد هستیم که دانش‌آموزان متعددی در سال‌های اخیر قربانی بخاری‌های نفتی شده‌اند، چرا نباید به حذف کامل و صد درصدی بخاری‌های نفتی از مدارس اقدام کرد؟به کارگیری سیستم گرمایش مرکزی برای مدارس پرکلاس و استفاده از پکیج برای مدارس کم کلاس جهت گرم کردن کلاس‌ها با شوفاژ، راهکاری است که رسیدن به آن بسیار آسان است. کما این که هم اکنون درصد بالایی از منازل مسکونی در کشور با همین سیستم پکیج گرم می‌شوند. دانش آموزان به مقتضای سن و سال خود، شیطنت‌ها، شلوغی و جنب و جوش خاص و البته طبیعی خود را دارند و از این رو، در یک کلاس کوچک که گاه دهها کودک خردسال در آن در مجاورت بخاری آتشین هستند، امکان حادثه در هر لحظه متصور است. اما در صورت استفاده از سیستم گرمایش مرکزی و پکیج، مخزن آتش در جایی خارج از کلاس قرار می‌گیرد و گرمای مطبوع به کلاس می‌رسد. در این زمینه حتی می‌توان با همکاری وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و نیرو، در موارد مورد نیاز، سیستم‌های گرمایشی برقی را جایگزین بخاری‌های نفتی کرد و وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و نیرو، بودجه همایش‌های خود را صرف هزینه برق مصرفی این مدارس کنند. اصلاح سیستم گرمایش مدارس با توجه به اعلام خود وزیر آموزش و پرورش، تنها هزار میلیارد تومان بودجه می‌خواهد که با توجه به هزینه‌هایی که در کشور می‌شود، رقم غیرقابل دسترسی نیست (فقط در یک قلم سه برابر این رقم اختلاس شد).

وانگهی هر چقدر هم که هزینه بالا باشد، باید در زمره اولویت‌های اساسی به این مهم پرداخته شود.واقعاً با چه رقمی می‌توان دانش آموزانی را که در این رویدادها کشته یا دچار سوختگی‌های دائمی شده‌اند،‌ به زندگی عادی‌شان بازگرداند؟ قطعاً با هیچ رقمی.این مصداق دوری از انسانیت است که به بهانه کمبود بودجه، بچه‌های مردم را در معرض بدترین حوادث مرگبار قرار بدهند و در همان حال، مردم در هر روز شاهد انواع ریخت و پاش‌های اسراف‌گرایانه در داخل و خارج باشند. اما اگر به هر دلیل موجه یا غیرموجه، برخی کلاس‌ها از بخاری نفتی استفاده می‌کنند، می‌توان با در پیش گرفتن راه‌ها و اقداماتی، دانش آموزان و اولیای مدرسه را برای مقابله با آتش سوزی احتمالی آماده کرد تا حداقل خسارت‌های جانی متوجه آنها شود.می‌توان کلاس‌های مدرسه را به کپسول‌های آتش نشانی مجهز کرد و در فاصله‌های معین و به ویژه در آغاز فصل سرما، آموزش‌های لازم را برای مواقع اضطراری در قالب‌هایی مانند مانور مقابله با آتش سوزی ارائه کرد تا دانش آموزان و کادر آموزشی شیوه استفاده از این وسایل را برای مقابله با آتش سوزی و نحوه عمل در مواقع ضروری بیاموزند. همچنین می‌توان با استفاده از توان کارشناسی نیروهای فنی و آتش نشانی، بخاری نفتی در کلاس را جانمایی مناسب کرد تا در صورت بروز حادثه یا آتش سوزی، حداقلِ خسارت به بار آید.نظارت بر شارژ به موقع کپسول‌های آتش نشانی هم از مواردی است که باید جدی گرفته شود، در غیر این صورت این کپسول‌ها در موقع نیاز عمل نخواهند کرد.در چند حادثه اخیر آتش سوزی در مدارس، شاهد بودیم که دانش آموزان به خاطر وجود نرده‌های آهنین در برابر پنجره کلاس، در آن حبس شده و سوخته‌اند. در حالی که اگر نرده‌ها نبودند، دانش آموزان به راحتی از کلاس‌های خود که در طبقه همکف قرار داشتند فرار می‌کردند و به همین سادگی نجات پیدا می‌کردند.بنابرابن، حذف نرده‌ها از جلوی پنجره‌ها راهکار ساده‌ای است که اگر مورد توجه قرار می‌گرفت، دستکم در درودزن و شین آباد، شاهد فاجعه نبودیم. همیشه نباید دنبال راهکارهای پیچیده بود. به علاوه انتظار می‌رود دیگر عوامل خطرزا در هر مدرسه به دقت توسط کارشناسان همان منطقه بررسی و رفع عیب شود. به عنوان مثال، سیم کشی‌های فرسوده و غیر استاندارد می‌تواند آتش سوزی به بار بیاورد کما این که درست یک روز بعد از حادثه شین آباد، یک مدرسه روستایی دیگر در سلماس (واقع در آذربایجان غربی) به دلیل اتصال برق دچار آتش سوزی شد که خوشبختانه به دلیل آن که این اتفاق در ساعتی رخ داد که مدرسه تعطیل بود،‌ تلفات جانی نداشت. از بچه‌های مظلوم شین آباد و سفیلان و درود زن و … که گذشت؛ از مسوولان دولت و مجلس می‌خواهیم با همین راهکارهای ساده نگذارند در فردایی که شاید همین امروز باشد، کودکی دیگر در آتش بسوزد و ملتی داغدار شود.فکرکنند این دانش آموزان هم فلسطینی ولبنانی و عراقی و یمنی و سوری هستند که تابه امروز خیلی مهم تر وبا ارزش تراز کودکان و مردمان ایران زمین بوده اند .فکرکنند مدارس کهنه همان مکانهای زیارتی در کشو های عراق و سوریه هستند.به جای صرف بیت المال بدون رضایت مردم برای آبادانی این قبیل کشورها برای رفاه و آرامش و فراهم کردن تسهیلات برای مردم ایران باشند.همیشه بزرگان ازقدیم تا به امروز گفتند چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است ولی متاسفانه برخی مسؤلین بی کفایت و بی لیاقت درطول این چهل سال برای رفاه این مردم قدم برنداشتند و ازاول به فکر خوش خدمتی به این قبیل کشورها با پول مردم ایران بودند و هستند تا برای آینده خودشان سرمایه گذاری کنند و در صورت سقوط جای امنی برای فرار و ادامه زندگی و خوش گذرانی با پولهایی که دراین مدت از بیت المال چپاول کرده اند داشته باشند.امیدوارم هرچه زودتر افراد لایق و کارشناس و دلسوزجایگزین افرادنالایق و بی کفایت و بی مسؤلیت گردنند تا  این آب و خاک را دوباره آباد کنند و به جایگاه والای ایران در جوامع بین المللی برسانند و مقام و منزلت یک ایرانی را دربالاترین حد خود حفظ کنند وبه همه جهانیان معلوم کنند که ملت ایران مردمی باتمدن و مهربان وصلح طلب هستند برخلاف عملکرد اشتباه مسولین در این سالها و تبلیغات منفی .

دلنوشته و نقاشی  همدلی

سپیده کرامت بروجنی

بایستی بیایی میان انبوه مردمان

بایستی بدانی غم و اندوهِ مردمان

بایستی بخوانی رازِ دلی قرص و نرم

بایستی بُگذاری آجر روی دیوار، سفت و سخت

تنهایی تباه می‌کند آدم را

تنهایی افزون می‌کند شکوه و گِلایَت را

اکنون میان دو هیچ گیر کرده ای

اکنون میان دو نیست طِیر کرده ای

اکنون میان گریز سِیر کرده ای

اکنون که اکنون است

به فکر رفتن باش

اکنون دل آسوده ست

به فکر بعدأ باش

معرفی کتاب آنسوی سراب از هوشنگ معین زاده

زینب عباسیان چالشتری

هر نفس آغاز عشق می رسد از چپ و راست

ما به فلک می رویم، عزم تماشا که را

کتاب آنسوی سراب از هوشنگ معین زاده  و انتشارات آذرخش، چاپ اول آن در  بهار 1377 و چاپ چهارم فروردین 1386 انجام شد.

از این نویسنده کتابهای دیگری که می توان نام برد عبارتند از:آیا خدا مرده است؟ /وصیت نامه خدا/ظهور، حکایت من و امام زمان //بشارت، خدا به زادگاهش باز می گردد/کمدی خدایان/ خیام و آن دروغ دلاویز

 کتاب آنسوی سراب شامل شش فصل می باشد: فصل اول: دعوی /فصل دوم: مشورت ها /فصل سوم:ماجراها و حادثه ها/ فصل چهارم:دیدارها/ فصل پنجم:با خدا و بدون خدا /فصل ششم:آخرین دیدار

نقد و معرفی کتاب از: –          شجاع الدین شفا /داوود ادهمی /اسماعیل پور والی/غفور میرزایی /یک نامه و گفتگو

معرفی کتاب:آنسوی سراب، قصه ی طنز آمیز انسان فرزانه ای است که در جستجوی خدا به گوشه هایی از رمز و راز جهان هستی پی می برد و می کوشد تا چگونگی پیدایش افسانه های کهن راکه قرن هاست ذهن و روان انسان ها را اسیر کرده اند، آشکار کند.نویسنده در یک قصه تخیلی و فلسفی و در یک سفر رویایی به دنیای اندیشه، خواننده را به سر چشمه ی خرافات که منشاء پیدایش افسانه ها و پندارهای واهی است، می برد تا نظاره گر آنسوی سراب باشد.قهرمان داستان- خدا- است،خدایی که بشر در درازای عمر خود همواره در جستجویش بوده و دریغا! که هرگز او را -چنانکه بوده و هست – در نیافته است.او با خدا در بارگاه الهی دیدار و گفتگو می کند. از مظالم و بیدادهایی که به نام او بر انسانها رفته و می رود،شکایت می نمایند و برای بهبود وضع بشر و خاتمه دادن به جهل وخرافات چاره جویی می کند. وی در عین حال، سخنان اعجاب انگیز و گله های طعنه آمیزخدا را از بشر می شنود و به چگونگی رابطه او با مخلوقاتش آشنا می شود.در – آنسوی سراب – خدا برای اولین بارچهره می نمایاند و از جوهر ذاتی و علت وجودی خویش سخن می گوید و ….نویسنده این کتاب را این گونه توصیف می کند: در آنسوی سراب  بازتاب تابش انوار اندیشه های حکما و عرفای بزرگ ماست که کوشیده ام بصورت یک قصه آنها را نه با رمز و راز ، بلکه به روشنی و صراحت بازگو کنم.

گزارش جشن در اسپارتا ترکیه ، به مناسبت روز جهانی حقوق بشر

ایراندخت کیا

جشن روز جهانی حقوق بشر در تاریخ 10/12/2018 در سالن سینمای شهر، با حضور جمع زیادی ازپناهجویان از کشورهای ایران، افعانستان ، سومالی ، سوریه ، عراق و کشورهای دیگر برگزار گردید.

که در بدو ورود از همه ی جمعیت با یک شاخه گل و شربت و شیرینی پذیرایی شد.

پس از آن جشن رسما با سرود کشور ترکیه و با حضور تعدادی از بزرگان شهر اسپارتا، مانند رئیس سوسیال ، آقای پروفسور دکتر محمود بلبل و شهردار و والی شهر، آقای یوسف ضیاگون آیدین و چند تن دیگر آغاز گردید.

پس از سرود ، اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط یکی از بنیانگذاران انجمن خیریه برای پناهندگان ، بنام خانم پونه، ایراد گردید.

سپس آقای پروفسور دکتر محمود بلبل ، مسئول سوسیال شهر، سخنرانی کردند که محوریت سخنرانی بر پایه ی مساوات و برابری بین ادیان و اقشار و کشورهای مختلف بود.

سپس شهردار شهر آقای یوسف ضیاگون آیدن سخنرانی کردند که کلیات سخنرانی ایشان نیز بر مبنای این بود که هیچ فرقی بین افراد کشورهای مختلف دنیا نیست ، همه انسان هستند و به حقوق آنها به عنوان یک انسان باید احترام گذاشت، و اصلا ملیت ملاک ارزش انسانی نیست. همچنین مسلمانها باید با یکدیگر متحد باشند ، و عرب و ایرانی و غیره ، هیچ فرقی با یکدیگر ندارند.

پس از آن مجدداْ ، خانم پونه سخنانی در باره ی احترام به حقوق مردم ، به عنوان انسان ایراد کردند که یک نفر دیگر ، همان را به زبان ترکی بیان نمودند. و یکی از صحبتهای زیبای ایشان این بود، که تا خودت درد نکشیده باشی، نمی توانی درد کسی را متوجه شوی.

سپس برنامه های شاد شروع شد که به ترتیب آهنگ های عربی ، ترکی، کردی، توسط نوازندگان ترک و کرد ، همچنین ترانه های ایرانی سنتی ، توسط نوازندگان خانم و آقا ایرانی و در سنین مختلف ، به زیبایی اجرا گردید.

همچنین یک ترانه به زبان ایرانی در احوال اکنون ایران و ایرانی توسط پناهجویان ایرانی اجرا گردید که مورد تشویق زیاد جمعیت قرار گرفت.

پس از آن یک تئاتر بنام مهاجر ، با شرکت بازیگران ایرانی، سوری و سومالی اجرا گردید. که زندگی مردم این کشورها را از اول جنگ ، تا پناهندگی به ترکیه را نشان می داد. که همه ی جمعیت را تحت تاُثیر قرار داد.

سپس یک دکلمه ی زیبا در خصوص حقوق بشر به زبان ترکی اجرا گردید.

در پایان ، لوح تقدیر، که به امضاء و مهر رئیس سوسیال و همچنین شهردار شهر بود، توسط پروفسور دکتر محمود بلبل و شهردار گون آیدن و چند تن از اشخاص عالی رتبه شهر،  به همه ی دست اندرکان و مجریان برنامه تقدیم گردید.

همچنین از همان گروه خواسته شد که همان برنامه را برای آسام شهر در تاریخ 18 /12/2018 و همچنین برای اعضاء هیئت علمی دانشگاه شهر، در اواخر ماه اجرا کنند.

به امید موفقیت روزافزون ایرانیان در غربت .

به مناسبت روز جهانی توانخواهان

پارسا پرویزی

مقدمه سوم دسامبر (۱۲ آذر ماه) را سازمان ملل متحد روز جهانی توانخواهان خوانده است. توانخواهان ده درصد جمعیت جهان، یعنی بزرگترین گروه اقلیت جهان را تشکیل می‌دهند. برای همین سازمان ملل کنوانسیونی حقوق بشری را برای حفظ حقوق آنان تنظیم کرده است. این کنوانسیون به طور صریح از دولتها می‌خواهد که زمینه لازم را برای برخورداری توانخواهان از حقوق انسانی‌شان چون آموزش، بهداشت و اشتغال فراهم آورند.معلولین در هر جامعه وجود دارند و جزیی از آن جامعه‌اند. آنان فرزندان، خواهران،‌ برادران و پدر و مادر افراد جامعه‌اند که دچار نقص جسمانی یا ذهنی شده‌اند. نگهداری و مواظبت از افراد معلول، وظیفه جامعه است اما وظیفه‌‌‌‌‌‌‌ای بس مشکل که گاهی از عهده فرد عادی خارج است. کار کردن و امرار معاش معلولین نیز از مشکلات آنان و جامعه است ولی در هر کشور تدابیری برای این امر اندیشیده شده است. نخستین گام در این راه به دست آوردن آمار و اطلاعات درباره تعداد معلولین و نوع معلولیت آنان است. از نظر نوع معلولیت، برخی معلولیت‌ها جسمی و پاره‌ای ذهنی است. همچنین معلولیت ممکن است مادرزادی، ناشی از بیماری، حادثه، سانحه و یا جنگ باشد. میزان و درجه آن نیز متفاوت است. و گاه، هرچند تشخیص آن برای افراد جامعه ممکن نیست، رفع آن آسان است. سنگینی خفیف گوش که ناشنوایی سبک است یا دید ضعیف که کم بینایی است و عیوب و نقصهایی در اندامهای بدن ممکن است با وسایلی چون سمعک، عینک و نظایر آن برطرف شود. در انواع مشاغل نیز وضع متفاوت است. در برخی حرفه‌ها چون نقاشی قدرت تشخیص رنگها مهم است و کار خیاطی نیز نیاز به دید خوب دارد ولی در معلمی بیان مطلب و ذهنیت خوب شرط اصلی کار است. به‌طورکلی نیز می‌توان تصور کرد که از هر فرد ممکن است در جایی و به طریقی استفاده شود. برای استفاده از معلولین نیاز به پایگاه و جایگاهی و نیز نوعی

آموزش وجود دارد. طبقه‌بندی آنان و راهنمایی حرفه‌ای و انجام خدمت ویژه از جمله کارهایی است که می‌توان برای معلولان انجام داد. فرصتهای استخدامی که در اختیار معلولان قرار می‌گیرد اندک است ولی در اغلب کشورها قوانینی مبنی بر الزام کارفرمایان جهت استفاده از معلولین وضع شده است. انسان معلول تمام نیازها و امیدهای یک فرد عادی را دارد و می‌خواهد کارکند و مایحتاج زندگیش را برآورده سازد. معلول به شدت خواهان استقلال است و هیچگاه دوست ندارد دیگران با او رفتاری ترحم‌آمیز داشته باشند. هر انسانی چه به لحاظ مادی و چه به لحاظ معنوی نیازمند است که شغل داشته باشد. اهمیت توجه به اشتغال از بعد اقتصادی و اجتماعی در معلولین از افراد عادی جامعه بیشتر است زیرا به تجربه ثابت شده است که اثرات سوء بیکاری در بین معلولین در مقایسه با افراد غیر معلول، سریعتر آنان را به مخاطرات ناشی از بیکاری مواجه می سازد، از طرفی محدودیتهای شغلی که با توجه به معلولیت آنان وجود دارد شانس انتخاب دیگر مشاغل را کاهش داده و در صورت بیکاری آنان را به افرادی مصرف کننده و هزینه‌زا تبدیل می‌کند. یان الیاسون رئیس سوئدی سابق مجمع عمومی سازمان ملل: «به یاد داشته باشید کیفیت جامعه را با چگونگی رفتار آن با آسیب‌پذیرترین شهروندان اندازه می‌گیرند.» تضمین حقوق بشر برای افراد دارای معلولیت گام مهمی در جهت تحقق اهداف توسعه هزاره سازمان ملل است که رفع فقر، دستیابی به برابری جنسیتی، کاهش مرگ و میر کودکان  و عرضه آموزش ابتدایی همگانی را در برمی‌گیرد. آمار براساس ارزیابی یونسکو، از هر پنج نفر جمعیت جهان، یک نفر دچار معلولیت است و 90 درصد بچه‌های معلول در کشورهای در حال توسعه  مدرسه نمی‌روند برآورد سازمان ملل متحد از آمار معلولین بر اساس بررسی های تخمینی سازمان ملل متحد ۵۰۰ میلیون معلول در دنیا زندگی می کنند و این رقم همه ساله روبه افزایش است. درگیریها و کشمکشهای ناشی از جنگ در نواحی گوناگون کره زمین؛ گرسنگی؛ امراض و بیماریهای مختلف؛ مصائب و مشقات زندگی در کشورهای در حال توسعه؛ ترافیک و تصادفات حین انجام کار؛ آلودگی محیط زیست و عدم استفاده صحیح از داروها همه روز باعث بروز معلولیتهای جدید می شود.لذا می بایست پیش زمینه های اجتماعی و حمایت های دولتی موجود باشد تا معلولان را قادر سازد به واسطه فرصتهای یکسان برای زندگی و فعالیتهای خود در اجتماع مستقل از موسسات خیریه و نهادهایی از این دست به سر برند.بازپروری معلولان به منظور دستیابی به زندگی مستقل به نحوی که خود مسئول زندگی خویش بوده و به خودکفایی برسند و نیز بتوانند به جامعه بپیوندند از اصول شرافت و وقار انسانی محسوب می شود. تعداد معلولین در ایران بنا بر آمار، حدود ۱۲ درصد از جمعیت ایران را معلولین تشکیل می دهند که از این میزان در حدود ۲ میلیون نفر دارای معلولیت شدید و ۵/۶ میلیون نفر معلول کم توان در ایران زندگی می کنند. معلولین بزرگترین اقلیت جهان هستند. بنا بر آمار سازمان جهانی بهداشت هم اکنون بیش از ۶۰۰ میلیون نفر از ساکنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلولیت هستند که ۸۰ درصد این افراد در کشورهای جهان سوم زندگی کرده و یک سوم آنان را کودکان تشکیل می دهند. آمارها نشان می دهد که از هر ۱۰ کودکی که در جهان متولد می شود یکی معلول به دنیا می آید و یا بعد به دلیل یک اتفاق، معلول می شود. معلولیت بیش از آنکه جنبه پزشکی داشته باشد پدیده ای است که جنبه اجتماعی دارد. به طور میانگین ده درصد از افراد هر جامعه را معلولین تشکیل می دهند. در ساده ترین تعریف، معلولیت را “ایجاد اختلال در رابطه بین فرد و محیط” دانسته اند. یعنی وقتی معلول با موانع فرهنگی، اجتماعی یا فیزیکی روبرو می شود، چه بسا بیشترین چیزی که رخ می نماید نبود یا محدودیت فرصتها در راه مشارکت زندگی اجتماعی در سطحی همانند دیگران است. آمار منتشره سازمان ملل نشان می دهد که در حدود ده درصد از جوانان دنیا یعنی ۲۰۰ میلیون نفر، دارای معلولیت در شش گروه جسمی، حرکتی، ذهنی، بینایی، شنوایی- گفتاری و روانی هستند. این ناتوانی ها به دلایل زیادی چون در حین کار، تصادفات رانندگی یا موتور سواری، خشونت، جنگ، فقر و یا علل مادرزادی بر می گردد. در کنار این تعاریف، پازل جمعیتی ایران که جوانترین کشور دنیا محسوب می شود، می تواند خزینه انباشته ای از انرژی و هم انواع آسیب پذیریها باشد.

. افراد ممکن است با نقایص عملکرد فیزیکی، روانی، حسی یا وضعیت‌های طبی یا بیماری ذهنی، دچار ناتوانی شوند. این اختلالات و وضعیت‌ها یا بیماری‌ها‌، ممکن است دائمی یا موقت باشند. افراد معلول نیز آن دسته از افرادی هستند که دارای نقایص طولانی مدت فیزیکی، ذهنی یا حسی می‌باشند و در تعامل با موانع مختلف ممکن است از نظر مشارکت کامل و موثر بر اساس اصول مساوی با دیگران دچار تأخیر شوند. معلولان به عنوان بزرگترین اقلیتی که در همه جوامع‌، بویژه در کشورهای در حال توسعه حضور دارند‌، نیازمند گسترش و خدمات ویژه از طرف بخش دولت به عنوان بسترساز و تسهیل‌گر و از طرف تشکل‌های مردمی به عنوان فشار آورنده، منتقد‌، مجری و گاه پشتیبان می‌باشند. در سال 1980 توسط سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی جدیدی به نام (ICIDH) ارائه شد که مفاهیم تازه‌ای را در محدوه ناتوانی و معلولیت به همراه داشت

انواع و علل معلولیت: معلول جسمی وحرکتی : دچارفقدان، فلج ویا ضعف دردستها یا پاها ویا هردو اندامها گردد.  معلول عقب مانده ذهنی : نقص مغزی موجب ناتوانی فرد درانجام اموری می گردد که سایرین قادر به انجام آن هستند.

معلول حسی : شامل معلولین نابینا وناشنوا می باشدکه دچار فقدان یا نقص در بینایی ویا شنوایی میباشند وقادر به رفع نیازهای ارتباطی نمی باشند . بیمار روانی مزمن : درست عمل نکردن مغز موجب اختلال در قوه قضاوت فرد میگردد به نحوی که شخصیت و وضعیت خلقی فرد گاه غیر قابل کنترل میگردد.

سازمان ملل متحد علل معلولیت را به چهار طبقه تقسیم می کند:

  • اول:عوامل ژنتیکی-وراثتی
  • دوم:عوامل زیستی(بیماری)
  • سوم:سوانح
  • چهارم:شرایط اجتماعی،فرهنگی و محیطی

کنوانسیون جهانی حقوق معلولان    تدوین کنوانسیون جهانی حقوق معلولان در سال 2001 میلادی با پیشنهاد مکزیک مورد قبول قرار گرفت بدین ترتیب کمیته‌ای متشکل از کارشناسان برگزیده از کشورها و سازمان‌های مدافع حقوق معلولان تشکیل و پیش‌نویس این کنوانسیون جهانی را تدوین کردند. پیش‌نویس نهایی این کنوانسیون نیز در سال 2006 میلادی تهیه و در 13 دسامبر همین سال در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوب شد. کنوانسیون جهانی حمایت از معلولان شامل یک مقدمه، 50 ماده اصلی و 18 ماده پروتکل‌ الحاقی است و کلیات آن نیز دارای هشت محور اساسی است. احترام به منزلت ذاتی، استقلال فردی، حق انتخاب، رفع تبعیض، مشارکت همه جانبه و مؤثر، الحاق اجتماعی، احترام به تنوع و تکثر انسان‌ها و پذیرش انسان‌های دارای معلولیت به عنوان بخشی از تنوع بشری، برابرسازی فرصت‌ها، ایجاد قابلیت دسترسی، برابری مرد و زن، احترام به قابلیت‌های ذاتی کودکان معلول و احترام به حق آن‌ها برای داشتن هویت مستقل از محورهای اساسی کنوانسیون جهانی حمایت از معلولان است . کنوانسیون در مورد بزرگ ترین اقلیت غیرنژادی در جهان است که جمعیتی بالغ بر 650 میلیون نفر، قریب ده درصد جمعیت جهان، را شامل می شود. کنوانسیون جهانی حقوق معلولان در راستای پیشبرد و دفاع از حقوق انسانی و حرمت افراد معمول، رسیدگی به مشکلات اجتماعی این قشر، توسعه حضور آن‌ها در محیط‌های مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با فرصت‌های مساوی در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه می باشد.

ماده ۱ ـ هدف هدف این کنوانسیون، ارتقاء ، حمایت و تضمین بهره مندی برابر و کامل افراد دارای معلولیت از کلیه حقوق بشر و آزادیهای بنیادین و ارتقاء احترام نسبت به منزلت ذاتی آنها می باشد

ماده ۳ ـ اصول کلی اصول این کنوانسیون عبارت است از:

الف) احترام به منزلت ذاتی، خود مختاری فردی از جمله آزادی انتخاب و استقلال افراد.

ب) عدم تبعیض

پ) مشارکت کامل و موثر و ورود در جامعه

ت)احترام به تفاوتها و پذیرش افراد دارای معلولیت به عنوان بخشی از تنوع انسانی و بشریت.

ث) برابری فرصتها

ج) دسترس

چ) برابری بین زن و مرد

ح)احترام به ظرفیتهای قابل تحول کودکان دارای معلولیت و احترام به حقوق کودکان دارای معلولیت در جهت حفظ هویت خویش.

ماده ۴ ـ تعهدات کلی : دولتهای عضو متعهد می گردند تحقق کلیه حقوق بشر و آزادیهای بنیادین برای تمامی افراد دارای معلولیت را بدون هر گونه تبعیض بر مبنای معلولیت تضمین و ارتقاء دهند .

پیشگیری: مراقبت های بهداشتی مهمترین استراتژی در دسترس هر جامعه برای پیشگیری اولیه از اختلال وناتوانی محسوب می شود. یکی از اقدامات بهداشتی پیشگیرانه در جهت ریشه کردن تقریباًدو سوم بیماری ها ،در این خصوص ایمن سازی یا واکسیناسیون می باشد . جنبه ی دیگر از مراقبت های بهداشتی در ارتباط با ناتوانی ،مراقبت از مادر و کودک است .که در قالب برنامه هایی نظیر خدمات مشاوره ژنتیکی ،راهنمایی ازذواج و تنظیم خانواده ،خدمات پیش از تولد وپس از آن ،تشخیص بموقع ناتوانی ودرمان به موقع کودکان ،نظارت بر تغذیه و آموزش بهداشت عمومی صورت می گیرد .

معلولین ایران:  چالش ها و موانع اساسی: نگرش منفی آحاد مختلف جامعه به گروههای مختلف معلولین است که بیشتر زمینه فرهنگی داشته و بجای تاکید برتوانمندی و نقاط قوت معلولین و پرورش استعدادها بیشتر به نقاط ضعف آنان توجه می گردد بطوریکه ـ مسئولین در سطح کشور در برنامه ریزی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کمتر به مسائل و مشکلات این قشر از جامعه توجه داشته و جایگاهی در برنامه ریزی برای آنان در نظر نمی گیرند. کارفرمایان بخش خصوصی با توجه به نگرش منفی که به معلولین دارند کمتر به کارآیی آنان توجه کرده و اگر هم کاری به این قشر واگذار گردد از نظر ترحم و دلسوزی می باشد. قشرهای مختلف مردم جامعه ـ حتی طبقات تحصیل کرده از توانمندیهای بالقوه و بالفعل معلولین آگاهی نداشته و آنان را افرادی ناتوان می پندارند که قادر به کار نبوده و بیشتر نیاز به کمک های مادی و حمایت مستمر دارند.

ـ رشد جمعیت با توجه به رشد جمعیت جوان در هرم سنی ایران هر ساله به جمعیت معلولین ایران اضافه می گردد. اگر چه سازمانهای بین المللی به شعار تساوی و برابری فرصت ها برای معلولین تاکید داشته و از دولت ها می خواهند این شعار را در برنامه ریزی های خود سرلوحه کار قرار دهند اما عملاً مشاهده می شود که آنان بعنوان شهروند درجه ۲ قرار گرفته و قادر به رقابت و مشارکت در فعالیت های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی همانند افراد سالم  نمی باشند.

اشتغال معلولین مهمترین و اساسی ترین عامل در زندگی معلولین خودکفایی و استقلال فردی معلول است زیرا تمام هزینه هایی که در فرآیند توان بخشی انجام می گیرد در نهایت در برنامه توان بخشی حرفه ای متبلور گشته بطوریکه معلول را قادر می سازد در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی جامعه مشارکت داشته باشد. اما با توجه به شرایط نامناسب بازار کار و تعداد کثیر فارغ التحصیلان دانشگاهی در ایران با توقعات بالا عملاً معلولین خصوصاً افرادی که مهارت کمتری داشته قادر به پیدا کردن کاری مناسب نخواهند بود در هر حال با توجه به بررسی های انجام گرفته حتی در کشورهای صنعتی نرخ بیکاری آنان حداقل  ۲ الی ۳ برابر افراد عادی می باشد. در این راستا شغل تنها هدف نمی باشد بلکه باید زمینه ای اشتغال مولد و پایدار برای آنان در نظر گرفته شود .

پا ندارم،اما هنوز احساس دارم،نمی‌توانم ببینم،اما تمام مدت در حال تفکرم،و با وجود اینکه نمی‌شنوم،هنوز می‌خواهم ارتباط برقرار کنم.

چرا آدم‌ها من را بی‌فایده، بی‌فکر و بی‌صدا فرض می‌کنند،

وقتی که من هم مثل بسیاری دیگر می‌توانم برای دنیایمان ایده‌هایی داشته باشم.    

(ُکرالی سِوِرزو، ۱۴ ساله، بریتانی)

این شعر از زبان میلیون‌ها کودک و بزرگسالی سخن می‌گوید که در گوشه و کنار این جهان زندگی می‌کنند و توان‌خواه هستند. بسیاری از آنها هرروز با تبعیضاتی روبه‌رو می‌شوند. توانایی‌هایشان نادیده گرفته شده و استعدادهای‌شان ناچیز انگاشته می‌شوند.

آنها از آموزش و خدمات سلامتی و بهداشتی‌ای که نیاز دارند، برخوردار نیستند و از فعالیت‌ در جامعه‌شان محروم می‌شوند.

نگاهی به پرونده های اعدام سلاطین سکه و قیر

مهدی هوری زاد

-درسالهای گذشته شاهدآن بودیم که هرچندوقت یک بارافرادمختلفی تحت عنوان اختلاس کننده یا مفسد اقتصادی و مفسدفی الارض که با همکاری بخشهای دولتی و ارتباطهای خاص با سرشاخه های دولتی وایجادرانت  ودربرخی موارد بعنوان مهره ایی در راستای انجام اهداف اقتصادی سیستم مخوف و مافیایی سرشاخه های افراد سیاسی برای مقطع خاصی به بازی گزفته میشوند و هرجا که پروژه به بن بست مواجه بشه کم کم دست یا چترحمایتی از پشت این افراد برداشته میشود و ناگهان شخص خود را وسط باتلاق میبیند و شاید از اول هم میدانسته که این کار ریسک بالایی دارد و امکان دارد برای فریب افکار عمومی یا پالایش افکار عمومی قربانی خواهند شد،

چراکه همگان میدانند بدون حمایت های خاص و سفارش های خاص میتواند یک شخص از تسهیلات و رانت های خاص استفاده کند ودرواقع این افراد مثل کارمندعمل میکنند برای سرشاخه های سیستم تا با همدستی اینگونه اشخاص بتوانند تحت عناوین مختلف به راحتی ازبیت المال ثروت و سرمایه های مردم را چپاول و غارت کنند ودرنهایت اگرمشکلی پیش آمدو تا حدودی حقایق آشکار شد و عملکرد و فعالیتهای این افراد لورفت و مشهود گردید طبق تواقفهایی که در اول کار باهم کرده اند قبل از اینکه

نام افراد سرشناس و دستهای پشت پرده رو شود این افراد بعضی وقتها باشانس و تلاشهای دستهای پشت پرده تبرئه شده یا ازشدت محکومیتشان کم میشود وجان سالم به در میبرند و گاه در دادگاه های برگزار شده محکوم به اعدام میگردند که در برخی موارد همیشه اذهان عمومی به سختی پذیرای این احکام و اجرای این احکام درمورد این اشخاص میباشد واغلب براین باور هستند که اعدام صوری انجام میگیرد و این مهره های سوخته با نام دیگروشاید قیافه وظاهرمتفاوت ازکشورخارج شده و ادامه زندگی خود را درکشوردیگری زندگی میکنند.درسالهای گذشته شهرام جزایری وبابک زنجانی مطرح شدند و رییس سابق بانک مرکزی خاوری که موفق به فراربه کشورکانادا شد

ودرماههای اخیر در نا بسامانی بازار ارز و طلا وحید مظلومین و همدستش محمد اسماعیل قاسمی که پس از دستگیری تحت عنوان سلطان سکه بازداشت و دادگاهی شده و بعنوان مفسد فی الارض با حکم اعدام مواجه شدند و سرانجام اعدام شدند و در نهایت رونده اتهامات  حمیدرضا باقری درمنی «سلطان قیر»، با شکایت شرکت پالایش نفت جی، بانک ملی، بانک گردشگری، صرافی اقتصاد نوین و سامان مجد در دادسرای عمومی و انقلاب تهران رسیدگی شده و آقای حمیدرضا باقری درمنی را به عنوان مفسد فی‌الارض به اعدام و رد مال محکوم کرد. یک حقوقدان درباره اتفاقات اخیر اقتصادی کشور  و همچنین اعدام سلطان سکه مسائل جدیدی را مطرح کرد.

به گزارش ایسنا، نعمت احمدی در روزنامه شرق نوشت:

وقتی حمید مظلومین دستگیر شد، عنوان سلطان سکه، لقبی بود که ضابطین دستگیرکننده‌اش به او دادند و همین به خبرسازشدن ماجرا کمک کرد. در گذشته القابی از این دست، به دیگر متهمانی که احکام قضائی آنان صادر و اجرا شده بود، داده می‌شد؛ برای نمونه از سلطان شکر باید یاد کرد، اما سلطان سکه و زمانه بازداشت او با موارد دیگر فرق دارد. در موضوع مؤسسات مالی و بدهی آنان به سپرده‌گذاران و اعتراضات صورت‌گرفته از سوی سپرده‌گذاران سرانجام دولت وادار به پرداخت سپرده سپرده‌گذاران شد و رئیس‌جمهور در برنامه تلویزیونی این پرداخت را دست‌کردن در جیب مردم‌ ارزیابی کرد، این مؤسسات نظم اقتصادی موجود را به هم زده بودند؛ دیگر کسی به سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال رغبت نداشت. نقل هر محفل صحبت درباره مؤسسات جدیدالولاده و میزان بهره‌ای بود که از سوی این مؤسسات به سپرده‌ها تعلق می‌گرفت. موجی راه افتاده بود که سونامی آن کل کشور را در بر گرفته بود. کسی رغبت به سرمایه‌گذاری در بخش‌های تولیدی نداشت. علاوه بر مردم، رادیو و تلویزیون هم آگهی‌های رنگارنگ در ساعات پربیننده پخش می‌کرد و اندک سرمایه مردم را به‌سوی این مؤسسات هدایت می‌کرد. بعد از مدتی دیدیم که چه بر سر سرمایه مردم آمد و وضع مؤسسات مالی برای همه عیان شد. اما کسی سراغ رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه‌ها نرفت که نردبان بالارفتن مؤسسات مالی شده بودند و وسیله فریب مردم! اوضاع ارز و سکه را هم باید از منظری دیگر نقد و بررسی کرد. وقتی بانک مرکزی با سروصدا از مردم خواست برای خرید سکه نام‌نویسی کنند و زمانی که معاون اول رئیس‌جمهور و شخص رئیس‌جمهور از ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی یاد کردند و با افتخار گفتند که تجار و واردکنندگان ناراحت ارز نباشند، هر میزان ارز که نیاز داشته باشند با چهار هزار و ۲۰۰ تومان موجود است، همه نگران تبعات این سخنان شدند. جالب است شرکت‌های جدیدالولاده برای واردات گوشی موبایل در کمترین زمان ممکن ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی دریافت کردند، اما شرکت‌هایی که ده‌ها کارگر و مهندس در آنها مشغول به کار بودند، نتوانستند ارزی دریافت کنند؛ برای نمونه، کارخانه‌ای با هزار و ۲۰۰ نفر پرسنل در شهرستان رفسنجان که روزانه ۴۰ تن آلومینیوم مصرف می‌کرد، نتوانست حتی برای صد تن آلومینیوم، ماده اولیه مورد نیاز خطوط تولید کارخانه‌اش ارز چهارهزار و ۲۰۰ تومانی دریافت کند و اکنون مجبور به تعدیل نیرو تا سقف ۱۵۰ نفر شده است.وقتی تب طلا بالا گرفت، یاد فیلم چارلی چاپلین «در جست‌وجوی طلا» افتادم که جست‌وجوگران طلا از همه نقاط به دره‌هایی که در آنجا طلا پیدا شده بود، هجوم آوردند؛ درست مثل شلوغی چهار راه استانبول و سبزه‌میدان، تبی جامعه را در خود گرفته بود که اجازه فعالیت در دیگر بخش‌ها را نمی‌داد، فاکتور خرید اجناس را ساعتی تنظیم می‌کردند و بازار دست امثال سلطان سکه افتاده بود. در آن روزها هم کسی سراغ دست‌اندرکاران فروش سکه و ارز نرفت و به طرق مختلف تبلیغ هم می‌شد؛ پول‌هایی که به گفته رئیس‌جمهور در جیب مردم دست کرده و به سپرده‌گذاران مؤسسات مالی متوقف‌شده پرداخت شده بود، مانند امواج مخرب، ته‌مانده رمق تولید و اشتغال را هم گرفت. حجم عظیمی از نقدینگی که از خزانه پنهان بابت سوءمدیریت مؤسسات مالی به سپرده‌گذاران داده شد سراغ سکه و ارز و اتومبیل رفت و دلار تا مرز ۱۹ هزارتومان و سکه هم بالای پنج میلیون تومان رفت. ماشین‌های وطنی که به‌علت نامرغوبی روی دست شرکت‌های خودروسازی مانده بودند، حکم طلا را پیدا کردند و دو، سه برابر قیمت قبل از تلاطم‌های سکه و ارز به فروش رفتند. قصه اتومبیل‌های خارجی هم غم‌نامه دیگری شد؛ اتومبیلی که قبل از این واقعه حدود ۲۰۰ میلیون تومان قیمت داشت، بالای ۷۰۰ میلیون تومان در بازار پرالتهاب خرید و فروش می‌شد. کسی نپرسید این بازار آشفته دست‌پخت چه کسانی بود؟ مسئولان صف‌های فشرده و طولانی خرید سکه و ارز را می‌دیدند و بی‌خیال از کنار آن می‌گذشتند. کار همه شده بود پرسش از این و آن که قیمت ارز این ساعت چند است؟در این وانفسا دستگیری سلطان سکه خبرساز شد، ابتدا گفته شد سلطان سکه با دو تن طلا دستگیر شد و بعد گفته شد بیلان خرید این فرد دو تن سکه بوده است، اما باز هم کسی نپرسید مگر خرید و فروش سکه زیاد جرم است؟ وقتی سقف و کفی برای خرید سکه در نظر گرفته نشده است، چه یک عدد و چه دو تن یا بیشتر،

چه فرقی می‌کند؟ در همین زمان خبر تشکیل دادگاه‌های ویژه برای برخورد با مفاسد اقتصادی اعلام شد. دادگاه‌هایی که فقط احکام اعدام آنها فرجام‌پذیر باشد و دیگر احکام قطعی و مهلت درخواست تجدید نظر هم ۱۰ روز و مهم‌تر از آن فقط وکلایی اجازه وکالت در این پرونده‌ها را داشته باشند که برابر تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری، از سوی قوه قضائیه انتخاب و معرفی شده باشند. تلویزیون که تا دیروز مبلغ مؤسسات مالی بود، در ساعات پربیننده دوربین را به صحن دادگاه رسیدگی‌کننده به مفاسد اقتصادی برد و مردم برای اولین‌بار سلطان سکه و همدستانش را در قاب شیشه‌ای تلویزیون دیدند و صحبت‌های عجیب و غریب او را که «۷۰۰ میلیارد تومان هم مگر پول است» و از گردش مالی هزاران میلیاردی خود خبر داد، شنیدند. حکم اعدام صادر و اجرا شد و پرسش‌هایی در افکار عمومی ایجاد شد؛ دادستان تهران و معاون‌اول و سخنگوی قوه قضائیه نیز درباره چندوچون اعدام به خبرنگاران پاسخ دادند. آقای دکتر جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان تهران، در حاشیه نشست با مسئولان امور مالیاتی درباره شبهات مطرح‌شده نسبت به اجرای حکم وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی صحبت کرد و گفت: اتهام مظلومین اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق به‌هم‌ریختن اوضاع بازار پولی و بانکی کشور، حجم وسیع مبادلات پولی و گردش پولی بوده است و اینکه عنوان می‌شود به دلیل خرید و فروش سکه اعدام شده‌اند، حرف بی‌پایه‌ای است. معاون ‌اول قوه قضائیه و آقای محسنی‌اژه‌ای، سخنگوی این قوه، نیز همین نظر را داشتند..به‌هرحال وحید مظلومین از آن دست افرادی بود که قبلا دستگیر شده بود و ظاهرا مسئولان بانک مرکزی دولت قبل، او را جزو احبا و از افرادی معرفی کرده بودند که زیر نظر بانک مرکزی فعالیت می‌کرد و به همین علت در دستگیری‌های قبلی محکومیت پیدا نکرده بود. طبیعی است کسانی که با او سروکار داشتند، با توجه به سوابق وی و اینکه عامل بانک مرکزی است و لابد معاملاتی هم که انجام می‌دهد و قیمتی که برای ارز و سکه اعلام می‌کند از ناحیه بانک مرکزی است، بر این باور بودند که معامله با او نوعی مشروعیت دارد و امکان ندارد اعدام شود. به همین جهت آقای دولت‌آبادی در حاشیه نشست با مسئولان امور مالیاتی، ادعای عدم نمایش اجرای حکم اعدام را مضحک خواند و گفت دو نفر از معاونان دادستان تهران در اجرای حکم حضور داشتند. عده‌ای در آنجا شاهد بودند و فیلم‌برداری شده است.

جنازه‌ها تحویل داده شد و فیلم آن نیز در اختیار صدا و سیما قرار گرفته است.

جایگاه آقای مظلومین بین مردمی که با او معاملاتی داشتند، آن‌قدر تثبیت شده بود که قوه قضائیه به شبهات مطرح‌شده درباره اعدام او واکنش نشان داد؛ نکته ظریفی که نشان از موقعیت و جایگاه آقای مظلومین در بازار داشت. پرسش این است که چرا باید اجازه داد افرادی از این دست اعمالی انجام دهند که برخورد با آنان شبهه‌انگیز باشد.قانونی که دادستان محترم تهران به آن اشاره کرده‌اند، قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور مصوب ۱۳۶۹، در ماده یک می‌گوید: «ارتکاب هریک از اعمال مذکور در بندهای ذیل جرم محسوب می‌شود و مرتکب به مجازات‌های مقرر در این قانون محکوم می‌شود.الف) اخلال در نظام پولی یا ارزی از طریق قاچاق عمده ارز یا ضرب سکه قلب با جعل اسکناس و واردکردن یا توزیع‌نمودن عمده آنها اعم از داخلی و خارجی و امثال آن.

ماده ۲ این قانون مقرر می‌دارد: «هریک از اعمال مذکور در بندهای ماده یک چنانچه به قصد ضربه‌زدن به نظام جمهوری اسلامی و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به مؤثربودن اقدام در مقابله با نظام مزبور چنانچه در حد افساد فی‌الارض باشد، مرتکب به اعدام و در غیر این صورت به حبس از ۵ تا ۲۰ سال محکوم می‌شود و در هر صورت دادگاه به عنوان جزای مالی به ضبط کلیه اموالی که از طریق خلاف قانون به دست آمده باشد، حکم خواهد داد».برابر مفاد ماده یک در مورد سکه در صورتی که «ضرب سکه قلب‌شده» باشد، مشمول این ماده خواهد بود و تاکنون ادعا نشده که آقای مظلومین و همدستش سکه تقلبی وارد بازار کرده باشند. در مورد ارز هم با توجه به اینکه از محتویات پرونده اطلاعی ندارم، اظهارنظر نمی‌کنم؛ اما قسمت آخر ماده ۲ یعنی: «در هر صورت دادگاه به عنوان جزای مالی به ضبط کلیه اموالی که از طریق خلاف قانون به‌دست‌آمده حکم خواهد داد» درباره میزان مالی که برخلاف قانون از آقای مظلومین به دست آمده، پرسش‌هایی ایجاد می‌کند که با کدام کارشناسی وضعیت اموال آقای مظلومین و همدستش روشن شده است و حکم دادگاه دراین‌باره چیست؟ کاش دادستان تهران و معاون‌اول قوه قضائیه شبهات وارده بر حکم را نیز در این مورد؛ یعنی تعیین تکلیف اموالی که از طریق خلاف قانون به دست آمده و باید ضبط شود، روشن کنند.ودرمورد سلطان قیر وپرونده اش گزارشی ازایرنارا درذیل آورده ام که تا حدودی اطلاعاتی درمورد چگونگی رسیدگی به پرونده اش راهویدا میکند.به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، پرونده باقری درمنی و مرتبطین وی که مشتمل بر 156 جلد و بیش از 25 هزار برگ می‌باشد، با شکایت شرکت پالایش نفت جی، بانک ملی، بانک گردشگری، صرافی اقتصاد نوین و سامان مجد در دادسرای عمومی و انقلاب تهران رسیدگی شد.محکوم‌علیه باقری درمنی در سالیان متمادی با تشکیل باند، به اقدامات مجرمانه‌ای دست زده است و با اعمال متقلبانه، جعل، تبانی، پرداخت رشوه به کارکنان چند دستگاه و تشکیل شرکت‌های صوری و کاغذی متعدد از جمله شرکت قائم کوثر، شرکت محمد بازرگانی شایان، شرکت پرشین به‌گستر، شرکت شکوه آبیده و شرکت آریا برج هرم از شکات فوق، یک هزار و هفتاد و هشت میلیارد تومان کلاهبرداری کرده است. در رسیدگی به پرونده مشخص شد از 47 سند جعلی برای اخذ ضمانت‌نامه بانکی و یا ترهین معامله و 36 فقره ضمانت‌نامه جعلی و 102 فقره ضمانت‌نامه بدون پشتوانه، 33 فقره چک‌های مخدوش با مبالغ سنگین و جعل در اسناد رسمی سازمان ثبت اسناد کشور استفاده کرده است. درمنی با همدستی مرتبطین خود و با پرداخت رشوه و تبانی با کارشناسان، املاک مورد وثیقه را به چند برابر قیمت واقعی ارزش‌گذاری و به بانک ارائه می‌داد، از جمله ملکی که حدود 400 میلیارد ریال ارزش داشته با پرداخت رشوه و تبانی به یکهزار و269 میلیارد ریال ارزش‌گذاری و در رهن شرکت نفت جی قرار داد. بازپرس دادسرای تهران پس از تحقیقات مفصل، جمع‌آوری اسناد و مدارک مثبته جرم در خصوص باقری درمنی به عنوان سرشبکه و سایر اعضاء باند و شبکه به استناد ماده 4 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری و به عنوان مفسد فی‌الارض نظر به جلب دادرسی و معاون دادستان و سرپرست دادسرای اقتصادی با صدور کیفرخواست پرونده را به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال کرد.شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران با دقت در 9 جلسه چند ساعته و با حضور متهم، وکلا، و نماینده دادستان رسیدگی و پس از ختم رسیدگی طبق قانون، آقای حمیدرضا باقری درمنی را به عنوان مفسد فی‌الارض به اعدام و رد مال محکوم کرد. با اعتراض وکیل محکوم‌علیه، دیوانعالی کشور به پرونده ورود کرد و رأی صادره از شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران را مورد تایید قرار داد. دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد، حکم اعدام حمیدرضا باقری دِرمنی که به «سلطان قیر» معروف شده است، بامداد روز شنبه اول دی‌ماه، اجرا شده است. حمیدرضا باقری درمنی، به اتهام افساد فی‌الارض از طریق تشکیل شبکه کلاهبرداری و رشاء به اعدام و همچنین رد مال به میزان یک هزار و ۸۷ میلیارد تومان، محکوم شده بود. پرونده اتهامات «سلطان قیر»، با شکایت شرکت پالایش نفت جی، بانک ملی، بانک گردشگری، صرافی اقتصاد نوین و سامان مجد در دادسرای عمومی و انقلاب تهران رسیدگی شده است. در اتهامات انتسابی به باقری درمنی، افساد فی الارض از طریق کلاهبرداری با ایجاد شبکه چند نفری با وصف سردستگی از شرکت نفت جی به میزان ۳۲۲ میلیون و ۳۴۳ هزار و ۳۳۶ کیلوگرم قیر، مشارکت در شروع کلاهبرداری از شرکت بیمه ایران با وصف سردستگی، مشارکت در کلاهبرداری با ایجاد شبکه چند نفری از بانک ملی ایران با وصف سردستگی دیده می‌شود.

در جریان بررسی اتهامات آقای باقری درمنی، گزارش‌هایی مبنی بر ارتباط او با بابک زنجانی، دیگر متهم فساد اقتصادی که زندانی است، منتشر شد که درمنی آن را رد کرد. اما در جلسات بررسی اتهامات بابک زنجانی، بارها نام حمیدرضا باقری درمنی به میان آمده بود.

از جمله آنکه گفته شد، باقری درمنی پیش از بازداشت بابک زنجانی با طراحی برنامه‌ای قصد داشته تا از او کلاهبرداری کند

بدین ترتیب که باقری درمنی در جلسه‌ای ناگهانی در یک زمین بیس‌بال به بابک زنجانی خبر می‌دهد که به زودی بازداشت می شود. اما او می‌تواند زنجانی را از مهلکه نجات دهد و حتی حاضر است چکی به مبلغ ۱۰ میلیارد تومان به فرد یا افرادی بدهد تا برنامه نجات بابک زنجانی را فراهم آورند که گویا به نتیجه نرسیده است. یک هفته پیش از اعدام باقری درمنی، برخی خبرگزاری‌های ایران از ناکام ماندن نقشه فراری دادن او خبر داده‌بودند.

در این زمینه خبرگزاری مهر نوشته بود، افرادی که نقشه فراری دادن این متهم را کشیده و در تلاش برای اجرای آن بودند، دستگیر شده‌اند. یک هفته پیش از اعدام باقری درمنی، برخی خبرگزاری‌های ایران از ناکام ماندن نقشه فراری دادن او خبر داده‌بودند.در این زمینه خبرگزاری مهر نوشته بود، افرادی که نقشه فراری دادن این متهم را کشیده و در تلاش برای اجرای آن بودند، دستگیر شده‌اند.

وب‌سایت سحام‌نیوز، نیز هفته پیش فایلی منتسب به حمید باقری درمنی منتشر کرد که او در آن خطاب به رهبر جمهوری اسلامی می‌گفت قربانی بازی سیاسی «آقایان لاریجانی و احمدی‌نژاد» شده است.

سحام نوشته بود، در پشت پرده حکم اعدام حمید باقری درمنی ملقب به سلطان قیر انتقام صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه از این متهم است. حمیدرضا باقری دِرمنی پیش از این نیز در سال‌های ۱۳۸۵ و ۱۳۸۸ در پرونده‌های دیگری نیز محکوم شده‌ بود.آقای باقری درمنی در سال ۸۵ به جرم قاچاق، به ضبط کالا و مبلغ ۱.۱ میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد، در سال ۸۸ نیز درمنی با شکایت بانک مرکزی، بانک سپه، بانک کشاورزی و بانک ملی در خصوص اخذ تسهیلات ارزی به مبلغ حدود ۹.۹ میلیون دلار به سیزده ماه حبس و رد مال در حق شکات محکوم شده بود. در آبان ماه امسال، وحید مظلومین معروف به «سلطان سکه» و همدست او محمداسماعیل قاسمی به اتهامات مشابهی با حمیدرضا باقری درمنی یعنی افساد فی‌الارض در تهران اعدام شدند

به امید روزی که با روی کارآمدن یک مجموعه ای متشکل از افراد دلسوز و سالم و کاردان در اداره امور کشور و فاقد هرگونه سیستم غیرقانونی و رانت و رشوه و اختلاس کردن فقط به فکرپیشرفت و آسایش ایران و مردم ایران باشند.

 

 

حقوق بشر در ایران و نگاه سپهر

سپهر طباطبائی

 

۹ دسامبر روز جهانی مبارزه با فساد

حمایت از حیوانات

 

 

روز جهانی مهاجرین

 

سرکوب  

سوختن کودکان مهد کودک و دبستان

مرگ همراه کودکان تا پایان تحصیل

 

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram