ماهنامه بشریت شماره 203

روی جلد ماهنامه بشریت شماره 203 پشت جلد ماهنامه بشریت شماره 203

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزادیخواه و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر (بشرح زیر) و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ  به:

1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از دولت

4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

 

و اقدامات زیر را  در دستور کار خود قرار داده است .

1- آگاهی رسانی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها

2- برگزاری جلسات سخنرانی و میز کتاب به منظور آگاهی رسانی و افشاگری 

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر

4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

 

 

فهرست مطالب ماهنامه بشریت شماره  203
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون مهدی گلسفیدی
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان دردی ماه ۹۷ لیدا اشجعی، نارگل غفوری
گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو دی ماه۱۳۹۷ سالار قربانی، آرش ایرانی
گزارشآماری نقض حقوق زنان در دی ماه ۱۳۹۷ مینا فرشی لیدا اسدی فر
گزارش آماری نقض حقوق پیروان ادیان –  دی ۱۳۹۷ رضا حیدری
گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان دی 1397 اسماعیل هاشمی
گزارش آماری نقض حقوق محیط زیست دی ماه  ۱۳۹۷ کاوه شیخ محمدی
گزارش آماری نقض حقوق حقوق اقوام و ملل ایرانی دی 1397 احسان زندی لک
گزارش اعدام بزبان آمار در دی 1397 امیر ابطحی
گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگر دی 1397 سید اشکان حسینی
گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع ازحقوق پیروان زهرا اسدی
گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو 23 دسامبرعلی هژبری
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق زنان در دسامبر پریسا حبیبی، ریحانه هاشمی
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هامبورگ ژانویه ۲۰۱۹ سیداسماعیل هاشمی
گزارش جلسه امور ارتباطات کانون دفاع از حقوق بشر در ایران معصومه توکلی
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوییس- ژانویه ۲۰۱۹ رسول پورآزاد
گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته ادیان و هسن مورخ 13 ژانویه 2019 حمید رضا تقی پور
گزارش سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو 20 ژانویه علی هژبری
گزارش نشست سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن ۱۲ ژانویه 2019 آزاده قریشی
گزارش جلسه کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در ژانویه لیدا اشجعی اسالمی
چرا تنوع زیستی در خطر است ؟ دکتر زهرا ارزجانی
خدایا خانه ای در آرامش که سقفش نلرزد نیلوفر ایمانیان
رابطه عدالت اجتماعی و ناقص سازی زنان سمیه قربانی اسمعیل ترخانی
تاملی در جایگاه کودکان در منشور حقوق شهروندی رضا شیرازی
نسل کشی یا زلزله صدیق محمدی/دیار
پیامد زلزله اسفناک بم برای زنان مینا فرشی
برده داری مدرن در ایران حمیدرضا تقی پور
نگاهی بهسو استفاده روحانیت از باورهای دینی مردم در انقلاب۵۷ مهدی فاضل زاده حبیب
نگاهی به موضوع خصوصی سازی آموزش و پرورش امیرحسین هوری زاد
زن و دنیای امروزی نارگل غفوری
معرفی کتاب هشت تمرین در اندیشه سیاسی اثری از هانا آرنت مریم ضیایی
کودک همسری و معضلات و مشکلات آن درجامعه مهدی هوری زاد
نگاهی به سند ۲۰۳۰ یونسکو  (ژانویه 2016) خدیجه پرویزی باران
عواﻣﻞ زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎز ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻣﺮدان ﻋﻠﯿﻪ زﻧﺎن مجید شمس
ابهام شبنم فتحی
تصاویری از جلسات حضوری نمایندگیها

 

همکاران در این شماره:

 

مدیر مسئول: منوچهر شفائی

شبنم رضاوند،

امور فنی و اینترنت

رسول عباسی زمان آبادی

طرح روی جلد و پشت جلد: سارا منظری
چاپ و توزیع: مهدی عطری    chap@bashariyat.org
ویرایش: شبنم رضاوند، منوچهر شفائی

                              

 

آدرس:

 

VVMIran e.V.

Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover Germany

Tel.: +49 163 2611257

Email:     mahname@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:  www.bashariyat.org

توضیحات

1- این ماهنامه ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر هیئت مدیره کانون و هیئت تحریریه که منتخب مجمع عمومی کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.                               

ماهنامه بشریت

                                                     

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

 

مهدی گلسفیدی

ردیف تصویر                                   توضیح
1   کتاب ارباب و نوکر»:  از سری کتاب های نوشته شده توسط لئو نیکلایویچ تولستوی می باشد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده ی ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به حدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیرأ سکه ی طلای یاد بودی به احترام وی ضرب شده است. تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.
2   کتاب «شبان رمگی و حاکمیت ملی» :محمد مختاری در روز پنج‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت.تیمی از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران او را ربودند و به قتل رساندند. قتل او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد و مقامات وقت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در بیانیه‌ای اعتراف کردند که این قتل‌ها به دست عوامل این وزارتخانه صورت گرفته‌است.
3   کتاب «محاکمه»:فرانتس کافکا (به آلمانی: Franz Kafka) (زاده ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ – درگذشته ۳ ژوئن ۱۹۲۴) یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آلمانی‌زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به‌شمار می‌آیند.کافکا در یک خانوادهٔ آلمانی‌زبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش – مجارستان. او بزرگ‌ترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچک‌تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها جان باختند. فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود ماکس برود وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده بسوزاند. ماکس برود از این دستور وصیت‌نامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند.
4  

 کتاب« مسخ»:   یک روز صبح، همـین کـه گـرهگـوار سامسـا از خـواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشره تمام عیار عجیبی  مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تـنش، ماننـد زره، سـخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهـوهای گنبد مانندی دارد که رویش را رگه هـایی، بـه شـکل کمـان، تقسیم بندی کرده است. لحاف که به زحمت بـالای شـکمش بند شده بود، نزدیک بود به کلی بیفتد و پاهای او که به طـرز رقت آوری برای تنهاش نازک مینمود جلـو چشـمش پـیچ و تاب میخورد.

5   کتاب «جدال سیاه و سگ ها » : گرچه کولتس در مورد این نمایشنامه گفته است که مربوط به آفریقا و نژاد گرایی و مسایل استعماری نیست و می تواند در حومه پاریس هم اتفاق بیافتد اما در لایه اولیه اش، نمایشنامه، همگی این مسایل را با هم نشان می دهد و در لایه های عمیق تر به مسئله انسان و تفکر انسان و نگاه او به دیگری نیز می پردازد. نمایشنامه «نبرد سیاهان و سگان» ما را به یاد نمایشنامه «سیاهان» اثر ژان ژنه می اندازد و این عجیب نیست چرا که کلتش چون تنسی و یلیامز و ژان ژنه بیانگر ماجراها و دردهای افراد حاشیه اجتماع، همان منفورها، ولگردها، مهاجرها، همجنسگراها و طردشده ها و سرانجام آن دیگری های جامعه می پردازد.
6   کتاب« وداع با اسلحه »: ارنِست میلر هِمینگوی (زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از نویسندگان برجسته معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهجایزه نوبل ادبیات است. او از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» شناخته می‌شود. بخش عمده‌ای از داستان وداع با اسلحه در ایتالیا و سوییس می‌گذرد.وداع با اسلحه را معمولاً به خاطر روایت شفاف و اثرگذاری که از جنگ دارد تحسین می‌کنند.برخی منتقدان، این نوع توصیف‌های اثرگذار را ناشی از حضور همینگوی در جنگ جهانی اول و علت تجربه‌ی مستقیم او از جنگ می‌دانند.
7   کتاب«زنگ ها برای که به صدا در می آیند »: ارنست همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمی‌شدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول[۲] تا شرکت در خط مقدم جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا[۳] یا سفرهای توریستی به حیات‌وحش آفریقا تا ماهی‌گیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. سرانجام نیز با اسلحه شکاری خودکشی کرد.
8   کتاب« پیرمرد و دریا»: واپسین اثر مهم داستانی همینگوی نویسنده سرشناس آمریکایی می باشد که توانست جایزه ادبی نوبل را در سال ۱۹۵۴ برای او به ارمغان بیاورد. تاب شرح تلاش‌ های سانتیاگو ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریا و جایی بسیار دور از ساحل و چشم دیگران، جایی که هیچ ماهیگیری با قایقش به آن جا نرفته برای به دام انداختن یک ماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزه مرگ و زندگی می‌شود.
8   کتاب تذکره الملوک: متن کتاب تذکره الملوک از تشکیلات ادارى و دربار و طبقات و مشاغل و مناصب و عواید دوران صفویه سخن مى‌دارد و حاوى اطلاعاتى درباره حکام و ولاه و سرحد داران آن زمان و میزان درآمد و نیروى لشکرى آنان است و ظاهرا به دستور اشرف افغان و به دست کسى که خود از مبانى تشکیلات ادارى صفوى آگاهى کامل داشته، به رشته تحریر درآمده است. ابواب پنجگانه کتاب تذکره‌الملوک مشتمل بر ۸۴ فصل است و هر فصل وظایف مربوط به صاحبان مشاغل و مقامات و گه‌گاه زیردستان و همپایگان آنان را توجیه مى‌کند و در قسمت مربوط به مواجب (خاتمه مقاله اول) ۲۸ مقام اضافى را نام برده است که جمعا فهرست مشاغل به ۱۱۲ بالغ مى‌گردد.
9   کتاب «دختری در قطار»: ریچل” در مسیر رفت و آمد هر روزه‌اش با قطار به سمت لندن، از کنار منزل یک زن و شوهر عبور می‌کند. این زن و شوهر کاملا افراد نرمالی به نظر می‌رسند. ریچل در تخیل خود برای آنها اسم می‌سازد و حتی در مورد آن‌ها در افکارش داستان‌سازی می‌کند. تا این که یک روز در هنگام حرکت قطار، ریچل با صحنه‌ی نگران کننده‌ای برخورد می‌کند. حالا مرز بین تخیلات و واقعیت برای ریچل محو شده و کاشف به عمل می‌آید که شرایط آن‌طور که ریچل تصور می‌کرده، نبوده است. “دختری در قطار” هاوکینز یک داستان هیجانی پر رمز و راز است که از لحظه‌ی شروع خواندن تا پایان آن، ترس به جان‌تان خواهد افتاد!
10    کتاب «رودخانه بزرگ » : ارنست به کار داستان‌نویسی نیز می‌پرداخت. طیّ همین دوران یعنی بین سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ بود که او در مقام یک نویسنده به شهرت رسید. سبک ویژهٔ او در نوشتن او را نویسنده‌ای بی‌همتا و بسیار تأثیرگذار کرده بود. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستان‌های کوتاهش، در زمانهٔ ما، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، برداشتی شخصی و بی‌نظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دههٔ ۱۹۲۰ است.
11   کتاب «روانشناسی ثروتمند شدن»:  تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که فرق افراد ثروتمند با افراد فقیر در چیست؟ اگر این سؤال را از هر فردی با توانایی مالی بالا بپرسید، قطعا به شما خواهد گفت که فرقِ بین این دو دسته در ذهنیت‌شان است. تعجب‌آور است، نه؟ خیلی کم پیش می‌آید که فرد میلیونری به شما بگوید به‌خاطر معامله‌ای عالی ثروتمند شده است یا همین‌طور که برای خودش در حال گشت‌وگذار بوده، ناگهان به یک سرمایه‌گذار بزرگ برخورد کرده است. به‌هرحال، آنچه اکثر افراد ثروتمند به‌عنوان نقطه‌ی قوت‌شان در راه به‌ دست‌آوردن مال‌ و اموال به آن اشاره می‌کنند، یک چیز است: ذهنیت میلیاردری.در این کتاب به زبانی ساده و قابل درک ، با دانش و روانشناسی ثروتمند شدن آشنا خواهید شد و متوجه خواهید شد که برای ثروتمند شدن اول باید ذهن ثروتمند داشت ، درست مثل زمینی که برای کشاورزی و دادن محصول مرغوب اول باید آماده شود. اگر می خواهید ذهن ثروتمندی داشته باشید ، خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم.
13   کتاب «آموزش ساخت کتاب اندرویدی»: برای اینکه بتوانید یک کسب درآمد عالی در کافه بازار داشته باشید شما بایستی بتوانید یک کتاب اندرویدی تولید نمایید . خب برای ساخت کتاب اندرویدی شما بایستی به دانش کد نویسی مسلط باشید . اما کتاب حاضر که بصورت کاملاً تصویری و گام به گام تهیه و تدوین گشته شما را از داشتن دانش کد نویسی برای تولید کتاب های اندرویدی بی نیاز ساخته است . و به راحتی می توانید با آموزشهای گام به گام و کاملاً تصویری کتاب اندرویدی خود را ساخته و در کافه بازار و غیره منتشر کرده و از این طریق به یک کسب درآمد عالی برسید
14   کتاب« ۲۱ قانون مالی برای کسب درآمد بیشتر»: هر بخش از زندگی دارای قوانین خاص خود است ، بحث مالی و درآمدزایی بیشتر هم قوانین خاص خود را دارد که اگر بخواهیم به این هدف یعنی درآمدزایی بیشتر برسیم باید از این قوانین پیروی کنیم. در این کتاب با ۲۱ قانون مالی که به کسب درآمد بیشتر در زندگی کمک خواهد کرد آشنا خواهید شد ، این کتاب را با دقت مطالعه کنید و تا حد امکان از قوانین آن پیروی کنید و شاهد نتایج آن باشید.
15   کتاب جامعه شناسی خودمانی:کتاب جامعه شناسی خودمانی نوشته ی حسن نراقی می باشد ایشان در اول کتاب خود آورده ” تولستوی می گوید باید گفتنی هایی را گفت که احتمالاً بسیاری می دانند ولی جرات ابراز آن را حتی برای خودشان ندارند. قصد نهایی این کتاب نیز مروری است بر همین حرفها درباره خودمان، درباره جامعه ایرانی و به عبارتی درد دلی است خودمانی. حکایتگر دردهای خودمان با خودمان است … ما ایرانیان را ویژگیهای شخصیتی و فرهنگی و اجتماعی خاصی است که پیش از آنکه در مسیر تعالی و پیشرفت دستگیرمان باشد بیشتر دست و پا گیرمان بوده است .
16   کتاب «تراژدی ریچارد شاه سوم» : ریچارد سوم نمایش‌نامه‌ای تاریخی اثر ویلیام شکسپیر است که داستان تراژیک به قدرت رسیدن شاه ریچارد سوم و سقوط وی را به پرده می‌کشد. به روایت شکسپیر وی مردی بدقیافه، گوژپشت، حیله‌گر و خشن و برادر پادشاه وقت از دودمان پلانتاجنت است که با خود عهد کرده به هر قیمتی شده صاحب تاج و تخت شود. نمایش‌نامه ریچارد سوم، پُرشخصیت‌ترین نمایش درمیان نمایش‌نامه‌های شکسپیر است و ماجراهای آن در اواخر سده شانزدهم میلادی براساس نحوه ظهور و سقوط شاه ریچارد سوم نوشته شده است. در نمایش‌نامه، ریچارد سوم برای رسیدن به تاج و تخت، برادرزاده‌های خود را که ملقب به «شاهزاده‌های برج» بودند به قتل می‌رساند. این شاهزاده‌ها تنها پسران ادوارد چهارم و در زمان مرگ پدرشان ۹ و ۱۲ ساله بودند.
17   کتاب« سالار مگس ها» : از جمله آثار برجسته کلاسیک جهان است که ویلیام گلدینگ در آن شور و هیجان یک قصه تمثیلی را با قدرت و صداقت توصیف کرده است. داستان ماجرای شگفت آور گروهی پسر بچه است مدرسه ای انگلیسی است که در طی جنگ هسته ای و خانمان سوز عازم منطقه ای امن می شوند ولی سقوط ناگهانی هواپیما آنان را ملزم به اقامت در جزیره ای استوایی می سازد. در آغاز همه چیز به خوبی پیش می رود و آنان بی دغدغه و سبک بال جزیره خوش آب و رنگ و سرسبز را در می نوردند. اما اندک زمانی پس از آن روحیه شرارت بار تندخوی بعضی از پسرها بهشت زمینی را به دوزخی از آتش و خون مبدل می کند و تمامی مظاهر خرد و پاک اندیشی از وجودشان رخت بر می بندد.

 

 

گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان دردی ماه ۹۷

لیدا اشجعی و نارگل غفوری

تنطیم نمودار: لیدا اشجعی                     Lida Ashjaei

.  .

اصل سی ام در قانون‌اساسی‌زیرسوال است؟؟؟

ایاهزینه مدارس را باید اولیا دانش اموزان بپردازند ؟؟

به گفته علی الهیار ترکمن، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ایران،سهم آموزش و پرورش در لایحه بودجه ۹۸، ۴۵ هزار و ۸۳۱ میلیارد تومان است.؛ معلمان این رویکرد را «عزم دولت برای خصوصی‌سازی آموزش و پرورش» می‌دانند.؛ که سرانه یک دانش‌آموز را از سرانه یک زندانی کمترخواهدکرد.

 

جدول گزارش نقض کودک و نوجوان در دی ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
8 ازدواج کودکان 1
5 اعتیاد کودکان 2
29 اموزش و پرورش 3
6 بیماری های کودکان 4
4 حمایت از کودکان 5
12 خشنونت علیه کودکان 6
2 خودکشی کودکان 7
3 کودک ازاری 8
1 کودکان بی هویت 9
1 کودکان زلزله 10
1 کودکان فقر 11
5 کودکان کار 12
5 اسیب های اجتماعی 13

 

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند:

ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه  ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا؛ رادیو صدای امریکا ؛ رادیو بی بی سی، ایران ؛ قطره، رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر  گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است

گزارش کامل نقض حقوق زنان را در ادرس زیر میتوانید مطالعه فرمایید:

http://koodak.bashariyat.org/?p=21819

گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو دی ماه۱۳۹۷

سالار قربانی، آرش ایرانی

نمودار: احسان حیاک

 

جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو دی ماه

۱۳۹۷

تعداد موضوع ردیف
1 احکام صادره 1
6 اخبار دانشجویان 2
7 اخبار زندانیان 3
6 اخبار عمومی 4
5 اعتراضات دانشجویی 5
7 بازداشت ها 6
5 محرومیت دانشجویان 7
1 شلیک نیروهای امنیتی 8

 

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچو هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد.

لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به رژیم و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.

http://daneshjoo.bashariyat.org

 

گزارش نقض حقوق زنان در دی ماه ۱۳۹۷

زینب عباسیان چالشتری، مینا فرشی، لیدا اسدی فر

جدول گزارش نقض حقوق زنان در دیماه ۱۳۹۷

 

ردیف موضوع مورد
1 بازداشت و زندان 45
2 فرهنگی و اجتماعی 108
3 ورزشی 7
4 بهداشت و سلامتی 19
5 خانواده 21
6 قتل‌های ناموسی و اعدام 4

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد.

گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایرانکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.

.http://zanan.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق پیروان ادیان دی ۱۳۹۷

حسین کفایت حقیقی، محمد حسین ملایی برزی، رضا حیدری

 

جداول و نمودار: حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

HamidReza Taghipour Dehghan Tabrizi

 

 

مسیحیان

جدول گزارش نقص حقوق مسیحیان در دی ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
9 بازداشت و بیخبری ۱
9 جلوگیری از انجام مناسک مذهبی ۲
1 تفتیش منزل ۳
1 ضبط وسائل ۴
23 محرومیت از حقوق شهروندی ۵
3 آزادی موقت با قرار وثیقه ۶

 اهل سنت

 

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت در دی ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
1 بیخبری از افراد بازداشت شده 1
6 احضار و بازجوئی 2
2 محاکمه 3
1 محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی و درمان 4
1 انتقال به سلول انفرادی 5
8 ضرب و شتم 6
8 شکنجه 7
8 عدم رعایت اصل تفکیک جرائم 8
36 محرومیت از حقوق شهروندی 9
1 آزادی از زندان با توجه به اتمام دوران محکومیت 10

 

 بهاییان

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی دردی ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
8 بازداشت و بیخبری 1
2 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 2
23 محاکمه 3
8 صدور حکم حبس 4
32 احضار و بازجوئی 5
6 فرافکنی و حاشیه سازی 6
1 تفتیش منزل 7
1 ضبط وسائل 8
5 محرومیت از تحصیل 9
1 پلمپ محل کسب 10
1 محرومیت از حق تماس تلفنی 11
4 آغاز دوران محکومیت 12
93 محرومیت از حقوق شهروندی 13
1 آزادی موقت با قرار وثیقه 14

 

 

دراویش گنابادی

جدول گزارش نقص حقوق دراویش گنابادی  در دی ماه ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
1 محرومیت از درمان و دسترسی به خدمات پزشکی 1
2 شکنجه 2
1 صدور حکم شلاق 3
3 احضار و بازجوئی 4
7 محرومیت از حقوق شهروندی 5

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان در دی ماه ۱۳۹۷

 

موارد نقض حقوق ادیان  اهل سنت  بهاییان مسیحیان  دراویش   عرفان حلقه  سایر ادیان
احضار و بازجویی  6  32  – 3
بازداشت و بیخبری 1 8 9  –
بلاتکلیفی اشخاص بازداشت شده 2  –
جلوگیری از برگزاری یا برهم زدن مراسم مذهبی  –  – 9
پلمب محل کسب، محرومیت از تحصیل یا کار 6
توقیف، مصادره اموال و تخریب اماکن  – 1 1
رفتار خشونت آمیز با شهروندان (آدم ربایی، ضرب و شتم، ارعاب و تهدید، قتل، تفتیش  8 1 1  –  –
محرومیت از حقوق شهروندی 36 93 23 7
شلاق و جریمه نقدی 1
فرا فکنی و حاشیه سازی 6
محاکمه 2 23
آغاز دوره محکومیت زندانیان 4
محکومیت به زندان 8
محرومیت از حق ملاقات، تماس تلفنی، استفاده از وکیل یا سایر حقوق زندانیان 1
اعتصاب (غذا،ملاقات یا امتناع از درمان)  1
انفرادی‌ یا انتقال به بند زندانیان خطرناک یا مکان نامعلوم 9
عدم رسیدگی به بیماران زندانی 1
شکنجه، یورش، توهین، تهدید، آزار و اذیت زندانیان یا خانواده آنان  8  2
مجموع موارد نقض حقوق 71 185 43 14  –
آزادی زندانیان  اهل سنت  هاییان  سیحیان  دارویش   عرفان حلقه  سایر ادیان
1 1 3

 

نکته مهم * با توجه به گستردگی سرکوب دراویش در ماههای گذشته و جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات در ایران ،اطلاعات و اخبارمندرج در وبسایت ها محاسبه گردیده است.

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته حقوق پیروان ادیان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛هرانا ؛ رادیو بی بی سی ؛ محبت نیوز، مجذوبان ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ کمپین حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدتی جمع آوری گردیده است :

اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

http://adian.bashariyat.org/?p=29856

 

 

گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان در دی ماه ۹۷

 

دیانا بیگلری فرد، مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی،اسماعیل هاشمی،صدیق محمدی

 

تنظیم نمودار : شبنم رضاوند                Shabnam Rezavand

 

جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  دی ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
5 اجتماعی ۱
2 بازداشت ها ۲
4 صدور اجرای حکم ۳
2 علمی – فرهنگی ۴
5 کمبودها و محرومیت ها ۵
1 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۶
1 مطبوعات ۷
2 هنرمندان زندانی ۸
6 اعتراضات،انتقادات و تجمعات ۹

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد .

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنرکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا،هنر آنلاین ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛خبرگزاری فارس، کیهان،همشهری آنلاین،مهرنیوز،جمع آوری گردیده است .

اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:          http://honar.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق محیط زیست دی ۱۳۹۷

کاوه شیخ محمدی            KavehSheykhMohammadi

تنظیم نمودار: شبنم رضاوند                            Shabnam Rezavand

 

در دیماه بصورت مداوم در جنگلهای زاگرس بویژه در کردستان شاهد برش غیر قانونی درختان جهت سودجویی بوده ایم که در برابر سکوت سازمان محیط زیست استان و سایر ارگانهای دولتی انجام می گیرد. از طرفی دیگر با شروع کوچ پرندگان مهاجر،شکار بی رویه آنها در شمال کشور مانند هر سال دیگر آغاز گردیده که نه تنها باعث تغییر در اکوسیستم جانوری و گیاهی می شود بلکه این قلیم را به مکان نا امنی برای حفظ حیات وحش تبدیل می کند و متاسفانه در دیماه دوباره شاهد برخورد نیروهای امنیتی با فعالان محیط زیست بودیم که حداقل ده نفر از این فعالان که نام و وضعیت آنها در رسانه محیط زیست کانون دفاع از حقوق بشر درج گردیده است .

 

جدول گزارش نقض حقوق محیط زیست ایران در دی ماه ۱۳۹۷

 

تعداد موضوع ردیف
۴ قتل و ضرب و جرح و صدور حکم اعدام علیه محیط بانان 1
۱۰ بازداشت  و زندانی کردن فعالان محیط زیست 2
۸۰ فرسایش خاک 3
97 شکار غیر مجاز 4
13 گسترش فروچاله ها 5
53 گسترش ریزگردها – افزایش آلودگی هوا 6
34 جنگل زدایی و بیابان زایی 7
69 تهدید و تحلیل اکوسیستم 8
31 نفوذ فاضلاب و پسماندهای صنعتی به چاه، رودخانه و دریا 9

برای آگاهی بیشتر:

آمارفوق ازگزارشات رسانه های داخلی وخارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده وعملا نمیتواند بیش از۳۰ درصد واقعیتهای جامعه باشد . این گزارشات ازسایت کمیته دفاع ازمحیط زیست ایران که ازرسانه های داخلی وخارجی مانندایسنا؛؛قطره؛ایرنا،سازمان حفاظت محیط زیست ایران ،دیدبان حیات وحش،سایت محیط زیست ایران و پژوهشهای محیط زیست جمع آوری گردیده است .اطلاعات بیشتردرلینک زیرقابل مشاهده است:

http://mohitzist.bashriyat.org

گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی دیماه 1397

 

احسان زندی لک     Ehsan Zandi Lak

نمودار از: آوا صادقی  Ava Sadeghi

 

جدول گزارش آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی

موارد موضوع ردیف
7 مورد 14 نفر احضار فعالان شهر نقده مدرسین طلبه بلوچ در شهر راسک  شهروندان زاهدانی دو شهروند ساکن ارومیه فعالان ترک اردبیلی وفعال کارگری اهل سنندج 1
9 مورد 11 نفر احکام صادره  اقوام زندانی از سوی  دادگاه انقلاب سنندج در دادگاه کیفری پیرانشهر برای فعالان ترک در دادگاه انقلاب تهران بازداشتگاه سپاه ارومیه دادگاه انقلاب سقز دادگاه کیفری شهرستان پارس اباد دادگاه انقلاب کرمانشاه  دستگاه قضایی ایران 2
9 مورد 17نفر اخبار اقوام ها در زندانهای ایران ضرب و شتم اتهام همکاری با احزاب کرد انتقال به سلول انفرادی برای اجرای حکم اعدام تعلل در درمان فوت شکنجه های وحشیانه 3
3 مورد اخبار عمومی مبنی بر فوت زندانی تجمع اعتراضی شهروندان سیستان وبلوچستان انفجار مین 4
2 مورد 2 نفر اعتصاب غذای زندانیان  در زندان اوین و زندان شیبان اهواز 5
29 مورد 49 نفر بازداشت گسترده شهروندان و فعالانترک عرب و کرد مدنی سیاسی فرهنگی دانشجویی  کارگری رسانه ای محیط زیست کولبران 6
4 مورد 5 نفر صدور وثیقه بمنظور ازادی فعالی از زندان به طور موقت ویا قطعی در: پیرانشهر، مشهد، قصر قند و ابادان 7
6 مورد 8 نفر کشته و زخمی کردن شهروندان توسط ماموران دولتی بدون اختار با گلوله، ماشین وغیره در شهرهای سردشت، بانه، ارومیه، نوسود و خوی 8
14 مورد 18 نفر خودکشی اقوام مختلف ایرانی شامل دختران، زنان، نوجوانان، جوانان و مردان در اهواز، مریوان، دیشموک کهگیلویه و بویوراحمد، سردشت، پیرانشهر، کامیاران، سنندج، زاهدان، بوکان؛ سقز، ارومیه، اشنویه، ایلام 9
83 مورد124 نفر منابع خبری: هرانا، کمپین فعالین بلوچ، سایت ملیون ایرانی، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی، هه نگاو، پایگاه خبری نگام، مانیتورحقوق بشر در ایران، رادیو زمانه، کانون حقوق بشری، جوانه ها، حقوق بشر کردستان، پیام، ایلنا، خبرگذاری مهر، ندای ازادی،سحا نیوز، رادیو فرهنگ، ایسنا و:

صدور اطلاعیه شماره 1092 با موضوع بازداشت های گسترده اقوام و ملیت های مختلف ایران

جمع کل

 

یادآوری: با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، این گزارش تنها بیانگر گوشه هائی از نقض حقوق اقوام مختلف ایرانی است که توسط خبرگزاری های مورد تائید ایران، بازتاب داده شده است و نمیتواند بیانگر نقض گستردۀ این قشر بزرگ از هم میهنانمان باشد.همچنین از آنجا که دولت جمهوری اسلامی اجازه  فعالیت به مدافعان حقوق بشر را  نمیدهد، بویژه فعالیت درمحدوده گزارشگری و تهیه آمار نقض حقوق بشر، بازهم گزارش  پیش رو تنها می‌تواند بازتاب حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق اقوام و ملیت های گونلگون در ایران باشد.همکاران ما با باور به اینکه نقض حقوق بشر شامل مرور زمان نمیشود، تمامی تلاش خود را در زمینه تهیه و گرد آوری اسناد و شواهد نقض حقوق ایرانیان داخل و خارج از مرزهای ایران بکار گرفته اند با این امید که بتوانند روزی برای اجرای عدالت، باز پس گیری حقوق پایمال شده  قربانیان و بازماندگان آنان، همچنین زندانیانی که به شیوه های مختلف موردشکنجه قرار گرفته اندمورد استفاده قرار دهند، از اینرو اعضای کمیته دفاع از حقوق  اقوام و ملل ایران تا زمان تحقق این آرمان و شرایط مناسب، گردآوری اسناد و شواهد نقض جقوق بشر در ایران، افشا و انتشار آن را گامی میدانند بسیار ارزشمند و در همین مسیر تمامی تلاش خود را به کار خواهند گرفت. بامراجعه به آدرس کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران میتوانید از اخبار و اطلاعات کاملتری برخوردار گردید.

http://aghvam.bashariyat.org/

 

گزارش و نمودار از :  امیر ابطحی           

 

 

با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، آنچه در پی می‌آید گزارشی است کوتاه و فشرده  ازنقض حقوق جامعه ایران در محدوده اعدام شهروندان، طی دوره زمانی یک ماه گذشته، که  نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل این قتل دولتی باشد.

متاسفانه برغم تمام تلاش هائی که از جانب فعالین و نهاد های حقوق بشری صورت می گیرد، صدور و اجرای حکم اعدام که یکی از مهمترین موارد نقض حقوق بشر ایرانیان بشمار میرود، کماکان پا برجاست و هیچگونه آمار دقیقی نیز از تعداد آنان وجود ندارد، لاجرم ما در این گزارش مواردی که خبرگزاری های مورد تائید دولت ایران منتشرکرده اند را به 2 گروه « صدور حکم اعدام و اجرای حکم اعدام » تقسیم بندی نموده ایم که نمیتواند در برگیرنده تمام اعدام های گسترده ای باشد که هر روزه و بصوت پیدا و پنهان در جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود، گفتنی است بیش از75  درصد اعدام ها بصورت مخفیانه اجرا شده و توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند و یا اعدام با اتهاماتی واهی و یا بدون وجود مدرک و یا دلایل کافی که با استناد به حکم « قَسامه » در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران وجود دارد، ِیعنی نقض ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر.

نمونه: در اکتبر 2017حکم اعدام « مجتبی غیاثوند » براساس « قسامه» در کرج اجرا شد و در فوریه 2018 نیز با استناد به این بند از فقه اسلامی حکم مرگ دولتی برای صالح شریعتی 16 ساله  صادر شده است.

قَسامه: براساس عدم اطمینان قاضی نسبت به مجرم بودن متهم و فقط براساس حداکثر50 سوگند از جانب وابستگان شاکی انجام و صادر میگردد و برای تسهیل در قتل نوع بشر10 نفر نیز میتوانند هریک 5 بار سوگند یاد کنند و یا یک نفر50 مرتبه و..

یاد آوری: با توجه به سانسور و پنهانکاری رژیم جمهوری اسلامی  نسبت به نشر حقایق از سوی رسانه های وابسته بهدولت و سرکوب نهادهای حقوق بشری غیروابسته، اخبار و گزارشات مذکور تنها درصد ناچیزی از اوضاع رخدادها در ایران میباشد. بامراجعه به آدرس کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران میتوانید از اخبار و اطلاعات کاملتری برخوردار گردید.

http://aghvam.bashariyat.org/

 

گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگران دی 1397 

سید اشکان حسینی                   Said AshkanHosseini

تنظیم نمودار: ایراندخت کیا                      Irandokht Kia

جدول گزارش آماری نقض حقوق کار و کارگران

ردیف موارد                                موضوع
1 16مورد اخبار کارگران
2 6مورد اخراج و تعدیل: 60 نفر از کارگران کارخانه واگن سازی ایریکو،۱۰۸کارگر شرکت لوله‌سازی ماهشهر،40 نفر از کارگران کاخانه ثانی الکتریک،180 کارگر کارخانه قطعه سازی مارلیک قزوین،240 کارگر معدن طلای آق دره،۲۸۰ هزار نفرکارگر قطعه ساز از ابتدای سال تاکنون.
3 5 مورد

6 تن

آزادی از زندان: عسل محمدی” دانشجویی که در ارتباط با اعتراضات کارگران هفت تپه، علی نجاتی رئیس اسبق و عضو سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه،و چهارتن از کارگران بازداشتی فولاد اهواز بنامهای: غریب حویزاوی، بهزاد علیخانی، کریم سیاحی و طارق خلفی.
4 5 مورد

13 تن

بازداشت و زندان:  دلینا صبوری و روژین ابراهیمی فعالین کارگری باتهام تبلیغ علیه نظام،۷ تن از کارگرانشرکت فولاد اهواز،“محمد رضا نعمت پور” کارگر فولاد اهواز، امیرقلی فعال کارگری و عضو تحریریه نشریه گام، سپیده ‌قلیان و اسماعیل بخشی.
5 26 مورد تجمع و اعتصابها: کارگران گروه ملی فولاد اهواز، بلبرینگ‌سازی تبریز، کشاورزان معترض شرق اصفهان، معلمین در اصفهان،کامیونداران، پاکبانان شهرداری نیشابور، شهرداری شهر لوشان،خطوط ابنیه فنی راه ‌آهن بافق،تونل آزاد شهرستان دهگلان، اگزوز خودرو خراسان، نیشکر هفت‌تپه، رانندگان ماشین‌آلات فاز ۱۲ پارس جنوبی، راه‌آهن سرخس، کیان تایر، اتوبوسرانی تهران و حومه، شرکت نفت، شهرداری چوئبده از توابع آبادان،قطار شهری اهواز، پتروشیمی بوشهر، کارگران ساختمانی اسلامشهر، پتروشیمی سایت ۲ عسلویه، کشاورزان بخش اسفرورین، روغن نباتی جهان؛ معلمین حمایتی یزد،قطار شهری کرمانشاه، شهرداری بروجرد.
6 13 مورد

72 تن

حوادث کارگران:واژگونی مینی بوس حامل کارگران در محور “گلوگاه-دامغان” دستکم 16تن کارگر کشته و زخمی، مصدومیت13 آتش نشان در هنگام اطفاء حریق کارخانه جارو برقی در شهرک صنعتی جی اصفهان،واژگونیمینی بوس حامل کارگران معدن در محور آباده -نی ریز یک تن جان باخت و دوازده تن مجروح، ریزش تونل معدن سرب و روی گوهجر، چاه کن (مقنی) ۲۰ ساله تبعه افغانستان، معدن سیمانزرندیه از توابع کرمان،2کارگر در تبریز،معدن سنگ تفت، برخورد اتو‌بوس حامل کارگران پتروشیمی بوشهر،آتشنشانی ایستگاه63تهران مس سرچشمه رفسنجان،فولاد یزد و شرکت فسفات آسفوردی شهرستان بافق یزد.
7 15 مورد

17 تن

عدم ایمنی: بدلیل سقوط از ارتفاع، نبود وسایل گرمایشی مناسب، آتش‌سوزی انبار، برق گرفتگی، برق گرفتگی، نشت گاز، سقوط به عمق چاه، سقوط دستگاه تاورکرین، انفجار کارگاه شارژ کپسول ال.پی.جی، سقوط تیر برق و برق‌گرفتگی، حفر چاه
8 8 مورد

9  تن

کولبران:6 تن زخمی،دو تن بازداشت و یک تن کشته،
9 11 مورد معوقات و دستمزد:کارگران سیمان کارون،پروژه قطار شهری اهواز، شرکت کیش چوب،کارکنان شهرداری های بروجرد، خرم آباد ، دورود، الشتر، کوهدشت و چغابل در استان لرستان،کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز،کارخانه “فرنخ و مه نخ”،کارگران شهرداری مریوان،کارخانه «پرسان رشت» ،کارخانه هود مس،مجتمع نیشکر هفت تپه،روغن نباتی جهان.
جمع کل 105 مورد

117 تن

منابع:  هه نگاو، پیام، هرانا، اتحاد، رادیوفردا، نه به زندان نه به اعدام، حصار نیوز، دانشجو آنلاین و ایسنا

 

یاد آوری: با توجه به سانسور و پنهانکاری رژیم جمهوری اسلامی  نسبت به نشر حقایق از سوی رسانه های وابسته به دولت و سرکوب نهادهای حقوق بشری غیروابسته، اخبار و گزارشات مذکور تنها درصد ناچیزی از اوضاع رخدادهای مربوط به کار و کارگران در ایران میباشد.برای بازدید بیشتر از وقایع کار و کارگران  به مراجعه کنید.

http://kar-kargar.bashariyat.org

              

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع ازحقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ 

زهرا اسدی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع ازحقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتنبرگ درروزپنجشنبه مورخ 27 دسامبر 2018 ساعت17به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته و نمایندگی ،سخنرانان وتنی چند از فعالان کانون دفاع ازحقوق بشردرایران دراتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. دراین جلسه سخنرانان به زیبایی به مسائل مطرح درجلسه پرداختندکه علاقمندان میتوانندازفایلهای ضبط شده زیرشنوا باشند.

بانو آزاده قریشی برسی ماده 20 اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرایی آنرا به اطلاع حاضرین رساندند.

ماده 20: الف) هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آمیز تشکیل دهد .ب

)از تعریف ماده 20 نتیجه ای می گیریم که همه مردم می توانند آزادانه رفتار کنند و نارضایتی خود را بیان کنند و با افراد دیگر تجمع تشکیل دهند و اعتراض خود را از شرایط موجود به گوش مسئولان برسانند. ولی آنچه در عمل مشخص است در نظام جمهوری اسلامی هیچ کس حق اعتراض ندارد و حتی در بدترین شرایط کاری و اجتماعی نمی تواند اعتراض کند و باید همچنان سر خم کند و به شرایط ادامه دهد و دم نزد و اگر هم خلاف این عمل کند با رفتاری کاملاً غیر انسانی و خلاف قوانین حقوق بشر با او برخورد می شود. و در قسمت دیگر ماده 20 گفته شده که هیچ کس را نمی توان مجبور به شرکت در تجمعی یا تظاهراتی کرد ولی من در ادامه سخنرانی به موردهایی اشاره می کنم که جمهوری اسلامی کارکنان دولتی و مردم را مجبور به شرکت در اینگونه تجمعات می کنند با صرف هزینه دولتی و حتی گاهاً پرسنل تهدید می شوند که اگر در این مراسمات شرکت نکنند با کم شدن اضافه کار و کسر شدن حقوق مواجه می شوند که این کاملاً نقض ماده حقوق بشر است مانند مراسم 14 و 15 خرداد، روز دانش آموز، روز دانشجو ، روز قدس ، 22 بهمن و… که با این گونه رفتارها جمهوری اسلامی قدرت نمایی می کند.

ماده 27: تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. به منظور رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین یا واحدها با آیین‌نامه‌های دولتی و احقاق حقوق آنها، دیوانی به نام «دیوان عدالت اداری» زیر نظر رئیس قوه قضاییه تأسیس می‌گردد. حدود اختیارات و نحوه عمل این دیوان را قانون تعیین می‌کند.( که اگر این نهاد به درستی وظایف خود را در قبال مردم انجام می داد این اعتراضات اتفاق نمی افتاد و شرایط زندگی مردم ایده آل می شد)

اصل 20: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.( ولی آنچه در عمل می بینیم با افزایش رانت ها و انتصابات فامیلی و عدم پرداخت حقوق و مطالبات کارگران و کارمندان هیچ گونه یکسانی در عمل دیده نمی شود که موجب اعتراضات سراسری در کشور شده است.)در این دو دهه کارگران هفت تپه بارها نسبت به عدم پرداخت حقوق و معوقات و امنیت شغلی خود دست به اعتراض، تجمع و اعتصاب زده‌اند.گروهی از خانواده‌های کارگران زندانی گروه ملی فولاد ایران بامداد روز دوشنبه ۲۴ دسامبر در مقابل استانداری خوزستان در اهواز دست به تجمع اعتراضی زدند.

  • دور دوم تحصن معلمان ایران روز سه‌شنبه۲۲ آبان (۱۳ نوامبر) با تجمع اعتراضی شمار زیادی از معلمان آغاز شد. این دور از تحصن که به دعوت “شورای هماهنگی تشکل‌‌های صنفی فرهنگیان” انجام می‌شود. این شورا در فراخوان خود اهداف این حرکت اعتراضی را، تامین و تضمین بودجه‌ی عادلانه برای اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، رفع تبعیض علیه فرهنگیان شاغل و بازنشسته، اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی، آموزش رایگان، اجرای فاز دوم رتبه بندی، توقف طرح معلم تمام وقت و توقف روند پرونده‌سازی و سرکوب معلمان و نیز آزادی معلمان دربند اعلام کرده است. جمعی از مهمانداران شرکت هواپیمایی ایران ایر در اعتراض به شرایط کاری خود و بی‌توجهی مدیران این شرکت به درخواست‌های مکرر آنها در طول چند سال گذشته در محل وزارت راه و شهرسازی تجمع کردند.طبق گفته یکی از مهمانداران، حتی مشکلات ابتدایی آنها علی‌رغم اینکه چند سال است که مطرح شده، نادیده گرفته می‌شود.

آقای مهراب زارعی با موضوع بررسی ماده 2 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب1392 (تضمین حقوق طرفین) سخنرانی نمودند.در ماده ۲ قانون آئین دادرسی کیفری قید شده است؛ که دادرسی کیفری باید مستند به قانون باشد، حقوق طرفین دعوی را تضمین کند و قواعد آن نسبت به اشخاصی که در شرایط مساوی به سبب ارتکاب جرائم مشابه تحت تعقیب قرار می گیرند، به صورت یکسان اعمال شود. متاسفانه در رژیم جمهوری اسلامی ایران تمامی قوانین که بعد از انقلاب وضع شده همواره با توجه به شرع اسلام بوده و مجموعه این قوانین تا کنون هیج گاه حقوق اولیه افراد را در سطح جامعه تامین نکرده است و هر کس از هر طبقه اجتماعی، قومیتی و گرایش مذهبی باید حقوق برابر داشته باشد و قانون باید برای همه یکی باشد و حقوق افراد را تضمین کند .امروزه ما شاهد نابرابری، بی عدالتی و تبعیض در زمان اجرای قانون در ایران هستیم و در ماه های اخیر دیدیم که چند تن از افرادی که در رسانه ها از آنها به عنوان مفسدان کلان اقتصادی نام برده می شد پس از برگزاری تنها چند جلسه دادگاه بدون بررسی نقاط گوناگون پرونده در کوتاه ترین زمان ممکن اعدام شدند، در صورتی که تمامی فعالیت های اقتصادی این افراد همواره با هماهنگی های مقامات عالی رتبه نظام بوده است و در دادگاه های ایران در زمان محاکمه تنها فرد خاطی مورد محاکمه قرار می گیرد و در زمان در میان آمدن نام مقامی، جلسات دادگاه سریعا غیر علنی اعلام می شود و تا به امروز هیچ گاه مسئولی، آقا زاده ای به خاطر دخالت های فراوان جریان های مسموم  سیاسی و اقتصادی یا اجازه رسیدگی به پرونده آنها داداه نشده و یا در خور تخلفات اقتصادی شان در دادگاه های ایران محکوم نگردیده اند و این کاملا در تضاد با ماده ۲ قانون آئین دادرسی کیفری و اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد. در نظام ایران تاکنون هیچ گاه قانون به معنی واقعی کلمه اجرا نشده است زیرا فساد در تمامی طبقات اداری و دستگاه های نظارتی کشور نفوذ کرده و به همین دلیل هیچ مرجعی توان ممبارزه با فساد، نابرابری و بی عدالتی را ندارد. بانو پریسا حبیبی با موضوع حقوق بشر و اسلام  سخنرانی نمودند .جهانشمول بودن أصول اعلامیه جهانی حقوق بشرشده است أساسی ترین تلاش کشورهای اسلامیب رای مقابله با اعلامیه جهانی حقوق بشر و جهانشمول بودن ان،

تصویب اعلامیه إسلامی حقوق بشر به سردمداری ایران وعربستان سعودی درسال١٩٩٠میلادی درقاهره است.

دولت جمهوری اسلامی ایران و قوه قضاییه ان که دارای یکی از سیاه ترین کارنامه های نقض حقوق بشر در تاریخ معاصر هستند نیز برای مقابله با اعلامیه جهانی حقوق بشر میزبانی کنفراس های متعددی را با عنوان حقوق بشر اسلامی بر عهده داشتن این در حالی است که رهبران این حکومت قبل از رسیدن به قدرت برای رسیدگی به کوچکترین اجحافی که به حقوق شخصیشان میشد به منظور دادخواهی به اعلامیه جهانی حقوق بشرمتوسل میشدند اما به محض دستیابی به قدرت حق قانونگذاری را تنها از ان خدا دانستند و همه دیدکاههای حقوق را مشرکانه و غیر توحیدی معرفی کردند.تهیه کنندگان اعلامیه اسلامی حقوق بشر نه تنها درک درست بلکه اعتقادی هم به حقوق بشر ندارند تعریفی که انها از حقوق بشر ارایه می دهند انجام تکالیف بشر در قبال خداوند و نمایندگان او بر روی زمین است این اعلامیه جهان شمول نیست و تنها ان دسته از ابنای بشر را به رسمیت می شناسند که حق خداوند را به جا اورده باشند.

ماده١اعلامیه إسلامی حقوق بشرهرگوته تبعیض ازلحاظ نژاد یا رنگ یا زبان یاجنس یا اعتقاد دینی یا وابستگی سیاسی ی اوضع اجتماعی وغیره را مردود میدانند این درحالی است که شریعت إسلامی که مرجع تفسیر این اعلامیه معرفی شده درذات خود باتبعیض و نابرابری جنسی دینی وغیره همراه است. دولت جمهوری اسلامی ایران اساسا به ازادی عقیده که یکی از ارکان اصلی حقوق بشر است به لحاظ ایدئولوژیک اعتقادی ندارد و همچنین مجموعه ای از تدابیر و قوانین اصول واعلامیه ها توسط ارگان های گوناگون سازمان ملل متحد به منظور حفاظت از افراد در معرض بازداشت یا زندانی به تصویب رسیده اند که متاسفانه دولت جمهوری اسلامی هیچ یک ازانها رو نپذیرفته است.

 آقای فرشاد قضایی کافگانی با موضوع چرایی محکومیت ایران درمجمع عمومی سازمان ملل متحد ( رای مورخ 26 اذر 1397 )  سخنرانی نمودند .به گزارش حقوق بشر در ایران, دوشنبه شب ۲۶ آذرماه ۱۳۹۷، رای گیری درباره قطعنامه کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار شد پیش‌نویس متن توسط کانادا و چند کشور دیگر تهیه شده که این قطعنامه با ۸۴ رأی موافق، ۳۰ رأی مخالف و ۶۷ رأی ممتنع به تصویب رسید. در این قطعنامه آمده است: در یک سال گذشته سرکوب روزنامه‌نگاران، کاربران شبکه‌های اجتماعی و معترضان در ایران افزایش پیدا کرده است. در این قطعنامه حکومت جمهوری اسلامی متهم شده است که با توسل به خشونت و سرکوب، مانع از برخورداری شهروندان از حق آزادی بیان، اجتماع و تجمع می‌شود، به سانسور گسترده و شدید مطبوعات و رسانه‌های اجتماعی مبادرت می‌ورزد، تظاهرات و تجمع‌های مسالمت آمیز مخالف حکومت را جرم قلمداد کرده و شهروندان را به خاطر ابراز مخالفت تحت پیگرد قرار داده و مجازات می‌کند، به محدودیت و سرکوب مستمر جامعه مدنی مبادرت می‌ورزد، مانع از فعالیت آزادانهمی‌کند. این اقدامات و ایجاد تشکل‌های آزاد کارگری می‌شود و شهروندان را صرفا به خاطر پیروی و اجرای مناسک دینی آنان آزار و تنبیه مغایر موازین جهانی حقوق بشر و تعهدات ایران به عنوان یک عضو سازمان ملل معرفی شده است.جمهوری اسلامی ادعای این را دارد که قدرت بر‌تر منطقه است (ظریف، ایسنا ۹ آبان ۱۳۹۵). طبعا این قدرت، قدرت اقتصادی، علمی، فرهنگی و دیپلماتیک نیست؛ قدرت نظامی است آن هم در حد آشوب‌آفرینی در مناطق بحران زده با دول بسیار ضعیف استجمهوری اسلامی برای رسیدن به این امپراطوری هیچ سیاستی ندارد بجز جنگ فرقه گرایانه شیعه‌محور علیه رقبای سنی منطقه‌ای. کسانی که به دنبال این امپراطوری هستند نویدی بجز جنگ و خونریزی و خشونت ندارند.

جمهوری اسلامی در هیچ گونه ترتیباتامنیتی در منطقه حضور ندارد و با هیچ کشوری همکاری امنیتی ندارد چون در پی آن است که هر لحظه که بخواهد در کشورهای دیگر نا‌امنی ایجاد کند.

آقای حمیدرضاتقی پور دهقان تبریزی با موضوع زندانی سیاسی عقیدتی و اعلامیه جهانی حقوق بشر( وحید صیادی نصیری):. مفهوم واژه زندانی سیاسی همانطور که از اسمش پیداست به فردی اطلاق میشود که بواسطه عضویتدر یک گروه سیاسی و یا با دارا بودن نظریات و دیگر مشخصه هایی که به یک حزب یا یک گروه خاص تعلق دارد میباشد. بعنوان مثال افرادی که عضو سازمان مجاهدین خلق هستند و یا وابستگی و فعالیتی با این مجموعه سیاسی میکنند در صورت بازداشت بعنوان زندانی سیاسی شناخته خواهند شد. اما زندانی عقیدتی به افرادی از قبیل:

دگراندیشان مذهبی,   فعالان فضای مجازی,  روزنامه نگاران و یا حتی فعالان مدنی و فعالان حقوق بشر نیز از جمله افرادی هستند که از آنها در صورتی که بازداشت و محبوس بشوند با عنوان زندانی عقیدتی یاد میشود.

در مجموع به افرادی زندانی عقیدتی گفته میشود به بدلیل نقض ماده 18 و 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر حقوق شهروندیشان نقض و این فراد محبوس گردیده اند. اما در حق و حقوق ذاتی هر دوی این افراد از حقوقی همسان و برابر با همدیگر برخوردار هستند.

در اینجا من مواردی را برای شما بیان میکنم. اولین موردی که یک فرد بازداشت میشود باید به آن توجه شود این است که با استناد به ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر آن فرد باید بداند که به چه اتهامی بازداشت گردیده است که منظور همان تفهیم اتهام در زمان بازداشت میباشد.

متاسفانه در ایران بیش از 95 درصد افراد بدون لحاظ شدن ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر در حقوق شهروندی آنها بدون تفهیم اتهام بازداشت و بعد از مدتی بلاتکلیفی و فرافکنی و حاشیه سازی و تحمل انواع و اقسام شکنجه های روحی و جسمی تازه تفهیم اتهام میشودند. در برخی موارد یک متهم سیاسی و عقیدتی به دلیل عدم توجه به خواسته های به حق خود وقتی تمام گزینه های پیش روی خود را بسته میبیند تنها راه برای وی اعتصاب غذا و مایه گذاشتن از جسم خود است و شوربختانه بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای ایران یا در حال حاضر در اعتصاب غذا هستند و یا اعتصاب غذای خود را شکسته اند.

در هر صورت اعتصاب غذا بر بدن یک انسان آسیبهای جبران ناپذیری را بر بدن فرد زندانی وارد میکند و در سایه بی توجهی و محرومیتهای گسترده از مراقبتهای پزشکی افراد با بیماریهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنند.

که از این افراد میتونم به آرش صادقی و یا وحید صیادی نصیری اشاره ای داشته باشم.

وحید صیادی نصیری زندانی سیاسی محبوس و محروم از حق انتخاب وکیل, بدون رعایت اصول تفکیک جرائم در زندان لنگرود قم در بند متهمین جرائم خطرناک و مواد مخدر نگهداری می شد. اما دادستان عمومی و انقلاب قم امروز مدعی شد که این زندانی سیاسی بدلیل صدمات ناشی از اعتصاب غذا جان خود را از دست نداده است. در صحبتهای این مقام قضائی آنچه مشهود است این نکته استکه ایشان بعنوان یک مقام مسئول تائید کرده اند که وحید صیادی نصیری دچار بیماری کبد شده بوددر تاریخ ۲۱ شهریور ماه به این فعال سیاسی اطلاع داده شده بود که در تاریخ ۳۱ جهت محاکمه به دادگاه اعزام میشود و در این بین این زندانی سیاسی در تکاپوی فراهم کردن وکیل جهت دفاع از خود در دادگاه بود. در تاریخ ۲۴ شهریور ماه سالجاری بدون اطلاع قبلی و بطور ناگهانی این زندانی سیاسی از زندان ساحلی قم به شعبه یک دادگاه انقلاب قم منتقل و در جلسه ای ده دقیقه ای بدون حضور وکیل و بدون دارا بودن شرایط لازم برای دفاع از خود طی حکمی از سوی آن شعبه با اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به تحمل چهار سال و نیم حبس محکوم شده بود. , از تاریخ ۲۱ مهر ماه سالجاری دست به اعتصاب غذا زده بود و حقوق بشر در ایران در گزارشی اعتصاب غذای این زندانی سیاسی را اطلاع رسانی کرده بود. مجددا در تاریخ  ۲۴ مهر ماه بطور ناگهانی و بدون هماهنگی قبلی با وی و یا حتی وکیل ایشان به دادگاه کیفری قم منتقل گردید.

و به ایشان اطلاع داده شد که در خصوص اتهام توهین به مقدسات پرونده جدیدی برای این فعال سیاسی گشوده شده است.این زندانی سیاسی که در بند چهار زندان اوین نگهداری می‌شد، مورخ ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، به دلایل نامعلومی به زندان رجایی شهر کرج  منتقل گردیداین زندانی سیاسی با اتهامات «توهین به مقدسات، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام» در دادگاه بدوی به ۸ سال حبس محکوم شد. اما با گذشت ۱۳ ماه از تاریخ صدور حکم اولیه و اعتراض وی، جلسه دادگاه تجدید نظر برای وی برگزار نشده بود. نهایتا بعد از یک دوره اعتصاب غذای طولانی مدت، وحید صیادی نصیری ، در پی مشخص شدن زمان دادگاه تجدیدنظر، به اعتصاب غذای خود پایان داد . بعد از اتمام دادگاه تجدید نظر این فعال سیاسی , ایشان از بند ۸ زندان اوین به بند ۴  این زندان منتقل و سپس به زندان رجائی شهر واقع در کرج منتقل گردید .

درنهایت این فعال سیاسی در تاریخ ۲۵ اسفند ۹۶ بعد از تحمل دو سال و نیم حبس از زندان رجائی شهر کرج آزاد گردید.

گزارش جلسه ی سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو

علی هژبری

جلسه ی ماهیانه ی کمیته ی دفاع از حقوق جوان و دانشجو روز یکشنبه 23دسامبر2018 ساعت 15:00 به وقت مرکزی با حضور جمعی از دوستداران و فعالین حقوق بشر و اعضای کمیته ی جوان و دانشجو پیرو موضوع  نقض حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک برگزار شد.این سخنرانی موضوعات مورد بحث مختلفی داشت که به سمع شما عزیزان میرسانیم. آزاد بهرامی :گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق جوان و دانشجو در ماه گذشته.

حسن پور کرمی: بررسی اطلاعیه شماره 1075 در خصوص بزرگداشت 16آذر: ۶۵ .سال پیش فریاد آزادیخواهی دانشجو در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در دانشگاه  طنین انداز شد. و این خواسته همچنان ادامه دارد.دانشگاه:مکانی برای اعتراض به تمامی نداشته ها و مطالبات برحق دانشجویان؛ اعتراض به تخلیه خوابگاه هایشان؛ به پولی سازی دانشگاه و شهریه های گزافی که از آنان مطالبه می شود؛ به برخوردهای ناروا و امنیتی نهادهای مسئول درمحیط دانشگاه؛ به رسمیت یافتن تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها آنگونه که حتی دانشجویان دختر و پسر در یک ترم هم وارد دانشگاه نشوند، یعنای دانشجویان پسر در نیم‌سال اول تحصیلی و دانشجویان دختر در نیم‌سال دوم! و یا در کلاس‌هایفوق‌برنامه و شگفتا که ریاست دانشگاه در پاسخ به اعتراضشان می گوید: اگر با این مسأله مشکل دارید، انصراف بدهید زیرا ما با اجرای این طرح می‌توانیم دو برابر بودجه تعیین‌شده از وزارت بودجه بگیریم، سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی امکانات بیشتری به دانشگاه‌های تفکیک جنسیتی ارائه می‌دهند و البته بحث در این مورد به‌صلاح ما ودانشگاه نیست..۴۰ سال از تبدیل  دانشگاه به آرامگاه شهدا! و یا انتخاب و اختصاص محیط دانشگاه  برای برگزاری نماز جمعه، بر پا کردن منبر در تمامی دانشگاههای کشور می گذرد و دانشجویان ایران همچنان از این همه بی فرهنگی حاکم بر جامعه فرهنگی ایران گلایه دارند و در اعتراض دائمی به سر می برند؛ دانشجویان می خروشند نسبت به تزریق طلبه و ملا، درس معرف، تدریس وصیت نامه ها؛  به استاد شدن روحانیون، بسیجیان و مقامات خودی؛ به گشودن مراکز آموزش عالی بدون امکانات لازم همانند آزمایشگاه و کتابخانه؛ به بورسیه های اختصاصی برای استاد سازی از «خودی» ها؛ به فروش رساله و مدارک عالی؛ به تقلب در مدارک دانشگاه؛ به  پرونده سازی علیه فعالین دانشجویی و احضارهای گروهی فعالان صنفی به کمیته های انضباطی، به سرکوب، بازداشت، زندان، شکنجه و حبس های طولانی و در نهایت به تماس های مکرر و تهدید آمیز از جانب نیروهای وزارت اطلاعات با خانواده هایشان در پاسخ به اعتراضاتشان. دانشجویان ایران همچنان فریاد می زنند به حمایت ازکارگران بازداشت شده و قتل عام نان آوران کولبر؛ به دفاع از بلوچ‌های آواره، سیل زده گان خوزستان، زلزله زده گانبیسرپناه کرمانشاه، معلمان، و… و اعتراض به اختلاسها، تبعیض، اعدام و …اعضای این کمیته ضمن بزرگداشت سالروز۱۶ آذر، بر اساس بند ۱ از ماده ۲۰ منشور جهانی حقوق بشر و با تاکید بر مطالبات بر حق دانشجویان از همه وجدان های بیدار و جامعه جهانی می خواهند تا همصدا با آنان، نسبت به بازتاب خواسته ای دانشجویان و همچنین رعایت حقوق آن ها برای شرکت آزادانه در تمامی اجتماعات اعتراضی در کشور و به خصوص تجمع روزهای دانشجو ۱۶ آذر و ۱۸ تیر، از تمامی امکانات خود بهره گیرند زیرا:دانشجویان ایران ۶۵ سال است که برای آزادی بیان، برابری، صلح و عدالت اجتماعی مبارزه می کنند.ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر ( ۱) : هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت‌های مسالمت‌آمیز تشکیل دهد.

ابوالفضل پرویزی: بیکاری و رشد اعتیاد در بین جوانان و دانشجویان: بحث وضعیت جوانان:وقتی حرف از جوان در یک جامعه میزنیم و یا میخواهیم در مورد وضعیت آنها نظر بدهیم باید به عقبه آن نگاه کنیم و ببینیم در چرخه زندگی یک جوان یعنی از کودکی و نوجوانی تا جوانی چه چیزی کاشتیم و چه چیزی میخواستیم برداشت کنیم .باید  به چند موضوع مهم دقت کنیم که آیا امکانات رفاهی برای کودک و نوجوان و حتی جوان در حد استاندارد جهانی بوده یا خیر یا بهتره بگوییم اصلا امکانات رفاهی تفریحی متنوع داشتیم یا نه ؟ الان نیم نگاهی به وضعیت کودکان و مدارس در ایران میکنیم طبق آمار ۲۷ درصد مدارس کشور شامل مدارسی می شوند که باید تخریب شوند و از نوساخته شوند و ۳۴ درصد مدارس نیز نیازمند مقاوم سازی هستند. همچنین ۳۹ درصد مدارس کشور از استحکام لازم برخوردارند. در کشور ۱۷۰۰ کلاس درس در کانکس برگزار می شود و ۹۸۷ کلاس در مدارس خشتی و گلی هستند .از فضاهای تفریحی و آموزشی برای کودکان و نوجوانان حرفی برای گفتن نداریم به این دلیل که از استاندارد جهانی خیلی فاصله داشتیم و داریم.اگر به پارکها و مناطق تفریحی در ابران دقت کنیم در هر نقطه اون یا گشت ارشاد است یا میز جواب به مسائل شرعی و یا یک کانکس نیروی انتظامی و این فضاها را به قدری در خفقان قرار داده اند که جوان ها و نوجوانان به ناچار از این مناطق رانده میشوند.اغلب افرادی که مواد مخدر میفروشند در پارکها و مکانهای تفریحی حضور دارند پس هم والدین هراس دارند که فرزند نوجوان و جوان شان در این مکانها نباشند و هم خود آنها. اگر  کسی سوال بپرسد که آیا شرایط جوانان در ایران مطلوب بوده ؟ قطعا باید بگوییم  خیر حالا میپرسیم چرا ؟برای سپری کردن صفر تا صد دوره کودکی و نوجوانی هر دولتی باید هزینه های هنگفتی صرف تعلیم و تربیت، رفاه وآموزش صحیح کند که البته از نظر علم اقتصادی این هزینه ها یک سرمایه گذاری بلند مدت است و این سرمایه گذاری و بازدهی آن از 18 سالگی و آغاز جوانی شروع میشود اگر این چرخه و صفر تا صد کودکی به درستی و با درایت و برنامه ریزی  و اگاهی باشد قطعا چرخه اقتصاد پررونق تر میانگین سنی کشور جوان تر و در نتیجه یک جامعه پویاتر تشکیل شده و در این روند هیچگاه نباید خلا ایجاد بشه .پس به این سرمایه گذاری سرمایه گذاری میتوانیم بگوییم یک سرمایه گذاری موفق بوده است.حالا به بازدهی جمهوری اسلامی ایران در طول 40 سال یک نگاهی میکنیم اول از هرچیزی کشور ایران جز 10 کشور ثروتمند دنیاست اما سطح زندگی مردم در پایین ترین رتبه های ملل دنیاست .فقر و نداری باعث شده که مردم ایران بخصوص جوانان هیچ امیدی به آینده نداشته باشند خیلی تلخ است که در یک کشور با این همه ثروت هنوز از مناطق محروم حرف میزنیم/درمقایسه با  جامعه جهانی خیلی زشت و زننده ست که در ایران جامعه تبدیل به یک جامعه افسرده ،نا امید ،خشن و بیمارشده/آمار بالای بزهکاری /دزدیها /قتل/امار وحشتناک طلاق/آمار نگران کننده خودکشی ها /آمار زندان ها چه سیاسی و عقیدتی و چه مجرم /آمار بیکاری و تعطیلی کارخانه ها و در راس آنها اعتیاد /یعنی یک کودک و نوجوان اگر از فیلتر تجاوزها ،خشونت علیه کودکان ،کودکان کار،وهزاران بلاهایی که بر سر راه کودکان هست اگر سالم بیرون بیاد تازه وارد یک دوره بنام جوانی میشه که به مراتب هزاران معضل و مشکلات بیشتری داره .حالا رسیدیم به اینجایی که گفتم چی کاشتیم و چی میخاستیم برداشت کنیم .جمهوری اسلامی ایران خشونت و تنفر کاشت و کودکانی که قدرت دفاع و طلب حق خود نداشتن با این انگیزه پرورش داد. کودک رسیده به سن جوانی و قدرت درک  اون و قدرت و جرات اون بیشتر شده اما حس تنفر ،خشونت و کینه در وجودش فوران میکند از این طرف هم مسئولان از ترس فوران این خشم ها ، جوان ها رو سرکوب میکند، زندان میکند، مواد مخدر رو به راحتی در اختیار جوان ها میگذارد که قدرت حرف زدن و اعتراض ر از آنها بگیرد  پس با این تفاسیر با یک حساب سرانگشتی میشود گفت که جمهوری اسلامی ایران یکی از بحرانی ترین کشورهای دنیا هستش و قطعا هیچ بازدهی مثبتی نداشته .یک نوجوان بزرگ شده و وارد یک مرحله بنام جوانی شده در تمام دنیا مرسوم هست که جوان باید آزاد اندیش باشه سمت و سوی اهداف مشخص و درست باشد و یک دولت بعد از هزینه هایی که برای این چرخه و دوره زندگی انسانها کرده  موقع بهره برداری از آن است.اما در ایران برعکس این مسائل است جوان در ایران تازه پا به عرصه سرکوب /سکوت/بیکاری /نداشتن حق اعتراض /و مهاجرت به دیگر کشورها میگذارد و از یک قفس کوچکتر وارد یک قفس بزرگتر میشود .خوب قطعا از یک جامعه و جوانی که در یک همچنین محیط رشد کرده نمیشود انتظار پویایی و پیشرفت را داشت .بعضا دیدیم در فیلم هایی که در فضای مجازی انتشار داده میشه که افراد متعصب و طرفدار ولایت فقیه وقتی با یک جوان معترض با حجاب مواجه میشه یا گشت ارشاد یا همون افراد آتش به اختیار علنی به جوان ها میگویند  اگر نمیتوانید از ایران بروید /این افراد معنی واقعی جوان را نمیدانند و نمیفهمند که جوان چه قابلیتهایی را دارد .خوب جوان مهاجرت میکند وارد یک کشور پیشرفته میشود و دقت کنید این هزینه ای که کشورها برای پناهنده ها میکنند در قبال هزینه ای که باید برای صفر تا صد کودکی و نوجوانی در کشور خودشون بکنند بسیار ناچیز است .

دانشگاه و اعتیاد: حالا یک جوان بعد از12 سال درس خواندن با آن سختی ها و فلاکتها و موانعی که بر سر راهش بوده الان وارد یک مجموعه دیگر به اسم دانشگاه شده.یک نکته مهمی که در ایران وجود داره و به اون اهمیتی داده نمیشود بحث چگونگی رفتار با جوانان هست /متاسفانه سن اعتیاد در ایران به زیر 14 سال رسیده که با وجود هشدارهایی که روانشناسان و کارشناسان در امر اعتیاد داده بودند مسئولان هیچ گونه اقدام مناسبی در این راستا نداشتند و الان با یک آمار وحشتناک اعتیاد در ایران مواجه هستیم که بیش از دو سوم آنها  هم جوان ها هستند و اتفاقا راحت تر از هر چیزی و کم خرج تر از هر چیزی مواد مخدر در اختیار نوجوانان و جوانان ایران قرار دارد.سوء مصرف مواد در جوانان با رفتارهای خطرناک و عوارض ناخوشایندی همچون رفتار جنسی ناسالم، بزهکاری بیش از حد، افزایش میزان و شدت تخلفات و جرایم، انواع رفتارهای ضد هنجارهای اجتماعی، انواع مشکلات روحی روانی، خشونت‌های خانوادگی، کاهش باروری، بیماری‌های قلبی عروقی، تنفسی، سرطان و مرگ و میر همراه است سوء مصرف مواد مخدر بیشتر  زندگی بشر امروز را مورد تهدید جدی قرار داده است. مواردی چون کاهش سن شروع مصرف، کاهش امنیت اجتماعی، بروز بیماری‌های خطرناکی نظیر ایدز، ورود مواد صنعتی و آزمایشگاهی و محبوبیت مصرف سیگار و تریاک نزد جوانان، همه نشانگروضعیت وخیم جوانها  است.تحصیل و ورود به دانشگاه هم نتوانسته سدی در مقابل این معضل بسازد و دانشجویان با علت و عوامل بسیاری همچون ناامیدی، چشم و هم چشمی، دوری از خانواده، ارزان قیمت بودن مواد و عواملی که خدمتتوان عرض کردم به سمت مواد مخدر سوق داده میشوند/وزیر کشور در نخستین نشست هم‌اندیشی «اجتماعی شدن مبارزه با مواد مخدر» در اواخر بهمن ماه 96، با ارائه آماری از وضعیت مصرف مشروبات الکی و اعتیاد در کشور گفت: « در محافل دانشگاهی نیز شاهد رشد اعتیاد هستیم.وقتی در یک فضای سر بسته فقط یک روزنه وجود دارد و آن هم مواد مخدر هست نمیتوانیم توقع یک جامعه سالم از جوان ها داشته باشیم.طبق جدیدترین آمار، نزدیک به سه میلیون نفر مصرف‌کننده “مستمر” مواد مخدر در ایران هستند. اما در مجموع حدود 6 میلیون نفر از مواد مخدر استفاده کرده اند یا در معرض خطر اعتیاد هستند.اما همین وزیر کشور اعلام کرده که 5/1 میلیون معتاد در کشور وجود دارد.حالا میرسیم به بیکاری تحصیل کرده مطابق با آمار منتشر شده، طبق آمارهای رسمی که بعضاً توسط دولت منتشر شده است تعداد بیکاران فارغ التحصیل حدود ۵ تا ۶ میلیون نفر می باشد.این نرخ های بیکاری نجومی برای جوانان در حالی است که بسیاری از مدیران دارای چندین و چند شغل می باشند. بسیاری از این مدیران ریاست چند هیات مدیره را بر عهده دارند و یا در چندین هیات مدیره عضویت دارند. چند شغله بودن و عضویت در چند هیات مدیره حداقل در بخش دولتی خلاف قوانین می باشد اما همچنان قانون شکنی در این زمینه مرسوم است. قانون ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل که در سال 1373 به تصویب مجلس رسید عنوان می کند که با توجه به اصل 141 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هر شخص تنها می تواند یک شغل دولتی را بر عهده داشته باشد.یکی دیگر از عوامل بیکاری در فارغ التحصیلان و حتی میتوانیم بگوییم از عوامل گرایش جوانان به اعتیاد وجود سهمیه های نا متعارف است که در پذیرش دانشگاه و پذیرش پرسنل های دولتی وجود دارد. 50 درصد قبولی کنکور سهمیه ها هستند و همین امر باعث بی انگیزه شدن بقیه افراد میشه که با رتبه های بالا تر از افرادی که سهمیه میگیرند نمیتوانند وارد دانشگاه بشوند .یا برای استخدام با داشتن سهمیه های من در آوردی خیلی از شرایط ها رو هم نداشته باشی میتوانی استخدام شوی و در عوض افرادی که علم و آگاهی و تخصص اون کار را دارد باید بیکار بماند یا در خیابان ها دستفروشی کنند. یکی دیگه از عوامل بیکاری و اعتیاد سیستم غلط نظام آموزشی ایران است از مهد کودک تا دانشگاه /میشود به جرات گفت که خروجی دانشگاه های ایران در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از نظر بار علمی در حد خیلی پایین است اگر که به محتویات کتب درسی توجه کنیم اغلب برای ترویج اسلام و فرهنگ شهادت طلبی و در راستای اهداف رهبر ایران است /مثلاواحد درسی وصیتنامه امام چه بار علمی دارد، کسی که با کشتار و خون ریزی و با دروغ رهبر شده حالا وصیت ش هم باید پاس کنند.و کتب دیگر که مشابه این زیاد دیده میشود/یک جوان با هزینه های زیادی در دانشگاه فارغ التحصیل میشود و الان وظیفه دولت اینست که با اشتغال زایی  و رونق اقتصادی از تخصص این افراد استفاده کند و نیروی جوان رو وارد چرخه اقتصاد کند بعد آقای خامنه ای میاد سخنرانی میکند که نمیتوانیم برای 5 میلیون نفر شغل ایجاد کنیم و بروید در بازار آزاد خودتان اشتغال زایی کنید .یکی نیست بپرسد با کدام پشتوانه با کدام حمایت اشتغالزایی کنند و اگر شرایط ایجاد اشتغال اینقدر سخت است یک جوان بدون پشتوانه چطور میتواند شغل ایجاد کنه اصلا چرا وقتی نمیتوانید اشتغال زایی کنید قبل از ثبت نام دانشگاه چرا به دانجشویان اعلام نمیکنید که امکان ایجاد شغل نداریم و نمیتوانیم حمایت کنیم .که البته اگر همین معضل چند شغله ها و دادن پستهای مدیریتی به آقازاده ها را حذف کنند  مشکل خیلی از جوانان بیکار برطرف میشود مسئولان جمهوری اسلامی نه تنها در طول این چهل سال نتوانسته اند اشتغال زایی کنند بلکه بیشتر شغلها و صنایع رو نابود کرده اند مثل صناع دستی و در راس اون قالی بافی که فرش های دستبافت ایران بهترین فرش در جهان بود به دلیل حمایت نکردن و بی اهمیتی نابود شد یا صنعت کشاورزی که در حال حاضر رو به نابودیست و صنایع دیگر .اما بر اساس آمار جهانی، اعتیاد در زنان ، عوارض خطرناک‌تری نسبت به مردان ایجاد می‌کند که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:مرگ در اثر مصرف مواد مخدر در زنان و دختران سریع‌تر رخ می‌دهد. بخصوص مصرف بیش از حد، خودکشی و تصادفات ناشی از آثار مصرف برخی مواد مخدر علت اصلی مرگ و میر در زنان معتاد است.به دلیل اینکه اعتیاد در زنان زمینه‌ساز سایر انحرافات است، استفاده تزریقی از مواد مخدر و وجود سرنگ‌های مشترک، همچنین رابطه جنسی پرخطر در این زنان خطر ابتلا آنها به ایدز، هپاتیت و سایر بیماری‌های مقاربتی را افزایش می‌دهد.زنان معتاد در مقایسه با دیگر زنان مسایل و مشکلات روانی بیشتری دارند به طوری که بر اساس بررسی‌های انجام شده اختلالات افسردگییا اضطراب، شایع‌ترین بیماری در بین زنان معتاد به مواد مخدر است. همچنین اعتیاد موجب از بین رفتن قدرت تفکر و تصمیم‌گیری مناسب، بروز مشکلات فراوان در زمینه اشتغال و فعالیت اجتماعی فرد، فقر، فحشا و انحرافات جنسی می‌شود.زندانی شدن زنان به دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر نظیر دزدی‌های کوچک، شریک شدن در جرایم بزرگ‌تر، فروش مواد مخدر، پیوستن به زنان خیابانی و روسپیگری، ضرب و شتم و تهاجم نیز از عوارض اعتیاد در زنان است.از سوی دیگر به گفته مسوولان زندان های کشور در حال حاضر ۵۰ درصد زندانیان زن در رابطه با مواد مخدر و اعتیاد در زندان هستند که به نقل از همین مسئولان این آمار در سال های اخیر افزایش نیز داشته است. طبق بررسی الگو های مصرف مواد مخدر در ایران در سال ۱۳۷۷ نزدیک به ۸۱ درصد جمعیت نمونه افراد مصرف کننده مواد مخدر در ایران در فاصله سنی ۲۰ تا ۳۴ سال قرار داشتند.جلسه ی کمیته ی دفاع ااز حقوق جوان و دانشجوسرانجام  پس از بحث و گفتگو میان جمع حاضر در جلسه  در ساعت 17:30 به وقت اروپای مرکزی به خاتمه یافت.

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق زنان در دسامبر 2018

پریسا حبیبی ، ریحانه هاشمی

جلسه مذکور در روز شنبه مورخ ۲۹دسامبر ۲۰۱۸راس ساعت ۱۹ با حضورمسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان وجمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ومهمانان دیگر با محوریت تقابل فساد و امنیت اجتماعی در جامعه در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق زنان برگزار گردید.در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم مهسا زکایی ضمن خوش آمد گویی و خیر مقدم به تمامی حاضرین و معرفی سخنرانان وموضوع سخنرانی آنان جلسه را آغاز نمودند . در این جلسه

گزارش وتحلیل موارد نقض حقوق زنان در آذر ماه که توسط خانم لیدا اسدی فر ارائه گردید.

زنگ خطرافزایش زنان سرپرست خانوارچندسالی است به صدا درآمده زنانی که میان زنانگی و مردانگی سرگردانند و برای اداره زندگی باید از ظرافت خود دست بکشند زنان سرپرست خانوار جز و آسیب پذیرترین اقشارجامعه هستندکه هم درسطح فردی و هم اجتماعی با مشکلات و مسائل جدی دست وپنجه نرم میکنند و همین مسئله سبب شده شرایط زندگی برای این قشر دشوارتر از سایراقشارجامعه باشد. ماده 25اعلامیه جهانی حقوق بشر: مادران وکودکان حق دارند که ازکمک و مراقبت مخصوصی بهره مندشوند.

متاسفانه خودکشی ها و خودسوزیها توسط خانم ها زیاد بوده درکمتر از یک ماه هفت شهروند درشهرستانهای میاندوآب ایلام پیرانشه،بوکان، پاوه، دیواندره، اشنویه اقدام به خودکشی وخودسوزی کردند و جان خود را از دست دادند

طبق ماده 28جهانی حقوق بشرحق دنیای زیبا و آزاد برای همه .یکتا میرشکار و مونا خسروپرست و صبا عربی سه دختربچه زاهدانی دیروزبه جای اینکه بعدازمدرسه به خانه بروندو با عروسک هایشان بازی کنند سوختند و جان دادند به خانه برنخواهند گشت این اولین باری نیست که بخاری نفتی درمدارس ایران فاجعه می آفریند

طبق ماده 26اعلامیه جهانی حقوق بشرهرکس حق داردکه از آموزش وپرورش بهره مند شود.

سپس خانم فاطمه عروجی با موضوع ” بررسی ماده ۱۵ کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و مقایسه ی آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به ایراد سخنرانی پرداختند  ومتن سخنرانی  نام برده به شرح زیر می‌باشد:   “عدالت مهم‌ترین آرمان و آرزوی بشر از آغاز خلقت تاکنون بوده است.عدالت عهدهای گوناگونی دارد.اما در ایران میان  عدالت در حقوق متقابل زن و مرد به عنوان دو رکن عالم هستی جایگاهی بس ویژه دارد15 ماده کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان دولت‌های عضو، تساوی زنان را با مردان در برابر قانون می‌پذیرند.دولتهای عضو، در امور مدنی، همان اهلیت قانونی را که مردان دارند به زنان داده و امکانات مساوی برای اجرای این اهلیت را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند. مخصوصاً دولتهای عضو به زنان حقوق مساوی با مردان را در انعقاد قرارداد و اداره اموال می‌دهند و در تمام مراحل دادرسی در دادگاه‌ها و محاکم با آن‌ها رفتار یکسان خواهند داشت. دولتهای عضو قبول می‌کنند که هر گونه قرار داد یا اسناد خصوصی دیگر از هر نوع که به منظور محدود کردن صلاحیت قانونی زنان تنظیم شده باشد .باطل و بلا اثر تلقی می‌شود. دولتهای عضو می‌پذیرند که در رابطه با قانون رفت‌وآمد اشخاص و انتخاب مسکن و محل اقامت، زن و مرد از حق مساوی برخوردارباشند.این بخش از ماده کنوانسیون ۱۵ منع خشونت علیه زنان بود که برای شما خواندم.اگر دقت کنید در مورد برابری زن و مرد در برابر قانون و اینکه زن و مرد از حقوق مادی برابری برخوردار هستند وقوانین حق ندارند حقوق مادی زن‌ها رو سلب کنند در برابر قانون برابرند بنابراین در دادگاهها باید برابر باشند و از حق و حقوق برابر هم برخوردار باشند.اما کلی قوانین مدنی و قانون مجازات اسلامی وجود دارد که زنان را کمتر از مردان حساب کرده مثل قوانین ارث ,ازدواج,طلاق ,قوانین مالی ,حق خروج از کشور حتی یکی از بندها در مورد سکونت و سفر در صورتی که ما در قوانین کشورمان یک ماده‌ای داریم که زنان حق آزادی حرکت و خروج از کشور ندارند

و اجازه اش دست مردان می‌باشد.که من تعدادی از این قوانین را برای شما می‌خوانم:به حکم دین دختران از ۹ سالگی و پسران از ۱۴ سالگی در حوزه مسیولیت کیفری قرار می‌گیرند و چنانچه طبق قانون مدنی اگر مرتکب جرمی شوند. همان‌گونه که در قانون مجازات اسلامی آمده است مثل بزرگسالان مجازات می‌شوند.همینطور به حکم دین ,زنانی که از شوهر تمکین نمی‌کنند و تمنای جنسی شوهررادر هر شرایطی به جا نمی آورند.زنان نافرمانی شناخته می‌شوند که از حکم خدا نافرمانی کرده‌اند. آن‌ها را ناشزه می نامند و در خور محرومیت از آن لقمه نان که اسمش را گذاشته‌اند نفقه.و بیشتر مردان ایرانی در عصر حاضر قدرت پرداخت آن را ندارند می گویند,زنان مسلمان و غیر مسلمان خون بها و دیه اشان نصف مردان است اگر به قتل برسند,خون بها نصف خون بهای مرد است و اگر مورد ضرب و جرح قرار بگیرند به اندازه‌ای که دیه عضویا اعضای صدمه دیده به دو سوم دیه کامل یک مرد برسد,دیه زن تا نصف مبلغ تعیین شده ,تقلیل می‌یابد.مردان حق دارند همزمان چهارزن ,به عقد دایم خود در آوردند و همزمان زنانی را در عقد موقت خود داشته باشند.و مطابق ماده ۹۴۶ قانون مدنی زن از شوهر ارث می‌برد و میزان آن یک هشتم از ما ترک ,یعنی اموال به جا مانده از شوهر  آن هم در صورتی که متوفی فرزند داشته باشد و بلافاصله توضیح می‌دهند اگر شوهر , از خود چند زن باقی گذاشته باشد

, آن یک هشتم نسبت مساوی چند زن تقسیم می‌شود .ارث فرزند دختر از پدر و مادر نصف ارث فرزند پسر است..که این نقص آشکار بند کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان طبق قانون مدنی ۱۱۳۳ هروقت مرد بخواهد می‌توانند زن خود را طلاق بدهد

اما زن باید کلی مدرک و دلیل نزد قاضی شرع ببرد تا ثابت کند که به راستی در مشقت است ,و آنگاه رها بشود به حکم دین , زن تا وقتی باکره است , نمی‌تواند بدون اجازه پدر وجد پدری یا دادگاه ازدواج کند و در صورت تخلف , حتی اگر ۴۰ ساله هم باشد , دا دگاه می‌تواند ازدواجش را باطل اعلام کند . این هم می‌شود مجازات زن ۴۰ ساله‌ای که حفظ بکارت کرده است و اما طبق قانون مدنی ۱۰۴۲ زن بر فرزند کوچک خود حق سرپرستی و دخل وتصرف در امور مالی و احساسی را ندارد,در عوض جد پدری به اندازه پدر از حق سرپرستی نوه ها برخوردار است بعلاوه اگر پدر یا جد پدری فرزند یا نوه اش را بکشد ,دادگاه حق ندارد مجازات اعدام را که در قوانین ایران برای جانی پذیرفته شده است , درحق قاتل اجراکند و با این وصف اصرار دارند بهشت زیر پای مادران است واین نقص  ماده بند ۳ ماده ۱۵ کنوانسیون تبعیض علیه زنان است یا شهادت و گواهی در خصوص زنا با شهادت چهار مرد عادل یا سه مرد عادل و دو زن عادل یا دو مرد عادل همراه باد چهار زن عادل مورد قبول است طبق قانون مجازات اسلامی ماده ۷۵,۷۴ قتل عمد با شهادت دو مرد عادل ثابت می‌شود ,یعنی شهادت زن اصلاً به حساب نمی‌آید قانون مجازات اسلامی ماده ۲۳۷ برای حضور زنان در عرضه اجتماع بیشتر از آنکه قانون داشته باشیم به عمد بی قانونی داریم که همین بی قانونی داریم که همین بی قانونی خود علت بسیاری از خشونت هاست به طور مثال بدحجابی جرم محسوب می‌شود و هر کسی که این جرم مرتکب شود به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه و یا ۵ هزار تا ۵۰۰ ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد مطابق بند سوم ماده ۱۸ز ن با موافقت کتبی شوهر در موارد اضطراری و اجازه دادستان شهرستان محل می‌توانند در خواست گذرنامه کنند , زن شوهردار برای دریافت گذرنامه و سفر خارج از کشور محتاج رضایت همسرش است.

شوهرها می‌توانند با خودداری از منع امضا اوراق رضایت نامه برای دریافت گذرنامه و سفربه خارج از کشور زنانشان را از ترک کشورمنع کنند.اما راهکار چیست؟

کاهش شکاف جنسیتی به مولفه های متفاوتی وابسته است. توانمندی زنان در ابعاد مختلف, قوانین تبعیض آمیز , افزایش آگاهی جامعه ,رشد  سازمان های غیر انتفاعی زنان و فشارهای بین‌المللی از جمله این راهکارها ست بعلاوه زنان جامعه ,باید به دنبال قوانین  شفاف درپیوند با توانمندی‌های خود و الزام سیستم حاکم برای بکارگیری این توانمندی‌ها باشند نسرین افضلی فعال حقوق زنان بر روی فشارهای بین‌المللی تأکید دارد..وی می‌گوید راه حلی درونی برای برطرف کردن شکاف جنسیتی در حوزه بهداشت و سلامت با حوزه آموزش وجود ندارد و نیاز به فشارهای بین‌المللی برای لغو قوانین محدود کننده حقوق زنان است به نظر می‌رسد که مجموعه‌ این عوامل یعنی هم مولفه های داخلی و هم فشارهای بین‌المللی در رفع تبعیض جنسیتی الزام اور است”

.سپس از آقای حامد غریب زاده با موضوع بررسی شیوع ایدز در بین زنان دعوت گردید تا به سخنرانی بپردازند٬ متن سخنرانی ایشان بدین شرح است :”ایدز یا نشانگان نقص اکتسابی ایمنی در اثر ویروسی به نام HIV (ویروس نقص ایمنی انسان) به وجود می آید.از زمان آلوده شدن بدن به HIV تا بروز ایدز ممکن است ۶ ماه تا ده سال و یا بیش تر طول بکشد در این مدت گرچه فرد به ظاهر سالم به نظر می رسد، اما ناقل بیماری است و می تواند افراد دیگر را آلوده کند.AIDs مخفف عبارت «نشانگان نقص ایمنی اکتسابی» به زبان انگلیسی است. بر اثر تخریب یاخته های دستگاه ایمنی بدن ناشی از اچ آی وی، برخی بیماریها و عفونتها فرصت مبتلاء کردن انسان را پیدا می کنند که موجب نشانه ها و علائم متنوعی در بدن می شود.برخی از این نشانه ها اولین بار در سال ۱۹۸۱ میلادی در افراد بالغ جوانی دیده شد که دچار نقص های ایمنی مادرزادی نبودند و این تعجب پزشکان را برانگیخته بود. به همین لحاظ مجموعهٔ این علائم را «نشانه های نقص ایمنی اکتسابی» یا ایدز نام نهادند، چون نمی توانستند آن را به بیماری مشخصی نسبت دهند و هنوز اچ.آی.وی شناخته نشده بود.بنابراین ایدز مرحله ای است که اچ.آی.وی مدتها (چندماه تا چند سال) در بدن حضور داشته و موجب تخریب اکثر یاخته های دستگاه دفاعی بدن شده است و فرد مبتلاء مستعد بروز بیماریهای عفونی، سرطانها و مشکلات دیگر می گرددایدز معضلی پزشکی بهداشتی است که ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن بسیار گسترده اند. از آغاز کشف اولین مبتلایان آن در خرداد سال ۱۳۶۰ تاآواخر سال ۱۳۸۳ در سراسر جهان بیش از ۶۳ میلیون نفر مبتلا شده اند و ۲۳ میلیون نفر فوت کرده اند.در حدود نیمی از کسانی که دچار ایدز هستند قبل از ۲۵ سالگی آلوده شده اند و بدون دارو اغلب قبل از ۳۵ سالگی می میرند. هر روز ۱۴۰۰۰ نفر جدید به مبتلایان اضافه می شود که نیمی زن هستند و نیز نیمی ۱۵ تا ۲۵ ساله هستند.زنان و دختران به دلائل زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیش از مردان در معرض خطر ابتلاء و آسیب ناشی از ایدز هستند. در کشور ایران تعداد افراد مبتلای ثبت شده ۶۶٣۵٩ نفر تا اول فروردین ماه ١٣٩۶ است که در طی ۳ سال گذشته بیش از دو و نیم برابر شده است، و رشدی لگاریتمی از خود نشان می دهد. تخمین زده می شود که ازاین تعداد ٣۴٩۴٩ نفر شناسایی شده اند.به طوری که زنان ایرانی مبتلا به ایدز ٣٠درصد کل این امار رابه خود اختصاص میدهند دکتر پروین رئیس اداره کنترل ایدز وبیماریهای امیزشی گفت بیش از ۶٠ درصد افراد مبتلا به ایدز هنوز از بیماری خود کوچکترین اطلاعی ندارند.اچ آی وی در مایعات داخلی و مترشحه بدن انسان مبتلاء (بجز عرق و تا حدودی بزاق) وجود دارد، اما فقط از راه آمیزش جنسی، تبادل خون یا فرآورده های آن و از مادر مبتلاء به جنین قابل سرایت از فردی به فرد دیگر است.۱) آمیزش جنسی اگر زن یا مردی به ویروس ایدز آلوده باشد، می تواند ویروس را از راه تماس جنسیتی دیگری منتقل کند. تماس جنسی موقعی ممکن است منجر به سرایت اچ.آی.وی شود که یک طرف دچار اچ.آی.وی/ایدز باشد و تبادل یا تماس مایعات بدن طرفین رخ دهد.۲) تبادل خون انتقال خون و فراورده های آن اگر بدون اقدامات تشخیصی و ویروس زدایی انجام شود به احتمال بسیار زیادی موجب سرایت اچ.آی.وی می شود. امری که در کشور ما نیز برای بیماران هموفیلی و تالاسمی رخ داده است. لازم به ذکر است اهداء خون خطری برای سرایت به فرد اهداءکننده ندارد و فقط دریافت کنندگان خون در معرض خطرند.راه دیگر تبادل خون استفاده از سرنگ و ابزارهای تزریق مشترک (مانند پمپ دست ساز) است که مصرف کنندگان مواد مخدر تزریقی به ناچار یا ناآگاهانه از آنها استفاده می کنند. استفاده از هر نوع وسایل تیز و برنده ای که به خون فرد مبتلا به اچ.آی.وی/ایدز آغشته شده باشد، مانند سرنگ، سوزن، مسواک (در صورت ایجاد خونریزی لثه) و وسایل خالکوبی ممکن است ویروس را منتقل کند. راه دیگر هم سرایت از طریق پیوند اعضاء (کلیه، کبد، لوزالمعده و …) است. ۳) مادر به جنین یا نوزاد مادران باردار اگر مبتلاء به اچ.آی.وی باشند محتمل است که در حین بارداری ی هنگام زایمان ویروس به فرزند آنان سرایت کند. همچنین شیردادن مادران اچ.آی.وی مثبت به فرزندانشان ممنوع است چون ویروس درون شیر نیز ترشح شده و منتقل می شود.اول دسامبر روز جهانی ایدز ومناسبتی سالانه است برای اگاهی بخشی وجمع اوری کمکهای مالی برای مبارزه با این بیماری در سراسر جهان. طی چهار دهه اخیر مقابله با ایدز وویروس اچ ای وی یکی از موضوعات اصلی پژوهش های پزشکی وکار زارهای مدنی بوده است اما با وجود پیشرفت های پزشکی ایدز هنوز هم یکی از بیماریهای مسری خطرناک تاریخ به خصوص در میان جوانان است. فعالان ونهادهای مقابله با ایدز معتقدند با پنج روش میشود از گسترش بیماری میان جوانان پیشگیری کرد :

١-از وضیعت خود اگاه باشید:اگاهی از ابتلا یا عدم ابتلا به ایدز حیاتی است برخی تصور میکنند با ازمایشی که مدت ها پیش انجام داده اند می توانند از وضیعت خود مطمئن باشد ولی بیماری ایدز ممکن است هر زمانی از طریق خون،اسپرم،ترشحات الت تناسلی زنان یا حتی شیر پستان فردی که به این بیماری مبتلاست منتقل شود

٢-ننگ وشرم نداشته باشند:بسیاری از مردم درباره ایدز واچ تی وی هراسها و تصورات و رویکردهای منفی دارند که ریشه در واقعیت ندارد حقیقت این است که احساس شرم وننگ به تبعیض منجر میشود ومبتلایان به اچ ای وی را طرد کرده وبه حاشیه میراند

٣-سطح اگاهی خود ودیگران را افزایش دهید:اموزش در مقابله با ایدز و اچ ای وی نقش بسیار مهمی دارد جوانانی که در باره این بیماری اگاهی بیشتری دارند بیش از سایرین ازمایش اچ ای وی را انجام میدهند اموزش درباره ایدز در مدارس امریکا روش پیشگیرانه مهمی است اما مشکل این جاست که در ایران در مدارس ها اموزش نمیدهند.

۴-از مبتلایان حمایت کنید:با روشهای خیلی ساده میتوان از مبتلایان به اچ ای وی حمایت کرد یکی از راههای اصلی طرح این موضوع در گفتگوهای معمولی است شنونده خوبی باشید و پای درد و دل افراد مبتلا بنشینید وبه انها اطمینان بدهید که میشود این بیماری را کنترل کرد.

۵-برای مقابله با ایدز کمک مالی کنید:نهادهاو سازمانهای خیریه ای که در زمینه مقابله با اچ ای وی وایدز فعالیت دارند، با تشویق رفتار جنسی مطمئن و توزیع وسایل پیشگیری مثل کاندوم ودارو در جلوگیری از گسترش این بیماری نقش مهمی ایفا میکنند.معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی چندی پیش اعلام کرد آمار زنان مبتلا به ایدز در حال افزایش است و اینکه انتقال ویروس اچ‌آی وی در ایران از طریق اعتیاد تزریقی رو به کاهش و از راه جنسی رو به افزایش است.عواملی که چند و چون آنها در بهبود کیفیت زندگی زنان نقشی مهم دارند. گفت‌و‌گو با این زنان مشخص کرد که مدت زمان ابتلا به این بیماری، مسائل درمانی همچون دسترسی به مراکز بهداشتی، شرایط اقتصادی، نحوه برخورد جامعه و مسائلی چون طردشدگی و تبعیض از سوی جامعه و خانواده، مسائل روانی و عاطفی و وجود مراکز حمایتی و نهادهای غیر دولتی بر کیفیت زندگی آنان تأثیر‌گذار است.همه زنان مبتلا به بیماری ایدز از نبود مراکز خاص درمانی این بیماران مانند کلینیک‌های دندانپزشکی و پزشک زنان و زایمان گلایه دارند و بخش عفونی بیمارستان امام خمینی تهران، تنها مرکز درمانی است که به طور تخصصی درمان بیماران مبتلا به ایدز را انجام می‌دهد. این بیماران همواره برای درمان بیماری‌های دهان و دندان و زنان و زایمان با مشکل مواجه‌اند. تعدادی از آنها از برخوردهای بد جامعه پزشکان می‌گویند و اینکه در موارد بسیار کمی پزشکان آنها را می‌پذیرند. بنابراین بیماران مجبورند بیماری خود را پنهان کنند. این موضوع در ارتباط با زایمان، بسیار پیچیده‌تر است.چراکه زنان برای اینکه نوزادان سالمی به دنیا بیاورند باید خدمات ویژه‌ای را دریافت کنند و درنتیجه نباید بیماری‌شان را پنهان کنند. گاه یک زن باردار مجبور است به چندین مرکز درمانی مراجعه کند تا پزشکان راضی به زایمانش شوند. مریم چند هفته پیش دندان درد گرفت. او می‌گوید آنقدر دندان درد داشته که نمی‌توانسته صبر کند. به چندین مطب و درمانگاه مراجعه می‌کند و بیماری‌اش را با پزشک درمیان می‌گذارد اما نه تنها او را پذیرش نمی‌کنند بلکه برخی از این مراکز با فحش‌های رکیک او را از مطب بیرون می‌کنندطردشدگی و تبعیض همه زنان مبتلا به ایدز معتقدند این بیماری در ایران بشدت با انگ و طردشدگی همراه است و مبتلایان همواره از سوی جامعه برچسب می‌خورند و سپس طرد می‌شوند. طرد شدن از سوی خانواده و دوستان، گروه‌های اجتماعی، جامعه پزشکان و شغلی از جمله مواردی است که زنان مبتلا در مصاحبه‌ها به آن اشاره کرده‌اند.

مادران مبتلا به ایدز و مشکلات‌شان:مادران مبتلا به بیماری ایدز، مسائل و مشکلات پیچیده‌تری نسبت به بقیه زنان مبتلا دارند، مادرانی که فرزند مبتلا دارند حتی مشکلات‌شان بیشتر از دیگر مادران است. از سویی همه مادران وجود فرزندان‌شان را دلیل و بهانه‌ای برای ادامه زندگی می‌دانند و از سوی دیگر ترس از مرگ، همواره با آنان است و از بی‌سرپرست شدن فرزندان‌شان واهمه دارند. مونا یکی از این مادران است زنی با دو فرزند که به قول خودش یکی منفی و دیگری مثبت است.فرزند دوم او با بیماری ایدز به دنیا آمده و اکنون رابطه پیچیده‌ای با مادرش دارد. او مادرش را عامل بیماری‌اش می‌داند و یک بار در جلسه گروهی که همه بیماران معمولاً به‌صورت هفتگی در آن شرکت می‌کنند اعلام کرده که از مادرش متنفر است و این روزها با رفتارهای هنجارشکنانه‌اش قصد دارد از او انتقام بگیرد.مدت زمان ابتلا به این بیماری، مسائل درمانی همچون دسترسی به مراکز بهداشتی، مسائل اقتصادی، طردشدگی و تبعیض از سوی جامعه و خانواده، مسائل روانی و عاطفی و وجود مراکز حمایتی و نهادهای غیردولتی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ایدز تأثیر‌گذار است.مثلاً بین مشکلات زنان مبتلا بر اساس سال‌های ابتلا به بیماری رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنا که در ابتدای بیماری همه این زنان به سختی آن را باور می‌کنند و با آن کنار می‌آیند. همچنین مشکل دسترسی آسان به خدمات درمانی و گرانی معالجات از دیگرمواردی است که بر کیفیت زندگی مبتلایان اثر می‌گذارد.حاصل مجموع تحقیق ها درباره موضوع انگ اجتماعی و تبعیض نیز نشان می‌دهد که یکی از مسائل مهمی که بر کیفیت زندگی این زنان اثر گذاشته تبعات اجتماعی بیماری بر زندگی آنان است؛ موضوعی که با نتیجه دیگر این تحقیقها یعنی احساس تنهایی و مشکلات شدید عاطفی زنان بیمار ارتباط تنگاتنگی دارد.یکی دیگر از مواردی که بشدت بر نحوه زندگی زنان مبتلا به ایدز اثر می‌گذارد و شاید مهم‌ترین وجه ممیزه مشکلات آنان با دیگر مبتلایان به این بیماری باشد، مسائل ویژه مادران مبتلاست. در نتیجه نشان می‌دهد که مادران مبتلا به ایدز رنج‌ها و دغدغه‌های متفاوتی با دیگران دارند.رنج‌هایی که بیش از دیگر مبتلایان و حتی دیگر زنان مبتلا، آنها را رنج می‌دهد.این زنان برای داشتن زندگی با کیفیت بهتر باید تا حد زیادی از بابت تأمین نیازهای روحی و مالی فرزندان‌شان مطمئن شوند وگرنه نگرانی درباره زندگی فرزندان بیش از هر موضوع دیگری آنان را عذاب خواهد داد و بر کیفیت زندگی‌شان اثر خواهد گذاشت.فقر و نداشتن شغلی مناسب، یکی دیگر از مواردی است که بر کیفیت زندگی این زنان تأثیر‌گذار است. این موضوع تأثیر مستقیمی بر سلامت زنان و همچنین کاهش انگ‌های اجتماعی دارد ودر نتیجه این زنان برای بهبود کیفیت زندگی‌شان نیاز به شغل و درآمد مناسب دارند.‌وجود انجمن‌های غیردولتی و حمایت‌های اجتماعی و مالی برای بیشتر زنان مبتلا ضروری است اما بیشتر این نهادها بدون برنامه خاص برای همه مبتلایان عمل می‌کنند. درحالی که زمانی این فعالیت‌ها برای بیشتر آنان اثربخش است که برنامه‌ریزی مشخصی برای آنان با توجه به شرایط اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی هر گروه در نظر گرفته شود. چراکه هر یک از این زنان با توجه به نحوه ابتلا به‌بیماری، سال‌های ابتلا و… نیازها و خواسته‌های متفاوتی دارند.واما مسئولان جمهوری اسلامی مدت ها وجود بیماری ایدز در ایران راکتمان  میکنند وبرخی نیز عامل اصلی انتقال ویروس ایدز را سرنگهای الوده در میان معتادان تزریقی معرفی میکنند اما مرکز تحقیقات ایدز ایران معتقد است در حال حاضر رابطه جنسی نخستین راه انتقال ویروس ایدز در ایران است به طوری که دکتر کامیار وارش علایی پزشک و پژوهشگر ایدز که از بنیانگذاران کلنیک مثلثی برای مشاوره ودرمان ایدز واعتیاد در ایران بودند به اتهام بر اندازی نظام و تشکیل سازمان های غیر دولتی به سه و شش سال زندان محکوم کردند.با توجه به زمان محدودی که داریم من تو این سخنرانیم سعی کردم پاره ای از مشکلات عاطفی وروانی و تاثیر فعالیتهای گروهی وجمعی ومسائل ومشکلات اقتصادی انها را بیان کنم وبه امید روزی که هیچ رقم وارقامی از مبتلایان به ایدز در هیچ جای جهان به خصوص کشورمان ایران نشنویم”

سپس از خانم مینا فرشی با موضوع دلایل و مشکلات مهاجرت برای زنان دعوت گردید تا به سخنرانی بپردازند٬ متن سخنرانی ایشان بدین شرح است :

“مهاجرت یا کوچ به معنای جابجایی مردم از مکامی به مکان دیگر برای کار یا زندگی میباشد که مردم به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دور کننده مثل فقر-بیماری-مسائل سیاسی- کمبود غذا یا بلایای طبیعی- جنگ- بیکاری- کمبود امنیت مهاجرت میکنند. دلیل دوم میتواند شرایط و عوامل جذب کننده ی مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر- اموزش بهتر- درامد قابل توجه- مسکن بهتر و آزادی های سیاسی بهتر باشد. اگرچه مهاجرت میتواند داخلی یا بین المللی باشد و همانطور که میدانیم مهلجرت شهری دختران یا زنان در ایران در این چند سال اخیر به شدت افزایش یافته و بسیاری از دختران برای تحصیل یا کار یا حتی برای یافتن موقعیتهای بهتر زندگی مشترک از روستاها و شهرستانهای کوچک به شهرهای بزرگترمهاجرت میکنند. حال اینکه در این بین مشکلاتی هم برای انها بوجود می اید. در ابتدا زندگی مجردی که در پیش میگیرند و تنهایی که پیش روی انهاست باعث درهم ریختگی زندگی انها میشود و البته باعث سواستفاده بسیاری از افرادی که منتظر همین افراد هستند.اما یکی ازمهم ترین تحولاتی که در دهه اخیر وجود داشته ورود بیش از پیش زنان در در فرآیند مهاجرت و افزایش مهاجرت زنان مستقل است که زنانه شدن مهاجرت نام دارد.کاستلز و میلر به ظهور عصر مهاجرت اشاره دارند و از پدیده ای نظیر جهانی شدن مهاجرت- تسریع و شتاب مهاجرت- تفکیک و تمایز پذیری مهاجرت- زنانه شدن مهاجرت و سیاستهای مهاجرت به عنوان پنج ویژگی اصلی مهاجرت نام برده اند.افزایش سطح تحصیلات و به تبع ان میل به تحرک اجتماعی در بین زنان منجر به تحرکات مکانی و مهاجرت بیستر انها شده است به طوری که سهم جمعیت زنان مهاجر در هر دو نوع مهاجرت داخلی و بین المللی افزایش چشمگیری داشته است در حالی که بسیاری از زنان همراه خانواده هایشان مهاجرت میکردند پس این پدیده نگرانی های عمده ای را در خصوص سیاستهای اساسی در زمینه انطباق پذیری مهاجران زن در محیط شهری و امنیت و حقوق زنان در فرایندهای مهاجرتی ایجاد کرده است.در گذشته مردان تامین کننده درامد و امرار معاش خانواده بودند و در بیرون از منزل کار میکردند و زنان فقط درون منزل کار میکردند و وظیفه فرزند آوری و نگه داری از خانه را بر عهده داشتند اما امروزه زنان دیگر خود را به این وظایف سنتی محدود نمیکنند و همین تغییرات در نگرش و دگرگونی در باورهای نسل جوان و در رابطه با تعاریفشان از نقش زن در جامعه- افزایش توقعات و آرزوها و تمایلات اقتصادی و اجتماعی باعث شده است زنان و دختران برای دسترسی به موقعیت بهتر اقتصادی بیشتر تلاش کنند وعلاوه بر تلاش برای تحرک اجتماعی یکی از راهبردهای اساسی ایشان برای دستیابی به موقعیت بهتر مهاجرت و تحرک اجتماعی بوده است.براساس داده های بخش جمعیت سازمان ملل در سال  2013- حدود 48 درصد سهم مهاجرت های بین المللی را زنان تشکیل میدهند.در ایران هم حدود 45 درصد مهاجرت را زنان تشکیل میدهند که غالبا بیشترین درصد مهاجرت انها به شهر تهران میباشد.با توجه به این مطالب چکیده باید بدانیم که مهاجرت هم در بخش داخلی و هم در بخش بین المللی از طرف خانمها در این سالها کم نبوده و درصد قابل توجهی را به خودشون اختصاص داده اند. اما در هر مسیری که زنان حضور دارند مشکلاتی هم بر سر راه انها هست و نمیتوان ان را منکر شد.از حادثه ناگوار تجاوز به دختر دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد که بخواهیم بگوییم این اتفاق زمانی رخ داده است که وسعت دانشگاه فردوسی بسیار زیاد است چیزی در حدود 330 هکتار پس نیازمند تمهیدات و تجهیزات لازم و جدی از سوی متولاین این امر میباشد که امنیت را برقرار کنند.یک دانشجوی ایرانی در این زمینه در گفتگو با خبرنگار میگوید که وقوع این حادثه در دانشگاه باعث تأثر همه دانشجویان شده و این نشان میدهد دانشگاه دارای نقاط کور امنیتی است که تابحال به ان توجه نشده است.دانشجویان دیگر هم اظهار کردند که وحشت زیادی بین دختران دانشجو پیش امده و برای تردد در سطح دانشگاه واهمه دارند. قطعا در این بین عواملی مثل نبود روشنایی کافی در شب- نظارت کم در نگهبانی- ضرورت کنترل کارگرانی که از خارج از دانشگاه وارد این محیط میشوند میتواند باعث ایجاد این اتفاق شود که البته درصد وقوع این اتفاقها هم در دانشگاههای کشور کم نیست و این فقط یک نمونه بود که فقط در محیط دانشگاه رخ داده حالا بماند که برای دختران سرزمینم این اتفاق در همه جای کشور رخ دادنی است و کسی هم جوابگو نیست چون خیلی مواقع از ترس آبرو یا اینکه تقصیر گردن خودشان نیفتد یا با برملا شدن این حادثه مورد رفتار خشونت امیز خانواده و ترد شدن انها از طرف خانواده نشوند نمیتوانند شکایت یا اعتراضی کنند و ترجیح میدهند که سکوت کنند بنابراین متاسفانه آمار دقیقی هم از این دست اتفاقات در دست نیست.اتفاق دیگه ای که بعد از مهاجرت داخلی و خارجی برای زنان رخ میدهد افسردگی ها و خودکشی های جدی هست که متاسفانه رخ میدهد. تحقیقات نشان میدهد که 13 درصد مهاجران زن افکار خودکشی داشته اند که نیمی از انان برای انجام این عمل جدی بوده اند. این افکار ناشی از اتفاقات ناگوار در گذشته انها میباشد یا به دلیل وارد شدن از یک محیط بسته و محدود روستا به شهر بزرگتر یا کشور جدید با افکار و عقاید جدید باعث ایجاد دوگانگی شخصیتی بعضی از انها میشود که اگر به موقع به پزشک مراجعه نکنند و نتوانند ان را مدیریت کنند به شرایط بد روحی تبدیل خواهد شد

.از دیگر مشکلات پیش رو نداشتن امکانات کافی در روستا و شهرهای کوچک بخصوص برای جوانهاست که باعث مهاجرت انها میشود البته بحث طلاق هم میتواند دلیل محکمی برای زنان مطلقه برای مهاجرت باشد چرا که نداشتن فرهنگ مناسب برای برخورد با این زنان باعث بوجود امدن نگاههای زننده و افکار مسموم میشود که به شدت انها را ازار میدهد و ترجیح میدهند بر خلاف میل خود خانه و خانواده خود را ترد کنند و کیلومترها دور از علایق همیشگی خود با مشکلات و سختی ها دست و پنجه نرم کنند اما بروز یکسری کمبودها و فقدان برخی فرهنگها باعث این مهاجرتها میشود که یکی از انها نگاه منفور مردان هوس ران برای زنان مطلقه است که اجازه نمیدهد در محیط کوچک روستا دوام بیاورند که در برخی موارد بعد از مهاجرت باعث روی اوردن به کارهای کاذب  و ناهنجاری های اجتماعی میشود که حتی جان انها را به خطر می اندازد اما بخاطر گذراندن زندگی و کسب درامد و نداشتن هنر یا تخصص کافی مجبور به انجام انها میشوند.حال تصور کنیم که حوادث ناگواری که در مهاجرت بین المللی زنان که بیشترمواقع به صورت غیر قانونی و از طریق پناهندگی صورت میگیرد چقدر بیشتر خواهد بود چون با خیلی مسائل نامطمئن و پیش بینی نشده مانند پیدا کردن کار- محلی برای زندگی- قوانین جدید- الگوهای فرهنگی جدید- زبان جدید  و احتمالا فاشیسم و نژادگرایی هم مواجه میشوند.اگر از این موانع هم بگذریم به مانع بعدی که سیاستهای پشت پرده کشورهای مهاجرپذیر است میرسیم چرا که بسیاری از کشورهای صنعتی برای گردش اقتصادی خود نیاز به نیروی کار ارزان در بخش کشاورزی- ساختمان- رستوران داری- مراقبت از سالمندان- نظافت و خدمتکاری منازل یا شرکتها دارند که غالبا از زنان مهاجر کشورهای مختلف استفاده میکنند که البته ممکن است تا سالها همچنان در همین رده شغلی باقی بمانند چون یک مهاجر هستند و هیچگاه این سیاستها نمیگذارد که در رده شغلی خود رشد کنند.طبق براورد سازمانهای مدافع حقوق بشر سالانه حدود 600-800 هزار نفر توسط قاچاقچیان از مرزها عبور داده میشوند که حدود 80 درصد انها دختران و زنان هستند که بسیاری از انها به کارهای سیاه و غیر قانونی روی می اورند و مورد استثمار و بد رفتاری قرار میگیرند و متاسفانه در برخی موارد همچنان به زنان مهاجر به چشم بد نگاه میکنند و رفتار نامناسبی با انها صورت میگیرد و در معرض اعمال خشونت امیز و نژاد پرستانه قرار میگیرند.در بخش پایانی باید به این مطلب هم اشاره کرد که زنان مهاجرافزایش یافته اند زیرا سیاست جمعیتی اتحادیه اروپا بر این باور است که زنان مهاجر بخصوص از قاره افریقا و آسیا باعث رشد جمعیت میشوند و رکود جمعیت را جبران میکنند پس تا حدودی مورد حمایت قرار میگیرند اما ممکن است نسل انها برای بقای خود از خدمات بسیار ارزان استفاده کنند و شاید نسل بعدی انها در طبقه زنان تحصیلکرده و اروپایی قرار بگیرند.بنابراین اتحادیه اروپا سیاست دوگانه خود را در برابر مهاجران ادامه خواهد داد تا منافع خود را در زمینه ترمیم رکود اقتصادی و جمعیتی حفظ کند از طرفی هم افکار عمومی به نقدهای رسانه ای خود ادامه میدهند تا چهره آزادی بیان و دموکراسی در اتحادیه اروپا خدشه دار نشود.”از سخنرانی بعد دیان دادی دعوت شد که به سخنرانی خود  با موضوع “چرایی صدور اطلاعیه ۱۰۷۸ کمیته زنان در ماه سپتامبربپردازند.بعد از آن  بحث آزاد با موضوع تقابل فساد و امنیت اجتماعی در جامعه ”  آغاز گردید که در ابتدا   خانم عباسیان در مورد روند رو به رشد ایدز و افزایش این بحران صحبت کردن کا این روند رو به رشد است و  در مورد فساد در جامعه صحبت کردن که بی عدالتی ها فساد رو به وجود می آوردن و خود فساد عامل اصلی فقر هست را بیان کردند. خانم مرادی پور در این زمینه احساس خود را بیان کردند و از فسادهای فراگیر در جامعه صحبت کردند .و همچنین آقای گلزار در ادامه بیان کردند که نظام کنونی مسبب اصلی این فسادها است ، همچنین در مورد مشکل اشتغال  صحبت هایی شد ،همچنین فشار فقر و بیکاری که زمینه ساز طلاق میشه صحبت هایی شد که از هر پنج ازدواج ۲ تای آن ادامه  پیدا میکند که این یک فاجعه بزرگ برای کشور است. اعتیاد مهره اصلی برای زندگی های نافرجام است .و اینکه یک زن ترد دو چندان از طرف جامعه میشود وقتی که اشتباهی  را مرتکب  شود. جامعه است که احترام باید بذاره به آدمی که بیمار شده ،اگر بخاطر اشتباه افراد را ترک کنیم با هیچ کس نمیتوانیم  ارتباط داشته باشیم و ما باید از خودمان شروع کنیم و به هم احترام بذاریم و در مقابل کسی که به افراد بی احترامی میکنه بایستیم و بجنگیم   تا ما هم بتوانیم دموکراسی را تجربه کنیم.ودر پایان خانم زکایی ضمن تشکر از تمام حاضرین و ادمین ها  ختم جلسه را اعلام کردند. اعضای کمیته زنان که در جلسه مزبور حضور داشتند عبارتند ازخانم ها: فاطمه ورمزیار، مهسا زکایی، نسیم بهاری، دیان دادی، مینا فرشی، نیلوفر ایمانیان، پریسا حبیبی، الناز اسدی، فاطمه عروجی، زینب عباسیان چالشتری ، معصومه توکلی، مونا درویش، زهرا اسدی، سمیه قربانی اسمعیل ترخانی، فریبا مرادی پور، و آقایان حامد غریب زاده، بابک میری، مهران فاضل زاده، محمد رسولیان، سعید حسینی

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی هامبورگ ژانویه ۲۰۱۹

سیداسماعیل هاشمی

این جلسه در تاریخ06.01.2019 مصادف با16دی ماه راس ساعت 12 به وقت اروپای مرکزی در شهر هامبورگ تشکیل گردید. حاضرین در جلسه شامل خانم ها. دیانا بیگلری فرد ،فایزه رضایی،نرگس کرمی ، سپیده کرامت بروجنی، فاطمه خسروانی اردکانی و آقایان ، جمشید سلیمانی ، محمود هاشمی ، سیداسماعیل هاشمی ، جلال پورصادقی،یدالله بلدی ، پرویز مختاری و جمعی از ایرانیان مقیم هامبورگ و جمعی از فعالین حقوق بشر در اتاق پالتاک می باشد. مسئول جلسه سرکار خانم دیانا بیگلری فرد ضمن عرض خوش آمدگویی به حضار از سپیده کرامت بروجنی جهت خواندن اخبارنقض حقوق بشر در آذر ماه 1397 دعوت به عمل آوردند. در ابتدا خبرهایی از نقض حقوق کودک و نوجوان که شامل ازدواج کودکان و اعدام کودکان بود، و سپس خبرهایی از نقض حقوق کارگران مثل بازداشت شدگان معترضین سراسری و تعدادی از فعالین کارگری اهل کامیاران مطرح شد. همچنین خبرهایی از نقض حقوق پیروان ادیان سنی مذهب، بهاییت که اشاره به نقض اصل 3 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شد، ارائه گردید. چند خبر هم از اجرای حکم اعدام مثل حسن فخری، حسین اسماعیل پور و زندانیانی که در زندان کرمان اعدام شدند و درآخر خبرهایی از نقض حقوق هنر و هنرمندان که شامل لغو اجرای نمایش به نویسندگی رضا آشفته و صدور حکم جایگزین حبس برای متهمینی که به عضویت در کتابخانه و مطالعه محکوم شده بودند، ارائه شد.

در بخش دوم برنامه مسئول جلسه از اقای جلال پورصادقی با موضوع سخنرانی “بررسی ماده5 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ” . متن سخنرانی ایشان به شرح زیر میباشد :

. متن سخنرانی ایشان به شرح زیر میباشد : اعلامیه جهانی حقوق بشر(منع شکنجه ماده5) ﮐﺳﯽ را ﻧﻣﯽ ﺗوان ﺗﺣت ﺷﮑﻧﺟﮫ، ﻣﺟﺎزات ﯾﺎ رﻓﺗﺎری ﻗرار داد ﮐﮫ ظﺎﻟﻣﺎﻧﮫ و ﯾﺎ ﺑر ﺧﻼف اﻧﺳﺎﻧﯾت و ﺷﺋون ﺑﺷری ﯾﺎ ﻣوهن ﺑﺎﺷد.  اﯾﻧﮏ ﻣواد ﭘﯾش ﺑﯾﻧﯽ ﺷده در ﻗﺎﻧون ﺟﻣﮭوری اﺳﻼﻣﯽ اﯾران ﺑرای ﻣﻧﻊ ﺷﮑﻧﺟﮫ. اصول۳۹و۳۸:  اﺻل ۳۸ هرﮔونه ﺷﮑﻧﺟه ﺑرای ﮔرﻓﺗن اﻗرار و ﯾﺎ ﮐﺳب اطﻼع ﻣﻣﻧوع اﺳت.  🙂 ﻗﺎﻧون اﺳﺎﺳﯽ ﺟﻣهوری اﺳﻼﻣﯽ اﯾران )ﻣﻧﻊ ﺷﮑﻧﺟه اﺟﺑﺎر ﺷﺧص ﺑه ﺷهﺎدت ، اﻗرار ﯾﺎ ﺳوﮔﻧد ﻣﺟﺎز ﻧﯾﺳت و ﭼﻧﯾن ﺷهادت و اﻗرار و ﺳوﮔﻧدی ﻓﺎﻗد ارزش و اﻋﺗﺑﺎر اﺳت. ﻣﺗﺧلف از اﯾن اﺻل طﺑق ﻗﺎﻧون ﻣﺟﺎزات ﻣﯽ ﺷود..اﺻل 39 ﻗﺎﻧون اﺳﺎﺳﯽ ﺟﻣهوری اﺳﻼﻣﯽ اﯾران ) هتک ﺣرﻣت و ﺣﯾﺛﯾت:( هتک ﺣرﻣت و ﺣﯾﺛﯾت ﮐﺳﯽ ﮐه ﺑه ﺣﮑم ﻗﺎﻧون دﺳﺗﮕﯾر، .ﺑﺎزداﺷت و زﻧداﻧﯽ و ﯾﺎ ﺗﺑﻌﯾد ﺷده ﺑه هر ﺻورت که ﺑﺎﺷد ﻣﻣﻧوع و ﻣوﺟب ﻣﺟﺎزات اﺳت. ﺣﺎل ﻧﮕﺎهﯽ ﺑه وﺿﻌﯾت اﺟراﯾﯽ ﻣﺎده 5 اﻋﻼﻣﯾﮫ و ﻣواد38 و 39 ﻗﺎﻧون اﺳﺎﺳﯽ:  ﺷﮑﻧﺟه  متهمان در ﺑﺎزداﺷﺗﮕﺎه ها  وزﻧدان هادر طول اﯾن ﺳﯽ و ﭼﻧد ﺳﺎل اﺧﯾر آن ﭼﻧﺎن ﻣﺗداول و ﻓراﮔﯾر ﺑوده که شبانه هرگونه ﺧود ﺳری ﻋﺎﻣﻼن و ﻣﺑﺎﺷران اﯾن ﻋﻣل ﻏﯾر اﻧﺳﺎﺗﯽ را رد ﻣﯽ ﮐﻧد. اﯾن همه در ﺣﺎﻟﯽ رخ داد ﮐﮫ ﻗرﯾب ﺑﮫ 40 ﺳﺎل اﺳت در جمهوری اﺳﻼﻣﯽ، شکنجه و ﺑد رﻓﺗﺎری ﺑﺎ متهمان ﺳﯾﺎﺳﯽ و ﻋﻘﯾدﺗﯽ و ﮐﻧﺷﮕران ﻣدﻧﯽ ﺟرﯾﺎن دارد. ﻣرورآﻧﭼﮫ در ﻋﻣر جمهوری اﺳﻼﻣﯽ در ﺣوزه ﺷﮑﻧﺟﮫ و رﻓﺗﺎر ﺧﺷوﻧت ﺑﺎر و ﻏﯾر اﻧﺳﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﻣتهمان رخ داده، ﺣﺗﯽ به ﺷﮑل فهرست وار ﻧﯾز در ﯾﮏ ﻣطﻠب ﻣﻣﮑن ﻧﯾﺳت.اﯾن ﭼﻧﯾن، از ﻓﺟﺎﯾﻌﯽ که در دهه 60ﯾﺎ بهتر اﺳت ﺑﮕوﯾﯾم ﺗوﻧل وﺣﺷت ﺗﺎرﯾﺦ ﺟﻣهوری اﺳﻼﻣﯽ و ﻧﯾز دهه 70 و ﺣﺗﯽ دهه 80 . درﻣﯾﮕذرﯾم .ﻋﻼوه بر دهه سیاه 60 در ﺳﺎل های اﺧﯾر ﺑﺎرها ﺷﺎهد ﺷﮑﻧﺟﮫ های ﻏﯾر اﻧﺳﺎﻧﯽ زﻧداﻧﯾﺎن ﺧﺻوﺻﺎ زﻧداﻧﯽ های ﺳﯾﺎﺳﯽ و ﻋﻘﯾدﺗﯽ ﺑوده اﯾم . ﺗﻼش زﯾﺎدی در جهت آﺷﮑﺎر ﺳﺎزی وﺿﻌﯾت زﻧدان های رژﯾم ﺟﻣهوری اﺳﻼﻣﯽ ﺻورت ﭘذﯾرﻓﺗﮫ اﺳت . از  ﺟﻣﻠﮫ ﻣواردی ﮐه اﯾن  ﺷﺎﻧس را یافته اند ﮐﮫ ﺑﮫ ﻧﺣوی ﻋﻣﻠﯽ ﺷوﻧد و در ﺳطﺢ اﻓﮑﺎر ﻋﻣوﻣﯽ ﺑﺎزﺗﺎب ﭘﯾدا ﮐﻧﻧد ﻣﯽ ﺗوان ﺑه ﭘروﻧده ﻣﺗﮭﻣﺎن قتلهای زﻧﺟﯾره ای، داﻧﺷﺟوﯾﺎن در ﺣﺎدﺛه ﮐوی داﻧﺷﮕﺎه، وﺑﻼگ ﻧوﯾﺳﺎن و ﻓﻌﺎﻻن ﺣﻘوق ﺑﺷر ، ﺧﯾل ﺑﯽ ﺷﻣﺎر ﻣﺗهمان ﺣوادث ﭘس از اﻧﺗﺧﺎﺑﺎت 88 ، ﺑﺎزداﺷﺗﮕﺎه ﮐهرﯾزک ﻗرﭼﮏ و اﺧﯾرا ﺳوﺋدی در اهواز، ﺳﺗﺎر ﺑهﺷﺗﯽ در ﺗهران و  اﺳﻣﺎﻋﯾل ﺑﺧﺷﯽ ﻧﻣﺎﯾﻧده ﮐﺎرﮔران هفت تپه و دﺳت ﮐم ھﻔت ﻧﻔر از ﮐﺎرﮔران ﻣﻌﺗرض ﻓوﻻد اهواز و ﻏﯾره اﺷﺎره ﮐرد. اﻣﺎ زﻧداﻧﯾﺎن ﺷﺟﺎع ﺑﺎ وﺟود ﻓﺷﺎر زﯾﺎد ﺷﮑﻧﺟﮫ و ﺗهدﯾد اﻗدام ﺑﮫ اﻓﺷﺎی .اﺧﺑﺎر و اﻧواع ﺷﮑﻧﺟﮫ در زﻧدان هﺎ ﻧﺳﺑت ﯾﮫ ﺧود و ﺳﺎﯾرﯾن ﻧﻣوده و ﺣﺗﯽ در ﻣواردی ﺑﺎ اﻋﺗﺻﺎب ﻏذا اﻓﺷﺎﮔری ﻧﻣوده اﻧد.

روش های شکنجه در زﻧدان های اﯾران:وﺿﻌﯾت ﻏﯾر ﺑهداﺷﺗﯽ و ﺑد زﻧداﻧﯾﺎن در ﺑﺎزداﺷﺗﮕﺎه ها، ﻗرار دادن 4 ﻧﻔر در ﯾﮏ ﺳﻠول اﻧﻔرادی ﺑرای ﻣدت ﭼﻧدﯾن ﺷﺑﺎﻧﮫ روز، آوﯾزان ﮐردن از ﭘﺎها و ﺷﮑﻧﺟﮫ ﺑﺎ ﺑرق، شکنجه ﺑﺎ آب ﺳرد، ﺗﺟﺎوز ﻣﮑرر به دﺧﺗران، ﺟﻧﮓ رواﻧﯽ ﺑﮫ طرق ﻣﺧﺗﻠف، ﺑﯽ ﺧواﺑﯽ دادن ﺑﮫ زﻧداﻧﯽ، ﮔرﻓﺗن اﻋﺗراﻓﺎت دروﻏﯾن ﺟﮭت ﭘروﻧده ﺳﺎزی ﺑرای ﺧود ﻣﺗهم ﯾﺎ دﯾﮕران، ﺗهدﯾد و ﯾﺎ ﮔﺎهی اﻋﻣﺎل شکنجه ﺟهت آﺳﯾب رﺳﺎﻧدن ﺑﮫ دوﺳﺗﺎن ﺑﺳﺗﮕﺎن و اﻋﺿﺎی ﺧﺎﻧواده، اﺟﺑﺎر به اﻋﺗراﻓﺎت دروﻏﯾن در ﻣﻘﺎﺑل دورﺑﯾن های ﺗﻠوﯾزﯾوﻧﯽ، ﺷﻼق به ﮐف ﭘﺎ و ﮐﻣر، ﺗوهین و ﺗﺣﻘﯾر ﻧﻣودن زﻧداﻧﯾﺎن و ﻣواردی ﮐه ﺗﺎ ﮐﻧون ﺑﮫ ﺻورت آﺷﮑﺎرا ﺗوﺳط اﺳﻧﺎد رﺳﻣﯽ و اظهارات زﻧداﻧﯾﺎن ﻣورد ﺷﮑنجه ﺑﮫ اﺛﺑﺎت رﺳﯾده اﺳت.اﯾن در ﺣﺎﻻﺳت که اﯾن مساله از ﺳوی ﻣﺳﺋوﻻن ﻏذاﯾﯽ و دوﻟﺗﯽ اﯾران ﺑﮫ ﺷدت رد ﺷده و اﻓرادی ﮐﮫ اﯾن ﺳﺧﻧﺎن را ﻣطرح ﻣﯽ ﮐﻧﻧد متهم به ﺗﺧرﯾب چهره ﻧظﺎم اﺳﻼﻣﯽ ﻣﯽ ﺷوﻧد. رﺋﯾس ﺳﺎزﻣﺎن زﻧدان هایﮐل ﮐﺷور ﺷﮑﻧﺟﮫ در ﺑﺎزداﺷﺗﮕﺎه ھﺎی اﯾران را ﺑﮫ ﺧﺎطر ﻣﺳﺗﻘل ﺑودن ﺳﺎزﻣﺎن زﻧدان های ﮐل ﮐﺷور از دادﮔﺎه ها و ﻧﯾروی اﻣﻧﯾﺗﯽ رد ﮐرده و اﻋﺗﺻﺎب ﻏذای زﻧداﻧﯾﺎن را ﺻرﻓﺎ ﯾﮏ ﺣرﮐت ﺗﺑﻠﯾﻐﺎﺗﯽ ﻣﯽ داﻧد. وی ﮐﮫ از اﻋﻼم آﻣﺎر زﻧداﻧﯾﺎن در اﯾران ﺧودداری ﮐرده اﺳت ﻣﻌﺗﻘد اﺳت هیچ ﮐﺷوری ﻣﺎﻧﻧد اﯾران ﭘﯾﮕﯾر آﻣﺎر واﻗﻌﯽ زﻧداﻧﯾﺎن ﻧﯾﺳت. اﺣﻣد شهید ﮔزارﺷﮕر وﯾژه ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠل ﻣﺗﺣد در اﻣور ﺣﻘوق ﺑﺷر طﯽ ﻣﻘﺎیسه زﻧدان های اﯾران ﺑﺎ اﺳﺗﺎﻧداردهای ﺑﯾن اﻟﻣﻠﻠﯽ ﺧﺎطرﻧﺷﺎن ﮐرد ﮐﮫ اﯾن ﺑﺎزداﺷﺗﮕﺎه ھﺎ ﻓﺎﻗد ﺣداﻗل اﺳﺗﺎﻧداردهای اﻋﻼم ﺷده از ﺳوی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠل هستند. وی هم چنین نسبت به رﺳﯾدﮔﯽ ﻧﮑردن به ﺗﺧﻠﻔﺎت ﺷﻣﺎری از ﻣﻘﺎﻣﺎت ﻗﺿﺎﯾﯽ و اﻣﻧﯾﺗﯽ ﮐﮫ متهم ﺑﮫ دﺳت داﺷﺗن در ﺣوادث کهریزک هستند رﻓﺗﺎر ﯾﺎ ﻣﺟﺎزات غیراﻧﺳﺎﻧﯽ مصوبه دهم دﺳﺎﻣﺑر 1984 را اﻣﺿﺎ ﻧﮑرده و ﺗﻣﺎﯾﻠﯽ هم ﻧﺷﺎن ﻧداده اﺳت و اﯾن ﺑدان ﻋﻠت اﺳت ﮐﮫ ﺷورای ﻧﮕﮭﺑﺎن آﻧرا ﻣخالف ﻣوازﯾن ﺷرﻋﯽ ﺗﺷﺧﯾص داد و ﺣﺎﮐﻣﺎن جمهوری اﺳﻼﻣﯽ نه تنها به ﻧﻘض ﻣﮑرر ﻣﻔﺎد اﻋﻼﻣﯾﮫ ﺟهانی ﺣﻘوق ﺑﺷر و ﮐﻧواﻧﺳﯾون های مختلف میپردازند، بلکه به ﻗواﻧﯾن اﺳﺎﺳﯽ ﮐﺷور ﺧود هم پایبند نیستند. در بخش بعدی برنامه خانم فاطمه خسروانی اردکانیبا موضوع “بررسی حقوق زنان در ایران“سخنرانی کردند که متن سخنرانی ایشان به شرح زیر است :

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت کلیه حضار عزیز و شنوندگان گرامى اتاق پالتاک و ارزوى موفقیت و شادکامى براى همگى دوستان در سال جدید میلادى

اگرچه زنان از قرنها پیش براى بدست اوردن حقوق خود مبارزه مىکرده انداما مبارزه براى رعایت حقوق بشر زنان توسط جنبش بین المللى انان مبارزه تازه اى است. مواد ١و٢اعلامیه جهانى حقوق بشر اعلام میدارد که تمام افراد بشر ازاد بدنیا مى ایند، از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و از تمام حقوق و ازادیهاى ذکر شده در اعلامیه بهر ه مند مىگردند.بند ١۵اعلامیه ١٩۶٨ کنفرانس بین المللى حقوق بشر تهران صریحا اپارتاید جنسى را رد مىکند و اظهار مىدارد “تبعیضى که زنان همچنان در مناطق مختلف جهان ،قربانى ان هستند باید از بین برود.منزلت مادون براى زنان قایل شدن ،مغایر منشور ملل متحد و نیز موازین اعلامیه جهانى حقوق بشر است.بر این اساس با نگاهى تاریخى به حقوق بین الملل زنان در صددیم اموزش و اگاهى رسانى و ارایه پیشنهادات سازنده نسبت به رفع موانع و بهبود شرایط حاضر گام برداریم.در مطالعه تاریخ تحول اسناد بین المللى در مورد حقوق زن ،سه دوره متمایز وجود دارد که هر یک منعکس کننده تصورات مختلف در مورد زنان و دیدگاههاى مختلف در مورد حقوق و جایگاه زنان در جامعه است.دوره اول که از ان تحت عنوان “دوره حمایتى” یاد شده ودر ان زنان به عنوان گروهى که نباید و یا نمىتوانند به فعالیتهاى خاصى بپردازند نگاه شده و زن بعنوان پیرو در نظر گرفته میشود.مقررات در این خصوص فقط در مورد زنان قابل اعمال است نه مردان. زن به عنوان همسر و مادر بیشتر نقش داخلى و سنتى دارد. بنابراین از انجا که زنان مانند کودکان قادر به حمایت همه جانبه از خود نیستند ،قانون باید نقش حمایتى از انان داشه باشد.دوره دوم به زن بعنوان یک “گروه مجزا” که نیاز به رفتار خاص با او و مراقبت ویژه دارد نگاه مىشود.عقیده بر این است که موارد خاصى با زنان ،عادلانه رفتار نمیشود.لذا از این دوره بعنوان دوره اصلاح یاد میکنند.بدین معنا که قوانین باید در جهت مراقبت خاص از زنان، تغییر یافته و یا اصلاح گردد.در این دوره نیز قوانین به زنان بعنوان یک طبقه بدون در نظر گرفتن مردان نگاه میکنند. بعنوان مثال کنوانسیون ١٩۵٧درخصوص تابعیت زن کنواسیون ١٩۵٢مربوط به حمایت از زایمان.معاهده ١٩۵٢حقوق سیاسى زن: دوره سوم دوره “عدم تبعیض”است. بدین معنا که از نظر جنسى به زن ومرد بى طرفانه نگاه میشود .هنجارهاى این دوره ،دیدگاهى که زن را بعنوان گروهى مجزا از مردان فرض میکند،رد مىنمایدو معتقدبه رفتار مساوى نسبت به زن و مرد است. البته اسناد بین المللى که مبین این دیدگاه هستند،برخى از موضوعات را خاص زنان مىدانند ولى تبعیض جنسى یا رفتار براساس استانداردهاى مختلف بر پایه جنس را صریحا رد میکند.منشور سازمان ملل متحد مثال بارز این نوع اسناد است که به صراحت در موارد ۵۵و۵۶ براین امر تاکید ودرمواد ١٣،۶٢،٧۶نهادهاى مختلفى از جمله شوراى اقتصادى و اجتماعى را جهت وصول به این اهداف به وحود مى اورد. همچنین اغلب مواد کنوانسیون ١٩٧٩محو کلیه تبعیضات علیه زنان با تایید دوره سوم ،جایگزین دودیدگاه قبلى گردیده اند.مثلا قاچاق زنان و استثمار انان درماده۶کنوانسیون نهى گردیده است. همچنین ماده٩کنوانسیون، متعاهدین راموظف به رفتار مساوى با زن و مرد از نظر اکتساب و تغییر تایعیت کرده است.در بسیارى از معاهدات و اسناد بین المللى دیگر نیز دیدگاه عدم تبعیض دیده مىشود.براى مثال اعلامیه جهانى حقوق بشر ،میثاق حقوق مدنى و سیاسى و میثاق حقوق فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى  که هردو در سال ١٩۶۶به تصویب رسیده واز سال١٩٧۶لازم الاجرا گردیده اند وایران عضو انها مىباشد همگى براین امر تاکید دارند.البته باید یاداور شد که کنوانسیون ١٩٧٩صریح تر و مفصل تر از سایر اسناد،دیدگاه عدم تبعیض را پذیرفته است و این مطلب بطور خاص درمواد١،٢،٣،٧،١٠،١١،١۶دیده مىشود. بطور خلاصه باید گفت درحالیکه اصولا نگرانى اساسى در ابتداى قرن بیستم درمورد امورى چون خرید و فروش ،اجیر کردن و خودفروشى زنان بود،امروزه گرچه هنوز جامعه جهانى موفق به رفع کامل انها نشده ،نابرابرى حقوق زن و مرد در مسایلى همچون انتخاب جنس پیش از زایمان به سود نوزاد مذکر، مسافرت به خارج از کشور متبوع، طلاق ، حق رانندگى ، فلسفه باز گذاشتن دست مردان در صیغه کردن هرچند زن در یک زمان در کنار همسر دایم خود و شرکت در انتخابات نیز نمایان شده است و موضوعات اضافه شده بحث محافل حقوقى گشته اند.البته باید اشاره شود که پاره اى از نگرانیهاى مذکور به کشورهاى خاصى مربوط بوده و هنوز دغدغه خاطر بین المللى محسوب نمىگردتد.اما منشور بین المللى حقوق زنان ،مقدمه و سى ماده کنوانسیون یا منشور ١٩٧٩که یکى از دهها سند بین المللى درمورد حقوق زنان و اعمال تبعیضات مختل ناروا علیه اوست در راستاى اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانى حقوق بشر و میثاقین، بر حقوق اساسى بشر و مقام و منزلت هر فرد انسانى صرفنظر از جنس،تاکید برابرى حقوق زنان و مردان را در زندگى سیاسى ،فرهنگى،اجتماعى و اقتصادى به رسمیت شناخته و تنها راه تشکیل نظام مترقى بین المللى را بر اساس مساوات و عدالت در برابرى بین زنان و مردان مىداند..بطور کلى باید گفت کنوانسون،انسان را بعنوان انسان صرف نظر از جنس،داراى حقوق مىشناسد.از نظر این کنوانسیون تبعیض عبارت است از هرگونه تمایز،استثناء یا محدودیت مبتنى بر جنس که بر به رسمیت شناختن حقوق بشر زنان و ازادیهاى اساسى انان و بهره مندى و اعمال ان حقوق،بر پایه مساوات با مردان ،صرف نظر از وضعیت تاهل  انها در تمامى زمینه هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، مدنى و دیگر زمینه ها اثر مخرب دارد و یا اصولا هدفش از بین بردن این وضعیت برابر است.پاره اى از این اصول و حقوق به رسمیت شناخته شده در این کنوانسیون بین المللى عبارت است از : برابرى حقوق زن و مرد در کلیه ابعادجایز نبودن تبعیض علیه زنان در کلیه اشکال و توسط هر فرد، سازمان ویا شرکت تقسیم مسولیت بین زن ومردو جامعه بطور کلى در تربیت کودکان

لغو مقررات کیفرى دربر دارنده تبعیضات علیه زنان

انجام اقدامات لازم جهت حمایت از زنان باردار و مادران

از میان برداشتن تعصبات،سنتها و روشهاى مبتنى بر طرز فکر پست نگرى و یا برترى جنسى و یا نقش کلیشه اى براى مردان و زنان

جلوگیرى از سوءاستفاده از زنان و استثمار انان

اعطاى حق شرکت به زنان در کلیه انتخابات و همه پرسى هاى عمومى در تمام ارگانهاى منتخب مردمى

ازادى انتخاب حرفه و شغل و رفع تبعیض شغلى علیه زنان و برقراى امنیت شغلى و ازادى انتخاب محل سکونت و اقامت

ایجاد امکانات و شرایط مساوى با مردان در زمینه شغلى وحرفه اى در جهت اخذ مدرک تحصیلى از موسسات اموزشى در کلیه رشته ها و امکانات استفاده از بورس ها و سایر مزایاى تخصیلى مشابه

ایجاد امکانات مشابه براى شرکت فعال زنان در امور ورزشى و تربیت بدنى/حق زنان در استفاده از بیمه هاى اجتماعى مختلف از جمله بازنشستگى، بیمارى، بیکارى و دوران پیرى

رعایت اصول بهداشتى براى حفظ سلامتى زنان خصوصا در دوران باردارى و در محیط کار

تغذیه مناسب زنان و انجام خدمات رایگان در دوران باردارى و شیردهى نسبت به انان توجه به رفاه اقتصادى زنان و تسهیل دسترسى انان به وامها و اعتبارات مختلف تساوى زنان با مردان در انعقاد قرار داد، اداره املاک و شرکت در مراحل مختلف دادرسى در دادگاهها و محاکم برخوردارى زنان و مردان از حقوق مساوى و یکسان درمورد انتخاب ازادانه همسر و حقوق و تعهدات مشابه در طى دوران زناشویی و پس از جدایى و تصمیم گیرى نسبت به تعداد فرزندان و فاصله زمانى باردارى / قیمومیت / حضانت / سرپرستى،فرزند خواندگى و… اینها نمونه اى از اصول و حقوق به رسمیت شناخته شده در این کنوانسیون بین المللى بودند که در جهت اجراى مفاد ان ،کمیته اى متشکل از کارشناسان بین المللى داراى صلاحیت و از اشکال مختلف و نظامهاى حقوقى جهان، تحت عنوان کمیته رفع تبعیض علیه زنان با وظیفه نظارت بر اجراى کنوانسیون ١٩٧٩درکشورهاى عضو، متعهد به مبارزه با تبعیض علیه زنان شده اند اما متاسفانه علیرغم این که ایران نیز عضو این کنوانسیون مىباشد ، در قرن بیستم زنان در جمهورى اسلامى همچنان از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند،حتى بدیهیاتى چون ورود زنان به ورزشگاه ، اجازه خروج از کشور و موارد بیشمار دیگرى رعایت نمیشود که بنده سعى دارم تا در جلسات اتى بصورت مفصل تر در خصوص موارد نقض این حقوق که روشنگرى انها از اهداف اصلى کانون مدافعان حقوق بشر است را باستحضار شما عزیزان برسانم.

در ادامه محمود هاشمیسخنرانی با موضوع” شهر تاریخی بم و زلزله زدگان بم پس از 15 سال” که متن سخنرانی ایشان به شرح زیر است :بم ۱۵ سال پس اززلزله همچنان درخون می‌گیرد.

به بام بم چوخورشیدش نظرکرد

زمین آهی کشید برآن شررزد

چنان غم سایه افکندارگ بم را

بسوزد درعزایش طاق کسری

بگریدبیستون برماتم بم

بسوزد تخت جمشید زین همه غم

نمی آیدزبم جزناله ‌داد

فلک رنج هزارساله هدرداد

به تاریخ دی هشتادو دوبم

زعصیان زمین گشته پس ازغم

به تقویم که نگاه کنیم، ساعت ۵؛۲۶ بامداد اما به ۱۵ سال پیش یعنی سال ۱۳۸۲ برمیگردیم، همه چیزلرزید، بخصوص دل‌های زیادی، بم در زلزله بزرگ خودش به زیر آوار رفت.

حتی نگین شهر ارگ بم هم در امان نماند که ۳۳هزار و شاید هم۵۰ هزار از عزیزانی که شب سرشان را بر بالین گذاشتند اما صبح روز بعد فرصت نشد که طلوع آفتاب راببیند و شهرشان آنها را در آغوش کشد.

اما سؤال‌هایی که هنوز پس از ۱۵ سال باقی مانده است، که آیا بم زیر آوار زلزله فرو رفت ‌بخاطر زلزله بعد از این همه مدت هنوز نتوانسته سر بلند کند و هنوز که هنوز دل‌های مردمان این دیار در نگرانیست.

و آیا می بایستی که زلزله جان این همه انسانهای مظلوم را میگرفت؟

آیا امکان پیشگیری از این واقعه هولناک نبود؟

درصورتیکه ماهها پیش از این واقعه هشدار داده شده بود اما گوش شنوایی نبود که این هشدارها را جدی بگیرد و قدمی بردارند.

و مسؤلان بی کفایت حکومتی فقط با بیان اینکه “غافلگیر شدیم” بسنده کردند و این ضایعه اسفناک رخ داد صدها هزار نفر بی خانمان شدند ‌پس از گذشت ۱۵ سال هنوز که هنوز است خانواده هایی هستند که در کانکس زندگی می‌کنند و این نقض آشکار حقوق بشر استناد به ماده۳{حق حیات برای همه} ماده۲۲ {حق برخورداری امنیت اجتماعی اقتصادی ‌فرهنگی }ماده ۲۵{برخورداری از استانداردهای قابل قبول برای زندکی}اعلامیه جهانی حقوق بشر. زلزله بم داغی ماندگار بر دل بازماندگانش نهاد که از آن پس نیز این داغ و رنج جانکاه با آثار ‌پیامدهایش ادامه یافت. شهری از هستی ساقط شد وامید به مرهم ‌،رسیدگی ، توجه و مرمت داشت.مردم بم را هاله محبت مردم دیگر شهرهای ایران در بر گرفت و در آن سرمای سوزان کویری ، هجوم و امداد مردمی بود که نثار هموطنانشان شد، اما چشم امید مردم به یاری حکومتیان، تبدیل به یأس و تشدید رنج ها و داغ هایشان گشت.در هیجان گیر و دار پس از زلزله ، نیروهای حکومتی شهر را محاصره کردند و به کسانی که خودشان را به صحنه میرساندند اجازه نزدیک شدن را نمی دادند ودر نهایت بی شرمی دست به سرقت و غارت کمکهای مردمی می زدند.زلزله بم و زلزله خیز بودن استان کرمان امری نبود که یک باره رخ داده باشد، پس چرا با وجود اشراف به این تهدید ملی وانسانی، هیچگونه اقدامی برای پیشگیری و نجات زندگی ‌وجان مردم صورت نگرفته است ؟ وچرا مسؤلین نظام خبیث ولایت فقیه از این حادثه ها درس عبرتی نمی گیرند؟ همانطور که مشاهده کردیم در زلزله استان کرمانشاه همان مشکلات و سناریوهای مشابه بم بوجود آمد. چرایک ملت روی دریای نفت زندگی می‌کنند ، ولی درمقابل زلزله و حوادث طبیعی بی دفاع و بی پناه مانده اند؟ زلزله خیزبودن ایران بطور کلی ‌کرمان بطور خاص موضوعی بوده که کارشناسان بارها هشدار داده، ‌اعلام خطر نموده اند. پس چرا ایران هر از چندماه و یا سالی شاهد این ویرانگری ها و نابودی مردمانش است؟ مخاطب این واقعیت ها، هشدارها ومسؤل نابود شدن شهر و مردمانش کدام نهاد صاحب قدرت ، دارای سرمایه ‌تصمیم گیرنده است؟ چرا حکومت ولایت فقیه و نظام آخوندی.مگر ایران با ژاپن چه فرقی دارد؟چرا آنجا وقتی زلزله ای با شدت بسا بیشتری رخ می‌دهد،شمار تلافات آن حادثه بسیار کمتر از حادثه اسفناک زلزله بم است.این چراها و پرسش های همواره پاسخ ناگرفته از جانب حاکمیت ولایت فقیه هستند. از این رو مسبب أصلیه جان باختن دهها هزار مردم بی دفاع بم،ویرانی آن شهر تاریخی،نابودی آثار باستانی اش و آن فاجعه انسانی و جان گداز ملی،فقط و فقط نظام بی کفایت انسان ستیز آخوندی است.این نظامی که در ابتدا وعده داده بود که شهر بم طی دو سال باز سازی خواهد شد اما هنوز پس از این همه سال مردمان این شهر در انتظار بازسازی و مرمت هستند. اما در مقابل این نظام دغدغه اصلی اش درد و رنج مردمان مظلوم بم و کرمانشاه نیست و‌بجاییاری رساندن به زلزله زدگان و تسکین بخشیدن دردهای مردم،سرمایه ملت ایران را خرج حفظ کردن و سرپا نگه داشتن نظام و حکومت آخوندی میکند.این واقعیت چهل سال گذشته است که سرمایه و دارایی ایران فقط خرج حفظ حکومت ولایت فقیه شده است.بخش داخلی این هزینه خرج دستگاه عریض و طویل سرکوب در شهرها،خرج سپاه سپاسداران و زندانها و اختلاس های نجومی سرداران غارتگر حکومتی میشود، بخش خارجی آن نیز که از اصلی ترین محورهای پشتیبانی این رژیم است. میلیارد، میلیارد در موارد زیر هزینه میشود.

فایزه رضایی،کمپین کلیسا حق مسیحیان در ایران است.معرفی کمپین: کلیسا حق مسیحیان است (کحما همه ما در جایگاه یک انسان، مستحق بهره مندی از آرامش، امنیت و حقوق برابر هستیم. در بدو تولد قبل از آن که خط مشی و عقیده مان را انتخاب کنیم، اصالتی مشخص و غیر قابل تغییر به ارث می بریم و پس از آن با رشد در ابعاد مختلف و تحقیق، راهمان را انتخاب می کنیم. پیش از آن که مسیحی، زرتشتی، یهودی، کلیمی، بهایی، مسلمان، آتئیست و یا پیرو هر آیین و ایدئولوژی دیگری باشیم، ایرانی هستیم و سهمی از آب و خاک ایران همان طور که به عنوان یک شهروند (انسان) ایرانی در ایران فارغ از عقیده، موظف و مکلف به رعایت قوانین و مقررات از جمله پرداخت مالیات و غیره .داریم و باز پیش تر، یک انسان هستیم تبعیض علیه مسیحیان فارسی زبان در ایران هستیم، متعاقباً باید از یک سری حق و حقوق در چارچوب قوانین مدون و لازم الاجرا برخوردار باشیم منشور حقوق شهروندی دولت حسن روحانی، مسیحیان ایرانی فارسی ١١٨ و ٣۶ ،٢۵ ،١٣ ،١٠ قانون اساسی جمهوری اسلامی و مواد ٢۶ و ٢٣ ،٢٢ ، ١٩ ،١۴ ،١٣ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر که به آزادی عقیده و بیان تاکید دارند و اصول ١٩ و ١٨مطابق مواد زبان از اقلیت های دینی شناخته شده اند و باید ضمن تضمین امنیت، از حقوق برابر همچون سایر شهروندان برخوردار باشند. اما شوربختانه این حقوق منحصر به مکتوبات است و عملاً خبری از حقوق برابر نیست. نقض حقوق اشخاص، گروهها و اقشار مختلف مصداق بارز تبعیض و خشونت علیه آنان یکی از بدیهی ترین حقوق مسیحیان که البته در ایران پایمال شده است، تمتع از مکانی مشخص و رسمی برای اجرای مراسم عبادی و احوال شخصیه .است همچون ازدواج، تحت عنوان کلیسا است و شرکت در آن به طور مرتب به دور از هرگونه تهدید، خطر، ترس و نگرانی حق مسلم اشخاص و امری عادی و پذیرفته شده در جهان به استثنای چند کشور جهان سومی و ناقض حقوق بشر است. این موضوع همچنان در نظام حاکم بر ایران در زمره خط قرمزها مسیحیان فارسی زبان در ایران به علت نبود کلیسای فارسی زبان به طور رسمی و عدم آشنایی با زبان ارمنی و آشوری و ممنوعیت ورود به کلیساهای .باقی مانده است کلیسای خانگی مکانی است که مسیحیان در آن جا جمع شده و به انجام مراسم دینی خود می پردازند؛ از جمله خواندن و تحلیل کتاب مقدس، خواندن .ارامنه و آشوریان با حکم قضایی، اقدام به تشکیل و برگزاری کلیساهای خانگی می کنند تشکیل کلیسای خانگی در ایران، اقدام علیه امنیت ملی اطلاق می شود و مسیحیان را با احکامی چون محرومیت از حقوق اجتماعی، تبعید، جزای .سرود پرستشی و برخی مراسم دیگر. مکان کلیسای خانگی همعموماً منزل یکی از مسیحیان است علی رغم تعهد جمهوری اسلامی به اعلامیه جهانی حقوق بشر، قانون اساسی و منشور حقوق شهروندی، مسیحیان تحت تدابیر امنیتی و اتهامات .نقدی و ممنوعیت خروج از کشور در کنار حبس های طولانی مدت روبه رو می کند واهی سیاسی و امنیتی بازداشت و با مجازات های سنگین رو به رو می شوند. مسیحیان بنابر داشتن عقیده مسیحی در ایران، به هیچ وجه احساس امنیت نمی کنند و هم خود و هم خانواده هاایشان نگران و مضطرب از روندی هستند که خبر از آینده ای می دهد که به سبب مسیحی بودنشان باید حداقل یک بار دستگیری، بازجویی، سلول انفرادی، حبس، تحقیر، توهین، تهدید، افترا، محرومیت از حقوق اجتماعی، پرونده سازی، شریک کردن نزدیکان متهم در مجازات ها، ورود و تعرض به حریم شخصی به نام حفظ امنیت، تفتیش عقیده و کوبیدن و توهین آن، تفتیش منزل و وسایل شخصی، اجبار آنان این فشارها و خشونت ها، به ایجاد خفقان و عدم اعتراض به اعمال محدودیت ها و سکوت و سکون و سرکوب مسیحیان ایرانی مقیم ایران به دلیل ترس .به انکار و ترک عقیده را تجربه کنند مع الوصف، مشکلات مسیحیان تبدیل به کیس پناهندگی غیرمسیحیان و استفاده سوء از آن شده که ماحصل آن، تبدیل مشکلات مسیحیان به یک .از افزایش خشونت نظام حاکم انجامیده است. یکی از اقدامات مسیحیان برای رهایی از این ظلم و بیداد پناه بردن به کشورهای پذیرنده پناھجو است کیس سوخته و سلب آسایش، مامن و پناهگاه مسیحیان واقعی هم در زادگاه و هم در کشورهای پذیرنده پناهجو است. گو محکوم به آوارگی و پذیرش جور و اجحاف شده اند. این در حالی است که نبود کلیسا و وجود مسیحیان در ایران، موجب تداوم برگزاری کلیساهای خانگی و رشد و افزایش بازداشت و یا هجوم مسیحیان به سمت کشورهای پذیرنده پناهجو و قبول انواع خطر من جمله خطراتی که در طی مسیر بعضاً جان آنان را هدف قرار می دهد و ٢٠١٧درهای باز) که سازمانی مردم نهاد و غیردولتی است، جمهوری اسلامی ایران سال ) Doors Open طبق آمار معتبر ارائه شده توسط سازمان .عدم پذیرش و دیپورت آن ها، مجموعاً سرکوب و خشونت علیه مسیحیان را تشدید می کند جایگاه دهم جهان در آزار، ستیز و جفا بر مسیحیان را از آن خود کرده است. کشورهای دارای رتبه های یک تا نه به ترتیب عبارت اند از: کره شمالی، افغانستان، سومالی، سودان، پاکستان، اریتره، لیبی، عراق و یمن. البته تفاوت میزان اعمال خشونت بر مسیحیان در ایران با کشورهای دارای رتبه های هزار نفر و سطح آزار و شکنجه علیه مسیحیان ”مفرط“ اعلام شده است. نظر به ٨٠٠ طبق گزارش این سازمان ٢٠١٧آمار مسیحیان در ایران در سال .یک تا نه بسیار ناچیز است جرم انگاری تغییر دین در نظام جمهوری اسلامی که در تضاد با لایحه جهانی حقوق بشر (که جمهوری اسلامی نیز خود را موظف به اجرای آن دانسته) کمپین کحما .موارد مزبور تنها گوشه ای از موانع و مشکلات عدیده مسیحیان ایران هستند . هزار مسیحی در ایران، قطعاً بسیار کم تر از آمار واقعی است٨٠٠است، آمار دقیقی از مسیحیان ایران در دست نیست. بنابراین، تعداد به همین خاطر جنبش (کمپین) ”کلیسا حق مسیحیان است (کحما)“ را که مضمون و محتوای اصلی آن لزوم توقف خشونت علیه مسیحیان است با طرح .اصرار من بر تحقق حقوق جفادیدگان است. چرا که حق را باید گرفت نه آن که از آن صرف نظر و راه را برای افزایش و ترویج خشونت هموار نمود یکی از مشکلات عمده مسیحیان، یعنی نداشتن کلیسا و امنیت که طبق ”هرم نیازها“ از نیازهای اساسی انسان ها است و در طبقات پایین هرم قرار گشایش کلیساهای فارسی زبان در مراکز تمام استان ها در ایران با توجه به آمار بالای مسیحیان، به مثابه حرکتی در جهت کاهش جفا و سرکوب .می گیرد، آغاز کرده ام مسیحیان و از میان برداشتن یکی از عوامل مهم زمینه ساز خشونت علیه این اقلیت مذهبی (نبود کلیسای فارسی زبان به طور رسمی)، قلمداد می .شود حمایت از قشر مسیحیان در ایران که تحت جفا و سرکوب های شدید هستند و از آزادی عقیده و بیان به طور کامل منع شده اند، یک حرکت مدنی و حقوق بشری محسوب می شود. برای حمایت از مسیحیان که تحت فشار و ظلم و اختناق هستند، لازم نیست حتما مسیحی باشیم؛ چرا که همگی انسانیم.

 

گزارش جلسه امور ارتباطات کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

معصومه توکلی

جلسه امور ارتباطات کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در روز جمعه  ۰۴ ژانویه  ۲۰۱۸ با حضور هیئت مدیره و مسئولان امور صدا و تصویر ، رادیو اینترنتی ، امور رسانه  و روابط عمومی در پالتاک برگزار گردید و پس از بررسی نقاط قوت و ضعف بخشهای مختلف ، تصمیمات زیر اتخاذ گردید:- مقرر شد بخش جدیدی در سایت کانون دفاع از حقوق بشر با نام ” امور ارتباطات ” تشکیل شده و در زیر مجموعه آن رادیو اینترنتی ، رسانه ، صدا و تصویر و روابط عمومی هر کدام دارای صفحات وب مخصوص به خود شوند و ضمن درج آدرس این بخش ها ، نام همکاران فعال در این بخش ها در صفحات مربوطه ثبت شود.

–  مسئولان هر بخش موظف شدند برای رفع کاستی در بخش های خود اقدام به یافتن همکاران جدید از سایر بخش ها و نمایندگی ها کنند و آموزش های لازم به این افراد ارائه شود.

–  مسئولان هر بخش بایستی یک قائم مقام برای خود انتخاب نموده و چنانچه در جلسات مجمع یا سایر جلسات امکان حضور نداشته باشند، قائم مقام به عنوان جانشین در جلسه شرکت کند.

–  مقرر شد برای کانال یوتیوب کانون مسئولی برگزیده شود، تا بروز رسانی کانال و مرتب سازی آرشیوهای قبلی را بر عهده گیرد.

–  مقرر شد فیس بوک کانون هم به عنوان یکی دیگر از رسانه های کانون مجددا فعال شود.

–  مقرر شد امکان اتصال رسانه های مختلف کانون بهم بررسی شده و در صورت امکان انجام شود تا بروز رسانی رسانه های مختلف همزمان و بدون دخالت فرد (با کمک ربات یا نرم افزار ) انجام شود.

–   مقرر شد که بارگذاری اخبار و اطلاعات از کمیته ها و سایت اصلی کانون روی توییتر و فیس بوک مجددا بازنگری شود و مشکلات فعلی توییتر مرتفع گردد.

و در پایان با تاکید خانم معصومه توکلی بر لزوم هماهنگ بودن بخش های مختلف امور ارتباطات جهت انتشار وسعت عملکرد کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ، جهت آگاهی رسانی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران با حضور خانم ها : فریبا مرادی پور ، محدثه جزایری و آقایان منوچهر شفایی ، امیر نیلو ، محمد گلستان جو و سعید حسینی به کار خود پایان داد.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوییس- ژانویه ۲۰۱۹

رسول پورآزاد 

این جلسه در روز یکشنبه ۱۳ژانویه۲۰۱۹ در ساعت ۱۳ به وقت اروپای مرکزی در مکانی به نام کازاما برگزار شد.آقای نیما حسابیان منشی جلسه با عرض درود و خیر مقدم از اولین سخنران جلسه آقای جعفر فرد کریمی دعوت کردند تا سخنرانی خود را در مورد گزارش ماهیانه و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در آذرماه ۹۷را درپالتاک آغاز کنند:گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر در آذرماه ۹۷ خلاصه آنچه گذشت:

اخبار نقض حقوق بشر در آذر ماه ۹۷ با اعتراضات گسترده در سراسر کشور، بیش از ۲۰ مورد اعدام، اعتراضات گسترده کارگران، بازداشت‌ها و احضارها، محکومیت‌ها، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، نقض حقوق کودکان و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد، همراه بود. این گزارش بر مبنای اطلاعاتی گردآوری شده که صحت آنها به احراز رسیده است. اعدام: آذرماه با بیش از ۲۰ مورد اعدام همچنان بازگوکننده نقض حق حیات در ایران بود. از مهم‌ترین موارد در این زمینه می‌توان به اعدام گروهی ۱۲ نفر در زندان کرمان، تایید حکم اعدام دو کودک-مجرم، صدور حکم اعدام برای یک نویسنده به اتهام “زنای به عنف”و اعدام در ملاعام یک زندانی در تفت اشاره کرد.گفتنی است تقاضای کمک برای نجات کودک-مجرم در آستانه اعدام به رهایی وی انجامید.آزادی اندیشه و بیان: نقض آزادی اندیشه و بیان در ایران در آذرماه امسال نیز به صورت گسترده در نقاط مختلف کشور ادامه داشت. در این ماه شاهد بازداشت اصغر فیروزی، امیرسالار داودی و احضار به دادگاه مرضیه رسولی، آتنا دائمی و گلرخ ابراهیمی ایرایی و محمدرضا خاتمی بودیم.از دیگر مهمترین اخبار در این حوزه برگزاری دادگاه تجدید نظر ۷ عضو حزب اتحاد ملت، ممانعت از برگزاری مراسم بیستمین سالگرد محمد مختاری و محمدجعفر پوینده ، مجرم شناخته شدن مدیر مسئول سایت دولت بهار، پایگاه خبری «روز نو»، نشریه چشم انداز و روزنامه شرق و تفهیم اتهام بهرام جوادی، مدیر مسئول سایت «یول پرس» هستند. لازم به ذکر است گزارشگران بدون مرز در این ماه اعلام کرد ایران همچنان یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای روزنامه‌نگاران است.زندان:حق حیات، درمان و رسیدگی پزشکی و امنیت روانی همواره از مهم‌ترین موارد نقض حقوق زندانیان در ایران به شمار می‌رود. در این ماه یک زندانی سیاسی به نام وحید صیادی نصیری، در پی اعتصاب غذا در زندان قم جان باخت. این زندانی در اعتراض به وضعیت حقوقی خود و همینطور عدم رعایت اصل تفکیک جرایم دست به اعتراض زده بود امروز پس از ۶۰ روز اعتصاب جان باخت.همچنین در این ماه متاسفانه مرگ یک زندانی ۲۷ ساله در زندان تهران بزرگ، مرگ پرابهام یک زندانی در زندان اردبیل، مرگ یک زندانی دیگر در زندان ارومیه و قتل  یک زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج را شاهد بودیم.حقوق کودک:حقوق کودکان همواره در ایران مورد نقض و تعرض قرار گرفته است. از مهم‌ترین اخبار نقض حقوق کودکان در این ماه می‌توان به سوختن چهار دانش آموز در مدرسه «اسوه حسنه» زاهدان بر اثر آتش گرفتن چراغ نفتی و فوت کردن هر چهار نفرشان اشاره کرد.نقص ایمنی در مدارس به جز فوت چهار دانش آموز زاهدانی ۲ دانش‌آموز را در رامهرمز مصدوم کرد. همچنین ۱۵ دانش‌آموز در کرج بر اثر نشت گاز مسموم شدند خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان:انفجار مین در مرز سراوان سه کشته و زخمی بر جای گذاشت. تعداد زیادی از مردم خشمگین و وابستگان افرادی که در اثر انفجار مین در منطقه غیرنظامی سراوان  کشته شده بودند ساختمان بخشداری جالق در استان سیستان و بلوچستان را به آتش کشیدند.

.سپس از سخنران بعدی جلسه آقای حمید ابراهیمی دعوت بعمل آمد تا سخنرانی خود را در مورد ماده نوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را اغاز کنند. ماده نوزدهم اعلامیه حقوق بشر حق آزادی بیان وعقیده رابرای افراد بعنوان حقی ذاتی برمی شمرد وتاکید می کند که هرفرد باید بدون بیم واضطراب باید بتواند عقیده خودرا درهرمورد ابراز  نماید .آزادی بیان بعنوان حقی مسلم وقطعی دراسنادبین المللی ومفاد ۱۸ و ۱۹ میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی مورداشاره قرارگرفته است.درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آزادی به عقیده وبیان بطور صریح اشاره نشده است وتنها درماده۲۳قانون اساسی تفتیش عقاید را ممنوع دانسته وهمچنین درماده ۲۴ آن به آزادی مطبوعات ونشریات به شرط عدم مغایرت مطالب با اسلام وعدم اخلال درنظم عمومی اشاره شده است.این درحالیست که به سبب وجود ابهام وشفاف نبودن قوانین دراین مقوله هرگونه اعتراض ویا حتی انتقاد به عملکرد نظام یاافراد مرتبط با آن یا ابراز عقیده شخصی پیرامون مسائل روز جامعه براحتی مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد وباعناوینی چون اخلال در نظم عمومی یا اقدام علیه امنیت ملی مورد کیفر و مجازات قرار میگیرد. نبود آزادی بیان درجامعه موجبات بروز فساد درآن جامعه راپدید می اورد وراه را برهرگونه اصلاح وتغییر مثبت وسازنده می بندد.نبود آزادی بیان وعقیده ازمشخصه های اصلی یک نظام استبدادی است که حاکمیت در آن از شنیده شدن عقاید ونظرات مخالف هراس دارد و به هروسیله به سرکوب وساکت کردن آنها اقدام می ورزد. سخنران بعدی جلسه خانم مهسا ذکایی دعوت شدند تا سخنرانی خود را با موضوع اعتراضات ۶ دیماه ۱۳۸۸ را آغاز کنند

دی ماه ۱۳۸۸:اعتراضات خیابانی که مردم برای رای گم شده شان در روز تاسوعا ۵ دی ۱۳۸۸ و روز عاشورا ۶  دی ۱۳۸۸و شب عاشورا شام غریبان در راستای حق طلبی رخ داد .این تظاهرات در روز عاشورا به صورت گسترده و با حضور میلیون ها مردم در شهر تهران و دیگر شهر های ایران برای حق خواهی برگزار گردید که  خونین ترین تظاهرات برای نتیجه رأی گیری ریس جمهور ایران  در این سال ها بود و بزرگترین درگیری بین مردم حق خواه ایران ونیروهای امنیتی با حمایت سپاه پاسداران و نیرو بسیج  بود. باتوجه  به اعتقادات اسلامی به ممنوع بودن هر گونه خشونت در روزهای مذهبی بخصوص روز عاشورا کشته شدن معترضان توسط نیروهایی که منتسب به جمهوری اسلامی شمرده می شدند احساسات ضد دولتی شدیدی را بر انگیخت و از طرفی این اعتراضات زمانی اوج گرفت که محمود احمدی نژاد ریس جمهور برگزیده ایران مردم را تشبیه به خس و خاشاک کرد و ناراحتی مردم را چند برابر کرد که آنها با شعار رای من کجاست به خیابان ها آمدند و همچنین در گذشت حسینعلی منتظری که از مراجع تقلید شیعه و از منتقدان رهبران اسلامی بود و   از اوبه عنوان پدر معنوی جنبش اصلاحات یاد می‌شد هم‌زمان شد به همین منظور در روز سوم محرم میر حسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز در بیانیه مشترک روز ۳۰ آذر را به عنوان عذای عمومی اعلام کردند واز مردم خواستند که در مراسم تشیع شرگت کنند  اما متأسفانه بعد از پایان خاکسپاری بیت منتظری را به محاصره دراوردند و از روز بعد به منظور جلوگیری از برگزاری مراسم بزرگداشت  وی محدودیت‌هایی را به اجرا گذاشتند و حال و هوای ایام محرم و اعتراضات در گیری های پراکنده از روز ۵ دی ماه مصادف با تاسوعا در تهران آغاز شد از بعد ازظهر عاشورا به اوج خو رسید در آن روز شوم هزاران نفر برای پس گرفتن حق خود در جای جای تهران بزرگ به خیابان‌ها آمدند در میدان امام حسین بودکه در گیری بین مردم و یگان ویژه ونیروانتظامی وماموران موتور سوار و لباس شخصی ها شروع شد آن‌ها مردم را با گاز های اشک اور و باتون متفرق می کردننداما معترضان دست از اعتراض خود بر نمی داشتند و با شعار های مختلف همراه دسته های عزا داری به راه خود ادامه می‌دادند مردم پشت به پشت هم برای رأی گم  شده خور و آزادی که حد فاصل میدان امام حسین و پل چوبی حرکت می کردند و درگیری بین مردم و ماموران مزدور رژیم دیکتاتور شدت گرفت و حتی مردمانی که در خودرو خود بودندند به همراهی بقیه معترضین با صدای بوق ماشین ها همراه و هم صدا شدند ماموران برای تلاش از ساکت کردن انها با حجوم به شیشه های ماشین ها و ضربه زدن با باتون به بدنه ماشین وکندن پلاک های ماشین ها و راندن سرنشینان خودرو ها  به بیرون از ماشین و با زدن انها با شوکر و باتون  تلاش برای متفرق کردن آنها می کردند و همچنین حد فاصل پل چوبی و چهارراه ولی عصر اتوبوس های پراز معترضین به چشم می خورد که از داخل اتوبوس با شعار های مرگ بر دیکتاتور وحتی سردادن  شعارمعروف ان روزها یا حسین میر حسین و الله اکبر اعتراضات خود را نسبت به حکومت ورای گم شده خود ابراز می کردند در تهران دست کم ۸ نفر کشته شدند بین ۳۰۰تا ۵۰۰ نفر از معترضان در روز عاشورا دستگیر شدند برخی توسط بسیجیان وبرخی توسط نیرو های امنیتی و برخی توسط لباس شخصی های معروف اما این تعداد تقریبی می باشد و بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر در اصفهان و شیراز و در کل ۱۴۰۰ نفر از ایرانیان دستگیر شدند و با‌گذشت این سال‌ها هنوز هم تعداد کشته شدگان و دستگیر شدگان به  طور قطعی معلوم نیست و ام معترضان برای پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات وجمع آوری اسامی کشته شدگان و آسیب دیدگان و بازداشت شدگان کمیته ای تشکیل دادن این کمیته فهرستی از نام و مشخصات حدود ۷۰ نفر از کسانی را به مجلس ارایه دادن و اما متاسفانه مقام های رسمی تعداد کشته شدگان را حدود ۳۰نفر اعلام کردند و مسولیت مرگ ابن عزیزان را بر عهده نگرفته اند همزمان با این  اسامی کشته شدگان بازداشگاه کهریزک بر سر زبان ها افتاد که بازداشگاه در جنوب تهران قرار دارد بعلاوه این  که متشکل از تعدادی کانتینر در محوطه محصوراست که این کانتینر ها بازداشگاه ارازل اوباش  بوده اما در جریانات اعتراضات ۸۸ به محلی برای نکهداری معترضان تبدیل شده بود این وضعیت محل بازدایشگاه تا جای بد بوده که علت برخی از کشته شدگان ابتدا بیماری مننژیت و برخی دیگر را استرس فیزیکی و شر ایط نگهداری و ضربات متعدد و نیز اصابت جسم سخت به سر و بدن انان اعلام گردید از جانباختگان می توان علی حبیبی موسوی  خواهر زاده میر حسین موسوی که به ضرب گلوله نیروهای دولتی کشته شد  نا امیر ارشد تاجمیر توسط خودروی نیروانتظامی زیر گرفته شد نام برد وهمچنین زهرا بهرامی دستگیر و در دادگاه انقلاب اسلامی به قضاوت قاضی صلواتی محکوم به اعدام شد و عبدالرضا قنبری نیز محکوم به اعدام. اما بنا به گفته بعضی از افرادی که جان سالم از قتلگاه کهریزک به در برده بودند از راه های شکنجه اینگونه می گفتند تجاوز به دختران به طوری که منجر به پارگی و ایجاد جراهات در سیستم تناسلی انها می گردید و حتی تجاوز وحشیانه به پسران بازداشت شده متاسفانه  دیماه ۸۸ و سال ۸۸ برای ما ایرانیان که خواستار ازادی و حقوق قانونی بوده و هستیم خاطره خوبی نیست و اسم این سال که به گوشمان می خورد تمام جنایات رژیم دیکتاتور ایران برایمان تازه می شد و قلب هایمان دوباره پر ار درد می شود .درهمه سالهای تحت حکومت جمهوری اسلامی بر سرزمینمان ایران و بخصوص در سال ۸۸همگی ما شاهد نقض تمامی مفاد این اعلامیه جهانی بوده ایم از نقض ماده اول این اعلامبه که از آزادی و برابری میگوید گرفته تا ماده پنجم با موضوع ممنوعیت شکنجه و یا ماده۷در خصوص برابری همگان در برابر قانون و همچنین نقض مواد ۱۸ و ۱۹و ۲۰در خصوص آزادی عقیده و ازادی بیان و حق ازادی تجمع وتظاهرات و حتی حق امنیت کار و وحق تحصیل و دیگر موارد این اعلامیه جهانی و متاسفانه در روزها و ماههای اخیر شاهد اخبار و وقایعی در خصوص کارگران معترض و معلمان و دانشجویان و وضعیت نابسمان اموزش و پرورش و دانش اموزان و بهداشت  اقشار جامعه بوده ایم که ناقض مفاد ۲۳و ۲۶ و ۲۸ این اعلامیه است از همین جا ما فعالین حقوق بشر خواستار پایان دادن به این گونه ظلم ها هستیم.سپس آقای مهرداد صفری اسکویی سخنرانی خود را در مورد وضعیت کارگران در ایران را شروع کردند :

در ابتدا میپردازم به اتفاقاتی که در سال جاری (۹۷) در رابطه با کارگران رخ داد ؛ گذر کوتاهی داشته باشم که به شرح زیر میباشد:تجمع اعتراضی کارگران به دلیل عدم پرداخت حقوق معوقه و بی توجهی مسئولان به خواسته هایشان در پنج استان تهران ، اراک ، لرستان ، مشهد و زنجان و خودکشی علی نقدی که ۵۰ سال سن داشت با ۲۷ سال سابقه کاردر ۲۴ اردیبهشت ماه ۹۷ تجمع همزمان کارگران هفت تپه و فولاد اهواز باز به دلیل عدم پرداخت حقوق معوقه دست به اعتراض زدند که این اعتراض در ۲۵ آبان ماه آغاز و تا ۱۵ روز به طول انجامید که منجر به بازداشت ۱۸ تن از کارگران و اقدام به خودکشی چند تن دیگر شد.لازم به ذکر است طی چند روز اخیر، اسماعیل بخشی از نمایندگان کارگران هفت تپه تحت شکنجه مجدد قرار گرفته تا اعلام شکنجه توسط وزارت اطلاعات را انکار کند در ادامه ، طی روزهای اخیر ۲ کارگر در تهران در اثر ریزش مصالح ساختمانی مصدوم و ۲کارگر در کارگاه چوب در کهریزک تهران بر اثر آتش سوزی جان خود را از دست داده انداز جمله دلایل این اعتراضات ، علاوه بر پرداخت نکردن حقوق کارگران میتوان به خصوصی سازی شرکت ها و کارخانجات نیز اشاره کرد . دولت مردان با این کار به فکر پر کردن جیب خودشان هستند و از طرف دیگر صاحبان شرکتها با فکر بهره برداری بیشتر خودشان ، با اخراج کردن کارگرانی که سابقه کار طولانی مدتی دارند و با این فکر که تا چند سال آینده بازنشست میشوند را اخراج میکنند .لازم به ذکر است که کارگران در ایران امنیت شغلی نداشته و هر روز امکان اخراج شدن از کاری که مشفول به انجام آن هستند را در سر میپرورانند منظور از امنیت شغلی به این معناست که اکثر کارگران در ایران به صورت قراردادی مشغول به کار هستند و بعد از اتمام قرارداد که این قراردادها از ۲۹ روز شروع میشود تا یک سال یا … دوباره باید دنبال کار جدید باشند که هیچ تضمینی برای این امر که آیا بعد از اتمام قرارداد کار جدیدی وجود دارد یا نه ؟ در واقع کارگران در ایران هیچ آینده تضمین شده ای برای کار خود ندارند.این امر باعث این میشود که کارگر نتواند با فکر آسوده کار کند در نتیجه بازده کاری افت پیدا کرده و اقتصاد کشور با مشکل مواجه میشود.از طرف دیگر وقتی کارگری نتواند با جیب پر به خانه برگردد ، باعث بروز اختلاف بین زوجین میشود و همونطور که شاهدش هستیم طلاق های زیادی به دلیل تامین نشدن مخارج زندگی در حال اتفاق افتادن هست.در ادامه لازم به ذکر است که وقتی کارگری نتونه مخارج زندگیشو تامین کنه ، دست به دزدی ، دستفروشی و حتی تنفروشی میزند تا بتواند گذران زندگی کند که خود این امر باعث ایجاد فساد در جامعه شده ؛ همان فسادی که رهبران سیاسی کشور قصد ریشه کن کردنش رو دارند.در آخر آرزو میکنم که تمامی انسانها از حق مسلم خود یعنی آزادی برخوردار باشند.منشی جلسه آقای نیما حسابیان با تشکر از آقای صفری اسکوئی از آخرین سخنران جلسه آقای رسول پوآزاد دعوت کردند تا سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی مذهب را آغاز کنند :

روز جهانی مذهب مراسمی است که هر ساله در سومین یکشنبه ماه ژانویه با تشکیل کنفرانس های مخطلف در برخی از کشور ها با حضور مردمی از ادیان گوناگون برگزار میشود. روز جهانی مذهب در واقع اولین بار توسط بهاییان آمریکای در سال ۱۹۵۰ جشن گرفته شد و به رسمیت شناخته شده هدف از این روز این بود که تمامی ملت ها به یگانگی و وحدت تمامی ادیان بیندیشند. این روز را در بسیاری از کشورهای دنیا جشن گرفته و هدف از این جشن ها فهماندن هدف خود که دین برای وحدت و یک پارچه کردن ملت ها به وجود امده است .جمهوری کونگو برای این روز خاص یک تمبر خاص به چاپ رسانده است که در روی ان جمله ای نوشته شده است ( خداوند مرجع و اساس تمامی ادیان است  )این جمله معنی ساده ای دارد معنی این است که تمامی ادیان برای یکتا پرستی تلاش میکنند ولی با چیز هایی که در دنیای امروزی به چشم ما میخورد این است که تمامی ادیان برای کامل تر بودن و برتری دین خود تلاش میکنند نه اینکه خدایی را به کسی بشناسانند .کشور ایران به دلیل پهناور بودن وگستره ای از اقوام و مذاهب بیار تشکیل شده است. بعد از انقلاب اسلامی سال ۵۷(شایسته می دانم انقلاب ضد اسلامی ) صراحتا مذهب رسمی کشور شیعه جعفری اثنی‌عشری ذکر و سه دین زرتشت، مسحیت و یهودیت به عنوان دین های پذیرفته شده در قانون اساسی از انها نام برده شده. حال با توجه به تضاد هایی که حکومت حاکم نسبت به پیروان ادیان جهت بر پایی مناسک مذهبی اعمال می نماید دیگر فرغ مذهبی به طور کل مورد هجمه حکومتی قرار گرفته و حتی مورد تبعات مخطلف قضایی و قانونی قرار میگیرند.شایسته آن است که با ذکر مثال هایی به این روی کرد ارتجاعی،سیستم حاکم بر جامعه اشاراتی نمود و ذهن شنوندگان را جلب نماییم جالب ان است قانون اساسی ایران مذهب رسمی  کشور را شیعه اعلام کرده وبه طور تقریبی بیش از نیمی از مردم کشور اعتقاد به آن دارند ولی بخشی از همین مردم که خارج از سیستم حکومتی هستند ویا مقلد مجتهدین غیر حکومتی میباشند مورد ازار و اذیت عوامل حکومتی قرار میگیرند نمونه ایت الله انجوی در شیراز و مرحوم منتظری در قم ویا دراویش گنابادی به رهبری اقای تابنده که اخیرن مورد هجمه حکومتی قرار گرفته اند و در رسانه ها بازتاب گسترده ای داشته .نمونه دیگری که شایان به ذکر است رفتار حکومت جمهوری اسلامی نسبت به مسلمانان اهل تسنن در ایران که حتی اجازه برگزاری نماز جمعه در تهران راندارند و حتی اجازه ساخت مسجد هم به این اقلیت داده نمیشود .با این تضاد ها در روی کرد حکومتی پی به ان خواهیم برد که برادران و خواهران بهایی ما به چه سختی و جفایی در کشور رو به رو میباشند که حق تحصیل از ان ها صلب و حتی برای معاش زندگی با توجه به قوانین ساختگی حکومت حق کار کردن در حوضه های مخطلف را ندارند .دیگر هم وطنان زرتشتی ،مسیحی و یهودی از الطاف حکومتی بی بهره نمانده و ان ها هم هر از چند به جرم جاسوسی مورد ازار اذیت قرار میگیرند .حال با توجه به این تبعیضات ذکر شده افرادی که باور های خدا ناباورانه دارند و یا پیرو هیچ دین و آیینی نمیباشند ،چگونه در چنبره این حکومت گرفتار گردیده اند . امید واریم در ایران فردا فضای سیاسی و اجتماعی کشور متحول شده و همه ادیان و همه باور ها در کمال احترام در کنار یک دیگر زندگی کنند ،به امید روزی که بتوانیم درک کنیم که دین داشتن یا نداشتن خداپرست بودن یا نبودن یک مسئله کاملا شخصی بوده و هم دیگر را از روی انسانیتمان بشناسیم .آقای حسابیان با تشکر از آقای پورآزاد و تشکر از تمامی دوستانی که در جلسه به صورت حضوری و به صورت پالتاکی شرکت کرده بودند جلسه را به پایان رساندند . در این جلسه اقای نیما حسابیان به عنوان منشی جلسه اقای رضا امیری مسئول جلسه و اقایان هادی جعفر پور، رسول پورآزاد.احمد کاظمی زاده ،مهرداد صفری اسکویی،حمید ابراهیمی، فریبرز شفاعتی و خانم ها مهسا ذکایی و فیروزه دهبزرگی به صورت حضوری و اقای جعفر فرد کریمی و خانم مریم ضیایی به صورت پالتاکی در جلسه حضور یافتن .

گزارش جلسه سخنرانی مشترک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی ایالت هسن مورخ 13 ژانویه 2019

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی ایالت هسن در روز یکشنبه مورخ 13 ژاونویه 2019 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان و نمایندگی ایالت هسن و سخنرانان و و میهمان ویژه آقای حسین احمدی نیاز از وکلا و کارشناسان برجسته حقوق بشر در ایران و دیگر فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. در این جلسه سخنرانان به طور کامل به مسائل مطرح شده پرداختند که علاقه مندان میتوانند در صورت تمایل به فایلهای صوتی دسترسی داشته باشند.آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع  حقوق بشر و جمهوری اسلامی ایران  ایراد سخنرانی نمودند. از منظر بنده به عنوان یک فعال حقوق بشر و در تعریف نظام حقوق بشری هر انسانی با استناد به ۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر محق به آزادی در بیان و اندیشه و فکر میباشد و منفعت مشترکی را همانند دیگران دارد همانطور که یک افراط گرا با استناد به یک سلسله قوانین خود را محق و متعهد به اجرای آن میداند افراد دیگر نیز در یک ساختار اجتماعی جامعه مدنی محق به داشتن حقوقی برابر میباشند . همانطور که در ماده ۲ از اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره به رفتاری برابر به دور از در نظر گرفتن خسوسیات ظاهری افراد و یا عقاید افراد را در بر میگیرد نباید هیچ فرقی بین انسانها با یک دیگر باشد . به امید به روزی که انسانها بدانند از چه حق و حقوقی برخوردار هستند . اما با توجه به تعریفهای ایراد شده در این مبحث حال باید دید آیا این مفاهیم در ایران اجرائی شده است یا خیر؟ این نکته حائز اهمیت است که قبل از هر چیز برای رسیدن به دموکراسی واقعی و برقراری عدالت به معنای اخص کلمه, وجود یک حکومت سکولار با محوریت قانون در ایران را باید مدنظر قرار داد چرا که ماهیت حکومت فعلی در ایران بر مبنای یک ایدولوژی خاص آنهم از نوع تندرو با مجموعه ای از قوانین که از آن با عنوان شریعت اسلامی یاد میشود و مذهبیون اسلامی این احکام را مقدس و خدائی میدانند و عمل به آن را از تکالیف واجب شرعی میدانند. البته اینگونه تفکر شده که امروز ایران ما به این وضع فلاکت بار نشسته و کشور در تمام زمینه ها با افت شدید و موارد نقض گسترده حقوق بشر و دیگر حقوق ذاتی و اجتماعی روبرو شده است. پس برای دستیابی بر عدالت اجتماعی در ایران باید در مرحله اول زمینه وجود یک حکومت مردمسالار که حکومتی بر مینای قانون باشد را مد نظر قرار داد و این امر دقیقا در زمانی محقق خواهد شد که شهروندان ایران حرکت و خواسته ای بر مبنای آگاهی داشته باشند نه بر مینای احساس و ذوق زودگذر چرا که اگر چنین باشد باز نتیجه این انتخاب جمهوری اسلامی دومی خواهد شد که امروز حتی صدای کارگر و دیگر شهروندان را که بر مبنای حقوق و اصول مفاهیم و اسناد بین المللی حقوق بشر قیام میکنند و فریاد حق خواهی سر میدهند را با اتهامات امنیتی و حبس و شکنجه باتوم و پلیس ضد شورش می دهد. با مجود حکومت جمهوری اسلامی نمیتوان انتظار برقراری عدالت و تغییر را در کشور داشت و افراد با نوع تفکرات سیاسی گوناگون باید در مرحله اول با تمرکز بر مردمسالاری در جهت آگاهی و عدالت در ایران تلاش کنند و با توجه بر برحه فعلی زمانی که در آن قرار گرفته ایم و آن عصر گذار سیاسی بر ایران است میتوان گفت ایران در مرحله ای بسیار حساس از تاریخ خود قرار گرفته است و هرگونه انتخاب شهروندان در ایران میتواند باعث پایه گذاری نوع حاکمیت آینده ایران را شامل بشود.آقای محمدرضا چنگیزی با موضوع  نقش آگاهی در برقراری عدالت  ایراد سخنرانی نمودند. اعلامیه جهانی حقوق بشر در تمامی بند های به عدالت و برابری برای تمام انسانها تاکیید دارد و به طور عدالت پایه و اساس این اعلامیه به حساب می آید. برای درک کردن نقش آگاهی در برقرای عدالت در ابتدا باید معنای آگاهی و معنای عدالت را بدانیم. معنای آگاهی بسیار گسترده است، اما به طور کلی شناخت ما از چیزی را می شود آگاهی نامید. در زمینه آگاهی اجتماعی تاریخ و تجربیات اشخاص در زمان های مختلف بخصوص تاریخ معاصر می تواند به ما کمک بسیار بزرگی جهت شناخت جامعه ای که در آن زندگی می کنیم باشد. عدالت به معنای پیمودن راه میانه است، به گونه ای که حتی ذره ای به چپ یا راست مایل نشویم. عدالت به معنای بهره مندی مساوی نیست بلکه به معنای برخورداری از بهره به اندازه استعداد و لیاقت است. هر فردی در جامعه دیدگاه و پرسپکتیو شخصی خودش را نسبت به رخدادهای آن جامعه دارد، اما نکته بسیار مهم این است که آیا آن دیدگاه آگاهانه است یا خیر! نظر مارکس یکی از تاثیرگزارترین اندیشمنان و فیلسوفهای آلمانی تمامی اعصار در این رابطه به این گونه است: سرمایه دار از آگاهی کاذب رنج می برد و طبقه کارگر که تحت ظلم و ستم است دریافتی عینی از واقعیت آنچنان که هست دارد، چرا که در معرض ظلم و ستم و سرکوب واقع شده است. جمهوری اسلامی به واسطه عدم آگاهی و باورها و تعصبات جامعه چهار دهه است که دست به عوام فریبی میزند و سیاست های خود را آن چنان که می خواهد پیش می برد. سرمایه های کشور که حق مسلم تک تک افراد جامعه هستند را با عناوین مختلف یا در خفا به تاراج می برد، دست به کشتار و جنایت های گسترده می زند و سرمایه های ملی را فقط و فقط برای پیش برد اهداف و سیاست های خود و رسیدگی به افراد یا گروهی خاص به کار می کیرد.این در حالیست که بسیاری از افراد جامعه حتی از حقوق شهروندی خودشان هم آگاهی ندارند! وضعیت کنونی ایران تاوانیست که بابت عدم آگاهی و بی تفاوتی و سکوت جامعه در سالهای گذشته پرداخت می شود. زمانی که جامعه ای آگاه باشد دست به پرسشگری می زند و حکومت را موظف به پاسخگویی می کند. اصولا تا زمانی که جامعه نسبت به حقوق فردی و جمعی آگاهی نداشته باشد و افراد جامعه نسبت به آینده و سرنوشت خود بی تفاوت نباشند و پرسشگری به صورت یک فرهنگ در جامعه و نظام اجتماعی جای خود را باز نکند، امید چندانی نمی توان به برقرای عدالت اجتماعی بست

.در قسمت بحث آزاد که با حضور میهمان ویژه آقای حسین احمدی نیاز از وکلای برجسته حقوق بشر در ایران و فعالان حقوق بشر و سایر همراهان در جلسه با موضوع شکنجه در قانون آئین دادرسی کیفری و حقوق بین الملل حاضرین به بحث و تبادل نظر پیرامون موضوع مورد نظر پرداختند و به موضوعات و موارد مفید و سازنده ای اشاره نمودند.

گزارش جلسه ی سخنرانی کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو

علی هژبری

جلسه ی ماهیانه ی کمیته ی دفاع از حقوق جوان و دانشجو روز یکشنبه 20 ژانویه2019 ساعت 15:00 به وقت مرکزی با حضور جمعی از دوستداران و فعالین حقوق بشر و اعضای کمیته ی جوان و دانشجو پیرو موضوع  نقض حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک برگزار شد.این سخنرانی موضوعات مورد بحث مختلفی داشت که به سمع شما عزیزان میرسانیم.از آقای مهران محمدیان  دعوت بعمل آمد تا گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق جوان و دانشجو در ماه گذشته خود را ارایه فرمایند. خبر :در خبرگزاری  ایسنا یک گزارش انتشار داده شد با مظنون دانشگاه برای کدام بازار نیرو تربیت میکند؟!!!بیکاری۲۷ درصدی جوانان، سهم ۴۰ درصدی فارغ‌التحصیلان از بیکاران کشور و سهم تنها ۲۴ درصدی جمعیت فارغ‌التحصیل از کل شاغلان کشور، اعداد تأمل‌برانگیزی است که امروز مرکز آمار اعلام کرد و یک بار دیگر تاییدی بر این موضوع است که هیچ نوع ارتباط خاصی بین دانشگاه و بازار کار وجود ندارد. نقض:ماده ۲۲اعلامیه جهانی حقوق بشر : حق امنیت اجتماعی،ماده۲۳ همین اعلامیه : حق امنیت کار

خبر: در دانشگاه صدا و سیما/ رد شدن دانشجو در گزینش وسط ترم، سوالی که پیش می‌آید این است که چرا وقتی نتیجه قبولی دانشجو آمده و قبول شده، در اواخر ترم یک او را از تحصیل منع می‌کنند؟ چرا دانشگاه‌های وابسته به نهادها مانند صداوسیما تحت نظر وزارت علوم نیستند و خودمختار فعالیت می‌کنند؟ نقض:ماده ۲اعلامیه جهانی حقوق بشر:عدم تبعیض و همچنین ماده ۸از همین اعلامیه:رعایت حقوق انسانی توسط قانون میتوان اشاره کردخبر:روز سه شنبه 4 دی ماه ساعت ۱۲:۲۲ دقیقه ظهر، اتوبوس دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات که در حال جابه‌جایی دانشجویان بود دچار سانحه و جان ۱۰ دانشجو را گرفت.علت اصلی این حادثه فرسودگی ونداشتن ایمنی  اتوبوس اعلام شد پس از این حادثه دانشجویان علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد دست به اعتراض و تجمع

نقض:ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر حق حیات برای همه وهمچنین ماده ۶: ارزش انسانی در همه جا خبر :علی قمصری؛ ممنوع الفعالیتی ابلاغ شد، در شب آخر به سیم آخر زدم.علی قمصری، نوازنده تار و آهنگساز ایرانی به دلیل اجرای کنسرت با “هاله سیفی زاده” خواننده زن ممنوع الفعالیت شد. ارشاد چند وقت پیش اعلام کرد در ایران هیچ­گونه ممنوع الکاری نداریم،  نقض:ماده ۱۹: حق آزادی بیان وماده ۲۲: حق امنیت اجتماعی ماده ۲۳: حق امنیت کار از اعلامیه جهانی حقوق بشر خبر:شایان معنوی، دانشجوی بهایی از دانشگاه اخراج شد. شایان معنوی، دانشجوی ترم ۳ رشته عمران در دانشگاه آزاد واحد شهر قدس، به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج و از ادامه تحصیل محروم شد. نقض :ماده ۲۶ اعلامیه هانی حقوق بشر۲: عدم تبعیض ماده ۱۸:هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است.

خبر:یک زندانی در ملاعام در کازرون اعدام شد.یک زندانی به اتهاماتی از جمله “لواط به عنف” و “آدمربایی” در میدان بعثت شهرستان کازرون و در ملا عام اعدام شد.نقض:ماده ۳از اعلامیه جهانی حقوق بشر :هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد.ماده ۵:شکنجه ممنوع خبر:دراثر آتش سوزی در خوابگاه دخترانه شادگان چند دانشجو مصدوم شدند.درتاریخ۱۸ دیماه۹۷ در اثر آتش سوزی در خوابگاه دخترانه شادگان در اصفهان ۶تن از دانشجویان مصدوم  شدند . متاسفانه خوابگاه را به هیچ عنوان در زمینه مسائل ایمنی تایید نکردند و آن را خارج از استاندارد عنوان کردند.نقض:ماده ۳: حق حیات برای همه وماده ۲۲: حق امنیت اجتماعی و اما خبر آخر :جسد زن جوان متهم کننده نماینده مجلس به “تجاوز جنسی” پیدا شد.پیکر زهرا نویدپور، دختری که نماینده مجلس ملکان را به تجاوز جنسی متهم کرده بود و در میانهیک روند حقوقی قرار داشت روز یکشنبه در منزل مادری خود در شهر ملکان پیدا شد. گمانه‌ها در مورد نحوه جان باختن او متعدد است. در مجموع مدارک و گفت‌وگوهایی که هرانا از خانم نویدپور داشت وی از قصد خود برای پیگیری حقوقی و احقاق حقوق خود سخن گفته بود. از سوی دیگر وی به تهدید مکرر خود توسط متهم (نماینده مجلس) و عوامل او اشاره کرده بود..او چندین بار به مجلس رفته و طرح شکایت کرده بود اما هیچ نهادی این موضوع را پیگیری نکردند. نقض:ماده ۳: حق حیات برای همه و همچنین اجرا نشدن طرح توانمند سازی زنان و دختران که هدف پنجم سند 2030 یونسکو به صراحت به آن تاکید دارد

سپس پارسا پرویزی به بررسی ماده23اعلامیه جهانی حقوق بشر(حق امنیت کار)و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اطلاعیه پرداختند. از جمله حقوق نسل دومی بشر – حقوق اقتصادی و اجتماعی – حق بر کار است که در اسناد بین المللی، منطقه ای و نیز در قوانین اساسی دولت های متعدد مورد تایید قرار گرفته است. از سال 1919 با تاسیس سازمان بین المللی کار، جنبه های مختلف این حق (همچون حق دستیابی به شغل، منع تبعیض در استخدام ها و اشتغال، حق برخورداری از امنیت شغلی…) مورد تایید بین المللی قرار گرفته و از این رهگذر در نظام های حقوقی مختلف جایگاه خویش را پیدا کرده است؛ به طوری که امروزه دیگر حقوق نسل اولی (حق حیات، منع شکنجه و نظایر آن) دیگر کانون توجه فعالان حقوق بشر نیست بلکه حقوقی نظیر حق بر کار، منع تبعیض ها و نظایر اینها مورد مطالبه افراد و موضوع دعاوی حقوقی قرارمی گیرد که آرای دیوان های حقوق بشری، نظیر دیوان اروپایی حقوق بشر و دیوان دادگستری اروپایی خود شاهد این مدعاست.اتفافات اجتماعی در دو قرن اخیر وارتباط تنگاتنک بشر از طریق کار به تحولی عظیم در پیشرفت جوامع و به گسترش تکنولوزی منجر شده است که کشورهای صنعتی از ان پدید امده اند، البته انچه در این میان اساسی جلوه میکند کار بشر موجب ثروت و ثروت عاملی برای پیشرفت در جنبه های مختلف تکنولوزی بوده است به همین خاطر، کار انسان عاملی ایست برای بقا و حیات او، بنابراین کار بخش بزرگی از سرمایه یک کشور محسوب میشود و اینکه این اتقاق در کشور ما چرا با نابسامانی روبرو میشود و بر صف بیکاران و فقیران جامعه هر روز افزوده میشود باید علت ها را جسنجو کرد.مسلما کارانسان باید تابع قوانین حمایتی لازم باشد که جلوی سودجویهای عواملی که از طریق بهره برداری و استثمار کارکنان و کارگران به ثروت خود میافزایند گرفته شود واز این نظرصحبت از امنیت کار و حمایت از طریق قانونی در روند کار و سوددهی و مزد عادلانه و منصفانه ان مورد توجه قرار میگیرد.که ماده بیست و سه اعلامیه جهانی حقوق بشر هم به این موضوع اشاره میکند و مسلما وجود قوانینی که ازمزد منصفانه در برابرکار حمایت کند ؛ارامش فکری انسان را تامین خواهدکرد و بدین طریق میتوان امنیت کار رادر ثبات یک خانواده موثر دانست؛و هم چنین میتوان امنیت کار را در تامین سلامت جسمی و روحی کودکان مهم دید ؛امنیت کار یعنی تعمیم خندیدن به یکدیگر و تحمل یکدیگر؛امنیت کار یعنی پلیسی که از من حمایت خواهد کرد نه برعلیه من بلند خواهدشد؛ امنیت کار یعنی دادگاهی که من را به رسمیت خواهد شناخت نه اینکه من و خانواده ام را به تباهی خواهد کشاند .امنیت کار یعنی فقدان جو پلیسی و جاسوسی محیط کار ؛ و امنیت کار یعنی من ضامن محیط اطرافم خواهم بود و نگهبان ان . ایا شما انسانی را میشناسید که از رفاه اجتماعی با توجه به رفع نیازهای او بهرهمند باشد و خوشحال نباشد و با استرس و عصبانیت به جنگ محیط و اطرافیان دور وبرش برخیزد ؛به نظر من محال می اید مگر اینکه دارای یک بیماری خاص عصبی بوده باشد. ایا با توجه به بند اول این ماده از اعلامیه جهانی میتوانیم کار خود را ازادانه انتخاب کنیم ؟و شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای درخواست کار داشته باشیم ؟ و اینکه در هنگام بیکاری با چه درصدی از حمایت روبرو خواهیم بود ؟ خبرها و آمار ها بهترین گویای این وضعیت هستند.بررسی و مقایسه ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر با قانون اساسی: در اینجا قصد داریم تا حق امنیت کار را که ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر به این مهم اختصاص داده است را مختصرا بررسی و با اصل 28 و 29 قانون اساسی که نیز به این موضوع پرداخته است و همچنین واقعیت موجود  مقایسه کنیم..ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر:1.هر کس حق داردکه کارکند  کار خود را ازادانه انتخاب کند شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خود خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.2.همه حق دارند بدون هیج تبعیضی در مقابل کار مساوی اجرت مساوی دریافت کنند.3.هر کس که

میتوان از نوع برخورد وامدادرسانی و حتی کمک رسانی به این مناطق در زمان زلزله شاهد بود.در ایران حدود 3میلیون نفر از پیروانیارسانی هستند و این آیین در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،همچون سایر آیین و مذهب به رسمیت شناخته نمیشوند،مهاجرت وحاشیه نشینی زلزله زدگان به دیگر شهرها بدلیل فقر به شدت افزایشیافته است.نبود افق روشن از بهبود شرایط وآینده ای مبهم، بی تفاوتی و بی مسئولیتی مسئولان در قبال مردم ایران،کمکهای نقدی وغیرنقدی ونگاه ویژه آنها به مردم دیگر کشورها،افراد زیادی را دچار افسردگی وناامیدی کرده است.که بیشترین آمار از زنان و دختران جوان شامل میشود،بطوری که تنها در مدت یک ماه و نیم 15مورد خودکشی گزارش شده است. وعده ای دروغ،سانسور،اختلاص تبعیض و غیره…سهم مردم زلزله زده مردم کرمانشاه شده است.خانه ای ویران شده،کانکسها و چادرهای بی کیفیت،نبودسرویس بهداشتی و حمام،نبود برق در بیشترمناطق،عدم بهداشت و نظافت وبدتر از این موارد اقتصاد ضعیف و نبود درآمد و نبودموادغذایی مناسب،نبود امکانات گرمایشی و سوخت از مشکلات جدی در مناطق زلزله زده است.این درحالیست که رئیس جمهور ایران حسن روحانی و هیئت دولت 3 ماه بعد از وقوع زلزله اعلام کردند که تمامی مشکلات این مناطق را برطرف کرده اند،در حالی که این حقیقت ندارد و گفته شان نادرست است.فراموش نکنیم که با گذشت حدود15سال از زلزله بم وکمکهای سراسر دنیا جمع آوری شد همچنان همین معضلات درآنجا وجود دارد.جالب است بدانید که در اصل 29قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که:،برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر، بازنشستگی، بیکاری ، پیری ، ازکارافتادگی،بی سرپرستی ،در راه ماندگی،حوادث و سوانح ،نیاز به خدمات بهداشتی درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره… حقی است همگانی و دولت مٶظف هست طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم،خدمات و حمایتهای مالی فوق را یکیک افراد کشور نأمین کند اما متأسفانه کشور ما اینکاررا نمی کنند…ما اعضای کمیته دفاع از حقوق جوان و دانشجو خواستار اجرای عدالت و احترام به کرامت انسانی و اجرای قوانین حقوق بشری هستیم و با استناد به ماده 25اعلامیه جهانی حقوق بشر(خواستارحق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه)از مسئولان دولت جمهوری اسلامی ایران میخواهیم هر چه زودتر نسبت به رفع مشکلات زلزله زدگان و با بهره گیری از مدیران و متخصصین کارآمد از تلفات جانی و خسارات مالی در حوادث آتی،پیشگیری نمایند….جلسه ی کمیته ی دفاع ااز حقوق جوان و دانشجو پس از بحث و گفتگو میان جمع حاضر در جلسه  در ساعت 17:50به وقت اروپای مرکزی به خاتمه یافت.

گزارش نشست سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن ۱۲ ژانویه 2019»

آزاده قریشی

این گردهمایی براساس فراخوان صادره، در محل دفترمرکزی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و در شهرهانوفر با مسئولیت خانم نارگل غفوری و خانم آزاده قریشی بعنوان منشی برگزارگردید ، با اعلام آمادگی حاضرین در جلسه خانم نارگل غفوری در بخش اول از آقای حسن پورکرمی دعوت کردند که در بخش اول سخنرانی خود را در مورد بررسی ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انجام دهند ، که در زیر متن سخنرانی ایشان آمده است:

 

بررسی ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:حقوق بشر به عنوان حقوقی بنیادی و غیرقابل سلب شناخته می‌شود که هر کس به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شود. حقوق بشر جهان شمول (لازم الاجرا در هر جایی) و مساوات خواه (یکسان برای همه انسان‌ها) است. این حقوق می‌توانند تحت حقوق طبیعی یا حقوق مشروع در قوانین بومی، منطقه‌ای، ملی یا بین‌المللی وجود داشته باشند.ازآنجاکه شناسایی حیثیت ذات کلیه اعضای خانواده بشری وحقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی، عدالت وصلح را درجهان تشکیل میدهد. ازآنجا که عدم شناسای وتحقیرحقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه یی گردیده است که روح بشریت را به عصیان وا داشته و ظهور دنیای یکه درآن افراد بشردر بیان عقیده، آزاد و از ترسو فقر، فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شدهاست. ازآنجاکه اساساًحقوق انسانیر ا باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام برضد ظلم و فشارمجبورنگردد. ازآنجاکه اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بین الملل را مورد تشویق قرار داد .آنجاکه مردم ملل متحد ،باور خودرا به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فر دانسانی و تساوی حقوق زن ومردم جددا ًدر منشور ،اعلام کرده اند و تصمیم راسخ گرفته اندکه به پیشرفت اجتماعی کمک کنند و درمحیط آزاد، وضع زنده گی بهتربوجودآورند .ازآنجاکه دول عضو متعهد شده اندکه احترام جهانی ورعایت واقعی حقوق بشر و آزادیها یا ساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تامین کنند.ماده۱۹:هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده‌ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه‌ای بدون ملاحظات مرزی است.آزادی بیان یعنی آزادی بیان اندیشه وعقیده،به مفهوم دیگر آزادی بیان ابزاری است برای رساندن اندیشه و عقیده ای به دیگران.در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد واز ترس فارغ باشند،به عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است‌.آزادی بیان معیاری اساسی برای هر نوع جامعه چند صدایی دموکراتیک است.نقض این آزادی همواره به نابودی سایر موازین حقوق بشر منجر می شود. در اکثر موارد استعمال آن به نبود قانونی حکومتهایی که محدودیت بیانی وضع کنند اشاره دارد،در اینجا بیان در مفهوم عام بکار رفته و شامل بیان های زبانی وغیر زبانی مانند تصویری و اشاره ای و نوشتاری وغیر نوشتاری می باشد.حال حکومت جمهوری اسلامی ایران در برخورد ویا پذیرش ماده۱۹ازاعلامیه حقوق بشر چگونه عملکردی را پیش گرفته است؟در همین ابتدا لازم به ذکر است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد بجز ۲سال همه ساله قطعنامه ای در مورد نقض حقوق بشر بوسیله حکومت جمهوری اسلامی ایران  صادر کرده است.این مجمع در بسیاری از موارد ایران را محکوم کرده است که می توان برخورد دولت با معترضان نتایج انتخابات ریاست اسلامی ایران در۱۳۸۸ که در آن حکومت به صورت سختگیرانه ای آزادی های مدنی از جمله سخنرانی، مطبوعات، تجمعات، انجمنها و آزادی شخصی را زیر پا می گذارد ودر مسیر آزادی های مذهبی نیز موانعی را ایجاد کرده است.دستور العملهایی چون مواد ۵۱۳،۵۱۴قانون مجازات اسلامی باعث تحمیل مجازات در حوزه بیان آزادانه افکار می شود و از حق برگزاری تجمعات و گرد همایی های مسالمت آمیز جلوگیری می کند.چرا که در قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ کجا به صراحت در مورد آزادی بیان صحبت نشده و تنها در موارد ذیل اشاراتی به اینگونه آزادی شده است.اصل ها و مواد : اصل۲۳-اصل۲۴- ماده ۲۵ ماده ۲۶– ماده ۲۷ ماده ۲۸– ماده ۲۹– ماده ۲۵ماده ۲۶ماده ۲۷ماده ۲۸ماده ۲۹– بند ۲ اصل سوم و اصل نهم قانون اساسی .

حال می توان به چند مورد از هزاران مورد نقض این حقوق در سطح بین الملل که در اشل  خیلی کوچکتر قوانین و از شده تحت عنوان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که خود مغایرت با عمل و رفتار حکومت در مواجهه با مردم دارد را مثال زد که البته روزانه شاهد این چنین رفتار هستیم .فیلترینگ اینترنت که فقط امکان دسترسی به سایت های خاصی که مورد نظر حکومت جمهوری اسلامی ایران است را فراهم می کند.فیلترینگ شبکه های اجتماعی مانند تلگرام توییتر و به تازگی نیز زمزمه فیلتر اینستاگرام به گوش می‌رسد این نوع فیلترها از طرف حکومت به بهانه جلوگیری از عدم امنیت کشور صورت گرفته است.احضار پی‌درپی اعضا و تعطیلی بسیاری از روزنامه های کثیرالانتشار همچون کیهان به دلیل نشر اکاذیب به بهانه هدف قرار دادن مهره های حکومتی و نظام و مخالف شرع و ادیان الهی بازداشت پی در پی و صدور حکم حبس بلند مدت و شلاق و شکنجه افراد به علت ترویج ادیان دیگر و توهین به ارکان قدرت و نظام و همچنین فعالیت علیه امنیت ملیپ انحصاری کردن و چارچوب شدید لحاظ کردن برای شبکه های تلویزیونی و نشریات و بررسی و دقت فراوان در بخش اخبار به صورتی که خواسته حکومت است نه آن چیزی که حقیقت بوده و پیش آمده است.بازداشت و زندان برای افرادی که برای احقاق حقوق مادی و اولیه خود تجمع اعتراضی صورت داده‌اند و در پی این بازداشت‌ها افراد به نقاط نامعلومی انتقال داده میشوند و تحت شکنجه فراوان قرار گرفته و با حفظ های طولانی مدت روانه زندان می شود که می توان از این تجمعات تجمع فرهنگیان کارگران هفت تپه و دانشجویان دانشگاه آزاد را نام برد که هر یک از این تجمعات در زمان بررسی توماری از خواسته های اولیه یک انسان را خواهانند ولی حکومت اجازه ان ساده ترین حقوق فرد را از ایشان سلب و آنان را مجازات می‌کند که بررسی این قبیل رویدادها بنده را به فکر فرو می برد که چرا در اصل ۲۳ و ۲۴ در انتهای مبحث ذکر شده مطابق با قوانین که قانون آن را تفسیر می کند یعنی دقیقا ذکر نشده چه چارچوبی این جمله مرا به این فکر واداشت که این قوانین که مورد صحبت ها است همان هایی است که به واقع اتفاقات متفاوت وضع و اجرایی می‌شود یعنی تصمیمات بازدارنده لحظه ای به امید روزی که ایرانی آزاد مطابق با اصول و حقوق بشری را شاهد باشیم و اعلام می‌کنیم تا محقق شدن این مهم لحظه ای نشسته و آرام نخواهیم گرفت و از هیچ تلاشی دریغ نمی کنیم. و در پایان سخنرانی ،  سرکار خانم صدیقه جعفری در مورد قانون تصویب شده در سال 88 در مورد آزادی بیان صحبت کردند و همچنین در مورد توقیف شدن روزنامه کیهان سؤال کردند و آقای پورکرمی هم توضیح دادند. و همچنین آقای منوچهر شفائی توضیحاتی در مورد حقوق شهروندی و حقوق ذاتی که انسانها دارند صحبت کردند.

و در بخش دوم ، خانم غفوری از آقای فرشاد قضائی کاوکانی دعوت کردند که سخنرانی خود را در مورد نگاهی گذرا به بهداشت و آموزش و پرورش ایران در سال 2018 انجام دهند که در زیر به شرح سخنرانی ایشان اشاره می کنیم:نگاهی گذرا به بهداشت و آموزش و پرورش ایران در سال 2018

اعلامیه جهانی حقوق بشر:ماده ۲۵: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه و ماده ۲۶: حق تحصیل رایگان برای همه. الف) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد . آموزش ابتدایی اجباری است . آموزش حرفه ای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل ، به روی همه باز باشد تا همه ، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند.ب) آموزش و پرورش باید به طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد کامل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی های بشری را تقویت کند . آموزش و پرورش باید حسن تفاهم ، گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیت های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت های ملل متحد را در راه حفظ صلح ، تسهیل نماید.پ) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند.زمستان روستا همیشه از زمستان شهر سردتر است. سردتر و خالی‌تر. زمستان شین‌آباد هم سرد و دور و یخ‌زده بود. شین‌آباد روستای کوچک نزدیک به سه هزار نفر جمعیت دارد. از جمعیت یک محله مرکزی تهران هم کمتر.تعداد جان‌باختگان حادثه آتش‌سوزی مدرسه زاهدان به ۳ نفر: سازمان آتش نشانی زاهدان، حادثه آتش سوزی در یک واحد آموزشی پیش‌دبستانی و دبستان غیردولتی دخترانه در خیابان مصطفی خمینی زاهدان رخ داده است. که ماموران آتش‌نشانی موفق شده‌اند ۵۵ تن از دانش‌آموزان را که گرفتار دود و آتش شده بودند از محل حادثه خارج کنند.رئیس سازمان آتش نشانی زاهدان درباره علت وقوع این آتش‌سوزی خاطرنشان کرد: «در بررسی‌های اولیه‌ای که از سوی کارشناسان سازمان انجام شد مشخص شد حریق از یک چراغ نفتی آغاز شده اما تحقیقات در مورد علت دقیق این حادثه در دست بررسی است.»بازهم بخاری نفتی ، چرا این پرنده های سرما زده دیده نمی شوند چند بار دیگر این پرندگان باید دچار حریق شوند:( دنیا ویسی ) فرسوده بودن و تخریب مدرسه ابتدایی روستای «گرماش» از توابع شهرستان سنندج منجر به فوت دانش‌آموز کلاس اول این روستا شد و اتفاق تلخی را در این روستا رقم زد.دنیا ویسی دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی در حیاط مدرسه براثر فروریختن دیوار مدرسه مجروح و به دلیل شدت جراحات فوت می‌کند.امجد ویسی پدر این دانش‌آموز بیان کرد: بعد از ۱۶ روز از گشایش مدارس و تحصیل فرزندم در مدرسه روستای گرماش براثر فرسوده بودن و ریزش دیوار مدرسه فرزندم جان خود را از دست می‌دهد.ویسی در خصوص فوت دخترش بیان کرد: پس از ریزش دیوار مدرسه روی فرزندم معلم مدرسه بلافاصله با ماشین شخصی خود دخترم را به شهر منتقل می‌کند و، چون از قبل به آمبولانس اطلاع داده شده بود آمبولانس نیز در سه راهی آرندان به آن‌ها می‌پیوندد، اما پس از انتقال به بیمارستان بعثت سنندج براثر شدت جراحات دخترم فوت می‌کند.یک سوم مدارس استان غیراستاندارد است.مدیرکل آموزش و پرورش کردستان در رسانه‌های جمعی اعلام کرده بود در حال حاضر یک سوم مدارس استان غیراستاندارد بوده که مدرسه روستای گرماش نیز یکی از این مراکز آموزشی فرسوده و غیراستاندارد است.اما مورد بی‌توجهی مسؤولان قرار گرفته است.سوختگی دانش‌آموز زهکی با چراغ نفتی:مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان گفت: یکی از دانش آموزان در حال ریختن نفت درون بخاری نفتی بوده، ناگهان چراغ آتش گرفته و باعث می‌شود پای این دانش آموز بسوزد به گفته احمد میدری ، بیش از ۱۴۲ هزار کودک ایرانی از تحصیل بازمانده‌اندخانواده بیشتر آن‌ها فقر را دلیل بازماندگی کودکان خود از تحصیل عنوان کرده‌اند.  در برخی مناطق خانواده‌هایی داشتیم که کودکشان نان‌آوری خانواده را برعهده داشت. سیستان و بلوچستان، تهران، خراسان رضوی، خوزستان و کرمان دارای بیشترین آمار بازماندگی از تحصیل هستند.عوامل بازماندگی از تحصیل اقتصادی، چون فقر، بحران‌های اجتماعی، مهاجرت، اعتیاد، آسیب‌های اجتماعی و عوامل فرهنگی، چون ناآگاهی از حقوق و مسؤولیت‌ها، تبعیض، بی سرپرست و بدسرپرست بودن، خانواده گسسته، خانواده پرتنش، دلایل زیستی و فردی، چون معلولیت و مسائل درون مدرسه‌ای، چون بی انگیزگی و عدم کسب موفقیت در مدرسه از این جمله هستند.معلمان در کرمانشاه تجمع اعتراضی برگزار کردند (عدم آرامش معلمان ):صبح روز پنجشنبه ۲۰ دی (۱۰ ژانویه) گروهی از معلمان شاغل و بازنشسته در اعتراض به مشکلات معیشتی در مقابل اداره آموزش و پرورش استان کرمانشاه تجمع کردند.91.01.30رییس جامعه خیرین مدرسه ساز کشور از ساخت 11 مدرسه در کشور عراق در راستای انجام تفاهم نامه با وزیر آموزش و پرورش عراق خبر داد.  محمد رضا حافظی در گفت و گو با خبرنگار آموزش و پرورش پانا با اشاره به ساخت مدارس در خارج از کشور اظهار کرد: در حال حاضر 2 مدرسه در شهرهای شیعه نشین عراق (نجف و کربلا) ساخته شده و در حال بهره برداری است. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است :روایت دانشجویان واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد از حادثه واژگونی اتوبوسدر حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانشجویان در محوطه دانشگاه علوم و تحقیقات در روز سه شنبه چهارم دی ماه، ۱۰ تن کشته و ۲۸ نفر زخمی شدند.یکی از حاضران در صحنه تصادف واحد علوم وتحقیقات دانشگاه آزاد می‌گوید: چهار سال پیش در همین مکان تصادف شده بود. همه این اتوبوس و لاستیک‌های ساییده شده‌اش را ببینید، همین وضعیت همه اتوبوس‌های دانشگاه را شامل می‌شود، مسیرها گارد ریل ندارد، وقتی کوه را می‌تراشند و دانشگاه تاسیس می‌کنند، همین می‌شود.مخصوصاً در زمستان که یخبندان می‌شود، این موضوع نگران کننده‌تر است.یکی از دیگر از دانشجویان واحد علوم و تحقیقات نیز می‌گوید: اتوبوس‌های دانشگاه همگی مستهلک هستند و تعداد آنها کافی نیست و بیشتر از ظرفیت و حدود 60 تا 70 نفر دانشجو را سوار می‌کنند.پس از آن، مسعود قادی پاشا، مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران، اعلام کرد که «در بررسی های اولیه پزشکی قانونی موردی از سکته کردن راننده به دست نیامده است»، و این موضوع را تایید نکرد.محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران نیز، دلیل حادثه مرگبار واژگونی اتوبوس حامل دانشجویان را «بریدن ترمز اتوبوس» اعلام کرد.به گفته رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی، این اتوبوس از سال ۱۳۹۱ جزو خودروهای فرسوده قرار داشته و در زمان حادثه، راننده پس از با خبر شدن از کار نکردن ترمز، حدود ۷۰۰ متر کنترل وسیله نقلیه را در دست داشته اما شیب تند مسیر سبب شده تا اتوبوس با تأسیسات بتونی برخورد کند.دانشجویی که پیش از فوت در حادثه اتوبوس دانشگاه آزاد یک زندانی دیه را آزاد کرد:زندانی انتخابی مرحوم پوراحسان، راننده وانت در یکی از شهرستان های اطراف تهران بود که به دلیل بدهی سه میلیون و چهارصد هزار تومانی در زندان به سر می برد.این زندانی منزلی محقر در اطراف تهران بدون پیش پرداخت برای خود، همسر و دختر هجده ساله اش اجاره کرده بود و منبع درآمدش میوه فروشی با وانت بود اما به خاطر دیسک کمر از چندی پیش قدرت کار نداشت.این راننده با شکایت صاحبخانه مبنی بر اجاره های معوقه، راهی زندان شده و خانواده اش هیچ سرپناهی نداشتند. مرحوم پوراحسان وقتی پرونده این زندانی را دید، تمام پس اندازش را اهدا کرد تا بدهی وی را بپردازد. نهادهای دینی بخش عمده سهم “فرهنگ” را در بودجه ۹۸ بلعیده‌اندسهم “فرهنگ” در لایحه بودجه سال آینده کاهش یافته و به نیم درصد رسیده است. باید یادآور شد که بخش اعظم سهم بودجه فرهنگی پس از صدا و سیما مربوط به اموری همچون “موسسه نشر آثار امام”، “جامعه المصطفی”، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز خدمات حوزه علمیه قم، سازمان تبلیغات اسلامی و موارد نظیر آن می‌شود.احد آزادی‌خواه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نیز بودجه فرهنگی پیش بینی شده برای سال آینده را غیرقابل قبول دانسته است. بنا بر اظهارات او، بودجه بخش‌هایی همچون سینما، تئاتر و مطبوعات حتی نسبت به سال جاری نیز کاهش یافته است.از آن بین کمترین میزان بودجه اختصاص یافته شامل حال پژوهشکده هنر می‌شود. افزون بر آن بودجه موسسه “نشر آثار امام” تقریبا دو برابر فرهنگستان هنر است.افزایش ناچیز بودجه آموزش پیش دبستانی‌ ، کسری بودجه همیشگی در آموزش و پرورش ،میزان انتقال کسری بودجه امسال به سال آینده:میزان بودجه اختصاص یافته بر اساس آمار و ارقام اعلام شده از میزان کمبودها که مهم‌ترین بخش آن تعداد مدارس فرسوده و ناایمن است، خیلی ناچیز است.در تخصیص اعتبارات عمرانی از محل منابع ملی باید این نکته مد نظر قرار گیرد که ضرورت ایمن سازی، مقاوم سازی و تخلیه مدارس فرسوده موضوعی  نیست که بر سر اهمیت و اولویت آن صرفا در فصل بودجه آموزش و پرورش لابی‌گری و چانه زنی شود، بلکه موضوع اصلی، حفظ و تأمین امنیت جان دانش‌آموزان است و با توجه به فوریت آن باید به هر نحو ممکن حداقل اعتبارات مورد نیاز برای کاهش خطرات جبران ناپذیر احتمالی و البته در حداقل زمان ممکن به این موضوع اختصاص یابد.حسن قاضی زاده هاشمیفروردین ماه ۱۳۳۸ در فریمان، در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پدرش در فریمان عطار بود.وزیر بهداشت در دانشگاه علوم پزشکی اهواز و خانم دکتر فروزان که یکی از دانشجویان علوم پزشکی می باشند در 8 دقیقه انتقادات تندی علیه وزیر بهداشت و وزارت خانه و حواشی اخیرشان مطرح میکند اما زمانی که وزیر بهداشت پشت تریبون حضور می یابند به جای پاسخ دادن به مطالبات به حق مردم و عملکرد وزارت خانه همواره به حاشیه ها می پردازد و دوباره به دانشجویان با لحن بد یاد می کنند و از عباراتی مثل بی دین بی عقل استفاده میکنند و از همه مهم تر منتقدین رو به سهم داشتن در حادثه تروریستی اهواز متهم میکنند.واکنش وزیر بهداشت به داروی بیماران  SMA:حاضرید برای 2سال عمر بیشتر شخصی، 1 میلیارد هزینه کنیم؟وزیر بهداشت: همینی که هست ، خودتان رای دادید باید تحمل کنید ، دیگه چیکار کنیم مدیریتمان همینه!پیرمرد میگه هزینه فیزیوتراپی زنم زیاده ؛ پاسخ وزیر_بهداشت : خودت بمال .وزیر بهداشت ، قاضی زاده هاشمی در سفر به استان ایلام در جمعی از مردم به فرماندار این شهر بی احترامی و ایشان را بی شعور خطاب کرد.وزیری که پورشه سوار می‌شود نباید هم به فکر تولید داخلی باشد.هشدار نسبت به خرید دارو از ناصرخسرو:«سوداگران ناصرخسرو بی‌شرمی را به حدی رسانده‌اند که تاریخ مصرف داروها را به صورت کاملا آشکار تغییر می‌دهند و در مواجهه با اعتراض بیماران، توجیه می‌کنند که تاریخ مصرف داروها تا یک سال قابل تمدید است.کمبود دارو در ایران و “تاریخ مصرف‌هایی که تغییر می‌کنند”گرانی داروهای آزاد با اقتصاد بیماران همخوانی ندارد. بیمارستان میلاد، جان کندن بیمار پشت سامانه نوبت گیری تلفنی بیمارستان میلاد، کلینیک دندانپزشکی نوبت گرفتن از کلینیک دندانپزشکی میلاد کار آسانی نیست. به گفته یکی از بیماران : پس از ساعت‌ها تماس و پشت خط ماندن برای دندانپزشکی نوبت گرفتم، اما نوبت را برای یک ماه دیگر دادند، معلوم نیست تا آن زمان دندانم چه وضعیتی پیدا کند.دغدغه‌های همراهان بیماران بیمارستان میلاد:البته مشکلات بیمارستان میلاد به طریقه نوبت دهی به بیماران خلاصه نمی‌شود. بسیاری از بیماران بیمارستان میلاد از شهرهای دیگر به تهران می‌آیند و در زمان بستری شدنشان خانواده و همراهانشان مکانی برای اقامت ندارند. بسیاری از این همراهان به دلیل نداشتن مکان اقامت مناسب در کلانشهری مانند تهران، سرگردان هستند. هزینه مسافرخانه ها برای کسانی که مجبورند چندین روز و حتی چندین ماه در تهران بمانند، گران تمام می‌شود، در حالی که بیمارستان میلاد و حتی سازمان تامین اجتماعی می‌توانند اقامتگاهی را برای همراهان این بیماران فراهم کنند.رسیدگی‌ها در اورژانس میلاد روزانه 6 هزار نفر به بیمارستان میلاد مراجعه می کنند:گلایه‌های بیماران در زمان مراجعه به اورژانس بیمارستان‌های دولتی، درباره رسیدگی‌های دیرهنگام و کم توجهی به بیماران است که باعث شکوائیه‌های زیادی می‌شود.:بیمارستان دولتی رسول اکرم:اولین نکته قابل توجه در حیاط بیمارستان برپایی تعداد زیادی چادر مسافرتی در میان درختان است. دانشجوی ترم یک، پزشک کشیک در اورژانس به گفته یکی از پرسنل اورژانس : بیمارت را به بیمارستان خصوصی ببر تا سریع‌تر مشکلش حل شود. اینجا پزشک مقیم نداریم و اگر هم باشد از همین دانشجویان سال یک است که تازه مشغول تحصیلات شده و بدون اجازه مقام ارشد کاری نمی کند تجربه ما پرسنل از پزشک مقیم بیشتر است.

صف نوبت‌دهی شلوغ است و همه با دفترچه در چند صف منتظر پاسخ و دریافت نوبت برای پزشک مربوطه هستندبستری بیمار آقا در بخش زنان ، خبری از بوفه در بیمارستان نیست ،کمبود نیرو داریم ،۴۰ درصد بیماران غیر تهرانی هستندبیمارستان 15 خرداد ورامین :یکی از شهروندان در حادثه‌ای دچار قطع انگشتان پا شده و به بیمارستان 15 خرداد ورامین مراجعه می‌کند که متأسفانه با بی‌توجهی پرسنل و دکتر این بیمارستان مواجه می‌شود.  آن شهروند برای عکسبرداری به بخش رادیولوژی بیمارستان منتقل شده که متأسفانه انگشت پای این بیمار در این بخش گم شده  و مشکلات فراوانی برای آن‌ها ایجاد شده است.بیمارستان تخصصی امام زین العابدین(ع) با حضور رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات و تولیت حرم مطهر امام حسین (ع) در کربلا افتتاح شد.به گزارش خبرگزاری مهر، حسن پلارک رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات در آئین افتتاح این بیمارستان گفت: بیمارستان امام زین العابدین (ع) برای ارائه خدمات پزشکی به زائران و مجاوران ساخته شده و هزینه احداث و تجهیز آن از محل کمک های مردمی تامین شده است.رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات افزود: بیمارستان ۱۲۰ تختخوابی امام زین العابدین(ع) با بخش‌های دندانپزشکی، اطفال، چشم پزشکی، زنان و زایمان، ناباروری، پاتولوژی، پوست، ارتوپدی، گوش، حلق و بینی، واحد CCU و ICU، آندوسکوپی و کولونوسکوپی، اتاق‌های عمل، بستری اورژانس برای رفاه حال زائرین و مجاورین حرمهای شریفه ساخته شده است.وی تصریح کرد: پس از سقوط حزب بعث، افزایش تصاعدی زائران و مشتاقان زیارت اهل بیت علیهم السلام و نیز کمبود مراکز ‏بیمارستانی تخصصی و نیاز روز افزون زائران و مجاوران، ایجاب می‌کرد که ستاد بازسازی عتبات عالیات بخشی از اقدامات و ‏پروژه های خود را به حوزه بهداشت و درمان اختصاص دهد. وی افزود: اقدامات عمرانی و بازسازی و نوسازی‌های ستاد بازسازی ‏عتبات عالیات در قالب بیش از ۱۵۰ پروژه زیارتی و غیر زیارتی در نجف، کوفه، مسیب، کاظمین، سامرا و بلد به ویژه شهر ‏مقدس کربلا در سه بخش ایجاد خدمات رفاهی و بهداشتی، راه اندازی خدمات بیمارستانی و پزشکی و بازسازی، نوسازی و توسعه حرم‌های مطهر در اعتاب مقدسه صورت پذیرفته است.‏چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است وضعیت نامشخص بیمارستان اسلام آباد:نماینده وزیربهداشت در مناطق زلزله زده درباره شرایط بیمارستان‌های اسلام آباد توضیح داد و گفت: در اسلام آباد، ساختمان قدیمی بیمارستان سالم مانده بود و ارائه خدمات در این ساختمان به قوت خود ادامه داشت و تاکنون قسمت‌هایی از بیمارستان که نیاز به تعمیر داشت، تعمیرات آن انجام شده است و ساختمان جدید تخزیب شده و نیازمند همکاری یک بانک خصوصی برای احداث مجدد می باشد.راه اندازی بیمارستان کانکسی در ثلاث باباجانی از روز گذشته:نماینده وزیربهداشت در مناطق زلزله زده درباره خدمات رسانی به مردم زلزله زده در ثلاث باباجانی گفت: در این شهر قبل از زلزله فقط یک درمانگاه شبانه روزی داشتیم و زلزله به بیمارستان در دست ساخت شهر، آسیب زده بود که پس از زلزله عملیات ساخت آن ادامه پیدا کرد، اما هنوز تحویل وزارت بهداشت نشده است. بعد از پایان سخنرانی خانم جعفری به دانش آموزان دبیرستانی که به اردویی می رفتند از بندرعباس به شیراز و برایشان حادثه ای به علت سهل انگاری اتفاق افتاده بود اشاره کردند. و همچنین آقای منوچهر شفائی در مورد نواقص سیستم آموزشی و مشکلات آموزش و پرورش و مشکلات پزشکان و کمبود سواد یک سری از آنها مواردی را اضافه کردند.

در بخش سوم که اختصاص به  بحث آزاد در مورد نمایندگی نیدرزاکسن (هانوفر) و سال پیش رو داشت ٬

در خصوص چگونگی مسئولیت های افراد نمایندگی و تقسیم وظایف صحبت شد و آقای شفائی در مورد انتخاب مسئول نمایندگی صحبت کردند و اینکه افراد اعلام آمادگی کنند برای این سمت و نفرات نظرات خود را اعلام کردند.

آقای مهران محمدیان نظر خود را مبنی بر این که باید بصورت یک نفر مدیر و یک نفر به عنوان قائم مقام باشد و تصمیم گیری و اعلام شرایط از طرف قائم مقام باشد و مدیر در رأس بماند و خودش را درگیر این مسائل نکند بعد از آن آقای فرشاد قضائی کاوکانی نظر خود را مبنی بر اینکه مدیریت به صورت خشک تر و قوانین بصورت کامل اجرا شود بدون انعطاف و از دوستان حاضر در پالتاک جناب آقای گلزار خلاف نظر آقای قضائی را داشتند و بر این معتقد بودند که روابط باید دوستانه باشد و نباید خشک و رسمی باشد با تمام نظریات افراد مقرر شد در جلسه ماه آینده 2 فوریه 2019 در خصوص انتخاب مسئول نمایندگی و وظایف سایرین تصمیم گیری شود.

در پایان مسئول جلسه خانم نارگل غفوری با تشکر از همه عزیزان حاضر در این نشست از جمله خانم ها و آقایان: منوچهر شفائی ، صدیقه جعفری ، مهران فاضل زاده ، فرشاد قضائی کاوکانی، آزاده قریشی ، لیلا باقری ، سوسن ذاکری ، مرتضی ظریف، کیوان احمدی،

فرشته امیر احمدی ، رضا ویسانیان، مهران محمدیان، راحیل ساسانی، محسن فرهادی، محمد رسولیان، دیان دادی، علی مسیبی ، حسن پورکرمی و سایر همکاران که از طریق اتاق پالتاک کانون  با ما در ارتباط بودند، در ساعت 16 خاتمه این مراسم را اعلام نمودند.

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در ماه ژانویه ‌۲۰۱۹

لیدا اشجعی اسالمی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان در تاریخ ۲۵ ژانویه  ۲۰۱۹ ساعت ۱۷ به وقت اروپا برگزارگردید که اولین سخنران این جلسه اقای امیر حسین هوری زاد با گزارش خبری نقض حقوق کودکان درماه گذشته به سخنرانی پرداختندکه با خبرهایی از قبیل کودک همسری‌آبستن ناهنجاری های اجتماعی و به کودکان اجازه ازدواج می دهیم در حالی که اجازه باز کردن یک حساب بانکی ندارندودرمورداعتیاد کودکان؛ باخبرهایی‌چون کاهش فاصله اعتیاد تا «کارتن‌خوابی» به ۵ سال ومصرف گل بین دانش‌آموزان بیشتر شده است ودر رابطه با خشنونت علیه کودکان و بازتاب ان در جامعه با خبرهایی از بازداشت سه نوجوان در شهرستان بانه و چه حکمی در انتظار پسر ۱۳ ساله متهم به قتل است که از بی توجه ای در اجرا شدن کنوانسیون حقوق کودک که جمهوری اسلامی ان را به امضا رسانیده است خبر میدهد وخودکشی کودکان عامل دیگری از ناهنجاری اجتماعی و نقض حقوق کودکان که خودکشی دلخراش دختر دانش آموز ۱۱ساله در مدرسه‌ و مرگ کودک ۱۶ ساله باردار پس از اقدام به خودسوزی که جای تاسف و محرومیت کامل از حقوق انسانی کودکان را در پی دارد و هم چنین   و از دیگر خبرها چون شناسایی ۴۹ هزار کودک «بی ‌شناسنامه» دارای مادر ایرانیی​ که بیهویتی‌کودکان‌ عامل ‌اصلی‌ ترک‌تحصیل‌کودکان به شمار‌میرود یعنی مهمترین اصلی که همیشه در جمهوری اسلامی نادیده گرفته شده و بوجه کافی و لازم به این بخش حیاتی جامعه پرداخته نشده و نمیشود که به  استناد  ماده سی ام قانون اساسی که حق تحصیل را به صورت رایگان در اختیار دانش اموزان قرار میدهد وچگونه میشود کودکان در ایران از این حق محروم میمانند ؟ که این خبرها در مقایسه با قانون اساسی و کنوانسیون حقوق کودک وسند ۲۰۳۰ موارد نقض حقوق کودکان اشکار و توجه مسئولین را جلب میکند تا در رفع این نواقض و محرومیت از حقوق انسانی کودکان کوشا باشند .دومین سخنران جلسه اقای رضا ویسانیان به بررسی ماده سه اعلامیه جهانی حقوق بشر که به حق حیات و امنیت اشاره دارد به سحنرانی پرداختند و سومین سخنران جلسه خانم سمانه محبی که به بررسی وضعیت و نقض اموزش و پرورش در ایران و کنکاش در این مورد پرداختند و چهارمین سخنران اقای احمدرضا بهجتی به موضوع لغو اعدام چرا در ایران امکان پذیر نمیشود سخنرانی خود را اغاز کردند و اخرین سخنران این جلسه خانم نارگل غفوری بودند که به قرائت اطلاعیه ۱۰۷۹ کمیته دفاع از حقوق کودک و نوجوان پرداختند .که متن های سخنرانی به ترتیب زیر است : :متن سخنرانی اقای  رضا ویسانیان :ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر (حق حیات برای همه ؛ و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.) در ماده سه اعلامیه جهانی حقوق بشر عنوان میشود   (هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد.) بنابراین احترام به حق حیات انسانی و به رسمیت شناختن حق زندگی برای تمامی انسان ها،از زمان تولد انسان یکی از مهمترین حقوقی است که به طور واضح و روشن در اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده سه و نیز در ماده شش میثاق بین الملی حقوق مدنی و سیاسی بر آن تایید شده است.ولی در جمهوری اسلامی ایران طرح حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه پی ریزی شده است وقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط اسلامی است و حکومت از دیدگاه اسلامی روند تحول فکری و عقیدتی است که راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) میپیماید.انچه که در قانون اساسی بیا ن شده است حقوق انسانی افراد بر اساس شرع و فقه  سنجیده شده بنابراین حقوق فردی و اجتماعی افراد بر اساس خشنودی فقیه و الله به هیج گرفته میشود و هرگونه مغایرتی با ایدولوژی ولایت فقیه در غالب دشمنی با خدا و دین اسلام مورد پیگرد و مجازات سنگینی قرار می گیرد که هیچ گونه ارزشی برای حق زندگی و آزادی و امنیت انسانی قائل نیستند.انچه از آثار حاکمیت ولایت فقیه در روند اجتماعی ایران در طی ۴۰ سال دیده شده و میشود فساد و تحجر و باز ماندگی کشور از توسعه رو به رشد بوده که هر روزه خبر ها از گسترش فسادهای مالی در سطح رهبری و اداری نه تنها در خارج از کشور بلکه با سانسور و فیلترینگ رسانه های داخلی ابعاد آن چنان گسترده است که جامعه ایران را در خود فرو برده و بحران مالی و اقتصادی و ورشکستگی کارخانه ها و موسسات بانکی یکی پس از دیگری بر سیل بیکاران و فقر روز افزون را به مردم تحمیل کرده است که این فساد عامل مهمی است در محرومیت هر شهروند ایرانی از حقوق انسانی و اجتماعی خود که در*اصل سوم قانون اساسی میگوید دولت جمهوری اسلامی موظف است همه امکانات خود را برای امور زیر بکار برد. یک -ایجاد محیط مساعد برای رشد.دو- آموزش و پرورش رایگان سه-رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه. چهار- تامین آزادی سیاسی و اجتماعی. پنج- تامین حقوق همه جانبه و تساوی عموم و غیره…واصل ۱۹ حقوق مساوی همه اقوام و قبیله واصل ۲۳ تفتیش عقاید ممنوع واصل ۲۴ آزادی نشریات و مطبوعات واصل ۲۷ آزاد بودن راهپیمایی و تشکیل اجتماعات و*اصل ۳۸ ممنوع بودن هرگونه شکنجه چگونه می شود از امکانات عادلانه صحبت کرد در صورتی ک طبق گفته معاون امور رفاهی و وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی بیش از ۹۶ هزار و ۲۷۳ کودک ۵ تا ۱۱ سال فقط در سال تحصیلی ۹۷- ۹۸در کشور از تحصیل بازمانده اند.و بیشتر این کودکان وارد بازار کار می شوند و هیچ گونه حق حیات کودکانه ای برای خود نمی بینند و از حق کودکی محروم میشوند و مسیر کودکانه انان بلاجبار تغییر داده میشود و با گذشت زمان بر ابعاد مشکلات و آسیب های اجتماعی آنها در جامعه همچون اعتیاد به مواد مخدر ، جرم و جنایت ،فروش اعضای بدن، گسترش فحشا و فرار از خانه افزوده می شود.و جای تامل بسیاری دارد که فرزندان مسئولین از بهترین شرایط و امکانات تحصیلی و بهداشتی ،درمانی و تفریحی با تمام مزایا و حقوق شهروندی در رفاه کامل به قول خودشان عادلانه بهره مند می شوند ولی مردم عادی هیچگونه خدمات اولیه نیز دریافت نمی کنند.و با بازداشت ها و دستگیری های غیر قانونی و خودسرانه اقشار معترض صنوف کارگران،معلمان، روزنامه نگاران ، شهروندان قبایل مختلف و به رسمیت نشناختن اقلیت های مذهبی جهت اجرای آیین های دینی مسیحیان و فعالیت آنها و نداشتن حق انتخاب دین به علت مجازات های سنگین و اعدام و رعایت نکردن کرامت انسانی و اعدام ۲۰۷ نفر به گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۸ که ۶ نفر آنها در هنگام وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشته اند. محرومیت از تحصیل دانشجویان بهایی و ممنوعیت در کسب و کار و*نقض حقوق زنان( حجاب اجباری، قوانین مربوط به حق طلاق،حضانت فرزند و ارث، ممنوعیت حضور زنان در استادیوم ورزشی و غیره ) می باشد.  و*تبعیض جنسیتی بین زنان و مردان   *عدم آزادی همجنسگرایان *عدم آزادی رسانه و مطبوعات و فیلترینگ فضای مجازی

و از آنجایی که حق زندگی از زمان کودکی شکل می گیرد و طبق منشور سازمان ملل و یونیسف هر نوع ازدواج زیر ۱۸ سال را ازدواج کودکان عنوان و از موارد بارز نقض حقوق بشر و خشونت جنسیتی می داند.ولی در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۱ ازدواج برای دختران ۱۳ و برای پسران ۱۵ سال در نظر گرفته است.و طبق آمار سالانه حدود ۴۰ هزار دختر ۱۵ ساله در ایران ازدواج می کنند و بیش از ۲ هزار نفر آنها طلاق می گیرند.یعنی دختران بسیاری هستند که به دهه دوم زندگی خود نرسیده بیوه و مطلقه خطاب می شوند.دخترانی ک عروسک به دست وارد دنیای بزرگسالانه شده اند و تا متوجه قاعده بازی شوند هست ونیست خود را باخته و رویاهای کودکانه شان را زیر آوارهای سنگین و نابهنگام مدفون یافته اند. علت اصلی گرایش به کودک همسری تاخر فرهنگی در خانواده ها و الگوهای ازدواج، روایت تقابل جامعه سنتی،قومی و مدرنیته است و این امر منشاء بسیاری از آسیب های اجتماعی از قبیل مشکلات روحی،فرار یا طلاق و محرومیت از تحصیل و غیره است و اینها مادرانی خواهند شد که خود تربیت و آماده مهارت زندگی اجتماعی نشده اند. تا الگوی مناسبی برای تربیت فرزندان خود باشند و یکی از عواقب ازدواج زود هنگام به خطر افتادن جان مادر در واقع کودک دختر است مشکلات سوء تغدیه،انزوای اجتماعی،سقط جنین و بروز بیماری های ژنتیکی در ازدواج های فامیلی را می توان نام برد.

متن سخنرانی خانم سمانه محبی :وضعیت آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران : وضعیت آموزش و پرورش بسیار بحرانی و اسفناک و بسیار به هم ریخته است.چهل سال است که جمهوری اسلامی  آموزش و پرورش توجه نمی کند. غالب مدارس غیر استاندارد هستند. معلمان از نظر مالی تامین نیستند. و معلمان همواره خسته هستند و باید کار دوم یا سوم داشته باشند تا بتوانند زندگی خود را تامین کنند. چرا آموزش ایران تا این اندازه فقیر است؟در بررسی‌های مقایسه‌ای بین المللی مربوط به توسعه نیروی انسانی ایران جایگاه مناسبی ندارد و سال هاست در رده ۸۵ تا ۹۰ دنیا قرار می گیرد. ایران سالانه چه میزان از ثروت تولید شده در کشور را صرف آموزش و تربیت نسل آینده خود می کند؟ وضعیت ایران در این حوزه در مقایسه با کشورهای پیشرفته چگونه است و آیا بهبود محسوسی از سال‌های دورتر به چشم می خورد؟این پرسش‌ها از آن رو بسیار مهم اند که در ایران بحث‌های مربوط به ترک تحصیل زود رس دانش آموزان، کمبودهای نظام آموزشی از نبودن فضای آموزشی و معلم گرفته تا کلاس‌های درس ایمن و امکانات آموزشی ساده آموزشی از دهه‌های گذشته بطور منظم بازتولید می شود و گاه به نظر می رسد هیچ دورنمایی برای پایان گرفتن مشکلات اولیه وجود ندارد.بحث در اینجا بر سر مدرن کردن دستگاه آموزشی، همراه ساختن آموزش ایران با پیشرفت‌های علمی و فن آوری جدید، ساختن مدارس هوشمند و یا بکار گیری روش‌های جدید آموزشی مشارکتی برای تربیت نسل‌های جوان کارا، پرسشگر با توانایی درک و انطباق با دنیای در حال تحول و یا داشتن معلمانی که از وضعیت معیشتی و حرفه‌ای خود رضایت دارند نیست.در اینجا سخن بر سر وجود کلاس‌های درس ایمن با یک تخته سیاه، چند میز و صندلی و یک معلم، وجود مدارس در مناطق توسعه نیافته و دورافتاده، جلوگیری از ترک تحصیل زودرس دختران و پسران و امکانات اولیه‌ای است که همه نوجوانان این کشور بتوانند دست کم تا پایان دوره اجباری در نظام آموزشی بمانند. جایگاه ایران در توسعه نیروی انسانی: در بررسی‌های مقایسه‌ای بین المللی مربوط به توسعه نیروی انسانی ایران جایگاه مناسبی ندارد و سال هاست در رده ۸۵ تا ۹۰ دنیا قرار می گیرد. دلیل اصلی این وضعیت نامساعد هم عقب ماندگی‌های آموزشی و اجتماعی دراز مدت در حوزه تربیت نیروی انسانی و نیز وجود نابرابری میان زنان و مردان است.ایران در حالی از نظر توسعه نیروی انسانی در سطح بین المللی در میانه جدول، پس از کشورهای توسعه یافته و پیش از کشورهای توسعه نیافته، قرار دارد که آموزش عالی در آن از نظر کمی بسیار رشد کرده و با شاخص‌های اصلی در کشورهای توسعه یافته برابری می کند.اما در کنار این پدیده مثبت ما شاهد پدیده‌های منفی پرشمار دیگر مانند بالا بودن تعداد بیسوادان (حدود ۱۰ میلیون) و کم سوادان (حدود ۱۵ میلیون نفر) و یا نابرابری‌های منطقه‌ای و جنسیتی مهم در آموزش و در بازار کار هستیم. این وضعیت نابسامان آموزشی مربوط به کشوری می شود با پیشینه ۱۵۰ ساله آموزش جدید. کشوری که ۱۰۶ سال پس از تصویب قانون تعلیمات عمومی و اجباری شدن آموزش پایه و نیز درآمدهای نفتی کلان هنوز میلیون‌ها نفر نمی توانند از آموزش عمومی تا سن ۱۵ سالگی برخوردار شوند و بسیاری بدون کسب مهارت خاصی مدرسه و درس را پیش از ۱۸ سالگی ترک می کنند.

ترک تحصیل، کم سوادی و بی‌سوادی: یکی از مشکلات اصلی توسعه نیروی انسانی در ایران وجود جمعیت بزرگ بی‌سواد و کم سواد است که بخاطر بازماندن چند میلیون نوجوان ایرانی از چرخه نظام آموزشی پیوسته بر تعداد آنها افزوده می شود.با یک محاسبه آماری بر پایه سرشماری ۱۳۹۵ می توان تعداد کسانی که تا سن ۱۵ سالگی از آموزش همگانی اجباری محروم می شوند را حدود ۲.۵ میلیون نفر برآورد کرد و نیز حدود ۲میلیون نفر دیگر نیزهیچگاه موفق به رسیدن به خط پایانی دوره متوسطه نمی شوند. جمع دو عدد که بیش یک چهارم نسل جوان را در بر می گیرد گروه اجتماعی بزرگی را شامل می شود که بطور منظم به جمعیت بی‌سواد و کم سواد ایران افزوده می شوند و فقر نیروی انسانی ایران را در شرایطی تشدید می کند که تحولات پیوسته و ژرف علمی و فنی نظام‌های آموزشی در کشورهای توسعه یافته را ناچار به بازاندیشی جدی برای بالا بردن کیفیت مدارس کرده است. همزمان گروه‌های کم سواد و بی‌سواد در حاشیه جامعه و اقتصاد ایران زندگی می کند و در معرض آسیب‌های گوناگون اجتماعی قرار دارد.پژوهش‌های میدانی پیرامون ترک تحصیل زود هنگام دانش آموزان به فقر خانواده‌ها و نبودن امکانات آموزشی مناسب بویژه در مناطق روستایی و توسعه نیافته و محلات فقیر حاشیه شهرها اشاره می کنند. روش‌های آموزشی نامناسب در کنار دیر پایی سنت‌های فرهنگی (بویژه در رابطه با دختران) دوعامل دیگری هستند که به پدیده ترک تحصیل دامن می زنند. بازماندن از چرخه آموزشی بیشتر در مناطق دورافتاده و حاشیه‌ای رواج دارد. استان‌های پیشرفته آموزشی ایران مانند تهران، اصفهان، یزد، سمنان و گیلان از پوشش آموزشی بسیار بالایی برخوردارند و در برابر استانهایی مرزی در جنوب، شرق و غرب ایران را باید مناطق محروم آموزشی به شمار آورد که در آنها پدیده ترک تحصیل بویژه در سال‌های پس از دوره ابتدایی بطور گسترده تر دیده می شود.نوجوانان مناطقی که زبان رایج مردم فارسی نیست کمتر از دیگران بخت ادامه تحصیل را دارند. برای مثال در سیستان و بلوچستان متوسط سال هایی که دختران جوان در نظام آموزشی می مانند حدود نصف مناطقی مانند تهران، یزد، سمنان و اصفهان است. به این فهرست سیاه باید دانش آموزان مهاجر بویژه کودکان افغانی را افزود که گاه به خاطر تبعیض ها، مسایل اداری و نداشتن اجازه اقامت از نظام آموزشی رانده می شوند.داده‌های آماری همزمان نشان می دهند که در دو دهه اخیر هیچ بهبود محسوسی در زمینه پوشش آموزشی صورت نگرفته است. این در حالی است که در حوزه آموزش بدون دخالت موثر دولت در حمایت از کودکان خانواده‌های تهیدست و یا فراهم آوردن شرایط آموزشی مناسب و امکانات جانبی (مانند وسائل حمل و نقل برای مناطق روستایی و یا دورافتاده) هیچ دورنمای روشنی برای بهبود وضعیت پوشش آموزشی در ایران وجود ندارد. فقر کیفیت آموزشی: مشکل اساسی دیگر آموزش ایران پائین بودن کیفیت آموزشی است. این فقر کیفیتی آشکار هم بدلیل کمبودها و مشکلات مربوط به امکانات مدارس است و هم به روش‌های سنتی آموزشی و توانایی‌ها و مهارت‌های معلمان برای به کار گیری روش‌های جدید و متحول کردن آموزش و یادگیری باز می گردد.فقر کمی آموزشی در ایران را نمی توان از فقر مربوط به کیفیت آموزش جدا کرد. در دهه‌های دورتر افزایش پرشتاب جمعیت دانش آموزی ایران سبب شده بود تا نظام آموزشی بگونه‌ای دایمی با مشکلات مهمی مانند کمبود فضای آموزشی و یا نیروی انسانی دست و پنجه نرم کند. برای مثال تعداد دانش آموزان ایران از حدود ۷ میلیون در سال ۱۳۵۷ به بیش از ۱۹ میلیون در پایان دهه ۱۳۷۰ رسید.در این دوران بحث کیفیت آموزشی در برابر ضرورت تدارک امکانات اولیه برای فرستادن جمعیت جدید دانش آموزی به کلاس‌های درس در درجه دوم اهمیت قرار داشت. در همین دوره است که مدارس ایران بخاطر کمبود فضای آموزشی ۲ یا ۳ نوبته شدند و این پدیده هنوز هم در برخی از مناطق ایران به چشم می خورد. از پایان دهه ۱۳۷۰ به این سو بدلیل پائین آمدن نرخ رشد جمعیت ایران ما شاهد کاهش منظم جمعیت دانش آموزی هستیم بطوریکه تعداد دانش آموزان در ایران در چند سال اخیر پیرامون ۱۳ میلیون ثابت مانده است. همه شواهد نشان می دهند که نظام آموزشی ایران طی ۱۵ سال گذشته از این فرصت تاریخی بگونه‌ای مطلوب برای غلبه تدریجی بر عقب ماندگی‌های کمی و کیفی خود استفاده نکرد و از دامنه فقر آموزشی ما به گونه‌ای چشمگیر کاسته نشد. سهم ناکافی آموزش در تولید ناخالص ملی:رکود و درجا زدن نظام آموزشی ایران در سال‌های گذشته بیش از هر چیز به عدم توجه دولت به آموزش و کافی نبودن سرمایه گذاری در این حوزه مهم مربوط است. بر پایه برآوردها و داده‌های منتشر شده توسط نهادهای رسمی، سهم مخارج آموزشی در کل تولید ناخالص ایران چیزی حدود ۳ درصد است که در سال‌های گذشته اندکی هم کاهش یافته است. سرانه هر دانش آموز در بخش دولتی نیز از چیزی حدود ۶۰۰ یورو فراتر نمی رود. یک مقایسه ساده بین المللی نشان می دهد که سهم مخارج آموزشی در تولید ناخالص ملی ایران کمتر از نصف بخش مهمی ازکشورهای توسعه یافته است.سرانه هزینه هر دانش آموز هم با در نظر گرفتن قدرت خرید جامعه ایران حدود یک پنجم متوسط کشورهای توسعه یافته است. این دو شاخص بروشنی چرایی مشکلات کنونی آموزش ایران و فقر کیفی و کمی آن را هم نشان می دهند. در حقیقت آموزش حوزه فراموش شده جامعه ایران در سه دهه اخیر است و دولت بجای افزایش تدریجی بودجه آموزش و مدیریت مطلوب منابع مالی و انسانی بیشتر درگیر مشکلات روزمره تشکیلات عریض و طویل وزارت آموزش و پرورش بوده است. مشارکت بخش خصوصی:در نگاه بسیاری از مسئولین آموزش نوعی بار اقتصادی بر دوش دولت است به همین خاطر هم آنها گاه درمانده از حل مشکلات از خصوصی کردن آموزش و یا سپردن کارها به بخش خصوصی صحبت به میان می آورند. همه می دانند که این مشارکت هم اکنون وجود دارد و حضور بخش خصوصی در آموزش (مدارس غیر انتفاعی و غیر دولتی) از اوایل دهه هفتاد شتاب گرفته است. اما این مشارکت در ۱۵ سال گذشته کم و بیش ثابت مانده و از ۱۰ درصد تعداد دانش آموزان فراتر نمی رود. این بدان معناست که بخش بسیار بزرگی از خانواده‌های ایرانی توانایی پرداخت هزینه‌های سنگین مدارس خصوصی که شهریه آنها از درآمد متوسط یک کارمند طبقه متوسط فراتر می رود را ندارند.مشارکت بخش خصوصی در حوزه آموزش در ایران مانند بسیاری از کشورهای دیگر موضوع بحث‌های فراوانی قرار می گیرند. تجربه جهانی در این حوزه بویژه برای کشورهای در حال توسعه نشان می دهد که بدلیل فقر بخشی‌های بزرگی از جامعه نقش دولت در تامین آموزش اجباری از اهمیت فراوانی برخوردار است و هزینه‌های آموزشی نوعی سرمایه گذاری مفید برای آینده کشور است. مشکل اساسی حضور بخش خصوصی در آموزش گسترش بی‌عدالتی آموزشی و شکل گیری دو نوع آموزش متفاوت برای تهیدستان (دولتی) و گروه‌های مرفه (خصوصی) است. هر کشوری با توجه به وضعیت خاص خود باید بتواند بر سر نوع مشارکت احتمالی بخش خصوصی و یا گرفتن بخشی از هزینه‌های آموزشی از خانواده‌ها در مدارس دولتی بویژه در دوره‌های پس از آموزش اجباری و در آموزش عالی به نوعی اجماع سیاسی دست یابد. نباید فراموش کرد که آموزش بخشی از خدمات اصلی عمومی است که دولت موظف است بر طبق قانون اساسی برای نسل جدید تامین کند. دورنمای نه چندان روشن :فقر کیفیت آموزشی در ایران فقط به روش‌های ناکارآمد، آموزش نامناسب معلمان، مدیریت نامطلوب و کمبود تجهیزات محدود نمی شود. فلسفه عمومی آموزش ایران و تعریف آن بر پایه درکی بسته و خشک از یک خوانش مذهبی راه خلاقیت و نشاط فکری، علمی و فرهنگی را مسدود کرده است.در نظامی که حقیقت‌های ثابت و همیشگی دینی و دگم‌های فقهی نقش مرکزی را در گفتمان آموزشی ایفا می کنند و هدف اصلی برنامه درسی تحمیل یک نظام ارزشی و فرهنگ دینی خاص به نسل جوان است جای چندانی برای پویایی آموزشی و یادگیری بر پایه پرسشگری و سنجشگری باقی نمی ماند. روش‌های آموزشی در چنین نظامی بناچار آمرانه و استبدادی است و دانش آموز، معلم و خانواده‌ها باید دنباله روی مطیع سیاست هایی باشند که از بالا به مدارس دیکته می شود.دغدغه اصلی مسئولان آموزشی ایران در دهه‌های گذشته بیش از آن که غلبه بر فقر آموزشی در حوزه کمی و کیفی باشد دینی کردن برنامه‌های درسی و کنترل ایدئولوژیک مدارس بوده است. مجموعه بحث‌های مهم پیرامون سیاست‌های آموزشی در سه دهه گذشته بیش از آنکه به اصلی‌ترین گره‌های نظام آموزشی، تداوم میزان ترک تحصیل زود رس و پی آمدهای آسیب شناسانه آن مانند وجود کودکان کار و یا ازدواج کودکان دختر، فقر کیفیت آموزشی، آموزش مطلوب معلمان بازگردند به مسائل ایدئولوژیک و دینی اختصاص داشتند. برای بسیاری ایجاد نمازخانه و مدارس قرآنی، اسلامی کردن کتاب‌ها و برنامه‌های درسی، سفرهای دینی‌تبلیغاتی (راهیان نور)، حجاب دختران جوان… بیش از مشکلات بنیادی آموزش اهمیت داشته و دارند.امروز کارنامه این سیاست‌ها و سمت گیری‌ها در برابر همگان است. نوعی لجاجت ایدئولوژیک و باورهای بسته سیاسی و دینی طی سال‌های گذشته به سان پرده ضخیمی عمل کرده اند که مانع از دیدن چالش‌های اصلی آموزش ایران و فقر دامنه داری می شوند که نظام آموزشی گرفتار آن است. به همین دلیل هم در ایران ما با نوعی بن بست ساختاری در حوزه آموزش روبرو هستیم و این بدان معناست که دورنمای روشنی برای تغییرات اساسی هم در برابر آموزش ایران وجود ندارد.

متن سخنرانی اقای احمد رضا بهجتی :لغو اعدام کودکان چرادر ایران امکان پذر نیست ؟؟؟   احمد رضا بهجتی :قوانین ایران سن مجازات کیفری کودکان را ۱۵ سال برای پسران و ۹سال برای دختران می‌داند. این درحالی است که کنوانسونهای بین‌المللی اعدام افراد کمتر از هجده سال را منع می‌کنند. مجازات کودکان در ایران و از جمله صدور حکم اعدام برای آنان در موارد مختلف از جمله درگیری و قتل، قاچاق مواد مخدر و … همواره یکی از چالش‌های مهم نقض حقوق بشر در ایران بوده‌است. این اقدام ایران با تعهدات کشور در چارچوب میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک در تضاد است. ایران در کنار کشورهای عربستان سعودی، پاکستان و سودان تنها کشورهایی هستند که همچنان به اعدام کودکان ادامه می‌دهند.عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای با عنوان «ایران: آخرین جلاد کودکان» اعلام کرد که از سال ۱۹۹۰ میلادی تاکنون ۲۴کودک در ایران اعدام شده‌اند که ۱۱ نفر از آنان در هنگام اعدام زیر ۱۸ سال بوده‌اند.مجمع عمومی سازمان ملل متحد و بسیاری از نهادهای حقوق بشر در داخل و خارج از ایران و دولت‌های مختلف از ایران خواسته‌اند که از اعدام کودکان صرف نظر کند، این تلاشها تاکنون بی‌ثمر بوده‌است اما در معدود مواردی به تعویق اجرای اعدام منجر شده‌است.یکی از وکلایی که در دفاع از حقوق کودکان محکوم به اعدام فعال است می‌گوید: زمانی که من برای اخذ وکالت دو نوجوان به نامهای رضا و محمد به زندان عادل آباد شیراز رفتم از یک موضوع بسیار ناراحت شدم و آن اینکه حدود دو ساعت به طول انجامید که توانستم با موکلانم ملاقات کنم آن‌ها هر بار که از طرف مسولین زندان صدایشان می‌زنند ترس و واهمه عجیبی وجودشان را در بر می‌گیرد و هر آن گمان می‌کنند که می‌خواهند اعدام شوند.به گفته وی بسیاری از پرونده‌های اعدام زیر ۱۸ ساله‌ها بر اساس اقرار خود این افراد صادر می‌شود. در حالی که بسیاری از آن‌ها نه از حقوق خود آگاهند و نه عواقب چنین اقرارهایی که معمولاً هم تحت فشار از آن‌ها گرفته می‌شود را می‌دانند. آن‌ها نمی‌دانند که این اقرارها می‌تواند به صدور حکم اعدام برای آن‌ها منجر شود. همچنین برخی از این کودکان گفته‌اند که تحت شکنجه از ایشان اعتراف دروغین گرفته شده‌است. یک نهاد حقوق بشر معتقد است که ایران از سال ۱۳۸۵ مسئول ۷۳ ٪ اعدام کودکان در جهان بوده‌است.و هم‌اکنون (فروردین ۱۳۸۷) ۱۰۷ کودک در انتظار اجرای حکم اعدام هستند.دیده‌بان حقوق بشر در تارنمای خود در رابطه با اعدام افراد زیر ۱۸ سال در ژانویه ۲۰۱۸ می‌نویسد که ایران یکی از تنها ۴ کشوری است که از سال ۲۰۱۳ کودکان مجرم را اعدام کرده است. دیگر کشورها پاکستان، عربستان سعودی و یمن هستند. غزه نیز کودکانی را اعدام کرده است. به گفته این نهاد حقوق بشری، ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته که اعدام کودکان مجرم را ممنوع می‌کنددیده‌بان حقوق بشر از قوه‌ی قضائیه‌ی جمهوری اسلامی خواسته است اعدام‌ها را متوقف کند، و به سمت حذف مجازات مرگ برود.دیده‌بان حقوق بشر اعلام کرد که در ماه ژانویه ۲۰۱۸ حداقل سه “مجرم کودک” در نقاط  مختلف ایران اعدام شده‌اند. این نهاد حقوق بشری از جمهوری اسلامی خواست به اعدام افرادی که در هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال بوده‌اند، پایان دهد.دیده‌بان حقوق بشر روز چهارشنبه (۱۸ بهمن/۷ فوریه) از اعدام سه کودک در ماه ژانویه ۲۰۱۸ خبر داد. طبق گزارش این نهاد حقوق بشری اعدام‌ها با فاصله زمانی یک روز انجام گرفته است.دیده بان حقوق بشر از ایران خواسته تا بی هیچ پیش‌شرطی اعدام کودکان را متوقف کند و به تعهدات خود در کنوانسیون حقوق کودک پایبند باشد. این درخواست پیرو اعدام امیر حسین پورجعفر، محبوبه مفیدی و علی کاظمی در یک دوره زمانی از ۱۵ دی‌ماه تا ۱۰ بهمن صادر شده چراکه سن این افراد هنگام ارتکاب به قتل کمتر از ۱۸ سال بوده است.دیده‌بان حقوق بشر با اعلام خبر اعدام سه متهمی که زمان ارتکاب به جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشته اند در این دوره زمانی می‌گوید ایران باید فوری و بدون هیچ‌ قید و شرط به مجازات مرگ برای کودکان زیر ۱۸ سال پایان دهد و به سوی منع اعدام کودکان گام بردارد.سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه‌ دیده‌بان حقوق بشر در واکنش به اعدام کودکان در ایران معتقد است به نظر می‌رسد ایران با اعدام چندین کودک و آغازی خونین در سال ۲۰۱۸ تصمیم دارد هر برداشت مثبتی که از اصلاحات سال گذشته‌اش بر قوانین اعدام‌های مواد مخدر به وجود آمده بود را از بین ببرد.مدیر بخش خاورمیانه‌‌ای دیده‌بان حقوق بشر می‌پرسد قوه‌ی قضاییه‌ی ایران چه زمانی می‌خواهد عدالت را تضمین کند، و اقدام اسفناک اعدام کودکان را پایان دهد؟«امیرحسین پورجعفر»، به اتهام قتل ستایش قریشی، دختر هفت ساله با تبار اهل افغانستان و مقیم ایران به قصاص محکوم شد. او زمان ارتکاب به جرم ۱۷سال و هنگام اجرای ۱۸ سال سن داشت. پورجعفر یک هفته قبل از اجرای مجازات مرگ به روزنامه شرق گفت هنگام تجاوز و قتل ستایش قریشی تحت تاثیر الکل بوده است. گرچه مرگ فجیع ستایش هفت ساله قلب مردم را به درد آورده بود اما پرونده قتل و تجاوز به او پیچیدگی فراوانی داشت. برای مثال وکیل پورجعفر نیز به روزنامه شرق گفته بود، او نشانه‌های اختلال رفتاری داشته و در دوره بازداشت در یک بیمارستان روانی بستری بوده است. این موارد به همراه سن ارتکاب به جرم این شایبه‌ را در صدور حکم اعدام علیه او ایجاد کرده بود که قاضی به صورت مستقل حکم نداده و تحت تاثیر افکار عمومی بوده است. با این همه او صبح روز پنجشنبه ۱۴ دی در زندان رجایی شهر کرج با وجود هشدار فعالان بین المللی حقوق بشر اعدام شد.«علی کاظمی» جوان ۲۲ ساله که متهم شده بود در ۱۵ سالگی و در جریان یک دعوای گروهی مرد دیگری را کشته، با توجه به گزارش سازمان عفو بین‌الملل، سه‌شنبه دهم بهمن ماه در بوشهر اعدام شد.رفتار ماموران زندان و ارایه اطلاعات اشتباه درباره احتمال اعدام علی کاظمی واکنش بسیاری را در فضای مجازی به همراه داشت، چراکه هفته گذشته «جمعیت امام علی» گروهی غیردولتی که در زمینه توقف اعدام کودکان فعالیت می‌کند، توضیح داد حکم اعدام در شرایطی اجرا شده که مقامات وعده نجات او از مرگ را داده بودند. جمعیت امام علی توضیح داد که علی کاظمی به دلیل قتل در یک درگیری خیابانی که هفت سال پیش رخ داده بود اعدام شد.همچنین بنابر توضیح سازمان عفو بین‌الملل مقامات زندان روز اجرای حکم با خانواده علی کاظمی تماس گرفتند و اعلام کردند که اعدام اجرا نشده اما ظهر همان روز خانواده کاظمی خبر اعدام او را دریافت کردند.اعدامی دیگر «محبوبه مفیدی» نوعروس جوانی بود که در ۱۳ سالگی و زیر سن قانونی به عقد شوهرش درآمده و سال ۱۳۹۲ در ۱۷ سالگی  به اتهام قتل همسرش به اعدام محکوم شد. رسانه‌های نزدیک به حکومت او را به خیانت همسر و ارتباط با برادرشوهرش متهم کرده اند. مفیدی در نهایت هفته گذشته در زندان نوشهر اعدام شد. محبوبه مفیدی هم در زمان اعدام ۲۰ ساله بود و قتل را در ۱۷ سالگی انجام داده بود.تنها چهار کشور ایران، پاکستان، عربستان سعودی و یمن  از سال ۲۰۱۳ کودکان مجرم را اعدام کرده‌اند. به گفته دیده بان حقوق بشر ایران این تمایز شرم‌آور را دارد که در صدر دولت‌های جهان برای  اعدام کودکان قرار دارد.سال‌هاست که فعالان حقوق بشر می‌گویند ایران عضو کنوانسیون حقوق کودک است و بر اساس این کنوانسیون بین‌المللی اعدام افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است. قوه قضاییه ایران اما به واسطه برداشت به رای از قوانین مربوط به «بلوغ شرعی»، ۱۵ تا ۱۸ ساله‌‌ها را هم کودک به حساب نمی‌آورد. فعالان بین المللی حقوق بشر همچنین سال‌هاست اعضای اتحادیه اروپا متهم می‌کنند که به واسطه روابط سیاسی و تجاری به اجرای احکام اعدام از سوی جمهوری اسلامی واکنش جدی نشان نمی دهند. به گفته این فعالان اتحادیه اروپا که از مخالفان اصلی اعدام افراد زیر ۱۸ سال است، هیچ واکنش جدی‌ای نسبت به اجرای سه حکم اخیر نشان نداده و همچنان روابط نزدیک دیپلماتیک خود را با ایران حفظ کرده است.از سوی دیگر قوانین موجود در جمهوری اسلامی و  بنابر ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ که برای حمایت از کودکان در معرض مجازات مرگ به تصویب رسیده، از نظر فعالان مدنی ایران نه تنها کارآمد نیستند بلکه نیاز مبرمی به تصویب قوانین روشن و غیر قابل تفسیر وجود دارد.فعالان جمعیت امام علی معتقدند آمار و قرائن حاکی از آن است که اصرار به اجرای این احکام و اقدامات تنبیهی عاری از هر گونه نگاه بر مبنای عدالت اقتضایی و سیاستهای پیشگیرانه، تاکنون در کاهش خشونت و جرائم در میان این کودکان موثر نبوده است و این ااقدامات جز تشدید نفرت و خشونت در جامعه نتیجه ای دربرندارد.امابه هرحال اگر جمهوری اسلامی امروز بخواهددرقوانین خودش تغییرایجادکندراه سخت و دشواری نیست راهش این است که مساله بلوغ رابه علم و کارشناسان و مختصصان فن واگذارکندوان رااز مقوله امور شرعی و مذهبی خارج کندو نه مثلایک قانون و قاعده الهی و اسمانی و مذهبی وازیک جای دیگرامده را ملاک قرار دهد

قرائت اطلاعیه ۱۰۷۹خانم نارگل غفوری:نبیه بدنی دانش آموز، گویای خشونت در جامعه است: خشونت در جامعه ،آمار بالای جرایم و بزه کاری،قتل،تجاوز های جنسی و …یک دلیل عمده دارد و آن هم تنبیه بدنی در دوران کودکی و در مدارس.تخریب شخصیت کودکان از صفات بارز نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران است و این معضلات نشان از غلط بودن و عدم موفقیت نظام آموزشی ایران است.البته شاید هم ضرب المثل ها و داستانهای قدیمی مکتبخانه ها بی تاثیر نباشد.ازماه گذشته تاکنون اخبارها بدی از رفتارهای زشت و زننده پرسنل مدارس ایران به گوش می رسد که همه نشان از نقض کرامت انسانی و خشونت علیه کودکان را دارد.خشونتی که در قوانین بین المللی تاکید فراوانی به احقاق حقوق آنها شده است.تنبیه بدنی یک دانش‌آموز در همدان؛ معلم تعلیق، مدیر و معاون مدرسه برکنار شدند. به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، در پی انتشار گزارشی از سوی صدا و سیمای مرکز همدان مبنی بر تنبیه دانش‌آموز پایه هفتم در مدرسه شهیدمقصودی همدان، مدیرکل آموزش و پرورش به این اتفاق واکنش نشان داده و با خاطیان برخورد کرد. سید رحیم میرشاهولد مدیر کل ارزیابی عمل‌کرد و پاسخگویی به شکایت وزارت آموزش و پرورش میگوید؛از مجموع۱۹۲۴ شکایت تنبیه بدنی در دو سال، ۹۶ پرونده به هیات تخلفات اداری ارسال شد، ۱۸۶ نفر تذکر کتبی و ۵۱۸ نفر تذکر شفاهی گرفتند و ۴۵۲ نفر هم از شکایت خود صرف نظر کردند. اما آیین نامه و قوانین اجرایی مدارس در کجا اجرا میشود؟ این آیین نامه مصوبه 652 در سال 1379است و مربوط به موضوعات اجرایی و بحث تنبیه در مدرسه میباشد که در این آیین نامه از ماده 73 تا81 به موضوع تنبیه پرداخته شده است همچنین ماده 77 آیین نامه انضباطی مدرسه‌ها که هرگونه تنبیه دیگراز قبیل تنبیه بدنی اهانت و تعیین تکلیف درسی جهت تنبیه را ممنوع اعلام کرده است.آیین نامه ها حمایت از دانش اموزان را اعلام میکنند . آیا آیین نامه ها به معلمین و مربیان و اولیا دانش آموزان آموزش داده میشود؟؟؟ خبردیگر در گوشه ای دیگر از نقاط کشورمان که با تنبیه دانش آموز توسط معلم به علاج دیر فهمی و یا دیرآموزی دانش آموزمیشتابد.نیمه آبان ماه گذشته یک دانش‌آموز کلاس دوم دبستان در مشهد به دلیل ضعف در یادگیری ریاضی از سوی معلم مدرسه تنبیه می شود. بر اساس ادعای صورت گرفته، در این حادثه خانم معلم به صورت دانش آموز سیلی زده که موجب برخورد پسربچه با دیوار و وارد آمدن صدمات شدید می شود.ممنوعیت تنبیه بدنی دانش آموزان در آیین نامه ای مورد تاکید قرار گرفت که ۱۵ سال پیش تدوین شد. ولی همچنان ناآگاهی و مسلط نبودن اجرایی شدن این آیین نامه در مدارس دانش اموزان را طمعه میسازد و به جای اموزش با ضرب و شتم و سیلی معلم،دانش آموز به بیمارستان روانه میشود.حق دانش آموزان،پرورش شخصیت واستعداد و توانایی های روانی آنان است نه تنبیه بدنی که در کشتن خلاقیت واز شکوفایی وبروز تواناییهای آنان می کاهد.ابوالحسن حقیقی معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی دراینباره به خبرنگار ایرنا گفته است: “تنبیه بدنی به هر دلیل و ترتیبی باشد امری غیرقانونی و تخلف محسوب می شود لذا گروه کارشناسی آموزش و پرورش وظیفه دارد ابعاد موضوع را بررسی کرده تا اگر قصور و تخلفی از معلم سر زده اقدامات بعدی برای برخورد با متخلف صورت گیرد ما فعالین حقوق کودک و نوجوان با استناد به ماده ۲۹ اهداف تربیتی در کنوانسیون حقوق کودک و همچنین هدف ۱۶ سند ۲۰۳۰ یونسکو که کودکان را برای زندگی در یک جامعه آزاد بر پایه صلح و تفاهم و منع هرگونه خشنونت را تربیت میکند؛ خواهان احقاق حقوق دانش آموزان بر مبنای رشد و احترام به کرامت انسانی و حقوق انسانی آنان هستیم ..

چرا تنوع زیستی در خطر است ؟

دکتر زهرا ارزجانی

تصمیم و رفتار افراد، گروهها و دولتها بر محیطزیست و تنوع زیستی تأثیر میگذارند و دارای نتایج مثبت یا منفی برای محیط زیست  تنوع و در نتیجه تنوع زیستی اند. همانطورکه میدانید،جاندارانی روی کره زمین می زیسته اند که اکنون دیگر وجود ندارند. ؟ چه چیزی باعث میشود افراد یک گونه از بین بروند یا اینکه نتوانند بدون کمک انسان به حیات خود ادامه دهند؟ اگر محیطزیست برای حیات جانداری مناسب نباشد، ممکن است گونه بهطور کامل نابود شود. به این پدیده انقراض میگویند. اما امروزه سرعت از بین رفتن گونه ها افزایش یافته است.به همین منظوراتحادیۀ بین المللی حفاظت از طبیعت در سال 1948 تأسیس شد،اکنون بزرگترین مرجع برای اطلاعات مربوط به محیط زیست و تنوع زیستی است. ایران از سال 1974 میلادی به این اتحادیه پیوست. یکی از کارهای این اتحادیه انتشارفهرست قرمز است که در آنگونه های در خطر انقراض،اعلام شده اند. در ادامه به عوامل تهدیدکننده زیستی میپردازم.

تخریب زیستگاه: مهمترین عامل از دست رفتن تنوع زیستی، تخریب زیستگاه است. تخریب زیستگاه بهصورت قطعه قطعه شدن، کاهش کیفیت، تغییر شکل کامل یا حذف زیستگاه رخ میدهد. تبدیل محیطهای طبیعی به زمینهای کشاورزی یا مسکونی، خشک کردن تالابها و دریاها برای احداث سازه ها،جاده و سدسازی از عوامل تخریب زیستگاهها هستند. احداث جاده در یک زیستگاه عالوه بر قطع ارتباط گونه ها با تأثیر بر عواملی مانند نور، دما و کیفیت هوا باعث کاهش یا از بین رفتن پوشش گیاهی میشود.

برداشت بیرویه واستفاده ناپایدار:منظور از برداشت بیرویه این است که سرعت برداشت و بهره برداری از تنوع زیستی بیش  از سرعت بازسازی آن باشد. در این حالت استفاده ما،  تنوع زیستی ناپایدار است؛ مانند چرای بیرویه دامها، شکار غیرقانونی و صید انبوه. صید انبوه ماهی، افزون بر کاهش جمعیت ماهیها، حیات گونه های غیر خوراکی را نیز تهدید میکند.

آلودگی محیط زیست: آلودگی محیط ممکن است باعث مرگ افراد گونه ها شود. گاهی آلایندهها جانداران را از بین نمیبرند؛ بلکه با تأثیر بر شرایط تولیدمثلی، باعث کاهش جمعیت گونه در طول زمان میشوند. همچنین تولد جانوران با ناهنجاریهای مادرزادی از عوارض آلودگی محیطزیست است امروزه ریزگردها از مشکالت محیط زیست ایران و کشورهای دیگر است.

گونه های بیگانه مهاجم: اگر گونه ای وارد زیستگاهی شود که به طور طبیعی در آنجا زندگی نمیکند، برای آن زیستگاه گونه بیگانه مهاجم تبدیل شوند. این گونه ها در رقابت با محسوب میشود .در بسیاری از موارد گونههای بیگانه میتوانند بهگونه گونه های بومی در استفاده از منابع موفق تر عمل میکنند ودر نتیجه به سرعت درزیستگاه جدید رشد و تکثیر مییابند و حیات گونههای بومی را به خطر میاندازند. ایران گستره ای از تنوع آب وهوایی و جغرافیایی است ؛ به همین علت رویشگاه انواعی از گیاهان گران بها و ارزشمند است که استفاده های متفاوتی دارند.متأسفانه قاچاق گیاهان زینتی ، اقتصادی و دارویی از معضالتی است که حیات گیاهان و آینده تنوع زیستی کشور ما را به خطر انداخته است. گیاهانی مانند انواع الله های واژگون ، سوسنها ، زعفران و گیاهان دارویی به وسیله افراد سودجو به خارج از کشور قاچاق می شوند.

تغییر اقلیم: تغییر دما و الگوهای بارشی، باعث تغییر اقلیم و درنتیجه تغییر محیط جعرافیایی پراکنش گونه ها میشوندهمچنین زمان، تولید مثل جانوران، طول دوره رشد فراوانی آفات و بیماریها، و زمان مهاجرت گونههای جانوری نیز با تغییر اقلیم، تغییر میکند.

باید چکار کرد ؟ و از مسئوالن چـه انتظـاراتـی داریم؟ قوانینی برای جلوگیری از ورود گیاهان، جانوران و جانداران بیگانه به کشور وضع و اجرا کنند و همچنین مانع از سودجویانی شوند که جانداران و به ویژه گونه های کمیاب گیاهی و جانوری را از کشور خارج میکنند. اقدامهایی مناسب برای حفظ تنوع زیستی، به ویژه محیطهای طبیعی وگونه های بوم زاد به کار گیرند. در اجرای طرحهای عمرانی حفظ تنوع زیستی را امری واجب بدانند و از آسیب به تنوع زیستی بپرهیزند. تحول در محیط زیست نیازمند اثر وجودی کارکنان حفاظت محیط زیست است و اگر روند گذشته را تغییر دهیم و به تحول یقین داشته باشیم، نه تنها کشور بیشتر توسعه پیدا می کند بلکه جدی تر حافظ محیط زیست خواهیم بود. باید  ناگفته های بحران محیط زیستی ایران را برای مردم جهت آگاه سازی بطور شفاف  بازگو کرد وبه مسائل محیط زیست امنیتی نگاه نکنیم اگر واقعیت های این عرصه شفاف گفته می شد بحران به این نقطه نمی رسید .مردم و مسئولان برای حفظ سلامت خود و دیگران و امکان برخورداری همه شهروندان از حق محیط‌زیست باید خود نگهبان این حق برای خویش باشند و همچنین خود را ملزم به پیگیری موارد خلاف در این زمینه بدانند

منابع: انسان و محیط زیست، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی،1396

بررسی تأثیرات آلودگی محیط زیست به همکاری مالی هاینریش بُل افغانستان میزان 1396 برابر با اکتبر 2017

اطلس پرندگان ایران ، کابلی محمد و دیگران انتشارات جهاد دانشگاهی، تهران 1395

پایگاه اینترنتی:http://www.irna.ir/kb/fa/News/2000327897

http://www.discoveryeducation.com/

 

خدایا خانه ای در آرامش که سقفش نلرزد

نیلوفر ایمانیان

۲۱ آبان ماه ۱۳۹۶ کرمانشاه در خون و گل غلتید و  زلزله کرمانشاه مرگبارترین زلزله ی سال 2017 در جهان شد.آمار رسمی تعداد کشته ها را ۴۰۰ نفر اعلام کرده بود اما واقعیت چیزی فراتر از این بود به طوری که نماینده کرمانشاه  آمار را بیش از 1000 کشته اعلام کرده است. او در گفتگو با ایلنا ادعا کرد آمار واقعی خیلی بیشتر از آمار اعلام شده از تعداد جانباختگان است و تنها ۲۵۰ نفر از ساکنین مسکن مهر جان باختند.تعداد بی خانمان ها آنقدر زیاد بود که تمام مردم و هنرمندان دست به همکاری زدند چرا که مردم اعتمادی به کمک رسانی دولتی نداشتند.در این میان بسیاری از اشخاص سرشناس برای خانه دار کردن زودتر مردم دادگاهی شدند اما باز هم با غیرت ادامه دادند. درست وقتی که این همهمه و نگرانی های زلزله کرمانشاه  در فضای مجازی جایش را به دابسمش ها داد بحران مردم زلزله زده هم فراموش شد.یک سال از آن داستان می گذرد اما بسیاری هستند که سقف بر سر ندارند و آن هایی که سقفی دارند دیگر اعتمادی به خانه هاشان ندارند و در سرما و گرما در چادر در حیاط خانه ها یا بیابان ها زندگی می کنند. یک سال است که مردمان کرد با غیرت خواب راحت ندارند، استرس موها و زیباییشان را ازآن خود کرد،آرزوهایشان یک شبه کوتاه شد و به یک خط مشترک رسید ً خدایا خانه ای در آرامش که سقفش نلرزد ً نگرانی پسره کرد و آزادی خواه که برای محافظت از جانش سختی های یونان،مقدونیه و … را پشت سر گذاشت تا مادر و خواهرش راحت زندگی کنند و هر لحظه نگران جان پسر بی گناهشان در چنگ حکومت نباشند،امروز آن پسر دیگر خواهری ندارد و هر روزش نگران است که این زمین تا کی باید بلرزد، نکند این بار سقف به روی مادرم بریزد….پس لرزه ها هنوز در کرمانشاه ادامه دارد و خیالما ن راحت که ریشتر آن کم بوده است اما غافل از اینکه تمام خانه های کرمانشاه ترک برداشتند و با هر لرزش طول این ترک

بیشتر….کرمانشاه نهمین شهر پرجمعیت  و یکی از شهرهای بزرگ ایران می باشد.کرمانشاه از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایران به‌شمار می‌رود و پیدایش آن به سده چهارم میلادی بازمی‌گردد و از آن دوران تا حمله اعراب به ایران به عنوان دومین پایتخت ساسانیان مورد توجه حکومت بود.تاریخدانان قدمت تاریخی کرمانشاه را بین ۸ تا ۱۲ هزار سال برآورد کرده‌اند و برخلاف سایر نقاط ایران که به صورت مقطعی مورد سکونت قرار می‌گرفته‌اند، این مکان همواره مورد سکونت انسان در دوره‌های مختلف قرار گرفته‌است.این شهر به لحاظ تاریخی از دوران باستان به عنوان دروازهٔ ورودی آسیا به جلگهء معروف میان‌رودان بوده‌است. دلیل این ادعا همان‌طور که در متون تاریخی نیز آمده‌است، وجود بزرگترین راه ارتباطی میان فلات ایران، چین و هندوستان با ساکنان میان‌رودان است که به این راه اصطلاحاً شاهی نیز گفته می‌شود.

ماده ۲۵: حق خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی برای همه الف) هرکس حق دارد که سطح زندگی او ، سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک ومسکن ومراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تامین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضا ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان ، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.

ب) مادران وکودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه براثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.

رابطه عدالت اجتماعی و ناقص سازی زنان    

   سمیه قربانی اسمعیل ترخانی

میخواهم در مورد عدالت اجتماعی در ایران بنویسم، عدالتی که هر فرد ایرانی بخواهد در موردش لحظه ایی فکر کند ویا حتی یک بار از روی عدالت اجتماعی روخوانی کند ناخوداگاه موارد زیادی از بی عدالتی بجای عدالت در ذهنش جاری میشود چه برسد که بخواهیم این عدالت را در جامعه به دنبالش بگردیم عدالتی که حتی معنای خود کلمه را (عدالت اجتماعی) به چالش میکشاند.عدالت اجتماعی از برابری افراد یک جامعه(مرد، زن، پیر، جوان، شاغل، بیکار، صاحب منصب، کارگر،… ) سخن میگوید.اما در ایران بی عدالتی اجتماعی را بهتر وملموس تر میتوان درک کرد.از آنجا که یک زن هستم و مادر فرزند دختر ناخوداگاه ذهنم به سمت عدالت اجتماعی بین زن و مرد در جامعه کشیده میشود.لحظه ورود به بیمارستان که طبق نظرپزشک برای به دنیا آوردن فرزندم میبایست عمل جراحی سزارین انجام میدادم و این عمل بدون رضایت همسرم امکانپذیر نبودومن به عنوان یک انسان که هیچ، یک زن هم هیچ، حتی به عنوان مادری برای نجات فرزندش از مرگ این حق تصمیم را نداشتم. اما خدا را شکر همسرم منطقی است و رضایت نامه را امضا کرد. فرزند سالمی به دنیا آمد که اورا تحویل پدرش دادندوتنها یک نام از من در شناسنامه اش درج شد. فرزندی در وجود یک زن رشد میکند و با روح و جسم او یکی میشودواو حتی هنگام بیمار شدن فرزندش اجازه واراده مستقیم این که بخواهدبدون رضایت همسرش اقدامی جهت بهبودی در سلامت و رشداو انجام دهد را ندارد.باز هم خداراشکر;فرزندم بزرگتر شده و مشغول تحصیل است و من به عنوان یک مادر فقط وفقط همدم و گوش شنوایی هستم برای او تا از دوستانش برایم بگوید تا از نظرش در مورد ورزش مورد علاقه اش یا حتی نوع معاشرت با دوستانش چرا که اگر دختر من کمی بخواهد با بقیه از نظر سلیقه، افکارمتفاوت باشد در خیلی از زمینه ها اجازه فعالیت نخواهد داشت.ومن به عنوان مادر باید از عدالت اجتماعی در جامعه با او صحبت کنم و به او یاداور شوم که تو یک زن هستی و فلان فعالیت مناسب تو نیست. اینطور بهتر است خدا را شکر کن خیلی ها همین وضعیت را هم ندارند.دختر بزرگی شده است. سرکار میرود البته مثل یک مرد فعال و کوشاست اما حقوق دریافتی اش کمتر است چرا که او یک زن است.او انسان کاملی است. سالم و شاداب و زیبا٬ شاغل هم که هست٬ نمیدانم چرا موقع رفتن به خانه بخت این همه بها پرداخت کردیم؟!اورا، اراده اش را، شعورش را، زندگی اش را، جوانی اش را وحق انسان بودنش رابا قراردادن مهریه ایی که نه کسی داده و نه کسی گرفته فروختیم.دخترم شوهرکرد در عوض دیگر نمیتواند بدون اجازه همسرش کار کند، نمیتواند بدون اجازه همسرش به دیدن دوستانش برود، نمیتواند بدون اجازه همسرس مسافرت برود، نمیتواند بدون اجازه همسرش فعالیت ورزشی، فرهنگی، اجتماعی داشته باشد، اونمیتواند بدون اجازه همسرش به دیدار من وپدرش بیاید، او حتی نمیتواند به عنوان یک انسان برای خودش وزندگی اش به تنهایی تصمیم بگیرد. برای اینکه بتواند ازدواج کندحق زندگی اش را به دیگری واگذار کردیم و این از قوانین عدالت اجتماعی حاکم در ایران است.اما خدا را شکر همسر خوبی دارد به او اجازه میدهد به دیدن ما بیاید، اجازه میدهد شاغل بماند البته که دخترم هم زن خوبی است و با وجود اینکه شاغل است از وظیفه اش در خانه داری چیزی کم نگذاشته. او اجازه دارد هر چند ماه یکبار به دیدن دوستانش برود. او اجازه دارد…. اواجازه دارد…. او اجازه دارد….خداراشکر;من به عنوان مادر وظیفه دارم به او بگویم که مواظب زیبایی اش باشد، مواظب خانه داری اش باشد، مواظب باشد بیمار نشود که اگر چنین شود مرد است دیگر میتواند فکر چاره ایی کند برای خودش. آخر مرد است گناهی ندارد زنش مریض است.مرد است از سر کار میآید دوست دارد همه چیز مرتب باشد، غذایش آماده، خانه ایی مرتب و زنی آراسته. او چه گناهی دارد که تو خسته ایی و مثل او تازه از سر کار برگشتی.مرد است….. و چه قدر این جمله گویای عدالت است برای جامعه زنان ایران. مرد است دیگرر….البته که در مورد حق ارث، حق شهادت، حق پوشش، حق حضانت فرزند،حق تحصیل و…. بی عدالتی در زنان به وفور دیده میشود.به طورکلی این عدالت اجتماعی حاکم در ایران خود تعریفی کامل از بی عدالتی است.عدالت اجتماعی که تنها یک شعار است که این شعار خود راهی است موثر در جهت ناقص سازی روح و اندیشه زن ایرانی.به امید برقراری عدالت و آرامش واقعی برای ایران.

تاملی در جایگاه کودکان در منشور حقوق شهروندی

رضا شیرازی

تاملی در جایگاه کودکان در منشور حقوق شهروندی تهیه شده توسط رئیس جمهوری اسلامی ایران و نقد وبررسی مشکلات جامعه ومنشا آن کودکان کار نمونه از کودکانی هستند که در سن پایین بزرگ شده‌اند هستند و سختی زندگی را به خوبی درک می کنند ، برخی از این کودکان به دلیل داشتن پدر و مادر بیمار ناچار هستند کار کنند و برخی بدسرپرستند که پدر و مادری معتاد ای دارد که آنها را برای پول اعتیاد خود مجبور به کار می کنند. دلایل زیادی برای کار کردن کودکان خیابانی وجود دارد اعم از فقر، از هم پاشیدگی خانواده،  سوء مصرف مواد مخدر و الکل، کودک آزاری ها، نیاز به درآمد کار کودک از طرف والدین، ترک کردن کودکان، حاشیه نشینی شهرها و قحطی و بلایای طبیعی، از دست دادن والدین به سبب حوادث و بیماری های مختلف و گاها مهاجرت می باشد.دیده شده در گوشه و کنار جامعه کودکانی که کار میکنند حتی هویت و شناسنامه هم ندارد و در ازای بهایی ناچیز، خرید و فروش می شوند که خود نگاهی ابزار گونه به این افراد است و دیدی بسیار شبیه دید برده داری دارد. این نوع نگاه به کودک به چشم ابزار پولساز نگاه می کند، کانون گرم خانواده و امنیت اجتماعی را برای آنها به وجود نمی آورد. در حالی که کودکان و نوجوانان در این رده سنی باید در اتاق های شخصی خود با امکانات کامل در حال درس خواندن باشد. این کودکان در گوشه ای از خیابان کتاب به دست گرفتند و درس می خواند و وزنه جلوی آنهاست یا کیف آنها بر پشت و در حال فروختن گل هستند.  دیده شده بعضی از آنها لواشک در دست دارند و ملتمسانه درخواست خرید آنها را دارند لواشکی که خود اجازه خوردن آنها را ندارند از آن بدتر این است که دولت هیچگونه حمایتی از آنها نمی کند و دائما با انتشار اخبار ها و حتی تدوین منشور حقوق کودک و خانواده و بشر، با دیدی سطحی نه دلسوزانه، اقدام به شانه خالی کردن زیر پرچم قانون کرده است.رئیس جمهور ایران همانگونه که در برنامه‌های تبلیغی دوران انتخابات ریاست جمهوری شان اعلام کردن درصدد بودند تا منشور حقوق شهروندی را تدوین کرده و خود را متعهد به اجرای آن منشور نماید.پیشنویسآن با عنوان منشور حقوق شهروندی تدوین شد و در اختیار عموم قرار گرفت تا دیدگاه های مختلف مطرح شود سپس متن نهایی آنرا تهیه و نهایتا به رئیس جمهور ابلاغ شود و به همه ی وزارتخانه ها و در دستگاه های اجرایی اعلام گردد که مفاد آن را به اجرا بگذارد.حال به نقد بررسی این منشور سه فصلی پانزده ماده ای که در سه حوزه حیات سلام حیات و سلامت، اشتغال و کار شایسته، خانواده زنان کودکان کهنسالان، تدوین گردیده است می پردازیم.در این منشور هیچ جایگاه ویژه ای برای گروه‌های جمعیتی خاص نظیر افراد دارای معلولیت و یا کودکان اختصاص داده نشده است حقوق مرتبط به کودکان را ذیلیک بخش واحد،یعنی خانواده زنان کودکان و کهنسالان در قالب یک ماده چهارده بندیمعرفی کرده‌اند.ضرورتداردتانظربه لزوم توجه ویژه به گروه سنی زیر۱۸ سال به طور خاص و توجه به برخی از گروههای کودکان که به لحاظ وضعیت سلامت خود وضعیت معیشت و یا به لحاظ سکونت در مناطق حاشیه نشینی شهرها و مناطق دور از مراکز درمانی و مناطق دور از مرکز و مناطق مرزی، که نیاز به حمایت ویژه دارند ،به طور به طور خاص و منفک بررسی شود و در این خصوص قوانین حمایتی قابل اجرا تصویب و مورد اجرا قرار گیرد.با توجه به منشور ارائه شده کاملا مشخص است که دیدگاه دولت و رئیس دولت به حقوق کودکان دیدگاهی با دور انداز بسیار ضعیف و غیر مسئولانه بوده است و نقض در تدوین قانون و مواد منشور به شدت دیده می شود. حال با نگاهی سطحی در بستر شهر های کلان می توان دریافت که در گوشه گوشه های مناطق نیاز به حمایت شهر، صدای کمک را از کلیه اقشار آن محل به گوش میرسد. چون به دلیل نبودن کار و درآتد برای والدین کودکان از اولین حقوق خود محروم اند و بسیار دیده شده خود مجبور به کار کردن اجباری، تنها جهت تهیه غذا و نیازهای اولیه مانند سرپناه پوشاک حمایتهای درمانی و بهداشتی دارند.که اغلب این افراد زیر۱۸ سال بی سرپرست یا بد سرپرست هستند.بالاخص دیده شده که این افراد گاهاً با عنوان فروش اجاره و پورنوگرافی و تن فروشی مورد سوء استفاده توسط جامعه که قانون بازدارنده ای ندارد قرار می گیرند.حتی دربند شماره ماده شماره از بخش اشتغال و کار شایسته آن منشور به صراحت بیان شده شهروندان نوجوان حق بهره مندی از شرایط کار متناسب با توان جسمی خود و من اشتغال به کارهای سخت و زیان آور را دارند.با توجه به قانون ماده 79 قانوناداره کار صراحت به واژه نوجوان اشاره شده و آن را فردی زیر سن 15سال معرفی کرده است پیشنهاد می شود جهت همسو شدن این ماده منشور با قانون اداره کار این بند از منشور تهیه شده اصلاح گردد همچنین در ماده 80 مرقوم کارگران بین سنین15 تا 18 را تحت عنوان کارگران جوان نامگذاری کردند و طبق مواد 82 و 83و 84 قانون اداره کار، آنها را در برابر کار اضافه، اشتغال به کار شبانه، کارهای سخت و زیان آور و کارهایی که سلامت و اخلاق ایشان را تهدید می کنند زیر چتر حمایت قرار داده و کار کردن آن دسته از افراد را ممنوع کرده است. بند مورد بحث منشور به هیچ گونه از این موارد که خود نیاز به اصلاح جدی دارند و حقوق کودکان نوجوانان و حتی کارگران جوان زیر سن را نقض می کند اشاره ای ندارد .خانواده نیز زنان کودکان و کهنسالان، که قشر آسیبپذیر جامعه ما هستند از حمایت این منشور نیز محروم اند.همچنین در این منشور آمده است حمایت از کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست یا آسیب‌پذیر به صورت مستقیمیا از طریق کمک ها ، به سازمان های غیردولتی مرتبط، به منظور نگهداری از آنها و ایجاد امکانات لازم به این منظور از برنامه‌های دولت است. منظور از حالت کلی گویی خارج شده و بهطور منجز به ارائه تعریف از عبارات بی‌سرپرست و آسیب پذیر و بدسرپرست پرداخته ایت و شاخص های ملموس بر شناسایی آنها معرفی نمی‌کند. همچنینباید به این موضوع اشاره کرد که آیا صرفا این گروه از کودکان نیازمند حمایت های خاص هستند و دیگر گروه‌های خاص از کودکان مثل زیر گروه هایکودکاندارای معلولیت جسمیوذهنی، کودکان کار، کودکان خیابان، کودکان معارض هنجارهای قانونی،کودکان ساکن مناطق حاشیه نشین شهرها، کودکانه دور از حمایت های بهداشتی و درمانی، کودکان مناطق مرزی و دور از مرکز، کودکان در معرض خطر، نباید به این منشور اضافه شوند؟از نظر من کودکان باید از حمایت های اجتماعی متناسب با نیازهای ویژه آنها مانند خدمات بهداشتی، خدمات درمانی مناسب، از جمله تغذیهآب سالم، محیط زیست مساعد ،خانه و مدرسه، خدمات پزشکی با کیفیت، تفریح،فعالیت های خلاقانه و سرگرم کننده ،آموزش صحیح و تحصیل مناسب ،مربیان و معلمان متخصص و صلاحیت دار برخوردار باشند. همچنین کودکانی که والدین آنها شاغل هستند باید از امکانات و شرایط مناسبی برای سهولت در نگهداری و مراقبت و زندگی متعارف اجتماعی بهره مند شود . قاعدتا با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه کنونی ایران کاملاً مشخص و بارز است، که والدین مجبور به اشتغال به کارهای تمام وقت و حتی دو شیفت هستند، تا نیازهای خود و خانواده را تامین نمایند. بماند که خود آنها نیز حقوق از دست رفته ای دارند که در مقالات بعدی به آن می پردازم روی سخن ما این است که والدینی که مجبور به کار کردن دو شیفت هستند و خانواده آنها دارای فرزندان و کودکانی هستند که نیازمند برآورده شدن حقوق اولیه شأن میباشند دولت چگونه آنها را حمایت کرده و چه بسته های حمایتی را آنها ارائه می دهد؟ مسلماً در ایران هیچ گونه راهکاری بیان نشده علیرغم بیان نشدن حتی به آن نیز فکر هم نشده است.تنها هر چهار سال یکبارکسانی که خود را کاندید ریاست جمهوریمعرفی می‌کنند تا تحت عنوانی از مردم  رای بگیرند و خود را برای برآورده کردن نیازهای آن ملت به چالش بکشند.متاسفانه شعار گونه و فریبکارانه تبلیغات کرده و پس از گرفتن صندلی قدرت با کنار گذاشتن اخلاق و وجدان کاری شروع به کار می کنند و در انتهای دوران قدرت خود دستاوردی جز پسرفت برای جامعه وفشار افرونتر از نفر قبلی بر ملت آن جامعه نداشته اند، میزان تورم افزایشیافته ارزش پول ملی بشدت کاهش یافته ، قدرت خرید بسیار کم شده ، سفره مردم کوچک شده و نبودن کارو پرداخت نشدن حقوق کارگرانو بی ثباتی قیمت های اجناس در بازار و عدم نظارت درست، نتیجه خدمت خالصانه و تکلیف گونه آن افراد است ، که خود مسئول مستقیم این ناهنجاری وسیع و یکپارچه در جامعه است. نتیجه وجود موارد فوق در جامعه فشار زیادی بر تک تک خانواده های آن جامعه می آورد. تصمیمات اشتباهی که باعث می شود به سرعت و به راحتی خانواده های قشر متوسط به زیر خط فقر سقوط کرده و درگیر چالش‌های نفس گیرزندگی و برای گذراندن معاش خود شوند .حقوقشان از دست رفته ،به تبع حقوق جامعه کوچک خانواده پایمال شده، پدر نمی تواند نیازهای فرزند و همسر را برآورده کند این فشار یا او را درگیر کار بیشتر کرده یا به تباهی می کشاند و فرزندان او تبدیل به بی سرپرست یا بد سرپرست می شود.اگر اعتراضی صورت گیرد که ازحقوق اولیه بشر است چه اتفاقی خواهد افتاد؟در صورت اعتراضی که توسط فرد یا گروههای فردی با خواسته های مشترک در ایران انجام میشود معمولا اعتراض او در ابتدا مورد توجه مسئولین قرار نمی گیرد،  پس از گذشت مدت و تداوم اعتراض آن شخص یا اشخاص با وجود اینکه، حق اعتراض آزاد از حقوق بشر بوده ، با عناوین مختلف او را متهم کرده بازداشت و مورد شکنجه حبس زندان های بلند مدت و گاها اعدام میکنند .اموال آنها به نفع دولتمصادره و حتی بدون در نظر گرفتن جایگاه خانوادگی آن فرد و نیاز خانواده به او ، او و خانواده و کودکان و فرزندانش را وارد به مسیری پرخطر و مخرب می کند.افرادی که معمولاً مورد بازداشت قرار می گیرند با عناوینیچون زندانی سیاسی و ضد انقلاب و اقدام بر علیه امنیت عمومی و براندازی نظام محکوم شده مورد شکنجه قرار می گیرند و اگر آزاد شوند با قرار های آزاد می شوند که آنها را منع از افشاگری و اعتراض مجدد می‌کنند، چون یا خود آنها را در معرض خطر قرار می دهند یا جان یا مال خانواده شان مورد تهدید است،آنها مجبور به سکوت و تباهی هستند.سکوتی سنگین که پشت آن حقوقی نقض شده از حقوق آن پدر و مادر و کودک است،چون از نظر مجلس شورای اسلامی و قانون اساسی معترضی که در ابتدا اعتراض خود را که حق بشریت است اعلام کرده جرم انجام داده است . چون در قانون اساسی اماده است که ایجاد تجمع اعتراضی منوط یبه اخذ مجوز از وزارت کشوراست .این قانونی بازدارنده و نافی قانون حق اعتراض حقوق بشر است .پس از نظر قانون اساسی ایران معترض باید دستگیر شده ،متهم شده، مجرم شده و نابود می شود. این امر عادی در ایران است ، ترس و خفقان حکم فرماست و این نتیجه این حکومت دیکتاریست . ترس از دست دادن جان مال و ناموس در ایران همه گیر شده است.از طرفی فاصله زیادی بین مردم و دولت است، از آنجایی که اعتماد جمعی جامعه به افراد دولتی از بین رفته، دولت برای پیروزی و غلبه بر احتمال انقلاب مردمی، شروع به ایجاد اخبار جعلی کرده و عملاً با مردم وارد جنگ روانی شده است. سایبری های نظام به صورت دائم اقدام به تولید شایعه و  نشر اخبار و اطلاعات جعلی کرده اند و دولت نیز اقدام به فیلترینگ می کند. تا بتواند معترضینی، که خود آنها را فتنه‌گر خطاب می‌کند و بعضاً خس و خاشاک می نامد کنترل و مانع از اتحاد جمعی ملت شود.این خود آسیبی سنگین و نقض حقوق اساسی بشر را ناشی می شود چون در نهایت برای مردم سردرگمیهستند جبر به قناعت می آورد و آنها را درگیر مشکلات روزمره جهت تامین نیازهای اولیه خود می کند ضرورتی که در دیده بان حقوق بشر بایدآن را ببیند و گزارش دهد .معمولا ابتدا آسیب در ضعیف ترین و آسیب پذیرترین نقاط ظاهر می شود. که در یک خانواده، ظریف ترین و آسیب پذیرترین نقطه کودکان نوجوانان ،زنان و سالمندان آن خانواده هستند. حقوق هیچ کودکی نباید مورد غفلت قرار گیرد. حقوق همهکودکاناعمازکودکانبازمانده از تحصیل، کودکان کار و خیابان، کودکان قربانی ازدواج های زودهنگام ،کودکان بیوه ها و کودکان حاشیه‌نشینان باید مورد بررسی توجه و حمایت قرار گیرند.حقوق کودک در قلمرو حقوق عمومی جایی دارد و کودک فرد مستقلی است که حمایت از او بر عهده والدین و دولت است و آنان مستقیم و غیرمستقیم حق شنیده شدن و دیده شدن دارند. دولت حمایت از آنها را برای والدینی که خود حقوقشان از دست رفته می گذارد و خود را مسعول نمیداند و تنها شعار میدهد .پیمان نامه ها میثاق نامه ها ،هرچند شروط لازم برای سیاستگذاری برنامه ریزی و تصمیم گیری ها در حوزه کودک است اما ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که تدابیر کافی نبوده و دنیای کودکان پس از پیمان حقوق کودک در سال ۱۹۸۹ بهتر نشده است.پس نیاز به تلاش بیشتر است.امید است که ایران ما روزی ایرانی مدرن با مدیران لایق و دلسوز با وجدان و روحیه خدمتی واقعی باشدرو به پیشرفت با ملتی امیدواروسالم ما کودکانی خندان با حقوقی محقق

نسل کشی یا زلزله

صدیق محمدی/دیار

سرپل ذهاب شهری قدیمی به قدمت تاریخ مربوط به دوران لولوبی ها پیش از ماد در غرب کرمانشاه. یکی از شهرهای هم مرز با کشور عراق.شهر شیرین وفرهاد قصر شیرین در کنار دستش از شهرهای زیبای ایران منطقه ای گرمسیری در بهاربسیار جذاب تر میشود.مردمانش خون گرم وبسیار مهمان نوازهستن.به زبان کوردی با لحجه های کلهروجافی صحبت میکنندبا مذهب های شیعه وسنی ودین یارسان در کنار هم بدون مشکلی زندگی میکنند. یکشنبه 21.48دقیقه زرمین در استان کرمانشاه لرزید وخانه ها یکی پس از دیگری فرو ریخت وفاجعه ای هولناک رقم خورد.لرزه نگاری تهران اعلام کرد زمین لرزه 7.3ریشتر بوده است ودر عمق 11کیلومتری زمین رخ داده است.مرکز زمین لرزه در مرز بین ایرا وعراق ومحور ان شهرازگله استان کرمانشاه اعلام شده است.قدرت ان انقدر شدید بوده است که نه تنها شهرهای مرزی ایران وعراق بلکه دیگر شهرهای ایران وحتی کشورهای منطقه نیز احساس کرده اند.از همدان گرفته تا تهران واردبیل وبوشهر و……زلزله سرپل ادم را یاد خاطرات تلخ زلزله بم ورودبار میاندازد.در 60سال پیش زلزله ای به قدرت 7.3ریشتر شهرستان صحنه در استان کرمانشاه لرزان وجان 2000تن گرفت.با گذشت سالها از این حادثه تلخ مردم کرمانشاه یکباتر دیگر عزادار قربانیان خود شدند.در شب زلزله کسی بداد مردم نرسید به جزتعدادی نظامی ارتش با دست خالی .خبری از سپاه به اصطلاح مردمی نبود چون خود باعث وبانی این کشتار بی رحمانه شده بود .روز دوشنبه با روشن شدن هوا عمق فاجعه معلوم میشود قربانیان هنوز زیر اوارمانده اندتعداد مصثدومین وکشته ها هر لحظه بیشتر میشود.کسی به داد مردم نمیرسد.حکومت برایش مهم نیست او بارها دشمنیش را با ملت کورد نشان داده است .هر چند مردم ایران خوب متوجه شدند که نظام جان مردمش مهمتر از جان مردم سوریه ویمن ولبنان وفلسطین نیست.اما روایت اصلی/در حالی که یکسال بیشتر از از زلزله ابانماه میگذرد مردم از مشکلات ابتدایی و معیشتی در رنجند.

اتش سوزیهای مکرر در چادرها/سیل/ بارش خاک/ گرمای بالای 50 درجه/ حمله مارهای سمی وعقرب/ هنوز وضعیت کاری واقتصادی خانواده هاو وضعیت تحصیلی دانش اموزان نا معلوم است.هنوز عده ای هستند که کانکس نگرفته اند انهایی هم دارند از خیرینی میباشدکه برایشان تهیه کردند.دریغ از کمترین کمک به این مردم از طرف نظام.چه دسیسه ای درکار است .کمکهای مردمی دزدیده میشودودر انبار نگهداری میشودوبعددر جلو چشم مردم زخم دیده راهی سوریه وعراق میگردد.پولهای واریزی به حساب سلبریتی ها مشخص نیست چه به سرش امده. انهاییکه از روی انسانیت کمک کرده اند تهدید یا روانه زندان میشوند جریان چیست.مردم یارسان کاملا فراموش شده تابستان را بدون کولر و زمستان را با سرمای سوزناک گذراندند. قانون اساسی ایران پیروان یارسان را جزو اقلیتهای رسمی ندانسته وبرای انان حقی قائل نشده.به رسمیت شناخته نشدن دین یارسان موجب شده که انان نه تنها از حقوق قانونی به اقلیت دینی همچون داشتن حق خواندن کتابهای دینی خود و یا حق داشتن نماینده در مجلس محروم باشند بلکه یارسانیان حقوق شهروندی عادی را هم ندارند..        نا امیدی تنهایی تنها جیزهایی است کهع برای بعضی از مردم مخصوصا زنان زلزله زده باقی مانده بویزه انهایی که همه خانواده هایشان رااز دست داده اندوهیچ سرپناهی ندارند. مشکلات زلزله وفقدان اینده ای روشن از بهبود وتغیرات شرایط بسیاری را به افسردگی ودرماندگی کشانده است .ارتباط سپاه با زلزله کرمانشاه/

سپاه پاسداران به عنوان نهادی که به قول خودش خود را از مردم میداند قصدش حفظ انقلاب اسلامی به هر شکلی است.سپاه بارها ثابت کرده که مردم ایران برایش مهم نیست وایدوئولوزی خودش که همان صدور انقلاب اسلامی است مهمتر از هر چیزی میباشد به همین دلیل با تمام دنیا سرجنگ دارد و برای تقویت نیروی نظامی خودش وبقای خویش دست به هر اقدامی میزند .یکی از این اقدامات ساخت موشکهای با قابلیت حمل سلاح اتمی است وچه بهتر که این ازمایشات وتست انها را درمناطقی درکردستان وخوزستان انجام ندهد. سپاه مدتهاست که در منطقه ازگله کرمانشاه ازمایشاتی را انجام داده واخرین ان طبق نظر کارشناسان از کنترل خارج شده ومنجر به اتفاقات مهمی در منطقه گردیده است. طبق نظر کارشناسان این زمین لرزها نمیتواند طبیعی باشد وارتباطی با زلزله های نقاط دیگر ندارد.طبق نظرات ومحاسبات خودشان ژنراتوری که در غرب کشور ساخته اند نا کارامد بوده وبعداز تست ان از کنترل خارج شده وباعث زلزله در این مناطق شده است وخدا میداند چند بار دیگر باعث زلزله در این مناطق گرددوچنین هم شده است در طول یکسال از اولین زلزله بارها زلزله های بزرگی در همین مناطق ودر همان محور اصلی رخ داده است که اخرین ان روز یکشنبه16/10/97بوده است.پس لرزه هایی غیر طبیعی به بزرگی 6.5/5.5/   4.5 و غیره این پس لرزه ها نمیتواند طبیعی باشد. حال خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل….ونتیجه اینکه تا کشور به ویرانه تبدیل نشده مردم میتوانند انتخاب کنند یا اینکه زیز بار ظلم وفسادبه زندگی با تمام مشکلات افتصادی گرانی وتورم /زندان به خاطر داشتن عقیده غیر از ولایت فقیه/زندان وشکنجه فرزندان به خاطر ازادی بیان/زندان وقتل به خاطر ملیت/وصدها بدبختی دیگر/ادامه بدهند یا اینکه به ازادی دست یابند با اتحاد وهمبستگی وکندن ریشه ظلم وفساد در کشور……

پیامد زلزله اسفناک بم برای زنان

مینا فرشی

زلزله در پنجم دی 1382 در شهرستان بم رخ داد که چنان عظیم و گسترده بود که پرداختن به آن و امدادرسانی به مصدومان و حادثه دیدگان از توان دولت و ملت ایران خارج بود. متاسفانه حدود 27 هزار کشته و عده بسیاری معلول ومجروح این زلزله بودند.پس از زلزله بازسازی این شهر به کندی پیش میرفت و بسیاری از خانواده ها در کانکس و چادرها اسکان داده شده بودند. زیرساختهای شهری از بین رفته بود- افراد غیر بومی زیادی وارد این شهر شدند- اوضاع منطقه نابه سامان شده بود- بسیاری از خانواده ها نیروی کارامد و جوان خود را از دست داده بودند- ترکیب سنی و جنسی جمعیت به هم خورده بود- مردم شهر ماتم زده بودند و بسیاری از زنان شوهران خود را از دست داده بودند- دختران مجرد زیادی بدون سرپرست و تنها مانده بودند- عده کثیری از زنان سرپرست خانوار با هزاران مسئله دست به گریبان شده بودند- آنها نیازهای روانی- اقتصادی- جنسی- بهداشتی- فرهنگی- امنیتی و اجتماعی ویژه ای دارند که باید گروههای امدادی ویژه ای رسیدگی به این مهم را برعهده بگیرند.

پژوهش نیازسنجی جهت شناسایی و بررسی نیازهای عمده زنان و دختران بم پس از زلزله در سال 1383 انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش- بررسی نیازهای خاص زنان جهت برنامه ریزی و رفع نیازهای این گروه بوده استاهداف این نیاز سنجی عبارتند از :-کمک به هدایت مداخله در حل بخشی از مشکلات بحران/-شناسایی نیازهای خدماتی و بهداشتی که ممکن است در وهله اول جدی و مهم به نظر نرسد/-شناسایی افرادی که در معرض خطر بالاتری قرار دارند مثل کودکان و پیران و زنانن باردار/تخصیص بهینه و موثر منابع تردیدی نیست که در هنگام بروز بحران و حوادث طبیعی مثل زلزله یا سیل, تفاوت چندانی بین نیازهای مردان و زنان وجود ندارد بخصوص در روزهای اولیه پس از وقوع بحران. با این حال در روزهای بعدی بخصوص دوران بازسازی برای افراد و گروههای مختلف نیازهای مختلفی پیش می آید. در این دوران زنان و دختران نیازهای مختلفی دارند که باید مورد بررسی قرار میگرفت و برای رفع آنها برنامه ریزی میکردند بخصوص زنان و دخترانی که تنها و بی سرپرست شدند در معرض خطر بیشتری هستند.در بم هماهنگی میان سازمانهای دولتی با همدیگر و همچنین با استانداری ضعیف است/کانونهای زنان یا فعالیت ندارند یا فعالیت آنها بسیار ضعیف است. تامین امنیت, مسکن,اشتغال, و ازدواج از نیازهای عمده عمومی در شهر بم برای زنان میباشد. حجم زنان و دختران بی سرپرست زیاد بوده ولی با این حال بانک اطلاعات در خصوص زنان وجود ندارد.به نظر میرسد توجه به زنان سرپرست خانوار و بی سرپرست بویژه ایجاد اشتغال و درآمد پایدار برای انها بسیار ضروری است و نیاز اول محسوب میشود و پس از آن رسیدگی به مسائل اجتماعی و زناشویی خانواده ها که عمدتا در گرو تسریع در راه اندازی واحدهای مسکونی دائمی است.البته از طریق آژانسهای بین المللی کمک های نقدی زیادی وارد شهر شد که اقتصاد شهر را دوباره بازسازی کرد اما وضعیت ساخت و ساز قبرستان شهر بسیار سریعتر از خود شهر بوده گویا مردم به به ساخت قبرستان بیشتر اهمیت میدادند. اما اماکنی برای اوقات فراغت کودکان نبوده یا کتابخانه ای احیا نشده,امکانات تفریحی و ورزشی کم است و البته دختران و زنان بم متوقع تر از دوراذن قبل از زلزله شده اند و نیازهای کاذب یکی از دلایل احتمالی ازدواج دختران با مردان مسن پولدار میباشد.از طرفی بخاطر از دست  دادن سرمایه های اجتماعی,امنیت روانی مختل شده چرا که یکی از مسائل مهم در بم, زندگی چند خانواده با چند نفر فامیل در یک کانکس است که مسائل و مشکلات خاص زناشویی بوجود اورده. پس از سالگرد زلزله آمارهای ازدواج بالا رفت آن هم بخاطر فشارهای خانوادگی که باعث ازدواجهای اجباری شد و از طرف دیگر طلاق هم بخاطر از هم پاشیدگی سیستم مشاوره فکری و از دست دادن سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کرد.روابط خانوادگی در بم تغییر کرد , تکالیف روزانه زنان بیش از مردان شد  و فشارهایی که بخاطر مسائل مالی و خانوادگی بر آنها وارد میشد باعث بروز طلاق و ازدواج با افراد سن بالا اما پولدار شد بخصوص در بین دختران تنها و بی سرپرست این نوع ازدواجها بسیار شایع شده بود.البته میدانیم که بسیاری از این ازدواجها مصلحتی است. تعداد زیادی از دختران جوان بخاطر تنها ماندن و سربار دیگران شدن مجبور به ازدواج با مردان مجرد مسن میشوند که از این امر ناراحتند.در بسیاری از کانکس ها فاصله ها و حریم ها  رعایت نشد مثلا در یک محیط 10تا 18 متری حداقل 4-5 نفر بدون مرز خاصی زندگی میکردند که باعث خدشه دار شدن حریم های اخلاقی شده و محدودیت های عاطفی و ارتباط جنسی با محارم را ایجاد کرد و باعث افزایش جرائم جنسی شده بود. تعداد زنان و دختران تنها زیاد بود و این تنها شدن حاصل خانواده های شکسته میباشد که به شدت خواهان جدا شدن از مجموعه کانکس بودند که هم امنیت بیشتر داشته باشند هم استقلال چون این خانواده های شکسته بیشترین فشار را بر دختران تحمیل کرده است چراکه زندگی در بین وابستگان بازمانده از زلزله برای دختران و زنان بسیار دشوار بوده و احساس سربار بودن و وابستگی به انها باعث ایجاد آسیبهای اجتماعی و روانی زیادی در بین انها شده بود .از طرفی به دلیل درخواستهای نامشروع, زنان نسبت به مردان بی اعتماد شدند .

و متاسفانه خود کشی یکی از مواردی بود که زنان و دختران به آن به عنوان یک راه حل می اندیشیدند.در مورد جرائم جنسی, دو نظر متفاوت وجود دارد. مسئولین سعی در کم بودن آمار این جرائم دارند اما گروهی دیگر اظهار میکنند که بسیار بیشتر از قبل از زلزله بوده . ورود افراد غیر بومی, مرگ مرد خانواده و مشکلات عمده مالی زنان از عوامل روسپی گری میباشد.امدادرسانان خارجی در برنامه ریزی ,نظم و احترام عملکرد خوبی داشتند اما تعامل زنان با امداد رسانان مرد مجرد مشکل داشتند و اظهار نارضایتی میکردند. وجود نیروهای غیر بومی شاغل در منطقه هم باعث ایجاد آزارهای جنسی برای زنان و دختران میشد.این آزارهای جنسی و خشونت علیه زنان یک تهدید به حساب می آید و در روزهای آغازین پس از زلزله مواردی از این خشونتها گزارش شده.متاسفانه بسیاری از نخبگان و متمولین شهر و به طور کلی بسیاری از مردم شهر را ترک کردند و عده ای که ماندند نه از روی خواست خود که از روی اجبار مجبور به ماندن شدند. وضعیت امنیت:در میا زنان بی سرپرست احساس امنیت بسایر پایین بوده . عدم وجود حفاظ فیزیکی یکی از عوامل کم شدن احساس امنیت است و کلید حل ان ساختن خانه های دائمی و اسکان دادن زنان میباشد. چراکه یکی از مشکلاتی که زنان و دختران داشتند عدم امنیت روانی بوده که آن هم تحت تاثیر نداشتن سرپناه بوده.تجربه مکرر ناامنی هم باعث برهم خوردن امنیت روانی مردم بخصوص زنان و دختران شده . تلقین و شایعات نادرست هم تاثیر زیادی بر کاهش احساس امنیت دارد که این امر نیازمند فعالیت فرهنگی و تبلیغی میباشد. به طور کلی عدم احساس امنیت در مردم بم بالا بوده وهمین امر باعث کوچ بسیاری از مردم به شهرهای دیگر شد. داشتن خانه های بزرگ با دیوارهای بلند جزو فرهنگ دیرینه این مردم بوده و خارج شدن از آن فضا و اسکان در کانکس از عوامل کاهش احساس امنیت بوده. با این حال که در 30 نقطه از شهر بم پاسگاه ایجاد شد و کلانتری ها هم فعال بودند اما سرقت مسلحانه و گروگانگیری امری بود که مردم بم پس از زلزله آن را تجربه کردند.

وضعیت بهداشت, درمان و تغذیه:اکثر ساکنان بم از وضعیت تغذیه ناراضی بودند. تغذیه نامناسب و عدم فعالیت بدنی و استفاده از نور آفتاب برای زنان یک مشکل عمده است.شبکه بهداشت, واکسیناسیون کودکان را کاملا تحت پوشش قرار داد اما مشکلی نیروی انسانی متخصص همچنان ادامه داشت . وجود زنان معلول در شهر بم یکی از پیامدهای زلزله بوده که باید به نیازهای بهداشتی خاص زنان توجه میشد حتی در این زلزله های اخیر که در شهرهای مختلف ایران رخ داده بود یکی از بازیگران معروف در اینستاگرام خود پستی منتشر کرد مبنی بر فرستادن نوار بهداشتی برای زنان در مناطق زلزله زده چرا که مردم اصلا به این مساله توجه نکردند که این کمبود وسایل بهداشتی یکی از نیازهای اولیه زنان در وهله اول بعد از وقوع حوادث طبیعی میباشد که متاسفانه بخاطر فقر فرهنگی و افکار علط در این زمینه باعث ایجاد مشکل برای زنان و دختران شده بود.وضعیت خواب,وسایل و محل خوابیدن و استراحت,وسایل پخت و پز,وسایل گرمایشی از

دیگر مشکلات ساکنان بم بویژه زنان و دختران بوده. نارضایتی از وضع چادرها و اندازه و نامناسب بودن آنها بسیار زیاد بوده و البته مشکلات شخصی واقتصادی منجر به آسیب های زیادی به بهداشت روانی خانواده ها گردیده. به همین دلیل اعتیاد به عوان یک مسکن عمل میکرده و متاسفانه تعدادی از زنان و دختران به دلیل مشکلات زیادی که در اینجا فقط به تعدادی از انها اشاره کردیم به مواد مخدر روی اوردند شاید که تسکینی بر دردهای آنها باشد البته در این بین خطر وجود ایدز هم از دیگر معضلاتی بود که آماری از آن در دست نیست.زباله ها و ضایعات ساختمانی تا مدت ها در گوشه و کنار شهر دیده میشده  از طرفی قطع شدن آب و بهداشتی نبودن آن نیز از دید ساکنین یک مساله دیگری بود که به آن توجه نمیشده. البته مسئولین تاکید داشتند که منبع آب بهداشتی وجود دارد اما ظاهرا در بعضی مناطق وجود داشته. سرویس های بهداشتی وضعیت نامطلوبی داشتند علاوه بر آن استفاده از این سرویس های غیر بهداشتی و حمام عمومی برای زنان وجود بساری از عفونتها و بیماریها را به همراه داشته است.

وضعیت روحی و روانی: استرس زنان در سطح بالایی قرار داشته زیرا یک محیط اضطراب اور دائمی برای زنان به وجود آمده. مهاجرت نزدیکان و آشنایان باقی مانده از زلزله هم باعث احساس انزوا و درماندگی آنها میشده. دختران از آینده خود در هراس میباشند و این حس تنهایی زنان و دختران شکل مضاعفی به خود گرفته است. ازعمده ترین نابسامانی های روحی و روانی مردم بعد از زلزله میتوان به واکنش (سوگ حل نشده) در بین افراد حتی بعد از گذشت یکسال از این واقعه تلخ اشاره کرد که علائم این بیماری روحی در مناطقی که شدت تخریب زلزله زیاد میباشد رخ میدهد که بخصوص در بین زنان شدت بیشتری دارد. غرور زنانه و مناعت طبع زنان بمی باعث شده بود تا تلاش برای بهبود روحی و روانی آنها بیشتر از مردان باشد. همچنین دختران قدرت و توان رویارویی با واقعیتها را نداشتند . البته دو تیم کنترل کننده این علائم در بم فعالیت میکردند اما بعضی از کانونهای مشاوره روانی و حقوقی بعد از زلزله تعطیل شدند .«علیرضا اشرف زاده » رئیس بهزیستی بم میگوید در زلزله 15 سال پیش غیر از پدرش همه اعضای خانواده اش را از دست داد. او یکی از مسئولینی است که که وقتی از آن روز صحبت میکند هنوز صدایش بعض دارد. او که به تازگی رئیس اداره بهزیستی شده است از خاطرات روز زلزله و صبحی که همسر و فرزند و مادر و برادرهایش را از او گرفت و خودش هم برای مدت ها در کما برد. حالا او تنها بازمانده آن زلزله است و میگوید درد بمی ها را با جان و دل میفهمد و درک میکند. اشرف زاده درباره مردم بم بعد از زلزله میگوید که بعد از حدود 15 سال هنوز هم افسرده ایم و میزان طلاق وآسیب های اجتماعی و وضعیت بد روحی مردم بالاست . او حتی بارها از مسئولین خواهش کرد که مردم زلزله زده کرمانشاه را بعد از مدتی به حال خودشان رها نکنند تا بلایی که سر مردم بم آمد سر آنها نیاید. چرا که میدانم در این روزها که اخیرا کرمان میلرزید دوباره همان حالتهای آشفتگی و بد روحی برای مردم بم برگشته و دوباره نیاز به روانپزشک و روانشناس داریم .

اگر بروید کلینیک های روانشناسی بم را نگاه کنید میبینید که پر شده از افرادی که بعد از 15 سال هنوز با این واقعه کنار نیامدند و با شنیدن یک خبر زلزله در یک جای دیگر باز بهم میریزند و زندگیشان مختل میشود. اشرف زاده در ادامه میگوید که من نمیگویم در آن سالها از نظر روانی کم کار کردند اما فکر میکنم کار درست انجام نشد و این دو بعد میتواند داشته باشد یکی مسائل شهری است که متاسفانه ما هنوز آثار زلزله در شهر وجود دارد که بسیار عجیب است بعد از سالها چرا هنوزدر بعضی کوچه ها هنوز خانه های ویران وجود دارد  و مردم با دیدن هر روزه آنها دوباره و چندباره بهم میریزند. و بعد دیگر آن نبود یک برنامه قوی روانشناسی است که جایش در بم خالی است .مساله دیگر این است که با وجود اینکه شهر دوباره ساخته شده اما زیبایی ظاهری ندارد و حتی مردم از خلا مراکز تفریحی و سینما میگویند و اینکه یک شهربازی با کیفیت و خوب برای کودکان وجود ندارد و یا حتی سالنی برای گردهمایی و تفریح جوانان, که شاید با وجود تفریحات بتوان به ارامش آنها کمک کرد. اما مثل همیشه شادی مردم مساله ای است که به هیچ عنوان به آن بها داده نمیشود. چرا که مسئولین فکر میکنند اگر خانه ها و مراکز اداری ساخته شوند دیگر کافی است و کار خود را انجام داده اند اما…و موضوع بسایر مهم و البته پایانی که میخواهم به آن اشاره کنم نسل آینده افراد بازمانده از زلزله است. نسلی که بعد از زلزله به دنیا می آید قطعا افسرده خواهند بود چرا که به بچه های کنونی توجه نمیشود و خیلی از بازماندگان زلزله برای اینکه بتوانند به زندگی برگردند بچه دار شدند اما متاسفانه این بچه ها وضعیت روحی خوبی ندارند و این موضوعی است که مسلما باید به آن توجه شود.

برده داری مدرن در ایران  

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

کشور ایران با جمعیتی بالغ بر هفتاد میلیون نفر یکی از کشورهای پهناور در قاره آسیا میباشد از سالیان بسیار دور ایران با مسایل بسیار زیادی دست و پنجه نرم کرده است در این مبحث در مورد برده داری مدرن در ایران صحبت خواهم کرد . در آغاز مطابق موارد قبلی میپردازیم به تعریف جامعی از واژه برده داری . برده داری یعنی به زور و به بیگاری انگاشتن یک انسان و به زور وادار کردن وی به انجام کارهای سخت و طاقت فرسا و یا در شرایط سخت انسانی زندگی قرار دادن یک یا چند انسان و یا حتی میتوان در تعبیری دیگر به پیروی کردن از عقاید و نظرات دیگر افراد به زور سر نیزه و جبر میتوان اشاره کرد . با توجه به گزارش بنیاد واک فری که در کشور استرالیا مستقر است هردو سال یک بار گزارشی درباره شاخص بردگی جهانی منتشر می کند ۲۱کشوری که بیشترین درصد برده داری مدرن را به خود اختصاص داده اند کشورهای آسیایی، خاور میانه و آفریقایی هستند.در آخرین گزارش این بنیاد که در سال ۲۰۱۶ انتشار یافته ایران در گزارش واک فری، از میان ۱۶۷ کشوری که در فهرست قرار دارند، در رده بیستم قرار گرفته است

.بر اساس این گزارشدرصد برده داری مدرن در ایران تقریبا شش دهم درصد است که این نکته میتواند بیانگر بسیاری از نکات درجامعه ایران و نوع حاکمیت مستقر در ایران باشد و با داشتن ۴۹۵ هزار و ۳۰۰ برده مدرن، به نسبت جمعیت هم سطح کشورهای ترکیه، تایلند و لبنان قرار می گیرد.بیناد واک فری که گفته است هدفش ایجاد حرکت‌های مدنی برای محو بردگی در دنیا است، برآوردهای خود را بر اساس سه معیار اصلی این تحقیق ها را انجام داده است، شیوع بردگی، آسیب‌پذیری در قبال بردگی و واکنش دولت هر کشور به مبارزه و ریشه‌کنی بردگی.

بهترین وضعیت را کشورهای لوکزامبورگ، ایرلند، نروژ، دانمارک، سوئیس، اتریش، بلژیک، آمریکا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند دارند.نمره آسیب‌پذیری رژیم ایران در قبال بردگی پنجاه از صد گزارش شده و سطح واکنش دولت به بردگی D ارزیابی شده است که ضعیفترین واکنش دولتی به بردگی است. بر اساس تعریف این گزارش، سطح D یعنی ‘واکنش دولت به بردگی مدرن ناکافی است یا شواهدی از تأیید دولت وجود دارد.بنا‌ به این گزارش شمار بردگان مدرن نسبت به سال ۲۰۱۴ افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۴ حدود ۳۵ میلیون و ۸۰۰ هزار برده مدرن شمارش شده بود. آندرو فارست، یکی از بنیانگذاران بنیاد ‘واک فری’ تصریح کرد که شمارش بهتر و جمع‌آوری دقیق‌تر اطلاعات دلیل اصلی افزایش شمار بردگان مدرن در سال ۲۰۱۵ است.وی تأکید کرد هدف این گزارش متوجه کردن افکار عمومی جهان پیرامون خطر بردگی مدرن است. به گفته فارست بر خلاف بیماریهای ایدز و مالاریا، برده‌داری مدرن توسط انسانها و دولتها به‌وجود آمده است.شرایط زنان در جامعه امروزدر موارد بسیاریبا آسیب‌های متعددی روبه‌رو شده است و یا درقسمتی دیگر میتوانیم به کودکان کار در ایران اشاره کنیم که این نوگلان فرشته خو باید در یک شرایطی زندگی کنند که سرگرم مدرسه و بازی و تعالیم زندگی یک انسان رو به رشد و تعالی باشند ولی ما میبینیم که کودکان بسیاری در ایران از روی فقر خانوادگی و یا کم توجهی والدین مجبور بهترک تحصیل میشوند . اخیرا هم علی باقرزاده رئیس سازمان نهضت سوادآموزی  با اشاره به فقر اقتصادی از دلایل اصلی ترک تحصیل کودکان در دوره ابتدایی یاد کرده .

مطالعه‌ای بر روی جمعیت کلاساول و دوم و سوم که ترک تحصیل کرده  بودند نشان از ۵۳ درصد علت اصلی ترک تحصیل را فقر اعلامکرده‌اند. ۳۵ درصد به علل فرهنگی و اجتماعی و ۱۲ درصد به علت نبود امکانات آموزش‌ و پرورش ترک تحصیل‌کرده بودند . ایشان همچنین ادامه داده که ۳۸ درصد کودکان ۶ تا ۱۱ سال وارد مدارس ابتدایی می شوند و عمدتآ دربزرگسالان بالای ۱۰ سال مشکلاتی داریم زیرا این گروه دیگر فرصت مدرسه رفتن را از دستداده‌اند و نیز اضافه کرد اکنون آمار بیسوادان زیر۵۰ سال ما ۲ میلیون و ۶۹۰ هزار نفر است که البته بخشی از اینها اتباع و بخشی دیگر سواد ناپذیرند. اما درمجموع پنج درصد بی‌سواد مطلق در جامعه داریم و امیدواریمدر آینده نزدیکیک میلیون و ۶۰۰ هزار ایرانی سواد پذیر بی‌سواد را هم تحت پوشش ببریم . این تنها بخشی از نابرابری میباشد که حاکمیت جمهوری اسلامی که مدعی برابری اجتماعی در ایران هست را ایجاد کرده است .

در قسمت دیگر میتوانیم به شرایط اسفناک اقتصادی کارگران در ایران اشاره کنیم روز و هفته ی نیست که کارگران برای دریافت معوقات مزدی خود اعتصاب یا تجموع اعتراضی درجلوی ساختمانهای اداری استانها و شهرهای ایران نداشته باشند .

وقتی در کشوری یک انسان که از صبح زود تا عصر کار و فعالیت میکند به امید دریافت مبلغی در آخر هر ماه و در آخر ماه چیزی جز حرف و وعده نصیبش نمیشود و وقتی همان فرد میبیند که هر روز بیش از روز قبل فشار اقتصادی عرصه زندگی را بر وی وفرزندان خود تنگ شده میبیند راهی ندارد جز اعتصاب یا تجمعات اعتراضی . تازه این در بهترین حالت ممکن است و در برخی موارد فرد با روی آوردن به خلافکاری سر از زندان و حبس و و یا چوبه دار در میاورد . اگر ما امروز میبینیم که آمار اعدام در ایران سایر سعودی دارد و یا تعداد زندانیان جرایم مالی رو به افزایش است همه ناشی از این است کهایران دارای یک حکومت نا کارآمد با مدیران بی لیاقت میباشد که نمیتواند همه امور کشور را به طرز صحیح مدیریت کنند و نتیجه چیزی جز آنچه که ما امروز روز شاهد آن هستیم نخواهد شد . یا در زمینه اقوام ایران میبینیم چگونه حاکمیت جمهوری اسلامی با نقض حقوق شهروندان کرد ، یا شهروندان اهوازی یا شهروندان بلوچ و یا شهروندان ترک زبان ایران و دیگر اقوام ایرانی زمینه ایجاد چند دستگی را در ایران به وجود آورده اکثر شهرهای ایران دارای معادن بسیار غنی هستند که درامد اقتصادی ناشی از فروش مواد استخراجی از این معادن زیر زمینی و یا محصولات این شهرها و استانها میتواند زمینه پیشرفت و رفع نیازهای همان استان یا شهر را تامین کند ولی از آنجایی که سوء مدیریت در کشور وجود دارد یک نا هماهنگی عظیم در کشور ایجاد شده و شهروندان همه استانهای کشور واکثر اقوام ایرانی با محدودیتهای شدید اقتصادی و یا محدودیتهای خدمات زندگی شهری مواجه هستند . یا اشاره ی داشته باشیم بر پیروان سایر ادیان ، وقتی محل کسب یک شهروند بهائی به صرف مسائل عقیدتی آن فرد پلمپ میشود و یا یک جوان به صرف مسائل عقیدتی از دانشگاه یا مدرسه اخراج میشود و از حق تحصیل باز میماند یا شهروندان دیگری مثل مسیحیان (( نوکیشان مسیحی )) که از آنها با عنوان مسیحیان تبشیری یاد میشود بع احکام سنگین در دادگاههای انقلاب مورد محاکمه قرار میگیرند یا به صرف مسائل عقیدتی به یک شهروند در ایران توسط پلیس که باید حامی جان همان شهروند باشد مورد حمله پلیس قرار میگیرد و به اسم پوشش نا مناسب آن شهروند مورد بازداشت موقت و مورد نکوهش نیروهای امنیتی قرار میگیرد .

یا یک شهروند دیگر که به صرف مسائل جنسیتی و از نظر ژنتیک و ساختار جنسیتی در ایران از جامعه ترد میشود و همه به این فرد به دید منفی نگاه میکنند و حقوق انسانی وی را نا دیده میگیرند و هیچ حقی برای وی در هیچ قسمتی از جامعه قائل نیستند همه و همه را میتوان مصداق بارز برده داری مدرن در ایران دانست . چرا ؟

چون ماهیت حکومت جمهوری اسلامی بر پایه تفکرات مذهبی بیان شده که زن را از مرد کمتر میداند ویا به یک مرد اجازه میدهد تا ۵ مرتبه ازدواج کند ویک نگاه ابزار گونه به جنس مخالف مرد دارد .

وقتی یک حکومت ازدواج پدر خوانده با فرزند دختر را در مجلس خود تصویب میکند انگار که هیچ مشکلی در دیگر امور کشور نیست و فقط مانده که فکری برای ازدواج پدر با فرزند خوانده پیدا کنند. همه نشان از وجود برده داری مدرن در ایران است .

بله ایران را میتوان در زمره کشورهای ناقض بزرگ حقوق بشر قرار داد چون حکومت جمهوری اسلامی با محوریت ولی فقیه خود را نماینده خدا بر روی زمین میداند و هیچ گونه انتقادی بر ولی فقیه وارد نیست و همه افراد باید سر تعظیم جلوی ایشان خم کنند . اگر هم فردی مخالف نظر وفکر ایشان عمل کند سر از زندان و حبس در میاورد ویا به بدترین نوع مورد سرکوب قرار میگیرد . اگر درزمانهای قدیم یک فرد را به صورت مستقیم مورد آزار واذیت روحی و روانی قرار میداند ولی امروزه روز  در ایران با ایجاد فشارهای روحی و روانی شدید بر شهروندان و دگر اندیشان عقیدتی و سیاسی به صورت غیر مستقیم  این نوع از فشارها بر افراد وارد میشود . و همه و همه ناشی از این است که این فشارها میتواند دربسیاری از موارد زمینه تغییر در ساختار یک کشور ویا یک جامعه را بانی شود .

نگاهی بر سو استفاده روحانیت از باورهای دینی مردم در انقلاب ۵۷

مهدی فاضل زاده حبیب آبادی

روحانیت , قشری از جامعه که معتقدند نماینده خدا بر روی زمین و مالک جان و مال مردم هستند و حق استفاده از دین به عنوان ابزاری در رسیدن به اهدافشان را دارند و همچنین خود را همتراز دانشمندان علوم تجربی و ریاضیات معرفی می‌کنند.روحانیت شیعه بر اکثریت ایرانیان که تمایل داشته‌اند مذهبی ، سنتی و مخالف هرگونه فراینده غربی سازی بمانند ، اثرگذاری قابل توجهی داشته و دارند. روحانیون قدرت خود را به عنوان یک نیروی قوی سیاسی اولین بار در مخالفت با شاه وقت ایران در نهضت تنباکوی ۱۸۹۱ ، که موفق شد انحصار خرید و فروش تنباکو را لغو کند ، نشان داد و از نظر برخی این رخداد نشان داد که علمای شیعه اولین خط دفاعی ایران در برابر استعمار هستند .

از آن به بعد روحانیون در به دست آوردن قدرت به طرق مختلف کوشش های فراوانی نمودند و اتفاقات فراوانی رخ داد .شروع انقلاب ۵۷ و اولین مبارزه روح الله خمینی علیه رژیم شاهنشاهی در روز ۲۸ مهرماه ۱۳۴۱ شمسی در مخالفت با ورود زنان به مجلس و انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداریها که مخالف شرع اسلام بیان شده بود طی تلگرافی به اسدالله علم نخست وزیر وقت اعلام گردید و سخنرانی های بعد از آن که در نهایت مصوبه مزبور در تاریخ ۸ آذر ۴۱ لغو گردید.

خمینی مجدداً در دوم بهمن ماه ۴۱ همه‌پرسی لوایح ششگانه شاه را تحریم نمود و در ۲۲ اسفند همان سال طی اعلامیه ای با مضمون به خطر افتادن اسلام چنین عنوان کرد «اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف جلوس می کنم و به مردم اعلام خطر می نمایم»و بدین ترتیب مقدمات تحریک مردم را با سوء استفاده از اسلام و مذهب در مخالفت باشاه برانگیخت که اولین تظاهرات مردم در ۲ فروردین ۱۳۴۲ و بازداشت افرادی را در پی داشت . مردمی که در طول تاریخ اسلامی خود حماسه محمد و علی ، حسین و زینب ، یاسر و عمار و صدها زن و مرد دیگر را از زبان همین روحانیت شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود و از طرفی در چهره خمینی ، علی و حسین را می دیدند،او را آیینه تمام نمای فرهنگ از دست رفته خود تشخیص دادند و بر پایه آیه قرآنی اطاعت از اولی الامر اطاعت از فرمان های خمینی را یک تکلیف شرعی دریافتند.بدین معنا که اگر مخالفت با رژیم شاه و برنامه هایش در قالب مذهب قرار نمی گرفت تحرک ایجاد نمی کردچون فرهنگ شیعه در تاریخ خود بیانگر عاشورا و مبارزه با ظلم تا سرحد شهادت را داشت و حال اینکه یک نفر با مهارت و چیره‌دستی بتواند این مسائل را به مردم القا کند کسی جز روحانیت و به خصوص مرجع تقلید نبود ، مردم کفن پوش به میدان می آمدند و این کار را وظیفه شرعی و تقرب به پروردگار عالم و جلوگیری از لطمه به دین می دانستند.در کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی جلد اول چنین آمده :

《در چنین حالتی امام می بایستی از موضع مرجعیت حرکت نماید و اولین شعار نهضت را در قالبهای مذهبی بریزد تا از ریشه عمیق فکری مذهبی توده ها بهره مند گردد》مرتضی مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی (صفحه ۴۰ )چنین می نویسد :

《 امام با ظلم مبارزه کرد اما مبارزه با ظلم و ستم را با معیارهای اسلامی مطرح کرد و با شعار اینکه انقلاب ما پرتویی از عاشورای حسینی است این فکر را القا نمود که یک مومن نباید زیر بار ظلم برود ، یک مسلمان نباید تن به اختناق بدهد و یک مسلمان نباید به خود اجازه بدهد که ذلیل باشد و یا زیر دست سلطه کافر باشد  و در جای دیگر می نویسد :

《اگر امام پیشوای مذهبی نمی بود و اگر مردم ایران در عمق روحشان یک نوع آشنایی و انس و الفتی با اسلام نداشتند و اگر عشقی که مردم با خاندان پیامبر دارند وجود نمی داشت و اگر نبود که مردم حس می کردند که این ندای پیامبر و ندای حضرت علی یا ندای امام حسین است که از دهان این مرد بیرون می آید محال بود نهضت و انقلابی به این وسعت در مملکت ما به وجود آید 》

شاه ایران که قصد داشت چهره ایران را به سرعت دگرگون و پیشرفته سازد دست به انجام اصلاحات مدرن زد و به دلیل سریع بودن اصلاحات و وجود فقر فرهنگی در میان مذهبیون ، خمینی و اطرافیان او را در ایجاد فضایی مناسب جهت تبلیغات علیه شاه به موفقیت رسانید و باعث شد با افزایش شکاف میان شاه و مردم این بحران به تضاد و رویارویی سیاسی مذهبی تبدیل گردد .خمینی که اکنون خود را در جای پای حسین بن علی امام محبوب شیعیان قرار داده بود ، شاه را به عنوان نسخه به روز یزید مستبد منفور و دشمن حسین معرفی می‌کرد و حتی زمانی که در تبعید بود جای خالی حجت ابن الحسن را پر کرد و پیام هایش را از طریق نواب خاص به ایران می فرستاد و بدین ترتیب جمعیت بیشتری او را به عنوان ناجی بشریت می‌دیدند و حتی کسانیکه نسبت به اعمال عبادی روزانه چندان مقید نبودند در روند انقلاب قرار گرفتند .مرتضی مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی صفحه ۴۲ می‌نویسد :《در سال ۵۵ رژیم تصمیم گرفت تاریخ هجری را تبدیل به شاهنشاهی  کند .این کار از جنبه سیاسی و اقتصادی اهمیت نداشت .

[خمینی] عواطف مذهبی مردم را جریحه دار کرد که رهبری چنین عملی را دشمنی با پیامبر و اسلام نامید و در نتیجه در مردم عصیان ایجاد کرد و از تحریک وجدان اسلامی آنها به بهترین وجه در پیشبرد نهضت بهره برداری نمود 》و در صفحه ۴۳ همان کتاب چنین می گوید《 از جمله خصوصیات اسلام شیعی این است که به پیروانش حس پرخاشگری و مبارزه و نفی وضع نامطلوب را می دهد 》از طرف دیگر اسلامگرایان مدرنیست که در بین طبقات متوسط مردم جایگاهی داشتند از حکومت آینده ایران به عنوان یک حکومت ایدئولوژی اسلامی که مدرن ، لیبرال و جذاب است سخن می گفتند و بر این باور بودند که آخوند نمیتواند دولت را اداره کند و قدرت را به دیگران خواهد سپرد تا جایی که حتی مخالفین اسلام گرایان ، در ابتدا رهبری آنان بر انقلاب را پذیرفتند .

البته لازم به توضیح است عوامل خارجی و یا خیلی از عوامل دیگر را نیز نمی‌توان بی تاثیر دانست ولی باز عامل اصلی مذهب است

زیرا خمینی مردم را با زبان و انگیزه مذهبی به حرکت وا می‌داشت و حتی در وصیت‌نامه‌اش عامل اصلی انقلاب را فرهنگ و تاریخ شیعه عنوان نموده است .اعلامیه ها و سخنرانی های خمینی ضمن اینکه از ناحیه مرجع دینی صادر می‌شد دارای کلمات و عباراتی تحریک آمیز بودبه طور مثال پس از واقعه ۱۷ شهریور چنین می گوید آری این چنین است راه امیرالمومنین و سرور شهیدان امام حسین.

{تاریخ سیاسی معاصر ایران جلد ۲ صفحه ۲۶۵ پاورقی}و این چنین شد که انقلاب عوام فریبانه مذهبی در روز۲۲ بهمن ۵۷ برابر با ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ میلادی به پیروزی رسید و روحانیت در رأس قدرت قرار گرفت و تا امروز به سوء استفاده دینی مذهبی خود ادامه داده است .

نگاهی به موضوع خصوصی سازی آموزش و پرورش

امیرحسین هوری زاد

سالهاست که بحث خصوصی سازی در کشور در بخشهای مختلف بصورت چشمگیر توسعه یافته است که درابتدابا هدف بالابردن کیفیت خدمات بوده که اگر در هرکدام از بخشهایی که به بخش خصوصی واگذارگردیده است خبری از آن کیفیت پیش بینی شده  و رضایت عمومی مردم راشامل نمیشود حال شاید بخشهای اندکی و انگشت شماری وجود داشته باشند که به هدفهای پیش بینی شده نزدیک شده باشند و واقعا با ارتقاءسطوح کیفی و کمی که مورد نظر بوده است برابری کنند ولی متاسفانه در بیشتر بخشهای واگذار شده به بخش خصوصی چیزی جز نارضایتی هموطنان عزیز و عدم کیفیت لازم از خدمات ارائه شده به چشم می آید.حال بامطرح شدن مبحث خصوصی سازی چندین سوال درذهن هر شخص به وجود خواهد آمد،که چه دلایلی میتوانند باعث شوند که دولت اقدام به واگذاری بخشهایی از خدمات رابه بخش های خصوصی می کند

یا این سوال که مگردولت ضعف دارد یا دارای عدم برنامه ریزی و مدیریت کارشناسی شده است ؟یا چطور باوجود درآمدهای حاصل از فروش منابع طبیعی همچون نفت و گازو انواع فلزات و مرکبات و….توانایی اداره برخی از ارگانهای خدمات رسانی راندارند؟ازبدترین کارنامه موجود از خصوصی سازی میتوان به خصوصی سازی بانکها اشاره کرد که چه مشکلات و خسارات جبران ناپذیری را به سیستم اقتصادی کشور وارد کردند به همراه افزایش بی اعتمادی مردم  به سیستم بانکی کشور رابه همراه داشته است، حال چندین سال است که موضوع خصوصی سازی بخش آموزشی کشور مطرح است که شاید در کلام و حرف که بسیار هم با تاکید مطرح میکنند جهت بالا بردن کیفیت خدمات آموزشی این اقدام انجام میگیرد در حالی که این پدیده متاسفانه به طرق مختلف ضربه بر پیکیره خدمات آموزشی کشور و همچمین دانش آموزان و دانشجویان کشوروارد کرده و بیشتر آسیب خواهد رساند در بحث موسسات عالی آموزشی که ماه عسل آن تولید و تزریق بدون تحقیق و برنامه ریزی شده عده زیادی از جوانان فارغ التحصیل بدون ایجاد بسترهای کار و فعالیت برای آنان توسط دولت که خود عامل وحشتناک در تولید افراد بیکار جامعه بوده است و حال اخیرا با مطرح شدن خصوصی سازی سیستم آموزش وپرورش کشور که بادیدگاه اینکه باید خانواده ها خدمات آموزشی را بطور خصوصی خریداری کنند.سوال اینجاست که آیا طراح موضوع سعی کرده افق دیدخودش را در این موضوع فقط معطوف نکند به کلان شهر ها چراکه اغلب مناطق محروم ما همچوم روستاهای دور افتاده سیستان و

بلوچستان و خیلی ازروستا های کرد نشین و جنوب کشور خوزستان  که اغلب با مشکلات اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند چگونه یارای پرداخت شهریه برای دریافت خدمات آموزشی را خواهند داشت واین خود بنیانگذاری واضح وآشکار اختلاف طبقاتی خواهد بود وباز قشر ضعیف و محروم از خدمات آموزشی محروم خواهد ماند وتنها فرزندان قشرمرفه خواهند توانست ازخدمات آموزشی بهره مند گردند.با وجود حدود یک ملیون معلم و کارمند رسمی و بیش از صد هزار

مدرسه دولتی آیا می شود به آسانی بحث گسترش خصوصی سازی را مطرح کرد؟ آیا کیفیت آموزشی و پرورشی همین مدارس محدود خصوصی از مدارس دولتی خیلی بالاتر است که بخواهیم دولتی ها را نیز به نوعی خصوصی کنیم؟ با وجود انتقادات مبنی بر خصوص سازی مدارس بودجه ۹۸ و رویکرد آن نشان از چراغ سبز دولت به مدارس خصوصی دارد. به گزارش خبرنگار اجتماعی تسنیم، لایحه بودجه 98 روز گذشته توسط رئیس‌جمهور به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد. رئیس‌جمهور هنگام تقدیم لایحه بودجه به مجلس در بحث آموزش‌وپرورش عنوان کرد:‌ ما برای هر دانش‌آموزی به طور متوسط در سال آینده 4 میلیون تومان از خزانه مردم و بیت‌المال هزینه می‌کنیم البته به طور متوسط. در حالی که اگر دولت بخواهد این خدمت را از مردم بخرد و مردم خودشان این کار را انجام دهند، حداکثر یک میلیون تومان می‌شود. چهار برابر بیشتر، از پول بیت‌المال برای یک دانش‌آموز هزینه می‌کنیم در حالی که می‌توانیم این را ارزان کنیم. در راستای همین سیاست در لایحه بودجه 98 آمده است:‌دولت مکلف است از ابتدای سال تحصیلی 98-99 سالانه 10 درصد از دانش‌آموزان تحت پوشش وزارت آموزش و پرورش را به صورت خرید خدمات از بخش غیردولتی واجد شرایط و ذی‌صلاح و به صورت آموزش رایگان علاوه بر تعداد دانش‌آموزان مشمول فعلی اداره کند. آیین‌نامه اجرایی این بند به پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید. به نظر می‌رسد با اجرای این سیاست، طرح “خرید خدمات آموزشی از بخش خصوصی” که هم‌اکنون در حال اجراست و با مصوبه مجلس فقط به مناطق محروم محدود شده بود از سال تحصیلی آینده جدی‌تر اجرا شده و دیگر به مناطق محروم هم محدود نخواهد بود. البته هم‌اکنون در بحث اجرای خرید خدمات آموزشی که در مناطق محروم اجرا می‌شود نقدهای فراوانی مطرح است به‌گونه‌ای که معلمان حاضر در این طرح بارها در اعتراضات و مصاحبه‌های خود با رسانه‌‌ها از تاخیرهای طولانی مدت در پرداخت حقوقشان گلایه دارند

در همین رابطه حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس گفت:‌  رئیس جمهور روز گذشته هنگام تقدیم لایحه بودجه گفت هم‌اکنون به ازای هر دانش‌آموز 4 میلیون تومان هزینه می‌کنیم و برای سال آینده در بودجه تعیین کرده‌ایم 10 درصد دانش آموزان تحت پوشش خرید خدمات آموزشی از بخش غیردولتی قرار بگیرند. وی افزود: خرید خدمات به معنای خصوصی سازی است یعنی استفاده از معلمان با حقوق 500 تا 700 هزار تومان. هم‌اکنون با اجرای این طرح وضعیت نامناسبی را در برخی مدارس کشور داریم و ده‌ها هزار معلم توسط وزارت آموزش و پرورش در دو یا سه سال گذشته به عنوان خرید خدمات به کار گرفته شده‌اند. رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس تاکید کرد: به جای این که شأن معلم ارتقاء یابد می‌خواهند معلم با حداقل حقوق را جذب کنند. خرید خدمات آموزشی برای 10 درصد از دانش‌آموزان یعنی بیش از یک میلیون و 500 هزار دانش‌آموز را به بخش خصوصی واگذار کنیم. حاجی بابایی گفت:‌ در آزمون استخدامی آموزش‌وپرورش صدها جوان با مدرک لیسانس و فوق لیسانس شرکت می‌کنند اما گاهی در یک استان فقط دو یا سه نفر را استخدام می‌کنند و در کنار آن ده‌ها نفر را به صورت معلم خرید خدمات جذب مدارس می‌کنند. این کار کاهش ارزش جایگاه معلمی در کشور است یعنی به جای استخدام معلم و پرداخت حقوق سه یا چهار میلیونی، معلمانی را با حداقل حقوق -زیر یک میلیون تومان- جذب کنیم. رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس ادامه داد: اینکه بگوییم برای هر دانش‌آموز 4 میلیون تومان خرج می‌کنیم و اگر تحت پوشش طرح خرید خدمات آموزشی قرار بگیرند هزینه آن به یک میلیون تومان کاهش می‌یابد، کارشناسی نیست. هم‌اکنون حدود 14 میلیون دانش آموز در کشور داریم و اگر قرار باشد برای هر دانش آموز 4 میلیون هزینه کنیم 56 هزار میلیارد بودجه آن می‌شود درحالی که بودجه آموزش‌وپرورش کمتر است. وی مطرح کرد: باید به رئیس جمهور بگویم با 500 هزار تومان هم می‌توانیم دانش‌آموزان را اداره کنیم  اما معنای آن این است که کیفیت در کلاس درس نداشته باشیم و افرادی را با حداقل حقوق به عنوان معلم به مدارس بفرستیم. به شدت با این نظر که نه فقط رئیس جمهور بلکه بسیاری از افراد به آن اعتقاد دارند اما کمتر ابراز می‌کنند، مخالفم.ملاحظه میکنید که بسیاری از مسؤلین خودشان هم هیچ امیدی به موفقیت این طرح ندارندوسوال اینجاست که چرا دولت دراکثر بخش های خدماتی یارای خدمت رسانی ندارد و ناگزیر به بخش خصوصی می اندیشد؟باز در ادامه قسمتهایی از مصاحبه های مختلفی رامی آورم که کارشناسان آنچنان چشم امیدی به اینگونه طرح ها ندارند و مورد نقد قرارمیدهند. رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس بیان کرد: عده‌ای فکر می‌کنند اگر دانش آموزان به بخش خصوصی واگذار شوند هزینه آن ارزان تمام می‌شود و این نادیده گرفتن جایگاه آموزش و پرورش است بنده حاضرم در یک مناظره با کارشناسان زبده دولت که چنین ادعایی دارند شرکت کنم تا ببینیم آثار و برکات مدارس دولتی چیست و آثار و برکات مدارس غیردولتی، خرید خدمات آموزشی و بسته‌های حمایتی که پشت پرده آن مدرسه فروشی است، چیست؟ حاجی بابایی اضافه کرد: اگر سالانه 10 درصد دانش‌آموزان تحت پوشش طرح خرید خدمات آموزشی از بخش خصوصی قرار بگیرند در طول 9 سال باید کل آموزش و پرورش را به بخش خصوصی بدهیم این تفکر خطرناک در هیچ جای دنیا مشاهده نمی‌شود و هیچ کشوری با آینده سازان خود اینگونه رفتار نمی‌کند. وی گفت: این تفکر نگاه درجه سوم و چهارمی به نظام تعلیم و تربیت و ندیدن اهداف بلندمدت آن است. ما منتظر بودیم دولت نظام رتبه بندی را به مجلس بیاورد که محقق نشد و فقط دو هزار میلیارد تومان در بودجه به آن اختصاص داده‌اند و این یعنی هیچ علاوه براینکه هیچ کاری برای آموزش و پرورش انجام ندادند مشاهده می‌کنیم که واگذاری آموزش و پرورش به بخش خصوصی جزو ویژه برنامه‌های دولت رونمایی می‌شود. نزدیک به سه دهه از عمر مدارس خصوصی در ایران می‌گذرد، حدود اواخر دهه هفتاد بود که نخستین مدارس خصوصی در کشور راه‌اندازی شد، علیرغم اینکه از تأسیس این مدارس زمان زیادی نمی‌گذرد اما به نظر می‌رسد که با رشد قابل‌توجهی همراه بوده‌اند، تا آنجا که بانک جهانی در یکی از تازه‌ترین گزارش‌های خود، ایران را در خصوصی‌سازی مدارس متوسطه بین سال‌های 1998 تا 2017 رکورددار معرفی کرده است. در حالی که آموزش ‌و ‌پرورش در کشور ما به عنوان یک نهاد حاکمیتی از اصل 44 قانون اساسی مستثنی است و برون‌سپاری خدمات آموزشی در قالب خصوصی‌سازی همواره از سوی مدیران ارشد اجرایی کشور تکذیب شده است. فارغ از گزارش بانک جهانی، حسین مقصودی، نماینده مردم سبزوار، نیز در نشست علنی مجلس مورخ 29 مهر ماه 97، نظام آموزشی کشور را پولی‌ترین نظام آموزشی دنیا قلمداد کرد. این در حالی است که «آموزش و پرورش» از اصل 44 قانون اساسی مبنی بر واگذاری بخشی از صنایع استراتژیک و مادر به بخش خصوصی، مستثنی است. چرایی این رکوردزنی و پیامدهای آن، موضوع گفت‌وگوی ما با دکتر رضا امیدی، استاد دانشگاه و پژوهشگر سیاستگذاری اجتماعی شد. او که در این زمینه تحقیقات جامعی دارد «کالاشدگی آموزش» را دلیل این امر ارزیابی می‌کند. آخرین آمار در دسترس مدارس غیردولتی کشورمان متعلق به سال 1392 است و پس از آن دیگر آماری در رسانه‌ها در این خصوص منتشر نشده است. البته به جز آمار کلی 13 هزاری که مرضیه گرد رئیس وقت سازمان مدارس غیردولتی در سال 95 اعلام کرده بود. این گم شدن رد آمار مدارس غیردولتی از سال 93 و همزمان با تدوین و تصویب لوایح پشتیبان خصوصی‌سازی آموزش‌و‌پرورش از جمله بسته حمایتی این مدارس، ‌لایحه دائمی شدن تأسیس و اداره مدارس غیردولتی، لایحه بودجه سال‌های 96 و 97 و برنامه ششم توسعه اتفاق افتاده است.مسئله­‌ی خصوصی­ سازی آموزش‌وپرورش که مدتی است با بهانه ­ی «کیفیت بهترِ مدارس غیردولتی نسبت به مدارس دولتی»، «کاهش بار دولت از محل مدارس غیردولتی» و «گسترش مشارکت مردم در آموزش‌وپرورش از طریق مدارس غیردولتی» مطرح می­‌شود علاوه بر آنکه با نص صریح قانون اساسی مغایرت دارد با سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش (مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۹۰) و سیاست‌های کلی تحول در آموزش‌وپرورش ابلاغی مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۲،  که از مهم‌ترین اسناد کلان کشور هستند و به حاکمیتی بودن آموزش‌وپرورش از مهدکودک تا دانشگاه تأکید نموده‌اند در تضاد است. این ایده­ با عدالت آموزشی نیز در تناقض است. هرچند برای قشر مرفهی که طعم فقر و استضعاف را نچشیده است ، این موضوع اهمیت چندانی ندارد. بر اساس ماده ۸ قانون مدیریت خدمات کشوری، امور حاکمیتی، «آن دسته از اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت شامل همه اقشار جامعه گردیده و بهره‌مندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمی‌شود». بر اساس این قانون، امور دفاعی، قضائی، بهداشت و همچنین آموزش‌وپرورش عمومی و فنی و حرفه‌ای در زمره امور حاکمیتی محسوب شده‌اند. امور حاکمیتی به دلیل حساسیتی که دارند و با توجه به عمق حکمرانی هر نظام، کلاً یا بعضاً قابل واگذاری به بخش غیردولتی نیست. این نکته دربند «ل» ماده ۸ قانون مدیریت خدمات کشوری مورد تأکید قرارگرفته است. «کیفیت بهتر مدارس غیردولتی نسبت به مدارس دولتی»، «کاهش بار دولت از محل مدارس غیردولتی» و «گسترش مشارکت مردم در آموزش و پرورش از طریق مدارس غیردولتی» به‌عنوان دلایل دفاع از گسترش مدارس غیردولتی مطرح شده که بیشتر به افسانه شبیه‌اند و از همگونی خاصی با واقعیات جامعه ایرانی   برخوردار نیستند. مدیر کل سابق دفتر برنامه و بودجه وزارت آموزش و پرورش گفت: ایران به عنوان ام القرای مسلمین و محورحرکت های اسلامی در جهان است و نظام تعلیم تربیتش نیز باید پویاتر و جدی تر در رسیدن به اهداف تربیتی و اسلامی باشد.یوسف نوری در گفتگو با مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص لایحه خصوصی سازی آموزش و پرورش گفت: به نظر می آید لایحه خصوصی سازی آموزش و پرورش تکراری بر مدیریت دولتی نوینی است که حاصل تفکرات وارداتی است و اگر به دقت و مو شکافانه به آن نگاه کنیم ما حتی پیشرو تراز آن ها عمل و با یک جدیت بیشتر همان ها را تکرار می کنیم و لذا مدیران ما باید به این موقیعت ها اگاه باشند. وی افزود: به چند دلیل بررسی ها نشان می دهد که در این شیوه کنونی نه مردم و نه مدارس و موسسات غیرانتفاعی زمینه پذیرش این لایحه را ندارند و افراد کاملا جدی که این خدمت را ارائه کنند کم هستند چون خدمت سخت و سنگینی است و افرادی که بخواهند به این مدارس بیایند هنوز اطمینان کامل را ندارند و اگر مدارس دولتی خوبی باشند به جای مدارس غیردولتی بچه هایشان را به آن جا می بردند. این کارشناس تعلیم و تربیت به مسئله ناکارآمدی لایحه اشاره کرد و گفت: بخش غیردولتی هم وظیفه تربیت انسان را بر عهده دارد اما آیا انسان فقط آن بعد حافظه محوری است و یا ابعاد دیگری هم دارد؟ به نظر می آید بسیاری از این مدارس که به روش بنگاه داری و رقابت های ناسالم کار می کنند دنبال این هستند که بچه ها را برای این موضوع تربیت کنند و از ساحت های دیگر تربیت غافل شده اند یعنی به لایه کاربرد نرسیدند و متاسفانه دانش آموزان ما مهارت و توانایی لازم را ندارند و محتاج پدر و مادر خود هستند. نوری دیده نشدن صلاحیت های تربیتی موسسان مدارس غیردولتی را از معایب لایحه شمرد و تصریح کرد: یکی از مهم ترین مشکلات مدارس غیردولتی این است که نیروهایش باید در مراکز علمی و قابل قبول آموزش دیده باشند یعنی صلاحیت ها را داشته باشند زیرا معلمی شغل ویژه ای است و همه آن ها که برای این امر آموزش می بینند متخصص هستند و باید از این متخصصان استفاده کرد چیزی که در این لایحه چندان محل توجه نبوده است.مدیر کل سابق دفتر برنامه و بودجه وزارت آموزش و پرورش در خاتمه اظهار کرد: منکر این نیستیم که این لایحه بخشی از بار مالی آموزش و پرورش را کاهش می دهد اما تبعات آن را وقتی نگاه می کنیم در مقایسه با نیروهایی که در آموزش و پرورش مشغول هستند و نیروهایی موسس این مراکز و تسهیلاتی و امکاناتی که به آن ها داده می شود متوجه می شویم هزینه ها واقعی نیست و مدارس غیردولتی هزینه های خود را غیر حقیقی ارائه می کنند و لایحه هم هزینه ها را واقع بینانه در نظر نمی گیرد لذا فکر می کنیم از نظر بودجه ای بار آن چنانی برداشته نخواهد شد. عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: لایحه خصوصی سازی آموزش و پرورش نمی تواند تضمین کننده فرآیند با کیفیت نظام تعلیم و تربیت و رعایت عدالت اجتماعی باشد و لایحه خصوصی سازی آموزش و پرورش ظاهرا در تعارض با مفاد قانون اساسی است چون تا پایان آموزش عمومی تحصیل باید رایگان باشد و این در حالی است که ما وارد بحث خصوصی سازی شده ایم.دکتر کوروش فتحی در گفتگو با مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: موضوع خصوصی سازی دارای رنگ و بوی ناخوشایند تجاری سازی است یعنی اگر چه تاکنون دیدیم که مدارسی با اسم غیر انتفاعی فعالیت کردند اما در حقیقت به سمت تجاری سازی و استفاده های مالی رفتند، گرچه کارهای خوبی هم صورت گرفته اما با احتیاط باید به خصوصی سازی آموزش و پرورش توجه کنیم.وی افزود: باید کار کارشناسی جدی در این زمینه صورت بگیرد هم از این حیث که ضرورت دارد خصوصی سازی را انجام دهیم و هم از این حیث که مدارس خصوصی که می خواهند در جامعه فعالیت کنند چگونه فعالیت کنند و بحث حاکمیت سیاسی بر مدارس و آن نگاه ارزشی بر جامعه جدی گرفته شود چون اگر غیر این باشد آنها را در عمل آزاد می کنیم و آن ها هم از طریق بعضی اقدامات این گونه القا می کنند که کیفیت کارشان خیلی بهتر از بخش دولتی است.عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به سیستم گزینشی مدارس غیردولتی اشاره کرد و گفت: این مدارس عمدتا بچه های با معدل بالاتر را می گیرند تا میزان موفقیت خود را بیشتر نشان می دهند و به نظر می رسد بچه ها را به نوعی فیلتر می کنند و با این امر بیشتر دنبال کار تجاری هستند اگر چه نفس خصوصی سازی آموزش و پرورش درست است و می شود بخشی از کار را با مشارکت مردمی پیش برد اما باید توجه داشت که مدرسه و تعلیم و تربیت جای تجارت کردن نیست.وی تصریح کرد: از طریق افرادی که وارد سیستم می شوند می شود تمایز در کیفیت و علمکرد را ایجاد کرد و البته در این بررسی ها آورده مالی و سوابق و سیاست و قوانین برای مدیریت و نظارت بر این امر نیاز است که باید خیلی سخت تر و دقیق تر هم باشد ولی متاسفانه اکنون در شورای برنامه ریزی ردپایی از هیچ متخصص تعلیم و تربیت اسلامی را نمی بینید و یا حتی در شورای خود مدارس هم این را نمی بینیم که به عنوان یک التزام اداره این ها باید چگونه باشد و به نظر در این موارد باید تامل بیشتری صورت گیرد.دکتر فتحی واجارگاه در خاتمه اظهار داشت: اشکالی ندارد افرادی که توان مالی دارند بتوانند در کار آموزش هزینه کنند و ما نیز از این طریق می توانیم انرژی و پول بیشتری را صرف مدارس دولتی کنیم مثلا وقتی ده درصد مدارس را به شکل خصوصی آزاد کنیم انرژی و پول آن ها را صرف کیفیت بخشی به مدارس دولتی می شود بنابراین این در ظاهرا امر با عدالت اجتماعی تناقض ندارد ولی شیوه غلط اجرای آن می تواند ایجاد مشکل کند و باید روی آن فکر بیشتری شود این لایحه به این شکل نمی تواند تضمین کننده فرایند با کیفیت نظام تعلیم و تربیت و رعایت عدالت اجتماعی باشد.جمعی از کارشناسان آموزش و پرورش بر این عقیده اند که برای بالا رفتن بهره وری در آموزش و پرورش بایستی آموزش و پرورش را هر چه بیشتر خصوصی کرد این در حالیست که طبق اصل سوم قانون اساسی به صراحت دولت موظف به ارائه ی اموزش و پرورش رایگان به تمام اقشار جامعه می باشد. مگر می شود این صراحت را نادیده گرفت؟ الان در هر شهری تعدادی مدرسه ی غیر دولتی وجود دارد (بیش از ده درصداز جمعیت دانش اموزی). باید به همین ها بسنده شود و اگر قرار است مدرسه ی جدیدی مجوز بگیرد با وسواس و سختگیری زیاد آن هم بسیار محدود و حساب شده باشد. باید با نظارت سختگیرانه ی آموزش و پرورش بر مدارس دولتی و غیر دولتی مواظب بود تا از اهداف اموزشی و پرورشی ٬دور نشوند. اگر کسی می خواهد پولش را در راه توسعه علم و دانش مملکت سرمایه گذاری کند محدودیتی وجود ندارد باید استقبال کرد ولی زیر نظر دولت و با نظارت دقیق  و آن هم محدود. دولت موظف است که امکانات برای مدارس دولتی را به نحو احسنت تامین کند اگر دولت این کار را نمی کند راه حل آن خصوصی سازی آپ نیست. یک ملیون کارمند استخدام آپ هستند. به گفته ی وزیر قبلی بیش از صد هزار نفر نیروی مازاد وجود دارد. سوال اینجاست با گسترش خصوصی سازی تکلیف این همه معلم  چه می شود؟ به هر حال مدرسه ی خصوصی معلمش را به سلیقه ی خودش انتخاب و تامین می کند. برخی بر این نظرند که دولت مدارس را به بخش خصوصی اجاره دهد و سرانه دانش اموزان که در مدرسه ی دولتی صرف می شود را به آن مدارس بدهند در عوض آن ها شهریه ی کمتری از دانش اموزانشان  بگیرند و خودشان اداره مدرسه را به دست گیرند. حال اگر دولت بیاید به برخی مدارس خصوصی و اجاره داده شده سرانه ی دانش اموزان را بپردازد و آن مدارس موظف شوند دانش اموزان را با شهریه ی پایین بپذیرند جمعیت دانش اموزی مدارس دولتی پایین می اید و معلمان مازاد بیشتر نیز خواهند شد. (با توجه به روند جذب و بازنشستگی نیروه ها در آپ سالانه حدود پانزده هزار نیروی آپ کمتر می شود یعنی حدود دو دهه طول می کشد تا تعدیل نیرو صورت گیرد) از طرفی دولت باید حقوق معلمان رسمی را بدهد از طرف دیگر به مدارس خصوصی هزینه های جدا بپردازد. این روش ها راه گسترش فساد مالی را نیز بیشتر می کند.در هر حال خصوصی شدن آپ از این مقدار که هست بیشتر نباید بشود. دولت به جای گسترش برخی روش ها مثل خرید خدمات اموزشی و اجاره دادن و یا فروختن مدارس و امثال این ها (البته این موارد به صورت محدود و بسیارحساب شده می تواند مفید باشد) به فکر اختصاص بودجه ی کافی برای مدارس و نظارت هرچه بیشتر  بر کیفیت آموزش و ارزشیابی باشد و نیز بهره وری در نظام اموزشی را افزایش دهد تا نظام آموزشی ما ارتقا یابد. امیدورام با خصوصی سازی گسترده روزی نیاید که مدارس رسما  به مراکز فروش مدرک دیپلم و اموزشگاه های اجباری کنکور تبدیل شوند.باآرزوی آینده ایی زیبا وپراز موفقیت برای هموطنان عزیزم با حضور کارشناسان و متخصصین کاردان در تمام امورکه بتوانند بابرنامه ریزی ها و مدیریت مثال زدنی بهترین و باکیفیت ترین زندگی رابرای ایران و ایرانی به ارمغان بیاورند نه مثل سیستم بی کفایت کنونی که فقط دولتمردان دنبال رسیدن به اهداف و منافع شخصی خودشان با بودجه ایی که از اموال عمومی مردم ایران حاصل میشود و بزرگترین خیانت رادرحق این مردم انجام میدهند.واقعا جای تاسف دارد برای مسؤلینی که کشور غنی و ثروتمند ایران را به این نحو اداره میکنند و بخاطر منافع شخصی درتلاش هستند تا ازهرروزنه به نفع خودشان اقدام به خصوصی سازی بخش های خدماتی کنند.پس دیگر دولت چه معنا پیدا میکند؟به یکباره کنترل زمام امور کشور را هم دراختیار بخش های خصوصی قراردهند و خود فقط به تماشا بنشینند.امیدکه عدالت و رعایت حقوق بشر در ایران به دست افراد لایق سایه گسترد وروزهای شادجای غم و غصه رابگیرد.

 

زن و دنیای امروزی

نارگل غفوری

در دنیای امروزی دنیای ترس وحشت باید امیدی باشد امیدی به فردا،

امیدی برای آزادی ، امیدی برای جنگیدن ، جنگیدن برای زنده ماندن و زندگی کردن ، نیاز به دست به دست هم دادن به فریاد یک دیگر رسیدن. چه قشنگ است آزادانه پرواز کردن دانستن این که وقتی بال هایت شکست باز هم کسانی هستند که برایت ترمیم کنن و راهیت کنن ازادانه راه بروی و حرف ها وجودت را داد بزنی. کنار مردان قدم بزنی و بدانی که حق برابر داری قرار نیست قلاده برگردن داشته باشی و چسب بر دهان، موهایت را در هوا رها خواهی کرد و برای زندگی خود اولین و اخرین کسی هستی که تصمیم می گیری ، می توانی در دنیای جدید خود قدم بگذاری دنیای که به حرفت گوش میدهند به وجودت می بالند و تورا می بینند.زنان را گم کردن این جماعت ، کودکان را فراموش کردن ،  فقیر ها را رها کردند نظر آدم ها را زیر پاهایشان لگد کردند.کودکان وقت بازیشان بود انرا به کار تبدیل کردند.  چه تعریفی میشود کرد از خنده کودک با دستانی خشک و الوده که به جای بازی با زباله سر و کار دارد. سرشان را چگونه روی بالش میگذارند وقتی مردم با شکم گرسنه دست به گدایی برداشته اند. این ادم ها را از جلد خود در اوردند زنانگی زنان را بی حرمت کرده اند ، کودکان را پیر کرده اند. رویا در اینجا معنا ندارد وقتی تنها فکر این باشی گرسنه نمانی رویایی می ماند،فکری می ماند که ارزویی بماند. کودک به کودکی هایش ، زن به زنانگی هایش قشنگ میشود. قشنگ میشود وقتی اسم کار از اسم کودک دور شود. قشنگ میشود زنان ازادی بیان داشته باشد و خود انتخاب کنند که چه میخواهند. شکستن مرزها و فریاد زدن انها ، گرفتن حق خود، حقی که هرکس باید داشته باشد ، حقی که در دنیا باید جای حاکمیت داشته باشد. فریاد هرکس به زبان مادری خودش ، انتخاب هر کس به اندیشه خودش. کنار هم قرار گرفتن رنگها قدرت نور دارد و قشنگی رنگین کمان برای نجات هم بنویسیم داد بزنیم تا بدست بیاوریم.

معرفی کتاب هشت تمرین در اندیشه سیاسی اثری از هانا آرنت

مریم ضیایی

این مقاله برداشتی آزاد ازکتابهای میان گذشته و آینده ،هشت تمرین در اندیشه سیاسی هانا آرنت، ترجمه سعید مقدم وکتابهای دیگراوهمانند اندیشیدن وملاحظات اخلاقی ترجمه عباس باقری وتوتالیتاریزم وفلسفه میباشد. که با توجه به شباهت های بسیار تعریف شده در این کتاب با اوضاع سیتماتیک و قانونگذاری شده در ایران جای بسیارزیاد تعمق و تحقیق و به کارگیری راهکارهای جامع آن را دارد. توضیح کوتاه در مورد نویسنده کتاب :خانم آرنت متولد ۱۹۰۶ در لیندن واقع در نزدیکی شهر هانوفرآلمان می باشد در دانشگاه ماربوگ فلسفه والهیات وزبان یونانی خواند .در سال ۱۹۲۶ برای آماده سازی پایان نامه دکترای خود به هایدلبرگ نزد روانشناس و فیلسوف اگزیستانسیالیست مشهورآلمانی کارل یاسپرس رفت ورساله خود را نوشت .وبه خاظر تبار یهودی خود اجازه تدریس در دانشگاه را نیافت.هانا آرنت عنوان فیلسوف را نمی پسندید و ترجیح می داد اورا نظریه پرداز سیاسی بشناسند.اوبه طور کلی به عنوان منتقد فلسفه ای سیاسی غرب مشهور بود.و بیشتر آًثار مهم خود را در شرح و تحلیل رخدادهای تاریخ معاصر همچون جنگ جهانی دوم و ظهور حکومت های توتالیتربه ویژه در آلمان و شوروی نوشته است.بنا به درک هانا آرنت برآمدن حکومت های توتالیتربا مفهوم های پیشین فلسفه سیاسی فهم پذیر نیست.مهمترین آثار آرنت به فهم ماهیت قدرت و کارکردهای آن و تحلیل خشونت و انقلاب می پردازند.آرنت معتقد هست که خشونت و قدرت کاملا متفاوت از هم هستند.یعنی کاربرد خشونت نشانه قدرت نیست بلکه نشانه ای ضعف است .کاربرد خشونت زمانی ضرورت میابد که سیاست از بین رفته و بی معنا شده است ووقتی خشونت نهادینه میشود قلمرو سیاست ماهیت سیاسی خود را از دست میدهد .زیرا سیاست در میدان همگانی قوام می یابدو میدان همگانی به ارتباط دوجانبه شهروندان وابسته است و شرط ارتباط دوجانبه و برابر میان انسانها امنیت عاری از خشونت است.و میتونیم از تعریف خانم آرنت در جامعه خشونت بار ایران بهره کامل رو ببریم و کاملا به دلیل اینکه سیاست  در ایران از بین رفته و بی معنا شده است و به طورسیستماتیک به سمت خشونت رفته است. به تعبیرهانا آرنت دیکتاتورتوتالیتریا همان تمامیت خواه مانند یک فاتح بیگانه، منابع غنی صنعتی و مادی هر کشوری ، از جمله کشورخویش،را به عنوان منبع غارت و وسیله ای برای تدارک گام بعدی در جهت گسترش تجاوزکارانه ی جنبش می انگارد.ازآنجا که این اقتصاد متکی به غارت پی در پی ،به خاطرجنبش کار می کند و نه به خاطرملت،هیچ ملت و هیچ کشوری به مثابه ذینفع بالقوه ،نمی تواند نقطه اشباعی بر این فرآیند غارت بگذارد.دیکتاتور توتالیترمانند فاتح بیگانه ایست که پیدا نیست از کجا آمده و غارت او به سود هیچکس نیست .توزیع غنایم بر حسب تقویت اقتصاد کشورمادر محاسبه نمیشود،بلکه تنها به عنوان یک مانور تاکتیکی موقتی به کار گرقته می شود.رژیم های توتالیتر،از نظراقتصادی همان خاصیتی را دارند که یک دسته ملخ برای مزرعه .این واقعیت که دیکتاتور توتالیتر بر کشورش به سان یک فاتح بیگانه فرمانروایی میکند،اوضاع را وخیم ترمیکند،زیرا اودر کشورخویش،بیرحمی اش را کاراتر ازآنچه بیدادگران در کشورهای بیگانه اعمال می کنند،اجرا میکند.تعبیر خانم آرنت آنچنان از دیکتاتور توتالیترغنی و پر محتوا میباشد که جای هیج بحث و آنالیزی در مورد حکومت استبدادی ایران که به معنای واقعی یک دیکتاتور تمامیت خواه هست را نمیگذارد. تا جاییکه داریم می بینیم تمام ثروت و منابع کشور از خاک و آب ونفت و گازومنابع طبیعی گرفته تا آبزیان دریا رواین حکومت استبدادی داره به یغما میبره .به تعبیرخانم آرنت هیچکس هرگزتردید نداشته است که حقیقت و سیاست با هم رابطه ای ناسازگاردارند،وهیچکس راست گویی را جزهنرهای سیاسی نمیشمارد.دروغ راهمواره نه فقط برای کار مردم فریبان یا سیاست پیشگان بلکه برای کار مردان سیاسی نیزوسیله ای ضروری وتوجیه پذیر می شمرده اند.چرا چنین است …و این امراز یک سو،برای سرشت و اعتبار قلمرو سیاسی و از سوی دیگر،برای سرشت واعتبار حقیقت و راستگویی چه پیامدی داشته است …آیا در گوهر حقیقت ،ناتوانی و در گوهر قدرت ،فریبکاری وجود دارد…و حقیقت چگونه واقعی است اگر در عرصه همگانی قدرت ندارد…وسرانجام ،آیا حقیقت ناتوان ،درست مانندقدرت بی اعتنا به حقیقت ،قابل سرزنش نیست…اینها پرسشهایی ناخوشایندند ،اما نتیجه گریزناپدیرباورهای رایج در مورد این موضوع اند.کشمکش میان سیاست و حقیقت ماجرایی قدیمی و پیچیده است،و ساده کردن یا ازنظراخلاقی محکوم کردن آن سودی در برندارد.در طول تاریخ حقیقت جویان و حقیقت گویان از خطری که اینکار برایشان داشته آگاه بوده اند.تا زمانی که در جریان امور جهان اخلال نمی کردند،مورد تحقیروتوهین قرارمیگرفتند،اما اگر کسی میکوشید از راه رها ساختن شهروندان دیگراز نادرستی و توهم ،آنها را وادار کنداوراجدی بگیرند با خطرمرگ روبرو میشد.به تعبیرخانم آرنت دروغ همیشه پذیرفتنی تر ازواقعیت است و با عقل بیشتر جور در می آید،چون دروغگواین مزیت بزرگ را داردکه پیشاپیش میداند که مخاطبان آرزومند یا منتظرشنیدن چه هستند….حال آنکه واقیعت این خصلت اضطراب آوررا دارد که مارا با چیزی غیرمنتظره روبرو میکند که آماده اش نبودیم.­­درجایی دیگر خانم آرنت میگوید ،هنگامی که جامعه ای به دروغگویی سازمان یافته روی آورد و دروغ گفتن تبدیل به اصل کلی شود و به دروغ گفتن در موارد استثنایی و جزیی اکتفا نکند ،صداقت به خودی خود تبدیل به یک عمل سیاسی می شود وگوینده حقیقت ،حتی اگر به دنبال کسب قدرت یا هیچ منفعت دیگری نباشد ،یک کنشگر سیاسی محسوب میشود.در چنین شرایطی شما نمیتوانید از سیاست کناره بگیرید وراه خودرابروید.شما،ناچارید یکی از این دوراه را انتخاب کنید،یا به تشکیلات دروغ می پیوندید ،و یا یک مخالف سیاسی محسوب میشوید.نکته ای را که به تعبیرخانم آرنت میتوان اضافه کرد این نکته مهم هست که اساسا ،صداقت یک وظیفه است و نه یک فضیلت اخلاقی وبه تعبیرخانم آرنت با تزریق دروغ به بسترجامعه ،وظیفه اخلاقی انسان ،به کنشی سیاسی تبدیل میشود و با همین ترفند،جامعه از اخلاقمداری،به سیاست زدگی دچار خواهد شد واین یعنی نابودی پایه های اخلاقی جامعه و این بلایی است که ایران سالهاست دچارش شده است و زندانهای ایران پر شده است از این کنشگران سیاسی .پس باید در جامعه آینده ایران بدون این دیکتاتوری توتالیتر به دنبال وظایف باشیم و صداقت را که یک وظیفه اخلاقی است بر جامعه حاکم کنیم.ودر آخربا توجه به اعتراضات گسترده هرروزه قشرکارگر و محروم مقاله را با گزیده ای طلایی از آلبرکامودر کتاب عصیانگربه پایان میرسانم .کاموصراحتا بیان می کند ….شما مردم را گرسنه نگه داشته اید و آنها را از هم جدا کرده اید تا عصیان و شورش آنها را از بین ببرد…شما آنها را ضعیف ودرمانده میکنید و وحشیانه نیروی آنها را میبلعید و وقاتشان را مشغول میکنید تا از وحشت ،نه جوشش بکنند و نه مجالی برای جوشش داشته باشند.آنها یکجا ایستاده اندودرجا میزنند.راضی باشید…علیرغم جمعیتی که دارند تنها هستند.من هم تنها هستم.همه ما تنها هستیم زیرا دیگران ترسوهستند،اما با وجود اینکه مانند آنها خوار و پست شده ام ،به شما اعلام میکنم که شما هیج نیستید.و این که قدرتی که تا چشم کار میکند گسترش دارد و تا اعماق آسمان را به سیاهی و تاریکی کشانده است ،چیزی نیست مگرسایه کوچکی که به روی قطعه خاکی سنگینی میکند و بر اثربادی خشمگین نابود میشود.

کودک همسری و معضلات و مشکلات آن درجامعه

 مهدی هوری زاد

متاسفانه سالهاست که با پدیده کودک همسری درکشورایران به خصوص در شهرستانها و روستاهای دور افتاده مواجه هستیم ، دلایلی همچون فقر مالی و فقر فرهنگی میتوانندتاثیر  بسیارزیادی دربه وجود آمدن این پدیده داشته باشند،چراکه اگر والدین این کودکان و افرادی که در محیط اطراف این کودکان زندگی میکنندازآگاهی لازم برخوردارباشندو نیم نگاهی به آینده و پیامدها و مسؤلیتهایی که زوجین عهده دار میشوندبرای اداره یک زندگی مشترک و زناشویی ،به راحتی میتوان فهمید که کودک همانطور که از اسمش هویداست یعنی هنوز بزرگ نشده و به بلوغ فکری و تکامل نرسیده است و دراین دوران کودکی تنها دغدغه اش می بایست بازی با دوستان و کودکان هم سن خودش و تحصیل درمدرسه و کسب علم و دانش باشد،نه اینکه به خاطر فقرفرهنگی و یک مشت افکار پوسیده و بی بنیان و بی منطق که اغلب درروستاها والدین این کودکان ازپای منبر آخوند یا ملای مسجد روستا شنیده اند و دانسته یا ندانسته ،شرایطی رافراهم می آورند که خواسته یا ناخواسته بزرگترین ظلم رادر حق این کودکان میکنند و روزهای شیرین و روبه رشد این کودکان درمحیط مدرسه و خانه که می بایست همراه با شادی و نشاط باشند را بابرزخ و جهنمی همچون مسؤلیت پذیری بعنوان یکی از زوجین معاوضه میکنند چه بسا در اغلب این موارد می توان از واژه مبادله یا معامله استفاده کرد،چراکه اکثر این کودکان متعلق به خانواده های فقیر میباشند که بعضا در قبال دریافت مبالغی برای رهایی از بدهکاری یا شرایط بداقتصادی راضی به انجام این کار میشوند که دختر کم سن و سال خود را به عقد مردی بزرگتردربیاورند. بسیاری از خانواده‌هایی که بچه‌های خود را در کودکی به ازدواج هم درمی‌آورند، سنت قبیله‌ای دارند و این اتفاق به دلیل پیوند فرهنگی و اقتصادی بین دو خانواده رخ می‌دهد اما فقر علت مهم‌تری برای کودک – همسری است. در خانواده فقیر کودک دختر تبدیل به ابزاری برای کسب درآمد می‌شود زیرا با کم‌شدن یک نان‌خور، وضعیت مالی خانواده بهتر می‌شود یا این‌که عملاً دختر خود را می‌فروشند ویا بعضی وقتها متاسفانه هردوطرف ماجرا هم داماد و هم عروس کودک میباشند. دخترک هنوز عروسک اش را در آغوش دارد که لباس عروسی به تنش می کنند. داماد هم پشت لبش سبز نشده ، لباس دامادی می پوشد. هر دو درحال و هوای کودکی هستند که مسئولیت های آدم بزرگ ها گریبان شان را می گیرد. بسیارند کودکان معصومی که ازدواج می کنند، بچه دار می شوند و در بسیاری از موارد مهر طلاق و بیوگی بر پیشانی شان می نشیند.

درمرحله بعد دولت و قانون هم باید حمایت و پیشگیری کند تا ازدواج درسنین پایین انجام نشود. قبل از انقلاب اسلامی براساس قانون مدنی مصوب در‌سال ١٣۵٣ حداقل سن ازدواج برای دختران و پسران ١٨‌سال درنظر گرفته شده بود اما  درماده 1041قانون مدنی فعلی ، ازدواج دختران قبل از13سالگی با اذن ولیّ ورعایت مصلحت آن هم ازسوی دادگاه، مجازدانسته شده است. اما بعد از این سال ها هنوز کم نیستند مناطقی از کشور که این قانون را نادیده می گیرند و ضمن آنکه خیلی ها بر روی سن قانونی ازدواج هم حرف و حدیث هایی دارند. هر چند این سنت و افرادی که بدان پایبندند بسیار کم اند اما هنوز هم اتفاق می افتد، ضمن آنکه ازدواج دختران در سنین پایین که از آن با عنوان ازدواج کودکان یاد می شود در نقاط متعددی از کشور حتی در شهرها دیده می شود. ماده 1041 تکلیف را روشن و سن قانونی ازدواج را تعیین کرده است، از یک سو نکاح خردسالان را جائز ندانسته اما از دیگر سو برای ازدواج در سن کمتر از 13 نیز سختگیری نکرده است و تنها اجازه ولی و مصلحت دادگاه را کافی دانسته است. در واقع لزوم اخذ مجوز دادگاه برای ازدواج کودکان از سال 1381 وارد قوانین کشور شد تا پیش از آن تشخیص مصلحت فقط به عهده ولی کودک بود ضمن آنکه هم اکنون هم مجازاتی برای عدم کسب مجوز از دادگاه تعیین نشده است و اگر هم هست بسیار ضعیف است. کنوانسیون ‘منع خشونت علیه زنان’ هم افراد زیر 18 سال را کودک تلقی می کند و کسانی را که قبل از رسیدن به این سن ازدواج کنند  کودک محسوب می کند که با این حساب اصلاح قوانین مدنی در موضوع ازدواج کودکان هم خود ضرورتی جدی است. در کشور ما هم این ازدواج ها کاهش نشان می دهد اما تبصره های دیگری از مجله صیغه را شاهدیم که خود راهی برای فرار از قانون و موانع این نوع ازدواج ها است. به عنوان مثال صیغه های محرمیت که بعد از ناف بری و نامزدی میان خانواده ها رایج است از نمونه های بارز کودک همسری به شمار می آید.وی افزود: در برخی از استانها رایج است که ازدواج های پایین تر از سن قانونی توسط عاقد محلی به صورت دست نوشته و یا پشت جلد قرآن خانگی نوشته و جاری می شود. ازدواج هایی که طی این سال ها در حاشیه مرزهای خراسان رضوی و نیز سیستان و بلوچستان با افغان ها و بلوچ ها به صورت پنهانی انجام شده و می شود نیز در هیچ جایی ثبت نمی شود که از جمله این موارد است. چه بسیار مردانی در سنین بالا که از این حقه ها استفاده می کنند و صیغه های محرمیت را با دخترانی که با آنها ناف بر و یا نامزد شده اند می خوانند که عمده این دختران هم از خانواده های فقیر هستند.  زمانی که این ازدواج به هم می خورد تبعات زیانبار آن گریبان گیر دختر می شود و آن زمان پدیده کودک بیوگی را شاهدیم. کودک بیوگی حاصل این ازدواج هاست و اکنون تعداد زیادی از کودکان تک سرپرست و یا کودکان سرپرست بچه را داریم که نتیجه این ازدواج هاست. کودک همسری؛ روایت کننده جفایی از زندگی تلخ کودکانی است که به دلیل فرهنگ و سنت و مشکلات اقتصادی خانواده محکوم به زندگی با همسری هستند که در پس آن درکی از معنای علاقه‌ مطرح نیست؛ روایتی از دردهای مادران قدیمی که رنج‌های خود را بعضا به نسل جدید منتقل می‌کنند. در حالی که تنش‌های بین سنت و مدرنیته برای ازدواج کودکان همواره دیده می‌شود، طیبه سیاوشی عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی از تدوین طرحی با عنوان “کودک همسری” به منظور «افزایش سن ازدواج» خبر داد، طرحی که به نظر می‌رسد همچنان در کنار موافقانش، مخالفانی نیز داشته باشد. کودک همسری یکی از آسیب های جدی اجتماعی است که بیشتر تحت تاثیر خرده فرهنگ های اشتباه رایج در جامعه صورت می گیرد، به‌طور کلی تبعات منفی کودک همسری به نسل آینده نیز تاثیرگذار است، چرا که در سایه ازدواج کودکان

در سن پایین، شاهد خانواده های از هم گسیخته، خشونت، خودسوزی، زنان جوان طلاق یا زنان جوان بیوه خواهیم بود که این موارد

خود معضلات بسیاری را به جامعه و خانواده تحمیل می کند. آمارها حاکی است که 17 درصد از ازدواج‌های کشور مربوط به ازدواج دختران زیر 18 سال بوده ، ضمن آن که در سال 94 بیش از 5درصد ازدواج‌ها در سنین کمتر از 15 سالگی ثبت شده است؛ این در حالی است که این آمار فقط آمار ازدواج‌های ثبت شده در دوران کودکی است. این آمار به تازگی در سمینار ازدواج کودکان اعلام شد. به گفته زهرا کهرام، دبیر این سمینار تعداد زیادی از ازدواج‌هایی که در سنین کودکی رخ می‌دهد، به هیچ عنوان ثبت نمی‌شود این درحالی است که در شهرها و به ویژه در مناطق مرفه‌نشین سن ازدواج رو به افزایش است و بالاتر می‌رود. کهرام ادامه داد: بر اساس آمار رسمی ثبت شده بیشترین آمار ازدواج و طلاق کودکان در استان‌های سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و غربی، فارس، زنجان، تهران، همدان و مازندران است. کودک همسری در برخی استان های خاص نمود بیشتری دارد و در دختران بیش از 2 برابر میانگین این ازدواج ها در پسران است. آمارهای گوناگونی در این زمینه ارائه شده است. اواخر مردادماه امسال روزنامه «اعتماد» با استناد به گزارش «شورای فرهنگی اجتماعی زنان» از روند کاهشی این پدیده در ایران خبر داد. بر اساس این گزارش میزان ازدواج دختران زیر 15 سال در سال 1392 ، 41439 مورد بوده که پارسال به 35550 ازدواج رسیده است. در خصوص پراکندگی این پدیده در مناطق مختلف کشور، «معصومه آقاپور علیشاهی» نماینده شبستر اوایل خردادماه امسال به خبرگزاری «خانه ملت» با اشاره به وجود 24 هزار بیوه زیر 18 سال در کشور نسبت به افزایش این پدیده در آذربایجان شرقی هشدار داد و گفت در این زمینه خراسان رضوی رتبه نخست و آذربایجان شرقی رتبه دوم کودک همسری در ازدواج کودکان 10 تا 15 ساله را دارد. البته این ازدواج ها محدود به کشور ما نیست و بر اساس آمارهای رسمی، در کشورهای در حال توسعه از هر سه دختر یک نفر در سن کودکی ازدواج می کند. امروز برآوردها حاکی از آن است که 700 میلیون زن در جهان در سن کودکی ازدواج کرده اند. در این میان بیشترین شیوع ازدواج کودکان مربوط به 20 کشور از جمله نیجر، چاد و بنگلادش، مالی، سودان و آفریقای جنوبی است و بر اساس آمارها در ایران هم شمار دخترانی که قبل از رسیدن به 18 سالگی ازدواج کرده اند 17 درصد است. پیامدهای حاملگی در سن پایین در مورد دختران کمتر از 15 سال خطر بالایی وجود دارد و آنها به دلیل آناتومی خود، تکامل‌نیافتگی و خونریزی، عفونت و مرگ را تجربه می‌کنند. یکی از پزشکان دکترکاظمی، با بیان این‌که سه مشکل حاملگی و زایمان زیر 18 سال، زایمان زودرس، سقط و تولد نوزاد کم‌وزن است، عنوان داشت: دختران بیشتر در معرض عفونت هستند که مهم‌ترین این عفونت‌ها HIV است. مناسبات قدرت در رابطه جنسی تعیین‌کننده است، دختر کم‌سن هم آگاهی ندارد و نمی‌تواند همسرش را مجبور به استفاده از کاندوم کند. مردان سن بالا سعی می‌کنند با دختران سن پایین ازدواج کنند تا سلامت را از طریق این دختران به‌دست آورند اما آلودگی‌هایی که از روابط جنسی متعدد دارند را به این دختران منتقل می‌کنند. او اظهار داشت: مرگ‌ومیر بچه‌هایی که در سن پایین باردار می‌شوند هم بسیار بیشتر است. وزن پایین نوزاد مرتبط با سوءتغذیه مادر نوجوان و آماده نبودن او برای فرزندآوری است. وضعیت شیردهی این افراد هم خوب نیست چون اطلاعات کمی دارند و بچه‌هایشان بیشتر از بچه‌های زنان دیگر دچار توقف رشد می‌شوند. پیامدهای روانی ازدواج زودهنگام نیز استرس، اختلالات اضطرابی و افزایش خشونت خانگی است و وقتی دختران از این فضای محدود به تنگ می‌آیند، خودکشی می‌کنند. یک متخصص زنان، زایمان و نازایی می گوید: مرگ و میر دخترانی که در سنین کودکی ازدواج کرده و حامله می شوند، چهار تا پنج برابر بیش از افرادی است که در سن بلوغ و قانونی باردار می شوند واین خود نوعی قتل است. دکتر حوریه شمشیری با بیان اینکه در واقع این افراد با این ازدواج ها و حاملگی ها به سمت مرگ سوق داده می شوند، افزود: کسی که وارد دوره بزرگسالی می شود چهار، پنج خصوصیت را کسب می کنند که دختران با سن پایین آنها را ندارند؛ برای زندگی زناشویی بلوغ روانی و عاطفی ضروری است و این دختران فاقد آن هستند. وی گفت : نخستین و یکی از اصلی ترین خصوصیات بالغ شدن، شکل یافتن و کامل شدن بدن افراد از نظر فیزیکی است که آمادگی بارداری را در آنها ایجاد می کند. این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گفت: کامل شدن این صفات بلوغ چندین سال طول می کشد تا بدن از نظر اسکلت و استخوان بندی برای زایمان و حاملگی آماده شود. وی اظهار کرد: در واقع دختر در ازدواج های زودهنگام، زمانی که لگن شرایط مناسب ندارد و استخوان بندی در همان وضعیت کودکی است وادار به حاملگی می شود. وی افزود : در عین حال دستگاه ژنیتال آمادگی روابط زناشویی ندارد ضمن آنکه این دختر به دلیل خردسالی نمی تواند با کسی که ازدواج کرده در زمینه مسائل جنسی و رفتارهای پر خطر گفت و گو کند و در پی آن خطر ابتلا به بارداری های بی برنامه و ناخواسته و پرخطر و بیماری های مقاربتی و ایدز افزایش می یابد. این پزشک زنان تصریح کرد: وقتی از نظر شرعی ما در برابر هر آسیبی به بدن خود، حتی زخمی شدن انگشت ، مسئول هستیم، چگونه این عوارض را بر او تحمیل می کنیم و چه کسی مصلحت را تعیین می کند؟ دکتر شمشیری اظهار کرد: کانال زناشویی این دختران دچار زخم های فراوان می شود، حاملگی این دختران پرخطر و درصد سقط زیاد و احتمال مرگ مادر و مشکل نوزاد وجود دارد ضمن آنکه نسل بعدی متولد از این زنان هم بیمار خواهند بود که همه از جمله خطرات و عوارض این نوع ازدواج ها است. وی گفت: آنان رابطه زناشویی اجباری دارند و بسیاری از آنان پروسه باروری را به هیچ وجه نمی توانند تحمل کنند ضمن آنکه به خدمات بهداشتی و درمانی مناسب هم دسترسی ندارند و اجازه مراجعه به پزشک هم معمولا از سوی خانواده به آنان داده نمی شود. وی تصریح کرد: این نوع ازدواج ها و تحمیل این شرایط به دختران کم سن و سال و قرار دادن آنان در معرض این آسیب ها معضلی جدی است زیرا در طولانی مدت عوارض بسیاری برای آنان از جمله بی اختیاری ادرار و مدفوع، شل شدگی رحم و پارگی اندام های داخلی جنسی و مانند آن درپی دارد. وی با بیان اینکه از نظر روحی، روانی هم این دختران دچار عدم تطابق هستند، افزود: فشار اجتماعی و روانی که به آنها وارد می شود تا در عین کودکی، نقش همسر و مادر را بازی کنند بر ناسالمی آنان دامن می زند.مونیکا نادی، یکی از فعالان حقوق کودک در گفت‌وگویی با ایسنا، با اظهار خرسندی از طرح “کودک همسری” که حداقل سن ازدواج برای دختران به ۱۶ سال افزایش می‌یابد وازدواج در سنین زیر ۱۳ سال مطلقا ممنوع خواهد شد، گفت: متاسفانه بسیاری از مخالفین با این طرح معتقدند که این طرح تقلیدی از دیدگاههای غربی است و آن را یک ژست بین‌المللی تلقی می کنند اما موضوع اصلی در این خصوص، نقض حقوق اساسی کودکان در کودک همسری است. در قوانین داخلی، کودکی که زیر ۱۸ سال سن دارد برای امورمالی و شرکت در انتخابات و رانندگی فاقد اراده سالم تلقی می گردد اما همان کودکان برای ورود به یک رابطه جدی مثل ازدواج، قانونا مجاز هستند.نادی با اشاره به طرح کودک همسری که حداقل سن ازدواج برای دختران را به ۱۶ سال افزایش داده است، افزود: این طرح به طور قطع، مثبت ارزیابی می شود زیرا با پیمان نامه جهانی حقوق کودک که ایران هم به آن پیوسته است سازگاری بیشتری دارد. طبق پیمان نامه افراد زیر ۱۸ سال کودک تلقی می شوند و دولتهای عضو ملزم هستند تا منافع عالیه آنان را تامین کنند. کودک همسری با حقوق اساسی کودکان متعارض است. این فعال حقوق کودکان اظهار کرد:  کودک همسری با حقوق اساسی  کودکان متعارض است چراکه حق کودکی را از آنان  سلب می کند و همچنین حق رشد و بقا  کودک را در خطر قرار می دهد و حتی ممکن است مانع تحصیل وی نیز گردد به همین دلیل ازدواج کودک مغایر با حقوق اساسی کودکان طبق پیمان نامه است و باید نسبت به رفع این معضل تدابیر قانونی اتخاذ شود.حق انتخاب کودکان، حق آموزش و حق بهداشت، ازجمله حقوقی هستند  که از کودکان در کودک همسری نقض می شود ازدواج کودکان بر سه حق آن ها تاثیر می گذارد. حق انتخاب کودکا ن اولین موردی است که در صورت ازدواج زودهنگام از آن سلب می شود زیرا این خانواده است که برای آن ها درزمینه انتخاب همسر تصمیم می گیرند. حق آموزش: در این ازدواج، حق آموزش  زیر سوال می رود و بسیاری از این دختران و پسران بعد از ازدواج نمی توانند به تحصیل ادامه دهند. حق بهداشت: سومین موردی که در کودک همسری زیر سوال می رود، حق بهداشت است که با ازدواج کودکان مورد تهدید قرار می گیرد. به نحوی که آمار وزارت بهداشت و سازمان بهداشت جهانی از بیشترین آمار مرگ و میر در بین مادران زیر ۱۸ سال حکایت دارد. براین اساس با ازدواج در سنین کودکی  سه حقوق اساسی یک شهروند ضایع می شود از این رو ما معتقدیم ازدواج کودکان باید ممنوع اعلام شود و در قانون باید اصلاح صورت گیرد  به خصوص آن که یکی از دلایل اصلی افزایش ازدواج کودکان، فقر است و برای حل این مشکل ضمن اتخاذ تدابیری برای کاهش فقر باید به خانواده ها آموزش بدهیم در غیر این صورت قانون به تنهایی نمی تواند دردی از جامعه دوا کند.با توجه به اهمیت ابعاد  قانونی ، بین المللی و فقهی این مسئله تا زمانی که ما نتوانیم بین این سه تعادل برقرار کنیم حتی اگر بهترین قانون را به تصویب برسانیم ، کارایی لازم را نخواهد داشت. با امید آگاهی و بهبود شرایط زندگی در ایران وایجاد مراکزآموزشی برای خانواده ها در روستاهای دور افتاده و شهرستانها و تولید برنامه های تلویزیونی و پیگیری جدی مسؤلین و همچنین تغییرات و ایجاد قوانین هدفمند درقانون اساسی در مجلس درخصوص پیشگیری از ازدواج کودکان که بزرگترین لطمه را به کودکان و آینده آنها خواهد زد و مشکلات فراوانی را در جامعه ایجاد خواهد کرد راشاهد باشیم و دیگر در اخبارو خبرها هرگزملاحظه نکنیم که کودکان درسنین پایین مجبور به ازدواج شده اند.

نگاهی به سند ۲۰۳۰ یونسکو  (ژانویه 2016)

خدیجه پرویزی باران (فریاد)

سند مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال ۲۰۳۰، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و … پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، مدیریت پایدار منابع طبیعی، گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی، حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی،توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند.سپس بر لزوم تلاش همه دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه ای ۲۰۳۰ تأکید شده است.

هدف اول: پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا

– ریشه کنی فقر مطلق(به درآمد روزانه کمتر از ۱٫۲۵ دلار اطلاق می شود)

– نصف کردن تعداد فقرا

– ایجاد نظام حمایتی از فقرا، سرمایه گذاری برای فقرزدایی و حق دسترسی فقرا به منابع

هدف دوم: پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار

– تضمین دسترسی همه به ویژه نوزادان به غذای سالم و کافی و رفع سوء تغذیه

– افزایش دوبرابری درآمد و بهره وری تولیدکنندگان کوچک کواد غذایی کوچک

– تضمین نظام های پایدار تولید مواد غذایی و افزایش سرمایه گذاری در این حوزه از جمله تربیت کشاورز

– حفظ تنوع ژنتیکی دانه ها و گیاهان و حیوانات

هدف سوم: تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین

– کاهش مرگ و میر مادران به میزان ۷۰درصد

– کاهش مرگ و میز نوزادان و کودکان

– پایان دادن به بیماری های واگیر مانند ایدز، سل، مالاریا

– کاهش مرگ و میرهای ناشی از بیماری های غیر واگیر و بیماری های ناشی از آلودگی آب و هوا و خاک

– کاهش مصرف مواد مخدر و کنترل تولید توتون و تنباکو

– به نصف رساندن مرگ و میرهای ناشی از تصادفات

– تضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی و درمانی در همه موارد مورد نیاز انسان ها از جمله مسائل جنسی و باروری بدون مواجه شدن با مشکلات مالی

– توسعه واکسیناسیون

هدف چهارم: تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه

– تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستانی

– توسعه آموزش های فنی و حرفه ای

– دسترسی عمومی به تحصیلات دانشگاهی

– ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه ای برای اقشار آسیب پذیر از جمله معلولان ، افراد بومی وکودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند – آموزش سواد به بزرگسالان

– تضمین این که همه فراگیران به دانش و مهارتهای لازم برای ترویج توسعه پایدار دست یابند به وِیژه از طریق آموزش برای توسعه پایدار و آموزش و ترویج شیوه های زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقق توسعه پایدار

– بروز رسانی امکانات آموزشی و تامین فضاهای دور از خشونت برای آموزش

– افزایش تعداد بورس های اعطایی در رشته های فنی و حرفه ای و فناوری اطلاعات و مهندسی و علمی

– افزایش قابل ملاحظه تأمین معلمان

هدف پنجم: دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران(این بخش خلاصه نویسی نشده و عینا نقل شده است)

– پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران در همه جا

-ریشه کنی همه انواع خشونت علیه زنان و دختران در حوزه های عمومی و خصوصی، از جمله: در زمینه قاچاق انسان و سوء استفاده جنسی و غیره…

– ریشه کنی همه اقدامات زیان بار مانند ازدواج کودکان، ازدواج در سنین بسیار پایین و ختنه زنان

– به رسمیت شناختن و ارج نهادن به مراقبت های داخل منزل و خانه داری (کار در منزل) بدون دستمزد از طریق : تامین خدمات عمومی، ایجاد زیر بناها و تنظیم سیاست های حفاظت اجتماعی و ترویج مسؤولیت مشترک در منزل و در محیط خانواده، تا حدی که مقررات ملی اجازه دهند.

– تضمین مشارکت کامل و موثر زنان و در اختیار قرار دادن فرصت های برابر (با مردان) برای انتصاب به مسولیت های بسیار بالا در همه سطوح تصمیم گیری در حوزه های سیاسی، اقتصادی و همچنین در زندگی عمومی

– ضمانت دسترسی جهانی به بهداشت باروری و جنسی و دسترسی به حقوق باروری در راستای توافق های انجام شده در جریان کنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه و اعلامیه و برنامه اقدام پکن، بر مبنای اسناد نهایی به دست آمده از کنفرانس های بازنگری برگزار شده در این ارتباط

– انجام اصلاحاتی برای برقراری تساوی حقوق زنان و مردان به منظور دسترسی زنان به منابع اقتصادی و امکان مالکیت و کنترل دارایی ها از قبیل: زمین و سایر اشکال دارایی توسط آنان و همچنین برقراری حق دسترسی زنان به خدمات مالی، ارثیه، و منابع طبیعی، درراستای قوانین ملی(کشورها)

– ارتقای کاربرد فناوری توانمند کننده، به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور ترویج توانمد سازی زنان

– تقویت و اتخاذ سیاست های مطمئن و مناسب و همچنین وضع قوانین قابل اجرا برای ترویج تساوی جنسیتی و توانمندسازی همه زنان و دختران در کلیه سطوح

هدف ششم: تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه

– دسترسی همگانی به آب آشامیدنی

– دستیابی به بهداشت کافی و پایان دادن به انجام قضای حاجت در ملأ عام و بذل توجه خاص به نیازهای زنان و دختران و افراد آسیب پذیر

– ریشه کنی تخلیه زباله در منابع آبی

– احیای تالاب ها و رودخانه ها و منابع آبی

– همکاری های بین المللی در حوزه آب مانند تصفیه و شوری زدایی

هدف هفتم: تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه

– تضمین دسترسی به خدمات مقرون به صرفه انرژی

-افزایش انرژی های تجدید پذیر و بهره وری در حوزه انرژی

– گسترش زیر ساخت های انرژی

هدف هشتم: ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه

– افزایش رشد اقتصادی کشورها به حداقل ۷ درصد

– افزایش سطح بهره وری

– حمایت از اشتغال شرافتمندانه، کارآفرینی . خدمات کوچک و متوسط و کاهش بیکاری و ریشه کنی کار اجباری و برده داری نوین

– جداسازی رشد اقتصادی از تخریب محیط زیست

– دستیابی به اشتغال شرافتمندانه و سودآور برای همه و تحقق دستمزد مساوی برای همه فعالیت های دارای ارزش یکسان

– امن سازی فضاهای کار به ویژه برای زنان مهاجر

– ترویج گردشگری که بتواند به تولید کار و ترویج فرهنگ و تولیدات محلی کمک کند

– افزایش ظرفیت موسسات مالی داخلی

هدف نهم: ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری

– ایجاد زیرساخت های پایدار برای توسعه اقتصادی و رفاه ملی

– صنعتی شدن پایدار و افزایش سهم صنعت در اشتغال و تولید ناخالص داخلی

– افزایش دسترسی فعالیت های تجاری کوچک به خدمات مالی

– بروز رسانی صنایع و سازگاری آنها با محیط زیست

– گسترش پژوهش های علمی

– پشتیبانی از توسعه داخلی فناوری و نوآوری و دسترسی بیشتر به فناوری اطلاعات و ارتباطات

هدف دهم: کاهش نابرابری در درون و میان کشورها

– افزایش درآمد قشر فقیر به بالاتر از میانگین ملی

– توانمندی همه افراد برای حضور در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ایجاد فرصت های برابر برای همه

– سیاستگذاری به ویژه در حوزه های مالی، دستمزد و حمایت اجتماعی و دستیابی تدریجی به تساوی بیشتر

– تضمین حضور پر رنگ تر کشورهای در حال توسعه در تصمیم گیری های موسسات مالی و اقتصادی بین المللی

– تسهیل مهاجرت مسؤولانه

– کمک بیشتر مالی به کشورهای نیازمند

– کاهش هزینه های نقل و انتقال وجوه ارسالی کارگران مهاجر به کمتر از ۳ درصد

هدف یازدهم: تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار

– تضمین دسترسی عمومی بهمسکن ایمن و مقرون به صرفه و نوسازی محله های فقیر

– فراهم سازی دسترسی به حمل و نقل ایمن به ویژه برای زنان، دختران و معلولان

– حفظ میراث فرهنگی و طبیعی

– کاهش مرگ و میر ناشی از بلایای طبیعی

– توجه به کیفیت هوا و مدیریت زباله ها

– گسترش فضای سبز عمومی، ایمن و فراگیر به ویژه برای زنان و کودکان و سالمندان و معلولان

– برقراری پیوند بین مناطق شهری و حومه و روستایی

– حمایت از یاخت بناهای مقاوم با استفاده از مصالح محلی و ارائه کمک های مالی و فنی به آنها

هدف دوازدهم: تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار

– اجرای برنامه ده ساله مرتبط با الگوی تولید و مصرف پایدار با توجه به توانمندی های کشورهای در حال توسعه

– مدیریت پایدار منابع طبیعی و حفظ محیط زیست در روند تولید و مصرف

– کاهش هدر رفت مواد غذایی

– کاهش تولید زباله و افزایش بازیافت

– دسترسی عمومی به اطلاعات مرتبط با توسعه پایدار

– حمایت از کشورهای در حال توسعه در جهت توسعه علمی و فنی

– پایش آثار توسعه پایدار بر گردشگری پایدار

– منطقی سازی یارانه های ناکارآمد سوخت های فسیلی

هدف سیزدهم: اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن

– تقویت مقاومت در برابر بلایای طبیعی

– آموزش و هشدار به موقع در خصوص بلایای طبیعی

– تخصیص ۱۰۰ میلیارد دلار آمریکا برای تامین نیازهای کشورهای در حال توسعه در جهت کاهش تغییر اقیلم

هدف چهاردهم: حفظ و استفاده پایدار از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار

– کاهش آلودگی دریاها و اقیانوس ها

– حفاظت از بوم سازگان دریایی و ساحلی

– کاهش آثار اسیدی شدن محیط دریایی

– قانونمند شدن صیادی جمعی و پایان دادن به صید بی رویه

– ارتقاء دانش فناوری دریایی

– حذف یارانه های تعیین شده برای برخی اشکال ماهیگیری مخرب

– افزایش حفاظت و استفاده پایدار از اقیانوس ها و منابع آن

هدف پانزدهم: حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی

– حفاظت، احیاء و استفاده پایدار از جنگل ها ، تالاب ها ، کوه ها و نواحی خشک

– توقف جنگل زدایی

– مبارزه با بیابان زایی

– کاهش تخریب زیستگاه های طبیعی و جلوگیری از انقراض گونه های در معرض خطر

– اشتراک گذاری منصفانه مزایای ناشی از استفاده از منابع ژنتیک در راستای توافقات بین المللی

– پیشگیری از پدیدار شدن گونه های مهاجم و بیگانه در زیست بوم های خشکی و آبی

– مبارزه با صید غیرقانونیو و قاچاق گونه های حفاظت شده

هدف شانزدهم: ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح

– کاهش همه اشکال خشونت و مرگ و میرهای ناشی از آن

– پایان دادن به سوء استفاده و استثمار کودکان

– گسترش عدالت برای همه

– مبارزه با جرایم سازمان یافته و کاهش جریان غیرقانونی پول و اسلحه

– کاهش قابل ملاحظه فساد و رسوه خواری

– پاسخگویی و شفافیت مؤسسات

– تضمین تصمیم گیری نتیجه بهش و مشارکتی و نمایان همه افراد جامعه

– تقویت حضور کشورهای در حال توسعه در نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد

– تأمین هویت قانونی از جمله خدمات ثبت احوال برای همه

– تأمین دسترسی عمومی به اطلاعات و پاسداشت آزادی های بنیادین

– مبارزه با تروریسم

– ترویج و اجرای قوانین عاری از تبعیض برای توسعه پایدار

هدف هفدهم: تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار

– تقویت فعالیت های مرتبط با منابع مالی داخلی مانند جمع آوری مالیات

– اختصاص ۰٫۷ درصد از درآمد ناخالص ملی کشورهای توسعه یافته به کشورهای دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی

– کمک به کشورهای در حال توسعه برای پرداخت دیون

– سرمایه گذاری در کشورهای دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی

– افزایش امکان دسترسی به علم، فناوری و نوآوری و ارتقای همکاری های شمال-جنوب و جنوب-جنوب

– راه اندازی بانک فناوری

– حمایت بین المللی از طرح های ملی کشورهای در حال توسعه

– بهبود تجارت و افزایش سهم صادرات کشورهای در حال توسعه

– ارتقای ثبات اقتصادی کلان، ترویج مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد

– به اشتراک گذاری دانش،تخصص، فناوری و منابع مالی با هدف رشد کشورهای در حال توسعه

بعد از برشماری اهداف، مجدداً بر کمک به کشورهای در حال توسعه، کشورهای فقیر محصور در خشکی، کشورهای کوچک جزیره ای، اجرای مقررات و توافقنامه های بین المللی، تأکید می شود.

از لزوم راه اندازی پایگاه اینترنتی با هدف نشر اطلاعات سخن گفته می شود و سپس تصریح می شود که کشورهای جهان در ۱۵ سال آینده، اهداف فوق را پیگیری خواهند کرد.

همچنین در ادامه آمده است که پیگیری و بازبینی به شکل داوطلبانه و کشوری انجام خواهد شد و گزارش سالانه اقدامات کشورها توسط دبیرکل سازمان ملل تهیه خواهد شد.کشورها نیز در سه سطح ملی، منطقه ای و کشوری در این خصوص برنامه ریزی، اقدام و همکاری خواهند کرد تا سطر آخر سند محقق شود: تبدیل جهان به مکانی بهتر در سال ۲۰۳۰

عواﻣﻞ زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎز ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻣﺮدان ﻋﻠﯿﻪ زﻧﺎن

مجید شمس

ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﻬﺎدی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺪت، ﻋﻤﻖ، ﮔﺴﺘﺮدﮔﯽ رواﺑﻂ و ﺗﻌﺎﻣﻼت در آن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﺎی دﯾﮕﺮی ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ. ﻫﻤﻪ ﻣﺮدم، ﺧﺎﻧﻮاده را ﻧﻬﺎدی ﭘﺮ از ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ، دوﺳﺘﯽ و اﻣﻦ ﮐﻪ آﺳﺎﯾﺶ اﻋﻀﺎء را ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺗﺼﻮر ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻧﻬﺎدی ﮐﻪ ﻣﺎ را ﻗﺎدر ﻣﯽ ﺳﺎزد از ﻧﺎﻣﻼﯾﻤﺎت زﻧﺪﮔﯽ ﺑﮕﺮﯾﺰﯾﻢ. ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺮﮐﺐ از اﻓﺮادی اﺳﺖ ﮐﻪ از راه ﺧﻮن ﯾﺎ ﻓﺮزﻧﺪﺧﻮاﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﺮﺑﻮط و ﻣﻨﺼﻮب ﺑﻮده و ﺑﺮای ﻣﺪﺗﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ ﺑﺎ ﻫﻢ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ازدواج ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﻫﻤﮑﺎری، ﻫﻤﺪﻟﯽ، وﺣﺪت، ﻋﻼﻗﻪ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ، ﺑﺮدﺑﺎری و ﻣﺴﻮوﻟﯿﺖ ﭘﺬﯾﺮی اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺷﺮوع ازدواج و اﯾﺠﺎد راﺑﻄﻪ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ، رﺿﺎﯾﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﺘﻐﯿﺮی ﻣﻬﻢ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ازدواج ﺑﺪل ﻣﯽﺷﻮد. ﻋﻮاﻣﻠﯽ ﭼﻮن اﻃﻼﻋﺎت ﻓﺮدی و ﻧﻮﻋﯽ (تفاوت زن و مرد) ، بلوغ،انگیزه، ﺷﺮاﯾﻂ اﻧﺘﺨﺎب ﻫﻤﺴﺮ و وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ در ﮐﯿﻔﯿﺖ ازدواج اﺳﺖ. ﭘﺎﯾﺪاری، ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺣﻔﻆ رابطه همسری در گذر زمان است. البته ازدواج، ﺣﺘﯽ اﮔﺮ ﺑﺎ ﻋﺎﻟﯽﺗﺮﯾﻦ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻫﻢ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮد،ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪه ﺣﻔﻆ ﭘﺎﯾﺪاری و ﺳﺎزﮔﺎری آن در ﮔﺬر زﻣﺎن ﺑﺎﺷﺪ. از آنﺟﺎ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﻣﻘﺪس ﺑﺮای آﺳﺎﯾﺶ ﺧﺎﻧﻮاده و ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺑﻨﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎ ﺑﺎ آن ﻫﻤﺨﻮاﻧﯽ ﻧﺪارد و از ﻧﻈﺮ ﻟﻐﻮی ﻫﻢ ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ از ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﺎﻫﻤﮕﻮن اﺳﺖ. ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺗﺼﻮﯾﺮ آرام ﺧﺎﻧﻪ و ﻧﯿﺰ اﻣﻨﯿﺘﯽ را ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺧﻮﯾﺸﺎوﻧﺪی اﺳﺖ، در ﻫﻢ ﻣﯽﺷﮑﻨﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل، ﺑﺮ اﺳﺎس ﺷﻮاﻫﺪ ﻣﻮﺟﻮد ، ﺳﺮﺷﺖ دﺳﯿﺴﻪ اﻧﮕﯿﺰ اﯾﻦ ﺧﺸﻮﻧﺖ در ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن و در ﻣﯿﺎن ﻣﻠﯿﺖ ﻫﺎ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ اﺛﺒﺎت رﺳﯿﺪه اﺳﺖ. ﺗﺒﻌﯿﺾ و ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﯿﻪ زﻧﺎن در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺸﺮی ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﻔﺎوت در ﻣﯿﺎن ﻣﺬاﻫﺐ و دﯾﮕﺮ ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﻓﮑﺮی، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ و ﭘﺪﯾﺪه ای اﺳﺖ ﺟﻬﺎﻧﯽ، ﻓﺮا ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﻓﺮا ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﺮی ﺑﻪ ﻗﺪﻣﺖ ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﺸﺮﯾﺖ دارد. داده ﻫﺎی ﯾﮏ ﻃﺮح ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ وزارت ﮐﺸﻮر و ﺑﺎ ﻫﻤﮑﺎری ﻣﺮﮐﺰ اﻣﻮر مشارکت زنان ریاست جمهوری و وزارت علوم در سال ۱۳۸۳ در ۲۸ استان کشور انجام گرفت نشان می دهد در ﯾﮏ ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ دﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮑﯽ از انواع خشونتهای هشتگانه که درادامه به ان خواهیم پرداخت را تجربه کرده اند.به بیان دیگر، تقریبا از هر دو زن متاهل ساکن شهرهای بزرگ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ رﻓﺘﺎر ﺧﺸﻮﻧﺖ آﻣﯿﺰ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮد در ﯾﮏ ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ روﯾﺎرو ﺑﻮده اﺳﺖ.بیشترین نوع ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺷﺪه، ﺧﺸﻮﻧﺖ رواﻧﯽ و ﮐﻼﻣﯽ ﺑﺎ %۴۲/۶ و کمترین نوع ان، خشونت مرتبط باامتناع از طلاق و و واگذاری حضانت فرزندان است با سهمی معادل %۴/۷خشونتﻋﻠﯿﻪ زﻧﺎن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺣﺲ ﺧﻮد ارزﺷﻤﻨﺪی و اﺳﺘﻘﻼل آنﻫﺎ را ﺧﺪﺷﻪ دار ﮐﻨﺪ. ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎﯾﯽ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ روان آﻧﻬﺎ اﯾﺠﺎد ﮐﻨﺪ.این پیامدها ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻨﺪروم اﺳﺘﺮس ﺑﻌﺪ ﺳﺎﻧﺤه، اضطراب،وهمچنین عزت نفس پایین ،افسردگی ،اختلال وسواس اجباری، اختلالات شخصیتی و اعتیاد به دارو و مواد مخدر می شود.عوامل خشونت خانگی مردان علیه زنان از دیدگاه مرداندر ﺑﺮرﺳﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه از شاخصه ها در ﻣﻮرد ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺧﺎﻧﮕﯽ ﻣﺮدان ﻋﻠﯿﻪ زﻧﺎن از دﯾﺪﮔﺎه ﻣﺮدان ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ میرسیم که :ازدواج ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﯾﮑﯽ از ﻋﻮاﻣﻞ اﯾﺠﺎد ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﺮدان علیه زنان می باشد.ازدواج ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻔﻬﻮم ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ درﺳﺖ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ وﺿﻌﯿﺘﯽ را اﯾﺠﺎد ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﺮد ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ را ﺑﻪ درﺳﺘﯽ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﯾﺎ ﺧﻮدش ﺑﺮای ورود ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک، آﻣﺎدﮔﯽ روان ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻻزم را ﻧﺪاﺷﺘﻪ و ﯾﺎ ﻣﻼک ﻫﺎی ﻧﺎﮐﺎﻓﯽ و ﯾﺎ ﮔﻪ ﮔﺎه اﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻣﺪ ﻧﻈﺮش ﺑﻮده و در اﯾﻦ زﻣﺎن، ﭘﺲ از ازدواج ﺑﺎ ﺑﺤﺮانﻫﺎﯾﯽ روﺑﻪرو ﻣﯽﮔﺮدد و زﻣﯿﻨﻪ اﯾﺠﺎد ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ، ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮد. ﯾﮑﯽ دﯾﮕﺮ از ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه ﮐﻪ در دﺳﺘﻪ ﻋﻮاﻣﻞ زوﺟﯽ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد، وﺟﻮد اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﻧﺎﮐﺎرآﻣﺪ اﺳﺖ.اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﻧﺎﮐﺎرآﻣﺪ ﺟﺰء ﻋﻮاﻣﻞ زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎز ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﺸﻤﺎر ﻣﯽرود. ﺑﻪ اﯾﻦ دﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ زن و ﺷﻮﻫﺮﻫﺎ رخ ﻣﯽدﻫﺪ، وﻟﯽ در زن و ﺷﻮﻫﺮﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ، ﺑﻪ درﺳﺘﯽ در ﻣﻮرد آن ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﺷﻮد و ﺣﻞ ﻣﯽﮔﺮدد ولی در برخی از زن و شوهرها، ﺑﻪ ﺟﺎی ﺣﻞ آن ،ﺑﯿﺶﺗﺮ اﻧﺘﻘﺎد، ﮐﻨﺎره ﮔﯿﺮی و ﺗﻼﻓﯽ ﮐﺮدن وﺟﻮد دارد و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎز ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﯽﺷﻮد. ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه، ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﯿﻦ زن  ﻣﺮد اﺳﺖ.ﻫﺮ ﻗﺪر ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﯿﻦ زن و ﺷﻮﻫﺮ در زﻣﯿﻨﻪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﺜﻞ ﺳﻦ ، ﻣﺬﻫﺐ، ﻋﻼﯾﻖ، ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻣﺎﻟﯽ و ﺳﻄﺢ ﺗﺤﺼﯿﻼت ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ، آنﻫﺎ رﯾﺴﮏ ﺑﺎﻻﺗﺮی را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺳﺎزﮔﺎری ﺷﺎن ﺑﺎ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ روﺑﻪرو ﻣﯽﺷﻮد و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ زﻣﯿﻨﻪ ای ﺑﺮای ﺑﺮوز ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻣﯽﺷﻮد. ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی، وﺟﻮد اﺳﻄﻮرهﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ اﺳﺖ. اﺳﻄﻮره ﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎﯾﯽ ﺗﺜﺒﯿﺖ ﺷﺪه در ﻣﻮرد ﻧﻘﺶ زﻧﺎن و ﻣﺮدان و ﻣﻮارد ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪت ﺑﺮ رواﺑﻂ آنﻫﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﯽﮔﺬارد و زﻣﯿﻨﻪﺳﺎز اﯾﺠﺎد ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻣﯽﺷﻮد. ﺑﺎورﻫﺎی ﺗﺜﺒﯿﺖ ﺷﺪه و ﻣﺘﻌﺼﺐ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ زن و ﺷﻮﻫﺮﻫﺎ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ وﺿﻌﯿﺖ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ و زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺷﺎن ﻧﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی و ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺑﺎ ﻃﺮز ﺗﻔﮑﺮات و اﻧﺘﻈﺎرات ﻗﺒﻠﯽ ﺷﺎن ﺑﺎ روﯾﺪادﻫﺎ ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﻨﻨﺪ. در اﯾﻦ زﻣﺎن، وﻗﻮع ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی وﺟﻮد راﺑﻄﻪ ﻓﺮا زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ اﺳﺖ. وﺟﻮد راﺑﻄﻪ ﻓﺮا زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﯾﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﺠﺎد اﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ از اﺻﻞ و اﺳﺎس، آﺳﯿﺐ ﺑﺒﯿﻨﺪ و ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ در روﯾﺎروﯾﯽ ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ آﺳﯿﺐ ﺑﺰرﮔﯽ، دﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎرﻫﺎ و اﻗﺪامﻫﺎﯾﯽ ﺧﺸﻮﻧﺖ آﻣﯿﺰ ﻣﯽ زﻧﺪ. ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه، وﺟﻮد اﺧﺘﻼﻻت ﺟﻨﺴﯽ اﺳﺖ. رﺿﺎﯾﺖ ﯾﺎ ﻧﺎرﺿﺎﯾﺘﯽ ﺟﻨﺴﯽ زوﺟﯿﻦ، ﻧﻘﺸﯽ ﻣﻬﻢ در ﺑﺮوز ﯾﺎ ﻋﺪم ﺑﺮوز ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ دارد.وﺟﻮد اﺧﺘﻼﻻت و ﻣﺸﮑﻼت ﺟﻨﺴﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻧﺎرﺿﺎﯾﺘﯽ زوﺟﯿﻦ از راﺑﻄﻪ ﻣﯽﺷﻮد و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ آنﻫﺎ دﺳﺖ ﺑﻪ اقداماتی علیه ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺑﺰﻧﻨﺪ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ در ﺑﺮﺧﯽ از زوﺟﯿﻦ، اﯾﻦ ﻣﺴﺎﯾﻞ و ﻣﺸﮑﻼت ﻣﻄﺮح وﻟﯽ در ﺟﻠﺴﻪﻫﺎی ﻣﺸﺎوره و روان درﻣﺎﻧﯽ، ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﯽ ، ﻧﻤﯽﺷﻮد آزارﻫﺎ و ﻧﺎرﺿﺎﯾﺘﯽﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﺟﻨﺴﯽ ﺑﺮ ﻣﯽﮔﺮدد. در زﻣﯿﻨﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻋﺎﻣﻞ، وﺟﻮد ﺗﻤﺎﯾﺰﻧﺎﯾﺎﻓﺘﮕﯽ اﺳﺖ. اﮔﺮ زن ﯾﺎ ﻣﺮد ﺗﻤﺎﯾﺰﻧﺎﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ازدواج ﮐﻨﻨﺪ، زﻣﯿﻨﻪای را ﺑﺮای ﺑﺮوز ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎ اﯾﺠﺎد ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻋﻠﺖ اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮد ﺗﻤﺎﯾﺰ ﻧﺎﯾﺎﻓﺘﻪ، ﺧﻮدش ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش را ﺣﻞ ﮐﻨﺪ و ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﯽ را ﺑﺮای ﻓﺮار از ﻣﺴﺎﯾﻞ و ﻣﺸﮑﻼت ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ، ﻣﺸﮑﻼت ﺑﯿﻦ دو ﻧﻔﺮ را ﭼﻨﺪ ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی، ﺗﺠﺮﺑﯿﺎت ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. تجربیات ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ اﻋﻢ از ﺿﻌﻒ اﻗﺘﺼﺎدی ﯾﺎ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﻓﺮزﻧﺪان، وﺿﻌﯿﺖﻫﺎی ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ را ﺑﻮﯾﮋه در دوران ﮐﻮدﮐﯽ ﺷﺎن ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ در دوران ﺑﺰرﮔﺴﺎﻟﯽﺷﺎن ﻧﺘﻮاﻧﻨﺪ ارﺗﺒﺎط ﺑﺪون ﺧﺸﻮﻧﺘﯽ را ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺗﺠﺮﺑﯿﺎت ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﭘﺎﯾﻪ ای ﺑﺮای اﯾﺠﺎد ﻋﻘﺪهﻫﺎ و اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ. ﻋﻮاﻣﻞ ﻓﺮاﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ، ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻘﻮﻻت و ﻣﻔﺎﻫﯿﻤﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﺑﯿﺮون ﺳﯿﺴﺘﻢ زوﺟﯽ ﯾﺎ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ، روی راﺑﻄﻪ زوﺟﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﯽﮔﺬارﻧﺪ و زﻣﯿﻨﻪ اﯾﺠﺎد اﻧﻮاع ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎ را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻧﻮﺳﺎن در وﺿﻌﯿﺖ اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﺸﻮر، ﻣﺸﮑﻼت ﻣﻮﺟﻮد در وﺿﻌﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ و ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ اﻋﻢ از ﺑﯿﮑﺎری یا مشکلات با مدیر و همکاران،ﯾﺎ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﮐﻪ در اﺟﺘﻤﺎع وﺟﻮد دارد ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﯽ ﻫﻨﺠﺎریﻫﺎ ﯾﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺧﺸﻮﻧﺖ در ﻣﺸﮑﻼت ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎز اﯾﺠﺎد ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎ در ﺧﺎﻧﻮاده ﺷﻮد. ﺑﻪ ﺑﯿﺎن دیگر، ﻣﻘﻮﻻت ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه در اﯾﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻋﻮاﻣﻞ اﻗﺘﺼﺎدی، ﺷﻐﻠﯽ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه، ﻋﺎﻣﻞ اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ.وﺟﻮد ﻣﺸﮑﻼت اﻗﺘﺼﺎدی در ﮐﺸﻮر و ﻧﻮﺳﺎنﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﻫﻤﭽﻮن ﺗﻮرم ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ از ﺑﯿﺮون ﺧﺎﻧﻮاده روی ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﮕﺬارد و ﻣﻮﺟﺐ ﺷﻮد ﮐﻪ زن و ﺷﻮﻫﺮ، ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺣﻞ ﮐﺮدن آنﻫﺎ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ و ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎﯾﯽ را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﻨﺪ. ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﺸﺪن ﻧﯿﺎزﻫﺎی اﺳﺎﺳﯽ ﺧﺎﻧﻮاده و ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖﻫﺎی ﺷﺨﺼﯽ در ﻫﻤﺴﺮان و ﺑﻮﯾﮋه ﻣﺮدان ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﺑﺪﻫﻨﺪ و دﭼﺎر ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ و ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺧﯿﻠﯽ از اﻓﺮاد ﻫﻢ ﻋﻠﺖ اﯾﻦ ﻣﺴﺎﯾﻞ را در ﻫﻤﺴﺮو ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد ﻣﯽداﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻮﻗﻌﺎت ﻧﺎﻣﻌﻘﻮل، درک ﻧﮑﺮدن ﺷﺮاﯾﻂ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺧﺮوج از ﺑﺤﺮان ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ازدواج در آن ﮔﺮﻓﺘﺎر ﺷﺪه اﻧﺪ. اﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎز اﯾﺠﺎد ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه، ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻐﻠﯽ و ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.ﻣﺸﮑﻼت ﺷﻐﻠﯽ در ﮐﺸﻮر ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﯿﮑﺎری و وﺟﻮد ﺗﻌﺎرﺿﺎت و ﻣﺸﮑﻼت ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ در ﻣﺤﻞ ﮐﺎر، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ روی وﺿﻌﯿﺖ ﺳﻼﻣﺖ روان و آراﻣﺶ زن و ﺷﻮﻫﺮﻫﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﻮﺟﺐ ﺷﻮد ﮐﻪ آنﻫﺎ ﺗﻤﺎﯾﻠﯽ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺑﻪ ارﺗﮑﺎب ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی ، ﻋﺎﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺳﺖ. ﻋﻠﺖ زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎز ﺑﻮدن ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ و ﻧﺎﺑﻬﻨﺠﺎری در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ، زن و ﻣﺮدﻫﺎ ﻫﻢ از آنﻫﺎ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ و در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﯿﺶﺗﺮ از ﺧﺸﻮﻧﺖ، اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﯾﮑﯽ از ﻣﺸﮑﻼت اﻻن ﮐﺸﻮر ﻣﺎ، وﺟﻮد ﺧﺸﻮﻧﺖ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ روی ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ، ، ﻣﺴﺌﻠﻪ اﺷﺘﻐﺎل و ﺑﯿﮑﺎری و ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ و ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ را اﻓﺰاﯾﺶ دﻫﺪ . ﻋﺎﻣﻞ آﺧﺮی ﻋﺎﻣﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ اﺳﺖ علت ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬاری ﻋﺎﻣﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﺪان آﻣﻮزشﻫﺎی ﺻﺤﯿﺢ ﺑﻮﯾﮋه در ﺣﻮزه ﺧﺎﻧﻮاده و ازدواج ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی اﻟﮕﻮﻫﺎ و اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎی ﻧﺎدرﺳﺖ ﺷﻮد و ﻫﻤﯿﻦ اﻣﺮ زﻣﯿﻨﻪ اﯾﺠﺎد ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎ را اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ دﻫﺪ. پیشنهادات:در ﭘﺎﯾﺎن، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺪل ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﻣﺮدان ﻋﻠﯿﻪ زﻧﺎن از دﯾﺪﮔﺎه ﻣﺮدان ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺗﻤﺎﯾﺰ ﻧﺎﯾﺎﻓﺘﮕﯽ اﻓﺮاد، ﺟﺪی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و ﺑﺮای ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی، آﮔﺎﻫﯽﻫﺎی ﻻزم ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ اراﯾﻪ ﮔﺮدد و ﺑﻪ دﺧﺘﺮﻫﺎ و ﭘﺴﺮﻫﺎ ﮐﻤﮏ ﺷﻮد ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ از ﺧﺎﻧﻮاده اﺻﻠﯽ ﺷﺎن ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺗﺠﺮﺑﯿﺎت اوﻟﯿﻪ ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﺪ و در رواﺑﻂ ﺑﻌﺪی اﻓﺮاد ﻫﻢ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار اﺳﺖ. ﻃﺮاﺣﯽ و اﺟﺮای ﮐﺎرﮔﺎﻫﻬﺎی آﻣﻮزﺷﯽ در راﺳﺘﺎی ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻓﺮزﻧﺪ، ارﺗﻘﺎی ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ﻫﻤﺴﺮداری، ﺷﯿﻮهﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﮐﺎرآﻣﺪ و ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﻣﻬﺎرتﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ در راﺳﺘﺎی ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی ﺧﺎﻧﮕﯽ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﻮد؛ زوجﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺸﺎوره ﻫﺎی ﭘﯿﺶ و ﭘﺲ از ازدواج ﺑﻮﯾﮋه در ﺳﺎلﻫﺎی اﺑﺘﺪاﯾﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﻠﺰم ﺷﻮﻧﺪ و آﮔﺎﻫﯽﻫﺎی ﻻزم ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ در ﻣﻮرد ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎی ازدواجﻫﺎی ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ، اراﯾﻪ ﮔﺮدد و ﻓﺮﻫﻨﮓ اﺳﺘﻔﺎده از ﺧﺪﻣﺎت ﻣﺸﺎوره ﺧﺎﻧﻮاده و ﻣﺪدﮐﺎری اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﺷﺎﻋﻪ و ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ از ﺧﻄﻮط ﻣﺸﺎوره ﺗﻠﻔﻨﯽ و اورژاﻧﺲ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در راﺳﺘﺎی ﮐﺎﻫﺶ ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی ﺧﺎﻧﮕﯽ و ﻣﺪاﺧﻠﻪﻫﺎی بموقع اشاعه یابد. افزون بر این باید ﺟﻠﺴﻪﻫﺎ و ﮐﺎرﮔﺎﻫﻬﺎﯾﯽ ﺑﺮای رﻓﻊ ﺗﻌﺎرضﻫﺎ و ﻣﺸﮑﻼت ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ در ادارات و ﻧﻬﺎدﻫﺎ ﺑﺮﮔﺰار ﺷﻮد و ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ اقداماتی عاجل و با برنامه برای رفع مشکلا ت ﺑﯿﮑﺎری و اﻗﺘﺼﺎدی اﻧﺠﺎم ﺷﻮد

ابهام

شبنم فتحی

در ابهامی میان ابر و خورشید،

زمین و آسمان هم کیش و بی خویش!

زمان خاکستری رنگ و مه آلود ،

شبم گه روشن و گه تار و بی نور.

گهی خالی ز خود ، گه شاد و لبریز ،

گهی شبنم صفت ،گاهی نگه خیس.

گهی خنده چنان برلب که گویی،

جهان در کُنهِ دستانم چو گویی ( گوی جهان نما).

نه خوشحالیِ پابرجای دارم،

نه بر ناخُشنُدی اصرار دارم.

ولی این آدمکهای ریاکار،

دروغان و دغل کارانِ مکار،

خیالِ دست یازیدن ندارند.

مگسهای به دور قند گویا،

به جز وزوز ، دگر کاری ندارند.

ندانم کیستند این نارفیقان،

که بر گِردِ زَمانم پا گذارند؟!!!

تمام عمر و احساسم به نَخجیر،

مدارِ هستی ام کردند زنجیر…

دِگر در حوصله  جای جَدَل نیست،

رها کردم دگر آن هست و آن نیست!…

رها کردن گهی خوبست و شیرین،

رها از ناپسندی های رنگین.

دگر آغازِ آغازی دوباره ست،

کلام پایداری اوج چاره ست.

گذشت از من زمانی خوب و نا خوب ،

تلاشم زین تلاطم پر ثمر بود :

زِمامِ زندگانی پس گرفتم،

درون تن بسی قدرت گرفتم.

دگر کوهم ، منم دریایی از نور

همانم…. شبنمم….

گلخانه پر نور……

 

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram