تصویر روی جلد: سارا منظری |
تصویر پشت جلد: سارا منظری |
هیئت تحریریه:
چاپ و توزیع:
|
ویرایش و صفحه بندی:
|
توضیحات:
- این ماهنامه ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد، که زیر نظر هیئت مدیره کانون و هیئت تحریریه که منتخب مجمع عمومی کانون می باشند، منتشر می شود.
- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران می باشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.
- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.
- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیایانگر دیدگاه کانون نمی باشد.
فهرست مطالب:
لیست تازه های کتابخانه کانون
بهروز خسروی
قلعه حیوانات، با نام اصلی «مزرعه حیوانات» رمان کوتاهی تمثیلی درباره گروهی از حیوانات است که انسانها را از مزرعهای که در آن زندگی میکنند، بیرون کردند و خود اداره مزرعه را به دست میگیرند، ولی پس از مدتی این حکومت به حکومتی خودکامه با شرایط مشابه قبل تبدیل میشود، این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی منتشر شد، ولی در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی محبوب شد، معروفترین جمله این کتاب «همه حیوانات باهم مساویند، اما برخی مساوی ترند» است در زبان انگلیسی به صورت یک ضرب المثل و جمله کنایه آمیز وارد شده است، قلعه حیوانات توسط جورج اورول نوشته شده است.
کتاب قدرت در برابر زور
عقل گرایی بشر پیوسته موجب خستگی او می شود زیرا چیزی که غیرقابل توضیح است را باید شرح دهد. شرح آنچه که غیر قابل توضیح است خود شوخی بزرگی است و مثل این که کسی سعی کند پشت کلۀ خود را ببیند مضحک است اما غرور نفس نیز بی نهایت است و تلاش می کند که از چیزی بی معنی، نتیجه ای معنی دار بوجود بیاورد. فکر در کنار نفس نمی تواند واقعیت را درک کند. اگر می توانست چنین کاری را انجام دهد به سرعت قادر بود که خود را از طبیعت گمراه کنندۀ خودش شناسایی کند. این ورای تناقض ذهنی است که فراتر از نفس است و چیزی که هست را در پیش روی امری خود آشکار و خیره کننده که مطلق بی نهایت است قرار می دهد و سپس تمام آن کلمات بی مصرف و به درد نخور می شوند
کتاب ارتباط مؤثر
ما در این کتاب به دنبال رابطه ای مؤثّر، سازنده، سالم و کمال آفرین مبتنی بر محور اخلاق هستیم نه صرفاً سود و لذّت شخصی و زودگذر، زیرا معتقدیم اگر قاعدۀ بشر در روابط چهار گانه اش جذب حداکثر سود و لذت ، آن هم برای خویش و دراین دنیا باشد، اجتماع بشری به جهنّمی تبدیل خواهد شد که در آ ن، هر کس چون گرگی درّنده به حقوق و منافع دیگران یورش خواه دبرد و آنان را قربانی منافع و مطامع خود خواهد ساخت . در این راستا ما هم مخالف حداکثر سود و لذّت نیستیم امّا، اولاً سود و لذّت را تنها مادی و دنیایی نمیدانیم بلکه آن را مقدّمه و ابزاری برای سود و لذت معنوی و حقیقی در جهان آخرت و سرای باقی میدانیم. ثانیاً سود و لذّت را تنها برای خود و نزدیکان خود نم یخواهیم، بلکه سود و لذّت خود را در جهت رضای خدا، سعادت و کامیابی دیگران و استفاده مطلوب و سازنده از طبیعت میدانیم .
کتاب بیخدایی برای تازه کارها
اندیشه نبود خدا یک اندیشه شگفت انگیز است. بیشتر مردم در زمان کودکی و در هنگام رشد شنیده اند که وجود خدا دیگر پرسش به شمار نیامده و هیچ چیز دیگری نمی تواند وجود این گیتی پیچیده و شگفت انگیز را توضیح دهد ولی در گذر سده ها برخی از انسانها همیشه به این نتیجه گیری که خدایی هست شک داشته و برخی حتا به این اندیشه قانع کننده ی استوار رسیده که انسانها خدا را آفریده و وارونه آن نبوده است. بسیاری از مردم گمان می کنند که بیخدایی، اندیشه ای معاصر است ولی ناباوری دینی در واقع تاریخ بلند و دلچسبی داشته، درست همانگونه که یک طلبه ی مسیحی میخواهد درباره شمار اندکی از رویدادهای مهم رخ داده در 2000 سال پیش بداند، شخصی هم که درک بهتری از بیخدایی میخواهد به همان صورت نیاز به دانستن پیشینه دست کم 30 سده یا بیشتر رویدادهایی دارد که بر بیخدایی گذشته است.
کتاب ارزش و خوبی در جهان بیخدا
نیازی نیست گفته شود بزرگ ترین درد کنونی ما این است که کمابیش همه ی مردم شیعه هستند. این، بردباری برای شنیدن انتقاد در جامعه را اگر هیچ نکند، بسیار کم می کند. هیچ کدام از این انسانها فکر نمی کنند میلیاردها انسان دیگر هستند که هیچ گاه نامی از علی، حسین یا دیگر تازیان به گوش آنها نخورده و بسیار سرفرازتر زندگی می کنند. پرستش دیوانه وار این امامان از زمان نه چندان دور، از زمان صفویه، در ایران به راه افتاده است. باری یکی دیگر از دشواری های بزرگ ایران اخلاق است، دشمنان ما، کسانی که بیخدا را بی اخلاق می دانند توضیح های قرون وسطی ترسایی را هر روز در رسانه ها بلغور می کنند. اراجیف باقی مانده از دنیای ترسایی که حتا برای ترسایان امروزی جهان نیز خنده دار می باشد. چون چنین است و چون باور این سه دین کمابیش همانند است، پس خواندن این کتاب برای کسانی که در پی پاسخ برای گزاره های اسلام گرایان هستند، بدردخور می باشد
کتاب دردسر حرفۀ من است
ریموند چندلر در 23 جولای 1888 در شیکاگو به دنیا آمد، ولی بیشتر دوران کودکی و جوانی خود را در انگلستان گذراند. درخلال جنگ جهانی اول در «هنگ یکم نیروی پیشقراول کانادا» در فرانسه خدمت کرد و سپس به «نیروی هوایی سلطنتی انگلستان» منتقل شد. در بازگشت به آمریکا، مدیریت تعدادی از شرکت های مستقل نفتی را به عهده گرفت اما رکود شدید اقتصادی آمریکا (1933) باعث نابودی زندگی حرفه ای وی شد و در سن چهل وپنج سالگی به نوشتن روی آورد. اولین داستان های کوتاهش را در نشریه عامه پسند «ماسک سیاه» به چاپ رساند و اولین رمان وی، «خواب بزرگ»، در سال 1939 منتشر شد که شخصیت اصلی آن کارآگاه خصوصی خشن و جدی، فیلیپ مارلو بود. بیشتر رمان های او به فیلم برگردانده شده اند: بدرود، خوشگل من (ادوارد دمیتریک، 1944)، خواب بزرگ (هوارد هاکس، 1946)، کوکب آبی (جرج مارشال، 1946)، خانمی در دریاچه (رابرت مونتگامری، 1946)، مارلو (پل بوگارت، 1969) و خداحافظی طولانی (رابرت آلتمن، 1973). تاکنون بازیگران بزرگی چون هامفری بوگارت، رابرت میچم، دیک پاول و الیوت گلد ایفاگر نقش مارلو بوده اند. وی در آخرین سال های عمرش به ریاست «انجمن نویسندگان داستان های اسرارآمیز آمریکا» انتخاب شد و در 26 ماه مارس 1959 در کالیفرنیا درگذشت.
کتاب چهار داستان کوتاه
چهار داستان کوتاه آدمکش تازه کار از ریموند چندلر , کافه نعل طلایی از داشیل همت , دزدان مروارید از لسلی شارتریس و قتل از جان اشتانبک با ترجمه حسن زیادلو.
فضای مشترک و حاکم بر این چهار داستان عامل کشش و هیجان میباشد.
کتاب تاریخ بی خردی
نویسنده در این کتاب با دستمایه قرار دادن برخی رخدادهای معروف تاریخ جهان از عهد باستان تا امروز سعی کرده است، به نقد رفتار حاکمان در مواجهه با این رخدادها بپردازد.
وی در مقدمه خود نوشته است آدمی، اگر در همه زمینه ها پیشرفت کرده در سیاست به مانند سابق مانده است. سیاستمداران افرادی عقب مانده هستند که مدام اشتباه می کنند و سیاست هایی را که مخالف منافع ملی آن است در پیش می گیرند به رغم آن که در گذشته بارها و بارها آن موارد تجربه شده است.تاکمن سوء تدبیر در حکومت را در نتیجه چهار عامل استبداد یا ظلم و فشار، جاه طلبی بیش از حد، بی کفایتی یا انحطاط، بی خردی یا اصرار در کژاندیشی می داند و در کتاب خود به برخی مواجهات اهل سیاست از منظر چهارم که همان بی خردی است پرداخته است.
کتاب کریمخان زند
کتاب کریمخان زند نیکوترین زمامدار تاریخ ایران از مجموعه خواندنی های تاریخ نوشته پناهی سمنانی کتابی است پیرامون دوره فرمانروایی کریمخان زند در طی سالهای ۱۱۷۹ تا ۱۱۹۳ هجری. کریمخان زند را را نیکوترین فرمانروا پس از حمله اعراب به ایران دانستهاند.
عباس یمینی شریف نویسنده، مترجم و شاعر، در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان انتصاریه و شاهپور تجریش و دوره متوسطه را در دارالفنون و دانشسرای مقدماتی به پایان رساند. وی در ۱۳۱۹ وارد دانشسرای عالی و سپس وارد دانشکده ادبیات شد و موفق به اخذ لیسانس گردید و آنگاه به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. رشته مورد علاقه یمینی شریف آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان بود. در تیچرز (تربیت معلم) کالج کلمبیا علاوه بر رشته آموزش و پرورش به تحصیل در رشته ادبیات کودکان نیز پرداخت. شعرهایش در ۱۳۲۳ در اولین شماره مجله «بازی کودکان» که بعدها سردبیری آن مجله را به عهده گرفت، به چاپ رسید و در ۱۳۲۴ اشعاری از وی ابتدا در کتابهای ابتدایی اراک و سپس در کتاب های کلاس های اول و دوم و سوم کلیه دبستان ها چاپ شد. او در ۱۳۲۸ مدیریت مجله «دانش آموز» و از ۱۳۳۵ ش تا ۱۳۵۸ ش مدیریت مجله «کیهان بچه ها» را به عهده داشت
گزارش آماری و نمودار نقض حقوق زنان در آذر ماه 1396 به زبان نمودار
یادآوری-این گزارش به صورت کوتاه و فشرده قسمتهایی از نقض حقوق زنان در آذر1396 را به اطلاع میرساند. علیرغم سانسور خبری حاکم درایران، تلاش شده است اخبار و اطلاعات از خبرگزاریهای مورد تایید گردآوری گردد.
تهیه و تنظیم:بابک میری
ردیف | بازداشت و زندان | شرح | منبع | تاریخ | ||
1 | آزادی مشروط شیوا روحانی | شیوا روحانی شهروند بهایی در ساعات پایانی وقت اداری روز جاری با پایان مدت محکومیت در میان استقبال دوستان و اعضای خانواده از زندان امیرآباد گرگان بصورت مشروط آزاد شد. | هرانا | 6 آذر 96 | ||
2 | نگارش دلنوشتهای از نرگس محمدی | نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر که اینک در زندان بهسر میبرد در سالروز تولد فرزندانش در هفتم آذر با نگارش دلنوشتهای، نوشته است که دیگر تصویری روشن و واقعی از چهرههای کودکانش ندارد. | هرانا | 8 آذر 96 | ||
3 | ابراز همدردی گلرخ ابراهیمی با مریم اکبری منفرد | در پی پذیرش شکایت مریم اکبری منفرد توسط گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل درباره رسیدگی به پرونده برادر و خواهرش که در کشتار سال ۶۷ اعدام شده اند، گلرخ ابراهیمی ایرایی فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین طی نامه ای سرگشاده ضمن ابراز همدردی با مریم اکبری منفرد این اقدام را گامی مثبت و مقدمه ای برای دادگاهی ناقضان حقوق بشر خواند. | هرانا | 8 آذر 96 | ||
4 | بازداشت خدیجه نیسى | خدیجه نیسى در پی مشارکت در تجمع معترضان اهوازی به وقایع روستای جلیزی بالا منطقه دهلران امروز در شهر اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. | هرانا | 18 آذر 96 | ||
5 | ۵٠ ضربە شلاق بە اتهام شرکت در شادی های عمومی | دادگاهی در شهر سقز یک دختر دانشجو را بە اتهام شرکت در شادی های عمومی بە مناسبت برگزاری همەپرسی استقلال حکومت اقلیم کوردستان بە ۵٠ ضربە شلاق محکوم نمود. | هەنگاو | 21 آذر 96 | ||
6 |
تبریک آتنا دائمی به مناسبت روز جهانی حقوق بشر |
هر ساله در روز دهم دسامبر برابر با ۱۹ آذرماه به مناسبت روز جهانی حقوق بشر در اقصی نقاط جهان برای دستیابی به آزادی و برابری تمامی انسان ها از فعالان حقوق بشر قدردانی و بر لزوم رعایت این حقوق جهانشمول تاکید می شود. در همین خصوص آتنا دائمی فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین طی نامه ای سرگشاده این روز را به تمامی مدافعان حقوق بشر تبریک گفته و از دولت ایران خواسته است به نقض سیستماتیک حقوق بشر بخصوص مواردی چون اجرای احکام اعدام و نقض حقوق اقلیت های ملی و دینی را پایان دهد. | هرانا | 21 آذر 96 | ||
7 | انتقال ۴ تن از زنان روستای جلیزی علیا به زندان ایلام | مقامات قضایی ۴ تن از زنان روستای جلیزی علیا را که پیشتر در پی اختلاف نظر در مورد مالکیت زمین های کشاورزی با سازمان اتکا (وابسته به ارتش) توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند، امروز به زندان ایلام منتقل کردند. | هرانا | 21 آذر 96 | ||
8 | بلاتکلیفی هیوا یزدان مهدی آبادی | یک شهروند بهایی به نام هیوا یزدان مهدی آبادی از ساکنین شهرستان یزد که حدود بیست روز پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است. علیرغم گذشت کماکان در زندان این شهر در وضعیت بلاتکلیفی بسر می برد. | هرانا | 23 آذر 96 | ||
9 | انتقال یک مادر و دختر سردشتی به زندان مهاباد | یک مادر و دختر سردشتی جهت سپرینمودن دوران محکومیتشان به زندان مهاباد منتقل شدند. صدور حکم برای آنها در رابطه با برگزاری تجمعاتی در پی مرگ مشکوک فریناز خسروانی در مهاباد بود که سه سال پیش در این شهر صورت گرفت. در خبری دیگر یک فعال سیاسی سابق در مهاباد بعد از ضرب و شتم از سوی مامورین وزارت اطلاعات بازداشت شد. | هرانا | 23 آذر 96 | ||
ردیف | فرهنگی و اجتماعی | شرح | منبع | تاریخ | ||
1 | خودسوزی زن آبادانی | زن آبادانی دست به خودسوزی مرگبار در خانه اش زد. برپایهٔ گزارش سازمان پزشکی قانونی ایران در سال ۱۳۸۰ از افراد درگذشته از خودکشی، خودسوزی با سهم ۷۰ درصدی مهمترین روش خودکشی در میان زنان بوده است. | هرانا | 2 آذر 96 | ||
2 | خودکشی یک دختر نوجوان در سردشت | یک دختر نوجوان در سردشت با حلق آویز کردن خود خودکشی کرد و جان سپرد. علت خودکشیاش این نوجوان “مشکلات خانوادگی” عنوان شده است. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه بیش از ۷ درصد از سوی پزشکی قانونی اعلام شده است. | هرانا | 2 آذر 96 | ||
3 | حمایت اعضای شورای شهر از کمپین «ممنوعیت خشونت علیه زنان» | اعضای شورای شهر صبح امروز با نصب ربانهای نارنجی از کمپین «ممنوعیت خشونت علیه زنان» حمایت کردند. | ایسنا | 6 آذر 96 | ||
4 | تاکید بر لزوم عدم سکوت در مقابل انواع خشونتها علیه زنان | رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران بر لزوم عدم سکوت در مقابل انواع خشونتها علیه زنان تاکید کرد. | ایسنا | 6 آذر 96 | ||
5 | لغو نشستی به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان | نشستی که قرار بود به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان با محوریت نقش رسانه، در دانشگاه تهران برگزار شود، مجوز دریافت نکرد. | ایسنا | 6 آذر 96 | ||
6 | حمایت از افراد خشونت دیده در قانون پیش بینی نشده | یک وکیل دادگستری گفت: پیش بینی در زمینه حمایت از افراد خشونت دیده در قانون نشده است و نهادها باید در این زمینه حمایتهایی از این اشخاص داشته باشند. | ایسنا | 6 آذر 96 | ||
7 | مجوز سقط درمانی غیرقانونی ست | مدیر کل پزشکی قانونی استان گلستان مجوز سقط درمانی برای مادران باردار بالای چهار ماهگی را غیر قانونی عنوان کرد. | مهر | 6 آذر 96 | ||
8 | تحقیر زن به اسم دفاع از زن | معاون فرهنگی بسیج جامعه زنان گفت: اتفاقی که در ۱۰۰ سال اخیر به اسم دفاع از زن افتاده چیزی جز تحقیر زن نبوده است. | فارس | 6 آذر 96 | ||
9 | خلاءهای بسیاری در بحث قانونی خشونت علیه زنان | مدیر رصد و آمار زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه ما در بحث قانونی خشونت علیه زنان خلاءهای بسیاری داریم، گفت: تا زمانی که ما سیاسیکاری را بر حل مشکلات ترجیح دهیم هیچ کاری در حوزه زنان انجام ندادهایم. | فارس | 6 آذر 96 | ||
10 | دوچرخه سواری زنان جایز نیست | پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری جدیدترین استفتاهای انجام شده (درباره دوچرخه سواری زنان) از رهبر انقلاب و پاسخهای معظمُله به موارد مطرحشده را منتشر کرد: دوچرخه سواری زنان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم است، جایز نیست. | ایلنا | 6 آذر 96 | ||
11 | خود زنها خواهان اجرا نشدن سند ۲۰۳۰ | کارشناس مسائل زنان و خانواده گفت: در چندجای سند ۲۰۳۰ به برابری جنسیتی اشاره شده که اگر حقیقت این برابری روشن شود خود زنها خواهان اجرا نشدن آن میشوند. | دانشجو | 6 آذر 96 | ||
12 | زمینه پیشرفت برای مردان بسیار مناسب تر از زنان | نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: در فضاهای شهری ما زمینه پیشرفت برای مردان بسیار مناسب تر از زنان است و در آن کمتر به بانوان توجه شده است. | ایرنا | 6 آذر 96 | ||
13 | مکارم مخالف با ورود زنان به ورزشگاهها | آیتالله مکارم شیرازی با اشاره به سابقه بحث ورود زنان به ورزشگاهها و مخالفت با آن، تاکید کرد: طرح مجدد این مسئله، رفتن راه انحرافی است. | ایسنا | 8 آذر 96 | ||
14 | از هر 3 زن، یک نفر در معرض خشونت | معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: طبق تحقیقات صورت گرفته در استان تهران از هر 3 زن، یک نفر در معرض خشونت قرارگرفته است. | ایسنا | 8 آذر 96 | ||
15 | تقاضای کمک برای رفع مشکلات بانوان | مدیر کل امور بانوان و خانواده استانداری کرمان به مشکلات بانوان پرداخت و برای رفع مشکلات آنها تقاضای کمک کرد. | ایسنا | 9 آذر 96 | ||
16 | سهمیهبندی برای فعالیت زنان در عرصههای مدیریتی کشور برداشته شود | در همایش ملی زنان و توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میزان نقش زنان در تولید ناخالص کشور حدود ۴۰ درصد اعلام شد و ضمن گلایه نسبت به بلوکه شدن 85 درصد سرمایههای کشور در بانکها، موضوعاتی از قبیل مشکلات حضور زنان در محیط کسبوکار، نگرش بخشهای دولتی و خصوصی در زمینه مدیریت زنان مطرح و تاکید شد باتوجه به توانمندیهای موجود دراین بخش از نیروی انسانی و آمادگی برای پذیرش مسئولیت، ضرورت دارد نگرشها و فرهنگها در این زمینه تغییر کند و سهمیهبندی برای فعالیت زنان در عرصههای مدیریتی کشور برداشته شود. | ایسنا | 9 آذر 96 | ||
17 | بُعد پنهان خشونت | رئیس فراکسیون زنان مجلس گفت: مهمترین بُعد خشونت علیه زنان، خشونت زنان علیه زنان بُعد پنهان خشونت است که پنهانشده است. | ایسنا | 9 آذر 96 | ||
18 | افزایش خشونت به دلیل ناآگاهی زنان از حقوق خود | یک روانشناس گفت: ناآگاهی زنان از حقوق خود و قوانین موجود، افزایش خشونت و عدم شکایت و پیگیری آن را در پی داشته است. | ایسنا | 9 آذر 96 | ||
19 | فضای معماری شیراز نشان بی توجهی به بانوان | عضو شورای شهر شیراز گفت: فضای معماری و شهرسازی شیراز هم نشان بی توجهی به بانوان دارد اما امروز در حوزه مدیریت شهری شیراز به توانایی بانوان توجه شده است. | مهر | 9 آذر 96 | ||
20 | نیاز به سیاستگذاری های عمیق در حوزه زنان | مدیرکل اموربانوان و خانواده استانداری فارس گفت: امروز جامعه ما در حوزه زنان و خانواده نیازمند سیاست گذاری های عمیق و هدفمند است. | مهر | 9 آذر 96 | ||
21 | نیاز به آموزشهای حقوقی و همگانی به مردم | رئیس کانون وکلای دادگستری استان قزوین گفت: در کنار اصلاح و تدوین قوانین برای مقابله با خشونت علیه زنان به آموزشهای حقوقی و همگانی به مردم نیاز جدی داریم. | مهر | 9 آذر 96 | ||
22 | حضور همزمان زنان و مردان در یک ورزشگاه جایز نیست | یکی از مراجع تقلید شیعیان گفت: حضور همزمان زنان و مردان در یک صحنه ورزشی و یک ورزشگاه جایز نیست. | مهر | 9 آذر 96 | ||
23 | ۶۶ درصد خشونت های صورت گرفته علیه زنان در ایران، روانی است. | سرپرست اداره مطالعات اجتماعی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه گفت: بر اساس نتایج بدست آمده از تحقیقات حدود ۶۶ درصد خشونت های صورت گرفته علیه زنان در ایران، روانی است. | مهر | 9 آذر 96 | ||
24 | اضطراب و ترس گشت ارشاد بر روی برخی دختران و زنان ما تا سالها باقی است | رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی گفت: اضطراب و ترس گشت ارشاد بر روی برخی دختران و زنان ما تا سالها باقی است و پیامدهای خشونت روانی نامطلوبی برجا می گذارد. | مهر | 9 آذر 96 | ||
25 | منابع پایدار برای بیمه این زنان | عضو فراکسیون زنان مجلس با بیان اینکه سازمان تأمین اجتماعی توانایی مالی برای تحت پوشش قرار دادن زنان خانهدار را ندارد، گفت: قرار است منابع پایداری برای بیمه این زنان در بودجه درنظر گرفته شود. | فارس | 9 آذر 96 | ||
26 | لایحه تأمین امنیت زنان دربرابر خشونت در دولت یازدهم در دستور کار | لایحه تأمین امنیت زنان دربرابر خشونت در دولت یازدهم در دستور کار قرار گرفت و همان زمان معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری تدوین لایحهای در این رابطه را در دستور کار خود قرار داد. | همشهری | 9 آذر 96 | ||
27 | مخالفت برخی مسئولان با اجرای بیکموکاست افزایش مرخصی زایمان | عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان گفت: مخالفت برخی مسئولان با اجرای بیکموکاست افزایش مرخصی زایمان، مخالفت با طرحهای افزایش باروری، مخالفت با برداشتن قانون تنظیم خانواده و قانون تسهیل ازدواج معنای واقعی خشونت علیه زنان است. | فارس | 9 آذر 96 | ||
28 | انتقاد عفو بینالملل بشر از ادامه سرکوب زنان مدافع حقوق بشر | عفو بینالملل همزمان با روز جهانی زنان مدافع حقوق بشر از ادامه سرکوب زنان مدافع حقوق بشر در ایران انتقاد کرد. | کردپا | 9 آذر 96 | ||
29 | زنان سرپرست خانوار در جهت تأمین منابع مالی خانواده دچار عسر و حرج | زنان ما در عصر حاضر بواسطه موقعیت و جنسیت خود، متحمل آسیب های گوناگونی می شوند، از آن جمله می توان به مسئولیت تأمین مالی خانواده با خود اشاره داشت، این زنان با عنوان سرپرست خانوار شناخته می شوند، در قوانین جمهوری اسلامی ایران، مطابق شرع و عرف جامعه، مردان سرپرست خانوار بوده و مسئولیت تأمین اقتصادی خانواده را بر عهده دارند، در حالیکه کلیه زیر ساختهای اقتصادی جامعه مردانه است و فرصت اشتغال بانوان بسیار محدود است و به همین دلیل زنان سرپرست خانوار در جهت تأمین منابع مالی خانواده دچار عسر و حرج و سختیهای فراوان می شوند. | برنا | 13 آذر 96 | ||
30 | استفاده ابزاری از زنان در نمایشگاه خودروی تهران | بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران در اعتراض به استفاده ابزاری از زنان در نمایشگاه خودروی تهران با صدور بیانیهای اعلام کرد: بردگی مدرن زنان را به بهانه برگزاری نمایشگاهها برنمی تابیم. | دانشجو | 13 آذر 96 | ||
31 | طرح «حریم زیبایی در سایه عفاف و حجاب» | مسئول سازمان بسیج جامعه زنان کشور از برگزاری طرح «حریم زیبایی در سایه عفاف و حجاب» با حضور بیش از ۱۰۰ نفر از بانوان آرایشگر خبر داد.به گزارش خبرگزاری مهر، مینو اصلانی از برگزاری طرح حریم زیبایی در سایه عفاف و حجاب خبر داد و گفت: این طرح به همت سازمان بسیج جامعه زنان کشور و اتحادیه اصناف و بسیج اتحادیه در با حضور بیش از ۱۰۰ بانوی آرایشگر به مدت یک روز برگزار شد. | مهر | 13 آذر 96 | ||
32 | آمارهای نگرانکننده در موضوع طلاق | رئیس سازمان بهزیستی با اشاره به اینکه در موضوع طلاق آمارهای نگرانکننده وجود دارد، گفت: بهزیستی نسبت به بیمه اجتماعی ۱۱۰ هزار زن سرپرست خانوار اقدام کرده است. | مهر | 15 آذر 96 | ||
33 | مسئولان برای ازدواج زنان فکر کنند | آیتالله سبحانی گفت: مسئولان برای ازدواج زنان فکر کنند؛ به فکر طلاق ها باشند؛ برای اعتیاد کشور کاری انجام دهند؛ نه اینکه به فکر حضور بانوان در ورزشگاه باشند. | ایسنا | 15 آذر 96 | ||
34 | انتصاب یک یا چند فرماندار و معاون زن مشکلی از زنان کشور حل نمیکند | جمعی از بانوان فعال اجتماعی با انتشار نامهای خطاب به برنامه ریزان حوزه زنان تاکید کردند که انتصاب یک یا چند فرماندار و معاون زن مشکلی از زنان کشور حل نمیکند. | مهر | 19 آذر 96 | ||
35 | مطالبه حضور زنان در ورزشگاهها برای حاشیهسازی | رئیس بسیج جامعه زنان گفت: مطالبه حضور زنان در ورزشگاهها یک مطالبه ساختگی برای حاشیهسازی از سوی برخی فمنیست های سکولار در کشور بود، با فتوای حضرت مرجع عالیقدر، آیتالله مکارم شیرازی پروندهاش برای همیشه بسته شد. | فارس | 19 آذر 96 | ||
36 | خشونت کلامی و روانی بسیار مخربتر از خشونت فیزیکی | یک فعال حوزه زنان گفت: در بسیاری از یادداشتهای فمینیستی ایرانی بیان میشود که خشونت تنها فیزیکی نیست، خشونت کلامی و روانی بسیار مخربتر از خشونت فیزیکی بوده و آثار باقیمانده از آن آسیبزنندهتر است، این در حالی است که این نوع خشونت هر جنسی از مرد و زن را مورد اذیت قرار میدهد. | فارس | 19 آذر 96 | ||
37 | نمایش زنان برای فروش محصولات | زنانی که اتاق فکرها در پی به ذلت کشاندنشان هستند و بسیاری از دلسوزان این سرزمین میخواهند با چنگ و دندان این گوهرها را حفظ کنند تا به تاراج نروند، اما انگار این بار برخی مسؤولان راه دشمنان را در پیش گرفته تا زنان را به نمایش بگذارند برای فروش محصولات یا…! | فارس | 19 آذر 96 | ||
38 | اعتراض مهناز افشار به سخنان سحر قریشی | مهناز افشار با انتشار متنی در توئیتر، به سخنان سحر قریشی درباره حضور زنان در ورزشگاهها واکنش نشان داد و اعتراض خود را نسبت به حرفهای اخیر این بازیگر اعلام کرد. | برنا | 19 آذر 96 | ||
39 | جلسه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان با دستور حضور زنان در ورزشگاهها | هشتصد و هشتمین جلسه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان و خانواده با دستور جلسه ادامه بحث و بررسی در خصوص تعیین سیاست حضور زنان در ورزشگاهها و بحث و گفتگو پیرامون سن ازدواج دختران با حضور اعضاء و ریاست زهرا آیت اللهی برگزار شد. | انتخاب | 19 آذر 96 | ||
40 | تذکر ظریف به حجاب زن دیپلمات بریتانیایی | تذکر محمدجواد ظریف، وزیرخارجه ایران به یکی از همراهان زن بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا که حجابش افتاده بود خبرساز شده است. رسانههای داخلی ایران گزارش دادهاند که پس از تذکر ظریف، زن دیپلمات بریتانیایی مجدداً روسریاش را سر میکند. (رادیوزمانه، 20 آذر 1396) | رادیوزمانه | 20 آذر 96 | ||
41 | مجوز ازدواج با اتباع خارجی | سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور گفته که همه زنان ایرانی که با اتباع خارجی ازدواج می کنند، باید از استانداریها مجوز یا پروانه ازدواج با اتباع خارجی را بگیرند. | رادیوزمانه | 20 آذر 96 | ||
42 | تعریف رجلسیاسی | امام هم زورش به شوراینگهبان نرسید. در تعریف رجلسیاسی باید تحولاتاجتماعی را درنظر گرفت. سیدمحمد هاشمی پدر حقوق اساسی ایران در خصوص مفهوم رجل سیاسی معتقد است: وقتی در مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی شرط مرد بودن رأی نیاورده، معلوم است که لفظ رجال متمایز از مرد بوده و همان معنای شخصیت سیاسی را در بر دارد. | خبرآنلاین | 21 آذر 96 | ||
43 | درخواست تحقیقات در خصوص ازدواج کودکان | نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: درخواست تحقیقات در خصوص ازدواج کودکان را به مرکز پژوهشها ارائه کردیم تا بررسی شود در کدام نقاط کشور بیشترین میزان ازدواج کودکان صورت میگیرد و همچنین مشخص شود که این کار بیشتر در چه طبقات اجتماعی اتفاق میافتد. | جماران | 22 آذر 96 | ||
44 | وجود ۲ هزار بیوه در سنین کودکی | پروانه سلحشوری رئیس فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به وجود ۲ هزار بیوه در سنین کودکی از ۹ تا ۱۲ سال در کشور، گفت که بیش از یک سال است که مساله ازدواج کودکان را در مجلس مطرح کرده ایم اما متاسفانه برای حل این مشکل مخالفت از سوی برخی از زنان که دارای مسئولیت هستند است. | ایرنا | 22 آذر 96 | ||
45 | جایگاه ایران درباره برابری جنسیتی | مجمع اقتصاد جهانی در گزارش سالانه خود درباره برابری جنسیتی در ۱۴۴ کشور جهان اعلام کرد که ایران در سال جاری از جایگاه ۱۳۹ در سال گذشته به رده ۱۴۰ افت کرده است. | زیتون | 23 آذر 96 | ||
46 | روز رفع خشونت علیه زنان با الگوگیری از اقتدار حضرت زینب(س) | عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان از نامگذاری روز اول ماه صفر به عنوان روز رفع خشونت علیه زنان با الگوگیری از اقتدار حضرت زینب(س) در شهر شام خبر داد. | فارس | 23 آذر 96 | ||
47 | برگزاری همایش ملی «حقوق زن، حقوق بشر» | شامگاه دیروز همایش ملی «حقوق زن، حقوق بشر» با حضور دستیار ویژه رئیسجمهور در حقوق شهروندی، رئیس فراکسیون امید، دبیر کل مجمع زنان اصلاحطلب کشور و رئیس پژوهشکده علوم اجتماعی دانشگاه شیراز به میزبانی مجمع زنان نواندیش مسلمان استان فارس برگزار شد. | فارس | 23 آذر 96 | ||
48 | تشکیل نشدن جلسات ستاد ملی زن و خانواده از سال 92 | باوجود وعدههای مکرر معاونت زنان و خانواده از سال 92 تاکنون در خصوص برگزاری جلسات ستاد ملی زن و خانواده، هنوز جلسات این ستاد تشکیل نشده است، به همین منظور جمعی از نمایندگان مجلس پیگیری این موضوع را از رئیسجمهور خواستار شدند. | فارس | 23 آذر 96 | ||
49 | تضعیف نهاد خانواده با شغلمحوری زنان | نماینده سابق مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه شغلمحوری زنان در غرب موجب تضعیف نهاد خانواده شده است، گفت: اقتصاد نباید دغدغه اصلی زنان باشد. | فارس | 23 آذر 96 | ||
50 | ایجاد بیماری های مختلف برای دختران متأهل زیر ۱۸ سال | عضو فراکسیون زنان مجلس گفت: با تشریح ایجاد بیماری های مختلف برای دختران متأهل زیر ۱۸ سال از سوی برخی متخصصین، فراکسیون زنان همچنان به دنبال افزایش سن ازدواج به ۱۵ سال است. | شهرخبر | 23 آذر 96 | ||
51 | مزاحمتهای خیابانی | مزاحمتهای خیابانی، رفتارهای کلامی و غیرکلامی دارای ماهیت جنسی را شامل میشوند که معمولاً توسط مردها در مکان های عمومی نسبت به زنان اعمال میشوند. | ایسنا | 23 آذر 96 | ||
52 | دولت احمدینژاد تلاش کرد تا زنان را به خانه برگرداند | الهه کولایی:دیدیم که چگونه دولت احمدینژاد طی ۸ سال تمام منابع کشور را به باد فنا داد و نه تنها اقتصاد بلکه به فرهنگ ما آسیب وارد کرد، گفت: با اینکه وزیر زن انتخاب کرد، اما به طور سیستماتیک تلاش کرد تا زنان را به خانه برگرداند. | ایسنا | 23 آذر 96 | ||
53 | دختران به عنوان ازدواج فروخته می شوند | پروانه سلحشور، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی گفته «در برخی مناطق کشور دختران به عنوان ازدواج فروخته شده و مورد معامله قرار میگیرند». | رادیوزمانه | 26 آذر 96 | ||
54 |
آمار ازدواج |
آمارسرشماری سال 95 میگوید 20 میلیون نفر از جمعیت 10 سال به بالای کشور هرگز ازدواج نکردهاند که سهم مردان شده 11 میلیون و 557 هزار و 837 نفر و سهم زنان هشت میلیون و 596 هزار و 789 نفر. کودکان و نوجوانان را که از این آمار جدا کنیم باز هم عدد مربوط به مجردهای بزرگسال ایرانی توی چشم میزند، از ازدواج جاماندههایی که هنوز هم تعدادشان در مناطق شهری بیشتر از نقاط روستایی است. در شهرها هشت میلیون و 530 هزار مرد مجرد زندگی میکنند در ازای شش میلیون و 488 هزار زنی که در شهرها مجرد ماندهاند. همچنین در روستاها دو میلیون و 101 هزار دختر مجرد زندگی میکنند، در کنار سه میلیون و 17 هزار مردی که در مناطق روستایی تجرد اختیار کردهاند. | جامجم | 26 آذر 96 | ||
55 | ۷۵ تا ۹۸ درصد از زنان مورد آزار خیابانی قرار گرفتهاند | مدیرگروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران با انتقاد از کمبود آمار در میزان آزارهای خیابانی برای زنان گفت که برخی از پژوهشها نشان میدهند که ۷۵ تا ۹۸ درصد از زنان مورد آزار خیابانی قرار گرفتهاند. | ایسنا | 27 آذر 96 | ||
56 | انتشار گزارش تحلیلی درباره خشونت خانگی علیه زنان | کمپین منع خشونت علیه زنان پس از یک سال از آغاز فعالیت، گزارش تحلیلی خود را درباره خشونت خانگی علیه زنان در ایران منتشر کرده است. | دویچه وله فارسی | 29 آذر 96 | ||
57 | نبود ضمانتاجرای موثر در قوانین، یکی از عوامل اصلی افزایشخشونت است | نبود ضمانتاجرای موثر در قوانین، یکی از عوامل اصلی افزایشخشونت است. دکتر بیتا مدنی جامعهشناس میگوید: بیشتر از این که نگران باشیم تهران روی گسل زلزله است، باید نگران این باشیم که روی گسل آسیبهای اجتماعی است. | خبرآنلاین | 29 آذر 96 | ||
ردیف | ورزشی | شرح | منبع | تاریخ | ||
1 | نخستین دوره رقابتهای کشتی کلاسیک بانوان | برگزاری نخستین دوره رقابتهای کشتی کلاسیک بانوان، در رده قهرمانی کشور اتفاقی خوب و قابل تحسین به شمار میرود. اینکه بعد از فراز و نشیبها و حرف و حدیثهای فراوان، در نهایت مقرر شده که رقابتهایی در سطح کشور در رشته کشتی کلاسیک بانوان برگزار شود. | قانون | 23 آذر 96 | ||
ردیف | بهداشت و سلامتی | شرح | منبع | تاریخ | ||
1 | اعتیاد با مصرف داروهایی جهت لاغری | معاون پیشگیری ادارهکل بهزیستی خوزستان گفت: متاسفانه بسیاری از افراد ناخواسته و با مصرف داروهایی جهت لاغری در باشگاهها یا آرایشگاهها به دام اعتیاد گرفتار میشوند. | ایسنا | 6 آذر 96 | ||
2 | آمار ایدز | طبق جدیدترین آمار اعلامی وزارت بهداشت، 36هزار و 39 تن مبتلا به اچ آی وی در کشور شناسایی و ثبت شدهاند و تزریق مشترک در مصرف کنندگان مواد، همچنان در صدر علل ابتلا به این بیماری قرار دارد. | ایسنا | 8 آذر 96 | ||
3 | امکانات محدود کمپ ترک اعتیاد زنان اهواز | سرپرست ادارهکل امور بانوان و خانواده استانداری خوزستان گفت: کمپ ترک اعتیاد زنان اهواز به دلیل امکانات محدود توانایی پاسخگویی به تعداد مراجعین به این کمپ را ندارد. | ایسنا | 9 آذر 96 | ||
4 | مشکلات و مطالبات زنان آسیبپذیر اعتیاد | قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: مشکلات و مطالبات زنان آسیبپذیر اعتیاد باید به صورت منسجم پیگیری و برنامههای مدونی برای پیشگیری و رهایی از این معضل برای کانونهای هدف ارائه شود. | ایسنا | 9 آذر 96 | ||
5 | آموزش بهداشت زنانه در مدارس | آموزش بهداشت زنانه در مدارس برای پیشگیری از بیماری های عفونی در میان کودکان و نوجوانان و تشکیل جامعه ای سالم، بسیار موثر است. | برنا | 19 آذر 96 | ||
ردیف | خانواده | شرح | منبع | تاریخ | ||
1 | افزایش همسرآزاری در کل کشور | رئیس سازمان پزشکی قانونی مشهد از افزایش بیش از ۳درصدی همسرآزاری در کل کشور نسبت به سال ۹۴ خبر داد. او میگوید ۵۲درصد از خشونتها روانی و کلامی و بیش از ۳۷درصد فیزیکی هستند. | دویچه وله فارسی | 4 آذر 96 | ||
2 | خشونت خانگی علیه زنان در جامعه بیداد می کند | رئیس فراکسیون زنان مجلس ایران اعلام کرد متاسفانه در حال حاضر خشونت خانگی علیه زنان در جامعه بیداد می کند و به همین دلیل بسیاری از بانوان از آن رنج می برند. | محبتنیوز | 5 آذر 96 | ||
3 | آمار بیشترین میزان گزارشهای همسرآزاری | آمارهای پزشکیقانونی نشان میدهد در استانهای تهران، خراسانرضوی و اصفهان بیشترین میزان گزارشهای همسرآزاری، هم آزاررساندن مرد به زن و هم زن به مرد ثبت شده است. براساس آمار پزشکیقانونی، کمترین میزان گزارش معاینات نزاع همسرآزاری در مردان، بهترتیب مربوط به استانهای قم، سیستانوبلوچستان و ایلام است که این آمار در سال ٩۵ نسبت به ٩۴ رشد محدودی داشته است. | هرانا | 9 آذر 96 | ||
4 | تعویق رسیدگی به پرونده قتل زنی که زیر ضربات مشت شوهر به قتل رسید | رسیدگی به پرونده قتل زنی که زیر ضربات مشت شوهر و مقابل چشمان زن دوم همسرش به قتل رسید، بهدلیل حاضرنبودن اولیایدم در جلسه دادگاه به تعویق افتاد. | هرانا | 9 آذر 96 | ||
5 | روند افزایش آمار طلاق در شهر قم | روند افزایش آمار طلاق در شهر قم از سال ۱۳۸۵ رو به افزایش است، چنانکه در سال گذشته روزانه ۸ طلاق صورت میگرفته ولی اکنون تقریبن به ۱۰ مورد طلاق رسیده است. | محبتنیوز | 21 آذر 96 | ||
ردیف | متفرقه | شرح | منبع | تاریخ | ||
1 | خشونت علیه زنان به عنوان یک زخم اجتماعی | خشونت علیه زنان به عنوان یک زخم اجتماعی، در پس ترس و تمایل بانوان به حفظ بنیان خانواده، گاه مدت ها خود را آشکار نمی کند اما در نهایت منشأ ایجاد انواع آسیب های اجتماعی است. | مهر | 13 آذر 96 | ||
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان در آذر ماه 1396
تهیه و تنطیم نمودار : لیدا اشجعی
گزارش خبرگزاریهای داخلی ؛این امار از کودک ازاری و فلاکت در اموزش و پرورش و فقر گسترده را با شرایط حاکم و مسلط سانسوردر جمهوری اسلامی گزارش میکند .ورئیس مجلس شورای اسلامی با بیانی اشکار از حکومت سوریه دفاع میکند و بخشی از بوجه ملی کشورمان را برای حق حفاظت از امنیت داخلی و دوام و قدرت حکومت اسلامی در منطقه متوجه ان کشور میکند ؛در صورتی که کودکان کشورمان در فقرمالی و فقر اموزشی و فقر فرهنگی و فقر بی توجه ای مسئولین به درد اعتیاد و خیابان و اوارگی کشیده میشوند ؛ایا این عدالت اسلامی جواب گوی پوسیدگی استخوان کودکانمان خواهد بود ؟؟ کودکانی که پایه رشد اجتماعی کشورمان را در معرض دید جهانیان قرار خواهند داد.
تهیه و تنظیم: فرهاد نصیری
اسامی/ محل/ نهاد ناقض حقوق بشر | تعداد | موضوع | ردیف |
حضور کودک ۱۳ ساله مازندرانی به عنوان سرباز «مدافع حرم» در سوریه. واحد مرکزی خبر تلویزیون دولتی ایران ویدئویی را از حضور یک سرباز ۱۳ ساله ایرانی در جمع مدافعان حرم منتشر کرده است.(رایو زمانه) -8کشته در تصادف اتوبوس راهیان نور دانش آموزان دختر.اتوبوس راهیان نور دانش آموزان دختر در خوزستان تصادف کرده است و در این حادثه، 8 دانش آموز کشته شدند. این حادثه در جاده کمربندی شهر سوسنگرد در شمال اهواز روی داده است. (عصرایران(۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند/ وجود ۱۹ میلیون نفر بَد مسکن در کشور.تقیرستم وندی در نشست کشوری تدوین لایحه قانون تشکلهای مردم نهاد در وزارت کشور با اشاره به اینکه چهار رویکرد نسبت به تشکلهای مردمنهاد وجود دارد، اظهار کرد: رویکرد اول کاملا مخالف تشکلهای مردمنهاد بوده و خواهان حذف آنهاست -) گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا)محرومستان در زابل. خشک شدن رودخانه هیرمند و دریاچه هامون و عدم مدیریت صحیح منابع آبی در بخش کشاورزی باعث بوجود آمدن خشکسالی و فقر و از بین رفتن مراتع طبیعی و دام ها در منطقه زابل شده است. از سوی دیگر بسته شدن مرز و از دادن کسب و کار باعث فقر بیشتر و افزایش حاشیه نشینی در این شهر شده است. (خبرگزاری هرانا) -«کودکان معتاد» گرفتار در چرخه درمان ناقص دکتر فرید براتی سده، معاون توسعه، پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور پیش از این با اشاره به نامه اخیر دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر در خصوص « درمان سرپایی» کودکان معتاد گفته بود: درمان سرپایی به این معنی است که این کودکان بعد از سمزدایی، امکانات و خانوادهای دارند که می توانند به آن مراجعه کنند، این درحالیست که می دانیم اغلب این کودکان متعلق به خانوادههای آسیبدیدهای هستند که بازگشت آنان به معنی به سرانجام نرسیدن تمام تلاشهای پیشین است. (ایسنا)
شروع اعتیاد دانش آموزان با سیگار، حشیش و حضور در محافل نامناسب دوستانه.سرهنگ روح الله فیض بخش در نشستی با موضوع بررسی “اعتیاد دانش آموزان و دلایل گسترش آن در جامعه” با اشاره به مراحل مختلف ایجاد اعتیاد در دانش آموزان، گفت: در حالت کلی اولین قدم های اعتیاد در دانش آموز از حضور در محفل های نامناسب دوستانه و استعمال سیگار و حشیش شروع می شود. (ایسنا) 24کودک در زلزله کرمانشاه والدین خود را از دست دادند.به گفته معاون توسعه، پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور حدود 24 کودک در زلزله غرب کشور والدین خود را از دست دادهاند؛ از این تعداد 6 کودک هر دو والدشان فوت کرده و در حال حاضر نزد اقوام و نزدیکانشان به سر می برند لذا تحویل بهزیستی نشدهاند. یک کودک همچنان در بیمارستان بستری است که بعد از ترخیص به بهزیستی تحویل داده میشود. همچنین یک کودک 17 ساله نیز در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری میشود.(ایسنا)قطع ارتباطات زندانیان و تداوم تنش در زندان اردبیل؛ افزایش نگرانی ها از سرنوشت محمدصابر ملک رئیسی. مسئولین زندان اردبیل برای جلوگیری از اطلاع رسانی و طرح مشکلات زندان از هفته گذشته بصورت کامل تماس های زندانیان سیاسی این زندان از جمله ماهر کعبی، علی پژگل، شیراحمد شیرانی و نور احمد حسن زهی را قطع کرده اند. خانواده این زندانیان از وضعیت فرزندانشان بی خبر هستند، همچنین محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی محبوس در این زندان که بیستمین روز اعتصاب غذای خود را سپری میکند در وضعیت بحرانی قرار دارد و علاوه بر تحمل مشکلات اعتصاب غذا و ممنوعیت تماس های تلفنی از بیماری جدیدی نیز رنج میبرد، گزارشات ضد و نقیضی از اعتصاب سایر زندانیان سیاسی این زندان نیز دریافت شده است) خبرگزاری هرانا ( |
8 | اسیب های اجتماعی | 1 |
افزایش فشار بر محمد صابر ملک رئیسی در زندان مرکزی اردبیل.محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی که در حین گذراندن دوران محکومیت ۱۵ ساله خود در زندان اردبیل وپس از اعتراض به محدودیت ها و ممنوعیت های اعمال شده نسبت به خود به قرنطینه این زندان منتقل شد. (خبرگزاری هرانا) | 1 | اخبار | 2 |
وجود ۲ هزار بیوه در سنین کودکی از ۹ تا ۱۲ سال در کشور. پروانه سلحشوری رئیس فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به وجود ۲ هزار بیوه در سنین کودکی از ۹ تا ۱۲ سال در کشور، گفت که بیش از یک سال است که مساله ازدواج کودکان را در مجلس مطرح کرده ایم اما متاسفانه برای حل این مشکل مخالفت از سوی برخی از زنان که دارای مسئولیت هستند، بیشتر است. (خبرگزاری هرانا( | 1 | ازدواج کودکان | 3 |
معلم لرستانی بر اثر گازگرفتگی در کانکس مدرسه جان باخت. در روزهای گذشته یک معلم جوان در روستاهای سپیددشت لرستان دچار حادثه شد و جان خود را از دست داد.(خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا) ایران تولید کننده موادمخدر نیست/مدارس از کتمان اعتیاد خودداری کنند. حمید رضا صرامی در نشستی با اصحاب رسانه، با بیان اینکه اعتیاد، از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی جزو آسیبهای اجتماعی اولویتدار کشور شمرده شده، اظهار کرد: بر اساس آخرین نظرسنجی از مردم، بیش از ۹۱ درصد مردم کشور اولین مشکل اجتماعی را اعتیاد مطرح کرده اند.(ایسنا) از منابع بانک مرکزی سوءاستفاده شد نه معلمان. جامعه > آموزش – پانا نوشت: وزیر آموزش و پرورش گفت: داراییهای صندوق ذخیره به یغما نرفته و در شرایط نامساعد اقتصادی برخی شرکتهای زیرمجموعه صندوق تا حدود ۴ برابر رشد سرمایه و سهام داشتهاند (خبر انلاین) شیوع آسیب های اجتماعی میان جمعیت دانشآموزی کشور که طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان را در برمی گیرد، کم نیست، اما تا به امروز کمتر به صورت کمّی (ارائه آمار و ارقام) از آسیب های اجتماعی دانش آموزان سخن به میان آمده است. گویا ارائه آمار از آسیب های اجتماعی به ویژه در سال های گذشته ممیزی برای مسئولان نظام آموزشی کشور است.(خبرگزاری مهر)نامه وکیل کودکان شینآبادی به رییسجمهور؛ پنج سال درد و رنج دخترکان شین آبادی.حسین احمدی نیاز وکیل کودکان شینآبادی در پنجمین سالگرد حادثه شیناباد طی نامه ای سرگشاده به رییسجمهور ایران گفت که هنوز دختران شینآبادی پیگیر روند درمان خود هستند و ۱۵ سال دیگر این روند ادامه خواهد داشت این بدان معنی است که دخترکان نازنین شینآبادی تا ۱۵ سال دیگر رنج درمان خواهند کشید و باید درد تیغ جراحی را تحمل کنند. تمامی این مصایب ناشی از بیمسوولیتی مقامات وقت وزارت آموزش و پرورش بوده است و اکنون نیز هزاران کلاس درس دیگر در کشور به علت غیر استاندارد بودن در معرض چنین خطراتی هستند. “پنج سال درد و رنج دخترکان شین آبادی، از زندگی با نصف دیه تا ۱۵ سال تداوم مصیبت درمان، حقوق شهروندی آنان کجاست؟) خبرگزاری هرانا (عبور دلهرهآور دانشآموزان از رودخانه با “سیم بکسل .به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تسنیم، دانشآموزان مقطع ابتدایی روستای محروم “نساءکوه پشتکوه” شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری برای رفتن به مدرسه باید از روخانهای عریض و بسیار پرآب به نام خرسان عبور کنند که بهدلیل محرومیت از ساخت پل ارتباطی بر روی این روخانه، دانشآموزان خردسال این روستا مجبورند صرفاً با استفاده از یک سیم بکسل که از یک سوی روخانه به سوی دیگر روخانه وصل شده، بهصورت بسیار خطرناک و دلهرهآوری عبور کنند.) خبرگزاری هرانا (
مدارس در کنار میادین مین؛ آثار جنگ بر بدن کودکان ۲۸ سال پس از اتمام/ رایحه مظفریان.سه سال پیش با “پروین ذبیحی” راهی روستای نشکاش از توابع مریوان شدیم. روستایی در دل کوه که مرزی نیست، اما هم چون اکثر نقاط کردستان ساکنان فقیری دارد. راهی شدیم تا از ۷ کودک قربانی مین -در انفجار یک مین وسط روستا زیر درخت گردو- عیادت کنیم. کودکان بعد از یک سال از گذشت واقعه وضعیت مناسبی نداشتند. خبرگزاری ها این موضوع را به عنوان یک مورد از ده ها مورد انفجار بعد از جنگ تحمیلی به خوبی پوشش داده بودند و مسئولین ساکت و آرام از کنار ماجرا گذشته بودند. (ماهنامه صلح(مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش از راه اندازی سامانه مراقبت خبر داد و گفت: سال گذشته تعداد ۴ هزار دانش آموز که رفتارهای پرخطر داشتند شناسایی شدند. نادر منصور کیایی درباره آسیب های اجتماعی دانش آموزان اظهار کرد: برای شناسایی آسیب های اجتماعی دانش آموزان سامانه ای به نشانی www.moraghebat.medu.ir در وزارت آموزش و پرورش راه اندازی کرده ایم. (خبرنگار مهر،)سقوط پنجره کلاس بر سر دانشآموز ۱۰ ساله؛ عبدالرحمن حافظهاش را از دست داد. سقوط پنجره یک مدرسه کانکسی بر سر عبدالرحمن دانش آموز ۱۰ ساله مقطع ابتدایی در روستای بختک سرباز در استان سیستان و بلوچستان سبب از بین رفتن حافظه دانش آموز شد. ) خبرگزاری هرانا (۳۰ درصد مدارس خوزستان تخریبی هستند/برای ریزگردها پول ماسک نداریم.محمد تقی زاده ظهر امروز در نشست خبری مشترک مدیرت بحران استانداری خوزستان اظهار کرد: با توجه به آمار فوق العاده بالای نیروری انسانی در آموزش و پرورش و همچنین رسالت و وظیفه ای که در زمینه آموزش در ابعاد مختلف برعهده دارد، مسئولان در زمینه های مختلف از جمله زلزله کرمانشاه خیلی خوب، جدی، علمی و کارشناسی ورود و بررسی های لازم را داشته باشد.(خبرنگار مهر)،دیوار ۷۰۰ مدرسه شهر تهران با طوفان فرو میریزد.عباسعلی باقری در خصوص آخرین وضعیت مدارس شهر تهران»، اظهار داشت: ۷۰۰ مدرسه در تهران داریم که قدمتی بالای ۵۰ سال دارند و حتی با طوفانی می ریزد. به همین دلیل ما تعدادی از این مدارس را خالی نگه داشتیم و اجازه ورورد دانش آموزان به این مدارس را به هیچ عنوان نمی دهیم.(خبرنگار مهر) استفاده از منطق قرآن دردرسهاباعث دیندارتر شدن دانش آموزان می شود.مهدی فیض در مراسم آغاز هفته بزرگداشت قرآن، عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش که در دبیرستان فرهنگ منطقه ۲ تهران برگزار شد، اظهار کرد: اگر کسی با قرآن مانوس شود جایگاه ائمه از مسیر قرآن برایش مشخص خواهد شد.معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش با اشاره به این که باید انسان متقی احکام را بپذیرد، تصریح کرد: با آشنایی با قرآن می توانیم در جزئیات تقلید کنیم.(خبرنگار مهر) ریزش سقف ۲ مدرسه در چترود در پی زلزله کرمان/ زلزله بامداد امروز کرمان پسلرزه نبود. فرماندار کرمان گفت: 86 هزار واحد مسکونی قدیمی غیرمستحکم در کرمان وجود دارد و همچنین خوابگاه دانشجویی شهید چمران نیز دچار مشکل شده است.(ایسنا) ۲۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در استان گلستان شناسایی شدعبدالرضا چراغعلی ظهر امروز در جلسه شورای حقوق شهروندی با اشاره به حضور دستیار وقت رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی در استان گلستان اظهار داشت: استان گلستان نخستین استانی بود که خانم امین زاده دستیار وقت ریاست جمهوری در امور حقوق شهروندی در آن حضور یافته و از روند اجرای دستورات در این زمینه بازدید کرد.(خبرگزاری تسنیم ) ۷۰۰. مدرسه تهران با یک طوفان تخریب میشوند محسن هاشمی در همایش چشمانداز شهر تهران در افق برنامه 5 ساله سوم شهرداری تهران که صبح امروز با حضور برخی از اعضای شورای شهر تهران و معاون برنامهریزی، توسعه شهری و امور شوراهای شهرداری تهران امروز پنجشنبه (23 آذر) در مرکز همایشهای بینالمللی برج میلاد برگزار شد اظهار کرد: از دستاندرکاران این همایش برای چشمانداز برنامه 5 ساله سوم تشکر میکنم که قرار است این برنامه در معاونت برنامهریزی و توسعه امور شوراها و همچنین مرکز مطالعات شهرداری تهران تهیه و تدوین شود.(خبرگزاری تسنیم)وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه این وزارتخانه از گرفتاریهای مزمنی رنج میبرد، گفت: در آموزش و پرورش به جای اینکه وقت خود را صرف کیفیت بخشی به برنامهها و فعالیت هایمان کنیم درگیر پول آب و برق مدارس هستیم.(خبر انلاین) |
20 | اموزش و پرورش | 4 |
آمارهایی جالب از « دروغگویی » کودکان و دلایل آن.گوهریسنا انزانی در پاسخ به این سوال که آیا کودکان واقعاً دروغ می¬گویند؟ توضیح داد: پیاژه، روانشناس سوئیسی معتقد است کودک درکی از مفهوم دروغ به عنوان عبارت فریب دهنده و به منظور گمراه کردن دیگران ندارد. همچنین کودک تمام اشتباهات را دروغ قلمداد کرده و تشخیص نمی¬دهد که گفته یک شخص به دلیل عدم آگاهی از واقعیت، دروغ نیست و فقط اشتباه است. این روانشناس معتقد است کودک بین ۷-۵ سالگی تفاوت بین عمل عمدی و اشتباه غیرعمدی را درک می¬کند، اما قادر به تمایز بین این دو نیست و هر دو را دروغ می¬داند. کودک از حدود ۷سالگی کم کم اشتباه غیرعمد را از دروغ تشخیص می¬دهد ولی طبق مراحل رشدی در حدود ۱۱-۱۰ سالگی دروغ را چیزی می¬داند که حقیقت ندارد.(ایسنا) | 1 | بیماری های کودکان – | 5 |
کنسرت وحید تاج به نفع کودکان زلزلهزده کرمانشاه/ «لیان» با تلفیق موسیقی بوشهر و نواحی میآید.وحید تاج به همراه گروه موسیقی مهربانی به سرپرستی سلمان سالک، یکشنبه ۲۶ آذرماه سال جاری ساعت ۲۱ در تالار وحدت به روی صحنه میرود. این کنسرت به نفع کودکان زلزلهزده کرمانشاه برگزار میشود.(ایسنا(تهیه 32 هزار بسته لوازمالتحریر به تعداد دانشآموزان زلزلهزده کرمانشاه.مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان اینکه 32هزار بسته لوازم التحریر به تعداد کل دانش آموزان مناطق زلزله زده آماده شده و اکنون در مرحله بسته بندی است تا ارسال شوند گفت: این لوازم التحریرها تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند. در کنار اینها 20 هزار جلد کتاب از تولیدات کانون آماده شده که در حال ارسال است.(ایسنا)مدرسه ای برای کودکان بیشناسنامه سیستان و بلوچستان معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در آستانه سفر دولت به استان سیستان و بلوچستان از راه اندازی مدارس ویژه برای کودکان بدون شناسنامه در این استان خبر داد.(خبرگزاری هرانا) خیرین گلستان به کودکان بازمانده از تحصیل کمک کنند.گرگان – مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری گلستان گفت: بیش از ۲۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در استان گلستان وجود دارد خیرین برای حمایت از آن ها کمک کنند. | 6 | حمایت از کودکان | 5 |
خبرگزاری هرانا – یک دختر نوجوان در سردشت با حلق آویز کردن خود خودکشی کرد و جان سپرد. علت خودکشیاش این نوجوان “مشکلات خانوادگی” عنوان شده است. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه بیش از ۷ درصد از سوی پزشکی قانونی اعلام شده است (خبرگزاری هرانا).خودکشی یک دختر ۱۶ ساله .یک دختر ۱۶ ساله در بخش مارگون یکی از بخشهای کهگیلویه و بویراحمد با تفنگ برنو اقدام به خودکشی کرد و جان سپرد. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی های سالانه بیش از ۷ درصد از سوی پزشکی قانونی اعلام شده است.(خبرگزاری هرانا ) خودکشی همزمان ۴ دختر نوجوان در بهزیستی مشهدمسؤول روابط عمومی بهزیستی خراسان رضوی از خودکشی چهار دختر نوجوان در یکی از مراکز شبه خانواده بهزیستی خبرداد.(خبرگزاری هرانا) خودکشی و هشدار به والدین و مدارس -نادر منصور کیایی مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزشوپرورش در یادداشتی تحت عنوان ” هشدار به والدین و مدارس” به بحث گرایش دانشآموزان به خودکشی اشاره کرده و هشدار داده است که براساس گزارشها و در ماههای سر سال آمار اقدام به خودکشی افزایش مییابد.(تسنیم) |
6 |
خودکشی کودکان |
7 |
چهارمین سرقت خودرو با کودک این بار در پرند/ تعقیب سارق از تکرار حادثه بنیتا جلوگیری کرد. روز جمعه زنی هراسان در تماس با پلیس شهر پرند در جنوب غربی تهران از ربایش خودرواش در حالی که کودک سه ساله اش داخل آن بود، خبر داد. با توجه به حساسیت موضوع بلافاصله تیم های پلیس تحقیقات خود را آغاز کردند اما دقایقی بعد زن جوان در تماس با پلیس مدعی شد که سارق کودک را در کنار خیابان رها کرده و با خودرو متواری شده است (خبر انلاین) | 1 | فروش کودکان | 8 |
حقایق تلخ درباره زبالهگردی کودکان: سن زبالهگردی به ۴ سال رسیده/ ۸۰ درصد کودکان زبالهگرد بیسوادند.یک فعال اجتماعی و عضو جمعیت امام علی(ع) نحوه کارکشیدن از کودکان در گاراژهای تفکیک زباله تهران و کرج را نوعی بردهداری نوین دانست و اعلام کرد: در کنار جامعهای که نسبت به کودکان کار و زباله گرد بی تفاوت شده است، شهرداری، بهزیستی، وزارت کار و وزارت بهداشت این کودکان را به یکدیگر پاس میدهند.(ایسنا( | 1 | کودکان کار | 9 |
نماینده مجلس: افزایش چشمگیر آمار سوءاستفاده جنسی از کودکان.محمد کاظمی نایب رییس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس با اشاره به افزایش چشمگیر آمار سوءاستفاده جنسی از کودکان، از آخرین مراحل تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان در این کمیسیون خبر داد و گفت که در این لایحه برای والدینی که مرتکب چنین قصورهایی در تربیت یا مراقبت از کودکان شوند، مجازاتی همچون جزای نقدی، حبس تعلیقی و مواردی از این دست که بتواند والدین را متوجه مسئولیتشان کنند، درنظر گرفتیم.(خبرگزاری هرانا) کودک ۳ ساله در شهرستان گنبدکاووس قربانی کودک آزاری شد.سرهنگ محمود علی فر در گفتگو با خبرنگار مهر از فوت شدن پسربچه سه ساله گنبدی در اثر کودک آزاری خبر داد و اظهار کرد: “روز چهارشنبه هشت آذرماه حوالی ساعت ۱۸ و ۳۰ دقیقه عصر کودک سه ساله ای در بیمارستان طالقانی بستری می شود که پزشکان در معاینات اولیه متوجه آثار کبودی بر بدن کودک شده و انتقال کودک با این شرایط را به نیروی انتظامی اطلاع می دهند”.(خبرگزاری هرانا) کلاهبرداری جنسی ۴۰ دانشآموز یکی از دبیرستانهای مشهد.این پرونده زمانی به جریان افتاد که یکی از کابران مرد متوجه شد کاربری اینترنتی که خود را زن معرفی میکرد به واسطه رابطهشان چند میلیون تومان از او کلاهبرداری کرده است. به دنبال شکایت این مرد پلیس فتا (پلیس سایبری نیروی انتظامی) پرونده را به جریان انداخت. در طول تحقیقات مشخص شد جنسیت کاربر مورد نظر مرد استپلیس فتا ابتدا یک آرایشگر مرد ۲۲ ساله را در ارتباط با این پرونده بازداشت کرد. اما بعدتر در بازجوییها مشخص شد که این آرایشگر با همکاری ۴۰ دانشآموز یکی از دبیرستانهای پسرانه مشهد اخاذیهای اینترنتی را برنامهریزی و اجرا میکرده است.(رایوزمانه) سارق کودک آزار شرق تهران دستگیر شد. تهران-فرمانده انتظامی ویژه شرق استان تهران از شناسایی و دستگیری سارق منازل شهرستان های بومهن و پردیس خبر داد و گفت: این) متهم همچنین با پرسه زدن در اطراف مدارس ابتدایی اقدام به کودک آزاری می کرد. (ایرنا)- کودک ۲ ساله بجنوردی قربانی کودک آزاری شد.رئیس پلیس آگاهی خراسان شمالی از قتل پسر دوساله بجنوردی به دست نامادری خبر داد. وی درباره علت قتل کودک دوساله بجنوردی گفت که کودک به علت ضربات مشت و لگد توسط نامادری٬ دچار مرگ مغزی و پس از رساندن به بیمارستان از دنیا می رود.(خبرگزاری هرانا) | 5 | کودک ازاری | 10 |
میانگین سنی کودکان «زبالهگرد» / 85 درصد این کودکان «افغان» هستند.ک فعال اجتماعی و عضو جمعیت امام علی(ع) نحوه کارکشیدن از کودکان در گاراژهای تفکیک زباله تهران و کرج را نوعی بردهداری نوین دانست و اعلام کرد: در کنار جامعهای که نسبت به کودکان کار و زباله گرد بی تفاوت شده است، شهرداری، بهزیستی، وزارت کار و وزارت بهداشت این کودکان را به یکدیگر پاس میدهند.(ایسنا( | 1 | کودکان افغان کودکان بی هویت | 11 |
کودکان کار افزایش مراکز ارائه خدمت به کودکان کار تا پایان سال.مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران گفت: در حال حاضر ۱۶ مرکز ارائه خدمات به کودکان کار راه اندازی شده که تعداد این مراکز تا پایان سال به ۲۰ مرکز افزایش مییابد. | 1 | کودکان معلول | 12 |
49 | جمع |
اعدام در ایران به زبان نمودار در آذر ماه 96
تهیه و تنظیم نمودار : احسان حیاک
گزارش آماری و نمودار نقض اقوام و ملل ایرانی درآذر ماه 1396
تهیه و تنظیم گزارش: احسان زندی لک
اسامی/ محل/ نهاد ناقض حقوق بشر | تعداد | موضوع | ردیف |
فرهاد چتانی، طیب چتانی، لطف الله احمدی، حیدر آخته ، افشین ادب و احمد کرباسچی و چند نفر دیگر به اداره ی اطلاعات شهر سنندج احضار مورد باز جویی قرار گرفتند./محمد عزیزیاز اعضای کمیته هماهنگی کارگری خواسته شد که خود را به اداره اطلاعات شهر سنندج معرفی کند./جمال یوسفی، به اداره اطلاعات شهر سنندج احضار و از او خواسته شده که خود را به اداره نامبرده معرفی کند./ احمد قمری به اداره اطلاعات سنندج احضار گردید،و مورد بازجویی قرار گرفت./ پنج فعال سنندجی به نامهای توفیق علیپناه، حبیبالله کریمی، علی عبداللهی،جمال یوسفی واحمد قمری از سوی ادارهی اطلاعات شهر سنندج به این نهاد امنیتی احضار شدند./ محمد عزیزی فعال کارگری از سوی وزارت اطلاعات و مظفر صالح نیا به دادسرای انقلاب احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند./ دو تن از فعالین کارگری سنندج به نامهای شادمان بنیبشر وعبید خالقی به ادارهی اطلاعات این شهر احضار شدند و مورد بازجویی قرارگرفتند./ مسعود محمدی، اکبر گویلی،علی عبداللهی،احمد عزیزی، جمال یوسفی، احمد قمری، مظفر صالحنیا، خالد حسینی، غالب حسینی، شریف ساعدپناه، و حبیبالله احضار و مورد بازجویی قرار گرفتهاند. | 28نفر | احضار
7 مورد |
1 |
دادگاه تجدید نظر استان تهران سعید مرتضی دادستان وقت تهران را به ۲ سال حبس محکوم کرد./ مجید اسدی محکوم به تحمل ۶ سال حبس تعزیری و پیام شکیبا ومحمد بنازاده وامیرخیزی از زندانیان سیاسی هر یک بابت سه مورد اتهام به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند./
داوود عزیزی توسط اداره اطلاعات زاهدان دستگیر شده پس از تحمل چند ماه حبس طی حکمی به تحمل ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد./رئیس کل دادگستری گیلان گفت که پرونده قتل اهورای ۳ ساله در شعبه ۳ دادگاه کیفریاستان گیلان منتهی به صدور رای شد و متهم برای عنوان اتهام به قتل به اعدام محکوم شد و وی ادامه داد برای جرم کودک آزاری به ۶ ماه حبس و پرداخت ارش و برای شرب خمر به ۸۰ ضربه شلاق به عنوان حد محکوم شد./ زمانه زیویه دانشجوی ترم آخر رشته حقوق دانشگاه با تبرئه از بعضی اتهامات نهایتا از بابت اخلال در نظم عمومی به ۵۰ ضربه شلاق و یک میلیون و هشتصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد./سجاد تابانی از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس محکوم شد./حکم دو سال حبس قاسم قنبری و میر (سید) محمد میری که پیشتر توسط دادگاه انقلاب گچساران صادر شده بود در دادگاه تجدید نظر عینا به تایید رسید./ دستگاه قضایی حکومت ایران کبری خالندی، فعال مدنی کُرد را به دو ماه و ١۵ روز زندان محکوم کرد.دستگاه قضایی این فعال زن را به “شرکت در اعتراضات محکومیت کشتار کولبران” متهم کرده است |
11 نفر | احکام صادره 8مورد | 2 |
پس از انتشار گزارش شکنجه شدید عبدالمجید (عبدالماجد) پایدار و مراد محمد ده بلوچ دو زندانی چابهاری توسط مرزبانی زاهدان، این دو زندانی توسط رئیس دفتر بند ۳ زندان مرکزی زاهدان به همراه چند تن دیگر احضار،بازخواست و ممنوع الملاقات شدند./ محمدجان عزیزی زندانی سیاسی زندان زاهدان در زمان دستگیری با وجود غیرمسلح بودن مورد اصابت گلوله ماموران قرار گرفت. برادر رامین حسین پناهی گفته:”اداره اطلاعات سنندج رامین را تحویل اطلاعات سپاه داده و هم اکنون در بازداشتگاه اطلاعات سپاه بسر میبرد./ زندانی سیاسی عبدالله قنبرزهی که پیش تر بازداشت شده بود از بازداشتگاه وزارت اطلاعات این شهر به زندان زاهدان منتقل شد وی یکماه در سلول های انفرادی اداره اطلاعات زاهدان تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفته بود./ عبدالخالق جفادار حسینی بیش از هفت سال است با حکم اعدام در زندان مرکزی زاهدان نگهداری میشود، او همواره توسط مسئولین زندان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و مدتهاست از ملاقات با خانواده خود محروم است./ محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ که از بیماری های جسمی منجمله مشکلات تنفسی رنج میبرد و در زندان اردبیل از دریافت خدمات پزشکی لازم محروم مانده است و مشکلات ممنوعیت های ملاقاتی او همچنان ادامه دارد./ وکیل اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودیگفت: “علیرغم درخواست مرخصی برای آقای عبدی و پیگیریها، پاسخهای دادستانی دلالت بر عدم موافقت دادستانی و ضابطین دارد، وی در باره آقای بهشتی لنگرودی نیزگفت: ایشان نیز درخواست مرخصی در موعد معین داشت که بنا به شرایط از سوی دادستانی مورد موافقت قرار نگرفت. /کمال حسن رمضان زندانی سیاسی محکوم به اعدام از زندان ارومیه به بازداشتگاه سپاه این شهرستان منتقل شد./نعمت الله یادگاری زندانی که از ۲۲ سال پیش بابت جرایم مواد مخدر در زندان، محکوم به حبس ابد است در نامه ای سرگشاده می گوید ماموران زندان زاهدان همراه با شکنجه و به خاطر جلوگیری از شکایت قانونی،برایش پرونده ای تحت عنوان کشف مجدد مواد مخدر در زندان تشکیل داده اند ./والی درودی با اتمام مرخصی به زندان یزد بازگشت. وی سه هفتهی پیش با تودیع وثیقهی سنگین به مرخصی رفته بود./ طی نامه ای سرگشاده ۱۰ تن از زندانیان جرایم مواد مخدر که در سال ۹۲ به اعدام محکوم شده اند از گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در خصوص ایران خواستار مداخله در حکم صادره شدند. آنان ادعا می کنند”هیچگونه دلیل و مدرکی برای اثبات جرم در پرونده وجود ندارد و قاضی بر اساس گزارش بازجو، حکم اعدام صادر کرده است./ میلاد بیگلربیگی به دلیل شرایط بد محل نگهداری در زندان اقدام به خودکشی کرد، قبل از این زندانی دیگری به نام محمد منبری با استفاده از پرده های اتاق خود را حلق آویز کرده بود./ سیامک میرزایی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین اخیرا با پرونده جدیدی تحت عنوان “اخلال در نظم زندان و توهین به رهبری” متهم شده است./از سال ٢٠١٧ میلادی، ٢٣ روزنامەنگار و فعال رسانەای و مدیر کانال های تلگرامی در کوردستان، ۵ روزنامەنگار، ٣ عکاس. و ١۵ مدیر کانالهای تلگرامی از سوی نهادهای امنیتی ایران بازداشت شدەاند.از این تعداد ٧ نفر اهل مهاباد، ٨ نفر اهل گیلان غرب، ٣ نفر اهل بانە و ۵ نفر دیگر نیز اهل شهرهای مشهد، کوهدشت، پیرانشهر، ارومیە و نقدە بودەاند.همچنین طی مدت اشارە شدە، ۵ فعال رسانەای کورد از سوی دستگاه قضایی ایران جمعا بە ١٢ سال و ۶ ماه حبس محکوم شدەاند./ حسن دهواری و الیاس قلندرزهی، که پبشتر در دادگاه انقلاب زاهدان به اعدام محکوم شده بودند با نگارش نامه ای مدعی شدند به دلیل فعالیت سایر اعضای خانواده یا اقوام “گروگان” گرفته شده اند. آنها در این نامه از نحوه برخورد خشن و غیر انسانی بازجویان، اتهامات وارده را واهی عنوان کرده اند/ سوء مدیریت در زندان زاهدان، رفتارهای سلیقه ای، فساد اداری و مداخله نهادهای غیر مسئول در امور داخلی زندان به ایجاد فضای بغرنجی در این محل منتهی شده است و زندگی هزاران زندانی را تحت الشعاع خود قرار داده، در این زندان آمار بالای بلاتکلیفی، عدم رسیدگی به وضعیت بیماران خاص، تنبیهات و بدرفتاریهای فیزیکی و روحی، کیفیت پایین محصولات غذایی، عدم رسیدگی به درخواست ها، وجود پررنگ مواد مخدر در زندان و … تنها بخشی از مشکلات زندانیان است /محمد آذر که به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیرشده بود، پس از چندین ماه از سلول انفرادی به زندان زاهدان منتقل شده است، وی در بازداشتگاه اداره اطلاعات به بیماری عفونی در ناحیه فک و دهان مبتلا شده است و مسئولین زندان در رابطه با مشکل او بی تفاوت اند./سهیلا زبیری و دخترش صفا حسنپور جهت اجرای حکمی مجموعا ۳۰ ماهه به زندان مهاباد منتقل شدند. /موسی سودی مغانلو پس از تایید عینی حکم بدوی در مرحله تجدیدنظر استان و ابلاغ به دایره اجرای احکام جهت احرای حکم ۷ ماه حبس تعزیری خود را به زندان تبریز معرفی کرد. | —- | اخبارزندانیان
19مورد |
3 |
معلم جوان مجید غلامی در روستاهای سپیددشت لرستان ، در یکی از کانکسهای مدرسه روستا، دچار گازگرفتگی شد جان باخت./ دادگاه انقلاب با تشکیل دادگاه برای پرستو فروهر، وی را به «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقدسات» متهم کرده است. / امام جمعه اهل سنت زاهدان و از رهبران سنی می گوید در تردد او محدودیت هایی وجود دارد، او فقط اجازه دارد به تهران و قم سفر کند اما برای استانهای دیگر. مثلا خراسان،برخی با من تماس گرفته و خواستند که سفرنکنم و این مشکل برای سایر استانها نیز وجود دارد./ مسؤول روابط عمومی بهزیستی خراسان گفت: چهار نوجوان در یکی از مراکز شبه خانواده بهزیستی خراسان رضوی اقدام به خودکشی کردهاند که خوشبختانه با دخالت مدیران این مرکز، هر ۴ نفر به مراکز درمانی منتقل و تحت درمان قرار گرفتهاند”./آموزش و پروش مشگینشهر از خانواده دانشآموزان که برخی از آنها در فقر به سر میبرند خواستهاست ۲۰ هزار تومان بدهند تا فرزندانشان در مدرسه گرم بماند./ یک مرد زلزله زده که در داخل چادر از وسایل گرمایشی گاز سوز استفاده می کرد، بر اثر استنشاق گاز منوکسیدکربن دچار خفگی شد.این مرد ساکن روستای “دماغ سفید” شهرستان سرپل ذهاب می باشد./سردار بخشعلی کامرانی صالح در ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان همدان در خصوص شناسایی و فیلتر برخی سایتهای در استان تأکید کرد: “۸۰۰ سایت در استان شناسایی و فیلتر شده است./در جریان عملیات مین روبی در یکی از مناطق جنگی غرب استان کرمانشاه انفجار مین یک کشته و یک مجروح بر جای گذاشت./یک فعال زن کُرد اهل جوانرود به نام “رقیه سعیدی” اقدام به خودکشی و پس از دو روز بستری در بیمارستان جان خود را از دست داده است. | —— | اخبارعمومی
9 مورد |
4 |
محمد صالح شهداد زهی، محمود شهلی بر، ادریس رکنی، عبدالعزیز رکنی و هاشم زردکوهی توسط وزارت اطلاعات در ایرانشهر بازداشت شدند این ۵ نفر بعد از کشته شدن یک بسیجی در شهرستان سرباز بازداشت شده بودند./ ۱۰ نفر از بازداشت شدگان نصیرآباد باوجود قول های متعدد مسئولان در مورد آزادی با قرار وثیقه، و برگزاری دادگاه، همچنان در بلاتکلیفی بسر می برند.جوانان نصیرآباد بامداد ۱۴ دی ماه ۹۳ با یورش مامورا سپاه در خانه های خود در حالی که “خواب بودند” بازداشت شدند./ چهار زن ازبازداشت شدگان روستای جلیزی علیا به نام های طرفایه جلیزی، حسنه جلیزی، حمیده صرخی جلیزی و حمیده جعب که پیشتر در پی اختلاف بر سر ادعای مالکیت تعاونی ارتش به زمین های زراعی این روستا بازداشت شده بودند به زندان شهر ایلام منتقل شدند./ کاوان محمودیان که پیشتر توسط اداره اطلاعات شهر کامیاران دستگیر شده بود، پس از تحمل دوماه بازداشت در سلول انفرادی اداره اطلاعات به زندان سنندج منتقل شد، همزمان زندانی دیگر به نام نعیم احمد پور که به دلایل نامشخصی توسط اداره اطلاعات بازداشت شده بود پس از ۲۰ روز نگهداری در بازداشتگاه اداره اطلاعات به زندان سنندج منتقل شد. | 21 نفر | اخبار بازداشتی ها
4 مورد |
5 |
تجمع اعتراضی کارگران کارخانه کمباین سازی تبریز نسبت به ۲۰ ماه مزد معوقه معوقات مزدی که تاثیر نامطلوبی بر شرایط معیشتی کارگران این واحد صنعتی و اعضای خانوادههای آنها گذاشته است./ دانشجویان دانشگاه خوارزمی به همراه مسئولین دانشگاه در اعتراض به عدم اجرای تعهد شرکت عمران هشتگرد در محوطه این دانشگاه تجمع کردند./ صدها کارگر و نیروی پیمانی شرکت احداث از پیمانکاران مپنا “فاز ۱۴ پارس جنوبی ضمن اعتراض به عدم پرداخت حقوق چند ماهه خود تمامی درب های سایت را مسدود کردند که این مسئله موجب تعطیلی شرکت های همجوار حاضر در پالایشگاه شد./ تجمعهای دانشجویی در ایران در اعتراض به مواردی چون برخورد با فعالان دانشجویی، تبعیض جنسیتی و خصوصیسازی آموزش عالی، در تعدادی از دانشگاهها از جمله شهید بهشتی، صنعتی شریف، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، علامه طباطبایی و نیشابور ادامه یافت./ کارکنان شرکت صنعت نیشکر هفت تپه و کارگران فاز ۱۴ پارس جنوبی با برگزاری تجمعات اعتراضی، خواستار رسیدگی به معوقات حقوقی خود شدند./اصرار شرکت طرح توسعه معادن زغال سنگ طبس برای تبدیل وضعیت قرارداد کار ۴۳ نفر از کارگران دائمی انتقالی معدن زغال سنگ البرز غربی به طبس باعث شد آنهادست به اجتماع صنفی بزنند./جمعی از اهالی دولتآباد یاسوج در اعتراض به نامگذاری بیمارستان شهید جلیل این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند./ عشایر خراسان شمالی سال ها است که از مسئولان استان های خراسان شمالی و گلستان تفکیک و صدور اسناد مراتع ممیزی شده خود واقع در قشلاق گاهشان در استان گلستان را مطالبه می کنند که متاسفانه ترتیب اثری داده نشده است ، آنان برای احقاق این حق خود جلوی درب فرمانداری شهرستان مراوه تپه تجمع کردند./
شماری از کارگران شاغل و بازنشسته نیشکر هفتتپه واحد تولیدی با اجتماع مقابل ساختمان اداری این مجتمع، خواستار دریافت مطالبات عقب افتاده خود شدهاند./ جمعی از بازنشستگان کشوری از نقاط مختلف کشور مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.معترضان که برای چندمین بار در ماههای جاری است که مقابل مجلس جمع میشوند./حدود صد نفر از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت نفت در تهران مقابل وزارت نفت تجمع کردند. دانشجویان خواهان تمهیداتی برای جذب فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت نفت هستند./گروهی از بازنشستگان صنعت فولاد کشور از شهرها و استانهای مختلف، برای چندمین بار در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. تجمع کنندگان از نمایندگان مجلس خواستار لغو خودگردانی صندوق فولاد، مکلف کردن دولت به اجرای تعهدات و پرداخت مطالبات قانونی بازنشستگان مطابق آییننامه معتبر فولاد، پرداخت به موقع حقوق و هزینههای درمانی بازنشسته فولاد از محل اعتبارات بودجه ۹۷ شدند./ شماری از کارگران شرکت حمل و نقل بینالمللی خلیج فارس مقابل ساختمان شرکت مادرتخصصی بازرگانی دولتی ایران در میدان فاطمی تهران تجمع کردند./ شماری از کارگران کارخانه «لاوان تابلو» در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات مزدی خود در مقابل ساختمان استانداری کرمان تجمع کردند./ جمعی از کارگران کارخانه کیان تایر در اعتراض تاثیرات نامطلوب کاهش سطح تولیدات این واحد صنعتی،مقابل نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند../ حدود ۱۰۰ نفر از کارکنان پیمانی و قراردادی شرکت نیشکر میان آب، با اجتماع در مقابل درب این شرکت، مانع خروج نیشکر از این شرکت شدند.شرکت کشت و صنعت نیشکر میان آب اخیراً به بخش خصوصی واگذار شده است./ عده ای از مرغداران گوشتی کشور مقابل ساختمان وزارت جهاد کشاورزی تجمع اعتراضی برگزار کردند. شکواییه اعتراضی مرغداران: “در اثر بی توجهی برخی مسئولان، زندگی ما فدای بهره های بانکی سنگین در تولید مرغ که بخش بزرگی از امنیت غذایی کشور را تامین می کند، شده است./ جمعی از کارگزاران صندوق بیمه کشاورزی از سراسر مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند،حاضران در تجمع میگویند: چرا مجلس بررسی طرح تعیین تکلیف استخدامی ما را به تعویق میاندازد؟ /شماری از کارگران ماشین آلات صنعتی تراکتور سازی ایران (تبریز) پشت دربهای محل کارشان ماندهاند، کارگران ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی نزدیک به ۲۲۰ نفر میشوند که محل کارشان به دلیل خاتمه قرارداد سرمایهگذار بخش خصوصی پلمپ شده است وبیکار ماندهاند. |
—— | اعتراض وتجمع
20مورد |
6 |
محمد نظری در اعتراض به عدم رسیدگی درمانی بار دیگر دست به اعتصاب غذا زده است.این زندانی سیاسی پیش از این به مدت سه ماه در زندان رجایی شهر در اعتصاب غذا به سر برده بود/ سید سامی حسینی از ۵ آذرماه در اعتراض به محرومیت از حق تماس با خانوادهاش دست به اعتصاب غذا زده است یک زندانی سقزی به نام هیوا حسینی که با پرونده ساختگی به اتهام ۱۱ فقره سرقت بازداشت شده ۲۰ روز است در اعتراض به اتهام وارد شده اعتصاب غذا کرده است/در پی اعتراض محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی به محدودیت و ممنوعیت های اعمال شده در زندان و انتقال وی با ضرب و شتم به قرنطینه زندان اردبیل این زندانی در اعتصاب غذا به سر می برد./شاهین عبیدیان” زندانی که به اتهام حمل و نگهداری مشروبات الکلی به یکسال حبس تعزیری و به پرداخت ۵۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده است و پس از گذشت ۲۷ ماه از دوران محکومیت اش کماکان در زندان سقز بسر میبرد. در اعتراض به این روند دست به اعتصاب غذا زده است. /زینب جلالیان، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد که در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی در اعتصاب دارویی به سر می برد، بیماریهای همچون برفک دهان و ناخنک چشم او که طی چند سال گذشته از آن رنج میبرده، به دلیل اعتصاب دارویی و عدم رسیدگی پزشکی سبب تشدید بیماریاو شده است./ شاهین عبیدیان که پیشتر در اعتراض به روند حقوقی پرونده اش و مدت زمان طولانی که در زندان مانده است دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از تهدید مسئولین زندان به اعتصاب خود پایان داد. | 7نفر | اعتصابات
7 مورد |
7 |
یادداشت اعتراضی مشترک اعضای اتحادیه اروپا به حکم اعدام احمدرضا جلالی در تهران تقدیم مقامهای مسئول شد.در این یادداشت به حکم اعدام این پزشک و پژوهشگر ۴۶ ساله زندانی در ایران به اتهام “محاربه و همکاری با دولت اسرائیل” اعتراض شده است./ سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانهی دیدهبان حقوق بشر گفت «این که اجازه دهند سلامتی رضا شهابی در زندان به خطر افتد، مخصوصاً با توجه به این که او اصلاً تنها به دلیل فعالیت مسالمتآمیز در زندان است، کاملاً ظالمانه است». وی افزود «مقامات ایران باید فوراً و بدون شرط شهابی را آزاد کنند»./ حقوقدانان سازمان ملل از ایران خواستند حکم اعدام احمدرضا جلالی را فورا لغو کند.در بیانیه این کارشناسان آمده که شیوه رسیدگی به اتهامات آقای جلالی دارای اشکالات بسیاری بوده است. | —– | بین المللی 3 مورد | 8 |
نیروهای امنیتی حکومت ایران در سردشت بە منزل یک شهروند کورد با هویت ”سیامند شیخەای“ یورش و او را بە اتهام ”همکاری با احزاب کورد اپوزسیون ایران“بازداشت کردەاند / آقای «ارژنگ زرگوش» خبرنگار هفتهنامهای استانی که چندی پیش با ارائه یک ویدیو از وضعیت زلزلهزدگان کرمانشاه و عدم رسیدگی مسئولین سخن گفته بود، روز ۲ آذرماه در روستای گاومیشچران از توابع شهرستان گیلانغرب ازسوی مامورین ادارهی اطلاعات دستگیر شد./ نیروهای امنیتی در شهر مریوان یک شهروند دیگر با هویت ”آرام نیک پی“ اهل روستای ”نی“ را بازداشت./محمد کریمی از فعالان شهر بوکان که پیشتر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود،۱۲ آذرماه، جهت اجرای حکم زندان توسط ماموران در منزل شخصی اش دستگیر و روانه زندان بوکان شد./ نیروهای امنیتی در روستای جلیزی دشت عباس در ایلام شماری از مردم را دستگیر کردهاند. آنها همچنین زنان کشاورز را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند. آنها هنگام کار در زمینهای خود با باتوم و گاز اشک آور مورد هجوم قرار گرفتهاند و شماری از آنها آسیب دیدند. /نیروهای امنیتی در شهر صاحب از توابع بخش زیویە سقز بە منزل سە شهروند کورد یورش و اقدام بە بازداشت آنها کردەاند. هویت سە شهروند بازداشت شدە پیمان شریفی، فواد صاحبی و فریدون صاحبی است.تاکنون دلیل بازداشت و محل نگهداری این افراد معلوم نشدە است./حیدری معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان از دستگیری عوامل آتش زدن درب یکی از مساجد در مشهد خبر داد. وی بدون ذکر تعداد دقیق بازداشت شدگان آنان را “دو هسته” اجرایی دانست./نیروهای امنیتی بە منزل یک شهروند کورد در محلە ”شریف آباد“ سنە یورش و یک جوان کورد را بە اتهام ”حمایت از احزاب کورد اپوزسیون بازداشت کردەاند. هویت جوان بازداشت شدە ”زاگروس مرادی“ ٢١ سالە و فرزند میکائیل است، هنوز هیچ خبری از سرنوشت وی در دست نمی باشد./نیروهای اداره اطلاعات شهر اهواز “خدیجه نیسى” را به دلیل شرکت در اجتماع جمعی از شهروندان معترض نسبت به وقایع روستای جلیزی بالا، ۱۷ آذر ماه، بازداشت کردند./محمد کریمی یکی دیگر از اعضای کمیته هماهنگی در کرج توسط مامورین در منزل اش دستگیر شد و برای اجرای حکم سه سال حبس تعزیری روانه زندان بوکان شد./یک شهروند قصرقندی به نام عزیز بلوچ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور توسط اداره اطلاعات دستگیر شد./ نادر ریحانی۳۰ ساله صبح روز دوشنبه ۲۰ آذرماه در محل کارش توسط پرسنل اداره اطلاعات دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شدآقای نادر ریحانی در شهرداری ماهشهر کار میکند،./«کیوان علیالی» در میدان منگوران شهر مهاباد پس از ضرب و شتم از سوی نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامشخصی منتقل گردید.به خانوادهی این شهروند مهابادی اطلاع داده شده است که وی متهم به ادامهی همکاری با احزاب کرد مخالف نظام است./عبدالله علیرضا نژاد، فعال سیاسی اهل گچساران که پیشتر در بهمن ماه سال ۹۲ بدلیل شعار نویسی دستگیر و به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری توسط دادگاه انقلاب گچساران متحمل حبسی یک ساله شده بود، طی پرونده ای جدید در ارتباط با فعالیت در فضای مجازی توسط نیروهای امنیتی مجددا دستگیر و روانه زندان گچساران شد. | —— | بازداشت ها 14 مورد | 9 |
افشین ولی پور فرزند سیف الله که در زندان اردبیل در بازداشت موقت بسر می برد، پس از درگیری فیزیکی با زندانی دیگر، بدستور رئیس اندرزگاه از تاریخ ۲۲ آبان ماه به قرنطینه منتقل و بوسیله زنچیر و پایند به میله های قرنطینه زنجیر شده است./ افشین حسین پناهی زندانی سیاسی کورد از سوی نیروهای ادارە اطلاعات بە شدت با شوک برقی مورد شکنجە قرار گرفتە است.ماموران ادارە اطلاعات سنه از افشین خواستە بودند کە علیە خانوادە جلو دروبین صحبت کند، وی تسلیم نشد و هم اکنون در زندان مرکزی سنە در بدترین شرایط موجود قرار دارد، بطوریکە قسمتی از سرش در اثر برق سوختە و همچنین از ناحیە زانو و کمر دچار آسیب دیدگی شدید شدە و از رسیدگی پزشکی محروم و از انتقال وی بە مراکز درمانی هم ممانعت می شود./ محمد صابر ملک رئیسی در اعتراض به محدودیت و ممنوعیت های اعمال شده در زندان و انتقال خود با ضرب و شتم به قرنطینه زندان اردبیل، نامه ای سرگشاده خطاب به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران نوشته و از چگونگی ضرب و شتم خود، سوابق پیشین این بی قانونی ها و فقدان امنیت جانی خود سخن گفته و خواستار توجه به ستم مضاعفی که بر زندانیان سیاسی چون او میرود شده.است./چهار زندانی سیاسی-امنیتی زندان زاهدان به نامهای محمد شه بخش، اسماعیل شه بخش، حیات الله نیک زهی و عبدالواسط دهانی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و محاربه از طریق اقدام مسلحانه و همکاری با گروه های مخالف نظام به اعدام محکوم شده اند، طی نامه ای سرگشاده ضمن اشاره به شکنجه ها و رفتار های غیر انسانی بازجویان سپاه قدس و اداره آگاهی زاهدان از جمله “فلفل ریختن بر زخم ها و سوزن زدن به آلت تناسلی”، مدعی شدند بر اساس “امان نامه” نیروهای امنیتی خود را تسلیم کرده اند اما علاوه بر شکنجه نهایتا به اعدام محکوم شده اند./ سه زندانی سیاسی محکوم به اعدام به نام های ابوبکر رستمی، سجاد بلوچ و بنده چاکرزهی که در زندان مرکزی زاهدان نگهداری میشوند، پیشتر به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق همکاری با گروههای مخالف نظام به اعدام محکوم شده اند، این سه زندانی طی نامه ای مشترک و سرگشاده اتهامات وارده را “واهی” خوانده و مدعی شدند تحت فشار مجبور به قبول اقاریر غیرواقعی برعلیه خود شده اند. | بیش از 10نفر | شکنجه زندانیان 6 مورد |
10 |
نیمه شب سیام آبانماه، انفجار مین در سردشت موجب قطع پاییک کولبر کُرد به نام “ادریس محمودی” ٢٧ ساله فرزند احمد اهل روستای “نلاس” شد./ بیست و نهم آبانماه، یک کولبر کُرد به نام “لقمان واحدی” در کوهستان “کانی خدا” پیرانشهر درپی انفجار مین از ناحیه پا دچار نقص عضو گردید./ سیام آبانماه، یک کولبر کُرد اهل سلماس به نام “اسماعیل جباری” ١٩ ساله درپی تعقیب و گریز نظامیان از ارتفاع سقوط و از ناحیه سر دچار جراحت شدید شده است./پس از انتشار خبر جانباختن یک کولبر کُرد اهل پیرانشهر به نام “حسن مرادی” در رسانهها، هیاتی از اداره کل اطلاعات ارومیه به منزل شخصی کولبر جانباخته مراجعه و به خانواده وی اعلام کردهاند که باید از مصاحبه با رسانهها خودداری کنند. باید مراسم ختم بیسر و صدا برگزارشود و از پوشش رسانهای آن و اعتراضات مردم جلوگیری بعمل آید./لقمان واحدی، کولبر کُرد اهل پیرانشهر که بیست و نهم آبانماه براثر انفجار مین به شدت مجروح شده بود، دو چشم و یک پای خود را از دست داده است. این کولبر کُرد در این حادثه همچنین از ناحیه کمر و گردن دچار آسیبدیدگی شده. است/سرما جان یک کولبر کُرد به نام هیوا مصطفوی ٣٢ ساله اهل روستای “پوش آباد” از توابع اشنویه را در ارتفاعات کیلهشین گرفت، جسد این کولبر کُرد از سوی ساکنین روستای “میرآباد” کشف و به خانوادهاش تحویل داده شد/ یک کولبر اهل اشنویه با هویت ”ادریس بایزدی“ ٢۵ سالە فرزند قادر،در کوهستان ”شترە“ میان شنو و سیدکان از شهرهای حکومت اقلیم کوردستان بە دلیل سرمازدگی جان باخت. | 7 نفر | اخبار کولبران
6مورد |
11 |
«سمکو احمدیان» کولبر پیرانشهری که ۲۹ آبان ، درپی شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی به شدت مجروح گردیده بود، دچار قطعی نخاع شد. اما برای او تاکنون به علت هزینهی بالا، امکان انجام عمل جراحی میسر نبوده است./ در سلماس هم «اسماعیل جباری» کولبر ۱۹ ساله که در اثر تعقیب و گریز نیروهای مرزی از ارتفاع سقوط کرده بود، دچار خونریزی مغزی شده است./ یک کولبر به نام «سمکو جبلی» از اهالی منطقهی ترگور ارومیه به همراه گروهی از کولبران از سوی نیروهای مرزبانی مورد شلیک مستقیم قرار گرفت و در نتیجه به شدت از ناحیهی پا زخمی شد./ 18 آذرماه، نیروهای نظامی ایران در روستای “بیتوش” از توابع منطقه آلان سردشت گروهی از کاسبکاران کُرد را مورد تیراندازی قرار داده که درپی آن چندین رأُس از اسبهای بارکش کاسبکاران تلف شدند. نظامیان لاشه اسبهای بارکش را به خودروهای نظامی بسته و بر روی زمین کشیدهاند، بطوریکه لاشه شماری از اسبها قطعه قطعه گردید این نیروها، اقدام به مصادرهی اجناسی کردهاند که صاحبانشان به همراه داشتهاند./ شلیک نیروهای هنگ مرزی جمهوری اسلامی در حد فاصل منطقه «سیاناو» و مریوان، جراحت دو کولبر به نامهای «اسحاق حبیبی» و «سروَر محمدی» را در پی داشت. اسحاق حبیبی از ناحیهی پا و سروَر محمدی از ناحیهی کمر مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند./ نیروهای هنگ مرزی مستقر در پاسگاه بیتوش سردشت بە تعدادی از کاسبکاران تیراندازی کردند که بر اثر آن دو تن جان باختند. هویت این دو جان باخته ا محمد بهرامی و عثمان احمدی اعلام شده است./«شفیع محمدزاده»کاسبکار ٣٠ ساله از اهالی روستای کانیزرد از توابع سردشت بر اثر شلیک نیروهای مرزبانی دچار قطع نخاع شده و پزشکان برای معالجهی او40 میلیون تومان درخواست کردهاند./ ۲۸ آذرماه، «مصطفی خضری» از اهالی روستای کوپر پیرانشهر براثر شلیک مستقیم نیروهای هنگ مرزی در حین کولبری در کوهستان کانیخدا دچار جراحت شدید شد. | بیش از 10 نفر | شلیک مستقیم به کولبران 8 مورد | 12 |
ماموستا عمری روحانی اهل سنت کرد که در ۲۰ خرداد سال جاری از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، دوم آذرماه با تودیع وثیقه تا زمان دادگاهی آزاد شد./ «صلاحالدین رنجبر» مدیر کانال تلگرامی «ارومیه دنگ» با تودیع وثیقه تا هنگام برگزاری جلسهی دادگاه به صورت موقت آزاد شد. «وی متهم به انتشار اخباری است که طبق ادعای این اُرگان امنیتی، مردم را علیه نهادهای دولتی و امنیتی تحریک میکنند.»./ علیرضا سپاهی لائین نویسنده و روزنامه نگار با تودیع وثیقه از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شد وی“هفتم آذرماه به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی به دادگاه احضار شد اما به دلیل اینکه وی در مشهد اقامت دارد دو روز دیرتر متوجه شد و به دادگاه رفت، | 3 نفر | تودیع و قرار وثیقه 3 مورد | 13 |
منابع خبری:اتحادیه آزاد کارگران ایران / ایجاد تشکل های کارگری کردستان/ میزان/ روزنامه ابتکار/ یاس نیوز/ عصر ایران/ مرصاد/ عصر اترک/ جوان آنلاین/ صدا وسیما/خبرگزاری فارس/ حقوق بشر و دمکراسی کردستان/ باشگاه خبرنگاران جوان/ رادیو زمانه/ هنگاو نیوز/ کمپین حقوق بشر ایران/ خبرگزاری ایرنا/ رکنا/ خبرگزاری مهر / موکریاننیوز/ سبلان ما/ حقوق بشر کردستان/هرانا/ ایلنا/ تسنیم/ تارنگار حقوق بشر/کمپین فعالین بلوچ/ آژانس کردپا/ ایسنا/ دویچه وله/ رادیو فردا/ انصاف نیوز | 97 نفر | 114 مورد | جمع کل |
تهیه و تنظیم نمودار : بیتا اسدپور
گزارش آماری و نمودار نقض حقوق جوان و دانشجو درآذر ماه 1396
تهیه و تنظیم از : بیتا اسدپور
اسامی/محل/نهاد ناقض حقوق بشر | تعداد | موضوع | ردیف |
۱۳ آذر ۱۳۹۶، «صلاحالدین رنجبر» مدیر کانال تلگرامی «ارومیه دنگ» که چندی پیش در ارومیه توسط نیروهای اطلاعاتی بازداشت شده بود، با تودیع وثیقه تا هنگام برگزاری جلسهی دادگاه به صورت موقت آزاد شد. | 1 | آزادی یک مدیر تلگرامی در ارومیه با تودیع وثیقه | 1 |
کیوان پزشکی و نویده بخشی دو شهروند بهایی ساکن رشت که در آبان ماه امسال پس از احضار توسط اداره اطلاعات رشت دستگیر و به زندان لاکان رشت منتقلشده بودند، به ترتیب در روزهای ۲۹ و ۳۰ آبان ماه با تودیع قرار وثیقه از محل این زندان آزاد شدند | 2 | دو شهروند بهایی دیگر از زندان رشت آزاد شدند | 2 |
دبیر دریا بیگی وکیل فعلی احمدرضا جلالی است. او امروز برگه تایید حکم اعدام از سوی دیوان علی کشور را به مادر موکلش نشان داده است. | 1 | حکم اعدام احمدرضا جلالی در دیوان عالی کشور تایید شد | 3 |
صبح روز پنجم آبانماه به دنبال دریافت گزارشی از همیاران محیط زیست مبنی بر مشاهده سه فرد مسلح در حد فاصل منطقه آزاد و شکار ممنوع پایین طالقان، نیروهای یگان محیط زیست این شهرستان که در فاصله ۶۰ کیلومتری از محل گزارش در مناطق بالا طالقان (ارتفاعات دیزان) مشغول گشت زنی بودند، عازم محل مورد نظر شدند | صدور حکم حبس و ممنوعیت از اقامت برای شکارچی غیرقانونی | 4 | |
مجید دری در اعتراض به سخنان اخیر وزیر علوم ایران، با یک تابلوی دستنویس اعتراض مقابل وزارت علوم ایران تحصن کرد و مهدیه گلرو، دانشجوی “ستارهدار” دیگر هم نامه اعتراضی خود را به وزارت علوم داد. | دو دانشجوی “ستارهدار” برای اعتراض به وزارت علوم ایران رفتند
|
5 | |
به نقل از روزنامه جامعه فردا، در ادامه همین اخبار و اعتراضات جسته و گریخته فعالین دانشجویی،۳۶ تشکل اسلامی دانشگاههای آزاد سراسر کشور با صدور بیانیهای خطاب به علی اکبر ولایتی، ریاست هیأت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی، نسبت به آنچه که «برخی ناملایمات و کجسلیقگیها و رویکردهای نامناسب از سوی برخی مدیران و مسئولان ذیربط در سطح دانشگاههای آزاد کشور» نامیدند، اعتراض کردند. | بیانیه اعتراضی دانشجویان دانشگاه آزاد خطاب به ولایتی
|
6 | |
اعتراضهای دانشجویی که از روز دوشنبه با تجمع و سردادن شعارهایی در دانشگاههای تهران، خوارزمی، شهید بهشتی و علامه طباطبایی آغاز شده بود، روز سهشنبه درتعداد دیگری از دانشگاهها از جمله نیشابور و صنعتی شریف تهران ادامه یافت.
|
—- | اعتراضهای دانشجویی در دانشگاههای ایران در آستانه روز ۱۶ آذر
|
7 |
سیده فاطمه ذوالقدر در بیان نتیجه سفری که به تازگی به استان قم داشتهاند، گفت: “این سفر در اصل به دعوت دانشگاه ادیان و مذاهب و دانشکده مطالعات زنان و خانواده استان قم صورت گرفته بود، اما در حاشیه این سفر با مراجع قم هم ملاقاتی داشتیم که در آن پیرامون آسیبهای اجتماعی، ورود زنان به استادیوم و ازدواج دختران زیرسیزده سال مباحثی مطرح شده و از نظر این بزرگان بهرهمند شدیم”. | —- | ذوالقدر: مراجع ورود زنان به استادیوم را مشروط به تفکیک جایگاه زنان و مردان کردند | 8 |
سرهنگ ذوالفقار برفر درباره جزییات این خبر گفت: “در پی وصول خبری مبنی بر برگزاری کلاسهای مختلط آموزشی آرایشگری زنانه توسط مربیان مرد خارجی و جذب زنان آرایشگر به خارج کشور، شناسایی آنان در دستور کار این پلیس قرار گرفت” | —- | تفکیک جنسیتی؛ برخورد با کارگاه آموزش آرایشگری در تهران به دلیل ارائه آموزش مختلط | 9 |
ماه گذشته، جمعی از مال باختگان موسسه قرضالحسنه ولایت اندیشه، تعدادی از صیادان حوزه چابهار و کنارک و دانشجویان دانشگاه صنعت نفت آبادان در تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند. | 3 | سه تجمع اعتراضی برگزار شد
|
10 |
فایلی صوتی منتسب به احمدرضا جلالی، پزشک محکوم به اعدام در ایران، منتشر شده که در آن میگوید اعترافات تلویزیونی که چند روز پیش از او در تلویزیون ایران پخش شد اعتبار ندارد | احمدرضا جلالی میگوید اعترافات تلویزیونی او اعتبار ندارد | 11 | |
به نقل از ایلنا مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۲۷، کارگران کارخانه ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی ایران در تبریزصبح امروز در سومین روز از اعتراض خواستار رفع مشکلاتشان شدند | 5 | پنچ تجمع اعتراضی برگزار شد | 12 |
رامین حسین پناهی از روز چهاردهم آذر ماه در اعتراض به بلاتکلیفی و عدم موافقت دادگاه با وکیل تعیینیاش اعتصاب غذا کرد اما روز بیست و سوم آذر ماه پس از ملاقات با برادرش و موافقت دادگاه با وکیل تعیینی به اعتصاب غذای خود پایان داد | 1 | موافقت دادگاه با وکیل تعیینی و پایان اعتصاب غذای رامین حسینپناهی | 13 |
زندانی شاهین عبیدیان بدلیل تهدید به تبعید توسط مسئولین زندان به اعتصاب غذای خود پایان داد، همچنین گزارش شده هیوا حسینی بیست و ششمین روز اعتصاب غذای خود را در سلول انفرادی میگذراند. | 1 | تداوم اعتصاب غذای یک زندانی در سقز همزمان با پایان اعتصابی دیگر | 14 |
۲۰ آذر ۱۳۹۶، پنچ زندانی که اکثرآ متهم به “قتل” بودند در زندان دیزل آباد کرمانشاه اعدام شدند | 5 | پنچ زندانی در کرمانشاه اعدام شدند | 15 |
جعفری دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان مازندران گفت: “صبح امروز حکم اعدام قاتل جوان اهل شهرستان آمل در محوطه زندان بابل اجرا شد | 1 | یک زندانی در بابل اعدام شد | 16 |
سرهنگ مرتضی ابوطالبی افزود: “با توجه به حساسیت موضوع، عملیات شناسایی مدیر کانال در دستور کار کارشناسان این پلیس قرار گرفت”. | 1 | فردی در یزد به دلیل تبلیغ برپایی ‘مهمانی’ دستگیر شد | 17 |
دو تن از شهروندان اهل سنت ترکمن به نام های حاج محمد رحیمی و سعید محمدی طی دوم اه گذشته توسط اداره اطلاعات استان گلستان بازداشت شده اند. | 2 | دو شهروند ترکمن بازداشت شدند | 18 |
به نقل از دویچه وله، روزنامه “هایلبرونر اشتیمه” آلمان چاپ شنبه ۲۵ نوامبر (۴ آذر) در اواخر ماه اکتبر یادداشت اعتراضی مشترک اعضای اتحادیه اروپا به حکم اعدام احمدرضا جلالی در تهران تقدیم مقامهای مسئول شد | 1 | اتحادیه اروپا به حکم اعدام احمدرضا جلالی اعتراض کرد | 19 |
زندانی محمد منبری و میلاد بیگلر بیگی از زندانیان جرائم عادی در زندان رجایی شهر کرج طی روز های گذشته اقدام به خودکشی کردند | 2 | خودکشی دو زندانی در زندان رجایی شهر کرج | 20 |
علی ملکی بخشدار مارگون گفت: “در پی گزارشات مردمی مبنی بر خودکشی دختر ۱۶ ساله ای در زیلایی، همراه با نیروی انتظامی بخش مارگون در محل حادثه حاضر شدیم | 1 | خودکشی یک دختر ۱۶ ساله | 21 |
سه زندانی سیاسی که از سال گذشته در بازداشت موقت به سر میبردند و آخرین دفاعیات خود را به شعبه ششم دادسرای اوین در ۲۱ تیرماه سال جاری ارائه اداده بودند به حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی احمدزاده به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام مجموعا به ۲۸ سال حبس تعزیری محکوم شدند | 3 | سه زندانی سیاسی در تهران مجموعا به ۲۸ سال حبس و تبعید محکوم شدند | 22 |
حمید صرامی در شصت و یکمین جلسه کمیته فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر که با حضور رئیس سازمان بهزیستی کشور برگزار شد، گفت: “در سال ۹۴، ۲.۱ درصد از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم از مواد مخدر استفاده کردهاند | —- | بیشترین شیوع مصرف موادمخدر در جامعه «کارگران» است | 23 |
دو نفر از کارگران بهره برداری شرکت پالایش نفت آبادان هنگام آماده سازی کارهای تعمیراتی در واحد SRU (واحد گوگرد سازی دچار گازگرفتگی شدند که یک نفر از آنها جان خود را از دست داد و یک نفر دیگر دچار صدمات شدید شده است | 6 | مرگ و مصدومیت ۶ کارگر در سایه فقدان ایمنی محیط کار | 24 |
۰۵ آذر ۱۳۹۶، سرپرست اورژانس اردکان گفت: “حادثه سقوط از ارتفاع در هتل کوشک اردکان یک کشته برجای گذاشت
|
36 | مرگ و مصدومیت ۳۶ کارگر در سایه فقدان ایمنی محیط کار | 25 |
آتنا دائمی فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین طی نامه ای سرگشاده ضمن تبریک فرارسیدن روز جهانی حقوق بشر به مدافعان حقوق بشر خواستار اطمینان بخشی دولت نسبت به رعایت حقوق اقلیت های ملی و مذهبی در ایران شده است. | 1 | نامه آتنا دائمی در روز جهانی حقوق بشر؛ فقط زندان که پر میشود و چوبه های دار همچنان فعال | 26 |
جمعی از زندانیان سیاسی و امنیتی محبوس در زندان زاهدان که خواستند هویت آنان نزد هرانا محفوظ بماند طی نامه ای سرگشاده از شکنحه شدن خود توسط بازجویان دستگاه امنیتی سخن گفتند. این زندانیان از قوه قضائیه که مدعی عدم وجود شکنجه در بازداشتگاهها است خواستار توضیح درباره رفتار های غیر انسانی بر آنان رفته شدند. | —- | نامه سرگشاده زندانیان سیاسی بلوچ؛ قوه قضاییه پاسخگوی اعمال شکنجه توسط بازجویان | 27 |
محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی که در حین گذراندن دوران محکومیت ۱۵ ساله خود در زندان اردبیل است، پس از اعتراض به محدودیت ها و ممنوعیت های اعمال شده نسبت به خود به قرنطینه این زندان منتقل شد | 4 | نامه سرگشاده ۴ زندانی سیاسی در پی ضرب و شتم محمدصابر ملک رئیسی در زندان اردبیل | 28 |
دادخواهی مریم اکبری منفرد درباره قتل اعضای خانواده اش که از فعالان سیاسی بودند سرانجام با پذیرش شکایت او توسط گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل به موفقیت رسید | 1 | نامه ای از گلرخ ایرایی؛ صدای قربانیان دهه ۶۰ باشیم | 29 |
در ملاقاتی که خانواده رضا شهابی با این زندانی در روز چهاشنبه داشته ا نیمه چپ صورت وی افتادگی داشته و زیر چشمش نیز فرو رفتگی خاص داشته است. آقای شهابی در زندان به پزشک زندان مراجعه کرده است و پزشک به او گفته که سکته خفیف کرده است. | 1 | رضا شهابی در زندان سکته کرده است | 30 |
آرش صادقی زندانی سیاسی که اواخر مهرماه سال جاری از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج بصورت تنبیهی تبعید شد، پس از گذشت دوماه کماکان وضعیت سلامت نگران کننده ای دارد | 1 | آخرین وضعیت آرش صادقی؛ نگرانی از تداوم محرومیت های پزشکی | 31 |
گزارش نقض حقوق محیط زیست در آذر ماه 1396
کاوه شیخ محمدی
شرح | موضوع | ردیف |
مسئولان وزارت صنعت ، معدن و تجارت در ماه گذشته اظهار داشتند معادن استان تهران موجب آلودگی هوا نمی شوند این در حالی است که مرجع تشخیص آلودگی هوا طبق قانون بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست است نه وزارت صنعت و معدن و تجارت. این اظهارات وزارت خانه مذکور در صورتی است که بخش عظیم آلودگی شهر تهران مربوط به وسایل نقلیه و سوختی است و 25درصد صنایع ثابت از جمله واحدهای صنعتی اطراف تهران واحدهای معدنی شن ،ماسه گچ وآسفالت است.با برداشت از معادن، زمین از حالت طبیعی خود خارج و ماشین هایی که مواد معدنی را به صورت مداوم تلنبار کرده ، چاله ای ایجاد می کنند که همین چاله های شن و ماسه با کوچکترین وزش باد به اطراف پخش و ایجاد آلودگی می کنند. یکی از عوامل مهم آلودگی شهر تهران کامیون های حامل شن وماسه هستند وادعای مسئولان معادن صنعتی و ثابت مبنی بر اینکه معادن آلودگی ندارند به نوعی فرار رو به جلو است و مرجع تشخیص آلودگی انها نیستند بلکه سازمان حفاظت محیط زیست است، مسئولان در جهت مقاصد خود در حفاظت محیط زیست دخالت و اظهار نظر غیر کارشناسی می کنند. | معادن اطراف تهران نفس شهر را گرفته است | 1 |
متاسفانه عدم وجود امکانات لازم برای جلوگیری از حوادث مخرب محیط زیست باعث وارد شدن ضربات جبران ناپذیری بر محیط زیست ایران شده است است .آتشسوزى گستردهاى در ماه گذشته منطقه حفاظت شده “لوه” در حاشیه پارک ملى گلستان را فرا گرفته بود و علیرغم تلاش محیطبانان و نیروهاى مردمى مهار اتش در مراحل اولیه به سختی انجام شده ولی در اثر عدم وجود امکانات فنی در مهمترین مناطق جنگلی کشور اتش بیشتر شعله ور گردیده و مناطق وسیعتری را طعمه خود کرد، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان گلستان اظهار داشته بود این ششمین آتشسوزی است که در یکماه گذشته در این منطقه اتفاق افتاده است. وسعت این حوادث رو به افزایش است و تا زمانی که هلیکوپتر و امکانات کافی به منطقه نرسد ما نمیتوانیم آتش را کنترل کنیم. | آتشسوزی گسترده در حاشیه پارک ملی گلستان/ تا بالگرد نرسد، آتش مهار نمیشود | 2 |
بر اساس اعلام اداره کل حفاظت از محیط زیست استان خوزستان میزان غلظت گرد و غبار در شهرهای اهواز به سه هزار و ۵۴۸، اندیمشک به ۲۵۶، شوش به ۳۳۹، شوشتر به۲۱۲ و ماهشهر به ۱۷ میکروگرم رسید. این در حالی است که میزان عادی ذرات معلق در هوا ۱۵۰ میکروگرم بر مترمکعب باید باشد که بر این اساس میزان غلظت گرد و غبار در شهرستان اهواز به ۲۳ برابر حد مجاز رسید. در اینجا باید اشاره کنیم الودگی اب و هوا و محیط زیست در استان خوزستان ناشی از وجود پروژه های مختلف صنعتی در این استان است که در کنار سوداور بودن ان، کاری برای زودن الایندگی بصورت زیر بنایی انجام نشده است از طرفی دستکاری غیر طبیعی منابع اب و خاک در سالهای اخیر بصورت صعودی مشکل ریزگردها را افزایش داده است که الزاما عدم مدیریت در حوزه محیط زیست و صنایع را به خوبی نشان می دهد، از سوی دیگر معضل ریزگردهای کشور عراق را هم داریم که متاسفانه هر دو کشور از لحاظ کارهای زیربنایی در مقوله حفظ محیط زیست چه در گذشته و چه در سالهای اخیر ناتوان بوده اند و احتمالا در اینده باید منتظر مشکلات بیشتری در این زمینه باشیم. | در ماه گذشته غلظت گرد و غبار در اهواز به ۲۳ برابر حد مجاز رسید | 3 |
زمین لرزه علاوه بر آنکه به ساختار زمین آسیب میرساند سبب شکاف آن نیز میشود که این شکاف ممکن است گاز متان موجود در برخی مناطق را آزاد کند. علاوه بر گاز متان، گاز رادون نیز بر اثر زمین لرزه آزاد میشود که هر دوی این گازها آلوده کننده محیط زیست هستند. یکی از اثرات مخرب زلزله تخریب سیمای طبیعی است، یک منطقه پس از زمین لرزه به شدت آسیب میبیند که پس از سپری شدن دورهی بحران باید برای بازسازی آن چارهای اندیشید.پسماندهای ساختمانی در مناطق زلزله زده باید به نحوی مدیریت شوند که در مسیر سیلاب نباشند. چرا که هنگام سیل مصالح ساختمانی شسته میشوند و به رودخانهها میریزند در پسماندهای ساختمانی مناطق زلزله زده فلزاتی وجود دارد که در اثر باران انحلال پیدا کرده و تبدیل به شیرابههایی با فلزات سنگین میشوند که میتواند در آینده به دامداری، کشاورزی و باغداری منطقه آسیب بزند. بنابراین مدیریت این موارد از اهمیت زیادی برخوردار است. در خصوص شناخت پس ماندهای زلزله خصوصا از طرف جامعه دانشگاهی کشور تحقیقات انجام گرفته وجود دارد و پلان جلوگیری از بروز مشکلات زیست محیطی خطرناک نیز تهیه شده است که از لحاظ علمی و عملی در سطح استاندارد مطلوب است. اما متاسفانه نه دولت ایران و نه استان کرمانشاه توانایی انجام انرا ندارند تا از خسارات بعد از زلزله در حد مطلوب زیست محیطی جلوگیری شود این خسارات با الوده شدن سطح زمین به انواع گازها و مواد خطرناک به وجود می اید. | لزوم مدیریت پسماندهای زلزله | 4 |
تحقیقات انجام شده نشان می دهد که قرارگیری در معرض مقدار قابل توجهی از ذرات معلق در هوا ازجمله کربن سیاه می تواند منجر به مرگ زودرس شود و تا 15 درصد عمر مفید انسان را کم کند. نتایج اندازهگیری کربن سیاه در 6 ایستگاه کنترل کیفیت هوای تهران نشان میدهد شبها با آغاز مجوز تردد وسایل نقلیه دیزلی، غلظت کربن سیاه به شدت شروع به افزایش میکند و در مواردی تا مرز 40 میکروگرم بر متر مکعب میرسد که مقدار بسیار زیاد و زیانباریست. کربن سیاه یکی از اجزای مهم ذرات ریز معلق در هوا با قطر کمتر از 2.5 میکرون است و از انواع فرآیندهای احتراق و بیشتر از احتراق ناقص سوختهای فسیلی، سوختهای زیستی و زیست توده ساطع میشود. بررسیهای کارشناسی در راستای منشایابی ذرات کربن سیاه تهران نشان داد که در طول ساعات شب، ذرات کربن سیاه به وجود آمده، با فاصله زمانی کمی از زمان تولید، اندازهگیری می شوند یا به عبارتی ذرات کربن سیاه در شب، ذرات تازهتر با عمر کمی هستند، در حالیکه در ساعات روز، این ذرات با فاصله زمانی بسیار بیشتری مشاهده میشوند. این تحلیل نشان میدهد که بخش بسیار زیادی از ذرات کربن سیاه، در شب تولید میشوند و در طول روز با آلایندههای دیگر موجود در جو ترکیب میشوند و غالبا ترکیبات پیچیدهای را تشکیل می دهند. | معضل اگزوزهای دیزلیها و نقش انها در الودگی هوای تهران | 5 |
تشکلهای غیردولتی محیطزیستی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری از صدور مجوز انتقال آب ونک به رفسنجان با دستور عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خبر داده و از واکنش تند فعالان محیط زیست به این تصمیم خبر داد. یکی از سرشاخههای کارون از استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه میگیرد و وارد منطقه سمیرم اصفهان میشود و دوباره وارد چهارمحال و بختیاری میشود و به سد کارون ۴ میریزد. چنین پروژههایی تأثیرات تجمعی بسیار بدی روی کارون میگذارد و کارون خودش مشکلات عدیده دارد. افزون بر این برای اجرای این پروژه قرار است یک تونل ۶۵ کیلومتری ایجاد بکنند تا آب را از اصفهان و چهارمحال و بختیاری خارج کنند که این هم تبعات خودش از جمله بحث زایش آب و تأثیر منفی بر آبخوان ها را دارد. در چنین وضعیتی که کارون دارد، این تأثیرات تجمعی انتقالهای آب و سدسازی به معنای نابودی کارون است. این پروژه با سرمایهگذاری شرکت عمران رفسنجان اجرا میشود و موافقت اولیه وزارت نیرو با این پروژه به دهه هفتاد بر میگردد. همان زمان که هنوز خیلی بحث ارزیابی و مطالبات محیط زیستی مطرح نبود همه نمایندگان منطقه مخالفت شدید با اجرای پروژه داشتند و پروژه اجرا نشد و در دولتهای بعدی هم اصلاً امکان اجرا نیافت اما متأسفانه در دولت روحانی که با شعار محیط زیست بر سر کار آمد این پروژه که یک پروژهی منتفی شده تلقی میشد دوباره کلید خورد. روحانی رییس جمهوری ایران بر خلاف وعده های انتخاباتی اش کم کم دارد چهره پشت پرده خود را نشان می دهد که او و کابینه اش بر اساس مسایل امنیتی نظام، تصمیمات را اتخاذ می کنند نه بر اساس منافع مردم ایران. | حیات کارون در معرض خطر قرار دارد | 6 |
کشاورزان حاشیه شهرها با آتش زدن کاه و کلش مزارع خود باعث آلودگی هوای شهرها شدهاند. در همه جای دنیا بعد از برداشت محصول، این بقایا به نحو احسن استفاده میشوند اما در ایران دربسیاری از استانها تنها باعث بروز الودگی هوا می شود که راههای ساده و کم هزینه برای بهره برداری بهینه از ان وجود دارد. که در اینجا متسفانه شاهد نقض حقوق محیط زیست توسط خود شهروندان هستیم که از اموزش لازم در زمینه حفظ محیط زیست برخوردار نشده و در بسیاری از موارد اگاهانه یا نا اگاهانه به موجب الودگی محیط می شوند. | آتش زدن مزارع حاشیه شهرها باعث آلودگی هوای آنها شده است | 7 |
طی ۴۸ ساعت در ماه گذشته لاشه دو فوک خزری در بندر انزلی و ساحل میانکاله کشف شد. مورد نخست که روز شنبه مورخ 20/8/96 در بندر انزلی مشاهده گردید، یک فوک نر می باشد که بر اثر گرفتار شدن در تورهای ماهیگیری از بین رفته و آثار جراحت و زخم بر روی لاشه مشخص بوده است.مورد دوم روز دوشنبه22/8/96 در ساحل میانکاله مشاهده شده که علت مرگ این فوک به درستی مشخص نیست. از ابتدای مهرماه سال جاری تاکنون لاشه چهار فوک خزری در نواحی متخلف نوار ساحلی شمال کشور مشاهده شده و سه فوک گرفتار در تورهای صیادی نیز نجات پیدا کرده اند.
این در حالی است که در چند سال گذشته ما بصورت جدی با خطر انقراض فوک خزری مواجه شده ایم که از جانب سازمان حفاظت از محیط زیست ایران هیچ اقدام عملی انجام نشده است. |
طی ۴۸ ساعت در ماه گذشته لاشه دو فوک خزری در بندر انزلی و میانکاله کشف شد | 8 |
وضعیت نابسامان قوهای مهاجر در سرخرود/ شکار بیش از ۹۰ درصد پرندگان مهاجر در ایران/ هوای تبریز ناسالم شد/ تعویض کاتالیست تاکسی ها و نصب فیلتر دوده اتوبوسها توسط شهرداری تهران/ تنها راه احیای دریاچه ارومیه٬ استقراض خارجی است/نمکپاشی سنتی معابر هزینهبر و مخرب محیط زیست/تشریح عوامل رشد جلبک ها و آلودگی این روزهای رودخانه دز / دستگیر ی شکارچی متخلف قوچ وحشی هنگام شکار در پارک ملی سالوک/ اوضاع نابسامان ایستگاههای سنجش آلودگی هوا/خطر انقراض کوسه ماهی در خلیج فارس | دیگر خبرهای زیست محیطی | 9 |
منابع.هرانا.سایت سازمان حفاظت محیط زیست.دیده بان محیط زیست.تارنگار تخصصی حقوق بشر ایران
گزارش آماری نقض حقوق هنر منـــــدان در آذر ماه 1396 تهیه و تنظیم :بهروز خسروی
تاریخ و منبع | دلیل و محل | نام و فامیل | تعداد | موضوع | ردیف |
ایسنا/ 23 نوامبر
بی بی سی فارسی/ 20 دسامبر
رادیو زمانه/ 30 نوامبر |
رییس کل محاکم تهران با بیان اینکه براساس نظریه کمیسیون پزشکی قانونی پزشک عباس کیارستمی به میزان 5 درصد دیه کامل مرد مسلمان به عنوان ارش در حق اولیای دم محکوم شده است، گفت: این حکم با توجه به میزان دیه قطعی است.
سینماگر ایرانی که از خروج او از ایران جلوگیری شده، به بیبیسی فارسی گفته است که مقامهای امنیتی به او اطلاع دادهاند که باید منتظر بازجویی های بیشتر باشد شهردار پاریس در بیانیهای از جمهوری اسلامی خواسته از پیگرد قضایی پرستو فروهر، هنرمند ایرانی دست بردارد. این بیانیه که از سوی نیکلا بونه – اولاج، رافائل پریمه و نمایندگان منتخب گروه کمونیستها تسلیم شهرداری پاریس شده بود، به امضای آنه ایدالگو شهردار پاریس رسیده |
پزشک کیارستمی
محمد رسولاف
پرستو فروهر |
3 | محاکمات | 1 |
30 نوامبر / هرانا
|
آرش صادقی، زندانی سیاسی تبعید شده به زندان رجایی شهر، همچنان از ملاقات با همسرش، گلرخ ابراهیمی ایرایی که در بند زنان زندان اوین زندانی است، محروم مانده است. زندانی سیاسی تبعید شده به زندان رجایی شهر، همچنان از ملاقات با همسرش، گلرخ ابراهیمی ایرایی که در بند زنان زندان اوین زندانی است، محروم مانده است. | آرش صادقی
|
1 | اخبارهنرمندان زندانی | 2 |
.رادیو زمانه / 3 دسامبر
ایسنا/ 1 دسامبر ایسنا/ 6 دسامبر
|
ارشاد اسلامی مانع از نمایش فیلم توقیفشده کاهانی در کانادا شد
مراسم یادبود علی اشرف درویشیان، نویسنده و پژوهشگر نامدار ایرانی، که قرار بود روز جمعه در تهران برگزار شود، به دلایلی نامعلوم و از سوی نهادی که نامش در رسانههای ایران برده نشده، لغو
توقیف «عاقبت عشاق سینهچاک» به دلیل تغییر در اجرا نسبت به آنچه بازبینی شده بود |
عبدالرضا کاهانی
علی اشرف درویشیان
سرپرست شورای ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی |
3 | لغو مراسم و کنسرت و مجوز
|
3 |
هرانا/ 28 نوامبر
ایسنا/ 1 دسامبر
ایسنا/ 3 دسامبر
ایسنا/ 4 دسامبر
ایسنا/ 12دسامبر خبرنگاران پویا/ 12 دسامبر |
گلرخ ابراهیمی ایرایی فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین طی نامه ای سرگشاده ضمن ابراز همدردی با مریم اکبری منفرد از خانواده قربانیان خواست همچون مریم اکبری منفرد به عنوان شاکی خصوصی نسبت به وضعیت عزیزانشان اقدام کنند
مهمترین ضعف لایحه سازمان نظام رسانهای این است که توسط دستاندرکاران رسانه و روزنامهنگاران تهیه نشده است؛ یعنی ماهیت دولتی دارد که هیچگاه مورد قبول روزنامهنگاران نخواهد بود کارگردان و تهیهکننده مستند ـ پرتره «مثل یک زن» که به زندگی خانوادگی و سیاسی فائزه هاشمی میپردازد، از حذف اثرش از جشنواره حقیقت انتقاد کرد تهیهکننده فیلم سینمایی «انزوا» با گلایه شدید از شرایط اکران و نادیده گرفتن حقوق فیلمهای مستقل،بیان کرد: در شرایطی که افرادی مانند من نه چشمی به وام فارابی دوختهایم و نه از جایی دیگر وام گرفتهایم و با هزینه شخصی و از جیب خودمان اقدام به ساخت فیلم میکنیم که عشق و علاقه ما است، با اشاره به گران شدن تعرفه کاغذ و سخت شدن شرایط برای روزنامههای بخش خصوصی، اظهار کرد: باید آماده برگزاری مراسم تدفین برای مطبوعات بخش خصوصی باشیم. در هجدهمین جشن خانه موسیقی کپی غیرقانونی را معضل بزرگ عرصه موسیقی دانست. |
گلرخ ابراهیمی
رییس دانشکده ارتباطات و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد
مژگان ایلانلو
پیمان جعفری
مدیر مسؤول روزنامه «بهار» حمیدرضا نوربخش |
6 | اجتماعی | 4 |
دویچه وله فارسی/ 24 نوامبر | احمد علمالهدی خواستار تشکیل گروهی مشورتی برای بررسی موضوع برگزاری کنسرت در این شهر شده است. علمالهدی، امام جمعه مشهد، از مخالفان سرسخت برگزاری کنسرت | احمد علمالهدی
|
1 | توقیف | 5 |
هرانا/ 21 دسامبر
ایلنا/ 20 دسامبر
|
روزنامهنگار و از اعضای تحریریه روزنامه «روزان» که در مردادماه بازداشت شده بود، ساعتی پیش با تبدیل قرار از زندان اوین آزاد شد.روزنامهنگار و معاون سردبیر روزنامه اعتماد، روز چهارشنبه ۲۹ آذر پس از یک دوره بازداشت طولانی از زندان آزاد شد. | یغما فشخامی
ساسان آقایی |
2 | آزادی | 6 |
خط صلح/ 26 نوامبر
ایسنا/ 23 نوامبر
ایسنا/ 6 دسامبر
ایسنا/ 27 نوامبر |
علی اشرف درویشیان یا همان لطیف تلخستانی، مرد شریف سال های ابری، بعد از سال ها نوشتن و ترسیم دردهای طبقه محروم در سن ۷۶ سالگی این جهان پرآشوب را ترک کرد.
با حضور هنرمندان کشوری و استان اردبیل، پیکر هنرمند فقید اردبیلی مجید واحدیزاده از پیشکسوتان هنر نمایش تا آرامگاه ابدیاش تشییع شد یکی از اعضای گروه موسیقی لیوا که برای برگزاری هفته هنر هرمز همراه این گروه به تهران آمده بود، بر اثر سکته قلبی درگذشت |
علی اشرف درویشیان
واحدیزاده خالو محمد قنبر هرمزی غلاممحمد احسانی
|
4 | فوت | 7 |
اعدام | بازداشت ها | جمع کل | |||
– | – | 20 |
با توجه به حجم بالای سانسور و عدم درج کلیه خبرهای مربوط به نقض حقوق هنرمندان این گزارش تنها ۲۰٪ خبرهای موجود در کشور را بازتاب خواهد داد |
گزارش نقض حقوق پیروان ادیان ، آذر ماه ۱۳۹۶
تهیه و تنظیم ,نمودارها : حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی،
گردآوری داده : مصطفی خداکرمی ، محمدحسین مولایی برزی
ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان میباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس میتواند از این حقوق یا مجتمعاً بهطور خصوصی یا بهطور عمومی برخوردار باشد.
ماده ۱۹ اعلامیه حقوق بشر: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است. گزارش پیش رو دربردارنده اطلاعات آماری نقض حقوق پیروان سایر ادیان در ایران تا پایان آذر ماه۱۳۹۶ شمسی است. این گزارش بهصورت آماری-تحلیلی ارائه میشود، مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت بهخصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همینطور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه مستقل در فعالیتهای مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله گزارشگری، امری دشوار و خطیر با محدودیتهای فراوان در ایران محسوب میشود.در چنین شرایطی بدیهی است مدافعان حقوق بشر علیرغم دشواری بسیار ، تنها میتوانند حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را دیدهبانی کرده و یا امکان تحقیق و مستند کردن در رابطه با گزارشهای سایر گروهها و رسانهها را بیابند .
موارد نقض حقوق ادیان | اهل سنت | بهاییان | مسیحیان | دراویش | عرفان | سایر ادیان |
احضار و بازجویی | – | 2 | – | – | – | – |
بازداشت و بیخبری | 2 | 7 | 4 | – | 1 | – |
بلاتکلیفی اشخاص بازداشت شده | 12 | – | 4 | – | – | – |
جلوگیری از برگزاری یا برهم زدن مراسم مذهبی | – | – | 2 | – | – | – |
پلمب محل کسب، محرومیت از تحصیل یا کار | – | 9 | 4 | – | – | – |
توقیف، مصادره اموال و تخریب اماکن | – | 2 | 4 | – | 1 | – |
رفتار خشونت آمیز با شهروندان (آدم ربایی، ضرب و شتم، ارعاب و تهدید، قتل،…) | – | 2 | 4 | – | 1 | – |
محرومیت از حقوق شهروندی | 15 | 32 | 24 | – | 5 | – |
فرا فکنی و حاشیه سازی | — | – | = | – | – | = |
محکومیت به زندان | 1 | – | – | 1 | – | |
اعتصاب (غذا،ملاقات یا امتناع از درمان) | 6 | – | – | – | – | – |
انفرادی یا انتقال به بند زندانیان خطرناک یا مکان نا معلوم | – | 1 | – | – | – | – |
شکنجه، یورش، توهین، تهدید، آزار و اذیت زندانیان یا خانواده آنان | 1 | – | – | – | – | – |
تبعید | – | – | – | 1 | – | – |
آزادی زندانیان | 1 | ۷ | 2 | – | 1 | – |
مجموع موارد نقض حقوق | 30 | 57 | 46 | – | 9 | – |
گزارش گروه اینترنتی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در آذر 1396 حسین بیداروند
نمایندگی های آلمان | |||||
# | نام نمایندگی | مسئول امور اینترنتی | آدرس وبلاگ | عملکرد وبلاگ | |
1 | نمایندگی نیدرزاگسن | آقای علی میرزایی | http://hannover.bashariyat.org | به روز | |
2 | نمایندگی نوردراین-وست فالن | خانم دکتر زهرا ارزجانی | http://koln.bashariyat.org | به روز | |
3 | نمایندگگی هسن | خانم فاطمه قنبری | http://giessen.bashariyat.org | به روز | |
4 | نمایندگی بادن – وورتنبرگ | خانم مونیکا قریشی | http://stuttgart.bashariyat.org | به روز | |
5 | نمایندگی زاکسن آنهالت | آقای مصطفی خداکرمی | http://sachsen-anhalt.bashariyat.org | به روز | |
نمایندگی های خارج از آلمان | |||||
# | نام نمایندگی | مسئول امور اینترنتی | آدرس وبلاگ | عملکرد وبلاگ | |
1 | نمایندگی سوئیس | آقای محمد جاوید گوانی | http://switzerland.bashariyat.org | به روز | |
2 | نمایندگی اسکاندیناوی | آقای محمد حاجی امیدی | http://scandinavia.bashariyat.org | به روز | |
3 | نمایندگی مالزی | آقای جمشید غلامی سیاوزان | http//malaysia.bashariyat.org | به روز | |
4 | نمایندگی ترکیه | آقای مهدی گلسفیدی | http://turkey.bashariyat.org | به روز | |
5 | نمایندگی پاکستان | مسئول به روز رسانی خانم لیدا اشجعی | http://pakistan.bashariyat.org | به روز | |
6 | نمایندگی اتریش | خانم زرین تاج الیاسی | http://austria.bashariyat.org | به روز | |
7 | نمایندگی اندونزی | آقای محمد گلستان جو | http://indonesia.bashariyat.org | به روز | |
کمیته ها | |||||
# | نام کمیته | مسئول امور اینترنتی | آدرس وبلاگ | عملکرد وبلاگ | |
1 | کمیته دفاع از کودک و نوجوان | خانم لیدا اشجعی | http://koodak.bashariyat.org | به روز | |
2 | کمیته دفاع از جوان و دانشجو | دل آرام دره شوری و احمد هاشمی نژاد | http://daneshjoo.bashariyat.org | به روز | |
3 | کمیته دفاع از پیروان ادیان | آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی | http://adian.bashariyat.org | به روز | |
4 | کمیته دفاع از زنان | خانم رزا خلیلی | http://zanan.bashariyat.org | به روز | |
5 | کمیته دفاع از اقوام و ملل ایرانی | خانم صدیقه جعفری | http://aghvam.bashariyat.org | به روز | |
6 | کمیته روابط عمومی | خانم فاطمه قریشی | http://ravabet.bashariyat.org | به روز | |
7 | کمیته دفاع از محیط زیست | خانم سمیه علیمرادی | http://mohitzist.bashariyat.org | به روز | |
8 | دفاع از حقوق هنر و هنرمند | آقای بهروز خسروی | http://honar.bashariyat.org | به روز | |
9 | کمیته آموزش و پژوهش | خانم مریم مرادی | http://pajohesh.bashariyat.org/ | به روز | |
گزارش سخنرانی جلسه مشترک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی مالزی، 6 دسامبر 2017
سید ابراهیم حسینی
جلسه مشترک سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی مالزی در تاریخ 6 دسامبر2017 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با موضوع در استانه روز جهانی حقوق بشر و مفهوم دموکراسی در منظر حکومت جمهوری اسلامی و با حضور اعضای کمیته ادیان و نمایندگی مالزی و جمعی دیگر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک نمایندگی برگزار گردید که علاقه مندان میتوانند از فایلهای ضبط شده زیر شنوا باشند.خانم غزال معین با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق پیروان ادیان در ماه گذشته سخنرانی کردند.
خانم مریم مرادی تحت عنوان گذاری بر زوایای پنهان نقض حقوق بشر در ایران سخنرانی نمودند. بنابر اعلام سازمان بهداشت جهانی، ایران در میان 190 کشور از نظر تصادفات جاده ای رتبه 189 را داراست با این حال بیشترین تلفات نوروز مربوط به دو روز آخر سفرها و موج بازگشت مسافران است. طبق آخرین آمار پزشکی قانونی ایران و طبق تحقیق صورت گرفته در این خصوص، اولین علت مرگ و میر در ایران تصادفات جاده ای و دومین علت سرطان ها هستند. براساس آمارهای موجود در نوروز هر سال هر 71دقیقه یک نفر در تصادفات جادهای جان خود را از دست داده است. آمار کشتهها در تصادفات رانندگی در ایران به رغم همه تلاشهایی که از طرف پلیس و سایر نهادها انجام میشود همچنان به شدت بالا است. این آمار به حدی تکان دهنده است که گفته میشود در سال گذشته در هر 60 دقیقه یک نفر در جادههای ایران کشته شده است و همین میزان مرگ و میر تلفات رانندگی در ایران موجب شده تا ایران در آمار کشته به ازای هر 100 هزار نفر در ردهای همانند کشورهای افریقایی باشد.وقتی دو تشکل رو در رو بر سر موضوع بی کیفیتی ساختمان ها به تفاهم می رسند.مشکلات میان دو سازمان مرتبط با حوزه ساخت وساز کشور یعنی سازمان های نظام کاردانی و نظام مهندسی سالهاست که به صورت سریالی بلندمدت و بی پایان در آمده است.این مشکلات که ناشی از برداشتهای سلیقه ای در حوزه قوانین مربوط به ساخت و ساز بوده است سبب شده تا بخش عظیمی از کاردانهای فنی کشور به دلیل “به کار گرفته نشدن” در امور ساخت و ساز عطای حضور در این عرصه را به لقایش ببخشند و یا به سمت “مهندس شدن” کوچ کنند یا پیشه دیگری برای خود اتنخاب کنند.اما موضوع مهمی که درمیان مناقشات بین فعالان عرصه ساخت و ساز مورد غفلت واقع شده است، کیفیت ساختمانها است؛ سالهاست که متولیان امر از مسئولان ارشد دولت تا مراکز تحقیقاتی از کوتاهی عمر مفید ساختمان در ایران گلایه می کنند اما به رغم تلاش های صورت گرفته، نبود کیفیت،همچنان به عنوان مهمترین معضل بخش ساخت و ساز کشور باقی مانده است.این موضوع اخیرا به قدری آزاردهنده شده است که این بار مسئولان دو تشکل یادشده هم به رغم تمام اختلاف سلیقه ها بر آن اذعان کرده اند؛ از یک سو متولی نظام کاردانی در مجمع سالیانه این سازمان به کیفیت بد ساخت وساز در کشور تاخته است و از سوی دیگر یک مقام بلندپایه سازمان نظام مهندسی در نامه ای سرگشاده به وزیر راه وشهرسازی مشکلات کنونی حوزه ساخت و ساز کشور را وسیعتر از آن دانسته که حتی در شمار آید.رئیس سازمان نظام کاردانی ساختمان استان تهران با اشاره به اینکه وضعیت ساخت و سازها در کشور مضحک است، گفت: چرا برخی مسئولان جلوی کاردانهای فنی برای ارتقای کیفیت ساخت و سازها را میگیرند؟تا روزی که مسئولان به واقعیت ها توجه نکنند چاره ای جز تکرار حقایق را نداریم.واقعیت این است که امروز صنعت ساختمان و ساخت و ساز روزگار خوبی ندارد، ویژگیهای ساختمان سازی درست نیست و آدمهایی که باید دراین عرصه باشند، نیستند.با توجه به اینکه ۱۰ سال پیش هم اینگونه بوده و الان همینطور است، آسیب پذیری بسیار زیادی ساختمانها در برابر زلزله دارند و این مسئله بر کسی پوشیده نیست. ضریب ایمنی ساختمانها بسیار بسیار پایین است. با وجود بافتهای فرسوده شهری بسیار در کشور، تصریح میشود : این ساختمان ها نیازی به زلزله شدیدی ندارند و یک زلزله با ریشتر کم برای تخریب آنها کافی است.وی با بیان اینکه ۸۰ درصد کاردانهای فنی ساختمان عاشق این شغل هستند،گفت: چرا باید شرایط را آنقدر سخت کنند که کاردانهای فنی این حرفه را رها کنند؟ آیا هیچ راهی به جز مهندس شدن کاردانهای فنی در کشور وجود ندارد، آیا این به نفع ساخت و ساز کشور است؟ مشکلات ساخت و ساز کشور بسیار وسیع است.بیکاری ،اعتیاد و فحشا ،سه عواملی است که همواره کشورهای جهان سوم را تحت تاثیر خود قرار می دهد و همواره برای این کشورها مشکلات لاینحلی را ایجاد می کند.به گفته کارشناسان جامعه شناسی ،فقر مهم ترین عامل ایجاد مفاسد اجتماعی است هر چند که بر خی اعتقاد دارند رفاه زدگی و ثروت نیز می تواند به نوعی باعث بروز مفاسد اجتماعی شود.در ایران نیز معضلات اقتصادی ،نرخ تورم بالا،عدم مدیریت صحیح بر اقتصاد کشور و نبود شغل متناسب با تخصص افراد و همه باعث افزایش مفاسد اجتماعی در کشور می شود.بر اساس آخرین آمار اعلام شده درباره میزان اعتیاد زنان در کشور که بر اساس یافتههای پژوهشی که تحت عنوان «بررسی عوامل تاب آوری زنان دارای همسر معتاد در برابر اعتیاد» توسط دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در سال گذشته برای تعیین عوارض زندگی با همسران معتاد و به صورت مقایسهای در بین 200 زن دارای همسر معتاد (خیابانی، زندانی و تحت درمان) و 200 زن دارای همسر سالم انجام شد،نشان داد، 82 درصد از زنان دارای همسر معتاد با اطلاع همسر خود مواد مخدر مصرف میکنند ،این در حالی است که بساری از زنان برای حفظ آبرو و به خاطر زشتی اعتیاد،در آمارهای رسمی شرکت نمی کنند و واقعیت را نمی گویند.برخی گزارشها حکایت از این دارد که در مقابل هر 100 مرد معتاد 7 زن معتاد در کشور وجود دارد ادامه می دهد:62 درصد زنان دارای همسر معتاد به اعتیاد مبتلا میشوند.در هر حال آنچه مسلم است ،مصرف چندگانه مواد توسط همسر، آزار فیزیکی و خیانت جنسی و عاطفی از عوامل موثر در کاهش تابآوری زنان دارای همسر معتاد در برابر اعتیاد است و با توجه به این موضوع ،کاملا مشخص است که اعتیاد پنهان در جامه روز به روز گسترده تر می شود و آمارهای رسمی درباره تعداد معتادین هرگز قابل استناد نیست.در زمینه فحشا و روسپیگری نیز وضع به همین منوال است. هر چند این عمل در کشور ما جرم محسوب می شود ،اما برخی از جامعه شناسان و تحلیلگران اجتماعی این پدیده را در زمره آسیب های اجتماعی معرفی مینمایند و خواهان آسیب شناسی جدی آن هستند.با این وجود تاکنون هیچ آمار رسمی و گزارش دقیق درباره اشکال نمودار شدن روسپیگری در ایران منتشر نشده است،اواخر سال گذشته مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در کنفرانس خبری خود با اذعان به این مطلب گفت: «دسترسی به زنان روسپی با هیچ روشی برای ما میسر نیست و هیچکجا آماری هم در این ارتباط وجود ندارد.» و این عدم دسترسی به آمار صحیح ،می تواند عواقب بدی را به دنبال داشته باشد. در هر حال ،اظهار نظر درباره میزان رواج روسپیگری در ایران و شکلهای بروز این پدیده با توجه به حساسیتهای حول این محور بررسی این پدیده پنهان اجتماعی را نیز سختتر می نماید. با وجود فقر آماری در این زمینه کارشناسان در یک مسئله اتفاق نظر دارندو آن مسئله این است که روسپیگری در ایران در شرایط نگران کننده به سر میبرد و با توجه به شرایط بد اقتصادی و افزایش فقر،همچنین بالا رفتن سطح زندگی،این وضعیت بدتر هم خواهد شد. از همه بدتر آن که به گزارش سایت فرارو تحقیقات دانشگاه شهید بهشتی نشان داده است که آمار روسپیگری بین زنان متاهل بیشتر از مجردهاست و این فاجعه بنیان خانواده را از درون می پوساند و سست می کند و البته آمار افزایش طلاق نیز مدرک مستدلی برای این ادعا محسوب می شود.آمار ازدواج در سه ماهه اول سال 1396 ، ۲۲۴ هزار و ۵۲ مورد و طلاق ۳۳ هزار و ۱۴۷ مورد بوده است. در سال گذشته به ازای هر ۱۲ ازدواج دو طلاق به ثبت رسیده که امسال این آمار به ازای هر ۱۳ ازدواج دو طلاق ثبت شده است که این خود نشان دهنده افزایش آمار ازدواج در کشور است.از اینرو به نظر می رسد که جامعه ایرانی به شدت نیازمند فعالیت های عالمانه همه نهادها در عرصه های اجتماعی است و غفلت از این حوزه می تواند آسیب های جبران ناپذیری را به ما وارد کند.منشور حقوق شهروندی دولت مجموعهای 120 مادهای که مستند به اصول قانون اساسی و نیز مواد قوانین عادی است. خواندن یک باره آن برای هر شهروندی مناسب و ضروری است، و آموزش آن نیز در سطوح گوناگون از ابتدایی و یا حتی مهد کودک تا سطوح بالای دانشگاهی الزامی است. ولی همان طور که در توضیح منشور و نیز مستندات آن آمده، در صدد نبودهاند تا حقوق جدیدی را برای شهروندان تعریف کنند، بلکه همان حقوقی را که تاکنون تعریف و تصویب شده، بازنشر و تأکید کردهاند. ولی پرسشی که در ذهن مخاطب وجود دارد این است که اگر این حقوق رعایت میشده، گردآوری و بازنشر آنها چه موضوعیتی دارد؟ و اگر این حقوق رعایت نمیشده است، پس مقدم بر هر چیزی بوجود آوردن شرایطی است که به اجرای این حقوق منتهی شود.پیش نویس منشور حقوق شهروندی از اولویت های مهم دولت آقای روحانی بود . رئیس جمهور از این منشور به عنوان “مبنایی خوب برای همدلی و همزبانی” یاد کرد. وی اعلام کرد اجرای این منشور از سوی دیگر، مبنای مناسبی در زمینه حقوق بشر خواهد بود تا در مقابل ادعاهایی که علیه جمهوری اسلامی ایران در دنیا درخصوص نقض حقوق بشر مطرح می شود، صدای ناحق آنان را نسبت به جمهوری اسلامی کوتاه و فریاد ما را رساتر کند. در این منشور با دو دسته از حقوق مواجهیم. نیازی به مرور تمامی 120 ماده آن نیست. کافی است که 2 ماده اول را مرور کنیم تا با این دو دسته از حقوق آشنا شویم.ماده 1- شهروندان از حق حیات برخوردارند. این حق را نمیتوان از آنها سلب کرد مگر بهموجب قانون.ماده 2- شهروندان از حق زندگی شایسته و لوازم آن همچون آب بهداشتی، غذای مناسب، ارتقای سلامت، بهداشت محیط، درمان مناسب، دسترسی به دارو، تجهیزات، کالاها و خدمات پزشکی، درمانی و بهداشتی منطبق با معیارهای دانش روز و استانداردهای ملّی، شرایط محیط زیستی سالم و مطلوب برای ادامه زندگی برخوردارند. مفاد ماده یک مصداق معنای دقیق و علمی از حقوق است. کافی است که یک کودک در گوشهای از بلوچستان کشته شود. کودکی که از همه حقوق دیگر از جمله آموزش، بهداشت، آب آشامیدنی سالم، شغل و حتی غذای کافی و… محروم است. چنین قتلی بطور معمول به سرعت موجب باز شدن پروندهای میشود که حتی اگر شاکی هم نداشته باشد، دادگاه آن را رسیدگی و پلیس را مأمور پیدا کردن قاتل میکند. حتی اگر قاتل این کودک، پدر یا یکی از اعضای خانواده او باشد و شکایتی هم از قتل نداشته باشند، دادگاه به اتهام رسیدگی میکند و با هر زحمتی شده قاتل را پیدا کرده و مجازات میکند و هزینه این کار بسیار هم زیاد است. در حالی که آن کودک در زمان حیاتش اندکی از این هزینه را برای تأمین حقوق ثانویهاش بهرهمند نبود. به صورت قراردادی حقوق دارای ضمانت اجرا را حقوق اولیه(موارد مشابه ماده 1) و حقوق بدون ضمانت اجرا را که در معنای اصیل حقوق نیست، ثانویه(موارد مشابه ماده 2) مینامیم. با توسعه و پیشرفت جوامع، حقوق اولیه گستردهتر میشود و موارد بیشتری از حقوق ثانویه به حقوق اولیه منتقل میشوند و استیفای آنها ضمانت اجرا پیدا میکند. اِعمال حقوق اولیه، به معنای وجود حاکمیت قانون در جامعه است، و میزان رعایت حقوق ثانویه، ناشی از سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است.ولی هر دو مورد به شدت تابع توانمندی شهروندان هستند. به طور مشخص باید گفت منظور از کلمه شهروند، انسانی توانمند است که نسبت به سرنوشت و حقوق خود نیز مسئولیت دارد. در واقع در برابر حقوقی که در جامعه دارد، تکالیف و مسئولیتی نیز متناسب با آن بر دوش خود میبیند. اگر یک جامعه فاقد شهروند به این معنا باشد، هیچ حقوق پایداری نخواهد داشت. و ضمانتی برای تداوم رعایت آن حقوق نخواهد بود. بنابراین هرگونه کوششی برای تحقق حقوق شهروندی باید معطوف به دو نکته باشد. اول رفع موانع ساختاری حاکمیت قانون. دوم تقویت روحیه شهروندی و مسئولیتپذیری و در یک کلمه توانمندسازی است. اینکه گفته میشود حق گرفتنی است و نه دادنی، مصداق دقیقی از این مفهوم است. در واقع ما باید افرادی، مسئولیتپذیر و خواهان حقوق خویش یا شهروند داشته باشیم، تا بتوانند حقوق خود را از هر کسی که لازم بدانند استیفا کنند. به معنای دیگر ما در درجه اول، نیازمند دولت پاسخگو نیستیم؛ بلکه نیازمند ملت پرسشگر هستیم. ملتی که پرسشگری او، دولت را پاسخگو خواهد کرد.این دو هدف چگونه محقق میشود؟ رعایت و استیفای حقوق را نمیتوان به گزارههای اخلاقی تقلیل داد. حقوق من و شما وقتی رعایت میشود که هزینه نقض آن سنگین باشد. بنابراین حقوق شهروند و ملت وقتی از طرف دولت رعایت و محترم شمرده میشود که موازنه قوا میانشان برقرار باشد، در غیر این صورت یا ناقص رعایت میشود، که به نوعی عدم رعایت است، یا ناپایدار خواهد بود. موازنه قوا جز از طریق سازماندهی و تشکلیابی مردم در نهادهای مدنی مستقل از قدرت، امکانپذیر نیست. بنابراین مهمترین اقدام هر طرفدار حقوق مدنی و شهروندی این است که راه را برای تحقق این هدف باز کند. قدرت مردم باید در رسانهها و اقتصاد و تشکیلات مستقل بازتاب پیدا کند. مردم فاقد رسانه، فاقد تشکیلات و فاقد توان اقتصادی؛ ضعیفتر از آن هستند که به چیزی به نام حقوق فکر کنند، چه رسد به اینکه بخواهند مانع از نقض حقوقشان شوند.آیا این نکات به معنای نفی و یا کماهمیت دانستن رونمایی از منشور حقوق شهروندی است؟ پاسخ منفی است. زیرا سطح حقوقی که در عمل برای یک ایرانی رعایت میشود، کمتر از آن چیزی است که به لحاظ مرحله توسعهیافتگی اجتماعی، شایسته آن است. بنابراین باید این سطح را ارتقا داد. یکی از عوامل موثر بر ارتقای چنین سطحی، طرح موضوع در گستره عمومی و گسترش آگاهیهای مردم درباره این حقوق است. ولی مشکل اصلی در فقدان آن موازنه میان قدرت دو طرف، به اندازهای است که بتواند همه این حقوق را تأمین کند. باید آن موازنه را متناسب با این حقوق برقرار کرد.
اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع افزایش خشونت سیاسی در ایران و عدم تحمل دگراندیشان مذهبیسخنرانی کردند.خشونت انواع و شیوههای متعددی دارد و در عالم واقع ما با شکلهای متنوع خشونت روبرو هستیم.خشونت سیاسی از جمله مباحث پر بحث و در تبادل قرار گرفته ایرانیان است. پس از انقلاب ایران این روند شکل متفاوتی به خود گرفت و شاهد شکلگیری خشونت سیاسی مستقیم از سوی دولتها بوده ایم. خشونتهای اجتماعی ویا فرهنگی نیز عمدتا طی سالهای اخیر خواسته و یا ناخواسته شکل و بوی خشونتسیاسی به خود گرفته است. خشونتسیاسی از آن جهت مهم تلقی میگردد که ما با موضوع “امنیت در جامعه” روبرو هستیم.مهمترین وظیفه دولتها در جوامع انسانی حفظ امنیت و تقویت روحیه آرامش در جامعه می باشد که در صورت بروز و شکل گیری روند خشونتسیاسی این امر مهم کم رنگ خواهد شد.حال یکی از معضلات اخیر در جامعه ایرانی شکل گیری خشونتسیاسی از سوی حکومت و گسترش نفرتپراکنی می باشد. خشونتسیاسی عمدتا از سوی دولتها؛ گروهها، سازمانها و یا افرادی روی میدهد که به دنبال منافعی خاص و معین هستند که می توان به قدرتگرفتن فکری، سیاسی، مالی و مذهبی تقسیم بندی کرد با این حال همانطور که اشاره شد خشونت پدیدهای چند بُعدی بوده و گاه می توان از سوی دولت با در اختیار داشتن قوهقهریه صورت بگیرد که این مبحث در ایران شاخههای متعددی را در بر میگیرد که با توجه به روند تنش میان قوا در ایران، گاه این روند توسط خود دولتمردان به وسیله ابزارهای که در اختیار دارند گسترش می یابد. در سویی دیگر وجود گروههای سیاسی دارای قدرت در حکومت می باشد، در این سوی از شکل گیری و ایجاد خشونتسیاسی، گروه های قدرتگرفته در بدنه حکومت با وجود حیات دولتها جهت حفظ امنیت، توانایی ایجاد خشونتسیاسی را دارا هستند.
اگر بخواهیم درخصوص قدرت گروه های ذینفوذ در ایران سخن بگویم می توانیم به گروههای نزدیک به رهبر ایران و یا سپاه پاسداران و همچنین قوهقضائیه اشاره داشت. گروهی دیگر از اجرا کنندگان خشونتسیاسی در ایران گروه ها و انجمنهای مخفی در بدنه حکومت می باشند که عمدتا به آنان گروههای نزدیک به جریانات امنیتی میگویند که توان خود را به آزمایش قرار داده اند با این وجود این گروهها همچون گروه های که چهره حقوقی مشخصی دارند، فعالیت نکرده و کنشهای این گروهها عمدتا به صورت جلسات مخفی و ترویج خشونت از مجاری و کانالهای مختلف می باشد.از سوی دیگر خشونتسیاسی گاه از سوی شهروندان عادی جامعه رخ می دهد.شهروندانی که خود دامن زننده اختلافات و خشونتسیاسی در جامعه هستند. به باور نگارنده شهروندان جامعهی که خود همراه با منادیان خشونت همراه هستند از جمله عوامل موثر جهت باقی ماندن تنش در جامعه خواهند بود. خشونتسیاسی رفتاری است که با دستکاری در کارکرد امرسیاسی موجب تغییراتی بنیادین در روند جامعه دمکراتیک خوانده می شود که این تعریف یکی از صدها تعریف اشاره شده می باشد.ترور و قتل مخالفین سیاسی از جمله موارد مشخص شده در امر خشونتسیاسی تلقی می گردد که می توان آن را در بالاترین بخش از تعریف خشونتسیاسی دانست. قتل یک فعال سیاسی و یا نویسنده، روزنامهنگار، فعال حقوقبشر و یا شهروندان عادی که در مخالفت با امر معین سیاسی دچار ضربات جبرانناپذیری می شوند همه و همه نشان از تضعیف فردی و یا گروهی میدهد که از سوی دولتها و یا گروههای زیرزمینی و در نهایت افراد دارای قدرت شکل میگیرد.خشونت سیاسی به دنبال تضعیف گروهی و قدرت گرفتن گروهی دیگر همواره طی سالهای پس از انقلاب بارها نمایان شده است که حذف فیزیکی یکی از صدها نمونه خشونت سیاسی می باشد.
قتل احمد نیسی در هلند و یا ترور سعید کریمیان در استانبول ترکیه دو نمونه از قتلهای سازماندهی شده در خارج از کشور میباشد که پس از مدتها این نوع از عملیاتها منتهی به حذف فیزیکی مخالفین در خارج از کشور محسوب شده است. عوامل متعددی در شکل گیری عملیاتهای ترور در میان مخالفین حکومتها نقش ایفا میکنند که می توان به بسته بودن گفتگو ، تبعیض، عدم تساهل و تسامح، نبود جامعهی دمکراتیک و شکلگیری تبعیض علیه دگراندیشان اشاره داشت با این حال آنچه در این میان بارزترین دلیل ترور و قتل فردی و یا جمعی دگراندیشان در حکومتها عنوان میشود عدم تحمل نقد و همچنین نبود عدالت اجتماعی وسیاسی عنوان میگردد.شکافهای ایدئولوژیک و گرایش به مونیسم در ایران نیز این عوامل را شدت بخشیده است و در زمانی که حکومتها ضعف در خود میبینند در انتهای تمام تلاشهای که می کنند مجبور به برخورد وحذف فیزیکی می شوند که این نمونه نشان از بروز خشونتسیاسی می دهد. خشونت سیاسی می تواند با گفتگو و رواداری حل و فصل شود اما به دلیل بسته بودن فضای گفتگو و همچنین شدت در باورهای طرفین و بخصوص جایگاهی که دارای قدرت نیز می باشد، خشونت سیاسی گسترده خواهد شد و شهروندانی که نیاز به مجرایی گفتگو نیز پیدا می کنند در این بین دچار صدماتی می شوند.البته آنچه مانع گفتگو و تعامل در میان گروه های متضاد ایجاد می شود حقباوری و حقمداری و عدم احترام به حقوق دیگری است.اگر گفتگویی نیز به سوی جذب و تایید باورهای گروهی تنها ختم شود باز ما شاهد بروز خشونت سیاسی از جنبه نرم آن هستیم که برخلاف باورهای برخورد غیرخشونت آمیز می بایست گروه ها و تفکرات چه در قالب یک دولت و یا فرد به گفتگو دوجانبه سوق پیدا کنند و حتی با وجود به نتیجه نرسیدن اعمال خشونت در باورهای هر دو گروه حذف شود.
همچنین دیگر دلیل بروز خشونت عدم باور به تغییر و تحول در سطح کلان و خرد می باشد.بازیگران جامعه در ایران و دیگر ملل در صورتی که باور به تغییر و اصلاح و همچنین تحول نباشند مسیرهای را جهت گسترش خشونتسیاسی باز می کنند که این موضوع گاه از سر نیاز و گاه بدون تامل و خواست معین می باشد زیرا حل نکردن معضلات و خشونتهای سیاسی همانا کمک به روند خشونت سیاسی می باشد. آنچه در خشونت سیاسی یافت می شود عدم اراده و خواست جهت اصلاح امور می باشد و در صورتی خشونت سیاسی بروز می کند که افراد ناتوان از حل و رفع اختلافات باشند.
آنچه در این بحث بسیار مهم و اصولیترین معیار جهت رفع خشونت سیاسی تبین می شود موضوع اراده قدرت برتر می باشد که در صورت عدم باور به تحول و رفع خشونتسیاسی از سوی دولتها و یا افراد دارای قدرت ، هرگز تحقق پیدا نخواهدیافت. آنچه در ایران روی می دهد عدم خواست رفع تنشها عنوان می شود زیرا قدرت سیاسی در ایران به صورت سنتی اداره شده و توانایی باور انتقاد را در خود نمی بیند وطی سالهای اخیر در نمونه های متعدد از جمله سانسور، قتلهای زنجیرهای، بازداشت فعالین مدنی، روزنامه نگار و…، ایجاد فضای بسته و عدم باور به حقوق برابر میان شهروندان همه و همه نشان از وجود خشونت سیاسی در لایه های متعدد جامعه می باشد. دولتهای مستقر در ایران نیز در کنار نقش حاکمان امور طی سالهای پس از انقلاب همواره نشان از مشروعیت بخشی و تایید روند سنتی قدرت در ایران می دهد.گسترش دولت و عدم باور به دولت حداقلی وهمچنین استقرار نیروهای امنیتی در بدنه دولت و عدم باور به حضور دگراندیشان در مقام مشاور و دیگر امور همه و همه نشان از پایداری حکومت ایران و مسئولین کشوری درخصوص تاثیر مثبت خشونت سیاسی بر بقای خود می دانند که به همین روی ترور و همچنین رشد فزاینده خشونت سیاسی نشان از باور ضعف حکومت و تلاش جهت تقویت خود دارآنچه در مبحث خشونتسیاسی فراموش می شود آن است که خشونت خود خشونتزا بوده و با ادامه پیدا کردن آن شکافها افزایش پیدا کرده است و رفع آن دشوارتر می شود.
اقای تقی صیاد مصطفی با عنوان برده داری در عصر نوین مطالب خود را ارائه دادند.گزارش “شاخص جهانی بردهداری مدرن” نشان میدهد که حدود ۴۶ میلیون نفر در جهان در بردگی به سر میبرند. ایران، کره شمالی، گینه استوایی و اریتره از جمله کشورهایی هستند که کمترین اقدامات را علیه بردهداری مدرن انجام میدهند.در گزارش جدیدی که بنیاد “واک فری” (Walk Free) در استرالیا منتشر کرده حدود ۴۵ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در سراسر جهان در “بردگی مدرن” به سر میبرند. این گزارش پیرامون “شاخص جهانی بردهداری” در دوران معاصر است.ایران، کرهشمالی، اریتره و گینه استوایی از جمله کشورهایی هستند که کمترین تدابیر دولتی برای مقابله با بردهداری مدرن در آنها صورت میگیرد.این گزارش با بررسی وضعیت شغلی میلیونها نفر (زن، مرد و کودک) در ۱۶۷ کشور جهان تا پایان سال ۲۰۱۵ میلادی تنظیم شده است. اغلب این “بردگان مدرن” در معادن، مزارع و کارخانهها به کار گرفته میشوند. به این مجموعه باید “بردگان جنسی” را نیز افزود.بنا به این گزارش شمار بردگان مدرن نسبت به سال ۲۰۱۴ افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۴ حدود ۳۵ میلیون و ۸۰۰ هزار برده مدرن شمارش شده بود. آندرو فارست، یکی از بنیانگذاران بنیاد “واک فری” تصریح کرد که شمارش بهتر و جمعآوری دقیقتر اطلاعات دلیل اصلی افزایش شمار بردگان مدرن در سال ۲۰۱۵ است.گزارش جدید شاخص جهانی بردهداری نشان میدهد که وضعیت کاری و معیشتی انسانهای زیادی در کشورهای مختلف جهان رو به وخامت نهاده و این افراد در خطر افتادن به دام “بردگی مدرن” هستند.گسترش بردهداری مدرن در کشورهای آسیایی-به گفته مسئولان این بنیاد بینالمللی، آوارگان و مهاجران از جمله قشرهای آسیبپذیری هستند که به راحتی میتوانند به کار بردگی گمارده شوند.کشور هند دارای بیشترین بردگان مدرن است. بنا به تخمین این بنیاد حقوق بشری حدود ۱۸ میلیون و ۴۰۰ هزار بردهی مدرن در هند زندگی میکنند. با این وجود دولت هند از جمله دولتهایی است که دست به اقدامات گستردهای برای کاهش شمار بردگان مدرن زده است. جمعیت هند حدود ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر است.اما اگر شمار بردگان بهطور نسبی و در مقایسه با جمعیت کشور برآورد شود، در آن صورت کره شمالی دارای بیشترین شمار بردگان است..شاخص جهانی بردهداری مدرن بر اساس مصاحبه با ۴۲ هزار نفر و به ۵۴ زبان صورت گرفته است. برخی از تحقیقات آماری این بنیاد به کمک موسسه تحقیقاتی گالوپ انجام گرفته است.آمار ارائه شده درباره کشور کره شمالی بر اساس مصاحبه با پناهجویانی بوده که این کشور را ترک کرده یا مشاهدات عینی اعضای سازمانهای حقوق بشری که به کره شمالی سفر کردهاند.آندرو فارست تاکید کرد که هدف این گزارش متوجه کردن افکار عمومی جهان پیرامون خطر “بردگی مدرن” است. به گفته فارست بر خلاف بیماریهای ایدز و مالاریا، “بردهداری مدرن” توسط انسانها و دولتها بوجود آمده است.بنا به “شاخص بردهداری مدرن” یکسوم از بردگان مدرن در کشورهای آسیایی زندگی میکنند. ۵۸ درصد از بردگان مدرن در پنج کشور هند، چین، پاکستان، بنگلادش و ازبکستان به سر میبرند.
نگاهی به وضعیت بردگی مدرن در ایران /بردگی مدرن و کودکان-کنوانسیون حقوق کودکان، مصوب سال ۱۹۸۹، هر انسان زیر ۱۸ سال را کودک میداند. با در نظر گرفتن سن کودکی، بسیاری از کودکان ایران و جهان، قربانی بردگی مدرن هستند. ازدواجهای زودهنگام کودکان، کودکان کار، کودکان قربانی قاچاق انسان و قاچاق جنسی، کودکان سرباز و … همه مصداقهایی از بردگی کودکان هستند.کودکانی که مورد اذیت و آزار قرار میگیرند و در پورنوگرافی، فحشا، فعالیتهای غیرقانونی برای حمل و نقل مواد مخدر و سایر کارهای غیرقانونی به کار گرفته میشوند، کودکانی که مجبور به گدایی یا دزدیهای کوچک میشوند، کودکانی که مجبور به کار اجباری در صنایع کشاورزی، کارخانهها، ساختمانسازی، کورههای آجرپزی، معادن، رستورانها و مناطق توریستی هستند، همه در شمول بردگی مدرن قرار میگیرند.علاوه بر اینها، از برخی از کودکان در مناطق جنگی به عنوان سرباز استفاده میشود و علاوه بر استفاده از آنها در امور نظامی به کارهایی مانند بارکشی واداشته میشوند یا اگر دختر باشند آنها را به اجبار به ازدواج جنگجویان در میآورند.بر اساس گزارش یونیسف، ۳۰۰ هزار سرباز کودک در ۳۰ منطقه جهان در بردگی و اسارت هستند که سن برخی از آنها حتی کمتر از ۱۰ سال است.
کار کودکان، بردگی آشکار معاصر-صندوق بینالمللی کمک به کودکان سازمان ملل متحد یونیسف، کار اجباری کودکان را اصلیترین نگرانی خود در زمینه مبارزه با بردهداری نوین میداند. کریستوف بولیراک، سخنگوی یونیسف میگوید: «ماموران سازمان ملل واژه بردهداری را با احتیاط به کار میبرند ولی واقعیت این است که اجیر کردن کودکان که معمولاً با سوء استفاده جنسی نیز همراه است، یکی از اشکال بردهداری به شمار میآید.در ایران از دیرباز از برخی کودکان برای انجام کارهای خانگی استفاده میشود.براساس گزارش سازمان بینالمللی کار در سال ۲۰۱۲، ۱۶۸ میلیون کودک کار وجود دارد که بین سنین ۵ تا ۱۷ سال قرار دارند. ۵ درصد از کودکان کار در شرایط غیر قابل تحمل و مرگبار قرار دارند. در ایران آمار دقیقی از کودکان کار وجود ندارد اما بر اساس برخی از گزارشهای جدید، بین ۳ تا ۷ میلیون کودک کار در این کشور وجود دارد که این رقم برای تهران نیز ۲۰ هزار نفر تخمین زده میشود. کودکان کار در ایران، گاه دستفروشان سادهای در چهارراههای شهرهای بزرگ هستند، گاه گدایانی پراکنده در خیابان و گاه کارگران ارزان کورهپزخانهها و کارگاههای غیرمجاز. برخی از این کودکان را والدین معتاد هنگام تولد به کارفرمایانی فروختهاند که آنها را برای گدایی و کار در شبکههای توزیع مواد مخدر و فعالیتهایی از این دست به کار میگیرند.اما برخلاف تصور رایج، الزاماً همه کودکان کار، سازمان یافته نیستند و برخی از خانوادهها به ویژه مهاجرین برای تامین مخارج زندگی خود به ویژه در شرایط رکود اقتصادی کودکان خود را مجبور به کار میکنند.
گدایی اجباری کودکان، به ویژه کودکان افغانستانی، اذیت و آزار فیزیکی و روانی و اعتیاد از روشهایی است که برای نگه داشتن این کودکان در بردگی مدرن به کار گرفته میشود.پسران مهاجر عموما افغانستانی، برای کار اجباری در کشاورزی و ساختمان به کار گرفته میشوند و در مواردی در خطر سوءاستفاده جنسی کارفرمایان هم قرار دارند.تمام اشکال بردهداری نوین در مورد کودکان، در قوانین ایران قابل پیگیری قضایی است؛ با این حال، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در ماده دوی خود «هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان را که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود»، ممنوع کرده و بدون نیاز به شاکی خصوصی توسط مدعی العموم قابل پیگیری میداند.ماده ۶ این قانون نیز «همه افراد، موسسات و مراکز» متصدی سرپرستی کودکان و نوجوانان را ملزم کرده است تا هر گونه موارد سوءاستفاده را به مقامات ذیصلاح گزارش دهند.در حالی است که اغلب موارد سوءاستفاده از کودکان به دلایل عرفی هرگز گزارش نمیشود.بردگی جنسی در مورد دختران، بردگی مدرن صورت ویژهای دارد. یکی از مهمترین شکلهای آن ازدواج اجباری در سنین بسیار پایین است. بر اساس برخی از آمارها، در حال حاضر ۴۳ هزار ازدواج دختربچه های ۱۰ تا ۱۵ ساله در ایران وجود دارد.اما در گزارش سال ۲۰۱۵ وزارت امور خارجه امریکا در زمینه قاچاق انسان در سطح جهان آمده است که در فاصله سالهای ۲۰۱۵-۲۰۰۹، زنان و دختران به طور فزایندهای از مسیر ایران به کشورهای حوزه خیلج فارس برده شدهاند تا در اختیار گروههایی قرار بگیرند که این زنان و دختران را به اسارت جنسی میگیرند یا به ازدواج اجباری وا میدارند.سوءاستفاده از کودکان برای پورنوگرافی یکی دیگر از شیوههای بردهداری نوین در جهان است.قانون جرائم رایانهای ایران در بند د ماده ۲۸ خود در فصل صلاحیت، جرائم رایانهای متضمن سوء استفاده از اشخاص کمتر از ۱۸ سال را، اعم از آنکه مرتکب یا غیر ایرانی باشد، در دادگاههای ایران قابل رسیدگی میداند.اما این قانون هم چون مشخص نکرده که در صورت گزارش نشدن این نوع سوءاستفادهها به چه نحوی میتوان سرپرستان کودک را مورد تعقیب قرار داد، امکان پیگیری چندانی باقی نمیگذارد.
گزارش جلسه ماهانه مشترک نمایندگی های اندونزی ،هسن و پاکستان ، 10دسامبر 2017
محمد گلستان جو
جلسه ماهیانه مشترک نمایندگی های اندونزی ،پاکستان و هسن مورخه 10 دسامبر 2017 با حضور اعضای فعال نمایندگی ها و با همراهی سایر دوستان و همراهان فعال حقوق بشربصورت عمومی در اطاق پالتاک برگزار گردید .همکاران محترم با موضوعات متفاوت سخنرانی خود را ایراد فرمودند که بدین قرار است :جناب ابوالفضل پرویزی تحلیل خبرهای نقض حقوق بشرایران در ماه گذشته را به سمع شنوندگان رساندند.
در ادامه بانو لیدا اشجعی با موضوع ربودن و به قتل رساندن روزنامه نگاران و نویسندگان سخنان خود را بدین شرح ارایه نمودند : سرنوشت ازادی بیان و عقیده در جمهوری اسلامی ایران به یاد محمد جعفر پوینده و محمد مختاری : چرا حاکمان جمهوری اسلا می ایرا ن ازادی بیان و عقیده را متضاد با اصول و منش سیاسی و عقیدتی خود می پندارند و راه چاره را در به قتل رساندن انسانهای ازاد اندیش و متفکرین و صاحبان اندیشه میبینند ؟ انچه در طول این سالها ی بی امنی و پریشانی و گرسنگی رخ نشان داده و می دهد نمونه بارزی از تسلط حکومی دینی بر اریکه قدرت سیاسی و هجوم این پدیده ذلت بار بر تمام زاوایای زندگی مردم ایران است. باید پرسید که سی و اندی سال پیش ایا مردمی که برای به دست اوردن ازادی به خیابانها شتافته بودند پیش زمینه ای ازمهفوم و درک درستی از ازادی را در برایند همهمه و خروش خیابانی خود ترسیم کرده بودند که چه میخواهند و برای چه به خیابانها امده اند ؟ یا انان را نا بربرای و تضادهای درونی اجتماعی به خیابان کشیده بود بی انکه تدبیری برای اینده خود داشته باشند ؛واز طرف دیگرکه بدتر باید گفت روشنفکرانی که برتری طلبی تشکلیلاتی و ایدولوژیکی چنان چشمشان را کور کرده بود که ازادی را درجنگ های خیابانی رها کردند و در مرگ و لجام گسختگی سیاسی طاس برنده را به یک مشت عمامه داران بی سواد و متحجر وا گذاشتند . انچه در روابط بین اللملی اشکار میشود ٬ اصول رایج در کشورهایی که با الگوی دموکراسی روند سیاسی خود را در پیش گرفته و به ان عمل می کنند رفع انواع مسائل تبعضیتی در جامعه و به کرسی نشاندن حقوق انسانی افراد جامعه است که با این روند و با تسلط ماهیت انسانی جامعه از دامنه خشنونت و بروز ناهنجاریهای ان کاسته رفع می شود . و اما در ایران اسلامی حا کما نی که پایه قدرت و حا کمیت خود را با به قتل رساندن صاحبان اندیشه و فکر و نابودی فرهنگ و تو هین به روابط اجتماعی مردمی که قرنها با اداب و سنن ومراسم خود زندگی کرده و واژگونی ان بر پا داشته اند و مردم را با ستم و فشار سر نیزه به زیر چکمه دین برای بقا و به روز شدن سیاست اسلامی خود فرو برده اند که تا به امروز ان ادامه دارد در واقع ما را بر سر این منزل مقصود میرساند که نا اگاهی ، فرو رفتن در تاریکی محض است حال بماند که برای زدودن این سیاهی چه ها که از دست داده ایم و چه زحمت ها باید بکشیم تا به ابادی ازاد سخن گفتن وازاد بیان کردن برسیم ، که اساسا راه برون رفت از این مشکل جان افزا وسخت خواهد بود و گستره چاره ای عمیق که همانا اگاهی مردم به حقوق خویش است . و اما ضربات وصدمات و اثار بجای مانده از این فلاکت وتسخیر قدرت سیاسی که به عیان قابل لمس است ٬ افزایش طول و عرض زندانها ٬ و وضع بیکاری فارغ التحصیلان و کارگران٬ و وضعیت زنان که به بشر زیر دست و جنس دوم جامعه بدل شده و به شمار میروند ٬ و کودکانی که با تثبیت موازین شرعی در قانون اساسی با ازدواج فروخته میشوند و یا دراتش فقرسوخته ودر دام مافیای کودکان ناپدید میشوند ، در ان همهمه تغیرات و تحول سیاسی که با مسلط شدن دین بر اریکه سیاست دولتی که با کشتار و دستگیری و جنگ و صدور انقلاب اسلامی فضای ایران را در مینوردید ، انسان هایی قلم خویش را در خدمت بسط اگاهی مردم به حقوق خویش به کار بسته و نوشتند؛ و منتشر کردند ؛ولی هیهات که نااگاهی همانا قلم ها را میشکند و صداها را خفه میکند و انسانهای اگاه را از مردم میگیرد ولی این مردان کار خود را به انجام رساندند و یادگار اولین کتاب حقوق بشر را از خود برای خاک و مردم ایران به یادگار گذاشتند . نام این مردان بزرگ تاریخ ایران « محمد جعفر پوینده و محمد مختاری » است . محمد جعفر پوینده مبلغ و مروج و پیام آور حقوق بشر در ایران بود. چند ماه قبل از ربودن و خفه کردن اش کتابی تحت عنوان ” اعلامیه حقوق بشر و تاریحچه آن ” اثر گلمن جانسون را از فرانسه به فارسی برگرداند و نشر نی آن را منتشر کرد. پیش از انتشار این اثر پوینده “پرسش و پاسخ درباره حقوق بشر” اثر لیا لوین را نیز ترجمه کرده بود که نشر قطره آن را به سال هزار سیصد و هفتاد و هفت انتشار داد. محمد جعفر پوینده ، نویسنده، مترجم و فعال فرهنگی و سیاسی و حقوق بشر، در سن چهل و چهار سالگی در آستانه پنجاهمین سالگشت انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر در هجدهم آذر ماه سال هزار وسیصد و هفتاد و هفت توسط ماموران وزارت اطلاعات حکومت اسلامی به قتل رسیداز بیانات محمد جعفر پوینده-هر گونه محدودیتی که در قانون برای آزادی بیان تعیین شود، به وسیله ای برای سرکوب اندیشه ها و آثار مخالف بدل می گردد و به همین سبب است که آزادی قلم باید از دسترس حکومت ها بیرون باشد. اگر در قانون به دولت اجازه داده شود که محدودیتی برای آزادی بیان قایل شود، در واقع دولت می تواند هر وقت که لازم دید به بهانه ی همین محدودیت ها هر گونه مانعی را بر بیان اندیشه ها و آثاری که به گمان خودش نامطلوب و زیان بار هستند، به صورت قانونی تحمیل کند. بنابراین آزادی اندیشه و بیان و نشر نباید به هیچ وجه محدود، مقید و مشروط شود. قاتلتن پوینده یکشنبه بیست و نهم آذر ماه هزار وسیصد و هفتاد و هفت با عنوان ” فداییان اسلام ناب محمدی مصطفی نواب” مسؤلیت قتل محمد جعفر پوینده و محمد مختاری و داریوش فروهر و پروانه فروهر را به عهده گرفتند. و پانزدهم دی ماه هزار وسیصد و هفتاد و هفت وزارت اطلاعات حکومت اسلامی اعلام کرد: “با کمال تاسف معدودی از همکاران… دست به این اعمال جنایتکارانه زده اند.” و در بیست و یکم دی ماه هزار وسیصد و هفتاد و هفت در برنامه رادیو تلویزیونی “چراغ”، حجت الاسلام روح الله حسینیان، ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی و از مدافعان قتل های زنجیره ای که به اعتراف خودش “زمانی قاتل بوده است” در مورد قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده شمه ای دیگر از حقوق بشر اسلامی را بیان کرد: “مقتولان از مخالفان نظام بودند به طوری که بعضی از آن ها حتا مرتد بودند و عده ای دیگر ناصبی بوده و نسبت به ائمه اطهار(ع) جسارت می کردند”. و اما پیام خانم سیما صاحبی همسر اقای محمد جعفر پوینده : دیگر زمان ناله و زاری نیست امروز روز افراشتن قلم هاست نوزده ساله شد، نهالی که از ریشه پیکرهایتان سر به آسمان افراشته است . محمد مختاری، شاعر، نویسنده، مترجم و عضو هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران آذرهزار وسیصد و هفتاد و هفت در جریان قتلهای زنجیرهای سیاسی به دست مأموران وزارت اطلاعات ایران به قتل رسید. مختاری پنجشنبه دوازده آذر آن سال از خانه خارج شد و دیگر هرگز بازنگشت. مهرداد عالیخانی، از مأموران وزارت اطلاعات در قتلهای زنجیرهای در شرح قتل او گفته بود: « مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن یک کوچه مانده به منزلش جلوی او را گرفته و سوار اتومبیل کردیم… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچه سفید گرفته بود تا از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است. در جادهی افسریه یک مسیر فرعی به کارخانهی سیمان تهران منتهی میشد. جنازه را بیرون گذاشتیم.» مقامهای قضایی بعدها اعلام کردند که جسد محمد مختاری روز سیزده آذر در بیایانهای امینآباد، پشت کارخانه سیمان ری از سوی عابران کشف و به عنوان مجهول الهویه به پزشکی قانونی تحویل شده بود. او در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شده است . از آثار محمد مختاری میتوان به انسان و شعر معاصر، بر شانه فلات، وزن دنیا، سحابی خاکستری، خیابان بزرگ، تمرین مدارا، حماسه زال، رستم و سهراب و هفتاد سال عاشقانه اشاره کرد.علی خامنهای، رهبر ایران در واکنش به این قتلها گفته بود که «محمد مختاری و محمدجعفر پوینده نویسندگانی شناختهشده نبودند که جمهوری اسلامی بخواهد برخوردی با آنها بکند. اگر این رهبر دشمن ازادی بیان و بیان درست میگوید پس چرا عاملین و امران دستگاه اطلاعاتی اش این مردان را میربایند وبه قتل میرسانند ولی باید به این رهبر گفت تاریخ نام این مردان را در دل خود جاودانه به ثبت رسانده است. اصل سی و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم وترتیبی که قانون معین میکند. در صورت بازداشت، موضوع اتهامباید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا” به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثرظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجعصالحه قضائی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهمگردد.
اصل صدو پنجاه وشش – وظایف قوه قضاییه-قوه قضاییه قوه های است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشندن عدالت و عهده دار وظایف زیر است.یک ) رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین میکند.
دو) احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع.اصل سه قانون اساسی جمهوری اسلامی-بند دو : بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینه های با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر.اصل بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس رانمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.اصل بیست و چهار قانون اساسی جمهوری اسلامی-نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین میکند.
ماده نوزده اعلامیه جهانی حقوق بشر : حق آزادی بیان-هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد. بر قرار باد ازادی بیان و اندیشه در کشورمان ایران
جناب نیما کاظمی در رابطه با موضوع روز جهانی لغو برده داری سخنرانی نمودند : بردگی نخست در مصر باستان، در بابل، در آشور و در چین و هندوستان پدید گشت ولی در یونان و روم باستان به شکل کلاسیک خود تکامل حاصل کرد. در شرق و از آن جمله در ایران باستان بردگی بیشتر خصلت پدر شاهی و خانوادگی داشت. بردهداری در ایران از سال ۱۳۰۷ طبق قانون منع خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت ممنوع است. در گذشته برده داری اساساً به شکل خانگی در ایران مرسوم بوده است. از واژگان برده در فارسی باستان«ورته» (اسیر)، در اوستایی «وَرِته» در فارسی میانه«وَرْدَگ» (اسیر و زندانی) ووردگیه (اسارت) را میتوان نام برد. در متون پهلوی، برده غالباً «انشهریگ» یا «بنده» نامیده شدهاست. میتوان گفت که تقریبا تمامی کشور ها قانون برده داری را منسوخ کرده اند البته بهتر است بگیم برده داری کهن فرمان دادن با شلاق را منسوخ کرده اند . در حال حاظر نوع جدیدی از برداری وجود دارد آن هم برده داری مدرن که ما در دموکرات ترین کشورهای دنیا مثل سوئد شاهد آن هستیم و آن « سواستفاده از کارگران فصلی در شغل چوب در جنگل ». برده داری مدرن انواع مختلفی را به خود می گیرد و 46 میلیون نفر در سراسر جهان را تحت پوشش خود قرار داده اند. تعریف معاصر این امر نشان می دهد که این قاچاق انسان و اشکال مربوط به استثمار است. این فعالیت جنایی بسیار سودآوراست که در یک سال درآمد متوسط 3400 یورو توسط قربانیان به بار می آورد. این برده داری مدرن تمام جهان و به ویژه آسیا را در بر میگیرد، اما در حال حاضر روند جدیدی در آن گسترش فعال در اروپا بوجود آمده است. در سال 2017، خطر برده داری مدرن به طور روز افزون در سه چهارم قلمرو اتحادیه اروپایی افزایش یافته است. در تجزیه و تحلیل، که توسط 198 کشور بر اساس شدت قوانین آنها ارزیابی شده، با درنظر داشت قوانین شدید آنها، باانهم نشانه های گسترش اقدامات برده داری در حداقل 20 کشور اروپایی موجود است که دلیل عمده آن هجوم مهاجران مربوط میشود. بیایید در مورد برده داری در تهران خودمان صحبت کنیم چه سوژه ایی بهتر از کودکان کار ، کودک کار تنها در آنچه ما میبینیم ، بچهای در زبالهها دنبال چیزی میگردد خلاصه نمیشود. بسیاری از این کودکان به عنوان حاملان مواد مخدر خرید و فروش میشوند . زیرساخت توسعه انسانی وجود ندارد ، برخی از کودکان خیابانی، گرفتار باندهای خلافکار میشواند، از آنها برای کسب درآمد و تکدیگری و حمل مواد سوءاستفاده میشود، مورد تعرض قرار میگیرند. اگر زیرساختهای توسعه انسانی به اندازه آسیبهای اجتماعی ای که در کشور داریم وجود داشت، آن وقت کودک کاری وجود نداشت و کودکی به بردگی کشیده نمیشد . نبود زیرساختهای توسعه انسانی در کشور باعث افزایش کارتنخوابی و کودک کار میشود. اگر کمی نگاه موشکافانه به این موضوع بیندازیم متوجه میشویم که با تامین فضاهای لازم برای کودکان و مادرانشان میتوانیم جلوی این فاجعه انسانی را بگیریم . کودکانی که از مادران معتاد به دنیا میآیند اگر خوششانس باشند که فروخته نشوند و به چهار سالگی برسند، وارد چرخه فروش مواد میشوند. زمانی که کودکی مجبور است به دلیل تامین مایحتاج خانوادهاش تن به هر کاری بدهد یعنی مورد بهرهکشی قرار گرفته و این بهرهکشی به بردگی تبدیل میشود. اشکال دیگری از کار کودک وجود دارد که ما هرگز آنها را نمیبینیم؛ کودکانی را که زیر دست ساقیهای پاتوق، کودکیشان سپری میشود و به خردهفروش مواد تبدیل میشوند، دیده نمیشوند. این کودکان همانهایی هستند که بیشترشان وقتی به سن نوجوانی میرسند به دلیل خرید و فروش مواد وارد کانون اصلاح و تربیت میشوند و بعضا در سنین جوانی به جرم خرید و فروش و قاچاق مواد مخدر اعدام میشوند. کودکانی که از سن کم وارد چرخه فروش مواد میشوند، فکر میکنند تنها راه درآمد، فروش مواد مخدر است. به همین دلیل تا هنگام نوجوانی به همین کار اشتغال دارند . آسیبهای اجتماعی در حال رشد است، اما زیرساختهای توسعه انسانی به اندازه آسیبهای اجتماعی رشد نکرده است. همین موضوع باعث میشود اگر تعداد کودکان کارتنخواب زیاد شود، بهزیستی ظرفیتی برای نگهداری و حمایت آنها نداشته باشد. برخی از زنان کارتنخواب زیر 45 سال که در سن باروری قرار دارند، برای تامین مواد خود دست به تنفروشی میزنند و بسیاری از آنها بدون وسایل پیشگیری این کار انجام میدهند و نتیجهاش میشود فرزند خارج از نکاح و بدون شناسنامه که نه میتواند مدرسه برود و نه جایگاه اجتماعی دارند . برای اینکه جلوی بردگی کودکان گرفته شود، باید زیرساختهای توسعه انسانی در کشور افزایش یابد. در این راستا باید ظرفیتهای لازم برای ساماندهی آسیبهای اجتماعی به وجود آید؛ اینکه کمپی برای مادر و کودک درست نمیشود برای این است که میخواهیم صورت مساله را پاک کنیم و بگوییم مادر و کودک معتاد وجود ندارد، در صورتی که این طور نیست . اکنون حدود دویست و پنج سال از روزی که تصمیم گرفته شد تا بردگان دنیا آزاد شوند و کشورهای جهان پیمان لغو برده داری را امضا کردند میگذرد. پیمانی که بر اساس آن کشورهای جهان متعهد شدند آزادی همگانی را به رسمیت بشناسند و نظام برده داری را بعد از قرنها سرنگون کنند سازمان ملل متحد در سال 2012 میلادی، و در روز «دوم دسامبر»، که بعنوان «روز لغو برده داری در دنیا» به ثبت رسیده، به جشن و پایکوبی نشست. در تاریخ طولانی بردگی و برده داری و برده فروشی دنیا، چهرههای سرشناسی از بردگان هستند که فراتر از دسته بندیهای نژادی و طبقات نابرابر اجتماعی، برای آزادی خود و دیگر بردگان تلاشهای بسیار کرده اند و جانشان را حتی برای اهداف خود فدا کرده اند و برای همین در حافظه تاریخ اسمشان برای همیشه به ثبت رسیده است. همه می دانیم که هنوز برده داری در تمام جهان با اشکال مختلف و با اسامی دیگر وجود دارد. برده های فکری، اقتصادی ، سیاسی، جنسی، جنگی.. بردگی در افکار شوم خود یا دیگران، بردگی در آرزوهای غیر منطقی خود آقای محمد گلستان جو با شرح ماده بیست و سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی کشور ایران سخرانی خود را ارائه نمودند : قصد دارم در رابطه با یکی از حقوق انسانی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شده با هم صحبتی داشته باشیم . همانطور که میدانید دولت ایران به اعلامیه جهانی حقوق بشر و به میثاقهای بین المللی آن رای موافق داده است . بنابراین میبایستی به تعهدات خودش پایبند باشد.با این حال میبینم با وجود همه این موارد باز هم ایران جزء کشورهایی است که بیشترین قطعنامه ها را در مورد نقض حقوق بشر از طرف مجمع عمومی سازمان ملل در این سال های اخیر دریافت کرده است.از جمله حقوق انسانی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شده یک مورد مربوط هست به حق شغل و موارد پیرامون آن که درماده ٢٣ به وضوح در رابطه با این حق صحبت شده . این ماده در 4 بند تنظیم شده که خدمتتان عرض خواهم کرد . در بند یک این ماده آمده است:هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند و شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است. اما متاسفانه ما شاهد به اجرا در نیامدن این قانون در کشورمون هستیم حتی با وجود تمام مفاد قانونی که دربخش های مختلف قانون اساسی در رابطه با حق شغل عنوان شده باز هم کار شکنی ها و عدم اجرای تعهدات دولت را شاهد هستیم . بعنوان نمونه در اصل 28 قانون اساسی گفته شده : هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست را انتخاب کند . دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید. البته باید این نکته را عنوان کنم که در تمام مفاد قانون اساسی یک تبصره گنجانده شده آنهم رعایت قانون به شرط مخالف نبودن با اسلام که عملا دست دولت را برای هرگونه نقض حقوق انسانی باز گذاشته کافیست بر حسب مصلحت دولت نباشد بلافاصله فرد یا آن عمل انجام شده را مخالف دین اسلام اعلام میکنند و باعث سرکوب افراد میشوند . در همین چند سال اخیر کم شاهد نبودیم کارگرانی که بدلیل رعایت نشدن حقوقشون ,از دستمزدشان گرفته تا سایر موارد تنها بدلیل اعتراض به عملکرد کارفرماها و تقاضا از مسئولین برای رسیدن به حقوقشون علاوه بر سرکوب شدن و دست نیافتن به حقوق نقض شده خودشون, مورد ضرب و شتم .بازداشت , شکنجه و در مواردی به قتل رسیدند . ستار بهشتی و امید رضا صیافی و یا شاهرخ زمانی از جمله افرادی بودند که به همین واسطه توسط عمال دولت پس از بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفتن به قتل رسیدند و بسیاری همچون رضا شهابی و یا جعفر عظیم زاده همچنان بدلیل اعتراضاتشان نسبت به نقض فاحش حقوق کارگران در زندانها هستند . توجه بفرمایید قانونگذار اعلام کرده دولت موظف هست با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را اعمال کند ولی میبینیم که در مواردی همچون هموطنان بهایی نه تنها مساوات اجرا نمیشود بلکه حداقل امکان کارآنهم در بخش مشاغل خصوصی از انها صلب میشود . البته این بی قانونی تنها شامل هموطنان بهاییمان نشده چرا که هموطنان مرزی کشورمون هم با وضعیتی مشابه مواجه هستند . از طرفی هموطنان سیستان و بلوچستانی که از بی برنامگی دولت مجبور میشوند به کارقاچاق روی بیاورند وبا مشکلاتی که در پی دارد مواجه بشوند و از طرفی دیگر هموطنان کردمان که از ناچاری تن به کار کولبری میدهند , کاری که علاوه بر خطرات طبیعی آن با برخورد غیر انسانی نیروهای دولتی هم مواجه هستند بجای اینکه دولت اسباب آرامش مردم را ایجاد کند باعث کشتار این قشر زحمتکش هم میشود , نمیدانم افرادی که در دولت باعث این ایجاد چنین وضعیتی هستند را آیا میشود انسان نامید. اما دولت جمهوری اسلامی ایران در موارد مختلف بطور کلی این قانون را نقض میکند . بنا برماده ۱۱۱۷ قانون مدنی ایران، این اجازه را یا بهتر بگویم این حق را با ایجاد تبعیض جنسیتی به مردان داده که مانع کار همسرانشان بشوند مبنی براینکه اشتغال آنها برخلاف مصالح و شئون خانوادگی هست و در نگاهی جامع تردولت جمهوری اسلامی ایران بنابه همین تبعیض جنسیتی زنان را مستحق استفاده از حقوق خودشان نمیداند و به عناوین مختلف زنان را تنها به خانه داری و بچه دار تشویق میکند و به این بهانه که روحیات زنان با بعضی از مشاغل سازگاری ندارد آنان را از حقوق ذاتی خودشون محروم میکند و اما در رابطه با کودکان . کودکان هم در کشور ایران از رعایت نشدن حقوقشان مستثنا نیستند . متاسفانه قانون کار ایران اگرچه کار برای کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده است ولی هزاران کودک زیر ۱۵ سال وجود داره که به کارهای سخت و طاقت فرسا مانند کارهای ساختمانی , قالیبافی, کار در کوره های آجرپزی و …. اشتغال دارند بجای اینکه مشغول تحصیل علم باشند که یکی از حقوق آنهاست . از بی عدالتی ها و نقض حقوق زنان و کودکان که بگذریم میرسیم به بررسی قانون در رابطه با نحوه اجرایی شدن آن در سایر بخش ها : ماده۴١ قانون کار میگوید که حداقل دستمزد سالانه کارگران و مشمولان قانون کار باید بر اساس نرخ تورم اعلام شده از طرف بانک مرکزی و تامین حداقل معیشت خانوار باشد و اساسا شورای عالی کار باید در تعیین مزد سالانه ، این دو موضوع را بررسی و نسبت به افزایش دستمزدها اقدام کند . در واقع باید بگویم این ماده به نوعی از نظر قانونی با بند دوم ماده ٢٣ اعلامیه حقوق بشر همخوانی دارد که البته فقط همخوانی کتبی دارد و وجه عملی در آن دیده نمیشود . داشتن حقوق مناسب یکی ازبزرگترین دغدغه های جامعه مخصوصا قشرکارگری درایران است که این مشکل تنها با اجرای صحیح قانون کار رفع میشود.جامعه کارگری کشور امروز به شدت از حیث معیشت و تامین مایحتاج اصلی خود با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کنند بخوبی قابل فهم هست که حداقل دستمزد, اختلاف زیادی با هزینه های خانوارها از جمله قشر کارگری داشته و دارد.هر روز شاهد تجمعات اعتراضی در سراسر کشور هستیم حتی همین امروز دو تجمع در مکانهای مختلف در تهران برگزارشد یکی مربوط به قشر بازنشستگان بود که در برابر مجلس با شعار دولت . این موارد بجز موارد دیگری بود که در سایر شهرها برگزار شد که تماما نشان دهنده بی کفایتی مسئولان و در راس آنها شخص رهبر هست.تبصره ۲ ماده ۷ قانون کار می گوید که دولت بایستی کارهای دائم و غیر دائم را مشخص کند چرا که اثبات شغلی یکی از اولویت های اصلی جامعه کارگری کشور است .متاسفانه کارگران زحمتکش کشورمان امروزه از نبود ثبات شغلی دررنج و مشقت هستند.ثبات شغلی لازمه کیفیت بخشی به روند کار، تولید، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی است . در بند چهارم ماده ٢٣ اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شده است :هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد و یا به اتحادیه های صنفی بپیوندد.
اصل 26قانون اساسی – احزاب ، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی وانجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند ، مشروط به این که اصول استقلال ، آزادی ، وحدت ملی ، موازین اسلامی واساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.
اصل 27 قانون اساسی : تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است همینطور که میبینید در تمام موارد قانونگذار تبصره ای را برای مجاز دانستن خود مبنی بر جلوگیری از اجرای هر کدام از مفاد قانونی گنجانده است و این ترفند ماهرانه ایست مبنی بر محق دانستن قانون گذار نسبت به حقوق افراد در جامعه .گذشته از اینکه نظر رهبر به قانون ارجحیت دارد.. فصل ششم قانون کار هم اختصاص به آزادی تشکل های کارگری وصنفی دارد، ولی بازهم این آزادی را مشروط به ایجاد سه نوع انجمن کرده که عبارتند از: شورای اسلامی، صنفی و یا نماینده کارگران که تازه اختیارات همین آزادی را هم که شامل چگونگی تشکیل ، تنظیم اساسنامه و حتی نحوه عملکرد آن می شود به شورای عالی کار و هیات وزیران سپرده است. با آن که اعتصاب حق مسلم کارگران است، دولت جمهوری اسلامی با خشونت زیاد با آن برخورد کرده و آن را سرکوب می نماید. موارد بسیار زیادی از اعتصابات، تظاهرات و اعتراضهایی مبنی بر مخالفت با اخراج یا درخواست دریافت به موقع دستمزد، افزایش دستمزد و بهبود در شرایط کار در این چند سال اخیر مخصوصا همین سالی که در آن هستیم برگزار شد ولی دیدیم بجای اقدامات قانونی در جهت اصلاح این نقایص دولت فعالان سندیکایی را مورد بازخواست قرار میدهد و اغلب آنها را به اتهاماتی مثل »اقدام علیه امنیت ملی«، »تبلیغ علیه نظام«، »اهانت به رهبر« و موارد مبهم دیگر متهم میکند که یا در زندان هستند یا تحت نظر و ممنوع الفعالیت .
گزارش جلسه ماهانه کمیته دفاع از محیط زیست، 12دسامبر 2017
دکتر زهرا ارزجانی
جلسه سخنرانی ماهیانه اعضای کمیته محیط زیست درروز سه شنبه مورخ 12دسامبر 2017 ساعت 19 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای فعال کمیته وهمراهی سایر دوستان فعال حقوق بشربه صورت عمومی دراتاق پالتاک برگزار گردید . همکاران ما درکمیته با موضوعات مختلف به مناسبت روز جهانی کوهستان سخنرانی هایشان را ایراد نمودند که بدین قرار است :
اقای کاوه شیخ محمدی تحلیل اخبار نقض حقوق محیط زیست در ماه گذشته را به اطلاع حاضرین رساندند.آقای علی شعبانزاده با موضوع شکار در ایران سخنرانی نمودند.
دکارت: تا زمانی که انسان یک نابود کنندۀ ظالم برای موجودات پایینتر است، هرگز سلامت و صلح را تجربه نخواهد کرد چون تا زمانی که انسانها حیوانات را میکشند، همدیگر را خواهند کشت.شکار از ابتدای بشریت وجود داشته و احتمالا انسانهای اولیه هم البته با وسایل و ادوات طبیعی به شکار میپرداختند. که خب صد البته برای تهیه غذا و پوشش تنشان بوده است . اما حالا با یدک کشیدن بعضی صفتها مثل اشرف مخلوقات انگار به این باور رسیده که همه حیوانات و طبیعت و خاک و هوا و به طور کل همه چی برای خدمت به انسان بوجود آمده و ما حق داریم به هر شکلی که برایمان خوشاینده باآنها برخورد کنیم.ما نابودگرایی شدیم که به خودمان هم رحم نمیکنیم.نابودی جنگلها و بریدن درختان و آلوده کردن آبها و باعث گرم شدن دمای کره زمین و آلوده کردن خاک و هوا همه باعث نابودی حیوانات میشوند.متاسفانه شکار بی رویه حیوانات در دهه های اخیر بسیار غم انگیز شده از طرفی عده ای برای امرار معاش به شکار و صید میپردازند وعده ای هم برای خوشگذرانی و تفریح. بزرگان و ثروتمندان جامعه شکار کردن برایشان جزو افتخاراتشون شده و اسلحه های آنچنانی و….تو فیس بوک و …. میبینیم عکس فاتح هایی که با افتخار عکسشان رو با مثلا فلان پرنده مهاجر که کیلومتر ها را طی کرده تا به قتلگاه برسد و صدها و هزاران لایک هم میخورد.طبق پژوهشهایی که صورت گرفته در ایران بیشترین گونه هایی که در خطر انقراض قرار دارند به ترتیب پرندگان و بعد آبزیان و سپس پستانداران هستند که وضع همشان هم وخیم است.متاسفانه یوز پلنگ ایرانی و پلنگ ایرانی وسیاه گوش ایرانی و گربه پالاس،گوزن زرد ایرانی. شاه روباه روباه ترکمنی و روباه شنی و فک دریای خزر و بسیاری از حیوانات دیگری که زنگ خطر نابودیشان خیلی وقت است که به صدا در آمده اما متأسفانه طی سالهای اخیر برخی افراد سودجو به دلایل و شیوههای مختلف و با مداخلههای نابجا، محیط زیست از جمله حیات وحش را در معرض خطرات جدی قرار دادهاند. این امر سبب شده تا دولت ها و انجمنهای مردمی در جوامع مختلف بشری، به فکر حمایت قانونی از حیات وحش و بویژه حیوانات در معرض انقراض بیفتند.همچنین در سطح بینالمللی نیز تلاشهایی از سوی سازمانهای بینالمللی، تشکلهای مردم نهاد و نیز سازمان ملل به منظور حمایت از حیات وحش صورت گرفت که هم اکنون نیز به نوعی شاهد تلاش در سطوح بینالمللی ، منطقهای در این زمینه هستیم. با این حال به منظور حفظ حیات وحش و بویژه حیوانات در معرض انقراض ضرورت دارد تا در زمینههای مختلف نسبت به این امر تلاش و کوشش همه جانبه صورت بپذیرد.
گام نخست در بعد پیشگیری کیفری است که ضرورت دارد:الف) نسبت به بازنگری قوانین کیفری موجود و اصلاح آن اقدامهای جدی صورت بپذیرد، چرا که آمار و اخباری که بهتازگی در رسانهها منتشر میشود نشان میدهد قوانین موجود بازدارنده نیست.
از این رو به طور حتم نیاز به بازنگری در قوانین مشهود است و باید در این خصوص اقدامهای جدی و فوری صورت پذیرد. از جمله آنکه در صورت وجود خلأ قانونی، اعمالی که به هر نحوی حیات وحش ما را تهدید میکند جرم تلقی شود. همچنین نسبت به انتخاب سیاست کیفری مناسب و انتخاب مجازاتهای مناسب و بازدارنده اقدامهای لازم صورت پذیرد. در همین زمینه ضرورت دارد تا نهادها و سازمانهای دولتی که به نحوی در فرایند رسیدگی کیفری به جرائم علیه حیات وحش نقش دارند با برقراری تعامل و هماهنگی مناسب نسبت به اجرای سیاست کیفری با جدیت برخورد کنندب) هماهنگی مأموران حفاظت محیط زیست، نیروی انتظامی و محاکم کیفری در این خصوص به طور کامل ضروری است.
که متاسفانه تو این مورد ماکاملا مشهود مشکل داریم و محیط بانان ما هر روز با خطر حمله شکارچیان روبرو هستند و هیچ بازنگری ایی تو قانون بابت باز گزاشتن دست این عزیزان نمیبینیم. ج) اختصاص شعبههای ویژه دادسرا و محاکم کیفری در راستای رسیدگی سریع و مقتدرانه به جرائم متخلفان و مجرمان میتواند در پیشگیری و نجات جان حیوانات و حیاتوحش مؤثر باشد.گام دوم در راستای پیشگیری غیرکیفری است که ضرورت دارد:الف) با افزایش سطح آگاهی عمومی و فرهنگسازی مناسب از طریق رسانهها حساسیت ضروری در بین اقشار مختلف جامعه نسبت به نابودی حیات وحش و انقراض حیوانات نادر ایجاد گردد.ب) ضرورت دارد مشارکتی از تمام ظرفیتهای مردمی و تشکلهای مردم نهاد به منظور کاهش زمینهها و همچنین فرصتهایی برای افراد سودجو که اقدام به شکار حیوانات وحشی بویژه حیوانات نادر مینمایند اقدامهای تخصصی صورت بگیرد. به عبارتی سادهتر ضرورت دارد هم در قوانین بازنگری شود و اگر میزان مجازاتی نامناسب است مجازات مناسب را تدوین شود. بنابراین ضرورت دارد علاوه بر پیشگیری کیفری ، پیشگری غیرکیفری هم داشته باشیم، یعنی حساسیتی ایجاد کنیم که یک عزم جدی وجود داشته باشد و مردم نیز متوجه این قضیه بشوند و در راستای بهبود وضعیت در قالب تشکلهای مردم نهاد دست به دست هم بدهند. متأسفانه بخش قابل توجهی از مردم به غیر از عدهای که از دوستداران حیوانات هستند ، از وقوع اتفاقهای ناگواری که برای جانوران بخصوص حیوانات در حال انقراض رخ میدهد غافل هستند و به سادگی از کنار این وقایع میگذرند، پس لازم است رسانهها با حساسیت بیشتری به موضوع پرداخته تا ضرورت و اهمیت حیات وحش بیشتر آشکار شود.اصل 50 قانون اساسی میگوید: «در جمهوری اسلامی ایران، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.» حال آن که به غیر از این اصل قانونی، طی سالهای طولانی و با توجه به اهمیت موضوع، قوانینی هم درخصوص حمایت از حیوانات وحشی و کمیاب نیز تصویب شده است. به گونهای که براساس ماده 13 قانون شکار و صید، شکارچیان غیرمجازی که مبادرت به شکار این حیوانات کنند، به زندان و پرداخت جریمه محکوم خواهند شد. اما متأسفانه با توجه به قوانین و بخشنامههای متعدد موجود در این خصوص، باز هم شاهد تخریب محیط زیست و شکار بیرحمانه و غیرمجاز حیوانات وحشی و در حال انقراض از سوی افراد سودجو و شکارچیان هستیم. تمام این کشتارهای بیرحمانه که افکار عمومی را متشنج کرده، در حالی رخ میدهد که به نظر میرسد بازدارنده نبودن قوانین موجود، یکی از عوامل اصلی بروز این اتفاقهای ناگوار شده است. قوانین موجود برای حفاظت از محیط زیست قانون شکار و صید انواع گونههای جانوران وحشی را تعیین و این گونهها با استناد به مصوبه 168 شورای عالی حفاظت طبقهبندی شدهاند.
همچنین طبق بند (ج) ماده 3 این قانون، بهای جانداران وحشی از نظر مطالبه ضرر و زیان مشخص شده است همینطور طبق ماده 10 قانون صید و شکار، چنانچه فردی مبادرت به شکار و صید جانوران وحشی عادی بدون پروانه، شکار و صید بیش از میزان مندرج در پروانه یا خلاف مقررات و خارج از محلهای مندرج در پروانه، حمل، عرضه، فروش و صدور جانوران وحشی بدون کسب پروانه یا مجوز از سازمان حفاظت محیط زیست نماید، به جزای نقدی از یکصد هزار تا یک میلیون ریال یا حبس از یک تا 6 ماه محکوم میشود
.طبق ماده 11 همین قانون نیز اگر فردی شکار غیرمجاز در قرقهای اختصاصی و همچنین مبادرت به تخریب چشمهها و آبشخور حیوانات در مناطق حفاظت شده و پناهگاههای حیات وحش و اقدام به صدور و ورود حیوانات وحشی به صورت غیرمجاز نماید، به جزای نقدی از یک میلیون و 500 هزار تا سه میلیون ریال یا حبس از 91 روز تا 6 ماه محکوم میشود. اما نکته حائز اهمیت این که برخی از شکارچیها در مناطق حفاظت شده از سوی محیط زیست مبادرت به شکار غیرمجاز حیوانات وحشی میکنند که طبق ماده 12، چنانچه فردی مرتکب شکار و صید جانوران وحشی حمایت شده بدون داشتن پروانه ویژه، شکار و صید در مناطق حفاظت شده و پناهگاههای حیات وحش بدون دریافت پروانه ویژه و صید غیرمجاز در رودخانههای حفاظت شده، از بین بردن رستنیها و تخریب در پارکهای ملی و آثار طبیعی ملی و هرگونه تجاوز و فعالیت غیرمجاز در این گونه مناطق شود، به مجازات حبس از سه ماه تا سه سال یا به جزای نقدی از یک میلیون و 500 هزار تا 18 میلیون ریال محکوم میشود.همچنین براساس ماده 13 قانون شکار و صید، چنانچه فردی مرتکب شکار جانوران وحشی کمیاب و در معرض خطر انقراض از قبیل جبیر، گورخر، گوزن زرد ایرانی، یوزپلنگ، تمساح (کروکودیل)، هوبره و میش مرغ، شکار در پارکهای ملی، شکار، صید یا کشتار جانوران وحشی با استفاده از سموم و مواد و امثال آن و شکار به صورت تعقیب با استفاده از وسیله نقلیه موتوری و همچنین کشتار آنان به طریق محاصره دسته جمعی شود یا مبادرت به اقداماتی نماید که موجب آلودگی آب دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان با مواد غیر نفتی و باعث مرگ و میر آبزیان یا به خطر افتادن محیط زیست آنان شود و همچنین مبادرت به ایجاد یا فراهم کردن مقدمات آتشسوزی در پارکهای ملی و آثار طبیعی ملی و مناطق حفاظت شده یا پناهگاههای حیات وحش بر اثر بی مبالاتی یا رعایت نکردن مقررات محیط زیست یا تخلف از نظامهای دولتی کند، به مجازات حبس از 91 روز تا سه سال یا جزای نقدی از یک میلیون و 800 هزار تا 20 میلیون ریال محکوم میشود. در صورت تکرار نیز به هر دو مجازات محکوم خواهد شد. ضرورت بازنگری در قوانین حقوق حیوانات در معرض خطر و نایاب 85سال قبل کشور ما برای حفظ محیط زیست و جانوران قوانینی را وضع کرد که به مرور زمان دستخوش تغییر و تحولاتی شد، اما متأسفانه باز هم شاهد کشتار بیرحمانه حیوانات از جمله حیوانات بسیار نایاب در معرض انقراض هستیم. این در حالی است که برخی از کارشناسان معتقدند ضعف در قوانین باعث شیوع و گسترش کشتار حیوانات شده است. اما مهمترین گزینهای که در حال حاضر پیش رو میباشد، این است که باید به مردم درباره این که حیوانات در معرض انقراض که چقدر برای کشور ارزشمند هستند و در سطح دنیا وضعیت شکنندهای دارند و همچنین با نبود هر کدام از آنها به زنجیره اکوسیستمی خسارتهای شدیدی وارد میشود، اطلاعرسانی شود زیرا این مردم هستند که ارتباط مستقیم با حیوانات دارند و باید به آنها آموزش داد تا وقتی این حیوانات به آنها حمله نکردهاند، با آنها کاری نداشته باشند. با توجه به این که امکانات و بودجهای که برای حفاظت از جانوران بخصوص حیوانات در حال انقراض در اختیار محیط زیست قرار دارد بسیار ناچیز است. طبق ماده 9 قانون شکار و صید، چنانچه مأموران سازمان و میرشکاران یا صاحبان مزارع و باغها در حدود مجوزهای صادر شده نتوانند از دفع خسارت یا صدماتی که از ناحیه جانوران وحشی به افراد، مزارع و باغها وارد میشود جلوگیری به عمل آورند جبران خسارات وارد شده، از محل درآمدهای حاصل از اجرای قانون تأمین خواهد شد. همچنین سازمان محیط زیست میتواند برای پیشگیری از این خسارت نسبت به محصور نمودن زیستگاههای حفاظت شده جانوران وحشی از محل درآمدهای مذکور اقدام نماید که این بند نشان میدهد سازمان محیط زیست میتواند برای آن که از حیوانات تحت حفاظتش حمایت کند، دور محدوده زیستگاه حیوانات فنس بکشند یا غذاهایی را در طول مسیر حیوانات قرار بدهد تا در گرما و سرما که بی آب و غذا میمانند، دیگر وارد روستاها نشوند و از این طریق از زیستگاه حیوانات بخصوص حیوانات وحشی حفاظت کند. اما متأسفانه به قدری امکانات و درآمد سالانه محدود است و از طرف دیگر هم زیستگاهها به قدری وسیع است که هرگونه حفاظت از حیوانات مستلزم هزینه بسیار زیاد است که با این بودجه هایی که تعیین میشود.ماده 17 قانون شکار و صید نیز بیان میدارد: وجوه حاصل از جرایم مذکور در این قانون جزو درآمدهای دولت محسوب و به خزانهداری کل پرداخت میشود. حیواناتی که برخلاف مقررات این قانون شکار یا صید شده باشند نیز متعلق به سازمان حفاظت محیط زیست خواهند بود. اما از آنجا که این وجوه در اختیار خزانه دولت قرار دارد، دیگر سازمان حفاظت محیط زیست بودجهای برای تأمین امنیت و حفاظت از مناطق تحت حفاظتش نخواهد داشت که در اینجا میتوان به مغایرت این ماده قانونی با ماده 9 پی برد.
با اشاره به مواد 30 همین قانون: طبق این قانون، سازمان برنامه و بودجه موظف است همه ساله معادل 70 درصد درآمدهای حاصله را به طور جداگانه در بودجه سازمان حفاظت محیط زیست منظور کند تا صرف حفاظت از حیات وحش، کنترل مناطق تحت نظارت سازمان و تأمین هزینههای مربوط به اجرای ماده (9) قانون شکار و صید- مصوب 1346- و اصلاحیه بعدی آن شود. اما همان طور که گفته شد، اصل جریمهها بسیار ناچیز است اگر 70 درصد آن هم به حساب محیط زیست بازگردانده شود، باز هم نمیشود با این مبالغ از زیستگاههای کشور حفاظت کرد.در آخر:«باید برای مقابله با چنین شکارهای بیرویهای در کشور فرهنگسازی مناسب صورت گیرد. چرا که حیوانات هم مانند سایر جانداران سهم بسزایی در زندگی مشترک ما دارند و به عنوان میراث ماندگار بشری در طول قرنها به ما رسیدهاند. بنابراین باید بتوانیم دنیایی را بسازیم که در آن همه چیز با آرامش و لذت بردن از همه آفریدهها باشد. اگر اسناد حقوق بشری و بالادستی حقوقی بخصوص حقوق عینی و طبیعی را ببینیم، به خوبی درک میکنیم که به حقوق حیوانات بیشتر پرداخته شده است. اما از طرف دیگر بعد از فرهنگسازی نیازمند یک مدیریت واحد در حفظ حقوق حیوانات هستیم. چرا که ما ابزارهای لازم برای حفظ تالابهای بینالمللی، جنگلها و اراضی که میتوانند محیط امنی برای حیوانات باشد را در اختیار نداریم. متأسفانه در این خصوص با ضعفهای جدی روبهرو هستیم. مخصوصا بحث مدیریتی.به عنوان مثال در کشور ترکیه یک نوع گربه مخصوص را به عنوان نماد برخی از جشنوارههایشان استفاده میکنند که این هم موجب میشود جشنوارههای عجیب و غریبی برپا کرده و از این طریق ارزآوری به کشورشان کنند. هم با دادن این ارزش به اون حیوان نظرها رو بیشتر به اون جلب میکنند.در کل باید بگویم حالا که سران حکومتی در ایران برای هیچ چیزی بجز منفعتهای مالی شان فکر نمیکنند .
خانم سمیه علیمرادی با عنوان 11 دسامبر روز جهانی کوهستان سخنرانی کردند امروزه تقریبا یک میلیارد نفر درمناطق کوهستانی کره زمین زندگی می کنند و زندگی بیش از نیمی از جمعیت انسانی وابسته به منابع آب، غذا و انرژی های پاک کوهستان ها است. این درحالی است که کوهستان ها تحت خطراتی تغییرات اقلیمی، نشست زمین، بهره برداری بی رویه منابع و بلایای طبیعی هستند.روز جهانی کوهستان موقعیتی است برای تاکید به اینکه چگونه تغییرات اقلیمی، گرسنگی و مهاجرت بر سرزمین های کوهستانی تاثیرگذار است و همچنین اطمینانی است برای اینکه توسعه پایدار کوهستان ها بر طبق سند 2030 یونسکو و توافق پاریس می باشد. سرچشمۀ همۀ رودهای بزرگ، و منشا نیمی از آب های شیرین جهان، کوهستان است. کوه ها، زیستگاه گونه های بی شمار گیاهی و جانوری، خاستگاه بخش مهمی از تنوع زیستی و پناهگاه بسیاری از گونه هایی هستند که در دشت ها نابود شده اند.کوهها حدود ۲۲ در صد از سطح کره زمین را فرا گرفته اند، کوه ها نقش بسیار زیادی در حرکت دنیا به سوی رشد اقتصاد پایدار ایفا می کنند. علاوه بر تامین رفاه و امرار معاش ۹۱۵ میلیون نفر از جمعیت زمین، به صورت غیر مستقیم بر روی زندگی میلیاردها انسان که روی این کره زندگی می کنند، تاثیر میگذارند.به دنبال بزرگداشت سال بین المللی کوهها در سال (2002) مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پنجاه و هفتمین جلسه خود در ژانویه 2003 روز 11 دسامبر (20 آذر) را بعنوان روز جهانی کوهستان تعیین و از سازمان خوار بار و کشاورزی ملل متحد (فائو) دعوت کرد تا مسئولیت هماهنگی این روز در سطح جهان را بر عهده بگیرد. فائو هر سال با تعیین یک موضوع، از کشور های کوهستانی و اعضای مشارکت برای کوهها (MP ) دعوت می نماید تا با اجرای آیین های ویژه نظیر گرد همایی و … اجرای برنامه های کوهنوردی در بزرگداشت این روز و تاکید هر چه بیشتر بر اهمیت و نقش کوهستان بکوشند.نماد روز جهانی کوهستان شامل سه مثلث متساوی الاضلاع بر روی یک خط افقی است. مثلث سمت چپ یک الماس آبی رنگ در بالا دارد و نشان از یخ و برف در قله کوه و لزوم توجه به گرمایش زمین و حفظ برفهای کوهستان دارد. مثلث میانه دایره نارنجی دارد که نشان دهنده منابع طبیعی محیط کوهستان است که به طور مداوم از داخل کوه ها استخراج می شوند و مثلث سمت راست یک مثلث سبز کوچک در پایه دارد که نشان دهنده سرسبزی و محصولاتی است که در دامنه کوه ها رشد می کنند. سرچشمۀ همۀ رودهای بزرگ، و منشا نیمی از آب های شیرین جهان، کوهستان است. کوه ها، زیستگاه گونه های بی شمار گیاهی و جانوری، خاستگاه بخش مهمی از تنوع زیستی و پناهگاه بسیاری از گونه هایی هستند که در دشت ها نابود شده اند. کوه ها، بزرگترین گردشگاه ها و ورزشگاه ها هستند و با داشتن چشم اندازی باشکوه و هوای پاک، امکان پیاده روی و ورزش در یک محیط دل انگیز را فراهم کرده اند.به طور خاص، کوهستان منابعی چون آب شیرین، انرژی و مواد غذایی را به ما ارائه می کند که این منابع در دهه های آینده کمیاب خواهند بود. با این حال کوه ها در مقابل تغیرات آب و هوایی، جنگل زدایی، فرسایش زمین و بلایای طبیعی بسیار آسیب پذیر خواهند بود. در واقع یک کوه از هر سه کوه در کشور های در حال توسعه در معرض خطر ناامنی غذایی هستند. امروزه تقاضای جهانی برای کیفیت غذای های سنتی و صنایع دستی و محصولات تولید شده در طبیعت مثل قهوه، پنیر، گیاهان و ادویه جات و همچنین دارو در حال افزایش است. سازمان های محیط زیستی در تلاشند تا نسبت به اهمیت کوه ها و فرصت ها و محدویت های توسعه کوهستان آگاهی ایجاد کنند و با ایجاد یک اتحاد، تغییر مثبتی در زندگی مردم کوهستان و محیط در سراسر جهان به ارمغان آورند.
کوهها میزبان جامعههایی با فرهنگ و سنتهای دیرین و خاستگاه چشمهها و رودها هستند و از اینروست که در درازنای تاریخ مورد احترام بودهاند. مردمانی با فرهنگهای بسیار متفاوت در جهان، نیایشگاههای خود را بر فراز کوههای بلند ساختهاند و در کوهها برای دشتهای خود طلب ابر و باران کردهاند. مکان بسیاری از رویدادهای مذهبی و رخدادهای تاریخی، کوهستان بوده و الهامبخش شمار زیادی از شاعران و نویسندگان نیز کوه بوده است. کوهها، مهد غنای باورنکردنی زبانها، محل شکلگیری معماریهای شگفتآور، نمادهایی برای ادبیات، سینما، موسیقی، سنتهای شفاهی و همچنین موضوع چندین جشنواره فیلم هستند.منطقههای کوهستانی، زادگاه بخش بزرگی از جمعیتهای اقلیت جهان است. انزوای ناشی از بندهای پرپیچ و تاب طبیعی، به پدید آمدن و ماندگاری فرهنگهای گوناگون کوهستانی که بسیاری از آنها بکر هستند، کمک کرده است. شوربختانه، مهاجرت، شهریشدگی و جنگ و درگیری، پایداری جامعههای کوهنشین را که هر کدام ارزشها و سامانه اعتقادی متفاوت دارند، تهدید میکنند. طبق اطلاعات یونسکو از 669 اندوختگاه زیستسپهر 376مورد یا 56درصد، دربرگیرنده زیستبومهای کوهستانی هستند. در ایران نیز بیشتر منطقههای حفاظتشده کموبیش کوهستانی هستند و دماوند بلندترین قله کشور، با پیگیریهای دوستداران طبیعت و فرهنگ ایران، در سال1381 از سوی سازمان حفاظت محیطزیست بهعنوان اثر طبیعی ملی و در سال1387 از سوی سازمان میراث فرهنگی هم بهعنوان اثر طبیعی ملی به ثبت رسید و از چند سال پیش سازمانهای غیردولتی و مسئولان دولتی پیگیر ثبت آن در فهرست میراثهای جهانی هستند. زیست انسانی در سرزمین ایران چنان پیوستگیای با کوهستانها داشته که در بیشتر اسطورههای ایرانی، سرآغاز آبادانی و تمدن، در پیوند با کوهها و روان شدن آب از آنهاست. کوهستانها امروزه نیز همچنان زندگانیبخش سرزمین ایران و در عین حال بستر تنوع فرهنگی در خور توجه کشور هستند: قومهایی با آداب و پوشاک و شیوههای معیشت متنوع، زبانها و نیمزبانهای بسیار، موسیقیهای دلانگیز، دستبافتهها و دیگر صنایعدستی کممانند و همچنین با تجربههای ارزشمند در بهرهبرداری و حفظ منابع طبیعی، در کوهها و کوهپایههای ایران میزیند.چرای دام، ساخت و ساز، معدن کاوی، جاده سازی، گردشگری ناسالم، چیدن گل ها و گیاهان، نوشتن یادگاری، انباشت زباله و … .اگر چه ممکن است یک کوهنورد طبیعت دوست، نقشی در ایجاد و تشدید بسیاری از عوامل تخریب کوهستان نداشته باشد، اما چون انگیزۀ اصلی کوهنورد برای رفتن به کوه، بهره مندی از محیط طبیعی است، خود را برای حفظ محیط کوهستان و کاهش عوامل مخرب مسئول می داند. بهتر است کوهنوردان برای حفظ محیط زیست کوهستان به این نکات توجه کنند :
– احساس مسئولیت در قبال فرزندانمان تا در آینده بتوانند همچون ما از طبیعت بهره ببرند.
– برنامه های کوهنوردی پر جمعیت که فشار ناگهانی زیادی را بر طبیعت وارد می کند، اجرا نکنیم.
-در هنگام کوهنوردی، چون یک محیط بان مسئول، مراقب تخلف ها و آسیب رسانی های دیگران باشیم. بیشتر کسانی که اشتباه کوچکی مرتکب می شوند، با یک تذکر محترمانه قانع می شوند.
– از فعالیت های مخرب محیط های کوهستانی گزارش تهیه کرده و برای انعکاس آن ها در رسانه ها و اطلاع رسانی به سازمان های مسئول اقدام کنیم.
– به جای درخواست از مسئولان برای ایجاد تسهیلات کوه نوردی در دل طبیعت (مانند پناهگاه)، خواستار ساخت خانۀ کوهنورد در شهر یا روستا، برای برگزاری نشست ها و تاسیس کتابخانه و مرکز اطلاعات کوهنوردی شویم، یا به جای حمایت از پناهگاه سازی، خواستار ایجاد مجتمع های کوهستانی در مبادی مسیرها و دامنۀ کوهستان شویم.
– در سازمان های غیر دولتی طرفدار محیط زیست عضو شویم و در برنامه هایی مانند روز پاک سازی کوهستان، روز جهانی کوهستان، روز جهانی زمین پاک، روز ملی دماوند و … مشارکت کنیم.
-مشارکت در ادارۀ امور مربوط به محیط زیست و رعایت اصول طبیعت گردی پاک را ترویج کنیم.
آقای تقی صیاد مصطفی با موضوع بررسی عدم احساس مسئولیت در قبال محیط زیست سخنرانی کردند. مسئولیت به معنای ضمانت و تعهد است. مسئولیت چیزی با کسی بودن، یعنی به گردن او،بر عهده او، در ضامن و پایبندی او بودن است.بنابر این هر گاه انسان، متعهد به انجام کاری میشود در حقیقت مسئولیت انجام آن کار را پذیرفته است.هر فردی از منظرهای مختلف تکالیفی بر دوش خود دارد و یا به تعبیر دیگر مسئولیتی بر عهده او است. از آنجا که انسان در ارتباط با سطوح مختلف از جمله ارتباط با خالق خویش، ارتباطات اجتماعی و ارتباط محیط زیستی است، نوع مسئولیتش نیز متفاوت است. برای روشن شدن ابعاد کامل بحث سطوح مختلف مسئولیت پذیری انسان را بیان میکنیم.مسئولیت انسان در برابر محیط زیست ، مسًولیت انسان دربرابر منابع طبیعی هست :منابع طبیعی، ثروتی است که طبیعت برای استفاده انسان ها فراهم ساخته است و عامل انسانی، در پدید آمدن آن نقشی ندارد. ازبین بردن منابع طبیعی و آلوده ساختن محیط زیست، یکی از بزرگ ترین مشکلات عصر حاضر است که زندگی بشر را به خطر می اندازد. به عقیده دانشمندان، بیشتر نابسامانی های طبیعی، مانند: سیل ها، پیشروی آب دریاها، کاهش سفره های زیرزمینی و آسیب پذیری لایه اوزن، به علت نابودی و آلوده سازی محیط زیست است.دوستان عزیز یک سوال ساده و در عین حال مهم خدمت شما دارم ، چرا در ایران هم مردم و هم مسئولین نسبت به وضعیت محیط زیست بی توجه هستند؟ یک زمانی اطلاعات کمی در مورد وضعیت محیط زیست بود و رسانه ها توجه زیادی به این موضوع نمی کردند ولی در حال حاضر این شرایط تا حدودی تغییر کرده است، چرا هنوز هشدارهای زیست محیطی شنیده نمی شود؟
طبق گفته دکتر حسین آخانی ، گیاه شناس، بوم شناس، و کارشناس محیط زیست و جغرافیای زیستی وکسی که بهترین شخصیت محیط زیست و میراث طبیعی سال 2013 بود: مشکل محیط زیست ایران، انقراض یوز پلنگ نیست، بلکه انقراض متخصص محیط زیست و بخصوص اکولوژیست است. که اگر می خواهیم در آینده سازمانی قوی داشته باشیم و بتوانیم مشکلات محیط زیست را حل کنید، باید متخصصان زبده اکولوژی تربیت کنیم.با توجه به اینکه دانشگاههای ایران قادر به این کار نیستند، ضرورت دارد صدها بورسیه داده شود. حتی اگر نیمی از آنها به کشور برگردند، می توانند کمک بزرگی به حل مشکلات محیط زیست و مدیریت توسعه پایدار کنند. درست است این روزها همه بلند می گویند، دریاچه ارومیه خشک شده، جنگلهای بلوط خشک شده، آلودگی افزایش یافته و ساخت سد گتوند رسوایی بزرگی در تاریخ مهندسی کشور است، اما به راستی چند نفر می توانند با عدد و رقم دلایل این رویدادها را ذکر کنند و راههای احیای دریاچه ارومیه را با توجه به پیچیدگیهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسی ایران ارائه کنند،
سهم هر دستگاه دولتی، صنایع، خودروها، و یا هر فرد عادی در ایجاد آلودگی چیست؟همه آنچه ما می شنویم آمارهای دولتی است که خیلی نمی توان به درستی آنها مطمئن بود. دانشگاههای ما تقریبا روی هیچکدام از این موضوعات تحقیق اساسی نمی کنند. علت آن این است که کدام دستگاه دولتی حاضر است به محققی پول بدهد که فردا مچ خودش را بگیرد؟تحقیقات هم بیشتر برای مقاله سازی است و بس. سازمان محیط زیست که باید مهمترین سازمان سفارش دهنده این تحقیقات باشد، نه پولی برای این کارها دارد و نه کادر کارشناسی و مدیریتی آن علاقه ای به حمایت از این تحقیقات دارند. با این وضعیت مشکلات محیط زیست ما شده در کلی گویی و غور زدن! حتی اندک متخصصانی هم که هستند، همدیگر را قبول ندارند و برای تقسیم منابع کوچک مالی با هم در ستیزند.بودجه های ضعیف تحقیقاتی دانشگاهها هم اغلب اعضای هیئت علمی را به سوی محافظه کاری و زدو بند هدایت می کند. آدمی هم که محافظه کار شد و یا برای پول به زدو بند متوسل شد، نمی تواند محققی صادق، مستقل و با شهامت باشد. در مورد سد سازی هم مطمئنا بدانید وزارتی که خود بانی سد سازی است، نمی گذارد اطلاعاتش به دست دیگران بیفتد. پس نتیجه می شود که اعتراضات در حد گفته های رسانه ای محدود می شود و در اجرا بکار نمی آید.در قرن حاضر به دلیل کم توجهی انسان ها به محیط زیست و خسارت های جبران ناپذیر به این میراث مهم و با ارزش، کره زمین در حال نابودی است.بی توجهی به محیط زیست و اهمیت آن اثرهای جبران ناپذیری هم چون ، گرم تر شدن زمین، آلودگی هوا، سوراخ شدن لایه ازون، انقراض گونه های مختلف گیاهی و جانوری، آب شدن یخ های قطبی، آلودگی و کمبود منابع آبی را به وجود آورده و نسل های آینده را درگیر مشکلات خود خواهد کرد.
مردم باید بدانند که بازگشت به طبیعت در مورد بسیاری از مواد موجود در زباله ها خیلی طول می کشه و این مواد سال ها باعث آلودگی و آسیب به محیط زیست می شوند. وقتی مردم درباره موضوعی شناخت عمیق نداشته باشند، دغدغهای هم در قبال آن نخواهند داشت. دولت، مسوولین و رسانهها باید به افزایش شناخت مردم از محیط زیست، کمک بیشتری کنند. هر چقدر کارشناسان، علاقه مندان و فعالان محیط زیست تلاش کنند، بی فایده است زیرا آنها تعداد معدودی از جامعه را تشکیل میدهند.براساس تحقیقات انجام شده تنها در ایران سالانه بیش از 3 میلیون تن پلاستیک تولید می شود.حالا سوال من اینجاست :برای ما ایرانیها محیط زیست چقدر اهمیت دارد؟ یا بهتر بگوئیم ما ایرانیها چه میزان نگران محیط زیست هستیم؟ چقدر برایمان مطرح است که مقولهای به نام محیط زیست وجود دارد، و ما در قبال حفظ، حراست و نگهداری از محیط زیست وظیفه داریم و مسوول هستیم ؟
هر کجا که ما برای تفریح و پیکنیک میرویم، در عصر، غروب و شب آن روز، آن محل مملو از آشغال و زباله میشود. ما فاقد سادهترین و ابتداییترین سنت تربیتی هستیم که آشغال و زبالههایمان را در یک کیسه جمع کنیم و آن را درون اتومبیلمان نگه داریم تا در محلی مناسب بگذاریم. وحالا می رسیم به مسئولین و دولتمردان کشور و میزان توجه و احساس مسئولیت آنان به محیط زیست. اگر گوشت مرغ گران شود، یا بهای نان بالا برود یا یک ماه یارانههایمان عقب بیفتد، دنیا را به هم میریزیم. رادیو و تلویزیون بدنبال یافتن مسئول گرانی بر می آیند، اما اگر دریاچه ارومیه خشک شود، تالاب انزلی به فاضلاب بدل شود، دریاچه بختگان به بیابان تبدیل شود، دریاچه پریشان به لجنزار تبدیل شود، جنگلهای گرگان و مازندران طعمه حریق شود( ودریغ از داشتن یک فروند هلی کوپتر اطفاء حریق که متاسفانه در منطقه وجود ندارد . چرا جنگل ابر به واسطه کشیدن جاده از وسط آن باید از بین برود، گرد و غبار از عراق ریههای مردم را پر میکند، نسل بسیاری از جانوران وحشی نادر نابود شود، هوای تهران و شهرهای بزرگ در بخش قابل توجهی از سال غیر قابل تنفس باشد، سبزیجات تهران با آب آلوده از مردهشورخانه بهشت زهرا آبیاری شود، جنگلی از مواد زائد پلاستیکی در اطرافمان به وجود بیاید، پستترین نوع گازوئیل از نظر آلایندگی محیط زیست در کشور تولید و مصرف شود و هزار مصیبت و بلای دیگر به آب، هوا، خاک، جنگل، طبیعت و فضایی که در آن زندگی میکنیم وارد آید، نه مردم، نه مسئولین ،نه رادیو و تلویزیون، و نه هیچ نهاد و مرجعی کوچکترین اعتراضی نمی کنند. کدام یک از ما ایرانیها کوچکترین اعتراضی را به مقامات و مسوولان کشورمان در خصوص فجایعی که دارد برسر محیط زیست مان می آید می کنیم؟ حفظ و حراست از بقای یوزپلنگ زاگرس، دریاچه ارومیه، جنگلهای شمال و قابل استنشاق کردن هوای تهران، نا دیده گرفته میشودو نه دستاوردی به حساب خواهد آمد. به بیان سادهتر کارهای زیست محیطی از جمله تلاشهایی هستند که اگر هم ثمری و برآیندی داشته باشند، سالها بعد خود را نشان میدهند؛ تلاش طاقتفرسا، صبر و حوصله به خرج دادن و کلی اعتبار هزینه کردن که فیالمثل یوزپلنگ زاگرس از بین نرود و تعداد آن چندین قلاده هم بیشتر شود، یا اندکی از سرعت خشک شدن دریاچه ارومیه کاسته شود، یا سرعت از بین رفتن جنگلهای شمال اندکی آهستهتر شود، چه ثمری برای امروز مسوولان دارد؟ به عبارت دیگر، مردم بی تفاوت نسبت به محیط زیست،مسئولین بی تفاوت نسبت به محیط زیست را روی کار می آورند. مسئولین هم وقتی می بینند مردم برای محیط زیست ارزش قائل نیستند،چرا کاسه داغ تر از آش شوند؟ این دور باطل سبب شده که روند مراقبت و توجه به محیط زیست ظرف 4 دهه گذشته به فاجعه تبدیل شود. کافی است یک آمار بگیریم که ظرف4 دهه گذشته روشنفکران، نخبگان سیاسی، دگر اندیشان سیاسی و اجتماعی، نویسندگان پیشرو، پیشگام، متعهد و منتقد، طرفداران حقوق بشر، جامعه مدنی و… چه میزان به مساله محیط زیست توجه کردهاند.
دکتر زهرا ارزجانی و بانو مریم مرادی به تحلیل وضعیت اجرایی کنوانسیون رامسر با توجه به چالشهای موجود محیط زیست پرداختند.ابتدا بانو مریم مرادی اشاره کردند که کنوانسیون رامسر معاهدهای بینالمللی است که در سال ۱۹۷۱ به منظور حفظ و نگهداری از تالابها تهیه و توسط بعضی از کشورها امضاء شده است. در سال ١۹۷١(سال ١٣۴۹) با تلاش ” اسکندر فیروز ” رئیس سابق سازمان محیط زیست ایران این امر تحقق یافت کنوانسیون رامسر مشتمل بر یک مقدمه و دوازده ماده است. و 4 ماده کنوانسیون را بیانکرده که به طور کلی ضعف قوانین کاربردی و چارچوبهای قانونی در زمینه پوشش دهی منابع تالابی و همچنین عدم وجود معیارهای قانونی برای مدیریت زیست محیطی کمیت و کیفیت آب و پایش مؤثر و عدم وجود رویه های الزامی و ضمانت اجرایی کافی به چشم میخورد. یکی از مشکلات موجود در بحث بهره برداری از تالابها، این است که قوانین و مقررات موجود، امکانات و اختیارات متعددی را برای بهره برداری از تالابها، در اختیار دستگاهها و ارگانهای مختلف قرار داده است از این رو در برنامه ریزیهای جاری برای اعمال مدیریت اکوسیستمی تالابها می بایست با راهکارهای مختلف این دستگاهها و ارگانها را نیز در اجرا و طراحی برنامه درگیر کنیم سپس دکتر زهرا ارزجانی به تحلیل وضعیت اجرایی کنوانسیون رامسر را ایراد نمودند:
اهداف کنوانسیون عمدتا به منظور جلوگیری از نابودی تالابها، اطمینان از حفاظت آنها و توجه به ارزشهای اقتصادی- فرهنگی- علمی و گردشگری آنها و ممانعت از خشک شدن آنها به عنوان زیستگاه جانوران به خصوص پرندگان آبزی و کنار آبزی و بهره برداری معقولانه جهت ابقا برای نسل های آینده متمرکز است سازمانها و دستگاههای اجرایی که شامل سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، بنادر و کشتیرانی، سازمان مدیریت و برنامه ریزی.نیز ارتباط مستقیم با الزامات کنوانسیون رامسر را دارا هستند سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی و مسئول اجرای کنوانسیون رامسر یک دستگاه مستقل دولتی زیر نظر رئیس جمهور میباشد که مسئولیت نظارت و اجرای آن را برعهده دارد.
کنوانسیون رامسر در بند 4 ماده 2 تصریح مینماید طرفهای متعاهد با اعمال مدیریت صحیح کوشش خواهند نمود تعداد پرندگان آبزی را در تالابهای مربوطه افزایش دهند. با تطبیق این ماده با عملکرد ملی در این زمینه متأسفانه با شواهدی مواجه هستیم از جمله که رودخانه های کشور روز به روز آلوده تر میشوند (اعم از فیزیکی – شیمیایی و بیولوژیکی)، تالابها در حال تهدید و نابودی هستند، اکثر گونه های گیاهی وجانوری کشور در آستانه تهدید انقراض نسل هستند، سواحل کشور به عنوان ارزشمندترین اکوسیستمهای حیاتی، به صورت صحیح مدیریت نمیشوند، تغییرات نابجای کاربری اراضی زراعی، جنگلی و مرتعی در حال افزایش است که همه شاخصهای فوق حکایت از زوال تدریجی و جهت گیری به سوی نابودی محیط زیست و تنوع زیستی کشور دارد. از سوی دیگر سطح پایین آگاهیهای زیست محیطی عمومی و ضعف مشارکت عمومی یکی دیگر از مهمترین چالشها در مسیر حفاظت محیط زیست و توسعه آن در ایران است. کمبود مطالعات و تحقیقات از جمله چالشهای محیط زیست کشور میباشد به طور کلی وضعیت حفاظت و حمایت از تالابها در ایران روند مساعدی ندارد. کمیته ملی کنوانسیون رامسر به دلیل نداشتن بودجه، قدرت اجرایی ندارد و نتایج عملکرد این کمیته تنها در حد تئوری است.
گزارش جلسه مشترک اعضای نمایندگی اتریش و نمایندگی اسکاندیناوی
29 نوامبر 2017
بابک میری
این جلسه، در تاریخ 29 نوامبر 2017، ساعت 19 به وقت اروپای مرکزی، با حضور اعضای نمایندگیها و جمعی دیگر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، در اتاق پالتاک نمایندگی اتریش برگزار گردید.در ابتدا بانو معصومه توکلی در رابطه با موضوع تاریخچه تبعیض جنسیتی در ایران سخنرانی نمودند :نخستین بارقههای آگاهی زنان ایران از فرودستی خویش در انقلاب مشروطه اتفاق افتاد. در زمانی که حوزهی زندگی زنان به خانواده محدود میشد و فاقد نقش و هویت و فعالیت اجتماعی بودند. نقشهایی که در طی قرون و اعصار به زنان داده شده بود و به آن خو گرفته بودند، همان نقشهای رایج سنتی در چهار دیواری خانه پدری و پس از آن در خانه شوهر بود، بدون آنکه اثری از آنان در حیات اجتماعی کشور وجود داشته باشد. در آن زمان چیزی بنام حق برای زنان معنی نداشت، زن وسیله ای بود که جز مایملک و متعلقه مرد محسوب میشد. در آن سالها بود که روشنفکران و دگراندیشان ایرانی، همزمان با پی بردن به عقب ماندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران; وضعیت زنان و محرومیتهای آنها را یکی از علل این عقب ماندگی دانستند، افرادی مثل میرزا آقا خان کرمانی، وضعیت زنان را مورد بررسی قرار داده و خواهان تغییر شرایط زندگی و موقعیت زن ایرانی شدند. در واقع بیداری زنان با انقلاب مشروطه همزمان شد و گروه اندکی از زنان با دفاع از دستاوردهای انقلاب مشروطه، اولین فعالیتهای اجتماعی خود را تجربه کردند. فعالان حقوق زنان از آنجا که ناآگاهی و بیسوادی زنان را عامل مهم عقب ماندگی و محرومیت زنان میدانستند به تاسیس مدارس دخترانه همت گماردند. تلاشهای مستقل زنان را برای دستیابی به حقوق برابر بتدریج متوقف کرد و تغییر زندگی زنان را به شکل دولتی و اجباری در پیش گرفت. انجمنهای زنان منحل شدند و سازمانهای دولتی زنان جای آنهارا گرفتند. کشف حجاب اجباری، در شکلی زورگویانه و جابرانه به زنان تحمیل شد. (هر چند پیش از کشف حجاب رضاخانی تعدادی از روشنفکران مرد و زن خواستار رفع حجاب شده بودند و بعضی از پیشروان و فعالان حقوق زنان و نیز زنان تحصیل کرده و مرفه حجاب را به دور انداخته بودند.)همچنین مدارس به شکل جدید تاسیس شد و تحصیل دختران هم مثل پسران در نظام آموزشی جدید معمول گردید. الیز ساناساریان درباره تغییرات حکومتی در وضعیت زنان مینویسد: هر چند رضا شاه به تغییر وضعیت زنان علاقمند بود اما تمایلی نداشت که میدان عمل را برای فعالیتهای مستقلی که سبب گسترش آرمان زنان میشد باز بگذارد. فعالیت دولتی تنها راه مجاز برای دستیابی به تغییراتی بود که رضا شاه برای ایران مناسب میدانست. جمعیت نسوان وطن خواه در ۱۳۱۲ به دلایل ناشناختهای بر چیده شد. با گذشت زمان و تداوم سلطنت رضا شاه کنترلهای دولتی فراگیرتر میشد.
و اما در دوره پهلوی دوم-در دوره محمد رضا شاه پهلوی نیز کنترل حکومت بر مساله حقوق زنان ادامه یافت; تجدید حیات محدود گروههای زنان در دههی ۱۳۳۰ با تمرکز تدریجی فعالیتهای آنان در دههی ۱۳۳۰ دنبال شد. این تمرکز و همگرایی متعاقب آن توسط گروههای زنان به اجرا در نیامد، بلکه قدرت سیاسی حاکم این کار را به منظور کنترل فعالیتهای مستقل زنان انجام داد. از سال ۱۳۱۲ (انحلال جمعیت نسوان وطن خواه) به بعد هیچ جنبش واقعی برای کسب حقوق زنان وجود نداشت. طی حاکمیت محمد رضا شاه، مساله حقوق زنان هیچگاه از بستر جنبشی اجتماعی سر بر نیاورد. لازم است اشاره کنم که: نخبگان سیاسی و دولتمردان (مانند بسیاری از کشورهای جهان سوم) تمامی جنبشها را بدون توجه به انگیزه آنها، صرفا خطری علیه حکومت قلمداد میکردند و عملا اجازه هیچ نوع فعالیت مستقل از نظارت دولت داده نمیشد. با این حال وضعیت زنان مورد توجه حکومت قرار داشت و اقداماتی در جهت مشارکت سیاسی و اصلاحات قانونی و نیز اقداماتی در جهت تسهیل سواد آموزی و تحصیل زنان در سطوح عالی انجام شد. در این دوره مهمترین اقدام در جهت مشارکت سیاسی زنان، اعطای حق رای به آنان و نیز حق انتخاب شدن و راه یافتن زنان به مجلس و کابینه بود. هر چند تعداد زنان در مقامات سیاسی مهم اندک بود اما به تدریج رو به افزایش نهاده بود. این زنان همانند همتایان مرد طرفدار حاکمیت، تحت الزامات و محدودیتهای موجود کار میکردند. باید گفت فعالیتهای سیاسی زنان محدود به مشارکت سیاسی تحت کنترل حاکمیت نبود و در نبود تشکیلات و احزاب قانونی مستقل، زنان مخالف حاکمیت، جذب احزاب سیاسی مخالف شدند. بسیاری از این زنان تحت تعقیب و زندان و شکنجه قرار گرفتند..در دوره پهلوی دوم همچنین اصلاحات قانونی در مورد قوانین مربوط به زنان صورت گرفت که از جمله میتوان به تصویب قانون حمایت از خانواده اشاره کرد. در این قانون که ابتدا در سال ۱۳۴۶ و سپس با تغییراتی در سال ۱۳۵۴ تصویب شد، برخی از قوانین که بر مبنای فقه اسلامی تدوین و اجرا شده بودند مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفتند، این اصلاحات هر چند جزئی بودند و تساوی حقوق زن و مرد را تامین نمیکردند اما گشایش اندکی در حقوق زنان ایجاد مینمودند، از جمله این قوانین محدود کردن مردان در تعدد زوجات و موانعی برای این حق فقهی که به مردان داده شده بود، ایجاد میکرد. افزایش سن قانونی ازدواج به ۱۵ سال در سال ۱۳۴۶ و پس از آن در سال ۱۳۵۴ به ۱۸ سال از دیگر قوانین اصلاح شده به نفع زنان بود.
تسهیل آموزش دختران و راهیابی آنها به دانشگاهها و اعزام دانشجویان دختر به خارج از کشور را میتوان از دیگر اقدامات پهلوی دوم در حوزه حقوق زنان دانست در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ تعداد دانش آموزان دختر در مدارس ابتدایی و متوسطه ودر آموزش عالی افزایش پیدا کرد. زنان در سال ۱۳۴۶ در امر کار دارای حق قانونی شدند. زنان ٪۱۰۰ مشاغل مربی کودکستانها، ٪۵۴ آموزگاری دبستانها و ٪۳۰ دبیری دبیرستانها را به خود اختصاص دادند. در این دوران بر تعداد زنان در نیروی کار افزوده شد. در سال ۱۳۵۱، ۴ میلیون زن رسمأ در ایران کار میکردند. با وجود اقدامات حقوقی و اجتماعی که به نفع زنان انجام شد اما وضعیت زنان همچنان نامطلوب و فرودستی آنان به قوت خود باقی بود. الیز ساناساریان در این باره مینویسد: در پایان حاکمیت پهلوی، با وجود دستاوردهای حقوقی و تا حدودی اجتماعی، اکثر زنان در روستاها و حاشیه شهرها هنوز در فقر و تنگناهای بسیار زندگی میکردند، آنان از بارداریهای زیاده از حد، ازدواجهای زودهنگام بدون کنترل و مانع، تحمل ضرب و شتم در نبود هیچگونه حمایت قانونی و آزار و اذیت و تجاوزهای بسیار دیگر رنج میبردند. در مراکز شهری گر چه همه چیز به نظر مدرن شده جلوه میکرد، اما فقط این ظاهر قضیه بود. ناسازگاری بین غربی شدن و آداب و رسوم اخلاقی غیر منعطف اسلام، جامعهای بوجود آورده بود که در آن زن، فردی بیگانه، جایگاهش غیر واقعی و انتزاعی و بالاخره تصویرش عاری از هر ویژگی ملی بود.این خلاصه ای از وضعیت زنان در پیش از انقلاب بود، پس از انقلاب اسلامیوضعیت زنان دچار تغییرات عمیق و گستردهای شد که همه ابعاد زندگی زنان را در بر میگرفت، هم در حوزه مسائل خصوصی و هم در حوزه مسائل اجتماعی.قوانین شرعی دوباره احیاء شدند. قوانین از مهمترین پیامدهای انقلاب اسلامیبرای زنان بود. احیاء قوانین اسلامی و بازگشت به قوانینی بود که زن را نه به عنوان یک شهروند آزاد و مستقل بلکه از دیدگاه جنسیتی مینگریست و نقش او را به عملکرد فیزیولوژیک اش یعنی وظیفه مادری و همسری تقلیل میداد. زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی، ابزاری برای پرورش انسانهای مکتبی شناخته میشود و فاقد شخصیت مستقل و آزاد است. با این تعریف زن عملا از حیات اجتماعی دور نگه داشته شده و به پستوی تنگ خانواده رانده میشود. قوانین بعد از انقلاب نابرابری و تبعیض جنسیتی را به همراه داشتند و به ویژه قوانین خانواده، فرودستی زنان را بیش از پیش تشدید میکرد. قانون و سیاست جدید زنان را از بسیاری از حقوقی که در عصر پهلوی به آنها اعطا شده بود محروم کرد. قانون حمایت خانواده ملغی شد و شرعیات دوباره مبنای قانون مدنی جدید شد. تعدد زوجات و ازدواج نوجوانان (از سن ۹ سالگی) قانونی شد. با نخستین قانون اسلامی حریم خصوصی زنان به صورت قانونی به زیر تسلط مردان در آمد. قوانین مربوط به طلاق، چند همسری، حق حضانت فرزندان، حق انتخاب حرفه و شغل، حق انتخاب محل سکونت و تعیین اقامتگاه، خروج از کشور، روابط جنسی در رابطه زناشویی، قوانین مربوط به تابعیت، قانون قصاص، قوانین مربوط به سهم الارث، قانون مربوط به تعیین سن مسئولیت کیفری (سن بلوغ) از جمله قوانین نابرابری هستند که تبعیض علیه زنان را در کشور نهادینه کردند.با عنایت به اینکه اعلامیه جهانی حقوق بشر اصل قابل قبول نبودن تبعیض را تایید نموده، اعلام میدارد که کلیه افراد بشر آزاد به دنیا آمده و از نظر منزلت و حقوق یکسان بوده و بدون هیچگونه تمایزی از جمله تمایزات مبتنی بر جنسیت، حق دارند از کلیه حقوق وآزادیهای مندرج در این اعلامیه بهرهمند شوند.جمهوری اسلامی از امضاء کردن کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان نیز خودداری میکند. این کنوانسیون مهمترین معاهده ملل متحد در مورد تبعیض جنسیتی است و تبعیض جنسیتی را اینگونه تعریف میکند: قائل شدن به هر گونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر مبنای جنسیت در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و یا هر زمینه دیگر. از دیدگاه من، این نگاه تبعیضی و جنس دومی به زنان، پیامدهای وحشتناکی در زندگی خصوصی و اجتماعی زنان و مردان و فرزندان این سرزمین داشته مثل اعتیاد، فساد و فحشا، خشونت خانگی، خودکشی و دیگر .
آقای احمد هاشمی نژاد در رابطه با حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران سخنرانی نمودند طی دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران مجمع عمومی سازمان ملل بجز یکی دو سال، تقریباً همه ساله قطعنامهای در مورد نقض حقوق بشر بوسیله حکومت جمهوری اسلامی صادر کردهاست که این مجمع ایران را در بسیاری موارد محکوم کرده. از جمله در برخورد دولت با معترضان نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸). حکومت جمهوری اسلامی ایران به صورت سختگیرانهای آزادیهای مدنی از جمله آزادی سخنرانی، مطبوعات، تجمعات، انجمنها و آزادیهای شخصی را زیر پا میگذارد و در مسیر آزادیهای مذهبی نیز مانع ایجاد کردهاست. ما روزانه شاهد سرکوبهای سازمان یافتهی دولتی و یا به وسیله عوامل خود فروخته در سطح ایران هستیم حتی در بعضی موار شاهد قتل انسانها توسط دولت میباشم: اعدامها، سرکوبها، بی توجهی و آزار و اذیت قسمتی کوچک از این ناهنجارهایی است که دولت جمهوری ایران انجام میدهد.
در همهی موارد و از هر سو مردم ایران مورد ضرب و شتم قرار میگیرند برای مثال: سرکوب عقاید دینی که بعد از آغاز انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون دگر اندیشان دینی، از بهایی و یهودی و مسیحیان و نوکیشان و زرتشتیان تا اهل تسنن و دیگر فرقههای اسلامی چون اهل حق و درویشان گنابادی و غیره با فشار و تعرض و آزار حکومت اسلامی روبرو بودهاند در اینجا در حقیقت به دو شکل نقض حقوق بشر را میتوان مشاهده کرد:
- کسی که با توجه به عقایدش از اسلام خارج شده است و به دینی دیگر گرویده است را مجرم میشناسد و او را دستگیر میکنند. که با توجه به اعلامیهی حقوق بشر ماده 18: هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است. به این شکل حق انتخاب برای انسانها در ایران وجود ندارد و نمیتوانند حتی چگونگی ستایش خداوندشان را خودشان انتخاب کنند بلکه از اول زندگی این راه به آنها تحمیل شده و باید در این راه بمانند در غیر این صورت با آنها برخورد میشود.
- 2. دومین نقض حقوق بشری در راستای این نوشته میتوان به حکم اعدام اشاره نماییم. همانگونه که میدانیم حکم اعدام در بیش تر کشورهای جهان غیر قانونی و گرفتن جان یک انسان از شرف و انسانیت به دور میباشد. اما متأسفانه شاهد این هستیم که در ایران به راحتی مردم بی گناه را اعدام میکنند.
در مادهی 19 اعلامیه حقوق بشر بیان شده است که: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیدهای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است. این همان حقی میباشد که به تمامی مردم ایران هم تعلق دارد اما با تمامی استراتژی که جمهوری اسلامی در دست گرفته است ترس و وحشتی در دل مردم ایران گذاشته است که مردم حتی به درخواست حق خود نیز میهراسند.
خدا ناباوری در ایران-در ایران بیخدایان وضعیت حقوقی به رسمیت شناخته شده ندارند، و برای دریافت برخی حقوق قانونی، از جمله ورود به دانشگاه و یا وکالت، بایستی خود را مسلمان، مسیحی، یهودی، یا زرتشتی معرفی کنند. این در حالی است که مجازات ارتداد یا برگشت رسمی از دین، مرگ است. بیدینی در ایران در طول تاریخ این کشور در حاشیه بوده زیرا دین پیوند محکمی با ملیگرایی ایرانی داشته است مانند مزدیسنا در زمان ساسانیان و تشیع در زمان صفویه.
نگاهی به وضعیت جمعیت بی خدایان:– ایرانیان داخل کشور:طبق نتایج سرشماری که درسال ۲۰۱۱ توسط معاونت برنامهریزیهای راهبردی و نظارت مرکز آمار ایران منتشر شد، ۲۶۵،۸۹۹ از پاسخ دهندگان به پرسش راجع به دینشان پاسخی ندادند طبق لایحهٔ قانون مجازات شورای نگهبان، مجازات مرتد فطر یقتل است و بنابراین در ایران اعلام بیدین بودن خلاف قانون است. بر طبق پژوهشهای مؤسسه گاپوپ ۸ درصد جمعیت ایران بیدین هستند.
– ایرانیان خارج از کشور: ایرانیان آمریکابر طبق تحقیقات رابرت پاتنما ستاد دانشگاه هاروارد آمریکا، میانگین بیدینی میان ایرانیان آمریکا کمی بیشتر از آمریکاییهااست. بیشتر ایرانیان آمریکا خود را بیدین معرفی میکنند. یک پنجم آنان نیز ادیانی غیر از اسلام (زرتشتی، مسیحیت، یهودیت، بهایی و…)شمار ایرانیان مسلمان ساکن آمریکا از ۴۲٪ در سال ۲۰۰۸ به ۳۱٪ در سال ۲۰۱۲ رسیده است.
ایرانیان اروپاشورای مرکزی مسلمانان سابق اروپا توسط یک ایرانی به نام احسان جامی ایجاد شد. هدف این شورا کمک به افراد برگشته از اسلام و بیان نقض حقوق زنان در دین است.
– سازمانهاسازمان ایرانیان بی خدا در سال ۲۰۱۳ در لندن تشکیل شد. این سازمان وظیفه خود را به چالش کشیدن نگرش جمهوری اسلامی در باره ارتداد، خداناباوری و حقوق بشر میداند شمار چشمگیری از ایرانیان خارج از کشور خداناباور، ندانم گرا یا بیدین هستند.جناب محسن مهری در ادامه جلسه دلنوشته ایی در باب زلزله زدگان کرمانشاه ارائه نمودند :
اینجا کرمانشاه است.. .شهری با مردمانی غیور و زنده دل،شهر زنده دلان شهر شادی و نشاط
میز لغزید و و صفحه برگشت جور دگر رقم خورد… ساعت را نمیدانم حتی تاریخ را به یاد نمیآورم…اما با چشمانم میبینم و با روحم احساس میکنم مردمان دیگر نیستند،شاد و سرزنده نیستند.کودکان میگرییند و امیدی به بازی فردا به شادی و قه قه فردا ندارند.
آری همان زلزله- زلزله ای خشم گین زلزله ای به وسعت بیکران
زلزله ای مخوف کرمانشاهمان را لرزاند
چه پدرانی فرزندان بی جان خود را به دوش، مادران بر بالین گریان
نو عروسان بیوه و تازه دامادان سیاه پوش شدند
لرزشی شهر را در سیاهی بیکران فرو برد برای آنان که دیگر بین ما نیستند،
سپس جناب فردادعسگری درباره روز جهانی خشونت علیه زنان سخنرانی نمودند .وقتیکه در سال ۱۹۶۰ میلادی، سه زن فعال سیاسی، خواهران میرابل، در جمهوری دومنیکن به قتل رسیدند، هنوز نه موضوع خشونت علیه زنان، پدیدهای قابل توجه در افکار عمومی جهان بود و نه روزی از تقویم سال بعنوان روزجهانی رفع خشونت علیه زنان تعیین شده بود..تلاشهای پیگیر فعالان حقوق زنان سالها ادامه پیدا کرد تا در سال ۱۹۸۱ روزی برای هشدار نسبت به اعمال خشونتهای گوناگون علیه زنان تعیین شد و بالاخره در سال ۱۹۹۹ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز بیست و پنجم نوامبر را بعنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان به تصویب رسوند. در بیش از نیم قرن گذشته، بهرغم همهی تلاشهای انجام شده برای آگاهی رسوندن و جلب توجه در سطح جهانی، برای رفع خشونت علیه زنان، اگرچه پیشرفتهای قابل توجهی بدست آمده است، اما همچنان و تقریبا در تمامی نقاط کره زمین آمارهای رسمی ادامه اعمال خشونت علیه زنان را تایید میکنند. هنوز در سطح جهانی، از هر سه زن در جهان، یک تن، درجهای از خشونت فیزیکی یا جنسی یا روانی را از طرف شریک زندگی و یا یکی از اطرافیانش تجربه و تحمل میکند.در برخی از کشورها تعداد زنها و دخترهایی که مورد خشونت و آزار فیزیکی و جنسی و روانی قرارگرفتهاند از رقم ۳۵ درصد هم بیشتر است. سازمان ملل متحد به دلایلی که خدمتتان عرض میکنم روز بیست و پنجم نوامبر را «روز جهانی رفع خشونت علیه زنان» تعیین کرده است. خشونت علیه زنان، تجاوز به حقوق بشر است.خشونت علیه زنان موجب تبعیض، عمیقتر و گستردهتر شدن نابرابریها میان زنان و مردان میشود. خشونت علیه زنان مانع بزرگی برای پیشرفت در همهی زمینهها، از جمله کاهش فقر و برقراری صلح و امنیت است. همینطور یکی از موانع بزرگ برای رفع یا کاهش خشونت علیه زنان کمبود منابع مالی، در همهی کشورها، بویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی است. از روز بیست و پنجم نوامبر تا روز دهم دسامبر (روز جهانی حقوق بشر) فعالیتهای زیادی در زمینهی اطلاع رسانی و ایجاد حساسیت نسبت به پدیده خشونت علیه زنان انجام میشود ، تا شاید جوامع انسانی تو سالهای آینده شاهد میزان کمتری از خشونت علیه زنان باشند.خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونتآمیز علیه زنان به کار میرود. این شکل از خشونت بر علیه گروه خاصی از مردم اِعمال میشود و جنسیت قربانی پایه اصلی خشونت هست. مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانه آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود.
اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ میگوید که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود. مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۹ میلادی روز ۲۵ نوامبر را به عنوان روز جهانی “محو خشونت علیه زنان” تعیین کرد و از دولتها، سازمانهای بین المللی و نهادهای غیردولتی (NGO).سازمان ملل،خشونت علیه زنان را به عنوان یکی از عمدهترین مشکلاتی که سلامتی جامعه را به خطر میاندازد، میشناسد و همچنین آن را از موارد نقض حقوق بشر به شمار میآورد.آثار خشونت فیزیکی (معمولاً) قابل مشاهده است اما در مقابل، خشونتهایی وجود دارد که آثار مخرب آنها به چشم نمیآید اما تحملشان بسیارسخت و دشوار است. مثل دروغ گفتن، نفقه ندادن، به خواستههای زن بیتوجه بودن، چشمچرانی، تعدد زوجات، انتقاد کردن به طور مداوم، جدا کردن زن از کودکانش، دوستان و فامیل، پرخاش کردن، وادار کردن زن به ترک خانه، تهمت زدن، وادار کردن زن به پوشش خاص بدون میل خودش است .علل پنهان ماندن خشونت چیست ؟با وجود گستردگی خشونت علیه زنان و تبعات زیانبار ناشی از آن، مخفی نگهداشتن اعمال خشونت و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است. در فرهنگ سنتی، زنان ایرانی تا به اصطلاح کارد به استخوانشان نرسد لب به اعتراض باز نمیکنند در نظام فکری مردسالار، اشکالی از خشونت مردان در خانواده، طبیعی محسوب میشود و به زنان میقبولانند که زن با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن سفید از آن بیرون میآید. طبق آمار کمتر از ۳۵ درصد خشونتهای خانگی به پلیس گزارش میشود. در یک تحقیق ۳ ماهه از ۱۸۰ مورد شکایت خشونت خانگی ۱۲۸ مورد حاضر به پیگرد قانونی مجرم نشدهاند.. علت دیگر مخفی نگهداشتن خشونت خانگی اینست که قانونی به نام خشونت خانگی وجود ندارد، نه قانونی برای تعیین مجازات و نه برای رسیدگی به جرم.علت خشونت علیه زنان در ایران: قوانین مقصرند یا فرهنگ؟گرچه اغلب کارشناسان خشونت علیه زنان در ایران را با فرهنگ مردسالار رایج در جامعه مرتبط میدانند، اما قوانین و سیاستگذاریهای تبعیضآمیز رو هم در تشدید این نوع خشونت و نیز بی نتیجه ماندن تلاشها برای رفع آن، به شدت تأثیرگذار میدانند. به بیان دیگر، قوانین و مقررات میتوانند راه را برای تحولات فرهنگی و بینشی در جامعه باز بکنند یا خودش باعث حفظ و تشدید مناسبات عقبمانده بشود ، به گفتهی بسیاری از فعالان حقوق زنان در ایران، شماری از قوانین وضعشده در ایران در دهههای اخیر، عملاً بر ابعاد تبعیضهای جنسیتی علیه زنان اضافه کردند و تشدید خشونت علیه انها رو بیش از گذشته دامن زدهاند ، به ویژه در قوانین مجازات اسلامی مثل شلاق زدن، سنگسار و دستگیریهای مربوط به روابط خارج از ازدواج، نحوهی رفتار با زنان خشونتآمیزتر است. در دستگاههای دولتی و قضایی، با زن به عنوان موجودی فرو دست رفتار میکنند. قتلهای ناموسی که قبل از انقلاب عموماً در استانهای جنوبی و غربی اتفاق میافتاده الان در شهرهای بزرگ و تهران هم دیده میشود. فعالان حقوق زنان در ایران، علت این امر را کنترل مرد بر زن و کنترل برادر بر خواهر و پدر بر دختر میدانند که قوانین و مقررات موجود آن را تقویت و نهادینه کند. فعالان زنان از چند سال پیش، عمده تلاش خود را بر آگاهیدادن به زنان و همینطور تغییر قوانین تبعیضآمیز متمرکز کردهاند. و اما میبینیم در ماده سوم اعلامیه حذف خشونت علیه زنان (قطعنامه ١٠۴/۴٨ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوبه ٢٣ فوریه ١٩٩۴)امده که: زنان بطور برابر حق برخورداری و حفظ همه حقوق بشر و آزادیهای اساسی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی، و همه عرصههای دیگر را دارند. این حقوق شامل مواردی مثل؛حق زندگی،حق برابری، حق آزادی و امنیت شخصی،حق حمایت کامل قانون، حق آزادی از همه اشکال تبعیض، حق بهره وری از بالاترین میزان ممکن سلامت جسمی و روانی،حق شرایط عادلانه و رضایت بخش برای کار،حق اینکه فرد مورد شکنجه یا دیگر مجازاتها یا رفتار خشن، غیر انسانی و تحقیرآمیز واقع نشود.متاسفانه در تمام دنیا کم یا زیاد به نوعی شاهد انواع خشونت علیه زنان هستیم از جمله کشورمان ایران ولی باز هم جای تاسف دارد برای اینکه آنطور که باید وشاید قوانین منع خشونت علیه زنان در تمام دنیا اجرا نمیشود و نتنها برای زنها بلکه موارد نقض حقوق بشر بوفور دیده میشود و من فکر میکنم یکی از علتهای آنهم نتیجه سیاستهای غلط سیاستمداران کشورهاست. ودر ادامه بانو زرین تاج الیاسی با موضوع رتبه شادی مردم ایران سخنرانی نمودند :شادی یک بحث گسترده و قابل تامل میباشد و میتوان گفت وقتی مردم شاد باشند،جامعهی شاد و پویایی خواهیم داشت.صحبتم را با مادهی اول اعلامیهی جهانی حقوق بشر شروع میکنم:تمام ابنا بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند.آزادی و شادی از حقوقی هستند که با انسان به دنیا میآیند و هدف اصلی ایجاد دولت و حکومت حفظ این حقوق است.اعلامیهی استقلال که در سال 1776 به وسیلهی توماس جفرسون نوشته شده میگوید: انسانها با حقوق یکسانی به دنیا میآیند حق زندگی حق آزادی و جستجوی خوشبختی از جمله این حقوق است.شادی یعنی داشتن احساس ارزشمند بودن، داشتن عزت نفس، که از مشارکت در جامعه بدست میآید. اینکه انسان احساس کند که فعالیتهایی که در اجتماع انجام میدهد مثمر ثمر است.البته این مشارکت در جامعه باید برای همه برابر و بدون مانع باشد. زمانی مردم شاد هستند که تمام حقوق اولیهی خودشان را تضمین شده بدانند. منظور از شادی، احساس رضایتمندی توام با شادی در زندگی است، نه شادی مقطعی، موردی و زودگذر …زمانی احساس شادی پایدار و رضایتمندی وجود دارد که انسان بتواند شغل مورد نظرش را پیدا کند، به عقیدهای که دوست دارد باور داشته باشد و حرفش را بدون واهمه بزند و با هرکس که دوست دارد ارتباط داشته باشد. در پوشیدن لباس، خوردن و هزاران مورد دیگر.یعنی در واقع به تمام مواردی که در اعللامیهی جهانی حقوق بشر گفته شده مثل آزادی عقیده، بیان، انتخاب همسر، تامین اجتماعی و آموزش رایگان دسترسی داشته باشد.نتیجهی دسترسی به این حقوق موجب رضایتمندی و شادی انسان است. در پاسخ به این سوال که آیا آزادی باعث سواستفادهی تعدادی از انسانهای فرصت طلب خواهد شد باید گفت آزادی حرمت دارد و کشورها و دولتها قانون دارند.آزادی حق انسان است و یک شخص تا زمانی که به انسان دیگر به طبیعت، به حیوانات، و وسایل موجود در جامعه آسیبی نرسانده باشد مستوجب هیچگونه مجازاتی نیست.بودن قوانین در جامعه و آگاهی از قوانین حق مسلم شهروندان است. رتبهی شادی ایران امسال از 105 به 108 رسیده است یعنی 3 پله تنزل داشته است. درواقع در ایران شادی بعنوان یک حق دیده نمیشود بلکه به چشم یک امتیاز به آن نگاه میکنند. برای جشن عروسی تعیین تکلیف میکنند .یک نگاه اجمالی به اتفاقاتی که در ایران در این چند ماه اخیر رخ داده نشان میدهد که مردم ایران تا چه حد به حقوق اولیهی خود دسترسی دارند. وجود هزاران کودک خیابانی و هزاران کارتون خواب زن و مرد، وجود میلیونها جوان افسرده و مایوس از شغل و ازدواج، وجود انبوه معتادان، آمار بالای اعدام، آمار بالای طلاق، وجود مدارس غیر استاندارد، نبود امکانات اولیهی آموزشی در برخی مدارس، غیرمسئول بودن دولت در مقابل زندگی انسانها مانند کشته شدن هموطنان در زلزلهی کرمانشاه در مسکن مهر، حوادث جادهای و فرار نخبههای کشور، .،.وجود تعادل در جامعه موجب شادی میشود مانند: تعادل در ساعت کاری، استراحت، حقوق، افزایش قیمت.در ایران هرگز دولت همدل و همسو با ملت نبوده و اصولا وظیفهای در قبال رفاه امنیت مردم و حتی قانون اساسی ندارد.در منشور حقوق شهروندی:بند 8 مادهی 3:شهروندان باید از زندگی شاد همراه با امید به آیندهی بهتر از بدو تولد در همهی محیطهای اجتماعی برخوردار شوند.بند 9 مادهی 3:دولت موظف است با انجام تدابیر لازم زمینهی برخورداری از وضعیت و امکانات برگزاری مراسم و برنامههای مفرح و برپایی جشنهای ملی و مذهبی، اجرای برنامههای تفریحی مسافرتی، ، سفرهای ارزان، فرصت مطالعه، پرداختن به کارهای ذوقی، ادبی، هنری و سرگرمی را برای شهروندان فراهم نماید.هرچند که این منشور هیچ ضمانت اجرایی نداشت و روال نفض حقوق بشر در ایران همچنان مستمر و پایدار به پیش میرود و این تصور را بوجود میآورد که این منشور فقط یک تبلیغ انتخاباتی بود.
گزارش جلسه ماهانه نمایندگی سوئیس ، 10 دسامبر 2017
احمد کاظمی زاده
در ابتدا اقای احمد کاظمی زاده منشی جلسه با عرض سلام و خیر مقدم جلسه را با خواندن ماده 27 اعلامیه جهانی حقوق بشراغاز کردند.
هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع خویش همکاری کند، از گونههای مختلف هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهرهمند شود.هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبییا هنری خویش را داراست. در ادامه آقای احمد کاظمی زاده از اولین سخنران جلسه آقای نیما حسابیان دعوت کردند تا سخنرانی خود را در مورد نگاه اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در آبان ماه آغاز کنند. اخبار نقض حقوق بشر در آبان ماه ۹۶ با بیش از ۲۵ مورد اعدام, آزار های جنسی و جسمی متعدد کودکان, بازداشت های گسترده بخصوص برای شهروندان بهایی, نقض حقوق زندانیان, نقض پایدار آزادی بیان, تجمعات کارگری و اصناف بخصوص در زمینه معوقات مزدی, آلودگی ها و خشکسالی بسیار محیط زیست و موارد دیگری که در استانهای مختلف رخ داد همراه بود. در این ماه شاهد تصویب قطعنامه سازمان ملل در انتقاد از وضعیت حقوق بشر ایران و اعتراض گزارشگر ویژه سازمان ملل به اعدامها، بازداشتها و نقض حقوق بشر در ایران نیز بودیم. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی گردآوری شده که صحت آنها به احراز رسیده است. در ادامه سخنرانی شان گفتند که حقوق زنان همواره مورد نقض گسترده قرار داشته و دارد در حدی که نادیده گرفتن حقوق اولیه زنان در ایران در بسیاری از موارد امری قانونی ست. از مهمترین مباحث در این زمینه خشونت علیه زنان است در پایان آقای حسابیان گفتند که در این بخش سعی شده به گزارشهایی از نقض حقوق بشر در آبان ماه که با حساسیت و توجه بیشتری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیشتر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارشهای به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.در این ماه اخبار مربوط به نقض حکم اعدام محمد علی طاهری برای دومین بار و خبری مبنی بر صدور حکم اعدام احمدرضا جلالی همچنین ممانعت از برگزاری تجمع در آرامگاه کوروش از جمله اخباری بودند که توجه زیادی را به خود جلب کردند.
.آقای کاظمی زاده با تشکر از آقای حسابیان از سخنران بعدی آقای هادی زارع تقاضا کردن که سخنرانی خود را آغاز کنند. در ابتدا آقای هادی زارع گفتند که اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر یک پیمان بینالمللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسید. این اعلامیه نتیجه مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسانها مستحق آن هستند را به صورت جهانی بیان میدارد. برای نخستین بار در تاریخ بشریت ۴۶ عضو سازمان ملل متحد اعلام کردند که بر سر حقوقی با هم به توافق رسیدهاند که همه انسانها باید از آن برخوردار باشند. اما در این میان هشت کشور ، از جمله اتحاد جماهیر شوروی ، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی ، به این اعلامیه رأی ندادند. همه ساله اعلامیه ها و همایش های متعددی درباره حقوق بشر اعلام و برگزار می شود. با ارزیابی نتایج این همایش ها و روشی که سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر در پیش گرفته است ، متاسفانه این کنفرانس ها و اعلامیه ها بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و تأثیر آنها در عمل ، بسیار ناچیز یا در بسیاری از موارد خلاف آن بوده است ؛ در همین راستا در سطح جهانی جامعه بین الملل توانسته است در سال ۱۹۹۳ در وین ، پایتخت اتریش ، گامی دیگر بردارد. در کنفرانسی جهانی که از سوی سازمان ملل متحد در وین درباره حقوق بشر برگزار شد ، هم اصولی برای همکاری های بین المللی در زمینه دفاع از حقوق بشر در سراسر جهان تعیین شد ، هم طرح برنامهای عملی ریخته شد. در این کنفرانس تاکید شد بر اینکه حقوق بشر حقوقی هستند جهان شمول ، و حفاظت از این حقوق وظیفه قانونی جامعه بین الملل است. بدین ترتیب میتوان در سراسر جهان کسانی که حقوق بشر را نادیده میگیرند ،
مجازات کرد و در آن میان این بهانه که در امور داخلی کشوری دخالت شده است ، پذیرفتنی نیست. این اعلامیهٔ شامل ۳۰ ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر میپردازد. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی ، و اجتماعی ای را که تمامی ابنای بشر در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند ، مشخص کرده است.ایشان در ادامه گفتند که نخستین اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید « تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند.» در واقع می توانیم این حقوق را به چند گروه تقسیم کنیم : حقوق امنیت ، که مردم را در برابر جرائمی مانند قتل ، کشتار ، شکنجه ، و تجاوز حمایت می کند ؛ حقوق سیاسی ، که از آزادی مشارکت سیاسی مانند بحث و تبادل نظر ، اعتراض ، رأی گیری و احراز سمت های دولتی صیانت می کند ؛ حقوق دادرسی عادلانه ، که مردم را در برابر سوء رفتارهای قانونی مانند حبس بدون محاکمه ، محاکمه ی غیر علنی ، و مجازات بیش از حد حمایت می کند ؛ حقوق برابری ، که حق شهروندی برابر ، مساوات در برابر قانون و عدم تبعیض را تضمین می کند ؛ و حقوق رفاه یا ( اقتصادی و اجتماعی ) که مستلزم فراهم نمودن امکان آموزش برای همه ی کودکان و حمایت مردم در برابر فقر شدید و گرسنگی است. طبق ماده ۲۵ از اعلامیه جهانی حقوق بشر « هر شخصی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تامین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش ، به ویژه از حیث خوراک ، پوشاک ، مسکن ، مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود.» اما متأسفانه شاهد آن هستیم که روزانه هزاران انسان در جهان بر اثر گرسنگی میمیرند. و یا طبق ماده ۵ ( هیچ کس را نباید مورد ظلم و شکنجه و رفتار یا کیفری غیر انسانی و یا تحقیر آمیز قرار داد ) اما هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان انسانها را شکنجه میکنند. و همچنین اشارهای میکنم به ماده ۲۶ از اعلامیه جهانی حقوق بشر بند ۱ « هر کس حق تحصیل دارد. تحصیل دست کم در مقطع ابتدایی و پایه ، باید رایگان باشد. آقای زارع همچنین گفتند که تحصیل ابتدایی باید اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای باید در دسترس عموم قرار گیرد و آموزش عالی باید بر اساس شایستگی ، به یکسان در دسترس همه باشد.» و از آنجائی که جمهوری اسلامی ایران نیز مفاد تعیین شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر را پذیرفته و به عضویت آن درآمده و همانطور که میدانید این اعلامیه حق تحصیل را برای همه انسانها فارغ از نژاد ، رنگ ، عقیده ، مذهب و جنسیت برابر میداند. اما متاسفانه کشور ایران شهروندان بهائی را با استناد به مصوبهی ششم اسفند ۱۳۶۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی ، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم میکند. بر اساس بند سوم این مصوبه ، نه تنها باید از ثبت نام بهاییان در دانشگاهها جلوگیری به عمل آید بلکه چنان چه هویت بهایی فردی بعد از ثبت نام و هنگام تحصیل نیز احراز گردد ، باید از تحصیل محروم شود. و یا محرومیت دراویش گنابادی از تحصیل که در همین راستا بر اساس گزارشها ، بیش از سه هزار دانشجوی دانشگاههای ایران با امضای بیانیهای به محرومیت دراویش گنابادی از تحصیل اعتراض کرده و بر حق برخورداری سایر پیروان ادیان از آموزش و تحصیل تاکید کردند..ایران از نخستین امضا کنندگان این بیانیه در سال ۱۳۲۷ بود ، اما یکی از کشورهایی است که عملکردش در زمینه رعایت حقوق بشر در دهههای اخیر همسو با اعلامیه جهانی حقوق بشر نبوده و بارها به نقض حقوق بشر متهم شده است. مسایلی همچون اعدامها که در ایران شمار بسیار بالایی دارد ، اعدام افرادی که زیر سن قانونی مرتکب جرم شدهاند شمار زندانیان عقیدتی و سیاسی ، عملکرد دستگاه های حکومتی در زمینه هایی چون تامین حق آزادی بیان و عقیده ، حق آزادی تشکل و تجمع ، حقوق زنان و کودکان و حقوق سایر پیروان ادیان . این در حالی است که حکومت ایران اتهام نقض حقوق بشر را رد میکند و در برخی موارد چهرههای بین المللی را نیز با عناوینی تند مورد انتقادهایی شدید قرار میدهند. میگوید این اتهامها با انگیزههای سیاسی طرح میشوند.برای نمونه جواد لاریجانی ، رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران ، آقای احمد شهید را « احمق شریر» نامیده است. و یا رئیس قوه قضائیه ، صادق لاریجانی ، این گزارشها را « دروغین » عنوان کرده بود. علی لاریجانی ، رئیس مجلس ایران ، نیز یکی از گزارشها را « ترویج یاغی گری بینالمللی» نامیده بود. و در آخر هم اشارهای میکنم به بررسی ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسانی را محق به داشتن آزادی اندیشه و دین و مذهب میداند. و این حق شامل آزادی دگراندیشی و تغییر دین و مذهب نیز میباشد و در این ماده به آزادی علنی و آشکار کردن آئین و ابراز عقیده ، چه به صورت تنها و چه به صورت جمعی تاکید میشود. ولی دولت جمهوری اسلامی ایران بنا بر اصل 12 قانون اساسی ؛ دین رسمی ایران را اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری میداند و در اصل ۱۳ قانون اساسی ؛ تنها ادیان زرتشتی ، کلیمی و مسیحی را به رسمیت میشناسد . این در حالی است که طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر که جمهوری اسلامی ایران نیز آن را پذیرفته و به عضویت آن در آمده است ؛ اقلیت دانستن پیروان ادیان مختلف ؛ و بدنبال آن به رسمیت نشناختن آنها به دلیل عدم پیروی از مذهب رسمی اجحاف در حق پیروان ادیان مختلف تلقی میشود. اما از همه مهمتر تغییر دین و مذهب مسلمانان شیعه میباشد ، که از نظر قوانین اسلامی در جمهوری اسلامی ایران مرتد شناخته شده و حکمی به جز اعدام نخواهد داشت. و همه اینها تبعیض در حقوق و آزادیهای انسانی و امری ضد بشری است…در ادامه آقای کاظمی زاده از سخنران بعدی خانم ده بزرگی تقاضا کردن که سخنرانی خود را آغاز کنند.در ابتدا خانم ده بزرگی سخنرانی خود را اینچنین آغاز کردند:
خبرنگار اشپیگل از سفر ۶۲ روزه ی خود به ایران ، بسیاری از مناطق ایران را دیده ، سفری غیر عادی که حاصل آن کتابی است با نام کاوچ سرفینگ.نام این خبر نگار استفان ارت است که امکان سفر به ایران را برای خود بوجود آورده و ترجیح داده تا به جای هتل در خانه ی شهروندان عادی اقامت گزیند.ایشان در کتابفروشی فروغ در شهر کلن آلمان ، کتاب در دست مقابل دوربین دویچه وله نشسته و با این جملات شروع به صحبت کردن میکند.در ایران تفاوت بین زندگی خصوصی و عمومی به طرز غیر قابل تصوری هیجان انگیزه ، تو خونه پارتی میدن و الکل میخورن واز دین بد میگن و عملا در کشوری با رژیمی متمایل به اعمال استبداد ، هر آنچه در عرصه عمومی ممنوعه تو خونه آزاده.با کمک کاوچ سرفینگ می تونستم نگاهی به درون این دنیا بندازم و نوشتن کتاب تو این زمینه برام جالب بود ۰ برخوردهای گرم و صمیمانه ی ایرانیان در کوچه وخیابان و همچنین پذیرایی خاص آنها در منازلشان باعث شده که ارت به اونها لقب قهرمانان مهمان نوازی در جهان را بدهد .آنچه من رو به شدت تحت تاثیر قرار داد این بود که اونجا آدما آن قدر نگران و مراقب شما هستند و اغلب وقتی می شنوند که تنها سفر میکنی ،حتی بعضی ها میخوان همه چیز رو سازمان دهی کنند، کمی شرم آوره که مقایسه میکنید و میبینید در آلمان چطور با کسانی که از کشورهای دیگه میان رفتار میکنی ! منظورش رفتار آلمانی ها نسبت به کشورهای دیگه است.
در شمال ایران با مردی آشنا میشود که معتقد است یک بستنی برای خوشبخت بودن کافی است ؛ و عاشق موزیک با صدای بلند و ارت رو به یک مراسم عروسی دعوت میکند . بزرگترین تفاوت سبک رقص در استفاده از بازوهاست ، در میان ایرانیها آرنج ها به ندرت از ارتفاع شانه ها پایین تر میرود ، در حالیکه مردم غرب اروپا بیشتر تمایل دارند بازارهایشان را به بدن بچسبانند ، درست مثل یک مرغ در حال تلاش بیهوده برای پرواز و میخندد . نویسنده در می یابد که در ایران آنچه ممنوع است در ظاهر ممنوع است، ایرانیها حتما راهی برای آن می یابند .
در ادامه از روی کتابش می خواند : در جزیره قشم با کسی آشنا شدم که تعریف میکرد به همه ی داروخانه ها سر میزنه و میگه که به اتانول برای نیش پشه احتیاج داره ، بالاخره یکی از داروخانه ها الکل/ ۹۶ به او می فروشه بعد اون الکل رو با پپسی یا آب پرتقال مخلوط میکنه و ادعا میکرد یک لیتر از اون رو پنج روزه تموم میکنه ،چیزی که تصورش برای من وحشتناک بود چون مزه ی خوبی نداره! مثل این که بنزین بریزی روی دو تا آبنبات پرتقالی ! اشتفان به اصفهان میرود و در کنار زاینده رود خشک و نوای موسیقی سنتی نوازندگان بومی و با صوفیا آشنا میشود که دختری است جوان و پر از آرزو و در حالیکه در یک رستوران سنتی در کنار زاینده رود نشسته و به سختی نوشته های آلمانی نویسنده را هجی میزند وبا انگلیسی با او ارتباط برقرار میکند وبا هم گپ و گفتی می زنند .به گفته های ارت : او با آدمهای عجیبی آشنا می شود و حیرت میکند که وقتی برخی از آنها با شنیدن نام آلمان به او سلام هیتلر میدهند و آن قدر ناآگاهند که نمی دانند این عمل در آلمان جرم محسوب میشود . ارت همچنان که در کتابفروشی فروغ نشسته خنده کنان خوانده از روی کتاب پیش میرود ، مرد مست سه بار گونه ام را بوسید و گفت : همیشه دلم میخواست یک آلمانی را ببوسم ، دستش را به نشانه سلام هیتلر بالا برد ، حرکتی که تعادلش را به هم زد و نویسنده باز میخندد …. کتابش را ورق میزند در حالیکه یاد گرفته عبور از خیابان های ایران علم خاص خودش را دارد .اگر یک یا دو بار برایتان بوق زنند هیچ مشکلی نیست اگر ۳۰ ثانیه گذشت و هیچ صدای بوق نشنیدید معنای آن این است که مرده ای و باز میخندد …….او حتی به دیدار مناطق جنگی و نخل های سربریده ی یادگار جنگ هم در جنوب و غرب ایران رفته و حتی در حرم امام هشتم شیعیان دعا کرده ؛ برای صوفیا که به آرزوهایش برسد و برای تمدید ویزای خودش . همچنان که کتابش را ورق میزند ……می گوید : پیش داوری که داشتم این بود که همه ی ایرانیان به شدت مذهبی هستند اما خیلی از کسانی که نزدشان بودم می گفتند که نمیخواهند کاری به کار دین داشته باشند . ارت مینویسد : انقلابی اجتماعی پشت درهای بسته و در جهان دیجیتال در جریان است ، از رازهای نسلی می گوید که فضای آنلاین را برای رد کردن ممنوعیتها برگزیده وشاید روزی دیگر مرزهای واقعی را هم تحمل نکنند . اشتفان با زبان مادری ( آلمانی) خود ادامه میدهد : رازهای بزرگ همان چیزی است که پشت درهای بسته در جریانات ، به محض این که نگاهی مراقب نیست و آدم میدونه که در حریم خصوصی اش است همه ی کارهای ممنوع رو انجام میدن ، اجازه نمیدن که آزادیشون تمام و کمال گرفته بشه …………ایران رو ترک میکنه و سحر شده ؛ سحر مکان های جادویی و صمیمیت بینظیر آدمها و عصبانی است از اجبار دین ، محدود کردن جوانها و از ترسی که تنها با صمیمیت عجیب آدمها میشه آن را فراموش کرد .دوباره کتابش رو ورق میزنه :
فردا ظهر سوار هواپیما میشوم و به سمت استانبول ؛ برگشت به آینده ، ۶۲۱ سال رو به جلو ، گذر نامه ی آلمانی ام رو نشان خواهم داد ، کوله پشتی ام را تحویل خواهم داد و بعد از اینجا بیرون میزنم و به دنیایی بر میگردم که هیچ کس ترس این را ندارد که به خاطر چیز کوچکی دستگیر شود ، به دنیایی که زندگی عادی قائم موشک بازی نیست. در ادامه آقای کاظمی زاده ا از سخنران بعدی آقای نادر زندی تقاضا کردند که سخنرانی خود را شروع کنند.
.در ابتدا آقای زندی سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد: فردریک داگلاس یکی از رهبران الغای بردگی و برده سابق در مهمترین سخنرانی ضد بردگی در تاریخ آمریکا این چنین گفت: آیا اجازه می دهید استدلال کنم که انسان محق آزادی است ؟ که مالک محق بدن خودش است؟ شما قبلا این را اعلام کرده اید ؟ آیا باید ثابت کنم که برده داری غلط است؟ آیا این امر برای جمهوری خواهان سوال است؟ آیا باید با منطق واستدلال آن را حل کرد؟ آن هم چنین موضوع دشوار و غیر قابل فهمی که مستلزم اجرای مبهم عدالت است؟ امروزه در حضور آمریکایی ها چطور میتوانم نشان دهم که آزادی حق طبیعی انسان هاست ,چه با نگاه نسبی ,مطلق,مثبت یا منفی.با چنین کاری خودم را مسخره کرده ام و به شعور شما توهین کرده ام.هیچ انسانی زیر خیمه آسمان نیست که نداند برده داری کاری غیر اخلاقی است.تعریف برده گی:بردگی یعنی شخصی با اعمال زور و تهدید در اختیار کسی دیگر قرار گیرد خواه با هدف بهره کشی اقتصادی ,خواه با هدف بهره کشی جنسی.
انواع برده داری-برده به عنوان دارایی:این نوع برده داری از اصلی ترین نوع برده داری میباشد که برده به عنوان دارایی شخصی خرید و فروش میشود.بیگاری کشیدن:در این نوع برده داری شخص مورد نظر به علت بدهی ,نیروی کارش را به صورت رایگان عرضه میکند ,که مدت زمان مشخصی هم ندارد و حتی کودکان هم بدلیل بده کاری والدین خود مجبور به انجام این کار ها میشوند.
نیروی کار اجباری:این نوع برده داری زمانی روی میدهد که فرد مجبور میگردد علی رغم میل باطنی اش تحت خشونت یا مجازات از سوی ارباب خود و با محدود شدن آزادی های شخصی اش روی به کار اجباری بیاورد.
ازدواج اجباری:در این نوع نیز دو نفر علی رغم میل باطنی خود مجبور به ازدواج میشوند که متاسفانه این نوع در ایران ,جنوب شرقی آسیا و آفریقا رایج است. تاریخچه برده داری:برده داری از گذشته بسیار دور در بسیاری از نقاط دنیا از جمله بابل ,مصر,آشور,چین و هندوستان رواج بسیار داشت.به عنوان مثال در مصر باستان برای ساخت اهرام از برده ها استفاده می کردند.
آقای زندی در ادامه گفتند که: اما اگر در طول زمان به جلو بیاییم و به قرن 15 میلادی نگاهی بیندازیم به این مطلب پی می بریم که با کشف سواحل آفریقا و تصرف جنوب و شمال آمریکا توسط اروپایی ها زمینه های مناسبی برای این تجارت بوجود آمد.به عنوان مثال کشور پرتغال که فاقد نیروی کار لازم برای کشاورزی بود
از نخستین کشور هایی بود که نیروی کار خود را از بیرون وارد کرد و بازار های برده فروشی سواحل غربی افریقا را از سال 1444 تا بیش از یک قرن در اختیار داشتند.از نیمه دوم قرن هفدهم هم تعداد برده های آفریقایی که برای کار در زمین به آمریکا وارد شده بودند به طور ناگهانی افزایش پیدا کرد به صورتی که برخی شهر های ساحلی شمال آمریکا عملا به مراکز برده فروشی تبدیل شده بود.بعد از این دوره در سال 1972 کشور دانمارک به عنوان نخستین کشور اروپایی برده فروشی را به طور کامل منسوخ اعلام کرد و به دنبال آن دیگر کشور ها نظیر انگلیس در سال 1807 و سپس آمریکا برده داری را لغو کردند تا سرانجام تقریبا تمام کشور های اروپایی قوانینی را تصویب کردند که این تجارت را ممنوع اعلام کنند.پذیرش قانون عدم برده داری از سوی سازمان بین المللی حفظ صلح جهانی در سال 1926 موفقیتی بزرگ در این زمینه به شمار میرفت.البته نباید فراموش کنیم که شورش بردگان در 23 آگوست سال 1791 در جزیره ای به نام هسپانیولا در دریای کارائیب باعث ایجاد جنبشی شد که سرانجام به لغو برده داری که در بالا اشاره کردم شد و آنچه در جریان این جنبش بوجود آمد ,رهایی از برده گی ,استقلال این جزیره از سلطه استعمار و در نهایت الغای برده داری بود.هسپانیولا امروزه به هائیتی و جمهوری دومینیکن تبدیل شده است و به همین روی سازمان ملل متحد روز 23 آگوست را روز جهانی یادآوری تجارت برده و الغای آن نامگذاری کرده است.
برده داری نوین-آقای زندی همچنین گفتند که شاید کمتر کسی بتواند تصور کند که با وجود قوانین موجود علیه برده داری , همچنان در گوشه و کنار جهان کسانی هستند که قربانی برده داری از نوع جدید آن هستند و با وجود گذشت بیش از 200 سال از زمان لغو رسمی برده گی همچنان این شیوه برده کشی از انسان ها ادامه دارد و به همان اندازه که بر کشور های فقیر تاثیر میگذارد در کشور های ثروتمند نیز در جریان هست.به طوری که قربانیان امروزه برده داری در زمینه های مختلف مشغول به کار هستند که میتوان به استخراج معدن,خرید و فروش اعضای بدن ,اشتغال در صنایع تولیدی مثل پوشاک,فولاد,قهوه ,شکر,کشاورزی ,تجارت سکس و مواد مخدر را نام برد.متاسفانه قربانیان این نوع شیوه برده گی از افراد فقیر جامعه خود هستند که معمولا از کار کردن برای باند های قاچاق مواد مخدر تا فحشا را در بر میگیرد.از عوامل تاثیر گدار در برده داری نوین می توان به فقر,عدم آگاهی نسبت به حقوق خود,
به حاشیه رانده شدن افراد و طرد از اجتماع و عدم دسترسی به آموزش و وجود فساد گسترده در جامعه نام برد.براساس نتایج بدست آمده در سال 2016 توسط بنیاد واک فری بیش از 46 میلیون نفر در سراسر جهان در شرایط بردگی مدرن به سر می برند و به همین دلیل کمیسر بلند پایه سازمان ملل در حوزه حقوق بشر :بردگی را یک جنایت علیه بشریت خواند که زندگی انسان ها و جوامع را ویران میکند و با وجود به رسمیت شناختن جامعه جهانی لغو آن ,عامل رنج میلیون ها نفر در عصر کنونی میباشد.
برده داری در ایران-در ایران نیز برده داری وجود داشته ودارد .اگر نگاهی به گذشته نه چندان دور بیاندازیم بردگانی از کشور های آفریقایی از طریق بتدر های جنوبی ایران و بردگانی از قفقاز و گرجستان از طریق راه زمینی وارد ایران شده اند و در دربار و دیگر مشاغل مشغول به کار شده اند.اما در سال 1307طبق قانون منع خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت ممنوع اعلام شد.بر طبق این قانون هر کس انسانی را به نام برده خرید و فروش کرده یا رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید یا واسطه معامله و حمل و نقل برده باشد محکوم به یک تا 3 سال حبس تادیبی خواهد گردید.اما با این وجود امروزه شاهد انواع برده داری در ایران هستیم,از کودکان کار گرفته تا کسانی که خدمات جنسی میدهند .بر اساس آمار اعلام شده بیش از 495300 نفر در ایران قربانی بردگی هستند .شوربختانه بسیاری از دختران سرزمینمان به کشور های همسایه قاچاق می شوند و در آنجا به عنوان کارگران جنسی فروخته میشوند.خیلی از دختران مجبور به ازدواج اجباری میشوند که معمولا این نوع ازدواج ها آینده و نتیجه خوبی به همراه نداشته و نخواهد داشت.از سوی دیگر بسیاری از کودکان به تکدی گری و دیگر مشاغل روی می آورند و تعدادی از آنها نیز در دام باند های قاچاق انسان و یا مواد مخدر گرفتار میشوند و در برخی موارد نیز مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند.
به هر حال بیکاری ,سوء استفاده از نیروی کار کارگران و کودکان در معادن,کوره های آجرپزی ,کارگاه های قالیبافی ,خرید و فروش کودکان ,زنان و یا اعضای بدن انسان ,بهره کشی جنسی,آموزش های مسلحانه به کودکان,اعزام و استفاده ابزاری از کودکان ونوجوانان در جنگ های مختلف در عراق و سوریه ,قاچاق انسان و استثمار کارگران توسط کارفرمایان و عدم دستمزد به آنها از جمله موارد برده داری نوین در ایران میباشد.آقای زندی در پایان گفتند که از این رو کشور ایران در گزارش شاخص جهانی برده داری به دلیل عدم واکنش کافی و مناسب و کم کاری نسبت به پدیده برده داری نوین در میان 161 کشور در رتبه 10 قرار گرفته است.علی ایحال این قوانین و ممنوعیت های جهانی فقط بر روی کاغذ است و باید تمام کشور ها آموزش های لازم را برای همه اقشار جامعه مخصوصا اقشار ضعیف و فقیر جامعه فراهم کرده و فقر و فساد را در جامعه ریشه کن کنند و امیدوارم روزی برسد که دیگر شاهد اشکال مختلف برده داری به طور کلی بر روی زمین نباشیم و هیچ انسانی به خاطر عقیده,مذهب و طبقه اجتماعی و فقر اسیر تفکر برده و برده داری نشود.درادامه آقای کاظمی زاده از آقای زندی تشکر کرد.
و از سخنران آخر جلسه آقای رسول پورآزاد تقاضا کردن که سخنرانی خود را آغاز کنند.آقای پورآزاد در ابتدا گفتند که دانشجویان به اعتراف تاریخ و از نظر اندیشمندان و اگاهان قشری بسیار تاثیرگذار در جامعه میتوانند باشند که نقطه عطف اتفاقات مهم تاریخ بوده اند. از زمانی که چیزی به نام دانشجو و دانشگاه شکل گرفته داستان جریان های دانشجویی وجود داشته. یاد کردن از دانشجویانی که به لحاظ های زیادی تاثیرگذار بوده اند اما متاسفانه جلو انها گرفته شده و نتوانسته اند مانند بعضی از دانشجویان امروزی تاثیرگذاری خاصی در تاریخ کشور و یا منطقه و جهان اطرافشان بگذارند,حداقل کاری است که میتوان انجام داد. 15 نوامبر سال 1939 میلادی روز خاکسپاری دانشجویی با نام ژان اوپلتال 24 ساله اهل چک از دانشگاه داروسازی دانشگاه چالز پراک بود. که توسط نیروهای فاشیست به قتل رسید. در 17 نوامبر همان سال 9 دانشجوی دیگر نیز که در تظاهرات مراسم خاکسپاری این دانشجو حضور داشتند توسط نظامیان اعدام شدند و 1200 دانشجوی دیگر که در حمله به خوبگاه دانشجویان بازداشت شده بودند به بازداشتگاه های نظامی نازی ها منتقل شدند بدین ترتیب شد که روز 17 نوامبر در تاریخ جهان به عنوان روز جهانی دانشجو نام گرفت. روزی که در ان دانشجویان بیگناه بدست نیروهای نازیسم به خاک و خون کشیده شدند. دانشجویان در سال 1941 در لندن این روز را به عنوان روز دانشجو نام نهادند و از ان روز هر ساله در اعتراض به خشونت علیه دانشجویان در دانشگاه های بیشتر کشورهای جهان مراسمی برپا میشود. آقای پور آزاد در ادامه گفتند که بعضی از کشورها در رابطه با روز دانشجو روز دیگری را انتخاب کرده اند. البته این روز در بسیاری از کشورها که خودحکومتی خود کامه و دیکتاتور گونه دارند به رسمیت شناخته نشده است. و هر گونه رفتاری در این راستا به شدت سرکوب میشود وبعد از این واقعه هنوز که هنوز است در گوشه و کنار کره خاکی میشنویم وشاهد هستیم که دولتهای دیکتاتور به ازار و اذیت وزندانی کردن و کشتار دانشجویان پرداخته اند و میپردازند.17 نوامبر 1974 میلادی در یونان تانکهای نظامی حزب نظامی یونان به دانشجویان دانشگاه پولی تخنیک اتن که 4 روز در دانشگاه هشان تحصن کرده بودند یورش میبرد و به کشتار دانشجویان میپردازد تا کنون هیچ امار دقیقی از این چند ده نفر از دانشجویان در این حمله ویا در شکنجه در روزهای بعداز ان جان سپردند منتشر نشده است.همچنین در سرکوب های دهه 70 ارژانتین زمانی که حکومت با کمک ارتش به سرکوب دانشجویان معترض میپرداخت بسیاری از این دانشجویان در این جریان مفقود شدند.
همچنین درایران و افغانستان هم شاهد این گونه ناعدالتی ها بوده ایم و هستیم. روز دانشجو در ایران به 16 اذر اطلاق مشود این روز به یاد سه دانشجو به نامهای مصطفی بزرگ نیا, احمد قندچی, و مهدی شریعت رضوی که در تاریخ 16 اذر 1332 حدود 4 ماه بعد از کودتای 28 مرداد همان سال در دانشگاه تهران کشته شدند.از سال 1332 تا به امروز این روز به عنوان روز مقاومت و ایستادگی که خاصیت اصلی دانشجو است, شناخته شده است و دانشگاه هم پایگاه مسیراستقلال و ازادی حکومت جمهوری اسلامی ایران در طی سالهای حکومتش بود همیشه سعی داشته تا مردم را در نااگاهی نگه دارد زیرا این راه بهترین روش سرکوب مردم و ادامه یافتن حکومت میباشد. دانشجو میداند تنها راه مبارزه و دست یابی به ازادی داشتن اگاهی وهوشیاری است. مسلما نسل جوان و تحصیل کرده بینش و اگاهی مناسبی دارد و همیشه ثابت کرده است که زیر بار هیچ گونه نظام استبدادی نمیرود. فرقی ندارد دانشجو از کدام کشور باشد اما این عدالت خواهی مختص به زمان خاصی نیست. از سال 1340 به بعد دانشگاه های ایران در اوج رشد و اندیشه بود و در سال 1347 دانشجویان برای هزینه بلیط اتوبوس اعتراض و تظاهرات کردند. در سال 1360 دیدند که صدای دانشجو خاموش شدنی نیست انقلاب فرهنگی را راه اندازی کردند و دانشگاه ها را تعطیل کردند. دانشجویان و اساتید بسیاری را اخراج کردند و در واقع تفتیش عقیده شد. حدود یک سال و نیم تعطیلی دانشگاه ها و تغیر کتابها به طول انجامید وبعد از ان دانشگاه اسلامی و انجمن های اسلامی صورت گرفت در این انجمنهای اسلامی بود که عقاید مخالف احزاب را راه اندازی کردند. خمینی در 16 اذر ماه سال 1357 دانشجویان را مقدرات کشور معرفی کرد و گفت اگر دانشگاه را سست بگیریم همه چیز از دست میرود و دانشگاه است که سرنوشت یک کشور را تعین میکند. از ان زمان 16 اذر فراموش شد بلکه انجام هر نوع مراسمی منوط به داشتن مجوز شد و بعد از ان تا به حال به کرات فراوان به طور وحشیانه ای با اعترضات دانشجویان برخورد شده و حتی این برخوردها باعث کشته شدن انها هم شده است.
در حال حاضر جو دانشگاه تبدیل شده است به محیطی امنیتی با ترس و وحشت تغیر دانشگاه با مساجد با جایگزین کردن برنامه های طنز و کمدی به جای سخنرانی های سیاسی با اهداف سیاست زدایی از دانشگاه.اگر خبرها را دنبال کنید متوجه منع ادامه تحصیل دانشجویان اقلیت مذهبی را میشوید. که این دانشجویان با رتبه های بالا متاسفانه بخاطر نظام دیکتاتوری اسلامی حاکم اجازه به ادامه تحصیل را ندارند.. آقای پورآزاد در پایان گفتند که برای سران مملکت سخت و بسیار دشوار است که دانشجویان زیر بار ظلت نمیروند و از هر راه وحربه ای از قبیل کمیته انظباطی, حراست دانشگاه ها, نهاد های امنیتی, تهدیدات, احظار, بازداشت و بازجویی استفاده میکنند تا دانشجو را ساکت نگه دارند. « به امید روزی که تمام حقوق بر حق ملت ایران به اجرا در بیاید و حقوق بشر در ایران به رسمیت شناخته شود.در پایان جلسه آقای احمد کاظمی زاده ازآقای امیری وحضاری که به صورت حضوری و پالتاکی در جلسه حضور داشتند تشکر کردند، در این جلسه سرکار خانم فیروزه ده بزرگی وآقایان نادر زندى،رضا امیری،احمد کاظمی زاده ،جعفر فرد کریمی, رسول پور آزاد ، هادی زارع ، حمید فرخنده ، علی اکبرقریشی به صورت حضورى و آقایان احسان زندی ،علی اسلیمی،جاوید گوانی ،نیما حسابیان ،گلستانجو وگلزار، ازطریق پالتاک در این جلسه حضور داشتند.
گزارش جلسه ماهانه کمیته دفاع از حقوق زنان ،25 نوامبر
بابک میری
این جلسه، در تاریخ 25 نوامبر 2017، ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی، با حضور اعضای کمیته و جمعی دیگر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، در اتاق پالتاک کمیته برگزار گردید.مسئول جلسه: جناب آقای فرداد عسکری.در ابتدای جلسه تحلیل گزیدهای از اخبار نقض حقوق زنان در ماه گذشته و مقایسه آن با اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران توسط سرکار خانم فریبا مرادیپور ارائه شد که شرح اخبار در گزارش ماهیانه کمیته در وبسایت کمیته قابل مطالعه میباشد. در ادامه جناب شایسته علی گلزار با موضوع ایدز و مشکلات آن در ایران سخنرانی خود را ایراد فرمودند :از سال 1988، اول دسامبر (برابر با 10 آذر)، روز جهانی ایدز نامگذاری شده است و هر ساله برای این روز، شعار خاصی در نظر گرفته میشود. هدف از این کار، این است که یادآوری شود که HIV از بین نرفته و هنوز کارهای زیادی است که باید در این رابطه انجام شود. در حال حاضر، بیش از 34 میلیون نفر از مردم دنیا به ایدز مبتلا هستند. وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی کشور، اعلام کرد که تا کنون بیشتر از 29 هزار و 414 نفر مبتلا به HIV در کشور شناسایی شده اند که 88% آنان را مردان و 12% از زنان تشکیل میدهند و بیشتر مبتلایان در گروه سنی 25 تا 34 سال هستند. متاسفانه در ایران، آمار ابتلا به ایدز نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده و فقط یک سوم از آمار پیش بینی شده مبتلایان به ایدز،. افرادی که به HIV+ مبتلا هستند از لحاظ روحی در فشار زیادی هستند و بسیار آسیب پذیر هستند. آنها بخاطر رفتار بد جامعه و اطرافیان، معمولا این موضوع را پنهان میکنند. بیماری ایدز متاسفانه در جامعه امروز ایران، مساوی با بدنامی و بی بندوباری جنسی است. در حالیکه تقریبا بیش از 90% جامعه میدانند که این روابط یکی از دلایل ابتلا به ایدز است و عوامل دیگری هم وجود دارند. بیماران مبتلا به ایدز، با مشکلات زیادی روبرو هستند و نمیتوانند مثل دیگر بیماریها مثل: سرطان، ام اس و … ابراز وجود کنند. چون به محض رو شدن بیماری آنها، اغلب اطرافیان آنها را طرد میکنند و رفتارهای جامعه به حدی به آنها فشار میآورد، که اغلب، بیمار وادار به سکوت در مورد بیماریاش میشود.
مشکلات بیماران HIV در جامعه چیست؟ این بیماران ادعا میکنند، که حتی در پذیرش و بستری شدن در بیمارستانها، برای عمل جراحی و درمانگاهها مشکل دارند یا حتی گاهی از مراکز درمانی یا دندانپزشکی اگر بدانند که بیمار HIV دارد پذیرش آنها معمولا به سختی صورت میگیرد یا اصلا صورت نمیگیرد. بزرگترین مشکلات این بیماران، انگ زدن است. عدم آگاهی به جامعه موجب ترس زیاد این بیماران شده و جامعه کاملا آنها را طرد میکند. مردم نمیدانند که زندگی کردن با فرد مبتلا به HIV+ و کار کردن با آنها، باعث انتقال ویروس به آنها نمیشود. بنابراین وقتی آگاهی نباشد به جای اینکه با خود HIV مبارزه کنند با بیماران HIV مبارزه میکنند. این رفتارها، ناشی از عدم آگاهی و نگرش مردم هست. بیماران HIV به هیچ وجه ایزوله نمیشوند. چون انتقال ویروس ایدز، از یکی از این راهها اتفاق میافتد:
1 – از طریق تماس جنسی، بدون پیشگیری با فرد آلوده به ایدز
2 – استفاده از سوزن یا سرنگ مشترک با یک فرد آلوده به ویروس ایدز
3 – استفاده معتادین، از سایر انواع سوزن و سرنگ و یا از طریق خون و یا استفاده از سوزن، برای سوراخ کردن گوش، خالکوبی و یا تاتو کردن. که میتواند سبب انتقال ایدز شود.
4 – انتقال ویروس، از مادر به فرزند در حین بارداری، زایمان یا شیردهی.
از طریق روبوسی و بغل کردن و صحبت کردن، این ویروس انتقال پیدا نمیکند و مشکل این است که سوزن یا سرنگ مشترک فرد آلوده به ویروس ایدز و روابط جنسی فرد آلوده، با فرد دیگر انتقال پیدا میکند. به علت سوزن و سرنگ مشترک در بین معتادان، ایدز به زندانها هم سرایت پیدا کرده و بیش از 80% مبتلایان به ایدز، در ایران را معتادان تشکیل میدهند. در همه جای دنیا، حتی کشورهای آفریقایی، کشورهای غربی، اروپایی و اسکاندیناوی، داشتن HIV حتی برای استخدام نیز مهم نیست. اما در ایران برای استخدام، فرم میدهند. در حالیکه غیرقانونی است. در دوره هفتم ریاست جمهوری نامهای به همه ادارات بخشنامه شد که اجازه ندارند بیماران HIV را بیرون کنند ولی میبینیم که خلاف آن اجراء میشود و این یک سیستم بردهداری است و رفتارشان کاملا غیربشری است. با توجه به رفتارهای پرخطر جنسی که در جامعه ما در حال افزایش است، عدم آگاهی از رابطه جنسی امن و انجام رابطه جنسی ناامن، که کاملا وجود دارد میتواند یکی از مسایل مشکلساز برای این مسله باشد و بدتر اینکه هیچگونه آموزشی نه از سوی آموزش و پرورش و نه از سوی رسانهها درباره انتقال ویروس ایدز داده نشده است. سوال ما این است که چرا آموزش و پرورش در مورد رابطه جنسی آموزش نمیدهد ؟ چرا پدرها و مادرها با بچههایشان در مورد مسایل جنسی صحبت نمیکنند؟ چرا رسانه ها به این مسایل اهمیت نمیدهند؟ و چرا آموزش و پرورش مهارتهای خوب زندگی کردن را به بچه ها یاد نمیدهد؟ آسیبهای اجتماعی در همه جوامع وجود دارد. وقتی بچهها چیزی از رابطه جنسی نمیدانند وقتی وارد جامعهای میشوند که این مسایل پیش روی آنها سبز میشود، دچار مشکل میشوند. یکی از مشکلات بزرگی که جامعه ایران با آن روبه رو است، کودکان خیابانی هستند که مورد تجاوز قرار میگیرند و خطر آلودگی ایدز را افزایش میدهند. علت اصلی این روند رو به افزایش، در درجه اول ناآگاهی جوانان در مورد رفتارهای جنسی است. ایدز یک بیماری است و همانطور که یک بیمار سرطانی را محکوم نمیکنیم، و نسبت به اوحس همدردی داریم، افراد مبتلا به ایدز هم نیاز به حمایت دارند.مقامات وزارت بهداشت ایران میگویند: برای مقابله با گسترش بیماری ایدز، و ساماندهی اوضاع، برنامهای تهیه کرده اند که طی 5 سال، اجراء خواهد شد. اما تا کنون جزییات روشنی از این طرح و چگونگی اجرای آن اعلام نشده است.به نظر میرسد، ناآگاهی و خودسانسوری از سوی مسئولان از یک سو و گسترش پدیدههای ناهنجار اجتماعی، مثل افزایش کودکان و زنان خیابانی از سوی دیگر به همراه کوتاهی دستاندرکاران در اطلاعرسانی و ارائه آموزشهای لازم، مقابله با این بیماری را هر روز سختتر، و تعداد مبتلایان به آن را در ایران هر روز افزایش میدهند.
در ادامه بانو سمیه مهربانی سخنان خود را در رابطه با موضوع ۲۵ نوامبر روز بین المللی حذف خشونت علیه زنانمطرح نمودند :۲۵ نوامبر از طرف سازمان ملل به عنوان روز جهانی حذف خشونت علیه زنان نام گرفته است. بر اساس آمارهای این سازمان هر روز زنان بی شماری در جهان به اشکال مختلف هدف آزار و اذیت قرار میگیرندآمار بانک جهانی حاکی است تجاوز و خشونت خانگی بیش از خطر سرطان، تصادفات رانندگی، جنگ و مالاریا زنان بین ۱۵ تا ۴۴ ساله را در جهان تهدید میکند. در حالی که زنان، قربانی گونههای مختلفی از خشونت هستند، یکی از رایجترین و ضمناً پنهانترین انواع آن خشونت خانگی است. به گزارش سازمان ملل از هر سه زن در جهان، حداقل یکی در طول زندگیاش کتک خورده، به زور وادار به رابطه جنسی شده یا به شکلی دیگر هدف آزار همسر یا شریک زندگیاش قرار گرفته است.نتایج چند تحقیق بینالمللی همچنین نشان میدهد نیمی از همه زنانی که در جریان خشونت خانگی جان خود را از دست داده اند، توسط همسر یا شریک زندگی فعلی یا سابق خود به قتل رسیدهاند.خشونت خانگی شامل هر نوعی از خشونت است که از سوی یکی از اعضای خانواده یا هر دوی آنها بر دیگری و در چاردیواری یک خانه اعمال شود. اینکه اغلب، اعمال کننده این خشونت مردان هستند به این معنی نیست که خود آنان هیچگاه مورد خشونت همسرانشان واقع نمیشوند. البته مراجعه به آمار نشان دهنده این واقعیت است که در اکثر موارد قربانیان خشونت خانگی زنان و کودکان بوده و هستند.
عوامل زیادی در بروز خشونت خانگی دخالت دارند. بسیاری از کارشناسان معتقدند رابطهای قوی میان تجربیات عاطفی افراد و نوع دلبستگیشان به مادر (یا کسی که نقش مادر را ایفا میکرده) در دوران کودکی، و احتمال بروز خشونت در رابطه زوجین وجود دارد. نوع دلبستگی، نقش بسیار مهمی در احساس امنیت و یا عدم آن در افراد دارد. احساساتی که فرد آنها را از کودکی تا بزرگسالی با خود به یدک میکشد و بدون شک بر انتخاب همسر تأثیر گذار خواهد بود. کسی که در کودکی “دلبستگی ناامن” را تجربه کرده باشد ممکن است به دلیل حس ترسی که از ترک شدن دارد در بزرگسالی به شخصی بدل شود که مدام همسرش را کنترل کند. این کنترل به مرور بر ماهیت رابطه تأثیرات مخربی همچون “پنهان کاری” را تحمیل خواهد کرد، حس اعتماد را از بین خواهد برد و ترس از دست دادن را افزایش میدهد. دور باطلی که به بستر خشونت خانگی بدل میشود.از جمله دیگر عوامل تاثیرگذار در دوران کودکی تجربه خشونت یا شاهد خشونت والدین بودن است. چنین کودکانی ممکن است تنها راه حل مشکلات را اعمال یا پذیرش خشونت فرض کنند.عوامل بیرونی نظیر مشکلات اقتصادی، فشارهای روحی – روانی، اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر از جمله مهمترین محرکهای اعمال خشونت در خانواده تلقی میشوند. اعتقادات و ارزشهای مذهبی یا قومی نظیر شرافت، ناموس یا حفظ بکارت، نابرابری اجتماعی و قانونی بین زن و مرد و ضعف یا نبود مجازات قانونی برای متخلفان و عاملات خشونت هم میتواند به ادامه و رواج این پدیده کمک کنند.خشونت خانگی فقط کتک زدن نیست-خشونت خانگی صرفاً به خشونت جسمی و کتک زدن ختم نمیشود. خشونت کلامی یعنی پرخاش کردن و فحش دادن یا خشونت روانی که در آن شخص از طریق رفتار و گفتار خود اعتماد به نفس دیگری را با سرزنش و تحقیر و ایجاد احساس گناه، کم کرده و یا به مرور از بین برده نیز از انواع آن محسوب میشوند.خشونت اقتصادی نمونه دیگری است که خصوصا در میان خانوادههایی که زنان در آن از استقلال مالی برخوردار نیستند به شدت رایج است. مرد با کنترل پول و عدم پرداخت خرج خانه و یا تامین نیازهای کودکان، همسرش را تنبیه میکند.
خشونت جنسی، یعنی عدم توجه یک طرف به نیازهای دیگری و تحمیل کردن خواهش ها و تمایلات جنسی خود در هر زمانی که اراده کند، نوع دیگری از خشونت خانگی تلقی میشود. تحمیل روابط جنسی و توجیه آن به عنوان وظیفه زناشویی در بسیاری جوامع رواج دارد. بعضی افراد هم با ابراز خشونت علیه خانواده و دوستان همسرشان و توهین و فحاشی به آنها و یا شکستن و از بین بردن اشیایی که برای همسرشان ارزش عاطفی دارد دست به خشونت میزنند. دامنه این روش ممکن است به آزار دادن فرزندان هم کشیده شود. برخی دیگر هم با منزوی کردن همسر یعنی با کنترل وقت، محدود کردن رفت و آمدها، مخالفت با اشتغال و حضور در جامعه و کوچک کردن دنیایش، او را مورد خشونت قرار میدهند.مدیر اجرایی نهاد زنان سازمان ملل متحد نیز به مناسبت روز جهانی نفی خشونت علیه زنان پیامی بدین شرح صادر کرد. در روز بینالمللی رفع خشونت علیه زنان ما دوباره بر این موارد تأکید میکنیم: خشونت علیه زنان قابل پذیرش نیست، قابل انکار نیست و قابل پیشگیری است. در این پیام آمده است: تصور کنید جهان کنونی چقدر برای دختران در حال رشد متفاوت خواهد شد اگر بتوانیم از ازدواج زودرس دختران، ختنه زنان، چشم پوشی از خشونتهای خانگی، پیامهای توهینآمیز، مصونیت متجاوزان، بردگی زنان در مناطق جنگزده، کشتار زنان مدافع حقوق بشر و یا خصومت و برخوردهای ناشایست مأموران پلیس و قضات در برخورد با زنانی که خشونت را گزارش کرده یا شهادت میدهند، پیشگیری کنیم. دراین پیام آمده است: از زمان راهاندازی فراخوان «جهان خود را نارنجی کنید»، میدانیم که رانندهها در کامبوج، ستارگان فوتبال در ترکیه، افسران پلیس در آلبانی، دانش آموزان آفریقای جنوبی و پاکستان و صدها هزار نفر دیگر در سراسر جهان در کنار ما ایستادهاند.کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری مرکز به مناسبت روز جهانی «محو خشونت علیه زنان» به تحلیل ابعاد، علل و راهکارهای این موضوع پرداخت. شهیندخت مولاوردی افزود: خشونتهای مبتنی بر جنسیت سبب آسیبهای جنسی، جسمانی و روانی میشود که به نوعی رنج و آزار را برای زنان به ارمغان میآورد.وی با اشاره به آمار و اطلاعات در دهههای اخیر بیان داشت: آمارها نشان میدهد از هر 3 زن در سراسر جهان یک زن مورد خشونت جنسی قرار میگیرد. همچنین 35 درصد زنان در جهان خشونت را تجربه میکنند در حالی که برخی آمارها بیانگر 70 درصد است. آمارهای رسمی دیگر نشان میدهد 130 میلیون دختر و زن در 22 کشور دنیا و خاورمیانه قربانی خشونتهای مختلف میشوند.
مولاوردی در پایان خاطر نشان کرد: تلاش برای جرم شمردن خشونتهای خانگی ضرورت دارد از این رو بیشترین تمرکز باید بر پیشگیری باشد تا درمان. همچنین تدابیر لازم توسط دولت باید در موازات مسائل قانونی، فرهنگی، حفاظتی و حمایتی صورت گیرد.این گزارش به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان در۵ آذرماه نگاشته شده است. ۱۴سال پیش شورای عمومی سازمان ملل متحد این روز را روز جهانی رفع خشونت علیه زنان نامید. این تاریخ از آن رو انتخاب شد که خواهران میرابال که جزء فعالان سیاسی جمهوری دومینیکن بودند به صورت وحشیانهای در سال ۱۹۶۰ توسط مأموران دستگاه امنیتی این کشور ماهها شکنجه شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند و سپس در ۲۵ نوامبر این سال به قتل رسیدند.مجمع عمومیسازمان ملل متحد، خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان میکند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، و حکومت اعمال شود. خشونت علیه زنان معضلی است جهانشمول به هنگام جنگ و آوارگی، در خانه و در جامعه. دولت ایران اعلامیه جهانی رفع تبعیض و خشونت علیه زنان را امضاء کرده ولی بدان متعهد نیست. با توجه به اینکه اجراى واقعىِ کنوانسیونِ محو تمامى اشکال تبعیض نسبت به زنان در خدمتِ حذف خشونت علیه زنان است و اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در قعطنامۀ حاضر، این روند را تقویت و تکمیل خواهد کرد، امروز که سالگرد اعلامیه رفع خشونت از زنان است، بازشناسی آن چه درباره این کنوانسیون در ایران اتفاق افتاد، ضروری مینماید. این بازشناسی، از یک سو مربوط است به ارزیابی آن چه اتفاق افتاد وعملکرد گروههای مختلف دراین باره و از سوی دیگر ارزیابی محتوای کنوانسیون و موارد مشابه، که همواره امری لازم است، حتی اگر ایران بپذیرد که به این معاهدات ملحق شویم و یا این که تصمیم گرفته شود که الحاق به چنین معاهداتی تا همیشه منتفی تلقی گردد. در آذر ماه 1380 هیأت دولت جمهوری اسلامی ایران، الحاق به کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» را با قراردادن شروطی تصویب نمود.( شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1376 در جلسه ای که به ریاست خاتمی تشکیل شده بود به دلیل ماهیت و آثار فرهنگی، با الحاق به این معاهده ولو به صورت مشروط مخالفت کرده بود) متن مصوبه هیئت دولت به این شرح است: «الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» منوط به برقراری تحفظات و شرایط زیر نسبت به کنوانسیون مذکور توسط دولت جمهوری اسلامی ایران است:
الف: جمهوری اسلامی ایران مفاد کنوانسیون مذکور را در مواردی که با شرع مقدس اسلام مغایرت نداشته باشد، قابل اجرا میداند.
ب: جمهوری اسلامی ایران خود را موظف به اجرای بند یک ماده بیست و نه این کنوانسیون، در خصوص حل و فصل اختلافات داوری و یا ارجاع به دیوان بین المللی دادگستری نمیداند.
این کنوانسیون مشتمل بر یک مقدمه و سی ماده میباشد. مقصود ماده اول از عبارت «محو تبعیض علیه زنان» محو هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر اساس جنسیت میباشد و مواد دوم تا شانزدهم بر تساوی زنان و مردان در تمامی زمینهها تأکید فراوان دارد. لازم به ذکر است که محتوای اصلی این کنوانسیون در مواد یکم تا شانزدهم گنجانده شده است و بیشترین حق شرط جمهوری اسلامی ایران نیز بر مواد فوق میباشد، زیرا این مواد یک تا شانزده، با صدها مسأله فقهی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون مجازات اسلامی و قانون کار جمهوری اسلامی ایران آشکارا تعارض دارد. من دو مورد رو برای شما عزیزان آماده کردم که خدمتتون ارائه میدهم.
ماده ۱از نظر این کنوانسیون، عبارت: «تبعیض علیه زنان»، به معنی قائل شدن هر گونه تمایز، استثناء یا محدودیت براساس جنسیت است که بر به رسمیت شناختن حقوق بشر زنان و آزادیهای اساسی آنها و بهرهمندی و اعمال آن حقوق، برپایه مساوات با مردان، صرفنظر از وضعیت تأهل آنها، در تمام زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و دیگر زمینهها اثر مخرب دارد یا اصولاً، هدفش از بین بردن این وضعیت است.
ماده 9 دولتهای عضو، به زنان حقوق مساوی با مردان در زمینه کسب، تغییر یا حفظ تابعیت میدهند، مخصوصاً دولتها باید اطمینان دهند و تضمین کنند، که نه ازدواج زن با یک مرد خارجی و نه تغییر تابعیت شوهر در طی دوران ازدواج، خودبخود، موجب تغییر تابعیت زن، بی تابعیت شدن او یا تحمیل تابعیت شوهر بر او نمیشوند.
۲. دولتهای متعاهد باید در رابطه با تابعیت کودکان به زن، حق مساوی با مرد اعطاء کنند.
در پایان بانو نگار کلایی با موضوع حق حضانت فرزند پس از فوت همسرسخنرانی نمودند :ابتدا لازم میدانم به تعریف بعضی از لغات به طور اختصار بپردازم:
1- حضانت: حضانت در لغت به معنی پروردن و در اصطلاح، عبارت از نگهداری مادی و معنوی طفل (پرورش و تربیت) است.
2- قیم: مربوط به تصمیمگیری راجع به امور مالی بچههاست.
3- صغیر: کسی که به دلیل کم بودن سن قادر به اداره امورمالی خود نباشد.
5- جدر پدری: پدر پدر.
همانطور که میدانید بچهها تا رسیدن به سن 18 سالگی، صغیر محسوب میشوند و هر چه که مربوط به مسایل مالیشان است (درآمد – هزینه) بر عهده پدر و در صورت فوت او بر عهده پدربزرگ یا قیم خواهد بود. دراصطلاح به پدر و پدربزرگ، «ولی خاص» گفته میشود. پس توجه داشته باشید که اگر پدر طفلی فوت کند با وجود پدربزرگ او دیگر نیازی به قیم نخواهد داشت. ولی اگر پدربزرگ او نیز پیش از آن فوت کرده باشد دادستان موظف است برای طفل قیم نصب کند. بعد رسیدن به سن هفت سالگی با تشخیص دادگاه میتواند حضانت کودک با مادرش بماند در صورت فوت پدر کودک و کسی نمیتواند ظاهرا او را از مادر بگیرد و میتواند به حکم قانون از کودک خود نگهداری و تربیت کند و اگر مادر هم از حضانت طفل در دادگاه خودداری کند دادگاه میتواند او را ملزم به نگهداری کند و این یعنی اجبار چیزی که تو حقوق بشر و جوامع اروپایی اصلا قابل قبول نیست و اگر حتی مادر در دادگاه از حضانت سرباز زند باید هزینه نگهداری را برای کودک بپردازد که در صورتی که پدر بزرگ کودک زنده باشد حضانت بر عهده ایشان است به این دلیل که ایشون قیم است و ملزم به نگهداری بچه است.گاها اتفاق افتاده که از ابتدا حضانت را به ایشون میدهند، در شرایطی که مادر به الکل، مواد مخدر و قمار و یا فساد اخلاقی و فحشا یا اجبار کودک به شغل خاصی و یا بیماریهای روانی که به تشخیص پزشکی قانونی برسد حضانت سلب میشود.در حالی که به فرض شوهر خانمی در تصادف فوت کند سوال پیش میآید که پدر بزرگ و یا عمو میتوانند فرزندان را از او جدا کنند یا نه؟ در حالی که جد پدری در حیات نباشد مادر در صورت صلاحیت به اداره سرپرستی مراجعه میکند و مطابق با قانون قیمنامه دریافت میکند ولی اگر پدر متوفی در حیات باشد قیم ایشون شناخته میشوند در باره حضانت فرزندان جانباختگان جنگ بین ایران و عراق طبق قانون مصوب 6/5/64 حضانت بر عهده مادر است و هزینه زندگی آنان را به صورت متعارف بنیاد شهید به مادر پرداخت میکند و اگر مادر فرزندان بخواهد ازدواج کند و جد پدری بتواند ثابت کند که ایشان نمیتواند از بچه ها نگهداری کند در ایران با تکیه بر این مورد که خانم رابطهای خارج از عرف دارد و عرف در ایران اینطوری معنا میشود که رابطه غیر شرعی است و رسمی نشده که این کار اصلا سخت نیست از مادر کودکان صلب حضانت میشود که البته اگر جد پدری هم نباشد هرکس دیگر میتواند این ادعا را بکند و با اثبات آن حضانت را بگیرند.در کل حضانت تربیت فکری و روانی طفل و تغذیه او است و مسایل مالی مثل خرید و فروش اموال و ملک برعهده قیم میباشد و از مسایل غیر مالی مهم مثل اجازه ازدواج و اجازه گذرنامه هم با نظر قیم انجام میشود با قوانین حاکم متوجه میشویم که زنان در خصوص نگهداری کودکان خود حقوق خاصی ندارند و خیلی ساده با تکیه بر مفاد قوانین میتوان کودکان را از ایشان گرفت.
طبق قوانین جمهوری اسلامی که توسط حاکمان در راس وضع شده که متشکل از آقایان است برای خانمها قوانین خاص و یا ویژهای قائل نگردیدند و یک خانم زمانی که همسر خود را از دست میدهد در حقیقت زندگی و آینده خود را از دست دادهطبق قانون حضانت فرزندان تا 9 سالگی با مادر است و بعد از آن میتواند برای گواهی رشد اقدام نماید که این گواهی از اداره سرپرستی گرفته میشود که بچهها به یک دادگاهی میروند و سوالاتی میشود که اگر قاضی صلاح بداند و پس از تایید پزشکی قانونی از نظر ظاهری و فیزیکی گواهی رشد صادر میشود که با صدور این گواهی بچهها از نظر قانون 18ساله میباشند و میتوانند تصمیم گیری کنند البته دختران 9 سالگی و برای پسران 15سالگی که بلوغ برسند قابل انجام است که دیگر نیاز به قیم هم ندارند و در خصوص محل زندگی و امور مالی تصمیم بگیرند و جد پدری و هرکس که قیم است اجازه دخالت ندارند. تا این مراحل طی و سپری شود آسیبهای زیادی را مادر و کودکان متحمل میشوند و حتی بعد از گواهی رشد و یا 18 سالگی باز هم فقط اگر فرزند دختر باشد برای ازدواج نیاز به اجازه پدر بزرگ دارد و اگر در قید حیات نباشد نیاز به گواهی فوت پدر و جد پدری است و برای پاسپورت هم این اجازه نیاز است حتی بعد از ازدواج هم اجازه همسر نیاز است.در کل قبل 18 سالگی و قبل از سن دریافت گواهی رشد اختیارات با قیم یا همان جد پدری میباشد. مسائل مالی و ارثیه از متوفی نیز پدر و مادر به جز فرزندان و همسر متوفی بخشی از اموال به آنها میرسد و در صورتی که تنها ورثه پدر و مادر باشند اموال قسمت میشود و یک قسمت مادر متوفی و دو قسمت پدر میبرد در صورت داشتن همسر و فرزند از متوفی به زوجه تنها یک سهم از هشت قسمت ارثیه تعلق میگیرد و در صورت نبود فرزند یا فرزندان تنها یک قسمت از چهار قسمت تعلق میگیرد.
در قوانین ایران حقوق زنان در این بار نیز نقض شده چه در جایگاه مادر چه در جایگاه همسر و نبود برابری که از ارکان اصلی حقوق بشر است وجود ندارد هر جا از قانون جمهوری اسلامی را نگاه میکنیم آقایان بیش از خانمها حقوق دارند که وقتی اعتراض هم میشود بر این تکیه میشود که قانون اسلام است و مرزی کشیده میشود مابین انسانیت و دین و اعتقادات شخصی و فردی افراد و این بسیار مسئله بزرگی میباشد که در فرصتهای بعدی به آن میپردازم.
گزارش جلسه ماهانه کمیته دفاع ازحقوق کودک ونوجوان ، 26 نوامبر2017
رحیله جهاندیده
جلسه ماهیانه کمیته دفاع ازحقوق کودک و نوجوان با حضور اعضای کمیته وجمعی از فعالین حقوق بشر روز یکشنبه 26 نوامبر ساعت 17 به وقت اروپا ی مرکزی در اتاق پالتاک برگزار گردید .مسئولیت جلسه بر عهده ی خانم دیانا بیگلری فرد بود و خانم رحیله جهاندیده به عنوان منشی جلسه ایشان را همراهی کردند. اولین سخنران جلسه آقای پوریا نخبه زعیم بودند که گزارش وتحلیل نقض حقوق کودکان و نوجوانان در ماه گذشته را ارائه دادند که شرح اخبار در گزارش ماهیانه کمیته در وبسایت کمیته قابل مطالعه میباشد. سخنران بعدی خانم لیدا اشجعی بودند که به علل گرایش دانش آموزان به مواد مخدر پرداختند.
:متن این مقاله را با سخنان رییس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران شروع میکنم که عنوان میکند : افرادی که نتوانستهاند به درستی هیجانات خود را در دوران نوجوانی تخلیه کنند، خیلی زود دچار افسردگی و اختلالات روانشناختی همچون ترس، اضطراب میشوند، از نگاه این افراد مصرف مواد مخدر موجب تسکین و کنترل اختلالات رفتاریاشان میشود.به گزارش ایسنا، دکتر کوروش محمدی گفت: در ارتباط با گرایش نوجوانان به مواد مخدر باید مجموعه عوامل را بررسی کنیم و نمیتوانیم تنها یک عامل یا یک بعد را برای این آسیب در نظر بگیریم.البته ایشان به درستی به مجموعه عواملی که یک دانش اموز را به سمت مواد مخدر می کشد اشاره میکند؛و بسیارگوشنواز که مسئولین میدانند ریشه این بیماری جان کاه که دانش اموزان کشورمان را در حین نوجوانی گرفتار میکند چیست؛ ولی برای درمان ان هیچ راهکاری را مد نظر قرار نمیدهند . در واقع میتوان اینان را ظبیبان بی عملی دانست که فقط در پی کسب روزی مسندی را غصب میکنند و دراوج امار نوجوانان مبتلا ؛ زبان به سخن باز کرده و از درجه علمی خود دفاع میکنند که ما میدانیم مشکل کجاست ؛و چرا این طور میشود ؟و بعد تاریخ سخن را به رشد امار بعدی میسپارند . همانطوری که این مسله گویاست ؛ نوجوانی دوران بسیار حساس و حائز اهمیت برای مسئولین و دولتمردانی که اصول کشورداری را براساس حقوق انسانی و قانون پی ریزی میکنند به حساب میاید ودر ورای ان غافل شدن از این موضع حیاتی ؛ که شاهرگ اصلی جامعه بشری به شمار میرود خطرات و اسیب های جبران ناپذیری را تولید که رفع و درمان ان را باید به زمان سپرد
نوجوانان یک کشورنیروی بالقوه وپر انرژی میباشند که نیاز به غذای سالم مانند مواد پروتئینی وکالری دارند ؛ و پرورش که سهم اساسی و بنیادی که حول این محور چرخیده تا تعادل یک نوجوان وسمت و سو این انرژی شتاب گیرنده را به نفع اینده کشور به حرکت در اورد .البته خانواده هم در میان هماهنگ با این جریان نقش خود را ایفا میکند . سه روند دررشد و تکامل جوانان موثر و پر رنگند ؛خانواده که خود تابع محیط اجتماعی است و پرورش و اموزش که تابع روند سیاسی و فرهنگی یک دولت است .
که در دولت جمهوری اسلامی همه قوانین تابع موازین شرعی و از این حیث به جامعه انسانی ایران میپردازد که اول دستور الهی و حاکمیت فقیه و بعد انسان زیر سلطه خواه کودک و نوجوان و زن ومرد ؛و بر این منوال رکورد و فساد و بی توجهی و اعتیاد یکی و بعد از دیگری از راه میرسند . مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش کیایی میگوید : صدو سی و شش هزار نفر از دانشآموزان در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر هستند و از این میان سه هزار و ششصد نفر حداقل یکبار مصرف کننده مواد مخدر بودهاند. به گزارش تسنیم، آسیبهای اجتماعی روند رو به رشدی را در پیش گرفته است و محیط مدارس نیز تحت تأثیر فضای حاکم بر جامعه در تیررس آسیبهای اجتماعی قرار دارد.اما زنگ خطر زمانی به صدا درآمد که سال گذشته نتایج تحقیقات خسرو رشید یک استاد دانشگاه در فصلنامه رفاه اجتماعی وابسته به دانشکده علوم بهزیستی منتشر شد.
بر اساس تحقیقی که روی گروهی از پسران و دختران دبیرستانی در تهران انجام شده است، کشیدن قلیان و سیگار، رابطه جنسی، کتککاری بیرون از خانه و نوشیدن الکل به ترتیب شایعترین رفتارهای پرخطر بین دانشآموزان هستند.بعد از خواندن این مطلب باید گفت مفهوم اسیب اجتماعی توجیه شده و علت ان به درستی روشن نمیشود چرا که انسانها تابع محیط پیرامون خود هستند البته خود هم نقش دارند ولی اگر به کفرو لعن و راندن از محیط به انواع برچسبها محکوم شوند مجبورا به قهر اجتماعی روی میاورند و جوانان در این میان عضیان و گریز را هدف اسانتری می یابند واز انجایی که پرورش نوجوانان با بار علمی وروانی در سطح مدارس همراه نیست و خطای دید بسیار عمیق است؛ و انچه دیکته میشود پرورش و الگوسازی نوجوانان برای رهبرد تفکردینی وپیشبرد ان مقاصد است نه پرورش روحی وجسمی نوجوان برای اینده یک کشور؛بنابراین با شکست این نوع پرورش اجباری و عقب نشینی نوجوانان از این دریچه برای کنترل طغیان در نوجوانان و جوانان ورود مواد مخدر آسانترین راه انتخاب میشود چرا که بیکاری را و نبود سالنهای ورزشی ازاد را و استخرهای مختلط شنا را و گردش های جمعی دختران و پسران را و اواز و ساز را ؛؛ تنها وسیله ای که به راحتی میتواند این عصیان ها را به در خود شکستگی برساند مواد مخدر خواهد بود و از این گذر ؛گاه به گاه خبری از تهاجم مواد مخدر که جان نوجوانان کشور را تهدید میکند مانند بادی میاید و میگذرد و مسئولی هم با درج درصدی امار؛ سکوت و مسند خویش را بغل میکشد
یک شاهکار دیگر از توانایی در اموزش کشور –سرانه تربیتی هر دانشآموز کمتر از هزار و هفصد تومان.قائم مقام سازمان دانشآموزی با اشاره به اینکه سرانه تربیتی به ازای هر دانشآموز کمتر از هزار و هفتصد تومان است، گفت:چرا نظام آموزشوپرورش برای چهار سال اولویت دولت نمیشود.و اما تفاوت همه بچه ها در شش سالگی می توانند در یک کلاس پیش دبستانی ثبت نام کنند. تحصیل در سوئد تا کلاس نهم برای همه اجباری است.
در همه مراحل آموزشی از مهد کودک تا تحصیلات دانشگاهی دختران و پسران در کنار هم هستند و به طور مختلط در کلاس های درس و محیط آموزشی حضور دارند.بچه ها از مهد کودک و دبستان عادت میکنند دیگران را با نام کوچک آنها صدا کنند. حتی معلم با اسم کوچک و ضمیر «تو» مورد خطاب قرار می گیرد.
در دبستانها برای تمیز نگه داشتن محیط کلاس های درس، دانش آموزان قبل از ورود به کلاس کفش های خود را درمی آورند. با تمیز بودن زمین دانش آموزان و معلم می توانند در گردهمایی هایی که دارند، دایره وار روی زمین بنشینند.همه مدارس دارای سالن ناهارخوری اند که دانش آموزان ناهار را در آنجا صرف می کنند. در مناطقی که خانواده های کارگری زندگی می کنند، صبحانه نیز در مدارس آماده می شود تا بچه هایی که مایل باشند، قبل از شروع کلاس ها از آن استفاده کنند.در همه مدارس کتابخانه وجود دارد که به تعداد مورد نیاز کتاب، نوار و سی دی در اختیار دارد. این کتابخانه ها به کتابخانه مرکزی شهر وصل هستند و از طریق آن تغذیه می شوند
سوئدی ها پیشتاز آموزش امور جنسی در مدارس هستند. آموزش جنسی به عنوان بخشی از درس زیست شناسی از سال ها پیش در این کشور رایج بوده است.
و اما ایران اسلامی –فعالیت هفت هزار هیأت مدرسهای در محرم/ اجرای طرح «رادیو محرم» در مدارس-دبیرکل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان از فعالیت هفت هزار هیأت دانشآموزی در مدارس و پانصدو چهل هیأت شهری در کشور خبر داد و گفت: امسال در مراسم اربعین حسینی، موکب دانشآموزی انصارالمهدی(عج) در کربلا برپا میشود.
فرزندان «مدافعان حرم» در کتابهای درسی ریاضی–تفکیک بازیهای کودکان به «دخترانه» و «پسرانه» و عواقب آننهادینه شدن فرهنگ قرآنی جامعه را در مسیر تکامل قرار می دهد.معاون پرورشی و فرهنگی وزیرآموزش وپرورش، گفت: جامعهای مسیر تکامل را طی می کند که فرهنگ قرآنی درآن نهادینه شود.بنابراین نوجوان ایرانی را این ارگان ها پرورش میدهند برای منافع و سود خویش نه برای رشد خود نوجوان و اینده دلخواه او ؛بنا بر این تقدیر؛ نوجوان یا باید تابع ولایت فقیه باشد و راهی اربعین حسینی ؛و یا باید به جرمی راهی زندان؛ و یا معتاد و یا سرگشته و حیران -چرا که در تنگنای این قفس که با سر در موازین اسلامی برای او ساخته میشود ققط و فقط میماند پر زدن . پر زدن و کوبیدن تن بیمار خود به هر در و دیواری .وزیر کشور گفت: گردش مالی مواد مخدر در کشور سالی سه میلیارد دلار معادل ده هزار میلیارد تومان است که اساس اقتصاد کشور را به لرزه در آورده است.به گزارش ایسنا، عبدالرضا رحمانی فضلی در شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان همدان، اظهار کرد: در بحث ضربه زدن به پیکره اقتصادی قاچاقچیان ضعف قانونی داریم به طوری که قاضی نمیتواند تشخص دهد که آیا کسب مال فرد از راه مجاز بوده است یا خیر؟بابک دین پرست»، معاون کاهش تقاضا و ؤتوسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفت و گو با روزنامه ایران یادآوری می کند. برنامه سند جامعه پیشگیری عملی از اعتیاد که از سال نود روی میز مذاکره آمد و قرار بود تا سال نود وچهار عرضه و تقاضای مواد مخدر را کاهش دهد به اجرا در نیامد؛ سندی که برای اجرای آن سالانه به صدو پنج میلیارد تومان نیاز بود اما آن طور که او می گوید: «بودجه مورد نظر عملیاتی نشد.»واما این بوجه صرف چی شده معلوم نیست ولی انطور که درآمد قاچاقچیان مواد مخدرنشان میدهد و اقایان وزیر ومعاون هم از ان با اطلاع هستند کشور ایران دیگر احتیاجی به سازماندهی بخش اشتغال و رفع بیکاری و توسعه و عمران ندارد چرا که برادران همیار در امور گردش پول وامور اقتصادی در کسب و توسعه رفاه اجتماعی سهم به سزایی ایفا میکنند و درامد کشور روز به روز از این لحاظ رونق میگیرد و بخش واردات و توضیح هم در سطوح گسترده انجام میگیردو نوجوانان و جوانان هم بهترین و اماده ترین ماهیان این تور -ولی باید به اقای وزیراین را خاطر نشان کرد که به دستور ولایت فقیه قاضیان انتخاب و بر سر کار مبارزه با مواد مخدر حاضر میشوند؛ وروابط بر پایه موازین شریعت و ایمان و اخوت ایمانی ضوابطی هستند که روابط درونی و بیرونی این اقایان از ان نشات میکیرد و جوانان و نوجوانان را منجلاب اعتیاد میکشاند .
ماده سی و نه کنوانسیون هزار و نصد و هشتاد ونه حقوق طفل ( بازسازی اجتماعی کودکان آسیب دیده)برای سلامتی روحی، جسمی و اجتماعی کودکی که قربانی نوعی از بدرفتاری، شکنجه، استثمار یا هر عمل غیرانسانی شده است، حکومتهای عضو پیمان همه اقدامات مناسب را انجام می دهند.بازسازی جسمی و روانی باید در محیط و شرایط مناسب، سلامتی و منزلت کودک را تامین کند.
در ادامه آقای ابوالفضل پرویزی با موضوع طرح سامان دهی کودکان کار سخنرانی خود را آغاز کردند. در نظام جمهوری اسلامی ایران کودکان جایگاه خیلی بدی دارند و قانون به درستی از آنها حمایت نمیکند و با آنها مثل افراد بزرگسال رفتار میشود.قانون گذاران جمهوری اسلامی ایران هیچ قانونی مبنی بر کودکان ارائه ندادن و همین امر باعث شده که کودکان در بیشتر مواقع مورد تبعیض قرار بگیرند.در کشور های جهان اول و در حال توسعه برنامه های زیادی برای پرورش کودکان به وجود آوردند و تمام تلاش اونها این است که کودکان در رفاه کامل اجتماعی و بهداشتی و آموزشی قرار بدهند.حتی اجازه مشکلات اقتصادی کشور به این گروه فشار وارد کند و این بستر را فراهم میکنند که یک کودک در آرامش دوران کودکی سپری کند و علاوه بر این قانون برای کودکان تحریف شده است و حمایت کامل از آنها انجام میشود .اما در ایران با توجه به مشکلات اقتصادی که وجود دارد علاوه بر سلب آرامش و جود فشار روحی روانی به کودکان و والدین باعث شده که بعضی از والدین برای فراهم کردن مخارج زندگی کودکان را مجبور به کار کردن کنند.در قانون کار در ایران کار کردن کودکان زیر ١۵سال ممنوع اعلام شده و هر کسی که از کودک برای کار کردن استفاده کند بعد از اخطار و تذکر محکومیتهایی هم در نظر گرفته شده است.در پیمان نامه های بین المللی هم که ایران پذیرفته به صراحت کار را برای کودکان منع کرده اما با وجود این همه قوانین همه روزه در خیابانها و کارگاهها و مغازه ها شاهد هستیم که کودکان زیادی مشغول به کار کردن هستند .
و کودکان زیادی سر چهارراهها مشغول گل فروشی ،فال فروشی ،شیشه پاک کردن و شغل های کاذب دیگر دیده میشود.اما جمهوری اسلامی ایران با وجود قوانین بین المللی تا حالا چه اقداماتی برای کار کودکان انجام داده است؟
قبلاً شهرداریها یک عده مامور را سر چهارراهها و خیابانها قرار میداد و به محض دیدن کودک کار به طرز وحشیانه و تاسف برانگیزی در خیابانها دنبالشان می دویدند و دستگیرشان میکردند جوری که انگار یک مجرم گرفتند و همان طور باهاشون رفتار میکردند.اما با اعتراض فعالین مدنی در عرصه حقوق کودک و درگیری مردم با ماموران بخاطر برخورد بد آنها با کودکان این طرح کنسل شد.اما با افزایش کودکان کار در خیابانها که یک مشکل ریشه ای و اساسی به نام فقر دارند و میشود گفت که علت اصلی این فقر و کودک کار همین حکومت جمهوری اسلامی ایران هست ،سازمان بهزیستی با همکاری شهرداری و فرمانداری طرح ساماندهی کودکان کار رو ارائه دادند و از شهریور ٩۶شروع به اجرای این طرح کردند.البته باید این هم بدانیم که این نظام دلش برای کودکان نسوخته بیشتر به دنبال زیبا سازی ظاهر شهر هست.به گفته مسئولین ،این طرح بعد از جمع آوری کودکان خانواه های آنها را شناسایی میکنند و تشکیل پرونده میدهند و بعد هم خدمات مدد کاری ارائه میشود اما خیلی خنده دار هست که سازمانی مثل بهزیستی و شهرداری و فرمانداری اعلام کند که میخواهند شناسایی کنند من فکر میکنم شناسایی این کودکان کار خیلی سختی نیست اکثر این کودکان از حاشیه شهر ها و مناطق فقیر نشین می آیند و کار میکنند و آدرس این مناطق را این سازمانها خیلی بهتر از بقیه میدانند .این طرح که اساتید آسیب شناسی و سازمان بهزیستی ماهها درگیر برنامه ریزی آن بودند کاملاً شبیه طرح های قبل هست با این تفاوت که فقط کسی کودکان رو دنبال نمیکند .به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور این طرح فقط در تهران ٢٠میلیارد هزینه دارد.پس نتیجه میگیریم که یک سری افراد دلسوز جمع شدند که کودکان کار را جمع آوری کنند و چند میلیارد هم هزینه میکنند صرفاً بخاطر این که این کودکان جلوی چشم مردم نباشند و از طرفی هم بوق و کرنا کنند که ما مشکل کودکان کار رو حل کردیم.اگر همین مسئولان دلیوز مبلغی رو که میخوان هزینه کنند که کودکان رو جمع آوری کنند صرف مشکلات کودکان کنند قطعاً بازدهی بهتر تاثیر گذارتر هست.و یک یاد آوری هم باید به مسئولان بهزیستی و شهرداری بکنیم که این کودکان به خاطر کم کاری امثال خودشون الان تو خیابانها دارن کار میکنند و جای کودک سر کلاس درس و یادگیری آموزشهای صحیص برای ارتقاع سطح و رشد این کودکان هست نه در کمپ های نگهداری از کودکان کار و آموزش حرفه ای کار .قطعاً از همین کودکان در صورت رعایت شدن حقوق و موازین انسانی افراد مفید برای جامعه ساخته میشود.تو این طرح بعد از دستگیری کودکان اونها رو به کمپ و مکانهای مشخص شده میفرستند و اغلب اونها رو با کتک زدن در این مکانها نگهداری میکنند و بعد از اون بیشتر کودکان رو بخاطر صرفه جویی در هزینه دولت رها میکنند .عده ای از همین کودکان را به پیمانکاران شهرداری اجاره میدهند برای تفکیک زباله ها و این کودکان بیشتر ساعات شبانه روز با آشغال و تفکیک آن سرو کار دارند و این یک برده داری مدرن هست که کودکان رو قربانی بردگی میکنند .
آمار کودکان کار-طبق اعلام برخی از کار شناسان مسائل اقتصاد ،آمار کودکان کار بین ٣تا٧میلیون هستند و با توجه به جمعیت ٢٣درصدی کودکان در ایران اگر از ١٨میلیون ٧میلیون کودک کار باشند این یک آمار تکاندهنده و تاسف بار است بنا بر این ما یک جامعه بیمار از لحاظ اجتماعی و اقتصادی و بی قانونی داریم که خیلی جای بحث و تحقیق داره و باید هرچه سریعتر کارشناسان و کار آمدان و مسئولین کشور برای رفع این معضل یک چاره ای اساسی بکنند.با اجرای این طرح کاملاً اشتباه، و با دستگیری تعداد کمی از کودکان کار قطعاً کودکان دیگر برای امرار معاش خود به ناچار به کارگاههای زیر زمینی روی می آورند.
پس بنابراین بستر آسیبها و خطرات برای کودکان فراهم می شود و آنها قربانی این طرح و طرز فکر مسئولین مربوطه میشوند.در این کارگاهها امکان سو استفاده جنسی ،تجاوز ، استثمار، اعتیاد، مواد فروشی، دزدی،بسیار زیاد است پس با اجرای این طرح فقط مسئولین به هدف خودشون که جمع آوری کودکان از سطح شهر است میرسند ولی کودکان قربانی نا کارآمدی مسئولین میشوند .و قطعاً چند سال دیگر باید هزینه های میلیاردی بکنند که کودکان سارق ،معتاد و مواد فروش جمع آوری کنند .بنا براین به عقیده من طرح ساماندهی کودکان کار دردی مضاعف بر دردهای کودکان و جامعه است و قطعاً خسارت آن بسیار زیاد و غیر قابل جبران خواهد بود .
به گفته مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرد که با دلیل و مدرک میتونه ثابت کنه که ٩٠درصد کودکان کار مورد آزار جنسی و تجاوز قرار میگیرند.حالا تصور کنید این کودکان که به اونها تجاوز شده از همین سن تا بزرگسالی با مشکلاتی مثل خشونت و پرخاشگری ،افسردگی مزمن،گوشه گیر،و بعضاً برای آرام کردن خشم خود و تلافی کردن بلاهایی که در کودکی به سر اون آمده دست به کودک آزاری میزنند و که امروزه شاهد این اتفاقات در جامعه هستیم.
وآخرین سخنران آقای فرهاد نصیری با موضوع رابطه ی فقر با بزهکاری سخنرانی کردند.امروزه فقر به عنوان یکی از فاکتورهای فساد اجتماعی محسوب میشود. فاصله بسیار زیاد بین طبقات پایین و بالا در اجتماع، از جمله بزرگترین مشکلات جوامع کنونى به شمار میآید.
وجود این فاصلهها به ایجاد انحرافات و کجرویهاى اجتماعى و فردى منجر مىشود. بسیاری از بزهکاریها ریشه در کمبود اقتصادی افراد دارد. البته باید در نظر گرفت که مفهوم فقر منحصر در مفاهیم اقتصادی نیست و مواردی نظیر فقر فرهنگی و نظایر آن را نیز در بر میگیرد.آمارها نشان می دهد در حال حاضر حدود 37 درصد زندانیان را قشر جوان با میانگین سنی 21 تا 25 سال تشکیل می دهد ، شاید یکی از دلایل این امر شبح فقری است که بر خانوادهای ایرانی و بخصوص جوانان سایه افکنده است . امروزه بسیاری از جوانان به دلیل قرار گرفتن در چرخه فقر و بضاعت مالی خانواده ها مجبور ند برای تامین نیازهای اساسی خود دست به اعمال خلاف بزنند و تا زمانی که با چنین معضلی مواجه باشیم همچنان با تشدید ناهنجاری های اجتماعی نیز مواجه خواهیم بود .در ایران براساس آمارهای مرکز آمار محاسباتی که انجام میدهیم شهربهشهر متفاوت است. بهعنوان مثال در مناطق شهری 18درصد از هزینه خانوارها مربوط به هزینه غذا میشود. برای شهر تهران چیزی حدود 12درصد از هزینه خانوار را دربرمیگیرد. در بعضی مناطق روستایی این عدد به 45درصد نیز میرسد. این اعداد نشاندهنده این نکته است که هر چقدر سهم غذا نسبت به کل مخارج بالاتر باشد آن خانواده فقیرتر است و یکی از ملاکهای ما برای تعیین میزان فقر خانوادهها نیز همین مساله است. در این میان طبق مطالعاتی که انجام شده، حدود 7درصد از مردم ایران نیز هستند که کل درآمدشان کفاف سبد غذایی آنها را نمیدهد و بهعبارت دیگر با گرسنگی یا با تغذیه ناکافی روبهرو هستند. باید توجه داشت که 7درصد شامل جمعیت قابلتوجهی میشود. ضمن اینکه آن گروهی که در خط فقر مطلق هستند برای سال91 که محاسبه کردیم حدود 40درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند. بهعبارت دیگر 40درصد از مردم ایران توانایی دستیابی به حداقل سطح زندگی را ندارند. ضمن اینکه 7درصد از این 40درصد با مشکل گرسنگی روبهرو هستند. این عدد را چگونه بهدست آوردهاید. اگر جمعیت ایران را 80میلیون در نظر بگیریم 40درصد یعنی 32میلیون نفر که رقم کمی نیست؟ خط فقر در ایران استان به استان فرق میکند.
فقر و بیکاری از آسیبهای برجسته ی اجتماعی هستند. این دو مقوله در بسیاری از اوقات به عنوان بسترِ آسیب ساز نمایان میگردند. طبقِ برخی آمار ها 65 الی 70 درصد از آسیب های اجتماعی و بزهکاری با بهانه ی فقر اتفاق میافتند و می توان ابراز داشت که زایش فساد و انحرافات رفتاری و بسیاری از آسیبهای اجتماعی با حضور فقر آغاز شده و در بسیاری از موارد، شتاب و تسریع پیدا میکنند. بر اساسِ برخی دست یافته ها و اندیشه ها، فقر در زمانی که ارزشهای اخلاقی، کمرنگ شده و مبانی معنوی، نادیده گرفته شوند میتواند مبنایِ بسیاری از بزهکاری ها و جرایم باشد، اگرچه از نگاهِ رفتار شناسی نمیتوان حضور فقر را اصلیترین پایه برای ارتکاب جرم دانست، اما اگر فقر با ضعف پایبندی به ارزش های اجتماعی و اخلاق همراه شود، آن گاه باید منتظر وقوعِ آسیب و بزه بود.نوسانهای اقتصادی و نوسانِ قیمت ها و معاش ها و نرخِ اسعار، تاثیر فراوان در ارتکاب جرایم مالی دارد، به طوری که اگر اوضاع اقتصادی رو به بهبودی سوق داده شود جرایم بر ضد اموال مانند دزدی و قتل با انگیزه ی مالی و … کاهش می یابد و به عکس، اوضاعِ نامساعدِ اقتصادی موجبِ ازدیادِ اینگونه جرایم میشود، البته جرایم فقط جنبه مالی ندارند بلکه بر ضد اشخاص و بر ضد اخلاق نیز به وقوع میپیوندند که این جرایم نیز به طور جزیی زیر تاثیرِ نوسان های اقتصادی قرار میگیرند. به طور کلی میتوان بین فقر و جرم رابطه مستقیمی ایجاد کرد. چنانچه افرادِ فقیر در مقابل ثروتمندان قرار میگیرند و این تفاوت فاحش باعث میشود که برخی افرادِ کم درآمد برای این که بتوانند همچون افرادِ ثروتمند از زندگی خوبی برخوردار شوند دست به جرم و جنایت بزنند و در مواردی هم دیده شده که جرایم بزرگی مانند قتل عمد فقط به خاطر به دست آوردن مال باشد که این مقوله ناشی از فقر اقتصادی و وجودِ فاصله ی طبقاتی است.
نیازهای مادی–در رابطه با تاثیرِ فقر اقتصادی روی بزهکاری با اشاره به اینکه فقر در بیشتر موارد آسیب اجتماعی ایجاد میکند، می توان اینگونه انگاشت که حتما فقر منجر به جرم نمیشود، اما بررسیها نشان داده اند که در طبقه متوسط، آسیب های اجتماعی و بزهکاری کمتر از طبقه ی پایین و اقشارِ فقیر جامعه است. با توجه به اینکه دلیل این امر، احتیاجِ افراد فقیر است و یکی از معظلاتِ امروزِ جامعه ی افغانی به شمار می رود که از نظر ها پنهان مانده است.
فقر همیشه جرم زا نیست–در مجموع، اختلافِ طبقاتیای که بین افرادِ یک جامعه وجود دارد و تفاوتی که بین فقیر و غنی از لحاظ سطحِ زندگی و امکانات رفاهی وجود دارد، خود از عواملی ست که اشخاص طبقه پایین را بر می انگیزد تا مرتکب جرم شوند و با علم به این که فقرِ اقتصادی هم یکی از عوامل بسترسازِ بروزِ بزهکاری در افراد بوده و ممکن است باعث بزهکاری در آنان شود، ولی هیچ گاه نمیتوان گفت افرادی که فقیر هستند حتما هم بزهکار هستند یا استعدادِ مجرمیت دارند، چون در بسیاری از موارد میتوان مثال هایی را عنوان کرد که در آن، فقر هیچ گونه تاثیری در بزهکاری ندارد. همه ی ما افراد زیادی را میشناسیم که با آن که در نهایت فقر و تنگدستی به سر می برند و اوضاعِ اقتصادی بر آنان سخت و ناگوار است و بار ها در تنگنا های بحرانی قرار گرفتهاند، اما هیچ گاه مرتکب جرم نشدهاند.با توجه به شرایطِ حاکم و مسایلِ مطرح شده باید هرچه سریع تر درصددِ زدودنِ زوایای فقر از جامعه ی خویش باشیم. به نظر می رسد یکی از اقداماتِ لازم در این زمینه، کنترولِ جمعیت است و زمینه های لازم را جهت ایجادِ اشتغال و ایجاد فرصتهای شغلیِ مبتنی بر آموزشها و مهارتهای قابل عرضه در بازار کار برای نیروی کار فراهم آوریم. جلوگیری از مهاجرت های بیرویه ی روستانشینان به شهر به وسیله ی سیاستها و تدابیرِ اصولی و عملی، شناسایی عمیقِ فقر در جامعه، بررسی تعدادِ فقرا و درصدِ جمعیت زیر خطِ فقر، تحولات و نوسانات این گروه، تامین بودجه و درآمد لازم برای تامین حداقلِ زندگیِ مردم، بررسی عللِ فقیر بودن اقشار فقیر، شناسایی نیاز ها و کمبود هایِ آنان و تلاش در جهت رفعِ آن کمبودها، تنظیمِ سیاست ها و برنامه هایِ اجراییِ هدفمند برای هر گروه از طبقاتِ زیر خط فقر، از جمله مسایلِ قابل توجه برای کاهشِ آسیب های ناشی از فقر در جامعه است که می بایست به آن توجه صورت گیرد.
گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی مالزی 22 دسامبر 2017
سید ابراهیم حسینی
جلسه مشترک سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی مالزی در تاریخ 22 دسامبر2017 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با موضوع در استانه روز بین المللی دموکراسی و روز بین المللی همبستگی بشر و روز 16 اذر 1332 (روز دانشجو) در ایران چه گذشت؟ با حضور اعضای کمیته ادیان و نمایندگی مالزی و جمعی دیگر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک نمایندگی برگزار گردید که علاقه مندان میتوانند از فایلهای ضبط شده زیر شنوا باشند.اقای جمشید غلامی سیاوزان با موضوع بررسی مواد 1 و 20 اعلامیه جهانی حقوق بشر سخنرانی کردند آغاز نگاهی داریم به متون مادهای یک و بیست از اعلامیه جهانی حقوق بشر : ماده ۱ : تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند. ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی حقوق بشر مشتمل بر دو قسمت میباشد :
۱-هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است . ۲- هیچکس نمیبایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود. در تفسیر ماده یک این نکته قابل اهمیت میباشد که بین هیچ انسانی با انسان دیگر فرقی نیست و همگی انسانها در سرتاسر کره زمین منافع و تفاسیر یکسانی از مفاهیم ۳۰ ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر را میبرند و این نکته که هر انسانی آزاد زاده شده میتوان بر این استناد کرد که یعنی همه انسانها از نظر انتخاب مذهب و عقیده و دیگر خصایل انسانی که مخرب جامعه بشری نیست باید آزادانه حق انتخاب داشته باشند در قسمت دوم از ماده یک اشاره بر این دارد که عقلانیت و وجدان به انسانها عطا شده و لازم هست همگی افراد در برابر قانون از یک حمایت یکسان و برابر برخوردار باشند در تفسیر قیاسی این ماده با نحوه اجرای آن در ایران میتوانیم به شهروندان بهائی و مسیحی نو کیش و دیگر پیروان ادیان و حتی میتوانیم به پیروان اقوام ایران نیز اشاره کنیم همناند شهروندان کرد ایران یا شهروندان بلوچ در ایران که در بسیاری از موارد حقوق اولیه شهروندی آنها زیر پا گذارده میشود .در ایران متاسفانه نقض حقوق بشر به یک عادط از طرف جمهوری اسلامی تبدیل شده است چرا که ماده یک از اعلامیه جهانی حقوق بشر میتوان گفت که مادر ۲۹ ماده دیگر میباشد و با درک صحیح از ماده یک میتوان به یک هارمونی و یک درک کامل از ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر رسید در موارد نقض حقوق بشر در ایران نسبت به ماده ۱ میتونیم حتی به نقض حقوق زنان که از آن با عنوان نقض جنسیتی میباشد میتوان نام برد .در ادامه و در تفسیر ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مشتمل بر دو قسمت میباشد که در قسمت اول اشاره بر این دارد که هر انسانی محق به آزادی تشکیل گردهمایی و انجمنهای مسالمت آمیز میباشد را مورد بررسی قرار میدهیم منظور از این قسمت این میباشد که شهروندان یک کشور مجاز هستند که نسبت به هر گونه عمل یا حرکتی که بر ضد منفعت شهروندی آنها باشد و یا در مواردی که میخواهند حرکتی اعتراضی داشته باشند میتوانند به صورت مسالمت آمیز اعتراض خود را به شکل یک دسته یا یک گروه نشان دهند همانند تجمعات اعتراضی که پیروان محمد علی طاهری یا کارگران اصناف گوناگون در دفاع از حقوق شهروندی خود و یا در دفاع از محمد علی طاهری برگزار میکنند . متاسفانه در ایران و با وجود جمهوری اسلامی که فقط و فقط بر پایه یک استبداد دینی پایه ریزی شده این نوع از حرکت های شهروندان با سرکوبهای گسترده مواجه میشود و بارها و بارها دیده و یا شنیده ایم که این نوع از تجمعات مسالمت آمیز که فقط با هدف رساندن اعتراض شهروندان به گوش مسولین میباشد با درگیریهای فیزیکی شدید و دستگیری افراد به اتمام میرسد که این در نوع خود میتواند نقض سریح قسمت اول از ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد . در قسمت دوم اشاره بر این نکته دارد که هیچ فردی را نباید به اجبار در انجمنی شرکت داد منظور از این قسمت همان تفسیر ماده یک می باشد که همگی افراد بشر آزاد زاده شده اند میباشد که این مورد هم شامل آن میشود . در موارد نقض آشکار از قسمت دوم میتوانیم به استفاده از اجبار به کارمندان دولت در نماز جماعت که در ادارت برگزار میشود اشاره کرد که عده ای ضمن ورود به حریم شخصی افراد آنها را به اجبار وادار به شرکت در این نوع از جماعت میکنند و یا راهپیمایی هایی که به مناسبتهای مختلف برگزار میشود کارمندان را وادار به شرکت در آنها میکنند . در تفسیر کلی ماده ۲۰ از اعلامیه جهانی حقوق بشر میتوان بر این اصل که شهروندان با توجه به ماده یک که مادر ۲۹ ماده دیگر میباشد و در آن اشاره بر دارا بودن قدرت عقل میباشند و آزاد زاده شده اند باید حق ایجاد تجمعات مسالمت آمیز را داشته باشند و هیچ فردی و دولتی نباید شهروندان را از چنین حقی قانونی منع کند. از منظر اینجانب به عنوان یک فعال حقوق بشر شهروندان ایرانی دارای ماهیت والا میباشند و باید در بالاترین سطح اجتماعی و جهانی زندگی کنند و از حقوقی برابر با همگی انساهای دیگر برخوردار باشند . با امید به پیشرفت و همه گیر شدن صلح در سطح جهانی و با امید به روزی که همگی ما به عنوان یک شهروند و یک فعال حقوق بشر بتوانیم بر رسالت اطلاع رسانی و آگاهی شهروندان ایرانی اضافه کنیم .
خانم مریم مرادی تحت عنوان روز 16 اذر 1332 (روز دانشجو) در ایران چه گذشت؟ سخنرانی نمودند.بیش از ۶۰ سال از عمر جنبش دانشجویی ایران میگذرد. تاریخچه این جنبش نشان میدهد که فعالان آن با نظر به اوضاع سیاسی و اجتماعی در دورههای مختلف، خود را اغلب متعهد به طرح مسائل سیاسی-اجتماعی درکنار خواستهای صنفی دیدهاند. دانشجویانی که سه روز مانده به شانزدهم آذر ۹۶ به یاد روز دانشجو در دانشگاه علامه طباطبایی تجمع کردند، در جای جای سخنانشان خود از برابری و صلح میگفتند . کلام دانشجویان گویا اشارهای است به تاریخچه پر فراز و نشیب جنبش دانشجویی در ایران؛ کلامشان هم با فراموشی مقابله میکند و هم یادآور میشود که جنبش دانشجویی در طول تاریخ دستکم ۶۰سالهاش برای رسیدن به عدالت اجتماعی تلاش ورزیده است.
در آستانه مشروطیت-فعالیتهایی که با هدف تغییرات اجتماعی و سیاسی از سوی دانشجویان صورت میگرفته را میتوان از همان دوره تاسیس مدارس عالی جدید در ایران تا حدودی مشاهده کرد. دانشجویان مدارس عالی دارالفنون، سیاسی و فلاحت که در دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار تاسیس شدند در حرکتهای مشروطهخواهان چون تحصن و مقالهنویسی و سخنرانی شرکت میکردند. آنها هماهنگ با روح زمان، دلایل “عقبماندگی ایران” را برمیشمردند و راه ترقی را تعلیم و تربیت میدانستند.رضا شاه- اما مهمترین تحولات دانشجویی به سالهای بعد از تاسیس دانشگاه تهران برمیگردد. دانشگاه تهران با هدف مدرنیزه کردن کشور در ۲۴ اسفند ۱۳۱۳ به دست رضا شاه افتتاح شد. هفت سال نخست تاسیس دانشگاه تهران در دوره رضا شاه بود که فعالیتهای کنترل نشده را برنمیتافت. در نتیجه، بیشتر اعتراضهای دانشجویی در رابطه با مسائل مربوط به بهبود وضعیت تحصیلی و زندگی آنان بود. دانشجویان در نبود فضایی آزاد در دانشگاه، فعالیتهای اجتماعیشان را در خارج از دانشگاه انجام میدادند. در اینجا میتوان به گروه “۵۳ نفر” روشنفکران مارکسیست اشاره کرد که در ۱۳۱۶ دستگیر شدند. ۴۸ تن از آنان یک سال بعد محاکمه شدند. ۱۳ نفرشان دانشجو بودند و بیشتر آنان به حبسهای دو تا ده سال محکوم شدند.
حزب توده و آغاز جنبش دانشجویی=با تبعید رضا شاه در سال ۱۳۲۰ فضای سیاسی آزادتر شد و حزب توده پا گرفت که جانبدربردگان گروه ۵۳ نفر از بنیانگذاران آن بودند. این حزب درون سازمان جوانان خود یک اتحادیه دانشجویان بوجود آورد و نفوذش را در دانشگاهها در میان دانشجویان و استادان و کارکنان دیگر گسترش داد. یرواند آبراهامیان، پژوهشگر تاریخ ایران، به نقل از مهدی بازرگان، نخستین دانشیار دانشکده فنی دانشگاه تهران، نوشته که نفوذ حزب توده به گونهای بود که مسئولان دانشگاه جرأت نداشتند چیزی بگویند. به دلیل این نفوذ هر دولتی هم که میخواست آزادی سیاسی را محدود کند با رودررویی سخت دانشجویان مواجه میشد. با سوء قصد نافرجام به جان محمدرضا شاه در بهمن ۱۳۲۷ در برابر دانشکده حقوق و علوم سیاسی ورق برگشت. اگرچه سوء قصد کننده عقاید اسلامی داشت، اما این بهانهای شد برای سرکوب حزب توده. حزب مجبور شد زیرزمینی شود و اتحادیه دانشجویان هم با آن.جنبش ملی شدن نفت-با قدرتگیری محمد مصدق در ۱۳۳۰ به عنوان نخست وزیر بار دیگر دانشجویانی که خواستار برقراری عدالت اجتماعی بودند فعال شدند. جنبش ملی کردن نفت به جنبش دانشجویان نیرو و انگیزه میبخشید. بسیاری از آنان طرفدار جبهه ملی مصدق و آرای حزب توده برای عدالت اجتماعی بودند. آنها برای نشان دادن حمایتشان از جمله در تظاهرات و پخش نشریات به نفع مصدق و حزب توده شرکت میکردند. سرنگونی مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خشم دانشجویان را به دنبال داشت که اوج آن به واقعه ۱۶ آذر انجامید. روابط دولت ایران با دو حامی کودتا انگلیس و آمریکا نزدیکتر شده بود. ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا، به ایران دعوت شده بود. این موضوع به همراه اعلام قصد ایران برای برقراری ارتباط مجدد با بریتانیا که در جنبش ملی شدن نفت ایران هدف اصلی حمله بود، باعث خشم و ناراحتی از جمله در دانشگاه تهران شده بود. در روز ۱۶ آذر نیروهای نظامی به بهانه آنکه یک دانشجو به آنها توهین کرده وارد دانشکده فنی شدند و استادان را مجبور به تعطیل کلاسها و جمع کردن دانشجویان در سرسرای دانشکده کردند. پس از اولین شعار دانشجویی علیه کودتا و به نفع مصدق سربازان آتش گشودند که در نتیجه آن مصطفی بزرگنیا بلافاصله کشته شد. دو دانشجوی دیگر مهدی شریعت رضوی و احمد قندچی در راه بیمارستان درگذشتند. چندین دانشجو دستگیر و به زندان برده و شکنجه شدند تا اینکه اعتصابهای وسیع دانشجویی دولت را مجبور به آزادی آنها کرد. چند روز بعد نیکسون دکترای افتخاری در دانشگاه تهران گرفت؛ جایی که سه دانشجو کشته شده بودند. این خاطره جمعی از ۱۶ آذر نزدیک به شش دهه در اذهان باقی ماند. ۱۶ آذر پس از انقلاب بهمن بود که به طور رسمی “روز دانشجو” نام گرفت. از این تاریخ ۱۶ آذر به سالروزی برای همه دانشجویان دانشگاههای ایران تبدیل شد. همچنین از این دوره دانشجویان میکوشیدند در ارتباط نزدیک با جنبش کارگری قرار گیرند. بار دیگر فضای سیاسی جامعه در دانشگاه بازتاب مییافت. یک ماه بعد که دولت در انتخابات مجلس بیست و یکم تعلل میکرد و این از سوی دانشجویان تحدید آزادیهای سیاسی تلقی میشد، دانشجویان دست به تظاهرات زدند. پاسخ دولت بیرحمانه بود. ۲۱ ژانویه ۱۹۶۲ گارد ارتش وارد دانشگاه تهران شد. نتیجه چندین زخمی و مورد بازداشت و بستن دانشگاه بود. دانشگاه سه ماه تعطیل بود. از این تاریخ به بعد و بخصوص پس از سرکوب جنبش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ سکوت بر دانشگاهها حاکم شد.
جنبش چریکی-سکوت تنها آرامش پیش از طوفان بود. در میانه دهه ۱۳۴۰ فعالان جوان تودهای و نهضت آزادی سابق در واکنش به اشتباهات سیاسی رهبران این احزاب به طور جداگانه گروههای چریکی تشکیل دادند. یک گروه به رهبری بیژن جزنی و حسن ضیاءظریفی، دیگری به رهبری مسعود احمدزاده، امیرپرویز پویان و عباس مفتاحی. گروه دیگری را محمد حنیفزاده، علی اصغر بدیعزادگان و سعید محسن بنیان نهادند که معتقد به ترکیب مارکسیسم و شیعه انقلابی برای رسیدن به عدالت اجتماعی بود.در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ گروه ۱۳ نفره چریک با پیشینه جنبش دانشجویی به یک پست ژاندارمری در سیاهکل گیلان حمله کرد و آغازگر عملیات سازمان چریکهای فدایی خلق در ایران شد که از وحدت جانبدربردگان گروه جزنی و احمدزاده ایجاد شده بود. بزودی گروه چریکی مجاهدین نیز آغاز به فعالیت کرد.خاطره جمعی دانشجویان درباره همکلاسیهای کشته شده چریکشان آشتی میان حرکتهای دانشجویی و دولت را ناممکن ساخته بود.پس از انقلاب-بلافاصله پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ فضای سیاسی باز بود و دانشجویان که نقش مهمی در انقلاب ایفا کرده بودند میخواستند هر چه زودتر به دانشگاه برگردند و ایدآلهای خودشان را پیاده کنند. گروههای مختلفی به طرفداری از این یا آن گروه سیاسی در دانشگاهها پا گرفتند. اما خمینی و طرفدارانش به زودی دریافتند که کم نیستند دانشجویان و گروههای دانشجویی که از اسلامی شدن جامعه انتقاد می کنند.
انقلاب فرهنگی-خمینی در نطق نوروزی ۱۳۵۹ گفت که انقلاب باید به دانشگاهها هم برسد. شعار یک دانشجو در میانه نطق هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز را بهانه حمله به دانشگاهها کردند. رئیس جمهور بنی صدر سه روز مهلت داد که دانشجویان فعالیتهایشان را متوقف کنند. اما پیش از پایان اولتیماتوم به دانشجویان حمله شد، ۳۷ نفر کشته و صدها نفر زخمی و دستگیر شدند.خمینی در تابستان ۱۳۵۹ دستور انقلاب فرهنگی را صادر کرد. دانشگاهها سه سال تعطیل شدند. ستاد انقلاب فرهنگی مامور اسلامی کردن دانشگاهها و از بین بردن فاصله بین دو نظام آموزشی حوزوی و دانشگاهی شد. کمیتههای پاکسازی مامور اخراج دانشجویان و اساتید و دیگر کارکنان مخالف و منتقد شدند. بیش از ۵۷ هزار دانشجو از نزدیک به ۱۷۴ هزار دانشجو اخراج شدند. تعداد بالا، اما ناشناختهای از دانشآموزان هیچگاه اجازه تحصیلات عالی را نیافتند. همچنین به گفته عبدالکریم سروش، عضو سابق ستاد انقلاب فرهنگی، دستکم ۷۰۰ استاد دانشگاه از مجموع ۱۲ هزار استاد اخراج شدند.جنگ ایران و عراق-جنگ هشت ساله که ۱۳۵۹ آغاز شد نیز اثری بزرگ بر جنبش دانشجویی گذاشت. رفتن به جنگ برای برخی دانشجویان به منزله تنها کانال شرکت در فعالیت سیاسی دانشجویی تلقی میشد. بر شماری از ساختمانها نام دانشجویان کشته شده در جبهههای جنگ را میگذاشتند. یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بنام سید حسین علمالهدی که در دانشگاه فردوسی مشهد درس میخواند در ۱۶ دی ۱۳۵۹ در ۲۲ سالگی در عملیاتی در رابطه با فتح خرمشهر همراه با دیگر اعضای گروهش کشته شد. به یاد او و ۳۵۰۰ دانشجوی دیگر که جانشان را در جبهههای جنگ از دست دادند، جمهوری اسلامی روز ۱۶ دی را به طور رسمی “روز دانشجو” نامیده است.فعالیتهای دانشجویی در این دوره تقریبا در انحصار سازمانهای دانشجویی بودند که با دولت همکاری داشتند، مثل انجمنهای اسلامی دانشجویان و جهاد دانشگاهی که برای جبهه سربازگیری میکردند. حال دیگر مراسمی به مناسبت ۱۶ آذر که به لحاظ تاریخی و سیاسی برای دانشگاهها اهمیت داشت برگزار نمیشد .
رفسنجانی پس از جنگ-با پایان جنگ رئیس جمهور وقت، اکبر هاشمی رفسنجانی، بر طرح توسعه اقتصادی و بیش از هر چیز بر خصوصیسازی متمرکز بود. نابرابری اقتصادی-اجتماعی در کشور رشد کرد و دامنه آن به دانشگاه کشید. از دوره رفسنجانی بیشتر بخشهای مرفه میتوانستند به دانشگاه راه بیابند. خانوادهها به منظور آماده کردن فرزندانشان برای امتحانات ورودی فشارهای مالی فراوانی را متحمل میشدند. دانشگاههای آزاد با شهریههای بالا تاسیس شدند. دانشگاههای عمومی هم حاضر به پذیرفتن دانشجویانی شدند که میتوانستند شهریه بالا بپردازند. شمار دانشجویانی که در نهادهای خصوصی با شهریه درس میخواندند به شدت بالا رفت. به نوشته روزبه صفشکن، جامعهشناس، درحالیکه تا یک دهه پیش از این دوره همه دانشجویان رایگان تحصیل میکردند، در سال ۱۳۹۲ تنها حدود ۱۶ و نیم درصد به تحصیل رایگان در دانشگاه مشغول بودند.
محمد خاتمی به عنوان سیاستمداری اصلاحطلب در سال ۱۳۷۶ با وعده آزادیهای سیاسی و اجتماعی حمایت دانشجویان زیادی را به عنوان رای دهنده برای انتخابات ریاست جمهوری جلب کرد. اصلاحطلبان برای جذب دانشجویان در دانشگاهها فعال شدند. انقلاب فرهنگی، جنگ ایران و عراق و سیاستهای رفسنجانی باعث شده بودند که شعار عدالت اجتماعی در جنبش دانشجویی کمرنگ باشد. اعتراض دانشجویان به بسته شدن روزنامه “سلام” با برخورد خشونتبار نیروهای امنیتی در خوابگاه دانشجویی در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ روبرو شد که به مرگ دستکم یک نفر و مجروح شدن چندین نفر انجامید. دانشجویان دست به تظاهرات زدند اما صدها نفر زخمی و صدها تن دستگیر شدند. با توجه به سرکوب علیه دانشجویان، محمد خاتمی اعتماد دانشجویان به خود را خدشهدار کرد چون حمایتی را که فعالان دانشجویی انتظار داشتند از آنان نکرده بود. ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به عنوان نقطه عطفی در تاریخ جدید جنبش دانشجویی شناخته شده است.
چپ جدید در دانشگاهها-به نوشته روزبه صفشکن، جامعهشناس، سیاست خصوصیسازی رفسنجانی که باعث افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی شد، باز شدن نسبی فضای اجتماعی و سیاسی در دوره محمد خاتمی و ناامیدی از اصلاحطلبان باعث رشد جنبش دانشجویی جدیدی شد که متمرکز بر شعار عدالت اجتماعی است. دانشجویان پیرامون نشریات دانشجویی و محافل مطالعاتی درباره سوسیال دمکراسی و تاریخ چپ ایران گرد آمدند. بخشی از آنان به نام “دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب” خود را چپ رادیکال مینامند. استفاده از اینترنت امکان ارتباط راحتتر و نشر آسانتر عقاید در وبلاگها و وبسایتها را به دانشجویان داده است.این دانشجویان توانستهاند بار دیگر با شعار سنتی عدالت اجتماعی در جنبش دانشجویی با برخی انجیاوهای فعال در جنبش زنان و سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی ارتباط برقرار کنند. آنها همچنین برخی مراسم مثل ۱۶ آذر روز دانشجو، روز جهانی زن و روز کارگر را در دانشگاه برگزار کنند.ر دوره محمود احمدینژاد فضای دانشگاه بستهتر شد. سیستم “ستارهدار کردن دانشجویان” راه افتاد که هدفش جلوگیری از فعالیت سیاسی و پیشرفت تحصیلی فعالان دانشجویی است. همچنین سیاست جداسازی جنسیتی بیش از پیش اعمال شد که حتی جداسازی مواد درسی برای زن و مرد را دربر میگیرد. در این دوره همچنین اعلام شد که مرحله جدید انقلاب فرهنگی برای اسلامی کردن دانشگاهها آغاز میشود. بیش از ۳۰ تن از دانشجویان چپ در این دوره پس از شرکت در ۱۶ آذر سال ۸۶ دستگیر و اکثرشان محکوم به حبس شدند.در سال ۱۳۸۸ جنبش دانشجویی همراه با کمپین انتخاباتی میرحسین موسوی که موضوع عدالت اجتماعی نیز در آن پررنگ بود، جانی تازه گرفت. اما با اعلام نتیجه انتخابات و سرکوب جنبش سبز باز به حاشیه رانده شد.روزبه صفشکن به پروژه جدیدی به نام “آکادمی موازی” اشاره میکند که هماکنون دانشجویان بر آن متمرکزند. به گفته او این پروژه بر ترجمه، نشر و مطالعه نظریههای انتقادی در دانشگاهها متمرکز است. این آکادمی معتقد به کار نظری است تا عملی.در آستانه روز ۱۶ آذر، روز دانشجو، هر ساله مراسمهایی در دانشگاههای مختلف ایران برگزار میشود. بر اساس گزارشهای مستند ، این دانشجویان به برخوردهای امنیتی با دانشجویان معترض، اعمال تبعیضهای جنسیتی، سطح کیفی آموزش، خصوصیسازی آموزش عالی و فضاهای دانشگاهی، سیاستهای اقتصادی دولت و پایین بودن کیفیت خوابگاهها ،پولیشدن دانشگاهها و کالاییسازی حیات اجتماعی معترضند.در روزهای گذشته تعدادی از رسانههای ایران از «افزایش محدودیت» برای برگزاری سخنرانیهای سیاسی در دانشگاهها و «فشار» به فعالان دانشجویی در آستانه روز ۱۶ آذر خبر دادهاند.حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، روز ۱۱ آذر در سخنرانی خود در دانشگاه سیستان و بلوچستان اعلام کرده بود که «دانشجو و دانشگاه امروز با صدای رسا و بدون لکنت زبان سخن میگوید. با این حال تشکلهای دانشجویی اعلام میکنند که مواردی چون «فضای امنیتی» در دانشگاهها، برخورد با فعالان دانشجویی و محروم کردن آنان از تحصیل همچنان ادامه دارد.از جمله در سالهای گذشته، ۹۲ تشکل دانشجویی، ۸۱۳ فعال نشریات دانشجویی و هشت هزار فعال دانشجویی در نامههای جداگانههای به وجود «جَوّ ارعاب و تهدید» و فضای «امنیتی» در دانشگاهها، به لغو برنامههای تشکلهای دانشجویی و «دخالتهای غیرقانونی و فراقانونی» در برگزاری آنها اعتراض کردهاند.به استناد اعلامیه جهانی حقوق بشر : ماده 19: هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.ماده 20: 1 هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیتهای مسالمت آمیز تشکیل دهد.اقای حمید رضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع تفسیر حقوق بشر و دموکراسی در ایران سخنرانی کردند.حقوق بشر اولین گام در شکل گیری دمکراسی است که در پی شناخت از حقوق طبیعی انسان، یعنی حقوقی که کسی نمیتواند آنرا سلب کند، مانند حق زندگی، به رسمیت شناخته شده است. دمکراسی شیوۀ کشورداری است بطوریکه تمام مردم درامور کشور و تصمیمگیریهای دولت از راه انتخاب آزاد وشفاف نمایندگان خود در پارلمان یا مجلس مشارکت می کنند و دولت منتخب خود را در برابرقانون پاسخگو قرار می دهند. امروزحقوق شهروندی که شامل حقوق مختلف سیاسی، اقتصادی، مدنی وفرهنگی است، هردو حقوق بشر و دمکراسی را در برمیگیرد. اگرچه حقوق بشر دروهله نخست بخشی از دمکراسی نبود، اما با گذشت زمان پیوند این دو غیر قابل انکار شده است. بنابراین جدا کردن حقوق بشراز دمکراسی دشوار است. جدا سازی کسب حقوق بشر و دمکراسی یک کار مکانیکی است. آنها در هم تنیده اند و درجوامعی که حقوق بشر رعایت نمیشود دمکراسی هم وجود ندارد. این خواستها بطور همزمان مطرح میشود و میتواند بدست آید. مذهب بخشی از هر جامعه است، نه جامعه بخشی از مذهب. اعتقادات و مناسک مذهبی تقریبا در همه جوامع وجود دارد.
نقش مذهب در همه دورهها یکسان نبوده و نیست. مسأله کلیدی، نقشی است که مذهب در زندگی مردم و جامعه دارد. ادغام دین ودولت، که ویژگی جامعه ایران است، مانع کسب حقوق برابر، از جمله حقوق بشر است. مذهب مدافع حقوق بشر نبوده و نیست. حقوق بشر بر بستر آزادی فرد شکل گرفته است. اگرمذهب که انتخابی خصوصی است با دولت که عرصهای همگانی است یکی شوند عدهای به دلیل اعتقادات و نوع مذهب خود، صاحب امتیازهای ویژه میشوند، و گروههای دیگر از حقوق اولیه خود محروم میمانند. اگرانسان در انتخاب مذهب و نوع آن آزاد باشد، زمینه برای کسب حقوق بشرهم فراهم میشود. حقوق بشر دستآورد تمدن مدرن است. در دورههای اخیر برخی تالش کردهاند که مذهب را به حقوق بشر نزدیک کنند و یا از درون مذهب اصولی استخراج کنند که مدافع حقوق بشر باشد ایرادی ندارد. افراد میتوانند مذهب را هم اینگونه تعبیر و تفسیر کنند. اما این زمانی است که برای فرد آزادی در انتخاب و رد و پذیرش مذهب قایل باشند. در دنیای غرب و جوامع دمکراتیک که فرد میتواند مذهب خود را انتخاب کند، تغییر دهد و یا به هیچ مذهبی اعتقاد نداشته باشد کسب حقوق بشر با تفسیر مذهبی هم ممکن است. بنابراین، تا زمانی که انسان آزاد باشد که مذهب را خود تعبیر و تفسیر و انتخاب کند با حقوق بشر او در تقابل نخواهد بود. تقابل زمانی است که اجبار درکار باشد . البته به دلیل تفاوتی که در نوع دمکراسیها و مراحل تکامل آن وجود دارد میزان رعایت اصول حقوق بشر در دمکراسیها نیز متفاوت است. کشورهایی که از دمکراسی برداشت صوری دارند و آنرا در حد برگزاری انتخاب، بدون آزادی همه جانبه و رعایت حقوق برابر شهروندان محدود میکنند حقوق بشر را هم نقض میکنند. اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل که به سال ۱۹۴۸ به تصویب رسید حقوق بشر را مشمول تعریف مبسوطی قرار داده و جان کلام را معطوف به این کرده است که نگهداشتن حرمت حقوق مردم در سراسر جهان تضمین شود. معذالک باید در نظر داشت که حقوق بشر نیز مثل دموکراسی و سایر ایدهآلهای تحرکآفرین، نه ایستاست و نه در انحصار گروهی خاص. درست است که این گونه مفاهیم در لحظه تاریخی خاصّی سر برکشیده و در محدوده نیازهای بخش معدودی از آدمیان تعریف شدهاند ولی تحرک درونی و تناسب بیوقفه آنها از این حقیقت نشأت میگیرد که شمار روزافزونی از مردم به آنها تعلق خاطر مییابند دموکراسی در معنای کلاسیک آن به معنای حکومت اکثریت است اما اکثریتی که در یک انتخابات آزاد به قدرت می رسد حق ندارد هر طور که بخواهد حکومت کند. فراموش نکنیم بسیاری از دیکتاتورهای جهان با دموکراسی یعنی با رأی اکثریت مردم به قدرت رسیدند مانند هیتلر- بنابراین پیروزی در انتخابات به معنای دموکراسی نیست- اکثریت به قدرت رسیده در یک انتخابات آزاد باید چهارچوب دموکراسی را رعایت کنند اما چهارچوب دموکراسی چیست؟ چارچوب دموکراسی قواعد حقوق بشر است – به عبارت دیگر اکثریت به قدرت رسیده فقط در چهارچوب ضوابط حقوق بشر می تواند حکومت کند و حق تخطی از آن را ندارند. هیچ اکثریت به قدرت رسیده ای به بهانه مذهب حق ندارد بر نیمی از افراد جامعه یعنی زنان ستم کند- مانند ستمی که هم اکنون بر زنان ایران به بهانه اسلام می رود هیچ اکثریت به قدرت رسیده ای به بهانه ایدئولوژی حق ندارد مانع از آزادی عقیده بیان شود . هیچ اکثریت به قدرت رسیده ای حق ندارد آزادی های مدنی را محدود سازد مانند ایالات متحده آمریکا که به مکالمات تلفنی شهروندان گوش می دهند و ایمیل ها و بسته های پستی آنان را تفتیش می کنند – اما در ایران حکومت جمهوری اسلامی با یک نگارش خاص به دموکراسی تعریفی در لوای مذهب را با ایجاد و در هم پیچیدن احکام و قوانین مذهبی برای کشور تعریف کرده و با توجه به این نکته که انسانها در هر جای کره زمین دارای عقاید و نظریات متفاوتی هستند نتیجه ای جز نارضایتی شهروندان را برای ایران در پی نداشته است زیرا که حقوق بشر به اولین مقوله ای که اشاره میکند البتهدموکراسی هم آن را مد نظر دارد این است که همه انسانها باید با یکدیگر برابر باشند و با توجه به تفکرات و نگرشهای خود نباید مورد محاکمه و یا سرزنش و یا محکوم شوند البته این جمله بدان معنی نیست که که عقایدی مثل گروههای تروریستی و یا تندروهای مذهبی هم جز آنها باشند ، خیر آن دسته از افراد جدا هستند . دموکراسی یعنی برابری ولئ در ایران هیچ گونه برابری برای شهروندان از همه جهتها نیست در حقوق شهروندی افراد اگر دقت کنیم میبینم که بسیاری از شهروندان ایرانی با توجه به نگارشهای سیاسی و یا عقاید مذهبی خود با سرکوب و محدودیتهای شدید مواجه میشوند . که این نکته گویای این است که هیچ نوع دموکراسی در ایران وجود ندارد . حکومت جمهوری اسلامی نقض حقوق بشر را در کشور منتسب به اسلام می کنند و مدعی است که قدرت و مشروعیت خود را از مذهب می گیرد نه از رای مردم و مجری مجازات هایی مانند اعدام و یا شلاق و یا قطع اعضای بدن افراد است. به عبارت دیگر حکومت های جمهوری اسلامی برای آنکه سیستم سیاسی خود را توجیه کنند عنوان می کنند که اسلام با دموکراسی هم خوانی ندارد و دموکراسی مقوله ای غربی و قابل اجرا در ایران نیست. زیرا حتی اگر اکثریت یک جامعه مایل باشند نمی توانند برخلاف مقررات اسلام تصمیمی اتخاذ کنند. فرضاً مجلس شورای اسلامی در ایران نمی تواند فروش مشروبات الکلی را مجاز بدارد. زیرا این امر در اسلام ممنوع است ولی هستند افراد بسیاری در ایران که مشروبات الکلی را مصرف میکنند . در اینجا دو نکته را لازم میدانم به صورت کلی در مورد دموکراسی عنوان کنم : اول اینکه دموکراسی قبل از آنکه یک روش حکومتی و یا سیستم سیاسی باشد، یک فرهنگ است و پروسه تاریخی است که باید سیر تکاملی خود را طی کند. هیچ کشوری یک شبه دموکرات نمی شود. در حقیقت انسان های دموکرات هستند که جامعه را دموکرات می کنند. دوم آنکه دموکراسی درجات مختلف دارد و یک مفهوم مطلق نیست. یک کشور ممکن است نسبت به کشور دیگری دموکرات و نسبت به کشور سوم غیردموکرات باشد. به عنوان مثال ایران نسبت به ایالات متحده عربی دموکرات است. زیرا اعضای پارلمان را در ایالات متحده عربی مردم انتخاب نمی کنند بلکه انتصابی هستند. اما پارلمان ایران توسط مردم انتخاب می شوند. همچنین ایران نسبت به فرانسه دارای دموکراسی عقب مانده تری است. زیرا مردم فرانسه محدودیتی در انتخاب اعضای پارلمان ندارند. اما در ایران داوطلبان عضویت در پارلمان باید صلاحیت شان به تأیید شورای نگهبان رسیده و سپس مردم به آنها رأی دهند. آخرین نکته آنکه دموکراسی مانند گلی است که نیازمند مراقبت دائمی است. هر حکومت دموکراتی اگر مورد نظارت دائمی مردم قرار نگیرد، بر قدرت خود خواهد افزود و در رتبه های پایین تری از دموکراسی قرار خواهد گرفت .
گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از کمیته هنر و هنرمندان و نمایندگی ترگیه ،15 دسامبر 2017
دیانا بیگلری فرد
ماده 1 –ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺑﻨﺎﯼ ﺑﺸﺮ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺮﻣﺖ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﺑﺮﻧﺪ . ﻋﻘﻼﻧﯿﺖ ﻭ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻋﺎﺩﻻﻧﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻣﺎﺩﻩ ۴–ﻫﯿﭻ ﺍﺣﺪﯼ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﺮﺩﮔﯽ ﯾﺎ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ : ﺑﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺘﺪ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻧﻮﻉ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺷﻮﺩ .
جلسه سخنرانی ماهیانه کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان و نمایندگی ترکیه با حضور اعضای فعال مجموعه و همراهی سایر دوستان و فعالان حقوق بشر وبا مسئول جلسه: مهدی گلسفیدی به صورت عمومی دراتاق پالتاک برگزار گردید که طی این برنامه همکاران بیاناتی را با موضوعات مختلف و پیرامون نقض حقوق ایرانیان ایراد فرمودند.
خانم درسا دره شوری هنرمند و فعال حقوق بشر با موضوع چرائی قتلهای زنجیره ای به خصوص مختاری و پوینده سخنرانی خودشان را ارائه دادند : قتلهای زنجیرهای، به قتل برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دهه هفتاد خورشیدی در داخل و خارج از ایران گفته میشود که به گفته برخی منابع با صدور فتوا توسط روحانیون بلندپایه و توسط پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی) و قربانعلی دری نجفآبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی) صورت گرفت. گرچه در مجموع،این قتلها در طول چندین سال اتفاق افتاده، قربانیان این قتلها بیش از ۸۰ نفر از نویسندگان، مترجمان، شاعران، فعالان سیاسی و شهروندان عادی بودند که با روشهای گوناگونی مانند تصادف خودرو، ضربات چاقو، تیراندازی در سرقتهای مسلحانه و تزریق پتاسیم به منظور شبیهسازی حمله قلبی به قتل رسیدند.قتلهای زنجیرهای که در پاییز و زمستان سال 77 اتفاق افتاد، با نام چهار نفر پیوند خورده است؛ داریوش و پروانه فروهر، محمد جعفر پوینده و مختاری. داریوش فروهر فعال سیاسی شناختهشده و دبیر کل حزب ملت ایران و از رهبران جبهه ملی ایران بود و پوینده و مختاری نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران. آنچه باعث شد نام فروهرها و مختاری و پوینده به عنوان قربانیان قتلهای زنجیرهای برده شود این بود که برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت پذیرفته بود بخشی از بدنه وزارت اطلاعات در کشتن این چهار نفر نقش داشته است و بر اثر پافشاری رئیسجمهور وقت محمد خاتمی در تاریخ ۱۵ دیماه ۱۳۷۷ با صدور اطلاعیهای که تا پیش از آن سابقه نداشت به صورت رسمی و علنی اعلام کرد که بخشی از اعضای وزارت اطلاعات در طراحی این قتلها دست داشتهاند. اینگونه شد که نام این چهار نفر به عنوان مقتولین زنجیرهای قتلهای جمهوری اسلامی ثبت شد. فلاحیان در مورد قتل های زنجیره ای مصاحبهای با دهباشی انجام داد و گفت که فیلمی کامل در این باره درست کرده که دست صدا و سیما است. اما از قرار معلوم هیچکس این فیلم را ندیده است. او همچنین گفت که خودکشی سعید امامی در واقع قتل بوده است. البته از همه مصاحبه تنها قسمتی که واقعیت داشت همین قسمت بود ، همچنین در جلسه بازجویی سعید امامی در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی امامی گفته است: من هیچ گاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقام عالی نظام/ مقامات عالی نظام کاری انجام نداده ام.از مدتها پیش قرار بود جمعا 100 نفر اعدام شوند.حکم حذف 29 نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و احکام قبلاً صادر شده بود که در مورد 7 تن از آنان احکام در دوره ی وزارت فلاحیان اجرا شده بودپوینده فعالیتهای سیاسی خود را از دوران دانشجویی شروع کرد. او دارای مدرک فوق لیسانس جامعهشناسی بود که در سال ۱۳۵۶ از دانشگاه سوربن فرانسه اخذ کرده بود. پوینده در بحبوحه انقلاب یعنی در شهریور سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت. از آن پس وقت خود را بیشتر وقف ترجمه آثار فلسفی و ادبی و جامعهشناختی از زبان فرانسه به فارسی کرد. پوینده به دلیل فشارها و ناملایمات عمدتا اعمالشده از جانب حاکمیت، همواره وضعیت مالی نامناسبی داشت به طوری که در مقدمه کتاب “تاریخ و آگاهی طبقاتی” اثر گئورگ لوکاچ شرایط خود را چنین توصیف میکند: «ترجمه کتاب تاریخ و آگاهی طبقاتی را در اوج انواع فشارهای طبقاتی و در بدترین اوضاع مادی و روانی ادامه دادم و شاید هم مجموعه همین فشارها بود که انگیزه و توان به پایان رساندن ترجمه این کتاب را در وجودم برانگیخت. پوینده در ۸ آذرماه ۱۳۷۷ از منزل خود خارج شد و دیگر بازنگشت و چند روز بعد جسد بیجان این مترجم و نویسنده در “روستای بادامک” در شهرستان شهریار پیدا شد. او را خفه کرده بودند. او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند. آرامگاه او در کنار محمد مختاری و دیگر قربانی قتلهای سریالی جمهوری اسلامی قرار دارد. محمد مختاری در ۱ اردیبهشت ۱۳۲۱ در مشهد به دنیا آمد وی از شاعران، نویسندگان، مترجمان و منتقدان چپ گرای معاصر ایران و از فعالین در کانون نویسندگان ایران بود. وی چندین سال در بنیاد شاهنامه فعالیت داشت. و همچنین عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بود. مختاری آثاری در بررسی آثار شاعران معاصر از جمله نیما یوشیج و منوچهر آتشی دارد.محمد مختاری برای نخستینبار شعرهای پل سلان، شاعر آلمانی را به فارسی ترجمه کرد و دربارهاش نوشت .محمد مختاری در روز پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت.
واکنش علی خامنهای-علی خامنهای، رهبر حکومت جمهوری اسلامی ایران، در یک سخنرانی عمومی گفت: محمد مختاری و محمدجعفر پوینده نویسندگانی شناختهشده نبودند که جمهوری اسلامی بخواهد برخوردی با آنها بکند. وی مدعی شد که قتلها با سناریویی خارجی برای ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی انجام گرفتند. اما همانطور که میدانید بعد از تحقیقات مشخص شد که وزارت اطلاعات وقت عامل این قتل ها بوده است.
سهراب مختاری، فرزند محمد مختاری در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که با گذشت ۱۹ سال، خانواده او و دیگر قربانیان این ترورهای سیاسی همچنان تحت فشار هستند و اجازه برگزاری مراسم سالگرد هم ندارند.آقای مختاری به کمپین گفت که وزارت اطلاعات که متهم اصلی پرونده قتلهای سیاسی بوده حالا نهادی است که بیشترین فشارها را متوجه خانوادهها میکند. روز جمعه هفدهم آذرماه ۱۳۹۶ کانون نویسندگان ایران اعلام کرد ماموران امنیتی با «گروگان گرفتن تعدادی از اعضای این کانون» و بستن درهای ورودی گورستان امامزاده طاهر کرج، مانع برگزاری مراسم نوزدهمین سالگرد ترور سیاسی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، دو نویسنده و از قربانیان ترورهای سیاسی دهه هفتاد شدند. عوامل این پرونده با خودکشی مرموز سعید امامی رئیس وزارت اطلاعات وقت هیچ وقت شناسایی نشدند .
در ادامه آقای علی شعبانزاده با موضوع بررسی منشاء و شکل گیری فساد در ایران سخنان خود را ارانه نمودند :9دسامبر (18 آذر) از سوی سازمان ملل روز جهانی مبارزه با فساد نامگذاری شده است و از کشورهای جهان خواسته شده که در زمینه مبارزه با فساد تلاش کنند.
تعریف فساد-واژهی فاسد در لغت به معنی تباهی است. واژهی لاتین آن برای نخستین بار توسط ارسطو بهکار رفت. در مباحث فلسفی، الهی یا اخلاقی، فساد به انحراف معنوی یا اخلاقی از یک ایدهآل گفته میشود. بنا بر تعریفی هم، فساد به معنی استفادهی غیرمجاز از قدرت عمومی برای منافع خصوصی است. فساد شامل اعمال متعددی ازجمله رشوه و اختلاس میباشد. فساد دولتی یا سیاسی زمانی اتفاق میافتد که یک مسئول یا کارمند دولتی از ظرفیتهای رسمی برای مقاصد شخصی بهرهگیری کند. کنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل متحد در دسامبر 2005 قوت اجرائی پیدا کرد و 154 عضو، دو سوم اعضاء سازمان ملل متحد آن را تصویب نمودند. این کنوانسیون اعضاء را به پیشگیری و جرم انگاری فساد، ارتقاء سطح همکاریهای بین المللی، استرداد دارائی های سرقت شده، ارتقاء کمکهای فنی و تبادل اطلاعات میان هر دو بخش خصوصی و عمومی ملزم می نماید. این کنوانسیون تدابیر اساسی در چهار حوزه را معرفی می نماید: پیشگیری، جرم انگاری، همکاری بین المللی و استرداد دارائی ها.ریشه فساد دولتی در خودکامگی آن است و نبود ترس از نظارت مردم بر اعمال آن. در این گونه حکومتها تداوم حضور بر اریکه قدرت اصل است، و تغییر و اصلاح، نا پسند و غیر مجاز.در ایران حکومت مدعی مردم است و خود را برگزیده خدا میداند و نه مردم. رییس این حکومت ولی مطلق و قیم مردم است و توده ها صغیر شمرده میشوند. در چنین حکومتی، برهمه چیز حجاب کشیده اند و شفاف سازی را منع میکنند. در چنین حکومتی، حاکمان مهره های خود را نه بر اساس ارزش و دانش و کارایی و آگاهی و با هدف حفظ منافع عمومی و مصالح مردم، که بر اساس خودی بودن و در راه حفظ منافع حکومت و مصلحت رژیم تعیین میکنند.این اصل را جامعه شناسان سیاسی در جهان پذیرفته اند که تداوم در قدرت عامل خود کامگی است و خود کامگی بی تردید به فساد سیاسی می انجامد به این دلیل است که در نظامهای مردم سالاری برای حضور بر اریکه قدرت اولا دوران محدودی در نظر گرفته اند و برای رسیدن دولت به قدرت، رای مردم را ملاک قرار داده اند. در جوامع آزاد نظارت مستقیم مردم و یا نمایندگان برگزیده آنها بر تصمیمات و رفتار های دولت امری واجب و اجتناب ناپذیر است . ادغام قدرت و اقتصاد منشا اصلی فساد مالی در ایران است و تا زمانی که اقتصاد و نهادهای مالی ایران در چنگ حلقههای اصلی قدرت و حکومت قرار دارند، فسادزا خواهند بود و مبارزه پلیسی و قضایی با آن راه به جایی نخواهد برد.اقتصاد ایران اقتصادیست، بسیار سنتی، وابسته به دولت و بدون زیرساختهای مناسب.مقررات حاکم بر اقتصاد ایران عموما بر پایه نیازهای «دولت و قدرت» به وجود آمده است.فساد اقتصادی از دولتی بودن اقتصاد میآید. حالا این فساد از هر نوع که میخواهد باشد، مثل اختلاس، رشوه و… .در واقع ریشه اصلی فساد اداری و اقتصادی، دولتی بودن آن است و عمق آن بستگی به میزان نفوذ و نقش دولت دارد ، به نظر میرسد که نقش دولت در فساد اقتصادی بیبدیل است. به عبارت دیگر هر چه اقتصاد آزادتر باشد میزان فساد در آن کمتر است.هر چقدر اقتصاد به سمت خصوصی سازی حرکت کند و دولت کار را به مردم بسپارد و تصدیگریها را مردم انجام بدهند و همچنین زمینه ظهور و بروز رقابت بیشتر شود، بیتردید فساد اقتصادی ناشی از رانتهای اطلاعاتی و نفتی نیز کم خواهد شد. تسلط نظامیها و آقازاده بر اقتصاد ایران سمی هست که به پیکره اقتصاد ایران تزریق شده است.
این وضعیت در دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تشدید شد. در این دوره ۸ ساله، تحت عنوان خصوصیسازی، شرکتهای بزرگ دولتی از مخابرات گرفته تا صنایع و معادن و نیز پروژههای بزرگ نفتی، حمل و نقل و خدمات به شرکتهایی واگذار شدند که به نحوی به نهادهای نظامی یا انتظامی و یا امنیتی وابسته بودند. حتی بعضی از تحلیلگران از این روند حتی با عنوان «نظامیسازی اقتصاد کشور» یاد میکنند. سپاه پاسداران دارای امکانات زیربنایی گستردهای مخصوص به خود مانند اسکله و بندر و فرودگاه است و با دارا بودن چندین خبرگزاری و روزنامه چاپی و رسانههای آنلاین، از امکان تاثیرگذاری بیبدیل بر سیاست کشور نیز برخوردار است. تحلیلگران میگویند بخش خصوصی ضعیف ایران هیچگاه دارای توان رقابت با این نهادهای نظامی و اقتصادی را ندارد و آنان هر آن چه را که میخواهند میتوانند بهدست بیاوردند.
در کنار سپاه و بسیج، یک سری نهادهای اقتصادی مانند بنیاد مستضعفان نیز وجود دارند که گردش مالی آنها بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد شده و زیر نظر کانون اصلی قدرت، یعنی ولی فقیه اداره میشوند. فعالیت اقتصادی این نهادها هیچگاه شفاف نبوده و از کنترل دولت نیز خارج است. گفته میشود غولهای اقتصادی مانند بنیاد مستضعفان نه تنها از پرداخت مالیات به دولت معاف هستند بلکه پول آب و برق مصرفی خود را نیز به دولت نمیپردازند. اقتصاد دولتی علف هرز بهبار میآورد. هر کاری هم که انجام بگیرد همین است، چون همه چیز مانند تولید، خرید، فروش، بانک، بیمه، دانشگاه در اختیار دولت است. ریشه مفاسد اقتصادی، اقتصاد دولتی است. وقتی اقتصادی دولتی شد هر کاری هم که بکنیم باز هم با خودش فساد اقتصادی میآورد به این ترتیب نظر کارشناسان درباره منشا فساد در ایران همان چیزی است که حسن روحانی آن را در گزارهای ساده به زبان آورد: «اگر تفنگ، پول، روزنامه، سایت، خبرگزاری را همه یک جا جمع کنیم حتما فساد درست میشود» که البته این شامل خودش هم میشود قدرت اقتصادی به خودی خود و در ادامه خود به شکلگیری کانونهای قدرت خارج از نهادهای حکومتی هم تبدیل میشود.. اما لازمه چنین تحولی در ایران، تغییر کامل ساختار قدرت و انتقال از یک نظام سیاسی بسته و غیردموکراتیک به یک نظام سیاسی باز و دموکراتیک است. درست از همین جا هست که بسیاری از تحلیلگران در ایران بر این نظرند که بسیاری از مسائل و مشکلات کشور، از جمله فساد و ناکارآمدی اقتصادی، راهحل سیاسی دارد. تا زمانی که مشکلات سیاسی ایران که معلول نظام سیاسی به شدت بسته و ایدئولوژیک «جمهوری اسلامی» است، حل و فصل نگردد، معضل فساد هم علاجناپدیر باقی خواهد ماند. این شامل هم فساد اقتصادی و هم فساد و ناکارایی در دیگر بخشهای اداری و فرهنگی و آموزشی است.فساد در کشورهای دارای اقتصاد آزاد و رقابتی و نظامهای سیاسی باز و دموکراتیک نیز وجود دارد، اما با وجود قوه قضاییه مستقل و احزاب، رسانهها و نهادهای مدنی قدرتمند و نیز سازکارهای دموکراتیک برای تغییر مسئولان، امکان دوام و گسترش پیدا نمیکند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست..یاد این ضرب المثل میافتم که: هر چه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک.حالا داستان قوه قضاییه ماست که تقریبا از راس تا دامنه ،توسط یک عده فاسد،( البته نه فقط فاسد اقتصاد، بلکه فاسد اخلاقی و فاسد روانی) اداره میشود. سازمان بینالمللی شفافیت در آخرین گزارش خود رتبه ایران رابه لحاظ شاخص ادراک فساد که بیانگر میزان فساد اداری و اقتصادی است در میان 167 کشور جهان 131 اعلام کرده است؛ از این رو یکی از مشکلات اساسی کشورما وجود فساد اداری است؛ به نحوی که قبح آن در جامعه ازبین رفته و اقتصاد کشور را تحت تاثیر خود قرار داد و این یک خطر جدی برای کشور است؛ امروزه فساد در کشور نهادینه، سیستماتیک و سازمان یافته و نظام اداری ما به شدت درگیر فساد شده است، بطوری که فساد مانند موریانه پایه های نظام را میخورد.
ریشه دواندن فساد در جامعه موجب از بین رفتن سرمایه اجتماعی و کاهش اعتماد مردم و مقبولیت حاکمیت میشود ، به جهت آثارمخرب فساد بر بخش های مختلف اقتصادی، ضروری است برای بهبود وضعیت سلامت اقتصادی، ضمن عنایت ویژه به منشاهای بروز فساد، راهکارهایی را برای جلوگیری از ایجاد فساد مد نظر قرارداد، و حداکثر توان را بر محدود کردن علل و عوامل مخرب فساد متمرکز نمود.و در این زمینه باید ضمن استفاده از تمام ظرفیتها و عزم ملی به گونهای عمل نمود تا ضمن خشکاندن ریشه های فساد در بخش های مختلف، موجبات کاهش شکاف طبقاتی در جامعه و عدم اختلال در نظام اقتصادی گردد، چرا که فساد مانعی بزرگ بر سر راه استقرار عدالت اجتماعی و رشد توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور است و موجب ازبین رفتن درآمدهای دولت و منابع کشور و کاهش سرمایه گذاری ها داخلی و جذب سرمایه گذاری های خارجی می گردد. در مبارزه با فساد توجه به علت ها و زمینه های پیدایش فساد حائز اهمیت فراوان می باشد چرا که فساد برآیند عوامل مختلف است که در این زمینه می توان به وجود انبوهی از قوانین و مقررات متعدد و غیرشفاف و محدود کننده که باعث پیچیدگی ها و فراهم نمودن بستر ایجاد فساد می گردد اشاره کرد، بعلاوه نبود شفافیت و پاسخگویی لازم، سیستم های نظارتی متعدد و غیرموثر، ضعف در پایبندی به ارزش های اخلاقی و پایین بودن سطح درآمدی و عدم تامین مالی زندگی کارکنان می تواند یکی دیگر از زمینه های بروز فساد باشد.پایین بودن درآمد افراد و عدم تعمیق ارزش های اخلاقی برخی از کارکنان را مجبور به تکمیل درآمدشان از طرق نادرست می کند .در مبارزه با پدیده نامیمون فساد نیازمند اقدامات زیربنایی و برخوردهای جدی و بدون ملاحظه با عاملان فساد بامشارکت همه بخش های جامعه است که البته از اینرو که فساد برای همه بخش ها مضرر است، مبارزه با جرائم اقتصادی و فساد یک مسئولیت مشترک بوده و نیازمند اقدام قاطع و اساسی است. بر اساس یک ارزیابی،همانطور که اشاره کردم حکومت اسلامی ایران در لیست فاسد ترین سازمانهای سیاسی-اداری جهان قرار دارد.ده کشوری که فاسد ترین نظامهای حکومتی جهان معرفی شده اند، منجمله و به ترتیب رتبه فساد؛ سومالی، کره شمالی، سودان، عراق، ترکمنستان و ازبک استان، تقریبا همه از دوستان و همکاران نزدیک جمهوری اسلامی بشمار میروند. اندکی پائین تر و در رتبه بندی نام کشور ونزوئلا در ردیف حکومتهای فاسد قرار گرفته که این کشور نیز از دوستان و همکاران نزدیک جمهوری اسلامی است. در جمع منفورترین حکومتهای جهان نیز نام جمهوری اسلامی و کره شمالی در راس دیگر حکومتهای نامطلوب جهان قرار دارد و در تقابل آشکار با این رتبه بندی سیاه، نه نام ایران و نه هیچیک از دوستان و همکاران آن در هیچ بخشی از لیست مطلوب ترین کشورهای جهان دیده نمیشود.در راس لیست مطلوب ترین کشورهای های جهان سنگاپور قرار دارد، بریتانیا در ردیف ۱۶، آمریکا در ردیف ۲۰ و چین در ردیف ۳۰ که در آن کشور چیزی به نام بیکاری دیده نمیشود؛ دست کم اگر فساد اداری و محدودیت سیاسی در چین هست، رفاه نسبی و اشتغال کامل نیز هست، در حالی که نظامهای خودکامه فاسد بر شمرده در لیست اشاره شده، حتی با وجود داشتن منابع طبیعی ثروت، منجمله نفت و گاز. به دلیل فساد ریشه گرفته، مردم آن یا در ردیف فقیر ترین مردم جهان قرار دارند حکومت فاسد، جامعه را دوقطبی و بر اساس خودی ها و غریبه ها شکل تقسیم میکند و موازی با همین خط بندی، امکانات را در اختیار خودی ها قرار میگیرد و محرومیتها نصیب غیر خودی های میشوند. وضعیت امروز ایران که در آن طبقه متوسط از میان رفته است نماد مشخصی از جامعه دو قطبی است که در آن از یک سو شمار نیازمندان رو به افزایش است و از سوی دیگر ثروت و امکانات انحصار طلبان. ایران طی سه دهه اخیر، فارغ از رنگ ظاهری دولت وقت؛ اعم از اصلاح طلب، اصولگرا و یا به قولی عملگرا، شاهد توسعه نیاز های عمومی و افزایش فاصله مابین فقر و ثروت بوده است. چنین جامعه ای دو نوع فساد را در دو شاخه اصلی خود تجربه میکند: فساد ناشی از فقرکه دامان توده مردم را میگیرد، و فساد ناشی از قدرت و ثروت که در جمع خودی ها ی حکومت ظاهر میشود. این دو قطب دیر یا زود در مقابل هم قرار میگیرند و در رویارویی گریز ناپذیر ، توده ها پیش از غرق شدن به بیداری میرسند و موفق به شکستن زنجیر های حاکم خودکامه و حکومت فاسد و زور گوی آن میشوند . این یک قاعده عمومی است ودر این قاعده ایران هم مستثنی نیست.در ادامه جلسه هنرمند و فعال حقوق بشر، آقای مهدی گلسفیدی در رابطه با بررسی و تحلیل آمار کتاب خوانی و سرانه مطالعه در ایران سخنرانی نمودند : کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند: کتابهایی که میخوانید و انسانهایی که ملاقات میکنید. “مک لوهان”آمار سرانه مطالعه در ایران حکایت از آن دارد که هنوز تلاشها برای بالا بردن این سرانه مطالعه ثمر بخش نبوده است. تاکنون اخبار متفاوتی از این سرانه مطالعه اعلام شده است که به بررسی برخی از این نظرات میپردازیم. به گزارش اقتصادنیوز طبق اطلاعات به دست آمده از خانه کتاب نمودار شمارگان کتابهای منتشرشده، شیب نزولی سالهای اخیرش را همچنان حفظ کرده است. مرور آمارهای نشر در سال گذشته و مقایسه آن با سالهای اوج کتابخوانی در ایران، نشاندهنده فاصلهای بسیار زیاد و شکافی عمیق است. از ابتدای انقلاب تاکنون نزدیک به یک میلیون عنوان کتاب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز انتشار گرفته و به چاپ رسیده است. نتایج تحقیقات و آمارها بیانگر این مطلب است که شمارگان کتاب از دولت پنجم تا دولت دهم با کاهش روبه رو بوده است. براساس همین آمارها میتوان گفت که بیشترین متوسط شمارگان کتاب مربوط به سالهای نخست انقلاب اسلامی است که در آن هر کتاب بهطور میانگین با شمارگان بیش از 11 هزارتایی وارد بازار میشد اما تیراژ کتابها پس از این دوره به سرعت رو به کاهش گذاشت و به علت وقوع جنگ تحمیلی استقبال از بازار کتاب نیز افت محسوسی پیدا کرد. تیراژ کتابها در این دوره به کمتر از 6 هزار عنوان رسید. اما پس از این در زمان دولت سوم در سال 62 میانگین تیراژ کتاب دوباره اوج گرفت و به آستانه 10 هزارتایی رسید. بازار کتاب کساد است، همین. چون زمینههای عرضه کتاب خوب و ارزان محدود است. کاغذ کمیاب و گران است. نوشتههای تازه برای کتاب اندک است. به قول یک ناشر «متاسفانه مطالعه برای مردم ما به صورت یک نیاز مبرم درنیامده و کتاب را به عنوان یک کالای ضروری، همچون غذا و پوشاک و مسکن به حساب نمی آورند». به نظر من که این جملات بیش از اندازه امروزی و این زمانی اند. معما آیا آنقدر پیچیده ست؟؟، اینها گزیده جملاتی از گزارشی است که در صفحه هشت روزنامه کیهان در بیست و نهم دی ماه 1359 منتشر شده و نشانه ای بر دیرپایی دغدغه «کم شدن جمعیت کتابخوان» و «بی اعتنایی جمعی ایرانیان به مطالعه» است. جستجوها نشان می دهد از سال 1377 بود که اصطلاح «سرانه مطالعه» برای بیان میزان کتابخوانی فارسی زبانان در مطبوعات کثیرالانتشار استفاده شد از دیگرسو آشفتگی تعاریف و اغتشاش آمارها هرگونه نتیجه گیری دقیق درخصوص این مسأله را غیرممکن کرده است.
چالش های معنای مطالعه-سرانه مطالعه اشاره به زمانی دارد که هر فرد به طور میانگین در روز صرف مطالعه می کند. وقتی سخن از سرانه مطالعه به میان می آید، نخستین پرسش این است که مطالعه چه چیزی؟ کتاب؟ روزنامه؟ محتواهای اینترنتی؟ آمار نهاد کتابخانه های عمومی کشور نشان می دهد این نهاد «کتاب های مجازی و مکتوب»، «روزنامه های مجازی و مکتوب»، «نشریات غیرروزانه مجازی و مکتوب» و «قرآن و ادعیه» را از محتواهای خواندنی قابل محاسبه در سرانه مطالعه کشور تلقی می کند.در نقطه مقابل مرکز آمار ایران، که متولی اصلی فراهم کردن داده های آماری کشور است و بنا به گفته خود مرکز از ابتدای دهه 80 تهیه آمار حوزه های فرهنگی را برعهده دارد، هیچ تعریفی از «سرانه مطالعه» در فراداده های خود ارائه نکرده است. در شیوه نامه طرح های مربوط به گذران وقت هیچ اشاره ای به مطالعه در میان فعالیت های 15گانه مربوط به گذران وقت نشده است، شاید مطالعه را بتوان در ردیف «استفاده از رسانه های جمعی» و در کنار تماشای تلویزیون و شنیدن رادیو گنجاند. شاید هم در زمره فعالیت های فرهنگی و تفریحی گنجانده می شود. از یاد نبریم که «آمار مطالعه در کشورهای اروپایی و برخی کشورهای غیراروپایی به صورت گزارش هایی در قالب «گذران وقت» سنجیده می شود.این همه در حالی است که مرکز آمار، به گواهی برخی گزارش های خود، متولی ارائه آمار سرانه مطالعه ایرانیان نیز هست. مرکز افکارسنجی و رصد فرهنگی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اسلامی، وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در دو ساله نخست تاسیس خود، 89 ـ 1387، مبادرت به تهیه آماری پیمایشی از میزان مطالعه کشور کرد. در این پژوهش «کتاب های درسی و غیردرسی، روزنامه، نشریات، منابع مکتوب اینترنتی و رایانه ای، مطالعات کاری و کتاب های دینی مانند قرآن و نهج البلاغه» از مصادیق مطالعه شمرده شدند. تفاوت هایی در این تعریف با تعریف مطالعه در پژوهش نهاد کتابخانه های عمومی دیده می شود. گرچه نهاد کتابخانه های عمومی محتواهای رسمی مجازی(کتاب، روزنامه و نشریات غیرروزانه) را در تعریف مطالعه گنجانده، مرکز افکارسنجی به صورت عام از منابع مکتوب اینترنتی و رایانه ای سخن می گوید. در تعریف دوم وبلاگ خوانی، ایمیل خوانی، فعالیت در شبکه های اجتماعی و از این قسم در میان مواد مطالعه دیده می شود، اما دشوار بتوان همه مطالعات پای رایانه را در زمره آمار نخست مرقوم کرد. علاوه بر این در آمار دوم، مطالعات کاری نیز به سرانه مطالعه افزوده شده است، در حالی که این قبیل مطالعات در شمار سرانه مطالعه نهاد کتابخانه های عمومی کشور نیامده است. به این ترتیب کارمندی که در سر کار خود بولتن یا طرح کاری را مطالعه می کند یا این که اساسا با پرونده های مکتوب سر و کار دارد،. این مصوبه در عین حال شاخص دیگری با عنوان «مطالعه مفید» مطرح و آن را این گونه تعریف کرده است: «مطالعه ای مفید است که اولا معطوف به اثر و نتیجه بوده و دستاوردی علمی، عملی(رفتاری)، ذهنی و یا قلبی داشته باشد؛ و ثانیا آن دستاورد برای تربیت انگیزه، افزایش تعهد، ارتقای توانایی ذهنی، توسعه دانش کاربردی، ارتقای مهارت عملی و نهایتا در جهت پرورش و تعالی فرد در راستای به فعلیت رساندن استعدادهای الهی وجود او در یکی از چهار زمینه مذکور باشد.در این سند که هدف از تنظیم آن ارتقای سرانه مطالعه کشور عنوان شده، هیچ شاخصی برای اندازه گیری مطالعه مفید کشور عرضه نشده است و دستگاه های دولتی نیز به همان شاخص های پیشین اندازهگیری سرانه مطالعه اکتفا کرده اند؛ شاخص هایی که البته تعریف مطالعه را تا حد تعریف این سند گسترده نمی کند. اغتشاش در تعریف به اینها ختم نمی شود، تعاریف علمی در تحقیق ها و پژوهش های دانشگاهی هم باز تفاوت هایی با همه این تعاریف برشمرده شده دارند. به عنوان مثال سمانه نوذر و محسن حاج زین العابدینی در مقاله «بازاندیشی در مفاهیم مطالعه کتاب و سنجش سرانه مطالعه»مطالعه را حتی از حدی که گفته شد هم گسترده تر تعریف می کنند. این دو پژوهشگر در چکیده تحقیق خود می نویسند: «مطالعه عبارت است از یادگیری مطالب جدید و نادانسته ها، به طوری که در پی آن تغییر رفتار حاصل شود». به همین دلیل «زمانی که متن به صورت های دیگر مانند صوتی و تصویری درآید و متنی همراه نداشته باشد، گوش کردن و دیدن آن هم مطالعه محسوب می شود».این دو پژوهشگر اظهار می کنند: «در اکثر پژوهش هایی که به اصطلاح به سرانه مطالعه پرداخته اند، خواندن، معادل مطالعه قرار گرفته، در صورتی که بار معنایی مطالعه با توجه به مطالبی که در بالا ذکر شد، بیشتر از خواندن است، در نتیجه در سنجش سرانه مطالعه باید هر نوع مطالعه ای لحاظ شود». اختلاف در تعاریف طبیعتا سبب ایجاد تفاوت های آماری در بیان سرانه مطالعه ایرانیان می شود. با این حال گاهی در خواندن آمار سرانه مطالعه باید به این نکته توجه داشت که ممکن است این آمار درصدد بیان سرانه مطالعه یکی از موارد قابل مطالعه باشند. به عبارتی بنا به آمار نهاد کتابخانه های عمومی در حالی که سرانه مطالعه کتاب های مجازی و مکتوب طی سال های 1387 تا 1390 حدود 18 دقیقه بوده است، اما آمار کلی و مجموع در همین فاصله حدود 70 دقیقه بوده است.بازاندیشی در مفهوم مطالعه، نیل به تعریف واحد و قابل اتکا برای تمامی دستگاه های دولتی و ایجاد وحدت در نهاد متولی محاسبه سرانه مطالعه، بتواند وضع مطالعه در ایران را دقیق تر از آنچه که اکنون هست، نمایش دهد. شاید یک کلیشه چرایی توسعه نیافتگی ایران با مطالعه دقیق سرانه مطالعه شکسته شود.عامترین تعریف از سرانه مطالعه میانگین مدت زمان مطالعه یک نفر در یک شبانهروز است. در این حالت میزان مطالعه همه افراد یک جامعه را با هم جمع و سپس نتیجه را بر تعداد افراد آن جامعه و تعداد روزهای در نظر گرفته شده تقسیم میکنند. برای مثال سرانه مطالعه 13 دقیقهای به این معنی است که در ایران 80 میلیون نفری، هر روز بیش از 17 میلیون ساعت مطالعه انجام میشود. از این میزان بهطور میانگین به هر یک نفر، 13 دقیقه وقت میرسد. به هر حال با توجه به تیراژ بالای کتاب در سالهای دهه 60 و 70، میانگین شمارگان کتابها در همه سالهای بعد از انقلاب بیش از پنج هزار و 500 است. این در حالی است که میانگین تیراژ در 10 سال اخیر کمتر از 2 هزار برآورد میشود.آمارهای نشر در سال 95-در ادامه این گزارش آمارهای نشر کتاب در سال گذشته را مرور خواهیم کرد. تعداد عناوین چاپ اولی و تجدید چاپیها در سال 95، بیش از 88هزار و 825 عنوان است. این عدد برای کتابهای کمکدرسی 10 هزار و 584، کتابهای کودک 12 هزار و 587 و برای کتابهای عمومی 65 هزار و 654 بوده است. با این حساب 12 درصد کتابهای سال گذشته در حوزه کمکدرسی، 14 درصد کتابهای حوزه کودک و 74 درصد از کتابها در گروه کتابهای عمومی قرار گرفتهاند.میانگین خرید-با توجه به آمار رسمی اعلامی از سوی نمایشگاه در سال 93 میانگین خرید هر نفر در بیستوهفتمین دوره نمایشگاه کتاب چیزی حدود 28 هزار تومان بوده است. این رقم با توجه به رقم فروش 140 میلیارد تومانی کل نمایشگاه در این سال محاسبه شده است. با توجه به فروش کل نزدیک 160 میلیارد تومان در نمایشگاه سال گذشته و افزایش جمعیت بازدیدکننده، به نظر میرسد میانگین 28 هزار تومانی با تغییر اندکی در سال گذشته هم تکرار شود. با این حساب و با توجه به میانگین قیمت نزدیک به 13 هزار تومانی کتابها در سال گذشته، میتوان گفت هر نفر در نمایشگاه تنها دو کتاب خریداری کرده است.
مقایسه کتاب در ایران و کشورهای توسعه یافته-شاید بتوان میزان تیراژ کتاب در هر کشور را ملاک مناسبی برای سنجش سرانه مطالعه و به عبارتی، اقبال مردم به مطالعه کتاب دانست. بهطور معمول انتشار کتاب در کشورهای توسعهیافته با تیراژهایی روبهرو میشود که وقوع آن در ایران چیزی شبیه به رویا و انتشار کتاب با تیراژهای مذکور برای ناشران و صد البته نویسندگان آرزویی به ظاهر دستنیافتنی است. بهعنوان مثال در انگلستان، رمانی تحتعنوان «بریسینگر» نوشته «کریستوفر پائولینی»،
در اولین روز عرضه به بازار کتاب، با فروش 45 هزار نسخهای مواجه شد. همچنین در فرانسه کتاب «کارت و قلمرو» نوشته «میشل هولبک» با تیراژ 120 هزار نسخه، کتاب «طرحی از زندگی»، نوشته «آملی نوتومب» با تیراژ 220 هزار نسخه و کتاب «عشق جزیره است»، نوشته «کلودی گالای» با تیراژ حداقلی 70 هزار نسخه، روانه بازار نشر شدند. این در حالی است که تیراژ کتابهای منتشر شده در ایران به سختی به مرز 10 هزار نسخه میرسد..
در ایران به ازای هر هزار نفر 53نسخه روزنامه منتشر میشود، درحالیکه این رقم در برخی کشورها از این قرار است: هنگکنگ819، نروژ 598، ژاپن 580، فنلاند 453،سوئد 438، سوئیس 385، سنگاپور 380، انگلستان 314، دانمارک 307، آلمان 306 و هلند 305نسخه. آخرین آمار اعلام شده حاکی از این است که برخی از سرانه 2 دقیقه در شبانه روز اطلاع میدهند و برخی 7 دقیقه در شبانه روز.البته اینها ارقامی است که از سوی معاون فرهنگی وزیر ارشاد بارها تکذیب شده است. ولی در سال 87 رئیس کتابخانه ملی ایران عنوان کرد: سرانه کتابخوانی در کشور برای هر نفر تنها دو دقیقه در شبانه روز است. این سرانه با افزودن کتب درسی برای برخی از افراد در شبانه روز حدود شش دقیقه است هر سال، تعداد زیادی آمار غیر رسمی و غیر دقیق منتشر میشود که همه را گیج کرده است. رئیس کتابخانه سازمان اسناد ملی ایران که مشاور فرهنگی رئیس جمهور هم هست، اعلام کرد که سرانه مطالعه هر ایرانی در شبانه روز فقط 2 دقیقه است. البته در این محاسبه کتابهای درسی در نظر گرفته نشدهاند. او گفته است اگر زمان درس خواندن را هم به این رقم اضافه کنیم، سرانه مطالعه هر ایرانی 6 دقیقه میشود. وحشتناکی این رقم، وقتی بهتر مشخص میشود که بدانیم سرانه مطالعه آمریکاییها 20 دقیقه، انگلیسیها 55 دقیقه و ژاپنیها 90 دقیقه است. ، دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور اعلام کرد سرانه مطالعه در کشور اصلا ً کم نیست و این سرانه در کشور ما در هر روز 18 دقیقه است تازه این عدد، فقط برای مطالعه کتابهای غیر درسی و غیر کاری است. علاوه بر این کتابها، در محاسبه او، مطالعه قرآن و کتابهای مذهبی و خواندن مطلب در اینترنت هم محاسبه نشده (که البته در هیچ کجا این آمار به سرانه مطالعه اضافه نمیشود). به نظر ایشان، تنها مشکل فعلی مطالعه مردم وضعیت کتابخانههاست. او میگوید طی 2 سال آینده، باید ظرفیت کتابخانههای عمومیکشور 2 برابر شود.تنها باری که یک آمار نسبتا ً رسمی منتشر شد، سال 81 بود که مرکز پژوهشهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 28 استان را بررسی کرد و اعلام کرد سرانه مطالعه ایرانیها 7 دقیقه در روز است.بین این همه آمارهای ضد و نقیض، سازمان ملی جوانان هم آمار جداگانه ای منتشر کرده است. 76 درصد از جوانان، روزانه کمتر از 30 دقیقه مطالعه میکنند. سازمان برای به دست آوردن این آمار، یک پژوهش بین 120 نفر اهل قلم انجام داده. کارشناسان سازمان، میگویند 46 درصد از جوانان هر روز بین 4 تا 30 دقیقه مطالعه میکنند، 30 درصد آنها کمتر از 4 دقیقه در روز مطالعه میکنند، 13 درصد تا یک ساعت مطالعه میکنند، 7 درصد یک تا 2 ساعت و فقط 4 درصد باقیمانده هستند که بیشتر از 2 ساعت در روز کتاب میخوانند. بعد از اعلام آمارهای ضد و نقیض یک زمانی یک مسئول وقت در یه مصاحبه ای اعلام می کنه(صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد وقت) ؛ در مورد سرانه مطالعات حال حاضر کشور، هیچ آماری ندارد و نمیداند آنهایی که در مورد سرانه مطالعه آمار میدهند آن را از کجا آورده اند. تمرکز جغرافیایی کتابفروشی ها در یک نقطه خاص شهر،عدم اطلاع رسانی صحیح در معرفی کتابهای مناسب از سوی متولیان فرهنگی،کم کاری فاحش رسانه ملی در ترویج این فرهنگ،اهمال کاری ناخواسته خانواده ها در عادت دادن فرزندان به مطالعه،عادت کردن دانش آموزان در مدارس به مطالعه صرف کتابهای درسی و یا نهایتا کمک درسی که آموزش و پرورش در آن نقش بسزایی دارد و …از جمله مواردی است که همچنان بر پایین بودن سرانه مطالعه در کشور تاثیر گذار است. با این حال بررسی ها نشان داده است که در بسیاری از خانواده های ایرانی هنوز فرهنگ مطالعه و کتابخوانی به عنوان یک سنت و یک اصل فرهنگی پذیرفته نشده است و با توجه به اینکه بسیاری از رفتارهای ما ایرانیها موروثی است عادت نداشتن به مطالعه نیز از پیشینیان به ارث رسیده است! در همین امسال هم یه شعار سال تحت این عنوان ارائه شد :
چند درصد ایرانی ها، به هیچ وجه مطالعه نمی کنند؟
13 درصد از ایرانی ها هفته ای حداقل یک کتاب می خوانند.20 درصد ماهی حداقل یک کتاب ، 19 درصد سالی حداقل یک کتاب ،7 درصد هر دو سال حداقل یک کتاب ، 41 درصد اصللا وقت مطالعه ندارند.ویکتور هوگو میگوید: «برای نابود کردن فرهنگ کتابخوانی در یک جامعه لازم نیست، کتابها را بسوزانیم. کافی است کاری بکنیم، که مردم کتاب نخوانند» . بیایم از خودمان شروع کنیم…در روز با دو ساعت ؟
به این جمله ی سقراط برسیم “«جامعه وقتی فرزانگی و سعادت مییابد که مطالعه، کار روزانهاش باشد» .جلسه در ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی بعد از هماهنگی برای برگزاری جلسه بعد با حضور فعالان حقوق بشر، به پایان رسید.
گزارش جلسه ماهانه اعضای نمایندگی اسکاندیناوی در۱۹ نوامبر 2017
معصومه توکلی
جلسه سخنرانی ماهیانه اعضای نمایندگی اسکاندیناوی در۱۹ نوامبر ۲۰۱۷ ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای فعال نمایندگی وهمراهی سایر دوستان و فعالان حقوق بشربه صورت عمومی دراتاق پالتاک برگزار گردید که طی این برنامه همکاران ما بیاناتی را با موضوعات مختلف و پیرامون نقض حقوق ایرانیان ایراد فرمودند.
شروع جلسه با گزارش و تحلیل اخبار نقض حقوق بشر در ماه گذشته، توسط بانو مهناز احمدی آغاز شد .
سپسآقای محمد رضا کوچکی به مقایسه ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر و قوانین جمهوری اسلامی پرداختند .در ادامه جلسه آقای مهراب امیدی اسلامی با موضوع جفا بر مسیحیان و پیروان سایر ادیان در ایران سخنرانی کردند : در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ، آزادی ادیان در ایران را مجازمی شمارد، این فقیهان قدرتمند نه تنها تاب تحمل وجود ادیان غیر از اسلام را ندارند بلکه برخلاف قانون، حکم به آزار و شکنجه و ارعاب و زندان پیروان سایر ادیان نیز می دهند؟
مدتی قبل یک وب سایت سوئدی – فارسی زبان ، به نام ایران تا آزادی ، مقاله ای را به قلم نوکیش مسیحی ایرانی ساکن سوئد « فریبا عَلم رهنما» منتشر نمود. فریبا در نوشته خود مسئله جفا بر مسیحیان و پیروان سایر ادیان در ایران را از نگاه قانون اساسی خود جمهوری اسلامی بررسی می کند و به جواب این سوال می پردازد که چرا با وجود تصویب اصول ۱۳ و ۱۴ قانون اساسی، مسئولان جمهوری اسلامی و فقهای شیعه تاب تحمل غیر مسلمانان را ندارند؟
در اصل ۱۳ قانون اساسی ایران آمده است: مسیحی، یهودی و زرتشتی اقلیت های دینی به شمار می روند. آنها محترم اند و در انجام مراسم دینی آزادند، در امور خصوصی طبق دین خودشان حق دارند عمل کنند و در عبادت آزادی دارند.
اصل ۱۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید: دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به .افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند
. پر واضح است که در جمهوری اسلامی نه تنها این اصول رعایت نمی شود بلکه برعکس، کاملا مخالف با این اصول عمل می گردد چرا که برخلاف ظاهر، در ایران این قانون اساسی نیست که حرف اول را میزند بلکه قدرت .های قوی تری چون فقها بر قانون حکومت می نمایند . در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی آزادی ادیان در ایران را مجازمی شمارد، این فقیهان قدرتمند نه تنها تاب تحمل وجود ادیان غیر از اسلام را ندارند بلکه برخلاف قانون، حکم به آزار و شکنجه و ارعاب و زندان پیروان ادیان دیگر نیز می دهند. اما علت این احکام ناقض حقوق بشرچیست؟
مگر تعداد زیادی از مسلمانان در کشورهای مختلف اروپایی، آمریکایی و کانادا آزادانه زندگی نمی کنند و دین خود را تبلیغ نمی نمایند؟
چرا در این کشورها که اکثریت مسیحی می باشند، رهبران مذهبی آنان و دولت ها دستور به آزار و شکنجه و زندانی مسلمانان نمی دهند؟
این برخورد فقیهان اسلامی با غیرمسلمانها ناشی از ضعف ایمان به دین خودشان است. درواقع اگر به حقانیت دین خود باور دارند ، نباید از تبلیغ ادیان دیگر بهراسند. هراس، نشانه تردید به حقانیت خود است. باید همه ادیان حق تبلیغ داشته باشند و افراد ،حق انتخاب یا ردّ آنها را داشته باشند. اگر آنان اطمینان دارند که اسلام کامل ترین است .پس نباید ترسی از رواج دین های دیگر داشته باشند . باید از این فقیهان پرسید:
چگونه است که کوچکترین انتقادی درباره اسلام و پیامبر اسلام ، حکمش اعدام است، اما آنان خود به راحتی در مورد ادیان دیگر اظهارنظرکرده و پیروان آنها را به غل و زنجیر می کشند؟ جالب اینجاست که برخی از فقهای معروف چون علامه طباطبایی (کتاب المیزان)، مرتضی مطهری (کتاب جهاد) و جوادی آملی(کتاب تفسیر تسنیم) پا را فراترنهاده اند ومدعی هستند اگر در جامعه ای اجازه ندهند کلمه توحید (اسلام) تبلیغ شود، مسلمان ها مجازند به آن کشورحمله نظامی کرده و آن را به تسخیر در آورند و حتی به زور .دیگران را مسلمان کنند! این در واقع همان حکایت مسلمان شدن ما ایرانیان در۱۴۰۰ سال پیش است .اما با وجودی که از آغازانقلاب ۵۷ تا کنون دگراندیشان دینی با فشار، تعرض و آزارحکومت اسلامی روبرو بوده اند و با وجود تلاشهای جمهوری اسلامی برای تبلیغ و تحمیل اسلام شیعه و نیز با وجود سختگیری ها و فشارهای وارده بر پیروان سایر ادیان و همچنین با وجود تصویب ماده ۲۲۵ قانون جدید مجازات اسلامی در مورد ارتداد و حکم آن ، پدیده تغییر دین ایرانیان مسلمان به ویژه به مسیحیت روز به روز در حال گسترش می .باشد.. مقابل، جمهوری اسلامی نیز به انواع اقدامات نظیر دستگیری و شکنجه نوکیشان، ممنوعیت چاپ انجیل به زبان پارسی، به آتش کشیدن انجیل (توجه داشته باشید که سوزاندن چند نسخه از قرآن در جهان چه اعتراضی ازطرف مسلمانان و رهبران آنها به دنبال داشت)، تعطیلی کلیساها و وادار کردن رهبران کلیساها به ارائه لیست اعضای کلیسا به اداره اطلاعات جهت فشار بر آنان و جلوگیری از گسترش موج روی گرداندن از اسلام و روی آوردن به ادیان دیگر دست زده است . مسیحیان بیشماری تحت سلطه ایران رنج میبرند . نخست وزیر اســراییل در سخنانی که برگرفته از گزارش رســانه ها و نهادهای مدافع حقوق بشــر در مورد وضعیت مسیحیان در ایران بود، به اینکه حسن روحانی به دروغ وعده بهبود وضعیت پیروان سایر ادیان را داده بود انتقاد کرد .
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل در سخنرانی خود در همایش رسانه های مسیحی، ایران را به نقض حقوق مسیحیان متهم کرد .این همایش در موزه اورشلیم برگزار شد . نخست وزیر اسراییل به صراحت گفته بعضی از رهبران جهانی برای مماشات با ایران، این سرکوبها را نادیده میگیرند . اودربخش دیگری ازســخنرانی خود عنوان کرد: امروز درخواست ســاده ای از رســانه های حاضر در این اتاق دارم. این هفته را به تشریح وضعیت بحرانی مسیحیان بیشماری اختصاص دهید که تحت سلطه ایران رنج میبرند .نتانیاهو با اشاره به وضعیت دشوار اقلیت مسیحی در ایران افزود: ایران تهدیدی برای همه دنیاست، اما امروز میخواهم درباره دشمنی ایران علیه مسیحیان صحبت کنم. “مسیحیان بیرحمانه در جمهوری اسلا می مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. کشیشها بدون هیچ دلیلی زندانی میشوند، هیچ دلیلی به جز اینکه رهبر روحانی مسیحیان هستند.مسیحیان شلا ق می خورند. باورتان میشود؟
مسیحیان به خاطر نوشیدن شراب در حین ( مراسم عشا ربانی) شلاق میخورند . او همچنین تاکید کرد: مسیحیان فقط به خاطر عمل کردن به اعتقادات دینی خود وحشیانه مورد شکنجه قرار میگیرند. برخی از رهبران جهانی برای مماشات با ایران این سرکوب ها را نادیده میگیرند، اما من یکی از آنها نیستم. معتقدم رفتار یک کشور نسبت به پیروان سایر ادیان نشانه خوبی از رفتار ان کشور نسبت به شهروندان خود و کشورهای همسایه اش میباشد.و از رســانه ها خواست از رهبران شجاع مسیحی گزارش دهند که به خاطر انجام فرایض دینی خود زندانی میشوند و با خانواده های معلمانی ملا قات کنند که به خاطر مسیحی شدن سالها زندانی اند
همچنین درخواست کرد دروغهای رییس جمهوری ایران حسن روحانی که در ســال ۲۰۱۳ وعده داد که همه ادیان در ایران عدالت را احســاس میکنند نمایان شود در حالی که مسیحیان بسیاری تحت وحشت دایمی زندگی میکنند.
این برای نخستین بار است که یکی از مقامهای بلند پایه کشورهای خاورمیانه به این صراحت در مورد حقوق مسیحیان ایران صحبت میکند و از رسانه ها و جوامع بین المللی میخواهد تا در مورد آن افشاگری کنند . امید است این سخنرانی ها بتواند تاثیری در بهبود وضعیت مسیحیان و پیروان سایر ادیان و مذاهب در ایران داشته باشد .
در ادامه بانو فاطمه ورمزیار به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان در ۲۵ نوامبر به موضوع مشکلات اجتماعی زنان در جمهوری اسلامی پرداختند :
در جامعه مرد سالاری و دینی ایران به حکم قانونهای اسلامی و آموزه های شریعت اسلام همواره به زنان بعنوان ابزاری برای بقای نسل و رضایت مرد نگاه شده است و هیچگاه زن نتوانسته جایگاه و منزلت انسانی واقعی خود را آنگونه که در حقیقت هست در دنیای واقع بیابد چراکه همه ما میبینیم بسیارند مردانی که با اتکا به قانون و شریعت زن دوم و یا چند زن صیغه ای را دارند و هیچگاه همسرش اجازه اعتراض و یا شکایتی ندارد که این بزرگترین توهین به جایگاه زن بحساب می آید که در دنیای دمکراتیک امروزی بجز در کشورهای جهان سومی اسلامی ، یکی از موارد نقض شده در مورد حقوق زنان را میشود ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد که بیان میکند . همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه» اند.
به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بینالمللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد .
زنان در بازار کار و حق انتخاب شغل مناسب-مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس در مورد این وضعیت اظهار دارد : برخی از مشاغل هستند که کاملا مردانه هستند و زنان نمی توانند از پس انها برآیند البته شایان ذکر است منظور ایشان به جنبه اسلامی این مقوله میباشد هر چند که به وضوح دیده می شود که در شرکتهای خصوصی کسانی استخدام می شوند که از لحاظ تحصیلات دارای مدارک تحصیلی پائین بوده و داری تخصص کافی و یا مدرک تحصیلی مرتبط نیز نمیباشند ولی در مقابل زنان تحصیل کرده کشور اجازه کار کردن در این شرکتها برای پستی که مدرک تحصیلی شان اختصاصا در این زمینه است را پیدا نخواهند کرد و در مکانهای دولتی هم نه تنها جذب نیرویی وجود ندارد بلکه به دلیل تورم و وضعیت نابسامان اقتصادی کشور عدم تعدیل نیرو هم سر به فلک کشیده است
.زنان و بحث ازدواج و طلاق-در حال حاضر تعداد پسر ها از تعداد دخترها بیشتر است، دکتر انور صمدی راد استاد دانشگاه و آسیب شناس در خصوص علل افزایش تجرد دختران نسبت به پسران میگوید: وجود برخی سنتها و آداب و رسوم مانند ازدواج دختران به ترتیب سن، لزوم موافقت پدر برای ازدواج، داشتن جهیزیه کامل،مهریه بالا و …. را نیز میتوان از عوامل موثر در ازدواج دختران بر شمرد .
زنان و تفکیک جنسیتی در مدارس و حتی دانشکاهها-از دیگر مشکلات زنان ایرانی در جامعه فضای آموزشی و نحوه غلط ساختار مدارس که از ابتدا سوالات متعددی را برای دانش آموزان در ایران بوجود خواهد آورد که به کدام دلیل کودکانی که در سنین بسیار کم هستند باید بطور جداگانه و کاملا متمایز از جنس مخالف به درس خواندن و فراگیری علم بپردازند ؟
کودکانی که از منظر شریعت اسلام هم در سن تکلیف نیستند باید با این ایده بزرگ شوند و به فراگیری علم بپردازند،
سن بلوغ دختران 12 سال و پسران 14 سال است و دادن آموزش در کنار یکدیگر منع شرعی ندارد چه بسا که در برخی از روستاها این دو در کنار یکدیگر آموزش می بینند ، وقتی این دو از دوران کودکی از یکدیگر به صورت تعلیم می بینند منجر به عدم شناخت جنس مخالف می شود .
زنان در ورزش و حاشیه ورزش-زنان ایرانی برای ورود به ورزشگاه برای دیدن مسابقه و بازیهای ورزشهای مردان منع هستند و اجازه ورود به ورزشگاه را ندارند ورود زنان به ورزشگاه در عربستان آزاد است اما در ایران خیر ، زیرا به نظر آقای رادان ممانعت از ورود بانوان به ورزشگاه هنگام بازی اقایان جهت حفظ کرامت و ارزش بانوان است که این به عنوان بخشی از محدودیتهای حاشیه ورزش است در اصل زنان ما به غیر از اینکه اجازه ورود به ورزشگاهها را ندارند بلکه جهت انجام یک سری ورزشها هم باید زیر سوال روند. زنان فوتبالیست و فوتسال و حتی رشته های انفرادی در ایران مجبور به پوشیدن لباسی با حجاب کامل با وجود اینکه نه مردی آنان را میبیند و نه هیچگاه از تلویزیون پخش خواهد شد هستند و این باعث شده که بسیاری از بانوان ایرانی از ورزش بصورت حرفه ای با وجود داشتن استعدادهای فراوان خودداری نمایند برای نمونه قهرمان زنی که رکورد جهانی کرال سینه را در آبهای آزاد از آن خود کرده است فقط و فقط به دلیل عدم ( داشتن لباس شنای شرعی ) از دید آقایان مدیر در امر ورزش ایران از ثبت این رکورد ممانعت به عمل آوردند .
بخش اخر زنان و مشکل دیدگاه جامعه مرد سالاری -در جامعه مرد سالاری و دینی ایران به حکم قانونهای اسلامی و آموزه های شریعت اسلام همواره به زنان بعنوان ابزاری برای بقای نسل و رضایت مرد نگاه شده است و هیچگاه زن نتوانسته جایگاه و منزلت انسانی واقعی خود را آنگونه که در حقیقت هست در دنیای واقع بیابد
چراکه همه ما میبینیم بسیارند مردانی که با اتکا به قانون و شریعت زن دوم و یا چند زن صیغه ای را دارند و هیچگاه همسرش اجازه اعتراض و یا شکایتی ندارد.
که این بزرگترین توهین به جایگاه زن بحساب می آید که در دنیای دمکراتیک امروزی بجز در کشورهای جهان سومی اسلامی در هیچ جای دنیا جایی ندارد. در دنیای امروز در حالی که زنان مترقی در کشورهای مطرح دنیا رئیس جمهور و یا نخست وزیر میشوند و در بزرگترین پروژههای جهانی نقش بسزایی را ایفا میکنند بانوان ایرانی باید به فکر همسرداری و تربیت فرزندان آنگونه که خوشایند شوهر و جامعه مردسالار است باشد.
و یا اینکه چند تار مو از روسریشان بیرون نباشد که آقایان و خواهران سرباز امام زمان در گشت ارشاد ناراحت نشوند و به لکه ننگی برای آبرو و شرف خانوادگی مبدل نشوند. در حالی که دختران دیگر کشورها با استفاده از بهترین امکانات آموزشی و امنیت اجتماعی و بدون ترس از آینده در هر زمینه ای مشغول به فعالیت میباشند دختران بینوای ایرانی باید با محدودیت در ابتدایی ترین حقوق شهروندیشان در فضای آموزشی مملو از توهین و جامعه مریض و مردسالار ایران باید به فکر این باشند که با برچسپهای ناموسی و عصر حجری مثل هزاران بانوی دیگر قربانی قتلهای ناموسی، اسید پاشی و یا درخوش بینانه ترین حالت ترد از طرف خانواده و اطرافیان نشوند و یا برای سیر کردن شکم خود و نبود هیچ منبع پاسخگویی مجبور به تن فروشی و روسپیگری نشوند که البته بسیارند از این قربانیان در ایران که روزبه روز به تعدادشان افزوده میشود و هر کسی در خیابان های تهران و دیگر شهرهای ایران بصورت گذری هم عبور کرده باشد به وضوح نظاره گر این قربانیان جامعه نابرابر و زن ستیز ایران بوده و میباشد.یگر را بسان غول می بینند و این امر باعث بروز مشکلاتی در آینده آنها می شود .
در ادامه بانو معصومه توکلی در مورد روز جهانی منع خشونت علیه زنان چند دقیقه ای صحبت کردند
و سپس از آخرین سخنران جلسه دعوت به عمل آوردند و آقای محمد حاجی امیدی سخنرانی خود درباره آینده اختلافات مذهبی در ایران را ایراد نمودند برای دریافت مشروح این سخنرانی به آدرس زیر مراجعه و از فایل صوتی آن استفاده نمائید :
https://bashariyat.org/?p=10923
هراس رژیم ولایت فقیه از طنین زنگ آگاهی در مدارس
سعید دلگرم
ماه مهر، بهدلیلهایی متفاوت، ازجمله برگزاری جشن مهرگان، آغاز پاییز و شروع سال تحصیلی، ماه پرجنبوجوشی است. این مناسبتهای گوناگون، بهوجود آمدن فضایی پر تبوتاب و امیدبخش را باعث میشوند. در رابطه با شروع سال تحصیلی جدید، و باتوجه به وضعیت بحرانی در سیستم آموزشی میهن، متأسفانه این مهم، در سه دههٔ اخیر، برای دانش آموزان، دانشجویان، پدران و مادران و کسانی که اهمیت این امر را آگاهانه باور دارند، بهدغدغههای گوناگون تبدیل شده است. از معضلهای عمده در سیستم آموزشی میهن، علاوه بر بحران مالی، مسئلهٔ تسلط تفکری فوقارتجاعی است که اندیشههای پویا و علمی را برنمیتابد و با استفاده از تمامی امکانهایش، ضربههای مهیبی را بر فرهنگ کشور وارد ساخته و ساختارهای آموزشی میهن را زیر سیطرهٔ تفکرات تاریکاندیشانهاش قرار داده است. متأسفانه باوجود تمامی مخالفتها و مقاومتها، آیندهیی روشن برای برونرفت از این وضعیت درحالحاضر متصور نیست، و این میتواند هشداری به نیروهای مترقی باشد فانی، وزیر آموزشوپرورش، آمار دانش آموزان را نزدیک به ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر اعلام کرد و اگر چندین میلیون دانشجو را هم به این آمار اضافه کنیم، به رقم بالایی میرسیم که نشان میدهد نزدیک به یکچهارم جمعیت کشور را شامل میشود. معمولاً در آستانهٔ سال تحصیلی، مقامهای حکومتی برای فریب افکارعمومی خبرهایی را منتشر میکنند که در ظاهر از تلاش آنان برای ارتقای کیفیت آموزشی میهن حکایت میکند. بهعنوانمثال، خبرگزاری فارس، ۲۴ شهریورماه، خبر داد:”۸۴۴ کلاس درس در قالب ۱۴۰ مدرسه برکت اهدایی مقام معظمرهبری به دانش آموزان مناطق محروم، افتتاح میشود.”خبرگزاری فارس در ادامه مینویسد: “۱۴۰ مدرسه در ۲۸ استان کشور احداث شدهاند و امروز مراسم افتتاح در تمام این استانها برگزار میشود.”استانهای موردنظر را آذربایجان شرقی، غربی، اصفهان، ایلام، بوشهر، تهران، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی و رضوی نام برده است. با این حساب، باید به این نتیجه رسید که تمامی استانهای ایران لااقل از منظر آموزشی منطقههایی محروم دارند. اینکه همین تبلیغات هم تا چه حد واقعیت داشته باشد، مشخص نیست، اما اینکه بعد از سیوچند سال، خود دستاندرکاران حکومتی از لفظ “محروم”استفاده میکنند، سؤالهای بسیار زیادی را به ذهن میآورد.
ازجمله اینکه، چرا باتوجه به درآمدهای نجومی نفت، میهن ما بایستی شاهد چنین وضعیتی برای تأمین نیازهای آموزشی نسل آیندهساز باشد؟ “خبرگزاری فارس، در قسمتی دیگر از گزارشش، از ساختِ روزانه ۷ مدرسه خبر میدهد. اینکه چنین ادعاهایی تا چه حد واقعیاند را نمیتوان رد یا قبول کرد، اما همینکه ادعا میشود روزانه ۷ مدرسه ساخته میشود، خود بیانگر این واقعیت است که تأمین نیازهای آموزشی برای دانش آموزان در طول سیوچند سال گذشته از اولویت درجه اول برخوردار نبوده است، و همین کمبودهای آشکار و نهان فشارهایی را به کارگزاران حکومت وارد میآورند که درنهایت، آنها را مجبور به دست زدن به تبلیغاتی اینچنینی میکند. نکته مهم در فرآیند آموزشی میهن آن است که، تمامی هزینههای آموزشی به دوش دانش آموزان و یا والدین آنها انداخته میشود و وظیفهٔ اصلی حکومت در این میان، تنظیم مطالب ضدِ علمی و تاریک اندیشانه زیر لوای مطالب آموزشی است. دربارهاین دوره میگوید: سیستم آموزشی کشور در پی سوق دادن خانوادهها به سمت مدارس نیمهدولتی و غیرانتفاعی است.وی گفت سال گذشته فرزندم را در یکی از مدارس نیمهدولتی با شهریه یکمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای مقطع پیشدبستانی ثبتنام کردم.”روزنامه آرمان، در ادامه مینویسد:”آمار دانش آموزان مدارس غیردولتی از سال تحصیلی ٩١ تا ۹۴ افزایش ۲۳ درصدی را نشان میدهد.”افزایش آمار مدارس غیردولتی بههیچعنوان تصادفی نیست و دنباله پروژه ضدملیای است که اساسِ آن رفع مسئولیت از دولت در قبال تأمین نیازهای آموزشی دانش آموزان است. ماحصلِ چنین وضعیتی نیازمندِ توضیح نیست، چراکه کمآگاهترین افراد جامعه هم میدانند که درنهایت، محرومترین قشرهای جامعه- که اکثریت جمعیت کشور را نیز تشکیل میدهند- یا از رفتن به مدرسه بازمیمانند و یا اگر خیلی خوششانس باشند، چند سال بعد مجبور به ترکتحصیل میشوند.آرمان،۱۷ شهریورماه، در رابطه با این موضوع مینویسد:”بهگفتهٔ رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، طبق سرشماری سال ۹۱، ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار بیسواد مطلق در جامعه داریم، همچنین ۱۰ میلیون نفر تحصیلات ابتدایی دارند و ۱۰ میلیون نفر تا سطح سیکل تحصیل کردهاند. بدین ترتیب ۳۰ میلیون نفر از جمعیت ایران بیسواد و کمسوادند که معادل نیمی از جمعیت است. این سرشماری مربوط به سال ۹۱ است درحالیکه در آخرین سرشماری که در مردادماه امسال در زمینه سطح تحصیلات ایرانیها از سوی بانک مرکزی انجام شد مشخص شد: توزیع افراد ششساله و بیشتر خانوارها برحسب میزان سواد ؛۱۱ و دودهم درصد “بیسواد”، یک و نیم درصد قادر به “خواندن و نوشتن نیستند”، ۲۱ و چهاردهم درصد دارای “تحصیلات ابتدایی”، ۴۳ و چهاردهم درصد دارای “تحصیلات راهنمایی و متوسطه”و ۲۲ و نیم درصد دارای “تحصیلات دانشگاهی”بودهاند. بااینوجود این آمارها فقط اختصاص به افرادی دارد که ابتدای هرسال بنا به دلایلی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت به مدرسه نمیروند. بر اساس آمارها تعداد سه میلیون و ۵۰۰ هزار کودک خارج از تحصیل، آنهم بر اساس آمارهای سه سال گذشته در کشور وجود دارد و این درحالیاست که آمار دختران در میان بازماندههای تحصیل بالا است.”در همان گزارش روزنامه آرمان، به موضوع دختران دانشآموز هم برخورد میکنیم. سیدباقر حسینی، نمایندهٔ حوزه زهک و هیرمند [در استان سیستان و بلوچستان]، دربارهٔ ممانعت از تحصیل دختران، میگوید:”بههرحال در کشوری مسلمان زندگی میکنیم
و برای افرادی که پایبندی زیادی به باورهای مذهبی دارند این امر چندان مطلوب نیست.”سیدباقر حسینی در ادامه اظهاراتی میکند که در آنها فضای حاکم بر مناسبات آموزشی میهنمان را از نگاه حکومتیان آشکار میکند. او ادامه میدهد:”درحالیکه امکان بهکارگیری معلم متناسب با جنسیت دانشآموزان در کشور وجود دارد جایز نیست حتی اگر خانوادهها اعتراضی در این زمینه نداشته باشند از معلم غیر همجنس استفاده شود. .
حسینی با اشاره به مشکلاتی که ممکن است برای نوجوانان در اثر این اتفاق پیش بیاید میگوید: ارتباط دوسویه و متقابلی که بین معلم و دانشآموز وجود دارد و اقتضائات سنی نوجوانان و طغیان احساسات در این سنین ممکن است باعث شود ارتباط معلم و شاگردی چه درباره دانشآموز دختری که با معلم مرد سروکار داشته و چه برای دانشآموز پسری که با معلم زن در ارتباط است خدشهدار شود و مناسبات دیگری جای آن را بگیرد.
“این برای اولین بار نیست که مناسبات اجتماعی معقول بین زنان و مردان جامعه با انگ افتضاح جنسی سرکوب و از آن جلوگیری میشود، اما اگر همین نظریه را هم قبول کنیم، پس باید به این نتیجه رسید که فرصتهای شغلی مناسب برای زنان و مردان لااقل در این زمینه باید متناسب با نیازهای موجود برنامهریزی شود. یعنی برای رفع نگرانی حکومتیان تعداد بیشتری از زنان را برای تدریس دختران به استخدام درآورد. اما آمارهای انتشاریافته اخیر بهروشنی نشان میدهند که مثلاً آمار بیکاری در بین زنان تحصیلکرده افزایش یافته است و در استخدام محدودی که انجام گرفته است سهم زنان بسیار ناچیز تعیین شده است. راهحل رژیم ولایتفقیه بسیار ساده است. از یکطرف زنان را از اشتغال محروم میکنند
و از طرف دیگر دختران را بهدلیل باورهای مذهبی از تحصیل محروم. اما برای اینکه این موضوع بیشتر روشن شود، لازم میدانیم بر این نکته تأکید کنیم که تجربههای آموزشی در کشور خودمان و دیگر کشورها نشان داده است که وجودِ زنان و مردان معلم برای دختران و پسران هیچگونه مشکلی بهوجود نیاورده است، و موردی که نشان دهد این رویکرد باعث افتضاحات جنسی شده است وجود ندارد،
اما لازم است این را یادآوری کنیم که اتفاقاً این افتضاحات- بنا بر شواهد متعدد تاریخی-در مراکز مذهبی بیشتر بودهاند.مشکلهای سیستم آموزشی میهن ما به موردهای یادشده در بالا محدود نمیشود. نارضایتی گسترده در میان معلمان، بهخصوص در سالهای اخیر، نگرانیهایی جدی را نزد مقامهای حکومتی دامن زده است.
شیوهٔ مقابله با این نگرانیها از سوی رژیم ولایتفقیه، شیوههایی ثابت مبتنی بر دستگیری، فشار، محرومیت، زندان، و سایر موارد است.اعتراضهای گسترده معلمان بهمنظور احقاق حقوق صنفیشان، بهخصوص در رابطه با مسائل معیشتی، نهتنها پاسخ شایسته حکومتیان را در پی نداشتهاند، بلکه برعکس، با ادامهٔ همان سیاستهای پیشین، که ارعاب و سرکوب نقطه مرکزی آن است، حکومت سعی دارد حرکتهای سازمانیافته معلمان را در نطفه خفه کند. تفکیک جنسیتی، اُفتِ کیفیت آموزشی، کاهشِ سرانهٔ آموزش، افزایشِ بیسوادی و کمسوادی، دستگیری و فشار به فعالان مدنی مرتبط با سیستم آموزشی، تصویرهای مختلف وضعیت آغاز هر سال تحصیلی جدید است . سالهای متمادی است
که این کاستیها و مانعها گریبان دانش آموزان، دانشجویان، استادان و معلمان ایران را رها نمیکنند. برای برونرفت از این وضعیت، همکاریِ مشترک نیروهای مترقی بهمنظور سازماندهی و پیشبردِ کارزار موفقی در دفاع از یک سیستم آموزشی کارآ، مدرن، و مردمی در میهنمان، امری است که بیشازپیش ضرورتش احساس میشود.
زن یا برده در نظام ایران
نگار کلایی
این روزها اگر صفحات روزنامه ها و بویژه خبرنامه های اینترنتی را مشاهده کنیم، متوجه خواهیم شد که بدون اغراق داغ ترین خبرهارا خود کشی یا خودسوزی، کشتن و یا فرار و خودفروشی دختران، آنهم دختران کم سن و سال تشکیل میدهند.دلایل این فجایع و بویژه فرار این جمعیت میلیونی را بسیاری ازصاحبنظران، جنگ، فقر و دیگر نابسامانی ها میدانند اما قبل از همه، بی حقوقی، اختناق سیاسی، ستم جنسی و بی عدالتی عامل اصلی این فجایع هستند.از آغازبه قدرت رسیدن روحانیون شیعه درایران و تحمیل حاکمیت اسلام، قبل ازهمه زنان و حقوق آنان با معضل و مشکل جدی تبدیل گردید، که با نبود بند برابر زن و مرد در دولت براین ناحقی حکومتی مهر تائید زده است.پس از انقلاب، شیوه لباس پوشیدن زنان، مشاغل، تحصیل، ورزش، رابطه دختران و پسران، حضور آنان در بیرون از خانه مسائل حادی بودند که نه جمهوری اسلامی راه حل منطقی و انسانی برای آنها ارائه داد و نه زنان مترقی و مبارز زیربار قوانین قرون وسطائی رفتند.کدام یک از کشورهای مترقی جهان هنوز بی خبر اند و نمی دانند که قوانین سنگسار و قصاص، حجاب اجباری، محرومیت از حق طلاق و حق داشتن گذرنامه بدون اجازه شوهر و غیره در سرزمین های اسلامی و بویژه در ایران، جزئی لاینفک از قوانین مملکتی است و همچنان پا بر جا است؟!چه کسی هنوز نمیداند، هزاران زن همه روزه در جهنمی که در ایران بوجود آورده اند، رنج می برند و برای نجات جان خویش و فرزندانشان چاره جوئی می کنند و برای فرار از مملکت انواع خطرات را به جان می خرند؟من فکر میکنم، برای آن دسته از انسانهای آزادیخواه که مسلمان نیستند و یا در کشور اسلامی زندگی نکرده اند، مشکل است درک نمایند که یک مرد مسلمان با تربیت اسلامی چه تصوراتی از زن دارد و چگونه به یک زن می اندیشد؟
در هر حال، شما اگر از یک مرد مسلمان سنتی بپرسید که یک زن چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
در مرحله نخست، خواهید شنید: که معتقد به اصول اخلاقی باشد! معتقد به اصول اخلاقی از دید این مرد مسلمان در آن خلاصه نمی شود که یک زن پایبند به اصول انسانی باشد، بلکه منظور او چیز دیگری است.
یعنی یک زن پایبند به اصول اخلاقی از نظر ایشان، باید در بست تابع و خادم شوهرش باشد. اگر مثلا در خارج از خانه شغلی دارد و یا کارمند است، باز هم باید کلید دار آشپزخانه باشد! و اگر زنی هم خانه دار باشد که وظیفه آشپزی و ظرف و لباس شوئی و بچه داری و غیره بر دوش اوست، این وظایف از نظر یک مرد در ایران کار به حساب نمی آید و اگر زنی به این نوع اندیشیدن اعتراض کند، از آقای خانه اش خواهد شنید: پختن غذا و گذاشتن چهار تا پیراهن توی ماشین لباس شوئی و شستن چند تکه ظرف و بچه داری هم کار شد و نیاز به بحث و قانون دارد؟! اگر در ادامه کوچکترین اعتراضی به آن بشود، دیوار قانونی مردسالاری که جمهوری اسلامی در ایران بوجود آورده، در مقابل زنان قرار دارد که یا باید به آن تن داده شود و یا باید برده وار پذیرفت و سکوت نمود. بعلاوه همه این تضییقات اگر زنی وابسته به گروه اقلیت مذهبی و غیر اسلامی باشد و یا به دلیل همین تضییقات دین اسلام را رها کرده باشد، مرتکب جرم چند برابر است و از برده بد تر با او رفتار خواهد شد. تصورش را بکنید چنین زنی اگر بخواهد به این حق کشی ها و نا برابریها اعتراض نماید، باچه جرم نابخشودنی مواجه خواهد شد؟
زنان و دختران ایران وقتی با تمام وجود از حقوقی گریزان هستند که از تار و پودش بوی نفرت از بشریت و آزادی و حقوق انسانی می آید! از احادیث و آیات، از نماز و روزه اجباری، از صیغه و کنترل باکرگی دختران ! از مرگ و گریه و غم و عزا، از مسجد و دعای کمیل، از حجاب و مقنعه، از اذان و اقامه، از دست نماز و تیمم، از سحر و افطار، از طاهر و نجس، از افسانه بافی و اعتقاد به آن گریزان هستند،
ازتحمیل اجباری اینها نه از مبارزه با آنها! زنان ایران گریزان از جمهوری إسلامی ایران هستند.
نه به اعدام ( زندگی را اعدام نکنیم )
هادی زارع
امروزه احکام اعدام در بسیاری از کشورهای دنیا لغو شده است و یا در مواردی بسیار خاص در برخی از کشور ها اجرا میشود، در زمان های گذشته اجرای حکم اعدام در اکثر کشور های مرسوم بوده است . اعدام نوعی کیفر و مجازات و به عبارتی دیگر اشد مجازات برای محکوم است . این کیفر یکی از موارد پیش بینی شده در قوانین بعضی کشور ها است که در آن به حکم قانون و بر اساس حکم دادگاه عمومی ، جناهی ، نظامی و غیره زندگی یک انسان سلب می شود . حق حیات و زندگی جزء اصلی ترین و مهم ترین حق انسان می باشد و هر عملی که جان انسان و حق زیستن را نقض کند محکوم است. کشورهایی که بالاترین آمار اعدام در ان اجراء میشود عبارت اند از عربستان سعودی ، چین ، آمریکا ، ایران و عراق . پس از انقلاب 57 ایران و روی کار آمدن نظام ایدولژیک مذهبی مجازات اعدام در ایران به صورت چشمگیری افزایش یافت . برای مثال از همان اوایل به قدرت رسیدن حکومت جمهوری اسلامی ایران کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسی آغاز شد که میتوان به تابستان خونین 1367 اشاره کرد که تنها پس از گذ شت چند هفته از پایان یافتن جنگ هشت ساله ایران و عراق انجام گرفت. آیتالله خمینی طی نامهای خواستار تشکیل یک هئیت سه نفره (معروف به هئیت مرگ ) شد. کار این هئیت که متشکل از خلخالی و یارانش پور محمدی ، ابراهیم رئیسی ، حسینعلی نیری و مرتضی اشراقی پرسش سه سوال کلیدی در خصوص عقیده سیاسی زندانیان بود و زندانیانی که بر روی موضع خویش پایداری میکردند اعدام و در گور های دسته جمعی و به دور از دیدگان خانواده به خاک سپرده میشدند. حال با گذ شت چند دهه و با توجه به فایل صوتی و سند منتشر شده از طرف آیت الله منتظری بالغ بر 4 هزار نفر در زندانهای ایران تحت دادگاههای فرمایشی و چند دقیقه ای محکوم به اعدام و به چوبه های دار سپرده شدند. روند اعدام تا کنون و پس از گذشت 39 سال ادامه دارد و با توجه به جمعیت ایران در مقایسه با کشور چین آمار اعدام در ایران طبق آمارهای بینالمللی بالا است و همچنان جایگاه دوم در دنیا را دارد . از آنجایی که ایران کنوانسیون منع اعدام کودکان زیر سن را پذیرفته و به عضویت آن در آمده است اما متاسفانه یکی از آخرین کشور هایی است که هنوز افرادی که در زمان وقوع جرم زیر 18 سال بودند را اعدام میکند به طور نمونه متاسفانه در سال 2016 میلادی 5 نوجوان اعدام شده اند و تعداد 78 نوجوان دیگر در صف انتظار اعدام قرار دارند حال صرف نظر از این که کودک و نوجوان را چگونه تعریف کنیم . مجازات اعدام برای همه افراد زیر 18 سال نقض حقوق بشر محسوب میشود و ممنوع است . بدون توجه به ضرورت رعایت حقوق بشر ، ایران متعهد است که کودکان را اعدام نکند اما متاسفانه به وضوح در این چند دهه شاهد آن بوده ایم . اما تا زمانی که امکان اعمال اعدام برای نوجوانان در ساختار حقوق و عدالت کیفری برقرار است شاهد تحولات جدی در این عرصه نخواهیم بود . از طرفی نیز بر خورد های سلیقه ای و در مسیر حفظ چهار چوب های سنتی و فقهی جای رفتارهای عادلانه را گرفته و نوجوانان را به کام مرگ می برد . با همه این اوصاف تحولات صورت گرفته را نمیتوان نادیده انگاشت .
از طرفی این عمل خشونت آمیز به طور سیستماتیک از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران بر علیه شهروندان صورت میگیرد و این خود میتواند خسارت جبران ناپذیر روحی و روانی بر بازماندگان فرد اعدامی و همچنین کل جامعه داشته باشد . در طی این سالهای اخیر بیشترین محکومین به اعدام مربوط به جرائم مواد مخدر می باشد به طوری که طبق آمارهای منتشر شده از سوی ایران از سال 1367 تا کنون بیش از 10 هزار نفر برای جرائم مربوط به مواد مخدر اعدام شده اند همچنین طبق آمار منتشر شده از طرف سازمان دیده بان حقوق بشر در سال 2016 میلادی دست کم 567 نفر به چوبه های دار سپرده شده اند از طرفی به گفته نمایندگان مجلس شورای اسلامی در حال حاضر بیش از 5 هزار و 300 نفر برای جرائم مشابه در ایران در انتظار حکم اعدام هستند این در حالی است که کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد جرائم مربوط به قاچاق مواد مخدر را هم ردیف با جرائم مستحق به اعدام نمی شناسد . یکی دیگر از جرائم اعدام مربوط به جرائم عقیدتی سیاسی می باشد که در طی این سالها شاهد آن بوده ایم به طور نمونه آقای محسن امیر اصلانی که صبح روز 4 شنبه دوم مهرماه 1393 در زندان رجایی شهر به جرم عقیدتی اعدام شد و یا 30 تن از زندانیان اهل سنت که در 12 مرداد ماه 1395 در زندان رجایی شهر بدون اجازه آخرین دیدار با خانواده به چوبه های دار سپرده شدند و حتی جنازه های آنها تحویل خانواده های اعدام شدگان نشد و به صورت کاملا امنیتی در یکی از شهرک های اطراف کرج دفن شدند . جمهوری اسلامی ایران همانطور که اشاره شد در طی این سالها با اعدام های شتاب زده و در ملاعام اقدام به رعب و وحشت در جامعه کرده است. متاسفانه این اعدام ها در دولت دکتر حسن روحانی به شدت افزایش یافته است با توجه به این که عضو بین الملل خواستار لغو اعدام در ایران شده است و طبق بیانیه ای که به مناسبت روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام منتشر کرده اعلام کرد حکومت هایی که همچنان مجازات اعدام را حفظ کرده و به کار میگیرند بیش از هر زمان دیگر منزوی شده اند و میبایست برای پیوستن به روند جهانی در راستای لغو مجازات اعدام قدم بردارند همچنین دبیر کل سازمان ملل متحد برای پایان یافتن مجازات اعدام گفت , این حکم هیچ جایگاهی در قرن 21 ندارد همچنین وی از کشورهای عضوی که همچنان مجازات اعدام را اجراء میکنند خواست تا به 170 کشوری که این عمل را متوقف کرده اند بپیوندند اما متاسفانه دولت ایران هیچ توجهی به قوانین بین المللی نکرده و این عمل غیر انسانی همچنان ادامه دارد . شایان ذکر است که به دلیل نبود شفافیت در سیستم قضایی ایران بیش از 60 درصد اعدامها به صورت مخفیانه انجام پذیرفته و به همین دلیل نمیتوان آمار دقیقی از تعداد احکام صادر شده اعدام و اعدام شدگان در کشور را اعلام کرد ولی آنچه مشخص است خیلی از این محاکمه ها همانطور که در بالا هم اشاره کردم به صورت ناعادلانه و شتاب زده بوده و اعترافات به دست آمده تحت شکنجه و دیگر بد رفتاریها به دست آمده و هیچ گونه وجاهت قانونی ندارد .درانتها هم اشاره ای میکنم به اعدامهایی که توسط جمهوری اسلامی ایران از اوایل اکتبر 2016 تا اوایل اکتبر 2017 به اجرا در آمده است بر اساس گزارشات به دست آمده حداقل 508 نفر در نقاط مختلف ایران به شیوه حلق آویز اعدام , و محکومیت حداقل 223 نفر به اعدام , که از این تعداد 32 نفر در ملاءعام اعدام شده اند همچنین از میان اعدام شدگانی که هویتشان احراز شده ، جنسیت 6 تن از اعدام شدگان زن بوده و همینطور سن 6 تن از اعدام شدگان در زمان ارتکاب جرم کمتر از 18 سال بوده است. در واقع حدود 57 درصد از اعدام شدگان به اتهام جرائم مواد مخدر به چوبه های دار سپرده شده اند . حدود 36 درصد به اتهام قتل , 4 درصد به اتهام تجاوز به عنف , 2 درصد به اتهامات سیاسی یا امنیتی و 1 در صد هم با عنوان سایر موارد اعدام شده اند . شایان ذکر است که استان البرز با 3 زندان مهم و پرجمعیت کشور حد اقل 127 مورد از اعدام شدگان را که اکثراً به صورت گروهی میباشد را به خود اختصاص داده است و همچنین استانهای آذربایجان غربی با 11 درصد و گیلان با 6 درصد در رده دوم و سوم قرار دارند همچنین اعدامهای در ملاعام و در انتظار عمومی حدوداً 6 درصد می باشد که استانهای هرمزگان و استان خراسان رضوی در رتبه های اول و دوم قرار دارند . این رقم در مقایسه با زمان مشابه در سال گذشته ، نه تنها هیچ کاهشی نداشته است بلکه حداقل حدود ۱% رشد داشته است. شایان ذکر است که یکی از این اعدام شدگان علیرضا تاجیکی کودک مجرمی که علی رغم درخواست های مکرر نهاد های حقوق بشر و ابهامات در پرونده به چوبه دار سپرده شد همچنین اعدام یک جوان 23 ساله در زندان بیرجند این اعدام در حالی صورت گرفت که مقامات قضایی مشخص نکردند که اعدام شده در زمان بازداشت چند ساله بوده است . اشاره ای هم میکنیم به محکومیت مجدد محمد علی طاهری بنیان گزار عرفان حلقه به اعدام که در همین راستا سازمان عفوبینالملل , وزارت امور خارجه آمریکا و همچنین نهادهای حقوق بشری هر کدام از طریق صدور بیانیه مخالفت خود را نسبت به صدور حکم محمد علی طاهری اعلام کردند . همچنین خانم نسرین ستوده که وکالت محمد علی طاهری را پذیرفته اعلام کردند که پرونده آقای طاهری هر گونه قرائتی که داشته باشد و از هر طرفی که پرونده خوانده شود آقای طاهری همین امروز باید آزاد شود چرا که حکم اعدام او صرفا به دلیل اندیشه های اوست ولی نمیدانم چرا ماموران امنیتی هر روز در تلاش هستند تا آقای محمد علی طاهری را با اعدام مواجعه کنند. ما فعالان حقوق بشر خواهان لغو حکم اعدام و همچنین نسبت به اعدام های گسترده ، گروهی و مخفیانه که بدون برگزاری داد گاه های عادلانه برگزار میشود ابراز نگرانی کرده و از جامعه جهانی خواستاریم که با اقدامات عملی از این روند کنونی در جمهوری اسلامی ایران جلو گیری کنند.
.
پناهنده و پناهندگی
حسین کفایت حقیقی
بعد از پایان جنگ جهانی دوم مساله پناهندگی یکی از مسائل مهم اجتماعی و سیاسی در سطح بین المللی شد و روز به روز ابعاد گسترده تری به خود گرفت. هر کس که بنا به عمل نژادی یا مذهبی یا ملیتی یا عضویت در گروه های سیاسی یا اجتماعی جان و یاحقوق پناهندگی بنیادین خود را در مخاطره بیند حق دارد به کشور دیگری پناه برد و این حق یعنی جز حقوقی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است.اعلامیه جهانی حقوق بشر-در این اعلامیه بندی از مفاد آن در خصوص پناهندگی می باشد که چنین بیان می دارد: «هرکس حق دارد در برابر آزار، پناهندگی را در کشورهای دیگر جستجو نماید و از آن بهره مند گردد.
پناهنده کیست؟اولین تعریفی که از واژه پناهنده در اسناد بین المللی آمده است مربوط به کنوانسیون وضعیت پناهندگان در سال 1951 می باشد. این کنوانسیون پناهنده را چنین تعریف می کند: پناهنده کسی است که به دلایل نژاد، مذهب، ملیت یا عضویت در یک گروه خاص اجتماعی یا عقیده سیاسی، ترس موجهی از آزار دارد و در خارج از کشور اصلی خود به سر می برد و به علت ترس از آزار قادر یا مایل به برخورداری از حمایت آن کشور یا بازگشت به آن نیست. بعدها در سال 1969 کنوانسیون منطقه ای سازمان وحدت آفریقا در مورد برخی جنبه های خاص مسائل پناهندگان در آفریقا به منظور عینی تر نمودن بعضی از ملاحظات تعریف زیر را به تعریف کنوانسیون 1951 افزود: هر شخصی که به دلیل تجاوز خارجی، اشغال، تسلط بیگانگان یا هر واقعه ای که به طور جدی نظم عمومی تمام یا بخشی از کشور اصلی یا متبوع خود، وادار به ترک کشور اصلی برای یافتن پناهگاهی در کشور دیگری غیر از کشور اصلی یا متبوع خود گردد. در سال 1984 یک گروه از نمایندگان دولتی، دانشگاهیان و وکلای برجسته و تراز اول از آمریکای لاتین در شهر کارتاهنای کلمبیا تشکیل جلسه دادند و آنچه را که اکنون بیانیه کارتاهنا نامیده می شود تصویب نمودند که علاوه بر سایر مسائل، مواد عینی تری رانیز علاوه بر تعاریف کنوانسیون 1951 دربر می گرفت. این بیانیه موارد زیر را نیز مشمول کنوانسیون 1951 دانست: افرادی که زندگی، امنیت یا آزادی آنها با خشونت شایع و گسترده، تعرض خارجی، درگیری های داخلی، نقض گستردهحقوق بشر یا سایر مواردی که در نظم عمومی به طور جدی اخلال ایجاد می کنند مورد تهدید قرار گرفته است. که این تعریف هم مشابه تعریفی است که در کنوانسیون سازمان وحدت آفریقا دیده می شود. هرچند که این بیانیه برای دولت ها لازم الاجرا نیست، کشورهای آمریکای لاتین نیز این تعریف را بعنوان موضوعی کاربردی بکار می برند و برخی دیگر این تعریف را در قوانین داخلی خود گنجانده اند. همان تعریف کنوانسیون 1951 می باشد. هم اکنون تعداد 147 کشور عضو کنوانسیون 1951 می باشند. نگاه سیاسی و تئوری به پناهندگی- نخستین بار که پناهندگان در تاریخ به صورت پدیده اى گسترده و توده گیر جلوه گر شدند، پس از پایان جنگ جهانى اول بود: برهه اى که امپراتورى هاى بزرگ روسیه، اتریش _ مجارستان و عثمانى فروپاشیدند و پیمان نامه هاى صلح نظم نوینى در جهان آفریدند و همه اینها ساختار جمعیتى و سرزمینى اروپاى مرکزى و شرقى را از بیخ و بن دگرگون ساختند. در مدت زمان کوتاهى، یک میلیون و نیم تن مردمان روسیه سفید، هفتصد هزار تن ارمنى، پانصد هزار تن بلغارى، یک میلیون یونانى و صدها هزار آلمانى، مجارى و رومانیایى یار و دیار خود را ترک گفتند و به سرزمین هاى دیگر کوچیدند. بر این توده هاى آواره و سرگردان باید وضعیت آبستن انفجارى را افزود که بر اثر پیدایش کشورهاى نوبنیادى پدید آمد که بر اثر انعقاد معاهده هاى صلح و بر اسلوب دولت ملى پاى در عرصه جغرافیاى عالم نهادند. (براى نمونه تجزیه یوگسلاوى و چک و اسلواکى را پیش چشم آورید).حدود سى درصد جمعیت این کشورها اقلیت هایى بودند که مى بایست دل به پشتیبانى پیمان نامه هاى بین المللى (موسوم به عهد نامه هاى حامى اقلیت ها) خوش مى داشتند. گو این که بیشتر آنها در حد حرف باقى ماندند. چند سال پس از این رویدادها بود که وضع قوانین نژادپرستانه در آلمان و وقوع جنگ داخلى در اسپانیا خیل کثیرى از پناهندگان و پناهجویان تازه را در سرتاسر اروپا پراکند.ما بر حسب عادت بین پناهندگان و آنانى که تابعیت رسمى هیچ کشورى را ندارند تمایز مى گذاریم، لیکن این تمایز از این پس آنقدرها که در نظر اول مى نماید ساده نخواهد بود. بسیارى از پناهندگانى که به مفهوم دقیق کلمه شهروند هیچ کشور و تابع هیچ دولتى نبودند، این حالت را بر بازگشت به سرزمین آبا و اجدادى خویش ترجیح مى دادند. (این مطلب در مورد یهودیان لهستانى و رومانیایى که در پایان جنگ در فرانسه و آلمان به سر مى بردند و در روزگار ما در مورد قربانیان آزار و شکنجه هاى سیاسى، همچنین در مورد آنانى که بازگشت به وطن برایشان در حکم بدرود با حیات است صدق مى کند.) از سوى دیگر دولت هاى تازه تاسیس شوروى یا ترکیه را مى بینیم که بى درنگ ملیت پناهندگان روسى و ارمنى و مجارى را از ایشان مى ستاندند. جا دارد این نکته را هم گوشزد کنیم که با آغاز دوران جنگ جهانى اول، بسیارى از دولت هاى اروپا قوانینى وضع کردند که اجازه مى داد بسیارى از شهروندان ملیت و تابعیت خود را از کف بدهند. پیشگام وضع این قوانین دولت فرانسه بود که در ۱۹۱۵ با شهروندانى که اصل و نسبشان به کشورهاى «دشمن» مى رسید و در آن زمان تابعیت فرانسه را داشتند این رویه را پیشه کرد؛ پس از آن دولت بلژیک در ۱۹۲۲ تابعیت شهروندانى را که طى دوران جنگ دست به کارهاى «ضدملى» زده بودند ملغى کرد؛ ۱۹۲۶ رژیم فاشیست ایتالیا در مورد شهروندانى که از دید خودش «لایق شهروندى ایتالیا نبودند» قانونى مشابه را از تصویب گذراند؛ در ۱۹۳۳ نوبت به دولت اتریش رسید و این روند ادامه داشت تا در سال ۱۹۳۵ دولت آلمان با وضع قوانین نورمبرگ به دو گروه شهروندان کامل و شهروندان فاقد حقوق سیاسى تقسیم کرد. به موجب این قوانین، یهودیان از بسیارى حقوق شهروندى محروم شدند و دیگر اجازه نداشتند با افراد نژاد آریایى پیمان زناشویى بندند.م مجموعه قوانین یاد کرده- و سیل عظیم توده هاى بدون تابعیتى که به راه انداخت- نقطه عطف بسیار مهمى در تاریخ حیات دولت- ملت پدید آورد که آن را تا همیشه از بند مفاهیم کلى و خام «مردم» و «شهروند» رها ساخت. اینجا مجال آن نیست که به تاریخ تشکیل هیات هاى بین المللى گونه گونى نظر افکنیم که دولت ها، جامعه ملل و بعدها سازمان ملل متحد از طریق آنها درصدد حل معضل پناهندگان بر مى آمده اند- از اداره رسیدگى به امور پناه جویان روسى و ارمنى نانسن (۱۹۲۱) گرفته تا هیات عالى پناهندگان آلمانى (۱۹۳۶)، کمیته بین الدولتین پناهندگان (۱۹۳۸)، کمیته رسیدگى به پناه جویان بین المللى در سازمان ملل (۱۹۴۶) و کمیسیون عالى پناهندگان (۱۹۵۱) که تا به امروز دایر است و فعالیتش به جهت موقعیت و مقام خاصى که دارد بیشتر «بشر دوستانه و اجتماعى» است و جنبه سیاسى ندارد. نکته مهم این که هرگاه موضوع «پناهندگان» از حد موارد فردى فراتر رفته و به صورت پدیده اى جمعى و توده اى ظاهر گشته (همانگونه که در سال هاى بین دو جنگ شاهد بودیم و هم اکنون نظاره گر وقوع دوباره آنیم، هم این سازمان ها (ى چند ملیتى) و هم تک تک دولت ها اگرچه با آب و تاب فراوان سنگ دفاع از حقوق مسلم انسانى را به سینه زده اند،حل این معضل که سهل است، حتى نتوانسته اند چنان که باید و شاید با اصل مسئله طرف شوند. از همین رو بوده که مى بینیم اصل سئوال به حوزه اختیارات نیروهاى پلیس و سازمان هاى به اصطلاح بشردوستانه منتقل شده است. این ناتوانى تنها از خودبینى و بى بصیرتى دستگاه ها و دیوان هاى ادارى مایه نمى گیرد که همچنین زاییده خود مفاهیم پایه اى است که به روند ادغام «تولد» یعنى ادغام «زندگى» در نظام حقوقى دولت- ملت نظم و نسق مى بخشند. هانا آرنت عنوان فصل پنجم کتاب «امپریالیسم» خود را که به مسئله پناهندگان اختصاص داده، «افول دولت- ملت و پایان کار حقوق بشر» نام نهاده است. این تعبیر آرنت- که سرنوشت حقوق بشر را به سرنوشت دولت- ملت مدرن گره مى زند، به قسمى که پایان کار دومى را به ناچار با مهجور شدن اولى همراه مى داند- در خور بررسى و واکاوى دقیق است. ناسازه اى که در اینجا به نظر مى آید آن است که دقیقاً همان چهره اى که باید تجسم کامل حقوق انسان محض ، یعنى آدمى پیش از آن که به صفت شهروندى یا امثال آن متصف گردد. م] باشد، یعنى شخص «پناهنده»، این مفهوم را از بنیاد دچار بحران مى کند.آرنت مى نویسد: «مفهوم حقوق بشر که بر پایه وجود فرضى انسانى به مفهوم دقیق کلمه انسان استوار است، همین که آنانى که سنگش را به سینه مى زنند در برابر انسان هایى قرار مى گیرند که جز «انسان بودن» محض هیچ خط و ربط دیگرى ندارند به یک باره فرو مى ریزد.» در نظام دولت _ ملت، حقوق بشر که از قرار معلوم حقوقى مقدس و مسلم انگاشته مى شوند به محضى که دیگر نتوان از آن حقوق به مثابه حقوق شهروندان یک دولت سخن گفت کارایى خود را به کلى از دست مى دهند. اگر در عنوان اعلامیه ۱۷۸۹ فرانسه اندکى تامل کنید، ایهامى را مى بینید که متضمن همین معناست: «اعلامیه حقوق بشر و حقوق شهروند.» پرسش این است: آیا نویسندگان اعلامیه این دو اصطلاح [بشر و شهروند] را براى نامگذارى روى دو واقعیت مجزا به کار برده اند یا که نه، بر آن بوده اند تا واقعیت یا مفهوم واحد پیچیده اى را با دو کلمه (که البته به هم مربوطند) بیان کنند، هر چند روشن است که اصطلاح نخست دومى را در دل خود دارد [چرا که مفهوم «بشر» اعم از «شهروند» است و وقتى مى گوییم «حقوق بشر»، «حقوق شهروند» را هم در ضمن آن ارده شده است.
انقلاب و دستاوردهای خونین آن
رسول پورآزاد
بعد از به پیروزی رسیدن جمهوری اسلامی ایران و به قدرت رسیدن نظام ایدولژیک مذهبی از همان اوایل دولت جمهوری اسلامی ایران ترور مخالفان سیاسی ، عقیدتی و منتقدان را اغاز کرد که میتوان به شهریار شفیق اشاره کرد وی افسر ارشد نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی و همچنین فرزند اشرف پهلوی و خواهرزاده شاه بود که در اذر ماه سال 1358در پاریس به قتل رسید . عاملان این قتل ها پس از اجرای وظیفه خود , با گرفتن پاداش در مقام های رسمی و بالای نظام به کار گرفته می شوند برای مثال داود صلاح الدین یا دیود تئودور ، وی که شهروند امریکایی بود بعد از این که خود را به شکل یک پست چی درآورد با ماشین پست به درب خانه علی اکبر طباطبایی رفت و به بهانه تحویل دادن بسته بعد از رو به رو شدن با وی به سمتش 3 بار شلیک کرد واز محل گریخت و علی اکبر طباطبایی سخنگوی سفارت ایران در امریکا در دوران پهلوی را به قتل رساند. و یک هفته بعد از ترور وارد ایران شد و اکنون همسر ایرانی دارد و وب سایت پرس تی وی را اداره میکند .حکومت اسلامی ایران تا کنون مرتکب چند کشتار بزرگ شده است که عبارت اند از ، دگراندیشان ، مخالفان سیاسی و عقیدتی ، روشنفکران ودر واقع سال های 57 و 58 به طور عمده سلطنت طلبان ، سالهای 60 -61 مجاهدین و فدائیان و سایر گروههای چپ گرا ، سال 67 مجاهدین و چپ های اسیر در زندانهای حکومت اسلامی وهمچنین در کشتار های خارج از کشور همه گروه های سیاسی و فرهنگی ، در قتل های زنجیره ای بیشتر اهل قلم قربانیان کشتار بودند و همچنین در تمامی این دوران از سایر پیروان ادیان بویژه تعداد زیادی از شهروندان بهایی به قتل رسیدند. پس از کشتار بزرگ مرداد و شهریور 1367 جمهوری اسلامی ایران مرحله جدیدی از کشتار های برنامه ریزی شده خود را اغاز کرد در واقع حکومت جمهوری اسلامی ایران که فکر میکرد مرحله اول از سرکوب را با موفقیت به پایان رسانده و کار معاندین را یکسره کرده است ، مرحله تازه ای از کشتار را اغاز کرد . قتل برخی از شخصیت های سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور با صدور فتوی توسط روحانیون بلند پایه و توسط پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان وزیر اطلاعات دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و قربانعلی دری نجف آبادی اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی صورت می گرفت .
قتل های زنجیره ای دهه 70-در دهه هفتاد سرکوب و قتل عام مخالفان به شیوع تک زنی شدت گرفت برای نمونه در آذر 1377 پروانه اسکندری و داریوش فروهر دبیران حذب ملت ایران در خانه خود به طرز فجعی با چاقو کشته شدند . همچنین محمد مختاری و محمد جعفر پوینده از اعضای کانون نویسندگان ایران ربوده شدند و سپس جسد خفه شده انها پیدا شد در پی این وقایع عده ای بازداشت شدند که عبارت انداز مصطفی موسوی معاون امنیتی وزارت اطلاعات ، سعید امامی ، مهرداد عالیخانی و چند نفر دیگر که در همین راستا ایت الله خامنه ای اعلام کرد که کسانی که این قتل ها را انجام داده اند نیروی نظام نبوده اند و عامل بیگانه بوده اند بعد از چند روز همه افرادی که بازداشت شده بودند آزاد و چند نفر هم بعد از گزراندن مدت کوتاهی زندان تبرئه و ازاد شدند به جزء سعید امامی که اعلام شد وی در زندان با خوردن داروی نظافت خودکشی کرده که وی به عنوان متهم اصلی معرفی و در پی آن پرونده بسته شد . با روی کار امدن دولت اصلاحات به قوانین ضد حقوق بشری جان تازه ای بخشید و سیاست جنائی مبنی بر (جانی پروری) را با استفاده از تسهیلات تفتیش عقاید که در اختیار و انحصار کانون های سیاسی و امنیتی بود را به صورت علنی اجرائی کرد اما باند های جنایتکار که در ساختار سیاسی و امنیتی کشور وجود دارند بسیار آدمکشی کردند در موارد خاصی مانند قتل دوران اصلاحات و قتلهای عمده در کهریزک و قتل زهرا کاظمی ، فشار های داخلی و خارجی بر حکومت اوج گرفت که حاصل این فشار ها این بود که به بهانه تحقیقات وقت کشی کردند و سرنجام با فروکش کردن واکنش ها توانستند زیر چتر حمایتی مواردی از قانون مرتکبین قتل ها را از باب ارام کردن اوضاع فقط مدت کوتاهی در حبس نگه داشته و سپس ازاد شدند.اما ناصر زر افشان حقوقدان و وکیل دادکستری وکالت خانواده های فروهر ها و پوینده و مختاری و چند نفر دیگر را بر عهده گرفت که وی نیز متاسفانه دو سال بعد به اتهام افشای اسرار دولتی و داشتن مشروبات الکلی و سلاح به 5 سال زندان محکوم و به زندان افتاد همان طور که اشاره کردم سایر پیروان ادیان نیز در برابر نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران در امان نبوده تا جایی که در فاصله کوتاهی از دی ماه 1372 تا تیر ماه 1373 یعنی طی کم تر از 7 ماه سه تن از رهبران سرشناس مسیحی در ایران به نام های کشیش حسپیان مهر وکشیش مهدی دیباج و کشیش میکایلیان یکی پس از دیگری ناپدید شده و به طرز فجیهی به قتل رسیده اند کشیش حسپیان مهر در حالی که عازم فرودگاه مهر اباد بود توسط عناصر وزارت اطلاعات ربوده شد و به زندان اوین منتقل شد. این در حالی بود که اتومبیل وی در پارکینگ زندان اوین شناسایی شده بود و وی توسط عوامل جمهوری اسلامی ایران در زندان اوین به قتل رسیده بود اما جسد وی در یکی از مناطق جنگلی در نزدیکی تهران پیدا شد و بعد از 11 روز وقتی جنازه به خانواده تحویل داده شد اثرات متعدد چاقو بر پیکر وی مشهود بود بعد از مدتی یکی دیگر از کشیشان مسیحی به نام کشیش مهدی دیباج در خرداد ماه 1373 ربوده و بعد از مدتی جسد وی در یکی از متروکه های تهران در حالی که تکه تکه شده بود پیدا شد. بعد از به قتل رسیدن کشیش حسپیان مهر کشیش میکایلیان جایگزین وی در کلیسای انجیلی شده بود اما وی هم بعد از مدتی ربوده شد و به طرز وحشیانه ای به قتل رسید و سه روز بعد جسد وی که در یک فریزر جا سازی شده بود توسط وزارت اطلاعات به پسرش تحویل داده شد و یا سید خلیل عالی نژاد از رهبران مذ هبی یارسان وی نیز به طرز فجیعی در 27 ابان ماه 1380 در شهر گوتنبرگ به قتل رسید و بعد از گذشت. سالها همچنان هیچ خبر موثقی در دست نیست .در واقع در نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران جدا از اقلیت های دینی به رسمیت شناخته شده کسانی که باور های دینی دیگری دارند یا بی دین هستند همواره جانشان در خطر است.حق حیاط و زندگی جزء اصلی ترین و مهمترین حق هر انسان میباشد و هر عملی که جان انسان و حق زیستن را نقض کند محکوم است
درامد چند صد میلیونی دانشگاه آزاد از فروش کارت دانشجویی
سحر صمیمی
در سال تحصیلی جدید، دانشگاه تهران 12 هزار دانشجوی نو ورود خود را مجبور کرد تا به منظور صدور کارت دانشجویی، 360 میلیون تومان به حساب این دانشگاه واریز کنند. دریافت این مبلغ گزاف، در حالی صورت گرفت که ارزش واقعی این کارت در هیچ شرایطی از 5 هزار تومان بالاتر نیست که آن هم می شد، به صورت هدیه از دانشجویان گرفته نشود
.به گزارش «تابناک»؛ هرچند در سال های اخیر، افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو برای مسئولان دانشگاه های کشور محدودیت هایی را در ارائه تسهیلات مناسب به دانشجویان ایجاد کرده، بررسی ها نشان می دهد، همین موضوع فرصت مناسبی را در اختیار آنها قرار داده تا به درآمدزایی از جمعیت زیاد دانشجویان پذیرفته شده فکر کنند.مدیران ارشد دانشگاه تهران، در سال های اخیر، تنها به بهانه صدور کارت هوشمند دانشجویی، از هر یک از دانشجویان ورودی خود، 30 هزار تومان دریافت می کنند؛ مبلغی که البته در دانشگاه های دیگر به مراتب پایین تر است و در مقایسه با سایر کارت های هوشمند که در دست شهروندان است، نیز از نظر قیمت، اختلاف فاحشی دارد.صدور کارت های هوشمند دانشجویی با بهای 30 هزار تومان در دانشگاه تهران، همه ساله برای دانشجویان نو ورودی انجام می شود که «احمد خضری»، مدیر کل روابط عمومی این دانشگاه، جمعیت آنها را 12 هزار تن اعلام کرد؛ جمعیتی که مجبورند برای رسیدن به صندلی خود در این دانشگاه در چندین گام هزینه هایی را متقبل شوند که هرچند به ظاهر ناچیز است، در مجموع برای مدیران این دانشگاه مبلغ قابل ملاحظه ای را جدا از ردیف بودجه های تعریف شده از منابع بیت المال، فراهم می کند.
در رابطه با هزینه 30 هزارتومانی که دانشگاه تهران از دانشجویان نو ورود خود برای صدور کارت دانشجویی می گیرد، اولین نکته ای که به ذهن می رسد، این است که بررسی هزینه صدور کارت های هوشمند، مشابه نظیر عابربانک های صادره توسط بانک ها، کارت بلیت سیستم های حمل و نقل شهری، کارت هوشمند ملی، کارت هوشمند پایان خدمت و نیز کارت های هوشمند سایر دانشگاه ها از هزینه نهایی صدور کارت دانشجویی دانشگاه تهران کمتر است.برای مثال، هزینه صدور کارت هوشمند سیستم حمل و نقل شهرداری تهران، فقط 5 هزار تومان، هزینه صدور کارت هوشمند ملی و صدور کارت پایان خدمت نیز 20 هزار تومان و نیز صدور کارت های بانکی هوشمند با پرداخت تنها 2 هزار تومان ممکن است.اما پرسش مطرح این است که مرجع نهایی تصمیم گیرنده در مورد هزینه صدور کارت های دانشجویی کیست و علت وجود تفاوت فاحش در بین تعرفه نهایی این کارت های دانشجویی در دانشگاه های مختلف چیست؟ آیا دانشگاه تهران در این زمینه در کنار صدور کارت دانشجویی نوعی برند فروشی نکرده و از شوق پذیرفته شدگانی که منتظر دریافت کارت منتسب به دانشگاه تهران هستند، سوءاستفاده نمی کند؟!جدا از موارد اشاره شده، موضوع قابل توجه دیگر آنکه هرچند شهروندان در انتخاب کارت های هوشمند دیگر تا حدود زیادی مختار هستند، دانشجویان برای دریافت کارت دانشجویی مجبور هستند و این موضوع زمینه ای را فراهم می کند تا به عبارتی، یک مجموعه از مشتریان دائمی برای دانشگاه به صورت سالانه فراهم شوند.موارد بالا نشان می دهد دریافت هزینه های گزاف از دانشجویانی که بعضاً شرایط مالی مناسبی نیز ندارند، در دانشگاه تهران به یک رویه تبدیل شده و مسئولان این دانشگاه در موارد مختلف همانند برگزاری آزمون زبان عمومی عملکرد مشابهی دارند. آنها در این آزمون که شرکت کنندگانش از همه دانشگاه های کشور هستند،
در حالی از هر دانشجو 150 هزارتومان پول دریافت می کنند که وزارت علوم آزمون زبان عمومی مشابه خود را (msrt) با هزینه60 هزار تومان برگزار می کند.بنا بر آنچه آمد، ورود دستگاه های نظارتی و نهادهای هماهنگ کننده مالی وزارت علوم به جزئیات تصمیم گیری های مالی در دانشگاه ها، بیش از پیش احساس می شود؛ اقدامی که هرچند حقوق از دست رفته گذشتگان را احیا نمی کند، می تواند یک نظام مالی شفاف، هماهنگ و مبتنی بر رفاه دانشجویی را برای آیندگان به همراه داشته باشد.
نامه جوان یارسانی به علی خامنه ای
امید رمضانی
زلزله خانمانسوز کرمانشاه ودهکده اطراف ان مانند مصیبت ها طبیعی گذشته مردم بی پناه در سرما کشنده زمستانی قصرشیرین و سرپل ذهاب بدون اب ،خوراک،چادر ،و پوشاک گرم در میان سرما شدید با مرگ دست پنجه نرم می کنند
و حتی امکان به خاک سپردن مردها و درمان مجروهان و زخمی نخواهد داشت .اما به چه علت شما ثروت ملی که متعلق به 80 میلیون مردم ایران است صرف غزه ، لبنان ،یمن ،سوریه ،عراق می کنید حداقل یکی از ان کاروانها ی کمکی که به این کشورها میفرستید به مناطق زلزله زده ارسال کنید .
علی خامنه ای دیکتاتور زمان -ادم کشی در رژیم اسلامی عیب نیست !بلکه هنر است هنری که برای برنامه طرح ریز ی شده روزانه و همیشگی و راز بقا این رژیم است .این جنایت ها در گوشه زندانهای بیشمار زیر برچم ولایت فقیه یا در خیابانها ومعابر ویا در مرزها کشور صورت میگیرد .از انجا که استانهای مرزی ساکنند.
انها در این چهار دهه دوران فرمانروای شما کمترین توجهی شده فقر ، بیکاری، بیماری ، ناتوانی و سرگردانی در ان موج می زند .گروهی از مردم کردستان که نمیتوانند کار و درامدی دست پا کنند تا خجالت خانواده خودنباشند به ناچاری به شغل کولبری روی آورده اند که با تیراندازی نیروهای سپاه پاسدارن جنایتکار به سوی انها به بهانه جلوگیری از ورود قاچاق هر روز شاهد کشته شدن این گروه زحمتکش هستیم .
علی خامنه ای دیکتاتور زمان -گویا همچنان جنایتکاران ومتجاوزان به کودکان معصوم سعید طوسی بچه باز وتفسیر گویا قرآن را فراموش کرده اید .
گویا این فرد فاسد را هم مانند چند هزار جنایتکار ودزد بیت المال دیگر در پناه خود،کنار خود، در زیر عبای آخوندی خود پنهان گرده اید تا از انتقام ملت ایران به دور بماند آیا پنهان نمودن این فرد فاسد متجاوز به کودکان در زیر سایه قرآن پاسخی انسانی و عدالت شما به ملت مظلوم ایران است . چرا این فرد فاسد در زیر عبای خودپنهان نگاه داشته اید و سعید شیرزاد که عضو دفاع از کودکان کار و خیابان است در زندان به سر می برد آیا پاسخی دارید ؟
علی خامنه ای دیکتاتور زمان -رژیم کنونی ایران از لحاظ غارتگری و چپاول ثروت ملی ومردمی در تاریخ گذشته یگانه بوده است حتی غارتگری قوم مغول را با این رژیم برابر دانست .درامدها سرشار وبی انتها نفت که در دوره گذشته سابقه نداشته یک سره به جیب آخوند فرو می رود ومردم ایران از آن بی خبرند
راستی میدانید که عکس تورا در کتاب جامعه شناسی سوئد به عنوان منفور ترین دیکتاتور جهان چاپ کردند ؟شما که ممنوع الخروجی وحتی اجازه طواف مکه هم ندارید چرا از مردم مظلوم انتقام می گیرید ؟
نزدیک به 40 سال است از حکومت جهل جنایت شما در ایران می گذرد و این رژیم از نظر جنایت وکشت کشتار هم در تاریخ بی سابقه بوده است .در ایران کمترخانواده ایست که از شر جنایت شما در امان بوده باشد .
کجاست کاوه اهنگر کجاست درفش کاویانی تا داد ما را از خامنه ای بستاند ؟
کاوه اهنگر برای نجات ما نمی آید ایرانیان باید دست به دست یکدیگر بدهند وبرای رسیدن دمکراسی تلاش کنند .
زنان ایرانی ، آزار و مزاحمت خیابانی
شایسته علی گلزار
آزار خیابانی باعث ایجاد محدودیت در عرصه اجتماعی می شود، یعنی به زنان گفته می شود چه زمانی و کجا می توانند از خانه خارج شوند، چگونه زندگی کنند و بدین ترتیب امکانات زندگی آنان را تحت سلطه قرار میدهند. آزارها باعث می شوند نسبت به فضای عمومی احساس تعلق نداشته باشیم و حس کنیم به حاشیه رانده شدهایم انواع آزار خیابانی: مزاحمت گفتاری شامل مخاطب قرار، توهین، کنایه، تمسخر و استفاده از الفاظ با نیت شهوانی، فحش و ناسزا و تهدید هستند. همچنین مزاحمتهای رفتاری شامل بوق زدن رانندگان و تعقیب کردن و … را شامل میشود”. . این مزاحمتها معمولا توسط مردان غریبه که متعلق به نسل، قومیت و یا طبقه اجتماعی خاصی نیستند اتفاق میافتد، “واکنش زنان به مزاحمتها معمولا از نوع بیتوجهی درخصوص آزارهای کلامی است، چراکه آزارهای کلامی آنقدر عادی شدهاند که زنان از کنار آنها به راحتی گذر میکنند”. برخی از پژوهشها نشان میدهند که ۷۵ تا ۹۸ درصد از زنان مورد آزار خیابانی قرار گرفتهاند. در حال حاضر آزار خیابانی زیرگروه خشونت در عرصه خصوصی، عمومی و نیمه عمومی مانند دانشگاه و محل کار قرار میگیرددر گذشته گفته میشد برخی زنان به دلیل خودنمایی، استفاده از لباسها و آرایشهای خاص و یا حضور در اماکن نامناسب مورد آزار قرار میگیرند و بدین ترتیب خود زنان مورد آزار قرار میگرفتند، این در حالی است که پژوهشها نشان میدهد که شکل ظاهری و نه پوشش و نه حتی نگاه کردن و یا حضور زنان در مکانهای خاص هیچ تاثیری بر روی این آثارها ندارد.
آزارهای کلامی عادی شده؛ زنان از کنار آنها به راحتی میگذرند واکنش زنان به مزاحمتها معمولا از نوع بیتوجهی درخصوص آزارهای کلامی است، چراکه آزارهای کلامی آنقدر عادی شدهاند که زنان از کنار آنها به راحتی گذر میکنند. ترس از واکنش پرخاشگرایانه فرد مزاحم مثل بیقدرتی زنان نسبت به مردان، قدرت اجتماعی بیشتر، مقام بالاتر مردان در سلسله مراتب اجتماعی، واکنش افراد دیگر و انگشت اتهام به سوی زن مورد آزار از جمله این دلایل است. حتی گاهی از سوی خود زنان انگشت اتهام به سمت آنان برمیگردد. در پژوهشی با ۳۸۰ نمونه در شهر تهران، تنها ۱۸ نفر از پسران اعلام کرده بودند که برای زنان مزاحمت ایجاد نکردهاند. همچنین بیش از نیمی از آنان ادعا میکردند که در سطح کم برای زنان خشونت کلامی ایجاد کردهاند. این افراد دلایل رفتار خود را نمود رفتارهای مردانه از طریق ایجاد مزاحمت عنوان میکردند. زنان قابل توجهی در رده سنی حدود 40 تا 50 سال، در جامعه ما هستند که در جامعه کنونی با وجود این همه دانشگاه و مسیر باز برای ادامه تحصیل، تحصیلات زیر دیپلم دارند. وقتی از آنها علت را جویا میشویم پاسخشان این است که پسرها در مسیر مدرسه به ما متلک میگفتند و به همین دلیل پدر یا برادرمان مانع تحصیلات ما شد. از کودکی به ما آموخته بودند که بی محلی، بهترین جواب به آزار خیابانی است اما نمی دانم چرا هربار بی محلی می کردم اوضاع بدتر می شد. نه دفعات آزار کم می شدند و نه حال من بهتر می شد. با خودم فکر کردم حتما یک جای کار ایراد دارد. حتما مادران ما همیشه لزوما “درست ترین راهبرد” را به ما نمی گویند
متاسفانه تنها فقر اقتصادی منشا آزار خیابانی نیست، شماری به این باور اند که فقر جنسی یکی از اساسی ترین دلایل این کار است، شمار زیادی از مردان مرفه و ثروتمندی که زنان در خانه هایشان به عنوان نوکران ایفای وظیفه میکنند و خودشان به دنبال زیبارویان در خیابانها سرگردان میشوند و فکر میکنند همه دختران شیک پوش وحتی چادری پوش کنار خیابانها روسپی اند و به امتحانش میارزد که با نمایش ماشین و پولشان بتوانند جسم او را تسخیر کنند. زمان آن رسیده است که نهادهای اجتماعی، دولتی و زنان و مردان به خطرناک بودن این پدیده اذعان کنند و با آن از طریق مشارکت گسترده و افزایش آگاهی عمومی مبارزه کنند.
راههای مقابله با آزارهای خیابانی: آموزش به هنگام در خانواده و مدرسه،روشنگری و حساس سازی جامعه به مصادیق آزار و توانمندسازی روانی و جسمانی از جمله این راههاست. بنظر میرسد آن چه در خیابان دیده میشود یک نمایش از بازترشدن روابط است و تا بروز روابط متناسب و در عین حال سالم که به طرفین آسیب کمتری بزند راه طولانی در پیش است.از طرفی نهادهای آموزشی مثل رسانه ها هم باید آموزش های لازم را به مخاطبان خود که هر کدام در جایگاهی با این موضوع در ارتباط هستند بدهند و از آن طرف قانون گذار هم باید با در نظر گرفتن یکسری محرومیت های اجتماعی و …. زمینه ارتکاب مجدد چنین رفتارهای ناهنجار را از بین ببرد.
تقدیم به بنیتای هشت ماهه
رویا ایرانی
آن هنگام که خبر پر کشیدنت بغض را به گلویمان فشرد و اشک را از چشمانمان سرازیر کرد،تمام وجودمان یک صدا فریاد می زد:چرا ؟؟؟؟ و به کدامین گناه ؟؟؟؟
آن روز صدها بار به یاد مادر داغدارت افتادم ، هر بار دختر کوچکم را می دیدم و یا به آغوش میگرفتم ، بنیتای نازنین به خاطرم می آمد ، درد، سرتا سر وجودم را فرا می گرفت و اشک مهمان چشمانم میشد….لحظاتی را تصور می کردم که بسته شده بر صندلی ماشین، در گرمای مرداد ماه، تشنه و بی حال ، حتی توان حرکت دادن پاهای کوچکت را نداشتی
دختر سرزمینم، به کدامین گناه ،نامردمان روزگار، این چنین در فضای اندک ماشین رهایت کردند ؟؟؟؟
تو از تمام دنیا دلخوش سینه مادر بودی ، بهره ات تنها، اندکی شیر بود ، به کدامین قانون انسانی، ماندی و ترسیدی و اشک ریختی وهیچ کسی به فریادت نرسید ؟؟
امان از تشنگی وگرسنگی خدای من …..
قلبم ، همچنان از یادآوری آن لحظه ها در قفسه سینه ام سنگینی می کند.
خدایا چرا هیچ کسی دلش برای آن زن نسوخت؟؟؟؟ برای مادری گریان وپریشان ؟؟؟؟
برای مادری که جانش بر صندلی مرگ بسته شده و در حال ترک اوست ، مادری که هیچ گاه ارام نخواهد گرفت و درد چگونه جان دادن عزیزش از وجودش نخواهد رفت-چرا پلیس ما نتوانست حافظ امنیت تو باشد ؟؟؟؟ هیچ کس صدایت را نشنید؟؟؟؟ صدای التماس های پدر و مادرت به گوش کسی نرسید؟؟؟؟بنیتا جان، رفتی و روح ما پیچیده شد به غم و اندوه دگرباره، برای دختری دیگر از وطن ، این بار کوچک تر از همیشه و غمش جانکاه تر از گذشته …..
آری فرزندم ،تو اولین کودک نبودی بلکه ده ها و صدها کودک دیگر به جرم ناتوان بودن ، به جرم دختر بودن، آماج حمله ی ناجوانمردان روزگار قرار گرفته اند.
دختران ایران زمینم ، ای کاش بین ما بودید و بزرگ می شدید، ای کاش به آرزوهایتان دست می یافتید.ای کاش می توانستیم برایتان فضایی امن وسالم بسازیم که هر روز بر دختر بودن خود ببالید و از زندگی خود لذت ببرید وهزاران ای کاش دیگر …..
ای عزیزان ،روز جهانی کودک نبودید تا بوسه مادر بر شادیتان بیافزاید ، صدای بازی کودکانه تان فضای ایران را از این غم دیرینه بیرون آورد ، غمی که انگار پایانی ندارد. حسرتی که مهمان همیشگی است، امیدی که دیگر تبدیل به آرزو شده است . آری حتی امید ندارم که این چنین حوادث دیگر تکرار نخواهد شد!!!!!
فقط آرزو می کنم که دوستان شما، دختران ایران بتوانند در امنیت و شادی زندگی کنند، چیزی که از حقوق اولیه هر انسان است.
بررسی ماده (١) اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران معاصر
کاوه شیخ محمدی
“همه ازاد و برابر به دنیا امده اند.”” تمام افراد بشر ازادانه به دنیا می ایند و از لحاظ حیثیت و حقوق باهم برابرند. همه دارای عقل و وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برابری رفتار کنند.”برتراند راسل می گوی
د:”بزرگترین دشمن سعادت و آزادی انسان ها دفاع کورکورانه از عقاید و باورهای غلط است.”هم اکنون می پردازیم به اینکه چگونه حکومتها در ایران ماده یکم حقوق بشر را نقض کرده اند.انچه که تا کنون تجربه شده اینست که انسانها توسط اموزشهای اشتباه وارد وادی خشک تعصب می شوند و برای اینکه نظریه عدم برابری و برتری یکی بر دیگری را اثبات کنند بیشتر و بیشتر به گرداب کور تعصب فرو می روند و جدای از اینکه برای خود و همفکرانشان مشکل ساز می شوند، جامعه مرتبط به خود را نیز به چند دستگی می کشانند.در بررسی ماده یکم اعلامیه دفاع از حقوق بشر از انجا که مربوط به ایران می شود متاسفانه حکومت های ایران با پنهان سازی این اعلامیه از انظار عمومی و اموزش و پرورش، تلاش کرده اند تا مردم به حق و حقوق انسانی خود اگاه نباشند و در جهت بقای حاکمیت، حقوق انسانی تفسیر و عملی شود.حال نگاهی به چگونگی ان در ایران معاصر بپردازیم:در دوران پهلوی اول و دوم سعی این خانواده غیر انتخابی و تحمیل شده به جامعه ایران این بود که سعی داشتند با عدم احترام به حقوق انسانی و طبیعی اقشار مردم ایران، وانمود کنند ایران و ایرانی یک مجموعه انسانی با یک نژاد و یک زبان و یک فرهنگ هستند تا جامعه را بصورت دلخواه خود متحد کند و امپراطوری و تمدن بزرگ بر پایه یکی از اقوام و ملل بنا کنند همانطور که در زمان حمله مسلمان به ایران در دوره ساسانیان بنی امیه و بعد از ان بنی عباس سعی داشتند هویت اقوام و ملل ایران را طبق اموزه های دینی برای خود یکدست کنند و انسانهایی را که ازاد و برابر از لحاظ حقوقی از گونه انسانی متولد شده بودند از لحاظ ایدئولوژی دینی به دو دسته مسلمان و غیر مسلمان تقسیم کنند که همانا ویژیگیهای فرهنگی انها را نادیده می گرفتند. در دوران پهلوی که دین و مذهب از قرون گذشته در ایران نهادینه شده بود و موجب تبعیض در بین شیعه و سنی و مسلمان و غیر مسلمان بود این بار نظام سلطنتی غیر انتخابی میخواست فرای از دین نظریه یک ملت را طبق امیال خود بر ایران تحمیل کند و با رسمی کردن یک زبان و زدودن زبانهای دیگر در ایران در سیستم اموزشی و اداری، عملا حقوق انسانی اقوام و ملل ایران را نادیده بگیرند که تا به امروز مشکلات ان پا برجاست، هر چند وجود یک زبان رسمی لازم است ولی احترام به جامعه بشری در ایران اگر اجرا شود باید به اموزش زبانها و فرهنگ های دیگر نیز احترام گذاشته شود و تحت جبر و اجبارِ حکومت مرکزی مفاهیم القا نشود، ازادی و ازادگی مخاطب نیز بحساب اورده شود. هر چند عدم برابری از لحاظ توسعه اقتصادی و عدم برخورداری از شغل مناسب در حوزه اقوام و ملل بر رنگ روی چهره انها و احوالات معیشتی شان مشهود است که هم اکنون در عصر ارتباطات به وضوح شاهد هستیم که مردم ایران در حال گسستن زنجیر بی عدالتی حکام از پای خود هستند، حق و حقوق انسانی، فرهنگی و بومی خود را نیز مطالبه می کنند.متاسفانه تبعیض از همان دوران پهلوی اول با سرکوب کلیه جنبشهای ازادخواهی علیه استبداد قاجار و نفوذ استعماری، با امکانات حکومتی که خود مردم بوجه انرا با مالیات و باج و خراج بصورت رعیت تامین می کردند سرکوب شد و تحقیر اقوام و ملل بخصوص اذری های عزیز توسط شخص رضاشاه از همان دوران اغاز شد.این نشان بر ان دارد که در تاریخ ما چه قبل از اعلامیه جهانی حقوق بشر و چه بعد از ان انسانها نه تنها ازاد و برابر نبوده اند بلکه بعنوان وسیله و ابزار تامین منافع حاکم، مورد ستم حقوق اولیه انسانی خود قرار گرفته اند، به این صورت که شخص پهلوی دوم می خواست امپراطوری گذشته را دوباره در اواخر قرن بیستم بنا کند بدون اینکه حق و حقوق انسانی مردم خود را تامین کرده باشد و شواهد و قرائن نشان می دهد که در اوج قدرت شکست خورد. چون لازمه به وجود اوردن یک جامعه سالم، برقرای عدالت اجتماعی در ان جامعه است نه فرهنگ خودبزرگ بینی و نادیده گرفتن حقوق اقشار مختلف مردم و محروم نگاهداشتن جامعه بخصوص اقوام و ملل ایران که هنوز هم بصورت سیستمی از جانب حکومت مرکزی عقب نگاهداشته شده اند.
نظام اسلامی ایران و حقوق بشر-بعداز بررسی کوتاه حقوق انسانی از نظر ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر در دوران پهلوی نگاهی داشته باشیم به حق و حقوق اقشار مختلف مردم ایران در رژیم جمهوری اسلامی ایران.
با استنباط از محور ماده ١ حقوق بشر ، می بینیم منظور از به وجود امدن انسان در روز اول تولد و حقوق متعلق به ذات اوست.در اموزه های دینی که همه ما در ایران انرا شنیده ایم و در درس و مدرسه انرا به ما اموزش داده اند، نظام اموزشی حکومت جمهوری اسلامی ایران می گوید “هر که با تقوا تر است به خدا نزدیکتر است” یعنی تفاوت قایل شدن از لحاظ درجه بندی بین انسانها که با میزان حقوق دینی سنجیده می شود نه با میزان حقوق انسانی. به تعبیری حقوق انسانی انسان نازل است و تا به حقوق دینی نایل نشود به سطح قابل قبول انسان بودن نرسیده است، دستگاههای تبلبغاتی ایران همیشه در اموزش جامعه تاکید داشته اند که انسانی که تقوای دینی ندارد جاهل است و غرق در امیال حیوانی است. این در حالیست که شاید کسی تقوای دینی نداشته باشد اما همان شخص بی دین به حقوق همه انسانها و ادیان احترام بگذارد و چنین افرادی در نظام ایران اگر اعتقادات خود را بیان کنند و سعی در ترویج ان داشته باشند در اثر ترویج حقوق انسانی، مورد تهدید و تعقیب قوه قضائیه مبتنی بر ایدوئولوژی اسلامی قرار میگیرند و قانون این اشخاص را مفسد فی الارض می شناسد و به چوبه دار و اعدام نزدیک می شوند، نمونه های انرا هم اکنون که در زندان در زیر حکم اعدام هستند در زندانهای ایران داریم.حال مطلب را با این سوالات اغاز می کنیم که ایا حقوق انسانی را ایدئولوژی دینی تعریف می کند یا طبیعت وجودی انسان؟ ایا دین انسان را تعریف می کند یا طبیعت؟ نطفه انسان با مواد طبیعی در رحم مادر بسته می شود یا نطفه انسان با نقل قولها و شعائر مذهبی در رحم مادر بسته می شود؟اگر دقت کنیم انسان ابتدا جسم است، یعنی یک ماده است و سپس روح و ادراک و شعور از بطن مادر، در جسم او دمیده می شود و انسان به این صورت ترتیبی پا به عرصه وجود می گذارد. حال حقوق ازادگی انسان ازاد در چهار چوب حقوق ذاتی و طبیعی او بررسی شود درست تر است یا در چهارچوب قوانین مذهبی؟ ایا انسان ازاد به دنیا امده است یا در اسارت مفاهیم و ایدئولوژی متولد می شود؟انچه که مسلم است انسان وقتی متولد می شود از طبیعت متولد می شود، نه از دین، ایدئولوژی و قوانین اجتماعی حاکم بر جامعه خود، یعنی:نوزاد متولد شده هنگام تولد نمیداند در چه سرزمینی متولد شده است و نمیداند زبانش چیست.حتی نوزاد نمیتواند غذای خود را تامین کند یا امنیت خود را حفظ کند و خود را از سرما و گرما حفظ کند. کودک رشد می کند بدون انکه خود خواسته باشد رشد ناشی از طبیعت اوست که مفاهیم دینی نمیتوانند در ان تاثیر داشته باشند ولی با محدود کردن حقوق طبیعی او می تواند حقوق ذاتی او را محدود کند. دو عامل باعث بقای انسانِ متولد شده است، یکی مهر مادر که از طبیعت ذاتی او ناشی می شود نه از اموزه های دینی، که می بینیم نوزاد حیوانات هم شامل مهر مادر می شود بدون انکه مادر حیوان از دین خبری داشته باشد.دوم: انسان با مواد طبیعی رشد می کند نه با مفاهیم دینی.منظور از این پرسش و پاسخها که همه در جواب دادن به ان ازاد هستند، یک چیز است، انهم اینکه ما در جامعه جهانی در کل، و در جامعه ایران بصورت اختصاصی، حقوق انسان را از لحاظ حقوق انسانی به رسمیت بشناسیم یا از لحاظ تعریف اسلامی؟ که به تعبیر مبلغین اسلامی که هم اکنون در کشور ایران حاکمان مردم از سوی خداوند هستند ماده و تبصره بر حقوق انسانی وضع می کنند و در صورت عدم عمل به ان از جانب خدا تهدید می شوند و جهنم سوزان برای انها داغ شده است!
پاسخ من به این صورت است که انسان زاده طبیعت است و هنگام تولد:
_ زمان خود را نمی شناسد/_ مکان خود را نمی شناسد_ نمیداند از چه قوم و قبیله ای است/
_ نمیداند زبان او چیست/_ نمیداند جنسیت خودش چیست، دختر است، پسر است یا جنس سوم است/_نمیداند که رنگ پوستش چیست
پس به این نتیجه می رسیم که نوزاد متعلق به طبیعت است و این قوانین اجتماعی هستند که حقوق او را یا رعایت می کنند یا محدود به قوانین عرفی و دینی می کنند. حال اموزه های حکومتی که نوزادِ به دنیا امده در کشور ایران را اموزش می دهند، مغایر با اعلامیه جهانی حقوق بشر عمل می کنند و به اجبار می خواهند بگویند انسان ازاد بدنیا نیامده، تحت اراده خداوندِ تعریف شده در دین اسلام بدنیا امده و تحت سیطره قوانین دینی نوشته شده در ١۵ قرن پیش از تولد خود است این در حالی است که وضعیت و مشخصات جامعه امروزی با ١۵ قرن قبل بسیار متفاوت است و بشر توانسته است با اتکا به علوم و شناخت طبیعت، دنیای پیرامون خود را بشناسد و درک کند. حال در نظام اسلامی ایران یک تراژدی خنده دار به چشم می خورد، ان هم این است که هر کس به ایدئولوژی حاکم نزدیکتر است، او برتر است و از حقوق و مزایا برخوردارتر است. نظام حاکم بصورت رسمی یا غیر رسمی بدون انکه باکی از حقوق انسانی داشته باشد شهروندان را با قوانین نوشته و نانوشته خود خطاب قرار می دهد، بصورت خلاصه:در حوزه اقوام و ملل: زبان تو زبان مادری ات است ولی باید به یک زبان دیگر تحصیل کنی و هیچگاه ادبیات زبان مادری تو در کشور در کنار زبان رسمی به رسمیت شناخته نمی شود.
درحوزه جنسیت:
١- نوزاد تو بر دو گونه هستی، اگر از جنس سوم هستی، پس از لحاظ قانون اسلامی وجود نداری. چون در قانون اسلامی تعریف نشده ای و علوم دینی از وجود تو که بدون انتخاب خودت جنس سوم شدی خبر ندارد.
٢- اگر پسر به دنیا امده ای قانون اسلامی ایران به حقوق تو در حد قوانین شرعی گنجانده شده در قانون اساسی دفاع می کند، اگر دختر بدنیا امده ای تو نصف یک انسان هستی، حقوق و اختیار و ازادگی تو با گونه برترِ مذکر برابر نیست. از سوی دیگر تا تعداد ۴ دختر از جنس تو طبق قانون می تواند به عقد یک مرد در بیاید.
در حوزه ادیان و مذاهب:اگر جزو مذهب رسمی ایران هستی، قانون در حد التزام به مذهب رسمی تو را به رسمیت می شناسد، اگر غیر از دین و مذهب رسمی هستی به فکر احقاق حقوق خودت نباش و در سیستم اداری دولت ایران، جامعه، محل کار و بدست اوردن معیشت اقتصادی مورد تبعیض واقع هستی.این موارد که بصورت کوتاه کالبدشکافی شد، نشان می دهد قانون حاکم بر ایران، طبق ماده ١ اعلامیه جهانی حقوق بشر، انسانها را ازاد و برابر در قانون اساسی ایران نمی شناسد.حال در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در اصل ۴ امده است که کلیه قوانین و مقررات موجود در حکومت بر اساس موازین اسلام تنظیم شده اند. در صورتیکه در اصل ١٩ و ٢٠ قانون اساسی ایران، به برخورداری از حقوق مساوی زن و مرد سخن گفته شده است که همه ما در عمل می بینیم که دستگاه قضایی حکومت اسلامی ایران همه موارد مربوط به حقوق انسانیِ زن و مرد را با قوانین برگرفته شده از شرع اسلام می سنجد و با ارجاع به اصل ۴ حقوق جنسیت ها را برابر نمی داند.از طرفی دیگر ما شاهد هستیم دولت ایران با ترویج مذهب به صورت خاص خود بصورت نرم و خام، سعی در تحت تاثیر قراردادن کودکان را نیز دارد که ازادی انتخاب انها در دوران نوجوانی و جوانی را محصور خود کند و با برپایی مراسمات مختلف از جمله شیر خوارگان “علی اصغر” از همان ابتدای کودکی، سعی دارد کودکان وقتی که بزرگ شدند کاملا از لحاظ ایدئولوژی تحت انقیاد نظام باشند، همانطور که نظام سلطه جوی مذهبی برای بقای خود، پدر و مادر این بچه ها را به انقیاد خود در اورده است که این رفتار را با کودکی می کنند که باید در دنیای کودکانه خود سیر کند نه بعنوان برده مذهبی واعظان دینی در هنگام بزرگسالی به او نگاه شود که از کودکی تعصبات و تعلقات مذهبی که تبعیض امیز هستند در ضمیر کودک به ثبت برسانند.
همینطور سالهاست پس از روی کار امدن جمهوری اسلامی ایران ، این حکومت حتی حقوق حرفه ای ورزشکاران را تحت الشعاع خود قرار داده و در یکی از موارد اخیر یک کشتی گیر توانمند که مایه افتخار همه مردم است به اجبار وادار به شکست در مقابل حریف خود کردند که با نقض حقوق حرفه ای ورزشکاران منافع رادیکال و تبلیغاتی خود را تامین کنند. در اینجا باید بگوئیم نه تنها ازاد بودن انسان در ایران کنونی طبق ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر اجرا نمی شود بلکه اگر انسان در ایران مانند یک نخبه ورزشی به اوج برسد توسط حکومت ایران حق و حقوق انسانی اش مصادره می شود و او را از سکوی افتخار به زیر می کشند. در پایان می خواهم بگویم در ایران نه تنها قوانین نوشته شده در قانون اساسی به کرامت انسان احترام نمی گذارد و ماده 1 حقوق بشر علارغم امضای انداجرا نمی شود، بلکه در همین حکومت قوانین نانوشته بسیاری در پس پرده سیستم دولتی، ادارات و محاکم قضایی وجود دارند که زندگی همه ما را تحت الشعاع قرار داده و حقوق انسانی ما را به عنوان انسان برابر نقض کرده است.به امید به نتیجه رسیدن تلاشهای بشر دوستانه جهت احقاق حقوق بشر در ایران.
زنگ خطر ، رشد اعتیاد در سنین پائین
مریم مرادی
درصد اعتیاد در سنین پایین در ایران رو به افزایش است طبق نظر محققان از بررسی شرح حال دوهزار فرد معتاد منتج شده و در آن رویکرد به اعتیاد، به عنوان یک بیماری که مستلزم درمان است، معرفی شده است.طبق نظر این پژوهشگران ،متوسط سن شروع اعتیاد را ۲۴ سال ذکر کرده اند که از این افراد بیش از ۵۱ درصد بین ۲۰ تا ۴۰ سال و ۴۵ درصد زیر ۲۰ سال سن داشته اند.به اعتقاد آنها مهم ترین عامل اعتیاد به مواد مخدر در ایران و به ویژه در بین جوانان، ریشه در اعتقادات و فرهنگ مردم دارد که معضلات اقتصادی، بیکاری و نبود امنیت شغلی آن را تشدید می کند. همچنین به نقش خانواده به عنوان اصلی ترین مراکز کنترل رفتار فردی اشاره شده که گاهی با آسیب پذیر شدن خود، عاملی برای گرایش جوانان به اعتیاد می شود.این محیط در ایران طی چند سال اخیر به علت اختلال در روابط والدین با فرزندان از جمله به سبب گرفتاری پدر، مادر و یا اعتیاد آنها، متزلزل و ثبات آن با چالش روبه رو شده است. دسترسی آسان به مواد مخدر در ایران (به خاطر همجواری با افغانستان و در مسیر قاچاق بودن)، عدم یک برنامه مدون و پایدار برای پیشگیری از اعتیاد، کمبود امکانات تفریحی، ورزشی و سرکوب برخی از خواسته های طبیعی جوانان از جمله علل ذکر شده برای گرایش آنان به استعمال مواد مخدر است.درخصوص نوع مواد مصرفی و میزان آن توسط معتادان آمده است: سیگار، اولین ماده مصرفی در ۱۹/۷۳ درصد افراد است و این معتادان قبل از اعتیاد به مواد مخدر، سیگار مصرف می کرده اند. همچنین به بالا بودن مصرف «تریاک» در کشور اشاره شده است: نوع مصرف در ۳۴/۶۷ درصد بیماران تریاک، در ۳۸/۲۰ درصد افراد شیره تریاک و در ۱۲/۱۲ درصد معتادان هرویین است. نزدیک به ۴۰ درصد افراد تجربه استعمال حشیش و ۵۰ درصد تجربه نوشیدن مشروبات الکلی را داشته اند.از دیگر یافته های این پژوهشگران ، حصول یک رابطه معنی دار و معکوس بین میزان تحصیلات و اعتیاد است. به این معنا که افراد تحصیلکرده کمتر دچار اعتیار به مواد مخدر می شوند و بیش از ۹۰ درصد این بیماران بی سواد بوده یا دارای تحصیلات دیپلم و زیردیپلم هستند.آمارها حکایت از پایین آمدن سن اعتیاد به ۱۲ سال و ۱۰ سال در کشور دارند.۲۶ ژوئن سال ۱۹۸۷، ۶ تیرماه ۱۳۶۶ در کنفرانس بینالمللی مبارزه با اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در وین پس از یک هفته بحث و بررسی سندی امضا شد که بر اساس آن کشورهای امضاکننده متعهد به انجام ۳۵ اقدام عملی شدند.ارزیابی میزان مصرف مواد مخدر، پیشگیری از طریق آموزش، تقویت نقش رسانهها در بازگشت معتادان به دامن اجتماع و معالجه آنان، ریشهکنی مزارع غیرمجاز خشخاش و نابودی شبکههای عمده قاچاق مواد مخدر از جمله مواردی بودند که کشورها متعهد به انجام آنها شدند.این سند که در ۴ فصل تنظیم شده بود، کشورهای امضاکننده را ملزم به همکاریهای حقوقی در زمینه مبارزه با مواد مخدر میکند. روز امضای این سند، از آن زمان به عنوان روز جهانی مبارزه با مواد مخدر نام گرفت.
رسم بر این است که هرسال در این روز آخرین آمار معتادان و نیز گزارشی از روند مبارزه با قاچاق مواد مخدر و نیز مقابله با اعتیاد از سوی دولتها منتشر شود.پایین آمدن سن اعتیاد به ۱۰ تا ۱۲ سال که از آمار نیروی انتظامی گرفته شده است گواه آن است که ما در جامعهای زندگی میکنیم که خانواده دیگر خانوادهای قدیم نیست، فشارهای جامعه بالا رفته و این بچهها در خانواده تنها میشوند. یعنی کسی نیست به اینها برسد و درآمدها هم آن قدر نیست. خیلی بچهها مجبور میشوند کار کنند و در این کار امکان دارد به راههای مختلف بروند و به خاطر همین که نمیتوانند نیازهایشان را برآورده کنند، امکان دارد به راههای مختلف بروند که یکی از آنها اعتیاد است و طبق آماری هم که از نیروی انتظامی اعلام شده نشان میدهد که سن اعتیاد در بچهها تا ۱۲ سال پایین آمده است.۸ میلیون کودک درگیر با اعتیاد-طبق آماراعلامشده از سوی دولت تعداد کل معتادان را دو میلیون نفر ذکر کرده است. باید گفت که کودک در یک خانواده معتاد به یک نحوی در رابطه با مواد مخدر قرار میگیرد که بر اساس روش پژوهشهای اجتماعی، برای به دست آوردن آمار واقعی باید آمار رسمی را دو برابر کرد. این بدان معناست که تعداد واقعی معتادان در ایران ۴ میلیون نفر است. «اگر مبنا را خانواده چهار نفره در نظر بگیریم یعنی یک مرد، یک زن و دو بچه، چهار میلیون معتاد را ضرب در ۴ کنیم میشود ۱۶ میلیون یعنی ۱۶ میلیون نفر که هشت میلیون آن کودک هستند به نحوی با اعتیاد درگیرند. این یعنی ۸ میلیون بچهی خانوادهی معتاد در مدارس هستند که اینها به گونهای آسیب دیدهاند».البته آموزش و پرورش هیچگاه این آمار را تایید نکرده اند و مسئولان آن همواره میگویند ما در مدارس کودک ۱۰ یا ۱۲ ساله معتاد نداریم. البته دلیل این امر آن است که به محض اثبات اعتیاد کودک، او از مدرسه اخراج میشود.
علل ونوع اعتیاد کودکان-داشتن پدر یا مادر معتاد، رایجترین دلیل و انگیزهی اعتیاد کودکان است. طبق تمامی تحقیقات انجامشده نشان میدهد که خانوادههایی که در آن پدر یا مادر یا هردو معتاد هستند، بچهها بیشتر به طرف اعتیاد میروند.از جمله علل دیگر اعتیاد کودکان اینگونه عنوان میگردد : «آمارها نشان میدهند که خانوادههایی که پدر و مادر طلاق گرفتهاند و مادر بیسرپرست مانده، خانوادههایی که دارای آسیب هستند یا پدر و مادر مدام باهم دعوا دارند، بچههایی که سرپرست ندارند و در خیابان بهعنوان بچههای خیابانی کار میکنند، اینبچهها بیشتر دچار انحراف میشوند و بیشتر امکان کشیده شدنشان به راههای خلاف از جمله اعتیاد وجود دارد».بر اساس آمار رسمی نهادهای مربوط به مواد مخدر، الگوی مصرف این مواد در ایران کاملا تغییر کرده است. درسالهای قبل تریاک و سپس هروئین بیشترین مواد مصرفی در ایران بودند ولی هم اکنون مواد شیمیایی مانند کراک و شیشه جای آنها را پر کردهاند.این دو ماده به دلیل راحتی استفاده، ارزانی و سهلالوصول بودن آن در میان نوجوانان و جوانان بیشترین مصرفکننده را دارند.به نظر بعضی از محققان ، بسیاری از کودکان اصلا به شیشه به چشم ماده مخدر نگاه نمیکنند بلکه آن را نوعی آرامشبخش میدانند که میتواند عصبیت آنها را از بین ببرد.مبارزه با مواد مخدر تنها پنج درصد مشکل را حل میکند و مخدر شیشه پرمصرفترین ماده مخدر در ایران است . ضبط مواد مخدر قاچاق شده و دستگیری قاچاقچیان کار مهمی نیست. مسئولان باید علتها را برطرف کنند و کاری کنند که افراد به سمت مواد مخدر گرایشی نداشته باشند . فقر، بیکاری، فشارهای اجتماعی، نداشتن آزادیهای اجتماعی، نبودن حق آزادی بیان از جمله عللی هستند که باعث سوق دادن افراد به سمت اعتیاد میشوند.به نظر کارشناسان آسیبهای اجتماعی ، نقش حمایتی دولت را دراین مسئله مهم دانسته و اظهار میدارند : «اگر سرپرست یک خانوادهمعتاد شد، دولت موظفاست به آن خانواده کمک کند و سرپرستی بچهها را بهعهده گیرد، وضعیت زندگیشان را درست کند، تا آنها مجبور نشوند در خیابان به راههای خلاف و کارهایی که آسیبزاست پناه ببرند».
فا جعه انسانی ، اثرات زیست محیطی
تقی صیاد مصطفی
دریاچه ارومیه با پنج هزار کیلو متر مربع وسعت در میان دو استان آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی واقع شده که حدود ١٣۵ کیلومتر طول و ۵۵ کیلومتر عرض دارد.تنوع زیستی پارک ملی دریاچه ارومیه با وجود 548 گونه گیاهی و 239 گونه پرنده و 27 پستاندار و بهدلیل اهمیت زیست محیطی ، به عنوان یکی از ۵٩ ذخیره گاه زیست کره در مجامع جهانی به ثبت رسیده و مورد حمایت قرار گرفته است. پارک ملی دریاچه ارومیه با ٣٠ تالاب اقماری آب شور و شیرین بزرگترین زیستگاه حیات وحش خاورمیانه است که سالانه صدها هزار پرنده بومی و مهاجر در آنها لانهسازی و زاد و ولد میکنند.پارک ملی دریاچه ارومیه که به دلیل ویژگی های فوق در فهرست زیستگاه های جهانی یونسکو به ثبت رسیده دچار بحران بی سابقه کمبود آب شده است کارشناسان زیست محیطی می گویند بحران دریاچه ارومیه به اوج خود رسیده و محافل گوناگون از وقوع فاجعه ای عظیم خبر می دهند که عدم توجه به آن خطرات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت .بحران دریاچه ارومیه فاجعهای انسانی-بحران دریاچه ارومیه با تمامی تالابهای کشور فرق میکند زیرا جوامع انسانی حاشیه دریاچه بیشتر از دیگر موجودات زنده منطقه تحت تاثیر این بحران قرار دارند.» این عبارت اظهار نظر معاون استاندار آذربایجان شرقی است که چندی قبل در مورد بحران موجود اعلام شده بود .کاهش تدریجی و بدون بازگشت آب دریاچه ارومیه نه تنها دوستداران محیط زیست را نگران کرده بلکه مجموعه تصمیم گیران کشور را نیز به تکاپو واداشته که چه باید کرد؟ مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی عوارض ناشی از خشکی دریاچه ارومیه را چنین توصیف میکند : در صورت بروز چنین فاجعهای علاوه بر از بین رفتن امکانات زیستی برای پرندگان آبزی و کنار آبزی، محیط زیست طبیعی و انسانی نیز دچار لطمات جبران ناپذیری میشود.کیومرث کلانتری یکی از کارشناسان محیط زیست استان چنین نظر می دهد که :
با خشک شدن دریاچه ارومیه، پهنه بزرگی از باتلاقها و نمکهای روان سطح دریا را فرا میگیرد که در نوع خود بزرگترین فاجعه زیست محیطی خواهد بود. وی میگوید: با وزش هر بادی مولکولهای نمک تمام مزارع، باغات، مراتع را فرا میگیرد و حتی تنفس نیز برای ساکنان اطراف دریاچه ارومیه با مشکل روبرو میشود.بخش عمده معیشت ساکنین حوزه دریاچه کشاورزی است که در سالهای اخیر با خطر جدی مواجه شده که آثار آن به عینه در شهرهای همجوار دریاچه مشاهده میشود.هشدارهایی که در بالا ذکر شد تنها بخشی از هزاران اظهار نظری است که توسط کارشناسان امر صورت گرفته است کارشناسان معتقدند : «افزایش دما، رشد 50 درصدی تبخیر آب، تغییر اقلیم و تغییرات کاربری اراضی در حوزه آبریز دریاچه ارومیه عوامل بسیار مهمی در کاهش روان آب و خشک شدن دریاچه ارومیه هستند که به طور جدی مورد بررسی و مطالعه قرار نگرفتهاند.علاوه بر آن این تالاب بخت برگشته از سوی نهادهای گوناگون ، مکانی برای تخلیه پساب های خطرناک صنعتی شده است . یکی از کارخانه های اطراف دریاچه که محصولاتش تولید ماده اولیه صنایع شیشه ، شوینده و کاغذ یعنی کربنات سدیم است ، پساب های حاصل از فعالیت این کارخانه بنا به دلایلی نامعلوم به حاشیه دریاچه ارومیه سرازیر می شوداین در حالی است که مسئولین کارخانه هیچگونه اقدامی را جهت ایزولاسیون حوضچه های تبخیر پساب های فوق تاکنون انجام نداده اند به همین جهت نیز پساب های یاد شده به سفره های زیرزمینی نفوذ کرده و آب های منطقه را تحت تاثیر قرار داده است با علم بر اینکه پساب های منتشر شده حاوی آمونیاک و سرشار از نمک بوده و طی سال های گذشته بخش عمده زمینهای منطقه را به کویر تبدیل کرده حال تجسم کنید که این عمل چه به حال دریاچه در حال احتضار خواهد آورد .آب دریاچه ارومیه حدود 30 میلیارد متر مکعب تخمین زده می شود که نزدیک به یک سوم آن را نمک تشکیل می دهد با این حساب دریاچه ارومیه دارای 10 میلیارد متر مکعب نمک طعام با کیفیت بسیار عالی و سرشار از ید است.میزان پس روی دریاچه ارومیه و کاهش تراز آبی در یک سال گذشته 95 سانتی متر در مجموع حدود 2متر کسر تراز آبی دریاچه را شاهد هستیم که برای جبران این کاهش نیاز به 5/7 الی 8 میلیارد متر مکعب آب است .کارشناسان محیط زیست از 9 سال پیش بحران دریاچه را اعلام نموده اند سطح آب دریاچه در سال 85 با 40 سانت کاهش و امسال نیز با همان مقدار کاهش به 5/1273 متر از سطح دریاهای آزاد رسیده است و بر اثر این عامل نمک موجود در آب دریاچه از 160 گرم در زمان پرآبی به 350 تا 400 گرم در هر لیتر رسیده است و ادامه حیات آرتمیا تنها موجود زنده این دریاچه را با بحران مواجه می کند .باور های مردم آذربایجان از دریاچه ارومیه :لازم به یادآوری است که دریاچه ارومیه برای مردم آذربایجان تنها یک پهنه آبی نیست، بلکه میعادگاهی برای گردش، تفریح، استراحت و منظرگاه زیباییهای خدادادی و شفابخش آلام و دردهاست اماری بصورت فرضی جهت توضیح مطلب -وسعت حوزه آبخیز دریاچه ارومیه حدود 5 میلیون هکتارمیباشد – وسعت دریاچه حدود وسعت حوزه میباشد ، یعنی 500000 هکتار بارش سالانه حوزه 200 – 300 میلیمتر میباشد ، یعنی حدود 12 میلیارد مترمکعب دریافتی حوزه است ازاین میزان حدود 6 میلیارد در حالت طبیعی بصورت روان آب وارد دریاچه میشود و 6 میلیارد هم از سطح دریاچه تبخیر میشود که دریاچه در حالت تعادل بسر می برد و 6 میلیارد بقیه ضمن تغذیه سفره های زیر زمینی تامین آب تالابهای اقماری و حفظ پوشش گیاهی و تنوع زیستی و تبخیر تدریجی در طول سال از 5/4 میلیون هکتار سطح حوزه منهای خود دریاچه باعث حفظ این تعادل میشود اماری که در یکی از مراتع مشابه این حوزه سه سال قبل گرفته شده ده برابر ظرفیت مرتع دام وارد مرتع مذکور میشود حدودا در یک سال بنابه گزارشی به اندازه سی سال بهره برداری و تخریب مرتع انجام میدهد در حوزه دریاچه ارومیه هر سال از هر هکتار مرتع بطور متوسط 10 تن خاک و مواد عالی از دست میرود – این مسئله باعث تبخیر سریع از سطح مراتع میشود و آن تناسب نصف به نصف که 6 میلیارد جریان سطحی داشتیم به تقلیل یافته ورودی سال گذشته از یک میلیارد متر مکعب کمتر شده بود – یعنی حدود 40 میلی متر بارش به روان آب تبدیل شده بود و بقیه بعد از کسر مصرف تبخیر شده از منطقه خارج گردیده است ، اگر ما تعداد دام را به نصف تقلیل دهیم و مرتع 2 برابر شود و روان آبهم 2 برابر گردد حدودا 2 میلیارد بشتر از حالت فعلی آب وارد دریاچه خواهد شد و باعث بالا آمدن 50 سانتی متری سطح دریاچه خواهد شد .
آلودگی هوای تهران ، مرگ تدریجی حیات شهروندان
دکتر زهرا ارزجانی
یکی از عوامل اساسی و مهم حیات انسان و موجودات زنده، هوا است که بدون آن زندگی غیر ممکن مینماید. اهمیت هوا تا جایی است که بدون وجود آن، هستی موجودات زنده ممکن نخواهد بود. اهمیت دیگر آن در حفظ انسانها، گیاهان و حیوانات در برابر خطرات زیان بار اشعه های مختلف خورشید میباشد یعنی هوا وسیله ای است که کمیت و کیفیت تابش انرژی خورشیدی بر زمین را تعیین میکند.آثار آلودگی هوا بر انسان بسیار خطرناک و هشدار دهنده است. امروزه در اثر آلودگی هوا، نشاط و تندرستی و حتی شادی در مردم کمتر دیده میشود. عده ی زیادی از مردم خسته و فرسوده هستند و از دردهای مختلف رنج میبرند. در بسیاری از شهرهای پر جمعیت جهان که همواره با مسئلهی ترافیک و آلودگی هوا دست و پنجه نرم میکنند، یکی از مشکلات و بیماریها کمبود اکسیژن در بافتها است که از گاز منو اکسید کربن ناشی از موتورهای اتومبیل، سوختن گاز و دود سیگار تولید میشود. این گاز با هموگلوبین خون ترکیب شده و بیماریهای عدیده ای ایجاد میکند. بروز بیماریهای قلبی و ریوی، برونشیت مزمن، آسم، آمفیزیوم ریوی، تشدید بیماری سرماخوردگی،کاهش دید، سردرد، سوزش، اشک ریزش، تحریک چشم به صورت خارش، تأثیر منفی بر سیستم گردش خون و سرطان ریه از شایع ترین بیماریهایی هستند که به سبب این نوع آلودگی حاصل میشوند. از ویژگیهای مهم این نوع آلودگی آن است که آلودگی هوایی ایجاد شده در یک کشور منحصر و محدود به آن کشور نخواهد بود، بلکه میتواند کشورهای همجوار را نیز تحت تأثیر قرار دهد. بدین دلیل برای جلوگیری از آلودگیهای مرزگذر در 1979 کنوانسیون راجع به آثار برون مرزی دوربرد آلودگی هوا به تصویب رسید که در سال 1983 لازم االجرا شد. آلودگی هوا از راههای گوناگونی مانند دود ناشی از سوخت وسایل حمل و نقل زمینی، ریل، هوایی و دریایی، دود ناشی از سوخت کارگاهها و کارخانههای صنعتی و تولیدی، سوزاندن زباله ها، سوخت منازل و مغازهها، آتش سوزیها ممکن است حاصل شود. یکی از گازهایی که از سوختهای صنعتی حاصل میشود، گازکربنیک یا دی اکسید کربن میباشد که از سوزاندن کربن با اکسیژن بوجود میآید. این گاز زمانی که از سوزاندن سوختهای فسیلی ایجاد شود؛ باعث افزایش آلودگی هوا میگردد.
دقیق شدن به این موضوع که شاخص اعلام شده در هر روز، میانگین شاخص اندازه گیری شده در ایستگاه های مختلف است. به این معنی که برخی ایستگاه ها آلودگی شدیدتری را به ثبت می رسانند و بعضی دیگر از ایستگاه ها که در مناطق کمتر آلوده قرار دارند، آلودگی کمتری را ثبت می کنند.این به آن معناست که امروز اهالی برخی مناطق تهران در روزهایی مانند روزهای اخیر، هوای کمتر آلوده ای را نفس کشیده اند و بعضی از مردم که در مناطق آلوده تر ساکنند یا تردد میکنند، هوای آلوده تری را تنفس کرده و به همین قرینه، بیشتر آسیب دیدهاند. اینجاست که میتوان پرسید آیا تعطیل نکردن ادارات که اغلب شان در مناطق آلوده تر شهر قرار دارند، ظلم در حق برخی شهروندان نیست؟موضوعی که از دیرباز مغفول واقع شده و موجب شده مرگ تدریجی شماری از شهروندان که یا ساکن مناطق آلوده تر شهر هستند یا مجبورند به دلایل مختلف از جمله حضور در محل کارب،سفر روزانه داشته باشند، به چشم هیچ کسی نیاید و از این رو، کارایی نشست های کمیته اضطرار و تصمیمات شان به شدت زیر سوال باشد. تصمیماتی که هر چه باشند، مشمول شمار زیادی از شهروندان که جمعیتشان نیز بسیار زیاد است، نخواهد شد.عامل اصلی آلودگی هوای تهران مثل همیشه منابع متحرک و در رأس آنها خودروهای دیزلی، کاربراتوری و موتورسیکلتها هستند؛
اما عامل مکمل آن در روزهای اخیر که به تشدید آلودگی و ثبت هفت روز پیاپی آلوده اعم از روزهای «ناسالم برای گروههای حساس» و «ناسالم» با شاخص کیفیت بیش از ۱۰۰ و کمتر از ۲۰۰ واحد منجر شده، سکون نسبی هوا تحت تاثیر کاهش قابل توجه سرعت باد بوده است. در حالی که سرعت باد موثر در تهران برای انتقال آلودگیها به بیرون شهر دستکم ۵ متر بر ثانیه است، در اغلب روزهای هفته ، زیر ۲ متر بر ثانیه بوده و در برخی ساعات به یک متر بر ثانیه نیز تنزل یافته استزمستان و سردتر شدن هوا، احتمال تشدید آلودگی هوا تحت تاثیر بروز پدیده وارونگی هوا در تهران و دیگر کلانشهرها را افزایش خواهد داد. . مرگومیر منتسب به ذرات معلق در تهران سالانه ۶ هزار نفر عنوان شده که نزدیک ۱۱ درصد از مرگومیرهای سالانه این کلانشهر را شامل میشود. این رقم در سالهای ۹۲ و ۹۳، حدود سه تا چهار هزار نفر بوده است. مرگومیر سالانه ۳۰ هزار نفر در ایران نیز منتسب به آلودگی هوا شناخته میشود که حدود ۱۰ درصد از کل آمار مرگومیر سالانه کشور است.شاخص آلایندگی هوای کلان شهر تهران از مرز هشدار گذشته، به مرحله خطرناک رسیده و در جدول رتبهبندی حد فاصل۱۰۰ تا ۲۵۰ PSI (شاخص استاندارد آلودگی هوا)، بر روی عدد 157 PSI یعنی محله هشدار و خطرناک قرار گرفته است. هر فردی به طور متوسط روزانه 20هزار لیتر هوا تنفس میکند که روند تنفس هر تهرانی به علت وجود آلایندههای هوا به طور عکس عمل میکند یعنی روزانه همین مقدار گازهای سمیوارد ریههای خود میکند. در این روند دم و بازدم، ذرات درشت دود در قسمتهای فوقانی دستگاه تنفسی تجمع میکند و سبب بروز اختلالات در ترشحات بینی و سینوسها میشود و ذرات ریز در راههای عمیقتر ریهها جمع میشوند.از این نکات اگر صرف نظر کنیم، و به بیرون جغرافیای تهران مربوط میشود و برای دیدنش میبایست به شهرهای آلوده دیگر سر کشید. به امثال اصفهان و تبریز یا دیگر شهرهای آلوده که روند اندازه گیری آلاینده ها در آنها گاه بسیار غیرشفاف و ترسناک است، به گونه ای که گاه شمار ایستگاه های سنجش آلودگی هوا و نتایج روزانه شان برای عموم نامعلوم است و شائبه های دستکاری در آنها از دیرباز مطرح بوده است. وضعیتی که اگر ندیده گرفتن سلامت شهروندان تفسیر نشود، دست کم بی توجهی به الزامات اولیه مقابله با آلودگی هوا و پایش مدام و لحظه ای آن است.باید بدانیم که حق محیطزیست سالم و توسعه پایدار» بیست و یکمین بند از منشور حقوق شهروندی است که پس از دو بند «حق دسترسی و مشارکت فرهنگی» و «حق آموزش و پژوهش» آمده است.
محتوای بند اول منشور به شرح زیر است:
ماده 1– شهروندان از حق حیات برخوردارند. این حق را نمیتوان از آنها سلب کرد مگر بهموجب قانون.
ماده 2– شهروندان از حق زندگی شایسته و لوازم آن همچون آب بهداشتی، غذای مناسب، ارتقای سلامت، بهداشت محیط، درمان مناسب، دسترسی به دارو، تجهیزات، کالاها و خدمات پزشکی، درمانی و بهداشتی منطبق با معیارهای دانش روزو استانداردهای ملّی، شرایط محیط زیستی سالم و مطلوب برای ادامه زندگی برخوردارند.
حق بر محیط زیست به عنوان یکی از اقلام حقوق بشر، یعنی داشتن محیط زیستی سالم همچون آزادی و برابری از حقوق بنیادین انسان ها محسوب می شود وحق داشتن محیط زیست سالم جزء مقوله سوم حقوق بشر(حقوق همبستگی) تلقی گردیده است. بدین ترتیب، آلوده نمودن هوای تهران و نبود کنترل و نظارت جدی بر آن نقض حقوق شهروندان تهرانی تلقی میشود.درهر حال به مفهوم حقوق بشر زیست محیطی جلوه الزام آور حقوقی داده اند.حفاظت، بهسازی و زیباسازی محیطزیست و گسترش فرهنگ حمایت از محیطزیست حق شهروندان.دولت این حق را در برنامهها، تصمیمات و اقدامهای توسعهای، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی مدنظر قرار میدهد و با آلودگی و تخریب محیط زیست مقابله میکند.
گزارش جلسه مجمع عمومی سالیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ،
2 دسامبر 2017
بیتا اسدپور
مجمع عمومی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ 2 دسامبر 2017 راس ساعت 13 به وقت اروپای مرکزی در کشور المان شهر هانوفر به صورت حضوری با حضور اعضای کانون و جمعی دیگر از فعالان حقوق بشردر دفتر کانون دیگر اعضا در اتاق پالتاک نمایندگی هانوفر ،با مسئولیت خانم سهیلا مرادی ومنشی گری بیتا اسدپور در در شهر هانوفر برگزار گردید .در ابتدا مسئول جلسه با شعری زیبا به میهمانان خوش آمد گفتند واسامی کاندیدهای کمیته ها را اعلام کردند.سپس خانم پریسا سامانی شعری از احمد شاملو خواندند.
در ادامه مسئول جلسه ازمسئولین کمیته ها دعوت به ارائه گزارش های خود کردند. آقای جمشید غلامی سیاوزان گزارش رادیو اینترنتی را ارائه کردند وآقای منوچهر شفایی در رابطه با کتابخانه کانون و به روز بودن آن توضیحاتی ایراد فرمودند.سپس آقای محمد حسین بیداروند در رابطه با انتخابات و نحوه رای دادن توضیح دادند.در ادامه آقای جهانگیر گلزار به دعوت از مسئول جلسه به سخنرانی با موضوع خشونت زدایی راهکار زندگی سالم و شاد پرداختند. پس از آن آقای مجتبی قاسمی در رابطه با امور مالی گزارش دادند.
در پایان اقای منوچهر شفایی صدر هیئت رئیسه کانون با خوشحالی از عملکرد کانون به اعضای برتر و فعال برگزیده از بخشهای مختلف کانون لوح تقدیر اهدا نمودند.
اعضائی که مورد تقدیر قرار گرفته و لوح دریافت نمودند: خانمها : صدیقه جعفری ، نینا عمرانی ، خانم سارا منظری ، مونیکا قریشی ، سیمین مسکینی و آقایان : مهدی عطری ، جهانگیر گلزار، محمد حاجی امیدی ، بهروز خسروی.در بخش کمیته ها ، کمیته ادیان به عنوان بهترین کمیته شناخته شد و کسانی که لوح دیافت کردند :خانم دیانا بیگلری فرد و آقایان : هادی زارع ، احسان حیاک و محمدحسین ملایی برزی .در بخش همکاران بسیار جوان-خانمها : دریا دره شوری ، دلارام دره شوری ، صدف غلامی سیاوزان و بیتا اسدپور.در بخش نمایندگی ها ، نمایندگی اتریش به عنوان بهترین نمایندگی انتخاب شد و کسانی که لوح دریافت کردند :
خانمها : زرین تاج الیاسی الیاسی ، درسا دره شوری ، دلارام دره شوری و آقایان فرداد عسکری و بابک میری-رادیو: راحیله جهاندیده به نمایندگی از طرف همکاران در رادیو کانونخانمها: صدف غلامی سیاوزان ،مونیکا قریشی، رحیله جهاندیده، مهناز احمدی، مریم مرادی، دیانا بیگلریفرد، لیدا اشجعی اسالمی و سمیه علیمرادی .اقایان: ابوالفضل پرویزی ، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی، مصطفی خدا کرمی، وحید ترابی، سید ابراهیم حسینی.آموزش و پژوهش مریم مرادی، به نمایندگی از طرف همکاران کمیته آموزش و پژوهش خانم ها: دکتر زهرا ارزجانی – دیانا بیگلری فرد-آقایان: محمد گلستانجو – تقی صیاد مصطفی – حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی-اقایان: بابک میری، محمد گلستانجو ، سید مهدی موسوی.
در پایان خانم صدیقه جعفری و آقای جمشید غلامی سیاوزان به عنوان همکاران ممتاز و فعالترین اعضاء کانون معرفی شدنداین جلسه در ساعت 1630به پایان رسید .