ماهنامه بشریت شماره ۲۰۶

 

روی جلد ماهنامه بشریت ۲۰۶ پشت جلد ماهنامه بشریت شماره ۲۰۶

منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

با توجه به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ایران و فشارهای روز افزون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به مردم ایران توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران متشکل از فعالان حقوق بشر، ایرانیان آزاده و مستقل که با پذیرش قاطع اعلامیه جهانی حقوق بشر  و میثاق های آن، با اعتقاد راسخ  به:

1- آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

2- برابری حقوق زنان و مردان

3-جدایی دین از دولت

4- حقوق پیروان ادیان، اقوام و ملل ایرانی

و اقدامات زیر را  در دستور کار خود قرار داده است .

1- آگاهی رسانی و افشاگری موارد نقض حقوق بشر در ایران در همه زمینه ها

2- برگزاری جلسات سخنرانی و میز کتاب به منظور آگاهی رسانی و افشاگری 

3-همکاری و همیاری با دیگر نهادهای حقوق بشر

4- مبارزه با انواع تبعیض ( راسیسم )

5- دفاع از حقوق پناهجویان، پناهندگان و مبارزه علیه حذف سیستماتیک حق پناهندگی

ما دست شما آزادگان و فعالان حقوق بشر را به گرمی فشرده و از شما دعوت می نماییم که با پیوستن به این کانون، در افشا موارد نقض حقوق بشر در ایران که به طور مستمر و برنامه ریزی شده توسط جمهوری اسلامی ایران انجام می گردد، در کنار هم متمرکز و تا جاری شدن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه و همگام هم باشیم

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

فهرست مطالب ماهنامه بشریت شماره  206
لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون مهدی گلسفیدی
گزارش نقض حقوق جوان و دانشجو زمستان دی، بهمن، اسفند ابوالفضل پرویزی
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان زمستان ۹۷ لیدا اشجعی
گزارش نقض حقوق پیروان ادیان  اسفند (دی، بهمن، اسفند)  حمیدرضا تقی پور  دهقان تبریزی
گزارش نقض حقوق زنان زمستان (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷ فریبا مرادی پور
گزارش نقض حقوق هنرو هنرمندان زمستان (دی، بهمن، اسفند) دیانا بیگلری فرد
گزارش نقض حقوق کار و کارگر زمستان (دی، بهمن، اسفند  سیداشکان حسینی
گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان ـ فروردین ماه ۱۳۹۸  هادی درتومی
گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان ـ فروردین ماه ۹۸ نارگل غفوری
گزارش نقض حقوق زنان ـ فروردین ماه ۱۳۹۸ مینا فرشی، لیدا اسدی فر
گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو فروردین ماه۱۳۹۸ ابوالفضل پرویزی
گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان – فروردین ۱۳۹۸ دیانا بیگلر فرد
گزارش نقض حقوق کار و کارگر فروردین ۱۳۹۸ ایراندخت کیا، سیداشکان حسینی
گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی فروردین ۱۳۹۸ احسان زندی لک
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگرآپریل رزا جهان بین
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوییس آپریل ۲۰۱۹ رسول پورآزاد
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع ازحقوق زنان مارس ۲۰۱۹ سجاد فضلعلی
گزارش سخنرانی نمایندگیهای اتریش و نوردراین وستفالن28 مارس زرین تاج الیاسی
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی در مارس ۲۰۱۹ نگار کلائی
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع ازحقوق محیط زیست آپریل شبنم رضاوند
گزارش سخنرانی کمیته ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ مارس محمدرضا چنگیزی
گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع ازحقوق پیروان ادیان آپریل زهرا اسدی
گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن آپریل ۲۰۱۹  محمد آدینه
گزارش جلسه سخنرانی کمیته اقوام و ملل ایرانی آپریل ۲۰۱۹ مهناز احمدی
حضور تشریفاتی پیروان سایر ادیان در انتخابات ایران  لاله پروین نیا
کودکان و اهمیت اگاهی و آموزش هومن شعری طهرانی
اسطوره سازی یا سناریوی فریب  جعفر فرد کریمی
نقض حقوق حیوانات سپیده کرامت بروجنی
اسرار مَحبت-قسمت دوم پ. فرد
روزِ جهانیِ کارگر ایراندخت کیا
روز زمین پاک علیرضا جهان بین
دلیل امنیتی شدن محیط زیست چیست؟ شبنم رضاوند
ماده ۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی و . حمیدرضا تقی پور  دهقان تبریزی
گرامیداشت روز جهانی خانواده رزا جهان بین
روز جهانی مبارزه با ناقص سازی زنان و دختران سمیه حسین زاده ثانی
اختلاس دردولتهای جمهوری اسلامی ایران امیرحسین هوری زاد
کودک آزاری    و اعدام کودکان  بنیامین رجبیان
دیو چه بیرون رود فرشته در آید مهدی گلسفیدی
جان پناه  نیشتمان عبداللهی
شاید یک زن… سپیده کرامت بروجنی
کودجان پناه  ک همسری: بازی بزرگان و نقض حقوق کودکان احمد ملازاده
مدیر مسئول:

منوچهر شفائ

هیئت تحریریه:

سردبیر: شبنم رضاوند،

امور فنی و اینترنت: رسول عباسی زمان آبادی

طرح روی جلد و پشت جلد: سارا منظری

 چاپ و توزیع:

مهدی عطری    chap@bashariyat.org

ویرایش:

شبنم رضاوند، منوچهر شفائی

آدرس:

 

VVMIran e.V.

Vereinigung zur Verteidigung der Menschenrechte im Iran e.V.

Postfach: 52 42

30052 Hannover Germany

Tel.: +49 163 2611257

Email:     mahname@bashariyat.org

info@bashariyat.org

Website:  www.bashariyat.org

توضیحات

1- این ماهنامه ارگان رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد که زیر نظر مدیر مسئول و هیئت تحریریه که منتخب هیئت مدیره کانون می باشند، منتشر میشود.

2- هزینه انتشار نشریه به عهده کانون دفاع از حقوق بشر در ایران میباشد و هیچ گونه نفع و سود شخصی ندارد.

3- با توجه به منشور کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نشریه کاملا آزاد و ناشر کلیه آثار و سخنرانی های اعضا کانون میباشد.

4- با اعتقاد راسخ به آزادی بیان و اندیشه نشر هرگونه ایده و عقیده ای در ماهنامه آزاد بوده و مسئولیت مقالات به عهده نویسنده آن است و بیانگر دیدگاه کانون نمی‌باشد.                               

ماهنامه بشریت

 

 

                                                                                                 

لیست تازه های کتابخانه اینترنتی کانون

مهدی گلسفیدی

ردیف تصویر                                   توضیح
 

 

۱

کتاب« همچون در یک آینه »:«کارین» دختر روان‌پریشی که به تازگی از آسایشگاه روانی مرخص شده، تابستان را در جزیره دورافتاده‌ای در بالتیک می‌گذراند.«کارین» تصور می‌کند صداهایی را از پشت کاغذهای دیواری می‌شوند که می‌گویند پروردگار به زودی با او صحبت خواهد کرد و مایه رستگاری‌اش می‌شوند. اما روزی «کارین» دفتر خاطرات پدرش را می‌خواند و…
 

 

۲

کتاب« منشا انواع »: امروز ۲١٠ سال از تولد چارلز داروین، می‌گذرد. کسی که با ایدهٔ انقلابی‌اش، تحول عظیمی در درک و فهم انسان ایجاد کرد و انسان را از مرکزیت و اشرفیت پایین آورد،  او بدون آنکه خود بخواهد اعتقاد دینى در مورد آفرینش انسان را از پایه به لرزه در آورد. ضمن تبریک این روز به همه علم‌دوستان و علاقه‌مندان به دانش، به‌مناسبت تولد داروین این هفته را به نوشته هاى داروین و کتابها و مطالب مرتبط با فرگشت (تکامل) اختصاص میدهیم.
 

 

۳

 

کتاب« فرگشت » :صد هزار سال پیش، دست‌کم شش گونۀ انسانی بر روی زمین زندگی می‏کردند. امروز تنها یکی به ‏جا مانده است: ما، انسان‏های خردمند. چه‌طور گونۀ ما در نبرد برای سلطه بر دیگران پیروز شد؟ چرا نیاکانِ شکارگر ـ خوراک‌جوی ما اقدام به ساختن شهرها و برپایی پادشاهی ‏ها کردند؟ چگونه به خدایان و ملت‏ ها و حقوق بشر ایمان آوردیم، به پول و کتاب‏ها و قوانین اعتماد کردیم، و خود را بردۀ بوروکراسی و مصرف‏ گرایی و حرص ‏و آز برای خوشبختی ساختیم؟ دنیای ما در هزارۀ آینده چه شکلی به‏ خود خواهد گرفت؟
 

 

۴

کتاب«۲۱ درس برای قرن بیست و یکم »:این جای دست ها را شکارگران ـ خوراک جویان در حدود ۹۰۰۰ سال پیش در غار دست ها Hands Cave در آرژانتین حک کرده اند. بنظر می رسد که گویی این دستهای بی جان از دل سنگ به سوی ما دراز شده اند. این یکی از تاثیر گذارترین آثار بجا مانده از دنیای خوراک جویان باستان است. اما هیچ کس معنای آن را نمی داند.
 

 

۵

کتاب« گفتار در روش درست راه بردن عقل »:  مهمترین کتاب فلسفی دکارت و یکی از مهمترین کتب فلسفی موثر بر علم و فلسفه ‌ی اروپا رساله ای است بنام گفتار در روش به کار بردن عقل(خرد) که توسط مرحوم محمدعلی فروغی به زیبایی به پارسی برگردان شده است.و از همین روی است که دکارت را پدر فلسفه ی مدرن می خوانند چرا که تاثیرش بر علم و فلسفه بعد از خود غیر قابل انکار است.
 

 

 

۶

کتاب« زوربای یونانی»: زوربای یونانی» شاهکار نیکوس کازانتزاکیس را تیمور صفری به فارسی برگردانده است. نیکوس کازانتزاکیس نویسنده، شاعر، روزنامه‌نگار، مترجم، متفکر و عارف بلند آوازه‌ی یونانی است. او در نوشته‌هایش به تحلیل دغدغه‌های جامعه بشری می‌پردازد. از جمله آثار او می‌توان به «زوربای یونانی» (۱۹۴۶) «مسیح باز مصلوب» (۱۹۵۴) «آزادی و مرگ» (۱۹۵۷) گدای خدا (۱۹۶۲) «آخرین وسوسه مسیح» (۱۹۶۰) «گزارش به گرکو» (۱۹۶۵) و… اشاره کرد.
 

 

۷

کتاب «دنیا در گذر تاریخ کوتاه بشر »:بیل گیتس در مورد کتاب تاریخ کوتاه بشر مى گوید: “من از طریق ویدئوى دیوید کریستین به نام “تاریخ بزرگ” دانشجوى تاریخ او شدم و بسیار مشتاق مقاله های او درباره تاریخ جهان در این مجموعه هستم.امیدوارم این کتاب انسانهای بیشترى را با این دانشمند و استاد والا آشنا نماید.”پروژه “تاریخ بزرگ” تحت سرپرستى دیوید کریستین و با حمایت بیل گیتس در صدد است که طرحى علمى و نوین از تازیخ جهان را در قالب واحدهای درسى در مدارس و دانشگاهها وارد سازد.تاریخ بزرگ از پیدایش هستى تا زمان حال است.
 

 

 

۸

کتاب« سلوک »:انسان از سه چیز درست شده رنج، کار و عشق.ما به خاطر عشق، رنج مى کشیم .از سر رنج، کار مى کنیم.و در پى کار، عاشق مى شیم… کتاب سلوک روایت عاشقى قیس بر دخترى است که با او هفده سال اختلاف سنى دارد. و حالا قیسى که در شصت و شش سالگى، معشوق را سرزنش میکند که چرا باید عاقبت چنان عشق سوزانى، چنین زمهریرى مى شد؟ دولت آبادى با همان زبان فاخر و خاص خودو با بهره گیرى از تکنیک جریان سیال ذهن، داستان را از سه منظر پى میگیرد و تنها در گوشه هایى روایت از خطِ ذهنیات خارج مى شود و به شرح آنچه مى پردازد که در خانه ى دختر (نیلوفر، مهتاب، مها، مهاما، ناتاناییل) رخ مى دهد.
 

 

 

۹

کتاب« میدانم که هیچ نمیدانم »:این کتاب مجموعه مصاحبه های روزنامه دی ولت با کارل پوپر درباره موضوعات سیاست،علم،فلسفه هست به علاوه دو تا از متهای سخنرانی پوپر کتاب دو بخش کلی دارد: بخش اول مصاحبه های نشریه ی دی وولت با پوپر و قسمت دوم دو سخنرانی از پوپر.عنوان کتاب خیلی خوب منعکس کننده ی محتوای آن است؛ با تردید نگاه کردن به همه ی دانش هامون و محافظه کاری در نتیجه گیری از این دانش هایی که هر لحظه در معرض نقض شدن قرار دارند!خردگرایی انتقادی روش اصلی پوپر محسوب میشود: یعنی اولا تاکید بر علم و روش علمی به عنوان دقیق ترین روش شناخت ( خردگرایی ) و همزمان نگرش منفی نسبت به این شناخت از این نظر که هر لحظه در معرض بطلان قرار داره ( انتقادی ).
 

 

 

۱۰

کتاب« فریبکار»:حوادث این رمان، مربوط به زمانی است که بریتانیا در جنگ((فالک لند)) پیروز شده و از طرفی((یوری آندروپف)) به سمت ریاست جمهوری شوروی سوسیالیستی برگزیده شده است .((سر آرتور)) رئیس سازمان امنیتی بریتانیا، با صدور حکمی((سام مک کریدی)) را به کاری جدید می‌گمارد .او با نام مستعار((فریبکار)) از ماموران عملیاتی سازمان امنیت و سرویس مخفی بریتانیا و اهل آلمان شرقی بود .وی ماموریت دارد تا …. پدرى آزادمرد اما دربند، مادرى عزلت زده، برادرى افسارگسیخته و خواهرانى که هریک به نوعى به رابطه ى مهتاب و قیس حسادت مى ورزند.

 

در این شماره گزارش جامع سه ماهه پاییز پاییز(دی، بهمن،اسفند) ۱۳۹۷ کلیه کمیته های تخصصی به شرح ذیل در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.

گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو زمستان (دی، بهمن، اسفند)۱۳۹۷

برای بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی

ابوالفضل پرویزی Abolfazl parvizi

Shabnam rezavand تنظیم نمودار: شبنم رضاوند  

جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو دی،بهمن،اسفندماه ۱۳۹۷

تعداد موضوع ردیف
2

احضار

۱
23

احکام صادره

۲
4

اعتراض و تجمع

۳
690

پلمپ واحد صنفی

۴
40

اعدام

۵
39

بازداشت

۶
1

دانشجویان

۷
15

زندانی سیاسی

۸
26

شکنجه در زندان

۹
42

وخامت حال زندانیان

۱۰
21

شلیک نیرو های نظامی به مردم

۱۱

 

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد.

لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیروابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.  http://daneshjoo.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان زمستان (دی، بهمن، اسفند)۱۳۹۷

لیدا اشجعی                 Lida Ashjaei

تنظیم نمودار: لیدا اشجعی                          Lida Ashjaei

با توجه به امار سه ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان بی توجه ای به اموزش و پرورش که رکن اصلی تعلیم و تربیت است که تضعیف ان خشنونت را گسترش و عامل تولید کودکان کار میشودو به کودک ازاری و بیماری های کودکان و بی هویتی انان میافزاید و اماو ولی برپایی نماز ودیکته کردن اصول فقه و شرع به کودکان و دانش اموزان و بوجه لازم برای این امر؛ اساسی و قابل اجرا میشود ؛که نقض حقوق کودکان را با توجه به اسانسور حاکم در جمهوری اسلامی را در لابلای خبرگزاریهای داخلی کاملا هویدا واشکار میکند.

 

گزارش سه ماهه نقض حقوق کودک و نوجوان در (دی و بهمن و اسفند) سال ۹۷

 

مورد موضوع ردیف
30 ازدواج کودکان 1
13 اعتیاد کودکان 2
3 اعدام کودکان 3
55 اموزش و پرورش 4
13 بیماری های کودکان 5
15 حمایت از کودکان 6
29 خشنونت علیه کودکان 7
2 خود کشی کودکان 8
10 کودک ازاری 9
4 کودکان بیهویت 10
2 کودکان زلزله 11
5 کودکان فقر 12
11 کودکان کار 13
10 اسیب های اجتماعی 14

ازدواج کودکان ؛ اعتیاد و اعدام و وضعیت اموزش و پرورش و خشنونت علیه کودکان در این امار سه ماهه با توجه به سانسور حاکم خصوصا در رسانه ها و بلاتکلیفی لایحه حمایت از کودکان به صورت مشخص نقض حقوق کودکان را اشکار میکند . آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد.این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است .

گزارش نقض حقوق پیروان ادیان  اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی

 

مسیحیان

جدول گزارش نقص حقوق اهل مسیحیان اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

 

مورد موضوع ردیف
17 بازداشت و بیخبری 1
11 جلوگیری از مناسک مذهبی 2
3 تفتیش منزل 3
3 ضبط وسائل 4
4 آزادی موقت با قرار وثیقه 5
4 رفتار توهین آمیز با شهروندان 6
8 محرومیت از حقوق شهروندی 7
50 جمع کل 8

   

 دراویش گنابادی

جدول گزارش نقص حقوق اهل دراویش گنابادی اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
5 محرومیت از درمان و دسترسی به خدمات پزشکی 1
23 محاکمه 3
3 احضار و بازجوئی 4
1 تخریب اماکن 5
2 شکنجه 6
     23 صدور حکم شلاق 7
6 اعتصاب غذا 8
1 آزادی زندانی با توجه به اتمام دوران محکومیت 9
26 تبعید 10
23 محکومیت به حبس 12
26 محرومیت از حقوق شهروندی 13
139 جمع کل 14

اهل سنت

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
    3 بیخبری از افراد بازداشت شده 1
9 احضار و بازجوئی 2
     2 محکومیت به حبس 3
3 محرومیت از درمان 4
2 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 5
1 تهدید 6
14 شکنجه 7
1 فرافکنی و حاشیه سازی 8
1 اعتصاب غذا 9
1 عدم دسترسی به وکیل و یا دادرسی عادلانه 10
2 محرومیت از تماس تلفنی 11
5 انتقال به انفرادی 12
13 ضرب و شتم 13
8 عدم رعایت اصل تفکیک جراِئم 14
1 مخالفت با مرخصی 15
10 محرومیت از حقوق شهروندی 16
8 آزادی از زندان با توجه به اتمام دوران محکومیت 17
76 جمع کل 18

 

عرفان حلقه

جدول گزارش نقص حقوق اهل عرفان حلقه اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
1 ضبط وسایل 1
1 بازداشت 2
1 تهدید و خشونت 3
1 تفتیش منزل 4
1 مرخصی زندانی 5
3 محرومیت از حقوق شهروندی 6
8 جمع کل 7

بهاییان  

جدول گزارش نقص حقوق اهل بهاییان اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
14 بازداشت و بیخبری 1
4 بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 2
15 محکومیت به حبس 3
25 محاکمه 4
32 احضار و بازجوئی 5
      3 تفتیش منزل 7
3 ضبط وسائل 8
5 محرومیت از تحصیل 9
1 پلمپ محل کسب 10
7 آغاز دوران محکومیت 11
6 فرافکنی و حاشیه سازی 12
10 آزادی موقت با قرار وثیقه 13
1 اخراج از کار 14
2 محرومیت از تماس تلفنی 15
14 محرومیت از حقوق شهروندی 16
142 جمع کل 17

     پیروان سایر ادیان

جدول گزارش نقص حقوق پیروان سایر ادیان اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
6 بازداشت و بی خبری 1
6 محرومیت از حقوق شهروندی 2
12 جمع کل 3

 

 

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

 

موارد نقض حقوق ادیان  اهل تسنن  بهائیان  مسیحیان  دراویش   عرفان حلقه  سایر ادیان
بی خبری از افراد بازداشت شده 6 49 8 17 6
احضار و بازجویی 2 4 1
محکومیت به حبس 1 1 1 71
محرومیت از سفر 1
بلاتکلیفی افراد بازداشت شده 9 9 5 1 17
تهدید 2 1
شکنجه 1 1 1
فرا فکنی و حاشیه سازی 9 27 2 13
جلوگیری از انجام مناسک مذهبی 1 16
آغاز دوران محکومیت 1 6
اعتصاب غذا 1 6
انتقال زندانی به سلول انفرادی 1 8
عدم دسترسی به وکیل یا دادرسی عادلانه 1 1 1
اخراج از کار 1
محرومیت از حقوق شهروندی 45 228 30 54 38 124
آزادی از زندان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1 14
محرومیت از دسترسی به خدمات پزشکی 2 1 3
تفتیش منزل 11 4 1 6
ضبط وسائل 11 4 1 6
محرومیت از مرخصی یا سایر حقوق زندانیان 1
یورش 1 6
رفتار خشونت آمیز با شهروندان 1 1 3
محاکمه 1 2
ضرب و شتم و رفتار خشونت آمیز با شهروندان 2
رفتار توهین آمیز با شهروندان 1
آزادی موقت با قرار وثیقه 41 1
صدور حکم حبس 11
صدور حکم جریمه نقدی 1
محرومیت از تحصیل 2
پلمپ محل کسب 23
محرومیت از حق تماس تلفنی فرد زندانی 1
اخراج از کار 3
صدور حکم تبعید 13
صدور حکم شلاق 15
مرخصی زندانی 2
انتقال و نگهداری در بند زندانیان جرائم خطرناک و عدم رعایت اصول تفکیک جرائم 1
ممانعت از تماس تلفنی و یا ممنوعیت ملاقات افراد زندانی 8
محرومیت از سایر حقوق زندانیان 1
جمع کل 83 450 62 118 75 248

گزارش نقض حقوق زنان زمستان (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

فریبا مرادی پور

جدول گزارش نقص حقوق زنان اسفند (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

ردیف موضوع مورد
1 بازداشت و زندان 163
2 فرهنگی و اجتماعی 234
3 ورزشی 17
4 بهداشت و سلامتی 32
5 خانواده 58
6 قتل‌های ناموسی و اعدام 6

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد.

گزارشات ماهیانه و دوره ایی کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛مهر؛ فارس؛ رادیو زمانه ؛هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا ؛ رادیو صدای امریکا ؛رادیو بی بی سی ؛ ایران ؛ قطره ؛رادیو فردا ؛ سازمان حقوق بشر ایران ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خبرگزاری مهر ؛ خبر گزاری خراسان ؛ روزنامه قانون ؛تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.

.http://zanan.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق هنرو هنرمندان زمستان (دی، بهمن، اسفند) ۱۳۹۷

دیانا بیگلری فرد Diana Biglarifard 

تنظیم نمودار : شبنم رضاوند   Shabnam Rezavand

 

جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  در دی،بهمن،اسفند  ۱۳۹۷

مورد موضوع ردیف
10 اجتماعی ۱
6 بازداشت ها ۲
6 صدور اجرای حکم ۳
8 علمی – فرهنگی ۴
7 کمبودها و محرومیت ها ۵
4 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۶
3 مطبوعات ۷
5 هنرمندان زندانی ۸
13 اعتراضات،انتقادات و تجمعات 9

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد .

این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنرکه از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ هرانا ؛ ایرنا ؛ایلنا،هنر آنلاین ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛خبرگزاری فارس، کیهان،همشهری آنلاین،مهرنیوز،جمع آوری گردیده است .  اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:   

http://honar.bashariyat.org

 

گزارش نقض حقوق کار و کارگران زمستان (دی، بهمن، اسفند)۱۳۹۷

سید اشکان حسینی

جدول آماری نقض حقوق کار و کارگر( دی-بهمن-اسفند) ۱۳۹۷

عنوان نفرات عنوان
اخبار ویژه 27
اخراج و تعدیل 5 25
آزادی 6 6
بازداشت و زندان 22 22
تجمع و اعتصاب 65
حوادث کارگری 52 433
کولبران 21 16
معوقات دستمزدی 22
بیانیه 5
225

منابع برگرفته از: هه نگاو، پیام،هرانا، اتحاد، رادیوزمانه، نه به زندان نه به اعدام، رادیو فردا، بولتون کارگری، کانال کارگران نیشکرهفت تپه، سازمان مبارزه برای آزادی، زندانیان سیاسی، حصارنیوز، دانشجوآنلاین، ایلنا، ایسنا، خبرگزاری فارس، ایرنا، مانیتور حقوق بشر، همچنین منتشرشده درسایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران (کمیته کار وکارگر) برای بازدید بیشتر از وقایع کار وکارگران به سایت زیر مراجعه نمایید.    http://kar-kargar.bashariyat.org

گزارش ماه فروردین ۱۳۹۸ کلیه کمیته های تخصصی

گزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان ـ فروردین ماه ۱۳۹۸

حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی, هادی درتومی

 اهل سنت

جدول گزارش نقص حقوق اهل سنت، فروردین ماه 1398

مورد موضوع ردیف
1 احضار و بازجوئی 1
2 ممانعت از سفر 2
1 جلو گیری از آزادی زندانیان با وجود اتمام محکومیت 3
4 محاکمه 4
3 محرومیت از حقوق شهروندی 5
11 جمع کل 6

    بهاییان  

جدول گزارش نقص حقوق پیروان بهائی، فروردین ماه 1398

مورد موضوع ردیف
3 بازداشت و بیخبری 1
1 احضار و بازجویی 2
1 توقیف اموال شخصی 3
2 محاکمه 4
4 صدور حکم حبس 5
1 تفتیش 7
1 ضبظ لوازم 8
1 آزادی موقت و با قرار وثیقه 9
1 ازادی مشروت 10
6 محرومیت از حقوق شهروندی 11
21 جمع کل موارد نقض 12

عرفان حلقه

جدول گزارش نقص حقوق عرفان حلقه، فروردین ماه ۱۳۹۸

مورد موضوع ردیف
1 آزادی از زندان با اتمام دوره ی محکومیت 1

جدول گزارش آماری موارد نقض حقوق ادیان در فروردین ۱۳۹۸

موارد نقض حقوق ادیان  اهل سنت  بهاییان  عرفان حلقه
بی خبری از افراد بازداشت شده 3
احضار و بازجویی 1 1
محرومیت از سفر 2
محرومیت از حقوق شهروندی 3 6
جلوگیری از آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1
آزادی زندانیان با توجه به اتمام دوران محکومیت 1
تفتیش منزل 1
ضبط وسائل 2
محاکمه 4 2
آزادی موقت با قرار وثیقه 1
آزادی مشروط 1
صدور حکم حبس 4
جمع کل 11 21 1

گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان ـ فروردین ماه ۹۸

نارگل غفوری

تنطیم نمودار لیدا اشجعی     Lida Ashjaei

ازدواج کودکان معظلی حل نشدنی و سرانجامی که کودکان را در جمهوری اسلامی با مشکلات روانی و بیماریهای عصبی روبرو میکند و به امار کودکان بیهویت و بیمار میافزاید؛ و خشنونت را دامن میزند ؛۴۰ سال گرفتن حق زندگی و شادی و سالم زیستن از کودکان ایران چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت ؟؟ و اینکه هزینه های درمانی و روانی این پدیده بر مردم ایران تحمیل نخواهد شد ؟؟ این امار در شرایط سخت سانسور حاکم در رسانه های داخلی جمهوری اسلامی بیانگر نقض اشکار حقوق کودکان است .

جدول آماری نقض حقوق کودک و نوجوان در فروردین  ۹۸

مورد موضوع ردیف
8 ازدواج  کودکان 1
2 اعتیاد کودکان 2
1 اعدام کودکان 3
17 اموزش و پرورش 4
6 بیماری کودکان 5
9 حمایت از کودکان 6
27 خشنونت علیه کودکان 7
2 خودکشی کودکان 8
3 کودک ازاری 9
1 کودکان بیهویت 10
1 کودکان در زلزله 11
2 کودکان فقر 12
2 کودکان کار 13
4 اسیب های اجتماعی 14

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمیتواند بیش از 30 در صد واقعیت های جامعه باشد. این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق کود ک و نوجوان که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا؛ ایرنا ؛ایلنا؛رادیو صدای امریکا؛ رادیو بی بی سی؛ ایران ؛ قطره ؛ رادیو فردا؛ سازمان حقوق بشر ایران؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری مهر؛ خبر گزاری خراسان؛ روزنامه قانون ؛تسنیم ؛ کمپین فعالان بلوچ ؛ جمع آوری گردیده است.       http://koodak.bashariyat.org/?p=24036

گزارش نقض حقوق زنان ـ فروردین ماه ۱۳۹۸

مینا فرشی، لیدا اسدی فر

جدول گزارش نقض حقوق زنان در فروردین۱۳۹۸

ردیف موضوع مورد
1 بازداشت و زندان 38
2 فرهنگی و اجتماعی 27
3 ورزشی 0
4 بهداشت و سلامتی 3
5 خانواده 3
6 قتل‌های ناموسی و اعدام 0

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران و خبرگزاریهای معتبر داخلی و خارجی جمعآوری شده است که عملا نمی تواند بیانگر کل واقعیت های جامعه باشد. گزارشات ماهیانه کمیته دفاع از حقوق زنان از سایت کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که از رسانه های داخلی و خارجی  مانند ایسنا ؛ مشرق نیوز؛ رکنا ؛ رادیو زمانه ؛هرانا؛ ایرنا ؛ایلنا؛ رادیو صدای امریکا؛ رادیو بی بی سی؛ ایران؛ قطره؛ رادیو فردا؛ فارس, سازمان حقوق بشر ایران؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری مهر؛ خبر گزاری خراسان؛ روزنامه قانون؛ تسنیم و غیره جمع آوری گردیده است، تهیه و تدوین می شوند.

http://zanan.bashariyat.org

 

گزارش آماری نقض حقوق جوان و دانشجو فروردین ماه۱۳۹۸

برای بازداشت چهار شهروند در ارومیه، پیرانشهر و دیواندره از سوی نیروهای امنیتی

ابوالفضل پرویزی      Abolfazl parvizi

جدول آماری نقض حقوق جوان و دانشجو فروردین ماه ۱۳۹۸

تعداد موضوع ردیف
7

احضار

1
7

احکام صادره

2
50

اخراج کارگران

3
10

اعتراض و تجمع

4
          2

خودکشی

5
6

اعدام

6
66

بازداشت

7
2

دانشجویان

8
6

زندانی سیاسی

9
2

شکنجه در زندان

10
8

رهایی از اعدام

11
6

وخامت حال زندانیان

12
2

شلیک نیرو های نظامی به مردم

13

 

گزارش فوق از سایت کمیته جوان و دانشجو برگرفته از رسانه های داخلی و خارجی همچون هرانا، فارس، ایلنا، ایرنا، هه نگاو، کمپین فعالان بلوچ، جوان آنلاین، دانشجو آنلاین میباشد. لازم بذکر است که بدلیل سانسور شدید رسانه های وابسته به جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر سرکوب فعالان و خبرگزاری های غیر وابسته آمار فوق تنها درصد ناچیزی از نقض حقوق جوان و دانشجو در ایران میباشد. برای آگاهی و اطلاع بیشتر میتوانید از بازدید فرمایید.                                                                                        http://daneshjoo.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان – فروردین ۱۳۹۸

دیانا بیگلری فرد، مرضیه بردبار کوچکصفهانی، مهدی گلسفیدی، اسماعیل هاشمی، صدیق محمدی، شبنم فتحی

تنظیم نمودار : شبنم رضاوند   Shabnam Rezavand

 

 

جدول گزارش نقض حقوق هنر و هنرمندان  در فروردین 1398

مورد موضوع ردیف
2 اجتماعی ۱
2 بازداشت ها ۲
3 علمی – فرهنگی ۳
1 کمبودها و محرومیت ها ۴
1 لغو کنسر تها و نمایش فیلم ها ۵
1 مطبوعات ۶
1 اعتراضات،انتقادات و تجمعات ۷

 

برای آگاهی بیشتر:

آمار فوق از گزارشات رسانه های داخلی و خارجی مورد تائید دولت جمهوری اسلامی ایران جمع آوری شده و عملا نمی تواند بیش از ۳۰ در صد واقعیت های جامعه باشد.این گزارشات از سایت کمیته دفاع از حقوق هنرکه از رسانه های داخلی و خارجی مانند: ایسنا؛ هرانا؛ ایرنا؛ ایلنا، هنرآنلاین؛ باشگاه خبرنگاران جوان؛ خبرگزاری فارس، کیهان، همشهری آنلاین، مهرنیوز، جمع آوری گردیده است. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل مشاهده است:

     http://honar.bashariyat.org

گزارش نقض حقوق کار و کارگر فروردین ۱۳۹۸

سید اشکان حسینی  Said Ashkan Hosseini و ایراندخت کیا Irandokht Kia

تنظیم نمودار: ایراندخت کیا  Irandokht Kıa

جدول گزارش نقض حقوق کار و کارگر در فروردین ماه 1398

 

مورد تعداد موضوع ردیف
16 اخبار ویژه ۱
5 اخراج و تعدیل ۲
18 تجمع و اعتصابها ۳
17 حوادث کار 4
6 اخبار زندانیان 5
11 معوقات و دستمزد 6
73 56 جمع کل

ماده ۲۳: حق امنیت کار

الف) هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.

ب) همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت نمایند .

پ) هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تامین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی، تکمیل نماید .

ت) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.

باتوجه به اوضاع شدیدا امنیتی و نقض شدید حقوق بشر در ایران، از سویی سانسور و سرکوب فعالین و رسانه های غیر وابسته و از سوی دیگر پوشش ندادن و یا کوچک شمردن مشکلات از جمله مشکلات معیشتی، فقر، بیکاری، نابرابری، فقدان آزادی های اولیه، که یکی از بخشهای لاینفک و جدانشدنی آن که بدون شک بدنه اصلی تمامی جوامع الالخصوص ایران بشمار میآید اصناف، مشاغل، کار و کارگران ست که توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران و قوانینشان موجبات نقض کلی حقوق شان گشته است؛ ازینرو گزارش مذکور حداقل نقض حقوق کار و کارگر که نهایتا بیست الی سی درصد آن میباشد

منابع برگرفته از: هه نگاو، پیام، هرانا، اتحاد، رادیو زمانه، نه به زندان نه به اعدام، رادیو فردا، بولتون کارگری، کانال کارگران نیشکر هفت تپه، سازمان مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، حصارنیوز، دانشجو آنلاین، ایلنا، ایسنا، خبرگزاری فارس، ایرنا، مانیتور حقوق بشر،همچنین منتشر شده در سایت کانون دفاع از

حقوق بشر در ایران (کمیته کار و کارگر) برای بازدید بیشتر از وقایع کار و کارگران  مراجعه کنید

http://kar-kargar.bashariyat.org/.

گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی فروردین ۱۳۹۸

 

احسان زندی لک Ehsan ZandiLak

 نمودار: از امیر ابطحی Amir Abtahi

 

جدول نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی فروردین ۱۳۹۸

موارد موضوع ردیف
11 مورد و بیش از 11 نفر احضار و بازجویی: اعضای هیأت اجرایی برگزاری مراسم نوروز “تنگیسر، حافظ عبدالقیوم تاج، شیراحمد شیرانی، کامران قادری، جعفر رستمی راد، اولدوز قاسمی، جواد احمدی یئکانلی ، امیر ستاری، عباس لسانی، شماری از اعضای کمپین زاگروس چاوڕێمانە، عباس هاشم، فرهاد صالحی و آقای امیرزادگان 1
11 مورد 15 نفر احکام صادره :  برای اقوام زندانی در قصرشیرین، زالیان شازند، دیواندره،  اردبیل، اشنویه، مریوان، مهاباد، تبریز، سبزوار، ایذه،  و مشهد 2
4 مورد اخبار عمومی مبنی بر: انتقام جویی و به اتش کشیدن دانشگاه جندی شاپورتوسط نیروهای بسیج درواکنش اعتراض مردم،  زخمی و مصدوم شدن شهروندان بر اثر  انفجار مین 3
6 مورد 10 نفر اخبار زندانیان : اقوام مختلف در زندانهای ایراندر رابطه با بلاتکلیفی،سرنوشت نامعلوم، عدم رسیدگی پزشکی و فشار به گونه های مختلف بر زندانیان 4
1 مورد تجمع اعتراضی:  نسبت مطالبات شهروندی و نرسیدن کمک به مردم سیل زده خوزستان 5
3 مورد 3 نفر اعتصاب غذای زندانیان: در زندان شیبان اهواز، ژاکان باران و مهدی کوخیان 6
23 مورد 54 نفر بازداشت :  شهروندان کرد، عرب، بلوچ در رابطه با فعالیت های حزبی و مدنی 7
1 مورد 2 نفر صدور وثیقه:   به منظور آزادی موقت برای هر نفر به معادل پانصد ملیون تومان برای زندانیان ولی نصری و افشار فتحی 8
8 مورد 12 نفر کشته و زخمی کردن شهروندان توسط ماموران دولتی: بدون اخطار با گلوله با ماشین در مرز کشتگان ، نوسرد، در شهر پاوه، روستاهای صگور، جلیزی و شاکریه، دشت ازادگان، کلگان سراوان، خوی، شادگان، بانه، صومای برادوست ارومیه 10
11 مورد 15 نفر خودکشی: اقوام مختلف ایرانی شامل دختران، زنان، جوانان و مردان در ثلاث باباجان، دهلران، روستای یوزیدر از توابع شهرستان کامیاران، مهاباد، سقز، پاوه، بوکان، ارومیه 11
78 مورد و بیش از 122 نفر منابع: کمپین فعالین بلوچ، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی، اسو نیوز، هه نگاو، مرکز دموکراسی و حقوق بشرکردستان،باشگاه خبرنگاران جوان، صدای بازداشت شده گان، کرد پا، ماف نیوز، پیام، وب سایت بگونه، کمیته اقوام، مدافع حقوق بشر کردستان، ایرنا، هرانا، حقوق بشر درایران، جوانه ها،رادیوفردا

و اطلاعیه شماره 1115:  با نام و یاد “عبود جلیزی”

جمع کل

 

یادآوری:با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، این گزارش تنها بیانگر گوشه هائی از نقض حقوق اقوام مختلف ایرانی است که توسط خبرگزاری های مورد تائید ایران، بازتاب داده شده است و نمیتواند بیانگر نقض گستردۀ این قشر بزرگ از هم میهنانمان باشد.

همچنین از آنجا که دولت جمهوری اسلامی اجازه  فعالیت به مدافعان حقوق بشر را  نمیدهد، بویژه فعالیت در محدوده گزارشگری و تهیه آمار نقض حقوق بشر، باز هم گزارش  پیش رو تنها می‌تواند بازتاب حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق اقوام و ملیت های گونلگون در ایران باشد.

همکاران ما با باور به اینکه نقض حقوق بشر شامل مرور زمان نمیشود، تمامی تلاش خود را در زمینه تهیه و گرد آوری اسناد و شواهد نقض حقوق ایرانیان داخل و خارج از مرزهای ایران بکار گرفته اند با این امید که بتوانند روزی برای اجرای عدالت، باز پس گیری حقوق پایمال شده  قربانیان و بازماندگان آنان، همچنین زندانیانی که به شیوه های مختلف موردشکنجه قرار گرفته اندمورد استفاده قرار دهند، از اینرو اعضای کمیته دفاع از حقوق  اقوام و ملل ایران تا زمان تحقق این آرمان و شرایط مناسب، گردآوری اسناد و شواهد نقض جقوق بشر در ایران، افشا و انتشار آن را گامی میدانند بسیار ارزشمند و در همین مسیر تمامی تلاش خود را به کار خواهند گرفت. با مراجعه به آدرس کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایران میتوانید از اخبار و اطلاعات کاملتری برخوردار گردید.: http://aghvam.bashariyat.org/            

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع از حقوق کار و کارگرآپریل

رزا جهان بین

جلسه  ماهیانه کمیته دفاع از حقوق کار و کارگر در تاریخ  شنبه 6 آپریل 2019 ساعت 16:00 در فضای مجازی پالتاک با حضور جمعی ازاعضای کمیته  دفاع از حقوق کار و کارگر و فعالان حقوق بشر با موضوع  نقض حقوق کار و کارگر در ایران برگزار شد.

مهدی فاضل زاده حبیب ابادی با موضوع گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق کارگران در ماه گذشته (احضار و بازداشت (زندانیان)، اخراج و تعدیل در کار، تجمعات و اعتصابات، فقدان ایمنی در کار، کولبران و معوقات و دستمزد)، اولین سخنران جلسه بودند و پس از آن جناب اقای محمد آفتابی  با موضوع اعتراض های کارگری 97 و اشاره به اعتراضات کارگری در خوزستان و برخی مناطق دیگر،اعتصاب کامیونداران، اعتصاب معلمان، اعتراض‌های کارگران نیشکر هفت‌تپه، کارگران شرکت ملی فولاد سخنرانی کردند .

سومین سخنران آقای رسول عباسی زمان آبادی با موضوع کودکان کار و آینده بودند. کودکان کار به کودکان کارگری گفته می‌شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می‌شوند، به طوری که این امر آن‌ها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربهٔ دوران کودکی بی‌بهره می‌سازد و سلامت روحی و جسمی آن‌ها را تهدید می‌کند. کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می‌برند.

این کودکان می‌توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه‌ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه‌های فساد و… قرار گیرند؛ و همچنین عدم بهره‌گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندسگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب می‌کند و سخنران آخر هم سرکار خانم ایراندخت کیا با بررسی ماده 7 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بودند که به علت عدم حضور ایشان در جلسه، جناب آقای علیرضا جهان بین به عنوان سخنران جایگزین سخنرانی کردند. عدالت و مساوات، یکی از اصول بنیادین حیات انسانی و لازمه ایجاد زندگی شایسته برای رسیدن به آرمان کرامت انسانی است.

ﺑﺮاﺑﺮی از دﯾﺪﮔﺎه ﻣﺪاﻓﻌﺎن ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ، یعنی،ﺗﺴﺎوی ﻫﻤﻪ اﻓـﺮاد درﺑﺮاﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮن وﺣﻤﺎﯾﺖ ﯾﮑﺴﺎن ﻗﺎﻧﻮن از ﺣﻘﻮق ﻫﻤﮕﺎن. همونطور که قبلا هم گفته شد، ﻣﺎده ﯾﮏ اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:”ﺗﻤﺎم اﻓﺮاد ﺑـﺸﺮ آزاد  ﺑﻪ دﻧﯿﺎ ﻣﯽ آﯾﻨﺪ و از ﻟﺤﺎظ ﺣﯿﺜﯿﺖ وﺣﻘﻮق ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮاﺑﺮﻧﺪ، ﻫﻤﻪ دارای ﻋﻘﻞ و وﺟﺪان ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﯾﮑـﺪﯾﮕﺮ ﺑـﺎ روح ﺑﺮادری رﻓﺘﺎر ﮐﻨﻨﺪ. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، حقوق روحانیان با غیر روحانیان برابر نیست؛ حقوق شیعیان دوازده امامی با شیعیان غیر دوازه امامی اصولی برابر نیست؛ حقوق شیعیان با سنیّان برابرنیست؛

حقوق مسلمانان با غیرمسلمانان برابر نیست؛ حقوق «پیروان ادیان شناخته شده» با حقوق دیگر «پیروان» برابر نیست؛ حقوق مردان با زنان برابر نیست. بنابراین اساس این حکومت و این قانون اساسی نه بر برابری حقوقی بلکه بر تبعیض حقوقی نهاده شده است .

درحقیقت اسلام جزو نظام ما و بلکه اساس نظام ما است. در اخر با بحث ازاد با موضوع آخرین درد جامعه،سیل،دردهای پیش از آن؟ ، اعضا و تنی چند از مهمانان حاضر در جلسه به صحبت در باره وقوع این اتفاقات و پیامدهای آن در زندگی مردم پرداختند.

حاضرین در جلسه  عبارت بودند از اقایان رسول عباسی زمان ابادی،مهدی فاضل زاده، محمد افتابی،علیرضا جهان بین، رضا عباسی زمان آبادی، محمد ابوطالبی،  سیداشکان حسینی و جواد عبدالهی و خانم ها رزا جهان بین و  شبنم فتحی بودند.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی سوییس آپریل ۲۰۱۹

رسول پورآزاد

این جلسه در روز یکشنبه ۱۴ اپریل ۲۰۱۹ به وقت اروپای مرکزی در مکانی به نام کازاما در شهر زوریخ در کشور سوییس در ساعت ۳ برگزار شد .در ابتدا منشی جلسه اقای صفری اسکوئی از سخنران اول جلسه اقای جعفر فرد کریمی دعوت کردند تا گزارش و تحلیل مورد نقض حقوق بشر در اسفند ماه ۹۷ را شرح دهند : اعدام: در این ماه شماری از کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل با انتشار بیانیه‌ای و با توجه به فراخواندن خانواده محمد کلهری، کودک-مجرم محکوم به اعدام برای آخرین ملاقات با وی، نسبت به اجرای قریب‌الوقوع اجرای حکم اعدام وی هشدار داده و از حکومت ایران خواسته‌اند که اجرای حکم اعدام این کودک-مجرم را فوراً متوقف کند. اسفندماه با بیش از ۱۵ اعدام همچنان بازگوکننده نقض حق حیات در ایران بود. در این ماه دست کم ۲ زندانی در ملاعام اعدام شدند. آزادی اندیشه و بیان: اسفندماه با انتخاب ابراهیم رییسی که یکی از اعضای اصلی “هیئت مرگ” است؛ به عنوان رئیس جدید قوه قضاییه و تبرئه بازپرس سابق شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه در ارتباط با فیلترینگ تلگرام کورسوهای امید به عدالت در ایران کمرنگ‌تر شد. زندان: در این ماه محمد بنازاده امیرخیزی، طاهر قدیریان، رضا ملک، ابوالقاسم فولادوند، نازنین زاغری و نرگس محمدی از دریافت خدمات درمانی محروم بودند. اعتصاب غذا از مواردی است که زندانی به ناچار برای شنیده شدن دادخواهی‌اش به آن چنگ می‌زند.

پیروان ملی و مذهبی: در این ماه توحید امیر امینی و کیانوش اصلانی، رحیم غلامی، افزایش شمار شهروندان بازداشتی در استان سیستان و بلوچستان در پی حمله انتحاری به اتوبوس سپاه، هفت شهروند در استان خوزستان، چهار شهروند در سنندج و پیرانشهر، پنج شهروند در کردستان، چهار شهروند در اهواز، یک شهروند در استان خوزستان، دو شهروند در سقز، دو شهرونددر اهواز، سه شهروند در کردستان، یک شهروند در اهواز، دو شهروند در استان لرستان و سه شهروند در سنندج بازداشت شدند.

حقوق کودک: در اسفند ماه مشاور معاون حقوقی قوه قضائیه با اشاره به ازدواج ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار کودک در یک سال، گفت که این‌ها به طور رسمی ازدواج کرده‌اند.در این رابطه در این ماه گزارشی از خطر ازدواج دختر ۱۳ ساله‌ای که در معرض ازدواج اجباری قرار دارد را در اخبار شاهد بودیم.

کارگران و اصناف:جعفر عظیم زاده به تحمل ۳۰ ضربه شلاق، امید شاه محمدی به یک سال حبس، بهنام ابراهیم زاده به شش سال حبس، داوود رضوی به ۵ سال حبس تعلیقی و محمد حسین سپهری به انفصال از خدمت محکوم شدند

خشونت نظامی و قضایی و امنیت شهروندان :دو شهروند در شهرستان سرباز، چهار شهروند در خاش و جاسک، یک شهروند در میرجاوه و یک شهروند در سراوان بر اثر شلیک نظامی کشته و زخمی شدند.

سپس از دومین سخنران جلسه خانم فیروزه دهبزرگی دعوت بعمل آمد تا سخنرانی خود را با موضوع : برسی ماده 8 اعلامیه حقوق بشر و مقایسه ان با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را ارایه دهند: اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده ۸ : هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی موثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذی صلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اندو ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خود سرانه قرار گیرد. وقتی۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر را مطالعه میکنیم ، میبینیم که چندین ماده از آن به حقوق دسترسی انسانها به دادرسی عادلانه ویا جلوگیری از بازداشتهای خودسرانه و رسیدگی به جرایم منصفانه پرداخته و این خود بیانگر اهمیت دادگاه های عادل و ذی صلاح و برخورداری مجرمان از حقوق انسانی انصاف در مقابل رسیدگی به تخلفات و جرائم  آنها است .

 دادرسی کیفری در ایران و استانداردهای بین المللی: جرم یک پدیده اجتماعی است که وقوع آن نظم جامعه را مختل میکند و به جامعه حق تعقیب و مجازات بزهکار را میدهد ، اما در دنیای متمدن امروز نمی توان مجرم را بلافاصله بعد از ارتکاب جرم مجازات کرد . برای کشف ، تعقیب و رسیدگی به جرائم رعایت تشریفات خاص قانونی ضرورت دارد که مجموع آن را آیین دادرسی کیفری می نامند و هدف از اجرای آنها جلوگیری از تعقیب و مجازات افراد بی گناه و نیز تضمین مجازات مجرمان است که متاسفانه بعد از وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران ، از جمله حقوقی که به شدت مورد بی توجهی قرار گرفت ، حق برخورداری از دادرسی منصفانه بود . شاید مهم ترین تحول در این حوزه برپایی محاکم انقلاب بود که اصولا برای رهایی از مقررات دست و پا گیر آیین دادرسی بوجود آمدند . ساختار این دادگاه ها منطبق بر نظام قضایی اسلامی بود واز چند اصل عمده پیروی میکرد که از جمله می توان به وحدت قاضی و یک درجه ای بودن رسیدگی اشاره کرد.به این ترتیب آرای دادگاه های انقلاب که به وسیله حکام شرع صادر می شدند تا مدتها قطعی بودند و در این پرونده ها رسیدگی دو مرحله ای و نظارت دیوان عالی کشور وجود نداشت. ارزش بیش از حد نهادن به اقرار در نظام اجرایی پس از انقلاب و بی نیاز کردن دادگاه ها از بررسی بقیه دلایل موجود در پرونده به زمینه ای جدی برای تمایل بازجویان برای اخذ اعتراف از متهمان ولو با توسل به شکنجه تبدیل شده است .

نقض حقوق افراد بازداشت شده : هر فردی که تحت بازداشت قرار میگیرد باید بتواند از دلایل دستگیری خود مطلع شود و در اسرع وقت بتواند با وکیل خود تماس بگیرد و مساله دستگیری او به خانواده اش اعلام شود که این ضمانت اجراها برای رفع خطر ناپدید شدن ها و مقابله با بازداشتهای فراقانونی پیش بینی شده اند.این حق ابتدایی در مورد بسیاری از بازداشت شدگان بخصوص در پرونده هایی که برچسب امنیتی بر خود دارند رعایت نمی شود .گاه به افراد بازداشتی تا مدتها اجازه تماس با خانواده اش داده نمیشود ویا از این وسیله به عنوان حربه ای برای‌ اجبار به همکاری و اخذ اعتراف استفاده میشود،بعلاوه تفهیم اتهام و اطلاع از دلیل دستگیری و برخورداری از وکیل تا پایان بازجویی ممکن است ماه ها به طول بیانجامد و در بسیاری از موارد با حبس در سلول انفرادی توام است که به تاخیر می افتد. شکنجه و اعتراف اجباری و محدودیت برای وکلای مدافع : قاضی به سهولت میتواند متهم را به بهانه وجود مفسده یا محرمانه بودن موضوع از داشتن وکیل مدافعان هنگام تحقیقات مقدماتی در مرحله دادسرا محروم کند. ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری: حق انتخاب وکیل در پرونده های امنیتی را به لیست وکلای تاییدشده توسط رئیس قوه قضائیه محدود کرده ، در مرحله دادگاه نیز دادگاههای انقلاب از دادن کپی اوراق پرونده یا حتی نسخه ای از رای دادگاه به متهم یا وکیل او خودداری می کند که احتمال مجازاتهای سنگین، اعدام ، قطع عضو یا حبس طولانی مدت در این پرونده‌ها میباشد همانطور که در سالهای اخیر متاسفانه شاهد پرونده هایی چنین بوده ایم از جمله خانمها نسرین ستوده، آتنا دایمی، نرگس محمدی، سپیده قلیان، ویدا موحد و یاسمن آریایی و ..غیر علنی بودن رسیدگی‌ها : کلیه رسیدگی در دادگاههای انقلاب غیرعلنی بوده و اجازه حضور افراد جامعه حتی اعضای خانواده متهم در جلسه دادگاه داده نمی شود. فقدان استقلال قضایی: مسئولان قوه قضائیه که بطورمستقیم یا غیرمستقیم توسط رهبر منسوب میشود بطور مرتب بر تبعیت کامل از دستورات رهبر با برخورد شدید با گروه خاصی از متهمان تاکید کرده یا در اظهارنظرهای خود از گرایش سیاسی خاصی حمایت میکنند که نقض آشکار استقلال قضایی است. مطابق ماده۱۴میثاق بین المللی حقوقی مدنی و سیاسی و ماده۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر ، هر کس حق دارد به پرونده قضایی او بطور منصفانه و علنی در یک دادگاه صالح ، مستقل و بیطرف رسیدگی شود ، بر همین مبنا هم دادگاه و دستگاه قضایی باید مستقل باشد و هم قاضی در صدور رای باید تنها قانون و وجدان را ملاک قرار دهد و توجهی به دستورها،سفارشها و تهدیدهای دیگران نکند ( رشوه خواری و باند بازی) و بیم انفصال ، تنزل رتبه و تغییر محل خدمت نداشته باشد . استقلال در تصمیم گیری لازمه ی قضاوت عادلانه است و ضمانت اجرایی مهمی برای حفظ حقوق و آزادیهای متهمان است ، بدون این استقلال دادرسی عادلانه تحقق پیدا نمیکند ، با این وجود مسئولان عالی قوه قضائیه که بطور مستقیم یا غیرمستقیم توسط رهبر منصوب میشوند بطور مرتب بر تبعیت کامل از دستورات رهبر یا برخورد شدید با گروه خاصی از متهمان تاکید کرده ویا در اظهار نظرهای خود از گرایش سیاسی خاصی حمایت میکنند که نقض آشکار استقلال قضایی است، از سوی دیگر اختیارات وسیعی که به نهادهای نظامی و امنیتی برای بازجویی و تحقیقات مقدماتی داده شده و همچنین نفوذ آنها بر روی مقامات قضایی و تصمیمات دادگاه بخصوص دادگاه انقلاب به حدی است که گاه ابتدایی ترین امور مانند رسیدگی به نیازهای پزشکی متهمان بدو اجازه ماموران امنیتی ممکن نیست ،به این موارد میتوان احضار و بازداشتهای فراقانونی ، اطلاق عنوان ضابط قضایی به نیروهای نظامی و شبه نظامی مانند سپاه و بسیج ، رسیدگی‌های فوری و گاه چند دقیقه ای، عدم استفاده از مترجم برای متهمان غیر فارسی زبان ،عدم تشکیل پرونده شخصیت برای متهمان ، فرایند معیوب تجدیدنظرخواهی در پرونده های دادگاه انقلاب بخصوص مواد مخدر، بی تخصصی قضات و بسیاری از موارد دیگر را افزود.

سپس از اقای مهرداد یگانه دعوت شد تا سخنرانی خود را در مورد مشکلات نوکیشان مسیحی در ایران را آغاز کنند : در ابتدا نگاهی میندازیم به سالی که در ایران انقلاب شد و مشکلات جامعه یِ ایران از آن تاریخ به بعد شدّت بیشتری به خود گرفت. و بعد از کشتار جمعیت قابل توجهی از اقشار مختلف جامعه در دادگاه هاو کمیته های انقلاب، متاسفانه ١٣۵٧پس از انقلاب سال گروه های مذهبی هم در امان نماندند. مرگ عده ی زیادی از چهره های بزرگ مذهبی همچون اسقف هایک هوسپیان، اسقف میکائلیان، کشیش مهدی دیباج بیش از گذشته در جوامع بین المللی مورد توجه قرار گرفته بود.حال می خواهیم ببینیم که چرا جمهوری اسلامی با گروه ها و دیگر ادیان و مذاهب مشکلی اساسی داردو تا سرحد حذف افراد این جامعه می پردازد.در تمام ادیان تبلیغ دین یکی از اصول و ارکان واجب دین محسوب می شود، که اسلام شیعی هم از این قاعده مستثنی نیست، ولی باید دید مشکل کار کجاست که جمهوری اسلامی خود را بر آن داشته که با تمامی ادیان حتی با اسلام سنی، مخالفت کند و اجازه تبلیغ دین را به هیچ کدام یک از ادیان مختلف در ایران را ندهد.در مسیحیت تقیه و دروغ وجود ندارد و ما بایستی ایمان خود را اعتراف کنیم و بشارت دین را به تمامی انسان ها بدهیم. اسقف هایک هوسپیان در جمله ای می فرمایند:تبعید، تهدید شخص و خانواده، و زندان را به دنبال دارد. این مسئله یکی از بزرگترین اصول دین مسیحیت می باشد، متاسفانه اعلام و تبلیغ دین در ایران ممنوع است و مجازات هایی همچون بوده است، ایرانیان عموماً فارسی زبان و مسلمان زاده که مسیحیت را به عنوان دین نجات خود انتخاب کرده اند. اما آنچه بیش از خبرهای مرگ پیروان مسیحیت ذهن جامعه جهانی را متوجه خود کرده است ظهور پدیده ی نوکیشان مسیحی تبشیری از این رو فعالان حقوق بشری دلیل ظهور این پدیده را احترام این دین به فردیت افراد میدانند و اینکه حداقل با زورِ شلاق و ارعاب می دانند. آیین خودشان را تحمیل نمی کنند، و این در حالی است که باورمندان مسیحی دعوت خداوند را دلیل اصلی گرایش خود به این دین را متاسفانه به دلیل نبودن یک سازمان مستقل برای دیده بانی و گزارش گری حقوق پیروان ادیان مختلف در ایران هیچ آمار دقیقی از میزان برخورد و سرکوب نوکیشان و باورمندان عیسای ناصری در دست نیست، اما منابع حقوق بشری در سال های گذشته از مواردی همچون بازداشت و زندانی شدن ده ها نوکیش و یا اعضای جامعه ارامنه ی ایران، تهدید و تحت فشار قرار دادن مسئولین کلیساها و تعطیلی چندین کلیسای شناسنامه دار و قدیمی و تبدیل آنها به کتابخانه، کارگاه و مدرسه به دلیل ارائه خدمات روحانی به فارسی زبانان و همچنین نابود سازی چندین هزار جلد کتاب مقدس و ممانعت از برگزاری مراسم دعا و همچنین جا به جایی مراسم دعای روزهای یکشنبه به روزهای میانی هفته را گزارش کرده اند.  اعلامیه جهانی حقوق بشر با آنچه که در ١٨ قانون اساسی جمهوری اسلامی و ماده ١۴ و ١٣حال با هم نگاهی میکنیم به اصل واقعیت در ایران اجرا می شود قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است: ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در ١٣در اصل حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند که در احوال شخصیه، و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند. دولت جمهوری اسلامی و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق ١١ :بنا به آیه مومنون شماره ١۴وهمچنین در اصل حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی توطئه و اقدام نکنند. اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است(هر کس حق دارد که از ازادی فکر وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق ١٨اما در ماده متضمن ازادی تغییر مذهب یا عقیده و نیز متضمن اظهار عقیده و ایمان می باشد و همچنین شامل تعلیمات و اجرای مراسم دینیاست.هر کس میتواند از این حقوق فردی یا جمعی و به طور کلی خصوصی یا عمومی برخوردار شود.در این دو اصل به خوبی مشاهده می کنیم که با این دو تبصره ی در حدود قانون، و اینکه این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی توطئه و تبلیغ نکنند کاملاً این اصول را نقض می کند. یعنی اگر هر فرد اقلیت مذهبی در مورد دین خود تبلیغ نماید شامل قوانین حمایتی نخواهد شد. این بدان معنی است که تمامی اقلیت های مذهبی در خانه های خود حبس خانگی باشند. این ماده از اساسی ترین مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد، اهمیت آن بر می گردد که دین و عقاید مختلف در جوامع جهانی بسیار مورد توجه و حائز اهمیت می باشد.  مسیحی در ١١٨٠٠٠و همچنین از سوی دیگر آمار دقیقی از مسیحیان ایران در دست نیست، بنا به گفته سازمان آمار دولتی حدود  هزار نفر میدانند. که او گفته ٣۵٠ایران وجود دارد این در حالیست که مرکز آمار جهانی مسیحیت تعداد پیروان این دین را بیشتر از می شود یکی از دلایل این آمار که تفاوی با بیش از دویست هزار نفر را داراست، به حساب نیاوردن ی نوکیشان مسیحی می داند و از سوی دیگر به گزارش ها حاکی از فشارهای سیستماتیک امنیتی بر آنهاست که اغلبِ آنها مورد اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و گرایش به سرزمین مسیحیت قرار می گیرد و از آن جایی که زادگاه مسیح در کشور اسرائیل فعلی می باشد اگر فعالیت این باشد مجازات که اعدام می باشد محکوم می شوند. افراد ادامه دار باشد و برای دفعات متعدد او در دستگاه قضا مورد بازخواست قرار گیرند به جرم محاربه با خدا در بعضی موارد به و متاسفانه این گونه ی مجازات ها و به دادگاه های غیر علنی که احکام آنها مستقیماً به فتوای مراجع تقلید و نه از سوی یک حقوقدان و قانون اساسی صورت میگیرد برای تمامی ادیان مختلف قابل اجرا می باشد. در پایان جمله ای را به نقل از فریدون فرخزاد که یاد و خاطره آن همیشه در دل ها خواهد ماند را متذکر می شود. کامل ترین منشور حقوق بشر بوده است که در تمامی طول این تاریخ پیروز و سربلند مانده. ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود، مورد تهاجم شرق و غرب در قرار گرفته است اما این فرهنگ بزرگ ایران و اولین و و من هم به نوبه خود امیدوارم که آن روز هر چه زودتر فرا رسد که تمامی اقوام ایرانی با هر عقیده و مذهب و تفکر آزادانه و در صلح کنار هم زندگی کنند …. اقای هادی جعفر سخنران بعدی بودندکه سخنرانی خود را با موضوع دانشجویان در ایران را آغاز نمودند: نوجوانان و جوانان به عنوان بزرگترین سرمای‌های کشور، گردانندگان چرخ‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و آینده سازان جامعهِ به شمار میروند که باید امکانات لازم برای رشد استعداد‌ها و خلاقیت‌های بلقوه آنان تا حداکثر ممکن فراهم شود.  با وجود رشد و توسعهِ کمی‌ و کیفی امکانات آموزشی‌، بهداشت و شرایط محیط زیست، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و گسترش خدمات پیشگیری و درمان و مرکز مشاور تحصیلی‌، شغلی‌ و روانی‌، دستیابی نوجوانان و جوانان به حداکثر رشد و بالندگی و کسب مهارت‌های لازم برای سازگاری با دنیای متحول امروزی با برخی‌ مشکلات همراه است. در زندگی‌ اجتماعی امروز تجربه استرس امری اجتناب ناپذیر است.

انسان در سرتاسر زندگی‌ خود و مراحل مختلف رشد با مشکلات فراوان روبرو است که به استرس میانجامد. سِلِى از نخستین پژوهشگرانی است که رابطه بین استرس و اختلال‌های روانی‌ را مطرح کرد و استرس‌های محیطی‌ را از جمله عوامل ایجاد کننده اختلال‌های روانی‌ دانست. از سوی دیگر، وضیعت متداول فیزیکی‌ محیط کار و زندگی‌ بر عملکرد بهتر فرد تاثیر می‌گذارد چنانکه برخی‌ پژوهش ها نشان داده ا‌ند که بین عملکرد تحصیلی‌ دانشجویان با ویژگی‌‌های معماری و شرایط مناسب و زیبایی کلاس‌های درس و محیط آموزشی‌ همبستگی‌ قوی وجود دارد. در کلاس‌ها و محیط های آموزشی‌ مناسب و مطلوب علاوه بر پیشرفت تحصیلی‌، میزان تامل و همکاری گروهی دانشجویان به گونه چشمگیری افزایش می یابد. دانشجویان به عنوان یک صنف پویا و آینده‌ساز نقش و سهم مهمی را در پیشرفت و تغییرات اجتماعی دار‌ند که از مشکلات فراوانی نظیر:

  • مشکلات مربوط به تفریح و گذراندن اوقات فراغت
  • مشکلات دینی و اخلاقی‌
  • مشکلات تحصیلی‌
  • مشکلات مربوط به اشتغال و شغل آینده
  • مشکلات خانوادگی
  • مشکلات عاطفی‌ روانی‌
  • مشکلات ازدواج و رابطه با جنس مخالف
  • مشکل سلامت جسمانی
  • مشکل مالی و اقتصادی
  • رنج می برند و مشکل روابط اجتماعی
  • طبق پژوهش‌های انجام شده، ۹۷% دانشجویان ۱۹-۲۵ سال، اظهار داشتند با مشکلات خانوادگی، روابط با جنس مخالف، مشکلات شغلی‌ و تحصیلی‌ مواجه اند. یا مشکلاتی در زمینه افسردگی، ترس از شکست، نگرانی درباره وضع اقتصادی، ترس از سخن گفتن در حضور جمع، بی‌ علاقگی به مطالعه و دوری از خانواده مواجه اند.
  • روز دانشجو، به ۱۶ ماه آذر اطلاق می‌شود. این روز، به یاد سه دانشجو (مصطفی بزرگ‌نیا و احمد قندچی و آذر شریعت‌رضوی) که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (حدود چهار ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد همان سال)که در دانشگاه تهران کشته شدند، گرامی داشته می‌شود. طبق مادهء ٢۶ سازمان ملل

١-هر شخصی حق دارد که از آموزش و تحصیل بهره مند شود. و دست کم آموزش ابتدایی و پایه، باید رایگان باشد. آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش فنی و حرفه ای باید همگانی شود و دست یابی به آموزش عالی باید با تساوی کامل برای همه امکان پذیر باشد تا هرکس بتواند بنا به استعداد خود از آن بهره مند گردد.

٢-هدف آموزش و پرورش باید شکوفایی همه جانبهء شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی‌های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری و دوستی میان تمام ملت‌ها و تمام گروه‌های نژادی یا دینی و نیز به گسترش فعالیت‌های ملل متحد در راه حفظ صلح یاری رساند.

٣-پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و تحصیل برای فرزندان خود، بردیگران حق تقدم دارند.  اموزش و پرورش هر کشور اینده ان کشور را میسازد امیدواریم تمامی فرزندان کشورمان روزی به حقوق خود برسند و بتوانند اینده کشور را بسازند و زندگی خوبی برای خود و مردمان ایران زمین فراهم سازند به امید این که روزی همه چیز جای خود باشد.

سپس از اقای رسول پور ازاد دعوت بعمل آمد تا سخنرانی خود را با موضوع روز جهانی ایمنی در محل کار را آغاز کنند: بهداشت حرفه‌ای یا سلامت شغلی یا سلامت کار شاخه‌ای است از علم بهداشت و عبارتست از شناسائی، ارزیابی و کنترل عوامل زیان آور موجود در محیط کار به همراه یکسری مراقبتهای بهداشتی درمانی به منظور سالمسازی محیط کار و حفظ سلامت نیروی کار. سازمان بین المللی کار (ILO) از سال ۲۰۰۳ با هدف پیشگیری از حوادث و بیماریهای شغلی مراسمی را در روز 28آوریل که در ایران مصادف با ۸ اردیبهشت ماه است برگزار می کند. روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی در واقع یک فعالیت سالیانه بین المللی برای نهادینه کردن کار سالم و ایمن در سرتاسر جهان است. برگزاری این مراسم یک بخش مهم از استراتژیهای جهانی سازمان بین المللی کار برای ارتقای ایمنی و سلامت شغلی در همه محیط های کاری است که باعث ارتقای آگاهیهای مردم و همچنین افزایش امنیت و سلامت در محیط کار می شود.

هدف کلی بهداشت حرفه‌ای: نگهداری و بهبود حداکثر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی کارکنان مشاغل مختلف از طریق پیشگیری از خطرات تهدید کننده سلامت کارگران، مطالعه شرایط نامناسب محیط کار و اثرات سوء آن بر تندرستی آنان می‌باشد. کارشناسان بهداشت حرفه‌ای که در این زمینه فعالیت دارند، با شناختی که ازمحیط کار، فرآیندهای کاری، خطرات وعوامل زیان‌آور محیط کار، ونیزتاثیراتی که این عوامل بر سلامت شاغلین می‌گذارند، از طریق بررسی، ارزیابی، اندازه گیری وکنترل عوامل زیان آورمحیط کار، درصدد سالم سازی و بهسازی محیط کاربرمی آیند. بنابراین از این طریق باعث کنترل بیماری‌ها، عوارض و آسیب‌های شغلی و در نهایت تامین سلامت شاغلین می‌گردند. بهداشت حرفه‌ای نه تنها مسائلی را که در اثر تماس باعوامل زیان آور محیط کاربروز می نماید. در نظر می گیرد، بلکه سایر مسائل از قبیل:پیشگیری ازبیماریها، بهداشت عمومی محیط کار، آب آشامیدنی، نظافت عمومی وفردی، دفع حشرات، دفع زباله و فضولات، نهارخوریها،حمام، توالت، دوش و دستشویی، وسایل وحفاظت فردی و جمعی و غیره را نیز در محیط‌های کاری در مد نظر دارد.

بهداشت حرفه‌ای در ایران: در مرداد سال ۱۳۲۵وزارت کار و امور اجتماعی تشکیل و قانون موقت کار را تدوین نمود و در سال۱۳۳۷ قانون مزبور با اصلاحات و تغییراتی به صورت قانون به تصویب رسید و اجرای وظایف مربوط به بهداشت و ایمنی مندرج در قانون کار وقت به عهده اداره کل بازرسی کار قرار گرفت.

حال موقعیت کارگران در ایران: در ایران کارگران زیادی سالانه به دلیل نداشتن ایمنی کامل دچاره اسیب های فروان میشوند و گاه کاملا از کار افتاده میشوند در کشور ایران به دلیل نداشتن نظارت کافی بیشتر مراکز با بی امنیتی شدید روبه رو هستن و کارگران جان خود را به خاطر این که بتوانند عقط کار کنند به خطر می اندازند در برخی از مجتمع های در حال ساخت مسئولان ان مجتمع به خاطر پرداخت نکردن هزینه از کارگران غیر قانونی استفاده میکنند که اغلب از کشور همسایه هستند و از زیر مخارج امنیت بیمه و خیلی چیز های دیگر که به سلامت و امنیت جانی یه کار گر مربوط است خارج میشوند . این خود هم به اقتصاد یک کشور لطمه وارد میکند و هم باعث مرگ میر کارگران بی گناه میشوند البته امروزه در کشور ما دزدی کردن یک چیز عادی شده تا جایی که همه ما شاهد هستیم ساختمان های مسکن مهر کشوری که جان هیچ خانواده ای برایش مهم نیست خب باید عادی بدونیم که جان کارگر و سلامت کارگر برایش مهم نیست در بیشتر مراکز کار .کارگران از کوچک ترین حق خود هم برخوردار نیستند که یکی از ان ها ساعت کاری،وقت استراحت ، غیره . این ها همه از بی مسئولیتی مسئولان هستند که هیچ نظارتی بر روی هیچ ارگانی ندارند که سالانه تعداد زیادی از کارگران ازکار افتاده یا حتی جان خود را از دست ندهند.گارکران دقیقا چرخ های یک کشور هستند که اگر به این قشر از جامعه نگاهی درست و حق ان ها داده نشود این چرخ ها از حرکت باز می ایستند و کار برای کشور سخت میشود امروزه شاهد هستیم که گران زیادی دست به اعتصاب میزند چون زمان زیادی هست حقوق خود را نگرفته اند و این خود باعث نابودی چرخه کار در کشور میشود. در کشور های پیشرفته حدف اول ان ها رعایت حقوق کارگران است شعار ان ها این هست که هر چه کارگر سالم تر باشد کار بیشتر و با دقت بیشتر انجام میشود و این خود باعث پیشرفت یک کشور میشود. امیدوارم روزی برسد که حق و حقوق کارگران سرزمینم رعایت شود و ان ها بتوانند چرخه اقتصادی این کشور را باری دیگر به حرکت بیندازند. سپس اخرین سخنران جلسه خانم مهسا زکائی دعوت کردند تا سخنرانی خود را در مورد زنان و مشکلات اجتماعی را آغاز کنند : مشکلات زنان در جامعه امروز در جامعه مرد سالاری و دینی ایرانیه حکم قانونهای اسلامی و آموزش های شریعت اسلام همواره به زنان به عنوان ابزاری برای بقای نسل و رضایت مرد نگاه شده است و هیچ گاه زن نتوانسته جایگاه ومنزلت انسانی وواقعی خود را آنگونه که در حقیقت هست در دنیای واقعی بیابد چرا که همه ما میبینیم بسیارند مردانی که با اتکا به قانون و شریعت زنان دوم اختیار می کنند ویا چند زن صیغه ای که در دنیای امروزه دوست دختر می نامند دادند و هیچ گاه همسرش اجازه اعتراض و یا شکایتی ندارند و حتی اگر شکایت کند صدایش به جای نخواهد رسید که این امر توهین به جایگاه زن به حساب می آید که در  عدم تبعیض و ماده ٢دنیای دمکراتیک امروزه به جز در کشور های جهان سومی اسلامی که این عمل نقض قانون بشر ماده  ارزش انسانی در هر جا می باشد بعد از این مقدمه کوتاه به چند مورد از مشکلات زنان در جوامع امروز می پردازم۶زنان در ورزش و حاشیه ورزش زنان ایرانی برای ورود به ورزشگاه برای دیدن مسابقه و بازیهای مردانه منع هستند و همچنان برای کوه نوردی اجازه کتبی از ولی خود باید دارا باشند و اما ورود زنان به ورزشگاه عبرستان آزاد است زیرا آقای رادان ممانعت از ورود بانوان به ورزشگاه هنگام بازی آقایان جهت حفظ کرامت و ارزش بانوان است .در اصل زنان ما به غیر از ورود به ورزشگاه اجازه ندارند و محدودیت به حساب می آید بلکه نسبت به انجام بعضی از رشته های ورزشی نیز ممنوع هستند و همچنین نسیبت به پوشش زنان در عرصه ورزش مانند فوتبال و فوتسال و حتی رشته های انفرادی در ایران وچه در خارج از ایران مجبور به پوشش لباس حجاب کامل هستند آیا در رشته انفرادی وحتی فوتبال و یا فوتسال مردی آن ها می بیند جواباین سؤال خیر است هیچ مردی اجازه ورود به ورزشگاه زنان را ندارد و حتی در رسانه نیز پخش نمی شود و سؤال بعدی اینجاس که چرا باید در حجاب کامل ورزش کنند با وجود هیچ جنس مخالف و این عمل باعث شده که بانوان که استعدادهای ورزشی بسیار عالی برخوردار هستند دیده نشوند به طور حرفه ای نتواند رشته مورد علاقه خود را ادامه دهند و به آرزوهای خور برسند در اینجا اشاره می کنم به خانم الهام سادات اصغری شناگر زن ایران که گفتند این لباس مسخره را تن رضازاده کنید وی یکی اززنان قهرمان شنای کرال است که اجازه ثبت رکورد خود در کرال را ندارد به گفته وی با اینکه هنگام شنا کردن با پوشش کامل اسلای بوده است و ناظران قانونی هم تمام مدت در پلاژ حضور داشتند اما پس از آن مسیولان وزارت ورزش گفتند که باید ثبت این رکورد را فراموش کنی هر چند در ایران زنانی نداشته ایم که مانند آرامیس که اولین زن دریانورد بود اما زنی را داریم که به خاطر شرعی نبودن لباس شنا وی اجاز ثبت رکورد را ندارد و چه بسا این مشکلات دلیلش به خاطر قانون اساسی و حاکم بودن و ایده مرد سالاری ایران و رژیم دیکتاتور اسلامی می باشد. زنان در اجتماع کار و حق انتخاب کار شغل مناسب در اول این مشکل با یک سؤال شروع می کنم آیا در خانواده ای که بی سرپرست یا بد سرپرست و یا مردی نباشه یا مرد ناتوان باشه در آن خانه نباشه آیا در این خانواده زن نباید برای بقای خانواده منبع در آمد داشته باشد ؟و اما مشاوره کمیسیون اجتماعی مجلس در این وضعیت اظهار دادر برخی از مشاغل هستند که کاملاً مردانه هستند و زنان نمیتوانند از پس آن ها برآیند شایان ذکر است منظور ایشان جنبه اسلامی این مقوله می باشد این اظهار کاملاً تبعیض علیه زنان را آشکار می کند وکالا مشخص می کند که رژیم ایران مرد سالاری می باشد و زن را  اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره کرد که ٢فرد دوم به حساب می آورد که خودش نقض حقوق بشر می باشد می توان به ماده  همه آزاد وبرابرند و همچنان به وضوح دیده می شود که در شرکت های خصوصی ١عدم تبعیض می باشد و یا حتی ماده کسانی را استخدام میکنند که از لحاط تحصیلی مدرک بالایی ندارند و با حقوق اندک اما با پیشنهاد های بی شرمانه که در بعضی از این شرکت ها به دختران و زنان و یا حتی به زنان شوهر می شوند و در مقابل زنان تحصیل کرده کشور اجازه کار کردندرادر این شرکت ها برای پستی که مدرک تحصیلی شان اختصاصا در این زمینه است را پیدا نخواهند کرد ویا در مکانهای دولتی نه تنها جذب نیرو وجود ندارد به دلیل تورم وضعیت نابسامان اقتصادی کشور عدم تعدیل نیرو هم سر به فلک می کشد متأسفانه دختران جوان وزنانی که به خاطر فقر و بیکاری برای امرار معاش دست به تن فروشی می زنند و هیچ یک از مسیولین چه در مجلس و چه در نهاد های ذیربط به غیرت اسلامیشان بر نخورده و خدایشان را شاکر هستند که مملکتشان اسلامگراس است و قانون اسلامی دارند و حجاب را به زور بر سر دختران و زنان ما می کنند تفکیک دختران و پسران از دیگر مشکلات زنان در جامعه فضایی آموزشی ونحوه ساختار غلط مدرسه ها از ابتدا تا حال می باشدکودکانی که از نظر اسلام هنوز به سن تکلیف نرسیده اند باید با این ایده به تحصیل بپردازند که دختران و پسران نباید کنار هم قراربگیرند و این دو جنس را طوری از هم جدا می کنند که یک ترس عجیبی برای این دو جنس وحتی حس کنجکاوی  و دادن آموزش درکنار١۴ سال و پسران ١٢نادرست در آن ها شکوفا می شود وهمچنین خاطر نشان است سن بلوغ دختران یک دیگر منع شرعی دارند و چه بسا همین دختران و پسران در روستا ها کنار هم آموزش می بینند وقتی این دو جنس از کودکی به صورت جداگانه تعلیم می بینند منجر به عدم شناخت جنس مخالف می شود که این امر باعث مشکلاتی برای آینده این دو جنس به همراه دارد و چه بسا در زندگی مشترک خود نیز این مشکلات نمیان می گردد رهبر جمهوری اسلامی آقای خامنه ای می گویند اسلامی کردن دانشگاه ها یک معنای عمیق ووسیع وجامعی دارد که به گفته و اعتقادات ایشان از نان شب بر دانشگاه واجب تر است و این موضوع از زمان رییس جمهور ثابق ایران بیشتر مورد بررسی قرار گرفتبه جای اینکه صطح علمی دانشگاه ها و علم دانشگاه ها را از نان شب واجب تر بدانند تفکیک جنسی را از نان شب واجب تر دانسته و این امر ریشه اسلامی بودن رژیم را در خود جا داده است که برای نفس و حوس مردان باز هم زنان رامیخواهند جدا  سال است که مورد بررسی است که در برخی از دانشگاها مانند علامه طباطبایی این طرح در اجرا هستند و ٨کنند این طرح بعضی از دانشگاه های سراسری ایران نیز می توان نام برداما سؤال من اینجاس با وجود ساختار اسلامی قانون اساسی فعلی ایران در کجایی قانون اساسی آمده است دختران و پسران به صورت جدا گانه تعلیم داشته باشند ؟ آیا این طرح توهین به زنان ونوجوانان ایرانی نیست هیچ کدام از مسیولین آیا فکر کردنند به جای اینکه روز به روز زنان را از سیستم آموزشی بران حذف یا محدود تر کنند از این جلوگیری کنند که نخبگان از کشور فرار نکنند و یا حتی در رشته های مهندسی در مقاطع بالاتر زنان به خارج ازکشور برای ادامه تحصیل نروند و یا حتی برای اشتغال زنان و جوانان کاری کنند که ازفقر و فحشا جلوگیری کنند این امر کاملاً ریشه اسلام گرای و دیکتاتوری ومرد سالاری دارد و درآخر مشکل اصلی جامعه ایران برای زنان دیدگاه ابزاری دین نسبت به زنان است که به لطف قوانین اسلامی و دینی در ایران ایندیگاهدر بیشتر خانواده نیز ریشه زده است که برای درمان این مشکل و بسیاری دیگر از مشکلات و معضلات اصلی و کلیدی ایران باید به فکر تدوین قانوندمکراتن و بر اساس احترام به حقوق همه شهروندان بدون توجه به جنسیت وملیت و هر چند دیگر در عین حال یکسان برای همه همه در جامعه ای برابر که برای آن همه ایرانیان با هر دیدگاه نظری از هر ملیت و قومی پیرو هر دین و آیین و دارای هر جایگاه اجتماعی و از هر طبقه در جامعه به شدت طبقاتی ایران باید تلاش کرده با فرهنگ سازی و مبارزه فرهنگی که از داخل خانواده های خود شروع کنیم قدم اول را در فروریختن دیوار نابرابری و زن ستیزی و دیگر رسوم عقب مانده و ضد دمکرات موجود در ایران برداشت و این نیازمند تلاش همه ما بدون توجه به کم کاری دیگری و فقط و فقط رسیدن به جامع ای یکسان و برابر برای همه ساکنان ایران است. دمکرات و برابر برای همه ساکنان ایران سکولار به امید رسیدن به ایرانی آزاد دمکرات.

در ادامه جلسه نمایندگی  برای بزرگداشت روز جهانی ۸ مارس با همکاری زنان در نمایندگی سوییس به اجرا درآمد. در ابتدا خانم زکایی مختصری در مورد تاریخچه جهانی ۸ مارس توضیح دادند. روز جهانی زنان بزرگداشتی است که هرسال ۸ مارس معادل ۱۷ اسفند برگزار میگردد. ونقطه کانونی در جنبش حقوق زنان است بسته به مناطق مختلف تمرکز جشن بر بزرگداشت دفاع از حقوق زنان وبرگزاری جشنی دستاوردهای اقتصادی وسیاسی و اجتماعی زنان است. این روز ابتدا به عنوان یک رویداد سیاسی وسوسیالیستی در میان احزاب سوسیالیست آمریکا آلمان و اروپای شرقی آغاز شد اما پسین تر ها در فرهنگ بسیاری از کشور ها امیخته شد .روز بین‌المللی زنان در برخی از مناطق رنگ و بوی سیاسی خود را از دست داده و تبدیل به مناسبتی برای مردان شده تا عشق خود را به زنان نشان دهند و آمیزه ای از روز مادر و ولنتاین شده است .با این حال در مناطقی دیگر اصل سیاسی و زمینه حقوق بشری که توسط سازمان ملل متحد تعیین شده با قدرت اجرا می‌شود و آگاهی سیاسی و زمینه با قدرت اجرا می‌شود و آگاهی سیاسی و اجتماعی امیدوارکننده ای از مبارزات زنان در سراسر جهان به ارمغان می آورد سازمان ملل هم از سال۱۹۷۷  این روز را به عنوان روز حقوق زنان و صلح بین‌المللی به رسمیت می شناسد. این برنامه در قالب ۳ بخش جداگانه وبا اجرای هریک از خانم های اجرا کننده برگزارگردید. بخش اول اجرای کارزار ۸ مارس که با طراحی خانم ضیایی  که خود شامل ۳ بخش بود برگزار شد

۱.اجرای دسته جمعی و انفرادی پیام هایی به مناسبت ۸ مارس بود.

پیام دسته جمعی اول ضیایی.زکایی.دهبزرگی احمدی. لرسنانی، امیری.یگانه.ابراهیمی.صفری. لرستانی. به کارزار۸ مارس ،علیه هرگونه خشونت و تبعیض جنسیتی و بی عدالتی نژادی وطبقاتی برای زنان بپیوندید. پیام های انفردای  ضیایی: بدون آزادی زنان ،آزادی مردان و به دنبال آن ،آزادی بشریت ممکن نیست. دهبزرگی: آزادی واقعی زنان در همبستگی با مردان در جهت ساختن دنیایی انسانی عملی خواهد شد.زکایی: چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی در عمل به معنی چهل سال جنگ با زنان برای پس گرفتن حقوق اجتماعی زنان و بازگرداندن آنها به دوران برده داری در تمام ابعاد زندگی خصوصی و اجتماعی بوده است. احمدی: که درکمال تاسف و شرم ،باید امروز گفت که قاچاق زنان تبدیل به یک تجارت میلیارد دلاری شده و دومین جرم سازمان یافته بعد از قاچاق مواد مخدر در ایران میباشد.

پیام دسته جمعی دوم:  ما جمعی از مدافعان حقوق بشروحقوق زنان در کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ،نمایندگی سوییس ،حمایت و همبستگی خودمان را ازاین کارزارمبارزاتی بر علیه خشونت و تبعیض جنسیتی و بی عدالتی زنان در ایران اعلام می کنیم . ۲.بخش دوم کارزار  پرسش و یاسخ تحت عنوان چهل سال پس از انقلاب تا چه اندازه جمهوری اسلامی ایران به حقوق اجتماعی زنان به عنوان نیمی از کل جمعیت کشور به دیده احترام نگریسته است­.

بخش دوم برنامه :سپس از  خانم احمدی  دعوت بعمل آمد برای خواندن نامه آتنا دایمی به مناسبت ۸ مارس .

شرح نامه آتنا (فاطمه) دائمی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن، در نامه‌ای سرگشاده نوشت: «در ایران و در قرن ۲۱ ما هنوز نتوانسته‌ایم به کوچکترین حق و حقوقمان دست یابیم. تصور تساوی حقوق زن و مرد در حد افسانه است و هنوز بسیاری به دلیل دفاع از حقوق زنان زندانی می‌شوند. نامه وی به بهانه روز جهانی زن در یادداشتش به “تیره روزی‌های زنان زندان قرچک” نیز اشاره می‌کند: “۸ مارس روز جهانی زن است سال‌هاست که زنان در غرب و اروپا به پیروزی‌های بزرگی دست یافته‌اند حق و حقوق آن‌ها به رسمیت شناخته شده و قانون در حمایت از زنان تبعیض قائل نمی‌شود و تکیه گاهی است برای آنان. اما در ایران و در قرن ۲۱ ما هنوز نتوانسته‌ایم به کوچکترین حق و حقوقمان دست یابیم. تصور تساوی حقوق زن و مرد در حد افسانه است و هنوز بسیاری به دلیل دفاع از حقوق زنان زندانی می‌شوند. هنوز زنانی که برای کسب آنچه شایسته انسانی است به پا خواسته‌اند به انواع بلاهای انسانی گرفتار می‌شوند. هنوز مردان برای زنان قانون‌گذارند. هنوز زنان را به زور سوار ماشین‌های گشت ارشاد می‌کنند و هنوز به خاطر مو و مانتوی کوتاه پلاک به گردن آنها می‌آویزند و از آنها عکس می‌گیرند. هنوز اختیاری در انتخاب پوشش خود نداریم، هنوز حق طلاق و سقط جنین به رسمیت شناخته نشده، هنوز حق ارث و دیه برابر با مردان در حد رویاست. هنوز آزارهای جنسی و استفاده‌های ابزاری از زنان تیتر حوادث روزنامه‌هاست. هنوز شغل‌های بهتر و درآمدهای بهتر از آن مردان است و توانایی‌های زنان نادیده گرفته می‌شود. هنوز خشونت‌های خانگی علیه زنان امری است رایج. هنوز زن با برده تفاوتی ندارد. هنوز اسید چهره زنان را نابود می‌کند. هنوز صدا و سیما از نشان دادن زنان در عرصه‌های گوناگون خودداری می‌کند و هنوز زنان را به خانه‌داری و بارداری تشویق می‌کند. زندان قرچک نمونه کوچکی است از جامعه بزرگ زنان ایران؛ قرچک توده‌ای از آسیب‌هایی است که جامعه مردسالار، سنت و حکومت اسلامی به زنان تحمیل کرده است. پیشتر در مورد زندان قرچک نوشتم و امروز متهم شدم به سیاه نمایی و تشویق و ترویج همجنس‌گرایی! گویی همه چیز سفید بود و من سیاه جلوه دادم. اگر سفید بود چرا اخیرا زندانیان قرچک در پاسخ به گازهای اشک‌آور و باتوم‌های گارد زندان، بند خود را به آتش کشیدند و حال در انفرادی‌های ۲۴۱ زندان اوین هستند؟ اگر سفید است چرا نماینده مجلس می‌گوید قرچک چهار بند دارد و نه ۱۱ بند؟ حتما جاهایی را برای او و امثال او سفید کردند. ملافه و پتوی تمیز و نو و غذاهای سالم و متفاوت در روز بازدید به زندانیان دادند. حتما رای‌کاران مجبور به نظافت بیشتر و بهتر کردند و همان چند جای به ظاهر سفید را به نمایندگان نشان دادند. قرچک حقیقتی است سیاه و غیر قابل انکار. روز جهانی زن است و من چیزی جز تیره روزی‌های زنان زندان قرچک به ذهنم راه نمی‌یابد و البته زندانی که فقط در جاده ورامین نیست بلکه در خانه‌ها و در دل‌های اکثر زنان ایران است. تبریک ۸ مارس را تقدیم آن دسته از زنانی می‌کنم که سعی خود را کردند زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشند؛ اما فقر آنها را فلج کرد. زنانی که به قول خودشان حتی لب به سیگار هم نزده بودند و برای تامین مخارج زندگی، حتی رحم خود را اجاره دادند تا به سمت خلاف نروند. اما چه کسی و کجا بدون سوء نیت به زن طلاق گرفته و بیوه کار می‌دهد؟ پس از نظر خودشان چه کاری راحت‌تر از قورت دادن چند بسته مواد و یک سفر خارج رفتن؟ یا چه کاری راحت تر از اینکه زنی چادری ساکی پر از مواد را جا به جا کند؟ و بعد بازداشت و زندان و اعدام و حبس ابد. نبریک ۸ مارس را تقدیم این زنان می‌کنم که در ازای ۲ تا ۳ میلیون تومان به چنین کاری تن دادند و تا پای اعدام رفتند و برای تسکین عذاب وجدان، خود را چنین دلداری می‌دهند که درست است مواد جابه جا کردند اما حداقل تن‌فروشی و ناموس فروشی نکردند. تبریک ۸ مارس را تقدیم به آن زنانی می‌کنم که دوست داشتند طعم زندگی آزاد و راحت را بچشند و با توهم مواد مخدر ولو برای چند ساعت به این زندگی می‌رسیدند. تبریک ۸ مارس را تقدیم به آنهایی می‌کنم که در همه جای قانون از مردها کمتر و کمترند، اما حداقل در قانون مجازات اسلامی با مردان برابرند و در تحمل کیفرهای سنگین چیزی از مردان کم ندارند. چه تناقضی!. تبریک ۸ مارس را تقدیم آن دختران جوانی می‌کنم که تریاک قورت می‌دادند تا بتوانند پاسخگوی چند مشتری ۲۰ هزار تومانی بیشتر باشد. تبریک ۸ مارس را تقدیم به آنان می‌کنم که روزی خود قربانی پا اندازها بودند و امروز خود پا انداز دیگرانند. تبریک ۸ مارس را تقدیم به آنانی می کنم که در سنین کودکی و نوجوانی مجبور به ازدواج شدند و یا اسیر عشقی شدند که تمام خواسته‌های معشوق را اجابت کردند حتی نابودی خود!. تبریک ۸ مارس را تقدیم به آنان می کنم که با قتل طلاق خود را گرفتند. تبریک ۸ مارس را به زنانی تقدیم می کنم که از روز زن فقط ولادت حضرتشان را می‌شناسند و چشم به تلویزیون می‌دوزند برای اعلام عفو. تبریک ۸ مارس را به زنانی تقدیم می کنم که در زندان هم از رختشویی و بردگی برای دیگران رهایی ندارند. تبریک ۸ مارس را تقدیم به تمام این زنان می کنم که از ۸ مارس هیچ نمی‌دانند. در دنیای خود غرق‌اند. با مِت بازی عطش جنسی خود را به ظاهر سرکوب می‌کنند. مهارت دزدی یاد می‌گیرند و یاد می‌دهند. تصوری از زندگی بهتر ندارند. تصوری از تحت حمایت قانون بودن ندارند. تصوری از استانداردهای جهانی حقوق زنان ندارند. تصوری از زنانی که جنگیدند تا به حقوق انسانی خود برسند ندارند. اما با این حال و با تمام سیاهی‌ها باز می‌خندند و می‌رقصند و می‌خوانند و با انواع قرص‌های رنگی و کش سوخته و خمیر دندان برای خود لوازم آرایش می‌سازند و خود را می‌آرایند. ۸ مارس را به تمام زنان ایران که با تمام حق و حقوقشان انکار می‌شوند تبریک می‌گویم، باشد که از تاریخ پیشینیان خود درس بگیریم و برای رسیدن به آنچه که باید تلاش بیشتری کنیم. آتنا دائمی/ فعال حقوق بشر / بند زنان زندان اوین/ اسفند ماه ۱۳۹۷″ و بخش آخر برنامه با شعری زیبا از فروغ فرخزاد با صدای دکلمه خانم دهبزرگی به پایان رسید

اندیشه پرواز

به لبهایم مزن قفل خاموشی

که دردل قصه ایی ناگفته  دارم

زپایم باز کن   بند گران را

کزین سودادلی آشفته دارم

منم آن مرغ مرغی که دیریست

که در سر اندیشه پرواز دارم

سرودم ناله شد درسینه تنگ

به حسرت ها سرآمد روزگارم

به لبهایم مزن قفل خاموشی

که من باید بگویم راز خود را

به گوش مردم عالم رسانم

طنین آتشین آواز خودرا

به لبهایم مزن قفل خاموشی

که دردل قصه ایی ناگفته  دارم

زپایم باز کن   بند گران را

کزین سودادلی آشفته دارم

منم آن مرغ مرغی که دیریست

به سر اندیشه پرواز دارم

سرودم ناله شد درسینه تنگ

به حسرت ها سرآمدروزگارم

به لبهایم مزن قفل خاموشی

که من بایدبگویم راز خود را

به گوش مردم عالم رسانم

طنین آتشین آواز خودرا

منشی جلسه با تشکر از تمامی دوستان جلسه را به پایان رساند. در این جلسه :مهراد صفری اسکویی به عنوان منشی جلسه. رضا امیری مسئول جلسه. ادمین احمد کاظمی زاده وصدا بردار جعفر فردکریمی. شرکت کنندگان: مهرداد یگانه. احمد کاظمی زاده. رسول پورآزاد. احسان زندی. منوچهر لرستانی و دهبزرگی به صورت حضوری و از طریق پالتاک جعفر فرد کریمی. هادی جعفر پور. علی امام قلی. منوچهر شفایی، .مریم ضیایی.مهسا ذکایی .لیدا اشجعی و خانم پور حسینی.

گزارش جلسه سخنرانیکمیته دفاع ازحقوق زنان مارس ۲۰۱۹

سجاد فضلعلی

جلسه مذکور در روز شنبه مورخ 30مارس 2019 راس ساعت 19 با حضور مسئولان و اعضای کمیته و سخنرانان و جمعی از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در فضای مجازی پالتاک کمیته دفاع از حقوق زنان برگزار گردید.

در ابتدای نشست مسئول جلسه خانم مهسا ذکایی ضمن خوش آمد گویی، جلسه را راس ساعت آغاز نمودند.در این جلسه ابتدا گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق زنان در ماه گذشته که توسط خانم سمیرا فیروزی ارائه د:گزارش تحلیل اخبار اسفند ماه سال1397- سمیرا فیروزی:خانم نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر در حوزه زنان بود به گزارش دویچه وله فارسی رضا خندان همسر نسرین ستوده در گفتگو با این خبرگزاری تاکید کرد که نسرین ستوده به ۳۸ سال زندان محکوم شده و او با رد سخنان قاضی مقیسه گفت اتهام اهانت به رهبری در پرونده نسرین ستوده نیست و بخشی از حکم در دادگاه غیابی صادر شده که همین خبر شامل چندین مورد از نقض حقوق بشر در ایران میباشد: نقض ماده۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر که در این ماده اشاره دارد موضوع دیگر در مورد شهروندان بهایی است که در ایران از هیچ حقی برخوردار تیستند و به خبرگزاری هرانا غزاله باقری طاری شهروند بهایی ساکن تهران به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده و جلسه دادگاه این شهروند بهایی در اواخر اذر ماه ۹۷ در دادگاه انقلاب تهران برگزار شده این شهروند بهایی در تاریخ ۲۹ مهر سال گذشته در مراسم دویستمین سالگرد تولد بها الله پیامبر ایین بهایی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ۲۳ روز بعد با قرار وثیقه ازاد شده بود.خبر ی دیگر در مورد صحبت های محمد تقی رهبر امام جمعه اصفهان است که در خطبه های خود گفته غلط کردید که ماشین حریم خصوصی است . محمد تقی رهبر در تاریخ ۱۷ اسفند در خطبه های نماز جمعه اصفهان گفته که دانشگاه ها باید به دختران محجبه نمره بدهد و از مدیران دانشگاه آزاد اصفهان خواست که به ۱۵۰۰ نفر دانشجوی دختر محجبه نمره بدهد وی همچنین گفته:کشور برای فرهنگ حجاب متولی ندارد که این نقض بزرگی است و نباید در خصوص امربه معروف بی تفاوت باشیم .سپس خانم صنم آزاد کنوانسیون مربوط به رضایت با ازدواج، حداقل سن برای ازدواج و ثبت ازدواج‌ها-معرفی و با نقض آنرا مطرح نمودند.:این کنوانسیون از۹دسامبر 1964براساس ماده 6به اجرا درآمده است. دولت‌های طرف قرارداد،با تمایل، برای ترویج و حمایت از احترام همگانی برای حقوق بشر و آزادی‌های بنیادی و رعایت این حقوق و آزادی‌ها برای همه انسان‌ها، براساس منشور ملل متحد بدون تمایز از حیث نژاد، جنسیت، زبان یا دین،با یادآوری این‌که ماده 16 اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح می‌کند که:

1ـ مردان و زنان در سن قانونی، بدون هیچ محدودیتی از نظر نژاد، ملیت یا دین، حق دارند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند. مردان و زنان دارای حقوق برابر برای ازدواج، در طول ازدواج و در فسخ آن هستند.

2-ازدواج باید فقط با رضایت کامل و آزادانه زوجی که قصد ازدواج دارند، ثبت شود، با یادآوری مجدد این‌که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در قطعنامه (نهم) 843 مورخ 1954 اعلام کرد بعضی رسوم، قوانین و روش‌های باستانی مربوط به ازدواج و خانواده با اصول تعیین شده در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارند.با یادآوری این امر‌که کلیه کشورها، ازجمله آنهایی که مسئولیت اداره سرزمین‌های غیرحاکم بر خود و تحت قیمومت را تا دستیابی آنها به استقلال بر عهده دارند یا بر عهده می‌گیرند، باید تمامی اقدامات مناسب را، با نظری به لغو چنین رسوم، قوانین و روش‌های باستانی، با تضمین، ازجمله، آزادی کامل در انتخاب همسر، حذف کامل ازدواج‌های کودکان و نامزدکردن دختران جوان پیش از سن بلوغ، تعیین مجازات‌های مناسب، هر جا لازم باشد، و تعیین دفتری دولتی یا دفتری دیگر که همه ازدواج‌ها در آن ثبت شود، به عمل آورند، بدین وسیله با اجرای مفاد پیش‌بینی شده در زیر موافقت می‌کنند: ماده های ۱ تا ۱۰ این کنوانسیون بیان میدارد که : هیچ ازدواجی نباید بدون رضایت کامل و آزادانه دو طرف قانونا به ثبت برسد و کشورهای طرف این کنوانسیون باید برای تعیین حداقل سن برای ازدواج اقدام قانونی انجام دهند. همه ازدواج‌ها باید به وسیله مقامی صالح در یک دفتر اسناد رسمی مناسب به ثبت برسند.

ازدواج پیوندی عاطفی،احساسی، جنسی، اقتصادی و اجتماعی و شامل وظایف و مسئولیت هایی در زندگی مشترک است که همین تعریف نشانه التزام به در نظر گرفتن حداقل سن ازدواج برای طرفین این پیوند است که خود اثبات کننده این است که این حداقل سن علاوه بربررسی  بلوغ جنسی باید بلوغ روانی و درک عقلی را نیز مورد ارزیابی قرار دهد تا طرفین زندگی مشترک حس رضایت از رابطه ای دوطرفه را در ازدواج تجربه کند. حال آنکه قوانین وضع شده در جمهوری اسلامی ایران با توجه به موازی بودن با شرع تمامی این حقوق بدیهی فرد ومثل اکثر قوانین وضعی به خصوص در مورد حقوق بانوان را در نظر نگرفته و باعث نقض حقوق زنان درزمینه ازدواج شده است. بدیهی است که رضایتمندی در ازدواج منفک از نیاز به حداقل سن ازدواج برای درک معنی خوشبختی و ایجاد حس رضایتمندی در فرد نیست و حال نظری به قانون حداقل سن ازدواج زنان در جمهوری اسلامی ایران می اندازیم. حداقل سن ازدواج در ایران برای دختران 13 سال می باشد ، روشن و مبرهن است که این حداقل سن متاثر از بلوغ جنسی کودک است و بلوغ فکری و ادراکی به هیچ عنوان در نظر گرفته نشده است و خلا قانونی و عدم پایبند بودن به این قانون با وضع قوانینی دیگر است که امکان ازدواج در زیر سن قانونی برای کودک را میسر می کند که منوط است به  اذن ولی دخترو یا تشخیص دادگاه صالحه ، معیارهای دادگاه‌های ایران برای صدور اجازه ازدواج کودکان معمولاً شامل درخواست مشورت از پزشکی قانونی در مورد رسیدن کودک به بلوغ، و پرسیدن سوالاتی از دختر می‌شود. روند کار در هر دادگاه ممکن است متفاوت باشد و تشخیص دادگاه هم به شدت متأثر از عرف منطقه است .تا پیش از انقلاب در حقوق مدنی این نظریه رایج بود که نکاح امر کاملاً شخصی است و ولی نمی‌تواند برای مولی علیه عقد نکاح ببندد. اما با تغییر قانون بر مبنای فقه اسلامی این اجازه به صراحت داده شد و ولی با رعایت مصلحت می‌تواند برای کودک همسر تعیین کند. مطابق نظر مشهور در فقه اگر ولی مصلحت صغیر را در همسرگزینی برای او رعایت کند، کودک پس از بلوغ حق رد یا فسخ ازدواج را ندارد ، در بسیاری از خانواده های فقیر، گریبانگیر با اعتیاد و … دختران در همان 9 سالگی که سن بلوغ رسیده اند با صلاحدید و اذن پدر در ازای پول و یا تامین مواد افیونی دختربه نکاح مردی در قانون و در عمل و واقعیت فروخته شده است و سرنوشتی چون بی سوادی ، اعتیاد ، فرار از خانه ، خودکشی ، همسر کشی را در جامعه زنان افزایش داده  و در خوش بینانه ترین حالت گذران زندگی تهی از رضایت و خوشبختی را در انتظار دارد. نکته قابل تامل جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با حداقل سن ازدواج بخش روابط جنسی چنین ازدواج هایی می باشد، نظر مشهور در فقه امامیه رابطه جنسی کامل (دخول) شوهر با همسر نابالغش را ممنوع اما انواع دیگر رابطه جنسی با همسر نابالغ بی‌اشکال می‌داند. روح‌الله خمینی در این مورد می‌نویسد: «کسی که زوجه‌ای کمتر از نه سال دارد وطی (نزدیکی کردن) او برای وی جایز نیست چه اینکه زوجه دائمی باشد، و چه منقطع، و اما سایر کام‌گیری‌ها از قبیل لمس به شهوت و آغوش گرفتن و تفخیذ (لاپایی) اشکال ندارد هر چند شیرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطی کند. اگر افضاء (یکی گردانیدن راه ادرار و خون) نکرده‌باشد به غیر از گناه چیزی بر او نیست»و در صورتی که منجر به افضاء او شود، منجر به ممنوعیت دائمی رابطه جنسی آن دو می‌گردد و مرد باید دیه کامل قتل یک انسان را به همسرش بدهد. ماده ۴۷۶ قانون مجازات اسلامی در همین زمینه اعلام کرده که هر «جنایتی که باعث از بین رفتن توان مقاربت بطور کامل شود دیه کامل دارد.در نظر نگرفتن حقوق فردی و ادراکی و عقلی کودک ونا دیده گرفتن آسیب هایی که یک کودک دختر در سنین کم از برقراری رابطه جنسی که حکم آزار جنسی را دارد می بیند و تاکید برقوانینی آلت محور همچون دخول و پرده بکارت همگی ناشی از خلا قانونی و گواهی محکم بر نقض حقوق کودک و زن در جمهوری اسلامی ایران می باشد. یکی از موارد دیگری که با کنوانسیون مربوط به رضایت با ازدواج، حداقل سن ازدواج و ثبت ازدواج ها در قانون جمهوری اسلامی ایران منافات دارد آزادی در ازدواج است که در ایران تحت عنوان شرایط ضمن عقد باعث ایجاد نقض حقوق زنان در ازدواج شده است و درواقع آزادی فردی و اجتماعی زن را پس از ازدواج صلب می کند. بر اساس فقه اسلامی و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ازدواج قراردادی است که در آن حقوق و تکالیف متفاوتی به زن و مرد داده می‌شود. با امضای سند ازدواج، زن برخی از حقوق مدنی و معنوی خود همچون حق سفر، داشتن شغل، انتخاب محل زندگی و مسکن، نگهداری از فرزندان و جدایی از همسر (طلاق) را از دست می‌دهد و حقوق مادی همچون مهریه و نفقه را به دست می‌آورد. در واقع بدین معنی است که اگر زن در هنگام ازدواج شرط حق طلاق ، تحصیل ، کار ، انتخاب محل سکونت ، خروج از کشور و نگهداری از فرزند را طلب نکند با امضای سند ازدواج تمامی این حق ها را از دست داده است ، سیاست های جمهری اسلامی ایران برای گوشه نشینی و ضد اجتماعی کردن زن باعث می شود که عرف و سنت جامعه سوق داده شود به سمتی که زنانی که چنین حق هایی را طلب کنند نجابت ندارند یا به صورت عامیانه زن زندگی نیستند درصد کثیری از زنان جامعه از حق های بدیهی خود چشم پوشی کرده و ازدواج و زندگی در بند را شروع می کنند که در همان ابتدا باعث فقر اعتماد به نفس زن و القای حس در درجه دوم قرار گرفتن را همراه دارد که خود باعث ظلم پذیری و سکوت در زندگی زناشویی را سبب می شود. نقض حقوق زنان در ازدواج در جمهوری اسلامی ایران بسیار است اما موردی که در اینجا می خواهم به آن بپردازم مبحثی است که مربوط به ازدواج زن ایرانی با تبعه غیر ایرانی می باشد، ازدواج زن‌ ایرانی با تبعه‌‌ی خارجی موکول به اجازه‌‌ی مخصوص از طرف دولت است ، حال آنکه زن ایرانی با توجه به اینکه مسلمان است ،زن‌ مسلمان نمی‌تواند با مرد‌ کافر ازدواج نماید و این‌ کار برای او جایز نیست: فرقی هم نمی‌کند که ازدواج برای همیشه‌ و دائمی باشد یا موقت‌ و انقطاعی؛ و تفاوتی نیست در اینکه مرد، کافر‌ اصلی‌ حربی باشد یا از اهل‌ کتاب،و اجازه دولت برای چنین ازدواجی وارد شدن زوج به دین اسلام و مسلمان شدن مرد می باشد.بماند که ازدواج موقت یا  در واقع همان صیغه خود نقض حقوق زنان و رواج بهره کشی جنسی از زنان و گسترش چند همسری می باشد و مبحثی کاملا بحث برانگیز ترد شده از سمت سازمان حقوق بشر است. ضمن آنکه نکته قابل تامل در ارتباط با صیغه عدم نیاز به ثبت در دفتر اسناد رسمی است، چنان‌که ملاحظه می‌شود، قانون ملزم کرده است که، هر ازدواج (دایم و موقّت) باید ثبت شود و چنانچه زوج یا عاقد (سردفتر) از ثبت آن خودداری نمایند به حبس تأدیبی محکوم می‌شود. لکن این مجازات طبق نظریّه شورای نگهبان غیر شرعی تشخیص داده شده و به موجب این نظریّه: «مجازات متعاقدین و عاقد در عقد ازدواج غیر رسمی مذکور در مادّه یک قانون ازدواج … شرعی نمی‌باشد.»پس طبق نظریّه شورای محترم نگهبان افرادی که واقعه «ازدواج» را در دفتر رسمی ازدواج ثبت نکنند، مجازاتش غیر شرعی است. امّا با توجّه به اهمیّت ثبت این وقایع و لزوم ضمانت اجرای کیفری آن، نظریّه شورای نگهبان قابل انتقاد بود، لذا قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) این اشکال را رفع و برای عدم ثبت ازدواج «دایم» حبس تعزیری تا یک سال را مقرر نموده است. لکن این مادّه فقط برای مردی که اقدام به ازدواج «دائم» کرده است مجازات تعیین کرده و شامل عدم ثبت ازدواج «موقّت» نمی‌شود. لذا قانون‌گذار افراد را به ثبت وقایع و اعمال حقوقی در دفاتر رسمی مربوط ملزم کرده است و در برخی موارد در صورت تخلّف، مجازت‌هایی را تعیین کرده است. امّا در خصوص ثبت ازدواج، طبق قانون مجازات اسلامی، تنها عدم ثبت ازدواج «دائم» پیامد کیفری دارد، امّا عدم ثبت ازدواج «موقّت» با توجّه به نظریّه شورای نگهبان و تصریح قانون مجازات اسلامی، چنانچه از لحاظ شرعی «ازدواج موقّت» درست انجام گرفته باشد, از نظر قانونی هیچ‌گونه مسئولیت کیفری به خاطر ثبت نکردن آن، متوجّه افراد نخواهد بود. در جامعه مرد سالاری جمهوری اسلامی ایران بسیاری از حقوق فردی و اجتماعی زنان پایمال شده اما در زمینه ازدواج حقوق بدیهی و اولیه زنان است که در نظر گرفته نمی شود و قدرت اختیار و انتخاب از زن گرفته شده و در زمان مجردی به دست پدر و در زمان تاهل به دست همسر داده می شود و عملا زن در درجه دوم قرار می گیرد و نظارت و کنترل جسم و روحش بر سایه مردی است که با نقش های متفاوت در زندگی اش ظاهر می شود. امید آنست که فعالین حقوق بشر با آگاه سازی جوامع بین المللی و جوامع زنان ایران زمین این حقوق را باز گرفته و زنان جایگاه و کرامت خود را بازیابند.

سپس خانم لیدا اسدی فر با موضوع فقر فرهنگی و تبعیض علیه زنان سخنرانی نمودند: فرهنگی باعث وارونگی هویت اجتماعی می شود.امروزه برخی افراد دچار فقر فرهنگی شده اند واین مسئله باعث بروز نابهنجاری وچالش هایی در جامعه می شود. هنگامی که واژه فقر به گوشمان میرسد ناخودآگاه ذهن به سمت عدم تمکن مالی وتهیدستی سوق پیدا میکند.امااین منحصر به امور مالی وشامل فقر فرهنگی هم می شود. جامعه امروز ما با چالش ها وکمبودهای فراوانی مواجه است به نحوی که می توان گفت یکی ازچشمگیرترین این چالش ها فقرفرهنگی است.فقرفرهنگی یعنی تغییر هویت محوریت هایی که اجزای فرهنگ را تشکیل می دهند به نحوی که استفاده درست وکارایی لازم از یک مسئله را به چالش می کشاند.بعنوان مثال استفاده بیش ازاندازه از شبکه های اجتماعی واینترنت درایران به علت اینکه بدون فرهنگ سازی زیربنایی وبه یکباره وارد جامعه شدبه ابزاری برای بروز نابهنجاری های موجود وخودنمایی تبدیل شد. فرهنگ شناسنامه وهویت هرجامعه بوده و مردم یک کشور با فرهنگ ملی ودینی خود زنده هستند.بنابراین میتوان گفت فرهنگ جامعه پایه های حرکت عقلی منطقی اجتماعی وفرهنگی هرکشوروجامعه است. فقر فرهنگی همانگونه که ازنام آن پیداست یعنی کم شدن یک یاچند ماده ازفر هنگ یک جامعه یا تغییرهویت محورهایی که مجموعه اجزای فرهنگ را تشکیل می دهند.وقتی فرهنگ یا پوشش یک جامعه تغییر می کندیا سبک زندگی یک کشور از مسیراصلی خودمنحرف می شود زبان وادبیات وباورهای فرهنگی یک جامعه کمرنگ می شود وبا وجود این کمبودها می توان گفت که مردم دچار فقر فرهنگی شده اند. فقر فرهنگی باعث وارونگی هویت اجتماعی می گردد. همانند خانه ای که دچار اسباب کشی شده وهیچ چیز در جای خودش نباشدوبرای یافتن هرچیزی در جای دیگری به دنبالش گشت.بنابراین زمانی که آداب ورسوم وپوشش وروابط فردی واجتماعی یک جامعه دچار تحول منفی شود.شلختگی فرهنگی به طرف جامعه حرکت می کند.فقرفرهنگی درجامعه بیدادمی کند.به نحوی که فیلم هاوتولیدات فرهنگی دیگررنگ وبوی اصالت نداشته وزبان وگویش مردم دچار تحول فرهنگی می گردد. آسیب ها وتحولاتی که ازفقر فرهنگی وارد جامعه می گرددا رکان اصلی آسیب های اجتماعی وفرهنگی قرار می گیرندوممکن است بدلیل قرارگرفتن باورها وارزش های معنوی در بطن فرهنگ وسیره جامعه از این برنامه خالی شود آن گاه میتوان گفت هویت اصلی جامعه به چالش کشیده شده وممکن است اصالت خود را از دست بدهد. برای حل این مشکل نمیتوان برخورد چکشی وپلیسی داشت بلکه بایدمهندسی فرهنگی انجام داد تا باهمان ابزاری که دشمن فرهنگ را خالی از محتوا کرده آن را احیاء وبه مسیر اصلی برگرداند.بنابراین برای پیشگیری وکاهش فقر فرهنگی بایدخانواده ها رسانه ها ومراکز تولیدی فرهنگی به سوی هویت اصلی جامعه مراجعه کنند. فرهنگ به زبان ساده تر آن چیزی است که مردم با آن زندگی می کنند.فرهنگ از آن مردم است.فرهنگ بوسیله آموزش به نسل بعدی منتقل می شود در حالیکه ژنتیک به وسیله وراثت منتقل می شود. حال میخواهم بگویم که فقر تجربه ای جنسیتی است وزنان به دلیل وضعیت اجتماعی شان در برخی از فرهنگ ها در مقابل فقر آسیب پذیرتر هستند. نابرابری جنسیتی واقعیتی اجتماعی در هر برهه ای از تاریخ بشر بوده بانوان به واسطه جنسیت شان در برابرآسیب هایی چون نابرابریهای سیاسی واجتماعی ، حقوقی خشونت فشار روانی وسوء استفاده جنسی قرار می گیرند.که ناشی از عواملی چون جوامع مرد سالار سنت های نادرست ومشکلات روانی فردی است در این چارچوب آزارهای جنسی از نابهنجارترین ونامطلوبترین آسیب هایی هست که از گونه کلامی آن گرفته تا فیزیکی بانوان رادر سخت ترین شرایط قرار میدهد.چه

چیزی بالاتر ازاین آزار جنسی که هنوز سنت های نادرست مثل کودک همسری در ایران ما وجوددارد.عنوز شهرهایی هست که دختران حق انتخاب همسرراندارند.وکتک زدنها وبرخوردهای فیزیکی که نمونه بارز مرد سالاری هست .در همین اواخر فیلمی از صدای سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد که زنده وشوهری بودند.که زن با خنده می گفت شوهرم 27 بار من وتا مرز طلاق برده وهر 27 بار مرا کتک زده است وراحت درموردکتک خوردنش درشب اول ازدواج گفت که تمام اینها فقر فرهنگی است که ما هیچ تلاشی برای آن نکرده ایم.فرهنگ ما نقص داردوشاید بالاتر از نقص مشکل نابهنجاریهای فرهنگی داریم زیزا هنوز تربیت وتهذیب اخلاق را جزئی از فرهنگ نمی دانیم.کنش وواکنش هایمان نسبت به مسائل روز ودر برابر پدیده های نووکهنه فاقد هماهنگی است وهمخوانی باادعا وانتظار وآرزوهایمان نداردماازنظرتربیت روز وتوافق بازمان ومکان نقصان داریم. مهمترین شاخص فقر فرهنگی جهل ونادانی است زیراتاکسی از شناخت وآگاهی لازم وصحیح نسبت به هستی ،جامعه وانسان برخوردار نباشد.به طور طبیعی قادر نخواهد بود تغییروتحولی دراوضاع زندگی خودایجاد نماید. من دوست دارم درآخردرموردنظام باورها بگویم:مازنها خودمان راباورنداریم وهیچ وقت قدرت این رانداشتیم که در برابر باورهای غلط بایستیم.چون این باور غلط از خانواده به مارسیده بود ومااسمش را فرهنگ گذاشتیم.ما در خانواده هایی بزرگ شدیم که فرزند پسر ارجحیت داشت بچه که بودیم سن ما که به 9 سالگی رسید ماراز پسرهای فامیل دور کردند بزرگتر که شدیم ازدواج که کردیم چون در جامعه ای بزرگ شدیم که از حقوق مساوی بین زن ومرد خبری نبودهیچوقت نتوانستیم از حقمان دفاع کنیم.وآنقدر فکرما فقیر بود اگرحرفی درمقابل همسرمان میزدیم فکرمی کردیم چقدر بی احترامی کردیم.در محیط کار هیچوقت نتوانستیم از حقوق مساوی خود حرف بزنیم وهمیشه ترسیدیم وترسیدیم و…امیدوارم ازامروز باکمی تآمل در برابراین موضوع حداقل به بچه های خودمان یادبدهیم که آنها قربانی این فقر فرهنگی که گاهآ ناخواسته به ما رسید نشوند. پس از آخرین بخش از سخنرانی ها چرایی صدور اطلاعیه کمیته زنان به بهانه 8 مارس توسط آقای دیان دادی ارائه گردید که به شرح زیر میباشد: اطلاعیه این ماه بر اساس ترویج زن ستیزی در رسانه ملی بود و همه ما میدونیم که تلویزیون بسیار تاثیر گزاره و مخاطب ها از کودک تا بزرگ و پیر برنامه ها رو دنبال می‌کنند و صد البته از برنامه های تلویزیونی تأثیر می پذیرند و  یاد میگیرند و متاسفانه برنامه های تلویزیون ایران همیشه سرکوب زنان و زن ستیزی رو همراه داشته و براساس برنامه ها ی تلویزیونی تصوری از زنان در ذهن عموم ساخته که زنان حتما باید مطیع،فرمانبردار همسر، با حجاب، متین، ساکت و باشند و بارها دیدیم که حتی مورد تمسخرهم قرار گرفتند و از آنجایی که چندی قبل دوباره در برنامه فرمول یک این اتفاق دیگه به صورت خیلی علنی اتفاق افتاد ما اطلاعیه رو بر اساس نقض حقوق زنان توسط رسانه ملی تنظیم کردیم. و بعد از آن بحث آزاد با موضوع برابری در محیط کار آغاز گردید که خانم مهسا ذکایی در ابتدا دو سوال مطرح‌کردند. موضوع سوالها  به این صورت بود:

1-منظور از محیط کاری که همه در آن برابر هستند یعنی چه؟ 2-چرا از بین بردن تبعیض جنسیتی برای کسب و کار مهم است؟ که اقای جهانگیر گلزار در جواب این سوال گفتند مدیر باید رابطه ی دوستانه برقرار کند و در استخدام بین زن و مرد نباید تبعیض قرار داده شود. بعداز ایشان خانم آزاد در جواب این سوال گفتند:منظور از تبعیض یعنی از لحاظ نژاد،جنس،مذهب،ملیت نباید مورد تبعیض قرار گرفته شوند.در محیط کار باید شایسته سالاری اتفاق بیفته و هر کسی در جایگاه خودش قرار بگیرد.بعد از خانم آزاد خانم ذکایی در ادامه اینگونه گفتند که در محیط کار قوانین ناعادلانه ای رو تنظیم کردند،مانند سوال های کلیشه ای مانند سن،مجرد یا متاهل بودن،بچه دار بودن یا نبودن،مطلقه بودن یا نبودن که این سوال ها باید حذف شود. خانم آزاد نظر دیگری دراین باره بیان کردند که متاسفانه خانم ها برای جبران نیاز هاشون تن به جواب اینطور سوال ها میدهند و راه کار این مشکل به این صورت است که خود خانم ها باید مقابله کنند با این نوع سوال ها.

در پایان خانم مهسا ذکایی ضمن تشکر از تمامی فعالین، منشی جلسه و ادمین ها در ساعت 21:18 ختم‌ جلسه را اعلام کردند. اعضای کمیته زنان که در جلسه مزبور حضور داشتند عبارتند از:فریبا مرادی پور-پریسا حبیبی- لیدا اسدی –سمیرافیروزی، حمیده توکلیان-فاطمه عروجی، صنم آزاد، النازاسدی، مهسا ذکایی، معصومه توکلی، نسیم بهاری، شهین تاج فتح زاده، مهران فاضلزاده- سجادفضلعلی، حامدغریبزاده، جوادعبداللهی، دیان دادی، جهانگیرگلزار، بابک میری، افشین رجبی،  فرشاد قضائی

گزارش سخنرانی نمایندگیهای اتریش و نوردراین وستفالن28 مارس

زرین تاج الیاسی

جلسه ماهیانه دو نمایندگی در تاریخ پنجشنبه 28 مارس 2019 ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی در فضای مجازی پالتاک باحضور اعضا دو نمایندگی و جمعی از اعضا کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار گردید.مسئول این نشست خانم سمانه محبی بود .در بخش نخست خانم زرین تاج الیاسی به بررسی قسمتی از نقض حقوق بشر در ماه اسفند در ایران پرداخت. ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: “تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آن‌ها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند”. معنای حقوق که مشخص است و همه حقوق را شامل میشود: حقوق ذاتی و حقوق شهروندی و برابری در برابر قانون و نیز حق برخورداری برابر از امکانات و مسولیت برابر در برابر قانون.برابری حقوقی تا حد زیادی واضح و مشخص ایت و من میخواهم روی بحث برابری در حرمت متمرکز شوم و در این جلسه به برابری در کرامت و حرمت انسان ها بپردازم.حرمت در فرهنگ لغت به معنی گرامی داشتن و بزرگ شمردن آمده است.تفاوتی که بین حرمت و احترام هست این است که حرمت یعنی ما برابریم و احترام یعنی اینکه ما با هم نابرابریم ولی به هر دلیل من جایگاه بالاتری به تو میدهم و حرف تو را می پذیرم. احترام نشانه موقعیت نا برابر دو فرد است در حالیکه حرمت در دل خود برابری را دارد. در حکوت جمهوری اسلامی حرمت و احترام رو با هم یکی کرده اند و هر جا در مورد حرمت صحبت میشود منظور احترام است و نظام و سلسه مراتبی هم برای این احترام وجود دارد “هر که با تقواتر است نزد خدا گرامی تر است” و البته بعد در فاز بعدی اینطور شده که هر که ما میگوییم با تقوا تر است نزد خدا و جامعه “باید” گرامی تر باشد و این قانون شده است. این عدم نابرابری در حرمت در ذات و متن دین اسلام وجود دارد و در واقع ارتباطی با خوانش دلخواه حکومت از دین ندارد به طوریکه در آیه 4 سوره قلم یادآور می‌شود که پیامبر قابلیت آن را یافته است تا اسوه حسنه و الگوی کامل و مطلق همه هستی از انسان و غیر انسان باشد. در آیه 21 سوره احزاب امده است که اطاعت و پیروی از پیامبر تنها راه محبوبیت انسان در نزد خداوند می‌باشد. قران غیر از پیامبر افراد دیگری را نیز به سبب تخلق به خلق الهی ستوده است و جایگاه ویژه برایشان قایل شده است. بطوری که در آیاتی از جمله آیه 34 سوره بقره، 11 سوره اعراف، 50 سوره کهف، حضرت آدم را تکریم کرده و فرمان سجده بر او را به همه هستی حتی تمامی فرشتگان صادر کرده و از آنان خواسته تا حرمت حضرت آدم را نگه دارند و او را سجده نمایند و این گونه احترام او را به جا آورند.(که در واقع احترام منظور بوده و نه حرمت که در ذات خودش معنی برابری میدهد) .جامعه باید آزادی انسان را تضمین کند. آزادی به معنی آزادی از سرکوب و اختناق سیاسی، آزادی از اجبار و انقیاد اقتصادی، آزادی از اسارت فکری، آزادی در تجربه ابعاد مختلف زندگی انسانی، آزادی در شکوفائی خلاقیت‌های بشری و آزادی در تجربه ابعاد عظیم عواطف انسانی. جامعه باید تضمین کننده برابری انسانها باشد. برابری نه فقط به معنی برابری در مقابل قانون بلکه برابری در برخورداری از امکانات و نعمات مادی و معنوی جامعه, برابری در حرمت و ارزش همه انسانها در پیشگاه جامعه. اما در ایران بواسطه همین نگاه اسلامی به خلقت و انسان, احترام جایگزین حرمت شده است و جهان بینی و شریعت اسلام هم مبنایی برای قانون گذاری شده و بنا براین با انبوهی از قوانین نابرابر مواجهیم که انسانها را طبقه بندی کرده و با توجه به جایگاهی که برای ان افراد لحاظ میکند شان و به تبع آن حقوق متفاوتی قرار میدهد. یک نمونه خیلی ساده و البته خلی خطرناک و پر دردسر از این مدل قانون گذاری را ما الان در جمهوری اسلامی ایران مواجهیم و ان جرم سنگین توهین به افرادی مثل پیامبر و ولی فقیه و یا سایر سران نظام است که در اینجا برخی از این قوانین را مرور میکنیم:ماده 514 قانون مجازات اسلامی : “هرکس به حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی رضوان ا…..علیه و مقام معظم رهبری به نحوی از انحا اهانت نماید به حبس شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد “لازم به ذکر است در این مورد فرق نمی کند که فرد خارجی باشد یا ایرانی. ضمنا در این ماده عنوان شده “به نحوی از انحا”. به نحوی از انحا یعنی توهین، مستقیم باشد یا غیر مستقیم، حضوری باشد یا غیابی شفاهی باشد یا کتبی، و یا بصورت فکاهی یا تصویر کاریکاتوری یا حتی با اشاره به هر حال هرنوع رفتار را شامل میشود. همان‌طور که از متن قانون مشخص است، علت شدیدتر بودن مجازات این نوع توهین نسبت به توهین عادی، مقام اشخاص طرف جرم است. استفاده‌ی قانونگذار از اصطلاح «به نحوی از انحا» به این معناست که هر نوع فعل یا ترک فعلی که عرفا توهین محسوب شود، مشمول این ماده است و فرقی ندارد که فرد از واژه­ی عرفا توهین­آمیز استفاده کند یا اعمالی انجام دهد که حاکی از توهین باشد. به هر حال تشخیص این موضوع با قاضی خواهد بود.  و این مورد  بر خلاف سایر توهین‌های تعزیری (که در دادگاه‌های کیفری مورد رسیدگی قرار می‌گیرند) در صلاحیت دادگاه انقلاب می‌باشد.(یعنی حتی دادگاه بررسی کننده این جرایم هم متفاوت است و قطعا سختگیرانه تر و ظالمانه تر).و نیز ماده 27 قانون مطبوعات بیان میکند : “هر گاه در نشریه ای به رهبر جمهوری اسلامی و یا مراجع تقلید اهانت شود، پروانه آن نشریه لغو و مدیر مسئول و نویسنده مطلب به محاکم صالحه معرفی و مجازات خواهند شد. و تبصره آن : رسیدگی به جرایم ماده 27 تابع شکایت خصوصی نیست. همچنین بر اساس ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی «هر‌کس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیای عظام یا ائمه طاهرین (ع) یا حضرت صدیقه طاهره (س) اهانت نماید، اگر مشمول حکم سابّ‌النبی باشد، اعدام می ‌شود و در غیر این‌صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.»نکته‌ی مهم در مورد این ماده، تشخیص «قلمرو مقدسات اسلام» است. به عقیده‌ی حقوق‌دانان، هر امری که در شمار مسائل ضروری و قطعی دین اسلام باشد (مانند قرآن، مسجد الحرام، کعبه و سایر شعائر الهی) جزء مقدسات اسلام تلقی شده و اهانت به آن جرم است.از طرف دیگر بر اساس ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی «هر کس با توجه به سمت به‌ یکی از رؤسای سه قوه یا معاونان رییس‌جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای ‌اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات و… توهین نماید، به سه تا شش ماه حبس و یا تا ۷۴ ضربه ‌شلاق و یا پنجاه ‌هزار تا یک ‌میلیون ‌ریال جزای نقدی محکوم می‌شود.» یعنی غیر از رهبران مذهبی تعدادی از مدیران رده بالای نظام را هم زیر چتر تقدس برده است.در این جا بد نیست از تعدای از کسانی که بواسطه قوانین نابرابر-ی که حرمت و حقوق برابر را برای افراد قایل نیستند – مورد محاکمه  یا تعقیب قرار گرفته اند, اشاره کنیم: معروفترین مورد شاید سلمان رشدی باشد : آیت‌الله خمینی در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷  حکم قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی را به دلیل توهین به مقدسات مسلمانان صادر کرد. این فتوا تا به امروز به قوت خود باقی است. سیدعلی خامنه‌ای، رهبر فعلی ایران نیز در سال ۱۳۸۳ این حکم را «تغییر ناپذیر» خواند. این مساله تا آنجا پیش رفت که برخی از نهادهای دولتی ایران برای کشتن سلمان رشدی یا ناشران و مترجمان آثار او جایزه تعیین کردند. عبدالله نوری؛ وزیر سابق کشور در سال ۱۳۷۸به دلیل «توهین به پیامبر، اولاد پیامبر و آیت‌الله خمینی» در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه و به ۵ سال زندان و جریمه نقدی محکوم شد. وی در روزنامه تحت انتشار خود به نام «خرداد» در مورد لزوم محدود کردن قدرت رهبری، حق آزادی بیان روحانیون و دیگر گروه‌ها، حق طلاق زنان، و ضرورت ایجاد تغییرات در مسائل شرعی مطالبی منتشر کرده بود. سید هاشم آغاجری استاد دانشگاه تربیت مدرس؛ به اتهام توهین به مقدسات مجرم شناخته شد. وی در پی یک سخنرانی در همدان که در تاریخ ۲۹ خرداد ماه ۱۳۸۱ و به دعوت شورای هماهنگی گروه‌های جبهه دوم خرداد همدان به مناسبت سالگرد درگذشت علی شریعتی در خانه معلم این استان دربارهٔ پروتستانیزم اسلامی و دکتر شریعتی صورت گرفته بود، به اتهام توهین به اسلام و مقدسات مسلمانان دستگیر و به اعدام محکوم گردید این حکم دو سال بعد به حبس تقلیل یافت. حسین کاظمینی بروجردی؛ روحانی شیعه که مدافع جدایی دین از سیاست است در سال ۱۳۸۵ به همراه جمعی از پیروان خود بازداشت و زندانی شد. وی و هفده تن از طرفدارانش در ابتدا به اعدام محکوم شدند اما یک سال پس از آن این حکم لغو و با مجازات ده سال زندان جایگزین شد.. امیدرضا میرصیافی، فعال فرهنگی و وبلاگ‌نویس ایرانی از سوی دادگاه انقلاب ایران به اتهام انتقاد از رهبران دینی (روح‌الله خمینی و علی خامنه‌ای) به دو سال حبس محکوم شد و در سن ۲۸ سالگی در زندان اوین درگذشت. مقامات ایران علت مرگ وی را خودکشی اعلام کردند. محسن نامجو، خواننده ایرانی در خردادماه 1389  به دلیل انتشار یک ترانه مبنی بر استهزا قرآن به صورت غیابی محاکمه شد. انتشار ترانه «نقی» از سوی شاهین نجفی، خواننده جنجالی ایرانی در بهار سال ۱۳۹۱ واکنش‌هایی گسترده‌ای را از سوی روحانیون دولتی برانگیخت و برخی او را مرتد و و در حکم سب‌النبی (دشنام به پیامبر) خوانده و قتل وی را بر مسلمانان واجب دانستند. سینا دهقان و سهیل عربی ,محمد نجفی و دانیال استخر هر دو  وکیل مدافع حقوق بشراز دیگر کسانی هستند که به دلیل اهانت به مقدسات و توهین به رهبری محاکمه شده و زندانی شده اند. نسرین ستوده ؛ مارس2019 برای “تبانی علیه نظام” به پنج سال زندان و به خاطر “توهین به رهبری” به دو سال حبس محکوم شده است. در تمامی موارد بالا می بینید که جرم توهین به رهبری به عنوان یک شخص خاص و برتر و بالاتر از سایر مردم دارای بار حقوقی بسیار بالایی است و این حق نابرابر را قوانین جمهوری اسلامی ایران به واسطه حرمت نابرابری که برای انسانها قایلند به ایشان تقدیم کرده اند  و از طرف دیگر امروز شاهد این هستیم که به خاطر همان اصطلاح ”  به نحوی از انحا” که در ماده 514 قانون مجازات اسلامی آمده است هر گونه حرف و صحبت و حرکتی را به هر شکلی و با هر تفسیر مضحکی به ایشان مرتبط کرده تا به فرد مرتکب اتهام “توهین به رهبری” بزنند و فرد را از جامعه حذف کنند. به امید دستیابی به جامعه ایی برابر در حرمت و کرامت و حقوق انسان.

سخنران بعدی خانم سمانه محبی با موضوع روز جهانی زن سخنرانی خود را آغاز کردند.روز جهانی زنان بزرگداشتی است که هر ساله در روز ۸ مارس برابر با ۱۷ اسفند برگزار می‌شود و نقطه کانونی در جنبش حقوق زنان است. بسته به مناطق مختلف، تمرکزِ جشن بر بزرگداشت و دفاع از حقوق زنان و برگزاری جشنی برای دستاوردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان است. این روز در ابتدا به‌عنواِ یک رویدادِ سیاسیِ سوسیالیستی در میانِ احزاب سوسیالیستِ آمریکا، آلمان و اروپای شرقی آغاز شد، اما پسین‌ترها در فرهنگ بسیاری از کشورها آمیخته شد. روز بین‌المللی زنان در برخی از مناطق، رنگ و بوی سیاسی خود را از دست داده و تبدیل به مناسبتی برای مردان شده تا عشقِ خود را به زنان نشان دهند و آمیزه‌ای از روز مادر و روز ولنتاین شده‌است. با این حال در مناطقی دیگر، اصل سیاسی و زمینهٔ حقوق بشری که توسط سازمان ملل متحد تعیین شده، با قدرت اجرا می‌شود و آگاهیِ سیاسی و اجتماعیِ امیدوارکننده‌ای از مبارزاتِ زنان در سراسر جهان به ارمغان می‌آورد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را به‌عنوانِ «روز حقوق زنان و صلح بین‌المللی» به‌رسمیت می‌شناسد. گیاه حساس (یا حساسه یا درخت گل ابریشم)، نمادی از جشن روز زنان در کشورهای ایتالیا و روسیه است.[۶] همچنین گل میموزا یکی از نمادهای این روز است. اولین مراسم، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی برگزار شد. این مراسم حاصل آمیختگی فرهنگ چندین کشور و در درجهٔ اول کشورهای اروپایی به ویژه بلوک شرق بود. این روز در سال ۱۹۱۷ در اتحاد جماهیر شوروی یک مناسبت ملی اعلام شد و به دیگر کشورهای همسایه نیز سرایت یافت. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای شرقی این روز جشن گرفته می‌شود. نخستین مراسم روز زن در ۲۸ فوریهٔ سال ۱۹۰۹ در نیویورک برگزار شد. این مراسم توسط حزب سوسیالیست آمریکا، برای یادبود اعتصاب «اتحادیه جهانی زنان کارگر صنایع پوشاک» در سال ۱۹۰۸ سازمان یافت. با وجود ادعاهای بعدی، اعتصاب خاصی در ۸ مارس اتفاق نیفتاده بود. در ماه اوت ۱۹۱۰، کنفرانس جهانی زنان قبل از جلسه عمومی سوسیالیست‌های بین‌الملل دوم در کپنهاگ دانمارک برگزار شد. با الهام از سوسیالیست‌های آمریکایی، لوییس زیتس سوسیالیست آلمانی پیشنهاد تأسیس سالانه روز بین‌المللی زن را داد و کلارا زتکین سوسیالیست پیشرو که بعدها یک رهبر کمونیست شد از او حمایت کرد، البته در آن کنفرانس روز خاصی مشخص نشد. نمایندگان که مجموعه‌ای از ۱۰۰ زن از ۱۷ کشور بودند، با این ایده برای ترویج حقوق برابر، شامل حق رای برای زنان، موافقت کردند. سال بعد در ۱۹ مارس ۱۹۱۱ روز بین‌المللی زن برای میلیون‌ها نفر در اتریش، دانمارک، آلمان و سوییس برای اولین بار شناخته شده بود. فقط در امپراطوری اتریش-مجارستان، ۳۰۰ تظاهرات برگزار شد. در وین، زنها در رینگ‌اشتراسه رژه می‌رفتند و بنرهایی به افتخار شهدای کمون پاریس حمل می‌کردند. زنان خواستار حق رای و مناصب عمومی بودند. آن‌ها همچنین نسبت به تبعیض جنسیتی در استخدام اعتراض داشتند. آمریکایی‌ها در آخرین یکشنبه فوریه روز ملی زن را به پا داشتند. در ۱۹۱۳ زنان روسی اولین روزِ جهانیِ زن را در آخرین شنبهٔ فوریه (برپایهٔ گاه‌شماری ژولینی) برپا داشتند. همچنین تا سال ۱۹۱۴، اعتصاباتی به رهبری زنان، راهپیمایی‌ها و تظاهرات دیگری وجود داشت که هیچ‌کدام از آن‌ها در ۸ مارس اتفاق نیفتاد. در ۱۹۱۴ روز جهانی زنان در ۸ مارس برگزار شد، احتمالاً به این دلیل که آن روز یکشنبه بود و در حال حاضر این روز در همه کشورها در ۸ مارس برگزار می‌شود. در سال ۱۹۱۴ برگزاری روز زن در آلمان به حق رای زنان اختصاص داده شد که البته زنان آلمانی تا سال ۱۹۱۸ این حق را به دست نیاوردند. در ۸ مارس ۱۹۱۴ در لندن راهپیمایی از میدان بو تا ترافالگار در حمایت از حق رای زنان برگزار شد. سیلویا پنکهرست در راه میدان ترافالگار برای سخنرانی، جلوی ایستگاه چارلز کراس دستگیر شد. در ۱۹۱۷ تظاهراتی تحت عنوان روز بین‌المللی زن در سنت پترزبورگ در آخرین پنجشنبهٔ فوریه (مصادف با ۸ مارس در گاه‌شماری میلادی) برپا شد که سرآغاز انقلاب فوریه بود. در این روز، زنان در سنت پترزبورگ برای «نان و صلح» در اعتصابات شرکت کردند و خواستار پایان دادن به جنگ جهانی اول، کمبود مواد غذایی روسیه و حکومت استبدادی مطلقه شدند. لئون تروتسکی می‌نویسد: «۲۳ فوریه (۸ مارس) روز بین‌المللی زن بود و جلسات و اقدامات پیش‌بینی شده بود ولی ما تصور نمی‌کردیم که این روز زن، انقلاب به پا می‌کند. اقدامات انقلابی پیش‌بینی می‌شدند اما زمان آن‌ها مشخص نبود. برخلاف دستورها، کارگران نساجی در چندین کارخانه کارشان را رها کرده و نمایندگانشان را برای حمایت از تظاهرات فرستادند… که منجر به اعتصاب توده‌ها شد… همه به خیابان‌ها ریختند.» پس از انقلاب اکتبر انقلابی بلشویک الکساندرا کولونتای و ولادمیر لنین، این روز را در اتحاد جماهیر شوروی مناسبتی رسمی اعلام کردند. اما تا ۱۹۶۵ یک روز غیر تعطیل بود. در ۸ می ۱۹۶۵ شورای عالی ریاست اتحاد جماهیر شوروی روز بین‌المللی زنان را یک روز تعطیل در اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد. «برای یادبود مقاومت و ایستادگی زنان شوروی در ساختار کمونیست، در دفاع از سرزمین مادری در جنگ بزرگ وطن، در قهرمانی و از خودگذشتگی در جلو و عقب (جبهه‌ها) و همچنین نشان دادن مشارکت عظیم زنان برای تقویت دوستی در بین مردم و تلاش برای صلح، روز زن باید مانند دیگر وقایع برپا شود.» پس از رسمی شدن این روز در روسیه، بعد از انقلاب شوروی در ۱۹۱۷ این مراسم عمدتاً در کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی برگزار شده‌است. در چین از سال ۱۹۲۲ و در اسپانیا از سال ۱۹۳۶ توسط کمونیستها برگزار شد. پس از تأسیس جمهوری خلق چین در اول اکتبر ۱۹۴۹، در تاریخ ۲۳ دسامبر، شورای دولتی اعلام کرد که روز ۸ مارس مناسبتی رسمی است و به زنان در چین نصف روز مرخصی داده خواهد شد.

سخنرانی بعدی توسط خانم شبنم رضاوند با موضوع تبعات تخریب محیط زیست انجام شد. برای تعادل بخشیدن به حیات انسانها و تامین نیازهای اساسی ارتقا سطح کیفیت زندگی برای همه افراد جامعه که توسعه پایدار را به دنبال خواهد داشت با توجه به امر حفاظت از میراث طبیعی و نقش انسان در این حفاظت جایگاه ویژه ای دارد میراث طبیعی بیان کننده پیشینه تاریخی و تمدن و جاذبه های طبیعی هر کشوری است که شکل گیری و به وجود امدن آن طی سالیان متمادی صورت گرفته است. حالا وضعیت فضای سبز در ایران به چه صورت است؟: سرانه جهانی فضای سبزشهری برای هرنفر حدود 25 متر مربع هست که در ایران این رقم 10 تا 11 متر هست و متاسفانه باید خدمتتون عرض کنم که استان اصفهان با سرانه فضای سبز23.1 متر مربع بیشترین وسیستان و بلوچستان با سرانه 1مترمربع، کمترین میزان فضای سبز کشور را داردسرانه فضای سبز شهری در استان کردستان با 5 متر مربع در سطح میانی جدول کشوری قرار دارد.همچنین سرانه پارک‌های عمومی در استان خوزستان با 11.8 متر مربع بیشترین میزان و چهار محال و بختیاری با 1.45 متر مربع کمترین میزان پارک‌های عمومی کشور را داراست.وضعیت سرانه پارک‌های عمومی در فضای شهرهای کردستان مناسب نیست. سرانه پارک‌های عمومی در فضای شهرهای استان کردستان با 1.83 متر مربع در وضعیت مناسبی قرار ندارد. برای اینکه بتوانیم به یک سطح جهانی برسیم که منظور نوشتن اهداف هفده گانه یونسکو هم همین بوده در این زمینه باید قابلیتهای طبیعی سنجیده بشه که در ایران یک رویه عکس دارد. آمار تکان دهنده از تخریب  محیط زیست ایران: در کشورهای در حال توسعه معمولا اولین بخشی که در مسیر توسعه لطمه می بیند محیط زیست طبیعی آن است که به سرعت دستخوش صدمات جبران ناپذیری می شود. اما توسعه ای که بر پایه نابودی منابع باشد دیری نمی پاید و به زودی تبعات ناگوار آن که از دست دادن ذخایر ارزشمند طبیعی است نمود پیدا می کند. این در حالی است که آمار  تخریب محیط زیست در ایران بسیار نگران کننده و تکان دهنده است.هفت نوع بحران محیط زیستی شناسی جهان و ایران را تحت‌الشعاع خود قرار داده است: جمعیت یک نمونه از آنها است. این یک اصل بدیهی است: وقتی بر تعداد افراد ساکن در سرزمینی افزوده می‌شود، نیاز به استفاده از منابع مختلف در آن حوزه بالا می‌برد. از این رو‌ افزایش جمعیت انسان در بسیاری از منابع مطالعاتی، مهمترین چالش‌ و عامل اصلی تخریب محیط‌زیست معرفی شده است. مشکلات متعددی که رشد ناپایدار توسعه بدون در نظر گرفتن ظرفیت تحمل محیط زیست برای جوامع شهری و روستایی به وجود آورده است. اواسط دهه ۶۰، عواقب بالا رفتن جمعیت از منظر اجتماعی و اقتصادی در برنامه‌ای تلویزیونی با عنوان «جمعیت، حال، آینده» مورد نقد و بررسی قرار می‌گرفت، اما به تبعات محیط‌زیستی چنان روند شتابناکی چندان توجه نمی‌شد. به گزارش مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۵۵جمعیت کشور ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بود و ده سال بعد این رقم به ۴۹ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسید. بر اساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن جمعیت کشور۸۲ میلیون و ۱۵۰ هزار نفر برآورد شد. این جمعیت روزانه ۵۰ میلیون تن زباله تولید می‌کند که تنها ۵ درصد آن به کارخانه‌های بازیافت راه می‌یابد. ۹۵ درصد زباله باقی مانده یا به روش‌های قدیمی در دل زمین مدفون و یا در طبیعت رها می‌شوند. ظرفیت جمعیت کشور  حدود ۲۵ میلیون نفر برای برداشت از منابع طبیعی است، گفت: افزایش جمعیت باعث می‌شود که از منابع طبیعی کشور بیش از حد ظرفیت برداشته شود. ایران بر طبقه شاخص فلاکت رتبه دو را دارا ست، این شاخص بر اساسی مبانی مانند قدرت خرید مردم و تورم محاسبه می‌شود. بحران دوم تخریب جنگل‌ها  اشاره دارد: سالانه ۱۳ میلیون هکتار جنگل در دنیا ازبین می‌رود، بر اساس گزارش بانک جهانی سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگل‌های ایران نابود می‌شود. پیش‌بینی شده است ایران تا ۳۵  سال آینده جنگلی نخواهد داشت باید توجه داشت که مشکلات محیط زیستی در آینده تبدیل به معضلات اجتماعی خواهد شد. شکار بی رویه به عنوان اولین عامل، ۹۱درصد مناطق تحت حفاظت ما را تهدید می کند، ۸۲ درصد از مناطق حفاظت شده کشور با چرای بی رویه، ۷۹درصد با تبدیل اراضی و بوته کنی، ۵۵درصد با قطع اشجار روبرو هستند و در بیش از نیمی از مناطق حفاظت شده عملیات جاده سازی انجام شده است. سهم هر نفر ایرانی از جنگل یک چهارم است. از بین رفتن پوشش گیاهی (بر اثر جنگل‌زدایی و چرای بیش از حد دام و تغییر کاربری اراضی) نه تنها احتمال جاری شدن سیلاب را شدت می‌بخشد که افزایش فرسایش خاک را نیز به دنبال دارد. وقتی پوشش گیاهی از بین می‌رود، کوچک‌ترین بارانی روی زمین به سیل بدل می‌شود. تخریب جنگل‌ها و مراتع، چرای بی‌رویه دام در بالادست سدها و مسدود کردن غالب رودخانه‌های کشور با دیواره‌های بتونی نیز از دیگر دلایل تشدید سیل در کشور است. بر اساس اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، از421 مورد سیل اتفاق افتاده از سال1330 تا 1380نزدیک به 74درصد آن تنها مربوط به سال‌های 1360تا 1380 می‌شود. یعنی در فاصله سال‌های 60 تا 80 میزان سیل 20 برابر شده در حالی که تغییرات زیادی در بارندگی‌های منطقه جز چند مورد استثنایی وجود نداشته است. البته از این زمان به بعد نیز آمار دیگری ارائه نشده است! آمارها نشان می‌دهد در دهه ۵۰ شمسی ۴۰۵ مورد سیل درکشور جاری شده است. این رقم در دهه ۶۰ به ۸۱۴ مورد و در دهه ۷۰ به دو هزار و ۴۰ مورد رسید. این روند صعودی در میانه دهه ۸۰ ناگهان کاهش یافت. بر اساس گزارش سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری تعداد سیل‌های جاری شده در فاصله سال‌های ۸۰ تا ۸۶، ۷۴۶ مورد بوده است. برخی کارشناسان دلیل کم شدن روند سیلاب در ایران را خشکسالی و کاهش بارندگی در دهه ۸۰ می‌دانند. بارندگی شدید، سیل، رانش و ریزش سنگ در استانهای گلستان، مازندران، فارس، کرمانشاه و لرستان در روزهای آغازین سال 1398، مردم ایران را به شدت غافلگیر کرد. اما برآوردهای منتشر شده در رسانه‌ها نشان می‌دهد هر سال به طور متوسط ۲۲۶ ایرانی جان خود را در سیل از دست می‌دهند. در سال گذشته ۱۳۹۷، سیلاب‌ها تنها در سه ماهه اول امسال بیش از 20 کشته و 45مفقودی دربرداشتند. مدیریت ناکارآمد موجب شده که در شش ماهه اخیر به طور میانگین هر سه روز یک سیل در کشور رخ دهد و خسارتی شدید به بار‌آورد که میزان خسارت‌ها و کشته‌ها نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.  دلیل اصلی وقوع سیل را استمرار بارش باران نمی باشد بلکه آسیب های محیط زیستی علت اصلی می باشد. یکی از دلایل سیل های ویرانگر اخیر نابودی روزانه 123 هکتار از جنگل هاست. سال 1395، دولت لایحه تنفس جنگل را به مجلس برد و خواستار توقف برداشت از جنگلها شد. این لایحه که ممنوعیت بهره ‌برداری تجاری از جنگل‌های ایران، معروف به طرح تنفس جنگل‌ها که قرار بود در برنامه ششم توسعه اجرا شود، با نحوه تصویب مجلس عقب افتاد و زمان اجرای آن به سال چهارم برنامه موکول شد. مطابق این طرح، قرار بود هرگونه بهره برداری از جنگل‌ها برای یک دوره تنفس 10 ساله ممنوع شود.

ریزگردها: تخریب جنگل‌ها و مراتع باعث ازبین رفتن گونه‌ها گیاهی و به وجود آمدن ریزگردها خواهد شد، ریزگردهایی که در کشور وجود دارد مربوط به عوامل تخریبی منابع طبیعی داخل کشور است واین‌ها از دیگر کشورهای خارجی نمی‌آیند. ایجاد ریزگردها و از بین رفتن جنگل‌‌ها و مراتع فقط  ۴۵ درصدش مربوط به عوامل بیان‌زایی است و ۳۹ درصد دیگر مربوط به مدیریت نامعقول است.  یکی دیگر ازبحران‌های ما انتشار کربن است که ایران در این زمینه رتبه اول را دارد. با توجه به گرم شدن کره زمین و افزایش دمای هوا در ایران دو درجه است، افزایش دما در استان خراسان حدود چهار درجه بیشتر است. گرمای هوا باعث سفید شدن مرجا‌نها و مرگ آنها می‌شود. گرمای هوا باعث از بین رفتن اشتغال و مهاجرت می‌شود، تصریح کرد: این عامل باعث ایجاد تبعات اجتماعی در کشور می‌شود، که متاسفانه ما هنوز در این رابطه برنامه ریزی مشخصی نداریم. با بیان اینکه طبق سیاست‎های جهانی تا سال ۲۱۰۰ باید ۱.۵ درجه دما افزایش یابد، ادامه داد: در ایران طی ۱۵سال گذشته ۱.۵درجه افزایش دما داشته‎ایم و شدت تبخیر به ۱۶۰ میلی‎متر رسیده است. که دلیل عدم توجه به منابع طبیعی از جمله جنگل‌ها این است که در این افراد حس تعلق به این منابع وجود ندارد، بیان کرد: گرمای هوا باعث مهاجرات حیوانات به مناطق سردتر می‌شود. این اتفاق باعث کاهش مواد غذایی در دنیا می‌شود. در حال حاضر با وجود ۱.۳ حاشیه نشین در ایران حدود ۲۵ میلیون نفر نیازمند مواد غذایی سالم هستند.

خشک شدن رودخانه‌های مهمی چون کارون و زاینده‌رود و دریاچه‌ها و تالاب‌هایی نظیر ارومیه و بختگان نه به دلیل خشک‌شالی که از فقدان مدیریت صحیح در عرصه منابع آبی کشور رخ نموده است. کارون در سال‌های اخیر خشکی پی‌درپی را تجربه کرده ، زاینده‌رود ۲۰ بار ظرف ۱۰ سال گذشته خشک شده، وضعیت رودخانه کرخه بحرانی است، حیات دز از آلودگی میکروبی و سفیدرود از ورود حجم عظیم فاضلاب‌های شیمیایی به مخاطره افتاده است. عمق فاجعه‌ای که بر تالاب‌ها رفته است را روشن کند: ارومیه که زمانی آشیان ۴۰هزار فلامینگو بود امروز و کمتر از چهار دهه ۳۳۰ هزار هکتار آن به شوره‌زار بدل شده است (یعنی بیش از دو برابر مساحت جزیره قشم، بزرگترین جزیره ایران)، بختگان و پریشان در فارس دیگر رمقی ندارند، گاوخونی در اصفهان به برهوتی بدل شده است، هامون با وسعت۲۴۰ هزار هکتار در دهه ۵۰ خورشیدی امروز تنها زمینی سله بسته است، پیش‌بینی شده تالاب امیرکلایه تا چند سال دیگر بر اثر زهکشی به طور کامل خشک شود و وسعت تالاب انزلی از ۲۱ به هفت هزار هکتار کاهش یافته است. یکی دیگر عوامل انحرافی محیط زیستی را کاهش و آلودگی منابع آب دانست و خاطرنشان کرد: کشور ما در خصوص مصرف آب دو برابر جهان آب مصرف می‌کند. کشور ما به هم اندازه که آب مصرف می‌کنیم به همان میزان هم فاضلاب تولید می‌کنیم. این فعال محیط زیست با بیان این مطلب که متاسفانه بازیافت آب در ایران بیشتر از دو مرتبه نیست، بیان داشت: در کشور ژاپن ۲۵ مرتبه از آب بازیافت دارند.  به سدهای ایران نیز اشاره کرد و گفت: عمر متوسط سد در ایران ۵۰ سال است،و ۲.۱ بودجه عمرانی کشور صرف ساخت سد می‌شود. بیشترین  بخش مصرف‌کننده آب در کشاروزی است؛ اما ما در رسانه ملی می‌بینیم که بیشتر بر صرفه جویی خانگی تاکید می‌شود. اگردر بخش خانگی صرفه جویی آب صورت بگیرد و فقط یک درصد از مصرف بی‌رویه آب جلوگیری شود این امر تاثیر زیادی در کاهش آب کشور ندارد ما باید برای آب کشاورزی اندیشه‌ای داشته باشیم.  کاهش اب در آینده باعث ایجاد تشنج بین کشاورزان خواهد شد، خاطرنشان کرد: ما باید در زمینه منابع طبیعی از خودمان شروع کنیم ومنتظر کسی دیگر نباشیم. ۶۰ درصد آب مرکز شهر مشهد نیترات است که منشاء آن چاه‌های فاضلاب است.  در کشور حدود ۸۰درصد از آب زیرزمینی برداشته می‌شود که این باعث نشست زمین می‌شود. آلودگی آب دریاها  باعث مرگ گیاهان و آب زیان دریایی، پرندگان دریای و  پستانداران دریایی می‌شود.  معدن کاری و استخراج آب‌های زیرزمینی: این علل، جزو پر بحث‌ترین دلایل زلزله هستند. معدن کاری در اعماق زمین، ممکن است به شکل ‌گیری فضاهای خالی شود که باعث ضعف‌های ساختاری در زمین، در نقاط اتصال و شکستگی‌ها می‌شود. این خود ممکن است منجر به فرو پاشی در این منطقه‌ی استخراج زیر زمینی شود، و ایجاد امواج لرزه‌ای و زمین لرزه‌های کوچک کند. این در مورد استخراج گسترده از آب‌های زیر زمینی نیز درست است، به خصوص در مورد سفره‌های آب محصور و تحت فشار (احاطه شده توسط لایه‌هایی از سنگ از همه طرف). آب موجود در این محفظه‌ی زیر زمینی، در فشار بالا نسبت به فشار اتمسفر ذخیره می‌شود. هنگامی که آب استخراج می‌شود، فشار به طور ناگهانی کم می‌شود و این ممکن است دیواره‌های محفظه‌ی زیر زمینی را تخریب کند و پس از آن منجر به تولید لرزه شود. ۵۰۰ کشته و ۶۰۰۰ زخمی ارمغان مهمان ناخوانده شب یکشنبه بیست و دوم آبان برای مردم استان کرمانشاه بود. زلزله ۷.۳ ریشتری سرپل ذهاب نیمی از کشور را به لرزه درآورد و در مدت ۳۰ ثانیه باعث تخریب زیرساخت‌‌های شهری و بی‌خانمانی۷۰,۰۰۰ نفر شد. به علت فرسایش شدید خاک، حوزه های آبخیز سدهای کشور دارای ۲۵۰ میلیون متر مکعب رسوب دهی در سال است و در بخش کشاورزی، هر سال بیش از ۲میلیارد متر مکعب خاک حاصلخیز در اثر فرسایش خاک شسته شده و موجب از بین رفتن هزاران هکتار زمین و کاهش تولید محصول می شود. میزان فرسایش خاک در ایران به طور دقیق محاسبه نشده است. ارقام پراکنده و گاه متفاوت از فرسایش سالانه ۲۲ تا ۳۳ تن در هکتار حکایت دارد. ادامه این روند نه تنها باعث خواهد شد که زمین، قابلیت باروری خود را از دست بدهد که بر میزان مناطق بیابانی ایران نیز خواهد افزود. چهارمین انحراف محیط زیستی  کاهش باروری خاک در اثر فرسایش شدید در دنیا است. کشور ما در این زمینه در دنیا رتبه یکم را دارد، ۱۴ در صد درآمد ناخالص ایران به دلیل فرسایش خاک از بین می‌رود. سالانه وسعتی بالغ بر۴۰۰ هزار هکتار از اراضی حاصلخیز کشوردستخوش فرسایش می شود طبق هشدار دانشمندان و محققان در ایران هر یک دقیقه ۳ هکتار از خاک مرغوب ایران تبدیل به بیابان بی مصرف میشه. که ارزش اقتصادی خسارات سالانه فرسایش خاک در ایران ۱۰ هزار میلیارد ریال معادل تخریب یک میلیون هکتار زمین کشاورزی برآورد شده است و این میزان فرسایش سالانه یک درصد حجم مخازن سدهای موجود کشور را کاهش می دهدفروش خاک بماند که ۶۰۰ سال زمان میبرد تا خاک حاصلخیز بوجود آید

آخرین بحران زیست محیطی پسماند است، دنیا این بحران را حل کرده؛ اما در ایران هنوز این مسائل برطرف نشده است. بیش از یک میلیون تن پسماند تولید می‌شود، تصریح کرد: این مشکل در تمام شهرهای کشور وجود دارد،  پسمانده خانگی حدود ۸۰ درصد پسماندها است. حدود ۸۰ بیماری از محل دفن زباله‌ها به وجود می‌آید، گفت: در ایران این عدد به دلیل دفع نامناسب آنها به ۱۱۸ رسیده است. آلودگی زباله وآتش زدن آن باعث ایجاد آنواع بیماریها از جمله سرطان و شکاف دهان در کودکان می‌‌شود، خاطرنشان کرد: این آلودگی‌ها تبعات اجتماعی در پی خواهد داشت.  آن چیز‌هایی که به مراتب مهم‌تر است برای مردم و مسئولین ما مهم نیست و وقتی یک بیمار سرطانی درک نکند که بیماری تا چه حدی جدی است، امیدی هم به درمان او نیست. از همه نگران کننده‌تر این است که جامعه ما متوجه این خطر بزرگ که دامنش را گرفته نیست. در همین شرایط نمایندگان مجلس دولت را وادار می‌کنند ۵۰۰ هزار هکتار به وسعت کشاورزی اضافه کنند و اراضی کم بازده و پرشیب را به اراضی کشاورزی تبدیل کند که این یک فاجعه بزرگ است.  شگفت‌انگیز این که پس از۵۰ سال حفاظت از عرصه‌های طبیعی کشور و صرف هزینه‌های مالی و جانی (۱۱۳ محیط‌بان شهید و ۳۰۰ محیط‌بان جانباز)‌، برخی مناطق حفاظت شده ارزش‌های بوم‌شناختی خود را از دست داده‌اند.  ایران را باید اولین قربانی تخریب جهانی محیط زیست برشمرد . متاسفانه مجموعه عملکرد های ما یا به طور کلی غلط بوده و یا اگر برخی از آنها برای پایداری محیط زیست بوده بسیاری دیگر نیز به منظور تخریب محیط زیست بوده است و در مجموع برآیند آن منفی است به همین دلیل می بینیم وضعیت رودخانه ها، تالاب ها و… هر روز شرایط بدتری پیدا می کند. ما به یک خرد جمعی مبنی بر اینکه آنچه در اختیار داریم متعلق به نسل آینده نیز می باشد برسیم، نحوه عملکردمان را طوری سازماندهی می کنیم که منابع حیاتی جامعه از بین نرود و کاری انجام ندهیم که به سلامت خود، جامعه و نسل آینده آسیب برسد. شماری از پژوهشگران و کارشناسان حوزه بهداشت به رابطه آلودگی محیط‌زیست و سلامتی افراد اشاره کرده‌اند. به عنوان نمونه، افزایش نرخ سرطان به دلیل مصرف نادرست سموم و کودهای شیمیایی و یا افزایش نرخ مرگ و میر بر اثر آلودگی‌ هوا. اما آن گونه که از روند رو به احتضار محیط ‌زیست ایران بر می‌آید چنین هشدارهایی نیز چندان جدی گرفته نمی‌شوند. بررسی آمارها نشان می‌دهد ظرف ۳۵ سال گذشته، محیط‌ زیست ایران حتی آنجا که به سلامتی شهروندان ارتباط پیدا می‌کند دغدغه و اولویت دولت‌ها نبوده است. به نظر می‌رسد تنها راه چاره برای بهبود شرایط قهقرایی همکاری و مشارکت مردمی است که لاجرم از مجرای تشکل‌ها و سازمان‌های غیردولتی می‌گذرد.  تاریخ تمدان بشری نشان می‌دهد که تمدن‌های به دلیل بحران محیط زیستی نابود شده‌اند، اگر برای مشکلات محیط زیست اقدامی صورت نگیرد باعث نابودی تمدن انسانی می‌شود.آن گونه که پیش‌بینی‌ها نشان می‌هد ادامه روند کنونی باعث می‌شود ایران در ۵۰ سال آینده به سرزمینی بدل شود فاقد خاک حاصلخیز و آب و جنگل و مرغزار، سرزمینی برهوت و لم‌یزرع، عرصه‌ای تفته و سوزان مشابه چاد که به «قلب مرده آفریقا» مشهور است. آیا آن روز فراخواهد رسید که ایران «قلب مرده خاورمیانه» لقب بگیرد؟ در مسائل مربوط به محیط زیست متاسفانه کشور ما زیاد موفق نبوده، خاطرنشان کرد: در زمینه محیط زیست ما دشمن خودمان هستیم و نیازی هم به دشمن دیگر مانند اسرائیل و آمریکا نداریم.

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی اسکاندیناوی در مارس ۲۰۱۹

نگار کلائی

جلسه سخنرانی اعضای نمایندگی اسکاندیناوی در تاریخ یکشنبه۱۷ مارس ۲۰۱۹ ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای نمایندگی و جمعی از فعالان حقوق بشر و میهمانان دیگر در فضای مجازی پالتاک برگزار گردید. در این جلسه ابتدا گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ماه گذشته در ایران توسط بانو فاطمه ورمزیار به شرح زیر ارائه گردید: اخبار نقض حقوق بشر در بهمن ماه ۹۷ با کمتر از ۱۰ مورد اعدام، بازداشت فعالان صنفی و کارگری، بازداشت و محکومیت‌ های گسترده فعالان مدنی، نقض گسترده حقوق زندانیان، نقض پایدار آزادی بیان، نقض حقوق کودکان، تجمعات کارگری و اصناف بخصوص در زمینه پرداخت نکردن مزدی و موارد دیگری که در استان‌های مختلف رخ داد، همراه بود. اعدام: از مهمترین رویداد ها در این زمینه نزدیک تر شدن دو کودک-مجرم به مرگ بود. حکم اعدام یکی از آنان در دیوان عالی کشور تایید شده و حکم دیگری به اجرای احکام رفته است. اعدام ( ابراهیمی)، زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه نیز نقض شد. آزادی اندیشه و بیان: دو شهروند اهل پیرانشهر جمعا به ۱۴سال حبس، محمد نجفی، وکیل دادگستری  به دو سال حبس دیگر ، فرهاد میثمی و رضا خندان هر کدام به ۶ سال حبس، رتبه یک آزمون کارشناسی ارشدباتهام توهین به رئیس جمهور به ۶ماه حبس، یاشار سلطانی  به ۵ سال ،

زندان: در پی حمله گارد ویژه زندان رجایی شهر کرج به محل نگهداری زندانیان سنی مذهب دستکم ۸ تن از این زندانیان به سلول انفرادی منتقل شدند. همینطور تنش و درگیری در زندان زنان قرچک ورامین و  زندان شیبان اهواز را نیز شاهد بودیم. در زندان شیبان اهواز تعدادی از زندانیان سیاسی که از تاریخ ۱۷ بهمن ماه در اعتراض به استفاده ابزاری مسئولین  دست به اعتصاب غذا زده بودند، توسط مسئولین زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.

پیروان ملی و مذهبی: همچون گذشته در بهمن ماه نیز زیر فشار فزاینده بازداشت‌ها و محکومیت ها بودند. در این ماه فرزاد روحانی منشادی، رویا حسین زاده، افسانه امامی، آتسا احمدآئی شهروندان بهایی؛ دو نوکیش مسیحی در اصفهان و شیراز و شش نوکیش مسیحی در رشت؛ بازداشت شدند.

حقوق کودک: در این ماه دختر۱۱ ساله ای به نام “رها” که در یکی از روستاهای اطراف ایلام بعنوان زن دوم، به عقد یک مرد پنجاه ساله که دارای۷ فرزند است درآمده بود با ورود دادستانی به موضوع به بهزیستی سپرده شد و همسر او بازداشت شد.. زنان: لیلا میرغفاری به اتهام “ظاهر شدن در انظار عمومی بدون حجاب شرعی” به۵۰ هزار تومان جزای نقدی محکوم شد. وی که یکی از متهمان پرونده موسوم به «دختران خیابان انقلاب» است .

کارگران و أصناف: مامورین دادسرا با خواهر اسماعیل بخشی برخورد فیزیکی کرده و به مادرش دستبند زده اند که منجر به شوک عصبی و انتقال وی به بیمارستان شده است. محیط زیست:. همچنین ۵ فعال محیط زیست دیگر به نام های پوریا سپهوند در تهران، سیروان قربانی در کامیاران، یوسف فرهادی بابادی در شهرکرد و  آرمان وفایی و شاهو فرجی در سنندج بازداشت شدند.

 نظامی و قضایی و امنیت شهروندان: یک دختر جوان و دختر ۲ ساله برادرش نیز در محله زیباشهر قزوین مورد حمله و اسیدپاشی یک فرد ناشناس قرار گرفتند. همچنین۷۲ دختر و پسر در یک مهمانی در ساری بازداشت شدند. یک کولبر در سردشت، سه کولبر در مناطق مرزی ماکو و بانه، سه کولبر در مناطق مرزی سلماس و بانه، سه کولبردر مناطق مرزی سردشت و بانه، یک کولبر در مناطق مرزی ماکو، یک کولبر در مناطق مرزی پیرانشهر و یک کولبر در مرز بانه کشته و زخمی شدند. از مهترین خبرها که در این می توان از بازداشت های گسترده اتنیک ها، محکومیت های گسترده فعالان مدنی وگزارشات نقض گسترده حقوق زندانیان یاد کرد.

سپس آقای رضا عباسی زمان آبادی بررسی ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر (آزادی عقیده)و مقایسه آن با قانون اساسی ایران را نمودند: اعلامیه جهانیه حقوق بشر و قانون اساسی جمهوریه اسلامیه ایران وشرایط اجرایی ان هست.و بررسی میکنیم که جمهوریه اسلامی تا چه اندازه حقوق بشر که یه امرجهانیه و قانون اساسی  که بر پایه و اساس دین اسلام و قران نوشتن رعایت میکنه . درابتدا بهتره که یه مقایسه ای داشته باشیم روی متن ماده18 و قانون اساسی ایران. در ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر با تیتر حق آزادی عقیده اومده که هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است.پس ازنظر اعلامیه جهانی حقوق بشر ما انسانها این ازادی رو داریم که هرعقیده ویا مذهبی برای خودمون برگزینیم یا حتی در هر زمان به صلاح دید خودمون اقدام به تغییر مذهب و عقیدمون کنیم.و به نظر من بسیار هم منطقیه .چرا که مذهب و طرز فکر هرکس کاملا امری شخصیه و ما یا بهتره بگم من شخصا  بخاطر مذهب یا سیستم فکری افراد با کسی رابطه برقرار  یا قطع ارتباط نمیکنیم بلکه رفتار و شخصیت افراده که در مراودات و روابط اجتماعی تاثیر گزار است. اصل 12 قانون اساسی اینظور شروع میشه. دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری است و این اصل الی‏الابد غیر قابل تغییر است که این به نظر من نقض ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر جرا که اولا ما ملزم به داشتن دین اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری هستیم ودوما الی الابد غیر قابل تغییر هم هست. .پس تا زمانی که این قانون پابرجاست کسی اجازه نداره دین خودشو تغییر بده و یا حتی اجازه نداره که فقط و فقط این مذهب را قبول نداشته باشه چرا که از نظر جمهوری اسلامی قوانین اسلام نقض شده طبیعتا  کسی که این اتفاق براش بیوفته دیگه اجازه کار کردن توی اون مملکت رو نداره. اجازه تحصیل نداره . در بسیاری موارد حتی اجازه زندگی کردن رو هم ازش میگیرن و به اعدام محکوم میشه.که این سه مورد خودش نمونه بارز نقض قانونه . اینکه بخاطر عقیده یک نفر حقوق این فرد به راحتی پایمال میشه وکسی هم قبولدار مسئولیتش نمیشه و حتی افتخار هم میکنن که قدمی در راه اسلام برداشتیم . و یک کافر رو حذف کردیم. این که کشور ایران میاد و اسلام رو مذهب رسمی اعلام میکنه نشان دهنده ی اینه که جمهوریه اسلامی مردمش رو نه بر اساس ایرانی بودن بلکه بر اساس عقیدشون طبقه بندی میکنه که این هم باز نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر است .پس میبینید که شروع اصل 12خودش ناقض چندین ماده از این اعلامیه است. در ادامه اصل 12 داریم که و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند  و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.همانطوری که میدانید حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی ازشاخه های بزرگ اهل سنت هستند که اینجا به صراحت اسم اورده. ولی حکومت ایران همیشه درباره رفتارش علیه اقلیت سنی در ، مورد انتقاد بوده است و سنی‌های ایران بسیار سخت استخدام می شوند، در مدیریت عالی ایرانهیچ جایگاهی ندارند و سهم آنها در مدیریت‌های منطقه‌ای هم بسیار اندک بوده است. که این هم  نقض اشکار ماده ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر.عدم تبعیضه که اشاره میکنه به هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز، خصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هرعقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است، بهره مند گردد و حتی میتوانیم به اصل نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران استناد کنیم که در متن قانون داریم مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی ‌برخوردارند و رنگ‌، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود و چیزی که امروزه ما در ایران شاهدش هستیم یه بسیار مسئله نادره که یه کشور عملا هم به قوانین بین الملل بی توجهی میکنه و هم قوانین وضع شده توسط خودش ولی در عین حال با دروغ وشیوه های خودشون تظاهر میکنه بهترین کشور اسلامیه و هیچ اتفاق بدی توش نمیوفته و همه در صلح و ارامش و با رضایت کامل زندگی میکنند. در اینجا  .جا داره به عنوان مثالی ازین تظاهر ودروغ یادی کنیم از سخنان ایت االله خامنه ای در  فروردین 97 در مشهد که گفت: امروز در ایران ازادیه بیان هست. ازادیه فکر هست. ازادیه انتخاب هست .هیچ کس بخاطر اینکه فکرش و نظرش مخالف نظر حکومت است مورد فشار و تهدید قرار نمیگیره هرکس ادعا کنه که من مورد فشار قرار گرفتم چون عقیدم در فلان مسئله  برخلاف عقیده حکومت بوده دروغ گفته . رهبر ایران که خودشو نایب امام زمان میدونه .ولی مطلقه فقیه .عادل . معصوم  . .ولی امر مسلمین جهان و…میدونه چطور میتونه اینظور قضاوت نا بجا داشته باشه و همه رو دروغگو بدونه؟به نظر من اینکه  ایشون با قیافه حق به جانب  میگه دروغ میگه  و حاضر نیست یه جمله  بر خلاف میلش بشنوه اولا نقض میکنه حرف خودشو که گفت ازادیه بیان و عقیده  هست چون اگه بود پیشاپیش طرف رو دروغ گو نمیخوند و اجازه حرف زدن میداد به منتقدش و هم نقض میکند ماده  18و 19 اعلامیه حقوق بشر را و اینجا دوتا سوال پیش میاد اول اینکه  ایا هیچ مشکلی در ایران نیست و همه چیز همونطوریه که رهبری میگه .یا از بیان عقیده مردم میترسن؟اگه مشکلی نیست پس اجازه بدن مردم ازادی بیان و عقیدشونو  داشه باشن .وحالا که این حق رو از مردم گرفتن نشون میده که دروغگو خود اقای خامنه ایه و همه ما میدونیم مشکلات زیادی  بخاطر عقیده در ایران گریبان گیر مردم شده که ما دقیقا بخاطر همین مشکلاته که دور هم جمع شدیم وفعالیت میکنیم برای رفع اونا.رهبر جمهوریه اسلامی در  باره ازادیه فکر صحبت میکنه که در ماده 18 هم به اون اشاره شده  ولی ایا واقعا ما ازادیه فکر داریم توی ایران؟ به نظر من تا زمانی که در ایران سانسوروجود داره عملا ازادیه فکر نداریم امروزه  مردم ایران  همه دارن خودسانسوری میکنن بخاطر حفظ جونشون بخاطر حفظ مالشون و درامدشو امنیتشون مجبورن دروغ بگن به عنوان مثال یک فیلم ساز رو شما در نظر بگیرمجبوره فکرشو سانسورکنه تا بتونه اثرشو منتشر کنه .شما کدوم نویسنده و شاعروخواننده یا هنرمندی  رو سراغ دارید که بگه من خودسانسوری نمیکنم ومیتونم ازادانه فعالیت کنم؟(ابته منظورم فیلم ساز یا خواننده های وابسته به نظام نیست) این نمونه بارز نقض حقوق بشر نیست؟

که هرکس میتونست هردین و عقیده ای رو انتخاب کنه و این همه زندانیه عقیدتی در زندانها نبود ویا هزاران ایرانی از مملکت فرار کردن وفرار میکنن صرفا بخاظر اینکه دین اسلام روقبول ندارن ویا تغییر مذهب دادن.و یا جمهوری اسلامی  بخاطر عقیده متفاوتشون اونارو تحت فشار قرار داده که مجبور به ترک وطن شدن مثل بهایی ها یا نوکیشان مسیحی. در اصل ۲۰ قانون اساسی بر برخورداری از حمایت یکسان قانونی همگی ایرانیان تاکید شده ولی ما در عمل میبینیم شهروندان بهایی از جمله افرادی هستند که ازکمترین حمایت قانون برخوردار هستند و حقوق آنها در اکثر نقض موارد میشود . در صورتی که هیچ کجا ی قانون اساسی هیچ اسمی از بهاییت نیومده و جایی اعلام نشده که هرچیزی رودر باره بهاییت وچگونگی برخور با اونهارو ممنوع کرده باشه .طبق اصل سیزدهم،چون اسمی از  بهائیان  در اصل 13 اورده نشده جزو اقلیت‌های دینی در ایران شمرده نمی‌شوند و در انجام مراسمات خود آزاد نیستند و طبق اصل چهاردهم،  از نظر جمهوری اسلامی البته به دلیل اینکه بهائیان بر ضد اسلام و انقلاب اسلامی در ایران فعالیت دارند و جاسوس استعمارگران هستند،و نباید بر طبق عدل و قسط اسلامی با آن‌ها رفتار کرد اینجا هم میبینیم که انسان بودن و رفتار انسانی جایگاهی در قانون اساسی ایران نداره و به هرکس بر اساس عقیدش بها میدهن . از آغاز انقلاب چندین مورد تخریب گورستان‌های بهائیان و درآوردن اجساد مردگانشان‌ در شهرهای مختلف دیده شده و همچنین حمله به خانه‌های بهائیان، شعارنویسی بر دیوارهای شهر علیه آنان و آزار و اذیتشان و تحقیر کودکان بهائی در مدارس و معابر به دلیل باورهای دینی والدینشان. جمهوری اسلامی همچنین به طور نظام‌مند اموال و دارایی‌های شرکت‌های متعلق به بهائیان را مصادره کرد‌، ‌کارمندان، دانشجویان و استادان بهائی را اخراج کرد، کارمندان بهائی بازنشسته را محروم از دریافت حقوق بازنشستگی کرد و محفل‌های محلی و ملی بهائیان را از هم پاشاند. از آنجا که جمهوری اسلامی مراسم ازدواج بهائیان را نامشروع و غیرقانونی می‌داند، دفاتری که ازدواج بهائیان را ثبت کرده بودند متهم به رواج فحشا شدند. مجلس بیان اینکه همواره با شهروندان اعم از مسلمان و غیر مسلمان خوش رفتاری کن می گه :چرا که آنها (افراد جامعه) دو دسته اند یا برادر دینی تو هستند، یا مانند تو انسان و مخلوق هستند.» ولی متاسفانه در ایران با اینکه علی رو مثل  خدا میپرستن و همه جا اسمش هست ولی باز اونم سانسور میکنن و مطالبی از بزرگان اسلام که باب میلشون هست رودر جهت منافعشونه  بیشتر بکار میگیرند در اصل ۳۹ قانون اساسی اشاره بر  ممنوعیت هتک حرمت فردبازداشتی و زندانی تاکید شده ولی بارها دیده ایم که بازجویان امنیتی برای اقرار گیری از زندانیان عقیدتی اقدام به ضرب و شتم و تحقیر شخصیتی آنها میکنند  که این خود نیز نقض آشکار ماده ۱۸ از اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد  در اصل ۱۶۵ قانون اساسی اشاره بر حق برخورداری ازمحاکمه علنی و در حضور مردم و عادلانه تاکید شده است ولی اکثر غریب به اتفاق محاکمات محکومان عقیدتی در خفا و به صورت مخفیانه میباشد .  هر گونه حرکت به عنوان مثال برگزاری مراسم مذهبی در منازل شخصی افراد با جرمهای  نظیر اقدام علیه امنیت ملی انگاشته میگردد . و ضمن هجوم های وحشیانه و در برخی موارد توام با ضرب و شتم افراد و بدون حکم قضایی اقدام به بازداشت افراد میکنند که این هم نقض آشکار ماده ۱۸ از اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد. اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:احزاب، جمعیتها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند . وباز میتوان از شهروندان بهایی نام برد که در هیچ صنف و حزب جمعیتی جای ندارد چرا که از نظر جمهوری اسلامی شناخته شده نیستند. در قسمت استفتائات سایت خامنه ای سوال های 328 تا 331 مربوط به بهاییانه که یکی دو مورد اشاره میکنم. سوال : بهائیان بسیاری در این جا کنار ما زندگی می کنند که رفت و آمد زیادی در خانه های ما دارند. عده ای می گویند که بهایی ها نجس هستند و عده ای هم آن ها را پاک می دانند. این گروه از بهایی ها اخلاق خوبی از خود آشکار می کنند، آیا آن ها نجس هستند یا پاک؟  ج. آن ها نجس و دشمن دین و ایمانِ شما هستند، پس فرزندان عزیزم جدا از آن ها بپرهیزید. گاهی بعضی از پیروان فرقه گمراه بهائیت برای ما غذا یا چیز دیگری می آورند، آیا استفاده از آن ها برای ما جایز است  ج. از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمایید. خواهشمندیم تکلیف مؤمنین را در برخورد با فرقه گمراه بهائیت و آثار حضور پیروان آن در میان جامعه اسلامی ، بیان فرمایید. ج. همه مؤمنین باید با حیله ها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیری کنند ….با جمعی از دوستان خانه ای را اجاره کردیم و متوجه شدیم که یکی از آن ها نماز نمی خواند. بعد از سؤال از وی، پاسخ داد که قلباً به خداوند تبارک و تعالی ایمان دارد، ولی نماز نمی خواند. با توجه به هم غذا بودن و ارتباط زیاد با وی، آیا باید او را نجس بدانیم؟ج. مجرد ترک نماز و روزه و سایر واجبات شرعی باعث ارتداد مسلمان و کافر شدن و نجاست وی نمی گردد و تا زمانی که ارتداد وی احراز نشده است، در میزان بهایی ستیزی نظام  میتوان حتی به کتاب امشی و حشرات بهایی نوشته مرتضوی لنگرودی اشاره کرد  این مطالب به ما ثابت میکنه که  نه اعلامیه حقوق بشره نه حتی قانون اساسیه ایران در ایران اجرا نمیشه .بلکه امروزه فقط با تکیه برقوانین اسلام و ضعف مردم روی مذهب و نااگاهی و جهل اونا که اونم بخاطر عدم مطالعه و بی اطلاعی مردم از حقو حقوق مسلمشون مردم ایرانه(که یکی از سیاستهای این رژیمه)دارن جنایت های وحشتناکی میکنن و خون ها ی بیگناه زیادی داره ریخته میشه  و به اسم دین و نه قانون دارن طبق قانون جنگل رفتار میکنن و تنها راه ممکن رو کشتن مخالفانشون میبینن

سخنران بعدی آقای بنیامین رجبیان با موضوع اعدام کودکان جلسه را ادامه دادند: این مساله اصلا در ایران وجود نداشت بلکه این مسیله را جمهوری اسلامی به وجود آورد. به خاطر اینکه در قانون مدنی ایران و قانون مدنی‌ که در زمان رضا شاه و در سال‌های بین ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۰ به تصویب رسید-اصولا سن بلوغ ۱۸ سال بود. بعدا در قانون ازدواج آمدند یک استثنایی گذاشتند برای ازدواج؛ گفتند ازدواج دختر ۱۵سال و ازدواج پسر۱۸سال و حتی گفتند که اگر دادگاه تشخیص بدهد (به‌خصوص در جاهای دور افتاده و نقاطی که در آنها مردم به هر صورت عادت نکرده بودند یک دختری را که فکر می‌کردند بالغ است، به زنی نگیرند) یک دختر در ۱۳سالگی هم می‌تواند ازدواج کند. اما سن بلوغ ۱۸ سال در نظر گرفته شده بود و بنابراین مسئولیت کیفری برای فرد در۱۸سالگی ایجاد می‌شد.»  در سال ۲۰۱۸: شماری زیادی از کشورهای جهان به سوی لغو مجازات اعدام گام برمی‌دارند.ولی متاسفانه در اولین ماه این سال ایران سه نفر به دلیل جرمی که در زمان ارتکاب آن کمتر از ۱۸ سال داشتند و کودک محسوب می‌شدند، و با رسیدن یا گذر از۱۸سالگی اعدام شدند :امیرحسین پورجعفر به جرم قتل و تجاوز در ۱۶ سالگی، علی کاظمی به جرم قتل در ۱۵ سالگی و محبوبه مفیدی به جرم قتل همسر در۱۷سالگی. ماده ۳۷کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک صدور حکم و اجرای حکم اعدام، سلب حیات و حبس ابد غیرقابل بخشش را برای کودکان – تمامی افراد زیر ۱۸ سال  ممنوع کرده است. دستگاه قضایی ایران علی‌رغم ملزم بودن این کشور به رعایت این ماده، سن قانونی ۱۸ سال را به عنوان سن پایان دوره کودکی و نوجوانی به رسمیت نمی‌شناسد. بعد از انقلاب و امدن  جمهوری اسلامی در قانون مدنی سن بلوغ را  9 سال قمری برای دختر، یعنی رفتند در کتاب‌های فقهی هزار سال پیش و رسیدند به ۹ سال قمری برای دختر و ۱۵ سال قمری برای پسر. یعنی یک دختر هشت سال و هشت ماهه شد بالغ. یعنی چنین دختری مسئولیت کیفری دارد و می‌شود برای او مثل یک آدم بزرگسال مجازات تعیین کرد و حتی به اعدام محکومش کرد. خب، سال‌ها طول کشید تا بالاخره این را کردند ۱۳ سال برای دختر و ۱۵ سال برای پسر و آن هم البته فقط در ارتباط با ازدواج. یعنی تازه برگشت به قانون زمان رضا شاه اما همین را هم تعمیم به دیگر مسائل ندادند و این موضوع همین‌طور به صورت لاینحل مانده است.ایران یکی از امضاء کنندگان کنوانسیون جهانی حقوق کودک که در آن اعدام کودکان زیر 18 سال منع شده است با این وجود جمهوری اسلامی ایران یکی از کم کشورهای است که در سالهای اخیر کودک مجرمان را اعدام میکند. جمهوری اسلامی وقتی به کنواسیون حقوق کودک در سالهای 94 میلادی پیوست یک تبصره اضافه کرد که مگر در مواردی که این کنواسیون در تضاد است با قئانین اسلامی و از انجایی که در در قانون مجازات اسلامی سن مسئولیت کیفری 9 سال قمری برای دختر و 15 سال قمری برای پسران در نظر گرفتته شده است و به همین دلیل است که جمهوری اسلامی میگوید این غیر قانونی نیست در حالی که در قانون بین المللی خیلی مشخص نوشته شده است نه تنها در کنوانسیون حقوق کودک بلکه در کنوانسیون حقوق سیاسی و مدنی که ایران سالها قبل به آن پیوست به صراحت آمده که سن مسئولیت کیفری 18 سال است و اعدام و حتی حبس ابد را برای کودک مجرمان ممنوع کرده است. جامعه جهانی عکس العمل هایی داشته است در دهه اول سالهای 2000 این عکس العمل ها شدیتر بود و این منجر به تغییراتی در قانون مجازات اسلامی شد که متاسفانه این کمکی به پایین آوردن اعدام کودک مجرمان نکرد و حقوق بشر توجهی که میبایست بگیرد از جامعه جهانی و به خصوص اروپا نگرفت ولی به نظر میاد که مسئله اعدام کودک مجرمان از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. جمهوری اسلامی تازگی نداشته است که از اعدام به عنوان ابزاری برای رعب و وحشت استفاده می کند نه برای مبارزه با جرم و نه برای اجرا کردن احکام اسلامی اگر مصلحت نظام در کار نباشد میتوانیم تمام احکام اسلام را زیر پا بگذارند زیرا مصلحت نظام مهم تر از هر چیزی است به همین دلیل است که اگر با بالا بردن هزینه سیاسی اعدام کودک مجرمان و هر نوع اعدام دیگری به صلاح نظام نباشد و میتوانیم شاهد بهبود های بیشتری باشیم.

بحث ازاد با موضوع حق،فراموشی توسط آقای صدیق محمدی به شرح زیر انجام گردید: ابتدا من دربخش اول مختصری در مورد حق ذاتی یا طبیعی وحقوق شهردندی نکاتی را اشاره کردم وبا مطرح کردن این سوال(ایا حق ذاتی را باید مطلابه کنیم )بحث ازاد ادامه پیدا کرد. ابتدا دوست گرامی اقای امید مطالبی گفتند واین بحث با همراهی خانم دکتر عباسیان واقای نخبه زعیم ادامه پیدا کرد. در این بحث اشاره شد که “حقوق طبیعی یا حقوق اولیه، به حقوقی گفته میشود که اشخاص برپایه طبیعت خود دارا هستند بدون انکه مشروط به توافق دیگران، وجود نهادهای سیاسی وقضایی یا قوانین وسنت ها باسد.بنابراین حقوق طبیعی به هر انسان در هر زمان وهر مکانی تعلق میگیرد.مثال:لذت بردنودفاع از حیات وازادی، تصاحب، تملک ومحافظت از دارایی خودوهمچنین جستجو وفراعم کردن خوشبختی وایمنی است. حقوق طبیعی غیر قابل ستاندن است،زندگی، ازادی ومالکیت حقوق طبیعی است.واما قرار داد اجتماعی توافقی است بین اعضای یک کشور تا درون نظام حقوقی مشترکی زندگی کنند. دولت برای حفاظت از این حقوق وقانون گذاری تاسیس می شود واگر به درستی از این حقوق حفاظت نکند میتواند سرنگون شود. همه دوستان با توجه به شرایط حکومت اخوندی به این نتیجه رسیدیم که این حکومت تمام حقوق

ذاتی وشهروندی را لگد مال کرده وارزشی برای این حقوق قائل نیست وسالهاست که حتی از گرفتن اولین حقوق انسانی شهروندان خود نیز ابایی ندارد. اعدام بدون محاکمه بدون جرم در زندان، شکنجه وزندانهای بدون مرخصی، حبس غیر قانونی، از بین بردن منابع طبیعی کشور، دزدی واختلاس، فقر وبدبختی، بی ارزش کردن پول ملی، گرانی وحکومت مافیایی، واعدام بخاطر ابراز عقیده وبیان، نبود ازادی احزاب ودر نهایت خفقان ودیکتاتوری محض وهزاران ناحقی دیگر.اما در مورد حقوق شهروندی که رییس جمهور در اذر ماه ۹۵سال امضاء کرد.دراین این منشور به حقوق ذاتی وشهروندی طبق #اعلامیه _جهانی _حقوق_بشر به ازادی بیان وعقیده وحقوق اقلیتها وملیت اشاره شده. اما فراموش نکنیم این حقوق فقط یک نوشته هست و فقط برای فریب افکار عمومی وجهانی تصویب شده و هیچ یک از این حقوق وقانون در ایران اجرا نشده وشرایط به مراتب بدتر هم شده است. حکومت اخوندی طبق ماده ۱ت۳۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر تمام قوانین را نادیده گرفته واهمیتی به ان نمیدهد. حکومت قوانین خاص خود را دارا میباشدوان قانون شریعت دروغین انهاست که تمام قوانین بر اساس شریعت اسلامی بنیان نهاده شده است وهیچ اهمیتی برای ادیان واقلیتهای دیگری وجود ندارد. ا ما در اخر مردم نباید فراموش کنند که از حقوق اصلی خود دست بکشند وتا زمانی که به این اگاهی نرسیم که این حقوق را بشناسیم وان را بگیریم این حکومت همچنان بر ما حکم میراند. حقوقمان را فراموش نکنیم وچون این حکومت به درستی از این حقوق محافظت نکرده پس باید سرنگون شود. مختصری از نظرات دوستان که بیان شد. با تشکر از همه دوستان بخصوص دوستانی که در بحث ازاد بسیار فعال بودند.

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع ازحقوق محیط زیست آپریل

شبنم رضاوند

جلسه  ماهیانه کمیته دفاع از حقوق محیط زیست در تاریخ  شنبه ۱۲ آپریل 2019 ساعت ۱۹:۳۰ در فضای مجازی پالتاک با حضور جمعی ازاعضای این کمیته فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران برگزار شد.

در ابتدا از آقای رضا عباسی زمان آبادی جهت ارایه گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق محیط زیست در ماه گذشته دعوت بعمل آمد.

خبر: سه فعال  محیطزیست در ایران بازداشت شدند. یک اسفند ١٣٩٧همزمان با پنجمین جلسه دادگاه هشت فعال محیط‌زیست، گزارش‌هایی درباره بازداشت یوسف فرهادی بابادی فعال محیط زیست در شهرکرد و آرمان وفایی و شاهو فرجی، دو فعال محیط زیست در سنندج نیز منتشر شده است.

خبر: واژگونی تانکرهای سوخت در قلب محیط‌زیست/ محورهای غرب تعریض شوند. تریلرهای حامل مواد نفتی و سوخت سال‌هاست که محورهای مواصلاتی غرب کشور را دراختیار گرفته‌اند. انتقادات مسئولان امر و به‌ویژه فعالان محیط‌زیست در زمینه خسارات جدی این تریلرها به محیط‌زیست منطقه از یک‌سو و نگرانی متولیان امر درزمینه خسارات به زیرساخت‌های ارتباطی و جاده‌ای از سوی دیگر از تردد .

خبر: اعترافات اجباری با شکنجه و تهدید به تزریق آمپول.نیلوفر بیانی، از فعال محیط‌ زیستی زندانی، در دومین جلسه غیرعلنی دادگاه به گرفتن «اعتراف اجباری با شکنجه و تهدید» اعتراض کرد.

خبر: محموله قاچاق آهو در لرستان کشف و ضبط شد .این محموله شامل ۵ آهوی زنده و یک لاشه آهو بوده که بدون اخذ مجوز از سازمان حفاظت محیط زیست بارگیری شده بود.

خبر: بی خبری از یک فعال زیست محیطی در سنندج : ۱۵ اسفند ماه ۱۳۹۷ ؛ بی خبری از وضعبیت یک فعال زیست محیطی که چند روز پیش از سوی اطلاعات سپاه پاسداران در شهر سنندج بازداشت شده بود روز پنج شنبه یکم اسفند ماه نود و هفت، یک فعال محیط زیستی در سنندج به نام”آرمین اسپرلوس ”از سوی اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

خبر: دو فعال محیط زیستی در سنندج از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شدند ۶مارس 2019 یک فعال محیط زیستی و عضو تیم کوهنوردی ( چل چمه ) به نام ” جمال اسدی ”روز گذشته توسط وزارت اطلاعات شهر سنندج بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. اعتراضات بین المللی به جمهوری اسلامی درباره ادامه بازداشت فعالان محیط زیست در ایران ادامه دارد،

خبر: پلنگ ایران : دو توله پلنگ ایرانی روز پنجشنبه ۹۷/۱۲/۹در شهرستان چرام پنجه های دستشان توسط افراد ناشناس قطع شده و از بین رفتند.

سپس از خانم شبنم رضاوند جهت سخنرانی خود در خصوص کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر(کنوانسیون تهران) و موارد نقض آن در ایران دعوت بعمل آمد: کنوانسیون محیط زیست دریای مازندران به عنوان نمادی از همکاری های مشترک بین کشورهای ساحلی این دریاچه، به منظور مقابله با مشکلات زیست محیطی آن در تهران به امضا رسید. کشور ساحلی دریای مازندران با آگاهی از تخریب نگران کننده محیط زیست این دریا، با تایید اهمیت همکاری دولت های ساحلی با سازمان های بین المللی مربوط و با هدف حفاظت و نگهداری محیط زیست دریای مازندران این کنوانسیون را امضا کردند. کنوانسیون تهران میتواند ابزار موثر حقوقی برای مبارزه با آلودگی دریای مازندران باشد. دریای مازندران یک دریای بسته است که اصول عام حقوق دریاهای کنوانسیون حقوق دریاها در مورد آن اعمال نمی شود.  واقعیت این است که سرعت رشد و گسترش تهدیدهای زیست محیطی از سرعت همکاری های محیط زیستی در پیرامون آن بیشتر است. عمده ترین چالش های پیش روی کنوانسیون تهران شکل گیری رژیم حقوقی دریای مازندران می باشد، که هنوز به نتیجه ای نرسیده است. در این مقاله با تبیین مشکلات زیست محیطی دریای مازندران روند شکل گیری کنوانسیون تهران، محتوا و اهمیت آن مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این پژوهش آشکار ساختن ظرفیت های اجرایی این کنوانسیون برای کاهش تهدیدهای زیست محیطی دریای مازندران است.

کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر: کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران) روز سه‌شنبه ۱۳آبانماه سال۸۲ با حضور رییس سازمان حفاظت محیط زیست جمهوری اسلامی ایران، وزیر جمهوری آذربایجان و معاونین وزرای محیط زیست جمهوری قزاقستان، فدراسیون روسیه و ترکمنستان در پایتخت کشورمان امضا شد.این کنوانسیون با ۹بخش و ۳۷ ماده به تصویب رسیده است. طرفهای متعاهد (جمهوری آذربایجان، جمهوری اسلامی ایران، جمهوری قزاقستان، فدراسیون روسیه و ترکمنستان) با آگاهی از تخریب محیط زیست دریای خزر در اثر آلودگی ناشی از منابع مختلف فعالیتهای انسانی از جمله تخلیه مواد مضر، خطرناک، مواد زائد و سایر آلودگیهای ناشی از منابع دریایی و منابع مستقر در خشکی، با تصمیم راسخ در حفظ منابع زنده دریای خزر برای نسلهای حاضر و آینده، با آگاهی به ضرورت تضمین عدم مضر بودن فعالیتهای مستقر در خشکی برای محیط زیست دریای خزر، با توجه به خطرات ناشی از نوسانات سطح آب که محیط زیست دریای خزر و خصوصیات اکولوژیکی و آب نگاری منحصر به فرد آن را تهدید می‌کند، با تاکید بر اهمیت حفاظت از محیط زیست دریای خزر و با تصدیق اهمیت همکاری میان دولتهای ساحلی خزر و با سازمانهای بین‌المللی مربوطه، با هدف حفاظت و نگهداری محیط زیست دریایی دریای خزر کنوانسیون تهران را امضا کردند.

ماده اول بخش مقدماتی واژه های استفاده شده در متن تعریف شده اند. ماده دوم هدف از کنوانسیون حفاظت محیط زیست دریای مازندران از منابع آلوده یعنی حفاظت ، احیا و بهره برداری خردمندانه و پایدار از منابع زیستی دریای مازندران مشخص  شده است. ماده سوم دامنه کارکرد کنوانسیون تشریح و آمده است محیط زیست دریای مازندران با توجه به نوسان های آب  آلودگی شامل زمین های اطراف نیز می شود. ماده چهارم قسمت دوم وظایف الزام آور طرف های کنوانسیون برشمرده شده است که بر أساس آن هر یک از متعهدان به کنوانسیون موظفند جداگانه یا به صورت مشترک در خصوص پیشگیری، کاهش و کنترل آلودگی دریا ، حفاظت و احیای محیط زیست، استفاده از منابع دریا به گونه ای که برای محیط زیست دریایی مضر نباشد همکاری با یکدیگر و سازمان های بین المللی مربوطه برای تحقق اهداف کنوانسیون اقدامات لازم را انجام دهند. ماده پنجم به اصولی اشاره دارد که رعایت آنها برای رسیدن به اهداف کنوانسیون ضروری است اولین اصل رعایت احتیاط است که بر أساس آن تهدیدها صدمه های ریست محیطی اگر شواهد کافی علمی برای به تعویق انداختن اقدامات پیشگیرانه وجود نداشته باشد، باید جدی تلقی شوند. دومین اصل مسیولیت نهاد آلود ه کننده است تا هزینه ای آلودگی شمامل پیشگیری، کنترل و کاهش آلودگی ها را پذیرفته شود. سومین اصل ، دسترسی به اطلاعات درباره آلودگی محیط زیست دریای مازندران و قرار دادن آن در اختیار دیگر طرف های متعهد به کنوانسیون است. ماده ششم همکاری های دوجانبه و چند جا نبه برای تدوین پروتکل های الحاقی برای اجرای هر چه بهتر مقاد کنوانسیون ضروزی اعلام شده است.

بخش سوم«جلوگیری، کاهش و کنترل آلودگی»: در موارد هفت تا ده کنوانسیون پیشگیری، کاهش و کنترل آلودگی ها مورد توجه قرار گرفته است. منابع آلودگی ناشی از زمین های حاشیه دریا، عملیات انجام شده در کف دریا، کشتی ها، عملیات انجام شده در کف دریاها، کشتی ها، دفن مواد زاید و درگیر فعالیت های که در طبقه بندی های قبلی قرار نگرفته بودند ذکر شده اند. از دولت های متعهد خواسته شده در جهت کاهش آلودگی ها اقدام کنند. همچنین دولت های ساحلی ملزم به کنترل و  مقابله با گونه های مهاجم بیگانه و پیشگیری از رها سازی مواد زاید شده اند. داشتن آمادگی کافی و اقدام برای مقابله با پیامدهای ناشی از شرایط اضطراری درهنگام بلاهای طبیعی یا اقدامات انسانی همچنین اقدام برای اطلاع رسانی و کمک رسانی به نواحی آسیب زدیده در قلمرو حاکمیت دولتی دیگر، ارزیابی از شرایط زیست محیطی و نیز همکاری با طرف های دیگر برای ایجاد سیستم های هشدار دهنده اولیه از دیگر وظایف دولت های ساحلی است.

بخش چهارم «حفاظت، نگهداری و احیای محیط زیست دریایی»کنوانسیون به حفاظت و احیای محیط زیست دریایی اختصاص دارد و در آن به وضعیت منابع زنده دریا، مدیریت مناطق ساحلی و نوسان های سطح آب دریا توجه شده است.

بخش پنجم «خط مشی‌ها»: به ارایه روش هایی برای اجرای مفاد کنوانسیون پرداخته ارزیابی اثرات زیست محیطی، همکاری بین دولت های متعاهد در تهیه و تنظیم مقررات و استانداردهای مقبول به منظور حفاظت و احیای محیط زیست دریایی و نیز همکاری برای تهیه و تدوین برنامه عمل مشترک از زمینه های همکاری کشورهای ساحلی معرفی شده است. ماده ۱۹ به ایجاد یک سیستم نظارتی برای کنترل شرایط زیست محیطی دریا اشاره دارد. در این سیستم، تبادل اطلاعات برای تصمیم گیری و آموزش ، تطبیق شرایط استاندارد مندرج در مقررات با وضعیت موجود و ارزیابی جداگانه یا مشترک شرایط زیست  محیطی دریا، بررسی میزان اثرگذاری اقدامات پیشگیرانه انجام شده، کنترل برای کاهش آلودگی ها پیش بینی شده است. فعالیت در زمینه تحقیق و توسعه و دسترسی به اطلاعات جدید از دیگر موارد در نظر گرفته شده در این بخش است.

در بخش ششم، ترتیبات سازمانی، چگونگی ارتباط دولت ها با یکدیگر، ساز  کارهای لازم برای گردهمایی، تصمیم گیری هماهنگ و اجرای مفاد کنوانسیون مورد اشاره قرار گرفته است. در این چارچوب، شیوه برگزاری نشست های منظم طرف های متعاهد مشخص شده و برای برگزاری جلسات فوق العاده آمده که عالی ترین مرجع بین دولتی برای تبادل نظر و تصمیم گیری خواهد بود. زبان نشست ها می تواند زبان ملی پنج کشور ساحلی عضو باشد. دبیرخانه شرایط استفاده از زبان های رسمی سازمان ملل متحد( انگلیسی و روسی) را فراهم خواهد کرد. تصمیمات نشست بر أساس رای گیری و با توافق همه طرف ها گرفته خواهد شد. ساز کاردیگر، تاسیس دبیرخانه کنوانسیون است که در راس آن مدیر اجرایی قرار دارد.برای انتخاب مدیر اجرایی، نامزدهایی معرفی و با رای اکثریت نمایندگان کشورهای ساحلی انتخاب می شوند. مسیولیت أمور مالی و اداری دبیرخانه، تهیه و ارسال اطلاعیه ها و تمامی مکاتبات، تهیه و ارایه گزارش های لازم درباره نشست های کشورها و فراهم آوردن خدمات مربوط به برگزاری نشست ها، ارتباط با سایر نهادها منطقه ای و بین المللی مربوطه به عهده دبیرخانه کنوانسیون است.

بخش هفتم، مربوط به پروتکل ها و ضمایم است یعنی در آن، امکان پیوستن مفادی از پروتکل های دیگر به کنوانسیون پیش ببینی شده است. پروتکل های پیشنهادی باید به تصویب طرف های متعاهد در نشست ها برسد. پیشنهاد هرگونه اصلاحیه از سوی طرف های متعاهد،در نشست بررسی و در صورت موافقت اکثریت اعضا تصویب می شود. عنوان هشتم، اجرا و پایبندی است که طبق آن، تعیین مرجعی ملی برای هماهنگی در اجرای مفاد کنوانسیون در داخل هر کشور و ارایه گزارش ملی به دبیرخانه کنوانسیون از وظایف دولت ها است. مرجع ملی هر کشور مجرای ارتباط آن دولت با دبیرخانه و سایر دولت ها در چارچوب کنوانسیون است. تدوین مقرراتی برای بالا بردن میزان پایبندی طرف ها به اجرای مقررات و جبران خسارت وارده از دیگر وظایف دولت های عضو کنوانسیون است. حل اختلافات موجود از راه مشورت و مذاکره دولت ها و سایر سازو کارهای صلح آمیز مورد توافق طرفین صورت خواهدگرفت. بر أساس قسمت نهم کنوانسیون که بخش آخر آن است، مفاد کنوانسیون۹۰ روز پس از اعلام رسمی الحاق کلیه دولت ها ساحلی لازم الاجرا خواهد شد.

متاسفانه، شوراهای ساحلی دریای خزر هر کدام به تنهایی یا به طور جمعی به دلیل غفلت یا فعالیت‌های خود منجر به آسیب زیست محیطی شده‌اند. آن‌ها باید از طریق جبران یا پرداخت غرامت، آسیب‌هاییکه وارد کرده‌اند را بهبود بخشند».آلودگی دریای خزر هر روز افزایش می‌یابد و پنج کشور حاشیه آن از جمله ایران برنامه مشخص و موثری برای کاهش آلودگی ندارند.  در ایران برخی نمایندگان استان‌های شمالی در مجلس وضعیت دریای خزر را بحرانی توصیف می‌کنند. آلودگی میکروبی دریای خزر به حدی است که تابستان چهار سال پیش عبدالرضا کرباسی، معاون وقت دریایی سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به پیامدهای شنا کردن در آب‌های این دریا به شهروندان هشدار داد. با توجه به گزارش‌هاییکه در این چند سال درباره افزایش ورود فاضلاب صنعتی، بیمارستانی و خانگی به این دریا و انباشت زباله در کناره‌های آن منتشر شده می‌توان تصور کرد که میزان آلودگی افزایش نیز یافته است. دفع غیراصولی و غیربهداشتی زباله منحصر به استان‌های شمالی نیست بلکه معضلی سراسری است که همه‌ی استان‌های ایران با آن درگیر هستند. متاسفانه نسبت به مطالعه کاربردی جهت مکان‌یابی مناسب برای انباشت و دپوی زباله غفلت شده، هر چند در این ارتباط اطلاعاتی وجود داشته و حتی مطالعات دانشگاهی نیز انجام شده اما به صورت کاربردی به آن پرداخته نشده است.»مشکلات آلودگی دریای خزر به ویژه با هجوم گردشگران به استان‌های ساحلی خزر گیلان، مازندران و گلستان حاد‌تر شده است. بخش جنوبی دریای خزر بیشترین تراکم جمعیت را دارد و در نتیجه بیشترین فاضلاب‌ها هم در ایران تولید می‌شود. استان‌های ساحلی۱۷میلیون جمعیت دارند و نرخ تولید پسماند با احتساب گردشگران حدود ۱۷هزار و۵۰۰ تن در روز است. دفن زباله در مناطق شمالی کشور اصولی نیست و زباله و شیرابه‌های آن به دریای خزر سرازیر می شود. مدیر کل دفتر بررسی آلودگی‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست به آلودگی صنعتی و نفتی “کشورهای بالادست” هم به عنوان منشاء آلودگی خزر اشاره کرده است. از عوامل دیگر می توان سموم کشاورزی  که عامل اصلی آلودگی دریای خزر است نام برد. ورود فاضلاب‌ها، شیرابه پسماند‌ها و سموم کشاورزی منشاء اصلی آلودگی خزر است. این مقام زیست محیطی کشور همچنین خاطرنشان کرد که به دلیل استفاده بیش‌ از اندازه از سموم و کودهای شیمیایی این مواد وارد دریای خزر می‌شود. او انتقاد کرده است که دفنگاه‌های زباله‌ها بهداشتی نیستند.  اما در کشورهای دیگر حاشیه خزر بیشترین آلودگی نفتی و صنعتی است. متاسفانه  دولت ج.ا.ا. برای انتقال آب دریای خزر که اجرایی شدن  این طرح و انتقالآب دریای خزر به فلات مرکزی بدون توجه به نظر کارشناسان  و متخصصان محیط زیست و تبعات امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی را به همراه خواهد داشت بودجه تعیین کرده اند ولی برای کل محیط زیست بودجه ای که تعیین کرده اند قابل بحث است . کل بودجه امور محیط زیست ایران که شامل مقابله با آلودگی‌هوا هم می‌شود ۴۰۳ میلیارد تومان است. بودجه ۵ تریلیون تومانی نهادهای مذهبی و تبلیغاتی (به اضافه صدا و سیما)، به این معناست که حکومت ایران به ازای هر نفر حدود ۶۶ هزار تومان خرج نهادهای مذهبی و تبلیغاتی می‌کند. بودجه ۹۸- در لایحه بودجه ۱۳۹۸ ایران، سهم نهادهای مذهبی و تبلیغاتی ۱۳ برابر محیط زیست است. این در حالی است که بودجه محیط زیست به ازای هر ایرانی، کمتر از پنج هزار تومان است. تصمیم‌گیری درباره دریای خزر در اختیار رهبر ایران است تصمیم‌گیری درباره سهم ایران در خزر و سایر جزئیات آن در اختیار رهبر است. طبق اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسل های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند ، وظیفه عمومی تلقی می گردد. از این رو فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب  غیر قابل جبران آم ملازمه پیدا کند ، ممنوع است و هدف ۱۴سند ۲۰۳۰ :حفاظت و استفاده پایدار از اقیانوس ها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار متاسفانه دولت جمهوری اسلامی ایران هیچ اهمیتی به حقوق محیط زیست قایل نیست و با عدم توجه به آن نقض کامل حقوق محیط زیست محرز است. در ادامه برنامه از جناب اقای محمد آدینه (آرش) با موضوع عدم برنامه ریزی آسیبهای سیل و خشکسالی جهت ارایه سخنرانی خود دعوت بعمل آمد: هـزار سال پیش فردوسى بزرگ این مهم را بصورت نظم در یکى از داستانهاى شاهنامه به شکل ضرب المثلى زیبا بیان کرده است. همه میدانیم ایران فلات نیمه خشکى است که اکثر مناطق آن خشک و بیابانى و در شمال ، شمال غربى و غرب داراى کوهستانهاى بلند و مساعد تولید سیلاب میباشد. همه ما اگر در زمان مسافرت از این راه ها دقت کرده باشیم گذر همین سیلابها در طول هزاران سال بصورت دره ها و مسیلها براى خود راه را باز کرده که وجود سیلابها نمایان است. مسیلها به خاطر اینکه آب بیشترى در آن جریان میابد کمى سر سبزتر از اطراف هستند که همین امر باعث اطراق عشایر براى مدتى کوتاه در آنجا میشود ولى از دیر باز نیاکان ما آگاه بودند که ساختن مأمن در این مسیلها عقلانى نبوده و این کار را نمیکردند .

به جایى که یک روز بگذشت آب  نسازد خردمند از او جاى خواب

شاهد آن هم بافت قدیم شهرها و روستاهایی است که در مجاورت رود خانه هاى بزرگ و مسیلها ساخته شده اند و بجا ماندن بناهاى چند صد ساله نشانگر عدم دسترسى سیلابها به خاطر رعایت اصول شهر سازى و رعایت حریم رودخانه و مسیلهاست . این فرهنگ شهر سازى و احترام به طبیعت و همینطور مدیریت آبهاى روان و سیلابها تنها تا چهار دهه قبل ادامه داشت و با روى کار آمدن حکومت جمهورى اسلامى و تغییر اصل شایسته سالارى به عقیده سالارى ، تمامى این معادلات و علوم و تجربیات باستانى و همینطور دانشهاى نویین از بین  رفته و بدلیل نا آگاهى و نگاه غنیمت گونه مسؤلان و عوامل جمهورى اسلامى به کشور در راستاى بهره بردارى هرچه بیشتر براى تقویت خود و نظامشان وضعیت ایران روز به روز  و با شتاب به قهقرا رفته است. سیلاب بهار ١٣٩٨ در شیراز اما دوباره تکرار کج اندیشى و سؤ مدیریت رجال خود بزرگ پندار منتصب در شهردارى و فرماندارى شیراز بود. ورودى شهر شیراز و بناى دروازه قرآن که در واقع ورودى شمالى شهر میباشد درکنار بابا کوهى و دره اى که مسیل بود بنا شده است . صدها سال بود که مردم از اینجا عبور کرده و هیچ وقت اتفاق اینچنینى رخ نداده بود تا اینکه حدود ٣۵ سال پیش براى این مسیر طرحى ارائه گردید و بدون مشورت با متخصصین و در جهت منافع عده اى خواص و بدون توجه به هشدارهاى افراد آگاه و دلسوز به اجرأ درامد و همگى شاهد لطمات آن بودیم. دره و مسیل با خاک پر شده و بجاى آن از دو لوله که فقط ٩٠ سانتیمتر قطر دارند ( البته درخبر ها قطر آن ٢٠٠ سانتیمتر عنوان شد که همین ٢٠٠ سانتیمتر هم جوابگوى این حجم از آب همراه با سیلاب نمیباشد) قرار داده شد که این آبهاى فصلى را هدایت کنند و منبعد همگى به دستاوردهاى جناب رجاء تحسین و ماشاالله بگویند. در سال ١٣٧٢ تنها چند سال بعد از پروژه سیلى با حجمى کمتر از این سیل اخیر در این محل خرابیهایى ایجاد کرد که عدم پو شش خبرى و نبود امکانات کنونى فضاى مجازى زیاد به چشم نیامد و با توجه به حافظه تاریخى ضعیف عموم فراموش شده و دیگر کسى پیگیر علل آن نشد و دولت هم مثل همیشه روى آن سرپوش گذاشت. أما اینبار عدم پاکسازى مسیر و لایروبى مسیل و همچنین ساخت و ساز در حریم مسیل و ساخت جاده اى جدید در کیلومتر ۴ورودى شیراز که از پشت سعدیه به مقابل اکبر آباد میرسد و بستن مسیلهاى کوچک و پر کردن آنها بجاى احداث آبراه ، آب این قسمت هم که به صورت طبیعى از مسیر دیگرى میرفت به آبرفت دروازه قرآن اضافه شده و حجم زیاد آب پشت همین سیلبند ضعیف جمع و باعث شکستن آن گردید که به یکباره حجم زیادى از آب به روى خود خیابان که روزى مسیر طبیعى این آب بوده میریزد و اتفاقات بسیار تلخى که همگى از طریق فضاى مجازى و اخبار شاهدش بودیم میافتد. وقتى باران این زیبایى طبیعت توسط افراد نا لایق و نا کار آمد بدون دانش دستکارى شود خشم آن دامان مردم بى دفاع را گرفته و جان و مال آنها را با خود میبرد. وظیفه ماست که با اطلاع رسانى گسترده و شفاف سازى شواهد سبب روشنى افکار عمومى جامعه در راستاى دستیابى به حق پایمال شده شان شویم، دیرى نباشد که شاهد اتفاقات تلخ اینچنینى که فقط عدم مدیریت باعث آن است نباشیم .

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع ازحقو ق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتمبرگ مارس۲۰۱۹

محمدرضا چنگیزی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع ازحقوق پیروان ادیان و نمایندگی بادن ووتنبرگ درروزپنجشنبه مورخ۲۸مارس۲۰۱۹ساعت۱۷به وقت اروپای مرکزی با حضوراعضای کمیته و نمایندگی ،سخنرانان وتنی چند از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران دراتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزارگردید. در این جلسه خانم فایزه رضاییتفسیر ماده 29 اعلامیه  جهانی حقوق بشر و مقایسه آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرایی آ در ایران را به اطلاع حاضرین رساندند. آقای مهراب زارعیگزارش ماهیانه نقض حقوق پیروان ادیان در اسفند ۱۳۹۷را به اطلاع حاضرین رساندند. آقای محمدرضا احمدی آبقد با موضوعحقوق شهروندی پیروان آئین یارسان در ایرانسخنرانی نمودند.

خانم آزاده قریشی با موضوع تاریخچه ای از زندان اوین« چگونگی ساخت این زندان»سخنرانی نمودند. زندان اوین، یکی از مشهورترین زندان‌های ایران است. این زندان در منطقه اوین درکه در منطقه سعادت‌آباد، تهران قرار دارد. یکی از معماران زندان اوین امیر نصرت منقح بود ساخت این زندان در زمینی به مساحت ۴۰ هکتاراز دهه ۱۳۴۰ آغاز شد و در سال ۱۳۵۰ افتتاح شد.. زمینی که در آن زندان اوین ساخته شده‌است، سابقاً خانه سید ضیاءالدین طباطبایی، روزنامه‌نگار و نخست‌وزیر ایران بودحکومت ایران مدعی‌ است که زندان اوین دارای یکی از مجهزترین کتابخانه‌ها در میان زندان‌های ایران است. طی حکمی که دادستان تهران صادر کرد در بند زنان زندان اوین، به بانوان و مادران امکان تماس تلفنی با دنیای بیرون داده نمی‌شود. برخی از بندهای این زندان زیر نظر قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران نبوده و توسط سایر نهادها اداره می‌شود. برای مثال بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ این زندان که دارای سلول‌های انفرادی و چند نفره (موسوم به سوئیت) است در اختیار وزارت اطلاعات است و بند ۲ الف آن زیر نظر سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌باشد تردد و حضور زندانیان سیاسی خارج از سلول‌ها فقط با داشتن چشم‌بند ممکن است. بند ۲۴۰ زندان اوین، داری چندین طبقه و هر طبقه راهرویی طولانی دارد که شامل چندین سلول در طرفین است. درِ هر سلول دارای دریچه کوچکی است و در پایین در کوچکی مانند در صندوق پست تعبیه شده، هر سلول تقریباً ۸ مترمربع است و درون هر سلول دستشویی، مستراح و دوش آب به وسیله یک پرده از اتاق سلول جدا شده ‌است. هرسلول پنجره‌هایی نیز داردکه با درنظرگرفتند زدگیرهای آن زندانی چاره‌ای جزتماشای آسمان ندارد. دیوارهای هر بند دستنوشته‌های زندانیان راشامل می‌شود. شعر، تاریخ ورود و خروج، علت دستگیری زندانی، هویت زندانی، دلتنگی‌های زندانی و ظلم‌های روا رفته به او از این قبیل نوشته‌ها هستند. بند۳۵۰ (بند امنیتی) از بندهای عمومی اوین و زیر نظر قوه قضائیه است که در گذشته بخش ۳ نامیده می‌شد. این بند ساختمانی دو طبقه است که در میان آن حیاطی مربع شکل قرار دارد. دو ضلع این مربع به اتاق‌های نگهداری زندانیان اختصاص دارد که تعداد آن‌ها در هر طبقه به هفت اتاق می‌رسد. دستشویی‌ها و حمام‌های این بند در یکی دیگر از اضلاع آن قرار دارد. هر اتاق تقریباً ۶ متر در ۶ متر بوده و تعداد متغیری زندانی را در خود جای می‌دهد. صرف غذا دور سفره‌های پلاستیکی و بر روی زمین انجام می‌شود و خدمات نظافتی و پذیرایی به‌صورت دوره‌ای توسط خود زندانیان انجام می‌شود. کسی که عهده‌دار این خدمات برای ۲۴ ساعت است، اصطلاحاً شهردار خوانده می‌شود. پس از یورش گارد زندان اوین در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ که به پنج‌شنبه سیاه اوین معروف شد؛ بسیاری از زندانیان بند ۳۵۰ که متهمان جاسوسی یا عقیدتی بودند به سایر بندهای زندان اوین و سایر زندان‌ها منتقل شدند. در زندان اوین هر اتاق یک مسئول منتخب زندانیان دارد. در هر بند نیز یکی از زندانیان (وکیل بند) رابط اصلی با زندانبانان  است. این بند دارای فروشگاه کوچکی است که امکان خرید مواد غذایی بسیار ساده همچون بیسکوئیت، خرما، تخم مرغ و مانند آن وجود دارد. در این بند معمولاً زندانیان حق دارند که هفته‌ای یک بار با اعضای درجه اول فامیل خود ملاقات از پشت شیشه داشته باشند. بند ۷ زندان اوین عمدتاً به زندانیان با جرایم مالی اختصاص دارند. این بند، به باکیفیت‌ترین بند زندان در کشور معروف است. در این بند، ۷ سالن با ظرفیت اسمی هریک ۲۰۰ زندانی است که گاه پذیرای بیش از ۷۰۰ زندانی نیز بوده‌است  و یک سالن کوچک‌تر موسوم به سالن جهاد است. از این ۸ سالن، ۷ سالن به زندانیان غیر سیاسی اختصاص دارد اما گاه زندانیان سیاسی نیز به این بند و سالن‌ها برده می‌شوند. یکی از این سالن‌ها به نام سالن جهاد یا سالن یازده ویژه زندانیان شاغل در بخش‌های خدماتی و تأسیساتی بند هفت است. سالن هشتم سالنی با نام سالن ۱۲ است که ویژه کسانیبااتهاموجرایم جاسوسی و امنیتی حبس می‌گذرانند است.بند هشت زندان اوین به تبعیدگاه این زندان مشهور است. ساحتمان آن برای زندان ساخته نشده‌است و ساختمان اداری زندان اوین بود که پس از انقلاب ۵۷ به دادگاه انقلاب تبدیل شد و پس از انتقال دادگاه انقلاب به خارج از اوین به صورت بندی در کنار بند هفت درآمد با چهار سالن و دو کارگاه نجاری و سراجی. پیش از انقلاب اسلامی ایران، اوین مستقیماً توسط ساواک اداره می‌شد. با آنکه ساختمان اولیه زندان شامل بیست سلول انفرادی و دو بند عمومی فقط برای ۳۲۰ نفر ساخته شده بود، در طی سال‌های بعد به ساختمان‌های زندان چند بار اضافه شد به طوری که در سال قبل از آغاز انقلاب تعداد سلول‌های انفرادی تا پنج برابر (یعنی یکصد سلول انفرادی) در بند ۲۰۹ افزایش یافت. همین بند سه طبقه شامل شش اتاق بازجوئی در زیرزمین آن بود. یک حیاط اعدام، یک دادگاه، و بندهای جداگانه برای زنان و زندانیان عادی هم ساخته شدند. مجموع این ساختمان‌ها دارای ظرفیت اسمی بالای یک هزار و پانصد نفر بودند اما تعداد زندانیان اوین بیش از دو برابر این ظرفیت اسمی بود. اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ «قتل‌عام تابستان ۶۷»  واقعه‌ای  بود که طی آن چندین هزار نفر از زندانیان سیاسی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران، مخصوصاً زندان اوین و همچنین در زندان‌های سراسر ایران در ماه‌های مرداد و شهریور۱۳۶۷ اعدام شدند. زندانیان سیاسی آن زمانِ تهران در زندان‌های اوین و گوهردشت نگهداری می‌شدند و پس از حکم روح‌الله خمینی، رهبر ایران، مبنی بر اعدام،مرتدین، ملحدینو دشمنان قسم خورده نظام جمهوری اسلامی اعدام‌ها در سطحی وسیعی در زندان‌های اوین و گوهردشت و دیگر زندان‌های شهرهای دیگر ایران به مرحله اجرا گذاشته شد. اعتراض حسین‌علی منتظری به اعدام‌های تابستان ۶۷ منجر به عزل و تبعید خانگی وی شد. وی در آن زمان قائم مقام روح‌الله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی بود.در سال ۹۴، حدود ۱۳۰ کیلوگرم انواع مواد مخدر در مبادی ورودی و داخل زندان‌ها کشف شد. بازداشتگاه ۶۶ سپاه یا بند ۳۲۵ اوین بازداشتگاهی متعلق به سپاه پاسداران است که در داخل زندان اوین قرار دارد. از این بازداشتگاه برای بازجویی متهمان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ استفاده شد، بند ۲۰۹ زندان اوین یک بازداشتگاه سری و غیررسمی در تهران تحت نظارت وزارت اطلاعات است که پس از تعطیلی زندان توحید فعال‌تر شده ‌است. در این بند مانند سایر بازداشتگاههای مخفی؛ زندانیان در بسیاری موارد در زمان بازجویی بدون اتهام شکنجه می‌شوند و در زندان انفرادی نگهداری می‌شونددر بند ۲۰۹ تمام زندانیان از چشم‌ بند استفاده می‌کنند. تمام وقت چشمهای زندانیان بسته و تنها درون سلول‌های خود حق برداشتن این چشم بند را دارند. در هنگام شکنجه معمولا این چشم بند به شکل وحشتناکی بسته می‌شود.سالن یک، محل نگهداری زندانیان مالی و مواد مخدر سالن دو، محل نگهداری زندانیان مالی و زندانیان خیاط شاغل در زندان ، سالن ۳، ۴، ۵ و ۶ محل نگهداری زندانیان مالی ، سالن جهاد (معروف به سالن ۱۱) محل نگهداری زندانیان مالی و زندانیانی که در بخش تاسیسات بند ۷ کار می کنندسالن ۱۲ (زیرزمین) محل نگهداری زندانیان سیاسی-امنیتی و زندانیان مالی با اتهامات جعل و کلاهبرداری است.در این بند آب‌گرم معمولا دچار مشکل می‌شود، و در سرمای زمستان برای مدت زیادی آب‌گرم به طور کامل قطعمی شود.در سالن‌های یک و دوازده این بند به دلیل قرار گرفتن در طبقه زیر زمین و وجود رطوبت باعث بروز ناراحتی های مفصلی از جمله درد در ناحیه دست و پای زندانیان می‌شود.سالن ۱۲ دارای ۵ دستشویی کوچک می باشد که معمولا یکی از آنها خراب است. در قسمتی از همان هواخوری محدود، ظرفشویی قرار دارد و زندانیان مجبورند در فصول گرم و سرد سال از همان ظرفشویی برای شستن ظروف غذا و لباسهای خود استفاده کنند.در همین هواخوری محدود سالن ۱۲ سه حلقه چاه آب فاضلاب با درب باز به قطر تقریبا ۸۰ سانتیمتر وجود دارد که حشرات موذی از قبیل ساس، سوسک و موش از آن بیرون می‌آیند. موش ها و سوسکها نیز از هوا خوری وارد سالن و یا داخل سقف کاذب راهرو و بعضا اتاق‌ها می شوند. وجود فضولات پرندگان و عدم آفتاب به دلیل وجود دیوارهای بلند از دیگر مشکلات بهداشتی است که زندانیان حتی نمی‌توانند لباس هایشان را خشک کنند.در بند زنان زندان اوین موسوم به بند نسوان همچنان مشکلات فراوانی از جمله کاهش شدید جیره خشک غذای زندان، عدم وجود مواد غذایی باکیفیت در فروشگاه زندان، عدم پاسخگویی دادیار ناظر بر جرائم سیاسی و امنیتی به خانواده‌های زندانیان، مشکلات مربوط به بهداری زندان و عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان به چشم می‌آید. در زندان اوین جیره غذای زندانیان از ۱۲۰ گرم به ۸۰ گرم تقلیل یافته است و کیفیت غذا نیز به شدت پایین است. به طوری‌که همیشه به جای گوشت ازسوی این و عکنجاله دامی در غذاها استفاده می‌شود. در غذاهای پخت زندان بعضا شن و ماسه و حتی فضولات موش وجود دارد. آشپزخانه سالن ۱۲ این بند بسیار کوچک بوده و به‌دلیل عدم وجود امکانات کافی، پخت غذا توسط خود زندانیان با دشواری روبروست.طبق آیین نامه سازمان زندان‌ها، زندان موظف است بین زندانیان هر هفته میوه و سبزیجات توزیع کند با اینحال در اوین چنین اقدامی صورت نمی گیرد، مسئولین زندان می‌گویند بودجه ای برای اینکار نداریم. جیره غذای خشک که از طرف زندان به زندانیان داده می‌شود بسیار کمتر و بی‌کیفیت‌تر از قبل شده است؛ به طوری که در بازه‌های زمانی ۴۰ روزه جیره‌ای به اندازه ۱۵ الی ۲۰ روز مصرف یک زندانی به آنان تحویل داده می‌شود و علاوه بر این در شش ماه اخیر گوشت و اخیراً سبزیجات از جیره خشک زندانیان حذف شده است.همه روزه بعلت تعداد بالای زندانی در اوین حدود ۲۰۰ دیگ غذا پخت میشود که به دلایل زیربعدازپخت حدود۱۰۰الی۱۲۰دیگ آنطورکامل دورانداخته میشود و در زباله میرود.۱-طعم بسیار بد و با بوی نامطبوع و زننده غذاهای طبخ شده و با عدم رعایت بهداشت و اکثرا سوخته۲- استفاده بسیار فراوان از کافور توسط آشپزها و به دستور رییس سازمان زندانها ۳- استفاده از سویا دامی به وفور در انواع غذاها به جای گوشت و مرغ و حتی سویای معمولی قابل خوراک برای انسان ۴- استفاده از بی کیفیت ترین روغن های خوراکی و بد بو و چربی بسیار بالا و زننده غذاها .۵-سوختن غذاهای حاوی حبوبات و برنج۶- استفاده از بد ترین و بی کیفیت ترین نوع برنج و غیرقابل استفاده بعلت پخت نصفه و نیمه و سفت بودن برنج ها و گاها حبوبات .۷- تهوع آور بودن غذاها به دلایل نامعلوم و به همین دلایل زندانیان قادر به مصرف این غذاها نیستند و دچار ضعف شدید جسمی و بدنی میشوند.در بند هفت زندان اوین همچنین تعدادی از زندانیان مبتلا به ایدز محبوس هستند که این تعداد واقعی نیست و فقط مربوط به کسانی است که داوطلبانه تست بیماری ایدز را انجام داده اند.در این بند وضعیت رسیدگی پزشکی بسیار نامناسب بوده و پزشک مخصوص سالن ۱۲ همواره از اعزام بیماران نیازمند رسیدگی پزشکی بخصوص زندانیان سیاسی-امنیتی به مراکز درمانی خارج زندان سر باز می‌زند و تنها در صورتی‌که این زندانیان دست به اعتصاب غذا بزنند و یا خبر وضعیت نامناسب سلامتی آنان در رسانه ها منتشر شود، در بعضی از موارد اقدام به این‌کار می کند.روانپزشک این بند به گفته زندانیان به طور بی‌رویه‌ای داروهای اعصاب برای زندانیان تجویز می کند. این روند در درازمدت باعث بروز مشکلات عدیده‌ای در زندانیان شده است.بنا به شهادت زندانیان؛ بازجویان و شکنجه گران زندان اوین هنگامی که زندانی را شلاق می زنند و شکنجه می کنند؛ فردی به نام شهریار پورفرزام که به اصطلاح پزشک بهداری اوین است را بالای سر زندانی برده و از وی تاییدیه پزشکی برای ادامه شلاق و استمرار شکنجه می گیرند.در بهداری اوین زندانبانان داروهای مشکوک و بدون نام و نشان بین زندانیان توزیع می کنند. آنها خیلی راحت و با کمترین تحقیق و پرسشی مسکن های قوی و مخصوصاً متادون بین زندانی ها توزیع می کنند.به دفعات دیده می‌شد پزشک یا کسی که به جای پزشک حضور داشت حتی جلوی بازداشتی‌ها گفته بود من تخصصی ندارم و نمی‌توانم دارو تجویز کنم! با این حال اغلب، داروهای زیاد و بدون روکش که مشخص نبود چه دارویی هستند به بازداشتی ها داده می شد. آنها از گفتن نام داروها امتناع می کردند.به همین دلیل بازداشتی‌ها از مراجعه به پزشک و دریافت دارو وحشت می کنند.یکی از زندانیان در این رابطه گفته است : شخصاً پس از سه روز سرماخوردگی سخت، خودم را قانع کردم تا به پزشک مراجعه کنم، پزشک فقط دو ثانیه دست روی پیشانی من گذاشت، حتی به صورتم نگاه هم نکرد و نپرسید مشکلت چیه، وقتی نسخه را نوشت ، حدود ۶ یا ۷ مدل دارو نوشته بود!اخیرا مسئولین بهداری زندان از اعزام زندانیان به مراکز درمانی با وجود موافقت دادیار ناظر بر زندان و صدور مجوز از سوی دادستانی جلوگیری می‌کنند و دلیل امتناع از اعزام زندانیان به بیمارستان این است که می‌گویند در بهداری پزشک حضور دارد. با این حال بسیاری از زندانیان حدود ۴ ماه اخیر را در صف انتظار برای ویزیت دکتر روان پزشک، داخلی و چشم پزشک هستند.علاوه بر این از ارسال برخی داروها، لوازم کمک‌های اولیه و مواد ضد عفونی به بند زنان توسط مسئولین بهداری ممانعت می‌شود و رئیس بهداری (خانی) به زندانیان گفته که باید داروهای شبانه و تحت نظری را (هر چند عدد که باشد) به صورت یک‌جا و در حضور مامور با یک لیوان آب بخورند. زندانیان نیز به دلیل توهین‌آمیز بودن این رفتار از دریافت دارو امتناع می‌کنند و با تشدید بیماری‌ها و عواقب آن مواجه شده‌اند.دندانپزشکی زندان در شرایطی کاملا غیربهداشتی و عفونی و با هزینه بسیار سنگین (برای مثال برای پر کردن معمولی یک دندان ۲ میلیون تومان) و کیفیت بسیار پایین در حال کار است. تعداد قابل توجهی از زندانیان همزمان با همسرانشان در زندان محبوس هستند و یا خود سرپرست خانواده بوده و محبوس شده‌اند و قادر به تامین این هزینه‌های پزشکی نیستند.درآمد روزانه فروشگاه سالن ۱۲ زندان اوین؛ روزانه بین سه تا پنج میلیون تومان است. گزارشی که اشاره می کنیم افشاگری یک زندانی سیاسی می باشد که از زندان آزاد شده و به خارج از کشور رفته است:در ورودی سالن ۱۲ زندان اوین فروشگاه کوچکی قرار دارد. تمامی اجناسی که توسط این فروشگاه به زندانیان عرضه میشود؛ تاریخ گذشته؛ بدرد نخور و بسیار بنجل است که به طرز باور نکردنی با قیمت کلان به زندانیان فروخته می شود.زندانیان بدلیل نیازهای روزانه خود به مواد غذایی و سایر الزامات ضروری؛ مجبورند این اجناس را با قیمت چند برابر گرانتر بخرند. عوامل زندان آنچه را که هیچ فروشگاهی قادر به عرضه آنها نیست و باید دور ریخته شود به نام تعاونی زندان به زندانیان می فروشند.به این ترتیب زندان هم به محل کسب و کار پررونق عوامل و مسئولین حکومتی که در زندان استخدام شده اند تبدیل شده است و ازطریق آن درآمدهای کلان به جیب میزنند.  این اعمال بصورت نهادینه شده؛ ازطریق باندهای مافیایی درون نظام انجام میشود. در یک دزدی و کلاشی آشکار عوامل و کارگزاران زندان؛ تلفنها و سیمکارتهای دست دوم را به شیوه‌های مختلف وارد بازداشتگاه می کنند و با قیمتهای کلان بین ۳ تا ۵ میلیون به زندانیان می فروشند. سپس مأموران همین گوشیها را حین بازرسی می‌گیرند و به عنوان حق کشف و تحت این عنوان که جنس قاچاق کشف کرده‌اند؛ به فرماندهانشان می دهند. زمانی که بازرسی انجام می‌شود بین ۴۰ تا ۵۰ مأمور همراه با فرماندهانشان؛ کلیه زندانیان را به بیرون از سالن منتقل می‌کنند. در حین انتقال وسایل زندانیان دزدی و غارت می‌شود. از ساعت و لوازم شخصی و لباس تا مواد خوراکی داخل یخچال زندانیان مورد دستبرد قرار می گیرد.پس از هر بازرسی؛ زندانیان با این صحنه روبرو می شوند که بسیاری از وسایلشان ناپدید شده و میزان زیادی از مواد غذایی آنان نابود گردیده است.بر اساس گزارشهای رسیده؛ رئیس حفاظت زندان با انتقال عوامل اشرار خود به بند ۷ زندان اوین و تهدید جانی زندانیان؛ امنیت آنان را مورد خطر قرار داده است. تلاش مسئولان زندان بر این است تا از طریق اشرار و عوامل قمه‌کش وابسته به خود در زندانها؛ زمینه های قتل زندانیان سیاسی را فراهم آورند.زندانیان سیاسی به راحتی و به هر بهانه از حق اولیه شان که اعزام به بیمارستان در صورت داشتن بیماری است محروم میشوند. داروهای مربوط به درمان را به زندانیان نمیدهند و یا نصفه نیمه میدهند و همین حال جسمی و بیماری زندانیان را تشدید میکند.تایم ملاقات های زندان برای زندانیان به شرح زیر می‌باشد:هر هفته (کابینی، دیدار پشت شیشه و تلفنی- ۲۵ دقیقه)۲۸روز یکبار، حضوری(خانوادگی) –۳۰دقیقه ملاقات خصوصی، شرعی –۵ ساعت برای زندانیان مالی تایم ملاقات به شرح بالا کاملا رعایت شده و حتی در صورت داشتن امتیازاتی از قبیل همکاری با مسئولین زندان جهت آدم فروشی و جاسوسی افراد سیاسی، پرداخت پول. بیشتر هم خواهد شد و سر وقت و بدون اذیت و بدون معطلی ملاقات کنندگان و زندانیان یکدیگر را ملاقات میکنند. اما زندانیان سیاسی تمام تایم های ملاقاتشان بطور کل اندک و کوتاه است و از روال معمول خارج و همان تایم های محدود هم تا ملاقات انجام شود و تمام شود اذیت و آزار فراوان دارد. ملاقات های کابینی: بین۱۰ الی ۱۵دقیقه ملاقات حضوری: ۱۵ دقیقه ملاقات خصوصی: ۲ الی۳ ساعت خانواده های زندانی سیاسی به عمد و بخاطر اذیت مسئولین زندان بین۲۰دقیقه الی ۴۵ دقیقه در سالن انتظار ملاقات و یا اتاق ملاقات منتظر می‌مانند تا زندانی شان بیاید. طرف دیگر نیز به زندانی گفته میشود به دروغ که ملاقات کنندگانت هنوز نیامدند یا هنوز در سالن ملاقات نشسته اند و این بارها تکرار میشود، در صورت اعتراض خانواده‌ها ملاقات آن روز و روزهای بعدی کنسل میشود.زندانیان محبوس در بند زنان زندان اوین که بسیاری از آنان مادرانی رنج کشیده هستند طی روزهای شنبه تا چهارشنبه امکان تماس تلفنی با خانواده خود را دارند و با شروع فصل مدارس فرزندانشان فقط در روزهایی در منزل هستند که مادران محبوسشان اجازه تماس ندارند. علیرغم درخواست زندانیان از مسئولین زندان و موافقت دادستانی مبنی بر اضافه کردن این دو روز برای تماس با فرزندانشان از سوی چهارمحالی، رئیس زندان با این امر مخالفت شده است. مسئولین زندان اوین به ندرت برای رسیدگی به مشکلات زندانیان به این بند مراجعه می‌کنند و نامه‌هایی که زندانیان درخصوص مسائل پرونده و یا مشکلات بند برای آنان می‌نویسند نیز مفقود شده و یا بی‌جواب می‌ماند.دادیار ناظر بر جرائم سیاسی و امنیتی (رستمی) اخیرا در ساختمان دادسرای اوین مستقر شده و اعلام کرده که در روزهای یکشنبه و سه‌شنبه پاسخگوی خانواده‌های زندانیان خواهد بود؛ با این وجود بسیاری از خانواده‌ها از نحوه برخورد وی به شدت گله‌مند بوده‌اند. وی غالبا خانواده‌ها را به دفترش نمی‌پذیرد و پاسخگوی آنها نیست و با وجود اعتراض چندین باره خانواده‌ها و زندانیان تغییری در این زمینه مشاهده نشده است.بسیاری از خانواده‌ها کماکان در انتظار پاسخ برای درخواست مرخصی و یا آزادی مشروط زندانیان هستند ولی علیرغم مراجعات چندین باره و پیگیری‌های مکرر پاسخی از طرف آقای رستمی به آنها داده نمی‌شود. یک زندانی سیاسی با دوختن لب در زندان اوین اعتصاب غذا کرداسفند ۰۶, ۱۳۹۷ رضا خندان، فعال مدنی در صفحه فیسبوک خود خبر داد علی بازآزرده، زندانی سیاسی محبوس در بند ۴ زندان اوین، از روز شنبه ۴ اسفند در اعتراض به صدور حکم ناعادلانه‌ با دوختن لب‌های خود اقدام به اعتصاب غذا کرده است.این زندانی سیاسی در اعتراض به ابلاغ رای بدوی او در دادگاه انقلاب مبنی بر ۱۳ سال حبس، ۲ سال تبعید، ۴ میلیون تومان جریمه مالی و آموزش روخوانی بخش‌هایی از قرآن دست به اعتصاب زده است.این اولین بار نیست که یک زندانی در زندان‌های ایران دست به اعتصاب غذا می‌زند. پیشتر «وحید صیادی نصیری» زندانی سیاسی در آذر ماه سال گذشته به دلیل اعتصاب غذا در زندان قم جان خود را از دست داد.وزارت خارجه آمریکا در پی مرگ آقای صیادی نصیری، خواستار تحقیق در این زمینه و دیگر افرادی که «به طور مشکوک و در حالی که زندانی رژیم بوده‌اند، جان سپردند» شد.هدی صابر، نویسنده و فعال سیاسی جریان ملی مذهبی در ایران نیز خرداد ماه سال ۱۳۹۰ پس از ۱۰ روز اعتصاب غذا به علت عارضه قلبی به بیمارستان مدرس تهران منتقل شد و در آنجا درگذشت.زندانیان عقیدتی‌سیاسی اوین برخی از زندانیان اوین، که مدّتی از دوران محکومیت خود را در این زندان گذرانده‌اند به شرح ذیل اند: احمد باطبی، اکبر گنجی، امیر فرشاد ابراهیمی، آرش صادقی، رامین جهانبگلو، رکسانا صابری، روح‌الله زم، زهرا کاظمی، گلرخ ایرایی، نرگس محمدی، نسرین ستوده، مریم اکبری منفرد، آزیتا رفیع زاده، نازنین زاغری راتکلیف ،ارس امیری، نگین قدمیان، مریم غفارمنش، آتنا دائمی

آقای محمدرضا چنگیزی با موضوع وضعیت معیشتی مردم در ایام سال نو و مقایسه آن با سالهای پیشین سخنرانی نمودند. گزارش‌ها در ایران حاکی است گرانی کالاها از میزان خریدهای نوروزی شهروندان ایرانی در مقایسه با سال‌های قبل کاسته است و بعضی از مغازه‌داران از فروش امسال خود ناراضی به نظر می‌رسند .براساس یک نظرسنجی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در اسفند ماه انجام داده بیش از ۸۵ درصد پاسخ‌دهندگان گفته‌اند میزان خرید آجیل و تنقلات آن‌ها برای سال ۹۸ نسبت به سال گذشته کاهش داشته است.حدود ۷۸درصدشرکت‌کنندگان دراین نظرسنجی اعلام کرده‌اند که میزان خرید شیرینی و میوه آن‌ها برای نوروز ۹۸ نسبت به سال گذشته کاهش داشته؛ علاوه بر آن بیش از ۸۲ درصد شرکت‌کنندگان هم از کاهش خرید پوشاک برای نوروز ۹۸ خبر داده‌اند. این نظرسنجی در سراسر ایران انجام شده است.در میان اقلام خرید نوروزی، آجیل شب عید شاید بیشتر از بقیه اقلام مورد توجه بوده است.به گفته بعضی از آجیل‌فروشان پایتخت قیمت هر کیلو پسته در بازار بین ۱۶۰ تا ۲۰۰هزار تومان است. هر کیلو پسته درجه یک البته حدود ۲۵۰ هزار تومان است.بر همین اساس نرخ هر کیلو فندق ۱۰۰هزار تومان و تخمه ژاپنی ۸۰ هزار تومان است.یکی از آجیل‌فروشان تهرانی به خبرگزاری ایسنا گفته است: “سال گذشته در همین موقع از سال مردم برای خرید آجیل صف کشیده بودند در حالی که این روزها اکثر آجیل‌فروشی‌ها خلوت است، وضعیت قیمت آجیل به ویژه پسته در حال حاضر به شکلی است که اگر سال گذشته یک خریدار نیم کیلو پسته خریداری می‌کرد امسال تنها ۲۰۰ گرم که آن هم برای مخلوط کردن با پسته می‌خرد.”عده‌ای از شهروندان ایرانی برای مقابله با این گرانی کارزاری با عنوان ” نه به آجیل” به راه انداخته‌اند.این کاهش خرید البته مختص آجیل نیست و در سایر اقلام هم کم و بیش به چشم می‌خورد.طی سال‌ جاری قیمت بسیاری از اقلام خوراکی و مصرفی چند برابر شد و نرخ تورم که تا خرداد ماه بنابر اعلام منابع رسمی تک رقمی مانده بود، از تیر ماه دو رقمی اعلام شد.آخرین آماری که بانک مرکزی درباره تورم منتشر کرده به آبان ماه برمی‌گردد که ۱۸.۴ درصد اعلام شده و حدود چهار ماه است که بانک مرکزی گزارش جدیدی در این‌باره منتشر نکرده است. هر چند مرکز آمار نرخ تورم اسفند ۹۷ نسبت به همین ماه در سال گذشته را بالای ۴۲ درصد اعلام کرده است. بعضی از فعالان اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی در سال اخیر را دلیل اصلی پایین آمدن قدرت خرید مردم می‌دانند افزایش قیمت کالاها در سال جاری سبد معیشتی خانوارهای ایرانی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.بسیاری از ایرانی‌ها شمال این کشور را برای سپری کردن ایام نوروز انتخاب می‌کنند.در حالی که انتظار می‌رفت امسال و با افزایش نرخ ارز و به تبع آن کاهش مسافرت‌های خارجی، مسافرت به این شهرهای شمالی افزایش یابد بعضی گزارش‌ها حکایت از کاهش مسافران داخلی دارد و رکود به اجاره ویلاها هم رسیده است.روزنامه شهروند در گزارشی از فعالان بازار مسکن نقل کرده که مالکان ویلاها در مازندران و گیلان، اجاره بها را را ٧٠‌درصد نسبت به ‌سال گذشته افزایش ‏داده‌اند ولی چند روز مانده به تعطیلات هنوز ٩۵‌درصد ویلاها ‏اجاره نرفته‌اند.یکی از این ویلاداران به شهروند گفته است: “خود من سه ویلا دارم که ‏هرسال قبل از شروع تعطیلات هر سه آنها را چندبار اجاره می‌دادم؛ اما امسال واقعا وضع خراب ‏است و انگار مردم هزینه اجاره ویلا را از هزینه‌های سفرشان کم کرده‌اند.”طی ماه‌های گذشته افزایش قیمت بعضی از کالاهای اساسی نظیر گوشت و مرغ باعث فشار مضاعف اقتصادی بر بسیاری از اقشار جامعه در ایران شده است.اواخر فروردین ماه سال ۱۳۹۷ متوسط قیمت هر کیلو گوشت گوسفند با استخوان نزدیک به ۴۹هزار تومان بود که حالا در پایان سال به بالای صد هزار تومان هم رسیده است.بازار گوشت مرغ هم به خصوص در ماه‌های اخیر شاهد تلاطم بود.متوسط قیمت هر کیلو مرغ در مغازه‌های شهر تهران در اواخر فروردین حدود هشت هزار تومان بود که در اسفند ماه به ۱۷ هزار تومان رسیده است .بعضی از فعالان اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی در سال اخیر را دلیل اصلی پایین آمدن قدرت خرید مردم می‌دانند. همچنین در بحث آزاد راجب موضوع چرایی بی توجهی علنی مسئولین جمهوری اسلامی به مناطق آسیب دیده کشورصحبت شدکه آقایان محمدرضا چنگیزی، آقای گلسار، آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی ، آقادی هادی درتومی ، خانم لیدا اسدی فر و دیگر اعضا نظرات و دیدگاه های خودشان را راجب این موضوع بیان کردند و به بحث و تدابل نظر پرداختند.

گزارش جلسه سخنرانی کمیته دفاع ازحقوق پیروان ادیان آپریل

زهرا اسدی

جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در روز یکشنبه  مورخ 14 آپریل 2019 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای کمیته سخنرانان و تنی چند از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان برگزار گردید. جلال پور صادقی تفسیر ماده 15 اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقایسه  آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرایط اجرایی آ در ایران را به اطلاع حاضرین رساندند. سارا اسدی فر با موضوع  زندان رجایی شهر کرج از آغاز تا به امروز (تاریخچه) سخنرانی کردند. زندان رجایی شهر، که به زندان گوهر دشت نیز معروف است، در گوهردشت کرج در بلوار موذن قرار دارد و یکی از مخفوف‌ترین زندان‌های ایران به شمار می‌رود. رئیس این زندان، در حال حاضر غلامرضا ضیایی نام دارد. این فرد روز ۱۵ مهر ۱۳۹۶ طی مراسمی با حضور محبی، مدیرکل زندان‌های استان تهران جایگزین مردانی مدیر سابق زندان رجایی شهرشد. ضیایی یک بار در جمع زندانیان سیاسی خود را فردی معرفی کرد که بیش از ۲۰ سال سابقه کار امنیتی و اطلاعاتی در پرونده خود دارد و پیش‌تر در میان جمع تعدادی از زندانیان عادی اعتراف کرده که رئیس بازداشتگاه کهریزک در سال ۸۸ بوده است. زندان رجایی شهر کرج ، یکی از زندانهای متراکم و پر جمعیت ایران است که اکثرا زندانیان عادی با جرائم اجتماعی در آن محبوس هستند. تعدادی از زندانیان سیاسی بطور خاص پس از تظاهرات‌های بزرگ سال ۱۳۸۸ نیز در این زندان زندانی شدند .در حال حاضر شمار بسیاری از زندانی سیاسی ـ امنیتی در زندان رجایی شهر کرج محبوس هستند. زندانیان عقیدتی اهل سنت نیز در یکی از سالنهای این زندان محبوس می‌باشند. آمار کل زندانیان این زندان بین ۸ الی ۱۲هزار نفر تخمین زده می شود، در حالی که ظرفیت واقعی آن حدود ۳۰۰۰ نفر می‌باشد.زمان‌بندی اعدام در زندان رجایی شهر:  زندان رجایی شهر یکی از محل‌های اجرا احکام اعدام دو استان تهران و البرز به شمار می‌رود و زندانیان محکوم به اعدام از زندان‌های مختلف این دو استان جهت اجرای حکم اعدام به این زندان منتقل می‌شوند. چهارشنبه‌های هر هفته، روز جرای اعدام در این زندان می‌باشد. هر هفته به طور میانگین، ۸ تا۱۰نفر در این زندان اعدام می‌شوند. غلامرضا ضیایی رئیس زندان و علی‌محمدی مدیر داخلی کسانی هستند که مراتب و تشریفات اعدام را به خوبی و با دقت انجام می‌دهند و باقری رئیس گارد زندان، طناب را بر گردن زندانیان محکوم به اعدام می‌اندازد. ساختار زندان زندان رجایی شهر کرج ده بند (اندرزگاه) دارد. هر اندرزگاه از سه سالن تشکیل شده و هر سالن دارای ۳۰ اتاق می‌باشد. بخش‌های زندان رجایی شهر بند۱، بند ۴، بند ۶، بند ۷، بند فرهنگی (واحد فرهنگی)، واحد ۵، فرعی ۵، واحد ۲، اندرزگاه ۲ و اندرزگاه‌های ۱ و ۵، می‌باشد. همچنین سلول‌هایی با ابعاد ۲ * ۲/۵ متر در این زندان وجود دارد که معمولا حدود ۴ یا ۵ زندانی در آن محل نگهداری می‌شوند. همچنین، این زندان دارای دالان‌های متعددی است که در آن‌ها سلول‌های بی‌روزنی قرار گرفته است. این زندان دارای یک قرنطینه می‌باشد. که در بند ۴ این زندان قرار دارد و محل وجود جانوران موزی همچون ساس و شپش است و به شدت آلوده می‌باشد.  به نحوی که زندانیان محبوس در این زندان به دلیل انتقال زندانیان از این بند به بندهای دیگر، آلودگی در تمام بندها پخش شده و باعث بیماری های پوستی و بروز مشکلات بهداشتی و درمانی دیگر برای زندانیان شده است. یکی از بخش‌های مخوف این زندان که به فوق امنیتی معروف است در سالن ۱۰ بند ۴ این زندان قرار دارد. در این سالن کوچکترین ارتباطی با بیرون وجود ندارد. این سالن به دوربین مدار بسته و سیستم شنود مجهز است و۴۰ دوربین مدار بسته و ۶۴ سیستم شنود را داراست به نحوی که حتی زندانیان در سرویس بهداشتی مجهز به دوربین‌های مدار بسته نیز تحت کنترل می‌باشند.زندانیان سیاسی در این سالن نگهداری می‌شوند این زندانیان پس ازحمله گارد زندان در مرداد ۹۶، از سالن ۱۲ بند ۴ به این محل منتقل شدند.

خانم آزاده قریشی با موضوع نگاهی به حقوق پیروان سایر ادیان در قانون اساسی سخنرانی نمودند: اصل دوازدهم: دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‌عشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‌ها رسمیت دارند و در هر منطقه‌ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.اصل سیزدهم: ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند. که خود کلمه اقلیت به عنوان توهین تلقی می شود .اصل بیست و ششم: احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.اصل یکصد و پانزدهم: رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور. که این خود نشانه ای از تبعیض است.آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی با موضوع بررسی ماده۲ قانون آیین دادرسی کیفری سخنرانی نمودند.در ابتدای امر نگاهی خواهم داشت به تاریخچه و بر متن ماده 2 قانون آئین دادرسی کیفری تا بدینوسیله بتوانیم تفسیر بهتری از متن مورد نظر داشته باشیم. در ابتدا این قانون مشتمل بر 492 ماده بود کار بررسی آن از طرف وزارت عدلیه به کمسیون عدلیه مجلس شورای ملی واگذار شد. در شور اول کمسیون مواد مذکور را با اصلاحاتی تصویب کرد. اما به هنگام رسیدگی در شور دوم مواد دیگری به آن اضافه شد. در نهایت قانون آیین دادرسی کیفری با 506 ماده در روز پنج شنبه 11/6/1290 شمسی از طرف دولت وقت به وزیر عدلیه ابلاغ و به مرحله اجرا درآمد.دادرسی کیفری باید مستند به قانون باشد و حقوق طرفین دعوا را تضمین کند و قواعد آن نسبت به اشخاصی که در شرایط مساوی به سبب ارتکاب جرائم مشابه تحت تعقیب قرار میگیرند بصورت یکسان اعمال شود. همانطور که از متن این ماده قانون که در دادگاههای ایران باید اعمال بشود پیداست صحبت از دادرسی عادلانه و بیطرف و لحاظ کردن حقوق متهم در روند دادرسی توسط قاضی و یا مستشاران دادگاه و سایر افراد دخیل در روند دادرسی بر یک پرونده قضائی را حکایت میکند. وقتی در اسناد حقوقی صحبت از قانون میشود به طور خودکار فکر ما به جائی میرود که انگار هیچگونه نقضی وجود نخواهد داشت. اما واقعیت امر به گونه ای دیگر است. همانطور که اکثر هموطنان آگاه در ایران می دانند قوانین جاری دادگاههای عمومی و انقلاب و کیفری باید بر مبنای قانون دادرسی مورد بررسی قرار بگیرد اما آنچه که همه ما در ایران امروز شاهد آن هستیم نه تنها قانون فقط در حد یک کلمه باقی مانده بلکه در بسیاری از موارد قانونگذاران خود ناقض قوانینی هستند که خود تدوین کننده آن بودند که در مثالی واضح میتوانم بر ماده 2 قانون آئین دادرسی کیفری اشاره ای داشته باشم. وقتی در ابتدای متن ماده 2 صحبت از استناد بر قانون در روند دادرسی کیفری میشود این یعنی باید کلیه حقوق متهم در تمام زمینه ها رعایت شود و نباید یک فرد را به صرف اینکه جرمی خاص را مرتکب شده از حقوق شهروندی اش در روند دادرسی توسط دادگاه محروم کرد. بسیاری از فعالان مدنی سیاسی و یا فعالان حقوق بشر در دادگاههای ایران در عین محرومیت از حق دادرسی عادلانه توسط دادگاهی بیطرف محروم هستند که به تنهائی خود بزرگترین نقض حقوق شهروندی یک فرد محسوب می شود. محرومیت از حق انتخاب وکیل که متاسفانه این روزهای در روند دادرسی بیش از 80 درصد متهمان سیاسی و امنیت مشهود است و یا عدم اعزام فرد متهم به جلسه دادرسی برای دفاع از خود در دادگاه و استماع دفاعیات متهم از اتهامات منتسبه بر خود توسط قاضی دادگاه و یا حتی اقرارهای توام با شکنجه که اقرار توام با شکنجه علاوه بر نقض ماده 2 قانون آئین دادرسی کیفری هست بلکه ناقض اسناد بین المللی حقوق بشر و مفاد کنوانسیون منع شکنجه نیز میباشد. در ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت بر رفتاری در خور شان و مقام انسانی افراد تاکید شده است. حتی در ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر که رابطه ای مستقیم با ماده 2 قانون آئین دادرسی کیفری دارد هم بر حق افراد بر دادرسی عالانه توسط دادگاه و قاضی بیطرف با حضور هیئت منصفه و وکیل متهم تاکید شده است. همچنین در بحث آزاد راجب موضوع عدالت اجتماعی صحبت شد که آقایان محمدرضا چنگیزی،آقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی و دیگر اعضا نظرات و دیدگاه های خودشان را راجب این موضوع بیان کردند و به بحث و تبادل نظر پرداختند.

 

گزارش جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن آپریل ۲۰۱۹

محمد آدینه

جلسه سخنرانی نمایندگی نیدرزاکسن در روز شنبه مورخ ۶ آپریل 2019 ساعت۱۲:۳۰ به وقت اروپای مرکزی با حضور اعضای نمایندگی، سخنرانان و تنی چند از فعالان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در شهر هانوفر با همراهی حاضرین در فضای مجازی پالتاک برگزار گردید. در ابتدا مسئول جلسه اقای مهران فاضل زاده ضمن خوشامدگویی به شرکت کنندگان از اولین سخنران اقای دیان دادی با موضوع : گزارش و تحلیل موارد نقض حقوق بشر در ماه گذشته به شرح ذیل خود دعوت بعمل آوردند: .دراسفندماه ، بیش از 15 خبر اعدام را داشتیم که ماده سوم اعلامیه حقوق بشر رو نقض میکنه که حق حیات برای همه هست. در این ماه شاهد 53 مورد اتهام، بازداشت و زندان زنان سیاسی بودیم: محکوم شدن رقیه حاجی ماشالله زندانی سیاسی محبوس در اوین به 10سال زندان،غزاله باقری طاری، شهروند بهایی ساکن تهران به 5 سال حبس تعزیری محکوم شدند. “حبیب سواری”شهروند اهل سنت ساکن اهواز توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسدارن در اهواز بازداشت شد. فاروق ایزدی نیا، محقق، مترجم و شهروند بهائی ساکن تهران با اتهام “تبلیغ علیه نظام”در محل داقلاب تهران مورد محاکمه قرار گرفت. غزاله باقری طاری، شهروند بهائی ساکن تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. سعید ناصری وحمید امامی دو شهروند بهائی ساکن تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. همچنین در این ماه شاهد 138 مورد نقض حقوق پیروان ادیان دراویش گنابادی از جمله: محرومیت از درمان، محاکمه، صدور حکم شلاق، محکومیت به زندان، تبعید، ممنوع الخروج، ازادی مشروط، ازادی با قرار وثیقه بطور موقت محرومیت از حقوق شهروندی،بودیم. شش تن از شهروندان ساکن تربت حیدریه، در ارتباط با یک جریان مذهبی موسوم به “انصار امام مهدی” یا “یمانی” بازداشت و به زندان این شهر منتقل شدند. از جمله اتهامات منتسبه به این شهروندان اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده است.آمار 26 موردی بازداشت و 12 موردی محکومیت در مورد نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی که میتوانیم از مواردی مانند:امیر رامین فرد به سه سال حبس تعزیری، سینا زیرک قراملکی به ۶ ماه حبس تعزیری، احمد ندرخانی و علی ندرخانی هرکدام به تحمل ۴ ماه حبس تعزیری ،امید شاه محمدی به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده اند.فریدون ذاکری نسب، شهروند ٢٩ ساله اهل سرپل ذهاب به اتهام همکاری با گروهای تندر و اسلامی و دست داشتن درحملات به ساختمان مجلس و قبرخمینی روز۱۷ خرداد ۹۶ که منجر به کشته شدن١٧نفر و زخمی شدن ۵٠ تن دیگر شد،به اعدام محکوم شده است. دادگاه نظامی سنندج ”تحسین پیروزی“ جوان اهل روستای سردوش مریوان را به اتهام همکاری با أحزاب کردستان یا پوزسیون حکومت ایران به تحمل ١۵ سال حبس محکوم کردە است و اما شاهد 11مورد تیراندازی به مردم بودیم که طی برخی ازاین تیرانداری ها شاهدکشته شدن سید واحد احمدی کولبر 30ساله،سید رسول نوتی راننده بلوچ، ماشین حامل سوخت،دو جوان بلوچ سوخت بر که هویتی یکی از آنها عبدالاحد بلوچ لاشاری احراز شده است، بودیم. این اخبار ماده یکم(همه آزاد و برابر به دنیا می آیند)ماده سوم(حق حیات برای همه)ماده پنجم(شکنجه ممنوع)ماده ششم (ارزش انسانی در همه جا )ماده هفتم(همه در برابر قانون مساوی هستند) ماده هشتم(رعایت حقوق انسانی توسط قانون)ماده نهم(عدم توقیف،حبس یا تبعید غیر قانونی)ماده هجدهم(حق آزادی عقیده)ماده نوزدهم(حق آزادی بیان)را نقض میکند. عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: به صورت ملی ۱۹ میلیون نفر جمعیت شهری در فقر مطلق زندگی می کنند که یک سوم جمعیت شهری ایران و یک چهارم کل جمعیت ایران است که این ماده 22 اعلامیه که حق امنیت اجتماعی هست را نقض میکند. از مهمترین اخبار محیط زیست این ماه‌،که ماده دهم،حق محاکمه قانونی برای همه و ماده یازدهم،حق و اصل برائت رو نقض میکند میتوان به موکول شدن ادامه جلسات دادگاه رسیدگی به پرونده فعالان محیط زیست بازداشتی در زندان اوین،که تاکنون پنج جلسه آن به صورت گروهی و سه جلسه به صورت انفرادی برگزار شده،اشاره نمود. همچنین مادر طاهر قدیریان، یکی از هشت فعال محیط زیست بازداشتی در زندان اوین از وخامت وضعیت جسمی فرزندش خبر داده و گفته است که وی به بیماری آی بی اس مبتلا شده و به شدت وزن کم کرده است. 300تن از کارگران شرکت پتروشیمی دماوند،واقع در فاز دوم پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی به دلیل انتشار گاز «سی تری پلاس» در فضای آزاد و دریا،مسموم شده و به بیمارستان منتقل شدند. همچنین ۲۶ کارگر پتروشیمی مبین نیز در همین روز بر اثر انتشار مواد شیمیایی، دچار مسمومیت شدید شده و به بیمارستان منتقل شدند. متاسفانه در این ماه شاهد امار 333موردی حوادث کار بودیم که امار خیلی بالایی هست که شاهد نقض ماده 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر که حق امنیت کاره هستیم. در مورد نقض حقوق کودک و نوجوان، معصومه ابتکارمعاون امور زنان و خانواده با آمار رسمی 30هزار نفری ازدواج دختران زیر 13 سال را اعلام کردند که این واقعا جای تاسف داره که ماده ششم، ارزش انسانی در همه جا و ماده شانزدهم،حق آزادی انتخاب همسر را نقض میکند. بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش،142 هزار بازمانده تحصیل در ایران وجود دارد که بیش‌ از 50 درصد آن‌ها یعنی بیش‌ از70 هزار نفر متعلق به استان سیستان و بلوچستان است. عمده بازماندگان از تحصیل در این استان دختران هستند که به دلیل ازدواج زودهنگام، مسائل فرهنگی و ساختار سنتی مذهبی حاکم، اجازه ادامه تحصیل به آن‌ها توسط خانواده‌ها عمدتاً در مناطق روستایی داده نمی‌شود که ماده بیست ششم اعلامیه جهانی حقوق بشر که حق تحصیل برای همه هست را نقض میکند. در پایان اولین سخنرانی نظراتی توسط اقای شفایی درباره موضوع و نحوه سخنرانی ارائه گردید. سخنران دوم جلسه خانم نیشتمان عبداللهی با موضوع : بررسی ماده 119 اعلامیه حقوق بشر و مقایسه ان با قانون جمهوری اسلامی ایران ایراد کردند. آزادی بیان یعنی آزادی اندیشه و عقیده. آزای بیان ابزاری (زبانی یا غیر زبانی:تصویری اشاره ای و…) برای رساندن اندیشه و عقیده به دیگران بدون ترس از حکومت انتقام فشارهای اجتماعی یا اقتصادی سانسور و… . نقض این حقوق همواره به نابودی سایر موازین حقوق بشری انجامیده است.

طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مذبور شامل آن است که از اشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.  در تعریف این حق سایت اطلاع رسانی حوزه چنین مینویسد: آزادی بیان حق طبیعی است که همه افراد آدمی به مقتضی انسان بودن خود به طور یکسان از آن برخوردارند و به موجب آن در بیان اندیشه و فکر خود تا جایی که موجب نقض حقوق دیگران و اصول ارزشی مورد احترام جامعه نشود,مجازند؛ که این جمله کاملا مبهم و بحث بر انگیز مینماید.  در کنار پذیرش عمومی مفهوم آزادی بیان,از طرفی دیگر توافق عمومی نیز وجود دارد که برای آزادی بیان باید حد و مرز مشخص کرد. مثلا در آمریکا سخنانی که به منافع افراد یا جامعه صدمه میزند (تهمت,افترا,یا ایجاد رعب و وحشت )یا باعث تهدید مستقیم حکومت آمریکا میشود,محدود شده است.  تعیین کردن دقیق حد و مرز آزادی بیان یکی از بحث بر انگیزترین مباحث در جوامع لیبرال است. در این مورد سوالات زیادی وجود دارد,مانند :آیا میتوان سخنان توهین آمیز مذهبی را ممنوع کرد تا از آزار دیدن مذهبی ها جلوگیری کرد؟ و یا اینکه بیان ممکن است منجر به چه ضررهایی شود؟  طرفداران آزادی بیان بر سه موضوع تاکید دارند:1)آ؛زادی بیان برای جست و جو حقیقت ضروری است. 2)آزادی بیان از اجزای اصلی دموکراسی است. 3) آزادی بیان رابطه حیاتی با کرامت انسانی داشته و نقش عمده ای در زندگی بشر بازی میکند. مخالفین هم به نوبه خود استدلال هایی در این باره دارند که در نهایت بحث “اعمال آزادی بیان و رقابت با دیگر ارزش های جامعه” و ” خطر به وجود آمدن و لغزش به سمت سانسورو ظلم” دو اصل “زیان میل” و “اهانت جوئل” به میان می آید.  آزادی بیان در قوانین بسیاری از کشورها ی دنیا به رسمیت شناخته شده است. طبق نمودارهای موجود برای رده بندی جهانی “آزادی رسانه” در سال 2018 کشورهای نروژ,سوئد و هلند سه رتبه نخست و کشورهای ترکمنستان,اریتریا و کره شمالی سه رتبه آخر و ایران رتبه 168 از 180 کشور را دارا شدند.  با وجود اینکه توسعه روز به روز رسانه های اجتماعی و فناوری امکان انتشار راحتتر دیدگاه را به افراد میدهد,موارد نقض آزادی بیان در کل دنیا رو به افزایش است. در چندین سال اخیر جنایتهایی به  دلیل استفاده از این حق صورت گرفته که برخی از آنها به شرح زیر میباشد:  قتل سفیر آمریکا به همراه 50 تن از دیگر در لیبی در سال 2012 ,قتل 12 نفر از کارمندان دفتر شارلی ابدو در سال 2015, قتل 200 نفر از کارمندان دفتر روزنامه یولاندس پوستن در سال 2005, دادن فتوای قتل سلمان رشدی و قتل مترجم ژاپنی کتابش, صدور فتوای قتل شاهین نجفی, همگی به دلایلی مانند توهین به پیامبر و ائمه یا بزرگان دین اسلام.  اگر بخواهیم آزادی بیان را در جمهوری اسلامی مورد بحث قرار دهیم,باید به قانون اساسی جمهوری اسلامی رجوع کنیم. اصولی که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق آزادی بیان را تحت پوشش قرار میدهند 5 اصل به شرح زیر است:

اصل 3 قانون اساسی,بند 2،  اصول 23، 24، 25 و 168 قانون اساسی

بعد از قانون اساسی, به نظرات اشخاص تاثیر گذار و سران حکومت و نحوه برخورد آنها با حق “آزادی بیان” میرسیم:  علی خامنه ای, رهبر جمهوری اسلامی ایران و شخص اول مملکت,در 1/1/97 در مشهد اظهار نظر کرد که :استقلال و آزادی در کنار هم جزو شعارهای اصلی انقلاب بوده است. آزادی در این کشور تامین شده است. بله, عده ای بی انصافی میکنند و به دروغ میگویند که آزادی وجود ندارد رادیو و تبلیغات بیگانه هم سخنان آنان را بازتاب میدهند .امروزه در کشور ما, آزادی فکر هست. هیچ کس به خاطر اینکه فکر و نظرش مخالف نظر حکومت است مورد فشار و تهدید و تعقیب قرار نمیگیرد…هرکس این چنین ادعایی بکند دروغ گفته , چنین نیست… آزادی به معنای”برخلاف قانون عمل کردن” و “برخلاف دین و شریعت عمل کردن” وجود ندارد. چهارچوب آزادی در کشور ما, قانون اساسی کشور ما,همه الهام گرفته شده از شریعت مطهر اسلام است… کسی نباید توقع داشته باشد برخلاف قانون عمل کند,بنابراین آزادی هست!  اگر به کمی عقب تر دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برگردیم,به سرکوب تظاهرات,زندانی کردن,به قتل رساندن و تحقیر مردم بر میخوریم. هرچند با گذشت زمان خود شخص احمدی نژاد, که تا حدی نه چندان نرمال برای سایر افراد جامعه از آزادی بیان استفاده می کند, درخواست داشتن حق آزادی بیان و اجرای رفتار مناسب پس از آن از طرف حکومت را دارند.  بعد از آن به رئیس جمهور فعلی, حسن روحانی میرسیم. ایشاندر تاریخ 7/8/96 در صحن علنی مجلس اظهار نظر کرد:دولت از راه خود در زمینه احترام به علم و دانشگاه, غیر امنیتی بودن دانشگاه,احترام به دانشجویان,احترام به آزادی اندیشه و بیان ذره ای کوتاه نخواهد آمد. در جایی دیگر مدعی شد که دانشگاههای ایران جزو آزادترین دانشگاهها از نظر بیان نقد است و آزادی مردم با سلیقه افراد و آیین نامه برخی دستگاهها نمیتواند محدود شود. هم چنین گفته است حق دخالت در زندگی خصوصی و عمومی مردم را نداریم. در نهایت محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران,در اردیبهشت ماه 94 در گفتگویی اظهار داشت ما کسی را به دلیل عقایدش زندانی نمی کنیم.کسانی که دست به جرم میزنند, کسانی که قوانین کشور را زیر پا میگذارند نمیتواننند پشت عناوین روزنامه نگار یا فعال سیاسی پنهان شوند. ایشان در ادمه وجود هرگونه زندان سیاسی و عقیدتی را منکر شد. در همین اواخر هم در پی سفر به مونیخ,ایشان از جواب دادن به مسائل مربوط به زندانیان محیط زیستی طفره رفته و نگران مسائل حقوق بشری در عربستان شدند. اما واقعیت موجود درباره آزادی بیان در ایران چیست؟ علی رغم وجود قوانین حامی آزادی بیان در قانون اساسی جمهوری اسلامی (هر چند نا کار آمد) و ادعاهای آقایان حکومتی در مورد ضرورت وجود آزادی بیان , وجود جرائمی از قبیل: توهین به مقدسات, بنیانگذار جمهوری اسلامی, رهبری, هر یک از روسای قوای سه گانه, در رده های پایین تر توهین به نماینده مجلس و حتی رئیس دانشگاه,مفسد فی الارض بودن, فعالیت های تبلیغی علیه نظام, اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی, وجود عبارت هایی چون : مطابق موازین اسلامی و شرعی در بندهای قانون اساسی,وجود  امر سانسور و فیلترینگ شدید باعث شده است که آزادی بیان در ایران عملا وجود خارجی نداشته باشد. به دلیل وجود همین قوانین پیچیده و غیر شفاف, آمار افراد زندانی, محکومی, مفقود و کشته شده روز به روز بیشتر میشود. برخی از موارد اخیر را بر می  شمارم:  ستار بهشتی,کارگر و وبلاگ نویس در سال 91 به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” بازداشت شد و بعد از مدتی با جسد شکنجه شده و کفنی خونین به خاک سپرده شد. نرگس محمدی, روزنامه نگار و فعال حقوق بشر, در سال 898, به جرم ” اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور” به تحمل 11 سال حبس تعزیری محکوم شد. در سال 95 به اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” دوباره به 10 سال حبس محکوم شد. آرش صادقی, گلرخ ایرایی و آتنا دائمی به جرم “اجتماع و تبانی  علیه امنیت کشور, توهین به رهبری, تشکیل گروههای غیر قانونی, تبلیغ علیه نظام” به ترتیب محکوم به 19 سال,6 سال و 16 سال حبس شدند. اسماعیل بخشی کارگر و زندانی سیاسی, در آبان 97 به جرم “اتهامات امنیتی” بازداشت و به طرز فجیعی شکنجه شد. به دنبال او افراد دیگری هم چون سپیده قلیان و مسلم آرمند بازداشت شدند.  گروههای مختلف عقیدتی که هیچ گاه فرصت بیان یا تبلیغ افکار خود را ندارند هم چون دراویش گنابادی, بهائیان, مسیحیان, آگنوئیست ها و آتئیست های ایران به دلیل داشتن عقاید جدا از آزار,شکنجه و حتی قتل قرار میگیرند.  گروه های مختلف جنسیتی, دگرجنس گراها, همجنس گراها از هر گروهی هیچ وقت فرصت ابراز وجود خود را نداشته و ندارند و در طول زندگی با بی رحمی تمام مدام مجبور به خود سانسوری و انکار خویش میشوند.  هنرمندان از قشرهای مختلف, افرادی مانند شاهین نجفی, آرش سبحانی,نیک آهنگ کوثر, آتنا فقدانی, حسین پناهی,گلشیفته فراهانی, گروههای مختلف هنری, بازیگران تئاتر یا تلویزیون, نوازندگان, نویسندگان, شاعران, روزنامه نگاران, خبرنگاران, عکاسان و در کل در هر طیف شغلی و عملی که توانایی رد شدن از فیلترهای خود ساخته جمهوری اسلامی را نداشته باشد,به صورت موقت یا دائم ممنوع الکار, ممنوع الورود یا خروج و یا جریمه میشود. در پی هرگونه گفتگوی ساده, بحث و نقد, تجمع, تظاهرات مسالمت آمیز,اعتراض, درخواست حق و یا ابراز بیان و عقیده, گروهی و یا در خوشبینانه ترین حالت چند تن از افراد را دستگیر می شوند.  اما چاره کار در جامعه ای که نه تنها حکومت, بلکه اکثر افراد جامعه آن, کلاه قضاوت بر سر و پتک محکمه به دست هستند, چیست؟ در اینکه آزادی بیان حق اولیه هر انسان هست, هیچ شکی نیست و قطعا داشتن هر حق, مسئولیت هایی را هم به دنبال خواهد داشت. استفاده نادرست گروهی از افراد نباید منجر به سلب آن حق از تمامی جامعه شود. به نظر من, راههای مختلفی وجود دارد که در قدم اول افراد جامعه و سپس دولتها را برای پذیرش و عملی کردن حق آزادی بیان در جامعه آماده کند. بهترین راه مسئولیت پذیر کردن افراد جامعه نسبت به وظایف و حقوقشان, درمهمترین بخش و  وهله اول آموزش و بعد از آن فرهنگ سازی در بین افراد جامعه برای استفاده درست از حقوقشان است. بالا بردن ظرفیت افراد نسبت به پذیرفتن تفاوت ها, درک متقابل, بالا بردن جنبه  انتقادی و یادگیری نحوه ی گفتگو و تبادل نظر, کنار گذاشتن تعصبات و جایگزین کردن تفکر و روشهای علمی با آن, رعایت محدوده های شخصی افراد, عدم تلاش برای یکسان سازی همه ی گروههای مختلف جامعه, عدم استبداد ورزی, وجود قوانین شفاف و واضح برای حمایت از تمامی گروههای مختلف جامعه به صورت یکسان و بدون تبعیض و تعصب, زندگی انسان ها را در یک جامعه سهولت می بخشد و دل نشین می کند و قطعا باعث پیشرفت سریعتر, سالم بودن جامعه و همدلی بین اعضای آن میشود. ” در پایان این سخنرانی هم طبق روال از حاضرین و همینطور همراهان جلسه در پالتاک سوالات و نکاتی را یاد اور شدند .سپس از خانم لاله پروین نیا با موضوع روز جهانی ایمنی و سلامت در محیط کار جهت سخنرانی خود دعوت بعمل آمد: در سال ۱۹۵۰، نخستین کمیته مشترک سازمان بهداشت جهانی و سازمان بین المللی کار تشکیل شد و این کمیته از سال ۲۰۰۳ روز ۲۸ آپریل که در ایران مصادف با ۸ اردیبهشت ماه است را روز جهانی ایمنی و سلامت شغلی در سراسرجهان اعلام کرد. که البته این روزمصادف است با هفته کارگرکه پیشاپیش آن را به همه کارگران زحمت کش ایران و سایر نقاط جهان تبریک می گویم . این کمیته، سلامت و ایمنی شغلی را اینچنین تعریف کرد : تامین و ارتقاء عالی ترین سطح جسمی و روانی و اجتماعی برای کارگران همه مشاغل ، پیشگیری از بیماریها و حوادث ناشی از کار، به کار گماردن نیروی کار در محیط و شغلی که از لحاظ جسمی و روانی قدرت انجام آن را دارد و به طور خلاصه تطابق کار با انسان و همچنین این کمیته برگزاری مراسم در این روز را یک استراژدی مهم جهت ارتقاء آگاهی های مردم و کارگران در جهت رسیدن به حقوق اولیه خودشان . همچنین آگاهی از چگونگی افزایش امنیت و سلامت در محیط کار می داند و هر ساله شعاری را برای این روز انتخاب می کند و شعار سال ۲۰۱۹ بدین صورت است: و یا به عبارتی آینده ای ایمن و سالم در کار. A Safe And Healthy Future of Work.

عمده هدف این کمپین ، تسریح در ایجاد محیط کار ایمن و مطمئن برای تمامی کارگران تا سال۲۰۳۰و پایان دادن به تمامی انواع کار کودکان تا سال ۲۰۲۵ می باشد . دسترسی بر این اهداف به نفع نسل بعدی نیروی کار جهانی ، نیاز به رویکردی هماهنگ و یکپارچه برای حذف کار کودکان دارد و این روز می تواند ترویج دهنده فرهنگ پیشگیری برای کمک به کاهش مرگ و میر و حوادث ناشی از کار در سطح جهانی باشد. به طور کلی کار چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی ، چه در ازاء پرداخت دستمزد و چه رایگان ، نقش محوری در زندگی مردم در سراسر جهان بازی می کند. از طریق کار ، مردان و زنان نقش خود را در جامعه تعریف می کنند . سازمان بین المللی کار تخمین می زند که هر ساله حدود 2.3 میلیون زن و مرد به دلیل حوادث و بیماریهای شغلی جان خود را از دست می دهند که از این تعداد ۳۶۰۰۰۰ مورد مربوط به حوادث ناشی از کار و ۱۹۵۰۰۰۰ مورد مربوط به بیماریهای شغلی می باشد و همچنین تخمین زده می شود که عمده این مرگ و میرها در کشورهای در حال توسعه رخ می دهد و البته به دلیل عدم وجود سیستم گزارش دهی مناسب در بسیاری از کشورها ، ممکن است این اعداد و ارقام بالاتر از میزان تخمینی فوق الذکر باشد و با توجه به اینکه اغلب مردان در مشاغل خطرناک مشغول به کار می باشند عمده نفراتی که به واسطه سانحه حین کار دچار فوت گردیده اند را مردان تشکیل می دهند . تبعیض جنسیتی نیروی کار ، چالش هایی را در محیط های مختلف کاری و مسائل مرتبط با ایمنی و بهداشت برای مردان و زنان به وجود آورده است. برای مثال در صنایعی نظیر صنعت ساختمان یا معدن ، بیشتر کارگران مرد مشغول به کار می باشند در حالیکه بخش عمده ای از کارگران زن در بخش کشاورزی و یا خدماتی شاغل می باشند . همچنین زنان بیش از مردان پذیرای مشاغلی با دستمزد پایین هستند و کمتر از مردان مشاغلی نظیر مدیریت و سرپرستی را تصاحب می نمایند . همچنین بخش عمده ای از زنان در مشاغل غیر رسمی مشغول به کار هستند که همین امر آنها را با شرایط کاری غیر ایمن و ناسالم ، دستمزدهای پایین و غیر معمول و عدم امنیت شغلی مواجه می کند . کمیته مشترک سازمان بین المللی کارو سازمان بهداشت جهانی بر مسائلی از قبیل خشونت و آزار در محیط کار و پیشگیری از همه اشکال خشونت شامل زورگویی ، قلدری ، آزار و اذیت ناشی از جنسیت ، نژاد ، ادیان و مذاهب نیزمتمرکز می باشد . این کمیته تحقیقات برروی این مسائل را مدیریت کرده و ابزارهای عملی و راهنمای های لازم برای پیشگیری از این قبیل خشونت ها را ارائه می نماید و اینچنین نیست که منظور از عبارت ایمنی و سلامت شغلی ، تنها مسائل مربوط به جان کارگران و کارمندان را در بگبرد . در بسیاری از کشورهایی که دین و سیایت از مقولات در هم آمیخته اداره کشور می باشد ، گاها روح و روان کارگران از ابعاد وسیعتری می تواند تحت فشار قرار گیرد مه این مسئله گاهی بیش از صدمات فیزیکی میتواند خود فرد و خانواده وی را سالها درگیر نماید .  در این زمینه ، سازمانهای کارگری و کارفرمایی نقش مهمی در فراهم کردن شرایط کار سالم و ایمن هم برای مردان و هم زنان را دارند. خلاصه ای از معضلات ( مسائل ایمنی ) و بهداشت شغلی مختص کارگران مرد: مردان به نسبت بیشتری از زنان در معرض کارهایی هستند که با حوادث همراه است . احتمال فوت در حوادث ناشی از کار در مردان بیشتر است . تعداد زیادی از مردان در بخش هایی مشغول به کار می باشند که از نظر ایمنی و بهداشت شغلی نیازمند توجهات ویژه ای می باشند ، مانند جنگل داری ، صنایع آهن ، فولاد و صنایع غیر فلزی و بخش حمل و نقل که هر کدام مجموعه ای از خطرات عدم ایمنی و بهداشتی خاص خود را دارا می باشند . کارهای ساختمان سازی یکی از خطرناک ترین مشاغل می باشد و علل حوادث در آن به خوبی شناخته شده است و اغلب قابل پیشگیری است . اگرچه به دلیل آن که بخش اعظمی از کارگران شاغل در صنعت ساختمان را کارگران فصلی تشکیل می دهند و به همین دلیل تخمین تعداد حوادث و بیماریهای شغلی در سطح جهان و در این صنعت مشکل می باشد ، با این وجود سازمان بین المللی کار تخمین می زند که در طی سال ۲۰۱۷ نزدیک به ۶۰۰۰۰ کارگر در این صنعت کشته شده اند . کار در معادن بخش خطرناک دیگری است که عمدتا کارگزان مرد در آن اشتغال دارند. علی رغم تلاش های قابل تقدیر در بسیاری از کشورها اما نرخ مرگ و میر در میان کارگران معدن نشان می دهد که این بخش به شدت خطرناک است . در بخش معدن بیماریهای شغلی ریه ناشی از تماس با آزبست، زغال سنگ و سلیس از عمده نگرانی ها به شمار می رود . آزبست به تنهایی عامل ۱۰۰۰۰۰ مرگ در سال می باشد. سلیکوزیس، دیگر بیماری ریوی کشنده ایست که ناشی از تماس با گرد و خاک می باشد و کماکان با جان ده ها میلیون معدنچی در سراسر جهان بازی می کند.

خلاصه ای از معضلات (مسائل ایمنی) و بهداشت شغلی مختص کارگران زن : نگرانی ها در خصوص مشکلات ایمنی و بهداشت شغلی ویژه زنان با توجه به نقش دوگانه آنها در باروری و اقتصاد ، رو به افزایش است . یا افزایش ورود زنان به محیط کار ، آنها ضمن انجام کار در ازاء دستمزد ، همچنان به انجام کارهایی که برای خانواده خود که بدون دستمزد انجام می دهند و انجام این دو وظیفه با هم باعث می شود زنان بیشتر از مردان کار کنند . زنان در رابطه با شرایط کار در بخش های اقتصادی که در آن فعال هستند با خطرات و آسیب های جدی مواجه هستند . همچنین این آسیب ها برای زنان در کشورهای در حال توسعه که در آن آموزش خود محافظتی ناکافی است بسیار مشهود می باشد . طبق بررسی های سازمان جهانی کار ، زنان بیش از مردان در معرض خطرات روانی در حین کار هستند . زنان بیش از مردان با تبعیض و آزار و اذیت جنسی در محل کار ، مخصوصا اگر شغل به طور سنتی تحت مدیریت آقایان باشد مواجه هستند . برای مثال یک زن جوان با شغل مخاطره آمیز در صنعت هتل داری نسبت به یک مرد جوان بیشتر در معرض آزار جنسی می باشد . خشونت مبتنی بر جنسیت در محل کار موضوع بسیار پیچیده ای است که ریشه در روابط ، بر اساس قدرت جنسیتی در جامعه ، اقتصاد و بازار کار دارد . خشونت در محل کار از جمله قلدری و برتر انگاری در سراسر جهان در حال افزایش است . طبق گزارشات موجود ، در حالیکه اغلب مردان جوان خود به عنوان عاملان اصلی خشونت فیزیکی مطرح می باشند ، لیکن به طور همزمان این طیف از جامعه قربانی اصلی خشونت نیز می باشند . همگام با ورود زنان به ویژه زنان جوان به بازارهای کار جهانی و خروج آنها از محیط خانه ، می بایست جهت حفظ آزادی ، عدالت ، امنیت و کرامت انسانی آنها ، به مسائل مربوط به خشونت در محیط کار توجه بیشتری معطوف کرد . نگراش های دینی متفاوت از سوی کارفرمایان نیز از جمله مشکلات پیش آمده در حوزه بهداشت روانی کارمندان و کارگران می باشد . این موضوع بالاخص در کشورهای در حال توسعه در حوزه خاورمیانه بسیار مشهود می باشد . فارغ از اینکه فرد توانایی های لازم در حوزه کاری خود را دارا است یا خیر اما نگرش و گرایش دینی فرد در زمینه استخدام و کاریابی بسیار موثر می باشد. به عنوان مثال در کشور ایران عمده افرادی که در استخدام شرگت های دولتی و عمومی غیر دولتی می باشند معمولا بایستی مسلمان شیعه بوده و علنا دستورات دینی اسلام را اجرا نمایند حتی اگر به آن اعتقادی نداشته باشند و اما سازمان بین المللی کار برای دست یابی بهتر به راهکارهای حل مشکلات فوق ، از کشورهای خواسته است، ساختار سه جانبه ای مشتمل بر نماینده کارگران، کارفرمایان و دولت را به منظور دستیابی به برنامه های بلند مدت خود را ایجاد نمایند. خط مشی و سیاست های کلی در این برنامه بایستی به گونه ای باشد که کلیه ذینفعان را در طراحی مکانیسمی جامع، موثر و کافی برای اطمینان از اجرای پروژه ها و فعالیت ها مطابق با استانداردهای سازمان جهانی کار درگیر نماید . گنجاندن مسائل مرتبط با ایمنی و بهداشت محیط کار در برنامه های ملی و در اولویت قرار دادن آنها مسئله حایز اهمیتی می باشد و به منظور تاثیرگذاری بهتر بر سیاست های ارتقا ایمنی و بهداشت شغلی برای زنان و مردان ، این سیاست ها باید بر اساس اطلاعات دقیق تر در مورد رابطه میان بهداشت شغلی و جنسیتی کارگران پایه گذاری شود . به دلیل وجود ساختار و نگرش های قدیمی در محیط کار ، زنان همواره در معرض آسیب قرار دارند . به منظور بهمود ایمنی و بهداشت زنان کارگر به ویژه در محیط هایی که زنان حضور بیشتری دارند می بایست در خصوص ایمنی و بهداشت شغلی در سطح گسترده سیاست گذاری گردد . لیست زیر شامل برخی از اقداماتی است که میتوان به منظور فراهم نمودن محیط امن و سالمتر هم برای مردان و هم زنان انجام داد :

۱.تصویب و اجرای موثر آن دسته از استانداردهایی که هم برای مردان و هم زنان قابل اجرا می باشد .

۲.افزایش اجرای دستورالعمل های کنوانسیون سلامت و ایمنی شغلی سازمان بین المللی کار و توصیه های آن برای ترویج فرهنگ سلامت و ایمنی شغلی در سراسر جهان

۳.افزایش مشارکت زنان در تصمیم گیری ایمنی و بهداشت شغلی در تمام سطوح. هم اکنون زنان در تصمیم گیری های مربوط به ایمنی و بهداشت شغلی کمترین نقش را دارا هستند. نظرات و تجارب آنها باید در تدوین و اجرای استراژدی های ارتقا سلامت در محل کار و نیز در سیاست های منعکس گردد .

۴.جمع آوری اطلاعات مربوط به اثرات زیان بار عوامل مختلف  در ایجاد بیماری ها و صدمات شغلی برروی جنسیت های مختلف زن یا مرد که این اطلاعات می بایست به صورت سیستماتیک در سطوح مختلف بین المللی ، منطقه ای یا سازمانی انجام می شود .

۵.الزام دولت ها به منظور دخیل نمودن حداقلی سیاست های دینی و مذهبی در امور کاری به نحوی که همگان با احساس رضایت و آرامش بالاتری نسبت به ارائه خدمت در محل کار خویش حضور یابند .

۶.در نظر گرفتن ویژگی های فردی کارگران در خصوص مسائل ایمنی و بهداشت شغلی از طریق آموزش .کار بایستی با توانایی های جسمی و ذهنی مرد و زن هماهنگ باشد . به عنوان مثال انجام اقدامات خاص در حین بارداری و پس از آن به منظور توانمند سازی کارگران باردار در خصوص انجام فعالیت های فیزیکی و یا انجام معاینات دوره ای برای مرد و زن کارگر جهت بررسی وضعیت سلامت روح و جان ایشان.در پایان، از یاد نبریم کارشایسته، تنها با برقراری و توسعه محیط های کار سالم، ایمن و حذف و کنترل عوامل و مخاطرات تهدید کننده سلامت قابل حصول است و بدون فراهم آوردن بستری مطلوب برای این مهم ، امکان برنامه ریزی مناسب و سازماندهی کارا ، وجود نخواهد داشت .

سخنران بعدی اقای محمد رسولیان با موضوع: روز بین المللی زمین بودند:

زمین، کره سبز و آبی منظومه شمسی که موجودات بسیاری را در آغوش سرشار از زندگی خود جای داده است. این کره خاکی سال هاست که حیات را برای ساکنانش ممکن کرده و سرزمینی امن را برای شان به وجود آورده است. گیاهان، حیوانات و انسان ها همه و همه در بستر این سیاره جان می گیرند، تغذیه می کنند و از منابعی که سخاوتمندانه در اختیارشان قرار گرفته است، بهره می برند. زمین را می شود سیاره مادر دانست؛ مادری که شاهد تولد ما بوده، صدای قدم های مان را شنیده، هر آنچه داشته را در اختیارمان قرار داده و همیشه خوشی ها و ناراحتی های مان را شاهد بوده است. این مادر مهربان از ابتدای زندگی تا آخرین لحظات همراه ماست؛ در هر جا و در هر زمانی حاضر است تا همه چیزش را در اختیار ساکنانش بگذارد. او بخششی بی پایان دارد و هیچ گاه در ازای داده هایش هیچ چیزی طلب نمی کند؛ اما ما در ازای این مهر چه پاسخی به او داده ایم؟ آیا تا به حال پای درد و دل هایش نشسته اید؟ می دانید که درونش چه می گذرد و دردهایش چیست؟ اصلا حالش خوب هست یا اینکه آن قدر آزرده خاطرش کرده ایم که وجودش به درد آمده است. اهمیت این کره خاکی و نقش او در سرنوشت ما باعث شده تا روز ۲۲ آوریل (۲ اردیبهشت) را در تقویم بین المللی به آن اختصاص دهند؛ روزی برای زمین تا همه حواس پرتی های شان را کنار بگذارند و کمی بیشتر به زیستگاه شان توجه کنند. روز زمین، روزی برای افزایش آگاهی و قدردانی نسبت به محیط زیست کره زمین است. این روز دو بار در سال، یکبار در طول فصل بهار در نیمکره شمالی (۲۲آوریل) ودر طول فصل پاییز در نیمکره جنوبی(که فصل بهارآن نیمکره محسوب میشود) برگزار میشود.سازمان ملل متحد نیز هر سال در اعتدال بهاری، این روز را جشن میگیرد. این رسمی بود که توسط فعال صلح یعنی جانمک کانل درسال ۱۹۶۹دراجلاس یونسکو معرفی شد و توسط سناتورآمریکایی گیلورد نلسون به عنوان یک جلسه آموزشی در مورد محیط زیست بنیان گذاشته شد. درخیلی ازکشورها روز۲۲آوریل همزمان با 2اردیبهشت روز زمین است وجوامع بسیاری نیز هفته زمین را با آغاز رو ززمین جشن میگیرند و تمام هفته رابه فعالیتهای زیست محیطی اختصاص میدهند. در ایران، روز جهانی زمین در دهه ۱۳۷۰ وارد تقویم شد و عنوان روز زمین پاک را به خود اختصاص داد. بحران خشکسالی در ایران: بحران آب در ایران سلسله چالش‌ها و مشکلات ناشی از کمبود آب و استفاده نادرست از منابع آب در کشور ایران است. ایران هم‌اکنون در حال تجربه مشکلات جدی آب است. خشک‌سالی‌های مکرر توأم با برداشت بیش از حد آب‌های سطحی و زیرزمینی از طریق شبکه بزرگی از زیرساخت‌های هیدرولیکی و چاه‌های عمیق، وضعیت آب کشور را به سطح بحرانی رسانده‌است. از نشانه‌های این وضعیت خشک شدن دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و تالاب‌ها، کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابان‌زایی و طوفان‌های گرد و غبار بیشتر است. رشد سریع و الگوی نامناسب استقرار جمعیت    /    کشاورزی ناکارآمد     /     سوء مدیریت و عطش توسعه

رشد سریع و الگوی نامناسب استقرار جمعیت

جمعیت ایران در قرن نوزدهم میلادی زیر ۱۰ میلیون نفر تخمین زده می‌شود. در حالی‌که در سال ۱۹۷۹ جمعیت ایران به ۳۵ میلیون نفر و در دو دهه بعد از آن جمعیت ایران به دو برابر یعنی ۷۰ میلیون نفر افزایش پیدا می‌کند. جمعیت بیشتر به غذای بیشتری نیاز دارد. به همین دلیل تولید محصولات کشاورزی به شدّت افزایش یافته و آب‌های زیرزمینی و روان به سرعت مصرف شدند. محصول ساده این رشد سریع جمعیت، افزایش تقاضای آب و متناسب با آن کاهش شدید سرانه آب در دسترس است. سرانه کنونی آب در دسترس ایران با ۱۳۰۰ مترمکعب، کمی بالاتر از متوسط خاورمیانه و شمال آفریقا است. اما این مقدار بسیار پایین‌تر از متوسط جهانی (۷۰۰۰ مترمکعب) است. با این حال مصرف خانگی مردم از آب‌های زیرزمینی تنها هشت تا هفت درصد است که رقم بالایی محسوب نمی‌شود. با توجه به این که بیشتر مصرف آب ایران در بخش کشاورزی است و مصرف خانگی سهم کمی در استفاده از آب دارد، صرفه جویی مردم ایران تأثیر زیادی بر بحران کمبود آب کشور ندارد. خانه‌ها تنها ۷ درصد آب موجود در کل کشور را استفاده می‌کنند و اگر بیست درصد صرفه جویی در مصرف آن‌ها محقق شود صرفاً ۱٫۵ درصد آب کشور نجات پیدا می‌کند.ولی صرفه جویی در مصرف غذایی می‌تواند تأثیر زیادی بر مصرف آب در بخش کشاورزی بگذارد. توزیع مکانی جمعیت علاوه بر رشد جمعیت از عوامل عدم تطابق بین آب در دسترس و تقاضای آب است. نابرابری اقتصادی، فرصت‌های شغلی و شرایط زندگی بهتر در مناطق شهری باعث افزایش شهرنشینی و مهاجرت از مناطق روستایی و شهرهای کوچک به مناطق عمده شهری شده‌است، مانند تهران بزرگ، که میزبان ۱۸ درصد از جمعیت کشور است. درحال حاضر، ۷۰ درصد از جمعیت ایران شهرنشین است. توزیع مکانی موجود و افزایش و تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ‌تر که هم‌اکنون نیز برای تأمین آب مورد نیاز خود دچار مشکل هستند، توازن عرضه و تقاضای آب در مناطق شهری را با چالش روبرو کرده‌است. هشدار در مورد خطر جیره‌بندی در عرضه آب در ماه‌های تابستان در شهرهای بزرگ‌تر رایج است. سرعت شهرنشینی، مهاجرت به شهرهای بزرگ و توسعه اراضی مستلزم افزایش مداوم در تأمین آب با رشد سریع تقاضای آب در مناطق شهری است. افزایش مداوم تقاضای آب بسیار نگران‌کننده است. با گسترش سریع شهرنشینی، تمایل به توسعه بخش صنعت و تلاش‌ها برای شناسایی منابع اضافی تأمین آب، تقاضای آب را افزایش داده‌است.کشاورزی ناکارآمد: در حالی‌که تنها ۱۲ درصد از مساحت ایران زیر کشت می‌رفته، حدود ۹۳ درصد از مصرف آب ایران در بخش کشاورزی صورت گرفته‌است. این در حالیست که تنها ده درصد تولید ناخالص ملی کشور از راه کشاورزی به دست می‌آید و ۱۷ درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول هستند. ایران به دلیل تکیه بر اقتصاد مبتنی بر نفت، بهره‌وری اقتصادی خود در بخش کشاورزی را در تاریخ معاصر نادیده گرفته‌است. تمایل برای افزایش تولید کشاورزی، توسعه مناطق تحت کشت را در سراسر کشور تشویق کرده‌است. بخش کشاورزی در ایران از لحاظ اقتصادی ناکارآمد است و سهم این بخش در تولید ناخالص ملی در طول زمان کاهش یافته‌است. این بخش هنوز صنعتی نشده و کشور از شیوه‌های منسوخ شده کشاورزی و منتهی به بهره‌وری بسیار کم در آبیاری و تولید رنج می‌برد. شیوه غالب کشاورزی در ایران، کشاورزی آبی است و بازده اقتصادی حاصل از مصرف آب کشاورزی پایین است. الگوهای محصول در سراسر کشور نامناسب و در بسیاری از مناطق با شرایط دسترسی به آب ناسازگار است. توجه به خودکفایی در تولید محصولات عمده استراتژیک مانند گندم پس از انقلاب ۱۳۵۷ و طی سال‌های جنگ با عراق و تحریم‌های اقتصادی افزایش یافت و منجر به تحمیل یارانه‌های سنگین در بخش توسعه کشاورزی شد و باعث فشار بیش از حد در بخش آب گردید. نه تنها برنامه‌ها برای ساخت کشوری با خودکفایی در مواد غذایی شکست خورده، بلکه آرمان دستیابی به امنیت غذایی باعث ناامنی در بخش آب گردیده‌است. در حالی که بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایران ظرفیت مورد نیاز برای تبدیل شدن به خودکفایی در مواد غذایی را ندارد، نگرانی‌های جدی در مورد وابستگی کشور به واردات مواد غذایی وجود دارد و امنیت غذایی و خودکفایی هنوز هم از موضوعات بحث‌برانگیز در ایران هستند.سوء مدیریت و عطش توسعه: منابع آب ایران به‌طور جدی از ساختار نامناسب حکمرانی و مدیریت آب رنج می‌برد. در بخش آب، تعدد ذی‌نفعان و تنظیم منابع آب به‌طور طبیعی با درگیری‌ها و رقابت‌ها همراه است. سازمان حفاظت محیط زیست ایران، مسئول حفاظت از محیط زیست کشور، قدرت سیاسی محدودی دارد و فاقد ظرفیت مورد انتظار برای اجرای مقررات جلوگیری از آسیب‌های محیط زیستی است. همچنین ساختار سلسله مراتبی سیستم مدیریت آب در ایران فرصت‌هایی را برای فساد و ناکارآمدی جدی در تبدیل تصمیمات به عمل، ایجاد می‌کند. سازمان محیط زیست سرعت استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را در قیاس با استاندارد جهانی سه برابر بیشتر تخمین می‌زند. این برداشت بی‌رویه عامل خشکیدن ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران می‌باشد همچنین بخاطر عدم رسیدگی به شبکه انتقال آب ۳۵ میلیارد مترمکعب آب در مسیر انتقال هدر می‌رود. مطابق گزارش شرکت آب و فاضلاب، دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران تا تاریخ شهریور ماه سال نود چهار ۴۰٪ از شبکه آب کشور فرسوده اعلام شد. ۱۳٪ از کل هدر رفتن آب ایران تا این تاریخ به موجب همین فرسودگی بوده‌است.تلاش ایران برای مدرنیزه شدن، در کنار پیشرفت‌های قابل‌توجه در توسعه زیرساخت‌ها قبل و بعد از انقلاب اسلامی، باعث توجه کمتر به اثرات محیط زیستی طولانی‌مدت به دلیل تعجیل برای ساخت زیرساخت‌ها و توسعه فناوری شد. در نتیجه این وضعیت ارتباط مهم بین توسعه و محیط زیست تا حد زیادی نادیده گرفته شد، و اجرای پروژه‌های زیربنایی و مهندسی به‌طور جدی محیط زیست را تحت تأثیر قرار داد که اثرات منفی آن بر سلامت مردم و بر سیستم‌های طبیعی مشاهده شده یا در طولانی مدت دیده خواهد شد. با وجود اثرات محیط زیستی و اقتصادی، تشنگی برای توسعه فنی و تکنولوژی سریع (به‌جای توسعه پایدار) هنوز هم عامل اصلی تصمیم‌گیری‌های توسعه‌ای کشور است.

برخی از آثار و تبعات خشکسالی: زلزله خاموشی به نام فرونشست و فروریزش زمین در ایران: فرونشست زمین تخریبی خاموش است که به چشم دیده نمی‌شود و کم‌تر رسانه‌ای می‌شود. تخریبی که حاصل برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی است. پدیده‌ای غیر قابل بازگشت که به گفته ناصر کرمی، کارشناس آب و محیط زیست، بخش‌های بزرگی از ایران را با تهدیدی جدی روبرو کرده است. به گفته کارشناسان محیط زیست  سیاست‌های چهل ‌سال اخیر در احداث سد، نابودی منابع زیرزمینی آب و توسعه ناپایدار کشاورزی را معادل “قتل سرزمین ایران” می‌‌داند و می‌گوید: بخش بحرانی و خطرناک اتفاقا در استان تهران نیست، بلکه در جاهای دیگر بخصوص استان فارس دارد رخ می‌دهد. در خوش‌بینانه‌ترین حالت حداقل نیمی از دشت‌های ایران یا به عبارتی همه دشت‌هایی که با خطر خشکیدگی روبرو هستند، با این خطر دست به گریبان‌اند و کشاورزی در آن‌ها ممنوع شده است. یعنی در سطح بیش از ۳۰۰ دشت از مجموع ۶۰۰ دشت ایران کشاورزی ممنوع اعلام شده است. مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه و مسکن نیز فرونشست زمین را پدیده‌ای می‌داند که «به صورت خزنده» از چهار دهه قبل در حال شدت گرفتن است و همه دشت‌ها از جمله در ورامین، سمنان، رفسنجان، اردبیل، مهیار اصفهان و مایان تبریز و مناطق شهری از جمله تهران را تحت تاثیر قرار داده است. ناصر کرمی کارشناس محیط زیست دلیل این مشکل را نتیجه سیاست توسعه ناپایدار جمهوری اسلامی این است که ۹۰ درصد آب‌های جاری ایران در ۱۰ درصد مساحت ایران استفاده شود. یعنی آبی که باید به همه ‌جای ایران می‌رسیده است، با سدسازی‌های متعدد (۷۶ میلیارد مکعب) به مصرف تنها بخش ناچیزی می‌رسد. ریز گردهای خوزستان: بحران ریزگردهای خوزستان یک بحران زیست‌محیطی است که در استان خوزستان وجود دارد. در حال حاضر، کانون اصلی تولید این ریزگردها، ریزگردهایی است که از کشورهای همسایه از جمله عراق وارد خاک ایران می‌شوند شرایط را تشدید کرده‌اند. بخش‌های جنوبی تالاب هورالعظیم در ایران و نابودی تالاب‌های بین‌النهرین در عراق کانون‌های اصلی تولید ریزگردها هستند. گردوغبارها و ریزگردها در چند سال اخیر در ایران افزایش یافته‌اند که علت آن خشک شدن تالاب‌های ایران و عراق است.با انتقال آب و خشک شدن بیش از ۲ میلیون هکتار از تالاب‌های عراق و بیش از ۴۰ درصد تالاب‌های خوزستان، این تالاب‌ها تبدیل به کانون ریزگرد شده و یکی از راهِ حل‌ها برای حلّ این معضل، احیای تالاب‌ها است. سدسازی های بی رویه برروی منابع تغذیه کننده آب تالاب تغییراقلیم و وقوع جنگ استخراج نفت وازبین رفتن نیزارها کمبود رطوبت خاک و فقدان پوشش گیاهی باعث گردیده است تا خاک تالابهورالعظیم درمعرض وزش مستقیم باد قرارگرفته و ازپتانسیل فرسایش پذیری بالایی برخوردار گردد درگذشته تالاب هورالعظیم چشمه گیرش ریزگردها بوداما با خشک شدن قسمت های وسیعی ازآن اکنون به عنوان منشا ریزگردها مطرح می باشد. این بحران باعث شده‌است شهر اهواز مرکز این استان از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان یکی از آلوده‌ترین شهرهای جهان شناخته شود که باعث مشکلات تنفسی ساکنان این شهر شده‌است احتمال آلوده بودن این ریزگرد به مواد رادیواکتیو نگرانی‌های گسترده‌ای در مورد تأثیر این پدیده بر سلامت شهروندان بوجود آورده است.سالانه حدود ۲۲ هزار نفر در استان خوزستان به دلیل مشکلات ناشی از آلودگی هوا و ریزگردها به بیمارستان و مراکز درمانی مراجعه می‌کنند.در آبان ۱۳۹۴ در پی بارش باران اسیدی در این استان، برای صدها نفر مشکلات تنفسی پیش آمد که آنان را به بیمارستان کشانده و به بستری‌شدن بیش از یکصد نفر منجر شد. کره زمین خانه و محل آرامش تمام ما و جانداران و گیاهان ساکن در آن است و انسان است که می تواند تعادل زیست را مختل و یا تنظیم کننده آن باشد. بنابراین نیکوست که  زمین را همانطور که از نسل ها و زمان های دور ارث گرفته ایم به شایسته ترین صورت ممکن نیز به نسل های بعد تحویل دهیم.در اخر خانم فرشته امیر احمدی کتاب 16 اگوست را با ایراد سخنرانی و توضیحاتی به حاضرین معرفی کردند. که از طرف حاضرین مورد استقبال قرار گرفت و سوالات و نکاتی رد و بدل شد.

بحث ازاد این جلسه هم با موضوع سیل های اخیر و علل ان پیگیری شد.

که منشی جلسه اقایان شفایی، ادینه، فاضل زاده، قضائی و خانم رضاوند نکاتی درباره علتهای مخرب و عدم بهره وری از این پدیده و همچنین جلوگیری از این رخداد مجدد ایراد کردند .درپایان مسئول جلسه آقای فاضل زاده با تشکر ازهمه عزیزان حاضر در این نشست از جمله خانم ها و آقایان: منوچهر شفائی ، .محمدادینه، فرشاد قضائی کاوکانی، فرشته امیر احمدی، دیان دادی، محمد رسولیان،  محمدعلی قدیمی، لاله پروین نیا، مهدی عطری، زهره احساسیان، علی مسیبی، نارگل غفوری، .نیشتمان عبداللهی، سایر همکاران که از طریق اتاق پالتاک کانون  با ما در ارتباط بودند، در ساعت 15 خاتمه این مراسم را اعلام نمودند. در این جلسه آقایان مهران فاضل زاده بعنوان مسئول جلسه، محمد آدینه بعنوان منشی جلسه و فرشاد قضائی کاوکانی مسئول ضبط صدا مسیولیت برگزاری جلسه را داشتند.

گزارش جلسه سخنرانی کمیته اقوام و ملل ایرانی آپریل ۲۰۱۹

مهناز احمدی

نشست 13 آپریل  کمیته دفاع از حقوق اقوام و ملل ایرانی که ساعت 15:00 بوقت اروپا – با حضور مسئولین و اعضای فعال کانون دفاع از حقوق بشر در ایران و جمعی از میهمانان در اتاق پالتاک کمیته برگزار گردید تا ساعت 19:30 ادامه یافت. در ابتدا مسئول جلسه آقای صدیق (دیار) از آقای احسان زندی لک دعوت نمودند گزارش خبری خود را آغاز نمایند: متاسفانه عید امسال ایرانیان یک عزای عمومی بود که این عزای عمومی را اعلام نکرد یعنی جان هموطنان عزیز ما برای این دولت هیچ ارزشی نداشت و  ندارد ولی اگر یکی از عوامل نظام ایران با مرگ طبیعی از دنیا برود قاعده عوش شده و در کل ایران عزای عمومی اعلام میکنند اینجاست که برابری حقوق در ایران مشخص و اشکار میشود که این قوانین فقط در قانون اساسی امده است ولی در عمل خیر. در فصل سوم قانون اساسی که به موضوع حقوق ملت اختصاص داده شده است توجه داشته باشیم که حقوق ملت اولین اصل یعنی از اصل نوزدهم قانون اساسی چنین بیان میکند مردم ایران از هر قوم وقبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نمیشود بنابراین با توجه به این اصل نژادپرستی و برتری جویی قومی و قبیله ای در هر شکل و شیوه ای مردود و باطل است. از ابتدای امسال اگر بخواهیم در حوزه اقوام و ملل طبیعطا در مورد اخبارهای منتشر شده در رابطه با اخبار سیل و محرومیت ها و بی خانمانی، اوارگی خبر بخوانیم سخن بسیار است از اینرو من اخبارهای ماه  گذشته را فقط در دو محور اساسی ارایه میدهم : یک خبر خوش ومتاسفانه طبق معمول خبرهای جاری کشورمان ایران یک خبر بد. بعد از فاجعه سیل که در استان گلستان در منطقه اق قلا رخ داد و بعد در شهر شیراز و همینطور در روزهای بعدی تقریبا کل ایران را در بر گرفت و در گیر خودش کرد  خبر خوش اتحاد مردم و همدلی مردم بود به رغم مخالفت های که از طرف دولت ودولتیان میشد و شایعاتی که گفته میشد که اقوام کشور دنبال تجزیه طلبی و جدایی طلبی هستند اینجاست که مردم دست به دست هم داده اند و به قول سرکرده این جمهوری اسلامی، خمینی مشت محکمی بر دهان دولت زدند و انچنان با  کمکها یشان به داد هموطنانمان رسیدند که در بعضی از مواقع میدیدیم مثلا بعض از استانها میگفتند که به اندازه کافی کمک از طریق مردم به ما رسیده لطفا این کمک ها را به روستاها یا شهرهای همجوار که نیاز به کمک دارند  برسانید. قبل از سیل شیراز سیل به استان گلستان منطقه اق قلا امد کامیون کامیون کمک از قبیل پتو لوازم گرمایشی چادر و مواد غذایی اب اشامیدنی و غیره که توسط تورک های قشقایی جمع اوری شده بود به صورت خود جوش و انسان دوستانه و بدون اینکه اجازه بدهند کسی از عوامل دولت در این کمکها دخیل باشند خوشبختانه خودشان تا استان گلستان این کمکها را به هموطنان سیل زده رساندند و همچنان از جایجای کشور این کمک های مردمی به دست سیل زده گان کشور میرسد. از جمله بازیکن تیم ملی فوتبال زنان خانوم سهیلا لرستانی که من عکس ایشان را در شبکه مجازی دیدم  با سر و روی گل الود داشت به حادثه دیده گان کمک میکرد حتی شنیدم که یک هموطن در حین کمک پای خود را از دست داد. اگر چه در ماده بیست و پنج اعلامیه جهانی حقوق بشر امده که این وظیفه دولت است که این امکانات را در زمان وقوع حادثه با مدیریت به حادثه دیدگان برساند و اما خبر بد را اختصاص میدهیم به اعدام های این ماه، با توجه به طولانی بودن متن سخنان آقای زندی از خوانندگان عزیز تقاضا میشود برای دریافت مشروح سخنان ایشان به فایل صوتی این جلسه که در آدرس زیر قابل دریافت است مراجعه نمایند:

http://seda-tasvir.bashariyat.org/?p=10571

سپس از آقای  امیر ابطحی  با موضوع  بررسی و تحلیل اعلامیه جهانی حقوق بشر دعوت بعمل آمد: تعریف شکنجه و مبانی قانونی آن: بر اساس ماده 5 اعلامیه حقوق بشر شکنجه ممنوع است واحدی را نمی توان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد. همچنین براساس ماده یک کنوانسیون بین‌المللی منع شکنجه «هر عمل عمدی که بر اثر آن درد یا رنج شدید جسمییا روحی علیه فردی به منظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او و یا شخص سوم اعمال می‌شود، شکنجه نام دارد. (همچنین) مجازات فردی به عنوان عملی که او یا شخص سوم انجام داده است و یا احتمال می‌رود که انجام دهد، با تهدید و اجبار و بر مبنای تبعیض از هر نوع و هنگامی که وارد شدن این درد و رنج و یا به تحریک و ترغیب و یا با رضایت و عدم مخالفت مامور دولتی و یا هر صاحب مقام دیگر انجام گیرد، شکنجه تلقی می شود. قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل سی و هشتم گفته که: «هرگونه‏ شکنجه‏ برای‏ گرفتن‏ اقرار و یا کسب‏ اطلاع‏ ممنوع است. ‏اجبار شخص‏ به‏ شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست‏ و چنین‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندی‏، فاقد ارزش‏ و اعتبار است. متخلف‏ از این‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ می‌شود». کجای قانون اساسی و دیگر قوانین مصوب، شکنجه تعریف نشده است. از انواع شکنجه در ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- هرگونه اذیت یا آزار بدنى براى گرفتن اقرار و نظایر آن.

۲- نگهدارى زندانى به صورت انفرادى یا نگهدارى بیش از یک نفر در سلول انفرادى.

۳- چشم‌بند زدن به زندانى در محیط زندان یا بازداشتگاه.

۴- بازجویى در شب.

۵- بى‌خوابى دادن به زندانى.

۶- انجام اقداماتى که عرفاً اعمال فشار روانى بر زندانى تلقى مى شود.

۷- فحاشى، به کاربردن کلمات رکیک، توهین یا تحقیر زندانى در حین بازجویى یا غیر آن.

۸- استفاده از داروهاى روان‌گردان و کم و زیاد کردن داروهاى زندانیان مریض.

۹- محروم کردن بیماران زندانى از دسترسى به خدمات درمانى ضرورى.

۱۰- نگهدارى زندانى در محل‌هایى با سر و صداى آزاردهنده.

۱۱- گرسنگى یا تشنگى دادن به زندانى و عدم رعایت استانداردهاى بهداشتى و محروم کردن زندانى از استفاده از امکانات مناسب بهداشتى.

۱۲- عدم طبقه‌بندى زندانیان و نگهدارى جوانان یا زندانیان عادى در کنار زندانیان خطرناک.

۱۳- جلوگیرى از هواخورى روزانه زندانى.

۱۴- ممانعت از دسترسى به نشریات و کتب مجاز کشور.

۱۵- ممانعت از ملاقات هفتگى یا تماس تلفنى زندانى با خانواده‌اش.

۱۶- فشار روانى به زندانى از طریق اعمال فشار به اعضاء خانواده زندانى.

۱۷- ممانعت از ملاقات متهم با وکیل خود.

۱۸- ممانعت از انجام فرائض مذهبى.»

علاوه بر قانون اساسی که شکنجه را ممنوع اعلام کرده، در قانون مجازات اسلامی نیز شکنجه نفی شده است. در ماده ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی آمده است که: اقراری که تحت اکراه، اجبار، شکنجه و یا اذیت و آزار روحییا جسمی أخذ شود، فاقد ارزش و اعتبار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقیق مجدد نماید. در ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی، مصوب سال ۱۳۷۵ نیز آمده است که: “هر یک از مستخدمین و ماموران قضایییا غیر قضایی دولتی، برای اینکه متهمی را مجبور به اقرار کند،‌ او را آزار و اذیت بدنی نماید، علاوه بر قصاص به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می گردد وچنانچه در این خصوص کسی دستور داده باشد فقط دستور دهنده به مجازات حبس مذکور محکوم می شود و اگر متهم به واسطه آزار و اذیت فوت کند،‌ مباشر، مجازات قاتل و آمر، مجازات آمر قتل را خواهد داشت.”اکنون به بررسی این موضوع میپردازیم. که آیا شکنجه در جمهوری اسلامی بطورسیستماتیک انجام می شود؟ برخلاف ادعای صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه که گفته بود هیچ‌گاه بنای جمهوری اسلامی چنین تخلفاتی نبوده و ما آن را به لحاظ شرعی و قانونی ممنوع می‌دانیم و تخلف احتمالی بازجو نباید به حساب یک مجموعه گذاشته شود و متهم کردن کل یک دستگاه به دلیل اقدام احتمالییک فرد، شایسته نیست، دلایل و نشانه‌هایی وجود دارد که بر سیستماتیک و نهادینه بودن شکنجه در جمهوری اسلامی دلالت می‌کند:

۱- رد طرح منع شکنجه: نمایندگان مجلس ششم چندین بار تلاش کردند که طرح منع شکنجه را تصویت کنند که در نهایت با مخالفت شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام با شکست مواجه شد.

۲- خودداری از پیوستن به کنوانسیون بین‌المللی منع شکنجه:  همین اتفاق در خصوص لایحه الحاق ایران به کنوانسیون بین المللی منع شکنجه نیز تکرار شد؛ یعنی مجلس ششم لایحه الحاق ایران به این کنوانسیون را تصویب کرد، ولی شورای نگهبان و مجمع تشخیص با آن مخالفت کردند.

۳- اعتراض به شکنجه نهادینه شده توسط مقام‌های عالی رتبه نظام:   در طول ۴۰ سال گذشته بسیاری از مقام های سیاسی ایران چون آیت اله منتظری، ابوالحسن بنی صدر و غلام حسین کرباسچی، به شکنجه در بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها اعتراض کرده‌اند. این اعتراض‌ها نشان می‌دهد که شکنجه در زندان‌های جمهوری اسلامی نه یک امر موردی، بلکه یک رویه جاری بوده است.

۴-مرگ زیر شکنجه در زندان‌های ایران: طی چهار دهه گذشته افرادی در زندان‌های جمهوری اسلامی کشته شده‌اند که رسانه‌ها و وکلایاونها، شکنجه را عامل مرگشان دانسته‌اند؛ تعدد این موارد نشان میدهد که شکنجه در زندان‌های جمهوری اسلامی، تنها محدود به تخلف یک مامور خودسر نیست و به طور مداوم و سازمان‌یافته اعمال میشود.

۵- تعطیلی بازداشتگاه‌ها به دلیل شکنجه: طی سال‌های گذشته تعدادی از بازداشتگاه‌ها به دلیل زیاده‌روی درشکنجه بازداشت‌شدگان، تعطیل شدند. بازداشتگاه هایی چون :

الف- بازداشتگاه توحید

ب- بازداشتگاه ۵۹ سپاه

و بازداشتگاه کهریزک که در سال۸۸ به دستور علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و در پی افشای شکنجه‌های گسترده بازداشت‌شدگان حوادث سال ۸۸ که به مرگ حداقل چهار نفر زیر شکنجه منجر شده بود، تعطیل شد.

۶- وجود سلول انفرادی:   افراد زیادی رو می توان نام برد که در این چهل سال پاهایشان به زندان باز شده و طعم سلول انفرادی را برای مدت‌های طولانی چشیده‌اند. معمولا این افراد ابتدا توسط نهادهای نظامی و امنیتی مثل سپاه، وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامییا حفاظت اطلاعات قوه قضاییه بازداشت و بعد محاکمه می‌شوند و در دوران بازداشت عموما در سلول انفرادی نگه داشته می‌شوند.

۷- گزارش‌‌های نهاد‌های بین‌المللی:سال‌هاست که نهاد‌ها و سازمان‌های بین‌المللی گوناگون وضعیت حقوق بشر جهان از جمله ایران را زیر نظر دارنن و به صورت مداوم در باره آن گزارش می‌دهند. کمتر گزارشی را میشود پیدا کرد که به شکنجه در زندان‌های ایران اشاره نکرده باشد. عفو بین‌الملل، در گزارش اخیر خود، «شکنجه و بدرفتاری‌های دیگر به ویژه در دوران بازجویی» را در ایران امری «متداول» می‌خواند و به نگه داشتن  طولانی مدت  بازداشت‌شدگان تحت نظارت وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در سلول‌های انفردای اشاره می‌کند و آن را مصداق شکنجه می‌خواند. در گزارش سال ۲۰۱۷ سازمان خیریه “رهایی از شکنجه”، آمده که شکنجه و تهدید به آن، به شکل عامدانه توسط حکومت ایران به‌کار گرفته می‌شود.در این گزارش تاکید شده که طبق مستندات، این بد رفتاری‌ها محدود به سال‌های اخیر نیست و در دهه‌های گذشته نیز سابقه داشته‌. دیدبان حقوق بشر نیز در گزارش اخیر خود از به کارگیری «اعتراف‌های به‌ دست آمده زیر شکنجه»در دادگاه‌های انقلاب انتقاد می‌کند. حال به جمع بندی در باره این موضوع می پردازیم: براساس دلایلی که گفته شد ادعای رییس قوه قضاییه و دیگر مقامات جمهوری اسلامی در مورد شکنجه، به کلی نادرست است. در چهار دهه گذشته، شکنجه بازداشت‌شدگان سیاسی و امنیتی به عنوان پدیده‌ای فراگیر و سازمان‌یافته در زندان‌های ایران جریان داشته است. گذشته از شکنجه زندانیان سیاسی و امنیتی، محکومان پرونده‌های جنایی و کیفری و به طور کلی غیرسیاسی نیز به شکلی گسترده و فراگیر در تقریبا تمامی زندان‌های ایران مورد شکنجه قرار می‌گیرند. متاسفانه در رسانه‌های رسمی ایران گزارش‌هایی منتشر شده که نشان می‌دهد شکنجه پدیده‌ای عادی و رایج است که به تعداد زیاد در بازداشتگاه‌های سراسر ایران اتفاق می‌افتد.  با تشکر از وقتی که در اختیار من قرار گرفت تا بتوانم به این معضل بزرگ در زندان های جمهوری اسلامی و بخصوص در مورد زندانیان سیاسی بپردازم.

سپس جناب محمد ابوطالبی با موضوع چرایی برخورد با فعالین محیط زیست سخنرانی خود را آغاز کردند : این نیز بگذرد . جمله ای که همه ما بارها اون را شنیدیم. اما با کمی تامل باید بیت دوم را با اجازه شاعراصلاح کنم که برما ایرانیان به سختی و تلخکامی بگذرد. این حال و روز ما ایرانیان است ۴۰ سال متمادی هر روز با امید به تمام شدن کابوس بزرگ بیدارشدیم ولی هیچ اثری از طلوع خورشید رهایی و آزادی نبود . اما نگاه به این ۴۰ سال برای افرادی مانند من بسیار سخت و غیرقابل باور شده ُ زیرا در بازی شطرنجی که دیگران برای وطن ما چیدمان کرده اند من و بسیاری به مانند من اجازه دادیم مهره هایی کوچک و بی ارزش باشیم تا هرآنچه این بازیگران می طلبند به دست ما صورت گیرد. مشکل به بازی گرفتن شدن نیستُ که هست اما به اندازه فلاکت گردن نهادن  به بازی آنها نبوده و نیست.

مشکل دیدن و بیدار نشدن است   مشکل مظلوم واقع شدن و گردن نهادن به ظلم های جدید است .

مشکل سکوت در برابر ظلم و ظالم است

مشکل ندانستن و ادامه دادن به این بیراهه است

مشکل مخالفت و مبارزه ما ستم دیده ها با ماهی سیاه های کوچولویی است که قصد دارن این برکه گندیده را به قصد دنیای آگاهی و روشنایی ترک کنند

و خسته شدم…در یک کلام مشکل از خود ماست. یعنی واقعا از ماست که برماست. روزی چنگیز پس از پیروزهای مکرر به همدان رسید و مردمانی که درشهر به محاصره درآمده بودند را خطاب داد: خدا مرا برشما حاکم کرده و یا این خواسته من بوده که شما را به این ذلت کشاندم و برشما غلبه کنم؟ که چوپانی کهنسال از میان جمع با شجاعت ابراز داشت: این حماقت و نادانی و بی غیرتی ما بود که جمعی نا شایست و نالایق و خاین به ملک و ملت را برخود نهادیم و نتیجه این بی تدبیری شکست و سرافکندگی  ونابودی ماست و اما بحث امشب: بخش اول نگاه زیست محیطی درجهان کنونی نمونه‌های بارزی را هر روزه می توان مشاهده کرد که نشان از تخریب زیست محیطی دارد و هشداری هستند مبنی بر عدم صحیح استفاده از محدویت‌های طبیعی‌این کره خاکی اگر نگاهی گذرا به آرال درنزدیکی های کشور عزیزمان ایران بیاندازیم .چند صباحی دورتر چهارمین دریاچه بزرگ زمین بود ولی اینک خبری از آن نیست و تنها چیزی که مانده  بیماری های وحشتناک و عجیب مردمان شهرهای دور ونزدیک اطرافش است و اینک شما بهتراز من می دانید که خواهر کوچک آرال ارومیه زیبا به مانند بیماری سرطانی روز به روز به مرگ نزدیک تر میشود. برای نگاهی سازنده به رویدادها همواره باید چند بعدی نگری داشت. پس قبول این نکته که منطقه خاورمیانه و بالطبع کشور عزیزمان در منطقه ای از جهان واقع شده که مشکل آب و منابع طبیعی احیا پذیردر آن از معضلات امروز و آینده بوده وخواهد بود.یک اصل می باشد. گزارش سازمان ملل می گوید: انتظار می‌رود تا سال ۲۰۵۰ میلادی جمعیت زمین به حدود ۱۰ میلیارد تن برسد، عمده‌ترین تقاضای آب در آینده برای کشاورزی خواهد بود. کشاورزی در حال حاضر حدود۷۰ درصد برداشت‌های آب را دربر می‌گیرد. البته مسئله‌ای که همچنان کمتر قابل پیش‌بینی عنوان شده تأثیرات ناشی از تغییرات اقلیمی است. از این ‌رو جمعیتی که تحت تنش آبی شدید به‌سر می‌برد انتظار می‌رود تا سال ۲۰۵۰ به سه میلیارد و دویست میلیون تن یا با حساب تغییرات فصلی تا پنج میلیارد و هفتصد میلیون تن افزایش یابد. دامنه کم آبی و بحران آب تنها به کشورهای فقیر ختم نخواهدشد. در نقشه‌ای که توسط محققین محیط زیست به کمک داده های آماری کارشناسان ایرانی ترسیم شده از مناطق روی زمین که در آن فلات ایران در ردیف سرزمین‌هایی محاسبه شده که بخش عمده‌شان در سال ۲۰۴۰؛ (بیست سال دیگر )گرفتار تنش آبی بالای ۸۰ درصد خواهند بود. تنش آبی به معنی گرفتاری در یافتن منابع آب شیرین است.

بخش دوم : آغاز بحران ها در ایران الف آب : بایستی قبول کرد که دیگر امکان ندارد به زمانی برگردیم که نیکان ما برای ذخیره سازی آب ُمخازنی را در تلاقی آبراهه های کوهستانی می ساختند هرچند که این شیوه قرن ها ایران و بالخصوص بخش مرکزی ایران را از سختی های کم آبی و یا بی آبی در محافظت نکه می داشت اما تغییرساختار زندگی از روستایی سنتی به شهری مدرن باعث گردیده تا این شیوه در روند تغییرات سریع شهرنشین مردمان این قلمرو پاسخ گو نباشند. پس به ناچار ایرانیان نیز به سمت شیوه مدرن ذخیره سازی و ایجاد سدهای بتونی وغیره پرداختند این روند با مکانیزمی آرام و شمرده در دوران حکومت پهلوی دوم آغازشدکه با تغییر حکومت و درگیری های سییاسی و سپس نظامی کشور تقریبا به فراموشی سپرده شد. اما باآغاز بکار دولت معروف به سازندگی (دولت هاشمی رفسنجانی) سد سازی بدون رعایت رویه های  منطقی و علمی  در دستورکار حکومت و دستگاه های وابسته قرار گرفت. اما اثرات مخرب بخش زیادی از این فعالیت ها متاسفانه بعد گذشت سالها هنوز بر پیکره ایران باقی مانده و روزگار ایرانیان را سیاه نموده است. به استناد مباحث کارشناسان داخلی و خارجی و اظهارنظرات متعدد مسوولین مربوطه ُ بخش عمده سیلاب های وحشی بالخصوص در خوزستان و لرستان به منشا سدهایی باز می گردد که مادر بحران گذشته و اینک هستند. دو گروه علاوه بر متولیان انرژی و آب کشور در ماجرای سد سازی به دنبال منافعی بودند اول بخشی از حاکمیت که خود را طلایه دار بازسازی کشور می دانست به منظور تصاحب مناصب بیشتر و طولانی تر   و دیگری بخشی از سپاه یا به تعبیری بخش اقتصادی سپاه که به دنبال قبضه کردن این تجارت پرسود بود تا بتواند با دست انداختن به منابع عظیم دلارهای نفتی دولت ُ ثروت خود را روز به روز افزون تر نماید.  با تمامی تلاش ها این فعالیت با سرعت کندتری  در دوران خاتمی ادامه یافت تا اینکه در دوران احمدی نژاد با قدرت گیری جناح های نزدیک به سپاه اوج بسیاری  و نتیجه آن عقد قردادهای متعدد دولت وقت با بخش های مختلف سپاه برای ساخت انواع سدهای خاکی هسته رسی و بتونی شد . رانت خواری و یاری جستن از اهرم های غیر متعارف مانندتصویب حضور انحصاری مراکز سپاه در قراردادهای بزرگ عمرانی کشور (ازجمله سدسازی و مدیریت منابع طبیعی ) منجر به یکه تازی سپاه پاسداران در تمامی عرصه های اقتصادی به نفع خویش و حذف شرکت ها وموسسات خصوصی متخصص و فعال در بخش های مربوطه به نفع سپاه شد. تصویب قوانین غیر متعارف در مجلس و مصوبات دست نویس شخص رییس جمهور وقت به طرفیت سپاه پاسداران بخشی مشخص و علنی شده از فعالیت های این ارگان نظامی در عرصه های مختلف بالخص موضوع مورد بررسی (منابع طبیعی ) شد و بدیهی است چون هدف غارت منابع ایران و انتفاع طلبی سران سپاه بوده و می باشد هیچگونه صلاح دید زیست محیطی و امنیتی مورد لحاظ این ارگان قرار نداشته  نمونه سد گتوند که هزاران هکتار از زمین های کشاورزی پایین دست  را شور نمودو آب با برکت کارون را به شورا به تبدیل کرد.

ب ـ سایرعرصه های منابع طبیعی و زیست محیطی که دچار بحران شدند(

ـ بحران حیاتی دریاچه ارومیه    /     ـ خشک شدن دریاچه‌های طشک و بختگان و خیزش طوفانهای نمک در استان فارس،     /      ـ بحران دریاچه نمک قم و خالی شدن روستاهای مجاور و طوفان نمک و خیزش ریزدگرها    /   ـ برداشت خاک از بستر و حاشیه رودخانه ها و فروش آن به کشورهای حاشیه خلیج فارس     /     ـ سرازیر کردن زباله‌های صنعتی به رودها و تالاب ها و دریاچه ها،    /    ـ حفر چاه‌های مجاز و غیر مجاز و تخریب سفره های زیرزمینی، نبود بی دانشی در زمینه کشاورزی و آبیاری اکولوژیکی و مصرف۷۰ درصدمنابع آب به روش های سنتی    /  ـ عدم مدیریت درست آبهای هیرمند و هجوم طوفانهای ماسه و افزایش بی آبی در سیستان و بلوچستان و دفن ۴۰۰ روستا در سیستان به دلیل توفان شن    / ـ خشک شدن تالاب گاوخونی (یکی از بکرترین تالاب های خاورمیانه )   /     ـ مدیریت مخرب و بحران ساز زاینده رود،

ـ آلودگی های افزاینده دریای مازندران و خلیج فارس،.    /    ـ نابودی جنگل های ایران :مساحت جنگل‌های ایران بین ۱۱ تا ۱۴ میلیون هکتار برآورد می شد. بر اساس گزارش بانک جهانی در سال ۱۳۸۴ ُ  سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگل‌های ایران نابود می‌شود. پیش‌بینی شده است ایران تا ۵۰ سال آینده جنگلی نخواهد داشت. آن گونه که پیش‌بینی‌ها نشان می‌هد ادامه روند کنونی باعث می‌شود ایران در ۵۰ سال آینده به سرزمینی بدل شود فاقد خاک حاصلخیز و آب و جنگل و مرغزار، سرزمینی برهوت و لم‌یزرع، عرصه‌ای تفتیده و سوزان مشابه چاد که به «قلب مرده آفریقا» مشهور است. آیا آن روز فراخواهد رسید که ایران «قلب مرده خاورمیانه» لقب بگیرد؟ اما آن گونه که از روند رو به احتضار محیط‌زیست ایران بر می‌آید چنین هشدارهایی نیز چندان جدی گرفته نمی‌شوند. بررسی آمارها نشان می‌دهد ظرف 40 سال گذشته، محیط‌زیست ایران حتی آنجا که به سلامتی شهروندان ارتباط پیدا می‌کند دغدغه و اولویت دولت‌ها نبوده است. مانند افزایش مرگ ومیر در شهرهای بزرگ به خاطر آلودگی هوا به نظر می‌رسد تنها راه چاره برای بهبود این شرایط قهقرایی همکاری و مشارکت مردمی است ، ورود تشکل‌ها و سازمان‌های غیردولتی مردمی  به عرصه های محیط زیست و یاری جستن از تجربیات و مطالعات وکمک های علمی وفنی سایر کشورها و بالخص سازمان ملل اما نتیجه ورود نیروهای وطن پرست و ایران دوست و طبیعت دوست ( فعالین محیط زیست ) چه بوده و هست؟ ازدستگیری داوطلبین این سازمان های غیر دولتی یا (ان.جی.او) ها در شهرهای مختلف کشور که هر روزه شاهد آن بوده و هستیم تا پروژه جاسوس سازی این مردمان شریف  در پاسخ به حضور نهادهای مردم محور در مشکلات محیط زیست توسط نیروهای امنیتی و به ویژه سه پاه بوده و هست. حاکمیت در ایران همواره با فعالین زیست محیطی برخوردهای خشن و تند را در این سالها انجام داده است و همواره این افراد با اتهام‌های امنیتی مواجه می‌شوند. همه به یاد داریم تجمع خودجوش مردم آذربایجان در اعتراض به عدم توجه دولت به دریاچه ارومیه با بازداشت تجمع کنندگان به پایان رسید.

ـفراموش نکرده ایم برخورد و دستگیری و تفهیم اتهامات امنیتی با معترضان به بی‌توجهی دولت به مسائل زیست محیطی در سیستان و بلوچستان و خوزستان را

ـ به یاد داشته باشیم در موارد بسیاری  فعالان محیط زیست در استان‌های مرزی  با اتهام‌های مانند “جدایی‌طلبی” متهم شده‌ ومیشوند.مانند اعضای  انجمن سبز چیا  که تعداد زیادی از اعضای آن اینک در زندانهای نظام هستند. با توسعه فعالیت های گروه ها و انجمن های محیط زیستی (که به خاطر افزایش تخریب و نابودی منابع ملی و بروز مشکلات جدید زیست محیطی در گوشه گوشه میهن عزیزمان بود ) روند برخوردهای سپاه خشن تر و سازمان یافته تر شد و با بازداشت نزدیک به ۵۵ نفر از فعالان محیط زیست در شهرهای مختلف ایران در بهمن و اسفندماه ۱۳۹۶شکل علنی یک جنگ تمام عیار را به خود گرفت.  نخست با بازداشت 12نفر از شاخص ترین  فعالان محیط زیست، هومن جوکار، امیرحسین خالقی، سام رجبی، طاهر قدیریان، نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، مراد طاهباز، کاووس سیدامامی، حسن راغ، عارف زارع، محمد زارع و عبدالرضا کوهپایه کلید خورد.   درحالی که شماری از بازداشت‌شدگان فوق، از مسئولان و همکاران مؤسسه «حیات وحش پارسیان» بودند و شماری دیگر ازآن‌ها با مؤسسه «حافظان طبیعت لاوردین» همکاری داشتند. رییس سازمان محیط زیست ایران در خرداد ۱۳۹۷ گفت که «یک کمیته چهار نفره» از دولت به این نتیجه رسیده‌است که شواهدی علیه این فعالان حیات وحش که به «اتهام جاسوسی» بازداشت شده‌اند، وجود ندارد. وی از وجود یک طیف قدرتمند به گفته او «گروه فشار» در حکومت ایران سخن گفت که به ادعای او «قدرت بسیاری دارند» ولی اساساً «اهل گفتگو» نیستند. از مشهورترین فعالان محیط زیست منتسب به این سرکوب می‌توان از  کاووس سیدامامی ، فرشید هکی  وکاوه مدنی نام برد. کاوه مدنی، معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست از سمتش استعفا داد و به تبعید خودخواسته رفت. آقایان سید امامی و هکی به طرز مشکوکی خودکشی حرفه ای شدند. قوه قضائیه مرگ سیدامامی را «خودکشی در زندان» اعلام کرد ولی خانواده، همکاران و دوستان وی این ادعا را تکذیب کرده‌اند. سازمان عفو بین‌الملل مرگ کاووس سیدامامی را «مشکوک» خواند و رسماً از مسئولان حکومت ایران خواستار کالبدشکافی پیکر این استاد پیشین دانشگاه شد. یک یادآوری : قتل های سازمان یافته و منظم همواره در سال های بعد از بهمن ۵۷ بصورت بی سروصدا بر سر فعالین سیاسی و صنفی و اجتماعی و حالا به تازگی محیط زیستی آوار شده بوده و میشود.در مورد آقای سید امامی حضور فعال بازجویان اطلاعات سه پاه در زندان و فشارهای وارده به ایشان برای مصاحبه تلویزیونی و تقبل جاسوسی ُ در نهایت با مقاومت دکتر سید امامی به نقطه پایان خود رسید قتل … اداره اطلاعات سپاه اینک بعد از گذشت نزدیک به یک سال هنوز اجازه خروج همسر آقای امامی را نمی دهند زیرا به خوبی می دانند با مشاهدات و مدارک خانواده ایشان ُ بلافاصله در مراجع بین المللی کوس رسوایی چندین باره سیستم های امنیتی در قتل آقای امامی زده خواهد شد. لذا گروگان نگه داشتن همسر وسیله ای است تا فرزندان ایشان مطلبی را منتشر نکنند. در سال‌های اخیر جمهوری اسلامی، فعالان محیط زیستی بسیاری را به شکل دسته‌جمعی بازداشت و زندانی نمود. مراجع قضائی حکومت، اتهام بیشتر آن‌ها را جاسوسی برای دولت های بیگانه اعلام کردند. برخی از سازمانهای حقوق بشری و فعالان حقوق‌بشر این ادعاها را بهانه‌ای برای سرکوب دانسته و نادرست خواندند. در۱۳ فوریه ۲۰۱۸، عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان وقت تهران، به خبرنگاران گفت که فعالان بازداشت‌شده در فاصله ژانویه و فوریه ۲۰۱۸( منظور گروه ۱۲ نفره همکاران آقای سید امامی وخودایشان است )  به «استفاده از پروژه‌های محیط زیستی به عنوان پوشش برای جمع‌آوری اطلاعات راهبردی طبقه‌بندی‌شده»متهم هستند. در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، رسانه کلمه وابسته به میرحسین موسوی ، ازپشت پرده این ماجرا مطلبی را منتشر کرد که بخش اعظم سوالات و ابهامات این پرونده در آن روشن شده بود. «مخالفت فعالان محیط زیست با ایجاد پایگاه‌های موشکی سپاه پاسداران» در مناطق حفاظت شده علت اصلی متهم کردن آن‌ها به «جاسوسی» است. (مشروح مطلب در حاشیه این نوشتار تقدیم میشود) اتهام «جاسوسی» به این فعالان در حالی مطرح شده که وزارت اطلاعات ایران به عنوان مرجع تشخیص این موضوع، بارها این اتهام را رد کرده و آن را وارد ندانسته است.۲۱ آبان‌ 97، بیش از هزار تن از متخصصان و فعالان حامی محیط زیست در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه، شهادت دادند که فعالان بازداشت‌شده محیط زیست در ایران، «هیچ‌گونه فعالیت شبهه‌انگیزی» نداشته‌اند و در چارچوب «قانون، بی‌مزد و منت» از طبیعت کشور حفاظت کرده‌اند. روزنامه همشهری نیز آذرماه نوشته بود که ۷۲ نفر از استادان، متخصصان و فعالان محیط زیست در نامه‌ای به فرمانداری تهران خواستار صدور مجوز تجمع در حمایت از فعالان بازداشت‌شده محیط زیست زندانی شدند. بر اساس گزارش خبرگزاری‌های ایران، کیفرخواست این زندانیان بیش از ۳۰۰ صفحه است و در جلسه 13بهمن  دادگاه بخش دیگری از آن قرائت شد. تاریخ جلسه بعدی دادگاه اعلام نشده است. خبرگزاری ایرنا نوشته که در جلسه مذکور نیز مانند اولین جلسه دادگاه، سه تن از وکلای «مورد اعتماد قوه قضائیه» که قاضی بازنشسته هستند، حضور داشتند. دکتر فرشید هکی :   قتل آقای دکتر فرشید هکی حقوق دان ُ اقتصاد دان ُ عدالت خواه  وفعال محیط زیست اولین مطلبی که می توان اشاره کرد شباهت بسیار بالای قتل ایشان (خودکشی شدن ) با قتل های زنجیره ای روشنفکران ونویسندگان و سیاسیون دهه ۷۰ خورشیدی است. آقای دکتر هکی را ابتدا با چاقو به قتل رسانده سپس جسد وی را داخل اتومبیلش گذاشته و آتش زدند تا اثرات قتل و گلاویز شدن پدیدار نشود. ایشان انسانی پرانرژی و دوست دار وطن که در هرجا حضور می یافت نوید آینده ای روشن می داد  نامبرده عضو کمپین حمایت از زاگرس مهربان (صدای پای آب) بود.  اما چگونه میشود که این دانشمند فرهیخته به یک باره با روشی بسیار کودکانه خودکش میشود. دکتر کاوه مدنی:  ۲۸ فروردین ۹۷ روزنامه وابسته به سه پاه (وطن امروز ) در مطلبی با عنوان “گریز دوتابعیتی” درباره کاوه مدنی نوشت: «معاون دوتابعیتی رئیس سازمان حفاظت محیط ‌زیست که در ماجرای جاسوسی “موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان” نام او به عنوان یکی از متهمان این پرونده مطرح شده بود، بدون سروصدا از ایران فرار کرد.» “وطن امروز” با تکرار این ادعا که متهمان این پرونده در پوشش برنامه حفاظت از یوز ایرانی اطلاعات سایت‌های موشکی را به بیگانگان می‌دادند. کاوه مدنی استاد سابق مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن است و یکی از پژوهشگران و کارشناسان برجسته بین‌المللی در حوزه مسائل مربوط به خشک‌سالی و بحران جهانی آب به شمار می‌رود. “اتحادیه علوم زمین اروپا” دو سال پیش کاوه مدنی را به عنوان یکی از چهار دانشمند جوان برجسته جهان در علوم زمین معرفی و از او تقدیر کرد. پس از انتشار تصاویر شخصی از کاوه مدنی که به نظر میرسد به دستور نهادهای بازداشت کننده صورت گرفته و در واقع هشداری برای عدم بازگشت به ایران بوده است، معاون محیط زیست تصمیم به عدم بازگشت به کشور گرفت. بدنبال فشارهای اطلاعات سپاه به کاوه مدنی او رمز ورودی ایمیل خود را در اختیار این نهاد قرار داد تا مطمئن شوند که او درحال جاسوسی نیست، اما آنان پس از آنکه هیچ مدرکی دال برجاسوس بودن این مدیر نخبه پیدا نکردند اقدام به انتشار عکس‌های شخصی او که مربوط به سالها پیش بود کردند تا پیام عدم بازگشت به ایران را دریافت کند.

ماجرای قتل فعالین محیط زیستی در مریوان : پس از یک دوره درگیری های سه پاه با نیروهای احزاب کرد اپوزسیون  درمناطق مرزی و بالخصوص در جنگل های بلوط مریوان ،  سه پاه با آتش باری توپ خانه تمام تلاش خود را برای مهار این حرکت ها نمود. اما استمرار این آتش باری منجر به آتش سوزی جنگل های اطراف مریوان شد. بالطبع فعالین محیط زیست با همراهی مردم به منظور خاموش کردن آتش سوزی در منطقه حاضر شدند. واین بهترین فرصت بود تا نیروهای اطلاعات سه پاه ُ مخالفین ومزاحمین فعالیت های خود را با بهانه آتش سوزی از بین ببرند. تبانی تعدادی از اعضای شورای شهر مریوان با سپاه منطقه دررابطه با قرارداد انتقال زباله های شهری به روستای شارانی (طرح سپاه ) و ایجاد زباله سوز و پالایشگاهی در منطقه مذکور ،  یکی از مواردی بود که همواره با شدت از سوی فعالین زیست محیطی ،  بالخص انجمن سبز چیا پیگیری میشد. آتش سوزی و عدم ارسال هلی کوپتر آتش نشانی و حتی هلی کوپتر برای انتقال مجروحین منجر به مرگ یا بهتر بگوییم قتل ۴ فرزند رشید کردستان شد شریف باجور از معروف ترین این گروه بود . “شریف باجور، بارها به دلیل مواضع انسانی و میهن‌دوستانه‌اش از سوی سازمان‌های اطلاعاتی احضار، بازداشت و زندانی شده است”. نکته ای که خانواده های این ۴ شهید با اشاره به آن خواستار تحقیق و بررسی دراین مرگ های مشکوک شدند متلاشی بودن اجساد این افراد بود . علاوه بر انفجار که باهیچ  منطقی به آتش سوزی جنگل ارتباط نمی یافت بلکه صدای تیراندازی نیز در اثنای اطفاء حریق بارها توسط مردم در محدوده آتش سوزی شنیده شده بود. در نهایت دو نفر از بازماندگان وشاهدان  ماجرا یک زخمی و دیگری سالم با هلی کوپتر (بله هلی کوپتر سپاه بعدا رسید) به شهر منتقل شدند که هر دو سر از بازداشتگاه درآوردند. و اما اشارات : سرهنگ قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری تایید کرد که به علت وزش باد شدید و گسترش آتش‌سوزی چهار نفر یاد شده نتوانستند فرار کنند، غافلگیر شدند و جان خود را از دست دادند. در مراسم تدفین جمعیت کثیری از مردم مریوان در اعتراض به مرگ چهار فعال محیط زیست دست به راهپیمایی زدند. شرکت کنندگان در راهپیمایی پلاکاردهایی از تصاویر کشته شدگان در دست داشتند. آنها همچنین پلاکاردهایی حمل کردند که روی آن نوشته شده بود «شهید نمی میرد». اما ماجرای نابودی زیستگاه های طبیعی جانوران و جنگل و مراتع درکنار خشکاندن دریاچه ها و منابع آبی دریک کلام محیط زیست ایران هنوز توسط آنهایی که نامشان حاکمان است ادامه دارد ….. گناه فعالان محیط زیست تنها مقابله با زیاده خواهی و تعرض این گروه به مناطق حفاظت شده و منابع بقای این مردم بوده و است .  برخورد ماشین بازداشت و بازجویی وفشار سیستم با همراهی قضات به عنوان بازوی سپاه ، برگ شرم آور دیگری از تاریخ کشوری است که به گهواره تمدن معروف است. ارایه تنها یک خبردرپایان نشانه های نابودی منابع طبیعی ایران : انتقال آب دریای مازندران به سمنان : رسانه‌های ایران ۱۱ اسفند۹۷ ، گزارش دادند که پروین فرشچی، معاون محیط زیست دریایی، «به دلیل مخالفت‌اش با طرح انتقال آب خزر به سمنان»، به دستور عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران برکنار شده است. عیسی کلانتری در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا دلیل ذکرشده را تکذیب کرد و گفت که از حدود یک سال پیش قصد برکناری او را داشته است. با این حال خانم فرشچی روز یکشنبه در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم، درباره دلیل برکناری‌اش ابراز بی‌اطلاعی کرد اما گفت: «نظر تخصصی من این است که انتقال آب دریای خزر به سمنان تصمیم درستی نیست .انتقال بین‌حوزه‌ای آب به دلایل محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی درست نیست». کشمکش بین نمایندگان دو استان سمنان و مازندران بر سر این طرح از مدت‌ها پیش در مجلس شورای اسلامی جریان داشته و علی ادیانی آن را «طرحی بحث‌برانگیز خوانده که باعث بروز تنش بین استان‌های شمالی و سمنان شده است.» نمایندگان استان‌های شمالی ایران به‌شدت با این طرح مخالف‌اند و چهارشنبه گذشته خواستار کنار گذاشته شدن بند مربوطه در لایحه بودجه و ممنوعیت انتقال آب از خزر به فلات مرکزی شده بودند. اما نمایندگان سمنان پشت‌گرم به حمایت حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، از این طرح هستند. پروین فرشچی تنها کارشناسی نیست که درباره مخاطرات طرح انتقال آب خزر به سمنان هشدار داده است. «شبکه تشکل‌های محیط زیست و منابع طبیعی مازندران» در بیانیه‌ای که ۲۹ بهمن و در پایان نشستی در تهران منتشر کرد، نسبت به طرحی که «به منافع ملی و آیندگان بی‌توجه است» و «مدیریت پایدار را به سخره گرفته است» هشدار داد. قاسم احمدی لاشکی، نماینده نوشهر و چالوس، در اعتراض به این طرح گفته : «با ۵ میلیارد تومان پروژه‌ ۱۳ هزار میلیاردی را به مردم وعده می‌دهید» اما «مردم عاشق طبیعت اجازه نمی‌دهند خواب آنهایی که می‌خواهند خزر خشک شود تعبیر شود». سیل نوروز 98 :همه ما با گوشت و پوست خود درد سیل و خسارات وحشتناک سیل و مشکلات زیست محیطی استان های مختلف کشور و بویژه استان گلستان در هفته اول و استان لرستان در هفته دوم و مستمرا از ابتدای سال در خوزستان را درک کرده ایم و امید که دردمند هم وطنان بی پناه باشیم. اما روند امور عدم بازگشایی سدهایی که بعضا هیچ بررسی درستی در احداث آنها نشده بود عدم هدایت سیل با ساده ترین شیوه های متداول دنیا ُ احداث دست ساخته های انسان در مسیر های طبیعی مجاری آب روی مناطقی مانند شیراز و آق قلا ُ همه و همه نشان از سو مدیریت و حتی خیانت های آشکار کسانی است که خود را متولی امور می دانند. با عنایت به مبجث بعدی که توسط استاد بزرگوار جناب آقای شفایی ارایه خواهد شد از ورود غیر تخصصی خویش به این موضوع امتناع می نمایم. بخش محیط زیستی سازمان ملل در کشورهای مختلف نقاطی را به عنوان مناطق حفاظت شده معرفی میکند و با تخصیص بودجه به سازمان‌های غیر دولتی و حتی دولت‌ها خواستار حفاظت از مناطق خاص و گونه‌های محیط زیستی می‌شود. در همین رابطه سازمان ملل بخش هایی را نیز در ایران مشخص کرده و با تخصیص بودجه خواستار حفاظت از این مناطق و گونه های محیط زیستی حیات وحش در این مناطق شده است. کاووس امامی و چند سازمان غیر دولتی همراه او نیز از سوی سازمان ملل مامور به حفاظت از این مناطق و ارائه گزارش سالانه به سازمان ملل بودند. این مناطق تحت قوانین مناطق میراث تاریخی محسوب شده و در زمان جنگ نیز شامل قوانین حفاظتی می شوند، از جمله اینکه حق تعدی به این مناطق در زمان جنگ وجود ندارد. برای همین نیز به محض آنکه این مناطق در سازمان ملل ثبت شدند سپاه با گمان اینکه می‌تواند سامانه های موشکی خود  را بدون مزاحمت در این مناطق مستقر کند اقدام به تاسیس زاغه در این مناطق کرده و تجهیزات خود را در آنجا مستقر ‌ساخت. این کار با مخالفت گروه‌های محیط زیستی مواجه شد، آنها بارها از سپاه خوستند  که از این مناطق خارج شود و اجازه دهد کار خود را انجام دهند. این گروه‌ها اعلام کردند که باید مرتب به سازمان ملل در خصوص حیات وحش این مناطق و گیاهانش گزارش و عکس ارسال کنند و کار سپاه حیات این مناطق را با خطر مواجه می‌سازد. اما سپاه زیر بار نرفته و از آنان می خواهد تا عکس های ابتدایی گرفته شده را هر سال به عنوان عکس جدید به سازمان ملل ارسال کنند و کاری به این مناطق نداشته باشند. گروه های محیط زیستی زیر بار نرفته و این مساله منجر به درگیری‌ها و کشمکش‌های چندین ساله بین سپاه و گروه‌های غیر دولتی محیط زیستی می‌شود تا نهایتا اطلاعات سپاه به بهانه جاسوسی  این گروه را دستگیر کرده تا با خیال راحت بتواند فعالیت های خود را در مناطق حفاظت شده دنبال کند. تا چند سال پیش سال اخبار محیط زیست ایران متمرکز بود بر پرسش‌هایی مانند این که : در سال گذشته چیتاهای ایرانی زاد و ولدی کردند یا نکردند یا چند محیطبان ایرانی به ضرب گلوله شکارچیان مجروح و کشته شدند. جواب‌ها تعیین می کرد که وضع حیات وحش ایران بهتر شده یا نه. ولی حالا این‌گونه سوال‌ها جای خود را پرسش‌های دیگری داده است. چون در بهمن و اسفند سال گذشته، اطلاعات سپاه فعالین دلسوز را بازداشت و سپس قوه قضائیه این عده را متهم به جاسوسی و افساد فی الارض کرد – اتهام‌هایی با مصداق ادعایی «استفاده از پروژه‌های محیط زیستی به عنوان پوشش برای جمع‌آوری اطلاعات راهبردی طبقه‌بندی‌شده». اینک مافیای اقتصادی -نظامی در حبس وشکنجه و قتل فعالان محیط زیست رسوایی های بزرگی را به وجود آورده و حوزه محیط زیست را به حوزه ای امنیتی و خطرناک تبدیل کرده است، با تشکر از همه شما عززان و همراهان.

منوچهر شفائی دومین سخنران این نشست بودند و بسیار جامع، کامل،مشروح و کارشناسانه دیدگاه های خود را نسبت  به سیل اخیر و بحران اب در ایران بیان نمودند که پیشنهاد میکنیم با توجه به شیوائی در گفتتار و تاکید ها و ….. به فایل صوتی ایشان مراجعه شود : در پایان سخنرانیها نوبت به بحث آزاد جلسه با محوریت بحران سیل و تغییر بافت جمعیتی با مدیریت خاص محسن سیاحی رسید که ایشان در ابتدا شخصا سخنان قابل توجهی را ارائه نمودند و سایر عزیزان شرکت کننده نیز در این بحث مهم مشارکت داشتند، علاقمندان به شنیدن بحث آزاد جلسه میتوانند به سایت زیر مراجعه کنند. http://azadegy.de/jalasehkomitehaghvam13apr2019/bahseazad.mp3

با توجه به استقبال حضار و گفتگو و تبادل نظر، نشست یاد شده تا ساعت19:00 ادامه یافت.

از جمله همکاران و میهمانانی که در ان باره گفتگو نمودند آقای محمد ابوطالبی، آقای محسن سیاحی، آقای منوچهر شفائی، آقای دیار محمدی، ازاد بهرامی، و ….بودند ، آقای سیاحی درخاتمه ضمن تشکر از حضور خانمها و آقایان: احسان زندی لک ، مهناز احمدی، آواصادقی، شبنم رضاوند، لیدا اشجعی، فریبا مرادی پور و آقایان اسماعیل احمدی، سید اشکان حسینی، امر نیلو، منوچهر شفائی، جهانگیر گلزار، شهریار ایازی، کویر سبزو محمد برزگرو مسئولین محترم  کمیته دانشجوو کمیته ادیان، پایان این نشست را اعلام نمودند.

حضور تشریفاتی پیروان سایر ادیان در انتخابات ایران

لاله پروین نیا

موضوع نقش اقلیتهای دینی و مذهبی در انتخابات ایران از جمله موضوعاتی است که کمتر در ملاحظات مربوط به معیارهای یک انتخابات آزاد و سالم دیده می شود. شاید از یک منظر، نقش جمعیت در چنین امری موثر باشد اما واقعیت این است که اقلیتهای دینی و مذهبی در انتخاباتهای مختلف و از منظر جایگاه قانونی آنان در قانون اساسی نقش و حضور متفاوتی ایفا می کنند. بر اساس قانون اساسی، مذهب رسمی کشور ایران ، شیعه جعفری  است. به این مفهوم می توان گفت سایر شهروندانی که مذهب دیگری در ایران اختیار کرده اند از نظر قانون اساسی اقلیت دینی و مذهبی  بشمار می روند. اما اقلیتها در ایران نیز از حقوق یکسانی از منظر شرکت در تعیین حق سرنوشت در مقایسه با سایر شهروندان پیرو مذهب رسمی کشور برخوردار نیستند. در واقع تنها اشتراک حقوقی در این زمینه برخورداری از حق رای دادن است. در این مقاله ، مقصود از اقلیت دینی، اقلیتهای غیر مسلمان هستند و اقلیت مذهبی، اقلیتی است که مذهب دیگری غیر از مذهب رسمی کشور یعنی شیعه دارد. نود و هشت درصد از جمعیت ایران مسلمان اند که از این میزان، ۸۹ درصد شیعه و ۹ درصد سنی هستند (عمدتاً ترکمن و عرب، بلوچ و کرد که به ترتیب در جنوب غربی، جنوب شرقی و شمال غربی کشور سکونت دارند). هیچگونه آمار رسمی از جمعیت مسلمانان اهل تصوف در دست نیست. با این همه، بر اساس برخی گزارش ها، جمعیت مسلمانان اهل تصوف بین دو تا پنج میلیون نفر برآورد شده است. طبق برآوردهای غیر رسمی سازمان های مذهبی، دو درصد کل جمعیت کشور از بهائیان، یهودیان، مسیحیان، صابئین مندائی و زرتشتیان تشکیل می شود. بهائیان با جمعیتی بین ۳۰۰ هزار تا ۳۵۰ هزار نفر بزرگ ترین اقلیت دینی غیر مسلمان به شمار می روند. برآوردهای غیر رسمی از جمعیت جامعۀ یهودی بین ۲۰ هزار و ۳۰ هزار نفر متغیر است. طبق آمار سازمان ملل متحد، ۳۰۰ هزار مسیحی در کشور سکونت دارند که اکثراً از اقلیت قومی ارمنی هستند. طبق برآوردهای غیر رسمی، جمعیت مسیحیان آشوری کشور بین۱۰ تا ۲۰ هزار نفر است. فرقه های مختلف پروتستان از جمله گروه های بشارتی نیز در این کشور حضور دارند. گروه های مسیحی خارج کشور جمعیت جامعه مسیحی پروتستان را کمتر از ۱۰ هزار نفر برآورد کردند، اگرچه بسیاری از پروتستان ها، از قرار معلوم، دین خود را مخفی نگاه می دارند. شمار صابئین مندائی بین ۵ هزار و ۱۰ هزار نفر است. طبق آمار دولت، جمعیت زرتشتیان، که اقلیتی اصالتا ایرانی هستند، بین ۳۰ هزار و ۳۵ هزار نفر است و این در حالیست که گروه های زرتشتی جمعیت خود را ۶۰ هزار نفر اعلام می کنند. بر اساس قانون اساسی، اقلیتهای مسیحی، کلیمی( پیروان دین یهود) زرتشتی به عنوان اقلیتهای دینی به رسمیت شناخته شده هستند و از این رو برای پیروان این ادیان حقوق ویژه ای در انتخابات دیده شده است. در میان چهار نوع انتخابات سراسری در ایران، اقلیتهای دینی تنها می توانند در انتخابات مجلس و شوراها کاندیدا معرفی کنند. بر اساس تبصره ماده ۲  قانون انتخابات مجلس، از تعداد کل نمایندگان پنج نفر به این  ترتیب مربوط به اقلیت های دینی می‌باشد. زرتشتیان و کلیمیان هرکدام یک نماینده، مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هرکدام یک نماینده می توانند در مجلس داشته باشند.  در واقع این معرفی نیز صرفا محدود به مناطقی است که اقلیتها در آن منطقه تراکم جمعیتی دارند و البته بر اساس میزان رشد جمعیت آنان تعداد نمایندگان آنان نیز می تواند افزایش یابد. ازاین رو یک اقلیت دینی قادر نیست در شهری کاندیدا شود که آن اقلیت در آن شهر دارای تراکم جمعیت نیست. بلکه صرفا یک اقلیت باید نماینده هم کیشان خویش باشد. گرچه شاید به لحاظ عملی بتوان گفت که با فرض کاندید شدن چنین فردی، شانسی برای پیروزی در انتخابات با توجه به بافت جمعیتی مسلمان آن منطقه متصور نیست اما از تفسیر این قانون و رویه اجرای آن نیز می توان به درستی استتنباط کرد که این امر در قانون نیز منع شده است. اما قانون انتخابات شوراها در خصوص نحوه مشارکت اقلیتها در انتخابات مسکوت مانده است. در واقع این قانون سهمیه ای برای اقلیتهای دینی در نظر نگرفته و در عین حال محدودیتی نیز برای تعداد انتخاب شوندگان نیز قائل نشده است. بنابراین این فرض که اعضای شورای یک شهر را اقلیتها تشکیل دهند از لحاظ نظری امکان پذیر خواهد بود. در انتخابات ریاست جمهوری و خبرگان رهبری برای اقلیتهای دینی حقی برای معرفی کاندیدا دیده نشده است. قانون اساسی صراحتا مسلمان و شیعه بودن را یکی از شرایط ریاست جمهوری دانسته است ازاین رواقلیتهای دینی تنها از حق رای دادن برخوردار هستند. در انتخابات خبرگان رهبری نیز وجود شرط اجتهاد در فقه که یکی از علوم اسلامی است برای انتخاب شوندگان پیش بینی شده است که بدین ترتیب اقلیت مذکور نقشی در این انتخابات جز حق رای دادن نخواهد داشت. ادیان و  مذاهب شناخته شده در قانون اساسی : مراد از اقلیتهای مذهبی بر اساس آنچه که در قانون اساسی از آن یاد شده است اهل سنت هستند که  قریب به ۱۰ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می دهند. درهیچ یک از قوانین انتخاباتی ایران در مبحث اقلیتهای دینی اشاره ای به اقلیت مذهبی نشده است. در واقع به لحاظ حقوقی می توان چنین استنباط کرد که قانون محدودیتی را برای اهل سنت در کنار سایر شهروندان از نظر حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن اعمال نکرده است. تنها محدودیت قانونی برای اهل سنت معرفی کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری است. با توجه به اینکه قانون اساسی شرط تشیع را برای رئیس جمهور قرار داده است، اهل سنت درایران نمی توانند نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند. بند ۶ ماده ۳۵ قانون انتخابات ریاست جمهوری در این زمینه می گوید انتخاب شونده باید معتقد و مومن به مذهب رسمی کشور باشد و از آن رو که مذهب رسمی کشور شیعه است، اهل سنت قانونا نمی توانند درایران  رئیس جمهور باشند. اما در سایر انتخاباتهای سراسری چنین منعی در قانون پیش بینی نشده است. بنابراین از منظر قانونی، یک اهل سنت می تواند نماینده یک جمعیت اکثریتی شیعه باشد در حالی برای یک مسیحی یا زرتشتی چنین فرضی متصور نیست. درانتخابات شوراها نیز با فرض رعایت شرط سکونت چنین امکانی به لحاظ حقوقی متصوراست. درانتخابات خبرگان رهبری نیز اهل سنت در مناطق دارای اکثریت دارای نماینده هستند هرچند که قانونگذار منعی برای کاندیدا شدن اهل سنت در مناطق شیعه نشین اعمال نکرده است.

آیینهای مذهبی شناخته نشده در قانون اساسی : در ایران علاوه بر اقلیتهای دینی و مذهبی اشاره شده، آیینهایی از جمله آیین بهایی و دراویش موسوم علی اللهی، اهل تصوف و سایر فرق نیز وجود دارند که وجود آنان به عنوان یک دین یا مذهب رسمی درقانون به رسمیت شناخته نشده است. ازاین رو پیروان این آئین ها فاقد هرگونه حقوق شهروندی خاص براساس آیین خویش هستند. پیروان این ادیان علاوه برآنکه فاقد حمایتهای قانونی برای داشتن تشکل مدنی، عبادت گاه یا سایرمراسم مذهبی خویش هستند بعضا از سوی دولت با تنگناهای سیاسی و اجتماعی نیز روبرو می شوند. به طور خاص می توان گفت این اقلیتها هیچ نقشی در انتخابات به لحاظ حقوقی ندارند. گرچه از نظر شهروندی تابع ایران محسوب شده واز حق رای دادن برخوردار هستند اما هیچگاه نمی توانند از سوی تشکل یا آیین خویش نماینده ای درمراکز تصمیم گیری داشته باشند.ازاین رو می توان گفت پیروان این ادیان درصورتی می توانند در انتخابات شرکت کرده و رای دهند که با شناسنامه پای صندوق رای روند و این به مفهوم است که آنان به عنوان پیرو یکی از مذاهب شناخته شده در کشور رای خود را به صندوق ریخته اند. کیفیت حضور پیروان سایر ادیان در انتخابات : در یک جمع بندی مختصر از مباحث فوق می توان نتیجه گرفت که اقلیتهای دینی و مذهبی  اعم از شناخته شده یا شناخته نشده در قانون، از حقوق یکسانی با سایر شهروندان در انتخابات برخوردار نیستند. اما این تمام ماجرا نیست. در واقع محدودیتهایی که برای کلیه شهروندان ایرانی پیرو مذهب رسمی کشور از سوی نظام سیاسی اعمال می شود بر اقلیتهای دینی و مذهبی نیز به شکل شدیدتری اعمال می گردد. از جمله این محدودیتها اشراف ویژه دستگاه اطلاعاتی کشور روی کاندیداهایی است که از سوی اقلیتهای دینی معرفی می شوند. صلاحیت این افراد پیش ازآنکه از سوی شورای نگهبان بررسی شود از سوی اداره ویژه ادیان و فرق در وزارت اطلاعات مورد بررسی قرار می گیرد و در پاره ای ازمواقع کاندیداها با توصیه این وزارتخانه نامزد انتخابات می شوند. ودرطول حضور خویش در مجلس نیز همکاری نزدیکی با این دستگاه دارند. این موارد البته شامل حال نوکیشان دینی نمی شود. مسلمان زاده هایی که به دین مسیحیت می گروند نه تنها از منظر نظام جمهوری اسلامی فاقد حقوق اجتماعی هستند بلکه در بسیاری از مواقع نیز بازداشت و تحت تعقیب قرار می گیرند و به مجازاتهای سنگینی از جمله اعدام محکوم می شوند. ازاین رو می توان گفت وضعیت آنان با وضعیت پیروان آیین بهایی مشابهت دارد. حساسیت در مقوله انتخابات نسبت به اهل سنت نیز وجود دارد و به مراتب شدیدتر از اقلیتهای دینی به رسمیت شناخته شده است. با توجه به حساسیتهای بالای مذهبی در ایران و جمعیت قابل ملاحظه اهل سنت نسبت به اقلیتهای دینی، وضعیتی به مراتب دشوار تر برای مشارکت سیاسی و مدنی دارند. تعصبات شدید مذهبی که بعضا درمیان مدیران محلی عمدتا شیعه مذهب دراستانهای سنی نشین وجود دارد مانع از آن می شود معمولا در شهرهای دارای ترکیب متنوع شیعه و سنی، نمایندگان سنی مذهب شانسی در یک رقابت سالم داشته باشند. از این رو معمولا نمایندگان اهل سنت در شهرهایی برگزیده و راهی مجلس می شوند که در آن شهر از اکثریتی مطلق برخوردار باشند. به طورمثال اکثریت مطلق اهل سنت در سنندج معمولا باعث شده تا نمایندگان این شهر سنی مذهب باشند. اما در زاهدان معمولا چنین اتفاقی در یک انتخابات مهندسی شده رخ نمی دهد. نمایندگان اقلیتهای مذهبی برخلاف نمایندگان اقلیتهای دینی فعالیت بیشتری برای احقاق خویش در مجلس داشته اند. آنان در سال ۹۰ طی نامه ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی خواهان رفع تبعیض از اهل سنت، رفع محدودیت های مذهبی ایجاد شده برای اهل سنت، واجازه ساخت مسجد در تهران شده بوده اند. در این نامه نمایندگان اهل سنت مجلس همچنین از رهبر جمهوری اسلامی خواسته بودند تا با بازنگری و “اصلاح اصل ۱۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی” با رفع ممنوعیت کاندیداتوری اهل سنت در انتخابات ریاست جمهوری موافقت کند. در آستانه انتخابات دوره نهم مجلس برخی از اعضا و نیز دبیر فراکسیون اهل سنت مجلس، برخی از امضاء کنندگان نامه به آیت الله خامنه ای و نامه های پیشین به محمود احمدی نژاد در نخستین مرحله از انتخابات دوره نهم مجلس از سوی هیات های اجرایی وزارت کشور “رد صلاحیت”شدند؛ جلال محمود زاده دبیر فراکسیون اهل سنت مجلس،پیمان فروزش، اقبال محمدی، عبدالجبار کرمی، سیدعماد حسینی، و یعقوب جدگل از جمله نمایندگان اهل سنت در مجلس هشتم بودند که صلاحیت آن ها برای نمایندگی دوباره مجلس رد شد.

در مناطق سنی‌نشین ایران مشارکت مردم در انتخابات مجلس نهم در قیاس با هشت دوره‌ی پیشین کاهش چشمگیری داشت. بیشتر از ۵۰ درصد از نمایندگان سنی‌مذهب مجلس هشتم به دلیل “نامه‌های بی‌پاسخی” که ظرف سال‌های گذشته به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته بودند و همچنین فعالیت در “فراکسیون نمایندگان اهل سنت در مجلس” رد صلاحیت شدند.

سخن آخر: بررسی های بالا نشان می دهد که اقلیتهای دینی و مذهبی در چارچوب حکومت دینی در ایران دارای محدودیتـهای قانونی و فراقانونی( انتخابـات مهندسی شـده) برای شرکت در انتخابات هستند. در واقع اگر گفته شود که انتخابات در ایران برای اکثریت مردم در ایران با محدودیت بسیار روبرو است، این محدودیت برای اقلیتها به مراتب بیشتر است. اقلیتها در حال حاضردر صورتی می توانند از شانس حضور در مراکز تصمیم گیری که قانون تعیین کرده برخوردار شوند که نظر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی را از نظر میزان همکاری خود با آنان جلب کنند. در مجموع می توان گفت هیچ یک ازاقلیتها در ایران نمی توانند نقشی در تصمیم گیریهای خرد و کلان کشور ایفا کنند.

کودکان و اهمیت اگاهی و آموزش

هومن شعری طهرانی

با نگاهی گذرا به اهمیت آموزش در زندگی پی میبیریم،که آموزش و پرورش و اگاهی، نگاه انسان ها را به دنیا تغییر داده است وبا آموزش انسان ها به تکامل رسیده و استعدادهای خود را در زمینه های مختلف عیان و از طریق آموزش و بهروری ازعلم و فنون امروزه به مهارت های علمی و اموزشی  نایل شده و اطلاعات و دانش علمی خود را گسترش داده تا جوامع بشری از ان بهره مند شوند و رفاه و زندگی بهتر را برای همه  به ارمغان بیاورد. به همین دلیل است که تمامی جوامع اهمیت آموزش از دوران کودکی را برای تمام افراد جامعه که طبق ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر( حق تحصیل رایگان برای همه) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود و آموزش و پرورش که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد را لازم میداند همچنین در سند ۲۰۳۰ در هدف چهارم (چهار تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه). نیز نسبت به تضمین آموزش رایگان  وهمگانی اشاره شده است .

حتی دراصل‏ سی ام قانون اساسی: دولت‏ موظف‏ است‏ وسایل‏ آموزش‏ و پرورش‏ رایگان‏ را برای‏ همه‏ ملت‏ تا پایان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ سازد و وسایل‏ تحصیلات‏ عالی‏ را تا سر حد‌خودکفایی‏ کشور به‏ طور رایگان‏ گسترش‏ دهد.و در کنوانسیون حقوق کودک ماده 28 (حق آموزش و پرورش) را یک مسله حیاتی و لازم و ملزم توسعه و پیشرفت یک جامعه میداند .با توجه به موارد فوق متاسفانه در ایران نه تنها کودکان بسیاری از حق تحصیل حتی در دوران ابتدایی محرومند بلکه این کودکان سرپرست خانواده خود نیز میباشند. طبق خبرگزاری خانه ملت در تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۹۷ در گفتگو با آقای قاسم احمدی لاشکی نماینده چالوس و نوشهر و نائب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بیان کرده: امروزه بسیاری از افراد به دلیل مشکلات اقتصادی و فرهنگی از تحصیل بازمانده و و عملا راهی مدارس نمیشوند به همین دلیل نرخ بیسوادان در کشور به ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر رسیده است که این تعداد بیسواد افراد بالای ۶ سال تا پایان سن تحصیل در جامعه هستند. همچنین بی هویتی کودکان در ایران که شامل کودکانی است که  ازمادران ایرانی و پدران غیر ایرانی متولد میشوند که از بیهویتی رنج میبرند و از حقوق انسانی خود محروم میشوند که حق اموزش و پرورش از موارد مهم ان است  و هنوز هم لایحه بخشیدن تابعیت به کودکان دو تابعیتی به سرانجامی نرسیده است.

ورمختار  در مورد لایحه اعطای تابعیت به فرزندان با مادر ایرانی و پدر خارجی می‌گوید: موضوع اصلاح وضعیت ماده واحده سال ۱۳۸۵ در مورد تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی، سال‌ها در مجلس مطرح بوده است. از سال ۱۳۹۰ طرح‌های مختلفی برای این خانواده‌ها در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گرفت. حتی یکی از این طرح‌ها که به موجب آن فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی تا سن ۱۸ سالگی برخوردار از حقوق شهروندی می‌شدند، در مجلس تصویب شد، اما شورای نگهبان آن را به دلیل مغایرت با اصل ۷۵ قانون اساسی و افزایش بار مالی برای دولت رد کرد. وانجمن حمایت از کودکان در سال ۱۳۹۵ تعداد این کودکان را حدود ۴۰۰ هزار نفر برآورد کرده که این کودکان نیز همگی از مدرسه رفتن محروم مانده اند.

حال سوال اینجاست که چرا کشوری که دارای قدمت چندین هزار ساله و دارای منابع طبیعی و ثروت بسیار زیادی میباشد قادر نیست قانونی را که خود در قانون اساسی خود به آن تاکید کرده عمل نماید؟

و یا چه کسی پاسخگوی نیاز اولیه این کودکان بیگناه است که نبودن این حق اولیه آنها را از رسیدن به آمال و آرزوهایشان دور میکند؟

و بسیاری از همین کودکان به دلیل نبودن مدیریت و فساد در سیستم حکومت داری جمهوری اسلامی در منجلاب بزهکاری گرفتار میشوند.

اسطوره سازی یا سناریوی فریب

جعفر فرد کریمی

اسطوره سازی و ظهور سردار قاسم سلیمانی یا همان مالک اشتر ایت الله خامنه ای یکی از سیاستهای عوام فریبانه نظام آخوندی جمهوری اسلامی ایران میباشد که جهت تحریف اذهان عمومی بکار میرود که به این وسیله میتوانند از طریق احساسات و عواطف مردم و از جهتی ارعاب و وحشت مخالفان داخلی و خارجی به اهداف غیر بشری و خود محورانه  و سیاستهای جنگ افروزنه خود جامعه عمل بپوشانند. تا چندین سال قبل سردار قاسم سلیمانی چه در داخل ایران و چه در خارج ایران شخصیتی گمنام و ناشناخته به شمار میرفت.ولی یک باره تبدیل تبدیل به شخصیتی اسطوره ای و نماد قهرمانی در جنگها و طراح تاکتیکهای نظامی و ناجی دوستان و همران سوری و عراقی گردید. فرمانده سپاه قدس که قاسم سلیمانی میباشد یک جنایتکارجنگی میباشد ایا واقعا دارای چنین شخصیت اسطوره ای میباشد.ایا یه حق جای تعریف و تمجید حدالمقدور از دیدگاه نظامی و تاکتیک جنگی را دارد و چرا به سرعت تبدیل به ستاره پرنور و درخشان اسمان نظام ولایت فقیهی ایران گردید. با یک نگاه واقع بینانه به شرایط فعلی و کنونی و نظامی دنیا متوجه میشویم که دوران جنگهای تن به تن و شمشیر به شمشیر نه تنها تمام شده است بلکه دوران پیاده نظامهای پشت خاک ریزهای خط مقدم هم ارام ارام به سر میرسد.و دوران دوران جنگهای الکتریکی و موشکهای دوربرد و رادارگریز و پهبادهای پیشرفته میباشد. به عبارتی دوران سیاستمداران و سیاست گزاران و جنگ های اقتصادی و محاصره های تحریمی میباشد که به راحتی دشمن را به زانو در میاورد.ودر این شرایط زمان عرض اندام تواناییهای شخصی وفردی و لیاقتهای از سربازی تا سرداری به پایان رسیده است.مگر اینکه جهت سواستفاده از اذهان عمومی و تحریف جامعه توسط صداوسیما ورسانه های عمومی و فردی را از فرش به عرش میبرد. با شکل گیری جنگهای داخلی سوریه و دخالت اشکارای جمهوری اسلامی ایران در این مسیله رزیم جنگ افروز و تروریسم اخوندی در کشور سوریه بنام مدافعان حرم اتش بیار معرکه و گرم نگهدار اتش و اختلاف در سوریه میباشد تا بتواند سیاستهای مذهبی و فاشسیم دینی و جنگ افروزانه و وراثتی ایت الله خمینی را پیاده کنند.که همانا جنگ و پیروزی بر اسراییل که مصداق شعار راه قدس از کربلا میگذرد میباشد.و لیکن اسراییل هم به خوبی به این مسله اگاه میباشد و با توان پیشرفته به راحتی سپاه ایران را از مرزهای خود دور و خنثی نموده است. برای مثال میتوان بمباران موشکی پایگاهای موشکی سپاه قدس و منسوب به ایران را میتوان نام برد که جمهوری اسلامی ایران بر ان سرپوش گذاشته و موضوع را مسکوت نگه میدارد. پس این سردار قاسم سلیمانی و نماد قهرمانی و پیروزی ایران کجاست و چرا مهر خاموشی بر لب ها زده و فقط نظاره گر موشک باران مواضع و پایگاهایش میباشد. پس کجاست ان روایت ها و داستانهای حماسی که برای این سردار در سایه درست کرده اند. این به اصطلاح مالک اشتر خامنه ای برای مصرف داخلی و برزگ نمایی ساخته شده است تا در میان اطرافیان و مخالفان خامنه ای رعب و وحشت به وجود اورد تا کسی مخالفتی و یا انتقادی از شخص اول نظام فقیه نباشد .و از جهتی وقتی موضوعی را  ایران همراه و همگام  با ایت الله خامنه ای تایید نمود دیگران هم از سر فشار و ترس تایید کنند .که چه بسا  خود سردار سلیمانی هم فردا مهمان استخر فرح نخواهد شد. حال نکته اینجاست چرا باید حقوق مردم ایران توسط نظام جمهوری اسلامی ایران اینگونه پایمال شود .آیا مردم ایران باید اینگونه در فریب و تحریف و خفقان و وحشت سیستماتیک جمهوری اسلامی ابران زندگی کنند که باعث شده مردم ایران تا قبل از انقلاب ایران حرف از جوانمردی و مرام و فرهنگ و پهلوانی میزدنند و عمل میکردند به اجبار تبدیل به انسانهای ریاکار شده اند که یک پارچه یه متر در متر بنام چپیه که نشان دهنده ارادت و بیعت با ولایت فقیه میباشد را به گردنهای خود میاندازند.سناریوی فریب این رژیم در ضعیف ساختن نیروی تفکر مردم وجابجایی این تفکر با موهومات وترس سالهاست که بدون وقفه و پشت سر هم در حال اجرا می باشد و همچنان هم ادامه دارد و لی زمان آن رسیده است که با آگاهی های بدست آمده و با گسترش آن در سطح جامعه داخلی وبین المللی  این همه سناریوهای قلابی و پوشیده از فریب را بر ملا کرد .تا بتوانیم در این سالها به نام تاراج هویت و فرهنگ ایرانی در جامعه توسط این حکومت سراسر ریا و تزویر و دروغ از جامعه ایرانی به یغما رفته است را باز پس گیریم.

نقض حقوق حیوانات

سپیده کرامت بروجنی

حیوانات بخشی از جامعه ی طبیعی و زیست محیطی را تشکیل می دهند و در برقراری توازن در نظام طبیعت نقش موثر و غیر قابل انکاری دارند. حیوانات هم مانند انسان از حقوقِ خاص خویش مانند حق حیات، حق درمان، حق آرامش، حقِ زیست جمعی، حق پرهیز از هر نوع خشونت، حق پرهیز از هرگونه نسل کشی، حق استفاده از حیات وحش و مانند آنها برخوردارند و هرگونه تعدی و تفریط نسبت به آنها یا حقوق آنها به منزله ی نقض حقوق آنان محسوب شده و باید به آن رسیدگی کرد. با این وجود، متاسفانه قانون اختصاصی برای حمایت از حقوق حیوانات در ایران وجود ندارد و تنها میتوان به چند مورد اشاره کرد که آنهم توسط گروهی نقض میشود و دولت هیچگونه مقابله ای با آنها نمی کند، از جمله قوانین ذکر شده می توان به قانون شکار و صید مصوب ۱۶ خرداد ۱۳۴۶ ، قانون مجازات اسلامی مصوب ۷ آذر ۱۳۷۰ که در دو ماده ی ۶۸۰ و ۶۷۹ در مورد اتلاف و شکار حیوانات پرداخته، قانون حفاظت و بهره برداری از منابع آبزی ۱۴ شهریور ۱۳۷۴ اشاره داشت. جمهوری اسلامی نه تنها برای حفاظت از حقوق حیوانات و حیات وحش فعالیتی نمی کند، که بر ضد حامیان آن نیز قوانینی وضع میکند تا مقابل فعالیتهای آنها بایستد و آنان را نیز مجرمان اجتماعی و گاهن سیاسی تلقی میکند. در این باره می توان به اعتراض حامیان حیوانات و فعالین زیست محیطی به کشتار حیوانات در سطح شهر و تخریب منابع زیست محیطی که بستر زندگی حیوانات میباشد اشاره کرد. از جمله حقوق نقض شده ی حیوانات و محیط زیست عبارتند از:

– کشتار حیوانات در سطح شهر توسط شهرداری های ایران، با گلوله، طعمه گذاری به وسیله ی غذاهای مسموم، یوتونایز، اتاق گاز و تزریق مواد سمی-

– شکار غیر مجاز گونه های وحشی و تخریب مستمر محیط زیست و حیات وحش.– منعِ حضور حیوانات توسط صاحبان آنها در سطح شهر، که در صورت تخطی از قانون وضع شده یا خود حیوان و یا صاحبش دستگیر و جریمه میشوند. در این مورد می توان به جمع آوری ۱۷۳ قلاده سگ و حبس نمودن آنها در شرایطی غیر بهداشتی و بدون امنیت در کهریزک به تاریخ ۱۳۹۲ و دستگیری تعدادی از صاحبان حیوانات طبق قانون مصوبه ی امسال اشاره کرد.

– اجازه ی برگزاری سیرک های حیوانی که با آزار حیوانات و سوء استفاده از آنها تشکیل میشود، در صورتی که بسیاری از کشورها به آنان اجازه ی فعالیت نمیدهند و حتی دست به اخراج آنها نیز زده اند، مانند سیرک خلیل عقاب

–شکار گونه های نادر حیوانات و عدم رسیدگی به وضعیت آنها توسط دولت

– مقابله با فعالین حقوق حیوانات و عدم اجازه برای اعتراض به نقض حقوق آنها

نقض حقوق حیوانات تنها به وسیله ی قانون انجام نمیگیرد، بلکه توسط دست افزارهای دیگر مانند دین هم اعمال میشود. بر اساس دستورات دینی اسلام، حیوانی مانند سگ نجس است و انسان باید از معاشرت با وی اجتناب کند و یا اینکه ذبح حیواناتی چون گاو و گوسفند نه تنها ایرادی ندارد، که مجاز نیز هست. دارندگان قدرت از این احکام استفاده کرده و با تبلیغ و آموزه های دینی به مردم، این عقاید را در ذهنشان جای می دهند و آنها را بر این باور می گمارند که انسان بر حیوان برتری دارد و می توان هرگونه سوء استفاده ای از آن کرد. جمهوری اسلامی جدای از قوانین داخلی، تعهداتی در قالبِ کنوانسیون های بین المللی دارد که از عمل به تعهدات خویش نیز خودداری میکند. تعهدات ذکر شده به این شرح می باشد:

– کنوانسیون مربوط به تالاب های مهم بین المللی، بویژه تالاب های زیستگاه پرندگان آبزی ۲ فوریه ۱۹۷۱ معروف به معاهده یا کنوانسیون بین المللی تالاب ها، بازنگری و اصلاحیه مصوب آن در ۳ دسامبر ۱۹۸۲ در پاریس و اصلاحیه ی مقرر در نشست فوق العاده ی اعضاء در رجینا (کانادا) در سال ۱۹۸۷ .

– قانون الحاق ایران به کنوانسیون تجارت بین المللی گونه های حیوانات و گیاهان وحشی که در معرض نابودی قرار دارند (کنوانسیون مربوط به تجارت بین المللی گونه های جانوری و گیاهی در معرض انقراض یا سایتس، معروف به کنوانسیون واشنگتن ۱۹۷۳ با هدف حفاظت از گونه های نادر و حفاظت از زیستگاه آنها

– قانون الحاق به کنوانسیون حفاظت از گونه های وحشی مصوب ۲۰/۳/۱۳۸۶ مجلس شورای اسلامی

– اسناد مصوب کنفرانس استکهلم و ریو اسناد بین المللی مزبور مهم ترین وسیله جهت حفاظت از گونه های گیاهی و جانوری و زیستگاه های آنها تلقی می شود

با وجود مقررات مهم مندرج در کنوانسیون های بین المللی، متاسفانه وضعیت اجرای تهعدات مزبور در ایران بسیار تاسف بار می باشد و قوانین داخلی نیز به لحاظ خلاء قانونی و نبود ضمانت های اجرایی و حقوقی مربوطه از بازدارندگی مناسب در جهت حفظ محیط زیست و حیات وحش برخوردار نیستند.

نقض حقوق حیوانات خیابانی: در جامعه ای که به انسانها آزار رسانده شده و حقوق آنها نقض میشود، قاعدتا نباید توقع داشته باشیم که حقوق حیوانات به رسمیت شناخته شود، گو اینکه پدیده ای به نام اسلام هم نقش بسزایی در اینگونه اعمال خشونت دارد، چرا که در تعلیمات ابتدایی آن موجودی به نام سگ آلوده شمرده میشود و توصیه به حذر از او برای پاک ماندن. در کشور ایران هر روز شاهد جنایاتی در حق حیوانات هستیم و در این میان سگ که از دیدگاه اسلامی نجس خوانده شده و مطرود است، مورد ظلم بیشتری قرار میگیرد و کشتارهای دسته جمعی و بی رحمانه ی آنها همه روزه ادامه دارد، گو اینکه سگ ها هم مانند دیگر موجودات این جهان حق زیستن دارند و هیچ گونه آسیبی به انسانها و محیط زیست نمی رسانند، و باید گفت که آیا هیچ موجودی به اندازه ی انسان برای محیط زیست زیان بار تر هست؟ جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر بارها دستور کشتار سگها را داده و این مسئولیت را به عهده ی ارگانی به نام شهرداری سپرده که به این نحو اجرا میشود: معدوم سازی با گلوله (شهرداری برای کشتار سگها این مسئولیت را بصورت پیمانکاری بر عهده ی افرادی میگذارد و به آنها اجازه میدهد تا با شلیک گلوله در سطح شهر سگها را معدوم کرده و اجسادشان را به بیابانهای خارج از شهر منتقل کنند و یا تحویل باغ وحش دهند تا از لاشه ی آنها خوراک درندگان محبوس در آنجا را تامین کنند… که در ازای هر جنازه مبلغ ۳۵ هزار تومان حق الزحمه دریافت میکنند)، تزریق کتامین در قلب (این روش غالبن توسط عده ای از دکترهای دامپزشک که مشغول به کار نیستند و یا در مقاطع تحصیلی پایین می باشند انجام میگیرد) ، اتاق گاز (در این طرح سگهای آواره در سطح شهر را جمع آوری کرده و در سوله ای خارج از شهر محبوس کرده و با باز کردن گاز و خفه کردنشان به زندگی آنها خاتمه میدهند) ، طعمه گذاری با سم (بر اساس این طرح که سالهاست در ایران انجام میشود، در جاهای مختلف در خیابانها غذای آلوده به سم گذاشته میشود تا حیوانات بی پناه خیابان وسوسه شده، آن را بخورند و از طریق ورود سم به بدنشان معدوم شوند که البته حیوان با زجر بسیار و پس از چند ساعت درد کشیدن و در انتها فلج شدن در گوشه ای جان میدهد) تله گذاری (شهرداری تله هایی را تعبیه کرده که در آن مقداری گوشت گذاشته شده و حیوان وقتی برای خوردن آن به سمتش میرود، تیغه ی تله پایین می آید و هر عضوی از بدنش را که در آن قسمت قرار گرفته باشد قطع میکند. که غالبن گردن حیوان می باشد و این طرح بیشتر برای کشتار گربه ها انجام می شود)، و اخیرا هم سوله هایی تعبیه شده برای این کار که سگها را جمع و به آنجا منتقل کرده و آنها را روزها گرسنه و تشنه در آن محل حبس میکنند تا حیوان خودش به صورت تدریجی بمیرد و یا در اختیار باغ وحش ها گذارده شده و زنده جلوی حیوانات دیگر انداخته میشوند تا هم معدوم شوند و هم خوراک دیگر حیوانات گوشتخوار را از این طریق تامین کنند، که به این صورت دیگر مستلزم پرداخت هزینه ای هم نخواهند بود. (باغ وحش قهرمانی شیراز نمونه ی بارز این نوع خشونت است. بعد از این اقدامات خشونت بار برای کشتار سگها توسط شهرداری، این ارگان راه حلی جدید کشف کرد و به مرحله ی اجرا گذاشت… معدوم سازی آنها توسط تزریق اسید. آنهم بعد از اینکه اعلام کرد کشتار سگ ها ممنوع شده و دست به زنده گیری سگ ها زد و مناطقی از کرج و کهریزک را برای این سگ های جمع آوری شده در نظر گرفت؛ ولی سوال این است که آیا وضعیت این مناطق برای زندگی این حیوانات مناسب است؟! شهرداری به این کار مبادرت کرد و تعداد زیادی از سگها را جمع آوری و به این مناطق انتقال داد که تماما بیابان است و زندگی در آنجا برای حیوانات شکنجه ای بیش نیست، ولی آنجا هم دست از آزارشان برنداشت و معدوم سازی را ادامه داد. ظاهرا تنها به این دلیل این کار را کرد تا دور از چشم مردم کشتار را انجام دهد و چهره ی دولت و اسلام را کمتر در انظار عمومی خدشه دار نماید. که البته شهرداری هم مانند دیگر نهادهای جمهوری اسلامی گهگاهی دچار جو زدگی میشود و تصمیماتی اتخاذ میکند، ولی اینکه آیا واقعا به آنها عمل کرده یا نه مانند دیگر تصمیمات دولت است که بگیر و نگیر دارد.

اسرار مَحبت-قسمت دوم

پ. فرد

با توجه به نتایج آزمایش‌های مختلف توسط افراد شاخص و معتبر، با اعتبار خوبی موضوع شعور و حافظه آب را ثابت شده دانستم. اما موضوع دیگری همچنان ذهنم را مشغول کرده بود.اطلاعات کجا ذخیره می شود؟: این نکته نیز بسیار با اهمیت است که مولکولهای آب چگونه به واسطه انرژی‌های محیطی حامل شعور و اطلاعات می شوند؟ساختار فیزیکی آب به معنای نحوه قرار گرفتن مولکولهای آب در کنار یکدیگر است. مولکولهای آب به صورت گروهی در اشکال گوناگون در کنار هم قرار می گیرند. به هر یک از این شاکله ها یا مجموعه ها، خوشه گفته می شود. هر یک از این خوشه ها مانند یکی از حروف الفبا عمل می‌کند و چیدمانهای بی شمار این خوشه ها محل حفظ اطلاعات در آب است. همانطور که در زبان انگلیسی با 26حرف و در زبان فارسی با 32حرف می‌توان بینهایت جمله و متن یا کتاب، حاوی مفاهیم و دانش‌های گوناگون نگاشت، تصور کنید با بی شمار حرف (شاکله های مولکولی آب)، چه میزان اطلاعات می‌تواند ذخیره و یا منتقل کرد!!

پروفسور راستِم روی فیزیکدان، پژوهشگر، استاد دانشگاه پنسیلوانیا و عضو آکادمی بین‌المللی علوم آمریکانیز درباره حافظه آب می گوید: «از آنجایی که آب اطلاعات را ضبط می‌کند می‌تواند بدون اینکه ترکیب شیمیایی آن تغییری یابد، ویژگی‌های جدید پیدا کند. قبلاً گفته می‌شد که ترکیبات شیمیایی آب مهم است. ولی امروز می‌دانیم آنچه اهمیت دارد، ساختار فیزیکی مولکولهای آب و نحوه قرار گرفتن آن‌ها کنار یکدیگر است و این چیزی است که باعث قابلیت ضبط اطلاعات آب می گردد. مثال ساده این مطلب، آبی است که ارتش آمریکا برای سربازان خود در عراق و افغانستان استفاده می‌کرد و دارای قابلیت ضد عفونی کنندگی قوی برای ترمیم زخمها و میکروبهای بیماری زا بود در حالی که هیچ افزودنی و ترکیب شیمیایی متفاوتی نداشت.» باید بدانیم اطلاعات را چطور ساماندهی کنیم. ما می‌توانیم جملات جدید بسازیم و جملات قبلی را تغییر دهیم. شاید آب تنها کامپیوتری باشد که بیشترین قابلیت تغییر را دارد. وی همچنین می افزاید: «باورش سخت است که با هر عمل کوچکی، مانند روشن کردن لامپ، با کلمات ما، با احساساتی که همراه خود داریم، با موسیقی که پخش می کنیم، آب، تأثیر می‌پذیرد و واکنش نشان می‌دهد. البته ساختار اتمی آبهمان H2Oباقی می‌ماند ولی ساختار فیزیکی و آرایش مولکولی آن تغییر می‌کند.» پروفسور مارتین چاپلین رئیس لابراتوار دانشگاه لندن می گوید: «اگر یک خوشه آب را، متشکل از مولکولهای H2Oثابت و مشخص در نظر بگیرید،

زمان بسیار کوتاهی در یک وضعیت باقی می ماند. ولی اگر آن را به عنوان یک ساختار یا شاکله مولکولی در نظر بگیرید که در هر لحظه ممکن است تعدادی مولکولهای H2Oاز آن جدا شده و مولکولهای H2Oدیگری جایگزین شوند، آن خوشه یا شاکله مولکولی می‌تواند مدت طولانی ترکیب خود را حفظ کند. ثبات ساختار فیزیکی خوشه ها نشان می‌دهد که آب دارای قابلیت ضبط و حفظ اطلاعات است.» مولکول H2Oقطبی یا پولاراست یعنی پیوندهای کئوالانسی هیدروژن ها به طور نامتقارن و به شکل V با زاویه 104.5درجه با اتم اکسیژن برقرار است. دلیل این امر خاصیت الکترونگاتیویته قوی اکسیژن است. خاصیت الکترونگاتیویته، در‌واقع  توانایی جذب الکترونهای به اشتراک گذاشته شده و یا یزان الکترون خواهی یک اتم است. اگر به جدول تناوبی عناصر نگاهی بیندازیم،

خواهیم دید که پس از فلوئور، اتم اکسیژن دارای بالاترین میزان الکتورنگاتیویته در بین تمام عناصر است. از این رو، الکترون های به اشتراک گذاشته شده در پیوند کئووالانسی با هیدروژن را به سوی خود جذب می کند. در تصویر، به الکترونهای به اشتراک گذاشته شده به  شکل نقاط سیاه رنگ دقت کنید. واضح است که الکترونها به اتم اکسیژن نزدیکتر هستند تا اتم هیدروژن. چون اکسیژن آن‌ها را جذب کرده است. این وضعیت باعث می‌شود مولکول H2Oدر سمت اکسیژن، دارای شارژ منفی و در سمت هیدروژن ها دارای شارژ مثبت گردد

و مانند یک آهنربای نعلی شکل عمل کند. همانگونه که در آهنرباها قطبهای مغناطیسی غیرهمنام یکدیگر را جذب می کنند، مولکولهای H2Oنیز، قطبهای غیرهمنام یکدیگر را  جذب می‌کنند. به این ترتیب بین هیدروژنهای هر مولکول آب با اکسیژن مولکول دیگر، پیوندی مغناطیسی بدون به اشتراک گذاشتن الکترون، شکل می‌گیرد که به آن پیوند هیدروژنی گفته می‌شود .به هر یک از این مجموعه ها یک خوشه یا کلاستر گفته می شود. هر خوشه از تعداد زیادی مولکول H2Oتشکیل شده است. مولکولهای آب به این شکل بیشمار شاکله مولکولی یا ساختار فیزیکی گوناگون و متنوع ایجاد می‌کنند که از آب و فقط آب تشکیل شده‌اند. این ساختارهای فیزیکی همان چیزی هستند که به آب قابلیت ضبط اطلاعات، شارژ، تأثیرگذاری و حامل بودن را می دهند.

نتیجه گیری: ذهن بشر امروز به واسطه فراوانی و تنوع بیش از حد اطلاعات و دسترسی ساده به آن‌ها نسبت به گذشته بسیار تحلیلگر و منطق محور شده است. این مورد باعث شده که انسان امروزی کمتر بدون دلیل و برهان و منطق، کاری انجام داده یا از انجام کاری منصرف شود. افکار و رفتاری که امروز بسیاری آن را خرافات می‌دانند در گذشته امری رایجتر و عادی تر بوده است. در حالی که نتایج خیلی از آن‌ها بر خلاف آنچه امروز تصور می‌شود درست و مؤثر بود. به عنوان مثال (چیزی که مربوط به این بحث است)دعا خواندن بر دارو یا آب که توسط انسانهای حکیم، پرهیزکار و درستکار انجام می‌شد تا خاصیت شفا بخشی پیدا کند، امروز بر خلاف تصور عامه مردم، توجیه علمی دارد. آزمایش‌ها، تحقیقات و مستندات علمی یاد شده تقریباً جایی برای شک باقی نمی‌گذارد که آب از محیط اطراف بخصوص کیفیات باطنی و روحی انسان تأثیر می پذیرد. با کمی خلاقیت، هر یک از ما می‌توانیم آزمایش های مشابهی در این زمینه انجام دهیم. به عنوان مثال میوه ای مثل سیب را دو نیم کنیم و در دو شیشه مشابه قرار دهیم. روی یک شیشه جملات با بار منفی بنویسیم و روی شیشه دیگر جملات مثبت و انرژی بخش. البته باید توجه داشت شرایط محیطی برای دو نمونه، مشابه باشد. و اما نکته بسیار مهم این است که اگر به بدن انسان نگاه دقیقتری بیندازیم خواهیم دید بطور میانگین حدود 70% بدن یک مرد نرمال را آب تشکیل می‌دهد و این مقدار در بدن زنان به دلیل حجم کمتر عضلات و چربی بیشتر، حدود 10درصد از مردان کمتر است. استخوان که یکی از صلب ترین اجزای بدن است دارای 25% آب است. پوست انسان دارای 70% ، ماهیچه ها 75% ، کبد 76% ، قلب 78% ، ریه 80% ، کلیه 85% ، مغز 85% ، خون 93% و مایع درون سلولی (سیتوپلاسم) تا 95% آب است. اگر بخواهیم میزان آب موجود در بدن انسان را بر اساس تعداد مولکولها بسنجیم، با توجه به اندازه بسیار بسیار کوچک مولکولهای آب (2.75آنگستروم) در مقایسه مولکولهای دیگر خواهیم دید 99% مولکولهای بدن انسان H2Oاست. پس هر تغییری در کیفیت آب بدن بوجود آید، کل بدن را تحت تأثیر قرار خواهد داد.  همچنین میوه‌ها و غذاهایی که می‌خوریم دارای مقدار بسیار زیادی آب است. حتی موز که به نظر میوه آبداری نیست دارای 70تا 75درصد آب خالص است. از این رو می‌توان به حکمت بسیاری از آموزه ها و تأکیدات پی برد و قدرتی که خداوند با مَحبت تمام در وجود انسان نهاده است و ما را مورد حمایت خود قرار می دهد.تأثیر دعا و نیایش: دعا انرژی مثبت و روح سلامتی را به بیمار منتقل کرده و تک تک سلولهای او را تحت تأثیر قرار می دهد. دعا برای شفای بیمار بخصوص در بالین او از آموزه هایی است که بارها به ما مسیحیان تأکید شده است. اگر کسی از شما بیمار است، مشایخ کلیسا را فراخواند و آنها برایش دعا کنند و به‌نام خداوند او را با روغن تدهین نمایند. دعای با ایمان بیمار را شفا می‌بخشد و خداوند او را بر می‌خیزاند. (یعقوب، فصل 5آیه 14و 15). برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید. دعای مرد پارسا قدرت دارد و بسیار اثربخش است. (یعقوب، فصل 5آیه 16).همچنین دعایی که ما مسیحیان قبل از صرف غذا انجام می‌دهیم به پیروی از کاری که مسیح عیسی قبل از صرف غذا انجام می داد و تاکیدی که در کتاب و کلام روی آن وجود دارد، بطور واضح مشخص است که علاوه بر هدف اصلی که همانا تشکر از خداوند و توجه به این مورد است که هرچه داریم از مَحبت و لطف اوست، دارای حکمت دیگری نیز هست و آن برکت دادن به غذا می باشد. آنگاه پنج نان و دو ماهی را برگرفت و به آسمان نگریسته، برکت داد. (مرقس، فصل 6آیه41) چون با آنان بر سر سفره نشسته بود، نان را برگرفت و شکر نموده، پاره کرد و به ایشان داد. (لوقا،فصل 24آیه 30)  تأثیر افکار انسان: موضوع دیگر اینکه هر شخص می‌تواند با افکار خود، مستقیماً روی سلامتی روحی و جسمی خود و همچنین رفتار و کردار خود تأثیر مستقیم بگذارد. افکار انسان دارای انرژی‌هایی است که خود و محیط اطراف خود را تحت تأثیر قرار می دهد. اگر این افکار دارای انرژی مثبت، خالص و خداپسند باشد انسان را به احساس د شده باشد می‌تواند نجات یافته و جاودانه شود. پیغام کتاب مقدس در مورد نجات، ساده و روشن و در عین حال شگفت انگیز است. همه ما بر ضد خدا گناه کرده ایم. بغیر از عیسی مسیح هیچکس بر روی زمین بدون گناه نبوده است. بخاطر گناهانمان، همه ما محکوم به مرگ هستیم(رومیان فصل 6آیه 23)، اما خداوند عشق خود را به ما ثابت کرد. اوبه شکل یک انسان و در جسم عیسی به زمین آمد. عیسی مسیح بدون هیچ نقصی زندگی کرد و همواره حقیقت را آموزش داد.او به واسطه ایمان ما را از سقوط نجات داده و راه جاودانگی را پیش روی ما قرار داد. (رومیان فصل 3آیه 23تا 26). یوحنا فصل 3آیه 16نیز به ما نوید می دهد: زیرا خدا بقدری مردم جهان را دوست دارد که یگانه فرزند خود را فرستاده است، تا هر که به او ایمان آورد، هلاک نشود بلکه زندگی جاوید بیابد.

مَحبت و بخشش: برای اهمیت مَحبت در مسیحیت همین کافی است که بدانیم مَحبت اساس مسیحیت حقیقی است. مَحبت کلیدی است برای گشایش همه قلبها.  انسان در مقابل محبت خداوند باید با تمام جان خدا را دوست داشته باشد و محبت به خداوند از طریق شناخت ، ایمان و عمل حاصل می شود . همچنین انسان باید به خود و دیگران محبت کند و به خانواده ی خود به عنوان اولین اجتماعی که با آن روبرو می شود، محبت کند. نفی طلاق و منع تعدد زوجات، محبت به همسراست. محبت به همسایه نیز یک وظیفه است و محبت به فقیران توصیه عیسی مسیح است. او از انسان ها می خواهد که بدی را با خوبی پاسخ دهند و به دشمنان خود محبت کنند و گناهکاران را از محبت خود محروم نکنند. دو حکم برتر عیسی مسیح و خلاصه تورات و صحف انبیاء مَحبت است: عیسی‌ وی‌ را گفت‌: «اینکه‌ خداوند خدای‌ خود را به‌ همه‌ دل‌ و تمامی‌ نفس‌ و تمامی‌ فکر خود محبّت‌ نما. این‌ است‌ حکم‌ اوّل‌ و اعظم‌و دوّم‌ مثل‌ آن‌ است‌ یعنی‌ همسایه‌ خود را مثل‌ خود محبّت‌ نما. بدین‌ دو حکم‌، تمام‌ تورات‌ و صحُف‌ انبیا خلاصه است‌. (متی فصل 22آیه 37تا 40)پس ما محبتی که خدا به ما دارد شناخته ایم و به آن اعتماد داریم. خدا مَحبت است و کسی که در مَحبت ساکن است، در خدا ساکن است و خدا در او.(اول یوحنا فصل 4آیه 16). در جای جای کتاب مقدس می‌بینیم مَحبت و بخشش تاکیداتی هستند که همراه یکدیگر اثربخش بوده و به نوعی مکمل و آمیخته در هم هستند. شنیده‌اید که‌ گفته‌ شده‌است‌ “همسایه خود را محبّت‌ نما و با دشمن‌ خود عداوت‌ کن‌!” اما من‌ به‌ شما می‌گویمکه‌ دشمنان‌ خود را محبّت‌ نمایید و برای آنان که به شما آزار رسانده اند دعای خیر کنید.  (متی، فصل 5آیه 43و 44)نسبت به هم مهربان و دلسوز باشید و یکدیگر را ببخشید، همانطور که خدا نیز شما را بخاطر مسیح بخشیده است. (افسسیان، فصل 4آیه 32).رفتار دیگران را تحمل کنید و آماده باشید تا ایشان را ببخشید. هرگز از یکدیگر کینه به دل نگیرید. از یاد نبرید که مسیح شما را بخشیده است. (کولسیان، فصل 3آیه 13)سخن آخر: مگر نمی دانید که مردمان نادرست در پادشاهی خدا جایگاهی نخواهند داشت؟ خود را فریب ندهید؛ افراد شهوتران، بت پرستان، زناکاران، لواط گران، دزدان، طمعکاران، مست کنندگان، ناسزاگویان و شیادان در پادشاهی خدا هیچ بهره ای نخواهند داشت. (اول قرنتیان، فصل 6آیه 9و 10). در این آیه و آیات دیگری که در ابتدای بحث آورده شد تعریف مردمان نادرست مشخص است. همچنین شفافتر شد که چطور کسی که (به عنوان مثال) ناسزا می‌گوید نیز همتراز بت پرستان و زناکاران مورد نکوهش خداوند است.  همه روزه ممکن است با افرادی مواجه شویم که جزو مردمان نادرست هستند. آن‌ها ممکن است در چارچوب قانون عمل کنند اما متأسفانه در چارچوب اخلاق حرکت نمی کنند. حتی در برخی موارد ممکن است خود ما کارهایی انجام دهیم که جزو مردمان نادرست به حساب آییم. همه واقف هستیم کهما انسان‌ها بصورت اجتماعی زندگی می کنیم. بنابراین بایستی بدانیم که هر عملی که از هر یک از ما سر می‌زند، یک پالس انرژی مثبت یا منفی به این نظام اجتماعی وارد می‌کند و کل هستی را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ همچنین دیدیم که چگونه این موارد از لحاظ علمی قابل اثبات است. از این رو می توان پی برد که در هر یک از سفارش‌ها و تأکیدات کتاب مقدس حکمتی نهفته است که برای آسایش و آرامش انسان از جانب خداوند به ما هدیه شده است و ممکن است خیلی از آن‌ها هنوز در حوزه درک و شعور و رشد عقلی انسان نباشد. بدیهی است که با ایمان حقیقی به خدای پدر و عیسی مسیح و هدیه همیشگی ایشان «روح القدس» که وجود ما را از نیکی پر ساخته است، نیازی به واکاوی هر یک از مفاهیم، تأکیدات و آموزه ها نیست. پس: ای عزیزان، این وعده‌ها به شما داده شده است. بیایید خود را از هر ناپاکی جسم و روح بزداییم و با خداترسی، تقدس را به کمال برسانیم. (دوم قرنتیان، فصل 7آیه1)

روزِ جهانیِ کارگر

ایراندخت کیا

روزِ جهانیِ کارگر  یا روزِ International Workers’ Dayیک جشن و مراسمی کارگری و از سویِ طبقاتِ کارگر است که هر ساله در روزِ اولِ ماهِ مِی برگزار می‌شود.روز کارگر در کشورهای جهان: حزب‌های کمونیست، سوسیالیست و آنارشیست و اتحادیه‌های کارگری در بسیاری از کشورهای جهان این روز را با برگزاری تظاهرات وراهپیمائی‌های خیابانی برگزار می‌کنند. این روز، یادمانِ اعتراضات منسجم کارگران آمریکایی است که برای اولین‌بار در روز ۱می ۱۸۶۸ فراخواناعتصاب سراسری دادند. خواست آن‌ها،۸ ساعت کار روزانه ، به جای ۱۰ ساعت بود. ده‌ها سال است که به این مناسبت در این روز، در کشورهای مختلف (به استثنای ایالات متحده آمریکا، کانادا و چند کشور کوچک) مراسم ویژه برگزار می‌شود. ایالات متحده و کانادا نخستین دوشنبه هر سپتامبر (شهریور ماه) را به عنوان «روز کارگر» برگزار می‌کنند. مناسبت اول می به عنوان روز کارگر به این لحاظ بوده‌است که در چهارم ماه می سال ۱۸۸۶، و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عده‌ای مجروح و پس از آن ، چهارتن نیز اعدام شدند. کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ده ساعت به هشت ساعت بودند. قرار بود که اول ماه می ۱۸۸۶ در آمریکا (ایالات متحده)، خواستۀ آنها، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در یک‌هزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت. شمار کارگران معترض شهر شیکاگو بیش از سایر شهرها و حدود ۹۰ هزار تن بود. در چهارمین روز تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در میدانیجمع شده و از آنجا به حرکت درآمده بودند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار می‌دادند. پس از طی مسافتی، پلیس، اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند، که ناگهان انفجاری صورت گرفت، یک مأمور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس نیز مجروح شدند. این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به سایر کشورها، در گوشه و کنار جهان مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج اول ماه می، روز جهانی کارگر عنوان گرفت.چون اعدام‌شدگان شیکاگو عمدتاً آلمانی بودند، در سال ۱۹۳۳ حزب نازی آلمان روز اول ماه می را روز ملی و تعطیل عمومی اعلام کرد. در سال ۱۹۵۵ در کلیسای کاتولیک رومی، ۱ می به عنوان روز «قدیس یوسف کارگر»، نامزد مریم مقدس نامگذاری شد. روز کارگر در ایران : در روز ۱۱اردیبهشت ۱۳۲۵ ، مصادف با اول ماه می ۱۹۴۶ میلادی، تظاهرات کارگران در کرمانشاه مورد حمل هپلیس قرارگرفت. دراین تظاهرات ۱۴ کارگر کشته و ۱۲۰ کارگر زخمی شدند. این کارگران نخستین جانباختگان اول ماه می در ایران هستند. اعتراضات کارگری کم و بیش هر ساله در ایران برگزار میشده است و ایران در سال 1397، در شرایطی به استقبال روز جهانی کارگر رفت که درصد بالایی از مردم ایران از نظر اقتصادی زیر خط فقر هستند. حداقل دستمزد سال 97 زیر یک میلیون تومان اعلام شده بود و این در حالیست که خط فقر در شهریور ماه 96 برابر 4 میلیون و 960 هزار تومان اعلام شد. بیکاری بیداد می کرد و حتی طبق آمار دولتی، یک سوم مردم ایران با «فقر مطلق» دست و پنجه نرم می کنند. در این میان زنان به عنوان نیروی کار ارزان و به عنوان تشکیل دهنده بخش عظیمی از جمعیت بیکار کشور، تحت ستم مضاعفی بوده و هستند. اعتراضات کارگران، پرستاران، معلمان، بازنشستگان، دست فروشان، جویندگان کار علیه فقر، گرانی، شکاف طبقاتی و عدم حقوق اجتماعی، سراسر ایران را فرا گرفته است. روز جهانی کارگر در ایران فرصتی است برای عزم سراسری بخش عظیم مردمی که خواهان زندگی توام با رفاه و آرامش هستند. فرصتی است برای اعتراض وسیع کارگران، معلمان، پرستاران، بیکاران، بازنشستگان و همه جنبشهای مبارزاتی عدالتخواهانه و آزادیخواهانه موجود در ایران. امسال، یعنی در سال ۱۳۹۸، باید، بصورت ویژه به استقبال یک می رفت و برای آن تدارک دید. اقدامات امسال باید اجتماعی تر از سالهای قبل، همگام تر با جنبش کارگری و با اتحاد همگی شکل گیرد.

روز زمین پاک

علیرضا جهان بین‎

تاریخچه روز زمین پاک: روز زمین پاک توسط فعال صلح «جان مک‌کانل» فرزند یک مبلغ دینی مستقل و علاقه‌مند به عرصه دین، علم و صلح، در سال ۱۹۶۹ در اجلاس یونسکو معرفی شد و توسط سناتور آمریکایی «گیلورد نلسون» به عنوان یک جلسه‌ی آموزشی در مورد محیط زیست بنیان گذاشته شد .«یوتانت» دبیر کل سازمان ملل (۱۹۶۲- ۱۹۷۱) از ایده مک‌کانل استقبال کرد و این روز به یک روز جهانی در تقویم‌های سراسر دنیا تبدیل شد.در همین راستا روز جهانی زمین پاک هر ساله در ۲۲ آوریل مصادف با ۲ اردیبهشت در تمام دنیا برگزار و به همه مردم روی زمین یاد آوری می شود که نباید سیاره خود را فراموش کنند و به فکر حفظ آن باشند. دیدگاه کلی: تقریباً چند دهه است که زنگ های خطر برای زمین به صدا درآمده است. روزی نیست که خبرها و گزارش هایی از سراسر جهان مخابره نشود و بیانگر نگرانی عمیق کارشناسان از تخریب محیط زیست و به خطر افتادن زندگی بر روی کره زمین نباشد. امروزه با پیشرفت هر چه بیشتر صنعت و فن آوری، زمین و زیست در آن با دشواری های روزافزونی روبه رو می‏شود. با بهبود حمل و نقل و لوازم؛ کارآیی کارخانه ها، تولیدکننده ها و روند تولید محصولات و کیفیت آنها، رو به افزایش گذاشته است. اما… در این میان، گویی محیط پیرامون، قربانی تمدن رو به رشد شده است. با تولید محصولات جدید، مواد شیمیایی جدیدی هم، همزمان وارد محیط زندگی ما می شود. ترکیباتی سمی که در خاک، آب و هوای ما نفوذ می کند و بی آنکه بدانیم، لبخند رضایتی که هم اکنون از داشتن زندگی مدرن و رو به تکامل بر لبانمان نشسته، تبدیل به آهی خواهد کرد که تمامی نخواهدداشت.

روز زمین در سال ۲۰۱۸: روز زمین در سال ۲۰۱۸ با این شعار برگزار شد: “آلودگی پلاستیکی را پایان دهید” در سالی که گذشت هدف تمام برنامه های این روز کاهش زباله های پلاستیکی برای کمک به بقای زمین بوده است. این ماده تا سال ها در طبیعت باقی می ماند و به این راحتی ها از بین نمی رود. بر اساس شواهد موجود بیش از ۸.۳ میلیارد تن پلاستیک از دهه ۱۹۵۰ میلادی در زمین دور انداخته شده که هنوز از بین نرفته اند و هر ساله ۸ میلیون تن پلاستیک وارد اقیانوس‌ها می‌شود! این نشان می دهد که پلاستیک و مصرف بیش از حد آن در زندگی ماشینی می تواند به بحرانی جبران ناپذیر براینسل‌هایآینده تبدیل شود. حفاظت از محیط زیست در ایران: متاسفانه در ایران شکل مدیریت مناطق تحت مدیریت از جمله مناطق

حفاظت‌شده بواسطه حضور مسئولان با اطلاعات اندک از محیط زیست روز به روز بحرانی‌تر می‌شود؛  به طوری‌که درحال حاضر شاهد صدور مجوز شکار وحوش و قطع بی رویه درختان جنگل‏ها ازسوی سازمان حفاظت محیط زیست هستیم یا اینکه بعدازسال‌ها مقاومت فعالان محیط زیست، شاهد اقداماتی از قبیل صدور مجوز ساخته تل درجزیره آشوراده توسط این سازمان هستیم؛ درحالی‌که آشوراده پناه گاه حیات وحش است و طبق قوانین ایران،سازمان ملل ویونسکو، امکان هتل‌سازی درآن وجود ندارد. ضمن اینکه این اقدام باعث از بین رفتن گونه‌هایی مثل خاویار، فیل‌ماهی و ..خواهد شد. صدور این قبیل مجوزها برای مناطق حفاظت شده در کنار افزایش سرکوب و بازداشت فعالان محیط زیست باعث شده است که وضعیت محیط زیست در ایران بیش از پیش وخیم و نگران کننده باشد. بطور حتم تداوم این وضعیت از جانب دولت جمهوری اسلامی گریبان نسل آینده را خواهد گرفت و نسل‌های آینده مجبور می‌شوند تالاب‌ها و جنگل‌ها را تنها درکتاب‌ها ببینند؛ چون کسی به حفظ آنها اهمیت نمی‌دهد.

دلیل امنیتی شدن محیط زیست چیست؟

شبنم رضاوند

در سال‌های اخیر جمهوری اسلامی، فعالان محیط زیستی بسیاری را به شکل دسته‌جمعی بازداشت و زندانی نمود. مراجع قضائی حکومت، اتهام بیشتر آن‌ها را جاسوسی برای دولت های بیگانه اعلام کردند. برخی از سازمانهای حقوق بشری و فعالان حقوق‌بشر این ادعاها را بهانه‌ای برای سرکوب دانسته و نادرست خواندند. در موارد بسیاری  فعالان محیط زیست در استان‌های مرزی  با اتهام‌های مانند “جدایی‌طلبی” متهم شده‌ و میشوند. مانند اعضای  انجمن سبز چیا  که تعداد زیادی از اعضای آن اینک در زندانهای نظام هستند. با توسعه فعالیت های گروه ها و انجمن های محیط زیستی (که به خاطر افزایش تخریب و نابودی منابع ملی و بروز مشکلات جدید زیست محیطی در گوشه گوشه میهن عزیزمان بود) روند برخوردهای سپاه خشن تر و سازمان یافته تر شد و با بازداشت نزدیک به ۵۵ نفر از فعالان محیط زیست در شهرهای مختلف ایران در بهمن و اسفندماه ۱۳۹۶شکل علنی یک جنگ تمام عیار را به خود گرفت.

در نخستین روزهای شهریورماه ۲۰۱۸ نامه ای با امضای «جمعی از فعالان عرصه سازندگی » به رؤسای سه قوه و نمایندگان مجلس ارسال شد. این نامه اشاره به فعالان استان‌های جنوبی ایران داشت و فعالیت آنها را مصداق عدم رعایت مشی اعتدالی می‌داند. این جمع بی‎نام و نشان آدرس می‌دهند که گروه‌های محیط زیستی در قالب طرح مسائلی مانند آب، مشغول بلوک‌بندی‌های قومیتی هستند و جدای طلبند. آنها همچنین اعتراضات فعالان محیط زیست را «خطرناک» توصیف می‎کنند. درست است که امضا کنندگان نامه تحت عنوان فعالان عرصه سازندگی هیچ نام و نشانی ندارند اما مسایلی را که مطرح می‌کنند اغلب امنیتی و یا در راستای اعتراض به محدودیت‌هایی است که به مرتبط با حفظ محیط زیست بر حوزه عمران و صنعت اعمال می‌شود.

بنابراین شمار زیادی از فعالان محیط زیست بازداشت شدند و آنچه در ماه‌های بعد بر فعالان محیط زیست گذشت نشان داد که این آغاز راه سخت فعالیت و اطلاع‌رسانی به شکل مستقل و غیر دولتی در حوزه بوم و اقلیم و محیط زیست است.

امنیتیشدن محیط زیست و نقش دولت: در تمام این ماه‎ها رویکرد سازه‎ای و توسعه تک قطبی و انحصاری با همراهی وزیر کشاورزی، محمود حجتی همان وزیری که در شرایط کم‎آبی خودکفایی گندم و پروژه‎های توسعه عمرانی کرخه را پیش برد، پیش رفته است. این روند به گروه‎های مستقل محیط زیست نشان داد که اعتراض و پیشنهادات آنها به دولت و نگرانی‌هایشان از بحران‌های محیط زیستی چندان مورد توجه نیست و برای دولت و مجلس  توجیه  قانونی و اجرایی ندارد. تنها بعد مدت کوتاهی انتقادهای بسیار تند عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست و کاوه مدنی معاون او به سازمان‌های مردم نهاد محیط زیست در رسانه ها بحث برانگیز شد. او این گروه‎ها را باجگیر و سیاسی و طلبکار از دولت خطاب کرد و هشدار داد که آنها را محدود خواهد کرد.

اما اعتراضات کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست به بی‌توجهی به مسائلی چون قاچاق حیوانات و آتش‎سوزی‌ها در جنگل‌های شمال و مشکلات انتقال آب در جنوب و مرکز ایران به بهانه فقر سازمان محیط زیست و نبود امکانات گسترش افزایش یافت.

سپس  نامه‌ی محرمانه رئیس سازمان محیط زیست، عیسی کلانتری به رئیس جمهوری که مدعی شده بود هم اکنون در استان خوزستان مازاد مصرف آب وجود دارد و در صورت صرفه جویی می‎توان منابع لازم برای انتقال آب بین حوضه ای را فراهم  کرد در فضای رسانه‌ای منتشر شد.

این در حالی است بنابر شهادت و نامه نگاری‌های قضایی فعالان محیط زیست زاگرس از کمپین بزرگ “زاگرس مهربان ” گرفته تا “صدای پای آب” و” فریاد کارون” و حامیان حور العظیم، مشکل اصلی بحران آب خوزستان از سوء مدیریت و توسعه‌های بدون درنظر گرفتن آمایش منابع و جغرافیای انسانی و طبیعی نشأت می‌گیرد. براین فهرست باید اصرار برادامه پروژه‎های منفعت‎طلبانه وزارت نفت و نیرو در انتقال آب و بی‎مسئولیتی شرکت‎های سدسازی وابسته به سپاه را هم اضافه کرد.

تا امروز پروژه‎های انتقال آب از کارون و سرچشمه های آن، از تونل گلاب گرفته تا کوهرنگ سه، بسیاری از لرستانی‎ها و بختیاری‎ها و عرب‎ها را آواره کرده است و سرزمین مادری و بومی‌شان را در خطر خشکسالی قرار داده. علاوه بر این، زد و بندهای استانداران غیر بومی در خوزستان با استاندار اصفهان، همچنین کوچک و بی‎اهمیت خواندن استان کهکیلویه و بویر احمد در مقابل استان اصفهان توسط مهر علیزاده استاندار اصفهان، خشم زاگرس‎نشینان را برانگیخته است. اعتراض به عملیات‎های به اصطلاح عمرانی، اما به واقع بسیار آسیب رسان قرارگاه خاتم الانبیا در استان‎های زاگرس و مناطق نفت خیز ایران موضوع مهم دیگری بود. این قرارگاه  نه تنها احرای طرح اعتراض‎برانگیز سد گتوند را بر عهده داشت، بلکه مسئول نهالکاری و مالچ‎پاشی هزاران هکتار زمین و بیش از ۲۰ طرح انتقال آب استان خوزستان بود. اما این نمونه پروژه‎ها مربوط به تمام استان‎ها می‎شود. فعالان محیط زیستی بودند که خبر دیدار بی سرو صدا و دور از چشم رسانه‎ها میان عیسی کلانتری و استاندار سمنان، برای کلید زدن پروژه انتقال آب خزر به بخش مرکزی فلات ایران را منتشر کردند. رسانه‌های ایران ۱۱ اسفند۹۷، گزارش دادند که پروین فرشچی، معاون محیط زیست دریایی، «به دلیل مخالفت‌اش با طرح انتقال آب خزر به سمنان»، به دستور عیسی کلانتری، برکنار شده است. پروین فرشچی تنها کارشناسی نیست که درباره مخاطرات طرح انتقال آب خزر به سمنان هشدار داده است. «شبکه تشکل‌های محیط زیست و منابع طبیعی مازندران» در بیانیه‌ای که ۲۹ بهمن و در پایان نشستی در تهران منتشر کرد، نسبت به طرحی که «به منافع ملی و آیندگان بی‌توجه است» و «مدیریت پایدار را به سخره گرفته است» هشدار داد.

بالاخره در اولین روزهای بهمن ماه، بی توجهی به تمامی انتقادات و خواست‌های محیط زیستی مردم به اعتراضی مسالمت آمیز مقابل ساختمان استانداری خوزستان انجامید. اعتراضی با خواسته‎های روشن و در مخالفت با تخصیص بودجه برای انتقال آب کارون و همینطور افشاگری در مورد لابی نمایندگان استان برای سکوت در مورد پروژه های انتقال آب. در یک نمونه به گفته ولی داداشی، عضو کمسیون اصل نود «برای بستن دهان برخی نمایندگان به پول و رانت متوسل می‎شوند». در استان کرمان نیز اعتراض مخالفان پروژه‎های انتقال هلیل رود منجر به لغو سفر روحانی به جازموریان شد. اعتراض آرام خوزستانی‎ها  با حضور تعداد زیادی از لباس شخصی‎ها به خشونت کشیده شد و ویدئوی ضرب و شتم معترضان در کانال‎های تلگرامی فعالان محیط زیستی جنوب ایران منتشر شد. حدود ۱۵ نفر از معترضان بازداشت شدند که اغلب آنها زن بودند. می‎توان از این میان به نرگس سبز پوری اشاره کرد. البته این افراد پس از گذشت یک ماه با جرایم نقدی و حکم قضایی آزاد شدند. اما در صدها کیلومتر آن طرف‎تر در تهران فعالان محیط زیست به این اندازه شانس نداشتند. گروهی که تا دیروز پروژه‎های بین‎المللی در حوزه حیات وحش خصوصاً یوز ایرانی را پیش می‎بردند و مجوز فعالیتشان توسط نیروی انتظامی صادر شده بود، در سکوت کامل خبری بازداشت شدند. بنیانگذار این موسسه کاووس سیدامامی، استاد تمام دانشگاه امام صادق بود. بعدها خبر دستگیری جمع هفت نفره فعالان این سازمان  توسط حفاظت و اطلاعات سپاه هنوز منتشر نشده بود که خبر خودکشی بنیانگذار این فعال محیط زیستی در زندان، جامعه فعالان محیط زیست را در شوک فرو برد. درست در همین روزها جعفری دولت آبادی دادستان تهران در گفت‌وگو با ایلنا گفت: «فعال محیط زیست یکی از متهمان پرونده جاسوسی بود.» بازداشت کاوه مدنی و سکوت عیسی کلانتری بر تمام این ابهامات خبری افزود. پس از انتشار تصاویر شخصی از کاوه مدنی، در واقع هشداری برای عدم بازگشت به ایران بوده است، معاون محیط زیست تصمیم به عدم بازگشت به کشور گرفت.  همزمان با این وقایع نامه‎ای منتشر می‎شود که  ابوالفضل کریم بیگی نماینده مردم دامغان در دوره های سوم و چهارم و رئیس کمیته امنیت آب مجلس در دوره فعلی طی این نامه بیگی از آقاى کلانترى براى موافقت با انتقال آب خزر به سمنان تشکر می‎کند. او یکی از سرداران فعال در پروژه‎های عمرانی قرارگاه حمزه سید الشهدا است. این قرارگاه شمال غرب ایران، در کشت و کار در محدوده دریاچه ارومیه و پروژه‎های عمرانى استان‎هاى آذربایجان غربى و شرقى فعال است. کریم بیگی در آخرین مصاحبه‎اش با عنوان دبیر کمیسیون امنیت در مورد پرونده کاووس سید امامی، اعلام می‎کند که «انتقال آب حوزه به حوزه» از تفکرات این گروه بوده است. به گفته این فرد «بحران آب موضوعی بود که بر اساس نقشه سرویس‌های جاسوسی صهیونیستی و با کمک این گروه (سمن حامیان حیات وحش پارسیان)  در ایران رقم خورده است.»همزمان روزنامه نگاران محیط زیست احضاریه‎های شفاهی از قوه قضاییه می‎گیرند. افزون بر این، الهه موسوی از محیط زیست نویسان روزنامه قانون، فعالان متهم به جاسوسی و همچنین سه فعال حوزه حیات وحش در بندر لنگه درسکوت خبری و بدون روشن بودن محل حبس و مجری اجرای حکم به زندان می افتند.

در چنین شرایطی مرگ ۱۶ نفر از فعالان حوزه محیط زیست و کارمندان و بازنشستگان اداره منابع طبیعی و مراتع و جنگلداری در پرواز تهران یاسوج راه را برای زمزمه های بیشتر مبنی بر افزایش فشار بر فعالان محیط زیست باز می‎کند. در این میان سایتی که مجلس آن را به ارتباط با اسرائیل متهم کرده است با عنوان سایت “عماریون” اعلام می‎کندکه سقوط هواپیمای تهران- یاسوج  عمدی بوده و برای کشتن شانزده مسافر فعال محیط زیست متهم به جاسوسی. اما پرسش اینجاست که چطور مجری تمام طرح‎های انتقال آب بین حوزه‎ای بدون مطالعه آمایش سرزمین سپاه و وزارتخانه‎های دولتی هستند و اما ایده آن از جاسوسان اسرائیلی؟

چرا به هیچکدام از خواسته‎های کشاورزان و مهاجران تغییر اقلیم پاسخ داده نمی‎شود؟

و چرا دولت به این بالا بردن هزینه برای فعالان حوزه های محیط زیست واکنش نشان نمی‎دهد؟

چه کسانی از این عدم شفاف سازی‌های خبری و تخصیص بودجه به پروژه‎های پر طمطراق و توخالی چون شیرین‎سازی و انتقال و بارور‎سازی ابرها و مافیای کشت ده‎ها هکتار نهال به بهانه مقابله با گرد و خاک، سودهای میلیاردی می‎برند؟

ماجرای قتل فعالین محیط زیستی در مریوان: پس از یک دوره درگیری های سپاه با نیروهای احزاب کرد اپوزسیون درمناطق مرزی و بالخصوص در جنگل های بلوط مریوان ،  سپاه با آتش باری توپ خانه تمام تلاش خود را برای مهار این حرکت ها نمود. اما استمرار این آتش باری منجر به آتش سوزی جنگل های اطراف مریوان شد. بالطبع فعالین محیط زیست با همراهی مردم به منظور خاموش کردن آتش سوزی در منطقه حاضر شدند. واین بهترین فرصت بود تا نیروهای اطلاعات سپاه مخالفین ومزاحمین فعالیت های خود را با بهانه آتش سوزی از بین ببرند. تبانی تعدادی از اعضای شورای شهر مریوان با سپاه منطقه دررابطه با قرارداد انتقال زباله های شهری به روستای شارانی (طرح سپاه ) و ایجاد زباله سوز و پالایشگاهی در منطقه مذکور،  یکی از مواردی بود که همواره با شدت از سوی فعالین زیست محیطی ،  بالخص انجمن سبز چیا پیگیری میشد. آتش سوزی و عدم ارسال هلی کوپتر آتش نشانی و حتی هلی کوپتر برای انتقال مجروحین منجر به مرگ یا بهتر بگوییم قتل ۴ فرزند رشید کردستان شد شریف باجور از معروف ترین این گروه بود . “شریف باجور، بارها به دلیل مواضع انسانی و میهن‌دوستانه‌اش از سوی سازمان‌های اطلاعاتی احضار، بازداشت و زندانی شده است”. نکته ای که خانواده های این ۴ شهید با اشاره به آن خواستار تحقیق و بررسی دراین مرگ های مشکوک شدند متلاشی بودن اجساد این افراد بود . علاوه بر انفجار که باهیچ  منطقی به آتش سوزی جنگل ارتباط نمی یافت بلکه صدای تیراندازی نیز در اثنای اطفاء حریق بارها توسط مردم در محدوده آتش سوزی شنیده شده بود.

آقای دکتر فرشید هکی را ابتدا با چاقو به قتل رسانده سپس جسد وی را داخل اتومبیلش گذاشته و آتش زدند تا اثرات قتل و گلاویز شدن پدیدار نشود. ایشان انسانی پرانرژی و دوست دار وطن ، عضو کمپین حمایت از زاگرس مهربان (صدای پای آب) بود.  اما چگونه میشود که این دانشمند فرهیخته به یک باره با روشی بسیار کودکانه خودکشی می کند.در تمام این پروسه آنچه روشن است اینکه سازمان محیط زیست نه تنها به عنوان مدافع فعالان این حوزه به معنای حقیقی و حقوقی عمل نکرده است، بلکه در مورد موضوعاتی چون انتقال آب، سد سازی، ساخت و ساز منجر به تجاوز به حریم مناطق حفاظت شده، ترویج کشاورزی تراریخته، مجوز پالایشگاه و کارخانه های فولاد و پتروشیمی و .. به عنوان مدافع و جاده صاف کن در انحصار صاحبان صنایع عمل کرده است تا مدافع منافع ملی و سرمایه‎های طبیعی این سرزمین. اینک مافیای اقتصادی -نظامی در حبس وشکنجه و قتل فعالان محیط زیست رسوایی های بزرگی را به وجود آورده و حوزه محیط زیست را به حوزه ای امنیتی تبدیل کرده است.

تفسیر ماده ۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی و شرایط اجرایی آن

حمیدرضا تقی پور

بدون درک مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر ، شناخت تناقضات درونی قوانین اساسی کشور و آگاهی نسبت به حقوق فردی و اجتماعی ملت ممکن نخواهد بود . مفاد این اعلامیه ، نتیجه تجربیات تلخ بشریت از مصائب دوران جنگ دوم جهانی است که برای جلوگیری از حدوث دوباره فجایع ناشی از عملکرد حکومت های توتالیتر و فاشیست نگارش یافته و حاصل درد و رنج انسان های بیشمار است . طبیعی است که چنین اعلامیه ای نمی تواند مورد توجه حاکمان مستبد دنیا و از جمله حاکمان مستبد سرزمین ما باشد .تاکید بر مفاد این اعلامیه از سوی ما ، تنها به جهت آگاهی افراد ، نسبت به شناخت حقوق انسانی خود در جامعه ایست که حاکمان آن ، با اتکا به نا آگاهی مردم ، قوانین اساسی کشور را خالی از تناقض و بی عیب و نقص معرفی می کنند .ماده ششم اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید:هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.درحقیقت این ماده , نگاه حکومت به ارزش انسانی افراد جامعه را مورد بحث قرار میدهد.قانون باید بین انسان ها تفاوت قایل نباشد و با همه به یک شکل برخورد کند و به یک شکل، مورد حمایت قرار دهد.سیستم قضایی و پلیس و دیگر قوانین کشور، نباید بین انسان ها هیچ تفاوتی قایل شوند. هر انسانی، به صرف انسان بودنش، با دیگر انسان ها مساوی است!  این ماده که می توان به اختصار «حق شناخته شده ی انسان در مقابل قانون» نامید، بدیهی ترین ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر است . به نحوی که هیچ یک از مفسرین اعلامیه بر آن شرحی ننوشته اند و آن را واضح و بدیهی شمرده اند. میثاق حقوق مدنی و سیاسی که در مقام تبدیل مقررات مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر به صورت مواد قانونی و لازم الاجرا بوده است.  بدون هیچ گونه تغییری در واژگان عیناً در ماده ۱۶ میثاق به تکرار ماده شش اعلامیه جهانی حقوق بشر پرداخته است. حقوقدانان شخصیت را وصف و شایستگی یا قابلیتی در انسان می دانند که بتواند در جامعه دارای حق و تکلیف شود و قادر باشد آن را با واسطه یا بدون واسطه اعمال و اجرا کند. حق و تکلیف چون از موضوعات حقوقی هستند بدین سبب این وضعیت موجود را در شخص، شخصیت حقوقی می گویند. هر یک از افراد در جامعه دارای شخصیت حقوقی بوده و می تواند به وسیله آن دارای حق و تکلیف گردد و آن را اجرا کند . در گذشته برای تمامی انسانها  قائل به شخصیت نبودند، عده ای از افراد به دلایل اجتماعی در قید بردگی بودند و نتیجتاً در ملکیت اشخاص دیگری بودند و مورد خرید و فروش قرار می گرفتندهمان طور که گفته شد شخصیت یک نوع وصف و شایستگی برای دارا شدن حقوق و تکالیف است. این وصف و قابلیت ذاتی، همزاد، همراه و ملازم با شخص است. صلاحیت مزبور را که قانون مدنی ایران از آن به اهلیت تعبیر نموده می توان به شخصیت حقیقی  یا شخصیت طبیعی تفسیر کرد. تنها مصداق منحصر به شخصیت حقیقی یا طبیعی، انسان زنده ای است که از حیات مستقل و نه جنینی، برخوردار است.  شخصیت و اهلیتی که انسان بهره مند از آن است، آنچنان همراه و وابسته به شخص آدمی است که هیچ کس نه خود او، نه دیگران و نه مقامات عمومی نمی توانند آن را سلب کنند و در نتیجه انسان را از شخصیت تهی کنند .فقهای اسلامی قید اهلیت را به قید حیات مستقل انسانی افزوده اند با این توضیح که با قید انسان موضوعات غیرانسانی و با قید زنده شخص مرده و میت و با قید «حیات مستقل»جنین و با قید «اهلیت» شخص «برده» را از عنوان «شخص حقیقی» خارج کرده اند

.امروزه  وضعیت شخص از نظر آزاد شده یا برده بودن مطرح نیست و همه مردم از نظر حقوقی آزاد شده هستند و طبقات نیز بدان گونه که در گذشته وجود داشته اند در عصر ما وجود ندارند و شغل و حرفه اشخاص نیز برای تعیین حقوق فردی و شخصی آنان در نظر گرفته نمی شود و همه دارای حقوقی برابر هستند .در بیان توضیحات بیشتر میتوان گفت که بسیاری از شهروندان ایرانی در داخل ایران به رسمیت شناخته نمیشوند که در یکی از این مسالها میتوانیم به شهروندان و پیروان ادیان مثل بهائیان و یا مسیحیان تبشیری و دیگر پیروان ادیان اشاره کنیم کهدر بسیاری موارد به صرف داشتن عقاید خواص که این عقاید متفاوت تر ازعقایدی است که این نوع از عقاید متفاوت با عقاید مورد پسند نظام جمهوری اسلامی میباشد مورد اجحاف قرار میگیرند . بند ۱۴ از اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایراناشاره بر تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون برای درک بهتر موضوع از یک مثال استفاده میکنم تا شنوندگان و خوانندگان درک بهتری را پیدا نمایند .

چقدر در قوانین ایران زنان به رسمیت شناخته میشوند ؟تفکرات سنتی ناشی از احکام مردانه شریعت در سیستم حکومتی جمهوری اسلامی ایران از زمان تشکیل حکومت تا کنون به زنان از دید اخلاقیات مردسالارانه اسلامی نگریسته است. عوامل مطلق گرا و محافظه کاران دینی حکومت از طریق گنجاندن تعالیم مذهبی به عنوان قانون در نظام حقوقی کشور به بهانه اسلامی کردن جامعه، با ایجاد محدودیت‌های شغلی، تحکیم و تشدید تبعیضات با تصویب قوانین و مقررات مردسالار، تصویب قوانین سنتی مربوط به خانواده به نفع مردان، حجاب اجباری، تفکیک جنسیتی، باعث تنزیل موقعیت اجتماعی زن در خانه و اجتماع شده‌اند. نهاد‌های حکومت اسلامی ایران با اجرای فرامین مذهبی زن ستیز که مبنایی برای تعیین مناسبات حکومتی و اجتماعی در ایران می‌باشد باعث پایمال شدن حقوق زنان و سرکوب خواسته‌ها و مطالبات آنان هم در حوزه عمومی یعنی اجتماع و حوزه خصوصی یعنی زندگی شخصی و یا خانواده شده و قوانین مردسالار دولت ایران همچنین دست مردان جامعه را برای تحقیر و تضعیف جایگاه زنان باز گذاشته است. تبعیض همه جانبه علیه زنان از طرف دولت ایران نهادینه شده و حمایت می‌شود. قانون اساسی، قانون مدنی، قانون مجازات اسلامی و مرد را از لحاظ حقوقی مقدم بر زن شمرده و حقوق مردان در قوانین حکومت به مراتب بیشتر از زنان می‌باشد .

در چنین شرایطی زنان هیچ حق و حقوقی در خانواده ندارند و بالاجبار به خواسته‌ها و دستورات مردان خانواده که از لحاظ اقتصادی و قدرت فیزیکی نسبت به آنان برتری دارد، گردن نهاده و به زندگی تحت لوای خانواده سنتی تمکین می‌کنند. در پایان باید اضافه کرد شاخص برجسته رشد اجتماعی یک کشور سالم به میزان حل تضاد زن در آن جامعه بستگی دارد و هر چقدر تضادهای بیشتری در این زمینه حل شود از جمله برابری حقوق زن و مرد بستر و فضای سالمتری برای رشد و شکوفایی آن جامعه  فراهم خواهد آمد و آن موقع است که میتوان شاهد رشد در آن جامعه بود چرا که هم زن و هم مرد این را میدانند که هر دوی آنها در یک سطح از نظر حقوق اجتماعی و فرهنگی قرار دارند.

گرامیداشت روز جهانی خانواده

رزا جهان بین

مجمع جهانی سازمان‌ملل بر اساس قطعنامه شماره 237/47 که در تاریخ 20 سپتامبر سال 1993 به تصویب رسید، 15 می برابر با 25 اردیبهشت را روز جهانی خانواده اعلام کرده است. همه ساله چنین روزی به عنوان روز جهانی خانواده در کشورهای مختلف گرامی داشته می‌شود. خانواده، نهادی است که با وجود تحولات اساسی جامعه، در اهداف و کارکردهای خود ثابت مانده و هنوز در همه جوامع اهمیت اساسی دارد. خانواده، مناسب ترین نظام برای تأمین نیازهای روحی و معنوی بشر است و بهترین بستر را برای تأمین امنیت و آرامش روانی اعضا و پرورش نسل جدید فراهم میآورد .هدف از گرامیداشت روز جهانی خانواده، اهمیت جوامع جهانی به خانواده به عنوان اصلی‌ترین رکن جامعه و برطرف کردن مواردی است که در دنیای امروز این کانون گرم زندگی را تهدید می‌کند. علاوه بر آن، روز جهانی خانواده فرصت مناسبی است برای ارتقای سطح آگاهی عمومی در مورد مسائل مربوط به خانواده و بسط آن در جوامع مختلف است.

–  خانواده مطلوب: اگر گام نخست در تشکیل خانواده سنجیده برداشته شود؛ یعنی افراد در انتخاب همسر، معیارهای ارزشی، اخلاقی و ایمانی را در نظر بگیرند، سیر حرکتی خانواده به سوی تشکیل خانواده ای مطلوب خواهد بود. خانواده مطلوب، خانواده ای است که پدر و مادر گه گاه برای فرزندانشان تنها گوش باشند و هنر شنیدن را در خود تقویت کنند. در این صورت می توانند هرچه بیشتر به دنیای فرزندان خود نزدیک شوند و بر آن اثر بگذارند.

–  عوامل امنیت و ثبات خانواده: رشته حیات خانواده باید چنان استوار باشد که هیچ عاملی نتواند آن را از هم بگسلد. برای حفظ خانواده از فروپاشی باید از همان آغاز مراقب بود و کنترل های لازم را انجام داد. عواملی که سبب حفظ خانواده از خطر و آلودگی ها می شود، بسیار و متنوع است؛ زیرا بخشی از آنها به خود زن و مرد، بعضی به اجتماع و برخی نیز به دولت و حکومت برمی گردد.عواملی چون حفظ عفت، رعایت حقوق، شرکت در غم و شادی یکدیگر، وجود فرزند، محدود کردن خواسته ها، تحمل یکدیگر، پاکی مردم، نظارت اجتماعی، کنترل عوامل مزاحم، کنترل مراکز فساد، اجرای قوانین، تشویق به ازدواج، دادن امتیاز شغلی به متأهل ها و کنترل مسئله طلاق، همگی می تواند در حفظ و ثبات حیات خانواده مؤثر باشد.

– اقدامات و فعالیتهای سازمان ملل در روز جهانی خانواد: مراسم سالانه روز جهانی خانواده، اهمیت اتصال جامعه جهانی به خانواده ها به عنوان واحدهای اساسی جوامع و نگرانی از وضعیت امور خانواده در اطراف جهان را منعکس می سازد. هم چنین این روز موقعیتی را فراهم می کند تا بتوان به واقعیت هایی از روش های اقتصادی، ادبی، اجتماعی و جمعیت شناختی موثر بر خانواده ها دست یافت. برنامه سازمان ملل در روز خانواده، نقطه مرکزی در طرح سازمان ملل در مسائل مربوط به خانواده است. به عنوان یک نقطه بسیار مهم، اقدامات و فعالیتهای اصلی این روز عبارتند از:

ارتقاء درک از هدف روز جهانی خانواده: ارتقاء توجه به خانواده در سیاست گذاری در سطوح ملی، منطقه ای و جهانی، فراهم آوردن خدمات اساسی در حوزه خانواده و سیاست خانواده در سازمان ملل متحد، نهادهای بین دولتی، مجمع عمومی سازمان ملل، کمیسیون توسعه اجتماعی و شورای اقتصادی و اجتماعی،

تبادل دانش و مهارت، گردش اطلاعات و حفظ شبکه سازی در مورد مسائل خانواده، حفظ پژوهش خانواده و مطالعات تشخیصی: پشتیبانی و ارتقاء سیاست ها و برنامه های خانواده در قوانین سراسر کشورها و سیستم سازمان ملل، ارائه کمک های فنی و پشتیبانی از ظرفیت سازی برای دولتهای کشورهای درحال توسعه در حوزه خانواده

روز جهانی مبارزه با ناقص سازی زنان و دختران

سمیه حسین زاده ثانی

ختنه دختران که در مجامع علمی از آن به عنوان ناقص سازی جنسی زنان یاد می کنند،عملی است که همچنان در بسیاری از کشورهای جهان انجام میگیرد. بیشتر مخاطبین که از ختنه دختران کم و بیش اطلاعاتی دارند گمان می کنند که این عمل بیشتر در آفریقا انجام میشود و سنتی منسوخ شده است. در حالی که سعی بیش از 7000سازمان دولتی و غیر دولتی در سراسر جهان این است که در زمینه ریشه کنی و اگاه سازی مردم مناطق مختلف فعالیت‌های فرهنگی داشته باشند. نخستین بار در روز 6فوریه 2003 استلا اوبا سانجو بانوی اول نیجریه در کنفرانسی که توسط کمیته بین آفریقای برگزار شد، این روز را پیشنهاد داد که ناقص سازی زنان و دختران پیامدهای منفی بر روان و سلامت آنها دارد. این سنت بی رحمانه که قدمت ان را میتوان از قرنها پیش ردیابی کرد 28کشورافریقایی را در بر می‌گیرد و در همین منطقه آسیا عراق. ایران. اندونزی. مالزی. هند. وکشورهای حاشیه خلیج فارس میباشد. هر ساله 3میلیون دختر در معرض این خطر هستند در طی سالهای 1997تا2006 میزان ناقص سازی در زنان و دختران به تدریج رو به کاهش‌ بوده است. این عمل را به دلیل باورهای سنتی اجتماعی و باورهای علمی مذهبی انجام میدهند.  از مهمترین اهداف نقص عضو در زنان و دختران را ممانعت کردن از خیانت به همسرانشان میدانند. در ایران بر اساس قوانین مجازات. نقص عضو در زنان و دختران جرم میباشد و با وجود این ما شاهد انکار وبی توجهی مسوولان هستیم. پژوهش‌های انجام شده حاکی از ان است که در سال1386در بندر کنگ بر روی  70درصد زنان عمل ناقص سازی جنسی انجام شده بود و همچنین بیش از 83 درصد زنان در قشم و 70درصد زنان درمیناب مورد عمل ناقص سازی جنسی قرار گرفته‌اند. سیاستی برای خاتمه نقص عضو در زنان و دختران در ایران وجود ندارد. در مناطقی که نقض عضو در دختران رایج است ازدواج نیز بسیار شایع است و اغلب این مناطق روستای هستند  و از فقر اقتصادی وفرهنگی رنج میبرند و این افراد برای کاهش میل جنسی دختر و اینکه بعد از رسیدن به بلوغ وارد رابطه خارج از ازدواج نشوندعمل ناقص سازی را در آنها انجام می‌دهند. در کردستان عراق رسم شایع است که از دست زنی که عمل ناقص سازی بر او انجام نشده غذا نمیخورند و غذای دست او را پام نمیدانند. بر اساس طبقه بندی آنجا شده بین المللی عمل ناقص سازی و معلولیت ناتوانی که توسط سازمان جهانی بهداشت ایجاد شده است. اگر فردی نقص و ناتوانی داشته باشد و در نتیجه آن ناتوانی و نقص نتواند شرایط معمولی زندگی یک فرد سالمرا تجربه کنددر طبقه بندی معلولیت قرار میگیرد. قربانیان این عمل ناقص سازی جنسی‌ تا پایان عمر نمی توانند از نظر روحی و جنسی احساسی در ارامش باشند و همچنین دچاربیماریهای کلیوی دردهای عصبی و اختلالات ادراری ،عفونتها وحتی مرگ هنگام زایمان شوند. این بی‌توجهی و نادیده گرفتن با وجود داشتن قوانین کیفری بر علیه ناقص سازی زنان و دختران از کجا نشات میگیرد آن هم در حالی که پژوهشهای انجام شده در این زمینه در ایران بیانگر وقوع ان در منطقه است. به رغم انکه عمل ناقص سازی در زنان و دختران از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است اما همانندی بین انها هم کم نیست. به طور کلی ان چه حاصل پژوهش های مکتوب و عینی است از عللی نظیر پای بند به انجام ناقص سازی جنسی زنان و دختران به عنوان یک رسم و سنت اجتماعی وتاریخی بازمانده از پیشینیان ، اعتقادات و اجبار مذهبی، بیسوادی و کم‌سوادی والدین ،فقر اقتصادی وتنش معیشتی تا قبل از رسیدن به زمان ازدواج است. چرا هیچ کس در ایران برای زنان قربانی ناقص سازی جنسی کاری نمیکند؟ چرا کسانی که این عمل دردناک را روی دختر بچه‌های بیگناه انجام می‌دهند مورد بازخواست قرار نمی‌گیرند؟ شاید به این دلیل است که از نظر دولت ختنه زنان و دختران یک مسله مختص سنی و مذهبی اسن وبه این علت دولت مرکزی تلاش رسمی و غیر رسمی برای خاتمه ختنه زنان به عمل نمی اورد. بر اساس برآورد سازمان ملل متحد هم اکنون200 میلیون زن در جهان زندگی میکنند که تحت یکی از انواع نقص عضو جنسی قرارگرفته‌اند و از این تعداد، 44میلیون از انان دختران زیر 14سال هستند بالاترین امار شیوع نقض عضو در زنان در کشورهای سومالی، مصر، مالی، میباشد.  ناقص سازی جنسی زنان، برای اولین بار با درخواست پناهندگان گروهی از زنان افریقایی در کشورامریکا مورد توجه قرار گرفت، این زنان معتقد بودند در صورت بازگشت به کشور خود مجبوربه انجام این عمل ناقص سازی خواهند شد. پس از ان بود که توجه جامعه جهانی به این مورد از نقص اشکار حقوق کودکان‌ و زنان جلب شد. در طول سال‌های گذشته تصور عمومی بر این بود که این نوع عمل ناقص سازی تنها در کشورهای آفریقایی رخ میدهد و این در حالی است‌ که‌ این رسم در اسیا و خاورمیانه رواج دارد. همچنان گفته می‌شود در فرانسه هم اکنون 53هزار زن ختنه شده زندگی می‌کنند. قوانین در ایران و دنیا باید بپذیرند که نقص عضو در دختران و زنان ناقص سازی جنسی میباشد و نقص عضو به حساب می‌آیند. بر اساس گزارش پژوهشگران عمل مسیله سازی زنان به دست زنان انجام میشود واین نمونه دیگر از خشونت زنان علیه زنان توسط زنان در شرایط غیر بهداشتی است.

اختلاس دردولتهای جمهوری اسلامی ایران

امیرحسین هوری زاد

همانطورکه شاهد هستیم درسالهای اخیر اخبار بسیاری ازرسانه های داخلی وخارجی در خصوص اختلاس های مالی بزرگ درکشور ایران انتشار یافته است،که فلان مسؤل یا افرادی با ایجاد رانت ورابطه بابرخی مسؤلین اقدام به اختلاس های مالی کلان کرده اندکه درحقیقت این افراد درشرایطی اقدام به اختلاس از صندوق بیت المال کرده اند که بسیاری ازهموطنان ما در گرفتاری شدید مالی واقتصادی هستند وبارها برای دریافت یک وام حداقلی برای ازدواج یا خرید کالا برای تهیه جهازعروسی فرزندانشان یا وام تعمیر ساختمان یا وام خرید مسکن اقدام کرده اند ولی متاسفانه با اینکه مبالغ درخواستی مردم عادی برای حل مشکلات اقتصادی خودشان بسیار اندک بوده و اصلا قابل مقایسه با مبالغ اختلاس شده ازصندوق دولت نمیباشد ،همواره مشکلات اداری بسیاری را جلوی پای هموطنان قرار میدهند بطور عامیانه درواقع اکثربانکهابرای عدم ارائه وامهای درخواستی مردم با ایجاد شرایط سخت ازجمله سپردن مبلغی بعنوان سپرده دربانک ویا آوردن چندین نفرضامن حقوق بگیردولت بافیش حقوقی و چک و سفته اقدام به سنگ اندازی میکنند وحال سوال اینجاست که چطور دربرابر وامهای کلان بانکها چرا اقدام به چنین سختگیری ها و گرفتن ضمانت و ضمانت نامه یا ضامن نکرده اند؟درواقع اختلاس درمعنی عامیانه همان دزدی میباشد ولی ازواژه محترمانه تر برای شاه دزدها تحت عنوان اختلاس گر استفاده میکنند.حال سوال اینجاست که چطور قانون و قانونگذار برای دستگیری و محاکمه دزدهای کوچک و خرد جامعه ازقبیل افراد جیب بر و یا کیف قاپ ویاافرادی که به هردلیلی اقدام به سرقت کرده اند را به سرعت دستگیر و محاکمه میکندو دربرخی موارد حکم قطع دست سارق هم صادر میشود بخاطر مبلغ بسیار کم و جزئی دربرابر اختلاس های انجام شده ولی دزد های بزرگ و کلان اقتصادی را با عنوان محترمانه اختلاسگر و با نوشتن  مخفف دوحرف اول نام و نقطه نام خانوادگی سعی در محافظه کاری و حفظ آبروی این مفسدان ودزدان بزرگ اقتصادی دارند،حال قصد دارم درابتدا معانی و تعاریف حقوقی اختلاس بعنوان جرم  ومجازات آنرا بیان کنم تا کاملا با این معضل بزرگ اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران و شاید خیلی از کشورهای دیگر آشنا شویم. چرا که اگر ازریشه ودر سطوح بالای در سیستم دولتی مشکل نباشد به راحتی زیردستان نمیتوانند اقدام به اختلاس کنند و مقامات بالاتر یارای مقابله و دفاع ازحقوق ازدست رفته مردم باشرف و مظلوم ایران را نداشته باشند، چرا که خودشان هم متاسفانه دراین منجلاب فساد اقتصادی گرفتارهستند و از ترس اینکه افراداختلاس گر پرده ازاسرارآنها برندارند و اختلای های وحشتناک خود آنهارافاش نکنند با ایجاد فضاهای کاذب وطولانی مدت رسیدگی به این قبیل پرونده ها و چرونده سازی ها سعی در کمک برای تبرئه شدن آنها میکنند.تاجایی که پای این فساد اقتصادی متاسفانه به سیستم قضایی کشورهم بازشده واین خود درد ومشکل بسیاربزرگی است برای مردمی که به دنبال احقاق حقوق خود متوسل به یک چنین دستگاه حقوقی فاسدی شده اند. اختلاس در لغت به معنی برداشتن شیء یا مال یا وجوه دولتی است. اما در اصطلاح فقهی، اختلاس به معنی ربودن مال منقول دیگری از غیر حرز و از راه حیله و توسل به زور می باشد. از نظر حقوق و جزا نیز اختلاس عبارت است از تصاحب و بردن وجه یا مال متعلق به دولت و بیت‌المال یا اشیای سپرده شده به یکی از کارکنان دولت یا مأموران به خدمات عمومی اعم از رسمی و غیر رسمی و سایر نهاد های انقلابی می باشد. بنابراین اختلاس یکی از تعدیّات کارمندان دولت و مأموران به خدمات عمومی است که به دلیل انجام وظیفه نسبت به اموال و وجوه عمومی و بیت المال یا متعلق به اشخاصی که به آنها سپرده شده است، مرتکب می‌شوند. به عبارت دیگر، اختلاس نوع خاصی از خیانت در امانت است که مأموران دولتی از طریق تصاحب وجوه و اموالی که بر حسب وظیفه به آنها سپرده شده است، مرتکب می‌شوند. موضوع جرم اختلاس شامل اموال غیرمنقول نمی‌شود و مربوط به اموال منقول است؛ البته اموال منقول موضوع اختلاس در مرحله نخست شامل کلیه اموال منقول متعلق به دولت و بیت‌المال از قبیل وجوه، مطالبات، حواله، سهام، اسناد و اوراق بهادار متعلق به هریک از سازمان ها و مؤسسات دولتی است و در مرحله بعدی، شامل کلیه اموال متعلق به اشخاص حقیقی است که به کارمندان و مستخدمان دولتی اعم از رسمی و غیر رسمی و مأموران به خدمات عمومی و سایر نهادهای انقلابی و شرکت‌های دولتی و مؤسساتی که به کمک مستمر دولت اداره می‌شوند، به مناسبت انجام وظیفه سپرده شده است. تحقق عنصر مادی جرم اختلاس موکول به وجود شرایط و مقدماتی ویژه، سمت مرتکب جرم و رابطه وجود امانی بر اساس قانون استخدام کشوری است. مرتکب جرم اختلاس که یکی از کارمندان دولت یا سایر نهاد های انقلابی است، باید فعل مجرمانه خود را به صورت برداشتن یا تصرف ناروا نسبت به اموال منقول دولتی یا متعلق به اموال شخصی حقیقی که به مناسبت وظیفه به او واگذار شده است، به مرحله اجرا بگذارد؛ مثلاً یکی از کارمندان بسیج اقتصادی که متصدّی انبار قند یا شکر یا روغن می‌باشد، به طور آگاهانه و با تبانی با یکی از عاملان توزیع این کالاها در حین تحویل، مقداری از اموال دولتی را (مثلاً یک تن بیش از سهمیه) به همان عامل فروش تحویل داده باشد و این امر به وسیله مأموران کشف شود؛ یا همان فرد با استفاده از لیست و فاکتور های جعلی، مقداری از کالا را از انبار خارج نماید؛ یا یکی از کارمندان بانک مبلغی را از حساب پس انداز و سپرده ثابت یکی از مشتریان خارج کرده و مصرف کند و این قضیه کشف گردد. ضمناً جرم اختلاس به قید انحصار از جانب کارمندان دولت و مأموران به خدمات عمومی قابل تحقق خواهد بود. بنابراین هرگاه اموال دولتی توسط افراد عادی تصاحب و یا برداشت شود مانند اینکه کالای دولتی برای حمل و نقل به اشخاصی از قبیل متصدیان بنگاه های حمل و نقل و یا راننده سپرده شود، به عنوان خیانت در امانت قابل تعقیب خواهد بود. اگر هم اموال دولتی به افراد عادی سپرده نشده باشد، بردن این اموال به عنوان سرقت قابل پیگرد می‌‌‌باشد. برای تحقق جرم اختلاس لازم است که مرتکب، اموال دولتی یا متعلق به اشخاصی را که به مناسبت وظیفه به او سپرده شده است را به طور موقت یا دائم با سوء نیت تصاحب برداشت نماید. در غیر این صورت، چنانچه کارمند دولت مالی را که بر حسب وظیفه به او سپرده شده است بدون قصد سوء و صرفاً به منظور محافظت و نگهداری از محل اصلی خارج کرده و در جای امن دیگری قرار دهد، اقدام چنین مأموری به علت فقدان قصد سوء اختلاس محسوب نخواهد شد. به علاوه، برای تحقق اختلاس اضرار دولت یا شخص حقیقی مالک و صاحب مال سپرده شده به کارمند شرط است، اما نفع بردن کارمند شرط نیست بلکه ممکن است فرد دیگری از عمل مجرمانه کارمند منتفع شود. بنابراین هرگاه اتلاف اموال دولتی یا متعلق به اشخاصی که در ید امانی کارمند است بر اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا غفلت و سهل انگاری باشد، اختلاس محسوب نخواهد شد. در صورتی که میزان اختلاس تا پنجاه هزار ریال باشد، مجازات مرتکب جرم شش ماه تا سه سال حبس و شش ماه تا سه سال انفصال موقت خواهد بود؛ اما در صورتی که میزان اختلاس بیش از پنجاه هزار ریال باشد مجازات کارمند دو تا ده سال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی خواهد بود. به علاوه، در هر مورد مرتکب علاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس، به جزای نقدی معادل دو برابر آن محکوم خواهد شد. ضمناً چنانچه مرتکب در مرتبه مدیر کل یا بالاتر یا همطراز آنها باشد، به انفصال دائم از خدمات دولتی و در صورتی که در مراتب پایین تر باشد، همانگونه که اشاره شد؛ به شش ماه تا سه سال انفصال موقت از خدمات دولتی محکوم خواهد شد. اما چنانچه جرم ارتکابی کارمند مختلس توأم با جعل و تزویر باشد و میزان اختلاس هم تا پنجاه هزار ریال باشد، کیفر مختلس به دو تا پنج سال حبس و یک تا پنج سال انفصال موقت از خدمات دولتی تشدید خواهد شد و هرگاه مبلغ اختلاس زاید بر پنجاه هزار ریال باشد، مجازات اختلاس توأم با جعل و تزویر حبس از هفت تا ده سال و انفصال دائم از خدمات دولتی است و در هر مورد علاوه بر رد وجه یا مال مورد اختلاس، مختلس به جزای نقدی معادل دو برابر آن محکوم می شود. ضمناً حد نصاب مبالغ مذکور در جرم اختلاس اعم است از اینکه جرم دفعتاً واحده و یا به دفعات واقع شده باشد و جمع مبلغ و میزان اختلاس تا پنجاه هزار ریال تا بیش از آن باشد. همچنین مجازات کارمندی که اموال دولتی یا متعلق به اشخاصی را که بر حسب وظیفه به او سپرده شده است، عمداً کلاً یا جزئاً تلف کند یا از بین ببرد، اقدام او مستوجب کیفر اختلاس بر حسب مورد و میزان آن مال خواهد بود. به علاوه، جرم اختلاس از جرائمی است که دارای حیثیت عمومی بوده و غیرقابل گذشت است. بنابراین با گذشت متضرر از جرم، تعقیب و اعمال مجازات درباره مختلس موقوف نخواهد شد. باید دانست قانونگذار برای مواردی که میزان اختلاس زاید بر یکصد هزار ریال باشد، صدور قرار بازداشت موقّت مرتکب را به مدت یک ماه پیش بینی کرده است که به موجب آن مرجع رسیدگی ملزم به صدور چنین قراری است. این قرار نیز در هیچیک از مراحل رسیدگی قابل تبدیل نخواهد بود. وزیر دستگاه مربوطه هم می تواند پس از پایان مدت بازداشت موقت، کارمند را تا پایان رسیدگی و تعیین تکلیف نهایی از خدمت معلق کند و به ایام تعلیق مذکور در هیچ حالت، هیچگونه حقوق و مزایایی تعلق نخواهد گرفت. مهدی پازوکی اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است که دولت احمدی‌نژاد فاسدترین دولت پس از انقلاب بوده که ایران را ربع قرن به عقب برد. به عقیده فرشاد مؤمنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی فساد سیاسی عامل فساد اقتصادی در دولت وی بود.اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی نیز معتقد است که بزرگترین فساد قرن در دولت احمدی‌نژاد رویداده است. وی همچنین گزارش تهیه شده از سوی رئیس مجلس پیرامون فساد در دولت دولت احمدی‌نژاد را تکان دهنده خواند. هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم معتقد بود مشکلات دولت روحانی از مشکلات کشور پس از جنگ هم بیشتر است: «مشکلاتی که از دولت قبل برای ایشان باقی‌مانده، انصافاً از مشکلاتی که ما در جنگ تحویل گرفتیم، بدتر است. ما در جنگ خسارات و رکود و اوضاع بد سیاست خارجی را تحویل گرفتیم و الان مشکلات و علاوه بر همه اینها، فساد هم هست که خیلی دامنگیر شده.سال 71 اولین اختلاس در تاریخ ایران به‌نام “فاضل خداداد” و “مرتضی رفیق‌دوست” به ثبت رسید. “مرتضی رفیق دوست” که از تاجران میوه و فعالان بازار میوه وتره بار بود با همکاری خداداد کارمند بانک صادرات توانستند با چک تضمینی به مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان از بانک صادرات وام کلان بگیرد و با ضمانت‌نامه بدون پشتوانه، 3 میلیارد تومان اختلاس کنند، که با دریافت پرداخت‌های مکرر به 123 میلیارد رسید. اما چندی از این فساد مالی نگذشته بود که ماجرا توسط بازرسان بانک مرکزی آشکار و موضوع به مراجع قضایی ارجاع داده شد. پس از تشکیل دادگاه و بررسی مستندات خداداد به اعدام و رفیق دوست به ابد محکوم شدند که در سال 82 رفیق دوست با عودت اموال مشمول عفو قرار گرفت. غلامحسین کرباسچی شهردارتهران، در سال77به اتهام اختلاس و نقض صریح قانون بازداشت شد. آنچه در مفاد اتهامات او آمده بود، برداشت مالی وی به نفع کارگزاران سازندگی (حزب مورد علاقه او)، اختلاس به نفع شخصی، برداشت برای نمایندگی ایران در سازمان ملل، تضییع اموال و تصرفات غیر مجاز و غیر قانونی در وجوه شهرداری، به مبلغ 14 میلیارد تومان بود. او دومین و معروف‌ترین اختلاسگر سیاسی ایران نام دارد. رای نهایی دادگاه، به استناد ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی، به دو سال حبس و ده سال انفصال از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی و استرداد وجوه تعلق گرفت و از اغلب موارد اتهامی دیگر تبرئه شد. در سال 1381 شهرام جزایری 29 ساله، یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های فساد مالی را به خود اختصاص داد. او فعالیت خود را از دستفروشی شروع کرد و با تحصیل مال از طریق نامشروع، پرداخت رشوه به افراد مختلف، معافیت از سربازی به صورت متقلبانه، اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی، تبانی در معاملات دولتی، اغوای مسئولان بانک‌ها، تسهیل و دریافت ارز، عدم به کارگیری تسهیلات در امر صادرات و واردات و ایجاد رکود در امر صادرات واردات، در نظام اقتصادی کشور اختلال ایجاد کرد و پس از فرار از زندان و خروج غیرمجاز از کشور، به 27 سال زندان محکوم شد و بعد از ۱۳ سال از زندان آزاد گردید. نام “مه آفرید خسروی” که توانست مبلغ ۳ هزار میلیارد تومان را از شبکه‌های بانکی ایران به سرقت ببرد و محمودرضا خاوری مدیرعامل وقت بانک ملی در کنار یکدیگر، یادآور بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ در ایران است. کشف سررشته این اختلاس توسط بانک صادرات صورت گرفت که به لغو مجوز بانک آریا منجر شد. سایر بانک‌ها از قبیل بانک ملی، بانک سامان، بانک سپه، بانک صنعت و معدن و بانک پارسیان نیز با این امر درگیر شدند. پس از جلسات زیاد دادگاه و بررسی‌های همه‌جانبه، “مه آفرید” به اعدام محکوم شد و خاوری به‌همراه 3 هزار میلیارد پول به کانادا گریخت و تاکنون تلاش‌های مامورین امنتی برای بازگرداندن وی بی‌نتیجه بوده است. در دی‌ماه سال 1392 قوه قضاییه از اختلاس بیمه ایران پرده برداشت و سخنگوی قوه قضاییه نام “محمدرضا‌رحیمی”، معاون اول رئیس دولت دهم را در این پرونده تایید کرد. او به علت فساد و اختلاس، رشوه، سوءاستفاده از موقعیت شغلی در بهمن ماه سال ۹۳ به ۵ سال و ۹۱ روز حبس، 2 میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان رد مال و 1 میلیارد تومان جزای نقدی محکوم شد و هم اکنون در زندان اوین به سر می‌برد. بازداشت سعید مرتضوی قاضی پرآوازه وقت و دادستان اسبق تهران و رئیس کوتاه مدت سازمان تأمین اجتماعی در سال 1391 به اتهام فساد مالی که مصونیت قضایی او در شهریور ۸۹ توسط دادگاه انتظامی قضات لغو شده بود، تعجب بسیاری را برانگیخت. البته دوران قضاوت ومسئولیت وی، همواره پرحاشیه و مساله‌دار بود. به گفته یکی از اعضای هیأت مدیره جدید سازمان تأمین اجتماعی، یکی از موارد اتهامی سعید مرتضوی، تفاهم‌نامه‌ او با بابک زنجانی بود که طی آن، در ازای پرداخت ۵.۳ میلیون یورو از جانب زنجانی، این سازمان ۱۳۷ شرکت زیرمجموعه خود را با نرخ تعیین‌شده بر اساس بورس کالا، به زنجانی بفروشد. سعید مرتضوی اکنون در زندان بسر می‌برد.نام “بابک زنجانی” که شکوفایی فعالیت اقتصادی خود را در زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی به ثمر رساند، در اواخر دولت دهم به عنوان جوان میلیاردری که شرکت هواپیمایی داشت، در ساخت چند پروژه سینمایی مشارکت می‌کرد و روابط اقتصادی و اجتماعی خارج از اصول داشت، مطرح شد. قریب به دو سال قبل، دستگاه قضایی حکم اعدام بابک زنجانی را صادر کرد. اما مسئولان قضایی منتظر بازپرداخت پول‌ها از سوی او هستند و زنجانی از این موضوع امتناع می‌ورزد. او به بهانه تحریم‌ها علیه ایران، امتیازاتی برای فروش نفت را به‌دست آورد که منجر به یکی از بزرگ‌ترین فسادهای نفتی و بزرگ‌‍ترین فسادهای مالی در تاریخ جهان شد. فروش نفت و قراردادهای کلان با مجموعه‌های دولتی برای بابک زنجانی بدهی‌های هنگفت را رقم زد. بدهی او تنها به وزارت نفت، بیش از ۲ میلیارد دلار بوده که به گفته وزیر نفت، با احتساب خسارت، به حدود ۴ میلیارد دلار می‌رسد.در سال ۱۳۹۴ مجلس نهم درباره خریداری شدن یک دکل نفتی توسط شرکت تأسیسات دریایی با قیمت ٨٧ میلیون دلار بحث شد که این دکل با وجود واریز تمام پول به حساب شرکت واسطه، وارد ایران نشد و همچنین دادگاه در ادامه با تایید زنگنه (وزیر نفت دولت یازدهم)، با مفقودی یک دکل دیگر که قرارداد خرید آن بسته شده اما تحویل گرفته نشده مواجه گردید. پس از بررسی‌های فراوان، فرزند ع”طاءالله مهاجرانی”، در این ماجرا بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شده که پرونده خرید این دو دکل، با هزینه مجموعا ۱۲۴ میلیون دلار، همچنان در دست بررسی است.در سومین سال دولت یازدهم در سال ۱۳۹۵، اولین بار انتشار فیش حقوقی ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومانی از بیمه مرکزی ایران، صندوق توسعه ملی و بانک رفاه کارگران موج افشاگری فیش‌های موسوم به نجومی را رقم زد. سیدصفدر حسینی رئیس صندوق توسعه ملی در جریان این مسأله استعفا داد. در جریان این پرونده، برخی مدیران استعفا دادند و برخی دیگر هم از سوی دولت برکنار شدند. همچنین، جلوی اجرای برخی مصوباتِ پیشین که دست مدیران برای دریافت حقوق‌ها و پاداش‌های نجومی را باز می‌گذاشت گرفته شد و برخی از قوانین در این رابطه نیز اصلاح شد. در نهایت، رئیس دیوان محاسبات اعلام کرد که ۳۹۷ نفر که ۲۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان حقوق غیرمتعارف دریافت کرده بودند، تمام این مبالغ را به خزانه بازگرداندند. به گفته مهندس زنگنه (وزیر نفت)، کارمند بخش اکتشاف وزارتخانه باسابقه ۳۰ سال کار در وزارت نفت، از سال 1396 حدود ۱۰۰ میلیارد تومان از این وزارتخانه اختلاس کرده که پس از کشف فساد او، ظرف سه ساعت از کشور خارج‌شده است. مقامات قضایی به درخواست وزیر نفت، از طریق اینترپل پیگیر بازگرداندن این فرد به ایران هستند. در پی این اختلاس، چند نفر از مسئولانِ اکتشاف وزارت نفت از پست‌هایشان برکنار شدند و چند نفر هم به هیئت تخلفات اداری این وزارتخانه معرفی‌شده‌اند. محمدعلی نجفی ، شهردار تهران :- در صدمین روز فعالیت خود در این سمت، گزارشی درباره عملکرد قالیباف در ۱۲ سال گذشته ارائه داد که جنجال زیادی به‌پا کرده است. عقد قرارداد با ارقام غیرواقعی بین شهرداری تهران و برخی نهادها، صرف کردن پول‌های شهرداری و ارگان‌های تابعه در تبلیغات انتخابات، و موارد متعدد سوءاستفاده‌های مالی، عمده مواردی است که در گزارش ۵۰۰ صفحه‌ایِ نجفی به چشم می‌خورد. در این گزارش، لااقل در آن بخش از آن که رسانه‌ای شده، مجموع رقم تخلفات اعلام نشده اما این سوءمدیریتِ مورد ادعای نجفی، موجب شده تا مجموعاً رقم بدهی‌های ثبت‌شده و ثبت‌نشدۀ شهرداری تهران به ۵۲ هزار و ۱۱۰ میلیارد تومان برسد. درادامه به اتهامات مطرح شده درباره رویداد فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژادمی‌پردازیم. ۱۷ دی ۱۳۹۲: در جریان رسیدگی به پرونده اتهامات سعید مرتضوی دادستان تهران پیرامون مرگ امیر جوادی‌فر از جوانان بازداشتی در کهریزک، بطور ناگهانی پدر مقتول از سعید مرتضوی (که در هنگام محاکمه از سمت دادستانی خلع و توسط دولت احمدی‌نژاد به ریاست سازمان تأمین اجتماعی رسیده بود و متهم ردیف اول دادگاه مرگ جوادی فر بود) اعلام رضایت کرد. چند روز بعد آگهی‌هایی با امضای «تقدیر و تشکر کانون‌های کارگری و بازنشستگان سراسر کشور از اقدام ارزنده یکی از شکات پرونده کهریزک» در چندین روزنامه چاپ شد. پس از پایان دولت محمود احمدی‌نژاد در گزارش نمایندگان مجلس از تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی در دوران تصدی مرتضوی اعلام شد که وی مبلغ بیش از هشتاد میلیون دیه جوادی فر را از محل دارای سازمان تأمین اجتماعی که متعلق به کارگران است پرداخته و آگهی‌های تشکر هم توسط وی و با هزینه تأمین اجتماعی در روزنامه‌ها پرداخته‌است. ۸ مهر ۱۳۹۳ :ارسلان فتحی‌پور رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس از رانت هفت هزار میلیارد تومانی سه صراف با همکاری بانک مرکزی خبر داد و گفت: سه صراف در سال ۹۰ با همکاری بانک مرکزی هفت هزار میلیارد تومان سود کرده‌اند که اکنون این رانت نسبت به پرونده سوءاستفاده مالی سه هزار میلیارد تومانی اهمیت بیشتری دارد. ۲۶ مهر ۱۳۹۳: خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در گزارشی اعلام کرد که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد ایران ایر برای تأمین مالی خود ده هزار متر از زمین‌های هتل هما را (که شامل مساحت پارکینگ و زمین پشت هتل هما جهت تأسیسات هتل است) به یک زن خانه‌دار فروخته‌است. همسر این زن از پیمانکاران اصلی ایران ایر است و این زمین‌ها را بنام همسر خانه‌دار خود خریداری کرده‌است. با این اقدام دولت احمدی‌نژاد این هتل عملاً بدون پارکینگ و تأسیسات می‌ماند. بنا به این گزارش این زمین که در یکی از بهترین نقاط تهران است در سال ۹۰ حداقل ۳۰۰میلیارد تومان ارزش داشت اما ایران ایر آن را به قیمت تنها ۴۷ میلیارد به خانم ‘ع’ فروخت، این در حالی است که قیمت همین زمین در حال حاضر حداقل دو برابر شده‌است. ۱ آبان ۱۳۹۳: ۱۴ نماینده مجلس ایران ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳، در نامه‌ای به رئیس مجلس ایران خواستار پیگیری وضعیت این دکل نفتی شدند. به گفته آنان این دکل نفتی در سال ۱۳۹۰ به قیمت ۸۷ میلیون دلار توسط یک شرکت ترکیه‌ای به شرکت زیرمجموعه وزارت نفت ایران فروخته شده، اما هنوز تحویل این شرکت نشده‌است. بیشتر پول خرید دکل دریایی GSP FORTUNA توسط شرکت تأسیسات دریایی با دلالی رضا مصطفوی طباطبایی پرداخت شد.نادر قاضی‌پور، نماینده ارومیه و از امضاکنندگان این نامه، نیز گفته‌است این دکل در یک «کشور همسایه» به کار گرفته شده‌است.در ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ مشخص شد که این دکل در ابتدا به امارات و سپس در فوریه سال ۲۰۱۴ به خلیج مکزیک گسیل و مشغول عملیات حفاری شده‌است تا قرارداد ۸۹۴ روزه شرکت پمکس و شرکت GSP را اجرایی کند. رئیس سازمان بازرسی کل کشور در ۹ تیر ۱۳۹۴ گفت: اصل موضوع گم‌شدن ۸۷میلیون دلار در خرید یک دکل نفتی صحت دارد… امروز آخرین گزارش سازمان بازرسی درخصوص این موضوع به مراجع قضایی ارسال شد. در دولت احمدی‌نژاد ۸ فروند نفتکش غول پیکر ایران بدون امضای قرارداد حقوقی در اختیار یک تبعه یونانی قرار گرفت که وی با سوءاستفاده از موقعیت، هر ۸ فروند کشتی نفتکش را به همراه محموله‌های نفتی موجود در آن در اختیار گرفته و از حوزه جغرافیایی کشور خارج کرد. با پایان دولت احمدی‌نژاد و روی کار آمدن دولت جدید، پس از برکناری مسئولین مرتبط با این تخلف و فعالیت‌های مداوم دولت یازدهم، ۵ فروند از این کشتی‌ها به کشور بازگردانده شد. اما ۳ فروند از این نفتکش‌ها کماکان مفقود است. در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد این سه فروند نفتکش توسط تبعه یونانی به فروش رسیده و در نتیجه بالغ بر یکصد میلیون دلار از اموال ملی از بین رفته‌است. بنابر گزارش خبرگزاری ایلنا، تبعه یونانی مذکور با ترفندی خاص به ایران آورده شد که به محض ورود، در فرودگاه دستگیر شد و پرونده در دادستانی تهران در حال رسیدگی است. ۲ آبان ۱۳۹۳ :در پی روی کار آمدن دولت حسن روحانی گزارش از وجود تخلفات عظیم در بورسیه‌ها منتشر شد. اندکی بعد وزیر علوم حسن روحانی توسط نمایندگان مجلس که اکثریت آنان را اصولگرایان تشکیل می‌دادند استیضاح گردید. وزارت علوم نهایتاً در ۲ آبان گزارش بررسی بورسیه‌های دولت محمود احمدی‌نژاد را منتشر ساخت که حاکی از صدها مورد تخلف بود. از ۳۷۷۲ بورسیه شده در حد فاصل ساهای ۸۸ تا ۹۲، (دوران دولت احمدی‌نژاد)، بورس ۸۸۹ تن (۸۴۰ تن از کسانی که از روش تبدیل خارج به داخل بورس شده بودند ،به اضافه ۲۳ تن از ایثارگرانی که شرایط مندرج در بخشنامه صادر شده برای این قشر را نداشتند وهمچنین ۲۶ تن که به علل گوناگون از جمله عدم شروع تحصیل، انصراف و… پرونده‌شان مختومه شده)، لغو شده و باید هزینه‌های پرداخت شده را به وزارت علوم بازگردانند و بورس ۱۶۸۹ تن دیگر در آستانه لغو است، چون تا این لحظه واجد شرایط دریافت بورس نیستند. این گزاش عصبانیت اصولگرایان را در پی داشت از جمله صداوسیما که در کنترل اصولگرایان است تلاش کرد وانمود کند که در میان بورسیه‌ها فقط ۳۶ مورد ایراد داشته ‌است. بر اساس گزارش وزارت علوم، جلسه شورای مرکزی بورس مورخ ۹۱/۵/۳ که در دفتر وزیر علوم احمدی‌نژاد (کامران دانشجو) برگزار شده اعلام می‌شود: روش پذیرش از طریق تبدیل به داخل، نه تنها تبعیض آمیز نیست بلکه عین عدالت است. افرادی که وفاداری خود را در برهه‌های حساس. نشان داده‌اند بایستی در اولویت باشند. تفاوت بر اساس عملکرد افراد است. اگر تفاوت قائل نشویم، تبعیض و ظلم آشکار است. ۱۵ آبان ۱۳۹۳ :موید حسینی صدر نماینده خوی در مصاحبه‌ای با روزنامه شرق که روز پنج‌شنبه، ۱۵ آبان، منتشر شد درباره جزئیات این «تخلف» گفت: «مستندات نشان از آن دارد که فرد بدهکار و متخلف از دوستان نزدیک بابک زنجانی است که با یکی از مسئولان دولت احمدی‌نژاد نیز روابط حسنه‌ای داشته و از سوی رحیم مشایی سفارش شده‌ است. ۱۶ آذر ۱۳۹۳:وزیر اقتصاد از رویداد یک فساد مالی ۱۲ هزار میلیارد تومانی در شبکه بانکی کشور در دوران دولت احمدی‌نژاد از طریق ضمانت نامه‌های بانکی جعلی خبر دادند و گفتند که اقدامات قضایی صورت گرفته‌است. ۱۳اسفند ۳۹۳:  سازمان جنگل‌ها اخبار منتشره پیرامون بازداشت معاون این سازمان که در دولت احمدی‌نژاد منصوب گردیده بود به اتهام فساد و فروش غیرمجاز اراضی منابع طبیعی را تأیید کرد. اکبر ترکان اعلام کرد ۳۵ میلیارد دلار از سپرده‌های بانک مرکزی، نزد شرکت نیکو است. شرکت نیکو از زیر مجموعه هی شرکت نفت ایران است که در سوییس مستقر است. دولت و مجلس جلسات محرمانه‌ای را برای پیگیری موضوع برگزار کرده‌اند. در مقابل سایت عصر نفت نوشت که این مبالغ با کسب مجوز از مقامات برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت کشور وام به این شرکت وام داده شده‌است. فروردین ۱۳۹۴: رسانه‌ها از شناسایی درتخلف اداری و مالی ۳۲ میلیاردی در صندوق رفاه دانشجویی وزارت علوم خبر دادند. مسئول وقت این صندوق با ارسال جوابیه‌ای به روزنامه شرق موضوعات مطرح‌شده در گزارش را تکذیب کرد. خرداد ۱۳۹۴ :حمیدرضا بقایی معاون احمدی‌نژاد توسط قوه قضائیه بازداشت گردید. یک منبع قضایی در این باره به تسنیم گفت:آقای بقایی از مدت‌ها قبل توسط دستگاه قضایی احضار شده بود اما به این احضاریه بی‌توجهی می‌کرد که در نهایت این بی‌توجهی به احضاریه و خودداری از حضور در مرجع قضایی، منجر به بازداشت وی شد. ۳ تیر ۱۳۹۴: مجلس بررسی عملکرد سازمان چای و موضوع ناپدید شدن ۱۲۶٬۰۰۰ تن چای در سازمان چای کشور در دوران دولت احمدی‌نژاد را آغاز کرد. همچنین ۵۲٬۰۰۰ تن چای غیرقابل شرب انسان که باید کود می‌شده‌است نیز توزیع گردیده‌است. صدور حواله کیلویی سوم برای شرکت‌های پیشتازان و ایرانیان در سال‌های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ نیز توانسته ضربه سنگینی به تولید داخل وارد کند. صدور حواله برای شرکت دیگری بدون اینکه مبلغی پرداخت یا خریدی صورت گرفته باشد و همچنین عدم پرداخت مطالبات چایکاران تا به حال که دوره جدید برداشت هم صورت گرفته‌است از دیگر تخلفات این سازمان عنوان شده‌است. ۷ تیر ۱۳۹۳ : شهریار مشیری مدیر منطقه آزاد قشم در دولت حسن روحانی طی مصاحبه‌ای با روزنامه شرق از تخلف ۱۳ هزار میلیارد تومانی در دولت احمدی نزاد خبر داد که مربوط به فروش زمین‌های فرودگاه قشم و بندر درگهان بوده‌است. به گفته وی: «۲۰ هزار هکتار از اراضی این فرودگاه را در زمان مدیریت آقای موسوی- از مدیران منصوب منطقه آزاد از سوی حمید بقایی- برای شهرک‌سازی و کاربری مسکونی، با عنوان پروژه شهرک طلایی (Golden City) واگذار می‌کنند. زمین را قیمت کرده و همان موقع آن را متری ۹۰ هزار تومان می‌فروشند. تحقیقات ما نشان داد زمین آن سوی خیابان- مجاور فرودگاه- همان موقع متری ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان فروش می‌رفته‌است. تخلف دیگر اینکه بدون آنکه پول بگیرند، زمین را به قیمت ۱۷ میلیارد تومان و با اقساط هفت‌ساله و از دم قسط فروخته‌اند و هیچ پیش‌پرداختی در کار نبوده‌است. شرکت خریدار این زمین‌ها به گفته وی در هنگام خرید ثبت نشده بوده و قرار داد صوری بوده‌است. مجلس در سال ۱۳۹۲ تحقیق و تفحص از بنیاد شهید را تصویب کرد. غلامعلی جعفرزاده رئیس کمیته تحقیق و تفحص مجلس از بنیاد شهید خرداد ۱۳۹۳ دراین‌باره می‌گوید: «حجم فسادهای مالی آنقدر زیاد است که می‌ترسیم اگر آنها را افشا کنیم مردم شوکه شوند. فساد ۱۷۰ میلیارد تومانی، اعطای ۸ هزار میلیارد تومان وام بدون ضمانت و با تبانی، کلاهبرداری از صرافی یکی از بانک‌ها در دوبی به مبلغ ۴۳۳ میلیون درهم، وجود۵۰ تا ۷۰ نفر در یک شبکه فساد با همکاری برخی مدیران وقت بنیاد شهید و معامله با افراد و بخش‌های ممنوع‌المعامله، بخشی از مفاسدی است که در طول تحقیق و تفحص مجلس از این بنیاد در دوران مدیریت مسعود زریبافان کشف و اعلام شد. برخی از کارکنان سازمان میراث فرهنگی گزارش داده بودند که ۴۸ هزار سند تاریخی و کتاب خطی هنگام انتقال سازمان میراث فرهنگی ازتهران به شیراز در زمان ریاست حمید بقایی گم شده یا به تاراج رفته‌اند. بر پایه برآورد کارشناسان از کنار فروش این آثار تاریخی ناپدید شده در بازار سیاه دست‌کم ۴۸۰۰ میلیارد تومان عاید غارتگران شده‌است. در تیر ماه ۱۳۹۵ اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور دولت یازدهم از ماجرای اعطای پاداش توسط محمود احمدی‌نژاد به مقامات دولتی در دولت دهم تحت عنوان اعطای نشان ملی پرده برداشت. این پاداشها که در مجموع دو میلیارد و ششصد و پنجاه و سه میلیون تومان بوده‌است در مراسمی که مخفیانه برگزار شد به مدیران و وزیران دولت دهم از طرف محمود احمدی‌نژاد اهدا شده ‌است. چگونگی موافقت شورای انقلاب فرهنگی با تأسیس این دانشگاه و اتهام استفاده از رانت که از سوی برخی منقدین مطرح شد و همچنین اتهام فساد مالی ناشی از انتقال ۱۶۰ میلیارد ریال از بودجه نهاد ریاست جمهوری در روز آخر فعالیت دولت و سایر منابع مالی و امکانات، این دانشگاه را در مظان فساد مالی قرار داد. همچنین کوچ احمدی‌نژاد و مهره‌های کلیدی دولتش به این دانشگاه پس از پایان ریاست جمهوری در کنار ابهامات و سوالات دربارهٔ چگونگی اخذ مجوز تأسیس دانشگاه، باعث جنجالی شدن آن در تابستان ۱۳۹۲ شد. اختلاس ۸۰۰۰ میلیاردی صندوق فرهنگیان مربوط به دولت احمدی‌نژاد است و محمود صادقی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در این باره می‌گوید: «مسئولان صندوق فرهنگیان اعلام کردند در سال ۹۲ هنگامی که این صندوق را از مسوولان پیشین تحویل گرفتند، این صندوق در بازه زمانی سال‌های ۸۶ تا ۹۲ مبلغ ۴۰۰۰ میلیارد تومان دارایی معدوم‌الوصول داشته‌است».وی همچنین از اعطای۳۲۰۰ میلیارد وام معدوم‌الوصول به ۳ نفر در دولت احمدی‌نژاد خبر داد. به گفتهٔ احمدی مقدم فرماندهٔ سابق نیروی انتظامی، احمدی‌نژاد مجوز فروش نفت را به نیروی انتظامی برای جبران کسری بودجه داده بود که پول آن هنوز به خزانه بازنگشته است. در این پرونده فروش غیرقانونی و به علت بدهی نفتی برای احمدی مقدم، فرمانده سابق نیروی انتظامی در دوره احمدی‌نژاد، حکم انفصال از خدمت صادر شد.  گویا متاسفانه این اختلاسها وچپاول اموال مردم ایران پایان ندارد،چراکه به تازگی خبراختلاس بزرگ ازپتروشیمی توسط مرجان شیخ الاسلامی راشاهدهستیم. پرونده ای بزرگتر از بابک زنجانی از جهت اختلاس در دست بررسی قرار گرفته است . مرجان شیخ الاسلام کسی است که متهم ردیف اول این پرونده است .روابط مرجان شیخ‌الاسلامی، یکی از متهمان پرونده ۶.۶ میلیارد یورویی است که تاکنون متهم به مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به این مبلغ و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت‌میلیون‌و ۶۵ هزارو ۵۲۹ یورو و هشت‌میلیون‌و۷۱۰هزارو ۳۸۴ دلار شده است. روزنامه جوان نوشت: نگاهی به سابقه سیاسی او دگردیسی و چند زیست بودن این زن را نشان می‌دهد، به همین نسبت هم تصاویر متفاوت و متضادی از او در فضای مجازی موجود است؛ با مقنعه و چادر و محجبه، با مانتو و بعد بدون حجاب در خارج از کشور! ۶ میلیارد و۶۵۶ میلیون یورو رقم بزرگترین اختلاس درتاریخ ایران است که در شرکت بازرگانی پتروشیمی رقم خورده است. شرق : گروهی از افراد فعال در شرکت نفت و گاز سپانیر وابسته به قرارگاه خاتم‌الانبیا، ناآگاهانه مبادرت به عقد قرارداد با فردی مشکوک به نام مرجان شیخ‌الاسلامی آل‌آقا کرده‌اند و این فرد با گرفتن پول‌های فراوان گویا از کشور متواری شده و به کانادا گریخته است. این زن که دارای مالکیت شرکت‌های آرام و دنیز در ترکیه است و متارکه کرده، با داشتن چندین فرزند برای اینکه سرپوشی بر کلاهبرداری‌هایش بگذارد به کانادا گریخته است. آقای خ. ع از طرف شرکت نفت و گاز سپانیر طرف قرارداد با این خانم بوده که هم‌اکنون از طریق مراجع قضائی در بازداشت به‌سر می‌برد.اما این بخش کوچکی از اطلاعاتی است که از این فرد، شنیده شده. او مدیرمسئول خبرگزاری میراث و درعین‌حال مشغول لابی نفتی با بقایی و تیم احمدی‌نژاد بود. هم‌زمان به‌عنوان خبرنگار پارلمانی روزنامه همبستگی مشغول به فعالیت بود. جزئیات این دادگاه که در روز چهارشنبه هفته گذشته برگزار شد، نشان می‌دهد که متهمان به‌عنوان مدیران شرکت و خریداران آن‌ها که از خریداران خارجی بودند، پول‌های کلان دریافت می‌کردند و تحت عنوان دورزدن تحریم‌ها، شرکت‌هایی را در خارج تأسیس کرده و مابه‌التفاوت منشأ ارز داخلی را به نفع خود تصاحب می‌کردند. حسینی، نماینده دادستان، در قرائت کیفرخواست گفت: شش میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو ارز حاصل از فروش محصولات بوده که ثابت شده است و متهمان عواید حاصل از مبلغ فوق را به‌علاوه پورسانت‌هایی دریافت کرده‌اند. حال به بررسی رتبه ایران دربین کشورها به لحاظ میزان فساد و اختلاس و شرح چگونگی محاسبه رتبه یک کشور توسط سازمان  بین المللی شفافیت وجایگاه ایران ازمیان 180کشوردرچه رتبه ایی قراردارد می پردازیم. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبرآنلاین،  محمود ختایی در یادداشتی تحلیلی نوشت: در مورد میزان گستردگی و شدت فساد در بخش دولتی کشور حرف و سخن بسیار است. از منظر اقتصاد، فساد بازدارنده رشد اقتصادی است و آثار منفی کمی و کیفی گسترده ای بر تخصیص بهینه  منابع و در نهایت بر رفاه عمومی دارد، اما از طرف دیگرپدیده ای است که اندازه گیری و مقایسه آن به سبب تنوع و پنهان کاری بسیار دشوار است. گزارش سال 2017 سازمان بین المللی شفافیت که اخیرا” منتشر شده است، شاید معیار خوبی برای چگونگی میزان فساد بخش دولتی در کشور و مقایسه آن با سایر کشور ها باشد. نگاهی کوتاه به این گزارش با تاکید به روند آن در ایران و مقایسه با فساد در چند کشور دیگر و هم چنین راه بنیانی مقابله با آن، موضوع این نامه است. ملاحظه می شود جایگاه جهانی کشور به جهت سطح فساد بخش دولتی مناسب نیست، اما روند محدود بهبود نیز مشاهده می شود.بر اساس نظر کارشناسان سازمان شفافیت بین المللی، مقابله با فساد مستلزم آزادی رسانه ها، شفافیت اطلاعات و حضور سازمان های مردمی است. گزارش سالانه سازمان بین المللی شفافیت نشان می دهد که بر اساس شاخص ارزیابی فساد CPIسال 2017  – میزان فساد در اکثر کشورها کاهش نیافته است و یا کاهش بسیار کمی را نشان می دهد و در همین راستا روزنامه نگاران و فعالان مدنی نیز برای ابراز عمومی  دیدگاه هایشان در مورد فساد دولتی درمعرض تهدید جانی قرار داشته اند. شاخص ارزیابی فساد برای رده بندی 180کشور ومنطقه خود مختار براساس برآورد کارشناسان و فعالان اقتصادی در مورد شدت فساد بخش دولتی تهیه می شود. بر اساس این شاخص عدد صفر نماد بالاترین سطح فساد و عدد 100نماد بالاترین سطح پاکی بخش دولتی است. درسال2017 عدد بیش  از دو سوم کشورها کمتر از50با میانگین 43 است. متاسفانه این گستردگی نامناسب فساد تازگی ندارد ودر عملکرد چند سال گذشته شاخص هم حاکمبوده است. یافته ها نشان می دهد در کشورهائی که امنیت مطبوعات و فعالان مدنی پائین است، بالاترین سطح فساد دولتی نیز مشاهده می شود. در کشورهائی که گستردگی فساد خیلی بالا است، در این رابطه هر هفته حداقل یک روزنامه نگار به قتل می رسد. در سال 2017 ، 90 درصد خبرنگاران به قتل رسیده در کشورهائی است که امتیاز آن ها به جهت فساد بخش دولتی کمتر از45 بوده است. درسال 2017  شاخص ارزیابی فساد ایران عدد 30 است که در کنار کشورهای گامبیا، برمه، سیلان، و اکراین دررتبه 130 درمیان 180 کشور قرار دارد. این رتبه گرچه پائین است اما توجه شود درهمین سال روسیه و مکزیک نیز با فساد بالاتر در رتبه 135 قرار دارند. نیوزیلند در رتبه 1 ، انگلستان در رتبه 8، دانمارک در رتبه 2 وامریکا در رتبه 16قرار دارد. قابل توجه آن که رتبه امارات متحده عربی 21 و قطر 29است که ناشی از چگونگی تخمین شاخص است.شاخص مورد محاسبه فقط برداشت و تصوری کارشناسی از وجود فساد دولتی است و نمی تواند همه ابعاد متغیر  فساد را در بر بگیرد. برای مثال رتبه امارات و قطر بالا است. اما ممکن است این رتبه به سبب مدیریت خوب و کارای تامین مالی توسط بخش عمومی باشد. یا آن که به سبب بهبود تدارکات و دسترسی بهتر مردم به خدمات عمومی وزیر بنائی باشد. علیرغم  رتبه بالا، در این کشور ها برای آزادی های مدنی و عمومی محدودیت های زیادی حاکم است. هم چنین هر شکلی از انتقاد و مخالفت سیاسی در مورد خاندان حکومتی به شدت سرکوب می شود.اگر هردو کشور فضای مدنی آزاد و باز تری داشتند، شاخص متفاوت بود. بررسی های متعدد نشان داده است که کاهش بلند مدت فساد در گروی مشارکت فعال و گسترده جامعه مدنی و رسانه ها است.برای ایران در سال 2013 حدود سال 1392  شاخص ارزیابی  در سطح 25 بوده است که با بهبود تدریجی در سالهای  بعدی به ترتیب به ارقام 27، 27، 29، و بالاخره 30  در سال 2017 رسیده است.است. رقم مشابه برای ایران درسال 1384 پایان دولت اصلاحات نیز 29 بوده است. در این سال رتبه ایران در میان 146 کشور 88 است. آخرین تجربیات و بررسی ها نشان می دهد که برای  مبارزه با فساد، آزادی رسانه ها و فعالان سیاسی و مدنی  یک ضرورت حیاتی هستند. در این راستا شفافیت بین المللی اقداماتی را به جامعه  جهانی توصیه می کند. بعضی از این توصیه ها عبارتند از:1- دولت ها و فعالان اقتصادی باید اقداماتی انجام دهند تا آزدی بیان، رسانه های مستقل،امکان مخالفت سیاسی، و جامعه مدنی باز و فعال گسترش بیشتری یابد.2- مقررات حاکم بر رسانه ها اعم رسانه های سنتی یا جدید به حداقل برسد. روزنامه نگاران ترسی از سرکوب نداشته باشند.3- کمک ها و دسترسی به سازمان های بین المللی با در نظر گرفتن آزادی مطبوعات در کشور ها باشد4- جامعه مدنی و دولت ها باید مقررات امکان دسترسی به اطلاعات را تسهیل کنند. این امر موجب افزایش شفافیت و پاسخگوئی می شود و در عین حال فرصت های فساد را کمتر می کند. تلاش باید نه فقط در جهت وضع قوانین، بلکه به جهت اجرای آن نیز باشد.5- فعالان و دولت ها باید از فرصت فراهم شده در زمینه اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد برای دفاع و پیشبرد اصلاحات و مبارزه با فساد در سطح ملی و جهانی استفاده کنند. به ویژه دولت ها باید دسترسی به اطلاعات و حمایت از آزادی های اساسی را که در راستای موافقتنامه های اهداف  توسعه پایدار است تضمین نمایند.6-دولت ها و فعالان اقتصادی باید فعالانه اطلاعات مربوط به منافع عمومی مردم را در دسترس عامه قرار دهند. این اطلاعات بودجه دولت ها، مالکیت شرکت ها، تدارکات بخش عمومی و تامین مالی احزاب سیاسی را شامل می شود. بر این اساس روزنامه نگاران، جامعه مدنی و گروه های مرتبط  می توانند به نحو بهتری وجود فساد را انعکاس دهند که بازدارنده گسترش آن است. متاسفانه بر اساس گزارش 2017 سازمان عفو بین المللی در این سال ایران از جهات آزادی های سیاسی، فعالیت های احزاب ،فعالیت های مدنی، حقوق بشر،محکومیت خبرنگاران وسانسور مطبوعات ،رسانه ها و معیار های دیگر آن سازمان نیز در شرایط خوبی قرار ندارد.طبیعتا” بخش بزرگی  از توصیه های سازمان شفافیت بین المللی برای کاهش بنیادی پدیده فساد نیز نمی تواند محمل اجرائی داشته باشد. درپایان سوال همگان ازحکومتی که مدعی است حکومت اسلامی بوده و به اصطلاح در اداره کشورازقوانین اسلامی ورعایت موازین شرعی برخوردار بوده است.چرانتوانسته عدالت اجتماعی رابرقرارکند و مانع دست درازی برخی افراد به حقوق ملت ایران ازبیت المال گردند ؟آیادلیلی جزاین میتواند باشد که چون ازبالا به پایین ،خردوکلان همه بدون توجه به سخنرانی های نصیحت آمیز که فقط مختص مردم بوده و تنها مردم میبایست به تمام اصول شرعی و الهی و حقوقی پایبند باشند ودست اندرکاران و مسؤلین همگی تافته جدا بافته بوده و خارج از این قوانینن عمل میکنندودراصطلاح عامیانه مرگ رابرای همسایه میخواهند. سخنی قدیمی که میگوید معمولا پدری که خود سیگار استعمال میکند همیشه زبانش در برابر فرزندش که اقدام به استعمال سیگار میکند قاصرو کوتاه است و هرگز نمیتواند باقدرت و دلالت مانع از رفتاروعملکرد فرزندش شود،چرا که خود رعایت نکرده است.حال ازاین سخن قدیمی میتوان نتیجه گیری کردکه مسؤلین سطح بالا اگرخود در لجنزار اختلاس نباشند و واقعا پرونده وکارنامه زندگی و کاری سالم و بدون شبهه داشته باشند هم شفاف سازی میکنند و هم با افراد و افرادی که اینگونه اختلاس میکنند برخورد قاطع انجام میدهند وبرای همیشه اینگونه پروند های فساد اقتصادی را از سیستم حکومتی و اداری کشور حذف میکنند. ولی افسوس که دم از خدا و پیغمبر و اسلام میزنند و در پشت آنها سنگرگرفته وازانجام هرگونه بی عدالتی و ظلمی باکی ندارند،گویا بااینکه درتبلیغات دینی خود مدام به مردم عادی هشدار به روز حساب و قیامت و حق الناس میدهند دربرداشت ازرفتار وعملکردسیستمی درچهل سال گذشته میتوان بسادگی دریافت که خود مبلغین دینی هیچ اعتقاد و ترس از خدا و روز حساب ندارند.به امیدآینده نزدیک که ایرانی آزاد و آبادبه دور ازاینگونه دزدی و اختلاس و ظلم و پایمال کردن حقوق اجتماعی و معنوی هموطنان عزیزمان  داشته باشیم.

کودک آزاری

بنیامین رجبیان

تجاوز جنسی و دلایل روحی،روانی،اجتماعی : با توجه به تعاریف کنوانسیونهای بین المللی در مورد کودک که اشاره به آزادی،محبت،عدالت در رشد کودک و حمایتهای لازم قبل و بعد از تولد تا سن قانونی (18 سالگی یا تحت شرایط خاص قانونی کمتر یا بیشتر می شود)دارد،می توان به مواردی که دلیل آزارو اذیت کودکان می شود اشاره نمود. مبحث تجاوز جنسی به کودکان از دید همه ادیان،اقوام و فرهنگها عملی شنیع و ضد انسانی محسوب میشود،عواملی اجتماعی این عمل گستردگی و پیچیدگی های خاص با توجه به شرایط و فرهنگها دارد،در ایران مردم که از فرهنگها،قومیتها و ادیان مختلف در کنار هم زندگی می کند،با توجه به تعاریف بین المللی و قوانین داخلی کشور قانون،ماده و تبصره خاصی که مستقیما بازدارنده این عمل باشد وجود ندارد،از طرفی به دلیل عدم آگاهی فرزندان و آشنا نبودن آنها با بعضی از مسایل که از طرف سیستم آموزش و خانواده می بایست یادآوری شوند بیشترین دلایل وقوع این نوع ناهنجاری اجتماعی می باشد.  مشکلات و عوامل اصلی کودک آزاری: حال گام به گام به دلایل مختلف انجام این عمل و مشکلات پیرامون می پردازیم،خانواده که مسئولیت بزرگی در قبال کودک دارد و این مسئولیت زمانی نمود پیدا میکند که ایران دارای یک سیستم آموزشی با ثبات نمی باشد و همانطور که مشاهده می شود با تغییر دولتها وزیر آموزش و پرورش نیز تغییر میکند و این جابه جایی و بی ثباتی در مدیریت سیستم آموزشی ناخواسته تاثیرات منفی بر نحوه اعمال سیاستهای کلان سیستم آموزشی که واقعا مهم و تاثیر گذار است می شود. تمامی بار مالی و معنوی آموزش بر دوش خانوادها تحمیل می شود،این شروع یک بی اخلاقی در برخورد با کودک است چرا که نحوه تدریس معلم،پدرو مادر و معلم خصوصی در کنار کتابهای آموزشی و کمک درسی کودک را دچار پاردوکس کرده و ناخواسته به سمت اما و اگر می رود،همه خانواده ها توانایی کمک های لازم جهت رشد کودکان را ندارندچه در مسائل مالی و چه در زمینه همکاری در تدریس و پرورش استعداد کودک از این رو کودکان به نوعی ناخواسته ناصادق،بی مسئولیت،عدم توجه به مسائل عاطفی می شوند.در کنار این مسائل مطرح شده باید مذهب را هم در نظر داشت که کودکان را(بخصوص دختران) ملزم به اجرای یکسری قوانین می کند مثل پوشیدن مقنعه از ابتدایی ورود به مدرسه در حالی که در ساعات فراغت یا حتی در خانه و در کنار وابستگان این اجبار بجز در برخی خانوادهاوجود ندارد. از سنین پایین به کودک می گویند که محرم یا نامحرم وجود دارد،پوشش مناسب آن است که ما می گوییم و این اجبار قانونی که شرعی نامیده میشود موجب تفکیک جنسیتی و ایجاد حساسیت به جنس مخالف در کودکان می شود،این حساسیت در کنار عدم آگاهی در مورد نقاط خصوصی بدن که باید به کودک آموزش داده شود ولی متاسفانه اینگونه نیست که عمده دلیل آن وجود نوعی حس شرم از طرف خانواده و عدم توجه آموزش و سیستم آموزشی به این امر مهم است،کودک نمی داند که بعضی از اجزای بدن او فقط مربوط به خودش است و این نبود شفافیت ادامه دار می شود تا زمانی که کودک با یک کنش (چه فردی،هورمونی،اجتماعی)روبه رو می شود،باز هم به دلیل شرم از بازگو کردن آن پیش روی اطرافیان می مانند پدرو مادر و … خود داری می کند. عدم آموزش و آگاهی : پاردوکس ،عدم آگاهی فردی و اجتماعی،نبود سیستم آموزشی سالم،رسانه ای مختص آموزش کودکان بدون در نظر گرفتن شرع و قوانین دست و پاگیر موجبات شروع پدیده شنیع آزار جنسی کودکان است،کودک نمیداند که نقاط خصوصی بدن او نباید دید،یا لمس شود و در صورت بروز این عمل بدلیل شرم و نبود اعتماد به اطرافیان بصورت یک راز که همراه با ترس و وحشت فراوان است دچار می شود،این ترس و شرم زمانی به وجود می آید که کودک به سئولات خود جواب منطقی و قانع کننده ای نرسیده است به طور مثال کودک در پاسخ سئوال اینکه من از کجا آمده ام که می تواند اولین سئوال جنسی هر کودکی باشد با جوابهای واهی و غیر اصولی روبه رو می شود،حال باید این نکته را مد نظر داشت که بغل کردن کودک پسر توسط مادر یا دختر توسط پدر از یک سنی به بعد انجام  نمی شود در صورتی که این حداقل محبتی است که می توان جهت دارکردن میل و غرایز را در کودک موجب شود،ابراز علاقه به صورت بوس خوابیدن در بغل والدین و نوازش که کودکان واقعا به آن نیاز دارند در جوامع مذهبی مثل ایران تا حدودی تابع شرع و شرم و حیای بی جا می باشد در کنار کمبود این محبتها و وجود سوالات بی پاسخ،دسترسی بدون برنامه به فضای مجازی    رابطه های مختلف کودکان در خارج و داخل  خانه می توانند شروع کننده تجاوزات جنسی پنهانی شوند که در بعضی مواقع به قتل ختم می شود. سند 2030 یونسکو هدف چهارم: تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت هاییادگیری مادام العمر برای همه –تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستانی

–توسعه آموزش های فنی و حرفه ای

–دسترسی عمومی به تحصیلات دانشگاهی

–ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه ای برای اقشار آسیب پذیر از جمله معلولان ، افراد بومی وکودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند

–آموزش سواد به بزرگسالان

–تضمین این که همه فراگیران به دانش و مهارتهای لازم برای ترویج توسعه پایدار دست یابند به وِیژه از طریق آموزش برای توسعه پایدار و آموزش و ترویج شیوه های زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقق توسعه پایدار

–بروز رسانی امکانات آموزشی و تامین فضاهای دور از خشونت برای آموزش

–افزایش تعداد بورس های اعطایی در رشته های فنی و حرفه ای و فناوری اطلاعات و مهندسی و علمی

– افزایش قابل ملاحظه تأمین معلمان

مخالفت رهبر ایران و علمای دینی با سند 2030 یونسکو: یکی از دلایل مخالفت علما و رهبر ایران با سند 2030 یونسکو همین هدف چهارم بود چرا که آنها بر این باورند که این هدف خارج از موازین اسلام و شرع است تعبیر علما و رهبری این چنین است: که این هدف باعث ترویج سکس و آموزشهای جنسی در بین کودکان است اما با نگاهی به خود سند میتوان فهمید که اجرای این سند چقدر در روند رفاه و سلامت جامعه مفید بوده است

اعدام کودکان

کودکان از آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند آنهم در جامعه ای که نقض حقوق بشر به وفور و آسیبهای اجتماعی بیداد میکند.اما نکته تاسف بار در مورد کودکان در ایران اختلاف سن کودک و وان است در قوانین و معاهدات بین المللی بخصوص کنوانسیون حقوق کودک سن کودکان تا ۱۸ سال است در حالی که در جمهوری اسلامی ایران که قوانین آن بر اساس شرع اسلام است یر سر سن کودک اختلاف به سزایی وود دارد و سن کودکان برای دختران ۱۳ و پسران ۱۵ است  این در حالیست که قبلا سن کودکان دختر تا ۹ سال بوده است جالب است بدانید که در ایران کودکان تا سن ۱۸ سالگی اجازه رای دادن ندارند ،اجازه رانندگی ندارند و حتی بدون ولی اازه افتتاح حساب بانکی هم ندارند اما در دادگاه جمهوری اسلامی ایران به دختر ۹ ساله هم اجازه ازدواج میدهند.

قانون سن کودکان در ایران سال ۱۳۰۷: سن کودک در قانون مدنی ایران در زمان رضا شاه و در سال‌های بین ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۰ به تصویب رسید- اصولا سن بلوغ ۱۸ سال بود. بعدا در قانون ازدواج یک استثنایی گذاشتند .قرار شد ازدواج دختر ۱۵ سال و ازدواج پسر ۱۸ سال اگر دادگاه تشخیص بدهد (به‌خصوص در جاهای دور افتاده و نقاطی که در آنها مردم به هر صورت عادت نکرده بودند یک دختری را که فکر می‌کردند بالغ است، به زنی نگیرند) یک دختر در ۱۳ سالگی هم می‌تواند ازدواج کند. اما سن بلوغ ۱۸ سال در نظر گرفته شده بود و بنابراین مسئولیت کیفری برای فرد در ۱۸ سالگی ایجاد می‌شد.»

اعدام کودکان در جمهوری اسلامی ایران مرسوم است: در سال ۲۰۱۸: شماری زیادی از کشورهای جهان به سوی لغو مجازات اعدام گام برمی‌دارند.ولی متاسفانه در اولین ماه این سال ایران سه نفر به دلیل جرمی که در زمان ارتکاب آن کمتر از ۱۸ سال داشتند و کودک محسوب می‌شدند، و با رسیدن یا گذر از ۱۸ سالگی اعدام شدند :امیرحسین پورجعفر به جرم قتل و تجاوز در ۱۶ سالگی، علی کاظمی به جرم قتل در ۱۵ سالگی و محبوبه مفیدی به جرم قتل همسر در ۱۷ سالگی.

ماده ۳۷ کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک صدور حکم و اجرای حکم اعدام، سلب حیات و حبس ابد غیرقابل بخشش را برای کودکان – تمامی افراد زیر ۱۸ سال ممنوع کرده است. دستگاه قضایی ایران علی‌رغم ملزم بودن این کشور به رعایت این ماده، سن قانونی ۱۸ سال را به عنوان سن پایان دوره کودکی و نوجوانی به رسمیت نمی‌شناسد. بعد از انقلاب و آمدن جمهوری اسلامی در قانون مدنی سن بلوغ را 9 سال قمری برای دختر،. یعنی یک دختر هشت سال و هشت ماهه شد بالغ. یعنی چنین دختری مسئولیت کیفری دارد و می‌شود برای او مثل یک آدم بزرگسال مجازات تعیین کرد و حتی به اعدام محکومش کرد. سال‌ها طول کشید تا بالاخره ۱۳ سال برای دختر و ۱۵ سال برای پسر و آن هم البته فقط در ارتباط با ازدواج تصویب کردند یعنی تازه برگشت به قانون زمان رضا شاه اما همین را هم تعمیم به دیگر مسائل ندادند و این موضوع همین‌طور به صورت لاینحل مانده است.»

ماده 1 کنوانسیون حقوق کودک (تمام افراد زیر ۱۸سال کودک محسوب میشود): ایران یکی از امضاء کنندگان کنوانسیون جهانی حقوق کودک که در آن اعدام کودکان زیر ۱۸ سال منع شده است با این وجود جمهوری اسلامی ایران یکی ازمحدود  کشورهایی است که در سالهای اخیر کودک مجرمان را اعدام میکند. جمهوری اسلامی وقتی به کنواسیون حقوق کودک در سالهای ۹۴میلادی پیوست یک تبصره اضافه کرد که مگر در مواردی که این کنواسیون در تضاد است با قوانین اسلامی و از آنجایی که در در قانون مجازات اسلامی سن مسئولیت کیفری ۹ سال قمری برای دختر و ۱۵ سال قمری برای پسران در نظر گرفتته شده است و به همین دلیل است که جمهوری اسلامی میگوید این غیر قانونی نیست در حالی که در قانون بین المللی خیلی مشخص نوشته شده است نه تنها در کنوانسیون حقوق کودک بلکه در کنوانسیون حقوق سیاسی و مدنی که ایران سالها قبل به آن پیوست به صراحت آمده که سن مسئولیت کیفری۱۸ سال است و اعدام و حتی حبس ابد را برای کودک مجرمان ممنوع کرده است. جامعه جهانی عکس العمل هایی داشته است در دهه اول سالهای ۲۰۰۰ این عکس العمل ها شدیدتر بود و این منجر به تغییراتی در قانون مجازات اسلامی شد که متاسفانه این کمکی به پایین آوردن اعدام کودک مجرمان نکرد و حقوق بشر توجهی که میبایست بگیرد از جامعه جهانی و به خصوص اروپا نگرفت ولی به نظر می آید که مسئله اعدام کودک مجرمان از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. اعدام  در جمهوری اسلامی ایران نه تنها تازگی ندارد  بلکه از اعدام به عنوان ابزاری برای رعب و وحشت استفاده می شود نه برای مبارزه با جرم و نه برای اجرا کردن احکام اسلامی اگر مصلحت نظام در کار نباشد میتوانیم تمام احکام اسلام را زیر پا بگذاریم زیرا مصلحت نظام مهم تر از هر چیزی است به همین دلیل است که اگر با بالا بردن هزینه سیاسی اعدام کودک مجرمان و هر نوع اعدام دیگری به صلاح نظام نباشد و میتوانیم شاهد بهبود های بیشتری باشیم .

فاطیما فردوس ۶ کودک‌مجرم در آستانه اعدام؛ کودکانیکه زیر ۱۸ سال مرتکب قتل شده‌اند و حالا بدون آنکه کودکی کرده باشند، واژه سنگین «قاتل» را کنار اسمشان به دوش می‌کشند. افرادی که حکم قصاص می‌گیرند و اعدام می‌شوند به این امید که دیگر نه کسی کشته شود، نه به کسی تجاوز شود و نه هزار نوع آسیب دیگری که ممکن است جان کسی را بگیرد. اعدام اما راه‌حل بوده؟ آسیب‌ها را کم کرده؟ جلوی قتل و تجاوز را گرفته است؟ بیش از یک سال گذشته زمانی که امیرحسین، قاتل ستایش قریشی اعدام شد، مادر ستایش گفت وقتی شنیدم امیرحسین اعدام شده همان حالی را داشتم که فهمیدم دخترم به قتل رسیده.

اگر زمان به عقب برمی‌گشت می‌بخشیدم و نمی‌گذاشتم امیرحسین اعدام شود. در واقع وقتی این مسئله جا بیفتد که اعدام هیچ‌چیزی را درست نخواهد کرد، می‌شود امیدوار بود به ریشه‌یابی وقایعی که رخ می‌دهند. غیر از این باید هر سال شاهد اعدام تعداد زیادی قاتل و .. باشیم که روز به روز هم زیادتر می‌شوند و در این بین خوش‌شانس‌هایشان شاید به دست ان‌جی‌اوها و خیریه‌هایی بیفتند که برای آزادی‌شان پول دیه جمع می‌کنند.

در ادامه خلاصه‌ای از وضعیت ۶ کودک‌ مجرم در آستانه اعدام و یک کودک رهاشده از اعدام را می‌بینید:

سجاد سنجری: ماجرا به سال۹۰ برمی‌گردد؛ زمانی که سجاد تنها ۱۵ سال داشته و در یک درگیری، نوجوانی هم‌سن و سال خودش را به قتل می‌رساند. نزاعی بین دو کودک که منجر به کشته‌شدن یکی از طرفین می‌شود و سجاد قاتل می‌شود. پرونده سجاد را جمعیت امام علی پیگیری می‌کند و خانواده مقتول هم بعد از مدتی می‌پذیرند که دیه را بگیرند و رضایت دهند. رقم دیه هم با کمک‌های مردمی جمع می‌شود اما خانواده مقتول منصرف می‌شوند و می‌گویند سجاد باید اعدام شود. از طرفی دیگر با پیگیری‌های انجمن حمایت از حقوق کودکان قرار شده وجه‌المصالحه زمینی باشد و به خانواده مقتول داده شود تا رضایت دهند اما هنوز قطعی نیست. این در حالی است که سجاد زمانی اقدام به قتل کرده که زیر ۱۸ سال بوده و طبق قوانین بین‌المللی حقوق بشر، اعدام او غیرقانونی است. علاوه بر این سجاد از لحاظ روانی وضعیت مناسبی ندارد و در حال حاضر در زندان کرمانشاه است. لازم به ذکر است سناریویی مبنی بر اینکه سجاد در مقابل تلاش طرف مقابل برای تجاوز به او، اقدام به قتل کرده است هم وجود دارد.

سامان حیدری: ماجرای سامان به سال ۸۵ برمی‌گردد؛ زمانی که ۱۶ ساله بوده و پدرش را به قتل رسانده است. سامان ۱۳ سال است که در زندان به سر می‌برد و متولد سال ۶۸ است. پیچیدگی پرونده سامان به چند مورد بازمی‌گردد؛ مورد اول اینکه عموهایش اصرار داشته‌اند که پدربزرگ سامان درخواست قصاص دارد و ما نمی‌توانیم رضایت دهیم. در این شرایط پدربزرگ سامان هم به دلیل کهولت سن و در سن ۹۰ سالگی فوت می‌کند. مورد دوم هم این است که بعد از مرگ پدربزرگ، عموها و عمه‌های سامان وارد شده‌اند و به‌جز یک عمو و یک عمه، بقیه حاضر به رضایت هستند و مورد سوم که مهم‌ترین نکته پرونده سامان است، این است که شبهه‌هایی مبنی بر این وجود دارد که اصلا سامان پدرش را نکشته و قاتل اصلی دایی او است. به این صورت که سامان را قاتل جلوه داده‌اند به این بهانه که زیر ۱۸ سال است و پدربزرگش او را خواهد بخشید. این در حالی است که خانواده پدر و مادر سامان اختلافات گسترده‌ای داشته‌اند. سامان ۱۳ سال از دوران جوانی‌اش را در زندان بوده و مشخص نیست چه آینده‌ای در انتظار او خواهد بود.

محمد کلهری: ماجرای محمد هم به سال ۹۳ برمی‌گردد؛ کودکی که در سن ۱۵ سالگی در شرایط نامناسب روحی معلمش را به قتل رساند و با وجود تاییدیه پزشکی قانونی مبنی بر عدم سلامت روانی‌اش، حکم اعدام او صادر شده است. نزدیک به یک ماه پیش حکمش صادر شده و خانواده مقتول هم دو راه پیش روی دادستان گذاشته‌اند: صبر کنیم تا فرزندان خشخاشی بزرگ شوند و تصمیم بگیرند یا حبس ابد. دادستان اما قبول نکرده و گفته نمی‌شود خانواده را بلاتکلیف بگذاریم؛ یا باید قصاص کنید یا ببخشید. خانواده محمد هم حالا در انتظار بخشش هستند. قطعا نمی‌شود خانواده مقتول و شرایط نامناسبشان را نادیده گرفت اما مسئله این است که ساختار نامناسب آموزشی شرایطی را فراهم آورده تا یک دانش‌آموز تا حدی در فشار باشد که دچار مشکل روحی و روانی شود و در سن ۱۵ سالگی قاتل شود. هنوز اعاده دادرسی پرونده محمد پذیرفته نشده و نباید در اصرار برای اجرای این حکم، تلاش برخی نمایندگان بروجرد را برای اعدام او نادیده گرفت. میلاد عظیمی: ماجرای میلاد اما کمی متفاوت است؛ او توانسته رضایت خانواده مقتول را بگیرد و در ازای پرداخت دیه آزاد شود. میلاد در اوایل سال ۹۴ از سوی شعبه ۳ دادگاه انقلاب اسلامی استان کرمانشاه به اتهام قتل مردی با چاقو در یک نزاع دسته جمعی در سال ۱۳۹۲، به قصاص محکوم شد. کودک-مجرمی که در سن ۱۶ سالگی به هواخواهی از همکلاسی‌اش در نزاع دسته‌جمعی دانش‌آموزی شرکت کرده و مرتکب قتل شد اما با کمک مردم و جمع‌آوری مبلغ دیه درخواستی خانواده مقتول و جلب رضایت آنها از اعدام رهایی پیدا کرد.

شایان سعیدپور: شایان سال ۹۴ در یک درگیری زمانی که کمتر از ۱۸ سال داشته، فردی را به قتل می‌رساند. علاوه بر صغر سن مدارکی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد شایان پیش از وقوع حادثه قتل تحت نظر روانپزشک بوده است. او اواخر بهمن‌ماه در حالی از زندان سنندج به زندان سقز منتقل شده که حکم اعدامش توسط دیوان عالی کشور تایید شده است.

دیو چه بیرون رود فرشته در آید

مهدی گلسفیدی

فراتر از زمان

بغل کن مرا

وطن را

که بسان خاک سیاه

دود می کشد از کرانه هایش

تنم خیس از شرم حضورت

عریان تر از باد

می رقصد در جای جای وجودت

می خوابیم و چهل سال دیگر بیدار می شویم

شاید دیو چه بیرون رود فرشته ای از در بیرون بیاید.

جان پناه

نیشتمان عبداللهی

امروز در انتظار اتوبوس، با این عزیز برخورد کردم، وقتی دیدمش روی صندلی های بیرون یک کافه نشسته بود و با زحمت زیاد داشت زیر پرهایش را تمیز میکرد، تعادل نداشت، روی سرش و بغل صورتش زخم و از چشمهایش را عفونت بسته بود.ترسان متوجه حضورم شد و خودش را جمع و جور کرد. رفتم کمی آنطرف تر ایستادم که موجب ترس و زحمتش نشوم و در فکر این بودم که کاش دامپزشکی را بلد بودم یا میتوانستم کاری بکنم. بعد از کمی متوجه شدم آمده نزدیک و زیر پایم است. از بسته بیسکوییت داخل کیفم چندتا بیسکوییت در آوردم و خرد کردم کمی دور تر از خودم ریختم، کم کم پرنده های دیگر خیابان هم جمع شدند. دقت کردم و دیدم اکثرشان پابند دارند، که نشانه کنترل سلامت آنهاست. بعد از ۱۰ ۱۵ دقیقه که هنوز به فکر آن زیبای سیاه بودم، متوجه شدم که یک خانم با دستمال بزرگی در دست آمد و جعبه مخصوص گربه را بغل من گذاشت.

گفتم چشمایش زخم و بسته شده!

گفتم میدانم!

با یک حرکت خیلی حرفه ای کلاغ را گرفت و بعد از جیغ و داد کلاغ، او را در جعبه گذاشت. در این فکر بودم که ایشان از کجا در مورد این زبان بسته فهمیده اند و آیا داوطلبانه اینکار را کرده، روی ام را که برگردانم دیدم سوار یک ماشین سبز رنگ،که پشتش پر از آن جعبه ها بود شدند. روی در پشتی نوشته بود: Tierschutz.

عکس گرفتم که نامش یادم بماند. اتوبوس آمد و سوار شدم، کلمه را در مترجم گوگل زدم، ترجمه کرد: “رفاه حیوانات”.

همین کافی بود که درجا مقایسه سراغ ذهنم بیاید؛ صحنه های سیل، جسد، اتومبیل های روی هم انباشته شده،خانه های ویران شده، شهر های زیر آب در کمتر از ثانیه از جلو چشمم رد شود. اینجا بود که یاد آن جمله افتادم:

“مفت،جان است”.

 

شاید یک زن…

سپیده کرامت بروجنی

کسی چه میداند

شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می زند و آواز می خواند

شاید جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد

کسی چه میداند

شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک و خون کشیدن دنیا بود

هیچکس نمیداند زن چیست

با سکوتش شعر می خواند

با لب هایش قطعنامه صادر می کند

با موهایش جنگ می طلبد

با چشم هایش صلح

کسی چه میداند

شاید آخرین بازمانده ی دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد

کودک همسری: بازی بزرگان و نقض حقوق کودکان

احمد ملازاده

چیزی شبیه تجاوز جنسی به کودکان یا فروش آنها در ازای مبلغی ناچیز؟ گرفتن فرصت ادامه تحصیل و بازی و کودکی از آنها یا فرسوده کردن جسم و زنانگی دختران؟ ازدواج کودکان در ایران مجموعه‌ای از همه اینهاست و در کل به معنای نقض آشکار «حقوق کودکان» است که حکومت ایران رعایت آن را بر اساس معاهدات بین‌المللی امضا کرده است. قانون مدنی ایران اما در کنار عرف و سنت‌های فرهنگی، دست به دست مشکلات اقتصادی و فقر گسترده داده و این پدیده را به یک بحران قابل توجه در مسائل اجتماعی ایران تبدیل کرده است. بر اساس تعریفی که صندوق کودکان ملل متحد، یونیسف، از ازدواج کودکان ارائه می‌دهد، هر ازدواجی اعم از رسمی یا غیر رسمی که در آن یکی از طرفین یا هر دو زیر سن ۱۸سال باشند، ازدواج کودکان محسوب شده و سبب مشکلات و محرومیت‌های بسیار برای کودکان بوده و بدین دلیل عملی ناپسند محسوب می‌شود. البته در بسیاری از کشورهای دنیا ازدواج کودکان زیر سن قانونی که همان ۱۸سال تمام است، غیرقانونی بوده و جرم‌انگاری شده است. در ایران اما مساله ازدواج کودکان هنوز حل نشده باقی مانده است. آمارهای سازمان ثبت احوال ایران نشان می‌دهد که از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳، نزدیک به ۴۲۰هزار دختر زیر ۱۵سال در ایران ازدواج کرده‌اند. همچنین بر اساس آخرین آماری که یونیسف در اواخر سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر کرد، ۱۷درصد از دختران ایرانی زیر سن ۱۸سال و سه درصد نیز زیر ۱۵سال ازدواج می‌کنند. «فقر اقتصادی»، «بی‌سوادی یا کم‌سوادی» و «اعتیاد والدین به مواد مخدر»، ازجمله مهمترین دلایلی است که منجر به ازدواج دختران در سنین زیر ۱۸ سال می‌شود.عواقب ازدواج درکودکی هم از احتمال طلاق، بیماری‌های جنسی، بارداری ناخواسته شروع می‌شود و تا محرومیت از ادامه تحصیل، مرگ به علت بارداری و عوارض روحی و روانی ادامه می‌یابد. برای تغییر سنت ازدواج کودکان که از مناطق دورافتاده تا شهرهای بزرگ اتفاق می‌افتد، علاوه بر فرهنگ‌سازی، نیاز به حمایت قانون هست اما قانون ایران، دست سنت را برای استمرار این روند باز گذاشته و تلاش‌هایی را که از سوی جامعه زنان و حقوقدانان برای تغییر این رویه صورت می‌گیرد، دچار اخلال کرده است. به همین دلیل است که بخش‌های سنتی و قشری جامعه مانند روحانیون با فشار تبلیغاتی جلوی تغییر قانون ازدواج در ایران را می‌گیرند و تلاش‌های فراکسیون زنان مجلس ایران که از یک سال قبل در تلاش برای تغییر سن قانونی ازدواج بوده‌اند تاکنون عقیم مانده است.

RSS
Follow by Email
YouTube
Instagram
Telegram