روی جلد ماهنامه بشریت 204 | پشت جلد ماهنامه بشریت204 |
منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ به:
1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
2- برابری حقوق زنان و مردان
3-جدایی دین از دولت
4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی
و اقدامات زیر را در دستور کار خود قرار داده است .
1- آگاهی رسانی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها
2- برگزاری جلسات سخنرانی و میز کتاب به منظور آگاهی رسانی و افشاگری
3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر
4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )
5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی
ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
مدیر مسئول:
منوچهر شفائی هیئت تحریریه: سردبیر: شبنم رضاوند، امور فنی و اینترنت: رسول عباسی زمان آبادی طرح روی جلد و پشت جلد: سارا منظری چاپ و توزیع: مهدی عطری chap@bashariyat.org ویرایش: شبنم رضاوند، منوچهر شفائی آدرس:
VVMIran e.V. Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V. Postfach: 52 42 30052 Hannover Germany Tel.: +49 163 2611257 Email: mahname@bashariyat.org Website: www.bashariyat.org توضیحات 1- این ماهنامه ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود. 2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد. 3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد. 4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمیباشد. ماهنامه بشریت |
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون
مهدی گلسفیدی
ردیف | توضیح |
۱ | کتاب ارباب و نوکر»: کتاب« آذری یا زبان باستانی آذربایجان »: احمد حکمآبادی در تاریخ ۸ مهر ۱۲۶۹ در حکم آباد تبریز بدنیا آمد، که بعدها نام خانوادگی کَسروى را برگزید، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد ملیگرای رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود. |
۲ | کتاب« زن از نگاه ناصرالدین شاه در سفرنامه های فرنگستان » : در شهر Linz کالسکه ها ایستاده اند … عجب زنهایی دارد این مملکت که در هیچ جای دنیا دیده نشده است، دیگر در حسن و قشنگی و مقبولی از مملکت نمسه (اتریش) بالاتر در جایی نیست…..آدم این زنها را که مى دید بی اختیار دیوانه می شد خلاصه بر پدرشان لعنت که همه را دیوانه کردند. …..آنقدر زن خوشکل سر راهها دیده شد که به حساب نمی آید، معرکه غریبی بود، اینقدر زن خوشگل نمی دانم از کجا آمده است؟…لااله الا الله. |
۳ | کتاب« تاریخ مشروطه ایران جلد دوم» در دوبخش : ماه محرم بود و سربازهای روسی در تبریز چوبه دار برپا کرده بودند و مشغول دار زدن آزادیخواهان بودند ولی یک مشت آدم لات و لوت و چاقوکش و پامنبری عین خیالشون هم نبود. برای کشتار آزادیخواهان که جلو چشمشون کشته میشدن جشن میگرفتن و برای امام حسینی که هزارسال قبل مرده بود عزا و علم و طبل راه انداخته بودن و سینه میزدن که داد از ظلم یزید |
۴ | کتاب« عشق سگی ست از جهنم»:بوکوفسکی در سال ۱۹۲۰ در شهر آندرناخ آلمان در خانواده «هِنری کارل بوکوفسکی» بهدنیا آمد. از سن ٢٠ سالگى شروع به نوشتن کرد، نوشتههای بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی میکرد قرار گرفت. او اغلب به عنوان نویسنده تأثیرگذارِ معاصر نام برده میشود و سبک او بارها مورد تقلید قرار گرفتهاست. بوکوفسکی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، و ۶ رمان، و بیش از پنجاه کتاب نوشته و به چاپ رساندهاست. |
۵ | کتاب« جنوبی از شمال»: وقتی خدا عشق را آفرید ، به خیلیها کمکی نکرد //وقتی خدا سگها را آفرید ، به سگها کمکی نکرد //وقتی خدا سیارهها را آفرید ، کارش خیلی معمولی بود/وقتی خدا تنفر را آفرید ، به ما یک چیز بدرد بخور و استاندارد داد ///وقتی زرافه را آفرید ، مست کرده بود .وقتی خدا من را آفرید، خُب من را درست کرده بود.وقتی میمون را آفرید ، خوابش برده بود ///وقتی موادمخدر را آفرید ، نشئه بود ///و وقتی خودکشی را آفرید ، دلش بدجوری گرفته بود ///وقتی تو را آفرید که توی تختت دراز کشیدی ///میدانست چی کار میکند///مست بود و نشئه ///و کوهها و دریا و آتش را همزمان درست کرد بعضی از کارهایش اشتباه بود/// اما وقتی تو را آفرید که توی تختت دراز کشیده بودی. |
۶ | کتاب« زندگی در یک نجیب خانه در تگزاس » : چارلز بوکوفسکی، چنان که در مقدمهٔ داستان دیگری از او [شمارهٔ ۱۰ کتاب جمعه] آوردیم، نویسنده اعماق آمریکاست و هر نوشتهٔ او «گزارشی نمونهوار است از جامعهٔ افسارگسیخته و بیبندوبار آمریکا، گرفتار بهانواع علتهای روحی و جسمی، تب صنعت، سایهٔ سنگین پلیس و تبلیغات و سکس و الکلیسم»… – داستان حاضر نمونهٔ دیگری است از فسادی که در اعماق این جامعه بیمار میگذرد. |
۷ | کتاب «دنیای معماها» : اثری از جان گادوین نویسنده استرالیایی می باشد که در حال حاضر در سانفرانسیسکو زندگی می کند ایشان تا بحال 11 کتاب انتشار کرده که یکی از بهترین کتاب های آن دنیای معما ها می باشد که توسط فرزام حبیبی اصفهانی به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در میان موضوع هایی که در این کتاب پیرامون آنها بحث شده است، بدون شک برای هر یک از خوانندگان چند نام آشنا وجود دارد. نام هایی که غالباً آنها را شنیده و فقط مانند یک افسانه با آن برخورد کرده اند بدون اینکه به دنبال منبع افسانه ی مزبور بگردند و فلسفه ی پیدایش آن را بیابند. |
۸ | کتاب« افسانه جوانی» : داستان زندگی پسری به نام امده به همراه خانواده اش از کودکی تا بزرگسالی است. فرانسوا ادوارد کوپه (Francois Coppee) در ۱۸۴۲ در پاریس متولد شد. پدرش شغلی کوچک در وزارت جنگ داشت. از آن جایی که حقوق دولتی او برای اداره خانواده شش نفری (سه دختر و یک پسر) کاملا کافی نبود سال های اولیه زندگی کوپه برای او سخت گذشت. همانطور که از متن این رمان آشکار است این داستان تا حدی از زندگی شخص خودش اقتباس شده است. بعد از مرگ پدر، کوپه جوان وارد خدمات دولتی شد که کار یکنواخت آن با روحیه شاعر جوان جور در نمی آمد. او بعد از کار به کتابخانه سنت ژنویو رفته و در آن جا با جدیت مشغول مطالعه می شد. ادوارد اشعار اولیه اش را در سال ۱۸۶۶ به چاپ رساند |
۹ | کتاب« فرار»: مانند داستان مسخ فرانتس کافکا روایت گر تنهایی بشر است. در داستان مسخ وقتی گره گوار سامسا به حشرهای تبدیل میشود، با وجود این که نانآور خانواده است، اما همه ی اهل خانه او را طرد میکنند. در رمان “فرار” نیز ارژن از اطرافیان و حتا از خودش متنفر شده است او حتا از خودش میگریزد و با خود بیگانه شده است. رمان « فرار » از طرفی همچون داستان پزشک دهکدهی کافکا شخصیتی را برای ما تصویر میکند که زندگی عشق و میل خود را فدای حرفهی خود میکند. در پزشک دهکده، پزشک تمام زندگی و عشق خود را فدای حرفهی طبابت میکند اما میبینیم که زندگی و عشق خود را میبازد و در طبابت نیز موفق نمیشود. چنان که مریضاش میمیرد. در رمان فرار نیز ارژن تمام عشق وزندگی خود را فدای حرفهی نویسندگی خود میکند اما در نهایت هر دو را از دست میدهد و میمیرد. |
۱۰ | کتاب «طبل حلبی» :درباره نویسنده: گونتر ویلهلم گراس (به آلمانی: Günter Wilhelm Grass) (زاده ۱۶ اکتبر ۱۹۲۷) نویسنده، مجسمه ساز و نقاش آلمانی است. او عضو برجسته گروه ۴۷ و از نویسندگان بزرگ و معروف آلمان است. او سال ۱۹۲۷ در گدانسک (به آلمانی: دانتسیگ) لهستان، از پدری پروتستان و مادری کاتولیک، زاده شد. گراس تحت تأثیر تربیت کاتولیکی مادر، به خدمت در کلیسا مشغول شد و با نوجوانان خادم در اجرای مراسم نمازگذاری شرکت می کرد. در پانزده سالگی برای گریز از محیط تنگ و فقیرانه خانوادگی، خدمت در ارتش هیتلری را با رغبت پذیرفت و در هفده سالگی به لشکر دهم توپخانه اساس – فروندبرگ فرا خوانده شد. |
۱۱ | کتاب«اوسنه بابا سبحان »:محمود دولتآبادی (زادهٔ ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ دولتآباد سبزوار) نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس اهل ایران است. رمان بلندِ (ده جلدی) کلیدر مشهورترین اثر دولتآبادی است. آثار دولتآبادی به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، نروژی، سوئدی، چینی، کردی، عربی، هلندی، عبری و آلمانی ترجمه شدهاند.محمود دولتآبادی چندین نمایشنامه و فیلمنامه را به نگارش درآورده است، او همچنین سابقه بازیگری در تئاتر و سینما را دارد، اقتباس از آثار دولتآبادی ساخت چند فیلم را بههمراه داشتهاست. |
۱۲ | کتاب «آهوی بخت من گزل »دولتآبادی در ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد سبزوار متولد شد. مادرش فاطمه و پدرش عبدالرسول نام داشت. او پس از پایان تحصیلات مقدّماتی در روستا به سبزوار رفت و به مشاغل گوناگون پرداخت. سپس به مشهد رفت و آنجا با سینما و نمایش آشنا شد. سال ۱۳۳۸ به تهران رفت و سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. از آغاز دههٔ چهل در کلاسهای نمایش آناهیتا شرکت کرد و بازیگر نمایش شد و کمکم نوشتن را نیز آغاز کرد. او در دههٔ چهل در نمایشنامههایی از برتولت برشت و بهرام بیضایی و اکبر رادی نقش بازی کرد. سال ۱۳۴۹ ازدواج کرد.در دههٔ ۱۳۵۰ به زندان افتاد. پس از زندان نگارش کلیدر را آغاز کرد که پانزده سال کشید. |
۱۳ | کتاب «گدا»: کتاب در مورد روشنفکران جهان سوم است که در جوانی پرشور و ارمانخواه هستند . در میان سالی نومید و محافظه کار می شوند و در پیری دچار عذاب وجدان شده و به عرفان روی می اورند .شخصیت اصلی داستان نیز وکیلی موفق به نام عثمان است که جوانی خود را برای شعر و سوسیالیست صرف کرده است اما با گذر ایام ارمان های خود را فراموش کرده و اکنون در ناخودآگاه خود به دنبال گمشده ای می گردد از یک سو به ارمان های جوانیش با تمسخر نگاه می کند و از سوی دیگر نیز از وضعیت فعلی اش دلزده است . این عذاب وجدان او را از همسر محبوبش زینب و دخترانش بثینه و جمیله و پسرش سمیر و حتی دو دوست صمیمی اش مصطفی و عثمان دور کرده و به نوعی انحطاط اخلاقی می کشاند . |
۱۴ | کتاب« دیدار بلوچ » : محمود دولتآبادی (زادهٔ ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ دولتآباد سبزوار) نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس اهل ایران است. رمان بلندِ (ده جلدی) کلیدر مشهورترین اثر دولتآبادی است. |
۱۵ | کتاب «اعترافات یک مردی که آنقدر ابله بود که تمام عمر با یک هیولا زندگی میکرد» : بوکوفسکی در سن پدروی کالیفرنیا در سن ۷۳ سالگی، اندکی بعد از تمام کردن آخرین رمانش تفاله، از بیماری سرطان خون درگذشت. مراسم تدفین او بوسیله راهبان بودایی انجام شد. بر روی سنگ قبر او این عبارت خوانده میشود: «Don’t Try» (تلاش نکنید) به قول «لیندا لی بوکوفسکی» منظور از سنگ نوشته قبر شوهرش چیزی شبیه به این گفتهاست: «اگه شما تمام وقتتان را برای تلاش کردن صرف کنید، آنگاه همه آن چیزی که انجام دادید تلاش کردن بوده. پس تلاش نکنید. فقط انجامش بدید.» |
۱۶ | کتاب «حکمت سعدی» گفتگوهای اخلاقی و به طور کلی علم اخلاق یا دانش، بررسی چگونگی همبستگی های میان فرد با افراد دیگر و با همه جامعه از دیدگاه نیک و بد، در میان مبحث های گوناگون فلسفه جای ویژه ای دارد. اخلاق از آنجا که عموما نگهدارنده آداب و رسوم و احساسات و قواعدی است که در زمینه همبستگی های میان افراد بر پایه سودهای مادی و موقعیت اجتماعی شان پدید آمده، یکی از اهرم های بسیار موثر جامعه می باشد. |
۱۷ | کتاب « دگرگونی»: نوشتهی میشل بوتور از نویسندگان قرن بیستم فرانسه است. این رمان روایت زندگی مرد میانسالی است که در گیرودار ماجرای عاشقانهای رنگ میبازد و در جستوجوی هستی از دست رفته به درون خودش نقب میزند. |
در این شماره گزارش جامع سه ماهه پاییز(مهر، آبان، آذر) ۱۳۹۷ کلیه کمیته های تخصصی به شرح ذیل در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.
گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو پاییز(مهر، آبان، آذر) ۱۳۹۷
برای بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی |
رسول پورآزاد
تنظیم نمودار: شبنم رضاوند Shabnam Rezavand
جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو مهر،آبان،آذ
۱۳۹۷
ردیف | تعداد | موضوع |
1 | 1 | آزادی از زندان |
2 | 28 | احکام صادره |
3 | 6 | اخبار دانشگاه |
4 | 10 | اعتراض و تجمع |
5 | 3 | اعتصابیون |
6 | 15 | اعدام |
7 | 716 | بازداشت |
8 | 9 | دانشجویان |
9 | 10 | زندانی سیاسی |
10 | 2 | شکنجه در زندان |
11 | 4 | محرومیت از تحصیل |
12 | 2 | وخامت حال زندانیان |
13 | 4 | شلیک نیرو های نظامی به مردم |
گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد.
لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید. http://daneshjoo.bashariyat.org
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان پاییز (مهر،آبان،آذر)۱۳۹۷
لیدا اشجعی Lida Ashjaei
تنظیم نمودار: لیدا اشجعی Lida Ashjaei
با توجه به امار سه ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان بی توجه ای به اموزش و پرورش که رکن اصلی تعلیم و تربیت است که تضعیف ان خشنونت را گسترش و عامل تولید کودکان کار میشودو به کودک ازاری و بیماری های کودکان و بی هویتی انان میافزاید و اماو ولی برپایی نماز ودیکته کردن اصول فقه و شرع به کودکان و دانش اموزان و بوجه لازم برای این امر؛ اساسی و قابل اجرا میشود ؛که نقض حقوق کودکان را با توجه به اسانسور حاکم در جمهوری اسلامی را در لابلای خبرگزاریهای داخلی کاملا هویدا واشکار میکند.
گزارش سه ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان در (مهرو ابان و اذر) سال ۹۷
ردیف | مورد | موضوع |
1 | 34 | خشنونت علیه کودکان |
2 | 6 | گزارشات بین اللملی |
3 | 22 | کودک ازاری |
4 | 7 | کودکان کار |
5 | 5 | کودکان در زلزله |
6 | 7 | ازدواج کودکان |
7 | 8 | اعدام کودکان |
8 | 8 | اعتیاد کودکان |
9 | 32 | آموزش و پرورش |
10 | 8 | بیماریهای کودکان |
11 | 5 | خودکشی کودکان |
12 | 13 | فقر کودکان |
13 | 19 | آسیبهای اجتماعی |
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است.
گزارش نقض حقوق پیروان ادیان پاییز(مهر، آبان، آذر) ۱۳۹۷
حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی, غلامرضا حیدری
اهل سنت
جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت پاییز( مهر و آبان و آذر ) ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
6 | بیخبری از افراد بازداشت شده | 1 |
2 | احضار و بازجوئی | 2 |
1 | محکومیت به حبس | 3 |
1 | ممانعت از سفر | 4 |
9 | بلاتکلیفی افراد بازداشت شده | 5 |
2 | تهدید | 6 |
1 | شکنجه | 7 |
9 | فرافکنی و حاشیه سازی | 8 |
1 | جلوگیری از انجام مناسک مذهبی | 9 |
1 | آغاز دوران محکومیت | 10 |
1 | اعتصاب غذا | 11 |
1 | انتقال زندانی به سلول انفرادی | 12 |
1 | عدم دسترسی به وکیل و یا دادرسی عادلانه | 13 |
1 | اخراج از کار | 14 |
45 | محرومیت از حقوق شهروندی | 15 |
1 | آزادی از زندان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 16 |
83 | مجموع موارد نقض حقوق پیروان اهل سنت |
عرفان حلقه
جدول گزارش نقص حقوق عرفان حلقه در پائیز ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
17 | بازداشت و بیخبری | 1 |
17 | بلاتکلیفی افراد بازداشت شده | 2 |
1 | محرومیت از حق دادرسی عادلانه | 3 |
1 | تفتیش منزل | 4 |
1 | ضبط وسائل | 5 |
38 | محرومیت از حقوق شهروندی | 6 |
75 | مجموع موارد نقض حقوق شهروندی پیروان عرفان حلقه |
مسیحیان
جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان پاییز( مهر و آبان و آذر ) ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
8 | بازداشت و بیخبری | 1 |
1 | محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی | 2 |
4 | تفتیش منزل | 3 |
4 | ضبط وسائل | 4 |
1 | محرومیت از مرخصی یا سایر حقوق زندانیان | 5 |
30 | محرومیت از حقوق شهروندی | 6 |
1 | یورش | 7 |
1 | رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 8 |
1 | محاکمه | 9 |
2 | ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 10 |
5 | بلاتکلیفی افراد بازداشت شده | 11 |
2 | فرا فکنی و حاشیه سازی | 12 |
1 | رفتار توهین آمیز با شهروندان | 13 |
1 | آزادی موقت با قرار وثیقه | 14 |
62 | مجموع موارد نقض حقوق شهروندی مسیحیان ایران |
بهائیان
جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی پاییز( مهر و آبان و آذر ) ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
49 | بازداشت و بیخبری | 1 |
9 | بلاتکلیفی افراد بازداشت شده | 2 |
1 | محکومیت به حبس | 3 |
11 | صدور حکم حبس | 4 |
4 | احضار و بازجوئی | 5 |
27 | فرافکنی و حاشیه سازی | 6 |
11 | تفتیش منزل | 7 |
11 | ضبط وسائل | 8 |
2 | محرومیت از تحصیل | 9 |
23 | پلمپ محل کسب | 10 |
1 | محرومیت از حق تماس تلفنی فرد زندانی | 11 |
6 | آغاز دوران محکومیت | 12 |
2 | محرومیت از درمان | 13 |
1 | تهدید | 14 |
41 | آزادی موقت با قرار وثیقه | 15 |
3 | اخراج از کار | 16 |
228 | محرومیت از حقوق شهروندی | 17 |
1 | شکنجه | 18 |
1 | رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 19 |
16 | جلوگیری از انجام مناسک مذهبی | 20 |
2 | مرخصی زندانی | 21 |
450 | مجموع موارد نقض حقوق شهروندی بهائیان |
دراویش گنابادی
جدول گزارش نقص حقوق دراویش گنابادی پاییز( مهر و آبان و آذر ) ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
3 | محرومیت از درمان و دسترسی به خدمات پزشکی | 1 |
1 | شکنجه | 2 |
2 | محاکمه | 3 |
1 | احضار و بازجوئی | 4 |
1 | بلاتکلیفی افراد بازداشت شده | 5 |
13 | فرافکنی و حاشیه سازی | 6 |
1 | انتقال و نگهداری در بند زندانیان جرائم خطرناک و عدم رعایت اصول تفکیک جرائم | 7 |
6 | اعتصاب غذا | 8 |
14 | آزادی زندانی با توجه به اتمام دوران محکومیت | 9 |
8 | انتقال به سلول انفرادی | 10 |
8 | ممانعت از تماس تلفنی و یا ممنوعیت ملاقات افراد زندانی | 11 |
1 | محکومیت به حبس | 12 |
1 | محرومیت از حق داشتن وکیل | 13 |
3 | رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 14 |
1 | محرومیت از سایر حقوق زندانیان | 15 |
54 | محرومیت از حقوق شهروندی | 16 |
118 | مجموع موارد نقض حقوق شهروندی دراویش |
پیروان سایر ادیان
جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان پاییز( مهر و آبان و آذر ) ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
6 | بازداشت و بی خبری | 1 |
6 | تفتیش منزل | 2 |
6 | ضبط وسائل | 3 |
6 | یورش | 4 |
124 | محرومیت از حقوق شهروندی | 5 |
71 | محکومیت به حبس | 6 |
15 | صدور حکم شلاق | 7 |
13 | صدور حکم تبعید | 8 |
1 | صدور حکم جریمه نقدی | 9 |
248 | مجموع نقض حقوق پیروان سایر ادیان |
جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان پاییز( مهر و آبان و آذر ) ۱۳۹۷
موارد نقض حقوق ادیان | اهل تسنن | بهائیان | مسیحیان | دراویش | عرفان حلقه | سایر ادیان |
بی خبری از افراد بازداشت شده | 6 | 49 | 8 | 17 | 6 | |
احضار و بازجویی | 2 | 4 | 1 | |||
محکومیت به حبس | 1 | 1 | 1 | 71 | ||
محرومیت از سفر | 1 | |||||
بلاتکلیفی افراد بازداشت شده | 9 | 9 | 5 | 1 | 17 | |
تهدید | 2 | 1 | ||||
شکنجه | 1 | 1 | 1 | |||
فرا فکنی و حاشیه سازی | 9 | 27 | 2 | 13 | ||
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی | 1 | 16 | ||||
آغاز دوران محکومیت | 1 | 6 | ||||
اعتصاب غذا | 1 | 6 | ||||
انتقال زندانی به سلول انفرادی | 1 | 8 | ||||
عدم دسترسی به وکیل یا دادرسی عادلانه | 1 | 1 | 1 | |||
اخراج از کار | 1 | |||||
محرومیت از حقوق شهروندی | 45 | 228 | 30 | 54 | 38 | 124 |
آزادی از زندان با توجه به اتمام دوران محکومیت | 1 | 14 | ||||
محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی | 2 | 1 | 3 | |||
تفتیش منزل | 11 | 4 | 1 | 6 | ||
ضبط وسائل | 11 | 4 | 1 | 6 | ||
محرومیت از مرخصی یا سایر حقوق زندانیان | 1 | |||||
یورش | 1 | 6 | ||||
رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 1 | 1 | 3 | |||
محاکمه | 1 | 2 | ||||
ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز با شهروندان | 2 | |||||
رفتار توهین آمیز با شهروندان | 1 | |||||
آزادی موقت با قرار وثیقه | 41 | 1 | ||||
صدور حکم حبس | 11 | |||||
صدور حکم جریمه نقدی | 1 | |||||
محرومیت از تحصیل | 2 | |||||
پلمپ محل کسب | 23 | |||||
محرومیت از حق تماس تلفنی فرد زندانی | 1 | |||||
اخراج از کار | 3 | |||||
صدور حکم تبعید | 13 | |||||
صدور حکم شلاق | 15 | |||||
مرخصی زندانی | 2 | |||||
انتقال و نگهداری در بند زندانیان جرائم خطرناک و عدم رعایت اصول تفکیک جرائم | 1 | |||||
ممانعت از تماس تلفنی و یا ممنوعیت ملاقات افراد زندانی | 8 | |||||
محرومیت از سایر حقوق زندانیان | 1 | |||||
جمع کل | 83 | 450 | 62 | 118 | 75 | 248 |
گزارش نقض حقوق زنان پاییز (مهر،آبان،آذر)۱۳۹۷
زینب عباسیان چالشتری
جدول آماری نقض حقوق زنان پاییز( مهر و آبان و آذر ) ۱۳۹۷
ردیف | موضوع | مورد |
1 | بازداشت و زندان | ۱۱۶ |
2 | فرهنگی و اجتماعی | ۱۱۰ |
3 | ورزشی | ۱۴ |
4 | بهداشت و سلامتی | ۱۴ |
5 | خانواده | ۳۰ |
6 | قتلهای ناموسی و اعدام | ۳ |
برای آگاهی بیشتر:
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمع آوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد.گزارشات ماهیانه و دوره ایی کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر درایران که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه؛ هرانا؛ ایرنا؛ ایلنا؛ رادیو صدای امریکا؛ رادیو بی بی سی؛ ایران؛ قطره؛ رادیو فردا؛ سازمان حقوق بشر ایران؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری مهر؛ خبر گزاری خراسان؛ روزنامه قانون؛ تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.
گزارش تفصیلی پاییز ۹۷را می توانید در آدرس زیر مشاهده فرمایید:
گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی پاییز(مهر، آبان، آذر) ۱۳۹۷
احسان زندی لک Ehsan Zandi Lak
جدول آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی پاییز(مهر،آبان،آذر) ۱۳۹۷
موارد | موضوع | ردیف |
9 مورد 16 نفر | احضار: خانواده فعالان حقوق بشر، احضار فعالین ترک (آذربایجانی) فعالین ادبی درود، فعالان حقوق زنان و کودکان، احضار و بازجوئی فعال رسانه تلگرام در پیرانشهر احضار مدرسین مکتب علوم دینی، معلمین و پژوهشگران موسیقی محلی، کارگران معترض شرکت فولاد اهواز ، روحانیان اهل سنت و …. | 1 |
26 مورد 65 نفر |
احکام صادره در مورد :روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر، فعالین ترک (آذربایجانی)، فعالان سیاسی کرد، فعالین مدنی، زندانیان سنی مذهب و۱۱ فعال مدنی دراراک، اقوام زندانی در ارومیه، استان فارس، سنندج، زاهدان کرمان اردبیل و در دادگاه های تجدید نظر، دادگاه های انقلاب انقلاب استان ها و شهرستان های کل کشور و در دیوان عالی کشور | 2 |
42 مورد 750 نفر | اخبارزندانیان: اقوام و ملیت های مختلف ایرانی و زندانیان سیاسی در زندان های دیزلآباد کرمانشاه، زندان بندر عباس، زندان سراوان، زندان زاهدان، زندان ماهشهر، زندان مریوان، زندان سنندج، زندان مرکزی ارومیه و سایر زندان های پیدا و پنهان جمهوری اسلامی در رابطه با اعتصاب غذا، بلاتکلیفی، تبعید، تهدید و فشار، عدم امکانات اولیه، تعرض جنسی، اعترافات اجباری، شکنجه، درخواست اعاده دادرسی، بیماری هپاتیت، ضرب و شتم و …. | 3 |
23 مورد | اخبار عمومی در رابطه با انفجار مینها بازمانده از جنگ ایران و عراق، ممانعت از ثبت نام دانشجوی رتبە٢٠ کارشناسی ارشد علوم سیاسی از جانب مامورین اداره اطلاعات کرمانشاه، کشته شدن زندانی در زیر شکنجە نیروهای ادارە اطلاعات تویسرکان، کشته شدن دختر 7سال در اثر ریزش دیوار مدرسە، مسمومیت با آب آلوده، تفتیش منازل مردم بدون مجوز، حمله به شهروندان، نامه زندانیان اردبیل به جاوید رحمان گزارشگر ویژه سازمان ملل، سرکوب هموطنان بلوچ، آبگرفتگی معابر، تجمع، اعتراض و پشتیبانی از کارگران هفت تیه و فولاد اهوازو….. | 4 |
بیش از8 نفر | اعتصاب غذای زندانیان اهل سنت در زندان رجایی شهر، زندان زاهدان، زندان یاسوج، و مرگ در اثر اعتصاب غذا | 5 |
78 مورد 267 نفر
|
بازداشت اقوام و ملیت های مختلف ایران در رابطه با:حمله مسلحانه به رژه نیروهای مسلح در اهواز، بازداشت شهروندان بدون حکم و بی دلیل یا تفهیم اتهام، توسط نیروهای خودسر، مأموران اطلاعاتی، نیروهای لباس شخصی، ماموران شهرداری و .. بازداشت بجرم« همکاری با احزاب کوردستان » بازداشت رانندگان کامیون ایران به جرم مطالبات صنفی، بازداشت شهروندان استان کهگیلویه و بویراحمد بدون ارائه حکم یا توضیح، توسط نیروهای امنیتی، بازداشت فعالین ترک (آذربایجانی) توسط نیروهای امنیتی در شهر های مختلف ایران، بازداشت شهروندان در رابطه با فعالیت های حزبی، حضوردر تجمعات، اعتراضی به دفن زباله در مناطق مسکونی، بجرم فعالیت های عقیدتی و مذهبی، همکاری با گروه های سلفی، عضویت در سازمان مکتب قرآن کردستان، شرکت در مراسم ادای احترام بە شریف باجوار، بازداشت شهروندان و فعالان مدنی، سیاسی، فرهنگی، دانشجوئی، کارگری و بویژه کولبران در رابطه با فعالیت های حزبی، حضوردر تجمعات، حمل کالا و ….. | 6 |
10 مورد 12 | تجمع اعتراضی نسبت به مطالبات شهروندی و اقتصادی در شهرهای ، اهواز شوش، خوزستان، مهاباد، کرمانشاه، مریوان، آبادان، پیرانشهر، نقده، هویزه، هفت تپه… | 7 |
35 مورد 164 | شلیک مستقیم به شهروندان: کشته و زخمی کردن شهروندان توسط شلین مستقیم ماموران امنیتی در شهرهای نوسود، جاسک، ارومیه، سردشت، بوکان، مهاباد، پیرانشهر، بانه ایرانشهر و شهر سرباز، کشته و زخمی کردن شهروندان توسطماموران دولتی بدون اخطار با گلوله، ماشین و…در شهرهای سقز، مریوان، اقلیم کوردستان، سلماس، خوی، سردشت، پیرانشهر، ثلاث باباجانی، مهاباد، اهواز، آذربایجان غربی، بانه، خاش، هرمزگان و..کشته و زخمی کردن شهروندان توسطماموران دولتی بدون اخطار با گلوله، ماشین و…در شهرهای ارومیه، بانه، بلوچستان، پیرانشهر، سردشت، پیرانشهر و… | 8 |
12 مورد 17 نفر
|
صدور وثیقه بمنظور آزادی موقت معادل ۱۰۰ میلیون برای فعال تُرک آذربایجان، ٧۵ میلیون برای معلم بازداشتی، ۵۰۰ میلیون برای یکی از اهالی شهر حمیدیه و..صدور وثیقه بمنظور آزادی موقت معادل٢١٠ میلیون تومان برای جمال صفوی شهروند اهل پیرانشهر، معادل ۱۳۰ میلیون تومان برای، رزگار معروف، در اشنویه، معادل۱ میلیارد و دویست میلیون تومان برای هریک از زندانیان سیاسی محبوس در زندان زاهدان بنام های فاروق انوری و هاشم زردکوهی، صدور وثیقه بمنظور آزادی فعالی از زندان بطور موقت و یا قطعی در هفت تپه، لاکان رشت، زاهدان، استانهای خوزستان و فارس و…. | 9 |
19 مورد 25 نفر | خودکشی خودکشی بە دلیل فقر و تنگدستی، ، خودکشی جوان٢۵ سالە در بوکان و بختیار بهمنی32 ساله در مریوان، اقوام مختلف ایرانی شامل دختران، زنان، نوجوانان، جوانان و مردان در مریوان، فومن، بوکان، سردشت، میاندوآب، کازرون، اشنویه، دیواندره، ارومیه، ایلام و…. خودکشی، اقوام مختلف ایرانی شامل دختران، زنان، نوجوانان، جوانان و مردان در مهاباد، بابل، مینو دشت، نهاوند، سنندج، بوکان و میاندوآب | 10 |
259 مورد 1312 | منابع: خبر آنلاین، کمپین فعالین بلوچ، ایسنا، رادیو زمانه، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی، حصار نیوز، نه به اعدام نه به زندان، پیام، هرانا، حقوق بشر کردستان، هه نگاو، جوانه ها، دانشجو آنلاین، صدا و سیما، رکنا،آراز نیوز، ایلنا، خبرگذاری مهر، دانشجو آنلاین، سازمان حقوق بشر اهواز، صدا و سیمای خوزستان، آراز نیوز و آژانس خبری کردپا، سایت ملیون ایرانی، پایگاه خبری نگام، مانیتورحقوق بشر در ایران، ندای ازادی،سحا نیوز، رادیو فرهنگ و…:
اطلاعیه شماره 1071 در رابه با رشد خودکشی در کشور- اطلاعیه شماره 1092 با موضوع بازداشت های گسترده اقوام و ملیت های مختلف ایران |
جمع کل |
گزارش از: از امیر ابطحی Amir Abtahi نمودار از: آوا صادقی Ava Sadeghi
جدول آماری گزارش آماری اعدام ها پاییز(مهر، آبان، آذر) ۱۳۹۷
موارد | موضوع | ردیف |
5 مورد 5 نفر | صدور احکام سیاسی: « محیالدین ابراهیمی» کولبر۴٠ ساله اهال توابع اشنویه توسط دادگاه انقلاب ارومیه، ارسلان خودکام، از اعضای سپاه پاسداران به اتهام “جاسوسی وهمکاری با احزاب معاند نظام ”، 22نفر به اتهام حمله به رژه نظامی در اهواز و توسط دادگاه انقلاب ارومیه، عبدالحمید میر بلوچزهی متهم به محاربه توسط دادگاه زاهدان، همسر سابق و هم پرونده لیلا تاجیک و عضو اطلاعات سپاه به اتهام جاسوسی برای کشور متخاصم، توسط دادگاه انقلاب تهران و لیلا تاجیک نیز بههمین جرم به 15 سال حبس، هدایت عبداللهپور با حکم انتسابی “بغی” توسط دیوان عالی کشور | 1 |
۳۳ مورد
۴۱ نفر
|
صدور احکام عادی: با اتهامات انتسابی قتل، حمل و نقل مواد مخدر، حمل مسلحانه مواد مخدر، “شرب خمر و تجاوز به عنف” سرقت مسلحانه”، تعرض جنسی، سرقت مسلحانه، زنای محصنه، اخلالگری در شبکه بانکی، “زنای به عنف” و بر اساس“ قسامه ”، توسط دادگاه های انقلاب، دادگاه های کیفری، دیوان عالی کشور، دادگاههای «ویژه مبارزه با فساد اقتصادی»، دادسرای عمومی، دادسرای امور جنایی و در شهر های تهران ، تنکابن، ارومیه، شیراز، زاهدان، یاسوج، شیروان، خوی، نیشابور، استان فارس، سنندج، همدان، کرمان، مهاباد، |
۲ |
۳۶ مورد
۹۰نفر |
اعدام های عمومی : با اتهامات منتسبه قتل نفس، حمل مسلحانه مواد مخدر، “شرب خمر و تجاوز به عنف” سرقت مسلحانه”، قتل در زمان سرقت و در شهرهای تهران، سیرجان، زاهدان، اردبیل، ایلام، اصفهان، رجائی شهرکرج، قزوین، شرکرد، سهر فردوس، مراغه، همدان، بیرجند، ارومیه، تنکابن، بندرعباس، یزد، زنجان، سنندج، نور مازندران، بروجرد، شیراز، تبریز، رشت، کرمان، گرگان، شهرضا و مشهد | ۳ |
۷۴ مورد
۱۳۷ نفر |
منابع: رادیو زمانه، پایگاه خبری آفتاب، هرانا، روزنامه ایران، ایرنا، جوانه ها، هه نگاو، رادیو فردا، سازمان حقوق بشر ایران، رادیو زمانه، رکنا، روزنامه اطلاعات، ، شبکه حقوق بشر کردستان، حقوق بشر ایران، خبرکزاری مهر، باشگاه خبرنگاران جوان، حصار نیوز، کمپین فعالین بلوچ، جوان آنلاین و … | جمع کل |
با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، آنچه در پی میآید گزارشی است کوتاه و فشرده ازنقض حقوق جامعه ایران در محدوده اعدام شهروندان، طی دوره زمانی یک ماه گذشته، که نمیتواند بازتابدهنده کامل این قتل دولتی باشد. متاسفنه برغم تمام تلاش هائی که از جانب فعالین و نهاد های حقوق بشری صورت می گیرد، صدور و اجرای حکم اعدام که یکی از مهمترین موارد نقض حقوق بشر ایرانیان بشمار میرود، کماکان پا برجاست و هیچگونه آمار دقیقی نیز از تعداد آنان وجود ندارد، لاجرم ما در این گزارش مواردی که خبرگزاری های مورد تائید دولت ایران منتشرکرده اند را به 2 گروه « صدور حکم اعدام و اجرای حکم اعدام » تقسیم بندی نموده ایم که نمیتواند در برگیرنده تمام اعدام های گسترده ای باشد که هر روزه و بصوت پیدا و پنهان در جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود، گفتنی است بیش از75 درصد اعدام ها بصورت مخفیانه اجرا شده و توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند و یا اعدام با اتهاماتی واهی و یا بدون وجود مدرک و یا دلایل کافی که بااستناد به حکم « قَسامه » در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران وجود دارد، ِیعنی نقض ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر. نمونه: در اکتبر 2017حکم اعدام « مجتبی غیاثوند » براساس « قسامه» در کرج اجرا شد و در فوریه 2018 نیز با استناد به این بند از فقه اسلامی حکم مرگ دولتی برای صالح شریعتی 16 ساله صادر شده است. قَسامه: براساس عدم اطمینان قاضی نسبت به مجرم بودن متهم و فقط براساس حداکثر50 سوگند از جانب وابستگان شاکی انجام و صادر میگردد و برای تسهیل در قتل نوع بشر10 نفر نیز میتوانند هریک 5 بار سوگند یاد کنند و یا یک نفر50 مرتبه و..
گزارش های آماری بهمن ۱۳۹۷ کمیته های تخصصی به شرح ذیل در اختیار علاقمندان قرار میگیرد:
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان در بهمن ۱۳۹۷
لیدا اشجعی Lida Ashjaei
تنظیم نمودار: لیدا اشجعی Lida Ashjaei
مسیله پذیرش ماده یک کنوانسیون حقوق کودک (تعریف کودکی ) همچنان مشکلی است لاینحل در جمهوری اسلامی که به افزایش ازدواج کودکان انجامیده و مسئولین شهیندخت مولاوردی معاون سابق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس حبیب الله مسعودی فرید معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشورمعصومه ابتکارمعاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده «فاطمه ذوالقدر» نایب رییس فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی و طیبه سیاوشی نماینده مجلس از حل این مشکل عاجز امده اند واما چرا مکاتبات و نشست ها با شورای نگهبان به نتیجه ای نمیرسد؟ و ازدواج کودکان همچنان قانونی است.
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان در بهمن ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
15 | ازدواج کودکان | 1 |
3 | اعتیاد کودکان | 2 |
2 | اعدام کودکان | 3 |
19 | اموزش و پرورش | 4 |
4 | بیماری های کودکان | 5 |
8 | حمایت از کودکان | 6 |
11 | خشنونت علیه کودکان | 7 |
6 | کودک ازاری | 8 |
1 | کودکان بیهویت | 9 |
1 | کودکان فقر | 10 |
5 | کودکان کار | 11 |
3 | اسیب های اجتماعی | 12 |
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد .این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است.
گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران در بهمن ماه ۱۳۹۷
کاوه شیخ محمدی Kaveh Sheykh Mohammadi
تنظیم نمودار:
تنظیم نمودار: شبنم رضاوند Shabnam Rezavand
جدول گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران در بهمن۱۳۹۷
تعداد | موضوع | ردیف |
6 | دستگیری فعالان محیط زیست | 1 |
2 | قتل و ضرب و جرح و صدور حکم اعدام علیه محیط بانان | 2 |
10 | حیوان آزاری | 3 |
52 | شکار غیر مجاز | 4 |
12 | گسترش فروچاله ها | 5 |
11 | گسترش ریزگردها – افزایش آلودگی هوا | 6 |
8 | جنگل زدایی و بیابان زایی | 7 |
21 | تهدید و تحلیل اکوسیستم | 8 |
28 | دفع غیر اصولی زباله ها | 9 |
18 | نفوذ فاضلاب و پسماندهای صنعتی به چاه، رودخانه و دریا | 10 |
26 | وجود مواد سمی و خطرناک در مواد غذایی | 11 |
برای آگاهی بیشتر:
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمعآوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از محیط زیست ایران که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ ؛ قطره ؛ ایرنا، سازمان حفاظت محیط زیست ایران، دیدبان حیات وحش، سایت محیط زیست ایران و پژوهشهای محیط زیست جمع آوری گردیده است .
اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است: http://mohitzist.bashariyat.org
گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو بهمن ماه۱۳۹۷
برای بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی |
سالار قربانی
جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو بهمن ماه ۱۳۹۷
تعداد | موضوع | ردیف |
2 |
احضار |
1 |
38 |
احکام صادره |
2 |
4 |
اخبار دانشگاه |
3 |
10 |
اعتراض و تجمع |
4 |
5 |
اعتصابیون |
5 |
7 |
اعدام |
6 |
85 |
بازداشت |
7 |
9 |
دانشجویان |
8 |
1 |
زندانی سیاسی |
9 |
9 |
شکنجه در زندان |
10 |
1 |
محرومیت از تحصیل |
11 |
14 |
وخامت حال زندانیان |
12 |
4 |
شلیک نیرو های نظامی به مردم |
13 |
گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد.
لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید. http://daneshjoo.bashariyat.org
گزارش نقض حقوق کار و کارگر در بهمن ماه ۱۳۹۷
ایراندخت کیا Irandokht Kia
تنظیم نمودار : ایراندخت کیا Irandokht Kia
جدول گزارش نقض حقوق کار و کارگر در بهمن ماه ۱۳۹۷
مورد | تعداد | موضوع | ردیف |
3 | – | اخبار ویژه | ۱ |
2 | بالغ بر 300 نفر | اخراج و تعدیل | ۲ |
24 | – | تجمع و اعتصابها | ۳ |
4 | 4 | بازداشت و زندان | ۴ |
1 | – | آزادی از زندان | ۵ |
6 | 12 | حوادث کار | ۶ |
6 | 6 | اخبار زندانیان | ۸ |
15 | – | معوقات و دستمزد | ۷ |
5 | – | نامه ها و بیانیه ها | ۹ |
66 | – | جمع کل |
یاد آوری: با توجه به سانسور و پنهانکاری رژیم جمهوری اسلامی نسبت به نشر حقایق از سوی رسانه های وابسته به دولت و سرکوب نهادهای حقوق بشری غیروابسته، اخبار و گزارشات مذکور تنها درصد ناچیزی از اوضاع رخدادهای مربوط به کار و کارگران در ایران میباشد.برای بازدید بیشتر از وقایع کار و کارگران به مراجعه کنید.
http://kar-kargar.bashariyat.org
نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی- بهمن ۱۳۹۷
احسان زندی لک Ehsan Zandi Lak
تنظیم نمودار: اوا صادقی Ava Sadeghi
جدول نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی- بهمن ۱۳۹۷
موارد | موضوع | ردیف |
5 مورد و
بیش از 8 نفر |
احضار و بازجویی: امام جمعه اهل سنت ازاد شهر، عباس لسانی فعال مدنی ترک، چهار معلم دیواندره ای، اقای سید مصطفی قریشی و همسر ایشان ، وجمعی از بانوان قصرشیرین | 1 |
9 مورد 9 نفر | احکام صادره : برای اقوام زندانی پیرانشهر، ارومیه، سنندج، خراسان شمالی ، اذربایجان شرقی، قوچان و سلماس | 2 |
12 مورد بیش از 12نفر | اخبار عمومی مبنی بر: تعقیب و گریز منجرب کشته شدن و مشکلات اجتمایی و نبود آب و برق شهروندان بلوچ ،زخمی شدن کولبران، انفجار مین، خدمات پزشکی اشتباه پزشکی همراه با مرگ شهروندان | 3 |
10 مورد | اخبار زندانیان : اقوام مختلف در زندانهای ایران در رابطه با بلاتکلیفی، ضرب و شتم، بی اطلاعی خانواده زندانی، سرنوشت نامعلوم، تحقیر، فشار بر فعالان مدنی، انتفقال به مکانی نامعلوم، سوء تغذیه و مشکلات ناشی از آن و عدم رعایت اصل تفکیک جرائم. | 4 |
2 مورد | تجمع اعتراضی :نسبت مطالبات شهروندی و اقتصادی در شهر های خاش و استان خوزستان | 5 |
2 مورد | اعتصاب غذای زندانیان: در زندان مرکزی زاهدان و شیبان شهر اهواز | 6 |
33 مورد 51 نفر | بازداشت :شهروندان ترک، کرد، بلوچ و جوانان عرب در رابطه با فعالیت های حزبی و مدنی محیط زیستی | 7 |
6 مورد 6 نفر | صدور وثیقه: به منظور آزادی موقت معادل 1ملیارد تومان برای زندانی سیاسی قبال زارعی، 100 ملیون برای مهدی قلیان، 50 ملیون برای اقای صادقی فر فعال ترک، 50 ملیون برای حمید پروازه، 150 ملیون برای سلمان افرا و 20 ملیون برای مرتضی ثنایی | 8 |
9 مورد 12 نفر | کشته و زخمی کردن شهروندان توسط ماموران دولتی: بدون اخطار با گلوله با ماشین در شهرهای سرباز، بندر کرگان، ماکو، بانه، میناب | 9 |
14 مورد 7 نفر | خودکشی اقوام مختلف ایرانی شامل دختران، زنان، جوانان و مردان در روانسر، اشنویه،ارومیه، سقز، مهاباد، ایلام، سردشت، کرمانشاه، سنندج و مراغه | 10 |
102 مورد 105 نفر | منابع: کمپین فعالین بلوچ، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی، اسو نیوز، هه نگاو، مرکز دموکراسی و حقوق بشرکردستان،باشگاه خبرنگاران جوان، صدای بازداشت شده گان، مدافع حقوق بشر کردستان، ایرنا، هرانا، حقوق بشر درایران، جوانه ها،رادیوفردا
اطلاعیه بازداشت های لگاه گسیخته جمهوری اسلامی با شماره 1092 |
جمع کل |
یادآوری:با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، این گزارش تنها بیانگر گوشه هائی از نقض حقوق اقوام مختلف ایرانی است که توسط خبرگزاری های مورد تائید ایران، بازتاب داده شده است و نمیتواند بیانگر نقض گستردۀ این قشر بزرگ از هم میهنانمان باشد.
گزارش و نمودار از : امیر ابطحی Amir Abtahi
با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، آنچه در پی میآید گزارشی است کوتاه و فشرده ازنقض حقوق جامعه ایران در محدوده اعدام شهروندان، طی دوره زمانی یک ماه گذشته، که نمیتواند بازتابدهنده کامل این قتل دولتی باشد.
متاسفنه برغم تمام تلاش هائی که از جانب فعالین و نهاد های حقوق بشری صورت می گیرد،
صدور و اجرای حکم اعدام که یکی از مهمترین موارد نقض حقوق بشر ایرانیان بشمار میرود، کماکان پا برجاست و هیچگونه آمار دقیقی نیز از تعداد آنان وجود ندارد، لاجرم ما در این گزارش مواردی که خبرگزاری های مورد تائید دولت ایران منتشرکرده اند را به 2 گروه « صدور حکم اعدام و اجرای حکم اعدام » تقسیم بندی نموده ایم که نمیتواند در برگیرنده تمام اعدام های گسترده ای باشد که هر روزه و بصوت پیدا و پنهان در دولت جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود، گفتنی است بیش از75 درصد اعدام ها بصورت مخفیانه اجرا شده و توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند و یا اعدام با اتهاماتی واهی و یا بدون وجود مدرک و یا دلایل کافی که بااستناد به حکم « قَسامه » در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران وجود دارد، ِ
یعنی نقض ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر.
نمونه: در اکتبر 2017حکم اعدام « مجتبی غیاثوند » براساس « قسامه» در کرج اجرا شد و در فوریه 2018 نیز با استناد به این بند از فقه اسلامی حکم مرگ دولتی برای صالح شریعتی 16 ساله صادر شده است.
قَسامه: براساس عدم اطمینان قاضی نسبت به مجرم بودن متهم و فقط براساس حداکثر50 سوگند از جانب وابستگان شاکی انجام و صادر میگردد و برای تسهیل در قتل نوع بشر10 نفر نیز میتوانند هریک 5 بار سوگند یاد کنند و یا …
گزارش نقض حقوق زنان در بهمن ماه 1397
تهیه کنندگان: زینب عباسیان چالشتری، مینا فرشی، لیدااسدی فر
جدول گزارش نقض حقوق زنان در بهمن 1397
ردیف | موضوع | مورد |
1 | بازداشت و زندان | 65 |
2 | فرهنگی و اجتماعی | 87 |
3 | ورزشی | 7 |
4 | بهداشت و سلامتی | 9 |
5 | خانواده | 27 |
6 | قتلهای ناموسی و اعدام | 1 |
برای آگاهی بیشتر:
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمع آوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد.
گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایرانکه از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.
گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان, بهمن۱۳۹۷
حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی
تنظیم نمودار: حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی
HamidReza Taghipour Dehghan Tabrizi
اهل سنت
جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت در بهمن ماه ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
1 | بازداشت | 1 |
1 | احضار و بازجوئی | 2 |
1 | تهدید | 3 |
5 | شکنجه, یورش, توهین | 4 |
1 | فرافکنی و حاشیه سازی | 5 |
4 | ضرب و شتم | 6 |
1 | محرومیت از حق انتخاب وکیل | 7 |
8 | محرومیت از حق درمان و دسترسی به خدمات پزشکی | 8 |
2 | انتقال به سلول انفرادی | 9 |
19 | مجموع موارد نقض حقوق بشر | 10 |
مسیحیان
جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان در بهمن ماه ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
8 | بازداشت و بیخبری | ۱ |
1 | جلوگیری از انجام مناسک مذهبی | ۲ |
1 | محرومیت از حق تحصیل | ۳ |
2 | تفتیش منزل | ۴ |
2 | ضبط وسائل | ۵ |
1 | محکومیت به حبس | ۶ |
1 | آزادی با قرار وثیقه | 7 |
16 | مجموع موارد نقض حقوق بشر | 8 |
بهاییان
جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی دربهمن ماه ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
2 | بلاتکلیفی افراد بازداشت شده | 1 |
1 | بیخبری از افراد بازداشت شده | 2 |
3 | آزادی با قرار وثیقه | 3 |
1 | محرومیت از تماس تلفنیو یا ملاقات زندانی با خانواده خود | 4 |
2 | بازداشت | 5 |
2 | تفتیش منزل | 6 |
2 | ضبط وسائل | 7 |
6 | محکومیت به حبس | 8 |
3 | آغاز دوران محکومیت | 9 |
11 | عفو 22 بهمن | 10 |
22 | مجموع موارد نقض حقوق بشر | 11 |
دراویش گنابادی
جدول گزارش نقص حقوق دراویش گنابادی در بهمن ماه ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
3 | محرومیت از درمان و دسترسی به خدمات پزشکی | 1 |
4 | تبعید | 2 |
7 | محرومیت از حقوق شهروندی | 3 |
عرفان حلقه
جدول گزارش نقض حقوق پیروان عرفان حلقه در بهمن ماه 1397
مورد | موضوع | ردیف |
1 | بازداشت | 1 |
1 | تهدید و خشونت | 2 |
1 | تفتیش منزل | 3 |
1 | ضبط وسائل | 4 |
4 | مجموع موارد نقض حقوق بشر | 5 |
نکته مهم * با توجه به گستردگی سرکوب دراویش در ماههای گذشته و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات در ایران ،اطلاعات و اخبارمندرج در وبسایت ها محاسبه گردیده است.
برای آگاهی بیشتر:
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛هرانا ؛ رادیو بی بی سی ؛ محبت نیوز، مجذوبان ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ کمپین حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدتی جمع آوری گردیده است :
اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
http://adian.bashariyat.org/?p=30074
گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان در بهمن ۱۳۹۷
دیانا بیگلری فرد، مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی، اسماعیل هاشمی، صدیق محمدی
تنظیم نمودار : شبنم رضاوند Shabnam Rezavand
جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان در بهمن ۱۳۹۷
مورد | موضوع | ردیف |
4 | اجتماعی | ۱ |
1 | بازداشت ها | ۲ |
1 | صدور اجرای حکم | ۳ |
4 | علمی – فرهنگی | ۴ |
2 | کمبودها و محرومیت ها | ۵ |
1 | لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها | ۶ |
1 | مطبوعات | ۷ |
2 | هنرمندان زندانی | ۸ |
5 | اعتراضات،انتقادات و تجمعات | 9 |
برای آگاهی بیشتر:
آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد .
این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنرکه از رسانه های داخلی و خارجی مانند ایسنا؛ هرانا؛ ایرنا؛ ایلنا،هنر آنلاین؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز، جمع آوری گردیده است .
اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:
نشست ماهانه نمایندگی نیدرزاکسن « ۲ فوریه ۲۰۱۹»
فرشاد قضائی کاوکانی
این گردهمایی براساس فراخوان صادره، در محل دفترمرکزی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و در شهرهانوفر با مسئولیت خانم آزاده قریشی وآقای فرشاد قضائی کاوکانی بعنوان منشی برگزارگردید ، با اعلام آمادگی حاضرین در جلسه خانم آزاده قریشی در بخش اول از خانم فرشته امیر احمدی دعوت کردند که گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ماه گذشته راانجام دهند ، که در زیر متن سخنرانی ایشان آمده است:
گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ماه گذشته:خبر؛ کیانا رضوانی و کیمیا مصطفوی دو شهروند بهایی در کرمان صبح روز ۲۹ دی ماه توسط نیروهای امنیتی این شهر بازداشت شدند و تا زمان تنظیم گزارش از دلایل بازداشت و محل نگهداری آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.
خبر ؛ آتوسا احمدآئی شهروند بهایی ساکن تهران روز ۳۰ دی ماه پس از تفنگش منزل و ضبط وسایل شخصی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. نقض ؛ ماده 2 اعلامیه جهانی حقوق بشر : عدم تبعیض و ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر : حق آزادى عقیده .
خبر؛ مجید سوزنچی کاشانی ، نوکیش مسیحی که در تاریخ ۲۷آبان ۹۷ به همراه فاطمه محمدی به اتهام عضویت در گروهای تبشیری ، فعالیت مسیحی و اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده بود به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد.
خبر؛ بازداشت سینا مولودیان نوکیش مسیحی در اصفهان بدون حکم جلب و با شکستن در منزل.نقض؛ اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی که به صراحت بر آزادی فعالیت اقلیت های دینی شناخته شده تاکید دارد.ماده۹۹ منشور حقوق شهروندی حسن روحانی و ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق آزادى عقیده
خبر؛ محکومیت سهیل حق دوست شهروند بهایی ساکن قائمشهر به تحمل 4 ماه حبس تعزیری به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام. آقاحق دوست. پیش تر در سال 94 به دلیل اطلاع رسانی و پیگیری قانونی موضوع پلمپ محل کسب خود بازداشت و پس از 4 روز با تودیع قرار وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد شده بود . لازم به ذکر است که هنوز بعد از 27 ماه هیچ اقدامی جهت فک پلمپ صورت نگرفته است. نقض ؛ ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 18 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی : هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین یا عقیده و آزادی اظهار آن برخوردار باشد. ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر : همه در برابر قانون برابرند. ماده 77 منشور حقوق شهروندی: حق شهروندان است که آزادانه و بدون تبعیض و با رعایت قانون به شغلی که میخواهند اشتغال داشته باشند.
خبر؛ سپیده قلیان و اسماعیل بخشی که بعد از پخش اعترافات اجباری در صدا و سیما مجددا در تاریخ 31 دی ماه 97 بازداشت شدند، روز سوم بهمن بعد از چهار ساعت انتظار خانوادهایشان با آنها دیدار کردند و سعی کرده اند با اشاره از شکنجه در دوران بازداشت به خانواده های خود خبر بدهند. لازم به ذکر است که هنوز به مهدی قلیان اجازه ملاقات ندادند. سپیده قلیان قبل از بازداشت در ویدئویی که در شبکه مجازی منتشر کرد خواستار برگزاری یک دادگاه علنی بود که تاکنون برگزار نشده. نقض ؛ ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر : احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه یا خلاف انسانیت باشد. ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر : هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش بوسیله دادگاهی بی طرف ، منصفانه و علنی رسیدگی شود. اصل ۲۲و ۳۹قانون اساسی و ماده ۹۶ قانون دادرسی کیفری : تهیه فیلم از بازجویی ها و انتشار آن در رسانه ها جرم میباشد. خبر ؛ اعتصاب غذای محمود ناجی ، زندانی سیاسی از سال ۸۸ محبوس در زندان اوین به دلیل عدم رسیدگی مسئولان به درخواست مرخصی وب.
و در بخش دوم، خانم قریشی از خانم شبنم فتحی دعوت کردند کهسخنرانی خود را در مورد بررسی ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انجام دهند که در زیر به شرح سخنرانی ایشان اشاره می کنیم:
بررسی ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
با عرض سلام و احترام خدمت شما برگواران و با تشکر از وقتی که در اختیار این جانب گذاشتید.در خدمتتون هستم با مقایسه ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی ایران باتو جه به سوابق تیره و تار وعملکرد سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف شاهد بی عدالتی ها خصوصا در اجتماعات اخیر بوده ایم.به بررسی بندهایی از قانون اساسی و مقایسه ان با ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر میپردازم .ماده ۲۰ ) هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آ میز تشکیل دهد. ب) هیچ کس را تمی توان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد.در مطلعه قانون اساسی در دو بند ۲۶و ۲۷ نوشته شده است که احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا پیروان دینی شناختهشده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.در این دو بند ایجاد اجتماعات مسالمت امیز و شرکت در انها ازاد اعلام شده اما در واقع با درج شروط راهی برای نقض و دور زدن ان ایجاد کرده اند.در ایران قدرت در دست قوه قضاییه و نیروی انتظامیست و این دور ارگان با تسلط بر امور قادر به اعمال خشونت و زور هستند وهمیشه شاهد این بوده ایم که نیروی انتظامی حتی کوچکترین اعتراضات مسالمت امیز و تجمعات خیابانی را متفرق کرده و به خشونت کشانده است. در پی نابسامانی های اخیر و اوضاع و احوال بد اجتماعی،معشتی شاهد اعتراضات پی در پی موج عظیمی از مردم ایران اعم از اقشار مختلف:اعتراضات دانشجویی، کارگری، کشاورزان، کامیونداران ، کسبه ،معلمان ، وبازاریان ونیز افراد عامی جامعه بوده ایم که اینروزها به طور کامل اتفاق می افتد. کارگر در جنگ نان و غرق خون ،خون دل نان شبش ،از فرط خجلت تا جنون.تا به کی شرمندگی ها را برد بر سفره اش؟؟ قلب او اوار درد است و نباشد چاره اش اخیرا در اعتراضات نیشکر هفت تپه که به صورت کاملا مسالمت امیز بود و کارگران خوتهان حقوق معوقه . باز گرداندن شرکت از بخش خصوصی به دولتی و نیز برخورد شفاف و علنی با مدیران متخلف بودند . طبق اصل 27 قانون اساسی این اعتراضات که بی سلاح اتفاق افتاد مجاز است اما منجربه برخورد خشن نیروی انتظامی و ضرب و شتم و نیز دستگیری عده ای از کارگران شد.اسماعیل بخشی فعال کارگری و نماینده شورای کار مستقل کارگری ، علی نجاتی عضو هیئت مدیره سندیکا ی کارگری و نیز خانم سپیده قلیان که فعال کارگری هستند جز دستگیر شدکان میباشند.این افراد به منظور احقاق حقوق کارگران دست به اعتراض زدند اما در حال حاضر در زندان به سر میبرند .چندی پیش در پی اعتراضات معلمان اموزش پرورش و استانهای دیگر ایران تجمعات اعتراضی مسالمت امیز و در نقاطی همراه با اعتصابات که با هدف افزایش بودجه اموزشی و حقوق معلمان که زیر خط فقر است صورت گرفت که منجر به ضرب و شتم و بازداشت تعدادی از معلمان شاغل و بازنشسته در تهران و سایر استانها شد. که از میان دستگیر شدگان میتوان به اقای محمد حبیبی. اشاره کرد این نشان دهنده این واقعیت تلخ است که این رژیم حتی برای معلمان زحمت کش و قشر جامعه پرور نیز حرمتی قائل نیست. و فرهنگیان مستثنی از بی عدالتی ها و بی توجهی ها نیستند با افزایش ناگهانی قیمت ارز (یورو و دلار ) شاهد اعتراضات و اعتصابات کسبه و بازاریان بودیم که یک شبه دچار افت سرمایه ، بر هم ریختگی وضعیت شغلی. و حتی ورشکستگی شدند.که اعتصابات انها منجر به تهدید قوه قضاییه به مجازات اعدام به عنوان مفسد اقتصادی و سوزاندن حجره هایشان در صورت بسته بودن شدنداعتصابات گسترده کامیون داران نیز بادستگیری بیش از ٢۵ تن از کامیونداران ادامه یافت که در ان میان در تاریخ ٩مهر ماه صادق لاریجانی اعتصاب کنندگان را به اشد مجازات تهدید و پس از ان محمد جعفر منتظری دادستان کل کشور فت مجازات انها میتواند اعدام باشد کامیونداری که به پایین بودن کرایه حمل بار در قبال استهلاک سرسام اور گرانی لوازم یدکی و بهای سوخت و کمبود سهمیه گازوییل و نیز محرومیت از خدمات بیمه و بازنشستگی دست به اعتراض میزند نه تنهایه اعتراض او اهمیتی داده نمیشود بلکه به دستگیری و زندان و تهدید به اعدام هم منجر میشود در مورد اعتراضات دانشجویان نیز وضع بهتر از نیست نبوده و نیست. هر بار که کوچکترین اعتراضات دانشجویان در جهت بهبود وضعیت دانشگاهها، مشکلات درسی، گرانی هزینه های تحصیلی، مشکلات در مورد اساتید گاها ، پایین بودن کیفیت غذاهای بوفه های دانشگاهی و موارد دیگر اتفاق میافتد، متاسفانه نیروی های سرکوبگر بسیج دانشگاهها و نیروی انتظامی وارد عمل میشوند، دانشجویان را دستگیر و زندانی میکنند و متاسفانه در زندان ها تعداد زیادی از دانشجویان زیر شکنجه های سخت جان خود را از دست دادند و یا کشته شدند. که اغلب این قتلها که در زندان های جمهوری اسلامی اتفاق میافتد، از جانب مسئولین خودکشی نامیده میشوند و حتی در اکثر موارد جنازه دانشجویان کشته شده به خانواده هایشان برگردانده نشده. به راستی جمهوری اسلامی ایران در این آشفته بازار و مملکتی که خودش با دست بی تدبیر و جنایت کار عوامل بی لیاقت دولتی به اینجا کشیده شده، چه کار درستی و عادلانه ای انجام داده ؟ ماده ۲۰ اعلامیه حقوق بشر و مقایسه آن با دو بند ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی، تنها اثبات گر این واقعیت تلخ است که جمهوری ننگین اسلامی حتی به قوانین درج شده در کتاب قانون اساسی خودش نیز پایبند نیست و این رژیم ننگین خائن به حقوق قانونی و مبرهن تک تک افراد ملت است.
و در بخش سوم ، خانم قریشی از آقای حسن پورکرمی دعوت کردند که سخنرانی خود را در مورد سالروز ۱۳۵۷ سوء استفاده روحانیت از باورهای مردم را انجام دهند که در زیر به شرح سخنرانی ایشان اشاره می کنیم:
انقلاب ۱۳۵۷ ایران یا انقلاب بهمن ۵۷ در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی (۱۱ فوریه ۱۹۷۹) با مشارکت طبقات مختلف مردم انجام پذیرفت و نظام پادشاهی پهلوی را سرنگون و زمینهٔ روی کار آمدننظام جمهوری اسلامی به رهبری مرجع تقلید شیعه، روحالله خمینی را فراهم کرد. تفکرات و شخصیتهای اسلامی در این انقلاب ضدسلطنتی حضور برجستهای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند.علاوه بر اسلامگرایی، ایدئولوژیهای مختلفی نظیر سوسیالیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم نیز در انقلاب حضور داشتند. در عین حال این انقلاب نخستین انقلابی است که اسلامگرایی را در خاورمیانه به پیروزی رساند.
هدف:سرنگونی پهلوی:روش ها:اعتصاب،تظاهرات،اعتراضات مدنی نتیجه: سرنگونی شاه، ترور، بحران انرژی در سال ،۱۹۷۹ همه پرسی قانون اساسی به جای قانون مشروطه ،همه پرسی نظام جمهوری اسلامی، قطع رابطه با آمریکا و اسرائیل، آغاز جنگ ایران و عراق ،تحریم اقتصادی، تحریم ها علیه ایران ،برجام، گروگانگیری در سفارت ایالات متحده آمریکاوعده های انقلاب: جلوگیری از محرومیت ، آب و برق مجانی، اتوبوس مجانی، زندگی مادی مرفه، مسکن، رسیدن به درجه بالای انسانی ؛چرا که مردم غیر مرفه بودند ،که پایه نظام را بنا کردند .علت بی اعتمادی غرب به ایران: پیام محرمانه به دولت کندی اسناد میگویند یکی از علمای قم که در شمال تهران در حبس خانگی بوده به دور از چشم تیزبین ساواک با آمریکا تماس می گیرد. درست سه روز بعد از خروج شاه از ایران خمینی به آمریکا می گوید: اگر به قدرت برسد، شیر نفت رابه روی غرب نخواهد بست در “۱۹ ژانویه ۱۹۷۹ “مصادف با ۲۵ دی ۱۳۵۷ خمینی می گوید ایران انقلاب را به کشورهای همسایه صادر نخواهد کرد ،از عربستان و کویت و شیخ نشینان خلیج فارس یا عراق نمی خواهد که بیگانگان را بیرون کنند، سیاست ما دخالت نیست .این وعدهها بخشی از جواب محرمانه خمینی به منافع آمریکا پس از انقلاب است که سندش در نوامبر ۲۰۱۳ از حالت طبقهبندی خارج شد.خمینی در مقابل این وعده ها فقط یک چیز از آمریکا میخواست ؛آن هم اینکه راه را برای بازگشت او به ایران فراهم کرده و از نفوذ خود برای کنار زدن شاهپور بختیار و تسلیم شدن ارتش استفاده کنند. اینچنین میگفت؛ که ما هم روابط را دوستان خواهیم کرد .
کانال محرمانه صحبت با خمینی یک روز قبل از خروج شاه بود و قرار بود خیال آمریکا به پس از خروج پهلوی از ایران راحت باشد.ابراهیم یزدی در دیدار دوم خود چنین گفت: نیازی نیست جنگنده های اف ۱۴ و موشک های فونیکس و هارپون را خارج کنید، ما دوست هستیم به آنها میگوید: شما مسیحی هستید و به خدا اعتقاد دارید ولی روسها ندارند. کاملا مشهود است حرفهای دو پهلو و همچنین به روسها می گوید سیاست ما دقیقاً با شما همانند آمریکا است ما علاقه خاصی به آنها و یا خاطره بهتری نداریم همچنین در مجلس در مورد قانون و نحوه برخورد با اقلیتهای دینی یزدی چنین میگوید: یهودیان آمریکا نگران یهودیان ایران نباشند، آنها می توانند همانند سایرین از تمامی امکانات برخوردار باشند بدون در نظر گرفتن اینکه دین آنها با دین رسمی کشور متفاوت است همچنین حق داشتن املاک و دانشگاه برای فرزندان را خواهند داشت و همانند سایر مردم ایران میتوانند در آسایش زندگی کنند.همچنین خمینی در وصیت نامه خود چنین نوشته است که مبادا با روس ها و آمریکایی ها دوستی کنید . آنها فقط میخواهند اموال و دارایی و هر آنچه که دارید را از شما گرفته و تنها تکنولوژی دست چندم خود را به شما بدهند آنان میخواهند در امور داخلی شما دخالت کند و ذخایر نفتی و غیرنفتی شما را به تاراج ببرند و رئیس جمهور نبایستی از آخوند ها انتخاب شود او دیدگاه خودش را داشت.در نهایت در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ انقلاب دوم به راه افتاد و با اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا و به تاراج بردن اطلاعات و اموال موجود در آن خمینی سفارت ایالات متحده آمریکا را لانه جاسوسی خوانده و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۸به مستضعفان جهان خمینی چنین گفت: بارها گفته ام و باز هم میگویم ایران باید با قطع تمام وابستگی سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی خود به آمریکا به مبارزات خود علیه این جهان خوار را ادامه دهد ؛تا آخرین قطره خون می جنگیم چرا که ما مردم جنگیم و انقلاب را به تمام جهان صادر میکنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است.اینها دلایل بی اعتمادی غرب نسبت به ایران شد و اما انقلاب اسلامی برای مردم با آن آرمانهای پاک چه داشت:_مردم کار میکنند اما حقوق دریافت نمی کنند و به آنها گفته می شود که شرایط چنین است اگر نمی خواهند می توانند بروند و اخراج شان می کنند._حق کوچکترین اعتراضی را کسی ندارد چرا که با دیدن چنین چیزی حبس،شلاق، شکنجه ،اذیت و آزار در انتظار فرد معترض خواهد بود ._عدم ارتباط با نزدیکترین همسایگان_ جلوگیری از تحصیل اقلیت های دینی _بی ارزشی پاسپورت و روادید _بی ارزشی پول ملی_ تاراج اموال ایران واحداث پروژه های متعدد برای کشورهای خاورمیانه مانند :عراق و یمن و سوریه فلسطین و لبنان _از بین بردن جوانان به خاطر شرکت در جنگ های کشورهای دیگر به بهانه اینکه می خواهیم جنگ به داخل مرزهای ما نیاید.و در عوض نتیجه ای که برای خود راس کاری ها داشت چنین بود ،فرزندان آنها به سربازی نمی روند. برای تحصیل به کشورهایی که شبانه روز از طرف فقهای دینی و مذهبی به آنها دشنام داده می شود همانند: آمریکا کانادا و انگلیس فرستاده می شوند .کار نمی کنند و زندگی سطح بالایی را دارند، درجنگهای برون مرزی که به گفته خودشان نیت، نرسیدن جنگ به داخل مرزهای ایران است شرکت نمی کنند. با اموال ایران و اختلاس های فراوان در کشورهای دیگر برای خود املاک خریداری می کنند و بسیاری شان در بانک های خارجی حساب های کلان با نام اشخاص دیگر افتتاح می کنند و در عوض به مردم می گویند صبر داشته باشید و کم بخورید تا بتوانیم این تحریمها را به زانو درآوریم .اینها دست آورد جهاد مردمی برای مردم و برای حکومتی ها است که سوء استفاده تمام و کمال را میتوان از باورهای قلبی و دینی مردم دید اینها بخشی است چهل سال رنج و عذاب و دردی که مردم به خاطر آرمان های شان قیام و انقلاب کردند و دروغ هایی که شنیدند بود به امید روزی که مردم ایران بتوانند به حقوق واقعیشان برسند و بدانند که ما کانون دفاع از حقوق بشر در ایران لحظه ای دست از تلاش و آگاهی رساندن برنداشته و در کنار آنها خواهیم بود به امید آن روز بدرود.در ادامه صحبت های آقای پورکرمی ،آقای شفائی در مورد اصل قضیه انقلاب و در مورد دیکتاتوری و بقاء وضعیت دیکتاتوری و استفاده از ملاها و عدم آگاهی مردم در زمان انقلاب اشاره کردند.
همچنین آقای مهران فاضل زاده در مورد سخنرانی ایشان به تعصب های قومی و مذهبی اشاره کردند و اینکه بهتر بود به سوء استفاده از باورهای مردم هم اشاره می کردید و در قسمت بعدی خانم صدیقه جعفری به این قضیه اشاره کردند که در زمان انقلاب مردم به علت عدم آگاهی و مصرف گرایی و خوش گذرانی دنباله رو شده و قشر جوان و تحصیل کرده بیشتر جلو دار بودند.در ادامه صحبت ایشان خانم خارابی در مورد اعتقاد و باور مردم صحبت کردند و اینکه هنوز هم دسته ای از مردم اعتقاد دارند و فریب خورده اند و همچنین آقای خارابی در مورد نقض صحبت های آقای شفائی صحبت کردند و اینکه شاه خودش آدم مذهبی بود و کشور ایران کشور مذهبی بود و اینکه شاه زوایای زندگی مردم را نمی شناخت و در مورد نقش آقای علی شریعتی در زمینه سازی وضعیت انقلاب صحبت کردند .
و در خاتمه نظرات شرکت کنندگان خانم امیراحمدی به کتاب تاریخ فرانسه اشاره کردند.و در بخش چهارم ، خانم قریشی از خانم شبنم رضاوند دعوت کردند که سخنرانی خود رابا موضوع از شکنجه تا شکنجه انجام دهند که در زیر به شرح سخنرانی ایشان اشاره می کنیم:
از شکنجه تا شکنجه
شکنجه بر اساس ماده یکم کنوانسیون منع شکنجه سازمان ملل متحد (۱۹۸۴) اینطور تعریف میشود: هر عملی که به واسطه ی آن و تعمداً درد و رنجی شدید، خواه جسمی یا روحی، بر فرد اعمال شود، آن هم برای اهدافی چون کسب اطلاعات یا اعترافگیری از او یا از یک شخص ثالث، یا با هدف تنبیه او به دلیل انجام عملی که او یا شخص ثالثی مرتکب شده، یا مظنون به ارتکاب آن است، یا با هدف ارعاب و واداشتن او یا شخص ثالث (به انجام کاری)، و بنابر دلایل تبعیضآمیز از هر نوع شکنجه محسوب میشود، به ویژه هنگامی که چنین درد و رنجی از سوی یک مقام یا فرد دیگری برخوردار از سمتی رسمی یا به تحریک یا رضایت یا قبول وی اعمال شده باشد. شکنجه شامل درد و رنجی که صرفاً منبعث از احکام قانونی یا ذاتی این احکام یا بخشی از آنها باشد، نیست.در طول تاریخ، عنصر شکنجه از جمله مهمترین وسایل ایجاد رعب و وحشت در میان مردم از حکومتها و نظامهای مختلف جامعه بشری بوده که هنوز هم این روشهای قرون وسطائی در برخی کشورهای جهان ادامه دارد.در دوران جمهوری رم، گواهی برده قبل از شکنجه ارزشی نداشت و آن برده ابتدا حتماً باید شکنجه میگشت تا در زیر شکنجه به واقعیت اعتراف کند و بعد ممکن بود از شهادتش در دادگاه استفاده شود.پیامبران و افراد مورد احترام مذهبی مشهوری از جمله مریم مجدلیه و عیسی مسیح در دین مسیحیت، و در دین اسلام سمیه دختر خباب مادر عمار و پدرش یاسر از دیگر قربانیان شکنجه هستند.در تاریخ ایران میتوان از مازیار، بابک خرمدین، محمد علی رجایی، محمد کامرانی نام برد که در طول زندگیشان مورد شکنجه قرار گرفتند.در طول تاریخ، فلاسفه و دانشمندان مشهوری از جمله ارسطو، گالیله و فرانسیس بیکن از مشهورترین قربانیان شکنجه دولتی هستند که توسط نظامهای وقت و بعضاً توتالیته مذهبی و در دادگاههای قرون وسطائی به زیر دستگاه شکنجه سپرده میشدند.در دوران فرمانروایی مطلق کلیسای کاتولیک در اروپا، بسیاری در دادگاههای تفتیش عقاید متهم به ارتداد، شرک و جادوگری میشدند. این افراد ابتدا محکوم به تحمل شکنجه و نهایتاً اعدام به صورتهای بسیار غیرانسانی میگشتندنهایتاً پاپ ژان پل دوم، با تأیید دوره مشهور به «جنایات کلیسا» برای نخستینبار در تاریخ کلیسای کاتولیک، با «اشتباه» خواندن بیش از صد عمل کلیسا در آن دوران، از قربانیان شکنجه و مردم جهان عذرخواهی کرد.
قطعنامه سازمان ملل متحد علیه اعمال شکنجه:بیشتر کشورهای عضو پیمان منع شکنجه هستند، معدود کشورهایی که امضاکرده ولی هنوز این پیمان را تصویب نکردهاند و برخی کشورهایی که این معاهده را امضا نکردهاند (از جمله ایران. سازمان ملل متحد در قطعنامهای در سال ۱۹۸۷ انجام هرگونه اذیت، آزار و رفتار غیرانسانی و بشری در کره زمین را محکوم کرد ودرمنشور قطعنامهای با همین نام خواستار پیوستن کشورهای جهان به معاهده منع شکنجه(UNCAT) و مجازات و پیگیری عوامل شکنجه (مخصوصاً شکنجههای دولتی) در سرتاسر دنیا شد. مهمترین بخشهای این قطعنامه بندهای ۱، ۲، ۳ و اولین پاراگراف از بند ۱۶ هستند. در دوره ی پهلوی، ساواک با پشتیبانی دولت آمریکا تأسیس گشت.این سازمان به ویژه در سالهای دهه ۱۳۵۰ و قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ و سرنگونی رژیم سلطنتی، نفرتانگیزترین و مخوفترین نهاد حکومتی در بین مردم بهشمار میآمد.ساواک نخست به منظور شناسایی و بازداشت اعضای حزب توده تأسیس شد، اما فعالیتهای خود را بسط داد و به جمعآوری اطلاعات و زیر نظر گرفتن هرگونه مخالفان حکومت پهلوی، دانشجویان دانشگاهها، اتحادیههای کارگری و همینطور روحانیون شیعه و نویسندگان، ژورنالیستها و شخصیتهای ادبی به منظور اعمال سانسور پرداخت. این سازمان همچنین عملکردهای برون مرزی خصوصاً در خبرچینی و تحت نظر قراردادن دانشجویان ایرانی مخالف حکومت در خارج از کشور هم داشت.شکنجه دولتی در ایران در سالهای قبل و بعد از انقلاب ۱۳۵۷ برای برخورد با مخالفان سیاسی صورت میگرفت. پس از انقلاب بسیاری از شکنجه گران ساواک دستگیر و محاکمه شدند (ولی واحد هشتم ساواک و شکنجه گران آن در استخدام ج.ا.ا. درامدند )البته قانون اساسی جمهوری اسلامی شکنجه را برای کسب اقرار و شهادت صراحتاً ممنوع کردهاست
مطابق اصل ۳۸ قانون اساسی .منع شکنجه هر گونه شکنجه برای گرفتن إقرار و یا کسب اطلاعات ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، إقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود. ولی شورای نگهبان قانون اساسی در تفسیر خود این موضوع را به صورت تام قبول نکرده و در اختیار قاضی میداند. در دوران حاکمیت اصلاح طلبان در مجلس و دولت تلاشهایی از جمله بهبود وضعیت وزارت اطلاعات و برخی قوانین ایران و تعطیلی زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری و بازداشتگاه ۵۹ سپاه پاسداران و تصویب قانون منع شکنجه صورت گرفت. اما رد شدن تصویب قانون منع شکنجه توسط شورای نگهبان باعث اخلال در این روند شد. هم کنوانسیون منع شکنجه و هم مقررات ناظر بر شکنجه در حقوق ایران، شکنجه را عملی غیر انسانی و مغایر با کرامت و حیثیت انسان می دانند و ارتکاب آن را منع می کنند؛ در عین حال تفاوتهای زیادی، هم در تعریف و هم در مصادیق شکنجه بین حقوق ایران و کنوانسیون منع شکنجه وجود دارد. هرچند در قانون اساسی ایران مطلق شکنجه اعم از جسمی و روانی منع شده، اما در قانون مجازات اسلامی صرفاً برای شکنجه بدنی مجازات تعیین شده است. علاوه بر این، در تعیین مصادیق شکنجه و مرز آن با مجازاتهای قابل اعمال نیز تفاوتهایی بین نظام حقوقی ایران و کنوانسیون منع شکنجه وجود دارد.
شکنجه سفید: نوعی شکنجه ی روانشناختی مبتنی بر «محرومیت حسی» و «ایزوله کردن» شخص است. شکنجه ی سفید سبب تخریب «هویت شخصیِ» شکنجه شونده و کاهش زیادی در «محصولات فکریِ» او میشود.در ایران منظور از شکنجه ی سفید بیشتر شکنجهای است که شاید از لحاظ جسمی، آسیبی به جسم متهم وارد نشود؛ یعنی طوری شکنجهاش نکنند که بدنش مجروح شود؛ اما روح و روان متهم در سلولهای انفرادی تحت تأثیر و تحت فشار قرار میگیرد.در این نوع شکنجه، بازجو به شخص اطلاعات غلط میدهد؛ مثلاً از وضعیت جسمیِ بدِ خانوادهاش میگوید و اینکه مادرش سکته کرده، پدرش سرطان گرفته، به بیمارستان رفتهاند یا بازداشت شدهاند. یا اینکه دوستان متهم بازداشت شدهاند، یا علیه متهم اعترافاتی گرفته شده، که کذب محض است. مکان نگهداری متهم در این نوع شکنجه، سلول انفرادی است و در خلئی که زندانی در آن خلأ قرار میگیرد، برای چندین ماه دور از خانواده، بدون دسترسی به وکیل، تلفن، روزنامه، کتاب یا دیگر زندانیان، در آن سلول انفرادیِ کوچک، تحت فشار و بازجویی قرار میگیرد. دیدگاه جانبدارانه. تمام این مسائل، یک شکنجه ی روحی و روانی اِعمال میکند که در ایران به آن «شکنجه ی نرم» یا «شکنجه ی سفید» گفته میشود. بایستی به جرات مدعی شد که عبارت «شکنجهی سفید» عموماً و «سلول انفرادی» خصوصاً، در هیچ یک از قوانین معتبر بین المللی و البته داخلی ایران به عنوان مصداق بارز شکنجه معرفی نشده است. آنچه که در قوانین مذکور، مورد اشاره قرار گرفته است، برخی مقررات و مفاهیم کلی ست.مثلاً طبق ماده ۱ کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازاتهای بیرحمانه، غیر انسانی یا ترذیلی، اصطلاح شکنجه به هر عملی اطلاق میشود که عمدا درد یا رنج جانکاه جسمی یا روحیای به شخص وارد آورد.یا اینکه ظاهراً و بر طبق اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است.همچنین بر اساس بند ۹ «قانون احترام به آزادیهای مشروع و حقوق شهروندی» که در سال ۱۳۸۳ توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شد، هر گونه شکنجه متهم به منظور اخذ اقرار و یا اجبار او به امور دیگر ممنوع اعلام شده است.ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر:شکنجه ممنوع:احدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد.این نوع از قوانین به علت عدم شفافیت، در عین اینکه به ادعای قانونگذار، میتواند مصادیق متعددی را هم در بر بگیرد، به علت ابهام امکان استناد و دفاع را تا سطح قابل ملاحظهای از شهروندان سلب میکند. این مسئله عملاً دست اشخاصی منجمله قضات که توانایی تفسیر قانون از منظر علم حقوق را دارند، باز گذاشته و زمینهی سوءاستفادهی سیستم امنیتی برای تضییع حقوق شهروندان را فراهم میکند. البته بایستی اشاره داشت که این انتقاد بدان معنا نیست که قوانین بایستی تمامی جزئیات را احصاء کند؛ اما النهایه، بدیهی ست که شفافیت هرچه بیشتر، خصوصاً در موارد اهم، همان طور که اشاره شد امکان دفاع در برابر قانون را نیز تسهیل مینمایند.
هدف از شکنجهی سفید چیست؟:از آنجا که با استفاده از شکنجهی سفید، انسان را می توان به سادگی در فضایی بین مرگ و زندگی قرار داد، بازجویان فرصت این را مییابند که با در هم شکستن ظرفیت زندانیِ مقاوم که یک منبع اطلاعاتی محسوب میشود، بر وی چیره شوند، اطلاعات لازم را استخراج و حتی وی را طوری آلت دست خودشان قرار دهند که پیشنهادهای کذب اما وسوسه انگیز و القائاتشان را بپذیرد.
آمار اعدام، دستگیری، شکنجه و قتلهای خودسرانه در ایران در سال ۲۰۱۸ – دی ۱۷- ۱۳۹۷: این آمار، طبق آمار اعلام شده و علنی شده، محاسبه شده است. با توجه به این که بسیاری از اعدام، دستگیری، شکنجه و قتلهای خودسرانه در خفا انجام میشود و حکومت ولایت فقیه تا حد ممکن آنها را سانسور میکند، قطعا آمار دقیق نیست.
شکنجه:
شکنجه جسمی: ۲۰۰ مورد
شکنجه روحی و روانی: ۱۰۳ مورد
شلاق زدن: ۸ مورد
قطع عضو: ۲ مورد
کشته شدن زندانیان زیر شکنجه: ۲۴ مورد
کارگزاران نظام در زندانها از هر شیوه و شرایطی برای شکنجه و اذیت و آزار زندانیان عادی و بطور خاص زندانیان سیاسی؛ استفاده میکنند و در پی آن هستند تا شرایط زندان را برای زندانیان غیرقابل تحمل کنند تا زندانی به همین دلیل تسلیم شده و در برابر نظام و خواستههایش زانو بزند.در سال ۲۰۱۸؛ نظام شماری از جوانان را که در اعتراضات و تجمعات و قیامها دستگیر شده بودند؛ زیر شکنجه به قتل رساند و بعد اعلام کرد که زندانی خودکشی کرده است.
مثالی که می توان آورد در تفاوت شکنجه ای جمهوری اسلامی ایران از آن یاد می کندخانم مرضیه هاشمی است ایشان با نام اصلی ملانی فرانکلین مستندساز، خبرنگار و مجری شبکه پرس تی وی در سفر به آمریکا بازداشت شد. جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به انتشار خبر دستگیری ایشان، این بازداشت را «سیاسی» و «غیرقابل قبول» توصیف کرد و مراتب اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران درخصوص بازداشت غیرقانونی ایشان در آمریکا، توسط مدیرکل آمریکا وزارت امورخارجه به سفیر سوئیس در تهران ابلاغ کرده و یادداشت رسمی اعتراض به اقدام مأموران دولت آمریکا در بازداشت و برخوردهای غیرانسانی و تبعیض آمیز با خبرنگار پرس تیوی ، به سفیر سوئیس تحویل و آزادی فوری و بدون قید و شرط ایشان خواسته شد. در این دیدار همچنین تاکید شد که برخورد مأموران پلیس فدرال آمریکا و سکوت سوال برانگیز مقامهای دولت آمریکا درخصوص این واقعه مغایر با تعهدات بینالمللی دولت آمریکا و نقض فاحش حقوق بشر و حقوق شهروندی خانم هاشمی است و اینگونه اقدامات تبعیضآمیز و نقض حقوق انسانی ایشان توسط دولت آمریکا، موجب مسئولیت بینالمللی آن دولت میشود و باید در قبال آن پاسخگو باشد. اما شرایط توقیف ایشان چگونه بوده است؟
- هیچ گونه دلیلی برای دستگیری به ایشان و بستگانشان داده نشده است.
- دست ها و پاهای ایشان را زنجیر بستهاند و در محل عمومی زندان نگه داشتهاند.
- در اولین مکان زندان روسری از سر ایشان باز کرده و عکس بدون حجاب ازیشان گرفتهاند.
- در مکان کنونی تنها لباسی که به ایشان داده شده تی شرت آستین کوتاه بوده و با یک تی شرت اضافه سر خود را پوشاندهاند و دستهایشان پوشش ندارد.
- تنها غذایی که در اختیار ایشان گذاشتند گوشت خوک بوده که ایشان از خوردن آن اجتناب کرده و درخواست نان خالی بدون تماس با گوشت کرده، که به ایشان داده نشد. از دو روز پیش ایشان تنها یک بسته کراکر خوردهاند.
- به مدت دو روز هیچ خبری از ایشان به خانواده شان داده نشد و بالاخره پس از گذشت دو روز توانسته با دختر خود صحبت کرده و این اطّلاعات را شخصا به ایشان بدهد.در شرایطی دیگر دستگیری خانم زهرا کاظمی توسط جمهوری اسلامی ایران مطرح میشود .ایشان در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر میبرد، در ۲۰ تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بودهاست، میمیرد. مقامات دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی ذکر کردند. وزیر اطلاعات وقت در مصاحبهای اعلام کرد که اگر کاظمی به موقع به بیمارستان منتقل میشد نجات پیدا میکرد.مرگ زهرا کاظمی با تأیید مقامات دادستانی در ۲۵ تیر اعلام میشود. علی یونسی وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی فاش کرد که زهرا کاظمی به تشخیص وزارت اطلاعات جاسوس شناخته نشد اما اصرار سعید مرتضوی بر جاسوسی او، نهایتا مرگ این شهروند ایرانی – کانادایی را رقم زد. ایشان در مدت ۲۰ روز تحت شکنجه های جسمی و روحی فراوان قرار گرفته که منجر به مرگ ایشان می گردد. در مقایسه این دو دستگیری و نوع شکنجه هر دو مورد و اعتراض ج.ا. ا. به نظر می آید ج.ا.ا. خود را ناقض حقوق بشر نمی داند و وقعی به اعمال خود در بازداشتگاهها و زندانها نمی دهد. ولی خود را محق به اعتراض به بازداشت ها در سایر کشورها می داند. نقض حقوق زندانیان در جمهوری اسلامی، سابقه ای چهل ساله دارد و همواره یکی از چالش برانگیز ترین مسائل ازآغاز شکل گیری جمهوری اسلامی تا کنون بوده است. هرچند در قانون اساسی و قوانین موضوعه ایران، حقوقی برای متهم یا مجرم ، تعریف شده اما تجربه نشان داده است که تا فاجعه ای در بازداشتگاهی رخ ندهد، هیچ مقام مسولی خود را ملزم به رعایت حقوق زندانیان نمیداند. بعد از رخ دادن فجایعی چون مرگ زهرا کاظی ها و افشای این گونه فجایع نیز، نه مسولی حاضر است که مسولیت این فجایع را بر عهده بگیرد و نه به طور شفاف و عملی با عاملان این فجایع برخورد می شود. بلکه با کمی سر و صدای مطبوعاتی و چند مصاحبه درباره پی گیری موضوع ، در اینگونه موارد تلاش شده است که قضیه شامل مرور زمان شده و به فراموشی سپرده شود.نوع بازجویی ها، وارد شدن به حریم شخصی و خانوادگی افراد، چشم بند و دستبند، فحاشی و توهین به زندانی، بازجویی های غیر اخلاقی، شکنجه های روحی و جسمی و … نمونه کوچکی از نقض حقوق زندانیان در جمهوری اسلامی است. در ادامه صحبت های خانم رضاوند ، آقای شفائی به ساواک اشاره کرد و اینکه در زمان پهلوری ساواک بر سر کار بود و بعد در زمان انقلاب آنهایی که باقی ماندند جذب جمهوری اسلامی شدند و سیستم را به خوبی می شناختند. در بخش پنجم از جلسه ، خانم قریشی از آقای محسن فرهادی دعوت کردند که سخنرانی خود رابا موضوع نگاهی گذرا به حقوق بشر در ایران از گفتار تا عمل انجام دهند که در زیر به شرح سخنرانی ایشان اشاره می کنیم:
نگاهی گذرا به حقوق بشر در ایران از گفتار تا عمل:در ابتدا قصد دارم تفسیر کوتاهی به مفهوم کلی حقوق بشر داشته باشم و در ادامه با مقایسه ی کوتاهی، نقض آشکار حقوق بشر توسط دولت جمهوری اسلامی را خدمتتان عرض کنم. حقوق بشر اساسی ترین و ابتدایی ترین حقوقی هست که هر فرد به طور ذاتی، فطری و فارغ از هر رنگ ، نژاد و ملیتی و تنها به صرف انسان بودن ، میبایست از آن بهره مند شود . از اینرو به تمام افراد ، در هرجای جهان تعلق دارد و بدیهی ست که هیچکس را به صرف جغرافیای محل زندگی ، ملیت ، جنسیت ،. دین و دیگر عوامل نمیتوان از حقوق اولیه و اساسی خودش محروم کرد. این رابطه کسی بر دیگری ارجحیت نداشته و همه در برقراری از این حقوق برابرند یا به عبارت دیگر در صورتی که جامعه ی جهانی در فضای صلح با یک زبان مشترک اخلاقی گفتگو کنند ،این زبان مشترک اخلاقی ، حقوق بشر نامیده میشود. که متاسفانه در ایران همه روزه به نحوی شاهد نقض گسترده ی حقوق بشر هستیم. ضروری ست که حقوق بشر با حاکمیت قانون حمایت شود تا انسان به عنوان آخرین چاره ، درصدد مطالبه ی اساسی ترین خودش از مراجع قانونی باشد و این در حالی ست که ناقضین اصلی حقوق بشر در ایران دولت و مراجع دولتی هستند. در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ، آزادی ادیان در ایران را مجاز میشمارد اما در مرحله ی عمل همواره دیده میشود که نه تنها آزادی ادیان وجود ندارد بلکه شاهد ارعاب ، شکنجه ، حبس زندانیان دیگر ادیان هستیم . مایلم در اینجا چند مورد نقض فاحش حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی رو خدمتتون عرض کنم ؛بازداشت شهروند بهایی ساکن تهران در تاریخ ۳۰ دی ماه ۹۷ (۲۰ ژانویه ۲۰۱۹ ) وانتقال ایشان به مکانی نامعلوم بازداشت آتوسا احمدایی که توسط هشت مامور نیروی وزارت اطلاعات در تاریخ مذکور در منزل شخصی ایشان انجام شد ، این ماموران علاوه بر تفتیش منزل ایشان ، وسایل شخصی از جمله لپ تاپ ، متون مذهبی و تعدادی کتاب رو با خودشون بردند و حتی محل انتقال شان را به خانواده ی ایشان اطلاع ندادند، در لحظه ی بازداشت، اتهام خانوم احمدآیی رو اقدام علیه امنیت ملی عنوان کردند . خانوم احمدآیی در روزی بازداشت شدند که از پدر بیمارشون که دچار سکته ی مغزی شده بودند مراقبت میکردند. متاسفانه در ایران شهروندان بهایی از آزادی های اولیه ی خود محروم هستند و این عملا نقض ماده ی ۱۸ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر هست ( هر شخص حق دارد از آزادی اندیشه ، وجدان و دین بهره مند شود .این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد در قالب آموزش دینی ، عبادت ها و اجرای آیین ها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی به طور خصوصی یا عمومی است ).بر اساس منابع غیررسمی بیشتر از ۳۰۰ هزار بهایی در ایران زندگی می کنند اما در مکتوب قانون اساسی جمهوری اسلامی فقط اسلام ، مسیحیت ، زرتشت و یهودیت به رسمیت شناخته میشود که آنهم تنها در حد حرف و شعار است و نه بیشتر .علی خامنه ای شخص اول مملکت که می بایست سردمدار رعایت حقوق بشر در کشور باشد در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۹۵ با بدترین و زشت ترین ادبیات ، فتوای عدم معاشرت با بهاییان را صادر کرد که این خود ریشه ی اصلی نقض حقوق بشر علیه بهاییان هست . بهاییان در ایران فاقد امکان تحصیل در دانشگاه و اشتغال در ادارات دولتی هستند و به هیچ وجه امکان برگزاری مناسب دینی خود را ندارند .فتوا ( همه ی پیروان فرقه ی گمراه بهاییت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس با آنها مراعات مسائل طهارت واجب است )مجدداً در تاریخ ۳۰ دی ماه ۹۷ اینبار در شیراز سه شهروند بهایی ساکن شیراز به نام های محبوب حبیبی ، پژمان شهریاری و کوروش روحانی در شعبه ی اول دادکاه انقلاب شیراز به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام ،هرکدام به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند این شهروندان پیشتر هم در مرداد ماه سال جاری بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بودند .پژمان شهریاری و محبوب حبیبی در تاریخ ۸ مهر ۹۷ و پس از گذراندن ۴۳ روز در بازداشت و کوروش روحانی دیگر شهروند بهایی در تاریخ ۲ مهر ۹۷ پس از گذراندن ۳۷ روز در بازداشت ، با قید وثیقه آزاد شده بودند.حقوق بهاییان همواره به صورت سیستماتیک نقض میشود . شایان ذکر است که این دستگیری های خودسرانه تنها محدود به بهاییان نمیشود و مسیحیان از ناراضی ترین اقوام مذهبی در کشور هستند .
با وجود ادعاهای دروغین حسن روحانی ، رییس دولت مبنی بر رعایت حقوق شهروندی ، فشار بر مسیحیان در دولت روحانی افزایش یافته و شاهد بازداشت های فراوان و افزایش سرکوب و رویکرد امنیتی در قبال مسیحیان ایران هستیم.
خشونت و محکومیت علیه مسیحیان در حالی شدت میگیرد که حسن روحانی با رونمایی از منشور حقوق شهروندی ، دولت و مردم را ملزم به رعایت حقوق شهروندی می داند ، ما با دروغگوترین دولت قرن مواجهیم .منشوری که فقط در حد حرف و شعار و جهت استفاده ی ابزاری و داخلی دولت طراحی شده بود .در همین رابطه ۹ نفر از نوکیشان مسیحی که در روز کریسمس ، سالروز تولد عیسی مسیح ، به منظور جشن و عبادت در شهر کرج دور هم جمع شده بودند ، توسط ماموران لباس شخصی بازداشت شدند و اتهامی که جمهوری اسلامی به ایشان تفهیم کردند ، وابستگی به جریان مسیحیت صهیونیستی بود. اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مبتنی بر حق دگراندیشی و آزادی انجام مناسک مذهبی و انتشار عقاید مذهبی با این گونه بازداشت ها و دستگیری ها و فشارها در منافات است .قصد دارم نگاهی هم به وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی و قتل های قانونی در زندان های جمهوری اسلامی با شهروندانی که به دلایل داشتن عقاید متفاوت مذهبی و یا اظهارنظرهای سیاسی بازداشت می شوند.این افراد از حقوق اولیه ی یک زندانی محرومند ؛ حقوقی مثل انتخاب وکیل و یا گاها داشتن وکیل و حق ملاقات با خانواده .حبس های طولانی مدت آنها و یا محکومیت آنها به اعدام که عموما برحسب اعتراف های اجباری و دیکته شده که تحت شدیدترین شکنجه ها گرفته می شود هیچگونه سندیت قانونی ندارد .مرگ سینا قنبری که در تاریخ دهم دی ماه در جریان تظاهرات توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند و شش روز بعد در قرنطینه ی بند چهار زندان اوین درگذشت ، و نیز وحید حیدری ساکن اراک از دیگر بازداشت شدگان شهر اراک که مثل سینا قنبری در تاریخ دهم دی ماه بازداشت شده بودند ، در تاریخ شانزدهم دی ماه به قتل رسید و به خاک سپرده شدند.یکی دیگر از راه های نوین شکنجه گران جمهوری اسلامی، عدم رسیدگی به زندانیان است.غلامرضا گول محبوس در زندان زاهدان ۵۲ ساله و غلام نبی ریگی در بند ۵ زندان زاهدان و نصیر زورقی محبوس در بند ۸ زندان زاهدان و وحید صیادی نصیری زندانی سیاسی در زندان لنگرود که براثر شکنجه و درپی آن ۶۰ روز اعتصاب غذا در تاریخ ۲۱ آذرماه فوت کردند.این موارد تنها گوشه ای از جنایات جمهوری اسلامی است که علاوه بر نقض ماده ۶۴ قانون حقوق شهروندی خود حسن روحانی ،نقض ماده ۳( حق حیات برای همه ) ،ماده ۵ ( عدم شکنجه ) و ماده ۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر ( احترام به حقوق ذاتی و شهروندی ) است .موضوع آخر عرایض من راجع به جنایات جمهوری اسلامی در بهمن و اسفند سال گذشته در تهران منجر به درگیری نیروهای امنیتی با دارویش گنابادی شد و در نهایت به بازداشت ۳۰۰ نفرات دراویش و کشته شدن پنج درویش و همچنین کشته شدن پنج نیروی پلیس و عضو فعال بسیج شد . دلیل اصلی این تنش ها و درگیری ها ، اعتراض به ایجاد محدودیت علیه آقای نورعلی تابنده ، رهبر یا قطب دراویش گنابادی در منطقه ی پاسداران دز شمال تهران بود . این اعتراضات که در ابتدا شروعی کاملا مسالمت آمیز داشت ، موج تازه ای از سرکوب و آزار و اذیت دراویش نعمت اللهی گنابادی را به همراه داشت . دامنه ی این سرکوب ها و برخوردهای امنیتی در اواخر بهمن ماه به حدی گسترش پیدا کرد که نیروهای امنیتی ، گلستان هفتم واقع در خیابان پاسداران را محاصره و اقدام به دستگیری آقای نورعلی تابنده کردند که متقابلا با ایستادگی و مقاومت دراویش همراه بود . اتهام ایشان اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده بود که دراویش به دلیل کهولت سن آقای تابنده که ایشان ۹۱ ساله هستند و بیماری ایشان و با خط قرمز خواندن بازداشت ایشان ، شجاعانه مانع از بازداشت آقای نورعلی تابنده شدند و در تاریخ ۲۹ بهمن، آقای امیرعلی لباف از دیگر دراویش گنابادی در کلانتری ۱۰۶ نامجو ، مورد بازجویی و تفتیش عقیده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت که این اتفاق باعث مراجعت تعدادی از دراویش به کلانتری و درنهایت ، آزادی آقای لباف و بازداشت نعمت الله ریاحی ، دیگر درویش گنابادی میشود . ماموران امنیتی ، آقای نعمت الله ریاحی را در عصر همان روز یعنی ۲۹ بهمن به صورت پنهانی به دادسرای منطقه ی ۷ منتقل کردند . در عصر همان روز تجمع مسالمت آمیز دراویش در مقابل کلانتری ۱۰۶ نامجو که خواستار آزادی نعمت الله ریاحی بودند ، با هجوم نیروهای یگان ویژه منجر به دستگیری و کشته شدن دراویش و تخریب منازل و اتومبیل های شهروندان شد .
در قسمت آخر جلسه که اختصاص به بحث آزاد در مورد حق زبان مادری داشت. آقای شفائی در مورد اینکه زبان مادری اهمیت فوق العاده ای دارد و در مورد تنوع زبان مادری صحبت کردند و اینکه چرا افراد به زبان مادری تحصیل نمی کنند و چرا باید به زبان دیگری تحصیل کنند؟ در این قسمت خانم خارابی در مورد اینکه باید زبان فارسی به عنوان زبان واحد وجود داشته باشد و در ادامه آقای شفائی مثالی در مورد زبان مادری زدند که مثلاً یک انسان کرد به زبان کردی تحصیل کند و زبان فارسی و یا ترکی به عنوان زبان دوم باشد. خانم رضاوند در مورد تنوع زبان رسمی در کشور هند صحبت کردند و گفتند کشور هند 22 زبان رسمی دارد و افراد جامعه درمقاطع مختلف تحصیل زبانهای رسمی مختلفی را یاد می گیرند و در کنار این زبانها، زبان انگلیسی را هم یاد می گیرند. درپایان مسئول جلسه خانم آزاده قریشی با تشکر ازهمه عزیزان حاضر در این نشست از جمله خانم ها و آقایان: منوچهر شفائی ، صدیقه جعفری ، مهران فاضل زاده، فرشاد قضائی کاوکانی، آزاده قریشی، مرتضی ظریف، فرشته امیر احمدی،دیان دادی، محسن فرهادی، شبنم فتحی، محمد رسولیان، رضا ویسانیان ، مهران محمدیان ، محمدعلی محمودزاده ، محمدعلی قدیمی، بهاره بلورچی ، شبنم رضاوند، خانم و آقای خارابی وسایر همکاران که از طریق اتاق پالتاک کانون با ما در ارتباط بودند، در ساعت ۱۶ خاتمه این مراسم را اعلام نمودند.
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان 10 فوریه
معصومه نژاد محجوب
جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در روز یکشنبه مورخ 10 فوریه 2019ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و سخنرانان و فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و دیگر حاضرین در جلسه مذکور در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. در این جلسه سخنرانان به طور کامل به مسائل مطرح شده پرداختند که علاقه مندان میتوانند در صورت تمایل به فایلهای صوتی دسترسی داشته باشند. معصومه نژاد محجوب با موضوع تفسیر ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی و شرایط اجرایی آن ایراد سخنرانی نمودند – مطابق ماده ١۶ اعلامیه جهانى حقوق بشر، هر زن ومرد بالغى حق دارند بدون هیچگونه محدودیتى از نظر نژاد، ملیت، تابعیت یا مذهب با یکدیگر زناشویى کنند و خانواده تشکیل دهند. درتمام مدت زناشویى و انحلال آن (طلاق)، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج و طلاق داراى حقوق مساوى هستند.
این ماده به اختصار،حق ازدواج وحمایت از خانواده را میرساند که توضیح وتفسیر آن در ماده ٢٣ میثاق مدنى وسیاسى، وماده ١٠ اقتصادى،اجتماعى وفرهنگى آمده است. این ماده ۴ مطلب را میرساند:
١-زن ومرد حق دارندبى هیچ محدودیتى از حیث ملیت،مذهب وتابعیت با یکدیگر ازدواج کنند.
٢-زن ومرد درامورمربوط به ازدواج وطلاق باهم برابرند.
٣-ازدواج حتما باید بارضایت کامل زن ومرد صورت گیرد.
۴-نهادخانواده باید مورد حمایت دولت وجامعه قرار گیرد.
در مقایسه با قانون اساسى جمهوری اسلامی ایران، درقسمت مقدمه قانون اساسى آمده است که خانواده واحد بنیادین جامعه وکانون اصلى رشد و تعالى انسان است وتوافق عقیدتى وآرمانى درتشکیل خانواده،اصل اساسى بوده وفراهم کردن امکانات براى رسیدن به این اهداف،ازوظایف حکومت اسلامى است وزن درچنین برداشتى از حالت شیئى بودن ویا ابزارکاربودن خارج شده وضمن بازیافتن وظیفه خطیر وپرارج مادرى در پرورش انسانهاى مکتبى،همرزم مردان درمیدانهاى فعال زندگى میتواند حضور داشته باشد.
آنچه از این مقدمه استنباط میشود این است که قانون اساسى هویت اصلى زنان وحقوق انسانى آنان رافقط درجهت ایجاد بنیادهاى اسلامى مشروع میداند. بنابراین حقوق زنان را به طور مستقل مورد توجه قرارنداده،بلکه از آن به عنوان یک ابزار درجهت رسیدن به اهداف خود استفاده میکندوتوافق عقیدتى وآرمانى رانیزدرجهت رسیدن به اهداف خود بکار میبرد.
آزاده قریشی با موضوع دین مقوله ای فردی یا اجتماعی ایراد سخنرانی نمودند.
با پیروزی رژیم جمهوری اسلامی در سال 57 جامعهای که میبایست به الگوی جدید اخلاقی در برابر غرب و عقلانیت «تهی از معنویت» و «فساد دوران پهلوی» تبدیل شود دچار چنین سقوطی شده است. اگر ما تعداد مساجد و مراسم مذهبی، شمار «معلمان و استادان اخلاق»، شرکتکنندگان در نمایشهای دینی رسمی، نماز جماعت، عزاداریها، تعداد برنامههای دینی در رسانهها، میزان حضور روحانیون در رسانهها و نهادهای رسمی، حجم مطالب دینی در آموزش یا میزان رعایت اصول اسلامی مانند حجاب زنان یا صرف مشروبات الکلی را معیار داوری بگیریم جامعه ایران را در ظاهر خود میتوان یکی از دینیترین جوامع دنیا به شمار آورد. وقتی دین کارکرد و رویکردی اجتماعی پیدا می کند افراد بنا بر آموزه های دینی و فرصت طلبی خود به جایگاه های شغلی و مقام می رسند که این گونه افراد برای خوش خدمتی و پیشرفت خود از هیچ گونه اقدامی فرو گذار نیستند که بها دادن به این افراد در جامعه امروز ایران رو به افزایش است این افراد اکثراً فاقد استعداد لازم برای گرفتن پست یا مقام مورد نظر می باشند و فقط به واسطه توانایی خود مبنی بر سطح آگاهی آموزه های دینی اسلام به این مقامات دست یافته اند و موجب اختلاس های بزرگ و گاف هایی در این چند ساله شده اند. همه به یاد دارند در دولت آقای احمدینژاد هم کسانی که به طور رسمی متهم به فساد مالی گسترده بودند چون شاگردانی سربهزیر هر جلسه پای موعظه «معلم اخلاق» دولت مینشستند و درس اخلاق میگرفتند یا پای ثابت جلسات مذهبی بودند. حتی حکومت دینی و دستاندرکارانش نتوانستهاند به الگوی اخلاقی تبدیل شوند که شب و روز از فضیلت آن سخن میگویند.
محمدرضا چنگیزی با موضوع بررسی چگونگی دوام جمهوری اسلامی به واسطه اسلام ایراد سخنرانی نمودند
سیاست در اسلام ساختار سیاسی ویژه و ثابتی دارد و قرآن اصل هایی را تعیین کرده که در جامعه اسلامی قانون به شمار می آیند. محمد ابن عبدالله نخستین قانون گزاری است که قوانین اسلام را در مدینه اجرا نموده. شیعیان نظام پادشاهی را به عنوان نوع حکومت در زمان غیبت آخرین امام شیعیان مهدی پذیرفته اند. این رای در بین شیعیان پیش از مطرح شدن نظریه حکومت ولایت فقیه توسط روح الله خمینی عمومیت داشت، آیت الله خمینی در کشف الاسرار نوشته : ما نگفتیم که پادشاه هستیم و حکومت حق ماست! ما اینطور بیان کردیم که اگر سلطنتی تشکیل شود که هر خردمندی تصدیق کند که آن خوب است و مطابق مصالح کشور و مردم است،
البته تشکیلاتی که بر اساس احکام حدا و عدل الهی باشد، بهترین تشکیلات است. در اینجا سوالی مطرح می شود که خردمند از نظر ایشان چه شخصی است و به طور کلی خرد چیست و خردمند کیست؟ منظور از احکام خداوند احکام دین اسلام است. پس به گفته ایشان بهترین گزینه جهت حکومت علمای دین اسلام هستند.
در کتاب ولایت فقیه صفحه 52 اینگونه می نویسند: حکومت اسلامی سلطنت مطلقه و استبداد نیست! بلکه مشروطه است، البته نه مشروطه به معنایی که امروزه متعارف شده، مقصود از مشروطه در حکومت اسلامی این نیست که قوانین تابع آرا و اکثریت مردم باشد! این که می گوییم مشروطه از این جهت است که در حکومت اسلام سلطان مقید به اجرای یک مجموعه شرط که در قرآن آمده است . طبق صحبت های ایشان نتیجه می گیریم که حکومت اسلامی و ولایت فقیه کاملا مطلقه است.
جمهوری اسلامی سال هاست که احساسات و باورهای دینی مردم جامعه را به بازی می گیرد و نهایت استفاده را از آن ها میکند. سال هاست که با همین ترفند در جهت سیاست ها و مقاصد خود عوام فریبی می کند. با احساسات و باورهای مردم با عناوینی مثل حمایت از مردم مظلوم فلستین، سوریه یا غزه ، بازسازی عتبات و عالیات ، مدافعین حرم و… بازی می کند و سرمایه های میهن را به تاراج می برد. شهدای دوران جنگ ایران و عراق را مدافعین نظام حاکم بر ایران می داند و توسط آن ها برای خود مشروعیت می خرد.
لیدا اسدی فر با موضوع تبعات تحمیل دین به کودکان ایراد سخنرانی نمودند
هرکودکی بی دین وارداین جهان می شود طبیعت کودکان را طی یک پروسه بیولوژیکی یکسان به این جهان می آورد تا آزادانه زندگی کنند اما سیستم نابرابر حاکم در جامعه و خانواده بلافاصله آزادی آنها رامحدود ومشروط می کندواز جمله به آنها مهر تعلق به این دین وآن دین رامی زنندودستگاه ادیان ورهبران دینی از این طریق برای خود پیروان, اعتبار نفوذ و کسب کار مالی دست وپا می کنند و کودکان یه مثابه ملک والدین خود بی شخصیت فقیر وخرد می شوند. تحمیل رسم وآئین ستمگرانه در زمانی که هنوز قدرت عقلی وفکری کودکان رشد کاملی نکرده وتفکر نقادانه ای کسب نکرده اند مانع رشدآزدانه کودکان شده و آنها را تحمیق می کند.بدترین نوع جنایات در کودکان از همان ابتدا در دین اسلام هویدا بود در دین اسلام محمد پیغمبر آن که مظهر تمام فضایل این دین محسوب می شود با ازدواج با عایشه 9 ساله بدترین نمونه آزارکودکان را ارائه داده است همچنین الان هنوزهم می بینیم ازدواج کودک همسری ها بخاطر نوع اغتقادات ومذهب وتعصبات دیده می شود وجایی بسی تاسف است .
حمیدرضا تقی پور با موضوع نقش ادیان در اجرای سند 2030 یونسکو برای حاضرین در جلسه ایراد سخنرانی کردند.
سند 2030 یونسکو مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال 2030، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، ، مدیریت پایدار منابع طبیعی،گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی،حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی، توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند.
دین همواره در طول تاریخ حیات بشری از عوامل تأثیرگذار بر زندگی بشر چه در سطح فردی و داخلی و چه در سطح بینالمللی بوده.برای بررسی موضوع نقش ادیان در اجرای سند 2030 سازمان جهانی حقوق بشر باید نگاهی به فعالیت ها و حرکات ادیان در طول تاریخ و واکنش و رفتارهای پیروان ادیان در جامعه جهانی امروز بیاندازیم. اما در سند 2030 با توجه اینکه ادیان علی الخصوص دین اسلام نگاهی متفاوت بین مرد و زن قائل شده است پس در این بین این یک امر طبیعی است که با توجه به نگرش مذهبی بر سند 2030 به هیچ وجه نمیتوان برابری را به تساوی بین مرد و زن قائل شد.
در هدف پنجم سند 2030 به صراحت بر ممنوعیت ازدواج کودکان و یا ازدواج در سن بسیار پائین و یا جلوگیری از ختنه زنان تاکید شده است . حال باید این نکته را در نظر گرفت که با توجه به اینکه در اسلام تاکید بر ختنه و بر کار بعنوان یک امر خدائی نامبرده شده است.
پس در کشورهائی مثل ایران اجرای مفاد سند 203 نمیتواند جنبه اجرائی پیدا کند. در حقیقت با تدوین سند 2030 تحولی بنیادین در نظام حقوق بشری و از جمله ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر رفتاری برابر در بین انسانها تاکید شده است با عملی پیدا میکند و میتوان گفت سند 2030 و اجرای آن در ایران میتواند راهگشای بسیاری مسائل عقیدتی و از همه مهمتر اجتماعی باشد. آنچه لازمه پیشرفت جامعه بشری است این نکته است که قوانین ایدولوژیک باید از روند زندگی انسانها خارج و جایگزین آن آگاهی شود.
در پایان جلسه بحث آزاد با موضوع دگراندیشی در ایران( کلیسا و نوکیشان مسیحی) یرگزار شد که حاضرین در بحث آزاد به موارد گویا و مثبتی اشاره کردند که لینک صوتی بحث آزاد در وبسایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران موجود میباشد.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هامبورگ
سیداسماعیل هاشمی
این جلسه در تاریخ 27.01.2019 مصادف با 7 بهمن ماه راس ساعت 12 به وقت اروپای مرکزی در شهر هامبورگ تشکیل گردید. حاضرین در جلسه شامل خانم ها. دیانا بیگلری فرد ،فایزه رضایی، نرگس کرمی، سپیده کرامت بروجنی، سپیده قیاسوند و آقایان جمشید سلیمانی، جلال پورصادقی، یدالله بلدی، پرویز مختاری و جمعی از ایرانیان مقیم هامبورگ و جمعی از فعالین حقوق بشر در اتاق پالتاک می باشد.مسئول جلسه سرکار خانم دیانا بیگلری فرد ضمن عرض خوش آمد گویی به حضار از نرگس کرمی جهت خواندن اخبارنقض حقوق بشر در بهمن ماه 1397 دعوت به عمل آوردند.
:1397خلاصهای از اخبار نقض حقوق بشر در دی ماه در اخبار ھنرمندان داشتیم کھ نشریھ ورزشی شوت مجرم شناختھ شد. بھ تنزل مقام انسامی وی گردد. اعلامیھ جھانی حقوق بشر: ھیچکس نمیبایست مورد شکنجه یا تحت مجازات غیرانسانی ویا رفتاری قرار گیر کھ منجر
5طبق ماده ۳ تن از اعضای کانون نویسندگان ایران بازداشت شدند. بلعیده اند.98☆نھادھای دینی بخش عمده سھم فرھنگ را در بودجھ ☆ومستندی درباره ی فائزه ھاشمی توقیف شد. اخبار نقض حقوق کارگران : :حق امنیت کار23اشاره کردیم بھ ماده کھ ھرکس حق دارد کار کند وکار خود را ازادانھ انتخاب کند، قلیان واسماعیل بخشی. آزادی چند زندانی در ارتباط با اعتراضات کارگران،حوادث،تجمع و اعتصاب کارگران و بازداشت چند فعال کارگری از جملھ سپیده اخبار پیروان ادیان: حقوق بشر ھر انسانی حق دارد کھ از ازادی فکر، وجدان ومذھب بھره مند شود؛19 و 18طبق ماده فشار بر پیروان سایر ادیان ھمچنان ادامھ دارد مورد 2دراخبار کودکان ؛بھ ازدواج کودکان بھ اجبار و در سنین خیلی کم ،اعتیاد کودکان کھ متاسفانھ درصدی افزایش داشتھ ، از مشکلات و بازداشت چندین نوکیش مسیحی،بھایی و اھل سنن گفتیم و.. مورد کودک ازاری 3خودکشی کودکان، و کودکان و در زلزلھ و فقر اشاره کردیم.
در بخش دوم از اقای جلال پورصادقی با موضوع سخنرانی “بررسی ماده6 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ” دعوت بعمل آمد. بدون درک مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر ، شناخت تناقضات درونی قوانین اساسی کشور و آگاهی نسبت به حقوق فردی و اجتماعی ملت ممکن نخواهد بود مفاد این اعلامیه ، نتیجه تجربیات تلخ بشریت از مصائب دوران جنگ دوم جهانی است که برای جلوگیری از حدوث دوباره فجایع ناشی از عملکرد حکومت های توتالیتر و فاشیست نگارش یافته و حاصل درد و رنج انسان های بیشمار است . طبیعی است که چنین اعلامیه ای نمی تواند مورد توجه حاکمان مستبد دنیا و از جمله حاکمان مستبد سرزمین ما باشد . تاکید بر مفاد این اعلامیه از سوی ما ، تنها به جهت آگاهی افراد ، نسبت به شناخت حقوق انسانی خود در جامعه ایست که حاکمان آن ، با اتکا به نا آگاهی مردم ، قوانین اساسی کشور را خالی از تناقض و بی عیب و نقص معرفی می کنند . ماده ششم اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید: هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود. درحقیقت این ماده , نگاه حکومت به ارزش انسانی افراد جامعه را مورد بحث قرار میدهد. قانون باید بین انسان ها تفاوت قایل نباشد و با همه به یک شکل برخورد کند و به یک شکل، مورد حمایت قرار دهد. سیستم قضایی و پلیس و دیگر قوانین کشور، نباید بین انسان ها هیچ تفاوتی قایل شوند. هر انسانی، به صرف انسان بودنش، با دیگر انسان ها مساوی است! این ماده که می توان به اختصار «حق شناخته شده ی انسان در مقابل قانون» نامید، بدیهی ترین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر است . به نحوی که هیچ یک از مفسرین اعلامیه بر آن شرحی ننوشته اند و آن را واضح و بدیهی شمرده اند. میثاق حقوق مدنی و سیاسی که در مقام تبدیل مقررات مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر به صورت مواد قانونی و لازم الاجرا بوده است . بدون هیچ گونه تغییری در واژگان عیناً در ماده ۱۶ میثاق به تکرار ماده شش اعلامیه جهانی حقوق بشر پرداخته است.. حقوقدانان شخصیت را وصف و شایستگی یا قابلیتی در انسان می دانند که بتواند در جامعه دارای حق و تکلیف شود و قادر باشد آن را با واسطه یا بدون واسطه اعمال و اجرا کند. حق و تکلیف چون از موضوعات حقوقی هستند بدین سبب این وضعیت موجود را در شخص، شخصیت حقوقی می گویند. هر یک از افراد در جامعه دارای شخصیت حقوقی بوده و می تواند به وسیله آن دارای حق و تکلیف گردد و آن را اجرا کند . در گذشته برای تمامی انسانها قائل به شخصیت نبودند، عده ای از افراد به دلایل اجتماعی در قید بردگی بودند و نتیجتاً در ملکیت اشخاص دیگری بودند و مورد خرید و فروش قرار می گرفتند همان طور که گفته شد شخصیت یک نوع وصف و شایستگی برای دارا شدن حقوق و تکالیف است. این وصف و قابلیت ذاتی، همزاد، همراه و ملازم با شخص است. صلاحیت مزبور را که قانون مدنی ایران از آن به اهلیت تعبیر نموده می توان به شخصیت حقیقی یا شخصیت طبیعی تفسیر کرد. تنها مصداق منحصر به شخصیت حقیقی یا طبیعی، انسان زنده ای است که از حیات مستقل و نه جنینی، برخوردار است . شخصیت و اهلیتی که انسان بهره مند از آن است، آنچنان همراه و وابسته به شخص آدمی است که هیچ کس نه خود او، نه دیگران و نه مقامات عمومی نمی توانند آن را سلب کنند و در نتیجه انسان را از شخصیت تهی کنند .
فقهای اسلامی قید اهلیت را به قید حیات مستقل انسانی افزوده اند با این توضیح که با قید انسان موضوعات غیرانسانی و با قید زنده شخص مرده و میت و با قید «حیات مستقل» جنین و با قید «اهلیت» شخص «برده» را از عنوان «شخص حقیقی» خارج کرده اند .امروزه وضعیت شخص از نظر آزاد شده یا برده بودن مطرح نیست و همه مردم از نظر حقوقی آزاد شده هستند و طبقات نیز بدان گونه که در گذشته وجود داشته اند در عصر ما وجود ندارند و شغل و حرفه اشخاص نیز برای تعیین حقوق فردی و شخصی آنان در نظر گرفته نمی شود و همه دارای حقوقی برابر هستند .در بیان توضیحات بیشتر میتوان گفت که بسیاری از شهروندان ایرانی در داخل ایران به رسمیت شناخته نمیشوند که در یکی از این مسالها میتوانیم به شهروندان و پیروان ادیان مثل بهائیان و یا مسیحیان تبشیری و دیگر پیروان ادیان اشاره کنیم که در بسیاری موارد به صرف داشتن عقاید خواص که این عقاید متفاوت تر از عقایدی است که این نوع از عقاید متفاوت با عقاید مورد پسند نظام جمهوری اسلامی میباشد مورد اجحاف قرار میگیرند . بند ۱۴ از اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اشاره بر تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون برای درک بهتر موضوع از یک مثال استفاده میکنم تا شنوندگان و خوانندگان درک بهتری را پیدا نمایند .
چقدر در قوانین ایران زنان به رسمیت شناخته میشوند ؟: تفکرات سنتی ناشی از احکام مردانه شریعت در سیستم حکومتی جمهوری اسلامی ایران از زمان تشکیل حکومت تا کنون به زنان از دید اخلاقیات مردس الارانه اسلامی نگریسته است. عوامل مطلق گرا و محافظه کاران دینی حکومت از طریق گنجاندن تعالیم مذهبی به عنوان قانون در نظام حقوقی کشور به بهانه اسلامی کردن جامعه، با ایجاد محدودیتهای شغلی، تحکیم و تشدید تبعیضات با تصویب قوانین و مقررات مردسالار، تصویب قوانین سنتی مربوط به خانواده به نفع مردان، حجاب اجباری، تفکیک جنسیتی، باعث تنزیل موقعیت اجتماعی زن در خانه و اجتماع شدهاند. نهادهای حکومت اسلامی ایران با اجرای فرامین مذهبی زن ستیز که مبنایی برای تعیین مناسبات حکومتی و اجتماعی در ایران میباشد باعث پایمال شدن حقوق زنان و سرکوب خواستهها و مطالبات آنان هم در حوزه عمومی یعنی اجتماع و حوزه خصوصی یعنی زندگی شخصی و یا خانواده شده و قوانین مردسالار دولت ایران همچنین دست مردان جامعه را برای تحقیر و تضعیف جایگاه زنان باز گذاشته است. تبعیض همه جانبه علیه زنان از طرف دولت ایران نهادینه شده و حمایت میشود. قانون اساسی، قانون مدنی، قانون مجازات اسلامی و… مرد را از لحاظ حقوقی مقدم بر زن شمرده و حقوق مردان در قوانین حکومت به مراتب بیشتر از زنان میباشد . در چنین شرایطی زنان هیچ حق و حقوقی در خانواده ندارند و بالاجبار به خواستهها و دستورات مردان خانواده که از لحاظ اقتصادی و قدرت فیزیکی نسبت به آنان برتری دارد، گردن نهاده و به زندگی تحت لوای خانواده سنتی تمکین میکنند . در پایان باید اضافه کرد شاخص برجسته رشد اجتماعی یک کشور سالم به میزان حل تضاد زن در آن جامعه بستگی دارد و هر چقدر تضادهای بیشتری در این زمینه حل شود از جمله برابری حقوق زن و مرد بستر و فضای سالمتری برای رشد و شکوفایی آن جامعه فراهم خواهد آمد و آن موقع است که میتوان شاهد رشد در آن جامعه بود چرا که هم زن و هم مرد این را میدانند که هر دوی آنها در یک سطح از نظر حقوق اجتماعی و فرهنگی قرار دارند. توضیحات:به علت کسالت آقای جلال پور صادقی متن سخنرانی ایشان توسط همسرشان خانم فایزه رضایی خوانده شد. در بخش بعدی برنامه آقای جمشید سلیمانی با موضوع “عدم آشنایی جامعه با وق خود” سخنرانی کردند که متن سخنرانی ایشان به شرح زیر است :
اگرچه ایدههای حقوق و آزادی در اشکال مختلف و در قسمتهای عمدهای از تاریخ وجود داشتهاست، اما آنها شباهتی به ایده مدرن حقوق بشر امروز ندارند. به گفته جک دانلی، در جهان باستان، «جوامع سنتی عمدتاً سیستمهای برجستهای از وظایف داشتند . مفاهیم عدالت، مشروعیت سیاسی، شکوفایی بشری که به دنبال تحقق بخشیدن به کرامت، شکوفایی و به زیستی بشری بود که حقوق بشر مستقل بودند. این نهادها و ممارستها جایگزینی برای حقوق بشر بودند و نه فرمول متفاوتی برای آن.» معنی مدرن حقوق بشر میتواند تا رنسانس اروپا و اصلاحات پروتستان، در کنار ناپدید شدن استبداد و قدرت طلبی فئودال (نظام ارباب- رعیت) و محافظه گرایی مذهبی که در قرون وسطی سیطره داشت دنبال شود. یک تئوری این است که حقوق بشر در اوایل دوره مدرن و در کنار سکولار شدن اروپا از دل اخلاقیات یهودی- مسیحی به ظهور رسید. دیدگاه غالب این است که مفهوم حقوق بشر در غرب نمو کرد، و در حالی که فرهنگهای قدیمی تر دیدگاههای اخلاقی مهمی (در خود) داشتند، عمدتاً فاقد مفهوم حقوق بشر بودند. برای مثال، مک اینتیر چنین بحث میکند که تا قبل از ۱۴۰۰ واژه «حق» در هیچ زبانی وجود نداشتهاست.
ماگناکارتا منشور کبیر آزادی در قرون وسطی منشور حقوق بشر نبود بلکه پایهای بود برای آن که فرمی از توافقات مشروع و سیاسی را برای پاسخ دادن به شرایط مشخص سیاسی ایجاد کرده بود. ماگناکارتا، بعدها در روند بحثهای مدرن اولیه در مورد حقوق به رسمیت شناخته شد. یکی از قدیمیترین پیشینههای حقوق بشر در اساسنامه کالیسز (۱۲۶۴) ثبت شده که در پادشاهی لهستان مزایایی را برای اقلیت یهود مانند محافظت در برابر تبعیض و سخنان کینه ورزانه در نظر گرفته بود. از فردای پایان جنگ جهانی دوم، تمام مردم جهان و دولت ها، که از جنگ و کشتار به ستوه آمده بودند، در صدد تشکیل سازمان ملل برآمدند. از یک سو، بخشی از این سازمان، متولی حقوق بشر شد و منشوری را در سال 1948 به تصویب رساند که مشتمل بر یک مقدمه و 30 ماده می باشد. این منشور به انواع آزادی های فردی، نژادی، مذهبی، برابری و کرامت انسان ها می پردازد. از سوی دیگر، کشورهای مسلمان دست به تدوین و تصویب حقوق غیر بشری اسلامی زده اند; چون این کشورها معتقدند که در حقوق بشر غرب، تعارضات و نواقصی وجود دارد که نمی توان آن را در کشورهای اسلامی به طور کلی و بی قید و شرط اجرا کرد. آنچه موجب پدید آمدن حقوق بشر اسلامی شد تداخل حقوق بشر با قوائد و قوانین اسلامی بود که قوانین و مقررات نیز بر مبنای اسلام تنظیم شده است. در حالی که اساس حقوق بشر جهانی بر تطابق کرامت تمامی انسان هاست فارغ از دین و مذهب .دیدگاه جمهوری اسلامی از حقوق بشر تاکید خاصی بر کلمه ی اسلامی دارد و صادقانه همانطور که جمهوری و اسلامی با هم در تناقض کامل قرار دارند حقوق بشر و اسلامی هم کاملا متضاد هستند و در کنار هم نخواهند گنجید. مروری بر نگاه جمهوری اسلامی به حقوق بشر: یکی از بزرگ ترین دلایل مخالفت جمهوری اسلامی با جقوق بشر بی تفاوتی اعلامیه جهانی حقوق بشر نسبت به دین و مذهب است. حقوق بشر مادهء ١٨:هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره مند شود. این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد، در قالب آموزش دینی، عبادتها و اجرای آیینها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی یا عمومی است
مادهء ١٩:هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق، مستلزم آن است که کسی از داشتن عقاید خود بیم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسایل ممکن، و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد
این دو ماده حقوق بشر در صورت اجرایی شدن در کشور ایران جمهوری اسلامی را در خطر بزرگی قرار خواهد داد چرا که اسلامه به جمهوری چسبیده حاصل زیر پا گذاشتن این دو ماده و البته موارد دیگر حقوق بشر است. حقوق بشر در رسانه های وابسته به نظام به عنوان حقوق بشر غربی معرفی میشه
۱ یعنی حقوق بشر متعلق به غربی هاست
۲ غرب در تبلیغات منفی غرب و کشور های اروپایی رو به لجنزار تشبیه میکنه که حقوق بشر غربی هم به این لجنزار تعلق داره
عام مردم در ایران که تحت تبلیغات منفی نظام از حقوق بشر رو متعلق به غرب و یا شیطانی و …. منفی میدونند حتی یک مورد از سی ماده رو هم نمیدونند
حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران، مجمع عمومی سازمان ملل بهجز دو سال، همه ساله، قطعنامهای در مورد نقض حقوق بشر بهوسیله حکومت جمهوری اسلامی، صادر کردهاست. در قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به شمارهٔ A/RES/۶۴/۱۷۶ که در فروردین ماه ۱۳۸۹ منتشر شد،[۲] این مجمع ایران را در بسیاری موارد محکوم کرد. از جمله در برخورد دولت با معترضان نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸). حکومت جمهوری اسلامی ایران به صورت سختگیرانهای آزادیهای مدنی از جمله آزادی سخنرانی، مطبوعات، تجمعات، انجمنها و آزادیهای شخصی را زیر پا میگذارد و در مسیر آزادیهای مذهبی نیز مانع ایجاد کردهاست. در ایران قوانین و دستورالعملهایی چون مواد ۵۱۳ و ۵۱۴ قانون مجازات اسلامی باعث تحمیل مجازات در حوزه بیان آزادانه افکار میشود همچنین ابهامات مربوط به قوانین امنیتی چون مواد ۵۱۰٬۶۱۰ و ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی محدودیتهایی در زمینه برخورداری از حق برگزاری تجمعات و گردهماییهای مسالمتآمیز ایجاد میکند. همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مدیران و معلمان و مربیان با دانش آموزان بهائى باید بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد. علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، فتوا دربارهٔ نحوه معاشرت با بهائیان مورخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. عدم اطلاع جامعه ایران از مواد حقوق بشر و اهداف ان و عدم توجه جامعه ایرانی به کرامت انسانی و تفکر برتری گرایی دینی که از طریق حکومت به ان دامن زده میشود به نوبه خود سهم موثری در قوانین حکومتی و ضد انسانی دارند. تفکرات ضد غرب و تبلیغات ضد حقوق بشر غربی به اصطلاح حکومت باعث زیر پا گذاشتن حقوق فردی شده است. و متاسفانه عوام جامعه پذیرا و شنوا نیستند. و تفکر برتری گرایی دینی که از طریق حکومت به ان دامن زده میشود به نوبه خود سهم موثری در قوانین حکومتی و ضد انسانی دارند. تفکرات ضد غرب و تبلیغات ضد حقوق بشر غربی به اصطلاح حکومت باعث زیر پا گذاشتن حقوق فردی شده است و متاسفانه عوام جامعه پذیرا و شنوا نیستند
در ادامه خانم فایزه رضایی با موضوع “نگاهی به تن فروشی در تهران”
متن سخنرانی ایشان به شرح زیر میباشد: یک روز با زنان تن فروش خیابان ھای گلبرگ و رشید تھران خیابان ھای گلبرگ و رشید تھران از اماکن معروف به تن فروشی در تھران ھستند. وضعیت این دو خیابان به گونه ای است که عموماً در شب تاکسی پیدا نمی شود و اگر در کنار خیابان بایستی، مشتریان با خودروھایشان در مقابلت توقف کرده و نرخ تعیین می کنند. برای گفتگو با اھالی محل و زنان تن فروش به این محل رفتم. وقتی نظر اھالی محل، به خصوص جوانان را در رابطه با رواج تن فروشی در خیابان محل زندگی شان جویا شدم، با آرامش پاسخ می دادند: «برای ما دیگر عادی شده. این کار را ھمه جا انجام می دھند؛ این جا بیش تر.« دختر جوان ١۵ ساله ای که ساکن این منطقه است، می گوید: «زنان تن فروشی که در کنار خیابان می ایستند و جذب مشتری می کنند، زیاد دیده ام. اما یک بار دیدم خانمی در خودرو پژو ٢٠۶ که در کوچه ای پارک شده بود، نشسته بود و به رھگذرھای مرد پیشنھاد می داد. خیلی تعجب کردم. ندیده بودم با ماشین این کار را انجام بدھند.« می شناختند. اما زمانی که نظر کسبه را پرسیدم، عده ای وجود آنان را انکار کردند و عده ای دیگر از مشتریان این زنان بودند و یک یک آنان را یکی از کسبه در گفتگویی کوتاه گفت: «من گاھی از آنان می خواھم در ازای ٢٠٠ ھزارتومان پول، در طبقه بالای مغازه ام مھمانم باشند. من دو دانشجوی مرد را ھم می شناسم که برای تامین مخارج تحصیلشان در ھمین خیابان کار می کنند. دو شخص موتوری ھم ھستند که مکان دارند و در اختیار زنان قرار می دھند و با مکانشان کاسبی می کنند.« برای صحبت با زنانی که در این خیابان ھا تن فروشی می کنند، ابتدا به سراغ زنی، حدوداً ۵٠ ساله، با موھای چتری، رفتم. باشد. اوایل شب بود و او در حال جذب مشتری. غم در چشمانش موج می زد و آرام و به سختی قدم برمی داشت؛ گویی به اجبار آمده برای صحبت کردن، به او نزدیک شدم و از او خواستم چند دقیقه وقتش را به من بدھد اما ھمه چیز را به شدت تکذیب کرد و گفت: «برو با جوان ترھا صحبت کن. من سن و سالم به این چیزھا نمی خورد».
و در حالی که قدم زنان از من دور می شد، مجدداً در مقابل من به کارش ادامه داد. روزی دیگر برای صحبت با این زنان به آن محل رفتم. حوالی ظھر، صالحه را، زنی ۴۵ ساله، ژنده پوش و مشکی پوش با چھره ای غرق در آرایش، کنار خیابان مشغول چانه زدن با یک مشتری دیدم. از دور چند دقیقه ای به او نگریستم و زمانی که مطمئن شدم به تن فروشی مشغول است، جلو رفتم و با او وارد صحبت شدم. صالحه در گفتگویی کوتاه با لبخند پاسخ سوال ھایم را داد. با لھجه صحبت می کرد و گفت که ھمسرش دست فروش است و از تن فروشی او مطلع است. یک پسر و دو دختر دارد؛ پسرش ١۶ ساله است و کار می کند و دو دختر ٨ و ١٣ ساله اش درس می خوانند. او به تازگی برای کار به خیابان گلبرگ و رشید آمده بود. در حین صحبت، خانمی با موھای بلوند و و قادر به ادامه گفتگو نیست. سپس محل را ترک کرد. لباس ھایی سراسر مشکی و درشت جثه او را صدا زد و با فاصله از من شروع به صحبت کردند. پس از آن صالحه گفت باید برود پس از آن، کمی جلوتر رفتم و به ایستگاه اتوبوسی برخوردم که محل استقرار زنان روسپی بود. تعدادشان در آن ایستگاه بیش تر بود. در سنین مختلف، از ١۴ ساله تا ۶٠ ساله در آن جا حضور داشتند
.«! مریم ھم چنان در ایستگاه در انتظار مشتری مانده بود. چھره ای کلافه و خسته داشت اما بسیار خونگرم بود و طولی نکشید که حاضر شد با من گفتگو کند. مریم، زنی ٣۵ ساله است که در خانواده ای مذھبی و سنتی متولد و بزرگ شده است. موھایی بلوند با ریشه ھای مشکی داشت، مانتوی بافت جلوباز بنفش و شلوار جین بر تن کرده بود و آرایش ملایمی بر صورت داشت. او حدود سه سال پیش از ھمسرش جدا شده و ساکن شرق تھران است. دیپلم انسانی دارد و از طریق تن فروشی امرار معاش و مایحتاج و نیازھای اولیه اش را تامین می کند. چه مدت است که به این کار مشغول ھستید؟
دو سال پیش این کار را شروع کردم. اما چھار ماه است که بکوب ھر روز کار می کنم تا در یک سال بارم را ببندم و دیگر تن فروشی نکنم. البته اگر بتوانم از ایران بروم، حتما می روم. معمولاً چه ساعاتی کار می کنید؟
ھر ساعتی بشود. ولی ترجیح می دھم شب بروم خانه و استراحت کنم. چه شد که وارد این کار شدید؟ رشته ام انسانی بود. کنکور دادم اما قبول نشدم. به ھمین خاطر خانواده ام که سنتی و مذھبی است، مرا شوھر دادند. اصلاً ھمسرم را نمی شناختم. یک دفعه دیدم ازدواج کرده ام. نمی خواھم از جزئیات طلاقم بگویم، چون یادآوری خاطرات ھر کس در زندگی چیزی نصیبش می شود. من ھم تنھایی و تن فروشی؛ فقط ھمین. تلخ،” سرطان مغز ”است. من آن قدر مذھبی بودم که وقتی می فھمیدم خواھر بزرگ ترم دوست پسر دارد، به مادرم می گفتم تا او را کتک بزند (با خنده.(
کارھای زیادی را امتحان کردم؛ بازاریابی، منشی گری در شرکت ھای مختلف و آرایشگری. ولی ھیچ یک کفاف خرج و مخارج زندگی ام را نمی داد. من یک پدر و مادر پیر دارم. نمی توانستم بعد از طلاق سربار آنان شوم. باید خودم از پس مخارجم برمی آمدم.
با این حقوق ھا حتی نمی توانستم کرایه خانه ام را بدھم. ھرجا ھم که استخدام می شدم بعد از مدتی به من پیشنھاد رابطه جنسی می دادند؛ آن ھم بدون پول! وقتی اولین بار کارفرمایم به من پیشنھاد داد، گفت مرا دوست دارد. من آن زمان در کنار منشی گری گاھی تن فروشی می کردم. وقتی کارفرمایم به من پیشنھاد داد، پذیرفتم و تن فروشی را کنار گذاشتم.
می خواستم با او ازدواج کنم و به زندگی ام بچسبم. اما او پس از مدتی که از من نھایت سوءاستفاده را کرد، اخراجم کرد و من افسرده شدم. الان ھم با منشی جدیدش رابطه دارد. من در اوج افسردگی به تن فروشی برگشتم و حال خیل بدی داشتم. معلوم نیست منشی می خواھند یا بدکاره. ترجیح می دھم اگر ھم قرار است این کار را بکنم پولش را بگیرم. حالم به ھم می خورد از این که جایی استخدام شوم و از من سوءاستفاده شود. اگر قرار است مجبور شوم تن فروشی کنم، تن فروشی می کنم؛ نه این که ارزانی دیگری شوم. دقیقا چه شد که مجبور به تن فروشی شدید؟
از طریق دوستان به شما پیشنھاد شد؟
مجبور نشدم. آدم خود به خود وارد این راه می شود. البته اصلاً فکرش را نمی کردم که به این جا برسم. اصلاً نمی فھمی که چه می شود. یک دفعه خودت را وسط این کار می بینی. اجازه بدھید نگویم چطور وارد این راه شدم. ھمان که گفتم؛ سرطان مغز. شما گفتید که یک زمانی خیلی مذھبی بودید. الان اعتقادات مذھبی تان چطور است؟ کمی از مشکلات این کار برایمان بگویید. امروزه پول ھمه چیز است. تن فروشی به درد نمی خورد. پولش خوب است اما سختی و ریسک زیادی دارد. مثلاً در ھمین خیابان سارا نامی، ھشت سال است که کار می کند ٣٢. سالش است. ھمه او را می شناسند. سه خواھر ھستند که ھر کدامشان در گوشه ای از تھران تن فروشی می کنند. یکی از خواھرانش ھم بالاشھر کار می کند. سارا انگار این جا را خریده. ھر تازه واردی می آید و می خواھد کرده است. این جا کار کند، باید از او اجازه بگیرد وگرنه حق ندارد این جا بماند. سارا خیلی وحشی است. ھرجایی برای خودش صاحب پیدا سارا کدامیک از خانم ھایی است که این جا بودند؟
ھیچ کدام. او مثل ما نیست. کنار خیابان منتظر مشتری نمی ماند. او ھشت سال است که کار می کند. او فقط می آید و نظارت می کند. او مشتری ھای خودش را دارد و مشتری ھایش به او تلفن می زنند. مشتری ھایش ثابت اند. من ھم شماره تلفنم را به مشتریان می دھم ولی نمی دانم چرا ھیچ کدام به من زنگ نمی زنند. خودرویی از روبه روی ما به سرعت عبور می کند و مریم با عجله و با اشاره به خودرو می گوید: «سارا بود. ھمان که موھایش بلوند بود. سارا ھمیشه لباس ھای تماماً مشکی می پوشد (ھمان خانمی که مانع کار صالحه شد.«( این کار خیلی خطرناک است. ممکن است پولی که می دھند با زور پس بگیرند، در ماشین را قفل کنند و چاقو بکشند، کتکت بزنند، در بیابان رھایت کنند و غیره. ھمه این ھا که می گویم بر سرم آمده. تازگی ھا شنیدم بعضی از دوستانم اسپری اشک آور در کیفشان می گذارند و از خودشان در برابر این کارھا دفاع می کنند. من ھم باید بخرم.
من خیلی ساده ھستم. ھنوز مثل بقیه گرگ نشده ام. اوایل وقتی کار می کردم دو ساعت در اختیار مشتریانم بودم، در صورتی که طبق روال این کار، نھایتاً نیم ساعت کافی است.
درآمدتان برای مخارج زندگی کفایت می کند؟ از وقتی این کار را می کنم، می توانم کرایه خانه ام را بدھم. لباس ھایی که لازم دارم، بخرم. البته نه لباس ھای خیلی گران، ولی مجبور نیستم لباس ھای مزخرف بپوشم. می توانم غذاھایی که دوست دارم درست کنم و بخورم (با گفتن این جمله چشمانش برق می زند و به روبه رو می نگرد و لبخند می زند). جاھایی که دوست دارم تفریح کنم. البته از وقتی دلار بالا رفته، مشتری کم شده .
وقت من خیلی ارزش دارد. این که الان دارم با شما صحبت می کنم و وقت می گذارم، به این دلیل است که مریم پیشنھاد داد به فضای سبزی که در نزدیکی ایستگاه اتوبوس است برویم. به خود می گیرد… مشتری ندارم. چھارشنبه تا جمعه وضعیت کار کمی بھتر است و این خیابان پر از زنان تن فروش می شود و خیابان شکل دیگری تا به حال برای این کار شما را دستگیر ھم کرده اند؟ خوشبختانه موقع ھایی که این جا بوده ام، پلیس ندیده ام. فقط یادم می آید یک بار مردی با لباس و ماشین شخصی جلویم ایستاد و گفت مامور است. من خندیدم. او گفت نمی ترسی؟
من ھم گفتم نه در خدمت ھستم. او ھم خندید و رفت. به نظرم اند؛ حتی کسبه را. ھیچ کس از کار ما شاکی نیست وگرنه کسی جرات نمی کرد این جا کار کند. پلیس بود اما کاری نداشت. پلیس برای دستگیری و بازداشت این جا نمی آید. سارا و رفقایش ھمه را با خدمات جنسی خریده جذب مشتری از طریق ایستادن در کنار خیابان را ترجیح می دھید یا خانه ھای مخصوص؟
در قیطریه خانه ھای عفاف (خانه ھای مخصوص) ھست، اما ھر کسی را قبول نمی کنند. باید مانتو یک میلیونی و عطر مست کننده و بھترین آرایش و رنگ و مدل مو و بدن تراشیده و غیره داشته باشی. من نه پولش را دارم نه حوصله اش را. ھمین جا می آیم کارم را می کنم. تنھا خوبی خانه عفاف این است که پولت را می دھند و خطری ھم ندارد و مشتری نمی تواند بلایی سرت دھند. البته ھر بار ۶٠٠-۵٠٠ ھزار تومان پول می دھند اما مقدار زیادی از آن پول خرج لباس و آرایشگاه می شود. صرف نمی کند. بیاورد اما ھمان طور که گفتم، ھر کسی را آن جا راه نمی دھند. تعداد زنان ھم زیاد است و ھر چند روز فقط یک بار کار می زندگی در ایران به درد نمی خورد. یکی از مشتری ھایم توصیه کرد از ایران بروم. قول داد کارھایم را ردیف کند، اما خبری از او نشد. اما من ھنوز دنبالش ھستم. می خواھم از این جا بروم. می خواھم ھر چه زودتر پولم را جمع کنم و به آلمان بروم. ھیچ کس دوست ندارد کسی به بدنش دست بزند. من ھم مگر تا کی می توانم تن فروشی کنم. دو روز دیگر از پا می افتم.
ھر چه سن کم تر و صورت زیباتر، پول و مشتری بیش تر. من ھم ھر روز زیبایی ام را بیش تر از دست می دھم و سنم بالاتر می رود. باید بارم را ببندم و از ایران بروم. مشغول صحبت بودیم که سارا از راه رسید. از ھمان ابتدا خطاب به من از الفاظ رکیک استفاده کرد و بی پروا ھر آن چه بر زبانش آمد با صدای بلند در خیابان نثارم کرد. گمان می کرد برای کار به آن جا رفته ام و دلیل مخالفتش کم شدن مشتری بود. مریم از من در برابر سارا حمایت کرد، اما فایده ای نداشت. سارا با من وارد درگیری فیزیکی شد و قصد داشت کیفم را به اجبار از من بگیرد که مقاومت کردم و سریعاً از آن جا دور شدم.
این گزارش را با شعری از فروغ فرخزاد به پایان می برم: فاحشه را خدا فاحشه نکرد تا ھر وقت لنگ ھم آغوش ماندند او را به نانی بخرند. آنان که در شھر نان تقسیم می کنند، او را لنگ نان گذاشتند
در ادامه آقای یدالله بلدی با موضوع “روز کودک وکودکان کار و رنج” که متن سخنرانی ایشان به شرح زیر است: روز کودک وکودکان کار و رنج
روز بیستم نوامبر، به عنوان روز جهانی کودک برسمیت شناخته شده است، اما برای اکثریت کودکان که درکشورهای توسعه نیافته، آسیا، افریقا وامریکای لاتین زندگی میکنند ، روز کودک با دیگر روزها هیپچگونه تفاوتی ندارد واین رور ازرنج ومحرومیت آنان نمیکاهد. وضعیت زند گی کودکان، درجوامع مختلف بمیزان رشد وتوسعه، رفاه وامنیت وبرخورداری از امکانات موجود وهمچنین موقعیت خانوادگی آنان بستگی دارد. کودکان درجوامع توسعه نیافته که عدالت اجتماعی وجود ندارد، آسیب پذیرترین گروه سنی هستند، زیرا افزون برفقر ومحرومیت که بخش زیادی از مردم این کشورها دربرمیگیرد، کودکان رنجهای مضاعفی را نیز مانند ، تجاوز وکارهای شاق ومحرومیت از تحصیل وبازیهای کودکانه را نیز باید تحمل کنند. درقاره آفریقا رورانه بیش از ده هزار کودک براثر گرسنگی ونبود بهداشت ودرمان میمیرند ، دربرخی کشورهای امریکای لاتین، کودکان خیانی را در خیابانها بقتل میرسانند، زیرا زندانها وکانونهای نگهداری از کودکان بی سرپرست جای کافی برای نگهداری این کودکان ندارند ودر بعضی کشورها از کودکان ، دختر وپسر درباندهای فحشاوقاچاق مواد مخدر استفاده میکنند. درکشورما تحت سلطه ولایت فقیه وایادیش ، بیش از 3 ملیون نفر از کودکان از تحصیل درمدارس محروم اند ورژیم هیچگونه اقدام جدی وفراگیری برای آموزش وسروسامان دادن به بیش از 200 هزار کودک خیابانی وباز پروری آنان انجام نداده است. ، فقر فراگیر درکشورما موجب شده که ملیونها کودک برای تامین هزینه های زندگی ناچاربه کارکردن هسنتند و ناچار، بمدرسه نمیروند یا ترک تحصیل کرده اند . کودکان محروم از تحصیل را درکشورمان میتوان بدودسته تقسیم کرد ، کودکان کار وکودکان خیابانی، این دو دسته با این وجود که دارای تفاوتهایی هستند، اما دارای اشتراکات نیز میباشند، وجوه اشتراک آنان افزون بر فقر و تنگدستی، از انجام ورزشها ، تفریحات وبازیهای کودکانه نیز محروم اندودر جامعه نیز تحقیر میشوند.
کودکان کار: کودکان کار ّبه آن دسته ازکودکان زیر 15 سال اطلاق میشود، که برای تامین هزینه های زندگی از بام تا شام در گرما وسرما بکارهای سخت تن درمیدهند وجسم نحیف خودراخسته وفرسوده میسازند.
انواع گروههای کار:
دسته اول : کودکانی هستند که درخیابانها، کوچه ها وبیابانهای حاشیه شهرهاویا اشغالدانیها درجست وجوی نان خشک، کاغذ، مقوا وبطری هستند و غروب خسته و ناتوان، کیسه های حاوی دسترنج خود را برشانه های نحیف خود حمل کرده تا، لقمه نانی برسر سفره خالی خود بنشانند.
دسته دوم کودکان دستفروش: کودکانی هستند که درخبایانها با التماس عابران را به خرید اجناس خود ترغیب میکنند، اجناس عرضه شده آنان عبارتند از شکلات ، آدامس، گل ، اسباب بازی ومصنوعات دستی.
دسته سوم کودکانی هستند که، سر چهاررها می ایستند وهنگام توقف اتومبیل ها پشت چراغ قرمز بسرعت شیشه های اتومبیل ها را پاک میکنند تا شاید مبلغ ناچیزی دریافت کنند.
دسته چهارم کودکانی هستند که توسط باندها ، یا والدینشان که معتاد هستند به گدایی وتکدی گری واداشته میشوند واغلب برای جلب توجه عابران دارای ظاهری پریشان وژولیده هستند ولباس مندرس برتن دارند.
دسته پنجم ، کودکانی هستندکه باسارت باندهای فحشا در میایند، این دسته از کودکان افزون برحقارتی که ازاین بهره کشی شنیع متحمل میشوند، درخطر ابتلا به بیماری ایدز نیز قرار دارند.
دسته ششم کودکانی هستند که بوسیله باندهای مواد مخدر اجیر میشوند و از آنان برای حمل ونقل وفروش مواد مخدر استفاده میکنند و باندها بخایطربهره کشی بیشترکودکان را معتاد میکنند.
دسته هفتم کودکان کولبرند که در مناطق مرزی کردستان کالاهای سنگین را بردوش گرفته تا با گذراز کوههای صعب العبور و یخ زده کالاها را به مقصد برسانند، ای کودکان درمعرض انواع خطرها مانند سقوط ازکوه وبرخورد بامین هستند همچنین امکان دارد مورد اصابت گلوله پاسداران قرار گیرند.
دسته هشتم کودکانی هستند که بکار شاق وتوانفر سای کار در کوره پز خانه ها مشغول اند.
دسته نهم کودکانی هستند که بکارهای متفرقه مانند مانند وزن کشی، واکس زدن یا فال گیری با پرنده مشغول اند.
دسته دهم کودکانی هستند ، که با سازهای گوناگون درخیابانها ساز مینوازند وآوازمیخوانند، چه بسادر میان آنان استعدادهایی یافت میشوند که اسستعدادشان به هدر میرد. درجامعه ای که بیعدالتی حاکم است، بدیهی است که درآمد هزاران کودک ستم کشیده کار درحد درآمد یکی از آقا زاده نیست. کودکان خیابانی: کودکان خیابانی آن دسته از کودکانی هستند که بجای حضور درکانون گرم خانواده ومدرسه، زندگی خود را درخیابانها به ولگردی و گدایی میگذرانندویادرجست وجوی لقمه ای نان زباله ها را میکاوندودر سرما وگرما درکارتن یا خانه های مخروبه ونبم ساخته شبهارا به صبح میرسانند.
عوامل افزایش کودکان خیابانی: فقر: درسالهای اخیر سیاستهای ویرانگرانه اقتصادی رژیم نه تنها براساس فقر زدایی نبوده بلکه فاصله عمیق طبقاتی را در ایران ایجاد کرده ، وطبقه متوسط وزخمتکش جامعه را به خط فقر وزیر خط فقر رانده است، ازاینرو، خانواده های کم درآمد وپرجمعیت از بر آوردن نیازهای اولیه خانواده نا توانند وهمچنین زندگی در کلبه های محقر وفاقد امکانات رفاهی میتواند ، عاملی برای فرار کودکان از کانون فقر زده خلنواده باشد و . ییوستن به لشکر کودکان خیابانی باشد. جدایی والدین: جدایی پدر ومادر ومشاجره بین آنان که بیشتر زمینه اقتصادی دارد وکتک زدن مادر وفرزندان توسط پدر، تاثیرات ویرانگری از نظر روانی بر کودکلن میگذارد ودر برخی موارد موجب گریز کودکان از خانواده شده وبه خیل آوارگان خیابانی میپیوندند.
سواستفاده جنسی ، درمواردی که کودکان مورد تجاوز جنسی، بویژه توسط محارم خود قرار میگیرند بعلت احساس نفرت یا حقارت از خانه میگریزند.
محیطزندگی : بعلت فقرمادی و فرهنگی والدین وناتوانی در تربیت ومراقبت وهمچنین نبودن پارک بازی در محلات فقیر نشین وحاشیه ای شهر وتاثیر پذیری از کودکلن خیابانی میتواند ، زمینه ای برای پیوستن به کودکان خیابانی باشد
کمبود محبت وروابط عاطفی: ابراز محبت والدین نسبت به فرزندان وروابط عاطفی با آنان ،عوامل موثری در پیوند ویگانگی اعضای خانواده میباشد، اما درمواردی بعلت فقر و بیکاری و یا اعتیاد ، والدین ابراز محبت خود را از فرزندان دریغ میدارند که خود میتواند عاملی برای گریزفرزندان از خانواده باشد.
امیال و ارزوها: بعضی کودکان درحسرت زندگی مرفه و بر آوردن آرزوهای کودکانه، خانواده فقر زده وفلاکت زده را رها کرده وبه خیل بی سر وسامانها می پیوندند.
ویزگیهای کودکان خیابانی: این کودکان معمولا گروهی زندگی میکنند، هیچگونه امکاناتی برای رعایت اصول اولیه ، بهداشت ونظافت خود ندارند، درجامعه تحقیر میشوند وپلیس با آنان با خشونت برخورد میکندودر کفتگو از واژه های لمپنی استفاده میکنند، بمرور زمان به ارزشهای اخلاقی بی اعتنا میشوند، اکثر آنان بازداشت ومورد تجاوز قرار گرفتن را تجربه کرده اند، مشکل اساسی آنان تهیه غذا ویافتن سرپناه است وبرای تهیه غذا بهر کاری دست میزنند ویا زباله ها رابرای پس مانده غذاها میکاوند، زمستانها زندگی بر آنان سخت تر میگذرد وتنها وسیله گرما بخش آنان آتش زدن تکه های چوب ویا مقواست.
کودکان کار وکودکان خیابانی، هنگام عبور از خیابانها به رستورانها واتومبیلهای شیکوویترینهای مملو ازلباس ، اسباب بازی با حسرت واندوه مینگرند وشبها در خانه های محقر ویا کارتن ها درحسرت آرزوهای برنیامده به خواب میروند وفردا بیرحم تر از دیروز زندگی رنجبارتر وتحقیر آمیز تر از روز پیش آغاز میشود ، هیچ کودکی مایل نیست کانون گرم خانواده وآموزش در مدرسه وورزش وبازی را در پارکها رها کند وبه کارهای طاقت فرساویا ولگردی بپردازد، اما توزیع ناعادلانه ثروت، دستاوردی جز فقر وحقارت وبی خانمانی را برای بیش از یک ملیون کودک کار وخیابانی نداشته است، شهر های مشهد وقم ام القراهای اسلام بیشترین میزان کودکان خیابانی را دارند،
با یک دهم بودجه ای که صرف ساختن امامزاده ها میشود میتوان وضعیت کودکان خیابانی را سروسامان بخشید بدیهیست باتوجه توزیع نا عادلانه ثروت وعدم حمایت ازخانواده های فقیر وعدم اسکان وباز پروری کودکان آسیب دیده و فراهم کردن امکانات تحصیل اجباری برای انان روز برور بمیزان کودکان خیابانی افزوده میشود.
گزارش جلسه سخنرانی مشترک نمایندگیهای زاکسن آنهالت، نورد راین وستفالن و اتریش 24 ژانویه
زرین تاج الیاسی
جلسه سخنرانی نمایندگیهای ،زاکسن آنهالت ،نورد راین وستفالن و اتریش ، روز پنجشنبه مورخه 24 ژانویه 2019 ساعت 19 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای سه نمایندگی و تنی چند از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و دیگر همراهان در اتاق پالتاک نمایندگی اتریش برگزار گردید.در این جلسه سخنرانان به مسائل و موضوعات مربوط حقوق بشر در ایران پرداختند که علاقه مندان میتوانند متن سخنرانیها را در این قسمت مطالعه نمایند.ضمنا بحث آزاد جلسه در مورد حق اعتراض بود که میهمانان و اعضا کانون در این مورد تبادل نظر بسیار خوبی ارائه دادند. دست اندرکاران این جلسه: صدابردار: بابک میری، ادمینها: بابک میری، فریبا مرادی پور، زرین تاج الیاسی سخنران : سیاوش پرویزی باران
موضوع سخنرانی: چرایی افزایش خودکشی در سالهای اخیر ایران: خودکشی در ایران بخصوص سالهای اخیر افزایش چشم گیری داشته که عمده دلیل این مسئله بحث اقتصادی کشور و نا اگاهی خانواده ها در مورد رفتار با فرزندان خود هست ، جالب است بدانید که خودکشی در ایران طبق امار برای اقایان چهار برابر بانوان هست که سومین عامل مرگ و میر در رده سنی ١٠ تا ١۴ سال و دومین عامل مرگ و میر در رده سنی ١۵ تا ٣۴ سال به حساب میاد.
٣١٪خودکشی های اتفاق افتاده در سال ١٣٩۶ برای گروه سنی زیر ١٨ سال بوده و این امار تا سال ١٣٩٧ افزایش چشمگیری داشته است که ثابت کننده ای افزایش مشکلات در ایران میباشد و طبق امار به دست امده در ایران هر ساله ٣٨٠٠ تا ۴٠٠٠ خودکشی رخ میدهد که خوشبختانه در حال حاضر نصف امار جهانی میباشد. در کشور پهناور ایران به غیر از مسائل کلی واصلی که مشکلات اقتصادی هست ۶ مورد وجود دارد که باعث افزایش خودکشی در سالهای اخیر شده است. مورد اول افسردگی میباشد که متاسفانه گریبان گیر اکثریت مردم عزیز کشور شده است ، گروه های مختلفی از مردم در حال حاضر از داشتن افسردگی رنج میبرند که بین بانوان و اقایان متفاوت میباشد. طبق امار خودکشی در اقایان به دلیل افسردگی ۴ برابر بانوان است که دلیل ان برای اقایان میان سال مشکلات مالی و اقتصادی و برای نوجوانها جدا از مسائل احساسی نداشتن انگیزه برای ساختن اینده است که به صورت واضح مشخص میباشد. مورد دوم نا امیدی است که نشونه هایی از افسردگی هم در ان مشاهده میشود ولی با این حال میتواند به تنها در وجود فرد رخنه و پیش در امدی برای خودکشی باشه که در حال حاضر نا امیدی روزیه روزمره ی مردم ایران میباشد. مورد سوم امتناع است که برخی از افراد یا بیماران که از دردهای موزمن رنج میبرند در قبال دریافت مراقبتهای روان درمانی یا روان شناختی مقاومت و از پیگیری بیماریه خود امتناع میکنند چون نگران بروز عوارض ان در درک به شکل سطحی یا ظاهری هستند که این مسئله به عهده مشاورین کشورمان میباشد تا بتوانند بیمار را توجیح و از مراقبت های پزشکی اگاهشان کنند. مورد چهارم شکست میباشد ، اینکه فرد به نتیجه میرسد مشکل پیش رو قابل حل نیست و کاری از دستش بر نمیاید و تحمل شکست یا شرایط استرس زا را ندارد و با قبول شکست بستر خودکشی را برای خود فراهم میکند که در حال حاضر به دلیل مشکلات زیاد در مسائل فرهنگی اقتصادی ایران احساس شکست در اکثر مردم دیده شده چون تمام برنامه ریزی های خود را به صورت رویا میبینند. مورد پنجم انزوا و گوشه گیری است که شامل احساس تنهایی ، گوشه گیری ، دوری از دوستان یا خانواده و پرخاشگری فرد میشود ، این حالت عموما برای نوجوانها و افراد سالخورده رایج هست که نشان دهنده ی نا اگاهی خانواده ها در قبال فرزندان و افراد سالخورده است که نمیتوانند ارتباط نزدیک و صمیمیت را حفظ کنند. مورد ششم فاکتور مرتبط با جنسیت ، سن و محیط جغرافیایی است که فرد با طرز فکر اشتباه در مورد اینکه چرا من دختر شدم یا چرا در این سن نمیتوانم به خاسته هایم برسم و حتی بحث چرا در ایران به دنیا امده ام به مقایسه اشتباه شرایط کنونی خود با موقعیتهای افراد یا کشورهای دیگر میپردازد و این احساس پوچی باعث خودکشی فرد میشود.
این ۶ مورد با وضع کنونی ایران بسیار مرتبط است که میتوان اصلی ترین گزینه یعنی وضع بد اقتصادی رو دلیل به وجود امدن این ۶ مورد بدانیم . در این قسمت تعدادی از خودکشی های ٢ ماه اخیر سال ١٣٩٧ را بررسی خواهیم کرد:
- ١٣٩٧/٩/١١ خودکشی مرد جوان که در اتوبان ازادگان تهران کرج خود را از پل عابر پیاده حلق اویز کرد
- ١٣٩٧/٩/١٧ جوان ١٧ ساله نهاوندی در استادیوم شهر نهاوند با دار زدن خود به زندگیش پایان داد
- ١٣٩٧/٩/٢٧ خودکشی ٢ مرد و ١ زن در دو ماجرای جداگانه با استفاده از قرص برنج در شرق تهران
- ١٣٩٧/١٠/٢ خودکشی جوان ١٩ ساله در قم
- ١٣٩٧/١٠/١٣ دختر ١٣ ساله در اصفهان خودش را از بالای پل به پایین انداخت
- ١٣٩٧/١٠/١٨ خودکشی دختر جوان در ملکان که چندی پیش فایل صوتی در مور یکی از نماینده های ملکان را پخش کرده بود.
- ١٣٩٧/١٠/٢٢ خودکشی جوان ٢۵ ساله اراکی با استفاده از گاز سمی
تمام این موارد تنها گوشه ای از اتفاقات اخیر کشورمان ایران میباشد که باعث ناراحتی و افسوس خوردن ما به دلیل عدم مدیریت کشور و عدم اگاهی خانواده ها است که به صورت گسترده اطلاع وسانی و فرهنگ سازی برای دلگرمی و امید به زندگی رو به فرزندان یا افراد سالخورده تزریق کنند که این باعث میشود هر روز را باید روز اگاهی رسانی برای پیشگیری از خودکشی نام گذاری کرد.
سخنران علی ایزی: مشکلات و بیکاری نسل جوان و دانشجوی کشور: جوانان موتور محرکه در هر جامعه ایی هستند و هر جامعه ایی نسل جوان بیشتری داشته باشد آن جامعه شاداب تر و برای پیشرفت و توسعه آمادگی بیشتری خواهد.به گزارش صندوق جمعیت سازمان ملل متحد که چند سال قبل اعلام کرده بود بیش از ۵۸ در جمعیت ایران را جوانان تشکیل می دهند یکی از خصوصیات جوانی دغدغه کند بودن این نسل جامعه است که این نسل جامعه را به تکاپو برای ساختن آینده وادار می سازد. ولی امروزه شاهد این هستیم که این جوانان با وجود همه مشکلات در سر راه برای تحصیل از کنکور ورودی دانشگاه گرفته که با عناوین مختلفی چون سهمیه ها و دیدگاههای ایدئولوژیکی و غیره روبرو می شوند که اینها تنها قطره ایی از مشکلات نسل جوان برای ورود به دانشگاه میباشد و حتی پس از عبور از این موانع و رفع مشکلات با ورود به دانشگاه نه تنها مشکلات کم نمی شوند که حتی بیشتر هم میشوند حتی امید این جوانان به آینده و زندگی نیز بسیار کمتر و کم رنگ تر خواهد شد آن زمانیکه این جوانان به اواخر سالهای تحصیل و زمان فارغ التحصیلی نزدیکتر میشوند نه تنها نور روشنی در دریچه ی آینده ی بعد از اتمام تحصیل مشاهده نمی کنند که با سیل بیکاران تحصیل کرده از جمله کثیری مهندس و دکترای بیکار که غالبا یا بخاطر وضعیت بد جامعه و نبود کار خانه نشین شده اند و یا در نهایت به مشاغل کاذب روی آورده اند روبرو میشوند که این باعث دلسرد شدن بیشتر جوانان میشود.جوانانی که با شوق و امید به آینده سالها تحصیل کرده اند و بعد از فارغ التحصیلی نه تنها حکومت اسلامی ایران بازار کسب و کاری برای آنها فراهم نمیکند که با خیل مشکلاتی که در سر راه قشر جوان کشور قرار میدهد این جوانان را به مهاجرت و ترک وطن وادار میسازد.در اینجا نظر شما عزیزان را به فهرست کوتاهی از مشکلات نسل جوان جامعه جلب مینمایم:وضعیت بسیار بد دانشگاهها اعم از نبود اساتید زبده،خوابگاههای نامناسب،تغذیه بسیار بد و نامناسب وجود فضای امنیتی در دانشگاه و بسیاری از موارد دیگر از جمله این مشکلات است. نبود امکانات تفریحی،فرهنگی،ورزشی متعادل با درآمد کل اقشار جامعه،وجود باندهای دولتی وارد کننده،تولید کننده و توزیع کننده ی مواد مخدر که معضل بسیاری از جوانان کشور ما شده،نبود شغل مناسب با درآمد مناسب که باعث گردیده جوانان بخاطر مسائل اقتصادی از ازدواج امتناع کنند و حتی بسیاری از این ازدواج ها به طلاق ختم میشود و باقیمانده ی این زندگی های از هم پاشیده کودکان طلاق است که یکی دیگر از معضلات بسیار مهم در جامعه امروز ماست. عدم آگاهی رسانی و آموزش در دبیرستان ها و دانشگاهها باعث افزایش بیماری هایی همچون ایدز در جامعه شده که حتی هیچ آمار صحیح و مشخصی از مبتلایان به این بیماری درجامعه موجود نمی باشد. آمار وضعیت بازار کار در بهار ۱۳۹۷ که از سوی مرکز آمار ایران منتشر شده به شرح ذیل میباشد:نرخ بیکاری ۰/۵ درصد کاهش یافته و نسبت به فصل گذشته یعنی زمستان ۱۳۹۶ بدون تغییر اعلام شده است همچنین این گزارش ها نشان میدهد که نرخ بیکاری جوانان با ۰/۳ درصد افزایش نسبت به زمستان ۱۳۹۶ به ۲۵/۵ درصد رسیده است. شایان ذکر است که این آمارها توسط مرکز آمار ایران که در نهایت یک اداره ی دولتی است اعلام شده و هر گونه دخل و تصرفی در آن میتوانند اعمال کنند و با اعلام این خبر بود که خبرگزاری ها زنگ خطر بیکاری در ایران را به صد در آوردند. حال باید دانست بیکاری نسل جوان و تحصیل کرده چه مضراتی خواهد داشت؟
ابتدای امر باعث میشود که جوان شاداب و جویای کار امید به زندگی و آینده را از دست بدهد که این امر باعث گردیده بسیاری از این افراد برای ادامه ی تحصیل و ساختن آینده ایی روشن و بهتر ناگزیر به ترک وطن شوند که خروج این افراد ضرر و زیان های جبران ناپذیری در طولانی مدت برای کشور و مردم در برخواهد داشت. مطلب دوم اینکه این سرخوردگی به نسل بعدی سرایت کرده و افسردگی و سرخوردگی و عدم امید به زندگی در میان جوانان کشور روز به روز افزایش پیدا خواهد کرد.
یکی دیگر از مشکلات جوانان تحصیل کرده بعد از پایان تحصیلات این است که دروسی که گذرانده اند تماما آکادمیک بوده و برای یافتن شغل مناسب نیاز به سوابق کاری و تجربه کار عملی دارند که متاسفانه دانشگاههای کشور با بی کفایتی مشکل دیگری برای این جوانان فراهم کرده اند،نبود امنیت شغلی ، قراردادهای کوتاه مدت و سفید امضا باعث شده که کارفرما این امکان را داشته باشد که هر لحظه فرد را از کار اخراج نماید و حق هر گونه شکایتی از وی سلب میگردد. در نهایت میتوانیم اینگونه نتیجه گیری کنیم که نسل جوان در جامعه نه تنها جایگاه و ارزشی ندارد بلکه بعد از سالها تلاش و تحصیل با بی کفایتی مسئولان دانشگاهها که غالبا با فروش نمره به دانشجویان نه تنها در حق این قشر جامعه لطف نمیکنند بلکه بزرگترین صدمات و لطمات جبران ناپذیری را به این اشخاص و پیکیره ی استوار جامعه وارد میکنند در مرحله بعد سوء مدیریت دستگاههای اجرایی کشور از قبیل دستگاه قضایی،اداری و اطلاعاتی کشور که این عزیزان و آینده سازان فردای کشور را در مراحل مختلف به طرق مختلف موجب آزار و اذیت و شکنجه قرار میدهند.
سخنران: مسیحا N.Sh,: بررسی ماده پنجم حقوق بشر و مقایس آن با قانون اساسی ایران:
شصت سال پیش،در دهم دسامبر ۱۹۴۸، وقتی که اعلامیه جهانی حقوق بشر در اجلاس فوق العاده مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس به تصویب رسید، فقط چند سالی از پایان جنگ جهانی دوم می گذشت؛ هنوز خانواده های داغدار در سوگ عزیزان از دست رفته، ماتم داشتند؛ نزدیکان گم شدگان بازگشت آنان را انتظار می کشیدند؛ و شهر های ویران شده و انبوه سربازان معلولی که بی دست و پا به خانه باز گشته بودند، وجدان های بیدار جامعه بشری را همچنان می آزرد.در چنین شرایطی سندی که می خواست بر خرابه های باقی مانده از جنگ، کاخ صلح و آزادی بسازد؛ و بر همه جنایاتی که در طول شش سال جنگ و در همه عصر ها و نسل ها بر بشریت رفته بود، نقطه پایانی بگذارد، در مجمع عمومی سازمان ملل به رأی گذاشته شد.در حالی که هیچ انسان صلح طلبی را در آن شرایط زمانی یارای مخالفت با تصویب چنین سندی نبود، مقاومت برخی از کشورها، آن را از یک معاهده لازم الاجرای بین المللی به یک اعلامیه فاقد ضمانت اجرایی تبدیل کرد. با این حال هشت کشور به آن رأی ممتنع دادند.
تاریخچه: • ماده ی ۵: هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد. ماده پنجم:جان مایه اعلامیه جهانی حقوق بشر، بنا شده بر کرامت انسانی است. هر انسانی به تنهایی و از لحظه تولد، دارای کرامت انسانی است و حرمت او باید حفظ شود. هیچ کسی نباید مورد شکنجه و بی رحمی قرار گیرد. چنین اعمالی، شکستن حرمت انسانی محسوب می شوند. در این بند، به صراحت تاکید می شود که هر گونه مجازات غیر انسانی، و یا شکنجه به هر بهانه ای ممنوع است. ماده پنجم اعلامیه جهانی حقوق بشر، تنها یک جمله زیبا و جذاب نیست، بلکه به دلیل فجایعی در که در جنگ جهانی دوم رخ داد و میلیونها انسان به طرز نظام یافته، مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند، زمینه ساز شکل گیری این بیانیه شد. به یاد بیاوریم در دوران جنگ جهانی دوم، اعمال وحشیانه ای تحت عنوان تحقیقات پزشکی بر روی انسان های زندانی انجام دادند، یا به صورت نظام یافته ای به شکنجه کردن اقلیت ها و کشتار آنها پرداختند. در اساس نامه شکل گیری دادگاه جنایات جنگی، در تعریف شکنجه به صراحت گفته شده است: هر گونه اقدام که به نیت ایجاد درد و آزار روحی و یا جسمی به اشخاصی که تحت بازداشت یا تحت کنترل هستند، صورت پذیرد. دورنما و نگرش: شاید پر بی راه نباشد، اگر بگوییم مهمترین عامل ادامه حیات دیکتاتورها، دست زدن به شکنجه و اعمال غیر انسانی باشد. اگر ممنوعیت شکنجه به رسمیت شناخته شود، بسیاری از رژیم های دیکتاتوری فرو خواهند ریخت. چند مثال: اعمالی چون محرومیت زندانیان از دیدن فرزاندان خود، شکنجه روانی محسوب می شود (چه برای زندانی و چه برای آن فرزند) کتک زدن متهمین به منظور اقرار گرفتن مجازات های غیر انسانی چون قصاص، قطع دست، کور کردن و از همه بدتر سنگ سار مادۀ بیستم «اعلامیۀ اسلامی حقوق بشر» شکنجه بدنی یا روحی را رد می کند و می گوید نباید با مجرم «به گونه ای حقارت آمیز یا سخت، یا منافی حیثیت انسانی رفتار کرد»، و در عین حال «دستگیری یا محدود ساختن آزادی یا تبعید، یا مجازات هر انسانی» را منوط به «مقتضای شرع» می کند. روشن نیست که آیا «مقتضای شرع» همان قوانین شرع است یا نوعی مصلحت بینی؟
و آیا این مقتضی در شرایط و مکانهای مختلف متفاوت است یا یکسان؟
و این مقتضی را چه کسی تعیین و اجرا می کند؟
اصل سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است.
اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد اعتبار است. متخلف از این اصل بهموجب قانون مجازات میشود. نوانسیون ملل متحد علیه شکنجه :
کنوانسیون ملل متحد علیه شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازاتهای ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیر کننده (همچنین شناخته شده با عنوان کنوانسیون ملل متحد علیه شکنجه (انگلیسی: United Nations Convention against Torture))یک دستورالعمل حقوق بشر بینالمللی (en) در ملل متحد برای جلوگیری از شکنجه و دیگر قوانین مجازاتهای ظالمانه و غیرانسانی (en) در سراسر جهان است.این کنوانسیون دولتها را ملزم میکند که در هر قلمروی تحت حوزه قضایی آنها برای پیشگیری از شکنجه اقدامات تأثیرگذار را اتخاذ کنند و دولتها را از انتقال هر یک از مردم به هر کشوری که در آنجا دلیلی برای این وجود دارد که آنها در آنجا شکنجه شوند منع میکند.متن کنوانسیون در دهم دسامبر ۱۹۸۴ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تنظیم شد و به دنبال تصویب آن توسط بیستمین کشور موافق، در ۲۶ ژوئن ۱۹۸۷ به مرحله اجرا گذاشته شد.هماکنون ۲۶ ژوئن به احترام این کنوانسیون به صورت رسمی به عنوان روز بینالمللی حمایت از قربانیان شکنجه شناخته میشود.
از زمان اجرای این کنوانسیون، ممنوعیت قطعی علیه شکنجه و دیگر قوانین رفتارها یا مجازاتهای ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز به عنوان اصل حقوق بینالملل عرفی پذیرفته شدهاست.از مارس ۲۰۱۶، ۱۵۹
کشور در این کنوانسیون شرکت کردهاند که شامل ایران نبودهاست.
ماده اول کنوانسیون منع شکنجه (۱۹۸۴) شکنجه را رفتاری میداند که ماموران دولتی ممکن است برای گرفتن اقرار علیه متهمی به کار بندند. این رفتار بایستی موجب درد و رنج شدید جسمی یا روحی فرد شود. همین جا باید گفت که دولت ایران هنوز مفاد آن را قبول نکرده است. با این حال، به لحاظ مشروعیت و جایگاهی که «کنوانسیون منع شکنجه سازمان ملل» در مناسبات حقوق بینالملل دارد؛ تعریفی که این کنوانسیون از «شکنجه» ارائه میدهد؛ تعریفی مرجع و معتبر است که بایستی در خلال مباحث حقوقی به آن ارجاع داد.
منابع حقوقی داخلی: واقعیت این است که تا پیش از تصویب «قانون مجازات عمومی» سال ۱۳۰۴، «مصونیت قانونی در برابر شکنجه» در ایران وجود نداشت. اگر نگاهی به قانون اساسی مشروطیت یا متمم آن بیاندازیم؛ در مییابیم که در آن جا هیچ صحبتی از شکنجه یا مجازات عاملان آن نشده است. در چهارچوب موازین فقهی نیز آن چه بیشتر به «اکراه» یا «اجبار» شناخته میشود؛ ناظر بر روابط «مدنی» افراد است. به این معنا که فرضاً معامله فرد مُکره نافذ نیست و به لحاظ حقوقی اعتباری ندارد. با تصویب قانون مجازات عمومی در سال ۱۳۰۴، برای نخستین بار «شکنجه» در معنایی که تقریباً امروز میشناسیم؛ وارد رژیم حقوقی ایران شد. بر پایه ماده ۱۰۳ این قانون: “هرگاه یکی از مستخدمین قضایی و یا غیرقضایی دولت، برای این که متهمی را مجبور به اقرار کند او را اذیت و آزار بدنی کرده و یا در این باب امری دهد؛ به حبس با اعمال شاقه از سه الی شش سال محکوم خواهد شد.” کاستیهای قانونی موجود: به نظر میرسد که «خودداری جمهوری اسلامی از تعریف شکنجه»، امر تصادفی نیست. در واقع این سیاست را بایستی در راستای طفره رفتن از پذیرش مسئولیتهای حقوقی ماموران و کارگزاران امنیتی دانست. به ویژه اگر بخواهیم امتناع غیرقابل پذیرش جمهوری اسلامی را در نپذیرفتن برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری در همین راستا تحلیل کنیم. پنهان نمیتوان کرد که برخلاف قانون اساسی مشروطیت که هیچ اشارهای به شکنجه یا مجازات مرتکبان آن نکرده بود؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی به این موضوع پرداخته و در اصل ۳۸ خود “هرگونه شکنجه، برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع” را ممنوع کرده است. هرچند در اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده که «هرگونه شکنجه» ممنوع است. اما واقعیت این است که در سراسر رژیم حقوقی ایران، هیچ جا اشارهای به مجازات عاملان «شکنجهی روحی» یا «شکنجه سفید» نشده است.
این در حالی که توهین و تحقیر، ایجاد ترس و اضطراب، نگهداری در سلولهای انفرادی یا سلولهایی با رنگآمیزی و معماریهای خاص، پخش مداوم صداهای آزار دهند، یا صدای فریاد و زجههای سایر زندانیان زیر شکنجه، تحمیل بیخوابی، بر پایی اعدامهای ساختگی و… همگی در زمزه موارد آشنا و گزارش شده «شکنجههای سفیدی» است که معمولاً از سوی زندانیان سیاسی در ایران روایت شده است. به هر روی به نظر میرسد که رژیم حقوقی ایران، چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، عامدانه از پرداختن به این دست از شکنجهها سرباز زده است.
برای مثال در مادهی ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی پیشین، حتی از لفظ «شکنجه» نیز استفاده نشده است و به جای آن نوشتهاند: «اذیت و آزار بدنی». اما در ماده ۱۶۹ قانون جدید مجازات اسلامی (۱۳۹۲) گرچه از لفظ «شکنجه» استفاده شده است و در ادامه حتی به «اذیت و آزارهای روحی» متهمان هم اشاره شده؛ اما کماکان ایرادها و کاستیهای قوانین قبلی پا برجاست؛ به این معنا که اولاً «شکنجه» همانند اسناد بینالمللی تعریف نمیشود.
و در ثانی، هیچ اشاره مستقیمی به مسئولیتهای حقوقی-کیفری عاملان شکنجه نمیشود.دکتر محمدحسین فرهنگی فرزند آیتالله بستان آبادی نماینده تبریز، آذرشهر و اسکو و عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در گفتگو با روزنامه قانون به صراحت از اعمال «حق تیر تا شکنجه» در ارتباط با افرادی که در پی براندازی نظام هستند صحبت کرده و آن را بر اساس «قانون» مجاز معرفی میکند. از ابتدای برقراری نظام جمهوری اسلامی تا کنون رویه ی فوق اعمال شده است. اما در دههی ۶۰ مسئولان قضایی، امنیتی و سیاسی رژیم از به کار بردن کلمه ی «شکنجه» پرهیز داشتند و به جای آن از کلمه ی «تعزیر» و یا مجازات های اسلامی برای اعمال وحشیانه ترین شکنجه ها استفاده میکردند. در دههی ۶۰ مسئولان دستگاه قضایی و امنیتی برای اعمال شکنجه در زندانها، استنادی به قانون نمیکردند بلکه برای توجیه قساوت و بیرحمی به خرج داده شده علیه زندانیان سیاسی به شرع و فتوای خمینی متوسل میشدند. هرچند طبق قوانین جمهوری اسلامی هرکجا که قانون نارسا و یا سکوت کرده باشد از شرع و فتوای مراجع تقلید استفاده میکنند.
آنچه که محمدحسین فرهنگی بیان میکند تغییری است که در نگاه حقوقی صاحب منصبان رژیم در طول چند دهه گذشته صورت گرفته و تلاش کرده اند به طرق مختلف خلاءهای قانونی در رابطه با سرکوب و کشتار و بیرحمی را از بین برده و در امر سرکوب وحدت رویه ایجاد کنند.
در سال ۵۹ پس از اعتراض بنی صدر نسبت به اعمال شکنجه در زندانها، متصدیان امر، شکنجه را به تعزیر و مجازات اسلامی تغییر نام داده به دفاع از آن پرداختند.
خلخالی در این رابطه در خاطراتش میگوید:«بنی صدر مرتباً مسئله شکنجه را برای کوبیدن دادگاههای انقلاب عنوان میکرد و تا این اواخر دست بردار نبود . بنی صدر تعزیرات شرعی را جزو شکنجه به حساب می آورد و میخواست با روش اروپایی عمل نماید.»! خاطرات شیخ صادق خلخالی،ج1، ص313 آیتالله علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی گفت :
«در زندانها شکنجه صورت نمیگیرد، اما مجازاتهای شرعی اسلامی اعمال میگردند.» (مصاحبه مورخه 23 بهمن ۵۹)پس از سی خرداد ۶۰ دست مسئولان قضایی و امنیتی نظام برای دفاع از شکنجه که تحت عنوان «تعزیر» صورت میگرفت بازتر شد و آنها در بیان نظراتشان بی پروا تر شدند.
لاجوردی دادستان انقلاب اسلامی مرکز در دهه ی ۶۰ به کرات اعلام کرد: «تعزیر میکنیم و تعزیر با اجازه حکام شرع است.»بعدها آیت الله مصباح یزدی موضوع را بطور کلی تئوریزه کرده و گفت
:اگر تحقق اهداف اسلامی بجز از راه خشونت امکان پذیر نباشد این کار ضروری است.»(روزنامه صبح امروز، هفدهم خرداد ۱۳۷۸)او همچنین اضافه کرد:خشونت اگر وسیله اى براى رواج حق و رسیدن به اهداف الهى از آفرینش انسان و از زندگى انسان شود، مطلوب، و اگر برعکس، عامل دورى از خدا شود یا جامعه را از خدا دور کند، منفى مىشود… این خشونت ممکن است براى فرد بد باشد؛ ولى بر کل جامعه و دیگران ممکن است اثر مطلوب داشته باشد. اگر چه بر اساس اصل ۴۲ قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ و اصل ۳۸ قانون اساسی مصوب ۱۳۶۸ شکنجه ممنوع است و فرد خاطی میبایستی مجازات شود و این اصل به صراحت میگوید:شکنجه به هر نحو برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.» اما بایستی توجه داشت که این اصل در فضای پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی و در دورانی که در هر کوی و برزن از شکنجه های ساواک و مذموم بودن آن گفته میشد و بازجویان دستگاه امنیتی پهلوی به این اتهام به جوخه ی اعدام سپرده میشدند تصویب شد.
هنوز دستگاه سرکوبگر و بیرحم قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی مسلط نشده بود و مسئولان نظام با خطر از دست دادن قدرت و به خطر افتادن منافع نامشروعشان مواجه نبودند. و چنانچه در بالا اشاره شد به سرعت تلاش کردند از راههای شرعی و با توجیهات فقهی دست به شکنجه و کشتار برند. از آنجایی که شکنجه در قانون اساسی تعریف نشده بود در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۸۱ طرحی که از سوی نمایندگان مجلس ششم در همین رابطه تهیه شده بود، به تصویب اکثریت مجلس رسید. شورای نگهبان در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۸۱ با رد مفاد طرح در ۹ بند، نظر خود را اعلام کرد. شورای نگهبان برخلاف اصل ۳۸ قانون اساسی که شکنجه را مطلقاً منع کرده و صورت جلسه ی مشروح مذاکرات مجلس خبرگان بررسی نهایی قانون اساسی هم تصریح دارد که نمایندگان این مجلس شکنجه را مطلقا منع کرده اند و حتی اصرار داشته اند قید «مطلقا» در اصل ۳۸ ذکر شود، شورای نگهبان در رد این طرح قید زد، قیدش این بود که برای قاضی اختیاراتی قائل شدو گفت که قاضی اگر ضروری دید میتواند به این اعمال (شکنجه) دستور دهد. طرح به مجلس برگشت و مجدداً نمایندگان بر اساس ایرادات شورای نگهبان اصلاحاتی انجام داده و سعی کردند که این ایرادات را برطرف کنند و دوباره طرح را به شورای نگهبان فرستادند.
شورای نگهبان در تاریخ ۱۷ دی ۸۱ در خصوص مصوبه مجلس که متضمن اصلاحات طرح نخستین بود، نظر خود را اعلام کرد. نهایتاً چون نظرات شورای نگهبان تأمین نشد به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت و در آنجا مسکوت ماند و پس از گذشتن چندین سال همچنان تصمیمی در مورد آن گرفته نشده است. آنچه امروز شورای نگهبان از اصل صریح قانون اساسی تفسیر میکند همان تعریفی است که علی مشکینی در سال ۵۸ برای تجویز شکنجه میکرد. با این تفاوت که آن موقع قانون تصویب نشده بود و تلاش میشد موضوع در نص قانون گنجانده شود و امروز قانون وجود دارد و به دلخواه صاحبان قدرت تفسیر میشود. در ماده ۱۶ قانون مجازات اسلامی درباره تعریف تعزیر چنین آمده: «تعزیر، تأدیب و یا عقوبتی است که نوع و مقدار آن در شرع تعیین نشده و به نظر حاکم واگذار شده است از قبیل حبس و جزای نقدی و شلاق که میزان شلاق بایستی از مقدار حد کمتر باشد. اما در سالهای بعد و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به منظور آنکه مبادا ممنوعیت شکنجه در قانون اساسی وسیله ای برای ممانعت از اجرای این «تعزیر شرعی» شود، شورای نگهبان تفسیر خود را به قوه قضاییه ارائه داد که با علم قاضی میتوان دست به شکنجه برد و تصویب قوانین برخلاف این تفسیر جلوگیری کرد. به این ترتیب نظام جمهوری اسلامی تناقض بین قانون و شرع را از بین برد و بین این دو در ارتباط با لزوم به کارگیری شکنجه علیه مخالفین و منتقدین جمهوری اسلامی هماهنگی ایجاد کرد. تلاش مقامات جمهوری اسلامی و دستگاه سرکوب و شکنجه در طول سالهای گذشته بر این قرار گرفته است که با ایجاد وحدت رویه، دست شکنجه گران و جانیان را برای انجام جنایت بازتر کنند و امور به شکل منسجم تری پیش برود.
در چند روز گذشته دادستان کل کشور از عدم اجرای حکم قطع دست برای سارقان ابراز تأسف کرده و گفته است:
«در دین آمده است که هر کسی که سرقت میکند، باید دستش قطع شود و همان خدایی که رحمان است در رابطه با جرم سرقت این گونه میگوید، اما متأسفانه ما برای اینکه در مجامع بینالمللی به نقض حقوق_بشر محکوم نشویم، از حدود الهی دست میکشیم”
جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی 9 فوریه
مهناز احمدی
گزارشی از نشست 9 فوریه 2019 کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی که ساعت 15:00 بوقت اروپا – با حضور مسئولین و اعضای فعال کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و جمعی از میهمانان در اتاق پالتاک کمیته برگزار گردید.
در ابتدای این جلسه که مسئولیت آن را خانم مهناز احمدی داشتند از آقای محمد ابوطالبی د عوت بعمل آوردند.ماجرای نقض حقوق اولیه بشری توسط حاکمان کشور امری قدیمی و هر روزه شده است اما در این درنگ کوتاه سعی داریم تا نگاهی گذرا تنها به بخشی از اخبار نقض حقوق اقوام ایرانی بنماییم. اعدام و یا به مفهوم واقعی آن یعنی قتل های مدیریت شده حکومتی، بیشترین صدور رای اعدام درکشور همواره متعلق به تهران بوده اما به علت انتقال بخش عمده این اعدام ها به زندان رجایی شهر و سپس فشافویه ُ آمار اجرای اعدام در تهران بسیار نازل می باشد. اما در ۲۸ دی یک نفر، ۱۹ دی چهار نفر در رجایی شهر اعدام شدند /فلاورجان اصفهان ۲۵ دی یک نفروبابل ۲۶ دی یک نفر اعدام شده اند. لازم به ذکر می باشد که براساس آمار اعدام سال 2017 ایران از 517 نفری که درایران اعدام شدند تنها اتهام 240 نفر قتل عمد بوده است.
احضار: با توجه به جنبش های مدنی مختلف در سراسر کشور مداوما فعالین صنفی و فرهنگی وصنفی وحتی محیط زیستی به مراجع امنیتی و قضایی احضار شده اند از جمله احضار ۶ معلم سقزی به اداره اطلاعات سپاه در 29 دی ماه به علت حضوردر اعتصاب سراسری معلمان کشور بوده است. این موارد تماما ناقض حقوق مصرح اولیه مندرج در مواد ۳ و۹ منشور جهانی حقوق بشر می باشد.. مانند احضار شاعر اردبیلی و عسگر اکبرزاده در 23 دی و احضار صادقی فر در اردبیل ۲۴ دی که تماما به علت حضور دربرنامه سالانه قلعه بابک بوده است.
- ماده: هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است و ماده ۹ هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.
اجتماعات اعتراضی: شاید ذکر تجمع اعتراضی مردم زاهدان در ابتدای جاده مرگ (جاده زاهدان به زابل را بتوان یک نمونه خاص نام برد که در واقع ابعاد محرومیت اجتماعی مردم مرز نشین را به وضوح نشان می دهد. در مورد اجتماعات اعتراضی و سرکوب های صورت گرفته می توان نقض ماده ۲ منشور جهانی حقوق بشر را گوشزد کرد.. ماده 2: همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه»اند. کولبران: .ـ ۲۹ دی سردشت سقوط منجر به مرگ جوان ۲۴ ساله و همان روز جوان ۲۰ ساله به همان شکل اما دربانه
ـ ۲۵ دی یک کشته ویک زخمی در اثر تیراندازی در منطقه خوی
ـ ۲۴ دی یخ زدگی به علت سرما و مرگ کولبر جوان در چالداران که تنها ۲۰ بهار را دیده بود.
ـ۲۲ دی مجدد یخ زدگی در سلماس ایوب جوان کولبر
ـ ۲۴ دی غرق شدن در رودخانه ُ به علت فرار و ترس از کشته شدن توسط نیروهای نظامی -کولبر جوان عثمان
ـ ۲۲ دی قطع دو دست هاشم ُ جوان کولبر به علت یخ زدگی
ـ ۲۰ دی مرگ کولبر جوان سردشتی به علت تیراندازی مامورین
مرگ دانش آموزان ومحرومیت مستمر: ـ هنوز درد کشته شدن در آتش و واژگونی اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد درقلب پایتخت آرام نشده بود که حمله خبرهای دردآور برای ملت محروم شروع شد.
ـ واژگونی سرویس مدرسه در 26 دی کرمان ۵ مجروح و یک کشته
ـ واژگونی سرویس مدرسه در منطقه قلع گنج وجراحت ۴ دانش آموز
صدور احکام توسط بی دادگاه ها: با نگاه به مواد ۱۰ و۱۱ منشور جهانی حقوق بشر به صراحت می توان تمامی کنش های سیستم قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی را به چالش کشید و آنها را متهم به نقض مکرر حقوق بشر نمود.
ـ صدور احکان سنگین برای مردمان تنها به جرم حضور درتجمعات ساده و صنفی واقتصادی و بعضا محیط زیستی، این برخوردها در استان های کردستان ُخوزستان و آذربایجان به شدت قابل لمس است به عنوان نمونه باید یاد کرد از کمال عبداللهی که به اتهام تکراری همکاری با احزاب مخالف بعد از ۹ بازداشت به ۷سال حبس محکوم شد و رای مذکور در مرحله تجدید نظر نیز عینا تایید شد. ماده ۱۰:هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی آشکار و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند. و ماده ۱۱ هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود
بازداشت ها: بازداشت گسترده شهروندان و فعالان صنفی و مدنی از اقوام آذری، عرب، کرد و بلوچ از اقشار مختلف جامعه مانند دانشجویان، کارگران، شاغلین دربخش رسانه ها، محیط زیست و حتی کولبران به عنوان نمونه اشاره ای داشته باشیم به بازداشت معترضان به انتقال آب کارون به استان های هم جوار در ۲۴ دی
ـ علی عیاشی در ملاشیه اهواز ۳۰ دی
ـ سامی ملگوری عبدالقادر دلفی اهواز 23 دی
ـ ایرج محمدی زندانی سیاسی سابق در میاندوآب به جرم ملاقات با خانواده سایر زندانیان در 23 دی
ـ آوات و ادریس دوجوان سنندجی در ۲۶ دی به علت دفاع از محیط زیست
ـاشنویه ۴نفر که دونفرشان خیاط بوده اند در ۲۷ دی
ـ پاوه جوانی به نام ارشیا توسط اداره اطلاعات کرمانشاه در ۲۷ دی
ـ سروآباد سنندج فردی به نام ادوایی توسط اطلاعات در 24 دی
ـ احضار ۴ نفر از فعالین سایت آن لاین سنی در ۲۷ دی به سپاه زاهدان
ـ ایجاد درگیری بین زندانیان عقیدتی اهل سنت با زندانیان عادی در زندان های زاهدان و ارومیه به منظور فشار به زندانیان مذکور در 25 و 28 دی
ـ عدم رسیدگی پزشکی و ندادن خدمات درمانی به این گروه زندانیان در زندان زاهدان ۲۵ دی .ماده ۱۸ هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی عقیده، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و برگزاری آن در محیط عمومی یا خصوصی استو مادهٔ ۱۹ هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیدهای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است.
خودکشی: محرومیت چه اقتصادی چه سیاسی و چه فرهنگی بزرگترین سهم را در کشتار خود کشتاری یا همان خودکشی داشته و دارد.. برخلاف اکثریت موارد خودکشی در کشورهای دیگر و حتی شهرهای بزرگ و صنعتی ایران ، خودکشی در مناطق محروم و بالخصوص مرزنشین دارای خصیصه های ویژه فوق الاشاره است و همین میشود دلیل تعداد بالا ووحشتناک خودکشی ها در استان های ایلام ، کرمانشاه ، کردستان و….آمار خودکشی در دی ماه: شامل دختران، زنان، نوجوانان، جوانان و مردان در اهواز، مریوان، دیشموک کهگیلویه و بویراحمد، سردشت، پیرانشهر، کامیاران، سنندج، زاهدان، بوکان؛ سقز، ارومیه، اشنویه، ایلام در 14 شهر به تعداد 18 نفر
انفجار مین: دشمن جان بی گناهان از کشاورز و دام دار و کولبر و کودکان محصل تا کارمندان و سربازان در مناطق مرزی و جنگی بازمانده از جنگ جراحت و نقص عضو که امری عادی شده برای مردم محروم مناطق مرزی کشورمان ، اما سه نمونه را بیان می دارم.
_ 28 دی روانسر کولبر 19 ساله نقص عضو
_ 24 دی قصر شیرین مرگ دو سرباز
در سال 2018 21 کولبر توسط مین زمین گیر شدند که 5 نفرازاین تعداد هرگز چشمان خود را بازنکردند..گر خلاصه گفتیم ولی یادمان نرود جوانان گمنام زندانی در زندانهای متعدد جمهوری اسلامی که به اتهام فکر کردن و داشتن عقیده متفاوت حتی دینی درحال گذراندن حبس های طویل المدت هستند.
فراموش نکنیم که از گرد وغبار کرمان و اهواز نگفتیم ، از توفان های شن 120 روزه سیستان یا مرگ چتربازان(این کاسبکاران محروم زاهدانی) در اثر تیراندازی نیروهای نظامی حرفی نزدیم. به یاد داشته باشیم از مدارس محرومیت؛ از مدارس سنگی ، چادری و کپری و آتش در میان کلاس درس حرفی نزدیم
سپس از آقای احسان زندی لک دعوت بعمل آمد: که تحلیل و بررسی ماده5و6 اعلامیه جهانی حقوق بشر را عهده دار بودند و جناب زندی لک پس از عرض سلام صحبت های خود را اینگونه آغاز کردند: در دهم دسامبر 1948 وقتی که اعلامیه جهانی حقوق بشر در اجلاس فوق العاده مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس به تصویب رسیده. سه سالی از جنگ جهانی دوم می گذشت. هنوز کسانی که عزیزانشان را در جنگ از دست داده بودند سوگوار و ماتم داشتند و خانواده انهایی که از جنگ باز نگشته بودند برگشتن انها را انتظار میکشیدند.
ثمره اسف بار این جنگ خانمان سوز شهر ها وخانه های ویران شده کشته و زخمی های بیشمار و سربازان معلولی که به خانه برگشته بودند وجدانهای بیدار جامعه بشری را همچنان می ازرد در چنین شرایطی که به وجود امده بود سندی تنظیم شد در رابطه با شش سال جنگ و با جنایاتی که در طول تاریخ به همه نسلها روا شده بود پایان بدهد.
در مجمع عمومی سازمان ملل به رای گذاشته شد با وجود اینکه همه در چنین شرایطی خواستار صلح طلبی بودند هشت کشور به این معاهده رای ممتنع دادند با این وجود مقاومت برخی از کشورها ان را از یک معاهده لازم الجرا بین المللی به یک اعلامیه فاقد ضمانت اجرایی تبدیل کرد.. اده پنجم اعلامیه جهانی حقوق بشر که اشاره دارد به این که هیچ کس نباید مورد شکنجه و بیرحمی یا ازار یا تحت مجازات غیر انسانی یا رفتاری قرار گیرد که منجرب تنزل مقام انسانی وی گردد. اصل این اعلامیه حقوق بشر بنا شده بر اساس کرامت انسانیاست زیرا هر انسانی از بدو تولد دارای کرامت انسانی است و این کرامت و حرمت باید حفظ شود و هیچ کسی نباید مورد بیرحمی وشکنجه قرار گیرد چنین اعمالی شکستن حرمت انسانی محسوب میشود در این اصل امده که هر گونه شکنجه بیرحمی و بی حرمتی به هر بهانه ای ممنوع میباشد احدی را منیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه یا بر خلاف انسانیت وشئون بشری و یا موهن باشد. جملات زیبا و جذابی که در این ماده امده است به این علت است که جنایات و فجایعی که در جنگ شش ساله جهانی دوم رخ داد و ملیونها انسان در این جنگ مورد شکنجه قرار گرفتند و زمینه ساز شکل گیری این بیانیه شد در دوران جنگ جهانی دوم شکنجه ها و کشتارهای بیرحمانه ای تحت عنوان تحقیقات پزشکی بر روی زندانیان و اوسرا انجام میدادند. شکنجه چیست؟ : هرگونه اقدام با این نیت که باعث درد و ازار روحی یا جسمی بر اشخاص که بازداشت یا تحت کنترل هستند انجام گیرد را شکنجه گویند.دیکتاتور ها با متوسل شدن به شکنجه و به وسیله این حربه ناشایست و غیر انسانی در صدد طولانی تر کردن حیات و حکومت دیکتاتوری خود هستند. اگر کرامت انسانی و ممنوعیت شکنجه به رسمیت شناخته شود فکر نمیکنم هیچ حکومت دیکتاتوری وجود داشته باشد. ماده 20 قانون اساسی اسلامی حقوق بشر شکنجه بدنی یا روحی را رد میکند و میگوید نباید مجرم به گونه ای حقارت امیز و رفتاری که در شان کرامت انسانی و منافی حیثیت انسانی باشد رفتار کرد و همه این موارد را به مقتضی شرع ربط میدهند و در اینجا روشن نیست که مقتضی شرع چیست یک نوع مصلحت بینی است یا همان مقتضی شرع و یا این که این مقتضی را چه کسی تعیین میکند. در اصل سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی که به نام اصل منع شکنجه نیز شناخته میشود. در این اصل امده هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت یا اقرار یا سوگند مجاز نیست و فاقد ارزش و اعتبار است متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود. کنجه هایی که جمهوری اسلامی برای شکنجه زندانیان استفاده میکند و کرده اند و همیشه منکر ان بوده و هستند گونه های زیادی داشته سوزاندن با سیگار که بارها برای شکنجه به کار گرفته شده، سلول انفرادی این روش به دلیل جلوگیری ازارتباط زندانی با دنیای بیرون و ایزوله کردن کامل فرد بازداشت شده است شکنجه های جسمی و روحی بی انکه اثر خاصی بر بدن زندانی بر جا بگذارد استفاده از و روشن بودن لامپ مهتابی در طول تمام بیست و چهار ساعت شبانه روز. استفاده از سلول انفرادی پنجاه در پنجاه سانتیمتری که زندانی حتی امکان دراز کردن پاهایش را ندارد.. شنیده ایم که بعضی از زندانیانی که تحت شکنجه قرار گرفته اند گفته اند که بهترین زمان زمانی بوده که انها را برای کتک زدن از سلول خارج میکردند ببینید عمق فاجعه تا چه حد است. در بیشتر مواقع اجازه ندادن به زندانی برای ملاقات با خانواده خود بازی با روح و روان زندانی و خانواده زندانی زندانیانی که اهل جنوب کشور هستند را در زندانی در شمال کشور مبحوس میکنند به خاطر قطع ارتباط وی با خانواده خود.. تجاوز و ازار جنسی به زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر یکی دیگر از روشهای مرسوم در نظام جمهوری اسلامی است.شلاق در ملا عام قطع کردن دست و انگشت ،کور کردن به اسم قصاص و حتی چندین بار بردن زندانی برای اعدام و باز گرداندن ان و حتی در بعضی از مواقع شکنجه منجر به فوت زندانی میشود. با نگاهی به وضعیت تاسف بر انگیز زندانیان و باز داشتی های ایران که توسط حکومت جمهوری اسلامی با قانونی که خود وضع کرده اند چه از لحاظ ماده اسلامی و چه از لحاظ اصل قانون اساسی در زندانهای جمهوری اسلامی مورد انواع شکنجه حتی مرگ قرار میگیرند .از انجایی که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری، حقوق یکسان و انتقال ناپذیر انان اساس ازادی، عدالت و صلح در جهان راتشکیل میدهد از انجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان واداشته و ظهور دنیایی که در ان افراد بشر در بیان عقیده، ازاد واز ترس و فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین امال بشر اعلام شده است از انجا که اساسا حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان اخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد.. یدایش این اعلامیه حاصل درد و رنج انسانهایی بسیار است و برای جلوگیری از تکرار ان و برای پایان دادن ان میباشد طبیعی است که چنین اعلامیه ای نمیتوان مورد توجه حاکمان مستبد دنیا از جمله حاکمان جمهوری اسلامی باشد مقایسه و تاکید ما بر این اصل و مفاد این اعلامیه این است که حاکمان دیکتاتور با استفاده از بی اطلاعی و نااگاهی مردم نسبت به شناخت حقوق انسانی خود و قوانین اساسی ایران را خالی از تناقض و بی عیب و نقص معرفی میکنند هر کسی حق دارد شخصیت حقوقی او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود. ماده ششم اعلامیه حقوق بشر حقوق شهروندی را مورد برسی قرار میدهدو بر ارزش انسانی افراد جامعه از نگاه حکومت ها اشاره میکند که به اختصار میتوان ان را حق شناخته شده انسان در مقابل قانون نامید ایا این ماده در حکومت جمهوری اسلامی به اجرا در می اید ایا همه شهروندان از حقوق مساوی با یکدیگر برخوردارند؟ قانون نباید بین انسانها تفاوت قائل باشد و باید طبق قانون با همه یکسان برخورد کند و به یک شکل مورد حمایت قرار دهد همه انسانها با هم مساوی و برابرند در همه زمینه ها این ماده از لحاظ بیان این که همه در برابر قانون برابر هستند یکی از بدیهی ترین ماده های اعلامیه جهانی حقوق بشر است هیچ یک از تفسیر کننده گان این اعلامیه در مورد ان شرحی ننوشته اند و ان را واضح و رسا شمرده اند ماده شش اعلامیه بدون هیچ تغیری دقیقا در ماده شانزدهم نیز امده است. هر فردی در جامعه دارای شخصیت میباشد و به وسیله ان میتوان دارای حق باشد در گذشته حق و شخصیت افراد به صورت مساوی نبوده بعضی از اشخاص در بردگی بودند امروزه وضعیت اشخاص از نظر برده بودن مطرح نیست همه دارای حقوق یکسان و برابر هستند ولی با این وجود در ایران بسیاری از شهروندان ایرانی در عصر حاضر در داخل ایران به رسمیت شناخته نمیشوند شهروندان و پیروان ادیان مثل بهائیان و یا مسیحیان تبشیری و دیگر پیروان ادیان اشاره کنیم که در بسیاری از موارد به صنف داشتن عقاید خود و این عقاید با عقاید حاکمان جمهوری اسلامی مطابقت ندارد و متفاوت است این اشخاص مورد اجحاف قرار میگیرند. بند چهارده از اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره بر تامین همه جانبه افراد اعم از زن مرد و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون. تفکرات سنتی ناشی از احکام مردانه شریعت در سیستم حکومتی جامعه جمهوری اسلامی از زمان تشکیل حکومت تا کنون به زنان دید تبعیض امیزی داشته و دارد محافظه کاران دینی حکومت از طریق گنجاندن تعالیم مذهبی به عنوان قانون در نظام حقوقی کشور به بهانه اسلامی کردن جامعه با ایجاد محدودیت های شغلی تعلیم وتشدید تبعیضات تصویب قوانین سنتی حجاب اجباری تفکیک جنسیتی باعث و شاهد براورده نشدن حقوق زنان از نظر ماده شش اعلامیه حقوق بشر که میگوید همه دارای حقوقی یکسان میباشند و در ایران ان را از طرف حکومت جمهوری اسلامی شاهد هستیم زن و مرد سیاه و سفید فقیر وغنی همه وهمه دارای حق و حقوق یکسان میباشند ناگفته نماند اگر بین حقوق زن و مرد تبعیض قائل شد و مرد را برتر شمرد و زن را تحقیر کرد در نتیجه جامعه ای سالم نخواهیم داشت چون این زنان هستند که در پیدایش یک جامعه سالم نقش بسزایی دارند. سپس از آقای صدیق محمدی دیگر سخنران این نشست دعوت بعمل آمد که با موضوع حقوق بشر و40سال جمهوری اسلامی ایران آغاز سخن نموده و اینچنین گفتند: چهل سال پیش در دوازدهم بهمن ماه سال 57ایت اله خمینی وهمراهانش از پاریس به تهران بازگشتند وبه دنبال ان 10 روز بعد در22بهمن ماه با اعلام بی طرفی ارتش؛ نیروهای انقلابی محوطه رادیو تلویزیون ملی را تصرف کرد وخبر سقوط حکومت سلطنتی پهلوی وپیروزی انقلاب رااز رادیو ملی اعلام کردند.. به گفته خمینی او مصمم است که کلیه مسائل مهم حکومتی را به کمیسیون های تخصصی واگذار کند وتآیید کرد که میخواهد همچنان رهبر معنوی ملت باقی بماندوبه هیچ وجه قصد ندارد مسئولیتهای دولتی بپذیرد. درمورد زنان خمینی معتقد است: زنان باید به نحوه فعال در ساختمان جامعه شرکت کنند. او یاداور شده که آزادی عقیده و ازادی بیان وازادی تشکیل اجتماعات واحزاب تضمین خواهد مشروط بر اینکه لطمه ای به منافع ملت وارد نسازد اومعتقد بود که روابط اقتصادی ایران وامریکا قطع نخواهد شد. اولین تناقض حرفهای خمینی موقعی بود که درباره اینکه در حکومت اسلامی چه پستهایی به زنان داده خواهد شد و آیا درست است که زنان نمیتوانند قاضی شوند؟ گفت انشااله حکومت اسلامی به وجود بیاید و مناسب تقسیم شود؛ انگاه ببینیم چه پستهایی به زنان میرسد. قضاوت نیز کار ساده ای نیست وبرای قاضی شرایطی است و مخصوصا در یک جامعه ای اسلامی اهمیت ان زیاد است و به نظر ما چنین پستی برای زنان مناسب نیست و تمام شرایط در انان وجود ندارد. هنگام ورود خمینی خبرنگار از او میپرسد احساسش چیست ؟در جواب میگوید: «هیچی» این یعنی مردم ایران برایش اصلا مهم نبود و درواقع هم چنین بود وچنین شد. کشتار مخالفین و دگراندیشان در جمهوری اسلامی “سیستماتیک” دولتی و حتی قانونی است. سردمداران نظامی که قبل از حکومت؛ باترور دگراندیشانی مانند کسروی؛ با اتش زدن سینما رکس ابادان چهره کریه وخشونت وجنایت خود را نشان دادند. با گرفتن قدرت دولتی جنایت را در ابعاد وسیع و گسترده یک کشور ادامه دادند. از بدو ورود خمینی کشت و کشتار در ایران شروع شد. در29مرداد سال 58خمینی فرمان قتل عام مردم کردستان را صادر کرد. او طی یک سخنرانی دستور سرکوب مردم کردستان را صادر کرد. او نیروهای ارتش و پاسداران و چماق داران را به همراه عده ای قاضی از جمله خلخالی روانه کردستان کرد. او بانوشتن فتوای خود به عبارت “(مخالفین اسلام که میخواهند کشور را به کفر بکشند) در فتوای خود زمینه هر جنایتی را برای دژخیمان فراهم کرد تا انها در اعدام وبمباران روستاها وشهرهای کردستان تردیدی به خود راه ندهند. از لحظه این فتوای ضد بشری موجی از اعدام مردم بی دفاع و بمباران شهرها و روستاهای کردستان همچون سقز و بانه وپاوه و سنندج و مهاباد اغاز شد. کشتارهای سال 60 و67در زندانهای نظام نقطه ی اوج این جنایتها بوده است. این جنایت بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی نامیده شد. هدف از اعدام و قتل عام مردم کرد و بلوچ و ترکمن و دیگر شهرها پاکسازی فیزیکی مخالفین نظام؛ ایجاد ترس و وحشت در تمامی کشور و بدست اوردن تضمین ادامه حکومت برای سالهای طولانی بوده است. در سالهای 80 و81و اعتراضات مردمی باز هم مانند گذشته خشونت؛ زندان؛ اعدام و ترور بود. قتلهای زنجیره ای که در این دوران به وقوع پیوست لکه ی سیاهی در تاریخ ایران ثبت شده است. رژیم هر گاه احساس کند در جامعه خطری هست برای مقابله وپیشگیری از سر باز کردن خشونت واعتراض مردم در ابعاد میلیونی دست به کشتار میزند. در طول این 40 سال حکومت ملاها بر ایران قشرهای مختلفی از مردم به مبارزه علیه این رژیم نکبت برخواسته اند.. کومت در طول 40 سال دیکتاتوری خود برای برون رفت از سقوط به ترفنهای مختلف دست زده است تا از گزند رهایی یابد.
چهل سالگی دیکتاتور! : در 40 سالگی رژیم بازداشت فعالان سیاسی وسندیکای کارگران و معلمان )قومی ومذهبی (نوکیشان مذهبی وبهاییان) وکلا؛وزنان معترض شدت گرفته است .بنا بر گزارش عفو بین الملل در سال 2018حدود 7000هزار نفر فعال سیاسی ومدنی وصنفی در ایران بازداشت) شده اند .این بازداشتها برای پیشگیری از اعتصابات عمومی گسترده تر وفعال شدن اعضای نهادهای مدنی تضعیف شده است.دستگاه سرکوب هر فردی را که احتمال اندکی بدهد روزی بتواند سازماندهی کند بازداشت کرده واورا تحت کنترل وارعاب دائمی نگاه میدارد. در بخش بعدی این برنامه از آقای امیر ابطحی دعوت بعمل آوردند تا در رابطه با روز جهانی منع سوء استفاده نظامی از کودکان سخنرانی فرمایند: با توجه به فرارسیدن 12 فوریه و روز جهانی منع سو استفاده نظامی از کودکان، امروز بر آنم که به سهم خود به این معضل بزرگ جامعه که دامن گیر نسل آینده ساز کشورمان شده است بپردازم. بر اساس قوانین بین المللی به کار گیری کودکان زیر 15 سال در فعالیت های نظامی جنایت جنگی محسوب میشود. این پروتکل که یکی از سه پروتکل اختیاری «کنوانسیون حقوق کودک» است، دولتها را مجبور میکند تا با به رسمیت شناختن حقوق کودکان، از حضور آنها در جنگ جلوگیری کنند. بر اساس این پروتکل دولتها حق ندارند از کودکان و نوجوانان در جبهههای جنگ به عنوان سربازهای جنگنده استفاده کنند. کشور ایران همواره این پروتکل را نادیده گرفته است و ما در این مبحث به بررسی نقض این پروتکل و فرستادن نوجوانان ایرانی در زمان 8 سال جنگ تحمیلی واینک نیز به همراه نوجوانان افغانستانی به جنگ در سوریه می پردازیم. محسن کاظمینی، فرمانده وقت سپاه محمد رسولالله، چند سال پیش گفته بود: یک سوم رزمندگان و یک چهارم شهدای دفاع مقدس فرهنگی و دانشآموز بودهاند. صرفنظر از این اعتراف واقعیت اینست که ایران همواره با استفاده از ابزارهای خاص خود نوجوانان را تشویق به شرکت در آموزش های نظامی میکند، از جمله: استفاده از سهمیه دانشگاه، کسری خدمت و تسهیل استخدام در دستگاه های اداری و دولتی، که این سه گزینه فقط برای تشویق و ترغیب جوانان و انواده های آنان بکار گرفته میشود اما برای نقض پروتکل کنوانسیون حقوق کودکان و نوجوانان ایران بهانه هائی را نیز بوجود می آورد که راهکار پیشگیری و مبارزه با این دستاویز ها از نظر من این چنین است:
- در کلیه کتابها آموزش نظامی در مادرس باید حذف گردد.
- طبق مقدمه این پروتکل و با اشاره به اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، نامنویسی کودکان زیر ۱۵ سال یا شرکت آنها در جنگهای داخلی و بینالمللی باید جرم تلقی گردد و دولتها را ملزم به جرمانگاری این پدیده باشند.
- قوانین استخدام در نیروی انتظامی که 17 سال است باید تغییر کند.
- هر چند بنظرمن و طبق گفته رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان ، آموزش نظامی به گودکان برای دفاع از خود در درگیریهای مناطق جنگی ک ضرورت است، بطور مثال کودکانی که تحت «حملههای سپاه و یا داعش» هستند باید آموزشهای نظامی ببینند.
جمهوری اسلامی پیوسته با تشکیل و تبلیغ و بوق و کرنا ، برای بخشی از فعالیت های ضد مردمی خود از جوانان ۱۳ ساله تا ۱۸ و ۱۹ساله ایرانی و مهاجران افعان استفاده میکنند، مثل پاسداری از مناطق مختلف، کنترل اتومبیلها در شب و روز ، در جنگ های داخلی و خارجی، منازعات مسلحانه و … و با اینگونه شغل ها کاذب و فعالیت های ضد انسانی روح و فکر و اخلاق احساس آنان را تحت تاثیر قرار میدهد که کلا غیر ضروری و برخلاف پرتکل یاد شده و حقوق کودک و نوجوان است .
جوانان و نوجوانان در ایران امروز به سبب وجود چندین مشکل بنیادی جذب سازمانهایی مثل بسیح یا سپاه می شوند ، اسلحه به دست می گیرند و عازم میادین جنگی میشوند ، مشکلاتی که زمینه ساز آن دولت و مسئولین کشورند و شایر بطور عمد برای بسیج آنان زمینه های لازم را نیز فراهم می سازند.
اول: بیتوجهی یا عدم آگاهی خانوادهها از حقوق کودکان و نوجوانان است که به سوءاستفاده از آنها در طیفی بسیار گسترده می انجامد، از عضویت در بسیج تا سوءاستفاده جنسی از آنان توسط مبلغان مذهبی و سایر افراد مبتلا به بیماری جنسی که در اینگونه نهاد های نظامی حضور دارند.
دوم: بیتوجهی گروهها و سازمان هائی دولتی که متولی حمایت از آنانند.
سوم: بیتوجهی مجامع و سازمانهای بینالمللی است. حدود چهار دهه است که جمهوری اسلامی از کودکان ونوجوانان در فعالیتهای مسلحانه استفاده میکند که مجامع بینالمللی یا اصلا بدان نپرداخته و هیچ اعتراضی نسبت بدان نداشته اند مگر در مواردی بسیار اندک.
چهار: عدم مراکز تفریحی سالم و ورزشی در مناطق مختلف ایران، به خصوص در شهر های کوچک و روستاها و فقر حاکم بر اکثر خانواده ها که در نتیجه آن فرزندانشان در قبال مبلغی ناچیز در اختیار این سازمان ها قرار می گیرند. همانگونه که شما عزیزان نیز آگاهید نیروهای نظامی ایران از سال ۲۰۱۲ حضوری موثر در درگیریهای سوریه دارند و در کنار نیروهای ارتش این کشور می جنگند. روزنامه لوموند با استناد به آمار یک موسسه تحقیقاتی روس تعداد نیروهای نظامی ایران در سوریه را بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر ارزیابی و تصریح می کند از این تعداد نیرو تنها ۳ هزار نفر تبعه ایران هستند. روزنامه لوموند با اشاره به لشکر فاطمیون وابسته به سپاه قدس ایران می نویسد که اعضای این لشکر را افغان هایی تشکیل می دهند که اکثرا از اقلیت شعیه مذهب هزاره های افغانستان هستند.ایران ادعا می کند همه افغان های ساکن این کشور داوطلبانه به لشکر فاطمیون می پیوندند. اما چگونه این ایده به ذهن مسئولین جمهوری اسلامی ایران رسید؟سپاه پاسداران هزاران نفر از این قبیله نشینان را پذیرفته و آنها را در اردوگاه های پناهجویان در مرز ایران و افغانستان اسکان داده است.و بدین وسیله از وضعیت اسفناک قبیله نشینان سوء استفاده می کند تا آنها را تشویق به نبرد در سوریه به همراه گروه های وابسته به سپاه کند. متاسفانه پناهجویان افغان در کشورهای میزبان، از جمله ایران، فریب خورده و به طرق مختلف از جمله فشار و تطمیع تشویق می شوند تا دست به اعمالی بزنند که خلاف قوانین بینالمللی است. گفته می شود که سپاه به مبارزان افغان ماهانه حدود 500 دلار می پردازد و به آنها و خانواده کسانی که در سوریه کشته می شوند اوراق اقامت ایران را اعطا می کند. اگرچه بر اساس قوانین بین المللی می باید حقوق پناهجویان باید توسط کشورهای میزبان ( ایران )، محترم شمرده شود و نباید از کودکان در جنگ و سیاست استفاده شود.کشورهای میزبان باید به پدیده مهاجرت از دیدگاه انسانی نگاه کنند و موضوع مهاجرت را از تمام مسائل سیاسی و امنیتی جدا نگهدارند. دیدهبان حقوق بشر میگوید جمهوری اسلامی کودکان-سرباز با ۱۴ سال سن را بنام لشکر فاطمیون، به سوریه اعزام نموده و در این کشور میجنگند. گفتنی است لشکر فاطمیون از جمله نیروهای تحت نظر نیروی قدس سپاه پاسداران است که از مهاجران افغان ساکن ایران تشکیل شده و نفرات آن برای جنگ به سوریه فرستاده می شوند، در حالیکه به جای به دام انداختن نوجوانان پناهجو و مهاجر افغان، ایران بعنوان میزبان آنان باید از تمام کودکان و نوجوانان حمایت کند و کسانی را که مسئول به کار گرفتن کودکان و نوجوانان افغان در جنگ هستند، مجازات کند.
در فراخوان صادره، موضوع بحث آزاد جلسه ۹ فوریه کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران ”قومیت و هویت” پیش بینی شده بود که با توجه به استقبال حضار و گفتگو و تبادل نظر، نشست یاد شده تا ساعت18:00 ادامه یافت. از جمله همکاران و میهمانانی که در ان باره گفتگو نمودند آقای محمد ابوطالبی، آقای محسن سیاحی، آقای منوچهر شفائی، آقای دیار محمدی، ازاد بهرامی، و بودند، گفتنی است مدیریت این بخش ازجلسه را خانم صدیقه جعفری عهده دار بودند که درخاتمه ضمن تشکر از حضور خانمها و آقایان: بهار شکوفا، مهناز احمدی، آواصادقی، شبنم رضاوند، لیدا اشجعی، فریبا مرادی پور و آقایان سماعیل احمدی، سید اشکان حسینی، امر نیلو، منوچهر شفائی، جهانگیر گلزار، شهریار ایازی، کویر سبزو محمد برزگرو کمیته دانشجو، کمیته ادیان، پایان این نشست را اعلام نمودند.
گزارش جلسه ی سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو
علی هژبری
جلسه ی ماهیانه ی کمیته ی دفاع از حقوق جوان و دانشجو روز یکشنبه 17فوریه2019 ساعت 15:00 به وقت مرکزی با حضور جمعی از دوستداران و فعالین حقوق بشر و اعضای کمیته ی جوان و دانشجو پیرو موضوع نقض حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک برگزار شد.این سخنرانی موضوعات مورد بحث مختلفی داشت که به سمع شما عزیزان میرسانیم. بنیامین رجبیان:گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق جوان و دانشجو در ماه گذشته.:
خبر:تحصن فارغ التحصیل مهندسی معماری در اعتراض به بیکاری مقابل مجلس
در روز یکشنبه ۱۴بهمن ماه ۹۷ آقای علی شیرمرد درحالیکه به لبانش چسب زده بود و پلاکاردی در دست داشت مقابل مجلس به تحصن انفرادی مبادرت کرد.این فارغ التحصیل مهندسی معماری روی پلاکاردش نوشته بود:به نام خداوند عدالت و برابری بیکاری. ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: حق امنیت کار.
خبر:سپهر شهیدی قمصری، دانشجوی بهایی از دانشگاه اخراج شد. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سپهر شهیدی قمصری، شهروند بهایی و دانشجوی ترم پنج مهندسی عمران ، به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم و از دانشگاه اخراج شد.یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند بهایی به گزارشگر هرانا گفت: “سپهر شهیدی دانشجوی ورودی سال ۹۵، جزو معدود دانشجویان بهایی است که امکان ورود به دانشگاه را یافته بود؛ وی پس از پنج ترم تحصیل در رشته مهندسی عمران پیش از پایان کلاسها پرتال او در سایت دانشگاه بسته شده و پس از پیگیریهای فراوان مسئولین دانشگاه به وی گفتهاند که به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج شده است.شهروندان بهایی در ایران از آزادیهای مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
خبر:بازداشت پنج جوان کرد در سقز، سنندج و سردشت. روز سه شنبه(٩ بهمن ٩٧ / ٢٩ ژانویە ٢٠١٩)، نیروهای امنیتی حکومت ایران در شهر سنندج، یک دانشجوی کرد را با هویت ”شاپور ویسی“ بازداشت کردەاند.یک منبع مطلع در اینبارە اعلام کرد کە شاپور ویسی بە اتهام همکاری با احزاب کردستانی اپوزسیون حکومت ایران بازداشت شدە است.از سوی دیگر، نیروهای ادارە اطلاعات ارومیە، روز دوشنبە (٨ بهمن / ٢٨ ژانویە) یک جوان ٢١ ساله را با هویت ”سیاوش مصطفی زادە“ در بازار دلار فروشان شهرستان سردشت بازداشت کردەاند.بە گفتە منابع آگاه، نیروهای امنیتی حین بازداشت تمامی پولهای وی را ضبط و با خود برده اند..موارد نقض از اعلامیه جهانی حقوق بشر. ماده ۳: حق حیات برای همه. ماده ۶: ارزش انسانی در همه جا. ماده ۹: عدم توقیف، حبس یا تبعید غیر قانونی
خبر: عدم اعزام به بیمارستان؛ هشدار وکیل مدافع نرگس محمدی به مسئولان زندان اوین. ایرنا، امروز یکشنبه ۷ بهمنماه ۱۳۹۷، محمود بهزادی راد، وکیل نرگس محمدی گفت: موکلم با توجه به بیماری که دارد باید زیر نظر پزشکان متخصص خود مورد مداوا قرار گیرد؛ از همین رو هفته گذشته خانواده موکلم برای او وقت معاینه از بیمارستان گرفتند تا توسط پزشکان متخصص مورد معاینه و مداوا قرار گیرد. وی افزود: هفته گذشته درخواست اعزام او را در روز هفتم بهمن به بیمارستان ایرانمهر بر اساس وقت اخذ شده به صورت کتبی به مسئولان زندان اوین و دادیار ناظر زندان ارائه کردیم اما از دریافت آن خودداری کردند و موضوع به صورت شفاهی اعلام شد.موارد نقض از اعلامیه جهانی حقوق بشرماده ۲۲: حق امنیت اجتماعی ماده ۱۰: حق محاکمه قانونی برای همه.ماده ۸: رعایت حقوق انسانی توسط قانون ماده ۵:شکنجه ممنوع
سیاوش پرویزی باران: بررسی ماده 7اعلامیه جهانی حقوق بشر(همه در برابر قانون مساوی هستند) و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
رسول پورآزاد: معضلات اجتماعی جوانان در ایران: جوانییک فرد مهمترین دوره زندگی او به شمار می اید که در ان فرد از اموزش هایی که اموخته است در دوره کودکیونوجوانی برای ساختن اینده و فردای خود وجامعه خود بهره میگیرد. جوانان اینده سازان ونیروی مولد یک کشور محسوب میشود در کشور های توسعه یافته توجه خاصی به جوانان صورت میگیرد ودولتها راه رابرای بروز وظهور استعدادها وتوان نیروی جوان جامعه هموارمینمایند.در حالیکه درکشورهایی باحاکمیت دیکتاتوری و مستبد جوانان بجای اینکه بعنوان فرصت تلقی شوند ازجانب حاکمیت بعنوان تهدید قلمداد میشوند وتلاش برای کنترل واعمال محدودیت بر انها به جای فراهم کردن زمینه شکوفایی وبالندگی فکری انها صورت میگیرد که درنتیجه ان جوانان به فکر گریز ازکشور برای ساختن ایندهخود درکشور های ازاد و دمکراتیک می افتند و همه ساله شاهد خروج جوانان .مغز ها و نخبگان از کشور هستیم . متاسفانه حاکمیت اسلامی از بدترین دوره ها در طول تاریخ ایران برای جوانان بوده است و به عنوان مثال اشاره به نسل سوخته برای جوانان دهه پنجاه و دهه شصت خود گویای مصیبت وارده به جوانان درطی این دوران سیاه است.البته به نظر شخصی من می شود گفت دهه های 70 و 80 و 90 هم تمامی این نسل ها نسل های سوخته هستند که هیچ سهمی از این خاک و کشور ندارند بیشتر جوانان دهه 70 در حال حاضر بیرون از کشور هستند و سختی ها و مشکلات پناهندگی را به جان میخرند تا بتوانند اینده روشنی در کشور ازاد داشته باشند همین جوانانی که اگر زمینه رشد و شکوفایی ان ها در ایران شکل میگرفت شاید هزاران برابر رشد و پیشرفتشان بوده اما متاسفانه دولت جمهوری اسلامی این چیز ها را نمیخواهد . در طول چهار دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی هیچ گاه مشکلات جوانان به طور جدی در دستور کار سیستم مدیریت کشور نبوده است و جوانان به مشکلات عدیده ای چون بیکاری ،مسکن ،ازدواجو بسیاری از مشکلات دیگری دست و پنجه نرم میکنند و نبود ازادی و فضای شاد و مفرح در جامعه سبب افسردگی جوانان و گرایش انها به اعتیاد شده است. وجود مشکلات معیشتی امکان ازدواج را از جوانان سلب کرده و عدم امکان ارضای نیاز های جنسی مشکلات روحی و روانی بسیاری را برای جوانان به وجود اورده است.مشکل دیگری که امروزه در جمهوری اسلامی میبینیم این است که جوانانی بابالاترین مدرک های تحصیلی ب اگر پارتییا (ژن خوب)نداشته باشند ان ها در هیچ جایی جا ندارند و نمیتوانند کاری که مناسب تحصیلات ان ها باشد پیدا کنند ،زیبا نیست بیشتر جوانان تحصیل کرده در خیابان ها مسافر کشی میکنند و افرادی نالایق بر سر کار هایی هستند که حتی نمیدانند این کار چیست افرادی بی سواد که در این چند وقته شاهد بسیاری از این افراد بوده ایم. همین چیز ها باعث بی انگیزگی جوانان به تحصیل میافتند و این باعث به هدر رفتن استعداد ها میشود. این ها بخشی از سختی های جوانان در ایران بود. حال این مشکلات برای دختران سرزمین من بسیار سخت تر است به خاطر افکار خرافی و دینی دختران ایران زمین همین گونه در مشکلات بسیاری هستند .در کشور ایران زن ها عملا شهروند درجه دو به حساب می ایند و حق ان ها همیشه نصف مرد بوده . ان ها اجازه هیچ کاری بدون اجازه پدر یا همسر خود ندارند چیز های ساده ای مثل ورزش کردن هم اجازه میخواهد . امید واریم جوانان کشورمان به طور کاملا ازاد بتوانند زندگی شاد مفرح درکشور خود داشته باشند و برای نام ایران افتخار افرینی کنند و هیچ ایرانی به خاطر مشکلات اقتصادی کشور خود را ترک نکند.
مهرداد صفری اسکویی: زبان مادری و اهمیت یادگیری آن (هویت،تاریخ و فرهنگ انسان ها): در ۲۱ فوریهی سال ۱۹۵۲ میلادی، تعداد زیادی از دانشجویان بنگالیزبان، در اعتراض به تحمیل زبان اردو بهعنوان زبان رسمی و با هدف به رسمیت شناساندن زبان مادریِ مردم سرزمینشان (زبان «بنگلا»یا «بنگالی») در محوطهی دانشگاه داکا تظاهرات کردند؛ که توسّط ماموران به رگبار بسته شدند. تداوم مبارزات مردم و فعّالان سیاسی و فرهنگی بنگالیزبان باعث شد که در سال ۱۹۷۱ میلادی، بنگلادش از پاکستان جدا شده و استقلال بگیرد. پس از آن در ۲۱ فوریهی هر سال، مراسم روز ملّیِ زبان مادری در بنگلادش با شکوه خاصّی برگزار میشد. در ۱۷ نوامبر ۱۹۹۹ میلادی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متّحد (یونسکو) پیشنهادِ رسمیکشور بنگلادش برای اعلام ۲۱ فوریه بهعنوان «روز جهانیِ زبان مادری» را پذیرفت و ۱۸۸ کشورِ عضو یونسکو از جمله جمهوری اسلامی ایران، به آن رأی مثبت داده و آن را تأئید کردند. پس از آن برای اولین بار مراسم روز جهانی زبان مادری در فوریهی سال ۲۰۰۰ میلادی در پاریس با حضور نمایندگان کشورهای مختلف جهان، زبانشناسان و دبیرکل سازمان یونسکو برگزار شد. از آن تاریخ به بعد، در بسیاری از کشورها به همین مناسبت، مراسمیبرگزار میشود. بنا به آخرین گزارش یونسکو، در جهان ۶۰۰۰ زبان وجود دارند؛ که نود درصد از مردم به ۳۰۰ زبان و بقیه به ۵۷۰۰ زبان دیگر سخن میگویند؛ که سهم ایران در این میان ۷۴ زبان میباشد. متأسّفانه با گذشت زمان از تعداد این زبانها کاسته میشود و تعداد زیادی از آنها در معرض خطر و نابودی قرار دارند. «خطر، زبانهایی را که از پشتوانهی تاریخی، متن مکتوب (علمی)، غنای واژگان و کثرت گویشور و حمایت سیاسی برخوردار نیستند، تهدید میکند.» یکی از زبانهای اصیل و ریشهدارِ ایرانی که به علت قلّتِ گویشوران و عدم حمایت سیاسی در معرض خطر میباشد، زبان ههورامی میباشد.
اهمّیّت زبان مادری: به گفتهی بسیاری از زبانشناسان و روانشناسان، انسان از بدو تولد، جهان و هستی را در قالب زبان مادری شناخته و درک میکند و تفکر وی نیز با آن انجام میگیرد. زبانهای دیگر پس از ترجمه به زبان مادری، فهم میشوند؛ که در صورت تکرار مداوم این ترجمه، بهخصوص در دوران کودکی، فشار روانی زیادی به فرد وارد میشود و احساس رنج و الم خواهد کرد و بسیار اتّفاق میافتد که از بیان مطالب و خواستههایش به زبان دیگر، ضعیف و ناتوان باشد. عواطف، احساسات، هیجانات، عشق و بسیاری از خواستههای درونی دیگر آنگونه که باید، تنها با زبان مادری، بیان شده و منتقل میشوند و زبانهای دیگر از انجام این مهم عاجزند. میتوان گفت: انتقال عواطف و احساسات، مفاهیم و مهارتها و همچنین یادگیری و رشد تحصیلی بهخصوص در سالهای اولیهی تحصیل، در قالب زبان مادری، بیش از هر زبان دیگری مؤثّر و کارا خواهد بود. «فاز صفر توسعه در هر کشوری در دوران کودکی، در دبستان و پیشدبستان شکل میگیرد. هر چه ما برای آیندهی کشورمان میخواهیم، باید بذر آن را در این سنین بکاریم. ما در طول هفتاد سال گذشته فرزندانِ نزدیک به نیمی از جمعیت کشور، یعنی اقوام غیرفارسیزبان کشورمان را مجبور کردهایم که از سال اول دبستان، زبان فارسی بیاموزند و به زبان فارسی آموزش ببینند. [با این کار] آنان را با یک توقّف چندساله در حسّاسترین سالهای عمر در فرایند اجتماعیشدنشان روبهرو میکنیم. در همان سنین کودکی، تکامل زبان درونی و زبان تفکر آنان را متوقّف میکنیم و آنان با تحمل فشارهای روانی و روحی زیادی و با چند سال تاخیر، سرانجام میتوانند به زبان تحمیلی جدید، تفکر کنند و سخن بگویند. اما آنچه در این میان از دست رفتهاست فرصت های تکامل ابعاد پرورشی و وجودی آنهاست که توانایی های ارتباطی و توسعهآفرینانه آنها را شکل میدهد. زبان ابزار تکاملی فهم ماست و انقطاع زبانی نوعی انقطاع در فرآیند تکاملی اندیشگی کودکان ایجاد میکند. این که ۶۷ درصد مردودی دانشآموزان پایهی یک و دوی دبستان، متعلق به ۹ استان دو زبانهی کشور است، مؤیّد چنین مشکلی است.»
آسیمیلاسیون (همسانسازی) زبانی: آنچه که بیش از هر چیز فرهنگ و زبان اقلّیّتها را تهدید میکند، آسیمیلاسیون (همسانسازی) فرهنگی و زبانی است؛ که پدیدهای مدرن و وارداتی است. ناسیونالیسم اروپایى، بهخصوص فرانسه، در قرن نوزدهم با شعار یک ملت و یک زبان، این سیاست را اعمال کرد و بسیارى از دولتهاى دیگر نیز آن را دنبال کردند؛ که متأسّفانه هنوز هم در برخی مناطق و کشورها این سیاست، آثار و نتایج ناگوارِ آن، کم تا بیش مشاهده مىشود. در این سیاست، دولت هیچگونه حقوقِ فرهنگی را برای اقلّیّت قائل نبوده و خواهان همانندسازیِ فرهنگیِ (زبان و …) اقلیت با اکثریت میباشد. « همانندسازی با دو شیوهى خشونتآمیز و مسالمتآمیز انجام مىگیرد. شیوهى خشونتآمیز نیز با دو روشِ استفاده از ابزارهاى نظامى، به هدف امحای فیزیکى یا
بیولوژیکى گروه یا گروههاى اقلیت، و یا منع استفاده از زبان آنها در گفتوگو، ممنوعیت چاپ کتب، روزنامه و… و یا ممنوعیت آموزش آن انجام مى گیرد. در شیوهى مسالمتآمیز تمامى نهادهاى فرهنگى دولتى در خدمت گسترش فرهنگ رسمى قرار مى گیرد و هیچگونه امکاناتى در اختیار ترویج زبان و فرهنگ گروههاى [اقلّیّت] قرار نمى گیرد؛ این نوع همانندسازی بسیار خزنده و نامحسوس انجام میشود. یکى از اثرات شیوهى اخیر (مسالمتآمیز) ایجاد روحیهی حقارت فرهنگى در میان اقلّیّتهاى فرهنگی و زبانى است؛ بهگونهاى که ترکِ زبان و فرهنگِ خود و استفاده از زبان و فرهنگِ طبیعى جلوه مىنماید و دولت [نیز] از نظرگاه افکار عمومی گروه اقلّیّت، به نابودی فرهنگ اقلّیّتها متّهم نمیشود.
لزوم و ضرورت آموزش زبان مادری: زبان یکی از نمادهای بارز فرهنگ و هویت ملی میباشد. بنابراین «هر فرد و ملتی نه تنها این حق را دارد که خصوصیات ملی خود مانند زبان و… را حفظ نماید، بلکه وظیفه دارد که در غنی کردن آنها بکوشد.» اتّخاذِ سیاستهای انحصارطلبانه و تمامیت خواهانه در مقام نفیِ تنوع زبانی و تحمیل یک زبان خاص به قیمت تضعیف یا حذف زبانهای مادری، همانگونه که ذکر شد کاری غیرشرعی و غیرقانونی بوده و ظلمی بزرگ میباشد. این کار سبب ایجاد نفرت و نارضایتی در میان اقلّیّتهای زبانی، نسبت به فرهنگ و زبان حاکم و غالب میشود و بهسان میهمانی ناخوانده به آن مینگرند که برای رفتنش لحظهشماری میکنند. ممکن است این خواستههای فرهنگی به خواستههای سیاسی تبدیل شوند. در صورت ادامهی این ظلم فرهنگی و زبانی و تهدید نمادهای بارز هویتی اقلّیّتها، «وابستگی مورد تهدید (از رنگ پوست گرفته تا مذهب، زبان و طبقهی اجتماعی) تمامی هویت را به خود اختصاص میدهد و مردمیکه در آن وابستگیِ مورد تهدید مشترکاند، همبستگی پیدا میکنند و بسیج میشوند تا با طرف مقابل خود مبارزه کنند؛ در چنین حالتی زنده نگه داشتن آن هویتِ مورد تهدید، به صورت عملی شجاعانه و آزادیبخش جلوه میکند.» نتایج این سیاستها باعث کاهش تعلّقِ خاطرِ اقلّیّتهای مظلوم به کشور و ایجاد یا افزایش میل جداییطلبی شده و تمامیت ارضی کشور با تهدید مواجه میشود. همانگونه که ذکر شد آموزههای اسلامی، قانون اساسی، اصول مشترک حقوق بشر و مصلحت کشور اقتضا میکند که: دولتمردان و سیاستگزاران متوجه شوند «انسانها در هر جامعهای دارای هویّتهای چندگانهای هستند که هویت مرتبط با زبان مادری یکی از هویّتهای چندگانهی انسانی بهویژه در جوامع چند فرهنگی-زبانی است. دولتها برای مدیریت مسائل هویت و وحدت ملی باید زمینهها و فرصتهایی را فراهم آورند که این چندگانگی هویتی در قالبی قانونی و با نظر به حقوق برابر شهروندان مورد حمایت و تضمین واقع شود.» وجود کشورهایِ چند فرهنگی-زبانی که توانستهاند در عین رعایت حقوق فرهنگی-زبانیِ اقلّیّتها، وحدت ملی خود را نیز به خوبی حفظ کنند، گویای ممکن و درست بودنِ چنین سیاستی است؛ برای نمونه در سوئیس همزمان سه زبان رسمی و در آفریقای جنوبی یازده زبان رسمی وجود دارد. واقعیت این است که: کشور ایران رنگینکمانی است از اقوام، مذاهب و زبانها که هر اندازه رنگهای آن واضح و مشخّصتر باشند، زیباتر و فرحبخشتر جلوه میکند و به میزان کمسو شدنِ رنگهای آن یا حذف تعدادی از آنها، از زیبایی رنگینکمان کاسته شده یا رو به نابودی میرود. پس چه بهتر که با تحقّق حقوق زبانی از کمسو شدن یا نابودی رنگینکمان ایرانی جلوگیری نماییم. در آخر میخواهم که با این شعار زیبا و پرمحتوای یونسکو صحبتهایم را به پایان برسانم : «جنگ و صلح در ذهن ما اتّفاق میافتد و در دست ما جاری میشود»
احمد ملازاده : چرایی افزایش زندانیان سیاسی و عقیدتی در سال گذشته: زندانی سیاسی افرادی هستند که بخاطر عقاید و باورهایشان در تلاش برای آزادی وکشور ی سالم از هرنوع ناپاکی و به دلیل عدم آزادی بیان و باعناوین مختلف مورد اهانت و بازداشت وشکنجه میشوند. ودر واقع جرم سیاسی عملی است که با نظم سیاسی حاکم در یک کشور سازگاری ندارد. هدف فعال سیاسی ، که به طور آشکار یا پنهانی فعالیت میکنند ، به زیر سوال بردن حاکمیت موجود در جامعه به نفع همگان است.زندانی سیاسی دارای اندیشه یا تفکری است که به نفع همگان است؛ به همین دلیل در نظر برخی اندیشمندان و بعضی از قوانین کیفری جهان از آن به عنوان جرم «پاک» هم یاد میشود؛ زیرا انگیزه انجام آن شخص نیست بلکه منفعت عمومی است. جرایم سیاسی اصولاً به عنوان جرایم ضد امنیت کشور به شمار میآیند.پس با وجود آمار زندانیان سیاسی ومدنی به جرات میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران یک مجموعه دیکتاتوری در راس کار هستند .ما در اعلامیه جهانی حقوق بشر داریم که به صراحت میگوید: حق حیات برای همه، عدم توقیف، حبس یا تبعید غیر قانونی،حق آزادی عقیده،حق آزادی بیان، حق آزادی تجمع و تظاهرات،حق دموکراسی، حق امنیت اجتماعی،حق امنیت کار،حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه و موارد دیگر،و شاهدیم که تمامی این حقوق همه روزه به صورت آشکار نقض میشه و مسئولان جمهوری اسلامی ایران به نام دین و شرع یک تعریف جدید از حق و حقوق به مردم تزریق کردند /پس طبیعیه که مردم برای گرفتن حق ذاتی و ابتدایی خودشون اعتراض کنند و مسئولان به جای گوش دادن و برطرف کردن مشکلات و معضلات مردم آنهارا سرکوب ،بازداشت و زندان و شکنجه و اعدام میکنند .. درایران دراین چندسال اخیر بخاطر شرایط خفگانی که در کشور بیشتر ایجاد کردند روزبه روز به این زندایان سیاسی افزوده می شود.و خیلی از این زندانیان و فعالان سیاسی بطور شدید مورد شکنجه و تجاوز قرار میگیرند و از حق وحقوق یک زندانی سود نمیبرند و حتی حقوق اولیه هم برخوردار نیستند مثل زمان هواخوری در طول روز که هرزندانی در طول روز یک تا دوساعت مجوز حضور در حیاط زندان را دارد ولی بیشترزندانیان سیاسی حتی از همین حق هم برخوردار نیستند که این هواخوری برای سلامتی یک زندانی بسیار واجب است. فعال سیاسی در زندان بابدترین نوع شکنجه روبروهستند واز نظر روحی و جسمی مورد شکنجه وآزار قرار میگیرندودراین سال های اخیر شکنجه جنسی بسیار در بین زندانیان بخصوص زندانیان سیاسی دیده شده است. تجاوز، ممکن است برای شکنجه و تخریب روحی و روانی زندانیان، یا دلایل دیگر، صورت پذیرفته باشد. با توجه به اینکه تجاوز جنسی، آثار بسیار مخربی بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و همچنین باعث شرمساری این افراد میشود، از این رو، تعداد کمی از زنده ماندگان این موارد، حاضر شدهاند که با رسانهها مصاحبه کنند و باعث تاسف است که این تجاوز ها هم بنام اسلام و دین انجام میدهند .در چند برهه از تاریخ جمهوری اسلامی ایران، و در دولت های مختلف ،ایران متهم به تجاوز جنسی گسترده به زندانیان سیاسی شد. در زمان اعدام زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، اشخاصی همچون حسینعلی منتظری که در آن زمان قائم مقام رهبر بود طی نامهای به تجاوز به زندانیان دختر اعتراض میکند.در آنچه به نام «پرونده وبلاگ نویسان» شهرت دارد، متهمان پرونده از «تهدید شدن به تجاوز» در زمان بازداشت، خبر دادند.در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی توسط پلیس، افرادی که در این خصوص در بازداشتگاه کهریزک حبس شدند از تجاوز، برهنه کردن عورت و ادرار بر روی زندانیان سخن گفتهاندو گزارشهایی از شکنجه و آزار جنسی بازداشت شدگان اعتراضات به دهمین انتخابات ریاست جمهوری نیز، مطرح شدهاست. چنانکه یکی از کاندیداهای انتخابات دهم ریاست جمهوری به نام مهدی کروبی قویا خواستار بررسی آن شد. به جز این نیز جمهوری اسلامی ایران در موارد پراکنده دیگری، همچون پرونده زهرا کاظمی،به اعمال تجاوز جنسی به منظور شکنجه زندانیان متهم شدهاست .زهرا (زیبا) کاظمی (۱۹۴۸ (میلادی) – ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۳) خبرنگار کانادایی – ایرانی تبار بود که در مسافرتی به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامیها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکسبرداری حین تجمع برخی از خانوادههای زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان درگذشت. او به اصرار سعید مرتضوی دادستان وقت تهران بازداشت شد، این بازداشت برخلاف نظر وزارت اطلاعات که وی را جاسوس نمیدانست انجامشده بود. پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد. همچنین سازمان گزارشگران بدون مرز آزار جنسی بازداشت شدگان را باسابقه قلمداد کرده و معتقد است که تنها پس از انتشار نامه مهدی کروبی متعاقب حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) این موضوع بهطور رسمی و گسترده مورد توجه قرار گرفتهاست. به عنوان مثال در آنچه به نام «پرونده وبلاگ نویسان» شهرت دارد، وبلاگ نویسهایی مانند امید معماریان، روزبه میرابراهیمی و شهرام رفیع زاده از «تهدید شدن به تجاوز» در زمان بازداشت، خبر دادند. معینی همچنین به نقل قولی از شیرین عبادی در مورد پرونده زهرا کاظمی پرداخته که میپرسد «اگر به سر خانم کاظمی ضربه خوردهاست، چرا قسمت خاصی از لباسهایش خونی است؟سعید امامی متهم قتلهای زنجیرهای بود که در زندان به طرز مشکوکی کشته شد. سپس همسر در هنگام بازجویی مورد آزار لفظی جنسی قرار گرفت که برای اولین بار نمایندگان مجلس آن را شنیدند. مریم صبری، آرش توکلی، ابراهیم شریفی، و ابراهیم مهتری چهار تن از معترضان به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ بودند که توانستند از ایران خارج شوند و در مصاحبههایی عنوان کردند که در زندانهای ایران به آنها تجاوز شدهاست. ازانجایی که ایران عضو سازمان ملل متحد میباشد و اعلامیه جهانی حقوق بشر راامضا کرده و موظف است ان را رعایت کند و ماده 5 اعلامیه حقوق بشر از منع شکنجه سخن میگوید. و همچنین کنوانسیون منع شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر کننده مصوب 10 دسامبر 1984/ قطعنامه شماره 46/39 مجمع عمومی سازمان ملل متحد قدرت اجرائی کنوانسیون، 26 ژوئن 1987. برای عدم شکنجه چنین وصف شده است کهکشورهای طرف این کنوانسیون (میثاق) با توجه به اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد که شناسائی حیثیت ذاتی و حقوق برابر و غیرقابل انتقال تمام اعضاء خانواده بشری را مبنای آزادی، عدالت و صلح در جهان اعلام داشته است. با توجه به اینکه حقوق مذکور از شان و منزلت ذاتی انسان سرچشمه گرفته است. با توجه به تعهدات دولتهای امضاء کننده منشور، بهویژه ماده 55 آن که اعتلای رعایت و حرمت حقوق بشر و آزادیهای اساسی را متذکر میشود. با در نظر گرفتن ماده پنجم اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده هفتم کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که مقرر داشته است: هیچکس را نمیتوان مورد آزار و شکنجه و یا مجازات و رفتارهای ظالمانه و غیرانسانی قرار داد که سلب کننده حقوق مدنی و اجتماعی فرد است. ماده اول: از نظر این کنوانسیون شکنجه چنین تعریف میگردد: هر عمل عمدی که بر اثر آن درد یا رنج شدید جسمی یا روحی علیه فردی به منظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او و یا شخص سوم اعمال میشود، شکنجه نام دارد. (همچنین) مجازات فردی به عنوان عملی که او یا شخص سوم انجام داده است و یا احتمال می رود که انجام دهد، با تهدید و اجبار و بر مبنای تبعیض از هر نوع و هنگامی که وارد شدن این درد و رنج و یا به تحریک و ترغیب و یا با رضایت و عدم مخالفت .این ماده خللی نسبت به اسناد بین المللی و یا (مصوبات) قوانین داخلی کشورها که مفهوم وسیعتری برای شکنجه درنظر گرفته اند، وارد نمی کند. (باید براساس همان مفهوم وسیعی که آن سند بین المللی و یا قانون داخلی درنظر گرفته است، عمل نمود). امور دولتی و یا هر صاحب مقام دیگر انجام گیرد، شکنجه تلقی می شود.
ماده دوم:1-هر دولت عضو این کنوانسیون، موظف است اقدامات لازم و موثر قانونی، اجرائی، قضائی و دیگر امکانات را جهت ممانعت از اعمال شکنجه در قلمرو حکومت خود، به عمل آورد.
2-هیچ وضعیت استثنائی کشوری، مانند جنگ و یا تهدید به جنگ، بی ثباتی سیاسی داخلی و یا هرگونه وضعیت اضطراری دیگر، مجوز و توجیه کننده اعمال شکنجه نمی باشد.
3-دستور و حکم مقام مافوق (حکومتی) و یا مرجع دولتی، نمی تواند توجیه کننده عمل شکنجه باشد.
ماده سوم: 1-هیچ دولت عضو، فردی را که جانش در خطر است و مورد شکنجه واقع خواهد شده، به دولتی که زمینه واقعی (چنین اعمالی را) دارد، مسترد نخواهد کرد.
2-به منظور پایان دادن به ایجاد زمینه های عمل شکنجه، مراجع شایسته و صلاحیت داری باید درنظر گرفت تا بتوان بدینوسیله دولتی که وجود نمونه های فاحش و آشکار و عملی شکنجه و نقض مداوم حقوق بشر در آن مشاهده می شود را بررسی کنند.
ماده چهارم: 1-هر دولت عضو، مراقب و مطمئن خواهد شد که تمام انواع شکنجه تحت قوانین جنائی، جرم محسوب گردد و برای کسی که مبادرت به انجام شکنجه می کند و یا کسی که در انجام این عمل با او مشارکت و همکاری می نماید، جرم شناخته شود.بیان همین چهار بند از این ماده بیانگر عدم رعایت از سوی حکومت ایران است.
نگاهی به وضعیت کارگران ایران دریک سال گذشته : کارگران ایران در شرایطی اول ماه می روز کارگر را گرامی میدارند که حداقل دستمزد ۸۱۲ هزار تومانی و تعطیلی پرشتاب کارخانهها، وضعیت معیشتی این قشر از زحمتکشان جامعه را بسیار بدتر از گذشته کرده است. آنها مداوم از کار بیکار میشوند، حقوقشان معوقه میشود، حبس میشوند، به سختی تلاش میکنند و در نهایت روزگارشان میگذرد اما به خون جگر! بسیاری از فعالان صنفی به دلیل اعتراض به وضع موجود به زندان افتاده یا از کار اخراج شدهاند. گفته شده کماکان فعالان کارگری در دادگاههای ناعادلانه و یک طرفه، بدون داشتن وکیل در حال سپری کردن دوران طولانیمدت حبس با شرایط بسیار بد در زندانهای ایران هستند. مراسم روز جهانی کارگر به دلیل این بازداشتها و سرکوب اتحادیههای مستقل کارگری، در سالهای پس از استقرار حکومت اسلامی، از فضاهای عمومی به مکانهای خلوتتر منتقل شده است.. از مهمترین رویدادهای کارگری در ایران در بازه زمانییک سال گذشته، میتوان به اعتراضات کارگران هپکو و آذرآب در اراک، ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریز، کارگران صنایع نفت و گاز نواحی جنوبی کشور و کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز اشاره کرد.. طی۱۲ ماه گذشته شهرهای گوناگون ایران شاهد اشکال گوناگون حرکتهای اعتراضی از سوی کارگران ایران بوده است. طیف وسیعیاز کارگران به دلیل عدم دریافت حقوق ماهیانه و عدم توجه به مطالبات بیمهایشان به خیابانها رفته و برخی از این کارگران به علت عدم پرداخت گاه تا ۲۳ ماه از حقوقشان دست به اعتصاب و اعتراض زدهاند. سطح مطالبهگری منسجم بخشهای مختلف طبقه کارگر در یک سال گذشته کم سابقه بوده است. سرکوب و کارشکنی و عدم به رسمیت شناختن حقوق سندیکاها و تشکلهای مستقل کارگری، زندانی کردن و صدور احکام حبس برای چندین فعال کارگری، همچنین ممانعت از حق اعتراض و شکایت کارگران به نهادها و سازمانهای بینالمللی از جمله دلایل پراکندگی و نابسامانی برخی تجمعات و اعتراضات کارگری بود. تشکل کارگری در ایران به معنای متعارف جهانی آن وجود ندارد و تشکلهای مستقل همانند سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی واحد، سندیکای نیشکر هفتتپه، سندیکای کارگران خباز و اتحادیه آزاد کارگران در مظان اتهامات امنیتی و سیاسی قرار دارند. طی۱۲ ماه گذشته دست کم 181 کارگر و فعال کارگری بازداشت شدهاند. از جمله مهمترین این بازداشتها میتوان به بازداشت ۳۴ کارگر مجتمع هفت تپه و بازداشت دست کم ۱۰ نفر از کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز با هجوم شبانه مامورین امنیتی به منازلشان اشاره کرد و ازنفرات قابل ذکر اقای اسماعیل بخشی می باد که تا بع امروز در بازداشت نیروهای امنیتی می باشد. کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران بارها در اعتراض به عقب افتادن حقوق و مزایا در اهواز تجمع و تظاهرات کردند. حداقل دستمزد سال 1397 برای کارگران در ایران۹۳۰ هزار تومان اعلام شده بود. این درحالی ست که طبق آمارهای رسمی حداقل درآمد کارگران برای گریز از خط فقر باید بیش از 4 میلیون و 500 هزار تومان باشد. بدین سبب فاصله عمیقی بین سبد معیشت و حداقل دستمزد کارگران وجود دارد. اسماعیل بخشی که روز یکشنبه۲۷ آبان ماه در تجمعات کارگری شرکت نیشکر هفت تپه در شوش بازداشت شده بود، پس از ۲۵ روز در نهایت با وثیقه۴۰۰ میلیونی آزاد شد و بعد از پخش مستند ساختگی واعترافات اجباری از اقای بخشی دوباره بازداشت شد. یک روز پس از پخش “اعترافات” اسماعیل بخشی و سپیده قلیان از سیمای جمهوری اسلامی، این دو فعال مدنی و کارگری بازداشت شدند. جمعی از وکلای دادگستری با ابراز نگرانی از وضعیت این دو، نامهای به گزارشگر ویژه سازمان ملل نوشتهاند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی با پخش فیلمی با عنوان “طراحی سوخته” بخشهایی از اوراق بازجویی شماری از بازداشتشدگان اعتراضات کارگری اخیر و نیز “اعترافات” تلویزیونی اسماعیل بخشی و سپیده قلیان را منتشر کرد. این فیلم با استناد به “اعترافات” بازداشتشدگان، آقای بخشی وخانم قلیان را متهم به ارتباط با گروههای “برانداز” خارج از کشور و مشخصا ارتباط با حزب کمونیست کارگری ایران میکند. حزب کمونیست کارگری اما در گفتوگوبا خبرگزاری ها همکاری اسماعیل بخشی با خود را تکذیب کرده و چنین اتهامی را در راستای “پروندهسازی” برای این فعال کارگری ارزیابی کرده است. جمهوری اسلامی ایران بارها در تاریخ چهل ساله خود مبادرت به پخش “اعترافات تلویزیونی” مخالفان خود کرده است. بسیاری از قربانیان، فعالان حقوق بشری و مجامع بینالمللی نیز بارها دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران را متهم به “اعترافگیری” از زندانیان با استفاده از اعمال فشار و شکنجه کردهاند. سپیده قلیان نیز پیش از دستگیری مجدد و پس از پخش “اعترافات” خود در تلویزیون ایران در توییتر نوشت: «این تصاویری که از من پخش شد گواه دیگری در اثبات حرفهایم مبنی بر شکنجه شدن در طول مدت بازداشتم بود.». او ادامه داد: «جدیتر از قبل به پیگیری شکنجه شدنم خواهم پرداخت و حالا که اعترافاتم پخش شد خواهان علنی برگزار شدن دادگاهم هستم ازاین دسته اتفاقات در جمهوری اسلامی بسیار افتاده است و همچنین کشتن فعال های سیاسی و مدنی در زندان و خودکشی جلوه دادن انها در زندان از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران که میتوان به چند مورد اشاره کرد که از جمله:کاووس سیدامامی. زهرا بنی یعقوب. ابراهیم لطف الهی. سعید امامی.ولی الله فیض مهدوی. سینا قنبری وحید حیدری. سازمان عفو بینالملل با انتشار گزارشی حکومت ایران را متهم کرده است که در سال ۲۰۱۸ و پس از موج اعتراضهای سراسری علیه فقر، فساد و خودکامگی در ایران، کمپین “بی شرمانه”ای از سرکوب اعتراض هزاران معترض را به راه انداخته است.. سازمان عفو بینالملل روز ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹(۴بهمن ۹۷) با انتشار این گزارش “چهره جدیدی از میزان سرکوبهای مقامات ایران” را نشان داده است .در گزارش این سازمان به دستگیری بیش از ۷ هزار معترض از جمله دانشجویان، روزنامهنگاران و فعالان رسانهای و محیط زیست، کارگران و مدافعان حقوق بشر، وکلا و مدافعان حقوق زنان، فعالان حقوق اقلیتها و اتحادیههای صنفی و کارگری در سال ۲۰۱۸ اشاره شده است. سازمان عفو بینالملل سال ۲۰۱۸ را “سال شرم برای ایران در تاریخ” نام گذاشته است .سازمان عفو بینالملل در بخش دیگری از گزارش خود، به جنبش اعتراضی بیسابقه زنان ایران علیه قوانین حجاب اجباری و تبعیضآمیز اشاره کرده و آورده است که در سال ۲۰۱۸ مدافعان شجاع حقوق زنان در سراسر کشور به این جنبش اعتراضی پیوستنداین گزارش به اعتراض دختران و زنان معروف به “دختران خیابان انقلاب” اشاره کرده که در خیابانها و بر فراز برخی مکانهای عمومی ایستادند و در سکوت، روسری خود را در انتهای میلهها تکان دادند و در نهایت “پس از هجوم خشونتآمیز ماموران، دستگیر و شکنجه شده و مورد بدرفتاری قرار گرفتند. برخی از این معترضان نیز پس از محاکمههای ناعادلانه به زندان محکوم شدند شاپرک شجری زاده یکی از “دختران خیابان انقلاب” با حکم دادگاه به ۲۰ سال حبس محکوم شد نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق بشر و مدافع حقوق زنان که وکالت شاپرک شجری زاده را برعهده داشت نیز در روز ۱۳ ژوئن ۲۰۱۸ به اتهام دفاع از معترضان علیه حجاب اجباری بازداشت شدودر مجموع این آمار در و نمیتواند بیانگر نقض گستردۀ این قشر بزرگ از هم میهنانمان باشد.همچنین از آنجا که دولت جمهوری اسلامی اجازه فعالیت به مدافعان حقوق بشر را نمیدهد، بویژه فعالیت درمحدوده گزارشگری و تهیه آمار نقض حقوق بشر، بازهم گزارش پیش رو تنها میتواند بازتاب حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق اقوام و ملیت های گوناگون در ایران باشد.ازاین دسته میتوان به این نام ها اشاره کرد که در سال های اخیر اتفاق افتاده ودر جامعه ایرانی به دست فراموشی کم کم سپرده می شود. حبیب الله لطیفی حکم دادگاه: اعدام.امیدکوکبی. ایقان شهیدی. حامد روحی نژاد.مهدی خدایی. مجید توکلی. بهاره هدایت .حسن اسدی زید آبادی. عماد بهاور. فعالان حقوق بشر در داخل و خارج ایران می گویند دلیل نبود اطلاعات و آمار دقیق از زندانیان سیاسی، آن است که جمهوری اسلامی می کوشد از این طریق وجود زندانی سیاسی در کشور را به طور کامل نفی کند هادی قائمی، مسئول بخش ایران سازمان دیدبان حقوق بشر که مقر آن در نیویورک است، در گفت و گو با رادیو فردا می گوید:« این سازمان آماری از تعداد زندان سیاسی در ایران ندارد، چون دولت ایران ادعا میکند که زندانی سیاسی ندارد واز سوی دیگراساسا در ایران جرم سیاسی تعریف نشده است، اما مسئولان ایران اکثر افراد را با جرائمی که امنیتی نامیده شده اند بازداشت می کند. جلسه ی کمیته ی دفاع ااز حقوق جوان و دانشجو سرانجام پس از بحث و گفتگو میان جمع حاضر در جلسه در ساعت 17:15 به وقت اروپای مرکزی به خاتمه یافت.
گزارش جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ ژانویه ۲۰۱۹
حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی
جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ در روز پنجشنبه مورخ ۳۱ژانویه 2019ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ و سخنرانان و چند نفر از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. در این جلسه سخنرانان به طور کامل به مسائل مطرح شده پرداختند که علاقه مندان میتوانند در صورت تمایل به فایلهای صوتی دسترسی داشته باشند.
حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی تفسیر ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی و شرایط اجرایی آن ایراد سخنرانی نمودند. اعلامیه جهانی حقوق بشر با تصویب در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ دریچه ای تازه و یک نگاه نو را به انسان در جهان پیرامون ما باز کرده چرا که دارای مجموعه قوانینی کامل است که هر انسان با هر نوع دیدگاه سیاسی و عقیدتی آن را میپذیرد. اما در این بین برخی گرهها و حکومتها از جمله حکومت جمهوری اسلامی فقط در عمل وانمود بر اجرای ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران را دارد ولی در صل مطلب خیر و حکومت حال حاضر در ایران از جمله بزرگترین نقض کنندگان حقوق بشر در ایران و حتی در سطح جهانی است.از جمله مواردی که در موارد بسیار حقوق شهروندان بواسطه آن و با وجود حکومتی مذهبی و دین سالار, نه مردم سالار نقض میشود زمانی است که یک شهروند بازداشت میشود. این بازداشت میتواند به دلیل مسائل عقیدتی, سیاسی, فعالیتهای اجتماعی و یا در زمینه انتقادی از نوع برخورد و موارد نقض حقوق بشر در ایران باشد. در ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر جز به جز در باره همه حقوق یک انسان صحبت شده و توضیح داده شده است. اما در مورد حق دادرسی عادلانه و دسترسی افراد به دادگاهی صالحه با حضور هیئت منصفه و حق یک متهم مبنی بر داشتن یک حقوق دان یا یک نفر بعنوان وکیل که بتواند از حق وی در مقابل اتهامات منتسبه دفاع کند در ماده۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آن تاکید شده است. متن ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت اشاره بر این نکته دارد که: هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی ، منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند، اتخاذ تصمیم بنماید. اما در ایران متاسفانه از آنجائی که قوانین حقوقی و قانون آئین دادرسی کیفری و دیگر قوانین بر مبنای یک ایدولوژی خاص با توجه به ایدولوزیک بودن ماهیت حکومت جمهوری اسلامی بر آن تاکید شده است در نتیجه این یک امر طبیعی است که حقوق یک انسان بواسطه آن قوانین نقض بشود. متاسفانه در ایران از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تا به امروز حاکمیت بر مبنای دموکراسی که حکومت مردم بر مردم باشد میسر نشده استو فقط همه ما شاهد حکومت عده ای مذهبی آن هم با تمرکز بر قوانینی که آن قوانین ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر است هستیم. در زمان بازداشت یک متهم عقیدتی و یا یک فعال حقوق بشر و یا یک فعال سیاسی فرد مذکور مدتها در سلول انفرادی محبوس می شود, به خانواده وی اجازه ملاقات با وی داده نمی شود, از حق انتخاب وکیل محروم میشود, اعترافاتی از وی با ضرب و زور و شکنجه اخذ میشود و در نهایت با پرونده ای بسیار سنگین و اتهاماتی واحی که وجه حقیقی ندارد فرد را به دادگاه منتقل میکنند و تازه زمانی که فرد به دادگاه جهت محاکمه منتقل میشود فردی که با عنوان قاضی در دادگاه حضور دارد از قبل بواسطه ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی در ایران مورد تفهیم قرار گرفته که چه حکمی را با چه میزان مجازات برای فرد صادر کنند. یعنی از تشکیل دادگاه حکم متهم بودن شنیده شدن دفاعیات وی و یا بدون توجه به این نکته که این اتهامات و اعترافات اخذ شده از متهم به چه واسطه و چگونه از وی اخذ شده است, قاضی اقدام به صدور حکم میکند.
زهرا اسدی شبکه های اجتماعی و چرائی مخالفت جمهوری اسلامی با آن ایراد سخنرانی نمودند. در خرداد ماه سال ۱۳۸۰ سید علی خامنه ای ” ابلاغیه سیاست های کلی شبکه های اطلاع رسانی رایانه ای ” را صادر کرد. شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب قوانین مربوط به اینترنت از جمله فیلترینگ پرداخت، که در مجموع مصوباتی با عنوان “مقررات ضوابط شبکه های اطلاع رسانی و رایانه ای” به مسئله ی فیلترینگ و نظارت بر شرکت های تامین کننده اینترنتی پرداخته شد. در سال ۱۳۸۱فیلترینگ به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت. کمیته ای سه نفره شامل : نماینده وزارت اطلاعات، نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نماینده صدا و سیما برای رسیدگی به وضعیت اینترنت تشکیل شد، نماینده دبیرخانه شورای اسلامی و نماینده سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان دو عضو دیگر یعدا به کمیته پیوستند. در جریان انتخابات ریاست جمهوری که رقبای احمدی نژاد به دلیل عدم دسترسی به صدا و سیما و روزنامه ها به اینترنت روی آوردند، دولت احمدی نژاد بسیاری از شبکه های اجتماعی و وبگاه های اشتراک فیلم و عکس و پیام رسانی همچون فیسبوک ، یوتیوب ، توییتر، فلیکرو همچنین وبگاه های خبری آنها را فیلتر کرد. در جریان تظاهرات پی در پی سال 1396 در دی ماه حکومت اقدام به فیلترینگ دو پیام رسان معروف تلگرام و اینستاگرام کرد. تلگرام در اردیبهشت ماه سال 97 با دستور قضایی فیلتر شد و تا به امروز امکان دسترسی از داخل ایران وجود ندارد. این در حالیست که در شبکه های اجتماعی همه در کنار هم حاضر و از هم مطلع هستند بدون اینکه یکدیگر را بشناسند، شیکه های اجتماعی موجی افزایش قدرت اجتماع شده و در ذات خود می تواند جمهوریت را در مقابل حاکمیت قرار دهد، این محیط مجازی مبتنی بر دموکراسی تام و اداره مردم است و نشان داده که مدیریت کامل و جامع را بر نمیتابد! نمی توان از قدرت اطلاع رسانی شبکه های اجتماعی به هیچ عنوان چشم پوشی کرد، شهروندان امروز خود به عنوان یک رسانه عمل میکنند و اخبار مهم را به اشتراک می گذارند. نقش شبکه های اجتماعی در ایران به گونه ای است که قاعده بازی رسانه ای را تغییر داده است و زمینه رسانه ای شدن شهروندان را فراهم نموده است. امروزه شبکه های اجتماعی در اتفاقات مهم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز نقش و اهمیت خود را نشان می دهد. و اما چرایی مخالفت جمهوری اسلامی ایران با آن! شبکه های اجتماعی و تلفن های همراه شهروندان به دوربین هایی بدل شده اند که گستره ای عظیم از فعالیت ها و اخبار و اتفاقاتی که در جامعه اجتماعی و سیاسی رخ می دهند را مشاهده، گزارش و انتشار می دهند و این موضوع برای هر حکومت دیکتاتور و نا مشروعی خطر بزرگی به حساب می آید. چرا که عوام فریبی ها و دروغ های حکومت به سرعت فاش می شود و شهروندان نسبت به آنها آگاه می شوند. برای مثال می توان به عنوان “طرح سوخته” که ترفند حکومت برای اعتراف اشخاص معترض مثل اسماعیل بخشی فعال کارگری در صدا و سیمای رسمی کشوراشاره کرد که به لطف شبکه های اجتماعی افراد جامعه از این مسئله که چنین افرادی تحت فشار، تهدید و شکنجه وادار به چنین اعترافات غیر واقعی می شوند، آگاه شدند. جمهوری اسلامی بنا به دلایل واهی و دروغ شبکه های اجتماعی را مسدود و فیلتر می کند و هم اکنون مسدود کردن اینستاگرام را در دستور کار خود دارد. اگر دولتی مشروع باشد و بنا به خواست اکثریت جامعه روی کار آمده و در راستای اهداف و خواسته های مردم جامعه در حرکت باشد، نباید از این فضای تماماَ دموکراسی مجازی و شبکه های اجتماعی و پیام رسانی ترس و واهمه داشته باشد و به مسدودسازی هر آن چیزی که در آگاهی جامعه دخیل است بپردازد. در پایان جلسه بحث آزاد با موضوع تبعات بی تفاوتی شهروندان نسبت به نقض حقوق بشر در ایران یرگزار شد که حاضرین در بحث آزاد به موارد گویا و مثبتی اشاره کردند که لینک صوتی بحث آزاد در وبسایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران موجود میباشد.
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوییس 10 فوریه
رسول پورآزاد
این جلسه در روز ۱۰ فوریه ۲۰۱۹ ساعت ۱۳ به وقت اروپای مرکزی در مکانی به نام کازاما برگزار شد .در ابتدا منشی جلسه خانم ضیایی با سلام و خیر مقدم به تمامی دوستانی که به صورت حضوری و از طریق فضای پالتاکی شرکت کرده بودند جلسه را آغاز کردند . خانم ضیایی از اولین سخنران جلسه آقای جعفر فرد کریمی دعوت کردند تا گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در دیماه ۹۷را آغاز کنند. اخبار نقض حقوق بشر در دی ماه ۹۷ با بیش از ۱۵ مورد اعدام، بخصوص اعدام یک متهم اقتصادی، پخش اعترافات و بازداشت فعالان صنفی و کارگری، بازداشت اتنیکها و محکومیت های گسترده فعالان مدنی، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، تجمعات کارگری و اصناف بخصوص در زمینه معوقات مزدی و موارد دیگری که در استانهای مختلف رخ داد، همراه بود. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی گردآوری شده که صحت آنها به احراز رسیده است.
اعدام: دی ماه با بیش از ۱۵ مورد اعدام همچنان نشان از تداوم نقض حقوق بشر در ایران دارد؛ اما آنچه در این ماه حائز اهمیت بود اجرای حکم اعدام یک متهم اقتصادی و تایید حکم اعدام چهار متهمان اقتصادی دیگر است. نقض مجدد حکم اعدام مرجان داوری، نویسنده محبوس در زندان قرچک ورامین و اعدام زنی ۲۵ ساله به نام نوشین که مدعی بود مقتول وی را تهدید و وادار به رابطه جنسی میکرده، از دیگر مهمترین اخبار در این زمینه بودند. آزادی اندیشه و بیان نقض آزادی اندیشه و بیان در ایران در دی ماه امسال نیز بهصورت گسترده در نقاط مختلف کشور ادامه داشت. بازداشت امیر امیرقلی، مسعود شمس نژاد، فرهاد محمدی، نرگس شهسواری و علی لرستانی، یک شهروند آمریکایی، آرشام رضایی و محمد حسین زاده، مدیران یک گروه تلگرامی در امیدیه، ایرج محمدی، یک زوج دو تابعیتی ایرانی-آمریکایی، دو شهروند در تهران و امیرحسین محمدی فر و ساناز اله یاری از مهمترین اخبار بازداشتها در دی ماه بودند. لازم به ذکر نشریه ورزشی شوت، روزنامه شهروند و پایگاه خبری بانک ورزش در دادگاه مطبوعات مجرم شناخته شدند.
زندان: حق حیات، درمان و رسیدگی پزشکی و امنیت روانی همواره از مهمترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار میرود. در این ماه یک زندانی محبوس در زندان ارومیه به دلیل تعلل در اعزام به بیمارستان فوت کرد. لغو اعزام تمام زندانیان بیمار به مراکز درمانی در پی فرار یک زندانی، ممانعت دادستانی از اعزام مصطفی دانشجو به بیمارستان خارج از زندان و ممانعت از بستری شدن وی پس از اعزام، محرومیت از دریافت خدمات درمانی رضا ملک، علیرضا گلی پور، سعید شیرزاد، مطلب احمدیان، علیرضا توکلی، یک شهروند بهایی زندانی، علی نجاتی، حسن شاهرضا و یک زندانی در زندان زاهدان از مهمترین موارد عدم رسیدگی پزشکی زندانیان در این ماه بودند.
اقلیت های مذهبی و ملی: اقلیت های مذهبی در ایران همواره تحت فشار و مورد تبعیض قرار گرفتهاند. در این ماه دو شهروند بهایی در کرمان، دو شهروند بهایی در کرج، یک شهروند بهایی در یزد، ۹ شهروند مسیحی در کرج و چهار شهروند بهایی در اصفهان بازداشت شدند. همچنین دو شهروند بهایی در یزد جمعا به دو سال حبس تعزیری، ۴ شهروند بهایی در اصفهان مجموعا به ۱۰ سال حبس تعزیری، ۹ شهروند بهایی در اصفهان به ۴۸ سال حبس، الهام احمدی درویش گنابادی به ۱۴۸ ضربه شلاق و شش شهروند بهایی در سیستان و بلوچستان مجموعا به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شدند. ۳۲شهروند بهایی در کرج، یک روحانی و یک طلبه اهل سنت در راسک و چهار پرسنل یک پایگاه خبری اهل سنت به دادگاه و مراجع قضایی احضار شدند.
حقوق کودک: بازداشت لیلی خاتمی، فعال حقوق کودکان پس از گذشت یک ماه و نیم با وجود اینکه خانوادهی این فعال حقوق کودکان از محل نگهداری و دلیل بازداشت او اطلاعی ندارند همچنان ادامه دارد. وی در تاریخ ۱۹ آبانماه در زاهدان از سوی ماموران اداره اطلاعات بازداشت شده بود. در این ماه متاسفانه قتل یک کودک ۵ ساله توسط یک پسر ۱۳ ساله در مشهد، مرگ مغزی یک کودک در مشهد در پی کودک آزاری، قتل یک کودک در قم و یک مورد کودک آزاری دیگر در مشهد را شاهد بودیم.
زنان: پیکر زهرا نویدپور، دختری که نماینده مجلس ملکان را به تجاوز جنسی متهم کرده بود و در میانه یک روند حقوقی قرار داشت در منزل مادری خود در شهر ملکان پیدا شد. گمانهها در مورد نحوه جان باختن او متعدد است بنابراین تا زمان اعلام نظر پزشکی قانونی نمیتوان علت فوت او را مشخص شده دانست. وی از قصد خود برای پیگیری حقوقی و احقاق حقوق خود سخن گفته بود. از سوی دیگر وی به تهدید مکرر خود توسط متهم (نماینده مجلس) و عوامل او اشاره کرده بود و اساسا به همین دلیل نامه ای به قاضی پرونده نوشته بود و مدعی شده بود که “امنیت جانی ندارد” او از قاضی بابایی بر اساس دستنوشتهای که در ادامه میآید تقاضای تامین امنیت خود را کرده بود. واکنشهایی که انتظار میرفت حداقل در زمان پیگیریهای مکرر زهرا نویدپور مشاهده شود، پس از مرگ او اتفاق افتاد و پس از بازتاب گسترده این اتفاق، در نهایت برخی نمایندگان و بعضا مسئولین میان رده را وادار به اظهار نظر کرد. از دیگر مهمترین اخبار در ارتباط با زنان مرگ کودک ۱۶ ساله باردار پس از اقدام به خودسوزی در بخش دیشموک، خودسوزی یک زن ۳۶ ساله در اهواز و اسید پاشی به یک زن در تهران هستند.
کارگران و أصناف: بازداشت مجدد اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در حالی صورت گرفته است که تلویزیون ایران ۲۹ دی ماه در فیلمی با عنوان “طراحی سوخته” اعترافاتی از اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و علی نجاتی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه را نمایش داد که در آن گفته بودند با گروههای مارکسیستی و برانداز در خارج از ایران ارتباط دارند.
پیشتر وکیل مدافع اسماعیل بخشی اعلام کرده بود موکلم برای تکذیب شکنجه خود تحت فشار قرار گرفته است. در این ماه فعالان صنفی و کارگری همچون هادی خیاط مشهدی، احمد تقوی، حمیدرضا رحمتی، کوروش کرم پور ومحمدرضا نعمت پور نیز بازداشت شدند و یک فعال کارگری اهل سنندج به دادگاه احضار شد. همچنین حکم ۷ سال و نیم حبس برای محمد حبیبی در دادگاه تجدیدنظر قطعی شد. از دیگر مهمترین اخبار در این حیطه میتوان به اعتصاب کامیون داران، تجمع فرهنگیان در اصفهان و شلیک گاز اشکآور و بازداشت معترضان، تجمعات اعتراضی کشاورزان در اصفهان و مرگ پرستار جوان بر اثر خستگی ناشی از شیفت های متعدد اجباری اشاره کرد. خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندانحکم شلاق یک نفر به اتهام “سرقت” در شهر ایرانشهر در ملاء عام اجرا شد. طی یک ماه اخیر دستکم چهار مورد حکم شلاق در ملا عام در شهرستان ایرانشهر اجرا شده است. حکم شلاق محمدحسین سوداگر، خبرنگار اهل خوی به اتهام «نشر اکاذیب» در دادسرای این شهر اجرا شد.
از سخنران بعدی جلسه آقای نیما حسابیان دعوت بعمل آمد تا سخنرانی خود را با موضوع بررسی ماده 6 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ازطریق پالتاک آغاز کنند.ماده ششم اعلامیه جهانی حقوق بشر, حقوق شھروندی را مورد بحث قرار میدھد و به ارزش انسانی افراد جامعه از نگاه حکومت ھا اشاره میکند که به اختصار می توان آنرا حق شناخته شده ی انسان در مقابل قانون نامید، در واقع بدون درک مفاد اعلامیه جھانی حقوق بشر، شناخت تناقضات درونی قوانین اساسی کشور و آگاھی نسبت به حقوق فردی و اجتماعی ملت, ممکن نخواھد بود.
مفاد این ماده به شرح زیر است: ھر انسانی سزاوار و محق است تا ھمه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناختهشدهحقوقدانان شخصیت را یک نوع وصف و شایستگی برای دارا شدن حقوق و تکالیف است که قادر باشد آن را با واسطه یا بدون واسطهھر یک از افراد در جامعه دارای شخصیت حقوقی بوده و می تواند به وسیله آن دارای حق و تکلیف گردد و آن را اجرا کند. حق و تکلیف چون از موضوعات حقوقی ھستند بدین سبب این وضعیت موجود را در شخص، شخصیت حقوقی می گویند. تامین حقوق ھمه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای ھمه و تساوی عموم در برابر قانون . بند ١۴ از اصل سوم قانون اساسی ایران نمونه ھای نادیده گرفتن شخصیت حقوقی اقشار مختلف جامعه در حکومت جمهوری اسلامی زیر نظر قانون اساسی جمھوری اسلامی
حقوق زنان: از ابتدای شکل گیری حکومت به شکل فاحشی نقض و سرکوب شدند ھمچون ایجاد محدودیت ھای شغلی، حجاب اجباری،و… تحکیم و تشدید تبعیضات با تصویب قوانین و مقررات مردسالار، تصویب قوانین سنتی مربوط به خانواده به نفع مردان، تفکیک جنسیتی.
حقوق کودکان : وقتی به مساله کودک در نظام آخوندی نگاه میکنی ناخودآگاه یاد نیم بیت کوتاھی از شعر سعدی شیراز میفتی که: خانه ازپای بست ویران است … آمارھای غیر رسمی حکایت از وجود ھفت میلیون کودک کار در ایران دارند. بیشترین تعداد کودکان کار درفاصله سنی ١٠ تا ١۵ سال ھستند. تعیین سن مجازات کیفری کودکان، پسران ١۵ سال و دختران ٩ سال، کودک ھمسری و تعیین سن ازدواج بر مبنای بلوغ جنسی در کنار آزار و اذیت و سوءاستفاده جنسی از پدیده ھایی ھستند که به خصوص در ماه ھای اخیر در کانونکودکان و مقابله جدی تر با پدیده کودک آزاری را ھر چه بیشتر به یکی از مطالبه ھای مدنی تبدیل کردند. توجه افکار عمومی و رسانه ھای جمعی ایران قرار گرفته اند. مجموعه ای از حوادث دردناک نیز تکانه ھایی بودند که حمایت از حقوقکودکان و مقابله جدی تر با پدیده کودک آزاری را هرچه بیشتربه یکی از مطالبه های مدنی تبدیل کردند. حقوق مھاجران: نقض آشکار برخورد غیر انسانی پلیس ایران، با افغان ھای ساکن ایران، آزار آنھا و برخوردار نشدن آنھا از حقوقی برابربا دیگر انسان ھا در ایران . مواردی ھمچون ضرب و شتم حبس آنھا، کار اجباری، حقوق بسیار کم و ناچیز، جداسازی اجباری خانوادھا،محرومیت از تحصیل و حتی داشتن شناسنامه برای فرزندان مھاجران افغان که در ایران بدنیا آمده اند و دست آخر سواستفاده از کودکانمھاجر که بدون والدین یا سرپرست مھاجرت میکنند.
حقوق اقلیتھای قومی، مذھبی و عقیدتی در ایران: از زندانی بودن حدود ٨٠٠ فعال حقوق بشر در زندان ھای ایران تا نقض آزادی بیان.,
سرکوب روزنامه نگاران و فعالان مدنی, اعدام زندانیان کرد و اھل سنت، احکام سنگین زندان و حتی اعدام برای بھائیان، نوکیشان مسیحیو پیروان دیگر آیین ھای مذھبی و یا عرفان ھای نو ظھور و غیره ھمه و ھمه نشان از قابل ندانستن پشیزی ارزش برای حقوق دگراندیشانو اقلیت ھا در جمھوری اسلامی دارد. جالب آنجاست که در واکنش به بیانیه ھای متعدد سازمان ملل و یا دیگر سازمان ھای حقوق بشریبین المللی در مورد نقض حقوق بشر، ھمواره ئولین حکومت در ایران اینگونه گزارش ھا را غیرعادلانه و مبتنی بر اھداف و غرضورزی بدخواھانه دیگر کشورھا و اشخاص تعیین شده در پست ھای مربوط می دانند!!!لازم به ذکر است در زمینه حقوق اصناف، کارگران، حقوق آکادمیک و فرھنگی، حق حیات (اعدام)، فعالین محیط زیست و حتی فعالینحقوق حیوانات وضعیت بسیار مشابه و در مواردی بسیار بغرنج تر است تا جایی که می توان یقین می توان گفت ایران از معدودکشورھایی که به طور روزانه مرتکب نقض حقوق بشر می شود.
. منشی جلسه خانم ضیایی با تشکر از آقای حسابیانبابت سخنرانی ایشان از دیگر سخنران جلسه خانم مهسا زکائی دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع روز مبارزه با ناقص سازی زنان را آغاز کنند ،
ختنه یا ناقص سازی زنان : بریدن آلت تناسلی یا ناقص سازی جنسی زنان و یا مثله کردن جنسی زنانکه این عمل را سازمان بهداشتی جهانی به چهار دسته تقسیم کرده است که در کل برداشتن بخشی از کلیتوریسم از آلت تناسلی زنان میباشد. سازمان مملل متحد میگوید بریدن آلت جنسی زنان تحت عنوان سنت و آیین مذهبی اسلامی انجام میگیرد و آن را مردود اعلام کرده است وعمل ناقص سازی اندام زنان را مصداق بارز شکنجه نیز میداند اما با اینحال این اتفاق در عصری که در آن آزادی بیان و تجددسخن میگویند انجام میشود و پیامد های منفی بسیاری بر سلامت و روان دخترا ونوجوانان وزنانداردو اما ایران در ایران نیز این عمل و این رسم در استان های بوشهر هرمزگان ایلام کردستان خوزستان و لرستان و مناطق کردنشین اذربایجان انجام می شود.و همچنین آمار که از شهر میناب ارایه شده حدود ۷۰ درصد از زنان و دختران این منطقه ختنه میشوند این عمل وحشیانه ترین عمل است که میتوان بر روی یک زن انجام داد و کاملاً شکنجه روحی و روانی وجسمی به حساب میآیددر شهر سوسنگرد نیز اعراب دخترانشان را در سن هفت یا هشت سالگی ختنه میکنند و بخش بریده شده را در شب عروسی بر گردن دختر میاندازندعمق فاجعه این چنین است . و در کردستان دختر ها در سن بین نه تا پانزده سالگی ختنه میشوند و رسمی دیگر در بندر گنگ که به نام تیغ سنت و فرهنگ خوانده شده بازم هم فاجعه نام فرهنگ را بر روی عمل وحشیانه گذاشته اند. و متأسفانه این آمار در کل جهان ۱۲۰ میلیون و ۱۴۰ میلیون میباشد که بسیار زیاد و تأسف بار است و نیز هر ساله ۴میلیون در معرض این خطر و شکنجه هست کار.کافی است کمی موشکافانه به این موضوع نگاه کنید آن موقع است که خواهید فهمید
بسیاری از خانوادهها دلیل عجیب غریبی دست به این کار میزنند دلایلی که برای این کار وجود دادر مضحک و غیر عقلانی است بسیاری از خانوادهها معتقد هستند که ختنه کردند زنان میل جنسی آنها را کنترل میکند خوب با این عمل میل جنسی زن کم شد آیا میل جنسی مرد چه میشد نسبت به زن و باز هم عمق فاجعه کاملاً نمایان است این یعنی نا برابری زنان در مقابل مرد با عمل6 وحشیانه و برخی دیگر معتقد هستند که با این کار دختران به مرحله زنانگی مناسب گذار وارد میشوند و عدهای دیگر این دلیل این کار را بهداشتی نیز ارایه کردند که کاملاً از نظر پزشکی رد شده استدر کردستان عراق ازدست زنی که ختنه نشده غذا نمیخورند و آن غذا را نا پاک میدانند البته کرد های عراقی در ایران نیست ساکن هستند. این موضوع در ایران بر می گرده به ترویج اسلام وخرافه گرایی و عدم شفاف سازی و فرهنگ مذهبی آخوندی.و حال میخواهم بگویم این عمل فقط جسم یک زن را ناقص نمیکند و جسم او را عذاب نمیدهد بلکه روح و روان و احساس یک زن و یک دختر بچه را نیز ناقص میکند و حتی بهترین لذت یک زن را از او میگیرد و خود این عمل باعث افسردگی و بی احساسی در یک دختر و زن میشود چه در بزرگسالی وچه در بچگی و حال این دختر با بار این درد به خانه بخت میرود آیا چگونه میتوان نیازهای عاطفی خود را بیان کند وچگونه میتوان به همسر خود عشق بورزد و حتی چگونه میتوان مادر خوبی باشد تحمل و بار این عمل وحشیانه بسیار دشوار است. نظر خانم شیما قوشه وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق زنان را که جویا شدیم ایشون میگوید ختنه کردن زنان یک عمل سنتی است که از مصر باستان میآید و ربطی به دین اسلام ندارد چگونه اینرا ربط دادند به اسلام را نمیدانم. اما این عمل هیچ حکم مشخصی برای زنان ندارد و همچنان اضافه کردند قانون گذار به بریدن آلت تناسلی جنسی زنان اشاره کرده است و وقوع آن را جزو عوامل مجرمانه دانسته و هیچ فرقی بین دختر وزن نگذاشته است. در ماده ۶۶۳ قانون مجازات اسلامی آمده است که قطع و ازبین بردن هریک از دو طرف اندام تناسلی زن موجب نصف دیه کامل زن است و قطع و ازبین بردن بخشی از آن به همان نسبت دیه دارد و در این حکم فرقی میان باکره و غیر باکره و خردسال و بزرگسال سالم ومعیوب نیست پس به این ترتیب میتوان گفت به صورت کلی پیشبینی در این خصوص ختنه زنان صورت گرفته است اما تا به حال برای بحث ختنه دختران مورد استفاده قرار نگرفته . در همین قانون نقض حقوق زنان کاملاً مشخص است. و همچنان در ماده ۷۰۶ قانون مجازات اسلامی ذکر شده است ازبین بردن قدرت جنسی یا تولید مثل مرد و یا بارداری زن و یا از بین بردن لذت مقاربت بین زن ومرد موجب ارش میشود وازطرفی که ختنه دختر نظم عمومی را ازبین میبرد و اگرکسی این کار انجام دهد باعث ناقص و شکستن و غیره در اعضای بدن شود در مواردی که قصاص امکام پذیر نباشد بیمه و یا شخص خاص به جریمه محکوم میشوند نقض حقوق زنان کاملاً مشخص شده برای جلوگیری از انجام این کار در ایران احتیاج به کار فرنگی قوی و روشنگری است در ایران این موضوع آنقدر در دستور کار قرار نگرفته است اما موضوع اینجا این هست که در خیلی از مواردر قانون ایران خیلی جلوتر از عرف پیش میرود در باره ختنه زنان اگر دقت کرده باشید میتوان بیبینیم با وجود قوانین که از پیش تر ذکر شده برخی از مناطق ایران این کار را انجام میدهند و از طرفی زن و یا دختر اگر بخواهد شکایت کند و معترض باشد باید تا سن قانونی صبر کند البته فردی که توسط آن ختنه انجام شده یا فوت شده و یا پیر به این دلیل که این عمل توسط قابله های خانگی به طور کاملاً غیر بهداشتی صورت میگیرد که خود این عمل باعث خطرات فروانی برای آن شخص دارد و به این ترتیب متأسفانه عمل به دست فراموشی رسیدگی قانونی و قضایی سپرده میشود و اما تا به حال هیچ کسی از این عمل وحشیانه و شکنجه جلوگیری نکره و یا حتی نهادی برای مبارزه با این موضوع اقدام نکرده فقط در سال ۹۳ کمپینی در فضای مجازی به نام کمپین ناقص سازی جنسی زنان راه اندازی شد اما متاسفانه با توجه که ابن عمل در محیط ای انجام گرفت که در آن فضا مجازی جایگاهی ندارد و این حرف به گوش خانوادهای که این عمل را انجام میدهند نرسید. متأسفانه در ایران به دلیل تفاوتهای فرهنگی و فضای که در آن روشن سازی ممنوع است و هیچ کسی حق آزادی بیان ندارد سر دختر و زنان ما رد خانواده همچنین عمل وحشاینه به دلیل مذهب و خرافگرایی صورت میگیرد وباوجود اینکه مسعولان این موضوع را میدانند ولی هیچ پیگیری نمیکنند و اجازه پیگیری هم نمیدهند. و من امید وارم ما فعالین حقوق زنان بتوانیم در آینده نه چندان دور در محیط کاملا آزاد این قوانین و این سنتها و این تبغیض ها را بشکنیم و حقوق زن و مرد را به برابر برسانیم. سپس از دیگر سخنران جلسه آقای رسول پورآزاد دعوت بعمل آمد تا سخنرانی خود را با موضوع معضلات ومشکلات جوانان در ایران را آغاز کنند.
جوانی یک فرد مهمترین دوره زندگانی او به شمار می آید که در آن فرد از آموزشها وتجربیات آموخته شده در دوره کودکی ونوجوانی برای ساختن آینده وفردای خود و جامعه خود بهره میگیرد.جوانان آینده سازان یک کشور ونیروی مولد آن محسوب میشوند وازاینرو در کشورهای توسعه یافته توجه خاصی به جوانان صورت میگیرد ودولتها راه رابرای بروز وظهور استعدادها وتوان نیروی جوان جامعه هموارمینمایند.در حالیکه درکشورهای باحاکمیت دیکتاتوری و مستبد جوانان بجای اینکه بعنوان فرصت تلقی شوند ازجانب حاکمیت بعنوان تهدید قلمداد میشوند وتلاش برای کنترل واعمال محدودیت بر آنها بجای فراهم کردن زمینه شکوفایی و بالندگی فکری انها همواره صورت میگیرد که درنتیجه آن جوانان به فکر گریز ازکشور برای ساختن آینده خود در کشورهای آزاد ودموکراتیک می افتند وهمه ساله امار نگران کننده ای از خروج جوانان وفرار مغزها ونخبه ها ازکشور را شاهد هستیم. متاسفانه دوران حاکمیت جمهوری اسلامی از بدترین دوره ها درطول تاریخ ایران برای جوانان بوده است و بعنوان مثال اشاره به اصطلاح نسل سوخته برای جوانان دهه شصت خود گویای مصیبت وارده به جوانان درطی این دوران سیاه است.پس ازروی کارآمدن نظام عقیدتی در ایران بدلیل ضعف پدید آمده درارکان ارتش ونیز ماجراجوییهای ایدئولوژیک رهبران نظام در منطقه وبی تدبیری آنها درعرصه سیاست بین الملل کشور درگیر جنگی فرسایشی و ویرانگر باهمسایه غربی خود یعنی کشورعراق گردید که درطی این دوران شوم علاوه بر وارد آمدن زیانهای غیرقابل جبران به مردم وکشور بسیاری از جوانان ایران زمین دراین جنگ جان خود راازدست دادند وجوانانی که آینده سازکشور بودند پیکرهای پاک خود رابرای ماجراجوییهای دیوانه وار رهبران مذهبی حاکمیت ایران به گلوله وتوپ وخمپاره سپردند وبرای جنگی که هیچ ثمره ای برای کشور نداشت جان خود رافداکردند.درواقع حاکمیت ایران که جوانان را بعنوان تهدید برای بقای دیکتاتوری خود میدید دانشگاه راتعطیل کرد
وجوانان را به میدان جنگی بی منطق وبی برنامه وخودساخته کشاند تا به این ترتیب نیروی عظیم جوانان جامعه رادر مهلکه جنگ ونابودی مهار وکنترل نماید واز پیکر کشته شدگان انها برای کسب مشروعیت خود نماد سازی نماید.واین درحالیست که درطول این دوران جوانانی که موفق به گریز ازکشور شده اند با استفاده از فرصت های موجود در کشورهای دیگر برای رشدوبالندگی وبروز استعدادهای خود توانسته اند به جایگاههای بلند علمی ودانشگاهی دست یابند ودرموسسات نام اور تحقیقی وصنعتی درحال کار هستند درصورتیکه این استعداد ها میتوانست برای رشد وتوسعه درایران مورد بهره برداری قرارگیرد و کشور از جانب خروج مغزها واستعداها دچار زیانهای غیرقابل جبرانی میگرد. نبود آزادی وفقدان امنیت واینده شغلی واوضاع نابسامان کشور همواره سبب شده است تاجوانان به فکر ترک کشور بیفتند وازراههای مختلف مهاجرت یا حتی پناهندگی باتحمل شرایط دشوار در غربت درجستجوی آینده روشنتری برای خود وفرزندانشان باشند.درطول چهار دهه ازحاکمیت جمهوری اسلامی هیچگاه مشکلات جوانان بطورجدی دردستور کار سیستم مدیریت کشور نبوده است وجوانان با مشکلات عدیده ای چون بیکاری،مشکل مسکن، ازدواج وبسیاری مشکلات دیگر دست وپنجه نرم میکنند ونبود آزادی وفضای شاد ومفرح درجامعه سبب افسردگی جوانان وگرایش آنها به اعتیاد شده است.وجود مشکلات معیشتی امکان ازدواج راازجوانان سلب کرده وعدم امکان ارضای نیازهای جنسی مشکلات روحی وروانی بسیاری رابرای جوانان فراهم آورده است. در کشور بزرگی مثل ایران با این همه جوان اگر یک برنامه ریزی درست و به جایی انجام بشود ایران جزو اولین کشور های پیشرفته دنیا میشود اما حیف که هیچ کس جای خود نیست و جوانی که تحصیل کرده و برای کاری که متخصص ان هست چندین سال درس خانده در خیابان ها مسافر کشی میکند ولی کسانی که ژن های خوب دارند یا پارتی بزرگی دارند در این کشور به جا هایی رسیده اند که لیاقت ان را ندارند اما چه میشود گفت وقتی درختی از ریشه خراب باشد انتظار ثمر ه خوب از این درخت نباید داشته باشیم در حال حاضر بیشتر جوانان از نا امیدی بسیار به ترک تحصیل روی می آورند . ویا کشور را ترک میکنند . این یک ضرر بزرگ برای ایران است که استعداد های خود را یکی یکی از دست میدهد. در کشور ایران با تمامی سختی ها برای جوانان و محدودیت ها اگر دختر باشی که تمامی این محدودیت ها ده برابر شده و عملا یک شهروند درجه دو حساب میشوند و هیچ کاری بدون اجازه پدر یا همسر نمیتوانی انجام دهی که خود کار را برای دختران سرزمین من سخت تر میکند . من یک جمله تلخ از یک جوان ایرانی شنیدم که گفت ما جوان ها در ایران زندگی نمی کنیم فقط زنده میمونیم . که متاسفانه در این چند سال گذشته این جمله برای تمامی مردم ایران بوده که واقعا تو این همه سختی زندگی نمیکنن دارند زنده میمونندآرزوی من برای تمام جوانان هم سن سال کشورم و مردمم اینه که به روزی بتوانند به چیزی که حقشون هست برسند و به جایگاهشون برگردند .خانم ضیایی با تشکر از آقای رسول پورآزاد از آخرین سخنران جلسه آقای مهرداد صفری اسکویی دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی عدالت را آغاز کنند،
بیست فوریه ی هر سال، از سوی اجلاس عمومی سازمان ملل، «روز جهانی عدالت اجتماعی» خوانده شده است. حال این سوال مطرح میشه که مفهوم عدالت اجتماعی بیانگر چیست و تحقق چنین ایدهای در عصر جهانروایی، با چه دشواریهایی روبروست؟مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2007 روز 20 فوریه را بعنوان روز جهانی عدالت اجتماعی انتخاب نمود. در قطعنامه ای که به همین مناسبت به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید از همه دولتهای عضو دعوت به عمل آمده که سیستم اقتصادی خود را بر پایه عدالت، برابری و مسئولیت جمعی تنظیم کنند. انتخاب روزی به نام روز جهانی عدالت اجتماعی با هدف حمایت از کشورهای جامعه بینالمللی در جهت ریشهکنی فقر، اشتغال همه افراد، کار شایسته، تساوی جنسیتی و دسترسی به رفاه اجتماعی و عدالت برای همه اعلام شده است. “ماری هوتیزه” سخنگوی سابق سازمان ملل می گوید: “مهم ترین هدف نام گذاری این روزها آن است که توجه افکار عمومی، سازمان های غیر دولتی و همینطور دولت ها به موضوعی جلب شود که احتمالاً در فهرست اولویت هایشان قرار ندارد.” این گفته بیانگر آن است که عدالت به عنوان یک موضوع مهم جزو رئوس اولویت های کشورها، اقوام و ملل نیست. این در حالی است که یکی از اهداف انبیای الهی و تمام مکاتب بشری برقرای عدالت اجتماعی بوده است. عدالت به عنوان یک امر فطری، با خلقت انسان شکل گرفت و ضرورت عدالت اجتماعی با شکل گیری اجتماعات و درک انسان از همزیستی با دیگران معنا یافت. متاسفانه هر چه بشر بر دانش و آگاهیش افزوده شده است نابرابری، تبعیض و فقر در جوامع بشری نیز بیشتر شده است. در چنده سده اخیر مکاتب بشری با هدف برقراری عدالت اجتماعی تحت عناوین سوسیالیسم و لیبرالیسم ظهور کردند. هر یک از این مکاتب طرح های توسعه ای را برای برقرای عدالت در جوامع ارائه دادند. اما در نهایت همه این طرح ها در جهت حاکمیت اقلیتی بر اکثریت بود. نظام های سوسیالیستی با نگاهی شکلی و مادیگرایانه در عمل نشان دادند که فاقد ظرفیت لازم برای رسیدن به عدالت اجتماعی هستند. در این نظام ها، بروکرات های دولتی جایگزین سرمایه داران در نظام های بر پایه لیبرالیسم شدند. به همین دلیل بخش عمده ای از نظام های سوسیالیستی در دهه ۱۹۹۰ دومینو وار سقوط کردند. سقوط بخش قابل توجهی از نظام های سوسیالیستی به معنی پیروزی مکتب لیبرالیسم نیست. نظام های لیبرالیستی به شکل دیگری گرفتار شکاف های عمیقی نژادی، مذهبی ، اقتصای و اجتماعی و گفتمانی هستند. البته هر یک از کشورهای توسعه یافته و لیبرالیستی جهان با شدت و ضعف گرفتار این شکاف ها هستند. برخی از کشورهای توسعه یافته در رتبه های اول شاخص توسعه اجتماعی قرار دارند. اما این کشورها اگر در داخل به چنین موفقیت هایی دست یافته اند، در عرصه نظام بین الملل سیاست هایشان در جهت نابرابری، تبعیض و برتری جویی است. در واقع آنها مدعی بشر دوستی و استقرار عدالت در عرصه جهانی هستند ولی در عمل این شعارها دستاویزی برای پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه، نابرابری و فقر در جهان است. بشر در طول حیاتش بر روی زمین به اندازه امروز به امکانات لازم برای برقراری عدالت اجتماعی دسترسی نداشته است. اما هر چه پیشرفت تکنولوژیکی بشر برای اسایش بیشتر می شود به همان اندازه انسان های بیشتری در معرض فقر، نابرابری و تبعیض قرار می گیرند. عدالت اجتماعی، در جامعه ی جهانی باید به صلح جهانی منجر شود، اما گروهی از اعضای این جامعه برای حفظ منافع خود با ایجاد جنگ ها و دامن زدن به اختلافاتی که منجر به متشنج شدن اوضاع جهان می گردد، مانع ایجاد و برقراری عدالت اجتماعی جهانی می شوند. کافی است به میزان بودجه های دفاعی کشورهای مدعی بشر دوستی و عدالت در جهان نگاهی اندخته شود تا نقش این کشورها در به هم زدن صلح وامنیت جهانی به عنوان دو پیش فرض لازم برای برقراری عدالت اجتماعی آشکار شود. ایالات متحده آمریکا بودجه نظامیش بیش از هفتصد میلیارد دلار است . امریکا بالاترین بودجه نظامی در جهان را دارد. اگر این میزان بودجه نظامی صرف مبارزه با گرسنگی در جهان بشود هیچ گرسنه ای در جهان نمی ماند. اما در عمل این بودجه صرف جنگ و مداخله در امور دیگر کشورها می شود که نتیجه آن فقر ،گرسنگی و نابرابری در تمام عرصه ها و فاصله گرفتن از عدالت اجتماعی در گستره جهانی است. در حال حاضر آوارگی، گرسنگی و فقر میلیون ها نفر سوریه ای، عراقی و یمنی نتیجه سیاست های دولت آمریکا و برخی متحدان اروپائیش و همراهی برخی از کشورهای منطقه چون عربستان و ترکیه با آنها است.از سوی اجلاس عمومی اعلام شد که رشد و توسعهی بیشتر، میبایست برابری و عدالت اجتماعی بیشتر را ممکن سازد و یک جامعهی عادلانه، «جامعهای برای همگان» است. چنین جامعهای پیش از هر چیز میتواند بر شالودهی حقوق بشر و آزادیهای بنیادین سیاسی استوار باشد. روز جهانی عدالت اجتماعی میبایست انگیزهای باشد برای
افزایش تلاشهای جامعهی بینالمللی، در راستای از بین بردن فقر، ایجاد فرصت شغلی برای همگان، شرایط کار انسانی و دستمزد عادلانه، برقراری عدالت جنسیتی، دستیابی به رفاه اجتماعی و نهایتا آنچه در قاموس سیاسی «عدالت اجتماعی» خوانده میشود.
مفهوم عدالت در پویهی تاریخ: عدالت یکی از مفاهیمی است که غالبا به معنای برقراری توازن و تعادل در نظم اجتماعی، تقریبا در همهی فرهنگهای کهن وجود داشته است. این مفهوم در آغاز به معنای رعایت قوانین و هنجارهای اجتماعی به کار میرفت. در جوامع کهن، غالبا نظم اجتماعی به عنوان اصل و قاعدهای طبیعی فهمیده میشد، به عنوان بنیادی پابرجا به ارادهی نیروهای متعالی و اولوهیتهایی که خود تجسم و تشخص عدالت به شمار میرفتند. بر این پایه، در مناسبات کهن، مفهوم عدالت عموما باری دینی و متافیزیکی داشت.
عدالت اجتماعی چیست؟ : مفهوم عدالت در زمانهی ما در بافتارهای گوناگون حیات اجتماعی کاربرد دارد. بسته به آنکه مخاطب موضوع عدالت چه کسی یا چه نهادی باشد و چه پیششرطهای اجتماعی برای تحقق آن در نظر گرفته شود، واژهی عدالت در ترکیب با واژگان دیگر، مفاهیم مرکب گوناگونی میسازد. برای نمونه هنگامی که از «عدالت سیاسی» سخن گفته میشود، منظور رعایت آزادیهای سیاسی و ایجاد شانس برابر برای دستیابی به پستها و مقامهای سیاسی چه در محدودهی ملی و چه در گسترهی بینالمللی است. یا مفهوم «عدالت قضایی» بیانگر مناسباتی بر پایهی قوانین و قانونگذاری عادلانه و اعمال مجازاتهای متناسب با جرم و نیز قانونمداری دستگاههای حقوقی و قضایی است. از «عدالت جنسیتی»، وظیفهای مستفاد میشود برای برقراری شانس برابر میان زن و مرد در اشتغال و زندگی خصوصی و همچنین در سیاست و گسترهی عمومی. امروزه حتی از «عدالت زیستمحیطی» و «عدالت میان نسلها» نیز سخن رانده میشود. اولی به معنای پذیرش عادلانهی هزینههای مقابله با آلودگیهای زیستمحیطی و دستزدن به اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از آلودگیهای بیشتر به زیان آیندگان است و دومی به معنای سرمایهگذاری بیشتر در حوزهی آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان که آیندهی هر کشور را میسازند و نیز ایجاد بدهیهای کمتر که نسلهای بعدی باید بار آن را بر دوش بکشند. و سرانجام در همین راستا میتوان به «عدالت اجتماعی» اشاره کرد که به معنای تقسیم عادلانهی نعمات، فرصتهای شغلی و منابع مادی است. برقراری شانس برابر میان انسانها برای دستیابی به وسایلی که نیازهای اولیهی آنان مانند خوراک، پوشاک، سرپناه، بهداشت، درمان و آموزش را ممکن میسازد نیز در زیر همین مفهوم جای میگیرد.
طرحهای تحقق عدالت اجتماعی: امروزه برای تحقق عدالت اجتماعی، طرحهای گوناگونی ارائه میشود که از آن میان میتوان به دو طرح اصلیتر اشاره کرد: نخست طرحی که بیشتر خواستار دستیابی به عدالت اجتماعی از گذرگاه ایجاد شانسهای برابر است. و دوم طرحی که بیشتر میخواهد به این مهم از گذرگاه بازتقسیم عادلانه نعمات برسد. طرح نخست در برنامهی احزاب سیاسی، بیشتر از سوی نیروهای لیبرال دمکرات و طرح دوم از سوی طیف نیروهای با گرایش هومانیستی و نیز سوسیال دمکرات ارائه میشود. در طرح نخست، نقش دولت بیشتر میانجیگرانه و کمک به افراد برای خودیاری است. در طرح دوم، نقش دولت فعالتر است و مستقیما به یاری افراد ناتوان برمیخیزد.
ابعاد عدالت اجتماعی: در آلمان، کارگروهی پژوهشی از سوی بنیاد کنراد آدناوئر ماموریت یافت، با بررسی دقیق مهمترین نظریههای مربوط به عدالت در عصر ما، ابعاد مفهوم عدالت اجتماعی را روشنتر کند. این کارگروه در بررسیهای خود با تلفیق آرای چند نظریهپرداز معروف عدالت در زمانهی ما، مانند جان راولز و مایکل والزر فیلسوفان آمریکایی و فریدریش فون هایک متفکر و اقتصاددان اتریشی، پنج بعد عدالت اجتماعی را به قرار زیر ارائه کرد
۱ـ جلوگیری از گسترش فقر و تلاش برای ریشه کن ساختن آن
۲ـ افزایش شانس اجتماعی از طریق آموزش
۳ـ افزایش شانس اجتماعی از طریق ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر و تقسیم متناسبتر درآمدها
۴ـ توجه به نقش ویژهی زنان
۵ـ ایجاد امنیت اجتماعی از طریق برقراری نسبت عادلانه میان سطح درآمد و هزینههای اجتماعی مانند بهداشت و درمان و غیره.
نتیجهی این پژوهش نشان میدهد که دریافت امروزین از عدالت اجتماعی، بیشتر متوجه تقسیم عادلانهی شانسهای برابر است. تجدید تقسیم ثروتهای موجود و اقدامات دولتی برای دادن کمکهای اجتماعی که مخالفان آن را «عدالت منفعل» مینامند، برای درهم شکستن ساختارهای طبقاتی، گسترش شانسها و فرصتها و کاهش میزان فقر، کمتر کارساز معرفی میشوند. با این همه، بر سر این موضوع نیز توافق عمومی وجود دارد که در صورت بروز فقر، دولت باید با تمام نیرو مداخله و با این پدیده مقابله کند، زیرا فقر نه تنها به خودمختاری و منزلت انسان آسیب میرساند، بلکه میتواند سرچشمهی تنشهای اجتماعی باشد. منشی جلسه خانم ضیایی باتشکر از آقای صفری اسکویی و تشکر از تمامی دوستان و فعالان حقوق بشر و دوستانی که از طریق پالتاک شرکت کردند جلسه را به پایان رساندند. در این جلسه آقای رضا امیری مسئول جلسه، خانم مریم ضیایی منشی جلسه، صدابردار آقای حمید ابراهیمی و ادمین جلسه آقای احمد کاظمی زاده .دوستانی که به صورت حضوری شرکت کردند :خانم ها فیروزه ده بزرگی ، مهسا ذکایی و آقایان جعفر فرد کریمیو رسول پورآزاد ومهرداد صفری اسکویی وهادی جعفر پور ومهرداد یگانه و دوستانی که از طریق پالتاک شرکت کردند آقایان نیما حسابیان و منوچهر شفایی و احسان زندی و آرمان آریا . درآخر قابل ذکر است که در این جلسه نمایندگی سوییس با نصب پوسترهای حمایتی از سازمان عفوبین الملل وامضای نامه اقدام فوری این سازمان همبستگی خود رابرای نقض قوانین حقوق بشردر ایران و شکنجه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان اعلام کرد.
گزارش جلسه ماهیانه کمیته دفاع از محیط زیست ایران فوریه ۲۰۱۹
کاوه شیخ محمدی
جلسه ماهیانه کمیته دفاع از محیط زیست ایران در روز 8 فوریه 2019 ساعت 18 به وقت اروپای مرکزی برابر 19 اسفند 1397 ساعت 20:30 بوقت تهران آغاز بکار کرد. این نشت با حضور اعضای کمیته و همچنین مهمانان از کشورهای مختلف در پالتاک در حالی برگزار گردید که موضوعات مختلف در باره مخاطرات زیست محیطی ایران به گفتگو گذاشته شد. این گردهمایی مصادف بود با چهلمین سالگرد انقلاب ایران که طی چهل سال گذشته آنچه بیشتر از لحاظ مدیریتی در ایران دچار بحران بوده بخش محیط زیست است که با آسیب های پیاپی و عدم تخصیص بودجه کافی برای نگهداری مواجه بوده است. حال علارغم وجود آسیب در حوزه آبهای زیرزمینی، بیابان زایی و جنگل زدایی، آب ناسالم و غیر بهداشتی، فرونشت خاک، عقد قرارداد بهربرداری از آبزیان دریای عمان، تخریب اکوسیستم ها، آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و کوچک، آلودگی آبهای رو زمینی، نفوذ شیرابه های میکروبی به چاههای آب، عدم تفکیک و دفع سالم زباله و … از سویی دیگر شاهد پدیده جدید وجود مواد سمی خطرناک در محصولات میوه و تره بار در اقصا نقاط ایران هستیم که حداقل یکی از نتایج آن افرایش انواع سرطان در بین مردم است و هیچ گونه نظارت و پیشگیری در مورد آن وجود ندارد .جلسه مذبور با شرکت سخنرانان و موضوعات آنها شروع به کار کرد که در ذیل گزارش به آن میپردازیم.
گزارش موارد نقض حقوق محیط زیست ایران در یکماه گذشته:پوریا سپهوند، فعال محیط زیست در تهران بازداشت شد
روز شنبه ۱۳ بهمنماه ۱۳۹۷، پوریا سپهوند، فعال محیط زیست و کارشناس موسسه حیات وحش میراث پارسیان توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.گزارش آفتاب نیوز، روز شنبه ۱۳ بهمنماه ۱۳۹۷، پوریا سپهوند، فعال محیط زیست و کارشناس موسسه حیات وحش میراث پارسیان توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.از دلایل بازداشت و محل نگهداری این فعال محیط زیست تا لحظه تنظیم این گزارش اطلاعی در دست نیست.بازداشت این فعال محیط زیستی در حالی صورت می گیرد که طی همان روز دومین جلسه محاکمه هشت تن از فعالان محیط زیستی بازداشتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.علاوه بر این افراد، کاووس سیدامامی و تعداد دیگری از همکاران وی در «مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان» در ماههای پایانی سال گذشته به اتهام مرتبط بودن با یک پرونده جاسوسی بازداشت شده بودند. دو هفته بعد از بازداشت به خانواده کاووس سیدامامی اطلاع داده شد که او در زندان جان باخته است. طی ماه گذشته نیز شماری از فعالان محیط زیست در استان کردستان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده اند. از دلایل بازداشت و سرنوشت این افراد پس از بازداشت اطلاعی در دست نیست.
شروع محاکمه هشت فعال محیط زیست یک سال پس از بازداشت: به گزارش منابع خبری ایران روند محاکمه هشت فعال محیط زیست که بیش از یک سال پیش بازداشت شده بودند به طور غیرعلنی شروع شده است.مراد طاهباز، سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان، عبدالرضا کوهپایه بهمن ماه ۱۳۹۶به اتهام جاسوسی بازداشت شده بودند، هرچند اتهام شماری از آنها تغییر کرده و سنگین تر شده است.بنابه گزارش ها جلسه رسیدگی به اتهامات این فعالان صبح چهارشنبه ۱۰ بهمن در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی برگزار شد.محمد حسین آقاسی وکیل یکی از متهمان به خبرگزاری ایرنا گفت اجازه حضور او را در دادگاه نداده اند چون دستگاه قضایی وکلای مورد نظر خود را برای متهمان انتخاب کرده است.او در مصاحبه با بی بی سی فارسی درباره اتهامات سام رجبی مبنی بر رابطه با دولت متخاصم و اجتماع و تبانی گفت: آمریکا نمی تواند دولت متخاصم باشد چرا که وزارت خارجه اعلام کرد بر مبنای حقوق بین الملل آمریکا نمی تواند دولت متخاصم باشد. این وکیل دادگستری به قرارداد مودت فی مابین ایران و آمریکا اشاره کرد.او گفت مبنای اتهام رابطه با دول خارجی سفر سام رجبی به آمریکا بوده است که او و برخی فعالان محیط زیست در آنجا سخنرانی عمومی داشتهاند.محمد حسین آقاسی گفت اگر موکلش آگاهانه و عالمانه در جلسهای که برگزار کنندگان و سخنرانانش از طرف دولت آمریکایی بودهاند، شرکت نکرده، در نتیجه عنصر معنوی جرم محقق نشده است.در رابطه با اتهام اجتماع و تبانی هم او گفت مشخص نیست چه کسانی با چه هدفی دور هم جمع شدهاند و این باید ثابت میشد.آقای آقاسی پیشتر گفته بود خانوادههای این فعالان نیز از برگزاری دادگاه در صبح روز چهارشنبه بیاطلاع بودند.تحقیقات مقدماتی و بازجویی این فعالان مهر ماه امسال به پایان رسید و اوایل آبان ماه عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، گفت کیفرخواست آنها صادر شده است.او گفت اتهام چهار نفر از آنها اکنون “افساد فی الارض” است؛ اتهامی که می تواند مجازات اعدام داشته باشد.آقای دولت آبادی روز دوم آبان (۲۴ اکتبر) گفت “اقداماتی که تعدادی از متهمان این پرونده انجام دادهاند، تقرب جستن به اماکن نظامی در پوشش اقدامات محیط زیستی و کسب اطلاعات نظامی این محیطها بوده است”. او افزود “در اختیار بازپرس است که نوع اتهام را تعیین کند”.به گزارش ایرنا سه متهم دیگر به جاسوسی و یک نفر هم به “اقدام علیه امنیت ملی” متهم هستند. این درحالی است که وزارت اطلاعات و دولت حسن روحانی اتهام جاسوسی فعالان محیط زیست موسسه میراث پارسیان را رد کرده بودند.
انتقاد دیدبان حقوق بشر از روند دادرسی هشت فعال محیط زیست: دیدبان حقوق بشر با انتشار بیانیهای، روند دادرسی هشت فعال زندانی محیط زیست را «ناعادلانه» خواند و از مقامهای جمهوری اسلامی خواستار انجام تحقیقاتی مستقل و بیطرفانه درباره ادعاهای مطرحشده مبنی بر «اعمال شکنجه و فشار برای اخذ اعتراف» از این افراد شد.عدم دسترسی این فعالان به وکیل انتخابی از دیگر مواردی است که دیدبان حقوق بشر از آن انتقاد کرده است.جلسات اول و دوم دادگاه این افراد در روزهای ۱۰ و ۱۳ بهمنماه به صورت غیرعلنی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد و سومین جلسه محاکمه قرار است روز ۲۳ بهمنماه برگزار شود.
«مشاهده سموم خطرناک» در میوه و ترهبار تهران: احمد مهدوی استاد سمشناسی نسبت به استفاده از سموم خطرناک در کشاورزی هشدار داد و گفت: استفاده از سموم در سبزیها و میوهها بالاتر از حد مجاز بوده به طوری که طبق آخرین آزمایشات انجام شده در میوه و ترهبار تهران ۱۰ سم خطرناک وجود دارد.به گزارش ایسنا احمد مهدوی در همایشی درباره اکوسیستم خزری اظهار داشت استفاده از سموم کشاورزی و برخی لفکشهای فعلی که در بازار وجود دارد موجب افزایش سرطان شده است.به گفته وی درحالی که استفاده از قرص برنج در انبار برنج و بوبات برای جلوگیری از آفات منسوخ شده، استفاده از این قرص در ایران رواج دارد و باعث «کشتار ایرانیان» میشود.
در بخش دوم برنامه خانم سمیه حین زاده ثانی به تشریح قانون الحاق ایران به کنوانسیون حمایت میراث فرهنگی و طبیعی جهان پرداختند که مشروح آن در زیر بحضور تقدیم می گردد:
تعاریف میراث فرهنگی و طبیعی: ماده 1 – به لحاظ کنوانسیون حاضر، آنچه در زیرذکر میگردد به عنوان “میراث فرهنگی” تلقی میشود:
آثار: آثار معماری، مجسمهسازی یا نقاشی در بناها، عوامل و بناهایی که جنبه باستانی دارند، کتیبهها، غارها و مجموع عواملی که از نظر تاریخی،هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنایی هستند. مجموعهها: مجموعه بناهای مجزا یا مجتمع که از نظر معماری، منحصر به فرد بودن،یا بستگی و موقع آنها در یک نظر منظره طبیعی، به لحاظتاریخی هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنایی هستند. محوطهها: آثار انسان یا آثاری که توأماً به وسیله انسان و طبیعت ایجاد شده است و نیز مناطق شامل محوطههای باستانی که به لحاظ تاریخی،زیباییشناسی، نژادشناسی یامردمشناسی ایران دارای ارزش جهانی استثنایی هستند.
ماده 2 – به لحاظ کنوانسیون حاضر، آنچه ذیلاً ذکر میگردد “میراث طبیعی” به شمارمیرود: آثار طبیعی متشکل از ترکیبات فیزیکی و زیستشناسی یا مجموعهای از این نوع ترکیبات که از نظر زیباییشناسی یا علمی حائز ارزش جهانیاستثنایی هستند، ترکیبات ارضی و جغرافیایی طبیعی و مناطق کاملاً مشخص که زیستگاه حیوانات و منطقه رشد گیاهان مورد تهدید بوده، از نظر علمی و حفاظتحائز ارزش جهانی استثنایی هستند. محوطهای طبیعی یا مناطق طبیعی که دقیقاً مشخص شده و به لحاظ علمی، حفاظت یا زیبایی طبیعی دارای ارزش جهانی استثنایی هستند.
ماده 3 – هر یک از دول عضو کنوانسیون حاضر باید اموال مختلفی را که در قلمرو آن قرار دارد، مواد 1 و 2 فوق ناظر بر آنها است، تعیین و مشخصکند.
2- حمایت ملی و حمایت بینالمللی از میراث فرهنگی و طبیعی
ماده 4 – هر یک از دولتهای عضو کنوانسیون حاضر، میپذیرد که تعهد تشخیص، حمایت،حفاظت و شناساندن میراث فرهنگی واقع در قلمرو خود،مذکور در مواد 1 و 2 و انتقال آن به نسلهای آینده در وهله اول وظیفه همان دولت است و برای نیل به این هدف دولت
مذکور با توسل به حداکثر امکانات موجود خود و نیز در صورت اقتضا از طریق جلب مساعدت و همکاریهای بینالمللی، به ویژه کمکهای مالی، هنری، علمی و فنی، بذل مساعیخواهد کرد.
ماده 5 – هر یک از دول عضو کنوانسیون حاضر، به منظور حمایت و حفاظت و شناساندن مؤثر میراث فرهنگی و طبیعی واقع در قلمرو خود، در حدودامکان و بر طبق مقتضیات خاص کشور خویش به اقدامات زیر مبادرت خواهد کرد:
(الف) – اتخاذ یک سیاست کلی به منظور تفویض سهمی به میراث فرهنگی و طبیعی در زندگی اجتماعی و گنجانیدن امر حمایت این میراث دربرنامهریزی عمومی کشور.
(ب) -در صورتی که سازمانهای خاص بدین منظور وجود نداشته باشند، ایجاد یک یا چند دستگاه برای حمایت، حفاظت و شناساندن میراث فرهنگیو طبیعی در قلمرو خود، با کارکنان مناسب و در اختیار گذاردن وسایل کار تا آنان بتوانند وظایف محول را انجام دهند.
(ج) – توسعه مطالعات و تحقیقات علمی و فنی و تکمیل روشهای اجرایی که به یک دولت امکان مواجه با خطراتی که میراث فرهنگی و طبیعی را تهدیدمیکند، میدهند.
(د) – اتخاذ تدابیر قضایی، علمی، فنی، اداری و مالی کافی برای تشخیص، حمایت، حفاظت، شناساندن و احیای این میراث.
(ه) – تسهیل ایجاد یا توسعه مراکز منطقهای کارآموزی در زمینه حمایت، حفاظت، و شناساندن میراث فرهنگی و طبیعی و تشویق تحقیقات علمی دراین زمینه.
ماده 6 – 1 – دولتهای عضو کنوانسیون حاضر با احترام کامل به حاکمیت دولتهایی که میراث فرهنگی و طبیعی مذکور در مواد 1 و 2 در قلمرو آنها قراردارد و بدون لطمه زدن به حقوق واقعی مندرج در قوانین ملی درباره این میراث، میپذیرند که میراث مذکور میراث جهانی به شمار میرود و بر عهدهجامعه بینالمللی است که به خاطر حمایت از این میراث همکاری کند. در نتیجه، دولتهای عضو کنوانسیون حاضر متعهد میشوند که در صورت تقاضای دولتی که میراث فرهنگی و طبیعی در سرزمین آن قرار دارد، برطبق مقررات این کنوانسیون حاضر، به منظور تشخیص، حمایت، حفاظت و شناساندن میراث فرهنگی و طبیعی مذکور در بندهای 2 و 4 ماده 11،همکاری و مساعدت کنند.
3- هر یک از دولتهای عضو کنوانسیون حاضر – متعهد میشوند که آگاهانه از هر گونه اقدامی که ممکن است مستقیماً یا غیر مستقیم به میراثفرهنگی و طبیعی مذکور در مواد 1 و 2 واقع در قلمرو سایر دولتهای متعاهد این کنوانسیون لطمه زند، خودداری کند.
در بخش سوم این گردهمایی آقای آرش یادگار به موضوع تضاد امنیت آبی و غذایی در جمهوری اسلامی پرداختند که این موضوع بخوبی به وضعیت تولید غذا و امنیت آن در این می پردازد. از آغاز تاریخ تمدن ایران تا سال ۱۳۵۷ چهل و پنج هزار چاه در کشور حفر شده بود و از آن زمان تا کنون تعداد چاه های ایران به هشتصد هزار چاه عمیق و نیمه عمیق رسیده است. چنین دست اندازی به ثروت ملی به بهانه ی تامین غذا و امنیت غذایی صورت گرفته است. باید پرسید امنیت غذایی به بهای گران ناامنی آب چگونه امنیتی است. رویای خودکفایی ۹۵ درصدی در تولید محصولات اساسی کشاورزی، توسعه صادارت محصولات کشاورزی، توسعه باغات به میزان یک میلیون هکتار، توسعه فضای سبز و جنگل ها با کاشت حداقل ۵۰۰ هزار هکتار برنامه های توسعه ی پنج ساله ی کشوری است که به گزارش هواشناسی، شدیدترین خشکسالی در چهل سال اخیر را تجربه میکند. کمبود جدی منابع آبی اگرچه به تکرار توسط رسانه ها و دولت به بحث گذاشته میشود اما به نظر میرسد هنوزسیاست بالادستی این بحران را باور نکرده است؛ چرا که به جای ریاضت آبی فرمان به خودکفایی می دهد. نگاهی به سیر اقدامات و برنامه های کشور طی دو دهه اخیر نشان میدهد که علیرغم کاهش مستمر بارش و تجربه خشکسالی، برخورد همه دولتهای جمهوری اسلامی با بحران آب، راه حل آسان حفر چاه بوده است. زمین خشک سبز نمی شود.. خشکسالی میتواند مردم را از غذا و آب محروم کند و موجب بحران اقتصادی، فقر و ناامنی غذایی شود. خشکسالی را نمیتوان مهار کرد بلکه چاره در سازگاری و مدیریت آن است. سازگاری با خشکسالی نیازمند تغییر سیاست و وضع قوانین جدید متناسب با کم آبی ست. در دوران خشکسالی اصولا مهمترین صدمه را بخش کشاورزی میبیند؛ چون آب که نباشد زراعت هم نمیشود اما در ایران تاثیر خشکسالی بر کشاورزی به اتکای درآمد نفت، سوبسید دولت به بخش کشاورزی، حفر چاه و بهره برداری بی رویه از سفره های آب زیرزمینی برای تحقق اتوپیای خودکفایی، چند سالی به تاخیر افتاد. امروز ایران با خشکسالی مدیریتی هم رو به روست و از همین است که فرصتها یکی پس از دیگری از دست می رود. مدیران جمهوری اسلامی به تناسب اینکه از چه استانی می آیند یا کدام استان به حاکمیت نزدیکتر است، سیاست ورزی آب کرده اند. طرح های انتقال آبِ بینِ حوضه ای یا به تعبیر دیگر بین استانی حتی اگر در ابتدا اعتراضی را برنیانگیزد، درمان موقتی ست. راه حل اصلی که سالهاست کارشناسان به دولت یادآور میشوند، مدیریت تقاضاست و کاهش مصرف آب در همه بخش هاست. کارشناسان معتقدند کشاورزی در ایران بهینه نیست و باید زمین های زیر کشت کاهش یابد. توزیع جمعیتی و توسعه صنعتی نامتوازن است، یعنی نباید استان کویری چون یزد مهاجرپذیر باشد. درحالیکه خوزستان با وجود پنج رودخانه ی بزرگی که از میانش میگذرد از جمله استانهای محروم و مهاجر کشور بوده باشد. . عطش توسعه در استانهایی که آب نداشتند اما مدیری در دولت داشتند به سیاستی ختم شد که سدسازی را برای انتقال منابع آب جنوب به فلات خشک مرکزی ایران «سازندگی» خواند و بزرگترین صنایع و کارخانجات فولاد، مس، مواد شیمیایی و حتی کارخانجات کاشی و سرامیک در یزد و کرمان احداث شد.
میلیاردها دلار خرج سدسازی های انبوه شد برای اینکه حکومت با وجود امنیت، احساس امنیت نداشت. دولت های پس از جنگ همواره در این بیم بودند که مبادا بار دیگر کشور درگیر جنگی تازه شود پس به جای توسعه پایدار که مبتنی بر ظرفیتهای طبیعی و سرمایه انسانی ست به توسعه ی امنیت محور اندیشدند و ملاک سرمایه گذاری را بر دوری از مرزها و فاصله بیشتر با همسایگان قرار دادند.جمهوری اسلامی ایران همواره بر طبل خودکفایی و استقلال و امنیت کوبیده و بدان افتخار میکرده است، فارغ از اینکه دنیای امروز، دنیای تجارت و وابستگی متقابل است. امنیت میتواند با کاهش منابع طبیعی، انفجار جمعیتی و خشکسالی همانقدر به خطر بیافتد که با تهدید نظامی. منطقه گرایی و وابستگی متقابل اقتصادی میتواند الگوی دشمنی را به دوستی تغییر داده و در روابط همسایگان طیفی از دوستی واقعی تا انتظار حمایت یا حفاظت را به دنبال داشته باشد. البته این سیاست با ماجراجویی های سپاه برای بسط هاله ی شیعی قرابتی ندارد. رهبری بر سیاست خودکفایی تاکید دارد چون میخواهد به دیگران اینگونه نشان دهد که ایران نیازی به کسی ندارد و میتواند حتی در تحریم های شدید اقتصادی سیاست خود را دنبال کند. اما واقعیت زمینِ ایران با اِتوپیای رهبری فاصله دارد. کشوری که آب و خاک کافی ندارد، نباید کشاورزی کند و یا حداقل از کشت بسیاری از محصولات آب بر زراعی و دامی چشم بپوشد و واردات را به هدررفت آب در تولید گوشت، گندم و برنج ترجیح دهد. افزایش زمینهای زیر کشت و توسعه کشاورزی برای رسیدن به واحد یازده میلیون و هشتصد هزار تن گندم در سال که در برنامه ششم دولت تعریف شده بود، حاصلش هفت میلیون مازاد مصرف بود. گندمی که نه میشد ذخیره اش کرد و نه مزیت صادراتی داشت. بااین حال زیرقیمت وارد بازار جهانی شد. صادرات گندم ایران به اندونزی و ایتالیا که با سوبسید به کشاورز و در کم آبی شدید و به خرج سفره های گرابهای زیرزمینی مهیا می شود، در واقع یک خودکشی ملی ست. به گزارش اتاق بازرگانی ، بخش کشاورزی در ایران با داشتن ۸.۳ درصد ، کوچکترین بخش از تولید ناخالص داخلی را طی ۲۰ سال گذشته به خود اختصاص داده است. بنا بر سرشماری سال ۹۵ جمعیت کشاورزان و دامداران کشور مجموعا چهار میلیون و ۳۳ هزار نفر در کشور است و با وجود سوبسید به کشاورزی و منابع آبی که خرج کشاورزی میشود، نه تنها کشاورز از طبقات ضعیف و کم درآمد جامعه است بلکه اغلب برای پرداخت انواع وام به بانکها مقروض است. حکومت مدعی ست چنین هزینه ی گزافی را برای کشاورزی با وجود کم صرفه بودن آن با هدف امنیت غذایی میکند. اما آیا کاهش یارانه به بخش کشاورزی به ناامنی غذایی می انجامد؟
معنای امنیت غذایی: سازمان جهانی غذا میگوید؛ امنیت غذایی یعنی آیا مردم به غذای سالم به اندازه کافی دسترسی دارند یا خیر. امنیت غذایی وقتی تامین میشود که همه مردم همیشه به لحاظ فیزیکی و اجتماعی دسترسی موثر و امنی به غذای مقوی داشته باشند. چالش اصلی در تحقق امنیت غذایی محدودیت منابعی چون آب و زمین زراعی برای تولید غذا ست. نگرانی فزاینده درباره کاهش موثر بارش و رطوبت خاک که منجر به خشکیدگی زمین و تنوع زیستی میشود، بر کشاورزی و تولید محصول تاثیر مستقیم دارد. کشاورزی ارگانیک، تغییر تاریخ کشت، بذر اصلاح شده و تغییر رژیم آبیاری که به عنوان سیاستهای سازگاری با تغییر اقلیم ذیل عنوان «اصلاح الگوی کشت» توسط دولت دنبال میشود اگرچه میتواند به بهبود نسبی زراعت و کاهش مصرف آب منجر شود ولی با سیاست افزایش جمعیت و اصرار بر خودکفایی مثل پاروکردن برف از روی پشت بام در روز برفی، بی ثمر و اتلاف کننده وقت است. اگر آب نباشد امنیت غذایی هم نیست. چرا که امنیت غذایی نیازمند گسترش زمین های زراعی است ولی در نبود آب کافی در دوره های پیوسته خشکسالی تدریجا از زمین های قابل کشت کاسته میشود. برخی کارشناسان میگویند کشاورزی مکانیزه و کاشت گلخانه ی راه حل کم آبی است اما همین سیاست نیز با فرسایش خاک، روند بیابانی و شوره زار شدن زمین تنها یک راه حل پرهزینه و در عین حال موقت است و نمیتواند نیاز غذایی جمعیت رو به فزاینده کشور را تامین کند. کشاورزی در ایران از جمله بخش های اقتصادی ست که با رشد تکنولوژیک همگام نبوده و هنوز مردم به همان روشی زراعت میکنند که شاید هزاران سال پیش آموخته اند. تمدن ایرانی برای هفت هزار سال در پی آزمون و خطا روش های سازگاری با سرزمین خشک و نیمه خشک ایران را فراگرفته بود.
کشاورز میدانست که سالی که باران نباریده، نباید در دو فصل کشت کند یا اگر خشکسالی به ده رسید، عزم هجرت کند. بسیاری از ایرانی ها تاجر شدند چون نمیتوانستند در تمام طول سال زراعت کنند.
سازگاری با کم آبی برای مردمان ساکن کویر سنت دیرین بوده ولی مجوزهای حفر چاه برای کشاورزی نه تنها منابع آب را هدر داد، بلکه فرهنگ صرفه جویی و قناعت را هم به باد داد.
آمارهای رسمی میگوید تا سال ۱۳۵۶ در ایران حدود ۴۵ هزار چاه حفر شده بود ولی در طول چهل سال گذشته میلیون چاه عمیق و نیمه عمیق در کشور حفر شده است. فقط در یکسال آخر دوران احمدی نژاد مجوز حفر چاه سه برابر شد و بیش از ۸۰ هزار چاه جدید حفر شد.
فشار حکومت در بهره برداری از منابع آب در مصارف کشاورزی و صنعتی به گونه ای است که حقابه طبیعت به فراموشی سپرده شده است. خشک شدن تدریجی تالاب های شادگان و هورالعظیم در خوزستان از نشانه های این سوءمدیریت است. بسیاری از متخصصان معتقدند که نیاز فوری امروز برای تامین امنیت غذایی این ست که به جای اصرار بر تولید بیشتر به مدیریت منابع و جلوگیری از ضایعات توجه شود. در کشورهای جهان سوم، ۴۰ درصد از تولیدات کشاورزی پس از کشت و در مراحل انبارداری، انتقال ، بسته بندی تا رسیدن به مشتری از دست می رود. یکی از راه حل ها برای حفظ امنیت غذایی کاهش این ضایعات است. همین امسال بارها در خبرها آمده است که مقادیر عظمی از تولید هندوانه و گندم و محصولات مشابه به دلیل فقدان ظرفیت انتقال و ذخیره از بین رفته است. در سیستان صدها تن هندوانه به دلیل نبود کامیون کافی روی زمین ماند و پوسید. راهکار دیگر در تامین امنیت غذایی ،مدیریت تقاضاست. تغییر در رفتار مصرفی مردم با هدف کاهش تقاضا از جمله دیگر موضوعات مهم به منظور بالابردن امنیت غذایی است. مردم ایران ناگزیرند برای سازگاری با تغییرات اقلیمی، الگوی مصرف نان و برنج و گوشت قرمز و مرغ را تغییر دهند. راه حل دیگر واردات آب مجازی است.
واردات محصولات کشاورزی آب بر قرار نیست به ناامنی غذایی یا برهم خوردن استقلال کشور منجر شود. این ترس بیهوده ی ست چرا که امروز حدود ۱۶۰ کشور در جهان به واردات غذا وابسته اند. این کشورها با رویکرد مدیریت منابع آبی از کشاورزی پرهزینه و کم بهره دست برداشتند و به گروه بزرگِ وارد کنندگان مواد غذایی پیوسته اند.
بازاری که این اطمینان را به واردکنندگان میدهد که غذا را همیشه در ازای مبلغ قابل قبولی دریافت خواهند کرد. حتی کشورهای بزرگ صادرکننده موادغذایی مانند آمریکا و کانادا پذیرفته اند که به کشورهایی که دچار کم آبی هستند، یا در کمربند خشک زمین زندگی میکنند، محصولات غذایی شان را به قیمت پایین تری بفروشند. اینگونه احتمالا جهان در صلح بیشتری خواهد بود چرا که مسئولیت مشترک و همکاری کشورها برای تحقق امنیت غذایی جایگزین انزوای مقاومتی میشود. همانطور که می دانیم فعالان محیط زیست در ایران طی یکسال گذشته بشدت تحت فشار و شکنجه بودند به گونه ایکه شمار کثیری از آنها با اتهامات واهی ” مفسد فی لارض” و سایر اتهامات به زندان افکنده شدند و در موردی در زیر شکنجه جان خو را از دست دادند یا در حوادث ساختگی مانند فعالال محیط زیست شریف باجور و چهار تن از همراهانش و همچنین دکتر فرشید هکی همگی پس از قتل در آتش سوزانده شدند که حکومت جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه توضیحی برای افکار عمومی در ایران و جهان برای آنها ارائه نکرد.
همین موضوع دستمایه موضوع آقای احسان رضایی نژاد ِ، فعالان محیط زیست در محیطِ تهدید، زندان، شکنجه و مرگ! شد تا طی یک سخنرانی این موضوع را برای حضرین در جلسه انعکاس دهد. بازداشت فعالان محیط زیست در ایران اشاره به دستگیری و بازداشت تعدادی از فعالیت محیط زیست با اتهامات امنیتی در ایران است. از مشهورترین فعالان محیط زیست منتسب به این سرکوب میتوان از کاوه مدنی، کاووس سیدامامی و فرشید هکی نام برد. کاوه مدنی، معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست از سمتش استعفا داد و به تبعید خود خواسته رفت؛ دوتای آخر به طرز مشکوکی فوت کردند. قوه قضائیه مرگ سیدامامی را «خودکشی در زندان» اعلام کرد ولی خانواده، همکاران و دوستان وی این ادعا را تکذیب کردهاند.
سازمان عفو بینالملل مرگ کاووس سیدامامی را «مشکوک» خواند و رسماً از مسئولان حکومت ایران خواستار کالبدشکافی پیکر این استاد پیشین دانشگاه شد. در سالهای اخیر حکومت جمهوری اسلامی، فعالان محیط زیستی بسیاری به شکل دستهجمعی بازداشت و زندانی شدند. مراجع قضائی حکومت، اتهام بیشتر آنها را جاسوسی برای دولت بیگانه اعلام کردند. برخی از سازمانهای حقوق بشری و فعالان حقوقبشر این ادعاها را بهانهای برای سرکوب دانسته و نادرست خواندند.
در ۱۳ فوریه ۲۰۱۸، عباس جعفری دولتآبادی دادستان وقت تهران، به خبرنگاران گفت که فعالان بازداشتشده در فاصله ژانویه و فوریهٔ ۲۰۱۸ به «استفاده از پروژههای محیط زیستی به عنوان پوشش برای جمعآوری اطلاعات راهبردی طبقهبندیشده» متهم هستند. در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، رسانه کلمه وابسته به میرحسین موسوی و جنبش سبز، ادعا کرد که احتمالاً «مخالفت فعالان محیط زیست با ایجاد پایگاههای موشکی سپاه پاسداران» در مناطق حفاظت شده علت اصلی متهم کردن آنها به «جاسوسی» است. این رسانه ادعا کرد اسنادی را در اختیار دارد که این گمانهزنی را تأیید میکند. در خرداد ۱۳۹۷ عیسی کلانتری، رئیس وقت سازمان محیط زیست ایران در واکنش به بازداشت گسترده فعالانی که از زمستان ۱۳۹۶ به بعد دستگیر شدند و در مصاحبهای با خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت که «یک کمیته چهار نفره» از دولت به این نتیجه رسیدهاست که شواهدی علیه این فعالان حیات وحش که به «اتهام جاسوسی» بازداشت شدهاند، وجود ندارد. عیسی کلانتری افزود که به نظر او آنها بدون ارتکاب به جرم بازداشت شدند.
کلانتری از وجود یک طیف قدرتمند به گفته او «گروه فشار» در حکومت ایران سخن گفت که به ادعای او «قدرت بسیاری دارند» ولی اساساً «اهل گفتگو» نیستند.
هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سام رجبی، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، مراد طاهباز و کاووس سیدامامی از جمله فعالانی بودند که در اوایل بهمنماه ۱۳۹۶ دستگیر شدند. دو هفته بعد از بازداشت به خانواده کاووس سیدامامی اعلام شد که او در زندان «خودکشی» کردهاست ادعایی که با تردید گسترده روبرو شد.
تاریخچه :قوانین نظام جمهوری اسلامی دارای ابهامات قانونی بسیاری در زمینه فعالیتهای سازمانها و فعالیتهای مردمنهاد است. از اینرو فعالیتهای بازدارنده و آگاهیبخش فعالان حوزه محیط زیست در ایران گاهی ممکن است نوعی اقدام غیرقانونی تلقی شود. مطابق منشور فعالیتهای مدنی سازمانهای مردمنهاد (سمنها) که در سایت اینترنتی رسمی سازمان محیط زیست ایران نیز بازنشر شدهاست، سمنها «رابط میان مردم با دولت و حکومت» هستند. فلسفه حضور و حمایت از فعالیتهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد در واقع همسوسازی مردم و دولت در اجرای برنامههای مورد نیاز جامعه است.
در این منشور تأکید شده که بهعلت آسیبهای اجتماعی فراوان در حوزه محیط زیست، حمایت و تقویت و سازماندهی مشارکتهای مردمی امری گریزناپذیر است. در سند راهبردی چهارسالهای که سازمان محیط زیست در مرداد ۱۳۹۷ منتشر کردهاست، چشمانداز و خط مشی دولت در ارتباط با اهمیت نقش فعالیتهای مردمی و فراهم کردن زمینه برای مشارکت شهروندان در جامعه تبیین شدهاست. با این وجود در متن این سند در هیچکجا به کلمه «آزادی» اشاره نشدهاست. نقش «مشارکت و نظارت مردم» در قالب مفهوم توسعه پایدار برای اولین بار در دستورالعمل ۲۱ تعریف شد.
این دستورالعمل حاصل کنفرانس زیستمحیطی سازمان ملل در ریو دوژانیرو، در سال ۱۹۹۲ است. این دستورالعمل سرآغاز مهمی در ورود مفاهیم حوزه محیط زیست به سیاست و اقتصاد بود و بر آزادی فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد تأکید ویژه داشت. در فصل ۲۳ این دستور کار آمدهاست مردم نه تنها حق مداخله در زمینه محیطزیست را دارند، بلکه باید به تمامی اطلاعات محیطزیست و توسعه (که در اختیار مقامات دولتی است) دسترسی داشته باشند. از آنجا که مجموعه این دادهها و اطلاعات میتوانند در تعیین سرنوشت مردم تأثیر بسیار مهمی داشته باشد. به ویژه اطلاع از تصمیمات و قوانینی که در حفظ سلامت زندگی آنها و فرزندانشان به عنوان نسل آینده تأثیر بسیاری دارند. موسسه تحقیقاتی لگاتوم با استفاده از اطلاعات رسمی سازمان اقتصاد جهانی و صندوق بینالمللی پول، گزارشگران بدون مرز، گزارشهای رسمی سازمان جهانی مدیریت پایدار و محیط زیست و اطلاعات دیگر، سالیانه بیش از ۱۷۰ کشور جهان را بر اساس شاخص رفاه رتبهبندی میکند. در این شاخص که هر سال منتشر میشود، فاکتور آزادیهای فردی نیز لحاظ شدهاست. طبق گزارشهای مؤسسه لگاتوم، در سال ۲۰۱۶ ایران در این رتبهبندی مقام ۱۱۷ را در میان ۱۷۰ کشور کسب کرد، در حالی که در سال ۲۰۱۴ رتبه ۱۰۷ را در اختیار داشت. به عبارتی، ایران ۱۰ پله نزول در تنها سه سال را شاهد بود. اما تنزل رتبه ایران در آزادیهای فردی از این هم نومیدکنندهتر است. در زمینه آزادیهای فردی ایران شاهد تنزل از رتبه ۱۲۸ در سال ۲۰۱۴ به ۱۴۴ در سال ۲۰۱۷ بود.
اعتراض به خشکشدن دریاچه ارومیه : از روزهای نخست شدت گرفتن روند خشک شدن دریاچه ارومیه اعتراضات علیه «واکنش ضعیف حکومت» در قبال این مشکل شکل گرفت.
فقط در سال ۱۳۹۰ صدها تن در آذربایجان بهخاطر اعتراض به این موضوع توسط نهادهای امنیتی حکومت بازداشت شدند. سازمان دیدهبان حقوق بشر در واکنش به این بازداشتها گفتهاست که در شهریور این سال، حکومت ایران به بازداشت و ارعاب فعالان و اعضای سازمانهای حمایت از محیط زیست ادامه دادهاست. این فعالان اعتقاد داشتند که طرحهای سدسازی و ساختوسازهای اطراف دریاچه ارومیه باعث کاهش ورود آب به این دریاچه شده و در نتیجه، روند خشک شدن آن را شدت بخشیدهاست.
به گفته این فعالان محیطزیست، کاهش سطح آب و افزایش غلظت نمک دریاچه ارومیه، که بزرگترین دریاچه درون سرزمینی ایران و سومین دریاچه بزرگ آب شور جهان است، به حیات گیاهی و جانوری منطقه نیز صدمه زده و میتواند آسیبهای دیگری از جمله بروز توفانهای نمک را در پی داشتهباشد. جو استورک، مدیر وقت بخش خاورمیانه دیدهبان حقوق بشر، در خصوص این بازداشتها گفتهاست:
«دور جدید بازداشتها در ایران نشان دهنده تحمل ناپذیری مقامات ایران در برابر هر نوع انتقادی است.در پاسخ به این بازداشتها خانواده فعالان محیط زیست بازداشتشده در روز ۱۳ فروردین ۱۳۹۰ (روز طبیعت) در مقابل زندان تبریز به نشانه اعتراض تجمع کردهاند.
بازداشت در سالهای حکومت جمهوری اسلامی، فعالان محیط زیستی بسیاری به شکل دستهجمعی بازداشت و زندانی شدند. بازداشت نزدیک به ۵۵ نفر از فعالان محیط زیست در شهرهای مختلف ایران در بهمن و اسفندماه ۱۳۹۶، نخست با بازداشت هفت نفر از فعالان محیط زیست، کلید خورد. هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سام رجبی، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، مراد طاهباز، کاووس سیدامامی، حسن راغ، عارف زارع، محمد زارع و عبدالرضا کوهپایه از جمله بازداشتشدگان بهمنماه و اسفندماه سال ۹۶ بهشمار میروند. شماری از بازداشتشدگان زمستان ۱۳۹۶، از مسئولان و همکاران مؤسسه «حیات وحش پارسیان» بودند و شماری دیگر از آنها با مؤسسه «حافظان طبیعت لاوردین» همکاری داشتند. عیسی کلانتری ریاست وقت سازمان محیط زیست ایران در خرداد ۱۳۹۷ ضمن اینکه اعلام کرد شواهدی علیه این افراد وجود نداشته، خواستار آزادی فوری آنها شد.
اتهامات اتهام جاسوسی : ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ جعفری دولتآبادی دادستان تهران از دستگیری چند فعال محیط زیست متهم به «جاسوسی» خبر داد. غلامحسین اسماعیلی رئیس دادگستری استان تهران در اینباره گفت: «جمعی از کسانی که اطلاعاتی را جمعآوری میکردند و به بیگانگان میدادند، شناسایی شدند و برخی دستگیر شدند و برخی هم ممکن است در آینده دستگیر شوند. پرونده در مرحله اولیه است و جزئیات قابل بیان نیست. از سوی دیگر عضو فراکسیون محیطزیست مجلس اعلام کرد بعد از شنیدن اخبار مختلف دربارهٔ بازداشت فعالان محیطزیست در حال پیگیری وضعیت این بازداشتها است.
فساد فیالارض : در تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۹۷ غلامحسین محسنی اژهای سخنگوی وقت قوه قضائیه ادعا کرد که اتهام فعالان محیط زیست میتواند از «جاسوسی» تا «فساد فیالارض» افزایش یابد. محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه در صدوسیوسومین نشست خبریاش است که روز یکشنبه ۲۰ آبان برگزار شد، گفت: «عنوان اتهامی ابتدایی این افراد در پرونده محیط زیست، جاسوسی بوده که این عنوان اتهامی مطابق قانون میتواند تا حد افساد فیالارض باشد. برخی نهادها میگفتند این افراد جاسوس نیستند. گزارش استخراج شده به ستاد کل نیروهای مسلح رفت و ابزار آنها مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس گزارش ستاد کل نیروهای مسلح، اقاریر این افراد و خسارتهای وارده این اتهامات مشمول افساد فیالارض قرار گرفت.
اتهام قومگرایی و تجزیهطلبی :
فعالان محیط زیست در ایران با اتهامهای امنیتی گوناگونی از جانب دستگاهها و مقامات ارشد جمهوری اسلامی مواجه شدند. یکی از آنها تجزیهطلبی و قومگرایی است. سالها فعالان محیط زیست استانهای آذربایجان شرقی و غربی برای حمایت از احیای دریاچه ارومیه به فعالیتهای تجزیهطلبانه و قوم گرایی متهم شدهاند. این اتهامات برای برخی از معترضان عربِ خوزستانی نیز در سالهای اخیر تکرار شد.
اتهام مشابهی محدودیتهای زیادی را برای گروهها و کمپینهای محیط زیستی کرد، به ویژه در کردستان و سنندج بهوجود آورد. نرگس محمدی فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ با انتشار یادداشتی از زندان به بازداشت فعالان محیط زیست واکنش نشان داد. او در این یادداشت دلیل بازداشت گسترده فعالان محیط زیست را عدم تحمل فعالیت مدنی و مسالمتآمیز توسط نظام جمهوری اسلامی دانست. محمدی در این یادداشت اظهار کرد که «عامل فروپاشی جامعه ایران» در وهله نخست «استبداد حکومتی» است و نه دخالتهای خارجی. مایکل پیج، معاون مدیر بخش خاورمیانه سازمان دیدهبان حقوق بشر در مورد اتهامات وارده به فعالان محیط زیست گفت: «به نظر میرسد قوه قضائیه ایران بدون توجه به جنبه مضحک اتهامات و همچنین نقض حق متهمان برای برخورداری از وکیل منتخبشان، مصمم به پیگیری اتهاماتی جدی علیه فعالان محیط زیست است.» او همچنین نسبت به عدم برگزاری دادگاه «منصفانه» برای متهمان ابراز نگرانی کرد. جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، روز چهارشنبه دوم آبانماه ۱۳۹۷، در کنفرانسی خبری به پرسشهای خبرنگاران پاسخ داد. او درمورد وضعیت فعالان محیطزیست زندانی در ایران ابراز نگرانی کرد. علاوه بر آن او قانون حجاب اجباری برای زنان ایران را نقض حقوق بشر و قوانین بینالملل دانست. او در پاسخ به سؤالی، درمورد وضعیت فعالان محیطزیست بازداشتشده در ایران، ضمن ابراز نگرانی پاسخ داد: «در ایران، گروههایی هستند که من نگران وضعیت آنها هستم و یکی از این گروهها، فعالان محیطزیستاند. در تاریخ ۲۳ نوامبر ۲۰۱۸، ۳۴۶ تن از فعالان جهانی محیط زیست در طی نامهای سرگشاده از مقامات ایران خواستار رفع اتهام جاسوسی فعالان محیط زیست شدند. امضاکنندگان این نامه سرگشاده شامل استادان دانشگاه، فعالان محیطزیست، کارشناسان و پژوهشگران حیاتوحش از سراسر جهان، در نامهای سرگشاده به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ضمن حمایت و گواهی دادن به بیگناهی فعالان محیطزیستی بازداشتشده،
خواستار رعایت عدایت و انصاف، برگزاری دادگاه عادلانه و دسترسی به وکیل مدافع برای آنان شدند. این فعالان محیطزیست در این نامه گواهی دادهاند که رفتار این کارشناسان محیطزیست و حیاتوحش همیشه تابع بالاترین معیارهای اخلاقی ممکن بودهاست. در این نامه که به امضا ۸ محقق طراز اول جهان، ۸۷ پرفسور و استاد دانشگاه، ۱۳۴ محقق و ۱۱۷ کنشگر از ۷۰ کشور جهان رسیدهاست، ضمن شهادت به بیگناهی این فعالان محیطزیستی، گواهی دادهاند که از آنجا که دلیل اصلی اتهام فساد فیالارض و جاسوسی متهمین، استفاده از تجهیزات مرسوم به پایش و مشاهده حیات وحش است، این ابزارآلات به هیچوجه امکان جاسوسی را برای هیچ متخصصی فراهم نمیکند. در بین این امضاکنندگان این نامه، نام افرادی همچون جین گودال سفیر صلح سازمان ملل در موضوع حفاظت از محیطزیست دیده میشود. این امضاکنندگان ضمن درخواست برگزاری دادگاه شفاف برای این افراد، اعلام کردند که آمادهاند تا شخصا در این مورد در دادگاه شهادت بدهند.
سازمانها : سازمان دیدهبان حقوق بشر روز جمعه ۲۶ اکتبر ۲۰۱۸، برابر با ۴ آبان ۱۳۹۷، ضمن هشدار نسبت به سرنوشت فعالان ایرانی محیط زیست که در این تاریخ در بازداشت به سر میبرند خواستار آزادی فوری آنها شد. بنا به اعلام سازمان دیدهبان حقوق بشر این افراد با اتهاماتی روبرو هستند که میتواند منجر به صدور حکم اعدام برای آنها شود. این سازمان از مقامات ایران خواستهاست اگر نمیتوانند شواهد کافی در ارتباط با اتهاماتشان ارائه کنند، آنها را فوراً آزاد کنند. بخش پایانی جلسه کمیته دفاع از محیط زیست ایران در هشتم فوریه شامل بحث آزاد با موضوع “وضعیت زیست محیطی ایران بعد از گذشت چهل سال از مدیریت جمهوری اسلامی ایران” که اعضای کمیته و همچنین مهمانان حاضر در جلسه در مورد آن به بحث و گفتگو پرداختند. آنچه که در تبادل نظر میان شرکت کنندگان مشهود بود، اثبات تخریب محیط زیست ایران در 40 مدیریت ناکارامد جمهوری اسلامی و همچنین عدم وجود برنامه منطقی و اصولی برای حفظ محیط زیست ایران و منابع طبیعی آن برای نسلهای امروز و آیندگان بود.
نقش ادیان در اجرای سند ۲۰۳۰
حمیدرضا تقی پور
سند ۲۰۳۰ مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال ۲۰۳۰، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، ، مدیریت پایدار منابع طبیعی،گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی،حمایت از اقشار آسیب پذیر،مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی،توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند. دین همواره در طول تاریخ حیات بشری از عوامل تأثیرگذار بر زندگی بشر چه در سطح فردی و داخلی و چه در سطح بینالمللی بوده
.برای بررسی موضوع نقش ادیان در اجرای سند 2030 سازمان جهانی حقوق بشر باید نگاهی به فعالیت ها و حرکات ادیان در طول تاریخ و واکنش و رفتارهای پیروان ادیان در جامعه جهانی امروز بیاندازیم.
اما در سند 2030 با توجه اینکه ادیان علی الخصوص دین اسلام نگاهی متفاوت بین مرد و زن قائل شده است پس در این بین این یک امر طبیعی است که با توجه به نگرش مذهبی بر سند 2030 به هیچ وجه نمیتوان برابری را به تساوی بین مرد و زن قائل شد. در هدف پنجم سند 2030 به صراحت بر ممنوعیت ازدواج کودکان و یا ازدواج در سن بسیار پائین و یا جلوگیری از ختنه زنان تاکید شده است .
حال باید این نکته را در نظر گرفت که با توجه به اینکه در اسلام تاکید بر ختنه و بر کار بعنوان یک امر خدائی نامبرده شده است پس در کشورهائی مثل ایران اجرای مفاد سند 203 نمیتواند جنبه اجرائی پیدا کند. در حقیقت با تدوین سند 2030 تحولی بنیادین در نظام حقوق بشری و از جمله ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر رفتاری برابر در بین انسانها تاکید شده است با عملی پیدا میکند و میتوان گفت سند 2030 و اجرای آن در ایران میتواند راهگشای بسیاری مسائل عقیدتی و از همه مهمتر اجتماعی باشد.
آنچه لازمه پیشرفت جامعه بشری است این نکته است که قوانین ایدولوژیک باید از روند زندگی انسانها خارج و جایگزین آن آگاهی شود.
چرا که با توجه به اینکه در یک جامعه افراد گوناگونی هستند طبیعتا این افراد به لحاظ عقیدتی و یا همان دیدگاههای مذهبی تفسیرات و باورهای مختلفی دارند پس لازمه تعالی زندگی بشر برای رسیدن به عدالت این نکته است که نظامی سکولار بر یک کشور حاکم باشد.
متن هدف پنجم سند 2030 به شرح ذیل هست: پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران در همه جا
-ریشه کنی همه انواع خشونت علیه زنان و دختران در حوزه های عمومی و خصوصی، از جمله: در زمینه قاچاق انسان و سوء استفاده جنسی و غیره…
– ریشه کنی همه اقدامات زیان بار مانند ازدواج کودکان، ازدواج در سنین بسیار پایین و ختنه زنان
– به رسمیت شناختن و ارج نهادن به مراقبت های داخل منزل و خانه داری (کار در منزل) بدون دستمزد از طریق : تامین خدمات عمومی، ایجاد زیر بناها و تنظیم سیاست های حفاظت اجتماعی و ترویج مسؤولیت مشترک در منزل و در محیط خانواده، تا حدی که مقررات ملی اجازه دهند.
– تضمین مشارکت کامل و موثر زنان و در اختیار قرار دادن فرصت های برابر (با مردان) برای انتصاب به مسولیت های بسیار بالا در همه سطوح تصمیم گیری در حوزه های سیاسی، اقتصادی و همچنین در زندگی عمومی
– ضمانت دسترسی جهانی به بهداشت باروری و جنسی و دسترسی به حقوق باروری در راستای توافق های انجام شده در جریان کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه و اعلامیه و برنامه اقدام پکن، بر مبنای اسناد نهایی به دست آمده از کنفرانس های بازنگری برگزار شده در این ارتباط
– انجام اصلاحاتی برای برقراری تساوی حقوق زنان و مردان به منظور دسترسی زنان به منابع اقتصادی و امکان مالکیت و کنترل دارایی ها از قبیل: زمین و سایر اشکال دارایی توسط آنان و همچنین برقراری حق دسترسی زنان به خدمات مالی،ارثیه، و منابع طبیعی،درراستای قوانین ملی(کشورها)
– ارتقای کاربرد فناوری توانمند کننده، به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور ترویجتوانمد سازی زنان
– تقویت و اتخاذ سیاست های مطمئن و مناسب و همچنین وضع قوانین قابل اجرا برای ترویج تساوی جنسیتی و توانمندسازی همه زنان و دختران در کلیه سطوح.
عدالت اجتماعی درایران
امیرحسین هوری زاد
باتوجه به وضعیت موجودوشرایط سخت کنونی معیشتی واقتصادی وسیاسی درکشورایران ومشکلات فراوانی که پس از گذشت سالها ازانقلاب اسلامی واداره کشور درچهل سال اخیر توسط دولتهای جمهوری اسلامی ایران، شاهدآن هستیم که متاسفانه بخاطرعدم مسولیئت پذیری و نگاهها و تفکرات وتصمیمات غیرکارشناسی بیشترمسؤلین دربخش ها و قسمتهای مختلف و برخی سازمانهای زیربط نه تنها برخی مشکلات مرتفع نشده اند به بهانه های مختلف و ایجاد پروژه های فراوان با برنامه ریزی های نادرست باعث هدررفتن وواردکردن خسارات مالی فراوان به حقوق مادی و معنوی مردم وبیت المال شده اند.ازطرفی برای درک بیشتر و پی بردن به حقایق واقعی و اینکه تا چه اندازه درجامعه ایران به حقوق مردم وشهروندان احترام گذاشته شده و چقدر در حق مردم درزمینه های مختلف اجحاف شده است می بایست به تعریف وتوضیح برخی واژه ها بپردازیم تا به راحتی بتوانیم معنی واقعی عدالت و عدالت اجتماعی رادرک کنیم.اگر بخواهیم بصورت ساده و ازمنظر عوام و غیرکارشناسی به رعایت حقوق اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ملت بپردازیم می توان به چندین و چند از مشکلات مردم برای دریافت تسهیلات از مراجعه به ادارات دولتی و نهادهای دولتی و بیمارستانها و بانک ها گرفته تا برخورداری ازخدمات و تسهیلات آموزشی وحمل ونقل وداشتن امکانات اولیه حیات و زندگی در یک شهر و روستا که شامل آب آشامیدنی وانرژی برق و….و مقایسه کیفیت خدمات ارائه شده در شهرها وروستاهای دوردست به یک هموطن باخدمات ارائه شده درشهرهای بزرگ وافراد سرشناس و متصل به عوامل دولتی و سیاسی وسوءاستفاده ازرانت درزمینه های مختلف ازجمله دریاقت خدمات بانکی و وام ها و اختلاس های وحشتناک هرگز به جامعه اجازه نخواهدداد تا جامعه سالم و سلامتی باشد،بلکه شاهدجامعه ایی عاری از عدالت اجتماعی هستیم که خودموجبات عدم اعتماد مردم رانسبت به سیستم حکومتی و دولت رافراهم میکند. آیا این عدالت است که کودکان این آب و خاک دراغلب شهرستانها بخصوص درسیستان و بلوچستان و شهرهای جنوبی کشور ازنعمت مدرسه ومراکزبهداشتی ودرمانی و مراکز تفریحی محروم بمانند ودر سرما و گرما باکمبود امکانات آموزشی درنهایت قادر به ادامه تحصیل نباشند ودر مقابل فرزندان ونزدیکان آقازاده ها با پول بیت المال که قدرالسهم همین کودکان ازبیت المال درآن میباشد که صرف هزینه های تحصیل و زندگی ورفاه آقازاده ها درکشورهایی همچون امریکا و انگلیس وکانادا و بسیاری ازکشورهای اروپایی میشود که چهل سال به مردم آموزش دادند و گفتند هرجمعه درنمازجمعه برای این کشورها آرزوی مرگ کنند ولی باپول همین مردم فرزندانشان در کمال آرامش و آسایش خیال به دورازدغدغه هاو مشکلات مردم ایران اززندگی اذت میبرند وهرگز لحظه ایی به کودک کار در خیابان و یا پدرو مادری که ازنداری برای تامین هزینه های درمان فرزندشان یا تهیه جهازوهزینه عروسی فرزندشان حاضر به فروش اعضای بدن خود مثل کلیه میشوند ویا اقدام به خودکشی دسته جمعی و خانوادگی میزنند فکرنکرده و نخواهد کرد.وآیااین عدالت است باوجود این همه مناطق محروم درکشور که نیازمند برنامه ریزی ورسیدگی ویژه می باشند پولی که ازبیت المال حق این مردم بوده و میباست صرف آبادانی و حل مشکلات مردم این مناطق محروم وبی امکانات گردد بدون کسب اجازه ورضایت هموطنان بخاطر سیاسی کاری و بازی های کثیف سیاسی در کشورهای همسایه و عربی صرف آبادانی مناطق جنگ زده ویا حرم های عتبات و عالیات د رکشورهای عراق و سوریه ولبنان ویمن و فلسطین گردد؟وآیااین دست آوردی بود که ازابتدای انقلاب دولتمردان ومسؤلین به دنبال آن بودند؟حال به تعریف برخی واژه ها می پردازم و در ادامه ابعاد عدالت اجتماعی رامورد بررسی قرار میدهم. الفاظ عدل-عدالت-عادل-معدلت-تعادل -معادله-همه از یک ریشه هستند که همان عدل(ع.د.ل)میباشد. و این ریشه در معانی ظاهرا متعدد مختلف از قبیل فدیه-فدا-مثل-قیمت- خدا-مرد صالح و حقگذار-ضد جور و ستم و غیره استعمال شده است. معنای موضوع که لفظ و کلمه(ع د ل)یک مفهوم کلی است که در تمام معانی مذکوره وجود دارد و قدر مشترک بین همه آنها است. و آن معنای جامع و کلی عبارت است از اعتدال و توازن و بالاخره حد وسط بین افراط و تفریط و استقامت و راستی. و این معنی کلی و مشترک در تمام معانی مذکوره موجود است زیرا بفدیه که عدل اطلاق میشود باین لحاظ است که آن عوض و بدل و معادل چیزی است که برای آن فدیه داده شود. بخدای متعال عدل و عادل گفته میشود برای اینست که تمام بندگان و مخلوقاتش را بطور تساوی و بدون تفاوت و تبعیض مورد توجه قرار میدهد و نظر خاص بفرد یا جمع مخصوصی ندارد و هیچ کس نمیتواند دعوی خصوصیت با خدای بزرگ بکند و نعم او بسهام بندگانش بتمام و شامل بوده و امتیازی برای کسی قائل نشده است و هر کس هر عملی بکند سزای آنرا اعم از خوب،یا بد میبیند و نتیجه زحمت کسی را بدیگری نمیدهد و همچنین گناه کسی را بر دیگری تحمیل نمیکند در حقیقت عدل است. قیمت و ثمن را عدل میگویند برای اینست که آن معادل و مساوی با بیع است و مثل چیزی را عدل خطاب میکنند بدینجهت است که مثل مساوی و معادل و برابر با آن چیز است. مرد صالح و حق گذار را عدل مینمامند از اینجهت است که صلاح حد وسط فیما بین افراط و تفریط است و صالح کسی است که قوای روحی و جسمی او توازن و تعال داشته و از انحراف مصون باشد. و بضد و مقابل جور و ستم عدل و عدالت گفته شده برای اینست که جور و ستم تجاوز و انحراف از طریق مستقیم انسانیت است و قهرا ضد آن اختیار از حد وسط است که همان عدل میباشد.
عدالت اجتماعی عبارت است از تعادل و تساوی بین همه افراد اجتماع در مقام استفاده از مزایا و لوازم زندگی و بعبارت دیگر عدالت اجتماعی عبارت است از برقراری وضعی که همه افراد یک اجتماع بتوانند از لوازم و اسباب آسایش و رفاه برخوردار بوده و قوانین اعم از حقوقی و جزائی درباره همه آنها بدون هیچگونه تبعیض اجرا گردد.و طوری باشد که در یک وضع مساوی هم زحمات و کارهای اجتماعبای بهمه تقسیم گردد و هم از وسایل زندگی و رفاه همه استفاده نمایند و از تحمیل تمام زحمات و کارهای بر مشقت به یکعده و تحصیص وسایل رفاه و آسایش بعده دیگر جلوگیری بعمل آید و حد وسط بین افراط و تفریطهای مذکور در جامعه برقرار شود. اینست معنی آن عدالت اجتماعی که مورد علاقه و آرزوی مردان بزرگ و خوش قلب و مردم دوست و وطن خواه بوده و یگانه هدف عناصر پاک نیت و بلند همت و عالیقدر دنیا است.باتوجه به مقدمات و مطالب مذکوره تا حدی معنی عدالت اجتماعی روشن شد و متوجه شدیم باینکه لفظی زیباتر و کلمه لذت بخشتتر از عدالت وجود ندارد عدالت در اجتماعات بشری مایه سعادت و خوشبختی است و آن علت و اساس موجودیت و بقاء هر جامعه است.عدالت نه تنها در هستی و دوام اقوام گیتی مؤثر است بلکه موجودیت هر موجودی اعم از با روح یا بیروح بسته بوجود تعادل بین اعضا و اجزای آنست. همه زیبائیها و همه کمالات اعم از معنوی و مادی ناشی از عدالت یعنی تعادل و توازن اعضا و قوای روحی و جسمی است.در همه کارها حتی عبادت و نیکوکاری رعایت اعتدال و حد وسط بین افراط و تفریط ضروری است و خروج از حد اعتدال در عبادات نیز موجب تباهی جمع و فرد است. همچنین اگر در اجتماعی عدالت نباشد و افراط و تفریط در آن حکومت نماید و عدهای بکلی از همه وسائل زندگی محروم و جمع دیگر تمام وسایل مذکوره را بخود اختصاص دهند یک چنین اجتماعی بطور قطع محکوم بزوال و نابودی است. قومیکه امورشان مبنی بر افراط و تفریط بود و عدالت اجتماعی در روابط آنها حکومت کند ممکن نیست که در میان اقوام گیتی ابراز وجود نموده و موقعیت آبرومند برای خود تهیه نمایند بعکس مال کار یک چنین قومی بفساد و فنا خواهد کشید.چه آنکه اجتماع نیز مانند یک فرد است که باید بین اعضای بدنش تعادل و تناسب وجود داشته باشد همانطوریکه فقدان تعادل در میان اعضای بدن یک فرد موجب نقص و یا نابودی و هلاک او است عدم وجود عدالت در روابط افراد یک اجتماع که بمنزله اعضاء بدن آن هستند موجب نابودی آن خواهد شد. نخست به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای عدالت اجتماعی اشاره میکنیم و در ادامه، سازوکارهایی که به تحقق این ابعاد یاری میرسانند، در سه بعد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. عدالت فردی و شخصی نیز به عنوان بعدی مجزا در کنار سه بعد فوق مطرح شده است، گر چه میتوان آن را در ذیل عدالت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز بیان کرد. در مورد عدالت اجتماعی پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و هر اندیشمندی به اقتضای بحث خود تعریفی از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشهای از مفهوم عدالت را روشن میکند.
الف) مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعی شامل این 4مورد میشود:۱ـ برابری و مساوات۲ـ قانونمندی۳ـ اعطای حقوق۴ـ توازن
ب) سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی: وجود عدالت در کارگزاران
۱ـ برابری و مساوات: برابری از مهمترین ابعاد و بلکه اصلیترین معنای عدالت است. معنای برابری این است که همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزای کار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهای مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار باشند. مبنای برابری این است که: «انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند… و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشدهاند». و آیا تفاوت استعدادها و شایستگیهای افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمیشود؟ ارسطو برابری را در لحاظ نمودن افراد در برخورداری از ثروت، قدرت و احترام میداند و معتقد است باید با هر کس مطابق با ویژگیهایش برخورد کرد. از سوی دیگر، عدهای برپایی مساوات عادلانه را در دادن میزان آزادی، معقول میدانند تا میدان برای فعالیت کلیه افراد فراهم گردد: به موجب این که مقدار فعالیتها و کوششها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان میآید: یکی جلو میافتد و یکی عقب میماند؛ یکی جلوتر میرود و یکی عقبتر… به عبارتی، معنای مساوات این است که هیچ ملاحظه شخصی در کار نباشد.برابری اجتماعی در سه عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نمود مییابد.
۲ـ قانونمندی: قانون مجموعه مقرراتی است که برای استقرار نظم در جامعه وضع میگردد. کارویژه اصلی قانون، تعیین شیوههای صحیح رفتار اجتماعی است و به اجبار از افراد میخواهد مطابق قانون رفتار کنند. طبق اصول جامعه شناختی، فردی بهنجار تلقی میشود که طبق قوانین جامعه رفتار نماید. اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت میگردد؟ در پاسخ باید گفت که هر قانونی توان چنین کاری را ندارد. قانون در صورتی تعادلبخش است که خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است که منبع قانون، قانونگذاران و مجریان آن عادل باشند. تنها در چنین صورتی است که قانونمندی افراد سبب عادل شدن آنها میگردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با اقبال عمومی مردم نیز مواجه شود که البته وقتی مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانونگذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را میپذیرند و به آن عمل میکنند.
۳ـ اعطای حقوق: منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهای است که برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن، او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظفاند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند. طبق تعریف مذکور، عدالت زمانی تحقق مییابد که به حقوق دیگران احترام گذاشته شود و اجازه و اختیار و یا تصرفی که حق فرد است، به او داده شود و از تجاوز به حقوق فرد پرهیز گردد. حق در معنای ذکر شده به معنای آن چیزی است که باید باشدـ چه تا به حال رعایت شده باشد و چه نشده باشد ـ نه به معنای آن چه که هست.هر چیزی در جامعه دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر میگردد که این حقوق مراعات شود؛ برای مثال، یکی از بزرگترین حقوقی که افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب گردد به عدالت رفتار نشده است. برای اجرای خوب این بعد از عدالت اجتماعی، کارهایی باید صورت گیرد: نخست، باید حقوق، اولویتها و آزادیهای افراد معین و مشخص شود؛ دوم، جایگاه صحیح این حقوق تعیین گردد و سوم، این حقوق به درستی و از سوی افراد و مراجع ذیصلاح مراعات شود. همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزماند. سعادت و کمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است که بر گردن اوست.
۴ـ توازن: توازن با توزیع عادلانه ارتباط بسیاری دارد. البته نه تنها به این معنا که امکانات به طور شایسته و صحیح به افراد مستحق برسد، بلکه علاوه بر آن، امکانات به حد لازم و مورد نیاز وجود داشته باشد. هر چیزی که اجتماع لازم دارد، باید به اندازه کافی موجود باشد.
نکته دیگر در بحث توازن، این است که امکانات به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد؛ برای مثال، در جامعه کارهای فراوانی در بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی و … وجود دارد. اولاً: این کارها باید میان افراد تقسیم شود و ثانیاً: تقسیم کار باید به اندازه کافی و ضروری باشد و طبق نیازهای هر بخش، بودجه و نیرو مصرف گردد. عدل به این معنا، سبب دوام و بقا و تأمین عدالت در کل مجموعه میشود، همچنین از پیدایش شکاف طبقاتی و ایجاد طبقه مرفه و ثروتمند در سویی، و طبقات فقیر و نیازمند در سوی دیگر جلوگیری میکند. توازن، مصلحت کل جامعه را تأمین میکند و به این مسئله توجه دارد که توزیع نقشها و امکانات، بخشی، مقطعی و محدود نباشد، بلکه همه جانبه بوده و کلیه بخشها و افراد را در بر گیرد.ابعاد مذکور تصویر روشنتری از عدالت را به ذهن متبادر میسازد و در تعیین سازوکارهای تحقق آن یاری میرساند. در نتیجهگیری از آنچه آمد میتوانیم برقراری مساوات، توازن و روحیه اطاعت از قانون در اجتماع، به نحوی که با مراعات حقوقِ تمامی شهروندان همراه باشد، را به عنوان تعریف عدالت اجتماعی پیشنهاد کنیم.
ب) سازوکارهای تحقق عدالت اجتماعی
وجود عدالت در کارگزاران: کوتاهترین و باصرفهترین راه برای دستیابی به عدالت اجتماعی، وجود انسانهای عادل و با تقوایی است که نهاد آنان مزین به ملکه عدالت شده است و راه پر پیچ و خم نیل به عدالت جمعی را به دور از دغدغه شیوههای سازمانی و نهادمند پیچیده امروزی طی مینمایند. در این مفهوم، انسانهای عادل همانند مهرههای شطرنج تلقی میشوند که بدون نیاز به بازیگری در صحنه، خود جابهجا میشوند و بازی را به پیش میبرند. انسان عادل به ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای عدالت آشناست و همه آنها را در اعمال، گفتار و رفتار خویش رعایت میکند، در پی احقاق حقوق خویش است، به خوبی با حقوق خود و سایرین آشناست، به قوانین عمل میکند و سعی در ایجاد توازن و برابری در جامعه دارد تا جامعهای فارغ از تبعیض و امتیازات ناعادلانه ایجاد گردد. یکی از وجوه کوچک هستی، نفس آدمی است که فطرتاً با عدالت آشنا میباشد. انسان، به عنوان نقطه پرگار و اصل و اساس آفرینش مکلف به نهادینه کردن عدالت در خود و برقراری عدالت در جامعه است. لذا برخی در تعریف عدالت گفتهاند: عدالت روحیه و نیرویی است که همواره متعادل عمل میکند و مطابق حق و واقعیت پیش میرود و حق هر کسی را به وی میدهد و جلوی احساسات نفع طلبانه شخصی یا انتقامجویی و بدخواهی و یا رفتار برابر سلیقه و میل خود را میگیرد و در یک کلمه، تابع حق و قانون است.
قبل از بحث در مورد عدالت اجتماعی، به عدالت شخصی و فردی عنایت داشته و در این خصوص بر عدالت شخصی حاکم نیز تأکید شده است. مصادیق توجه به عدالت فردی از تعاریفی که از آن ارایه شده، پیداست: اعتدال قوای شهویه، غضبیه و عقلیه؛ استقامت بر شرع و طریقت اسلام؛ داشتن مروت و مردانگی که مروت به معنای سازگاری با هنجارهای اجتماعی و سرپیچی ننمودن از آن است و تعریفی که خواجه نصیرالدین طوسی بیان کرده و محاسنی همچون صداقت، الفت، وفا، شفقت، صله رحم، مکافات، حسن شرکت، حسن قضا، تودد، تسلیم، توکل و عبادت را برای عدالت ذکر میکند.فقها نیز عدالت را ملکه راسخهای تعریف کردهاند که سبب ملازمت بر تقوا در ترک محرمات و انجام واجبات میشود و یا در تعریفی دیگر، عدالت را ملکه راسخهای دانستهاند که فرد را از انجام کبائر و اصرار بر صغایر باز میدارد.در این که چرا به عدالت فردی به خصوص در شخص حاکم توجه فراوان شده است، دلایلی وجود دارد: یکی، تحقق عدالت اجتماعی را بدون عادل بودن مجری یا مجریان آن ناممکن دانستهاند و شخص غیر عادل را در ایجاد جامعهای عدالتْمحور ناتوان میدیدند. به عبارت دیگر، مباحثی مثل عدالت نهادهای اجتماعی که امروزه در برابر عدالت افراد مطرح میشود، در باور آنها نمیگنجیده است.دلیل دیگر، اعتقاد به الگو بودن حاکم جامعه است. آنان بر این باورند که مردم پیرو فرمانروایان خود هستند و اگر آنان دادگرانه عمل کنند، شهروندان نیز عدالت را پیشه خود میسازند. عدالت اجتماعی که پیش نیاز توسعه همه جانبه است، اما در سیستمی که عده ای خود را برتر و وارسته تر از دیگران بدانند و خاندان حاکمیتی ایجاد گردد، تحقق عدالت امکان پذیر نخواهد بود. عدالت و رسیدن به آن در حقوق اجتماعی اقشار مختلف مردم یکی از دغدغههای ادیان، مکاتب فکری و اندیشمندان بوده است. در سایر ادیان و همچنین مکاتب مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که بسیاری از متفکران سیاسی و دینی، حتی افرادی چون مارکس و دیگر اندیشمندان اقتصادی و سیاسی، در نظریات خود به این دغدغه مهم (عدالت) توجه
داشتهاند. انقلابها و جنبشهای سیاسی اجتماعی نیز بر مبنای نیل به این هدف بنیان گذاری شده اند، اگر چه بسیاری از آنها در نهایت با شکست مواجه گردیده اند و چه بسیار انسانهایی را فدا ساخته اند.
تحقق عدالت اجتماعی در دولت های ایران به ویژه پس از انقلاب، یکی از شعارهای مهم سیاست پیشگان جمهوری اسلامی بوده است. قضاوت در مورد میزان موفقیت این سیاستمداران، در تحقق آن و همچنین نگرش آنها نسبت به عدالت، بحث و فرآیندی پیچیده است که باید با توجه به شرایط محیطی و زمانی مورد بررسی قرار گیرد، اما نیم نگاهی به موضوعاتی ساده در جامعه نشان میدهد که ما تا ایجاد فرصت برابر برای شهروندان فاصله زیادی داریم.
آیا امکانات شهرهای بزرگ و متوسط ایران، همرده و یا نزدیک به هم است؟ آیا روستاها و شهرهای کوچک از امکانات در خور اجتماعی و آموزشی بهرهمند هستند؟ آیا طی چندین سال اخیر دانش آموزان شهرها و روستاها از فرصت یکسانی بهره مند بوده اند؟ آیا تحصیلات عالیه طبقه ای خاص در بهترین دانشگاههای کشور، ناشی از استعداد آنها بوده است؟ و البته هزاران سوال از این دست؟ سرکشی به بیمارستانهای دولتی بخصوص تامین اجتماعی و مراکز خصوصی نیز میزان ایجاد فرصت درمانی مناسب برای همه اقشار جامعه را مشخص میسازد. نحوه برخورد کارکنان و پزشکان بخش دولتی، میزان نظافت و تمیزی افراد و بخشها و همچنین کیفیت رسیدگی به افراد، همه ناظر این قضیه هستند که افراد دارای تمکن مادی، شایسته امکانات درمانی و شانس زنده ماندن بیشتری به نسبت سایر افراد جامعه خواهند بود، البته این شانس به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. مسلما هیچ کدام از این موارد با عدالت اجتماعی سنخیتی ندارد. آموزش همگانی، بهداشت و خدمات اجتماعی، زمینه رشد و ارتقا اجتماعی و بهداشت روانی و همچنین فرصت تحصیلات عالیه باید برای همه افراد جامعه آماده و میسر گردد. به عبارتی فرصتهای اجتماعی باید برای همه یکسان باشد، در چنین فضایی عدالت اجتماعی مفهوم خواهد داشت. در حالیکه همگان به خوبی می دانیم جوانان ایرانی حتی در انتخاب و یافتن شغل های حداقلی با تبعیض های آشکاری مواجهند. در زمینه تحصیلات دانشگاهی عالیه هم با چنین مشکلات تبعیضآمیزی دسته و پنجه نرم میکنند که یکی از جدیدترین نمونه های آن بحث بورسیه های دانشگاهی بوده است. عدالت اجتماعی که پیش نیاز توسعه همه جانبه است، با آموزش و تغییر بافت فرهنگی مردم، رشد نگاه برابر انسانها به یکدیگر و پرهیز از بحث «خودی و غیرخودی»، «قومیتگرایی یا خاندان گرایی»، ایجاد سیستمهای متمرکز و در نهایت ارائه مناسب خدمات اجتماعی مبتنی بر مالیات مردم، تحقق خواهد یافت. در سیستمی که عده ای خود را برتر و وارسته تر از دیگران بدانند و خاندان حاکمیتی ایجاد گردد، تحقق عدالت امکان پذیر نخواهد بود. در یک جامعه عدالت محور، همواره امکان رشد افراد و شرکتهای نوپا وجود خواهد داشت، آنگونه که امکان زمین خوردن شرکتهای بزرگ وجود دارد و در این راه تنها استعداد و تلاش انسانها حرف اول را خواهد زد. ما تا ایجاد چنین جامعه ای، راهی طولانی در پیش داریم. چهره خیابانها، کودکان کار، واحدهای آپارتمانی با متراژ کمتر از 70 متر و زندگی سخت اقشار مختلف ایرانی و بسیاری از نمودهای اجتماعی دیگر، نشان از این دارد که عدالت در جامعه ایرانی در عمل هنوز واژهای «غریب» و برای درصد بالایی از شهروندان ایرانی یک «شوخی و بلوف توخالی» است که هر از گاه و صرفا در مقاطعی چون موسم انتخابات و یا سخنرانی ها، طرح می شود.به امیدروزی که درآینده نزدیک بایک مدیریت عدالت محورو عدالت گستر به همت وطن پرستان و خدمتگذاران کارشناس و متخصص ازهمین سرزمین ،ایرانی شاد وآباد و جامعه ای سرشارازعدل وعدالت راشاهدباشیم.
بررسی حقوق کودکان معلول و نقش دولت در ساختار اجرایی قانون حمایت از معلولان
رضا ویسانیان
تمام کودکان، از جمله کودکان معلول و استثنایی طبق کنوانسیون حقوق کودک ماده:۲ و ۶ ،حق دارند که از نیازهای اساسی که برای بقاء و امنیت و آسایش آنها لازم است بهره مند باشند.این حقوق شامل حقوقی است که به آنها امکان می دهد تا حد توانایی خود به رشد جسمی و ذهنی رسیده و با توجه به سن و میزان رشد عقلی خود به عنوان عضوی از جامعه عمل نمایند و به یک شهروند مسئول و علاقمند به امور جامعه تبدیل شوند. نیازهایی که باعث شود آنها شاد زندگی کنند و احساس کمبود نداشته باشند. باید از تمام مکان های امن برای بازی بهره مند باشند با کودکان عادی در تماس باشند از محیط خانه و پرورشگاه بیرون بیایند و از هوای تازه استفاده کنند. احتیاج به موسیقی، مدرسه، کتابخانه، و تمام لوازمی که موجب برانگیختن ذهن و قوه ی یادگیریشان شود دارند.حق، امری ذاتی و مستقل است و ما نمیتوانیم حقوق کودکی را به خاطر شرایط خاصش از او بگیریم.
آنها حق اظهار نظر دارند و نباید این کودکان را از حقوقشان محروم کرد. چه بسا باید حق این کودکان بیشتر و کامل تر باشد. آنها به علت عدم تکامل رشد بدنی و فکری و ذهنی نیاز به مراقبت های خاصی دارند به ویژه که آنها به خاطر نداشتن رشد کامل فیزیکی ویا ذهنی محتاج مراقبت و حمایت های حقوقی هستند. با توجه به اینکه کودکان معلول به علت معلولیت های ذهنی و حرکتی قادر به رفع نیاز های خود بدون مساعدت دیگران نیستند و باید از کمک و مساعدتی مضاعف برخوردار گردند تا بتوانند از حقوقی که برای آنها مقرر شده بهره مند شوند.با توجه به اینکه درایران ۳۰ هزار کودک معلول در سال متولد می شود.قانون جامع حمایت از معلولان در ۱۶ ماده قانونی به تصویب رسیده که یکی از مهم ترین قوانین حمایتی معلولان در جمهوری اسلامی ایران است. ولی متاسفانه این قانون به دلیل عدم تخصیص بودجه مناسب، به طور کامل اجرایی نمی شوند.در واقع مسئولان دولتی در جمهوری اسلامی ایران، هرگز پایبندی کامل به این قانون نداشتند و امکانات لازم برای مناسب سازی محیط برای معلولان را فراهم نکرده اند .مهمترین دلیل عدم اجرای این قانون، علاوه بر فساد اداری در نهادهای دولتی جمهوری اسلامی ایران، این است که، اساساً نهادهای دولتی در ایران به عرصه خدمت عمومی ، نه به عنوان حقوق مردمی بلکه به عنوان یک مقوله تجاری نگاه می کنند.یعنی انتظار سود از خدمات اجتماعی هم دارند و از آنجایی که مناسب سازی محیط اجتماعی برای افراد دارای معلولیت و تهیه امکانات، استفاده راحت آنها از اماکن عمومی ، دارای هزینه های مالی است لذا آن را صرفه نمی بینند و توجیهه اقتصادی برایشان ندارد. و این نگاه تجاری مسئولان جمهوری اسلامی ،در بسیاری از مواقع متاسفانه بسیار، زننده و موجب تحقیر معلولان می گردد.مثل حرکت نمادین مدیران شهرداری تهران در تاریخ ۱۱ آذر ۹۷ یک روز مانده به روز جهانی معلولان با ویلچر به مترو رفته.ولی متاسفانه با علم اینکه “۹۰ درصد ایستگاههای مترو آسانسور ندارند”. یا قرار دادن تابلوی عبور معلولان در خیابان ها، در صورتی که محلی برای عبور آنها در نظر گرفته نشده است.
یا شرایط استخدام ۳ درصدی در سازمان های دولتی و اداری به دلیل گزینه سلامتی کامل جسمانی در فرم های استخدامی که باعث نرخ بیکاری ۶۳ درصدی معلولان شده است.لذا با توجه به تصویب ” لایحه حمایت از حقوق معلولان ” که از فروردین ماه امسال (۱۳۹۷) به قانون تبدیل شده، این لایحه همچنان اجرایی نشده و زندگی معلولان با موانع زیادی روبرو هست.
محمد نوری مدیر دفتر فرهنگ معلولین در تاریخ ۳۰ آبان ۹۷ نشستی با سازمان بهزیستی داشت .
گفت حتی شاخص سواد با آماری که من از مسئولین نهضت سوادآموزی گرفتم به شدت وخیم است، و در معلولین حتی سواد عادی، یعنی سواد در سطح ابتدایی، این هم آمده پایین و هر سال رو به بدتر شدن است.معلولان ایران همچون “زندانیانی” هستند که در خانه خود محبوس شدهاند.
و سختی های زیادی را خانواده و فرد معلول متحمل می شود و در مقایسه با دیگر شهروندان زندگی مستقل و برابری ندارند.و این در حالی است که در سندهای اصلی ۲۰۳۰ یونسکو، همچنین بر آموزش بینالمللی معلمان افراد معلول و انتقال تکنولوژی و تجربههای آموزشی تأکید کرده است.کودکان و نوجوانان معلول باید امکاناتی داشته باشند تا انگیزه ای برای فعالیت در جامعه داشته باشند.شایسته است با تغییر دیدگاه های حاکم بر مدیریت و اصلاح نگرش نسبت به معلولان ، به جای طراحی پارک ویژه یا سرویس بهداشتی مخصوص معلولان ،از ابتدا شهری را طراحی کنیم که همه اقشار اعم از معلول، ناتوان، سالخورده و سالم در کنار هم بتوانند عادلانه و منصفانه از امکانات موجود در شهر استفاده کنند.
((معلولیت،محدودیت نیست؛ خواستن ، توانستن است))
او حکم رشد دارد
احمد ملازاده
خانواده: خانواده این گونه تعریف شده است: «گروهی است که به دلیل قرابت یا زوجیت، همبستگی حقوقی و اجتماعی یافته و رهبری و ریاست مقامی قرار رفته است هم چنین آمده است: «نکاح عقدی است که به موجب آن زن و مردی به منظور تشکیل خانواده و در زندگی با هم متحد می شوند.
دادگاه صالح یا حکم شرعی تجاوزبه کودکان: اما این تعاریف در شرایطی که زوجین و یا یکی از آن ها کودک باشد، چگونه تعریف شده است و قانون برای آن ها چه تمهیداتی دیده است؟ در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی آمده است که عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح است. مواردی در این قانون تکلیف روشنی ندارند؛ هر چند همین یک خط مسائلی را در زندگی کودکان پیش پایشان می گذارد که کم تر به آن توجه شده و قانونگذار نسبت به آن ها سکوت کرده است. در مورد اصطلاحاتی چون مصلحت و وظایف قاضی جهت ارجاع به پزشک قانونی در قانون به وضوح شرحی داده نشده است. هر چند در سال های اخیر نمایندگان مجلس سعی دارند سن در نظر گرفته شده در قانون کنونی (فوق) را کمی افزایش دهند اما سوال این جاست که آیا به خلاءهای قانونی این ماده نیز توجه دارند؟ صرف مصلحت و تشخیص دادگاه برای حمایت از کلیه حقوق کودک کافی است؟ کودک در تعیین شروط ضمن عقد چه نقشی دارد؟ در واقع دادگاه برای عمل به ماده ۱۰۴۱ حکم رشد صادر می کند. حکم رشد اثبات می کند که قاضی آن کودک را به اندازه کافی بالغ و رشید می داند که بتواند اختیارات زندگی اش را خود در دست بگیرد؛ پس توان این را دارد که بر تمام امورات خود مدیریت داشته باشد. فرض دادگاه بر این است که وقتی به کودک حکم رشد و بلوغ می دهد کودک توانایی تعیین و قدرت تفکیک دارد آیا در عمل هم کودک کم تر از ۱۸ سال (طبق کنوانسیون) و یا ۱۵ و ۱۳ سال (به ترتیب برای پسران و دختران) آمادگی پذیرش مسئولیت های زوجیت را در تمامی ابعاد دارد؟ در ازدواج زن و شوهر باید قاصد و راضی باشند و طبق ماده ۱۰۶۲ زوجین باید قصد و رضای خویش را به شکلی که در عرف رایج است، اعلام دارند. اما در مورد کودک اراده به دلیل کودک بودن مخدوش است و ولی این وظیفه را دارد که به نمایندگی از کودک برای او زن یا شوهر اختیار کند. در این مورد حتی می توان به ازدواج فضولی رجوع کرد. فرض کنیم پدری بدون داشتن وکالت یا خارج از حدود نمایندگی برای پسر خود زن بگیرد. پسر آزاد است که این نکاح را بپذیرد یا رد کند، ولی آیا زن نیز پیش از اعلام اراده شوهر حق بر هم زدن نکاح را دارد یا ملزم به آن است؟ عقد به دو گونه صورت می گیرد: موقت و دائم. در مواردی ازدواج کودکان به صورت عقد موقت جاری می شود و ثبت در شناسنامه و عقد دائم تا رسیدن افراد به سنین مورد نظر در ماده ۱۰۴۱، به تعویق می افتد. در هر دو شکل نکاح وظایفی از نظر قانونی بر عهده زوجین قرار داده می شود. برخی موارد در قانون جزء آثار و لوازم نکاح به طور پبش فرض هستند، مانند تعیین مهریه و تمکین و غیره و برخی هم توسط طرفین در سندهای ازدواج یا در سند جداگانه به عنوان شروط ضمن عقد قابل اضافه شدن هستند، مانند حق مسکن و حضانت و خروج از کشور و غیره. شروط ضمن عقد هر شرطی است که غیر شرعی و غیر قانونی نباشد و به اساس عقد مورد نظر خللی وارد نکند و تعهد آن ضمن عقود مجاز است و ابن شروط به دو دسته مالی و غیر مالی تقسیم پذیرند. در ازدواج زودهنگام، دادگاه با نگاه به مصلحت تعیینی ولی حکم رشد می دهد و این حکم رشد کودک را مانند یک فرد بالای ۱۸ سال مکلف به انجام امورات اجتماعی و فردی مرتبط نکاح می کند. به این معنا که کودک در رابطه زوجیت در وضع ویژه ای قرار می گیرد که به ناچار باید آثار و نتایج آن را پذیرا شود. در مواردی که کودک وارد درگیری های مالی حاصل از ازدواج می شود -مانند نفقه و یا مهریه- کلیه مسئولیت پرداختی آن بر عهده کودک است؛ چرا که در زمان عقد با حکم رشد به اندازه کافی معقول و رشید شناخته شده است که شرایط عقد و اجرایش را رد یا قبول کند. با این حال اگر ادعا کند که در زمان عقد ولی به عنوان نماینده به درستی مسئولیت مصلحت اندیشی خود را به جا نیاورده است، شاید بتواند شکایتی علیه ولی مطرح کند و او را مسئول جبران خسارت بداند. اما به هر حال حکم رشد باید این قابلیت را در ازدواج های زودهنگام ایجاد کند که کودک همانند یک فرد بالای سن قانونی (۱۸ سال)، بتواند بر کلیه امورات مالی خود حق دادخواهی داشته باشد اما این سوال باقی است که بدون حضور ولی این امکان وجود دارد؟در امور غیر مالی مانند حضانت نیز این امکان وجود دارد که کودک به صورت مستقل برای دادخواهی اقدام کند. در امورات غیر مالی طرفین موظفند در تشیید مبانی خانواده (جز رابطه جنسی) و تربیت اولاد تلاش کنند. بنابراین کودک می تواند مستقلاً دادخواست بدهد و از وظیفه موکوله جهت احقاق حق خود استفاده کند. اما این فرض را هم می توان در نظر گرفت که اگر کودک به دادگاه اعلام خشونت کند و ولی در این راه او را همراهی نکند شرایط چگونه خواهد بود؟
در واقع دادستان فوراً باید پرونده را در جریان قرار دهد، چرا که دادستان ولی هر کسی است که ولی نداشته باشد به هر حال این واضح است که انتخاب همسر برای کودک، او را از طبیعی ترین حق مشروع خود محروم می سازد و به شخصیت طفل صدمه می زند. بنابراین فرض ضرر در نکاحی که ولی قهری درباره آن تصمیم می گیرد، برای کودک وجود دارد. این فرض در صورتی از بین می رود که ولی قهری بتواند ضرورت نکاح و مصلحت نا متعارف طفل را در دادگاه اثبات کند؛ به ویژه که صدمات ناشی از چنین اقدامی جبران ناپذیر است و کودک ناچار به پذیرش آثار نکاح با همسر ناخواسته با تمام ضررهای مادی و معنوی است. پس از بلوغ و رشد نیز بر فرض که بتواند تجاوز و عدم امانتداری ولی قهری نسبت به حقوق و مصلحت خود را اثبات کند و در فرضی نادر بتواند نکاح را بر هم زند هیچ چیز نمی تواند گذشته دردناک را به او بازگرداند. مشکل در اصل این است که هر سال حدود ۴۰ هزار ازدواج ثبت شده کم تر از سنین قانونی صورت می گیرد و در تمامی مواردی که ثبت شده ولی به عنوان نماینده و امانتدار حقوق کودک عمل کرده و به هر حال ازدواج صورت گرفته است. نکاح از عقود رضایی است؛ همین که زن و مردی قصد تشکیل خانواده و زندگی مشترک را داشتند و اراده خود را به طور صریح بیان کردند از توافق آن ها نکاح به وجود می آید. در ازدواج کودکان اراده کودک کامل نیست؛ بنابراین ولی این مسئولیت را نمایندگی می کند. اما طبق مفاد شرعی اگر ولی به همراه کودک در دادگاه حضور یابد و ادعا کند که ازدواج پیش تر صورت گرفته است، شرعاً قاضی نمی تواند آن ازدواج را رسمی نشمارد. این که اگر کودک به رشد شرعی و بلوغ و رشد نرسیده باشد حتی با در نظر گرفتن امکان مجازات طبق ماده ۶۴۶ قانون مجازات اسلامی در مورد عدم رعایت این ماده به ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی خصوصا عدم اخذ مجوز دادگاه آیا همه این ها می تواند تضمین کننده حقوق کودک با تمام مباحث پیش گفته باشد؟ هر چند علاوه بر اینکه در بحث ازدواج موقت بسیاری از این نکات جاری نیست اما در مورد نکاح دائم عموما برای دور زدن قانون تا زمان رسیدن به سن قانونی ثبت ازدواج به تاخیر می افتد و قانونگذار نیز برای این موارد چاره اندیشی نکرده است.
هر چند طبق نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه به شماره ۱۷۲۷/۷، برای تنظیم اقرار نامه زوجیت هنگام رجوع به محضرها، اقرار می تواند مسموع واقع شود. این متن تلاش داشت تا نگاهی متفاوت به ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی داشته باشد. نگاهی ضمنی که بتواند نکات جدیدی را نیز پیرامون ازدواج کودکان در ایران مورد توجه قرار دهد. بارها کمپین گام به گام تا توقف ازدواج کودکان در ایران بر آن بوده است تا با استناد به آمارها و ثبت گزارش های متفاوت از ابعاد ازدواج کودکان در ایران سخن بگوید. ابعادی که در آن طلاق، بیوگی، سرپرستی خانواده و بارداری زودهنگام را نیز در بر می گیرد اما این بار با توجه به مواد قانونی تنها اشاره ای کوتاه شد به آن چه ماده قانونی یک خطی ۱۰۴۱ بر سر کودکان می آورد. کودک با تصمیم ولی، شوهر یا زن داده می شود؛ با تصمیم ولی تحت تعریف و یا توجیه مصلحت به دادگاه برده می شود؛ برایش حکم رشد گرفته می شود و کودک مکلف به پذیرش وظایفی می شود که در هیچ مرحله ای اختیاری در انتخاب آن ها نداشته است و اگر از دادگاه یا ولی هم پرسیده شود، جواب ساده است: او حکم رشد دارد! این جمله بدان معناست که بلافاصله بعد از دریافت حکم رشد اختیار دارد که میزان مهریه را تعیین کند و پرداخت مهریه بر عهده اوست. اگر در عدم توانایی در پرداخت مهریه زندانی شود، باید آن قدر آگاه و قانون دان باشد تا بتواند از ولی جهت عدم مصلحت اندیشی شکایت کند و حال در این شرایط قانون چه تصمیمی خواهد گرفت، نامشخص است. در سایر ابعاد مانند نفقه و حضانت و خشونت و غیره هم حکم رشد سندی است در دست کودکی که کوچک ترین توانایی جهت استفاده بهینه از آن را نخواهد داشت.
آتئیست یک عقیده است
سالار قربانی
الکساندر آن پیش از انکه توسط دادگاه به ۲.۵ سال حبس به خاطر ترویج تنفر محکوم بشود توسط توده مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفت. جرم او این بود که در صفحه فیس بوک نوشته بود «خدا وجود ندارد». به مانند بسیاری از خدا ناباوران مسلمان او هم در خانواده ای مذهبی به دنیاآمده و به مانند بسیاری از آنها، بابت اعلام ناباوری اش تاوان داده بود !در انگشت شماری از کشورهای با اکثریت مسلمان، خداناباوران اگر ساکت باشند می توانند با امنیت زندگی کنند. از جمله ترکیه و لبنان. هیچیک از دو کشور خداناباوری را جرم تلقی نمی کند ولی حمایت قانونی هم از آنها نمی کند. اندونزی می خواهد که هر شهروند خودش را جزو یکی از شش مذهب اعلام بکند، شما حق انتخاب اگنوستسیسمیا خداناباوری را ندارید. قانون اساسی جدید مصر فقط یکی از مسیحیت اسلام یایهودیت را به شهروندان ش ارایه می کند. قانون شریعت، کسانی که از والدین مسلمان به دنیا می آیند را مسلمان حساب می کند بنابراین اگر شما اسلام را رد بکنید مرتد به شمار می روید.جریمه این کار در هشت کشور از جمله ایران عربستان سعودی و موریتانی، اعدام است. در عالم واقع، اغلب خدا ناباوران بابت این جرایم محکوم نمی شوند، بلکه تنها متهم به تشویش اذهان یا کفرگویی می شوند که مجازات خفیف تری دارد. غیر مسلمانان هم با اینکه نمی تواند مرتد بشوند ولی همچنان در معرض اتهام کفرگویی هستند. حتی وقتی قانون آسانگیر هست، مسلمانان دست به کار شده و گروه های مسلح شان کتک کارییا سربریدن را به عهده می گیرند. از نظر بسیاری از مسلمین پیشین، تنها راه، فرار است. با این حال حتی در جوامع مقصد هم جامعه مسلمین با افرادی که ترک مذهب کرده اند راحت نیست و افراطیون به خون چنین افرادی تشنه هستند. فیس بوک و دیگر رسانه های اجتماعی به خداناباوران قدرت و در عین حال قابلیت رد گیری شدن داده.
در همه کشورهای مسلمان، انجمن های خداناباورانه شکل گرفته. یک استاد کالج بیربک می گوید که بر خلاف دهه شصت و هفتاد میلادی که جو غالب در کشورهای مسلمان، مدارا و تحمل بود، اکنون فضای قطبی متشکل از مذهبی ها و خداناباوران شکل گرفته. نتیجه بهار عربی، قدرت گرفتن اسلام گرایان بود که نشان دادند اشتهای بسیاری برای شکار ناباوران دارند در این راه، آنها حتی می توانند بروی مسیحی ها هم حساب بکنند. یک مدیر صفحه فیس بوک که مسیحی بود توسط یک پلیس مسیحی قبطی دستگیر شد.
با این حال بسیاری دعوت به مدارا می کنند.یک پزشک کمدین عربی می نویسد که در اوج اسلام بسیاری از دانشمندان کلام و ریاضی خداناباور بوده اند (اگرچه اکثرشان اعدام شدند!). در عین حال امیر کویت سال پیش جلوی قانونی را گرفت که مجازات ارتداد را اعدام می دانست.
اما ابن وراق می گوید که نتیجه بن بست است. تکیه حکم ارتداد بر حدیث است که برای همه مسلمین حجت است. ولی بعضی مسلمین با تکیه بر ایه «لا اکراه فی الدین» می گویند که نبایستی سخت گرفت و اعدام های اول اسلام در واکنش به ارتداد به دلیل فرقه بودن اسلام در آن زمان بود که این عمل مرتد را به مانند خیانت می کرد.
با این حال اکثر عالمان دینی نظرشان این است که ارتداد حکم ش اعدام است. ابن وراق می گوید که مشکل اساسی
این است که در اسلام، رد اسلام حتی از قتل هم وخیم تر است.
گفتگوی عمومی در این باره حتی شروع هم نشده. یک نظرسنجی پیو نشان می دهد که در مصر و اردن ۸۵درصد مردم موافق اعدام مرتد ها هستند در حالی که اندونزی تنها ۳۰ درصد موافقند. در آخر این دلنوشته لازم به یاداورى میدانم که بگویم که طبق ماده ١٨ و ١٩ از اعلامیه جهانى حقوق بشر حق آزادى عقیده و بیان به تمام انسانها داده شده است و این رفتار چه از سوى مردم و چه از سوى دولتها نقض این دو ماده از اعلامیه جهانى حقوق بشر است !
نقد شیوه حکومت در اسلام: بخشی از مقدمه قانون اساسی ج.ا.ا
شبنم رضاوند
در این قسمت از قانون اساسی به شیوه حکومت از دیدگاه اسلامی می پردازد و بیان می دارد این حکومت برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست. اینجا سوالی پیش می آید پس وجود طبقات مستکبر و مستضعف حاکی از چیست؟ جمهوری اسلامی همیشه معترض است به حضور مستکبرین و امت اسلامی را مستضعفی میداند که مورد ظلم این گروه واقع شده است. جدایی دولت از مردم نشانه چیست؟
چگونه است که ثروت کشور در اختیار گروهی خاص قرار گرفته است و چگونه است که گروه خاصی می توانند به سمت مقامات بلند پایه دست پیدا کنند؟
چرا برخی قوانین فقط برای مردم وضع شده است و آقازاده ها خارج از حیطه این قوانینند؟
آیا این جز طبقاتی بودن را می رساند؟
این حکومت را تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر می دانند که به خود سازمان میدهد.گویا تمامی هم کیشان در این کشور به راحتی می توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند.
در حالیکه پیروان دین بهایی در زندان به سر می برند .دانشجویان بهایی حق نشستن کنار یک دانشجوی مسلمان را ندارند. مسیحی نمی تواند همگام با یک مسلمان باشد و درکلیساهای خانگی اجازه فعالیت ندارد از کدامین هم کیشی سخن به میان آمده است؟
همیشه شاهد عدم تامین حقوق سایر پیروان دینی ومذهبی همچنین ائین های غیردینی وفرق بابی وبهائی بوده ایم. تمامی هدف این حکومت اینست تا درروند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید. کدام الله؟
مگر چند خدا وجود دارد؟
در حالیکه در نماز هر روز بارها تکرار می کنیم قل هو الله احد همانا خداوند یکتا است. هدف تمامی ادیان خداوند یکتا است مگر الله حکومت اسلامی متفاوت است که دیگر ادیان آنرا نمی شناند؟
مگر نه اینکه هدف حکومت باید حرکت به سمت دموکراسی باشد؟
از دید قانون اساسی ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود از غبارها و زنگارهای طاغوتی زدوده شد و ازآمیزدههای فکری بیگانه، خود را پاک نمود و به مواضع فکری و جهان بینی اصیل اسلامی بازگشت. در قبل از انقلاب شاهد ازادی و پوشش زنان، آزادی بیان، پیشرفت شرکتهای ملی کشور همچون خودرو سازی ها، ارج ها، آزمایش ها ، هواپیمایی ها،…بوده ایم آیا اینان افکار طاغوتی و بیگانه بوده است؟ حال به کدام مواضع فکری اصیل اسلامی رسیدیم؟ اکنون بر آن است که با موازین اسلامی جامعه نمونه (اسوه) خود را بنا کند با اعدام کودکان، خشونت علیه زنان، بی حرمتی به پیروان سایر ادیان، در صدر اعدام های جهان بودن؟عدم آزادی بیان؟ ویران کردن محیط زیست، ترویج اختلاسها و دزدی ها در سران کشور و از بین بردن کسانی که صدای ملتند؟ اینست جامعه نمونه اسلامی؟ همچنین ادامه می دهد بر چنین پایهای، رسالت قانون اساسی این است که زمینههای اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهانشمول اسلامی پرورش یابد. با مخالفت ج.ا.ا. با سند ۲۰-۳۰ یونسکو که کاملا براساس توسعه پایدار است، زیرا به برابری زنان و مردان تاکید شده است و علما حاضر به پذیرفتن چنین تساوی و احترامی برای زنان نیستند زیرا زن را شهروند دوم و پست می دانند. در حالیکه نسل آینده این کشور در دستان این زنان پرورش می یابد. با ترویج اعتقادات خرافی و جهل و نادانی ، اعدام در ملا عام در حالیکه کودکان شاهد چنین جنایاتی هستند. افزایش اعتیاد در نتیجه ازدیاد کودک آزاری. سپری شدن عمر جوانان فرهیخته کشور در زندانها چه نسلی با ارزش والا تربیت خواهد شد؟
شناخت خود؛ ۵ گام برای خودشناسی و شناخت علایق خود از نوشته های خانم سمیه قندهاری
هادی درتومی
برای شناخت خود باید شخصیت، ارزشها، آرزوها و علایق خود را بشناسیم تا بتوانیم به خود واقعیمان رسیده و با پذیرش آن زندگیمان را زیباتر سازیم.
شناخت خود راهی است که ما را به آن کسی که در حقیقت هستیم میرساند. زمانی که ما خود واقعیمان را شناخته و آن را بپذیریم قطعا زندگیمان بسیار زیباتر و آسانتر خواهد شد. پس بهتر است به جای فرار از آن به استقبالش برویم و مطمئن باشیم هر چقدر هم غیرعادی و متفاوت باشیم زندگی با خود واقعی فوقالعاده خواهد بود.
ضرورت شناخت خود: شناختن خودتان چیزی فراتر از این است که چه رنگی را دوست دارید، چه نوع موسیقی را میپسندید و یا چه رشته تحصیلی را ترجیح میدهید. شناخت خود روند درک کردن خودتان در سطحی عمیقتر است که شما را با تردیدها و ناامنیهای درونیتان روبهرو میکند و باعث میشود نگاهی جدی به سبک زندگیتان داشته و آن را زیر سوال ببرید. راهی غیرقابلپیشبینی که برای پیمودن آن باید مشتاق باشید.
شناختن خود و دانستن اینکه چه نوع آدمی هستیم برای رسیدن به باورهای اعتلا بخش در زندگی مهم است. برای رسیدن به اهدافمان در زندگی در ابتدا آنچه که اهمیت دارد باور کردن خود و شناخت تواناییها و ضعفهای ماست و این همان مسیر شناخت خود است.
خودشناسی در زندگی اجتماعی و کنار آمدن با دیگران نیز موثر است؛ زیرا وقتی انسان حالات و ویژگیهای روحی خود را شناخت، می داند که در هر جامعهای و در هر شرایطی چگونه باید برخورد کند.
به عنوان مثال، اگر فردی به این نتیجه دست یافت که روحیه انتقاد پذیری را ندارد و زودرنج است، میتواند از موقعیتها و محیطهایی که افراد را مورد انتقاد قرار میدهند، اجتناب کند.
هیچ اشکالی ندارد که بفهمید قلبتان چه میخواهد. هیچ اشکالی ندارد که برای ارتباط برقرار کردن با روحتان، بقیه دنیا را با خودتان هماهنگ کنید. شاید غیرعادی باشد اما اشکالی ندارد. پس انجامش دهید.
مطمئن باشید از شناختن کسی که درونتان است، پشیمان نخواهید شد. زیباترین چیزی که در زندگیتان خواهید دید زمانی است که به کسی تبدیل شوید که از همان ابتدای تولد واقعا باید میبودید.
شناخت خود، خودشناسی، خود شناسی، خودآگاهی
پنج قدم ضروری برای شناخت خود: در راه شناخت خود باید صادق بود و حتی از یک دوست که صادق است و با ما کاملا آشنایی دارد کمک گرفت. گاه ما دوست داریم چیزی که پرسشها از ما میخواهند باشیم اما واقعیت این است که نیستیم پس باید برای شناخت نقاط ضعف و قوت خود صادق باشیم. برای قدم برداشتن در این مسیر گامهای زیر را بردارید.
بیشتر بدانید: صداقت بیش از حد در روابط – مفید یا مخرب؟
۱. شخصیت خودتان را بشناسید
.شناخت شخصیت خودتان اولین قدم است. شما مجموعهای از نظرات دیگران نسبت به خودتان را دارید که یکی از جنبههای آن است.همچنین خودتان مجموعه اطلاعات شخصی هم درمورد اینکه چه نوع شخصیتی دارید و یا در اوقات تنهایی یا در جمع چطور آدمی هستید دارید.از خودتان سوال کنید، چه خصوصیات اخلاقی دارید؟
بین دوستانتان چطور هستید؟
درمورد غریبهها چطور؟
دنیای بیرون چه شخصیتی از شما میبیند؟
در روزها خوب و روزهای بد چه واکنشی دارید؟
به دنیای اطرافتان چطور واکنش میدهید؟
۲. ارزشهای اصلیتان را بشناسید.
ارزشهای اصلی شما آن قوانین و اصول اخلاقی هستند که نزدیک قلبتان نگه میدارید. در محلکار، در خانه، در همه جنبههای زندگی، کدام ارزشها را هیچوقت نمیتوانید نادیده بگیرید؟
اینها ارزشهای اصلی شما هستند. صداقت، راستی، امنیت یا انعطافپذیری؟ متعهد بودن به دیگران، عقلانیت یا یادگیری، آسایش مالی یا خوشگذرانی؟
۳. بدنتان را بشناسید.شما چقدر بدنتان را میشناسید، نفس کشیدن، تواناییها، محدودیت تعادل و انعطافپذیریتان را تا چه اندازه میشناسید؟
آیا تابحال بدون اینکه امتحان کرده باشید، گفتهاید «بدن من اینکار را نمیتواند انجام دهد» یا «نوع بدن من به این کار نمیخورد»؟
قبل از اینکه درها را به سمت چیزهای امکانپذیر ببندید، یکبار دیگر نگاه کنید.
۴. آرزوهایتان را بشناسید.
آرزوها و امیدهای شما راه شما را به سوی آینده میسازند. کمکتان میکنند زندگی را بسازید که به داشتن آن افتخار کنید. سعی کنید آرزوهایتان را هم خوب بشناسید. سعی کنید جزییات و خصوصیات آنها را تحلیل کنید.
در مسیر شناخت خود آرزوها و رویاهایتان را بخشی از وظایف روزانهتان ببینید. آنها را جدی بگیرید.
روی آنها کار کنید. به جای مخفی کردنشان یا خجالت کشیدن بخاطرشان، آنها را با افتخار مطرح کنید.
اگر میخواهید موسیقیدان شوید، از خودتان سوال کنید: چه سازی دوست دارید بزنید؟
به چه سطح حرفهای میخواهید برسید؟
میخواهید این بخش از زندگیتان تا چه اندازه بزرگ شود؟
و آنقدر پیش بروید تا همه چیز را درمورد آرزوهایتان بفهمید.
۵. علایق و عدمعلایقتان را بشناسید.
چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟
برای اینکه علایق و عدمعلایق خودتان را مشخص کنید، وقت بگذارید و این کار را برحسب نظر دیگران انجام ندهید.
خودتان تصمیم بگیرید. خیلیها در زندگیشان چیزهایی که همه دوست دارند را دوست داشته و از چیزهایی که بقیه دوست ندارند، خوششان نمیآید. شما این کار را نکنید.
تعریف کردن علایق و عدمعلایقتان شجاعت میخواهد اما برای شناخت خود ضرورت دارد.
اگر به انجام کارهایی که خسته و کسلتان میکند ادامه دهید و چیزهایی که به شما لذت میدهند را نادیده بگیرید، بخشی از آنکه هستید را فراموش خواهید کرد. مطمئنا چنین راهی شما را به سمت خوشبختی نخواهد برد. شناخت خود، شناختن خود، خودشناسی، روانشناسی بنویسید تا خودتان را بیشتر بشناسید: نوشتن رویدادها و خاطرات یکی از بهترین راههای شناخت خود است. چنان که سندی گریسون بیان میدارد؛ نوشتن به شما کمک میکند تا با خرد درونی خود ارتباط برقرار کنید، چیزی که در دنیای پر سروصدا ما بسیار مهم و ضروری است. پس اگر میخواهید صدای درون خود را بشنوید باید سکوت کنید. نوشتن یکی از راههای سکوت است و خودشناسی را سرعت میبخشد.
نوشتن هیچ قانونی ندارد. تنها ساعت را کوک کرده و شروع به نوشتن کنید. تا وقتی ساعت زنگ نزده، دست از نوشتن برندارید.
در پایین به پنج تسریع کننده فرایند خودشناسی از کتاب سندی گریسون اشاره میکنیم.
- “نمیخواهم در مورد … بنویسم.” این روش در واقع حیلهایست برای ناخودآگاهتان تا از حفاظت شما در برابر احساساتی که در زیر سطح مخفی شدهاند، دست بردارد و اجازه دهد تا خود واقعیتان بر روی کاغذ سفید، نقش ببندد. ساعت را برای ده دقیقه بعد کوک کنید و هرچه که به ذهنتان آمد بنویسید. مهم این است که صادق و آسیب پذیر باشید. در مورد سختترین چیزهایی که بنظرتان میآید، بنویسید.
بعد از اتمام، میتوانید کاغذتان را پاره کنید. اینکه به خود اجازه دهید درمورد چیزی که قطعا مایل به نوشتن در مورد آن نیستید بنویسید، شما را دقیقا به همان چیزی راهنمایی می کند، که باید روی آن وقت گذاشته و کار کنید.
- “من الان چه کسیام ؟” دوباره ساعت را برای 10 دقیقه کوک کنید و به این سوال جواب دهید. همچنین ببینید که در زمانهای دیگر زندگیتان مثلا 8 ، 16 ، 25 سالگی چه بوده اید؟
- “چیزهایی که دوست دارم.” چقدر برای شناخت چیزهایی که حقیقتا شما را خوشحال میکنند، وقت گذاشتهاید؟
درمورد هرچیزی که باعث لذت شما میشود و لبخند بر لبانتان مینشاند، بنویسید. خواه چیزهای گران مثل یک استراحتگاه استوایی و یا چیزهای بیقیمتی مثل حمام حباب یا رفتن به ساحل با خانواده باشد. مرتبا به این لیست اضافه کنید.
- “اظهار کنید که چقدر شگفت انگیزید.” از ده خصوصیت عالی خود لیستی تهیه کنید و به خود بگویید که “شما” بودن امن و بی خطر است.
- “مکالمه با خود 99 سالهتان.” وانمود کنید که 99 ساله هستید، بسیار عاقل و در سلامت کامل . به این سوالات پاسخ دهید:
چیزی هست که بخواهی من بدانم؟
در این روزها و سالهای آینده باید روی چه چیزی تمرکز کنم؟
چه چیزهایی میتوانستم انجام بدم یا تجربه کنم که بهترین تاثیر را روی زندگیام داشته باشد؟
اگر کسی نوشتههای شما را خواند، چه؟
افراد معمولا خاطرات خود را نمینویسند زیرا میترسند دیگران آنها را بخوانند. با گذشت زمان پی میبرید که افکار ما وقتی در ذهنمان در حال گردشاند، بسیار بزرگتر احساس میشوند.
آوردنشان روی کاغذ آنها کوچک میکند. وقتی همه افکارتان را روی کاغذ سفید، خالی کردید، میتوانید به یک نمای کلی از آنها برسید و دیگر به اندازه قبل ترسناک به نظر نخواهند رسید. هرگاه که خود را کاملا به کاغذ سفید جلویتان میسپارید، کمی بیشتر به خود حقیقیتان نزدیک میشوید.
آن روز ها
سپیده کرامت بروجنی
میدانی همه عمر خیال میکردم خط نوشتن دارم
قلم به دست می نوشتم هرزگاهی
جهات و نجات و نجابت از نگار و نگاه و آگاهی
لیکن…
این روزها که حرف ها همه اخبار سیاسی ست چه گویم از تجربه ای که هیچ ندارم.
من از تجربه تحمل یاد دارم.
چه شب هایی که مغزم را می شستم تا صبح خشک شود برای تحملی دوباره
این روز ها که فکر میکنم اما
نمیدانم تحمل از دانایی بود یا نادانی؟
نمیدانم تحمل از آگاهی بود یا ناآگاهی؟
غرفه های خاطرم پر است از چشمی دود
موجساران، زیر پایم پر است از حصری دور
شُکر ها بود و شکایت ها
راز ها بود و تأمل ها
با همه سنگین بودن و سبکبالی بخشودن
با همه بی دین و ایمانی و با مومنان بودن
با ترازویی که هرسال در افق عدل او میگفتند
به عزت و عزل و عزا می رفتیم
با چند و چون هایی که برای دل مردم می گفتند
به سوی بی چرایی ها می رفتیم
با خدایی که فقط شک در دل ما کاشت و رفت
عشق را هم در تنیدیم
اما گویی کافی نبود
خلاصه مرگ هرگز دشوار تر از تولد نیست
سرگردانی و حسرت و تملق
دشوار ترند از خود مرگ
دلنوشته ای برای عزیزان در حبس «اسماعیل بخشی و سپیده قلیان»
احمد ملازاده
برای تویی که قلب هایمان از شدت رنج ها و شکنجه هایی که می کشی در فشاراست. برای توکه هم زبانمی و اهل زادگاهم هستی.برای تو که بالهجه شیرین جنوبیت مثل من سخن میگویی. برای توکه اهل سرزمین پارسی.
برای تو برادرم اسماعیل و برای تو خواهرم سپیده:
احساس تنهایییکی از حالتهایی است که هر یک از ما بنا به علل مختلف ممکن است در طول عمر آن را یکبار تجربه کرده باشیم. شاید به جرات بتوان گفت که اکثرا این احساس در پی دوری از فرد یا افرادی است که برای ما دارای اهمیت هستند و از ما دورند. ولی شماها تنها نیستید و همیشه در قلب ما هستید.
به کدامین گناه دربند و اسارت زندان های جمهوری اسلامی هستید؟ جز اینکه صدای احقاق حق کارگران هموطن شدید؟کارگرانی که زحمتکش ترین افراد در چرخه تولید هستند.کارگرانی که محروم ترین و کم درآمدترین قشرجامعه هستند.
تویی که صدای کارگران مورد ظلم قرارگرفته هستی.
توییکه صدای رسای کارگران گروه ملی اهواز که ماهها ست حداقل دستمزدشان را دریافت نکرده اند.تویی که زبان درد دل کارگران نیشکر هفت تپه شدی
اسماعیل و سپیده عزیز: ما از صدای شما که تنهایی سختی در بازداشتگاهای ایران به سرمی برید فراتر خواهیم نوشت وفریاد بیگناهی شما را بلندتر به گوش جهان میرسانیم.
فریاد بیصدای مانده در گلویتان خواهیم شد وصدای مظلومیت ودر حبس ماندن ظالمانه شما!!
ازآن سوی جهان دست به دست شما میدهیم ودستان های شمارامیفشاریم ودرآغوش میکشانیم شمارا.
تازمان آزادی تان سکوت نخواهیم کرد.اکنون ما همه اسماعیل بخشی و سپیده قلیان هستیم. و تاریخ شمارا هرگز فراموش نخواهدکرد.
کام های تلخ تکراری
مهدی گلسفیدی
سیگار بهمنم با خون تو یکی شد
پول آب، برق و تلفن را ندادم
خنده آمد ، صدایش فقط
کسی پشت خنده نبود
بوی قورمه سبزی کله ت فضا رو پر کرده بود
من گُر گرفتم
دستم مشت شد
زورم نمی رسید
ولی می توانستم دستم را مشت کنم یا نه؟
رفتم
چون بودنم را قدر ندانستن
رفتنم را نامردی خواندن
تو بمان
صدا کن
فریاد کن
حتی اگر صدایت را در گلو خفه کنند
سبز و بنفش و زرد و آبی و قرمز
همه میایند ولی
خر همون خر است ، آدم، آدم است
فقط رنگش عوض شده
چهار سال رفته ای پی نخود سیاه؟ فرقی نمی کند
زمین گرد است ولی من هنوز در خماری در گوشه ای به زمین و زمان گیر می دهم نه مرا می کُشد و نه خاموش می شود
فراموش شده ایم توی این رنگارنگی
و
کام های تلخ تکراری
به بهانه روز جهانی زن
شبنم رضاوند
هشتم ماه مارس برابر با هفدهم اسفند ماه، در تقویم سازمان ملل متحد، روز جهانی زن است. روز جهانی زن، به هر حال فرصتی است برای پرداختن دوباره به مشکلات زنان. در حالیکه از این روز یاد می کنیم که ۶۶درصد زنان ایرانی در طول زندگی شان متحمل خشونت می شوند. خشونت علیه زنان نهادینه در جامعه شده است و در شرایطی جشن می گیریم که در چنین روزی حداکثر احترام بعنوان مادری گذاشته می شود که انگار محکوم بوده اند از جوانی، سلامت، خوشی ها و آرزوهایشان بگذرند تا فرزندانشان به بار بنشینند. آنچه درباره اش حرفی زده نمی شود این است که این نیمی از جامعه که طبیعت مسوولیت انتقال حیات را بر دوشش گذاشته چه حقوقی دارد؟ این حقوق چگونه پایمال می شود و چگونه باید جلوی این تضییع گرفته شود و اصولا برخورداری از حقوق برابر بین زن و مرد بر زندگی بشریت چه اثری می تواند داشته باشد؟
جایگاه کنونی زنان حاصل تلاش خود آنهاست نه حمایت از آنها، به ویژه در ۴۰این سال اخیر که تلاش میکنند این جایگاه را به سمت برابری تثبیت کنند ولی متأسفانه تاکنون موفق نشدهاند که این امیدشان و این خواسته بهحق خود را در قوانین کشور بازتاب دهند.
ولی زنان یک مشکل مضاعف دارند و آن اینکه در طول تاریخ این مردان بودند که قانون را نوشتند، مردان بودند که قانون را تفسیر کردند و حتی متون دینی را هم مردان تفسیر یا روایت کردند؛ بنابراین مسئله زنان واضح و شفاف و چندان عادلانه و منصفانه دیده نشدهاست. چه بسا اگر خود بانوان در این سمتهای اجتماعی حضور میداشتند ما شاهد تفسیر انسانیتری میبودیم.
آیتالله خامنهای در یکی از سخنان خود ضمن اینکه برابری جنسی زن و مرد را از جمله حرفهای کاملاً غلط غربی میداند، بیان میدارد«یکی از بزرگترین خطاهای تفکر غربی در مورد مسئله زن همین عنوان برابری جنسی است. عدالت یک حق است. برابری گاهی حق است گاهی باطل است. گفتههای ایشان فقط یک گفته و حرف نیست. بلکه این گفتهها برای اجرایی شدن است. برای این که در سیستم ولایت فقیه برابری زن و مرد متناقض هست با پذیرش سیستم ولایتی. سیستم ولایتی به این نابرابری نیاز دارد و قدرت خود را از این نابرابری می یابد. البته با قوانین موجود، که قوانین تبعیضآمیز علیه زنان هستند چه در قانون اساسی و چه در قوانین کیفری و قانون مدنی کشور، صحبت های اقای خامنه ای در واقع منطبق با همین قوانین است و به نظر میآید که ارادهای برای تغییر این قوانین در ساختار نظام دیده نمیشود.
به یک زن احترام بگذارید چون:
میتوانید معصومیتش را در شکل یک دختر حس کنید
میتوانید علاقه اش را در شکل یک خواهر حس کنید
میتوانید گرمایش را در شکل یک دوست حس کنید
میتوانید اشتیاقش را در شکل یک معشوقه حس کنید
میتوانید فداکاریش را در شکل یک همسر حس کنید
میتوانید روحانیتش را در شکل یک مادر حس کنید
میتوانید برکتش را در شکل یک مادربزرگ حس کنید
با این حال او محکم و استوار نیز هست
قلبش بسیار لطیف، فریبنده، ملیح، بخشنده و سرکش است
او یک زن است و زندگی
به راستی زن با مرد برابر نیست؟!
نمیدانم شاید شما راست میگویید که برابر نیست اما به گمانم زن بیشتر از برابر است…
“روز زن مبارک”
تبعیض جنسیتی و عدم برابری
نقاشی های اعتراضی سپهر طباطبایی