عملکرد قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران در تعریف واژگان
«خودی وغیرخودی»
این روزها نیز به سان همه سالیان گذشته، ارعاب وفریبکاری را توأمان به کار گرفته و در بحبوحه بحران جهانی کرونا، بخشنامه ای مبنی بر آزادی مشروط زندانیان با محکومیت کمتر از پنج سال صادر کرده است که هم به لحاظ محتوایی و هم در حالت اجرائی، نافی و ناقض کرامت انسانی زندانیان عقیدتی است با این توضیح که:
بسیاری از دراویش حدود دو سال پیش در واقعه “گلستان هفتم” به حبس های طولانی مدت محکوم شده و شامل این بخشنامه نمی گردند اما طبق بخشنامه یاد شده، بسیاری از محکومان کیفری از زندان آزاد شده اند، حتی افرادی مانند شبنم نعمت زاده و یا هادی رضوی که احکام قطعی اختلاس از اموال ملی را دارند نیز احتمالا برای اختلاس های بیشتر، حذف بسیاری از مدارک پرونده و ارتباط لازم با مقامات صاحب نفوذ و…. در مرخصی به سر می برند
امّا: بسیاری از دراویش گمنام، حتی با محکومیت های کمتر از پنج سال همچنان در زندان های مختلف و دور افتاده عمر خود را با شرایط غیربهداشتی و خطرناک سپری میکنند دراویشی نظیر حیدر تیموری که نه تنها آزاد نشده و یا از مزایای این بخشنامه برخوردار نگردیده، بلکه در این شرایط خطرناک قرنطینه ای از شهری به شهری و از زندانی به زندانی دورتر از دیار و خانواده هایشان تبعید شده و در سریالهای تلویزیونی کشور، آنان را مجرمانی همطراز با دزدان و قاتلان به نمایش همگانی می گذارند.
دولت جمهوری اسلامی ایران چگونه تفسیری می تواند داشته باشد از آزادی دزدان و دربند ماندن دراویش، به جرم ابرازعقیده؟
چه پاسخی دارد برای ادامۀ به بند کشیدن دراویشی که به دلیل انجام مناسک و مراسم مذهبی و یا اطلاع رسانی درباره نقض حقوقشان بازداشت و زندانی شده اند؟
و چه توضیحی می تواند داشته باشد برای این تبعیض فاحش و آشکار؟
آیا به جز ستمکاری و به سُخره گرفتن عقاید سایر باورمندان دلیل دیگری هم هست؟
آیا به جز ریشخند انسانیت مفهوم دیگری هم دارد؟
آیا نه اینست که به قول استادِ سخن سعدی، شاعر نامدار ایران: این چه مردمانند که سگ را گشادهاند و سنگ را بسته !.
نگاهی دیگر به بخشنامه مذکور و اجرای آن:
بمنظور رسمیت بخشیدن و منزه ساختن چهره رهبر جمهوری اسلامی ایران با تبلیغات رسانه ای هرچه بیشتر و تکرار آن از صدا و تصویر دولتی همراه با تکیه بر “موافقت” ایشان، تعدادی از دراویش در ایام نوروز و در ادامه اجرای بخشنامه فوق آزاد شده اند از جمله سعید دوراندیش، احمد ایرانی خواه، سعید سلیمی، مجید رشیدی، بهروز صادقی، سعید کریمایی، سعید خموشی و حیدر تیموری که پس از آزادی از زندان ایلام با دستبند و پابند مستقیماً به شهرستان خاش تبعید شد، و شگفتا که این “عفو“، “اعطا“، “هدیه نوروزی” و “بخشش” با این میزان تبلیغ، عکس، فیلم و گزارش هم بطور “مشروط” داده شده است تا هرزمان که اراده کنند به آسانی لغو شود.
سخن کوتاه که: ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم و دولت جمهوری اسلامی ایران حتی در شرایطی که نجات زندگی و جان شهروندان نیز مطرح باشد با دروغ و نیرنگ، مردم فریبی و تزویر به اهداف ضد بشری خود و قدرت ماندگاری اش اولویت می بخشد، همکاران ما در این کمیته مفاد ۲ و ۱۸ و ۱۹از منشور جهانی حقوق بشر، هدف شانزدهم سند ۲۰۳۰ یونسکو، وهمچنین اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را هرچه رساتر فریاد میزنند و ازهمه انسان های آگاه و آزاد اندیش نیز در اینبار کمک می طلبند تا شاید گوشهایی در دولت جمهوری اسلامی ایران بشنوند و بفهمند که :
” آزادی عقیده، آزادی بیان اندیشه و دسترسی به عدالت” از حقوق ذاتی همه انسانهاست و زندانیان مذهبی و عقیدتی میبایست از این حق، بدون هیچگونه تبعیضی برخوردار شوند.
1264
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان